1در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید.2وزمین تهی و بایر بود و تاریكی بر روی لجه و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت.3و خدا گفت: «روشنایی بشود.» و روشنایی شد.4و خدا روشنایی را دید كه نیكوست و خدا روشنایی را از تاریكی جدا ساخت.5و خدا روشنایی را روز نامید و تاریكی را شب نامید. و شام بود و صبح بود، روزی اول.6و خدا گفت: «فلكی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا كند.»7و خدا فلك را بساخت و آبهای زیر فلك را از آبهای بالای فلك جدا كرد. و چنین شد.8و خدا فلك را آسمان نامید. و شام بود و صبح بود، روزی دوم.9و خدا گفت: «آبهای زیر آسمان در یكجا جمع شود و خشكی ظاهر گردد.» و چنین شد.10و خدا خشكی را زمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید. و خدا دید كه نیكوست.11و خدا گفت: «زمین نباتات برویاند، علفی كه تخم بیاورد و درخت میوهای كه موافق جنس خود میوه آورد كه تخمش در آن باشد، بر روی زمین.» و چنین شد.12و زمین نباتات را رویانید، علفی كه موافق جنس خود تخم آورد و درخت میوهداری كه تخمش در آن، موافق جنس خود باشد. و خدا دید كه نیكوست.13و شام بود و صبح بود، روزی سوم.14و خدا گفت: «نیرها در فلك آسمان باشند تا روز را از شب جدا كنند و برای آیات و زمانها و روزها و سالها باشند.15و نیرها در فلك آسمان باشند تا بر زمین روشنایی دهند.» و چنین شد.16و خدا دو نیر بزرگ ساخت، نیر اعظم را برای سلطنت روز و نیر اصغر را برای سلطنت شب، و ستارگان را.17و خدا آنها را در فلك آسمان گذاشت تا بر زمین روشنایی دهند،18و تا سلطنت نمایند بر روز و بر شب، و روشنایی را از تاریكی جدا كنند. و خدا دید كه نیكوست.19و شام بود و صبح بود، روزی چهارم.20و خدا گفت: «آبها به انبوه جانوران پر شود و پرندگان بالای زمین بر روی فلك آسمان پرواز كنند.»21پس خدا نهنگان بزرگ آفرید و همۀ جانداران خزنده را، كه آبها از آنها موافق اجناس آنها پر شد، و همۀ پرندگان بالدار را به اجناس آنها. و خدا دید كه نیكوست.22و خدا آنها را بركت داده، گفت: «بارور و كثیر شوید و آبهای دریا را پر سازید، و پرندگان در زمین كثیر بشوند.»23و شام بود و صبح بود، روزی پنجم.24و خدا گفت: «زمین، جانوران را موافق اجناس آنها بیرون آورد، بهایم و حشرات و حیوانات زمین به اجناس آنها.» و چنین شد.25پس خدا حیوانات زمین را به اجناس آنها بساخت و بهایم را به اجناس آنها و همۀ حشرات زمین را به اجناس آنها. و خدا دید كه نیكوست.26و خدا گفت»: آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همۀ حشراتی كه بر زمین میخزند، حكومت نماید. «27پس خدا آدم را بصورت خود آفرید. او را بصورت خدا آفرید. ایشان را نر و ماده آفرید.28و خدا ایشان را بركت داد و خدا بدیشان گفت: «بارور و كثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید، و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همۀ حیواناتی كه بر زمین میخزند، حكومت كنید.»29و خدا گفت: «همانا همۀ علفهای تخمداری كه بر روی تمام زمین است و همۀ درختهایی كه در آنها میوۀ درخت تخمدار است، به شما دادم تا برای شما خوراك باشد.30و به همۀ حیوانـات زمیـن و به همۀ پرندگان آسمان و به همۀ حشرات زمین كه در آنهـا حیـات است، هر علف سبز را برای خوراك دادم.» و چنیـن شـد.31و خدا هر چه ساختـه بـود، دیـد و همانـا بسیار نیكـو بود. و شام بـود و صبح بـود، روز ششـم.
این باب نخستین روایت آفرینش دنیا توسط خدا را بیان میکند. این روایت الگویی خاص دارد: «خدا گفت...دید که نیکوست... شام بود و صبح بود، روزی اول.» مترجمین باید در ترجمه خود چنین الگویی را حفظ کنند.
روایت آفرینش عالم طبق ساختار زبان عبری باستان، انگارههایی در مورد عالم هستی را بیان میکند: دور تا دور زمین و ژرفای آن را آبها فرا گرفته بود. بر روی زمبن چیزی به سان گنبدی وسیع قرار داشت که «فلكی نامیده میشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا میکرد»(۱: ۶) و بر فراز آبهای بیشتری قرار داشت. مترجمین باید تصاویر بدیع این باب را در ترجمه خود حفظ کنند، اگرچه شاید خوانندگان در زبان مقصد، انگارهای کاملاً متفاوت از عالم هستی داشته باشند.
کتاب پیدایش باب ۱ باور عبرانیان در مورد روز را معرفی میکند: طبق چنین باوری روز با غروب خورشید آغاز میشود و در طول شب و تا غروب روز بعد ادامه مییابد. این الگو باید در ترجمه رعایت شود، اگرچه خوانندگان شاید در زبان مقصد تعریفی متفاوت از «روز» داشته باشند.
برخی از زبانها و فرهنگها در دنیا به نحوی از دنیا سخن میگویند که گویی همیشه بوده و آغازی نداشته است. اما «بسیاری پیش» با «در ابتدا» متفاوت است. مترجمین حتماً باید در ترجمه خود چنین امری را به درستی در ترجمه خود بازتاب دهند.
این عبارت در این باب چندین بار تکرار میشود. ترجمه چنین عبارتی ممکن است سخت باشد چون به نظر، خدا با شخصی خاص سخن نمیگوید. اگر خدا با چیزی سخن میگوید، آن چیز هنوز وجود نداشته است. مترجمین باید روشی متعارف در زبان مقصد بیابند تا به انگارهای که خدا با سخن گفت خلقتش را به هستی فرا خوانده اشاره کنند؛ خدا دنیا و هر چه در آن است را با فرمانی ساده خلق کرد.
«این در مورد نحوه آفرینش آسمانها و زمین توسط خدا در ابتدا است» این جمله خلاصهای از مابقی این باب است و در برخی از زبانها « در زمانهای بسیار دور، خدا آسمانها و زمین را خلق کرد» ترجمه میشود و باید به نحوی ترجمه شود که حقیقتاً روی دادن خلقت را نشان دهد و داستان نبودن آن را نشان دهد.
این اشاره به آغاز دنیا و هر چیز که در آن است، دارد.
«آسمان، زمین و هر چیز که در آن است»
این کلمه اشاره به آسمان دارد.
خدا هنوز به جهان نظم نداده بود.
«آب» یا «آبهای عمیق» یا «آبهای پهناور»
«سطح آب» یا «آب»
این یک فرمان است. خدا با فرمان دادن به روشنایی آن را به وجود آورد.
«خدا روشنایی را ملاحظه کرد و از آن خشنود بود.» «نیکو» یعنی «خشنود کننده» یا «مناسب»
«نور و تاریکی را جدا کرد» یا «زمانی را برای روشنایی و زمانی را برای تاریکی مقرر کرد»
خدا چنین اعمالی را در روز اول وجود عالم هستی انجام داد.
این قسمت اشاره به کل روز دارد. نویسنده به نحوی از کل روز سخن میگوید که گویی دو قسمت است. در فرهنگ یهودی روز با غروب خورشید آغاز میشود.
این جملات فرامین هستند. خدا با فرمان دادن به فلک و جدا کردن آبها به واسطه دستور خود، فلک را به وجود آورد و آبها را از هم جدا کرد.
فضای بزرگ و خالی است. یهودیان این فضا را مانند درون گنبد یا درون کاسهای پشت و رو میدانستند.
«در آب»
«خدا به این طریق فلکی به وجود آورد و آبها را جدا کرد.» هنگامی که خدا سخن گفت چنین اتفاقی افتاد. این جمله آن چه خدا هنگام سخن گفتن انجام داد را شرح میدهد.
«چنین شد» یا «چنین اتفاقی افتاد.» درست همان طور روی داد که خدا فرمان داده بود. این عبارت در این باب چندین بار تکرار میشود و هر بار معانی مشابهی دارد.
این قسمت اشاره به کل روز دارد. نویسنده به نحوی از کل روز سخن میگوید که گویی دو قسمت است. در فرهنگ یهودی روز با غروب خورشید آغاز میشود. ببینید این عبارت را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به روز دوم از آفرینش عالم دارد. ببینید «روزی اول» را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید و سپس در مورد مشابه ترجمه کردن این قسمت تصمیم بگیرید.
شما میتوانید فعل را به حالت معلوم ترجمه کنید. این قسمت یک دستور است. خدا با فرمان دادن به آبها، آنها را گرد آورد. ترجمه جایگزین: «آبها...جمع شوند» یا «آبها...گرد هم آیند»
آب، خشکی را پوشاند. اکنون آب کنار میرود و خشکی ظاهر میگردد. این یک دستور است. خدا فرمان داد که خشکی ظاهر شود و بدینسان آن را ظاهر ساخت. ترجمه جایگزین: «خشکی ظاهر شود» یا «خشکی مشخص شود» یا «خشکی پدید آید»
این اشاره به زمینی دارد که دیگر از آب پوشیده نیست و اشاره به زمینی خشک و آماده کشت ندارد.
«چنین شد» یا «چنین اتفاقی افتاد.» درست همانطور روی داد که خدا فرمان داده بود. این عبارت در این باب چندین بار تکرار میشود و هر بار معانی مشابهی دارد. ببینید این عبارت را در <پیدایش ۱: ۷> به چه شکل ترجمه کردهاید.
«قسمتی را که خشک بود ‘زمین‘ و»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به زمین و دریا دارد. ببینید این عبارت را در <پیدایش ۱: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
این یک فرمان است. خدا با دادن چنین فرمانی زمین را به رویاندن گیاهان وا داشت. ترجمه جایگزین: «زمین، گیاهان برویاند» یا «گیاهان از زمین برویند»
«نباتات، هر درختی که دانه میآورد و هر درختی که میوه میآورد» یا «گیاهان... دانه آورند و...درختان میوه، میوه آورند.» «نباتات» واژهای کلی است که همه گیاهان و درختان را شامل میشود.
گیاهانی هستند که اکثراً به جای ساقه چوبی ساقهای نرم دارند.
«درختانی که میوهای دانهدار به بار میآورند»
این دانهها گیاه و درختی مشابه گیاه و درختی که از آن گرفته شدهاند تولید میکنند. گیاهان و درختان به این طریق «خود را تکثیر» میکنند.
«چنین شد» یا «چنین اتفاقی افتاد.» درست همانطور روی داد که خدا فرمان داده بود. این عبارت در این باب چندین بار تکرار میشود و هر بار معانی مشابهی دارد. ببینید این عبارت را در <پیدایش ۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به نباتات، گیاهان و درختان دارد. ببینید این عبارت را در پیدایش ۱: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به کل روز دارد. نویسنده به نحوی از کل روز سخن میگوید که گویی دو قسمت است. در فرهنگ یهودی روز با غروب خورشید آغاز میشود. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به روز سوم از آفرینش عالم دارد. ببینید «روزی اول» را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید و سپس در مورد مشابه ترجمه کردن این قسمت تصمیم بگیرید.
این قسمت یک دستور است. خدا با دستور دادن به روشنایی آن را به وجود آورد.
«چیزهایی درخشان در آسمان» یا «چیزهایی که در آسمان میدرخشند» این قسمت اشاره به خورشید، ماه و ستارگان دارد.
«در فلک آسمان» یا «در فضایی عظیم در آسمان»
«برای جدا کردن نور از شب.» این قسمت یعنی «به ما کمک کند تا فرق بین روز و شب را تشخیص دهیم.» خورشید به معنای روز است و ماه و ستارگان اشاره به شب دارند.
این یک فرمان است. خدا به آنها فرمان داد تا آیت باشند. ترجمه جایگزین: «آیات باشند» یا «نشان دهند»
این قسمت به معنای چیزی است که آشکار میکند یا به چیزی اشاره میکند.
خورشید، ماه و ستارگان گذشت زمان را نشان میدهند. چنین امری ما را قادر میسازد تا هفته، ماه یا سال روی دادن هر اتفاق را بدانیم.
زمانهایی که برای اعیاد و اعمال دیگر مردم اختصاص داده شدهاند.
این یک فرمان است. خدا با فرمان دادن به ماه و خورشید و ستارگان آنها را وا داشت تا زمین را نورانی کنند.
«بر زمین روشنایی تابانده شود» یا «زمین را روشن کنند.» زمین از خود نوری ندارد ولی نور به آن تابنده میشود و آن نور را بازتاب میدهد.
«چنین شد» یا «چنین اتفاقی افتاد.» درست همان طور روی داد که خدا فرمان داده بود. این عبارت در این باب چندین بار تکرار میشود و هر بار معانی مشابهی دارد. ببینید این عبارت را در <پیدایش ۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«خدا به این طریق دو روشنایی بزرگ را آفرید.» این جمله توضیح میدهد که خدا هنگام سخن گفتن چه کاری را انجام داد.
«دو نور عظیم» یا «دو روشنایی درخشان» این دو روشنایی خورشید و ماه هستند.
در این قسمت به نحوی از روشنایی مسلط بر روز سخن گفته شده که گویی حاکمی بر اعمال دیگران تسلط دارد. ترجمه جایگزین: «تا روشنایی را چون رهبر گروهی از مردم هدایت کند» یا «تا اوقات روز را نشانگذاری کند»
این قسمت اشاره به طول روز دارد.
«نور کمتر» یا «نور کم سوتر»
«در آسمان»
«نور و تاریکی را جدا کرد» یا «زمانی را برای روشنایی و زمانی را برای تاریکی مقرر کرد.» ببینید این عبارت را در <پیدایش ۱: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به خورشید، ماه و ستارگان دارد. ببینید <پیدایش ۱: ۴> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به کل روز دارد. نویسنده به نحوی از کل روز سخن میگوید که گویی دو قسمت است. در فرهنگ یهودی روز با غروب خورشید آغاز میشود. ببینید کلمات مشابه را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به روز چهارم از آفرینش عالم دارد. ببینید «روزی اول» را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید و سپس در مورد مشابه ترجمه کردن این قسمت تصمیم بگیرید.
این یک فرمان است. خدا با دادن چنین فرمانی، جانداران را وا داشت تا آبها را پر کنند و به این شکل آنها را به وجود آورد. شاید برخی از زبانها برای اشاره به انواع ماهیان و موجودات آبزی یک کلمه داشته باشند. ترجمه جایگزین: «آبها پر از جانداران شود» یا «حیوانات بسیاری که شنا میکنند در اقیانوسها زندگی کنند»
این یک فرمان است. خدا با دادن چنین فرمان پرندگان را به پرواز کردن وا داشت.
«حیواناتی که پرواز میکنند» یا «موجودات پرنده»
«فضای باز آسمان» یا «آسمان»
«خدا به این شکل آفرید»
«حیوانات عظیمی که در دریا زندگی میکنند»
جانداران «موافق اجناس» مانند جاندارانی هستند که از آنها زاده شدهاند. ببینید «جنس» را در <پیدایش ۱: ۱۱، ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
«هر پرندهای که بال دارد» اگر قبلاً از کلمهای که به پرندگان اشاره دارد، استفاده کردهاید شاید در زبان شما استفاده از عبارت «هر پرندهای» متعارفتر باشد، چون همه پرندگان بال دارند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به پرندگان و ماهیان دارد. ببینید در <پیدایش ۱: ۴> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
«حیواناتی که خلق کرده است را برکت داده»
این برکت خدا است. او به جانداران آبزی گفت که جانداران بیشتری مانند خود تولید کنند تا تعداد آنها در دریا بیشتر شود. کلمه «کثیر شوید» نحوه «باروری» آنها را شرح میدهد.
تعدادتان زیاد شود.
این یک فرمان است. خدا با دادن دستور ازدیاد به پرندگان آنها را وا داشت تا کثیر شوند.
«حیواناتی که پرواز میکنند» یا «موجودات پرنده.» ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۱: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به کل روز دارد. نویسنده به نحوی از کل روز سخن میگوید که گویی دو قسمت است. در فرهنگ یهودی روز با غروب خورشید آغاز میشود.
این قسمت اشاره به روز پنجم از آفرینش عالم هستی دارد. ببینید «روزی اول» را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید و سپس در مورد مشابه ترجمه کردن این قسمت تصمیم بگیرید.
«زمین جانداران به وجود آورد» یا «جانداران بسیاری بر زمین زندگی کنند.» این یک فرمان است. خدا با دادن چنین فرمانی به زمین، آن را به تولید جانداران وا داشت.
«تا هر نوع از حیوانات هم نوع خود را تولید کنند»
این نشان میدهد که خدا همه حیوانات زمین را خلق کرده است. اگر زبان شما روشی دیگر برای دستهبندی جانوران دارد، میتوانید از آن استفاده کنید یا از همین گروههای جانوری استفاده کنیم.
حیواناتی که انسانها از آنها مراقبت میکنند.
«حیوانات کوچک»
«حیوانات وحشی» یا «حیوانات خطرناک»
«چنین شد» یا «چنین اتفاقی افتاد.» آنچه خدا دستور داد انجام شود، به همان طریق که باید انجام شود. این عبارت در این باب چندین بار تکرار میشود و هر بار معانی مشابهی دارد. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«خدا حیوانات را به این شکل...ساخت» [خدا حیوانات را به این روش...آفرید]
شناسه مستتر فاعلی اشاره به موجودات زنده[جانداران] زمین دارد. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۱: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «ما» اشاره به خدا دارد. خدا میگوید که قصد انجام چه کاری را دارد. ضمیر «ما» جمع است. دلایل محتمل برای استفاده از ضمیر جمع: ۱) حالت جمع ضمیر نشان میدهد که خدا اموری را با فرشتگان در میان میگذارد، فرشتگانی که بخشی از آسمان او هستند یا ۲) حالت جمع انگاره وجود خدا به حالت تثلیث مقدس را پیشبینی میکند. برخی این قسمت را «بسازم[بیافرینم]» یا «خواهم ساخت» ترجمه میکنند. اگر میخواهید این قسمت را به این روش ترجمه کنید در پانوشت به جمع بودن این کلمه اشاره کنید.
«نوع بشر»
این دو عبارت یک معنا دارند و تاکید میکنند که خدا نوع بشر را مانند خود خلق کرده است. این آیه نحوه شباهت انسانها به خدا را بیان نمیکند. خدا جسم ندارد، پس این قسمت به معنای شباهت ظاهری به خدا نیست. ترجمه جایگزین: «تا واقعاً شبیه ما باشند»
«سلطنت میکند» یا «اقتدار دارد بر»
این دو جمله یک معنا دارند و تاکید میکنند که خدا انسانها را به شباهت خود خلق کرده است.
نحوه آفرینش آدم[انسان] توسط خدا با نحوه آفریش مابقی خلقت متفاوت بود. در ترجمه خود به طور مشخص ذکر نکنید که انسان را مانند آیات قبلی، با سخن گفتن خلق کرد.
کلمه «ایشان» اشاره به مرد و زن دارد که خدا خلق کرده است.
خدا به زن و مرد گفت که کسانی مثل خود به بار آورند تا زمین از کسانی چون آنها پر شود. کلمه «کثیر شود» نحوه «باروری» را توضیح میدهد. ببینید در <پیدایش ۱: ۲۲> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
زمین را از انسانها پر سازید.
خدا همچنان سخن میگوید.
«همه پرندگانی که در آسمان پرواز میکنند»
«که حیات است» این عبارت تاکید میکند که نوع حیات حیوانات از گیاهان متفاوت است. گیاهان نفس نمیکشند و به عنوان غذای حیوانات از آنها استفاده میشود. مقصود از «حیات»، حیات فیزیکی است.
«چنین شد» یا «چنین اتفاقی افتاد.» آنچه خدا دستور داد انجام شود، به همان طریق که باید انجام شود. این عبارت در این باب چندین بار تکرار میشود و هر بار معانی مشابهی دارد. ببینید این عبارت را در <پیدایش ۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«درست و مهم است: هر»
خدا هنگام نگریستن به خلقت خود آن را «بسیار نیکو» دید. ببینید «نیکو بود» را در <پیدایش ۱: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به کل روز دارد. نویسنده به نحوی از کل روز سخن میگوید که گویی روز دو قسمت است. در فرهنگ یهودی روز با غروب خورشید آغاز میشود. ببینید این کلمات را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به روز ششم از وجود عالم هستی دارد. ببینید «روزی اول» را در <پیدایش ۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید و سپس در مورد مشابه ترجمه کردن این قسمت تصمیم بگیرید.
1و آسمانها و زمین و همۀ لشكر آنها تمامشد.2و در روز هفتم، خدا از همۀ كار خود كه ساخته بود، فارغ شد. و در روز هفتم از همۀ كار خود كه ساخته بود، آرامی گرفت.3پس خدا روز هفتم را مبارك خواند و آن را تقدیس نمود، زیرا كه در آن آرام گرفت، از همۀ كار خود كه خدا آفرید و ساخت.4این است پیدایش آسمانها و زمین در حین آفرینش آنها در روزی كه یهوه، خدا، زمین و آسمانها را بساخت.5و هیچ نهال صحرا هنوز در زمین نبود و هیچ علف صحرا هنوز نروییده بود، زیرا خداوند خدا باران بر زمین نبارانیده بود و آدمی نبود كه كار زمین را بكند.6و مه از زمین برآمده، تمام روی زمین را سیراب میكرد.7خداوند خدا پس آدم را از خاك زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید، و آدم نَفْس زنده شد.8و خداوند خدا باغی در عدن بطرف مشرق غَرْس نمود و آن آدم را كه سرشته بود، در آنجا گذاشت.9و خداوند خدا هر درخت خوشنما و خوشخوراك را از زمین رویانید، و درخت حیات را در وسط باغ و درخت معرفت نیك و بد را.10و نهری از عدن بیرون آمد تا باغ را سیراب كند، و از آنجا منقسم گشته، چهار شعبه شد.11نام اول فیشون است كه تمام زمین حویله را كه در آنجا طلاست، احاطه میكند.12و طلای آن زمین نیكوست و در آنجا مروارید و سنگ جَزَع است.13و نام نهر دوم جیحون كه تمام زمین كوش را احاطه میكند.14و نام نهر سوم حدَّقل كه بطرف شرقی آشور جاری است. و نهر چهارم فرات.15پس خداوند خدا آدم را گرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا كار آن را بكند و آن را محافظت نماید.16و خداوند خدا آدم را امر فرموده، گفت: «از همۀ درختان باغ بیممانعتبخور،17اما از درخت معرفت نیك و بد زنهار نخوری، زیرا روزی كه از آن خوردی، هرآینه خواهی مرد.»18و خداوند خدا گفت: «خوب نیست كه آدم تنها باشد. پس برایش معاونی موافق وی بسازم.»19و خداوند خدا هر حیوان صحرا و هر پرندۀ آسمان را از زمین سرشت و نزد آدم آورد تا ببیند كه چه نام خواهد نهاد و آنچه آدم هر ذیحیات را خواند، همان نام او شد.20پس آدم همۀ بهایم و پرندگان آسمان و همۀ حیوانات صحرا را نام نهاد. لیكن برای آدم معاونی موافق وی یافت نشد.21و خداوند خدا، خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت، و یكی از دندههایش را گرفت و گوشت در جایش پر كرد.22و خداوند خدا آن دنده را كه از آدم گرفته بود، زنی بنا كرد و وی را به نزد آدم آورد.23و آدم گفت: «همانا اینست استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم، از این سبب "نسا" نامیده شود زیرا كه از انسان گرفته شد.»24از این سبب مرد پدر و مادر خود را ترك كرده، با زن خویش خواهد پیوست و یك تن خواهند بود.25و آدم و زنش هر دو برهنه بودند و خجلت نداشتند.
پیدایش ۲: ۱- ۳ پایان نخستین روایت از آفرینش است که در باب قبلی آغاز شده است. دومین روایت در پیدایش ۲: ۴ آغاز میشود که بسیار متفاوت و از زبانی متعارفتر برای تعریف کردن داستان آفرینش استفاده شده است که الگویی مشخص و عبارات تکرار شونده دارد. مترجمین باید سعی کنند که تفاوت بین دو قسمت را در ترجمه خود بازتاب دهند.
پیدایش ۲: ۴- ۲۵ روایتی از آفرینش را بیان میکند که نسبت به پیدایش ۱: ۱- ۲: ۳ نقطه نظری متفاوت را پیش میگیرد. روایت دوم تکمیل کننده روایت اول است و نباید متضاد با آن در نظر گرفته شود.
«یهوه»، نام شخصی خدا در عهد عتیق است که برای اولین بار در این باب استفاده میشود. مترجمین باید بر نحوه ارائه این کلمه در ترجمه خود تصمیمگیری کنند. مسیحیان دو هزار سال است که سنتاً کلمه «خداوند» را به جای آن به کار میبرند و همچنان در کتاب مقدس کاتولیکها استفاده از این واژه الزامی است. البته در استفاده از کلمه «خداوند» که لقبی برای خدا است با کاستی رو به رو هستیم، چون این کلمه نامی شخصی نیست.
مترجمین که برگردان آنها مورد استفاده کلیسای کاتولیک است میتوانند آوانویسی کلمه «یهوه» را در نظر داشته باشند و در حد امکان این کلمه را در زبان مقصد آوانویسی کنند.
یا مترجمین میتوانند از واژگانی که در زبان مقصد به خدای متعال اشاره دارند استفاده کنند، برای مثال «آن عظیم»، «حاکم همگان»، «آنکه هرگز نمیخوابد» و... این اسامی القابی توصیفی هستند و نامی شخصی نیستند، پس هنگام استفاده از آنها با کاستی مشابه در به کارگیری کلمه خداوند رو به رو هستیم.
مترجمین همچنین میتوانند استفاده همزمان از آوانویسی کلمه «یهوه» و لقبی پر معنا برای اشاره به خدای متعال در زبان مقصد را مد نظر داشته باشند. باید برای ترجمه نام «یهوه» در کل کتاب مقدس از روشی یکپارچه استفاده کنید.
این باغ برای کشت سبزیجات یا زمینی زراعی نبود. بلکه زمینی وسیع با درختان میوه بارور و گیاهان برگدار و نظایر آن بود که قابل خوردن بودند. رودخانه جاری از باغ عدن، حس قداست آن مکان را القا میکند؛ در خاور نزدیک باستان، معابد دارای باغها و نهرها بودند. در مکاشفه ۲۲: ۱- ۲۲ در تخت پادشاهی خدا در اورشلیم جدید، همراه با رودخانهای جاری از آن توصیف شده است.
«آسمان» یا «سپهر»
«تمام جاندارانی که در آنها هستند» یا «تمام اجماع جاندارانی که در آنهاست»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا خلقت آنها را تمام کرد»[خدا آفرینش آنها را به پایان رساند]
«خدا به هیچ وجه در روز هفتم کار نکرد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تمام کرد»[به پایان رساند]
«در آن روز کار نکرد»
معانی محتمل: ۱) خدا سبب شد که روز هفتم نتیجه خوبی به بار آورد یا ۲) خدا گفت که روز هفتم نیکو است.
«آن را جدا کرد» یا «آن را مال خود خواند»
«در آن روز کاری نکرد»
مابقی کتاب پیدایش، نحوه خلقت انسان در روز ششم توسط خدا را بیان میکند.
«این است روایت [آفرینش]ّ آسمانها و زمین» یا «این است داستان آسمانها و زمین.» معانی محتمل: ۱) این خلاصه رویدادهایی است که در پیدایش ۱: ۱- ۲: ۳ توصیف شدهاند یا ۲) این قسمت رویدادهایی را معرفی میکند که در پیدایش ۲ توصیف شدهاند. در صورت امکان این قسمت را به نحوی ترجمه کنید که مخاطبین هر دو معنای ذکر شده را برداشت کنند.
«یهوه خدا آفرید»[در فارسی انجام شده]. نویسنده در این باب از خدا به اسم «خدا» یاد میکند اما در باب ۲ از خدا به اسم «یهوه خدا» یاد میکند.
«وقتی یهوه، خدا... آفرید.» کلمه «روز» اشاره به کل زمان آفرینش دارد و به روزی خاص اشاره ندارد.
نام خدا است که بر قومش در عهد عتیق آشکار شده است. برای ترجمه کلمه «یهوه» به صفحهای مراجعه کنید که نحوه ترجمه آن را توضیح داده است.
هیچ بوتهای در بیابان رشد نمیکند که حیوانات بتوانند آن را بخورند.
هیچ گیاهی مانند نباتات یا سبزیجاتی برای خوردن حیوانات و انسانها وجود نداشت.
دست به هر کاری بزند تا گیاهان به خوبی رشد کنند.
معانی محتمل: ۱) مادهای شبیه شبنم یا مه صبحگاهی یا ۲) چشمههایی از آبهای زیر زمینی
«تمام زمین»
«انسان...را سرشت» یا «انسان... را شکل داد» یا «انسان...را آفرید»
«نوع بشر...انسان» یا «شخص...آن شخص.» این قسمت به طور خاص اشاره به فردی مذکر ندارد.
«بینی او»
«دمی که زنده میکند.» کلمه «حیات» اشاره به حیات جسمانی دارد.
احتمالاً باغی درختان میوه یا ناحیهای پوشیده از انواع درختان است.
در شرق
«درختی که به انسانها حیات میبخشد»
این قسمت به معنای «حیات ابدی» یا «حیاتی است که پایان نمییابد»[حیاتی بیپایان]
«درختی که به انسانها توان درک نیکویی و شرارت را میدهد» یا «درختی که انسانها از آن میخورند و میتوانند نیکویی و بدی را تشخیص دهند»
آرایه ادبی است که اشاره به دو حد غایی و هر چه ما بین آنهاست دارد. ترجمه جایگزین: «همه چیز، از جمله نیکویی و شر»
«در میان باغ.» دو درختی که درست در وسط باغ هستند.
آن باغ در عدن بود. روخانه همچنان از داخل باغ به بیرون جاری بود. «رودخانهای که از میان باغ برای آبیاری آن جاری بود»
تنها در این قسمت از کتاب مقدس به این رودخانه اشاره شده است.
«تمام سرزمینی که به آن حویله میگوید.» مکانی در صحرای عربستان است.
این عبارت، اطلاعاتی در مورد حویله ارائه میدهد. برخی از زبانها این قسمت را در قالب دو جمله جدا ترجمه میکنند. ترجمه جایگزین: «در حویله طلا هست»
«آنجا» به منظور تاکید در اول جمله قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «جایی است که مروارید و سنگ جزع مییابند»
صمغی که از درخت بیرون میآید و بویی خوش دارد. صمغ مادهای چسبناک است که از برخی درختان بیرون میآید و میتوان آن را سوازند.
«سنگ جَزَع.» جزع نوعی سنگ زیبا است.
تنها در این قسمت از کتاب مقدس به این رودخانه اشاره شده است.
آن رودخانه تمام زمین را نپوشانده بود، ولی در بخشهای مختلف آن راه خود را باز کرده بود.
«تمام سرزمینی که به آن کوش میگویند» [تمام سرزمینی به نام کوش]
«به طرف سرزمینی جاری شد که در شرق شهر آشور است.» رودخانه حدّقل[ دجله] از شمال تا به جنوب جاری است. عبارت «که بطرف شرقی آشور جاری است» اطلاعاتی در مورد رودخانه دجله به ما ارائه میدهد. برخی از زبانها این قسمت را دو جمله جدا ترجمه میکنند. ترجمه جایگزین: «در شرق آشور جاری است»
«باغی که در عدن بود»
«تا آن را برویاند.» این به معنای انجام هر کاری جهت رشد خوب گیاهان است.
تا علیه هر اتفاق بدی آن را مراقبت کند.
«میوه همه درختان در آن باغ»
این ضمیر و مشتقات آن مفرد هستند.
«بی محدودیت بخور»
این کلمات فرمانی که در آیه ۱۵ با «از همۀ درختان باغ بیممانعت بخور» آغاز شده است را تکمیل میکنند. در برخی از زبانها ذکر آنچه ممنوع است و سپس بیان آنچه مجاز است، متعارفتر به نظر میرسد؛ درست همانطور که در UDB انجام شده است.
«درختی که به انسانها قابلیت درک نیکویی و شر را میدهد» یا «درختی که انسانها را قادر میکند تا نیکوییها و بدیها را بشناسند». ببینید در پیدایش ۲: ۹ چگونه ترجمه کردهاید.
«اجازه نمیدهم بخوری» یا «نباید بخوری»
«برای او یاوری[یاری] خلق میکنم که مناسب او باشد»
کلمه «صحرا» و «آسمان» به مکانهایی اشاره دارند که معمولاً حیوانات و پرندگان در آن یافت میشوند. ترجمه جایگزین: « از همه نوع حیوانات و پرندگان»
«تمام حیواناتی که انسانها از آنها مراقبت میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همراهی مناسب نداشت»[همراهی نداشت که مناسب وی باشد] [یاری نداشت که مناسب او باشد]
«سبب شد انسان به خوابی عمیق فرو رود.» خوابی گران زمانی از خواب است که شخص به راحتی مشوش یا بیدار نمیشود.
این قسمت اشاره به بخش نرم بدن مانند پوست و ماهیچه دارد.
«از آن دنده...زنی سرشت.» دنده مادهای بود که خدا زن را از آن خلق کرد.
«همانا[ درنهایت] این استخوانها مانند استخوانهای من هستند و تن او مانند تن من است.» بعد از اینکه درمیان تمامی جانداران به دنبال شریکی گشت و کسی را نیافت، در آخر کسی را مثل خود دید که میتوانست یار او باشد. آدم احتمالاً تسلی و شادی عظیم خود را ابراز میکرد.
شاید لازم باشد که مترجم در پانوشت توضیح دهد «کلمه عبری برای ‘زن’هم آوا با کلمه معادل برای ‘مرد‘ به نظر میرسد.
آنچه در ادامه آمده، توسط نویسنده نوشته شده است و سخنان آن مرد نیست.
«به این خاطر است که مرد»
«مرد دیگر در خانه پدر و مادر خود زندگی نخواهد کرد.» این به طور کل به مردان اشاره دارد و به مردی خاص در زمانی خاص اشاره ندارد.
این اصطلاح به نحوی در مورد رابطه جنسی سخن میگوید که گویی بدن آن دو با هم یکی میشوند. ترجمه جایگزین: «دو بدن آنها یکی میشوند»
«آنها» اشاره به مرد و زنی دارند که خدا خلق کرده است.
«لباس نپوشیده»
«در مورد برهنه بودن خجالت نمیکشیدند» [نسبت به برهنگی شرمگین نبودند]
1و مار از همۀ حیوانات صحرا كه خداوند خدا ساخته بود، هُشیارتر بود. و به زن گفت: «آیا خدا حقیقتاً گفته است كه از همۀ درختان باغ نخورید؟»2زن به مار گفت: «از میوۀ درختان باغ میخوریم،3لكن از میوۀ درختی كهدر وسط باغ است، خدا گفت از آن مخورید و آن را لمس مكنید، مبادا بمیرید.»4مار به زن گفت: «هر آینه نخواهید مرد،5بلكه خدا میداند در روزی كه از آن بخورید، چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نیك و بد خواهید بود.»6و چون زن دید كه آن درخت برای خوراك نیكوست و بنظر خوشنما و درختی دلپذیر و دانشافزا، پس از میوهاش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد.7آنگاه چشمان هر دوِ ایشان باز شد و فهمیدند كه عریانند. پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند.8و آواز خداوند خدا را شنیدند كه در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ میخرامید، و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان كردند.9و خداوند خدا آدم را ندا در داد و گفت: «كجا هستی؟»10گفت: «چون آوازت را در باغ شنیدم، ترسان گشتم، زیرا كه عریانم. پس خود را پنهان كردم.»11گفت: «كه تو را آگاهانید كه عریانی؟ آیا از آن درختی كه تو را قدغن كردم كه از آن نخوری، خوردی؟»12آدم گفت: «این زنی كه قرین من ساختی، وی از میوۀ درخت به من داد كه خوردم.»13پس خداوند خدا به زن گفت: «این چه كار است كه كردی؟» زن گفت: «مار مرا اغوا نمود كه خوردم. »14پس خداوند خدا به مار گفت: «چونكه این كار كردی، از جمیع بهایم و از همۀ حیوانات صحرا ملعونتر هستی! بر شكمت راه خواهی رفت و تمام ایام عمرت خاك خواهی خورد.15و عداوت در میان تو و زن، و در میان ذُرّیت تو وذریت وی میگذارم؛ او سر تو را خواهد كوبید و تو پاشنۀ وی را خواهی كوبید.»16و به زن گفت: «اَلَم و حمل تو را بسیار افزون گردانم؛ با الم فرزندان خواهی زایید و اشتیاق تو به شوهرت خواهـد بود و او بر تو حكمرانی خواهد كرد.»17و به آدم گفت: «چونكه سخن زوجهات را شنیـدی و از آن درخت خـوردی كه امـر فرمـوده، گفتم از آن نخـوری، پـس بسبب تـو زمیـن ملعون شـد، و تمام ایام عمـرت از آن با رنـج خواهی خورد.18خار و خس نیز برایت خواهد رویانید و سبزههای صحرا را خواهی خورد،19و به عرق پیشانیات نان خواهی خورد تا حینی كه به خاك راجع گردی، كه از آن گرفته شدی زیرا كه تو خاك هستی و به خاك خواهی برگشت. »20و آدم زن خود را حوا نام نهاد، زیرا كه او مادر جمیع زندگان است.21و خداوند خدا رختها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید.22و خداوند خدا گفت: «همانا انسان مثل یكی از ما شده است، كه عارف نیك و بد گردیده. اینك مبادا دست خود را دراز كند و از درخت حیات نیز گرفته بخورَد، و تا به ابد زنده ماند.»23پس خداوند خدا، او را از باغ عدن بیرون كرد تا كار زمینی را كه از آن گرفته شده بود، بكند.24پس آدم را بیرون كرد و به طرف شرقی باغ عدن، كروبیان را مسكن داد و شمشیر آتشباری را كه به هر سو گردش میكرد تا طریق درخت حیات را محافظت كند.
این باب بیان روایت دوم از آفرینش را که در پیدایش ۲: ۴ آغاز شده، ادامه میدهد. اما بخش جدیدی از این روایت در ۳: ۱ شروع میشود. در ترجمه ULB نوشته شده «مار از همۀ حیوانات صحرا كه خداوند خدا[یهوه] ساخته بود، هُشیارتر بود»؛ علت این است که کتاب مقدس، مار را در این روایت به این شکل معرفی میکند. اگرچه بسیاری از زبانها روشی دیگر برای معرفی شخصیتهای جدید در داستان دارند، مثلاً «یکی از حیوانات وحشی[وحوش] که توسط خدا آفریده شده، مار بود» یا «این در مورد مار است، یکی از حیوانات وحشی که خدا خلق کرده است»
محققان معمولاً با نام «سقوط» یا «سقوط انسان» به رخدادهای این باب اشاره میکنند چون در اینجاست که گناه وارد خلقت میشود.
خدا در این باب مرد، زن و آن مار را به خاطر گناهان لعن میکند. لعن کردن عموماً شامل فرا خواندن مجازات خدا بر انسان یا چیزی میشود. اگرچه در این باب خود خدا عمل لعن کردن را انجام میدهد. مسلم است که او از طرف کسی دیگر لعن را بر مرد، زن و مار اعلام نمیکند. بلکه وعده میدهد که خود آنها را مجازات میکند.
اکثر محققان بر این باورند که مار همان شیطان است، اگرچه نام او در این باب نیامده است. مجاز[انگاره][تصویر] مار در نقاط دیگری از کتاب مقدس به کار رفته است.
and
نویسنده بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
«حیلهگرتر» یا «در دروغ گفتن جهت کسب خواسته خود هوشیارتر بود»
مار تظاهر میکرد که از وضع چنین قانونی توسط خدا تعجب کرده است. این پرسش بدیهی را میتوانید به صورت جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تعجب کردهام که خدا گفته، ‘تو...باغ‘»
شناسه مستتر فاعلی جمع است و اشاره به مرد و زن دارد.
«اجازه داریم که بخوریم» یا «اجازه خوردن داریم»
این کلمات پایان شرح فرمان خدا توسط حوا هستند. این توضیحات با کلمات «از میوه» در آیه ۲ آغاز شدند. حوا به شیطان گفت که خدا اجازه انجام چه کاری را داده و سپس به او گفت که خدا اجازه انجام چه کاری را نداده است. برخی از زبان ها ممکن است اول آنچه غیر مجاز دانسته شده را بیان کنند و سپس آنچه بر آنها روا داشته شده را ذکر کنند، درست همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به مرد و زن دارد.
«نباید بخورید» یا «نخورید»
«نباید به آن دست بزنید» یا «و آن را لمس نکنید»
این کلمات اشاره به مرد و زن دارد پس زوج یا جمع هستند.
این کلمه و مشتقات آن اشاره به مرد و زن دارند پس زوج یا جمع هستند.
«چشمان شما باز خواهند شد.» این اصطلاح یعنی «آگاه خواهید شد» یا «امور جدیدی را خواهید فهمید.» چنین معنایی را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مثل آن خواهد بود که چشمانتان باز میشود»
«نیک و بد» آرایه ادبی است که اشاره به دو حد غایی و هر چه مابین آنهاست دارد. ببینید «نیک و بد» را در <پیدایش ۲: ۹> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دانستن همه امور، از جمله نیکی و شرارات»[دانستن همه امور از جمله نیکی و بدی]
«نگریستن به درخت خوشایند بود» یا «نگاه کردن به آن خوشایند بود» یا «بسیار زیبا بود»
«آن زن میوه درخت را میخواست چون آن میوه میتوانست شخص را حکیم سازد» یا «او میوه درخت را میخواست چون آن میوه او را قادر میساخت که آنچه درست و آنچه غلط است را درک کند، درست همانطور که خدا قادر به انجام چنین کاری است»
«سپس چشمان آنها باز شد.» این اصطلاح یعنی «آگاه شدند» یا «فهمیدند.» ببینید «چشمان شما باز شود» را در <پیدایش ۳: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
کنار هم گذاشتند و احتمالاً از تاک به عنوان نخ استفاده کردند.
اگر مخاطبین شما نمیدانند برگ انجیر چیست میتوانید «برگهای بزرگ درخت انجیر» یا «برگ درختان» را به جای آن به کار برید.
چنین کردند چون شرمنده بودند. شما میتوانید اطلاعات ضمنی را مثل ترجمه UDB بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خود را پوشانیدند چون خجالت میکشیدند» [خود را پوشاندند چون شرمسار بودند]
«هنگامی از روز که نسیمی خنک میوزد»
«در نظر یهوه خدا» یا «تا یهوه خدا آنها را نبیند» یا «از یهوه خدا»
«چرا سعی میکنی از من مخفی شوی؟» خدا میدانست انسان کجاست. آدم هنگام پاسخ به خدا جای خود را نمیگوید ولی در عوض دلیل مخفی شدن خود را میگوید.
خدا در آیات ۹ و ۱۱ با مرد سخن میگوید. زبانهایی که حالت مفرد «تو» را دارند بهتر است در این قسمت از آن استفاده کنند.
«صدایت را شنیدم»[صدایی که در آوردی را شنیدم]
خدا پاسخ این سوال را میدانست. او به ترتیبی سوالات را پرسید که آدم را مجبور به اعتراف به نااطاعتی از خدا کند.
خدا مجدداً از اتفاق روی داده آگاه بود. این سوال را به نحوی ترجمه کنید که نشان دهد خدا آدم را به نااطاعتی متهم میکند. این جمله را میتوانید به صورت جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «باید از...خورده باشی»
خدا میدانست زن چه کرده است. او هنگام پرسیدن این سوال به آن زن فرصت داد تا به کرده خود اعتراف کند و همچنین یاس خود را از کرده آن زن بیان میکند. بسیاری از زبانها از پرسشهای بدیهی به منظور توبیخ کردن یا منع کردن استفاده میکنند. در صورت امکان از حالتی استفاده کنید که یاس را نشان دهد. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کاری بسیار بد کردهاید»
«تو تنها ملعونی.» کلمه «لعن» به منظور تاکید بر تضاد بین برکت خدا بر حیوانات و لعن بر مار در ابتدای جمله آمده است. این جمله «قاعده لعن» یا طریقی است که لعنها بیان میشوند. خدا با بیان این لعن سبب روی دادن آن شد.
«تمام حیوانات اهلی و وحشی»
«بر زمین بر شکمت حرکت میکنی.» کلمات «بر شمکت» در ابتدا آمدهاند تا بر تضاد بین حیواناتی که بر چهار پا راه میروند و نحوهای که مار بر شکم میخزد تاکید کند. این نیز بخشی از نحوه بیان لعن است.
«خاک خواهی خورد»[در فارسی انجام شده] کلمه «خاک» جهت تاکید در ابتدا آمده است. این کلمه بر تضاد میان گیاهان روییده از زمین که خوراک حیوانات است و غذای آلوده بر زمین که خوراک مار است، تاکید میکند. این نیز بخشی از نحوه بیان لعن است.
یعنی مار و زن دشمن میشوند.
کلمه «ذریت» اشاره به آنچه دارد که مرد در زن قرار میدهد و سبب ایجاد فرزند در زن میشود. مانند کلمه «زاده» میتواند اشاره به یک شخص داشته باشد ولی سعی کنید از کلمهای استفاده کنید که مفرد باشد و در عین حال به چند نفر اشاره کند.
«او» و «وی» اشاره به نسل آن زن دارند. اگر کلمه «ذریت» را جمع ترجمه کردهاید میتوانید این قسمت را «آنها سر تو را خواهند کوبید...پاشنه خود را» ترجمه کنید؛ در این صورت استفاده از پانوشت و توضیح این که کلمه «آنها» و مشتقات آن به منظور ترجمه ضمیری مفرد به کار رفتهاند را مد نظر داشته باشید.
«له میکند» یا «ضربه میزند» یا «حمله میکند»
«درد تو را افزون میکند» یا «درد تو را تشدید میکنم»
«در زادن کودکان» یا «هنگامی که فرزندان به دنیا میآوری»
«تو برای شوهرت میلی شدید خواهی داشت.» معنای محتمل: ۱) «میخواهی که با شوهرت باشی» یا ۲) «میخواهی شوهرت را کنترل کنی»
«ارباب تو خواهد بود» یا «او تو را کنترل خواهد کرد»
اسم آدم با کلمه عبری برای «مرد[انسان]» یکی است. برخی از ترجمهها از کلمه «آدم» و برخی از کلمه «مرد[انسان]» استفاده کردهاند. شما میتوانید از هر یک از این کلمات به نحوی استفاده کنید که اشاره به یک شخص داشته باشند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از آنچه همسرت گفته اطاعت کردهای»
شما میتوانید چیزی را که خوردهاند در ترجمه خود ذکر کنید. ترجمه جایگزین: «میوه درخت را خوردند» یا «مقداری از میوه آن درخت خوردند»
«نباید از آن بخوری» یا «از میوه آن نخور»
کلمه «ملعون» جهت تاکید بر ملعون بودن زمینی که «نیکو» بوده
«با انجام کار سخت»
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به زمین دارد و کنایه از بخشی از گیاهان است که در زمین رشد میکنند و انسانها از آن میخورند. ترجمه جایگزین: «آنچه از آن رشد کرده را خواهی خورد»
معانی محتمل: ۱) «گیاهانی که در زمین از آنها مراقبت میکنی» یا ۲) «گیاهان خودرویی که در دشتها رشد میکنند»
«با انجام کار سختی که باعث عرق کردن چهرهات[صورتت] میشود»[به زحمتی که عرق بر روی تو مینشاند]
«نان» جزگویی است و به غذا اشاره داد. ترجمه جایگزین: «غذا خواهی خورد»
«تا وقتی که بمیری و جسدت در زمین گذاشته شود.» در برخی از فرهنگها جسد مردگان را در گودالی در زمین میگذارند. زحمات انسان تا وقت مرگ و دفنش ادامه داشته و به پایان نمیرسد.
من تو را از خاک ساختم تا بدنت باز تبدیل به خاک شود.» هر دو کلمه «خاک» را به یک کلمه ترجمه کنید تا نشان دهنده شرایط مشابه آغاز و پایان زندگی انسان باشد.
برخی از ترجمهها از کلمه «مرد[انسان]» استفاده میکنند.
«نام زن خود را حوا گذاشت» یا «اسم زنش را حوا گذاشت»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند «نام حوا شبیه کلمه عبری ‘حیات‘ است.»
«زندگان» اشاره به انسانها دارد. ترجمه جایگزین: «تمام انسانها» یا «تمام انسانهای زنده»
«لباسی از پوست... حیوانات ساخت»
معانی محتمل: ۱) خدا به یک انسان، یعنی آن مرد، اشاره میکند یا ۲) خدا به طور کلی به نوع بشر اشاره میکند پس این کلمه میتواند به معنای آن مرد و همسرش باشد. با وجود اینکه مخاطب خدا یک نفر بود ولی آنچه میگفت مربوط به هر دوی آنها میشد.
«مثل ما.» ضمیر «ما» جمع است. ببینید «بسازیم» را در <پیدایش ۱: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
«نیک و بد» آرایه ادبی است که اشاره به دو حد غایی و هر چه ما بین آنهاست دارد. ببنید «نیک و بد» را در <پیدایش ۲: ۹> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دانستن همه چیز، از جمله نیکویی و شر»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من به او اجازه نمیدهم»
«درختی که به انسانها حیات میبخشد.» ببینید <پیدایش ۲: ۹> را چطور ترجمه کردهاید.
«خاک چون از خاک گرفته شده بود.» این قسمت اشاره به مکانی خاص که خدا در زمین، انسان را از آن ساخته ندارد.
این یعنی کاری را که برای رشد کامل گیاهان نیاز بود، انجام دهند. ببینید <پیدایش ۲: ۵> را چطور ترجمه کردهاید.
«خدا مرد را مجبور به ترک باغ کرد.» این قسمت اشاره به <پیدایش ۳: ۲۳> دارد، جایی که میگوید «پس خداوند خدا، او را از باغ عدن بیرون كرد.» خدا آن مرد را برای بار دوم از باغ بیرون نکرد.
«تا انسانها را از رفتن به سوی درخت حیات باز دارد»
معانی محتمل: ۱) شمشیری که شعلهای از آن بیرون میآمد یا ۲) شعله آتشی که شکل شمشیر به خود گرفته بود. زبانهایی که کلمهای برای شمشیر ندارند، میتوانند از نیزه یا پیکان به جای آن استفاده کنند.
1و آدم، زن خود حوا را بشناخت و او حامله شده، قائن را زایید و گفت: «مردی از یهوه حاصل نمودم.»2و بار دیگر برادر او هابیل را زایید. و هابیل گلهبان بود، و قائن كاركُن زمین بود.3و بعد از مرور ایام، واقع شد كه قائن هدیهای از محصول زمین برای خداوند آورد.4و هابیل نیز از نخستزادگان گلۀ خویش و پیه آنها هدیهای آورد. و خداوند هابیل و هدیۀ او را منظور داشت،5اما قائن و هدیۀ او را منظور نداشت. پس خشم قائن به شدت افروخته شده، سر خود را بزیر افكند.6آنگاه خداوند به قائن گفت: «چرا خشمناك شدی؟ و چرا سر خود را بزیر افكندی؟7اگر نیكویی میكردی، آیا مقبول نمیشدی؟ و اگر نیكویی نكردی، گناه بر در، در كمین است و اشتیاق تو دارد، اما تو بر وی مسلط شوی. »8و قائن با برادر خود هابیل سخن گفت. و واقع شد چون در صحرا بودند، قائن بر برادر خود هابیل برخاسته، او را كشت.9پس خداوند به قائن گفت: «برادرت هابیل كجاست؟» گفت: «نمیدانم، مگر پاسبان برادرم هستم؟»10گفت: «چه كردهای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمیآورد!11و اكنون تو ملعون هستی از زمینی كه دهان خود را باز كرد تا خون برادرت را از دستت فرو برد.12هر گاه كار زمین كنی، همانا قوت خود را دیگر به تو ندهد. و پریشان و آواره در جهان خواهی بود.»13قائن به خداوند گفت:«عقوبتـم از تحملـم زیـاده است.14اینك مـرا امـروز بـر روی زمیـن مطـرود ساختـی، و از روی تـو پنهـان خواهـم بـود. و پریشـان و آواره در جهان خواهم بود و واقع میشـود هـر كه مرا یابـد، مـرا خواهـد كشت.»15خداونـد بـه وی گفت: «پس هـر كه قائـن را بكشـد، هفـت چنـدان انتقـام گرفتـه شـود.» و خداونـد به قائـن نشانـیای داد كه هـر كه او را یابـد، وی را نكشــد.16پـس قائن از حضور خداونـد بیـرون رفـت و در زمیـن نـود، بطـرف شرقــی عـدن، ساكــن شـد.17و قائن زوجۀ خود را شناخت. پس حامله شده، خنوخ را زایید. و شهری بنا میكرد، و آن شهر را به اسم پسر خود، خنوخ نام نهاد.18و برای خنوخ عیراد متولد شد، و عیراد، مَحُویائیل را آورد، و مَحُویائیل، مَتُوشائیل را آورد، و مَتوشائیل، لَمَك را آورد.19و لَمَك، دو زن برای خود گرفت، یكی را عاده نام بود و دیگری را ظِلَّه.20و عاده، یابال را زایید. وی پدر خیمهنشینان و صاحبان مواشی بود.21و نام برادرش یوبال بود. وی پدر همۀ نوازندگان بربط و نی بود.22و ظِلَّه نیز توبل قائن را زایید، كه صانع هر آلت مس و آهن بود. و خواهر توبل قائن، نعمه بود.23و لَمَك به زنان خود گفت: «ای عاده و ظله، قول مرا بشنوید! ای زنان لَمَك، سخن مرا گوش گیرید! زیرا مردی را كشتم بسبب جراحت خود، و جوانی را بسبب ضرب خویش.24اگر برای قائن هفت چندان انتقام گرفته شود، هر آینه برای لَمَك، هفتاد و هفت چندان.»25پس آدم بار دیگر زن خود را شناخت، و او پسری بزاد و او را شیثنام نهاد، زیرا گفت: «خدا نسلی دیگر به من قرار داد، به عوض هابیل كه قائن او را كشت.»26و برای شیث نیز پسری متولد شد و او را اَنوش نامید. در آنوقت به خواندن اسم یهوه شروع كردند.
بیشتر متنِ این باب به حالت نثر نوشته شده است ولی ۴: ۲۳- ۲۴ آیاتی منظوم هستند. مترجمین میتوانند این آیات را به حالت منظوم یا حداقل با کلامی موزون ترجمه کنند تا از مابقی متن متمایز به نظر آیند.
موضوع انتقام در این باب از اهمیت خاصی بر خوردار است. جوامع یهودی باستان در صورت به قتل رسیدن کسی به اقوام مقتول اجازه انتقام جویی میدادند. بعد از اینکه قائن برادر خود، هابیل را به قتل رساند، میپنداشت که در برابر چنین خطری بیدفاع است چون از مصونیت الهی رانده شده بود.
موضوع انتقام با سخنان لَمَك ادامه مییابد. کسی که ضارب خود را کشته است: «زیرا مردی را كشتم به سبب جراحت خود، و جوانی را به سبب ضرب خویش اگر برای قائن هفت چندان انتقام گرفته شود، هر آینه برای لَمَك، هفتاد و هفت چندان» (پیدایش ۴: ۲۳- ۲۴)
روشی مودبانه برای اشاره به رابطه جنسی آن مرد با حوا است. باید در زبان خود از آرایه ادبی بهگویی برای ترجمه این قسمت استفاده کنید.
«انسان» یا «آدم»
کلمه «مرد» عموماً فردی مذکر را توصیف میکند و اشاره به کودک یا فرزند ندارد. اگر چنین امری سبب سردرگمی مخاطبین میشود، میتوانید این قسمت را «فرزند ذکور» یا «پسر» یا «پسر بچه» یا «فرزند پسر» ترجمه کنید.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند «نام قائن مانند کلمه عبری ‘حاصل کردن‘ است. حوا نام او را قائن گذاشت چون او را حاصل کرده بود.»
زمان سپری شده بین تولد قائن و هابیل مشخص نیست. شاید دو قلو بوده اند یا هابیل بعد از این که حوا مجددا باردار شد به دنیا آمده است. در صورت امکان از عبارتی استفاده کنید که میزان زمان سپری شده را نشان ندهد.
این به معنای دست زدن به هر اقدام لازم برای رشد مناسب گیاهان است. ببینید <پیدایش ۲: ۵> را چطور ترجمه کردهاید.
این عبارت شروع بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
معانی محتمل: ۱) «بعد از گذشت زمانی» یا ۲) «در زمان مناسب»
این قسمت اشاره به غذایی دارد که از گیاهان تحت مراقب او میروید. ترجمه جایگزین: «محصولات» یا «محصول زراعی»
این کلمه اشاره به قسمت چرب گوسفندانی دارد که کشته است. چنین قسمتی بهترین بخش حیوان بود. ترجمه جایگزین: «برخی از قسمت چرب آنها» [بخشی از چربیهای آنها را]
«پسندیده مینگریست بر»[مطلوب مینگریست بر] یا «خشنود بود از»
« بر... با نظر لطف نمینگریست» یا « از... خشنود نبود»
برخی از زبانها اصطلاحاتی چون «سوخت» یا «خشم او سوخت[از خشم میسوخت]» را جهت توصیف عصبانیت به کار میبرند.
این یعنی حالت چهره او خشم یا حسادت او را نشان میداد. برخی از زبانها برای توصیف حالت چهره شخص هنگام عصبانیت اصطلاحی خاص دارند.
خدا از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا به قائن بگوید که خشم و سر افکندگی او اشتباه است. همچنین احتمالاً خدا به این واسطه قصد داشته که به قائن فرصت اعتراف کردن بدهد.
خدا از این پرسش بدیهی استفاده کرد تا به قائن آنچه را که باید میدانست یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «میدانی اگر آنچه درست است را انجام دهی، تو را خواهم پذیرفت»[میدانی اگر کار درست را انجام دهی تو را خواهم پذیرفت]
خدا به نحوی از گناه سخن میگوید که گویی گناه، شخص است. ترجمه جایگزین: «اما اگر آنچه درست است را انجام ندهی، بر گناه بیشتر مایل میشوی و سپس گناه بیشتری میکنی. باید از اطاعت آن اجتناب کنی» [اما اگر کار درست را انجام ندهی، میل تو بر گناه افزون میشود و بیشتر گناه میکنی. باید از اطاعت آن دوری کنی]
گناه در این قسمت مانند جانوری وحشی و خطرناک توصیف شده که منتظر است تا فرصت حمله به قائن را بیابد. ترجمه جایگزین: «بسیار عصبانی میشوی و قادر نیستی که گناه نکنی [قادر نیستی از گناه دست کشی]»
زبانهایی که اسمی برای «گناه» ندارند میتوانند آن را «میل به گناه کردن» یا «کارهای بدی که میخواهید انجام دهید» ترجمه کنند.
یهوه به نحوی از میل قائن به گناه سخن میگوید که گویی شخصی است که قائن باید بر آن حکومت کند. ترجمه جایگزین: «باید آن را کنترل کنی تا گناه نکنی»[باید بر آن تسلط یابی تا گناه نکنی]
برخی از ترجمهها به وضوح آنچه قائن به برادر خود گفته است را بیان میکند. اگر در ترجمههای قبلی به زبان شما چنین اطلاعاتی ذکر شده میتوانید همان روش را پیگیرید. ترجمه جایگزین: «قائن به برادر خود هابیل گفت ‘به دشتها برویم‘»
هابیل برادر کوچکتر قائن بود. در برخی از زبانها «برادر کوچکتر» متعارفتر به نظر میرسد.
بر خاستن بر علیه کسی، اصطلاحی به معنای حمله کردن به آن شخص است. ترجمه جایگزین: «حمله کرد»
خدا میدانست قائن برادر خود، هابیل، را کشته است ولی او از قائن چنین سوالی را پرسید تا قائن پاسخ دهد.
قائن از این پرسش بدیهی استفاده کرد تا مجبور به گفتن حقیقت نشود. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من پاسبان برادرم نیستم!» یا «میدانی که وظیفه من مراقبت از برادرم نیست!»
خدا از پرسش بدیهی استفاده میکند تا به این واسطه قائن را توبیخ کند. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه کردهای هولناک است» [کاری وحشتناک کردهای]
خون هابیل کنایه از مرگ است و به نحوی بیان شده که گویی فریاد میزند تا خدا قائن را مجازات کند. ترجمه جایگزین: «خون برادرت مثل کسی است که بر من فریاد بر میآورد تا قاتل او را مجازات کنم» [خون برادرت مثل کسی فریاد میزند که میخواهد آن کس که او را کشته را مجازات کنم]
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تو را لعن میکنم تا نتوانی خوراکی از زمین برویانی»
خدا به نحوی از زمین سخن میگوید که گویی کسی است که خون هابیل را مینوشد. ترجمه جایگزین: «که در خون برادرت تر شده»[که در خون برادرت خیسانده شده است]
«دست» اشاره به قائن دارد و بر اینکه او شخصاً برادرش را کشته تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که او را کشتی [خونش] ریخته شد» یا «از تو»
این به معنای دست زدن به هر اقدام لازم برای رشد مناسب گیاهان است. ببینید پیدایش ۲: ۵ را چطور ترجمه کردهاید.
زمین به نحوی توصیف شده که گویی شخصی قوت خود را از دست میدهد. ترجمه جایگزین: «زمین خوراک نمیرویاند»[زمین غذایی تولید نمیکند]
شما میتوانید این کلمات را با هم ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «بیخانمانی آواره»
«روی تو» اشاره به حضور خدا دارد. ترجمه جایگزین: «نخواهم توانست که با تو حرف بزنم»
ببینید <پیدایش ۴: ۱۲> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هفت بار از او انتقام خواهم گرفت» یا «آن شخص را هفت برابر تو مجازات میکنم»
«به او حمله نکند»
اگرچه یهوه همه جا حضور دارد اما این اصطلاح به نحوی بیان شده که گویی قائن از او دور شده است. ترجمه جایگزین: «از جایی که یهوه سخن گفت، دور شد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند «کلمه نود به معنای ‘آواره‘ است.»
روشی مودبانه است که به رابطه جنسی قائن با همسرش اشاره دارد. شما میتوانید در زبان خود از آرایه ادبی بهگویی استفاده کنید. ببینید <پیدایش ۴: ۱> را چطور ترجمه کردهاید.
«قائن شهری ساخت»
در این قسمت به طور ضمنی به رشد خنوخ و ازدواج کردن او با زنی اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «خنوخ بزرگ شد و ازدواج کرد و پدر پسری به نام عیراد شد»
اسم مرد است.
این دو اسامی زنان هستند.
ببینید نام این زن را در <پیدایش ۴: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) «او اولین کسی بود که در چادر زندگی کرد»[او اولین خیمه نشین بود] یا ۲) «او و نسلش در چادر زندگی کردند»
کسانی که هم در چادر زندگی میکنند و هم از حیوانات مراقبت میکنند.
معانی محتمل: ۱) «او اولین کسی بود که چنگ و نی نواخت» یا ۲) «او و نسلش اولین کسانی بودند که چنگ و نی نواختند»
ببینید نام این زن را در <پیدایش ۴: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
این نام مرد است.
«کسی که ابزار از بُرنز و آهن میسازد»
فلزی بسیار مستحکم که از آن ابزار و اسلحه ساخته میشود.
ببینید اسم این زنان را در <پیدایش ۴: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
لَمَك جهت تاکید حرف خود را دو بار تکرار میکند. «سخن مرا» جزگویی از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «با دقت به من گوش دهید»
لَمَك یک نفر را کشته بود. این دو عبارت یک معنا دارند و جهت تاکید بر قطعیت عمل او تکرار شدهاند. ترجمه جایگزین: «جوانی را...چون من را زخمی کرد»
لَمَك میدانست که خدا هفت برابر از قائن انتقام میگیرد. ترجمه جایگزین: «از آنجا که خدا قاتل قائن را هفت برابر مجازات میکند»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هر کس که من را میکشد، خدا هفتاد و هفت برابر او را مجازات میکند»
۷۷
روشی مودبانه برای اشاره به رابطه جنسی آن مرد با حوا است. باید در زبان خود از آرایه ادبی بهگویی برای ترجمه این قسمت استفاده کنید. ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش ۴: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
دلیل اینکه نام او را شیث گذاشتند همین است. چنین موضوعی را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «توضیح داد، ‘خدا فرزندی دیگر به من داد‘»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند «این اسم شبیه کلمه عبری معادل ‘داد‘ است»
این اطلاعات را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همسر شیث فرزند پسری به دنیا آورد»
این اولین مرتبهای است که مردم خدا را به اسم «یهوه» صدا میزنند. شما میتوانید چنین موضوعی را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا خدا را با استفاده از نام یهوه بپرستند» [تا خدا را با بردن نام یهوه بپرستند]
1این است كتاب پیدایش آدم در روزی كه خدا آدم را آفرید، به شبیه خدا او را ساخت،2نر و ماده ایشان را آفرید. و ایشان را بركت داد و ایشـان را «آدم» نام نهـاد، در روز آفرینـش ایشـان.3و آدم صد و سی سال بزیست، پس پسری به شبیه و بصورت خود آورد، و او را شیث نامید.4و ایام آدم بعد از آوردن شیث، هشتصد سال بود، و پسران و دختران آورد.5پس تمام ایام آدم كه زیست، نهصد و سی سال بود كه مرد.6و شیث صد و پنج سال بزیست، و اَنوش را آورد.7و شیث بعد از آوردن اَنوش، هشتصد و هفت سال بزیست و پسران و دختران آورد.8و جملۀ ایام شیث، نهصد و دوازده سال بود كه مرد.9و اَنوش نود سال بزیست، و قینان را آورد.10و اَنوش بعد از آوردن قینان، هشتصد و پانزده سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.11پس جملۀ ایام اَنوش نهصد و پنج سال بود كه مرد.12و قینان هفتاد سال بزیست، و مَهَلَلْئیل را آورد.13و قینان بعد از آوردن مَهَلَلْئیل، هشتصد و چهل سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.14و تمامی ایام قینان، نهصد و ده سال بود كه مرد.15و مَهَلَلْئیل، شصت و پنج سال بزیست، و یارِد راآورد.16و مَهَلَلْئیل بعد از آوردن یارِد، هشتصد و سی سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.17پس همۀ ایام مَهَلَلْئیل، هشتصد و نود و پنج سال بود كه مرد.18و یارِد صد و شصت و دو سال بزیست، و خنوخ را آورد.19و یارِد بعد از آوردن خَنوخ، هشتصد سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.20و تمامی ایام یارِد، نهصد و شصت و دو سال بود كه مرد.21و خنوخ شصت و پنج سال بزیست، و مَتوشالَح را آورد.22و خنوخ بعد از آوردن متوشالح، سیصد سال با خدا راه میرفت و پسران و دختران آورد.23و همۀ ایام خنوخ، سیصد و شصت و پنج سال بود.24و خنوخ با خدا راه میرفت و نایاب شد، زیرا خدا او را برگرفت.25و متوشالح صد و هشتاد و هفت سال بزیست، و لَمَك را آورد.26و متوشالح بعد از آوردن لَمَك، هفتصد و هشتاد و دو سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.27پس جملۀ ایام متوشالح، نهصد و شصت و نه سال بود كه مرد.28و لَمَك صد و هشتاد و دو سال بزیست، و پسری آورد29و وی را نوح نام نهاده گفت: «این ما را تسلی خواهد داد از اعمال ما و از محنت دستهای ما از زمینی كه خداوند آن را ملعون كرد.»30و لَمَك بعد از آوردن نوح، پانصد و نود و پنج سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.31پس تمام ایام لَمَك، هفتصد و هفتاد و هفت سال بود كه مرد.32و نوح پانصد ساله بود، پس نوح سام و حام و یافِث را آورد.
این باب اولین فهرست ذریتها در کتاب مقدس را ارائه میدهد. این فهرست به هیچ وجه ساده نیست، چون نویسنده درباره هر شخص نظر شخصی خود را بیان میکند. مترجمین باید به نحوی ترکیببندی کنند که چنین موضوعی در زبان مقصد به وضوح بازتاب داده شود. شما میتوانید هر شخص را در پاراگرافی جداگانه معرفی کنید، درست همانطور که در ترجمه UDB و ULB انجام شده است.
این قسمت فهرست نسل آدم را بیان میکند.
این عبارت به معنای آن است که خدا نوع بشر[انسان] را شبیه خود آفرید. این آیه نحوه شباهات انسان به خدا را ذکر نمیکند. خدا جسم ندارد، پس این جمله اشاره به شباهت فیزیکی ندارد. ببینید «شبیه ما بسازیم» را در <پیدایش ۱: ۲۶> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تا واقعاً مثل ما باشند»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که او آنها را خلق کرد»
مترجمین میتوانند این کلمه را به حروف بنویسند[در فارسی انجام شده]. (ترجمه ULB و UDB هنگامی که عدد سه کلمه یا بیشتر است از ارقام برای بیان آن استفاده میکنند اما اگر عدد یک یا دو حرف باشد آن عدد را به حروف مینویسند.)
« صاحب پسر شد»
این دو عبارت هم معنا هستند و به منظور یادآوری شباهت انسان به خدا استفاده شدهاند. ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۱: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این اسم را در <پیدایش ۴: ۲۵> چطور ترجمه کردهاید.
مترجمین میتوانند جهت بیان این عدد از ارقام استفاده کنند و آن را «۸۰۰» بنویسند. (ترجمه ULB و UDB هنگامی که عدد سه کلمه یا بیشتر است از ارقام برای بیان آن استفاده میکنند اما اگر عدد یک یا دو حرف باشد آن عدد را به حروف مینویسند.)
«صاحب پسران و دختران بیشتری شد»
این عبارت در طول این باب تکرار میشود. از کلمهای متداول برای «مردن» استفاده کنید.
«آدم نهصد و سی سال زندگی کرد.» انسانها مدت طولانی زندگی میکردند. از کلمهای متدوال برای اشاره به «سالها» استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «آدم کلاً ۹۳۰ سال زندگی کرد»[آدم جمعاً ۹۳۰ سال زندگی کرد]
«صد و پنج سال»[۱۰۵ سال]
«پدر» در این قسمت اشاره به پدر واقعی فرد دارد نه پدر بزرگ. ترجمه جایگزین: «پسرش انوش را آورد»
نام شخص است.
«۸۰۷ سال»
«صاحب پسران و دختران بیشتری شد»
«شیث نهصد و دوازده سال زندگی کرد.» شیث ۹۱۲ سال زندگی کرد.
این عبارت در طول این باب تکرار میشود. از کلمهای متدوال برای «مردن» استفاده کنید.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۵: ۶- ۲۷ ساختاری مشابه دارند. این آیات را مطابق [پیدایش ۵: ۶- ۸](۵: ۶- ۸) ترجمه کنید.
«۹۰ سال»
«۸۱۵ سال»
«۹۰۵ سال»
سوابق ذکر شده در پیدایش ۵: ۶- ۲۷ ساختاری مشابه دارند. این آیات را مطابق <پیدایش ۵: ۶- ۸> ترجمه کنید.
«۷۰ سال»
«۸۴۰ سال»
«۹۱۰ سال»
سوابق ذکر شده در پیدایش ۵: ۶- ۲۷ ساختاری مشابه دارند. این آیات را مطابق <پیدایش ۵: ۶- ۸> ترجمه کنید.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۵: ۶- ۲۷ ساختاری مشابه دارند. این آیات را مطابق <پیدایش ۵: ۶- ۸> ترجمه کنید.
«پسری به نام مَتوشالَح آورد»
نام مرد است.
راه رفتن با کسی استعاره از داشتن رابطهای نزدیک با آن شخص است. ترجمه جایگزین: «خنوخ رابطهای نزدیک با خدا داشت» یا «خنوخ در اتحاد با خدا زندگی میکرد»
«پدر پسران و دختران بیشتری شد»
«خنوخ سیصد و شصت سال زندگی کرد.» خنوخ جمعاً ۳۶۵ سال زندگی کرد.
کلمه «او» اشاره به خنوخ دارد. او دیگر بر زمین نبود.
یعنی خدا خنوخ را برد تا با او(خدا) باشد.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۵: ۶- ۲۷ ساختاری مشابه دارند. این آیات را مطابق پیدایش ۵: ۶- ۸ ترجمه کنید.
این شخص با مردی لَمَک نام که در <پیدایش ۴: ۱۸> آمده متفاوت است.
«۱۸۲ سال»
«صاحب پسر شد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «این اسم مثل کلمه عبری برای ‘استراحت کردن‘ است.
لَمَك یک سخن را دو بار ادا میکند تا بر سختی کار خود تاکید کند. ترجمه جایگزین: «از بسیار سخت کار کردن به دستهای خود» [از زحمت بسیار کشیدن با دستهایمان] [به خاطر زحمت بسیاری که به دستان کشیدیم]
«۵۹۵ سال»
«لَمَك هفتصد و هفتاد و هفت سال زندگی کرد.» لَمَك جمعاً ۷۷۷ سال زندگی کرد.
«پسر دار شد.» این قسمت نمیگوید که پسران در یک روز یا روزهای متفاوت به دنیا آمدهاند.
بهتر است فهرست فرزندان پسر را به ترتیب تولد ننویسید چون در مورد ترتیب تولد آنها توافقی وجود ندارد. این قسمت را به نحوی ترجمه نکنید که این فهرست به ترتیب سن به نظر برسد.
1و واقع شد كه چون آدمیان شروع كردند به زیاد شدن بر روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند،2پسران خدا دختران آدمیان را دیدند كه نیكومنظرند، و از هر كدام كه خواستند، زنان برای خویشتن میگرفتند.3و خداوند گفت: «روح من در انسان دائماً داوری نخواهد كرد، زیرا كه او نیز بشر است. لیكن ایام وی صد و بیست سال خواهد بود.»4و در آن ایام مردان تنومند در زمین بودند. و بعد از هنگامی كه پسران خدا به دختران آدمیان در آمدند و آنها برای ایشان اولاد زاییدند، ایشان جبارانی بودند كه در زمان سَلَفْ، مردان نامور شدند.5و خداوند دید كه شرارت انسان در زمین بسیار است، و هر تصور از خیالهای دل وی دائماً محض شرارت است.6و خداوند پشیمان شد كه انسان را بر زمیـن ساخته بود، و در دل خود محزون گشت.7و خداوند گفـت: «انسـان را كه آفریـدهام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را، چونكه متأسف شدم از ساختن ایشـان.»8اما نـوح در نظـر خداوند التفـات یافـت.9این است پیدایش نوح. نوح مردی عادل بود، و در عصر خود كامل. و نوح با خدا راه میرفت.10و نوح سه پسر آورد: سام و حام و یافث.11و زمین نیز بنظر خدا فاسد گردیده و زمین از ظلم پرشده بود.12و خدا زمین را دید كه اینك فاسد شده است، زیرا كه تمامی بشر راه خود را بر زمین فاسد كرده بودند.13و خدا به نوح گفت: «انتهای تمامی بشر به حضورم رسیده است، زیرا كه زمین بسبب ایشان پر از ظلم شده است. و اینك من ایشان را با زمین هلاك خواهم ساخت.14پس برای خود كشتیای از چوب كوفر بساز، و حُجَرات در كشتی بنا كن و درون و بیرونش را به قیر بیندا.15و آن را بدین تركیب بساز كه طول كشتی سیصد ذراع باشد، و عرضش پنجاه ذراع و ارتفاع آن سی ذراع.16و روشنیای برای كشتی بساز و آن را به ذراعی از بالا تمام كن. و درِ كشتی را در جنب آن بگذار، و طبقات تحتانی و وسطی و فوقانی بساز.17زیرا اینك من طوفان آب را بر زمین میآورم تا هر جسدی را كه روح حیات در آن باشد، از زیر آسمان هلاك گردانم. و هر چه بر زمین است، خواهد مرد.18لكن عهد خود را با تو استوار میسازم، و به كشتی در خواهی آمد، تو و پسرانت و زوجهات و ازواج پسرانت با تو.19و از جمیع حیوانات، از هر ذیجسدی، جفتی از همه به كشتی در خواهی آورد، تا با خویشتن زنده نگاه داری، نر و ماده باشند.20از پرندگان به اجناس آنها، و از بهایـم به اجنـاس آنها، و از همۀ حشـرات زمین به اجناس آنها، دودو از همه نزد تو آینـد تا زنـده نگاه داری.21و از هـر آذوقهای كه خورده شـود، بگیر و نـزد خود ذخیـره نما تا برای تو و آنها خوراك باشد.»22پس نوح چنین كرد و به هرچـه خـدا او را امر فرمـود، عمل نمـود.
نویسنده این باب در ۶: ۲۲ چکیده اتفاقاتی که در ادامه روی میدهند را بیان میکند. نویسنده در باب بعدی خلاصهای از رویدادهایی را بیان میکند که برای اولین بار اتفاق افتادهاند. اگر این جملات و رویدادهای پیرامون آنها به دقت ترجمه نشوند ممکن است سبب شوند که مخاطبین فکر کنند این اتفاقات به جای یک بار، دو یا سه بار روی دادهاند. مترجمین باید دقت کنند که مخاطبین چنین برداشتی نکنند.
این عبارت به منظور نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زنان دختران به دنیا آوردند»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «مشخص نیست که این کلمات اشاره به موجودات آسمانی یا انسانها دارند. در هر صورت مخلوقات خدا هستند.» برخی باور دارند که این کلمات اشاره به فرشتگان یا ارواح شریر یا دیوهایی دارد که علیه خدا طغیان کردهاند. اما برخی دیگر بر این باورند که اشاره به حاکمین قدرتمند دارد و گروهی دیگر بر این باورند که اشاره به نسل شیث دارد.
یهوه در این قسمت در مورد خود و روح او سخن میگوید که روح خدا است.
یعنی بدن فیزیکی آنها روزی خواهد مرد.
«صد وبیست سال زندگی خواهند کرد.» معنای محتمل: ۱) طول عمر معمول انسانها به ۱۲۰ سال کاهش یافته است. ترجمه جایگزین: «بیش از ۱۲۰ سال زندگی نخواهند کرد.» یا ۲) در ۱۲۰ سال آینده همه خواهند مرد. ترجمه جایگزین: «فقط ۱۲۰ سال زندگی خواهند کرد»
انسانهای قد بلند و عظیمالجثه
«تنومندان به دنیا آمدند زیرا »
ببینید این قسمت را در <پیدایش ۶: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«این تنومندان مردان قدرتمندی بودند که در زمانهای دور زندگی میکردند» یا «مدتها قبل، این فرزندان رشد کردند و تبدیل به جنگجویان قدرتمندی شدند»
مردانی که شجاع و در جنگ پیروزمند بودند.
«مردان مشهور»
«هر چیز که دل آنها میخواست به آن فکر کند» [هر چیز که در خیال خود خواهان اندیشیدن به آن بودند]
نویسنده به نحوی از دل سخن میگوید که گویی بخشی از بدن است که فکر میکند. شاید زبان شما کلمهای غیر از «دل» برای اشاره به افکار اشخاص داشته باشد. ترجمه جایگزین: «افکار باطنی یا پنهان»
نویسنده به نحوی از دل سخن میگوید که گویی بخشی از بدن است که غم را احساس میکند. شاید زبان شما کلمهای غیر از «دل» برای اشاره به عواطف داشته باشد. ترجمه جایگزین: «در این مورد بسیار غمگین بود»
نویسنده به نحوی از کشته شدن انسانها به دست خدا سخن میگوید، که گویی خدا لکهای را از سطحی پاک میکند. ترجمه جایگزین: «انسان را نابود خواهم کرد تا کسی بر سطح زمین نماند»
برخی از زبانها میتوانند این قسمت را در دو جمله جداگانه ترجمه کنند. ترجمه جایگزین: «انسان را آفریدم. آنها را خواهم زدود» [در فارسی انجام شده]
«کاملاً نابود میکنم.» در این قسمت «محو سازم» بار منفی دارد چون خدا در مورد نابود کردن انسانها به دلیل گناهان بسیار سخن میگوید.
عبارت «التفات یافت» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط کسی است. چشمان اشاره به دیدن و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه با نظر لطف به نوح مینگریست» یا «یهوه از نوح خشنود بود»
See:) and
این قسمت داستان نوح را آغاز میکند که تا باب ۹ ادامه مییابد.
«این است سرگذشت نوح»
ببینید این قسمت را در <پیدایش ۵: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
«نوح سه پسر داشت» یا «زن نوح سه پسر[به دنیا] آورد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام پسران به ترتیب تولد آنها ذکر نشده است»
معانی محتمل: ۱) کسانی که بر زمین زندگی میکردند یا ۲) «خود زمین»
در این قسمت به نحوی از بدکاران سخن گفته شده که گویی غذایی هستند که فاسد میشود. ترجمه جایگزین: «فاسد شد» یا «خبیث بود»
معانی محتمل: ۱) «در دیدگان خدا»[از نظر خدا] یا ۲) «در حضور یهوه» همانطور که در <پیدایش ۴: ۱۶> انجام شده است.
نویسنده به نحوی از خشونت سخن میگوید که گویی میتوان آن را در ظرفی گذاشت و زمین را آن ظرف در نظر گرفته است. ترجمه جایگزین: «و تندخویان بسیاری بر زمین بودند» یا «چون زمین پر از بدکاران شد»
این کلمه ما را نسبت به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، آگاه میکند.
معانی محتمل «هر جسدی»: ۱) تمام نوع بشر یا ۲) تمام موجودات فیزیکی از جمله انسانها و حیوانات
در مورد نحوه رفتار شخص مانند معبر یا جاده سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «از نحوه زندگی که خدا انتظار داشت دست کشیدند» یا «شرورانه رفتار کردند»
ببینید چنین کلماتی را در <پیدایش ۶: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
«مردم در هر جای زمین تندخو هستند»
«هر دوی آنها و زمین را نابود میکنم» یا «هنگامی که زمین را نابود کنم آنها را نیز نابود خواهم کرد»
این قسمت اشاره به جعبهای بزرگ دارد که حتی در طوفانی شدید بر آب شناور میماند. «قایقی عظیم» یا «کشتی» یا «کرجی»
نوع این درخت دقیقاً مشخص نیست. «چوبی که برای ساخت قایق از آن استفاده میشد» یا «چوب خوب»
دلیل چنین کاری را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: « آن را قیراندود کردند» یا «بر آن قیر مالیدند» یا «آن را با قیر پوشانیدند تا ضد آب شود»
مایعی غلیظ، چسبناک یا روغنی است که بیرون قایق را از آن آغشته میکردند تا آب از شکافهای موجود در چوب وارد قایق نشود.
ذراع واحد اندازه گیری و کمتر از نیم متر است.
«۱۳۸ متر.» شما میتوانید از روش اندازه گیری عبرانی[یهودی][اسرائيلی] که در ULB آمده یا واحد اندازه گیری متریک در UDB یا واحد اندازه گیری که در زبان مقصد معمول است استفاده کنید، در صورت استفاده از مورد آخر باید مقیاسها را در زبان مبدا و مقصد بدانید و میتوانید در پانوشت بنویسید: «سیصد ذراع حدود ۱۳۸ متر است»
«بیست و سه متر»
«چهارده متر»
احتمالاً سقفی نوک تیز یا شیروانی است. هدف این است که از سرنشینان و محتویات کشتی محافظت کند.
ذراع از نیم متر کمتر است. ببینید در <پیدایش ۶: ۱۵> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
«عرشه پایینی، میانی و بالایی» یا «سه عرشه داخل»
«عرشه» یا «سطح»
خدا از چنین عبارتی جهت تاکید بر آنچه که در ادامه میگوید استفاده میکند. «توجه کن» یا «به آنچه میخواهم بگویم گوش دهید»
در برخی از زبانها «فرستادن» از «آوردن» متعارفتر به نظر میرسد. همچنین میتوانید از روش متعارف استفاده نکنید و به جای آن از کلمه «سبب شدن» استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «میخواهم سیلی از آب بفرستم» یا «میخواهم سیلی ایجاد کنم»
«جسد» اشاره به همه مخلوقات جسمانی از جمله انسانها و حیوانات دارد.
«روح» [نفس][دم] اشاره به حیات دارد. ترجمه جایگزین: «که زنده است»
«عهدی بین تو و من بسته میشود»
با نوح
«وارد کشتی میشوی.» برخی از ترجمهها مینویسند «به داخل کشتی خواهی رفت.»
«باید دو نوع از هر جاندار را به کشتی بیاوری»
حیوانی که خدا خلق کرده است.
ببینید این کلمه را در <پیدایش ۶: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
«از هر نوع»
این قسمت اشاره به حیوانات کوچکی دارند که بر روی زمین حرکت میکنند.
این قسمت اشاره به دو از هر نوع پرنده و حیوان دارد.
این قسمت اشاره به نوح دارد و مفرد است.
«تا بتوانی آنها را زنده نگه داری»
این کلمات اشاره به نوح دارند و مفرد هستند.
«غذایی که انسانها و حیوانات میخورند»
این دو جمله یک معنا دارند. جمله دوم شرح جمله اول و تاکید بر اطاعت نوح از خدا است. این دو جمله موازی را میتوانید با هم ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «پس نوح هر کاری را که خدا به او فرمان داده بود، انجام داد»
1و خداوند به نوح گفت: «تو و تمامی اهل خانهات به كشتی در آیید، زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.2و از همۀ بهایم پاك، هفت هفت، نر و ماده با خود بگیر، و از بهایم ناپاك، دودو، نر و ماده،3و از پرندگان آسمان نیز هفت هفت، نر و ماده را، تا نسلی بر روی تمام زمین نگاه داری.4زیرا كه من بعد از هفت روز دیگر، چهل روز و چهل شب باران میبارانم، و هر موجودی را كه ساختهام، از روی زمین محو میسازم. »5پس نوح موافق آنچه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نمود.6و نوح ششصد ساله بود، چون طوفان آب بر زمین آمد.7و نوح و پسرانش و زنش و زنان پسرانش با وی از آب طوفان به كشتی در آمدند.8از بهایم پاك و از بهایم ناپاك، و از پرندگان و از همۀ حشرات زمین،9دودو، نر و ماده، نزد نوح به كشتی در آمدند، چنانكه خدا نوح را امر كرده بود.10و واقع شد بعد از هفت روز كه آب طوفان بر زمین آمد.11و در سال ششصد از زندگانی نوح، در روز هفدهم از ماه دوم، در همان روز جمیع چشمههای لجۀ عظیم شكافته شد، و روزنهای آسمان گشوده.12و باران، چهل روز و چهل شب بر روی زمین میبارید.13در همان روز نوح و پسرانش، سام و حام و یافث، و زوجۀ نوح و سه زوجۀ پسرانش، با ایشان داخل كشتی شدند.14ایشان و همۀ حیوانات به اجناس آنها، و همۀ بهایم به اجناس آنها، و همۀ حشراتی كه بر زمین میخزند به اجناس آنها، و همۀ پرندگان بهاجناس آنها، همۀ مرغان و همۀ بالداران.15دودو از هر ذی جسدی كه روح حیات دارد، نزد نوح به كشتی در آمدند.16و آنهایی كه آمدند نر و ماده از هر ذیجسد آمدند، چنانكه خدا وی را امر فرموده بود. و خداوند در را از عقب او بست.17و طوفان چهل روز بر زمین میآمد، و آب همی افزود و كشتی را برداشت كه از زمین بلند شد.18و آب غلبه یافته، بر زمین همی افزود، و كشتی بر سطح آب میرفت.19و آب بر زمین زیاد و زیاد غلبه یافت، تا آنكه همۀ كوههای بلند كه زیر تمامی آسمانها بود، مستور شد.20پانزده ذراع بالاتر، آب غلبه یافت و كوهها مستورگردید.21و هر ذیجسدی كه بر زمین حركت میكرد، از پرندگان و بهایم و حیوانات و كل حشرات خزندۀ بر زمین، و جمیع آدمیان، مردند.22هركه دم روح حیات در بینی او بود، از هر كه در خشكی بود، مرد.23و خدا محو كرد هر موجودی را كه بر روی زمین بود، از آدمیان و بهایم و حشرات و پرندگان آسمان، پس از زمین محو شدند. و نوح با آنچه همراه وی در كشتی بود فقط باقی ماند.24و آب بر زمین صد و پنجاه روز غلبه مییافت.
نویسنده در این باب همچنان از الگویی استفاده میکند که به آن واسطه رویدادهایی را خلاصه میکند که قبلاً آنها را شرح داده یا رویدادهایی تکراری را که قبلاً رخ دادهاند، بیان میکند. دقت در ترجمه این بخش الزامی است تا مخاطبین فکر نکنند این رویدادها در داستان چندین بار رخ دادهاند. هنگام ترجمه به آیات ۷: ۵، ۱۰، ۱۳ و ۱۷ توجهی خاص به خوبی باید توجه کنید.
نوح برخی از حیوانات و پرندگان «پاک» که با خود داشت را برای خدا قربانی کرد (۸: ۲۰). این حیوانات و پرندگان بعدها از نظر عبرانیان قابل خوردن و قربانی کردن به حساب آمدند.
دلیل سیل بارش باران بسیار از آسمان و آبی که از زیر زمین بیرون میآید، بیان شده است؛ چون عبرانیان باستان، زمین را آرمیده بر دریا توصیف میکردند. آنها همچنین آسمان را مکانی بالای زمین توصیف میکردند که در خود آب زیادی جا داده و هنگامی که خدا به آن اجازه میدهد، میبارد. مترجمین نباید به منظور همخوان سازی متن با باور مخاطبین خود در مورد دنیا، سعی به تغییر چنین توصیفی داشته باشند.
رویدادهای این باب بعد از ساخت کشتی، جمع آوری غذا و قرار دادن آن در کشتی توسط نوح، رخ دادهاند.
«به کشتی...وارد شوید» بسیاری از ترجمهها این قسمت را «به داخل کشتی...بروید» ترجمه کردهاند.
کلمه «تو» اشاره به نوح دارد و مفرد است.
«خانوادهات»
یعنی که خدا نوح را پارسا[عادل] میدید.
این قسمت اشاره به همه کسانی دارد که در یک عصر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «میان همه کسانی که اکنون زندگی میکنند» [در زمره همه انسانهایی که در این دوران زندگی میکنند]
«بگیر.» بسیاری از ترجمهها این عبارت را «تو خواهی گرفت»[تو خواهی برد] ترجمه کردهاند.
حیواناتی بودند که خدا به انسانها اجازه خوردن و قربانی کردن آنها را داده بود.
حیواناتی بودند که خدا به انسانها اجازه خوردن و قربانی کردن آنها را نداده بود.
«تا فرزندانی آورند که...زنده خواهند ماند» یا «تا بعد از سیل، حیوانات به زندگی کردن ادامه دهند»
این قسمت اشاره به چهل روز کامل دارد. مقصود هشتاد روز نیست. ترجمه جایگزین: «چهل روز و شب» [چهل شبانه روز]
این قسمت اشاره به حیات جسمانی دارد.
آیات ۶- ۱۲ برای بار دوم تکرار میشوند و جزئيات بیشتری از نحوه سوار شدن نوح، خانواده او و حیوانات بر کشتی در <پیدایش ۷: ۱- ۵> ارائه میدهند. این رویدادی جدید نیست.
«رخ داد» یا «بر زمین آمد»
«به خاطر سیلی که آمد» یا «تا از سیل فرار کنند»
آیات ۶- ۱۲ برای بار دوم تکرار میشوند و جزئيات بیشتری از نحوه سوار شدن نوح، خانواده او و حیوانات بر کشتی در پیدایش ۷: ۱- ۵ ارائه میدهند. این رویدادی جدید نیست.
حیواناتی بودند که خدا به انسانها اجازه خوردن و قربانی کردن آنها را داده بود.
حیواناتی بودند که خدا به انسانها اجازه خوردن و قربانی کردن آنها را نداده بود.
جفت نر و ماده از هر حیوان سوار بر کشتی شدند.
این عبارت به منظور نشانگذاری رویداد مهمی در داستان استفاده شده است: آغاز سیل. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«بعد از هفت روز» یا «هفت روز بعد»
اطلاعات ضمنی «باران شروع شد» را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «باران آغاز شد و آب ناشی از سیل بر زمین آمد»
آیات ۶- ۱۲ برای بار دوم تکرار میشوند و جزئيات بیشتری از نحوه سوار شدن نوح، خانواده او و حیوانات بر کشتی در پیدایش ۷: ۱- ۵ ارائه میدهند. این رویدادی جدید نیست.
«وقتی نوح ششصد ساله بود»
چون موسی نویسنده این کتاب است این قسمت احتمالاً اشاره به ماه دوم از تقویم عبرانی[یهودی] دارد. چنین برداشتی قطعی نیست.
این قسمت به روز خاصی اشاره دارد که باران شروع شده است. این عبارت تاکید میکند که رویدادها هنگام سر رسیدن زمان آنها سریع رخ دادند.
«آب سریعاً از زیر زمین به روی زمین آمد»
این کلمه اشاره به دریا دارد که فکر میکردند زیر زمین است.
این قسمت اشاره به باران دارد. آسمان را سقفی توصیف کرده که آب را بالا نگه میدارد و از سقوط آن بر زمین جلوگیری میکند. هنگام گشوده شدن پنجره یا دری در آسمان آب از آن طریق به زیر ریخته میشود. ترجمه جایگزین: «آسمان گشوده شد» یا «درهایی در آسمان گشوده شد»
اگر زبان شما کلمهای برای نشان دادن میزان باران دارد، اگر مناسب است میتوانید از آن کلمه در این قسمت استفاده کنید.
آیات ۱۳- ۱۸ برای بار سوم است که تکرار میشوند و جزئیاتی در مورد نحوه سوار شدن نوح، خانواده او و حیوانات در پیدایش ۷: ۱- ۵ ارائه میدهند. این رویدادی جدید نیستند.
«دقیقاً در همان روز.» این کلمات اشاره به روزی دارند که باران آغاز شده است. آیات ۱۳- ۱۶ به عملی اشاره دارند که نوح درست قبل از آغاز باران انجام داده است.
در این چهار گروه فهرست شده همه انواع حیوانی ذکر شدهاند. اگر زبان شما روشی دیگر برای دستهبندی حیوانات دارد، میتوانید از آن روش استفاده کنید. ببینید <پیدایش ۱: ۲۴> را چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه اشاره به حیواناتی دارد که بر زمین میخزند، حیواناتی چون جوندگان، حشرات، مارمولک و مار.
«تا هر نوع از حیوانات هم نوع از خود تولید کند.» ببینید <پیدایش ۱:۲۴> را چطور ترجمه کردهاید.
آیات ۱۳- ۱۸ برای بار سوم تکرار میشوند و جزئیات بیشتری در مورد نحوه سوار شدن نوح، خانواده او و حیوانات که در <پیدایش ۷: ۱- ۵> آمدهاند ارائه میدهد. این رویدادی جدید نیستند.
«جسد» اشاره به حیوانات دارد.
«روح» [دم] [نفس] اشاره به حیات دارد. ترجمه جایگزین: «که زندگی کردند»
کلمه «آمدند» را میتوان «رفتند» ترجمه کرد.
«جسد» اشاره به حیوانات دارد. ترجمه جایگزین: «از هر نوع حیوان»
معنای کامل را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه به کشتی وارد شدند»
آیات ۱۳- ۱۸ برای بار سوم تکرار میشوند و جزئیات بیشتری در مورد نحوه سوار شدن نوح، خانواده او و حیوانات که در <پیدایش ۷: ۱- ۵> آمدهاند ارائه میدهد. این رویدادی جدید نیست.
«آب بسیار عمیق شد.» این اتفاق در طول ۴۰ روزی روی داد که باران مدام میبارید.
«سبب شناور شدن کشتی شد»
«سبب شد کشتی از زمین بلند شود» یا «کشتی بر آبهای عمیق شناور شد»
«آب کل زمین را گرفت»
«شش متر.» ببینید این کلمات را در <پیدایش ۶: ۱۵> چطور ترجمه کردهاید.
«حرکت کردند» یا «گشتند»
این قسمت اشاره به همه حیواناتی دارد که در دستههای بزرگ بر زمین حرکت میکنند.
«بینی» اشاره به تمام حیوانات یا انسانها دارد. ترجمه جایگزین: «هر کس که نفس میکشید»
کلمات «دم» و «حیات» اشاره به قدرتی دارند که سبب میشود انسانها و حیوانات زنده بمانند
See:
شما میتوانید در صورت لزوم این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا همه مخلوقات...نابود شوند» یا «تا سیل همه جانداران را کاملاً از بین ببرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا همه را نابود کند»
«تا دیگر بر زمین نباشند»
«انسان
ها و حیواناتی که با او بودند»
«باقی ماند» یا «زندگی کردند» یا «زنده ماندند»
1و خدا نوح و همۀ حیوانات و همۀ بهایمی را كه با وی در كشتی بودند، بیاد آورد. و خدا بادی بر زمین وزانید و آب ساكن گردید.2و چشمههای لجه و روزنهای آسمان بسته شد، و باران از آسمان باز ایستاد.3و آب رفتهرفته از روی زمین برگشت. و بعد از انقضای صد و پنجاه روز، آب كم شد،4و روز هفدهم از ماه هفتم، كشتی بر كوههای آرارات قرار گرفت.5و تا ماه دهم، آب رفتهرفته كمتر میشد، و در روز اول از ماه دهم، قلههای كوهها ظاهر گردید.6و واقع شد بعد از چهل روز كه نوح دریچۀكشتی را كه ساخته بود، باز كرد.7و زاغ را رها كرد. او بیرون رفته، در تردد میبود تا آب از زمین خشك شد.8پس كبوتر را از نزد خود رها كرد تا ببیند كه آیا آب از روی زمین كم شده است.9اما كبوتر چون نشیمنی برای كف پای خود نیافت، زیرا كه آب در تمام روی زمین بود، نزد وی به كشتی برگشت. پس دست خود را دراز كرد و آن را گرفته نزد خود به كشتی در آورد.10و هفت روز دیگر نیز درنگ كرده، باز كبوتر را از كشتی رها كرد.11و در وقت عصر، كبوتر نزد وی برگشت، و اینك برگ زیتون تازه در منقار وی است. پس نوح دانست كه آب از روی زمین كم شده است.12و هفت روز دیگر نیز توقف نموده، كبوتر را رها كرد، و او دیگر نزد وی برنگشت.13و در سال ششصد و یكم در روز اول از ماه اول، آب از روی زمین خشك شد. پس نوح پوشش كشتی را برداشته، نگریست، و اینك روی زمین خشك بود.14و در روز بیست و هفتم از ماه دوم، زمین خشك شد.15آنگاه خدا نوح را مخاطب ساخته، گفت:16«از كشتی بیرون شو، تو و زوجهات و پسرانت و ازواج پسرانت با تو.17و همۀ حیواناتی را كه نزد خود داری، هر ذیجسدی را از پرندگان و بهایم و كل حشرات خزندۀ بر زمین، با خود بیرون آور، تا بر زمین منتشر شده، در جهان بارور و كثیر شوند.»18پس نوح و پسران او و زنش و زنان پسرانش، با وی بیرون آمدند.19و همۀ حیوانات و همۀ حشرات و همۀ پرندگان، و هر چه بر زمین حركت میكند، به اجناس آنها، از كشتی به در شدند.20و نوح مذبحی برای خداوند بنا كرد، و از هر بهیمۀ پاك و از هر پرندۀ پاك گرفته، قربانیهای سوختنی بر مذبح گذرانید.21و خداوند بوی خوش بویید وخداوند در دل خود گفت: «بعد از این دیگر زمین را بسبب انسان لعنت نكنم، زیرا كه خیال دل انسان از طفولیت بد است، و بار دیگر همۀ حیوانات را هلاك نكنم، چنانكه كردم.22مادامی كه جهان باقی است، زرع و حصاد، و سرما و گرما، و زمستان و تابستان، و روز و شب موقوف نخواهد شد. »
برخی از ترجمههای آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با آیه منظوم در ۸: ۲۲ انجام میدهد که بخشی از سخن یهوه به نوح است.
آبها بعد از سیل عظیم کاسته شدند. چون خدا آب زیادی بر زمین جاری کرد؛ این قسمت به نحوی خاص توصیف شده است.
مشخص نیست که کوه آرارات در کدام منطقه واقع است. بسیاری باور دارند که در ترکیه کنونی واقع شده است.
«نوح را...به خاطر آورد» یا «تصمیم گرفت که به... نوح کمک کند»
این قسمت اشاره به جعبهای بزرگ دارد که حتی در طوفانی شدید بر آب شناور میماند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۶: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «قایقی عظیم» یا «کشتی» یا «کرجی»
«آب دیگر از زمین بیرون نمیآمد و باران قطع شده بود.» این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا چشمههای عمیق و دریچههای آسمان را بست»
«آب از زیر زمین.» ببینید <پیدایش ۷: ۱۱> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به قطع شدن باران دارد. آسمان را سقفی توصیف کرده که آب را بالا نگه میدارد و از سقوط آن بر زمین جلوگیری میکند. هنگام بسته شدن پنجره یا دری در آسمان آب دیگر از آن طریق پایین نمیریزد. ببینید «روزنهای آسمان» را در پیدایش ۷: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آسمان بسته شد» یا «درهای آسمان بسته شدند»
«زمین آمد» یا «بر خشکی ایستاد»
از آنجا که موسی نویسنده این کتاب است، احتمالاً اشاره به ماه هفتم از تقویم عبرانی دارد. اما چنین برداشتی قطعی نیست.
از آنجا که موسی نویسنده این کتاب است، احتمالاً اشاره به ماه دهم از تقویم عبرانی دارد. اما چنین برداشتی قطعی نیست.
«روز اول از ماه دهم»
این قسمت را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید: «بر سطح آب ظاهر گردید»
این عبارت شروع بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید. ترجمه جایگزین: «چنین شد که... »
عبارت «که ساخته بود» اشاره به پنجره دارد. برخی از زبانها این عبارت را از جمله جدا میکنند: «نوح پنجرهای برای قایق ساخته بود. چنین شد که بعد از چهل روز آن پنجره را باز کرد»
پرندهای سیاه که بیشتر گوشت حیوانات مرده را میخورد.
یعنی آن زاغ به کشتی در رفت و آمد بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که آبها خشک شدند» یا «تا وقتی که آب خشک شد»
اگر از ضمائر مذکر برای «کبوتر» استفاده میکنید[ در فارسی کاربردی ندارد]، میتوانید نام نوح را بیاورید تا از سوء برداشت جلوگیری کنید: «نوح کبوتر را فرستاد»
«فرود آمد» یا «نشست.» یعنی آن کبوتر فرود آمد تا استراحت کند.
کلمه «کبوتر» در زبان اصلی نویسنده مونث است. شما میتوانید این عبارت را با ضمائری چون «این...این...این» یا «او...او...او را»، ترجمه کنید، انتخاب هر یک از این ضمائر بسته به نحوه اشاره به کبوتر در زبان شما دارد.
اگر در زبان شما برای کلمه «کبوتر» از ضمیر مذکر استفاده میشود میتوانید جهت جلوگیری از سوء برداشت، نام نوح را بیاورید: «نوح کبوتر را فرستاد،»، «نوح دستش را دراز کرد» و ....
«هفت روز دیگر منتظر ماند»
«توجه کنید» یا «مهم است»
«برگی که از درخت زیتون کنده بود»
«شکسته بود»
در صورت عدم درک دلیل چنین امری میتوانید دلیل آن را به روشنی بیان کنید: «دوباره بازنگشت چون جایی برای فرود آمدن پیدا کرد»
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر قرار دهید.
«وقتی نوح ۶۰۱ ساله بود»
از آنجایی که موسی این کتاب را نوشته، ممکن است که این قسمت اشاره به ماه اول از تقویم عبرانی داشته باشد. اما چنین برداشتی قطعی نیست.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آبهای پوشیده بر زمین خشک شدند» یا «باد آبهای پوشیده بر زمین را خشک کرد»
این قسمت اشاره به پوششی دارد که مانع ورود باران به کشتی میشد.
کلمه «اینک» به ما میگوید که به اطلاعات مهمی که در ادامه میآید توجه کنیم.
«در بیست و هفتمین روز از ماه دوم.» این قسمت احتمالاً اشاره به ماه دوم از تقویم عبرانی دارد. اما چنین برداشتی قطعی نیست.
«زمین کاملاً خشک بود»
«ترک کن.» برخی از ترجمهها نوشتهاند «بیرون برو»
«بِبر.» برخی از ترجمهها نوشتهاند «بیرون بیاور»
«هر نوع موجود زندهای» [هر نوع جانداری.] ببینید «هر جسدی» را در <پیدایش ۶: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
این یک اصطلاح است. ببینید <پیدایش ۱: ۲۸> را چطور ترجمه کردهاید. خدا میخواست انسانها و حیوانات تولید مثل کنند تا تعداد آنها زیاد شود.
برخی از ترجمهها نوشتهاند «نوح بیرون رفت»
«در دستهای از هم نوعان خود»
«مذبحی ساخت و تقدیم به یهوه کرد» یا «مذبحی برای پرستش یهوه ساخت.» احتمالاً آن را با سنگ ساخته بود.
«پاک» یعنی که خدا اجازه داده بود که این حیوانات به عنوان قربانی تقدیم شوند. برخی از حیوانات چون «ناپاک» خوانده میشدند به عنوان قربانی به کار نمیرفتند.
نوح حیوانات را کُشت و سپس آنها را کاملاً سوزاند و به خدا تقدیم کرد. ترجمه جایگزین: «حیوانات را برای تقدیم به یهوه سوزاند»
این کلمه اشاره به بوی خوب گوشت کباب شده دارد.
«دل» اشاره به افکار و عواطف خدا دارد.
«به زمین آسیبی جدی نزنم»
این قسمت را میتوانید گویاتر در ترجمه خود بیان کنید: «چون انسان گناهکار است»
«از سالهای نخستین [زندگی خود] مایل به شرارت هستند» یا «هنگام جوانی، میخواهند شرارت کنند»
کلمه «دل» اشاره به افکار، عواطف، امیال و اراده انسانها دارد. ترجمه جایگزین: «گرایش آنها» یا «عادت آنها»
این کلمه اشاره به کودکان بزرگتر دارد. ترجمه جایگزین: «از جوانی خود»
«تا جهان باقیست» یا «تا وقتی که زمین پا بر جاست»
«فصل کاشت»
این کلمات اشاره به شرایط عمومی هوا در طول سال دارند. مترجمین میتوانند از عباراتی استفاده کنند که در زبان مقصد متداول است.
زمان گرم و خشک سال
سرما، خیسی یا هنگامی از سال که برف میبارد
«از وجود داشتن باز نمیایستند» یا «روی دادن آنها متوقف نمیشود.» شما میتوانید این جملات را به حالت مثبت نیز بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ادامه خواهد یافت»
1و خدا، نوح و پسرانش را بركت داده،بدیشان گفت: «بارور و كثیر شوید و زمین را پر سازید.2و خوف شما و هیبت شما بر همۀ حیوانات زمین و بر همۀ پرندگان آسمان، و بر هر چه بر زمین میخزد، و بر همۀ ماهیان دریا خواهد بود؛ به دست شما تسلیم شدهاند.3و هر جنبندهای كه زندگی دارد، برای شما طعام باشد. همه را چون علف سبز به شما دادم،4مگر گوشت را با جانش كه خون او باشد، مخورید.5و هر آینه انتقام خون شما را برای جان شما خواهم گرفت. از دست هر حیوان آن را خواهم گرفت. و از دست انسان، انتقام جان انسان را از دست برادرش خواهم گرفت.6هر كه خون انسان ریزد، خون وی به دست انسان ریخته شود، زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت.7و شما بارور و كثیر شوید، و در زمین منتشر شده، در آن بیفزایید.»8و خدا نوح و پسرانش را با وی خطاب كرده، گفت:9«اینك من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذریت شما استوار سازم،10و با همۀ جانورانی كه با شما باشند، از پرندگان و بهایم وهمۀ حیوانات زمین با شما، با هر چه از كشتی بیرون آمد، حتی جمیع حیوانات زمین.11عهد خود را با شما استوار میگردانم كه بار دیگر هر ذیجسد از آب طوفان هلاك نشود، و طوفان بعد از این نباشد تا زمین را خراب كند. »12و خدا گفت: «اینست نشان عهدی كه من میبندم، در میان خود و شما، و همۀ جانورانی كه با شما باشند، نسلاً بعد نسل تا به ابد:13قوس خود را در ابر میگذارم، و نشان آن عهدی كه در میان من و جهان است، خواهد بود.14و هنگامی كه ابر را بالای زمین گسترانم، و قوس در ابر ظاهر شود،15آنگاه عهد خود را كه در میان من و شما و همۀ جانوران ذیجسد میباشد، بیاد خواهم آورد. و آب طوفان دیگر نخواهد بود تا هر ذیجسدی را هلاك كند.16و قوس در ابر خواهد بود، و آن را خواهم نگریست تا بیاد آورم آن عهد جاودانی را كه در میان خدا و همۀ جانوران است، از هر ذیجسدی كه بر زمین است. »17و خدا به نوح گفت: «این است نشان عهدی كه استوار ساختم در میان خود و هر ذیجسدی كه بر زمین است. »18و پسران نوح كه از كشتی بیرون آمدند، سام و حام و یافث بودند. و حام پدر كنعان است.19اینانند سه پسر نوح، و از ایشان تمامی جهان منشعب شد.20و نوح به فلاحت زمین شروع كرد، و تاكستانی غرس نمود.21و شراب نوشیده، مستشد، و در خیمۀ خود عریان گردید.22و حام، پدر كنعان، برهنگی پدر خود را دید و دو برادر خود را بیرون خبر داد.23و سام و یافث، ردا را گرفته، بر كتف خود انداختند، و پسپس رفته، برهنگی پدر خود را پوشانیدند. و روی ایشان باز پس بود كه برهنگی پدر خود را ندیدند.24و نوح از مستی خود به هوش آمده، دریافت كه پسر كهترش با وی چه كرده بود.25پس گفت: «كنعان ملعون باد! برادران خود را بندۀ بندگان باشد.»26و گفت: «متبارك باد یهوه خدای سام! و كنعان، بندۀ او باشد.27خدا یافث را وسعت دهد، و در خیمههای سام ساكن شود، و كنعان بندۀ او باشد. »28و نوح بعد از طوفان، سیصد و پنجاه سال زندگانی كرد.29پس جملۀ ایام نوح نهصد و پنجاه سال بود كه مرد.
برخی از ترجمهها نقل قول، دعا یا سرودهای طولانی را از مابقی متن جدا میکنند. ترجمه ULB و بسیاری از ترجمههای انگلیسی دیگر در پیدایش ۹: ۶- ۷ با قرار دادن این آیات در سمت چپ و ایجاد فاصله بیشتر از مابقی متن چنین کاری را انجام میدهد. آنها همچنین آیات ۹: ۲۵- ۲۷ را جدا میکنند. این آیات شامل دو نقل قول میشوند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم ۹: ۶ و ۹: ۲۵- ۲۷ انجام میدهد.
در رابطه انسانها و حیوانات بر زمین تغییری برجسته ایجاد میشود. ظاهراً قبل از سیل، انسانها و حیوانات در سازگاری کامل با یکدیگر زندگی میکردند. بعد از سیل، حیوانات از انسانها ترسان شدند و انسانها اجازه خوردن حیوانات را پیدا کردند. کاری که قبلاً اجازه انجام آن را نداشتند.
این باب مفهومی را ارائه میدهد که طبق آن در خون حیوان و انسان حیات وجود دارد. طبق طرز فکر عبرانی، خون نشان از وجود حیات در جانداران است. چنین تصویری[مجازی][انگارهای] در کل کتاب مقدس دیده میشود.
and )
خدا با نوح عهدی بست. این عهد وعدهای بیقید و شرط از سوی خداست که طبق آن او دیگر هرگز جهان را به وسیله سیل نابود نخواهد کرد. رنگین کمانها نشانی همیشگی از وعده خدا هستند. and )
دیده شدن برهنگی پدر در فرهنگ نوح غیر قابل قبول بود. درست نبود که حام برهنگی پدر را به برادرانش نشان داد. عمل حام توهین آمیز یا نامحترمانه بود.
فرمانی است که خدا داده است. او انتظار داشت که نوح از او اطاعت کند.
این برکت خدا است. خدا به نوح و خانواده او گفت که تولید مثل کنند تا تعداد آنها فراوان شود. کلمه «کثیر شوید» نحوه «بارور شدن» را شرح میدهد. ببینید این فرامین را در <پیدایش ۱: ۲۸> چطور ترجمه کردهاید.
نویسنده به نحوی از خوف و هیبت سخن میگوید که گویی اشیایی هستند که میتوان آنها را بر حیوانات قرار داد. ترجمه جایگزین: «هر حیوان زندهای ...همه ماهیان دریا از هیبت شما خواهند ترسید»[هر حیوان زندهای...و همه ماهیان دریا از شما بیمناک خواهند بود]
«خوف» و «هیبت» اساساً یک معنا دارند و بر نحوه ترس حیوانات از نوع بشر تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «ترسی مهیب از شما» یا «ترسی کوبنده از شما»
اولین گروه از چهار گروهی هستند که نویسنده فهرست آنها را نوشته است و خلاصهای از مابقی حیوانات ذکر شده نیست.
واژهای متداول است که اشاره به جانداران پرنده دارد. ببینید <پیدایش ۱: ۲۱> را چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه شامل همه حیوانات کوچک میشود. ببینید چنین کلماتی را در <پیدایش ۱: ۲۵> چطور ترجمه کردهاید.
این دست اشاره به کنترل کردن دارد. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تسلیم سلطه آنها شدند» یا «آنها را تحت سلطه قرار دادم»
خدا همچنان با نوح و پسرانش سخن میگوید.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «خون نمادی از حیات است.» آنها همچنین میتوانند در پانوشت بنویسند: «خدا به انسانها فرمان داد که هنگام وجود خون در بدن حیوان از گوشت آن نخورند. باید اول خون او را تخلیه کنند، سپس از آن بخورند.»
خدا همچنان با نوح و پسرانش سخن میگوید.
این قسمت خون انسان را با خون حیوان در تضاد قرار میدهد (<پیدایش ۹: ۴>)
در این قسمت به طور ضمنی به ریخته شدن خون اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «اگر کسی سبب ریخته شدن خون شما شود» یا «اگر کسی خون شما را بریزد» یا «اگر کسی شما را بکُشد»
این کلمه اشاره به حیات جسمانی دارد.
در این قسمت در اصل از عبارت «بهایش را طلب میکنم» استفاده شده که اشاره به مرگ قاتلین دارد نه پول. ترجمه جایگزین: «از هر کس که شما را بکشد، بهایش را خواهم گرفت»
کلمه «دست» اشاره به کسی دارد که مسئول روی دادن اتفاقی است.
«بهایش را از هر حیوانی که جان شما را بگیرد، طلب خواهم کرد»
«بهایش را از هر کس که زندگی شما را بگیرد، طلب خواهم کرد»
این عبارت اشاره به آن شخص دارد و از ساختاری بسیار شخصی استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «از آن مرد»
«برادر» اشاره کلی به اقوام دارد مثلاً اعضای یک قبلیه، طایفه یا گروهی از مردم.
خون ریختن استعاره از کشتن شخص است. یعنی اگر آن شخص کسی را بکشد، کسی دیگر آن قاتل را خواهد کشت. اگرچه «خون» در این قسمت معنایی مهم دارد و در صورت امکان باید در ترجمه استفاده شود. عبارت «خون ریزد» را به کلماتی ترجمه کنید که در زبان مقصد نشان از دست دادن خون بسیار باشد.
«زیرا خدا انسان را آفرید تا شبیه او باشد» یا «زیرا انسان را شبیه خود خلق کردم»
این برکت خدا است. خدا به نوح و خانواده او گفت که تولید مثل کنند تا تعداد آنها فراوان شود. کلمه «کثیر شوید» نحوه «بارور شدن» را شرح میدهد. ببینید این فرامین را در پیدایش ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
خدا سخن گفتن با آنها را از قبل آغاز کرده بود. این عبارت تغییری را تغییر آنچه خدا در ادامه میگوید را نشانگذاری میکند. ترجمه جایگزین: «خدا همچنان با نوح و پسرانش سخن میگوید» یا «سپس خدا در ادامه میگوید»
این عبارت در زبان انگلیسی به منظور نشانگذاری به کار رفته است. به این واسطه تغییر سخن خدا از آنچه نوح و پسران باید انجام دهند به آنچه او باید انجام دهد نشانگذاری میشود.
«بین تو و من عهدی بسته شود.» ببینید در <پیدایش ۶: ۱۸> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
خدا همچنان با نوح و پسرانش سخن میگوید.
«به این وسیله عهدی با شما میبندم.» ببینید کلمات مشابه را در <پیدایش ۶: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل «هر...جسد»: ۱) تمام انسانها یا ۲) تمام جانداران، از جمله انسانها و حیوانات. ببینید این کلمات را در <پیدایش ۶: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
«طوفانی نخواهد آمد که زمین را نابود کند.» سیل جاری میشود ولی همه زمین را نابود نمیکند.
یعنی آنچه را که وعده داده، یادآور میشود.
این عهد نوح، خانوادهاش و هر نسلی که بعد از آنها میآیند را در بر میگیرد.
خدا همچنان با نوح و پسرانش سخن میگوید.
«هر وقت.» رویدادی است که بارها رخ خواهد داد.
مشخص نیست که چه کسی رنگین کمان را میبیند ولی چون وعده بین یهوه و انسانهاست، شاید لازم است که بگویید چه کسی رنگین کمان را میبیند، بهتر است هم نام یهوه و هم نام انسانها را در ترجمه خود بیاورید. این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «انسانها و من رنگین کمان را میبینیم»
باریکهای رنگی از نور که هنگام تابش نور خورشید به قطرات باران ظاهر میشود.
این به معنای آن نیست که ممکن است خدا عهد خود را فراموش کند. ترجمه جایگزین: «به عهد خود فکر میکنم»
کلمه «شما» جمع است. خدا با نوح و پسران نوح سخن میگوید.
«هر جانداری»
معانی محتمل «هر جسد»: ۱) تمام انسانها یا ۲) تمام جانداران، از جمله انسانها و حیوانات. ببینید <پیدایش ۶: ۱۲> را چطور ترجمه کردهاید.
خدا همچنان با نوح و پسرانش سخن میگوید.
«تا به خاطر آورم» یا «تا در مورد آن فکر کنم»
خدا در این قسمت سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «بین من و هر جانداری»
«هر موجود زندهای.» ببینید <پیدایش ۹: ۱۵> را چطور ترجمه کردهاید.
خدا قبلاً با نوح سخن گفته است. این عبارت بخش آخر آنچه خدا میگوید را نشانگذاری میکند. ترجمه جایگزین: «خدا با سخن گفتن با نوح حرف خود را به پایان میرساند» یا «پس خدا به نوح گفت»
آیات ۱۸- ۱۹ سه پسر نوح را معرفی میکنند که بخش مهمی از داستان بعدی هستند.
حام پدر واقعی کنعان بود.
شخصی که به منظور فراهم آوردن خوراک، گیاهان پرورش میدهد.
«بیش از حد شراب نوشید»
متن میزان برهنگی نوح هنگام مست شدن و خوابیدن را مشخص نمیکند. عکسالعمل پسرانش نشان میدهد که برهنگی او شرمآور بوده است.
این کلمه اشاره به نوح دارد.
نوح در آیات ۲۵- ۲۷ لعن بر پسر خود حام و برکت بر برادران او را اعلام میکند. آنچه نوح درباره آنها گفته است به نسل آنها نیز اطلاق میشود، درست همانطور که در ترجمه UDB مشخص شده است. برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتر از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با آیات منظوم ۲۵- ۲۷ انجام میدهد. نوح در این آیات لعن و برکات را اعلام میکند.
پس از شراب نوشیدن و مست شدن بیدار شد. او «هوشیار شد»
این کلمه اشاره به حام دارد. ترجمه جایگزین: «پسر کوچکترش، حام»
«کنعان را لعن میکنم» یا «اتفاقات بدی برای کنعان بیافتد» [کنعان بد آورد] [بلایای بسیار بر سر کنعان آید]
یکی از پسران حام بود. ترجمه جایگزین: «پسر کنعان حام»
«فرومایهترین غلام برادران» یا «کم اهمیتترین غلام برادران»
این کلمه میتواند به برادران کنعان یا کلاً به اقوام او اشاره داشته باشد.
در صورت امکان این آیات را طبق چنین ساختاری ترجمه کنید تا منظوم بودن آنها بر خواننده روشن شود.
«برکت بر یهوه، خدای سام باد» یا «یهوه، خدای سام، لایق ستایش است»
«کنعان غلام سام باشد.» این شامل نسل کنعان و سام نیز میشود.
معانی محتمل: ۱) «خدا حدود یافث را عظیمتر سازد» یا ۲) «خدا سبب شود یافث نسل بسیار داشته باشد.
«در آرامش با سام زندگی کند.» این شامل نسل یافث و سام نیز میشود.
«کنعان غلام یافث باشد.» این شامل نسل کنعان و یافث نیز میشود.
1این است پیدایش پسران نوح، سام و حام و یافث. و از ایشان بعد از طوفان پسران متولد شدند.2پسران یافث: جومَر و ماجوج و مادای و یاوان و توبال و ماشَك و تیراس.3و پسران جومَر: اَشكناز و رِیفات و توجَرْمَه.4و پسران یاوان: اَلِیشَه و تَرشیش و كَتیم و دودانیم.5از اینان جزایر امّتها منشعب شدند در اراضی خود، هر یكی موافق زبان و قبیلهاش در امّتهای خویش.6و پسران حام: كوش و مِصرایم و فوط و كنعان.7و پسران كوش: سِبا و حَویله و سَبْتَه و رَعْمَه و سَبْتِكا. و پسران رَعْمَه: شِبا و دَدان.8و كوش نِمرُود را آورد. او به جبار شدن در جهان شروع كرد.9وی در حضور خداوند صیادی جبار بود. از این جهت میگویند: «مثل نمرود،صیاد جبار در حضور خداوند . »10و ابتدای مملكت وی، بابل بود و اَرَك و اَكَدّ و كَلْنَه در زمین شِنعار.11از آن زمین آشور بیرون رفت، و نینوا و رَحوبوت عیر، و كالَح را بنا نهاد،12و ریسَن را در میان نینوا و كالَح. و آن شهری بزرگ بود.13و مِصرایم لُودیم و عَنامیم و لَهابیم و نَفتوحیم را آورد.14و فَتروسیم و كَسلوحیم را كه از ایشان فِلسطینیان پدید آمدند و كَفتوریم را.15و كنعان، صیدون، نخستزادۀ خود، وحَتّ را آورد.16و یبوسیان و اَموریان و جِرجاشیان را17و حِوّیان و عَرْقیان و سینیان را18و اَروادیان و صَماریان و حَماتیان را. و بعد از آن، قبایل كنعانیان منشعب شدند.19و سرحد كنعانیان از صیدون به سمت جرار تا غَزَه بود، و به سمت سُدُوم و عَمُورَه و اَدْمَه و صَبُوئیم تا به لاشَع.20اینانند پسران حام برحسب قبایل و زبانهای ایشان، در اراضی و امّتهای خود.21و از سام كه پدر جمیع بنیعابَر و برادر یافَث بزرگ بود، از او نیز اولاد متولد شد.22پسران سام: عیلام و آشور و اَرْفَكْشاد و لُود و اَرام.23و پسران اَرام: عُوص و حُول و جاتِر و ماش.24و اَرَفكشاد، شالِح را آورد، و شالِح، عابر را آورد.25و عابر را دو پسر متولد شد. یكی را فالِج نام بود، زیرا كه در ایام وی زمین منقسم شد. و نام برادرش یقْطان.26و یقْطان، المُوداد و شالف و حَضَرموت و یارِح را آورد،27و هَدُورام و اُوْزال و دِقْلَه را،28و عُوبال و ابیمائیل و شِبا را،29و اَوْفیر و حَوِیلَه و یوباب را. این همه پسران یقطان بودند.30و مسكن ایشان از میشا بود به سمت سَفارَه، كه كوهی از كوههای شرقیاست.31اینانند پسران سام برحسب قبایل و زبانهای ایشان، در اراضی خود برحسب امّتهایخویش.32اینانند قبایل پسران نوح، برحسب پیدایش ایشان در امّتهای خود كه از ایشان امّتهای جهان، بعد از طوفان منشعب شدند.
این باب ثبت شجرهنامهای را آغاز میکند. همچنین مکان گروه باستانی از انسانها را ثبت میکند.
با این حال که این مکانها احتمال دارد با آشوری که بعد در کلام ذکر میشود در یک جا قرار داشته باشند، اما یک پادشاهی نیستند.
«این است سرگذشت پسران نوح.» این جمله، مقدمهای بر سرگذشت نسل نوح در پیدایش ۱۰: ۱- ۱۱: ۹ است.
«پسران یاوان و نسل او از هم جدا شدند و به مناطق ساحلی و جزایر نقل مکان کردند»
این عبارت به کسانی اشاره دارد که در مناطق ساحلی و جزایر زندگی میکنند.
«سرزمین خود.» مکانهایی هستند که مردم به آنجا نقل مکان و در آنجا زندگی کردند.
«هر گروه از مردم زبان خود را سخن میگفت» یا «گروههای مردمی تقسیم شدند و طبق زبان خود سخن میگفتند»
نام عبری «مصر» است.
معانی محتمل: ۱) «جنگاوری نیرومند» یا ۲) «مردی نیرومند» یا ۲) «حاکمی قوی»
معانی محتمل: ۱) «در دیدگان یهوه» یا ۲) «با کمک یهوه»
این کلمه مَثَلی را معرفی میکند. شاید زبان شما به روشی دیگر مَثَل را معرفی و بیان کند. ترجمه جایگزین: «این است دلیلی که مردم میگویند»
معانی محتمل: ۱) اولین مراکزی که گسترش داد یا ۲) شهرهای مهم
«نمرود به آشور رفت»
فهرست نسل نوح ادامه مییابد.
مِصرایم یکی از پسران حام بود. نسل او اهالی مصر شدند. ٰمِصرای همچنین کلمه عبری به معنای مصر است.
این اسامی اشاره به گروهی از مردم دارد که از نسل کنعان هستند.
مرزی بین سرزمین یک نفر و سرزمین شخص دیگر است.
در صورت لزوم میتوانید به جنوب در ترجمه خود اشاره کنید. ترجمه جایگزین: «از شهر صیدون در شمال تا جنوب در شهر غزه که نزدیک جرار است»
جهت «شرق» یا «مناطق داخلی» را میتوانید در صورت لزوم مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «سپس در شرق به سمت سُدُوم و عَمُورَه و اَدْمَه و صَبُوئیم تا به لاشَع»
کلمه «اینان» اشاره به اشخاص یا گروهی دارد که در <پیدایش ۶- ۱۹> فهرست شدهاند.
«طبق تفاوتهای زبانی تقسیمبندی شدند»
«در سرزمین آنها»
اَرَفكشاد یکی از پسران سام بود.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام فالِج به معنای ‘تقسیم‘ است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم زمین خود را تقسیم کردند» یا «مردم بر زمین از یکدیگر جدا شدند» یا «خدا، مردم زمین را تقسیم کرد»
یقْطان یکی از پسرهای عابر بود.
«این همه» اشاره به پسران یقْطان دارد.
«سرزمینی که تحت سلطه دارند» یا «سرزمینی که در آن زندگی میکنند»
«اینان» اشاره به نسل سام (پیدایش ۱۰: ۲۱- ۲۹) دارد.
این کلمه اشاره به همه کسانی دارد که در <پیدایش ۱۰: ۱- ۳۱> فهرست شدهاند.
«فهرست شدهاند طبق»
«از این قبایل، امتهایی تقسیم شده و در سراسر زمین پراکنده شدند» یا «این قبایل از یکدیگر منقسم شدند و امتهایی را بر زمین به وجود آوردند.»
این قسمت را میتوانید روشنتر یا گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه سیل زمین را نابود کرد»
1و تمام جهان را یك زبان و یك لغت بود.2و واقع شد كه چون از مشرق كوچ میكردند، همواریای در زمین شنعار یافتند و در آنجا سكنی گرفتند.3و به یكدیگر گفتند: «بیایید، خشتها بسازیم و آنها را خوب بپزیم.» و ایشان را آجر به جای سنگ بود، و قیر به جای گچ.4و گفتند: «بیایید شهری برای خود بنا نهیم، و برجی را كه سرش به آسمان برسد، تا نامی برای خویشتن پیدا كنیم، مبادا بر روی تمام زمین پراكنده شویم.»5و خداوند نزول نمود تا شهر و برجی را كه بنیآدم بنا میكردند، ملاحظه نماید.6و خداوند گفت: «همانا قوم یكی است و جمیع ایشان را یك زبان و این كار را شروع كردهاند، و الا´ن هیچ كاری كه قصد آن بكنند، از ایشان ممتنع نخواهد شد.7اكنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یكدیگر را نفهمند.»8پس خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراكنده ساخت و از بنای شهر باز ماندند.9از آن سبب آنجا را بابل نامیدند، زیرا كه در آنجا خداوند لغت تمامی اهل جهان را مشوش ساخت. و خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراكنده نمود.10این است پیدایش سام. چون سام صد ساله بود، اَرْفَكشاد را دو سال بعد از طوفان آورد.11و سام بعد از آوردن ارفكشاد، پانصد سال زندگانیكرد و پسران و دختران آورد.12و ارفكشاد سی و پنج سال بزیست و شالح را آورد.13و ارفكشاد بعد از آوردن شالح، چهار صد و سه سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.14و شالح سی سال بزیست، و عابر را آورد.15و شالح بعد از آوردن عابر، چهارصد و سه سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.16و عابر سی و چهار سال بزیست و فالج را آورد.17و عابر بعد از آوردن فالج، چهار صد و سی سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.18و فالِج سی سال بزیست، و رَعُو را آورد.19و فالج بعد از آوردن رعو، دویست و نه سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.20و رعو سی و دو سال بزیست، و سروج را آورد.21و رعو بعد از آوردن سَرُوْج، دویست و هفت سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.22و سروج سی سال بزیست، و ناحور را آورد.23و سروج بعد از آوردن ناحور، دویست سال بزیست و پسران و دختران آورد.24و ناحور بیست و نه سال بزیست، و تارح را آورد.25و ناحور بعد از آوردن تارح، صد و نوزده سال زندگانی كرد و پسران و دختران آورد.26و تارح هفتاد سال بزیست، و اَبرام و ناحور و هاران را آورد.27و این است پیدایش تارح كه تارح، ابرام و ناحور و هاران را آورد، و هاران، لوط را آورد.28و هاران پیش پدر خود، تارَح در زادبوم خویش در اورِ كلدانیان بمرد.29و ابرام و ناحور زنان برای خود گرفتند. زن ابرام را سارای نام بود. و زن ناحور را مِلكَه نام بود، دختر هاران، پدر مِلكَه و پدر یسكَه.30اما سارای نازاد مانده، ولدی نیاورد.31پس تارح پسر خود ابرام، و نوادۀ خود لوط، پسر هاران، و عروس خود سارای، زوجۀ پسرش ابرام را برداشته، با ایشان از اور كلدانیانبیرون شدند تا به ارض كنعان بروند، و به حران رسیده، در آنجا توقف نمودند.32و مدت زندگانی تارح، دویست و پنج سال بود، و تارح در حران مرد.
این باب داستانی است که سنتاً به نام «برج بابل» شناخته شده است.
هدف این باب پاسخ به چند سوال است: چرا انسانها به زبانهای مختلف سخن میگویند؟ چطور انسانها در سراسر زمین پراکنده شدند؟ این باب مجازات شرح داده شده توسط خدا همچنین دلیل تقسیمات نژادی و قومی در جهان را توضیح میدهد.
بعد از آن سیل، عمر انسانها کوتاهتر شد. این باب با بیان کاسته شدن از عمر متوسط انسانها آغاز میشود.
جمله «خداوند نزول نمود تا...ملاحظه نماید» نوعی انسانانگاری است. یهوه همیشه میدانست بر زمین چه میگذرد. این جمله نشان میدهد یهوه میخواهد بر بشر داوری کند.
انسانها به خود مغرور شده بودند و با این عمل علیه خدا طغیان کردند.
این کلمه نشان میدهد که نویسنده بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
این کلمات اشاره به همه انسانهای زمین دارند. ترجمه جایگزین: «تمام انسانهای زمین»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر سخن گفتن انسانها به یک زبان تاکید میکنند.
«حرکت کردند»
معانی محتمل: ۱) «در شرق» یا ۲) «از شرق» یا ۳) «به مشرق.» «در شرق» انتخابی بهتر است چون شنعار در شرق جایی واقع شده که محققان باور دارند کشتی نوح به خشکی نشسته است.
از نقل مکان دست کشیدند و زندگی خود را در یک مکان آغاز کردند.
اگر زبان شما روشی دیگر برای برانگیختن یا دستور آغاز کار به افراد دارد، میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید.
انسانها از خاک رُس آجر میسازند و آنها را در اجاقی گرما میدهند تا سخت و مستحکم شوند.
مایعی غلیظ، چسبناک و سیاه که از زمین بیرون میآید.
مادهای غلیظ است که از آهک، خاک رُس، ماسه و آب ساخته میشود و برای چسباندن سنگ یا آجر به یکدیگر از آن استفاده میشود.
«شهرت بیابیم» [معروف شویم] [اسم و رسمی بر هم زنیم]
شهرت
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از یکدیگر جدا میشویم و در جایی دیگر زندگی میکنیم»
«انسانها»
اطلاعات در مورد جایی که از آنجا آمده را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیان کنید: «از آسمان نزول کرد.» نحوه نزول او ذکر نشده است. کلمهای را به کار ببرید که عموماً به معنای «نزول نمود» است.
«ملاحظه کند» یا «از نزدیک بنگرد» [از نزدیک نگاه کند]
همه انسانها، گروه بزرگی بودند و به یک زبان سخن میگفتند.
معانی محتمل: ۱) «شروع به انجام چنین کاری کردند» ، این بدان معناست که ساخت برج را آغاز کرده ولی کار را به پایان نرساندند، یا ۲) «این تنها اولین کاری است که انجام دادند»، این بدان معناست که در آینده کارهای بزرگتری انجام میدهند.
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هر کاری که قصد آن را داشته باشند برای آنها ممکن خواهد بود»
اگر زبان شما روشی دیگر برای برانگیختن یا دستور آغاز کار دادن به افراد دارد، میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید. ببینید چنین عباراتی را در <پیدایش ۱۱: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
شناسه مستتر فاعلی در فعل جمع است ولی اشاره آن به خداست. برخی از زبانها این جمله را «پایین روم» یا «پایین میروم» ترجمه میکنند. در صورت برگزیدن چنین روشی در پانوشت به جمع بودن شناسه مستتر[ضمیر] فاعلی اشاره کنید. ببینید «شبیه ما بسازیم» را در <پیدایش ۱: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
یعنی یهوه سبب میشود همه انسانها بر زمین دیگر به یک زبان سخن نگویند. ترجمه جایگزین: «زبان آنها را به هم ریزیم»
هدف از مشوش کردن زبان آنها همین بود. ترجمه جایگزین: «تا دیگر نتوانند سخن یکدیگر را بفهمند»
«از آن شهر»
نام شهر «بابل» شبیه کلمهای به معنای «مشوش» به نظر میرسد. مترجمین به این مورد در پانوشت اشاره کنند.
یعنی یهوه سبب شد همه انسانهای زمین دیگر به یک زبان سخن نگویند. ترجمه جایگزین: «زبان همه زمین را به هم ریخت»[زبان همه زمینیان را به هم ریخت]
مابقی این باب فهرستی از نسل سام تا به ابرام است.
این جمله با فهرست نسل سام آغاز میشود.
مقصود از این طوفان، سیلی است که زمان نوح آمده، هنگامی که انسان شرارت ورزید و خدا سیلی روانه کرد که زمین را پوشاند.
«پسری به نام اَرْفَكشاد آورد» یا «پسرش، اَرْفَكشاد، به دنیا آمد»
نام مردی است.
« ۱۰۰... ۲» مترجمین میتوانند این اعداد را عددی یا به حروف بنویسند.
«۵۰۰.» مترجمین میتوانند این عدد را به حروف یا عدد بنویسند.
«پسرش به دنیا آمد»
نام مرد است.
«۴۰۳ سال»
سوابق ذکر شده در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۲۵ ساختاری مشابه دارند. ببینید این عبارات را در <پیدایش ۱۱: ۱۲- ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۲۵ ساختاری مشابه دارند. ببینید این عبارات را در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۲۵ ساختاری مشابه دارند. ببینید این عبارات را در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۲۵ ساختاری مشابه دارند. ببینید این عبارات را در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۲۵ ساختاری مشابه دارند. ببینید این عبارات را در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
سوابق ذکر شده در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۲۵ ساختاری مشابه دارند. ببینید این عبارات را در پیدایش ۱۱: ۱۲- ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
ترتیب تولد پسران او را نمیدانیم.
این جمله مقدمهای بر سرگذشت نسل تارح است. پیدایش ۱۱: ۲۷- ۲۵: ۱۱ سرگذشت نسل تارح به الاخص پسرش، ابراهیم، را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «این است سرگذشت نسل تارح»
یعنی پدر هاران، تارح، هنوز زنده بود که هاران مُرد. ترجمه جایگزین: «هاران حین زنده بودن پدرش، تارح، مرُد»
«با زنانی ازدواج کردند»
نام زن است.
این کلمه مقدمهای بر معرفی سارای است. شخصی که در بابهای بعدی مهم میشود.
این واژه اشاره به ناتوانی جسمی زن برای صاحب فرزند شدن یا حاملگی دارد.
این کلمه اشاره به تارح دارد.
«عروسش سارای که همسر پسر او ابرام بود»
دو اسم متفاوت هستند و در زبان عبری املایی متفاوت دارند. یکی از آنها به شخص و دیگری به شهری اشاره دارد. (حرف «ح» در نام شهر قویتر از حرف «ه» در نام شخص تلفظ میشود.) شما میتوانید این دو کلمه را متفاوت از یکدیگر بنویسید تا گویای چنین امری باشد.
«۲۰۵ سال»
1و خداوند به ابرام گفت: «از ولایتخود، و از مولد خویش و از خانۀ پدر خود بسوی زمینی كه به تو نشان دهم بیرون شو،2و از تو امتی عظیم پیدا كنم و تو را بركت دهم، و نام تو را بزرگ سازم، و تو بركت خواهی بود.3و بركت دهم به آنانی كه تو را مبارك خوانند، و لعنت كنم به آنكه تو را ملعون خواند. و از تو جمیع قبایل جهان بركت خواهند یافت.»4پس ابرام، چنانكه خداوند بدو فرموده بود، روانه شد. و لوط همراه وی رفت. و ابرام هفتاد و پنج ساله بود، هنگامی كه از حَرّان بیرون آمد.5و ابرام زن خود سارای، و برادرزادۀ خود لوط، و همۀ اموال اندوختۀ خود را با اشخاصی كه در حران پیدا كرده بودند، برداشته، به عزیمت زمین كنعان بیرون شدند، و به زمین كنعان داخل شدند.6و ابرام در زمین میگشت تا مكان شكیم تا بلوطستان موره. و در آنوقت كنعانیان در آن زمین بودند.7و خداوند بر اَبرام ظاهر شده، گفت: «به ذریت تو این زمین را میبخشم.» و در آنجا مذبحی برای خداوند كه بر وی ظاهر شد، بنا نمود.8پس، از آنجا به كوهی كه به شرقی بیتئیل است، كوچ كرده، خیمۀ خود را برپا نمود. و بیتئیل بطرف غربی و عای بطرف شرقی آن بود. و در آنجا مذبحی برای خداوند بنا نمود و نام یهوه را خواند.9و ابرام طی مراحل و منازل كرده، به سمت جنوب كوچید.10و قحطی در آن زمین شد، و ابرام به مصر فرود آمد تا در آنجا بسر برد، زیرا كه قحط در زمین شدت میكرد.11و واقع شد كه چون نزدیك به ورود مصر شد، به زن خود سارای گفت: «اینك میدانم كه تو زن نیكومنظر هستی.12همانا چون اهل مصر تو را بینند، گویند: "این زوجۀ اوست." پس مرا بكشند و تو را زنده نگاه دارند.13پس بگو كه تو خواهر من هستی تا به خاطر تو برای من خیریت شود و جانم بسبب تو زنده ماند.»14و به مجرد ورود ابرام به مصر، اهل مصر آن زن را دیدند كه بسیار خوشمنظر اسـت.15و امرای فرعـون او را دیدنـد، و او را در حضـور فرعون ستودند. پس وی را به خانۀ فرعـون در آوردنـد.16و بخاطـر وی با ابـرام احسان نمود، و او صاحب میشها و گاوان و حماران و غلامان و كنیـزان و ماده الاغـان و شتـران شد.17و خداوند فرعـون و اهل خانۀ او را بسبب سارای، زوجۀ ابرام به بلایای سخت مبتلا ساخت.18و فرعـون ابـرام را خوانـده، گفت: «این چیست كه به من كردی؟ چرا مرا خبر ندادی كه او زوجۀ توست؟19چرا گفتی: او خواهر منست، كه او را به زنی گرفتم؟ و الا´ن، اینك زوجۀ تو. او را برداشته، روانه شو!»20آنگاه فرعون در خصوص وی، كسان خود را امر فرمود تا او را با زوجهاش و تمام مایملكش روانه نمودند.
وقتی خدا به ابرام گفت «از ولایت خود، و از مولد خویش...بیرون شو» ابرام چندین گروه مردمی جدید بنا گذاشت. این گروهها از نسل ابرام بودند.
خدا با ابرام عهدی بست. این عهد بر اساس آنچه ابراهیم باید انجام میداد بسته نشد، بلکه تحقق وعدهها بر اساس عمل هر نسل از نسل او است. این وعدهها هنوز کاملاً به تحقق نرسیدهاند.
and and )
ابرام میترسید که مصریان با خود بگویند او خارجی است و با دیدن زن زیبایش، سعی بر کشتن او داشته باشند. با چنین اتفاقی سارای میتوانست با هر کس دیگر ازدواج کند. ظاهراً کشتن یک خارجی بدون تعیین مجازات، کار راحتی بوده است. اگر ابرام میگفت که او خواهرش است، شاید آنها به او نیز التفات میکردند.
این کلمه بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند.
«از سرزمین و از نزد خانواده خود برو»
«تو» مفرد است و اشاره به ابرام دارد ولی ابرام معرف نسل او است. ترجمه جایگزین: «امتی عظیم را آغاز خواهم کرد» یا « از نسل تو امتی عظیم پدید میآورم»
کلمه «نام» اشاره به شهرت شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تو را مشهور کند»
کلمات «به دیگران» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «برکتی برای دیگران خواهید بود»
«هرکس را که با شما به شکل ناشایستی رفتار کند، لعن میکنم» یا «هر کس را که با شما رفتار بدی داشته باشد، لعن میکنم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه خانوادههای زمین را به واسطه شما برکت میدهم»
«به خاطر تو» یا «چون تو را برکت دادم»
شامل حیوانات و داراییهای بیجان میشود.
معانی محتمل: ۱) «غلامانی که جمع کرده بودند» یا ۲) «کسانی که جمع کرده بودند تا با آنها باشند»
چون ابرام سر خانواده بود، تنها نام او ذکر شده است. خدا به او فرمان داده بود تا خانوادهاش را به آنجا ببرد. ترجمه جایگزین: «پس ابرام و خانوادهاش از میان آن سرزمین رد شدند»
«سرزمین کنعان»
موره نام مکان است.
«یهوه چون بر او ظاهر شد»
ابرام هنگام سفر همراهان بسیاری داشت. کسانی که در حال نقل مکان بودند در خیمه زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «چادر خود را بر پا کردند»
«به نام یهوه دعا کرد» یا «یهوه را پرستید»
شما میتوانید بردن چادر همراه خود را در ترجمه ذکر کنید. «سپس ابراهیم چادر را جمع کرد و به سفر ادامه داد»
«به سمت ناحیه نگب» یا «به سمت جنوب» یا «به سمت جنوب صحرای نِگِب»
محصولات در آن فصل رشد نمیکردند. چنین امری را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کمبود غذا بود»
«در آن منطقه» یا «در آن سرزمینی که ابراهیم زندگی میکرد»
معانی محتمل: ۱) «بیشتر به سمت جنوب رفتند» یا ۲) «به سمت کنعان رفتند.» بهتر است از کلمات متدوالی استفاده کنید که اشاره به رفتن از مکانی مرتفع به مکانی پستتر دارند.
دلیل کشته شدن ابرام را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیان کنید: «آنها مرا خواهند کشت تا بتوانند با تو ازدواج کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا که به خاطر تو من را نکشند»
معانی محتمل: ۱) این عبارت به منظور نشانگذاری نقطه آغاز عملی به کار رفته است. اگر زبان شما روش دیگری برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید، یا ۲) «و چنین شد»
«مقامات فرعون، سارای را دیدند» یا «نمایندگان پادشاه او را دیدند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرعون او را به خانه برد» یا «فرعون به سربازانش دستور داد که او را به خانه ببرند»
سارای
معانی محتمل: ۱) «خانواده فرعون» که همسر او میشود، یا ۲) «خانه فرعون» یا «کاخ فرعون»، آرایه بِهگویی است و اشاره به آن دارد که سارای یکی از همسران فرعون میشود.
«به خاطر سارای» یا «به خاطر او»
این جمله را میتوانید گویاتر در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چون فرعون میخواست سارای، همسر ابرام، را ببرد تا همسر او شود»
«فرعون ابرام را صدا زد» یا «فرعون به ابرام دستور داد که نزد او بیاید»
فرعون با استفاه از این سوال میزان خشم خود در مورد کار ابرام را نشان داد. همچنین شما میتوانید این قسمت را در غالب جملهای خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کار وحشتناکی با من کردی!»
«فرعون به مقامات در مورد ابرام دستور داد»
«مقامات، ابرام را همراه با همسر و داراییها از نزد فرعون فرستادند»
1و ابرام با زن خود، و تمام اموال خویش،و لوط، از مصر به جنوب آمدند.2و ابرام از مواشی و نقره و طلا، بسیار دولتمند بود.3پس، از جنوب، طی منازل كرده، به بیتئیل آمد، بدانجایی كه خیمهاش در ابتدا بود، در میان بیتئیل و عای،4به مقام آن مذبحی كه اول بنا نهاده بود، و در آنجا ابرام نام یهوه را خواند.5و لوط را نیز كه همراه ابرام بود، گله و رمه و خیمهها بود.6و زمین گنجایش ایشان را نداشت كه در یكجا ساكن شوند زیرا كه اندوختههای ایشان بسیار بود، و نتوانستند در یك جا سكونت كنند.7و در میان شبانان مواشی ابرام و شبانان مواشی لوط نزاع افتاد. و در آن هنگام كنعانیان و فَرِزّیان، ساكن زمین بودند.8پس ابرام به لوط گفت: «زنهار در میان من و تو، و در میان شبانان من و شبانان تو نزاعی نباشد، زیرا كه ما برادریم.9مگر تمام زمین پیش روی تو نیست؟ ملتمس اینكه از من جدا شوی. اگر به جانب چپ روی، من بسوی راست خواهم رفت و اگر بطرف راست روی، من به جانب چپ خواهم رفت. »10آنگاه لوط چشمان خود را برافراشت، و تمام وادی اردن را بدید كه همهاش مانند باغ خداوند و زمین مصر، به طرف صوغَر، سیراب بود، قبل از آنكه خداوند سدوم و عموره را خراب سازد.11پس لوط تمام وادی اردن را برای خود اختیار كرد، و لوط بطرف شرقی كوچ كرد، و از یكدیگر جدا شدند.12ابرام در زمین كنعان ماند، و لوط در بلاد وادی ساكن شد، و خیمه خود را تا سدوم نقل كرد.13لكن مردمان سدوم بسیارشریر و به خداوند خطاكار بودند.14و بعد از جدا شدن لوط از وی، خداوند به ابرام گفت: «اكنون تو چشمان خود را برافراز و از مكانی كه در آن هستی، بسوی شمال و جنوب، و مشرق و مغرب بنگر15زیرا تمام این زمین را كه میبینی به تو و ذریت تو تا به ابد خواهم بخشید.16و ذریت تو را مانند غبار زمین گردانم. چنانكه اگر كسی غبار زمین را تواند شمرد، ذریت تو نیز شمرده شود.17برخیز و در طول و عرض زمین گردش كن زیرا كه آن را به تو خواهم داد.»18و ابرام خیمۀ خود را نقل كرده، روانه شد و در بلوطستان مَمْری كه در حِبرون است، ساكن گردید، و در آنجا مذبحی برای یهوه بنا نهاد.
چون منابع آن سرزمین نیاز خاندان لوت و ابراهیم را فراهم نمیکردند، آنها تصمیم گرفتند که هر یک راه خود را پیش گیرند. اگر چه زمین خوب کمیاب بود، ولی ابراهیم اجازه داد که لوت سرزمین بهتر را برگزیند، چون ابراهیم به تحقق وعدههای خدا اطمینان داشت.
and and )
خدا با ابرام عهدی بست. این عهد بر اساس آنچه ابرام باید انجام میداد، بسته نشد، بلکه تحقق وعدهها بر اساس[به شرط] عمل هر نسل از نسل است. این وعدهها هنوز کاملاً به تحقق نرسیدهاند. این باب همچنان بیان وعدهای که در باب قبل آغاز شده است را ادامه میدهد.
ابرام مذبحی بنا کرد تا به یهوه قربانیان تقدیم کنند. مشخص است که ساخت مذبح نوعی عمل پرستشی به حساب میآید.
«ترک کردند» یا «جدا شدند از»
نگِب صحرایی در جنوب کنعان و در شرق مصر است . شما میتوانید این موضوع را در ترجمه خود روشن کنید. ترجمه جایگزین: «به صحرای نگب بازگشت»
«ابرام حیوانات، نقره و طلای بسیار داشت»
«احشام» یا «گله»
ابرام و خانوادهاش مرحله به مرحله و منطقه به منطقه سفر میکردند. چنین موضوعی را میتوانید در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به سفر خود ادامه دادند»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند «مراجعه کنید به پیدایش ۱۲: ۸.» زمان سفر او را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «به جایی که چادر خود را قبل از رفتن به مصر برپا کرده بود»
«در نام یهوه دعا کردند» یا «یهوه را پرستیدند.» ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش ۱۲: ۸> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه نشان میدهد که آنچه در ادامه میآید، اطلاعات پس زمینهای است. چنین اطلاعاتی در درک رویدادهایی پیش رو به خواننده کمک میکنند.
برای حیوانات آنها چراگاه و آب کافی وجود نداشت.
این کلمه شامل دامهایی میشود که نیاز به چراگاه و آب دارند.
«نتوانستند با هم زندگی کنند»
دلیل دیگری است که آن سرزمین توان رفع نیاز آنها را نداشت.
«بحث نکنیم»
بحث یا دعوا
«مراقبان حیوانات ما، دیگر با هم بحث نکنند»
«ما خانوادهایم»
«فامیل» یا «قوم و خویش.» لوت خواهر زاده ابراهیم بود.
این پرسشی بدیهی است که میتوان آن را در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تمام زمین در اختیار آنها خواهد بود»
ابراهیم مهربانانه با لوت حرف میزد و او را تشویق میکرد تا کاری را انجام دهد که به سود هر دوی آنها است. «بیا جدا شویم»
معانی محتمل: ۱) «اگر به سمتی روی، من به طرف دیگر میروم» یا ۲) «اگر به شمال روی من به جنوب میروم.» ابرام به لوت اجازه داد بخشی از زمینی را که میخواهد، انتخاب کند و ابرام هر چه باقی میماند را بر میگزید.
این به طور کل اشاره به منطقه رودِ اردن دارد.
«آب بسیار داشت»
«مثل باغ یهوه یا مثل سرزمین مصر.» دو مکان متفاوت هستند.
نام دیگر باغ عدن است.
از کلمهای استفاده کنید که در <پیدایش ۲: ۸> برای «باغ» استفاده کردهاید.
این جمله انتظار آنچه بعداً روی میدهد را ایجاد میکند. موضوع مورد بحث این جمله مهم است چون دلیل اسکان لوت در منطقهای را توضیح میدهد که بعدها حاصلخیز نخواهد بود.
«قوم و خویش» یا «فامیل.» این کلمه اشاره به لوت و ابرام و اهل خانه آنها دارد.
«ابرام ...خانهای بنا کرد» یا «ابرام...ماند»
«سرزمین کنعان»
معانی محتمل: ۱) «خیمه خود را نزدیک سدوم بر پا کرد» یا ۲) «خیمه خود را تا سدوم جابه جا کرد»
«بعد از اینکه لوت ابراهیم را ترک کرد»
«در سراسر آن سرزمین قدم زنید»
نام کسی بود که درختان بلوط مال او بود.
نام مکانی است.
«مذبحی برای پرستش یهوه»
1و واقع شد در ایام امرافل، مَلِك شنعار،و اریوك، مَلِكاَلاّسار، و كَدُرلاعُمر، مَلِك عیلام، و تدعال، ملك امّتها،2كه ایشان با بارع، مَلِك سَدُوم، و برشاع ملك عموره، و شِناب، ملك ادمه، و شَمئیبَر، ملك صبوئیم، و ملك بالع كه صوغر باشد، جنگ كردند.3این همه در وادی سَدّیم كه بحرالمِلْح باشد، با هم پیوستند.4دوازده سال، كدرلاعمر را بندگی كردند، و در سال سیزدهم، بر وی شوریدند.5و در سال چهاردهم، كدرلاعمر با ملوكی كه با وی بودند، آمده، رفائیان را در عَشتَروت قَرْنَین، و زوزیان را در هام، و ایمیان را در شاوه قریتَین، شكست دادند.6و حوریان را در كوه ایشان، سَعیر، تا ایل فاران كه متصل به صحراست.7پس برگشته، به عَین مِشفاط كه قادش باشد، آمدند، و تمام مرز و بوم عَمالَقه و اموریان را نیز كه در حَصّون تامار ساكن بودند، شكست دادند.8آنگاهملك سدوم و ملك عموره و ملك ادمه و ملك صبوئیم و ملك بالع كه صُوغَر باشد، بیرون آمده، با ایشان در وادی سدیم، صفآرایی نمودند،9با كدرلاعمر ملك عیلام و تدعال، ملك امّتها و امرافل، ملك شنعار و اریوك مَلِكِ الاسار، چهار ملك با پنج.10و وادی سَدیم پر از چاههای قیر بود. پس ملوك سدوم و عموره گریخته، در آنجا افتادند و باقیان به كوه فرار كردند.11و جمیع اموال سدوم و عموره را با تمامی مأكولات آنها گرفته، برفتند.12و لوط، برادرزادۀ اَبرام را كه در سَدوم ساكن بود، با آنچه داشت برداشته، رفتند.13و یكی كه نجات یافته بود آمده، ابرام عبرانی را خبر داد. و او در بلوطستان مَمری آموری كه برادر اشكول و عانر بود، ساكن بود. و ایشان با ابرام همعهد بودند.14چون ابرام از اسیری برادر خود آگاهی یافت، سیصد و هجده تن از خانهزادان كارآزمودۀ خود را بیرون آورده، در عقب ایشان تا دان بتاخت.15شبانگاه، او و ملازمانش، بر ایشان فرقه فرقه شده، ایشان را شكست داده، تا به حوبه كه به شمال دمشق واقع است، تعاقب نمودند.16و همۀ اموال را باز گرفت، و برادر خود، لوط و اموال او را نیز با زنان و مردان باز آورد.17و بعد از مراجعت وی از شكست دادن كدرلاعمر و ملوكی كه با وی بودند، ملك سُدُوم تا به وادی شاوه، كه وادی المَلِك باشد، به استقبال وی بیرون آمد.18و ملكیصدق، مَلِكِ سالیم، نان و شراب بیرون آورد. و او كاهن خدای تعالی بود،19و او را مبارك خوانده، گفت: «مبارك باد ابرام از جانب خدای تعالی، مالك آسمان و زمین.20ومتبارك باد خدای تعالی، كه دشمنانت را به دستت تسلیم كرد.» و او را از هر چیز، ده یك داد.21و ملك سدوم به ابرام گفت: «مردم را به من واگذار و اموال را برای خود نگاه دار.»22ابرام به ملك سدوم گفت: «دست خود را به یهوه خدای تعالی، مالك آسمان و زمین، برافراشتم،23كه از اموال تو رشتهای یا دُوّال نعلینی بر نگیرم، مبادا گویی "من ابرام را دولتمند ساختم".24مگر فقط آنچه جوانان خوردند و بهرۀ عانر و اشكول و ممری كه همراه من رفتند، ایشان بهرۀ خود را بردارند. »
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم ۱۴: ۱۹- ۲۰ انجام میدهد.
گاهی نامی که برای اشاره به مکانی در کتاب مقدس استفاده میشود زمان نویسنده رواج داشته و در زمان وقوع آن داستان مکان مذکور چنین نامی نداشته است. برای مثال مکانی که در این باب به آن دان گفته میشود، در زمان وقوع حوادث مشروحه به این اسم معروف نبوده چون دان هنوز آنجا نرفته بود و در آنجا زندگی نمیکرد ولی موسی، نویسنده پیدایش، این مکان را به این نام میشناخت.
ملکیصدق کاهن و پادشاه بود. بدین خاطر نقشی مشابه عیسی مییابد. ملکیصدق در کتاب عبرانیان شخصیتی مهم است.
ملکیصدق خدای متعال را میپرستید. این احتمالاً اشاره به یگانه خدای حقیقی دارد که خالق آسمانها و زمین است و به نام یهوه شناخته میشود.
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«در دوران»
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مکان هستند. ببینید «شنعار» را در <پیدایش ۱۰: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
«به جنگ رفتند» یا «جنگی را شروع کردند» یا «برای جنگ آماده شدند»
شما میتوانید همراهی سپاه با آنها را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این پنج پادشاه آخر و سپاهشان با هم متحد شدند»
رویدادهایی که در آیات ۴- ۷ شرح داده شدهاند، قبل از آیه ۳ رخ دادهاند. شاید زبان شما روشی دیگر برای نشان دادن چنین امری داشته باشد.
احتمالاً به او مالیات میپرداختند و در سپاه او خدمت میکردند. ترجمه جایگزین: «تحت سلطه کدرلاعمر بودند»
«از خدمت او سر باز زدند» یا «دیگر به او خدمت نکردند»
چنین کردند، چون شاهان دیگر طغیان کردند.
اسامی گروههای مردمی است.
اینها اسامی مکانها هستند.
این اسم در زبان عبری با اسم پسر نوح یکی نیست ولی در انگلیسی به یک شکل نوشته میشوند.
نام گروهی از مردم است.
اینها نام مکان هستند.
این عبارت به خواننده کمک میکند تا بفهمد که ایل فاران کجاست. شما میتوانید در صورت لزوم این قسمت را در دو جمله مجزا ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ایل فاران. ایل فاران جایی نزدیک صحرا است»
آیات ۸ و ۹ آنچه در <پیدایش ۱۴: ۳> گفته شده را تکرار میکنند و همچنان رخدادهایی که هنگام اتحاد پادشاهان در جنگ روی داده را تعریف میکنند.
شناسه مستتر فاعلی در «آمدند» اشاره به چهار پادشاه خارجی دارد که به منطقه کنعان حمله کردند. اسامی آنها امرافل، اریوك، كَدُرلاعُمر و تدعال بود. ترجمه جایگزین: «برگشتند و رفتند»
این عبارت میگوید که اموریان شکست خوردند. گروهی دیگر از اموریان بودند که در مکانهای دیگر زندگی میکردند.
شهر بالع به صوغر نیز معروف بود. شما میتوانید چنین موضوعی را در آخر جمله نیز مطرح کنید. «بالعِ پادشاه رفت و آماده جنگ شد. بالع صوغَر نیز نامیده میشد.»
«رزم آرایی کردند» یا «آماده جنگ شدند.» شاید برخی از مترجمین مجبور باشند که بگویند سپاهها جنگیدند، درست همانطور که در UDB در آیه ۹ انجام شده است.
نام آن پنج پادشاه اول آمده است به همین خاطر در برخی از زبانها متداولتر است که بگویند «پنج پادشاه علیه چهار»
این کلمه مقدمهای بر اطلاعات پس زمینهای در مورد دره سدوم است. شاید زبان شما روشی دیگر برای ارائه اطلاعات پس زمینهای داشته باشد.
«چاههای قیر بسیار داشت.» گودالهایی در زمین که در آنها قیر بود.
مایعی غلیظی که از زمین بیرون میآید. ببینید <پیدایش ۱۱: ۳> را چطور ترجمه کردهاید.
پادشاهان اشاره به خود آنها و ارتش آنها دارند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان سدوم و عموره و ارتش آنها»
معانی محتمل: ۱) برخی از سربازان آنها در چاه قیر افتادند یا ۲) خود پادشاهان در در گودالهای قیر افتادند. چون <پیدایش ۱۴: ۱۷> میگوید که پادشاهان سدوم به دیدن ابرام رفتند پس صحت مورد اول محتملتر است.
«کسانی که در جنگ نمردند و در گودالها نیافتادند»
«سدوم» و «عموره» کنایه از ساکنین آن شهرهاست. ترجمه جایگزین: «ثروت مردم سدوم و عموره» یا «املاک مردم سدوم و عموره»
«غذا و نوشیدنی آنها»
«دور شدند»
عبارت «برادرزاده ابرام» و «که در سدوم ساکن بود» به خواننده اموری را یادآوری میکند که قبلاً در مورد لوت ذکر شدهاند. ترجمه جایگزین: «لوت با همه داراییاش را بر گرفتند. لوت برادر زاده ابرام بود و آن موقع در سدوم زندگی میکرد»
«مردی که از میدان جنگ فرار کرد و آمد»
«ابرام زندگی میکرد.» این قسمت اطلاعات پس زمینهای را معرفی میکند.
«با ابرام هم عهد بودند» یا «پیمان صلحی با ابرام بستند»
این کلمه به برادر زاده ابرام، لوت، اشاره دارد.
«سیصد و هجده مرد آموزش دیده»
«کسانی که به منظور جنگ آموزش دیده بودند»
«کسانی که در خانه ابرام به دنیا آمده بودند.» آنها فرزندان غلامان ابرام بودند.
«آنها را تعقیب کرد»
شهری در منتهای شمالی کنعان و دور از اردوگاه ابرام است.
این قسمت احتمالاً اشاره به استراتژی جنگ دارد. «ابرام مردان را بین گروههای مختلف تقسیم کرد و از جهات مختلف به آنها حمله کردند»
این کلمه اشاره به چیزهایی دارد که دشمنان از شهرهای سدوم و عموره دزدیده بودند.
«اموال لوت که دشمنان از لوت دزدیده بودند»
«همان طور با زنان و دیگرانی که آن چهار پادشاه اسیر کرده بودند»
مبدایی که از آن بازگشت کرده است را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «به جایی برگشت که در آن زندگی میکرد»
اولین باری است که نامی از این پادشاه برده میشود.
مردم معمولاً نان و شراب میخوردند. ببینید «نان» را در <پیدایش ۳: ۱۹> و «شراب» را در <پیدایش ۹: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
ملکیصدق پادشاه ابرام را برکت داد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدای متعال، خالق آسمان و زمین، ابرام را برکت دهد»
اشاره به مکانی دارد که خدا در آن ساکن است.
«خدای متعال چون ...داده است.» «تسلیم كرد» اطلاعات بیشتری در مورد خدای متعال ارائه میدهد.
این روشی برای ستایش خدا است. ببینید «متبارک باد» را در <پیدایش ۹: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
«در کنترل تو» یا «به قدرت تو»
عبارت «مردم» اشاره به مردم سدوم دارد که دشمنان آنها را به اسارت گرفته بودند. ابرام آنها را نیز هنگام آزاد کردن لوت نجات داد.
یعنی «سوگند خوردم» یا «قولی دادهام»[وعدهای دادهام]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«فقط آنچه [مردان] جوانان من خوردهاند را از شما میگیرم.» ابرام چیزی برای خود قبول نمیخواست ولی قبول داشت که سربازان مقداری از آذوغه را هنگام بازگشت از جنگ سدوم خوردهاند.
معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سهمی از املاک بدست آمده به کسانی تعلق دارد که به من در باز پس گرفتن آنها کمک کردهاند»
متحدین ابرام هستند (<پیدایش ۱۴: ۱۳>). چون با ابرام متحد بودند کنار او میجنگیدند. معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «متحدینم عانر، اشکول و ممری»
1بعد از این وقایع، كلام خداوند در رؤیا، به ابرام رسیده، گفت: «ای ابرام مترس، من سپر تو هستم، و اجر بسیار عظیم تو. »2ابرام گفت: «ای خداوند یهوه، مرا چه خواهی داد، و من بیاولاد میروم، و مختار خانهام، این العاذار دمشقی است؟»3و ابرام گفت: «اینك مرا نسلی ندادی، و خانهزادم وارث من است.»4در ساعت، كلام خداوند به وی در رسیده، گفت: «این وارث تو نخواهد بود، بلكه كسی كه از صُلب تو درآید، وارث تو خواهد بود.»5و او را بیرون آورده، گفت: «اكنون بسوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، هرگاه آنها را توانی شمرد.» پس به وی گفت: «ذُرّیت تو چنین خواهد بود.»6و به خداوند ایمان آورد، و او، این را برای وی عدالت محسوب كرد.7پس وی را گفت: «من هستم یهوه كه تو را از اور كلدانیان بیرون آوردم، تا این زمین را به ارثیت، به توبخشم.»8گفت: «ای خداوند یهوه، به چه نشان بدانم كه وارث آن خواهم بود؟»9به وی گفت: «گوسالۀ مادۀ سه ساله و بز مادۀ سه ساله و قوچی سه ساله و قمری و كبوتری برای من بگیر. »10پس این همه را بگرفت، و آنها را از میان، دو پاره كرد، و هر پارهای را مقابل جفتش گذاشت، لكن مرغان را پاره نكرد.11و چون لاشخورها بر لاشهها فرود آمدند، ابرام آنها را راند.12و چون آفتاب غروب میكرد، خوابی گران بر ابرام مستولی شد، و اینك تاریكی ترسناك سخت، او را فرو گرفت.13پس به ابرام گفت: «یقین بدان كه ذُریت تو در زمینی كه از آن ایشان نباشد، غریب خواهند بود، و آنها را بندگی خواهند كرد، و آنها چهارصد سال ایشان را مظلوم خواهند داشت.14و بر آن امتی كه ایشان بندگان آنها خواهند بود، من داوری خواهم كرد. و بعد از آن با اموال بسیار بیرون خواهند آمد.15و تو نزد پدران خود به سلامتی خواهی رفت، و در پیری نیكو مدفون خواهی شد.16و در پشت چهارم بدینجا خواهند برگشت، زیرا گناه اَموریان هنوز تمام نشده است. »17و واقع شد كه چون آفتاب غروب كرده بود و تاریك شد، تنوری پر دود و چراغی مشتعل از میان آن پارهها گذر نمود.18در آن روز، خداوند با ابرام عهد بست و گفت: «این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم، یعنی نهر فرات، به نسل تو بخشیدهام،19یعنی قینیان و قَنِّزیان و قَدْمونیان20و حِتّیان و فَرِزیان و رَفائِیان،21و اَمُوریان و كنعانیان و جرجاشیان و یبوسیان را. »
در خاور نزدیک باستان فرزندان شخص، املاک و زمینهای والدین خود را به ارث میبردند. ابراهیم به تحقق عهد خدا شک داشت، چون فرزندانی نداشت که وارث داراییهای او باشند. چنین امری فقدان ایمان را میرساند.
and , and )
در خاور نزدیک باستان دو شخص با دو پاره کردن حیوان از وسط، قربانیِ مشابهی میگذراندند. طریقی بود که اعلام میکردند: «اگر به عهد وفادار نمانم، تن من نیز چنین شود.» رویدادهای ثبت شده در این قسمت نشان میدهند که خدا وعده خود را تحقق میبخشد و تنها او مسئول عملی کردن آن است.
and )
خدا با ابرام عهدی بست. این عهد بر اساس آنچه ابراهیم باید انجام میداد بسته نشد بلکه تحقق وعدهها بر اساس[به شرط] عمل هر نسل از نوادگان است. این عهد هنوز کاملاً به تحقق نرسیده است.
«این وقایع» اشاره به زمانی دارد که پادشاهان جنگیدند و ابرام لوط را نجات داد.
اصطلاح «کلام یهوه به ...رسیده» به منظور معرفی پیغام خاص خدا به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «یهوه در رویا به ابرام پیغامی داده. او گفت: ‘...مترس» یا «خداوند این پیغام را در رویا به ابرام گفت: ‘...مترس»
خدا از این دو استعاره استفاده کرد تا در مورد شخصیت و رابطه خود به ابرام بگوید.
سربازان از سپر جهت مراقبت از خود در برابر دشمنان استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «مانند سپر از تو مراقبت میکنم» یا «من سپری هستم که از تو مراقبت میکنم»
معانی محتمل: ۱) «من خود همه آنچه هستم که شما نیاز دارید» یا ۲) «هرچه نیاز داری را به تو میدهم»
نتیجه اعمال شخص است. به نظر میرسد که کنایه از برکات فیاضانهای باشد که خدا به ابراهیم بخشیده است.
«ابرام به سخن گفتن ادامه میدهد و گفت ‘چون مرا...ندادی‘»
کلمه «بنگر» به بیان دوباره کلام یهوه به ابراهیم اشاره دارد.
اصطلاح «کلام خداوند...در رسیده» به منظور معرفی پیغامی خاص از خدا استفاده شده است. ببینید این اصطلاح را در <پیدایش ۱۵: ۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «یهوه به او پیغامی داد. او گفت، ‘این...» یا «یهوه این پیغام را به او گفت: ‘این...‘»
این قسمت اشاره به ایلعازر دمشقی دارد.
«آنکس که تو پدرش میشوی» یا «پسر خودِ تو.» خودِ پسر ابرام وارث او میشد.
«ستارگان را بشمار»
همانطور که ابرام قادر به شمردن ستارگان نبود در آینده نیز قادر به دلیل تعدد بسیار نسلش قادر به شمردن آنها نخواهد بود.
یعنی او را پذیرفت و به آنچه یهوه گفت که حقیقت است، ایمان داشت.
«یهوه ایمان ابرام را عدالت[ پارسایی] شمرد» یا «یهوه، ابرام را عادل[پارسا] شمرد، چون ابرام به او ایمان آورد»
یهوه آنچه را قبلاً برای ابراهیم انجام داده بود را به او یادآوری کرد تا ابراهیم بداند که یهوه قدرت عمل به وعدهای را که به او داده است، دارد.
«تا آن را دریافت کند» یا «تا آن را به مالکیت بگیرد»
ابرام از یهوه در مورد قطعیت بخشیده شدن آن سرزمین به او، نشان بیشتری طلب میکرد.
«اجسام مرده حیوانات و پرندگان»
«ابرام پرندگان را دور کرد.» او اطمینان حاصل کرد که پرندگان اجساد حیوانات را نمیخورند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ابرام به خوابی عمیق فرو رفت»
«تاریکی غلیظی که او را میترساند»
«او را احاطه کرد»
کسانی که در یک مکان هستند، ولی باید جایی دیگر زندگی کنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مالکین آن زمین نسل شما را به بردگی میکشند.... به آنها ظلم خواهند کرد»
یهوه همچنان در رویای ابرام با او سخن میگوید.
«داوری» کنایه از اتفاقی است که بعد از داوری خدا روی میدهد. ترجمه جایگزین: «مجازات خواهم کرد»
معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «که...نسل شما آنها را خدمت خواهند کرد.»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «امول بسیار» یا «ثروت فراوان»
روشی مودبانه برای اشاره به مردن شخص است.
کلمه «پدر» جزگویی از اجداد است. ترجمه جایگزین: «اجداد» یا «نیاکان پدری»
«هنگام مرگ بسیار پیر میشوی و خانوادهات تو را دفن خواهند کرد»
یک نسل اشاره به عمر صد ساله دارد. «بعد از چهارصد سال»
«نسل شما اینجا خواهند آمد.» نسل ابرام به آن سرزمین، جایی که ابرام زندگی میکرد، میآیند؛ سرزمینی که یهوه به او وعده داده بود.
«هنوز کامل نشده است» یا «قبل از مجازات آنها بدتر خواهد شد»
این کلمه ما را نسبت به اطلاعات غافلگیر کنندهای که در ادامه میآیند، آگاه میکند.
خدا چنین کرد تا به ابرام نشان دهد که با او عهدی میبندد.
«از میان دو ردیف حیوانات دو پاره شده گذشت»
خدا در این عهد به ابرام وعده برکت داد و گفت تا هنگامی که ابرام از او پیروی کند، برکات نیز ادامه خواهند داشت.
خدا با چنین سخنی آن سرزمین را به نسل ابرام بخشید. خدا چنین کرد، ولی نسل او تا سالیان بسیار به آن سرزمین نرفتند.
اینها اسامی گروههای مردمی[اقوام] ساکن در آن سرزمینها هستند. خدا به نسل ابرام اجازه داد که به این اقوام غلبه کنند و زمین آنها را تصاحب کنند.
اینها اسامی گروههای مردمی[اقوام] ساکن در آن سرزمینها هستند. خدا به نسل ابرام اجازه داد که به این اقوام غلبه کنند و زمین آنها را تصاحب کنند.
اینها اسامی گروههای مردمی[اقوام] ساکن در آن سرزمینها هستند. خدا به نسل ابرام اجازه داد که به این مردم[اقوام] غلبه کنند و زمین آنها را تصاحب کنند.
1و سارای، زوجۀ ابرام، برای ویفرزندی نیاورد. و او را كنیزی مصری، هاجر نام بود.2پس سارای به ابرام گفت: «اینك خداوند مرا از زاییدن باز داشت. پس به كنیز من درآی، شاید از او بنا شوم.» و ابرام سخن سارای را قبول نمود.3و چون ده سال از اقامت ابرام در زمین كنعان سپری شد، سارای زوجۀ ابرام، كنیز خود هاجر مصری را برداشته، او را به شوهر خود، ابرام، به زنی داد.4پس به هاجر درآمد و او حامله شد. و چون دید كه حامله است، خاتونش بنظر وی حقیر شد.5و سارای به ابرام گفت: «ظلم من بر تو باد! من كنیز خود را به آغوش تو دادم و چون آثار حمل در خود دید، در نظر او حقیر شدم. خداوند در میان من و تو داوری كند.»6ابرام به سارای گفت: «اینك كنیز تو به دست توست، آنچه پسند نظر تو باشد، با وی بكن.» پس چون سارای با وی بنای سختی نهاد، او از نزد وی بگریخت.7و فرشتۀ خداوند او را نزد چشمۀ آب در بیابان، یعنی چشمهای كه به راه شور است، یافت.8و گفت: «ای هاجر، كنیز سارای، از كجا آمدی و كجا میروی؟» گفت: «من از حضور خاتون خود سارای گریختهام.»9فرشتۀ خداوند به وی گفت: «نزد خاتون خود برگرد و زیر دست او مطیع شو.»10و فرشتۀ خداوند به وی گفت: «ذریت تو را بسیار افزون گردانم، به حدی كه از كثرت به شماره نیایند.»11و فرشتۀ خداوند وی را گفت: «اینك حامله هستی و پسری خواهی زایید، و اورا اسماعیل نام خواهی نهاد، زیرا خداوند تظلم تو را شنیده است.12و او مردی وحشی خواهد بود، دست وی به ضد هر كس و دست هر كس به ضد او، و پیش روی همۀ برادران خود ساكن خواهد بود.»13و او، نام خداوند را كه با وی تكلم كرد، «اَنْتَایلرُئی» خواند، زیرا گفت: «آیا اینجا نیز به عقب او كه مرا میبیند، نگریستم.»14از این سبب آن چاه را «بِئَرلَحَیرُئی» نامیدند، اینك در میان قادِش و بارَد است.15و هاجر از ابرام پسری زایید، و ابرام پسر خود را كه هاجر زایید، اسماعیل نام نهاد.16و ابرام هشتاد و شش ساله بود چون هاجر اسماعیل را برای ابرام بزاد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم ۱۶: ۱۱- ۱۲ انجام میدهد.
ابرام هنگامی با هاجر ازدواج کرد که هنوز سارای همسر او بود. اگرچه ابرام اجازه همسرش را برای ازدواج داشت، ولی همچنان چنین کاری عملی غیر اخلاقی و گناهآلود به حساب میآمد. همچنین نشان از فقدان ایمان در ابرام بود. سارای فوراً به هاجر حسودی کرد.
and and
این کلمه در زبان انگلیسی به منظور معرفی اطلاعات پس زمینهای در مورد سارای به کار رفته است.
«خدمتکار دختر.» چنین خدمتکاری به زن خانه خدمت میکند.
«از زاییدن فرزندان»
«خانواده خود را از طریق او بنا نهم»
«ابرام آنچه سارای گفت را انجام داد»
«از خاتون خود متنفر شد» یا «ارزش خاتونش را از خود کمتر پنداشت»
این کلمه اشاره به سارای دارد. سارای بر خدمتکار خود سلطه داشت. ترجمه جایگزین: «مال خود او» یا ««سارای»
«ناعدالتی علیه من»
«مسئولیت با توست» یا «اشتباه از توست»
سارای از کلمه «آغوش» استفاده کرد تا به همخوابگی ابرام با آن کنیز اشاره کند. ترجمه جایگزین: «من به تو کنیز خود را میدهم تا با او همخوابه شوی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او از من متنفر شد» یا «از من متنفر شد» یا «پنداشت که از من بهتر است»
«میخواهم یهوه بگوید خطا از من است یا تو» یا «میخواهم یهوه تصمیم بگیرد که چه کسی بر حق است.» عبارت «داوری کند» یعنی تصمیم بگیرد که چه کسی در آن مشاجره بر حق است.
«به من گوش بده» یا «توجه کن»
«تحت سلطه تو»
«سارای با هاجر بدرفتاری کرد»
«هاجر از دست سارای فرار کرد»
معانی محتمل: ۱) یهوه خود را شبیه فرشتهای در آورد یا ۲) یکی از فرشتگان یهوه بود یا ۳) قاصد خدا بود (برخی از محققان بر این باورند که او عیسی بود). چون از این عبارت سوء برداشت میشود بهتر است آن را «فرشته یهوه» ترجمه کنید و از کلمهای متداول برای «فرشته» استفاده کنید.
مقصود از بیابان[حیات وحش] صحرا است. ترجمه جایگزین: «صحرا»
نام مکانی در جنوب کنعان و شرق مصر است.
این کلمه اشاره به سارای دارد. خاتون خانه بر کنیز خود اقتدار داشت. ببیند «خاتون خود» را در <پیدایش ۱۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «صاحب من»
«فرشته خداوند به یهوه گفت»
«سارای.» ببیند «خاتون خود» را در <پیدایش ۱۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید توضیحات مربوط به این عبارت را در <پیدایش ۱۶: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
شناسه مستتر فاعلی در «گردانم» اشاره به یهوه دارد. این نقل قول را به نحوی ترجمه کنید که مشخص شود فرشته یهوه[خداوند] چنین کرده است و از ضمیر «من» یا مشتقات آن هنگامی استفاده کنید که در متن به یهوه اشاره شده است.
«نسل بسیار به تو خواهم بخشید»
«آنقدر که کسی نمیتواند آنها را بشمارد»
ببینید توضیحات مربوط به این عبارت را در پیدایش ۱۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «توجه کنید»
«پسری به دنیا خواهی آورد»
«او را نام خواهی نهاد.» شناسه مستتر فاعلی در «نهاد» اشاره به هاجر دارد.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ‘اسماعیل‘ یعنی ‘خدا شنیده است‘»
ناراحتی و رنج بر او آمده است.
این جمله توهین به حساب نمیآمد. شاید به آن معناست که اسماعیل مانند الاغی وحشی مستقل و قوی میشود. ترجمه جایگزین: «مثل الاغ وحشی میان مردان قوی خواهد بود»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«دشمن همه انسانها خواهد بود»
«همه دشمن او خواهند بود»
همچنین میتوانید به معنای «در خصومت با آنها زندگی میکند» باشد.
«اقوام» یا «عضو دیگر خانواده»
«یهوه، چون با او صحبت کرد»
هاجر از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تعجب خود را از زنده ماندن پس از ملاقات با خدا ابراز کند. مردم میپنداشتند که در صورت ملاقات با خدا ممکن است بمیرند. دیدن در این قسمت اشاره به زندگی کردن دارد. ترجمه جایگزین: «تعجب میکنم که هنوز زندهام...من»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند «بِئَرلَحَیرُئی یعنی ‘چاه آن زنده که مرا میبیند»
اینک [بنگر] توجه را به مطلع بودن نویسنده و خوانندگان از مکان آن چاه جلب میکند. ترجمه جایگزین: «در واقع، بین قادش و بارَد است»
بازگشت هاجر نزد سارای و ابرام را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پس هاجر رفت و زایمان کرد»[پس هاجر رفت و وضع حمل کرد]
«پسری که هاجر زایید را ...نامید» یا «پسر خود و هاجر را...نامید»
این قسمت اطلاعات پس زمینهای در مورد سن ابرام هنگام روی دادن این اتفاقات را ارائه میدهد. شاید زبان شما روشی خاص برای نشانگذاری اطلاعات پس زمینهای داشته باشد.
یعنی «پسر ابرام، اسماعیل، را به دنیا آورد.» تمرکز بر پسردار شدن ابراهیم است.
1و چون ابرام نود و نه ساله بود، خداوند بر ابرام ظاهر شده، گفت: «من هستم خدای قادر مطلق. پیش روی من بخرام و كامل شو.2و عهد خویش را در میان خود و تو خواهم بست، و تو را بسیاربسیار كثیر خواهم گردانید.»3آنگاه ابرام به روی در افتاد و خدا به وی خطاب كرده، گفت:4«اما من اینك عهد من با توست و تو پدر اُمّتهای بسیار خواهی بود.5و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلكه نام تو ابراهیم خواهد بود، زیرا كه تو را پدر امتهای بسیار گردانیدم.6و تو را بسیار بارور نمایم و امتها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو به وجود آیند.7و عهد خویش را در میان خود و تو، و ذُریتت بعد از تو، استوار گردانم كه نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد، تا تو را و بعد از تو ذریت تو را خدا باشم.8و زمین غربت تو، یعنی تمام زمین كنعان را، به تو وبعد از تو به ذریت تو به مِلكیتِ ابدی دهم، و خدای ایشان خواهم بود.»9پس خدا به ابراهیم گفت: «و اما تو عهد مرا نگاه دار، تو و بعد از تو ذریت تو در نسلهای ایشان.10این است عهد من كه نگاه خواهید داشت، در میان من و شما و ذریت تو بعد از تو هر ذكوری از شما مختون شود،11و گوشت قَلَفۀ خود را مختون سازید، تا نشان آن عهدی باشد كه در میان من و شماست.12هر پسر هشت روزه از شما مختون شود. هر ذكوری در نسلهای شما، خواه خانهزاد خواه زرخرید، از اولاد هر اجنبی كه از ذریت تو نباشد،13هر خانهزاد تو و هر زر خرید تو البته مختون شود تا عهد من در گوشت شما عهد جاودانی باشد.14و اما هر ذكور نامختون كه گوشت قَلَفۀ او ختنه نشود، آن كس از قوم خود منقطع شود، زیرا كه عهد مرا شكسته است. »15و خدا به ابراهیم گفت: «اما زوجۀ تو سارای، نام او را سارای مخوان، بلكه نام او ساره باشد.16و او را بركت خواهم داد و پسری نیز از وی به تو خواهم بخشید. او را بركت خواهم داد و امتها از وی به وجود خواهند آمد، و ملوك امتها از وی پدید خواهند شد.»17آنگاه ابراهیم به روی در افتاده، بخندید و در دل خود گفت: «آیا برای مرد صد ساله پسری متولد شود و ساره در نود سالگی بزاید؟»18و ابراهیم به خدا گفت: «كاش كه اسماعیل در حضور تو زیست كند. »19خدا گفت: «به تحقیق زوجهات ساره برای تو پسری خواهد زایید، و او را اسحاق نام بنه، و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت، تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد.20و اما در خصوصاسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینك او را بركت داده، بارور گردانم، و او را بسیار كثیر گردانم. دوازده رئیس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بوجود آورم.21لكن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت، كه ساره او را بدین وقت در سال آینده برای تو خواهد زایید.»22و چون خدا از سخن گفتن با وی فارغ شد، از نزد ابراهیم صعود فرمود.23و ابراهیم پسر خود، اسماعیل و همۀ خانهزادان و زرخریدان خود را، یعنی هر ذكوری كه در خانۀ ابراهیم بود، گرفته، گوشت قَلَفۀ ایشان را در همان روز ختنه كرد، چنانكه خدا به وی امر فرموده بود.24و ابراهیم نود و نه ساله بود، وقتی كه گوشت قَلَفهاش مختون شد.25و پسرش، اسماعیل سیزده ساله بود هنگامی كه گوشت قَلَفهاش مختون شد.26در همان روز ابراهیم و پسرش، اسماعیل مختون گشتند.27و همۀ مردان خانهاش، خواه خانهزاد، خواه زرخرید از اولاد اجنبی، با وی مختون شدند.
ابرام قرار بود صاحب نسلی بسیار شود. آن قدر نسل او کثیر شدند که بسیاری از نوادگان مستقیم او امتها و ملتهای بزرگی شدند.
خدا با ابرام عهدی بست. این عهد بر اساس آنچه ابراهیم باید انجام میداد بسته نشد، بلکه تحقق وعدهها بر اساس[به شرط] عمل هر نسل از ذریت او است. این عهد هنوز کاملاً به تحقق نرسیده است. مهم است است که در این باب مشخصاً بگویید که اسحاق ،پسر ابراهیم، وعدهها را به ارث میبرد نه اسماعیل.
and and )
ختنه رسمی غیر معمول در خاور نزدیک باستان بود. هدف از آن جدا کردن عبرانیان از مابقی دنیا بود. این رسم به منظور جدا کردن عبرانیان از مابقی جهان انجام میشد. این باب آغاز چنین سنتی میان ابراهیم و نسلش را ثبت میکند.
تغییر در نام همیشه در نقطهای بسیار مهم از زندگی شخصی فرد روی میدهد. شروع سنت ختنه رویدادی مهم در تاریخ قوم عبرانی به حساب میآمد.
این عبارت به منظور نشانگذاری بخش جدید از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«خدای قادر مطلق» یا «خدایی که قادر مطلق است»
«خرامیدن» استعاره از زندگی است و «پیش روی» یا «در حضور» استعاره از اطاعت است. ترجمه جایگزین: «به نحوی زندگی کن که میخواهم» یا «از من اطاعت کن»
«اگر چنین کنید، من هم تایید خواهم کرد»
«عهد خود را میبندم» یا «عهد خواهم بست»
خدا در این عهد وعده داد که ابراهیم را برکت دهد، ولی همچنین میخواست ابراهیم از او اطاعت کند.
«تو را...کثیر خواهم گردانید» اصطلاحی به معنای آن است که نسلی بسیار به تو خواهم داد. ترجمه جایگزین: «نسل تو را فراوان خواهم کرد» یا «ذریتی بسیار فراوان به تو میبخشم»
«ابرام خود را بر زمین انداخت» یا «ابرام فوراً بر روی زمین دراز کشید.» او چنین کاری را از روی احترام و اطاعت خدا انجام داد.
خدا با استفاده از این عبارت آنچه را ابرام باید به عنوان بخشی از عهد خود با او انجام دهد، معرفی میکند.
کلمه «اینک [بنگر]» قطعیت آنچه را که در ادامه میآید، میرساند: «عهد من با تو قطعی است»
«پدر امتهای فراوان» یا «آن کس که بعداً بسیاری از ملتها نام او را بر خود خواهند گرفت»
«سبب میشوم نسلی بسیار داشته باشی»
«سبب میشوم از نسل تو امتهای بسیاری پدیدار شوند»
«میان نسل تو پادشاهان خواهند بود» یا «برخی از ذریت تو پادشاه خواهند شد»
خدا سخن گفتن با ابراهیم را ادامه داد.
«برای هر نسل»
«عهدی که همیشه باقی میماند»
«خدای تو و نسل تو باشم» یا «عهد»
«کنعان را، به عنوان ملکیتی ابدی» یا «کنعان را، تا همیشه مال تو باشد»
خدا با استفاده از این عبارت آنچه را ابرام باید به عنوان بخشی از عهد خود با او انجام دهد، معرفی میکند.
«عهد من را بنگر» یا «عهد من را ارجمند بدار» یا «از عهد من اطاعت کن»
«لازمه عهد من است» یا «بخشی از عهد من است.» این جمله بخشی از وظیفه ابرام را که در این عهد را باید انجام دهد، معرفی میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر پسری از میان شما باید ختنه شود»
این کلمه اشاره به فرزندان مذکر دارد.
برخی از جوامع، توصیفی نامشخصتر مانند «باید ختنه شوید» را ترجیح میدهند. اگر در ترجمه خود «مختون سازید» را استفاده کردهاید و چنین عبارتی شامل «بریده شدن گوشت قلفه» نیز میشود دیگر نیازی به تکرار آن ندارید. ترجمه جایگزین: «باید تمام فرزندان مذکر را ختنه کنید»
«علامتی که وجود عهد را نشان میدهد.»
معانی محتمل: ۱) «نشان» یا ۲) «نشانی.» مورد اول یعنی فقط یک نشان بود و دومی به معنای احتمال وجود بیش از یک نشان است. کلمه «نشان» یادآور وعده خدا است.
خدا همچنان با ابراهیم سخن میگوید.
«هر فرزند مذکری»
«در هر نسلی»
این کلمه اشاره به بردگان دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هر مذکری که بخرید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عهد من در تن تو نشانگذاری میشود»
«عهدی همیشگی باشد.» چون این عهد در تن آنها نشانگذاری شده بود، کسی نمیتوانست آن را به راحتی پاک کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلماتی که شاید در زبان شما از آنها برداشتی اشتباه شود را میتوانید حذف کنید. ترجمه جایگزین: « فرزندان ذکوری که ختنه نکردهاید.»
معانی محتمل: ۱) «قَلَفۀ هر نامختونی را خواهم...برید» یا ۲) «میخواهم قَلَفۀ هر مذکر نامختون را...ببری»
معانی محتمل: ۱) «کشت» یا ۲) «از جمع بیرون کنی»
«از قوانین عهد من پیروی نکرده است.» بریده نبودن قَلَفۀ دلیل بیرون کردن او از جمع است.
«اما» نفر بعدی را که خدا درباره او سخن میگوید، معرفی میکند.
«باعث خواهم شد که پسری برای تو بزاید»
«نیاک همه امتها خواهد شد» یا «نسل او امتها خواهد گردید»
«پادشاهان از او به وجود خواهند آمد» یا «برخی از نسل او پادشاهان امتها خواهند بود»
«با خود فکر کرد» یا «در سکوت با خود گفت»
ابرام از این پرسش بدیهی استفاده میکند، چون باور به روی دادن چنین اتفاقی نداشت. ترجمه جایگزین: «قطعاً کسی که صد ساله است صاحب فرزند نمیشود»
ابرام از این پرسش بدیهی استفاده میکند، چون باور به روی دادن چنین اتفاقی ندارد. عبارت «در نود سالگی» دلیل ناباوری ابراهیم را در مورد حامله شدن سارا میرساند. ترجمه جایگزین: «سارا که نود ساله است. آیا میتواند صاحب فرزند شود» یا «سارا که نود ساله است. قطعاً پسردار نمیشود!»
«اسماعیل وارث عهدی شود که با من بستهای» یا «شاید اسماعیل بتواند صاحب وعده برکت آن عهد شود.» ابراهیم آنچه را که باور داشت ممکن است روی دهد به زبان آورد.
خدا چنین گفت تا باور ابراهیم نسب به صاحب پسر شدن سارا را اصلاح کند.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به ابراهیم دارد.
«اما در» نشان میدهد که خدا از سخن گفتن درباره کودکی که قرار است به دنیا آید دست میکشد تا در مورد اسماعیل حرف بزند.
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن»
این اصطلاح به معنای «سبب صاحب فرزند شدن» است.
«سبب میشوم نسلی بسیار داشته باشد»
«روسا» یا «حاکمین.» دوازده پسر اسماعیل با دوازده پسر یعقوب متفاوت هستند.
خدا باز در مورد این عهد با ابراهیم سخن میگوید و تاکید میکند که به عهد خود با اسحاق عمل میکند نه اسماعیل.
«وقتی خدا با ابراهیم صحبت کرد»
«خدا ابراهیم را ترک کرد»
«هر فرزند ذکوری در خانه ابراهیم» یا «هر مذکری در خانه ابراهیم.» این کلمه اشاره به تمام مذکرها از هر سنی دارد: کودکان، پسران و مردان.
«این شامل کسانی میشود که در آن خانه به دنیا آمدهاند و کسانی که از خارجیها خریده شدهاند»
این قسمت به غلامان یا بردگان اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خریده است»
1و خداوند در بلوطستان ممری، بر وی ظاهر شد، و او در گرمای روز به در خیمه نشسته بود.2ناگاه چشمان خود را بلند كرده، دید كه اینك سه مرد در مقابل او ایستادهاند. و چون ایشان را دید، از در خیمه به استقبال ایشان شتافت، و رو بر زمین نهاد3و گفت: «ای مولا، اكنون اگر منظور نظر تو شدم، از نزد بندۀ خود مگذر.4اندك آبی بیاورند تا پای خود را شسته، در زیر درخت بیارامید،5و لقمۀ نانی بیاورم تا دلهای خود را تقویت دهید و پس از آن روانه شوید، زیرا برای همین، شما را بر بندۀ خود گذر افتاده است.» گفتند: «آنچه گفتی بكن.»6پس ابراهیم به خیمه، نزد ساره شتافت و گفت: «سه كیل از آرد مَیدَه بزودی حاضر كن و آن را خمیر كرده، گِردهها بساز.»7و ابراهیم به سوی رمه شتافت و گوسالۀ نازكِ خوب گرفته، به غلام خود داد تا بزودی آن را طبخ نماید.8پس كره و شیر و گوسالهای را كه ساخته بود، گرفته، پیش روی ایشان گذاشت، و خود در مقابل ایشان زیر درخت ایستاد تا خوردند.9به وی گفتند: «زوجهات ساره كجاست؟» گفت: «اینك در خیمه است.»10گفت: «البته موافق زمان حیات، نزد تو خواهم برگشت، و زوجهات ساره را پسری خواهد شد.» و ساره به در خیمهای كه در عقب او بود، شنید.11و ابراهیم و ساره پیر و سالخورده بودند، و عادت زنان از ساره منقطع شده بود.12پس ساره در دل خود بخندید و گفت: «آیا بعد از فرسودگیام مرا شادی خواهد بود، و آقایم نیز پیر شده است؟»13و خداوند به ابراهیم گفت: «ساره برای چه خندید و گفت: آیا فیالحقیقه خواهم زایید و حال آنكه پیر هستم؟14مگر هیچ امری نزد خداوند مشكل است؟ در وقت موعود، موافق زمان حیات، نزد تو خواهم برگشت و ساره را پسری خواهد شد.»15آنگاه ساره انكار كرده، گفت: »نخندیدم»، چونكه ترسید. گفت: «نی، بلكه خندیدی«.16پس، آن مردان از آنجا برخاسته، متوجه سُدُوم شدند، و ابراهیم ایشان را مشایعت نمود.17و خداوند گفت: «آیا آنچه من میكنم، از ابراهیم مخفی دارم؟18و حال آنكه از ابراهیم هر آینه امتی بزرگ و زورآور پدید خواهد آمد، و جمیع امتهای جهان از او بركت خواهند یافت.19زیرا او را میشناسم كه فرزندان و اهل خانۀ خود را بعد از خود امر خواهد فرمود تا طریق خداوند را حفظ نمایند، و عدالت و انصاف را بجا آورند، تا خداوند آنچه به ابراهیم گفته است، به وی برساند.»20پس خداوند گفت: «چونكه فریاد سُدوم و عَموره زیاد شده است، و خطایای ایشان بسیار گران،21اكنون نازل میشوم تا ببینم موافق این فریادی كه به من رسیده، بالتّمام كردهاند. والاّ خواهم دانست.»22آنگاه آن مردان از آنجا بسوی سدوم متوجه شده، برفتند. و ابراهیم در حضور خداوند هنوز ایستاده بود.23و ابراهیم نزدیك آمده، گفت: «آیا عادل را با شریر هلاك خواهی كرد؟24شاید در شهر پنجاه عادل باشند، آیا آن را هلاك خواهی كرد و آن مكان را بخاطر آن پنجاه عادل كه در آن باشند، نجات نخواهی داد؟25حاشا از تو كه مثل این كار بكنی كه عادلان را با شریران هلاك سازی و عادل و شریر مساوی باشند. حاشا از تو! آیا داور تمام جهان، انصاف نخواهد كرد؟»26خداوند گفت: «اگر پنجاه عادل در شهر سدوم یابم، هر آینه تمام آن مكان را به خاطر ایشان رهایی دهم.»27ابراهیم در جواب گفت: «اینك من كه خاك و خاكستر هستم، جرأت كردم كه به خداوند سخن گویم.28شاید از آن پنجاه عادل، پنج كم باشد. آیا تمام شهر را بسبب پنج، هلاك خواهی كرد؟» گفت: «اگر چهل و پنج در آنجا یابم، آن را هلاكنكنم.»29بار دیگر بدو عرض كرده، گفت: «هر گاه در آنجا چهل یافت شوند؟» گفت: «به خاطر چهل آن را نكنم.»30گفت: «زنهار غضب خداوند افروخته نشود تا سخن گویم. شاید در آنجا سی پیدا شوند؟» گفت: «اگر در آنجا سی یابم، این كار را نخواهم كرد.»31گفت: «اینك جرأت كردم كه به خداوند عرض كنم. اگر بیست در آنجا یافت شوند؟» گفت: «به خاطر بیست آن را هلاك نكنم.»32گفت: «خشم خداوند، افروخته نشود تا این دفعه را فقط عرض كنم، شاید ده در آنجا یافت شوند؟» گفت: «به خاطر ده آن را هلاك نخواهم ساخت. »33پس خداوند چون گفتگو را با ابراهیم به اتمام رسانید، برفت و ابراهیم به مكان خویش مراجعت كرد.
این سه مرد احتمالاً سه فرشته بودند. چنین امری از عکسالعمل ابراهیم مشخص میشود. همچنین، به نظر میرسد که ابراهیم میدانست مستقیماً به واسطه این مردان با یهوه سخن میگوید.
and
هنگامی که سارا خبر صاحب فرزند شدن خود را شنید، از روی بیایمانی خندید چون میپنداشت که جهت صاحب فرزند شدن بسیار پیر است. او همچنین پرسشی بدیهی را برای نشان دادن ناباوری خود مطرح میکند. چنین پرسشی توهین به خدا به حساب میآید.
and
ابراهیم در مکالمه خود با خدا نشان نمیدهد که نسبت به چنین اتفاقی بیایمان[ناباور] است. اما در عوض از خدا رحمت میطلبد چون به شخصیت خدا اعتماد[توکل] دارد. او بر قدرت خدا در مورد تحقق بخشیدن به این امور در مورد سارا شک ندارد.
واضح است که سارا از نظر جسمانی دیگر نمیتواند صاحب فرزند شود. در طول زندگی زنان دورهای طبیعی برای صاحب فرزند شدن وجود دارد و بعد از آن زنان دیگر قادر نیستند که صاحب فرزند شوند. متن فرض را بر این میگیرد که خواننده درک میکند سارا از چنین دورانی عبور کرده است. در زبان انگلیسی به آن «Menopause[یائسگی]» میگویند.
نام مردی است که صاحب بلوطستان بود.
«در دهانه چادر» یا «در ورودی چادر»
«گرمترین زمان روز»
«بالا را نگاه کرد و دید، سه مرد ایستادهاند»
«تعجب کرد چون آنها را دید»
«نزدیک» یا «آنجا.» نزدیک او بودند ولی به حدی فاصله داشتند که میتوانست به سوی آنها بدود.
این قسمت به معنای خم شدن است تا به این واسطه نسبت به طرف مقابل عزت و احترام گذارد.
لقبی است که از روی احترام استفاده میشود. معنای محتمل: ۱) ابراهیم میدانست که یکی از این مردان خداست یا ۲) ابراهیم میدانست که این مردان از طرف خدا آمدهاند.
«منظور نظر شدن» اصطلاحی به معنای تایید شدن یا خشنودی خداوند از اوست و «نظر تو» استعاره است و اشاره به سنجش خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «اگر من را سنجیدهاید و تایید کردهاید» یا «اگر از من خشنود هستید»
ابراهیم با یکی از مردان سخن میگوید.
«لطفاً فقط مگذر»
«از من.» ابراهیم با چنین اشاره کردن به خود احترام خود به مهمانانش را ابراز میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار کمی آب برای شما بیاورم» یا «غلام من برای شما آب میآورد»
«مقداری آب.» کلمه «اندک» روشی مودبانه است که نشان دهنده سخاوت است. ابراهیم آب کافی به آنها میداد.
چنین رسمی به مسافرین کمک میکرد که خستگی خود را از سفر در مسیر طولانی در کنند.
«مقداری غذا.» «اندک[لقمه]» روشی مودبانه برای اشاره به سخاوتمندی بود. ابراهیم به آنها غذای کافی میداد.
ابراهیم با هر سه مرد سخن میگفت، پس «شما» جمع است.
حدود ۲۲ لیتر
احتمالاً نانی بود که سریعاً بر سنگی داغ میپخت. احتمالاً صاف یا گرد، مثل قرص نان کوچک یا رول شده بود.
«آن خادم با عجله رفت»
«تا آن را ببرد و کباب کند»
این کلمه اشاره به قسمتی از شیر دارد که سخت شده است. شاید ماست یا پنیر بوده است.
«گوساله کباب شده»
«پیش روی بازدیدکنندگان»
«سپس به ابراهیم گفتند»
شناسه فاعلی مستتر سوم شخص در «برگشت» اشاره به مردی دارد که ابراهیم او را در پیدایش ۱۸: ۳ «مولا» خطاب قرار میدهد.
«همین موقع، سال بعد» یا «حدوداً همین موقع سال بعد»
این کلمه توجه ما را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآیند، جلب میکند.
«در ورودی خیمه» یا «در ورودی چادر»
شاید بخواهید در ترجمه خود مشخص کنید که سارا از شادی ناشی از صاحب فرزند شدن سخن میگوید. سارا از این پرسش بدیهی استفاده کرد تا ناباوری خود از صاحب فرزند شدن را ابراز کند. ترجمه جایگزین: «من خسته و آقایم سالخورده است، پس نمیتوانم باور کنم که شادی صاحب فرزند شدن را حس خواهم کرد»
«آنقدر پیرم که نمیتوانم صاحب فرزند شوم»
یعنی «از آنجا که همسرم نیز پیر است»
لقبی از روی احترامی است که سارا برای خطاب قرار دادن شوهرش از آن استفاده میکرد.
خدا با استفاده از این پرسش بدیهی نشان داد که از افکار سارا مطلع است و از آنها خشنود نیست. او پرسش بدیهی سارا را با کلماتی دیگر تکرار میکند.( پیدایش ۱۸: ۱۲). ترجمه جایگزین: «سارا اشتباه کرد که خندید و گفت ‘صاحب فرزند نمیشوم چون بسیار پیر هستم!‘»
«آیا چیزی هست که یهوه قادر به انجام آن نباشد؟» یهوه به نحوی از خود سخن میگوید که گویی با شخصی دیگر سخن میگوید تا به این وسیله عظمت و قادر بودن یهوه را به ابراهیم یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «کاری نیست که من، یهوه، نتوانم انجام دهم!»
«در زمان مقرر که بهار است»
«سارا با گفتن چنین حرفی انکار کرد»
«یهوه پاسخ داد»
«بله، خندیدی.» یعنی «نه، درست نیست؛ در واقع خندیدی»
«آنها را به راه خود فرستاد» یا «تا از آنها ‘خداحافظی‘ کند.» مودبانه بود که هنگام رفتن مهمان، مقداری از مسیر را با او بروند.
خدا با استفاده از پرسشی بدیهی امری بسیار مهم و کاری که به نفع ابراهیم بود را به او میگوید. ترجمه جایگزین: «آنچه میخواهم انجام دهم را از ابراهیم مخفی نمیکنم» یا «آنچه میخواهم انجام دهم را باید به ابراهیم بگویم»
پرسش بدیهی که در آیه ۱۷ با کلمات «آیا آنچه» آغاز میشود در این قسمت به پایان میرسد.
پرسش بدیهی که در آیه ۱۷ با کلمات «آیا آنچه» آغاز میشود در این قسمت به پایان میرسد. خدا از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا امری بسیار مهم و آنچه به نفع ابراهیم بود را به او بگوید. «نباید مخفی شوم و نخواهم شد...چون ابراهیم در او.» یا «باید و خواهم گفت...چون ابراهیم در او»
«چون او»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه امتهای زمین را به واسطه ابراهیم برکت میدهم»
«به خاطر ابراهیم برکت خواهند دید» یا «به خاطر ابراهیم برکت میبینند.» به منظور ترجمه «از او[در او]» ببینید «از تو» را در <پیدایش ۱۲: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«تا او هدایت کند» یا «تا فرمان دهد»
یهوه در مورد خود به نحوی سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. ترجمه جایگزین: «تا از آنچه من، یهوه، از او خواستهام...آنچه را من، یهوه، گفتهام را به او برسانم»
«تا از فرامین یهوه اطاعت کنند»
«با عمل به عدالت و انصاف.» این کلمات نحوه حفظ طریق یهوه[خداوند] را توصیف میکنند.
«تا که یهوه ابراهیم را درست همانطور که گفته برکت دهد.» این قسمت اشاره به عهدی دارد که طبق آن ابراهیم برکت مییابد و امتی بسیار از او به وجود خواهد آمد.
این قسمت را میتوانید با کلمات دیگر بیان کنید تا اسم معنای «فریاد» در قالب فعلی چون «متهم کردن» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «بسیاری سدوم و عموره را به شرارت کردن متهم میکنند»
«بسیار گناه کردهاند»
«به سدوم و عموره میروم»
«میروم تا بفهمم» یا «میروم تا تصمیم گیرم»
یهوه به نحوی در این مورد سخن میگوید که گویی فریاد و اتهامات که مردم رنج دیده بر زبان میآورند را شنیده است. این قسمت را میتوان با کلماتی دیگر نوشت تا اسم معنای «فریاد» در قالب فعلی چون «متهم کردن» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به قدر که مدعیان[متهمگران] آنها میگویند شرور هستند»
«یا به آن اندازه که مدعیان میگویند شرور نیستند»
«از اردوگاه ابراهیم خارج شدند»
«ابراهیم و یهوه با همراه هم ماندند»
«به یهوه نزدیک شد و گفت» یا «به یهوه نزدیکتر آمد و گفت»
ابراهیم به نحوی از نابود کردن انسانها سخن میگوید که گویی خاک را جارو میکند. ترجمه جایگزین: «نابود میکنی»
«عادلان[پارسایان] را با شروران»
ابراهیم به سخن گفتن با یهوه ادامه میدهد.
«فرض بگیریم...که هستند»
ابراهیم امیدوار بود که یهوه بگوید «هلاک نخواهم کرد.» ترجمه جایگزین: «فکر نمیکنم هلاک سازی. در عوض به خاطر آن پنجاه عادل[پارسا] آن مکان را به ایشان خواهی بخشید»
«آن را نابود میکنی.» ابراهیم به نحوی از هلاک ساختن مردم سخن میگوید که گویی با جارو آنها را میروبد. ترجمه جایگزین: «ساکنین آنجا را نابود خواهی کرد»
ابراهیم امیدوار بود که خدا بگوید «این مکان را به خاطر آن پنجاه عادل[پارسا] به حال خود وا خواهم گذاشت.»
«بگذار زندگی کنند»
«به جهت»
«حاشا از تو» اصطلاحی به معنای کاری است که شخص هرگز نباید انجام دهد. ترجمه جایگزین: «هرگز نمیخواهم کاری این چنین کنی» یا «هرگز نباید این چنین کنی»
«کاری مثل کشتن» یا «چنین کاری، مانند کشتن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید با عادلان[پارسایان] همان رفتاری را داشته باشی که با شروران داشتهای»
ابراهیم با استفاده از این پرسش بدیهی آنچه انتظار داشت خدا انجام دهد را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «داور کل زمین حتماً عدالت را به جا خواهد آورد» یا «از آنجا که داور کل زمین قطعاً انصاف را به جا میآورد!»
معمولاً خدا را داور خطاب قرار میدهند، چون او داوری بینقص است که تصمیمات نهایی در مورد غلط یا درست بودن را میگیرد.
عبارت «اینک [بنگر]» توجه را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآید، جلب میکند.
«جسارت من به خاطر سخن گفتن را ...ببخش» یا «عذر میخواهم که... جرات سخن گفتن یافتم»
ابراهیم به نحوی احترام خود به یهوه را نشان میدهد که گویی با خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به تو، خداوندم»
این استعاره انسان بودن ابراهیم را توصیف میکند کسی که میمیرد و بدنش به خاک و خاکستر تبدیل میشود. ترجمه جایگزین: «تنها انسانی فانی» یا «به بیاهمیتی خاک و خاکستر»
«فقط ۴۵ نفر»
«پنج تن از عادلان کم باشد»
«سدوم را نابود نخواهم کرد»
«ابراهیم با یهوه سخن گفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. شاید مجبور شوید که کلمه «عادلان[پارسایان]» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «اگر چهل عادل پیدا کنید»
«به خاطر آن چهل نفر» یا «اگر چهل تن را بیابم.» شاید مجبور شوید که کلمه «عادلان[پارسایان]» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «به خاطر آن چهل عادل[پارسا]» یا «اگر چهل عادل [پارسا] را آنجا پیدا کردی»
«یهوه پاسخ داد»
«اگر چهل عادل بیابم به خاطر آن چهل تن شهر را نابود نمیکنم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. شاید مجبور شوید که کلمه «عادلان[پارسایان]» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «سی عادل[پارسا] پیدا شوند»
عبارت «اینک» توجه را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآیند، جلب میکند.
«جسارت من به خاطر سخن گفتن را...ببخش» یا «عذر میخواهم که... جرات سخن گفتن یافتم.» ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش۱۸ :۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. شاید لازم شود «عادلان» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «بیست عادل هم اینجا پیدا نمیکنی»
«به خاطر آن بیست نفر» یا «اگر بیست نفر را پیدا کنم.» شاید لازم شود «عادلان» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «به خاطر بیست عادل» یا «اگر بیست عادل پیدا شود»
«شاید آنجا ده تن عادل[پارسا] بیابید»
«شاید ده پارسا بیابید» یا «ده نیکو مرد»
«یهوه پاسخ داد»
«اگر ده عادل[پارسا] را آنجا بیابم»
در اصل از عبارت «به راه خود رفت» به جای «مراجعت کرد» استفاده شده است که به معنای ترک گفتن یا سفر را ادامه دادن است. ترجمه جایگزین: «یهوه رفت» یا «یهوه به سفر خود ادامه داد»
1و وقت عصر، آن دو فرشته وارد سُدوم شدند، و لوط به دروازۀ سدوم نشسته بود. و چون لوط ایشان را بدید، به استقبال ایشان برخاسته، رو بر زمین نهاد2و گفت: «اینك اكنون ای آقایان من، به خانۀ بندۀ خود بیایید، و شب را بسر برید، و پایهای خود را بشویید و بامدادان برخاسته، راه خود را پیش گیرید.» گفتند: «نی، بلكه شب را در كوچه بسر بریم.»3اما چون ایشان را الحاح بسیار نمود، با او آمده، به خانهاش داخل شدند، و برای ایشان ضیافتی نمود و نان فطیر پخت، پس تناول كردند.4و به خواب هنوز نرفته بودند كه مردان شهر، یعنی مردم سدوم، از جوان و پیر، تمام قوم از هر جانب، خانۀ وی را احاطه كردند5و به لوط ندا در داده، گفتند: «آن دو مردكه امشب به نزد تو درآمدند، كجا هستند؟ آنها را نزد ما بیرون آور تا ایشان را بشناسیم.»6آنگاه لوط نزد ایشان، بدرگاه بیرون آمد و در را از عقب خود ببست7و گفت: «ای برادران من، زنهار بدی مكنید.8اینك من دو دختر دارم كه مرد را نشناختهاند. ایشان را الا´ن نزد شما بیرون آورم و آنچه در نظر شما پسند آید، با ایشان بكنید. لكن كاری بدین دو مرد ندارید، زیرا كه برای همین زیر سایۀ سقف من آمدهاند.»9گفتند: «دور شو.» و گفتند: «این یكی آمد تا نزیل ما شود و پیوسته داوری میكند. الا´ن با تو از ایشان بدتر كنیم.» پس بر آن مرد، یعنی لوط، بشدت هجوم آورده، نزدیك آمدند تا در را بشكنند.10آنگاه آن دو مرد، دست خود را پیش آورده، لوط را نزد خود به خانه درآوردند و در را بستند.11اما آن اشخاصی را كه به در خانه بودند، از خُرد و بزرگ، به كوری مبتلا كردند، كه از جُستنِ در، خویشتن را خسته ساختند.12و آن دو مرد به لوط گفتند: «آیا كسی دیگر دراینجا داری؟ دامادان و پسران و دختران خود و هر كه را در شهر داری، از این مكان بیرون آور،13زیرا كه ما این مكان را هلاك خواهیم ساخت، چونكه فریاد شدید ایشان به حضور خداوند رسیده و خداوند ما را فرستاده است تا آن را هلاك كنیم.»14پس لوط بیرون رفته، با دامادان خود كه دختران او را گرفتند، مكالمه كرده، گفت: «برخیزید و از این مكان بیرون شوید، زیرا خداوند این شهر را هلاك میكند.» اما بنظر دامادان مسخره آمد.15و هنگام طلوع فجر، آن دو فرشته، لوط راشتابانیده، گفتند: «برخیز و زن خود را با این دو دختر كه حاضرند بردار، مبادا در گناه شهر هلاك شوی.»16و چون تأخیر مینمود، آن مردان، دست او و دست زنش و دست هر دو دخترش را گرفتند، چونكه خداوند بر وی شفقت نمود و او را بیرون آورده، در خارج شهر گذاشتند.17و واقع شد چون ایشان را بیرون آورده بودند كه یكی به وی گفت: «جان خود را دریاب و از عقب منگر، و در تمام وادی مَایست، بلكه به كوه بگریز، مبادا هلاك شوی.»18لوط بدیشان گفت: «ای آقا چنین مباد!19همانا بندهات در نظرت التفات یافته است و احسانی عظیم به من كردی كه جانم را رستگار ساختی، و من قدرت آن ندارم كه به كوه فرار كنم، مبادا این بلا مرا فرو گیرد و بمیرم.20اینك این شهر نزدیك است تا بدان فرار كنم، و نیز صغیر است. اِذن بده تا بدان فرار كنم. آیا صغیر نیست، تا جانم زنده ماند.»21بدو گفت: «اینك در این امر نیز تو را اجابت فرمودم، تا شهری را كه سفارش آن را نمودی، واژگون نسازم.22بدان جا بزودی فرار كن، زیرا كه تا تو بدانجا نرسی، هیچ نمیتوانم كرد.» از این سبب آن شهر مسمّی به صوغر شد.23و چون آفتاب بر زمین طلوع كرد، لوط به صُوغر داخل شد.24آنگاه خداوند بر سدوم و عموره، گوگرد و آتش، از حضور خداوند از آسمان بارانید.25و آن شهرها، و تمام وادی، و جمیع سكنۀ شهرها و نباتات زمین را واژگون ساخت.26اما زن او، از عقب خود نگریسته، ستونی از نمك گردید.27بامدادان، ابراهیم برخاست و به سوی آنمكانی كه در آن به حضور خداوند ایستاده بود، رفت.28و چون به سوی سدوم و عموره، و تمام زمین وادی نظر انداخت، دید كه اینك دود آن زمین، چون دود كوره بالا میرود.29و هنگامی كه خدا شهرهای وادی را هلاك كرد، خدا ابراهیم را به یاد آورد، و لوط را از آن انقلاب بیرون آورد، چون آن شهرهایی را كه لوط در آنها ساكن بود، واژگون ساخت.30و لوط از صوغر برآمد و با دو دختر خود در كوه ساكن شد زیرا ترسید كه در صوغر بماند. پس با دو دختر خود در مَغاره سُكْنی گرفت.31و دختر بزرگ به كوچك گفت: «پدر ما پیر شده و مردی بر روی زمین نیست كه برحسب عادت كل جهان، به ما در آید.32بیا تا پدر خود را شراب بنوشانیم، و با او همبستر شویم، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»33پس در همان شب، پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر بزرگ آمده با پدر خویش همخواب شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد.34و واقع شد كه روز دیگر، بزرگ به كوچك گفت: «اینك دوش با پدرم همخواب شدم، امشب نیز او را شراب بنوشانیم، و تو بیا و با وی همخواب شو، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم.»35آن شب نیز پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر كوچك همخواب وی شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد.36پس هر دو دختر لوط از پدر خود حامله شدند.37و آن بزرگ، پسری زاییده، او را موآب نام نهاد، و او تا امروز پدر موآبیان است.38و كوچك نیزپسری بزاد، و او را بنعَمّی نام نهاد. وی تا بحال پدر بنیعمون است.
مردان سدوم میخواستند به اجبار با فرشتگانی که در هیبت مردان به شهر آمده بودند رابطه جنسی برقرار کنند. چنین عملی را «تجاوز» میخوانیم. میل آنها به خصوص چون لوط مجبور به مراقبت از مهمانان خود به هر قیمت بود، شرورانهتر به حساب میآمد. لوط حتی به قیمت قربانی کردن فرزندان خود میبایست از مهمانان خود مراقبت کند.
مهماننواز یا مهربان بودن با مسافرین در خاور نزدیک باستان بسیار مهم بود. لوط با حفاظت کامل از مهمانانش در برابر اهل سدوم وفاداری خود را به آنها نشان داد.
احتمالاً ایمان و اعمال ابراهیم در باب ۱۸ با اعمال دنیوی اهل سدوم در تضاد قرار داده شدهاند.
دو مردی که به سدوم رفتند (<پیدایش ۱۸: ۲۲>) فرشتگان واقعی بودند.
«ورودی شهر سدوم.» شهری که با دیوارها احاطه شده بود و مردم از دروازهها داخل آن شهر میشدند. دروازه، مکانی بسیار مهم در شهر بود. اشخاص مهم در آن مکان وقت میگذراندند.
او بر زمین زانو زد و سپس پیشانی و بینی خود را بر زمین گذاشت.
واژهای بود که لوط از روی احترام، فرشتگان را با آن خطاب قرار داد.
«لطفاً بیایید و در خانه خادم خود بمانید»
لوط خود را «بنده» خطاب قرار میدهد تا احترامش نسبت به آنها را نشان دهد.
مردم مایل بودند که بعد از سفر پای خود را بشویند.
«زود بیدار شد»
وقتی آن دو فرشته چنین گفتند، فقط به خود اشاره داشتند و لوط شامل این سخن نمیشد. هر دوی آنها قصد داشتند شب را در میدان شهر بگذرانند. برخی از زبانها از ضمیر منحصر[انحصاری] «ما» استفاده میکنند.
مکانی بیرون از خانه و جایی عمومی است.
«برگشتند و با او رفتند»
«قبل از اینکه آن مردان در خانه لوط به خواب روند»
«مردان شهر که مردان سدوم باشند» یا فقط «مردان شهر سدوم»
«خانه لوط»
«از جوانترین تا پیرترین.» یعنی «مردان از هر سنی» و اشاره به اهالی سدوم دارد که خانه لوط را احاطه کردهاند.
«که به درون خانه رفتند»
این کلمات در اصل یعنی «خواهیم دانست که هستند»، ولی آن مردان از آرایه ادبی بهگویی استفاده میکنند تا به طریقی دیگر بگویند «با آنها رابطه جنسی داشته باشیم»
«پشت سر او» یا «بعد از اینکه رفت»
«به شما التماس میکنم برادرانم»
لوط با مردان آن شهر خودمانی سخن گفت تا به حرف او گوش دهند. ترجمه جایگزین: «دوستانم»
«عملی شرورانه انجام ندهید» یا «چنین شرارتی نکنید»
«توجه کنید» یا «ببینید»
«نشناختن مرد» روشی مودبانه برای اشاره به نداشتن رابطه جنسی دختران لوط با مردان است. شاید لازم باشد در زبان خود از آرایه ادبی بهگویی استفاده کنید. ببینید کلمات مشابه را در <پیدایش ۴: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
«هر چه به آن میل دارید» یا «هر چه که فکر میکنید درست است»
آن دو مرد مهمانان خانه لوط بودند، پس لوط باید از آنها محافظت میکرد. کلمه «سقف» جزگویی از کل خانه است و اشاره به حفاظت شدن توسط لوط دارد. ترجمه جایگزین: «به خانه من آمدهاند و خدا از من انتظار دارد که از آنها حفاظت کنم»
«کنار بایست» یا «از سر راه کنار برو»
«آن کس که به عنوان غریبه اینجا آمده است[آن کس که اینجا بیگانه است]» یا «آن اجنبی که آمده تا اینجا زندگی کند»
«لوط.» مردان با یکدیگر سخن میگویند. اگر در زبان شما چنین امری نامشخص است میتوانید به نحوی این قسمت را ترجمه کنید که مخاطب قرار گرفتن لوط توسط مردان مشخص باشد، درست همانطور که ترجمه UDB چنین انجام شده است.
گوینده انتظار نداشت که یک غریبه، مردم آن سرزمین را داوری کند. ترجمه جایگزین: «اما حتی اگر دلیل خوبی نداشته باشد»
«داور ما شود» اصطلاحی به معنای آن است که لوط به نحوی عمل میکرد که گویی میتواند به آن مردان بگوید چه عملی درست و چه عملی غلط است. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار میکند که گویی اقتدار آن را دارد که به ما بگوید چه درست است و چه غلط» [طوری رفتار میکند که انگار اختیار آن را دارد که به ما بگوید چه درست است و چه غلط]
«چون به ما میگویی چه درست است و چه غلط، ما اکنون»
آن مردان از اینکه لوط به آنها گفته «بدی مکنید»(<پیدایش ۱۹: ۷>) عصبانی شدند پس تهدید میکنند که شرورانهتر از آنچه لوط انتظار داشت عمل کنند. ترجمه جایگزین: «با تو کاری بدتر از آنها خواهیم کرد»
معانی محتمل: ۱) «به آن مرد، یعنی لوط، نزدیک شدند تا به حدی که بتوانند در را بشکنند» یا ۲) آنها لوط را به سمت دیوار یا در خانه هل دادند و میخواستند در را بشکنند.
دو روشی است که به لوط اشاره میشود.
«ولی دو مهمان لوط» یا «ولی دو فرشته»
شاید در زبان شما نیاز باشد که باز شدن در توسط آن مردان را ذکر کنید. ترجمه جایگزین: «مردان در را به قدری باز کردند تا بتوانند دست خود را بیرون برده، لوط را گرفته به درون کشند و سپس در را بستند»
عبارت «به کوری مبتلا کرد» استعاره است؛ مسافرین جسماً به آن مردان آسیب نزدند. ترجمه جایگزین: «مسافرین لوط، آن مردان را کور کردند» یا «ایشان بینایی را از آنها گرفتند»
«مردان از هر سنی.» این قیاس مخالف[Merism] تاکید میکند که مسافرین همه مردان را کور کردند. چنین امری ممکن است بیشتر به موقعیت اجتماعی اشاره داشته باشد تا سن. ترجمه جایگزین: «هم کوچک و هم بزرگ»
«سپس آن دو مرد... گفتند» یا «سپس فرشتگان... گفتند»
«آیا اعضای خانواده دیگری در این شهر داری؟» یا «آیا اینجا فامیل دیگری داری؟»
«اعضای خانواده دیگری که در این شهر زندگی میکنند»
کلمه «ما» منحصر است. فقط دو فرشته آن شهر را نابود میکردند؛ لوط در نابودی شهر دخالتی نداشت. اگر زبان شما دارای حالت منحصر ضمیر «ما» است، میتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید.
شما میتوانید این قسمت را با کلماتی دیگر بیان کنید تا اسم معنای «فریاد[اتهام]» در قالب فعل ترجمه شود. ببینید این کلمات را در <پیدایش ۱۸: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بسیاری به یهوه گفتهاند که مردم شهر شرارت میکنند»
«لوط خانه را ترک کرد»
عبارت «[مردانی] که دختران او را گرفتند» معنای «دامادان» را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «کسانی که قرار بود با دخترانش ازدواج کنند» یا «نامزدان دختران او»
«درست قبل از اینکه خورشید طلوع کند»
«همین حالا برو»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا که یهوه هنگام مجازات مردم این شهر تو را نابود نکند»
نابود شدن مردم شهر توسط خدا به نحوی بیان شده که گویی آنها را مانند خاک جارو میکند.
«شهر» نشان از مردم است.
«اما لوط مردد بود» یا «ولی لوط نرفت»
«پس آن دو مرد...گرفتند» یا «پس فرشتگان...گرفتند»
«بر لوط رحم کردند.» یهوه «شفیق[رحیم]» توصیف شده چون بر لوط و خانوادهاش رحم کرد و آنها را هنگام نابود کردن سدوم، سالم نگاه داشت.
«وقتی آن دو مرد خانواده لوط را بیرون آوردند»
طریقی است که به دویدن به منظور زنده ماندن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بدوید و جان خود را نجات دهید!»
عبارت «در شهر» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «به شهر نگاه نکن» یا «به عقب بر سدوم منگر»
به معنای دشت رود اردن است. این کلمه اشاره کلی به ناحیه رود اردن دارد.
از مضمون برداشت میشود که آنها همراه مردم شهر هلاک میشوند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یا دیگر خدا شما را همراه مردم شهر نابود نخواهد کرد»
نابودی مردم شهر توسط خدا به نحوی بیان شده که گویی خاک را جارو میکنند.
عبارت «التفات یافته» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط کسی است. «نظر» کنایه از دیدن است و دیدن اشاره به سنجیده شدن دارد. ترجمه جایگزین: «از من خشنود بودهای»
لوط با «بنده» خطاب قرار دادن خود، احترام خود نسبت به خدا را ابراز میکند.
اسم معنای «احسان» را میتوانید در قالب صفتی مانند «مهربان» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنقدر با من مهربان بودی که زندگی من را نجات دادی»
ناتوانی در فاصله گرفتن از سدوم هنگام نابودی شهر توسط خدا به نحوی بیان شده که گویی «بلا» شخصی است که لوط را تعقیب میکند و به او میرسد. ترجمه جایگزین: «من و خانوادهام قطعاً هنگام نابودی سدوم توسط خدا خواهیم مُرد، چون کوهستان بسیار دور است و تا رسیدن به آنجا در امان نخواهیم بود»
به طور ضمنی اشاره شده که خانواده لوط همراه او میمیرند. ترجمه جایگزین: «زندگی ما...نمیتوانیم بگریزیم...ما را فرا گیرد خواهیم مرد»
لوط با استفاده از پرسشی بدیهی توجه فرشتگان را به کوچک بودن آن شهر جلب میکند. ترجمه جایگزین: «بگذار به آنجا فرار کنم. میبینی چقدر کوچک است. اگر بگذاری به آنجا رویم زنده خواهیم ماند»
تقاضای کامل لوط را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به جای نابود کردن آن شهر بگذار به آنجا فرار کنیم»
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که زندگی خانواده لوط همراه با او نجات مییابد. همچنین میتوانید این جمله را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا زنده بمانیم» یا «تا نجات یابیم»
«آنچه میخواهی را انجام میدهم»
این قسمت را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نمیتوانیم شهرهای دیگر را نابود کنیم»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام شهر صوغر مانند کلمه عبری معادل «کوچک» به نظر میرسد. لوط آن شهر را در پیدایش ۱۹: ۲۰ نیز ‘کوچک‘ خوانده است. »
«آفتاب بر زمین بلند شد.» شما میتوانید در ترجمه خود حالت تلویحی عبارت «بر زمین» را حفظ کنید. این عبارت در UDB ترجمه نشده است.
به طور ضمی اشاره شده که خانواده لوط همراه او هستند. ترجمه جایگزین: «وقتی لوط و خانوادهاش وارد صوغر شدند»
عبارت «از حضور خداوند[یهوه]» اشاره به قدرت خدا جهت سبب بارش گوگرد و آتش شدن بر شهر دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه سبب شد گوگرد و آتش از آسمان بر سدوم و عموره ببارد»
این دو کلمه جهت توصیف یک شی[مقصود] [هدف] کنار هم به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «گوگرد سوزان» یا «بارانی آتشین»
این کلمه در ابتدا به سدوم و عموره و همچنین به سه شهر دیگر اشاره دارد.
«کسانی که در آن شهرها زندگی میکردند»
«مثل مجسمه نمکین شد» یا «مثل سنگی بلند از نمک شد.» چون او از فرشتهای که به آنها گفته بود به پشت سر نگاه نکنند، نااطاعتی کرد تبدیل به مجسمهای از سنگ نمک شد.
کلمه «اینک» توجه را به اطلاعاتی که در ادامه میآیند جلب میکند.
نشان دهنده مقدار فراوان دود است. ترجمه جایگزین: «مثل دود ناشی از آتشی عظیم»
آیه ۲۹ خلاصهای از این باب است.
دلیل نجات لوط توسط خدا را بیان میکند. «به یاد آور» طریقی دیگر برای بیان «به خاطر آوردن» است. ترجمه جایگزین: «خدا در مورد ابراهیم و رحم خود بر او اندیشید»
«دور از نابودی» یا «دور از خطر»
عبارت «از...بر آمد» استفاده شده تا بالاتر رفتن از کوه را نشان دهد.
«بزرگ» و «کوچک» صفات وابسته به اسم هستند که اشاره به ترتیب تولد دختران لوط دارند. ترجمه جایگزین: «اولین دختر لوت...آخرین دختر لوط» یا «دختر بزرگتر...دختر کوچکتر»
این کلمات بِهگویی هستند که اشاره به روایط جنسی دارند.
«جهان» اشاره به مردم جهان دارد. ترجمه جایگزین: «درست همانطور که مردم انجام میدهند»
شما میتوانید هدف مست کردن او را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «شراب بنوشند تا مست شود» یا «با شراب مست شوند»
«همبستر شدن» با کسی بهگوی است و اشاره به روابط جنسی با شخصی دیگر دارد. ترجمه جایگزین: «با او روابط جنسی خواهیم داشت»
در این قسمت به نحوی از صاحب فرزند شدن لوط سخن گفته شده که گویی خانواده او خطی است که کشیدهتر میشود. ترجمه جایگزین: «تا بتوانیم صاحب فرزندانی شویم که نسل پدر ما باشند»
احتمالاً از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است و اشاره به فعالیت جنسی دارد. ترجمه جایگزین: «با پدرش رابطه جنسی برقرار کرد»
معانی محتمل: ۱) این کلمات به معنای واقعی خود و مکمل «وقتی بلند شد» هستند. یا ۲) این کلمات بهگویی هستند و اشاره به روابط جنسی دارند. ترجمه جایگزین: «وقتی با او رابطه جنسی داشت»
ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش ۱۹: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید.
شما میتوانید هدف شراب نوشانیدن به لوط را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «تا هنگام مستی شراب بنوشند» یا «با شراب مست شوند»
این قسمت به نحوی از نسل لوط سخن میگوید که گویی خانواده او خطی هستند که طویلتر میشوند. ترجمه جایگزین: «تا بتوانیم صاحب فرزندانی شویم که نسل پدر ما باشند»
ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش ۱۹: ۳۳> چطور ترجمه کردهاید.
احتمالاً بهگویی است و اشاره به فعالیت جنسی دارد. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی برقرار کرد»
معانی محتمل: ۱) این کلمات معنای حقیقی دارند و مکمل «وقتی بلند شد» هستند یا ۲) آرایه بهگویی هستند و اشاره به فعالیت جنسی دارند. ببینید چنین کلماتی را در <پیدایش ۱۹: ۳۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «وقتی با او رابطه جنسی داشت»
«از پدر خود حامله شدند» یا «از پدرشان صاحب فرزندان شدند»
«او هست»
«مردم موآب که اکنون زنده هستند»
«امروز» اشاره به زمانی دارد که نویسنده پیدایش در آن زندگی میکرد. نویسنده کتاب پیدایش سالها پس از دورانی که خانواده لوط در آن زیسته و مرده بودند، متولد شده و کتاب را نوشته بود.
نام فردی مذکر است.
«نسل عمون» یا «مردم عمون»
1پس ابراهیم از آنجا بسوی ارضجنوبی كوچ كرد، و در میان قادش و شور ساكن شد و در جِرار منزل گرفت.2و ابراهیم در خصوص زن خود، ساره، گفت كه «او خواهر من است.» و ابیملك، ملك جرار، فرستاده، ساره را گرفت.3و خدا در رؤیای شب، بر اَبیمَلِك ظاهر شده، به وی گفت: «اینك تو مردهای بسبب این زن كه گرفتی، زیرا كه زوجۀ دیگری میباشد.»4و ابیملك، هنوز به او نزدیكی نكرده بود. پس گفت: «ای خداوند، آیا امتی عادل را هلاك خواهی كرد؟5مگر او به من نگفت كه "او خواهر من است"، و او نیز خود گفت كه "او برادر من است؟" به ساده دلی و پاك دستی خود این را كردم.»6خدا وی را در رؤیا گفت: «من نیز میدانم كه این را به ساده دلی خود كردی، و من نیز تو را نگاه داشتم كه به من خطا نورزی، و از این سبب نگذاشتم كه او را لمس نمایی.7پس الا´ن زوجۀ این مرد را رد كن، زیرا كه او نبی است، و برای تو دعا خواهد كرد تا زنده بمانی، و اگر او را رد نكنی، بدان كه تو و هر كه از آن تو باشد، هر آینه خواهید مرد. »8بامدادان، ابیملك برخاسته، جمیع خادمان خود را طلبیده، همۀ این امور را به سمع ایشان رسانید، و ایشان بسیار ترسان شدند.9پس ابیملك، ابراهیم را خوانده، بدو گفت: «به ما چه كردی؟ و به تو چه گناه كرده بودم، كه بر من و برمملكت من گناهی عظیم آوردی و كارهای ناكردنی به من كردی؟»10و ابیملك به ابراهیم گفت: «چه دیدی كه این كار را كردی؟»11ابراهیم گفت: «زیرا گمان بردم كه خداترسی در این مكان نباشد، و مرا به جهت زوجهام خواهند كُشت.12و فیالواقع نیز او خواهر من است، دختر پدرم، اما نه دختر مادرم، و زوجۀ من شد.13و هنگامی كه خدا مرا از خانۀ پدرم آواره كرد، او را گفتم: احسانی كه به من باید كرد، این است كه هر جا برویم، دربارۀ من بگویی كه او برادر من است.»14پس ابیملك، گوسفندان و گاوان و غلامان و كنیزان گرفته، به ابراهیم بخشید، و زوجهاش ساره را به وی رد كرد.15و ابیملك گفت: «اینك زمین من پیش روی توست. هر جا كه پسند نظرت افتد، ساكن شو.»16و به ساره گفت: «اینك هزار مثقال نقره به برادرت دادم، همانا او برای تو پردۀ چشم است، نزد همۀ كسانی كه با تو هستند، و نزد همۀ دیگران، پس انصاف تو داده شد.»17و ابراهیم نزد خدا دعا كرد. و خدا ابیملك، و زوجۀ او و كنیزانش را شفا بخشید، تا اولاد بهم رسانیدند،18زیرا خداوند ، رَحِمهای تمام اهل بیت ابیملك را بخاطر ساره، زوجۀ ابراهیم بسته بود.
ابراهیم فکر میکرد اهل جِرار او را به چشم بیگانه میبینند و با دیدن همسر زیبایش او را بکشند تا ساره را تصاحب کنند. چنین امری امکان ازدواج ساره با کسی دیگر را فراهم میآورد. ظاهراً آن موقع کشتن بیگانه و مجازات نشدن به آن خاطر آسان بود. اگر اهل جرار میپنداشتند که ساره خواهر ابراهیم است شاید التفات آنها شامل حال ابراهیم نیز میشد.
ابراهیم فکر میکرد مردم جِرار از یهوه ترسی ندارند ولی پادشاه هنگام رویارویی با یهوه نشان داد که از یهوه میترسد. ولی خود ابراهیم هنگام گناهورزی بر ضد یهوه ترسی از او نشان نداد. چنین موقعیتی را طعنهآمیز یا وارونه مینامند.
and )
منطقه بیابانی در شرق مرز مصر است.
«مردان خود را وا داشت که بروند و ساره را بیاورند»
«خدا بر...ابیملِک آمد»
«توجه کنید چون آنچه میخواهم به شما بگویم حقیقت و مهم است»
روشی مقتدرانه برای اشاره به مُردن پادشاه است. ترجمه جایگزین: «قطعاً به زودی خواهی مُرد» یا «تو را خواهم کشت»
«زنی متاهل»
این کلمه به منظور نشانگذاری تغییر در داستان به کار رفته است. داستان از موضوع را عوض میکند و به ارائه اطلاعات در مورد ابیملک میپردازد.
روشی مودبانه است که اشاره به نداشتن رابطه جنسی با ساره دارد. ترجمه جایگزین: «ابیملک هنوز با ساره نخوابیده بود»[ابیملک هنوز با او همبستر نشده بود] یا «ابیملك ساره را لمس نکرده بود»
«امت» اشاره به مردم دارد. ابیملك نگران است که خدا او و همچنین امتش را مجازات کند. ترجمه جایگزین: «حتی مردمی که بیگناه هستند»[حتی بیگناهان]
نقل قولی در نقل قول دیگر گنجانده شده است. شما میتوانید نقل قولها را به صورت نقل قول غیرمستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آیا خود او نگفته که خواهر اوست؟ حتی خود او به من گفته که برادر اوست»
ابیملک از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آنچه ابراهیم از قبل میدانست را به او یادآوری کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خود ابراهیم به من گفت ‘او خواهر من است‘» یا «ابراهیم گفت که او خواهرش است»
کلمات «او...خود» جهت تاکید و جلب توجه به ابراهیم و ساره و سرزنش کردن آنها برای آنچه که روی داده کنار هم استفاده شدهاند.
«دل» اشاره به افکار و نیات دارد. همچنین «دست» اشاره به اعمال او دارد. ترجمه جایگزین: «چنین کاری را با نیات و اعمال نیکو انجام دادهام» یا «این کار را به دور از افکار و اعمال شرورانه انجام دادهام»
«خدا به ابیملک... گفت»
«دل» اشاره به افکار و نیات شخص دارد. ترجمه جایگزین: «این اعمال را به نیات نیکو انجام دادی» یا «این اعمال را با نیات شر انجام ندادی»
در این قسمت از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده و اشاره به برقرار کردن رابطه جنسی با ساره دارد. ترجمه جایگزین: «تا با او بخوابد»[تا با او همبستر شود]
«همسر ابراهیم»
«اجازه میدهم زنده بمانی»
«تمام قومت»
«هر آنچه خدا به آنها گفت را به او گفت»
ابیملك از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا ابراهیم را محکوم کند. ترجمه جایگزین: «به ما بد کردی!» یا «ببین چه بر سر ما آوردی!»
کلمه «ما» منحصر است و شامل ابراهیم و ساره نمیشود. اگر زبان شما حالت منحصر «ما» یا «به ما» را دارد میتوانید از آن ضمائر در این قسمت استفاده کنید.
ابیملک با استفاده از این پرسش بدیهی به ابراهیم یادآوری میکند که بر ضد او گناهی نورزیده است. ترجمه جایگزین: «بر ضد تو کاری نکردهام که سبب... گناهی...شود»
سبب گناه کسی شدن به نحوی بیان شده که گویی «گناه» چیزی است که میتوان آن را بر شخصی قرار داد. ترجمه جایگزین: «من و قلمرو من را به چنین گناهی وا داشتی»
«مملکت» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «بر مردم مملکت من»[بر اهل قلمرو من] [بر ساکنین قلمرو من]
«نباید با من چنین میکردی»
«چه چیز سبب شد که چنین کنی؟» یا «چرا چنین کردی؟» کرده ابراهیم را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چرا به من گفتی ساره خواهر من است؟»
نقل قولی در نقل قول دیگر گنجانده شده است. این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون فکر کردم از آنجا که هیچ کس از خدا نمیترسد، شاید کسی من را بکشد تا همسرم را تصاحب کند»
«مکان» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «کسی در جِرار از خدا نمیترسد»
این کلمه یعنی کسی با اطاعت از خدا احترام عمیق خود را به او نشان دهد.
«همچنین واقعاً خواهر من است» یا «همچنین ساره واقعاً خواهر من است»
«یک پدر داریم ولی از دو مادر مختلف هستیم»
آیه ۱۳ ادامه پاسخ ابراهیم به ابیمِلک است.
«خانه» اشاره به خانواده ابراهیم دارد. ترجمه جایگزین: «پدرم و مابقی خانوادهام» یا «اهل خانه پدرم»
نقل قولی در نقل قول دیگر گنجانده شده است. این نقل قولها را میتوانید در قالب نقل قول غیرمستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به ساره گفتم میخواهم هر جا که میرویم به همه بگوید که خواهر من است و از این طریق وفاداری خود را به من نشان دهد»
«ابیملک .... آورد»
«ابیملک به ابراهیم گفت»
«توجه کن چون آنچه میخواهم بگویم راست و مهم است»
طریقی دیگر برای گفتن «تمام سرزمین خود را در اختیار شما میگذارم» است.
«هر جا میخواهی زندگی کن»
«۱۰۰۰»
پول دادن به منظور اثبات بیگناهی ساره نزد دیگران به نحوی بیان شده که گویی ابیملك بر خطایی پوششی[پردهای] قرار میدهد تا کسی قادر به دیدن آن نباشد. ترجمه جایگزین: «این را به او میدهم تا دیگرانی که با تو هستند بدانند خطایی نکردی»[این را به ابراهیم میدهم تا همراهان تو بدانند بیخطایی]
اینجا در اصل از «در چشم» استفاده شده که اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا داوری[قضاوت] دارد. ترجمه جایگزین: «به نظر» یا «هنگام قضاوت»[هنگام داوری]
عبارت مجهول «انصاف تو داده شود» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همه خواهند دانست که بیگناه هستی»[همه میفهمند که بیگناهی]
(See:
«کاملاً از صاحب فرزند شدن...ناتوان بودند» [به هیچ وجه نمیتوانستند...صاحب فرزند شوند]
معنای کامل این قسمت را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چون ابیملک همسر ابراهیم را گرفته بود»
1و خداوند برحسب وعدۀ خود، از ساره تفقد نمود، و خداوند ، آنچه را به ساره گفته بود، بجا آورد.2و ساره حامله شده، از ابراهیم در پیریاش، پسری زایید، در وقتی كه خدا به وی گفته بود.3و ابراهیم، پسر مولود خود را، كه ساره از وی زایید، اسحاق نام نهاد.4وابراهیم پسر خود اسحاق را، چون هشت روزه بود، مختون ساخت، چنانكه خدا او را امر فرموده بود.5و ابراهیم، در هنگام ولادت پسرش، اسحاق، صد ساله بود.6و ساره گفت: «خدا خنده برای من ساخت، و هر كه بشنود، با من خواهد خندید.»7و گفت: «كه بود كه به ابراهیم بگوید، ساره اولاد را شیر خواهد داد؟ زیرا كه پسری برای وی در پیریاش زاییدم.»8و آن پسر نمو كرد، تا او را از شیر باز گرفتند. و در روزی كه اسحاق را از شیر باز داشتند، ابراهیم ضیافتی عظیم كرد.9آنگاه ساره، پسر هاجر مصری را كه از ابراهیم زاییده بود، دید كه خنده میكند.10پس به ابراهیم گفت: «این كنیز را با پسرش بیرون كن، زیرا كه پسر كنیز با پسر من اسحاق، وارث نخواهد بود.»11اما این امر، بنظر ابراهیم، دربارۀ پسرش بسیار سخت آمد.12خدا به ابراهیم گفت: «دربارۀ پسر خود و كنیزت، بنظرت سخت نیاید، بلكه هر آنچه ساره به تو گفته است، سخن او را بشنو، زیرا كه ذریت تو از اسحاق خوانده خواهد شد.13و از پسر كنیز نیز اُمّتی بوجود آورم، زیرا كه او نسل توست.»14بامدادان، ابراهیم برخاسته، نان و مَشكی از آب گرفته، به هاجر داد، و آنها را بر دوش وی نهاد، و او را با پسر روانه كرد. پس رفت، و در بیابان بئرشبع میگشت.15و چون آب مشك تمام شد، پسر را زیر بوتهای گذاشت.16و به مسافت تیر پرتابی رفته، در مقابل وی بنشست، زیرا گفت: «موت پسر را نبینم.» ودر مقابل او نشسته، آواز خود را بلند كرد و بگریست.17و خدا آواز پسر را بشنید و فرشتۀ خدا از آسمان، هاجر را ندا كرده، وی را گفت: «ای هاجر، تو را چه شد؟ ترسان مباش، زیرا خدا آواز پسر را در آنجایی كه اوست، شنیده است.18برخیز و پسر را برداشته، او را به دست خود بگیر، زیرا كه از او اُمّتی عظیم بوجود خواهم آورد.»19و خدا چشمان او را باز كرد تا چاه آبی دید. پس رفته، مشك را از آب پر كرد و پسر را نوشانید.20و خدا با آن پسر میبود. و او نمو كرده، ساكن صحرا شد، و در تیراندازی بزرگ گردید.21و در صحرای فاران، ساكن شد. و مادرش زنی از زمین مصر برایش گرفت.22و واقع شد در آن زمانی كه ابیملك و فیكول كه سپهسالار او بود، ابراهیم را عرض كرده، گفتند كه «خدا در آنچه میكنی با توست.23اكنون برای من در اینجا به خدا سوگند بخور كه با من و نسل من و ذریت من خیانت نخواهی كرد، بلكه برحسب احسانی كه با تو كردهام، با من و با زمینی كه در آن غربت پذیرفتی، عمل خواهی نمود.»24ابراهیم گفت: «من سوگند میخورم.»25و ابراهیم ابیملك را تنبیه كرد، بسبب چاه آبی كه خادمان ابیملك، از او به زور گرفته بودند.26ابیملك گفت: «نمیدانم كیست كه این كار را كرده است، و تو نیز مرا خبر ندادی، و من هم تا امروز نشنیده بودم.»27و ابراهیم، گوسفندان و گاوان گرفته، به ابیمَلِك داد، و با یكدیگر عهد بستند.28و ابراهیم هفت بره از گله جدا ساخت.و ابیملك به ابراهیم گفت: «این هفت برۀ ماده كه جدا ساختی چیست؟»29گفت: «كه این هفت برۀ ماده را از دست من قبول فرمای، تا شهادت باشد كه این چاه را من حفر نمودم.»30از این سبب، آن مكان را بئرشبع نامید، زیرا كه در آنجا با یكدیگر قسم خوردند.31و چون آن عهد را در بِئَرشِبَع بسته بودند، ابیملك با سپهسالار خود فیكول برخاسته، به زمین فلسطینیان مراجعت كردند.32و ابراهیم در بئرشبع، شورهكزی غرس نمود، و در آنجا به نام یهوه، خدای سرمدی، دعا نمود.33پس ابراهیم در زمین فلسطینیان ایام بسیاری بسر برد.34در ترجمه قدیم چنین آیه ای وجود ندارد.
بعد از اینکه ساره توانست صاحب فرزند شده و از ناباروری شفا یافت، ابراز خشم خود نسبت به پسر دیگر ابراهیم، یعنی اسماعیل را آغاز کرد. اسماعیل یادآور گناه او بود. خدا اسماعیل را برکت داد، اما اسماعیل نتوانست وعدههای بخشیده شده به ابراهیم را به ارث برد.
, and and )
طبق قانون آن زمان، هاجر توانست با محروم ساختن خود از میراث ابراهیم، خود را از بندگی آزاد کند. هاجر به همین دلیل پسر خود را زیر آن درخت رها میکند.
پادشاه غیر یهودی، ابیملک، با ابراهیم عهد یا معاهدهای بست. شاید به دلیل تشخیص قدرت خدای ابراهیم چنین کرد، ولی دقیقاً دلیل آن مشخص نیست.
«تفقد نمود» اشاره به کمک یهوه به ساره دارد. خداوند[یهوه] به ساره کمک کرد تا صاحب فرزند شود. ترجمه جایگزین: «یهوه به ساره کمک کرد»
«پسری برای ابراهیم...به دنیا آورد»
«وقتی ابراهیم بسیار پیر بود»
«درست زمانی که خدا به او گفته چنین میشود»
«ابراهیم پسر تازه تولد یافته خود را اسحاق نام نهاد، پسری که از ساره متولد شده بود» یا «ابراهیم پسرتازه تولد یافته خود را اسحاق نامید»
«ابراهیم وقتی پسرش، اسحاق، هشت روزه بود او را ختنه کرد»
«۸ روزه»
«به ابراهیم فرمان داد که چنین کند»
«۱۰۰»
ساره از تعجب و شادی میخندید. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «خدا سبب شد با شادی بخندم»
آنچه مردم ممکن است بشنوند را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هر کس در مورد آنچه خدا برای من کرده، میشنود»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی به ابراهیم نگفته که ساره به فرزندان او شیر میدهد»
روشی مودبانه است و اشاره به شیر دادن به کودکان دارد. ترجمه جایگزین: «با شیر خود به کودک غذا داد»
کلمهای که برای «از شیر باز گرفتن» استفاده شده، روشی مودبانه است که اشاره به پایان یافتن شیر خوردن نوزاد دارد. ترجمه جایگزین: «اسحاق رشد کرد و هنگام بینیازی از شیر مادر، ابراهیم ضیافتی عظیم بر پا کرد.»
نام پسر هاجر را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «اسماعیل، پسر هاجر مصری و ابراهیم»
شما میتوانید به روشنی در ترجمه خود پوزخند زدن یا خندیدن به اسحاق را ذکر کنید. ترجمه جایگزین: «به اسحاق میخندید»
«ساره به ابراهیم گفت»
«بفرست بروند» یا «از دست آنها خلاص شو»
این قسمت اشاره به هاجر و اسماعیل دارد. ساره احتمالاً به دلیل عصبانیتش آنها را به اسم صدا نمیزند.
«با پسرم اسحاق»
«ابراهیم از آنچه ساره گفت...بسیار ناخشنود بود»
«چون پسرش بود.» این قسمت به طور ضمنی اشاره به پسرش یعنی اسماعیل دارد.
«به خاطر پسر و کنیزت ناراحت نشو»
«هر آنچه ساره در این مورد به تو میگوید را بشنو»
«خوانده خواهد شد» یعنی خدا نسل اسحاق را همان نسلی محسوب میداشت که به ابراهیم وعده داده بود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسحاق نیاک نسل وعده داده شده به تو خواهد بود»
«امت» یعنی خدا به او نسلی کثیر میدهد تا امتی بزرگ شوند. ترجمه جایگزین: «پسر آن کنیز را نیز پدر امتی عظیم میکنم»
معانی محتمل: ۱) اشاره کلی به غذا دارد یا ۲) اشاره خاص به نان دارد.
«کیسهای از آب.» مشک آب، ظرفی است که از پوست حیوانات ساخته شده است.
«وقتی کیسه از آب خالی شد» یا «وقتی همه آب را نوشیدند»
اشاره به فاصلهای دارد که شخص، پیکانی را با استفاده از کمان پرتاب میکند. فاصلهای حدوداً ۱۰۰ متری است.
اسم معنای «موت» را میتوانید به فعل «مردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نمیخواهم ببینم که آن پسر میمیرد»
«آواز» اشاره به صدای بلند گریه دارد. «آواز خود را بلند کرد» یعنی با صدای بلند گریه کرد. ترجمه جایگزین: «بلند گریه و زاری کرد» یا «بلند گریه کرد»
«صدای پسر را.» «صدا» در این قسمت اشاره به صدای گریه یا سخن گفتن پسر دارد. ترجمه جایگزین: «صدای اسماعیل»
«قاصدی از خدا» یا «قاصد خدا»
«آسمان» یعنی جایی که خدا در آن زندگی میکند.
«مشکل چیست» یا «چرا گریه میکنی»
«آواز» اشاره به صدای گریه یا سخن گفتن پسر دارد. ترجمه جایگزین: «صدای پسر بچهای که آنجا دراز کشیده است»
«در ایستادن به پسر کمک کند»
تبدیل کردن اسماعیل به امتی بزرگ، یعنی خدا به او نسل بسیاری میدهد که تبدیل به ملتی بزرگ میشوند. ترجمه جایگزین: «نسل او را تبدیل به امتی عظیم میکنم» یا «او را نیاک امتی عظیم میسازم»
آگاه شدن هاجر توسط خدا برای توجه به چاه آب به نحوی بیان شده که گویی واقعاً چشمان خود را میگشاید. ترجمه جایگزین: «خدا سبب شد هاجر ببیند» یا «خدا به او نشان داد»
«ظرفی که از پوست ساخته شده بود» یا «کیسه»
«اسماعیل» یا «پسرک»
عبارت «با...میبود» اصطلاح است و اشاره به آن دارد که خدا آن پسر را برکت میدهد و به او کمک میکند. ترجمه جایگزین: «خدا آن پسر را هدایت کرد» یا «خدا آن پسر را برکت داد»
«در استفاده از تیر و کمان بسیار ماهر شد»
«زنی...یافت»
این عبارت شروع بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
اسم مرد است.
«فرمانده سپاهش»
«او» اشاره به ابیملک دارد.
عبارت «با توست» اصطلاح است. این اصطلاح یعنی خدا ابراهیم را یاری میرساند یا برکت میدهد. ترجمه جایگزین: «خدا هر چه میکنی را برکت میدهد»
«اکنون» به معنای «زمان کنونی» نیست بلکه توجه را به لحظهای مهم که در ادامه میآید جلب میکند. ترجمه جایگزین: «پس»
این اصطلاح به معنای یاد کردن سوگندی صادقانه به مقامی بالاتر از خود است که در این موقعیت، آن مقام خداست. ترجمه جایگزین: «خدا را در عهد خود با من شاهد بگیر»
«که به من...دروغ نخواهی گفت»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صادقانه با من و نسل من برخورد خواهی کرد»
آن دو مرد عهدی با یکدیگر داشتند. اسم معنای «احسانی[وفاداری]» را میتوانید در قالب صفاتی چون «وفادار» یا «امین» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنقدر که با تو وفادار بودهام، به من و این سرزمین وفادار باش»
«زمین» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم سرزمین»
این قسمت را میتوانید همراه اطلاعات قابل درک از جمله پیشین، ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «سوگند میخورم که به اندازهای که تو به من وفادار بودی به تو و قومت وفادار باشم»
معانی محتمل: ۱) ابراهیم در مورد آنچه روی داده بود به ابیملک شکایت کرد یا ۲) «ابراهیم ابیملک را نیز توبیخ کرد»
«چون خادمین ابیملک یکی از چاههای ابراهیم را گرفته بودند»
«از ابراهیم گرفتند» یا «کنترل آن را به دست گرفتند»
«اولین باری است که میشنوم»
نشانی از دوستی و توافق ابراهیم با ابیملک جهت عهد بستن است.
«ابراهیم هفت بره ماده را از گله جدا کرد»
«چرا این هفت بره را از گله جدا کردی؟» [این قسمت در آیه قبلی آمده]
«بگیر»[این قسمت در آیه قبلی آمده]
«دست» اشاره به ابراهیم دارد. ترجمه جایگزین: «از من»
[این قسمت در آیه قبلی آمده]
شناسه مستتر فاعلی اشاره به هفت بره دارد.[این قسمت در آیه قبلی آمده]
اسم معنای «شهادت» را میتوانید به عنوان «ثابت کردن» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا به همه ثابت کند»[این قسمت در آیه قبلی آمده]
«ابراهیم آن مکان را»[این قسمت در آیه قبلی آمده]
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «بِئَرشِبَع ممکن است به معنای «چاه سوگند» یا «چاه هفتایی» باشد.[این قسمت در آیه قبلی آمده]
«ابراهیم و ابیملک»[این قسمت در آیه قبلی آمده]
نام مرد است. ببینید این اسم را در پیدایش ۲۱: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید. [این قسمت در آیه قبلی آمده]
درختی همیشه سبز است که در صحرا رشد میکند. شما میتوانید به شکلی متداول به آن اشاره کنید.[این قسمت در آیه قبلی آمده]
«خدایی که همیشه زنده است» [این قسمت در آیه قبلی آمده]
«برای مدت طولانی» [این قسمت در آیه قبلی آمده]
1و واقع شد بعد از این وقایع، كه خدا ابراهیم را امتحان كرده، بدو گفت: «ای ابراهیم!» عرض كرد: «لبیك.»2گفت: «اكنون پسر خود را، كه یگانۀ توست و او را دوست میداری، یعنی اسحاق را بردار و به زمین موریا برو، و او را در آنجا، بر یكی از كوههایی كه به تو نشان میدهم، برای قربانی سوختنی بگذران.»3بامدادان، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را بیاراست، و دو نفر از نوكران خود را با پسر خویش اسحاق، برداشته و هیزم برای قربانی سوختنی شكسته، روانه شد، و به سوی آن مكانی كه خدا او را فرموده بود، رفت.4و در روز سوم، ابراهیم چشمان خود را بلند كرده، آن مكان را از دور دید.5آنگاه ابراهیم، به خادمان خود گفت: «شما در اینجا نزد الاغ بمانید، تا من با پسر بدانجا رویم، و عبادت كرده، نزد شما بازآییم. »6پس ابراهیم، هیزم قربانی سوختنی را گرفته، بر پسر خود اسحاق نهاد، و آتش و كارد را به دست خود گرفت؛ و هر دو با هم میرفتند.7و اسحاق پدر خود، ابراهیم را خطاب كرده، گفت: «ای پدر من!» گفت: «ای پسر من لبیك؟» گفت: «اینك آتش و هیزم، لكن برۀ قربانی كجاست؟»8ابراهیم گفت: «ای پسر من، خدا برۀ قربانی را برای خود مهیا خواهد ساخت.» و هر دو با هم رفتند.9چون بدان مكانی كه خدا بدو فرموده بود، رسیدند، ابراهیم در آنجا مذبح را بنا نمود، و هیزم را بر هم نهاد، و پسر خود، اسحاق را بسته، بالای هیزم، بر مذبح گذاشت.10و ابراهیم، دست خود را دراز كرده، كارد را گرفت تا پسر خویش را ذبح نماید.11در حال، فرشتۀ خداوند از آسمان وی را ندا درداد و گفت: «ای ابراهیم! ای ابراهیم!» عرض كرد: «لبیك.»12گفت: «دست خود را بر پسر دراز مكن، و بدو هیچ مكن، زیرا كه الا´ن دانستم كه تو از خدا میترسی، چونكه پسر یگانۀ خود را از من دریغ نداشتی.»13آنگاه، ابراهیم، چشمان خود را بلند كرده، دید كه اینك قوچی، در عقب وی، در بیشهای، به شاخهایش گرفتار شده. پس ابراهیم رفت و قوچ را گرفته، آن را در عوض پسر خود، برای قربانی سوختنی گذرانید.14و ابراهیم آن موضع را «یهوه یری» نامید، چنانكه تا امروز گفته میشود: «در كوه، یهوه، دیده خواهد شد. »15بار دیگر فرشتۀ خداوند ، به ابراهیم از آسمان ندا در داد16و گفت: « خداوند میگوید: به ذات خود قسم میخورم، چونكه این كار راكردی و پسر یگانۀ خود را دریغ نداشتی،17هر آینه تو را بركت دهم، و ذریت تو را كثیر سازم، مانند ستارگان آسمان، و مثل ریگهایی كه بر كنارۀ دریاست. و ذریت تو دروازههای دشمنان خود را متصرف خواهند شد.18و از ذریت تو، جمیع امتهای زمین بركت خواهند یافت، چونكه قول مرا شنیدی.»19پس ابراهیم نزد نوكران خود برگشت. و ایشان برخاسته، به بِئَرشَبَع با هم آمدند، و ابراهیم در بئرشبع ساكن شد.20و واقع شد بعد از این امور، كه به ابراهیم خبر داده، گفتند: «اینك مِلْكَه نیز برای برادرت ناحور، پسران زاییده است.21یعنی نخستزادۀ او عوص، و برادرش بوز و قَمُوئیل، پدر اَرام،22و كاسَد و حَزُو و فِلداش و یدلاف و بَتُوئیل.»23و بتوئیل، رِفقَه را آورده است. این هشت را، ملكه برای ناحور، برادر ابراهیم زایید.24و كنیز او كه رَؤمَه نام داشت، او نیز طابَح و جاحَم و تاحَش و مَعَكَه را زایید.
اگر چه اسحاق تنها پسر ابراهیم نبود، ولی او وعده برکت که به ابراهیم داده شده بود را به ارث برد. احتمالاًاین میتواند توصیفی موازی از قربانی شدن پسر خدا، عیسی، به خاطر گناهان انسان باشد.
and and )
در کتب مقدس امری معمول است که پس از حوادثی مهم، وارثین عهد را تایید کند. چنین امری یادآور و موید عهد است.
هنگام ترجمه کلمه «امتحان کردن» باید دقت بیشتری کنید. بهتر است از کلمهای چون «وسوسه شدن» استفاده نکنید، چون با موارد بسیاری همپوشانی معنایی دارد. چنین توصیهای به خاطر آن است که کتاب مقدس نیز میگوید، خدا کسی را وسوسه نمیکند.
and and James 2:13)
این عبارت به منظور نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روش دیگری برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این عبارت اشاره به رویدادهای باب ۲۱ دارد.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که خدا ابراهیم را میآزماید تا از وفاداری ابراهیم به خود مطلع شود. معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا وفاداری ابراهیم را آزمود»
«بله گوش میدهم» یا «بله، چیست؟»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خدا میداند ابراهیم پسر دیگری به نام اسماعیل نیز دارد. چنین امری موکد آن است که اسحاق پسری است که خدا به ابراهیم وعده داده است. معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «تنها پسرت که به تو وعده دادم»
این موکد محبت ابراهیم به پسرش، اسحاق است.
«سرزمینی که به آن موریا میگویند»
«باری بر الاغ خود گذاشت» یا «آنچه برای سفر لازم داشت را بر الاغش گذاشت»
«مردان جوان»
«سفر خود را شروع کردند» یا «شروع به سفر کردند»
«سوم» عدد ترتیبی سه است. ترجمه جایگزین: «بعد از سه روز سفر کردن»
«مکانی را دید که خدا گفته بود»
«مردان جوان»
مشتقات «ما» فقط اشاره به ابراهیم و اسحاق دارند و شامل آن مردان جوان نمیشوند.
«به تو بازگشت کنیم»
«به اسحاق گفت که آن را حمل کند» [به اسحاق گفت که آن را بیاورد]
«دست خود» بر اینکه ابراهیم شخصاً آنها را حمل کرد، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خود ابراهیم حمل کرد»
«آتش» اشاره به صفحهای دارد که زغالی سوزان یا مشعل یا چراغی بر آن است. ترجمه جایگزین: «چیزی برای افروختن آتش»
«با هم رفتند» یا «هر دوی آنها با هم رفتند»
روشی مهربانانه است که پسر با پدرش سخن میگوید.
«بله گوش میدهم» یا «بله، چیست؟» ببینید در <پیدایش ۲۲: ۱> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
روشی مهربانانه است که پدر با پسرش سخن میگوید.
«آتش» اشاره به صفحهای دارد که بر آن زغال سوزان یا مشعل یا چراغی قرار گرفته است. ببینید <پیدایش ۲۲: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
«برهای که به عنوان قربانی سوختنی تقدیم میکنید»
کلمه «خود» موید فراهم آمدن بره توسط خدا است.
«به ما میدهد»
«وقتی ابراهیم و اسحاق وارد آن مکان شدند»
«بست»
«بر بالای هیزمهایی که بر مذبح بودند»
«چاقو را برداشت»
معانی محتمل: ۱) یهوه خود را به هیبت فرشتهای درآورد یا ۲) یکی از فرشتگان یهوه بود یا ۳) قاصدی مخصوص از سمت خدا بود (برخی از محققان باور دارند که آن فرشته خود عیسی بود). از آنجا که معنای این عبارت به خوبی درک نمیشود، بهتر است به سادگی آن را «فرشته یهوه[خداوند]» ترجمه کنید و از کلمهای متداول به منظور اشاره به «فرشته» استفاده کنید. توضیحات مربوط به این عبارت را در <پیدایش ۱۶: ۷> ببینید.
این قسمت اشاره به جایی دارد که خدا در آن زندگی میکند.
«بله، گوش میدهم» یا «بله، چیست؟» ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش ۲۲: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
عبارت «دست خود را...دراز نکن» روشی دیگر برای گفتن «به او آسیبی نرسان» است. خدا اساساً یک حرف را دو بار تکرار میکند تا بر اینکه ابراهیم نباید به اسحاق آسیب برساند، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «به هیچ وجه به این پسر آسیب نرسان»
«من» و مشتقات آن اشاره به یهوه دارند. نقل قولها را به نحوی ترجمه کنید که فرشته یهوه از کلمه «من» هنگام اشاره به یهوه استفاده کند.
این کلمه اشاره به احترام بسیار به خدا و ابراز آن به واسطه اطاعت از او دارد.
[چونکه دیدم]
«پسرت را از من...دریغ نکردی.» این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مایل بودی که پسرت را به من دهی»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خدا میداند ابراهیم پسر دیگری به نام اسماعیل نیز دارد. چنین امری موکد آن است که اسحاق پسری است که خدا به ابراهیم وعده داده بود. ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش ۲۲: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«دید اینک» توجه ما را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآیند، جلب میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوچی که شاخهایش در بوتهها گرفتار شده بود» یا «قوچی که در بوتهها گرفتار شده بود»
«ابراهیم رفت و قوچ را گرفت»
از همان کلمهای استفاده کنید که در <پیدایش ۲۲: ۸> برای «مهیا کردن» استفده کردهاید را به کار برید.
«حتی اکنون.» یعنی حتی زمانی که نویسنده این کتاب را نوشته بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مهیا خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) یهوه خود را به هیبت فرشتهای درآورد یا ۲) یکی از فرشتگان یهوه بود یا ۳) قاصدی مخصوص از سمت خدا بود (برخی از محققان باور دارند که آن فرشته خود عیسی بود). از آنجا که معنای این عبارت به خوبی درک نمیشود بهتر است به سادگی آن را «فرشته یهوه[خداوند]» ترجمه کنید و از کلمهای متداول به منظور اشاره به «فرشته» استفاده کنید. توضیحات مربوط به این عبارت را در <پیدایش ۱۶: ۷> ببینید.
کلمه «بار دیگر[بار دوم]» عدد ترتیبی دو است. ترجمه جایگزین: «دوباره»
کلمه آسمان، اشاره به جایی دارد که خدا در آن زندگی میکند.
«این پیغام را از سمت یهوه گفته است» یا «کلام یهوه را اعلام کرده است.» روشی رسمی است که میگوید آنچه در ادامه میآید، مستقیماً از سوی خداست.
«وعده دادم و خود شاهد خود هستم.» قسم خوردن به معنای به کار گرفتن نام چیزی یا کسی به عنوان بنیاد یا نیرویی است که طبق آن سوگند یاد میشود. کسی نیرومندتر از یهوه نیست تا بر او قسم بخورد.
«از من اطاعت کردی»
«جلوی پسر خود را نگرفتی.» این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مایل بودی پسرت را به من تقدیم کنی»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خدا میداند ابراهیم پسر دیگری به نام اسماعیل نیز دارد. چنین امری موکد آن است که اسحاق پسر است که خدا به ابراهیم وعده داده است. ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۲۲: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«قطعاً برکت میدهد»
«سبب میشوم نسلت مرتب افزونی یابند» یا «نسل تو را افزونی خواهم بخشید»
نسل ابراهیم را با ستارگان و شن یا ریگهای ساحل مقایسه میکند. درست همان طورکه کسی قادر به شمردن ستارگان یا دانه شن نبود، نسل ابراهیم نیز آن قدر فراوان میشوند که کسی قادر به شمردن آنها نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «فرای آنچه که میتوانید بشمارید»
کلمه «آسمان» اشاره به هر آنچه بالای زمین است دارد که شامل خورشید، ماه و ستارگان میشود.
«دروازه» اشاره به کل شهر دارد. «متصرف شدن دروازههای دشمن» به معنای نابود کردن دشمنان است. ترجمه جایگزین: «بر دشمنان کاملاً پیروز میشوند»
فرشته یهوه همچنان با ابراهیم سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من، خداوند، تمام مردم را بر همه زمین برکت میدهم»
«امتها» اشاره به مردم هر امت دارد.
«قول» اشاره به سخن خدا دارد. ترجمه جایگزین: «از آنچه گفتی اطاعت کردی» یا «از من اطاعت کردی»
چون ابراهیم پدر خانواده بود فقط از او نام برده شده است، ولی به طور ضمنی اشاره شده که پسرش نیز با او رفت. معنای کامل این جمله را میتوانید در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ابراهیم و پسرش برگشتند»
«مردان جوان»
«آن مکان را ترک کردند»
چون ابراهیم پیشوای خانواده و غلامان بود، فقط اسم او در این قسمت آمده؛ ولی به طور ضمنی اشاره شده که آنها نیز همراه او بودند. شما میتوانید معنای کامل این قسمت را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ابراهیم و مردمش در بِئَرشَبَع ماندند»
«بعد از این رویدادها.» عبارت «این امور» اشاره به رویدادهای پیدایش ۲۲: ۱- ۱۹ دارند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به ابراهیم گفت»
«مِلْكَه نیز فرزندی به دنیا آورد»
نام زنی است.
«نام این نخستزاده عوص بود و نام مابقی فرزندانش، بوز برادرش و...»
اسامی مردان است. این قسمت را به نحوی ترجمه کنید که مشخص شود همه آنها به جز اَرام، پسران ناحور و مِلْكَه هستند.
اسامی مردان هستند. این قسمت را به نحوی ترجمه کنید که مشخص شود همه آنها به جز اَرام پسران ناحور و مِلْكَه هستند.
«بعدا بتوئیل پدر رفقه[ربکا] شد»
«این هشت نفر فرزندان ملكه و ناحور یعنی برادر ابراهیم بودند.» این کلمه اشاره به فرزندانی دارد که در <پیدایش ۲۲: ۲۱- ۲۲> فهرست شدهاند.
«کنیز ناحور»
نام زنی است.
«به دنیا آورد»
اینها اسامی مردان هستند.
1و ایام زندگانی ساره، صد و بیست و هفت سال بود. این است سالهای عمر ساره.2و ساره در قریۀ اربع كه حبرون باشد، در زمین كنعان مرد. و ابراهیم آمد تا برای ساره ماتم و گریه كند.3و ابراهیم از نزد مِیت خود برخاست و بنیحِت را خطاب كرده، گفت:4«من نزد شما غریب و نزیل هستم. قبری از نزد خود بهملكیت من دهید، تا میت خود را از پیش روی خود دفن كنم.»5پس بنیحت در جواب ابراهیم گفتند:6«ای مولای من، سخن ما را بشنو. تو در میان ما رئیس خدا هستی. در بهترین مقبرههای ما میت خود را دفن كن. هیچ كدام از ما، قبر خویش را از تو دریغ نخواهد داشت كه میت خود را دفن كنی.»7پس ابراهیم برخاست، و نزد اهل آن زمین، یعنی بنیحت، تعظیم نمود.8و ایشان را خطاب كرده، گفت: «اگر مَرْضَی شما باشد كه میت خود را از نزد خود دفن كنم، سخن مرا بشنوید و به عفرون بن صوحار، برای من سفارش كنید،9تا مغارۀ مَكفیله را كه از املاك او در كنار زمینش واقع است، به من دهد، به قیمت تمام، در میان شما برای قبر، به ملكیت من بسپارد. »10و عفرون در میان بنیحت نشسته بود. پس عفرونِ حتی، در مسامع بنیحت، یعنی همه كه به دروازۀ شهر او داخل میشدند، در جواب ابراهیم گفت:11«ای مولای من، نی، سخن مرا بشنو، آن زمین را به تو میبخشم، و مغارهای را كه در آن است به تو میدهم، بحضور ابنای قوم خود، آن را به تو میبخشم. میت خود را دفن كن. »12پس ابراهیم نزد اهل آن زمین تعظیم نمود،13و عفرون را به مسامع اهل زمین خطاب كرده، گفت: «اگر تو راضی هستی، التماس دارم عرض مرا اجابت كنی. قیمت زمین را به تو میدهم، از من قبول فرمای، تا در آنجا میت خود را دفن كنم.»14عفرون در جواب ابراهیم گفت:15«ای مولای من، از من بشنو، قیمت زمین چهارصد مثقال نقره است، این در میان من و تو چیست؟ میت خود را دفن كن. »16پس ابراهیم سخن عفرون را اجابت نمود، و آن مبلغی را كه در مسامع بنیحت گفته بود،یعنی چهارصد مثقال نقرۀ رایج المعامله، به نزد عفرون وزن كرد.17پس زمین عفرون، كه در مَكفِیله، برابر ممری واقع است، یعنی زمین و مغارهای كه در آن است، با همۀ درختانی كه در آن زمین، و در تمامی حدود و حوالی آن بود، مقرر شد18به ملكیت ابراهیم، بحضور بنیحت، یعنی همه كه به دروازۀ شهرش داخل میشدند.19از آن پس، ابراهیم، زوجۀ خود ساره را در مغارۀ صحرای مكفیله، در مقابل ممری، كه حبرون باشد، در زمین كنعان دفن كرد.20و آن صحرا، با مغارهای كه در آن است، از جانب بنیحت، به ملكیت ابراهیم به جهت قبر مقرر شد.
تعامل ابراهیم با مردم، نشاندهنده آن است که ابراهیم بین مردم از احترام بسیاری برخوردار بود. چنین امری برای یک بیگانه غیر معمول و نشان از بزرگی شخصیت ابراهیم بود.
در دوران حیات ابراهیم تدفین امری معمول بود، ولی تنها ثروتمندان میتوانستند اقوام خویش را به این شکل دفن کنند.
«ساره ۱۲۷ سال زندگی کرد»
برخی از ترجمهها این جمله را ذکر نکردهاند.
نام شهری است.
«ابراهیم بسیار غمگین بود و چون ساره مرد بود، گریست»
«برخاست و جنازه همسر خود را رها کرد»
«بنی» اشاره به نسل حِت دارد. ترجمه جایگزین: «نسل حِت» یا «حِتیها»[حتیان]
چنین انگارهای احتمالاً مربوط به مکان باشد. «در کشور شما» یا «اینجا»
«زمینی به من بفروشید» یا «اجازه دهید تکه زمینی بخرم»
صفت وابسته به اسم «میت» را میتوانید در قالب صفت یا فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همسر مرده من» یا «همسرم که مرده است»
«بنی[پسر]» اشاره به نسل حت دارد. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نسل حت»
این عبارت به منظور ابراز احترام به ابراهیم استفاده شده است.
این یک اصطلاح است. این اصطلاح به معنای «مردی قدرتمند» یا «رهبری قادر» است.
صفت وابسته به اسم «میت» را میتوانید در قالب فعل یا به سادگی «همسر» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همسر شما که مرده است» یا «همسر شما»
«بهترین مکانها برای دفن» [بهترین نقاط برای تدفین]
«محل دفن خود را از تو دریغ نمیکند» یا «از اینکه مقبرهات را به تو بدهد، سر باز زد»
یعنی خم شد یا زانو زد تا فروتنی و احترام خود را نسبت به طرف مقابل نشان دهد.
«به پسران حت که در آن منطقه زندگی میکردند»
«بنی» اشاره به نسل حت دارد. ببینید این جمله را در <پیدایش ۲۳: ۳ چطو>ر ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نسل حت»
صفت وابسته به اسم «میت» را میتوانید در قالب فعل یا به سادگی به «همسر» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همسرم که مرده است» یا «همسرم»
اسامی مردان هستند.
«غار او که در انتهای زمین مکفیله بود»
«غاری در مکفیله.» مکفیله نام ناحیه یا منطقهای بوده است. عفرون در مکفیله زمین و در آن زمین غاری را صاحب بود.
این کلمات در مورد غار اطلاعاتی را ارائه میدهند. غار مال عفرون بود.
این جمله همچنین در مورد غار اطلاعاتی به ما ارائه میدهد. غار در زمین عفرون واقع شده بود.
«جلوی همه شما...آن را به من بفروشد» یا «در حضور شما آن را... به من بفروشد»
«زمینی که مال من باشد و از آن استفاده کنم»
«اکنون» به منظور نشانگذاری تغییر سیر اصلی داستان به اطلاعات پسزمینهای درباره عفرون استفاده شده است.
نام مردی است. ببینید <پیدایش ۲۳: ۸> را چطور ترجمه کردهاید.
«بنی» اشاره به نسل حت دارد. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نسل حت»
اسم معنای «مسامع» را میتوانید در قالب افعالی چون «شنیدن» یا «گوش دادن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا تمام پسران حت بتوانند بشنوند» یا «در حالیکه تمام پسران حت گوش میدادند»
این قسمت به ما میگوید که کدام یک از پسران حت گوش میدادند. ترجمه جایگزین: «تمام آنانی که بر دروازه شهر جمع شده بودند»
دروازه شهر جایی بود که رهبران شهر جهت اخذ تصمیمات مهم گرد هم میآمدند.
«شهری که در آن زندگی میکرد.» این عبارت نشان میدهد که عفرون مال آن شهر بود. این به معنای آن نیست که او صاحب شهر است.
این عبارت به منظور ابراز احترام به ابراهیم به کار رفته است.
«حضور» اشاره به کسانی دارد که شاهد هستند. ترجمه جایگزین: «با هموطنان خود به عنوان شاهدین»[با همشهریان خود به عنوان شاهدین]
«هم وطنانم» یا «همشهریان حتیایی»
این عبارت نشان میدهد که عفرون بخشی از آن گروه مردمی[قوم] است. این کلمه به معنای رهبر بودن او نیست.
«آن را به تو میبخشم تا مرده خود را دفن کنی»
صفت وابسته به اسم «میت» را میتوان در قالب فعل یا به سادگی به «همسر» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زنت که مرده است» یا «همسرت»
این به معنای خم شدن یا فروتنانه زانو زدن جهت ابراز احترام به طرف مقابل است.
«مردمی که در آن منطقه زندگی میکردند»
اسم معنای «مسامع» را میتوانید در قالب افعالی چون «شنیدن» یا «گوش دادن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا کسانی که آنجا زندگی میکردند بشنوند[تا ساکنین آنجا بشنوند]» یا «در حالیکه ساکنین آن منطقه گوش میکردند»
کلمه «[اما]» تضادی را نشان میدهد. عفرون میخواهد زمین را به ابراهیم بدهد؛ ابراهیم نیز مایل به پرداخت بهای آن است. ترجمه جایگزین: «نه، بلکه اگر مایل هستی» یا «نه، بلکه اگر موافق هستی»
«برای آن زمین پولی به تو میدهم»
صفت وابسته به اسم «میت» را میتوانید در قالب فعل یا به سادگی «همسر» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همسرم که مرده است» یا «همسرم»
اسم مردی است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۳: ۸> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
«مولایم، حرف من را بشنو» یا «آقای مهربانم، به من گوش بده»
این عبارت به منظور ابراز احترام به ابراهیم به کار رفته است.
مقصود عفرون این بود که او و ابراهیم بسیار ثروتمند هستند و ۴۰۰ سکه نقره مبلغی ناچیز بود. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تکه زمینی که ارزشی معادل چهارصد سکه نقره دارد. برای من و شما چیزی نیست»
معادل ۴.۵ کیلو نقره بود.
«۴۰۰»
صفت وابسته به اسم «میت» را میتوانید در قالب فعل یا به سادگی «همسر» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «برو و همسرت که مرده است را دفن کن» یا «برو همسرت را دفن کن»
«ابراهیم نقره را وزن کرد و آن مبلغ را به عفرون داد» یا «ابراهیم به آن مبلغ نقره را شمرد و به عفرون داد»
«مبلغ نقرهای که عفرون گفته بود»
اسم معنای «مسامع» را میتوانید در قالب افعالی چون «شنیدن» یا «گوش دادن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا همه پسران حت بتوانند صدای او را بشنوند» یا «در حالیکه تمام فرزندان حت گوش میدادند»
«بنی» اشاره به نسل حت دارد. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نسل حت»
«با استفاده از نحوه وزن کردن مورد استفاده بازرگانان[با استفاده از روش بازرگانان برای وزن کردن].» این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او نقره را مثل بازرگانان آن موقع وزن کرد»
مَكفِیله نام ناحیه یا منطقهای بود. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
نام دیگر شهر حِبرون بوده است. شاید نام دوست ابراهیم، ممری، که از ساکنین آن شهر بود را بر آن شهر گذاشته بودند.
این عبارت مقصود نویسنده از «زمین عفرون» را توضیح میدهد. فقط مقصود زمین نیست بلکه اشاره به غار و درختان در آن زمین نیز دارد.
«ملک مال او شد»
این کلمات انگارهای را به اتمام میرسانند که در «آیه ۱۷» با کلمات «مقرر شد» آغاز شده است. «هنگامی که ابراهیم آن را خرید، مال او شد» یا «بعد از اینکه ابراهیم آن را خرید، مال او شد»
«حضور» اشاره به کسانی دارد که شاهد بودند. ترجمه جایگزین: «با مردم حت که شاهد بودند»
«بنی» اشاره به نسل حت دارد. ببینید این عبارت را در <پیدایش ۲۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نسل حت»
این اشاره به پسران حت دارد که دیدند ابراهیم زمین را خریده است. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۳: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
دروازه شهر جایی بود که رهبران شهر به منظور اخذ تصمیمات مهم یکدیگر را میدیدند.
«شهری که در آن زندگی میکرد.» این عبارت نشان میدهد که عفرون مال آن شهر بود. این به معنای آن نیست که عفرون مالک شهر است.
«بعد از اینکه زمین را خرید»
«غاری در آن زمین»
«آن زمین در مکفیله...»
معانی محتمل: ۱) ممری اسم دیگری برای شهر حبرون بود یا ۲) حبرون قبلاً ممری نام داشت یا ۳) ممری نزدیک شهر بزرگتر حبرون بود، پس مردم آن را حبرون میخواندند.
«هنگامی که او آن را از پسران حت خرید، محل دفن ابراهیم شد»
«بنی» اشاره به نسل حت دارد. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نسل حت»
1خداوند ، ابراهیم را در هر چیز بركت داد.2و ابراهیم به خادم خود كه بزرگ خانۀ وی و بر تمام مایملك او مختار بود، گفت: «اكنون دست خود را زیر ران من بگذار.3و به یهوه، خدای آسمان و خدای زمین، تو را قسم میدهم، كه زنی برای پسرم از دختران كنعانیان كه در میان ایشان ساكنم نگیری،4بلكه به ولایت من و به مولدم بروی، و از آنجا زنی برای پسرم اسحاق بگیری.»5خادم به وی گفت: «شاید آن زن راضی نباشد كه با من بدین زمین بیاید؟ آیا پسرت را بدان زمینی كه از آن بیرون آمدی، بازبرم؟»6ابراهیم وی را گفت: «زنهار، پسر مرا بدانجا باز مبری.7یهوه، خـدای آسمـان كه مرا از خانۀ پدرم و از زمین مولَد من بیرون آورد و به من تكلم كرد و قسم خورده، گفت: "كه این زمین را به ذریت تو خواهم داد." او فرشتۀ خود را پیش روی تو خواهد فرستاد، تا زنی برای پسرم از آنجا بگیری.8اما اگر آن زن از آمدن با تو رضا ندهد، از این قسم من بری خواهی بود، لیكن زنهار پسر مرا بدانجا باز نبری.»9پس خادم دست خود را زیر ران آقای خود ابراهیم نهاد، و در این امر برای او قسم خورد.10و خادم ده شتر، از شتران آقای خود گرفته، برفت. و همۀ اموال مولایش به دست او بود. پس روانه شده، به شهر ناحور در اَرام نهرین آمد.11و به وقت عصر، هنگامی كه زنان برای كشیدن آب بیرون میآمدند، شتران خود را در خارج شهر، بر لب چاه آب خوابانید.12و گفت: «ای یهوه، خدای آقایم ابراهیم، امروز مرا كامیاب بفرما، و با آقایم ابراهیم احسان بنما.13اینك من بر این چشمۀ آب ایستادهام، و دختران اهل این شهر، به جهت كشیدن آب بیرون میآیند.14پس چنین بشود كه آن دختری كه به وی گویم: "سبوی خود را فرودآر تا بنوشم"، و او گوید: "بنوش و شترانت را نیز سیراب كنم"، همان باشد كه نصیب بندۀ خود اسحاق كرده باشی، تا بدین، بدانم كه با آقایم احسان فرمودهای. »15و او هنوز از سخن گفتن فارغ نشده بود كه ناگاه، رِفقَه، دختر بتوئیل، پسر مِلكه، زن ناحور، برادر ابراهیم، بیرون آمد و سبویی بر كتف داشت.16و آن دختر بسیار نیكومنظر و باكره بود، و مردی او را نشناخته بود. پس به چشمه فرورفت، و سبوی خود را پر كرده، بالا آمد.17آنگاه خادم به استقبال او بشتافت و گفت: «جرعهای آب از سبوی خود به من بنوشان.»18گفت: «ای آقای من بنوش»، و سبوی خود را بزودی بر دست خود فرودآورده، او را نوشانید.19و چون از نوشانیدنش فارغ شد، گفت: «برای شترانت نیز بكشم تا از نوشیدن بازایستند.»20پس سبویخود را بزودی در آبخور خالی كرد و باز به سوی چاه، برای كشیدن بدوید، و از بهر همۀ شترانش كشید.21و آن مرد بر وی چشم دوخته بود و سكوت داشت، تا بداند كه خداوند ، سفر او را خیریتاثر نموده است یا نه.22و واقع شد چون شتران از نوشیدن باز ایستادند كه آن مرد حلقۀ طلای نیم مثقال وزن، و دو ابرنجین برای دستهایش، كه ده مثقال طلا وزن آنها بود، بیرون آورد23و گفت: «به من بگو كه دختر كیستی؟ آیا در خانۀ پدرت جایی برای ما باشد تا شب را بسر بریم؟»24وی را گفت: «من دختر بتوئیل، پسر ملكه كه او را از ناحور زایید، میباشم.»25و بدو گفت: «نزد ما كاه و علف فراوان است، و جای نیز برای منزل.»26آنگاه آن مرد خم شد، خداوند را پرستش نمود27و گفت: «متبارك باد یهوه، خدای آقایم ابراهیم، كه لطف و وفای خود را از آقایم دریغ نداشت، و چون من در راه بودم، خداوند مرا به خانۀ برادران آقایم راهنمایی فرمود. »28پس آن دختر دوان دوان رفته، اهل خانۀ مادر خویش را از این وقایع خبر داد.29و رفقه را برادری لابان نام بود. پس لابان به نزد آن مرد، به سر چشمه، دوان دوان بیرون آمد.30و واقع شد كه چون آن حلقه و ابرنجینها را بر دستهای خواهر خود دید، و سخنهای خواهر خود، رفقه را شنید كه میگفت آن مرد چنین به من گفته است، به نزد وی آمد. و اینك نزد شتران به سر چشمه ایستاده بود.31و گفت: «ای مبارك خداوند ، بیا، چرا بیرون ایستادهای؟ من خانه را و منزلی برای شتران مهیا ساختهام.»32پس آن مرد به خانه درآمد، و لابان شتران را باز كرد، و كاه و علف به شتران داد، و آب به جهت شستن پایهایش وپایهای رفقایش آورد.33و غذا پیش او نهادند. وی گفت: «تا مقصود خود را بازنگویم، چیزی نخورم.» گفت: «بگو. »34گفت: «من خادم ابراهیم هستم.35و خداوند ، آقای مرا بسیار بركت داده و او بزرگ شده است، و گلهها و رمهها و نقره و طلا و غلامان و كنیزان و شتران و الاغان بدو داده است.36و زوجۀ آقایم ساره، بعد از پیر شدن، پسری برای آقایم زایید، و آنچه دارد، بدو داده است.37و آقایم مرا قسم داد و گفت كه "زنی برای پسرم از دختران كنعانیان كه در زمین ایشان ساكنم، نگیری.38بلكه به خانۀ پدرم و به قبیلۀ من بروی، و زنی برای پسرم بگیری."39و به آقای خود گفتم: "شاید آن زن همراه من نیاید؟"40او به من گفت: "یهوه كه به حضور او سالك بودهام، فرشتۀ خود را با تو خواهد فرستاد، و سفر تو را خیریتاثر خواهد گردانید، تا زنی برای پسرم از قبیلهام و از خانۀ پدرم بگیری.41آنگاه از قسم من بری خواهی گشت، چون به نزد قبیلهام رفتی، هر گاه زنی به تو ندادند، از سوگند من بری خواهی بود."42پس امروز به سر چشمه رسیدم و گفتم: "ای یهوه، خدای آقایم ابراهیم، اگر حال، سفر مرا كه به آن آمدهام، كامیاب خواهی كرد،43اینك من به سر این چشمۀ آب ایستادهام. پس چنین بشود كه آن دختری كه برای كشیدن آب بیرون آید، و به وی گویم: "مرا از سبوی خود جرعهای آب بنوشان"،44و به من گوید: "بیاشام، و برای شترانت نیز آب میكشم"، او همان زن باشد كه خداوند ، نصیب آقازادۀ من كرده است.45و من هنوز از گفتن این، در دل خود فارغ نشده بودم كه ناگاه رفقه با سبویی بر كتف خود بیرون آمد و به چشمه پایین رفت تا آب بكشد. و به وی گفتم:"جرعهای آب به من بنوشان."46پس سبوی خود را بزودی از كتف خود فروآورده، گفت:"بیاشام، و شترانت را نیز آب میدهم." پس نوشیدم و شتران را نیز آب داد.47و از او پرسیده، گفتم: "تو دختر كیستی؟" گفت: "دختر بَتُوئیل بن ناحور كه مِلكَه، او را برای او زایید." پس حلقه را در بینی او، و ابرنجینها را بر دستهایش گذاشتم.48آنگاه سجده كرده، خداوند را پرستش نمودم. و یهوه، خدای آقای خود ابراهیم را، متبارك خواندم، كه مرا به راه راست هدایت فرمود، تا دختر برادر آقای خود را برای پسرش بگیرم.49اكنون اگر بخواهید با آقایم احسان و صداقت كنید، پس مرا خبر دهید. و اگر نه مرا خبر دهید، تا بطرف راست یا چپ رهسپر شوم. »50لابان و بتوئیل در جواب گفتند: «این امر از خداوند صادر شده است، با تو نیك یا بد نمیتوانیم گفت.51اینك رفقه حاضر است، او را برداشته، روانه شو تا زن پسرِ آقایت باشد، چنانكه خداوند گفته است. »52و واقع شد كه چون خادم ابراهیم سخن ایشان را شنید، خداوند را به زمین سجده كرد.53و خادم، آلات نقره و آلات طلا و رختها را بیرون آورده، پیشكش رفقه كرد، و برادر و مادر او را چیزهای نفیسه داد.54و او و رفقایش خوردند و آشامیدند و شب را بسر بردند. و بامدادان برخاسته، گفت: «مرا به سوی آقایم روانه نمایید.»55برادر و مادر او گفتند: «دختر با ما ده روزی بماند و بعد از آن روانه شود.»56بدیشان گفت: «مرا معطّل مسازید، خداوند سفر مرا كامیاب گردانیده است، پس مرا روانه نمایید تا بنزد آقای خود بروم.»57گفتند: «دختر را بخوانیم و از زبانش بپرسیم.»58پس رفقه را خواندند و به ویگفتند: «با این مرد خواهی رفت؟» گفت: «میروم.»59آنگاه خواهر خود رفقه، و دایهاش را با خادم ابراهیم و رفقایش روانه كردند.60و رفقه را بركت داده، به وی گفتند: «تو خواهر ما هستی، مادرِ هزار كرورها باش، و ذریت تو، دروازۀ دشمنان خود را متصرف شوند. »61پس رفقه با كنیزانش برخاسته، بر شتران سوار شدند، و از عقب آن مرد روانه گردیدند. و خادم، رفقه را برداشته، برفت.62و اسحاق از راه بِئَرلَحَیرُئی میآمد، زیرا كه او در ارض جنوب ساكن بود.63و هنگام شام، اسحاق برای تفكر به صحرا بیرون رفت، و چون نظر بالا كرد، دید كه شتران میآیند.64و رفقه چشمان خود را بلند كرده، اسحاق را دید، و از شتر خود فرود آمد،65زیرا كه از خادم پرسید: «این مرد كیست كه در صحرا به استقبال ما میآید؟» و خادم گفت: «آقای من است.» پس بُرقِع خود را گرفته، خود را پوشانید.66و خادم، همۀ كارهایی را كه كرده بود، به اسحاق باز گفت.67و اسحاق، رفقه را به خیمۀ مادر خود، ساره آورد، و او را به زنی خود گرفته، دل در او بست. و اسحاق بعد از وفات مادر خود، تسلی پذیرفت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیه منظوم ۲۴: ۶۰ انجام میدهد.
ابراهیم اجازه نمیداد پسرش با دختری از کنعان ازدواج کند، چون چنین وصلتی سبب میشد که پسرش، خدایان دیگر را بپرستد. ازدواج با اقوام دیگر و پرستش خدایان دروغی، اموری بودند که برای نسل ابراهیم مشکل ایجاد میکردند.
نقاط بسیاری در این باب بر ثروت فراوان ابراهیم تاکید شده است. او بیش از۱۰ شتر و مقدار زیادی طلا داشت.
بسیاری از محققان بر این باورند که در این جمله از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. گذاشتن دست بر آلت تناسلی مرد، روشی معمول برای ادای سوگندی مهم بود. چنین کاری نشان از قدرت و نسل بسیار بود.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. نویسنده در این قسمت، بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
ابراهیم از خادمش میخواست که به انجام کاری سوگند بخورد. خادم با گذاشتن دست خود زیر ران ابراهیم نشان میداد که قطعاً به سوگند خود عمل میکند.
این قسمت را میتوان در قالب دستور بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سوگند بخور» [قسم بخور]
«قسم خوردن به کسی» یعنی از اسم او به عنوان بنیاد یا قدرتی استفاده کنند که بر آن سوگند میخورند. «یهوه را شاهد بگیر و به من قول بده»
«خدای آسمان و زمین.» کلمات «آسمان» و «زمین» کنار هم به کار رفتهاند تا خلق شدن همه چیز به دست خدا را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «خدای همه چیز در آسمان و زمین»
این به مکانی اشاره دارد که خدا در آن ساکن است.
«از زنان کنعانی» یا «از کنعانیان.» این کلمه اشاره به زنان کنعانی دارد.
«میان کسانی که زندگی میکنم» شناسه مستتر فاعلی اشاره به ابراهیم، خانواده او و خادمانش دارد. ترجمه جایگزین: «میان کسانی که زندگی میکنیم»
این قسمت را میتوانید در قالب دستور بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سوگند بخور...که میروی» یا «ولی...برو»
«خانوادهام»
«چه باید کنم اگر...»
«دنبال من...نیاید» یا «از آمدن با من...امتناع ورزد»
«آیا باید پسرت را جهت زندگی به سرزمینی ببرم که تو از آن آمدهای»
عبارت «زنهار» بر فرمانی که در ادامه میآید تاکید میکند. «مراقب باش که پسرم رابه آنجا بازنگردانی» یا «قطعاً نباید پسرم را آنجا ببری»
«خانه» اشاره به اعضای خانواده او دارد. ترجمه جایگزین: «که مرا از پدر و مابقی خانواده...دور کرد»
«سوگند خورده»
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. شما میتوانید این را در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «گفت که این سرزمین را به فرزندان من میدهد»
شناسه مستتر فاعلی در فعل و «خود را» اشاره به یهوه دارند.
آیه هشت، ادامه سفارشات ابراهیم به آن خادم است.
«اما اگر آن زن از آمدن با تو سر باز زد.» ابراهیم به سوال خادم خود که در <پیدایش ۲۴: ۵> مطرح شده پاسخ میداد.
«از سوگندی که برای من خوردهای آزاد میشوی[از قید این سوگند آزاد میشوی].» در این قسمت به نحوی از عمل نکردن به سوگند سخن گفته شده که گویی شخص از جسمی که او را بسته، آزاد میشود. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست آنچه که به آن سوگند خوردهای را انجام دهی»
چنین کاری نشان میدهد که قطعاً به سوگند خود عمل میکند.
«برای او سوگند خورد»
«در مورد تقاضای ابراهیم» یا «تا آنچه ابراهیم میگوید را انجام دهد»
جملهای که با «گرفته» تمام میشود اطلاعاتی بیشتر در مورد آنچه خادم با خود به سفر میبرد را ارائه میدهد. او قبل از راهی شدن همه را جمع کرد.
یعنی بسیاری از اموال نیکویی که اربابش میخواست به زنان خانواده بدهد را با خود برداشت.
«گذاشت و رفت» یا «ترک کرد و رفت»
معانی محتمل: ۱) «شهری که ناحور در آن زندگی میکرد» یا ۲) «شهری به نام ناحور.» در صورت امکان این قسمت را بدون انتخاب یکی از معانی ذکر شده ترجمه کنید.
شتر حیوانی با پاهای بلند است. او شتران را وا داشت تا پاهای خود را خم کنند و بر زمین دراز بکشند. «او شترها را خواباند»
«چشمه آب» یا «چشمه»
«آب گرفتن»
«سپس غلام گفت»
شما میتوانید چنین امری را با کلمه موصولی «با» بیان کنید. چنین امری خواسته خادم از خدا جهت وفاداری به عهد را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «با کامیاب ساختن من پایبندی خود به عهدت با ابراهیم را نشان بده» [در فارسی انجام شده]
«من را موفق ساز.» آن خادم میخواست برای پسر ابراهیم همسری خوب پیدا کند. اسم معنای «کامیاب» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کمک کن تا موفق شوم» یا «من را قادر ساز تا آنچه برای انجامش آمدهام را انجام دهم»
اسم معنای «احسان[وفادرای]» را میتوانید «وفادار» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بر عهدی که با اربابم ابراهیم بستهای وفادار باش» یا «به اربابم ابراهیم وفادار باش»
«میتوانی ببینی که اینجا...ایستادهام»
«چشمه» یا «چاه»
«زنان جوان شهر»
«بگذار چنین بشود» یا «چنین کن»
نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این قسمت را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی از زنی جوان اجازه میخواهم که آب از کوزهاش بنوشم»
زنان سبو[کوزه] را بر شانه خود حمل میکردند. آن زن[دختر] باید سبو[کوزه] را پایین میآورد تا آن مرد آب از آن بنوشد.
کوزهای رُسی با اندازهای متوسط که از آن برای ریختن و نگهداری مایعات به کار میرفت.
اسم معنای «احسان[وفادرای]» را میتوانید به «وفادار بودن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به عهد خود با ابراهیم وفادار بودهای» یا «به عهد خود با اربابت ابراهیم وفادار بودهای»
این عبارت به منظور نشانگذاری آغاز عملی به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید. [ در فارسی نیامده]
این کلمه به منظور جلب توجه مخاطب به اطلاعات غافلگیرانهای که در ادامه میآیند، استفاده شده است.
کوزهای رُسی با اندازهای متوسط است که برای نگهداری و ریختن مایعات از آن استفاده میشد. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۴: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
«پدر رفقه[ربکا] بتوئیل بود. والدین بتوئیل مِلکَه و ناحور بودند. ناحور بردار ابراهیم بود»
بتوئیل پدر رفقه بود. ببیند این اسم را در <پیدایش ۲۲: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
نام مردی است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۱۱: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
مِلكه همسر ناحور و مادر بتوئیل بود. ببیند این اسم را در <پیدایش ۱۱: ۲۹> چگونه ترجمه کردهاید.
چشمه در نقطهای پایینتر از محل ایستادن خادم قرار داشت.
«تا آن دختر [زن جوان] را ببیند»
«اندکی آب»
کوزهای رُسی با اندازهای متوسط است که برای نگهداری و ریختن مایعات به کار میرفت. ببینید این کلمه را در پیدایش ۲۴: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
«قربان.» زن از واژهای استفاده میکند که جهت ادای احترام به مرد استفاده میشود اگر چه آن زن کنیز آن مرد نیست.
«سریعاً سبوی خود را پایین آورد.» آن زن سبو[کوزه] را بر شانه خود حمل میکرد. او باید آن را پایین میآورد تا به آن خادم آب دهد.
«آب خواهم آورد»
«پس سریعاً سبو...را خالی کرد»
«آبخور حیوانات.» آبخور، ظرفی کشیده است که برای نوشیدن آب توسط حیوانات از آن استفاده میشود.
«خادم»
«رفقه[ربکا] را نگاه میکرد» یا «آن زن جوان را نگاه کرد»
در کتاب مقدس معمولاً از آموختن چیزی مانند دیدن آن سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «تا بدانند» یا «تا تعیین کنند»
«هدف سفر خود را عملی کرده است» یا «سفراو را کامیاب ساخته است.» شما میتوانید هدف خاص خادم از سفر را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زنی را به او نشان میداد که قرار بود زن اسحاق شود»
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یا از سفرش سودی نبرد»
«حلقهای که شش گرم وزن داشت.» وزن ارزش مادی حلقه را تعیین میکرد. ترجمه جایگزین: «حلقه بینی طلایی گران قیمت»
«دو دستبند طلا برای دستهایش که ۱۱۰ گرم وزن داشتند.» وزن نشان دهنده اندازه و ارزش آنها بود. ترجمه جایگزین: «دو دستبند طلا برای دستهایش»
«پدرت کیست»
«آیا در خانه پدر تو جایی هست»
ظاهراً خادم ابراهیم در این سفر همراهانی داشت. «برای ما» اشاره به خادم و همسفرانش دارد ولی شامل مخاطبین او نمیشود.
«تا امشب بمانیم» یا «تا شب را آنجا بمانیم»
«رفقه[ربکا] گفت» یا «آن زن جوان گفت»
«به آن خادم»
«بتوئيل پدر من است و والدین او ملکه و ناحور هستند»
در این قسمت از مضمون برداشت میشود که کاه و علف برای شتران است. شما میتوانید این اطلاعات ضمنی را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «علف و کاه فراوانی برای شتران داریم»
«تا امشب را بگذرانی» یا «جایی که بتوانی شب را بگذرانی»
«شما» اشاره به غلام و همسفرانش دارد.
«آن خادم»
نشان از فروتنی در حضور خدا است.
«لطف و وفای خود را از اربابم دریغ نداشت.» اسم معنای «لطف» و «وفا» را میتوانید به «مهربان و وفادار بودن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «از مهربان و وفادار بودن با اربابم باز نایستاد» یا «از وفادار بودن و امین بودن در قبال اربابم دست نکشید»
این قسمت را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همچنان نشان داد»
«فامیل آقایم» یا «طایفه اربابم»
«اهل خانه» اشاره به همه کسانی دارد که در خانه مادر او زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «به خانه دوید و به مادر و همه کسانی که آنجا بودند گفت»
«هر چه تا به حال اتفاق افتاده است»
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. نویسنده در این قسمت اطلاعات پسزمینهای درباره رفقه[ربکا] را ارائه میدهد. نویسنده همچنین برادر او، لابان، را در داستان معرفی میکند.
این امور قبل از اینکه آن مرد دوان دوان بیرون برود، رخ دادهاند. این قسمت دلیل دویدن لابان به سوی آن مرد را بیان میکند.
این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی رفقه[ربکا] آنچه آن مرد به او گفته بود را شنید»
کلمه «اینک[بنگر]» بر آنچه که در ادامه میآید، تاکید بیشتری میکند. «درست همانطور بود که او گفته بود»
«داخل بیا» یا «وارد شو»
«تو که یهوه برکتت داده است» [ای برکت یافته خداوند]
کلمه «تو» اشاره به غلام ابراهیم دارد.
لابان از این سوال استفاده میکند تا خادم ابراهیم را به خانه دعوت کند. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست که بیرون بایستی»
کلمه «آمد» را میتوانید «رفت» ترجمه کنید.
مشخص نیست که چه کسی چنین کرده است. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خادمانِ لابان، بار شتران را خالی کردند» یا «بار از شتران برداشته شد»[در فارسی انجام شده]
در این قسمت به عامل آن کار اشاره نمیکند. اگر میخواهید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید از «خادم لابان» به عنوان فاعل استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «خادم لابان به شتران کاه و علوفه داد...و آب آورد»
«برای خادم ابراهیم و مردانی که همراه او بودند تا پای خود را بشورند»[برای خادم ابراهیم و همراهان او تا پاهای خود را بشورند]
شناسه مستتر فاعلی اشاره به خانواده لابان یا خادمین خانهاش دارد.
«به آن غلام غذا داد»
«حرفم را نزنم» یا «دلیل اینجا بودنم را به شما نگویم»
کلمه «او» اشاره به ابراهیم دارد.
«بسیار ثروتمند شد»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به یهوه دارد.
خادم ابراهیم همچنان با خانواده رفقه[ربکا] سخن میگوید.
«پسری زایید»
«اربابم به پسرش داده است»
«آقایم من را قسم داد تا آنچه که گفته را انجام دهم. او گفت»
این اشاره به زنان کنعانی دارد. ترجمه جایگزین: «از زنان کنعانی» یا «از کنعانیان»
«میان کسانی که زندگی میکنم.» شناسه مستتر فاعلی در «ساکنم» اشاره به ابراهیم، خانواده او و خادمانش دارد. ترجمه جایگزین: «میان کسانی که زندگی میکنیم»[میان کسانی که ساکنیم]
«به طایفه خودم»
خادم ابراهیم همچنان با خانواده رفقه[ربکا] سخن میگوید.
رخ داد چنین امری محتمل بود. ترجمه جایگزین: «اگر آن زن با من بازنگردد چه؟» یا «اگر آن زن با من باز نگردد، باید چه کنم؟»
در این قسمت به نحوی از خدمت کردن به یهوه سخن گفته شده که گویی ابراهیم به حضور او قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «که به او خدمت میکنم»
«سفر تو را کامیاب خواهد کرد»
«خانواده»
این موقعیتی فرضی است که ابراهیم رخ دادن آن را محتمل نمیپنداشت. معنای محتمل: ۱) «آزاد شدن از قید این سوگند فقط یک راه دارد: اگر نزد اقوام من بیایی[بروی] و آنها آن دختر را به تو ندهند، آن موقع از قید سوگند خود نسبت به من آزاد میشوی» یا ۲) طبق آیه ۴۰ «اگر نزد اقوام پدری من روی و آن دختر را بخواهی پس آنچه را که به تو گفتهام انجام دادهای. اگر او را به تو ندادند از قید سوگندت به من رها خواهی شد.»
«از سوگندی که نزد من یاد کردی، آزاد خواهی بود.» عمل نکردن به آن سوگند به نحوی بیان شده که گویی شخص از جسمی آزاد میشود که او را بسته است. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست که بر آنچه نزد من به آن سوگند خوردی، عمل کنی»
زبانها از کلمات آمدن و رفتن به طرق مختلفی استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر به خانه اقوامم برسی» یا «اگر نزد اقوامم بروی»
خادم ابراهیم همچنان با خانواده ربکا سخن میگوید.
«چاه»
خادم باز تقاضای خود را تکرار میکند. این دو مورد اولی هستند که او باید درباره زنی[دختری] که امید به آمدنش را دارد بگوید.
«تا آب بگیرد»
کوزهای رُسی با سایزی متوسط است که برای نگه داشتن و ریختن آب از آن استفاده میشود. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۴: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
انگارهای که در آیه ۴۳ با «پس چنین بشود كه آن دختری كه...بیرون آید» آغاز میشود در اینجا به پایان میرسد. این سومین چیزی است که خادم باید درباره زنی[دختری] که امید به آمدنش دارد بگوید.
آن خادم تقاضای خود را به پایان میرساند.
خادم ابراهیم همچنان با خانواده رفقه[ربکا] سخن میگوید.
در این قسمت به نحوی از در سکوت و در ذهن دعا کردن سخن گفته شده که گویی او در دل خود سخن میگوید. کلمه «دل» اشاره به افکار و ذهن دارد.
«ناگهان رفقه آمد» یا «چون رفقه را دیدم که میآید»
کوزهای[سبو] رُسی با سایز متوسط است که برای نگه داشتن و ریختن مایعات از آن استفاده میشد. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۴: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
عبارت «پایین رفت» به دلیل پایینتر بودن مکان چاه از جایی که خادم بر آن ایستاده بود استفاده شده است.
دریچهای بر زمین که از آن آب تازه بیرون میآید.
«به شتران آب داد»
غلام ابراهیم همچنان با خانواده رفقه[ربکا] سخن میگوید.
«پدرم بتوئيل است. والدین او ناحور و مِلکَه هستند.»
در این داستان همه این اقلام از طلا ساخته شده بودند. ببینید این آیات را در <پیدایش ۲۴: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
نشان از فروتنی در حضور خدا است.
«من را اینجا آورد»
حرف موصولی «زیرا» را میتوانید در این قسمت به کار ببرید تا به این طریق دلیل پرستش خدا توسط خادم ابراهیم را توضیح دهید. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه من را هدایت فرمود»
این قسمت به بتوئیل پسر برادر ابراهیم، ناحور، اشاره دارد. [ در فارسی متفاوت انجام شده است]
خادم ابراهیم همچنان با خانواده رفقه[ربکا] سخن میگوید.
کلمه «اکنون» به معنای «در این لحظه» نیست، ولی برای جلب توجه به نکتهای مهم که در ادامه میآید، استفاده شده است.
شما میتوانید اسامی معنای «احسان[محبت]» و «صداقت[وفاداری]» را به فعل «محبت کردن» و صفت «صادق[وفادار]» ترجمه کنید. همچنین میتوانید به روشنی بیان کنید که چگونه میتوانستند «ثبات در محبت و وفاداری» را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «با دادن رفقه[ربکا] به همسری پسرم ابراهیم به من بگویید که آیا اربابم را محبت میکنید و به او وفادار خواهید بود»[بگویید به من که آیا با به همسری دادن ربکا به پسر اربابم آیا او را محبت و وفا میکنید]
مشتقات این کلمه اشاره به لابان و بتوئيل دارد.
اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اما اگر آماده نیستید که با استواری در محبت و وفاداری اربابم را خدمت کنید»
معانی محتمل: ۱) از اخذ تصمیم برای انجام کدام عمل به نحوی سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً به یک سو یا سویی دیگر تغییر مسیر میدهد. ترجمه جایگزین: «تا بدانم که چه باید بکنم» یا ۲) غلام ابراهیم میخواهد از لزوم سفر خود به جایی دیگر مطلع شود. ترجمه جایگزین: «تا سفر خود را ادامه دهم»
او پدر لابان و رفقه[ربکا] بود.
«یهوه سبب شد که چنین شود»[یهوه بانی همه این امور شد]
آنها میگویند که اختیار تصمیمگیری بر نیکی یا بدی عمل خدا را ندارند. ترجمه جایگزین: «جرات نداریم آنچه یهوه انجامش را از تو خواسته قضاوت کنیم»
«میتوانید ببینید که رفقه[ربکا] اینجاست» [رفقه را میتوانید اینجا ببینید]
«این هم از رفقه[ربکا]»
«آنچه لابان و بتوئیل گفتهاند»
سجده کردن در برابر خدا نشان از پرستش است.
«اقلام نقره و طلا» یا «آنچه از نقره و طلا ساخته شده است»
«هدایای گران» یا «هدایای ارزشمند»
«غلام ابراهیم و مردان او»
«آن شب آنجا ماندند»
«صبح روز بعد بر خواستند»
«بگذارید بروم و برگردم»
«حداقل ده روز دیگر»
«سپس»
«غلام ابراهیم گفت»
«به برادر رفقه[ربکا] و مادرش»
«تاخیر ایجاد ننمایید» یا «من را منتظر نگذارید»
اینجا در اصل از کلمه «راه» استفاده شده که اشاره به «سفر» دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه بانی کامیابی سفر من شده است»
«اجازه دهید که ترک کنم»[اجازه دهید که بروم]
«پس خانواده...رفقه را...فرستاد»
رفقه خواهر لابان بود. ترجمه جایگزین: «اقوام آنها» یا «خواهر لابان»
این کلمه اشاره به کنیزی دارد که هنگام کودکی به او غذا داده و از وی مراقبت کرده بود و همچنان به او خدمت میکرد.
رفقه خواهر همه اعضای آن خانواده نبود. ولی آنها چنین او را خطاب میکردند تا محبتشان را به او نشان دهند. ترجمه جایگزین: «رفقه[ربکا] عزیز ما»
«مادر» اشاره به نیاک دارد. ترجمه جایگزین: «نیاک میلونها نفر باشی» یا «نسل کثیر داشته باشی»
این به معنای تعداد بسیار یا غیر قابل شمارش است.
ارتشیان دروازه شهرهای دشمنان خود را در هم میشکنند و بر آن مردم غلبه میکنند. ترجمه جایگزین: «ذریت تو، کسانی که از آنها متنفر هستی را شکست دهند»
«پس رفقه[ربکا] و کنیزانش رفتند و بر شتران نشستند»
«به این طریق خادم ابراهیم رفقه[ربکا] را با خود برد و به آنجا که از آن آمده بود بازگشت»
این کلمه تغییری را در داستان نشانگذاری میکند. این تغییر در مورد یافتن همسری توسط آن خادم و بعد در مورد اسحاق سخن میگوید.[در فارسی نیامده]
این نام چاه آبی در صحرای نگب است. ببینید چنین کلمهای را در <پیدایش ۱۶: ۱۴> چگونه ترجمه کردهاید.
«روزی بعد از ظهر اسحاق جهت اندیشیدن به صحرا بیرون رفت.» احتمالاً زمان زیادی از رفتن آن خادم و رفقه[ربکا] میگذرد چون راه زیادی پیش روی خود داشتند.
کلمه «[اینک]» توجه مخاطبین را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآیند جلب میکند. «وقتی بالا را نگریست از اینکه دید شتران میآیند تعجب کرد» [وقتی سر بالا آورد از دیدن آمدنِ شتران تعجب کرد]
«رفقه بالا را...نگاه کرد»
«از شتر پایین آمد»
«پس روی خود را با برقع پوشانید.» نشان از احترام و نجابت در مقابل مردی است که قرار است با وی ازدواج کند. معنای کامل این قسمت را میتوانید به روشنی بیان کنید.
تکه پارچهای که برای پوشاندن سر، شانه و صورت از آن استفاده میشد.
هر دوی این عبارات به معنای ازدواج اسحاق با رفقه[ربکا] است. ترجمه جایگزین: «با رفقه ازدواج کرد» یا «او را به زنی گرفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس رفقه[ربکا] اسحاق... را تسلی داد»
1و ابراهیم، دیگر بار، زنی گرفت كه قطوره نام داشت.2و او زمران و یقشان و مَدان و مِدیان و یشباق و شوحا را برای او زایید.3و یقشان، شِبا و دِدان را آورد. و بنیددان، اَشوریم و لطوشیم و لاُمیم بودند.4و پسران مدیان، عیفا و عیفَر و حنوك و ابیداع و الداعهبودند. جملۀ اینها، اولاد قطوره بودند.5و ابراهیم تمام مایملك خود را به اسحاق بخشید.6اما به پسران كنیزانی كه ابراهیم داشت، ابراهیم عطایا داد، و ایشان را در حین حیات خود، از نزد پسر خویش اسحاق، به جانب مشرق، به زمین شرقی فرستاد.7این است ایام سالهای عمر ابراهیم، كه زندگانی نمود: صد و هفتاد وپنج سال.8و ابراهیم جان بداد، و در كمال شیخوخیت، پیر و سیر شده، بمرد. و به قوم خود ملحق شد.9و پسرانش، اسحاق و اسماعیل، او را در مغارۀ مكفیله، در صحرای عفرونبن صوحارحتی، در مقابل ممری دفن كردند.10آن صحرایی كه ابراهیم از بنیحت خریده بود. در آنجا ابراهیم و زوجهاش ساره مدفون شدند.11و واقع شد بعد از وفات ابراهیم، كه خدا پسرش اسحاق را بركت داد، و اسحاق نزد بئرلَحَیرُئی ساكن بود.12این است پیدایش اسماعیل بن ابراهیم كه هاجر مصری، كنیز ساره، برای ابراهیم زایید.13و این است نامهای پسران اسماعیل، موافق اسمهای ایشان به حسب پیدایش ایشان. نخستزادۀ اسماعیل، نَبایوت، و قیدار و اَدَبیل و مِبسام.14و مشماع و دومه و مسا15و حدار و تیما و یطُور و نافِیش و قِدْمَه.16اینانند پسران اسماعیل، و این است نامهای ایشان در بُلدان و حلههای ایشان، دوازده امیر، حسب قبایل ایشان.17و مدت زندگانی اسماعیل، صد و سی و هفت سال بود كه جان را سپرده، بمرد و به قوم خود ملحق گشت.18و ایشان از حویله تا شور، كهمقابل مصر، به سمت آشور واقع است، ساكن بودند. و نصیب او در مقابل همۀ برادران او افتاد.19و این است پیدایش اسحاق بن ابراهیم. ابراهیم، اسحاق را آورد.20و چون اسحاق چهل ساله شد، رفقه دختر بتوئیل ارامی و خواهر لابان ارامی را، از فدان ارام به زنی گرفت.21و اسحاق برای زوجۀ خود، چون كه نازاد بود، نزد خداوند دعا كرد. و خداوند او را مستجاب فرمود و زوجهاش رفقه حامله شد.22و دو طفل در رحم او منازعت میكردند. او گفت: «اگر چنین باشد، من چرا چنین هستم؟» پس رفت تا از خداوند بپرسد.23خداوند به وی گفت: «دو امت در بطن تو هستند، و دو قوم از رحم تو جدا شوند و قومی بر قومی تسلط خواهد یافت، و بزرگ، كوچك را بندگی خواهد نمود.»24و چون وقت وضع حملش رسید، اینك توأمان در رحم او بودند.25و نخستین، سرخ فام بیرون آمد و تمامی بدنش مانند پوستین، پشمین بود. و او را عیسو نام نهادند.26و بعد از آن، برادرش بیرون آمد و پاشنۀ عیسو را به دست خود گرفته بود و او را یعقوب نام نهادند. و درحین ولادت ایشان، اسحاق، شصت ساله بود.27و آن دو پسر، نمو كردند، و عیسو صیادی ماهر، و مرد صحرایی بود. و اما یعقوب، مرد ساده دل و چادرنشین.28و اسحـاق، عیسـو را دوست داشتی، زیرا كه صید او را میخورد. امـا رفقه، یعقوب را محبت نمودی.29روزی یعقوب آش میپخت و عیسو وا مانده، از صحرا آمد.30و عیسو به یعقوب گفت: «از این آش ادوم (یعنی سرخ) مرا بخوران، زیرا كه واماندهام.» از این سبب او را ادوم نامیدند.31یعقوب گفت: «امروز نخستزادگی خود را به من بفروش. »32عیسو گفت: «اینك من به حالت موت رسیدهام، پس مرا از نخستزادگی چه فایده؟»33یعقوب گفت: «امروز برای من قسم بخور.» پس برای او قسم خورد، و نخستزادگی خود را به یعقوب فروخت.34و یعقوب نان و آش عدس را به عیسو داد، كه خورد و نوشید و برخاسته، برفت. پس عیسو نخستزادگی خود را خوار نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیه منظوم ۲۵: ۲۳ انجام میدهد.
ابراهیم با زنی دیگر ازدواج کرد. چنین عملی گناه به حساب میآمد. رهبران عبرانی[یهودی] بسیار دیگری نیز چندین همسر اختیار کردند. چنین عملی را «چندهمسری[تعدد زوجات]» مینامند و هرگز پذیرفته شده نبوده است.
در خاور نزدیک باستان میراث به پسر بزرگتر میرسید. اگرچه عیسو و یعقوب دوقلو بودند ولی مهم نخست زادگی عیسو بود. دریافت میراث پدری حق ذاتی او بود ولی با عملی ابلهانه این حق را تسلیم کرد.
and and )
خدا به ابراهیم وعده داده بود که نسل او را کثیر میسازد و خدا تحقق بخشیدن به این وعده را آغاز میکند. بسیاری از این فرزندان به واسطه همسران دیگر او به دنیا آمدند که تبدیل به گروههای بزرگی شدند. درک چنین امری بدون مابقی عهد عتیق و تاریخ ذکر شده در آن سخت است.
See .
این قسمت اشاره به تمام کسانی دارد که در آیات ۲- ۴ از آنها اسم برده شده است.
«اسحاق همه مایملک ابراهیم را به ارث بُرد.» معمولاً پدر هنگام سالخوردگی میراث خود را تقسیم میکرد و این کار را به بعد از مرگ خود موکول نمیکرد.
«این است ....که زندگی کرد، صد و هفتاد و پنج سال.» ابراهیم ۱۷۵ سال زندگی کرد.
«ابراهیم نفس آخر را کشید و مُرد.» عبارات «آخرین نفس خود را کشید[جان بداد]» و «مُرد» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «ابراهیم مُرد» [در فارسی انجام شده]
روشی مودبانه برای اشاره به مردن کسی است.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر زندگی طولانی ابراهیم تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی که مدت بسیار طولانی زندگی کرد و پیر بود»
در این قسمت به نحوی از زندگی طولانی سخن گفته شده که گویی ظرفی است که پر میشود.
یعنی بعد از مُردن ابراهیم روح او به همان مکانی رفت که ارواح خویشان فوت کردهاش رفته بودند. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به اعضای خانواده خود که مرده بودند پیوست»[به اعضای خانواده وفات کرده خود پیوست]
عفرون زمینی در مکفلیه و غاری در آن زمین داشت. ابراهیم زمین را از عفرون خرید.
مکفیله نام منطقهای است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۲۳: ۸> چطور ترجمه کردهاید.
مکفیله نزدیک ممری بود.
نام دیگر شهر حِبرون بود. احتمالاً نام ممری، دوست ابراهیم، که ساکن آن شهر بود را بر آن گذاشته بودند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
«ابراهیم این زمین را...خریده»
«نسل حت» یا «حتیان.» ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنها ابراهیم را دفن کردند»
این اسم به معنای «چاه آن زنده که مرا میبیند» است. ببینید نام این مکان را در <پیدایش ۱۴: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه در زبان انگلیسی به منظور معرفی بخش جدیدی از داستان و اطلاعات در مورد اسماعیل به کار رفته است.
See .
این قسمت را میتوانید در قالب دو جمله مجزا بیان کنید. «اینان اسامی دوازده پسر اسماعیل میباشند. آنها طوایفی که نامهای ایشان را بر خود داشتند را رهبری میکردند و هر یک روستا و اردوگاه خود را داشتند.»
«۱۲»
کلمه «امیر» یعنی آن مردان رهبر یا رئيس قبایل[طوایف] بودند؛ این به معنای شاهزاده بودن آنها نیست.
«این است سن...اسماعیل، صد و سی و هفت سال.» اسماعیل ۱۳۷ سال زندگی کرد.
واژه «جان را سپرده[آخرین نفس خود را کشید]» و «مُرد» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «مُرد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
یعنی بعد از مُردن اسماعیل، روح او به همان مکانی رفت که ارواح خویشان فوت کردهاش رفته بودند. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به اعضای خانواده خود که مرده بودند، پیوست»
«نسل او ساکن بودند»
«بین حویله و شور»
حویله جایی در صحرای عربستان بود. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
«به جهت»
معانی محتمل: ۱) «در صلح با یکدیگر زندگی نکردند»، یا ۲) «دور از اقوام خویش زندگی کردند»
این جمله مقدمهای بر سرگذشت نسل ابراهیم در پیدایش ۲۵: ۱۹- ۳۵: ۲۹ است. ترجمه جایگزین: «این است سرگذشت نسل اسحاق، پسر ابراهیم»
«۴۰ ساله»
«وقتی با رفقه... ادواج کرد»
بتوئیل پدر رفقه[ربکا] بود. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۲: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم دیگر منطقه بینالنهرین بود که حدوداً در عراق امروزی قرار دارد.
«قادر به حامله شدن نبود»
میتوانید دوقلو حامله شدن رفقه را به روشنی بیان کنید: «رفقه، همسر او، دوقلو حامله بود»
«کودکان در رحم او با هم سازش نداشتند» یا «کودکان یکدیگر را در رحم او هُل میدادند»[کودکان در رحم او یکدیگر را پس میزدند]
رفقه[ربکا] دو قلو حامله بود.
«او رفت و از یهوه در این مورد پرسید.» مقصد او مشخص نیست. شاید او به جایی رفت که دعا کند یا قربانی بگذارند.
«به رفقه[ربکا] گفت»
زبان[ساختاری] شاعرانه است. اگر زبان شما روشی برای نشان دادن زبان[ساختار] شاعرانه دارد، میتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید.
«دو امت» اشاره به دو فرزند او دارد. هر فرزند پدر یک اُمت میشود. ترجمه جایگزین: «از آن دوقلو دو اُمت به وجود میآید» [دو امت از دوقلو حاصل میشود]
«دو قوم» اشاره به دو فرزند دارد. هر فرزند پدر یک قوم میشود. این قسمت را میتوانید با فعل معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی این دو فرزند را به دنیا آوردی، آنها رقیب یکدیگر میشوند»
معانی محتمل: ۱) «پسر بزرگتر، پسر کوچکتر را خدمت میکند» یا ۲) «نسل پسر بزرگتر، به نسل پسر کوچکتر خدمت میکنند.» در صورت امکان به نحوی این قسمت را ترجمه کنید که خوانندگان هر دو معنای ذکر شده برداشت کنند.
«تعجب کرد که فهمید ...»
معانی محتمل: ۱) پوست او سرخ بود و موی فراوان بر بدن داشت یا ۲) موی سرخ بسیار بر بدن داشت. ترجمه جایگزین: «سرخ و پر از مو مانند جامهای که از موی[پشم] حیوانی ساخته شده است»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ‘عیسو‘ مانند کلمه ‘پرمو‘ به نظر میرسد»
«پشت پای عیسو را نگه داشته»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یعقوب یعنی ‘او که پاشنه میگیرد‘»
«۶۰ ساله»
«در شکار و کشتن حیوانات برای غذا مهارت یافت»
«مردی آرام» یا «مردی کمتر فعال»
این قسمت به نحوی از زمان سخن گفته که گویی کالایی است که شخص میتواند آن را مصرف کند. ترجمه جایگزین: «که اغلب در چادر خود میماند.»
این کلمه به منظور نشانگذاری تغییری در تمرکز داستان و انتقال از سیر اصلی داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد اسحاق و ربکا به کار رفته است. [در فارسی انجام نشده]
«دوست داشتی» به معنای «التفات داشتن» یا «ترجیح دادن» است.
«چون حیواناتی را خورد که عیسو شکار کرده بود» یا «چون از خوردن حیوانات وحشی لذت میبرد که عیسو صید کرده بود»
چون این شروع داستانی است که زمانی رخ داده است، برخی از مترجمین آن را با عبارت «روزی یعقوب...میپخت» آغاز میکنند درست به طریقی که در ترجمه UDB انجام شده است.
«غذا میجوشاند» یا «سوپ میپخت.» این سوپ از عدس آب پز درست میشد (<پیدایش ۲۵: ۳۴>).
«از گرسنگی ضعیف شده بود» یا «بسیار گرسنه بود»
«از گرسنگی ضعیف شدهام» یا «بسیار گرسنهام»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ادوم یعنی ‘قرمز‘»
حق نخست زادگی شامل به ارث بردن اکثر ثروت پدر بود.
عیسو جهت تاکید بر گرسنگی خود اغراق میکرد. ترجمه جایگزین: «آنقدر گرسنه هستم که حس میکنم ممکن است بمیرم»
عیسو از این پرسش استفاده میکند تا ارجحیت غذا خوردن بر حق نخست زادگی را نشان دهد. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر از گرسنگی بمیرم این میراث چه فایدهای برای من دارد!»
آنچه یعقوب میخواست عیسو به آن قسم بخورد را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اول به من سوگند بخور که حق نخستزادگی خود را به من میفروشی»
دانههایی شبیه لوبیا هستند ولی سایز آنها کوچکتر و شکلی گرد و صاف دارند.
«عیسو نشان داد که ارزشی برای نخستزادگی خود قائل نیست»
1و قحطی در آن زمین حادث شد، غیر آن قحط اول كه در ایام ابراهیم بود. و اسحاق نزد ابیملك، پادشاه فلسطینیان به جرار رفت.2و خداوند بر وی ظاهر شده، گفت: «به مصر فرود میا، بلكه به زمینی كه به تو بگویم ساكن شو.3در این زمین توقف نما، و با تو خواهم بود و تو را بركت خواهم داد، زیرا كه به تو و ذریت تو تمام این زمین را میدهم و سوگندی را كه با پدرت ابراهیم خوردم، استوار خواهم داشت.4و ذریتت را مانند ستارگان آسمان كثیر گردانم، و تمام این زمینها را به ذریت تو بخشم، و از ذریت تو جمیع امتهای جهان بركت خواهند یافت.5زیرا كه ابراهیم قول مرا شنید و وصایا و اوامر و فرایض و احكام مرا نگاه داشت. »6پس اسحاق در جرار اقامت نمود.7ومردمان آن مكان دربارۀ زنش از او جویا شدند. گفت: «او خواهر من است،» زیرا ترسید كه بگوید «زوجۀ من است،» مبادا اهل آنجا او را به خاطر رفقه كه نیكومنظر بود، بكشند.8و چون در آنجا مدتی توقف نمود، چنان افتاد كه ابیملك، پادشاه فلسطینیان، از دریچه نظاره كرد و دید كه اینك اسحاق با زوجۀ خود رفقه، مزاح میكند.9پس ابیملك، اسحاق را خوانده، گفت: «همانا این زوجۀ توست! پس چرا گفتی كه خواهر من است؟» اسحاق بدو گفت: «زیرا گفتم كه مبادا برای وی بمیرم.»10ابیملك گفت: «این چه كار است كه با ما كردی؟ نزدیك بود كه یكی از قوم با زوجهات همخواب شود، و بر ما جرمی آورده باشی.»11و ابیملك تمامی قوم را قدغن فرموده، گفت: «كسی كه متعرض این مرد و زوجهاش بشود، هر آینه خواهد مرد. »12و اسحاق در آن زمین زراعت كرد، و در آن سال صد چندان پیدا نمود؛ و خداوند او را بركت داد.13و آن مرد بزرگ شده، آناًفآناً ترقی مینمود، تا بسیار بزرگ گردید.14و او را گلۀ گوسفندان و مواشی گاوان و غلامان كثیر بود. و فلسطینیان بر او حسد بردند.15و همۀ چاههایی كه نوكران پدرش در ایام پدرش ابراهیم، كنده بودند، فلسطینیان آنها را بستند، و از خاك پر كردند.16و ابیملك به اسحاق گفت: «از نزد ما برو، زیرا كه از ما بسیار بزرگتر شدهای. »17پس اسحاق از آنجا برفت، و در وادی جرار فرود آمده، در آنجا ساكن شد.18و چاههای آب را كه در ایام پدرش ابراهیم كنده بودند و فلسطینیان آنها را بعد از وفات ابراهیم بستهبودند، اسحاق از سر نو كند و آنها را مسمّی نمود به نامهایی كه پدرش آنها را نامیده بود.19و نوكران اسحاق در آن وادی حفره زدند و چاه آب زندهای در آنجا یافتند.20و شبانان جرار با شبانان اسحاق منازعه كرده، گفتند: «این آب از آن ماست! » پس آن چاه را عِسِق نامید، زیرا كه با وی منازعه كردند.21و چاهی دیگر كندند، همچنان برای آن نیز جنگ كردند، و آن را سِطنه نامید.22و از آنجا كوچ كرده، چاهی دیگر كند و برای آن جنگ نكردند. پس آن را رحوبوت نامیده، گفت: «كه اكنون خداوند ما را وسعت داده است، و در زمین، بارور خواهیم شد. »23پس از آنجا به بِئرشَبَع آمد.24در همان شب، خداوند بر وی ظاهر شده، گفت: «من خدای پدرت ابراهیم، هستم. ترسان مباش زیرا كه من با تو هستم، و تو را بركت میدهم، و ذریت تو را بخاطر بندۀ خود ابراهیم، فراوان خواهم ساخت.»25و مذبحی در آنجا بنا نهاد و نام یهوه را خواند، و خیمۀ خود را برپا نمود و نوكران اسحاق چاهی در آنجا كندند.26و ابیملك، به اتفاق یكی از اصحاب خود، احزات نام، و فیكول، كه سپهسالار او بود، از جرار به نزد او آمدند.27و اسحاق بدیشان گفت: «چرا نزد من آمدید، با آنكه با من عداوت نمودید، و مرا از نزد خود راندید؟»28گفتند: «به تحقیق فهمیدهایم كه خداوند با توست. پس گفتیم سوگندی در میان ما و تو باشد، و عهدی با تو ببندیم.29تا با ما بدی نكنی چنانكه به تو ضرری نرساندیم، بلكه غیر از نیكی به تو نكردیم، و تو را به سلامتی روانه نمودیم، و اكنون مباركِ خداوند هستی. »30آنگاه برای ایشان ضیافتی برپا نمود، و خوردند و آشامیدند.31بامدادان برخاسته، با یكدیگر قسم خوردند، و اسحاق ایشان را وداع نمود. پس، از نزد وی به سلامتی رفتند.32و در آن روز چنان افتاد كه نوكران اسحاق آمده، او را از آن چاهی كه میكندند خبر داده، گفتند: «آب یافتیم!»33پس آن را شَبَعه نامید. از این سبب آن شهر، تا امروز بِئرشَبَع نام دارد.34و چون عیسو چهل ساله بود، یهودیه، دختر بیری حتی، و بسمه، دختر ایلونِ حتی را به زنی گرفت.35و ایشان باعث تلخی جان اسحاق و رفقه شدند.
اسحاق هنگام بد شدن اوضاع در آن سرزمین به یهوه[خداوند] اعتماد[توکل][اتکا] نکرد بلکه در عوض به سرزمین مصر پناه برد. حتی وقتی نسل ابراهیم به وفاداری یهوه در عمل کردن به عهد اعتماد نداشتند، یهوه نسبت به عهد خود با ابراهیم وفادار ماند و اسحاق را برکت داد.
, and and )
چاهها[چشمه] در خاور نزدیک باستان اهمیت استراتژیک داشتند. بنابراین نشان از قدمت و نشان از برکت خدا بر اسحاق بودند.
اسحاق میترسید که مصریان او را غریبه بپندارند و با دیدن همسر زیبایش سعی بر قتل او داشته باشند. چنین عملی امکان ازدواج رفقه[ربکا] با کس دیگری را فراهم میآورد. ظاهراً کشتن غریبه[خارجی] و مجازات نشدن در قبال آن قتل آن موقع کار آسانی بوده است. ابراهیم نیز چنین شرایطی را تجربه کرد.
این کلمه به منظور نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است.
«قحطی...آمد» یا «قحطی دیگر...آمد»
شما میتوانید آنچه زمین به آن اشاره دارد را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «در زمینی که اسحاق و خانوادهاش زندگی میکردند»
«در طول زندگی ابراهیم رخ داد» یا «هنگام زندگی ابراهیم اتفاق افتاد»
یهوه سخن گفتن با اسحاق را آغاز میکند.
«بر اسحاق ظاهر شد»
معمولاً هنگام اشاره به ترک کردن سرزمین موعود از فعل «فرود آمدن» به مکان دیگر استفاده میکردند.
«زیرا این زمین را به تو و نسلت میدهم»
«آنچه که به پدرت ابراهیم وعده دادهام را انجام خواهم داد»
یهوه همچنان با اسحاق سخن میگوید.
«سبب خواهم شد که...نسل تو فراوان شوند»
در این قسمت به نحوی از نسل اسحاق سخن گفته شده که گویی به تعداد ستارگان هستند. ببنید چنین عبارتی را در <پیدایش ۲۲: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به آنچه که در آسمان میبینیم دارد مانند خورشید، ماه و ستارگان.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من همه امتهای زمین را برکت خواهم داد»
عبارت «قول مرا شنید» و «وصایا و اوامر و فرایض و احکام مرا نگه داشت» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «ابراهیم از من اطاعت کرد و هر چه به او فرمان داده بودم را انجام داد»
«قول» اشاره به یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «از من اطاعت کرد»
چون اسحاق رهبر خانواده بود، تنها از او نام برده شده است. ترجمه جایگزین: «پس اسحاق و خانوادهاش در جرار ساکن شدند»
«ترس» اشاره به حس ناخوشایندی دارد که هنگام رویارویی فرد با تهدید و خطر آسیب دیدن به او دست میدهد. «نگران بود که بگوید»
«تا رفقه[ربکا] را ببرند»
کلمه «اینک» تعجب ابیملک از دیدن اسحاق را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «از دیدن اسحاق تعجب کرد»
معانی محتمل: ۱) او مانند شوهر، همسر خود را لمس میکرد یا ۲) او به مانند شوهر با رفقه[ربکا] بگو و بخند میکرد.
ابیملک کسی را فرستاد تا به اسحاق بگوید که او میخواهد اسحاق را ببیند. ترجمه جایگزین: «ابیملک کسی را فرستاد تا اسحاق را پیش او آورد»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. شما میتوانید این جمله را در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چرا گفتی که او خواهر توست؟»
«تا بتواند او را بدست آورد»
ابیملک با استفاده از این سوال اسحاق را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «نباید با ما چنین میکردی!»
«همخواب شدن» بهگویی از داشتن «رابطه جنسی» است.
این جمله به نحوی از سبب گناه کسی شدن سخن گفته که گویی «گناه» جسمی است که بر کسی گذاشته میشود. ترجمه جایگزین: «سبب میشوی که با گرفتن زن مردی دیگر، گناه کنیم»
«بر ما» اشاره به ابیملک و قومش دارد.
«متعرض[لمس کردن]» یعنی به نحوی او را لمس کند که سبب آسیب به وی شود. ترجمه جایگزین: «هرکس به این مرد آسیب بزند» [در فارسی متفاوت]
ابیملک هر کس که سعی بر صدمه زدن به اسحاق یا رفقه[ربکا] داشته باشد را میکشد. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او را میکُشم» یا «به مردانم دستور میدهم تا او را بکشند»
این بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند. این قسمت داستان را از جایی که اسحاق، رفقه[ربکا] را خواهر خود خطاب قرار میدهد تغییر میکند و نحوه ثروتمند شدن اسحاق و حسادتورزی فلسطینیان را مطرح میکند.
«در جرار»
یعنی «صد برابر بیش از آنچه که کاشته است.» این قسمت را میتوانید به «محصول بسیار» ترجمه کنید.
«اسحاق، ثروتمند شد» یا «او ثروتمند شد»
«آن قدر بدست آورد که بسیار ثروتمند شد»
این شامل بزها نیز میشود.
«خانه» اشاره به کارگران یا غلامان دارد. ترجمه جایگزین: «خادمین بسیار»[در فارسی انجام شده]
«فلسطینیان بر او حسودی کردند» [فلسطینیان بر او حسد ورزیدند]
این کلمه به معنای «در این لحظه» نیست بلکه نشان از شروع عملی در داستان است. شما میتوانید این کلمه را به «پس» ترجمه کنید تا نشان دهید که این نتیجه رخداد <پیدایش ۲۶: ۱۲- ۱۴> است. [در فارسی انجام نشده]
عبارت «در ایام» اشاره به عمر شخص دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی ابراهیم، پدر او، زندگی میکرد» یا «هنگام زندگی پدر او ابراهیم»
معانی محتمل: ۱) عمل دیگری برای مجبور کردن اسحاق و قومش به رفتن است. ترجمه جایگزین: «سپس ابیملک گفت» یا «نهایتاً ابیملک گفت» یا ۲) ابیملک چنین تصمیمی گرفت، چون دید که قوم او حسود هستند و نسبت به اسحاق رفتاری خشن دارند. ترجمه جایگزین: «پس ابیملک گفت»
«قویتر از آنچه که هستیم»
چون اسحاق رهبر خانواده بود، تنها از او نام برده شده؛ ولی خانواده و خادمینش نیز همراه وی بودند. ترجمه جایگزین: «پس اسحاق و اهل خانهاش رفتند»
«اسحاق» اشاره به اسحاق و خادمینش دارد. ترجمه جایگزین: «اسحاق و خادمینش کندند»
«که خادمین ابراهیم...کنده بودند»
«هنگام زندگی پدر او ابراهیم» یا «وقتی ابراهیم، پدرش، زندگی میکرد»
اسحاق به همین دلیل آنها را از نو کند. روشهای مختلف برای ترجمه این قسمت: ۱) چون چنین امری اول روی داده شما میتوانید این جمله را قبل از اینکه اسحاق چاهها را از نو بکند، بیاورید؛ درست همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است[در فارسی انجام شده] یا ۲) این جمله را میتوانید با «اسحاق چنین کرد، چون فلیسطنیان...آنها را پر کرده بودند» شروع کنید.
«آنها را.... از خاک پر کردند»
این عبارت اشاره به چشمه طبیعی دارد که با کندن چاهی جدید آن را پیدا کردند. این منبع، آب تازه برای نوشیدن فراهم میآورد. ترجمه جایگزین: «آب تازه»
کسانی که از گله مراقبت میکردند.
«از آن ما» اشاره به چوپانان جرار دارد.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام عِسِق به معنی ‘بحث‘ یا ‘مجادله‘ است.»
«سپس...خادمین اسحاق کندند»
«چوپانان جرار با چوپانان اسحاق بحث کردند»
«اسحاق نامید»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام سِطنه به معنی ‘مخالف‘ یا ‘متهم کردن‘ است»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام رحوبوت یعنی ‘جا باز کردن برای‘ یا ‘جا خالی کردن‘»
اسحاق در مورد خود و اهل خانهاش حرف میزد.
«[بالا] آمد» احتمالاً اشاره به رفتن به شمال دارد. این قسمت را به روانترین حالت ممکن در زبان خود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اسحاق آنجا را ترک گفت و به بِئرشَبَع رفت»
«سبب میشوم نسلت فراوان شوند» یا «بانی ازدیاد نسل تو میشوم»
«برای خادمم ابراهیم» یا شما میتوانید معنای کامل این قسمت را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «چون به خادم خود ابراهیم وعده دادهام که چنین میکنم»
دلیل بنا شدن آن مذبح توسط اسحاق را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اسحاق مذبحی برای قربانی کردن برای یهوه ساخت»
«خواند» به معنای دعا یا پرستش است. «نام» اشاره به یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «بر یهوه دعا کرد» یا «یهوه را پرستید»
«نزد اسحاق رفتند»
نام مردی است.
معانی محتمل: ۱) «دوست ابیملک» یا ۲) «مشاور ابیملک»
نام مردی است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۱: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه اشاره به ابیملک، احزات و فیکول دارد. یکی از آنها سخن گفت و دو تن دیگر با حرف او موافقت کردند. این به معنای صحبت کردن آنها با یکدیگر نیست. ترجمه جایگزین: «یکی از آنها گفت»
«میدانیم» یا «مطمئنیم»
«پس میخواهیم عهدی ببندیم»
شما میتوانید این قسمت را مانند شروع جملهای جدید ترجمه کنید. «فقط به تو نیکی کردیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه تو را برکت داده است»
غذا خوردن با هم بخشی از عهد با یکدیگر بود.
«ایشان» اشاره به ابیملک، احزات و فیکول دارد.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به ابیملک، احزات و فیکول دارد. ترجمه جایگزین: «همه خوردند»
«زود بیدار شدند»
«پس آن چاه را شَبَعه نامید.» مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام شَبعه شبیه کلمه ‘سوگند‘ به نظر میرسد.»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «بِئرشَبَع ممکن است به معنی «چاه سوگند» یا «چاه هفت» باشد. (توضیحات <پیدایش ۲۱: ۳۲> را ببینید)
اکثر باب ۲۶ پیدایش در مورد اسحاق نوشته شده است. این آیات در مورد پسر بزرگتر او، عیسو، هستند.
«۴۰»
«ازدواج کرد.» شما میتوانید در ترجمه خود ازدواج او با دو زن را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «دو زن گرفت»
اینها اسامی زنان هستند.
اسامی مردان هستند.
«نسل حت» یا «نسلی از حت.» مردم حت، ذریت حت بودند.
«ایشان» اشاره به یهودیه و بسمه دارد. در این قسمت به نحوی از سبب غم کسی شدن سخن گفته شده که گویی «تلخی[غم]» جسمی است که شخص میتواند آن را نزد کسی آورد. ترجمه جایگزین: «اسحاق را اندوهگین کردند» یا «اسحاق و رفقه[ربکا] به خاطر آنها تیرهروز شدند»
1و چون اسحاق پیر شد و چشمانشاز دیدن تار گشته بود، پسر بزرگ خود عیسو را طلبیده، به وی گفت: «ای پسر من!» گفت: «لبیك.»2گفت: «اینك پیر شدهام و وقت اجل خود را نمیدانم.3پس اكنون، سلاح خود یعنی تركش و كمان خویش را گرفته، به صحرا برو، و نخجیری برای من بگیر،4و خورشی برای من چنانكه دوست میدارم ساخته، نزد من حاضر كن، تا بخورم و جانم قبل از مردنم تو را بركت دهد.»5و چون اسحاق به پسر خود عیسو سخن میگفت، رفقه بشنید و عیسو به صحرا رفت تا نَخْجیری صید كرده، بیاورد.6آنگاه رفقه پسر خود یعقوب را خوانده، گفت: «اینك پدر تو را شنیدم كه برادرت عیسو را خطاب كرده، میگفت:7"برای من شكاری آورده، خورشی بساز تا آن را بخورم، و قبل از مردنم تو را در حضور خداوند بركت دهم."8پس ای پسر من، الا´ن سخن مرا بشنو در آنچه من به تو امر میكنم.9بسوی گله بشتاب، و دو بزغالۀ خوب از بزها،نزد من بیاور، تا از آنها غذایی برای پدرت بطوری كه دوست میدارد، بسازم.10و آن را نزد پدرت ببر تا بخورد، و تو را قبل از وفاتش بركت دهد.»11یعقوب به مادر خود، رفقه، گفت: «اینك برادرم عیسو، مردی مویدار است و من مردی بیموی هستم؛12شاید كه پدرم مرا لمس نماید، و در نظرش مثل مسخرهای بشوم، و لعنت به عوض بركت بر خود آورم.»13مادرش به وی گفت: «ای پسر من، لعنت تو بر من باد! فقط سخن مرا بشنو و رفته، آن را برای من بگیر.»14پس رفت و گرفته، نزد مادر خود آورد. و مادرش خورشی ساخت بطوری كه پدرش دوست میداشت.15و رفقه، جامه فاخر پسر بزرگ خود عیسو را كه نزد او در خانه بود گرفته، به پسر كهتر خود یعقـوب پوشانید،16و پوست بزغالهها را، بر دستها و نرمۀ گردن او بست.17و خورش و نانی كه ساخته بود، به دست پسر خود یعقوب سپرد.18پس نزد پدر خود آمده، گفت: «ای پدر من!» گفت: «لبیك، تو كیستی ای پسر من؟»19یعقوب به پدر خود گفت: «من نخستزادۀ تو عیسو هستم. آنچه به من فرمودی كردم، الا´ن برخیز، بنشین و از شكار من بخور، تا جانت مرا بركت دهد.»20اسحاق به پسر خود گفت: «ای پسر من! چگونه بدین زودی یافتی؟» گفت: «یهوه خدای تو به من رسانید.»21اسحاق به یعقوب گفت: «ای پسر من، نزدیك بیا تا تو را لمس كنم، كه آیا تو پسر من عیسو هستی یا نه.»22پس یعقوب نزد پدر خود اسحاق آمد، و او را لمس كرده، گفت: «آواز، آواز یعقوب است، لیكن دستها، دستهای عیسوست.»23و او را نشناخت، زیرا كه دستهایش مثل دستهای برادرش عیسو،مویدار بود. پس او را بركت داد.24و گفت: «آیا تو همان پسر من، عیسو هستی؟» گفت: «من هستم.»25پس گفت: «نزدیك بیاور تا از شكار پسر خود بخورم و جانم تو را بركت دهد.» پس نزد وی آورد و بخورد و شراب برایش آورد و نوشید.26و پدرش، اسحاق به وی گفت: «ای پسر من، نزدیك بیا و مرا ببوس.»27پس نزدیك آمده، او را بوسید و رایحۀ لباس او را بوییده، او را بركت داد و گفت: «همانا رایحۀ پسر من، مانند رایحۀ صحرایی است كه خداوند آن را بركت داده باشد.28پس خدا تو را از شبنم آسمان و از فربهی زمین، و از فراوانی غله و شیره عطا فرماید.29قومها تو را بندگی نمایند و طوایف تو را تعظیم كنند، بر برادران خود سرور شوی، و پسران مادرت تو را تعظیم نمایند. ملعون باد هر كه تو را لعنت كند، و هر كه تو را مبارك خواند، مبارك باد. »30و واقع شد چون اسحاق، از بركت دادن به یعقوب فارغ شد، به مجرد بیرون رفتنِ یعقوب از حضور پدر خود اسحاق، كه برادرش عیسو از شكار باز آمد.31و او نیز خورشی ساخت، و نزد پدر خود آورده، به پدر خود گفت: «پدر من برخیزد و از شكار پسر خود بخورد، تا جانت مرا بركت دهد.»32پدرش اسحاق به وی گفت: «تو كیستی؟» گفت: «من پسر نخستین تو، عیسو هستم.»33آنگاه لرزهای شدید بر اسحاق مستولی شده، گفت: «پس آن كه بود كه نخجیری صید كرده، برایم آورد، و قبل از آمدن تو از همه خوردم و او را بركت دادم، و فیالواقع او مباركخواهد بود؟»34عیسو چون سخنان پدر خود را شنید، نعرهای عظیم و بینهایت تلخ برآورده، به پدر خود گفت: «ای پدرم، به من، به من نیز بركت بده!»35گفت: «برادرت به حیله آمد، و بركت تو را گرفت.»36گفت: «نام او را یعقوب بخوبی نهادند، زیرا كه دو مرتبه مرا از پا درآورد. اول نخستزادگی مرا گرفت، و اكنون بركت مرا گرفته است.» پس گفت: «آیا برای من نیز بركتی نگاه نداشتی؟»37اسحاق در جواب عیسو گفت: «اینك او را بر تو سرور ساختم، و همۀ برادرانش را غلامان او گردانیدم، و غله و شیره را رزق او دادم. پس الا´ن ای پسر من، برای تو چه كنم؟»38عیسو به پدر خود گفت: «ای پدر من، آیا همین یك بركت را داشتی؟ به من، به من نیز ای پدرم بركت بده!» و عیسو به آواز بلند بگریست.39پدرش اسحاق در جواب او گفت: «اینك مسكن تو (دور) از فربهی زمین، و از شبنم آسمان از بالا خواهد بود.40و به شمشیرت خواهی زیست، و برادر خود را بندگی خواهی كرد، و واقع خواهد شد كه چون سر باز زدی، یوغ او را از گردن خود خواهی انداخت. »41و عیسو بسبب آن بركتی كه پدرش به یعقوب داده بود، بر او بغض ورزید؛ و عیسو در دل خود گفت: «ایام نوحهگری برای پدرم نزدیك است، آنگاه برادر خود یعقوب را خواهم كشت.»42و رفقه، از سخنان پسر بزرگ خود، عیسو آگاهی یافت. پس فرستاده، پسر كوچك خود،یعقوب را خوانده، بدو گفت: «اینك برادرت عیسو دربارۀ تو خود را تسلی میدهد به اینكه تو را بكشد.43پس الا´ن ای پسرم سخن مرا بشنو و برخاسته، نزد برادرم، لابان، به حَرّان فرار كن.44و چند روز نزد وی بمان، تا خشم برادرت برگردد.45تا غضب برادرت از تو برگردد، و آنچه بدو كردی، فراموش كند. آنگاه میفرستم و تو را از آنجا باز میآورم. چرا باید از شما هر دو در یك روز محروم شوم؟»46و رفقه به اسحاق گفت: «بسبب دختران حِتّ از جان خود بیزار شدهام.اگر یعقوب زنی از دختران حِتّ، مثل اینانی كه دختران این زمینند بگیرد، مرا از حیات چه فایده خواهد بود. »
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با آیات منظوم ۲۷: ۲۷- ۲۹ و ۲۷: ۳۹- ۴۰ انجام میدهد.
برکت پدر در خاور نزدیک باستان بسیار مهم بود. چنین برکتی شفاهی بود و الزام شرعی به همراه داشت. یعقوب قبلاً حق نخست زادگی عیسو را به دست آورده بود و ارث دو برابر از پول فروش زمین را که قرار بود به پسر بزرگتر برسد، برای خود تضمین کرده بود؛ در نتیجه او وعدههای عهدی که یهوه با ابراهیم داده بود را به ارث میبرد.
, , and and )
این قسمت به نحوی از نیمه کور بودن سخن میگوید که گویی چشمها چراغ هستند و نور آن چراغ تقریباً از بین رفته است. ترجمه جایگزین: «تقریباً کور شد» یا «تقریباً کور بود»
«اینجا هستم» یا «گوش میدهم.» ببینید این جمله را در <پیدایش ۲۲: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
عبارت «اینک[ببین]» بر آنچه که در ادامه میآید، تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «با دقت گوش کن»
در این قسمت به طور ضمنی گفته شده که اسحاق از مرگ زود هنگام خود با خبر است. ترجمه جایگزین: «یکی از همین روزها میمیرم»
این اشاره به مرگ جسمانی دارد.
اسحاق، سفارشاتی را به پسر بزرگتر خود میکند.
«تجهیزات شکار خود»
محفظهای برای نگهدای تیرهای کمان است. ترجمه جایگزین: «تیردان ترکشهایت» [در فارسی نیامده]
«حیوانی وحشی برای من شکار کن»
«خورشی[خوشمزه]» اشاره به غذایی خوش طعم دارد. ترجمه جایگزین: «گوشتی خوش طعم که دوست دارم را برای من درست کن»
در دوران عهد عتیق، پدر معمولاً رسماً بر فرزندان خود برکت را اعلام میکرد.
این آیه اطلاعات پسزمینهای در مورد شرح رویدادهایی است که در ادامه میآیند.
این آیه اطلاعات پسزمینهای در مورد شرح رویدادهایی است که در ادامه میآیند. کلمه «چون[اکنون]» آغاز سخن نویسنده در مورد رفقه[ربکا] و یعقوب را نشان میدهد.
«رفقه[ربکا] شنید که اسحاق با پسر خود، عیسو، سخن میگوید»
عیسو پسر اسحاق و رفقه[ربکا] بود. نویسنده عیسو را «پسر خود» میخواند تا نشان دهد که اسحاق عیسو را بر یعقوب ترجیح میداد.[اشتباه تایپی در متن انگلیسی]
این آیه اطلاعات پس زمینهای را که در آیه پنج با «رفقه بشنید» آغاز میشوند، ادامه میدهد. اطلاعات پسزمینهای در مورد شرح رویدادهایی است که در ادامه میآیند.
این آیه اطلاعات پس زمینهای که با کلمات «عیسو رفت...بیاورد» در آیه ۵ آغاز شده را ادامه میدهد. این اطلاعات پس زمینهای در مورد شرح رویدادهایی هستند که در ادامه میآیند. بعد از اینکه عیسو رفت، رفقه[ربکا] بر اساس شنیدههای خود با یعقوب سخن میگوید. «پس هنگامی که عیسو رفت...آن را بیاورد، رفقه[ربکا] با یعقوب سخن گفت»
یعقوب پسر اسحاق و رفقه[ربکا] بود. نویسنده یعقوب را «پسر خود» میخواند تا نشان دهد که رفقه[ربکا] یعقوب را بر عیسو ترجیح میدهد.
کلمه «اینک[ببین]» بر آنچه که در ادامه میآید تاکید بیشتر میکند. ترجمه جایگزین: «به دقت گوش بده»
نویسنده این کلمات را در آیه ۶ با «خطاب کرده» معرفی میکند. این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. «او به عیسو گفت که حیوانی وحشی شکار کند و گوشتی خوشمزه برای او درست کند که دوست دارد. سپس قبل از مرگش، پدرت عیسو را در حضور یهوه برکت خواهد داد»
«حیوانی وحشی که شکار کردهای را برای من بیاور»
«گوشت خوش طعمی که دوست دارم را برای من درست کن.» ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۷: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«در حضور یهوه تو را برکت دهم»
«قبل از اینکه بمیرم»
رفقه[ربکا] همچنان با پسر کوچکترش، یعقوب، سخن میگوید.
این به معنای «در این لحظه» نیست بلکه جهت جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه آمده به کار رفته است.
رفقه[ربکا] گفت «سخن مرا» تا به آنچه که در ادامه میگوید اشاره کند. ترجمه جایگزین: «از من اطاعت کن و آنچه میگویم را انجام بده»
کلمه «دوست میدارد» اشاره به غذایی خوش طعم دارد. ببینید این جمله را در <پیدایش ۲۷: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«سپس آن را نزد پدرت ببر»
«بعد از اینکه آن را میخورد تو را برکت میدهد»
«برکت» اشاره به اعلام رسمی برکت پدر بر فرزندان دارد.
«قبل از اینکه بمیرد»
«مردی لطیف پوست هستم» یا «پرمو نیستم»
«فکر میکند که دروغگو هستم[میپندارد که دروغگویم]» یا «میفهمد که میخواهم فریبش دهم»
در این قسمت به نحوی از لعنت و برکت سخن گفته شده که گویی بر شخص گذاشته میشوند. ترجمه جایگزین: «سپس به این خاطر من را لعن میکند و برکت نمیدهد»
«لعن تو بر من آید، پسرم.» لعن شدن به نحوی بیان شده که گویی جسمی است که بر شخص گذاشته میشود. ترجمه جایگزین: «لعن پدرت به جای تو بر من آید پسرم»
رفقه[ربکا] گفت «سخن مرا» تا به آنچه که میگوید اشاره کند. ترجمه جایگزین: «آنچه به تو میگویم را اطاعت کن» یا «از من اطاعت کن»
«آن بزغالهها را برای من بیاور»
کلمه «خورشی[خوشمزه] اشاره به غذایی خوش طعم دارد. ببینید جمله مشابه را در <پیدایش ۲۷: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
پوست بزغاله همچنان مو بر خود داشت.
«غذای لذیذ و نانی که پخته بود را به پسرش داد»
«بله، گوش میدهم» یا «بله، چیست؟» ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۲: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
«آنچه به من گفتهای را انجام دادم»
«شکار» اشاره به حیوانات وحشی دارد که کسی صید میکند و میکشد. ببینید «شکار» را در <پیدایش ۲۷: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«یعقوب پاسخ داد»
اصطلاحی به معنای رویدادی است که خدا سبب آن میشود. ترجمه جایگزین: «کمک کرد تا هنگام شکار موفق شوم»
«اگر واقعاً پسرم عیسو هستی»
«یعقوب به پدرش اسحاق نزدیک شد»
اسحاق در این قسمت از صدای یعقوب به عنوان معرفی برای یعقوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «صدای تو شبیه یعقوب است»
اسحاق در این قسمت مانند شخص عیسو به دستهای او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اما دستهای تو مثل دستهای عیسو به نظر میرسند.»
اسحاق قبل از برکت دادن پسرش چنین سوالی پرسید. ترجمه جایگزین: «اما اسحاق نخست پرسید»
«شکار» اشاره به حیوان وحشی دارد که مردم صید میکنند و میکشند. ببینید «شکار» را در <پیدایش ۲۷: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«اسحاق نوشید»
شما میتوانید شباهت بوی لباسهای او به لباس عیسو را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اسحاق لباس او را بویید و لباسش بوی عیسو را میداد پس اسحاق او را برکت داد»
«اسحاق بویید»
«بو»
«سپس او را برکت داد.» این اشاره به اعلام رسمی برکت پدر بر فرزندان دارد.
«همانا» آرایه ادبی موکد است که به معنای درست بودن امری است. ترجمه جایگزین: «واقعاً بوی پسرم»
کلمه «برکت داده شد» یعنی یهوه سبب رخ دادن اتفاقات خوب و ثمر آوردن شد. ترجمه جایگزین: «که یهوه سبب پربار بودن آن شد»
این برکت اسحاق است. او فکر میکرد که با عیسو سخن میگوید ولی در واقع با یعقوب حرف میزد.
شناسه مستتر فاعلی مفرد است و اشاره به یعقوب دارد. اما برکت بر نسل یعقوب هم میآید.
«شبنم» قطره آبی است که هنگام شب بر گیاهان شکل میگیرد. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود روشن کنید. ترجمه جایگزین: «شبنم از آسمان برای آبیاری محصول تو»
در این قسمت از داشتن زمینی پر ثمر به نحوی سخن گفته شده که گویی زمین فربه یا ثروتمند میشود. ترجمه جایگزین: «خاک خوب برای تولید محصول»
شما میتوانید در صورت ناآشنا بودن مخاطبین خود با «غله» و «شیره[شراب تازه]» کلماتی اجمالی را به جای آنها استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «مقدار زیادی غذا و نوشیدنی»
این ضمائر و مشتقات آنها مفرد هستند و اشاره به یعقوب دارند. اما نسل یعقوب نیز شامل این برکت میشوند.
«طوایف» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «مردم از تمام ملتها تعظیم کنند»
یعنی به منظور ادای احترام و ارج نهادن طرف مقابل، خم میشود.
«ارباب برادران خود شو»
اسحاق مستقیماً این برکت را بر یعقوب اعلام میکند، اما چنین برکتی به نسل یعقوب نیز میرسد، کسانی که بر نسل عیسو و برادران دیگری که یعقوب ممکن است داشته باشد، حکومت میکنند.
«پسران مادرت بر تو تعظیم خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا لعن کنندگان تو را لعن کند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا برکت دهندگان تو را برکت دهد»
«تازه از چادر پدرش اسحاق بیرون رفته بود»
«گوشت خوش طعمی که دوست دارم.» ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۷: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«پسر خود» روشی مودبانه است که عیسو به آن طریق به غذایی که آماده کرده اشاره میکند.
کلمه «شکار» اشاره به حیوانات وحشی دارد که مردم آنها را برای خوردن شکار میکنند. ببینید «شکار» را در <پیدایش ۲۷: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه اشاره به اعلام رسمی برکت پدر بر فرزندان دارد.
«به عیسو گفت»
«اسحاق لرزید»
«نخجیر» اشاره به حیوان وحشی دارد که صید و کشته میشود. ببینید «شکار» را در <پیدایش ۲۷: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
خشم عیسو شبیه طعمی تلخ بوده است. ترجمه جایگزین: «بلند گریه کرد»
این آرایه ادبی یعنی یعقوب آنچه متعلق به عیسو بود را گرفت. ترجمه جایگزین: «در عوض تو او را برکت دادم»
عیسو با استفاده از پرسشی بر خشم خود بر یعقوب تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «یعقوب نام درستی برای برادر من است!» [این نام به او میآید]
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یعقوب یعنی ‘او که پاشنه میگیرد‘ نام ‘یعقوب‘ در زبان اصلی مانند کلمهای به معنای ‘او که فریب میدهد‘ به نظر میرسد.»
در این قسمت به نحوی از [حق] نخستزادگی سخن گفته شده که گویی جسمی است که شخص میتواند آن را ببرد. ترجمه جایگزین: «آنچه زمانی حق ذاتی من بود چون مرا فریفت اکنون مال اوست»
این قسمت به نحوی از برکت سخن میگوید که گویی جسمی است که از شخص گرفته میشود. ترجمه جایگزین: «اکنون هم تو را فریب داده تا به جای من برکت را دریافت کند»
عیسو میدانست که پدرش نمیتواند به آنچه یعقوب را برکت داده، او را برکت دهد. عیسو از اسحاق آنچه که یعقوب را به آن برکت نداده را جویا میشود تا اسحاق بتواند عیسو را به آنچه از برکات باقی مانده برکت دهد.
اسحاق با استفاده از این سوال بر اینکه نمیتواند برای عیسو کاری کند، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کاری نیست که بتوانم برای تو بکنم!»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. «پدرم، آیا برکت دیگری برای من داری»
«به عیسو گفت»
«توجه کن چون آنچه میخواهم بگویم هم حقیقت است و هم مهم: مسکن»
این آرایه ادبی اشاره به حاصلخیزی زمین دارد. ترجمه جایگزین: «دور از حاصلخیزی خاک»
«شبنم» قطره آبی است که هنگام شب بر گیاهان تشکیل میشود. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «شبنم از آسمان تا محصول تو را آب دهد»
این ضمائر و مشتقات آنها مفرد هستند و اشاره به عیسو دارند، ولی نسل عیسو نیز شامل گفتههای عیسو نیز میشوند.
«شمشیر» اشاره به خشونت دارد. ترجمه جایگزین: «تو از مردم دزدی میکنی و آنها را میکشی تا آنچه برای زندگی نیاز داری را به دست آوری»[تو مردم را غارت میکنی و به قتل میرسانی تا مایحتاج خود برای زندگی را به دست آوری]
در این قسمت به نحوی از ارباب داشتن کسی سخن گفته شده که گویی کنترل ارباب بر شخص، یوغی است که شخص باید آن را حمل کند. ترجمه جایگزین: «خود را از کنترل او خارج میکنی»[خود را از یوغ سلطه او میرهانی]
«دل» اشاره به خود عیسو دارد. ترجمه جایگزین: «عیسو به خود گفت»
این قسمت اشاره به تعداد روزهایی دارد که شخص هنگام مرگ اعضای خانواده خود عزاداری میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به رفقه[ربکا] در مورد نقشه عیسو گفت»[کسی رفقه[ربکا] را از نقشه عیسو مطلع کرد]
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آنچه میخواهم به تو بگویم توجه کن»
«حال خود را بهتر میکند»
این کلمه به معنای «در همین لحظه» نیست بلکه جهت جلب توجه به نکتهای که در ادامه میآید، استفاده شده است.
«سریعاً اینجا را ترک کن...و به نزد لابان برو»
«برای مدتی»
«تا وقتی که برادرت آرام شود»
در این قسمت به نحوی از دیگر خشمگین نبودن سخن گفته شده که گویی خشم به سوی دیگری تغییر مسیر میدهد و از شخص مورد غضب دور میشود. ترجمه جایگزین: «تا دیگر از من خشمگین نباشد»
رفقه[ربکا] جهت تاکید بر نگرانی خود از این سوال استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «نمیخواهم هر دوی شما را در یک روز از دست دهم!»
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که عیسو یعقوب را میکشد و سپس عیسو را به جرم قتل، اعدام میکنند.
روشی مودبانه است که اشاره به مردن پسرانش دارد.
رفقه[ربکا] اغراق میکند تا بر حد ناراحتی خود از زنانی که عیسو با آنها وصلت کرده تاکید کند. ترجمه جایگزین: «به شدت ناراحتم»
«این زنان حتی» یا «نسل حت»[فرزندان حت]
عبارت «دختران...این زمین» به معنای زنان محلی است. ترجمه جایگزین: «مثل زنانی که در این سرزمین زندگی میکنند»
رفقه[ربکا] با استفاده از این سوال تاکید میکند که اگر یعقوب با زنان حتّی ازدواج کند تا چه اندازه ناراحت خواهد شد. ترجمه جایگزین: «زندگی من ناگوار خواهد بود!»
1و اسحاق، یعقوب را خوانده، او را بركت داد و او را امر فرموده، گفت: «زنی از دختران كنعان مگیر.2برخاسته، به فَدّانِ اَرام، به خانۀ پدر مادرت، بتوئیل، برو و از آنجا زنی از دختران لابان، برادر مادرت، برای خود بگیر.3و خدای قادر مطلق تو را بركت دهد، و تو را بارور و كثیر سازد، تا از تو امتهای بسیار بوجود آیند.4و بركت ابراهیم را به تو دهد، به تو و به ذریت تو با تو، تا وارث زمین غربت خود شوی، كه خدا آن را به ابراهیم بخشید.»5پس اسحاق، یعقوب را روانه نمود و به فدان ارام، نزد لابان بن بتوئیل ارامی، برادر رفقه، مادر یعقوب و عیسو، رفت.6و اما عیسو چون دید كه اسحاق یعقوب را بركت داده، او را به فدان ارام روانه نمود تا از آنجا زنی برای خود بگیرد، و در حین بركت دادن به وی امر كرده، گفته بود كه «زنی از دختران كنعان مگیر،»7و اینكه یعقوب، پدر و مادر خود رااطاعت نموده، به فدان ارام رفت،8و چون عیسو دید كه دختران كنعان در نظر پدرش، اسحاق، بَدَند،9پس عیسو نزد اسماعیل رفت، و مَحلَت، دختر اسماعیل بن ابراهیم را كه خواهر نبایوت بود، علاوه بر زنانی كه داشت، به زنی گرفت.10و اما یعقوب، از بِئرشَبَع روانه شده، بسوی حران رفت.11و به موضعی نزول كرده، در آنجا شب را بسر برد، زیرا كه آفتاب غروب كرده بود و یكی از سنگهای آنجا را گرفته، زیر سر خود نهاد و در همان جا بخسبید.12و خوابی دید كه ناگاه نردبانی بر زمین برپا شده، كه سرش به آسمان میرسد، و اینك فرشتگان خدا بر آن صعود و نزول میكنند.13در حال، خداوند بر سر آن ایستاده، میگوید: «من هستم یهوه، خدای پدرت ابراهیم، و خدای اسحاق. این زمینی را كه تو بر آن خفتهای به تو و به ذریت تو میبخشم.14و ذریت تو مانند غبار زمین خواهند شد، و به مغرب و مشرق و شمال و جنوب منتشر خواهی شد، و از تو و از نسل تو جمیع قبایل زمین بركت خواهند یافت.15و اینك من با تو هستم، و تو را در هر جایی كه رَوی، محافظت فرمایم تا تو را بدین زمین بازآورم، زیرا كه تا آنچه را به تو گفتهام، بجا نیاورم، تو را رها نخواهم كرد.»16پس یعقوب از خواب بیدار شد و گفت: «البته یهوه در این مكان است و من ندانستم.»17پس ترسان شده، گفت: «این چه مكان ترسناكی است! این نیست جز خانۀ خدا و این است دروازۀ آسمان.»18بامدادان یعقوب برخاست و آن سنگی را كه زیر سر خود نهاده بود، گرفت و چون ستونی برپا داشت و روغن بر سرش ریخت.19و آن موضع را بیتئیلنامید، لكن نام آن شهر اولاً لوز بود.20و یعقوب نذر كرده، گفت: «اگر خدا با من باشد، و مرا در این راه كه میروم محافظت كند، و مرا نان دهد تا بخورم، و رخت تا بپوشم،21تا به خانۀ پدر خود به سلامتی برگردم، هرآینه یهوه، خدای من خواهد بود.22و این سنگی را كه چون ستون برپا كردم، بیتالله شود، و آنچه به من بدهی، ده یك آن را به تو خواهم داد. »
این باب با وجود اینکه یعقوب پدر خود را برای کسب برکتِ عیسو فریب داد، همچنان برکت را تکرار میکند تا نشان دهد که یعقوب برکت وعده داده شده به ابراهیم را به ارث میبرد.
and and )
یعقوب خواب یا رویایی دید. این رویا نشان میدهد که با وجود گناه یعقوب، خدا همچنان وعدههای عهد ابراهیم را به یعقوب و نسل او میدهد.
and and )
شهری مهم برای ابراهیم و نسل او است. احتمالاً شهر بیتئیل از اهمیت الهیاتی برخوردار است.
«نباید بگیری»
«همین الان...برو»
نام دیگر منطقه بین النهرین است که تقریباً در عراق کنونی واقع شده است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۵: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه اشاره به نسل شخص یا اقوام دیگر او دارد. ترجمه جایگزین: «خانواده»
بتوئیل پدر رفقه[ربکا] بود. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۲: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
«پدر بزرگت»
«از دختران»
«دایی تو»
اسحاق همچنان با یعقوب سخن میگوید.
«کثیر» نحوه «باور» شدن یعقوب توسط خدا را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «فرزندان و نسل بسیار به تو میدهد»
این قسمت به نحوی از برکت یافتن کسی سخن گفته که گویی برکت جسمی است که بر شخص گذاشته میشود. اسم معنای «برکت» را میتوانید فعل «برکت...دهد» ترجمه کنید.[در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «خدا تو و نسلت را چون ابراهیم برکت دهد» یا «خدا به تو و نسلت آنچه را که به ابراهیم وعده داده بود، ببخشد»
داده شدن سرزمین کنعان به یعقوب و نسل او مانند فرزندی بیان شده که پول یا مایملک پدری را به ارث میبرد.
«زمینی که در آن میمانی»
«که خدا به ابراهیم وعده داده است»
نام دیگر منطقه بین النهرین است که تقریباً در عراق کنونی واقع شده است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۵: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
بتوئیل پدر رفقه[ربکا] بود. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۲: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
داستان از یعقوب به عیسو تغییر میکند.
این کلمه به منظور نشانگذاری تغییر داستان از اطلاعات پسزمینهای به عیسو استفاده شده است.
نام دیگر منطقه بین النهرین است که تقریباً در عراق کنونی واقع شده است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۵: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
«زنی برای خود...بگیرد»
«عیسو دید که اسحاق، یعقوب را برکت داد»
«نباید بگیری»
«زنان کنعان» یا «زنان کنعانی»
ارائه اطلاعات پسزمینهای در مورد عیسو ادامه مییابد.
«عیسو متوجه شد»
«پدرش اسحاق زنان کنعانی را تایید نکرد»
«زنان کنعان» یا «زنان کنعانی»
«به این خاطر...رفت»
«به علاوه زنانی که از قبل داشت»
نام یکی از دختران اسماعیل است.
نام یکی از پسران اسماعیل است.
داستان به یعقوب باز میگردد.
«او به جایی رسید چون خورشید غروب کرده بود و تصمیم گرفت که شب را آنجا بگذراند»
«یعقوب خوابی دید»
«کف آن به زمین میخورد»
این کلمه اشاره به جایی دارد که خدا زندگی میکند.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآید، جلب میکند.
معانی محتمل: ۱) «یهوه بر بالای پلکان ایستاده بود» یا ۲) «یهوه کنار یعقوب ایستاده بود»
«پدر» به معنای «نیاک» است. ترجمه جایگزین: «ابراهیم نیاک تو» یا «جدت ابراهیم»
خدا همچنان در رویای یعقوب با او سخن میگوید.
خدا نسل یعقوب را با غبار زمین مقایسه میکند تا بر تعداد بسیار آنها تاکید کند. ترجمه جایگزین: «آنقدر نسلت کثیر خواهد گشت که قادر به شمردن آنها نخواهی بود»
شناسه مستتر فاعلی در فعل مفرد است و اشاره به یعقوب دارد. یعقوب اشاره به نسل او دارد. ترجمه جایگزین: «نسل تو در مغرب پخش میشوند»
یعنی مردم مرزهای سرزمین خود را گسترش میدهند و سرزمینهای بیشتری را اشغال میکنند.
این کلمات برای اشاره به «همه جهات» کنار هم استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «در همه جهات»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام خانوادهها و نسل تو بر زمین را به خاطر تو برکت میدهم»
«توجه کن، چون آنچه میگویم راست و مهم است: من هستم»
«تا آنچه را گفتهام انجام ندهم، تو را ترک نخواهم کرد»
«از تو مراقبت میکنم» یا «از تو حفاظت میکنم»
«تو را به این سرزمین بر میگردانم»
«از خواب بلند شد»
عبارت «دروازه آسمان» نشان میدهد که این مکان ورودی «خانه خدا» و «ورودی مکانی است که خدا در آن زندگی میکند.»
در این قسمت به نحوی از ورودی مکانی که خدا در آن ساکن است سخن گفته شده که گویی قلمرویی واقعی است که کسی در را باز میکند و اجازه ورود دیگران به آن را میدهد.
ستونی جهت یادبود است. این ستون سنگ بزرگ یا تخته سنگی است که بر انتهای خود قرار میگیرد.
عملی نمادین است و اشاره به یعقوب دارد که ستون را به خدا تقدیم میکند. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «روغن بر سر آن ریخت تا ستون را به خدا تقدیم کند»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام بیتئیل به معنای ‘خانه خدا‘ است»
نام شهر است.
یعقوب با یهوه عهدی میبندد.
«عهدی بست» یا «صادقانه عهدی بست»
یعقوب با استفاده از سوم شخص با خدا سخن میگوید. شما میتوانید این قسمت را با استفاده از ضمائر دوم شخص ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اگر بخواهی...رختی که به بپوشم»
این کلمه اشاره به سفر یعقوب برای یافتن همسر و برگشتن به خانه دارد. ترجمه جایگزین: «در این سفر»
«نان» اشاره کلی به غذا دارد.
نذر با کلمات «اگر خدا با من باشد...تا بپوشم» در آیه ۲۰ آغاز میشود و اینجا نیز ادامه مییابد.
نذر با کلمات «اگر خدا با من باشد...تا بپوشم» در آیه ۲۰ آغاز میشود و اینجا نیز ادامه مییابد. یعقوب با استفاده از سوم شخص با خدا سخن میگوید. شما میتوانید این قسمت را با استفاده از ضمائر دوم شخص ترجمه کنید. «اگر با من باشی...تا بپوشم...به سلامتی برگردم...سپس تو خدای من خواهی بود که او را پرستش میکنم»
«خانه» اشاره به خانواده یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «به پدرم و مابقی خانوادهاش»
یعنی که آن سنگ آن مکان که خدا بر او ظاهر میشود را نشانگذاری میکند و جایی میشود که مردم خدا را پرستش میکند. ترجمه جایگزین: «خانه خدا» یا «مکان خدا»
1پس یعقوب روانه شد و به زمینبنیالمشرق آمد.2و دید كه اینك در صحرا، چاهی است، و بر كنارهاش سه گلۀ گوسفند خوابیده، چونكه از آن چاه گلهها را آب میدادند، و سنگی بزرگ بر دهنۀ چاه بود.3و چون همۀ گلهها جمع شدندی، سنگ را از دهنۀ چاه غلطانیده، گله را سیراب كردندی. پس سنگ را بجای خود، بر سر چاه باز گذاشتندی.4یعقوب بدیشان گفت: «ای برادرانم از كجا هستید؟» گفتند: «ما از حرّانیم.»5بدیشان گفت: «لابان بن ناحور را میشناسید؟» گفتند: «میشناسیم.»6بدیشان گفت: «بسلامت است؟» گفتند: «بسلامت، و اینك دخترش، راحیل، با گلۀ او میآید.»7گفت: «هنوز روز بلند است و وقت جمع كردن مواشی نیست، گله را آب دهید و رفته، بچرانید.»8گفتند: «نمیتوانیم، تا همۀ گلهها جمع شوند، و سنگ را از سر چاه بغلطانند، آنگاه گله را آب میدهیم.»9و هنوز با ایشان در گفتگو میبود كه راحیل، با گلۀ پدر خود رسید. زیرا كه آنها را چوپانی میكرد.10اما چون یعقوب راحیل، دختر خالوی خود، لابان، و گلۀ خالوی خویش، لابان را دید، یعقوب نزدیك شده، سنگرا از سر چاه غلطانید، و گلۀ خالوی خویش، لابان را سیراب كرد.11و یعقوب، راحیل را بوسید، و به آواز بلند گریست.12و یعقوب، راحیل را خبر داد كه او برادر پدرش، و پسر رفقه است. پس دوان دوان رفته، پدر خود را خبر داد.13و واقع شد كه چون لابان، خبر خواهرزادۀ خود، یعقوب را شنید، به استقبال وی شتافت، و او را در بغل گرفته، بوسید و به خانۀ خود آورد، و او لابان را از همۀ این امور آگاهانید.14لابان وی را گفت: «فیالحقیقۀ تو استخوان و گوشت من هستی.» و نزد وی مدت یك ماه توقف نمود.15پس لابان، به یعقوب گفت: «آیا چون برادر من هستی، مرا باید مفت خدمت كنی؟ به من بگو كه اجرت تو چه خواهد بود؟»16و لابان را دو دختر بود، كه نام بزرگتر، لیه و اسم كوچكتر، راحیل بود.17و چشمان لیه ضعیف بود، و اما راحیل، خوب صورت و خوشمنظر بود.18و یعقوب عاشق راحیل بود و گفت: «برای دختر كوچكت راحیل، هفت سال تو را خدمت میكنم.»19لابان گفت: «او را به تو بدهم، بهتر است از آنكه به دیگری بدهم. نزد من بمان. »20پس یعقوب برای راحیل هفت سال خدمت كرد. و بسبب محبتی كه به وی داشت، در نظرش روزی چند نمود.21و یعقوب به لابان گفت: «زوجهام را به من بسپار، كه روزهایم سپری شد، تا به وی درآیم.»22پس لابان، همۀ مردمان آنجا را دعوت كرده، ضیافتی برپا نمود.23و واقع شد كه هنگام شام، دختر خود، لیه را برداشته، او را نزد وی آورد، و او به وی درآمد.24و لابان كنیز خود زلفه را، به دختر خود لیه، به كنیزی داد.25صبحگاهان دید، كه اینك لیه است! پس به لابان گفت: «این چیست كه به من كردی؟ مگربرای راحیل نزد تو خدمت نكردم؟ چرا مرا فریب دادی؟»26لابان گفت: «در ولایت ما چنین نمیكنند كه كوچكتر را قبل از بزرگتر بدهند.27هفتۀ این را تمام كن و او را نیز به تو میدهیم، برای هفت سال دیگر كه خدمتم بكنی. »28پس یعقوب چنین كرد، و هفتۀ او را تمام كرد، و دختر خود، راحیل را به زنی بدو داد.29و لابان، كنیز خود، بلهه را به دختر خود، راحیل به كنیزی داد.30و به راحیل نیز درآمد و او را از لیه بیشتر دوست داشتی، و هفت سال دیگر خدمت وی كرد.31و چون خداوند دید كه لیه مكروه است، رحم او را گشود. ولی راحیل، نازاد ماند.32و لیه حامله شده، پسری بزاد و او را رؤبین نام نهاد، زیرا گفت: « خداوند مصیبت مرا دیده است. الا´ن شوهرم مرا دوست خواهد داشت.»33و بار دیگر حامله شده، پسری زایید و گفت: «چونكه خداوند شنید كه من مكروه هستم، این را نیز به من بخشید.» پس او را شمعون نامید.34و باز آبستن شده، پسری زایید و گفت: «اكنون این مرتبه شوهرم با من خواهد پیوست، زیرا كه برایش سه پسر زاییدم.» از این سبب او را لاوی نام نهاد.35و بار دیگر حامله شده، پسری زایید و گفت: «این مرتبه خداوند را حمد میگویم.» پس او را یهودا نامید. آنگاه از زاییدن بازایستاد.
این باب تنش بین همسران یعقوب، راحیل و لیه را تشریح میکند. این روایت تا باب بعد ادامه مییابد.
اگرچه دلیل دقیق عدم تمایل چوپانان برای آب دادن به گوسفندان مشخص نیست، ولی احتمالاً از روی تنبلی چنین نمیکردند. اعمال این چوپانان، با اعمال یعقوب در تضاد قرار گرفته است.
در خاور نزدیک باستان معمول بود که اقوام با بوسیدن به یکدیگر سلام کنند. چنین بوسهای به هیچ وجه جنسی نبود.
معمولاً در خاور نزدیک باستان مردان برای ازدواج با زنان، برای پدر آن زن کار میکردند تا چنین حقی را کسب کنند. مشخص نیست چقدر پدران، دختران کوچکتر خود را قبل از دختران بزرگتر برای ازدواج به شوهران میسپردند. همچنین ازدواج یعقوب با بیش از یک همسر، گناه به حساب میآمد.
این به معنای مردم فدانارام است که در سرزمین شرقی کنعان قرار گرفته است.
کلمه «اینک» آغاز رویداد دیگری را در داستان کلی نشانگذاری میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«زیرا از آن چاه.» این عبارت تغییری را در داستان نشانگذاری میکند که داستان به ارائه اطلاعات پسزمینهای در مورد طریقی که چوپانان به گله خود آب میدهند، میپردازد.
«چوپانان آب دادند» یا «کسانی که از گوسفندان نگهداری میکردند، آب میدادند»
«دهنه» روشی برای اشاره به ورودی چاه است. ترجمه جایگزین: «دریچه چاه»
«یعقوب به چوپانان گفت»
روشی مودبانه برای سلام کردن به غریبهها است.
«بن» اشاره به نسل مذکر دارد. معنی محتمل دیگر «لابان نوه ناحور» است.
«اینک ببین! راحیل دخترش با گوسفندان میآید»
«خورشید همچنان در آسمان است» یا «خورشید هنوز درخشان است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا باید گله را جمع کنید»
این به معنای جمع کردن گله و شب نگه داشتن آنها در همانجاست. معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید.
«در زمین علف بخورند»
«باید صبر کنیم تا آنها را آب دهیم.» این احتمالاً به زمانبندی اشاره دارد، نه امکان انجام کار.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا چوپانان دیگر گله را جمع کنند»
«سر» اشاره به ورودی چاه دارد. ترجمه جایگزین: «از چاه» یا «از ورودی چاه»
«سپس گله را آب میدهیم»
«دایی»
«سر» اشاره به ورودی چاه دارد. ترجمه جایگزین: «چاه[چشمه]» یا «ورودی چاه»
معمولاً در خاور نزدیک باستان با بوسه بر اقوام سلام میکردند، البته اکثراً مردان چنین کاری را انجام میدادند. اگر زبان شما روشی برای اشاره به سلامی پر احساس به اقوام دارد، میتوانید از آن در این قسمت استفاده کنید. در غیر اینصورت از کلمه مناسب استفاده کنید.
یعقوب از خوشحالی گریست. معنای کامل این جمله را میتوانید مشخص کنید.
«اقوام پدرش»
«پسر خواهر»
«او را بغل کرد»
در خاور نزدیک باستان معمول بود که اقوام با بوسیدن به یکدیگر سلام کنند، گرچه چنین کاری اغلب بین مردان انجام میشد. اگر زبان شما روشی دارد که به آن وسیله به سلامی پر احساس اشاره میکنند از آن در این قسمت استفاده کنید. در غیر اینصورت از کلمهای که مناسب است، استفاده کنید.
«سپس یعقوب به لابان آنچه به راحیل گفته بود را گفت»
این عبارت یعنی با هم رابطه مستقیم داشتند. ترجمه جایگزین: «اقوام من» یا «عضوی از خانواده من»
لابان با استفاده از این سوال تاکید میکند که باید برای کار به یعقوب پول بپردازد. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. شما همچنین میتوانید این قسمت را به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «گرچه از اقوام من هستی، ولی باید برای کاری که میکنی به تو پول بپردازم»
کلمه «[اینک]» به منظور نشانگذاری تغییر سیر داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد لابان و دخترانش به کار رفته است. [در فارسی انجام نشده]
معانی محتمل: ۱) «چشمان لیه زیبا بود» یا ۲) «چشمان لیه زشت بود»
کلمه «عاشق» اشاره به کشش رومانتیک بین زن و مرد دارد.
«بهتر از آن است که او را به مردی دیگر دهم»
«اما زمان به نظر او چند روز میآمد»
«به خاطر محبتی که نسبت به او داشت» یا «به خاطر محبتش به وی»
عبارت «سپری شده» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. این جمله خبری، تاکیدی است. ترجمه جایگزین: «زنم را به من بده تا با او ازدواج کنم، زیرا مدت زمانی که باید برای تو کار میکردم را به پایان رساندم!» یا «راحیل را به من بده تا با او ازدواج کنم زیرا هفت سال برای تو کار کردم»
<u>
</u>
«ضیافت عروسی برای من آماده کن.» لابان احتمالاً به دیگران گفته بود تا برای او ضیافتی بر پا کنند. ترجمه جایگزین: «دیگران را وا داشت تا ضیافت عروسی برای وی آماده کند.»
«که...با وی رابطه جنسی داشت.» شما میتوانید از کلمات مودبانه دیگری استفاده کنید.
نویسنده در این قسمت اطلاعات پسزمینهای در مورد داده شدن زلفه به لیه توسط لابان را ارائه میدهد. احتمال زیاد او زلفه را قبل از ازدواج به لیه داد.
نام کنیز لیه است.
«یعقوب از اینکه لیه را با خود همخواب دید، تعحب کرد.» کلمه «اینک» تعجب یعقوب از آنچه دیده است را نشان میدهد.
یعقوب با استفاده از این سوال خشم و تعجب خود را ابراز میکند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «باورم نمیشود که با من چنین کردهای!»
یعقوب با استفاده از این سوال درد خود از فریب خوردن توسط راحیل را ابراز میکند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بیش از هفت سال به تو خدمت کردم تا با راحیل ازدواج کنم!»
«در خانواده ما...نمیدهند»
«هفته ضیافت عروسی لیه را تمام کن»
معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «هفته آینده، راحیل را نیز به تو میدهیم»
«یعقوب آنچه لابان خواسته بود را انجام داد و جشن عروسی او را به پایان رساند»
نام کنیز راحیل است.
«یعقوب با راحیل رابطه جنسی داشت.» شاید لازم باشد که از کلماتی مودبانهتر استفاده کنید. ببینید کلمات مشابه را در <پیدایش ۲۹: ۲۳> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به عشق رومانتیک بین مرد و زن دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یعقوب لیه را دوست نداشت»
این مبالغه است و بر اینکه یعقوب راحیل را بیشتر از لیه دوست داشت، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کمتر از راحیل دوست داشت»
در این قسمت به نحوی از اینکه خدا سبب باردار شدن لیه میشود، سخن گفته شده که گویی خدا رحم او را میگشاید.
«نتوانست حامله شود»
«لیه بچه دار شد و پسری به دنیا آورد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام روبین به معنای ‘ببین، پسری‘ است»
لیه درد عاطفی را تجربه میکرد، چون یعقوب او را رد کرده بود. اسم معنای «مصیبت» را میتوانید به عنوان فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه دید که زجر میکشم»
«لیه حامله شد»
«پسری به دنیا آورد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه شنید که شوهرم من را دوست ندارد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام شمعون به معنای ‘شنید‘ است»
«شوهرم من را پذیرفت»
«سه پسر برای او به دنیا آوردم»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام لاوی به معنای ‘متصل‘ است»
«لیه باز حامله شد»
«پسری به دنیا آورد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یهودا به معنای ‘ستایش[ستودن]‘ است»
1و اما راحیل، چون دید كه براییعقوب، اولادی نزایید، راحیل بر خواهر خود حسد برد. و به یعقوب گفت: «پسران به من بده والاّ میمیرم.»2آنگاه غضب یعقوب بر راحیل افروخته شد و گفت: «مگر من به جای خداهستم كه بار رحم را از تو باز داشته است؟»3گفت: «اینك كنیز من، بلهه! بدو درآ تا بر زانویم بزاید، و من نیز از او اولاد بیابم.»4پس كنیز خود، بلهه را به یعقوب به زنی داد. و او به وی درآمد.5و بلهه آبستن شده، پسری برای یعقوب زایید.6و راحیل گفت: «خدا مرا داوری كرده است، و آواز مرا نیز شنیده، و پسری به من عطا فرموده است.» پس او را دان نام نهاد.7و بلهه، كنیز راحیل، باز حامله شده، پسر دومین برای یعقوب زایید.8و راحیل گفت: «به كُشتیهای خدا با خواهر خود كشتی گرفتم و غالب آمدم.» و او را نفتالی نام نهاد.9و اما لیه چون دید كه از زاییدن باز مانده بود، كنیز خود زلفه را برداشته، او را به یعقوب به زنی داد.10و زلفه، كنیز لیه، برای یعقوب پسری زایید.11و لیه گفت: «به سعادت!» پس او را جاد نامید.12و زلفه، كنیز لیه، پسر دومین برای یعقوب زایید.13و لیه گفت: «به خوشحالی من! زیرا كه دختران، مرا خوشحال خواهند خواند.» و او را اشیر نام نهاد.14و در ایام درو گندم، رؤبین رفت و مهرگیاهها در صحرا یافت و آنها را نزد مادر خود لیه، آورد. پس راحیل به لیه گفت: «از مهرگیاههای پسر خود به من بده.»15وی را گفت: «آیا كم است كه شوهر مرا گرفتی و مهر گیاه پسر مرا نیز میخواهی بگیری؟» راحیل گفت: «امشب به عوض مهر گیاه پسرت، با تو بخوابد.»16و وقت عصر، چون یعقوب از صحرا میآمد، لیه به استقبال وی بیرون شده، گفت: «به من درآ، زیرا كه تو را به مهرگیاهِ پسر خود اجیر كردم.» پس آنشب با وی همخواب شد.17و خدا، لیه را مستجاب فرمود كه آبستن شده، پسر پنجمین برای یعقوب زایید.18و لیه گفت: «خدا اجرت به من داده است، زیرا كنیز خود را به شوهر خود دادم.» و اورا یساكار نام نهاد.19و بار دیگر لیه حامله شده، پسر ششمین برای یعقوب زایید.20و لیه گفت: «خدا عطای نیكو به من داده است. اكنون شوهرم با من زیست خواهد كرد، زیرا كه شش پسر برای او زاییدم.» پس او را زبولون نامید.21و بعد از آن دختری زایید، و او را دینه نام نهاد.22پس خدا راحیل را بیاد آورد، و دعای او را اجابت فرموده، خدا رحم او را گشود.23و آبستن شده، پسری بزاد و گفت: «خدا ننگ مرا برداشته است.»24و او را یوسف نامیده، گفت: « خداوند پسری دیگر برای من مزید خواهد كرد. »25و واقع شد كه چون راحیل، یوسف را زایید، یعقوب به لابان گفت: «مرا مرخص كن تا به مكان و وطن خویش بروم.26زنان و فرزندان مرا كه برای ایشـان تو را خدمت كردهام به من واگذار تا بروم زیرا خدمتی كه به تو كردم، تو میدانی.»27لابان وی را گفت: «كاش كه منظور نظر تو باشم، زیرا تَفَأُّلاً یافتهام كه بخاطر تو، خداوند مرا بركت داده است.»28و گفت: «اجرت خود را بر من معین كن تا آن را به تو دهم.»29وی را گفت: «خدمتی كه به تو كردهام، خود میدانی، و مواشیات چگونه نزد من بود.30زیرا قبل از آمدن من، مال تو قلیل بود، و به نهایت زیاد شد، و بعد از آمدن من، خداوند تو را بركت داده است. و اكنون من نیز تدارك خانۀ خود را كی ببینم؟»31گفت: «پس تو را چه بدهم؟» یعقوب گفت: «چیزی به من مده، اگر این كار را برای من بكنی، بار دیگر شبانی و پاسبانی گلۀ تو را خواهم نمود.32امروز در تمامی گلۀ تو گردش میكنم، و هر میش پیسه و ابلق و هر میش سیاه را از میانگوسفندان، و ابلقها و پیسهها را از بزها، جدا میسازم، و آن، اجرت من خواهد بود.33و در آینده عدالت من، بر من شهادت خواهد داد، وقتی كه بیایی تا اجرت مرا پیش خود ببینی، آنچه از بزها، پیسه و ابلق، و آنچه از گوسفندان، سیاه نباشد، نزد من به دزدی شمرده شود.»34لابان گفت: «اینك موافق سخن تو باشد.»35و در همان روز، بزهای نرینۀ مُخَطّط و ابلق، و همۀ ماده بزهای پیسه و ابلق، یعنی هر چه سفیدی در آن بود، و همۀ گوسفندان سیاه را جدا كرده، به دست پسران خود سپرد.36و در میان خود و یعقوب، سه روز راه، مسافت گذارد. و یعقوب باقی گلۀ لابان را شبانی كرد.37و یعقوب چوبهای تر و تازه از درخت كبوده و بادام و چنار برای خود گرفت، و خطهای سفید در آنها كشید، و سفیدی را كه در چوبها بود، ظاهر كرد.38و وقتی كه گلهها، برای آب خوردن میآمدند، آن چوبهایی را كه خراشیده بود، در حوضها و آبخورها پیش گلهها مینهاد، تا چون برای نوشیدن بیایند، حمل بگیرند.39پس گلهها پیش چوبها بارآور میشدند، و بزهای مخطّط و پیسه و ابلق میزاییدند.40و یعقوب، بزها را جدا كرد، و روی گلهها را بسوی هر مخطّط و سیاه در گلۀ لابان واداشت، و گلههای خود را جدا كرد و با گلۀ لابان نگذاشت.41و هرگاه حیوانهای تنومند حمل میگرفتند، یعقوب چوبها را پیش آنها در آبخورها مینهاد، تا در میان چوبها حمل گیرند.42و هر گاه حیوانات ضعیف بودند، آنها را نمیگذاشت، پس ضعیفها از آن لابان، و تنومندها از آن یعقوب شدند.43و آن مرد بسیار ترقی نمود، و گلههای بسیار و كنیزان و غلامان و شتران و حماران بهم رسانید.
این باب همچنان به بیان تنش میان راحیل و لیه میپردازد.
در خاور نزدیک باستان مهم بود که زنان متاهل صاحب فرزندان بسیار شوند. مردم صاحب فرزندان بسیار نشدن زنان را مایع شرمساری وی میدانستند به همین خاطر راحیل و لیه همیشه به یکدیگر حسودی میکردند.
گوسفندان پیسه و ابلق، ناقص به حساب میآمدند و از گوسفندان بدون خال ارزش کمتری داشتند. با اینکه یعقوب به لابان پیشنهادی عادلانه داد، ولی لابان سعی کرد با فریب، حق یعقوب را به او ندهد. یعقوب انتظار چنین خیانتی را میکشید.
«وقتی راحیل متوجه شد که نمیتواند حامله شود»
راحیل با اغراق، میزان ناراحتی خود از فرزند نداشتن را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «حس میکنم که کاملاً بیارزش هستم»
«سبب شو تا باردار شوم»
در این قسمت به نحوی از خشم یعقوب سخن گفته شده که گویی آتش است. ترجمه جایگزین: «یعقوب بسیار از راحیل خشمگین بود»
یعقوب با استفاده از این پرسش بدیهی، راحیل را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من خدا نیستم! من مانع فرزنددار شدن تو نیستم!»
«راحیل گفت»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آنچه که میخواهم بگویم توجه کن»
آن زمان این روش طریقی شرعی[قانونی] بود که به آن واسطه زن نازا میتوانست صاحب فرزند شود. معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید.
نام کنیز راحیل است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
روشی مودبانه برای اشاره به داشتن رابطه جنسی است. شاید لازم باشد که در زبان خود از کلماتی دیگر استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشته باش»
روشی که به آن طریق میگویند فرزندان متولد شده از بلهه متعلق به راحیل خواهند بود. ترجمه جایگزین: «برای من»
«تا به این طریق او سبب فرزند دار شدن من شود»
روشی مودبانه است که اشاره به رابطه جنسی دارد. ترجمه جایگزین: «یعقوب با وی رابطه جنسی داشت»
نام کنیز راحیل است. ببیند این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
«پسری برای یعقوب به دنیا آورد»
«راحیل نامی بر وی گذاشت»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام دان به معنای ‘او قضاوت کرد» است.
«بلهه...باز آبستن شد»
«پسر دوم برای یعقوب به دنیا آورد»
عبارت «کشتیها...کشتی گرفت» اصطلاحی است که برای تاکید استفاده شده است. این عبارت همچنین استعاره است و به نحوی از تلاش راحیل برای صاحب فرزند شدن مانند خواهرش سخن گفته که گویی با لیه واقعاً میجنگد. ترجمه جایگزین: «تلاش بسیار کردم تا مانند خواهرم، لیه، فرزندان داشته باشم»
«پیروز شدم» یا «برنده شدم»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام نفتالی به معنای ‘تقلای من‘ است»
«وقتی لیه متوجه شد»
«او زلفه، کنیزش را به همسری یعقوب داد»
نام کنیز لیه است. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۹: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
«پسری برای یعقوب به دنیا آورد»
«به فرخندگی!» یا «چه خوش اقبالی»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام جاد به معنای ‘خوشبخت‘ است.»
نام کنیز لیه است. ببیند این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
«پسر دوم برای یعقوب به دنیا آورد»
«چقدر برکت یافتهام» یا «چقدر خوشحالم»
«زنان» یا «زنان جوان»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام اشیر به معنای ‘خوشحال‘ است.»
«روبین بیرون رفت»
عبارت «در ایام» اصطلاحی است که اشاره به فصل یا زمانی از سال دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی از سال که گندم درو میکنند» یا «حین درو گندم»
میوهای بود که میگفتند باروری و میل به رابطه جنسی با معشوقه را افزایش میدهد. ترجمه جایگزین: «میوه عشق»
«آیا اهمیت نمیدهد که شوهر من را؟» این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آیا به اندازه کافی بد نیست که شوهرم.»
این پرسشی بدیهی برای توبیخ راحیل استفاده شده است. این پرسش را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون میخواهی که!»
«بخوابد» بهگویی است. ترجمه جایگزین: «سپس یعقوب با او رابطه جنسی بر قرار کرد»
«درآ» بهگویی است. ترجمه جایگزین: «باید با من رابطه جنسی داشته باشی»
«به بهای مهرگیاه پسرم.» ببینید «مهرگیاه» را در <پیدایش ۳۰: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
«حامله شد»
«برای یعقوب پسر پنجمی زایید»
اینجا به نحوی از پاداش یافتن لیه توسط خدا سخن گفته شده که گویی لیه اربابی است که به کسی حقوق میدهد تا برای او کار کند. ترجمه جایگزین: «خدا حقم را به من داده است» یا «خدا به من پاداش داده است»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یساكار به معنای ‘پاداشی هست‘ میباشد.»
«لیه باز حامله شد»
«پسر ششمی برای یعقوب به دنیا آورد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام زبولون به معنای ‘شرافت[آبرو]‘ است»
«دینه» نام دختر لیه است.
عبارت «بیاد آورد» به معنای به خاطر آوردن است. این به معنای آن نیست که خدا راحیل را فراموش کرد، بلکه به این معنا است که تقاضای او را در نظر گرفت. ترجمه جایگزین: «خدا تقاضای راحیل را در نظر گرفت و آنچه میخواست را به او عطا کرد.»
اینجا به نحوی از دیگر شرمسار نبودن راحیل سخن گفته شده که گویی «ننگ» جسمی است که میتوان آن را از شخص گرفت. اسم معنای «ننگ» را میتوانید به «شرمگین بودن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا سبب شد که دیگر شرمسار نباشم»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یوسف به معنای ‘بیافزاید‘ است»
پسران اول راحیل از بلهه، کنیز دیگر وی بودند.
«پس از اینکه راحیل یوسف را به دنیا آورد»
«تا بتوانم بروم»
یعقوب، لابان را از قراردادش مطلع میکند (<پیدایش ۲۹: ۲۷>). اسم معنای «خدمت» را میتوانید در قالب فعلی چون «خدمت کرد» ترجمه کنید[در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «میدانی که به اندازه کافی خدمتت کردهام»
«لابان به یعقوب گفت»
«نظر» یا «[چشم]» اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «اگر باب میل تو باشم» یا «اگر از من خشنودی»
اصطلاحی به معنای تایید کسی توسط کسی دیگر است.
«لطفاً بمان، چون»[در فارسی نیامده]
«به واسطه تلاش روحانی خود و جادوگری کردن در یافتهام»
«به واسطه تو»
این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگو چقدر باید به تو بپردازم تا اینجا نگهت دارم»
«یعقوب به لابان گفت»
«چقدر دامهای تو از زمانی که مراقبت آنها را به عهده گرفتهام بهتر شده است»
«قبل از اینکه کارم را برای تو شروع کنم گلهات کوچک بود»
«اما اکنون که ثروتت بسیار افزایش یافته است»
«حالا کی باید از خانواده خود مراقبت کنم؟» یعقوب با استفاده از این سوال تاکید میکند که قصد رفع نیاز خانواده خود را دارد. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون میخواهم از خانواده خود مراقبت کنم!»
«چه میتوانم به تو بدهم» یا «چه به تو بدهم.» این قسمت را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چه میتوانم به تو بدهم تا بمانی و برای من کار کنی»
کلمه موصولی «اگر[ولی]» را میتوانید در آغاز سخن یعقوب بیاورید تا تضاد این سخن با آنچه قبلاً گفته است را نشان دهید. ترجمه جایگزین: «اما اگر این کار را برای من کنی»
عبارت «این کار» اشاره به آنچه دارد که یعقوب در آیه ۳۲ پیشنهاد داده است.
«گله تو را غذا دهم و از آنها مراقبت کنم»
«هر گوسفند خالدار و هر گوسفند سیاه و هر بز خالدار»
«این است قیمت اینجا ماندنم»
«عدالت» به معنای «صداقت» است. در این قسمت به نحوی از «عدالت» سخن گفته شده که گویی شخص به نفع یا بر ضد کس دیگر شهادت میدهد. ترجمه جایگزین: «و بعداً از صداقت یا عدم صداقتم با خود آگاه میشوی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر بزهایی بدون خال و گوسفندانی یافتی که سیاه نباشند، میتوانی آنها را دزدی به حساب آوری»
«همانطور باشد که میگویی» یا «آنچه که گفتهای را انجام میدهیم»
«نوار و خال داشتند»
«خالدار»
«هر بزی که سفیدی در خود داشت»
«تمام گوسفندان سیاه»
«دست» اشاره به کنترل یا مراقبت دارد. ترجمه جایگزین: «پسرانش را گماشت تا از آنها مراقبت کند»
اینها درختانی با چوب سفید هستند.
«تکهای از تنه درختان کند تا چوب سفید زیر آنها نمایان شود»
ظرفهای بزرگ و رو باز هستند که برای نگه داشتن آب نوشیدنی حیوانات از آنها استفاده میشود.
«حیوانات گله...حامله میشدند»
«اولادی خط و خال دار زاییدند»
شما میتوانید در ترجمه خود روی دادن چنین اتفاقی در طول چندین سال را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «یعقوب طی چند سال آینده ...جدا کرد»
«به سمت... نگاه کرد»
«گلههای خود را مجزا کرد»
اینجا کلمه «نظر» اشاره به گوسفندان دارد و بر دیدن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «تا گله بتواند ببیند»[در فارسی این کلمه نیامده]
«جلوی چوبها»
«حیوانات ضعیفتر»
«پس اولاد ضعیفتر به لابان تعلق داشتند در حالیکه اولاد قویتر متعلق به یعقوب بودند» شما میتوانید بیانی گویاتر از این موضوع در ترجمه خود داشته باشید. ترجمه جایگزین: «پس اولاد ضعیفتر خط یا خالی بر خود نداشتند و متعلق به لابان بودند در حالیکه اولاد قویتر خط یا خال بر خود داشتند و متعلق به یعقوب بودند»
«یعقوب»
«بسیار سود برد» یا «بسیار ثروتمند شد»
1و سخنان پسران لابان را شنید كه میگفتند: «یعقوب همۀ مایملك پدر ما را گرفته است، و از اموال پدر ما تمام این بزرگی را بهم رسانیده.»2و یعقوب روی لابان را دید كه اینك مثل سابق با او نبود.3و خداوند به یعقوب گفت: «به زمین پدرانت و به مُولَد خویش مراجعت كن و من با تو خواهم بود.»4پس یعقوب فرستاده، راحیل و لیه را به صحرا نزد گلۀ خود طلب نمود.5و بدیشان گفت: «روی پدر شما را میبینم كه مثل سابق با من نیست، لیكن خدای پدرم با من بوده است.6و شما میدانید كه به تمام قوت خود پدر شما را خدمت كردهام.7و پدر شما مرا فریب داده، ده مرتبه اجرت مرا تبدیل نمود ولی خدا او را نگذاشت كه ضرری به من رساند.8هر گاه میگفت اجرت تو پیسهها باشد، تمام گلهها پیسه میآوردند، و هر گاه گفتی اجرت تو مخطط باشد، همۀ گلهها مخطط میزاییدند.9پس خدا اموال پدر شما را گرفته، به من داده است.10و واقع شد هنگامی كه گلهها حمل میگرفتند كه در خوابی چشم خود را باز كرده، دیدم اینك قوچهایی كه با میشها جمع میشدند، مخطط و پیسه و ابلق بودند.11و فرشتۀ خدا در خواب به من گفت: "ای یعقوب!" گفتم: "لبیك."12گفت: "اكنون چشمان خود را باز كن و بنگر كه همۀ قوچهایی كه با میشها جمع میشوند، مخطط و پیسه و ابلق هستند زیرا كه آنچه لابان به تو كرده است، دیدهام.13من هستم خدای بیتئیل، جایی كه ستون را مسح كردی و با من نذر نمودی. الا´ن برخاسته، از این زمین روانه شده، به زمین مُولَدخویش مراجعت نما."»14راحیل و لیه در جواب وی گفتند: «آیا در خانۀ پدر ما، برای ما بهره یا میراثی باقیست؟15مگر نزد او چون بیگانگان محسوب نیستیم، زیرا كه ما را فروخته است و نقد ما را تماماً خورده.16زیرا تمام دولتی را كه خدا از پدر ما گرفته است، از آن ما و فرزندان ماست، پس اكنون آنچه خدا به تو گفته است، بجا آور. »17آنگاه یعقوب برخاسته، فرزندان و زنان خود را بر شتران سوار كرد،18و تمام مواشی و اموال خود را كه اندوخته بود، یعنی مواشی حاصلۀ خود را كه در فدان ارام حاصل ساخته بود، برداشت تا نزد پدر خود اسحاق به زمین كنعان برود.19و اما لابان برای پشم بریدن گلۀ خود رفته بود و راحیل، بتهای پدر خود را دزدید.20و یعقوب لابان ارامی را فریب داد، چونكه او را از فرار كردن خود آگاه نساخت.21پس با آنچه داشت، بگریخت و برخاسته، از نهر عبور كرد و متوجه جَبَل جلعاد شد.22در روز سوم، لابان را خبر دادند كه یعقوب فرار كرده است.23پس برادران خویش را با خود برداشته، هفت روز راه در عقب او شتافت، تا در جَبَل جلعاد بدو پیوست.24شبانگاه، خدا در خواب بر لابان ارامی ظاهر شده، به وی گفت: «با حذر باش كه به یعقوب نیك یا بد نگویی.»25پس لابان به یعقوب دررسید و یعقوب خیمۀ خود را در جبل زده بود، و لابان با برادران خود نیز در جبل جلعاد فرود آمدند.26و لابان به یعقوب گفت: «چه كردی كه مرا فریب دادی و دخترانم را مثل اسیرانِ شمشیر برداشته، رفتی؟27چرا مخفی فرار كرده، مرا فریب دادی و مرا آگاهنساختی تا تو را با شادی و نَغَمات و دف و بربط مشایعت نمایم؟28و مرا نگذاشتی كه پسران و دختران خود را ببوسم؛ الحال ابلهانه حركتی نمودی.29در قوت دست من است كه به شما اذیت رسانم. لیكن خدای پدر شما دوش به من خطاب كرده، گفت: "با حذر باش كه به یعقوب نیك یا بد نگویی."30و الا´ن چونكه به خانۀ پدر خود رغبتی تمام داشتی، البته رفتنی بودی؛ و لكن خدایان مرا چرا دزدیدی؟»31یعقوب در جواب لابان گفت: «سبب این بود كه ترسیدم و گفتم شاید دختران خود را از من به زور بگیری؛32و اما نزد هر كه خدایانت را بیابی، او زنده نماند. در حضور برادران ما، آنچه از اموال تو نزد ما باشد، مشخص كن و برای خود بگیر.» زیرا یعقوب ندانست كه راحیل آنها را دزدیده است.33پس لابان به خیمۀ یعقوب و به خیمۀ لیه و به خیمۀ دو كنیز رفت و نیافت، و از خیمۀ لیه بیرون آمده، به خیمۀ راحیل درآمد.34اما راحیل بتها را گرفته، زیر جهاز شتر نهاد و بر آن بنشست و لابان تمام خیمه را جستوجو كرده، چیزی نیافت.35او به پدر خود گفت: «بنظر آقایم بد نیاید كه در حضورت نمیتوانم برخاست، زیرا كه عادت زنان بر من است.» پس تجسس نموده، بتها را نیافت.36آنگاه یعقوب خشمگین شده، با لابان منازعت كرد. و یعقوب در جواب لابان گفت: «تقصیر و خطای من چیست كه بدین گرمی مرا تعاقب نمودی؟37الا´ن كه تمامی اموال مرا تفتیش كردی، از همۀ اسباب خانۀ خود چه یافتهای؟ اینجا نزد برادران من و برادران خود بگذار تا در میان من و تو انصاف دهند.38در این بیست سال كه من با تو بودم، میشها و بزهایت حمل نینداختند و قوچهای گلۀ تو را نخوردم.39دریده شدهای را پیش تو نیاوردم؛ خود تاوان آن را میدادم و آن را از دست من میخواستی، خواه دزدیده شدۀ در روز و خواه دزدیده شدۀ در شب.40چنین بودم كه گرما در روز و سرما در شب، مرا تلف میكرد، و خواب از چشمانم میگریخت.41بدینطور بیست سال در خانهات بودم، چهارده سال برای دو دخترت خدمت تو كردم، و شش سال برای گلهات، و اجرت مرا ده مرتبه تغییر دادی.42و اگر خدای پدرم، خدای ابراهیم، و هیبت اسحاق با من نبودی، اكنون نیز مرا تهی دست روانه مینمودی. خدا مصیبت مرا و مشقت دستهای مرا دید و دوش، تو را توبیخ نمود.»43لابان در جواب یعقوب گفت: «این دختران، دختران منند و این پسران، پسران من و این گله، گلۀ من و آنچه میبینی از آن من است. پس الیوم، به دختران خودم و به پسرانی كه زاییدهاند چه توانم كرد؟44اكنون بیا تا من و تو عهد ببندیم كه در میان من و تو شهادتی باشد. »45پس یعقوب سنگی گرفته، آن را ستونی برپا نمود.46و یعقوب برادران خود را گفت: «سنگها جمع كنید.» پس سنگها جمع كرده، تودهای ساختند و در آنجا بر توده غذا خوردند.47و لابان آن را «یجَرسَهْدوتا» نامید ولی یعقوب آن را جلعید خواند.48و لابان گفت: «امروز این توده در میان من و تو شهادتی است.» از این سبب آن را «جَلعید» نامید.49و مصفه نیز، زیرا گفت: « خداوند در میان من و تو دیدهبانی كند وقتی كه از یكدیگر غایب شویم.50اگر دختران مرا آزار كنی، و سوای دختران من، زنان دیگر بگیری، هیچكس در میان ما نخواهد بود. آگاه باش، خدا در میان من و تو شاهد است.»51و لابان به یعقوب گفت: «اینك این توده و اینك این ستونی كه درمیان خود و تو برپا نمودم،52این توده شاهد است و این ستون شاهد است كه من از این توده بسوی تو نگذرم و تو از این توده و از این ستون به قصد بدی بسوی من نگذری.53خدای ابراهیم و خدای ناحور و خدای پدر ایشان در میان ما انصاف دهند.» و یعقوب قسم خورد به هیبت پدر خود اسحاق.54آنگاه یعقوب در آن كوه قربانی گذرانید و برادران خود را به نان خوردن دعوت نمود، و غذا خوردند و در كوه، شب را بسر بردند.55بامدادان لابان برخاسته، پسران و دختران خود را بوسید و ایشان را بركت داد و لابان روانه شده، به مكان خویش مراجعت نمود.
یعقوب هنگام ترک فدان ارام، ثروتمند بود. خدا علیرغم محکومیت تبعید وی از کنعان، همچنان او و خانوادهاش را برکت میداد.
اگرچه بسیاری از محققان باور دارند که در تملک خدایان خانه بودن نشان از میراث است، اما چنین باوری درست به نظر نمیرسد. احتمالاً راحیل باور داشت که این بتها باعث «خوش وقتی» و برکت یافتن آنها میشود. چنین کاری گناه بود چون باید به یهوه که از قبل به آنها وعده برکت داده بود، اعتماد میکردند.
and and )
پسران لابان شکایت میکردند که یعقوب با فریب، ارث پدرشان را از دست آنها در آورده است در صورتی که در واقع این پدر آنها بود که میخواست با فریب، آنچه به یعقوب وعده داده بود را به او ندهد. یعقوب با برادر خود، عیسو نیز چنین رفتاری داشت. او با فریب برکت عیسو را از پدر خود گرفت.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. نویسنده اینجا بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
«یعقوب شنید که پسران لابان میگویند»
پسران لابان به خاطر خشم بسیار، اغراق میکردند. ترجمه جایگزین: «هر چه یعقوب برده به پدر ما تعلق دارد.»
این دو جمله اساساً یک معنا دارند. دومی چهره لابان را در آن لحظه توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «یعقوب متوجه شد که لابان دیگر از او خشنود نیست»
«پدر تو اسحاق و پدرت ابراهیم»
«یعقوب به دنبال راحیل و لیه فرستاد و به آنها گفت که او را در صحرا نزد گله ملاقات کنند»
شما میتوانید در این قسمت جمله جدیدی را آغاز کنید. ترجمه جایگزین: «او به آنها گفت»
«متوجه شدهام که پدر شما دیگر از من خشنود نیست»
«شما» اشاره به راحیل و لیه دارد. این قسمت همچنین بر آنچه که گفته میشود تاکید بیشتر میکند. ترجمه جایگزین: «خود شما میدانید که با تمام قوت به پدر شما خدمت کردهام»
«به من دروغ گفته» یا «با من عادلانه رفتار نکرده است»
«آنچه گفته که به من میپردازد»
معانی محتمل: ۱) آسیب جسمانی یا ۲) به هر طریق سبب رنج دیدن یعقوب شدن
«حیوانات خالدار»
«گلهها...میزاییدند»
«حیوانات خط دار»
«خدا اینچنین حیوانات پدر شما را به من داد»
یعقوب همچنان داستان خود را برای لیه و راحیل تعریف میکند.
«هنگام فصل...جفتگیری»
«گلهها» فقط اشاره به بزهای ماده دارند. ترجمه جایگزین: «با بزهای ماده گله، جفتگیری میکردند»
«خط دار و دارای خال کوچک و بزرگ»
معانی محتمل: ۱) خدا در هیبت انسان ظاهر شد یا ۲) یکی از قاصدان خدا ظاهر شد. چون معنای این عبارت نامشخص است بهتر است آن را «فرشته خدا» ترجمه کنید و برای «فرشته» از کلمهای متداول در زبان خود استفاده کنید.
«و من جواب دادم»
«بله گوش میدهم» یا «بله، چیست؟» ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۲: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
فرشته خداوند همچنان با یعقوب سخن میگوید (<پیدایش ۳۱: ۱۰>)
روشی است که به آن طریق میگویند «بالا را نگاه کن»
«میشها» اشاره به بزهای ماده دارد. ترجمه جایگزین: «که با بزهای ماده گله جفتگیری میکنند»
«خط و خال دارند»
یعقوب بر ستون روغن ریخت تا آن را به خدا تقدیم کند.
«زمینی که در آن به دنیا آمدهای»
این به معنای در یک زمان سخن گفتن نیست، بلکه بر توافق با یکدیگر تاکید میکند.
راحیل و لیه با استفاده از این پرسش بر نبود میراث در خانه پدری تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «میراثی از پدر برای ما باقی نمانده است!»
آنها با استفاده از این پرسش خشم خود از رفتار پدرشان را نشان میدهند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدر ما با ما به جای دختران، مانند زنان غریبه رفتار کرد!»
شما میتوانید این قسمت را گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ما را به خاطر خود فروخته است»
اینجا از خرج کردن کامل پولی که لابان باید به دختران خود میداد به نحوی سخن گفته شده که گویی او حیوانی وحشی است و پول را مثل غذا خورده است. ترجمه جایگزین: «کاملاً پول ما را خرج کرده است»
«به ما و فرزندان ما تعلق دارد»
«اکنون» به معنای «در این لحظه» نیست بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه آمده استفاده شده است.
«همه آنچه خدا به تو گفته را انجام بده» به همه آنچه خدا به تو گفته عمل کن»
یعقوب فرزندان خود را برد. این قسمت تنها پسران او را ذکر کرده است چون وارثین مهمی هستند. ترجمه جایگزین: «فرزندان وی»
«تمام گله خود را...هدایت کرد.» «مواشی» اشاره به حیوانات اهلی دارد.
«مابقی گله خود که در فدان ارام آنها را صاحب شده بود»
«به سرزمین کنعان مکان اسکان پدرش، اسحاق، رفت»
«وقتی لابان رفت تا پشم گوسفندان گله خود را بتراشد»
این اشاره به رود فرات دارد.
«سفر کرد... به سوی»
«کوههای جلعاد» یا «قله جلعاد»
طبق سنت یهوه روز رفتن را نیز میشمردند. ترجمه جایگزین: «دو روز بعد از اینکه رفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به لابان گفت»
چون یعقوب پیشوای خانواده بود، فقط از او نام برده شده است. شما میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید که خانواده او نیز همراهش بودند. ترجمه جایگزین: «که یعقوب با زنان و فرزندان خود فرار کرده است»
«پس لابان برد»
«یعقوب را تعقیب کرد»
لابان هفت روز پیاده رفت تا به یعقوب برسد.
«به او رسید»
کلمه «[اینک]» به منظور نشانگذاری تغییر داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد لابان استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «آن شب خدا در خواب نزد لابان آمد» [در فارسی انجام نشده است]
عبارت «نیک یا بد» با هم به معنای «هر چه» است. ترجمه جایگزین: «چیزی نگو که به آن طریق سعی کنی مانع رفتن یعقوب شوی»
کلمه «پس[اینک]» به منظور نشانگذاری تغییر در داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد یعقوب و لابان استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «وقتی لابان به یعقوب رسید، یعقوب اردوگاهی بر تپه بر پا کرده بود. سپس لابان و اقوامش بر تپهای در جلعاد اردوگاه بر پا کردند»
لابان به نحوی از بُرده شدن خانواده خود توسط یعقوب به سرزمین کنعان سخن میگوید که گویی یعقوب آنها را به عنوان اسیر جنگی برده و آنها را مجبور کرده که با وی بروند. لابان اغراق میکند، چون عصبانی است و سعی میکند حس گناه را بر یعقوب القا کند.
«در خفا میگریزی»
«با خوشحالی»
این سازها اشاره به موسیقی دارند. ترجمه جایگزین: «و با موسیقی»
سازی به شکل دایره است و سطحی مانند طبل دارد که نوازنده میتواند بر آن بکوبد و با تکان دادن قطعات فلزی کنار آن را به صدا در آورد.
اینجا در اصل از کلمه «نوهها» استفاده شده که شامل دختران و پسران میشود. ترجمه جایگزین: «تا نوههای خود را ببوسم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«ابلهانه عمل نمودی»
این کلمه به معنای «در این لحظه» نیست بلکه برای جلب توجه به نکتهای که در ادامه میآید، استفاده شده است.
«شما» جمع است و اشاره به همه همراهان یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «همراهان بسیار دارم آنقدر که میتوانم به همه شما آسیب رسانم»
کلمات «نیک یا بد» با هم به معنای «هر چه» هستند. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۳۱: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
شناسه مستتر فاعلی مفرد است و اشاره به یعقوب دارد.
«خانه» اشاره به خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «تا با پدرت و مابقی خانواده خانه باشی»
«بتهایم»
«در خفا آنجا را ترک گفتم، چون میترسیدم که دخترانت را به زور از من بگیری»
این جمله را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هرکس که خدایانت را دزدیده را میکشیم»
کلمه «ما» اشاره به اقوام یعقوب دارد و شامل اقوام لابان نیز میشود. تمام اقوام با مراقبت از منصفانه و صادقانه بودن همه امور اطمینان حاصل میکنند.
«به دنبال آنچه که مال توست بگرد و آن را بردار»
اینجا تغییر داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد یعقوب است.
این کلمه اشاره به زلفه و بلهه دارد.
«او بتهای خود را نیافت»
«[اکنون]» تغییر داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد راحیل را نشانگذاری میکند.
نشیمنگاهی که بر پشت حیوان گذاشته میشود تا شخص بتواند بر آن بنشیند و حیوان را براند.
«آقایم» خواندن کسی روشی برای ارج نهادن آنها است.
«چون نمیتوانم در حضور تو بایستم»
این کلمه اشاره به زمانی از ماه دارد که زنان از رحم خود خونریزی میکنند.
«یعقوب به لابان گفت»
عبارات «تقصیر...من چیست؟» و «خطای من...چیست؟» هر دو یک معنا دارند. یعقوب از لابان میخواهد خطایی که کرده را به او بگوید. ترجمه جایگزین: «چه خطایی از من سر زده که به این شکل من را تعقیب میکنی؟»
کلمه «گرمی» اشاره به تعقیب فوری یعقوب به منظور دستگیری وی دارد.
«چه یافتهای که به تو تعلق دارد؟»
کلمه «[ما]» اشاره به اقوام یعقوب دارد و شامل اقوام لابان نیز میشود. ترجمه جایگزین: «هر چه میابی را در حضور اقواممان بگذار» "
«میان من و تو» اشاره به یعقوب و لابان دارد. عبارت «انصاف دهند» یعنی تصمیم بگیرند در این بحث چه کسی بر حق است. ترجمه جایگزین: «باید بین هر دوی ما داوری کنند»
یعقوب همچنان با لابان سخن میگوید.
«۲۰ سال»
«گوسفند ماده»
این به معنای پایان زود هنگام و غیرمنتظره حاملگی و مزگ بره است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی حیوانی یکی از حیوانات تو را کشت، من [لاشه] دریده شده آن را نزد تو نیاوردم»
اینجا به نحوی از ضرر شمردن حیوانات مرده لابان از گله خود سخن گفته شده که گویی باری است که باید بر دوش خود حمل کند. ترجمه جایگزین: «در عوض ضرر شمردن آن از گله خود، من آن را از گله خود ضرر میشمارم»
اینجا به نحوی از رنج بردن از گرمی و سردی هوا سخن گفته شده که گویی حیوانات یعقوب را میخورند. ترجمه جایگزین: «حتی هنگام گرمترین ساعات روز و سردترین ساعات شب با گله تو ماندم»
یعقوب همچنان با لابان سخن میگوید.
«این ۲۰ سال اخیر»
«۱۴ سال»
«ده بار آنچه قرار بود به او بپردازد را تغییر داد.» ببیند کلمه «اجرت» را در <پیدایش ۳۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
یعقوب به یک خدا اشاره میکند نه سه خدای متفاوت. ترجمه جایگزین: «اگر خدای ابراهیم و اسحاق و پدرم با من نمیبود»
کلمه «پدر» اشاره به والد او، اسحاق، دارد.
کلمه «هیبت» اشاره به «ترس از یهوه» دارد که با اطاعت از او عمیقاً به او ادای احترام میکردند.
این کلمه اشاره به چیزی نداشتن دارد. ترجمه جایگزین: «با هیچ چیز»
اسم معنای «مشقت» را میتوانید به کلمهای مانند «مشقت کشیده» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا دید که چه سخت کار کردم و چگونه به من مشقت روا داشتی»
لابان با استفاده از این سوال تاکید میکند که کاری از او ساخته نیست. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما کاری نیست که برای برگرداندن دخترم و نوههایم بتوانم انجام دهم»
کلمه «شهادت» اشاره به شخص ندارد، بلکه مجاز است و اشاره به عهدی دارد که یعقوب و لابان با یکدیگر بستند و از این عهد به نحوی سخن گفته شده که گویی شخصی است که هنگام این توافق آنجا حضور دارد تا آنها به خوشی با یکدیگر رفتار کنند.
این سنگ بزرگی بود که آن را بر انتهای خود قرار میدادند تا مکان رخداد اتفاقی مهم را نشانگذاری کنند.
«آنها را بر یکدیگر گذاشتند»
غذا خوردن با هم، بخشی از بستن عهد با یکدیگر به حساب میآمد. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یجَرسَهْدوتا به معنای ‘توده شاهد‘ در زبان لابان است»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام جلعید به معنای ‘توده شاهد‘ در زبان یعقوب است.»
این توده سنگ مانند شخص بر آنها شهادت نمیداد. ترجمه جایگزین: «این توده میان من و تو یادآور آن است که...»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام جلعید در زبان یعقوب ‘توده شاهد‘ است.. ببیند این کلمه را در <پیدایش ۳۱: ۴۷> چطور ترجمه کردهاید.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام مصفه به معنای ‘برج دیدبانی‘ است»
«از یکدیگر غایب شدن» اشاره به دیگر در حضور هم نبودن دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی که دیگر با هم نیستیم»
کلمه «[ما]» اشاره به لابان و یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر کسی دیگر آنجا نباشد که ما را ببیند»
«ببین» یا «به یاد داشته باش» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن»
این توده سنگ برای آنها نقش یادبود را داشت و نشان از حدی بود که به توافق صلح یعقوب و لابان اشاره میکرد. اینجا به نحوی از آنها سخن گفته شده که گویی شاهدینی از نوع بشر هستند.
ابراهیم پدربزرگ یعقوب است. ناحور پدربزرگ لابان است. پدر ابراهیم و ناحور تارح است. همه آنها یهوه را نمیپرستیدند.
کلمه «هیبت» اشاره به یهوه دارد که اسحاق با اطاعت از او عمیقاً به او ادای احترام میکرد.
با هم غذا خوردن بخشی از عهد به حساب میآمد. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه مشخص کنید.
آیه ۵۵ اولین آیه در باب ۳۲ در متن اصلی عبری است ولی در باب ۳۱ نسخ امروزی آیه آخر باب ۳۱ قرار داده شده است. پیشنهاد میکنیم که از شماره گذاری کتاب مقدس در زبان مقصد پیروی کنید.
این به معنای ابراز میل خود نسبت به رخ دادن امور مثبت و پر سود برای کسی است.
1و یعقوب راه خود را پیش گرفت و فرشتگان خدا به وی برخوردند.2و چون یعقوب، ایشان را دید، گفت: «این لشكر خداست!» و آن موضع را «محنایم» نامید.3پس یعقوب، قاصدان پیش روی خود نزد برادر خویش، عیسو به دیار سعیر به بلاد ادوم فرستاد،4و ایشان را امر فرموده، گفت: «به آقایم، عیسو چنین گویید كه بندۀ تو یعقوب عرض میكند با لابان ساكن شده، تاكنون توقف نمودم،5و برای من گاوان و الاغان و گوسفندان و غلامان و كنیزان حاصل شده است؛ و فرستادم تا آقای خود را آگاهی دهم و در نظرت التفات یابم.»6پس قاصدان نزد یعقوب برگشته، گفتند: «نزد برادرت، عیسو رسیدیم و اینك با چهارصد نفر به استقبال تو میآید.»7آنگاه یعقوب به نهایت ترسان و متحیر شده، كسانی را كه با وی بودند باگوسفندان و گاوان و شتران به دو دسته تقسیم نمود8و گفت: «هر گاه عیسو به دستۀ اول برسد و آنها را بزند، همانا دستۀ دیگر رهایی یابد. »9و یعقوب گفت: «ای خدای پدرم، ابراهیم و خدای پدرم، اسحاق، ای یهوه كه به من گفتی به زمین و به مُولَد خویش برگرد و با تو احسان خواهم كرد،10كمتر هستم از جمیع لطفها و از همۀ وفایی كه با بندۀ خود كردهای زیرا كه با چوبدست خود از این اردن عبور كردم و الا´ن (مالك) دو گروه شدهام.11اكنون مرا از دست برادرم، از دست عیسو رهایی ده زیرا كه من از او میترسم، مبادا بیاید و مرا بزند، یعنی مادر و فرزندان را.12و تو گفتی هرآینه با تو احسان كنم و ذریت تو را مانند ریگ دریا سازم كه از كثرت، آن را نتوان شمرد. »13پس آن شب را در آنجا بسر برد و از آنچه بدستش آمد، ارمغانی برای برادر خود، عیسو گرفت:14دویست ماده بز با بیست بز نر و دویست میش با بیست قوچ،15و سی شتر شیرده با بچههای آنها و چهل ماده گاو با ده گاو نر و بیست ماده الاغ با ده كره.16و آنها را دسته دسته، جداجدا به نوكران خود سپرد و به بندگان خود گفت: «پیش روی من عبور كنید و در میان دستهها فاصله بگذارید. »17و نخستین را امر فرموده، گفت كه «چون برادرم عیسو به تو رسد و از تو پرسیده، بگوید: از آن كیستی و كجا میروی و اینها كه پیش توست از آن كیست؟18بدو بگو: این از آن بندهات، یعقوب است، و پیشكشی است كه برای آقایم، عیسو فرستاده شده است و اینك خودش نیز در عقبماست.»19و همچنین دومین و سومین و همۀ كسانی را كه از عقب آن دستهها میرفتند، امر فرموده، گفت: «چون به عیسو برسید، بدو چنین گویید،20و نیز گویید: اینك بندهات، یعقوب در عقب ماست.» زیرا گفت: «غضب او را بدین ارمغانی كه پیش من میرود، فرو خواهم نشانید، و بعد چون روی او را بینم، شاید مرا قبول فرماید. »21پس ارمغان، پیش از او عبور كرد و او آن شب را در خیمهگاه بسر برد.22و شبانگاه، خودش برخاست و دو زوجه و دو كنیز و یازده پسر خویش را برداشته، ایشان را از معبر یبوق عبور داد.23ایشان را برداشت و از آن نهر عبور داد، و تمام مایملك خود را نیز عبور داد.24و یعقوب تنها ماند و مردی با وی تا طلوع فجر كشتی میگرفت.25و چون او دید كه بر وی غلبه نمییابد، كف ران یعقوب را لمس كرد، و كف ران یعقوب در كشتی گرفتن با او فشرده شد.26پس گفت: «مرا رها كن زیرا كه فجر میشكافد.» گفت: «تا مرا بركت ندهی، تو را رها نكنم.»27به وی گفت: «نام تو چیست؟» گفت: «یعقوب.»28گفت: «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلكه اسرائیل، زیرا كه با خدا و با انسان مجاهده كردی و نصرت یافتی.»29و یعقوب از او سؤال كرده، گفت: «مرا از نام خود آگاه ساز.» گفت: «چرا اسم مرا میپرسی؟» و او را در آنجا بركت داد.30و یعقوب آن مكان را «فِنیئیل» نامیده، (گفت:) «زیرا خدا را روبرو دیدم و جانم رستگار شد.»31و چون از «فِنوئیل» گذشت، آفتاب بر وی طلوع كرد، و بر ران خود میلنگید.32از این سبب بنیاسرائیل تا امروزعِرقالنساء را كه در كف ران است، نمیخورند، زیرا كف ران یعقوب را در عِرقالنسا لمس كرد.
یعقوب به یهوه اعتماد نمیکند. او در عوض اعتماد به خدا، میترسد که برادرش او و خانوادهاش را بکشد. او باید میدانست که یهوه همچنان او و خانوادهاش را برکت میدهد و از آنها مراقبت میکند. او باید بر وفاداری یهوه به عهد خود اعتماد میکرد.
and and )
در کتاب مقدس تغییر نام در نقطه مهمی از زندگی شخض روی میدهد. بازگشت یعقوب به کنعان رویدادی مهم در تاریخ مردم عبرانی[یهودیان] بود.
محققان در مورد هویت کسی که با یعقوب کشتی گرفته، نظرات متفاوتی دارند. احتمالاً فرشتهای بوده، ولی برخی محققان باور دارند که یعقوب با عیسی، قبل از آمدنش بر زمین، کُشتی گرفته است. مترجمین برای حفظ ابهام هویت این شخص در ترجمه خود با مشکل رو به رو خواهند بود، چون کلمه «مرد» شخصی معمولی و زنده را توصیف میکند.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام محنایم به معنای ‘دو اردوگاه‘ است»
ناحیه کوهستانی در منطقه عدوم است.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه میخواهم به آقایم بگویید این است. به او بگویید که من...بازگشت خود را تا به حال به تاخیر انداختهام»
یعقوب از لحنی مودبانه استفاده میکند و برادرش را «آقایم» خطاب قرار میدهد.
یعقوب با استفاده از لحنی مودبانه خود را «بنده تو» خطاب قرار میدهد.
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است که با کلمات «به آقایم» در آیه ۴ آغاز میشود. نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. «به آقایم عیسو میخواهم این را بگویید... به او بگویید که من تا به حال...به او بگویید که گاوان را...در نظرش»[در فارسی متفاوت انجام شده]
وقتی کسی در نظر دیگری التفات مییابد، شخص دوم اولی را تایید میکند. «نظر[چشمها]» کنایه از شخصی است که چیزی را میبیند و دیدن کسی استعاره از تصمیم گرفتن بر نیکی یا بدی آن فرد است. ترجمه جایگزین: «تا من را تایید کنی»
«۴۰۰ مرد»
این کلمه اشاره به حس ناخوشایند شخصی دارد که در خطر آسیب دیدن توسط شخص دیگر قرار دارد.
ناراحت، به هم ریخته
«دسته» اشاره به افراد دارد. ترجمه جایگزین: «تا به مردم در یک اردوگاه حمله کنند و سپس اردوگاهیان دیگر بگریزند»
این اشاره به خدایان مختلف ندارد بلکه به یک خدا که همه آنها او را میپرستند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه، که خدای پدربزرگم ابراهیم و پدرم اسحاق است»
اینجا نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. ترجمه جایگزین: «ای یهوه که گفتی باید به زادگاه و نزد خویشان خود بازگردم و تو مرا کامیاب خواهی کرد»
«به خانواده خود»
«به تو نیکی خواهم کرد» یا «با تو خوب رفتار میکنم» [با تو به خوشی تا میکنم]
اسامی معنای «لطفها» و «وفا» را میتوانید به «وفاداری» و «باوفایی» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «لایق آن نیستم که به عهد خود وفادار مانی یا به من، بندهات، وفا کنی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
روشی مودبانه است که به این وسیله میگوید «به من»
«شدهام» اصطلاحی به معنای صاحب شدن است. ترجمه جایگزین: «اکنون به اندازهای افراد، گله و مایملک دارم که دو اردوگاه بر پا کنم» [در فارسی انجام شده]
«مرا... نجات ده»
کلمه «دست» اشاره به قدرت دارد. این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. دومی مشخص میکند که برادر مورد خطاب یعقوب عیسو بوده است. ترجمه جایگزین: «از قوت برادرم، عیسو» یا «از برادرم عیسو»
«میترسم که مبادا او»
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. شما میتوانید این را در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اما گفتی که قطعاً مرا کامیاب میسازی و نسل من را به تعداد»
«با تو نیکویی کنم» یا «با تو خوش رفتاری کنم»
اینجا به نحوی از تعداد زیاد ذریت یعقوب سخن گفته شده که گویی تعداد آنها به اندازه دانههای شن ساحل دریا است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کسی قادر به شمردن آنها نخواهد بود»
«۲۰۰»
«۲۰»
«۳۰...۴۰...۱۰»
«[ شترهای جوان]»
«به [دست]» یعنی کنترل گلههای خود را به نوکرانش سپرد. ترجمه جایگزین: «آنها را به گلههای کوچک تقسیم کرد و کنترل هر یک را به نوکران خود سپرد» [در فارسی انجام شده است]
«بگذارید هر گله از دیگری دور شود»
«دستور داده»
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از تو میپرسد که آقایت کیست، کجا میروی، این حیوانات که جلوی تو حرکت میکنند به که تعلق دارند...»
«آقای تو کیست؟»
«این حیوانات پیش روی تو به که تعلق دارند؟»
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «میخواهم به او بگویید که همه این ها از متعلقات یعقوب، بندهاش هستند و او آنها را به آقایش عیسو میدهد. بگویید یعقوب در راه است و برای دیدن او میآید.»
یعقوب با روشی مودبانه خود را بنده عیسو خطاب قرار میدهد.
یعقوب با روشی مودبانه عیسو را آقای خود خطاب قرار میدهد.
«ما» اشاره به نوکری دارد که سخن میگوید و گله را نزد عیسو میآورد.
«به گروه دوم...دستور دارد»
معانی محتمل: ۱) «و نیز خواهید گفت ‘بندهات یعقوب‘ یا ۲) «و خواهید گفت ‘بندهات یعقوب نیز‘»
«او را آرام خواهم کرد» یا «خشم او را رفع میکنم»
«با مهربانی من را خواهد پذیرفت»
«ارمغان» اشاره به هدیهایست که نوکران بردند.
«او» بر نرفتن یعقوب با نوکران تاکید میکند.
«دو کنیز...او» این دو زلیفه و بلهه هستند.
مکانی کم عمق در رودخانه است که میتوان از آن عبور کرد.
نام رودخانهای است.
«تمام آنچه داشت»
«تا سحر»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن مرد هنگام کشتی گرفتن با یعقوب به لگن او آسیب رسانید»
جایی است که استخوان ران به استخوان لگن متصل میشود.
«خورشید به زودی طلوع میکند»
«برکت دادن» به معنای اعلام برکت رسمی بر کسی است که به این واسطه برای آن شخص رویدادهای نیکو رخ خواهد داد.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً نه! باید اول مرا برکت دهی سپس میگذارم بروی»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام اسرائيل به معنای ‘آن که با خدا دست و پنجه نرم میکند[آنکه با خدا کشتی میگیرد]‘ است.»
«انسان» به طور کلی اشاره به مردم دارد.
گفت: «چرا اسم مرا میپرسی؟» پرسشی بدیهی است که به منظور نشان دادن تعجب و توبیخ کردن استفاده شده است. این پرسش همچنین سبب میشود که یعقوب بر اتفاقی که میان او و آن مرد هنگام کشتی گرفتن رخ داده، تعمق کند. ترجمه جایگزین: «نام من را از من نپرس!»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام فِنیئیل به معنای ‘روی[چهره] خدا‘ است»
«ربرو» بودن به معنای آن است که دو نفر حضوراً و از نزدیک یکدیگر را میبینند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زندگی را به من بخشید»
این عبارت تغییر داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد نسل اسرائيل را نشانگذاری میکند.
این به معنای روزی است که نویسنده این را مینوشته است.
این اشاره به عضلهای دارد که استخوان ران را به کاسه لگن متصل میکند.
«کاسه ران»
«از جا در رفته»
1پس یعقوب چشم خود را باز كرده، دید كه اینك عیسو میآید و چهارصد نفر با او. آنگاه فرزندان خود را به لیه و راحیل و دو كنیز تقسیم كرد.2و كنیزان را با فرزندان ایشان پیش داشت و لیه را با فرزندانش در عقب ایشان، و راحیل و یوسف را آخر.3و خود در پیش ایشان رفته، هفت مرتبه رو به زمین نهاد تا به برادر خود رسید.4اما عیسو دوان دوان به استقبال او آمد و او را در بر گرفته، به آغوش خود كشید، و او را بوسید و هر دو بگریستند.5و چشمان خود را باز كرده، زنان و فرزندان را بدید و گفت: «این همراهان تو كیستند؟» گفت: «فرزندانی كه خدا به بندهات عنایت فرموده است.»6آنگاه كنیزان با فرزندان ایشان نزدیك شده، تعظیم كردند.7و لیه با فرزندانش نزدیك شده، تعظیم كردند. پس یوسف و راحیل نزدیك شده، تعظیم كردند.8و او گفت: «از تمامی این گروهی كه بدان برخوردم، چه مقصود داری؟» گفت: «تا در نظر آقای خود التفات یابم.»9عیسو گفت: «ای برادرم مرا بسیار است، مال خود را نگاه دار.»10یعقوب گفت: «نی، بلكه اگر در نظرت التفات یافتهام، پیشكش مرا از دستم قبول فرما، زیرا كه روی تو را دیدم مثل دیدن روی خدا، و مرا منظور داشتی.11پس هدیۀ مرا كه به حضورت آورده شد بپذیر، زیرا خدا به من احسان فرموده است و همه چیز دارم.» پس او راالحاح نمود تا پذیرفت.12گفت: «كوچ كرده، برویم و من همراه تو میآیم. »13گفت: «آقایم آگاه است كه اطفال نازكند و گوسفندان و گاوان شیرده نیز با من است، و اگر آنها را یك روز برانند، تمامی گله میمیرند؛14پس آقایم پیشتر از بندۀ خود برود و من موافق قدم مواشی كه دارم و به حسب قدم اطفال، آهسته سفر میكنم، تا نزد آقای خود به سعیر برسم. »15عیسو گفت: «پس بعضی از این كسانی را كه با منند نزد تو میگذارم.» گفت: «چه لازم است، فقط در نظر آقای خود التفات بیابم.»16در همان روز عیسو راه خود را پیش گرفته، به سعیر مراجعت كرد.17و اما یعقوب به سُكّوت سفر كرد و خانهای برای خود بنا نمود و برای مواشی خود سایبانها ساخت. از این سبب آن موضع به «سُكّوت» نامیده شد.18پس چون یعقوب از فدان ارام مراجعت كرد، به سلامتی به شهر شكیم، در زمین كنعان آمد، و در مقابل شهر فرود آمد.19و آن قطعهزمینی را كه خیمۀ خود را در آن زده بود از بنیحمور، پدر شكیم، به صد قسیط خرید.20و مذبحی در آنجا بنا نمود و آن را ایلالوهی اسرائیل نامید.
یعقوب از برادر خود میترسید. او به عیسو احترام بسیار میگذاشت و سعی میکرد که خانواده خود را از عیسو در امان نگاه دارد. او از یهوه نمیترسید و بر او توکل نمیکرد.
and )
یعقوب نسبت به راحیل و یوسف تمایل خاص نشان میداد. او خانواده خود را به شکلی اداره میکرد که اعضای مورد علاقه وی نسبت به بقیه ارجحیت داشتند. راحیل و یوسف در مقابل حمله احتمالی عیسو بیش از مابقی حفاظت میشدند. یعقوب ترجیح میداد که همه بمیرند ولی جان این دو حفظ شود.
and
کلمه «اینک» توجه ما را به بخش تعجبآوری از داستان که در ادامه میآید جلب میکند.
«۴۰۰ نفر»
این به معنای تقسیم مساوی فرزندان بین آن زنان نیست تا هر یک با تعداد مساوی فرزندان روند. یعقوب فرزندان را تقسیم کرد تا هر یک با مادر خود برود.
«همسران کنیز.» این اشاره به بلهه و زلفه دارد.
کلمه «خود» تاکید میکند که یعقوب تنها جلوی دیگران پیش میرفته است.
«رو بر زمین نهادن» به معنای فروتنانه خم شدن جهت ادای احترام و حرمت نهادن به کسی است.
«یعقوب را ملاقات کرد»
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «عیسو یعقوب را در بر گرفت، در آغوش گرفت و بوسید» [در فارسی انجام شده]
شما میتوانید این قسمت را گویاتر ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چون عیسو و یعقوب از دیدن یکدیگر خوشحال بودند گریستند»
«او زنان و کودکانی که با یعقوب بودند را دید»
کلمه «بندهات» روشی مودبانه است که یعقوب با آن به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اینها فرزندانی هستند که خدا با مهربانی به من، بندهات، داده است»
«همسران کنیز.» این اشاره به بلهه و زلفه دارد.
این نشان از فروتنی و احترام در حضور شخص دیگری است.
«تمامی این گروه» اشاره به گروه نوکرانی دارد که از سوی یعقوب رفتند تا هدایا را به عیسو دهند. ترجمه جایگزین: «چرا تمام آن گروهها را برای ملاقات من فرستادی»
عبارت «التفات یابم» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط شخصی دیگر است. همچنین «نظر» اشاره به داوری یا سنجش دارد. ترجمه جایگزین: «تا تو، آقایم، از من خشنود باشی»
عبارت «آقای خود» روشی مودبانه برای اشاره به عیسو است.
کلمات «حیوانات» و «املاک» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «به اندازه کافی احشام دارم» یا «املاک کافی دارم»
«التفات یافتن» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط شخصی دیگر است. «نظر[چشمها]» کنایه از بینایی است و بینایی استعاره از سنجش است. ترجمه جایگزین: «اگر از من خشنود هستی»
«دست» اشاره به یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «این هدیه که به تو میدهم»
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این هدیه که به تو میدهم»
معانی این تشبیه مشخص نیست. معانی محتمل: ۱) یعقوب به قدری از بخشیده شدن توسط عیسو خوشحال است که گویی خدا او را بخشیده است یا ۲) یعقوب به نحوی از دیدن برادر خود متعجب شده که گویی خدا را دیده است یا ۳) یعقوب به نحوی در حضور عیسو فروتن شده گویی که در حضور خدا فروتن شده است.
«روی» اشاره به عیسو دارد. احتمالاً بهترین کار این است که روی را با «روی خدا» و «روبرو» در <پیدایش ۳۲: ۳۰> ترجمه کنید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نوکرانم برای تو آوردهاند»
«خدا به خوبی با من رفتار کرده است» یا «خدا من را بسیار برکت داده است»
طبق سنت برای بار اول هدیه را رد میکردند، ولی قبل از اینکه هدیه دهنده برنجد، هدیه را قبول میکردند.
روشی مودبانه و رسمی برای خطاب قرار دادن عیسو است. ترجمه جایگزین: «تو، اربابم[آقایم]، میدانی»
معنای این را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فرزندان برای سریع سفر کردن، کوچک هستند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر آنها را مجبور کنیم که حتی برای یک روز سریع سفر کنند»
روشی مودبانه و رسمی است که یعقوب با آن به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سرور من، من غلام تو هستم. لطفاً پیش روی من برو»
«به سرعتی که حیوانات تحت مراقبت من حرکت میکنند»
ناحیه کوهستانی در منطقه عدوم است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۳۲: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
یعقوب با استفاده از این سوال تاکید میکند که نیازی نیست عیسو آن مردان را نزد او بگذارد. ترجمه جایگزین: «چنین نکن!» یا «نیازی نیست که چنین کنی!»
روشی مودبانه و رسمی برای اشاره به عیسو است. ترجمه جایگزین: «تو، آقایم»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام سُكّوت به معنای ‘سرپناه‘ است»
اینجا به طور ضمنی بیان شده که خانه برای خانواده او نیز بود. ترجمه جایگزین: «خانهای برای خود و خانوادهاش ساخت»
«برای حیواناتی که از آنها مراقبت میکرد»
این شروع بخش جدیدی از داستان است. نویسنده کاری که یعقوب بعد از خوابیدن در سُكّوت انجام داد را توصیف میکند.
«بعد از اینکه یعقوب فدان ارام را ترک کرد»
اینجا فقط از یعقوب نام برده شده چون وی پیشوای خانواده خود بود.
«نزدیک به شهر اردوگاه خود را بر پا کرد»
«تکه زمینی»
این نام مرد است.
شكیم نام شهر و نام مردی است.
«۱۰۰»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ایلالوهی اسرائيل به معنای ‘خدا، خدای اسرائيل‘ است.»
1پس دینه، دختر لیه، كه او را براییعقوب زاییده بود، برای دیدن دختران آن مُلك بیرون رفت.2و چون شكیم بنحمور حِوی كه رئیس آن زمین بود، او را بدید، اورابگرفت و با او همخواب شده، وی را بیعصمت ساخت.3و دلش به دینه، دختر یعقوب، بسته شده، عاشق آن دختر گشت، و سخنان دلآویز به آن دختر گفت.4و شكیم به پدر خود، حمور خطاب كرده، گفت: «این دختر را برای من به زنی بگیر.»5و یعقوب شنید كه دخترش دینه را بیعصمت كرده است. و چون پسرانش با مواشی او در صحرا بودند، یعقوب سكوت كرد تا ایشان بیایند.6و حمور، پدر شكیم نزد یعقوب بیرون آمد تا به وی سخن گوید.7و چون پسران یعقوب این را شنیدند، از صحرا آمدند و غضبناك شده، خشم ایشان به شدت افروخته شد، زیرا كه با دختر یعقوب همخواب شده، قباحتی در اسرائیل نموده بود و این عمل، ناكردنی بود.8پس حمور ایشان را خطاب كرده، گفت: «دل پسرم شكیم شیفتۀ دختر شماست؛ او را به وی به زنی بدهید.9و با ما مصاهرت نموده، دختران خود را به ما بدهید و دختران ما را برای خود بگیرید.10و با ما ساكن شوید و زمین از آن شما باشد. در آن بمانید و تجارت كنید و در آن تصرف كنید. »11و شكیم به پدر و برادران آن دختر گفت: «در نظر خود مرا منظور بدارید و آنچه به من بگویید، خواهم داد.12مِهر و پیشكش هر قدر زیاده از من بخواهید، آنچه بگویید، خواهم داد فقط دختر را به زنی به من بسپارید.»13اما پسران یعقوب در جواب شكیم و پدرش حمور به مكر سخن گفتند زیرا خواهر ایشان، دینه را بیعصمت كرده بود.14پس بدیشان گفتند: «این كار را نمیتوانیم كرد كه خواهر خود را بهشخصی نامختون بدهیم، چونكه این برای ما ننگ است.15لكن بدین شرط با شما همداستان میشویم اگر چون ما بشوید، كه هر ذكوری از شما مختون گردد.16آنگاه دختران خود را به شما دهیم و دختران شما را برای خود گیریم و با شما ساكن شده، یك قوم شویم.17اما اگر سخن ما را اجابت نكنید و مختون نشوید، دختر خود را برداشته، از اینجا كوچ خواهیم كرد. »18و سخنان ایشان بنظر حمور و بنظر شكیم بنحمور پسند افتاد.19و آن جوان در كردن این كار تأخیر ننمود، زیرا كه شیفتۀ دختر یعقوب بود، و او از همۀ اهل خانۀ پدرش گرامیتر بود.20پس حمور و پسرش شكیم به دروازۀ شهر خود آمده، مردمان شهر خود را خطاب كرده، گفتند:21«این مردمان با ما صلاحاندیش هستند، پس در این زمین ساكن بشوند، و در آن تجارت كنند. اینك زمین از هر طرف برای ایشان وسیع است؛ دختران ایشان را به زنی بگیریم و دختران خود را بدیشان بدهیم.22فقط بدین شرط ایشان با ما متفق خواهند شد تا با ما ساكن شده، یك قوم شویم كه هر ذكوری از ما مختون شود، چنانكه ایشان مختونند.23آیا مواشی ایشان و اموال ایشان و هر حیوانی كه دارند، از آن ما نمیشود؟ فقط با ایشان همداستان شویم تا با ما ساكن شوند. »24پس همۀ كسانی كه به دروازۀ شهر او درآمدند، به سخن حمور و پسرش شكیم رضا دادند، و هر ذكوری از آنانی كه به دروازۀ شهر او درآمدند، مختون شدند.25و در روز سوم چون دردمند بودند، دو پسر یعقوب، شمعون و لاوی، برادران دینه، هر یكی شمشیر خود را گرفته،دلیرانه بر شهر آمدند و همۀ مردان را كشتند.26و حمور و پسرش شكیم را به دم شمشیر كشتند، و دینه را از خانۀ شكیم برداشته، بیرون آمدند.27و پسران یعقوب بر كشتگان آمده، شهر را غارت كردند، زیرا خواهر ایشان را بیعصمت كرده بودند.28و گلهها و رمهها و الاغها و آنچه در شهر و آنچه در صحرا بود، گرفتند.29و تمامی اموال ایشان و همۀ اطفال و زنان ایشان را به اسیری بردند و آنچه در خانهها بود تاراج كردند.30پس یعقوب به شمعون و لاوی گفت: «مرا به اضطراب انداختید، و مرا نزد سكنۀ این زمین، یعنی كنعانیان و فِرِزّیان مكروه ساختید، و من در شماره قلیلم، همانا بر من جمع شوند و مرا بزنند و من با خانهام هلاك شوم.»31گفتند: «آیا او با خواهر ما مثل فاحشه عمل كند؟»
نام یعقوب به اسرائيل تغییر کرد. نسل یعقوب برکات وعده داده شده به او، اسحاق و ابراهیم را به ارث میبرند. این اولین باری است که نسل او به طور کلی، قوم اسرائيل خطاب میشود. قوم اسرائيل با عهد ختنه شناخته میشوند.
, , and and )
یعقوب با بیتفاوتی به تجاوز دینه عکسالعمل نشان میدهد. احتمالاً چون دینه دختر راحیل نبود، چنین رفتار کرد. عکسالعمل وی غیر حکیمانه و نامناسب بوده است. این عمل مایع شرم کل خانواده بود. بنابراین پسران یعقوب، خطای پدر خود را اصلاح کردند و بر علیه حمور و شکیم نقشه کشیدند.
شکیم به دینه تجاوز کرد، ولی میگفت که دینه را دوست دارد. شکیم با تجاوز به دینه اطمینان حاصل کرد که کسی دیگر با او ازدواج نمیکند. این عشق نیست.
and and
این کلمه به منظور نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است.[در فارسی نیامده]
نام دختر لیه است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۰: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
نام قومی است. ببینید کلمه «حویان» را در <پیدایش ۱۰: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
این عبارت اشاره به حمور میکند نه شکیم.در عین حال در این جا واژه رئیس[ در انگلیسی پرنس یا شاهزاده] به معنای پسر شاه نیست. این یعنی حمور پیشوای مردم آن منطقه بود.
معانی محتمل: ۱) «بگرفت» و «همخواب شد» دو عمل جداگانه هستند. ترجمه جایگزین: «به او دست انداخت و با او رابطه جنسی برقرار کرد» یا ۲) «بگرفت» و «همخواب شد» نوعی آرایه ادبی است که در چنین حالتی دو کلمه برای توصیف یک عمل به کار میروند. ترجمه جایگزین: «به او تجاوز کرد»
این روشی مودبانه است و اشاره به روابط جنسی دارد. شاید مجبور شوید از کلماتی متفاوت در ترجمه خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «با وی رابطه جنسی داشت»
«او بسیار... جذب دینه شد.» اینجا به نحوی از عشق شکیم به دینه سخن گفته شده که گویی این عشق او را مجبور میکند که نزد دینه رود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار مایل بود که با دینه باشد»
او سعی کرد آن دختر را قانع کند و میخواست آن دختر او را دوست داشته باشد.
«[اینک]» تغییری را در داستان نشانگذاری میکند. این تغییر از سیر اصلی داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد یعقوب است. [در فارسی انجام نشده]
شناسه مستتر فاعلی در «کرده است» اشاره به شکیم دارد.
یعنی شکیم با مجبور کردن دینه به خوابیدن با خود، دینه را بیعفت و بیآبرو کرد.
روشی است که به سکوت کردن یعقوب یا عدم اقدام وی در این مورد اشاره میکند.[در فارسی متفاوت انجام شده است]
«حمور...رفت تا یعقوب را ببیند»
«به آنها توهین شد» یا «شوکه شدند»
کلمه «اسرائيل» اشاره به تمام اعضای خاندان یعقوب دارد. قوم اسرائيل بیآبرو شده بودند. ترجمه جایگزین: «او خاندان اسرائيل را خوار کرده بود» یا «او باعث شرم خاندان اسرائيل شده بود»
«با دختر یعقوب رابطه جنسی داشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا نباید چنین عمل وحشتناکی را انجام میداد»
«حمور با یعقوب و پسرانش حرف زد»
کلمه «شیفته»، اشاره به عشق رومانتیک بین زن و مرد دارد. ترجمه جایگزین: «او را دوست دارد و میخواهد با او ازدواج کند»
والدین در برخی از فرهنگها برای ازدواج فرزندان خود تصمیمگیری میکردند.
مصاهرت به معنای ازدواج کردن با کسی از نژاد، جمع، مذهب یا طایفهای دیگر است. ترجمه جایگزین: «به کسان خود اجازه ده با ما ازدواج کنند»
«آن زمین در اختیار شما خواهد بود»
«شکیم به پدر دینه، یعقوب، گفت»
عبارت «منظور بدارید» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط شخصی دیگر است. نظر، اشاره به دیدن و دیدن، اشاره به افکار یا داوری شخص دارد. ترجمه جایگزین: «در صورت تایید من آنچه میخواهی را به تو میدهم»
طبق سنت، برخی از اقوام مرد هنگام ازدواج با دختر به خانواده او پول، ملک، گله و هدایای دیگر برای ازدواج اهدا میکرد.
اسم معنای «مکر» را میتوانید به فعلی چون «دروغ گفت» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما پسران یعقوب به شکیم و حمور هنگام پاسخ دادن دروغ گفتند»
یعنی شکیم با مجبور کردن دینه به خوابیدن با خود دینه را بیعفت و بیآبرو کرد. ببینید «بیعصمت» را در <پیدایش ۳۴: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
«پسران یعقوب به شکیم و حمور گفتند»
«نمیتوانیم با ازدواج دینه موافقت کنیم»
«چون سبب شرم ما میشود.» کلمه «ما» اشاره به پسران یعقوب و تمام مردم اسرائيل دارد.
یعنی به کسی از خانواده یعقوب اجازه خواهد داد که با کسی در زمین حمور ازدواج کند.
«حمور و پسرش شکیم با سخن پسران یعقوب موافق بودند»
«در ختنه شدن»
«دختر یعقوب دینه»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد. شما میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید که شکیم میدانست مردان دیگر از روی احترام فراوان به وی، با ختنه شدن موافقت میکنند. ترجمه جایگزین: «شکیم میدانست که همه مردان در خانه پدرش با او موافقت خواهند کرد چون بین آنها محترمترین بود.»
رهبران جماعت معمولاً جهت اخذ تصمیمات مهم بر دروازه شهر جمع میشدند.
«یعقوب، پسرانش و مردم اسرائيل»
«با ما» شامل حمور و پسرانش و همه کسانی میشود که بر دروازه شهر با آنها سخن میگفت.
«در این زمین زندگی و تجارت کنند»
شکیم از کلمه «اینک [واقعاً]» استفاده میکند تا بر جمله خود تاکید بیشتر کند. «زیرا قطعاً این زمین به حد کافی بزرگ است» یا «چون واقعاً زمین کافی برای آنها وجود دارد»
این اشاره به ازدواج زنان یک قوم با مردان قوم دیگر دارد. ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۳۴: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
حمور و شکیم همچنان با بزرگان شهر سخن میگویند.
«اگر تنها همه مردان میان شما مختون شوند همانطور که مردان اسرائیل مختون شدهاند آنگاه در توافق بین ما زندگی کنند و با قوم ما متحد میشوند»
شکیم با استفاده از این سوال تاکید میکند که گله و املاک یعقوب به قوم شکیم تعلق خواهند داشت. شما میتوانید این پرسش را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تمام حیوانات و املاک مال ما خواهند بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس حمور و شکیم ...همه مردان را ختنه کردند»
«سوم» عدد ترتیبی سه است. شما میتوانید بدون استفاده از عدد ترتبیبی به این روز اشاره کنید. ترجمه جایگزین: «بعد از دو روز»
See:
«هنگامی که مردان شهر هنوز درد داشتند»
«شمشیر خود را برداشتند»
«شهر» اشاره به مردم آن دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم شهر حمله کردند»
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. «بی هیچ خطر....شمعون و لاوری همه مردان شهر را کشتند.»
«جسد حمور، شکیم و همه مردان»
«همه چیز را در شهر دزدیدند»
تنها شکیم دینه را بیعصمت کرده بود، ولی پسران یعقوب کل خانواده شکیم را به حساب آوردند و در شهر همه در قبال این عمل مسئول بودند.
یعنی شکیم با مجبور کردن دینه به خوابیدن با خود دینه را بیعفت و بیآبرو کرد. ببینید «بیعصمت» را در پیدایش ۳۴: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
«پسران یعقوب... گلههای مردم را گرفتند»
«تمام مایملک و پول آنها»
«تمام کودکان و همسران را اسیر کردند»
سبب اضطراب کسی شدن به نحوی بیان شده که گویی اضطراب جسم است و بر شخص گذاشته میشود. ترجمه جایگزین: «برای من مشکلات بسیار به وجود آوردید»
اینجا به نحوی از سبب انزجار اطرافیان از یعقوب سخن گفته شده که گویی پسران یعقوب، جسم او را بد بو ساختهاند. این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم را از من بیزار کردید» [در فارسی متفاوت انجام شده است]
کلمات «من» و «بر من» اشاره به اهل خانه یعقوب دارند. یعقوب چون پیشوای خانواده بود از کلمه «من» و «بر من» استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «خانه من کوچک است...بر علیه ما و به ما حمله کنند سپس ما را هلاک سازند»
«سپاهی تشکیل دهند و به من حمله کنند» یا «ارتشی جمع کنند و به ما حمله کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من را نابود خواهند کرد» یا «آنها ما را نابود خواهند کرد»
شمعون و لاوی با استفاده از این سوال بر خطای شکیم و لایق مرگ بودن وی تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «شکیم نباید با خواهر ما طوری رفتار میکرد که انگار فاحشه است!»
1و خدا به یعقوب گفت: «برخاسته، به بیتئیل برآی و در آنجا ساكن شو و آنجا برای خدایی كه بر تو ظاهر شد، وقتی كه از حضور برادرت، عیسو فرار كردی، مذبحی بساز.»2پس یعقوب به اهل خانه و همه كسانی كه با وی بودند، گفت: «خدایان بیگانهای را كه در میان شماست، دور كنید و خویشتن را طاهر سازید و رختهای خود را عوض كنید،3تا برخاسته، به بیتئیل برویم و آنجا برای آن خدایی كه در روز تنگی من، مرا اجابت فرمود و در راهی كه رفتم با من میبود، مذبحی بسازم.»4آنگاه همۀ خدایان بیگانه را كه در دست ایشان بود، به یعقوب دادند، با گوشوارههایی كه درگوشهای ایشان بود، و یعقوب آنها را زیر بلوطی كه در شكیم بود دفن كرد.5پس كوچ كردند و خوف خدا بر شهرهای گرداگرد ایشان بود، كه بنییعقوب را تعاقب نكردند.6و یعقوب به لوز كه در زمین كنعان واقع است، و همان بیتئیل باشد، رسید. او با تمامی قوم كه با وی بودند.7و در آنجا مذبحی بنا نمود و آن مكان را «ایلبیتئیل» نامید. زیرا در آنجا خدا بر وی ظاهر شده بود، هنگامی كه از حضور برادر خود میگریخت.8و دبوره دایۀ رفقه مرد. و او را زیر درخت بلوط تحت بیتئیل دفن كردند، و آن را «الونباكوت» نامید.9و خدا بار دیگر بر یعقوب ظاهر شد، وقتی كه از فدّان ارام آمد، و او را بركت داد.10و خدا به وی گفت: «نام تو یعقوب است اما بعد از این نام تو یعقوب خوانده نشود، بلكه نام تو اسرائیل خواهد بود.» پس او را اسرائیل نام نهاد.11و خدا وی را گفت: «من خدای قادر مطلق هستم. بارور و كثیر شو. امتی و جماعتی از امتها از تو بوجود آیند، و از صلب تو پادشاهان پدید شوند.12و زمینی كه به ابراهیم و اسحاق دادم، به تو دهم؛ و به ذریت بعد از تو، این زمین را خواهم داد.»13پس خدا از آنجایی كه با وی سخن گفت، از نزد وی صعود نمود.14و یعقوب ستونی برپا داشت، در جایی كه با وی تكلم نمود، ستونی از سنگ، و هدیهای ریختنی بر آن ریخت، و آن را به روغن تدهین كرد.15پس یعقوب آن مكان را كه خدا با وی درآنجا سخن گفته بود، «بیتئیل» نامید.16پس، از «بیتئیل» كوچ كردند. و چون اندك مسافتی مانده بود كه به افراته برسند، راحیل را وقت وضع حمل رسید، و زاییدنش دشوار شد.17و چون زاییدنش دشوار بود، قابله وی را گفت: «مترس زیرا كه این نیز برایت پسر است.»18و در حین جان كندن، زیرا كه مُرد، پسر را «بناونی» نام نهاد، لكن پدرش وی را «بنیامین» نامید.19پس راحیل وفات یافت، و در راه افراته كه بیتلحم باشد، دفن شد.20و یعقوب بر قبر وی ستونی نصب كرد كه آن تا امروز ستون قبر راحیل است.21پس اسرائیل كوچ كرد و خیمۀ خود را بدان طرف برج عیدر زد.22و در حین سكونت اسرائیل در آن زمین، رؤبین رفته، با كنیز پدر خود، بِلهَه، همخواب شد. و اسرائیل این را شنید. و بنییعقوب دوازده بودند:23پسران لیه: رؤبین نخستزادۀ یعقوب و شمعون و لاوی و یهودا و یساكار و زبولون.24و پسران راحیل: یوسف و بنیامین.25و پسران بلهه كنیز راحیل: دان و نفتالی.26و پسران زلفه، كنیز لیه: جاد و اشیر. اینانند پسران یعقوب، كه در فدان ارام برای او متولد شدند.27و یعقوب نزد پدر خود، اسحاق، در ممری آمد، به قریۀ اربع كه حبرون باشد، جایی كه ابراهیم و اسحاق غربت گزیدند.28و عمر اسحاق صد و هشتاد سال بود.29و اسحاق جان سپرد و مرد، و پیر و سالخورده به قوم خویشپیوست. و پسرانش عیسو و یعقوب او را دفن كردند.
تغییر نام در کتاب مقدس در نقطه مهم زندگی شخص رخ میدهد. بازگشت یعقوب به کنعان رویدادی مهم در تاریخ مردم عبرانی[یهودیان] بود.
در این باب عهد خدا با ابراهیم تکرار میشود. این نشان میدهد که نسل یعقوب، وعدههای این عهد را به ارث میبرند.
and and )
کلمه «برآی» به دلیل بالاتر بودن سطح بیتئیل از شکیم به کار رفته است
خدا با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «برای من، خدای تو، مذبحی بساز»
«به خانواده خود...گفت»
«بتهای خود را دور بیاندازید» یا «از شر خدایان دروغین خلاص شوید»
مناسک طاهرسازی اخلاقی و جسمی، قبل از رفتن برای پرستش خدا بود.
لباس تازه بر تن کردن، نشان میدهد شخص قبل از رفتن به حضور خدا و نزدیک شدن به وی خود را طاهر کرده است.
«در هنگام سختی» یا «هنگام مشکلات»
«پس همه در خانه یعقوب دادند» یا «پس همه خانواده و نوکران دادند»
«در دست ایشان» اشاره به مایملک آنها دارد. ترجمه جایگزین: «که در تملک آنها بود» یا «آنچه که داشتند»
«گوشوارههای آنها.» معنای محتمل: ۱) طلای به کار رفته در گوشوارهها ممکن بود برای ساخت بتها استفاده شود یا ۲) این گوشوارهها را بعد از حمله به شهر شکیم و کشتن همه مردم به دست آوردند. گوشوارهها، آنها را یاد گناهنشان میانداخت.
اینجا به نحوی از ترسی که خدا بر مردم شهرها از یعقوب و خانوادهاش القا میکند، سخن گفته شده که گویی خوف جسمی است که بر شهرها میافتد. اسم معنای «خوف» را میتوانید «ترس» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا سبب شد ساکنان شهرهای اطراف از یعقوب و همراهان وی بترسند»
«شهرها» اشاره به کسانی دارند که در آن شهرها زندگی میکردند.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که کسی به خانواده یعقوب حمله نکرد. اما دو تن از پسران، شمعون و لاوی، به اقوام کنعانی شکیم بعد از این که دختر یعقوب را گرفت و با وی خوابید، حمله میکنند. یعقوب میترسید که آنها در <پیدایش ۳۴: ۳۰> به دنبال انتقام باشند. ترجمه جایگزین: «خانواده یعقوب» یا «اهل خانه یعقوب»
این نام شهری است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۸: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: :«نام ایلبیتئیل به معنای ‘خدای بیتئیل‘ است»
«خدا خود را بر یعقوب شناساند»
این نام زنی است.
«دایه» زنی است که از فرزند زنی دیگر مراقبت میکند. دایه در خانواده بسیار محترم و مهم بود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها او را پایینتر از بیتئيل دفن کردند»
عبارت «تحت» به خاطر پایینتر بودن ارتفاع محل دفن او از بیتئیل به کار رفته است.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام الونباكوت به معنای ‘درخت بلوط، مکان گریستن‘ است»
شما میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید که آنها در بیتئیل بودند. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه یعقوب فدان ارام را ترک کرد و در حالی که در بیتئيل بود»
«برکت دادن» به معنای اعلام رسمی برکت بر شخص و سبب رخ دادن اتفاقات خوب برای آن شخص است.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اما نام تو دیگر یعقوب نخواهد بود»
«خدا به یعقوب گفت»
خدا به یعقوب گفت صاحب فرزندان شود تا تعداد آنها بسیار شود. کلمه «کثیر شو» نحوه «بارور شدن» را شرح میدهد. ببینید چنین کلماتی را در <پیدایش ۱: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
«امت» و «امتها» اشاره به نسل یعقوب دارند که این ملتها را برقرارخواهند ساخت.
اینجا از عبارت «صعود نمود» استفاده شده، چون معمولاً میپنداشتند خدا بالا یا بالای جهان ساکن است. ترجمه جایگزین: «خدا وی را ترک کرد»
این ستون یادبود بود و از سنگی بزرگ یا تخته سنگی ساخته میشد که آن را بر انتهای خود قرار میدادند.
چنین کاری نشان از آن است که وی این ستون را وقف خدا کرده است.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام بیتئیل به معنای ‘خانه خدا‘ است»
نام دیگر شهر بیت لحم است.
«برای به دنیا آوردن فرزندش مشکل داشت»
«وقتی که درد زایمان به بیشترین حد خود رسید»
شخصی که هنگام زایمان زن به وی کمک میکند.
اینجا در اصل از «نفس آخر» استفاده شده که به معنای مردن است[در فارسی انجام شده]. ترجمه جایگزین: «درست قبل از مردنش وقتی که نفس آخر خود را میکشید»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام بناونی به معنای ‘پسر اندوه من‘ است»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام بنیامین به معنای ‘پسر دست راست‘ است.» عبارت «درست راست» اشاره به مکانی میکند که مورد التفات خاص است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها وی را دفن کردند»
«در جاده»
«هنوز تا به امروز نشانه قبر راحیل است»
«تا کنون.» این اشاره به زمانی دارد که نویسنده این کتاب را مینوشته است.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خاندان اسرائيل و نوکران همراه وی بودند. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید.
این آرایه بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشت»
نام کنیز راحیل است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
این جمله پاراگرافی جدید را آغاز میکند که در آیات بعدی ادامه مییابد.
«۱۲ پسر»
نام کنیز راحیل است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
نام کنیز لیه است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که این امر شامل بنیامین که در زمین کنعان نزدیک بیت لحم به دنیا آمده نمیشود. چون اکثر آنها در فدان ارام به دنیا آمدهاند فقط نام آن شهر آورده شده است. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «که در فدان ارام به دنیا آمدند به جز بنیامین که در زمین کنعان به دنیا آمده بود»
«آمد» را میتوانید به «رفتن» ترجمه کنید.
این نام دیگر شهر حبرون است. شاید نام دوست ابراهیم، ممری، که ساکن آن شهر بود بر آن گذاشته شده است. بببیند این اسم را در <پیدایش ۱۳: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
نام شهری است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«۱۸۰ سال»
«اسحاق نفس آخر خود را کشید و مرد.» عبارات «جان سپرد» و «مرد» اساساً یک معنا دارند. ببینید عبارات مشابه را در <پیدایش ۲۵: ۸> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسحاق مرد»
روشی مودبانه است که اشاره به مرگ شخص میکند. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۵: ۸> چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی بعد از مرگ اسحاق، روح وی به جایی رفت که ارواح اقوام وی به آنجا رفته بودند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به اقوامی پیوست که قبلاً مرده بودند»
عبارات «پیر» و «سالخورده» اساساً یک معنا دارند. این کلمات بر مدت طولانی زندگی او تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «بعد از مدت طولانی زندگی کردن و بسیار پیر شدن»
1و پیدایش عیسو كه ادوم باشد، ایناست:2عیسو زنان خود را از دختران كنعانیان گرفت: یعنی عاده دختر ایلون حتی، و اهولیبامه دختر عنی، دختر صبعون حوی،3و بسمه دختر اسماعیل، خواهر نبایوت.4و عاده، الیفاز را برای عیسو زایید، و بسمه، رعوئیل را بزاد،5و اهولیبامه یعوش، و یعلام و قورح را زایید. اینانند پسران عیسو كه برای وی در زمین كنعان متولد شدند.6پس عیسو زنان و پسران و دختران و جمیع اهل بیت، و مواشی و همۀ حیوانات و تمامی اندوختۀ خود را كه در زمین كنعان اندوخته بود گرفته، از نزد برادر خود یعقوب به زمین دیگر رفت.7زیرا كه اموال ایشان زیاده بود از آنكه با هم سكونت كنند و زمین غربت ایشان بسبب مواشی ایشان گنجایش ایشان نداشت.8و عیسو در جَبَل سعیر ساكن شد. و عیسو همان ادوم است.9و این است پیدایش عیسو پدر ادوم در جبل سعیر:10اینست نامهای پسران عیسو: الیفاز پسر عاده، زن عیسو، و رعوئیل، پسر بسمه، زن عیسو.11و بنیالیفاز: تیمان و اومار و صفوا و جعتام و قناز بودند.12و تمناع، كنیز الیفاز، پسر عیسو بود. وی عمالیق را برای الیفاز زایید. اینانند پسران عاده زن عیسو.13و اینانند پسران رعوئیل: نحت و زارع و شمه و مزه. اینانند پسران بسمه زن عیسو.14و اینانند پسران اهولیبامهدختر عنی، دختر صبعون، زن عیسو كه یعوش و یعلام و قورح را برای عیسو زایید.15اینانند امرای بنیعیسو: پسران الیفاز نخستزادۀ عیسو، یعنی امیر تیمان و امیر اومار و امیر صفوا و امیر قناز،16و امیر قورح و امیر جعتام و امیر عمالیق. اینانند امرای الیفاز در زمین ادوم. اینانند پسران عاده.17و اینان پسران رعوئیل بن عیسو میباشند: امیر نحت و امیر زارح و امیر شمه و امیر مزه. اینها امرای رعوئیل در زمین ادوم بودند. اینانند پسران بسمه زن عیسو.18و اینانند بنیاهولیبامه زن عیسو: امیر یعوش و امیر یعلام و امیر قورح. اینها امرای اهولیبامه دختر عنی، زن عیسو میباشند.19اینانند پسران عیسو كه ادوم باشد و اینها امرای ایشان میباشند.20و اینانند پسران سعیر حوری كه ساكن آن زمین بودند، یعنی: لوطان و شوبال و صبعون و عنی،21و دیشون و ایصر و دیشان. اینانند امرای حوریان و پسران سعیر در زمین ادوم.22و پسران لوطان: حوری و هیمام بودند و خواهر لوطان تمناع، بود.23و اینانند پسران شوبال: علوان و منحت و عیبال و شفو و اونام.24و اینانند بنیصبعون: ایه و عنی. همین عنی است كه چشمههای آب گرم را در صحرا پیدا نمود، هنگامی كه الاغهای پدر خود، صبعون را میچرانید.25و اینانند اولاد عنی: دیشون و اهولیبامه دختر عنی.26و اینانند پسران دیشان: حمدان و اشبان و یتران و كران.27و اینانند پسران ایصر: بلهان و زعوان و عقان.28اینانندپسران دیشان: عوص و اران.29اینها امرای حوریانند: امیر لوطان و امیر شوبال و امیر صبعون و امیر عنی،30امیر دیشون و امیـر ایصـر و امیـر دیشان. اینها امرای حوریانند به حسب امرای ایشـان در زمیـن سعیـر.31و اینانند پادشاهانی كه در زمین ادوم سلطنت كردند، قبل از آنكه پادشاهی بر بنیاسرائیل سلطنت كند:32و بالع بن بعور در ادوم پادشاهی كرد، و نام شهر او دینهابه بود.33و بالع مرد، و در جایش یوباب بن زارح از بصره سلطنت كرد.34و یوباب مرد، و در جایش حوشام از زمین تیمانی پادشاهی كرد.35و حوشام مرد و در جایش هداد بن بداد كه در صحرای موآب، مدیان را شكست داد، پادشاهی كرد، و نام شهر او عویت بود.36و هداد مرد و در جایش سَمْلَه از مسریقه پادشاهی نمود.37و سَمْلَه مرد، و شاؤل از رحوبوت نهر در جایش پادشاهی كرد.38و شاؤل مرد و در جایش بعل حانان بن عكبور سلطنت كرد.39و بعل حانان بن عكبور مرد، و در جایش، هدار پادشاهی كرد و نام شهرش فاعو بود، و زنش مسمّی به مهیطبئیل دختر مطرد، دختر میذاهب بود.40و اینست نامهای امرای عیسو، حسب قبائل ایشان و اماكن و نامهای ایشان: امیر تمناع و امیر علوه و امیر یتیت،41و امیر اهولیبامه و امیر ایله و امیر فینون،42و امیر قناز و امیرتیمان و امیر مبصار،43و امیر مجدیئیل و امیر عیرام. اینان امرای ادومند، حسب مساكن ایشان در زمین ملك ایشان. همان عیسو پدر ادوم است.
نسل عیسو در آینده به اسم قوم ادوم شناخته شدند. آنها همچنین به قومی بزرگ تبدیل شدند. این قوم در مابقی عهد عتیق نقشی برجسته ایفا میکند. خدا فیاضانه عیسو و نسل بسیار وی را برکت داد.
«اینها نسل عیسو هستند که به آنها ادوم نیز میگویند.» این جمله مقدمهای بر سرگذشت نسل عیسو در پیدایش ۳۶: ۱- ۸ است. ترجمه جایگزین: «این است سرگذشت نسل عیسو که آنها را ادوم نیز میخوانند»
اینها اسامی همسران عیسو هستند.
«ایلون از نسل حت» یا «ایلون یکی ازنسل حت.» این نام یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۶: ۳۴> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
این اشاره به قومی بزرگتر دارد. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۱۰: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است.
اسم یکی از همسران عیسو است. بببینید این اسم را در <پیدایش ۲۶: ۳۴> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یکی از پسران اسماعیل است. ببیینید این کلمه را در <پیدایش ۲۸: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی همسران عیسو هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۲۶: ۲- ۳> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی پسران عیسو هستند.
اینها اسامی زنان عیسو هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی پسران عیسو هستند.
این اشاره به آنچه دارد که او هنگام سکونت در کنعان جمع کرده بود. ترجمه جایگزین: «که هنگام زندگی در زمین کنعان جمع کرده بود»
یعنی به جای دیگر رفت که در آنجا زندگی کند. ترجمه جایگزین: «رفت تا در زمینی دیگر زندگی کند»
«اموال عیسو و یعقوب»
این زمین به حدی وسعت نداشت که ظرفیت گلههای یعقوب و عیسو را داشته باشد. ترجمه جایگزین: «به اندازهای بزرگ نبود که از پس گلههای آنها بر آید»
کلمه «سکونت» به معنای نقل مکان کردن به جایی دیگر برای زندگی است. ترجمه جایگزین: «به جایی که نقل مکان کردند»
این جمله مقدمهای بر سرگذشت نسل عیسو در پیدایش ۳۶: ۹- ۴۳ است. ترجمه جایگزین: «این است سرگذشت نسل عیسو»
یعنی آنها در تپههای اطراف سعیر زندگی کردند. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «که در تپههای اطراف سعیر زندگی میکرد»
اینها اسامی پسران عیسو هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی همسران عیسو هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۲- ۳> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی پسران الیفاز هستند.
پسر الیفاز
نام زن صیغهای الیفاز است.
این اسم یکی از پسران عیسو است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی پسران رعوئیل هستند.
این اسم یکی از همسران عیسو است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این نام یکی از همسران عیسو است. ببینید این اسم را <پیدایش ۳۶: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی پسران عیسو هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یکی از پسران عیسو است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی پسران الیفاز هستند.
اینها اسامی پسران الیفاز هستند.
این اسم یکی از همسران عیسو است. ببینید اسم او را در <پیدایش ۳۶: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یکی از پسران عیسو است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی پسران رعوئیل هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
یعنی آنها در زمین ادوم زندگی کردند. ترجمه جایگزین: «که در زمین ادوم زندگی کردند»
این نام یکی از همسران عیسو است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم همسر عیسو است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی پسران عیسو هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
نام مرد و منطقهای اطراف شهر است.
کلمه «حوری» اشاره به یک قوم دارد. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۱۴: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
«که در زمین سعیر به نام ادوم زندگی میکردند»
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک زن است.
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
این نام یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید «عنی» را در <پیدایش ۳۶: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک زن است.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید اسم «دیشان» را در <پیدایش ۳۶: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید اسم «ایصر» را در <پیدایش ۳۶: ۲۰- ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید اسم «دیشان» را در <پیدایش ۳۶: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک قوم است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۱۴: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۶: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی که در زمین سعیر زندگی کردند. ترجمه جایگزین: «از کسانی که در زمین سعیر زندگی کردند»
اینها اسامی مردان هستند.
این یعنی این شهری بود که او در آن زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «نام شهری که او در آن زندگی میکرد»
این اسم مکان است.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک مکان است.
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۳۳> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است.
این یعنی حوشام در زمین تیمانی ساکن بود. ترجمه جایگزین: «حوشام که در زمین تیمانی زندگی میکرد»
نسل مردی به نام تیمان.
اینها اسامی مردان هستند.
یعنی این شهر، شهری بود که در آن زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «نام شهری که وی در آن زندگی میکرد»
این اسم مکان است.
اینها اسامی مردان هستند.
«سَمْلَه اهل مسریق»
اینها اسامی مکانها هستند.
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۶: ۳۶> چطور ترجمه کردهاید.
شائول در رحوبوت زندگی میکرد. رحوبوت کنار رود فرات بود. چنین اطلاعاتی را میتوانید در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سپس شائول به جای وی حکومت کرد. او اهل رحوبوت بود که کنار رودخانه فرات قرار داشت»
این اسم یک مرد است.
این اسم مکان است.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
این یعنی آن شهر جایی بود که در آن زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «نام شهری که در آن زندگی میکرد»
این نام یک مکان است.
این نام یک زن است.
«او دختر مطرد و نوه میذهاب بود»
«پیشوایان طایفه»
نام سران قبایل بر قبایل و محل اسکان هر یک گذاشته شده بود. ترجمه جایگزین: «نام آنها بر قبایل و مناطقی که در آن زندگی میکردند گذاشته شد. اینها اسامی ایشان هستند»
اینها اسامی اقوام هستند.
اینها اسامی اقوام هستند.
اینها اسامی اقوام هستند.
اینها اسامی اقوام هستند.
«محل سکونت آنها» یا «مکانهایی که در آن زندگی میکردند»
این فهرست در اصل از کلمات عیسو «خواهد بود» استفاده میکند که اشاره به همه نسل وی دارد. ترجمه جایگزین: «این است فهرست نسل عیسو»
1و یعقوب در زمین غربت پدر خود،یعنی زمین كنعان ساكن شد.2این است پیدایش یعقوب. چون یوسف هفده ساله بود، گله را با برادران خود چوپانی میكرد. و آن جوان با پسران بلهه و پسران زلفه، زنان پدرش، میبود. و یوسف از بدسلوكی ایشان پدر را خبر میداد.3و اسرائیل، یوسف را از سایر پسران خود بیشتر دوست داشتی، زیرا كه او پسر پیری او بود، و برایش ردایی بلند ساخت.4و چون برادرانش دیدند كه پدر ایشان، او را بیشتر از همۀ برادرانش دوست میدارد، از او كینه داشتند و نمیتوانستند با وی به سلامتی سخن گویند.5و یوسف خوابی دیده، آن را به برادران خود باز گفت. پس بر كینۀ او افزودند.6و بدیشان گفت: «این خوابی را كه دیدهام، بشنوید:7اینك ما در مزرعه بافهها میبستیم، كه ناگاه بافۀ من برپا شده، بایستاد، و بافههای شما گرد آمده، به بافۀ من سجده كردند. »8برادرانش به وی گفتند: «آیا فیالحقیقه بر ما سلطنت خواهی كرد؟ و بر ما مسلط خواهی شد؟» و بسبب خوابها و سخنانش بر كینۀ او افزودند.9از آن پس خوابی دیگر دید، و برادران خود را از آن خبر داده، گفت: «اینك باز خوابی دیدهام، كه ناگاه آفتاب و ماه و یازده ستـاره مرا سجده كردند.»10و پدر و برادران خود را خبر داد، و پدرش او را توبیخ كرده، به وی گفت: «این چه خوابی است كه دیدهای؟ آیا من و مادرت و برادرانت حقیقتاً خواهیم آمد و تو را بر زمین سجده خواهیم نمود؟»11و برادرانش بر او حسد بردند، و اما پدرش، آن امر را در خاطر نگاه داشت.12و برادرانش برای چوپانی گلۀ پدر خود، به شكیم رفتند.13و اسرائیل به یوسف گفت: «آیا برادرانت در شكیم چوپانی نمیكنند؟ بیا تا تو را نزد ایشان بفرستم.» وی را گفت: «لبیك.»14او را گفت: «الا´ن برو و سلامتی برادران و سلامتی گله را ببین و نزد من خبر بیاور.» و او را از وادی حبرون فرستاد، و به شكیم آمد.15و شخصی به او برخورد، و اینك او در صحرا آواره میبود. پس آن شخص از او پرسیده، گفت: «چه میطلبی؟»16گفت: «من برادران خود را میجویم، مرا خبر ده كه كجا چوپانی میكنند.»17آن مرد گفت: «از اینجا روانه شدند، زیرا شنیدم كه میگفتند: به دوتان میرویم.» پس یوسف از عقب برادران خود رفته، ایشان را در دوتان یافت.18و او را از دور دیدند، و قبل از آنكه نزدیك ایشان بیاید، با هم توطئه دیدند كه اورا بكشند.19و به یكدیگر گفتند: «اینك این صاحب خوابها میآید.20اكنون بیایید او را بكشیم، و به یكی از این چاهها بیندازیم، و گوییم جانوری درنده او را خورد. و ببینیم خوابهایش چه میشود. »21لیكن رؤبین چون این را شنید، او را از دست ایشان رهانیده، گفت: «او را نكشیم. »22پس رؤبین بدیشان گفت: «خون مریزید، او را در این چاه كه در صحراست، بیندازید، و دست خود را بر او دراز مكنید.» تا او را از دست ایشان رهانیده، به پدر خود رد نماید.23و به مجرد رسیدن یوسف نزد برادران خود، رختش را یعنی آن ردای بلند را كه دربرداشت، از او كندند.24و او راگرفته، درچاه انداختند، اما چاه، خالی و بیآب بود.25پس برای غذا خوردن نشستند، و چشمان خود را باز كرده، دیدند كه ناگاه قافلۀ اسماعیلیان از جلعاد میرسد، و شتران ایشان كتیرا و بَلَسان و لادن بار دارند، و میروند تا آنها را به مصر ببرند.26آنگاه یهودا به برادران خود گفت: «برادر خود را كشتن و خون او را مخفی داشتن چه سود دارد؟27بیایید او را به این اسماعیلیان بفروشیم، و دست ما بر وی نباشد، زیرا كه او برادر و گوشت ماست.» پس برادرانش بدین رضا دادند.28و چون تجار مدیانی در گذر بودند، یوسف را از چاه كشیده، برآوردند؛ و یوسف را به اسماعیلیان به بیست پارۀ نقره فروختند. پس یوسف را به مصر بردند.29و رؤبین چون به سر چاه برگشت، و دید كه یوسف در چاه نیست، جامۀ خود را چاك زد،30و نزد برادران خود بازآمد و گفت: «طفل نیست و من كجا بروم؟»31پس ردای یوسف را گرفتند، و بز نری را كشته، ردا را در خونش فرو بردند.32و آن ردای بلند را فرستادند و به پدر خود رسانیده، گفتند: «این را یافتهایم، تشخیص كن كه ردای پسرت است یا نه.»33پس آن را شناخته، گفت: «ردای پسر من است! جانوری درنده او را خورده است، و یقیناً یوسف دریده شده است.»34و یعقوب رخت خود را پاره كرده، پلاس دربر كرد، و روزهای بسیار برای پسر خود ماتم گرفت.35و همۀ پسران و همۀ دخترانش به تسلی او برخاستند. اما تسلی نپذیرفت، و گفت: «سوگوار نزد پسر خود به گور فرود میروم.» پس پدرشبرای وی همی گریست.36اما مدیانیان یوسف را در مصر به فوطیفار كه خواجۀ فرعون و سردار افواج خاصه بود، فروختند.
این باب بیان سرگذشت پسران یعقوب را آغاز میکند. مابقی کتاب پیدایش بر پسران یعقوب، به خصوص یوسف تمرکز میکند. این باب در آغاز، یعقوب را به نام «اسرائیل» معرفی میکند.
بهپندارگرایی تبعیض یعقوب تبدیل به مشکلی بزرگ برای پسران او شد. آنها همیشه نسبت به یوسف، پسر مورد علاقه یعقوب، حسادت میورزیدند. جامه زیبایی که یعقوب به یوسف داد رابطه بین یوسف و برادرانش را از بین برد. یوسف خواب دید که بر همه برادرانش سلطه مییابد گرچه پسر بزرگتر نبود.
سرگذشت یوسف بر قدرت خدا تمرکز میکند. خدا قادر است که قوم خود را علیرغم اعمال شرورانه برخی از آنها محافظت کند. او همچنین میتوانند بر خلاف شرایط همچنان آنها را برکت دهد.
and )
«در زمین کنعان جایی که پدرش در آن زندگی میکرد»
این جمله مقدمهای بر سرگذشت فرزندان یعقوب در پیدایش ۳۷: ۱- ۵۰: ۲۶ است. کلمه «یعقوب» اشاره به کل خانواده او دارد. ترجمه جایگزین: «این است سرگذاشت خاندان یعقوب»
«۱۷ سال»
این اسم کنیز راحیل است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم کنیز لیه است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
این زنان کنیزان لیه و راحیل بودند که برای یعقوب فرزندان به دنیا آوردند.
«در مورد برادرانش گزارش بدهد»
این کلمه به منظور نشان گذاری تغییر استفاده شده است. این تغییر از سیر اصلی داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد اسرائيل و یوسف است.
این اشاره به محبت برادرانه یا محبت دوستانه یا محبت بین اعضای خانواده دارد. این محبت طبیعی بین دوستان یا اقوام است.
یعنی یوسف وقتی به دنیا آمد که اسرائيل مرد پیری بود. ترجمه جایگزین: «که هنگام پیری اسرائيل به دنیا آمد»
«اسرائيل برای...یوسف ساخت»
«جامهای زیبا»
«نمیتوانستند مودبانه با وی سخن بگوید»
خلاصهای از اتفاقاتی است که در ۳۷: ۶- ۱۱ رخ دادهاند.
«و برادران یوسف حتی بیش از قبل از وی متنفر شدند»
«لطفاً به خوابی که دیدهام گوش دهید»
یوسف خواب خود را برای برادرانش تعریف میکند.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآیند جلب میکند.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به یوسف دارد و شامل برادران وی نیز میشود.
کشاورزان گندم را بعد از درو، دستهبندی میکنند و بر روی هم میگذارند تا زمان جدا کردن دانه از ساقه فرا رسد.
این کلمه نشان میدهد که یوسف از آنچه دیده تعجب کرده است. [در فارسی انجام نشده است]
اینجا به نحوی از ایستادن بافه گندم و سجده کردن آنها سخن گفته شده که گویی انسان هستند. این بافهها اشاره به یوسف و برادرانش دارند.
هر دو این عبارات اساساً یک معنا دارند. برادران یوسف با استفاده از این پرسشها، یوسف را استهزا میکنند. این پرسشها را میتوانید در قالب جملات خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تو هرگز شاه ما نخواهی شد و ما هرگز بر تو تعظیم نمیکنیم!»
See: and
«ما» اشاره به برادران یوسف دارد و شامل خود یوسف نمیشود.
«به خاطر خوابهایش و آنچه گفته بود»
«یوسف خواب دیگری دید»
«۱۱ ستاره»
«پدرش او را توبیخ کرد و گفت» [در فارسی انجام شده]
اسرائيل با استفاده از این پرسش، یوسف را تادیب میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این خواب تو واقعی نیست. مادرت، برادرانت و من در حضور تو تعظیم نخواهیم کرد»
این به معنای خشمگین بودن به خاطر موفقیت یا محبوبیت شخصی دیگر است.
یعنی همچنان به معنای خواب یوسف فکر کرد. ترجمه جایگزین: «در مورد معنای احتمالی آن خواب اندیشید»
اسرائيل با استفاده از این پرسش مکالمه را آغاز میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برادرانت در شکیم از گله مراقبت میکنند»
اینجا به طور ضمنی بیان شده که اسرائيل از یوسف میخواهد خود را برای رفتن و دیدن برادرانش آماده کند. ترجمه جایگزین: «آماده شو»
او آماده رفتن است. «آمادهام که بروم»
«اسرائيل به یوسف گفت»
اسرائيل میخواست یوسف برگردد و از وضعیت برادران و گله برای او خبر بیاورد. ترجمه جایگزین: «بیا به من بگو چه یافتهای» یا «به من گزارش بده»
«از دره»
«کسی یوسف را در صحرا آواره یافت»
این شروع رویدادی را در داستان کلی نشانگذاری میکند. احتمالاً کسانی از رویدادهای قبلی را نیز شامل میشود. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«به دنبال چه هستی؟»
«لطفاً بگو کجا»
«از گله خود چوپانی میکنند»
این نام مکانی است که در حدود ۲۲ کیلومتری شکیم قرار داشت.
«برادران یوسف او را هنگامی که دور بود دیدند»
«نقشه کشیدند تا او را بکشند»
«آنکه این خوابها را دیده است، میآید»
این کلمات نشان میدهند که برادران طبق نقشه خود عمل میکنند. ترجمه جایگزین: «پس اکنون»
«حیوان خطرناک» یا «حیوان وحشی»
با اشتها خورد
برادران یوسف نقشه قتل یوسف را داشتند، پس صحبت از به حقیقت پیوستن خواب او طعنهآمیز است، چون او هنگام به حقیقت پیوستن رویای خود دیگر مرده بود. ترجمه جایگزین: «به این طریق مطمئن میشویم که خواب او به حقیقت نمیپیوندد»
«آنچه میگفتند را شنید»
عبارت «دست ایشان» اشاره به نقشه برادران یوسف برای قتل وی دارد. ترجمه جایگزین: «از آنها» یا «از نقشه آنها»
اینجا در اصل از عبارت «جان او را نگیریم» استفاده شده که بهگویی از کشتن کسی است. ترجمه جایگزین: «یوسف را نکشیم»
شما میتوانید فعل را به حالت منفی بیان کنید. همچنین «خون ریختن» بهگویی از قتل کسی است. ترجمه جایگزین: «خونی نریزیم» یا «او را نکشیم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید: «روبین گفت که باید یوسف را نجات دهد»
عبارت «دست ایشان» اشاره به نقشه برادران برای کشتن او دارد. ترجمه جایگزین: «از آنها» یا «از نقشه آنها»
«و او را باز گرداند»
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی مهمی در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، اینجا استفاده از آن روش را مد نظر داشته باشید.
«آنها ردای زیبای وی را از پاره کردند»
«ردای زیبا.» ببینید این کلمه را در <پیدایش ۳۷: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا در اصل از کلمه «نان» استفاده شده که به طوری کلی اشاره به غذا دارد[در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «نشستند تا غذا بخورند» یا «برادران یوسف برای غذا خوردن نشستند»
اینجا به نحوی از باز کردن چشمان سخن گفته شده که گویی واقعاً چشمهای خود را بلند میکنند. کلمه «[اینک]» برای جلب توجه خواننده به آنچه که مردان میبینند به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «بالا را نگاه کردند و ناگهان کاروانی را دیدند» [در فارسی انجام نشده]
حمل میکنند
چاشنی
مادهای روغنی با بویی شیرین است که برای درمان و مراقبت از پوست به کار میرود. «دارو»
«آنها را به مصر آورند.» این را میتوانید گویاتر در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنها را برای فروش به مصرمیبرند»
این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «با کشتن برادرمان و مخفی کردن خون وی سودی به دست نمیآوریم»
این آرایه ادبی اشاره به مخفی کردن مرگ یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «قتل او را مخفی کردن»
«به مردانی که نسل اسماعیل هستند»
یعنی به او آسیب یا صدمه نرسانند. ترجمه جایگزین: «به او صدمه نزنند»
«گوشت» کنایه است و اشاره به خویشاوندان دارد. ترجمه جایگزین: «او خویش خونی ماست»
«برادران یهودا به حرف او گوش دادند» یا «برادران یهودا با وی موافقت کردند»
هر دوی این اسامی اشاره به تاجرانی دارد که برادران یوسف ملاقات کردند.
«برای ۲۰ تکه نقره»
«یوسف را به مصر بردند»
«روبین بر سر چاه بازگشت و از ندیدن یوسف تعجب کرد.» کلمه «[اینک]» نشان میدهد که روبین از نبود یوسف تعجب کرده است.
عملی از روی ترس و غم است. این را میتوانید گویاتر ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنقدر غمگین بود که لباس خود را درید»
روبین با مطرح کردن این سوال بر مشکل مفقود شدن یوسف تاکید میکند. شما میتوانید این را در قالب جمله خبری بنویسید. ترجمه جایگزین: «این پسر نیست! حالا نمیتوانم به خانه بازگردم!»
این اشاره به لباس زیبایی دارد که پدر برای او درست کرده بود.
«خون بز»
«ردا را آوردند»
«او را خورده است»
یعقوب فکر میکرد که حیوانی وحشی بدن یوسف را دریده است. ترجمه جایگزین: «آن قطعاً یوسف را تکه تکه کرده است»
این عملی از روی ناراحتی و غم عمیق است. این را میتوانید به روشنی بنویسید. ترجمه جایگزین: «یعقوب آنقدر نارحت بود که ردایش را درید»
«[صلب]» اشاره به میانه بدن یا میان تنه دارد. ترجمه جایگزین: «پلاس به تن کرد» [در فارسی این کلمه نیامده]
اینجا به نحوی از آمدن کودکان نزد پدرشان سخن گفته شده که گویی «بر میخیزند.» ترجمه جایگزین: «نزد او آمدند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما اجازه نداد آنها او را تسلی دهند»
یعنی از اکنون تا هنگام مردنش سوگواری میکند. ترجمه جایگزین: «قطعاً هنگامی که میمیرم و به عالم اموات نزول میکنم هنوز در حال سوگواری خواهم بود»
«مدیانیان یوسف را ...فروختند» [در فارسی انجام شده»]
«سردار سربازانی که از شاه حفاظت میکردند»
1و واقع شد در آن زمان كه یهودا از نزد برادران خود رفته، نزد شخصی عَدُلاّمی، كه حیره نام داشت، مهمان شد.2و در آنجا یهودا، دختر مرد كنعانی را كه مسمّی به شوعه بود، دید و او را گرفته، بدو درآمد.3پس آبستن شده، پسری زایید و او را عیر نام نهاد.4و بار دیگر آبستن شده، پسری زایید و او را اونان نامید.5و باز هم پسری زاییده، او را شیله نام گذارد. و چون او را زایید، (یهودا) در كزیب بود.6و یهودا، زنی مسمّی به تامار، برای نخستزادۀ خود عیر گرفت.7و نخستزادۀ یهودا، عیر، در نظر خداوند شریر بود، و خداوند او را بمیراند.8پس یهودا به اونان گفت: «به زن برادرت درآی، و حق برادر شوهری را بجا آورده، نسلی برای برادر خود پیدا كن.»9لكن چونكه اونان دانست كه آن نسل از آن او نخواهد بود، هنگامی كه به زن برادر خود درآمد، بر زمین انزال كرد، تا نسلی برای برادر خود ندهد.10و این كار او در نظر خداوند ناپسند آمد، پس او را نیز بمیراند.11و یهودا به عروس خود، تامار گفت: «در خانۀ پدرت بیوه بنشین تا پسرم شیله بزرگ شود.» زیرا گفت: «مبادا او نیز مثل برادرانش بمیرد.» پس تامار رفته، در خانۀ پدر خود ماند.12و چون روزها سپری شد، دختر شوعه زن یهودا مرد. و یهودا بعد از تعزیت او با دوست خود حیرۀ عدلاّمی، نزد پشم چینان گلۀ خود، به تمنه آمد.13و به تامار خبر داده، گفتند: «اینك پدر شوهرت برای چیدن پشم گلۀ خویش، به تمنه میآید.»14پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون كرده، بُرقِعی به رو كشیده، خود را در چادری پوشید، و به دروازۀ عینایم كه در راه تمنه است، بنشست. زیرا كه دید شیله بزرگ شده است، و او را به وی به زنی ندادند.15چون یهودا او را بدید، وی را فاحشه پنداشت، زیرا كه روی خود را پوشیده بود.16پس از راه به سوی او میل كرده، گفت: «بیا تا به تو درآیم.» زیرا ندانست كه عروس اوست. گفت: «مرا چه میدهی تا به من درآیی.»17گفت: «بزغالهای از گله میفرستم.» گفت: «آیا گرو میدهی تا بفرستی؟»18گفت: «تو را چه گرو دهم؟» گفت: «مهر و زُنّار خود را و عصایی كه در دست داری.» پس به وی داد، و بدو درآمد، و او از وی آبستن شد.19و برخاسته، برفت. و بُرقِع را از خود برداشته، رخت بیوگی پوشید.20و یهودا بزغاله را به دست دوست عدلامی خود فرستاد، تا گرو را از دست آن زن بگیرد، اما او را نیافت.21و از مردمان آن مكان پرسیده، گفت: «آن فاحشهای كه سر راه عینایم نشسته بود، كجاست؟» گفتند: «فاحشهای در اینجا نبود.»22پس نزد یهودا برگشته، گفت: «او را نیافتم، و مردمان آن مكان نیز میگویند كه فاحشهای در اینجا نبود.»23یهودا گفت: «بگذار برای خود نگاه دارد، مبادا رسوا شویم. اینك بزغاله را فرستادم و تو او را نیافتی.»24و بعد از سه ماه یهودا را خبر داده، گفتند: «عروس تو تامار، زنا كرده است و اینك از زنا نیز آبستن شده.» پس یهودا گفت: «وی را بیرون آرید تا سوخته شود!»25چون او را بیرون میآوردند نزد پدر شوهرخود فرستاده، گفت: «از مالك این چیزها آبستن شدهام»، و گفت: «تشخیص كن كه این مهر و زُنّار و عصا از آن كیست.»26و یهودا آنها را شناخت، و گفت: «او از من بیگناهتر است، زیرا كه او را به پسر خود شیله ندادم.» و بعد او را دیگر نشناخت.27و چون وقت وضع حملش رسید، اینك توأمان در رحمش بودند.28و چون میزایید، یكی دست خود را بیرون آورد كه در حال قابله ریسمانی قرمز گرفته، بر دستش بست و گفت: «این اول بیرون آمد.»29و دست خود را بازكشید. و اینك برادرش بیرون آمد و قابله گفت: «چگونه شكافتی؟ این شكاف بر تو باد.» پس او را فارص نام نهاد.30بعد از آن برادرش كه ریسمان قرمز را بر دست داشت بیرون آمد، و او را زارح نامید.
این باب بر پسر یعقوب، یهودا، تمرکز میکند.
اونان باید نیاز بیوه برادر خود را رفع میکرد و وارثی به او میداد. این عبارت اشاره میکند که او از تامار استفاده کرد تا نیاز جنسی خود را رفع کند و قصد کمک به او را نداشت. چنین کاری گناه به حساب میآید.
زن کنعانی، تامار، پدر شوهر خود را فریب داد تا با او رابطه جنسی بر قرار کند. اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد یهودا صاحب نسلی نمیشد و خاندان وی ادامه نمییافت. اگرچه اعمال تامار اشتباه بودند، ولی خدا از اعمال وی استفاده کرد تا قومش را حفاظت کند.
این بخش جدیدی از داستان را معرفی میکند که تمرکز آن بر یهودا است.
حیره نام مردی است که در روستای عَدُلامی زندگی میکرد.
شوعه زن کنعانی بود که با یهودا ازدواج کرد.
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با وی رابطه جنسی داشت»
«زن یهودا حامله شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدرش او را عیر نامید»
پسر یهودا
«او را نامید»
«پسر یهودا»
پسر یهودا
این اسم یک مکان است.
این اسم یکی از پسران یهودا است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۸: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
عبارت «در نظر» اشاره به دیده شدن شرارت عیر توسط یهوه[خداوند] دارد. ترجمه جایگزین: «شریر بود و یهوه شرارتش را دید»
یهوه او را به علت شرارتش کشت. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پس یهوه او را کشت»
این اسم یکی از پسران یهودا است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۸: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با زن برادرش رابطه جنسی داشت»
این به سنتی اشاره دارد که اگر برادر بزرگتر قبل از صاحب پسر شدن بمیرد، برادر کوچکتر او با بیوه برادر وفات کرده ازدواج و با وی رابطه جنسی برقرار میکند. وقتی زن صاحب پسر میشد، اولین پسر پسر برادر وفات کرده به حساب میآمد و میراث پدر خود را به ارث میبرد.
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با وی رابطه جنسی داشت»
عبارت «در نظر» اشاره به دیده شدن شرارت اونان توسط یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «شرور بود و یهوه شرارتش را دید»
یهوه او را کشت چون عمل او شرورانه بود. این قسمت را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پس یهوه او را نیز کشت»
«زن بزرگترین پسرش»
این یعنی که او در خانه پدر خود زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «و در خانه پدر خود زندگی کنی»
یهودا میخواست وقتی شیله بزرگ شد با تامار ازدواج کند. ترجمه جایگزین: «و وقتی شیله، پسرم، بزرگ شد، میتواند با تو ازدواج کند»
این اسم یکی از پسران یهودا است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۸: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
یهودا ترسید که اگر شیله با تامار ازدواج کند، او نیز مانند برادرانش بمیرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهودا ترسید، ‘اگر شیله با او ازدواج کند شاید شیله نیز مانند برادران خود بمیرد»
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۸: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«وقتی یهودا دیگر غمگساری نمیکرد، او»
«تمنه جایی که مردان وی پشم گوسفندان را میتراشیدند»
این اسم یک مکان است.
«دوست او حیره، اهل عدلام، با او رفت»
«حیره» نام یک مرد است و «عدلام» نام روستایی است که او در آن زندگی میکرد. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۸: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی به تامار گفت»
«گوش بده.» کلمه «اینک» برای جلب توجه تامار استفاده شده است.
«پدر شوهرت»[ در فارسی انجام شده]
این اسم یک مکان است.
«لباس بیوگی» [در فارسی انجام شده]
پوششی بسیار نازک بود که زنان برای پوشاندن سر و صورت از آن استفاده میکردند.
این یعنی خود را با لباسش پوشانید تا کسی او را نشناسد. طبق سنت لباس زنان تکه پارچهای بلند بود آنقدر که میتوانستند آن را به دور خود بپیچند. ترجمه جایگزین: «لباس خود را به دور پیچید تا کسی او را نشناسد»
«کنار جاده» یا «بر مسیر» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یهودا او را به همسری شیله نداد»
«او را» اشاره به تامار دارد ولی خوانندگان باید بفهمند که یهودا نمیدانست زنی که میبیند، تامار است.
یهودا صرفا چون تامار صورت خود را پوشانده بود، او را فاحشه نپنداشت، بلکه او در عین حال در دروازه نشسته بود. ترجمه جایگزین: «چون سر خود را پوشانده و جایی که اغلب فاحشگان مینشستند، ننشسته بود»
تامار بر کنار جاده نشسته بود. ترجمه جایگزین: « به جایی رفت که تامار بر کنار جاده نشسته بود»
«با من بیا لطفاً» یا «اکنون بیا لطفاً»
«از گله بزهایم»
«مهر» به سکهای شباهت دارد که بر آن نقشهایی نگاشته شده است و از آن برای منقوش کردن موم آب شده استفاده میشد. «زنار» نخی بود که از میان مهر رد میشد تا صاحب مهر بتواند آن را بر گردن خود آویزان کند. «عصا» تکه چوبی بلند بود که برای راه رفتن در مکانهای ناهموار از آن کمک میگرفتند.
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سبب حامله شدن او شد»
پوششی بسیار نازک بود که زنان برای پوشاندن سر و صورت از آن استفاده میکردند. ببینید این کلمات را در <پیدایش ۳۸: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
«لباسی که بیوگان میپوشند.» ببینید این کلمات را در <پیدایش ۳۸: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
کسی که در روستای عدلام زندگی میکند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۳۸: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گرو را پس بگیرد»
«دست» تاکید میکند که آنها در تملک وی بودند. دست زن اشاره به آن زن دارد. ترجمه جایگزین: «از آن زن»
شخصی که در روستای عدلام زندگی میکند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۳۸: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
«کسانی که آنجا زندگی میکردند»
«فاحشهای که به معبد خدمت میکند»
این اسم یک مکان است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۸: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
وقتی مردم میفهمیدند چه شده یهودا را مسخره میکردند و به او میخندیدند. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یا غیر از آن مردم اگر از آنچه شده آگاه شوند به ما میخندند»
این عبارت برای نشانگذاری آغاز بخش جدیدی از داستان استفاده شده است.[در فارسی انجام نشدهّ]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به یهودا گفت»
«تامار، زن بزرگترین پسرت»
کلمه «[آن]» اشاره به «زنا» دارد که او مرتکب آن شده است. ترجمه جایگزین: «او را آبستن کرده است» یا «او حامله است»[در فارسی انجام نشده]
«او را اینجا بیاورید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما او را میسوزانیم تا بمیرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که او را بیرون آوردند»
«پدر شوهر او»
«مهر» به سکهای شباهت دارد که بر آن نقشهایی نگاشته شده است و از آن برای منقوش کردن موم آب شده استفاده میشد. «زنار» نخی بود که از میان مهر رد میشد تا صاحب مهر بتواند آن را بر گردن خود آویزان کند. «عصا» تکه چوبی بلند بود که برای راه رفتن در مکانهای ناهموار از آن کمک میگرفتند. ببینید این کلمات را در <پیدایش ۳۸: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
اسم یکی از پسران یهودا است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۸: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «دیگر با او رابطه جنسی نداشت»
این عبارت برای نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است.
کلمه «اینک» ما را از دوقلو حامله بودن تامار آگاه میکند. کسی قبلاً از این موضوع خبر نداشت.
عبارت «و چون» رویدادی مهم را در داستان نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«یکی از بچهها دست خود را بیرون آورد»
شخصی است که در زایمان زن به وی کمک میکند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۳۵: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
«نخ قرمز روشن»
«دور مچ»
«اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآیند جلب میکند.
این جمله تعجب قابله را از زودتر بیرون آمدن کودک دوم نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «پس اینچنین راه خود را باز کردی!» یا «اول تو بیرون آمدی!»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را نامید»
این اسم یک پسر است. مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «اسم فارص به معنای ‘شکافت‘ است»
این اسم یک پسر است. مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «اسم زارح به معنای ‘سرخ یا قرمز روشن‘ است»
1اما یوسف را به مصر بردند، و مردی مصری، فوطیفار نام كه خواجه و سردار افواج خاصۀ فرعون بود، وی را از دست اسماعیلیانی كه او را بدانجا برده بودند، خرید.2و خداوند با یوسف میبود، و او مردی كامیاب شد، و در خانۀ آقای مصری خود ماند.3و آقایش دید كه خداوند با وی میباشد، و هر آنچه او میكند، خداوند در دستش راست میآورد.4پس یوسف در نظر وی التفات یافت، و او را خدمت میكرد، و او را به خانۀ خود برگماشت و تمام مایملك خویش را بدست وی سپرد.5و واقع شد بعد از آنكه او را بر خانه و تمام مایملك خود گماشته بود، كه خداوند خانۀ آن مصری را بسبب یوسف بركت داد، و بركت خداوند بر همۀ اموالش، چهدر خانه و چه در صحرا بود.6و آنچه داشت به دست یوسف واگذاشت، و از آنچه با وی بود، خبر نداشت جز نانی كه میخورد. و یوسف خوش اندام و نیك منظر بود.7و بعد از این امور واقع شد كه زن آقایش بر یوسف نظر انداخته، گفت: «با من همخواب شو.»8اما او ابا نموده، به زن آقای خود گفت: «اینك آقایم از آنچه نزد من در خانه است، خبر ندارد، و آنچه دارد، به دست من سپردهاست.9بزرگتری از من در این خانه نیست و چیزی از من دریغ نداشته، جز تو، چون زوجۀ او میباشی؛ پس چگونه مرتكب این شرارت بزرگ بشوم و به خدا خطا ورزم؟»10و اگرچه هر روزه به یوسف سخن میگفت، به وی گوش نمیگرفت كه با او بخوابد یا نزد وی بماند.11و روزی واقع شد كه به خانه درآمد، تا به شغل خود پردازد و از اهل خانه كسی آنجا در خانه نبود.12پس جامۀ او را گرفته، گفت: «با من بخواب.» اما او جامۀ خود را به دستش رها كرده، گریخت و بیرون رفت.13و چون او دید كه رخت خود را به دست وی ترك كرد و از خانه گریخت،14مردان خانه را صدا زد، و بدیشان بیان كرده، گفت: «بنگرید، مرد عبرانی را نزد ما آورد تا ما را مسخره كند، و نزد من آمد تا با من بخوابد، و به آواز بلند فریاد كردم،15و چون شنید كه به آواز بلند فریاد برآوردم، جامۀ خود را نزد من واگذارده، فرار كرد و بیرون رفت. »16پس جامۀ او را نزد خود نگاه داشت، تا آقایش به خانه آمد.17و به وی بدین مضمون ذكركرده، گفت: «آن غلام عبرانی كه برای ما آوردهای، نزد من آمد تا مرا مسخره كند،18و چون به آواز بلند فریاد برآوردم، جامۀ خود را پیش من رها كرده، بیرون گریخت. »19پس چون آقایش سخن زن خود را شنید كه به وی بیان كرده، گفت: «غلامت به من چنین كرده است،» خشم او افروخته شد.20و آقای یوسف، او را گرفته، در زندانخانهای كه اسیران پادشاه بسته بودند، انداخت و آنجا در زندان ماند21اما خداوند با یوسف میبود و بر وی احسان میفرمود، و او را در نظر داروغۀ زندان حرمت داد.22و داروغۀ زندان همۀ زندانیان را كه در زندان بودند، به دست یوسف سپرد و آنچه در آنجا میكردند، او كنندۀ آن بود.23و داروغۀ زندان بدانچه در دست وی بود، نگاه نمیكرد، زیرا خداوند با وی میبود و آنچه را كه او میكرد، خداوند راست میآورد.
سرگذشت یوسف بر قدرت خدا تمرکز میکند. خدا قادر است قوم خود را علیرغم اعمال برخی از آنها محافظت کند. او همچنین میتواند آنها را علیرغم شرایط برکت دهد. این نشانی از وفاداری خدا به عهد خود است.
, and and )
پیدایش دوره زمانی را ثبت میکند که نیاکان و برادران یوسف با گناه دست و پنجه نرم میکردند. شخصیت یوسف در این باب راستین است. او با آنکه انجام کار درست برای او ضرر به همراه دارد ولی باز آن کار را انجام میدهد.
هنگام سفر کردن به مصر همیشه میگفتند «پایین» به سوی مصر و هنگام رفتن به سرزمین موعود میگفتند «بالا» به سوی سرزمین وعده میرویم. این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اسماعیلیان یوسف را به آنجا بردند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
یعنی یهوه به یوسف یاری رساند و همیشه همراه او بود. ترجمه جایگزین: «یهوه یوسف را راهنمایی و کمک کرد»
نویسنده در این قسمت به نحوی از کار کردن در خانه ارباب سخن گفته که گویی کار در خانه وی، زندگی کردن در آن خانه است. ترجمه جایگزین: «در آن خانه کار میکرد»
اکنون یوسف غلام فوطیفار شده است.
این یعنی ارباب آن خانه نحوه یاری رساندن یهوه به یوسف را دید. ترجمه جایگزین: «اربابش دید که یهوه به او کمک میکند»
«یهوه در هر آنچه او انجام میداد او را کامیاب میکرد» [یهوه سبب کامیابی وی در تمام اعمالش میشد]
«التفات یافتن» به معنای تایید شدن توسط کسی دیگر است. اصطلاح «در نظر» اشاره به نظرات شخص دارد. معانی محتمل: ۱) فوتیفار از یوسف خوشنود بود» یا ۲) ترجمه جایگزین: «یهوه از یوسف خشنود بود»
این یعنی یوسف غلام[خادم] شخصی فوتیفار بود.
«فوتیفار یوسف را مسئول خانه و مایملک خود قرار داد»
وقتی چیزی «بدست کسی» سپرده میشود یعنی که شخص مسئول مراقبت و حفظ آن است. ترجمه جایگزین: «یوسف را بر مراقبت آنها گماشت»
شاید لازم باشد که از کلمات «یوسف» و «آن مصری» قبل از ضمائری ارجاعی به آن دو استفاده کنید. [«او را» به یوسف و شناسه مستتر فاعلی در «بود» اشاره به آن مصری دارد] «آن مصری، یوسف را متصدی خانه و مایملک خود قرار داد و واقع شد که یهوه خانه آن مصری را به خاطر یوسف برکت داد.»
این عبارت به این منظور به کار رفته تا خواننده را آگاه سازد این دو آیه اطلاعات پس زمینهای هستند.
«فوتیفار یوسف را متصدی خانه و مایملک خود قرار داد»
«برکت داد» یعنی سبب رخ دادن امور نیکو و سود بخش برای آن شخص یا امری مبارک شد.
نویسنده اینجا به نحوی از برکتی که یهوه داده سخن میگوید که گویی پوششی است که بر چیزی قرار میگیرد. ترجمه جایگزین: «یهوه برکت داد»
این اشاره به خانه، محصولات کشاورزی و احشام دارد. معنای کامل این جمله را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «خانه فوتیفار و تمام محصولات و احشام او»
وقتی چیزی «به دست کسی» سپرده میشود یعنی که شخص مسئول مراقبت و حفظ آن است. ترجمه جایگزین: «پس فوتیفار یوسف را مسئول مایملک خود قرار داد»
نیازی نبود فوتیفار به امور خانه خود بیاندیشد؛ فقط باید در مورد آنچه میخورد تصمیم میگرفت. این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فوتیفار فقط میبایست به آنچه میخورد فکر کند. نیازی نبود که به امر دیگری مربوطه به خانه خود بیاندیشد»
کلمه «اکنون» شکستی را در سیر اصلی داستان نشانگذاری میکند. این شکست هنگامی رخ میدهد که نویسنده اطلاعات پس زمینهای در مورد یوسف را ارائه میدهد.
این کلمات هر دو یک معنا دارند و به ظاهر خوب یوسف اشاره میکنند. او احتمالاً خوشرو و قوی بوده است. ترجمه جایگزین: «خوشسیما و نیرومند»
«و سپس.» این عبارت برای نشانگذاری رویدادی جدید به کار رفته است.
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با من رابطه جنسی داشته باش»
«گوش بده.» یوسف با استفاده از این کلمه توجه زن فوتیفار را به خود جلب میکند.
«اربابم نسبت به آنچه در این خانه به عهده دارم نگرانی ندارد.» این را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اربابم در مورد امور این خانه به من اعتماد دارد»
وقتی چیزی «بدست کسی» سپرده میشود یعنی که شخص مسئول مراقبت و حفظ آن است. ترجمه جایگزین: «فوتیفار من را مسئول مایملک خود قرار داده»
نویسنده به نحوی از اختیارات فرد سخن میگوید که گویی بزرگی هستند. ترجمه جایگزین: «من بیش از هر کس در این خانه صاحب اقتدار هستم»
این را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همه را جز تو به من سپرده است»
یوسف این سوال را برای تاکید بر سخن خود به کار میبرد. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «قطعاً نمیتوانم چنین عمل شرورانه و گناهی را بر ضد خدا انجام دهم»
این یعنی مدام از یوسف میخواست که با او بخوابد. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مدام از یوسف میخواست که با او بخوابد»
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «تا با او رابطه جنسی داشته باشد»
«تا نزدیک او باشد»
«و سپس.» این عبارت برای نشانگذاری رویدادی جدید در داستان به کار رفته است.
«هیچ یک از مردان دیگری که در آن خانه کار میکردند»
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با من رابطه جنسی داشته باش»
«سریعاً بیرون دوید» یا «سریعاً از خانه بیرون دوید»
«سپس.» عبارت «و چون [واقع شد]» برای نشانگذاری رویداد بعدی به کار رفته است.
«سریعاً از خانه بیرون دوید»
«مردانی که در خانه او کار میکردند»
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کنید»
زن فوتیفار یوسف را متهم میکند که او را گرفته و میخواسته با او همخواب شود. «به اتاق من آمد تا با من رابطه جنسی داشته باشد»
«وقتی شنید که فریاد میزنم.» عبارت «و چون [واقع شد]» برای نشانگذاری رویداد بعدی در داستان به کار رفته است.
«ارباب یوسف.» این اشاره به فوتیفار دارد.
«به این شکل توضیح داد»
کلمه «ما» اشاره به فوتیفار، همسر او و مابقی اهل خانه او دارد.
«تا من را ابله جلوه دهد.» کلمه «مسخره» بهگویی از «بگیرد و هم خواب شود» است. ترجمه جایگزین: «آمد به جایی که بودم و سعی کرد من را مجبور به همخوابگی با خود کند»
«سپس.» همسر فوتیفار با استفاده از این عبارت رویداد بعدی از روایت اقدام یوسف برای خوابیدن با خود را نشانگذاری میکند.
«سریعاً بیرون دوید»
«و سپس.» این عبارت رویدادی جدید را در داستان نشانگذاری میکند.
«ارباب یوسف.» این اشاره به فوتیفار دارد. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ارباب یوسف، فوت
یفار»
«توضیحات همسر خود را شنید.» کلمه «خود» و «خود را» اشاره به فوتیفار دارند.
«فوتیفار بسیار عصبانی شد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «جایی که شاه زندانیان خود را میگذارد»
«یوسف آنجا ماند»
این اشاره به نحوه مراقبت و التفات خدا از یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «اما یهوه با یوسف مهربان بود» یا «ولی یهوه از یوسف مراقبت کرد»
اسم معنای «احسان» را میتوانید «وفادار» یا «وفادارانه» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به عهد خود با او وفادار بود» یا «وفادارانه او را محبت کرد»[در فارسی متفاوت]
یعنی یهوه سبب شد زندانبان یوسف را بپسندد و با او به خوبی رفتار کند. ترجمه جایگزین: «یهوه سبب شد زندانبان از یوسف خوشنود باشد»
«مدیر زندان» یا «مردی که مسئول زندان بود»
«دست» اشاره به قدرت یا اعتماد کردن دارد. ترجمه جایگزین: «یوسف را مسئول قرار داد»
«یوسف مسئول همه امور آن خانه بود»
این اشاره به نحوه یاری رساندن و هدایت شدن یوسف توسط یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «چون یهوه یوسف را هدایت کرد»
«یهوه سبب کامیابی یوسف شد»
1و بعد از این امور، واقع شد كه ساقی و خَبّاز پادشاه مصر، به آقای خویش، پادشاه مصر خطا كردند.2و فرعون به دو خواجۀ خود، یعنی سردار ساقیان و سردار خَبّازان غضب نمود.3و ایشان را در زندان رئیس افواج خاصه، یعنی زندانی كه یوسف در آنجا محبوس بود، انداخت.4و سردار افواج خاصه، یوسف را بر ایشان گماشت، و ایشان را خدمت میكرد، و مدتی در زندان ماندند.5و هر دو در یك شب خوابی دیدند، هر كدام خواب خود را، هر كدام موافق تعبیر خواب خود، یعنی ساقی و خبازپادشاه مصر كه در زندان محبوس بودند.6بامدادان چون یوسف نزد ایشان آمد، دید كه اینك ملول هستند.7پس، از خواجههای فرعون كه با وی در زندان آقای او بودند، پرسیده، گفت: «امروز چرا روی شما غمگین است؟»8به وی گفتند: «خوابی دیدهایم و كسی نیست كه آن را تعبیر كند.» یوسف بدیشان گفت: «آیا تعبیرها از آن خدا نیست؟ آن را به من بازگویید. »9آنگاه رئیس ساقیان، خواب خود را به یوسف بیان كرده، گفت: «در خواب من، اینك تاكی پیش روی من بود.10و در تاك سه شاخه بود و آن بشكفت، و گل آورد و خوشههایش انگور رسیده داد.11و جام فرعون در دست من بود. و انگورها را چیده، در جام فرعون فشردم، و جام را به دست فرعون دادم. »12یوسف به وی گفت: «تعبیرش اینست، سه شاخه سه روز است.13بعد از سه روز، فرعون سر تو را برافرازد و به منصبت بازگمارد، و جام فرعون را به دست وی دهی به رسم سابق كه ساقی او بودی.14و هنگامی كه برای تو نیكو شود، مرا یاد كن و به من احسان نموده، احوال مرا نزد فرعون مذكور ساز، و مرا از این خانه بیرون آور،15زیرا كه فیالواقع از زمین عبرانیان دزدیده شدهام، و اینجا نیز كاری نكردهام كه مرا در سیاهچال افكنند. »16اما چون رئیس خبّازان دید كه تعبیر، نیكو بود، به یوسف گفت: «من نیز خوابی دیدهام، كه اینك سه سبد نان سفید بر سر من است،17و در سبد زبرین هر قسم طعام برای فرعون از پیشۀ خباز میباشد و مرغان، آن را از سبدی كه بر سرمن است، میخورند.»18یوسف در جواب گفت: «تعبیرش این است، سه سبد سه روز میباشد.19و بعد از سه روز فرعون سر تو را از تو بردارد و تو را بر دار بیاویزد، و مرغان، گوشتت را از تو بخورند. »20پس در روز سوم كه یوم میلاد فرعون بود، ضیافتی برای همۀ خدام خود ساخت، و سر رئیس ساقیان و سر رئیس خبّازان را در میان نوكران خود برافراشت.21اما رئیس ساقیان را به ساقیگریش باز آورد، و جام را به دست فرعون داد.22و اما رئیس خبازان را به دار كشید، چنانكه یوسف برای ایشان تعبیر كرده بود.23لیكن رئیس ساقیان، یوسف را به یاد نیاورد، بلكه او را فراموش كرد.
روایت یوسف بر قدرت خدا تمرکز میکند. خدا علیرغم اعمال شرورانه برخی از افراد قوم همچنان میتواند از آنها حفاظت کند. او همچنین علیرغم شرایط آنها را برکت میدهد.
and )
تعبیر خواب در خاور نزدیک باستان مهم بود. چنین کاری فقط به واسطه استفاده از قوت الهی میسر میشد. یهوه به یوسف قدرت تعبیر رویا را داد تا خود را جلال دهد و از یوسف و قوم عبرانی مراقبت کند.
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی جدید در داستان به کار رفته است.
این کسی است که برای پادشاه نوشیدنی میآورد.
این شخصی است که برای پادشاه غذا درست میکرد.
«ارباب خویش... را ناراحت کردند»
«ارشد ساقیان و خبازان»
«آنها را به زندانی انداخت که در خانه بود و توسط ارشد سربازان اداره میشد»
شاه شخصاً آنها را به زندان نیانداخت، بلکه دستور داد که زندانی شوند. ترجمه جایگزین: «آنها را...گذاشت» یا «به نگهبان دستور داد که... بیاندازد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همان زندانی که یوسف در آن بود» یا «همان زندانی که فوتیفار یوسف را به آن انداخته بود»
«مدت طولانی در زندان ماندند»
«یوسف نزد ساقی و خباز آمد»
«اینک» تعجب یوسف را از آنچه که دیده بود، نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «از اینکه آنها را غمگین دید، تعجب کرد»
این اشاره به ساقی و خباز دارد.
«در زندان آقای خود.» «آقای او» اشاره به آقای یوسف، سردار نگهبانان دارد.
یوسف با استفاده از این سوال بر سخن خود تاکید میکند. این را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تعابیر به خدا تعلق دارند!» یا «خدا است که میتواند معنای خوابها را بگوید»
یوسف از آنها میخواهد که خوابهای خود را به او بگویند. ترجمه جایگزین: «خوابها را به من بگو»
این مهمترین کسی است که برای شاه نوشیدنی میآورد. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«من در خواب تاکی جلوی خود دیدم!» ساقی از کلمه «اینک» استفاده میکند تا تعجب خود را از آنچه در خواب دیده نشان دهد و همچنین توجه یوسف را جلب کند.
«خوشههایش تبدیل به انگور رسیده شدند» خوشههایش انگور رسیده بار آوردند
این یعنی آنها را فشرد تا عصاره آنها بیرون آید. ترجمه جایگزین: «آنها را فشردم تا عصاره آنها بیرون آید»[انگورها را آب گرفتم]
«این معنای آن خوابها است»
«سه شاخه اشاره به سه روز دارند»
«در سه روز دیگر»
یوسف به نحوی از آزاد شدن ساقی به دست فرعون سخن میگوید که گویی فرعون سبب بالا آمدن سر او میشود. ترجمه جایگزین: «تو را از زندان آزاد میکند»
«شغلت را به تو بر میگرداند»
«درست همانطور که قبلاً کردی»
«لطفاً به من لطف کن»
یوسف از ساقی میخواست که نزد فرعون در مورد او سخن به میان آورد تا فرعون او را از زندان آزاد کند. ترجمه جایگزین: «با گفتن به فرعون درباره من، کمک کن از این زندان آزاد شوم»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا واقعاً...من را گرفتند» یا «زیرا واقعاً اسماعیلیان من را...بردند»
«جایی که قوم عبرانی زندگی میکردند»
«و حینی که در مصر بودم کاری نکردم که لایق زندان باشم»[و هنگام در مصر بودن کاری نکردم که حقم زندان باشد]
این اشاره به ارشد کسانی دارد که برای شاه غذا آماده میکردند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«من نیز خوابی دیدهام و در خوابم»
«سه سبد نان بر سرم بود!» خباز از کلمه «اینک» استفاده میکند تا تعجب خود را از آنچه دید نشان دهد و توجه یوسف را جلب کند.
«برای فرعون غذایی طبخ کردند»
«معنای این خواب این است»
«سه سبد اشاره به سه روز دارد»
یوسف نیز از عبارت «سر تو را از تو بر دارد[سر تو را بلند کند]» هنگام صحبت با ساقی در <پیدایش ۴۰: ۱۳> استفاده میکند اما اینجا معنایی متفاوت دارد. معنای محتمل: ۱) «سر تو را بالا میبرد تا طناب داری دور آن بیاندازد » یا ۲) «سرت را بالا میبرد تا آن را بزند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«گوشت» به معنای بافت نرم بدن انسان است.
«بعداً در روز سوم.» عبارت «واقع شد» رویدادی جدید را در داستان نشانگذاری میکند.
«ضیافتی برپا...کرد»
او ارشد کسانی بود که نوشیدنی برای شاه آماده میکردند. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۴۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این اشاره به ارشد کسانی دارد که برای شاه غذا آماده میکردند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا در اصل از کلمه «مسئولیت» استفاده شده که اشاره به شغل ساقیگری رئیس ساقیان دارد. ترجمه جایگزین: «به رئيس ساقیان شغلش را بازگرداند» [در فارسی انجام شده]
فرعون شخصاً رئیس خبازان را به دار نکشید، بلکه دستور داد تا او را به دار کشند. ترجمه جایگزین: «اما دستور داد رئیس خبازان را دار بزنند» یا «اما به نگهبانان دستور داد رئیس خبازان را دار بزنند»
این اشاره به زمانی دارد که یوسف خوابها را تعبیر کرد. ترجمه جایگزین: «درست هنگامی که یوسف رویای دو مرد را تعبیر کرده بود»
1و واقع شد، چون دو سال سپری شد،كه فرعون خوابی دید كه اینك بر كنار نهر ایستاده است.2كه ناگاه از نهر، هفت گاو خوب صورت و فربه گوشت برآمده، بر مرغزار میچریدند.3و اینك هفت گاو دیگر، بد صورت و لاغر گوشت، در عقب آنها از نهر برآمده، به پهلوی آن گاوان اول به كنار نهر ایستادند.4و این گاوان زشت صورت و لاغر گوشت، آن هفت گاو خوب صورت و فربه را فرو بردند. و فرعون بیدار شد.5و باز بخسبید و دیگر باره خوابی دید، كه اینك هفت سنبلۀ پر و نیكو بر یك ساق برمیآید.6و اینك هفت سنبلۀ لاغر، از باد شرقی پژمرده، بعد از آنها میروید.7و سنبلههای لاغر، آن هفتسنبلۀ فربه و پر را فرو بردند. و فرعون بیدار شده، دید كه اینك خوابی است.8صبحگاهان دلش مضطرب شده، فرستاد و همۀ جادوگران و جمیع حكیمان مصر را خواند، و فرعون خوابهای خود را بدیشان باز گفت. اما كسی نبود كه آنها را برای فرعون تعبیر كند.9آنگاه رئیس ساقیان به فرعون عرض كرده، گفت: «امروز خطایای من بخاطرم آمد.10فرعون بر غلامان خود غضب نموده، مرا با رئیس خبّازان در زندان سردار افواج خاصه، حبس فرمود.11و من و او در یك شب، خوابی دیدیم، هر یك موافق تعبیر خواب خود، خواب دیدیم.12و جوانی عبرانی در آنجا با ما بود، غلام سردار افواج خاصه. و خوابهای خود را نزد او بیان كردیم و او خوابهای ما را برای ما تعبیر كرد، هر یك را موافق خوابش تعبیر كرد.13و به عینه موافق تعبیری كه برای ما كرد، واقع شد. مرا به منصبم بازآورد، و او را به دار كشید. »14آنگاه فرعون فرستاده، یوسف را خواند و او را به زودی از زندان بیرون آوردند و صورت خود را تراشیده، رخت خود را عوض كرد، و به حضور فرعون آمد.15فرعون به یوسف گفت: «خوابی دیدهام و كسی نیست كه آن را تعبیر كند، و دربارۀ تو شنیدم كه خواب میشنوی تا تعبیرش كنی.»16یوسف فرعون را به پاسخ گفت: «از من نیست، خدا فرعون را به سلامتی جواب خواهد داد. »17و فرعون به یوسف گفت: «در خواب خود دیدم كه اینك به كنار نهر ایستادهام،18و ناگاه هفت گاو فربه گوشت و خوب صورت از نهربرآمده، بر مرغزار میچرند.19و اینك هفت گاو دیگر زبون و بسیار زشت صورت و لاغر گوشت، كه در تمامی زمین مصر بدان زشتی ندیده بودم، در عقب آنها برمیآیند.20و گاوان لاغر زشت، هفت گاو فربۀ اول را میخورند.21و چون به شكم آنها فرو رفتند معلوم نشد كه بدرون آنها شدند، زیرا كه صورت آنها مثل اول زشت ماند. پس بیدار شدم.22و باز خوابی دیدم كه اینك هفت سنبلۀ پر و نیكو بر یك ساق برمیآید.23و اینك هفت سنبلۀ خشك باریك و از باد شرقی پژمرده، بعد از آنها میروید.24و سنابل لاغر، آن هفت سنبلۀ نیكو را فرو میبرد. و جادوگران را گفتم، لیكن كسی نیست كه برای من شرح كند. »25یوسف به فرعون گفت: «خواب فرعون یكی است. خدا از آنچه خواهد كرد، فرعون را خبر داده است.26هفت گاو نیكو هفت سال باشد و هفت سنبلۀ نیكو هفت سال. همانا خواب یكی است.27و هفت گاو لاغر زشت، كه در عقب آنها برآمدند، هفت سال باشد. و هفت سنبلۀ خالی از باد شرقی پژمرده، هفت سال قحط میباشد.28سخنی كه به فرعون گفتم، این است: آنچه خدا میكند به فرعون ظاهر ساخته است.29همانا هفت سال فراوانی بسیار، در تمامی زمین مصر میآید.30و بعد از آن، هفت سال قحط پدید آید و تمامی فراوانی در زمین مصر فراموش شود. و قحط، زمین را تباه خواهد ساخت.31و فراوانی در زمین معلوم نشود بسبب قحطی كه بعد از آن آید، زیرا كه به غایت سخت خواهد بود.32و چون خواب به فرعون دو مرتبه مكرر شد، این است كه این حادثه از جانب خدا مقرر شده، وخدا آن را به زودی پدید خواهد آورد.33پس اكنون فرعون میباید مردی بصیر و حكیم را پیدا نموده، او را بر زمین مصر بگمارد.34فرعون چنین بكند، و ناظران بر زمین برگمارد، و در هفت سال فراوانی، خمس از زمین مصر بگیرد.35و همۀ مأكولات این سالهای نیكو را كه میآید جمع كنند، و غله را زیر دست فرعون ذخیره نمایند، و خوراك در شهرها نگاه دارند.36تا خوراك برای زمین، به جهت هفت سال قحطی كه در زمین مصر خواهد بود ذخیره شود، مبادا زمین از قحط تباه گردد. »37پس این سخن بنظر فرعون و بنظر همۀ بندگانش پسند آمد.38و فرعون به بندگان خود گفت: «آیا كسی را مثل این توانیم یافت، مردی كه روح خدا در وی است؟»39و فرعون به یوسف گفت: «چونكه خدا كل این امور را بر تو كشف كرده است، كسی مانند تو بصیر و حكیم نیست.40تو بر خانۀ من باش، و به فرمان تو، تمام قوم من مُنتَظَم شوند، جز اینكه بر تخت از تو بزرگتر باشم. »41و فرعون به یوسف گفت: «بدان كه تو را بر تمامی زمین مصر گماشتم.»42و فرعون انگشتر خود را از دست خویش بیرون كرده، آن را بر دست یوسف گذاشت، و او را به كتان نازك آراسته كرد، و طوقی زرین بر گردنش انداخت.43و او را بر عرابه دومین خود سوار كرد، و پیش رویش ندا میكردند كه «زانو زنید!» پس او را بر تمامی زمین مصر برگماشت.44و فرعون بهیوسف گفت: «من فرعون هستم، و بدون تو هیچكس دست یا پای خود را در كل ارض مصر بلند نكند.»45و فرعون یوسف را صفنات فعنیح نامید، و اَسِنات، دختر فوطی فارَع، كاهن اون را بدو به زنی داد، و یوسف بر زمین مصر بیرون رفت.46و یوسف سی ساله بود وقتی كه به حضور فرعون، پادشاه مصر بایستاد، و یوسف از حضور فرعون بیرون شده، در تمامی زمین مصر گشت.47و در هفت سال فراوانی، زمین محصول خود را به كثرت آورد.48پس تمامی مأكولات آن هفت سال را كه در زمین مصر بود، جمع كرد، و خوراك را در شهرها ذخیره نمود، و خوراك مزارع حوالی هر شهر را در آن گذاشت.49و یوسف غلۀ بیكران بسیار، مثل ریگ دریا ذخیره كرد، تا آنكه از حساب بازماند، زیرا كه از حساب زیاده بود.50و قبل از وقوع سالهای قحط، دو پسر برای یوسف زاییده شد، كه اَسِنات، دختر فوطی فارع، كاهن اون برایش بزاد.51و یوسف نخستزادۀ خود را منّسی نام نهاد، زیرا گفت: «خدا مرا از تمامی مشقّتم و تمامی خانۀ پدرم فراموشی داد.»52و دومین را افرایم نامید، زیرا گفت: «خدا مرا در زمین مذلتم بارآور گردانید. »53و هفت سال فراوانی كه در زمین مصر بود، سپری شد.54و هفت سال قحط، آمدن گرفت، چنانكه یوسف گفته بود. و قحط در همۀ زمینها پدید شد، لیكن در تمامی زمین مصر نان بود.55و چون تمامی زمین مصر مبتلای قحط شد، قوم برای نان نزد فرعون فریاد برآوردند. و فرعون به همۀ مصریان گفت: «نزد یوسف بروید و آنچه اوبه شما گوید، بكنید.»56پس قحط، تمامی روی زمین را فروگرفت، و یوسف همۀ انبارها را باز كرده، به مصریان میفروخت، و قحط در زمین مصر سخت شد.57و همۀ زمینها به جهت خرید غله نزد یوسف به مصر آمدند، زیرا قحط بر تمامی زمین سخت شد.
سرگذشت یوسف بر قدرت خدا تمرکز میکند. خدا قادر است قوم خود را علیرغم اعمال برخی از آنها محافظت کند. او همچنین میتواند آنها را علیرغم شرایط برکت دهد.
and )
تعبیر خواب در خاور نزدیک باستان مهم بود. مردم میپنداشتند که چنین کاری فقط به واسطه استفاده از قوت الهی میسر است. یهوه به یوسف قدرت تعبیر رویا را داد تا خود را جلال دهد و از یوسف و قوم عبرانی مراقبت کند.
شخصیت یوسف
پیدایش تنها دوره زمانی را ثبت کرده است که نیاکان و برادران یوسف با گناه دست و پنجه نرم میکردند. شخصیت یوسف در این باب راستین است. شخصیت وی باعث التفات فرعون بر او شد و به او کمک کرد تا مردم را نجات دهد.
l, and )
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
دو سال از تعبیر صحیح خواب ساقی و خباز فرعون که با یوسف در یک زندان بودند، توسط یوسف گذشت.
کلمه «اینک» رویدادی دیگر را در داستان کلی نشانگذاری میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد. ترجمه جایگزین: «تعجب کرد... چون ایستاده بود»
«فرعون...ایستاده است»
«سالم و فربه»
«کنار رودخانه چمن میخوردند»
چمنی بلند و کم پشت است که در مناطق مرطوب رشد میکند.
کلمه «اینک» نشان میدهد که فرعون باز از آنچه دیده بود، تعجب کرده است.
«مریض و لاغر»
«کنار رودخانه» یا «کرانه رود» این زمینی مرتفعتر کنار رودخانه است.
«ضعیف و لاغر.» ببینید این عبارت را در <پیدایش ۴۱: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«سالم و غذا خورده.» ببینید این عبارت را در <پیدایش ۴۱: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«بلند شد»
اینجا به جای کلمه دیگر باره از عدد ترتیبی «دوم» استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «دوباره» [در فارسی انجام شده]
«اینک» نشان میدهد فرعون با دیدن آن تعجب کرده است.
سنبله قسمتی از گیاه ذرت است که دانهها بر آن رشد میکنند.
«بر ساقه رشد کرد.» ساقه گیاهی بلند و قطور است.
«بر یک ساقه و سالم و زیبا بودند»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به خاطر باد داغ شرقی لاغر و سوخته بودند»
باد از شرق صحرا میوزید. گرمای باد شرقی معمولاً نابودکننده بود.
«رشد کرد» یا «پرورش یافت»
کلمه «غله» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «سنبلههای لاغر غلات»
«خوردند.» فرعون خواب میدید که ذرتهای ناسالم مانند کسی که غذا میخورد ذرتهای ناسالم را میخورند.
«سنبلههای سالم و خوب» ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۴۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
«بلند شد»
کلمه «اینک» نشان میدهد که فرعون از آنچه میدید تعجب کرده بود.
«خواب میدید»
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی جدید در داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
کلمه «دل[روح]» اشاره به باطن یا عواطف دارد. ترجمه جایگزین: «در باطن خود ناآرام بود» یا «مشکل داشت»
اینجا از مضمون برداشت میشود که او غلامش را فرستاده است. ترجمه جایگزین: «غلامش را فرستاد تا بیاورد» یا «غلامش را فرستاد تا فرا خواند»
پادشاهان باستان و حاکمین از جادوگران و حکیمان به عنوان مشاور استفاده میکردند.
این مهمترین شخصی است که برای پادشاه نوشیدنی میآورد. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «امروز» برای تاکید به کار رفته است. «خطای» او این است که باید زودتر به فرعون چیزی را میگفت، اما چنین نکرد. ترجمه جایگزین: «من تازه متوجه شدم که فراموش کردم چیزی را به تو بگویم»
ساقی با استفاده از سوم شخص به فرعون اشاره میکند. روشی معمول بود که شخص کم قدرتتر به آن وسیله با کسی قدرت بیشتری از او داشت سخن میگفت. ترجمه جایگزین: «تو، فرعون...خشمگین بودی»
«خود» اشاره به فرعون دارد. اینجا «غلامان» اشاره به ساقی و رئیس خبازان دارد. ترجمه جایگزین: «بر ما غلامانت»
رئیس خبازان و من را در زندان جایی که ارشد سربازان آن را اداره میکرد، گذاشتند. اینجا در اصل از کلمه «خانه» استفاده شده که اشاره به «زندان» دارد. [در فارسی انجام شده]
سربازی که مسئول نگهبانان سلطنتی است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۰: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
مهمترین کسی که برای پادشاه غذا درست میکند. ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۴۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«شبی هر دو خوابی دیدیم»
شناسه مستتر فاعلی به رئیس ساقیان و رئیس خبازان اشاره دارد.
«خوابهای ما معنای متفاوتی داشت»
رئیس ساقیان همچنان با فرعون سخن میگوید.
«در زندان جایی که رئیس خبازان و من بودیم»
سربازی که مسئول نگهبانان سلطنتی است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۰: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«خوابهای خود را برای او گفتیم و معنای آنها را برای ما شرح داد»
کلمه «ما»[ در انگلیسی به اشتباه نوشته شده او و مشکل تایپی است] اشاره به ساقی و خباز دارد، نه کسی که خواب را تعبیر میکند. ترجمه جایگزین: «او توضیح داد که چه اتفاقی برای هر دوی ما خواهد افتاد»
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی جدید در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«آنچه در مورد خوابها شرح داد همان است که بعد رخ میدهد»
اینجا ساقی از لقب فرعون استفاده میکند تا به این طریق او را حرمت نهد. ترجمه جایگزین: «تو اجازه دادی که به سر کارم برگردم»
«رئیس خبازان»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به فرعون و سربازانی دارد که فرعون به آنها فرمان داد تا رئیس خبازان را دار بزنند. ترجمه جایگزین: «به سربازانت دستور دادی که دار بزنند»
اینجا از مضمون برداشت میشود که فرعون غلامان را فرستاده است. ترجمه جایگزین: «فرعون غلامان خود را فرستاد تا یوسف را بیاورند»
«از محبس» یا «از سیاه چال»
معمول بود که برای آماده کردن خود برای رفتن در حضور فرعون صورت و موی سر را میتراشیدند.
«آمد» را میتوان به «رفت» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به حضور فرعون رفت»
«کسی نمیتواند معنای آن را توضیح دهد»
«تو میتوانی معنای آن را توضیح دهی»
«من آن کس نیستم که بتوانم معنای آن را توضیح دهم»
«خدا ملتفتانه پاسخ فرعون را خواهد داد»
فرعون با استفاده از کلمه «اینک» توجه یوسف را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآیند، جلب میکند.
زمینی مرتفعتر بر لبه رود نیل است. ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۴۱: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کنار نیل»
فرعون از کلمه «ناگاه» استفاده میکند تا توجه یوسف را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآیند، جلب کند.
«خوب غذا خورده و سالم.» ببینید این عبارت را در <پیدایش ۴۱: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«بر کرانه رود علف میخوردند.» ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۴۱: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
فرعون با استفاده از کلمه «اینک» توجه یوسف را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآیند جلب میکند.
«ضعیف و لاغر.» ببیند این عبارت را در <پیدایش ۴۱: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «زشتی» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چنان گاو زشتی» یا «چنان گاو بیارزشی»
«گاوی که خوب غذا خورده.» ببینید این عبارت را در <پیدایش ۴۱: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتوانست تشخیص دهد که گاو لاغر آن گاو فربه را خورده است»
فرعون همچنان رویای خود را برای یوسف تعریف میکند.
این خواب بعدی فرعون را بعد از اینکه از خواب پرید و مجدد به خواب رفت، آغاز میکند. ترجمه جایگزین: «سپس باز خواب دیدم»
فرعون با استفاده از کلمه «اینک» توجه یوسف را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
کلمه «غله» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «هفت سنبله غله»
«بر یک ساق رشد میکند.» ساق قسمت قطور یا بلند گیاه است. ببیند عبارت مشابه در پیدایش ۴۱: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
مرده و خشک
«رشد کرد» یا «پرورش یافت»
کلمات «از غله» از مضمون برداشت میشود. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۴۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «سنبلههای لاغر غله»
«خورد.» فرعون خواب میبیند که ذرت ناسالم میتواند درست مثل کسی که غذا میخورد ذرت سالم را بخورد. ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۴۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«کسی نیست که بتواند» یا «هیچ یک نمیتوانستند»
اینجا یکی بودن معانی خوابها به طور ضمنی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «هر دو خواب یک معنا دارند»
یوسف با استفاده از سوم شخص با فرعون سخن میگوید. او با به کارگیری چنین روشی به فرعون ادای احترام میکند. ترجمه جایگزین: «خدا آنچه را به تو نشان میدهد که به زودی انجام میدهد»
کلمه «از غله» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «هفت سنبله نیکو از غله»
یوسف همچنان خواب فرعون را تعبیر میکند.
«گاوهای لاغر و ضعیف.» ببینید عبارات مشابه را در <پیدایش ۴۱: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هفت سنبله غله به خاطر باد داغی که از شرق میوزید سوختند»
یوسف با استفاده از سوم شخص با فرعون سخن میگوید. یوسف با به کارگیری چنین روشی به فرعون ادای احترام میکند. ترجمه جایگزین: «اینها درست همان طور که به تو گفتم رخ خواهند داد...بر تو، فرعون، آشکار میشوند.»
«شناسانده است»
«توجه کن چون آنچه میخواهم بگویم هم درست است هم مهم: هفت»
اینجا به نحوی از سالهای فراوانی سخن گفته شده که گویی زمان[این سالها] سفر میکنند و به مکانی میآید. ترجمه جایگزین: «هفت سال در سرزمین مصر فراوانی خواهد بود»
یوسف همچنان تعبیر رویای فرعون را ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از هفت سال قحطی سخن گفته شده که گویی چیزی است که سفر میکند و به جایی میآید. ترجمه جایگزین: «هفت سال غذا کم خواهد بود»
یوسف یک انگاره را به دو روش متفاوت بیان میکند تا بر اهمیت آن تاکید کند.
«زمین» اشاره به مردم دارد. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردم مصر سالهای فراوانی غذا را فراموش میکنند»
اینجا «زمین» اشاره به خاک، مردم و تمام آن مملکت دارد.
یوسف انگارهای را به دو روش متفاوت مطرح میکند تا بر اهمیت آن تاکید کند.
اینجا به نحوی از قحطی سخن گفته شده که گویی چیزی است که سفر میکند و به دنبال چیز دیگری میرود. ترجمه جایگزین: «به خاطر دوران قحطی که بعد از آن روی میدهد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دو خواب به تو داد تا نشان دهد که قطعاً سبب رخ دادن این حوادث میشود»
یوسف فرعون را خطاب قرار میدهد.
این به معنای «در این لحظه نیست» بلکه برای جلب توجه به نکتهای که در ادامه میآید، استفاده شده است.
یوسف با استفاده از سوم شخص با فرعون سخن میگوید. این روشی است که به وی احترام میگذاشت. این را میتوانید با استفاده از دوم شخص ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تو،فرعون، باید ببینی»
عبارت «او را...بگمارد» یعنی به کسی اختیار بدهد. ترجمه جایگزین: «به او بر مصر اقتدار دهد» یا «او را مسئول قلمرو پادشاهی مصر قرار دهد»
«زمین» اشاره به مردم و همه چیز در مصر دارد.
«خمس» بخشی از کل است. ترجمه جایگزین: «محصول مصر را به پنج قسمت تقسیم کنند و یکی از پنج قسمت را بر دارند»
«در هفت سالی که غذا فراوان است»
یوسف همچنان فرعون را مشاوره میدهد.
«اجازه بده ناظران[مباشران] جمع کنند»
اینجا به نحوی از سالها سخن گفته شده که گویی چیزی است که سفر میکند و به مکانی میآید. ترجمه جایگزین: «در سالهای نیکو که به زودی روی رخ میدهند» [در سالهای نیکوی آینده]
عبارت «زیر دست فرعون» به معنای تحت نظارت[حکومت] [اقتدار] فرعون است. ترجمه جایگزین: «از اختیارات[اقتدار] فرعون برای انبار کردن غله استفاده کنند»
کلمه «آنها» اشاره به ناظرین و سربازانی دارد که باید دستور مراقبت از غلات را بدهند. ترجمه جایگزین: «ناظرین[مباشران] باید سربازان را آنجا بگذراند تا از غلات مراقبت کنند.»
«زمین» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «این غذا مال مردم خواهد بود»
«زمین» اشاره به مردم دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این طریق مردم در حین قحطی، از گرسنگی نخواهند مرد»
«نظر» اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «فرعون و غلامانش فکر کردند که نقشه خوبی است»
این به معنای مقامات فرعون است.
«مردی که یوسف توصیف کرده است»
«در آن کس که روح خدا زیست میکند»
«کسی دیگر قادر به تصمیمگیری... نیست.» ببینید این عبارت را در <پیدایش ۴۱: ۳۳> چطور ترجمه کردهاید.
«خانه» اشاره به کاخ فرعون و کسانی دارد که در کاخ او بودند. عبارت «بر خانه باش» یعنی یوسف در مورد امورات خانه[مُلک] او صاحب اختیار است. ترجمه جایگزین: «مسئول هرکس[همه] در این کاخ خواهی بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر مردم من حکومت میکنی و آنها آنچه فرمان میدهی را اجرا میکنند»
کلمه «تخت» اشاره به حکومت فرعون در مقام پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «تنها در جایگاهم به عنوان پادشاه»
کلمه «بدان» بر آنچه فرعون در ادامه میگوید، تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «ببین، تو را گذاشتم»
عبارت «بر تمامی» یعنی اقتدار داد. کلمه «زمین» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «تو را مسئول همه مصر قرار میدهم»
تمام این اعمال نماد از آن هستند که فرعون اختیارات را به یوسف سپرده است تا یوسف برنامههای خود را پیش ببرد.
این انگشتر فرعون مهر منقوش او را بر خود داشت. این انگشتر اختیارات و پول مورد نیاز یوسف برای پیاده کردن برنامههای خود را در اختیار او میگذاشت.
«کتان» پارچهای نرم و محکم است که از گلهای آبی کتان ساخته میشود.
این عمل به مردم مصر نشان میداد که یوسف پس از فرعون نفر دوم مصر است.
«زانو زده و یوسف را حرمت نه.» زانو زدن و تعظیم کردن، نشانی از حرمت و احترام است.
عبارت «برگماشت» یعنی اختیارات را به او سپرد. «زمین» اشاره به مردم دارد. ببینید عبارت مشابه را در <پیدایش ۴۱: ۴۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو را مسئول هر کس[همه] در مصر قرار میدهم»
فرعون بر اقتدار[اختیارات] خود تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در مقام فرعون، دستور میدهم که جز تو»
«دست» و «پا» اشاره به اعمال شخص دارد. ترجمه جایگزین: «هیچکس در مصر کاری بیاجازه تو نمیکند» یا «همه در مصر باید قبل از انجام هر کاری از تو اجازه بخواهند» [بی اذن تو کسی کاری در مصر نمیکند]
اینجا در اصل از کلمه «مرد» به جای «کس» استفاده شده که به طور کل اشاره به انسانها دارد و شامل زنان یا مردان میشود. [در فارسی انجام شده]
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام صفنات فعنیح به معنای ‘بر ملاکننده[آشکار کننده] رازها‘ است»
کاهنان در مصر والاترین و از ممتازترین کاستها[طبقات اجتماعی] بودند. این ازدواج نشان از جایگاه والا و ممتاز یوسف بود.
«اَسِنات» نام زنی است که فرعون او را به یوسف داد تا همسر او باشد.
«فوطی فارَع» نام پدر «اَسِنات» است.
اون نام یک شهر است که به هلیپلیس نیز معروف است. این «شهر خورشید» و مرکز پرستش خدای خورشید، «را»، بود.
یوسف در آن سرزمین سفر کرد تا بر تمهیدات خشکسالی که در آینده میآمد، نظارت کند.
«۳۰ سال»
«به حضور» اشاره به آغاز خدمت یوسف به فرعون دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی خدمت خود به فرعون را شروع کرد»
یوسف هنگامی که تمهیدات اجرایی کردن برنامه خود را میدید، بر کشور نیز نظارت داشت.
«در هفت سال خوب» [در طول هفت سال نیکویی]
«زمین محصول خوبی آورد»
شناسه مستتر فاعلی در «جمع کرد» اشاره به غلامان یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «یوسف به غلامان خود دستور داد که جمع کنند...گذاشتند»
این جمله غلات را با شن[ریگ] دریا مقایسه میکند تا بر مقدار بسیار آنها تاکید کند. ترجمه جایگزین: «غلهای که یوسف انبار کرده به فراوانی شن ساحل دریا بود»
«یوسف» و شناسه مستتر فاعلی در «ذخیره کرد» اشاره به غلامان یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «یوسف به غلامانش دستور داد... ذخیره کنند...باز ایستادند»
اینجا به نحوی از سالها سخن گفته شده که گویی سالها چیزی هستند که سفر میکنند و به جایی میآیند. ترجمه جایگزین: «قبل از شروع این هفت سال قطحی»[قبل از اینکه این هفت سال قحطی شروع شود]
این اسم یک زن است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۱: ۴۵> چطور ترجمه کردهاید.
«فوطی فارع» اسم پدر «اَسِنات» است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۱: ۴۵> چطور ترجمه کردهاید.
اون نام یک شهر است که به هلیپلیس نیز معروف است. این «شهر خورشید» و مرکز پرستش خدای خورشید، «را» بود. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۴۱: ۴۵> چطور ترجمه کردهاید.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ‘منّسی‘ به معنای ‘سبب فراموش کردن‘ است»
این کلمه اشاره به پدر یوسف، یعقوب و خانواده او دارد.
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام افرایم به معنای ‘بارور شدن‘ یا ‘صاحب فرزند‘ شدن است.»
«بارآور» به معنای کامیاب یا صاحب فرزند شدن است.
اسم معنای «مذلت» را میتوانید به «رنج بردهام.» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «در این زمین که رنج بردهام»
در تمام اقوام اطراف مصر که شامل زمین کنعان نیز میشد.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که موجود بودن غذا به خاطر فرمان یوسف به مردم برای ذخیره کردن غذا در سالهای فراوانی است.
«زمین» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی تمام مصریان در حال جان دادن از گرسنگی بودند»
«روی» اشاره به سطح زمین دارد. ترجمه جایگزین: «قحطی در تمام آن سرزمین پخش شده بود»
«یوسف» اشاره به غلامان یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «یوسف به غلامانش دستور داد که انبارها را بگشایند و همه غلات را به مصریان بفروشند»
«زمین» اشاره به مردم همه مناطق دارد. ترجمه جایگزین: «مردم از مناطق اطرف به مصر میآمدند»
«در تمام سرزمین.» احتمالاً شریکان و مللی که در مسیر تجاری مصریان بودند، تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته و برای کمک به مصر رو کرده بودند.
1و اما یعقوب چون دید كه غله در مصر است، پس یعقوب به پسران خود گفت: «چرا به یكدیگر مینگرید؟»2و گفت: «اینك شنیدهام كه غله در مصر است، بدانجا بروید و برای ما از آنجا بخرید، تا زیست كنیم و نمیریم. »3پس ده برادر یوسف برای خریدن غله به مصر فرود آمدند.4و اما بنیامین، برادر یوسف را یعقوب با برادرانش نفرستاد، زیرا گفت مبادا زیانی بدو رسد.5پس بنیاسرائیل در میان آنانی كه میآمدند، به جهت خرید آمدند، زیرا كه قحط در زمین كنعان بود.6و یوسف حاكم ولایت بود، و خود به همۀ اهل زمین غله میفروخت. و برادران یوسف آمده، رو به زمین نهاده، او را سجده كردند.7چون یوسف برادران خود را دید، ایشان را بشناخت، و خود را بدیشان بیگانه نموده، آنها را به درشتی سخن گفت و از ایشان پرسید: «از كجا آمدهاید؟» گفتند: «از زمین كنعان تا خوراك بخریم. »8و یوسف برادران خود را شناخت، لیكن ایشان او را نشناختند.9و یوسف خوابها را كه دربارۀ ایشان دیده بود، بیاد آورد. پس بدیشانگفت: «شما جاسوسانید، و به جهت دیدن عریانی زمین آمدهاید.»10بدو گفتند: «نه، یا سیدی! بلكه غلامانت به جهت خریدن خوراك آمدهاند.11ما همه پسران یك شخص هستیم. ما مردمان صادقیم؛ غلامانت جاسوس نیستند.»12بدیشان گفت: «نه، بلكه به جهت دیدن عریانی زمین آمدهاید.»13گفتند: «غلامانت دوازده برادرند، پسران یك مرد در زمین كنعان. و اینك كوچكتر، امروز نزد پدر ماست، و یكی نایاب شده است.»14یوسف بدیشان گفت: «همین است آنچه به شما گفتم كه جاسوسانید!15بدینطور آزموده میشوید: به حیات فرعون از اینجا بیرون نخواهید رفت، جز اینكه برادر كهتر شما در اینجا بیاید.16یك نفر را از خودتان بفرستید، تا برادر شما را بیاورد، و شما اسیر بمانید تا سخن شما آزموده شود كه صدق با شماست یا نه، والاّ به حیات فرعون جاسوسانید!»17پس ایشان را با هم سه روز در زندان انداخت.18و روز سوم یوسف بدیشان گفت: «این را بكنید و زنده باشید، زیرا من از خدا میترسم:19هر گاه شما صادق هستید، یك برادر از شما در زندان شما اسیر باشد، و شما رفته، غله برای گرسنگی خانههای خود ببرید.20و برادر كوچك خود را نزد من آرید، تا سخنان شما تصدیق شود و نمیرید.» پس چنین كردند.21و به یكدیگر گفتند: «هر آینه به برادر خود خطا كردیم، زیرا تنگی جان او را دیدیم وقتی كه به ما استغاثه میكرد، و نشنیدیم. از این رو این تنگی بر ما رسید.»22و رؤبین در جواب ایشان گفت: «آیا به شما نگفتم كه به پسر خطا مورزید؟و نشنیدید! پس اینك خون او بازخواست میشود.»23و ایشان ندانستند كه یوسف میفهمد، زیرا كه ترجمانی در میان ایشان بود.24پس از ایشان كناره جسته، بگریست و نزد ایشان برگشته، با ایشان گفتگو كرد، و شمعون را از میان ایشان گرفته، او را روبروی ایشان دربند نهاد.25و یوسف فرمود تا جوالهای ایشان را از غله پر سازند، و نقد ایشان را در عدل هر كس نهند، و زاد سفر بدیشان دهند، و به ایشان چنین كردند.26پس غله را بر حماران خود بار كرده، از آنجا روانه شدند.27و چون یكی، عدل خود را در منزل باز كرد، تا خوراك به الاغ خود دهد، نقد خود را دید كه اینك در دهن عدل او بود.28و به برادران خود گفت: «نقد من رد شده است، و اینك در عدل من است.» آنگاه دل ایشان طپیدن گرفت، و به یكدیگر لرزان شده، گفتند: «این چیست كه خدا به ما كرده است؟»29پس نزد پدر خود، یعقوب، به زمین كنعان آمدند، و از آنچه بدیشان واقع شده بود، خبر داده، گفتند:30«آن مرد كه حاكم زمین است، با ما به سختی سخن گفت، و ما را جاسوسان زمین پنداشت.31و بدو گفتیم ما صادقیم و جاسوس نی.32ما دوازده برادر، پسران پدر خود هستیم، یكی نایاب شده است، و كوچكتر، امروز نزد پدر ما در زمین كنعان میباشد.33و آن مرد كه حاكم زمین است، به ما گفت: از این خواهم فهمید كه شما راستگو هستید كه یكی از برادران خود را نزد من گذارید، و برای گرسنگی خانههای خود گرفته، بروید.34و برادر كوچك خود را نزد منآرید، و خواهم یافت كه شما جاسوس نیستید بلكه صادق. آنگاه برادر شما را به شما رد كنم، و در زمین داد و ستد نمایید. »35و واقع شد كه چون عدلهای خود را خالی میكردند، اینك كیسۀ پول هر كس در عدلش بود. و چون ایشان و پدرشان، كیسههای پول را دیدند، بترسیدند.36و پدر ایشان، یعقوب، بدیشان گفت: «مرا بیاولاد ساختید، یوسف نیست و شمعون نیست و بنیامین را میخواهید ببرید. این همه بر من است؟»37رؤبین به پدر خود عرض كرده، گفت: «هر دو پسر مرا بكش، اگر او را نزد تو باز نیاورم. او را به دست من بسپار، و من او را نزد تو باز خواهم آورد. »38گفت: «پسرم با شما نخواهد آمد زیرا كه برادرش مرده است، و او تنها باقی است. و هر گاه در راهی كه میروید زیانی بدو رسد، همانا مویهای سفید مرا با حزن به گور فرود خواهید برد. »
ظاهراً این قحطی فرای مصر گسترش یافت و سرزمین کنعان را نیز در بر گرفت. احتمالاْ به خاطر قدرت و عظمت سرزمین مصر، اقوام دیگر در زمان قحطی به آن سرزمین رو میکردند.
یوسف برادران خود را آزمود تا نیکویی آنها را بسنجد. آنها با برادر خود بنیامین رفتار بهتری نسبت به یوسف داشتند و سعی بر مراقبت از او داشتند.
کلمه «[اینک]» بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند.
یعقوب با استفاده از این پرسش، پسران خود را به خاطر اینکه کاری برای فراهم آوردن غلات نکرده بودند، توبیخ کرد. ترجمه جایگزین: «فقط اینجا ننشینید»
اینجا در اصل از «بدانجا پایین روید» استفاده شده، چون هنگام رفتن از کنعان به مصر معمولاً از «پایین» استفاده میکردند.
اینجا در اصل از «بدانجا فرود آمدند» استفاده شده، چون هنگام رفتن از کنعان به مصر معمولاً از کلمه «پایین» استفاده میکردند.
اینجا «مصر» اشاره به کسانی دارد که غله میفروختند. ترجمه جایگزین: «از کسانی که در مصر غله میفروختند»
بنیامین و یوسف از یک پدر و مادر بودند، ولی برادران دیگر از مادران دیگر بودند. یعقوب نمیخواست با فرستادن آخرین پسر راحیل خطر کند.
کلمه «میآمدند» را میتوانید «رفتند» ترجمه کنید و کلمات «غلات» و مصر از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «پسران اسرائیل رفتند که همراه مردم دیگر از مصر غلات بخرند»
«[اینک]» تغییری را در داستان نشانگذاری میکند. این تغییر از داستان اصلی به اطلاعات پس زمینهای در مورد یوسف است.
«زمین» اشاره به مصر دارد. ترجمه جایگزین: «بر مصر»
«زمین» شامل مصر و همه ممالک اطراف میشود. ترجمه جایگزین: «تمام مردم ممالکی که برای خرید غلات آمده بودند»
اینجا «آمده» را میتوانید «رفته» ترجمه کنید.
آنها با استفاده از این روش به او ادای احترام میکردند.
«وقتی یوسف برادران خود را دید، آنها را شناخت»
«طوری رفتار کرد که انگار برادر آنها نیست» یا «نگذاشت بفهمند که برادر آنها است»
این پرسشی بدیهی نیست، اگرچه یوسف جواب آن را میدانست. او انتخاب کرده بود که هویت خود را بر برادرانش آشکار نکند.
جاسوس کسی است که مخفیانه وارد کشوری میشود تا با اطلاعات کسب کرده به کشوری دیگر کمک کند.
معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «آمدهاید که دریابید از چه نقاطی در این سرزمین مراقبت نمیکنیم تا به ما حمله کنید»
روشی جهت حرمت نهادن آنها است.
برادران یوسف خود را «غلامانت» خطاب قرار میدهند. این روشی مودبانه است که فرد کسی دیگر با مقام والاتر را خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «ما غلامانت» یا «ما»
«یوسف به برادرانش گفت»
معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «نه، آمدهاید تا بفهمید از چه مکانهای در این سرزمین مراقبت نمیکنیم تا به ما حمله کنید»
«۱۲ برادر»
«به ما گوش بده، کوچکتر.» کلمه «اینک» برای تاکید به آنچه که در ادامه میگویند، استفاده شده است.
«اینک برادر کوچکتر همراه پدر ماست»
«همانطور که گفتم، شما جاسوس هستید.» ببینید کلمه «جاسوسان» را در <پیدایش ۴۲: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به این طریق شما را میآزمایم»
این عبارت، نشان از سوگندی صادقانه است. ترجمه جایگزین: «به حیات[جان] فرعون سوگند میخورم»
«یکی از خود را انتخاب کنید تا برود و برادر شما را بیاورد»
«مابقی شما در زندان میمانند»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا دریابم که حقیقت را میگویید»
«تحت الحفظ»
کلمه «سوم» عدد ترتیبی است. ترجمه جایگزین: «بعد از روز دوم»
اطلاعات ضمنی را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اگر آنچه میگویم را انجام دهید، میگذارم که زنده بمانید»
این اشاره به عمیقاً احترام گذاشتن به خدا و نشان دادن آن احترام با اطاعت از وی است.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یکی از برادرانتان را در زندان باقی گذارید»
«شما» جمع است و اشاره به تمام برادرانی دارد که زندانی نشدند. ترجمه جایگزین: «اما مابقی شما بروید»
«خانهها» اشاره به خانوادهها دارد. ترجمه جایگزین: «با بردن غله به خانه در دوران قحطی، به خانواده خود کمک کند»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا بدانم آنچه که میگویید حقیقت است» [تا از راستی سخن شما آگاه شوم]
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که اگر بفهمد آن چند برادر جاسوس هستند، به سربازان دستور میدهد که آنها را اعدام کنند.
«جان» اشاره به یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «چون دیدیم یوسف چقدر ناراحت است» یا «چون دیدیم که یوسف عذاب میکشد»
اسم معنای «تنگی» را میتوانید به فعلی چون «رنج دیدن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به همین خاطر است که اکنون این چنین رنج میبینیم»
روبین با استفاده از این سوال برادران خود را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «به شما گفتم که به آن پسر آسیب نرسانید، ولی گوش نکردید»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نگفتم بر ضد این پسر گناه نورزید، ولی» یا «گفتم که به این پسر آسیب نرسانید ولی»
«اینک» به معنای «در این لحظه» نیست، بلکه به معنای «اکنون» و همچنین «بنگرید» است تا توجه مخاطب را به نکته مهمی که در ادامه میآید، جلب کند.
«خون» اشاره به مرگ یوسف دارد. برادران او فکر کردند که یوسف مرده است. عبارت «از ما خواسته شده» است به معنای آنها باید برای این کار مجازات شوند است. ترجمه جایگزین: «ما آنچه به خاطر مرگ او لایقش هستیم را دریافت خواهیم کرد» یا «به خاطر مردن او، رنج میبینیم»
اینجا سیر اصلی داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد برادران یوسف انتقال مییابد. این اطلاعات توضیح میدهد که چرا برادران یوسف نمیتوانستند بفهمند.
«ترجمان» کسی است که سخنان شخص را به زبانی دیگر ترجمه میکند. یوسف میان خود و برادرانش مترجمی گذاشت تا به نظر رسد که او به زبان آنها سخن نمیگوید.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که یوسف به خاطر شنیدن سخن برادران خود احساساتی شد و گریست.
یوسف همچنان به زبانی دیگر سخن میگوید و برای صحبت با برادران خود از مترجم دیگر استفاده میکند.
«روبرو» اشاره به مردم دارد و بر اینکه شاهد این اتفاق بودند، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در نظر ایشان آنها را بست» یا «هنگام دیدن آنها را بست»[جلوی چشم آنها او را در بند کرد]
«تا منابع مورد نیاز را به آنها دهند»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «غلامان هر چه یوسف دستور داده بود را برای آنها انجام دادند»
«وقتی که شب هنگام جایی اسکان یافتند، یکی از برادران، کیسه خود را باز کرد تا به الاغ غذا دهد. او در کیسه پول خود را دید!»
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید جلب میکند.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی پول من را بر گردانده است»
«در کیسه من را نگاه کن»
اینجا به نحوی از ترسیدن سخن گفته شده که گویی دل آنها غرق میشود. «دل» اشاره به شجاعت دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار ترسیدند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«خداوند مصر»
«به تندی سخن گفت»
جاسوس کسی است که مخفیانه وارد کشوری میشود تا با اطلاعات کسب کرده به کشوری دیگر کمک کند. ببیند کلمه «جاسوسان» را در <پیدایش ۴۲: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او را از صداقت و جاسوس نبودن خویش آگاه ساختیم»
نقل قول گنجانده شده در نقل قول دیگر با کلمات «بدو گفتیم ما صادقیم و جاسوس نی.» را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. «ما او را از صداقت و جاسوس نبودن خود آگاه ساختیم. گفتیم که دوازده بردار، پسران پدرمان، هستیم و یک برادر دیگر زنده نیست...زمین کنعان.»
کلمه برادر از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «یکی از برادران دیگر زنده نیست»
اینجا کلمه «برادر» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «برادر کوچکتر اکنون با پدر ماست»
«خداوند مصر»
«خانهها» اشاره به خانوادهها دارد. ترجمه جایگزین: «غلات را ببرید تا در این قحطی به خانواده خود کمک کنید»
«به خانه بروید» یا «ترک کنید»
«اجازه خرید و فروش در این سرزمین را به شما میدهم»
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«تعجب کرده بودند...چون»
«مرا از فرزندان محروم ساختید» یا «سبب شدید که دو تن از فرزندانم را از دست دهم»
«تمام این امور به من آسیب زدند»
این تقضای روبین است تا بنیامین را همراه خود ببرد و در این سفر از او مراقبت کند. ترجمه جایگزین: «من را مسئول او بگذار» یا «بگذار از او مراقبت کنم»
معمولاً از عبارتی چون «نزول کردن» هنگام سفر به کنعان استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «پسرم، بنیامین، با تو به مصر نخواهد رفت»
«شما» جمع است و اشاره به پسران بزرگتر دارد.
معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا همسرم، راحیل فقط دو فرزند آورد. یوسف مرده است و فقط بنیامین باقی مانده است.»
«وقتی به مصر سفر میکنید و باز میگردید» یا «وقتی که نیستید.» «راه» اشاره به سفر دارد.
«به گور...فرو خواهد برد» روشی است که به این طریق به سبب مردن و رفتن او به عالم مردگان[گور] اشاره میکنند. او از کلمه «فرود» استفاده میکند، چون عموماً میپنداشتند عالم مردگان[گور] زیر زمین است. ترجمه جایگزین: « سبب مرگ پیرمردی از اندوه میشوید»
این اشاره و تاکید به سن بالای یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «منِ پیرمرد»
1و قحط در زمین سخت بود.2و واقعشد چون غلهای را كه از مصر آورده بودند، تماماً خوردند، پدرشان بدیشان گفت: «برگردید و اندك خوراكی برای ما بخرید.»3یهودا بدو متكلم شده، گفت: «آن مرد به ما تأكید كرده، گفته است هرگاه برادر شما با شما نباشد، روی مرا نخواهید دید.4اگر تو برادر ما را با ما فرستی، میرویم و خوراك برایت میخریم.5اما اگر تو او را نفرستی، نمیرویم، زیرا كه آن مرد ما را گفت، هر گاه برادر شما با شما نباشد، روی مرا نخواهید دید. »6اسرائیل گفت: «چرا به من بدی كرده، به آنمرد خبر دادید كه برادر دیگر دارید؟»7گفتند: «آن مرد احوال ما و خویشاوندان ما را به دقت پرسیده، گفت: "آیا پدر شما هنوز زنده است، و برادر دیگر دارید؟" و او را بدین مضمون اطلاع دادیم، و چه میدانستیم كه خواهد گفت: "برادر خود را نزد من آرید." »8پس یهودا به پدر خود، اسرائیل گفت: «جوان را با من بفرست تا برخاسته، برویم و زیست كنیم و نمیریم، ما و تو و اطفال ما نیز.9من ضامن او میباشم، او را از دست من بازخواست كن. هر گاه او را نزد تو باز نیاوردم و به حضورت حاضر نساختم، تا به ابد در نظر تو مقصر باشم.10زیرا اگر تأخیر نمینمودیم، هر آینه تا حال، مرتبۀ دوم را برگشته بودیم. »11پس پدر ایشان، اسرائیل، بدیشان گفت: «اگر چنین است، پس این را بكنید. از ثمرات نیكوی این زمین در ظروف خود بردارید، و ارمغانی برای آن مرد ببرید، قدری بلسان و قدری عسل و كتیرا و لادن و پسته و بادام.12و نقد مضاعف بدست خود گیرید، و آن نقدی كه در دهنۀ عدلهای شما رد شده بود، به دست خود باز برید، شاید سهوی شده باشد.13و برادر خود را برداشته، روانه شوید، و نزد آن مرد برگردید.14و خدای قادر مطلق شما را در نظر آن مرد مكرم دارد، تا برادر دیگر شما و بنیامین را همراه شما بفرستد، و من اگر بیاولاد شدم، بیاولاد شدم. »15پس آن مردان، ارمغان را برداشته، و نقد مضاعف را بدست گرفته، با بنیامین روانه شدند. و به مصر فرود آمده، به حضور یوسف ایستادند.16اما یوسف، چون بنیامین را با ایشان دید، به ناظر خانۀ خود فرمود: «این اشخاص را به خانه ببر، و ذبح كرده، تدارك ببین، زیرا كه ایشان وقتظهر با من غذا میخورند. »17و آن مرد چنانكه یوسف فرموده بود، كرد. و آن مرد ایشان را به خانۀ یوسف آورد.18و آن مردان ترسیدند، چونكه به خانۀ یوسف آورده شدند و گفتند: «بسبب آن نقدی كه دفعه اول در عدلهای ما رد شده بود، ما را آوردهاند تا بر ما هجوم آورد، و بر ما حمله كند، و ما را مملوك سازد و حماران ما را. »19و به ناظر خانۀ یوسف نزدیك شده، در درگاه خانه بدو متكلم شده،20گفتند: «یا سیدی! حقیقتاً مرتبۀ اول برای خرید خوراك آمدیم.21و واقع شد چون به منزل رسیده، عدلهای خود را باز كردیم، كه اینك نقد هر كس در دهنۀ عدلش بود. نقرۀ ما به وزن تمام و آن را به دست خود باز آوردهایم.22و نقد دیگر برای خرید خوراك به دست خود آوردهایم. نمیدانیم كدام كس نقد ما را در عدلهای ما گذاشته بود. »23گفت: «سلامت باشید مترسید، خدای شما و خدای پدر شما، خزانهای در عدلهای شما، به شما داده است؛ نقد شما به من رسید.» پس شمعون را نزد ایشان بیرون آورد.24و آن مرد، ایشان را به خانۀ یوسف درآورده، آب بدیشان داد، تا پایهای خود را شستند، و علوفه به حماران ایشان داد.25و ارمغان را حاضر ساختند، تا وقت آمدن یوسف به ظهر، زیرا شنیده بودند كه در آنجا باید غذا بخورند.26و چون یوسف به خانه آمد، ارمغانی را كه به دست ایشان بود، نزد وی به خانه آوردند، و به حضور وی رو به زمین نهادند.27پس از سلامتی ایشان پرسید و گفت: «آیا پدر پیر شما كه ذكرش را كردید، به سلامت است؟ و تا بحال حیات دارد؟»28گفتند: «غلامت، پدر ما، به سلامت است، و تا بحال زنده.» پس تعظیم و سجده كردند.29و چون چشمان خود را باز كرده، برادر خود بنیامین، پسر مادر خویش را دید، گفت: «آیا این است برادر كوچك شما كه نزد من، ذكر او را كردید؟» و گفت: «ای پسرم، خدا بر تو رحم كناد. »30و یوسف چونكه مهرش بر برادرش بجنبید، بشتافت، و جای گریستن خواست. پس به خلوت رفته، آنجا بگریست.31و روی خود را شسته، بیرون آمد. و خودداری نموده، گفت: «طعام بگذارید. »32و برای وی جدا گذاردند، و برای ایشان جدا، و برای مصریانی كه با وی خوردند جدا، زیرا كه مصریان با عبرانیان نمیتوانند غذا بخورند زیرا كه این، نزد مصریان مكروه است.33و به حضور وی بنشستند، نخستزاده موافق نخستزادگیاش، و خردسال بحسب خردسالیاش، و ایشان به یكدیگر تعجب نمودند.34و حِصِّهها از پیش خود برای ایشان گرفت، اما حصّۀ بنیامین پنج چندان حصّۀ دیگران بود، و با وی نوشیدند و كیف كردند.
اسرائيل نگران پسر مورد علاقه خود، بنیامین، است. او همچنین نمیداند که چرا آن مقام مصری با آنها مهربانانه رفتار کرده است. این سبب نگرانی او شد. احتمالاً فکر کرد که پسرانش به او دروغ میگویند.
کلمه «کنعان» از مضمون برداشت میشود. این اطلاعات را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «قحطی در زمین کنعان شدید بود»
این عبارت شروع بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«وقتی یعقوب و خانوادهاش غذا خوردند»
«پسران بزرگتر یعقوب آوردند»
«ما» اشاره به یعقوب، پسران او و مابقی خانواده دارد.
«یهودا به پدرش یعقوب گفت»
این اشاره به یوسف دارد، ولی برادران نمیدانستند که او یوسف است. آنها او را «آن مرد» یا در <پیدایش ۴۲: ۳۰> «آن مرد که حاکم زمین است» خطاب قرار میدهند.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به ما هشدار داد که اگر برادر کوچکتر را نیاوریم او را نخواهیم دید»
«هنگام هشدار دادن به ما بسیار جدی بود»
یهودا دو بار در ۴۳: ۳- ۵ از این عبارت استفاده میکند تا به پدرش تاکید کند که نمیتواند بدون بنیامین به مصر بازگردد. عبارت «روی مرا» اشاره به آن مرد، یعنی یوسف، دارد. ترجمه جایگزین: «مرا نخواهید دید»
یهودا به بنیامین اشاره میکند. بنیامین آخرین فرزند راحیل قبل از مرگ او است.
معمولاً هنگامی سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر از کلمه «پایین» یا «فرود آمدن» استفاده میکردند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«چرا سبب زحمت بسیار من شدید»
«آن مرد سوالات بسیاری...پرسید»
«ما» ضمیری منحصر است و اشاره به برادرانی دارد که برای صحبت با «آن مرد» به مصر رفتند.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مستقیماً از ما پرسید که آیا پدر ما زنده است و برادر دیگری داریم»
«سوالاتی که از ما پرسید را پاسخ دادیم»
پسران یعقوب با استفاده از این پرسش موکداً میگویند که از آنچه آن مرد به آنها قرار بود بگوید، خبر نداشتند. پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نمیدانستیم که ممکن است بگوید...بیاورید»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ممکن است به ما بگوید که برادرمان را به مصر بیاوریم»
معمولاً هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر از کلمه «پایین» استفاده میکردند.
عبارات «تا...زیست کنیم» و «نمیریم» یک معنا دارند. یهودا تاکید میکند که آنها باید در مصر غذای مورد نیاز خود را بخرند تا از قحطی نجات یابند. ترجمه جایگزین: «به مصر میرویم و غلات میخریم تا تمام خانواده زنده بمانند»
«[ما]» اشاره به برادرانی دارد که به مصر سفر میکنند.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به برادران، اسرائيل و کل خانواده دارد.
«ما» اشاره به برادران دارد.
«تو» مفرد است و اشاره به اسرائیل دارد.
«ما» اشاره به فرزندان کوچک آن چند برادر دارد که احتمالاً هنگام قحطی میمردند.
اسم معنای «ضامن» را میتوانید به فعلی چون «قول میدهم» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «قول میدهم که او را بیاوریم»
نحوه بازخواست شدن یهودا را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من را وا خواهی داشت که در مورد آنچه بر بنیامین رخ میدهد، پاسخگو باشم»
اینجا به نحوی از «مقصر» بودن سخن گفته شده که گویی جسمی است که فرد باید آن را حمل کند. ترجمه جایگزین: «من را سرزنش خواهی کرد»
یهودا امری را توصیف میکند که ممکن بود در گذشته رخ دهد، ولی چنین اتفاقی رخ نداد. او پدر خود را برای تاخیر در فرستادن پسرانش به مصر برای خرید غذا توبیخ میکند.
«دو بار برگشته بودیم»
«اگر این تنها انتخاب ماست، پس باید این کار را انجام دهیم»
معمولاً هنگامی سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر از کلمه «پایین» یا «فرود آمدن» استفاده میکردند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
مادهای روغنی با بوی شیرین است که برای شفا دادن و محافظت از پوست به کار میرفت. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۳۷: ۲۵> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دارو[مرحم]»
ادویه. ببینید این کلمات را در <پیدایش ۳۷: ۲۵> چطور ترجمه کردهاید.
آجیلی سبز رنگ که محصول درختی کوچک است.
آجیلی با طعم شیرین
«دست» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «پول دو برابر با خود ببرید»
«دست» اشاره به کل شخص دارد. عبارت «باز برید» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پولی که آن شخص در کیسه شما گذاشته است را با خود به مصر برگردانید»
«بنیامین را هم ببرید»
«دوباره بروید»
اسم معنای «مکرم» را میتوانید به صفتی چون «مهربان» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدای قادر مطلق سبب شود که آن مرد با شما مهربان باشد»
«شمعون»[سیمون]
«اگر فرزندانم را از دست دهم دیگر از دست دادهام.» این یعنی یعقوب میدانست هر اتفاقی برای فرزندانش بیافتد را باید بپذیرد.
«دست» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «گرفتند»
معمولاً هنگامی سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر از کلماتی چون «پایین آمدن» یا «فرود آمدن» استفاده میکردند.
«بنیامین با برادران بزرگتر یوسف»
«ناظر» کسی است که مسئول اداره امور خانه یوسف بود.
کلمه «آورد» را میتوانید گرفت، ترجمه کنید.
«به خانه یوسف»
«برادران یوسف ترسیدند»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به خانه یوسف میرفتند» یا «آن ناظر آنها را به خانه یوسف میبرد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این ناظر ما را به خاطر پولی که کسی در کیسههای ما گذاشت به این خانه میآورند»
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او به دنبال فرصتی برای متهم کردن ما است تا ما را دستگیر کند»
معمولاً هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر از کلماتی چون «پایین آمدن» یا «فرود آمدن» استفاده میکردند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
برادران همچنان با ناظر آن خانه سخن میگویند.
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«وقتی به جایی که قرار بود شب بمانیم رسیدیم»
کلمه «اینک» نشان میدهد که برادران از آنچه دیده بودند تعجب کردهاند.
«هر یک از ما مبلغ پول خود را در عدل یافت»
«دست» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «پول را همراه خود برگرداندهایم»
«دست» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «همچنین پول بیشتری آوردهایم تا غذا بخریم»
معمولاً هنگامی سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر از کلمهای چون «پایین » استفاده میکردند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
اسم معنای «سلامت» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آرام باشید» یا «آرامش خود را حفظ کنید»
ناظرین از دو خدای متفاوت سخن نمیگویند. ترجمه جایگزین: «خدای تو، خدایی که پدرت میپرستید»
این سنت به مسافرین خسته کمک میکرد تا بعد از سفر در مسیری طولانی خستگی در کنند. معنای کامل این جمله را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید.
مقصود از «[غذا]» دادن خوارک خشکی است که جلوی حیوانات گذاشته میشود. [در فارسی انجام نشده]
«دست» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «برادران هدایا را برای آنها آوردند»
روشی است که به آن طریق به طرف مقابل احترام و حرمت میگذارند.
آنها پدر خود را «غلامت» خطاب قرار میدهند تا به این وسیله به یوسف ادای احترام کنند. ترجمه جایگزین: «پدر ما که به تو خدمت میکند» [پدر ما که غلامی تو را میکند]
این کلمات اساساً یک معنا دارند. آنها در مقابل آن مرد بر زمین دراز کشیدند تا به او ادای احترام کنند. ترجمه جایگزین: «جلوی او خم شدند»
یعنی «بالا را نگاه کرد.»
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پسر مادرش. یوسف گفت.»
معانی محتمل: ۱) یوسف سوالی میپرسد تا تایید کند که این مرد بنیامین است، یا ۲) این پرسشی بدیهی است. ترجمه جایگزین: «پس این است کوچکترین برادرت...من»
این طریقی دوستانه است که مردی با مردی دیگر که رتبهای پایینتر دارد سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «مرد جوان»
«از آن اتاق با عجله بیرون رفت»
کلمه «بجنبید» اشاره به هنگامی دارد که به خاطر اتفاقات مهم به شخص احساسات یا عواطفی شدید دست میدهد. ترجمه جایگزین: «زیرا احساسات شدیدی برای برادر خود داشت» یا «زیرا احساسات قوی برای برادر خود داشت»
شما میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید که یوسف با چه کسی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «و به خادمین خود گفت»
این یعنی غذا را توزیع کنند تا آن افراد بخوردند.
این یعنی یوسف، آن برادران و مصریان در یک مکان بودند، ولی در سه نقطه مختلف اتاق غذا میخوردند. ترجمه جایگزین: «غلامان غذای یوسف را جدا از همه دادند و غذای برادران و مصریان که همراه او بودند را نیز جدا از یکدیگر توزیع کردند»
اینها احتمالاً مقامات مصری دیگر هستند که همراه یوسف غذا میخوردند، ولی با این حال جدا از یوسف و برادران نشسته بودند.
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید: «چنین کردند چون مصریان غذا خوردن با عبرانیان را شرمآور میدانستند»
اینجا در اصل از کلمه «[نان]» استفاده شده است که به طور کلی اشاره به غذا دارد.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که یوسف ترتیب نشستن هر یک از برادران را تعیین کرد. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «برادران طبق چیدمان خود، مقابل آن مرد نشستند»
«نخستزادگی» و «خردسالی» با هم استفاده شدهاند و به معنای نشستن برادران به ترتیب سنی هستند.
«مردان هنگامی که متوجه شدند، تعجب کردند»
«پنج چندان» را میتوانید به شکلی متداولتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اما بنیامین سهمی بیشتر از برادران دیگر خود دریافت کرد»
1پس به ناظر خانۀ خود امر كرده،گفت: «عدلهای این مردمان را به قدری كه میتوانند برد، از غله پر كن، و نقد هر كسی را به دهنۀ عدلش بگذار.2و جام مرا، یعنی جام نقره را در دهنۀ عدل آن كوچكتر، با قیمت غلهاش بگذار.» پس موافق آن سخنی كه یوسف گفته بود، كرد.3و چون صبح روشن شد، آن مردان را با حماران ایشان روانه كردند.4و ایشان از شهر بیرون شده، هنوز مسافتی چند طی نكرده بودند،كه یوسف به ناظر خانۀ خود گفت: «بر پا شده، در عقب این اشخاص بشتاب، و چون بدیشان فرا رسیدی، ایشان را بگو: چرا بدی به عوض نیكویی كردید؟5آیا این نیست آنكه آقایم در آن مینوشد، و از آن تَفأُّل میزند؟ در آنچه كردید، بد كردید. »6پس چون بدیشان در رسید، این سخنان را بدیشان گفت.7به وی گفتند: «چرا آقایم چنین میگوید؟ حاشا از غلامانت كه مرتكب چنین كار شوند!8همانا نقدی را كه در دهنۀ عدلهای خود یافته بودیم، از زمین كنعان نزد تو باز آوردیم، پس چگونه باشد كه از خانۀ آقایت طلا یا نقره بدزدیم.9نزد هر كدام از غلامانت یافت شود، بمیرد، و ما نیز غلام آقای خود باشیم. »10گفت: «هم الا´ن موافق سخن شما بشود، آنكه نزد او یافت شود، غلام من باشد، و شما آزاد باشید.»11پس تعجیل نموده، هر كس عدل خود را به زمین فرود آورد، و هر یكی عدل خود را باز كرد.12و او تجسس كرد، و از مهتر شروع نموده، به كهتر ختم كرد. و جام در عدل بنیامین یافته شد.13آنگاه رخت خود را چاك زدند، و هر كس الاغ خود را بار كرده، به شهر برگشتند.14و یهودا با برادرانش به خانۀ یوسف آمدند، و او هنوز آنجا بود، و به حضور وی بر زمین افتادند.15یوسف بدیشان گفت: «این چه كاری است كه كردید؟ آیا ندانستید كه چون من مردی، البته تفأل میزنم؟»16یهودا گفت: «به آقایم چه گوییم، و چه عرض كنیم، و چگونه بیگناهی خویش را ثابت نماییم؟ خدا گناه غلامانت را دریافت نموده است؛ اینك ما نیز و آنكه جام بدستش یافت شد، غلامان آقای خود خواهیم بود.»17گفت: «حاشا از من كه چنین كنم! بلكهآنكه جام بدستش یافت شد، غلام من باشد، و شما به سلامتی نزد پدر خویش بروید.»18آنگاه یهودا نزدیك وی آمده، گفت: «ای آقایم بشنو، غلامت به گوش آقای خود سخنی بگوید و غضبت بر غلام خود افروخته نشود، زیرا كه تو چون فرعون هستی.19آقایم از غلامانت پرسیده، گفت: "آیا شما را پدر یا برادری است؟"20و به آقای خود عرض كردیم: "كه ما را پدر پیری است، و پسر كوچك پیری او كه برادرش مرده است، و او تنها از مادر خود مانده است، و پدر او را دوست میدارد."21و به غلامان خود گفتی: "وی را نزد من آرید تا چشمان خود را بر وی نهم."22و به آقای خود گفتیم: "آن جوان نمیتواند از پدر خود جدا شود، چه اگر از پدر خویش جدا شود او خواهد مرد."23و به غلامان خود گفتی: "اگر برادر كهتر شما با شما نیاید، روی مرا دیگر نخواهید دید."24پس واقع شد كه چون نزد غلامت، پدر خود، رسیدیم، سخنان آقای خود را بدو باز گفتیم.25و پدر ما گفت: "برگشته اندك خوراكی برای ما بخرید."26گفتیم: "نمیتوانیم رفت، لیكن اگر برادر كهتر با ما آید، خواهیم رفت، زیرا كه روی آن مرد را نمیتوانیم دید اگر برادر كوچك با ما نباشد."27و غلامت، پدر من، به ما گفت: "شما آگاهید كه زوجهام برای من دو پسر زایید.28و یكی از نزد من بیرون رفت، و من گفتم هر آینه دریده شده است، و بعد از آن او را ندیدم.29اگر این را نیز از نزد من ببرید، و زیانی بدو رسد، همانا موی سفید مرا به حزن به گور فرود خواهید برد."30و الا´ن اگر نزد غلامت، پدر خود بروم، و این جوان با ما نباشد، و حال آنكه جان او به جان وی بسته است،31واقع خواهد شد كه چون ببیند پسر نیست، اوخواهد مرد و غلامانت موی سفید غلامت، پدر خود را به حزن به گور فرود خواهند برد.32زیرا كه غلامت نزد پدر خود ضامن پسر شده، گفتم: "هرگاه او را نزد تو باز نیاورم، تا ابدالا´باد نزد پدر خود مقصر خواهم شد."33پس الا´ن تمنا اینكه غلامت به عوض پسر در بندگی آقای خود بماند، و پسر، همراه برادران خود برود.34زیرا چگونه نزد پدر خود بروم و پسر با من نباشد، مبادا بلایی را كه به پدرم واقع شود ببینم. »
یهودا راغب است که خود را برای نجات بنیامین، پسر مورد علاقه یعقوب، فدا کند. نسل یهودا تبدیل به پیشوایان قوم اسرائيل و یکی از دوازده سبط اسرائيل شدند که زندگی خداپسندانهای را پیش گرفتند.
and )
یوسف برادران خود را آزمود تا نیکویی آنها را بسنجد. آنها با برادر خود بنیامین رفتار بهتری نسبت به یوسف داشتند و سعی بر مراقبت از او داشتند.
این رویدادی جدید در داستان را نشانگذاری میکند. احتمالاً صبح روز بعد آن ضیافت است.
«ناظر» مسئول مدیریت کردن امور خانه یوسف بود.
وجه رایج آن زمان نقره بود و احتمالاً در کیسههای کوچک قرار داده میشد.
«در کیسه او»
«جام نقره من را»
کلمه «برادر» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «در کیسه کوچکترین برادر»
«نور صبحگاهی نمایان شد» [شفق تابید]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردان را با الاغان آنها فرستادند»
این سوال برای توبیخ برادران مطرح شده است. ترجمه جایگزین: «بعد از رفتار نیک ما با خود، با ما بد رفتاری کردید!»
این پرسش به منظور توبیخ برادران به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «میدانستید که آقایم در این جام مینوشد و برای پیشگویی از آن استفاده میکند!»
کلمه «کردید» برای تاکید تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «آنچه کردهاید شرورانه است»[بسیار بدی کردهاید]
«آنچه یوسف به آنها گفت را انجام داد»
اینجا در اصل از کلمه «کلام» استفاده شده که اشاره به آنچه میگوید دارد. آن چند برادر، ناظر را «آقایم» خطاب قرار میدهند. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. ترجمه جایگزین: «ای آقای من، چرا چنین میگویی؟» [در فارسی انجام شده]
برادران برای اشاره به خود از کلمه «غلامانت» و شناسه مستتر فاعلی سوم شخص جمع استفاده میکنند. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. ترجمه جایگزین: «هرگز چنین نمیکنیم!»
اینجا از آنچه که شخص هرگز انجام نمیدهد به نحوی سخن گفته شده که گویی جسمی است که شخص میخواهد آن را در جایی دور از خود قرار دهد.
«به آنچه میخواهیم بگوییم گوش ده و خواهی دید که حقیقت را میگوییم»
«پولی که در کیسههای خود یافتهایم»
«از زمین کنعان برای نزد تو آوردهایم»
برادران با به کارگیری این پرسش تاکید میکنند که از آقای مصر دزدی نخواهند کرد. ترجمه جایگزین: «پس هرگز چیزی از خانه آقای تو نخواهیم دزدید!»
آنها این کلمات را کنار همه به کار بردند تا به اینکه چیزی ارزشمند از آن خانه نمیدزدند، اشاره کنند.
برادران خود را «غلامانت» خطاب قرار میدهند. این روش رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. این قسمت را میتوانید به اول شخص جمع ترجمه کنید و همچنین «یافت شود» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر دریافتی که یکی از ما آن جام را دزدیده است»
عبارت «آقای خود» اشاره به آن ناظر دارد. این قسمت را میتوانید با استفاده از مشتقات ضمیر دوم شخص مفرد بیان کنید. ترجمه جایگزین: «میتوانی ما را به بردگی گیری»
«خوب. آنچه گفتهاید را انجام میدهم.» کلمه «الان» به معنای «در این لحظه» نیست، بلکه به منظور جلب توجه به آنچه که در ادامه میآید به کار رفته است.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر جام را در کیسه یکی از شما بیابم، آن شخص را به غلامی[بردگی] خواهم گرفت»
«کیسه خود را پایین آورد»
اینجا کلمه «برادر» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «برادر بزرگتر...برادر کوچکتر»
این را میتوانید در قالب جملهای جدید و به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کوچکترین. ناظر آن جام را در کیسه بنیامین یافت»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به برادران دارد. چاک دادن لباس نشان از ناراحتی و اندوه بسیار است.
«الاغ...آنها برگشتند»
«یوسف هنوز آنجا بود»
«در حضور او افتادند.» چنین عملی نشان میدهد که برادران میخواهند خداوند به آنها رحم کند.
یوسف با استفاده از این پرسش برادران را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «قطعاً میدانید که مردی[کسی] مثل من میتواند به واسطه جادو از امور بسیاری آگاه شود!»
هر سه این سوالات اساساً یک معنا دارند. آنها با به کارگیری این پرسشها تاکید میکنند که قادر به توضیح این اتفاق نیستند. ترجمه جایگزین: «آقایم، چیزی برای گفتن نداریم. حرفی نداریم که ارزش گفتن داشته باشد. نمیتوانیم توجیهی آوریم»
کلمه «آقایم» اشاره به یوسف دارد. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. شما میتوانید این قسمت را با استفاده از مشتقات ضمیر دوم شخص بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چه میتوانیم به تو بگوییم...غلامانت»
«دریافت نمود» به معنای تازه آگاه شدن خدا از کار آن برادران نیست. این یعنی خدا آنها را به خاطر عملشان تنبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خدا ما را به خاطر گناهان گذشته تنبیه میکند»
آن چند برادر خود را «غلامان» خطاب قرار میدهند. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. ترجمه جایگزین: «گناه ما»
«دست» اشاره به کل شخص دارد. «یافت شد» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که جام را پیدا کرد»
اینجا از آنچه فرد هرگز انجام نمیدهد به نحوی سخن گفته شده که گویی جسمی است که شخص میخواهد آن را جایی دور از خود قرار دهد. ترجمه جایگزین: «خواهان انجام چنین کاری نیستم»
«دست» اشاره به کل شخص دارد. «یافت شد» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردی[کسی] که جام من را در اختیار دارد»
«نزدیک شد»
یهودا خود را «غلامت» خطاب قرار میدهد. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. این قسمت را میتوانید با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص مفرد بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بگذار من، غلامت»
کلمه «گوش» جزگویی است و اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «ای آقایم، با تو سخن گویم»
«آقای خود» اشاره به یوسف دارد. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. این را میتوانید با استفاده از مشتقات ضمیر دوم شخص مفرد بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با شما»
اینجا به نحوی از خشمگین بودن سخن گفته شده که گویی آتشی سوزان است. ترجمه جایگزین: «لطفاً از من خشمگین نباشید، غلامت»
یهودا آن ارباب را با فرعون مقایسه میکند تا بر قدرت عظیم او تاکید کند. او همچنین به طور ضمنی میگوید که نمیخواهد آن ارباب بر او خشم گیرد و او را اعدام کند. ترجمه جایگزین: «به قدرتمندی فرعون هستی و میتوانی به سربازانت دستور دهی تا من را بکشند»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آقایم از ما پرسید که آیا پدر و برادری داریم»
یهودا با استفاده از کلمات «آقایم» و «او را» به یوسف اشاره میکند. او همچنین خود و برادرانش را «غلامانت» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «تو، آقایم، از ما غلامانت پرسیدی»
یهودا همچنان در حضور یوسف سخن میگوید.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و به اربابمان گفتیم که پدری داریم...پدرش دوستش دارد»
این اشاره به محبت نسبت به دوست یا یکی از اعضای خانواده دارد.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و تو به غلامانت گفتی که کوچکترین برادر را بیاورند تا او را ببینی»
یهودا خود و برادرانش را «غلامان» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «سپس به ما غلامانت گفتی»
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر معمولاً از کلمه «پایین» استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «او را نزد من بیاورید»[در فارسی انجام نشده]
یهودا یوسف را «آقای خود» خطاب قرار میدهد. این روشی رسمی سخن گفتن با کسی بل مقام بالاتر است. ترجمه جایگزین: «ای آقایم، به تو گفتیم»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «در جواب به آقایم گفتیم که آن پسر نمیتواند...پدرش ممکن است بمیرد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که پدر از غم میمیرد.
یهودا همچنان داستان خود را برای یوسف تعریف میکند.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سپس به غلامانت گفتی که اگر برادر کوچکتر با ما نیاید ما دیگر تو را نخواهیم دید»
یهودا خود و برادرانش را «غلامان» خطاب قرار میدهد. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. ترجمه جایگزین: «سپس به ما، غلامانت، خواهی گفت»
معمولاً هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر معمولاً از کلمه «[پایین]» استفاده میکردند. [در فارسی انجام نشده]
«روی» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «من را دوباره نخواهید دید»
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از مصر به کنعان معمولاً از کلمه «بالا» استفاده میکردند.
یهودا یوسف را «آقای خود» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «آقایم، آنچه گفتی را به او گفتیم»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پدر به ما گفت که باز برای خرید غذا برای خود و خانواده به مصر برویم»
معمولاً هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر معمولاً از کلمه «[پایین]» استفاده میکردند. [در فارسی انجام نشده]
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سپس ما به او گفتیم که نمیتوانیم به مصر برویم. گفتیم اگر برادر کوچکتر با ما...با ما نباشد»
«روی» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تا آن مرد را ببیند»
یهودا همچنان داستان خود را برای یوسف تعریف میکند.
این آغاز نقل قولی سه لایه است.
«به ما» شامل یوسف نمیشود.
شناسه مستتر فاعلی جمع است و اشاره به برادران دارد.
این نقل قول سه لایه که در آیه ۲۷ آغاز شده است.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «حیوانی وحشی او را تکه تکه کرد»
این نقل قول سه لایه در آیه ۲۷ آغاز شده و اینجا پایان مییابد.
این نقل قول سه لایه در آیه بیست و هفت با «شما آگاهید كه زوجهام» آغاز میشود و در آیه ۲۸ با «او را ندیدم» به پایان میرسد.[ ترجمه فارسی با انگلیسی از نظر نوشتاری فرق دارد] شاید مجبور شوید که یک یا دو لایه از این نقل قول سه لایه را به نقل قول غیر مستقیم ترجمه کنید. «پدر من غلامت به ما گفت: ‘میدانی که زنم دو پسر برای من به دنیا آورد. یکی از آنها از من دور شد و به من گفتهاند که تکه تکه شده و از آن وقت تا به حال او را ندیدهایم. حال اگر این یکی را از من بگیری و ببری و آسیبی به او رسد، موی سفید مرا به حزن به گور فرود خواهی برد‘.» یا «غلامت، پدرمان، ما را گفت که همسرش دو پسر برای او به دنیا آورد. یکی از آنها از او دور شد و میگوید که حتماً حیوانی او را دریده است و از آن زمان او را ندیده است. او سپس گفت که اگر این یکی را از او بگیریم و ببریم و بر او زیانی برسد، موی سفید او را از اندوه به عالم اموات خواهیم فرستاد»
اینجا به نحوی از روی دادن اتفاقی بد برای شخص سخن گفته شده که گویی «زیان» چیزی است که سفر میکند و نزد فرد میآید.
«به گور فرود خواهید برد» روشی برای اشاره به مردن و به عالم اموات رفتن است. او از کلمه «فرود» استفاده میکند چون آن زمان باور داشتند که عالم اموات جایی زیر زمین است. ترجمه جایگزین: «سپس سبب میشوی که پیرمردی از غصه بمیرد»[آن موقع باعث دق کردن پیرمردی میشوی]
این اشاره به یعقوب دارد و بر سن بالای او تاکید میکند.
این به معنای «در این لحظه» نیست بلکه برای جلب توجه به نکتهای که در ادامه میآید به کار رفته است.
یهودا موقعیت فرضی را توصیف میکند که ممکن است واقعاً رخ دهد. این موقعیت فرضی اتفاقی را توصیف میکند که در صورت بازگشت یهودا بدون بنیامین برای یعقوب رخ خواهد داد.
اینجا در اصل از کلمه «بیایم» استفاده شده که میتوان آن را «بروم» ترجمه کرد. [در فارسی انجام شده]
«این پسر با ما نباشد»
در اینجا یعقوب به نحوی میگوید که در صورت مرگ پسرش او نیز میمیرد که گویی او و پسرش جسماً به یکدیگر پیوند خوردهاند. ترجمه جایگزین: «چون گفته اگر آن پسر بازنگردد او نیز میمیرد»
یهودا موقعیت فرضی را توصیف میکند که ممکن است واقعاً رخ دهد. این موقعیت فرضی در آیه ۳۰ با کلمات «و الان اگر» آغاز میشود.
یهودا توصیف موقعیت فرضی که ممکن است واقعاً رخ دهد را در آیه ۳۰ با کلمات «و الان اگر» آغاز میکند و اینجا به پایان میرساند. او انتظار دارد که اگر بنیامین همراه او نرود، چنین اتفاقی برای پدر او، یعقوب رخ دهد.
یهودا به نحوی از موقعیت فرضی که در آینده ممکن است رخ دهد سخن میگوید که گویی قطعاً اتفاق خواهد افتاد.
آنها با گفتن «به گور فرود خواهند برد» به سبب مرگ او شدن و رفتن او به عالم اموات اشاره میکنند. او از کلمه «فرود» استفاده میکند چون معمولاً باور داشتند که «گور[عالم اموات]» جایی زیر زمین است. ترجمه جایگزین: «سبب مرگ پدر خود از اندوه خواهیم شد» [سبب دق مرگ شدن پدر خود میشویم]
یهودا خود و برادرانش را «غلامانت» خطاب قرار میدهد. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. ترجمه جایگزین: «و ما، غلامانت» یا «و ما»
«موی سفید» اشاره به یعقوب دارد و بر سن بالای او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «پدر پیر ما»
اسم معنای «ضامن» را میتوانید به فعلی چون «قول دادهام» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا به پدرم که نگران این پسر است قول دادهام»
یهودا خود را «غلامت» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «زیرا من، غلامت» یا «زیرا من»
اینجا به نحوی از مقصر بودن سخن گفته شده که گویی «مقصر» بودن چیزی است که شخص آن را حمل میکند. ترجمه جایگزین: «سپس پدرم من را سرزنش میکند»
این به معنای «در این لحظه» نیست بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه میآید به کار رفته است.
یهودا خود را «بنده...خود» خطاب قرار میدهد. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. ترجمه جایگزین: «بگذار غلامت» یا «به من اجازه بده»
یهودا یوسف را «آقا» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «به تو، آقایم»
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر معمولاً از کلمه «پایین» استفاده میکردند. [در فارسی انجام نشده]
یهودا با استفاده از این پرسش تاکید میکند که اگر بنیامین با او به خانه بر نگردد، به شدت اندوهگین خواهد شد. ترجمه جایگزین: «اگر این پسر با من نباشد، نمیتوانم نزد پدرم باز گردم»
اینجا از رنج دیدن شخص به نحوی سخن گفته شده که گویی «بلا» چیزی است که بر شخص میآید. ترجمه جایگزین: «میترسم این میزان از رنج پدرِ خود را ببینم»
1و یوسف پیش جمعی كه بهحضورش ایستاده بودند، نتوانست خودداری كند، پس ندا كرد كه «همه را از نزد من بیرون كنید!» و كسی نزد او نماند وقتی كه یوسف خویشتن را به برادران خود شناسانید.2و به آواز بلند گریست، و مصریان و اهل خانۀ فرعون شنیدند.3و یوسف، برادران خود را گفت: «من یوسف هستم! آیا پدرم هنوز زنده است؟» و برادرانش جواب وی را نتوانستند داد، زیرا كه به حضور وی مضطرب شدند.4و یوسف به برادران خود گفت: «نزدیك من بیایید.» پس نزدیك آمدند، و گفت: «منم یوسف، برادر شما، كه به مصر فروختید!5و حال رنجیده مشوید، و متغیر نگردید كه مرا بدینجا فروختید، زیرا خدا مرا پیش روی شما فرستاد تا (نفوس را) زنده نگاه دارد.6زیرا حال دو سال شدهاست كه قحط در زمین هست، و پنج سال دیگر نیز نه شیار خواهد بود نه درو.7و خدا مرا پیش روی شمافرستاد تا برای شما بقیتی در زمین نگاه دارد، و شما را به نجاتی عظیم احیا كند.8و الا´ن شما مرا اینجا نفرستادید، بلكه خدا، و او مرا پدر بر فرعون و آقا بر تمامی اهل خانۀ او و حاكم بر همۀ زمین مصر ساخت.9بشتابید و نزد پدرم رفته، بدو گویید: پسر تو، یوسف چنین میگوید: كه خدا مرا حاكم تمامی مصر ساخته است، نزد من بیا و تأخیر منما.10و در زمین جوشن ساكن شو، تا نزدیك من باشی، تو و پسرانت و پسران پسرانت، و گلهات و رمهات با هر چه داری.11تا تو را در آنجا بپرورانم، زیرا كه پنج سال قحط باقیاست، مبادا تو و اهل خانهات و متعلقانت بینوا گردید.12و اینك چشمان شما و چشمان برادرم بنیامین، میبیند، زبان من است كه با شما سخن میگوید.13پس پدر مرا از همۀ حشمت من در مصر و از آنچه دیدهاید، خبر دهید، و تعجیل نموده، پدر مرا بدینجا آورید. »14پس به گردن برادر خود، بنیامین، آویخته، بگریست و بنیامین بر گردن وی گریست.15و همۀ برادران خود را بوسیده، برایشان بگریست، و بعد از آن، برادرانش با وی گفتگو كردند.16و این خبر را در خانه فرعون شنیدند، و گفتند برادران یوسف آمدهاند، و بنظر فرعون و بنظر بندگانش خوش آمد.17و فرعون به یوسف گفت: «برادران خود را بگو: چنین بكنید: چهارپایان خود را بار كنید، و روانه شده، به زمین كنعان بروید.18و پدر و اهل خانههای خود را برداشته، نزد من آیید، و نیكوتر زمین مصر را به شما میدهم تا از فربهی زمین بخورید.19و تو مأمور هستی این را بكنید: ارابهها از زمین مصر برای اطفال و زنان خودبگیرید، و پدر خود را برداشته، بیایید.20و چشمان شما در پی اسباب خود نباشد، زیرا كه نیكویی تمامی زمین مصر از آن شماست.»21پس بنیاسرائیل چنان كردند، و یوسف به حسب فرمایش فرعون، ارابهها بدیشان داد، و زاد سفر بدیشان عطا فرمود.22و به هر یك از ایشان، یك دست رخت بخشید، اما به بنیامین سیصد مثقال نقره، و پنج دست جامه داد.23و برای پدر خود بدین تفصیل فرستاد: ده الاغ بار شده به نفایس مصر، و ده ماده الاغ بار شده به غله و نان و خورش برای سفر پدر خود.24پس برادران خود را مرخص فرموده، روانه شدند و بدیشان گفت: «زنهار در راه منازعه مكنید! »25و از مصر برآمده، نزد پدر خود، یعقوب، به زمین كنعان آمدند.26و او را خبر داده، گفتند: «یوسف الا´ن زنده است، و او حاكم تمامی زمین مصر است.» آنگاه دل وی ضعف كرد، زیرا كه ایشان را باور نكرد.27و همۀ سخنانی كه یوسف بدیشان گفته بود، به وی گفتند، و چون ارابههایی را كه یوسف برای آوردن او فرستاده بود، دید، روح پدر ایشان، یعقوب، زنده گردید.28و اسرائیل گفت: «كافی است! پسر من، یوسف، هنوز زنده است؛ میروم و قبل از مردنم او را خواهم دید. »
یوسف نهایتاً در این باب هویت خود را بر برادرانش آشکار میکند. این باب از روایتی نتیجه گیری میکند که در باب ۴۳ آغاز شده است.
سرگذشت یوسف بر قدرت خدا تمرکز میکند. خدا قادر است که قوم خود را علیرغم اعمال شرورانه برخی از آنها، محافظت کند. او همچنین میتواند بر خلاف شرایط، همچنان آنها را برکت دهد.
and )
کتاب پیدایش دوره زمانی را ثبت میکند که نیاکان و برادران یوسف با گناه دست و پنجه نرم میکردند. شخصیت یوسف در این باب راستین است. چنین شخصیتی سبب شد لطف فرعون شامل حال او شود و او در نجات بسیاری نقش اساسی ایفا کند.
)
این یعنی یوسف نتوانست احساسات خود را کنترل کند. این را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «میخواستم گریه کنم»
«نزدیک او»
«خانه» اشاره به کسانی دارد که در کاخ فرعون بودند. ترجمه جایگزین: «همه در کاخ فرعون»[اهل کاخ فرعون]
«از او ترسیدند»
معنای این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه شما به بردگی به تاجرین فروختید، تاجرینی که من را به مصر آوردند»
«ناراحت نباشید» یا «غمگین نباشید»
معنای این قسمت را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «که من را به بردگی فروختید و به مصر فرستادید»
«نفوس» اشاره به مردمی دارد که یوسف هنگام قحطی جان آنها را نجات داد. ترجمه جایگزین: «تا بتوانم جان بسیاری را نجات دهم»
«پنج سال دیگر کاشت و درویی در کار نخواهد بود.» کلمات «نه شیار ...نه درو» اشاره به همچنان رشد نکردن محصولات به خاطر قحطی دارند. ترجمه جایگزین: «و قحطی پنج سال دیگر باقی نخواهد ماند»
«تا تو و خانوادهات کاملاً از زمین محو نشوید» یا «تا از نجات نسل خود مطمئن شوید»
اسم معنای «نجات» را میتوانید به فعلی چون «نجات یافتن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا شما را به نجاتی عظیم زنده نگاه دارد»
اینجا به نحوی از توصیه و کمک کردن یوسف به فرعون سخن گفته شده که گویی یوسف پدر فرعون است. ترجمه جایگزین: «من را راهنمای فرعون...کرد» یا «او مرا رئیس مشاورین فرعون...ساخت»
«خانه» اشاره به کسانی دارد که در کاخ او هستند. ترجمه جایگزین: «تمام اهل خانه او» یا «تمام کاخ او»
کلمه «زمین» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «حاکم بر تمام مردم مصر»
مقصود یوسف از به کارگیری این کلمه این است که «حاکم» نفر دوم مصر بعد از فرعون است. اطلاعات ضمنی را میتوانید به روشنی بیان کنید.
این آغاز نقل قولی سه لایه است.
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از مصر به کنعان معمولاً از کلمه «بالا» استفاده میکردند. [در فارسی انجام نشده]
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر معمولاً از کلمهای چون «پایین» استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «اینجا نزد من بیا» [در فارسی انجام نشده]
نقل قول سه لایهای که در آیه ۹ آغاز میشود همچنان ادامه مییابد.
نقل قول سه لایهای که در آیه ۹ آغاز شده اینجا به پایان میرسد.
نقل قولی سهلایه که در آیه ۹ با کلمات «بدو بگویید» آغاز شده اینجا به پایان میرسد. شاید مجبور شوید که تعداد لایههای این نقل قول را با ترجمه کردن آنها به نقل قول غیر مستقیم کاهش دهید. «بدو گویید: پسر تو، یوسف چنین میگوید كه خدا او را حاكم تمامی مصر ساخته است، پس باید نزد او بیاید و تأخیر نکند. و در زمین جوشن ساكن شود، تا نزدیك یوسف باشد، او و پسرانش و پسران پسرانش، و گلهاش و رمهاش با هر چه دارد. تا یوسف او را در آنجا بپروراند، زیرا كه پنج سال قحط باقی است، مبادا او و اهل خانهاش و متعلقانش بینوا گردند» یا «بدو گویید: ‘پسر تو، یوسف چنین میگوید كه خدا او را حاكم تمامی مصر ساخته است، پس باید نزد او بیاید و تأخیر نکند. و در زمین جوشن ساكن شود، تا نزدیك یوسف باشد، او و پسرانش و پسران پسرانش، و گلهاش و رمهاش با هر چه دارد. تا یوسف او را در آنجا بپروراند، زیرا كه پنج سال از قحط باقی است، تا مبادا او و اهل خانهاش و متعلقانش بینوا گردند»
اینجا به نحوی از «قحط» سخن گفته شده که گویی مقصدی است. ترجمه جایگزین: «نابود شدن» یا «از گرسنگی مردن» [در فارسی انجام نشده]
کلمه «چشمان» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تمام شما و بنیامین میتوانید ببنید»
کلمه «زبان» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «که من، یوسف با تو سخن میگویم»
«چگونه مردم مصر من را حرمت میگذارند»
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر معمولاً از کلمه «پایین» استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «پدرم را اینجا نزد من» [در فارسی انجام نشده]
«یوسف برادر خود، بنیامین را در آغوش گرفت و هر دو گریستند»
در خاور نزدیک باستان سلام و احوالپرسی کردن با بوسه از اقوام عملی معمول به حساب میآمده است. اگر زبان شما روشی برای اشاره به سلام و احوالپرسی صمیمانه دارد، از آن روش استفاده کنید. در صورت عدم تناسب آن با این موقعیت، از کلماتی استفاده کنید که مناسب هستند.
این یعنی یوسف هنگام بوسیدن آنها همچنان گریه میکرد.
پیشتر برادران از سخن گفتن با یوسف میترسیدند، اما اکنون حس میکردند که میتوانند راحت با او سخن گویند. معنای کامل این قسمت را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بعد از آن، برادرانش با خیال راحت با او سخن گفتند»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید و همچنین میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همه اهل کاخ فرعون خبر آمدن برادران یوسف را شنیدند»
این اشاره به کاخ فرعون دارد.
این آغاز نقل قولی دو لایه است.
نقل قول دو لایهای که در آیه ۱۷ آغاز شده در این قسمت به پایان میرسد.
نقل قول دولایهای که در آیه ۱۷ آغاز شده اینجا به پایان میرسد. این نقل قول را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم ترجمه کنید. « و فرعون به یوسف گفت که به برادران خود بگوید چنین بكنید: ‘چهارپایان خود را بار كنید و روانه شده، به زمین كنعان بروید. و پدر و اهل خانههای خود را برداشته، نزد من آیید، و نیكوتر زمین مصر را به شما میدهم تا از فربهی زمین بخورید» یا «فرعون به یوسف گفت که به برادران خود بگوید چنین بكنید: ‘چهارپایان خود را بار كنند، و روانه شوند، به زمین كنعان بروند. و پدر و اهل خانههای خود را برداشته، نزد من آیند، و نیكوتر زمین مصر را به آنها میدهم تا از فربهی زمین بخورند»
«بهترین زمین را در مصر به شما میدهم»
اینجا به نحوی از بهترین محصول زمین سخن گفته شده که گویی چربترین قسمت زمین است. ترجمه جایگزین: «بهترین غذای زمین را میخورید»
فرعون همچنان به یوسف میگوید که به برادرانش چه بگوید.
این آغاز نقل قولی دو لایه است.
این به معنای «در این لحظه» نیست بلکه جهت جلب توجه به نکتهای مهم که در ادامه میآید به کار رفته است.[در فارسی انجام نشده]
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. شاید لازم باشد که کلمات «تا به آنها بگویی» را نیز اضافه کنید، عبارتی که نویسنده حذف به قرینه کرده است. ترجمه جایگزین: «همچنین فرمان میدهم که به آنها بگویی» یا «تا به آنها بگویی»
«ارابه» واگنهایی با دو یا چهار چرخ هستند. حیوانات این ارابهها را میکشند.
نقل قول دولایه که در آیه ۱۹ آغاز میشود، اینجا به پایان میرسد.
نقل قولی دولایه است که در آیه ۱۹ آغاز میشود. این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. «اکنون مامور هستی که به آنها بگویی ارابهها از زمین مصر ببرند و زنان و فرزندان خود و پدرشان را بیاورند و بیایند. لازم نیست که نگران اسباب خود باشند زیرا نیکویی زمین مصر به آنها تعلق دارد.»
«آنچه برای سفر نیاز داشتند را به آنها داد»
هر یک از مردان به جز بنیامین یک دست لباس دریافت کردند. یوسف پنج دست لباس به بنیامین داد.
«۳۰۰ تکه»
الاغان بخشی از هدایا بودند.
معانی محتمل: ۱) «بحث نکنید» یا ۲) «ترسان مشوید»
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از مصر به کنعان معمولاً از کلمه «بالا» استفاده میکردند. [در فاسی متفاوت انجام شده]
«زمین مصر» اشاره به مردم مصر دارد. ترجمه جایگزین: «بر تمام مردم مصر حکومت میکند»
اینجا کلمه «دل» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تعجب کرد» یا «بسیار متعجب بود»
«راستی سخن آنها را باور نکرد»
«آنها به یعقوب گفتند»
«هر آنچه یوسف به آنها گفته بود»
کلمه «روح» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «یعقوب پدر آنها بهبود یافت» یا «یعقوب پدر آنها بسیار هیجانزده شد»
1و اسرائیل با هر چه داشت، كوچكرده، به بئرشبع آمد، و قربانیها برای خدای پدر خود، اسحاق، گذرانید.2و خدا در رؤیاهای شب، به اسرائیل خطاب كرده، گفت:«ای یعقوب! ای یعقوب!» گفت: «لبیك.»3گفت: «من هستم الله، خدای پدرت، از فرود آمدن به مصر مترس، زیرا در آنجا امتی عظیم از تو به وجود خواهم آورد.4من با تو به مصر خواهم آمد و من نیز تو را از آنجا البته باز خواهم آورد، و یوسف دست خود را بر چشمان تو خواهد گذاشت.»5و یعقوب از بِئرشَبَع روانه شد، و بنیاسرائیل پدر خود، یعقوب، و اطفال و زنان خویش را بر ارابههایی كه فرعون به جهت آوردن او فرستاده بود، برداشتند.6و مواشی و اموالی را كه در زمین كنعان اندوخته بودند، گرفتند. و یعقوب با تمامی ذریت خود به مصر آمدند.7و پسران و پسران پسران خود را با خود، و دختران و دختران پسران خود را، و تمامی ذریت خویش را به همراهی خود به مصر آورد.8و این است نامهای پسران اسرائیل كه به مصر آمدند: یعقوب و پسرانش رؤبین نخستزادۀ یعقوب.9و پسران رؤبین: حَنوك و فَلو و حَصرون و كَرْمی.10و پسران شمعون: یموئیل و یامین و اوهَد و یاكین و صوحَر و شاؤل كه پسرزن كنعانی بود.11و پسران لاوی: جِرشون و قُهات و مِراری.12و پسران یهودا: عیر و اونان و شیلَه و فارِص و زارَح. اما عیر و اونان در زمین كنعان مردند. و پسران فارص: حصرون و حامول بودند.13و پسران یساكار: تولاع و فُوَه و یوب و شِمرون.14و پسران زبولون: سارِد و ایلون و یاحِلئیل.15اینانند پسران لیه، كه آنها را با دختر خود دینه، در فدّان ارام برای یعقوب زایید. همۀ نفوس پسران و دخترانش سی و سه نفر بودند.16و پسران جاد: صَفیون و حَجی و شونی و اِصبون وعیری و اَرودی و اَرئیلی.17و پسران اَشیر: یمنَه و یشوَه و یشوی و بَریعَه، و خواهر ایشان ساره، و پسران بریعَه حابِر و مَلكیئیل.18اینانند پسران زِلفه كه لابان به دختر خود لیه داد، و این شانزده را برای یعقوب زایید.19و پسران راحیل زن یعقوب: یوسف و بنیامین.20و برای یوسف در زمین مصر، مَنَسی و اِفرایم زاییده شدند، كه اَسِنات دختر فوطی فارع، كاهن اون برایش بزاد.21و پسران بنیامین: بالع و باكِر و اَشبیل و جیرا و نَعمان و ایحی و رُش و مُفیم و حُفیم و آرْد.22اینانند پسران راحیل كه برای یعقوب زاییده شدند، همه چهارده نفر.23و پسر دان: حوشیم.24و پسران نفتالی: یحصِئیل و جونی و یصر و شِلیم.25اینانند پسران بِلهه، كه لابان به دختر خود راحیل داد، و ایشان را برای یعقوب زایید. همه هفت نفر بودند.26همۀ نفوسی كه با یعقوب به مصر آمدند، كه از صُلب وی پدید شدند، سوای زنان پسران یعقوب، جمیعاً شصت و شش نفر بودند.27و پسران یوسف كه برایش در مصر زاییده شدند، دو نفر بودند. پس جمیع نفوس خاندان یعقوب كه به مصر آمدند هفتاد بودند.28و یهودا را پیش روی خود نزد یوسف فرستاد تا او را به جوشن راهنمایی كند، و به زمین جوشن آمدند.29و یوسف ارابۀ خود را حاضر ساخت، تا به استقبال پدر خود اسرائیل به جوشن برود. و چون او را بدید به گردنش بیاویخت، و مدتی بر گردنش گریست.30و اسرائیل به یوسف گفت: «اكنون بمیرم، چونكه روی تو را دیدم كه تا بحال زنده هستی.»31و یوسف برادران خود واهل خانۀ پدر خویش را گفت: «میروم تا فرعون را خبر دهم و به وی گویم: "برادرانم و خانوادۀ پدرم كه در زمین كنعان بودند، نزد من آمدهاند.32و مردان شبانان هستند، زیرا اهل مواشیاند، و گلهها و رمهها و كل مایملك خود را آوردهاند."33و چون فرعون شما را بطلبد و گوید: "كسب شما چیست؟"34گویید: "غلامانت از طفولیت تا بحال اهل مواشی هستیم، هم ما و هم اجداد ما، تا در زمین جوشن ساكن شوید، زیرا كه هر شبان گوسفند مكروه مصریان است. »
یهوه به اسرائيل اجازه داد که به مصر برود. اسرائيل باید به یهوه و عهد او وفادار میماند. خدا همچنان آنها را در مصر برکت داد.
and and )
اقتصاد سرزمین مصر به خاطر سیلاب منظم رودخانه نیل بیشتر بر کشاورزی متمرکز بود تا دامداری. بنابراین مصریان از سبک زندگی کوچنشینی چوپانان بیزار بودند. طبق دستورات یوسف، عبرانیان اجازه داشتند که جدا از مصریان زندگی کنند.
«به بئرشبع رفت»
«بله، گوش میدهم»
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از کنعان به مصر معمولا از کلمه «فرود[پایین]» استفاده میکردند.
اینجا «تو» مفرد است و اشاره به یعقوب دارد. یعقوب در این قسمت به نسل خود اشاره میکند که تبدیل به امتی بزرگ خواهند شد. ترجمه جایگزین: «نسل بسیار به تو خواهم داد و آنها تبدیل به ملتی بزرگ میشوند»
«در مصر»
این وعده به یعقوب داده شده بود، ولی برای همه نسل اسرائیل تحقق خواهد یافت. ترجمه جایگزین: «قطعاً نسل تو را باز از مصر بیرون خواهم آورد»
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از مصر به کنعان معمولاً از کلمه «پایین» استفاده میکردند. [در فارسی انجام نشده]
عبارت «دست بر چشمان تو خواهد گذاشت» طریقی است که به آن واسطه میگوید یوسف هنگام مرگ اسرائيل حضور خواهد داشت و با دستان خود چشمان او را خواهد بست. ترجمه جایگزین: «یوسف هنگام مرگت حاضر خواهد بود»
رسم بود که اگر کسی با چشمان باز بمیرد، پلکش را ببندند. معنای کامل این قسمت را میتوانید گویاتر بیان کنید.
« از... حرکت کرد»
«ارابه» واگنهایی با دو یا چهار چرخ هستند. حیوانات این ارابهها را میکشند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۵: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
«به دست آورده بودند» یا «کسب کرده بودند»
«یعقوب با خود آورد»
«نوههای پسر»
«نوههای دختر»
این اشاره به اسامی کسانی دارد که نویسنده میخواهد فهرستی از آنها بیاورد.
«اعضای خانواده اسرائيل»
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی پسران یهودا از همسر او، شوعه، هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۳۸: ۳- ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این دو، پسران یهودا هستند که عروس وی، تامار، آنها را به دنیا آورده است. ببینید این اسامی را در پیدایش <۳۸: ۲۹- ۳۰> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
این نام دختر لیه است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۳۰: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید.
کلمات «پسران» و «دختران» اشاره به پسران، دختران و نوههای یعقوب از لیه دارند. ترجمه جایگزین: «جمعاً ۳۳ پسر، دختر و نوه داشت»
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک زن است.
این اسم کنیز لیه است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
این اشاره به ۱۶ فرزند، نوه و نتیجه از زلفه دارد.
این اسم یک زن است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۴۱: ۴۵> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۴۱: ۴۵> چطور ترجمه کردهاید.
«اون» نام یک شهر بود. این شهر به نام هلیپیس و مرکز پرستش خدای خدای خورشید «را» نیز معروف بود. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۴۱: ۴۵> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
این اشاره به چهارده پسر و نوه از راحیل دارد.
این اسم یک مرد است.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم کنیز راحیل است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
این اشاره به هفت فرزند و نوه از بلهه دارد.
«۶۶»
«۷۰»
«تا راه جوشن را به آنها نشان دهد»
کلمه «یوسف» اشاره به غلامان او دارد. ترجمه جایگزین: «غلامان یوسف ارابه را آماده کردند و یوسف رفت»
چون یوسف به مکان مرتفع تر سفر کرد از عبارت «[بالا] برود» استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «رفت تا اسرائيل را ببیند» [در فارسی انجام نشده]
« بازوانش را بر گرد پدر خود انداخت و بسیار گریست» [پدر خود را در آغوش گرفت و بسیار گریست]
«اکنون آماده مرگ هستم» یا «حالا خشنود میمیرم»
اینجا کلمه «روی» اشاره به کل شخص دارد. یعقوب شادی خود را از دیدن یوسف ابراز میکند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که تو را زنده دیدهام»
این آغاز نقل قولی دولایه است.
اینجا «خانه» اشاره به خانواده او دارد. ترجمه جایگزین: «خانواده پدر او» یا «اهل خانه پدر او»[در فارسی انجام شده]
هنگام سخن گفتن با مقامی بالاتر معمولاً از کلمه «[بالا]» استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «میروم تا به فرعون بگویم» [در فارسی انجام نشده]
نقل قول دولایه که در آیه ۳۱ آغاز شده اینجا به پایان میرسد.
نقل قول دولایهای که در آیه ۳۱ با «میروم» آغاز شده، اینجا به پایان میرسد. این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این قسمت را میتوانید در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «میروم تا فرعون را خبر دهم و به وی بگویم که برادرانم و خانوادۀ پدرم كه در زمین كنعان بودند، نزد من آمدهاند و به او گویم این مردان شبانان هستند، زیرا اهل مواشیاند، و گلهها و رمهها و كل مایملك خود را آوردهاند.»
این آغاز نقل قولی دولایه است.
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی مهم که قرار است در داستان رخ دهد به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشت باشید.
نقل قول دو لایهای که در آیه ۳۳ آغاز شده، اینجا به پایان میرسد.
نقل قولی دولایه که در آیه ۳۳ با کلمات «و چون فرعون شما را بطلبد» آغاز شده، اینجا به پایان میرسد. این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کنید. «و چون فرعون شما را بطلبد که كسب شما چیست باید بگویید شما از طفولیت تا به حال اهل مواشی هستید؛ هم شما و هم اجداد شما»
خانواده یوسف هنگامی که با فرعون سخن میگفتند، باید خود را «غلامانت» خطاب قرار میدادند. این روش رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. این قسمت را میتوانید با استفاده از ضمیر اول شخص جمع ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ما، غلامانت»
اسم معنای «مکروه» را میتوانید به صفتی چون «تنفرانگیز» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مصریان شبانان را تنفرانگیز میدانند»
1پس یوسف آمد و به فرعون خبر داده، گفت: «پدرم و برادرانم با گله و رمۀ خویش و هر چه دارند، از زمین كنعان آمدهاند و در زمین جوشن هستند.»2و از جمله برادران خود پنج نفر برداشته، ایشان را به حضور فرعون بر پا داشت.3و فرعون، برادران او را گفت: «شغل شما چیست؟» به فرعون گفتند: «غلامانت شبان گوسفند هستیم، هم ما و هم اجداد ما.»4و به فرعون گفتند: «آمدهایم تا در این زمین ساكن شویم، زیرا كه برای گلۀ غلامانت مرتعی نیست، چونكه قحط در زمین كنعان سخت است. و الا´ن تمنا داریم كه بندگانت در زمین جوشن سكونت كنند.»5و فرعون به یوسف خطاب كرده، گفت: «پدرت و برادرانت نزد تو آمدهاند،6زمین مصر پیش روی توست. در نیكوترین زمین، پدر و برادران خود را مسكن بده. در زمین جوشن ساكن بشوند. و اگر میدانی كه در میان ایشان كسانِ قابل میباشند، ایشان را سركاران مواشی من گردان. »7و یوسف، پدر خود، یعقوب را آورده، او را به حضور فرعون برپا داشت. و یعقوب، فرعون رابركت داد.8و فرعون به یعقوب گفت: «ایام سالهای عمر تو چند است؟»9یعقوب به فرعون گفت: «ایام سالهای غربت من صد و سی سال است. ایام سالهای عمر من اندك و بد بوده است، و به ایام سالهای عمر پدرانم در روزهای غربت ایشان نرسیده.»10و یعقوب، فرعون را بركت داد و از حضور فرعون بیرون آمد.11و یوسف، پدر و برادران خود را سكونت داد، و مِلكی در زمین مصر در نیكوترین زمین، یعنی در ارض رَعَمْسیس، چنانكه فرعون فرموده بود، بدیشان ارزانی داشت.12و یوسف پدر و برادران خود، و همۀ اهل خانۀ پدر خویش را به حسب تعداد عیال ایشان به نان پرورانید.13و در تمامی زمین نان نبود، زیرا قحط زیاده سخت بود، و ارض مصر و ارض كنعان بسبب قحط بینوا گردید.14و یوسف، تمام نقرهای را كه در زمین مصر و زمین كنعان یافته شد، به عوض غلهای كه ایشان خریدند، بگرفت، و یوسف نقره را به خانۀ فرعون درآورد.15و چون نقره از ارض مصر و ارض كنعان تمام شد، همۀ مصریان نزد یوسف آمده، گفتند: «ما را نان بده، چرا در حضورت بمیریم؟ زیرا كه نقره تمام شد.»16یوسف گفت: «مواشی خود را بیاورید، و به عوض مواشی شما، غله به شما میدهم، اگر نقره تمام شده است.»17پس مواشی خود را نزد یوسف آوردند، و یوسف به عوض اسبان و گلههای گوسفندان و رمههای گاوان و الاغان، نان بدیشان داد. و در آن سال به عوض همۀ مواشی ایشان، ایشان را به نان پرورانید.18و چون آن سال سپری شد در سال دوم به حضور وی آمده،گفتندش: «از آقای خود مخفی نمیداریم كه نقرۀ ما تمام شده است، و مواشی و بهایم از آن آقای ما گردیده، و جز بدنها و زمین ما به حضور آقای ما چیزی باقی نیست.19چرا ما و زمین ما نیز در نظر تو هلاك شویم؟ پس ما را و زمین ما را به نان بخر، و ما و زمین ما مملوك فرعون بشویم، و بذر بده تا زیست كنیم و نمیریم و زمین بایر نماند. »20پس یوسف تمامی زمین مصر را برای فرعون بخرید، زیرا كه مصریان هر كس مزرعۀ خود را فروختند، چونكه قحط بر ایشان سخت بود و زمین از آن فرعون شد.21و خلق را از این حد تا به آن حد مصر به شهرها منتقل ساخت.22فقط زمین كَهَنه را نخرید، زیرا كهنه را حصّهای از جانب فرعون معین شده بود، و از حصّهای كه فرعون بدیشان داده بود، میخوردند. از این سبب زمین خود را نفروختند.23و یوسف به قوم گفت: «اینك، امروز شما را و زمین شما را برای فرعون خریدم، همانا برای شما بذر است تا زمین را بكارید.24و چون حاصل برسد، یك خمس به فرعون دهید، و چهار حصه از آن شما باشد، برای زراعت زمین و برای خوراك شما و اهل خانههای شما و طعام به جهت اطفال شما.»25گفتند: «تو ما را اِحیا ساختی، در نظر آقای خود التفات بیابیم، تا غلام فرعون باشیم.»26پس یوسف این قانون را بر زمین مصر تا امروز قرار داد كه خمس از آن فرعون باشد، غیر از زمین كهنه فقط، كه از آن فرعون نشد.27و اسرائیل در ارض مصر در زمین جوشن ساكن شده، مِلك در آن گرفتند، و بسیار بارور و كثیر گردیدند.28و یعقوب در ارض مصر هفده سال بزیست. و ایام سالهای عمر یعقوب صد و چهل و هفت سال بود.29و چون حین وفات اسرائیل نزدیك شد،پسر خود یوسف را طلبیده، بدو گفت: «الا´ن اگر در نظر تو التفات یافتهام، دست خود را زیر ران من بگذار، و احسان و اِمانت با من بكن، و زنهار مرا در مصر دفن منما،30بلكه با پدران خود بخوابم و مرا از مصر برداشته، در قبر ایشان دفن كن.» گفت: «آنچه گفتی خواهم كرد.»31گفت: «برایم قسم بخور،» پس برایش قسم خورد و اسرائیل بر سر بستر خود خم شد.
بخشی از عهد ابراهیمی شامل برکت یافتن کسانی بود که نسل ابراهیم را برکت میدادند. چون فرعون با قوم عبرانی رفتاری خوب داشت یهوه نیز هنگام سکونت قوم عبرانی در مصر اهل آن سرزمین را برکت داد. قوم عبرانی هنگام این عهد بسیار کثیر شدند.
and and )
در خاور نزدیک باستان شخص وفات کرده معمولاً در زادگاه خود دفن میشد. یعقوب مایل نبود در مصر دفن شود، چون مصر خانه اصلی قوم اسرائیل نبود. این درسی برای قوم اسرائيل بود تا در یابند که کنعان، سرزمین وعده، خانه اصلی آنها است.
مشخص نیست که یوسف چنان که از ترجمه ULB برداشت میشود، به همراه پدر و خانواده خود از کنعان به جوشن رفت و سپس تنها از جوشن برای دیدن فرعون آمد و سپس باز به دنبال پنج برادر خود به جوشن برگشت یا همان طور که در ترجمه UDB ذکر شده، پنج برادر خود را بار اول از جوشن همراه خود آورد تا به دیدن فرعون برود.
مشخص نیست که یوسف چنانکه از ترجمه ULB برداشت میشود، به همراه پدر و خانواده خود از کنعان به جوشن رفت و سپس تنها از جوشن برای دیدن فرعون آمد و سپس باز به دنبال پنج برادر خود به جوشن برگشت یا همان طور که در ترجمه UDB ذکر شده پنج برادر خود را بار اول از جوشن همراه خود آورد تا به دیدن فرعون برود.
«غلامانت، شبانان گله»
برادران یوسف خود را «غلامانت» خطاب قرار میدهند. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. این قسمت را میتوانید با استفاده از ضمیر اول شخص جمع بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ما، غلامانت» یا «ما»
«هم ما و هم اجدادمان» یا «هم ما و هم نیاکان ما»
«آمدهایم تا مدتی در مصر بمانیم»
«علفی برای چرا نیست»
این به معنای «در این لحظه» نیست، بلکه توجه مخاطب را به نکته مهمی که در ادامه میآید، جلب میکند.
«زمین مصر رو به شما باز است» یا «تمام سرزمین مصر در اختیار شما است»
«پدر و برادرانت را در زمین جوشن که بهترین ناحیه است، ساکن گردان»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آنها قادر به مراقبت از حیوانات هستند. ترجمه جایگزین: «اگر کسانی را میان آنها میشناسی که مهارت لازم برای مراقبت از حیوانات را دارند.»
اینجا «برکت داد» یعنی میل خود برای روی دادن اتفاقات مثبت و مفید را برای آن شخص ابراز کرد.
«چند سال داری؟»
عبارت «سالهای غربت من» اشاره به مدت زمانی دارد که یعقوب بر زمین مشغول سفر از جایی به جای دیگر بود. ترجمه جایگزین: «۱۳۰ سال بر زمین سفر کردم»
مقصود یعقوب این است که زندگی او در مقایسه با زندگی ابراهیم و اسحاق کوتاه بوده است.
یعقوب درد و مشکلات بسیاری را در طول زندگی خود تحمل کرده است.
«سپس یوسف از پدر و برادران خود مراقبت کرد و به آنها کمک کرد تا در محل سکونت خود جا بگیرند.»
این اسم دیگر زمین جوشن است.
کلمه «عیال» به معنای فرزندان کوچک در خانواده است. ترجمه جایگزین: «بر حسب تعداد فرزندان کوچکی که در خانواده بودند»
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. نویسنده بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
این اشاره به کسانی دارد که در آن سرزمینها زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «مردم مصر و مردم کنعان»
«لاغر و ضعیف شد»
«مردم مصر و کنعان تمام پول خود را صرف خرید غلات از یوسف کردند»
احتمالاً یوسف به خادمان خود دستور داد که پول را جمعآوری کنند و بیاورند.
کلمه «ارض» اشاره به مردمی دارد که در آن سرزمینها زندگی میکردند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم مصر و کنعان تمام پول خود را خرج کردند»
«از زمین مصر و زمین کنعان»
آن اشخاص پرسشی را به کار میبرند تا بر میزان درماندگی خود برای خرید غذا تاکید کنند. این پرسش را میتوانید در قالب جملهای خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «لطفاً نگذار به خاطر خرج کردن همه پول خود بمیریم»
کلمه «نان» به طور کلی اشاره به غذا دارد. ترجمه جایگزین: «به آنها غذا داد» یا «برای آنها غذا فراهم کرد»
«مردم نزد یوسف آمدند»
مردم یوسف را «آقای خود» خطاب قرار میدهند. این روشی رسمی برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است. این قسمت را میتوانید با استفاده از ضمیر دوم شخص ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «از تو، آقایمان، پنهان نخواهیم کرد» یا «از تو مخفی نمیکنیم»
«حضور[نظر]» اشاره به خود یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «چیزی نمانده که به تو، آقایمان، بدهیم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «نظر» اشاره به بینایی یوسف دارد. مردم با به کارگیری این پرسش بر میزان درماندگی خود برای خرید غذا تاکید میکنند. این پرسش را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «لطفاً فقط مردن ما و نابودی سرزمین ما را نظاره نکن!»
آن زمین بِلا استفاده و نابود شد چون دانهای برای کاشت نبود؛ پس اینجا به نحوی از نابودی زمین سخن گفته شده که گویی زمین قرار است بمیرد. [در فارسی انجام شده]
«پس آن سرزمین مال فرعون شد»
«اما او زمین کهنه را نخرید»
«حصه» اشاره به مبلغ پول یا میزان غذایی دارد که کسی به شخصی دیگر میدهد. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فرعون هر روز میزان مشخصی غذا به کاهنین داد»
«از آنچه فرعون به آنها میداد، میخوردند»
«تا بتوانید بکارید»
کلمه «خمس» یک قسمت از کل است. ترجمه جایگزین: «زمان درو محصول را به پنج قسمت تقسیم کنید. یک قسمت را به فرعون بپردازید و چهار قسمت را برای خود نگه دارید»
اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشوند را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «برای غذای اهل خانه شما و غذای فرزندان شما»
عبارت «التفات بیابیم» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط کسی دیگر است. چشمان همچنین اشاره به «دیدن» دارند و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «تا از ما خشنود باشی»
«در زمین مصر» یا «در سراسر سرزمین مصر»
این یعنی تا آن زمان که نویسنده این متن را مینوشت.
ببینید کلمه «خمس» را در <پیدایش ۴۷: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «کثیر شد» نحوه «بارور» شدن آنها را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «صاحب فرزندان بسیار شدند»
کلمه «بارور» به معنای کامیابی یا صاحب فرزند شدن است.
«۱۷ سال»
«پس یعقوب ۱۴۷ سال عمر کرد»
اینجا به نحوی از زمان سخن گفته شده که گویی زمان سفر میکند و به جایی میآید. ترجمه جایگزین: «زمانی که تقریباً وقت مردن اسرائيل رسیده بود»
کلمه «نظر» کنایه از دیدن و «دیدن» اشاره به افکار یا نظرات دارد. ترجمه جایگزین: «اگر نزد تو التفات یافتم» یا «اگر تو را خشنود کردهام»[اگر لطف تو شامل حال من شد]
این کلمه به معنای «در این لحظه» نیست، بلکه به منظور جلب توجه به نکتهای که در ادامه میآید به کار رفته است.
این به معنای تایید شخصی توسط کسی دیگر است.
این عمل نشان از بستن عهدی مهم بود. ببینید این قسمت را در <پیدایش ۲۴: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
اسامی معنای «احسان» و «امانت» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با من وفادارانه و با امانت رفتار کن»
کلمه «زنهار» بر خواسته او تاکید بیشتری میکند.
کلمه «بخوابم» روشی مودبانه است که اشاره به مردن دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی بمیرم و به اعضای خانواده وفات کرده خود بپیوندم»
«به من قول بده» یا «برای من سوگند بخور»
«به او قول داد» یا «برای او سوگندی خورد»
1و بعد از این امور، واقع شد كه به یوسف گفتند: «اینك پدر تو بیمار است.» پس دو پسر خود، مَنَسی و اِفرایم را با خود برداشت.2و یعقوب را خبر داده، گفتند: «اینك پسرت یوسف، نزد تو میآید.» و اسرائیل، خویشتن را تقویت داده، بر بستر بنشست.3و یعقوب به یوسف گفت: «خدای قادر مطلق در لوز در زمین كنعان به من ظاهر شده، مرا بركت داد.4و به من گفت: هر آینه من تو را بارور و كثیر گردانم، و از تو قومهای بسیار بوجود آورم، و این زمین را بعد از تو به ذریت تو، به میراث ابدی خواهم داد.5و الا´ن دو پسرت كه در زمین مصر برایت زاییده شدند، قبل از آنكه نزد تو به مصر بیایم، ایشان از آن من هستند، اِفرایم و مَنَسی مثل رؤبین و شمعون از آن من خواهند بود.6و اما اولاد تو كه بعد از ایشان بیاوری، از آن تو باشند و در ارث خود به نامهای برادران خود مسمّی شوند.7و هنگامی كه من از فدّان آمدم، راحیل نزد من در زمین كنعان به سر راه مرد، چون اندك مسافتی باقی بود كه به اِفرات برسم، و او را درآنجا به سر راهِ افرات كه بیتلحم باشد، دفن كردم. »8و چون اسرائیل، پسران یوسف را دید، گفت: «اینان كیستند؟»9یوسف، پدر خود را گفت: «اینان پسران منند كه خدا به من در اینجا داده است.» گفت: «ایشان را نزد من بیاور تا ایشان را بركت دهم. »10و چشمان اسرائیل از پیری تار شده بود كه نتوانست دید. پس ایشان را نزدیك وی آورد و ایشان را بوسیده، در آغوش خود كشید.11و اسرائیل به یوسف گفت: «گمان نمیبردم كه روی تو را ببینم، و همانا خدا، ذریت تو را نیز به من نشان داده است.»12و یوسف ایشان را از میان دو زانوی خود بیرون آورده، رو به زمین نهاد.13و یوسف هر دو را گرفت، افرایم را به دست راست خود به مقابل دست چپ اسرائیل، و منسی را به دست چپ خود به مقابل دست راست اسرائیل، و ایشان را نزدیك وی آورد.14و اسرائیل دست راست خود را دراز كرده، بر سر اِفرایم نهاد و او كوچكتر بود و دست چپ خود را بر سر مَنَسی، و دستهای خود را به فراست حركت داد، زیرا كه مَنَسی نخستزاده بود.15و یوسف را بركت داده، گفت: «خدایی كه در حضور وی پدرانم، ابراهیم و اسحاق، سالك بودندی، خدایی كه مرا از روز بودنم تا امروز رعایت كرده است،16آن فرشتهای كه مرا از هر بدی خلاصی داده، این دو پسر را بركت دهد و نام من و نامهای پدرانم، ابراهیم و اسحاق، بر ایشان خوانده شود، و در وسط زمین بسیار كثیر شوند. »17و چون یوسف دید كه پدرش دست راستخود را بر سر افرایم نهاد، بنظرش ناپسند آمد، و دست پدر خود را گرفت، تا آن را از سر اِفرایم به سر مَنَسی نقل كند.18و یوسف به پدر خود گفت: «ای پدر من، نه چنین، زیرا نخستزاده این است، دست راست خود را به سر او بگذار.»19اما پدرش ابا نموده، گفت: «میدانم ای پسرم! میدانم! او نیز قومی خواهد شد و او نیز بزرگ خواهد گردید، لیكن برادر كهترش از وی بزرگتر خواهد شد و ذریت او امتهای بسیار خواهند گردید. »20و در آن روز، او ایشان را بركت داده، گفت: «به تو اسرائیل بركت طلبیده، خواهند گفت كه خدا تو را مثل اِفرایم و مَنَسی گرداناد.» پس اِفرایم را به مَنَسی ترجیح داد.21و اسرائیل به یوسف گفت: «همانا من میمیرم، و خدا با شما خواهد بود، و شما را به زمین پدران شما باز خواهد آورد.22و من به تو حصهای زیاده از برادرانت میدهم، كه آن را از دست اموریان به شمشیر و كمان خود گرفتم. »
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴۸: ۱۵- ۱۶ و ۵۸: ۲۰ انجام میدهد.
برکت یعقوب به یوسف و پسرانش، مَنَسی و اِفرایم داده شد. احتمالاً چنین امری با به ارث رسیدن وعدههای یهوه به ابراهیم، متمایز است چون کلام خدا تمام نسل اسرائيل را وارث این وعدهها به حساب میآورد.
and and )
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع قسمتی جدید از داستان به کار رفته است.
«کسی به یوسف گفت»
«گوش بده، پدر تو.» اینجا کلمه «اینک» برای جلب توجه یوسف به کار رفته است.
«پس یوسف برداشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی به یعقوب گفت»
«پسرت یوسف پیش تو آمده است»
نویسنده اینجا به نحوی از تقلای اسرائيل برای نشستن در بستر سخن گفته که گویی او «قوت» خویش را جمع میکند درست مثل کسی که اشیایی را جمع میکند. ترجمه جایگزین: «اسرائيل تلاش بسیار کرد تا در بستر خود بنشیند» یا «اسرائيل تقلا کرد تا در بستر بنشیند»
این نام یک شهر است. ببینید اسم این شهر را در <پیدایش ۲۸: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید که در نقطهای دیگر آغاز میشود. ترجمه جایگزین: «در زمین کنعان...و من را برکت داد» [متن گویا نیست]
این اشاره به خدا دارد که رسماً برکت را بر کسی اعلام میکند.
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید که در نقطهای دیگر آغاز میشود. ترجمه جایگزین: «و او به من گفت»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و به من گفت که من را باور و کثیر میگرداند. و گفت که از من جماعتی از اقوام را به وجود خواهد آورد و این سرزمین را به نسل من خواهد بخشید تا مایملک ابدی آنها شود»
خدا از عبارت «هر آینه» استفاده میکند تا توجه یعقوب را به آنچه که قرار است بگوید، جلب کند.
عبارت «تو را ...کثیر گردانم» نحوه «بارور» شدن یعقوب توسط خدا را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «نسل بسیاری به تو خواهم داد»
کلمه «تو» اشاره به یعقوب دارد ولی شامل نسل او نیز میشود. ترجمه جایگزین: « نسل تو را تبدیل به قومهای بسیار خواهم کرد»
«ملکی دائم»
این کلمه به معنای «در این لحظه» نیست، بلکه برای جلب توجه مخاطب به نکته مهمی که در ادامه میآید به کار رفته است.
اِفرایم و مَنَسی هر یک مثل برادران یوسف قسمتی از زمین را دریافت خواهند کرد.
معانی محتمل:۱) مابقی فرزندان یوسف به عنوان عضوی از سبط افرایم و منسی زمینی به ارث خواهند برد یا ۲) یوسف زمینی جداگانه به افرایم و منسی داد و فرزندان دیگر یوسف آن زمین را به ارث خواهند برد. ترجمه جایگزین: «در مورد میراث آنها، تو آنها را تحت نام برادرانشان بیاور»
این نام دیگر شهر بیتلحم است. ببیند این اسم را در <پیدایش ۳۵: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
«اینها پسران که هستند»
پدر رسماً برکت را بر فرزندان و نوهها اعلام میکرد.
کلمه «[الان]» به منظور نشانگذاری تغییر به کار رفته است. این تغییر از داستان اصلی به اطلاعات پس زمینهای در مورد اسرائيل است. [در فارسی انجام نشده]
«اسرائيل آنها را بوسید»
کلمه «روی» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تا تو را دوباره ببینم»
یوسف پسران خود را بر دامان یا زانوی اسرائيل قرار داد که نشان از به فرزندی پذیرفته شدن آن فرزندان توسط اسرائيل است. چنین عملی حق الارثی خاص از سوی یعقوب را شامل حال فرزندان یوسف میکرد.
یوسف سر خم کرد تا پدر خود را حرمت نهد.
یوسف پسران را به نحوی جا داد که اسرائيل دست راست خود را بر منسی گذارد. منسی پسر بزرگتر بود و دست راست نشان از دریافت برکت خاص بود.
گذاشتن دست راست بر سر افرایم نشان از آن است که افرایم برکتی عظیمتر را دریافت خواهد کرد.
کلمه «یوسف» همچنین اشاره به افرایم و منسی دارد. تنها از یوسف نام برده شده چون او پدر خانواده است.
اینجا به نحوی از خدمت کردن به خدا سخن گفته شده که گویی در حضور او راه میروند. ترجمه جایگزین: «خدایی که پدربزرگم ابراهیم و پدرم اسحاق او را خدمت میکردند»
خدا به نحوی از اسرائيل مراقبت کرد که شبانی از گوسفندان مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «که از من به نحوی مراقبت کرد که شبانی از حیوانات خود مراقبت میکند»
ارجاعات احتمالی این کلمات: ۱) فرشتهای که خدا برای مراقبت از یعقوب فرستاده است یا ۲) خدا که به هیبت فرشته برای محافظت از یعقوب ظاهر شد.
«مراقبت کرده»
کلمه «نام» اشاره به شخص دارد. عبارت «نام من بر ایشان خوانده شود» اصطلاحی به معنای به یادآورده شدن فردی با نام فردی دیگر است. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردم، ابراهیم، اسحاق و من را به خاطر افرایم و منسی به یاد بیاورند»
شناسه مستتر فاعلی در «شوند» اشاره به افرایم و منسی دارد، ولی شامل نسل آنها نیز میشود. ترجمه جایگزین: «نسل بسیار داشته باشند که در سراسر زمین ساکن شوند»
دست راست نشان از برکتی عظیمتر بود که پسر بزرگتر قرار بود دریافت کند.
کلمه «او» اشاره به منسی دارد، ولی شامل نسل او نیز میشود. ترجمه جایگزین: «پسر بزرگتر نسل بسیار خواهد داشت و آنها تبدیل به قومی بزرگ خواهند شد»
«آن روز...با این کلمات، گفت»
«مردم اسرائيل اسم تو را هنگام برکت دادن دیگران اعلام خواهند کرد»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به نام تو. آنها از خدا خواهند خواست که دیگران را مانند افرایم و منسی کنند» [در فارسی انجام شده]
اسرائيل نام افرایم را اول میآورد. چنین امری نشان از آن است که افرایم از منسی بزرگتر خواهد شد.
اینجا از بیشتر برکت دادن افرایم و مهمتر تلقی کردن او نسبت به منسی به نحوی سخن گفته شده که گویی اسرائيل جسماً او را در مقابل منسی قرار میدهد.
کلمه «شما» و مشتقات آن جمع هستند و اشاره به کل قوم اسرائيل دارند.
این اصطلاح به معنای یاری رساندن خدا و برکت دادن قوم اسرائيل است. ترجمه جایگزین: «خدا به شما کمک خواهد کرد» یا «خدا شما را برکت خواهد داد»
اینجا «خواهد آورد» را میتوانید «خواهد برد» ترجمه کنید.
«سرزمین اجداد شما»
معانی محتمل: ۱) اینجا به نحوی از حرمت و اقتدار بیشتر یوسف نسبت به برادران خود سخن گفته شده که گویی او جسماً از آنها برتر است. ترجمه جایگزین: «به تو، که از برادرانت عظیمتری، آن حصه[تپه][کوه پایه] را میدهم» یا ۲) مقصود یعقوب این است که به یوسف زمینی بیشتر از برادران او میدهد. ترجمه جایگزین: «به تو، نصیبی بیشتر از برادرانت میدهم. آن پای کوه را به تو میدهم.»[کلمات متفاوت در فارسی استفاده شده]
اینجا «تو» مفرد است و اشاره به یوسف دارد.
کلمات «شمشیر» و «کمان» اشاره به مبارزه کردن در میدان جنگ دارند. ترجمه جایگزین: «تکه زمینی که برای آن جنگیدم و از اموریان گرفتم»
1و یعقوب، پسران خود را خوانده،گفت: «جمع شوید تا شما را از آنچه در ایام آخر به شما واقع خواهد شد، خبر دهم.2ای پسران یعقوب جمع شوید و بشنوید! و به پدر خود، اسرائیل، گوش گیرید.3«ای رؤبین! تو نخستزادۀ منی، توانایی من و ابتدای قوتم، فضیلت رفعت و فضیلت قدرت.4جوشان مثل آب، برتری نخواهی یافت، زیرا كه بر بستر پدر خود برآمدی. آنگاه آن را بیحرمتساختی، به بستر من برآمد.5«شمعون و لاوی برادرند. آلات ظلم، شمشیرهای ایشان است.6ای نفس من به مشورت ایشان داخل مشو، و ای جلال من به محفل ایشان متحد مباش زیرا در غضب خود مردم را كشتند. و در خودرأیی خویش گاوان را پی كردند.7ملعون باد خشم ایشان، كه سخت بود، و غضب ایشان زیرا كه تند بود! ایشان را در یعقوب متفرق سازم و در اسرائیل پراكنده كنم.8«ای یهودا تو را برادرانت خواهند ستود. دستت بر گردن دشمنانت خواهد بود، و پسران پدرت، تو را تعظیم خواهند كرد.9یهودا شیربچهای است، ای پسرم از شكار برآمدی. مثل شیر خویشتن را جمع كرده، در كمین میخوابد و چون شیرمادهای است. كیست او را برانگیزاند؟10عصا از یهودا دور نخواهد شد. و نه فرمانفرمایی از میان پایهای وی تا شیلو بیاید. و مر او را اطاعت امتها خواهد بود.11كّرۀ خود را به تاك و كّرۀ الاغ خویش را به مو بسته. جامۀ خود را به شراب، و رخت خویش را به عصیر انگور میشوید.12چشمانش به شراب سرخ و دندانش به شیر سفید است.13«زبولون، بر كنار دریا ساكن شود، و نزد بندر كشتیها. و حدود او تا به صیدون خواهد رسید.14یساكار حمار قوی است در میان آغلها خوابیده.15چون محل آرمیدن را دید كه پسندیده است، و زمین را دلگشا یافت، پس گردن خویش را برای بار خم كرد، و بندۀ خراج گردید.16«دان، قوم خود را داوری خواهد كرد، چون یكی از اسباط اسرائیل.17دان ماری خواهد بودبه سر راه، و افعی بر كنار طریق كه پاشنۀ اسب را بگزد تا سوارش از عقب افتد.18ای یهوه منتظر نجات تو میباشم.19«جاد، گروهی بر وی هجوم خواهند آورد، و او به عقب ایشان هجوم خواهد آورد.20اشیر، نان او چرب خواهد بود، و لذات ملوكانه خواهد داد.21نفتالی، غزال آزادی است، كه سخنان حسنه خواهد داد.22«یوسف، شاخۀ باروری است. شاخۀ بارور بر سر چشمهای كه شاخههایش از دیوار برآید.23تیراندازان او را رنجانیدند، و تیر انداختند و اذیت رسانیدند.24لیكن كمان وی در قوت قایم ماند و بازوهای دستش به دست قدیر یعقوب مقوی گردید كه از آنجاست شبان و صخرۀ اسرائیل.25از خدای پدرت كه تو را اعانت میكند، و از قادرمطلق كه تو را بركت میدهد، به بركات آسمانی از اعلی و بركات لجهای كه در اسفل واقع است، و بركات پستانها و رحم.26بركات پدرت بر بركات جبال ازلی فایق آمد، و بر حدود كوههای ابدی و بر سر یوسف خواهد بود، و بر فرق او كه از برادرانش برگزیده شد.27«بنیامین، گرگی است كه میدرد. صبحگاهان شكار را خواهد خورد، و شامگاهان غارت را تقسیم خواهد كرد. »28همۀ اینان دوازده سبط اسرائیلند، و این است آنچه پدر ایشان، بدیشان گفت و ایشان را بركت داد، و هر یك را موافق بركت وی بركت داد.29پس ایشان را وصیت فرموده، گفت: «من بهقوم خود ملحق میشوم، مرا با پدرانم در مغارهای كه در صحرای عفرونِ حِتّی است، دفن كنید.30در مغارهای كه در صحرای مكفیله است، كه در مقابل ممری در زمین كنعان واقع است، كه ابراهیم آن را با آن صحرا از عفرون حتی برای ملكیت مقبره خرید.31آنجا ابراهیم و زوجهاش، ساره را دفن كردند؛ آنجا اسحاق و زوجۀ او رفقه را دفن كردند؛ و آنجا لیه را دفن نمودم.32خرید آن صحرا و مغارهای كه در آن است از بنیحتّ بود.»33و چون یعقوب وصیت را با پسران خود به پایان برد، پایهای خود را به بستر كشیده، جان بداد و به قوم خویش ملحق گردید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با ۴۹: ۱- ۲۷ انجام میدهد.
سخنانی که یعقوب به پسرانش گفت احتمالاً نبوت هستند. این نبوتها مربوط به نسل هر یک از پسران یعقوب میشوند که بعدها دوازده سبط اسرائيل را تشکیل خواهند داد.
این نبوت نشان میدهد که یهودا سبط حاکم اسرائيل خواهد شد. پادشاهان آینده اسرائيل همه از سبط یهودا بودند.
چون موسی نویسنده کتاب پیدایش است، این جمله را خود او به عنوان راوی داستان اضافه کرده است.
این برکت نهایی یعقوب بر پسرانش را آغاز میکند. برکات او تا <پیدایش ۴۹: ۲۷> ادامه مییابند. برکات یعقوب به حالت منظوم نوشته شدهاند.
این جملات هر دو یک سخن را به منظور تاکید بیان میکنند. ترجمه جایگزین: «بیایید و با دقت به پدرتان گوش دهید»
یعقوب با استفاده از سوم شخص به خود اشاره میکند. این قسمت را میتوانید با استفاده از ضمیر اول شخص بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پسرانم. گوش دهید، پدر شما»
عبارت «نخستزاده منی، توانایی من» و «ابتدای قوتم» هر دو یک معنا دارند. کلمات «توانایی» و «قوت» به توانایی یعقوب برای صاحب فرزند اشاره دارند. کلمات «نخست زاده» و «ابتدا» به معنای نخست زادگی روببین است. ترجمه جایگزین: «اولین فرزند من بعد از اینکه مرد شدم»
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «در حرمت و قدرت اول هستی» یا «در حرمت و قوت از همه برتری»
یعقوب روبین را با جریان آب خروشانی مقایسه میکند تا به این واسطه بر اینکه روبین قادر به کنترل خشم خود نیست و ثبات ندارد تاکید کند.
«میان برادران برتری نخواهی یافت»
کلمه «بستر» اشاره به زن غیررسمی یعقوب، بلهه، دارد. یعقوب به هنگامی اشاره میکند که روبین با بلهه همبستر شد (<پیدایش ۳۵: ۲۲>). ترجمه جایگزین: «زیرا بر بستر من رفتی و با بلهه، که زن دیگر من بود، خوابیدی. تو باعث شرم من شدی»
هر دوی این جملات یک معنا دارند.
این تنها به معنای برادر خونی بودن آنها نیست. یعقوب تاکید میکند که آنها با یکدیگر همکاری کردند تا اهل شکیم را بکشند.
«آنها از شمشیرشان برای آسیب رساندن و کشتن مردم استفاده میکنند»
یعقوب اینجا از کلمه «نفس» و «جلال[دل]» استفاده میکند تا به خود اشاره کند و بگوید که مردم دیگر و شاید هم خدا، او را آنقدر حرمت میگذارند که او نمیخواهد با کسانی متحد شود که نقشههای شرورانه میکشند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. یعقوب با ترکیب این عبارات تاکید میکند که نمیخواهد با شریران همکاری داشته باشد. ترجمه جایگزین: «قطعاً برای تحقق نقشههایشان به آنها نخواهم پیوست»
این اشاره به شمعون و لاوی دارد که فقط برای سرگرمی خود گاوها را ناقص میکردند.
این اشاره به بریدن رباط پای حیوان دارد که سبب ناتوانی حیوان در راه رفتن میشود.
اینجا به نحوی از لعن شدن شمعون و لاوی توسط خدا سخن گفته شده که گویی خدا خشم و غضب آنها را لعن میکند. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند میگوید ‘آنها را به خاطر خشم سخت و غضب تندشان لعن خواهم کرد» یا «من، خداوند، آنها را به خاطر خشم سخت و غضب تندشان لعن خواهم کرد»
نبی در نبوت خود معمولاً به نحوی کلام خدا را بیان میکند که گویی خدا خود سخن میگوید. چنین امری بر اتحاد تنگاتنگ نبی و خدا تاکید میکند.
کلمات «لعن میکنم[ملعون باد]» از مضمون برداشته میشوند. ترجمه جایگزین: «غضب آنها را لعن میکنم، چون بیرحمانه غضب گرفتند»
شناسه مستتر فاعلی در افعال اشاره به خدا دارد. کلمه «ایشان را» اشاره به شمعون و لاوی دارد و کنایه از نسل آنها نیز هست. کلمات «یعقوب» و «اسرائيل» کنایه هستند و اشاره به همه مردم اسرائيل دارند. ترجمه جایگزین: «نسل آنها را منقسم میسازم و آنها را میان همه قوم اسرائيل پراکنده خواهم کرد»
این دو جمله یک معنا دارند.
جمله دوم دلیل جمله اول را بیان میکند. چنین امری را میتوانید با استفاده از کلمات «زیرا» یا «چون» مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «تو را خواهند ستود. زیرا دستت» یا «تو را میستایند چون دستت»
این روشی برای گفتن «تو بر دشمنانت غلبه خواهی کرد» است.
این به معنای خم شدن برای ادای حرمت و احترام به طرف مقابل است.
یعقوب به نحوی از یهودا سخن میگوید که گویی بچه شیر است. یعقوب بر قوت یهودا تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «یهودا مثل شیر بچهای است.»
«تو، پسرم، از خوردن صید خود بازگشتهای»
یعقوب یهودا را با شیر ماده نیز مقایسه میکند. شیرهای ماده، شکارچیان اصلی گله و مراقبین توله شیرها هستند.
یعقوب با استفاده از این سوال تاکید میکند که چقدر دیگران از یهودا میترسند. ترجمه جایگزین: «کسی نمیخواهد او را بیدار کند»
«عصا» تکه چوبی بلند و مزین است که پادشاهان آن را حمل میکردند. این کلمه کنایه از قدرت برای حکومت کردن است. «یهودا» اشاره به نسل او دارد. ترجمه جایگزین: «قدرتِ حکومت همیشه نزد نسل یهودا خواهد بود»
معانی محتمل: ۱) «شیلو» به معنای «خراج[باج]» است. ترجمه جایگزین: «تا ملتها از او اطاعت کنند و خراج خود را نزد او آورند» یا ۲) «شیلو» اشاره به شهر شیلو دارد. ترجمه جایگزین: «تا حاکمین به شیلو بیایند. پس ملتها از او اطاعت خواهند کرد» بسیاری فکر میکنند که این نبوت مربوط به مسیح موعود [ماشیح] است. مسیح از نسل داود پادشاه است. داود از نسل یهودا است.
«امتها» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «مردم امتها از او اطاعت خواهند کرد»
این جملات یک معنا دارند. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که تاک آن قدر پر از انگور است که ارباب باکی ندارد، الاغ مقداری از انگورها را بخورد.
معانی محتمل مشتقات ضمیر سوم شخص مفرد: ۱) این ضمائر به نسل یهودا اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «ایشان...ایشان را» یا ۲) آنها به حاکمی اشاره میکنند که در <پیدایش ۴۹: ۱۰> از آن نام برده شده که ممکن است به ماشیح[مسیح موعود] اشاره داشته باشد.
این جملات هر دو یک معنا دارند. این به طور ضمنی اشاره میکند که آن قدر انگور فراوان است که میتوانند لباسهای خود را در آب انگور بشویند.
معمولاً رویدادهای نبوتی که قرار است در آینده رخ دهند به نحوی توصیف میشوند که گویی قبلاً رخ دادهاند. چنین روشی بر قطعاً روی دادن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خواهند شست» یا «او خواهد شست»
اینجا به نحوی از آب انگور سخن گفته میشود که گویی خون است. این بر قرمزی آب انگور تاکید میکند.
این اشاره به رنگ چشم کسی دارد که مانند شراب سرخ است. معانی محتمل: ۱) چشمان تیره به طور ضمنی اشاره به چشمان سالم دارند یا ۲) چشمان کسانی که از نوشیدن شراب بسیار قرمز خواهند شد.
این قسمت رنگ دندان آن شخص را با سفیدی شیر مقایسه میکند. این به طور ضمنی اشاره میکند که آنقدر گاوهای سالم خواهند داشت که میتوانند به فراوانی شیر بنوشند.
این اشاره به نسل زبولون دارد. ترجمه جایگزین: «نسل زبولون...زندگی خواهند کرد»
کلمه «او» اشاره به شهر کنار دریا دارد که مردم زبولون در آن ساکن میشوند یا آن را میسازند. این شهرها برای قایقها[کشتیها] سرپناهی ایجاد میکنند.
قسمتی از دریا که کنار خشکی است و محلی مناسب برای کشتیها است.
یعقوب در مورد یساکار و نسل او به نحوی سخن میگوید که گویی آنها الاغ هستند. چنین روشی بر سخت کار کردن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «نسل یساکار مثل الاغی قوی خواهند بود»
معمولاً رویدادهای نبوتی که قرار است در آینده رخ دهند، به نحوی توصیف میشوند که گویی قبلاً رخ دادهاند. چنین روشی بر قطعیت آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «یساکار...خواهد بود» یا «نسل یساکار...خواهند بود»
معانی محتمل: ۱) «خوابیدن مابین گلههایی که با خود داشتند» یا ۲) «خوابیدن میان دو آغل گوسفند.» در هر صورت یعقوب به نحوی از نسل یساکار سخن میگوید که گویی الاغانی هستند که به سختی کار میکنند و برای استراحت دراز کشیدهاند.
این کلمات اشاره به نسل یساکار(آیه ۱۴) دارند. ترجمه جایگزین: «میبینند...آنها خواهند»
«محل استراحت نیکو و زمینی خوشایند»
عبارت «گردن خویش را برای بار خم کرد» روشی است که با استفاده از آن میگویند «برای حمل باری سنگین به سختی کار کرد»
«غلامی دیگران را میکنند»
اینجا «دان» اشاره به نسل او دارد. ترجمه جایگزین: «نسل دان، قوم خود را داوری خواهند کرد»
معانی محتمل «قوم خود»: ۱) «قوم دان» یا ۲) «قوم اسرائيل»
یعقوب به نحوی در مورد دان و نسل او سخن میگوید که گویی مار هستند. مار با وجود اندازه کوچک خود میتواند سواری را از اسب پایین اندازد. پس دان، با وجود کوچک بودن سبطش، میتواند برای دشمنان خود خطر بسیار ایجاد کند. ترجمه جایگزین: «نسل دان مثل مار کنار جاده خواهند بود»
اسم معنای «نجات» را میتوانید به فعلی چون «نجات دادن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «منتظر تو، یهوه، خواهم ماند تا من را نجات دهی»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به یعقوب دارد.
کلمه «جاد» اشاره به نسل او دارد. ترجمه جایگزین: «نسل جاد...به آنها حمله میکنند ولی آنها»
کلمه «عقب» اشاره به مهاجمینی دارد که از نسل جاد فرار میکنند.
کلمه «اشیر» اشاره به نسل او دارد. ترجمه جایگزین: «غذای نسل اشیر و آنها»
کلمه «چرب» روشی برای اشاره به «خوشمزه» بودن غذا است.
«نفتالی» اشاره به نسل او دارد. ترجمه جایگزین: «نسل نفتالی...خواهند بود»
یعقوب به نحوی از نسل نفتالی سخن میگوید که گویی آهویی ماده هستند. این ممکن است اشاره به قاصدی تند پا بودن آنها داشته باشد. ترجمه جایگزین: «نسل نفتالی مانند آهو آزاد خواهند بود»
اینجا در ترجمه انگلیسی از کلمه «آهو برهای زیبا» استفاده شده است. معنای کلمه عبری مشخص نیست. برخی از ترجمهها این را «سخنان حسنه» یا «بیانات زیبا» ترجمه کردهاند. [در فارسی انجام شده]
«یوسف» اشاره به نسل او دارد. یعقوب به نحوی از نسل یوسف سخن میگوید که گویی شاخه درختی هستند که میوه بسیار میآورد. این بر بسیار کثرت یافتن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «نسل یوسف شاخه باروری هستند»
شاخه اصلی درخت
اینجا به نحوی از شاخههایی که رشد و از حدود دیوار عبور میکنند سخن گفته شده که گویی آن شاخهها از دیوار بالا میروند.
یعقوب همچنان یوسف و نسل او را برکت میدهد.
اینجا به نحوی از شخصی که کمان را محکم نگه میدارد سخن گفته شده که گویی خود کمان استوار میماند. چنین امری به طور ضمنی اشاره میکند که او هنگام نشانه رفتن بر دشمنان خود کمان را استوار نگه میدارد.
«دستش» اشاره به نسل یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «کمان آنها...دست آنها»
اینجا «دستش» اشاره به کل شخص دارد چون از دست برای نگه داشتن کمان استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «دست او هنگام نشانه رفتن کمان...قوی میماند»
کلمه «دست» بیانگر قوت یهوه است. ترجمه جایگزین: «قدرت آن قادر مطلق»
اینجا در اصل از عبارت «[به خاطر نام شبان]» استفاده شده که اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر آن شبان» [در فارسی متفاوت ترجمه شده]
یعقوب به نحوی از یهوه سخن میگوید که گویی «شبان» است. این تاکید میکند که یهوه قوم خود را هدایت و مراقبت میکند.
یعقوب به نحوی از یهوه سخن میگوید که گویی «صخره» است که مردم از آن بالا میروند تا از دشمنان در امان بمانند. این تاکید میکند که یهوه قوم خود را محافظت میکند.
یعقوب همچنان یوسف و نسلش را برکت میدهد(<پیدایش ۴۹: ۲۲- ۲۳>)
شناسه مستتر فاعلی اشاره به یوسف دارد و او نماینده نسل خود است. ترجمه جایگزین: «به نسلت اعانت میکند...آنها را برکت میدهد»
اینجا «آسمان» اشاره به بارانی دارد که به رشد محصولات کمک میکند.
اینجا «اسفل» اشاره به آبی دارد که زیر زمین است و منشایی برای رودخانهها و چاهها میشود.
اینجا «پستانها و رحم» اشاره به توانایی مادر برای صاحب فرزند شدن و شیر دادن به فرزندان خود دارد.
یعقوب همچنان یوسف و نسل او را برکت میدهد.
معنای این کلمات در زبان اصلی نامشخص است. برخی از ترجمهها این کلمات را به جای «کوههای ابدی»، «نیاکان من» ترجمه کردهاند.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به «برکات پدرت» دارد.
یعقوب مایل است که این برکات بر مهمترین نسل او برسند. ترجمه جایگزین: «بر سر مهمترین افراد نسل یوسف»
«مهمترین برادرانش»
اینجا «بنیامین» کنایه است و اشاره به نسل او دارد. یعقوب به نحوی از نسل بنیامین سخن میگوید که گویی گرگهای گرسنه هستند. چنین امری بر تبدیل شدن آنها به جنگجویانی غیور، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «نسل بنیامین، گرگان گرسنه خواهند بود»
کلمه «اینان» اشاره به پسران یعقوب دارد که در ۴۹: ۱- ۲۷ از آنها نام برده شده است. هر پسر، پیشوای سبط خود شد.
کلمه «برکت داد» اشاره به اعلام رسمی برکت دارد.
«هر پسر را برکت متناسب داد»
«او به آنها دستور داد»
این روشی مودبانه است که به آن طریق میگوید زمان مرگ او فرا رسیده است. ترجمه جایگزین: «نزدیک است که بمیرم»
یعقوب به جایی اشاره میکند که انسان باطن او پس از مرگش به آن میرود. او انتظار دارد که پس از مرگ به ابراهیم و اسحاق بپیوندد.
این اسم یک مرد است. «حتی» به معنای «نسل حت» است. ببینید چنین کلماتی را در <پیدایش ۲۳: ۸> چطور ترجمه کردهاید.
مكفیله نام منطقه یا ناحیهای است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
این نام دیگر شهر حبرون است. احتمالاً نام ممری، یکی از دوستان ابراهیم که ساکن آن شهر بود بر آن شهر گذاشته شده است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۱۳: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
یعقوب همچنان با پسرانش سخن میگوید.
خرید را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «در آن... توسط ابراهیم خریده شد»
«از اهل حت»
«سفارشات خود به پسرانش را به پایان رساند» یا «دستورات خود به پسرانش را تمام کرد»
یعقوب بر بستر خود نشسته بود اما حالا پای خود را بر بستر میگذارد تا بتواند دراز بکشد.
روشی مودبانه است که اشاره به مُردن دارد.
بعد از مرگ یعقوب، انسان باطن او به همان مکانی رفت که اقوام وفات کرده او رفته بودند.
1و یوسف بر روی پدر خود افتاده، بر وی گریست و او را بوسید.2و یوسف طبیبانی را كه از بندگان او بودند، امر فرمود تا پدر او را حنوط كنند. و طبیبان، اسرائیل را حنوط كردند.3و چهل روز در كار وی سپری شد، زیرا كه این قدر روزها در حنوط كردن صرف میشد، و اهل مصر هفتاد روز برای وی ماتم گرفتند.4و چون ایام ماتم وی تمام شد، یوسف اهل خانۀ فرعون را خطاب كرده، گفت: «اگر الا´ن در نظر شما التفات یافتهام، در گوش فرعون عرض كرده، بگویید:5"پدرم مرا سوگند داده، گفت: اینك من میمیرم؛ در قبری كه برای خویشتن در زمین كنعان كندهام، آنجا مرا دفن كن." اكنون بروم و پدر خود را دفن كرده، مراجعت نمایم.»6فرعون گفت: «برو و چنانكه پدرت به تو سوگند داده است، او را دفن كن.»7پس یوسف روانه شد تا پدر خود را دفن كند، و همۀ نوكران فرعون كه مشایخ خانۀ وی بودند، و جمیع مشایخ زمین مصر با اورفتند.8و همۀ اهل خانۀ یوسف و برادرانش و اهل خانۀ پدرش، جز اینكه اطفال و گلهها و رمههای خود را در زمین جوشن واگذاشتند.9و ارابهها نیز و سواران، همراهش رفتند؛ و انبوهی بسیار كثیر بودند.10پس به خرمنگاه اطاد كه آنطرف اُرْدُن است رسیدند، و در آنجا ماتمی عظیم و بسیار سخت گرفتند، و برای پدر خود هفت روز نوحهگری نمود.11و چون كنعانیان ساكن آن زمین، این ماتم را در خرمنگاه اَطاد دیدند، گفتند: «این برای مصریان ماتم سخت است.» از این رو آن موضع را آبِل مِصرایم نامیدند، كه بدان طرف اردن واقع است.12همچنان پسران او بدان طوریكه امر فرموده بود، كردند.13و پسرانش، او را به زمین كنعان بردند. و او را در مغارۀ صحرای مكفیله، كه ابراهیم با آن صحرا از عفرون حتّی برای مِلكیتِ مقبره خریده بود، در مقابل مِمری دفن كردند.14و یوسف بعد از دفن پدر خود، با برادران خویش و همۀ كسانی كه برای دفن پدرش با وی رفته بودند، به مصر برگشتند.15و چون برادران یوسف دیدند كه پدر ایشان مرده است، گفتند: «اگر یوسف الا´ن از ما كینه دارد، هر آینه مكافات همۀ بدی را كه به وی كردهایم به ما خواهد رسانید.»16پس نزد یوسف فرستاده، گفتند: «پدر تو قبل از مردنش امر فرموده، گفت:17به یوسف چنین بگویید:التماس دارم كه گناه و خطای برادران خود را عفو فرمایی، زیرا كه به تو بدی كردهاند، پس اكنون گناه بندگان خدای پدر خود را عفو فرما.» و چون به وی سخن گفتند، یوسف بگریست.18و برادرانش نیز آمده، به حضور وی افتادند، و گفتند: «اینك غلامان تو هستیم.»19یوسف ایشان را گفت: «مترسید زیرا كه آیا من در جای خدا هستم؟20شما دربارۀ من بد اندیشیدید، لیكن خدا از آن قصد نیكی كرد، تا كاری كند كه قوم كثیری را اِحیا نماید، چنانكه امروز شده است.21و الا´ن ترسان مباشید. من، شما را و اطفال شما را میپرورانم.» پس ایشان را تسلی داد و سخنان دلآویز بدیشان گفت.22و یوسف در مصر ساكن ماند، او و اهل خانۀ پدرش. و یوسف صد و ده سال زندگانی كرد.23و یوسف پسران پشت سوم اِفرایم را دید. و پسران ماكیر، پسر مَنَسی نیز بر زانوهای یوسف تولد یافتند.24و یوسف، برادران خود را گفت: «من میمیرم، و یقیناً خدا از شما تفقد خواهد نمود، و شما را از این زمین به زمینی كه برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب قسم خورده است، خواهد برد. »25و یوسف به بنیاسرائیل سوگند داده، گفت: «هر آینه خدا از شما تفقد خواهد نمود، و استخوانهای مرا از اینجا خواهید برداشت.»26و یوسف مـرد در حینی كه صد و ده ساله بود. و او را حنـوط كرده، در زمین مصـر در تابوت گذاشتند.
اشخاص مهمی که در مصر باستان میمردند را مومیایی میکردند. آنها مایعات جسد را تخلیه میکردند و سپس آن را در پارچهای میپیچیدند تا از پوسیدگی آن جلوگیری کنند.
شخصیت یوسف آنقدر شریف و مورد اکرام بود که نمایندگان فرعون با او به کنعان رفتند تا یعقوب را دفن کنند. این مراسم تدفین بزرگی بود. او همچنین قبلاً در زندگی خود درسهای بسیاری آموخته بود و و خانواده خود را با هم متحد ساخت.
«افتاده» اصطلاحی به معنای چیره شدن است. ترجمه جایگزین: «او از غم بر پدر خود افتاد»
«غلامان او که از بدنهای مردگان مراقبت میکردند»
«حنوط کردن» روشی خاص برای حفظ جنازه قبل از تدفین آن است. ترجمه جایگزین: «تا جسد پدر را برای تدفین آماده کنند»
«چهل روز این کار زمان برد»
«۷۰ روز»
نقل قول سه لایه با کلمات «[یعقوب] گفت» آغاز میشود. لایه دوم این نقل قول با کلمات «اگر الان در نظر شما التفات یافتهام، در گوش فرعون عرض کرده، بگویید» شروع میشوند.
«ایام عزای او» یا «ایامی که برای او گریه میکنند»
اینجا «خانه فرعون» اشاره به مقاماتی دارد که کاخ فرعون را تشکیل میدادند. ترجمه جایگزین: «یوسف با مقامات فرعون سخن گفت»
عبارت «التفات یافتهام» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط کسی دیگر است. «نظر» نیز اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «اگر نزد تو التفات یافتهام» یا «اگر از من خشنود هستید»
نقل قول سهلایهای که در آیه ۴ با « یعقوب...گفت» آغاز شده اینجا ادامه مییابد. لایه دوم نقل قول که با کلمات «اگر الان در نظر شما التفات یافتهام، در گوش فرعون عرض كرده، بگویید» در آیه چهار آغاز شده همچنان ادامه دارد.
این لایه دوم از نقل قول سه لایهای است که در آیه ۴ با کلمات «اگر الان» آغاز میشود. این قسمت نقل قولی را در بر دارد. این نقل قول گنجانده شده در نقل قول دیگر را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. «پدرم مرا سوگند داده، به من گفته اینك میمیرد؛ در قبری كه برای خویشتن در زمین كنعان كنده است، او را دفن كنم. اكنون بروم... مراجعت نمایم.» تمام لایه دوم نقل قول را نیز میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. «اگر الان در نظر شما التفات یافتهام، در گوش فرعون عرض كرده، بگویید پدرم مرا سوگند داده، به من گفته اینك میمیرد؛ و خواست او را در قبری كه برای خویشتن در زمین كنعان كنده است، دفن كنم. اكنون بروم... مراجعت نمایم» [قسمت اول در فارسی انجام شده]
این لایه سوم از نقل قولی سه لایه است که با کلمات «اگر الان» در آیه ۴ آغاز میشود.
«ببین، در حال مردنم»
هنگام سفر از مصر به کنعان معمولاً از کلمه «بالا» استفاده میکردند.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که اهل کاخ با فرعون صحبت کردند و حالا فرعون به او جواب میدهد.
«همان طور که به او سوگند خوردی»
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از مصر به کنعان از کلمه «بالا» استفاده میکردند.
تمام مقامات مهم کاخ فرعون در مراسم تدفین شرکت کردند.
کلمه «زمین» اشاره به کاخ فرعون دارد.
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید: «اهل خانه یوسف، برادرانش و اهل خانه پدرش نزد او رفتند»
این اشاره به کسانی دارد که سوار بر ارابهها بودند.
«جماعت بزرگی بودند»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به شرکت کنندگان در مراسم تدفین دارد.
معانی محتمل: ۲) کلمه «اطاد» به معنای «خار» است و احتمالاً اشاره به جایی داشته باشد که میزان زیادی خار رشد میکرد یا ۲) این احتمالاً اسم کسی است که خرمنگاه به او تعلق داشته است.
«بسیار غمگین بودند و عزاداری کردند»
«هفت روزه»
معانی محتمل: ۱) «بر خرمنگاهی که متعلق به مردی به نام اطاد بود» یا «در خرمنگاهی به نام اطاد»
«عزاداری مصریان بسیار عظیم است»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام آبل مصرایم به معنای «عزاداری مصر» است.»
«پس پسران یعقوب»
«همان طور که به آنها سفارش کرده بود»
«پسرانش جسد او را بردند»
مكفیله اسم منطقه یا ناحیهای بوده است. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۳: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
این نام دیگر شهر حبرون است. احتمالاً نام ممری، یکی از دوستان ابراهیم که ساکن آن شهر بود را بر آن گذاشتهاند. ببیند این کلمه را در <پیدایش ۱۳: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
این نام یک مرد است. «حتی» به معنای «نسل حت» است. ببیند این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۸> چطور ترجمه کردهاید.
«یوسف به مصر...بازگشت»
«تمام کسانی که با او...آمده بودند»
اینجا به نحوی از خشم سخن گفته شده که گویی جسمی است که یوسف میتواند آن را در دست نگه دارد. ترجمه جایگزین: «اگر یوسف هنوز از ما خشمگین است» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به نحوی از انتقام گرفتن از کسی که به او آسیب رسانده سخن گفته شده که گویی آن شخص بدهی خود را به او میپردازد. ترجمه جایگزین: «میخواهد انتقام آن شرارت را از ما بگیرد»
نقل قولی سهلایه است که با کلمات «پدر تو» آغاز میشود.
یعقوب پدر همه برادران بود. اینجا فقط میگویند «پدر تو» چون یوسف باید به گفته پدر خود توجه میکرد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه پدرمان بمیرد گفت»
نقل قول سهلایه که با کلمات «پدر تو قبل از مردنش» در آیه ۱۶ آغاز شده اینجا به پایان میرسد.
نقل قول سهلایه که با کلمات «پدر تو قبل از مردنش» در آیه ۱۶ آغاز شده اینجا به پایان میرسد. این لایه دوم از نقل قولی است که شامل لایه سوم نیز میشود. لایه سوم را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. «به یوسف بگو لطفاً گناه و خطای شما را عفو فرماید.» لایه دوم و سوم نقل قول را نیز میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. «زیرا پدرت قبل از مرگ به ما سفارش کرده که به تو بگوییم که خطا و گناه ما را ببخشی»
«به خاطر اعمال شرورانهای که انجام دادهاند.»
این کلمه به معنای «در این لحظه» نیست، بلکه برای جلب توجه مخاطب به نکته مهمی که در ادامه میآید به کار رفته است.
آن برادران خود را «بندگان خدای پدر خود» خطاب قرار میدهند. این را میتوانید با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص جمع ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «لطفاً ما را، غلامان خدای پدرمان، عفو کن»
«یوسف وقتی این پیغام را شنید، گریست»
آنها صورت خود را در حضور او بر زمین گذاشتند. چنین کاری نشان از فروتنی و احترام در برابر یوسف بود.
یوسف با استفاده از این سوال برادران خود را تسلی میدهد. ترجمه جایگزین: «در جایگاه خدا نیستم» یا «من خدا نیستم»
«قصد اعمال شرورانه علیه من داشتید»
«خدا قصد نیکو از آن داشت»
«پس ترسان نباشید»
«مطمئن میشوم که شما و فرزندانتان طعام کافی داشته باشید»
کلمه «دل» اشاره به برادران دارد. ترجمه جایگزین: «او با سخنانی مهرآمیز، ایشان را تسلی داد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«۱۱۰ سال»
«فرزندان و نوههای افرایم»
این اسم نوه یوسف است.
این جمله یعنی یوسف فرزندان ماکیر را به فرزندی خود قبول کرد. این یعنی که میراثی خاص از سوی یوسف به آنها خواهد رسید.
در <پیدایش ۵۰: ۲۴/ ۲۶> شناسه مستتر فاعلی اشاره به برادران یوسف دارد و همچنین در برگیرنده نسل آنها نیز میباشد.
هنگام سخن گفتن در مورد سفر از مصر به کنعان معمولاً از کلمه «پایین» استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «شما را از این زمین بیرون میآورم و شما را به آن زمین میبرم»
«۱۱۰ ساله»
«حنوط» کردن روشی برای حفظ جسد قبل از تدفین است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۵۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنها او را گذاشتند»
«در تابوت» یا «در جعبه.» این جعبهای است که مردهای را در آن قرار میدهند.
1و این است نامهای پسران اسرائیل كه بهمصر آمدند، هر كس با اهل خانهاش همراه یعقوب آمدند:2رؤبین و شمعون و لاوی و یهودا،3یساكار و زبولون و بنیامین،4و دان و نفتالی، و جاد و اشیر.5و همۀ نفوسی كه از صُلب یعقوب پدید آمدند هفتاد نفر بودند. و یوسف در مصر بود.6و یوسف و همۀ برادرانش، و تمامی آن طبقه مردند.7و بنیاسرائیل بارور و منتشر شدند، و كثیر و بینهایت زورآور گردیدند و زمین از ایشان پر گشت.8اما پادشاهی دیگر بر مصر برخاست كه یوسف را نشناخت،9و به قوم خود گفت: «همانا قوم بنیاسرائیل از ما زیاده و زورآورترند.10بیایید با ایشان به حكمت رفتار كنیم، مبادا كه زیاد شوند. و واقع شود كه چون جنگ پدید آید، ایشان نیز با دشمنان ما همداستان شوند، و با ما جنگ كرده، از زمین بیرون روند.»11پس سركاران بر ایشان گماشتند، تا ایشان را به كارهای دشوار ذلیل سازند، و برای فرعون شهرهای خزینه، یعنی فیتوم و رَعمسیس را بنا كردند.12لیكن چندانكه بیشتر ایشان را ذلیل ساختند، زیادتر متزاید و منتشر گردیدند، و از بنیاسرائیل احتراز مینمودند.13و مصریان از بنیاسرائیل به ظلم خدمت گرفتند.14و جانهای ایشان را به بندگی سخت، به گلكاری وخشتسازی و هر گونه عمل صحرایی، تلخ ساختندی. و هر خدمتی كه بر ایشان نهادندی به ظلم میبود.15و پادشاه مصر به قابلههای عبرانی كه یكی را شِفرَه و دیگری را فُوعَه نام بود، امر كرده،16گفت: «چون قابلهگری برای زنان عبرانی بكنید، و بر سنگها نگاه كنید. اگر پسر باشد او را بكُشید، و اگر دختر بود زنده بماند.»17لكن قابلهها از خدا ترسیدند، و آنچه پادشاه مصر بدیشان فرموده بود نكردند، بلكه پسران را زنده گذاردند.18پس پادشاه مصر قابلهها را طلبیده، بدیشان گفت: «چرا این كار را كردید، و پسران را زنده گذاردید؟»19قابلهها به فرعون گفتند: «از این سبب كه زنان عبرانی چون زنان مصری نیستند، بلكه زورآورند، و قبل از رسیدن قابله میزایند.»20و خدا با قابلهها احسان نمود، و قوم كثیر شدند، و بسیار توانا گردیدند.21و واقع شد چونكه قابلهها از خدا ترسیدند، خانهها برای ایشان بساخت.22و فرعون قوم خود را امر كرده، گفت: «هر پسری كه زاییده شود به نهر اندازید، و هر دختری را زنده نگاه دارید.»
این بخش قصد دارد انتقالی نَرم را از آخرین باب کتاب پیدایش شکل دهد.
رشد اسرائیل
شمار اسرائیلیان افزون شد. این تحقق عهدی بود که خدا با ابراهیم بست. این موضوع همچنین سبب نگرانی بسیار مصریان گشت که تعداد اسرائيلیان از مصریان بیشتر بشود و آنها نتوانند از خود در برابر افرادی با چنین شمارگان بسیار دفاع کنند. فرعون همچنین تلاش نمود تا همه نوزادان پسر را بکشد تا مبادا آنها تبدیل به سربازانی شوند که بر ضد او بجنگند.
و را ببینید)
پایان قحطی
آشکار است که مدت زمانی از شروع قحطی که اسرائیلیها را به مصر آورد، گذشته است. به نظر میآید یهوه قصد دارد عبرانیان را به خاطر بازگشت ننمودن به سرزمین وعده و انتخاب به ماندن در مصر مجازات کند. سندی مبتنی بر تلاش برای بازگشت در دست نیست.
و را ببینید)
«همه فرزندان یعقوب هفتاد نفر بودند»
این تعداد شامل هم فرزندان یعقوب و نوههای اوست. ممکن است این موضوع باعث سردرگمی شود، اما یادآوری این نکته مهم است که یعقوب تنها ۱۲ پسر داشت.
این به همه افرادی که با هم در یک خانه زندگی میکنند، اشاره دارد، معمولاً شامل یک خانواده بزرگ و خدمتکاران آن است.
(آدرس را ببینید)
«۷۰ نفر»
(آدرس را ببینید)
«یوسف پیش از برادرانش در مصر میزیست»
این شامل ۱۰ برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر بود.
تولد فرزندان اسرائيلیان به گیاهانی که میوه به بار میآورند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «فرزندان بسیاری داشتند» یا «فرزندان بسیاری به دنیا آوردند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها آن سرزمین را پر ساختند»
(آدرس را ببینید)
واژه «ایشان» به اسرائیلیان اشاره دارد.
در اینجا «مصر» به مردم مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شروع به فرمانروایی بر مردم مصر نمود»
(آدرس را ببینید)
«آن پادشاه به مردم خود گفت»
این ها مردمی بودند که در مصر میزیستند، یعنی مصریان
ضمیر جمع اول شخص همه را شامل شده و به پادشاه و مردمش، یعنی مصریان اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا جنگ، به فردی که قادر به انجام عملی است تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
«مصر را ترک کنند»
مصریانی که کارشان مجبور ساختن اسرائیلیان به انجام کارهای سخت بود
«تا اسرائیلیان را به انجام کارهای سخت برای مصریان مجبور کنند»
اینها مکانهایی بودند که رهبران، آذوقه و دیگر چیزهای مهم را به منظور امن نگاه داشتنشان در آنجا میگذاشتند.
«... را وادار کردند تا بسیار سخت کار کنند» یا «... را به سختی وادار به کار کردند»
زندگی دشوار اسرائیلیها به خوراکی تلخ که خوردنش دشوار است، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
این گل یا چسبی آبکی بود که میان خشتها یا سنگها قرار داده میشد تا هنگامی که خشک میشد آنها را در کنار هم نگاه دارد.
«مصریان آنها را مجبور کردند که به سختی کار کنند» یا «مصریان آنها را وادار کردند که به سختی کار کنند»
پادشاه مصر فرعون نامیده میشد.
اینها زنانی بودند که به زنان در به دنیا آوردن نوزادان یاری میرساندند.
اینها نامهای عبرانی زنان هستند.
(آدرس را ببینید)
زنان هنگام زایمان بر روی این چهارپایه مینشستند. از این رو این وسیله مختص زایمان است. ترجمه جایگزین: «حینی که زایمان میکنند»
(آدرس را ببینید)
اینها زنانی بودند که به زنان در به دنیا آوردن نوزادان یاری میرساندند. به روشی که این را در خروج ۱: ۱۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
فرعون این پرسش را برای سرزنش قابلهها به خاطر این که گذاشتند پسرانِ نوزادِ عبرانی زنده بمانند، میپرسد. این پرسش بدیهی را میتوان به شکل یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «با نکشتن پسران نوزاد از فرمان من سرپیچی نمودید!»
(آدرس را ببینید)
قابلهها برای آرام نمودن خشم فرعون پاسخی خردمندانه میدهند.
** خدا** فرعون را از کشتن قابلهها بازداشت.
اینها زنانی بودند که به زنان در به دنیا آوردن نوزادان یاری میرساندند. به روشی که این را در خروج ۱: ۱۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«شماره اسرائیلیان افزون شد»
«به خدا حرمت نهادند» یا «برای خدا احترام قایل بودند»
«آنها را قادر نمود که فرزند بیاورند»
این فرمان به منظور غرقکردن نوزادان پسر داده شده است. معنای کامل این را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «میبایست ... به درون رود بیاندازید تا غرق شوند»
(آدرس را ببینید)
1و شخصی از خاندان لاوی رفته، یكی از دختران لاوی را به زنی گرفت.2و آن زن حامله شده، پسری بزاد. و چون او را نیكومنظردید، وی را سه ماه نهان داشت.3و چون نتوانست او را دیگر پنهان دارد، تابوتی از نی برایش گرفت، و آن را به قیر و زِفت اندوده، طفل را در آن نهاد، و آن را در نیزار به كنار نهر گذاشت.4و خواهرش از دور ایستاد تا بداند او را چه میشود.5و دختر فرعون برای غسل به نهر فرود آمد. و كنیزانش به كنار نهر میگشتند. پس تابوت را در میان نیزار دیده، كنیزك خویش را فرستاد تا آن را بگیرد.6و چون آن را بگشاد، طفل را دید و اینك پسری گریان بود. پس دلش بر وی بسوخت و گفت: «این از اطفال عبرانیان است.»7و خواهر وی به دختر فرعون گفت: «آیا بروم و زنی شیرده را از زنان عبرانیان نزدت بخوانم تا طفل را برایت شیر دهد؟»8دختر فرعون به وی گفت: «برو.» پس آن دختر رفته، مادر طفل را بخواند.9و دختر فرعون گفت: «این طفل را ببَر و او را برای من شیر بده و مزد تو را خواهم داد.» پس آن زن طفل را برداشته، بدو شیر میداد.10و چون طفل نمو كرد، وی را نزد دختر فرعون برد، و او را پسر شد. و وی را موسی نام نهاد زیرا گفت: «او را از آب كشیدم.»11و واقع شد در آن ایام كه چون موسی بزرگ شد، نزد برادران خود بیرون آمد، و به كارهای دشوار ایشان نظر انداخته، شخصی مصری را دید كه شخصی عبرانی را كه از برادران او بود، میزند.12پس به هر طرف نظر افكنده، چون كسی را ندید، آن مصری را كشت، و او را در ریگ پنهانساخت.13و روز دیگر بیرون آمد، كه ناگاه دو مرد عبرانی منازعه میكنند، پس به ظالم گفت: «چرا همسایۀ خود را میزنی.»14گفت: «كیست كه تو را بر ما حاكم یا داور ساخته است؟ مگر تو میخواهی مرا بكشی چنانكه آن مصری را كشتی؟» پس موسی ترسید و گفت: «یقیناً این امر شیوع یافته است.»15و چون فرعون این ماجرا را بشنید، قصد قتل موسی كرد. و موسی از حضور فرعون فرار كرده، در زمین مدیان ساكن شد؛ و بر سر چاهی بنشست.16و كاهن مدیان را هفت دختر بود كه آمدند و آب كشیده، آبخورها را پر كردند، تا گلۀ پدر خویش را سیراب كنند.17و شبانان نزدیك آمدند، تا ایشان را دور كنند. آنگاه موسی برخاسته، ایشان را مدد كرد، و گلۀ ایشان را سیراب نمود.18و چون نزد پدر خود رعوئیل آمدند، او گفت: «چگونه امروز بدین زودی برگشتید؟»19گفتند: «شخصی مصری ما را از دست شبانان رهایی داد، و آب نیز برای ما كشیده، گله را سیراب نمود.»20پس به دختران خود گفت: «او كجاست؟ چرا آن مرد را ترك كردید؟ وی را بخوانید تا نان خورَد.»21و موسی راضی شد كه با آن مرد ساكن شود. و او دختر خود، صفوره را به موسی داد.22و آن زن پسری زایید، و (موسی) او را جِرشون نام نهاد، چه گفت: «در زمین بیگانه نزیل شدم.»23و واقع شد بعد از ایام بسیار كه پادشاه مصر بمرد، و بنیاسرائیل به سبب بندگی آه كشیده، استغاثه كردند، و نالۀ ایشان به سبب بندگی نزد خدا برآمد.24و خدا نالۀ ایشان را شنید، و خداعهد خود را با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بیاد آورد.25و خدا بر بنیاسرائیل نظر كرد و خدا دانست.
میراث موسی
در بخش نخست این باب، دختر فرعون، موسی را به عنوان یک عبرانی تشخیص میدهد، اما در قسمت پایانی این بخش مدیانیان باور میکنند که او یک مصری است.
شرایط طعنه آمیز
در حینی که فرعون تلاش نمود با کشتن نوزادان پسر اسرائیلیان قدرت آنان را خُرد نماید، یهوه از دختر خود فرعون استفاده نمود تا موسی را نجات دهد. موسی کسی بود که در نهایت توسط یهوه برای رهاندن اسرائيل به کار گرفته شد.
این واژه برای ایجاد یک وقفه در رخداد اصلی به کار گرفته شده است. در اینجا نویسنده شروع به گفتن بخش تازهای از روایت می کند. اگر شما در زبان خود راهی برای انجام این کار دارید، استفاده از آن را لحاظ نمایید.
(آدرس را ببینید)
این سبدی ساخته شده از علفهای بلندی بود که در کناره رو نیل در مصر می رویند.
میتوانید به وضوح بنویسید که این کار برای محافظت در برابر آب است. ترجمه جایگزین: «قطران بر آن مالید تا از ورود آب به آن جلوگیری کند»
(آدرس را ببینید)
«درزگیری شده» در اینجا به این معنی این است که او پوششی ضد آب را بر آن اعمال نمود.
این خمیر سیاه و چسبنده است که از نفت ساخته شده است. آن را میتوان برای جلوگیری از ورود آب به کار برد. ترجمه جایگزین: «قطران»
(آدرس را ببینید)
این خمیری چسبنده به رنگ قهوهای یا سیاه است که از شیره درخت یا از نفت به دست میآید. از این رو «زِفت» تنها شامل «قیر طبیعی» نشده بلکه رزین های پایه گیاهی را هم شامل میشود. آن را هم میتوان برای جلوگیری از ورود آب به کار برد. ترجمه جایگزین: «قطران» یا «رزین»
(آدرس را ببینید)
این «نیها» نوعی از علفهای بلند بودند که در نواحی مرطوب و هموار میروییدند.
این به این معنا است که او به اندازه کافی دور ایستاد تا که کسی متوجه او نشود، اما به اندازه کافی نزدیک بود تا سَبَد را ببینید.
کنیزان زنان جوانی بودند که کارشان همراه بودن با دختر فرعون و مطمئن شدن از این بود که چیز بدی برای او رخ نمیدهد
این واژه «اینک» علامت میدهد که اطلاعات شگفتآوری در پس آن میآید.
شیر دادن با پستان
«آن زن عبرانی او را آورد»
«او فرزندخوانده دختر فرعون شد»
مترجمان میتوانند پانوشتی بیافزایند که میگوید: «نام موسی مانند واژه عبری است که معنای بیرون کشیدن میدهد».
«او را کشیدم»
«یک عبرانی را میزد» یا «یک عبرانی را کتک میزد»
این دو جهت معنای ترکیبی «هرسو» را میدهند. ترجمه جایگزین: «او به دور و بر نگریست» (آدرس را ببینید)
«موسی بیرون رفت»
واژه «ناگاه» در اینجا نشان میدهد که موسی از آنچه دیده، شگفتزده شده است. شما میتوانید از یک واژه در زبان خود بهره بگیرید که این معنا را برساند.
این راهی مرسوم برای گفتن «آن که زد و خورد را راه انداخت» است. ترجمه جایگزین: «آن که به خاطر راه انداختن زد و خورد مقصر بود»
(آدرس را ببینید)
این مرد از این پرسش برای سرزنش کردن موسی به خاطر پادرمیانیاش در این زد و خورد، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «تو رهبر ما نیستی و حقی برای داوری کردن بر من نداری!»
(آدرس راببینید)
این مرد در اینجا از پرسشی برای طعنهآمیز سخن گفتن بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «ما میدانیم که تو دیروز یک مصری را کشتی. بهتر است دیگر من را نکشی!»
(آدرس را ببینید)
واژه «اینک» در اینجا برای ایجاد وقفهای در این رخداد به کار رفته است. در اینجا نویسنده شروع به گفتن بخش تازهای از این حادثه میکند.
واژه «اکنون» در اینجا برای ایجاد وقفهای در این رخداد به کار گرفته شده است. در اینجا نویسنده درباره افراد تازهای در این روایت سخن میگوید.
این به این معنی است که آنها آب را از چاهی بالا میآوردند.
ظرفی سرگشوده، تنگ و دراز برای حیوانات که از آن آب نوشیده یا خوراک میخوردند
«آنها را وادار به فرار کنند»
«آنها را رهانید»
این پرسش، سرزنش ملایمِ این دختران برای دعوت نکردن موسی به خانهشان بنا به مهماننوازی مَعمول در آن فرهنگ بود. ترجمه جایگزین: «نمیبایست این مرد را در کنار چاه رها میکردید»
(آدرس را ببینید)
«موسی پذیرفت که با رِعوئیل زندگی کند»
این فرد، دختر رِعوئیل است.
(آدرس را ببینید)
این فرد پسر موسی است.
(آدرس را ببینید)
«بیگانهای در سرزمینی بیگانه»
آنها این کار را از روی بدبختی و اندوهشان انجام دادند. ترجمه جایگزین: «عمیقانه آه کشیدند»
گریههای اسرائیلیان به این که آنها فردی هستند قادر به بالارفتن تا نزد خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا نالههای آنان را شنید»
(آدرس را ببینید)
این روشی مرسوم برای گفتن این بود که خدا درباره آنچه وعده داده بود، میاندیشید. ترجمه جایگزین: «خدا عهد خود را به یاد آورد»
(آدرس را ببینید)
1و اما موسی گلۀ پدر زن خود، یترون، كاهن مدیان را شبانی میكرد؛ و گله را بدان طرف صحرا راند و به حوریب كه جبلالله باشد آمد.2و فرشتۀ خداوند در شعلۀ آتش از میان بوتهای بر وی ظاهر شد. و چون او نگریست، اینك آن بوته به آتش مشتعل است اما سوخته نمیشود.3و موسی گفت: «اكنون بدان طرف شوم، و این امر غریب را ببینم، كه بوته چرا سوخته نمیشود.»4چون خداوند دید كه برای دیدن مایل بدان سو میشود، خدا از میان بوته به وی ندا درداد و گفت: «ای موسی! ای موسی!» گفت: «لبیك.»5گفت: «بدین جا نزدیك میا، نعلین خود را از پایهایت بیرون كن، زیرا مكانی كه در آن ایستادهای زمین مقدس است.»6و گفت: «من هستم خدای پدرت، خدای ابراهیم، و خدای اسحاق، و خدای یعقوب.»آنگاه موسی روی خود را پوشانید، زیرا ترسید كه به خدا بنگرد.7و خداوند گفت: «هر آینه مصیبت قوم خود را كه در مصرند دیدم، و استغاثۀ ایشان را از دست سركاران ایشان شنیدم، زیرا غمهای ایشان را میدانم.8و نزول كردم تا ایشان را از دست مصریان خلاصی دهم، و ایشان را از آن زمین به زمین نیكو و وسیع برآورم، به زمینی كه به شیر و شهد جاری است، به مكان كنعانیان و حِتّیان و اَموریان و فَرِزِّیان و حِوّیان ویبوسیان.9و الا´ن اینك استغاثۀ بنیاسرائیل نزد من رسیده است، و ظلمی را نیز كه مصریان بر ایشان میكنند، دیدهام.10پس اكنون بیا تا تو را نزد فرعون بفرستم، و قوم من، بنیاسرائیل را از مصر بیرون آوری.»11موسی به خدا گفت: «من كیستم كه نزد فرعون بروم، و بنیاسرائیل را از مصر بیرون آورم؟»12گفت: «البته با تو خواهم بود. و علامتی كه من تو را فرستادهام، این باشد كه چون قوم را از مصر بیرون آوردی، خدا را بر این كوه عبادت خواهید كرد.»13موسی به خدا گفت: «اینك چون من نزد بنیاسرائیل برسم، و بدیشان گویم خدای پدران شما مرا نزد شما فرستاده است، و از من بپرسند كه نام او چیست، بدیشان چه گویم؟»14خدا به موسی گفت: «هستم آنكه هستم.» و گفت: «به بنیاسرائیل چنین بگو: اهْیه (هستم) مرا نزد شما فرستاد.»15و خدا باز به موسی گفت: «به بنیاسرائیل چنین بگو، یهوه خدای پدران شما، خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب، مرا نزد شما فرستاده. این است نام من تا ابدالا´باد، و این است یادگاری من نسلاً بعد نسل.16برو و مشایخ بنیاسرائیل را جمع كرده، بدیشان بگو: یهوه خدای پدران شما، خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، به من ظاهر شده، گفت: هر آینه از شما و از آنچه به شما در مصر كردهاند، تفقد كردهام،17و گفتم شما را از مصیبت مصر بیرون خواهم آورد، به زمین كنعانیان و حتیان و اموریان و فرزیان و حویان و یبوسیان، به زمینی كه به شیر و شهد جاری است.18و سخن تو را خواهند شنید، و تو با مشایخ اسرائیل، نزد پادشاه مصربروید، و به وی گویید: یهوه خدای عبرانیان ما را ملاقات كرده است. و الا´ن سفر سه روزه به صحرا برویم، تا برای یهوه خدای خود قربانی بگذرانیم.19و من میدانم كه پادشاه مصر شما را نمیگذارد بروید، و نه هم به دست زورآور.20پس دست خود را دراز خواهم كرد، و مصر را به همۀ عجایب خود كه در میانش به ظهور میآورم خواهم زد، و بعد از آن شما را رها خواهد كرد.21و این قوم را در نظر مصریان مكرّم خواهم ساخت، و واقع خواهد شد كه چون بروید تهی دست نخواهید رفت.22بلكه هر زنی از همسایۀ خود و مهمانِ خانۀ خویش آلات نقره و آلات طلا و رخت خواهد خواست، و به پسران و دختران خود خواهید پوشانید، و مصریان را غارت خواهید نمود.»
این باب به ثبت یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ مردم اسرائیل میپردازد. آشکارسازی نام یهوه در بوته سوزان.
را ببینید)
تقدس خدا
خدا آن قدر مقدس است که افراد در صورت نگریستن بر او میمردند. به همین دلیل است که موسی چشمان خود را پوشاند.
و را ببینید)
یهوه
نام یهوه در دین عبرانیان مقدس است. این نام شخصی خدا است که او بر موسی آشکار نمود.او با این نام شناخته شد. یهوه معنای «من هستم» میدهد. برخی ترجمهها از حروف برجسته برای مشخص نمودن این نام به صورت «من هستم» استفاده کردهاند. میبایست دقت حداکثری در ترجمه عبارت «هستم آن که هستم» به کار گرفته شود.
را ببینید)
این خود یهوه بود که در سیمای فرشتهای پدیدار می شد و نه فرشتهای که یهوه فرستاده باشد. «یهوه در سیمای فرشتهای پدیدار شد»
این آن نام خدا است که او در عهد عتیق بر قومش آشکار نمود. صفحه ترجمه کلمات را در ارتباط با چگونگی ترجمه این نام ببینید.
واژه «اینک» در اینجا نشان میدهد که موسی چیزی دید که از آنچه انتظار داشت، بسیار متفاوت بود.
«تقدیس شده»
همه این افراد خدای یکسانی را میپرستیدند. ترجمه جایگزین: «خدای پدرت، ابراهیم، اسحاق، و یعقوب»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «نیاکانت» یا ۲) «پدرت» . اگر معنای آن «نیاکانت» باشد آنگاه عبارت پس از آن روشن میکند که «نیاکانت» به ابراهیم، اسحاق، یعقوب اشاره میکند. اگر معنای آن «پدرت» باشد، انگاه آن به خود پدر موسی اشاره میکند.
مصریانی که کارشان وادار کردن اسرائیلیان به انجام کار سخت بود. به روشی که این را در خروج ۱: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
«سرزمینی که شیر و عسل در آن جاری است». خدا نیکویی این سرزمین برای گیاهان و جانوران را به این تشبیه کرده است که شیر و عسل این جانوران و گیاهان در آن سرزمین جریان دارد. ترجمه جایگزین: «سرزمینی که برای پرورش دام و رشد محصول عالی است»
(آدرسهای و را ببینید)
«پر از» یا «به فراوانی از»
از آنجا که شیر از گاو و بز به دست میآید این معرف خوراکی به دست آمده از دامها است. ترجمه جایگزین: «خوراک به دست آمده از دام»
(آدرس را ببینید)
از آنجا که عسل از گلها تهیه میشود این واژه معرف خوراکی از محصول کشاورزی است. «خوراکی از محصول کشاورزی»
(آدرس را ببینید)
واژه «فریاد» در اینجا به گونهای آمده که گویا فردی است که به خودی خود قابلیت حرکت دارد. ترجمه جایگزین: «گریههای مردم اسرائيل را شنیدهام»
(آدرس را ببینید)
موسی از این پرسش برای گفتن این موضوع به خدا استفاده میکند که او کسی محسوب نشده و کسی به حرف او گوش نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «من به حد کافی مهم نیستم که به نزد فرعون روم ... مصر ...!»
(آدرس را ببینید)
این پاسخ خدا به پرسش موسی پیرامون نام او است. این را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «خدا به موسی گفت: به آنها بگو که خدا میگوید نامم «هستم آن که هستم» است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) کل این جمله نام خدا است یا ۲) خدا نامش را نمیگوید، بلکه چیزی درباره خود میگوید. با گفتن این عبارت، خدا تعلیم میدهد که او ازلی و ابدی است، او همواره بوده و همیشه خواهد بود.
زبانهایی که معادلی برای فعل «هستم» ندارند، ممکن است آن را با عبارت «من زندگی میکنم» یا «من زیست میکنم» بیان نمایند.
خدا به صحبت با موسی ادامه میدهد.
ابراهیم، اسحاق، و یعقوب سه تن از نیاکان موسی بودند. همه ایشان خدای یکسانی را میپرستیدند.
ضمیر مستتر به همه مردم اسرائیل اشاره دارد.
«سرزمینی که در آن شیر و عسل جاری است». خدا نیکویی این سرزمین برای گیاهان و جانوران را به این تشبیه کرده است که شیر و عسل این جانوران و گیاهان در آن سرزمین جریان دارد. به روشی که این را در خروج ۳: ۸ ترجمه نمودید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «سرزمینی که برای پرورش دام و رشد محصول عالی است»
(آدرسهای و را ببینید)
«پر از» یا «به فراوانی از»
از آنجا که شیر از گاو و بز به دست میآید، این معرف خوراکی به دست آمده از دامها است. ترجمه جایگزین: «خوراک به دست آمده از دام»
(آدرس را ببینید)
از آنجا که عسل از گلها تهیه میشود، این واژه معرف خوراکی از محصول کشاورزی است. «خوراکی از محصول کشاورزی»
(آدرس را ببینید)
واژه «تو» به موسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مشایخ به تو گوش فرا خواهند داد»
خدا به صحبت با موسی ادامه میدهد.
این را می توان به شکل معلوم نوشت. واژه «دست» کنایهای از قدرت صاحبِ دست است. معانی محتمل عبارتند از ۱) «تنها اگر ببینید قدرت انجام کار دیگری ندارد»، که در آن دست متعلق به فرعون است، در جایی که این دست متعلق به یهوه باشد ۲) «تنها اگر من او را وادار کنم بگذارد بروید» یا ۳) «حتی اگر او را وادار کنم هم نخواهد گذاشت بروید»
(آدرسهای و و را ببینید)
در اینجا «دست» معرف قدرت خدا است. ترجمه جایگزین: «من قدرتمندانه حمله خواهم برد»
(آدرس را ببینید)
اینجا این واژه «تُهیدست» برای تاکید بر معنای مخالف آن به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «با دستانی پُر از چیزهای نیکو خواهید رفت» یا «با چیزهای ارزشمند بسیاری خواهید رفت»
(آدرس را ببینید)
«هر زن مصری که در خانههای همسایگان مصری باشد»
1و موسی در جواب گفت: «همانا مرا تصدیق نخواهند كرد، و سخن مرا نخواهند شنید، بلكه خواهند گفت یهوه بر تو ظاهر نشده است.»2پس خداوند به وی گفت: «آن چیست در دست تو؟» گفت: «عصا.»3گفت: «آن را بر زمین بینداز.» و چون آن را به زمین انداخت، ماری گردید و موسی از نزدش گریخت.4پس خداوند به موسی گفت: «دست خود را دراز كن و دُمش را بگیر.» پس دست خود را دراز كرده، آن را بگرفت، كه در دستش عصا شد.5«تا آنكه باور كنند كه یهوه خدای پدران ایشان، خدای ابراهیم، خدای اسحاق، و خدای یعقوب، به تو ظاهر شد.»6و خداوند دیگرباره وی را گفت: «دست خود را در گریبان خود بگذار.» چون دست بهگریبان خود برد، و آن را بیرون آورد، اینك دست او مثل برف مبروص شد.7پس گفت: «دست خود را باز به گریبان خود بگذار.» چون دست به گریبان خود باز برد، و آن را بیرون آورد، اینك مثل سایر بدنش باز آمده بود.8«و واقع خواهد شد كه اگر تو را تصدیق نكنند، و آواز آیت نخستین را نشنوند، همانا آواز آیت دوم را باور خواهند كرد.9و هر گاه این دو آیت را باور نكردند و سخن تو را نشنیدند، آنگاه از آب نهر گرفته، به خشكی بریز، و آبی كه از نهر گرفتی بر روی خشكی به خون مبدل خواهد شد.»10پس موسی به خداوند گفت: «ای خداوند، من مردی فصیح نیستم، نه در سابق و نه از وقتی كه به بندۀ خود سخن گفتی، بلكه بطیالكلام و كند زبان.»11خداوند گفت: «كیست كه زبان به انسان داد، و گنگ و كر و بینا و نابینا را كه آفرید؟ آیا نه من كه یهوه هستم؟12پس الا´ن برو و من با زبانت خواهم بود، و هر چه باید بگویی تو را خواهم آموخت.»13گفت: «استدعا دارم ای خداوند كه بفرستی به دست هر كه میفرستی.»14آنگاه خشم خداوند بر موسی مشتعل شد و گفت: «آیا برادرت، هارون لاوی را نمیدانم كه او فصیحالكلام است؟ و اینك او نیز به استقبال تو بیرون میآید، و چون تو را بیند، در دل خود شاد خواهد گردید.15و بدو سخن خواهی گفت و كلام را به زبان وی القا خواهی كرد، و من با زبان تو و با زبان او خواهم بود، و آنچه باید بكنید شما را خواهم آموخت.16و او برای تو به قوم سخن خواهد گفت، و او مر تو را به جای زبان خواهد بود، و تو او را به جای خدا خواهی بود.17و اینعصا را به دست خود بگیر كه به آن آیات را ظاهر سازی.»18پس موسی روانه شده، نزد پدر زن خود، یترون، برگشت و به وی گفت: «بروم و نزد برادران خود كه در مصرند برگردم، و ببینم كه تا كنون زندهاند.» یترون به موسی گفت: «به سلامتی برو.»19و خداوند در مدیان به موسی گفت: «روانه شده به مصر برگرد، زیرا آنانی كه در قصد جان تو بودند، مردهاند.»20پس موسی زن خویش و پسران خود را برداشته، ایشان را بر الاغ سوار كرده، به زمین مصر مراجعت نمود، و موسی عصای خدا را به دست خود گرفت.21و خداوند به موسی گفت: «چون روانه شده، به مصر مراجعت كردی، آگاه باش كه همۀ علاماتی را كه به دستت سپردهام به حضور فرعون ظاهر سازی، و من دل او را سخت خواهم ساخت تا قوم را رها نكند.22و به فرعون بگو خداوند چنین میگوید: اسرائیل، پسر من و نخستزادۀ من است،23و به تو میگویم پسرم را رها كن تا مرا عبادت نماید، و اگر از رها كردنش اِبا نمایی، همانا پسر تو، یعنی نخستزادۀ تو را میكشم.»24و واقع شد در بین راه كه خداوند در منزل بدو برخورده، قصد قتل وی نمود.25آنگاه صِفوره سنگی تیز گرفته، غُلْفۀ پسر خود را ختنه كرد و نزد پای وی انداخته، گفت: «تو مرا شوهر خون هستی.»26پس او وی را رها كرد. آنگاه (صفوره) گفت: «شوهر خون هستی،» به سبب ختنه.27و خداوند به هارون گفت: «به سوی صحرا به استقبال موسی برو.» پس روانه شد و او را در جبلالله ملاقات كرده، او را بوسید.28و موسی از جمیع كلمات خداوند كه او را فرستاده بود، و از همۀ آیاتی كه به وی امر فرموده بود، هارون را خبر داد.29پس موسی و هارون رفته، كل مشایخ بنیاسرائیل را جمع كردند.30و هارون همۀ سخنانی را كه خداوند به موسی فرموده بود، باز گفت، و آیات را به نظر قوم ظاهر ساخت.31و قوم ایمان آوردند. و چون شنیدند كه خداوند از بنیاسرائیل تفقد نموده، و به مصیبت ایشان نظر انداخته است، به روی در افتاده، سجده كردند.
موسی درک نمیکند
اگرچه موسی به یهوه ایمان دارد اما به او اعتماد نمیکند. این به دلیل عدمِ درک موسی بود. موسی تلاش میکند با نیروی خود چیزهایی را که از او خواسته شده، درک کند. یهوه تلاش میکند تا موسی اعتماد کند که این یهوه است که این کارها را به انجام میرساند.
و را ببینید)
فرزندان خدا
در حقیقت این باب این مفهوم که گروهِ مردمِ اسرائیل، قوم برگزیده خدا، فرزندان خدا و بِالقُوه فرزندان نخستزاده خدا هستند را معرفی میکند.
و و را ببینید)
یهوه دل فرعون را سخت میسازد
پژوهشگران بر سر درک این جمله توافق ندارند. درباره این که فرعون نقشی فعال یا غیر فعال در سخت شدن دل خود دارد، اختلاف نظر وجود دارد.
(آدرس را ببینید)
«اگر اسرائیلیان باور نکنند»
«آن را از دم بگیر» یا «آن از دم به چنگ بیآور»
«به یک عصا تبدیل شد» یا «به چوبی بلند تبدیل شد»
ابراهیم، اسحاق و یعقوب سه تن از نیاکان اسرائیلیان بودند. آنها همه خدای یکسانی را میپرستیدند.
این واژه برای ایجاد حالت شگفتزدگی به کار رفته است تا شگفتزدگی را به نمایش بگذارد.
(آدرس را ببینید)
واژه «مثل» در اینجا برای مقایسه کردن چیزی با حالتی که دست موسی به نظر میآمده است، به کار رفته است. ممکن است در زبانتان واژهای برای برف نداشته باشید. اگر چنین است جایگزینی که چیزی سپید را توصیف میکند را لحاظ کنید. ترجمه جایگزین: «به سفیدی پشم یا به سفیدی ماسه ساحل»
(آدرس را ببینید)
«اعتنا نکنند» یا «نپذیرند»
«هرگز سخنور خوبی نبودهام»
عبارتهای «کُند سُخن» و «کُند زبان» اساساً معنای یکسانی دارند. موسی اینها را برای تاکید بر این که سخنور خوبی نیست به کار میبرد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «زبان» به توانایی موسی در سخن گفتن اشاره دارد. ترجمه جایگزین : «ناتوان از خوب سخن گفتن»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** از این پرسش برای تاکید بر این که او آفریدگاری است که مردمان را به سخن گفتن توانا میکند، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «من یهوه آن کسی هستم که دهان آدمی و توانایی سخن گفتن را آفرید»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** از این پرسش برای تاکید بر این که او آن کسی است که تصمیم میگیرد افراد بتوانند سخن گفته، بشنوند یا ببینند بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «من یهوه آدمی را به سخن گفتن یا شنیدن توانا میکنم و بینا یا نابینا میگردانم!»
(آدرس را ببینید)
یهوه از این پرسش برای تاکید بر این که تنها او این تصمیمها را میگیرد، بهره می گیرد. ترجمه جایگزین: «من یهوه آن کسی هستم که چنین میکند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دهان» به توانایی سخن گفتنِ موسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من به تو توانایی سخن گفتن خواهم داد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» به افکار درونی و احساسات اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او بسیار شاد خواهد شد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا سخنان به چیزی تشبیه شدهاند که میتواند به صورت واقعی در دهان یک فرد قرار گیرد. ترجمه جایگزین: «پیامی را که او باید تکرار کند، به او خواهی داد»
(آدرس را ببینید)
واژه «زبان[دهان]» در اینجا معرف انتخابِ واژگان موسی است. ترجمه جایگزین: «من به تو واژگانِ درستی میدهم تا بگویی»
(آدرس را ببینید)
واژه «زبان[دهان]» در اینجا معرف انتخابِ واژگانِ هارون است. ترجمه جایگزین: «من به او واژگانِ درستی خواهم داد تا بگوید»
(آدرس را ببینید)
واژه «زبان» در اینجا معرف تکرار نمودن سخنانی که موسی به هارون گفته، توسط او است. ترجمه جایگزین: «او آنچه را تو به او میگویی، خواهد گفت»
(آدرس ر را ببینید)
واژه «مانند» در اینجا به این معنی است که موسی دارای اقتداری یکسان با اقتداری که خدا بر موسی دارد، بر هارون است. ترجمه جایگزین: «تو با هارون با اقتداری مشابه با اقتداری که من با تو سخن میگویم، سخن خواهی گفت»
(آدرس را ببینید)
این به پدرِ همسرِ موسی اشاره دارد.
در اینجا «دل» به فرعون اشاره دارد. از نگرش سرسختانه او چنان سخن آمده که گویی دل او سخت شده است. ترجمه جایگزین: «فرعون را سرسخت خواهم ساخت»
(آدرسهای و را ببینید)
واژه اسرائیل در اینجا معرف همه مردم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل فرزندان خود من هستند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا مردم اسرائیل به پسرِ نُخُستزادهای که باعث شادی و غرور است، تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «مانند پسرِ نخستزادهِ خودِ من است»
(آدرس را ببینید)
ضمیر سوم شخص در اینجا به قوم اسرائیل به عنوان پسر خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو از این که بگذاری پسرم برود، سر باز زدهای»
(آدرس را ببینید)
واژه «پسر» در اینجا به پسر واقعی فرعون اشاره دارد.
این ممکن است به خاطر این بوده باشد که موسی پسرش را ختنه نکرده بود.
این نام همسر موسی است.
(آدرس را ببینید)
این چاقویی با یک تیغه سنگیِ تیز بود.
در اینجا ممکن است واژه «پاها» راهی محترمانهتر برای اشاره به ناحیه تناسلی بدن باشد.
(آدرس را ببینید)
معنای این استعاره معلوم نیست. این احتمالاً در آن فرهنگ عبارتی شناخته شده بوده است. ترجمه جایگزین: «تو با این خون با من خویشاوند شدی» یا «به خاطر خون، تو شوهر من هستی»
(آدرس را ببینید)
ممکن است بخواهید واژهای بیافزایید که آغاز یک بخش تازه در داستان را نشان دهد، همانگونه که ترجمه یودیبی با افزودن واژه «در همین حال» این کار را کرده است.
این ممکن است که کوه سینا باشد اما متن این اطلاعات را شامل ننموده است.
واژه «او» به موسی اشاره کرده و ضمیر مستتر فاعلی به یهوه اشاره میکند.
«در پیش قوم» یا «در حضور قوم»
«اسرائیلیان را دیده است» یا «به اسرائیلیان اهمیت داده است»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «از ترس، سرهای خود را خم کردند» یا ۲) «از روی احترام سر فرود آوردند»
(آدرس را ببینید)
1و بعد از آن موسی و هارون آمده، به فرعون گفتند: «یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: قوم مرا رها كن تا برای من در صحرا عید نگاه دارند.»2فرعون گفت: «یهوه كیست كه قول او را بشنوم و اسرائیل را رهایی دهم؟ یهوه را نمیشناسم و اسرائیل را نیز رها نخواهم كرد.»3گفتند: «خدای عبرانیان ما را ملاقات كرده است، پس الا´ن سفر سه روزه به صحرا برویم، و نزد یهوه، خدای خود، قربانی بگذرانیم، مبادا ما را به وبا یا شمشیر مبتلا سازد.»4پس پادشاه مصر بدیشان گفت: «ای موسی و هارون چرا قوم را از كارهای ایشان بازمیدارید؟ به شغلهای خود بروید!»5و فرعون گفت: «اینك الا´ن اهل زمین بسیارند، و ایشان را از شغلهای ایشان بیكار میسازید.»6و در آن روز، فرعون سركاران و ناظران قومخود را قدغن فرموده، گفت:7« بعد از این، كاه برای خشت سازی مثل سابق بدین قوم مدهید. خود بروند و كاه برای خویشتن جمع كنند،8و همان حساب خشتهایی را كه پیشتر میساختند، برایشان بگذارید، و از آن هیچ كم مكنید، زیرا كاهلند، و از این رو فریاد میكنند و میگویند: برویم تا برای خدای خود قربانی گذرانیم.9و خدمت ایشان سختتر شود تا در آن مشغول شوند، و به سخنان باطل اعتنا نكنند.»10پس سركاران و ناظران قوم بیرون آمده، قوم را خطاب كرده، گفتند: «فرعون چنین میفرماید كه من كاه به شما نمیدهم.11خود بروید و كاه برای خود از هرجا كه بیابید بگیرید، و از خدمت شما هیچ كم نخواهد شد.»12پس قوم در تمامی زمین مصر پراكنده شدند تا خاشاك به عوض كاه جمع كنند.13و سركاران، ایشان را شتابانیده، گفتند: «كارهای خود را تمام كنید، یعنی حساب هر روز را در روزش، مثل وقتی كه كاه بود.»14و ناظرانِ بنیاسرائیل را كه سركاران فرعون بر ایشان گماشته بودند، میزدند و میگفتند: «چرا خدمت معین خشتسازی خود را در این روزها مثل سابق تمام نمیكنید؟»15آنگاه ناظران بنیاسرائیل آمده، نزد فرعون فریاد كرده، گفتند: «چرا به بندگان خود چنین میكنی؟16كاه به بندگانت نمیدهند و میگویند: خشت برای ما بسازید! و اینك بندگانت را میزنند و اما خطا از قوم تو میباشد.»17گفت: «كاهل هستید. شما كاهلید! از این سبب شما میگویید: برویم و برای خداوند قربانی بگذرانیم.18اكنون رفته، خدمتبكنید، و كاه به شما داده نخواهد شد، و حساب خشت را خواهید داد.»19و ناظران بنیاسرائیل دیدند كه در بدی گرفتار شدهاند، زیرا گفت: «از حساب یومیۀ خشتهای خود هیچ كم مكنید.»20و چون از نزد فرعون بیرون آمدند، به موسی و هارون برخوردند، كه برای ملاقات ایشان ایستاده بودند.21و بدیشان گفتند: « خداوند بر شما بنگرد و داوری فرماید! زیرا كه رایحۀ ما را نزد فرعون و ملازمانش متعفن ساختهاید، و شمشیری به دست ایشان دادهاید تا ما را بكشند.»22آنگاه موسی نزد خداوند برگشته، گفت: «خداوندا چرا بدین قوم بدی كردی؟ و برای چه مرا فرستادی؟23زیرا از وقتی كه نزد فرعون آمدم تا به نام تو سخن گویم، بدین قوم بدی كرده است و قوم خود را هرگز خلاصی ندادی.»
کار یک برده
مصریان به وادار کردن بردگانشان به کار زیاد مشهور بودند. این بردگان هرروز مجبور بودند تعداد مشخصی خشت بزنند. در این بخش، از آنها خواسته میشود که نه تنها خشت بزنند بلکه برای تولید این خشت ها کاه گِرد آوردند.
«بگذار قوم من بروند»
این جملهای بسیار مهم است. موسی از فرعون اجازه نخواست که بگذارد عبرانیان بروند. در عوض، او خواستار آزادی عبرانیان از سوی فرعون میشود.
لقبها
رهبران در این بخش لقبهای گوناگونی دارند. ترجمه انگلیسی ULB از واژههای «سرکاران» و «سرکارگران» استفاده میکند. بسیاری فرهنگها دارای این دست از القاب نیستند. ممکن است لازم باشد که از عبارات کلی نظیر «رهبران مصری» یا «رهبران عبرانی» بهره بگیرید.
مشخص نیست موسی و هارون برای چه مدتی پیش از رفتن به دیدار فرعون، صبر کردند.
این جشنی برای پرستش یهوه است.
فرعون از این پرسش استفاده میکند تا نشان دهد که او یهوه را به عنوان خدایی برحق نمیشناسد. ترجمه جایگزین: «من یهوه را نمیشناسم»
(آدرس را ببینید)
فرعون از این پرسش برای اعلام این که او تمایلی به اطاعت از یهوه یا اجازه دادن به اسرائیلیان تا او را بپرستند، ندارد. [ در فارسی :اسرائیل را نیز رها نخواهم كرد]
(آدرس را ببینید)
واژههای «قولاو» معرف واژگانی است که خدا گفته است. ترجمه جایگزین: «به آنچه میگوید گوش دهم»
(آدرس را ببینید)
این عبارتی است که برای یهوه یا خدایِ اسرائیلیان به کار رفته است.
در اینجا «شمشیر» معرف جنگ یا حملهای از سوی دشمنان است. ترجمه جایگزین: «یا سبب گردد دشمنان ما بر ما حمله ببرند»
(آدرس را ببینید)
فرعون از این پرسش برای بیان خشم خود نسبت به موسی و هارون بابت دور کردن اسرائیلیان از کارشان بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «از پرت کردن حواس این مردم از کارشان دست بردارید!»
(آدرس را ببینید)
مصریانی که کارشان وادار کردن اسرائیلیان به انجام کار سخت بود. به روشی که این را در خروج ۱: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
ضمیر مستتر فاعلی در این آیه جمع است و به سرکاران و سرکارگران اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
مصریانی که کارشان وادار کردن اسرائیلیان به انجام کار سخت بود. به روشی که این را در خروج ۱: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
واژه «شما» جمع است و به مردم اسرائيلی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
ضمیر دوم شخص، جمع است و به مردم اسرائیلی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
«خودتان» در اینجا بر این که مصریان دیگر به آنها کمک نخواهند کرد، تاکید میکند.
(آدرس را ببینید)
این جمله را میشود به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست ادامه داده، به همان اندازه قبل خشت بزنید»
این یک عمومی سازی است که برای نشان دادن تلاش افزونی که مردم اسرائیل برای برآورده کردن درخواستهای فرعون به انجام رساندند، به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «به مکانهای بسیاری در سرتاسر مصر»
(آدرس را ببینید)
بخشی از یک گیاه که پس از برداشت محصول بر جا میماند.
مصریانی که کارشان وادار کردن اسرائیلیان به انجام کار سخت بود. به روشی که این را در خروج ۱: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این سرکاران از این پرسش استفاده کردند تا نشان دهند که از کمبودِ خِشت خشمگین هستند. ترجمه جایگزین: «امروز و دیروز به اندازه کافی، چنان که در گذشته میکردید، خِشت نزدید!»
(آدرس را ببینید)
«شکایت کردند»
در اینجا ضمیر سوم شخص مستتر به سرکاران مصری بازمیگردد.
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که فرعون به آنها گفت»
(آدرس را ببینید)
این خانهای بسیار بزرگ است که شاه در آن زندگی میکند.[ در فارسی نیامده است]
مصریان واکنشی مشابه با وقتی که به بویی بد برمیخوردند، به اسرائیلیان نشان دادند. ترجمه جایگزین: «شما سبب بیزاری آنها از ما شدید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شمشیری» معرف فرصتی برای نابودی دشمنان است. ترجمه جایگزین: «به آنها دلیلی دادهاید تا ما را بکشند»
(آدرس را ببینید)
این پرسش نشان دهنده این است که موسی تا چه اندازه از این که اکنون مصریان حتی بیشتر از پیش با اسرائیلیان به سختی رفتار میکردند ناامید شده است. ترجمه جایگزین: «خدایا، از این که تو سبب این مشکل برای این مردم شدی، پشیمانم».
(آدرس را ببینید)
این پرسش نشان دهنده این است که موسی تا چه اندازه از این که خدا او را به مصر فرستاده بود، ناامید بود. ترجمه جایگزین: «آرزو میکنم هرگز من را به اینجا نفرستاده بودی!»
(آدرس را ببینید)
واژه «نام» در اینجا معرف پیام خدا است. ترجمه جایگزین: «تا پیامت را به او بدهم»
(آدرس را ببینید)
1خداوند به موسی گفت: «الا´ن خواهی دید آنچه به فرعون میكنم، زیرا كه به دست قوی ایشان را رها خواهد كرد، و به دست زورآور ایشان را از زمین خود خواهد راند.»2و خدا به موسی خطاب كرده، وی را گفت: «من یهوه هستم.3و به ابراهیم و اسحاق و یعقوب به نام خدای قادرمطلق ظاهر شدم، لیكن به نام خود، یهوه، نزد ایشان معروف نگشتم.4و عهد خود را نیز با ایشان استوار كردم، كه زمین كنعان را بدیشان دهم، یعنی زمین غربت ایشان را كه در آن غریب بودند.5و من نیز چون نالۀ بنیاسرائیل را كه مصریان ایشان را مملوك خود ساختهاند، شنیدم، عهد خود را بیاد آوردم.6بنابراین بنیاسرائیل رابگو، من یهوه هستم، و شما را از زیر مشقتهای مصریان بیرون خواهم آورد، و شما را از بندگی ایشان رهایی دهم، و شما را به بازوی بلند و به داوریهای عظیم نجات دهم.7و شما را خواهم گرفت تا برای من قوم شوید، و شما را خدا خواهم بود، و خواهید دانست كه من یهوه هستم، خدای شما، كه شما را از مشقتهای مصریان بیرون آوردم.8و شما را خواهم رسانید به زمینی كه دربارۀ آن قسم خوردم كه آن را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب بخشم. پس آن را به ارثیت شما خواهم داد. من یهوه هستم.»9و موسی بنیاسرائیل را بدین مضمون گفت، لیكن بسبب تنگی روح و سختی خدمت، او را نشنیدند.10و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:11«برو و به فرعون پادشاه مصر بگو گه بنیاسرائیل را از زمین خود رهایی دهد.»12و موسی به حضور خداوند عرض كرده، گفت: «اینك بنیاسرائیل مرا نمیشنوند، پس چگونه فرعون مرا بشنود، و حال آنكه من نامختون لب هستم؟»13و خداوند به موسی و هارون تكلم نموده، ایشان را به سوی بنیاسرائیل و به سوی فرعون پادشاه مصر مأمور كرد، تا بنیاسرائیل را از زمین مصر بیرون آورند.14و اینانند رؤسای خاندانهای آبای ایشان: پسران رؤبین، نخستزادۀ اسرائیل، حَنُوك و فَلّو و حَصرون و كَرْمی؛ اینانند قبایل رؤبین.15و پسران شمعون: یموئیل و یامین و اُوهَد و یاكین و صوحر و شاؤل كه پسر زن كنعانی بود؛ اینانند قبایل شمعون.16و این است نامهای پسران لاوی به حسب پیدایش ایشان:جرشون و قهات و مِراری. و سالهای عمر لاوی صد و سی و هفت سال بود.17پسران جرشون: لِبِنی و شِمعی، به حسب قبایل ایشان.18و پسران قُهات: عَمْرام و یصهار و حَبرون و عُزّیئیل. و سالهای عمر قُهات صد و سی و سه سال بود.19و پسران مراری: مَحْلی و موشی؛ اینانند قبایل لاویان به حسب پیدایش ایشان.20و عَمْرام عمۀ خود، یوكابد را به زنی گرفت، و او برای وی هارون و موسی را زایید، و سالهای عمر عمرام صد و سی و هفت سال بود.21و پسران یصهار: قورح و نافج و زكری.22و پسران عُزِّیئیل: میشائیل و ایلصافن و ستری.23و هارون، الیشابع، دختر عَمّیناداب، خواهر نَحْشون را به زنی گرفت، و برایش ناداب و ابیهو و العازر و ایتامر را زایید.24و پسران قورح: اَسّیر و القانه و اَبیاساف؛ اینانند قبایل قورحیان.25و العازر بن هارون یكی از دختران فوتیئیل را به زنی گرفت، و برایش فینحاس را زایید؛ اینانند رؤسای آبای لاویان، بحسب قبایل ایشان.26اینانند هارون و موسی كه خداوند بدیشان گفت: «بنیاسرائیل را با جنود ایشان از زمین مصر بیرون آورید.»27اینانند كه به فرعون پادشاه مصر سخن گفتند، برای بیرون آوردن بنیاسرائیل از مصر. اینان موسی و هارونند.28و واقع شد در روزی كه خداوند در زمین مصر موسی را خطاب كرد،29كه خداوند به موسی فرموده، گفت: «من یهوه هستم؛ هر آنچه من به تو گویم آن را به فرعون پادشاه مصر بگو.»30و موسی به حضور خداوند عرض كرد: «اینك من نامختون لب هستم، پس چگونه فرعون مرابشنود؟»
سرزمین وعده
بنابر عهدی که یهوه با ابراهیم بست، مصر خانه مردم عبرانی نبود. بلکه آن خانه، سرزمین وعده در کنعان بود. قرار است قوم به خانه بازگشته، به سرزمینشان بروند.
و را ببینید)
بگذار قوم من بروند
این جملهای بسیار مهم است. موسی خواهان اجازه «رفتن» عبرانیان از فرعون نمیشود. درعوض، او از فرعون درخواست میکند که عبرانیان را آزاد گرداند.
واژه «دست» در اینجا معرف کارها یا کُنشهای خدا است. ترجمه جایگزین: «قدرتی که در کارهایم نشان میدهم»
(آدرس را ببینید)
«من خود را به ابراهیم، اسحاق و یعقوب نشان دادم»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها من را نمیشناختند»
(آدرس را ببینید)
این به معنای ایجاد صدایی حُزنآلود از سر درد و رنج است.
این فرمانی از یهوه به موسی است. «یهوه به موسی گفت به اسرائیلیان بگوید»
«من قول دادم» یا «من گفتم که ... میکنم»
موسی این پرسش را به این امید که خدا نظر خود را درباره استفاده از موسی تغییر دهد، میپرسد. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «از آنجا که اسرائیلیان به من گوش ندادند، فرعون نیز گوش نخواهد داد، زیرا من در سخنوری خوب نیستم!»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «سران» به نیاکان نخستین این قبیله اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نیاکان قبیلهها»
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند. (آدرس را ببینید)
«۱۳۷ ساله»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
«۱۳۳ ساله»
(آدرس را ببینید)
«۱۳۷ساله»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «سران» به رهبران خانواده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اینها رهبران خانوادهها بودند»
(آدرس را ببینید)
«هرزمان یک قبیله» یا «یک گروه خانوادگی پس از دیگری»
موسی به امید تغییر نظر خدا این پرسش را میپرسد. این پرسش بدیهی را میتوان به شکل یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «من در سخن گفتن خوب نیستم، قطعاً فرعون به من گوش نخواهد داد!»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند به موسی گفت: «ببین تو را بر فرعون خدا ساختهام، و برادرت، هارون، نبی تو خواهد بود.2هرآنچه به تو امر نمایم تو آن را بگو، و برادرت هارون، آن را به فرعون باز گوید، تا بنیاسرائیل را از زمین خود رهایی دهد.3و من دل فرعون را سخت میكنم، و آیات و علامات خود را در زمین مصر بسیار میسازم.4و فرعون به شما گوش نخواهد گرفت، و دست خود را بر مصر خواهم انداخت، تا جنود خود، یعنی قوم خویش بنیاسرائیل را از زمین مصر به داوریهای عظیم بیرون آورم.5و مصریان خواهند دانست كه من یهوه هستم، چون دست خود را بر مصر دراز كرده، بنیاسرائیل را از میان ایشان بیرون آوردم.»6و موسی و هارون چنانكه خداوند بدیشان امر فرموده بود كردند، و هم چنین عمل نمودند.7و موسی هشتاد ساله بود و هارون هشتاد و سه ساله، وقتی كه به فرعون سخن گفتند.8پس خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:9«چون فرعون شما را خطاب كرده، گوید معجزهای برای خود ظاهر كنید، آنگاه به هارون بگو عصای خود را بگیر، و آن را پیش روی فرعون بینداز، تا اژدها شود.»10آنگاه موسی و هارون نزد فرعون رفتند، و آنچه خداوند فرموده بود كردند. و هارون عصای خود را پیش روی فرعون و پیش روی ملازمانش انداخت، و اژدها شد.11و فرعون نیز حكیمان و جادوگرانرا طلبید و ساحران مصر هم به افسونهای خود چنین كردند،12هر یك عصای خود را انداختند و اژدها شد، ولی عصای هارون عصاهای ایشان را بلعید.13و دل فرعون سخت شد و ایشان را نشنید، چنانكه خداوند گفته بود.14و خداوند موسی را گفت: «دل فرعون سخت شده، و از رها كردن قوم ابا كرده است.15بامدادان نزد فرعون برو؛ اینك به سوی آب بیرون میآید؛ و برای ملاقات وی به كنار نهر بایست، و عصا را كه به مار مبدل گشت، بدست خود بگیر.16و او را بگو: یهوه خدای عبرانیان مرا نزد تو فرستاده، گفت: قوم مرا رها كن تا مرا در صحرا عبادت نمایند و اینك تا بحال نشنیدهای؛17پس خداوند چنین میگوید، از این خواهی دانست كه من یهوه هستم، همانا من به عصایی كه در دست دارم آبِ نهر را میزنم و به خون مبدل خواهد شد.18و ماهیانی كه در نهرند خواهند مرد، و نهر گندیده شود و مصریان نوشیدن آب نهر را مكروه خواهند داشت.»19و خداوند به موسی گفت: «به هارون بگو عصای خود را بگیر و دست خود را بر آبهای مصر دراز كن، بر نهرهای ایشان، و جویهای ایشان، و دریاچههای ایشان، و همه حوضهای آب ایشان، تا خون شود، و در تمامی زمین مصر در ظروف چوبی و ظروف سنگی، خون خواهد بود.»20و موسی و هارون چنانكه خداوند امر فرموده بود، كردند و عصا را بلند كرده، آب نهر را به حضور فرعون و به حضور ملازمانش زد، وتمامی آب نهر به خون مبدّل شد.21و ماهیانی كه در نهر بودند، مردند. و نهر بگندید، و مصریان از آب نهر نتوانستند نوشید، و در تمامی زمین مصر خون بود.22و جادوگران مصر به افسونهای خویش هم چنین كردند، و دل فرعون سخت شد، كه بدیشان گوش نگرفت، چنانكه خداوند گفته بود.23و فرعون برگشته، به خانه خود رفت و بر این نیز دل خود را متوجه نساخت.24و همه مصریان گرداگرد نهر برای آب خوردن حفره میزدند زیرا كه از آب نهر نتوانستند نوشید.25و بعد از آنكه خداوند نهر را زده بود، هفت روز سپری شد.
معجزات
هنگامی که یهوه به واسطه موسی معجزهها را پدیدار نمود، مردان فرعون نیز توانایی کُپی کردن همان معجزهها را داشتند. مشخص نیست چگونه این کار را کردند، ولی از آنجا که کار آنها از سوی یهوه نبود، احتمالاً این کارها توسط نیرویی شیطانی صورت پذیرفت.
و را ببینید)
دل سخت فرعون
دل فرعون در این باب سخت توصیف شده است. این به معنای این است که دل او گشوده یا متمایل به درک دستورهای یهوه نبود. از آنجا که دل او سخت شده بود، دلش کمتر و کمتر پذیرای یهوه بود.
بگذار قوم من بروند
این جملهای بسیار مهم است. موسی خواستار «اجازه رفتن» عبرانیان از فرعون نمیشود. او درعوض خواهان آزادی عبرانیان از سوی فرعون میشود.
«من کاری خواهم کرد که فرعون تو را چون یک خدای در نظر گیرد»
در اینجا «دل» به فرعون اشاره میکند. از نگرش سرسختانه او به شکلی سخن گفته شده که گویی دلش سخت شده باشد. به روشی که این را در خروج ۴: ۲۱ ترجمه کردید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «فرعون را سرسخت خواهم نمود»
(آدرسهای و را ببینید)
واژههای «نشانهها» و «شگفتیها» اساساً معنای یکسانی دارند. خدا از این واژهها برای تاکید بر بزرگی کاری که در مصر خواهد کرد، استفاده میکند.
(آدرس را ببینید)
واژه «دستم» معرف قدرت فراوان خدا است. ترجمه جاگزین: «از قدرتم بر علیه ... بهره خواهم گرفت»
(آدرس را ببینید)
واژه «دستم» معرف قدرت فراوان خدا است. ترجمه جایگزین: «اعمال نیرومند خود را بر علیه ... نشان خواهم داد»
(آدرس را ببینید)
«هارون هشتاد و سه ساله بود»
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به صورت نقل قولی غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که فرعون به شما بگوید که معجزهای انجام دهید، آنگاه به هارون بگو عصایش برگرفته و در حضور فرعون بیاندازد تا ماری شود»
(آدرس را ببینید)
«خورد» یا «فُرو برد»
در اینجا «دل» به فرعون اشاره دارد. از نگرش سرسختانه او به شکلی سخن گفته شده که گویی دلش سخت شده باشد. ترجمه جایگزین: «فرعون بیشتر نافرمان شد»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «دل» به فرعون اشاره دارد. از نگرش سرسختانه او به شکلی سخن گفته شده که گویی دلش سخت شده باشد. به روشی که این را در خروج ۷: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «فرعون سرسخت شد»
(آدرسهای و را ببینید)
معنای کامل این جمله را می توان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «هنگامی که برای شستن تنش به سوی رود نیل می رود»
(آدرس را ببینید)
«به فرعون بگو»
«بر آب میکوبم»
«در همه بخشهای ...»
نام این رود را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «در رود نیل»
(آدرس را ببینید)
«دل» در اینجا به فرعون اشاره دارد. از نگرش سرسختانه او به شکلی سخن گفته شده که گویی دلش سخت شده باشد. به روشی که این را در خروج ۷: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «فرعون بیشتر نافرمان شد»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا واژه «همه» یک عمومیسازی است که معنای «بسیاری» میدهد. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مصریان»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند موسی را گفت: «نزد فرعون برو،و به وی بگو خداوند چنین میگوید: قوم مـرا رها كـن تا مرا عبادت نمایند.2و اگـر تو از رها كردن ایشان اِبا میكنی، همانا من تمامی حدود تو را به وَزَغهـا مبتلا سازم.3و نهـر، وزغهـا را به كثرت پیدا نماید، به حدی كه برآمده، به خانهات و خوابگاهت و بسترت و خانههای بندگانت و بر قومت و به تنورهایت و تغارهای خمیرت درخواهنـد آمد،4و بر تو و قوم تـو و همه بندگان تو وزغهـا برخواهنـد آمـد.»5و خداوند به موسی گفت: «به هارون بگو: دست خود را با عصای خویش بر نهرها و جویها و دریاچهها دراز كن، و وزغها را بر زمین مصر برآور.»6پس چون هارون دست خود را بر آبهای مصر دراز كرد، وزغها برآمده، زمین مصر را پوشانیدند.7و جادوگران به افسونهای خود چنین كردند، و وزغها بر زمین مصر برآوردند.8آنگاه فرعون موسی و هارون را خوانده، گفت: «نزد خداوند دعا كنید، تا وزغها را از من و قوم من دور كند، و قوم را رها خواهم كرد تا برای خداوند قربانی گذرانند.»9موسی به فرعون گفت: «وقتی را برای من معین فرما كه برای تو و بندگانت و قومت دعا كنم تا وزغها از تو و خانهات نابود شوند و فقط در نهر بمانند.»10گفت: «فردا»، موسی گفت: «موافق سخن تو خواهد شد تا بدانی كه مثل یهوه خدای ما دیگری نیست،11و وزغها از تو و خانهات و بندگانت و قومت دور خواهند شد و فقط در نهر باقی خواهند ماند.»12و موسی و هارون از نزد فرعون بیرون آمدند و موسی درباره وزغهایی كه بر فرعون فرستاده بود، نزد خداوند استغاثه نمود.13و خداوند موافق سخن موسی عمل نمود و وَزَغْها از خانهها و از دهات و از صحراها مردند،14و آنها را توده توده جمع كردند و زمیـن متعفـن شـد.15اما فرعون چون دید كه آسایش پدید آمد، دل خود را سخت كرد و بدیشان گوش نگرفت، چنانكه خداوند گفته بود.16و خداوند به موسی گفت: «به هارون بگو كه عصای خود را دراز كن و غبار زمین را بزن تا در تمامی زمین مصر پشهها بشود.»17پس چنین كردند و هارون دست خود را با عصای خویش دراز كرد و غبار زمین را زد و پشهها بر انسان و بهایم پدید آمد زیرا كه تمامی غبار زمین در كلّ ارض مصر پشهها گردید،18و جـادوگران به افسونهای خود چنین كردند تا پشهها بیرون آورَند اما نتوانستند و پشهها بر انسان و بهایم پدید شد.19و جادوگران به فرعون گفتند: «این انگشت خداست.» اما فرعون را دل سخت شد كه بدیشان گوش نگرفت، چنانكه خداوند گفته بود.20و خداوند به موسی گفت: «بامدادان برخاسته پیشروی فرعون بایست. اینك بسوی آب بیرون میآید. و او را بگو: خداوند چنین میگوید: قوم مرا رها كن تا مرا عبادت نمایند،21زیرا اگر قوم مرا رها نكنی، همانا من بر تو و بندگانت و قومت و خانههایت انواع مگسها فرستم و خانههای مصریان و زمینی نیز كه برآنند از انواع مگسها پر خواهد شد.22و در آن روز زمین جوشن را كه قوم من در آن مقیمند، جدا سازم كه در آنجا مگسی نباشد تا بدانی كه من در میان این زمین یهوه هستم.23و فرقی در میان قوم خود و قوم تو گذارم. فردا این علامت خواهد شد.»24و خداوند چنین كرد و انواع مگسهای بسیار به خانه فرعون و به خانههای بندگانش و به تمامی زمین مصر آمدند و زمین از مگسها ویران شد.25و فرعون موسی و هارون را خوانده گفت: «بروید و برای خدای خود قربانی در این زمین بگذرانید.»26موسی گفت: «چنین كردن نشاید زیرا آنچه مكروه مصریان است برای یهوه خدای خود ذبح میكنیم. اینك چون مكروه مصریان را پیش روی ایشان ذبح نماییم، آیا ما را سنگسار نمیكنند؟27سفر سه روزه به صحرا برویم و برای یهوه خدای خود قربانی بگذرانیم چنانكه به ما امر خواهد فرمود.»28فرعون گفت: «من شما را رهایی خواهم داد تا برای یهوه، خدای خود، در صحرا قربانی گذرانید لیكن بسیار دور مروید و برای من دعا كنید.»29موسی گفت: «همانا من از حضورت بیرون میروم و نزد خداوند دعا میكنم و مگسها از فرعون و بندگانش و قومش فردا دور خواهند شد. اما زنهار فرعون بار دیگر حیله نكند كه قوم را رهایی ندهد تا برای خداوند قربانی گذرانند.»30پس موسی از حضور فرعون بیرون شده، نزد خداوند دعا كرد،31و خداوند موافق سخن موسی عمل كرد و مگسها را از فرعون و بندگانش و قومش دور كرد كه یكی باقی نماند.32اما در این مرتبه نیز فرعون دل خود را سخت ساخته، قوم را رهایی نداد.
دل سخت فرعون
دل فرعون در این باب سخت توصیف شده است. این به معنای این است که دل او گشوده یا متمایل به درک دستورهای یهوه نبود. از آنجا که دل او سخت شده بود، دلش کمتر و کمتر پذیرای یهوه بود.
بگذار قوم من بروند
این جملهای بسیار مهم است. موسی خواستار «اجازه رفتن» عبرانیان از فرعون نمیشود. او درعوض خواهان آزادی عبرانیان از سوی فرعون میشود.
«رود نیل»
(آدرس را ببینید)
اینها ظرفهایی هستند که در آنها نان آماده میشود.
«سپس فرعون به دنبال موسی و فرعون فرستاد»
«میتوانی تعیین کنی که کِی برایتان دعا کنم» یا «میتوانی زمانی را که میبایست برایتان دعا کنم تعیین نمایی»
«فرعون دل خود را سخت نمود». در اینجا «سخت نمود» به این معنا است که او سرسخت گردید.
(آدرس را ببینید)
«همان گونه که یهوه گفته بود، فرعون عمل نمود»
واژههای «انگشت خدا» معرف قدرت خدا است. ترجمه جایگزین: «این کار قدرتمند خدا است»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» به فرعون اشاره دارد. به روشی که این را در خروج ۷: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «فرعون بیشتر نافرمان شد»
(آدرسهای و را ببینید)
«خود را به فرعون نشان بده»
«قوم من را آزاد کن»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «انبوهی از مگسها آن سرزمین را ویران کردند»
این روشی مرسوم برای گفتن «در حضور کسی» است. ترجمه جایگزین: «در حضورشان»
(آدرس را ببینید)
موسی این پرسش را میپرسد تا به فرعون نشان دهد که مصریان نخواهند گذاشت تا اسرائیلیان یهوه را بپرستند. ترجمه جایگزین: «آنها قطعا ما را سنگسار خواهند نمود!»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست با ما صادقانه رفتار کنی و بگذاری قوم ما بروند»
(آدرس را ببینید)
«اما تو نباید ما را فریب دهی» یا «اما تو نباید به ما دروغ بگویی»
در اینجا «دل» به فرعون اشاره دارد. به روشی که این را در خروج ۷: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «فرعون بیشتر سرسخت گردید»
(آدرسهای و را ببینید)
1و خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون بروو به وی بگو: یهوه خدای عبرانیان چنین میگوید: قوم مرا رها كن تا مرا عبادت كنند.2زیرا اگر تو از رهایی دادن ابا نمایی و ایشان را باز نگاه داری،3همانا دست خداوند بر مواشی تو كه در صحرایند خواهد شد، بر اسبان و الاغان و شتران و گاوان و گوسفندان، یعنی وبایی بسیار سخت.4و خداوند در میان مواشی اسرائیلیان و مواشی مصریان فرقی خواهد گذاشت كه از آنچه مال بنیاسرائیل است، چیزی نخواهد مرد.»5و خداوند وقتی معین نموده، گفت: «فردا خداوند این كار را در این زمین خواهد كرد.»6پس در فردا خداوند این كار را كرد و همه مواشی مصریان مردند و از مواشی بنیاسرائیل یكی هم نمرد.7وفرعون فرستاد و اینك از مواشی اسرائیلیان یكی هم نمرده بود. اما دل فرعون سخت شده، قوم را رهایی نداد.8و خداوند به موسی و هارون گفت: «از خاكستر كوره، مُشتهای خود را پر كرده، بردارید و موسی آن را به حضور فرعون بسوی آسمان برافشاندَ،9و غبار خواهد شد بر تمامی زمین مصر و سوزشی كه دمّلها بیرون آورد بر انسان و بر بهایم در تمامی زمین مصر خواهد شد.»10پس از خاكستر كوره گرفتند و به حضور فرعون ایستادند و موسی آن را بسوی آسمان پراكند، و سوزشی پدید شده، دملها بیرون آورد، در انسان و در بهایم.11و جادوگران به سبب آن سوزش به حضور موسی نتوانستند ایستاد، زیرا كه سوزش بر جادوگران و بر همۀ مصریان بود.12و خداوند دل فرعون را سخت ساخت كه بدیشان گوش نگرفت، چنانكه خداوند به موسی گفته بود.13و خداوند به موسی گفت: «بامدادان برخاسته، پیش روی فرعون بایست، و به وی بگو: یهوه خدای عبرانیان چنین میگوید: قوم مرا رها كن تا مرا عبادت نمایند.14زیرا در این دفعه تمامی بلایای خود را بر دل تو و بندگانت و قومت خواهم فرستاد، تا بدانی كه در تمامی جهان مثل من نیست.15زیرا اگر تاكنون دست خود را دراز كرده، و تو را و قومت را به وبا مبتلا ساخته بودم، هرآینه از زمین هلاك میشدی.16و لكن برای همین تو را برپا داشتهام تا قدرت خود را به تو نشان دهم، و نام من در تمامی جهان شایع شود.17و آیا تابحال خویشتن را بر قوم من برتر میسازی و ایشان را رهایی نمیدهی؟18همانا فردا این وقت، تگرگی بسیار سخت خواهم بارانید، كه مثل آن در مصر از روز بنیانش تاكنون نشده است.19پس الا´ن بفرست و مواشی خود و آنچه را در صحرا داری جمع كن، زیرا كه بر هر انسان و بهایمی كه در صحرا یافته شوند، و به خانهها جمع نشوند، تگرگ فرود خواهد آمد و خواهند مرد.»20پس هر كس از بندگان فرعون كه از قول خداوند ترسید، نوكران و مواشی خود را به خانهها گریزانید.21اما هر كه دل خود را به كلام خداوند متوجه نساخت، نوكران و مواشی خود را در صحرا واگذاشت.22و خداوند به موسی گفت: «دست خود را به سوی آسمان دراز كن، تا در تمامی زمین مصر تگرگ بشود، بر انسان و بر بهایم و بر همۀ نباتات صحرا، در كل ارض مصر.»23پس موسی عصای خود را به سوی آسمان دراز كرد، و خداوند رعد و تگرگ داد، و آتش بر زمین فرود آمد، و خداوند تگرگ بر زمین مصر بارانید.24و تگرگ آمد و آتشی كه در میان تگرگ آمیخته بود، و به شدت سخت بود، كه مثل آن در تمامی زمین مصر از زمانی كه اُمت شده بودند، نبود.25و در تمامی زمین مصر، تگرگ آنچه را كه در صحرا بود، از انسان و بهایم زد. و تگرگ همۀ نباتات صحرا را زد، و جمیع درختان صحرا را شكست.26فقط در زمین جوشن، جایی كه بنیاسرائیل بودند، تگرگ نبود.27آنگاه فرعون فرستاده، موسی و هارون را خواند، و بدیشان گفت: «در این مرتبه گناه كردهام؛ خداوند عادل است و من و قوم من گناهكاریم.28نزد خداوند دعا كنید، زیرا كافی است تا رعدهای خدا و تگرگ دیگر نشود، و شما را رها خواهم كرد، و دیگر درنگ نخواهید نمود.»29موسی به وی گفت: «چون از شهر بیرون روم، دستهای خود را نزد خداوند خواهم افراشت، تا رعدها موقوف شود، و تگرگ دیگر نیاید، تا بدانی جهان از آن خداوند است.30و اما تو و بندگانت، میدانم كه تابحال از یهوه خدا نخواهید ترسید.»31و كتان و جو زده شد، زیرا كه جو خوشه آورده بود، و كتان تخم داشته.32و اما گندم و خُلَّر زده نشد زیرا كه متأخر بود.33و موسی از حضور فرعون از شهر بیرون شده، دستهای خود را نزد خداوند برافراشت، و رعدها و تگرگ موقوف شد، و باران بر زمین نبارید.34و چون فرعون دید كه باران و تگرگ و رعدها موقوف شد، باز گناه ورزیده، دل خود را سخت ساخت، هم او و هم بندگانش.35پس دل فرعون سخت شده، بنیاسرائیل را رهایی نداد، چنانكه خداوند به دست موسی گفته بود.
دل سخت فرعون
دل فرعون در این باب سخت توصیف شده است. این به معنای این است که دل او گشوده یا متمایل به درک دستورهای یهوه نبود. از آنجا که دل او سخت شده بود، دلش کمتر و کمتر پذیرای یهوه بود.
بگذار قوم من بروند
این جملهای بسیار مهم است. موسی از فرعون خواستارِ «اجازه رفتن» عبرانیان نمیشود. او درعوض خواهان آزادیِ عبرانیان از سوی فرعون میشود.
یهوه به سخن گفتن با موسی درباره رفتار با فرعون و بیرون آوردن عبرانیان از مصر ادامه میدهد.
این دو عبارت اساساً معنای یکسانی را میرسانند. هر دو این عبارتها بر این که اگر فرعون این گونه عمل کند، چه رخ خواهد داد، تاکید مینمایند. ترجمه جایگزین: «اگر از دادن اجازه رفتن به ایشان همچنان امتناع ورز»
(آدرس را ببینید)
واژه «دست» در اینجا معرف قدرت یهوه در رنجور نمودن حیوانات آنها با بیماری است. ترجمه جایگزین: «آنگاه قدرت یهوه احشام تو را رنجور خواهد ساخت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر ملکی دوم شخص به همه مردم مصر که دارای احشام بودند، اشاره میکند.
در اینجا «اسرائیل» به مردم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «احشامی که متعلق به مردم اسرائيل هستند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مصر» به مردم مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «احشامی که متعلق به مردم مصر بودند»
(آدرس را ببینید)
«زمانی را تعیین نمود» یا «زمانی را مقرر نمود»
این یک مبالغه برای تاکید بر جدیت این رخداد است. هنوز تعدادی از حیوانات زنده مانده بودند که به بلاهای بعدی مبتلا شدند. اگرچه ممکن است بهترین ترجمه این باشد که، این واژه را «همه» ترجمه نماییم.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مصر» به مردم مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «احشامی که به مردم مصر متعلق بود»
(آدرس را ببینید)
فرعون اطلاعاتی پیرامون وضعیت گِرد آورد.
واژه «هان» در اینجا نشان میدهد که فرعون از آنچه شنید، شگفت زده شد.
«دل» در اینجا به فرعون اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او از تغییر دادن نظرش سر باز زد»
(آدرس را ببینید)
تون
بسیار ریز
«که به سرعت بر ... پدیدار شد»
«دل» در اینجا به فرعون اشاره میکند. نگرش سرسختانه او به این که دلش سخت شده باشد، تشبیه شده است. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۷: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «یهوه سبب شد که فرعون بیشتر نافرمان شود»
(آدرسهای و را ببینید)
این به این معنا است که حتی فرعون از بلایا آسیب خواهد دید.
(آدرس را ببینید)
به بلایایی که موسی درباره آنها به تازگی با فرعون سخن گفته بود، اشاره دارد.
در اینجا «دست» به قدرت خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قدرتم برای زدن تو استفاده کرده بودم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «نامِ من» معرف خوشنامی یهوه است. ترجمه جایگزین: «تا مردم در همه جا بدانند که، من متعال هستم»
(آدرس را ببینید)
مخالفت فرعون با اجازه دادن به قوم اسرائیل برای پرستش یهوه، به این که فرعون خودش را همچون حصاری بر آنها بَرکشیده باشد، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
«به این چیز مهمی که دارم به تو میگویم توجه کن»
«فرا خواند»[ احضار کرد]
«موسی به فرعون گفت»
این وضعیت نمادینی است که به هنگام دعا انجام میشود. ترجمه جایگزین: «دستهای خود را برخواهم افراشت و نزد یهوه دعا خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
حرمت گذاشتن به خدا شامل اطاعت کردن از او و زندگی به روشی است که، نشانگر بزرگی او باشد.
این گیاهی است که الیافی که در پارچه کتانی به کار میرود را تولید میکند.
این نوعی غله است که برای تولید نان، همچنین در خوارک دادن به احشام به کار میرود.
این نوعی گندم است.
این وضعیت نمادینی است که به هنگام دعا انجام میشود. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۹: ۲۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «دستهای خود به سوی یهوه را برافراشت و دعا نمود»
(آدرس را ببینید)
«دل» در اینجا به فرعون اشاره دارد. از نگرش سرسختانه او به شکلی سخن گفته شده که گویی دل او سخت شده باشد. ترجمه جایگزین: «فرعون بیشتر نافرمان شد»
(آدرسهای و را ببینید)
«دل» در اینجا به فرعون اشاره دارد. از نگرش سرسختانه او به شکلی سخن گفته شده که گویی دل او سخت شده باشد. به روشی که این را در خروج ۷: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «فرعون بیشتر نافرمان شد»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «دست موسی» کنایهای از نقش موسی در سخن گفتن است. یهوه به موسی گفته بود که فرعون نخواهد گذاشت قوم بروند، و موسی آن را تکرار نمود. ترجمه جایگزین: «همانگونه که یهوه به واسطه موسی گفته بود» یا «همانگونه که یهوه به واسطه موسی گفته بود فرعون چنین خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو زیرا كه من دل فرعون و دل بندگانش را سخت كردهام، تا این آیات خود را در میان ایشان ظاهر سازم.2و تا آنچه در مصر كردم و آیات خود را كه در میان ایشان ظاهر ساختم، بگوش پسرت و پسر پسرت بازگویی تا بدانید كه من یهوه هستم.»3پس موسی و هارون نزد فرعون آمده، به وی گفتند: «یهوه خدای عبرانیان چنین میگوید: تا به كی از تواضع كردن به حضور من ابا خواهی نمود؟ قوم مرا رها كن تا مرا عبادت كنند.4زیرا اگر تو از رها كردن قوم من ابا كنی، هرآینه من فردا ملخها در حدود تو فرود آورم.5كه روی زمین را مستور خواهند ساخت، به حدی كه زمین را نتوان دید، و تتمّۀ آنچه رَسته است كه برای شما از تگرگ باقی مانده، خواهند خورد، و هر درختی را كه برای شما در صحرا روییده است، خواهند خورد.6و خانۀ تو و خانههای بندگانت و خانههای همۀ مصریان را پر خواهند ساخت، به مرتبهای كه پدرانت و پدران پدرانت از روزی كه بر زمین بودهاند تا اَلیوم ندیدهاند.» پس روگردانیده، از حضور فرعون بیرون رفت.7آنگاه بندگان فرعون به وی گفتند: «تا به كی برای ما این مرد دامی باشد؟ این مردمان را رها كن تا یهوه، خدای خود را عبادت نمایند. مگر تابحال ندانستهای كه مصر ویران شده است؟»8پس موسی و هارون را نزد فرعون برگردانیدند، و او به ایشان گفت: «بروید و یهوه، خدای خود را عبادت كنید. لیكن كیستند كه میروند؟»9موسی گفت: «با جوانان و پیران خود خواهیم رفت، با پسران و دختران، و گوسفندان و گاوان خود خواهیم رفت، زیرا كه ما را عیدی برای خداوند است.»10بدیشان گفت: « خداوند با شما چنین باشد، اگر شما را با اطفال شما رهایی دهم. با حذر باشید زیرا كه بدی پیش روی شماست!11نه چنین! بلكه شما كه بالغ هستید رفته، خداوند را عبادت كنید، زیرا كه این است آنچه خواسته بودید.» پس ایشان را از حضور فرعون بیرون راندند.12و خداوند به موسی گفت: «دست خود را برای ملخها بر زمین مصر دراز كن، تا بر زمین مصر برآیند، و همۀ نباتات زمین را كه از تگرگ مانده است، بخورند.»13پس موسی عصای خود را برزمین مصر دراز كرد، و خداوند تمامی آن روز، و تمامی آن شب را بادی شرقی بر زمین مصر وزانید، و چون صبح شد، باد شرقی ملخها را آورد.14و ملخها بر تمامی زمین مصر برآمدند، و در همۀ حدود مصر نشستند، بسیار سخت كه قبل از آن چنین ملخها نبود، و بعد از آن نخواهد بود.15و روی تمامی زمین را پوشانیدند، كه زمین تاریك شد و همۀ نباتات زمین و همۀ میوۀ درختان را كه از تگرگ باقی مانده بود، خوردند، به حدی كه هیچ سبزی بر درخت و نبات صحرا در تمامی زمین مصر نماند.16آنگاه فرعون، موسی و هارون را به زودی خوانده، گفت: «به یهوه خدای شما و به شما گناه كردهام.17و اكنون این مرتبه فقط گناه مرا عفو فرمایید، و از یهوه خدای خود استدعا نمایید تا این موت را فقط از من برطرف نماید.»18پس از حضور فرعون بیرون شده، از خداوند استدعا نمود.19و خداوند باد غربیای بسیار سخت برگردانید، كه ملخها را برداشته، آنها را به دریای قلزم ریخت، و در تمامی حدود مصر ملخی نماند.20اما خداوند دل فرعون را سخت گردانید، كه بنیاسرائیل را رهایی نداد.21و خداوند به موسی گفت: «دست خود را به سوی آسمان برافراز، تا تاریكیای بر زمین مصر پدید آید، تاریكیای كه بتوان احساس كرد.»22پس موسی دست خود را به سوی آسمان برافراشت، و تاریكی غلیظ تا سه روز در تمامی زمین مصر پدید آمد23و یكدیگر را نمیدیدند.و تا سه روز كسی از جای خود برنخاست، لیكن برای جمیع بنیاسرائیل در مسكنهای ایشان روشنایی بود.24و فرعون موسی را خوانده، گفت: «بروید خداوند را عبادت كنید، فقط گلهها و رمههای شما بماند، اطفال شما نیز با شما بروند.»25موسی گفت: «ذبایح و قربانیهای سوختنی نیز میباید به دست ما بدهی، تا نزد یهوه، خدای خود بگذرانیم.26مواشی ما نیز با ما خواهد آمد، یك سُمی باقی نخواهد ماند زیرا كه از اینها برای عبادت یهوه، خدای خود میباید گرفت، و تا بدانجا نرسیم، نخواهیم دانست به چه چیز خداوند را عبادت كنیم.»27و خداوند ، دل فرعون را سخت گردانید كه از رهایی دادن ایشان اِبا نمود.28پس فرعون وی را گفت: «از حضور من برو! و با حذر باش كه روی مرا دیگر نبینی، زیرا در روزی كه مرا ببینی خواهی مرد.»29موسی گفت: «نیكو گفتی، روی تو را دیگر نخواهم دید.»
دل سخت فرعون
دل فرعون در این باب سخت توصیف شده است. این به معنای این است که دل او گشوده یا متمایل به درک دستورهای یهوه نبود. از آنجا که دل او سخت شده بود، دلش کمتر و کمتر پذیرای یهوه بود.
بگذار قوم من بروند
این جملهای بسیار مهم است. موسی از فرعون خواستارِ «اجازه رفتن» عبرانیان نمیشود. او درعوض خواهان آزادیِ عبرانیان از سوی فرعون میشود.
** یهوه** سرسخت کردن فرعون و خدمتگزارانش را به این که او دلهایشان را سخت کرده باشد، تشبیه کرده است. به روشی که عبارت «یهوه دل فرعون را سخت نمود» را در خروج ۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«نشانههای متفاوت بسیار»
این واژه، تاکیدی بر آنچه پس از آن گفته شده است، میافزاید. ترجمه جایگزین: «به آنچه میخواهم به تو بگویم توجه نما»
(آدرس را ببینید)
تگرگ قطره بارانی است که پس از افتادن از ابرها یخ زده است.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت[ در فارسی انجام شده]. ترجمه جایگزین: «هرگز کسی چنین چیزی ندیده است»
(آدرس را ببینید)
صحبت از کسی است که دردسر و خسارت به همراه میآورد.
خدمتگزاران فرعون این پرسش را برای نشان دادن گستره ویرانی مصر به او، میپرسند. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «نمیتوانیم اجازه دهیم این مرد به ایجاد دردسر برایمان ادامه دهد!»
(آدرس را ببینید)
خدمتگزاران فرعون این پرسش را به این منظور میپرسند تا به او نشان دهند که از دیدن چه چیزی سر باز میزند. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست درک کنی که مصر ویران شده است!»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که این بلاها مصر را ویران کرده است» یا «که خدایشان مصر را ویران کرده است»
(آدرس را ببینید)
فرعون این را برای تاکید بر این که نخواهد گذاشت موسی کودکان را با قوم برای پرستشِ یهوه ببرد، میگوید.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «سپس فرعون موسی و هارون را به بیرون درگاه خود هدایت کرد» یا «سپس فرعون خدمتگزارانش را بر آن داشت تا موسی و هارون را از درگاهش بیرون برانند»
(آدرس را ببینید)
در آنجا به قدری ملخ وجود داشت که که زمین تاریک به نظر میرسید. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که زمین را تاریک نمودند» یا «که زمین تاریک به نظر میرسید»
(آدرس را ببینید)
«یک بار دیگر»
واژه «مرگ» در اینجا به نابودی همه درختان مصر با ملخ اشاره دارد که سرانجام منجر به مرگ مردم از نبود محصول میشد. معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «این ویرانی را که منجر به مرگ ما خواهد شد، باز دارید»
(آدرسهای و را ببینید)
«ملخها را بالا برد»
«دل» در اینجا به فرعون اشاره دارد. نگرش سرسختانه او به این که دلش سخت شده باشد، تشبیه شده است. به روشی که این عبارت را در خروج ۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «سبب شد فرعون بیشتر نافرمان شود»
(آدرسهای و را ببینید)
یهوه از تاریکی سخن میگوید که، گویا به اندازهای غلیظ است که افراد میتوانند آن را با دست خود بگیرند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تاریکی غلیظی که مردم بتوانند آن را با دست خود بگیرند» [ احتمالا به معنای کورمال کورمال رفتن است]
(آدرسهای و را ببینید
در اینجا واژه «سُم» به کُلِ حیوان اشاره میکند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما نمیتوانیم یک حیوان را جا بگذاریم»
(آدرسهای و را ببینید)
«دل» در اینجا به فرعون اشاره دارد. نگرش سرسختانه او به این که دلش سخت شده باشد، تشبیه شده است. به روشی که این عبارت را در خروج ۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «سبب شد فرعون بیشتر نافرمان شود»
(آدرسهای و را ببینید)
«فرعون نگذاشت بروند»
«از یک چیر مطمئن باش» یا «از یک چیز یقین داشته باش»
در اینجا واژه «روی» به کلیت یک فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من را نبینی...ببینی»
(آدرس را ببینید)
با این واژگان موسی بر این تاکید میکند که آنچه فرعون گفته، درست است. ترجمه جایگزین: «آنچه گفتی درست است»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند به موسی گفت: «یك بلایدیگر بر فرعون و بر مصر میآورم، و بعد از آن شما را از اینجا رهایی خواهد داد، و چون شما را رها كند، البته شما را بالكلّیه از اینجا خواهد راند.2اكنون به گوش قوم بگو كه هر مرد از همسایۀ خود، و هر زن از همسایهاش آلات نقره و آلات طلا بخواهند.»3و خداوند قوم را در نظر مصریان محترم ساخت. و شخص موسی نیز در زمین مصر، در نظر بندگان فرعون و در نظر قوم، بسیار بزرگ بود.4و موسی گفت: « خداوند چنین میگوید: قریب به نصف شب در میان مصر بیرون خواهم آمد.5و هر نخستزادهای كه در زمین مصر باشد، از نخستزادۀ فرعون كه بر تختش نشسته است، تا نخستزادۀ كنیزی كه در پشت دستاس باشد، و همۀ نخستزادگان بهایم خواهند مرد.6و نعرۀ عظیمی در تمامی زمین مصر خواهد بود كه مثل آن نشده، و مانند آن دیگر نخواهد شد.7اما بر جمیع بنیاسرائیل سگی زبان خود را تیز نكند، نه بر انسان و نه بر بهایم، تا بدانید كه خداوند در میان مصریان و اسرائیلیان فرقی گذارده است.8و این همۀ بندگان تو به نزد من فرود آمده، و مرا تعظیم كرده، خواهند گفت: تو و تمامی قوم كه تابع تو باشند، بیرون روید! و بعد از آن بیرون خواهم رفت.» پس از حضور فرعون در شدت غضب بیرون آمد.9و خداوند به موسی گفت: «فرعون به شما گوش نخواهد گرفت، تا آیات من در زمین مصر زیاد شود.»10و موسی و هارون جمیع این آیات را به حضور فرعون ظاهر ساختند. اما خداوند دل فرعون را سخت گردانید، و بنیاسرائیل را از زمین خود رهایی نداد.
دل سخت فرعون
دل فرعون در این باب سخت توصیف شده است. این به معنای این است که دل او گشوده یا متمایل به درک دستورهای یهوه نبود. از آنجا که دل او سخت شده بود، دلش کمتر و کمتر پذیرای یهوه بود.
بگذار قوم من بروند
در بابهای پیشین، موسی از فرعون خواستارِ «اجازه رفتن» عبرانیان نمیشود. او درعوض خواهان آزادیِ عبرانیان از سوی فرعون شد. در این باب همان جملهبندی برای اشاره کردن به «اجازه دادن» فرعون به عبرانیان برای ترک مصر، به کار میرود.
در این آیه، هربار که ضمیر دوم شخص به کار رفته است، این ضمیر جمع بوده و به موسی وبقیه اسرائیلیان اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این ساعت ۱۲ شب یا ساعت ۲۴ در سیستم ۲۴ ساعته است.
واژه «نخست زاده» به بزرگسالترین فرزندِ مذکر اشاره میکند.
این عبارت به فرعون اشاره میکند.
«که با دستاس آسیاب میکند» یا «که در پشت دستاس غله آسیاب میکند»
این به این معنا است که موسی و مردم اسرائیل، مصر را ترک خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «پس از آن اینجا را ترک خواهم کرد» یا «پس از آن از مصر بیرون خواهم رفت»
(آدرس را ببینید
«دل» در اینجا به فرعون اشاره دارد. نگرش سرسختانه او به این که دلش سخت شده باشد، تشبیه شده است. به روشی که این عبارت را در خروج ۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «یهوه سبب شد فرعون بیشتر نافرمان شود»
(آدرسهای و را ببینید)
1و خداوند موسی و هارون را در زمین مصر مخاطب ساخته، گفت:2«این ماه برای شما سر ماهها باشد، این اول از ماههای سال برای شماست.3تمامی جماعت اسرائیل را خطاب كرده، گویید كه در دهم این ماه هر یكی از ایشان برهای به حسب خانههای پدران خود بگیرند، یعنی برای هر خانه یك بره.4و اگر اهلخانه برای بره كم باشند، آنگاه او و همسایهاش كه مجاور خانۀ او باشد آن را به حسب شمارۀ نفوس بگیرند، یعنی هر كس موافق خوراكش بره را حساب كند.5برۀ شما بیعیب، نرینۀ یكساله باشد، از گوسفندان یا از بزها آن را بگیرید.6و آن را تا چهاردهم این ماه نگاه دارید، و تمامی انجمن جماعت بنیاسرائیل آن را در عصر ذبح كنند7و از خون آن بگیرند، و آن را بر هر دو قایمه، و سردر خانه كه در آن، آن را میخورند، بپاشند.8و گوشتش را در آن شب بخورند. به آتش بریان كرده، با نان فطیر و سبزیهای تلخ آن را بخورند.9و از آن هیچ خام نخورید، و نه پخته با آب، بلكه به آتش بریان شده، كلهاش و پاچههایش و اندرونش را.10و چیزی از آن تا صبح نگاه مدارید. و آنچه تا صبح مانده باشد، به آتش بسوزانید.11و آن را بدین طور بخورید: كمر شما بسته، و نعلین بر پایهای شما، و عصا در دست شما، و آن را به تعجیل بخورید، چونكه فِصَح خداوند است.12« و در آن شب از زمین مصر عبور خواهم كرد، و همۀ نخستزادگان زمین مصر را از انسان و بهایم خواهم زد، و بر تمامی خدایان مصر داوری خواهم كرد. من یهوه هستم.13و آن خون، علامتی برای شما خواهد بود، بر خانههایی كه در آنها میباشید. و چون خون را ببینم، از شما خواهم گذشت و هنگامی كه زمین مصر را میزنم، آن بلا برای هلاك شما بر شما نخواهد آمد.14و آن روز، شما را برای یادگاری خواهد بود، و در آن، عیدی برای خداوند نگاه دارید، و آن را به قانون ابدی، نسلاً بعد نسل عید نگاه دارید.15هفت روز نان فطیر خورید، در روز اول خمیرمایه را از خانههای خود بیرون كنید، زیرا هر كه از روز نخستین تا روز هفتمین چیزی خمیر شده بخورد، آن شخص از اسرائیل منقطع گردد.16و در روز اول، محفل مقدس، و در روز هفتم، محفل مقدس برای شما خواهد بود. در آنها هیچ كار كرده نشود جز آنچه هر كس باید بخورد؛ آن فقط در میان شما كرده شود.17پس عید فطیر را نگاه دارید، زیرا كه در همان روز لشكرهای شما را از زمین مصر بیرون آوردم. بنابراین، این روز را در نسلهای خود به فریضۀ ابدی نگاه دارید.18در ماه اول در روز چهاردهم ماه، در شام، نان فطیر بخورید، تا شام بیست و یكم ماه.19هفت روز خمیرمایه در خانههای شما یافت نشود، زیرا هر كه چیزی خمیر شده بخورد، آن شخص از جماعت اسرائیل منقطع گردد، خواه غریب باشد خواه بومی آن زمین.20هیچ چیز خمیر شده مخورید، در همۀ مساكن خود فطیر بخورید.»21پس موسی جمیع مشایخ اسرائیل را خوانده، بدیشان گفت: «بروید و برهای برای خود موافق خاندانهای خویش بگیرید، و فِصَح را ذبح نمایید.22و دستهای از زوفا گرفته، در خونی كه در طشت است فروبرید، و بر سر در و دو قایمۀ آن، از خونی كه در طشت است بزنید، و كسی از شما از در خانۀ خود تا صبح بیرون نرود.23زیرا خداوند عبور خواهد كرد تا مصریان را بزند و چون خون را بر سردر و دو قایمهاش بیند، همانا خداوند از در گذرد و نگذارد كه هلاك كننده به خانههای شما درآید تا شما را بزند.24و این امررا برای خود و پسران خود به فریضۀ ابدی نگاه دارید.25و هنگامی كه داخل زمینی شدید كه خداوند حسب قول خود، آن را به شما خواهد داد. آنگاه این عبادت را مَرعی دارید.26و چون پسران شما به شما گویند كه این عبادت شما چیست،27گویید این قربانی فِصَح خداوند است، كه از خانههای بنیاسرائیل در مصر عبور كرد، وقتی كه مصریان را زد و خانههای ما را خلاصی داد.» پس قوم به روی درافتاده، سجده كردند.28پس بنیاسرائیل رفته، آن را كردند، چنانكه خداوند به موسی و هارون امر فرموده بود، همچنان كردند.29و واقع شد كه در نصف شب، خداوند همۀ نخستزادگان زمین مصر را، از نخستزادۀ فرعون كه بر تخت نشسته بود تا نخستزادۀ اسیری كه در زندان بود، و همۀ نخست زادههای بهایم را زد.30و در آن شب فرعون و همۀ بندگانش و جمیع مصریان برخاستند و نعرۀ عظیمی در مصر برپا شد، زیرا خانهای نبود كه در آن مِیتی نباشد.31و موسی و هارون را در شب طلبیده، گفت: «برخیزید! و از میان قوم من بیرون شوید، هم شما و جمیع بنیاسرائیل! و رفته، خداوند را عبادت نمایید، چنانكه گفتید.32گلهها و رمههای خود را نیز چنانكه گفتید، برداشته، بروید و مرا نیز بركت دهید.»33و مصریان نیز بر قوم اِلحاح نمودند تا ایشان را بزودی از زمین روانه كنند، زیرا گفتند ما همه مردهایم.34و قوم، آرد سرشتۀ خود را پیشاز آنكه خمیر شود برداشتند، و تَغارهای خویش را در رختها بر دوش خود بستند.35و بنیاسرائیل به قول موسی عمل كرده، از مصریان آلات نقره و آلات طلا و رختها خواستند.36و خداوند قوم را در نظر مصریان مُكَرّم ساخت، كه هرآنچه خواستند بدیشان دادند. پس مصریان را غارت كردند.37و بنیاسرائیل از رعمسیس به سكوت كوچ كردند، قریبِ ششصدهزار مرد پیاده، سوای اطفال.38و گروهی مختلفۀ بسیار نیز همراه ایشان بیرون رفتند، و گلهها و رمهها و مواشی بسیار سنگین.39و از آرد سرشته، كه از مصر بیرون آورده بودند، قرصهای فطیر پختند، زیرا خمیر نشده بود، چونكه از مصر رانده شده بودند، و نتوانستند درنگ كنند، و زاد سفر نیز برای خود مهیا نكرده بودند.40و توقف بنیاسرائیل كه در مصر كرده بودند، چهارصد و سی سال بود.41و بعد از انقضای چهار صد و سی سال در همان روز به وقوع پیوست كه جمیع لشكرهای خدا از زمین مصر بیرون رفتند.42این است شبی كه برای خداوند باید نگاه داشت، چون ایشان را از زمین مصر بیرون آورد. این همان شب خداوند است كه بر جمیع بنیاسرائیل نسلاً بعد نسل واجب است كه آن را نگاه دارند.43و خداوند به موسی و هارون گفت: «این است فریضۀ فِصَح كه هیچ بیگانه از آن نخورد.44و اما هر غلام زرخرید، او را ختنه كن و پس آن را بخورد.45نزیل و مزدور آن را نخورند.46در یك خانه خورده شود، و چیزی از گوشتش از خانه بیرون مبر، و استخوانی از آن مشكنید.47تمامی جماعت بنیاسرائیل آن را نگاه بدارند.48و اگر غریبی نزد تو نزیل شود، و بخواهد فِصَح را برای خداوند مَرعی بدارد، تمامی ذكورانش مختون شوند، و بعد از آن نزدیك آمده، آن را نگاه دارد، و مانند بومی زمین خواهد بود؛ و اما هر نامختون از آن نخورد.49یك قانون خواهد بود برای اهل وطن و بجهت غریبی كه در میان شما نزیل شود.»50پس تمامی بنیاسرائیل این را كردند؛ چنانكه خداوند به موسی و هارون امر فرموده بود، عمل نمودند.51و واقع شد كه خداوند در همان روز بنیاسرائیل را با لشكرهای ایشان از زمین مصر بیرون آورد.
رخدادهای این باب به نام پِسَخ شناخته شدهاند. این رخدادها در جشن پِسَخ یادآوری میشوند.
را ببینید)
نان بدون خمیر مایه
مفهوم نان بدون خمیرمایه {فَطیر} در این باب معرفی میگردد. اهمیت این مفهوم از ارتباط آن با رخدادهای این باب ریشه میگیرد.
را ببینید)
جدایی نژادی
از عبرانیان انتظار میرفت که از بقیه جهان جدا شوند. از این رو، آنها خودشان را از دیگر گروههای قومی جدا نمودند. در این زمان، این قومهای بیگانه، نامقدس به شمار میآمدند.
را ببینید)
این دو عبارت اساساً معنای یکسانی داشته و بر این که این ماه که رخدادهای این بخش در آن رخ میدهند، آغاز سال تقویمی قوم اسرائيل خواهد بود، تاکید میکنند.
(آدرس را ببینید)
نخستین ماه از گاهشمار عبرانی دربرگیرنده بخش آخر ماه مارچ و بخش نخست ماه اِپریل در گاه شمارهای غربی است. این ماه نشان دهنده زمانی است که یهوه اسرائیلیان را از دست مصریان نجات داد.
(آدرسهای و را ببینید)
این به این معنی است که در این خانواده، تعداد افراد کافی برای خوردن یک بره به صورت کامل نباشد. ترجمه جایگزین: «اگر افراد کافی در این خانواده نباشد که یک بره به صورت کامل بخورند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «آن مرد» به مردی که در راس این خانواده است، اشاره میکند.
این به زمانی در عصر، پس از غروب خورشید اشاره دارد که آسمان هنوز اندکی روشن است.
«بر دو کِناره و بالای ورودی خانه»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آن را با نانی که بدون خمیرمایه درست کردهاید، بخورید»
(آدرس را ببینید)
اینها گیاهان کوچکی هستند که طعمی قوی و اغلب بسیار تلخ دارند.
«بره یا بزغاله را ناپخته نخورید»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچچیز از آن را تا صبح باقی نگذارید»
(آدرس را ببینید)
این به نواری از چرم یا پارچه برای بستن به دور کمر اشاره دارد.
«آن را به سرعت بخورید»
در اینجا واژه «آن» به خوردن آن حیوان در روز دهم این ماه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این مراسم، پِسَخِ یهوه است»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل فعلی نوشت. ترجمه جایگزین: «همه خدایان مصر را مجازات خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
این مفهوم رسانده میشود که یهوه خونی را که نشانگر خانه یک اسرائیلی است، خواهد دید. ترجمه جایگزین: «که هنگامی که به سویتان بیایم آن خون را خواهم دید»
(آدرس را ببینید)
واژههای «عبور کردن» روشی مرسوم برای بیان دیدار نکردن یا وارد نشدن بوده است. ترجمه جایگزین: «من به خانه شما وارد نخواهم شد»
(آدرس را ببینید)
این استعاره «بریده شدن» دست کم دارای سه معنای محتمل است. این معناها را میتوان به شکل معلوم نوشت: ۱) «قوم اسرائیل باید او را تبعید کنند» یا ۲) «من دیگر او را یکی از قوم اسرائيل درنظر نخواهم گرفت» یا ۳) «قوم اسرائیل میبایست او را بکشند»
(آدرس و را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «محفلی که برای من جدا کردهاید»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «در این روزها کاری نخواهید کرد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که میبایست تنها کاری باشد که میکنید»
(آدرس را ببینید)
خدا قصد داشت قومش را از مصر بیرون آورد و به آنها دستورهایی درباره آنچه میبایست در آن روز و بعدها به یادبود در آن روز بکنند، میداد. ترجمه جایگزین: «زیرا در این روز است که من لشکرهای شما را از سزمین مصر بیرون آوردم» یا «زیرا این به یادتان خواهد آورد که در این روز بود که من لشکرهای شما را از سرزمین مصر بیرون اوردم»
لشکر، عبارتی نظامی است که به گروه بزرگی از سربازان اشاره دارد. خدا از تعداد زیاد مردم اسرائیل به نحوی سخن میگوید گویی که آنها لشکری از سربازان بسیار هستند. ترجمه جایگزین: «لشکرهایتان» یا «قبایل شما»
(آدرس را ببینید)
این به زمانی در عصر، پس از غروب خورشید اشاره دارد که آسمان هنوز اندکی روشن است. به روشی که این را در خروج ۱۲: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نخستین ماه در گاهشمار عبرانی است. روز چهاردهم از این ماه نزدیک به آغاز ماه اِپریل در گاهشمارهای غربی است.
(آدرسهای و را ببینید)
«بیست و یکمین روز ماه نُخُست». این روز نزدیک به نیمه ماه اِپریل در گاهشمارهای غربی است.
(آدرسهای و و را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نمیبایست هیچ خمیرمایهای در خانههایتان باشد»
(آدرس را ببینید)
این استعاره «بریده شدن» دست کم دارای سه معنای محتمل است. این معناها را میتوان به شکل معلوم نوشت: ۱) «قوم اسرائیل باید او را تبعید کنند» یا ۲) «من دیگر او را یکی از قوم اسرائيل درنظر نخواهم گرفت» یا ۳) «قوم اسرائیل میبایست او را بکشند» به روشی که عبارات «بریده شدن از میان اسرائیل» را در خروج ۱۲: ۱۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس و را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. به روشی که این را در خروج ۱۲: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «نانی که بدون خمیرمایه درست کردهاید»
(آدرس را ببینید)
رسماً فراخواند
گیاهی چوبی با برگهای کوچک که میتوان برای پاشاندن مایعات به کار گرفت
«بر دو کِناره و بالای ورودی خانه». به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۱۲: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا واژه «در» معنای کل آن خانه را میرساند. این به این معنا است که خدا از اسرائیلیان در خانههایی که خون بر دَرِشان پاشیده شده است، چشمپوشی خواهد نمود. ترجمه جایگزین: «از خانههایتان خواهد گذشت»
(آدرس را ببینید)
این واژهها به پِسَخ یا جشن نان بیخمیرمایه اشاره دارد. مراسم پِسَخ عملی در راستای پرستش یهوه بود.
این واژهها به پِسَخ یا جشن نان بیخمیرمایه اشاره دارد. مراسم پِسَخ عملی در راستای پرستش یهوه بود.
این به این معنا است که یهوه از پسران نُخُستزاده اسرائیلی چشم پوشید. ترجمه جایگزین: «او پسرانِ نُخُستزاده در خانههای ما را نکشت»
(آدرس را ببینید)
«هرچیزی که یهوه به موسی و هارون گفت تا انجام بدهند»
«در نیمه شب»
در اینجا «نُخُستزاده» به بزرگسالترین فرزند مذکر اشاره دارد. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۱۱: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این به فرعون اشاره دارد.
«تا نُخُستزاده کسانی که در زندان بودند». این به صورت کلی به زندانیان و نه به فردی خاص در زندان، اشاره دارد.
این را میتوان به شکل فعلی نوشت. ترجمه جایگزین: «همه مصریان با صدای بلند گریستند»
(آدرس را ببینید)
این وجه منفی در منفی بر وجه مثبت تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا در هر خانه، کسی مرده بود»
(آدرس را ببینید)
مصریان از این میترسیدند که اگر اسرائيلیان مصر را ترک نکنند، بمیرند. ترجمه جایگزین: «اگر شما نروید، ما همگی خواهیم مرد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها پیشتر تغارهای خمیر خود را بر لباسها و شانههای خود بسته بودند»
(آدرس را ببینید)
رَعمِسیس یک شهر اصلی مصر بود که در آن غله ذخیره میشد. به روشی که این را در خروج ۱: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«شمارگان آنان حدودِ ششصد هزار مرد بود». شماره همه مردان حدود ۶۰۰۰۰۰ مرد بود.
(آدرس را ببینید)
گروهِ بسیار تعداد بسیار بزرگی از افراد است. واژه «درهم» به این معنا است که این افراد به گروههای قومی مختلفی متعلق بودند. ترجمه جایگزین: «انبوهی از مردم از گروههای نژادی دیگر هم رفتند»
«نان با خمیری که در خود خمیرمایه ندارد»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مصریان آنها را به بیرون از مصر رانده بودند»
(آدرس را ببینید)
«۴۳۰ سال»
(آدرس را ببینید)
«۴۳۰ سال»
(آدرس را ببینید)
این به طایفههای اسرائیل اشاره میکند. به روشی که این «لشکرها» را در خروج ۱۲: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که همه اسرائیلیان باید پاس دارند»
(آدرس را ببینید)
«همه اسرائیلیان و همه نسلهای فرزندانشان»
ضمیر «آن» به خوراک پِسَخ اشاره دارد.
«هر برده متعلق به فردی اسرائیلی»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که آن فرد اسرائیلی با پول خریده است»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هر خانواده اسرائیلی میباید این خوراک را در یک خانه بخورد»
(آدرس را ببینید)
«نمیباید هیچ یک از استخوانهایش را بشکنید». در اینجا واژه «آن» به برهای که خانواده اسرائیلی خواهد خورد، اشاره میکند.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی باید همه خویشاوندان مذکرش را ختنه کند»
(آدرس را ببینید)
واژه «سرزمین» در اینجا به سرزمین کنعان اشاره دارد. اصطلاح «زاده در این سرزمین» به معنای فردی است که یک اسرائیلی بومی است. ترجمه جایگزین: «آنهایی که اسرائیلی متولد شده اند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت عبارتهایی مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «تنها افراد ختنه شده میتوانند ... را بخورند»
(آدرس را ببینید)
«هرچیزی که یهوه به موسی و هارون گفت تا انجام دهند»
در اینجا این عبارت برای نشان دادن یک رخداد مهم در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما راهی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را در اینجا در نظر بگیرید.
عبارتی که برای این گروهها استفاده شده، عبارتی نظامی است که به گروه بزرگی از سربازان اشاره میکند. به روشی که «لشکرها» را در خروج ۱۲: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «با دستههایشان» یا «با هَنگهایشان»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«هر نخستزادهای را كه رحم را بگشاید، در میان بنیاسرائیل، خواه از انسان خواه از بهایم، تقدیس نما؛ او از آن من است.»3و موسی به قوم گفت: «این روز را كه از مصر از خانۀ غلامی بیرون آمدید، یاد دارید، زیرا خداوند شما را به قوت دست از آنجا بیرون آورد، پس نان خمیر، خورده نشود.4این روز، در ماه اَبیب بیرون آمدید.5و هنگامی كه خداوند تو را به زمین كنعانیان و حتیان و اموریان و حویان و یبوسیانداخل كند، كه با پدران تو قسم خورد كه آن را به تو بدهد، زمینی كه به شیر و شهد جاری است، آنگاه این عبادت را در این ماه بجا بیاور.6هفت روز نان فطیر بخور، و در روز هفتمین عید خداوند است.7هفت روز نان فطیر خورده شود، و هیچ چیز خمیر شده نزد تو دیده نشود، و خمیر مایه نزد تو در تمامی حدودت پیدا نشود.8و در آن روز پسر خود را خبر داده، بگو: این است به سبب آنچه خداوند به من كرد، وقتی كه از مصر بیرون آمدم.9و این برای تو علامتی بر دستت خواهد بود و تذكرهای در میان دو چشمت، تا شریعت خداوند در دهانت باشد. زیرا خداوند تو را به دست قوی از مصر بیرون آورد.10و این فریضه را در موسمش سال به سال نگاه دار.11« و هنگامی كه خداوند تو را به زمین كنعانیان درآورد، چنانكه برای تو و پدرانت قسم خورد، و آن را به تو بخشد،12آنگاه هر چه رحم را گشاید، آن را برای خدا جدا بساز، و هر نخستزادهای از بچههای بهایم كه از آن توست، نرینهها از آن خداوند باشد.13و هر نخستزادۀ الاغ را به برهای فدیه بده، و اگر فدیه ندهی گردنش را بشكن، و هر نخستزادۀ انسان را از پسرانت فدیه بده.14و در زمان آینده چون پسرت از تو سؤال كرده، گوید كه این چیست، او را بگو، یهوه ما را به قوت دست از مصر، از خانۀ غلامی بیرون آورد.15و چون فرعون از رها كردن ما دل خود را سخت ساخت، واقع شد كه خداوند جمیع نخستزادگان مصر را از نخستزادۀ انسان تا نخستزادۀ بهایم كشت. بنابراین من همۀ نرینهها را كه رحم را گشایند، برای خداوند ذبحمیكنم، لیكن هر نخستزادهای از پسران خود را فدیه میدهم.16و این علامتی بر دستت و عصابهای در میان چشمان تو خواهد بود، زیرا خداوند ما را بقوت دست از مصر بیرون آورد.»17و واقع شد كه چون فرعون قوم را رها كرده بود، خدا ایشان را از راه زمین فلسطینیان رهبری نكرد، هرچند آن نزدیكتر بود. زیرا خدا گفت: «مبادا كه چون قوم جنگ بینند، پشیمان شوند و به مصر برگردند.»18اما خدا قوم را از راه صحرای دریای قلزم دور گردانید. پس بنیاسرائیل مسلح شده، از زمین مصر برآمدند.19و موسی استخوانهای یوسف را با خود برداشت، زیرا كه او بنیاسرائیل را قسم سخت داده، گفته بود: «هرآینه خدا از شما تفقد خواهد نمود و استخوانهای مرا از اینجا با خود خواهید برد.»20و از سُكُّوت كوچ كرده، در ایتام به كنار صحرا اردو زدند.21و خداوند در روز، پیش روی قوم در ستون ابر میرفت تا راه را به ایشان دلالت كند، و شبانگاه در ستون آتش، تا ایشان را روشنایی بخشد، و روز و شب راه روند.22و ستون ابر را در روز و ستون آتش را در شب، از پیش روی قوم برنداشت.
این باب به ضبط دستورهای مراسم پِسَخ میپردازد.
را ببینید)
شریعت
شریعتی که در اینجا ذکر شده است، شریعت موسی نیست؛ زیرا شریعت موسی هنوز آشکار نشده بود. در عوض این شریعت بیشتر یک «مقررات» عمومی است.
و را ببینید)
بگذار قوم من بروند
این جملهای بسیار مهم است. موسی از فرعون خواستارِ «اجازه رفتن» عبرانیان نمیشود. او درعوض خواهان آزادیِ عبرانیان از سوی فرعون میشود. در این باب هنگامی که نوشته میشود که فرعون به قوم اجازه رفتن میدهد، نشانگر این است که او به آنها اجازه داد تا آن سرزمین را ترک کنند.
** خدا** می خواهد که هر نخستزاده نرینه برای او جدا شود.
واژههای «به خاطر آوردن» روشی مرسوم برای گفتن به یاد آوردن چیزی به فردی بوده است. ترجمه جایگزین: «این روز را به یاد آورده و جشن بگیرید»
(آدرسهای و را ببینید)
موسی از مصر به نحوی سخن میگوید که گویی خانهای است که قوم را در آن در بردگی نگاه داشته بودند. ترجمه جایگزین: «مکانی که در آن برده بودید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» به قدرت اشاره دارد. به روشی که این را در خروج ۶: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نمیبایست از نانی که خمیرمایه دارد بخورید»
(آدرس را ببینید)
این نام نخستین ماه در گاهشمار عبرانی است. اَبیب به هنگام بخش پایانی ماه مارچ و بخش نخست ماه اِپریل در گاهشمارهای غربی است.
(آدرسهای و را ببینید)
هنگامی که اسرائیلیان در کنعان زندگی کردند، میبایست هرسال پِسَخ را در این روز جشن بگیرند. به روشی که این را در خروج ۱۲: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
موسی به سخن گفتن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«به مدت ۷ روز»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نمیبایست از نانی که خمیرمایه دارد بخورید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نمیباید هیچ نان خمیرمایهداری در میان خود داشته باشید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نمیباید هیچ خمیرمایهای داشته باشید»
(آدرس را ببینید)
«در میان همه مرزهای سرزمینتان»
این نقلقول را میتوان به شکل نقلقول غیرمستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «در آن روز باید به فرزندان خود بگویی که این به سبب آن کاری است که یهوه هنگامی که از مصر بیرون آمدید، برایتان انجام داد»
(آدرس را ببینید)
اینها دو نوع یادآورِ فیزیکی هستند تا افراد چیزی مهم را فراموش نکنند.
(آدرس را ببینید)
موسی از جشن گرفتن پِسَخ به نحوی سخن گفته که گویی برای یادآوری کاری که یهوه انجام داده، چیزی را بر دستانشان میبندند. ترجمه جایگزین: « مانند چیزی که به عنوان یادآور دور دستانت ببندی»
(آدرس را ببینید)
موسی از جشن گرفتن پِسَخ به نحوی سخن گفته که گویی برای یادآوری کاری که یهوه انجام داده، چیزی را بر گرد سرشان میبندند. ترجمه جایگزین: « مانند چیزی که به عنوان یادآور دور سرت ببندی»
(آدرس را ببینید)
واژههای «در دهانت» در اینجا به واژگانی که آنها میگویند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا که همواره از شریعت یهوه سخن بگویید»
(آدرس را ببینید)
واژه «دست» در اینجا معرف کُنِشها یا کارهای خدا است. به روشی که این را در خروج ۶: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «نیرویی که در کارهایم نشان میدهم»
(آدرس را ببینید)
«هنگامی که او این سرزمین کنعانیان را به تو دهد»
به قوم اسرائیل این انتخاب داده شده است که نخستزاده الاغ را بکشند یا آن را با یک بره، بازخرید نمایند.
نخستین نقل قول را میتوان به شکل نقل قول غیرمستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که پسرت بعدها از تو بپرسد معنی این چیست، آنگاه باید به او بگویی» (آدرس را ببینید)
واژه «دست» در اینجا معرف کُنِشها یا کارهای خدا است. به روشی که این را در خروج ۶: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «نیرویی که در کارهایم نشان میدهم»
(آدرس را ببینید)
موسی مصر را به خانهای که افراد در آن در بردگی نگاه داشته میشوند تشبیه میکند. به روشی که این را در خروج ۱۳: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «مکانی که در آن برده بودید»
(آدرس را ببینید)
این دو راه برای یادآوری اهمیت رخدادِ پِسَخ است. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۱۳: ۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
« به آنجایی که آنها در آن بودند، نزدیک بود»
از آنجا که اسرائیلیان تمام زندگی خود را در بردگی زندگی کرده بودند بیشتر عادت به صلح داشتند تا جنگ، و ترجیح میدادند به بردگی بازگردند تا این که بجنگند.
ایتام در جنوب راهی که به سوی فلسطین می رود، در مرز بیابان واقع است.
(آدرس را ببینید)
«ابری به شکل یک ستون ... آتشی به شکل یک ستون». خدا در طول روز در یک ابر و در طول شب در یک آتش به همراه آنها است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده،گفت:2«به بنیاسرائیل بگو كه برگردیده، برابر فَمُالحیروت در میان مَجْدُل و دریا اردو زنند. و در مقابل بَعَل صَفُون، در برابر آنبه كنار دریا اردو زنید.3و فرعون دربارۀ بنیاسرائیل خواهد گفت: در زمین گرفتار شدهاند، و صحرا آنها را محصور كرده است.4و دل فرعون را سخت گردانم تا ایشان را تعاقب كند، و در فرعون و تمامی لشكرش جلال خود را جلوه دهم، تا مصریان بدانند كه من یهوه هستم.» پس چنین كردند.5و به پادشاه مصر گفته شد كه قوم فرار كردند، و دل فرعون و بندگانش بر قوم متغیر شد، پس گفتند: «این چیست كه كردیم كه بنیاسرائیل را از بندگی خود رهایی دادیم؟»6پس ارابۀ خود را بیاراست، و قوم خود را با خود برداشت،7و ششصد ارابۀ برگزیده برداشت، و همۀ ارابههای مصر را و سرداران را بر جمیع آنها.8و خداوند دل فرعون، پادشاه مصر را سخت ساخت تا بنیاسرائیل را تعاقب كرد. و بنیاسرائیل به دست بلند بیرون رفتند.9و مصریان با تمامی اسبان و ارابههای فرعون و سوارانش و لشكرش در عقب ایشان تاخته، بدیشان دررسیدند، وقتی كه به كنار دریا نزد فمالحیروت، برابر بعل صفون فرود آمده بودند.10و چون فرعون نزدیك شد، بنیاسرائیل چشمان خود را بالا كرده، دیدند كه اینك مصریان از عقب ایشان میآیند. پس بنیاسرائیل سخت بترسیدند، و نزد خداوند فریاد برآوردند،11و به موسی گفتند: «آیا در مصر قبرها نبود كه ما را برداشتهای تا در صحرا بمیریم؟ این چیست به ما كردی كه ما را از مصر بیرون آوردی؟12آیا این آن سخن نیست كه به تو در مصر گفتیم كه ما را بگذار تا مصریان را خدمت كنیم؟ زیرا كه ما را خدمت مصریان بهتر است از مردن در صحرا!»13موسی به قوم گفت: «مترسید! بایستید و نجات خداوند را ببینید، كه امروز آن را برای شما خواهد كرد، زیرا مصریان را كه امروز دیدید تا به ابد دیگر نخواهید دید.14خداوند برای شما جنگ خواهد كرد و شما خاموش باشید.»15و خداوند به موسی گفت: «چرا نزد من فریاد میكنی؟ بنیاسرائیل را بگو كه كوچ كنند.16و اما تو عصای خود را برافراز و دست خود را بر دریا دراز كرده، آن را مُنْشَقّ كن، تا بنیاسرائیل از میان دریا بر خشكی راه سپر شوند.17و اما من اینك، دل مصریان را سخت میسازم، تا از عقب ایشان بیایند، و از فرعون و تمامی لشكر او و ارابهها و سوارانش جلال خواهم یافت.18و مصریان خواهند دانست كه من یهوه هستم، وقتی كه از فرعون و ارابههایش و سوارانش جلال یافته باشم.»19و فرشتۀ خدا كه پیش اردوی اسرائیل میرفت، حركت كرده، از عقب ایشان خرامید، و ستون ابر از پیش ایشان نقل كرده، در عقب ایشان بایستاد.20و میان اردوی مصریان و اردوی اسرائیل آمده، از برای آنها ابر و تاریكی میبود، و اینها را در شب روشنایی میداد كه تمامی شب نزدیك یكدیگر نیامدند.21پس موسی دست خود را بر دریا دراز كرد و خداوند دریا را به باد شرقی شدید، تمامی آن شب برگردانیده، دریا را خشك ساخت و آب مُنْشَقّ گردید.22و بنیاسرائیل در میان دریا بر خشكی میرفتند و آبها برای ایشان بر راست و چپ، دیوار بود.23و مصریان با تمامی اسبان و ارابهها و سواران فرعون از عقب ایشان تاخته، به میان دریا درآمدند.24ودر پاس سحری واقع شد كه خداوند بر اردوی مصریان از ستون آتش و ابر نظر انداخت، و اردوی مصریان را آشفته كرد.25و چرخهای ارابههای ایشان را بیرون كرد، تا آنها را به سنگینی برانند و مصریان گفتند: «از حضور بنیاسرائیل بگریزیم! زیرا خداوند برای ایشان با مصریان جنگ میكند.»26و خداوند به موسی گفت: «دست خود را بر دریا دراز كن، تا آبها بر مصریان برگردد، و بر ارابهها و سواران ایشان.»27پس موسی دست خود را بر دریا دراز كرد، و به وقت طلوع صبح، دریا به جریان خود برگشت، و مصریان به مقابلش گریختند، و خداوند مصریان را در میان دریا به زیر انداخت.28و آبها برگشته، ارابهها و سواران و تمام لشكر فرعون را كه از عقب ایشان به دریا درآمده بودند، پوشانید، كه یكی از ایشان هم باقی نماند.29اما بنیاسرائیل در میان دریا به خشكی رفتند، و آبها برای ایشان دیواری بود به طرف راست و به طرف چپ.30و در آن روز خداوند اسرائیل را از دست مصریان خلاصی داد و اسرائیل مصریان را به كنار دریا مرده دیدند.31و اسرائیل آن كار عظیمی را كه خداوند به مصریان كرده بود دیدند، و قوم از خداوند ترسیدند، و به خداوند و به بندۀ او موسی ایمان آوردند.
این رخدادی مهم در تاریخ اسرائیل است که تحت نام «شکافته شدن دریای نیزار» شناخته میشود.
دل سخت فرعون
دل فرعون در این باب کتاب با واژه سخت توصیف میگردد. این به این معنا است که دل او گشوده یا مایل به درک دستورهای یهوه نبود. از آنجا که دل او سخت گشته بود، کمتر و کمتر پذیرای یهوه بود.
ارابههای فرعون
این ارابهها یکی از نیروهای نظامی بودند. فرعون لشکری را با خود برداشت تا عبرانیان را بکشد.
(آدرس را ببینید)
پرسشهای بدیهی
اسرائيلیان از موسی چند پرسش بدیهی میپرسند. این پرسشها در حقیقت نه به موسی بلکه به یهوه باز میگشتند. این فقدان ایمان آنها به یهوه را نشان میداد.
را ببینید)
اینها شهرهایی در مرز شرقی مصر هستند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر دوم شخص جمع است و به موسی و اسرائيلیان اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت نقل قول غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «فرعون خواهد گفت اسرائيلیان در این سرزمین سرگردان شدهاند و بیابان به دور آنها کشیده شده است.
(آدرس را ببینید)
فرعون بیابان را به فردی تشبیه میکند که اسرائيلیان را به تله انداخته است.
(آدرس را ببینید)
یهوه به راهنمایی موسی درباره جایی که باید بروند و آنچه او انجام خواهد داد، ادامه میدهد.
در اینجا «دل» به فرعون اشاره دارد. نگرش سرسختانه او به این که دل او سخت باشد، تشبیه شده است. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاه بیاندازید. ترجمه جایگزین: «سبب خواهم شد فرعون بیشتر نافرمان شود»
(آدرسهای و را ببینید)
«فرعون اسرائيلیان را تعقیب خواهد نمود»
«مردم من را جلال خواهند داد»
«مصریان درخواهند یافت که من یهوه، تنها خدای حقیقی هستم»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پس اسرائیلیان چنانچه یهوه ایشان را راهنمایی کرده بود، اردو زدند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کسی به پادشاه مصر گفت»
(آدرس را ببینید)
این به فرعون اشاره میکند.
«گریختهاند»
در اینجا واژه «افکار» به نگرش آنها به اسرائيلیان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فرعون و خدمتگزارانش نظر خود را نسبت به قوم اسرائيل تغییر دادند»
(آدرس را بببینید)
آنها این پرسش را برای نشان دادن این که فکر می کردند کار احمقانهای انجام دادهاند میپرسند. این پرسش بدیهی را میتوان به شکل یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «با این که اجازه دادیم اسرائیلیان از کار کردن برای ما آزاد شده، بروند کار احمقانهای انجام دادهایم!» (آدرس را ببینید)
«او ۶۰۰ عدد از بهترین ارابههایش را برداشت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» به فرعون اشاره دارد. نگرش سرسختانه او به این که دل او سخت باشد، تشبیه شده است. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «یهوه سبب شد فرعون بیشتر نافرمان شود»
(آدرسهای و را ببینید)
اینها شهرهایی در مرز شرقی مصر هستند. به روشی که اینها را درخروج ۱۴: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
واژه «فرعون» در اینجا معرف کل لشکر مصر است. ترجمه جایگزین: «هنکامی که فرعون و لشکرش نزدیک شدند»
(آدرس را ببینید)
«اسرائيلیان وحشتزده بودند»
اسرائیلیان این پرسش را میپرسند تا ناامیدی و ترسشان از مرگ را بیان کنند. این پرسش بدیهی را میتوان به شکل یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «گورستانهای بسیاری در مصر بود که در آن به خاک سپرده شویم. نمیبایست ما را به این بیابان میآوردی تا بمیریم!»
(آدرس را ببینید)
اسرائیلیان این پرسش را برای این میپرسند تا موسی را برای این که آنها را به این صحرا آورده تا آنها در آن بمیرند، سرزنش کنند. این پرسش بدیهی را میتوان به شکل یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «نمیبایست با بیرون آوردن ما از مصر با ما این گونه رفتار میکردی!»
(آدرس را ببینید)
اسرائیلیان این پرسش را میپرسند تا بر این تاکید کنند که این همان چیزی است که آنها به موسی گفته بودند. این پرسش بدیهی را میتوان به شکل یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «این دقیقاً همان چیزی است که ما در هنگامی که در مصر بودیم به تو گفتیم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل نقل قولی غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما به تو گفتیم که ما را به حال خودمان بگذار تا برای مصریان کار کنیم»
(آدرس را ببینید)
موسی به ترسهای اسرائيلیان واکنش نشان میدهد.
ضمیر دوم شخص در اینجا به اسرائیلیان اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
موسی از روشی مودبانه برای گفتن این که خدا قصد دارد لشکر مصریان را نابود کند، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا مصریان را خواهد کشت»
(آدرس را ببینید)
ظاهرا موسی دعای درخواست کمک از خدا میکرد که خدا از این پرسش برای مجبور ساختن موسی به عملی استفاده میکند. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «موسی، دیگر من را نخوان».
(آدرس را ببینید)
«دریا را دو پاره کن»
«بدان»
در اینجا «دل» به خود مصریان اشاره دارد. نگرش سرسختانه آنها به این که دلهایشان سخت باشد، تشبیه شده است. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «من کاری خواهم کرد که مصریان بیشتر نافرمان شوند»
(آدرسهای و را ببینید)
«تا که مصریان به دنبال اسرائیلیان به میان دریا بیایند»
«لشکر مصریان و مردم اسرائيلی»
این به این معنا است که مصریان و اسرائيلیان نمیتوانستند به هم نزدیک شوند
باد شرقی از شرق سرچشمه میگیرد و به سوی غرب میوزد.
جایی که خورشید طلوع میکند
این جم را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه آبها را شکافت»
(آدرس را ببینید)
«بر هر سوی ایشان» یا «بر هر دو سوی ایشان»
هراس زمانی رخ میدهد که فردی آنقدر بترسد که نتواند به درستی بیاندیشد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «گل چرخهای ارابههایشان را کند کرد» یا «چرخهای ارابههایشان در گل گیر افتاد»[ در فارسی متفاوت است]
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل نقلقولی غیرمستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه به موسی گفت تا دستش را بر دریا دراز کند تا که آبها بر مصریان، ارابههایشان و سوارکارانشان برگردد».
«فرو ریزد»
از آنجایی که دریا از بالا به مصریان نزدیک میشد، درحقیقت درعوض فرارکردن، دُرست به داخل دریا دویدند.
«یهوه مصریان را ... هل داد» یا «یهوه مصریان را ...پرتاب کرد»
در اینجا واژه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قدرت مصریان»
(آدرس را ببینید)
«بر روی زمین کناره دریا»
1آنگاه موسی و بنیاسرائیل این سرود را برای خداوند سراییده، گفتند كه: «یهوه را سرود میخوانم زیرا كه با جلال مظفر شده است. اسب و سوارش را به دریا انداخت.2خداوند قوت و تسبیح من است. و او نجات من گردیده است. این خدای من است، پس او را تمجید میكنم. خدای پدر من است، پس او را متعال میخوانم.3خداوند مرد جنگی است. نام او یهوه است.4ارابهها و لشكر فرعون را به دریا انداخت. مبارزان برگزیدۀ او در دریای قلزم غرق شدند.5لُجّهها ایشان را پوشانید. مثل سنگ به ژرفیها فرو رفتند.6دست راست تو ای خداوند ، به قوت جلیل گردیده. دست راست تو ای خداوند ، دشمن را خرد شكسته است،7و به كثرت جلال خود خصمان را منهدم ساختهای. غضب خود را فرستاده، ایشان را چون خاشاك سوزانیدهای،8و به نَفْخِۀ بینی تو آبها فراهم گردید. و موجها مثل توده بایستاد و لجهها در میان دریا منجمد گردید.9دشمن گفت تعاقب میكنم و ایشان را فرو میگیرم، و غارت را تقسیم كرده، جانم از ایشان سیر خواهد شد. شمشیر خود را كشیده، دست من ایشان را هلاك خواهد ساخت،10و چون به نفخۀ خود دمیدی، دریا ایشان را پوشانید. مثل سرب در آبهای زورآور غرق شدند.11كیست مانند تو ای خداوند در میان خدایان؟ كیست مانند تو جلیل در قدوسیت؟ تو مهیب هستی در تسبیح خود و صانع عجایب!12چون دست راست خود را دراز كردی، زمین ایشان را فرو برد.13این قومِ خویش را كه فدیه دادی، به رحمانیت خود، رهبری نمودی. ایشان را به قوت خویش به سوی مسكن قدس خود هدایت كردی.14امتها چون شنیدند، مضطرب گردیدند. لرزه بر سكنۀ فلسطین مستولی گردید.15آنگاه امرای ادوم در حیرت افتادند. و اكابر موآب را لرزه فرو گرفت، و جمیع سكنۀ كنعان گداخته گردیدند.16ترس و هراس، ایشان را فروگرفت. از بزرگی بازوی تو مثل سنگ ساكت شدند، تا قوم تو ای خداوند عبور كنند، تا این قومی كه تو خریدهای، عبور كنند.17ایشان را داخل ساخته، در جبل میراث خود غرس خواهی كرد، به مكانی كه تو ای خداوند مسكن خود ساختهای، یعنی آن مقام مقدسی كه دستهای تو ای خداوند مستحكم كرده است.18خداوند سلطنت خواهد كرد تا ابدالا´باد.»19زیرا كه اسبهای فرعون با ارابهها و سوارانش به دریا درآمدند، و خداوند آب دریا را بر ایشان برگردانید. اما بنیاسرائیل از میان دریا به خشكی رفتند.20و مریمِ نبیه، خواهر هارون، دف را به دست خود گرفته، و همۀ زنان از عقب وی دفها گرفته، رقص كنان بیرون آمدند.21پس مریم در جواب ایشان گفت: « خداوند را بسرایید، زیرا كه با جلالمظفر شده است؛ اسب و سوارش را به دریا انداخت.»22پس موسی اسرائیل را از بحر قلزم كوچانید، و به صحرای شور آمدند، و سه روز در صحرا میرفتند و آب نیافتند.23پس به مارّه رسیدند، و از آب مارّه نتوانستند نوشید زیرا كه تلخ بود. از این سبب، آن را ماره نامیدند.24و قوم بر موسی شكایت كرده، گفتند: «چه بنوشیم؟»25چون نزد خداوند استغاثه كرد، خداوند درختی بدو نشان داد، پس آن را به آب انداخت و آب شیرین گردید. و در آنجا فریضهای و شریعتی برای ایشان قرار داد، و در آنجا ایشان را امتحان كرد.26و گفت: «هرآینه اگر قول یهوه، خدای خود را بشنوی، و آنچه را در نظر او راست است بجا آوری، و احكام او را بشنوی، و تمامی فرایض او را نگاه داری، همانا هیچ یك از همۀ مرضهایی را كه بر مصریان آوردهام بر تو نیاورم، زیرا كه من یهوه، شفا دهندۀ تو هستم.»27پس به ایلیم آمدند، و در آنجا دوازده چشمۀ آب و هفتاد درخت خرما بود، و در آنجا نزد آب خیمه زدند.
برخی ترجمهها هر خط از شعر را نسبت به بقیه متن کمی متمایل به چپ میچینند تا خواندن آن را سادهتر کنند. ULB این کار را برای سرودههای شعری بخش ۱۵ از آیههای ۱ تا ۱۸ و آیه ۲۱ همین باب انجام میدهد.
(آدرس را ببینید)
قوانین یهوه
در این بخش موسی درباره قوانین یهوه سخن میگوید. شریعت موسی به زودی معرفی میشود. اگرچه شریعت موسی رسماً هنوز معرفی نشده است، این چیزی است که به عنوان پیشبینی مکاشفه آن، در این بخش مورد ارجاع قرار میگیرد.
و را ببینید)
این سرودی درباره رخدادهایی است که در خروج ۱۴: ۲۶ - ۲۸ رخ داد.
این را میتوان واضحتر نوشت که یهوه بر چه کسی ظفر یافته است. ترجمه جایگزین: «او پیروزی با شکوهی بر لشکر مصر به دست آورد»
(آدرس را ببینید)
سروده موسی در این باره که خدا سبب گشت دریا اسب و سوارش را پوشانده و غرق گرداند به شکلی است که گویا خدا آنها را به دریا انداخته باشد. ترجمه جایگزین: «او سبب گشت دریا اسب و سوارش را بپوشاند» یا «او سبب گشت که اسب و سوارش در دریا غرق گردند»
(آدرس را ببینید)
این به همه یا بسیاری از اسبان و سوارکاران مصری که اسرائيلیان را تعقیب میکردند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اسبان و سوارانشان»
(آدرس را ببینید)
این فردی است که بر پشت یک اسب مینشیند یا در ارابهای که یک اسب آن را میکشد، سفر میکند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «یهوه آن کسی است که به من قوت میدهد» یا ۲) «یهوه آن فرد نیرومندی است که از من محافظت میکند» (آدرس را ببینید)
موسی یهوه را «سرود من» خطاب میکند، زیرا یهوه کسی است که موسی دربارهاش سرود میخواند. ترجمه جایگزین: «آنکس که دربارهاش سرود میخوانم»
(آدرس را ببینید)
موسی خدا را نجات خود خطاب میکند، زیرا خدا او را نجات داد. ترجمه جایگزین: «او من را نجات داده است»
(آدرس را ببینید)
موسی خدا را یک رزمآور خطاب می کند، زیرا خدا قدرتمندانه برعلیه مصریان جنگید و پیروز شد. ترجمه جایگزین: «یهوه مانند رزمآوری است»
(آدرس را ببینید)
موسی درباره این که خدا سبب شد تا دریا ارابههای فرعون و لشکرش را بپوشاند، سرود میخواند و این را به این که خدا آنها را به دریا انداخته باشد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «او سبب گشته است تا دریا ارابههای فرعون و لشکرش را بپوشاند» یا «او سبب گشته است تا ارابهسواران فرعون و لشکرش به عمق دریا فرو روند»
(آدرس را ببینید)
همچون سنگ که شناور نشده بلکه به ته دریا فرو میرود، سربازان دشمن به ته دریا فرو رفتند. ترجمه جایگزین: «آنان همچون سنگی به ژرفای دریا فرو رفتند»
(آدرس را ببینید)
موسی خدا را چنان توصیف میکند که گویی دارای دو دست است. دست راست به قدرت خدا یا کارهایی که قدرتمندانه انجام میدهد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه، نیروی تو پرجلال است» یا «یهوه، آنچه میکنی در قوت پرجلال است»
(آدرس را ببینید)
موسی خدا را چنان توصیف میکند که گویی دارای دو دست است. دست راست به قدرت خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه قدرتت دشمن را دَرهَم شکسته است» یا «یهوه، با قوتت دشمن را دَرهَم شکستهای»
(آدرس را ببینید)
موسی دشمن را به چیزی خُرد شونده و شکستنی، همچون شیشه یا سفال تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «دشمن را به تمامی نابود کرده است»
(آدرس را ببینید)
شورش بر علیه خدا به برخاستن بر علیه او تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی که بر ضد تو شورش کردند» یا «دشمنانت»
(آدرس را ببینید)
موسی خشم خدا را به خادمی که او برای انجام کاری به بیرون فرستاده است، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تو خشم خود را نشان دادی» یا «تو مطابق خشمت عمل نمودی»
(آدرس را ببینید)
موسی خشم خدا را به آتشی که میتواند چیزها را به تمامی بسوزاند، تشبیه میکند. دشمنان او همچون کُلَش در آتش به تمامی نابود شدند. ترجمه جایگزین: «{خشمت} دشمنانت را چون کاهی در حال سوختن، به تمامی نابود کرد»
(آدرسهای و را ببینید)
موسی دربارهخدا چنان سخن میگوید که گویا دارای بینی است و باد را به چیزی تشبیه میکند که او از بینی خود میدمد. ترجمه جایگزین: «تو بر دریا دمیدی »
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کام خود را از آنها برخواهم آورد» یا «هرآنچه بخواهم از آنها خواهم گرفت»
(آدرس را ببینید)
این دشمنان، نابودی اسرائیلیان به قدرت دستانشان را به این که دستانشان آنان را نابود خواهد کرد، تشبیه میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها را به دست خود نابود خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
موسی این که خدا سبب وزیدن باد شود را به این که او باد را از طریق بینی یا دهانش میدمد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «اما تو سبب گشتی باد بِوَزَد»
(آدرس را ببینید)
سُرب فلزی سنگین است و عموماً برای ساخت چیزهایی که در آب فرو میروند، ساخته میشود. واژه «سُرب» در اینجا برای نشان دادن این که به چه سرعتی دشمنان خدا نابود شدند، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «به تُندی سُرب در آبهای خروشان فرو رفتند»
(آدرس را ببینید)
موسی از این پرسش برای نشان دادن میزان بزرگی خدا بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «آه یهوه، در میان خدایان هیچکس مانند تو نیست!» یا «یهوه هیچیک از خدایان مانند تو نیستند!»
(آدرس را ببینید)
موسی از این پرسش برای نشان دادن میزان بزرگی خدا بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «هیچکس مانند تو نیست. هیچکس در تقدس چون تو باشکوه نیست، هیچ کس چون تو در ستایشها پرافتخار نیست، و هیچکس معجزاتی نظیر آنچه تو میکنی انجام نمیدهد»
(آدرس را ببینید)
عبارت «دست راست» معرف نیروی قدرتمند خدا است. ترجمه جایگزین: «با نیروی قدرتمندت»
(آدرس را ببینید)
موسی این که خدا سبب رُخدادن چیزی میشود را به این که خدا دست خود را دراز کرده باشد، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «با نیروی قدرتمندت سبب رُخداد ... گشتی»
(آدرس را ببینید)
موسی زمین را به این گونه دارای شخصیتی انسانی میکند که گویا توان فرو بردن یا بلعیدن با دهانش را دارد. ترجمه جایگزین: «زمین آنها را بلعید»
(آدرس را ببینید)
این به معنای لرزیدن از روی ترس است.
موسی وحشت را به فردی تشبیه میکند که میتواند به سرعت و قدرت کسی را دستگیر کرده و باعث ترس شدید وی شود. ترجمه جایگزین: «ساکنان فلسطین ترسان گردیدند»
(آدرس را ببینید)
موسی ضعیف شدن افراد از ترسشان را به آب شدن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «از ترس ضعیف خواهند شد» یا «ترسان خواهند شد و رنگ از رویشان خواهد پرید»
(آدرس را ببینید)
موسی به سرود خواندن درباره چگونگی احساس دیگر قومها وقتی که قوم خدا را میبینند، ادامه میدهد.
این دو واژه به معنای این است که ترس بر آنها فرود خواهد آمد. ترجمه جایگزین: «ترس بر آنها فرود خواهد آمد»
(آدرس را ببینید)
«بیم» ترس یا نگرانی شدید درباره چیزی است که در حال رخ دادن است یا ممکن است رخ دهد.
بازوی خدا معرف قوت عظیم او است. ترجمه جایگزین: «به خاطر قوت عظیم تو»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «آنان چون سنگ خاموش شدند» یا ۲) «آنان چون سنگ بیحرکت شدند»
(آدرس را ببینید)
جایی را که خدا آنها را به آنجا خواهد آورد، میتوان به وضوح نوشت. از آنجا که موسی از پیش در کنعان نبود، برخی زبانها به جای «آوردن» از «بردن» استفاده خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «تو قوم خود را به کنعان خواهی برد»
(آدرسهای و را ببینید)
موسی این که خدا این سرزمین را برای زیستن به قوم خود میدهد به این که آنها درختی هستند که خدا خواهد کاشت، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «آنها را بر آن کوه خواهی کاشت» یا «به آنها اجازه خواهی داد بر آن کوه زندگی کنند»
(آدرس را ببینید)
این به کوه صهیون که در سرزمین کنعان است، اشاره دارد.
موسی وعده خدا مبنی بر دادن این کوه برای ابد به قومش را، به این که او این {کوه} را به عنوان میراث به آنها میدهد، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «که تو به عنوان میراث به آنها دادهای»
(آدرس را ببینید)
عبارت «دستهای تو» به قدرت خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که تو با قدرتت ساختهای»
(آدرسهای و را ببینید)
مریم خواهر بزرگتر موسی و هارون بود.
(آدرس را ببینید)
این یک ساز موسیقی است که مانند طبلی کوچک است که تکّههایی از فلز پیرامون دیواره خود دارد که هنگامی که تکان داده میشود تولید صدا میکند.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به تصریح نوشت که یهوه بر چه کسی ظفر یافته است. به روشی که این را در خروج ۱۵: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «او پیروزی شکوهمندی بر لشکر مصر به دست آورد»
(آدرس را ببینید)
مریم در سرودش این که خدا سبب شد که دریا اسب و سوارش را بپوشاند را به این تشبیه میکند که خدا آنها را به دریا انداخته باشد. به روشی که این را در خروج ۱۵: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «خدا اسب و سوارش را در دریا غرق کرده است»
(آدرس را ببینید)
واژه «اسرائیل» معرف قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «موسی و اسرائیلیان»
(آدرس را ببینید)
ما موقعیت دقیق این مکان را نمیدانیم.
(آدرس را ببینید)
ما موقعیت دقیق این مکان را نمیدانیم.
(آدرس را ببینید)
«ناراحت بوده، و به موسی گفتند» یا «با خشم به موسی گفتند»
یهوه درباره صدای خود سخن میگوید. صدای او معرف آن چیزی است که او میگوید. ترجمه جایگزین: «صدای من» یا «آن چه میگویم»
(آدرسهای و را ببینید)
دیدگان معرف دیدن است، و دیدن معرف افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه درست درنظر میگیرد را به جای آور» (آدرس را ببینید)
خدا به نحوی از بیمار شدن قوم سخن میگوید که گویی مرض را بر آنها آورده است . ترجمه جایگزین: «من سبب نخواهم شد هیچ یک از شما این بیماریها را داشته باشید»
(آدرس را ببینید)
این واحهای در آن صحرا است، مکانی دارای آب و درختان سایه دار.
(آدرس را ببینید)
«۱۲»
(آدرس را ببینید)
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
1پس تمامی جماعت بنیاسرائیل از ایلیم كوچ كرده، به صحرای سین كه در میان ایلیم و سینا است در روز پانزدهم از ماه دوم، بعد از بیرون آمدن ایشان از زمین مصر، رسیدند.2و تمامی جماعت بنیاسرائیل در آن صحرا بر موسی و هارون شكایت كردند.3و بنیاسرائیل بدیشان گفتند: «كاش كه در زمین مصر به دست خداوند مرده بودیم، وقتی كه نزد دیگهایگوشت مینشستیم و نان را سیر میخوردیم، زیرا كه ما را بدین صحرا بیرون آوردید، تا تمامی این جماعت را به گرسنگی بكشید.»4آنگاه خداوند به موسی گفت: «همانا من نان از آسمان برای شما بارانم، و قوم رفته، كفایت هر روز را در روزش گیرند، تا ایشان را امتحان كنم كه بر شریعت من رفتار میكنند یا نه.5و واقع خواهد شد در روز ششم، كه چون آنچه را كه آورده باشند درست نمایند، همانا دوچندان آن خواهد بود كه هر روز برمیچیدند.»6و موسی و هارون به همۀ بنیاسرائیل گفتند: «شامگاهان خواهید دانست كه خداوند شما را از زمین مصر بیرون آورده است.7و بامدادان جلال خداوند را خواهید دید، زیرا كه او شكایتی را كه بر خداوند كردهاید شنیده است، و ما چیستیم كه بر ما شكایت میكنید؟»8و موسی گفت: «این خواهد بود چون خداوند ، شامگاه شما را گوشت دهد تا بخورید، و بامداد نان، تا سیر شوید، زیرا خداوند شكایتهای شما را كه بر وی كردهاید شنیده است، و ما چیستیم؟ بر ما نی، بلكه بر خداوند شكایت نمودهاید.»9و موسی به هارون گفت: «به تمامی جماعت بنیاسرائیل بگو به حضور خداوند نزدیك بیایید، زیرا كه شكایتهای شما را شنیده است.»10و واقع شد كه چون هارون به تمامی جماعت بنیاسرائیل سخن گفت، به سوی صحرا نگریستند و اینك جلال خداوند در ابر ظاهر شد.11و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:12«شكایتهای بنیاسرائیل را شنیدهام، پس ایشان را خطاب كرده، بگو: در عصر گوشتخواهید خورد، و بامداد از نان سیر خواهید شد تا بدانید كه من یهوه خدای شما هستم.»13و واقع شد كه در عصر، سَلوی برآمده، لشكرگاه را پوشانیدند، و بامدادان شبنم گرداگرد اردو نشست.14و چون شبنمی كه نشسته بود برخاست، اینك بر روی صحرا چیزی دقیق، مدور و خُرد، مثل ژاله بر زمین بود.15و چون بنیاسرائیل این را دیدند به یكدیگر گفتند كه این منّ است، زیرا كه ندانستند چه بود. موسی به ایشان گفت: «این آن نان است كه خداوند به شما میدهد تا بخورید.16این است امری كه خداوند فرموده است، كه هر كس به قدر خوراك خود از این بگیرد، یعنی یك عُومَر برای هر نفر به حسب شمارۀ نفوس خویش، هر شخص برای كسانی كه در خیمۀ او باشند بگیرد.»17پس بنیاسرائیل چنین كردند، بعضی زیاد و بعضی كم برچیدند.18اما چون به عومر پیمودند، آنكه زیاد برچیده بود، زیاده نداشت، و آنكه كم برچیده بود، كم نداشت، بلكه هر كس به قدر خوراكش برچیده بود.19و موسی بدیشان گفت: «زنهار كسی چیزی از این تا صبح نگاه ندارد.»20لكن به موسی گوش ندادند، بلكه بعضی چیزی از آن تا صبح نگاه داشتند. و كرمها بهم رسانیده، متعفن گردید، و موسی بدیشان خشمناك شد.21و هر صبح، هر كس به قدر خوراك خود برمیچید، و چون آفتاب گرم میشد، میگداخت.22و واقع شد در روز ششم كه نان مضاعف، یعنی برای هر نفری دو عومر برچیدند. پس همۀ رؤسای جماعت آمده، موسی را خبر دادند.23او بدیشان گفت: «این است آنچه خداوند گفت، كه فردا آرامی است، و سَبَّتِ مقدسِ خداوند . پس آنچه بر آتش باید پخت بپزید، و آنچه در آب باید جوشانید بجوشانید، و آنچه باقی باشد، برای خود ذخیره كرده، بجهت صبح نگاه دارید.»24پس آن را تا صبح ذخیره كردند، چنانكه موسی فرموده بود، و نه متعفن گردید و نه كرم در آن پیدا شد.25و موسی گفت: «امروز این را بخورید زیرا كه امروز سَبَّت خداوند است، و در این روز آن را در صحرا نخواهید یافت.26شش روز آن را برچینید، و روز هفتمین، سَبَّت است. در آن نخواهد بود.»27و واقع شد كه در روز هفتم، بعضی از قوم برای برچیدن بیرون رفتند، اما نیافتند.28و خداوند به موسی گفت: «تا به كی از نگاه داشتن وصایا و شریعت من ابا مینمایید؟29ببینید چونكه خداوند سَبَّت را به شما بخشیده است، از این سبب در روز ششم، نانِ دو روز را به شما میدهد، پس هر كس در جای خود بنشیند و در روز هفتم هیچ كس از مكانش بیرون نرود.»30پس قوم در روز هفتمین آرام گرفتند.31و خاندان اسرائیل آن را منّ نامیدند، و آن مثل تخم گشنیز سفید بود، و طعمش مثل قرصهای عسلی.32و موسی گفت: «این امری است كه خداوند فرموده است كه عومری از آن پر كنی، تا در نسلهای شما نگاه داشته شود، تا آن نان را ببینند كه در صحرا، وقتی كه شما را از زمین مصر بیرون آوردم، آن را به شما خورانیدم.»33پس موسی به هارون گفت: «ظرفی بگیر، و عومری پر از منّ در آن بنه و آن را به حضور خداوند بگذار، تا در نسلهای شما نگاه داشتهشود.»34چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود، همچنان هارون آن را پیش (تابوت) شهادت گذاشت تا نگاه داشته شود.35و بنیاسرائیل مدت چهل سال منّ را میخوردند، تا به زمین آباد رسیدند، یعنی تا به سرحد زمین كنعان داخل شدند، خوراك ایشان منّ بود.36و اما عومر، ده یك ایفه است.
شکایتها
اسرائیلیان درباره مقدار خوراکی که یهوه به آنها میداد، حتی هنگامی که او به طرزی معجزهوار برایشان غذا فراهم میکرد، شکایت کردند. این برای نشان دادن ناسپاسی و نگرش گناهآلود آنها به یهوه در نظر گرفته شده بود.
را ببینید)
منع ذخیره کردن خوراک
قوم مجاز به ذخیره کردن خوراکی که مَنّا خوانده شده، برای آنها فراهم شده بود، نبودند. این از آن رو بود که قرار بود آنها به یهوه برای تهیه نیازهای روزانهشان اعتماد داشته باشند.
را ببینید)
شَبّات
این نخستین جشن ثبت شده استراحت شَبّات است.
راببینید)
صندوق عهد
اگرچه عهد هنوز بسته نشده بود در خروج ۱۶: ۳۴ به آن اشاره میشود. این احتمالاً یا در پیشبینی ساخته شدن عهد انجام شده است یا یک پیشنهاد و نوشته ویرایشی است که به وسیله موسی پس از این رخدادها نوشته شده است.
را ببینید)
بیابان سین
سین نام بخشی از بیابان سینا است. این توصیف یک مکان نیست و هیچ ربطی به گناه کردن ندارد.[ در انگبیسی دو واژه به یک شکل نوشته میشوند]
(آدرس را ببینید)
واژه «سین» در اینجا نام عبری این بیابان است. این واژه انگلیسی «گناه» نیست.
(آدرس را ببینید)
این زمان مقارن با پایان اِپریل و آغاز ماه مِی در گاهشمارهای غربی است. ترجمه جایگزین: «در روز ۱۵ از دومین ماه»
(آدرسهای و را ببینید)
«همه اسرائیلیان ... شکایت کردند». این یک عمومیسازی است. موسی و هارون شکایت نکردند. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان شکایت کردند»
(آدرس را ببینید)
«خشمگین بودند و گفتند»
این راهی برای گفتن این است که آنها آرزو میکردند مرده بودند. ترجمه جایگزین: «آرزو میکنیم مرده بودیم»
عبارت «دست یهوه» معرف کُنِش یهوه است. ترجمه جایگزین: «به دست یهوه»
(آدرس را ببینید)
خدا آمدن خوراک از آسمان را به باران تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من همچون باران از آسمان برای شما خوراک فرو خواهم فرستاد» یا «من از آسمان نان فرو خواهم ریخت»
(آدرس را ببینید)
** خدا** خوراکی را که خواهد فرستاد را به نان تشبیه میکند. اسرائيلیان همانگونه که پیشتر هرروز نان میخوردند، این خوراک را هر روز میخوردند. ترجمه جایگزین: «خوراک» یا «خوراکی چون نان»
(آدرس را ببینید)
** خدا** اطاعت از شریعتش را به راه رفتن در آن مانند میکند. ترجمه جایگزین: «از شریعت من اطاعت میکنند» یا «بنا به شریعت من زندگی میکنند»
(آدرس را ببینید)
«فرمان من»
«در ششمین روز رخ خواهد داد که ایشان» یا «در ششمین روز ایشان»
«در روز ۶»
(آدرس را بببینید)
دو برابر
موسی و هارون از این پرسش بهره میگیرند تا به قوم نشان دهند که شکایت کردن بر علیه آنها کاری احمقانه است. ترجمه جایگزین: «ما برای شکایتی که بر علیه ما میکنید به قدر کافی قدرتمند نیستیم» یا «شکایت کردن بر علیه ما کاری احمقانه است، زیرا ما نمیتوانیم کاری که شما میخواهید انجام دهیم»
(آدرسهای و را ببینید)
موسی خوراکی که خدا خواهد فرستاد را به نان تشبیه میکند. اسرائيلیان همانگونه که پیشتر هرروز نان میخوردند، این خوراک را هر روز میخوردند. به روشی که این را در خروج ۱۶: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «خوراک» یا «خوراکی مانند نان»
(آدرس را ببینید)
موسی از این پرسش بهره میگیرد تا به قوم نشان دهد که او و هارون قدرت ندارند آنچه را که میخواهند به ایشان بدهند. ترجمه جایگزین: « من و هارون نمیتوانیم آنچه را میخواهید به شما بدهیم»
(آدرس را ببینید)
قوم برعلیه موسی و هارون که خدمتکاران یهوه بودند شکایت میکردند. پس در حقیقت با شکایت بر علیه آنها، قوم داشت بر علیه یهوه شکایت میکرد. ترجمه جایگزین: «در حقیقت شکایتهای شما بر علیه ما نیست، این شکایتها بر علیه یهوه است زیرا ما خدمتکاران اوییم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا این عبارت برای نشان کردن یک رخداد مهم در این داستان به کار رفته است. این رخداد مهم در اینجا، دیدن جلال یهوه از سوی قوم است. اگر زبان شما راهی برای انجام این کار در خود دارد میتوانید استفاده از آن را لحاظ گردانید.
واژه «اینک» در اینجا نشان میدهد که قوم چیزی جالب را میدیدند.
** خدا** خوراکی که خواهد فرستاد را به نان تشبیه میکند. اسرائيلیان همانگونه که پیشتر هرروز نان میخوردند، این خوراک را هر روز میخوردند. به روشی که این را در خروج ۱۶: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «خوراک» یا «خوراکی مانند نان»
(آدرس را ببینید)
در اینجا این عبارت برای نشان کردن یک رخداد مهم در این داستان به کار رفته است. این رخداد مهم در اینجا، دیدن جلال یهوه از سوی قوم است. اگر زبان شما راهی برای انجام این کار در خود دارد، میتوانید استفاده از آن را لحاظ گردانید.
اینها پرندگانی کوچک اما فربه هستند.
(آدرس را ببینید)
خوانندگان اصلی میدانستند ژاله یا شبنم یخزده چیست، پس این عبارت در درک این که این تکههای کوچک شبیه چه بودند، به آنها کمک میکرد. شبنم یخزده بر روی زمین شکل میگیرد و چیزی بسیار نرم است. ترجمه جایگزین: «که مانند شبنم یخزده به نظر میرسید» یا «مانند ژاله صبحگاهی، نرم بود»
(آدرسهای و را ببینید)
موسی خوراکی که خدا خواهد فرستاد را به نان تشبیه میکند. اسرائيلیان همانگونه که پیشتر هرروز نان میخوردند، این خوراک را هر روز میخوردند. به روشی که این را در خروج ۱۶: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «خوراک» یا «خوراکی مانند نان»
(آدرس را ببینید)
موسی به آگاه کردن قوم از خوراکی که خدا برای آنها تهیه میکرد ادامه میدهد.
۲ لیتر
(آدرس را ببینید)
این عبارت در اینجا برای نشان کردن آغاز بخش تازهای از این داستان به کار رفته است. آیههای ۲۲ تا ۳۰ از بخش ۱۶ کتاب خروج درباره آنچه قوم در ارتباط با مَنّا در روز ششم و هفتم هفته انجام دادند، به ما اطلاعات میدهند. اگر زبان شما راهی برای نشان کردن بخش تازهای از داستان دارد میتوانید استفاده از آن را در اینجا لحاظ نمایید.
«در روز ۶»
(آدرس را ببینید)
دو برابر
این به آن نانی که هر بامداد بر روی زمین به صورت ورقههای نازک پدیدار میگشت، اشاره میکند.
«روزی برای استراحت در آرامش و تفکر جدی»
«بوی فاسد شدن نمیداد»
«امروز شَبّات است و تنها برای جلال یهوه کنار نهاده شده است»
«ولی در روز هفتم»
(آدرس را ببینید)
این نامی بود که اسرائیلیان به نانی که یهوه هر بامداد برای آنها پدیدار میکرد داده بودند.
«هیچ مَنّایی پیدا نکردند»
یهوه با موسی سخن میگوید اما ضمیر دوم شخص به صورت عمومی به قوم اسرائیل اشاره میکند.
خدا از این پرسش برای سرزنش قوم استفاده میکند، زیرا آنها از قوانین او اطاعت نکردند. ترجمه جایگزین: «ای قوم شما هنوز فرمانها و قوانین مرا اطاعت نمیکنید!»
(آدرس را ببینید)
«از اطاعت کردن از فرمانها و قوانین من»
یهوه از تعلیم دادن به قوم درباره استراحت در روز شَبات به نحوی سخن میگوید که گویی این شبات یک هدیه است. ترجمه جایگزین: «من، یهوه، به شما آموختهام که در شَبّات استراحت کنید»
(آدرس را ببینید)
«روز ۶ ... ۲ روز ... روز ۷»
(آدرس را ببینید)
این به نانی که هر بامداد به صورت ورقههای نازک بر روی زمین پدیدار میشد، اشاره دارد.
مردم دانههای آن را خشک کرده، آسیاب و پودر کرده و برای افزودن مزه، آن را به خوراک خود میافزایند.
(آدرس را ببینید)
بیسکوییتها یا نانهای ترد بسیار نازک
۲ لیتر
(آدرس را ببینید)
این به نانی که هر بامداد به صورت ورقههای نازک بر روی زمین پدیدار میشد، اشاره دارد.
۲ لیتر
(آدرس را ببینید)
یک عومِر و یک ایفَه هر دو واحدهای اندازهگیری حجم هستند. خوانندگان اصلی میدانستند که یک ایفَه چه اندازه است. این جمله به آنها کمک میکرد تا بدانند یک عومِر به چه اندازه است. برای زبانهایی که از نسبتهای کسری بهره نمیگیرند این را میتوان اصلاح نمود. ترجمه جایگزین: «اینک ده عومِر برابر با یک ایفَه است»
(آدرسهای و را ببینید)
1و تمامی جماعت بنیاسرائیل به حكم خداوند طی منازل كرده، از صحرای سین كوچ كردند، و در رفیدیم اردو زدند، و آب نوشیدن برای قوم نبود.2و قوم با موسی منازعه كرده، گفتند: «ما را آب بدهید تا بنوشیم.» موسی بدیشان گفت: «چرا با من منازعه میكنید، و چرا خداوند را امتحان مینمایید؟»3و در آنجا قوم تشنۀ آب بودند، و قوم بر موسی شكایت كرده، گفتند: «چرا ما را از مصر بیرون آوردی، تا ما و فرزندان و مواشی ما را به تشنگی بكشی؟»4آنگاه موسی نزد خداوند استغاثه نموده، گفت: «با این قوم چه كنم؟ نزدیك است مرا سنگسار كنند.»5خداوند به موسی گفت: «پیش روی قوم برو، و بعضی از مشایخ اسرائیل را با خود بردار، و عصای خود را كه بدان نهر را زدی به دست خود گرفته، برو.6همانا من در آنجا پیش روی تو بر آن صخرهای كه در حوریب است، میایستم، و صخره را خواهی زد تا آب از آن بیرون آید، و قوم بنوشند.» پس موسی به حضور مشایخ اسرائیل چنین كرد.7و آن موضع را مَسَّه و مَریبه نامید، به سبب منازعۀبنیاسرائیل، و امتحان كردن ایشان خداوند را، زیرا گفته بودند: «آیا خداوند در میان ما هست یا نه؟»8پس عمالیق آمده، در رفیدیم با اسرائیل جنگ كردند.9و موسی به یوشع گفت: «مردان برای ما برگزین و بیرون رفته، با عمالیق مقاتله نما، و بامدادان من عصای خدا را به دست گرفته، بر قلۀ كوه خواهم ایستاد.»10پس یوشع بطوری كه موسی او را امر فرموده بود كرد، تا با عمالیق محاربه كند. و موسی و هارون و حور بر قلۀ كوه برآمدند.11و واقع شد كه چون موسی دست خود را برمیافراشت، اسرائیل غلبه مییافتند و چون دست خود را فرو میگذاشت، عمالیق چیره میشدند.12و دستهای موسی سنگین شد. پس ایشان سنگی گرفته، زیرش نهادند كه بر آن بنشیند. و هارون و حور، یكی از این طرف و دیگری از آن طرف، دستهای او را بر میداشتند، و دستهایش تا غروب آفتاب برقرار ماند.13و یوشع، عمالیق و قوم او را به دم شمشیر منهزم ساخت.14پس خداوند به موسی گفت: «این را برای یادگاری در كتاب بنویس، و به سمع یوشع برسان كه هرآینه ذكر عمالیق را از زیر آسمان محو خواهم ساخت.»15و موسی مذبحی بنا كرد و آن را یهوه نِسّی نامید.16و گفت: «زیرا كه دست بر تخت خداوند است، كه خداوند را جنگ با عمالیق نسلاً بعد نسل خواهد بود.»
پرسشهای بدیهی
موسی از پرسشهای بدیهی متعددی در این باب بهره میگیرد. مقصود این پرسشها متقاعد کردن قوم به گناهشان است. به همین گونه، پرسشهای بدیهی قوم نشانگر نادانی آنهاست.
را ببینید)
بیابان سین
سین نام بخشی از بیابان سینا است. این توصیف یک مکان نیست و هیچ ربطی به گناه{در انگلیسی} ندارد.
(آدرس را ببینید)
واژه «سین» در اینجا نام عبری بیابان است. این واژه انگلیسی «گناه» نیست. به روشی که این را در خروج ۱۶: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این به معنای «مکان استراحت» ، مکانی برای استراحت در سفرهای طولانی از میان بیابان است.
(آدرس را ببینید)
موسی از این پرسشها برای سرزنش قوم بهره میجوید. ترجمه جایگزین: «نمیبایست با من جدال کنید! نمیبایست یهوه را بیآزمایید!»
(آدرس را ببینید)
قوم از این پرسش بهره میگیرند تا موسی را به این که میخواهد آنها را به کشتن دهد متهم کنند. ترجمه جایگزین: «تو تنها ما را به این منظور به اینجا آوردهای که ما، کودکانمان و دامهای ما را از بیآبی به کشتن دهی!»
(آدرسهای و را ببینید)
مکانی در آن صحرا که نامش معنای «آزمایش کردن» میدهد.
(آدرس را ببینید)
مکانی در آن صحرا که نامش معنای «شکایت کردن» میدهد.
(آدرس را ببینید)
این نام مکانی در آن صحرا است.
(آدرس را ببینید)
یوشَع معرف خود او و اسرائیلیانی است که او در نبرد رهبری کرد. ترجمه جایگزین: «پس یوشَع و مردانی که او برگزید با عَمالیقی جنگیدند»
(آدرس را ببینید)
حور یکی از دوستان موسی و هارون بود.
(آدرس را ببینید)
واژههای «اسرائیل» و «عمالیق» معرف جنگجویانِ هر گروه از آنان میباشند. ترجمه جایگزین: «جنگجویانِ اسرائیل پیروز میشدند ... جنگجویانِ عَمالیقی شروع به پیروز شدن میکردند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از خسته شدن بازوان موسی به نحوی سخن گفته که گویی دستهای او سنگین شده باشند. ترجمه جایگزین: «بازوانِ ... خسته شدند»
(آدرس را ببینید)
شمشیر معرف نبرد است. ترجمه جایگزین: «در نبرد»
(آدرس را ببینید)
خدا نابودی عمالیقیان را به این که او آنها را از یاد مردم پاک خواهد نمود، تشبیه کرده است. هنگامی که گروهی از مردم به طور کامل نابود شوند، چیزی برای این که مردم را به یاد آنها بیاندازد، وجود ندارد. ترجمه جایگزین: «من به تمامی عمالیقیان را نابود خواهم ساخت»
(آدرس را ببینید)
این به عمالیقیان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عمالیقیان»
(آدرس را ببینید)
مردم وقتی که وعدهای یا تعهدی میدادند، دستان خود را بر میافراشتند، پس برافراشتن دست معرف وعده دادن است. ترجمه جایگزین: «وعدهای داده شده است»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه دست خود را بر افراشته است» یا «یهوه پیمانی استوار بسته است» (آدرس را ببینید)
1و چون یتْرون، كاهن مدیان، پدر زن موسی، آنچه را كه خدا با موسی و قوم خود، اسرائیل كرده بود شنید كه خداوند چگونه اسرائیل را از مصر بیرون آورده بود،2آنگاه یترون پدرزن موسی، صَفّوره، زن موسی را برداشت، بعد از آنكه او را پس فرستاده بود.3و دو پسر او را كه یكی را جرشون نام بود، زیرا گفت: «در زمین بیگانه غریب هستم،»4و دیگری را الیعازر نام بود، زیرا گفت: «كه خدای پدرم مددكار من بوده، مرا از شمشیر فرعون رهانید.»5پس یترون، پدر زن موسی، با پسران و زوجهاش نزد موسی به صحرا آمدند، در جایی كه او نزد كوه خدا خیمه زده بود.6و به موسی خبر داد كه من یترون، پدر زن تو با زن تو و دو پسرش نزد تو آمدهایم.7پس موسی به استقبال پدر زن خود بیرون آمد و او را تعظیم كرده، بوسید و سلامتی یكدیگر را پرسیده، به خیمه درآمدند.8و موسی پدر زن خود را از آنچه خداوند به فرعون و مصریان به خاطر اسرائیل كرده بود خبر داد، و از تمامی مشقتی كه در راه بدیشان واقع شده، خداوند ایشان را از آن رهانیده بود.9و یترون شاد گردید، به سبب تمامی احسانی كه خداوند به اسرائیل كرده، و ایشان را از دست مصریان رهانیده بود.10و یترون گفت: «متبارك است خداوند كه شما را از دست مصریان و از دست فرعون خلاصی داده است، و قوم خود را از دست مصریان رهانیده.11الا´ن دانستم كه یهوه از جمیع خدایان بزرگتر است، خصوصاً در همان امری كه بر ایشان تكبر میكردند.»12و یترون،پدر زن موسی، قربانی سوختنی و ذبایح برای خدا گرفت، و هارون و جمیع مشایخ اسرائیل آمدند تا با پدر زن موسی به حضور خدا نان بخورند.13بامدادان واقع شد كه موسی برای داوری قوم بنشست، و قوم به حضور موسی از صبح تا شام ایستاده بودند.14و چون پدر زن موسی آنچه را كه او به قوم میكرد دید، گفت: «این چه كار است كه تو با قوم مینمایی؟ چرا تو تنها مینشینی و تمامی قوم نزد تو از صبح تا شام میایستند؟»15موسی به پدر زن خود گفت كه «قوم نزد من میآیند تا از خدا مسألت نمایند.16هرگاه ایشان را دعوی شود، نزد من میآیند، و میان هر كس و همسایهاش داوری میكنم، و فرایض و شرایع خدا را بدیشان تعلیم میدهم.»17پدر زن موسی به وی گفت: «كاری كه تو میكنی، خوب نیست.18هرآینه تو و این قوم نیز كه با تو هستند، خسته خواهید شد، زیرا كه این امر برای تو سنگین است. تنها این را نمیتوانی كرد.19اكنون سخن مرا بشنو. تو را پند میدهم و خدا با تو باد؛ و تو برای قوم به حضور خدا باش، و امور ایشان را نزد خدا عرضه دار.20و فرایض و شرایع را بدیشان تعلیم ده، و طریقی را كه بدان میباید رفتار نمود، و عملی را كه میباید كرد، بدیشان اعلام نما.21و از میان تمامی قوم، مردان قابل را كه خداترس و مردان امین، كه از رشوت نفرت كنند، جستجو كرده، بر ایشان بگمار، تا رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاه و رؤسای ده باشند.22تا بر قوم پیوسته داوری نمایند، و هر امر بزرگ را نزد تو بیاورند، و هر امركوچك را خود فیصل دهند. بدین طور بار خود را سبك خواهی كرد، و ایشان با تو متحمل آن خواهند شد.23اگر این كار را بكنی و خدا تو را چنین امر فرماید، آنگاه یارای استقامت خواهی داشت، و جمیع این قوم نیز به مكان خود به سلامتی خواهند رسید.»24پس موسی سخن پدر زن خود را اجابت كرده، آنچه او گفته بود به عمل آورد.25و موسی مردان قابل از تمامی اسرائیل انتخاب كرده، ایشان را رؤسای قوم ساخت، رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاه و رؤسای ده.26و در داوری قوم پیوسته مشغول میبودند. هر امر مشكل را نزد موسی میآوردند، و هر دعوی كوچك را خود فیصل میدادند.27و موسی پدر زن خود را رخصت داد و او به ولایت خود رفت.
درسهای رهبری
در این باب، یِترون یک درس مهم رهبری را به موسی آموخت. بسیاری پژوهشگران به این بخش به عنوان درسهای مهم رهبری مینگرند. موسی بخشی از مسوولیتهای خود را به دیگر مردان خداپرست واگذار کرد تا بر اثر آن همه درخواستی که از او میشد، از پای در نیاید.
را ببینید)
این به پدر همسر موسی اشاره دارد.
معانی محتمل عبارتند از ۱) یِترون، صِفّورَه را پیش موسی بردیا ۲) یِترون پیشتر به صِفّورَه خوشآمد گفته بود.
این چیزی است که موسی پیشتر انجام داده بود. معنای کامل این را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «پس از این که موسی او را به نزد پدر و مادرش فرستاده بود»
(آدرس را ببینید)
این پایان آن جملهای است که با واژههای «یِترون ... صِفّورَه را ... برداشت» در آیه ۲ آغاز میشود. معانی محتمل عبارتند از ۱) یِترون صِفّورَه و دو پسرش را نزد موسی آورد یا ۲) یِترون پیشتر به صِفّورَه و دو پسرش خوشآمد گفته بود.
این یکی از پسران موسی و صِفّورَه است که نامش به معنای «بیگانه» است.
(آدرس را ببینید)
این یکی از پسران موسی و صِفّورَه است که نامش به معنای «خدا آن کسی است که من را یاری میرساند» است.
(آدرس را ببینید)
این نمایانگر کشته شدن به دست فرعون یا لشکر فرعون است. ترجمه جایگزین: «کشته شدن به دست فرعون» یا «کشته شدن به دست لشکر فرعون»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «جایی که او با اسرائيلیان اردو زده بود»
(آدرسهای و را ببینید)
این اعمال سمبلیک، روشی طبیعی بود که افراد در آن فرهنگ احترامی و صمیمیتی عمیق را نشان میدادند.
(آدرس را ببینید)
واژه «اسرائيل» معرف قوم اسرائيل است. ترجمه جایگزین: «برای کمک به مردم اسرائیل»
(آدرس را ببینید)
موسی سختیهایی که بر آن رخ داده است را به این که، سختیها بر آنها آمده بوده باشد تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «همه سختیهایی که بر آنها رخ داده بود» یا «همه سختیهایی که آنها تجربه کرده بودند»
(آدرس را ببینید)
واژه «دست» معرف قدرت کسی در انجام چیزی است. ترجمه جایگزین: «قدرت مصریان » یا «آنچه مصریان به تو میکردند»
(آدرس را ببینید)
واژه «دست» معرف قدرت کسی در انجام چیزی است. ترجمه جایگزین: «قدرت مصریان ... قدرت فرعون» یا «آنچه مصریان به تو میکردند»
(آدرس را ببینید
یِترون از این پرسش بهره میجوید تا به موسی نشان دهد که آنچه او دارد انجام میدهد، درست نیست. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «نمیبایست این همه را برای قوم انجام دهی!»
(آدرس را ببینید)
یِترون از این پرسش بهره گرفت تا به موسی نشان دهد که او بیش از اندازه کار میکند. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «نمیبایست تنها بنشینی ... از بامداد تا شام ...!»
(آدرس را ببینید)
واژه «نشستن» در اینجا کنایهای از «داوری» است. داوران در حینی که به شکایتهای مردم گوش میسپردند، مینشستند. ترجمه جایگزین: «تو تنها داوری میکنی» یا «تو تنها کسی هستی که قوم را داوری میکند»
(آدرس را ببینید)
«به یقین خود را بسیار خسته خواهی نمود»
یِترون دشواری کاری که موسی انجام میدهد را به این که آن، باری واقعی باشد که موسی در حال حملش است، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «این برای تو کاریست بسیار بزرگ»
(آدرس را ببینید)
«به تو راهنمایی» یا«به تو دستورالعملی»
یِترون کمک خدا به موسی را به این که خدا با موسی باشد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خدا به تو یاری خواهد رساند» یا «خدا به تو حکمت خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
یِترون از این که موسی اختلافهای قوم را به خدا میگوید به نحوی سخن میگوید گویی او این اختلافها را نزد خدا میبرد. ترجمه جایگزین: «تو به خدا درباره اختلافهای آنها بگو» یا «تو به خدا آنچه را که ایشان بر سر آن جدل میکنند بگو»
(آدرس را ببینید)
یِترون زندگی کردن یا رفتار نمودن را به راه رفتن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «میبایست به آنها روش زندگی را نشان دهی» یا «میبایست روش رفتارکردن را به ایشان نشان دهی»
(آدرس را ببینید)
یِترون به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«افزون بر این، میبایست ... برگزینی» یا «همچنین میبایست ... برگزینی»
یِترون به نحوی از دادن اقتدار بر قوم به این افراد صحبت میکند که گویی آنها را بر قوم برگماشته باشد. ترجمه جایگزین: «میبایست به آنها بر قوم اختیار بدهی»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این اعداد معرف مقدار دقیق افراد در هر گروه است. ترجمه جایگزین: «رهبران مسوول بر گروههای ۱۰۰۰ نفره، گروههای ۱۰۰ نفره، گروههای ۵۰ نفره و گروههای ۱۰ نفره» یا ۲) این اعداد دقیق نیستند بلکه معرف گروههای در اندازههای متفاوت هستند. ترجمه جایگزین: «رهبران مسوول بر گروههای بسیار کوچک، گروههای کوچک، گروههای بزرگ، و گروههای بسیار بزرگ»
(آدرس را ببینید)
«موردهای کوچک»
یِترون از بیان موارد دشوار به موسی به نحوی سخن میگوید که گویی آن موارد دشوار را نزد موسی میآورند. ترجمه جایگزین: «درباره موارد دشوار به تو خواهند گفت» یا «وقتی موارد دشواری وجود دارد، درباره آن به تو خواهند گفت تا تو بر آن موارد داوری کنی»
(آدرس را ببینید)
یِترون دشواری کاری که آنها انجام خواهند داد را به باری که آنها حمل خواهند نمود، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها با تو این کار دشوار را انجام خواهند داد» یا «آنها به تو در انجام این کار دشوار یاری خواهند رساند»
(آدرس را ببینید)
میتوان تصریح نمود که موسی تاب چه چیزی را خواهد آورد. ترجمه جایگزین: «تاب فشار این کار را خواهی داشت»
(آدرس را ببینید)
موسی به نخوی از رهبران قوم می نویسد که گویی آنها سر یک بدن میباشند. ترجمه جایگزین: «رهبران قوم»
(آدرس را ببینید)
میتوان به وضوح نوشت که آنها توانا به انجام چه چیزی بودند. ترجمه جایگزین: «مردانی که توانایی رهبری داشتند» یا «مردانی که توانایی داوری داشتند»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این اعداد معرف مقدار دقیق افراد در هر گروه است. ترجمه جایگزین: «رهبران مسوول بر گروههای ۱۰۰۰ نفره، گروههای ۱۰۰ نفره، گروههای ۵۰ نفره و گروههای ۱۰ نفره» یا ۲) این اعداد دقیق نیستند بلکه معرف گروههای در اندازههای متفاوت هستند. ترجمه جایگزین: «رهبران مسوول بر گروههای بسیار کوچک، گروههای کوچک، گروههای بزرگ، و گروههای بسیار بزرگ» به روشی که این را درخروج ۱۸ : ۲۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«در بیشتر اوقات قوم را داوری میکردند» یا «موردهای آسانِ قوم را داوری میکردند»
نویسنده گفتن موارد دشوار به موسی را به عرضه کردن موارد دشوار به موسی تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «درباره موردهای دشوار به موسی میگفتند» یا «وقتی به موردهای دشوار بر میخوردند، درباره آن به موسی میگفتند تا او آنها را داوری کند»
(آدرس را ببینید)
«موردهای آسان»
1و در ماه سوم از بیرون آمدنبنیاسرائیل از زمین مصر، در همان روز به صحرای سینا آمدند.2و از رَفیدیم كوچ كرده، به صحرای سینا رسیدند، و در بیابان اردو زدند، و اسرائیل در آنجا در مقابل كوه فرود آمدند.3و موسی نزد خدا بالا رفت، و خداوند از میان كوه او را ندا درداد و گفت: «به خاندان یعقوب چنین بگو، و بنیاسرائیل را خبر بده:4شما آنچه را كه من به مصریان كردم، دیدهاید، و چگونه شما را بر بالهای عقاب برداشته، نزد خود آوردهام.5و اكنون اگر آواز مرا فیالحقیقه بشنوید، و عهد مرا نگاه دارید، همانا خزانۀ خاص من از جمیع قومها خواهید بود. زیرا كه تمامی جهان، از آن من است.6و شما برای من مملكت كَهَنه و امتِ مقدس خواهید بود. این است آن سخنانی كه به بنیاسرائیل میباید گفت.»7پس موسی آمده، مشایخ قوم را خواند، و همۀ این سخنان را كه خداوند او را فرموده بود، بر ایشان اِلقا كرد.8و تمامی قوم به یك زبان در جواب گفتند: «آنچه خداوند امر فرموده است، خواهیم كرد.» و موسی سخنان قوم را باز به خداوند عرض كرد.9و خداوند به موسی گفت: «اینك من در ابرمُظْلِم نزد تو میآیم، تا هنگامی كه به تو سخن گویم قوم بشنوند، و بر تو نیز همیشه ایمان داشته باشند.» پس موسی سخنان قوم را به خداوند باز گفت.10خداوند به موسی گفت: «نزد قوم برو و ایشان را امروز و فردا تقدیس نما، و ایشان رخت خود را بشویند.11و در روز سوم مهیا باشید، زیرا كه در روز سوم خداوند در نظر تمامی قوم بر كوه سینا نازل شود.12و حدود برای قوم از هر طرف قرار ده، و بگو: باحذر باشید از اینكه به فراز كوه برآیید، یا دامنۀ آن را لمس نمایید، زیرا هر كه كوه را لمس كند، هرآینه كشته شود.13دست بر آن گذارده نشود بلكه یا سنگسار شود یا به تیر كشته شود، خواه بهایم باشد خواه انسان، زنده نماند. اما چون كَرِنّا نواخته شود، ایشان به كوه برآیند.»14پس موسی از كوه نزد قوم فرود آمده، قوم را تقدیس نمود و رخت خود را شستند.15و به قوم گفت: «در روز سوم حاضر باشید، و به زنان نزدیكی منمایید.»16و واقع شد در روز سوم به وقت طلوع صبح، كه رعدها و برقها و ابر غلیظ بر كوه پدید آمد، و آواز كَرِنّای بسیار سخت،بطوری كه تمامی قوم كه در لشكرگاه بودند، بلرزیدند.17و موسی قوم را برای ملاقات خدا از لشكرگاه بیرون آورد، و در پایان كوه ایستادند.18و تمامی كوه سینا را دود فرو گرفت، زیرا خداوند در آتش بر آن نزول كرد، و دودش مثل دود كورهای بالا میشد، و تمامی كوه سخت متزلزل گردید.19و چون آواز كَرِنّا زیاده و زیاده سخت نواخته میشد، موسی سخن گفت، و خدا او را به زبان جواب داد.20و خداوند بر كوه سینا بر قله كوه نازل شد، و خداوند موسی را به قلۀ كوه خواند، و موسی بالا رفت.21و خداوند به موسی گفت: «پایین برو و قوم را قدغن نما، مبادا نزد خداوند برای نظر كردن، از حد تجاوز نمایند، كه بسیاری از ایشان هلاك خواهند شد.22و كهنه نیز كه نزد خداوند میآیند، خویشتن را تقدیس نمایند، مبادا خداوند بر ایشان هجوم آورد.»23موسی به خداوند گفت: «قوم نمیتوانند به فراز كوه سینا آیند، زیرا كه تو ما را قدغن كرده، گفتهای كوه را حدود قرار ده و آن را تقدیس نما.»24خداوند وی را گفت: «پایین برو و تو و هارون همراهت برآیید، اما كَهَنه و قوم از حد تجاوز ننمایند، تا نزد خداوند بالا بیایند، مبادا بر ایشان هجوم آورد.»25پس موسی نزد قوم فرود شده، بدیشان سخن گفت.
«یک پادشاهی از کاهنان»
کار کاهنان، شفاعت کردن برای قوم بود. تنها کاهنان در اسرائیل، لاویان بودند، از این رو این استعارهای است از این که قوم اسرائیل وظیفه داشت برای کل جهان شفاعت کند. همچنین برای آنها مقرر بود که از بقیه جهان جدا شده و مقدس باشند.
و و را ببینید)
آشکار ساختن شریعت
رخدادهای این باب پیرامون آماده شدن قوم برای دریافت شریعت موسی است. این همه برای قوم رخ میدهد تا خود را برای دریافت شریعت آماده سازند که اهمیت این رخداد برای اسرائیل را نشان میدهد.
را ببینید)
این به این معنا است که آنها همچنان که در نخستین روز از ماه مصر را ترک کردند در نخستین روز از ماه به بیابان رسیدند. نخستین روز از سومین ماه گاهشمار عبرانی، نزدیک به نیمه ماه مِی در گاهشمارهای غربی است. ترجمه جایگزین: «در سومین ماه ... در نخستین روز از آن ماه»
(آدرسهای و را ببینید)
«ترک کردن»
این ناحیهایی در کناره بیابان سینا است که در آن قوم اسرائيل اردو زده بودند. به روشی که این نام را در خروج ۱۷: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «خانه» معرف خانواده یعقوب و فرزندانش است. ترجمه جایگزین: «فرزندان یعقوب»
(آدرس را ببینید)
عبارت «قوم اسرائیل» شرح دهنده معنای عبارت «خاندان یعقوب» است.
در اینجا ضمیرِ دومشخص به اسرائيلیان اشاره دارد. یهوه موسی را از آنچه که باید به اسرائیلیان بگوید، آگاه میسازد.
(آدرس را ببینید)
** خدا** مراقبت از قومش در حینی که سفر میکردند را به این که او عقابی بوده که آنان را بر بالهای خویش حمل میکرد، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «من همچون عقابی که نوزادان خود را بر بالهایش حمل میکند، به شما در سفر یاری رساندم»
(آدرس را ببینید)
قید «مطیعانه» را میتوان با یک فعل بیان نمود. ترجمه جایگزین: «به صدای من گوش فرادهید و از من اطاعت نمایید»
صدای خدا معرف آن چیزی است که او میگوید. ترجمه جایگزین: «آن چه میگویم» یا «سخنان من»
(آدرس را ببینید)
«آنچه عهد من از شما میخواهد، به انجام رسانید»
«گنجینه»
خدا قوم خود را به کاهنان تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «یک پادشاهی از افرادی که همچون کاهنان هستند» یا «یک پادشاهی یا مملکتی از افرادی که کاری را میکنند که کاهنان انجام میدهند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده گفتن این سخنان از سوی موسی به قوم را به گذاشتن این سخنان در حضور آنها تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «همه این سخنان را به آنها گفت»
(آدرس را ببینید)
«هرآنچه یهوه به او فرمان داده بود»
جایی که موسی به آن رفت را میتوان به صراحت نوشت. ترجمه جایگزین: «موسی به فراز کوه بازگشت تا گزارش دهد»
(آدرسهای و را ببینید)
واژه «سخنان» به آنچه قوم گفتند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه قوم گفتند»
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً به این معنا است که «به آنها بگو خودشان را برای من وقف کنند» یا «به آنها بگو خودشان را برای من پاکیزه کنند».
«لباسهایشان» یا «آنچه میپوشند»
این فرمانی به قوم اسرائیل بود.
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«مرزی بگذار». این احتمالاً نوعی علامت بوده یا میتوانست یک حصار باشد.
این را میتوان به شکلی معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست هرکسی را که به این کوه دست زَنَد، بکشید» یا «به یقین میبایست هرکس را که به این کوه دست زَنَد، بکشید»
(آدرس را ببینید)
«هرفردی که ... دست زند» یا « هرکسی که ... دست زند»
«فردی که چنین کند» یا «فردی که به این کوه دست زند»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «قطعاً میبایست او را سنگسار کرده یا با تیر بزنید»
(آدرس را ببینید)
این به کشته شدن به دست فردی که پیکانهایی از یک کمان یا سنگهایی از تیرکمان شلیک میکند اشاره دارد.
«صدای بلند طولانی»
این روشی مودبانه برای سخن گفتن از خوابیدن ایشان با همسرانشان است. ترجمه جایگزین: «با همسران خود نخوابید»
(آدرس را ببینید)
«همه مردم ... از ترس لرزیدند»
«یهوه ... فرود آمد»
این نشان میدهد که میزان آن دود بسیار زیاد بود. ترجمه جایگزین: «چونان دود آتشی بسیار بزرگ»
تنوری که میتواند به شدت داغ شود.
(آدرس را ببینید)
«به بلند و بلندتر شدن ادامه میداد»
واژه «صدا» در اینجا به صدایی که خدا برآورده است اشاره میکند. معانی محتمل عبارتند از ۱) «با سخن گفتنی بلند چون تُندَر» یا ۲) «به سخن گفتن» یا ۳) «با به غُرش درآوردن تُندَر»
(آدرس را ببینید)
«به موسی فرمان داد که بالا بیآید»
خدا گام برداشتن به آن سوی مرز (خروج ۱۹: ۱۲) را به این که آنها حصاری را شکسته و ازآن رد شوند، تشبیه کرده است. به روشی که « مرزی بگذار» را در خروج ۱۹: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «نمیباید از آن مرز فراتر روند» یا «نمیباید به آن سوی مانع روند»
(آدرس را ببینید)
خدا گام برداشتن به آن سوی مرز را به این که آنها حصاری را شکسته و ازآن رد شوند، تشبیه کرده است. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۱۹: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «از آن مرز فراتر روند» یا «به آن سوی مانع روند»
(آدرس را ببینید)
1و خدا تكلم فرمود و همۀ این كلماترا بگفت:2« من هستم یهوه، خدای تو، كه تو را از زمینمصر و از خانۀ غلامی بیرون آوردم.3تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.4« صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است، و از آنچه پایین در زمین است، و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز.5نزد آنها سجده مكن، و آنها را عبادت منما، زیرا من كه یهوه، خدای تو میباشم، خدای غیور هستم، كه انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی كه مرا دشمن دارند میگیرم.6و تا هزار پشت بر آنانی كه مرا دوست دارند و احكام مرا نگاه دارند، رحمت میكنم.7« نام یهوه، خدای خود را به باطل مبر، زیرا خداوند كسی را كه اسم او را به باطل بَرَد، بیگناه نخواهد شمرد.8« روز سَبَّت را یاد كن تا آن را تقدیس نمایی.9شش روز مشغول باش و همۀ كارهای خود را بجا آور.10اما روز هفتمین، سَبَّتِ یهوه، خدای توست. در آن هیچ كار مكن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنیزت و بهیمهات و مهمان تو كه درون دروازههای تو باشد.11زیرا كه در شش روز، خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را كه در آنهاست بساخت، و در روز هفتم آرام فرمود. از این سبب خداوند روز هفتم را مبارك خوانده، آن را تقدیس نمود.12پدر و مادر خود را احترام نما، تا روزهایتو در زمینی كه یهوه خدایت به تو میبخشد، دراز شود.13« قتل مكن.14« زنا مكن.15« دزدی مكن.16« بر همسایۀ خود شهادت دروغ مده.17«به خانۀ همسایۀ خود طمع مورز، و به زن همسایهات و غلامش و كنیزش و گاوش و الاغش و به هیچ چیزی كه از آن همسایۀ تو باشد، طمع مكن.»18و جمیع قوم رعدها و زبانههای آتش و صدای كَرِنّا و كوه را كه پر از دود بود دیدند، و چون قوم این را بدیدند لرزیدند، و از دور بایستادند.19و به موسی گفتند: «تو به ما سخن بگو و خواهیم شنید، اما خدا به ما نگوید، مبادا بمیریم.»20موسی به قوم گفت: «مترسید زیرا خدا برای امتحان شما آمده است، تا ترس او پیش روی شما باشد و گناه نكنید.»21پس قوم از دور ایستادند و موسی به ظلمت غلیظ كه خدا در آن بود، نزدیك آمد.22و خداوند به موسی گفت: «به بنیاسرائیل چنین بگو: شما دیدید كه از آسمان به شما سخن گفتم:23با من خدایان نقره مسازید و خدایان طلا برای خود مسازید.24مذبحی از خاك برای من بساز، و قربانیهای سوختنی خود و هدایای سلامتیخود را از گله و رمۀ خویش بر آن بگذران، در هر جایی كه یادگاری برای نام خود سازم، نزد تو خواهم آمد، و تو را بركت خواهم داد.25و اگر مذبحی از سنگ برای من سازی، آن را از سنگهای تراشیده بنا مكن، زیرا اگر افزار خود را بر آن بلند كردی، آن را نجس خواهی ساخت.26و بر مذبح من از پلهها بالا مرو، مبادا عورَت تو بر آن مكشوف شود.»
دستورهایی که در این باب ثبت شدهاند عموماً به نام «ده فرمان» شناخته میشوند.
عهد
وفای به عهد یهوه در این زمان بر پایه عهدی است که با ابراهیم بست و نیز عهدی که با موسی میبندد.
و را ببینید)
«جایی که در آن برده بودید»
«نمیبایست به جز من خدایی دیگر را بپرستید»
« نمیبایست چیزی در شباهت با ... بسازید»
واژه «آنها» به بتها یا پیکرههای ریخته شده اشاره دارد.
** خدا** از قوم خود میخواهد تنها او را بپرستند.
** خدا** به خاطر گناه پدرومادر افراد، آنها را مجازات خواهد کرد.
«تا سومین وچهارمین نسل». این به نوهها وذریت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حتی از نوهها و نبیرهها»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «رحمت» را میتوان با فعل «محبت کردن» بازنویسی کرد. [ در فارسی متفاوت است] ترجمه جایگزین: «من وفادارانه تا هزاران پشت بر آنان که من را دوست میدارند محبت میکنم»
(آدرس را ببینید)
واژه «هزاران» کنایهای از عددی است چنان بزرگ، که نمیشود شِمُرد. ترجمه جایگزین: «تا ابد به آنانی که من را دوست میدارند»
(آدرسهای و و را ببینید)
«نام یهوه، خدایت را ... به کار نبر»
«با بیدقتی» یا «بدون احترام مناسب»
منفی در منفی را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «به یقین گناهکار خواهم دانست» یا «به یقین مجازات خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
«آن را برای مقصودی خاص کنار گذار»
«همه وظایف معمولت را انجام بده»
در دوره باستان اغلب شهرها، دیوارهایی پیرامون خود داشتند تا دشمنان را بازدارند و همچنین دروازههایی داشتند تا مردم از آن بیرون رفته یا به درون شهر آیند. ترجمه جایگزین: «درون جامعه شما» یا «درون شهرتان»
(آدرس را ببینید)
«درهفتمین روز ». در اینجا «هفتم» عدد ترتیبی برای «۷» است.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) خدا سبب گشت روز شَبّات دستاوردهایی نیکو به بار آورد، یا ۲) خدا گفت روز شَبّات نیکوست
«نمیبایست با هیچکس به جز همسرت رابطه جنسی داشته باشی»
«نمی بایست گزارش دروغ دهی» یا «نمی بایست درباره کسی دروغ بگویی»
«نمیبایست بهشدت خواهان داشتن ... باشی» یا «نمیبایست خواهان به دست آوردن ... باشی»
«صدای شیپور»
«از آن کوه دود برآمد»
«از ترس لرزیدند»
«دور ایستادند» یا «در فاصلهای ایستادند»
«تا که به او حرمت نهاده و گناه نکنید»
«موسی به ... نزدیکتر شد»
«به اسرائیلیان این را بگو»
« شنیدید که از آسمان با شما سخن میگویم»
«نمیبایست به جای من بتهایی به عنوان خدایانی دیگر بسازید»
«خدایان ساخته شده از نقره یا طلا» یا «بتهای ساخته شده از نقره یا طلا»
مذبحی ساخته شده از مواد برگرفته از زمین، همچون سنگ، خاک یا رُس.
«نام» در اینجا کنایهای است از هستی خدا. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «برای شما انتخاب کردم تا مرا حرمت نهید»
(آدرسهای و را ببینید)
«پلههایی به بالای مذبح نساز و از آن پلهها بالا نرو»
«بخشهای خصوصی بدن تو»
1و این است احكامی كه پیش ایشان میگذاری:2« اگر غلام عبری بخری، شش سال خدمت كند، و در هفتمین، بیقیمت، آزاد بیرون رود.3اگر تنها آمده، تنها بیرون رود و اگر صاحب زن بوده، زنش همراه او بیرون رود.4اگر آقایش زنی بدو دهد و پسران یا دختران برایش بزاید، آنگاه زن و اولادش از آن آقایش باشند، و آن مرد تنها بیرون رود.5لیكن هرگاه آن غلام بگوید كه هرآینه آقایم و زن و فرزندان خود را دوست میدارم و نمیخواهم كه آزاد بیرون روم،6آنگاه آقایش او را به حضور خدا بیاورد، و او را نزدیك در یا قایمۀ در برساند، و آقایش گوش او را با درفشی سوراخ كند، و او وی را همیشه بندگی نماید.7« اما اگر شخصی، دختر خود را به كنیزی بفروشد، مثل غلامان بیرون نرود.8هر گاه به نظر آقایش كه او را برای خود نامزد كرده است ناپسند آید، بگذارد كه او را فدیه دهند، اما هیچ حق ندارد كه او را به قوم بیگانه بفروشد، زیرا كه بدوخیانت كرده است.9و هرگاه او را به پسر خود نامزد كند، موافق رسم دختران با او عمل نماید.10اگر زنی دیگر برای خود گیرد، آنگاه خوراك و لباس و مباشرت او را كم نكند.11و اگر این سه چیز را برای او نكند، آنگاه بیقیمت و رایگان بیرون رود.12« هر كه انسانی را بزند و او بمیرد، هر آینه كشته شود.13اما اگر قصد او نداشت، بلكه خدا وی را بدستش رسانید، آنگاه مكانی برای تو معین كنم تا بدانجا فرار كند.14لیكن اگر شخصی عمداً بر همسایۀ خود آید، تا او را به مكر بكُشد، آنگاه او را از مذبح من كشیده، به قتل برسان.15« و هر كه پدر یا مادر خود را زند، هرآینه كشته شود.16« و هر كه آدمی را بدزدد و او را بفروشد یا در دستش یافت شود، هرآینه كشته شود.17« و هر كه پدر یا مادر خود را لعنت كند، هرآینه كشته شود.18« و اگر دو مرد نزاع كنند، و یكی دیگری را به سنگ یا به مشت زند، و او نمیرد لیكن بستری شود،19اگر برخیزد و با عصا بیرون رود، آنگاه زنندۀ او بیگناه شمرده شود، اما عوض بیكاریاش را ادا نماید، و خرج معالجۀ او را بدهد.20« و اگر كسی غلام یا كنیز خود را به عصا بزند، و او زیر دست او بمیرد، هرآینه انتقام او گرفته شود.21لیكن اگر یك دو روز زنده بماند، ازاو انتقام كشیده نشود، زیرا كه زرخرید اوست.22« و اگر مردم جنگ كنند، و زنی حامله را بزنند، و اولاد او سقط گردد، و ضرری دیگر نشود، البته غرامتی بدهد موافق آنچه شوهر زن بدو گذارد، و به حضور داوران ادا نماید.23و اگر اذیتی دیگر حاصل شود، آنگاه جان به عوض جان بده،24و چشم به عوض چشم، و دندان به عوض دندان، و دست به عوض دست، و پا به عوض پا،25و داغ به عوض داغ، و زخم به عوض زخم، و لطمه به عوض لطمه.26« و اگر كسی چشم غلام یا چشم كنیز خود را بزند كه ضایع شود، او را به عوض چشمش آزاد كند.27و اگر دندان غلام یا دندان كنیز خود را بیندازد، او را به عوض دندانش آزاد كند.28« و هرگاه گاوی به شاخ خود مردی یا زنی را بزند كه او بمیرد، گاو را البته سنگسار كنند، و گوشتش را نخورند و صاحب گاو بیگناه باشد.29و لیكن اگر گاو قبل از آن شاخزن میبود، و صاحبش آگاه بود، و آن را نگاه نداشت، و او مردی یا زنی را كشت، گاو را سنگسار كنند، و صاحبش را نیز به قتل رسانند.30و اگر دیه بر او گذاشته شود، آنگاه برای فدیۀ جان خود هرآنچه بر او مقرر شود، ادا نماید.31خواه پسر خواه دختر را شاخ زده باشد، به حسب این حكم با او عمل كنند.32اگر گاو، غلامی یا كنیزی را بزند، سی مثقال نقره به صاحب او داده شود، و گاو سنگسار شود.33« و اگر كسی چاهی گشاید یا كسی چاهی حفر كند و آن را نپوشاند، و گاوی یا الاغی در آن افتد،34صاحب چاه عوض او را بدهد، و قیمتشرا به صاحبش ادا نماید، و میته از آن او باشد.35« و اگر گاو شخصی، گاو همسایۀ او را بزند، و آن بمیرد پس گاو زنده را بفروشند، و قیمت آن را تقسیم كنند، و میته را نیز تقسیم نمایند.36اما اگر معلوم بوده باشد كه آن گاو قبل از آن شاخزن میبود، و صاحبش آن را نگاه نداشت، البته گاو به عوض گاو بدهد و میته از آن او باشد.
عهد با موسی
اگرچه عهدی که یهوه با موسی بست در باب پیشین آغاز شد، این عهد به صورت رسمی با جمله «اینک اینها فرمانهایی است که میبایست در پیششان بگذاری» آغاز میشود. شریعت موسی بخشی اصلی از این عهد بود.
و را ببینید)
بردگی
این قطعه از متن از بردگی به عنوان عملی پذیرفته شده در آن جامعه چشم پوشی نمیکند. اگرچه برخی محدودیتها را بر آن اعمال میکند.
دادگستری در جامعه
قوانین و مقررات این باب برای پیروی از سوی همه جوامع معین نشده بود. اسرائیل قوم برگزیده خدا بود و لازم بود به گونهای ویژه زندگی کند. این قوانین مرتبط با ایجاد جامعهای عادل و ملتی مقدس بود.
و و را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«میبایست به آنها بدهی» یا «میبایست به آنها بگویی»
یهوه قوانین خود را برای مردم اسرائیل به موسی می گوید.
معنای «با خودش» را میتوان به وضوح نوشت. در برخی زبانها نیاز است که این شرط اضافی که آن فرد در حین بردگی ازدواج کرده است را به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر او هنگامی برده شد که همسری نداشت، و اگر در حینی که او برده بود ازدواج کند، اربابش تنها آن مرد را آزاد کند»
(آدرس را ببینید)
«تنها» یا «بدون همسر»
«اگر هنگامی که برده شد ازدواج کرده بود» یا «اگر به عنوان مردی ازدواج کرده آمد»
به وضوح بگوید»
«من نمیخواهم اربابم من را آزاد کند»
«سوراخی در گوش او ایجاد کند»
ابزاری تیز که برای ایجاد سوراخ استفاده میشود
«تا پایان عمرش» یا «تا وقتی که بمیرد»
«برگزیده است»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست به پدر او اجازه دهد تا او را بازخرید کند»
(آدرس را ببینید)
«اجازه فروش ... ندارد»
«او را فریب داده است»
«تصمیم بگیرد که او همسر پسرش شود»
این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست به همسر نخستین همان خوراک، همان پوشاک، و همان حقوق زناشویی را که او پیشتر داشت، بدهد» (آدرس را ببینید)
«باید خوراک او را بدهد» یا «نمیبایست به او خوراک کمتری بدهد»
این شامل کارهایی میشود که یک شوهر میبایست برای همسرش انجام دهد که مشتمل بر خوابیدن با او است. ترجمه جایگزین: «و میبایست همانند قبل به خوابیدن با او ادامه دهد»
(آدرس را ببینید)
«مردی را بزند» یا «به مردی حمله کند»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست قطعاً آن فرد را اعدام کنید» یا «میبایست قطعاً آن فرد را بکشید»
(آدرس را ببینید)
«برای انجام آن برنامهریزی نکرده بود» یا «از روی قصد آن را انجام نداد»
مقصود از برگزیدن این مکان را میتوان در اینجا به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «مکانی برخواهم گزید تا او بتواند به آنجا فرار کرده، پناه بگیرد»
(آدرس را ببینید)
«پس از با دقت اندیشیدن در اینباره»
واژه «او» به کسی که همسایه خود را کشته اشاره میکند.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا که بتوانید او را بکشید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر کسی پدر یا مادر خود را بزند، یقیناً میبایست او را بکشید» یا «قطعا باید هرکه پدر یا مادر خود را بزند، بکشید»
(آدرس را ببینید)
«قطعاً بایست»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست آن آدمرُبا را بکشید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست هرکسی را که پدر یا مادرش را لعنت کند، بکشید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «نتواند از بستر بیرون آید» یا «میباید در بستر بماند»
(آدرس را ببینید)
«حالش بهتر شود»
تکه چوبی که میتوان به منظور کمک در حین راه رفتن، بر آن تکیه کرد.
این به وضعیتی اشاره دارد که فرد نتواند کار کرده، و درآمدی داشته باشد. میتوانید این را در ترجمه خود به وضوح بیان نمایید. ترجمه جایگزین: «زمانی که نمیتواند کار کند»
(آدرس را ببینید)
«هزینههای پزشکی او را بدهد» یا «هزینههای درمانی او را بدهد»
«به خاطر آسیب» یا «به خاطر این که اربابش او را بزند»
این را میتوان به صورت معلوم گفت. ترجمه جایگزین: «میبایست قطعاً آن مرد را مجازات کنید»
را ببینید)
میتوانید به وضوح در ترجمه بیان کنید که آن خادم برای اربابش ارزشمند بوده است. ترجمه جایگزین: «زیرا او خادمش را که برایش ارزشمند بوده از دست داده است»
(آدرس را ببینید)
«بچهاش در رَحِمَش بمیرد» یا «بچهاش زودتر به دنیا آمده، بمیرد»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست قطعاً آن مرد مقصر را جریمه کنید» یا «مرد مقصر میبایست جریمهای بپردازد»
(آدرس را ببینید)
«آنچه داوران تصمیم بگیرند»
این به این معنا است اگر آن زن آسیب دیده، فردی که به او آسیب زده میبایست به گونهای مشابه آسیب ببیند. ترجمه جایگزین: «میبایست جان خود را در عوض جان او بدهد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است اگر آن زن آسیب دیده، فردی که به او آسیب زده میبایست به گونهای مشابه آسیب ببیند. ترجمه جایگزین: «چشمش به جای چشم او»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مرد» به صاحب برده اشاره میکند.
«به جای». جبران خسارت کاری است که فردی برای فردی دیگر انجام داده یا چیزی است که به فردی دیگر میدهد تا آنچه را که باعث شده آن فرد از دست دهد جبران سازد.
«گاوی با شاخهایش آسیب بزند»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست آن نَرِّهگاو را تا سر مرگ سنگسار کنید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوانید به صورت معلوم بنویسید. ترجمه جایگزین: «نمیبایست از گوشتش بخورید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست صاحب نَرِّهگاو را تبرئه کنید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست صاحبش را نیزبکشید»
(آدرس را ببینید)
اگر صاحب نَرِّهگاو میتواند برای حفظ جان خود جریمهای بپردازد، آنگاه میبایست هرآنچه داوران تصمیم بگیرند را بپردازد. معنای کامل این را میتوان به وضوح نوشت. این را همچنین میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر صاحب نَرِّهگاو میتواند برای حفظ جان خود جریمهای بپردازد، میبایست همه مقداری که داوران گفتهاند را بپردازد»
(آدرس و را ببینید)
«با شاخهایش ... آسیب رسانده باشد»
«۳۳۰ گرم نقره».یک شِکِّل وزنی معادل با ۱۱ گرم دارد.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست با سنگسار نمودن، آن نَرِّهگاو آن را بکشید»
(آدرس را ببینید)
«سرپوش چالهای در زمین را بردارد» یا «درپوش چاهی در زمین را بردارد»
میبایست خسارت صاحب حیوان به او پرداخت شود. ترجمه جایگزین: «میبایست به صاحب حیوان مرده ... بپردازد»
(آدرس را ببینید)
فردی که خسارت حیوان را پرداخت کرده صاحب حیوان مرده میشود و میتواند هرکاری بخواهد با آن بکند. معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «متعلق به صاحب چاه خواهد بود»
(آدرس را ببینید)
«پول آن را تقسیم کنند» یا «پولی را که دریافت میکنند تقسیم کنند»
این را می توان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر مردم میدانستند» یا «صاحب آن میدانست»
(آدرس را ببینید)
«پیشتر حیوانهای دیگری را شاخ زده بود»
این به این معنا است که صاحب آن، گاوش را به صورت ایمن درون یک حصار نگاه نداشته است. این را میتوان به صورت واضح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «صاحبش آن را درون حصار نگاه نداشت»
(آدرس را ببینید)
صاحب آن گاو قاتل، میبایست گاوی به مردی که گاو خود را از دست داده است، بدهد.این را میتوان به صورت واضح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «صاحب آن نَرِّهگاو قاتل میبایست قطعاً یک نَرِّهگاو زنده به صاحب نَرِّهگاو مرده بدهد»
(آدرس را ببینید)
1« اگر كسی گاوی یا گوسفندی بدزدد،و آن را بكشد یا بفروشد، به عوض گاو پنج گاو، و به عوض گوسفند چهار گوسفند بدهد.2«اگر دزدی در رخنه كردن گرفته شود، و او را بزنند بطوری كه بمیرد، بازخواستِ خون برای او نباشد.3اما اگر آفتاب بر او طلوع كرد، بازخواست خون برای او هست. البته مكافات باید داد، و اگر چیزی ندارد، به عوض دزدی كه كرد، فروخته شود.4اگر چیزی دزدیده شده، از گاو یا الاغ یا گوسفند زنده در دست او یافت شود، دو مقابل آن را رد كند.5« اگر كسی مرتعی یا تاكستانی را بچراند، یعنی مواشی خود را براند تا مرتع دیگری را بچراند، از نیكوترین مرتع و از بهترین تاكستان خود عوض بدهد.6« اگر آتشی بیرون رود، و خارها را فراگیرد و بافههای غله یا خوشههای نادرویده یا مزرعهای سوخته گردد، هر كه آتش را افروخته است، البته عوض بدهد.7« اگر كسی پول یا اسباب نزد همسایۀ خود امانت گذارد، و از خانۀ آن شخص دزدیده شود،هر گاه دزد پیدا شود، دو چندان رد نماید.8و اگر دزد گرفته نشود، آنگاه صاحب خانه را به حضور حكام بیاورند، تا حكم شود كه آیا دست خود را بر اموال همسایۀ خویش دراز كردهاست یا نه.9در هر خیانتی از گاو و الاغ و گوسفند و رخت و هر چیزِ گم شده، كه كسی بر آن ادعا كند، امر هر دو به حضور خدا برده شود، و بر گناه هر كدام كه خدا حكم كند، دو چندان به همسایۀ خود رد نماید.10« اگر كسی الاغی یا گاوی یا گوسفندی یا جانوری دیگر به همسایۀ خود امانت دهد، و آن بمیرد یا پایش شكسته شود یا دزدیده شود، و شاهدی نباشد،11قسم خداوند در میان هر دو نهاده شود، كه دست خود را به مال همسایۀ خویش دراز نكرده است. پس مالكش قبول بكند و او عوض ندهد.12لیكن اگر از او دزدیده شد، به صاحبش عوض باید داد.13و اگر دریده شد، آن را برای شهادت بیاورد، و برای دریده شده، عوض ندهد.14و اگر كسی حیوانی از همسایۀ خود عاریت گرفت، و پای آن شكست یا مرد، و صاحبش همراهش نبود، البته عوض باید داد.15اما اگر صاحبش همراهش بود، عوض نباید داد، و اگر كرایه شد، برای كرایه آمده بود.16« اگر كسی دختری را كه نامزد نبود فریب داده، با او هم بستر شد، البته میباید او را زن منكوحۀ خویش سازد.17و هرگاه پدرش راضیباشد كه او را بدو دهد، موافق مهر دوشیزگان نقدی بدو باید داد.18« زن جادوگر را زنده مگذار.19« هر كه با حیوانی مقاربت كند، هرآینه كشته شود.20« هر كه برای خدایی غیر از یهوه و بس قربانی گذراند، البته هلاك گردد.21« غریب را اذیت مرسانید و بر او ظلم مكنید، زیرا كه در زمین مصر غریب بودید.22« بر بیوه زن یا یتیم ظلم مكنید.23و هر گاه بر او ظلم كردی، و او نزد من فریاد برآورد، البته فریاد او را مستجاب خواهم فرمود24و خشم من مشتعل شود، و شما را به شمشیر خواهم كشت، و زنان شما بیوه شوند و پسران شما یتیم.25« اگر نقدی به فقیری از قوم من كه همسایۀ تو باشد قرض دادی، مثل رباخوار با او رفتار مكن و هیچ سود بر او مگذار.26« اگر رخت همسایۀ خود را به گرو گرفتی، آن را قبل از غروب آفتاب بدو رد كن،27زیرا كه آن فقط پوشش او و لباس برای بدن اوست؛ پس در چه چیز بخوابد؟ و اگر نزد من فریاد برآوَرَد، هرآینه اجابت خواهم فرمود، زیرا كه من كریم هستم.28« به خدا ناسزا مگو و رئیس قوم خود را لعنت مكن.29« درآوردن نوبر غله و عصیر رز خود تأخیر منما. و نخستزادۀ پسران خود را به من بده.30با گاوان و گوسفندان خود چنین بكن. هفت روز نزدمادر خود بماند و در روز هشتمین آن را به من بده.31« و برای من مردان مقدس باشید، و گوشتی را كه در صحرا دریده شود مخورید؛ آن را نزد سگان بیندازید.
دادگستری در جامعه
قوانین و مقررات این بخش برای تبعیت از سوی همه جوامع تعیین نشدهاند. اسرائيل قوم برگزیده خدا بود و لازم بود که به روشی خاص زندگی کند. این قوانین پیرامون ایجاد جامعهای عادل و ملتی مقدس بود. اغلب در این باب، مقصود این قوانین بر کاستن از میل قوم به خونخواهی تمرکز میکند.
، ، ، و را ببینید)
** یهوه** به اگاه ساختن موسی درباره شریعتش برای مردم اسرائیل ادامه میدهد.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر کسی دزدی بیابد»
(آدرس را ببینید)
«استفاده از زور برای ورود به یک خانه»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر کسی آن دزد را بزند تا که او بمیرد»
(آدرس را ببینید)
«هیچکس در قتل او مقصر نخواهد بود»
«اگر پیش از آن که او وارد شود هوا روشن باشد» یا «اگر او وارد شود و این پس از سپیده باشد»
«فردی که او را کشته در قتلش مقصر است»
«هزینه آنچه دزدیده را بپردازد»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست او را به بردگی بفروشید تا هزینه آنچه دزدیده پرداخت شود»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر دریافتند که او حیوانی را که دزدیده، به صورت زنده در اختیار دارد»
(آدرس را ببینید)
دو حیوان به اِزای هر حیوانی که بُرده، بدهد.
«اگر مردی بگذارد ... حیوانهایش ... گیاهان را بخورند»
«گیاهان را بخورد»
«میبایست هزینه آن را به صاحب آن مزرعه دهد»
«اگر کسی آتشی را به راه بیاندازد و آن آتش به خارزار سرایت کند»
«بر روی زمین از میان گیاهان خشک حرکت کند»
این غلهای است که درو شده و در دستههایی بستهبندی شده است. «غله دسته شده» یا «غله درو شده»
این غلهای است که درو نشده اما آماده درو است.
«آتش مزرعهای را از میان ببرد» یا «آتش مزرعهای را بخورد»
«یقیناً میبایست هزینه غلهای که آتش نابود کرده را بدهد»
«از آن مراقبت کند» یا «آن را امن نگاه دارد»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر کسی آن را برباید»
(آدرس را ببینید)
کسی که چیزی را میرباید
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر دزد را یافتید»
(آدرس را ببینید)
«به حضور داوران بیایند تا ایشان بتوانند دریابند که»
این یک اصطلاح است. اگر راهی برای گفتن آن در زبان خود دارید میتوانید از آن در اینجا استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «دارایی همسایهاش را دزدیده است»
(آدرس را ببینید)
داوران میبایست به دو طرفی که ادعا دارند این اقلام به آنها تعلق دارند، گوش فرا دهند و در این باره که چه کسی مقصر است، تصمیم بگیرند.
تنها مردی که متهم به دزدیدن آن حیوان است، میبایست این سوگند را ادا کند. صاحب حیوان گمشده میباید سوگند ادا شده را بپذیرد. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردی که از آن حیوان مراقبت میکرد میبایست در حضور یهوه سوگندی ادا کند و صاحب آن میبایست آن سوگند را بپذیرد»
(آدرس را ببینید)
میتوان این را به شکل معلوم نیز بیان نمود. ترجمه جایگزین:« اما اگر کسی حیوانی را از او دزدید»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اما اگر جانوری وحشی آن حیوان را درید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نمیباید هزینه حیوانی که آن جانور وحشی نابود کرده را بپردازد»
(آدرس را ببینید)
«قطعا میبایست با حیوانی دیگر بازپرداخت کند» یا «قطعاً میبایست هزینه آن حیوان را به صاحبش بپردازد»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر کسی حیوانی را کرایه داد»
(آدرس را ببینید)
آن که آن حیوان را قرض گرفته نباید به صاحب آن هزینهای بیش از اجاره یا کرایهاش بپردازد. این هزینه برای فقدان آن حیوان پرداخت خواهد شد. این را میتوان به وضوح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «پولی که فرد برای اجاره حیوان پرداخت کرده، هزینه فقدان آن حیوان را شامل خواهد شد»
(آدرس را ببینید)
«هزینه کرایه» یا «پول پرداخت شده برای آن حیوان»
«مردی یک باکره را که نامزد نشده است، اغوا کند تا آن زن بخواهد با او بخوابد»
«قول ازدواجش به کسی داده نشده»
خوابیدن با کسی یک حسن تعبیر از داشتن رابطه جنسی با او است. ترجمه جایگزین: «اگر با او با آن دختر رابطه جنسی برقرار کرد»
(آدرس را ببینید)
«مهریه» یا «قیمت عروس»[ در آیه بعدی در فارسی آمده است]
این ضمیرها به آن مردی که آن باکره را اغوا کرده است، اشاره میکند.
این یک حسن تعبیر است. ترجمه جایگزین: «هرکسی که با حیوانی رابطه جنسی داشته باشد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه، ... میبایست به تمامی نابودش کنید»
(آدرس را ببینید)
«با بیگانه بدرفتاری نکنید» یا «بیگانه را فریب مدهید»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست با همه بیوهزنان و فرزندان بیپدر، منصفانه رفتار کنید»
(آدرس را ببینید)
«زنی که شوهرش مرده است»
«بدون پدر» یا «کودکی که والدینی ندارد»
کشته شدن «با شمشیر» کنایهای است که معنای آن این است آن فرد مرگی خشونتآمیز خواهد داشت یا شاید در حین جنگیدن در یک نبرد بمیرد. ترجمه جایگزین: «مرگی سخت خواهید داشت»
(آدرس را ببینید)
«کسی که پول وام میدهد»
«بابت قرضش خرج اضافی به حسابش نگذار» یا «بابت وامش خرج اضافی به حسابش نگذار»
«پوشش ... به عنوان گرو» یا «پوشش ... به عنوان تضمین بازپرداخت وام»
«تنها جامه» یا «تنها جامهای که او را گرم نگاه میدارد»
این پرسش تاکید را میافزاید. میتوانید آن را به شکل جملهای نیرومند ترجمه نمایید. ترجمه جایگزین: «هنگامی که بخوابد چیزی برای پوشیدن نخواهد داشت!»
(آدرس را ببینید»
«به خدا بیاحترامی نکن» یا «چیزهای بد درباره خدا نگو»
«و از خدا نخواه تا بلایی بر سر فرمانروایی بیآورد»<xml> <w:latentstyles deflockedstate="false" defunhidewhenused="false" defsemihidden="false" defqformat="false" defpriority="99" latentstylecount="371"> <w:lsdexception locked="false" priority="0" qformat="true" name="Normal"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" qformat="true" name="heading 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 6"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 7"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 8"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="9" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="heading 9"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 6"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 7"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 8"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index 9"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 6"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 7"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 8"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toc 9"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Normal Indent"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="footnote text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="annotation text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="header"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="footer"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="index heading"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="35" semihidden="true" unhidewhenused="true" qformat="true" name="caption"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="table of figures"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="envelope address"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="envelope return"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="footnote reference"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="annotation reference"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="line number"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="page number"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="endnote reference"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="endnote text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="table of authorities"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="macro"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="toa heading"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Bullet"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Number"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Bullet 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Bullet 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Bullet 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Bullet 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Number 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Number 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Number 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Number 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="10" qformat="true" name="Title"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Closing"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Signature"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="1" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Default Paragraph Font"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text Indent"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Continue"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Continue 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Continue 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Continue 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="List Continue 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Message Header"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="11" qformat="true" name="Subtitle"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Salutation"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Date"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text First Indent"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text First Indent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Note Heading"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text Indent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Body Text Indent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Block Text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Hyperlink"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="FollowedHyperlink"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="22" qformat="true" name="Strong"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="20" qformat="true" name="Emphasis"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Document Map"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Plain Text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="E-mail Signature"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Top of Form"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Bottom of Form"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Normal (Web)"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Acronym"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Address"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Cite"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Code"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Definition"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Keyboard"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Preformatted"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Sample"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Typewriter"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="HTML Variable"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Normal Table"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="annotation subject"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="No List"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Outline List 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Outline List 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Outline List 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Simple 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Simple 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Simple 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Classic 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Classic 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Classic 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Classic 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Colorful 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Colorful 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Colorful 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Columns 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Columns 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Columns 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Columns 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Columns 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 6"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 7"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Grid 8"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 6"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 7"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table List 8"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table 3D effects 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table 3D effects 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table 3D effects 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Contemporary"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Elegant"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Professional"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Subtle 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Subtle 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Web 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Web 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Web 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Balloon Text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="39" name="Table Grid"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" unhidewhenused="true" name="Table Theme"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" name="Placeholder Text"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="1" qformat="true" name="No Spacing"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="60" name="Light Shading"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="61" name="Light List"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="62" name="Light Grid"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="63" name="Medium Shading 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="64" name="Medium Shading 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="65" name="Medium List 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="66" name="Medium List 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="67" name="Medium Grid 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="68" name="Medium Grid 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="69" name="Medium Grid 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="70" name="Dark List"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="71" name="Colorful Shading"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="72" name="Colorful List"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="73" name="Colorful Grid"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="60" name="Light Shading Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="61" name="Light List Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="62" name="Light Grid Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="63" name="Medium Shading 1 Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="64" name="Medium Shading 2 Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="65" name="Medium List 1 Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" semihidden="true" name="Revision"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="34" qformat="true" name="List Paragraph"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="29" qformat="true" name="Quote"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="30" qformat="true" name="Intense Quote"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="66" name="Medium List 2 Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="67" name="Medium Grid 1 Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="68" name="Medium Grid 2 Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="69" name="Medium Grid 3 Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="70" name="Dark List Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="71" name="Colorful Shading Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="72" name="Colorful List Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="73" name="Colorful Grid Accent 1"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="60" name="Light Shading Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="61" name="Light List Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="62" name="Light Grid Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="63" name="Medium Shading 1 Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="64" name="Medium Shading 2 Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="65" name="Medium List 1 Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="66" name="Medium List 2 Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="67" name="Medium Grid 1 Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="68" name="Medium Grid 2 Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="69" name="Medium Grid 3 Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="70" name="Dark List Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="71" name="Colorful Shading Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="72" name="Colorful List Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="73" name="Colorful Grid Accent 2"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="60" name="Light Shading Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="61" name="Light List Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="62" name="Light Grid Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="63" name="Medium Shading 1 Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="64" name="Medium Shading 2 Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="65" name="Medium List 1 Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="66" name="Medium List 2 Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="67" name="Medium Grid 1 Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="68" name="Medium Grid 2 Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="69" name="Medium Grid 3 Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="70" name="Dark List Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="71" name="Colorful Shading Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="72" name="Colorful List Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="73" name="Colorful Grid Accent 3"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="60" name="Light Shading Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="61" name="Light List Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="62" name="Light Grid Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="63" name="Medium Shading 1 Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="64" name="Medium Shading 2 Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="65" name="Medium List 1 Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="66" name="Medium List 2 Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="67" name="Medium Grid 1 Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="68" name="Medium Grid 2 Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="69" name="Medium Grid 3 Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="70" name="Dark List Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="71" name="Colorful Shading Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="72" name="Colorful List Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="73" name="Colorful Grid Accent 4"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="60" name="Light Shading Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="61" name="Light List Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="62" name="Light Grid Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="63" name="Medium Shading 1 Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="64" name="Medium Shading 2 Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="65" name="Medium List 1 Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="66" name="Medium List 2 Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="67" name="Medium Grid 1 Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="68" name="Medium Grid 2 Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="69" name="Medium Grid 3 Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="70" name="Dark List Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="71" name="Colorful Shading Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="72" name="Colorful List Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="73" name="Colorful Grid Accent 5"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="60" name="Light Shading Accent 6"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="61" name="Light List Accent 6"></w:lsdexception> <w:lsdexception locked="false" priority="62" name="Light Grid Accent 6"></w:lsdexception> </w:latentstyles></xml>
این را میتوان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست همه پیشکشهای خود را ... بیاوری»
(آدرس را ببینید)
«نخستزاده پسرانت را به من وقف کن»
«نخست زاده ... را به من وقف کن»
این را میتوان با اعداد نوشت. ترجمه جایگزین: «به مدت هفت روز پس از این که به دنیا آمدند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان با اعداد نوشت. ترجمه جایگزین: «روز شماره ۸»
(آدرس را ببینید)
«آنها را به من وقف کن»
1« خبر باطل را انتشار مده، و با شریران همداستان مشو، كه شهادت دروغ دهی.2« پیروی بسیاری برای عمل بد مكن؛ و در مرافعه، محضِ متابعتِ كثیری، سخنی برای انحراف حق مگو.3و در مرافعۀ فقیر نیز طرفداری او منما.4« اگر گاو یا الاغ دشمن خود را یافتی كه گم شده باشد، البته آن را نزد او باز بیاور.5اگر الاغ دشمن خود را زیر بارش خوابیده یافتی، و از گشادن او روگردان هستی، البته آن را همراه او باید بگشایی.6« حق فقیر خود را در دعوی او منحرف مساز.7از امر دروغ اجتناب نما و بیگناه و صالح را به قتل مرسان زیرا كه ظالم را عادل نخواهم شمرد.8« و رشوت مخور زیرا كه رشوت بینایان را كور میكند و سخن صدّیقان را كج میسازد.9« و بر شخص غریب ظلم منما زیرا كه از دل غریبان خبر دارید، چونكه در زمین مصر غریب بودید.10« و شش سال مزرعۀ خود را بكار و محصولش را جمع كن،11لیكن در هفتمین آن را بگذار و ترك كن تا فقیران قوم تو از آن بخورند و آنچه از ایشان باقی ماند، حیوانات صحرا بخورند. همچنین با تاكستان و درختان زیتون خود عمل نما.12« شش روز به شغل خود بپرداز و در روز هفتمین آرام كن تا گاوت و الاغت آرام گیرند و پسر كنیزت و مهمانت استراحت كنند.13« و آنچه را به شما گفتهام، نگاه دارید و نام خدایان غیر را ذكر مكنید، از زبانت شنیده نشود.14« در هر سال سه مرتبه عید برای من نگاه دار.15عید فطیر را نگاه دار، و چنانكه تو را امر فرمودهام، هفت روز نان فطیر بخور در زمان معین در ماه اَبیب، زیرا كه در آن از مصر بیرون آمدی. و هیچ كس به حضور من تهی دست حاضر نشود.16و عید حصاد نوبر غلات خود را كه در مزرعه كاشتهای، و عید جمع را در آخر سال وقتی كه حاصل خود را از صحرا جمع كردهای.17در هر سال سه مرتبه همۀ ذكورانت به حضور خداوند یهوه حاضر شوند.18« خون قربانی مرا با نان خمیرمایهدار مگذران و پیه عید من تا صبح باقی نماند.19« نوبر نخستین زمین خود را به خانۀ یهوهخدای خود بیاور؛«و بزغاله را در شیر مادرش مپز.20« اینك من فرشتهای پیش روی تو میفرستم تا تو را در راه محافظت نموده، بدان مكانی كه مهیا كردهام برساند.21از او با حذر باش و آواز او را بشنو و از او تَمَرُّد منما زیرا گناهان شما را نخواهد آمرزید، چونكه نام من در اوست.22و اگر قول او را شنیدی و به آنچه گفتهام عمل نمودی، هرآینه دشمن دشمنانت و مخالف مخالفانت خواهم بود،23زیرا فرشتۀ من پیش روی تو میرود و تو را به اَموریان و حتیان و فرزیان و كنعانیان و حویان و یبوسیان خواهد رسانید و ایشان را هلاك خواهم ساخت.24خدایان ایشان را سجده منما و آنها را عبادت مكن و موافق كارهای ایشان مكن، البته آنها را منهدم ساز و بتهای ایشان را بشكن.25و یهوه، خدای خود را عبادت نمایید تا نان و آب تو را بركت دهد و بیماری را از میان تو دور خواهم كرد،26و در زمینت سقط كننده و نازاد نخواهد بود و شمارۀ روزهایت را تمام خواهم كرد.27و خوف خود را پیش روی تو خواهم فرستاد و هر قومی را كه بدیشان برسی متحیر خواهم ساخت و جمیع دشمنانت را پیش تو روگردان خواهم ساخت.28و زنبورها پیش روی تو خواهم فرستاد تا حویان و كنعانیان و حتیان را از حضورت برانند.29ایشان را در یك سال از حضور تو نخواهم راند، مبادا زمین ویران گردد و حیوانات صحرا بر تو زیاده شوند.30ایشان را از پیش روی تو به تدریج خواهم راند تا كثیر شوی و زمین را متصرف گردی.31و حدود تو را از بحر قلزم تا بحر فلسطین، و از صحرا تا نهر فرات قرار دهم زیرا ساكنان آن زمین را بدست شما خواهم سپرد و ایشان را از پیش روی خود خواهی راند.32با ایشان و با خدایان ایشان عهد مبند.33در زمین تو ساكن نشوند، مبادا تو را بر من عاصی گردانند و خدایان ایشان را عبادت كنی و دامی برای تو باشد.»
دادگستری در جامعه
قوانین و مقررات این باب برای تبعیت از سوی همه جوامع تعیین نشدهاند. اسرائيل قوم برگزیده خدا بود و لازم بود که به روشی خاص زندگی کند. این قوانین پیرامون ایجاد جامعهای عادل و ملتی مقدس بود.
، ، و را ببینید)
بزرگداشت جشنها و عیدها
نیاز بود قوم اسرائیل جشنها و عیدهای معینی را جشن بگیرد. این بخشی از شریعت موسی بود و برخی از آن در این باب شرح داده شده است. مقصود این مراسم، پرستش یهوه و یادآوری کارهای بزرگی بود که او برای ایشان انجام داده است.
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
این همان دروغ گفتن یا شهادت باطل است.
«و همچنین نمیبایست ... بگویی»
این استعارهای است که موافقت یک فرد با گروهی از مردم را به این که او با آن گروه همراه شده و در کنارشان ایستاده، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه آن گروه مردم میخواهند» یا «در موافقت با اکثریت»
(آدرس را ببینید)
انجام اعمال غیرقانونی یا غیر اخلاقی که حکمی غیرعادلانه به بار میآورد.
** یهوه** به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
** یهوه** به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
«با یک فرد فقیر در موارد قانونی رفتاری غیر منصفانه نکن»
در اینجا، این به هر موردی که یک دادگاه تصمیم میگیرد، اشاره دارد.
«من آن گناهکار را بیتقصیر نخواهم یافت» یا «من درباره مردم گناهکار نخواهم گفت که بیگناهند»
در اینجا رشوه به گونهای توصیف شده که گویا یک انسان است. ترجمه جایگزین: «رشوه بیاعتبار میسازد ... آسیب میرساند»
(آدرس را ببینید)
«آن نوع زندگی که یک غریبه در سرزمینی بیگانه دارد»
** یهوه** به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
«خوراکی که گیاهانش به بار میآورند»
خیش نخورده، کشت نشده
در حالت طبیعیاش، استفاده نشده برای کشت غله
این فقیران می توانند هر خوراکی را که خودش بر روی زمینی که کشت نشده بروید بخورند. این را میتوان به وضوح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «تا که فقیران شما هر خوراکی را که خودش بر آن زمین میروید را برداشت کرده، بخورند»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
«حیوانهای کاری تو»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هر غریبی بتواند استراحت کند و نیروی خود را به دست آورد»
(آدرس را ببینید)
«انجام دهید» یا «اطاعت کنید»
این معرف دعا کردن به دیگر خدایان است. ترجمه جایگزین: «به دیگر خدایان دعا نکنید»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
این نام نخستین ماه از گاهشمار عبرانی است. اَبیب از بخش پایانی ماه مارچ تا بخش نخستین ماه اِپریل در گاهشمارهای غربی است. به روشی که نام این ماه را در خروج ۱۳: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرسهای و را ببینید)
این کوچک شمردگی در اینجا برای تاکید بر این که اسرائیلیان میبایست پیشکشی مناسب برای یهوه بیاورند، به کار گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «بدون پیشکشی مناسب به نزد من نیاید» (آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
«میبایست ... احترام بگذاری» یا «میبایست ... جشن بگیری»
این جشن، در برداشت نهایی همه محصولات آن سال جشن گرفته میشد.
در اینجا «ظاهر شدن» به معنای گرد آمدن برای پرستش است. ترجمه جایگزین: «همه مردان میبایست برای پرستش خداوند یهوه گرد آیند»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
این پیه به عنوان پیشکشی به یهوه سوزانده میشد و هرگز خورده نمیشد.
«بهترین و نخستین محصول از برداشت»
این یک عمل جادوگری جهت باروری در میان کنعانیان بود، که اسرائیلیان مجاز به شرکت در آن نبودند.
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
«به او گوش فرا ده»
«اگر او را خشمگین نمایی، او ... نخواهد گذشت»
در اینجا «نام» به قدرت خدا اشاره دارد.ترجمه جایگزین: «او قدرت من را دارد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «صدا» معرف آنچه آن فرشته میگوید، است. ترجمه جایگزین: «اگر به دقت از آنچه میگوید اطاعت کنی»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معنایی یکسان میدهند و برای تاکید استفاده شده اند.
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
اسرائيلیان نمیبایست همچون مردمی که دیگر خدایان را میپرستیدند، زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «شما نمیبایست همچون مردمی که آن خدایان را میپرستند، زندگی کنید»
(آدرس را ببینید)
این یک تکرار متشابهات است که معنای خوراک و نوشیدنی را میدهد. ترجمه جایگزین: «او خوراک و نوشیدنی شما را برکت خواهد داد» یا «او شما را با دادن خوراک و نوشیدنی برکت خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
یهوه برای اشاره به خودش، میان ضمیر اول شخص و سوم شخص تعویض میکند. در اینجا هردوی این ضمائر به یهوه اشاره میکنند.
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «همه زنان قادر خواهند بود که باردار شده و نوزادانی سالم به دنیا آورند»
(آدرس را ببینید)
این که یک بارداری زودهنگام و غیر منتظره پایان یابد
یک حشره پرنده که میتواند مردم را نیش زده و ایجاد درد کند
«زیرا هیچکس در آن سرزمین نخواهد زیست»
یهوه به آگاه ساختن موسی پیرامون قوانینش برای مردم اسرائيل ادامه میدهد.
این به این معنا است که پرستش دیگر خدایان درست مثل حیوانی که در تله یک شکارچی گیر افتاده است مردم اسرائيل را به نابودی قطعی خواهد رساند.
(آدرس را ببینید)
1و به موسی گفت: «نزد خداوند بالا بیا، تو و هارون و ناداب و اَبِیهُو و هفتاد نفر از مشایخ اسرائیل و از دور سجده كنید.2و موسی تنها نزدیك خداوند بیاید و ایشان نزدیك نیایند و قوم همراه او بالا نیایند.»3پس موسی آمده، همۀ سخنان خداوند و همۀ این احكام را به قوم باز گفت و تمامی قوم به یك زبان در جواب گفتند: «همۀ سخنانی كه خداوند گفته است، بجا خواهیم آورد.»4و موسی تمامی سخنان خداوند را نوشت و بامدادان برخاسته، مذبحی در پای كوه و دوازده ستون، موافق دوازده سبط اسرائیل بنا نهاد.5و بعضی از جوانان بنیاسرائیل را فرستاد و قربانیهای سوختنی گذرانیدندو قربانیهای سلامتی از گاوان برای خداوند ذبح كردند.6و موسی نصف خون را گرفته، در لگنها ریخت و نصف خون را بر مذبح پاشید،7و كتاب عهد را گرفته، به سمع قوم خواند. پس گفتند: «هر آنچه خداوند گفته است، خواهیم كرد و گوش خواهیم گرفت.»8و موسی خون را گرفت و بر قوم پاشیده، گفت: «اینك خون آن عهدی كه خداوند بر جمیع این سخنان با شما بسته است.»9و موسی با هارون و ناداب و ابیهو و هفتاد نفر از مشایخ اسرائیل بالا رفت.10و خدای اسرائیل را دیدند، و زیر پایهایش مثل صنعتی از یاقوت كبود شفاف و مانند ذات آسمان در صفا.11و بر سروران بنیاسرائیل دست خود را نگذارد، پس خدا را دیدند و خوردند و آشامیدند.12و خداوند به موسی گفت: «نزد من به كوه بالا بیا، و آنجا باش تا لوحهای سنگی و تورات و احكامی را كه نوشتهام تا ایشان را تعلیم نمایی، به تو دهم.»13پس موسی با خادم خود یوشع برخاست، و موسی به كوه خدا بالا آمد.14و به مشایخ گفت: «برای ما در اینجا توقف كنید، تا نزد شما برگردیم؛ همانا هارون و حور با شما میباشند. پس هر كه امری دارد، نزد ایشان برود.»15و چون موسی به فراز كوه برآمد، ابر كوه را فرو گرفت.16و جلال خداوند بر كوه سینا قرار گرفت، و شش روز ابر آن را پوشانید، و روز هفتمین، موسی را از میان ابر ندا درداد.17و منظر جلال خداوند ، مثل آتش سوزنده در نظر بنیاسرائیل بر قله كوه بود.18و موسی به میان ابر داخل شده، به فراز كوه برآمد. و موسی چهل روز و چهل شب در كوه ماند.
عهد موسی
قوم اسرائیل قول میدهند که از عهدی که با یهوه به دست موسی بستند، اطاعت کنند. برکتهای پیوسته آنها، مشروط به اطاعت آنها از این عهد بود.
و را ببینید)
تقدس خدا
از آنجا که یهوه کاملاً مقدس است، تنها از طریقی معین میتوان به او نزدیک شد. به این خاطر، تنها موسی مجاز بود به یهوه نزدیک گردد. همچنین این دلیلی است که یهوه به عنوان «آتشی سوزان» وصف شده است.
را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند. به روشی که این نامها را در خروج ۶: ۲۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«۷۰ نفر از ریشسفیدان اسرائيل»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است به این معنا که قوم در توافق کامل بودند. ترجمه جایگزین: «باهم» یا «در توافق»
(آدرس را ببینید)
«پایه کوه» یا «پایین کوه»
موسی نیمی از آن خون را در لگنها به منظور پاشیدن بر روی مردم {رجوع شود به خروج ۲۴: ۸ } گرد آورد. این شرکت نمودن قوم را در این عهد میان قوم اسرائیل و خدا تایید مینمود.
در اینجا مذبح معرف خدا است. این شرکت نمودن خدا در این عهد میان خدا و قوم اسرائیل را تایید میکند.
این را می توان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما از همه چیز اطاعت خواهیم نمود»
(آدرس را ببینید)
این به خونی که موسی در لگنها ریخت اشاره دارد. این را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «آنگاه موسی خونی را که در لگنها بود، گرفت»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند. به روشی که این نامها را در خروج ۶: ۲۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این خدا را به گونهای توصیف میکند که گویا دارای پاهای انسان است.
(آدرس را ببینید)
«پاپوشی ساخته شده از سنگهای آبیرنگ یاقوت کبود»
سطحی سخت برای راه رفتن یا سواری
این یک سنگ قیمتی آبی رنگ است.
(آدرس را ببینید)
این یک تشبیه است. ترجمه جایگزین: «شفاف چون آسمان بیابر»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که خدا به این رهبران آسیبی نمیرساند. ترجمه جایگزین: «خدا به رهبران اسرائیل آسیبی نرساند»
(آدرس را ببینید)
** خدا** شریعت و فرمانها را بر لوحهای سنگی نوشته بود. این را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «دو تخته سنگی که همه قوانین را بر آن نوشتهام»
(آدرس را ببینید)
«با یوشَع که دستیار او بود» یا «با یوشَع که به او یاری میرساند»
«منتظر من و یوشع بمانید»
حور مردی بود که دوست موسی و هارون بود. به روشی که این نام را در خروج ۱۷: ۱۰ ترجمه نمودید نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این نور درخشان حضور خدا بود. ترجمه جایگزین: «نور درخشانی که حضور خدا را نشان میداد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که جلال یهوه بسیار بزرگ بود و همچون آتشی که به روشنی میسوخت، به نظر میآمد. ترجمه جایگزین: «چون آتش بزرگ سوزانی»
(آدرس را ببینید)
چشمان معرف دیدن هستند و دیدن معرف افکار یا داوری ایشان پیرامون آنچه میبینند، است. ترجمه جایگزین: «برای اسرائیلیان»
(آدرس را ببینید)
«۴۰ روز و ۴۰ شب»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند موسی را خطاب كرده،گفت:2«به بنیاسرائیل بگو كه برای منهدایا بیاورند؛ از هر كه به میلِ دل بیاورد، هدایای مرا بگیرید.3و این است هدایا كه از ایشان میگیرید: طلا و نقره و برنج،4و لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك و پشم بز،5و پوست قوچ سرخ شده و پوست خز و چوب شطیم،6و روغن برای چراغها، و ادویه برای روغن مسح، و برای بخور معطر،7و سنگهای عقیق و سنگهای مرصعی برای ایفود و سینه بند.8و مقامی و مَقدَسی برای من بسازند تا در میان ایشان ساكن شوم.9موافق هر آنچه به تو نشان دهم از نمونۀ مسكن و نمونۀ جمیع اسبابش، همچنین بسازید.10« و تابوتی از چوب شطیم بسازند كه طولش دو ذراع و نیم، و عرضش یك ذراع و نیم و بلندیش یك ذراع و نیم باشد.11و آن را به طلای خالص بپوشان. آن را از درون و بیرون بپوشان، و بر زبرش به هر طرف تاجی زرین بساز.12و برایش چهار حلقۀ زرین بریز، و آنها را بر چهار قایمهاش بگذار، دو حلقه بر یك طرفش و دو حلقه بر طرف دیگر.13و دو عصا از چوب شطیم بساز، و آنها را به طلا بپوشان.14و آن عصاها را در حلقههایی كه بر طرفین تابوت باشد بگذران، تا تابوت را به آنها بردارند.15و عصاها در حلقههای تابوت بماند و از آنها برداشته نشود.16و آن شهادتی را كه به تو میدهم، در تابوت بگذار.17و تخت رحمت را از طلای خالص بساز. طولش دو ذراع و نیم، و عرضش یك ذراع و نیم.18و دو كروبی از طلا بساز، آنها را ازچرخكاری از هر دو طرف تخت رحمت بساز.19و یك كروبی در این سر و كروبی دیگر در آن سر بساز. كروبیان را از تخت رحمت بر هر دو طرفش بساز.20و كروبیان بالهای خود را بر زِبَر آن پهن كنند، و تخت رحمت را به بالهای خود بپوشانند. و رویهای ایشان به سوی یكدیگر باشد، و رویهای كروبیان به طرف تخت رحمت باشد.21و تخت رحمت را بر روی تابوت بگذار و شهادتی را كه به تو میدهم در تابوت بنه.22و در آنجا با تو ملاقات خواهم كرد و از بالای تخت رحمت از میان دو كروبی كه بر تابوت شهادت میباشند، با تو سخن خواهم گفت، دربارۀ همۀ اموری كه بجهت بنیاسرائیل تو را امر خواهم فرمود.23« و خوانی از چوب شطیم بساز كه طولش دو ذراع، و عرضش یك ذراع، و بلندیش یك ذراع و نیم باشد.24و آن را به طلای خالص بپوشان، و تاجی از طلا به هر طرفش بساز.25و حاشیهای به قدر چهار انگشت به اطرافش بساز، و برای حاشیهاش تاجی زرین از هر طرف بساز.26و چهار حلقۀ زرین برایش بساز، و حلقهها را بر چهار گوشۀ چهار قایمهاش بگذار.27و حلقهها در برابر حاشیه باشد، تا خانهها باشد بجهت عصاها برای برداشتن خوان.28و عصاها را از چوب شطیم بساز، و آنها را به طلا بپوشان تا خوان را بدانها بردارند.29و صحنها و كاسهها و جامها و پیالههایش را كه به آنها هدایای ریختنی میریزند بساز، آنها را از طلای خالص بساز.30ونانِ تَقْدِمِه را بر خوان، همیشه به حضور من بگذار.31« و چراغدانی از طلای خالص بساز، و از چرخكاری چراغدان ساخته شود؛ قاعدهاش و پایهاش و پیالههایش و سیبهایش و گلهایش از همان باشد.32و شش شاخه از طرفینش بیرون آید، یعنی سه شاخۀ چراغدان از یك طرف و سه شاخۀ چراغدان از طرف دیگر.33سه پیالۀ بادامی با سیبی و گلی در یك شاخه و سه پیالۀ بادامی با سیبی و گلی در شاخۀ دیگر و هم چنین در شش شاخهای كه از چراغدان بیرون میآید.34و در چراغدان چهار پیالۀ بادامی با سیبها و گلهای آنها باشد.35و سیبی زیر دو شاخۀ آن و سیبی زیر دو شاخۀ آن و سیبی زیر دو شاخۀ آن بر شش شاخهای كه از چراغدان بیرون میآید.36و سیبها و شاخههایش از همان باشد، یعنی از یك چرخكاری طلای خالص.37و هفت چراغ برای آن بساز، و چراغهایش را بر بالای آن بگذار تا پیش روی آن را روشنایی دهند.38و گُلگیرها و سینیهایش از طلای خالص باشد.39خودش با همۀ اسبابش از یك وزنۀ طلای خالص ساخته شود.40و آگاه باش كه آنها را موافق نمونۀ آنها كه در كوه به تو نشان داده شد بسازی.
چادر ملاقات
این بخش دستورالعملهای خاصی را در ارتباط با ساختن چادری میدهد که قرار بود موسی در آن با یهوه ملاقات نماید و صندوق عهد نگهداری میشد. این در نهایت به خیمه پرستش تبدیل شد که قرار بود مکانی بسیار مقدس درنظر گرفته شود.
و را ببینید)
این یک اصطلاح است که نشاندهنده میل یک فرد در دادن یک پیشکش است. ترجمه جایگزین: «آن که میخواهد یک پیشکش بدهد» (آدرس را ببینید)
ضمیر مستتر دوم شخص به موسی و رهبران ذکر شده در باب ۲۴ اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «موادی که به رنگهای آبی، بنفش و قرمز مایل به زرد رنگ شدهاند» که احتمالاً اشاره به نخهای پشمی است، یا ۲) «رنگدانههای آبی، بنفش، قرمز مایل به زرد» برای رنگ کردن کتان.
قرمز روشن
اینها پوستهای حیوانات هستند.
گیاهان خشک شدهای که افراد به صورت پودر درمیآورند و در روغن یا خوراک میریزند تا به آن بو و مزهای خوشایند دهد.
(آدرس را ببینید)
سنگی ارزشمند که دارای لایههایی از رنگهای سفید، سیاه، سرخ یا قهوهای است.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «سنگهای گرانبهایی برای این که فردی در ... بگذارد »
(آدرس را ببینید)
«گوهرهای ارزشمند» یا «گوهرهای نفیس»
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
در اینجا این واژه معنای مشابهی با واژه «جایگاه مقدس» در آیه ۸ میدهد.
در اینجا ضمیر دوم شخص جمع است و به موسی و قوم اسرائیل اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
«در طرحی به تو نشان خواهم داد» یا «در الگویی به تو نشان خواهم داد». ضمیر دوم شخص در اینجا مفرد است و به موسی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
هر ذراع معادل با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲.۵ ذراع ... ۱.۵ ذراع» یا «۱۱۵ سانتیمتر ... تقریباً ۶۹ سانتیمتر»
(آدرسهای و را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این عمل ریخته گری فرآیندی بود که در آن طلا ذوب شده، به درون قالبی ریخته میشد که به شکل یک حلقه بود و سپس واگذاشته میشد تا سخت گردد.
«تا که بتوانید صندوق را حمل نمایید»
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد
این سرپوشی بود که بر روی بالای صندوقچه جایی که پیشکش کفاره اهدا میشد، قرار میگرفت
یک ذراع معادل با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲.۵ ذراع ... ۱.۵ ذراع» یا «۱۱۵ سانتیمتر ... ۶۹ سانتی متر»
(آدرسهای و را ببینید)
«طلای کوبیده شده»[ زرکوب]
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این سرپوشی بود که بر روی بالای صندوقچه جایی که پیشکش کفاره اهدا میشد قرار میگرفت. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست آنها را ... بسازی»[ در فارسی انجام شده است]
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر دوم شخص به موسی و مردم اسرائیل اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یهوه به صحبت با موسی ادامه میدهد.
«نزد صندوقچه با تو ملاقات خواهم کرد» در آیه ۲۲: ۲۵ کتاب خروج ضمیر دوم شخص مفرد است و به موسی اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
این سرپوشی بود که بر روی بالای صندوقچه جایی که پیشکش کفاره اهدا میشد، قرار میگرفت. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
یک ذراع معادل با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲ ذراع ... یک ذراع ... ۱.۵ ذراع» یا «۹۲ سانتیمتر ... ۴۶ سانتیمتر ... ۶۹ سانتیمتر»
(آدرسهای و را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
اندازهای حدود ۷ تا ۸ سانتیمتر
«قابی برای میز»
« چهار پایههایش»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست حلقهها را به ... متصل کنی»
(آدرس را ببینید)
«تا بتوانید ... را حمل کنید»
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا بتوانید میز را با آنها حمل کنید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا که از آنها برای ریختن هدایای نوشیدنی استفاده کنید»[هدایای نوشیدنی عین اصطلاح انگلیسی است]
(آدرس را ببینید)
این نان معرف حضور خدا بود.
طلای کوبیده شده. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۱۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «چراغدان را ... بساز»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «جامهایش، وپایههای برگدارش و گلهایش را یکپارچه با چراغدان بساز»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد. یهوه چراغدان را توصیف میکند (خروج ۲۵: ۳۱ - ۳۲).
گلهای سفید یا صورتی که پنج گلبرگ دارند
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند ادامه میدهد. یهوه چراغدان را توصیف میکند (خروج ۲۵: ۳۱ - ۳۲).
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند ادامه میدهد. یهوه چراغدان را توصیف میکند (خروج ۲۵: ۳۱ - ۳۲).
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست آنها را به صورت یکپارچه با چراغدان بسازی»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند ادامه میدهد. یهوه چراغدان را توصیف میکند (خروج ۲۵: ۳۱ - ۳۲).
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند ادامه میدهد.
«تا آنها بر آن بدرخشند»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «انبرها و سینیهایش را از طلای خالص بساز»
(آدرس را ببینید)
یک وزنه طلا[ قنطار][ در فارسی باستان به آن تالان میگفتند] حدود سی وسه گیلوگرم دارد.
(آدرس را ببینید)
انبرها و سینیها
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بر کوه به تو نشان میدهم»
(آدرس را ببینید)
1« و مسكن را از ده پردۀ كتان نازكتابیده، و لاجورد و ارغوان و قرمز بساز. با كروبیان از صنعت نساج ماهر آنها را ترتیب نما.2طول یك پرده بیست و هشت ذراع، و عرضیك پرده چهار ذراع، و همۀ پردهها را یك اندازه باشد.3پنج پرده با یكدیگر پیوسته باشد، و پنج پرده با یكدیگر پیوسته.4و مادگیهای لاجورد بر كنار هر پردهای بر لب پیوستگیاش بساز، و بر كنار پردۀ بیرونی در پیوستگی دوم چنین بساز.5پنجاه مادگی در یك پرده بساز، و پنجاه مادگی در كنار پردهای كه در پیوستگی دوم است بساز، به قسمی كه مادگیها مقابل یكدیگر باشد.6و پنجاه تكمۀ زرین بساز و پردهها را به تكمهها با یكدیگر پیوسته ساز، تا مسكن یك باشد.7و خیمۀ بالای مسكن را از پردههای پشم بز بساز، و برای آن یازده پرده درست كن.8طول یك پرده سی ذراع، و عرض یك پرده چهار ذراع، و اندازۀ هر یازده پرده یك باشد.9و پنج پرده را جدا و شش پرده را جدا، پیوسته ساز، و پردۀ ششم را پیش روی خیمه دولا كن.10و پنجاه مادگی بر كنار پردهای كه در پیوستگی بیرون است بساز، و پنجاه مادگی بر كنار پردهای كه در پیوستگی دوم است.11و پنجاه تكمۀ برنجین بساز، و تكمهها را در مادگیها بگذران، و خیمه را با هم پیوسته ساز تا یك باشد.12و زیادتی پردههای خیمه كه باقی باشد، یعنی نصف پرده كه زیاده است، از پشت خیمه آویزان شود.13و ذراعی از این طرف و ذراعی از آن طرف كه در طول پردههای خیمه زیاده باشد، بر طرفین مسكن از هر دو جانب آویزان شود تا آن را بپوشد.14و پوششی برای خیمه از پوست قوچ سرخ شده بساز، و پوششی از پوست خز بر زبر آن.15« و تختههای قایم از چوب شطیم برای مسكن بساز.16طول هر تخته ده ذراع، و عرض هر تخته یك ذراع و نیم.17و در هر تخته دو زبانه قرینۀ یكدیگر باشد، و همۀ تختههای مسكن راچنین بساز.18و تختهها برای مسكن بساز، یعنی بیست تخته از طرف جنوب به سمت یمانی.19و چهل پایۀ نقره در زیر آن بیست تخته بساز، یعنی دو پایه زیر یك تخته برای دو زبانهاش، و دو پایه زیر یك تخته برای دو زبانهاش.20و برای جانب دیگر مسكن، از طرف شمال بیست تخته باشد.21و چهل پایۀ نقرۀ آنها، یعنی دو پایه زیر یك تخته و دو پایه زیر تختۀ دیگر.22و برای مؤخر مسكن از جانب غربی شش تخته بساز.23و برای گوشههای مسكن در مؤخرش دو تخته بساز.24و از زیر وصل كرده شود، و تا بالا نیز در یك حلقه با هم پیوسته شود، و برای هر دو چنین بشود، در هر دو گوشه باشد.25و هشت تخته باشد و پایههای آنها از نقره شانزده پایه باشد، یعنی دو پایه زیر یك تخته و دو پایه زیر تختۀ دیگر.26« و پشتبندها از چوب شطیم بساز، پنج از برای تختههای یك طرف مسكن،27و پنج پشتبند برای تختههای طرف دیگر مسكن، و پنج پشتبند برای تختههای طرف مسكن در مؤخرش به سمت مغرب.28و پشت بند وسطی كه میان تختههاست، از این سر تا آن سر بگذرد.29و تختهها را به طلا بپوشان و حلقههای آنها را از طلا بساز تا خانههای پشتبندها باشد و پشتبندها را به طلا بپوشان.30« پس مسكن را برپا كن موافق نمونهای كه در كوه به تو نشان داده شد.31و حجابی از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده بساز، از صنعت نساج ماهر با كروبیان ساخته شود.32و آن را بر چهار ستون چوب شطیم پوشیده شدۀ به طلا بگذار، و قلابهای آنها از طلاباشد و بر چهار پایۀ نقره قایم شود.33و حجاب را زیر تكمهها آویزان كن، و تابوت شهادت را در آنجا به اندرون حجاب بیاور، و حجاب، قدس را برای شما از قدسالاقداس جدا خواهد كرد.34و تخت رحمت را بر تابوت شهادت در قدسالاقداس بگذار.35و خوان را بیرون حجاب و چراغدان را برابر خوان به طرف جنوبی مسكن بگذار، و خوان را به طرف شمالی آن برپا كن.36و پردهای برای دروازۀ مسكن از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده از صنعت طراز بساز.37و برای پرده پنج ستون از چوب شطیم بساز، و آنها را به طلا بپوشان، و قلابهای آنها از طلا باشد، و برای آنها پنج پایۀ برنجین بریز.
این باب دنباله مطلب از باب پیشین است.
چادر ملاقات
این باب دستورالعملهای خاصی را در ارتباط با ساختن چادری میدهد که موسی در آن با یهوه ملاقات نمود و قرار بود صندوق عهد نگهداری شود. این در نهایت به خیمه پرستش تبدیل خواهد شد که قرار بود مکانی بسیار مقدس درنظر گرفته شود.
و را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد. (خروج ۲۵: ۱)
** یهوه** با موسی سخن میگوید، پس ضمیر دوم شخص مفرد است. یهوه احتمالاً توقع دارد موسی از کسی دیگر بخواهد تا او این عمل را انجام دهد، اما موسی در برابر نظارت بر درستی انجام کار مسئول خواهد بود. «به صنعتگری بگو تا ... بسازند»
(آدرس را ببینید)
اینها تکههای سنگین از پارچههای بزرگ بافته شده بودند که برای شکل دادن به پوشش و جداسازی دیوارهای خیمه پرستش به کار میرفتند.
پشم رنگآمیزی شده به رنگ سرخ تیره
فردی که در ساختن اشیاء زیبای دستساز مهارت دارد.
«۲۸ ذراع ... ۴ ذراع». یک ذراع معادل با ۴۶ سانتیمتر است.
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پنج پرده را به هم بدوز تا یک ردیف شوند، و پنج پرده دیگر را هم به یکدیگر بدوز تا ردیفی دیگر را تشکیل دهند»
(آدرس را ببینید)
«یک ردیف از پنج پرده»
«دومین ردیف از پنج پرده»
این قلابها درون حلقههای ذکر شده در (آیههای ۴ و ۵ از همین بخش) جای میگیرند تا پردهها را به یکدیگر درگیر کنند.
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«۱۱»
(آدرس را ببینید)
«۳۰ ... ۴»
(آدرس را ببینید)
یک ذراع معادل است با ۴۶ سانتیمتر.
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
به روشی که این را در خروج ۲۶: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این قلابها درون حلقههای ذکر شده در آیههای پیشین جای میگیرند تا پردهها را به یکدیگر درگیر کنند. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
یک ذراع ۴۶ سانتیمتر است.
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این به چارچوبها یا قابهایی که از اتصال دادن تکههای کوچکتر چوب به یکدیگر به دست آمدهاند، اشاره میکند.
«۱۰ ذراع ... ۱.۵ ذراع»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
اینها قطعههایی بودند که درونشان شکافی بود تا این میز را سر جای خود نگاه دارد.
این پایههای ساخته از نقره، میز چوبی را از زمین دور نگاه میداشت.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «دو پایه را بگذار»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که آنچه درباره دو میز نخست گفته شده است را میبایست به بقیه میزها تعمیم داد. این را میتوان به وضوح در ترجمه آورد. ترجمه جایگزین: «و دو پایه برای هریک از دیگر میزها»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «این چارچوبها را از پایین جدا بنَما، اما آنها را در بالا به هم متصل کن»
(آدرس را ببینید)
اینها قطعههای ساخته از نقره بودند که شکافی در آنها بود تا این چارچوب را در جای خود نگاه دارد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«روی هم رفته»
این به این معنا است که آنچه درباره دو چهارچوب نخست گفته شد را میبایست به باقی چهارچوبها هم تعمیم داد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «و دو پایه برای هر یک از چهارچوبهای باقیمانده»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی از چگونگی ساخت خیمه پرستش ادامه میدهد.
اینها تیرهای افقی پشتیبان هستند که موجب پایداری سازه میشوند.
جلوی خیمه پرستش در سمت شرقی آن واقع بود.
یهوه به آگاه ساختن موسی از این که خیمه پرستش چگونه میبایست ساخته شود، ادامه میدهد.
«که میلههای عرضی را نگاه خواهند داشت» یا «چون که آنها میلههای عرضی را نگاه خواهند داشت»
اینها تیرهای افقی پشتیبان هستند که موجب پایداری سازه میشوند. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که اینجا بر روی این کوه به تو نشان دادهام»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی از این که خیمه پرستش چگونه میبایست ساخته شود، ادامه میدهد.
یهوه با موسی سخن میگوید، پس ضمیر دوم شخص مفرد است. یهوه احتمالاً توقع دارد موسی از کسی دیگر بخواهد تا او این عمل را انجام دهد، اما موسی در برابر نظارت بر درستی انجام کار مسئول خواهد بود. «به صنعتگری بگو تا ... بسازد». به روشی که این را در خروج ۲۶: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این قلابها درون حلقه های ذکر شده در آیههای پیشین جای میگیرند تا پردهها را به یکدیگر درگیر کنند. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این صندوق شهادت، صندوقی است که فرمانها را در خود دارد. این را میتوان در ترجمه به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست آن صندوق را که فرمانها را در خود دارد، به درون آوری»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «این پرده مکان مقدس را جدا خواهد نمود»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این سرپوشی بود که بر روی بالای صندوقچه جایی که پیشکشی کفاره اهدا میشد، قرار میگرفت. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«بر روی صندوقی که فرمانها را در خود دارد»
این آن میزی است که نانی بر آن است که معرف حضور خدا است. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «این میز را برای نان حضور خدا، بر سمت شمالی قرار بده»
(آدرسهای و را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی از این که خیمه پرستش چگونه میبایست ساخته شود، ادامه میدهد.
این پردهای بزرگ ساخته از پارچه بود.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «نخی که به رنگهای آبی، بنفش وقرمز مایل به زرد رنگ شده است»، احتمالاً منظور نخ پشمی است یا ۲) «رنگدانههای آبی، بنفش، و قرمز مایل به زرد» برای رنگ کردن کتان. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«کتان تابیده ظریف». این پارچهای بود که از رشتههای نازک کتان که فردی آنها را به هم میتابید تا رشتهای محکمتر بسازد، ساخته میشد.
«فردی که طرحهایی بر روی پارچه میدوزد» یا «فردی که قلابدوزی[گلدوزی] میکند»
1« و مذبح را از چوب شطیم بساز،طولش پنج ذراع و عرضش پنج ذراع. و مذبح مربع باشد. و بلندیاش سه ذراع.2و شاخههایش را بر چهار گوشهاش بساز و شاخههایش از همان باشد و آن را به برنج بپوشان.3و لگنهایش را برای برداشتن خاكسترش بساز. و خاك اندازهایش و جامهایش و چنگالهایش و مِجْمَرهایش و همۀ اسبابش را از برنج بساز.4و برایش آتشدانی مشبك برنجین بساز و بر آن شبكه چهار حلقۀ برنجین بر چهار گوشهاش بساز.5و آن را در زیر، كنار مذبح بگذار تا شبكه به نصف مذبح برسد.6و دو عصا برای مذبح بساز. عصاها از چوب شطیم باشد و آنها را به برنج بپوشان.7و عصاها را در حلقهها بگذرانند، و عصاها بر هر دو طرف مذبح باشد تا آن را بردارند.8و آن را مُجَوَّف از تختهها بساز، همچنانكه در كوه به تو نشان داده شد، به این طور ساخته شود.9« و صحن مسكن را بساز به طرف جنوب به سمت یمانی. پردههای صحن از كتان نازك تابیده شده باشد، و طولش صد ذراع به یك طرف.10و ستونهایش بیست و پایههای آنها بیست، از برنج باشد و قلابهای ستونها و پشتبندهای آنها از نقره باشد.11و همچنین به طرف شمال، در طولش پردهها باشد كه طول آنها صد ذراع باشد و بیست ستون آن و بیست پایۀ آنها از برنج باشد و قلابهای ستونها و پشت بندهای آنها از نقره باشد.12و برای عرض صحن به سمت مغرب، پردههای پنجاه ذراعی باشد. و ستونهای آنها ده و پایههای آنها ده.13و عرض صحن به جانب مشرق از سمت طلوع پنجاه ذراع باشد.14و پردههای یك طرفِ دروازه، پانزده ذراع و ستونهای آنها سه و پایههای آنها سه.15و پردههای طرف دیگر پانزده ذراعی و ستونهای آنها سه و پایههای آنها سه.16و برای دروازۀ صحن، پردۀ بیست ذراعی از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده از صنعت طراز باشد. و ستونهایش چهار و پایههایش چهار.17همۀ ستونهای گرداگرد صحن با پشتبندهای نقره پیوسته شود، و قلابهای آنها از نقره و پایههای آنها از برنج باشد.18طول صحن صد ذراع، و عرضش در هر جا پنجاه ذراع، و بلندیاش پنج ذراع از كتان نازك تابیده شده، و پایههایش از برنج باشد.19و همۀ اسباب مسكنبرای هر خدمتی، و همۀ میخهایش، و همۀ میخهای صحن از برنج باشد.20« و تو بنیاسرائیل را امر فرما كه روغن زیتون مصفی و كوبیده شده برای روشنایی نزد تو بیاورند تا چراغها دائماً روشن شود.21در خیمۀ اجتماع، بیرون پردهای كه در برابر شهادت است، هارون و پسرانش از شام تا صبح، به حضور خداوند آن را درست كنند. و این برای بنیاسرائیل نسلاً بعد نسل فریضۀ ابدی باشد.
این باب دنباله مطلب از باب پیشین است.
چادر ملاقات
این باب دستورالعملهای خاصی را در ارتباط با ساختن چادری میدهد که موسی در آن با یهوه ملاقات نموده و قرار بود در آن صندوق عهد نگاهداری شود. این در نهایت به خیمه پرستش تبدیل خواهد شد که قرار بود مکانی بسیار مقدس درنظر گرفته شود.
و را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد. (خروج ۲۵: ۱)
«۲/۲ متر طول در هر وجه»
(آدرس را ببینید)
«مذبح باید به شکل چهارگوش و به بلندی ۱/۳ متر باشد»
(آدرس را ببینید)
یک ذراع ۴۶ سانتریمتر است.
(آدرس را ببینید)
«میبایست افزونههای چهارگوشهاش را به گونهای بسازی که مانند شاخهای گاو نر باشند»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست این شاخها را ... بسازی»[ در فارسی انجام شده است]
(آدرس را ببینید)
«میبایست مذبح و شاخها را ... بپوشانی»
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
تشتها
اینها تابههایی بودند که ذغالهای افروخته در مذبح را نگاه میداشتند.
اینها هرگونه وسیله، ظرف یا ابزاری بودند که برای کارهای مفید به کار میرفتند.
میبایست آتشدانی مشبک[ توری] از جنس برنز برای مذبح بسازی»
قابی مشبک برای نگه داشتن چوب به هنگام سوزاندن
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این توری در درون مذبح قرار داده میشد. این را میتوان در ترجمه به وضح نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست این توری را بر درون مذبح زیر لبه آن بگذاری »
(آدرس را ببینید)
این قابی از میلههای متقاطع است که به منظور نگاه داشتن چوب در هنگام سوختن به کار میروند. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این دیرَکها برای حمل مذبح به کار میرفتند. این را میتوان به وضوح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «میباید دیرکهایی برای حمل مذبح بسازی»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست این دیرکها را درون آن حلقهها بگذاری و آنها را بر هر سمت مذبح قراردهی تا آن را حمل نمایید»
(آدرس را ببینید)
تکه چوبی هموار دراز که از تخته ضخیمتر است
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که من به تو بر روی این کوه نشان دادهام»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میباید پردههایی در صحن قرار بده»
(آدرس را ببینید)
«آویخته» پردههای پارچهای بزرگ بودند. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«کتان تابیده ریزبافت». این پارچهای ساخته شده از رشتههای ظریف کتانی بود که برای ایجاد رشتههای محکمتر به هم تابیده شده بودند.
یک ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۴۶ متر»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همچنین میبایست قلابها را به ... متصل کنی ... تیرهای چوبی بلند»
(آدرس را ببینید)
یک تکه قوی چوب که به صورت ایستاده نصب شده و کاربرد حایل دارد
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
به روشی که بسیاری واژههای مشابه را در خروج ۲۷: ۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت یک فرمان نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست پردههایی ... بسازی»
به روشی که واژههای مشابه زیادی را در خروج ۲۷: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت یک فرمان نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست پردهای ... بسازی»
این را میتوان به صورت یک فرمان نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست ده تیر چوبی بلند ... بسازی»
این را میتوان به صورت یک فرمان نوشت. ترجمه جایگزین: «حیاط را به پهنای[ در انگلیسی طول آمده است] پنجاه ذراع بساز»
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
اینها پردههای پارچهای بزرگ بودند. به روشی که این را در خروج۲۶: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها تکههای قوی چوب که به صورت ایستاده نصب شده و کاربرد حایل دارد بودند. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها قطعههای فلزی بودند که درونشان شکافی بود تا میز را سر جای خود نگاه دارد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
حدود هفت متر
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت یک فرمان نوشت. ترجمه جایگزین: «میباید پردهای به طول بیست ذراع بسازی تا دروازه صحن باشد»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میباید پردهای از کتان تابیده ظریف ساخت دست یک قلابدوز باشد» یا «قلامبدوزان میباید پردهای ... کتان تابیده ظریف بسازند»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «نخ تابیده که به رنگهای آبی، بنفش و قرمز مایل به زرد رنگریزی شده است»، احتمالا منظور نخ تابیده پشمی است، یا ۲) «رنگدانههای آبی، بنفش، و قرمز مایل به زرد» برای رنگ کردن کتان
فردی که نقشهایی را روی پارچه میدوزد[ قلابدوز][گلدوز]
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«۱۰۰ ذراع». یک ذراع برابر با ۴۶ سانتیمتر است.
(آدرسهای و را ببینید)
«کتان تابیده ظریف». این پارچهای ساخته شده از رشتههای نازک کتان بود که به هم تابیده شده بودند تا رشتههای محکمتری را بسازند. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همه میخهای چادر را برای خیمه پرستش و حیاط از برُنز بساز»
(آدرس را ببینید)
تکهّای تیز چوبی یا فلزی که برای اتصال گوشههای چادر به زمین به کار میرود
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این نام دیگر خیمه پرستش است.
این همان صندوقچهای است که لوحهای مقدس سنگی که یهوه بر آن فرمانها را نوشت در بر دارد.
«میخواهم که قوم این را برای مدتی طولانی انجام دهند»
1« و تو برادر خود، هارون و پسرانشرا با وی از میان بنیاسرائیل نزد خود بیاور تا برای من كهانت بكند، یعنی هارون و ناداب و ابیهو و العازار و ایتامار، پسران هارون.2و رختهای مقدس برای برادرت، هارون، بجهت عزت و زینت بساز.3و تو به جمیع دانادلانی كه ایشان را به روح حكمت پر ساختهام، بگو كه رختهای هارون را بسازند برای تقدیس كردن او تا برای من كهانت كند.4و رختهایی كه میسازند این است: سینهبند و ایفود و ردا و پیراهن مُطَرَّز و عمامه و كمربند. این رختهای مقدس را برای برادرت هارون و پسرانش بسازند تا بجهت من كهانت كنند.5و ایشان طلا و لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك را بگیرند.6« و ایفود را از طلا و لاجورد و ارغوان و قرمز و كتانِ نازكِ تابیده شده، از صنعت نساج ماهر بسازند.7و دو كتفش را بر دو كنارهاش بپیوندند تا پیوسته شود.8و زُنّار ایفود كه برآن است، از همان صنعت و از همان پارچه باشد، یعنی از طلاو لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده.9و دو سنگ جزع بگیر و نامهای بنیاسرائیل را بر آنها نقش كن.10شش نام ایشان را بر یك سنگ و شش نام باقی ایشان را بر سنگ دیگر موافق تولد ایشان.11از صنعتِ نقاشِ سنگ مثل نقش خاتم نامهای بنیاسرائیل را بر هر دو سنگ نقش نما و آنها را در طوقهای طلا نصب كن.12و آن دو سنگ را بر كتفهای ایفود بگذار تا سنگهای یادگاری برای بنیاسرائیل باشد، و هارون نامهای ایشان را بر دو كتف خود، بحضور خداوند برای یادگاری بردارد.13و دو طوق از طلا بساز.14و دو زنجیر از طلای خالص بساز مثل طناب بهم پیچیده شده، و آن دو زنجیر بهم پیچیده شده را در طوقها بگذار.15« و سینهبند عدالت را از صنعت نساج ماهر، موافق كار ایفود بساز و آن را از طلا و لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده بساز.16و مربع و دولا باشد، طولش یك وجب و عرضش یك وجب.17و آن را به ترصیع سنگها، یعنی به چهار رسته از سنگها مرصع كن كه رستۀ اول عقیق احمر و یاقوت اصفر و زمرد باشد،18و رستۀ دوم بهرمان و یاقوت كبود و عقیق سفید،19و رستۀ سوم عین الهر و یشم و جمشت،20و رستۀ چهارم زبرجد و جزع و یشب. و آنها در رستههای خود با طلا نشانده شود.21و سنگها موافق نامهای بنیاسرائیل مطابق اسامی ایشان، دوازده باشد، مثل نقش خاتم، و هر یك برای دوازده سبط موافق اسمش باشد.22و بر سینهبند، زنجیرهای بهم پیچیده شده، مثل طناب از طلای خالص بساز.23و بر سینهبند، دو حلقه از طلا بساز و آن دو حلقه را بر دو طرف سینهبند بگذار.24و آن دو زنجیر طلا را بر آن دو حلقهای كه برسر سینهبند است بگذار.25و دو سر دیگر آن دو زنجیر را در آن دو طوق ببند و بر دو كتف ایفود بطرف پیش بگذار.26و دو حلقۀ زرین بساز و آنها را بر دو سر سینهبند، به كنار آن كه بطرف اندرون ایفود است، بگذار.27و دو حلقۀ دیگر زرین بساز و آنها را بر دو كتف ایفود از پایین بجانب پیش، در برابر پیوستگی آن، بر زبر زنار ایفود بگذار.28و سینهبند را به حلقههایش بر حلقههای ایفود به نوار لاجورد ببندند تا بالای زنار ایفود باشد و تا سینهبند از ایفود جدا نشود.29و هارون نامهای بنیاسرائیل را بر سینهبند عدالت بر دل خود، وقتی كه به قدس داخل شود، به حضور خداوند بجهت یادگاری دائماً بردارد.30و اوریم و تُمّیم را در سینهبند عدالت بگذار تا بر دل هارون باشد، وقتی كه به حضور خداوند بیاید، و عدالت بنیاسرائیل را بر دل خود بحضور خداوند دائماً متحمل شود.31« و ردای ایفود را تماماً از لاجورد بساز.32و شكافی برای سر، در وسطش باشد. و حاشیۀ گرداگرد شكافش از كار نساج مثل گریبان زره، تا دریده نشود.33و در دامنش، انارها بساز از لاجورد و ارغوان و قرمز، گرداگرد دامنش، و زنگولههای زرین در میان آنها به هر طرف.34زنگولۀ زرین و اناری و زنگولۀ زرین و اناری گرداگرد دامن ردا.35و در بر هارون باشد، هنگامی كه خدمت میكند، تا آواز آنها شنیده شود، هنگامی كه در قدس بحضور خداوند داخل میشود و هنگامی كه بیرون میآید تا نمیرد.36و تُنكهای از طلای خالص بساز و بر آن مثل نقش خاتم قدوسیت برای یهوه نقش كن.37و آن را بهنوار لاجوردی ببند تا بر عمامه باشد، بر پیشانی عمامه خواهد بود.38و بر پیشانی هارون باشد تا هارون گناه موقوفاتی كه بنیاسرائیل وقف مینمایند، در همۀ هدایای مقدس ایشان متحمل شود. و آن دائماً بر پیشانی او باشد تا بحضور خداوند مقبول شوند.39و پیراهن كتان نازك را بباف و عمامهای از كتان نازك بساز و كمربندی از صنعت طراز بساز.40و برای پسران هارون پیراهنها بساز و بجهت ایشان كمربندها بساز و برای ایشان عمامهها بساز بجهت عزت و زینت.41و برادر خود هارون و پسرانش را همراه او به آنها آراسته كن، و ایشان را مسح كن و ایشان را تخصیص و تقدیس نما تا برای من كهانت كنند.42و زیر جامههای كتان برای ستر عورت ایشان بساز كه از كمر تا ران برسد،43و بر هارون و پسرانش باشد، هنگامیكه به خیمۀ اجتماع داخل شوند یا نزد مذبح آیند تا در قدس خدمت نمایند، مبادا متحمل گناه شوند و بمیرند. این برای وی و بعد از او برای ذریتش فریضۀ ابدی است.
جامههای مقدس
از آنجایی که یهوه مقدس است، تنها کاهنان میتوانند به او نزدیک شوند و هنگامی که در حال انجام این کارند میبایست لباسهایی را بپوشند که به روشی ویژه ساخته شدهاند.
و را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد. (خروج ۲۵: ۱)
در اینجا «خود» به موسی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر دوم شخص به قوم اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «جامههایی که برای من تقدیس خواهید کرد»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«کتی با طرحی که بر آن گلدوزی شده است»
پوششی بلند برای سر که از چندبار پیچاندن پارچه به دور سر به دست میآید.
تکهای از پارچه که به دور کمر پوشیده شده یا از میان سینه آویخته میشود.
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«کتان تابیده ریز بافت». این پارچهای بود که از رشتههای نازک کتان که فردی آنها را به هم میتابید تا رشتهای محکمتر بسازد، ساخته میشد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
فردی که میتواند اشیاء زیبایی با دست بسازد
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میبایست آن را یکپارچه بسازند»
(آدرس را ببینید)
سنگی ارزشمند که دارای لایههایی از رنگهای سفید، سیاه، سرخ یا قهوهای است. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«مشابه با روشی که یک فرد بر روی یک خاتم حکاکی میکند»
فردی که طرحهایی بر روی مواد سخت مانند چوب، سنگ یا فلز میتراشد
سنگی حکاکی شده که برای مهر کردن یک طرح بر روی یک مهر و موم به کار میرود
تکههای فلز که این سنگ را به ایفود متصل میکنند
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
اینها تکههای فلز هستند که هر تکه سنگ را در ایفود نگاه میدارند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۱۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
«دو زنجیر از طلای ناب که مانند طناب بافته شدهاند»
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«یک استادکار ماهر آن را همچون ایفود خواهد ساخت»
یک وجب برابر با ۲۲ سانتیمتر است.
(آدرس را ببینید)
دوازده نوع سنگ در اینجا ردیف شده اند. پژوهشگران در این باره که این واژگان عبری به چه نوع سنگهایی اشاره دارند، مطمئن نیستند. برخی ترجمهها سنگهای متفاوتی را آوردهاند.
«گوهرهای گرانبها» یا «گوهرهای نفیس». به روشی که این دو را در خروج ۲۵: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
اینها سنگهای گرانبها هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها سنگهای گرانبها هستند.
این سنگ، گوهری به رنگ آبی است. به روشی که این را در خروج ۲۴: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها سنگهای گرانبها هستند.
اینها سنگهای گرانبها هستند.
(آدرس را ببینید)
این سنگی ارزشمند است که دارای لایههایی به رنگ سپید و سیاه، سرخ یا قهوهای است. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باید آنها را در نگیندانهای زَرّین نصب کنی»
(آدرس را ببینید
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باید این سنگها را ... بچینی»
(آدرس را ببینید)
سنگی حکاکی شده که برای مهر کردن یک طرح بر روی یک مهر و موم به کار میرود. در اینجا این سنگ بر روی یک حلقه انگشتر نصب شده است. به روشی که این را در خرووج ۲۸: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«زنجیرهای ساخته از طلای ناب که مانند طناب بافته شده اند». به روشی که عبارت مشابهی را در خروج ۲۸: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«زنجیرهای بافته شده مانند طناب». به روشی که این را در خروج ۲۸: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها دو نگیندان برای نصب سنگها در آنها هستند. این را میتوان واضح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «برای آن دو نگیندان که سنگها را در خود نگاه میدارند»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این کمربندی پارچهای ساخته از رشتههای کتانی باریک بود که به یکدیگر بافته شده بودند تا رشتهای محکمتر را تشکیل دهند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که میباید آن را متصل کنند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «سینهبند باید به ایفود متصل باقی بماند»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این به نامهای حک شده این طایفهها بر روی ۱۲ سنگِ سینهبند که در آیههای خروج ۲۸: ۱۷ - ۲۱ توصیف شده است، اشاره میکند.
«بر روی دل هارون» یا « بر روی سینهاش»
عبارت دوم به نظر میآید که به اوریم و تُمّیم اشاره داد و کاربرد آنها را شرح میدهد.
این که اینها چه بودهاند روشن نیست. اینها احتمالاً اشیایی سنگی بودند که کاهن به گونهای برای تعیین اراده خدا به کار میبرد
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این را میتوان به صورت یک فرمان نوشت. ترجمه جایگزین: «یک بافنده میباید این ردا را بسازد»
«فردی که میبافد» یا «فردی که با استفاده از نخ پارچه میسازد»
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
انار میوهای گرد با پوست بیرونی سرخ است.
(آدرس را ببینید)
این عبارت برای نشان دادن الگوی طراحی ردا تکرار شده است.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هارون باید این ردا را هنگام خدمت بر تن کند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا که این زنگها تولید صدا کنند»
(آدرس را ببینید)
این رسانده میشود که او به خاطر عدم اطاعت از یهوه خواهد مرد. این را میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «در نتیجه، او به خاطر نااطاعتی از دستورهای من نخواهد مرد»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«مشابه روشی که فردی بر روی یک خاتَم حکاکی میکند ... بر روی آن بنویس» به روشی که واژههایی مشابه را در خروج ۲۸: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این پوشش بلندی برای سر بود که از چند بار پیچیدن پارچه به دور سر ایجاد میشد. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هارون باید آن را بر پیشانی خود کند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هارون باید همواره این دستار را بر پیشانی خود کند»
(آدرس را ببینید)
خدا به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این پوششی بلند برای سر از جنس پارچه بود که چندین بار به دور سر پیچانده میشد. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
حمایل تکه پارچهای تزیینی است که فرد به دور کمر پیچیده یا از سینهاش آویزان میکند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
قلابدوز فردی است که طرحهایی را بر پارچه میدوزد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
خدا به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
حمایل تکهای تزیینی از پارچه است که یک فرد به دور کمرش یا به میان کمرش میبندد. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
پیشانیبند نوار تزیینی باریکی ساخته شده از پارچه است که به دور سر و بالای چشمان بسته میشود.
هارون برادر بزرگتر موسی بود. میتوانید این را به وضوح در ترجمه بیاورید. ترجمه جایگزین: «این لباسها را بر هارون، برادر بزرگترت بپوشان»
(آدرس را ببینید)
خدا به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این ها لباس زیری هستند که بین لباس اصلی و پوست بدن پوشیده میشدند.
این نام دیگر خیمه پرستش است. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«قانونی که پایان نخواهد یافت»
1« و این است كاری كه بدیشان میكنی،برای تقدیس نمودن ایشان تا بجهت من كهانت كنند: یك گوساله و دو قوچ بیعیب بگیر،2و نان فطیر و قرصهای فطیر سرشته به روغن و رقیقهای فطیر مسح شده به روغن. آنها را از آرد نرم گندم بساز.3و آنها را در یك سبد بگذار و آنها را در سبد با گوساله و دو قوچ بگذران.4و هارون و پسرانش را نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع آورده، ایشان را به آب غسل ده،5و آن رختها را گرفته،هارون را به پیراهن و ردای ایفود و ایفود و سینهبند آراسته كن و زنار ایفود را بر وی ببند.6و عمامه را بر سرش بنه و افسر قدوسیت را بر عمامه بگذار،7و روغن مسح را گرفته، برسرش بریز و او را مسح كن.8و پسرانش را نزدیك آورده، ایشان را به پیراهنها بپوشان.9و بر ایشان، یعنی هارون و پسرانش كمربندها ببند و عمامهها را بر ایشان بگذار و كهانت برای ایشان فریضۀ ابدی خواهد بود. پس هارون و پسرانش را تخصیص نما.10و گوساله را پیش خیمۀ اجتماع برسان، و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر گوساله بگذارند.11و گوساله را به حضور خداوند نزد در خیمۀ اجتماع ذبح كن.12و از خون گوساله گرفته، بر شاخهای مذبح به انگشت خود بگذار، و باقی خون را بر بنیان مذبح بریز.13و همۀ پیه را كه احشا را میپوشاند، و سفیدی كه بر جگر است، و دو گُرده را با پیهی كه بر آنهاست، گرفته، بر مذبح بسوزان.14اما گوشت گوساله را و پوست و سرگینش را بیرون از اردو به آتش بسوزان، زیرا قربانی گناه است.15« و یك قوچ بگیر و هارون و پسرانش، دستهای خود را بر سر قوچ بگذارند.16و قوچ را ذبح كرده، خونش را بگیر و گرداگرد مذبح بپاش.17و قوچ را به قطعههایش ببر، و احشا و پاچههایش را بشوی، و آنها را بر قطعهها و سرش بنه.18و تمام قوچ را بر مذبح بسوزان، زیرا برای خداوند قربانی سوختنی است، و عطر خوشبو، و قربانی آتشین برای خداوند است.19پس قوچ دوم را بگیر و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر قوچ بگذارند.20و قوچ را ذبح كرده، ازخونش بگیر و به نرمۀ گوش راست هارون، و به نرمۀ گوش پسرانش، و به شست دست راست ایشان، و به شست پای راست ایشان، بگذار، و باقی خون را گرداگرد مذبح بپاش.21و از خونی كه بر مذبح است، و از روغن مسح گرفته، آن را بر هارون و رخت وی و بر پسرانش و رخت پسرانش با وی بپاش، تا او و رختش و پسرانش و رخت پسرانش با وی تقدیس شوند.22پس پیه قوچ را، و دنبه و پیهی كه احشا را میپوشاند، و سفیدی جگر، و دو گُرده و پیهی كه بر آنهاست، و ساق راست را بگیر، زیرا كه قوچ، قربانی تخصیص است.23و یك گِردۀ نان و یك قرص نان روغنی، و یك رقیق از سبد نان فطیر را كه به حضور خداوند است،24و این همه را به دست هارون و به دست پسرانش بنه، و آنها را برای هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند بجنبان.25و آنها را از دست ایشان گرفته، برای قربانی سوختنی بر مذبح بسوزان، تا برای خداوند عطر خوشبو باشد، زیرا كه این قربانی آتشین خداوند است.26و سینۀ قوچِ قربانی تخصیص را كه برای هارون است گرفته، آن را برای هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند بجنبان. و آن حصۀ تو میباشد.27و سینۀ جنبانیدنی و ساق رفیعه را كه از قوچ قربانی تخصیصِ هارون و پسرانش جنبانیده، و برداشته شد، تقدیس نمای.28و آن از آنِ هارون و پسرانش از جانب بنیاسرائیل به فریضۀ ابدی خواهد بود، زیرا كه هدیۀ رفیعه است و هدیۀ رفیعه از جانب بنیاسرائیل از قربانیهای سلامتی ایشان برای خداوند خواهد بود.29و رخت مقدس هارون بعد از او، از آن پسرانشخواهد بود، تا در آنها مسح و تخصیص شوند.30هفت روز، آن كاهن كه جانشین او میباشد از پسرانش و به خیمۀ اجتماع داخل شده، خدمت قدس را میكند، آنها را بپوشد.31و قوچ قربانی تخصیص را گرفته، گوشتش را در قدس آبپز كن.32و هارون و پسرانش گوشت قوچ را با نانی كه در سبد است، به در خیمۀ اجتماع بخورند.33و آنانی كه برای تخصیص و تقدیس خود بدین چیزها كفاره كرده شدند، آنها را بخورند، لیكن شخص اجنبی نخورد زیرا كه مقدس است.34و اگر چیزی از گوشت هدیۀ تخصیص و از نان، تا صبح باقی ماند، آن باقی را به آتش بسوزان، و آن را نخورند، زیرا كه مقدس است.35« همچنان به هارون و پسرانش عمل نما، موافق آنچه به تو امر فرمودهام، هفت روز ایشان را تخصیص نما.36و گوسالۀ قربانی گناه را هر روز بجهت كفاره ذبح كن. و مذبح را طاهر ساز به كفارهای كه بر آن میكنی، و آن را مسح كن تا مقدس شود.37هفت روز برای مذبح كفاره كن، و آن را مقدّس ساز، و مذبح، قدساقداس خواهد بود. هر كه مذبح را لمس كند، مقدّس باشد.38و این است قربانیهایی كه بر مذبح باید گذرانید: دو برۀ یكساله. هر روز پیوسته39یك بره را در صبح ذبح كن، و برۀ دیگر را در عصر ذبح نما.40و ده یك از آرد نرم سرشته شده با یك ربع هین روغن كوبیده، و برای هدیۀ ریختنی، یك ربع هین شراب برای هر بره خواهد بود.41و برۀ دیگر را در عصر ذبح كن و برای آن موافق هدیۀ صبح و موافق هدیۀ ریختنی آن بگذران، تا عطر خوشبو و قربانی آتشین برای خداوند باشد.42این قربانی سوختنی دائمی، در نسلهای شما نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع خواهد بود، به حضور خداوند ، درجایی كه با شما ملاقات میكنم تا آنجا به تو سخن گویم.43و در آنجا با بنیاسرائیل ملاقات میكنم، تا از جلال من مقدس شود.44و خیمۀ اجتماع و مذبح را مقدس میكنم، و هارون و پسرانش را تقدیس میكنم تا برای من كهانت كنند.45و در میان بنیاسرائیل ساكن شده، خدای ایشان میباشم.46و خواهند دانست كه من یهوه، خدای ایشان هستم، كه ایشان را از زمین مصر بیرون آوردهام، تا در میان ایشان ساكن شوم. من یهوه خدای ایشان هستم.
کاهنانی مقدس
این باب به ثبت فرآیند تقدیس کاهنان میپردازد. مقرر بود این کاهنان از بقیه اسرائیل جدا شده{مقدس} باشند زیرا یهوه مقدس است.
و و را ببینید)
«در میان اسرائیل خواهم زیست»
به عنوان خدا، یهوه همه جا هست و نمیتواند در مکانی محدود شود. این عبارت نشان میدهد که او به طور دائم به روشی ويژه تا زمانی که اسرائیلیان صندوق را دارند، با آنها میماند.
واژه «اینک» یک تغییر موضوع از جامههای کاهنان به موضوع تقدیس کاهنان ایجاد میکند.
در اینجا ضمیر مستتر به موسی اشاره میکند.
برای جدا نمودن{تقدیس} هارون و پسرانش
در اینجا «من» به یهوه اشاره دارد.
گاوی نر[ گاو نر جوان]
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همچنین فطیرهای بی خمیرمایه را گرفته و بر آنها روغن بمال»
(آدرس را ببینید)
اینها خوراکهای متفاوت پخته شده از آرد هستند.
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«باید این نان، کیک و فطیر را ... بگذاری»
در اینجا «تقدیم کردن» به معنای پیشکش نمودن یک قربانی است. معنای کامل این را میتوان به وضوح ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «آنها را هنگامی که آن گوساله و دو قوچ را قربانی کردی به من پیشکش کن»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای خیمه پرستش است. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این کتی با نقش دوخته بر آن بود. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این کمربندی پارچهای از رشتههای کتانی باریک بود که به هم پیچیده شده بودند تا رشتهای محکمتر را تشکیل دهند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۸ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
این پوششی بلند برای سر بود که از پارچهای که چندین بار به دور سر پیچیده شد بود، تشکیل میشد. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این تاج در خروج ۲۹: ۶ به عنوان چیزی ساخته شده از طلای ناب که بر آن واژههای «تخصیص داده شده به یهوه» کندهکاری شده توصیف شده است.
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«پسران هارون را بیاور»
اینها کتهایی بودند که طرحی بر آنها دوخته شده بود. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
حمایل یک چیز پارچهای تزیینی است که مردم به دور کمر خود بسته یا از سینه خود میآویزند. به روشی که این را درخروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
پیشانیبند نوار پارچهای تزیینی باریکی است که به بالای چشمان به دور سر بسته میشود. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«وظیفه کاهن بودن»
همچنین وظیفه کاهن بودن به فرزندان پسران هارون تعلق خواهد داشت. این را میتوانید در ترجمه به وضوح بنویسید. ترجمه جایگزین: «به آنها و فرزندانشان تعلق خواهد داشت»
(آدرس را ببینید)
«قانونی که پایان نخواهد یافت» به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این نام دیگری برای خیمه پرستش است. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این گوساله به دست موسی و نه کاهنان در دروازه و نه درون چادر ملاقات کشته میشد.
از آنجا که آیههای بعدی کاری را که باید با خون گوساله انجام شود را خواهد گفت، عبارتی برای «کشتن» به کار ببرید که مفهومش چیزی شبیه به «گلویش را ببر و خونش را در کاسهای بریز» را برساند.
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
اینها برآمدگیهایی شبیه شاخ گاو نر بودند که به چهار گوشه مذبح متصل بودند. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«خون باقیمانده»
«اعضا{ی داخلی} را میپوشاند»
اینها اعضایی در داخل بدن هستند.
«اما درباره بخشهای باقیمانده گاو»
اما این وظیفه موسی نه هارون و پسران او بود تا حیوانهای قربانی تقدیس کاهنان را بکشد.
«اعضا». به روشی که این را در خروج ۲۹: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
برخلاف قربانی گاو نر که بیرون چادر سوخته میشد، این قوچ باید بر روی مذبح داخلی سوزانده میشد.
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این قوچ با بریدن گلویش کشته میشد. این را میتوان به وضوح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «پس این قوچ را با بریدن گلویش ببر»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «با انجام این کار، هارون را به من وقف خواهی کرد»[ در فارسی به شکل دیگری آمده]
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این به اعضای درون بدن اشاره دارد. به روشی که این را در خروج ۲۹: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
برای این آیه به روشی که واژگان مشابهی را در خرج ۲۹: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«که در حضور یهوه قرار دارد»
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
در اینجا «این همه» به بخشهای از قربانی که در آیههای پیشین ذکر شده اند، اشاره دارد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آن را به عنوان پیشکشی به من بسوزان»
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«قوچی که وقف کردی» یا «قوچی که کشتی»
«قوچی که برای وقف هارون استفاده کردی»
«این آن چیزی است که همواره هارون و پسرانش از قوم دریافت خواهند کرد»
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این جامهها به کهانت متعلق بود و تنها لباسهای شخصی هارون نبود. ترجمه جایگزین: «هارون باید این جامههای مقدس را برای پسرانش پس از خود نگاه دارد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها باید این جامههای مقدس را هنگامی که تو پسرانش را تدهین کرده و کاهنان من میگردانی بپوشند»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای خیمه پرستش است. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«قوچی که هنگام نصب کاهنان کشتی»
این شبیه مکان مقدس بیرون قدسالاقداس نیست. این به مکانی میان حیاط اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دَر ورودی به چادر ملاقات»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای خیمه پرستش است. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که ... قربانی کردی»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچکس نباید از آن بخورد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا آن را برای من جدا نمودهای»
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«من به تو فرمان دادهام تا با هارون و پسرانش آن گونه عمل کنی»
«سپس این مذبح برای من کاملا تقدیس جدا خواهد گردید»
«همچنین بسیار مقدس خواهد بود»
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«باید روزانه بر این مذبح پیشکش کنی»
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«یک دهم .. یک چهارم»
(آدرس را ببینید)
یک ایفَه برابر با ۲۲ لیتر است.[ در زبان اصلی در توضیح میزان آرد این مقیاس آورده شده است که در فارسی نیامده / یک دهم [ایفه] از آرد نرم]
(آدرس را ببینید)
یک هین برابر با ۳/۷ لیتر است.
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «این به عنوان پیشکشی برای من سوزانده خواهد شد»
(آدرس را ببینید)
«در میان نسلهای فرزندانت». به روشی که این را در خروج ۱۲: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام دیگری برای خیمه پرستش است. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «حضور پرجلال من این خیمه را برای من تخصیص خواهد نمود»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
1« و مذبحی برای سوزانیدن بخور بساز. آن را از چوب شطیم بساز.2طولش ذراعی باشد، و عرضش ذراعی، یعنی مربع باشد، و بلندیاش دو ذراع، و شاخهایش از خودش باشد.3و آن را به طلای خالص بپوشان. سطحش و جانبهایش به هر طرف و شاخهایش را و تاجی از طلا گرداگردش بساز.4و دو حلقۀ زرین برایش در زیر تاجش بساز، بر دو گوشهاش، بر هر دو طرفش، آنها را بساز. و آنها خانهها باشد برای عصاها، تا آن را بدانها بردارند.5و عصاها را از چوب شطیم بساز و آنها را به طلا بپوشان.6و آن را پیش حجابی كه روبروی تابوت شهادت است، در مقابل كرسی رحمت كه بر زبر شهادت است، در جایی كه با تو ملاقات میكنم، بگذار.7و هر بامداد هارون بخور معطر بر روی آن بسوزاند، وقتی كه چراغها را میآراید، آن را بسوزاند.8و در عصر چون هارون چراغها را روشن میكند، آن را بسوزاند تا بخور دائمی به حضور خداوند در نسلهای شما باشد.9هیچ بخور غریب و قربانی سوختنی و هدیهای بر آنمگذرانید، و هدیۀ ریختنی بر آن مریزید.10و هارون سالی یك مرتبه بر شاخهایش كفاره كند، به خون قربانی گناه كه برای كفاره است، سالی یك مرتبه بر آن كفاره كند در نسلهای شما، زیرا كه آن برای خداوند قدساقداس است.»11و خداوند به موسی خطاب كرده، گفت:12«وقتی كه شمارۀ بنیاسرائیل را برحسب شمردهشدگان ایشان میگیری، آنگاه هركس فدیۀ جان خود را به خداوند دهد، هنگامی كه ایشان را میشماری، مبادا در حین شمردن ایشان، وبایی در ایشان حادث شود.13هر كه به سوی شمردهشدگان میگذرد، این را بدهد، یعنی نیم مثقال موافق مثقال قدس، كه یك مثقال بیست قیراط است، و این نیم مثقال هدیۀ خداوند است.14هركس از بیست ساله و بالاتر كه بسوی شمردهشدگان بگذرد، هدیۀ خداوند را بدهد.15دولتمند از نیم مثقال زیاده ندهد، و فقیر كمتر ندهد، هنگامی كه هدیهای برای كفاره جانهای خود به خداوند میدهند.16و نقد كفاره را از بنیاسرائیل گرفته، آن را برای خدمت خیمۀ اجتماع بده، تا برای بنیاسرائیل یادگاری به حضور خداوند باشد، و بجهت جانهای ایشان كفاره كند.»17و خداوند به موسی خطاب كرده، گفت:18«حوضی نیز برای شستن از برنج بساز، و پایهاش از برنج و آن را در میان خیمۀ اجتماع ومذبح بگذار، و آب در آن بریز.19و هارون و پسرانش دست و پای خود را از آن بشویند.20هنگامی كه به خیمۀ اجتماع داخل شوند، به آب بشویند، مبادا بمیرند. و وقتی كه برای خدمت كردن و سوزانیدن قربانیهای آتشین بجهت خداوند به مذبح نزدیك آیند،21آنگاه دست و پای خود را بشویند، مبادا بمیرند. و این برای ایشان، یعنی برای او و ذریتش، نسلاً بعد نسل فریضۀ ابدی باشد.»22و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:23«و تو عطریات خاص بگیر، از مُرّ چكیده پانصد مثقال، و از دارچینی معطر، نصف آن، دویست و پنجاه مثقال، و از قصبالذریره، دویست و پنجاه مثقال.24و از سلیخه پانصد مثقال موافق مثقال قدس، و از روغن زیتون یك هین.25و از آنها روغن مسح مقدس را بساز، عطری كه از صنعت عطار ساخته شود، تا روغن مسح مقدس باشد.26و خیمۀ اجتماع و تابوت شهادت را بدان مسح كن.27و خوان را با تمامی اسبابش، و چراغدان را با اسبابش، و مذبح بخور را،28و مذبح قربانی سوختنی را با همۀ اسبابش، و حوض را با پایهاش.29و آنها را تقدیس نما، تا قدس اقداس باشد. هر كه آنها را لمس نماید مقدس باشد.30و هارون و پسرانش را مسح نموده، ایشان را تقدیس نما، تا برای من كهانت كنند.31و بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: این است روغن مسح مقدس برای من در نسلهای شما.32و بر بدن انسان ریخته نشود، و مثل آنموافق تركیبش مسازید، زیرا كه مقدّس است و نزد شما مقدّس خواهد بود.33هر كه مثل آن تركیب نماید، و هر كه چیزی از آن بر شخصی بیگانه بمالد، از قوم خود منقطع شود.»34و خداوند به موسی گفت: «عطریات بگیر، یعنی مَیعه و اظفار و قِنّه و از این عطریات با ندر صاف حصهها مساوی باشد.35و از اینها بخور بساز، عطری از صنعت عطار نمكین و مصفی و مقدس.36و قدری از آن را نرم بكوب، و آن را پیش شهادت در خیمۀ اجتماع، جایی كه با تو ملاقات میكنم بگذار، و نزد شما قدس اقداس باشد.37و موافق تركیب این بخور كه میسازی، دیگری برای خود مسازید؛ نزد تو برای خداوند مقدس باشد.38هر كه مثل آن را برای بوییدن بسازد، از قوم خود منقطع شود.»
کَفّاره
کَفّارهای که از سوی کاهنان تقدیم میشد در زندگی دینی اسرائيل بسیار مهم بود. برای تقدیم قربانیها کاهنان میبایست آداب طهارت را با شستن خود به جا می آوردند.
و و را ببینید)
یهوه به موسی روش ساخت این مذبح را میآموزد.
در اینجا ضمیرمستتر دوم شخص به موسی و قوم اسرائیل اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
اینها برآمدگیهایی بودند که مانند شاخهای گاو نر بودند که به چهار گوشه مذبح متصل بودند. به روشی که «شاخها» را در خروج ۲۷: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «باید شاخهایش را ... بسازی»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«مذبحی برای سوزاندن بخور خوشبو»[ در فارسی در آیه ۱ آمده است]
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که به مذبح وصلشان خواهی نمود»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این صندوقی است که دربردارنده فرمانهای {خداوند} بود. این را میتوان به وضوح در ترجمه نوشت. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «صندوقی که فرمانها در آن است»
(آدرس را ببینید)
این سرپوشی است که بر روی بالای صندوق عهد مینشیند که بر روی آن تقدیم کفاره صورت میگرفت. به روشی که این را در خروج ۲۵:۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا ضمیر دوم شخص به موسی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«در همه نسلهای فرزندانتان». به روشی که این را در خروج ۱۲: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اگرچه ضمیر دوم شخص به موسی برمیگردد، این دستورها مشخصاً به هارون و فرزندانش داده شده اند تا که بدانند چه هنگام و چه چیزی را بر روی این مذبح به عنوان بخور خوشبو بسوزانند.
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
اینها برآمدگیهایی بودند که شبیه شاخهای گاو و متصل به چهار گوشه مذبح بودند. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«در همه نسلهای فرزندانتان». به روشی که این را در خروج ۱۲: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
معانی محتمل عبارتند از ۱) ضمیر دوم شخص در اینجا تنها به موسی اشاره دارد یا ۲) این ضمیر به موسی و رهبران اسرائيل در نسلهای آینده، هنگامی که سرشماری میکنند، اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این رهبران، تنها مردان اسرائيلی را میشمردند.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. آنها تنها مردان را میشمردند. ترجمه جایگزین: «هر کسی که میشماری» یا «هر مردی که می شماری»
(آدرس را ببینید)
«نصف شِکِّل نقره». مترجمان میتوانند از یک واحد اندازهگیری که مردم بتوانند آن را درک کنند بهره بگیرند و همچنین از عددی گرد شده استفاده کنند: «۵.۵ گرم نقره» یا «شش گرم نقره»
(آدرسهای و و را ببینید)
از قرار معلوم در آن زمان شِکِّلهایی وجود داشته که وزنهای یکسانی نداشتهاند. این عبارت روشن میکند که چه نوعی از آنها قرار بوده استفاده شود.
«۲۰ قیراط». یک قیراط واحدی است که مردم برای اندازهگیری وزن چیزی بسیار کوچک به کار میبردند.
(آدرسهای و را ببینید)
اعداد بزرگ به بالاتر یا فراتر از اعداد کوچک تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «از بیست ساله و بیشتر» یا «کسی که بیست ساله یا پیرتر است»
(آدرس را ببینید)
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این پیشکشی را تنها مردان انجام میدادند.
مترجمان میتوانند از واحد اندازهگیری که مردم آن را درک میکنند استفاده کرده و اعداد را گرد نمایند. «۵/۵ گرم نقره» یا «۶ گرم نقره». به روشی که این را در خروج ۳: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرسهای و و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «این به یاد اسرائیلیان خواهد آورد تا برای جانهایشان کفاره دهند» یا ۲) «این به یاد اسرائیلیان خواهد آورد که آنها برای جانهایشان کفاره دادهاند».
در اینجا ضمیر دوم شخص به موسی و قوم اسرائيل اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
«کاسه برنزی» یا «تشت برنزی»
این جایی است که قرار بود آن لگن بر روی آن قرار بگیرد.
این عبارت آنچه را کاهنان قرار بود از این لگن بزرگ برای آن استفاده کنند، شرح میدهد.
مذبحِ قربانی
یهوه به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«آبی که در آن لگن است»
«برای هارون و همه نسلهای فرزندانش». به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۱۲: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
گیاهان خشک شدهای که مردم به شکل پودر آسیاب شده و درون روغن یا خوراک میریزند تا به آن بو یا مزهای خوب دهند. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«۵۰۰ شِکِّل ... دویست و پنجاه شِکِّل». یک شِکِّل حدود ۱۱ گرم است. مترجمان میتوانند از واحدهایی که مردم میشناسند استفاده کرده و اعداد را گرد کنند: «۵.۷ کیلوگرم ... ۱۱.۴ کیلوگرم» یا «شش کیلوگرم ... سه کیلوگرم»
(آدرسهای و و را ببینید)
اینها ادویههای شیرین هستند.
(آدرس را ببینید)
این ادویهای شیرین است.
(آدرس را ببینید)
از قرار معلوم در آن زمان شِکِّلهایی وجود داشته که وزنهای یکسانی نداشتهاند. این عبارت روشن میکند که چه نوعی از آنها قرار بوده استفاده شود. به روشی که این را در خروج ۳۰: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
مترجمان میتوانند واحدهایی را که مردم میشناسند به کار برده و اعداد را گرد نمایند: «۳.۷ لیتر» یا «۴ لیتر»
(آدرسهای و را ببینید)
«با این اقلام»
معانی محتمل عبارتند از ۱) قرار بود موسی یک عطرساز را به کار گیرد یا ۲) قرار بود موسی خودش به روش یک عطرساز آن را انجام دهد
فردی که در آمیختن ادویهها و روغنها مهارت دارد.
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
در اینجا ضمیر دوم شخص به موسی باز میگردد.
(آدرس را ببینید)
این صندوقچه، صندوقی است که فرمانها را در خود دارد. این را میتوان به وضوح در ترجمه نوشت. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «صندوقی که فرمانها در آن است»
(آدرس را ببینید)
«مذبحی که پیشکشیها بر آن سوزانده میشدند»
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
این به اقلامی که در خروج ۳۰: ۲۶ - ۲۸ ردیف شدهاند، اشاره میکند.
«همه نسلهای فرزندانتان». به روشی که این را در خروج ۱۲: ۱۴ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نباید روغن تدهین را که وقفِ یهوه است بر تن فردی بمالی»
(آدرس را ببینید)
«با مواد اولیه مشابه» یا «با اقلام مشابه»
استعاره «بریده شدن» دستکم دارای سه معنای ممکن است. این را میتوان به صورت معلوم بیان نمود: ۱) «من دیگر او را یکی از قوم اسرائیل نخواهم دانست» یا ۲) «قوم اسرائيل باید او را از خود برانند» یا ۳) «قوم اسرائیل باید او را بکشند».
(آدرسهای و را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد. یهوه این فرمانها را تنها به موسی میدهد: همه کاربردهای ضمیر دوم شخص مفرد هستند. اگرچه این واژههای «آمیخته شده به دست یک عطرساز» ممکن است معنای این را دهد که موسی میتوانسته عطرسازی را بر آن دارد تا ادویهها را گرفته، با هم آمیخته، آسیاب کرده، و آنها را به موسی بدهد تا موسی بتواند بخشی از این مخلوط را در جلوی صندوق بگذارد که مشابه این مساله را در ترجمه انگلیسی نسخه UDB میبینیم.
عبارت دارای واژه «آمیخته» را میتوان به شکل معلوم ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «این را به شکل بخوری که عطرسازی آن را آمیخته بساز» یا «عطرسازی باید آن را به شکل بخوری بیآمیزد»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) قرار بود موسی یک عطرساز را به کار گیرد یا ۲) قرار بود موسی خودش به روش یک عطرساز آن را انجام دهد. به روشی که این واژهها را در خروج ۳۰: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«آن را خرد خواهی نمود» . در اینجا ضمیر دوم شخص به موسی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر دوم شخص، جمع است و به موسی و همه قوم اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به آگاه ساختن موسی درباره کاری که قوم میبایست انجام دهند، ادامه میدهد.
ضمیر دوم شخص در اینجا به قوم اسرائیل اشاره دارد.
«با همین مواد اولیه» یا «با همین اقلام». به روشی که این را در خروج ۳۰: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«میبایست آن را مقدسترین لحاظ نمایید»
این مایعی با بویی خوشایند است که فرد به بدن خود میزند.
استعاره «بریده شدن» دستکم دارای سه معنای ممکن است. این را میتوان به صورت معلوم بیان نمود: ۱) «من دیگر او را یکی از قوم اسرائیل نخواهم دانست» یا ۲) «قوم اسرائيل باید او را از خود برانند» یا ۳) «قوم اسرائیل باید او را بکشند». به روشی که این را در خروج ۳۰: ۳۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرسهای و را ببینید)
1و خداوند موسی را خطاب كرده،گفت:2«آگاه باش بَصَلْئیل بن اوری بن حور را از سبط یهودا به نام خواندهام.3و او را به روح خدا پر ساختهام، و به حكمت و فهم و معرفت و هر هنری،4برای اختراع مُخْتَرَعات، تا در طلا و نقره و برنج كار كند.5و برای تراشیدن سنگ و ترصیع آن و درودگری چوب، تا در هر صنعتی اشتغال نماید.6و اینك من، اُهُولیاب بن اخیسامَك را از سبط دان، انباز او ساختهام، و در دل همۀ دانادلان حكمت بخشیدهام، تا آنچه را به توامرفرمودهام،بسازند.7خیمۀ اجتماع وتابوت شهادت و كرسی رحمت كه بر آن است، و تمامی اسباب خیمه،8و خوان و اسبابش و چراغدان طاهر و همۀ اسبابش و مذبح بخور،9و مذبح قربانی سوختنی و همۀ اسبابش، و حوض و پایهاش،10و لباس خدمت و لباس مقدّس برای هارون كاهن، و لباس پسرانش بجهت كهانت،11و روغن مسح و بخور معطر بجهت قدس، موافق آنچه به تو امر فرمودهام، بسازند.»12و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:13«و تو بنیاسرائیل را مخاطب ساخته، بگو: البته سَبَّتهای مرا نگاه دارید. زیرا كه این در میان من و شما در نسلهای شما آیتی خواهد بود تا بدانید كه من یهوه هستم كه شما را تقدیس میكنم.14پس سَبَّت را نگاه دارید، زیرا كه برای شما مقدس است، هر كه آن را بیحرمت كند، هرآینه كشته شود، و هر كه در آن كار كند، آن شخص از میان قوم خود منقطع شود.15شش روز كار كرده شود، و در روز هفتم سَبَّت آرام و مقدس خداوند است. هر كه در روز سَبَّت كار كند، هرآینه كشته شود.16پس بنیاسرائیل سَبَّت را نگاه بدارند، نسلاً بعد نسل سَبَّت را به عهد ابدی مَرعی دارند.17این در میان من و بنیاسرائیل آیتی ابدی است، زیرا كه در شش روز، خداوند آسمان و زمین را ساخت و در روز هفتمین آرام فرموده، استراحت یافت.»18و چون گفتگو را با موسی در كوه سینا بپایان برد، دو لوح شهادت، یعنی دو لوح سنگ مرقوم به انگشت خدا را به وی داد.
در این باب ثبت شریعت موسی در کتاب خروج پایان مییابد.
را ببینید)
شَبّات
همانگونه که در این با شرح داده شده است، شَبّات چیزی فراتر از روز پرستش یا بزرگداشت است. اهمیت آن از روشی برای کمک به استراحت قوم فراتر میرود. شَبّات بخشی مهم از هویت مردم عبرانی است.
را ببینید)
خدا انتخاب افرادی خاص را به بهنام خواندن آنها تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «برگزیدهام»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
** یهوه** دادن روح خود به بِصَلئیل را به این که او یک ظرف و روحِ خدا مایعی است که در آن ریخته میشود، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «من روح خود را به بِصَلئیل دادهام»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «صنعتگری» را میتوان به صورت «ساختِ چیزهای دستساز» یا «ساختن چیزها» ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «برای ساختن انواع صنایع دستی» یا «تا او بتواند هر چیزی را بسازد»
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
خدا توانا ساختن مردم در انجام کارها را به این که او این توانایی را درون دلهایشان نهاده باشد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من به هر خردمندی مهارت دادهام» یا «من همه دانایان را قادر ساخته ام تا چیزها را به درستی بسازند»
این نام دیگری برای خیمه پرستش است. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این صندوقچه، صندوقی است که فرمانها را در خود دارد. این را میتوان به صورت واضح در ترجمه آورد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «صندوقی که فرمان ها در خود دارد»
(آدرس را ببینید)
این سرپوشی است که بر روی بالای صندوق عهد مینشیند که بر روی آن تقدیم کفاره صورت میگرفت. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«مذبح سوزاندن بخور». به روشی که این را در خروج ۳۰: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«مذبحی که بر آن پیشکشها سوزانده میشد». به روشی که این را در خروج ۳۰: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«این افراد که در ساخت چیزهای زیبا ماهرند»
خدا دادن این دستورها پیرامون شَبّات را به نگاه داشتن شَبّات تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «باید قطعاً از دستورهای یهوه درباره شَبّات پیروی کنید»
(آدرس را ببینید)
«در میان نسلهای فرزندانتان». به روشی که این را در خروج ۱۲: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
** خدا** انتخاب افراد برای خود را به جداکردن آنها برای خودش تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «که شما را برگزیده تا قومش باشید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا شما باید آن را مقدس بدانید»
(آدرس را ببینید)
خدا عدم احترام به شَبّات را به بیعِفّت کردن آن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که به شَبّات احترام نمیگذارند» یا «همه کسانی که ازقوانین شَبّات اطاعت نمیکنند»
(آدرس را ببینید)
«مسلماً باید کشته شود». این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «شما به حتم ... بکشید» یا «باید به حتم ... اعدام کنید»(آدرس را ببینید)
استعاره «بریده شدن» دستکم دارای سه معنای محتمل است. این را میتوان به صورت معلوم بیان نمود: ۱) «یهوه دیگر او را یکی از قوم اسرائیل نخواهد دانست» یا ۲) «شما به حتم باید او را از خود برانید» یا ۳) «شما به حتم باید او را بکشید».
(آدرسهای و را ببینید)
«اما در هفتمین روز»
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی درباره آنچه او باید به قوم اسرائیل بگوید، ادامه میدهد.
خدا اطاعت از دستورهایش درباره شَبّات را به نگاه داشتن شَبّات تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «باید از دستورهای یهوه درباره شَبّات پیروی کنند»
(آدرس را ببینید)
«آنها و همه نسلهای فرزندانشان باید آن را رعایت کنند». به روشی که «در میان نسلهای قوم» را در خروج ۱۲: ۴۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«عهدی که همواره زنده خواهد بود». به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان با فعلی معلوم ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «که یهوه بر آنها با دست خود نوشت»
(آدرس را ببینید)
1و چون قوم دیدند كه موسی در فرود آمدن از كوه تأخیر نمود، قوم نزد هارون جمع شده، وی را گفتند: «برخیز و برای ما خدایان بساز كه پیش روی ما بخرامند، زیرا این مرد، موسی، كه ما را از زمین مصر بیرون آورد، نمیدانیم او را چه شده است.»2هارون بدیشان گفت: «گوشوارههای طلا را كه در گوش زنان و پسران و دختران شماست، بیرون كرده، نزد من بیاورید.»3پس تمامی قومْ گوشوارههای زرین را كه در گوشهای ایشان بود بیرون كرده، نزد هارون آوردند.4و آنها را از دست ایشان گرفته، آن را با قلم نقش كرد، و از آن گوسالۀ ریخته شده ساخت، و ایشان گفتند: «ای اسرائیل این خدایان تو میباشند، كه تو را از زمین مصر بیرون آوردند.»5و چون هارون این را بدید، مذبحی پیش آن بنا كرد و هارون ندا درداده، گفت: «فردا عید یهوه میباشد.»6و بامدادان برخاسته، قربانیهای سوختنی گذرانیدند، و هدایای سلامتی آوردند، و قوم برای خوردن و نوشیدن نشستند، و بجهت لعب برپا شدند.7و خداوند به موسی گفت: «روانه شده، بزیر برو، زیرا كه این قوم تو كه از زمین مصر بیرون آوردهای، فاسد شدهاند.8و به زودی از آن طریقی كه بدیشان امر فرمودهام، انحراف ورزیده، گوسالۀ ریخته شده برای خویشتن ساختهاند، و نزد آن سجده كرده، و قربانی گذرانیده، میگویند كه ای اسرائیل این خدایان تو میباشند كه تو را از زمین مصر بیرون آوردهاند.»9و خداوند به موسیگفت: «این قوم را دیدهام و اینك قوم گردنكش میباشند.10و اكنون مرا بگذار تا خشم من بر ایشان مشتعل شده، ایشان را هلاك كنم و تو را قوم عظیم خواهم ساخت.»11پس موسی نزد یهوه، خدای خود تضرع كرده، گفت: «ای خداوند چرا خشم تو بر قوم خود كه با قوت عظیم و دست زورآور از زمین مصر بیرون آوردهای، مشتعل شده است؟12چرا مصریان این سخن گویند كه ایشان را برای بدی بیرون آورد، تا ایشان را در كوهها بكشد، و از روی زمین تلف كند؟ پس از شدت خشم خود برگرد، و از این قصد بدی قوم خویش رجوع فرما.13بندگان خود ابراهیم و اسحاق و اسرائیل را بیاد آور كه برای ایشان به ذات خود قسم خورده، بدیشان گفتی كه ذریت شما را مثل ستارگان آسمان كثیر گردانم، و تمامی این زمین را كه دربارۀ آن سخن گفتهام به ذریت شما بخشم، تا آن را متصرف شوند تا ابدالا´باد.»14پس خداوند از آن بدی كه گفته بود كه به قوم خود برساند، رجوع فرمود.15آنگاه موسی برگشته، از كوه به زیر آمد، و دو لوح شهادت به دست وی بود، و لوحها به هر دو طرف نوشته بود، بدین طرف و بدان طرف مرقوم بود.16و لوحها صنعت خدا بود، و نوشته، نوشتۀ خدا بود، منقوش بر لوحها.17و چون یوشع آواز قوم را كه میخروشیدند شنید، به موسی گفت: «در اردو صدای جنگ است.»18گفت: «صدای خروش ظفر نیست، و صدای خروش شكست نیست، بلكه آواز مُغَنّیان را من میشنوم.»19و واقع شد كه چون نزدیك به اردو رسید، و گوساله و رقصكنندگان را دید، خشم موسی مشتعل شد، و لوحها را از دست خود افكنده، آنها را زیر كوه شكست.20و گوسالهای را كه ساخته بودند گرفته، به آتش سوزانید، و آن را خرد كرده، نرم ساخت، و بر روی آب پاشیده، بنیاسرائیل را نوشانید.21و موسی به هارون گفت: «این قوم به تو چه كرده بودند كه گناه عظیمی بر ایشان آوردی؟»22هارون گفت: «خشم آقایم افروخته نشود، تو این قوم را میشناسی كه مایل به بدی میباشند.23و به من گفتند، برای ما خدایان بساز كه پیش روی ما بخرامند، زیرا كه این مَرد، موسی، كه ما را از زمین مصر بیرون آورده است، نمیدانیم او را چه شده.24بدیشان گفتم هر كه را طلا باشد آن را بیرون كند، پس به من دادند، و آن را در آتش انداختم و این گوساله بیرون آمد.»25و چون موسی قوم را دید كه بیلگام شدهاند، زیرا كه هارون ایشان را برای رسوایی ایشان در میان دشمنان ایشان بیلگام ساخته بود،26آنگاه موسی به دروازۀ اردو ایستاده، گفت: «هر كه به طرف خداوند باشد، نزد من آید.» پس جمیع بنیلاوی نزد وی جمع شدند.27او بدیشان گفت: «یهوه، خدای اسرائیل، چنین میگوید: هر كس شمشیر خود را بر ران خویش بگذارد، و از دروازه تا دروازۀ اردو آمد و رفت كند، و هر كس برادر خود و دوست خویش و همسایۀ خود را بكشد.»28و بنیلاوی موافق سخن موسی كردند. و در آن روز قریب سه هزار نفر از قوم افتادند.29و موسی گفت: «امروز خویشتن را برایخداوند تخصیص نمایید حتی هر كس به پسر خود و به برادر خویش؛ تا امروز شما را بركت دهد.»30و بامدادان واقع شد كه موسی به قوم گفت: «شما گناهی عظیم كردهاید. اكنون نزد خداوند بالا میروم، شاید گناه شما را كفاره كنم.»31پس موسی به حضور خداوند برگشت و گفت: «آه، این قوم گناهی عظیم كرده، و خدایان طلا برای خویشتن ساختهاند.32الا´ن هرگاه گناه ایشان را میآمرزی و اگرنه مرا از دفترت كه نوشتهای، محو ساز.»33خداوند به موسی گفت: «هر كه گناه كرده است، او را از دفتر خود محو سازم.34و اكنون برو و این قوم را بدانجایی كه به تو گفتهام، راهنمایی كن. اینك فرشتۀ من پیش روی تو خواهد خرامید، لیكن در یوم تفقد من، گناه ایشان را از ایشان بازخواست خواهم كرد.»35و خداوند قوم را مبتلا ساخت زیرا گوسالهای را كه هارون ساخته بود، ساخته بودند.
رخدادهای این باب در حینی که موسی با خدا سخن میگفت، رخ میدهند و از این رو در همان زمان رخدادهای بابهای ۲۰ تا ۳۱ واقع میشوند.
برخی ترجمهها هر خط از شعر را نسبت به بقیه متن کمی متمایل به سمت چپ مینویسند، تا خواندن آن آسانتر شود. ترجمه انگلیسی ULB همین کار را با شعرِ آیه ۱۸، از همین باب کرده است.
بتپرستی
این عمل ساختن گوساله زرین شکلی از بتپرستی در نظر گرفته میشد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا درک چیزی به دیدن آن چیز تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «قوم تشخیص دادند»
(آدرس را ببینید)
واژه «برخیز» فرمانی را که پس از آن میآید، تقویت میکند. قوم از هارون درخواست میکنند تا بتی برایشان بسازد.
«ما را رهبری کنند» یا «رهبر ما شوند»
واژه «آنها» به گوشوارههای طلا اشاره دارد.[ در فارسی دقیقا انجام شده است]
این به همه کسانی که رهبری موسی و خدای موسی را به عنوان خدایشان رد کرده بودند، اشاره دارد.
هارون طلا را گُداخته و آن را در قالبی به شکل گوساله ریخت. هنگامی که طلا سخت شد، او قالب را برداشت و طلای سخت شده شکل یک گوساله را به خود گرفته بود.
ممکن است لازم باشد آنچه را که او دیده، تصریح نمایید. «چون هارون کاری را که قوم کرد، دید»
(آدرس را ببینید)
«به شکلی وحشیانه به لهو و لعب پرداختند.» قوم در این جشن به اعمال جنسی و بیعفتی پرداختند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا خدا نافرمانی قوم از فرمانش را، به این که او به آنها گفته به راهی بروند و آنها آن راه را ترک کردهاند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «از انجام آنچه فرمان به انجامش را به آنها دادم، دست برداشتند» یا «از فرمانبرداری ازآنچه انجامش را به آنها فرمان دادم، دست برداشتند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا یهوه شناختن قوم را به دیدن آنها تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من این قوم را میشناسم»
(آدرس را ببینید)
یهوه سرسختی قوم را به این که آنها گردنهایی سفت داشته باشند شبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «قومی سرکش»
(آدرس را ببینید)
واژه «اینک» در اینجا برای ایجاد وقفهای در آنچه یهوه به موسی میگفت، به کار برده شده است. در اینجا یهوه کاری را که با قوم خواهد کرد، میگوید.
** یهوه** خشم خود را به آتشی که میتواند سوزان شود، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خشم من نسبت به آنها وحشتناک خواهد بود» یا «من از آنان به شدت خشمگینم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر دوم شخص به موسی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
موسی از این پرسش را در تلاش برای متقاعد کردن یهوه به این که این چنین از قوم خود خشمگین نباشد، بهره میگیرد. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «نگذار خشم تو علیه قومت...دستی زورآور ... سوزان شود » یا «این چنین از قومت ... دستی زورآور ... خشمگین نباش».
(آدرس و را ببینید)
این دو عبارت معنایی مشابه میدهند و برای تاکید، ترکیب شدهاند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «دست» به کارهایی که یهوه انجام داد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «و کارهای قدرتمندانهای که انجام دادی»
(آدرس را ببینید)
موسی به دلیل آوردن برای خدا برای نابود نکردن اسرائیل ادامه میدهد.
موسی از این پرسش بهره میگیرد تا بتواندخدا را به نابود نکردن قومش متقاعد کند. این پرش بدیهی را میتوان با یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «اگر تو قوم خود را نابود کنی، مصریان ممکن است بگویند: او آنها را بیرون برد ... تا آنها را از روی چهره زمین پاک سازد».
(آدرس را ببینید)
«از روی سطح زمین» یا «از زمین»
«از خشم سوزان خود دست بردار» یا «از این چنین خشمگین بودن دست بردار»
موسی خشم خدا را به آتشی که سوزان است تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خشم وحشتناک تو»
(آدرس را ببینید)
«ابراهیم را به یاد بیآور» یا «درباره ابراهیم بیاندیش»
«تو سوگندی خوردی» یا «تو رسما قول دادی»
خدا مالک شدن آن سرزمین را به این که آنها آن را به میراث ببرند تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «آنها تا ابد مالک آن خواهند شد»
(آدرس را ببینید)
اینها دو لوح سنگی هستند که خدا فرمانهایش را بر آنها حک نموده بود.
اینها دو عبارت هستند که در معنایی مشابه سهیم میشوند. دومین عبارت شرح میدهد که تا چه اندازه این لوح ها «کارِ خودِ خدا» بودند».
(آدرس را ببینید)
از متن این گونه استنباط میشود که یوشع با موسی در حینی که او داشته به اردوی اسرائیل باز میگشت، ملاقات می کند.
(آدرس را ببینید)
«دو لوح سنگی که یهوه بر آنها نوشته بود»
این را میتوان به صورت نقل قول غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «موسی از هارون در این باره پرسید که قوم با او چه کردند که وی چنین گناه عظیمی را بر ایشان آورده است»
(آدرس را ببینید)
موسی باعث گناه قوم شدن را به این که گناه یک شی است و هارون آن را بر آنها گذاشته تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تو باعث شدهای که به شدت گناه کنند»
(آدرس را ببینید)
هارون خشم موسی را به آتشی که میتواند بسوزاند، تشبیه میکند. «این قدر خشمگین نباش»
(آدرس را ببینید)
مصمم بودن در بدی کردن به تنظیم شدن روی شرارت تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنها مصمم به انجام آنچه شریرانه است هستند»
(آدرس را ببینید)
قوم با گذاشتن کلمه «این» پیش از نام موسی به او بیاحترامی میکنند، انگار موسی فردی است که آنها نه میشناسند و نه اعتمادی به او دارند.
این را میتوان به صورت یک نقلقولِ غیرمستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «پس به آنها گفتم که هرکه طلایی دارد بایست آن را درآورد»
(آدرس را ببینید)
درعوض پذیرش مسوولیت ساخت آن گوساله، هارون ادعا میکند که گوساله به صورتی فراطبیعی از دل آتش بیرون آمد.
«وحشیانه رفتار میکردند» یا «خود را کنترل نمیکردند»
این را میتوان به صورت نقل قوم غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «سپس موسی در ورودی اردوگاه ایستاد و گفت هرکس که در سمت یهوه است به سمت او بیاید»
(آدرس را ببینید)
موسی وفادار بودن به یهوه را به بودن در سمت یهوه تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «هرکه به یهوه وفادار است» یا «هرکه به یهوه خدمت میکند»
(آدرس را ببینید)
«از یک گوشه به گوشه دیگر اردوگاه، از یک ورودی اردوگاه آغاز کنند به ورودی در سمت دیگر اردوگاه بروند»
«۳۰۰۰ نفر از قوم»
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً به این معنا است که «شما برای خدمت به یهوه برگزیده شدهاید» یا «شما خادمان یهوه شدهاید».
این حقیقت که آنها این عمل را در اطاعت از خدا انجام دادند را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا شما از یهوه اطاعت کردید و پسران و برادران خود را کشتید»
(آدرس را ببینید)
آنها یک بت را پرستیدند.
موسی قانع کردن خدا به بخشش قوم را به این که او بتواند کفارهای برای گناه آنها انجام دهد، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «شاید من بتوانم یهوه را قانع کنم تا شما را ببخشد»
(آدرس را ببینید)
واژه «من را» در اینجا به نام موسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نام من را از آن دفتر پاک کن»
(آدرس را ببینید)
آنچه را که خدا در آن دفتر نوشته بود، میتوان به وضوح بیان نمود. ترجمه جایگزین: «دفتری که در آن نامهای مردمِ قومت را نوشتهای»
(آدرس را ببینید)
عبارت «آن فرد» در اینجا معرف «نام آن فرد» است. ترجمه جایگزین: «نام آن فرد را از دفترم پاک خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
این به آن دفتر یهوه که موسی از آن در خروج ۳۲: ۳۲ سخن گفت، اشاره دارد.
در روزی که خدا تصمیم به مجازات آنها بگیرد، معلوم خواهد شد که این خدا است که آنها را داوری میکند.
ممکن است این بلا، یک بیماری وخیم بوده باشد. ترجمه جایگزین: «یهوه قوم را شدیداً بیمار کرد»
اگرچه هارون آن گوساله را ساخت، قوم نیز گناهکار بودند، زیرا آنها به هارون گفتند که چنین کند. ترجمه جایگزین: «آنها به هارون گفتند تا گوسالهای بسازد»
1و خداوند به موسی گفت: «روانه شده،از اینجا كوچ كن، تو و این قوم كه از زمین مصر برآوردهای، بدان زمینی كه برای ابراهیم، اسحاق و یعقوب قسم خورده، گفتهام آن را به ذریت تو عطا خواهم كرد.2و فرشتهای پیش روی تو میفرستم، و كنعانیان و اَموریان و حتیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را بیرون خواهم كرد3به زمینی كه به شیر و شهد جاری است؛ زیرا كه در میان شما نمیآیم، چونكه قوم گردنكش هستی، مبادا تو را در بین راه هلاك سازم.»4و چون قوم این سخنان بد را شنیدند، ماتم گرفتند، و هیچكس زیور خود را برخود ننهاد.5و خداوند به موسی گفت: «بنیاسرائیل را بگو: شما قوم گردنكش هستید؛ اگر لحظهای در میان تو آیم، همانا تو را هلاك سازم. پس اكنون زیور خود را از خود بیرون كن تا بدانم با تو چه كنم.»6پس بنیاسرائیل زیورهای خود را از جَبَل حوریب از خود بیرون كردند.7و موسی خیمۀ خود را برداشته، آن را بیرون لشكرگاه، دور از اردو زد، و آن را «خیمۀ اجتماع» نامید. و واقع شد كه هر كه طالب یهوه میبود، به خیمۀ اجتماع كه خارج لشكرگاه بود، بیرون میرفت.8و هنگامی كه موسی به سوی خیمه بیرون میرفت، تمامی قوم برخاسته، هر یكی به در خیمۀ خود میایستاد، و در عقب موسی مینگریست تا داخل خیمه میشد.9و چون موسی به خیمه داخل میشد، ستون ابر نازل شده، به در خیمه میایستاد، و خدا با موسی سخن میگفت.10و چون تمامی قوم، ستون ابر را بر در خیمه ایستاده میدیدند، همۀ قوم برخاسته، هر كس به در خیمۀ خود سجده میكرد.11و خداوند با موسی روبرو سخن میگفت، مثل شخصی كه با دوست خود سخن گوید. پس به اردو برمیگشت. اما خادم او یوشع بن نونِ جوان، از میان خیمه بیرون نمیآمد.12و موسی به خداوند گفت: «اینك تو به من میگویی: این قوم را ببر. و تو مرا خبر میدهی كههمراه من كه را میفرستی. و تو گفتهای، تو را به نام میشناسم، و ایضاً در حضور من فیض یافتهای.13الا´ن اگر فیالحقیقه منظور نظر تو شدهام، طریق خود را به من بیاموز تا تو را بشناسم، و در حضور تو فیض یابم، و ملاحظه بفرما كه این طایفه، قوم تو میباشند.»14گفت: «روی من خواهد آمد و تو را آرامی خواهم بخشید.»15به وی عرض كرد: «هر گاه روی تو نیاید، ما را از اینجا مبر.16زیرا به چه چیز معلوم میشود كه من و قوم تو منظور نظر تو شدهایم؟ آیا نه از آمدن تو با ما؟ پس من و قوم تو از جمیع قومهایی كه بر روی زمینند، ممتاز خواهیم شد.»17خداوند به موسی گفت: «این كار را نیز كه گفتهای خواهم كرد، زیرا كه در نظر من فیض یافتهای و تو را بنام میشناسم.»18عرض كرد: «مستدعی آنكه جلال خود را به من بنمایی.»19گفت: «من تمامی احسان خود را پیش روی تو میگذرانم و نام یهوه را پیش روی تو ندا میكنم، و رأفت میكنم بر هر كه رئوف هستم و رحمت خواهم كرد بر هر كه رحیم هستم.»20و گفت: «روی مرا نمیتوانی دید، زیرا انسان نمیتواند مرا ببیند و زنده بماند.»21و خداوند گفت: «اینك مقامی نزد من است. پس بر صخره بایست.22و واقع میشود كه چون جلال من میگذرد، تو را در شكاف صخره میگذارم، و تو را به دست خود خواهم پوشانید تا عبور كنم.23پس دست خود را خواهم برداشت تا قفای مرا ببینی، اما روی من دیده نمیشود.»
عهد
علیرغم این که عهدهایی که یهوه بسته بود، ممکن است منوط به اطاعت قوم اسرائیل نبوده باشد، این روشن است که فتح سرزمین وعده به دست آنها منوط به اطاعتشان از یهوه بود.
و را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی درباره خشم خود ادامه میدهد
این سرزمین برای پرورش دام و رشد محصولات مناسب بود. به روشی که این را در خروج ۳: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «سرزمینی که برای پروش دام و رشد محصولات عالی است»
(آدرس را ببینید)
«پر از» یا «با فراوانی از»
از آنجا که شیر از گاوها و بزها به دست میآید، این معرف خوراک به دست آمده از دامها است. ترجمه جایگزین: «خوراک حیوانی»
(آدرس را ببینید)
از آنجا که عسل از گلها به دست میآید این معرف خوراکی برآمده از کشت است. ترجمه جایگزین: «خوراکی گیاهی»
(آدرس را ببینید)
«مردمی که از تغییر سر باز میزنند»
پوششی زیبا مانند زنجیرها و حلقهها با جواهراتی درونشان
«افرادی که از تغییر سر باز میزنند». به روشی که این را در خروج ۳۳: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این ابر شکلی چون یک ستون داشت. به روشی که این را در خروج ۱۳: ۲۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «ابری به شکل یک ستون»
(آدرس را ببینید)
جایی که این ستون ابر از آن پایین آمده را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «از آسمان پایین آمد»
(آدرس را ببینید)
صحبت مستقیم به جای صحبت در رویا و الهام به این تشبیه شده که موسی و خدا روی یکدیگر را در حین صحبت با هم میدیدند. ترجمه جایگزین: «یهوه به صورت مستقیم با موسی سخن گفت»
(آدرس را ببینید)
یوشع آن قدر بزرگ بود که یک سرباز بشود اما او از موسی بسیار جوانتر بود.
«بنگر!» یا «بشنو!» یا «به آنچه دارم به تو میگویم توجه کن!»
شناختن فردی به نام، خوب شناختن او است. ترجمه جایگزین: «من تو را به خوبی میشناسم»
(آدرس را ببینید)
«التفات یافتن» در اینجا اصطلاحی است که معنای مقبول یا خوشایند بودن موسی در نزد خدا را میرساند. در اینجا «چشمان» کنایه از دیده هستند و دیده استعارهای است معرفِ ارزیابیِ خدا. ترجمه جایگزین: «تو را ارزیابی کردهام و تایید کردهام» یا «من از تو خرسندم»
(آدرس های و و را ببینید)
«التفات یافتن» در اینجا اصطلاحی است که معنای مقبول یا خوشایند بودن موسی در نزد خدا را میرساند. در اینجا «چشمان» کنایه از دیده هستند و دیده استعارهای است معرفِ ارزیابیِ خدا. ترجمه جایگزین: «اکنون اگر تو از من خرسندی» یا «اکنون اگر مقبول تو هستم»
(آدرس های و و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از: ۱) «به من آنچه را که قصد داری در آینده انجام دهی نشان بده» یا ۲) «به من این را نشان بده که چگونه مردم میتوانند کاری کنند که تو را خرسند کنند»
روی[حضور]خدا معرف خودش است. ترجمه جایگزین: «من خواهم رفت»
(آدرس را ببینید)
ضمیر دوم شخص در اینجا به موسی اشاره دارد. این ضمیری مفرد است
(آدرس را ببینید)
«اجازه خواهم داد آرامی یابی»
«زیرا اگر حضور تو با ما نیاید»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «قوم چگونه بدانند»
(آدرس را ببینید)
موسی از این پرسش به منظور تاکید بر این که اگر خدا با آنها نیاید هیچکس نخواهد دانست که موسی در نظر خدا التفات یافته است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نخواهد دانست .. قوم...»
(آدرس را ببینید)
«مگرنه که تنها از این شناخته میشود»
هنگامی که یهوه در این آیه از ضمیر دوم شخص استفاده میکند، این ضمیر مفرد است و به موسی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «التفات یافتن» یک اصطلاح است که معنای این را میدهد که خدا از موسی خرسند است. در اینجا «چشمان» کنایهای از دیده هستند و دیده استعارهای است معرف ارزیابی خدا. به روشی که این را در خروج ۳۳: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «من از تو خرسندم» یا «تو مقبول من هستی»
(آدرسهای و و را ببینید)
شناختن فردی به نام، خوب شناختن او است. به روشی که این را در خروج ۳۳: ۱۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «من تو را به خوبی میشناسم»
(آدرس را ببینید)
** خدا** از راه رفتن با موسی سخن میگوید تا که موسی بتواند نیکویی او را چنان ببیند که گویا آن نیکویی با موسی راه میرود. ترجمه جایگزین: «من با تو راه خواهم رفت تا بتوانی نیکویی من را ببینی»
(آدرس را ببینید)
«بنگر!» یا «بشنو!» یا «به آنچه دارم به تو میگویم توجه کن!»
این از آن رو است یهوه دور از موسی گام برمیداشت.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اما تو صورت من را نخواهی دید»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند به موسی گفت: «دو لوحسنگی مثل اولین برای خود بتراش، و سخنانی را كه بر لوحهای اول بود و شكستی، بر این لوحها خواهم نوشت.2و بامدادان حاضر شو و صبحگاهان به كوه سینا بالا بیا، و در آنجا نزد من بر قله كوه بایست.3و هیچكس با تو بالا نیاید، و هیچكس نیز در تمامی كوه دیده نشود، و گله و رمه نیز به طرف این كوه چرا نكند.»4پس موسی دو لوح سنگی مثل اولین تراشید و بامدادان برخاسته، به كوه سینا بالا آمد، چنانكه خداوند او را امر فرموده بود، و دو لوح سنگی را به دست خود برداشت.5و خداوند در ابر نازل شده، در آنجا با وی بایستاد، و به نام خداوند ندا درداد.6و خداوند پیش روی وی عبور كرده، ندا درداد كه «یهوه، یهوه، خدای رحیم و رئوف و دیرخشم و كثیر احسان و وفا؛7نگاه دارندۀ رحمت برای هزاران، و آمرزندۀ خطا و عصیان و گناه؛ لكن گناه را هرگز بیسزا نخواهد گذاشت، بلكه خطایای پدران را بر پسران و پسران پسران ایشان تا پشت سوم و چهارم خواهد گرفت.»8و موسی به زودی رو به زمین نهاده، سجده كرد.9و گفت: «ای خداوند اگر فیالحقیقه منظور نظر تو شدهام، مستدعی آنكه خداوند در میان ما بیاید، زیرا كه این قوم گردنكش میباشند، پس خطا و گناه ما را بیامرز و ما را میراث خود بساز.»10گفت: «اینك عهدی میبندم و در نظر تمامی قوم تو كارهای عجیب میكنم، كه درتمامی جهان و در جمیع امتها كرده نشده باشد، و تمامی این قومی كه تو در میان ایشان هستی، كار خداوند را خواهند دید، زیراكه این كاری كه با تو خواهم كرد، كاری هولناك است.11آنچه را من امروز به تو امر میفرمایم، نگاه دار. اینك من از پیش روی تو اموریان و كنعانیان و حتیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را خواهم راند.12با حذر باش كه با ساكنان آن زمین كه تو بدانجا میروی، عهد نبندی، مبادا در میان شما دامی باشد.13بلكه مذبحهای ایشان را منهدم سازید، و بتهای ایشان را بشكنید و اشیریم ایشان را قطع نمایید.14زنهار خدای غیر را عبادت منما، زیرا یهوه كه نام او غیور است، خدای غیور است.15زنهار با ساكنان آن زمین عهد مبند، والاّ از عقب خدایان ایشان زنا میكنند، و نزد خدایان ایشان قربانی میگذرانند، و تو را دعوت مینمایند و از قربانیهای ایشان میخوری.16و از دختران ایشان برای پسران خود میگیری، و چون دختران ایشان از عقب خدایان خود زنا كنند، آنگاه پسران شما را در پیروی خدایان خود مرتكب زنا خواهند نمود.17خدایان ریخته شده برای خویشتن مساز.18عید فطیر را نگاه دار، و هفت روز نان فطیر چنانكه تو را امر فرمودم، در وقت معین در ماه اَبیب بخور، زیراكه در ماه ابیب از مصر بیرون آمدی.19هر كه رحم را گشاید، از آن من است و هر نخستزادۀ ذكور از مواشی تو، چه از گاو چه از گوسفند؛20و برای نخستزادۀ الاغ، برهای فدیه بده، و اگر فدیه ندهی، گردنش را بشكن. و هرنخستزادهای از پسرانت را فدیه بده. و هیچكس به حضور من تهی دست حاضر نشود.21شش روز مشغول باش، و روز هفتمین، سَبَّت را نگاه دار. در وقت شیار و در حصاد، سَبَّت را نگاه دار.22و عید هفتهها را نگاهدار، یعنی عید نوبر حصاد گندم و عید جمع در تحویل سال.23سالی سه مرتبه همۀ ذكورانت به حضور خداوند یهوه، خدای اسرائیل، حاضر شوند.24زیرا كه امتها را از پیش روی تو خواهم راند، و حدود تو را وسیع خواهم گردانید. و هنگامی كه در هر سال سه مرتبه میآیی تا به حضور یهوه، خدای خود حاضر شوی، هیچكس زمین تو را طمع نخواهد كرد.25خون قربانی مرا با خمیرمایه مگذران، و قربانی عید فِصَح تا صبح نماند.26نخستین نوبر زمین خود را به خانۀ یهوه، خدای خود، بیاور. و بزغاله را در شیر مادرش مپز.»27و خداوند به موسی گفت: «این سخنان را تو بنویس، زیرا كه به حسب این سخنان، عهد با تو و با اسرائیل بستهام.»28و چهل روز و چهل شب آنجا نزد خداوند بوده، نان نخورد و آب ننوشید و او سخنان عهد، یعنی ده كلام را بر لوحها نوشت.29و چون موسی از كوه سینا بزیر میآمد، و دو لوح سنگی در دست موسی بود، هنگامی كه از كوه بزیر میآمد، واقع شد كه موسی ندانست كه به سبب گفتگوی با او پوست چهرۀ وی میدرخشید.30اما هارون و جمیع بنیاسرائیل موسی را دیدند كه اینك پوست چهرۀ او میدرخشد. پس ترسیدند كه نزدیك او بیایند.31و موسی ایشان را خواند، و هارون و همۀ سرداران جماعت نزد او برگشتند، و موسی بدیشان سخن گفت.32و بعد از آن همۀ بنیاسرائیل نزدیك آمدند، و آنچه خداوند در كوه سینا بدو گفته بود، بدیشان امر فرمود.33و چون موسی از سخن گفتن با ایشان فارغ شد، نقابی بر روی خود كشید.34و چون موسی به حضور خداوند داخل میشد كه با وی گفتگو كند، نقاب را برمیداشت تا بیرون آمدن او. پس بیرون آمده، آنچه به وی امر شده بود، به بنیاسرائیل میگفت.35و بنیاسرائیل روی موسی را میدیدند كه پوست چهرۀ او میدرخشد. پس موسی نقاب را به روی خود باز میكشید، تا وقتی كه برای گفتگوی او میرفت.
«او مجازات گناه پدران را به فرزندان میرساند»
این عبارت معنای این را نمیدهد که فرزند لزوماً به خاطر گناه والدینش مجازات خواهد شد. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که این قطعه از متن، نشانگر این است که گناه والدین تبعاتی در پی خواهد داشت که بر فرزندان آنها و فرزندانِ فرزندان آنها تاثیر خواهد گذاشت.
را ببینید)
«تختههای هموار سنگ» به روشی که این را در خروج ۳۱: ۱۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
دیده شدن در حین انجام کاری معرف انجام دادن آن کار است. ترجمه جایگزین: «نگذار هیچ کس دیگر هیچ جای کوه باشد»
(آدرس را ببینید)
«حتی گله و رمه نیز مجاز نیستند به این کوه برای چرا نزدیک شوند»
«با موسی بر آن کوه ایستاد»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «او نام یهوه را گفت». یا ۲) «او اعلان کرد یهوه کیست». برای معنای دوم «نام» معرف این است که خدا کیست.
(آدرس را ببینید)
خدا درباره خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «من، یهوه، خدا هستم، و من بخشنده و فیضبخش هستم»
(آدرس را ببینید)
اسامی معنی «عشق» و «وفاداری» را میتوان با فعل «عشق ورزیدن» و صفت «وفادار» بیان نمود. ترجمه جایگزین: «همواره به قوم خود عشق میورزم و همواره به آنان وفادار هستم»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «رحمت» را میتوان با فعل «رحمت کردن» بازنویسی نمود. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۲۰: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «وفادارانه هزاران نفر را دوست دارد»
(آدرس را ببینید)
«هزاران نفر». این به تعداد بسیاری از مردم اشاره دارد. ممکن است «نسلها» مد نظر بوده باشد. ترجمه جایگزین: «هزاران نسل» یا «هزارمین نسل»
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «من به هیچ وجه گناهکار را تبرئه نخواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
«به یقین گناهکار را تبرئه نخواهد کرد» یا «به یقین نخواهد گفت که گناهکار بیگناه است» یا «به یقین قوم گناهکار را آزاد نخواهد کرد»
مجازات افراد به این تشبیه شده که گویا مجازات یک شی است که فردی میتواند آن را بر سر مردم بیآورد. ترجمه جایگزین: «او فرزندان را بخاطر گناه پدران مجازات خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
واژه «فرزندان» به پسران و دختران اشاره دارد.
«التفات یافتن» در اینجا اصطلاحی است که معنای مقبول یا خوشایند بودن موسی در نزد خدا را میرساند. در اینجا «چشمان» کنایه از نظر هستند و نظر استعارهای است معرفِ ارزیابیِ خدا. به روشی که این را در خروج ۳۳: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «اکنون اگر تو از من خرسندی» یا «اکنون اگر من مقبول تو هستم»
(آدرس های و و را ببینید)
واژههای «بیعدالتی» و «گناه» اساساً معنایی مشابه دارند و برای تاکید ترکیب شدهاند. ترجمه جایگزین: «همه گناهان ما»
(آدرس را ببینید)
از چیزی که برای ابد دارایی یک فرد است به نحوی صحبت شده که گویی چیزی است که آن را به ارث بردهاند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «ما را به عنوان قومی که برای همیشه مایملک تو هستیم درآور» یا «ما رابه عنوان قوم خودت تا ابد بپذیر»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «تو» به موسی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یک کار ترسناک، کاری است که سبب میشود که قوم بترسند. در این مورد، مردم هنگامی که ببینند خدا چه میکند، از او خواهند ترسید. ترجمه جایگزین: «آنچه برای تو میکنم سبب خواهد شد که قوم از من بترسند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر دوم شخص به موسی و قوم اسرائيل اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد. در اینجا او به موسی درباره کاری که او و قوم باید انجام دهند، می گوید.
افرادی که بقیه را به گناه وسوسه میکنند به این تشبیه شدهاند که آنها دام هستند. ترجمه جایگزین: «آنها شما را به گناه وسوسه میکنند»
(آدرس را ببینید)
واژه «غیور» در اینجا به این معنا است که خدا به نگاهداشتن احترامش علاقهمند است. اگر قوم خودش خدایان دیگر را بپرستند، حرمت او از دست میرود، زیرا هنگامی که قوم او به او حرمت ننهند، دیگر قومها نیز به او حرمت نخواهند نهاد. ترجمه جایگزین: «من، یهوه، همواره از حرمتم نگاهبانی میکنم»
(آدرس را ببینید)
واژه «نام» در اینجا معرف شخصیت خدا است. ترجمه جایگزین: «من، یهوه، که همواره غیور هستم» یا «من، یهوه، همواره غیور هستم»
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی درباره روش رفتار قومش در برابر بیگانگان ادامه میدهد.
خدا پرستش دیگر خدایان از سوی قوم را به این که قوم، روسپیانی هستند که به سوی مردانی غیر از همسر خود میروند، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «زیرا آنها خدایان دیگر را می پرستند» یا «زیرا آنها همچون روسپیانی که به سوی دیگر مردان میروند، خدایان دیگر را میپرستند»
(آدرس را ببینید)
تبعات خوردن خوراکی که برای خدایان دیگر قربانی شده بود را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «بخشی از قربانیاش را میخوری و به خاطر پرستش خدایانش گناهکار میشوی» یا «و خود را با خوردن مقداری از قربانیاش برای خدای او فاحشه میسازی»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی درباره کاری که قوم باید انجام دهند، ادامه میدهد.
«۷ روز»
(آدرس را ببینید)
این نام نخستین ماه در گاهشمار عبرانی است. اَبیب مقارن با بخش پایانی ماه مارچ و بخش نخست ماه اِپریل در گاهشمارهای غربی است. به روشی که «اَبیب» را در خروج ۱۳: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرسهای و را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی درباره کاری که قوم باید انجام دهند، ادامه میدهد.
پسران نخستزاده و الاغهای نخستزاده متعلق به یهوه بودند، اما یهوه نمیخواست که آنها برای او قربانی شوند. درعوض اسرائيلیان باید برهای قربانی به جای آنها قربانی میکردند. این به اسرائيلیان اجازه میداد که الاغها و پسران را از یهوه بازخرید کنند.
** خدا** از این پیشکشی به گونهای سخن میگوید که گویی این فرد باید آن را در دستانش حمل میکرده است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نباید بدون پیشکش به نزد من بیاید» یا «هرکسی که به نزد من میآید باید برای من پیشکشی بیآورد»
(آدرس را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی درباره کاری که قوم باید انجام دهند، ادامه میدهد.
«حتی وقتی زمین را آماده میسازی یا محصول را جمع میکنی»
این جشن همچنین با نام جشن سایهبانها یا جشن خیمهها شناخته میشود. این ایده از دل کار کشاورزانی که در خیمهها یا کلبههای موقت بیرون مزرعهها زندگی می کردند تا در حین رسیدن محصول از آن نگاهبانی کنند، بیرون آمد. واژه «گردآوری» به معنای زمانی است که آنها محصول خود را برداشت میکردند.
یهوه به سخن گفتن با موسی درباره کاری که قوم باید انجام دهند، ادامه میدهد.
** یهوه** به سخن گفتن با موسی درباره کاری که قوم باید انجام دهند، ادامه میدهد.
این حقیقت که این خون یک حیوان است را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «خون حیوانی را که برای من قربانی میکنی»
(آدرس را ببینید)
این حقیقت را که هر خمیرمایهای در نان خواهد بود را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «با نانی که خمیرمایه در خود دارد»
(آدرس را ببینید)
«موسی بر روی آن کوه بود»
«۴۰ روز»
(آدرس را ببینید)
«به مدت چهل روز، هم روز و هم شب»
«موسی نوشت»
«شروع به درخشیدن کرده بود»
«به او نزدیک شدند» یا «به سوی او رفتند». آنها از آن کوه بالا نرفتند.
گفتن فرمانها به این تشبیه شده است که گویا این فرمانها اشیایی هستند که قابل دادن به افراد هستند. ترجمه جایگزین: «همه فرمانهایی که یهوه به او گفته بود» یا «هرچه یهوه به او فرمان داده بود»
(آدرس را ببینید)
«موسی ... را برمیداشت»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آن چه را یهوه به او فرمان داده بود»
(آدرس را ببینید)
1و موسی تمام جماعت بنیاسرائیل را جمع كرده، بدیشان گفت: «این است سخنانی كه خداوند امر فرموده است كه آنها را بكنی:2شش روز كار كرده شود، و در روز هفتمین، سَبَّتِ آرامی مقدس خداوند برای شماست؛ هر كه در آن كاری كند، كشته شود.3در روز سَبَّت آتش در همۀ مسكنهای خود میفروزید.»4و موسی تمامی جماعت بنیاسرائیل را خطاب كرده، گفت: «این است امری كه خداوندفرموده، و گفته است:5از خودتان هدیهای برای خداوند بگیرید. هر كه از دل راغب است، هدیۀ خداوند را از طلا و نقره و برنج بیاورد،6و از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك و پشم بز،7و پوست قوچ سرخشده و پوست خز و چوب شطیم،8و روغن برای روشنایی، و عطریات برای روغن مسح و برای بخور معطر،9و سنگهای جزع و سنگهای ترصیع برای ایفود و سینهبند.»10و همۀ دانادلان از شما بیایند و آنچه را خداوند امر فرموده است، بسازند.11مسكن و خیمهاش و پوشش آن و تكمههایش و تختههایش و پشتبندهایش و ستونهایش و پایههایش،12و تابوت و عصاهایش و كرسی رحمت و حجاب ستر،13و خوان و عصاهایش و كل اسبابش و نانِ تَقْدِمِه،14و چراغدان برای روشنایی و اسبابش و چراغهایش و روغن برای روشنایی،15و مذبح بخور و عصاهایش و روغن مسح و بخور معطر، و پردۀ دروازه برای درگاه مسكن،16و مذبح قربانی سوختنی و شبكۀ برنجین آن، و عصاهایش و كل اسبابش و حوض و پایهاش،17و پردههای صحن و ستونهایش و پایههای آنها و پردۀ دروازۀ صحن،18و میخهای مسكن و میخهای صحن و طنابهای آنها،19و رختهای بافته شده برای خدمت قدس، یعنی رخت مقدس هارون كاهن، و رختهای پسرانش را تا كهانت نمایند.»20پس تمامی جماعت بنیاسرائیل از حضور موسی بیرون شدند.21و هر كه دلش او را ترغیب كرد، و هر كه روحش او را با اراده گردانید، آمدند و هدیۀ خداوند را برای كار خیمۀ اجتماع، و برای تمام خدمتش و برای رختهای مقدس آوردند.22مردان و زنان آمدند، هر كه از دل راغب بود، وحلقههای بینی و گوشوارهها و انگشتریها و گردنبندها و هر قسم آلات طلا آوردند، و هر كه هدیۀ طلا برای خداوند گذرانیده بود.23و هر كسی كه لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك و پشم بز و پوست قوچ سرخشده و پوست خز نزد او یافت شد، آنها را آورد.24هر كه خواست هدیۀ نقره و برنج بیاورد، هدیۀ خداوند را آورد، و هر كه چوب شطیم برای هر كار خدمت نزد او یافت شد، آن را آورد.25و همۀ زنان دانادل به دستهای خود میرشتند، و رشته شده را از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك، آوردند.26و همۀ زنانی كه دل ایشان به حكمت مایل بود، پشم بز را میرشتند.27و سروران، سنگهای جزع و سنگهای ترصیع برای ایفود و سینهبند آوردند.28و عطریات و روغن برای روشنایی و برای روغن مسح و برای بخور معطر.29و همۀ مردان و زنان بنیاسرائیل كه دل ایشان، ایشان را راغب ساخت كه چیزی برای هر كاری كه خداوند امر فرموده بود كه به وسیلۀ موسی ساخته شود، برای خداوند به ارادۀ دل آوردند.30و موسی بنیاسرائیل را گفت: «آگاه باشید كه خداوند بَصَلئیل بن اوری بن حور را از سبط یهودا به نام دعوت كرده است،31و او را به روح خدا از حكمت و فطانت و علم و هر هنری پر ساخته،32و برای اختراع مخترعات و برای كار كردن در طلا و نقره و برنج،33و برای تراشیدن و مرصع ساختن سنگها، و برای درودگری چوب تا هر صنعت هنری را بكند.34و در دل او تعلیم دادن را القا نمود، و همچنین اُهُولیاب بن اخیسامك را از سبط دان،35و ایشان را به حكمت دلی پر ساخت، برای هر عمل نقاش و نساج ماهر و طراز در لاجورد و ارغوان و قرمز وكتان نازك، و در هر كار نساج تا صانع هر صنعتی و مخترع مخترعات بشوند.
قربانی
همه قوم به یهوه قربانی تقدیم کردند. این شکلی از پرستش و علامتی از توبه از ساختن آن بت، به شکل گوسالهای طلایی بود.
و را ببینید)
«روز شماره هفت»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باید هرکسی را که در این روز کار میکند، بکشید»
(آدرس را ببینید)
در خروج ۳۵: ۴-۹، موسی به اسرائیلیان کارهایی را که یهوه فرمان به انجام آنها را به او در خروج ۲۵: ۳ - ۷ داده بود، میگوید.
در خروج ۳۵: ۴-۹، موسی به اسرائیلیان کارهایی را که یهوه فرمان به انجام آنها را به او در خروج ۲۵: ۳ - ۷ داده بود، میگوید.
«مجموعهای برای یهوه برگیرید»
در اینجا «دل» به فردی که این هدیه را میآورد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرکسی که مایل است»
(آدرس را ببینید)
در خروج ۳۵: ۴-۹، موسی به اسرائیلیان کارهایی را که یهوه فرمان به انجام آنها را به او در خروج ۲۵: ۳ - ۷ داده بود، میگوید.
در خروج ۳۵: ۴-۹، موسی به اسرائیلیان کارهایی را که یهوه فرمان به انجام آنها را به او در خروج ۲۵: ۳ - ۷ داده بود، میگوید.
به روشی که عباراتی مشابه را در خروج ۲۵: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در خروج ۳۵: ۴-۹، موسی به اسرائیلیان کارهایی را که یهوه فرمان به انجام آنها را به او در خروج ۲۵: ۳ - ۷ داده بود، میگوید.
در خروج ۳۵: ۴-۹، موسی به اسرائیلیان کارهایی را که یهوه فرمان به انجام آنها را به او در خروج ۲۵: ۳ - ۷ داده بود، میگوید.
موسی به سخن گفتن با قوم درباره آنچه خدا به آنها فرمان داده تا انجام دهند، ادامه میدهد.
«هر مردی که مهارتی دارد»
این قلابها درون حلقهها جای میگرفتند تا پردهها را با هم نگاه دارد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها اشیایی سنگین هستند که بر روی زمین قرار میگیرند و مانع حرکت اشیاء متصل به خود میشوند. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۳۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
این سرپوشی است که بر روی صندوقچه عهد، جایی که پیشکشی کَفّاره تقدیم میشد، قرار میگیرد. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید
«قوم اسرائیل آوردند»
این نان معرف حضور خدا بود. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۳۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این قابی از میلههای متقاطع برونزی به منظور نگه داشتن چوب در حین سوختن است. به روشی که «شبکه» را در خروج ۲۷: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها پردههایی بزرگ ساخته شده از پارچه بودند. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها تکههای محکمی از چوب بودند که به صورت ایستاده و به عنوان تکیهگاه مورد استفاده واقع میشدند. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها قطعههایی بودند که درونشان شکافی بود تا این میز را سر جای خود نگاه دارد. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تکههای تیز چوبی یا فلزی که برای محکم کردن گوشههای یک چادر به زمین به کار میرود. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این پارچهای ساخته شده از رشتههای باریک کتانی بود که به یکدیگر پیچانده شده بودند تا رشتهای محکمتر را تشکیل دهند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این به افراد در میان قبایل اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد از تمام قبایل اسرائیل»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» به این فرد اشاره دارد. از دلی که به خدا پاسخ داده به گونهای سخن رفته که گویا آبی است که از توفان به خروش آمده است. ترجمه جایگزین: «که به خدا پاسخ داد»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «روح» به این فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن که مایل بود» یا «آن که خواست تا»
(آدرس را ببینید)
در این جا «دل» به آن فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرکس که مایل بود»
(آدرس را ببینید)
اینها گونههای متفاوتی از زیورآلات هستند.
برای ترجمه بهتر آیه ۲۳ از بخش ۳۵، به روشی که بسیار از این واژهها را در خروج ۲۵: ۴ - ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «موادی که به رنگهای آبی، بنفش و قرمز مایل به زرد رنگ شده اند» که احتمالاً اشاره به نخهای پشمی است، یا ۲) «رنگدانههای آبی، بنفش، قرمز مایل به زرد» برای رنگ کردن کتان. به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۲۵: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «دلها» به این زنان اشاره دارد. از دلهای این زنان که به خدا پاسخ دادند به گونهای سخن رفته که گویی آنها آبی هستند که با یک توفان به خروش آمده است. ترجمه جایگزین: «که به خدا پاسخ دادند»[در فارسی از این تشبیه استفاده نشده]
(آدرسهای و را ببینید)
برای ترجمه ۳۵: ۲۷ به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
برای ترجمه آیه ۳۵: کتاب خروج به روشی که بسیاری واژههای مشابه را در خروج ۲۵: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «دل» به قوم اسرائيل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن که مایل بود»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در خروج ۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
از روح خدا که به بِصَلئیل توانایی کار داده، چنان سخن آمده که گویی او چیزی است که بِصَلئیل را پر کرده است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که واژههای مشابه بسیاری را در خروج ۳۱: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که واژههای مشابه بسیاری را در خروج ۳۱: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که واژه های مشابه بسیاری را در خروج ۳۱: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
موسی به سخن گفتن با قوم ادامه میدهد.
در اینجا «دل» به بِصَلئیل اشاره دارد. از توانایی آموزش او به گونهای سخن رفته که گویی این توانایی چیزی است که میتوان در یک دل جای داد. ترجمه جایگزین: «او به بِصَلئیل توانایی آموزش داد»
(آدرسهای و را ببینید)
«اُهولیاب» و « اَخیسامَک» نامهای مردان هستند. به روشی که این نامها را در خروج ۳۱: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
از مهارت ساخت چیزهای زیبا به گونهای سخن آمده که گویی این چیزی است که میتوان فردی را با آن پر ساخت. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار با مهارت نمود»
(آدرس را ببینید)
فردی که بر روی مواد سخت مانند چوب، سنگ یا فلز طرحهایی را کندهکاری میکند
افرادی که طرحی را بر روی پارچه میدوختند
فردی که در ساخت چیزهای زیبا با دست مهارت دارد
فردی که با نخ پارچه میبافد
فردی که با مواد زیبایی خلق میکند
1« و بصلئیل و اهولیاب و همۀ دانادلانی كه خداوند حكمت و فطانت بدیشان داده است، تا برای كردن هر صنعتِ خدمتِ قدس، ماهر باشند، موافق آنچه خداوند امر فرموده است، كار بكنند.»2پس موسی، بصلئیل و اهولیاب و همۀ دانادلانی را كه خداوند در دل ایشان حكمت داده بود، و آنانی را كه دل ایشان، ایشان را راغب ساخته بود كه برای كردن كار نزدیك بیایند، دعوت كرد.3و همۀ هدایایی را كه بنیاسرائیل برای بجا آوردن كار خدمت قدس آورده بودند، از حضور موسی برداشتند، و هر بامداد هدایای تبرعی دیگر نزد وی میآوردند.4و همۀ دانایانی كه هر گونه كار قدس را میساختند، هر یك از كار خود كه در آن مشغول میبود، آمدند.5و موسی را عرض كرده، گفتند: «قوم زیاده از آنچه لازم است برای عمل آن كاری كه خداوند فرمودهاست كه ساخته شود، میآورند.»6و موسی فرمود تا در اردو ندا كرده، گویند كه «مردان و زنان هیچ كاری دیگر برای هدایای قدس نكنند.» پس قوم از آوردن باز داشته شدند.7و اسباب برای انجام تمام كار، كافی، بلكه زیاده بود.8پس همۀ دانادلانی كه در كار اشتغال داشتند، ده پردۀ مسكن را ساختند، از كتان نازك تابیده شده و لاجورد و ارغوان و قرمز، و آنها را با كروبیان از صنعت نساج ماهر ترتیب دادند.9طول هر پرده بیست و هشت ذراع، و عرض هر پرده چهار ذراع. همۀ پردهها را یك اندازه بود.10وپنج پرده را با یكدیگر بپیوست، و پنج پرده را با یكدیگر بپیوست،11و بر لب یك پرده در كنار پیوستگیاش مادگیهای لاجورد ساخت، و همچنین در لب پردۀ بیرونی در پیوستگی دوم ساخت.12و در یك پرده، پنجاه مادگی ساخت، و در كنار پردهای كه در پیوستگی دومین بود، پنجاه مادگی ساخت. و مادگیها مقابل یكدیگر بود.13و پنجاه تكمۀ زرین ساخت، و پردهها را به تكمهها با یكدیگر بپیوست، تا مسكن یك باشد.14و پردهها از پشم بز ساخت بجهت خیمهای كه بالای مسكن بود؛ آنها را پانزده پرده ساخت.15طول هر پرده سی ذراع، و عرض هر پرده چهار ذراع؛ و یازده پرده را یك اندازه بود.16و پنج پرده را جدا پیوست، و شش پرده را جدا.17و پنجاه مادگی بر كنار پردهای كه در پیوستگی بیرونی بود ساخت، و پنجاه مادگی در كنار پرده در پیوستگی دوم.18و پنجاه تكمۀ برنجین برای پیوستن خیمه بساخت تا یك باشد.19و پوششی از پوست قوچ سرخشده برای خیمه ساخت، و پوششی بر زبر آن از پوست خز.20و تختههای قایم از چوب شطیم برای مسكن ساخت.21طول هر تخته ده ذراع، و عرض هر تخته یك ذراع و نیم.22هر تخته را دو زبانه بود مقرون یكدیگر، و بدین تركیب همۀ تختههای مسكن را ساخت.23و تختههای مسكن را ساخت، بیست تخته به جانب جنوب به طرف یمانی،24و چهل پایۀ نقره زیر بیست تخته ساخت، یعنی دو پایه زیر تختهای برای دو زبانهاش، و دو پایه زیر تختۀ دیگر برای دو زبانهاش.25و برای جانب دیگر مسكن به طرف شمال، بیست تخته ساخت.26و چهل پایۀ نقرۀ آنها را یعنی دو پایه زیر یك تختهای و دو پایه زیرتختۀ دیگر.27و برای مؤخر مسكن به طرف مغرب، شش تخته ساخت.28و دو تخته برای گوشههای مسكن در هر دو جانبش ساخت.29و از زیر با یكدیگر پیوسته شد، و تا سر آن با هم در یك حلقه تمام شد. و همچنین برای هر دو در هر دو گوشه كرد.30پس هشت تخته بود، و پایههای آنها از نقره شانزده پایه، یعنی دو پایه زیر هر تخته.31و پشتبندها از چوب شطیم ساخت، یعنی پنج برای تختههای یك جانب مسكن،32و پنج پشتبند برای تختههای جانب دیگر مسكن، و پنج پشتبند برای تختههای مؤخر جانب غربی مسكن.33و پشتبند وسطی را ساخت تا در میان تختهها از سر تا سر بگذرد.34تختهها را به طلا پوشانید، و حلقههای آنها را از طلا ساخت تا برای پشتبندها، خانهها باشد، و پشتبندها را به طلا پوشانید.35و حجاب را از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده ساخت، و آن را با كروبیان از صنعت نساج ماهر ترتیب داد.36و چهار ستون از چوب شطیم برایش ساخت، و آنها را به طلا پوشانید و قلابهای آنها از طلا بود، و برای آنها چهار پایۀ نقره ریخت.37و پردهای برای دروازۀ خیمه از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده از صنعت طراز بساخت.38و پنج ستون آن و قلابهای آنها را ساخت و سرها و عصاهای آنها را به طلا پوشانید و پنج پایۀ آنها از برنج بود.
چادر ملاقات
چادر ملاقات یا خیمه پرستش که در بابهای پیشین ذکر شده است، در این باب ساخته میشود.
را ببینید)
موسی به سخن گفتن با قوم ادامه میدهد.
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در خروج ۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در خروج ۳۱: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
در اینجا از مهارت و توانایی به گونهای سخن به میان آمده است که گوی چیزی است که یهوه میتواند آن را درون یک فرد قرار دهد.
(آدرس را ببینید)ّ
«درست همانگونه که یهوه فرمان داده است»
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در خروج ۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در خروج ۳۱: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «ذهن» به فردی اشاره میکند که یهوه او را ماهر ساخته بود. ترجمه جایگزین: «که یهوه به ایشان مهارت داده بود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» به این فرد اشاره دارد. از دلی که به خدا پاسخ داده به گونهای سخن رفته که گویا آبی است که از توفان به خروش آمده است. ترجمه جایگزین: «که به خدا پاسخ داد»[ از این تشبیه در فارسی استفاده نشده است]
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «صنعتگران به موسی گفتند که قوم بسیار بیشتر از میزانی که به آن نیاز بود برای انجام آن کاری که یهوه فرمانِ انجامش را به آنها داده بود ، میآوردند»
(آدرس را ببینید)
«افرادی که بر روی قدس کار میکردند به موسی گفتند»
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این پردهها اوراقی پارچهای هستند که به یکدیگر بافته و دوخته شدهاند که بتوانند آویخته شده تا یک دیوار یا یک چادر را شکل دهند.
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در خروج ۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا ضمیر سوم شخص به بِصَلئیل اشاره دارد اما همه مردانی که بر روی قدس کار میکردند را هم شامل میشود.
حلقههایی از پارچه آبی
اینها بخشهای بزرگ و سنگین از پارچه بافته بودند که برای شکل دادن پوشش و دیوارهای جدا کننده خیمه به کار میرفتند. به روشی که این را در خروج ۲۶: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خرج ۲۶: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۵۰ قلّاب زرین»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۱۱ ... ساخت»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۳۰ ذراع»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«پنجاه حلقه»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۵۰ قلّاب برنزی»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۱۰ ذراع ...۱/۵ ذراع»
(آدرسهای ، و را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
میخ چوبی تکه کوچکی از چوب است که از ته این تخته بیرون زده است تا آن را نگاه دارد.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۴۰ پایه نقرهای»
(آدرس را ببینید)
«۲۰ قاب»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
زیر هرکدام و همه قابها دو پایه خواهد بود.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در سمتی که به سوی غرب است
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
برای گوشههایی که در پشت خیمه پرستش واقع هستند.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«در کل ۱۶ پایه»
(آدرس را ببینید)
زیر هر قاب و همه قابها دو پایه خواهد بود.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در سمت غربی
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
از یک سوی خیمه پرستش تا سوی دیگر آن
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۲۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۳۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا ضمیر سوم شخص به بِصَلئیل و کسانی که برای او کار میکنند اشاره دارد. «بِصَلئیل و مردانش ساختند»
یک پرده
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۶: ۳۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
1و بَصلئِیل، تابوت را از چوب شطیمساخت، طولش دو ذراع و نیم، و عرضش یك ذراع و نیم، و بلندیش یك ذراع ونیم.2و آن را به طلای خالص از درون و بیرون پوشانید. و برای آن تاجی از طلا بر طرفش ساخت.3و چهار حلقۀ زرین برای چهار قایمهاش بریخت، یعنی دو حلقه بر یك طرفش و دو حلقه بر طرف دیگر.4و دو عصا از چوب شطیم ساخته، آنها را به طلا پوشانید.5و عصاها را در حلقهها بر دو جانب تابوت گذرانید، برای برداشتن تابوت.6و كرسی رحمت را از طلای خالص ساخت. طولش دو ذراع و نیم، و عرضش یك ذراع و نیم.7و دو كروبی از طلا ساخت. و آنها را بر هر دو طرف كرسی رحمت از چرخكاری ساخت.8یك كروبی بر این طرف و كروبی دیگر بر آن طرف، و از كرسی رحمت، كروبیان را بر هر دو طرفش ساخت.9و كروبیان بالهای خود را بر زبر آن پهن میكردند، و به بالهای خویش كرسی رحمت را میپوشانیدند، و رویهای ایشان به سوی یكدیگر میبود، یعنی رویهای كروبیان به جانب كرسی رحمت میبود.10و خوان را از چوب شطیم ساخت. طولش دو ذراع، و عرضش یك ذراع، و بلندیش یك ذراع و نیم.11و آن را به طلای خالص پوشانید، و تاجی زرین گرداگردش ساخت.12و حاشیهای به مقدار چهار انگشت گرداگردش ساخت، و تاجی زرین گرداگرد حاشیه ساخت.13و چهار حلقۀ زرین برایش ریخت، و حلقهها را بر چهار گوشهای كه بر چهار قایمهاش بود گذاشت.14و حلقهها مقابل حاشیه بود، تا خانههای عصاها باشد، برای برداشتن خوان.15و دو عصا را از چوب شطیم ساخته، آنها را به طلا پوشانید، برای برداشتن خوان.16و ظروفی را كه بر خوان میبوداز صحنها و كاسهها و پیالهها و جامهایش كه بدانها هدایای ریختنی میریختند، از طلای خالص ساخت.17و چراغدان را از طلای خالص ساخت. از چرخكاری، چراغدان را ساخت، و پایهاش و شاخههایش و پیالههایش و سیبهایش و گلهایش از همین بود.18و از دو طرفش شش شاخه بیرون آمد، یعنی سه شاخۀ چراغدان از یك طرف، و سه شاخۀ چراغدان از طرف دیگر.19و سه پیالۀ بادامی با سیبی و گلی در یك شاخه، و سه پیالۀ بادامی و سیبی و گلی بر شاخۀ دیگر، و همچنین برای شش شاخهای كه از چراغدان بیرون میآمد.20و بر چراغدان چهار پیالۀ بادامی با سیبها و گلهای آن.21و سیبی زیر دو شاخۀ آن، و سیبی زیر دو شاخۀ آن، و سیبی زیر دو شاخۀ آن، برای شش شاخهای كه از آن بیرون میآمد.22سیبهای آنها و شاخههای آنها از همین بود، یعنی همه از یك چرخكاری طلای خالص.23و هفت چراغش و گلگیرهایش و سینیهایش را از طلای خالص ساخت.24از یك وزنه طلای خالص آن را با همۀ اسبابش ساخت.25و مذبح بخور را از چوب شطیم ساخت، طولش یك ذراع، و عرضش یك ذراع مربع، و بلندیش دو ذراع، و شاخهایش از همان بود.26و آن را به طلای خالص پوشانید، یعنی سطحش و طرفهای گرداگردش، و شاخهایش، و تاجی گرداگردش از طلای خالص ساخت.27و دو حلقۀ زرین برایش زیر تاج بر دو گوشهاش بر دوطرفش ساخت، تا خانههای عصاها باشد برای برداشتنش به آنها.28و عصاها را از چوب شطیم ساخته، آنها را به طلا پوشانید.29و روغن مسح مقدس و بخور معطر طاهر را از صنعت عطار ساخت.
صندوق عهد
صندوق عهد که در بابهای پیشین ذکر شده است، در این باب ساخته میشود. تزیینات دیگر مسکن نیز در این باب ساخته میشوند.
را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در خروج ۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
یک ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲.۵ ذراع ... ۱.۵ ذراع» یا «۱۱۵ سانتیمتر ... ۶۹ سانتیمتر»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
از این چهار تکه چوب که که صندوق عهد بر آنها تکیه میزند به گونهای سخن آمده که گویی آنها پاهای انسان یا حیوان هستند.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اگرچه ضمیر سوم شخص به «بِصَلئیل» اشاره دارد، این ضمیر ممکن است همه کارگرانی که با او همکاری میکردند را نیز شامل شود.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یک ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲.۵ ذراع ... ۱.۵ ذراع» یا «۱۱۵ سانتیمتر ... ۶۹ سانتیمتر»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « او آنها را یکپارچه ساخت»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
بِصَلئیل مجسمههای کروبیان را به گونهای نصب کرد که گویی آنها کروبیان واقعی هستند که بالهای خود را گُسترانده و بر جایگاه کفاره سایه افکندهاند. ترجمه جایگزین: «آنها این مخلوقات بالدار را نصب کردند تا که بالهایشان یکدیگر را لمس نماید و بر آن گسترده باشد»
(آدرس را ببینید)
«چهرههای این کروبیان به سوی یکدیگر بود و به همان سو مینگریستند»
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یک ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲ ذراع ... ۱ ذراع ... ۱.۵ ذراع» یا «۹۲ سانتیمتر ... ۴۶ سانتیمتر ... ۶۹ سانتیمتر)
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این عرض دست یک مرد در حالتی بود که انگشتانش را باز کرده باشد.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
از این چهار تکه چوب که که صندوق عهد بر آنها تکیه میزند به گونهای سخن آمده که گویی آنها پاهای انسان یا حیوان هستند.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بِصَلئیل حلقهها را متصل کرد»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۲۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تنها کاسهها و تنگها برای ریختن هدایا به کار میرفتند. ترجمه جایگزین: «بشقابها و جامها، و همچنین کوزهها و کاسهها که کاهنان برای ریختن هدایا از آن استفاده میکردند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساخت مسکن و وسایل ادامه میدهند.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «او جامها، پایههای برگدارش و گلهایش را به صورت یکپارچه با چراغدان ساخت»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « او سه جام همانند شکوفههای بادام ساخت»
(آدرس را ببینید)
شکوفه بادام گلی سفید یا صورتی با پنج گلبرگ است که بر روی درخت بادام میروید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار جام قرار داشت که بِصَلئیل به گونهای ساخت که شبیه شکوفههای بادام باشند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که او به صورت یکپارچه با چراغدان ساخت»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۷ تا ۳۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساخت مسکن و وسایل ادامه میدهند.
این ابزاری است که از دو میله چوبی یا فلزی ساخته شده که از یک سر به هم متصل شدهاند و برای برداشتن اشیا به کار میرفت.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۵: ۳۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۳۳ کیلو»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۳۰: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۳۰: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساخت مسکن و وسایل ادامه میدهند.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا به مذبح متصل باشند»[ در فارسی به شیوهای متفاوت بیان شده]
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۳۰: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۳۰: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این را در خروج ۲۵: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
عطار فردی است که در ترکیب نمودن ادویهها و روغنها ماهر است.
1و مذبح قربانی سوختنی را از چوب شطیم ساخت. طولش پنج ذراع، و عرضش پنج ذراع مربع، و بلندیش سه ذراع.2و شاخهایش را بر چهار گوشهاش ساخت. شاخهایش از همان بود و آن را از برنج پوشانید.3و همۀ اسباب مذبح را ساخت، یعنی: دیگها و خاكاندازها و كاسهها و چنگالها و مِجْمَرها و همۀ ظروفش را از برنج ساخت.4و برای مذبح، آتشدانی مشبك از برنج ساخت، كه زیر حاشیهاش بطرف پایین تا نصفش برسد.5و چهار حلقه برای چهار سر آتشدان برنجین ریخت، تا خانههای عصاها باشد.6و عصاها را از چوب شطیم ساخته، آنها را به برنج بپوشانید.7و عصاها را در حلقهها بر دو طرف مذبح گذرانید، برای برداشتنش به آنها، و مذبح را از چوبها مجوف ساخت.8و حوض را از برنج ساخت، و پایهاش را از برنج از آینههای زنانی كه نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع برای خدمت جمع میشدند.9و صحن را ساخت كه برای طرف جنوبی به سمت یمانی، پردههای صحن از كتان نازك تابیده شده صد ذراعی بود.10ستونهای آنها بیست بود، و پایههای آنها بیست بود، از برنج و قلابهای آنها و پشتبندهای آنها از نقره.11و برای طرفشمالی صد ذراعی بود، و ستونهای آنها بیست از برنج، و قلابهای ستونها و پشتبندهای آنها از نقره بود.12و برای طرف غربی، پردههای پنجاه ذراعی بود، و ستونهای آنها ده و پایههای آنها ده، و قلابها و پشت بندهای ستونها از نقره بود.13و برای طرف شرقی به سمت طلوع، پنجاه ذراعی بود.14و پردههای یك طرف دروازه پانزده ذراعی بود، ستونهای آنها سه و پایههای آنها سه.15و برای طرف دیگر دروازۀ صحن از این طرف و از آن طرف پردهها پانزده ذراعی بود، ستونهای آنها سه و پایههای آنها سه.16همۀ پردههای صحن به هر طرف از كتان نازك تابیده شده بود.17و پایههای ستونها از برنج بود، و قلابها و پشتبندهای ستونها از نقره، و پوشش سرهای آنها از نقره، و جمیع ستونهای صحن به پشتبندهای نقره پیوسته شده بود.18و پردۀ دروازۀ صحن از صنعت طراز از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده بود. طولش بیست ذراع، و بلندیش به عرض پنج ذراع موافق پردههای صحن.19و ستونهای آنها چهار، و پایههای برنجین آنها چهار، و قلابهای آنها از نقره، و پوشش سرهای آنها و پشتبندهای آنها از نقره بود.20و همۀ میخهای مسكن و صحن، به هر طرف از برنج بود.21این است حساب مسكن، یعنی مسكن شهادت، چنانكه حسب فرمان موسی به خدمت لاویان، به توسط ایتاماربن هارون كاهن حساب آن گرفته شد.22و بصلئیل بن اوری بن حور از سبطیهودا، آنچه را كه خداوند به موسی امر فرموده بود بساخت.23و با وی اُهُولِیاب بن اخیسامك از سبط دان بود، نقاش و مخترع و طراز در لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك.24و تمام طلایی كه در كار صرف شد، یعنی در همه كار قدس، از طلای هدایا بیست و نه وزنه و هفتصد و سی مثقال موافق مثقال قدس بود.25و نقرۀ شمرده شدگان جماعت صد وزنه و هزار و هفتصد و هفتاد و پنج مثقال بود، موافق مثقال قدس.26یك درهم یعنی نیم مثقال موافق مثقال قدس، برای هر نفری از آنانی كه به سوی شمردهشدگان گذشتند، از بیست ساله و بالاتر، كه ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر بودند.27و اما آن صد وزنۀ نقره برای ریختن پایههای قدس و پایههای پرده بود. صد پایه از صد وزنه یعنی یك وزنه برای یك پایه.28و از آن هزار و هفتصد و هفتاد و پنج مثقال قلابها برای ستونها ساخت، و سرهای آنها را پوشانید، و پشتبندها برای آنها ساخت.29و برنج هدایا هفتاد وزنه و دو هزار و چهارصد مثقال بود.30و از آن پایههای دروازۀ خیمۀ اجتماع، و مذبح برنجین، و شبكۀ برنجین آن و همۀ اسباب مذبح را ساخت.31و پایههای صحن را به هر طرف، و پایههای دروازۀ صحن و همۀ میخهای مسكن و همۀ میخهای گرداگرد صحن را.
مذبح در این باب ساخته میشود. وسایل دیگری هم در مسکن وجود دارند که در این باب آماده میشوند.
را ببینید)
فهرست مصالحی که استفاده میشود در نظر گرفته شده است تا به خواننده درکی از ابعاد مسکن دهد. این میبایست خواننده را با شگفتی از قدرت یهوه پر سازد.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «او این شاخها را یکپارچه ساخت»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج۲۷: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۴ و خروج۲۷: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن مسکن و وسایل آن ادامه میدهند.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که در زیر لبه جای دادند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن مسکن و وسایل آن ادامه میدهند.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۷ - ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
یک تکه چوب هموار و بلند که از یک تخته ضخیمتر است.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن مسکن و وسایل آن ادامه میدهند.
این پایه تکیهگاه لگن برنزی بود. به روشی که این را در خروج ۳۰: ۱۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این برنز از آینههای ذکرشده تهیه میشد. این را میتوان به صورت واضح در ترجمه نوشت. ترجمه جایگزین: «برنز لگن که از آینهها به دست آمده بود»
(آدرس را ببینید)
یک آینه تکهای فلز یا شیشه جلا داده شده است که تصویر را باز میتاباند.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن مسکن و وسایل آن ادامه میدهند.
«۱۰۰»
(آدرس را ببینید)
یک ذراع برابر یا ۴۶ سانتیمتر است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج۲۷: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۲۰»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۱۰۰ ... ۲۰»
(آدرس را ببینید)
یک ذراع برابر یا ۴۶ سانتیمتر است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج۲۷: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۵۰ ... ۱۰»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۵۰»
(آدرس را ببینید)
یک ذراع برابر یا ۴۶ سانتیمتر است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۱۵ ... ۳»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۱۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بِصَلئیل وکارگران همه پردههای پیرامون حیاط را از کتان نازک ساختند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بِصَلئیل و کارگران پایههای ستونها را از برنز ساختند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها قلابها، میلههای ستونها و پوشش سرهای ستونها را از نقره ساختند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها ستونهای حیاط را با نقره پوشاندند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۱۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۲۰ ... ۵»
(آدرس را ببینید)
یک ذراع برابر یا ۴۶ سانتیمتر است.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها این پارچه را از ساختند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج۲۷: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۴»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها پوشش سرهای ستونها و میلهها را از نقره ساختند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۷: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها همه میخهای چادر خیمه پرستش و حیاط را از برنز ساختند»
(آدرس را ببینید)
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن مسکن و وسایل آن ادامه میدهند.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که موسی لاویان را به نوشتن آن راهنمایی کرد»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در خروج ۶: ۲۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«بِصَلئیل» و «اوری» نامهای مردان هستند. به روشی که این را در خروج۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«هرچه یهوه به موسی گفت تا انجام دهد»
«اُهولیاب» «اخیسامَک» نامهای مردان هستند. به روشی که این را در خروج ۳۱: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«به عنوان حکاک و قلابدوزی ماهر»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همه طلایی که قوم برای این کار به کار بردند»
(آدرس را ببینید)
هر قنطار حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «۲۹ قنطار» یا «حدود ۹۶۰کیلوگرم»
(آدرسهای و را ببینید)
هر شِکِل برابربا ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «هفتصد و سی شِکِل» یا «حدود ۸ کیلوگرم».
(آدرس و را ببینید)
از قرار معلوم شِکِلهایی در بیش از یک وزن، درآن زمان وجود داشته است. این مشخص میکند که کدام یک قرار بوده استفاده شود. به روشی که این را در خروج ۳۰: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
هر قنطار حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «۱۰۰ قنطار» یا «حدود ۳۳۰ کیلوگرم»
(آدرسهای و را ببینید)
هر شِکِل برابربا ۱۱ گرم است. یکهزار و هفتصد و هفتاد و پنج شِکِل» یا «حدود ۲۰ کیلوگرم»
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نقرهای که جماعت داد»
(آدرس را ببینید)
یک بِکا معادل با نیم شِکِل است.
(آدرس را ببینید)
هر شِکِل برابر یا ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «نیم شِکِل» یا «پنج و نیم گرم» یا ۵.۵ گرم»
(آدرسهای و را ببینید)
هر مردی که ۲۰ساله یا بیشتر بود در این سرشماری شامل میشد و لازم بود که نیم شِکِل بدهد.
«۲۰ ساله»
(آدرس را ببینید)
هر قنطار حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «کارگران ۱۰۰ قنطار نقره را ریختهگری کردند» یا «کارگران ۳,۳۰۰ کیلوگرم نقره ریختهگری کردند»
(آدرسهای و را ببینید)
«۱۰۰قنطار»
(آدرس را ببینید)
«یک هزار وهفتصد و هفتاد و پنج شِکِل»
(آدرس را ببینید)
هر شِکِل یک واحد وزن برابر یا ۱۱ گرم است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.به روشی که این را در خروج ۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«۷۰ قنطار و دوهزار و چهارصد شِکِل». این حدود ۲۳۰۰ کیلو خواهد بود.
(آدرس و را ببینید)
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن مسکن و وسایل آن ادامه میدهند.
این قابی از میلههای متقاطع برای نگهداشتن چوب در حین سوختن بود. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها میخهای تیز برنزی هستند که برای محکم کردن گوشههای یک چادر به زمین به کار میرفتند. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
1و از لاجورد و ارغوان و قرمز رختهایبافته شده ساختند، برای خدمت كردن در قدس، و رختهای مقدس برای هارون ساختند، چنانكه خداوند به موسی امر نموده بود.2و ایفود را از طلا و لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده، ساخت.3و تنگههای نازك از طلا ساختند و تارها كشیدند تا آنها را در میان لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك به صنعت نساج ماهر ببافند.4و كتفهای پیوسته شده برایش ساختند، كه بر دو كنار پیوسته شد.5و زنار بسته شدهای كه بر آن بود از همان پارچه و از همان صنعت بود، از طلا و لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.6و سنگهای جزع مرصع در دو طوق طلا، و منقوش به نقش خاتم، موافق نامهای بنیاسرائیل درست كردند.7آنها را بر كتفهای ایفود نصب كرد، تا سنگهای یادگاری برای بنیاسرائیل باشد، چنانكه خداوند به موسی امر فرمودهبود.8و سینهبند را موافق كار ایفود از صنعت نساج ماهر ساخت، از طلا و لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان نازك تابیده شده.9و آن مربع بود و سینهبند را دولا ساختند طولش یك وجب و عرضش یك وجب دولا.10و در آن چهار رسته سنگ نصب كردند، رستهای از عقیق سرخ و یاقوت زرد و زمرد. این بود رستۀ اول.11و رستۀ دوم از بهرمان و یاقوت كبود و عقیق سفید.12و رستۀ سوم از عین الهر و یشم و جمست.13و رستۀ چهارم از زبرجد و جزع و یشب در ترصیعۀ خود كه به دیوارهای طلا احاطه شده بود.14و سنگها موافق نامهای بنیاسرائیل دوازده بود، مطابق اسامی ایشان، مثل نقش خاتم، هر یكی به اسم خود برای دوازده سبط.15و بر سینهبند زنجیرهای تابیده شده، مثل كار طنابها از طلای خالص ساختند.16و دو طوق زرین و دو حلقۀ زرین ساختند و دو حلقه را بر دو سر سینهبندگذاشتند.17و آن دو زنجیر تابیده شدۀ زرین را در دو حلقهای كه بر سرهای سینهبند بود، گذاشتند.18و دو سر دیگر آن دو زنجیر را بر دو طوق گذاشتند، و آنها را بر دو كتف ایفود در پیش نصب كردند.19و دو حلقۀ زرین ساختند، آنها را بر دو سر سینهبند گذاشتند، بر كناری كه بر طرف اندرونی ایفود بود.20و دو حلقۀ زرین دیگر ساختند، و آنها را بر دو كتف ایفود، به طرف پایین، از جانب پیش، مقابل پیوستگیش بالای زنار ایفود گذاشتند.21و سینهبند را به حلقههایش با حلقههای ایفود به نوار لاجوردی بستند، تا بالای زنار ایفود باشد. و سینهبند از ایفود جدا نشود، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.22و ردای ایفود را از صنعت نساج، تماماً لاجوردی ساخت.23و دهنهای در وسط ردا بود، مثل دهنۀ زره با حاشیهای گرداگرد دهنه تا دریده نشود.24و بر دامن ردا، انارها از لاجورد و ارغوان و قرمز و كتان تابیده شده ساختند.25و زنگولهها از طلای خالص ساختند. و زنگولهها را در میان انارها بر دامن ردا گذاشتند، گرداگردش در میان انارها.26و زنگولهای و اناری، و زنگولهای و اناری گرداگرد دامن ردا برای خدمت كردن، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.27و پیراهنها را برای هارون و پسرانش از كتان نازك از صنعت نساج ساختند.28و عمامه را از كتان نازك و دستارهای زیبا را از كتان نازك، و زیرجامههای كتانی را از كتان نازك تابیده شده.29و كمربند را از كتان نازك تابیده شده، و لاجورد و ارغوان و قرمز از صنعت طراز، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.30و تنگۀ افسر مقدس را از طلای خالص ساختند، و بر آن كتابتی مثل نقشخاتم مرقوم داشتند: قدوسیت برای یهوه.31و بر آن نواری لاجوردی بستند تا آن را بالای عمامه ببندنـد، چنانكه خداوند به موسـی امر فرموده بود.32پس همۀ كار مسكن خیمۀ اجتماع تمام شد، و بنیاسرائیل ساختند. موافق آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل نمودند.33و مسكن خیمه را نزد موسی آوردند، با همۀ اسبابش و تكمهها و تختهها و پشتبندها و ستونها و پایههایش.34و پوشش از پوست قوچ سرخشده و پوشش از پوست خز و حجاب ستر.35و تابوت شهادت و عصاهایش و كرسی رحمت.36و خوان و همۀ اسبابش و نانِ تَقْدِمِه.37و چراغدان طاهر و چراغهایش، چراغهای آراسته شده و همۀ اسبابش، و روغن برای روشنایی.38و مذبح زرین و روغن مسح و بخور معطر و پرده برای دروازۀ خیمه.39و مذبح برنجین و شبكۀ برنجین آن، و عصاهایش و همۀ اسبابش و حوض و پایهاش.40و پردههای صحن و ستونها و پایههایش و پردۀ دروازۀ صحن، و طنابهایش و میخهایش و همۀ اسباب خدمت مسكن برای خیمۀ اجتماع.41و رختهای بافته شده برای خدمت قدس، و رخت مقدس برای هارون كاهن، و رختها برای پسرانش تا كهانت نمایند.42موافق آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، بنیاسرائیل همچنین تمام كار را ساختند.43و موسی تمام كارها را ملاحظه كرد، و اینك موافق آنچه خداوند امر فرموده بود ساخته بودند، همچنین كرده بودند. و موسی ایشان را بركت داد.
لباس مقدس
لباس ویژه مقدس ذکر شده در بابهای پیشین در این باب با جزییاتی درست تهیه میشود.
را ببینید)
تیم کاری بِصَلئیل به ساخت جامههای کاهنان منتقل میشوند.
ضمیر سوم شخص به بِصَلئیل، اُهولیاب و دیگر کارگران اشاره دارد.
«درست همانگونه که یهوه به موسی گفت تا انجام دهد»
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
این نام یک مرد است. به روشی که این را در خروج ۳۱: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:«آنها آن را از کتان تابیده نازک به صورت یکپارچه با ایفود ساختند»
آدرس را ببینید)
«درست همانگونه که یهوه به موسی گفته بود تا انجام دهد». به روشی که این عبارت را در خروج ۳۹: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۱۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«درست همانگونه که یهوه به موسی گفته بود تا انجام دهد». به روشی که این عبارت را در خروج ۳۹: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۱۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
«بِصَلئیل ساخت» یا «بِصَلئیل و کارگرانش ساختند»
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
«کارگران ... در سینهبند نصب کردند»
ممکن است برخی زبانها برای تک تکِ این سنگها واژه معادلی نداشته باشند. حقیقت مهم این است که این سنگها ارزشمند بوده و با یکدیگر متفاوت بودند. به روشی که اینها را در خروج ۲۸: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
ممکن است برخی زبانها برای تک تکِ این سنگها واژه معادلی نداشته باشند. حقیقت مهم این است که این سنگها ارزشمند بوده و با یکدیگر متفاوت بودند. به روشی که اینها را در خروج ۲۸: ۱۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
ممکن است برخی زبانها برای تک تکِ این سنگها واژه معادلی نداشته باشند. حقیقت مهم این است که این سنگها ارزشمند بوده و با یکدیگر متفاوت بودند. به روشی که اینها را در خروج ۲۸: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
ممکن است برخی زبانها برای تک تکِ این سنگها واژه معادلی نداشته باشند. حقیقت مهم این است که این سنگها ارزشمند بوده و با یکدیگر متفاوت بودند. به روشی که اینها را در خروج ۲۸: ۲۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:«آنها این سنگها را در نگیندانهای طلایی نصب کردند»
آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۳ - ۲۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
«زنجیرهایی که از طلای خالص ساخته شده و مانند طناب به هم بافته شدهاند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این کمربندی برای لباس، ساخته از رشتههای باریک کتانی بود که به همدیگر دوخته شده بودند تا رشتهای محکمتر را تشکیل دهند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:«تا بتوانند آن را متصل کنند»
آدرس را ببینید)
این منفی در منفی را میتوان به شکل جملهای مثبت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «سینهبند باید متصل به ایفود بماند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۳۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۳۴ - ۳۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساخت جامههای کاهنان به همان شکل که در خروج ۲۸: ۳۴ - ۳۵ فرمان داده شده، ادامه میدهند.
اینها زنگهایی کوچک بودند.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۳۴ - ۳۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۳۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهد.
این پوششی برای سر مردان است که از پیچاندن نوار پارچهای دراز به دور سر به دست میآید. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
دستارپیشانیبند] نوار تزیینی باریکی ساخته شده از پارچه است که به دور سر و بالای چشمان بسته میشود. به روشی که این را در [خروج ۲۸: ۴۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها لباس زیری هستند که بین لباس اصلی و پوست پوشیده میشدند. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «لباسزیر»
(آدرس را ببینید)
تکهای از پارچه که به دور کمر پوشیده شده یا از میان سینه آویخته میشود. به روشی که این را در خروج ۲۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸: ۳۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به ساختن جامههای کاهنان ادامه میدهند.
این تاجی حکاکی شده از طلای ناب بود. به روشی که این را در خروج ۲۹: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که بسیاری از این واژهها را در خروج ۲۸؛ ۳۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اسرائیلیان ساختن چیزهایی را که یهوه در خروج ۳۵: ۴ - ۹ و خروج ۳۵: ۱۰ - ۱۲ فرمان ساختن آنها را داده بود، تمام میکنند.
«مسکن» و «خیمه ملاقات[ خیمه اجتماع]» چیزی یکسان هستند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پس قوم اسرائیل همه کار خیمه پرستش را به پایان رساندند»
(آدرسهای و را ببینید)
این قلابها درون حلقهها جای میگیرند تا پردهها را به یکدیگر متصل نگه دارند. به روشی که اینها را در خروج ۲۶: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
اینها اشیائی سنگین هستند که بر روی زمین قرار میگیرند و مانع حرکت اشیا متصل به خود میشوند. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۳۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این عبارت را در خروج ۲۵: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این سرپوشی است که بر روی بالای صندوقچه جایی که پیشکش کفاره تقدیم میشد، قرار میگیرد. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به حاضر کردن همه چیزهایی که برای موسی ساختند، ادامه میدهند.
این نان معرف حضور خدا بود. به روشی که این را در خروج ۲۵: ۳۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این قابی از میلههای متقاطع است که چوب را در حین سوختن نگاه میدارد. به روشی که این را در خروج ۲۷: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تیم کاری بِصَلئیل به حاضر کردن همه چیزهایی که برای موسی ساختند، ادامه میدهند.
«قوم اسرائیل ... آوردند»
این دو به یک مکان اشاره دارند.
«و قوم نیز»
واژه «اینک» در اینجا توجه را به اطلاعاتی که پس از آن میآید جلب میکند.
«آنها این کار را به روشی که یهوه به آنها فرمان داده بود، انجام دادند»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«در غُرّۀ ماه اول مسكن خیمۀ اجتماع را برپا نما.3و تابوت شهادت را در آن بگذار. و حجاب را پیش تابوت پهن كن.4و خوان را درآورده، چیزهایی را كه میباید، بر آن ترتیب نما. و چراغدان را درآور و چراغهایش را آراسته كن.5و مذبح زرین را برای بخور پیش تابوت شهادت بگذار، و پردۀ دروازه را بر مسكن بیاویز.6و مذبح قربانی سوختنی را پیش دروازۀ مسكن خیمۀ اجتماع بگذار.7و حوض را در میان خیمۀ اجتماع و مذبح بگذار، و آب در آن بریز.8و صحن را گرداگرد برپا كن. و پردۀ دروازۀ صحن را بیاویز.9و روغن مسح را گرفته، مسكن را با آنچه در آن است مسح كن، و آن را با همۀ اسبابش تقدیس نما تا مقدس شود.10و مذبح قربانی سوختنی را با همۀ اسبابش مسح كرده، مذبح را تقدیس نما. و مذبح، قدس اقداس خواهد بود.11و حوض را با پایهاش مسح نموده، تقدیس كن.12و هارون و پسرانش را نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع آورده، ایشان را به آب غسل ده.13و هارون را به رخت مقدس بپوشان، و او را مسح كرده، تقدیس نما، تا برای من كهانت كند.14و پسرانش را نزدیك آورده، ایشان را به پیراهنها بپوشان.15و ایشان را مسح كن، چنانكه پدر ایشان را مسح كردی تا برای من كهانت نماید. و مسح ایشان هر آینه برای كهانت ابدی در نسلهای ایشان خواهد بود.»16پس موسی موافق آنچه خداوند او را امر فرموده بود كرد، و همچنین به عمل آورد.17و واقع شد در غُرّۀ ماه اول از سال دوم كه مسكن برپا شد،18و موسی مسكن را برپا نمود، وپایههایش را بنهاد و تختههایش را قایم كرد، و پشت بندهایش را گذاشت، و ستونهایش را برپا نمود،19و خیمه را بالای مسكن كشید، و پوشش خیمه را بر زبر آن گسترانید، چنانكه خداوند به موسی امر نموده بود.20و شهادت را گرفته، آن را در تابوت نهاد، و عصاها را بر تابوت گذارد، و كرسی رحمت را بالای تابوت گذاشت.21و تابوت را به مسكن درآورد، و حجاب ستر را آویخته، آن را پیش تابوت شهادت كشید. چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.22و خوان را در خیمۀ اجتماع به طرف شمالی مسكن، بیرون حجاب نهاد.23و نان را به حضور خداوند بر آن ترتیب داد، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.24و چراغدان را در خیمۀ اجتماع، مقابل خوان به طرف جنوبی مسكن نهاد.25و چراغها را به حضور خداوند گذاشت، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.26و مذبح زرین را در خیمۀ اجتماع، پیش حجاب نهاد.27و بخور معطر بر آن سوزانید، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.28و پردۀ دروازۀ مسكن را آویخت.29و مذبح قربانی سوختنی را پیش دروازۀ مسكن خیمۀ اجتماع وضع كرد، و قربانی سوختنی و هدیه را بر آن گذرانید، چنانكهخداوند به موسـی امر فرمـوده بود.30و حوض را در میان خیمۀ اجتماع و مذبـح وضـع كرده، آب برای شستن در آن بریخت.31و موسی و هارون و پسرانش دست و پای خود را در آن شستند.32وقتی كه به خیمۀ اجتماع داخل شدند و نزد مذبح آمدند شست و شو كردند، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.33و صحن را گرداگرد مسكن و مذبح برپا نمود، و پردۀ دروازۀ صحن را آویخت. پس موسی كار را به انجام رسانید.34آنگاه ابر، خیمۀ اجتماع را پوشانید و جلال خداوند مسكن را پر ساخت.35و موسی نتوانست به خیمۀ اجتماع داخل شود، زیراكه ابر بر آن ساكن بود، و جلال خداوند مسكن را پر ساخته بود.36و چون ابر از بالای مسكن برمیخاست، بنیاسرائیل در همۀ مراحل خود كوچ میكردند.37و هرگاه ابر برنمیخاست، تا روز برخاستن آن، نمیكوچیدند.38زیرا كه در روز، ابر خداوند بر مسكن و در شب، آتش بر آن میبود، در نظر تمامی خاندان اسرائیل، در همۀ منازل ایشان.
این باب تکراری است و میبایست به صورت دنبالهای از دستورها خوانده شود. این تکرار رخ داده تا نشان دهد که موسی نسبت به همه جزییات دستور یهوه مطیع بود.
«جلال یهوه خیمه پرستش را پر کرد»
این عبارت نشان میدهد که یهوه به روشی ویژه درون مسکن شروع به ساکن شدن در میان اسرائیل کرد.
و را ببینید)
این سال نو معرف زمانی است که خدا قوم خودش را از مصر رهانید. این معادل با نیمه ماه مارچ در گاهشمارهای غربی است.
(آدرسهای و را ببینید)
** یهوه** به سخن گفتن با موسی درباره آنچه قوم باید انجام دهند، ادامه میدهد.
«صندوق فرمانهای عهد را در صندوق مقدس قرار بده»
«صندوق را پشت پرده قرار بده»
یهوه به سخن گفتن با موسی درباره آنچه قوم باید انجام دهند، ادامه میدهد.
این به «صندوق مقدس» اشاره دارد.
یهوه به سخن گفتن با موسی درباره آنچه قوم باید بکنند، ادامه میدهد.
«همه چیزهایی که بخشی از آن هستند»
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
موسی این کارها را خود انجام خواهد داد.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که تو برای من تقدیس نمودهای»
(آدرس را ببینید)
یهوه به سخن گفتن با موسی ادامه میدهد.
«در میان نسلهای فرزندانشان» به روشی که عبارتی مشابه را در خروج ۱۲: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که قوم مسکن را برپا کردند»
(آدرس را ببینید)
این دقیقاً به یک سال پس از زمانی که خدا قوم خود را از مصر رهانید، اشاره میکند. این در میانه ماه مارچ در گاهشمارهای غربی رخ میدهد. به روشی که این را در خروج ۴۰: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرسهای و را ببینید)
این دومین سال پس از زمانی است که یهوه قوم خود را از مصر بیرون آورد.
(آدرس را ببینید)
موسی رهبر بود. قوم به او در برپا نمودن خیمه پرستش یاری رساندند.
(آدرس را ببینید)
یک تکه محکم چوب عمودی که به عنوان تکیهگاه به کار میرود.
موسی رهبر بود. او کارگرانی داشت که به او یاری میرساندند.
«در جلوی»
موسی کارگرانش را راهنمایی میکرد تا چراغدان را حمل کنند. این را میتوان به صورت روشن در ترجمه آورد. ترجمه جایگزین: «کارگران موسی چراغدان را درون خیمه مقدس قرار دادند»
(آدرس را ببینید)
این پرده قدس را از قدسالاقداس جدا میکرد. این را میتوان به صورت روشن در ترجمه آورد. ترجمه جایگزین: «در جلوی پردهای که قدس را از قدسالاقداس جدا مینمود»
(آدرس را ببینید)
آنها با آبی که از این حوض بود شستشو کردند. این را میتوان به صورت روشن در ترجمه آورد. ترجمه جایگزین: «دستهای و پاهای خود را با آب این حوض شستند»
(آدرس را ببینید)
«به همچنین»
«حضور پرجلال یهوه ... پرنمود»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «از ... به بالا برخواست»[در فارسی انجام شده است]
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که آن برمیخواست»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند موسی را خواند، و او را از خیمۀ اجتماع خطاب كرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: هرگاه كسی از شما قربانی نزد خداوند بگذراند، پس قربانی خود را از بهایم یعنی از گاو یا از گوسفند بگذرانید.3اگر قربانی او قربانی سوختنی از گاو باشد، آن را نر بیعیب بگذارند، و آن را نزد در خیمۀ اجتماع بیاورد تا به حضور خداوند مقبول شود.4و دست خود را بر سر قربانی سوختنی بگذارد، و برایش مقبول خواهد شد تا بجهت او كفاره كند.5پس گاو را به حضور خداوند ذبح نماید، و پسران هارون كَهَنه خون را نزدیك بیاورند، و خون را بر اطراف مذبح كه نزد در خیمۀ اجتماع است بپاشند.6و پوست قربانی سوختنی را بكَنَد و آن را قطعهقطعه كند.7و پسران هارونِ كاهن آتش بر مذبح بگذارند، و هیزم بر آتش بچینند.8و پسران هارونِ كَهَنه قطعهها و سر و پیه را بر هیزمی كه بر آتش روی مذبح است بچینند.9و احشایش و پاچههایش را به آب بشویند، و كاهن همه را بر مذبح بسوزاند، برای قربانی سوختنی و هدیۀ آتشین و عطر خوشبو بجهت خداوند .10و اگر قربانی او از گله باشد خواه از گوسفند خواه از بز بجهت قربانی سوختنی، آن را نر بیعیب بگذراند.11و آن را به طرف شمالی مذبح به حضور خداوند ذبح نماید، و پسران هارون كهنه خونش را به اطراف مذبح بپاشند.12و آن را با سرش و پیهاش قطعهقطعه كند، و كاهن آنها را بر هیزمی كه بر آتش روی مذبح است بچیند.13و احشایش و پاچههایش را به آب بشوید، و كاهن همه را نزدیك بیاورد و بر مذبح بسوزاند، كه آن قربانی سوختنی و هدیۀ آتشین و عطر خوشبو بجهت خداوند است.14« و اگر قربانی او بجهت خداوند قربانی سوختنی از مرغان باشد، پس قربانی خود را از فاختهها یا از جوجههای كبوتر بگذراند.15و كاهن آن را نزد مذبح بیاورد و سرش را بپیچد و بر مذبح بسوزاند، و خونش بر پهلوی مذبح افشرده شود.16و چینهدانش را با فضلات آن بیرون كرده، آن را بر جانب شرقی مذبح در جای خاكستر بیندازد.17و آن را از میان بالهایش چاك كند و از هم جدا نكند، و كاهن آن را بر مذبح بر هیزمی كه بر آتش است بسوزاند، كه آن قربانی سوختنی و هدیۀ آتشین و عطر خوشبو بجهت خداوند است.
در زبان عبری، این باب با کلمه «و» شروع میشود که نشاندهنده ارتباط با کتاب قبلی یعنی (خروج) است. پنج کتاب اول کتاب مقدس را باید به عنوان یک کتاب واحد در نظر گرفت.
به منظور قربانی برای قوم، کاهن اول باید برای خودش کفاره کند تا خود را طاهر سازد. تنها آن موقع پاک به حساب خواهد آمد و اجازه قربانی گذراندن را خواهد یافت. حیوانات قربانی میبایست بینقص و از بهترین گله باشند. شخص اجازه نداشت حیوانی نامرغوب برای قربانی به حضور یهوه بیاورد. همچنین این قربانیها باید به طریقی خاص تقدیم میشدند.
and and )
این نام خدا است که در عهد عتیق با این نام خود را بر قومش آشکار کرده است. مراجعه کنید به صفحه ترجمۀ کلمات که در مورد نحوۀ ترجمه این کلمه نکاتی را ذکر کرده است.
«هرگاه یکی از شما» یا «هرگاه هر کدام از شما»
اینجا یهوه سخن گفتن با موسی را شروع میکند. سخنی که این چنین شروع میشوند «از خیمه اجتماع، بگو،» را میتوان بدون گنجاندن نقلقولی در نقلقولی دیگر ترجمه کرد. «از خیمه اجتماع به موسی گفت که به بنیاسرائیل بگوید: ‘هرگاه کسی»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند تا قربانیهایشان مورد قبول او باشد، با موسی صحبت میکند.
اینجا «او را» و «او» به شخصی که قربانی را به حضور یهوه میآورد اشاره میکند. آن را میتوان به عنوان دوم شخص همانطور که در کتاب لاویان ۱: ۲ آمده ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر قربانی تو ... تو باید بگذرانی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا یهوه آن را بپذیرد»
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند شناخته میشود، به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه، در واقع خود را تقدیم میکند؛ پس وقتی آن حیوان را میکشند خدا نیز گناهان شخص را میبخشد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس یهوه آن را در مکانش خواهد پذیرفت و گناهانش را خواهد آمرزید»
یهوه همچنان با موسی دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند، صحبت میکند.
اینجا «او» به شخصی که قربانی میکند اشاره دارد. این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات دوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس تو باید گاو را ذبح نمایی»
«در حضور یهوه»
این به طور ضمنی اشاره میکند که کاهنان هنگام ریختن خون حیوان آن را در کاسهای میریختند. سپس کاسه را با خون داخل آن میآوردند و آن را در مذبح به حضور یهوه تقدیم میکردند.
همانطور که در آیۀ ۱: ۹ مشخص شده، شخص باید قسمتهای داخلی و پاهای حیوان را نیز با آب بشوید. شخص باید این کار را پیش از دادن تکهها به کاهنان انجام دهد تا آن را بر مذبح بگذارند. شما میتوانید دستورالعملهای مربوط به شستن قسمتهای داخلی و پاها را شرح دهید، درست همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است.
اینجا «او» به شخصی که قربانی میکند اشاره دارد.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند تا قربانیهایشان مورد قبول او باشد، با موسی صحبت میکند.
این احتمالاً بدان معناست که کاهنان زغالهای داغ را بر مذبح گذاشتند و بعد از آن هیزم [چوب] را بر زغالها قرار دادند. شاید لازم باشد این ترتیب کلمات در این قسمت را تغییر دهید، درست همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «هیزم را بر مذبح بگذارند و آتش را روشن کنند»
این صفحه تعمداً خالی است.
آن شخص باید قبل از دادن تکهها به کاهنان برای گذاشتن آنها بر مذبح این کار را انجام دهد. شما میتوانید این را در انتهای کتاب لاویان آیۀ ۱: ۶ بیان کنید.
منظور شکم و رودهها است.
اینجا «او» به شخصی که قربانی میکند، اشاره دارد.
اینجا به نحوی از خوشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی سخن گفته شده که گویی یهوه از عطر خوشبوی قربانی سوختنی خشنود میشود.
یهوه به موسی گفت که قربانیها باید با آتش سوزانده شوند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانی سوختنی به جهت من»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
«در حضور یهوه»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
اینجا «او» به شخصی که قربانی را تقدیم میکند، اشاره دارد. این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات دوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس تو باید آن را قطعه قطعه کنی»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب لاویان ۱: ۷-۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب اعداد ۱: ۹ نگاه کنید.
«پس کاهن هر چیزی را بر مذبح بسوزاند»
اینجا به نحوی از خوشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی سخن گفته شده که گویی یهوه از عطر خوشبوی قربانی سوختنی خشنود میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
یهوه به موسی گفت که کاهنان باید قربانیهای خود را با آتش بسوزانند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانی سوختنی به حضور من باشد» یا «قربانی سوختنی به حضور یهوه باشد»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند، با موسی صحبت میکند.
«سرش را بپیچاند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس کاهن باید خونش را تخلیه کند»
«کاهن باید ...»
چینهدان، کیسهای در گلوی پرنده است که که غذای هضم نشده در آن ذخیره میشود.
اینجا «آن را» به چینهدان و فضولات آن اشاره میکند.
اینجا به نحوی از خشنودی یهوه از پرستنده حقیقی که قربانی تقدیم میکند سخن گفته شده که گویی خدا از عطر قربانی سوختنی خشنود میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانی سوختنی به جهت من است» یا «قربانی سوختنی به جهت یهوه است»
1« و هرگاه كسی قربانی هدیۀ آردی بجهت خداوند بگذراند، پس قربانی او از آرد نرم باشد، و روغن بر آن بریزد و كندر بر آن بنهد.2و آن را نزد پسران هارون كهنه بیاورد، و یك مشت از آن بگیرد یعنی از آرد نرمش و روغنش با تمامی كندرش و كاهن آن را برای یادگاری بسوزاند، تا هدیۀ آتشین و عطر خوشبو بجهت خداوند باشد.3و بقیۀ هدیۀ آردی از آن هارون و پسرانش باشد. این از هدایای آتشین خداوندقدساقداس است.4و هرگاه قربانی هدیۀ آردی پخته شدهای در تنور بگذرانی، پس قرصهای فطیر از آرد نرم سرشته شده به روغن، یا گِردههای فطیر مالیده شده به روغن باشد.5و اگر قربانی تو هدیۀ آردی بر ساج باشد، پس از آرد نرم فطیر سرشته شده به روغن باشد.6و آن را پارهپاره كرده، روغن بر آن بریز. این هدیۀ آردی است.7و اگر قربانی تو هدیۀ آردی تابه باشد از آرد نرم با روغن ساخته شود.8و هدیۀ آردی را كه از این چیزها ساخته شود نزد خداوند بیاور، و آن را پیش كاهن بگذار، و او آن را نزد مذبح خواهد آورد.9و كاهن از هدیۀ آردی یادگاری آن را بردارد و بر مذبح بسوزاند. این هدیۀ آتشین و عطر خوشبو بجهت خداوند است.10و بقیۀ هدیۀ آردی از آن هارون و پسرانش باشد. این از هدایای آتشین خداوند قدساقداس است.11« و هیچ هدیۀ آردی كه بجهت خداوند میگذرانید با خمیرمایه ساخته نشود، زیرا كه هیچ خمیرمایه و عسل را برای هدیۀ آتشین بجهت خداوند نباید سوزانید.12آنها را برای قربانی نوبرها بجهت خداوند بگذرانید، لیكن برای عطر خوشبو به مذبح برنیارند.13و هر قربانی هدیۀ آردی خود را به نمك نمكین كن، و نمك عهد خدای خود را از هدیۀ آردی خود بازمدار، با هر قربانی خود نمك بگذران.14و اگر هدیۀ آردی نوبرها بجهت خداوند بگذرانی، پس خوشههای برشته شدۀ به آتش، یعنی بلغور حاصل نیكو بجهت هدیۀ آردی نوبرهای خود بگذران.15و روغن بر آن بریز و كندر بر آن بنه. این هدیۀ آردی است.16و كاهن یادگاری آن را یعنی قدری از بلغور آن و از روغنش با تمامی كندرش بسوزاند. این هدیۀ آتشین بجهت خداوند است.
این باب دستورالعملهایی دربارۀ نحوۀ تقدیم هدیۀ آردی ارائه میدهد.
خمیرمایه به وقایع عید فصح مربوط میشود. هر نوع ممنوعیت استفاده از خمیرمایه ممکن است به عید فصح مربوط باشد.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند، با موسی صحبت میکند.
«مرغوبترین آرد باشد» یا «بهترین آرد باشد»
پودر درست شده از گندم
«او باید بگیرد»
«آن اندازهای که میتواند در دستش نگه دارد را بگیرد»
مشتی پر از هدیۀ آردی به تمام هدیۀ آردی اشاره میکند. این یعنی تمام هدیه به یهوه تعلق دارد.
اینجا به نحوی از خشنودی یهوه از پرستندۀ واقعی که قربانی میگذراند سخن گفته شده که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی راضی میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیۀ سوختنی به حضور او خواهد بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم و کاهنان باید انجام دهند تا قربانیهای ایشان مورد قبول او قرار گیرد، با موسی صحبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که در تنور پختهای»
این احتمالاً وسیلهای گود بوده که با گِل درست میکردند. آتش زیر تنور روشن میشد، و گرما باعث پخت خمیر داخل تنور میشد.
از مضمون برداشت میشود که نان نرم، خمیرمایه ندارد.
ترجمه این عبارت نشان میدهد که روغن، روی نان پخش میشود. ترجمه جایگزین: «با روغن روی نان»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر تو هدیۀ آردی خود را در تابۀ آهنی تخت [ساج] بپزی»
بشقابی ضخیم که از گِل یا فلز درست شده است. بشقاب را بر آتش قرار داده، و خمیر روی سطح بشقاب میپخت.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند تا قربانیهای ایشان مورد قبول او باشد، با موسی سخن میگوید.
اینجا «آن را» به هدیۀ آردی که بر تابۀ آهنی تخت [ساج] پخته میشود، اشاره دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر تو هدیۀ آردی را بپزی»
تابه، بشقابی فلزی با لبههای گرد است. خمیر را در تابه قرار داده و بر آتش میپختند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو باید آن را درست کنی»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند تا قربانیهای ایشان مورد قبول او باشد، با موسی صحبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که تو از آرد و روغن درست کردهای»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو آن را آماده خواهی کرد [خواهی آورد]»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب لاویان ۲: ۲ نگاه کنید.
مشتی پر از هدیۀ آردی به تمام هدیۀ آردی اشاره میکند. این یعنی تمام هدیه به یهوه تعلق دارد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۲: ۲ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیۀ سوختنی بر آتش خواهد بود»
اینجا به نحوی از خشنودی یهوه از پرستندۀ واقعی که قربانی میگذراند سخن گفته شده که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی راضی میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۲: ۳ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از هدایای سوختنی به حضور یهوه»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند تا قربانیهای ایشان مورد قبول او باشد، با موسی صحبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در هدیۀ آردیای که به یهوه تقدیم میکنید از خمیرمایه استفاده نکنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به عنوان هدیۀ سوختنی»
«شما هدایای آردی درست شده با خمیرمایه و عسل را ... تقدیم خواهید کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از آنها برای تقدیم عطری خوشبو بر مذبح استفاده نکنید» یا «آنها را بر مذبح نسوزانید»
این به طور ضمنی اشاره میکند که نمک نمادی است که به عهد با خدا اشاره دارد.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند تا قربانیهای ایشان مورد قبول او باشد، با موسی صحبت میکنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شما بر آتش میپزید و سپس خرد میکنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
مشتی پر از هدیۀ آردی به تمام هدیۀ آردی اشاره میکند. این یعنی تمام هدایا به یهوه تعلق دارد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۲: ۲ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این هدیۀ سوختنی برای یهوه است»
1« و اگر قربانی او ذبیحۀ سلامتی باشد، اگر از رمه بگذراند خواه نر و خواه ماده باشد، آن را بیعیب به حضور خداوند بگذراند.2و دست خود را بر سر قربانی خویش بنهد، و آن را نزد در خیمۀ اجتماع ذبح نماید، و پسران هارون كَهَنه خون را به اطراف مذبح بپاشند.3و از ذبیحۀ سلامتی، هدیۀ آتشین بجهت خداوند بگذراند، یعنی پیهی كه احشا را میپوشاند و همۀ پیه را كه بر احشاست.4و دو گُرده و پیه كه بر آنهاست كه بر دو تهیگاه است، و سفیدی را كه بر جگر است، با گُردهها جدا كند.5و پسران هارون آن را بر مذبح با قربانی سوختنی بر هیزمی كه بر آتش است بسوزانند. این هدیۀ آتشین و عطر خوشبو بجهت خداوند است.6و اگر قربانی او برای ذبیحۀ سلامتی بجهت خداوند از گله باشد، آن را نر یا مادۀ بیعیب بگذراند.7اگر برهای برای قربانی خود بگذراند، آن را به حضور خداوند نزدیك بیاورد.8و دست خود را بر سر قربانی خود بنهد، و آن را نزد در خیمۀ اجتماع ذبح نماید، و پسران هارون خونش را به اطراف مذبح بپاشند.9و از ذبیحۀ سلامتی هدیۀ آتشین بجهت خداوند بگذراند، یعنی پیهاش و تمامی دنبه را و آن را از نزد عصعص جدا كند، و پیهی كه احشا را میپوشاند و همۀ پیه را كه بر احشاست.10و دو گُرده و پیهی كه بر آنهاست كه بر دو تهیگاه است و سفیدی را كه بر جگر است با گُردهها جدا كند.11و كاهن آن را بر مذبح بسوزاند. این طعام هدیۀ آتشین بجهت خداوند است.12و اگر قربانی او بز باشد پس آن را به حضور خداوند نزدیك بیاورد.13و دست خود را بر سرش بنهد و آن را پیش خیمۀ اجتماع ذبح نماید. و پسران هارون خونش را به اطراف مذبح بپاشند.14و قربانی خود، یعنی هدیۀ آتشین را، بجهت خداوند از آن بگذراند، پیهی كه احشا را میپوشاند و تمامی پیهی كه بر احشاست.15و دو گُرده و پیهی كه بر آنهاست كه بر دو تهیگاه است و سفیدی را كه بر جگر است با گُردهها جدا كند.16و كاهن آن را بر مذبح بسوزاند. این طعام هدیۀ آتشین برای عطر خوشبوست. تمامی پیه از آن خداوند است.17این قانون ابدی در همۀ پشتهای شما در جمیع مسكنهای شما خواهد بود كه هیچ خون و پیه را نخورید.«
این باب دستورالعملهایی را دربارۀ نحوۀ تقدیم هدیۀ سلامتی[ قربانی رفاقت] ارائه میدهد.
پیۀ[ چربی] حیوان مربوط به بهترین قسمت آن برای خوردن بود. بنابراین، این قسمت متعلق به یهوه بود. به همین دلیل اسرائیلیان اجازه نداشتند آن را بخورند.
موسی به صحبت کردن با قوم دربارۀ آنچه که یهوه از ایشان میخواهد تا انجام دهند، ادامه میدهد.
«در حضور یهوه» یا «نزد یهوه»
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند شناخته میشود. به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها پیش از پاشیدن خون، آن را در کاسهای میریختند تا خون حیوان را تخلیه کنند.
این مربوط به شکم و روده است.
این قسمتی از بدن مربوط به اطراف ستون فقرات، بین دنده و لگن است.
این مربوط به قسمت منحنی یا گرد جگر است که بهترین قسمت جگر برای خوردن میباشد. ترجمه جایگزین: «بهترین قسمت جگر»
اینجا به نحوی از خشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی سخن گفته شده که گویی یهوه از عطر خوشبوی قربانی سوختنی، راضی میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیۀ سوختنی به حضور یهوه خواهد بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
«آن را به حضور یهوه تقدیم کند» یا «آن را به یهوه تقدیم نماید»
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند، شناخته میشود. به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه، در واقع خود را تقدیم میکند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها پیش از پاشیدن خون، آن را در کاسهای میریختند تا خون حیوان را تخلیه کنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به عنوان هدیۀ سوختنی»
این مربوط به شکم و رودهها است.
کلمات «تمام آن را جدا کند» را میتوان در ابتدای جمله در آیۀ ۹ قرار داد. «پیه را جدا کند، تمام پیۀ دُم ... قسمتهای داخلی، و دو گُرده ... با گُردهها»
یک جمله جدید می تواند از اینجا شروع شود. ترجمه جایگزین: «او باید گُردهها را جدا کند»
این قسمتی از بدن در کنار ستون فقرات، بین دنده و لگن است.
این مربوط به قسمت منحنی یا گرد جگر است که بهترین قسمت جگر برای خوردن میباشد. ترجمه جایگزین: «بهترین قسمت جگر»
این جمله را به نحوی ترجمه کنید که به وضوح بیان کند یهوه واقعاً غذا را نخورده است. ترجمه جایگزین: «اینها را بر مذبح به عنوان قربانی به حضور یهوه بسوزانید. اینها از طعام شما به دست میآیند»
«در حضور یهوه» یا «به حضور یهوه»
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند شناخته میشود. به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه، در واقع خود را تقدیم میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها پیش از پاشیدن خون، آن را در کاسهای میریختند تا خون حیوان را تخلیه کنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانی خود با آتش را تقدیم کند» یا «قربانی خود را بسوزاند»
اینجا «او» به شخصی که قربانی را تقدیم میکند، اشاره دارد.
این جمله را به نحوی ترجمه کنید که به نظر نرسد که یهوه واقعاً غذا را خورده است. ترجمه جایگزین: «اینها را بر مذبح بسوزانید تا هدیهای به حضور یهوه باشد. مثل این که طعامی است که آنها به یهوه میدهند»
یهوه وقتی از عطر سوزاندن گوشت خشنود میشود که از خلوص پرستنده خود خشنود باشد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
این یعنی آنها و نسل ایشان باید از این حکم تا ابد اطاعت کنند.
«یا خوردن خون»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: اگر كسی سهواً گناه كند، در هر كدام از نواهی خداوند كه نباید كرد، و به خلاف هریك از آنها عمل كند،3اگر كاهن كه مسح شده است گناهی ورزد و قوم را مجرم سازد، پس برای گناهی كه كرده است، گوسالهای بیعیب از رمه برای قربانی گناه نزد خداوند بگذراند.4و گوساله را به در خیمۀ اجتماع به حضور خداوند بیاورد، و دست خود را بر سر گوساله بنهد و گوساله را به حضور خداوند ذبح نماید.5و كاهن مسح شده از خون گوساله گرفته، آن را به خیمۀ اجتماع درآورد.6و كاهن انگشت خود را در خون فرو برد، و به حضور خداوند پیش حجاب قدس قدری از خون را هفت مرتبه بپاشد.7و كاهن قدری از خون را بر شاخههای مذبح بخور معطر كه در خیمۀ اجتماع است، به حضور خداوند بپاشد، وهمۀ خون گوساله را بر بنیان مذبح قربانی سوختنی كه به در خیمۀ اجتماع است بریزد.8و تمامی پیه گوسالۀ قربانی گناه، یعنی پیهی كه احشا را میپوشاند و همۀ پیه را كه بر احشاست از آن بردارد.9و دو گُرده و پیهی كه بر آنهاست كه بر دو تهیگاه است و سفیدی را كه بر جگر است با گُردهها جدا كند.10چنانكه از گاو ذبیحۀ سلامتی برداشته میشود و كاهن آنها را بر مذبح قربانی سوختنی بسوزاند.11و پوست گوساله و تمامی گوشتش با سرش و پاچههایش و احشایش و سرگینش،12یعنی تمامی گوساله را بیرون لشكرگاه در مكان پاك جایی كه خاكستر را میریزند ببرد، و آن را بر هیزم به آتش بسوزاند. در جایی كه خاكستر را میریزند سوخته شود.13« و هرگاه تمامی جماعت اسرائیل سهواً گناه كنند و آن امر از چشمان جماعت مخفی باشد، و كاری را كه نباید كرد از جمیع نواهی خداوند كرده، مجرم شده باشند،14چون گناهی كه كردند معلوم شود، آنگاه جماعت گوسالهای از رمه برای قربانی گناه بگذرانند و آن را پیش خیمۀ اجتماع بیاورند.15و مشایخ جماعت دستهای خود را بر سر گوساله به حضور خداوند بنهند، و گوساله به حضور خداوند ذبح شود.16و كاهن مسح شده، قدری از خون گوساله را به خیمۀ اجتماع درآورد.17و كاهن انگشت خود را در خون فروبرد و آن را به حضور خداوند پیش حجاب هفت مرتبه بپاشد.18و قدری از خون را بر شاخهای مذبح كه به حضور خداوند در خیمۀ اجتماع است بگذارد، و همۀ خون را بر بنیان مذبح قربانی سوختنی كه نزد در خیمۀ اجتماع است بریزد.19و همۀ پیۀ آن را از آن برداشته، بر مذبح بسوزاند.20و با گوساله عمل نماید چنانكه با گوسالۀ قربانی گناه عمل كرد، همچنان با این بكند و كاهن برای ایشان كفاره كند، و آمرزیده خواهند شد.21و گوساله را بیرون لشكرگاه برده، آن را بسوزاند چنانكه گوسالۀ اول را سوزانید. این قربانی گناه جماعت است.22« و هرگاه رئیس گناه كند، و كاری را كه نباید كرد از جمیع نواهی یهوه خدای خود سهواً بكند و مجرم شود،23چون گناهی كه كرده است بر او معلوم شود، آنگاه بز نر بیعیب برای قربانی خود بیاورد.24و دست خود را بر سر بز بنهد و آن را در جایی كه قربانی سوختنی را ذبح كنند به حضور خداوند ذبح نماید. این قربانی گناه است.25و كاهن قدری از خون قربانی گناه را به انگشت خود گرفته، بر شاخهای مذبح قربانی سوختنی بگذارد، و خونش را بر بنیان مذبح سوختنی بریزد.26و همۀ پیه آن را مثل پیه ذبیحۀ سلامتی بر مذبح بسوزاند، و كاهن برای او گناهش را كفاره خواهد كرد و آمرزیده خواهد شد.27« و هرگاه كسی از اهل زمین سهواً گناه ورزد و كاری را كه نباید كرد از همۀ نواهی خداوند بكند و مجرم شود،28چون گناهی كه كرده است بر او معلوم شود، آنگاه برای قربانی خود بز مادۀ بیعیب بجهت گناهی كه كرده است بیاورد.29و دست خود را بر سر قربانی گناه بنهد و قربانی گناه را در جای قربانی سوختنی ذبح نماید.30و كاهن قدری از خونش را به انگشت خود گرفته، آن را بر شاخهای مذبح قربانی سوختنی بگذارد، و همۀ خونش را بر بنیان مذبح بریزد.31و همۀ پیه آن را جدا كند چنانكه پیه از ذبیحۀ سلامتی جدا میشود، و كاهن آن را بر مذبح بسوزاند برای عطرخوشبو بجهت خداوند و كاهن برای او كفاره خواهد كرد و آمرزیده خواهد شد.32و اگر برای قربانی خود برهای بجهت قربانی گناه بیاورد آن را مادۀ بیعیب بیاورد.33و دست خود را بر سر قربانی گناه بنهد و آن را برای قربانی گناه در جایی كه قربانی سوختنی ذبح میشود ذبح نماید.34و كاهن قدری از خون قربانی گناه را به انگشت خود گرفته، بر شاخهای مذبح قربانی سوختنی بگذارد و همۀ خونش را بر بنیان مذبح بریزد.35و همۀ پیه آن را جدا كند، چنانكه پیه برۀ ذبیحۀ سلامتی جدا میشود، و كاهن آن را بر مذبح بر هدایای آتشین خداوند بسوزاند، و كاهن برای او بجهت گناهی كه كرده است كفاره خواهد كرد و آمرزیده خواهد شد.
این باب دستورالعملهایی دربارۀ نحوۀ تقدیم قربانی برای گناهان غیر عمد ارائه میدهد که به عنوان قربانی گناه شناخته شده است.
بسیاری از محققان توجه ویژهای داشتهاند که تمام قربانیها مربوط به گناهان غیرعمد هستند و هیچ گونه مقرراتی برای گناهان عمدی ارائه نشده است. بسیاری اظهار کردهاند که فقط زندگی عیسی برای چنین گناهانی میتواند قربانی شود. بسیاری نیز بر این باورند که این قربانی با قربانی عیسی هم راستا است.
«یهوه به موسی گفت»
کلمات آغازین با نقلقول «یهوه موسی را خطاب کرده، گفت» (آیه ۱) شروع میشود که نقلقولِ «به بنیاسرائیل بگو» را نیز در بر دارد. نقلقول مستقیم را میتوان در قالب نقلقول غیر مستقیم بیان کرد. «یهوه موسی را خطاب کرده و گفت به بنیاسرائیل بگو: ‘هرگاه کسی گناه کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه دستور داده قوم انجام ندهند [گناه نکنند]»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر او کاری را انجام دهد که یهوه اجازه نداده»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید این چنین کند»
اسم معنای «جرم» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر باعث شود که قوم مجرم [گناهکار] شوند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
«کاهن اعظم باید گوساله را بیاورد»
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند، شناخته میشود. به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این به طور ضمنی اشاره میکند که کاهن خون را در کاسهای میریزد تا خونِ حیوان تخلیه شود.
«قدری از آن را بچکاند» یا «قدری از آن را بریزد»
این به کنارههای مذبح اشاره میکند. شکل آنها مانند شاخهای گاو است. ترجمه جایگزین: «برآمدگی کنارههای مذبح»
«بقیۀ خون را خالی کند»
«در انتهای [پایین] مذبح»
«کاهن بردارد»
این مربوط به شکم و رودهها است.
میتوان عبارت «همه آن را جدا کند» را قبل از عبارت «پیهی که میپوشاند» که در آیه ۸ آمده است، قرار داد. «اوچربیای که احشا را میپوشاند، و تمام چربیای که متصل به قسمتهای داخلی است، دو گُرده ... با گُردهها را جدا کند»
این قسمتی از بدن در اطراف ستون فقرات، بین دنده و لگن است.
این مربوط به قسمت منحنی و گرد جگر است و بهترین قسمت جگر برای خوردن به حساب میآید. ترجمه جایگزین: «بهترین قسمت جگر»
این صفحه تعمداً خالی است.
شاید بخواهید این جمله را با کلماتی شروع کنید که به خواننده بگویید جمله بسیار طولانی است. «مربوط به پوست گوساله ... و فضولاتش»
اینجا به نحوی از جایی که با آئینی خاص برای خدمت به خدا پاک و آراسته شده سخن میگوید که گویی به طور فیزیکی پاک است.
اینجا «آنها» به کاهنان، و «به من» به یهوه اشاره میکند.
«ندانسته»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به ایشان دستور داده که انجام ندهند [گناه نکنند]»
«آنها گناهکارند» یا «آنها سزاوار مجازات هستند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون بفهمند که گناه کردهاند»
این عملی نمادین است که قوم با قربانیای که تقدیم میکنند، شناخته میشوند. به این طریق قوم به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خودشان را تقدیم میکنند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و آنها گوساله را ذبح کنند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند، با موسی صحبت میکند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که کاهن خون را در کاسهای میریزد تا زمانی که خون گوساله تخلیه شود.
این به طور ضمنی به پرده [پوششی] اشاره میکند که جلوی مقدسترین مکان قرار دارد.
«کاهن بگذارد»
این به کنارههای مذبح اشاره میکند. شکل آنها مانند شاخهای گاو است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۴: ۷ نگاه کنید.
«بقیۀ خون را بر ... بریزد»
«همۀ چربی گوساله را برداشته و چربی را بسوزاند»
«کاهن باید عمل نماید»
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن برای گناهان قوم کفاره بدهد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه ایشان را خواهد آمرزید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دستور داده که قوم انجام ندهند [گناه نکنند]»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون بفهمد که گناه کرده است»
«حاکم [رهبر] بنهد»
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند شناخته میشود. به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
«جایی که کاهنان ... را ذبح کنند»
«در حضور یهوه» یا «نزد یهوه»
این به طور ضمنی اشاره میکند که کاهن خون را در کاسهای میریزد تا خونِ بُز تخلیه شود.
این به کنارههای مذبح اشاره میکند. شکل آنها مانند شاخهای گاو است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۴: ۷ نگاه کنید.
«کاهن بسوزاند»
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن برای حاکم کفاره خواهد کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه گناهان حاکم[ رهبر] را خواهد آمرزید»
به تمام قوم اسرائیل دستور داده شده بود که گناه نکنند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه به قوم دستور داد که انجام ندهند [گناه نکنند]»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از گناهی که مرتکب شده آگاه شود»
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند شناخته میشود. به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این به طور ضمنی اشاره میکند که کاهن خون را در کاسهای میریزد تا خونِ حیوان تخلیه شود.
این به کنارههای مذبح اشاره میکند که شکل آنها مانند شاخهای گاو است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۴: ۷ نگاه کنید.
«همۀ خونی که در کاسه باقی مانده»
اینجا «او» به شخصی که قربانی را تقدیم میکند اشاره دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنان که شخص چربی را... جدا میکند»
«پیه[ چربی] را بسوزاند»
اینجا به نحوی از خشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی سخن گفته شده که گویی یهوه از عطر خوشبوی قربانی سوختنی راضی میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن برای گناهان شخص کفاره خواهد کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه گناهان شخص را خواهد آمرزید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عملی نمادین است که شخص با قربانیای که تقدیم میکند شناخته میشود. به این طریق آن شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
«جایی که کاهن ذبح میکند»
این به کنارههای مذبح اشاره میکند. شکل آنها مانند شاخهای گاو است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۴: ۷ نگاه کنید.
«بقیۀ خونش را بر ... بریزد»
اینجا «او» به شخصی که قربانی را تقدیم میکند، اشاره دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنان که شخص چربی بره را ... جدا میکند»
«کاهن چربی را بسوزاند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدایای سوختنی برای [به حضور] یهوه»
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای گناهی که شخص مرتکب شده کفاره خواهد کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه گناهان شخص را خواهد آمرزید»
1« و اگر كسی گناه ورزد و آواز قسم را بشنود و او شاهد باشد خواه دیده و خواه دانسته، اگر اطلاع ندهد گناهْ او را متحمل خواهد بود.2یا كسی كه هر چیز نجس را لمس كند، خواه لاشِ وحشِ نجس، خواه لاشِ بهیمۀ نجس، خواه لاشِ حشرات نجس، و از او مخفی باشد، پس نجس و مجرم میباشد.3یا اگر نجاست آدمی را لمس كند، از هر نجاست او كه به آن نجس میشود، و از وی مخفی باشد، چون معلوم شد آنگاه مجرم خواهد بود.4و اگر كسی غفلتاً به لبهای خود قسم خورَد برای كردن كار بد یا كار نیك، یعنی در هر چیزی كه آدمی غفلتاً قسم خورَد، و از او مخفی باشد، چون بر او معلوم شود آنگاه در هر كدام كه باشد مجرم خواهد بود.5و چون در هر كدام از اینها مجرم شد، آنگاه به آن چیزی كه در آن گناه كرده است اعتراف بنماید6و قربانی جرم خود را برای گناهی كه كرده است نزد خداوند بیاورد، یعنی مادهای از گله برهای یا بزی بجهت قربانی گناه، و كاهن برای وی گناهش را كفاره خواهد كرد.7و اگر دست او به قیمت بره نرسد، پس قربانی جرم خود را برای گناهی كه كرده است دو فاخته یا دو جوجۀ كبوتر نزد خداوند بیاورد، یكی برای قربانی گناه و دیگری برای قربانی سوختنی.8و آنها را نزد كاهن بیاورد، و او آن را كه برای قربانی گناه است، اول بگذراند و سرش را از گردنش بكند و آن را دو پاره نكند،9و قدری از خون قربانی گناه را بر پهلوی مذبح بپاشد، و باقی خون بر بنیان مذبح افشرده شود. این قربانی گناه است.10و دیگری را برای قربانی سوختنی موافق قانون بگذراند، و كاهن برای وی گناهش را كه كرده است كفاره خواهد كرد و آمرزیده خواهدشد.11و اگر دستش به دو فاخته یا دو جوجۀ كبوتر نرسد، آنگاه قربانی خود را برای گناهی كه كرده است، ده یك ایفۀ آرد نرم بجهت قربانی گناه بیاورد، و روغن برآن ننهد و كندر برآن نگذارد زیرا قربانی گناه است.12و آن را نزد كاهن بیاورد و كاهن یك مشت از آن را برای یادگاری گرفته، بر هدایای آتشین خداوند بر مذبح بسوزاند. این قربانی گناه است.13و كاهن برای وی گناهش را كه در هركدام از اینها كرده است كفاره خواهد كرد، و آمرزیده خواهد شد، و مثل هدیۀ آردی از آن كاهن خواهد بود.«14و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:15«اگر كسی خیانت ورزد، و دربارۀ چیزهایمقدس خداوند سهواً گناه كند، آنگاه قربانی جرم خود را قوچی بیعیب از گله نزد خداوند موافقِ برآوُرد و به مثقالهای نقره مطابق مثقال قدس بیاوَرَد، و این قربانی جرم است.16و به عوض نقصانی كه در چیز مقدس رسانیده است، عوض بدهد و پنـج یك بر آن اضافـه كـرده، آن را به كاهـن بدهد و كاهن برای وی به قوچ قربانی جرم كفاره خواهد كرد، و آمرزیده خواهد شد.17و اگر كسی گناه كند و كاری از جمیع نواهی خداوند كه نباید كرد بكند، و آن را نداند، پس مجرم است و متحمل گناه خود خواهد بود.18و قوچی بیعیب از گله موافقِ برآوُرد و نزد كاهن بیاورد، و كاهن برای وی غفلت او را كه كرده است كفاره خواهد كرد، و آمرزیده خواهد شد.19این قربانی جرم است البته نزد خداوند مجرم میباشد.«
این باب دستورالعملهایی دربارۀ نحوه تقدیم انواع خاص قربانی ارائه میدهد.
اگر شخصی، جرمی یا انجام عمل اشتباهی را ببیند، باید درباره دیده و شنیده خود شهادت دهد.
این باب شرح میدهد اشخاص فقیر درصورتی که استطاعت مالی برای تقدیم قربانیهای گران ندارند، مجاز هستند قربانیهای کم هزینهتری را تقدیم کنند.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند، با موسی صحبت میکند.
شریعت یهود و قوانین رهبران لازم میدانست که قوم در صورت دیدن جرمی در آن مورد شهادت دهد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دربارۀ چیزی که قاضی او را ملزم کرده تا شهادت دهد»
اینجا به نحوی از چیزی که خدا برای لمس کردن یا خوردن مردم ناشایست اعلام کرده سخن گفته شده که گویی جسماً ناپاک است.
«بدن مُرده»
اینجا به نحوی از کسی که برای مقاصد خدا مورد قبول نیست سخن گفته شده که گویی شخص جسماَ ناپاک است.
اسم معنای «نجاست» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شخص هر چیزی که او را نجس میسازد، لمس کند»
اینجا به نحوی از چیزی که خدا برای لمس کردن یا خوردن مردم ناشایست اعلام کرده سخن گفته شده که گویی جسماً ناپاک است.
«او آن را نفهمد» یا «او دربارۀ آن نداند»
اینجا «لبها» به خودِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر شخص غفلتاً قسم خورد»
این به معنای ادای سوگندی بدون درست فکر کردن به آن است و به طور ضمنی اشاره میکند که شخص بعد از اینکه قسم میخورد یا نمی تواند یا واقعاً نمیخواهد به آن عمل کند [آن را بجا آورد].
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند، با موسی صحبت میکند.
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن برای او کفاره خواهد داد»
«اگر او پول کافی برای خرید بره نداشته باشد»
«آن را با پیچاندن سرش و شکستن گردنش ذبح کند، اما سرش را جدا نکند»
این صفحه عمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که یهوه دستور داده است»
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «کاهن برای گناهی که شخص مرتک شده، کفاره خواهد داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه شخص را خواهد آمرزید»
هر ایفه ۲۲ لیتر است. یک دهم ایفه در حدود دو لیتر است.
این یک قسمت از ده قسمت مساوی است.
«او باید آرد مرغوب [نرم] را بیاورد»
مشت پری که کاهن بر مذبح میسوزاند به تمام هدیه اشاره میکند. این یعنی تمام هدیه به یهوه تعلق دارد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۲: ۲ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر قربانیهای سوختنی به حضور یهوه»
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کفار خواهد داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه گناهان آن شخص را خواهد آمرزید»
این صفحه تعمداً خالی است.
یعنی شخص با ندادن آن چه که یهوه به او دستور داده تا بدهد، نسبت به او گناه ورزد. ترجمه جایگزین: «با ندادن آن چه که به یهوه تعلق دارد، نسب به یهوه گناه ورزد»
این یعنی شخص یک پنجم بیشتر از ارزش آن چه که به یهوه بدهکار است را باید بپردازد.
این یک قسمت از پنج قسمت مساوی است.
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن برای او کفاره خواهد داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه آن شخص را خواهد آمرزید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دستور داده که قوم انجام ندهند [گناه نکنند]»
اینجا به نحوی از گناه شخص سخن گفته شده که گویی شیای است که شخص باید آن را حمل کند. اینجا کلمه «گناه» به مجازات برای آن گناه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او مسئول گناه خود است» یا «یهوه او را برای گناهش مجازات خواهد کرد»
این عبارت یعنی شخص باید مشخص کند هر قوچ مطابق با استاندارد قدس چند مثقال ارزش دارد. به لاویان ۵: ۱۵ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه او را خواهد آمرزید»
«یهوه قطعاً او را مجرم محسوب میکند»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«اگر كسی گناه كند، و خیانت به خداوند ورزد، و به همسایه خود دروغ گوید، دربارۀ امانت یا رهن یا چیز دزدیده شده، یا مال همسایه خود را غصب نماید،3یا چیز گمشده را یافته، درباره آن دروغ گوید، و قسم دروغ بخورد، در هر كدام از كارهایی كه شخصی در آنها گناه كند.4پس چون گناه ورزیده، مجرم شود، آنچه را كه دزدیده یا آنچه را غصب نموده یا آنچه نزد او به امانت سپرده شده یا آن چیز گم شده را كه یافته است، رد بنماید.5یا هر آنچه را كه درباره آن قسم دروغ خورده، هم اصل مال را رد بنماید، و هم پنج یك آن را برآن اضافه كرده، آن را به مالكش بدهد، در روزی كه جرم او ثابت شدهباشد.6و قربانی جرم خود را نزد خداوند بیاورد، یعنی قوچ بیعیب از گله موافق برآورد تو برای قربانی جرم نزد كاهن.7و كاهن برای وی به حضور خداوند كفاره خواهد كرد و آمرزیده خواهد شد، از هر كاری كه كرده، و در آن مجرم شده است.«8و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:9«هارون و پسرانش را امر فرموده، بگو: این است قانون قربانی سوختنی: كه قربانی سوختنی تمامی شب تا صبح بر آتشدان مذبح باشد، و آتش مذبح بر آن افروخته بماند.10و كاهن لباس كتان خود را بپوشد، و زیرجامه كتان بر بدن خود بپوشد، و خاكستر قربانی سوختنی را كه بر مذبح به آتش سوخته شده، بردارد و آن را به یك طرف مذبح بگذارد.11و لباس خود را بیرون كرده، لباس دیگر بپوشد، و خاكستر را بیرون لشكرگاه به جای پاك ببرد.12و آتشی كه بر مذبح است افروخته باشد، و خاموش نشود و هر بامداد كاهن هیزم بر آن بسوزاند، و قربانی سوختنی را بر آن مرتب سازد، و پیه ذبیحه سلامتی را بر آن بسوزاند،13و آتش بر مذبح پیوسته افروخته باشد، و خاموش نشود.14« و این است قانون هدیه آردی: پسران هارون آن را به حضور خداوند بر مذبح بگذرانند.15و از آن یك مشت از آرد نرم هدیۀ آردی و از روغنش با تمامی كندر كه بر هدیۀ آردی است بردارد، و بر مذبح بسوزاند، برای عطر خوشبو و یادگاری آن نزد خداوند .16و باقی آن را هارون وپسرانش بخورند. بیخمیرمایه در مكان قدس خورده شود، در صحن خیمه اجتماع آن را بخورند.17با خمیرمایه پخته نشود، آن را از هدایای آتشین برای قسمت ایشان دادهام، این قدساقداس است مثل قربانی گناه و مثل قربانی جرم.18جمیع ذكوران از پسران هارون آن را بخورند. این فریضۀ ابدی در نسلهای شما از هدایای آتشین خداوند است، هر كه آنها را لمس كند مقدس خواهد بود.«19و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:20«این است قربانی هارون و پسرانش كه در روز مسح كردن او نزد خداوند بگذرانند، ده یك ایفۀ آرد نرم برای هدیۀ آردی دائمی، نصفش در صبح و نصفش در شام،21و بر ساج با روغن ساخته شود و چون آمیخته شد آن را بیاور و آن را به پارههای برشته شده برای هدیه آردی بجهت عطر خوشبو نزد خداوند بگذران.22و كاهن مسح شده كه از پسرانش در جای او خواهد بود آن را بگذراند. این است فریضه ابدی كه تمامش نزد خداوند سوخته شود.23و هر هدیه آردی كاهن تماماً سوخته شود و خورده نشود.«24و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:25«هارون و پسرانش را خطاب كرده، بگو: این است قانون قربانی گناه، در جایی كه قربانی سوختنی ذبح میشود، قربانی گناه نیز به حضور خداوند ذبح شود. این قدساقداس است.26و كاهنی كه آن را برای گناه میگذراند آن را بخورد، در مكان مقدّس، در صحن خیمه اجتماع خورده شود.27هر كه گوشتش را لمس كند مقدّس شود، و اگر خونش بر جامهای پاشیده شود آنچه را كهبر آن پاشیده شده است در مكان مقدّس بشوی.28و ظرف سفالین كه در آن پخته شود شكسته شود و اگر در ظرف مسین پخته شود زدوده، و به آب شسته شود.29و هر ذكوری از كاهنان آن را بخورد، این قدساقداس است.30و هیچ قربانی گناه كه از خون آن به خیمه اجتماع درآورده شود تا در قدس كفاره نماید خورده نشود، به آتش سوخته شود.
این باب دستورالعملهایی دربارۀ نحوۀ تقدیم قربانیهای جرم، قربانیهای سوختنی، و قربانی هدیۀ آردی ارائه میدهد.
لاویان اجازه داشتند بعضی قسمتهای باقیماندۀ قربانی را بخورند، درحالی که اجازه نداشتند قربانیهای دیگر را بخورند. دلیل این امر مشخص نیست.
این صفحه تعمداً خالی است.
«از یکی از فرامین یهوه نااطاعتی کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به همسایۀ خود دربارۀ چیزی که همسایه به او قرض داده، دروغ گوید»
اینجا «همسایه» یعنی هر شخص اسرائیلی، نه فقط کسی که در مجاورت فرد زندگی میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که قرض گرفته، برنگرداند»
«تماماً» یا «کاملاً»
این یعنی شخص باید آنچه را که به کسی بدهکار است برگرداند و یک پنجم بیشتر از ارزش آن را نیز پرداخت کند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۵: ۱۶ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به شخصی که بدهکار است، بپردازد»
شخصی که دزدی کرده باید به حضور قاضی آورده شود و جرمش مشخص گردد [ثابت شود]. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قاضی جرم او را مشخص کند [قاضی او را مجرم اعلام کند]»
این یعنی شخص باید مشخص کند هر قوچ مطابق با استاندارد قدس چند مثقال ارزش دارد. اطلاعات برداشت شده از مضمون را میتوانید به وضوح بیان کنید. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۵: ۱۵ نگاه کنید.
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن برای او کفاره خواهد داد»
«در حضور یهوه»
این یعنی یهوه آن شخص را خواهد آمرزید، نه کاهن را. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را خواهد آمرزید»
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارتی که (در آیه ۸) با «پس یهوه موسی را خطاب کرده، گفت» شروع شده، نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. «پس یهوه موسی را خطاب کرده و به او گفت به هارون و پسرانش امر فرموده، بگو، ‘این است قانونِ ...»
«باید بر بالای مذبح باشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آتش بر مذبح بسوزانید»
کتان، پارچهای سفید است. ترجمه جایگزین: «لباسهای سفید خود را»
«او خاکستر را جمع خواهد کرد»
از این که آتش هدیه را میسوزاند به نحوی سخن گفته شده که گویی آتش آن را میبلعد یا آن را تا به آخر تمام میکند.
از مکانی که برای اهداف خدا مناسب است به نحوی سخن گفته شده که گویی به طور فیزیکی پاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن آتش را بر مذبح بسوزاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه دستور داده بر آن ...»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
از خشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی به نحوی سخن گفته شده که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی خشنود میشود. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
مشتی پر از هدیۀ آردی به تمام هدیۀ آردی اشاره میکند. این یعنی تمام هدیه به یهوه تعلق دارد. به نحوه ترجمۀ آن در کتاب لاویان ۲: ۲ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید آن را بخورند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن را با خمیرمایه نپزید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانیهای سوختنی»
این به طور ضمنی هشدار میدهد آنانی که نسل مرد [مذکر] هارون نیستند، نباید این قربانی را لمس کنند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها برای کهانت، مسح خواهند شد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. این را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر پسری که او مسح میکند، او را به عنوان کاهن منصوب مینماید»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
هر ایفه ۲۲ لیتر است. یک دهم هر ایفه درحدود ۲ لیتر است.
این یک قسمت از ده قسمت مساوی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما آن را خواهی ساخت»
بشقابی ضخیم که از گِل یا فلز درست شده است. بشقاب را بر آتش قرار داده، و خمیر روی سطح بشقاب میپخت. به نحوۀ ترجمه عبارت «تابه تخت آهنی [ساج]» در لاویان ۲: ۵ نگاه کنید.
«هنگامی که آرد کاملاً با روغن مرطوب شد [آغشته شد]»
اینجا «تو» به شخصی که قربانی را تقدیم میکند، اشاره دارد.
اینجا به نحوی از خشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی سخن گفته شده که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی سوختنی خشنود میشود. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه تو را امر کرده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید تمام آن را بسوزاند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارتی که (در آیه ۲۴) با «یهوه مجددا موسی را خطاب کرده، گفت» شروع شده، نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. «یهوه مجددا موسی را خطاب کرده و به او گفت با هارون و پسرانش صحبت کن، بگو، ‘این است قانونِ ...»
یهوه با هارون و پسرانش صحبت میکند، اما این قوانین برای تمام کاهنانی که این قربانیها را تقدیم میکنند نیز باید اعمال شود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
میتوان به وضوح بیان کرد که به ضلع شمالی مذبح اشاره میکند. به لاویان ۱: ۱۰-۱۱ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید قربانی گناه را ذبح کنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که حیوان را برای قربانی سوختنی ذبح میکنید»
«نزد یهوه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید آن را بخورد»
این به طور ضمنی هشدار میدهد که هیچ کس به جز کاهنان نباید گوشت قربانی گناه را لمس کند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر خون را بر ... بپاشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید ظرف سفالینی که گوشت را در آن میپزید، بشکنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر گوشت را در ظرف مسی بپزید، پس باید ظرف را تمیز کرده و آن را با آب پاک کنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قربانی گناه را که خون آن به خیمۀ اجتماع آورده شده و برای مکان مقدس [قُدس] کفاره شده را نخورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که کاهن خون را به داخل خیمۀ اجتماع میبرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن باید آن را بسوزاند»
1« و این است قانون قربانی جرم؛ اینقدساقداس است.2در جایی كه قربانی سوختنی را ذبح كنند، قربانی جرم را نیز ذبح بكنند، و خونش را به اطراف مذبح بپاشند.3و از آن همه پیهاش را بگذراند، دنبه و پیه كه احشا را میپوشاند.4و دو گُرده و پیهی كه بر آنهاست كه بر دو تهیگاه است، و سفیدی را كه بر جگر است، با گُردهها جدا كند.5و كاهن آنها را برای هدیۀ آتشین بجهت خداوند بسوزاند. این قربانی جرم است.6و هر ذكوری از كاهنان آن را بخورد، در مكان مقدّس خورده شود. این قدساقداس است.7« قربانی جرم مانند قربانی گناه است. آنها را یك قانون است. كاهنی كه به آن كفاره كند از آن او خواهد بود.8و كاهنی كه قربانی سوختنی كسی را گذراند، آن كاهن پوست قربانی سوختنی را كه گذرانیـد برای خـود نگاه دارد.9و هر هدیـۀ آردی كه در تنـور پخته شـود و هـر چه بـر تابـه یـا سـاج ساخته شـود از آن كاهـن كه آن را گذرانیـد خواهـد بـود.10و هر هدیـۀ آردی، خواه به روغـن سرشتـه شده، خواه خشك، از آن همـۀ پسـران هـارون بیتفـاوت یكدیگـر خواهـد بـود.11« و این است قانون ذبیحه سلامتی كه كسی نزد خداوند بگذراند.12اگر آن را برای تشكر بگذراند پس با ذبیحه تشكر، قرصهای فطیر سرشته شده به روغن، و نازكهای فطیر مالیده شده به روغن، و از آرد نرم آمیخته شده، قرصهای سرشته شدۀ به روغن را بگذراند.13با قرصهای نان خمیر مایهدار قربانی خود را همراه ذبیحه تشكر سلامتی خود بگذراند.14و از آن از هر قربانی یكی را برای هدیه افراشتنی نزد خداوند بگذراند، و از آنِ آن كاهن كه خون ذبیحه سلامتی را میپاشد خواهد بود.15و گوشت ذبیحه تشكر سلامتی او در روز قربانی وی خورده شود، چیزی از آن را تا صبح نگذارد.16و اگر ذبیحه قربانی او نذری یا تبرعی باشد، در روزی كه ذبیحه خود را میگذراند خورده شود، و باقی آن در فردای آن روز خورده شود.17و باقی گوشت ذبیحه در روز سوم به آتش سوخته شود.18و اگر چیزی از گوشت ذبیحه سلامتی او در روز سوم خورده شود مقبول نخواهد شد و برای كسی كه آن را گذرانید محسوب نخواهد شد، نجس خواهد بود. و كسی كه آن را بخورد گناه خود را متحمل خواهد شد.19و گوشتی كه به هر چیز نجس برخورد، خورده نشود، به آتش سوخته شود، و هر كه طاهر باشد از آن گوشت بخورد.20لیكن كسی كه از گوشت ذبیحه سلامتی كه برای خداوند است بخورد و نجاست او بر او باشد، آن كس از قوم خود منقطع خواهد شد.21و كسی كه هر چیز نجس را خواه نجاست آدمی، خواه بهیمۀ نجس، خواه هر چیز مكروه نجس را لمس كند، و از گوشت ذبیحه سلامتی كه برای خداوند است بخورد، آن كس از قوم خود منقطعخواهد شد.«22و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:23«بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: هیچ پیه گاو و گوسفند و بز را مخورید.24اما پیه مردار و پیه حیوان دریده شده برای هر كار استعمال میشود، لیكن هرگز خورده نشود.25زیرا هر كه پیه جانوری كه از آن هدیۀ آتشین برای خداوند میگذرانند بخورد، آن كس كه خورد، از قوم خود منقطع شود.26و هیچ خون را خواه از مرغ خواه از بهایم در همۀ مسكنهای خود مخورید.27هر كسی كه از هر قسم خون بخورد، آن كس از قوم خود منقطع خواهد شد.«28و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:29«بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: هر كه ذبیحه سلامتی خود را برای خداوند بگذراند، قربانی خود را از ذبیحه سلامتی خود نزد خداوند بیاورد.30به دستهای خود هدایای آتشین خداوند را بیاورد، پیه را با سینه بیاورد تا سینه بجهت هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند جنبانیده شود.31و كاهن پیه را بر مذبح بسوزاند، و سینه از آن هارون و پسرانش خواهد بود.32و ران راست را برای هدیه افراشتنی از ذبایح سلامتی خود به كاهن بدهید.33آن كس از پسران هارون كه خون ذبیحه سلامتی وپیه را گذرانید، ران راست حِصِّۀ وی خواهد بود.34زیرا سینۀ جنبانیدنی و ران افراشتنی را از بنیاسرائیل ازذبایح سلامتی ایشان گرفتم، و آنها را به هارون كاهن و پسرانش به فریضۀ ابدی از جانب بنیاسرائیل دادم. »35این است حصۀ مسح هارون و حصّۀ مسح پسرانش از هدایای آتشین خداوند ، در روزی كه ایشان را نزدیك آورد تا برای خداوند كهانت كنند.36كه خداوند امر فرمود كه به ایشان داده شود، در روزی كه ایشان را از میان بنیاسرائیل مسح كرد، این فریضۀ ابدی در نسلهای ایشان است.37این است قانون قربانی سوختنی و هدیه آردی و قربانی گناه و قربانی جرم و قربانی تقدیس و ذبیحه سلامتی،38كه خداوند به موسی در كوه سینا امر فرموده بود، در روزی كه بنیاسرائیل را مأمور فرمود تا قربانیهای خود را نزد خداوند بگذرانند در صحرای سینا.
این باب دستورالعملهایی دربارۀ نحوۀ تقدیم قربانیهای جرم، قربانیهای سلامتی و قربانیهای داوطلبانه ارائه میدهد.
مردم اجازه نداشتند خونِ گوشت قربانی را بخورند یا بنوشند، چون آن موقع فکر میکردند که حیات در خون جانور است.
and Leviticus 17:11)
یهوه همچنان با موسی دربارۀ آنچه او باید به هارون و پسرانش بگوید، صحبت میکند.
این را میتوان به وضوح بیان کرد که به ضلع شمالی مذبح، جایی که حیوانات را برای قربانی سوختنی ذبح میکردند، اشاره میکند. به لاویان ۱: ۱۰-۱۱ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن باید همۀ چربی آن را تقدیم نماید»
این مربوط به معده و رودهها است.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۳: ۴ نگاه کنید.
این قسمتی از بدن مربوط به اطراف ستون فقرات، بین دنده و لگن است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۳: ۴ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن باید همۀ آن را بردارد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به عنوان قربانی سوختنی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید آن را بخورند»
«قانون برای هر دوی آنها یکسان است»
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنی که قربانی را تقدیم میکند برای گناهان شخص کفاره نماید»
پوشش یا پوست حیوانات گله
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که در تنور میپزد ... کسی که در تابه درست میکند»
این احتمالاً وسیلهای گود بوده که با گِل درست میکردند. آتش را زیر تنور روشن میکردند، و گرما باعث پخت خمیر داخل تنور میشد. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۲: ۴ نگاه کنید.
تابه، بشقابی فلزی با لبههای گرد است. خمیر را در تابه قرار میدادند و بر آتش میپخت. به نحوۀ ترجمه «تابه» در لاویان ۲: ۷ نگاه کنید.
بشقابی ضخیم که از گِل یا فلز درست شده است. بشقاب را بر آتش قرار میدادند، و خمیر روی سطح بشقاب میپخت. به نحوۀ ترجمه «ساج» در لاویان ۲: ۵ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قرصهایی که بدون خمیرمایه آغشته شده به روغن درست کرده است»
اینجا «قرصها» به نان ضخیم اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قرصهای نازکی که بدون خمیرمایه مالیده شده به روغن درست کرده است »
اینجا «نازکهای» به نان نازک اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قرصهایی که با آرد نرم سرشته شده به روغن درست کرده است»
اینجا «قرصها» به نان ضخیم اشاره میکند. این شبیه به نوع اول نان است جز اینکه با آرد مرغوبتری درست شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قرصهای نانی که با خمیرمایه درست کرده است»
این به نان ضخیم اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«کسی که قربانی میکند»
اسم معنای «تشکر[شکرگزاری]» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به منظور تشکر کردن از یهوه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او باید گوشت را بخورد ... او آن را بخورد»
سوم عدد ترتیبی برای سه است. ترجمه جایگزین: «بعد از دو روز»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی باید آن را بسوزاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی گوشت قربانی سلامتی او را در روز سوم بخورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه آن را نخواهد پذیرفت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه قربانیای که شخص تقدیم کرده را به حساب نخواهد آورد»
از مسئول بودن کسی که مرتکب گناهی شده به نحوی سخن گفته شده که گویی او مجبور است گناه را به طور فیزیکی حمل کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس گوشتی را که به چیزی نجس برخورد کرده، نخورد»
از چیزی که یهوه برای لمس کردن یا خوردن ناشایست دانسته به نحوی سخن گفته شده که گویی به طور فیزیکی ناپاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو باید آن را بسوزانی»
از کسی که برای اهداف خدا مورد قبول است به نحوی سخن گفته شده که گویی شخص از نظر جسمی پاک است.
از کسی که برای اهداف خدا مورد قبول نیست به نحوی سخن گفته شده که گویی شخص از نظر فیزیکی نجس است.
دربارۀ کسی که او را از جامعهاش بیرون میکنند به نحوی سخن گفته شده که گویی همان طور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبرند، او نیز از قومش جدا شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن شخص دیگر در میان قومش زندگی نکند» یا «تو باید آن شخص را از قومش جدا کنی»
اینجا «آدمی» به طور کلی منظور انسان است. ترجمه جایگزین: «خواه انسان خواه حیوان»
«یا هر چیز نجسی که یهوه از آن بیزار است»
دربارۀ کسی که او را از جامعهاش بیرون میکنند به نحوی سخن گفته شده که گویی همان طور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبرند، او نیز از قومش جدا شده است. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۲۰ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارتی که (در آیه ۲۲) با «یهوه موسی را خطاب کرده، گفت» شروع شده، نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس یهوه موسی را خطاب کرده و به او گفت به بنیاسرائیل بگو: ‘شما نباید هیچ چربی بخورید»
«بدون اینکه قربانی شود، بمیرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چربی حیوانی که حیوانات وحشی آن را کشتهاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما استفاده میکنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانی سوختنی»[ در فارسی انجام شده]
دربارۀ کسی که او را از جامعهاش بیرون میکنند به نحوی سخن گفته شده که گویی همان طور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبرند، او نیز از قومش جدا شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۲۰ نگاه کنید.
«شما نباید خون بخورید»
«در هر یک از خانههای خود» یا «هر جا که زندگی میکنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارتی که (در آیه ۲۸) با «و یهوه موسی را خطاب کرده، گفت» شروع شده، نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس یهوه موسی را خطاب کرده و به او گفت به بنیاسرائیل بگو: ‘هر که ... بگذراند»
عبارت «به دستهای خود آن را بیاورد» را میتوان در ابتدای جمله قرار داد. عبارت «درست شده با آتش [هدایای آتشین]» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خودش باید هدیهای را که برنامهریزی کرده تا به عنوان قربانی به حضور یهوه بسوزاند، بیاورد»
اینجا «دستها» به خودِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او باید خودش آن را بیاورد»
قسمت جلوی بدن حیوان، زیر گردن
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا کاهن بتواند آن را به حضور یهوه به عنوان هدیۀ جنبانیدنی[تکان دادنی] تقدیم کند»
برافراشتن هدیه عملی نمادین است که نشان میدهد شخص قربانی را به یهوه تقدیم میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
قسمت بالایی پا، بالای زانو
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «و آن را به عنوان هدیه تقدیم نماید»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «من» به یهوه اشاره میکند.
«که به عنوان هدیه داده شده»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هدایای سوختنی برای یهوه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه به بنیاسرائیل دستور داده به ایشان بدهند»
«که موسی کاهنان را مسح کرده»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۳: ۱۷ نگاه کنید.
این پایان سخنانی است که در لاویان ۷: ۲۹ شروع شد.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«هارون و پسرانش را با او و رختها و روغن مسح و گوسالۀ قربانی گناه و دو قوچ وسبد نان فطیر را بگیر.3و تمامی جماعت را به در خیمه اجتماع جمع كن. »4پس موسی چنانكه خداوند به وی امر فرموده بود به عمل آورد، و جماعت به در خیمه اجتماع جمع شدند.5و موسی به جماعت گفت: «این است آنچه خداوند فرموده است كه كرده شود. »6پس موسی هارون و پسرانش را نزدیك آورد، و ایشان را به آب غسل داد.7و پیراهن را بر او پوشانید و كمربند را بر او بست، و او را به ردا ملبس ساخت، و ایفود را بر او گذاشت و زنّار ایفود را بر او بسته، آن را بروی استوار ساخت8و سینهبند را بر او گذاشت و اوریم و تُمّیم را در سینهبند گذارد.9و عمامه را بر سرش نهاد، و بر عمامه در پیش آن تَنْكه زرین، یعنی افسر مقدس را نهاد، چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.10و موسی روغن مسح را گرفته، مسكن و آنچه را كه در آن بود مسح كرده، آنها را تقدیس نمود.11و قدری از آن را بر مذبح هفت مرتبه پاشید، و مذبح و همه اسبابش و حوض و پایهاش را مسح كرد، تا آنها را تقدیس نماید.12و قدری از روغن مسح را بر سر هارون ریخته، او را مسح كرد تا او را تقدیس نماید.13و موسی پسران هارون را نزدیك آورده، بر ایشان پیراهنها را پوشانید و كمربندها را بر ایشان بست و كلاهها را بر ایشان نهاد، چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.14پس گوساله قربانی گناه را آورد، و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر گوسالۀ قربانی گناه نهادند.15و آن را ذبح كرد، و موسی خون را گرفته، بر شاخهای مذبح به هر طرف به انگشت خود مالید، و مذبح را طاهر ساخت، و خون را بر بنیان مذبح ریخته، آن را تقدیس نمود تا برایش كفاره نماید.16و همه پیه را كه بر احشا بود و سفیدی جگر و دو گُرده و پیه آنها را گرفت، و موسی آنها را بر مذبح سوزانید17و گوساله و پوستش و گوشتش و سرگینش را بیرون از لشكرگاه به آتش سوزانید، چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.18پس قوچ قربانی سوختنی را نزدیك آورد، و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر قوچ نهادند.19و آن را ذبح كرد، و موسی خون را به اطراف مذبح پاشید.20و قوچ را قطعه قطعه كرد، و موسی سر و قطعهها وچربی را سوزانید.21و احشا و پاچهها را به آب شست و موسی تمامی قوچ را بر مذبح سوزانید. این قربانی سوختنی بجهت عطر خوشبو و هدیۀ آتشین برای خداوند بود، چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.22پس قوچ دیگر یعنی قوچ تخصیص را نزدیك آورد، و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر قوچ نهادند.23و آن را ذبح كرد، و موسی قدری از خونش را گرفته، بر نرمه گوش راست هارون و بر شست دست راست او، و بر شست پای راست او مالید.24و پسران هارون را نزدیك آورد، و موسی قدری از خون را بر نرمه گوش راست ایشان، و بر شست دست راست ایشان، و بر شست پای راست ایشان مالید، و موسی خون را به اطراف مذبح پاشید.25و پیه و دنبه و همه پیه را كه بر احشاست، و سفیدی جگر و دو گُرده و پیه آنها و ران راست را گرفت.26و از سبد نان فطیر كه به حضور خداوند بود، یك قرص فطیر و یك قرص نان روغنی و یك نازك گرفت، و آنها را بر پیه و بر ران راست نهاد.27و همه را بر دست هارون و بر دستهای پسرانش نهاد. و آنها را برای هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند بجنبانید.28و موسی آنها را از دستهای ایشان گرفته، بر مذبح بالای قربانی سوختنی سوزانید. این هدیۀ تخصیص برای عطر خوشبو و قربانی آتشین بجهت خداوند بود.29و موسی سینه را گرفته، آن را به حضور خداوند برای هدیه جنبانیدنی جنبانید، و از قوچ تخصیص، این حصۀ موسی بود چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.30و موسی قدری از روغن مسح و از خونی كه بر مذبح بود گرفته، آن را بر هارون و رختهایش و بر پسرانش و رختهای پسرانش با وی پاشید، وهارون و رختهایش و پسرانش و رختهای پسرانش را با وی تقدیس نمود.31و موسی هارون و پسرانش را گفت: «گوشت را نزد در خیمۀ اجتماع بپزید و آن را با نانی كه در سبد تخصیص است در آنجا بخورید، چنانكه امر فرموده، گفتم كه هارون و پسرانش آن را بخورند.32و باقی گوشت و نان را به آتش بسوزانید.33و از در خیمه اجتماع هفت روز بیرون مروید تا روزی كه ایام تخصیص شما تمام شود، زیرا كه در هفت روز شما را تخصیص خواهد كرد.34چنانكه امروز كرده شده است، همچنان خداوند امر فرمود كه بشود تا برای شما كفاره گردد.35پس هفت روز نزد در خیمه اجتماع روز و شب بمانید، و امر خداوند را نگاه دارید مبادا بمیرید، زیرا همچنین مأمور شدهام. »36و هارون و پسرانش همۀ كارهایی را كه خداوند به دست موسی امر فرموده بود بجا آوردند.
در این باب، موسی پسران هارون را برای کهانت تقدیس کرده و وقف نمود.
and )
در باب ۸ موسی، هارون و پسرانش را مطابق با فرامین یهوه که در کتاب خروج نگاشته بود، به عنوان کاهنان منصوب میکند.
«لباسهای کاهنی [کهانت]» یا «لباسهایی که کاهنان میپوشند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه به ما دستور داده که انجام دهیم»
این عملی نمادین است. این مربوط به مراسمی خاص برای طهارت است تا آنها را برای کهانت آماده کنند.
اینها لباسهای مخصوصی هستند که یهوه به قوم فرمان داده بود تا برای کاهنان درست کنند.
تکهای پارچه بلند که دور کمر یا سینه میبستند.
«آن را به دور او بسته»
«موسی پیش سینه را بر هارون قرار داد»
لباس مخصوصی است که یهوه به قوم دستور داده بود برای کاهنان درست کنند.
مشخص نیست که اینها چه هستند. چیزهایی بودند که کاهن گاهی برای تشخیص اراده خدا استفاده میکرد.
اینها لباسهای مخصوصی هستند که یهوه به قوم دستور داده بود برای کاهنان درست کنند.
پوشش سر مردانه است که یک تکه پارچه بلند را اطراف سر میپیچند
این دو عبارت به یک چیز اشاره میکنند. صفحه [قابی] از طلای خالص بود که به عمامه متصل میشد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این مربوط به همۀ دیگها، تابهها، بیل [ملاقه/قاشق]، و چنگالهایی است که در مذبح استفاده میکردند.
این حوض برنجین [برنزی] است که مابین مذبح و خیمه قرار داشت.
این پایهای برنزی است که حوض بر آن قرار گرفته بود.
«موسی ریخته»
این حالت جمع «کمربند» است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۸: ۷ نگاه کنید.
این عملی نمادین است که هارون و پسرانش با قربانیای که تقدیم میکنند، شناخته میشوند. به این طریق آنها به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکنند. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این به کنارههای مذبح اشاره میکند. شکل آنها شبیه به شاخهای گاو است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۴: ۷ نگاه کنید.
«مذبح را برای خدا تقدیس نمود»
اینجا «کفاره» یعنی مذبح را برای خدمت به خدا، آماده کردن است. ترجمه جایگزین: «تا جایی مناسب به جهت قربانیهای سوختنی برای گناه مهیا کنند»
این به شکم و رودهها مربوط میشود. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب لاویان ۳: ۴ نگاه کنید.
پوشش یا پوست یک حیوان که در رمه است
این عملی نمادین است که هارون و پسرانش با قربانیای که تقدیم میکنند، شناخته میشوند. به این طریق آنها به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکنند. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
«موسی قوچ را قطعه قطعه کرد»
اینجا به نحوی از خشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی سخن گفته شده که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی سوختنی خشنود میشود. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیهای که او به حضور یهوه میسوزاند»
کلمه «تخصیص» یک اسم معنا است. ترجمه جایگزین: «قوچی که هارون و پسرانش را برای خدمت به خدا تقدیس میکند»
این عملی نمادین است که هارون و پسرانش با قربانیای که تقدیم میکنند شناخته میشوند. به این طریق آنها به واسطه تقدیم کردن حیوان قربانی به یهوه در واقع خود را تقدیم میکنند. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۴ نگاه کنید.
این به طور ضمنی اشاره میکند که موسی خون را در کاسهای میریخته تا خون حیوان تخلیه شود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
** قسمتهای داخلی** - این مربوط به معده و رودهها است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۳: ۴ نگاه کنید.
ران قسمت بالای پا، بالای زانو است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۳۲ نگاه کنید.
این به موقعیت [جای] سبد نان اشاره نمیکند. یعنی این نانی است که موسی برای یهوه تخصیص کرده است.
اینجا «دستها» به خودِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همۀ آن را به هارون و پسرانش داد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که هارون و پسرانش قربانی را تقدیم کردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را به عنوان هدیۀ جنباندنی[ تکان دادنی] به حضور یهوه تکان دادند»
این عملی نمادین است که هدیۀ را به یهوه وقف کردند [تخصیص دادند].
اینجا «آنها را» به پیه، ران، و همۀ نان اشاره میکند.
اینجا «دستها» به خودِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از هارون و پسرانش»
«آنها هدیهای بودند که هارون و پسرانش را برای خدمت به یهوه تقدیس میکردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیۀ سوختنی به حضور یهوه»
از خشنودی یهوه از قربانی پرستندۀ واقعی به نحوی سخن گفته شده که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی سوختنی خشنود میشود. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
قسمت جلوی بدن حیوان، زیر گردن
مراسمی رسمی که شخص را به عنوان کاهن انتصاب میکردند [برمیگزیدند].
این صفحه تعمداً خالی است.
یعنی سبدی که شامل هدایا است هنگام تخصیص هارون و پسرانش از آن استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «سبد»
این نقلقولی گنجانده شده در نقلقولی دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که به تو دستور دادهام که انجام دهید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا شما روزهای تخصیص خود را تمام کنید»
این مربوط به مراسمی رسمی است که شخص را به عنوان کاهن منصوب میکنند. به نحوه ترجمه آن در لاویان ۸: ۲۹ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای ما انجام دادهاند»
اسم معنای «کفاره» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا برای گناهان شما کفاره شود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است آنچه او به من دستور داده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و واقع شد كه در روز هشتم، موسی هارون و پسرانش و مشایخ اسرائیل را خواند.2و هارون را گفت: «گوسالهای نرینه برای قربانی گناه، و قوچی بجهت قربانی سوختنی، هر دو را بیعیب بگیر، و به حضور خداوند بگذران.3و بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: بزغالۀ نرینه برای قربانی گناه، و گوساله و برهای هر دو یك ساله و بیعیب برای قربانی سوختنی بگیرید.4و گاوی و قوچی برای ذبیحۀ سلامتی، تا به حضور خداوند ذبح شود، و هدیه آردی سرشته شدۀ به روغن را، زیرا كه امروز خداوند بر شما ظاهرخواهد شد. »5پس آنچه را كه موسی امر فرموده بود پیش خیمه اجتماع آوردند. و تمامی جماعت نزدیك شده، به حضور خداوند ایستادند.6و موسی گفت: «این است كاری كه خداوند امر فرموده است كه بكنید، و جلال خداوند بر شما ظاهر خواهد شد. »7و موسی هارون را گفت: «نزدیك مذبح بیا و قربانی گناه خود و قربانی سوختنی خود را بگذران، و برای خود و برای قوم كفاره كن، و قربانی قوم را بگذران و بجهت ایشان كفاره كن، چنانكه خداوند امر فرموده است.«8و هارون به مذبح نزدیك آمده، گوسالۀ قربانی گناه را كه برای خودش بود ذبح كرد.9و پسران هارون خون را نزد او آوردند و انگشت خود را به خون فرو برده، آن را بر شاخهای مذبح مالید و خون را بر بنیان مذبح ریخت.10و پیه و گُردهها و سفیدی جگر از قربانی گناه را بر مذبح سوزانید، چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.11و گوشت و پوست را بیرون لشكرگاه به آتش سوزانید.12و قربانی سوختنی را ذبح كرد، و پسران هارون خون را به او سپردند، و آن را به اطراف مذبح پاشید.13و قربانی را به قطعههایش و سرش به او سپردند، و آن را بر مذبح سوزانید.14و احشا و پاچهها را شست و آنها را بر قربانی سوختنی بر مذبح سوزانید.15و قربانی قوم را نزدیك آورد، و بز قربانی گناه را كه برای قوم بود گرفته، آن را ذبح كرد و آن را مثل اولین برای گناه گذرانید.16و قربانی سوختنی را نزدیك آورده، آن را به حسب قانون گذرانید.17و هدیۀ آردی را نزدیك آورده، مشتی از آن برداشت، و آن راعلاوه بر قربانی سوختنی صبح بر مذبح سوزانید.18و گاو و قوچ ذبیحه سلامتی را كه برای قوم بود ذبح كرد، و پسران هارون خون را به او سپردند و آن را به اطراف مذبح پاشید.19و پیه گاو و دنبه قوچ و آنچه احشا را میپوشاند و گُردهها و سفیدی جگر را.20و پیه را بر سینهها نهادند، و پیه را بر مذبح سوزانید.21و هارون سینهها و ران راست را برای هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند جنبانید، چنانكه موسی امر فرموده بود.22پس هارون دستهای خود را به سوی قوم برافراشته، ایشان را بركت داد، و از گذرانیدن قربانی گناه و قربانی سوختنی و ذبایح سلامتی بزیر آمد.23و موسی و هارون به خیمه اجتماع داخل شدند، و بیرون آمده، قوم را بركت دادند و جلال خداوند بر جمیع قوم ظاهر شد.24و آتش از حضور خداوند بیرون آمده، قربانی سوختنی و پیه را بر مذبح بلعید، و چون تمامی قوم این را دیدند، صدای بلند كرده، به روی در افتادند.
در این باب هارون به عنوان کاهن اعظم عمل مینماید.
دقت زیادی شده تا پیروی بینقص هارون از دستوارات یهوه در متن بازتاب داده شود. موسی تمام جزئیات را ثبت کرده تا درستی پیروی هارون از یهوه را نشان دهد.
هارون آتش را ایجاد نکرده بود که قربانیاش را ببلعد. درعوض، یهوه به طرزی معجزهآسا آتش را روشن کرد تا قربانی را ببلعد. این نشان میداد که قربانی مورد قبول او بود.
کلمه «هشتم» عدد ترتیبی برای هشت است.
«نزد یهوه» یا «در حضور یهوه»
موسی به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
موسی همچنان با هارون صحبت میکند. این ابتدای نقل قولی مستقیم گنجانده شده در نقل قول مستقیم دیگر است. شما میتوانید آن را به نقل قول غیرمستقیم تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «تو باید به قوم اسرائیل بگویی که بزغاله نرینهای بگیرند ... برای قربانی سوختنی»
«دوازده ماه از سال»
موسی به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد. درصورتی که آیه ۸ را با نقل قولی غیرمستقیم آغاز کردهاید، اینجا نیز آن را ادامه دهید. «و گاو را بگیرند ... برای ایشان ظاهر خواهد شد»
«تا به حضور یهوه قربانی شود»
این صفحه عمداً خالی است.
اینجا «شما» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
اینجا «جلال» به حضور یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا او جلال حضور خود را به شما نشان دهد»
این دو قربانی متفاوت هستند. قربانی اول کفارهای برای گناهان کاهن اعظم است. وقتی کاهن اعظم گناه کند، قوم نیز گناهکار به حساب میآیند (لاویان ۴: ۳). قربانی دوم کفارهای برای گناهانی است که خودِ قوم مرتکب شدهاند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها خون را در کاسهای میریختند تا خونِ حیوان تخلیه شود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این به کنارههای مذبح اشاره میکند. شکل آنها شبیه به شاخهای گاو است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۴: ۷ نگاه کنید.
«بر پایین مذبح»
«هارون بسوزاند»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۳: ۴ نگاه کنید.
این مربوط به پوشش و پوست یک گله حیوان است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۸ نگاه کنید.
این به طور ضمنی اشاره میکند که پسران خون را در کاسهای ریختند تا خونِ حیوان تخلیه شود.
این صفحه تعمداً خالی است.
قسمتهای داخلی - این مربوط به معده و رودهها است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
کلمه «اول» عدد ترتیبی برای یک است. ترجمه جایگزین: «بزی برای قربانی خودش»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به اولین قربانی هر روز اشاره میکند. کاهنان این قربانی سوختنی را صبح قبل از هر قربانی دیگری تقدیم میکردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
«هارون ذبح کرد»
این به طور ضمنی به خون درون کاسه اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این مربوط به معده و رودهها است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱: ۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمۀ این کلمات در لاویان ۳: ۴ نگاه کنید.
«پسران هارون اعضاء را برداشتند»
کلمه «آنها را» به پیه و احشا [قسمتهای داخلی] که قبلاً مشخص کرده بودند اشاره دارد.
این مربوط به قسمت جلوی بدن حیوان در زیر گردن است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۳۰ نگاه کنید.
این مربوط به قسمت بالایی پا، بالای زانو است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۳۲ نگاه کنید.
«نزد یهوه»
عبارت «به زیر آمدن» به کار رفته، زیرا جای مذبح بالاتر از جایی بود که قوم ایستاده بودند.
اینجا «جلال» به حضور یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه جلال حضور خود را به تمام قوم نشان داد»
«یهوه آتشی فرستاد تا ببلعد»
از این که آتش هدیه را کاملا میسوزاند به نحوی سخن گفته شده که گویی آتش قربانی سوختنی را میبلعد یا آن را تمام میکند.
«با صورتهایشان بر زمین افتادند.» این نشانهای از احترام و ستایش است.
1و ناداب و ابیهو پسران هارون، هر یكیمجمرۀ خود را گرفته، آتش بر آنها نهادند. و بخور بر آن گذارده، آتش غریبی كه ایشان را نفرموده بود، به حضور خداوند نزدیك آوردند.2و آتش از حضور خداوند به در شده، ایشان را بلعید، و به حضور خداوند مردند.3پس موسی به هارون گفت: «این است آنچه خداوند فرموده، و گفته است كه از آنانی كه به من نزدیك آیند تقدیس كرده خواهم شد، و در نظر تمامی قوم جلال خواهم یافت.« پس هارون خاموششد.4و موسی میشائیل و الصافان، پسران عُزّیئیل عموی هارون را خوانده، به ایشان گفت: «نزدیك آمده، برادران خود را از پیش قدس بیرون لشكرگاه ببرید. »5پس نزدیك آمده، ایشان را در پیراهنهای ایشان بیرون لشكرگاه بردند، چنانكه موسی گفته بود.6و موسی هارون و پسرانش العازار و ایتامار را گفت: «مویهای سر خود را باز مكنید و گریبان خود را چاك مزنید مبادا بمیرید. و غضب بر تمامی جماعت بشود. اما برادران شما یعنی تمام خاندان اسرائیل بجهت آتشی كه خداوند افروخته است ماتم خواهند كرد.7و از در خیمه اجتماع بیرون مروید مبادا بمیرید، زیرا روغن مسح خداوند بر شماست.« پس به حسب آنچه موسی گفت، كردند.8و خداوند هارون را خطاب كرده، گفت:9«تو و پسرانت با تو چون به خیمه اجتماع داخل شوید، شراب و مُسْكِری منوشید مبادا بمیرید. این است فریضۀ ابدی در نسلهای شما.10و تا در میان مقدّس و غیرمقدّس و نجس و طاهر تمیز دهید،11و تا به بنیاسرائیل همۀ فرایضی را كه خداوند به دست موسی برای ایشان گفته است، تعلیم دهید.«12و موسی به هارون و پسرانش العازار و ایتامار كه باقی بودند گفت: «هدیۀ آردی كه از هدایای آتشین خداوند مانده است بگیرید، و آن را بیخمیرمایه نزد مذبح بخورید زیرا قدساقداس است.13و آن را در مكان مقدس بخورید زیرا كه از هدایای آتشین خداوند این حصّۀ تو و حصۀ پسران توست چنانكه مأمورشدهام.14و سینۀ جنبانیدنی و ران افراشتنی را تو و پسرانت و دخترانت با تو در جای پاك بخورید، زیرا اینها از ذبایح سلامتی بنیاسرائیل برای حصۀ تو و حصۀ پسرانت داده شده است.15ران افراشتنی و سینۀ جنبانیدنی را با هدایای آتشین پیه بیاورند، تا هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند جنبانیده شود، و از آن تو و از آن پسرانت خواهد بود، به فریضۀ ابدی چنانكه خداوند امر فرموده است. »16و موسی بز قربانی گناه را طلبید و اینك سوخته شده بود، پس بر العازار و ایتامار پسران هارون كه باقی بودند خشم نموده، گفت:17«چرا قربانی گناه را در مكان مقدس نخوردید؟ زیرا كه آن قدساقداس است، و به شما داده شده بود تا گناه جماعت را برداشته، برای ایشان به حضور خداوند كفاره كنید.18اینك خون آن به اندرون قدس آورده نشد، البته میبایست آن را در قدس خورده باشید، چنانكه امر كرده بودم. »19هارون به موسی گفت: «اینك امروز قربانی گناه خود و قربانی سوختنی خود را به حضور خداوند گذرانیدند، و چنین چیزها بر من واقع شده است، پس اگر امروز قربانی گناه را میخوردم آیا منظور نظر خداوند میشد؟»20چون موسی این را شنید، در نظرش پسند آمد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۰: ۳ انجام میدهد.
به هارون و بقیۀ پسرانش گفته شد که نباید برای آن پسرانِ هارون که کشته شده بودند، عزاداری کنند. به عنوان کاهنان، آنها باید کارهای کهانت را نسبت به عزاداری و مشکلات شخصی خود در اولویت قرار دهند.
عبارت «آتش تأیید نشده» نشان میدهد که پسران هارون یک قربانی غیرقابل قبول را تقدیم کرده بودند. به خاطر قدوسیت یهوه، این یک گناه جدی محسوب میشد. آنها یک قربانی را در زمانی نادرست یا به روشی غلط تقدیم کرده بودند.
and )
اینها اسامی پسران هارون است.
ظرف فلزی کمعمق که کاهنان با استفاده از آن زغال داغ یا بخور خوشبو را حمل میکردند
«زغالهای سوخته را در آن گذاشتند»
«اما یهوه قربانی ایشان را تأیید نکرد، زیرا با آنچه او به ایشان دستور داده بود تا تقدیم کنند، مطابقت نداشت»
«آتش تأیید نشده به حضور یهوه»
«پس یهوه آتش را فرستاد»
«از حضور یهوه بیرون آمد [نازل شد]»
از این که آتش آن افراد را کامل میسوزاند به نحوی سخن گفته شده که گویی آتش ایشان را کاملاً میبلعد یا آن را تمام میکند.
«آنها در حضور یهوه مُردند»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قولی دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه وقتی گفت که قدویست خود را آشکار میکند چنین گفته است ... برای کسانی که به او نزدیک میشوند، و او جلال خواهد یافت ... در حضور قوم.»
عبارت «از آنانی که به من نزدیک آیند» به کاهنانی که یهوه را خدمت میکنند اشاره دارد. «به آنانی که نزدیک من میآیند تا مرا خدمت کنند نشان خواهم داد که من قدوس هستم» یا «آنانی که نزدیک میآیند تا من را خدمت کنند باید با من رفتاری مقدس داشته باشند»
قسمت دوم عبارت یهوه، همچنان به کاهنان به عنوان اولین کسانی که به حضور یهوه میآیند، اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید من را در حضور تمام مردم جلال دهند» یا «آنها باید من را در حضور تمام قوم محترم شمارند»
اینها اسامی مردان هستند.
این قسمت به معنی برادر واقعی بودن آنها نیست. برادران در این قسمت به معنای اقوام یا پسران خانواده است.
«پس میشائیل و الصافان نزدیک آمدند»
بدنهای ناداب و ابیهو را که هنوز لباس کهانت بر تن داشتند، بردند.
اینها اسامی پسران هارون هستند.
یهوه به هارون و پسرانش گفت هیچ گونه علامتی از اندوه و عزاداری را نشان ندهند.
«تا شما نمیرید»
اینجا «جماعت» منظور تمام جماعت اسرائیل است، نه فقط یک گروه از رهبران. ترجمه جایگزین: «از تمام قوم اسرائیل خشمگین نشود»
اینجا «خاندان» به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام قوم اسرائیل»
«برای آنانی که یهوه ایشان را با آتش خود کشته بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «این» به فرمانی اشاره میکند که کاهنان وقتی وارد خیمه اجتماع میشدند نباید شراب و مسکرات نوشیده باشند.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۳: ۱۷ نگاه کنید.
شما میتوانید جملهای جدید را اینجا شروع کنید. «شما باید این را انجام دهید تا بتوانید تشخیص دهید»
صفات وابسته به اسم «مقدّس» و «غیرمقدّس» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میان آنچه مقدّس و غیرمقدّس است» یا «میان آنچه برای خدا وقف شده و آنچه وقف نشده [معمولی] است»
صفات وابسته به اسم «نجس» و «طاهر» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بین آنچه نجس است و آنچه پاک است» یا «بین آنچه خدا نمیپذیرد و آنچه او میپذیرد»
از شخص یا چیزی که یهوه برای لمس کردن نامناسب دانسته به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها از نظر فیزیکی ناپاک هستند.
از شخص یا چیزی که یهوه برای لمس کردن مناسب دانسته به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها از نظر فیزیکی پاک هستند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: هدایای سوختنی به حضور یهوه»
«زیرا هدیۀ آردی مقدستر است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است آنچه یهوه به من امر کرده که به شما بگویم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سینه و رانی که شخص به حضور یهوه میجنباند و تقدیم میکرد»
قسمت بالای پا، بالای زانو
از جایی که مناسب است تا برای اهداف خدا استفاده شود به نحوی سخن گفته که گویی از نظر فیزیکی پاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه آنها را به عنوان سهم تو داده است»
اینجا «تو» به هارون اشاره میکند.
قسمت جلوی بدن حیوان، زیر گردن
این قسمت را به نحوی ترجمه کنید که مخاطبین متوجه شوند این سهم به هارون و پسرانش تعلق دارد. ترجمه جایگزین: «این سهم همیشه برای تو و پسرانت خواهد بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنان همه آن را سوزانده بودند»
به نحوۀ ترجمه این اسامی در لاویان ۱۰: ۶ نگاه کنید.
موسی از این سؤال استفاده میکند تا العازار و ایتامار را سرزنش نماید. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید ... در حضور او میخوردید»
«زیرا قربانی گناه بسیارمقدس است»
به نحوی از بخشش قوم اسرائیل توسط یهوه سخن گفته شده که گویی گناه شئی است که یهوه آن را از قوم برداشته است.
«در حضور او»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما خونش را نیاوردید»
هارون به مرگ دو پسرش اشاره میکند.
این قربانیها با خوشی و شادی خورده میشدند. هارون از این سؤال استفاده میکند تا تأکید نماید که یهوه راضی نخواهد بود که او قربانیها را بخورد، زیرا او از مرگ پسرانش غمگین است. این پرسش را میتوان در غالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً، یهوه خشنود نخواهد بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی و هارون را خطابكرده، به ایشان گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگویید: اینها حیواناتی هستند كه میباید بخورید، از همه بهایمی كه بر روی زمیناند.3هر شكافته سم كه شكاف تمام دارد و نشخوار كنندهای از بهایم، آن را بخورید.4اما از نشخواركنندگان و شكافتگان سم اینها رامخورید، یعنی شتر، زیرا نشخوار میكند لیكن شكافته سم نیست، آن برای شما نجس است.5و وَنَك، زیرا نشخوار میكند اما شكافته سم نیست، این برای شما نجس است.6و خرگوش، زیرا نشخوار میكند ولی شكافته سم نیست، این برای شما نجس است.7و خوك، زیرا شكافته سم است و شكاف تمام دارد لیكن نشخوار نمیكند، این برای شما نجس است.8از گوشت آنها مخورید و لاش آنها را لمس مكنید، اینها برای شما نجساند.9از همۀ آنچه در آب است اینها را بخورید، هر چه پر و فلس دارد در آب خواه در دریا خواه در نهرها، آنها را بخورید.10و هر چه پر و فلس ندارد در دریا یا در نهرها، از همۀ حشرات آب و همۀ جانورانی كه در آب میباشند، اینها نزد شما مكروه باشند.11البته نزد شما مكروهاند، از گوشت آنها مخورید و لاشهای آنها را مكروه دارید.12هر چه در آبها پر و فلس ندارد نزد شما مكروه خواهد بود.13و از مرغان اینها را مكروه دارید، خورده نشوند، زیرا مكروهاند، عقاب و استخوانخوار و نَسْرِبَحر.14و كركس و لاشخوار به اجناس آن.15و غُراب به اجناس آن.16و شترمرغ و جغد و مرغ دریایی و باز به اجناس آن.17و بوم و غواص و بوتیمار.18و قاز و مرغ سقا و رخم.19و لقلق و كُلنگ به اجناس آن و هدهد و شبپره.20و همۀ حشرات بالدار كه بر چهارپا میروند برای شما مكروهاند.21لیكن اینها را بخورید از همۀ حشرات بالدار كه بر چهار پا میروند، هر كدام كه بر پایهای خود ساقها برای جستن بر زمین دارند.22از آن قسم اینها را بخورید. ملخ به اجناس آن و دُبا به اجناس آن و حَرجَوان به اجناس آن و حَدَب به اجناس آن.23و سایر حشرات بالدار كه چهار پا دارندبرای شما مكروهاند.24از آنها نجس میشوید، هركه لاش آنها را لمس كند تا شام نجس باشد.25و هر كه چیزی از لاش آنها را بردارد، رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد.26و هر بهیمهای كه شكافته سم باشد لیكن شكاف تمام ندارد و نشخوار نكند اینها برای شما نجسند، و هر كه آنها را لمس كند نجس است.27و هر چه بر كف پا رود از همۀ جانورانی كه بر چهار پا میروند، اینها برای شما نجساند، هر كه لاش آنها را لمس كند تا شام نجس باشد.28و هر كه لاش آنها را بردارد، رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد. اینها برای شما نجساند.29« و از حشراتی كه بر زمین میخزند اینها برای شما نجساند: موش كور و موش و سوسمار به اجناس آن،30و دَله و وَرَل و چلپاسه و كرباسه و بوقلمون.31از جمیع حشرات اینها برای شما نجساند: هر كه لاش آنها را لمس كند تا شام نجس باشد،32و بر هر چیزی كه یكی از اینها بعد از موتش بیفتد نجس باشد، خواه هر ظرف چوبی، خواه رخت، خواه چرم، خواه جوال؛ هر ظرفی كه در آن كار كرده شود در آب گذاشته شود و تا شام نجس باشد، پس طاهر خواهد بود.33و هر ظرف سفالین كه یكی از اینها در آن بیفتد آنچه در آن است نجس باشد و آن را بشكنید.34هر خوراك در آن كه خورده شود، اگر آب بر آن ریخته شد نجس باشد، و هر مشروبی كه آشامیده شود كه در چنین ظرف است نجس باشد.35و بر هر چیزی كه پارهای از لاش آنها بیفتد نجس باشد، خواه تنور، خواه اجاق، شكسته شود؛ اینها نجساند و نزد شما نجسخواهند بود.36و چشمه و حوض كه مجمع آب باشد طاهر است لیكن هر كه لاش آنها را لمس كند نجس خواهد بود.37و اگر پارهای از لاش آنها بر تخم كاشتنی كه باید كاشته شود بیفتد طاهر است.38لیكن اگر آب بر تخم ریخته شود و پارهای از لاش آنها بر آن بیفتد، این برای شما نجس باشد.39و اگر یكی از بهایمی كه برای شما خوردنی است بمیرد، هر كه لاش آن را لمس كند تا شام نجس باشد.40و هر كه لاش آن را بخورد رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد. و هر كه لاش آن را بردارد، رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد.41« و هر حشراتی كه بر زمین میخزد مكروه است؛ خورده نشود.42و هر چه بر شكم راه رود و هر چه بر چهارپا راه رود و هر چه پایهای زیاده دارد، یعنی همۀ حشراتی كه بر زمین میخزند، آنها را مخورید زیرا كه مكروهاند.43خویشتن را به هر حشراتی كه میخزد مكروه مسازید، و خود را به آنها نجس مسازید، مبادا از آنها ناپاك شوید.44زیرا من یهوه خدای شما هستم، پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید، زیرا من قدوس هستم پس خویشتن را به همۀ حشراتی كه بر زمین میخزند نجس مسازید.45زیرا من یهوه هستم كه شما را از زمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم، پس مقدس باشید زیرا من قدوس هستم.46این است قانون بهایم و مرغان و هر حیوانی كه در آبها حركت میكند و هر حیوانی كه بر زمین میخزد.47تا در میان نجس و طاهر و در میان حیواناتی كه خورده شوند و حیواناتی كه خورده نشوند امتیاز بشود.«
این باب شامل لیست حیواناتی است که اسرائیلیان اجازه خوردن آنها را نداشتند. احتمالاً تحقیقات بیشتری لازم است تا محل دقیق قسمتهای مختلف حیوانات معین شود. امروزه دیگر بسیاری از این غذاها به علت بیماری زا بودن مصرف نمیشوند. اما علت ممنوعیت غذاهای دیگر مشخص نیست.
خوردن غذاهای ناپاک شخص را نجس میکرد. روند مصرف این غذاها باعث ایجاد ناپاکی در شخص میشد.
این صفحه تعمداً خالی است.
«از همۀ حیوانات»
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
منظور سُمی است که بجای یک قسمت کامل به دو قسمت شکافته شده است.
این یعنی حیوانی که غذا را از معدهاش برمیگرداند و آن را دوباره میجود.
یعنی برخی یک مورد یا مورد دیگری را دارند، اما هر دو را با هم ندارند.
اینجا به نحوی از نامناسب بودن شتر برای خوردن قوم سخن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی ناپاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
حیوان کوچکی که در جاهای سنگی زندگی میکند.
به نحوی از حیواناتی که خدا برای خوردن قوم نامناسب دانسته سخن گفته شده که گویی آنها از نظر فیزیکی ناپاک هستند.
حیوان کوچکی با گوشهای دراز که معمولاً در سوراخهای زمینی زندگی میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«بدنهای مُرده آنها را لمس نکنید»
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
قسمت نازک و صاف که ماهی برای حرکت به سمت آب از آن استفاده میکند.
سطوح کوچکی که بدن ماهی را میپوشاند.
«همۀ موجوداتی که در دریا یا رودخانهها زندگی میکنند که باله [پَر] و فلس ندارند»
یهوه به قوم فرمان میدهد که از خوردن این موجودات امتناع کنند و بیزار باشند. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید از آنها کراهت داشته باشید» یا «شما باید کاملاً آنها را رد کنید [شما نباید اصلاً آنها را بپذیرید]»
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
«مکروه» نپذیرفتن و خوار شمردن چیزی است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا شما باید از ایشان کراهت داشته باشید» یا «زیرا شما باید کاملاً ایشان را رد کنید [زیرا شما نباید اصلاً آنها را بپذیرید]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید از بدنهای مُرده ایشان بیزار باشید» یا «شما نباید بدنهای مُرده ایشان را لمس کنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید کراهت داشته باشید» یا «شما باید کاملاً امتناع کنید»
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
اینها پرندههایی هستند که شب بیدارند و از جوندگان و حیوانات مُرده تغذیه میکنند.
اینها پرندههایی هستند که شب بیدارند و از جوندگان و حیوانات مُرده تغذیه میکنند.
اینها پرندههایی هستند که شب بیدارند و از جوندگان و حیوانات مُرده تغذیه میکنند.
اینها پرندههایی هستند که شب بیدارند و از جوندگان و حیوانات مُرده تغذیه میکنند.[در فارسی نام برخی از پرندگان متفاوت ترجمه شده است]
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
اینها پرندههایی هستند که از جوندگان و حشرات تغذیه میکنند و معمولاً شبها بیدارند.
«جغد بزرگ»[ پرندگانی که در فارسی عنوان شدهاند متفاوتند]
اینها پرندههایی هستند که از جوندگان و حشرات تغذیه میکنند و معمولاً شبها بیدارند.[در فارسی نام برخی از پرندگان متفاوت ترجمه شده است]
اینها پرندههایی هستند که از جوندگان و مارمولکها تغذیه میکنند.
اینها پرندههایی هستند که از جوندگان و حشرات تغذیه میکنند و معمولاً شبها بیدارند.
اگرچه شبپره پرنده نیست، اما در این لیست گنجانده شده زیرا بال دارد و پرواز میکند. بدنی دارد که از مو پوشیده شده و معمولاً شبها بیدار است و حشرات و جوندگان را میخورد.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
کلمه «مکروه» را میتوان به عنوان عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما از همۀ حشرات بالداری که با چهار پا راه میروند کراهت خواهید داشت»
اینجا عبارت «چهار پا» یک اصطلاح است که یعنی بر زمین میخزد و این حشرات را از بالداران دیگر از قبیل پرندهها، که فقط دو پا دارند جدا میسازد. ترجمه جایگزین: «حشراتی که بر زمین میخزند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها حشرات کوچکی هستند که گیاهخوارند و میپرند.
«حشرات بالداری که چهار پا دارند»
یهوه شروع به صحبت کردن با موسی و هارون میکند که قوم کدام حیوانات را نجس [ناپاک] درنظر بگیرند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شما بدنهای مُردۀ هر کدام از این حیوانات را لمس کنید، نجس خواهید بود»
به نحوی از غیر قابل قبول بودن شخص برای اهداف خدا که یکی از این حیوانات مُرده را لمس کرده سخن گفته شده که گویی شخص جسماً ناپاک است.
این به حیواناتی اشاره میکند که آنها را در آیات زیرین مشخص کرده است.
این صفحه عمداً خالی است.
یهوه همچنان با موسی و هارون صحبت میکند که قوم کدام حیوانات را نجس [ناپاک] درنظر بگیرند.
از حیواناتی که خدا برای خوردن قوم ناشایست دانسته به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها جسماً کثیف هستند.
منظور سُمی است که به جای یک قسمت کامل به دو قسمت شکافته شده است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱۱: ۳ نگاه کنید.
این یعنی حیوانی که غذا را از معدهاش برمیگرداند و آن را دوباره میجود. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱۱: ۳ نگاه کنید.
به نحوی از غیر قابل قبول بودن شخص برای اهداف خدا که یکی از این حیوانات مُرده را لمس کرده سخن گفته شده که گویی شخص جسماً ناپاک است.
پای حیوان با پنجهها
«تا غروب»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان با موسی و هارون صحبت میکند که قوم کدام حیوانات را نجس [ناپاک] درنظر بگیرند.
به نحوی از حیواناتی که خدا برای لمس کردن یا خوردن قوم ناشایست دانسته سخن گفته شده که گویی آنها جسماً نجس هستند.
حیوانی کوچک با موی قهوهای که پرندهها و حیوانات کوچک را میخورد.
اینها از انواع متفاوت خزندگان با چهار پا هستند.
اینها از انواع متفاوت خزندگان با چهار پا هستند.
«مارمولک شنی»
یهوه همچنان با موسی و هارون صحبت میکند که قوم کدام حیوانات را نجس [ناپاک] درنظر بگیرند.
به نحوی از حیواناتی که خدا برای لمس کردن یا خوردن قوم ناشایست دانسته سخن گفته شده که گویی آنها جسماً نجس هستند.
به نحوی از غیر قابل قبول بودن شخص برای اهداف خدا که یکی از این حیوانات مُرده را لمس کرده سخن گفته شده که گویی شخص جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
به نحوی از ناشایستگی چیزی که خدا برای لمس کردن قوم به دلیل اینکه یکی از این حیوانات مُرده بر آن افتاده بود سخن گفته که گویی آن چیز جسماً نجس است. از آن به نحوی سخن گفته شده که گویی بعد از شسته شدن جسماً پاک میشود.
از این که خدا چیزی را بعد از شسته شدن برای لمس کردن قوم مناسب دانسته به نحوی سخن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی پاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگرچه از آن استفاده میکنید، شما باید آن را داخل آب بگذارید»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوی از غذایی که آب ناپاک بر آن ریخته شده و برای خوردن قوم غیرقابل قبول است سخن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی ناپاک است.
بدنهای مُرده
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را به قسمتهایی بشکنید» یا «شما باید آن را خرد کنید»
یهوه همچنان با موسی و هارون صحبت میکند که قوم کدام حیوانات را نجس [ناپاک] درنظر بگیرند.
به نحوی از آبی که به قوم مجوز داده شده بود که از چشمه یا حوض بنوشند سخن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی پاک است.
از بدن مُرده حیوانی که خدا برای لمس کردن و خوردن قوم ناشایست دانسته به نحوی سخن گفته که گویی از نظر فیزیکی ناپاک است.
از غیر قابل قبول بودن شخص برای اهداف خدا که لاشۀ یکی از این حیوانات را لمس کرده به نحوی سخن گفته شده که گویی شخص جسماً ناپاک است.
«دانهای که قصد داری بکاری»
از دانههایی که خدا به قوم اجازه داده بکارند به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها از نظر فیزیکی پاک هستند، و به نحوی از آنهایی که خدا به ایشان اجازه نداده بکارند سخن گفته شده که گویی آنها ناپاک هستند.
به نحوی از دانههایی که خدا به قوم اجازه داده بکارند سخن گفته شده که گویی آنها از نظر فیزیکی پاک هستند، و به نحوی از آنهایی که خدا به ایشان اجازه نداده بکارند سخن گفته شده که گویی آنها ناپاک هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما اگر آب را بر تخمها بریزید»
از غیر قابل قبول بودن شخص برای اهداف خدا که بدن حیوانی مُرده را لمس کرده به نحوی سخن گفته شده که گویی شخص جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان با موسی و هارون صحبت میکند که قوم کدام حیوانات را نجس [ناپاک] درنظر بگیرند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید آن را بخورید»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان با موسی و هارون صحبت میکند که قوم کدام حیوانات را نجس [ناپاک] درنظر بگیرند.
یهوه انگارهای مشابه را دو بار تکرار میکند تا بر فرمانی که به آنها داده شد که هیچ حیوان ناپاکی را نخورند تأکید نماید.
از غیر قابل قبول بودن شخص برای اهداف خدا به نحوی سخن گفته شده که گویی شخص جسماً ناپاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین «شما به خاطر آنها دیگر طاهر نیستید»
این صفحه تعمدا خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه سخنانش را با موسی و هارون به پایان میرساند که مردم چه چیزهایی را اجازه دارند بخورند و از خوردن چه چیزهایی منع شدهاند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا شما در میان .. تشخیص دهید»
اینجا به نحوی از حیواناتی که یهوه برای قوم ناشایست دانسته که لمس کنند یا ببلعند سخن گفته شده که گویی آنها جسماً ناپاک هستند، و به نحوی از آن چیزهایی که برای لمس کردن یا خوردن قوم قابل پذیرش هستند سخن گفته شده که گویی آنها جسماً پاک هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که شما میخورید ... که شما نمیخورید»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: چون زنی آبستن شده، پسر نرینهای بزاید، آنگاه هفت روز نجس باشد، موافق ایام طَمث حیضش نجس باشد.3و در روز هشتم گوشت غُلفۀ او مختون شود.4و سی و سه روز در خون تطهیر خود بماند، و هیچ چیز مقدس را لمس ننماید، و به مكان مقدس داخل نشود، تا ایام طُهرش تمام شود.5و اگر دختری بزاید، دو هفته برحسب مدت طَمث خود نجس باشد، و شصت و شش روز در خون تطهیر خود بماند.6و چون ایام طهرش برای پسر یا دختر تمام شود، برهای یك ساله برای قربانی سوختنی و جوجۀ كبوتر یا فاختهای برای قربانی گناه به در خیمه اجتماع نزد كاهن بیاورد.7و او آن را به حضور خداوند خواهد گذرانید، و برایش كفاره خواهد كرد، تا از چشمه خون خود طاهر شود. این است قانون آن كه بزاید، خواه پسر خواه دختر.8و اگر دست او به قیمت بره نرسد، آنگاه دو فاخته یا دو جوجۀ كبوتر بگیرد، یكی برای قربانی سوختنی و دیگری برای قربانی گناه. و كاهن برای وی كفاره خواهد كرد، و طاهر خواهد شد.«
زن بعد از خونریزی ماهانه از رحمش و بعد از زایمان نجس به حساب میآمد. به خاطر این بود که خون همیشه نجس تلقی میشد.
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوی از اینکه مردم نباید زنی را که رحمش خونریزی دارد لمس کنند سخن گفته شده که گویی آن زن جسماً ناپاک است.
این به دوران ماهانهای اشاره می کند که رحم زن خونریزی دارد.
فقط کاهن میتوانست این کار را انجام دهد. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن باید پسر بچه را ختنه کند»
این یعنی مادر برای سی و سه روز ناپاک خواهد بود.
«۳۳ روز»
اینجا به نحوی از این که مردم نباید زنی را که رحمش خونریزی دارد لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
«برای ۱۴ روز»
این به زمانی اشاره میکند که زن ماهانه رحمش خونریزی میکند. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۱۲: ۲ نگاه کنید.
«۶۶ روز»
«وقتی که روزهای تطهیر مادر به پایان برسد»
این به تعداد روزهای متفاوت تطهیر بر اساس این که آیا نوزاد به دنیا آمده دختر بوده یا پسر، اشاره دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این امر او را از خونریزیاش که هنگام زایمان رخ داده بود، طاهر میکند»
این قسمت را به نحوی ترجمه کنید که به وضوح ناتوانی زن را برای خرید حیوانی برای قربانی بیان کند. ترجمه جایگزین: «اگر او پول کافی برای خرید بره ندارد»
اینجا به نحوی از اینکه سایر مردم میتوانند آن زن را لمس کنند سخن گفته شده که گویی جسماً پاک است.
1و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:2«چون شخصی را در پوست بدنش آماس یا قوبا یا لكهای براق بشود، و آن در پوست بدنش مانند بلای برص باشد، پس او را نزد هارون كاهن یا نزد یكی از پسرانش كهكهنه باشند بیاورند.3و كاهن آن بلا را كه در پوست بدنش باشد ملاحظه نماید. اگر مو در بلا سفید گردیده است، و نمایشِ بلا از پوست بدنش گودتر باشد، بلای برص است، پس كاهن او را ببیند و حكم به نجاست او بدهد.4و اگر آن لكۀ براق در پوست بدنش سفید باشد، و از پوست گودتر ننماید، و موی آن سفید نگردیده، آنگاه كاهن آن مبتلا را هفت روز نگاه دارد.5و روز هفتم كاهن او را ملاحظه نماید، و اگر آن بلا در نظرش ایستاده باشد، و بلا در پوست پهن نشده، پس كاهن او را هفت روز دیگر نگاه دارد.6و در روز هفتم كاهن او را باز ملاحظه كند، و اگر بلا كم رنگ شده، و در پوست پهن نگشته است، كاهن حكم به طهارتش بدهد. آن قوبا است. رخت خود را بشوید و طاهر باشد.7و اگر قوبا در پوست پهن شود بعد از آن كه خود را به كاهن برای تطهیر نمود، پس بار دیگر خود را به كاهن بنماید.8و كاهن ملاحظه نماید، و هرگاه قوبا در پوست پهن شده باشد، حكم به نجاست او بدهد. این برص است.9« و چون بلای برص در كسی باشد او را نزد كاهن بیاورند.10و كاهن ملاحظه نماید اگر آماس سفید در پوست باشد، و موی را سفید كرده، و گوشت خام زنده در آماس باشد،11این در پوست بدنش برص مزمن است. كاهن به نجاستش حكم دهد و او را نگاه ندارد زیرا كه نجس است.12و اگر برص در پوست بسیار پهن شده باشد و برص، تمامی پوست آن مبتلا را از سر تا پا هر جایی كه كاهن بنگرد، پوشانیده باشد،13پس كاهن ملاحظه نماید اگر برص تمام بدن را فروگرفته است، به تطهیر آن مبتلا حكم دهد. چونكه همۀ بدنش سفید شده است، طاهر است.14لیكن هر وقتی كه گوشت زنده در او ظاهر شود، نجس خواهد بود.15و كاهن گوشت زنده را ببیند و حكم به نجاست او بدهد. این گوشت زنده نجس است زیرا كه برص است.16و اگر گوشت زنده به سفیدی برگردد نزد كاهن بیاید.17و كاهن او را ملاحظه كند و اگر آن بلا به سفیدی مبدل شده است، پس كاهن به طهارت آن مبتلا حكم دهد زیرا طاهر است.18« و گوشتی كه در پوست آن دمل باشد و شفا یابد،19و در جای دمل آماس سفید یا لكۀ براق سفید مایل به سرخی پدید آید، آن را به كاهن بنماید.20و كاهن آن را ملاحظه نماید و اگر از پوست گودتر بنماید و موی آن سفید شده، پس كاهن به نجاست او حكم دهد. این بلای برص است كه از دمل درآمده است.21و اگر كاهن آن را ببیند و اینك موی سفید در آن نباشد و گودتر از پوست هم نباشد و كم رنگ باشد، پس كاهن او را هفت روز نگاه دارد.22و اگر در پوست پهن شده، كاهن به نجاست او حكم دهد. این بلا میباشد.23و اگر آن لكۀ براق در جای خود مانده، پهن نشده باشد، این گری دمل است. پس كاهن به طهارت وی حكم دهد.24یا گوشتی كه در پوست آن داغ آتش باشد و از گوشت زندۀ آن داغ، لكۀ براق سفید مایل به سرخی یا سفید پدید آید،25پس كاهن آن را ملاحظه نماید. اگر مو در لكۀ براق سفید گردیده، و گودتر از پوست بنماید این برص است كه از داغ درآمده است. پس كاهن به نجاست او حكم دهد زیرا بلای برص است.26و اگر كاهن آن را ملاحظه نماید و اینك در لكۀ براق موی سفید نباشد و گودتر از پوست نباشد وكمرنگ باشد، كاهن او را هفت روز نگه دارد.27و در روز هفتم كاهن او را ملاحظه نماید. اگر در پوست پهن شده، كاهن به نجاست وی حكم دهد. این بلای برص است.28و اگر لكۀ براق در جای خود مانده، در پوست پهن نشده باشد و كمرنگ باشد، این آماس داغ است. پس كاهن به طهارت وی حكم دهد. این گری داغ است.29« و چون مرد یا زن، بلایی در سر یا در زنخ داشته باشد،30كاهن آن بلا را ملاحظه نماید. اگر گودتر از پوست بنماید و موی زرد باریك در آن باشد، پس كاهن به نجاست او حكم دهد. این سَعْفَه یعنی برص سر یا زنخ است.31و چون كاهن بلای سعفه را ببیند، اگر گودتر از پوست ننماید و موی سیاه در آن نباشد، پس كاهن آن مبتلای سعفه را هفت روز نگاه دارد.32و در روز هفتم كاهن آن بلا را ملاحظه نماید. اگر سعفه پهن نشده، و موی زرد در آن نباشد و سعفه گودتر از پوست ننماید،33آنگاه موی خود را بتراشد لیكن سعفه را نتراشد و كاهن آن مبتلای سعفه را باز هفت روز نگاه دارد.34و در روز هفتم كاهن سعفه را ملاحظه نماید. اگر سعفه در پوست پهن نشده، و از پوست گودتر ننماید، پس كاهن حكم به طهارت وی دهد و او رخت خود را بشوید و طاهر باشد.35لیكن اگر بعد از حكم به طهارتش سعفه در پوست پهن شود،36پس كاهن او را ملاحظه نماید. اگر سعفه در پوست پهن شده باشد، كاهن موی زرد را نجوید، او نجس است.37اما اگر در نظرش سعفه ایستاده باشد، و موی سیاه از آن در آمده، پس سعفه شفا یافته است. او طاهر است و كاهن حكم به طهارت وی بدهد.38« و چون مرد یا زن در پوست بدن خود لكههای براق یعنی لكههای براق سفید داشتهباشد،39كاهن ملاحظه نماید. اگر لكهها در پوست بدن ایشان كم رنگ و سفید باشد، این بهق است كه از پوست درآمده. او طاهر است.40و كسی كه موی سر او ریخته باشد، او اقرع است، و طاهر میباشد.41و كسی كه موی سر او از طرف پیشانی ریخته باشد، او اصلع است، و طاهر میباشد.42و اگر در سر كل یا پیشانی كل بلای سفید مایل به سرخی باشد، آن برص است كه از سر كل او یا پیشانی كل او در آمده است.43پس كاهن او را ملاحظه كند. اگر آماس آن بلا در سر كل او یا پیشانی كل او سفید مایل به سرخی، مانند برص در پوست بدن باشد،44او مبروص است، و نجس میباشد. كاهن البته حكم به نجاست وی بدهد. بلای وی در سرش است.45و اما مبروص كه این بلا را دارد، گریبان او چاك شده، و موی سر او گشاده، و شاربهای او پوشیده شود، و ندا كند نجس نجس.46و همۀ روزهایی كه بلا دارد، البته نجس خواهد بود، و تنها بماند و مسكن او بیرون لشكرگاه باشد.47« و رختی كه بلای برص داشته باشد، خواه رخت پشمین خواه رخت پنبهای،48خواه در تار و خواه در پود، چه از پشم و چه از پنبه و چه از چرم، یا از هر چیزی كه از چرم ساخته شود،49اگر آن بلا مایل به سبزی یا به سرخی باشد، در رخت یا در چرم، خواه در تار خواه در پود یا در هر ظرف چرمی، این بلای برص است. به كاهن نشان داده شود.50و كاهن آن بلا را ملاحظه نماید و آن چیزی را كه بلا دارد هفت روز نگاه دارد.51و آن چیزی را كه بلا دارد، در روز هفتم ملاحظه كند. اگر آن بلا در رخت پهن شده باشد،خواه در تار خواه در پود، یا در چرم در هر كاری كه چرم برای آن استعمال میشود، این برص مفسد است و آن چیز نجس میباشد.52پس آن رخت را بسوزاند، چه تار و چه پود، خواه در پشم خواه در پنبه، یا در هر ظرف چرمی كه بلا در آن باشد، زیرا برص مفسد است. به آتش سوخته شود.53اما چون كاهن آن را ملاحظه كند، اگر بلا در رخت، خواه در تار خواه در پود، یا در هر ظرف چرمی پهن نشده باشد،54پس كاهن امر فرماید تا آنچه را كه بلا دارد بشویند، و آن را هفت روز دیگر نگاه دارد.55و بعد از شستن آن چیز كه بلا دارد كاهن ملاحظه نماید. اگر رنگ آن بلا تبدیل نشده، هر چند بلا هم پهن نشده باشد، این نجس است. آن را به آتش بسوزان. این خوره است، خواه فرسودگی آن در درون باشد یا در بیرون.56و چون كاهن ملاحظه نماید، اگر بلا بعد از شستن آن كم رنگ شده باشد، پس آن را از رخت یا از چرم خواه از تار خواه از پود، پاره كند.57و اگر باز در آن رخت خواه در تار خواه در پود، یا در هر ظرف چرمی ظاهر شود، این برآمدن برص است. آنچه را كه بلا دارد به آتش بسوزان.58و آن رخت خواه تار و خواه پود، یا هر ظرف چرمی را كه شستهای و بلا از آن رفع شده باشد، دوباره شسته شود و طاهر خواهد بود. «59این است قانون بلای برص در رخت پشمین یا پنبهای خواه در تار خواه در پود، یا در هر ظرف چرمی برای حكم به طهارت یا نجاست آن.
این باب به روشهایی میپردازد که اگر شخصی بیماری پوستی داشت که باعث میشد آن شخص نجس شود، کاهن چه تصمیمی باید اتخاذ میکرد. این امری بسیار مهم بود، چون در زمان شرق باستان این بیماریها به سادگی سرایت میکردند. این مسئله در مورد چیزهایی روی لباس رشد میکنند یا وسایلی که در تماس با پوست فرد هستند نیز، صادق است.
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس شخصی باید او را بیاورد» یا «پس او باید برود»
«نزد یکی از پسران هارون»
یهوه همچنان دربارۀ آن چه قوم باید انجام دهند با موسی و هارون صحبت میکند.
اینجا ضمیر مالکیت «او» به شخصی که بیماری پوستی دارد، اشاره میکند.
بیماریای که به سادگی از شخصی به شخص دیگر سرایت میکند.
«کاهن باید اعلام کند که آن شخص نجس است.» اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
«برای ۷ روز»
اینجا «او را» به شخصی که بیماری پوستی دارد، اشاره میکند.
این یعنی اگر بیماری پوستی از نظر اندازه بزرگتر نشده یا به قسمتهای دیگر بدن انتقال نیافته باشد.
«روز ۷»
«۷ روز»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
این مربوط به قسمتی از پوست میشود که تحریک شده است، اما اگزما [قوبا] به سایر مردم سرایت نمیکند.
اینجا به شخصی که بیماری پوستی دارد، اشاره میکند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
کاهنان تشخیص میدادند که آیا بیماری در حال شیوع است. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی باید او را نزد کاهن بیاورد» یا «او باید نزد کاهن برود»
اینجا «پوست خراشیده» میتواند به زخم بازی روی پوست اشاره کند و یا ممکن است به پوست تازهای که رشد کرده است، اشاره داشته باشد، اما ناحیۀ اطراف آن هنوز بیمار است. در هر دو صورت نشان میدهد که بیماری پوستی کاملاً بهبود نیافته.
این مربوط به مرضی است که یا ادامه مییابد و یا بعد از مدت زمانی طولانی برمیگردد.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است و به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است و به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
اینجا «به او» به شخصی که بیماری پوستی دارد اشاره میکند.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۱۰ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
ناحیۀ دردناکی در پوست که آلوده [عفونی] است
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس او باید آن را به کاهن نشان بدهد»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا «آن را» به تورم سفید یا لکۀ روشن روی پوست اشاره میکند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماْ ناپاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا «آن را» به سوختگی روی پوست شخص اشاره میکند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماْ پاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخص باید موی نزدیک زخم را بتراشد، اما موی روی زخم را نتراشد»
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا «سعفه» به بیماری روی سر یا چانه شخص اشاره میکند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
«سفید محو شده»
به نحوۀ ترجمه این کلمه در لاویان ۱۳: ۶ نگاه کنید.
اینجا «او» به طور کلی هم به مردها و هم به زنان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن شخص طاهر است»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً طاهر است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماْ ناپاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که وقتی شخصی بیماری پوستی دارد، مردم چه باید بکنند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نباید او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
لشکرگاه جایی است که اکثر اسرائیلیان آنجا زندگی میکردند. شخص نجس اجازه نداشت در میان مردم زندگی کند، زیرا ممکن بود بیماریاش به سایر مردم سرایت کند.
«لباسی که کپک [بلا] روی آن است» یا «لباسی که کپک زده»
نجس شود چون چیزی مضر به آن افزوده شده است.
قارچ اغلب به رنگ سفید است که روی چیزهایی که مرطوب یا نمدار هستند، رشد میکند.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یا هر چیزی که کسی بافته است»
«اگر کپک [بلا] در لباس مایل به سبزی یا سرخی باشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دارنده لباس باید آن را به کاهن نشان بدهد»
«۷ روز»
«هفتم» عدد ترتیبی برای ۷ است. ترجمه جایگزین: «روز ۷»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در هر چیزی که شخص چرم به کار میبرد»
از چیزی که خدا برای لمس کردن قوم ناشایست دانسته به نحوی سخن گفته که گویی آن شیء از نظر فیزیکی ناپاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در هر چیزی که او کپک مضر [بلا] در آن پیدا کند»
کپک مضر [بلا] میتواند در شخصی که در ارتباط با آن باشد، موجب بیماری شود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او باید آن را کاملاً بسوزاند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«پس کاهن به دارنده آن بلا امر فرماید» اینجا کاهن به مردم میگوید که در مورد وسایل خانه که احتمالاً آلوده باشند چه کار باید بکنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در آنچه که آنها کپک [بلا] پیدا کردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه آنها چیزی را که کپک زده [بلا داشت] شستند»
از چیزی که خدا برای لمس کردن قوم ناشایست دانسته به نحوی سخن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی ناپاک است.
اینجا «شما» به طور خاص به کاهن اشاره نمیکند. منظور کسی است که باید آن شیء را بسوزاند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه دارنده لباس آن را شست»
اینجا «شما» به طور خاص به کاهن اشاره نمیکند. منظور کسی است که باید آن شیء را بسوزاند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر دارنده لباس آن را شسته باشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس دارنده لباس باید آن را بشوید»
از چیزی که خدا برای لمس کردن قوم مناسب دانسته به نحوی سخن گفته که گویی آن چیز به طور فیزیکی پاک است.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۴۷-۴۸ نگاه کنید.
«تا کاهن آن را ... اعلام کند»
از چیزی که خدا برای لمس کردن قوم مناسب دانسته به نحوی سخن گفته که گویی آن شیء از نظر فیزیکی پاک است و به نحوی از چیزی که خدا برای لمس کردن قوم ناشایست دانسته سخن گفته شده که گویی آن شیء از نظر فیزیکی ناپاک است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«این است قانون مبروص: در روز تطهیرش نزد كاهن آورده شود.3و كاهن بیرونلشكرگاه برود و كاهن ملاحظه كند. اگر بلای برص از مبروص رفع شده باشد،4كاهن حكم بدهد كه برای آن كسی كه باید تطهیر شود، دو گنجشك زندۀ طاهر، و چوب ارز و قرمز و زوفا بگیرند.5و كاهن امر كند كه یك گنجشك را در ظرف سفالین بر بالای آب روان بكشند.6و اما گنجشك زنده را با چوب اَرْز و قرمز و زوفا بگیرد و آنها را با گنجشك زنده به خون گنجشكی كه بر آب روان كشته شده، فرو برد.7و بر كسی كه از برص باید تطهیر شود هفت مرتبه بپاشد، و حكم به طهارتش بدهد. و گنجشك زنده را به سوی صحرا رها كند.8و آن كس كه باید تطهیر شود رخت خود را بشوید، و تمامی موی خود را بتراشد، و به آب غسل كند، و طاهر خواهد شد. و بعد از آن به لشكرگاه داخل شود، لیكن تا هفت روز بیرون خیمۀ خود بماند.9و در روز هفتم تمامی موی خود را بتراشد از سر و ریش و آبروی خود، یعنی تمامی موی خود را بتراشد و رخت خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد. پس طاهر خواهد بود.10« و در روز هشتم دو برۀ نرینۀ بیعیب، و یك برۀ مادۀ یك سالۀ بیعیب، و سه عشر آرد نرم سرشته شدۀ به روغن، برای هدیۀ آردی، و یك لُج روغن بگیرد.11و آن كاهن كه او را تطهیر میكند، آن كس را كه باید تطهیر شود، با این چیزها به حضور خداوند نزد در خیمه اجتماع حاضر كند.12و كاهن یكی از برههای نرینه را گرفته، آن را با آن لج روغن برای قربانی جرم بگذراند. و آنها را برای هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند بجنباند.13و بره را در جایی كه قربانی گناه و قربانیسوختنی را ذبح میكنند، در مكان مقدس ذبح كند، زیرا قربانی جرم مثل قربانی گناه از آن كاهن است. این قدساقداس است.14و كاهن از خون قربانی جرم بگیرد، و كاهن آن را بر نرمۀ گوش راست كسی كه باید تطهیر شود، و بر شست دست راست و بر شست پای راست وی بمالد.15و كاهن قدری از لُج روغن گرفته، آن را در كف دست چپ خود بریزد.16و كاهن انگشت راست خود را به روغنی كه در كف چپ خود دارد فرو برد، و هفت مرتبه روغن را به حضور خداوند بپاشد.17و كاهن از باقی روغن كه در كف وی است بر نرمۀ گوش راست و بر شست دست راست و بر شست پای راست آن كس كه باید تطهیر شود، بالای خون قربانی جرم بمالد.18و بقیۀ روغن را كه در كف كاهن است بر سر آن كس كه باید تطهیر شود بمالد و كاهن برای وی به حضور خداوند كفاره خواهد نمود.19و كاهن قربانی گناه را بگذراند، و برای آن كس كه باید تطهیر شود نجاست او را كفاره نماید. و بعد از آن قربانی سوختنی را ذبح كند.20و كاهن قربانی سوختنی و هدیه آردی را بر مذبح بگذراند، و برای وی كفاره خواهد كرد، و طاهر خواهد بود.21و اگر او فقیر باشد و دستش به اینها نرسد، پس یك برۀ نرینه برای قربانی جرم تا جنبانیده شود و برای وی كفاره كند، بگیرد و یك عشر از آرد نرم سرشته شدۀ به روغن برای هدیۀ آردی و یك لُج روغن،22و دو فاخته یا دو جوجۀ كبوتر، آنچه دستش به آن برسد، و یكی قربانی گناه و دیگری قربانی سوختنی بشود.23« و در روز هشتم آنها را نزد كاهن به درخیمه اجتماع برای طهارت خود به حضور خداوند بیاورد.24و كاهن برۀ قربانی جرم و لُج روغن را بگیرد و كاهن آنها را برای هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند بجنباند.25و قربانی جرم را ذبح نماید و كاهن از خون قربانی جرم گرفته، بر نرمۀ گوش راست و شست دست راست و شست پای راست كسی كه تطهیر میشود بمالد.26و كاهن قدری از روغن را به كف دست چپ خود بریزد.27و كاهن از روغنی كه در دست چپ خود دارد، به انگشت راست خود هفت مرتبه به حضور خداوند بپاشد.28و كاهن از روغنی كه در دست دارد بر نرمۀ گوش راست و بر شست دست راست و بر شست پای راست كسی كه تطهیر میشود، بر جای خون قربانی جرم بمالد.29و بقیه روغنی كه در دست كاهن است آن را بر سر كسی كه تطهیر میشود بمالد تا برای وی به حضور خداوند كفاره كند.30و یكی از دو فاخته یا از دو جوجۀ كبوتر را از آنچه دستش به آن رسیده باشد بگذراند.31یعنی هر آنچه دست وی به آن برسد، یكی را برای قربانی گناه و دیگری را برای قربانی سوختنی با هدیه آردی. و كاهن برای كسی كه تطهیر میشود به حضور خداوند كفاره خواهد كرد. «32این است قانون كسی كه بلای برص دارد، و دست وی به تطهیر خود نمیرسد.33و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:34«چون به زمین كنعان كه من آن را به شما به ملكیت میدهم داخل شوید، و بلای برص را در خانهای از زمین ملك شما عارض گردانم،35آنگاه صاحب خانه آمده، كاهن را اطلاع داده،بگوید كه مرا به نظر میآید كه مثل بلا در خانه است.36و كاهن امر فرماید تا قبل از داخل شدن كاهن برای دیدن بلا، خانه را خالی كنند، مبادا آنچه در خانه است نجس شود، و بعد از آن كاهن برای دیدن خانه داخل شود،37و بلا را ملاحظه نماید. اگر بلا در دیوارهای خانه از خطهای مایل به سبزی یا سرخی باشد، و از سطح دیوار گودتر بنماید،38پس كاهن از خانه نزد در بیرون رود و خانه را هفت روز ببندد.39و در روز هفتم كاهن باز بیاید و ملاحظه نماید اگر بلا در دیوارهای خانه پهن شده باشد،40آنگاه كاهن امر فرماید تا سنگهایی را كه بلا در آنهاست كنده، آنها را به جای ناپاك بیرون شهر بیندازند.41و اندرون خانه را از هر طرف بتراشند و خاكی را كه تراشیده باشند به جای ناپاك بیرون شهر بریزند.42و سنگهای دیگر گرفته، به جای آن سنگها بگذارند و خاك دیگر گرفته، خانه را اندود كنند.43و اگر بلا برگردد و بعد از كندن سنگها و تراشیدن و اندود كردن خانه باز در خانه بروز كند،44پس كاهن بیاید و ملاحظه نماید. اگر بلا در خانه پهن شده باشد این برص مفسد در خانه است و آن نجس است.45پس خانه را خراب كند با سنگهایش و چوبش و تمامی خاك خانه و به جای ناپاك بیرون شهر بیندازند.46و هر كه داخل خانه شود در تمام روزهایی كه بسته باشد تا شام نجس خواهد بود.47و هر كه در خانه بخوابد رخت خود را بشوید و هر كه در خانه چیزی خورد، رخت خود را بشوید.48و چون كاهن بیاید و ملاحظه نماید اگر بعد از اندود كردن خانه بلا در خانه پهن نشده باشد، پس كاهن حكم به طهارت خانه بدهد، زیرا بلا رفع شده است.49و برای تطهیر خانه دو گنجشك و چوب ارز و قرمزو زوفا بگیرد.50و یك گنجشك را در ظرف سفالین بر آب روان ذبح نماید،51و چوب ارز و زوفا و قرمز و گنجشك زنده را گرفته، آنها را به خون گنجشك ذبح شده و آب روان فرو برد، و هفت مرتبه بر خانه بپاشد.52و خانه را به خون گنجشك و به آب روان و به گنجشك زنده و به چوب ارز و زوفا و قرمز تطهیر نماید.53و گنجشك زنده را بیرون شهر به سوی صحرا رها كند، و خانه را كفاره نماید و طاهر خواهد بود. «54این است قانون، برای هر بلای برص و برای سعفه،55و برای برص رخت و خانه،56و برای آماس و قوبا و لكۀ براق.57و برای تعلیم دادن كه چه وقت نجس میباشد و چه وقت طاهر. این قانون برص است.
این باب ادامۀ مطالب باب قبلی میباشد.
این باب به روشهایی میپردازد که اگر شخصی بیماری پوستی داشت که باعث میشد آن شخص نجس شود، کاهن چه تصمیمی باید اتخاذ کند. این امری بسیار مهم بود، چون در زمان شرق باستان این بیماریها به سادگی بین مردم شیوع پیدا میکردند. این مسئله در مورد چیزهایی که در تماس با پوست فرد قرار میگرفتند نیز صادق است. این باب شرح میدهد که کاهن در برخورد با شخصی که مبتلا به بیماری پوستی است، چطور عمل نماید.
and )
یهوه به موسی و هارون میگوید وقتی شخصی از بیماری پوستی پاک میشود مردم چه باید بکنند.
این به روزی اشاره میکند که کاهن شخص را با مراسمی خاص طاهر اعلام میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی باید او را نزد کاهن بیاورد» یا «او باید نزد کاهن برود»
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید وقتی شخصی از بیماری پوستی پاک میشود مردم چه باید بکنند.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
اینجا به نحوی از پرندگان [گنجشکهایی] که خدا به قوم اجازه داده بخورند و به عنوان قربانی تقدیم کنند، سخن گفته که گویی آنها جسماً پاک هستند.
«نخ سرخ»
گیاهی با بوی خوش که به عنوان دارو استفاده میشد.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید وقتی شخصی از بیماری پوستی پاک میشود مردم چه باید بکنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گنجشکی که آن شخص کشته »
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند و برای اهداف خدا مقبول است به نحوی سخن گفته که گویی آن شخص جسماً پاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید وقتی شخصی از بیماری پوستی پاک میشود مردم چه باید بکنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی که کاهن او را تطهیر میکند»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «او» به شخصی که تطهیر شده، اشاره میکند.
هر ایفه ۲۲ لیتر است.
هر لُج ۰/۳۱ لیتر است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
هر لُج ۰/۳۱ لیتر است.
این عبارت، عبارت قبلی را روشن می کند و به وضوح جایی را که کاهن بره را ذبح کرده مشخص مینماید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
هر لُج ۰/۳۱ لیتر است.
«مقداری روغن را به حضور یهوه بپاشد.» مشخص نیست [هیچ علامتی وجود ندارد] که کاهن روغن را بر چه چیزی میپاشید.
«بقیۀ روغن که در دستش است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
«در حضور یهوه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته شده که گویی او جسماً پاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید وقتی شخصی از بیماری پوستی پاک میشود مردم چه باید بکنند.
«پول کافی برای خرید ندارد»[ استطاعت مالی ندارد]
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که کاهن خواهد جنبانید ... برای او»
یک عشر ایفه، ۲۲ لیتر است.
هر لُج ۰/۳۱ لیتر است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
هر لُج ۰/۳۱ لیتر است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید وقتی شخصی از بیماری پوستی پاک میشود مردم چه باید بکنند.
«مقداری روغن به حضور یهوه بپاشد.» مشخص نیست [هیچ علامتی وجود ندارد] که کاهن روغن را بر چه چیزی میپاشید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«کاهن باید تقدیم کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که تطهیر میکند»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
این جمله را به نحوی ترجمه کنید که مشخص شود شخص پول کافی برای خرید یک قربانی مطلوب ندارد. ترجمه جایگزین: «کسی که پول کافی برای خرید ندارد»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «شما» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
به نحوۀ ترجمه این کلمه در لاویان ۱۳: ۴۷ نگاه کنید.
کلمه «ملک» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در زمینی که شما مالک آن هستید[ در تملک خود دارید]»
این صفحه تعمداً خالی است.
هرگاه کاهن خانه را نجس اعلام میکرد، همه چیز در خانه نیز نجس به حساب میآمد. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا نیازی نباشد که او هر آنچه را که در خانه است نجس اعلام کند»
اینجا به نحوی از خانهای که یهوه برای لمس کردن و یا زندگی کردن قوم ناشایست اعلام کرده سخن گفته که گویی آن خانه از نظر فیزیکی ناپاک است.
این یعنی کاهن تشخیص میدهد که آیا کپک [بلا] عمیقتر از سطح دیوار رفته است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که آنها کپک [بلا] را پیدا کردهاند»[ در فارسی انجام شده است]
اینجا به نحوی از مکانی که برای زندگی کردن مردم یا استفاده برای اهداف خدا مقبول سخن گفته که گویی آن مکان از نظر فیزیکی ناپاک است.
اینجا «او» به کاهن اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که مالک خانه همۀ دیوارهای داخل آن را بتراشد»
این به مصالحی که کپک [بلا] روی آن است اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مصالح آلودهای که آنها تراشیدند»
اینجا به نحوی از مکانی که برای زندگی کردن مردم یا استفاده برای اهداف خدا نامناسب است سخن گفته که گویی آن مکان از نظر فیزیکی ناپاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سنگهایی که آنها برداشتهاند»
«آنها باید سنگها را با خاک جدید بپوشانند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در خانه بعد از اینکه مالک سنگها را برداشت، دیوارها را تراشید، و سنگهای جدید را با خاک پوشاند»
اینجا به نحوی از خانهای که برای زیستن قوم نامناسب است سخن گفته که گویی خانه از نظر فیزیکی ناپاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید خانه را خراب کنند»[ در فارسی انجام شده است]
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید سنگها، چوب، و تمام مصالح خانه را دور بیاندازند»
از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند و آن شخص برای اهداف خدا به خاطر ورود به آن خانه مقبول نیست به نحوی سخن گفته شده که گویی او جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مالک خانه خاک جدید روی سنگها گذاشته است»
اینجا به نحوی از مکانی که برای زندگی کردن قوم نامناسب است سخن گفته که گویی آن خانه از نظر فیزیکی ناپاک است.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۴: ۴ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خون گنجشکی که او ذبح کرده است»
«کاهن خانه را با مراسمی خاص تطهیر خواهد کرد»
اینجا به نحوی از خانهای که برای زندگی کردن قوم مناسب است سخن گفته که گویی آن خانه از نظر فیزیکی پاک است.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در لاویان ۱۳: ۳ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمه در لاویان ۱۳: ۴۷ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمه در لاویان ۱۳: ۶ نگاه کنید.
از شخص یا چیزی که سایر مردم نمیتوانند آن را لمس کنند به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها از نظر فیزیکی ناپاک هستند، و به نحوی از اینکه مردم میتوانند آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها از نظر فیزیکی پاک هستند.
1و خداوند موسی و هارون را خطابكرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگویید: مردی كه جریان از بدن خود دارد او به سبب جریانش نجس است.3و این است نجاستش، به سبب جریان او، خواه جریانش از گوشتش روان باشد خواه جریانش از گوشتش بسته باشد. این نجاست اوست.4هر بستری كه صاحب جریان بر آن بخوابد نجس است، و هر چه بر آن بنشیند نجس است.5و هر كه بستر او را لمس نماید، رخت خود را بشوید، و به آب غسل كند، و تا شام نجس باشد.6و هر كه بنشیند بر هر چه صاحب جریان بر آن نشسته بود، رخت خود را بشوید و به آب غسل كند، وتا شام نجس باشد.7و هر كه بدن صاحب جریان را لمس نماید، رخت خود را بشوید و به آب غسل كند و تا شام نجس باشد.8و اگر صاحب جریان،بر شخص طاهر آب دهن اندازد، آن كس رخت خود را بشوید، و به آب غسل كند، و تا شام نجس باشد.9و هر زینی كه صاحب جریان بر آن سوار شود، نجس باشد.10و هر كه چیزی را كه زیر او بوده باشد لمس نماید تا شام نجس باشد، و هر كه این چیزها را بردارد، رخت خود را بشوید، و به آب غسل كند و تا شام نجس باشد.11و هر كسی را كه صاحب جریان لمس نماید، و دست خود را به آب نشسته باشد، رخت خود را بشوید، وبه آب غسل كند و تا شام نجس باشد.12و ظرف سفالین كه صاحب جریان آن را لمس نماید، شكسته شود، و هر ظرف چوبین به آب شسته شود.13« و چون صاحب جریان از جریان خود طاهر شده باشد، آنگاه هفت روز برای تطهیر خود بشمارد، و رخت خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد و طاهر باشد.14و در روز هشتم دو فاخته یا دو جوجه كبوتر بگیرد، و به حضور خداوند به در خیمه اجتماع آمده، آنها را به كاهن بدهد.15و كاهن آنها را بگذراند، یكی برای قربانی گناه و دیگری برای قربانی سوختنی. و كاهن برای وی به حضور خداوند جریانش را كفاره خواهد كرد.16« و چون منی از كسی درآید تمامی بدن خود را به آب غسل دهد، وتا شام نجس باشد.17و هر رخت و هر چرمی كه منی بر آن باشد به آب شسته شود، و تا شام نجس باشد.18و هر زنی كه مرد با او بخوابد و انزال كند، به آب غسل كنند و تا شام نجس باشند.19« و اگر زنی جریان دارد، و جریانی كه در بدنش است خون باشد، هفت روز در حیض خود بماند. و هر كه او را لمس نماید، تا شام نجسباشد.20و بر هر چیزی كه در حیض خود بخوابد نجس باشد، و بر هر چیزی كه بنشیند نجس باشد.21و هر كه بستر او را لمس كند، رخت خود را بشوید، و به آب غسل كند و تا شام نجس باشد.22و هر كه چیزی را كه او بر آن نشسته بود لمس نماید رخت خود را بشوید، و به آب غسل كند، و تا شام نجس باشد.23و اگر آن بر بستر باشد یا بر هر چیزی كه او بر آن نشسته بود، چون آن چیز را لمس كند تا شام نجس باشد.24و اگر مردی با او هم بستر شود و حیض او بر وی باشد تا هفت روز نجس خواهد بود. و هر بستری كه بر آن بخوابد نجس خواهد بود.25« و زنی كه روزهای بسیار، غیر از زمان حیض خود جریان خون دارد، یا زیاده از زمان حیض خود جریان دارد، تمامی روزهای جریان نجاستش مثل روزهای حیضش خواهد بود. او نجس است.26و هر بستری كه در روزهای جریان خود بر آن بخوابد، مثل بستر حیضش برای وی خواهد بود. و هر چیزی كه بر آن بنشیند مثل نجاست حیضش نجس خواهد بود.27و هر كه این چیزها را لمس نماید نجس میباشد. پس رخت خود را بشوید و به آب غسل كند و تا شام نجس باشد.28« و اگر از جریان خود طاهر شده باشد، هفت روز برای خود بشمارد، و بعد از آن طاهر خواهد بود.29و در روز هشتم دو فاخته یا دو جوجۀ كبوتر بگیرد، و آنها را نزد كاهن به در خیمه اجتماع بیاورد.30و كاهن یكی را برای قربانی گناه و دیگری را برای قربانی سوختنی بگذراند. و كاهن برای وی نجاست جریانش را به حضور خداوند كفاره كند.31پس بنیاسرائیل را از نجاست ایشان جدا خواهید كرد، مبادا مسكن مرا كه در میان ایشان است نجس سازند و در نجاست خود بمیرند.«32این است قانون كسی كه جریان دارد، و كسی كه منی از وی درآید و از آن نجس شده باشد.33و حایض در حیضش و هر كه جریان دارد خواه مرد خواه زن، و مردی كه با زن نجس همبستر شود.
این باب ترشحاتی که از بدن خارج میشود را شرح میدهد. این ترشحات باعث نجاست شخص میشد، چون بیماری ایجاد میکردند.
درحالی که قوانین دربارۀ طهارت به نفع اسرائیلیان و برای ارتقاء سلامتی آنهاست، در عین حال اسرائیل را به امتی مجزا و مقدس و متفاوت نسبت به بقیۀ دنیا تبدیل میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این به قسمتهای خاص بدن مرد اشاره میکند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند، سخن گفته که گویی او جسماً ناپاک است.
«بدنش نجس است» یا «او نجس است»
اینجا به نحوی از بستر یا هر جایی که شخص روی آن مینشیند و سایر مردم نباید آن را لمس کنند سخن گفته شده که گویی آنها از نظر فیزیکی ناپاک هستند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
«کسی که هر قسمت از بدن ... را لمس کند»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً پاک است.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً ناپاک است.
زین، نشیمنگاهی چرمی است که شخص بر پشت اسب میگذارد تا سوار آن شود.
اینجا از چیزی که یهوه برای لمس کردن ناشایست اعلام کرده، به نحوی سخن میگوید که گویی آن شیء از نظر فیزیکی ناپاک است.
یهوه همچنان به موسی و هارون میگوید که مردم برای جلوگیری از ابتلا به آلودگی چه باید بکنند.
این به شخصی که جَرَیان نجس دارد اشاره میکند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
«کسی که شخص آلوده را [شخصی که جریان نجس دارد را] لمس کند»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یک نفر باید ظرف سفالینی را که صاحب جریان [شخصی که جریان نجس دارد] لمس کرده، بشکند»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یک نفر باید هر ظرف چوبین را با آب شستشو دهد»
اینجا به نحوی از بهبودی شخص از بیماریاش سخن گفته که گویی او جسماً پاک شده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از جریان خود بهبودی یافته است»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً پاک است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از افراد و چیزهایی که سایر مردم نباید آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
«تا غروب»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یک نفر باید هر لباس یا چرمی را که منی بر آن است، با آب بشوید»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «مردی که رابطۀ جنسی با زنی دارد»
این به زمانی اشاره میکند که رحمِ زن خونریزی دارد. [دوران قاعدگی]
«او همچنان نجس خواهد بود»
اینجا به نحوی از افراد یا چیزهایی که سایر مردم نباید لمس کنند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
این کلمات به زمانی که رحمِ زن خونریزی دارد اشاره میکند. [دوران قاعدگی]
این به زنی که قاعده [حیض] شده، اشاره میکند.
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این روشی مودبانه برای بیان رابطه جنسی است. شما میتوانید از کلمات دیگری در ترجمۀ خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «اگر مردی رابطه جنسی با او داشته باشد»
See:
«جریان نجس او» یا «خون رحم او»
اینجا به نحوی از افراد و چیزهایی که سایر مردم نباید آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
این یعنی اگر زنی رحمش در هر زمانی غیر از دوران قاعدگیاش خونریزی دارد، او همچنان مانند دوران حیضش [قاعدگیاش] نجس است.
اینجا به نحوی از افرادی که سایر مردم نمیتوانند آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
اینجا به نحوی از چیزهایی که سایر مردم نباید آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها از نظر فیزیکی ناپاک هستند.
اینجا به نحوی از افرادی که سایر مردم نمیتوانند آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
کلمه «او» به زنی که قاعده شده است، اشاره میکند.
اینجا به نحوی از بهبودی زن از خونریزیاش سخن گفته که گویی او جسماً پاک شده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جریان خونش بهبود یافته است»
اینجا به نحوی از زنی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً پاک است.
«برای خودش بگیرد»
«جریان خونش که او را نجس میکند»
اینجا یهوه به نحوی از جلوگیری از نجس شدن قوم سخن میگوید که گویی قوم را در فاصلهای امن دور از نجاست نگه میدارد. اسم معنای «نجاست» را میتوان در قالب «نجس» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این طریق شما باید از نجس شدن بنیاسرائیل جلوگیری کنید»
اینجا به نحوی از افرادی که سایر مردم نمیتوانند آنها را لمس کنند و برای اهداف خدا مقبول نیستند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
«اینها کارهایی هستند که باید انجام شوند»
اینجا به نحوی از افرادی که سایر مردم نمیتوانند آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
اینجا به نحوی از افرادی که سایر مردم نمیتوانند آنها را لمس کنند سخن گفته که گویی آنها جسماً ناپاک هستند.
«هر که قاعده شده است» یا «هر که رحمش خونریزی دارد»
این روشی مودبانه برای بیان رابطه جنسی است. شما میتوانید از کلماتی دیگر در ترجمۀ خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «هر که با ... رابطه جنسی دارد»
1و خداوند موسی را بعد از مردن دو پسر هارون، وقتی كه نزد خداوند آمدند و مردند خطاب كرده، گفت:2«پس خداوند به موسی گفت: برادر خود هارون را بگو كه به قدس درون حجاب پیش كرسی رحمت كه بر تابوت است همه وقت داخل نشود، مبادا بمیرد، زیرا كه در ابر بر كرسی رحمت ظاهر خواهم شد.3و با این چیزها هارون داخل قدس بشود، با گوسالهای برای قربانی گناه، و قوچی برای قربانی سوختنی.4و پیراهن كتان مقدس را بپوشد، و زیر جامۀ كتان بر بدنش باشد، و به كمربند كتان بسته شود، و به عمامۀ كتان معمم باشد. اینها رخت مقدس است. پس بدن خود را به آب غسل داده، آنها را بپوشد.5و از جماعت بنیاسرائیل دو بز نرینه برای قربانی گناه، و یك قوچ برای قربانی سوختنی بگیرد.6و هارون گوسالۀ قربانی گناه را كه برای خود اوست بگذراند، و برای خود و اهل خانۀ خود كفاره نماید.7و دو بز را بگیرد و آنها را به حضور خداوند به در خیمه اجتماع حاضر سازد.8و هارون بر آن دو بز قرعه اندازد، یك قرعه برای خداوند و یك قرعه برای عزازیل.9و هارون بزی را كه قرعه برای خداوند بر آن برآمد نزدیك بیاورد، و بجهت قربانی گناه بگذراند.10و بزی كه قرعه برای عزازیل بر آن برآمد به حضور خداوند زنده حاضر شود، و بر آن كفاره نماید و آن را برای عزازیل به صحرا بفرستد.11« و هارون گاو قربانی گناه را كه برای خود اوست نزدیك بیاورد، و برای خود و اهل خانه خود كفاره نماید، و گاو قربانی گناه را كه برای خود اوست ذبح كند.12و مجمری پر از زغال آتش از روی مذبح كه به حضور خداوند است و دو مشت پر از بخور معطر كوبیده شده برداشته، به اندرون حجاب بیاورد.13و بخور را بر آتش به حضور خداوند بنهد تا ابر بخور كرسی رحمت را كه بر تابوت شهادت است بپوشاند، مبادا بمیرد.14و از خون گاو گرفته، بر كرسی رحمت به انگشت خود به طرف مشرق بپاشد، و قدری از خون را پیش روی كرسی رحمت هفت مرتبه بپاشد.15پس بز قربانی گناه را كه برای قوم است ذبح نماید، و خونش را به اندرون حجاب بیاورد، وبا خونش چنانكه با خون گاو عمل كرده بود عمل كند، و آن را بر كرسی رحمت و پیش روی كرسی رحمت بپاشد.16و برای قدس كفاره نماید به سبب نجاسات بنیاسرائیل، و به سبب تقصیرهای ایشان با تمامی گناهان ایشان، و برای خیمه اجتماع كه با ایشان در میان نجاسات ایشان ساكن است، همچنین بكند.17و هیچكس در خیمه اجتماع نباشد، و از وقتی كه برای كردن كفاره داخل قدس بشود تا وقتی كه بیرون آید،پس برای خود و برای اهل خانۀ خود و برای تمامی جماعت اسرائیل كفاره خواهد كرد.18پس نزد مذبح كه به حضور خداوند است بیرون آید، و برای آن كفاره نماید، و از خون گاو و از خون بز گرفته، آن را بر شاخههای مذبح به هر طرف بپاشد.19و قدری از خون را به انگشت خود هفت مرتبه بر آن بپاشد و آن را تطهیر كند، و آن را از نجاسات بنیاسرائیل تقدیس نماید.20« و چون از كفاره نمودن برای قدس و برای خیمه اجتماع و برای مذبح فارغ شود، آنگاه بز زنده را نزدیك بیاورد.21و هارون دو دست خود را بر سر بز زنده بنهد، و همۀ خطایای بنیاسرائیل و همۀ تقصیرهای ایشان را با همۀ گناهان ایشان اعتراف نماید، و آنها را بر سر بز بگذارد و آن را به دست شخص حاضر به صحرا بفرستد.22و بز همۀ گناهان ایشان را به زمین ویران بر خود خواهد برد. پس بز را به صحرا رها كند.23و هارون به خیمه اجتماع داخل شود، و رخت كتان را كه در وقت داخل شدن به قدس پوشیده بود بیرون كرده، آنها را در آنجا بگذارد.24و بدن خود را در جای مقدس به آب غسل دهد، و رخت خود را پوشیده، بیرون آید، و قربانی سوختنی خود و قربانی سوختنی قوم را بگذراند، و برای خود و برای قوم كفاره نماید.25و پیه قربانی گناه را بر مذبح بسوزاند.26و آنكه بز را برای عزازیل رها كرد رخت خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد، و بعد از آن به لشكرگاه داخل شود.27و گاو قربانی گناه و بز قربانی گناه را كه خون آنها به قدس برای كردن كفاره آورده شد، بیرون لشكرگاه برده شود، و پوست و گوشتو سِرگین آنها را به آتش بسوزانند.28و آنكه آنها را سوزانید رخت خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد، و بعد از آن به لشكرگاه داخل شود.29« و این برای شما فریضۀ دائمی باشد، كه در روز دهم از ماه هفتم جانهای خود را ذلیل سازید، و هیچ كار مكنید، خواه متوطن خواه غریبی كه در میان شما مأوا گزیده باشد.30زیرا كه در آن روز كفاره برای تطهیر شما كرده خواهد شد، و از جمیع گناهان خود به حضور خداوند طاهر خواهید شد.31این سَبَّت آرامی برای شماست، پس جانهای خود را ذلیل سازید. این است فریضۀ دائمی.32و كاهنی كه مسح شده، و تخصیص شده باشد، تا در جای پدر خود كهانت نماید كفاره را بنماید. و رختهای كتان یعنی رختهای مقدس را بپوشد.33و برای قدس مقدس كفاره نماید، و برای خیمۀ اجتماع و مذبح كفاره نماید، و برای كهنه و تمامی جماعت قوم كفاره نماید.34و این برای شما فریضۀ دائمی خواهد بود تا برای بنیاسرائیل از تمامی گناهان ایشان یك مرتبه هر سال كفاره شود.« پس چنانكه خداوند موسی را امر فرمود، همچنان بعمل آورد.
تنها به روشی خاص میتوان به یهوه نزدیک شد، زیرا او قدوس است. این فقط میتواند در یک روز خاص، توسط شخصی خاص، و تنها بعد از این که آنها قربانی مناسب را برای پاک شدن خود تقدیم کردند، اتفاق بیفتد.
and )
این باب قوانینی ارائه میدهد که کاهن اعظم در روز کفاره باید آنها را انجام دهد. این مهمترین روز برای یهودیان بود. در این روز او [کاهن اعظم] برای گناهان قوم اسرائیل شفاعت میکرد.
and and )
این به ناداب و ابیهو اشاره میکند. آنها چون آتشی که به حضور یهوه آورده بودند مورد تأیید او نبود، مُردند. (لاویان ۱۰: ۱-۲)
این صفحه تعمداْ خالی است.
«به این طریق»
لباسی که نزدیک به پوست و زیر لباس بیرونی پوشیده میشود.
یک تکه پارچه که اطراف کمر یا سینه میبندند.
پوششی برای سر که از پارچه باریک پیچیده درست شده بود.
«از اجتماع»
«قربانی گناه برای خودش»
این صفحه تعمداً خالی است.
«بزی که فرستاده شده.» هارون باید کسی را می فرستاد تا بز را در بیابان آزاد کند.
«که قرعه مشخص شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما هارون باید بز را زنده به حضور یهوه بیاورد»
یهوه همچنان به موسی میگوید که هارون در روز کفاره چه باید بکند.
هارون خون گاو را در کاسهای میریخت تا بعداً بتواند آن را بر کرسی رحمت بپاشد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
ظرفی برای آتش و بخور که توسط کاهنان استفاده میشد.
«بخور خوشبو.» این به بوی بخور اشاره میکند نه به مزۀ آن.
این صفحه عمداً خالی است.
این همان خونی است که هارون در لاویان ۱۶: ۱۱ در کاسهای ریخت.
او برای پاشیدن خون از انگشتش استفاده میکرد.
او خون را بر قسمت بالای در [کرسی] و همچنین آن را بر کنارۀ در [کرسی] که روبروی او بود و هنگامی که به قدسالاقداس وارد میشد، میریخت.
معانی محتمل ۱) «زیر کرسی رحمت داخل قفسه» یا ۲) «روی زمین جلوی کرسی رحمت»
یهوه همچنان به موسی میگوید که هارون در روز کفاره چه باید بکند.
هارون به همان روشی که با خون گاو انجام داده بود، خون را پاشید. به نحوۀ ترجمه دستورالعملهای قبلی در لاویان ۱۶: ۱۴ نگاه کنید.
گناهان بنیاسرائیل، مکان قدس را نجس کرده بود.
این کلمات اساساً معانی مشابهی دارند. آنها تأکید میکنند که مردم همه نوع گناه را مرتکب شدهاند.
اینجا به نحوی از اعمال گناهآلودی که قوم را به حضور یهوه غیرقابل قبول کرده سخن گفته که گویی از نظر فیزیکی اعمالی ناپاک هستند.
عبارت «نجاسات ایشان» به افرادی که مرتکب اعمال گناهآلود شدهاند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در حضور مردمی که مرتکب اعمال گناهآلود شدهاند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این مربوط به مذبح قربانی داخل حیاطِ قدس است.
مثل مکان مقدس و خیمه اجتماع، مذبح نیز به خاطر گناهان قوم نجس است.
«برآمدگی گوشههای مذبح.» این به کنارههای مذبح اشاره میکند. شکل آنها شبیه به شاخ گاو است. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۴: ۷ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از مذبح که به جهت استفاده برای اهداف خدا مناسب است سخن گفته که گویی از نظر فیزیکی پاک است.
اینجا به نحوی از مذبحی که برای یهوه اختصاص یافته سخن گفته که گویی از نظر فیزیکی از گناهان قوم جدا شده است.
اینجا به نحوی از اعمال گناهآلودی که قوم را به حضور یهوه غیرقابل قبول کرده سخن گفته که گویی از نظر فیزیکی اعمالی ناپاک هستند.
این بز در کتاب ۱۶: ۱۰ بز عزازیل نامیده شده است.
«بر سر بز اعتراف نماید»
آنها را [گناهان را] بر سر بز بگذارد
این اقدامات هارون انتقال نمادین گناه قوم بر بز بود به عنوان نشانی بود که بز مجازات تقصیرات ایشان را حمل میکرد.
همۀ اینها اساساً معانی مشابهی دارند. هارون هر نوع گناهی که قوم مرتکب شدند را اعتراف میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها لباسهای مخصوصی بودند که هارون فقط زمانی که داخل قدسالقداس میشد، میپوشید.
اینجا «جای مقدس» به خیمۀ اجتماع اشاره نمیکند. این مکانی دیگر بود که برای غسل کردن او اختصاص داده شده بود.
اینها لباسهایی بودند که هارون برای انجام وظایف معمول خود میپوشید.
«هارون باید بسوزاند»
آن شخص به خاطر تماسش با بز عزازیل که گناه قوم را بر خود داشت، نجس بود.
«بزی که فرستاده شد.» به نحوه ترجمه آن در لاویان ۱۶: ۸ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خونی که هارون بیاورد»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی باید ببرد»
«پوستهایشان.» اینجا «آنها را» به گاو و بز اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «شما» ضمیر جمع است و به قوم اسرائیل اشاره میکند.
این مربوط به هفتمین ماه در تقویم عبری است. دهمین روز نزدیک به اواخر ماه سپتامبر در سالنامه غربی میباشد.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هارون برای شما کفاره خواهد کرد»
اینجا به نحوی از افرادی که برای اهداف خدا مقبول هستند سخن گفته که گویی آنها جسماً پاک هستند.
این مشابه سبتی که هر هفته در روز هفتم برپا میکردند، نیست. این سبتی خاص در روز کفاره بود.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که آنها مسح کرده و دست گذاری خواهد کرد»
وقتی کاهن اعظم میمُرد، یکی از پسرانش جایگزین او میشد.
اینها لباسهای خاصی هستند که کاهن اعظم وقتی وارد قدساقداس میشد باید میپوشید.
«برای تمام قوم اسرائیل»
یهوه سخن خود با موسی را در اینباره که مردم در روز کفاره چه کاری باید انجام دهند، به پایان میرساند.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «و موسی همان طور که یهوه دستور داده بود، عمل کرد» یا «و هارون همان طور که یهوه به موسی فرمان داده بود، عمل کرد»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«هارون و پسرانش و جمیع بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: این است كاری كه خداوند میفرماید و میگوید:3هر شخصی از خاندان اسرائیل كه گاو یا گوسفند یا بزدر لشكرگاه ذبح نماید، یا آنكه بیرون لشكرگاه ذبح نماید،4و آن را به در خیمه اجتماع نیاورد، تا قربانی برای خداوند پیش مسكن خداوند بگذراند، بر آن شخص خون محسوب خواهد شد. او خون ریخته است و آن شخص از قوم خود منقطع خواهد شد.5تا آنكه بنیاسرائیل ذبایح خود را كه در صحرا ذبح میكنند بیاورند، یعنی برای خداوند به در خیمۀ اجتماع نزد كاهن آنها را بیاورند، و آنها را بجهت ذبایح سلامتی برای خداوند ذبح نمایند.6و كاهن خون را بر مذبح خداوند نزد در خیمه اجتماع بپاشد، و پیه را بسوزاند تا عطر خوشبو برای خداوند شود.7و بعد از این، ذبایح خود را برای دیوهایی كه در عقب آنها زنا میكنند دیگر ذبح ننمایند. این برای ایشان در پشتهای ایشان فریضۀ دائمی خواهد بود.8« و ایشان را بگو: هر كس از خاندان اسرائیل و از غریبانی كه در میان شما مأوا گزینند كه قربانی سوختنی یا ذبیحه بگذراند،9و آن را به در خیمه اجتماع نیاورد، تا آن را برای خداوند بگذراند. آن شخص از قوم خود منقطع خواهد شد.10و هر كس از خاندان اسرائیل یا از غریبانی كه در میان شما مأوا گزینند كه هر قسم خون را بخورد، من روی خود را بر آن شخصی كه خون خورده باشد برمیگردانم، و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت.11زیرا كه جان جسد در خون است، و من آن را بر مذبح به شما دادهام تا برای جانهای شما كفاره كند، زیرا خون است كه برای جان كفاره میكند.12بنابراین بنیاسرائیلرا گفتهام: هیچكس از شما خون نخورد و غریبی كه در میان شما مأوا گزیند خون نخورد.13و هر شخص از بنیاسرائیل یا از غریبانی كه در میان شما مأوا گزینند، كه هر جانور یا مرغی را كه خورده میشود صید كند، پس خون آن را بریزد و به خاك بپوشاند.14زیرا جان هر ذیجسد خون آن و جان آن یكی است، پس بنیاسرائیل را گفتهام خون هیچ ذی جسد را مخورید، زیرا جان هر ذی جسد خون آن است، هر كه آن را بخورد منقطع خواهد شد.15« و هر كسی از متوطنان یا از غریبانی كه میته یا دریده شدهای بخورد، رخت خود را بشوید، و به آب غسل كند و تا شام نجس باشد. پس طاهر خواهد شد.16و اگر آن را نشوید و بدن خود را غسل ندهد، متحمل گناه خود خواهد بود.«
قربانیهای فقط توسط کاهنان در معبد تقدیم میشدند. هر قربانی دیگر اکیداْ ممنوع بود. احتمالاْ به این دلیل بود که اطمینان حاصل کنند که مردم قربانیها را فقط به یهوه تقدیم میکنند، نه به خدای دیگری.
and )
بودنِ خون در داشتنِ حیات توصیف شده است. دلیل چنین توصیفی مشخص نیست. شاید به خاطر آن که بیشتر احتمال داشته که بیماری در خون وجود داشته باشد، قوم از استفاده آن منع شده بودند. خون همچنین برای ادامه زندگی موجودات ضروری است.
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«در حضور خیمه یهوه»
اینجا به نحوی از اخراج کردن شخص از جامعهاش سخن گفته که گویی همان طور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبُرند، او نیز از قومش جدا شده است. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن شخص دیگر در میان قومش زندگی نکند» یا «شما باید آن شخص را از قومش جدا کنید»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نزد کاهن تا او آنها را قربانی کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از بیوفایی قوم نسبت به یهوه با پرستش خدایان دروغین سخن گفته که گویی آنها مانند شخصی که با زنا به همسر خود خیانت کرده، عمل میکنند. ترجمه جایگزین: «که آنها به یهوه وفادار نیستند»
به نحوۀ ترجمه این عبارت در لاویان ۳: ۱۷ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
اینجا به نحوی از اخراج کردن شخص از جامعهاش سخن گفته که گویی همان طور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبُرند، او نیز از قومش جدا شده است. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن شخص دیگر در میان قومش زندگی نکند» یا «شما باید آن شخص را از قومش جدا کنید»
این اصطلاح یعنی او «قاطعانه تصمیم گرفته.» ترجمه جایگزین: «تصمیم گرفتهام که با او مخالفت کنم [مصمم هستم جلوی او بایستم]»
«با خشم خیره خواهم شد»
اینجا به نحوی از اخراج کردن شخص از جامعه سخن گفته که گویی همان طور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبُرند، او نیز از قومش جدا شده است. ترجمه جایگزین: «من دیگر اجازه نخواهم داد آن شخص در میان قومش زندگی کند» یا «من آن شخص را از قومش جدا خواهم کرد»
این یعنی خدا از خون استفاده میکند تا گناهان قوم را کفاره نماید، زیرا در خون حیات است. مردم نباید خون را بخورند، چون برای هدف خاصی است.
اینجا «من» به یهوه اشاره میکند.
«هیچ کس در میان شما گوشت را با خونش نخورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که گفتهام آنها میخورند»
«خون را با خاک بپوشاند»
این یعنی خون به جانور امکان زنده بودن را میدهد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر موجودی به خاطر خونش قادر به زندگی کردن است»
اینجا به نحوی از اخراج کردن شخص از جامعه سخن گفته که گویی همانطور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبُرند، او نیز از قومش جدا شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هرکه خون بخورد دیگر در میان قومش زندگی نخواهد کرد» یا «شما باید کسی را که خون خورده از قومش جدا کنید»
یهوه همچنان سخن میگوید.
اینجا به نحوی از حیوانی که توسط حیوانات وحشی کشته میشود سخن گفته که گویی حیوانات وحشی آن حیوان را تکه تکه میکنند. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که حیوانات وحشی کشتهاند»
«اسرائیلیان»
اینجا به نحوی از شخصی که سایر مردم نمیتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً ناپاک است و به نحوی از شخصی که سایر مردم میتوانند او را لمس کنند سخن گفته که گویی او جسماً پاک است.
«تا هنگام غروب»
اینجا به نحوی از گناه شخص سخن گفته شده که گویی شئي است که شخص آن را حمل میکند. اینجا کلمۀ «گناه» به مجازات آن گناه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پس او مسئول گناه خود خواهد بود» یا «پس من او را برای گناهش مجازات خواهم کرد»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: من یهوه خدای شما هستم.3مثل اعمال زمین مصر كه در آن ساكن میبودید عمل منمایید، و مثل اعمال زمین كنعان كه من شما را به آنجا داخل خواهم كرد عمل منمایید، و برحسب فرایض ایشان رفتار مكنید.4احكام مرا بجا آورید و فرایض مرا نگاه دارید تا در آنها رفتار نمایید، من یهوه خدای شما هستم.5پس فرایض و احكام مرا نگاه دارید، كه هر آدمی كه آنها را بجاآورد در آنها زیست خواهد كرد، من یهوه هستم.6« هیچ كس به احدی از اقربای خویش نزدیكی ننماید تا كشف عورت او بكند. من یهوه هستم.7عورت پدر خود یعنی عورت مادر خود را كشف منما؛ او مادر توست. كشف عورت او مكن.8عورت زن پدر خود را كشف مكن. آن عورت پدر تو است.9عورت خواهر خود، خواه دختر پدرت، خواه دختر مادرت چه مولود در خانه، چه مولود بیرون، عورت ایشان را كشف منما.10عورت دختر پسرت و دختر دخترت، عورت ایشان را كشف مكن، زیرا كه اینها عورت تو است.11عورت دختر زن پدرت كه از پدر تو زاییده شده باشد، او خواهر تو است كشف عورت او را مكن.12عورت خواهر پدر خود را كشف مكن، او از اقربای پدر تو است.13عورت خواهر مادر خود را كشف مكن، او از اقربای مادر تو است.14عورت برادر پدر خود را كشف مكن، و به زن او نزدیكی منما. او (به منزلۀ) عمۀ تو است.15عورت عروس خود را كشف مكن، او زن پسر تو است. عورت او را كشف مكن.16عورت زن برادر خود را كشف مكن. آن عورت برادر تو است.17عورت زنی را با دخترش كشف مكن. و دختر پسر او یا دختر دختر او را مگیر، تا عورت او را كشف كنی. اینان از اقربای او میباشند و این فجور است.18و زنی را با خواهرش مگیر، تا هیوی او بشود، و تا عورت او را با وی مادامی كه او زنده است، كشف نمایی.19و به زنی در نجاست حیضش نزدیكی منما، تاعورت او را كشف كنی.20و با زن همسایۀ خود همبستر مشو، تا خود را با وی نجس سازی.21« و كسی از ذریت خود را برای مولك از آتش مگذران و نام خدای خود را بیحرمت مساز. من یهوه هستم.22« و با ذكور مثل زن جماع مكن، زیرا كه این فجور است.23و با هیچ بهیمهای جماع مكن، تا خود را به آن نجس سازی، و زنی پیش بهیمهای نایستد تا با آن جماع كند، زیرا كه این فجور است.24« به هیچ كدام از اینها خویشتن را نجس مسازید، زیرا به همۀ اینها امتهایی كه من پیش روی شما بیرون میكنم، نجس شدهاند.25و زمین نجس شده است، و انتقام گناهش را از آن خواهم كشید، و زمین ساكنان خود را قی خواهد نمود.26پس شما فرایض و احكام مرا نگاه دارید، و هیچ كدام از این فجور را به عمل نیاورید، نه متوطن و نه غریبی كه در میان شما مأوا گزیند.27زیرا مردمان آن زمین كه قبل از شما بودند، جمیع این فجور را كردند، و زمین نجس شده است.28مبادا زمین شما را نیز قی كند، اگر آن را نجس سازید، چنانكه امتهایی را كه قبل از شما بودند، قی كرده است.29زیرا هر كسی كه یكی از این فجور را بكند، همۀ كسانی كه كرده باشند، از میان قوم خود منقطع خواهند شد.30پس وصیت مرا نگاه دارید، و از این رسوم زشت كه قبل از شما به عمل آورده شده است عمل منمایید، و خود را به آنها نجس مسازید. من یهوه خدای شما هستم.«
«کشف عورت» آرایۀ ادبی بهگویی برای داشتن رابطه جنسی با کسی است. این باب مثالهای بسیاری از افرادی ارائه میدهد که اسرائیلیان نباید با آنها رابطه جنسی داشته باشند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که مردم از هر امری که یهوه به آنها فرمان داده تا انجام دهند، باید اطاعت نمایند. شما میتوانید این ساختار همگون را به شکل یک عبارت ترجمه کنید که الزام به حفظ تمامی احکام یهوه را انتقال دهد. ترجمه جایگزین: «شما باید از همه احکام و فرایض من اطاعت کنید»
اینجا به نحوی از اطاعت کردن از احکام یهوه سخن گفته که گویی احکام، جادهای هستند که شخص در آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «تا شما مطابق با آنها رفتار نمایید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «داشتن رابطه جنسی»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی نداشته باش»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «شما نباید با او رابطه جنسی داشته باشید»
گاهی اوقات مردان بیش از یک زن داشتند. خدا به پسر اجازه نمیداد که او با هر زنی که با پدرش ازدواج کرده رابطه جنسی داشته باشد.
«پدر خود را بیآبرو میکنی [به پدرت بیاحترامی میکنی]»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱۸: ۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی نداشته باشد»
این یعنی مرد نمیتواند با خواهرش آمیزش جنسی داشته باشد خواه از یک والدین باشند، خواه از پدر و مادر متفاوتی باشند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خواه در خانه تو بزرگ شده باشد، خواه دور از تو بزرگ شده باشد»
«آنها و خودت را بیآبرو خواهی کرد»
معانی محتمل ۱) «خواهری که از طرف پدر با او یکی هستی.» یا ۲) «خواهر ناتنی تو[ دختر زن پدرت].» اینجا مرد همان پدر یا مادری که زن داشته را ندارد. وقتی پدر و مادرشان با هم ازدواج کردند آنها خواهر و برادر شدند.
این آرایۀ ادبی بهگویی است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱۸: ۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی نداشته باش»
این صفحه تعمداً خالی است.
شما میتوانید منظور از نزدیک شدن را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «برای اینکه با او رابطه جنسی داشته باشی، نزد همسرش نرو»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱۸: ۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی نداشته باش»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «تو نباید با او رابطه جنسی داشته باشی»
«اگر این کار را بکنی، برادر خود را نیز بیآبرو کردهای»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب لاویان ۱۸: ۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی نداشته باش»
«تا با او رابطه جنسی داشته باشی»
این صفحه تعمداً خالی است.
«تا با او رابطه جنسی داشته باشی»
این مربوط به زمانی در هر ماه است که رحم زن خونریزی دارد. [دوران قاعدگی]
«زن هر مردی»
یهوه همچنان به موسی میگوید که مردم چه کاری را نباید انجام دهند که آنها را بیحرمت میکند.
عبارت «گذراندن از آتش» یعنی چیزی را با آتش به عنوان قربانی سوزاندن. ترجمه جایگزین: «شما نباید فرزندان خود را زنده بسوزانید»
اینجا کلمه «بیحرمت کردن» یعنی بیاحترامی [بیآبرو] کردن. کلمه «نام» یعنی خدا به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما نباید به خدای خود بیاحترامی کنید»
این روشی مؤدبانه برای بیان رابطه جنسی است. شما میتوانید از کلمات دیگری در ترجمه خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی نداشته باش»
اینجا «فجور» به تخطی از سیر طبیعی امور طبق خواسته خداوند [یهوه] اشاره میکند.
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی نداشته باش»
این به گروه مردمی که قبلاً در کنعان زندگی میکردند، اشاره دارد. این قسمت را به گونهای ترجمه کنید که مشخص شود واژه «امتها» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم امتها خود را بیحرمت کردهاند»
«مردم، زمین را نجس کردهاند»
خداوند [یهوه] در این قسمت به نحوی در مورد به زور از بین بردن مردم از زمین سخن گفته که گویی زمین شخصی است که مردم را قِی میکند. ترجمه جایگزین: «من به زور مردم زمین را از میان میبرم، مثل کسی که غذا را قی میکند»
«هیچ کدام از این اعمال زننده»
این به «اعمالی شرمآور» اشاره میکند.
«بنابراین مراقب باشید که از من اطاعت کنید»
خداوند [یهوه] در این قسمت به نحوی در مورد به زور از بین بردن مردم از زمین سخن گفته که گویی زمین شخصی است که مردم را قِی میکند. به نحوۀ ترجمه این استعاره در کتاب لاویان ۱۸: ۲۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تا من به زور شما را از زمین بردارم... همان طور که به زور مردم... را از بین میبرم»
یهوه سخن گفتن با موسی دربارۀ آنچه قوم نباید انجام دهند را به پایان میرساند.
اینجا به نحوی از اخراج کردن افراد از جامعه سخن گفته که گویی همانطور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبُرند، آنها نیز از قومشان جدا شدهاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همۀ كسانی ... دیگر در میان قومشان زندگی نخواهند کرد» یا «شما باید کسانی را که ... از قومشان جدا کنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که مردم قبل از اینکه شما به این مکان آیید، انجام میدادند»
اینجا «به آنها» به اعمال زننده [فجور] اشاره میکند.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«تمامی جماعت بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: مقدس باشید، زیرا كه من یهوه خدای شما قدوس هستم.3هر یكی از شما مادر و پدر خود را احترام نماید و سَبَّتهای مرا نگاه دارید، من یهوه خدای شما هستم.4به سوی بتها میل مكنید، و خدایان ریخته شده برای خود مسازید. من یهوه خدای شما هستم.5و چون ذبیحه سلامتی نزد خداوند بگذرانید، آن را بگذرانید تا مقبول شوید،6در روزی كه آن را ذبح نمایید. و در فردای آن روز خورده شود، و اگر چیزی از آن تا روز سوم بماند به آتش سوخته شود.7و اگر در روز سوم خورده شود، مكروه میباشد، مقبول نخواهد شد.8و هر كه آن را بخورد، متحمل گناه خود خواهد بود، زیرا چیز مقدس خداوند را بیحرمت كرده است، آن كس از قوم خود منقطع خواهد شد.9« و چون حاصل زمین خود را درو كنید، گوشههای مزرعه خود را تمام نكنید، و محصول خود را خوشهچینی مكنید.10و تاكستان خود را دانهچینی منما، و خوشههای ریخته شدۀ تاكستان خود را بر مچین، آنها را برای فقیر و غریب بگذار، من یهوه خدای شما هستم.11دزدی مكنید، و مكر منمایید، و با یكدیگر دروغ مگویید.12و به نام من قسم دروغ مخورید، كه نام خدای خود را بیحرمت نموده باشی، من یهوه هستم.13مال همسایه خود را غصب منما، و ستم مكن، و مزد مزدور نزد تو تا صبح نماند.14كر را لعنت مكن، و پیش روی كور سنگ لغزش مگذار، و از خدای خود بترس، من یهوه هستم.15در داوری بیانصافی مكن، و فقیر را طرفداری منما و بزرگ را محترم مدار، و دربارۀ همسایۀ خود به انصاف داوری بكن؛16« در میان قوم خود برای سخنچینی گردش مكن، و بر خون همسایه خود مایست. من یهوه هستم.17« برادر خود را در دل خود بغض منما، البته همسایۀ خود را تنبیه كن، و به سبب او متحمل گناه مباش.18از ابنای قوم خود انتقام مگیر، و كینه مورز، و همسایۀ خود را مثل خویشتن محبت نما. من یهوه هستم.19« فرایض مرا نگاه دارید. بهیمۀ خود را با غیر جنس آن به جماع وامدار؛ و مزرعه خود را به دو قسم تخم مكار؛ و رخت از دوقسم بافته شده در بر خود مكن.20« و مردی كه با زنی همبستر شود و آن زن كنیز و نامزد كسی باشد، اما فدیه نداده شده، و نه آزادی به او بخشیده، ایشان را سیاست باید كرد، لیكن كشته نشوند زیرا كه او آزاد نبود.21و مرد برای قربانی جرم خود قوچ قربانی جرم را نزد خداوند به در خیمه اجتماع بیاورد.22و كاهن برای وی به قوچ قربانی جرم نزد خداوند گناهش را كه كرده است كفاره خواهد كرد، و او از گناهی كه كرده است آمرزیده خواهد شد.23« و چون به آن زمین داخل شدید و هر قسم درخت را برای خوراك نشاندید، پس میوۀ آن را مثل نامختونی آن بشمارید، سه سال برای شما نامختون باشد؛ خورده نشود.24و در سال چهارم همۀ میوۀ آن برای تمجید خداوند مقدس خواهد بود.25و در سال پنجم میوۀ آن را بخورید تا محصول خود را برای شما زیاده كند. من یهوه خدای شما هستم.26هیچ چیز را با خون مخورید و تفأل مزنید و شگون مكنید.27گوشههای سر خود را متراشید، و گوشههای ریش خود را مچینید.28بدن خود را بجهت مرده مجروح مسازید، و هیچ نشان بر خود داغ مكنید. من یهوه هستم.29« دختر خود را بیعصمت مساز، و او را به فاحشگی وامدار، مبادا زمین مرتكب زنا شود و زمین پر از فجور گردد.30« سَبَّتهای مرا نگاه دارید، و مكان مقدس مرا محترم دارید. من یهوه هستم.31« به اصحاب اجنه توجه مكنید، و از جادوگران پرسش منمایید، تا خود را به ایشان نجس سازید. من یهوه خدای شما هستم.32« در پیش ریش سفید برخیز، و روی مرد پیر را محترم دار، و از خدای خود بترس. من یهوه هستم.33« و چون غریبی با تو در زمین شما مأوا گزیند، او را میازارید.34غریبی كه در میان شما مأوا گزیند، مثل متوطن از شما باشد. و او را مثلخود محبت نما، زیرا كه شما در زمین مصر غریب بودید. من یهوه خدای شما هستم.35« در عدل هیچ بیانصافی مكنید، یعنی در پیمایش یا در وزن یا در پیمانه.36ترازوهای راست و سنگهای راست و ایفۀ راست و هین راست بدارید. من یهوه خدای شما هستم كه شما را از زمین مصر بیرون آوردم.37پس جمیع فرایض مرا و احكام مرا نگاه دارید و آنها را بجا آورید. من یهوه هستم.«
مقدس بودن، یعنی اطاعت از یهوه در تمام جوانب زندگی شخص. این امر تنها به تقدیم قربانی بینقص محدود نمیشود. شریعت به ایجاد پارسایی در زندگی شخص و همچنین اسرائیل کمک میکرد. این مفاهیم در اسرائی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند.
and and )
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«سَبَّتهای من را برپا دارید» یا «روز سَبَّت را محترم شمارید»
در این قسمت به نحوی از پرستش بتها سخن گفته که گویی فرد واقعا از نظر فیزیکی به سمت آنها میچرخد. ترجمه جایگزین: «شروع به پرستش بتهای بیارزش نکنید»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. معانی محتمل ۱) یهوه شخصی که قربانی را تقدیم میکند، خواهد پذیرفت. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را بهطور شایسته تقدیم کنید تا من شما را بپذیرم» یا ۲) یهوه قربانی را از شخص خواهد پذیرفت. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را به طرزی شایسته تقدیم کنید تا من قربانی شما را بپذیرم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را بخورید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را بسوزانید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شما همۀ آن را بخورید»
خوردن قربانی بعد از زمان مشخص شده بر خلاف خواست خداست و گناهی که آن قربانی قرار بود بپوشاند را افزایش میداد. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید آن را برای خوردن بپذیرید»
اینجا به نحوی از گناه شخص سخن گفته شده که گویی شیئي است که شخص آن را حمل میکند. اینجا کلمه «گناه» به مجازات برای آن گناه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر که ... مسئول گناه خود است» یا «یهوه هر شخص را برای گناهش مجازات خواهد کرد»
اینجا به نحوی دربارۀ کسی که از جامعهاش بیرون میکنند سخن گفته شده که گویی همانطور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبرند، او نیز از قومش جدا شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۷: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن شخص دیگر در میان قومش زندگی نکند» یا «تو باید آن شخص را از قومش جدا کنی»
«هنگامیکه محصول را جمع میکنید، همۀ گوشههای مزرعه خود را جمع نکنید»
این به عمل بازگشت به مزرعه برای دومین بار به جهت جمعآوری همۀ محصولی که بعد از بار اول بر زمین باقی مانده اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و برای برداشت آنچه در عقب باقیمانده برنگردید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«از نام من به جهت قسم خوردن برای چیزهایی که حقیقت ندارند، استفاده نکنید»
اینجا «همسایه» یعنی «هر کسی.» معنی آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به کسی خسارت نزن یا ستم روا مدار»
یهوه به کارفرما فرمان میدهد که فوراً مزد کارگر خود را وقتیکه کارش را در آن روز انجام داده، پرداخت نماید. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایه ادبی منفی در منفی است که برای تأکید استفاده شده است. آن را میتوان به روش مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه منصفانه داوری کن»
کلمات «فقیر» و «بزرگ» دو حد غایی هستند که با هم یعنی «همه.» برای وضوح بیشتر میتوانید این اصطلاحات را ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شما نباید از هیچ کس بر اساس مقدار پولی که دارد، جانبداری کنید»
«هرکسی را براساس آنچه انصاف است، داوری کن»
بدگویی، پیامهایی آزاردهنده دربارۀ سایر مردم
اینجا به نحوی از مدام متنفر بودن از کسی سخن گفته که گویی نفرت داشتن از شخص در دل است. ترجمه جایگزین: «مدام از برادر خود متنفر نباش»
«تو باید شخصی را که گناه میکند، اصلاح کنی»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «لباسی که کسی از دو جنس درست کرده»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی دارد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که برای ازدواج با مردی دیگر نامزد کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما کسی که شوهر آیندهاش فدیه نداده یا به او آزادی نبخشیده»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آنها را تنبیه کنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید آنها را بکشید»
«مرد باید قوچی به عنوان قربانی جرم به حضور یهوه به خیمه اجتماع بیاورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه گناه را که او مرتکب شده است، خواهد بخشید»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
یهوه ممنوعیت را تکرار مینماید تا بر آن تأکید کند و روشن کند که برای سه سال اول که درخت میوه میآورد، این ممنوعیت ضرورت دارد. این را به گونهای ترجمه کنید تا دورۀ زمانیای که درخت باید به حال خود باقی بماند به وضوح مشخص شود. ترجمه جایگزین: «پس شما نباید میوۀ درختان را برای سه سال اول بخورید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید ملاحظه کنید میوهای که آنها به بار میآورند به عنوان چیزی است که من شما را از خوردن آن قدغن کردهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من آن میوه را برای تو قدغن کردهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید آن را بخورید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کلمات «قوم» و «زمین» به مردمی که در آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. اینجا به نحوی از افراد بسیاری که زنا میکنند و اعمال شرورانه دیگر انجام میدهند، سخن گفته که گویی آنها در آن افتادهاند یا پر از این چیزها شدهاند. ترجمه جایگزین: «مردم شروع به زنا و اعمال شرورانه بسیاری خواهند کرد.»
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) «مُرده» و «ارواح» دو امر متفاوت هستند یا ۲) این دو کلمه قرینهای به معنای «ارواح مردگان» هستند.[ در فارسی به این شکل نیامده ولی احتمالا به احظار کنندگان ارواح و غیبگویان اشاره دارد، که با روح مردگان و دیوها سرو کار دارند]
«به دنبال چنین اشخاصی نباشید. اگر چنین کنید آنها شما را نجس خواهند کرد»
برخواستن جلوی کسی، نشانه احترام است.
این به شخصی که موی او به خاطر سن و سال سفید شده اشاره میکند، یا «شخص پیر.»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه عمداً خالی است.
این امر استفاده از ابزاری که میزانهای نادرست را هنگام اندازهگیری وسایل ارائه میدهند، ممنوع میکند.
این مقیاس اندازهگیری غله بود.
این مقیاس اندازهگیری مایعات بود.
این عبارات اساساً معانی مشابهی دارند و به فرمانی برای اطاعت اشاره میکنند.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«بنیاسرائیل را بگو: هر كسی از بنیاسرائیل یا از غریبانی كه در اسرائیل مأوا گزینند، كه از ذریت خود به مولَك بدهد، البته كشته شود؛ قوم زمین او را با سنگ سنگسار كنند.3و من روی خود را به ضد آن شخص خواهم گردانید، و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت، زیرا كه از ذریت خود به مولك داده است، تا مكان مقدس مرا نجس سازد، و نام قدوس مرا بیحرمت كند.4و اگر قوم زمین چشمان خود را از آن شخص بپوشانند، وقتی كه از ذریت خود به مولك داده باشد، و او را نكشند،5آنگاه من روی خود را به ضد آن شخص و خاندانش خواهم گردانید، و او را و همۀ كسانی را كه در عقب او زناكار شده، در پیروی مولك زنا كردهاند، از میان قوم ایشان منقطع خواهم ساخت.6« و كسی كه به سوی صاحبان اجنه و جادوگران توجه نماید، تا در عقب ایشان زنا كند، من روی خود را به ضد آن شخص خواهم گردانید، و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت.7پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید، زیرا من یهوه خدای شما هستم.8و فرایض مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورید. من یهوه هستم كه شما را تقدیس مینمایم.9« و هر كسی كه پدر یا مادر خود را لعنت كند، البته كشته شود، چونكه پدر و مادر خود را لعنت كرده است، خونش بر خود او خواهد بود.10« و كسی كه با زن دیگری زنا كند یعنی هر كه با زن همسایه خود زنا نماید، زانی و زانیه البته كشته شوند.11و كسی كه با زن پدر خود بخوابد، و عورت پدر خود را كشف نماید، هر دو البته كشته شوند. خون ایشان بر خود ایشان است.12و اگر كسی با عروس خود بخوابد، هر دو ایشان البته كشته شوند. فاحشگی كردهاند. خون ایشان بر خود ایشان است.13و اگر مردی با مردی مثل با زن بخوابد هر دو فجور كردهاند. هر دو ایشان البته كشته شوند. خون ایشان بر خود ایشان است.14و اگر كسی زنی و مادرش را بگیرد، این قباحت است. او و ایشان به آتش سوخته شوند، تا در میان شما قباحتی نباشد.15و مردی كه با بهیمهای جماع كند، البته كشته شود و آن بهیمه را نیز بكشید.16و زنی كه به بهیمهای نزدیك شود تا با آن جماع كند، آن زن و بهیمه را بكش. البته كشته شوند خون آنها بر خود آنهاست.17و كسی كهخواهر خود را خواه دختر پدرش خواه دختر مادرش باشد بگیرد، و عورت او را ببیند و او عورت وی را ببیند، این رسوایی است. در پیش چشمان پسران قوم خود منقطع شوند، چون كه عورت خواهر خود را كشف كرده است. متحمل گناه خود خواهد بود.18و كسی كه با زن حایض بخوابد و عورت او را كشف نماید، او چشمۀ او را كشف كرده است و او چشمۀ خون خود را كشف نموده است، هر دوی ایشان از میان قوم خود منقطع خواهند شد.19و عورت خواهر مادرت یا خواهر پدرت را كشف مكن؛ آن كس خویش خود را عریان ساخته است. ایشان متحمل گناه خود خواهند بود.20و كسی كه با زن عموی خود بخوابد، عورت عموی خود را كشف كرده است. متحمل گناه خود خواهند بود. بیكس خواهند بود.21و كسی كه زن برادر خود را بگیرد، این نجاست است. عورت برادر خود را كشف كرده است. بیكس خواهند بود.22« پس جمیع فرایض مرا و جمیع احكام مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورید، تا زمینی كه من شما را به آنجا میآورم تا در آن ساكن شوید، شما را قی نكند.23و به رسوم قومهایی كه من آنها را از پیش شما بیرون میكنم رفتار ننمایید، زیرا كه جمیع این كارها را كردند پس ایشان را مكروه داشتم.24و به شما گفتم شما وارث این زمین خواهید بود ومن آن را به شما خواهم داد و وارث آن بشوید، زمینی كه به شیر و شهد جاری است. من یهوه خدای شما هستم كه شما را از امتها امتیاز كردهام.25پس در میان بهایم طاهر و نجس، و در میان مرغان نجس و طاهر امتیاز كنید، وجانهای خود را به بهیمه یا مرغ یا به هیچ چیزی كه بر زمین میخزد مكروه مسازید، كه آنها را برای شما جدا كردهام تا نجس باشند.26و برای من مقدس باشید زیرا كه من یهوه قدوس هستم، و شما را از امتها امتیاز كردهام تا از آن من باشید.27مرد و زنی كه صاحب اجنه یا جادوگر باشد، البته كشته شوند؛ ایشان را به سنگ سنگسار كنید. خون ایشان بر خود ایشان است.«
این باب فهرستی از گناهان جدی را گردآوری میکند. گناهان جدی بسیاری با مرگ مجازات میشوند.
and )
«دیدن عریانی [عورت] کسی» یعنی به عنوان همسر شوهر [شخص] زندگی کردن.
عبارت «شما باید متحمل گناه خود شوید» استعاره است. مشخص نیست که این عبارت یعنی چه، اما احتمالاً به مجازات به مرگ اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
آنانی که مولَک را میپرستیدند و فرزندان خود را برای او با آتش قربانی میکردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرزندان خود را به عنوان قربانی برای مولَک بکُشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن سرزمین باید او را سنگسار کنند تا بمیرد»
این اصطلاح یعنی او «مصمم شد.» ترجمه جایگزین: «بر ضد آن شخص خواهم بود»
«با خشم به ... خیره خواهم شد»
«او فرزند خود را قربانی کرده است»
«و با این عمل، مکان مقدس من را نجس کرده و نام قدوس من را بیحرمت کرده است»
نام خدا به خدا و نیکنامی او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نام نیک مرا بیحرمت میکند» یا «من را بیحرمت میکند»
عبارت «چشمان خود را بپوشاند» به طور ضمنی اشاره میکند که آنها «نمیتوانند ببینند.» این عبارت از نادیده گرفتن چیزی به عنوان ندیدن سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «اعتناء نکردن» یا «نادیده گرفتن»
این عبارت، آنانی که به یهوه بیایمان هستند را با زناکاران مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که به یهوه ایمان ندارد»
این عبارت بیایمانی قوم را با زنا کردن مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «با انجام این عمل، آنها به جای مشورت کردن با من از ارواح مشورت میگیرند»
این اصطلاح یعنی او «مصمم شد.» ترجمه جایگزین: «بر ضد آن شخص خواهم بود»
«با خشم به ... خیره خواهم شد»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
کلمات «نگاه داشتن» و «به جا آوردن» اساساً معانی مشابهی دارند. آنها برای تأکید بر اینکه قوم باید از خدا اطاعت کنند با هم استفاده شدهاند.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید حتماً بکُشید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید حتماً هر دوی آنها را بکَشید»
این روشی مودبانه است که میگوید او با زن پدرش رابطه جنسی داشته. بعضی زبانها بیشتر از عبارات مستقیم استفاده میکنند، مثلاً «با زن پدرش رابطه جنسی دارد»
اینجا خدا مردی که با زن پسرش رابطه جنسی دارد را «فاحشه» یعنی گناهی جدی، میخواند. به نحوۀ ترجمه «فاحشه» در کتاب لاویان ۱۸: ۲۳ نگاه کنید.
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی داشته باشد»
نحوۀ برخورد او با مرد به همان گونهای است که او با یک زن رفتار میکند. ترجمه جایگزین: «دقیقاً همان گونه که او با زنی بود»
«چیزی نفرتانگیز»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آنها را بکُشید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید هم مرد و هم زن را بسوزانید تا بمیرند»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی داشته باشد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید حتماً او را بکُشید»
این روشی مودبانه برای بیان رابطه جنسی است. شما میتوانید در ترجمۀ خود از کلمات دیگری استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «با آن رابطه جنسی داشته باشد»
هر دو عبارت یک معنی را دارند. تأکید میکنند که زن و حیوان باید بمیرند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « شما باید حتماً آنها را بکُشید»
معانی محتمل ۱) این آرایه ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی داشته باشد» یا ۲) واقعاً به معنی «ازدواج کردن» است.
این یعنی مرد نمیتواند با خواهرش آمیزش جنسی داشته باشد، حتی اگر او از مادر یا پدر دیگری باشد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواه خواهر تنی،خواه خواهر ناتنی باشد»
«آنها رابطه جنسی دارند»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطه جنسی داشته باشد»
این عبارت یعنی شخص مسئول گناه خود است. ترجمه جایگزین: «او مسئول گناه خود است» یا «تو باید او را مجازات کنی»
اینجا به نحوی دربارۀ کسی که او را از جامعهاش بیرون میکنند سخن گفته که گویی همان طور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبُرند، او نیز از قومش جدا شده است. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه این انگاره در لاویان ۷: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن شخص دیگر در میان قومش زندگی نکند» یا «تو باید آن شخص را از قومش جدا کنی»
دورۀ ماهانهای که رحم زن خونریزی دارد.
این عبارت رابطۀ جنسی با زنی در دوران قاعدگیاش را با برداشتن پوشش از چیزی که باید پنهان بماند، مقایسه میکند. این حقیقت که این کار عملی شرمآور بود را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او با کشف چشمۀ خونِ او عملی شرمآور انجام داده است»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمۀ جایگزین: «کسیکه با زنی رابطه جنسی داشته باشد»
میتوان به وضوح بیان کرد که چرا این کار باید انجام شود. ترجمه جایگزین: «چون آنها این عمل شرمآور را انجام دادهاند، هم مرد و هم زن باید بیرون شوند [منقطع شوند]»
این روشی مؤدبانه برای بیان رابطه جنسی است. شما میتوانید از کلمات دیگری در ترجمۀ خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «تو نباید با خواهر مادرت رابطه جنسی داشته باشی»
اصطلاح «متحمل گناه خود بودن» یعنی «شما مسئول گناه خود هستید.» ترجمه جایگزین: «شما مسئول گناه خود هستید» یا «من شما را مجازات خواهم کرد»
این روشی مؤدبانه برای بیان رابطه جنسی است. شما میتوانید از کلمات دیگری در ترجمه خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «مردی که با زن عموی خود رابطه جنسی داشته باشد»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «اگر مردی با زن برادرش ازدواج کند»
نسخههای بسیاری از کتاب مقدس این چنین است «آنها بدون فرزند خواهند مُرد.»
این عبارت، زمین را مانند شخصی که بالا میآورد و غذای بد [هضم نشده] را برمیگرداند، توصیف میکند. به جای بالا آوردن غذای بد [هضم نشده]، زمین مردم را رد میکند و آنها را از بین میبرد. به نحوۀ ترجمۀ این استعاره در لاویان ۱۸: ۲۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «زمینی که من شما را به آن آوردم، شما را رد نکند»
اینجا به نحوی از اعمال بتپرستان سخن گفته که گویی در مسیرهای خود راه میروند. ترجمه جایگزین: «شما نباید پیروی کنید»
«حذف میکنم»
عبارت «جاری بودن به شیر و شهد» یعنی «با خوراک کافی برای همه غنی و پربار است.» ترجمه جایگزین: «زمینی که برای گلهداری و کشاورزی عالی است» یا «زمینی حاصلخیز»
این صفحه تعمداً خالی است.
«شما را متمایز ساختهام» یا «شما را جدا کردهام [تقدیس کردهام]»
«تلاش برای برقراری ارتباط با ...»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید حتماً کشته شوند»
1و خداوند به موسی گفت: «به كاهنانیعنی پسران هارون خطاب كرده، به ایشان بگو: كسی از شما برای مردگان، خود را نجس نسازد،2جز برای خویشان نزدیك خود، یعنی برای مادرش و پدرش و پسرش و دخترش و برادرش.3و برای خواهر باكرۀ خود كه قریب او باشد و شوهر ندارد؛ برای او خود را نجس تواند كرد.4چونكه در قوم خود رئیس است، خود را نجس نسازد، تا خویشتن را بیعصمت نماید.5سر خود را بیمو نسازند، و گوشههای ریش خود را نتراشند، و بدن خود را مجروح ننمایند.6برای خدای خود مقدس باشند، و نام خدای خود را بیحرمت ننمایند. زیرا كه هدایای آتشین خداوند و طعام خدای خود را ایشان میگذرانند. پس مقدس باشند.7زن زانیه یا بیعصمت را نكاح ننمایند، و زن مطلقّه از شوهرش را نگیرند، زیرا او برای خدای خود مقدس است.8پس او را تقدیس نما، زیرا كه او طعام خدای خود را میگذراند. پس برای تو مقدس باشد، زیرا من یهوه كه شما را تقدیسمیكنم، قدوس هستم.9و دختر هر كاهنی كه خود را به فاحشگی بیعصمت ساخته باشد، پدر خود را بیعصمت كرده است. به آتش سوخته شود.10« و آن كه از میان برادرانش رئیس كهنه باشد، كه بر سر او روغن مسح ریخته شده، و تخصیص گردیده باشد تا لباس را بپوشد، موی سر خود را نگشاید و گریبان خود را چاك نكند،11و نزد هیچ شخص مرده نرود، و برای پدر خود و مادر خود خویشتن را نجس نسازد.12و از مكان مقدس بیرون نرود، و مكان مقدس خدای خود را بیعصمت نسازد، زیرا كه تاج روغن مسح خدای او بر وی میباشد. من یهوه هستم.13و او زن باكرهای نكاح كند.14و بیوه و مطلقه و بیعصمت و زانیه، اینها را نگیرد. فقط باكرهای از قوم خود را به زنی بگیرد.15و ذریت خود را در میان قوم خود بیعصمت نسازد. من یهوه هستم كه او را مقدس میسازم.«16و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:17«هارون را خطاب كرده، بگو: هر كس از اولاد تو در طبقات ایشان كه عیب داشته باشد نزدیك نیاید، تا طعام خدای خود را بگذراند.18پس هر كس كه عیب دارد نزدیك نیاید، نه مرد كور و نه لنگ و نه پهن بینی و نه زایدالاعضا،19و نه كسی كه شكسته پا یا شكسته دست باشد،20و نه گوژپشت و نه كوتاه قد و نه كسی كه در چشم خود لكه دارد، و نه صاحب جَرَب و نه كسی كه گری دارد و نه شكسته بیضه.21هر كس از اولاد هارون كاهن كه عیب داشته باشد نزدیك نیاید، تا هدایای آتشین خداوند را بگذراند، چونكه معیوب است، برای گذرانیدن طعام خدای خود نزدیك نیاید.22طعام خدای خود را خواه از آنچهقدساقداس است و خواه از آنچه مقدس است، بخورد.23لیكن به حجاب داخل نشود و به مذبح نزدیك نیاید، چونكه معیوب است، تا مكان مقدس مرا بیحرمت نسازد. من یهوه هستم كه ایشان را تقدیس میكنم. «24پس موسی هارون و پسرانش و تمامی بنیاسرائیل را چنین گفت.
کاهنان باید از بقیۀ دنیا جدا شده [تقدیس شده] باشند. کاهنان نباید آنچه را که نجس است، انجام دهند. آنها همچنین نباید با توجه به داشتن نقصی مادرزادی ناپاک باشند، و نباید با زنی ناپاک ازدواج کنند.
and and )
اینجا به نحوی از شخصی که برای اهداف خدا مقبول نیست سخن گفته که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
«در میان اسرائیلیان»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به عنوان «زن جوان» نیز ترجمه کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا نمیتوان مطمئن بود که منظور نویسنده چیست. معانی محتمل ۱) قسمتی از ریشهای خود را بتراشند یا ۲) هیچ قسمت از ریش خود را کوتاه نکند و یا نتراشند.
«آنها باید جدا شده [تقدیس شده] باشند»
اینجا کلمۀ «نام» استفاده شده که به شخصیت یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نیکنامی خدا را بیحرمت نکنند» یا «خدای خود را بیحرمت نکنند»
اینجا «طعام» عموماً به خوراک اشاره میکند. یهوه واقعاً این هدایا را نمیخورد. در واقع خلوص نیت کسانی که قربانی را تقدیم کرده بودند باعث خوشنودی خدا میشد.
«کاهنان نمیبایست...»
«زیرا آنها تقدیس شدهاند»
«شما ای مردم باید با کاهن همچون شخصی مقدس رفتار نمایید»
اینجا «طعام» عموماً به خوراک اشاره میکند. یهوه واقعاً این هدایا را نمیخورد. این جمله را به نحوی ترجمه کنید که به نظر نرسد یهوه غذا را خورده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید او را شخصی مقدس در نظر بگیرید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید او را بسوزانید تا بمیرد»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که کاهنان باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
این به روغن مسحی اشاره میکند که در مراسم تقدیس کاهن اعظم جدید استفاده میکردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر سر اویی که آنها روغن مسح را ریخته و وقف کردهاند »
باز کردن مو و پاره کردن لباس علامت سوگواری بود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
به این معنا نیست که کاهن اعظم هرگز نمیتوانسته آنجا را ترک کند. خدا به او اجازه نمیداد آنجا را ترک کند تا زمانی که برای شخص مرده عزاداری نماید.
این صفحه تعمداً خالی است.
«از میان قبیلۀ خود، قبیله لاویان»
به واسطه ازدواج با زنی ناپاک و بیایمان، کاهن فرزندانی خواهد داشت که لایق کهانت نیستند. ترجمه جایگزین: «که به واسطه ازدواج با زنی بیایمان فرزندانی نالایق نداشته باشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او نباید هدیۀ سوختنی طعام را بر مذبح خدا بسوزاند»
کاهن میبایست معیارهای خاص جسمانی را داشته باشد تا به یهوه نزدیک شود. به این معنی نیست که عیوب جسمانی ناشی از فساد اخلاقی بوده یا اینکه همه افراد دارای عیوب جسمی قادر به نزدیک شدن به یهوه نیستند.
«کسی که بدن یا صورتی ناقص دارد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «طعام» عموماً به خوراک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «گذرانیدن قربانی طعام بر مذبح خدا»
اینجا «او» به کاهن با بدنی معیوب اشاره میکند.
«قربانی طعام خدای خود را بخورد.» قسمتی از قربانیها به کاهنان تعلق داشت و میتوانستند بخورند.
این همچنین به خوراکی که قربانی شده بود اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مقداری از قربانی که در قدسالاقداس تقدیم شده بود یا قسمتی از قربانی که در قدس تقدیم شده بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
«پسران هارون»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«هارون و پسرانش را بگو كه از موقوفات بنیاسرائیل كه برای من وقف میكنند احتراز نمایند، و نام قدوس مرا بیحرمت نسازند. من یهوه هستم.3به ایشان بگو: هر كس از همۀ ذریت شما در نسلهای شما كه به موقوفاتی كه بنیاسرائیل برای خداوند وقف نمایند نزدیك بیاید، و نجاست او بر وی باشد، آن كس از حضور من منقطع خواهد شد. من یهوه هستم.4هر كس از ذریت هارون كه مبروص یا صاحب جریان باشد تا طاهر نشود، از چیزهای مقدس نخورد، و كسی كه هر چیزی را كه از میت نجس شود لمس نماید، و كسی كه منی از وی درآید،5و كسی كه هر حشرات را كه از آن نجس میشوند لمس نماید، یا آدمی را كه از او نجس میشوند از هر نجاستی كه دارد.6پس كسی كه یكی از اینها را لمس نماید تا شام نجس باشد، و تا بدن خود را به آب غسل ندهد از چیزهای مقدس نخورد.7و چون آفتاب غروب كند، آنگاه طاهر خواهد بود، و بعد از آن از چیزهای مقدس بخورد چونكه خوراك وی است.8مِیته یا دریده شده را نخورد تا از آن نجس شود. من یهوه هستم.9پس وصیت مرا نگاه دارند مبادا به سبب آن متحمل گناه شوند. و اگر آن را بیحرمت نمایند بمیرند. من یهوه هستم كه ایشان را تقدیس مینمایم.10هیچ غریبی چیز مقدس نخورد، و مهمان كاهن ومزدور او چیز مقدس نخورد.11اما اگر كاهن كسی را بخرد، زرخرید او میباشد. او آن را بخورد و خانهزاد او نیز. هر دو خوراك او را بخورند.12و دختر كاهن اگر منكوحۀ مرد غریب باشد، از هدایای مقدس نخورد.13و دختر كاهن كه بیوه یا مطلقه بشود و اولاد نداشته، به خانه پدر خود مثل طفولیتش برگردد، خوراك پدر خود را بخورد، لیكن هیچ غریب از آن نخورد.14و اگر كسی سهواً چیز مقدس را بخورد، پنج یك بر آن اضافه كرده، آن چیز مقدس را به كاهن بدهد.15و چیزهای مقدس بنیاسرائیل را كه برای خداوند میگذرانند، بیحرمت نسازند.16و به خوردن چیزهای مقدس ایشان، ایشان را متحمل جرم گناه نسازند، زیرا من یهوه هستم كه ایشان را تقدیس مینمایم.«17و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:18«هارون و پسرانش و جمیع بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: هر كس از خاندان اسرائیل و از غریبانی كه در اسرائیل باشند كه قربانی خود را بگذراند، خواه یكی از نذرهای ایشان، خواه یكی از نوافل ایشان، كه آن را برای قربانی سوختنی نزد خداوند میگذرانند،19تا شما مقبول شوید. آن را نر بیعیب از گاو یا از گوسفند یا از بز بگذرانید.20هر چه را كه عیب دارد مگذرانید، برای شما مقبول نخواهد شد.21و اگر كسی ذبیحه سلامتی برای خداوند بگذراند، خواه برای وفای نذر، خواه برای نافله، چه از رمه چه از گله، آن بیعیب باشد تا مقبولبشود، البته هیچ عیب در آن نباشد.22كور یا شكسته یا مجروح یا آبلهدار یا صاحب جَرَب یا گری، اینها را برای خداوند مگذرانید، و از اینها هدیۀ آتشین برای خداوند بر مذبح مگذارید.23اما گاو و گوسفند كه زاید یا ناقص اعضا باشد، آن را برای نوافل بگذران، لیكن برای نذر قبول نخواهد شد.24و آنچه را كه بیضۀ آن كوفته یا فشرده یا شكسته یا بریده باشد، برای خداوند نزدیك میاورید، و در زمین خود قربانی مگذرانید.25و از دست غریب نیز طعام خدای خود را از هیچ یك از اینها مگذرانید، زیرا فساد آنها در آنهاست چونكه عیب دارند، برای شما مقبول نخواهند شد.«26و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:27«چون گاو یا گوسفند یا بز زاییده شود، هفت روز نزد مادر خود بماند و در روز هشتم و بعد برای قربانی هدیۀ آتشین نزد خداوند مقبول خواهد شد.28اما گاو یا گوسفند آن را با بچهاش در یك روز ذبح منمایید.29و چون ذبیحه تشكر برای خداوند ذبح نمایید، آن را ذبح كنید تا مقبول شوید.30در همان روز خورده شود و چیزی از آن را تا صبح نگاه ندارید. من یهوه هستم.31پس اوامر مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورید. من یهوه هستم.32و نام قدوس مرا بیحرمت مسازید و در میان بنیاسرائیل تقدیس خواهم شد. من یهوه هستم كه شما را تقدیس مینمایم.33و شما را از زمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم. من یهوه هستم.«
کاهنان ناپاک نباید هیچ چیز مقدس را لمس کنند. وسایل معبد و آنچه برای قربانی کردن به کار میرود باید پاک باشند. یک کاهن نجس باعث میشود هر آنچه را که لمس کرده نجس شود.
and and )
این صفحه تعمداً خالی است.
«به آنها بگو که باید از چیزهای مقدس دوری کنند.» یهوه درمورد موقعیتهایی که کاهن نجس است و اجازه لمس چیزهای مقدس را ندارد، توضیحاتی میدهد.
کلمه «بیحرمت کردن» اینجا یعنی بیاحترامی کردن [خوار شمردن]. کلمه «نام» به شخصیت یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شهرت من را خوار نکنید» یا «به من بیاحترامی نکنید»
«از این پس»
اینجا به نحوی از شخصی که برای اهداف خدا مقبول نیست سخن گفته که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
اینجا به نحوی از عدم توانایی کاهن برای خدمت به یهوه سخن گفته که گویی همانطور که تکهای از لباس یا شاخهای را از درخت میبُرند، آن شخص نیز از حضور یهوه جدا شده است. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن شخص دیگر نمیتواند همچون کاهن خدمت نماید»
نوعی بیماری پوستی که به سادگی از شخصی به شخص دیگر سرایت میکند.
«ترشحات بدنی»
این روشی مودبانه است که به قسمتهای خصوصی مرد اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در لاویان ۱۵: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «از قسمتهای خصوصی او»
اینجا به نحوی از شخصی که برای اهداف خدا مورد قبول است سخن گفته که گویی آن شخص جسماً پاک است.
اینجا به نحوی از چیزی که یهوه برای لمس کردن و خوردن ناشایست اعلام کرده سخن گفته که گویی آن شیء از نظر فیزیکی ناپاک است.
«با لمس بدن مُرده»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانیهایی که شخص به یهوه تقدیم کرده است»
این جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که از لمس حشرات یا شخص ناپاک دیگر نجس است»
اینجا به نحوی از شخصی که برای اهداف خدا مقبول نیست سخن گفته که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
«تا غروب»
«آنگاه کاهن پاک خواهد بود.» اینجا به نحوی از کسی که برای اهداف خدا مورد قبول است سخن گفته که گویی آن شخص جسماً پاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که حیوان مُرده یا حیوانی را که حیوان وحشی دیگری کشته، پیدا کند»
این صفحه عمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که هارون و پسرانش باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
این صفحه تعمداً خالی است.
واژۀ «ارائه» را میتوان به عنوان عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هدایای مقدسی که مردم تقدیم کردهاند»
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) که شخص مجبور شد غذایی که خورده بود را با همان نوع غذا جایگزین کند یا ۲) که شخص مجبور شد پول غذایی که خورده است را به کاهن پرداخت نماید.
این یک قسمت از پنج قسمت مساوی است.
عبارت «برافراشتن» به عملی نمادین برای احترام گذاشتن اشاره میکند که نشاندهنده تقدیم چیزی به یهوه است. این اساساً معنی مشابهی مانند «تقدیم کردن» دارد. ترجمه جایگزین: «که آنها تقدیم نمودند»
اینجا به نحوی از گناه سخن گفته شده که گویی شیای است که مردم میتوانند آن را حمل کنند. معانی محتمل ۱) آنها مسئول گناه خواهند بود بنابراین گناهکار میشوند. ترجمه جایگزین: «آنها به خاطر گناهی که مرتکب شدهاند، گناهکار خواهند بود» یا ۲) کلمه «گناه» کنایه است برای مجازات گناهی که مرتکب شدهاند. ترجمه جایگزین: «آنها مجازات خواهند شد، چون گناهکارند»
این صفحه تعمدا خالی است.
«بیگانه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر یهوه آن را بپذیرد» یا «اگر من، یهوه، آن را بپذیرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای من تا آن را بپذیرم» یا «برای یهوه تا آن را بپذیرد»
این کلمات به عیوبی که تصادفاً ایجاد شدهاند، اشاره میکنند.
اینها به انواع بیماریهای پوستی اشاره میکنند.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من نخواهم پذیرفت» یا «یهوه نخواهد پذیرفت»
این کلمات به عیوبی که حیوانی از زمان تولد دارد، اشاره میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «طعام» عموماً به خوراک اشاره میکند. خدا واقعاً قربانیها را نمیخورد. کاهنان قربانی را بر مذبح خدا تقدیم میکردند، و آنها مقداری از گوشت را میخوردند. ترجمه جایگزین: «حیوان را به عنوان هدیۀ طعام به خدای خود تقدیم مکنید»
کلمه «دست» به خودِ شخص اشاره میکند. این به طور ضمنی اشاره دارد که اگر اسرائیلیان حیواناتی را به عنوان قربانی از غریبهای میخریدند، نمیتوانستند آن را به خدا تقدیم کنند، چون غریبان حیوانات خود را عقیم میکردند به همین دلیل این حیوانات در حضور خدا مقبول نبودند. ترجمه جایگزین: «که بیگانه به تو داده است، زیرا آنها چارپایان خود را عقیم کردهاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه آنها را از شما نخواهد پذیرفت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما آن را میپذیرید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای قربانی سوختنی»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را بخورید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شما آن را قربانی کردید»
واژههای «نگاه داشتن» و «به جا آوردن» یک معنی را دارند. آنها تأکید میکنند که قوم باید از دستورات خدا اطاعت کنند. ترجمه جایگزین: «از فرامین من اطاعت کنید»
اینجا کلمه «نام» به خودِ یهوه و اسم [شهرت] او اشاره میکند و «بیحرمت کردن» یعنی از بین بردن احترام و عزتی که به خدا به عنوان خالق و خداوند جهان تعلق دارد. ترجمه جایگزین: «شما نباید به من بیاحترامی کنید، زیرا من قدوس هستم» یا «شما نباید اسم قدوس من را خوار شمارید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل باید من را مقدس بدانند»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: موسمهای خداوند كه آنها را محفلهای مقدس خواهید خواند، اینها موسمهای من میباشند.3« شش روز كار كرده شود و در روز هفتم سَبَّت آرامی و محفل مقدس باشد. هیچ كار مكنید. آن در همۀ مسكنهای شما سَبَّت برای خداوند است.4« اینها موسمهای خداوند و محفلهای مقدس میباشد، كه آنها را در وقتهای آنها اعلان باید كرد.5در ماه اول، در روز چهاردهم ماه بینالعصرین، فصح خداوند است.6و در روز پانزدهم این ماه عید فطیر برای خداوند است، هفت روز فطیر بخورید.7در روز اول محفل مقدس برای شما باشد، هیچ كار از شغل مكنید.8هفت روز هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید، و در روز هفتم، محفل مقدس باشد؛ هیچ كار از شغل مكنید.«9و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:10«بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون به زمینی كه من به شما میدهم داخل شوید، و محصول آن را درو كنید، آنگاه بافۀ نوبر خود رانزد كاهن بیاورید.11و بافه را به حضور خداوند بجنباند تا شما مقبول شوید، در فردای بعد از سَبَّت كاهن آن را بجنباند.12و در روزی كه شما بافه را میجنبانید، برۀ یك سالۀ بیعیب برای قربانی سوختنی به حضور خداوند بگذرانید.13و هدیۀ آردی آن دو عشر آرد نرم سرشته شده به روغن خواهد بود، تا هدیۀ آتشین و عطر خوشبو برای خداوند باشد، و هدیۀ ریختنی آن چهار یك هین شراب خواهد بود.14و نان و خوشههای برشته شده و خوشههای تازه مخورید، تا همان روزی كه قربانی خدای خود را بگذرانید. این برای پشتهای شما در همۀ مسكنهای شما فریضهای ابدی خواهد بود.15و از فردای آن سَبَّت، از روزی كه بافۀ جنبانیدنی را آورده باشید، برای خود بشمارید تا هفت هفته تمام بشود.16تا فردای بعد از سَبَّت هفتم، پنجاه روز بشمارید، و هدیۀ آردی تازه برای خداوند بگذرانید.17از مسكنهای خود دو نان جنبانیدنی از دو عشر بیاورید از آرد نرم باشد، و با خمیر مایه پخته شود تا نوبر برای خداوند باشد.18و همراه نان، هفت برۀ یك سالۀ بیعیب و یك گوساله و دو قوچ، و آنها با هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی آنها قربانی سوختنی برای خداوند خواهدبود، و هدیۀ آتشین و عطر خوشبو برای خداوند .19و یك بز نر برای قربانی گناه، و دو برۀ نر یك ساله برای ذبیحۀ سلامتی بگذرانید.20و كاهن آنها را با نان نوبر بجهت هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند با آن دو بره بجنباند، تا برای خداوند بجهت كاهن مقدس باشد.21و در همان روز منادی كنید كه برای شما محفل مقدس باشد؛ و هیچ كار از شغل مكنید. در همۀ مسكنهای شما بر پشتهای شما فریضۀ ابدی باشد.22و چون محصول زمین خود را درو كنید، گوشههای مزرعۀ خود را تماماً درو مكن، و حصاد خود را خوشهچینی منما، آنها را برای فقیر و غریب بگذار. من یهوه خدای شما هستم.«23و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:24«بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: در ماه هفتم در روز اول ماه، آرامی سَبَّت برای شما خواهد بود، یعنی یادگاری نواختن كَرِنّاها و محفل مقدس.25هیچ كار از شغل مكنید و هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید.«26و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:27«در دهم این ماهِ هفتم، روز كفاره است. این برای شما محفل مقدس باشد. جانهای خود را ذلیل سازید، و هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید.28و در همان روز هیچ كار مكنید، زیراكه روز كفاره است تا برای شما به حضور یهوه خدای شما كفاره بشود.29و هر كسی كه در همان روز خود را ذلیل نسازد، از قوم خود منقطع خواهد شد.30و هر كسی كه در همان روز هرگونه كاری بكند، آن شخص را از میان قوم او منقطع خواهم ساخت.31هیچ كار مكنید. برای پشتهای شما در همۀ مسكنهای شما فریضهایابدی است.32این برای شما سَبَّت آرامی خواهدبود، پس جانهای خود را ذلیل سازید، در شام روز نهم، از شام تا شام، سَبَّت خود را نگاه دارید.«33و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:34«بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: در روز پانزدهم این ماه هفتم، عید خیمهها، هفت روز برای خداوند خواهد بود.35در روز اول، محفل مقدس باشد؛ هیچ كار از شغل مكنید.36هفت روز هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید، و در روز هشتم جشن مقدس برای شما باشد، و هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید. این تكمیل عید است؛ هیچ كار از شغل مكنید.37این موسمهای خداوند است كه در آنها محفلهای مقدس را اعلان بكنید تا هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید، یعنی قربانی سوختنی و هدیۀ آردی و ذبیحه و هدایای ریختنی. مال هر روز را در روزش،38سوای سَبَّتهای خداوند و سوای عطایای خود و سوای جمیع نذرهای خود و سوای همۀ نوافل خود كه برای خداوند میدهید.39در روز پانزدهم ماه هفتم چون شما محصول زمین را جمع كرده باشید، عید خداوند را هفت روز نگاه دارید، در روز اول، آرامی سَبَّت خواهد بود، و در روز هشتم آرامی سَبَّت.40و در روز اول میوۀ درختان نیكو برای خود بگیرید، و شاخههای خرما و شاخههای درختان پربرگ، و بیدهای نهر، و به حضور یهوه خدای خود هفت روز شادی نمایید.41و آن را هر سال هفت روزبرای خداوند عید نگاه دارید، برای پشتهای شما فریضهای ابدی است كه در ماه هفتم آن را عید نگاه دارید.42هفت روز در خیمهها ساكن باشید؛ همۀ متوطنان در اسرائیل در خیمهها ساكن شوند.43تا طبقات شما بدانند كه من بنیاسرائیل را وقتی كه ایشان را از زمین مصر بیرون آوردم در خیمهها ساكن گردانیدم. من یهوه خدای شما هستم. «44پس موسی بنیاسرائیل را از موسمهای خداوند خبر داد.
اعیاد
مردم سَبَّت، عید فصح، عید نوبرها، عید هفتهها، عید کرناها، عید کفاره و عید خیمهها را جشن میگرفتند. این عیدها برای زندگی مذهبی اسرائیل مهم بود. آنها [عیدها] بخشی از پرستش شایسته یهوه و هویت اسرائیل بودند.
, and and )
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها جشنهایی بودند که خداوند برای آنها زمانهای مشخصی را مقرر کرده بود. مردم او را در این اعیاد میپرستیدند. ترجمه جایگزین: «جشنهایی برای یهوه» یا «عیدهای یهوه»
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این عملی است که مردم بر حسب عادت باید انجام دهند. بعد از شش روز که آنها کار میکنند، در روز هفتم باید استراحت کنند.
اینجا به نحوی از الزام برای جمع شدن مردم در آن روز برای پرستش خدا سخن گفته که گویی آن روز یک مجمع [اجتماع مردم] است. ترجمه جایگزین: «روزی مقدس، که شما باید با یکدیگر برای پرستش من جمع شوید»
«در زمانهای مناسب آنها»
اولین ماه گاهشمارعبری نشان میدهد که یهوه اسرائیلیان را از مصر بیرون آورد. چهاردهمین روز تقریباً مربوط به اوایل ماه آپریل در گاهشمار غربی است.
«در غروب»
«همین ماه» مربوط به اولین ماه گاهشمارعبری است (آیه ۵). این مربوط به اولین ماهی بود که یهوه اسرائیلیان را از مصر بیرون آورد. پانزدهمین روز تقریباً اوایل ماه آپریل در گاهشمارغربی میباشد.
«شما باید روز اول تقدیس شوید و با یکدیگر جمع گردید» یا «شما باید روز اول متفاوت رفتار نمایید و با هم جمع شوید»
آنها آن را [قربانی را] با سوزاندن بر مذبح به یهوه تقدیم میکنند.
اینجا به نحوی از الزام برای جمع شدن مردم در آن روز سخن گفته که گویی آن روز مجمع [اجتماع مردم] است. مقدس بودن در حضور یهوه یعنی وقتی آنها جمع میشوند، باید یهوه را پرستش کنند. ترجمه جایگزین: «روز هفتم روزی است که شما باید باهم جمع شوید و یهوه را پرستش نمایید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا یهوه آن را بپذیرد» یا «و من آن را خواهم پذیرفت»
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
هر ایفه ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر»
هر هین ۳.۷ لیتر است. ترجمه جایگزین: «یک لیتر»
«نه غلات پخته شده و نه نپخته»
این یعنی آنها و اجدادشان باید از این فرمان تا ابد اطاعت کنند. به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب لاویان ۳: ۱۷ نگاه کنید.
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«۵۰ روز»
این عدد ترتیبی برای هفت است.
See:
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شما از دو عشر ایفه آرد درست کردید و سپس با خمیرمایه پختید»
این تقریباً ۴.۵ لیتر است. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر»
خشنودی خداوند از عطر خوشبو به رضایت او از کسی که قربانی را میسوزاند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه از تو خشنود خواهد شد» یا «این امر یهوه را خشنود میکند»
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«وقتی که محصولات خود را جمع میکنید، آنها را از تمام گوشههای مزرعۀ خود جمع نکنید»
این صفحه عمداً خالی است.
این مربوط به هفتمین ماه در گاهشمار عبری است. اولین روز نزدیک به اواسط سپتامبر در گاهشمار غربی میباشد.
دورۀ زمانی که فقط برای پرستش بود نه برای کار کردن.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید یک قربانی که با آتش درست کردهاید را به یهوه تقدیم کنید» یا «شما باید قربانی را برمذبح به حضور یهوه بسوزانید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این مربوط به هفتمین ماه در گاهشمار عبری است. روز دهم نزدیک به اواخر سپتامبر در گاهشمار غربی میباشد.
هر ساله در این روز کاهن اعظم قربانی را به حضور یهوه میگذراند تا یهوه تمام گناهان قوم اسرائیل را بیامرزد. ترجمه جایگزین: «روز قربانی برای آمرزش»
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از اخراج شدن سخن گفته که گویی آن را قطع میکنند. به نحوۀ ترجمه این انگاره در لاویان ۷: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «از قومش باید بیرون شود» یا «شما باید آن شخص را از قومش جدا کنید»
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
«در روز کفاره»
این یعنی آنها و اجداد ایشان باید از این فرمان تا به ابد اطاعت کنند. به نحوۀ ترجمه این عبارت مشابه در لاویان ۳: ۱۷ نگاه کنید.
اینجا منظور روز سبَتی که آنها هر هفته در روز هفتم برگزار میکردند نیست. این سَبَّتی خاص در روز کفاره بود.
در این مورد فروتن کردن خویشتن به طور ضمنی اشاره میکند که هیچ غذایی نخورند. این جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید خود را فروتن سازید و هیچ چیز نخورید»
این به هفتمین ماه از گاهشمار عبری اشاره میکند. روز نهم نزدیک به اواخر ماه سپتامبر در گاهشمار غربی است. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نهمین روز از ماه هفتم»
«از غروب تا غروب روز بعد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این مربوط به اوایل ماه اکتبر در گاهشمار غربی است.
این جشنی است که طی آن قوم اسرائیل برای هفت روز به طور موقت در خیمهها زندگی میکردند تا از این طریق زمانی را که بعد از خروج از مصر در بیابان گذراندند، به یاد آورند.
یهوه دستوراتی برای عید خیمهها ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد..
این به عیدهای ذکر شده در آیات ۲۳: ۱-۳۶ اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه سخن خود را با موسی درباره کارهایی که مردم در این اعیاد می بایست انجام دهند، ادامه میدهد.
این جشنی است که طی آن قوم اسرائیل برای هفت روز به طور موقت در خیمهها زندگی میکردند تا از این طریق زمانی را که بعد از خروج از مصر در بیابان گذراندند، به یاد آورند. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۲۳: ۳۴ نگاه کنید.
این مربوط به هفتمین ماه در گاهشمار عبری است. روز پانزدهم نزدیک به اوایل ماه اکتبر در گاهشمار غربی میباشد.
اینجا کلمه «محصول» به انواع مختلف محصولات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه شما محصولات را جمع کردید»
یهوه همچنان دستورات خود را برای عید خیمهها ارائه میدهد.
موارد استفاده احتمالی از این شاخه ها عبارتند از: ۱) برای درست کردن خیمههای موقت یا ۲) برای تکان دادن آنها به عنوان بخشی از مراسم شادی. برخی ترجمهها استفاده از آنها را به وضوح بیان میکند؛ اما در ترجمههای دیگر به طور ضمنی به آن اشاره میکنند.
درختانی با برگهای بلند و باریک که نزدیک آب رشد میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دستورات خود را برای عید خیمهها ارائه میدهد.
اینجا «نسل بعد از نسل» اصطلاحی است که به هر نسلی که بعد از نسل دیگری زندگی میکند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طبقات شما متعلق به تمام نسلهای آینده بدانند» یا «تمام طبقات [نسل] شما تا به ابد بدانند»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت2كه «بنیاسرائیل را امر بفرما تا روغن زیتون صاف كوبیده شده برای روشنایی بگیرند، تا چراغ را دائماً روشن كنند.3هارون آن را بیرون حجاب شهادت در خیمۀ اجتماع از شام تا صبح به حضور خداوند پیوسته بیاراید. در پشتهای شما فریضۀ ابدی است.4چراغها را بر چراغدان طاهر، به حضور خداوند پیوسته بیاراید.5و آرد نرم بگیر و از آن دوازده گِرده بپز؛ برای هر گِرده دو عشر باشد.6و آنها را به دو صف، در هر صف شش، بر میز طاهر به حضور خداوند بگذار.7و بر هر صف بُخور صاف بنه، تا بجهت یادگاری برای نان و هدیۀ آتشین باشد برای خداوند .8در هر روز سَبَّت آن را همیشه به حضور خداوند بیاراید. از جانب بنیاسرائیل عهد ابدی خواهد بود.9و از آنِ هارون و پسرانش خواهد بود تا آن را در مكان مقدس بخورند، زیرا این از هدایای آتشین خداوند به فریضۀ ابدی برای وی قدساقداسخواهد بود.«10و پسر زن اسرائیلی كه پدرش مرد مصری بود در میان بنیاسرائیل بیرون آمد، و پسر زن اسرائیلی با مرد اسرائیلی در لشكرگاه جنگ كردند.11و پسر زن اسرائیلی اسم را كفر گفت و لعنت كرد. پس او را نزد موسی آوردند و نام مادر او شلومیت دختر دبری از سبط دان بود.12و او را در زندان انداختند تا از دهن خداوند اطلاع یابند.13و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:14«آن كس را كه لعنت كرده است، بیرون لشكرگاه ببر، و همۀ آنانی كه شنیدند دستهای خود را بر سر وی بنهند، و تمامی جماعت او را سنگسار كنند.15و بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: هر كسی كه خدای خود را لعنت كند متحمل گناه خود خواهد بود.16و هر كه اسم یهوه را كفر گوید هرآینه كشته شود، تمامی جماعت او را البته سنگسار كنند، خواه غریب خواه متوطن. چونكه اسم را كفر گفته است كشته شود.17« و كسی كه آدمی را بزند كه بمیرد، البته كشته شود.18و كسی كه بهیمهای را بزند كه بمیرد عوض آن را بدهد، جان به عوض جان.19و كسی كه همسایۀ خود را عیب رسانیده باشد چنانكه او كرده باشد، به او كرده خواهد شد.20شكستگی عوض شكستگی، چشم عوض چشم، دندان عوض دندان، چنانكه به آن شخص عیب رسانیده، همچنان به او رسانیده شود.21وكسی كه بهیمهای را كشت، عوض آن را بدهد، اما كسی كه انسان را كشت، كشته شود.22شما را یك حكم خواهد بود، خواه غریب خواه متوطن، زیرا كه من یهوه خدای شما هستم.«23و موسی بنیاسرائیل را خبر داد، و آن را كه لعنت كرده بود، بیرون لشكرگاه بردند، و او را به سنگ سنگسار كردند. پس بنیاسرائیل چنان كه خداوند به موسی امر فرموده بود به عمل آوردند.
مجازات کسی که به خدا ناسزا گوید این است که سنگسار شود تا بمیرد. این امر در تاریخ اسرائیل مورد قبول بود، اما دیگر قابل قبول نیست.
خدا دستوراتی دربارۀ وسایل موجود در خیمۀ اجتماع به موسی ارائه میدهد.
«روغن زیتون خالص»
این به چراغ یا چراغهایی در خیمۀ مقدس یهوه اشاره میکند. این جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چراغی در خیمۀ اجتماع»
خدا همچنان دستوراتی دربارۀ وسایل موجود در خیمۀ اجتماع به موسی ارائه میدهد.
عبارت «تابوت عهد» هم به لوحهایی که احکام بر آن نوشته شده بود اشاره میکند و هم به صندوقی که لوحها در آن گذاشته شده بودند. آنها در مکانی بسیار مقدس نگهداری میشدند، که اطاقی پشت پرده در خیمۀ اجتماع بود. ترجمه جایگزین: «بیرون حجاب که در مقابل لوحهای تابوت عهد است» یا «بیرون حجاب که جلوی صندوق عهد است»
این پارچهای ضخیم بود که همچون دیوار آویزان شده بود و مثل پردۀ پنجره، سبک نبود.
«از غروب تا طلوع» یا «تمام شب»
این یعنی آنها و اجداد ایشان باید این فرمان را تا به ابد اطاعت کنند. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در لاویان ۳: ۱۷ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
خدا همچنان دستوراتی دربارۀ وسایل موجود در خیمۀ اجتماع به موسی ارائه میدهد.
این درحدود ۴.۵ لیتر است. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر»
این میز در مکانی مقدس پیش روی قدساقداس قرار داشت.
خدا همچنان دستوراتی دربارۀ وسایل موجود در خیمۀ اجتماع به موسی ارائه میدهد.
بخور احتمالاً کنار قرصهای نان و نه مستقیماً روی آنها قرار داشت. ترجمه جایگزین: «شما باید بخُور ناب[ خالص] را کنار قرصهای نان در هر ردیف بگذارید»
آنچه بخوُر نمایان میسازد را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بازنمود قرصهای نان به عنوان هدیه » یا «هدیهای که بازنمود قرصهای نان است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما بخور را به حضور یهوه بسوزانید»
این صفحه تعمداً خالی است.
«این نانی است که تقدیم شده »
«زیرا آنها آن را از هدایا برداشتند»
«هدایای سوختنی به حضور یهوه» یا «هدایایی که شما به حضور یهوه میسوزانید»
این عبارت بخش جدیدی از کتاب را نشان میدهد.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «با ناسزاگویی به یهوه، او را بیحرمت کرد» یا «چیزهای بسیار بدی دربارۀ یهوه گفت»
این نامی زنانه است.
این نامی مردانه است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
آنها دستهای خود را بر سرش گذاشتند تا نشان دهند که آن شخص گناهکار بود.
خدا همچنان دربارۀ آنچه آنها در مورد شخصی که خدا را لعنت کرده باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
اینجا به نحوی از متحمل شدن برای گناه سخن گفته که گویی شخصی گناه خود را حمل میکند. ترجمه جایگزین: «برای گناه خود باید رنج ببرد [باید گناه خود را تحمل کند]» یا «باید مجازات شود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم باید حتماً او را به مرگ واگذارند» یا «مردم باید حتماً او را بکشند»
خدا همچنان به موسی میگوید وقتی کسی کار بدی انجام دهد، مردم باید چه کنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید حتماً کسی که شخص دیگری را کُشته، بکُشید»
نحوهای که او آن را برمیگرداند [عوض آن را میدهد]، میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با دادن حیوانی زنده به او، باید عوض آن را بدهد»
این اصطلاح یعنی یک زندگی جایگزین زندگی دیگری شود. ترجمه جایگزین: «یک زندگی، جایگزین زندگی دیگری میشود» یا «تا جای کسی را که کشته، بگیرد»
خدا همچنان به موسی میگوید وقتی کسی کار بدی انجام دهد، مردم باید چه کنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید با او انجام دهید»
این عبارات تأکید میکنند که شخص باید همان خسارتی را که به شخص دیگری زده متحمل شود.
این به استخوانهای شکسته اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «استخوان شکسته عوض استخوان شکسته» یا «اگر او استخوان کسی را شکست، یکی از استخوانهای او باید شکسته شود» یا «اگر او استخوان کسی را شکست، آنها یکی از استخوانهایش را بشکنند»
این به چشمانی که صدمه جدی دیده یا از حدقه بیرون آمده، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر او چشم کسی را از بین ببرد، یکی ازچشمهای او باید از بین برود» یا «اگر او به چشم کسی صدمه بزند، آنها نیز به چشم او صدمه بزنند»
این به دندانهایی که از دهان بیرون افتاده اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «اگر او دندان کسی را بکَند، یکی از دندانهایش باید کَنده شود» یا «اگر او دندان کسی را بکَند، آنها نیز یکی از دندانهای او را بشکنند یا بکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید کسی که شخص دیگری را کُشته، بکُشند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«از فرمان اطاعت کردند»
1و خداوند موسی را در كوه سینا خطابكرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون شما به زمینی كه من به شما میدهم، داخل شوید، آنگاه زمین، سَبَّت خداوند را نگاه بدارد.3شش سال مزرعۀ خود را بكار، و شش سال تاكستان خود را پازش بكن، و محصولش را جمع كن.4و در سال هفتم سَبَّت آرامی برای زمین باشد، یعنی سَبَّت برای خداوند . مزرعۀ خود را مكار و تاكستان خود را پازش منما.5آنچه از مزرعۀ تو خودرو باشد، درو مكن، و انگورهای مو پازش ناكردۀ خود را مچین، سال آرامی برای زمین باشد.6و سَبَّت زمین، خوراك بجهت شما خواهد بود، برای تو و غلامت و كنیزت و مزدورت و غریبی كه نزد تو مأوا گزیند.7و برای بهایمت و برای جانورانی كه در زمین تو باشند، همۀ محصولش خوراك خواهد بود.8« و برای خود هفت سَبَّت سالها بشمار، یعنیهفت در هفت سال و مدت هفت سَبَّت سالها برای تو چهل و نه سال خواهد بود.9و در روز دهم از ماه هفتم در روز كفاره، كَرِنّای بلندآواز را بگردان؛ در تمامی زمین خود كَرِنّا را بگردان.10سال پنجاهم را تقدیس نمایید، و در زمین برای جمیع ساكنانش آزادی را اعلان كنید. این برای شما یوبیل خواهد بود، و هر كس از شما به ملك خود برگردد، و هر كس از شما به قبیلۀ خود برگردد.11این سال پنجاهم برای شما یوبیل خواهد بود. زراعت مكنید و حاصل خودروی آن را مچینید، و انگورهای مو پازش ناكردۀ آن را مچینید.12چونكه یوبیل است، برای شما مقدس خواهد بود؛ محصول آن را در مزرعه بخورید.13در این سال یوبیل هر كس از شما به ملك خود برگردد.14و اگر چیزی به همسایۀ خود بفروشی یا چیزی از دست همسایهات بخری یكدیگر را مغبون مسازید.15برحسب شمارۀ سالهای بعد از یوبیل، از همسایۀ خود بخر و برحسب سالهای محصولش به تو بفروشد.16برحسب زیادتی سالها قیمت آن را زیاده كن، و برحسب كمی سالها قیمتش را كم نما، زیرا كه شمارۀ حاصلها را به تو خواهد فروخت.17و یكدیگر را مغبون مسازید، و از خدای خود بترس. من یهوه خدای شما هستم.18پس فرایض مرا بجا آورید و احكام مرا نگاه داشته، آنها را به عمل آورید، تا در زمین به امنیت ساكن شوید.19« و زمین بار خود را خواهد داد و به سیری خواهید خورد، و به امنیت در آن ساكن خواهید بود.20و اگر گویید در سال هفتم چه بخوریم، زیرا اینك نمیكاریم و حاصل خود را جمع نمیكنیم،21پس در سال ششم بركت خود را بر شما خواهم فرمود، و محصولِ سه سال خواهد داد.22و در سال هشتم بكارید و از محصولِ كهنه تا سال نهم بخورید تا حاصل آن برسد؛ كهنه را بخورید.23و زمین به فروش ابدی نرود زیرا زمین از آن من است، و شما نزد من غریب و مهمان هستید.24و در تمامی زمین ملك خود برای زمین فكاك بدهید.25اگر برادر تو فقیر شده، بعضی از ملك خود را بفروشد، آنگاه ولی او كه خویش نزدیك او باشد بیاید، و آنچه را كه برادرت میفروشد، انفكاك نماید.26و اگر كسی ولی ندارد و برخوردار شده، قدر فكاك آن را پیدا نماید.27آنگاه سالهای فروش آن را بشمارد و آنچه را كه زیاده است به آنكس كه فروخته بود، رد نماید، و او به ملك خود برگردد.28و اگر نتواند برای خود پس بگیرد، آنگاه آنچه فروخته است به دست خریدار آن تا سال یوبیل بماند، و در یوبیل رها خواهد شد، و او به ملك خود خواهد برگشت.29« و اگر كسی خانۀ سكونتی در شهر حصاردار بفروشد، تا یك سال تمام بعد از فروختن آن حق انفكاك آن را خواهد داشت، مدت انفكاك آن یك سال خواهد بود.30و اگر در مدت یك سال تمام آن را انفكاك ننماید، پس آن خانهای كه در شهر حصاردار است، برای خریدار آن نسلاً بعد نسل برقرار باشد، در یوبیل رها نشود.31لیكن خانههای دهات كه حصار گرد خود ندارد، با مزرعههای آن زمین شمرده شود. برای آنها حق انفكاك هست و در یوبیل رها خواهد شد.32و اما شهرهای لاویان، خانههایشهرهای ملك ایشان، حق انفكاك آنها همیشه برای لاویان است.33و اگر كسی از لاویان بخرد، پس آنچه فروخته شده است از خانه یا از شهرِ ملك او در یوبیل رها خواهد شد، زیرا خانههای شهرهای لاویان در میان بنیاسرائیل، ملك ایشان است.34و مزرعههای حوالی شهرهای ایشان فروخته نشود، زیرا كه این برای ایشان ملك ابدی است.35« و اگر برادرت فقیر شده، نزد تو تهی دست باشد، او را مثل غریب و مهمان دستگیری نما تا با تو زندگی نماید.36از او ربا و سود مگیر و از خدای خود بترس، تا برادرت با تو زندگی نماید.37نقد خود را به او به ربا مده و خوراك خود را به او به سود مده.38من یهوه خدای شما هستم كه شما را از زمین مصر بیرون آوردم تا زمین كنعان را به شما دهم و خدای شما باشم.39و اگر برادرت نزد تو فقیر شده، خود را به تو بفروشد، بر او مثل غلام خدمت مگذار.40مثل مزدور و مهمان نزد تو باشد و تا سال یوبیل نزد تو خدمت نماید.41آنگاه از نزد تو بیرون رود، خود او و پسرانش همراه وی، و به خاندان خود برگردد و به ملك پدران خود رجعت نماید.42زیرا كه ایشان بندگان منند كه ایشان را از زمین مصر بیرون آوردم؛ مثل غلامان فروخته نشوند.43بر او به سختی حكمرانی منما و از خدای خود بترس.44و اما غلامانت و كنیزانت كه برای تو خواهندبود، از امتهایی كه به اطراف تو میباشند از ایشان غلامان و كنیزان بخرید.45و هم از پسران مهمانانی كه نزد شما مأوا گزینند، و از قبیلههای ایشان كه نزد شما باشند، كه ایشان را درزمین شما تولید نمودند، بخرید و مملوك شما خواهندبود.46و ایشان را بعد از خود برای پسران خود واگذارید، تا ملك موروثی باشند و ایشان را تا به ابد مملوك سازید. و اما برادران شما از بنیاسرائیل هیچكس بر برادر خود به سختی حكمرانی نكند.47« و اگر غریب یا مهمانی نزد شما برخوردار گردد، و برادرت نزد او فقیر شده، به آن غریب یا مهمان تو یا به نسل خاندان آن غریب، خود را بفروشد،48بعد از فروخته شدنش برای وی حق انفكاك میباشد. یكی از برادرانش او را انفكاك نماید.49یا عمویش یا پسر عمویش او را انفكاك نماید، یا یكی از خویشان او از خاندانش او را انفكاك نماید، یا خود او اگر برخوردار گردد، خویشتن را انفكاك نماید.50و با آن كسی كه او را خرید از سالی كه خود را فروخت تا سال یوبیل حساب كند، و نقد فروش او برحسب شمارۀ سالها باشد، موافق روزهای مزدور نزد او باشد.51اگر سالهای بسیار باقی باشد، برحسب آنها نقد انفكاك خود را از نقد فروش خود، پس بدهد.52و اگر تا سال یوبیل، سالهای كم باقی باشد با وی حساب بكند، و برحسب سالهایش نقد انفكاك خود را رد نماید.53مثل مزدوری كه سال به سال اجیر باشد نزد او بماند، و در نظر تو به سختی بر وی حكمرانی نكند.54و اگر به اینها انفكاك نشود پس در سال یوبیل رهاشود، هم خود او و پسرانش همراه وی.55زیرا برای من بنیاسرائیل غلاماند، ایشان غلام من میباشند كه ایشان را از زمین مصر بیرون آوردم. من یهوه خدای شما هستم.
در این باب قانونی برای جلوگیری از کشت بیش از حد زمین وجود دارد. اگر در زمینی هر ساله همان محصولات کشت شده است، خاک آن زمین سریعاً غیر قابل کشت میشود.
در سال هفتم، در زمین نباید چیزی کاشته شود. هر پنجاه سال بردههای اسرائیلی باید آزاد شوند و تمامی زمینهای خریداری شده به صاحبان اصلیشان برگردانده شوند. این امر مانع از فقیر شدن مردم میشود.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از زمین سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند سَبَّت آرامی را اطاعت کند [نگاه دارد]. درست همانطور که مردم باید در روز هفتم استراحت میکردند، آنها باید خدا را با کشاورزی نکردن بر زمین در سال هفتم محترم میشمردند. ترجمه جایگزین: «شما باید از قانون سَبَّت اطاعت کنید و اجازه دهید در سال هفتم زمین در حضور یهوه استراحت کند» یا «شما باید از سَبَّت یهوه اطاعت کنید و در سال هفتم بر زمین کشاورزی نکنید»
هرس کردن تاکستان یعنی بریدن شاخهها و تاکها برای کمک به رشد بهتر محصول.
اینجا به نحوی از کشاورزی نکردن بر زمین سخن گفته که گویی به زمین اجازه استراحت میدهند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید سبت آرامی را بر زمین برپا دارید» یا «شما باید از قانون سبت اطاعت نمایید و در سال هفتم بر زمین کشاورزی نکنید»
یهوه به مالک مزرعه اجازه نمیدهد که کارگرانش مانند شش سال دیگر کار کنند و زمین را درو کند. اگرچه خداوند [یهوه] به کسانی اجازه میدهد که به مزارع بروند و میوههایی را که پیدا میکنند، بخورند.
به این معنی که هیچ کسی از تاکها مراقبت نکرده و مانند شش سال دیگر آنها را هرس نکردند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تاکهای خود را که هرس نکردید»
یهوه به مالک مزرعه اجازه نمیدهد که کارگرانش مانند شش سال دیگر کار کنند و زمین را درو کند. اگرچه خداوند [یهوه] به کسانی اجازه میدهد که به مزارع بروند و میوههایی را که پیدا میکنند، بخورند.
«آنچه بر زمینی که روی آن کار نشده، رشد میکند»
به این معنی که هیچ کسی مانند شش سال دیگر از باغها و مزارع مراقبت نکرده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باغهایتان که شما به آنها رسیدگی نمیکنید»
«هر چه بر زمین رشد میکند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه مردم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
«هفت دورۀ هفت ساله خواهد بود»
«۴۹ سال»
این مربوط به هفتمین ماه در گاهشمار عبری است. روز دهم نزدیک به اواخر ماه سپتامبر در گاهشمار غربی میباشد.
در این روز هر ساله کاهن اعظم قربانی را در حضور یهوه میگذراند تا یهوه همۀ گناهان قوم اسرائیل را بیامرزد. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۲۳: ۲۷ نگاه کنید.
این یک عدد ترتیبی است. ترجمه جایگزین: «سال ۵۰»
یوبیل سالی بود که یهودیان زمین را به مالکان اصلیِ خود برمیگرداندند و بردگان را آزاد میکردند. ترجمه جایگزین: «سال بازسازی برای شما» یا «سالی برای شما که زمین را برمیگردانید و بردگان را آزاد میکنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید ملک و بردگان را بازگردانید»
«سال بازسازی» یا «سالی برای شما که زمین را برگردانید.» این را میتوان به وضوح بیان کرد که آنها زمین را به چه کسی برمیگردانند. ترجمه جایگزین: «سالی برای شما که زمین را به من بازمیگردانید»
یهوه به مالک مزرعه اجازه نمیدهد که کارگرانش مانند شش سال دیگر کار کنند و زمین را درو کنند. اگرچه خداوند [یهوه] به کسانی اجازه میدهد که به مزارع بروند و آنچه را که پیدا میکنند، بخورند.
«این سال بازسازی» یا «این سال برگرداندن زمین و آزادی بردگان»
این صفحه تعمداً خالی است.
خدا همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شما میتوانید برداشت کنید»
«بعد از سال بازسازی» یا «بعد از سال بازگرداندن زمین»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
همۀ این عبارات اساساً معانی یکسانی دارند. آنها تأکید میکنند که مردم باید از هرآنچه که یهوه میگوید، اطاعت کنند.
این یعنی آنها به اندازهای که شکمشان پر شود، میخورند. ترجمه جایگزین: «شما آنقدر میخورید تا سیر شوید» یا «شما به فراوانی میخورید»
اینجا شما به قوم اسرائیل اشاره میکند.
اینجا خدا به نحوی از برکتش سخن میگوید که گویی شخصی است که میتواند از او اطاعت کند. ترجمه جایگزین: «من برکت خود را بر شما خواهم فرستاد» یا «من به شما برکت خواهم داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از محصولی که ذخیره کردهاید»
یهوه همچنان سخن میگوید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید زمین خود را به طور دائمی به شخصی دیگر بفروشید»
اسم «بازخرید» را میتوان در غالب فعل «بازخرید کردن» یا «باز پس گرفتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید به خاطر بیاورید که مالک اصلی هر وقت که بخواهد حق بازخرید کردن زمین را دارد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید اجازه دهید خانوادهای که زمین را خریده، آن را برگرداند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او زمین را فروخت»
این جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پولی که خریدار قرار بود در بیاورد را به او پس دهد»
«سال بازسازی» یا «سال برگرداندن زمین» به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۲۵: ۱۰ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که آن را خریده، زمین را برمیگرداند»
«زمینش برگردانده خواهد شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه او آن را فروخت»
اینجا «انفکاک [بازخرید]» را میتوان در غالب فعل «بارخرید کردن» یا «باز پس گرفتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حق این که آن را بازخرید کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر او یا خانوادهاش خانه را بازخرید نکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خانه را خریده آن را برنگرداند»
«سال بازسازی» یا «سال برگرداندن زمین و آزادی بردگان»
بعضی روستاها در اطراف خود دیواری نداشتند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن خانهها را برگردانید، و کسانی که آنها را خریدهاند باید آنها را برگردانند»
«سال بازسازی» یا «سال برگرداندن زمین و آزادی بردگان»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانههایی که لاویان در شهرهای خود مالک آنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لاویان در هر زمانی میتوانند آنها را بازخرید کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خانهای را که در شهر واقع شده میخرد، باید آن را برگرداند»
«سال بازسازی» یا «سال برگرداندن زمین و آزادی بردگان»
زمین کنعان در میان قوم اسرائیل تقسیم شده بود، اما از آن زمین، فقط ۴۸ شهر با زمینهای اطراف آن به لاویان داده شده بود. ترجمه جایگزین: «قسمتی از زمین ایشان که اسرائیلیان مالک آن می باشند» یا «ملک ایشان در سرزمین اسرائیل»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما لاویان نباید مزرعههای اطراف شهرهای خود را بفروشند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
«کاری نکن که شخص بیشتر از آنچه به او قرض دادهای، به تو بازپرداخت کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
مالک باید به گونهای رفتار میکرد که برای یک اسرائیلی احترام بیشتری از یک برده قائل باشد.
مالک باید به گونهای رفتار میکرد که برای یک اسرائیلی بیشتری از یک برده احترام قائل بود.
سال بازسازی» یا «سال برگرداندن زمین و آزادی بردگان»
این صفحه تعمداً خالی است.
خدا همچنان دربارۀ آنچه موسی باید به قوم بگوید با او صحبت میکند.
«هموطنان شما، بندگان من هستند»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید آنها را به عنوان غلام بفروشید»
این صفحه تعمداً خالی است.
«شما میتوانید غلامان از آن امتها بخرید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه غریبهای هموطن اسرائیلی تو را خرید، کسی در خانواده اسرائیلی میتواند او را بازخرید کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
یک اسرائیلی فقط تا سال یوبیل میتوانست برده باشد. این دستورات برای زمانی است که اسرائیلی میخواست آزادیاش را قبل از سال یوبیل بازخرید کند.
«سال بازسازی» یا «سال برگرداندن زمین و آزادی بردگان»
فعل «باشد» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها باید قیمت بازخرید او را مشخص کنند» یا «آنها باید مشخص کنند که شخص بیگانه برای آزادی اسرائیلی چه مبلغی را باید پرداخت کند»
اگر اسرائیلی آزادیاش را بازخرید کند، غریبه برای انجام کارهایی که اسرائیلی انجام میداده اما دیگر انجام نخواهد داد باید غلامی استخدام کند. افعال «پرداخت شود» و «استخدام شود» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طبق نرخ برای استخدام غلامی دیگر پولی بدهد»
«برحسب شمارۀ سالها تا یوبیل که اسرائیلی موظف بود به کار کردن ادامه دهد، اما دیگر کار نخواهد کرد»
«بردۀ اسرائیلی باید پس بدهد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «غریبه که او را خریده همچون غلام باید با او رفتار نماید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس با او بد رفتاری نکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد، و می توان مشخص نمود چه کسی او را بازخرید نموده است. ترجمه جایگزین: «اگر هیچ کسی او را به اینها از کسی که او را به عنوان غلام خریده بازخرید نکند»
«یه این روش»
غلام اسرائیلی و فرزندانش تا سال یوبیل غریبه را خدمت میکنند، و سپس غریبه باید اسرائیلی و فرزندانش را آزاد سازد.
«زیرا قوم اسرائیل خادمان من هستنداین من هستم که بنیاسرائيل غلامانش هستند.» به این دلیل بود که خدا میخواست اسرائیلیان در سال یوبیل آزاد باشند زیرا آنها غلامان او بودند. آنها اجازه نداشتند بردۀ دائم شخص دیگری باشند.
1« برای خود بتها مسازید، و تمثال تراشیده و ستونی به جهت خود برپا منمایید، و سنگی مصور در زمین خود مگذارید تا به آن سجده كنید، زیرا كه من یهوه خدای شما هستم.2سَبَّتهای مرا نگاه دارید، و مكان مقدس مرا احترام نمایید. من یهوه هستم.3اگر در فرایض من سلوك نمایید و اوامر مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورید،4آنگاه بارانهای شما را در موسم آنها خواهم داد، و زمین محصول خود را خواهد آورد، و درختان صحرا میوۀ خود را خواهد داد.5و كوفتن خرمن شما تا چیدن انگور خواهد رسید، و چیدن انگور تا كاشتن تخم خواهد رسید، و نان خود را به سیری خورده، در زمین خود به امنیت سكونت خواهید كرد.6و به زمین، سلامتی خواهم داد و خواهید خوابید و ترسانندهای نخواهد بود؛ و حیوانات موذی را از زمین نابود خواهم ساخت، و شمشیر از زمین شما گذر نخواهد كرد.7و دشمنان خود را تعاقب خواهید كرد، و ایشان پیش روی شما از شمشیر خواهند افتاد.8و پنج نفر از شما صد را تعاقب خواهند كرد، و صد از شما دههزار را خواهند راند، و دشمنان شما پیش روی شما از شمشیر خواهند افتاد.9و بر شما التفات خواهم كرد، و شما را بارور گردانیده، شما را كثیر خواهم ساخت، و عهد خود را با شما استوار خواهم نمود.10و غَلۀ كُهنۀ پارینه را خواهید خورد، و كُهنه را برای نو بیرون خواهید آورد.11و مسكن خود را در میان شما برپا خواهم كرد و جانم شما را مكروه نخواهد داشت.12و در میان شما خواهم خرامید و خدای شما خواهم بود و شما قوم من خواهید بود.13من یهوه خدای شما هستم كه شما را از زمین مصر بیرون آوردم تا ایشان را غلام نباشید، و بندهای یوغ شما را شكستم، و شما را راستروان ساختم.14« و اگر مرا نشنوید و جمیع این اوامر را بجا نیاورید،15و اگر فرایض مرا رد نمایید و دل شما احكام مرا مكروه دارد، تا تمامی اوامر مرا بجا نیاورده، عهد مرا بشكنید،16من این را به شما خواهمكرد كه خوف و سل و تب را كه چشمان را فنا سازد، و جان را تلف كند، بر شما مسلط خواهم ساخت، و تخم خود را بیفایده خواهید كاشت و دشمنان شما آن را خواهند خورد.17و روی خود را به ضد شما خواهم داشت، و پیش روی دشمنان خود منهزم خواهید شد، و آنانی كه از شما نفرت دارند، بر شما حكمرانی خواهند كرد، و بدون تعاقب كنندهای فرار خواهید نمود.18« و اگر با وجود این همه، مرا نشنوید، آنگاه شما را برای گناهان شما هفت مرتبه زیاده سیاست خواهم كرد.19و فخر قوت شما را خواهم شكست، و آسمان شما را مثل آهن و زمین شما را مثل مس خواهم ساخت.20و قوت شما در بطالت صرف خواهد شد، زیرا زمین شما حاصل خود را نخواهد داد، و درختان زمین میوۀ خود را نخواهد آورد.21و اگر به خلاف من رفتار نموده، از شنیدن من ابا نمایید، آنگاه برحسب گناهانتان هفت چندان بلایای زیاده بر شما عارض گردانم.22و وحوش صحرا را بر شمافرستم تا شما را بیاولاد سازند، و بهایم شما را هلاك كنند، و شما را در شماره كم سازند، و شاهراههای شما ویران خواهد شد.23« و اگر با این همه از من متنبه نشده، به خلاف من رفتار كنید،24آنگاه من نیز به خلاف شما رفتار خواهم كرد، و شما را برای گناهانتان هفت چندان سزا خواهم داد.25و بر شما شمشیری خواهم آورد كه انتقام عهد مرا بگیرد. و چون به شهرهای خود جمع شوید، وبا در میان شما خواهم فرستاد، و به دست دشمن تسلیم خواهید شد.26و چون عصای نان شما را بشكنم، ده زن نان شما را در یك تنور خواهند پخت، و نان شما را به شما به وزن پس خواهند داد، و چون بخورید سیر نخواهید شد.27« و اگر با وجود این، مرا نشنوید و به خلاف من رفتار نمایید،28آنگاه به غضب به خلاف شما رفتار خواهم كرد، و من نیز برای گناهانتان، شما را هفت چندان سیاست خواهم كرد.29و گوشت پسران خود را خواهید خورد، و گوشت دختران خود را خواهید خورد.30و مكانهای بلند شما را خراب خواهم ساخت، و اصنام شما را قطع خواهم كرد، و لاشههای شما را بر لاشههای بتهای شما خواهم افكند، و جان من شما را مكروه خواهد داشت.31و شهرهای شما را خراب خواهم ساخت، و مكانهای مقدس شما را ویران خواهم كرد، و بوی عطرهای خوشبوی شما را نخواهم بویید.32و من زمین را ویران خواهم ساخت، به حدی كه دشمنان شما كه در آن ساكن باشند، متحیر خواهند شد.33و شما را در میان امتها پراكنده خواهم ساخت، و شمشیررا در عقب شما خواهم كشید، و زمین شما ویران و شهرهای شما خراب خواهد شد.34آنگاه زمین در تمامی روزهای ویرانیاش، حینی كه شما در زمین دشمنان خود باشید، از سَبَّتهای خود تمتع خواهد برد. پس زمین آرامی خواهد یافت و از سَبَّتهای خود تمتع خواهد برد.35تمامی روزهای ویرانیاش آرامی خواهد یافت، یعنی آن آرامی كه در سَبَّتهای شما حینی كه در آن ساكن میبودید، نیافته بود.36« و اما در دلهای بقیۀ شما در زمین دشمنان شما ضعف خواهم فرستاد، و آواز برگِ رانده شده، ایشان را خواهد گریزانید، و بدون تعاقب كنندهای مثل كسی كه از شمشیر فرار كند، خواهند گریخت و خواهند افتاد.37و به روی یكدیگر مثل از دم شمشیر خواهند ریخت، با آنكه كسی تعاقب نكند، و شما را یارای مقاومت با دشمنان خود نخواهد بود.38و در میان امتها هلاك خواهید شد و زمینِ دشمنان شما، شما را خواهد خورد.39و بقیۀ شما در زمین دشمنان خود در گناهان خود فانی خواهند شد، و در گناهان پدران خود نیز فانی خواهند شد.40« پس به گناهان خود و به گناهان پدران خود در خیانتی كه به من ورزیده، و سلوكی كه به خلاف من نمودهاند، اعتراف خواهند كرد.41از این سبب من نیز به خلاف ایشان رفتار نمودم، و ایشان را به زمین دشمنان ایشان آوردم. پس اگر دل نامختون ایشان متواضع شود و سزای گناهان خود را بپذیرند،42آنگاه عهد خود را با یعقوب بیاد خواهم آورد، و عهد خود را با اسحاق نیز و عهد خود را با ابراهیم نیز بیاد خواهم آورد، و آنزمین را بیاد خواهم آورد.43و زمین از ایشان ترك خواهد شد و چون از ایشان ویران باشد از سَبَّتهای خود تمتع خواهد برد، و ایشان سزای گناه خود را خواهند پذیرفت، به سبب اینكه احكام مرا رد كردند، و دل ایشان فرایض مرا مكروه داشت.44و با وجود این همه نیز چون در زمین دشمنان خود باشند، من ایشان را رد نخواهم كرد، و ایشان را مكروه نخواهم داشت تا ایشان را هلاك كنم، و عهد خود را با ایشان بشكنم، زیرا كه من یهوه خدای ایشان هستم.45بلكه برای ایشان عهد اجداد ایشان را بیاد خواهمآورد كه ایشان را در نظر امتها از زمین مصر بیرون آوردم، تا خدای ایشان باشم. من یهوه هستم.«46این است فرایض و احكام و شرایعی كه خداوند در میان خود و بنیاسرائیل در كوه سینا به دست موسی قرار داد.
اگر مردم فقط از خدا اطاعت کنند و تنها او را بپرستند، او آنها را برکت میدهد و از ایشان محافظت مینماید. اگر مردم از احکام او نااطاعتی کنند و اگر خدایان دیگری را بپرستند، آنگاه خدا به شدت آنها را مجازات خواهد کرد تا ایشان توبه کنند و شروع به اطاعت از او نمایند. این قسمت به شکل یک وعده بیان میش.
and and )
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
«از قوانین مربوط به سَبَّتهای من اطاعت کنید»
این سه روش گفتار مشابه هم هستند. آنها تأکید میکنند که مردم از آنچه که خدا دستور داده تا انجام دهند، باید اطاعت نمایند. ترجمه جایگزین: «اگر شما به دقت از قوانین و دستورات من اطاعت کنید»
اینجا به نحوی از رفتار کردن بر طبق قوانین سخن گفته که گویی آنها در قوانین راه میرفتند. ترجمه جایگزین: «اگر شما مطابق با قوانین من رفتار کنید» یا «اگر شما مطابق با قوانین من زندگی کنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا نان به خوراک اشاره میکند. «به سیری» یعنی تا شکمهای ایشان از غذا پر شود. ترجمه جایگزین: «غذا میخورید تا سیر شوید» یا «به فراوانی غذا میخورید»
«باعث خواهم شد که در زمین سلامتی باشد»
اینجا کلمه «شمشیر» به سپاهیان دشمن یا حملات دشمن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ سپاهی به تو حمله نخواهد کرد»
اینجا «افتادن» به مُردن اشاره میکند، و «شمشیر» هم به حمله کردن به مردم با شمشیر و هم به طور کلی به جنگیدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی با شمشیر به آنها حمله میکنید، آنها خواهند مُرد» یا «شما آنها را در جنگ خواهید کُشت»
این یعنی اسرائیلیان در مقابل سپاهیان بزرگتر، پیروز خواهند شد.
«۵ ... ۱۰۰ ... ۱۰،۰۰۰»
«بر شما التفات نشان خواهم داد» یا «شما را برکت خواهم داد»
این دو عبارت به خدا اشاره میکند که باعث فراوانی نسل آنها شده تا آنها گروهی عظیم باشند.
اینجا خدا به نحوی از داشتن فرزندان بسیار سخن میگوید که گویی آنها درختانی هستند که میوه بسیار به بار میآورند. ترجمه جایگزین: «شما فرزندان بسیار داشته باشید»
«به اندازۀ کافی خوراک ذخیره شده خواهید داشت تا برای مدت زمان طولانی بخورید» یا «به اندازه کافی غذا ذخیره خواهید کرد و آن را برای مدت زمان طولانی میخورید»
«مسکن خود را در میان شما خواهم گذاشت»
«شما را خواهم پذیرفت»
راه رفتن در میان آنها به زندگی کردن با آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من با شما زندگی خواهم کرد»
اینجا خدا به نحوی از بندگی آنها سخن میگوید که گویی آنها برای انجام کارهای سخت مانند حیوانات مجبور به بستن یوغ هستند. شکستن بندهای یوغ به آزاد کردن آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من شما را از کار سختی آزاد کردم که آنها از شما خواسته بودند»
یهوه همچنان به موسی میگوید که اگر قوم از دستورات او اطاعت نکنند، چه اتفاقی میافتد.
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارت «این کارها» به امور ذکر شده در لاویان ۲۶: ۱۴- ۱۵ اشاره میکند.
اینجا «خوف» به اعمالی اشاره میکند که باعث خواهد شد آنها وحشتزده شوند. ترجمه جایگزین: «من امراضی میفرستم که شما وحشت خواهید کرد»
«به آرامی حیات تو را میگیرد» یا «به آرامی شما را از بین میبرد.» بیماریها و تبی که چنین میکند.
عبارت «بیفایده» یعنی از کار خود هیچ سودی نمیبرند. ترجمه جایگزین: «شما دانههای خود را بیهوده میکارید» یا «شما دانههای خود را میکارید، اما هیچ حاصلی از آنها به دست نمیآورید»
این اصطلاح یعنی او «مصمم است.» ترجمه جایگزین: «تصمیم گرفتهام که با شما مخالفت کنم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانتان شما را مغلوب خواهند کرد»
اینجا «هفت مرتبه» معنای تحتاللفظی ندارد. این یعنی یهوه شدت مجازاتش افزایش خواهد داد.
اینجا به نحوی از اجبار آنها برای مغرور نشدن سخن گفته که گویی یهوه غرور آنها را میشکند. ترجمه جایگزین: «من شما را مجازات خواهم کرد تا غروری که شما نسبت به قدرت خود دارید به پایان برسانم» یا «من شما را مجازات خواهم کرد تا شما دیگر به قدرت خود مغرور نشوید»
این یعنی خدا باریدن باران از آسمان را متوقف خواهد کرد. این باعث میشود که زمین سخت شود تا مردم نتوانند دانه یا محصولی در آن بکارند که رشد کند.
اینجا به نحوی از سخت کار کردن سخن گفته شده که گویی آنها از تمام قدرت خود استفاده میکنند تا دیگر هیچ قدرتی نداشته باشند. عبارت «در بطالت» یعنی آنها از سخت کار کردن هیچ سودی نمیبرند. ترجمه جایگزین: «شما بیهوده بسیار سخت کار خواهید کرد» یا «شما بسیار سخت کار خواهید کرد، اما هیچ چیز نیکویی از سخت کار کردن خود دریافت نخواهید نمود»
راه رفتن به رفتار و کردار اشاره میکند. رفتار کردن بر خلاف خدا به مخالفت کردن با او یا سرکشی کردن به ضد او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به ضد من شورش کنند»
اسم معنای «بلایا» را میتوان در غالب فعل «ضربه زدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من هفت بار بیشتر به شما ضربه خواهم زد»
اینجا به نحوی از اینکه یهوه باعث وقوع بلایا بر اسرائیلیان شده سخن گفته که گویی او با ضربات به آنها حمله کرده یا به ایشان ضربه میزند. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد هفت بار بیشتر بلایا به ضد شما نازل شود» یا «من شما را هفت بار بیشتر مجازات خواهم نمود»
اینجا «هفت چندان» یک عدد دقیق نیست. این یعنی یهوه شدت مجازاتش را افزایش خواهد داد.
اسم «گناهان» را میتوان در غالب فعل «گناه کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برطبق آن اندازهای که گناه کردهاید»
دزدیدن به حمله کردن یا دور کردن آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که به فرزندان شما حمله خواهند کرد» یا «که فرزندان شما را کشان کشان میبرند [میربایند]»
«هیچ کس از جادۀ شما سفر نخواهد کرد.» متروک یعنی هیچ کسی آنجا وجود ندارد.
«اگر وقتی که من شما را این چنین مجازات میکنم» یا «اگر من شما را این چنین تأدیب کنم و ...»
پذیرش تأدیب او به پاسخ صحیح به آن اشاره میکند. در این مورد پاسخ صحیح به آن یعنی تصمیم به اطاعت کردن از . ترجمه جایگزین: «شما همچنان به تأدیب من گوش نمیدهید» یا «شما همچنان از من اطاعت نمیکنید»
راه رفتن به رفتار و کردار اشاره میکند. رفتار کردن بر خلاف او یعنی مخالفت کردن با او یا به ضد او جنگیدن. ترجمه جایگزین: «مخالفت با من» یا «جنگیدن به ضد من»
راه رفتن به رفتار و کردار اشاره میکند. رفتار کردن بر خلاف آنها یعنی مخالفت کردن با ایشان یا به ضد آنها جنگیدن. ترجمه جایگزین: «من نیز با شما مخالفت خواهم کرد» یا «من نیز به ضد شما خواهم جنگید»
اینجا عدد ۷ به کاملیت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من شخصاً شما را چندین بار مجازات خواهم کرد» یا «من خودم شما را به شدت مجازات خواهم نمود»
اسم «گناهان» را میتوان در غالب فعل «گناه کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر ادامه دادن به گناهانی که بر ضد من میورزید»
اینجا کلمه «شمشیر» به ارتش یا حملهای از یک سپاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من سپاهی از دشمن را به ضد تو خواهم آورد» یا «من باعث خواهم شد سپاه دشمن به تو حمله کنند»
که شما را مجازات کند»
«به خاطر نااطاعتی از عهد» یا «چون شما از عهد نااطاعتی کردید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما با هم جمع خواهید شد» یا «شما پنهان خواهید شد»
اینجا «به دست ...» یعنی «در کنترل ...» و به مغلوب شدن توسط دشمنان آنها اشاره میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من شما را به دست دشمنانتان تحویل خواهم داد» یا «من اجازه خواهم داد دشمنانتان شما را کنترل کنند»
اینجا به نحوی از نابود کردن غذایی که مردم ذخیره کردهاند یا مانع کسب غذای مردم شدن سخن گفته شده که گویی تأمین غذا را قطع کرده است. ترجمه جایگزین: «چون من غذایی را که ذخیره کرده بودید، از بین بردم» یا «چون من شما را از تأمین غذا بازداشتم»
این به طور ضمنی اشاره میکند که مقدار کمی آرد خواهد بود و یک تنور کوچک میتواند تمام نانی را که زنان بسیاری در آن گذاشتهاند، در خود نگه میدارد.
این یعنی غذای کمی خواهد بود و آنها مجبورند وزن کنند که به هر شخص چقدر غذا میرسد.
شنیدن به اطاعت کردن از آنچه او گفته اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر شما از من اطاعت نکنید»
راه رفتن به رفتار و کرداراشاره میکند. رفتار کردن به ضد کسی یعنی مخالفت کردن با او یا به ضد او جنگیدن است. ترجمه جایگزین: «با من مخالفت نمایید» یا «به ضد من بجنگید»
راه رفتن به رفتار و کرداراشاره میکند. رفتار کردن به ضد کسی یعنی مخالفت کردن با او یا به ضد او جنگیدن است. ترجمه جایگزین: «من با شما مخالفت خواهم کرد»
اینجا «هفت چندان» یک عدد دقیق نیست. این یعنی یهوه شدت مجازاتش را افزایش خواهد داد.
این صفحه تعمداً خالی است.
زیرا خدا سپاهی میفرستد تا این امور را انجام دهند، او به نحوی سخن میگوید که گویی او خودش این کارها را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «من سپاهی از دشمنان خواهم فرستاد تا خراب کند ... قطع کند ... لاشههای شما را دور بیاندازد»
«بدنهای مُرده شما»
اینجا خدا به نحوی از بتهایی که زنده نبودند سخن میگوید که گویی آنها زندهاند و سپس میمیرند. ترجمه جایگزین: «بتهای بیجان شما»
زیرا خدا سپاهیانی میفرستد که این کارها را انجام دهند، او به نحوی سخن میگوید که گویی خودش این کارها را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «من سپاهیان دشمن را خواهم فرستاد تا شهرهای شما را به ویرانهها تبدیل کنند و مکانهای مقدس شما را خراب کنند»
اینها مکانهایی بودند که مردم بتها را به جای خدا میپرستیدند.
به طور معمول خشنودی خداوند با عطر خوشبو به رضایت او از کسی که قربانی را میسوزاند اشاره دارد. اما در این مورد، مردم قربانیها را میسوزانند، اما خدا از آنها خوشنود نمیشود. ترجمه جایگزین: «شما قربانیها را میسوزانید، اما من از شما راضی نخواهم بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به فرستادن سپاهیان برای حمله به آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من سپاهیان دشمن را خواهم فرستاد تا به شما حمله کنند» یا «من سپاهیان دشمن را خواهم فرستاد تا با شمشیرهای خود به شما حمله کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما زمینهایتان را تسلیم خواهید کرد، و دشمنانتان شهرهای شما را خراب خواهند نمود»
مردم قرار بود با کشاورزی نکردن بر روی زمین در هفتمین سال از قوانین سبت اطاعت کنند. خدا به نحوی دربارۀ این امور سخن میگوید که گویی زمین شخصی است که از قوانین سَبَّت و آرامی اطاعت میکند. ترجمه جایگزین: «آنگاه زمین مطابق با قانون سَبَّت آرامی خواهد یافت» یا «آنگاه، طبق قانون سَبَّت، بر زمین کشاورزی نخواهد شد»
اینجا خدا به نحوی دربارۀ زمینی که روی آن کشاورزی نمیشود، سخن میگوید که گویی آن زمین شخصی است که استراحت میکند. ترجمه جایگزین: «بر آن کشاورزی نخواهد شد»
فرستادن ضعف به دلهای ایشان به ترساندن آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من شما را به شدت میترسانم»
شمشیر هم به کسیکه آماده برای کشتن با شمشیر است و هم به حملهای از یک سپاه دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگرین: «مثل اینکه شما از کسیکه با شمشیر به دنبال شماست فرار میکنید» یا «مثل اینکه شما از یک ارتش دشمن فرار میکنید»
یهوه همچنان شرح میدهد که وقتی اسرائیلیان مجبور به عبور از خاک [سرزمینهای] دشمن هستند، چه اتفاقی برای آنها میافتد.
شمشیر هم به کسی که آماده برای کشتن با شمشیر است و هم به حملهای از یک سپاه دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگرین: «مثل این که شما از کسی که با شمشیر به دنبال شماست فرار میکنید» یا «مثل این که شما از سپاهیان دشمن فرار میکنید»
مقاومت در حضور دشمنان، به زمانی اشاره میکند که دشمنان حمله میکنند و به ضد آنها میجنگند، و آنها مغلوب نمیشوند. ترجمه جایگزین: « برای مقاومت در برابر دشمنانتان وقتی آنها به شما حمله میکنند » یا «به ضد دشمنان خود میجنگید»
اینجا یهوه به نحوی دربارۀ زمین دشمنان سخن میگوید که گویی حیوانی وحشی است که اسرائیلیان را میخورد. کلمه «بلعیدن» تأکید میکند که بیشتر اسرائیلیان آنجا خواهند مُرد. ترجمه جایگزین: «شما در زمینِ دشمنان خود خواهید مُرد»
«آنانی از شما که نمُردهاند»
فانی شدن در گناهان خود، به از بین رفتن به خاطر گناهانشان اشاره میکند.
اینجا «پدران ایشان» به اجدادشان اشاره میکند.
کلمه «پدران» به اجداد آنها اشاره میکند.
«طریقی که آنها به من بیایمان بودند و علیالرغم اینکه من با آنها بسیار خوب بودم، بر ضد من گردیدند [با من مخالفت ورزیدند]»
این به مخالفت با آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با آنها مخالفت کردم»
اینجا اصطلاح «دلهای نامختون» به خودِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر به جای نافرمانی لجوجانه، مطیع باشند [فروتن شوند]»
اینجا «به یاد آوردن» یک اصطلاح است که یعنی «عمداً به خاطر آوردن.» اینجا به عمل کردن به عهدش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنگاه من عهدی که با یعقوب، اسحاق و ابراهیم بستهام را به یاد خواهم آورد»
اینجا «به یاد آوردن» یک اصطلاح است که یعنی «عمداً به خاطر آوردن.» اینجا به عمل کردن به قولش درمورد زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من به قول خود دربارۀ رمین عمل خواهم کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل زمین ایشان را ترک خواهد کرد»
اینجا یهوه به نحوی دربارۀ زمین سخن میگوید که گویی شخصی است که برای استراحت کردن خوشحال است، چون هیچ کس دانهای نخواهد کاشت یا محصولات در آن رشد نخواهد کرد. این امر باعث میشود که زمین حاصلخیزتر شود. ترجمه جایگزین: «سَبَّتها مفید خواهند بود»
اینجا پیغام یهوه به موسی در کوه سینا راجع به برکت برای اطاعت و مجازات برای نااطاعتی، خاتمه مییابد.
اینجا «به یاد آوردن» یک اصطلاح است که یعنی «عمداً به خاطر آوردن.» اینجا به عمل کردن به عهدش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من به عهد خود با اجداد ایشان عمل خواهم کرد»
این به معرفت امتها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با معرفت امتها» یا «و امتها دربارۀ آن میدانند»
این به مردم قومها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم قومها»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2«بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون كسی نذر مخصوصی نماید، نفوس برحسب برآورد تو، از آن خداوند باشند.3و اگر برآورد تو بجهت ذكور، از بیست ساله تا شصت ساله باشد، برآورد تو پنجاه مثقال نقره برحسب مثقال قدس خواهد بود.4و اگر اُناث باشد برآورد تو سی مثقال خواهد بود.5و اگر از پنج ساله تا بیست ساله باشد، برآورد تو بجهت ذكور، بیست مثقال و بجهت اناث ده مثقال خواهد بود.6و اگر از یك ماهه تا پنج ساله باشد، برآورد تو بجهت ذكور پنج مثقال نقره، و بجهت اناث،برآورد تو سه مثقال نقره خواهد بود.7و اگر از شصت ساله و بالاتر باشد، اگر ذكور باشد، آنگاه برآورد تو پانزده مثقال، و برای اناث ده مثقال خواهد بود.8و اگر از برآورد تو فقیرتر باشد، پس او را به حضور كاهن حاضر كنند، و كاهن برایش برآورد كند و كاهن به مقدار قوۀ آن كه نذر كرده، برای وی برآورد نماید.9« و اگر بهیمهای باشد از آنهایی كه برای خداوند قربانی میگذرانند، هر آنچه را كه كسی از آنها به خداوند بدهد، مقدس خواهد بود.10آن را مبادله ننماید و خوب را به بد یا بد را به خوب عوض نكند. و اگر بهیمهای را به بهیمهای مبادله كند، هم آن و آنچه به عوض آن داده شود، هر دو مقدس خواهد بود.11و اگر هر قسم بهیمۀ نجس باشد كه از آن قربانی برای خداوند نمیگذرانند، آن بهیمه را پیش كاهن حاضر كند.12و كاهن آن را چه خوب و چه بد، قیمت كند و برحسب برآورد تو ای كاهن، چنین باشد.13و اگر آن را فدیه دهد، پنج یك بر برآورد تو زیاده دهد.14« و اگر كسی خانۀ خود را وقف نماید تا برای خداوند مقدس شود، كاهن آن را چه خوب و چه بد برآورد كند، و بطوری كه كاهن آن را برآورد كرده باشد، همچنان بماند.15و اگر وقف كننده بخواهد خانۀ خود را فدیه دهد، پس پنج یك بر نقد برآورد تو زیاده كند و از آن او خواهد بود.16« و اگر كسی قطعهای از زمین ملك خود را برای خداوند وقف نماید، آنگاه برآورد تو موافق زراعت آن باشد، زراعت یك حومر جو به پنجاه مثقال نقره باشد.17و اگر زمین خود را از سالیوبیل وقف نماید، موافق برآورد تو برقرار باشد.18و اگر زمین خود را بعد از یوبیل وقف نماید، آنگاه كاهن نقد آن را موافق سالهایی كه تا سال یوبیل باقی میباشد برای وی بشمارد، و از برآورد تو تخفیف شود.19و اگر آنكه زمین را وقف كرد بخواهد آن را فدیه دهد، پس پنج یك از نقد برآورد تو را بر آن بیفزاید و برای وی برقرار شود.20و اگر نخواهد زمین را فدیه دهد، یا اگر زمین را به دیگری فروخته باشد، بعد از آن فدیه داده نخواهد شد.21و آن زمین چون در یوبیل رها شود مثل زمین وقف برای خداوند ، مقدس خواهد بود؛ ملكیت آن برای كاهن است.22و اگر زمینی را كه خریده باشد كه از زمین ملك او نبود، برای خداوند وقف نماید،23آنگاه كاهن مبلغ برآورد تو را تا سال یوبیل برای وی بشمارد، و در آن روز برآورد تو را مثل وقف خداوند به وی بدهد.24و آن زمین در سال یوبیل به كسی كه از او خریده شده بود خواهد برگشت، یعنی به كسی كه آن زمین ملك موروثی وی بود.25و هر برآورد تو موافق مثقال قدس باشد كه بیست جیره یك مثقال است.26« لیكن نخستزادهای از بهایم كه برای خداوند نخستزاده شده باشد، هیچكس آن را وقف ننماید، خواه گاو خواه گوسفند، از آن خداوند است.27و اگر از بهایمِ نجس باشد، آنگاه آن را برحسب برآورد تو فدیه دهد، و پنج یك بر آن بیفزاید، و اگر فدیه داده نشود پس موافق برآورد تو فروخته شود.28اما هر چیزی كه كسی برای خداوند وقف نماید، از كل مایملك خود، چه از انسان چه از بهایم چه از زمین ملك خود، نهفروخته شود و نه فدیه داده شود، زیرا هر چه وقف باشد برای خداوند قدساقداس است.29هر وقفی كه از انسان وقف شده باشد، فدیه داده نشود. البته كشته شود.30« و تمامی ده یك زمین چه از تخم زمین چه از میوۀ درخت از آن خداوند است، و برای خداوند مقدس میباشد.31و اگر كسی از ده یك خود چیزی فدیه دهد پنج یك آن را بر آنبیفزاید.32و تمامی ده یك گاو و گوسفند یعنی هر چه زیر عصا بگذرد، دهم آن برای خداوند مقدس خواهد بود.33در خوبی و بدی آن تفحص ننماید و آن را مبادله نكند، و اگر آن را مبادله كند هم آن و هم بدل آن مقدس خواهد بود و فدیه داده نشود.«34این است اوامری كه خداوند به موسی برای بنیاسرائیل در كوه سینا امر فرمود.
این باب طریقی را که مردم برای تخصیص به یهوه نذر میکردند، ثبت میکند. دلایل بسیار وجود دارد که شخصی چیزی را به یهوه تقدیم میکند [وقف میکند].
این صفحه تعمداً خالی است.
در این مورد نذر شامل تقدیم خود یا شخص دیگری به خدا میشود. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی نذر کند که کسی را به یهوه تقدیم نماید»
به جای تقدیم شخص، او مقداری نقره به خداوند تقدیم میکند. ترجمه جایگزین: «از مقادیر زیر به عنوان هدیه خود به خداوند به جای شخص استفاده کنید» یا «مقداری نقره به جای شخص به خدا تقدیم کنید»
«مبلغ پرداختی» یا «شما باید بپردازید»
«۲۰ ... ۶۰ ... ۵۰»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «پنجاه تکه نقره، هر کدام به وزن ده گرم» یا «پانصد گرم نقره»
وزنهای مختلف مثقال وجود داشت. مردم میبایست فقط از این مقیاس در خیمۀ مقدس استفاده میکردند. که در حدود ۱۱ گرم وزن داشت. ترجمه جایگزین: «از نوعِ [جنسِ] مثقالی که در جایگاه مقدس استفاده شده است، به کار ببرید» یا «وقتی نقره را وزن میکنید، از وزنی که در جایگاه مقدس استفاده شده است، به کار ببرید»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «سی تکه نقره، هر کدام به وزن ده گرم» یا «سیصد گرم نقره»
«۳۰»
«۵ ... ۲۰ ... ۱۰»
«مبلغ پرداختی» یا «تو باید پرداخت کنی»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «بیست تکه نقره، هر کدام به وزن ده گرم» یا «دویست گرم نقره»
عبارات «در این سن» و «برآورد تو ... خواهد بود» حذف شدهاند، اما معنی آنها از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «برای زنان در آن سن، برآورد تو باید ده مثقال باشد»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «ده تکه نقره» یا «صد گرم نقره»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «پنج تکه نقره» یا «پنجاه گرم نقره»
«۵ ... ۳»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «سه تکه نقره» یا «سی گرم نقره»
«شصت ساله و بزرگتر»
«۶۰ ... ۱۵ ... ۱۰»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «پانزده تکه نقره» یا «۱۵۰ گرم نقره»
عبارات «در این سن» و «برآورد تو ... خواهد بود» حذف شدهاند، اما معنی آنها از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «برای زنان در آن سن، برآورد تو باید ده مثقال باشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید شخصی که تقدیم میکنند را به حضور کاهن حاضر کند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه قوم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
«برای یهوه مقدس خواهد بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هم آن و آنچه او آن را برای ... مبادله میکند» یا حیوانات در واقع به «هر دو حیوان» اشاره میکند.
اگر یهوه حیوانی خاص را به عنوان قربانی نپذیرد، اینجا به نحوی از حیوان سخن گفته شده که گویی جسماً ناپاک است. آن حیوان ممکن است چون یک نوع حیوان خاص است یا چون عیبی دارد، نجس باشد. ترجمه جایگزین: «در واقع یکی است که یهوه قبول نخواهد کرد»
این برآوردی است که وقتی کسی حیوانی را میخرد یا آن را میفروشد به طور معمول قیمت [ارزش] دارد.
«اگر بخواهد آن را بازخرید کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
یک «پنجم» قسمتی از چیزی است که به پنج قسمت مساوی تقسیم شده است. ترجمه جایگزین: «او باید قیمت خانه را به پنج قسمت مساوی تقسیم کند، و مقداری برابر با یکی از آن قسمتها را اضافه نماید، و همۀ آن را پرداخت کند»
اینجا «یک حومر جو» به تکه زمینی اشاره میکند که هر یک حومر جو نیاز دارد تا همۀ آن را در آن بکارند. ترجمه جایگزین: «یک تکه زمین که یک حومر جو نیاز دارد تا همۀ آن را بکارند به ارزش ... خواهد بود» یا «ارزش زمینی که یک حومر جو نیاز دارد ... خواهد بود»
هر حومر ۲۲۰ لیتر است.
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «پنجاه تکه نقره، هر کدام به وزن ده گرم» یا «پانصد گرم نقره»
این هر ۵۰ سال اتفاق میافتد. به نحوۀ ترجمه «یوبیل» در لاویان ۲۵: ۱۰ نگاه کنید.
«برقرار بودن» به «پابرجا ماندن» یا «یکسان باقی ماندن» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارزش آن یکسان خواهد بود» یا «ارزش آن مقدار کامل خواهد بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید مقدار تخمین زده شده را کسر نماید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او دیگر نمیتواند آن را بازخرید کند»
زمان فدیه کردن زمین را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر او زمین را قبل از سال یوبیل فدیه ندهد»
«در سال بازسازی» یا «سالی برای شما برای بازگرداندن زمین و آزادی بردگان.» این سالی بود که یهودیان میبایست زمین را به صاحبان اصلیِ خود بازمیگرداندند و بردگان را آزاد میکردند. به نحوۀ ترجمه آن در لاویان ۲۵: ۱۳ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کسی کاملاً به یهوه داده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این دو عبارت به یک شخص اشاره میکنند. به طور معمول زمین از مالکش خریداری میشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که آن را فروخته بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنان باید مقادیر برآورد شده را مشخص کنند»
وزنهای مختلف مثقال وجود داشت. مردم میبایست فقط از این مقیاس در خیمۀ مقدس استفاده میکردند.
هدف از این جمله این است که بگوییم مقدار مقیاس [وزن] مثقال مقدس چقدر است. جیره، کوچکترین واحد وزن بود که اسرائیلیان استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «یک مثقال باید برابر با بیست جیره باشد»
درصورت نیاز از واحدهای وزن امروزی استفاده کنید، اینجا روشی برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «یک مثقال باید به وزن ده گرم باشد»
«هیچ کس به حضور یهوه وقف نکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید یک پنجم به ارزش آن اضافه کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی حیوان را بازخرید نکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن باید آن را مطابق با مقدار تعیین شده بفروشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس، هیچ چیزی از کسی که برای یهوه وقف کرده است، از تمام مایملکش، چه از انسان، چه از بهایم، چه از زمین ملک خود نفروشد و فدیه ندهد» یا «اگر کسی هر آنچه را که دارد، چه از انسان چه از بهایم، چه از زمین ملک خود وقف نماید، هیچ کس نه آن را بخرد و نه فدیه بدهد»
«هر چیزی که کسی به حضور یهوه وقف کند، برای او بسیار مقدس است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس فدیه ندهد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای کسی که یهوه وقف کرده تا نابود شود»[ در ترجمه فارسی مشخص نشده که این وقف به جهت کشته شدن یا نابودی است]
دلیل اینکه شخص وقف شده تا نابود شود را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای کسی که یهوه مشخص کرده که به خاطر گناهش باید بمیرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن شخص را به مرگ واگذارید» یا «شما باید آن شخص را بکشید»
این صفحه تعمداً خالی است.
«اگر کسی بخواهد ده یک خود را بازخرید کند»
این به روشی اشاره میکند که آنها حیوانات خود را میشمردند. ترجمه جایگزین: «وقتی چارپایان خود را با بالابردن عصای چوپانی خود میشمارید و آنها زیر آن عصا به سمتی دیگر حرکت میکنند» یا «وقتی شما چارپایان را میشمارید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید ده یک را به یهوه اختصاص دهید»
«دهمین حیوان»
«هر دو حیوان»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او نمیتواند آن را فدیه کند» یا «او نمیتواند آن را باز خرید کند»
این جملهای خلاصه است و به دستورات ارائه شده در بابهای قبلی اشاره میکند.
1و در روز اول ماه دوم از سال دوم از بیرون آمدن ایشان از زمین مصر، خداوند در بیابان سینا در خیمۀ اجتماع موسی را خطاب كرده، گفت:2« حساب تمامی جماعت بنیاسرائیل را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، به شمارۀ اسمهای همۀ ذكوران موافق سرهای ایشان بگیرید.3از بیست ساله و زیاده، هر كه از اسرائیل به جنگ بیرون میرود، تو و هارون ایشان را برحسب افواج ایشان بشمارید.4و همراه شما یك نفر از هر سبط باشد كه هر یك رئیس خاندان آبایش باشد.5و اسمهای كسانی كه با شما باید بایستند، این است: از رؤبین، الیصوربن شَدَیئور.6و از شمعون، شِلومیئیل بن صوریشَدّای.7و از یهودا، نَحشون بن عمیناداب.8و از یساكار، نَتَنائیل بن صوغَر.9و از زَبولون، اَلیاب بن حِیلون.10و از بنی یوسف: از اَفرایم، اَلیشَمَع بن عَمّیهود. و از مَنَسّی، جَملیئیل بن فَدَهْصور.11از بنیامین، اَبیدان بن جِدعونی.12و از دان، اَخیعَزَر بن عَمّیشَدّای.13و از اشیر، فَجْعیئیل بن عُكْران.14و از جاد، اَلیاساف بن دَعوئیل.15و از نَفتالی، اَخیرَع بن عینان.»16اینانند دعوت شدگان جماعت و سروران اسباط آبای ایشان، و رؤسای هزارههای اسرائیل.17و موسی و هارون این كسان را كه به نام، معین شدند، گرفتند.18و در روز اول ماه دوم، تمامی جماعت را جمع كرده، نسب نامههای ایشان را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، به شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر موافق سرهای ایشان خواندند.19چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود، ایشان را در بیابان سینا بشمرد.20و اما انساب بنیرؤبین نخستزادۀ اسرائیل، برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق نامها و سرهای ایشان این بود: هر ذكور از بیست ساله و بالاتر، جمیع كسانی كه برای جنگ بیرون میرفتند.21شمردهشدگان ایشان از سبط رؤبین، چهل و شش هزار و پانصد نفر بودند.22و انساب بنیشمعون برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، كسانی كه از ایشان شمرده شدند، موافق شمارۀ اسمها و سرهای ایشان این بود: هر ذكور از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.23شمردهشدگان ایشان از سبط شمعون، پنجاه و نه هزار و سیصد نفر بودند.24و انساب بنیجاد برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.25شمردهشدگان ایشان از سبط جاد، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.26و انساب بنییهودا برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.27شمردهشدگان ایشان از سبط یهودا،هفتاد و چهار هزار و شش صد نفر بودند.28و انساب بنییسّاكار برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.29شمردهشدگان ایشان از سبط یسّاكار، پنجاه و چهار هزار و چهارصد نفر بودند.30و انساب بنیزبولون برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.31شمردهشدگان ایشان از سبط زبولون پنجاه و هفت هزار و چهارصد نفر بودند.32و انساب بنییوسف از بنیاَفرایم برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.33شمردهشدگان ایشان از سبط اَفرایم، چهل هزار و پانصد نفر بودند.34و انساب بنیمَنَسّی برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.35شمردهشدگان ایشان از سبط منسی، سی و دو هزار و دویست نفر بودند.36و انساب بنیبنیامین برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها، از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.37شمردهشدگان ایشان از سبط بنیامین، سی و پنج هزار و چهارصد نفر بودند.38و انساب بنیدان برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ میرفت.39شمردهشدگان ایشان از سبط دان، شصت و دوهزار و هفتصد نفر بودند.40و انساب بنیاَشیر برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.41شمردهشدگان ایشان از سبط اَشیر، چهل و یك هزار و پانصد نفر بودند.42و انساب بنینَفْتالی برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، موافق شمارۀ اسمها از بیست ساله و بالاتر، هر كه برای جنگ بیرون میرفت.43شمردهشدگان ایشان از سبط نَفْتالی، پنجاه و سه هزار و پانصد نفر بودند.44اینانند شمردهشدگانی كه موسی و هارون با دوازده نفر از سروران اسرائیل، كه یك نفر برای هر خاندان آبای ایشان بود، شمردند.45و تمامی شمردهشدگان بنیاسرائیل برحسب خاندان آبای ایشان، از بیست ساله و بالاتر، هر كس از اسرائیل كه برای جنگ بیرون میرفت.46همۀ شمردهشدگان، ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر بودند.47اما لاویان برحسب سبط آبای ایشان در میان آنها شمرده نشدند.48زیرا خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:49« اما سبط لاوی را مشمار و حساب ایشان را در میان بنیاسرائیل مگیر.50لیكن لاویان را بر مسكن شهادت و تمامی اسبابش و بر هرچه علاقه به آن دارد بگمار، و ایشان مسكن و تمامی اسبابش را بردارند، و ایشان آن را خدمت نمایند و به اطراف مسكن خیمه زنند.51و چون مسكن روانه شود لاویان آن را پایین بیاورند، و چون مسكن افراشته شود لاویان آن را برپا نمایند، و غریبی كه نزدیك آن آید، كشته شود.52و بنیاسرائیل هر كس در محلۀ خود و هر كس نزد عَلَم خویش برحسب افواج خود، خیمه زنند.53و لاویان به اطراف مسكن شهادت خیمه زنند، مبادا غضب بر جماعت بنیاسرائیل بشود، و لاویان شعائر مسكن شهادت را نگاه دارند.»54پس بنیاسرائیل چنین كردند، و برحسب آنچه خداوند موسی را امر فرموده بود، به عمل آوردند.
ترجمه ULB آیات ۱: ۵-۱۵ را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند، زیرا فهرستی طولانی هستند.
آنها تعداد افراد جنگی درهر قبیله اسرائیل را شمارش کردند. این افراد نیز رهبران خاندان [قبایل] شدند. احتمالاً اعداد در این باب به نزدیکترین صدگان گرد شدهاند.
این نام خدا است که خود را در عهد عتیق بر قومش آشکار کرد. به صفحه ترجمه لغات درباره یهوه مربوط به نحوه ترجمه آن نگاه کنید.
دومین ماه تقویم عبری است. این مربوط به اواسط ماه آپریل در گاهشمار غربی میباشد.
«سال ۲»
این به معنی شمارش افراد با ثبت اسامی آنها است. ترجمه جایگزین: «آنها را بشمارید، نام هر شخص را ثبت کنید»
«۲۰ ساله»
این به انتساب افراد بر حسب تقسیمات نظامی آنها اشاره میکند.
«رهبر خاندان»
«به تو کمک کند»[ در فارسی به این شکل نیامده]
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
یهوه همچنان اسامی رهبران قبیله موسی را فهرستوار ذکر میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان اسامی رهبران قبیله موسی را فهرستوار ذکر میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان اسامی رهبران قبیله موسی را فهرستوار ذکر میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افرادی که یهوه منصوب کرده است»
«این افراد را جمع کردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که نامشان ثبت شده است»
این دومین ماه در گاهشمار عبری است. مربوط به اولین روز در اواسط ماه آپریل در گاهشمارغربی میباشد. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۱ نگاه کنید.
جمله دوم اساساً معنی یکسانی با جمله اول دارد و برای وضوح اضافه شده است.
اینجا «خواندن» به معنی گفتن است. ترجمه جایگزین: «همه گفتند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی را شمردند»[ در فارسی در آیه ۱۹ به آن اشاره شده است]
«که قادر به رفتنن به جنگ بودند»
«چهل و شش هزار و پانصد تن»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«پنجاه و نه هزار و سیصد مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«هفتاد و چهار هزار و ششصد مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«پنجاه و چهار هزار و چهارصد مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«پنجاه و هفت هزار و چهارصد مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«چهل هزار و پانصد مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«سی و دو هزار و دویست مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«سی و پنج هزار و چهارصد مرد»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«آنها شصت و دو هزار و هفتصد تن را شمردند»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«آنها چهل و یک هزار و پانصد تن را شمردند»
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه اسامی و تمام مردان را بر حسب قبایل و خاندان شمردند»
«آنها پنجاه و سه هزار و چهارصد تن را شمردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارت «شمرده شدند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این عبارت طولانی چندین بار در سرشماری تکرار شده است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها همه مردان اسرائیلی را بر حسب خاندان ایشان شمردند»
«ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه مرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی و هارون کسانی که از نسل لاوی بودند را نشمردند»
در برخی زبانها این فعل مجهول است. درصورت نیاز میتوان آن را به طور متفاوت نوشت. ترجمه جایگزین: «کسانی که از قبیله لاوی بودند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «سبط لاوی» به همه مردان قبیله لاوی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردان قبیله لاوی را مشمار»
خیمه با چنین نام طولانیتری نیز نامیده میشد، زیرا صندوق عهد با شریعت خدا در آن قرار داده شده بود.
اینجا «آن» به خیمه اشاره میکند.
این کار آنها بود که درطول سفر خیمه را حمل کنند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که سفر میکنید، لاویان باید خیمه را حمل کنند»
این یعنی که آنها خیمه را اطراف پرستشگاه برقرار کردند. ترجمه جایگزین: «خیمههای خویش را اطراف آن برقرار نمودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد: «هنگامی که زمان برقراری مسکن [پرستشگاه] فرا رسید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر غریبهای ... باید کشته شود» یا «شما باید هر غریبهای که نزدیک خیمه میآید را بکشید»
پرچم بزرگ
«لشکر نظامی خود»
خیمه با چنین نام طولانیتری نیز نامیده میشد، زیرا صندوق عهد با شریعت خدا در آن قرار داده شده بود. به نحوه ترجمه آن در کتاب اعداد۱: ۵۰ نگاه کنید.
اینجا یهوه به نحوی از عدم مجازات بر قوم اسرائیل سخن میگوید که گویی خشم او بر آنها نمیآید. عبارت «آمدن بر» به خشم او که بر آنها قرار میگیرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چنان که من در خشم خود قوم اسرائیل را مجازات نمیکنم»
یهوه موسی را به آنچه اسرائیلیان میبایست انجام دهند، امر فرموده بود و سپس موسی به اسرائیلیان دستور داده بود.
1و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده،گفت:2« هر كس از بنیاسرائیل نزد عَلَم و نشان خاندان آبای خویش خیمه زند، در برابر و اطراف خیمۀ اجتماع خیمه زنند.3و به جانب مشرق به سوی طلوع آفتاب اهل عَلَمِ محَلّۀ یهُودا برحسب افواج خود خیمه زنند، و رئیس بنییهودا نَحشُون بن عَمّیناداب باشد.4و فوج او كه از ایشان شمرده شدند هفتاد و چهار هزار و ششصد نفر بودند.5و سبط یسّاكار در پهلوی او خیمه زنند، و رئیس بنییسّاكار نَتنائیل بن صوغر باشد.6و فوج او كه از ایشان شمرده شدند پنجاه و چهار هزار و چهارصد نفر بودند.7و سبط زبولون و رئیس بنیزبولون اَلیآب بن حِیلون باشد.8و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و هفت هزار و چهارصد نفر بودند.9جمیع شمردهشدگان محلۀ یهودا برحسب افواج ایشان صد و هشتاد و شش هزار و چهارصد نفر بودند. و ایشان اول كوچ كنند.10« و بر جانب جنوب، عَلَم محلۀ رَؤبین برحسب افواج ایشان باشد، و رئیس بنیرؤبین اَلیصور بن شَدَیئُور باشد.11و فوج او كه از ایشان شمرده شدند چهل و شش هزار و پانصد نفربودند.12و در پهلوی او سبط شَمعون خیمه زنند و رئیس بنیشَمعون شلومیئیل بن صوریشَدّای باشد.13و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و نه هزار و سیصد نفر بودند.14و سبط جاد و رئیس بنیجاد اَلیاساف بن رَعُوْئیل باشد.15و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه نفر بودند.16جمیع شمردهشدگان محلۀ رؤبین برحسب افواج ایشان صد و پنجاه و یك هزار و چهارصد و پنجاه نفر بودند و ایشان دوم كوچ كنند.17« و بعد از آن خیمۀ اجتماع با محلۀ لاویان در میان محلهها كوچ كند، چنانكه خیمه میزنند، همچنان هر كس در جای خود نزد عَلَمهای خویش كوچ كنند.18« و به طرف مغرب، عَلَم محلۀ اَفرایم برحسب افواج ایشان و رئیس بنیاَفرایم، الیشَمَع بن عَمّیهود باشد.19و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل هزار و پانصد نفر بودند.20و در پهلوی او سبط مَنَسّی، و رئیس بنیمَنَسّی جَمْلیئیل بن فَدَهْصور باشد.21و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، سی و دو هزار و دویست نفر بودند.22و سبط بنیامین و رئیس بنیبنیامین، اَبیدان بن جِدعونی باشد.23و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، سی و پنج هزار و چهارصد نفر بودند.24جمیع شمردهشدگان محلۀ اَفرایم برحسب افواج ایشان، صد و هشت هزار و یكصد نفر بودند، و ایشان سوم كوچ كنند.25« و به طرف شمال، عَلَم محلۀ دان، برحسب افواج ایشان، و رئیس بنیدان اَخیعَزَر بن عَمّیشَدّای باشد.26و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، شصت و دو هزاروهفتصد نفر بودند.27و در پهلوی ایشان سبط اَشیر خیمه زنند، و رئیسبنیاَشیر فَجْعیئیل بن عُكْران باشد.28و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، چهل و یك هزار و پانصد نفر بودند.29و سبط نَفْتالی و رئیس بنینَفْتالی اَخیرَع بن عِینان باشد.30و فوج او كه از ایشان شمرده شدند، پنجاه و سه هزار و چهارصد نفر بودند.31جمیع شمردهشدگان محلۀ دان، صد و پنجاه و هفت هزار و ششصد نفر بودند. ایشان نزد عَلَمهای خود در عقب كوچ كنند.»32اینانند شمردهشدگان بنیاسرائیل برحسب خاندان آبای ایشان، جمیع شمردهشدگان محلهها موافق افواج ایشان ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر بودند.33اما لاویان چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود، در میان بنیاسرائیل شمرده نشدند.34و بنیاسرائیل موافق هرچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل نمودند، به اینطور نزد علمهای خود خیمه میزدند و به اینطور هر كس برحسب قبایل خود با خاندان آبای خود كوچ میكردند.
موسی با هر قبیلهای که در اردوگاه بود، سخن گفت. به هر یک از آنها منطقهای خاص برای اقامت داده شده بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
«عَلَمها» چهار گروه بزرگتر بودند که به قبایل تقسیم میشدند. به هر نشان دستور داده شد که با هم اردو بزنند. نشانها به وسیله یک پرچم نمایش داده میشدند.
هر خانواده بزرگ نیز یک پرچم تحت تسلط اردوگاه داشت که با منطقهای برای خاندان ایشان تعیین شده بود.
عَلَم، یک پرچم بزرگ است.
«علمها» چهار گروه بزرگتر بودند که به قبایل تقسیم میشدند. به هر فوج دستور داده شده بود که با هم اردو بزنند و با پرچم مشخص شده بودند. به نحوه ترجمه «علمها» در اعداد ۲: ۲ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۷ نگاه کنید.
«هفتاد و چهار هزار و ششصد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۸ نگاه کنید.
این یک اصطلاح نظامی برای گروه بزرگی از سربازان است. هر قبیله «لشکر» خود بود.
«پنجاه و چهار هزار و چهارصد مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۹ نگاه کنید.
«پنجاه و هفت هزار و چهارصد.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۵۷،۴۰۰ مرد»
«جمیع شمردهشدگان ... صد و هشتاد و شش هزار و چهارصد تن است.» این عدد شامل همه افراد قبیله که زیر عَلَم قبیله یهودا اردو زدند، میشود. ترجمه جایگزین: «تعداد مردانی که زیر عَلَم قبیله یهودا اردو زدند ۱۸۶،۴۰۰ مرد می باشند»
این به سه قبیله که در شرق خیمه اجتماع اردو زدند اشاره میکند: قبیله یهودا، یساکار و زبولون.
این یعنی زمانیکه اردوگاه اسرائیل حرکت کردند، اردوگاه یهودا پیش از قبایل دیگر شروع به حرکت کنند. ترجمه جایگزین: «درحالی که سفر میکنند، اردوگاه یهودا اول شروع به حرکت خواهد کرد» یا «وقتی که اسرائیلیان رهسپار میشوند، اول آن قبایل عازم خواهند شد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
«علمها» چهار گروه بزرگتر بودند که به قبایل تقسیم میشدند. به هر علم دستور داده شده بود که با هم اردو بزنند. علمها با پرچم مشخص شده بودند. به نحوه ترجمه «علم» در اعداد ۲: ۲ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۵ نگاه کنید.
«چهل و شش هزار و پانصد.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۴۶،۵۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۶ نگاه کنید.
«پنجاه و نه هزار و سیصد.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۵۹،۳۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۴ نگاه کنید.
«چهل و پنج هزار و ششصد و پنجاه.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۴۵،۶۵۰ مرد»
«شمردهشدگان [تعداد تمام مردان] ... صد و پنجاه و یک هزار و چهارصد و پنجاه تن است.» این عدد شامل همه مردانی که زیر عَلَم قبیله رئوبین اردو زدند میشود. ترجمه جایگزین: «تعداد همه مردانی که زیر عَلَم قبیله رئوبین اردو زدند، مطابق با تقسیم ایشان، ۱۵۱،۴۵۰ تن میباشد»
این یعنی زمانی که اردوگاه اسرائیل حرکت کردند، اردوگاه رئوبین بعد از اردوگاه یهودا شروع به حرکت کنند. ترجمه جایگزین: «درحالی که سفر میکنند، اردوگاه رئوبین به عنوان دومین قبیله حرکت خواهد کرد» یا «وقتی اسرائیلیان رهسپار میشوند، آن قبایل بعداً عازم خواهند شد»
این یعنی لاویان میبایست در طول سفر خیمه اجتماع را در میان قبایل حمل کنند.
به دوازده قبیله اشاره میکند.
هر شخص برای خود پرچمی شخصی ندارد، درعوض این به پرچمی که به قبیلهاش تعلق دارد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پرچم قبیله خویش»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
«علمها» چهار گروه بزرگتر بودند که به قبایل تقسیم میشدند. به هر فوج دستور داده شده بود که با هم اردو بزنند. علمها با پرچم مشخص شده بودند. به نحوه ترجمه «علم» در اعداد ۲: ۲ نگاه کنید.
«چهل هزار و پانصد.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۴۰،۵۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
این یعنی قبیله مَنَسی بعد از قبیله افرایم قرار خواهد گرفت.
«سی و دو هزار و دویست.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۳۲،۲۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۱ نگاه کنید.
«سی و پنج هزار و چهارصد.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۳۵،۴۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
«جمیع شمردهشدگان ... صد و هشت هزار و یکصد.» این عدد شامل همه مردانی که زیر عَلَم قبیله افرایم اردو زدند میشود. ترجمه جایگزین: «تعداد مردانی که زیر عَلَم قبیله افرایم اردو زدند ۱۰۸،۱۰۰ تن است»
این یعنی زمانی که اردوگاه اسرائیل حرکت کردند، اردوگاه افرایم بعد از اردوگاه یهودا و رئوبین شرع به حرکت کنند. ترجمه جایگزین: «درحالی که سفر میکنند، اردوگاه افرایم سوم شروع به حرکت خواهد کرد» یا «وقتی اسرائیلیان رهسپار میشوند، آن قبایل بعداً عازم خواهند شد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
این به قبایل دان، اشیر و نفتالی که زیر علم قبیله دان بودند، اشاره میکند . ترجمه جایگزین: «لشکرهایی که زیر عَلَم قبیله دان اردو زدند»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۲ نگاه کنید.
«شصت و دو هزار و هفتصد.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۶۲،۷۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۳ نگاه کنید.
«چهل و یک هزار و پانصد تن.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۴۱،۵۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۵ نگاه کنید.
«پنجاه و سه هزار و چهارصد.» این به تعداد مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۵۳،۴۰۰ مرد»
یهوه همچنان به موسی توضیح میدهد که هر قبیله و لشکرش در چه بخشی از اطراف خیمه ملاقات اردو زنند.
«جمیع شمردهشدگان ... صد و پنجاه و هفت هزار و ششصد .» این عدد شامل تمام مردانی که زیر عَلَم قبیله دان اردو زدند میشود. ترجمه جایگزین: «تعداد مردانی که زیر عَلَم قبیله دان اردو زدند ۱۵۷،۶۰۰ تن است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی و هارون همه آنها را شمردند»
اینجا «ایشان» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
«ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه تن هستند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به زمانی که آنها به مکانی دیگر سفر میکردند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که سفر میکردند، از اردوگاه خارج میشدند»
1این است اَنساب هارون و موسی در روزی كه خداوند در كوه سینا با موسی متكلم شد.2و نامهای پسران هارون این است: نخستزادهاش ناداب و اَبیهو و اَلْعازار و ایتامار.3این است نامهای پسران هارون كهنه كه مسح شده بودند كه ایشان را برای كهانت تخصیص نمود.4اما ناداب و اَبیهو در حضور خداوند مردند، هنگامی كه ایشان در بیابان سینا آتش غریب به حضور خداوند گذرانیدند، و ایشان راپسری نبود و اَلعازار و ایتامار به حضور پدر خود هارون، كهانت مینمودند.5و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:6« سبط لاوی را نزدیك آورده، ایشان را پیش هارون كاهن حاضر كن تا او را خدمت نمایند.7و ایشان شعائر او و شعائر تمامی جماعت را پیش خیمۀ اجتماع نگاه داشته، خدمت مسكن را بجا آورند.8و جمیع اسباب خیمۀ اجتماع و شعائر بنیاسرائیل را نگاه داشته، خدمت مسكن را بجا آورند.9و لاویان را به هارون و پسرانش بده، زیراكه ایشان از جانب بنیاسرائیل بالكل به وی داده شدهاند.10و هارون و پسرانش را تعیین نما تا كهانت خود را بجا بیاورند، و غریبی كه نزدیك آید، كشته شود.»11و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت12كه « اینك من لاویان را از میان بنیاسرائیل، به عوض هر نخستزادهای از بنیاسرائیل كه رَحِم را بگشاید گرفتهام، پس لاویان از آن من میباشند.13زیرا جمیع نخستزادگان از آنِ منند، و در روزی كه همۀ نخستزادگان زمین مصر را كشتم، جمیع نخستزادگان اسرائیل را خواه از انسان و خواه از بهایم برای خود تقدیس نمودم، پس از آن من میباشند. من یهوه هستم.»14و خداوند موسی را در بیابان سینا خطاب كرده، گفت:15« بنیلاوی را برحسب خاندان آبا و قبایل ایشان بشمار، هر ذكور ایشان را از یك ماهه و زیاده بشمار.»16پس موسی برحسب قول خداوند چنانكه مأمور شد، ایشان را شمرد.17و پسران لاوی موافق نامهای ایشان اینانند: جَرشون و قَهات و مَراری.18و نامهای بنیجَرْشون برحسب قبایل ایشان این است: لِبْنی و شِمْعی.19و پسران قَهات برحسب قبایل ایشان: عَمرام و یصْهار و حَبرون و عُزّیئیل.20و پسران مَراری برحسب قبایل ایشان: مَحْلی و موشی بودند. اینانند قبایـل لاویان برحسب خاندان آبای ایشان.21و از جَرشون، قبیلۀ لِبْنی و قبیلۀ شِمْعی. اینانند قبایل جَرشونیان.22و شمردهشدگان ایشان به شمارۀ همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، شمردهشدگان ایشان هفت هزار و پانصد نفر بودند.23و قبایل جَرشونیان در عقب مسكن، به طرف مغرب خیمه زنند.24و سَروَر خاندان آبای جَرشونیان، اَلیاساف بن لایل باشد.25و ودیعت بنیجَرشون در خیمۀ اجتماع، مسكن و خیمه و پوشش آن و پردۀ دروازۀ خیمۀ اجتماع باشد.26و تجیرهای صحن و پردۀ دروازۀ صحن كه پیش روی مسكن و به اطراف مذبح است و طنابهایش با هر خدمت آنها.27و از قَهات، قبیلۀ عَمرامیان و قبیلۀ یصهاریان و قبیلۀ حَبْرونیان و قبیلۀ عُزّیئیلیان، اینانند قبایل قَهاتیان.28به شمارۀ همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، هشت هزار و ششصد نفر بودند كه ودیعت قدس را نگاه میداشتند.29و قبایل بنیقَهات به طرف جنوب مسكن، خیمه بزنند.30و سَروَر خاندان آبای قبایل قَهاتیان، اَلیاصافان بن عُزّیئیل باشد.31و ودیعت ایشان تابوت و میز و شمعدان و مذبحها و اسباب قدس كه با آنها خدمت میكنند، و حجاب و هر خدمت آن باشد.32و سرور سروران لاویان، اَلعازار بن هارونِ كاهن باشد، و نظارتِ نگهبانانِ خدمتِ قدس، او را خواهد بود.33و از مَراری، قبیلۀ مَحَلیان و قبیلۀ موشیان؛اینانند قبایل مَراری.34و شمردهشدگان ایشان و شمارۀ همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، شش هزار و دویست نفر بودند.35و سرور خاندان آبای قبایل مَراری، صوریئیل بن ابیحایل باشد و ایشان به طرف شمالی مسكن، خیمه بزنند.36و ودیعت معین بنیمَراری، تختهای مسكن و پشتبندهایش و ستونهایش و پایههایش و تمامی اسبابش با تمامی خدمتش باشد.37و ستونهای اطراف صحن و پایههای آنها و میخها و طنابهای آنها.38و پیش مسكن به طرف مشرق و پیش روی خیمۀ اجتماع به طرف طلوع شمس، موسی و هارون و پسرانش خیمه بزنند و نگاهبانی قدس را و نگاهبانی بنیاسرائیل را بدارند. و هر غریبی كه نزدیك آید، كشتهشود.39و جمیع شمردهشدگان لاویان كه موسی و هارون ایشان را برحسب قبایل ایشان و فرمان خداوند شمردند، همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، بیست و دو هزار نفر بودند.40و خداوند به موسی گفت: « جمیع نخستزادگان نرینۀ بنیاسرائیل را از یك ماهه و بالاتر بشمار، و حساب نامهای ایشان را بگیر.41و لاویان را به عوض همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل برای من كه یهوه هستم بگیر، و بهایم لاویان را به عوض همۀ نخستزادگان بهایم بنیاسرائیل.»42پس موسی چنانكه خداوند او را امر فرموده بود، همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل را شمرد.43و جمیع نخستزادگان نرینه، برحسب شمارۀ اسمهای شمردهشدگان ایشان از یك ماهه و بالاتر، بیست و دو هزار و دویست و هفتاد و سه نفر بودند.44و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:45« لاویان را به عوض جمیع نخستزادگان بنیاسرائیل، و بهایم لاویان را به عوض بهایم ایشان بگیر، و لاویان از آن من خواهند بود. من یهوه هستم.46و اما دربارۀ فدیۀ دویست و هفتاد و سه نفر از نخستزادگان بنیاسرائیل كه بر لاویان زیادهاند،47پنج مثقال برای هر سَری بگیر، آن را موافق مثقال قدس كه بیست جیره یك مثقال باشد، بگیر.48و نقد فدیۀ آنانی كه از ایشان زیادهاند به هارون و پسرانش بده.»49پس موسی نقد فدیه را از آنانی كه زیاده بودند، بر كسانی كه لاویان فدیۀ آنها شده بودند، گرفت.50و از نخستزادگان بنیاسرائیل نقد را كه هزار و سیصد و شصت و پنج مثقال موافق مثقال قدس باشد، گرفت.51و موسی نقد فدیه را برحسب قول خداوند چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود، به هارون و پسرانش داد.
در اسرائیل وظیفه خاصی به لاویان داده شده بود. آنها به خدمت به یهوه تعلق داشتند یا وقف این کار شده بودند. آنها قرار بود کاهن شوند و به این خاطر بیش از مابقی اسرائيلیان به آنها سخت گرفته میشد. تنها یکی از پسران هارون زنده ماند، زیرا دیگران قربانی ناشایست گذراندند. این قبیله در این حین مسئولیتهای زیادی بر عهده داشت.
اینجا نویسنده از کلمه «اکنون» استفاده میکند تا یک روایت تاریخی جدید را تعریف کند.
«ناداب که نخستزاده بود»
اینها اسامی مردانه هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنانی که موسی مسح کرده و منصوب کرده بود»
به نحوه ترجمه این اسامی مردانه در کتاب اعداد ۳: ۲ نگاه کنید.
عبارت «مُرده افتادند» یعنی ناگهان مُردند. ترجمه جایگزین: «ناگهان درحضور یهوه مُردند»
این به حضور یهوه اشاره میکند، یعنی یهوه هرآنچه را که اتفاق میافتاد، میدید. ترجمه جایگزین: «در حضور یهوه»
اینجا کلمه «آتش» برای اشاره به «سوزاندن بخور» استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «آنها قربانی بخور را به نحوی که یهوه آن را تأیید نکرد، سوزاندند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کلمه «سبط [قبیله]» به مردان قبیله اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردان قبیله لاوی را نزدیک آورده»
«برای.» این به معنای کاری را به نمایندگی کسی دیگر انجام دادن است.[ در فارسی نیامده است]
اینجا «شعائر اسرائیل» به قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کمک به قوم اسرائیل»
عبارت «به جا آوردن» یعنی «خدمت کردن.» ترجمه جایگزین: «آنها باید به قبیله اسرائیل با خدمت در خیمه، کمک کنند»
«کار در خیمه»
به موسی اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من کاملاً به آنها دادهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید هر غریبی را که نزدیک میآید، بکشید» یا «هر غریبی که نزدیک میآید، باید کشته شود»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر غریبی که نزدیک خیمه میآید»
این صفحه تعمداً خالی است.
«بشنوید» یا «به آنچه که به شما میگویم توجه کنید»
«لاویان را انتخاب کردهام»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه به موسی امر فرمود که تنها نسل مَرد را بشمارد. ترجمه جایگزین: «نسل مذکر را بشمار»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید بر اطاعت از یهوه با هم استفاده شدهاند.
این فهرست نسل لاوی است.
اینجا نویسنده به نحوی از «نزول» سخن میگوید که گویی «در حال آمدن است.» ترجمه جایگزین: «قبایل آمدند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا نویسنده به نحوی از «نزول» سخن میگوید که گویی «درحال آمدن است.» ترجمه جایگزین: «جَرشون آمدند»
«لِبْنی» و «شِمْعی» نام قبایلی هستند، که به نام سرپرست خانواده نامگداری شدهاند. «جَرشونیان» نام افراد نسل جَرشون است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی همه ذکوران از یک ماه و بالاتر را شمرد»
«۷۵۰۰»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی مردانه هستند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«پردههای حیاط»
«یعنی حیاطی که اطراف جایگاه مقدس و مذبح است»
این فهرست قبایل نسل قَهات است.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در کتاب اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی ۸،۶۰۰ مرد را شمرد»
«هشت هزار و ششصد مرد»
«از یک ماه و بزرگتر»
این صفحه تعمداً خالی است.
این آیات به ما اطلاعاتی درباره قبایل از نسل قَهات میدهند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسباب [وسایل] مقدسی که کاهنان برای خدمت استفاده میکنند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این فهرست قبایل نسل مَراری است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی ۶،۲۰۰ مرد را شمرد»
«شش هزار و دویست مرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این تختههایی هستند که با کنار هم گذاشتن قطعات کوچکتر چوب درست شدهاند.
اینها تیغههای کمکی هستند که به ساختار استحکام میدهند.
ستون یک تکه محکم چوبی است که عمودی قرار میگیرد و به عنوان تکیهگاه استفاده میشود.
پایهها، ستونها را در جایش نگه میدارد.
این یعنی هر چیزی که برای متصل کردن پشتبندها، ستونها و پایهها استفاده میشود.
اینجا «آنها» به «ستونها و چوبهها [تیرهها]» اشاره میکند.
همه این موارد برای مستحکم کردن ستونها استفاده میشد.
اینجا « او [ضمیر مالکیت]» به هارون اشاره میکند.
این سمت شرقی خیمه[هیکل] [معبد] است. ترجمه جایگزین: «به سمت شرق، جایی که خورشید طلوع میکند»
کلمه «انجام» اسم معنایی است که میتوان آن را در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انجام دادن وظایف»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید هر غریبی را که نزدیک معبد میشود، بکشید» یا «هر غریبی که نزدیک معبد میآید باید کشته شود»
«۲۲،۰۰۰ مرد» یا «۲۲،۰۰۰ مذکر»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به تمام چهارپایان لاویان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما باید تمام بهایم لاویان را بگیرید»
«همۀ پسران ارشد»
«۲۲۲۷۳ مرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اسم «فدیه» را میتوان در قالب فعل «فدیه شدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «فدیه شدن»
«دویست و هفتاد و سه نخستزاده»
«پسران ارشد اسرائیل»
مثقال واحد وزن معادل حدود ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۵۵ گرم نقره»
این یعنی نخستزادگان مذکر قبایل اسرائيل ۲۷۳ تن از کل مردان لاوی بیشتر بودند.
این یعنی مثقال باید وزنی معادل استاندارد مثقال قدس داشته باشد. ترجمه جایگزین: «شما باید از وزن مثقال در جایگاه مقدس به عنوان وزن استاندارد خود استفاده کنید»
«۲۰ جیره.» جیره واحد وزن معادل حدود ۵۷ کیلوگرم است.
اینجا کلمه «فدیه» به مثقالی که موسی جمع کرده بود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پولی که تو برای رستگاری جمع کردهای»
اسم «فدیه» را میتوان در قالب فعل «فدیه دادن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «راهی دادن»
«یک هزار و سیصد و شصت و پنج مثقال.» یک مثقال ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱۵ کیلوگرم نقره»
این به پولی که موسی جمع کرده بود اشاره میکند.
اینجا «او [ضمیر مالکیت]» به هارون اشاره میکند»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
اینجا «قول خداوند [کلام یهوه]» به یهوه که با موسی صحبت میکرد اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه به او گفته که انجام دهد»
1و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده،گفت:2« حساب بنیقَهات را از میان بنیلاوی برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان بگیر.3از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله، هر كه داخل خدمت شود تا در خیمۀ اجتماع كار كند.4« و خدمت بنیقَهات در خیمۀ اجتماع، كار قدسالاقداس باشد.5« و هنگامی كه اردو كوچ میكند هارون و پسرانش داخل شده، پوشش حجاب را پایین بیاورند، و تابوت شهادت را به آن بپوشانند.6و بر آن پوششِ پوستِ خزِ آبی بگذارند و جامهای كه تمام آن لاجوردی باشد بالای آن پهن نموده، چوبدستهایش را بگذرانند.7« و بر میز نانِ تَقْدِمِه، جامۀ لاجوردیبگسترانند و بر آن، بشقابها و قاشقها و كاسهها و پیالههای ریختنی را بگذارنند و نان دائمی بر آن باشد.8و جامۀ قرمز بر آنها گسترانیده، آن را به پوشش پوست خز بپوشانند و چوبدستهایش را بگذرانند.9« و جامۀ لاجوردی گرفته، شمعدان روشنایی و چراغهایش و گُلگیرهایش و سینیهایش و تمامی ظروف روغنش را كه به آنها خدمتش میكنند بپوشانند،10و آن را و همۀ اسبابش را در پوشش پوست خز گذارده، بر چوبدستی بگذارند.11« و بر مذبح زرین، جامۀ لاجوردی گسترانیده، آن را به پوشش پوست خز بپوشانند، و چوبدستهایش را بگذرانند.12« و تمامی اسباب خدمت را كه به آنها در قدس خدمت میكنند گرفته، آنها را در جامۀ لاجوردی بگذارند، و آنها را به پوشش پوست خز پوشانیده، بر چوبدست بنهند.13« و مذبح را از خاكستر خالی كرده، جامۀ ارغوانی بر آن بگسترانند.14و جمیع اسبابش را كه به آنها خدمت آن را میكنند یعنی مِجْمَرها و چنگالها و خاكاندازها و كاسهها، همۀ اسباب مذبح را بر روی آن بنهند، و بر آن پوشش، پوست خز گسترانیده، چوب دستهایش را بگذرانند.15« و چون هارون و پسرانش در هنگام كوچ كردن اردو، از پوشانیدن قدس و تمامی اسباب قدس فارغ شوند، بعد از آن پسران قَهات برای برداشتن آن بیایند، اما قدس را لمس ننمایند مبادا بمیرند، این چیزها از خیمۀ اجتماع حمل بنیقهات میباشد.16« و ودیعت اَلعازار بن هارون كاهن، روغن بجهت روشنایی و بخور خوشبو و هدیۀ آردیدائمی و روغن مسح و نظارت تمامی مسكن میباشد، با هرآنچه در آن است، خواه از قدس و خواه از اسبابش.»17و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:18« سبط قبایل قَهاتیان را از میان لاویان منقطع مسازید.19بلكه با ایشان چنین رفتار نمایید تا چون به قدسالاقداس نزدیك آیند، زنده بمانند و نمیرند. هارون و پسرانش داخل آن بشوند، و هریك از ایشان را به خدمت و حمل خود بگمارند.20و اما ایشان بجهت دیدن قدس لحظهای هم داخل نشوند، مبادا بمیرند.»21و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:22« حساب بنیجَرشون را نیز برحسب خاندان آبا و قبایل ایشان بگیر.23از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله ایشان را بشمار، هر كه داخل شود تا در خیمۀ اجتماع به شغل بپردازد و خدمت بنماید.24« این است خدمت قبایل بنیجرشون در خدمتگذاری و حمل،25كه تجیرهای مسكن و خیمۀ اجتماع را با پوشش آن و پوشش پوست خز كه بر بالای آن است، و پردۀ دروازۀ خیمۀ اجتماع را بردارند.26و تجیرهای صحن و پردۀ مدخل دروازۀ صحن، كه پیش مسكن و به اطراف مذبح است، و طنابهای آنها و همۀ اسباب خدمت آنها و هرچه به آنها باید كرده شود، ایشان بكنند.27و تمامی خدمت بنیجَرشون در هر حمل و خدمت ایشان، به فرمان هارون و پسران او بشود، و جمیع حملهای ایشان را بر ایشان ودیعت گذارید.28این است خدمت قبایل بنیجَرشون در خیمۀ اجتماع. و نظارت ایشان به دست ایتاماربن هارون كاهن باشد.29« و بنیمَراری را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان بشمار.30از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله هركه به خدمت داخل شود، تا كار خیمۀ اجتماع را بنماید. ایشان را بشمار.31این است ودیعت حمل ایشان، در تمامی خدمت ایشان در خیمۀ اجتماع، تختهای مسكن و پشتبندهایش و ستونهایش و پایههایش32و ستونهای اطراف صحن و پایههای آنها و میخهای آنها و طنابهای آنها با همۀ اسباب آنها، و تمامی خدمت آنها، پس اسباب ودیعت حمل ایشان را به نامها حساب كنید.33این است خدمت قبایل بنیمَراری در تمامی خدمت ایشان در خیمۀ اجتماع، زیردست ایتامار بن هارونِ كاهن.»34و موسی و هارون و سروران جماعت، بنیقهات را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان شمردند.35از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله هركه به خدمت داخل میشد تا در خیمۀ اجتماع مشغول شود.36و شمردهشدگان ایشان برحسب قبایل ایشان، دو هزار و هفتصد و پنجاه نفر بودند.37اینانند شمردهشدگان قبایل قَهاتیان، هركه در خیمۀ اجتماع كار میكرد كه موسی و هارون ایشان را برحسب آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرموده بود، شمردند.38و شمردهشدگان بنیجَرشون برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان،39از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله، هركه به خدمت داخل میشد تا در خیمۀ اجتماع كار كند.40و شمردهشدگان ایشان برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان، دو هزار و ششصد و سی نفر بودند.41اینانندشمردهشدگان قبایل بنیجَرشون، هركه در خیمۀ اجتماع كار میكرد كه موسی و هارون ایشان را برحسب فرمان خداوند شمردند.42و شمردهشدگان قبایل بنیمَراری برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان،43از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله، هركه به خدمت داخل میشد تا در خیمۀ اجتماع كار كند.44و شمردهشدگان ایشان برحسب قبایل ایشان سه هزار و دویست نفر بودند.45اینانند شمردهشدگان قبایل بنیمراری كه موسی و هارون ایشان را برحسب آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرموده بود، شمردند.46جمیع شمردهشدگان لاویان كه موسی و هارون و سروران اسرائیل ایشان را برحسب قبایل و خاندان آبای ایشان شمردند،47از سی ساله و بالاتر تا پنجاه ساله هركه داخل میشد تا كار خدمت و كار حملها را در خیمۀ اجتماع بكند.48شمردهشدگان ایشان هشت هزار و پانصد و هشتاد نفر بودند،49برحسب فرمان خداوند به توسط موسی، هركس موافق خدمتش و حملش شمرده شد. و چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود، او ایشان را شمرد.
موسی دستورات خاصی به هر یک از خانوادههای قبیله لاوی داد. وظیفهای خاص در خیمه به هر خانواده داده شده بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در کتاب اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
«۳۰ تا ۵۰ ساله»
کلمه «جمعیت» به بقیه افرادی که در خیمه اجتماع کار میکنند اشاره دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من به طور مخصوص برای خودم انتخاب کردهام»
اینجا «اردو» به تمام افراد اردوگاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که مردم آماده میشوند»
این به افرادی که به مکانی دیگر منتقل میشوند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به سمت مکانی دیگر حرکت میکند»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
کلمه «آن» به پردهای [پوششی] که قدسالاقداس را از مابقی هیکل جدا میکند، اشاره دارد.
چوبدستها داخل حلقههای اطراف تابوت قرار داده شدند تا آن چوبدستها بتوانند برای حمل تابوت مورد استفاده قرار گیرند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چوبدستها را داخل حلقههای اطراف تابوت قرار دهند»
این نان به حضور یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نانِ حضور یهوه»
اینجا «آن» به جامۀ لاجوردی اشاره میکند.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاسهها و پیالههایی که برای ریختن هدایای نوشیدنی استفاده میکردند»
«همیشه باید نان باشد»
اینجا کلمه «آنها» به «بشقابها، قاشقها، کاسهها و جامها» اشاره میکند (آیه ۷).
«لباس قرمز»
چوبدستها داخل حلقههای اطراف میز قرار داده شدند تا چوبدستها بتوانند برای حمل میز مورد استفاده قرار گیرند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چوبدستها را داخل حلقههای کناره میز قرار دهند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«آنها باید خود را ... با چرمی خوب بپوشانند»
«آنها باید برای حمل این چیزها آنها را بر چهارچوبی قرار دهند»
چوبدستها داخل حلقههای اطراف مذبح قرار داده شدند تا آنها بتوانند برای حمل آن مورد استفاده قرار گیرند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چوبدستها را داخل حلقههای اطراف مذبح قرار دهند»
چوبی به شکل مستطیل که با دسته بلند درست شده و برای حمل وسایل استفاده میشود
کلمه «خدمت» اسم معنا است که میتوان در قالب فعل «خدمت کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که هنگام خدمت به یهوه در مکان مقدس استفاده می شود»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمه «خدمت» اسم معنا است که میتوان در قالب فعل «خدمت کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگام خدمت کردن در مذبح»
چوبدستها داخل حلقههای اطراف مذبح قرار داده شدند تا آنها بتوانند برای حمل میز مورد استفاده قرار گیرند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چوبدستها را داخل حلقههای اطراف مذبح قرار دهند»
اینجا مکان مقدس به تمام وسایلی اشاره میکند که هارون و پسرانش در پارچه و پوست پوشانده بودند و مکان مقدس را با آنها درست میکردند.
اینجا کلمه «اردو» به تمام افراد اردوگاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامیکه مردم به جلو حرکت میکنند»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در کتاب اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
«تجهیزات مقدس»
اینجا کلمه «روشنایی» برای اشاره به «چراغدانها» استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «روغن برای چراغدانها»
اینجا اسم معنای «نظارت» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که نظارت کردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت به مرگ قَهاتیان اشاره میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاری نکنید که باعث شود، من آنها را کاملاً از میان لاویان بردارم»
این عبارت به آنچه که یهوه بعداً میگوید اشاره میکند. موسی با بازداشتن قَهاتیان از رفتن و دیدن مکان مقدس از آنها حفاظت میکند.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
این به نسل قَهات اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب اعداد ۳: ۲۷ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این فقط به مردها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نسل مذکر جَرشون»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در کتاب اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
«۳۰ ساله تا ۵۰ ساله»
کلمه «جمعیت» به بقیه افرادی که در خیمه اجتماع خدمت میکنند، اشاره دارد.
این جمله توصیفی است و درباره آیاتی که در ادامه میآید به ما میگوید.
این به نسل جرشون اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب اعداد ۳: ۲۱ نگاه کنید.
این پوششی بیرونی است که بر بالاس پوشش خیمه اجتماع قرار داده شده است. ترجمه جاگزین: «پوشش پوست چرم خوب که بر بالای آن قرار داده شده است» یا «پوشش بیرونی از پوست چرم درست شده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر آنچه که این چیزها نیاز دارند»
«به نسل جرشون[جرشونیان] بگو که چگونه یهوه را در خیمه اجتماع خدمت کنند»
اینجا کلمه «خدمت» اسم معنا است که میتوان در قالب فعل بیان کرد. کلمه «این» به آنچه که یهوه گفته اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «این است آنچه که قبایل بنیجَرشون در خیمه اجتماع خدمت خواهند کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در کتاب اعداد ۱: ۲ نگاه کنید.
این فقط به مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نسل مذکر مَراری»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در کتاب اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
«فهرست کن»
۳۰ ساله ... ۵۰ ساله»
کلمه «جمعیت» به بقیه افرادی که در خیمه اجتماع خدمت میکنند، اشاره دارد. به نحوه ترجمه این عبارت در کتاب اعداد ۴: ۳ نگاه کنید.
«این» به آنچه که یهوه بعداً میگوید، اشاره میکند.
اینها همۀ بخشهایی از چارچوب خیمه هستند. به نحوه ترجمه این قسمتها در کتاب اعداد ۳: ۳۶-۳۷ نگاه کنید.
اینجا «آنها» به ستونهای حیاط اشاره میکند.
اینها همۀ بخشهایی از چارچوب خیمه هستند. به نحوه ترجمه این قسمتها در کتاب اعداد ۳: ۳۶-۳۷ نگاه کنید.[در ترجمه فارسی متفاوت است، ضمیر (آنها) برای هر سه کلمه آمده است]
«برحسب اسم افراد فهرست کنید، فهرستی که او باید حمل کند»
کلمه «دستور» اسم معنا است که میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایتامار بن هارونِ کاهن به آنها دستور میداد»
به نحوه ترجمه این نام مردانه در کتاب اعداد ۱: ۲ نگاه کنید.
این به مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نسل ذکور قبیله قهات»
این به نسل قهات اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب اعداد ۳: ۲۷ نگاه کنید.
«۳۰ ساله ... ۵۰ ساله»
اینجا کلمه «خواهد شد» به این معنی نیست که افراد خودشان «انتخاب میکنند» که به خدمت داخل شوند، بلکه آنها برای خدمت اختصاص داده شدهاند. ترجمه جایگزین: «هرکسی که برای خدمت اختصاص داده شده است [تعیین شده است]»
کلمه «جمعیت» به بقیه افرادی که در خیمه اجتماع خدمت میکنند، اشاره دارد. به نحوه ترجمه این عبارت در کتاب اعداد ۴: ۳ نگاه کنید.
«دو هزار و هفتصد و پنجاه مرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به مردها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نسل ذکور جَرشون»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی و هارون نسل جَرشون را شمردند»
«از ۳۰ تا ۵۰ ساله»
اینجا کلمه «خواهد شد» به این معنی نیست که افراد خودشان«انتخاب کردند» که به خدمت داخل شوند بلکه آنها برای خدمت اختصاص داده شده بودند [تعیین شده بودند]. ترجمه جایگزین: «هرکه برای خدمت تعیین شده است»
کلمه «جمعیت» به بقیه افرادی که در خیمه اجتماع خدمت میکنند، اشاره دارد. به نحوه ترجمه این عبارت در کتاب اعداد ۴: ۳ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که موسی و هارون برحسب قبایل ایشان شمردند»
«دو هزار و ششصد و سی.» این به ۲،۶۳۰ مرد اشاره میکند.
ضمیر مستتر به موسی و هارون اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی و هارون نسل مَراری را شمردند»
«از ۳۰ تا ۵۰ ساله»
اینجا کلمه «خواهد شد» به این معنی نیست که افراد خوشان «انتخاب کردند» که به خدمت ملحق شوند بلکه یعنی آنها برای خدمت «تخصیص داده شده بودند.»
کلمه «جمعیت» به بقیه افرادی که در خیمه اجتماع خدمت میکنند، اشاره دارد. به نحوه ترجمه این عبارت در کتاب اعداد ۴: ۳ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که موسی و هارون قبایل ایشان را شمردند»
«۳۲۰۰ تن»
ضمیر مستتر به موسی و هارون اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این به مردان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردان از سی تا پنجاه سال»
«از ۳۰ تا ۵۰»
«۸۵۸۰ مرد»
«همانطور که یهوه امر فرمود»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و باهم برای تأکید بر نحوه شمارش تمامی مردان توسط موسی استفاده شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تخصیص برحسب نوع خدمت» یا «برحسب نوع خدمت، او تعیین کرد که هر شخصی چه کاری انجام دهد»
«آنچه که به او سپرده میشود»
اینجا «آنها» و «به ایشان» به موسی و هارون اشاره میکند.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« بنیاسرائیل را امر فرما كه مبروص را و هركه جریان دارد و هركه از مَیتَه نجس شود، از اردو اخراج كنند.3خواه مرد و خواه زن، ایشان را اخراج نمایید؛ بیرون از اردو ایشان را اخراجنمایید، تا اردوی خود را جایی كه من در میان ایشان ساكن هستم، نجس نسازند.»4و بنیاسرائیل چنین كردند، و آن كسان را بیرون از اردو اخراج كردند. چنانكه خداوند به موسی گفته بود، بنیاسرائیل به آن طور عمل نمودند.5و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:6« بنیاسرائیل را بگو: هرگاه مردی یا زنی به هركدام از جمیع گناهان انسان مرتكب شده، به خداوند خیانت ورزد، و آن شخص مجرم شود،7آنگاه گناهی را كه كرده است اعتراف بنماید، و اصل جرم خود را رد نماید، و خمس آن را برآن مزید كرده، به كسی كه بر او جرم نموده است، بدهد.8و اگر آن كس را ولیای نباشد كه دیۀ جرم به او داده شود، آنگاه دیۀ جرمی كه برای خداوند داده میشود، از آن كاهن خواهد بود، علاوه بر قوچ كفاره كه به آن دربارۀ وی كفاره میشود.9و هر هدیۀ افراشتنی از همۀ موقوفات بنیاسرائیل كه نزد كاهن میآورند، از آن او باشد.10و موقوفات هر كس از آن او خواهد بود، و هرچه كه كسی به كاهن بدهد، از آن او باشد.»11و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:12« بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: هرگاه زن كسی از او برگشته، به وی خیانت ورزد،13و مردی دیگر با او همبستر شود، و این از چشمان شوهرش پوشیده و مستور باشد، آن زن نجس میباشد. و اگر بر او شاهدی نباشد و درعین فعل گرفتار نشود،14و روح غیرت بر او بیاید و به زن خود غیور شود، و آن زن نجس شده باشد، یا روح غیرت بر او بیاید و به زن خود غیور شود، و آن زن نجس نشده باشد،15پس آن مرد زن خود را نزد كاهن بیاورد، و بجهت او برای هدیه، یك عشر ایفۀ آرد جوین بیاورد، و روغن بر آن نریزد، و كندر بر آن ننهد، زیرا كه هدیۀ غیرت است و هدیۀ یادگار، كه گناه را بیاد میآورد.16« و كاهن او را نزدیك آورده، به حضور خداوند برپا دارد.17و كاهن آب مقدس در ظرف سفالین بگیرد، و كاهن قدری از غباری كه بر زمین مسكن باشد گرفته، بر آب بپاشد.18و كاهن زن را به حضور خداوند برپا داشته، موی سر او را باز كند و هدیۀ یادگار را كه هدیۀ غیرت باشد بر دست آن زن بگذارد، و آب تلخ لعنت بر دست كاهن باشد.19و كاهن به زن قسم داده، به وی بگوید: اگر كسی با تو همبستر نشده، و اگر بسوی نجاست به كسی غیر از شوهر خود برنگشتهای، پس از این آب تلخ لعنت مبرا شوی.20و لیكن اگر به غیر از شوهر خود برگشته، نجس شدهای، و كسی غیر از شوهرت با تو همبستر شدهاست،21آنگاه كاهن زن را قسم لعنت بدهد و كاهن به زن بگوید: خداوند تو را در میان قومت مورد لعنت و قسم بسازد به اینكه خداوند ران تو را ساقط و شكم تو را مُنْتَفَخ گرداند.22و این آب لعنت در احشای تو داخل شده، شكم تو را منتفخ و ران تو را ساقط بسازد. و آن زن بگوید: آمین آمین.23« و كاهن این لعنتها را در طوماری بنویسد، و آنها را در آب تلخ محو كند.24و آن آب لعنتتلخ را به زن بنوشاند، و آن آب لعنت در او داخل شده، تلخ خواهد شد.25و كاهن هدیۀ غیرت را از دست زن گرفته، آن هدیه را به حضور خداوند بجنباند، و آن را نزد مذبح بیاورد.26و كاهن مشتی از هدیه برای یادگاری آن گرفته، آن را بر مذبح بسوزاند و بعد از آن، آن آب را به زن بنوشاند.27و چون آب را به او نوشانید، اگر نجس شده و به شوهر خود خیانت ورزیده باشد، آن آب لعنت داخل او شده، تلخ خواهد شد، و شكم او مُنْتَفَخ و ران او ساقط خواهد گردید، و آن زن در میان قوم خود مورد لعنت خواهدبود.28و اگر آن زن نجس نشده، طاهر باشد، آنگاه مبرا شده، اولاد خواهد زایید.29« این است قانون غیرت، هنگامی كه زن از شوهر خود برگشته، نجس شده باشد.30یا هنگامی كه روح غیرت بر مرد بیاید، و بر زنش غیور شود، آنگاه زن را به حضور خداوند برپا بدارد، و كاهن تمامی این قانون را دربارۀ او اجرا دارد.31پس آن مرد از گناه مبرا شود، و زن گناه خود را متحمل خواهد بود.»
تمام اردوگاه اسرائیل مکانی «پاک [عاری از گناه]» بود. این یعنی کسانی که نمیتوانستند مورد قبول خدا باشند، اجازه ورود به اردوگاه را نداشتند.
در این باب چندین قانون مربوط به انتقام وجود دارد. این قوانین به معنی مشخص کردن روشهایی بود که افرادی که مرتکب اشتباه شده بودند [افراد خاطی] میتوانستند جبران کنند. این قوانین به این منظور در نظر گرفته شده تا انتقام گرفتن اشتباهات از روی خشم را برای افراد دشوار سازند.
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
این به جذام اشاره میکند، بیماریای که بر پوست اثر میگذارد و به سادگی به مردم منتقل میشود.
این به برش بازی که مایعات از آن ترشح میکند، اشاره دارد.
اگر شخصی بدن مُردهای را لمس کند، نجس محسوب میشود. اینجا به نحوی از شخصی که برای اهداف خدا مورد قبول نیست سخن گفته شده که گویی آن شخص از نظر فیزیکی ناپاک است.
اینجا «شما»[ مستتر فاعلی] ضمیر جمع است و به قوم اسرائیل اشاره میکند.
یعنی آنها افراد ناپاک را دور کردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل آنانی را که ناپاک بودند به بیرون از اردوگاه فرستادند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«هر گناهی که مردم معمولاً به ضد یکدیگر مرتکب میشوند»
اگر کسی به ضد شخص دیگری گناه ورزد، یعنی آنها به ضد یهوه نیز گناه ورزیدهاند و یهوه این شخص را به عنوان شخصی خیانتکار نسبت به او درنظر میگیرد. ترجمه جایگزین: «آنها نیز نسبت به من خطا کردهاند»
اینجا «جرم» شخص به عنوان «گناه» او اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «مبلغ پولی مناسب برای خطایی که شخص انجام داده، درنظر گرفته شده است»
این یعنی بیشتر از یک پنجم مبلغی را که شخص بدهکار است، باید پرداخت کند.
این یک قسمت از پنج بخش برابر است.
معمولاً شخص خاطی جریمهای پرداخت میکند، اما اگر شخص مُرده است، جریمه به خویشان نزدیک مربوط میشود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما اگر شخص خاطی مُرده است و خویشاوند نزدیکی ندارد که جریمه را پرداخت نماید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شخص گناهکاری که مرتکب خطا شده است»
اگر شخصی به جهت خطایش، به کاهن جریمه پرداخت کند درست مثل این است که گویی شخص به یهوه جریمه را میپردازد.
کفاره برای گناه شخص است. اینجا یهوه به گناه شخص به عنوان کسی که مرتکب آن شده است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای گناهان خود کفاره میدهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را که قوم اسرائیل کنار میگذارند ونزد کاهن میآورند»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و و شاید به این منظور ترکیب شدهاند تا نشان دهند هدایای شخص به کاهنی تعلق دارد که به او داده شده است.
کلمات «فرض کنید که همسر مرد از او برگردد» توصیفی طولانی از شرایط فرضی را آغاز میکند، آنچه که اتفاق نیافتاده ولی ممکن است اتفاق بیافتد. یهوه به موسی میگوید که اگر این اتفاق بیافتد، چه کار میکند.
یعنی زن از همسرش دور شده و نسبت به او خیانت ورزد. ترجمه جایگزین: «همسر مرد خیانت کند»
این یعنی زن نسبت به شوهرش بی وفا است و به ضد او با خوابیدن با مرد دیگری گناه میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با خوابیدن با مرد دیگری به ضد شوهرش گناه ورزد»
موسی به توصیف موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان ادامه میدهد، او در اعداد ۵: ۱۲ شروع به تعریف میکند.
این حسن تعبیر است. ترجمه جایگزین: «اگر مردی رابطه جنسی با او داشته باشد»
زنی که میرود و نسبت به شوهرش گناه میورزد (اعداد ۵: ۱۲)
این به عمل زنا اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در حین عمل زنا» یا «در حال خوابیدن با او»
این دو عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همسرش خودش را نجس کرده است ... همسرش خودش را نجس نکرده است»
اینجا کلمه «روح» به نگرش و احساسات شخص اشاره میکند. به نحوی از «غیرت» او سخن گفته شده که گویی شخصی است که با او صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «شوهر غیرت ورزید و بدگمان شد»
اینجا کلمه «روح» به نگرش و احساسات شخص اشاره میکند. انگاره روحی «که بر او میآید» یعنی احساس غیرت در او شروع میشود. ترجمه جایگزین: «مردی که بدون دلیل احساس حسادت دارد»
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
این یک قسمت از ده قسمت برابر است.
این را میتوان با اندازهگیریهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «یک عشرِ ایفه (که در حدود ۲ لیتر است)» یا «۲ لیتر»
«هدیهای برای غیرت»
«یادآوری» امری است که شواهدی را نشان میدهد که اتفاق افتاده و باید در آن مورد عدالت بر قرار شود. در چنین مواردی، او پیشنهاد میکند که مشخص کنند آیا همسرش زناکار است یا نه.
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
«در حضور یهوه.» کاهن او را نزدیک مذبح خواهد آورد. ترجمه جایگزین: «او را نزدیک مذبح بیاور و در حضور یهوه قرار بده»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
«در حضور یهوه»
به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۵: ۱۵ نگاه کنید.
این حسن تعبیر است. ترجمه جایگزین: «هیچ مرد دیگری با تو رابطه جنسی نداشته است»
«برگشتن» اصطلاحی به معنی «خیانتکار بودن» است. ترجمه جایگزین: «اگر تو به شوهرت خیانت نکردهای»
«مرتکب ناپاکی شدن.» این عبارت به ارتکاب زنا اشاره میکند.
عبارت «مبرا شدن» از چیزی، به معنی آسیب نخوردن از آن است. ترجمه جایگزین: «این آب تلخ هرچند که میتواند به تو صدمه بزند اما به تو آسیبی نخواهد زد»
اینجا آب تلخ به عنوان چیزی که لعنت میآورد، توصیف شده است. این یعنی وقتی که زن آب را مینوشد اگر گناهکار باشد، باعث میشود که نتواند بچهای به دنیا بیاورد. ترجمه جایگزین: «این آب تلخ میتواند برای تو لعنت بیاورد»
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
«برگشتن» اصطلاحی به معنی «خیانتکار بودن» است. ترجمه جایگزین: «به شوهرت خیانت کردهای»[ در زبان اصلی از اصلاح گمراه شدن استفاده نموده است]
عبارت «لعنت آوردن» اصطلاحی است که یعنی لعنت بر او میآید. ترجمه جایگزین: «باعث میشود که لعنت بر او بیاید»
اینجا نویسنده درباره زنی صحبت میکند که لعنت یهوه بر او قرار میگیرد، که باعث میشود افراد دیگر او را لعنت کنند. اینجا به نحوی سخن گفته شده که گویی زن خودش لعنت میشود. ترجمه جایگزین: «چون یهوه تو را لعنت میکند، افراد دیگر نیز تو را لعنت خواهند کرد، و یهوه به مردم نشان خواهد داد که تو حقیقتاً لعنت شدهای»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که او را به عنوان لعنت به قوم خود نشان خواهد داد»[ در فارسی نیامده است]
معانی محتمل ۱) زنی که قادر نخواهد بود فرزندی به دنیا بیاورد یا ۲) بارداری زن زودتر از موعد به پایان خواهد رسید و بچه خواهد مَرد.
اینجا کلمه «ران» روشی مؤدبانه برای اشاره به رحمِ زن و اعضای تناسلی او میباشد. ترجمه جایگزین: «رحِم تو بیفایده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
این یعنی جوهر را از روی طومار پاک کردن.[ در فارسی بخش نخست، حذف به قرینه شده است]
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لعنتی که او نوشته است»[ در فارسی حذف به قرینه شده]
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
آیه ۲۴ به طور کلی بیان میکند که کاهن میبایست چه کاری انجام دهد و انتظار میرود وقتی زنی آب را مینوشد چه اتفاقی بیافتد. آیه ۲۵ و ۲۶ به ذکر جزئیات چگونگی انجام این کار توسط کاهن میپردازد. کاهن آب را به زن میدهد و او فقط یک بار آن را مینوشد.
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند، ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
«هدیهای برای غیرت.» به نحوه ترجمه آن در کتاب اعداد ۵: ۱۵ نگاه کنید.
مشتی دانه تقدیمی نشاندهنده کل دانه اهدایی است. این یعنی کل هدیه به یهوه تعلق دارد.
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر او خودش را با ارتکاب جرم نجس کرده باشد»
اینجا «گناه» به طور خاص به ارتکاب زنا اشاره میکند. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مرتکب زنا شود»[ در فارسی نیامده است]
معانی محتمل ۱) زنی که قادر نخواهد بود فرزندی به دنیا بیاورد یا ۲) بارداری زن زودتر از موعد به پایان خواهد رسید و بچه خواهد مَرد. اینجا کلمه «ران» روشی مؤدبانه برای اشاره به رحمِ زن و اعضای تناسلی او میباشد.
به نحوه ترجمه این مفاهیم در اعداد ۵: ۲۱ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم او، او را لعنت خواهند کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خودش را نجس نکرده باشد»
اینجا از «طاهر بودن» به عنوان «تمیز بودن» سخن گفته شده است.
معانی محتمل ۱) «بنابراین او لعنت نخواهد شد» یا ۲) «پس او از گناه آزاد خواهد بود.»
«حامله شده»
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند، ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
«قانون مقابله با حسادت»
کلمه «برگشته» اصطلاحی به معنی «خیانت کردن» است. ترجمه جایگزین: «کسی که به شوهرش خیانت میکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خودش را نجس کند»
این عبارت به نگرش و احساس غیرت شخص اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۵: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «کسیکه غیور است»
این اصطلاح است و به این معناست که او نسبت به همسرش که با خوابیدن با مرد دیگری به او خیانت کرده، بدگمان شده است. ترجمه جایگزین: «مشکوک است که همسرش به او خیانت کرده باشد» یا «و مشکوک است که همسرش با مرد دیگری خوابیده است»
«درحضور یهوه»
موسی به توصیف آنچه که مردم در موقعیتی مبتنی بر حدس و گمان انجام میدهند، ادامه میدهد، او هر اتفاقی که در اعداد ۵: ۱۲ رخ داده را شرح میدهد.
«برای این که همسرش را نزد کاهن برده، مرتکب کار اشتباهی نشده است»
«باید تحمل کند»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون مرد یا زن نذر خاص، یعنی نذر نذیره بكند، و خود را برای خداوند تخصیص نماید،3آنگاه از شراب و مسكرات بپرهیزد و سركۀ شراب و سركۀ مسكرات را ننوشد، و هیچ عصیر انگور ننوشد، و انگور تازه یا خشك نخورد.4و تمام ایام تخصیصش از هر چیزی كه از تاك انگورساخته شود، از هسته تا پوست نخورد.5« و تمام ایام نذر تخصیص او، اُستُره بر سر او نیاید، و تا انقضای روزهایی كه خود را برای خداوند تخصیص نموده است، مقدس شده، گیسهای موی سر خود را بلند دارد.6« و تمام روزهایی كه خود را برای خداوند تخصیص نموده است، نزدیك بدن میت نیاید.7برای پدر و مادر و برادر و خواهر خود، هنگامی كه بمیرند خویشتن را نجس نسازد، زیرا كه تخصیص خدایش بر سر وی میباشد.8تمامی روزهای تخصیصش برای خداوند مقدس خواهد بود.9« و اگر كسی دفعتاً ناگهان نزد او بمیرد، پس سر خود را در روز طهارت خویش بتراشد، یعنی در روز هفتم آن را بتراشد.10و در روز هشتم دو فاخته یا دو جوجۀ كبوتر نزد كاهن به در خیمۀ اجتماع بیاورد.11و كاهن یكی را برای قربانی گناه و دیگری را برای قربانی سوختنی گذرانیده، برای وی كفاره نماید، از آنچه به سبب میت، گناه كرده است؛ و سر او را در آن روز تقدیس نمایـد.12و روزهای تخصیص خود را برای خداوند (از نو) تخصیص نماید، و برۀ نرینۀ یك ساله برای قربانی جرم بیاورد. لیكن روزهای اول ساقط خواهد بود، چونكه تخصیصش نجس شده است.13« این است قانون نذیره، چون روزهای تخصیص او تمام شود، آنگاه او را نزد دروازه خیمۀ اجتماع بیاورند.14و قربانی خود را برای خداوند بگذراند، یعنی یك برۀ نرینۀ یك سالۀ بیعیب بجهت قربانی سوختنی، و یك برۀ ماده یك سالۀ بیعیب، بجهت قربانی گناه، و یك قوچبیعیب بجهت ذبیحۀ سلامتی.15و یك سبد نان فطیر یعنی گِردههای آرد نرم سرشتهشدۀ با روغن، و قرصهای فطیر مسح شده با روغن، و هدیۀ آردی آنها و هدیۀ ریختنی آنها.16« و كاهن آنها را به حضور خداوند نزدیك آورده، قربانی گناه و قربانی سوختنی او را بگذراند.17و قوچ را با سبد نان فطیر بجهت ذبیحۀ سلامتی برای خداوند بگذراند، و كاهن هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی او را بگذراند.18« و آن نذیره سر تخصیص خود را نزد در خیمۀ اجتماع بتراشد، و موی سر تخصیص خود را گرفته، آن را بر آتشی كه زیر ذبیحۀ سلامتی است بگذراند.19« و كاهن سرْدست بریان شدۀ قوچ را با یك گِرده فطیر از سبد و یك قرص فطیر گرفته، آن را بر دست نذیره، بعد از تراشیدن سر تخصیصش بگذارد.20و كاهن آنها را بجهت هدیۀ جنبانیدنی به حضور خداوند بجنباند، این با سینۀ جنبانیدنی و ران افراشتنی برای كاهن، مقدس است. و بعد از آن نذیره شراب بنوشد.21« این است قانون نذیرهای كه نذر بكند و قانون قربانی كه بجهت تخصیص خود برای خداوند باید بگذراند، علاوه بر آنچه دستش به آن میرسد موافق نذری كه كرده باشد، همچنین برحسب قانون تخصیص خود، باید بكند.»22و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:23« هارون و پسرانش را خطاب كرده، بگو: به اینطور بنیاسرائیل را بركت دهید و به ایشانبگویید:24« یهوه تو را بركت دهد و تو را محافظت نماید.25یهوه روی خود را بر تو تابان سازد و بر تو رحمت كند.26یهوه روی خود را بر تو برافرازد و تو را سلامتی بخشد.27و نام مرا بر بنیاسرائیل بگذارند، و من ایشان را بركت خواهم داد.»
نذر نذیره تعهد خاصی بین انسان و یهوه بود. این باب احکامی به قوم میدهد تا خود را همچون نذیره وقف خدا کنند.
and )
این صفحه تعمداْ خالی است.
«تخصیص کردن خود به کسی» به معنی «خود را وقف کسی کردن است.»
این اصطلاح یعنی او نباید آنها را بخورد و بیاشامد. ترجمه جایگزین: «او نباید بخورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سرکهای که مردم از شراب درست میکنند»
نوشیدنیای که وقتی شراب و سایر نوشیدنیهای قوی در زمان طولانی تخمیر و ترش میشود، تولید میگردد.
اطلاعات برداشت شده از مضمون را میتوانید به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یا سرکهای که مردم از نوشیدنی قوی درست میکنند»
انگورهای خشک شده
«تخصیص کردن خود به کسی» به معنی «وقف کردن خود به کسی است.» ترجمه جایگزین: «او خود را وقف میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خود را به من وقف میکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر چیزی که مردم از انگور درست کنند»
این دو حد غایی به منظور تاکید بر اینکه تمام انگور خورده نمیشود به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «از هر قسمتی از انگور»
این اصطلاح است. اینجا «تخصیص» یعنی «وقفشدگی.» ترجمه جایگزین: «نذر وقفشدگی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی از تیغ برای سرش استفاده نکند»
کلمه «تخصیص» اسم معنا است که میتوان در قالب فعل بیان کرد. اینجا «تخصیص» اصطلاحی است به معنی «وقفشدگی.» ترجمه جایگزین: «روزهایی که او خود را به یهوه تخصیص کرده است» یا «روزهایی که او خود را وقف یهوه کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «[نذر خود را برای یهوه] به انجام رساند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « که او باید خود را به حضور یهوه تخصیص کند»
این اصطلاحی برای وقفشدگی است. ترجمه جایگزین: «وقف میکند»
این اصطلاحی برای وقفشدگی است. ترجمه جایگزین: «وقف میکند»
اینجا به نحوی از شخصی که مورد قبول اهداف خدا نیست سخن گفته شده که گویی شخص به طور فیزیکی ناپاک است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خودش را تخصیص کرده است»
این اصطلاحی برای وقفشدگی است. ترجمه جایگزین: «وقفشدگی»
اسم معنای «تخصیص» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خود را تخصیص کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خود را برای یهوه تخصیص کرده است» یا «برای یهوه جدا کرد»
اینجا «سر» به موی نذیره اشاره میکند، که سمبل [نماد] نذر او است. ترجمه جایگزین: «موهای بلند خود را که نشان میدهد شخص خود را به خدا تخصیص کرده است، بیحرمت کند [بتراشد]» یا «او بیحرمت شد»
«روز ۷»
«روز ۸»
این صفحه تعمداً خالی است.
«در طول زمانی که او دوباره تخصیص شده است»
شخص برهای برای کاهن بیاورد که بتوان آن را قربانی کرد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید یک برۀ نر یک ساله به عنوان قربانی جرم برای کاهن بیاورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او نباید روزهایی را که قبل از شکستن نذر نگه داشته به حساب آورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خود را نجس میکند» یا «او خود را غیرقابل قبول کرده است»
اینجا «تخصیص» یعنی «وقفشدگی.» همچنین، این اسم معنا را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقف او» یا «او خود را وقف کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی باید او را بیاورد» یا «او باید برود» در فارسی انجام شده است
او باید هدیه خود را به حضور کاهن بیاورد تا برای یهوه قربانی شود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید هدیۀ خود را با دادن آن به کاهن برای قربانی شدن به یهوه تقدیم کند» یا «او باید با آوردن هدیه خود به حضور کاهن که آن را قربانی میکند به یهوه تقدیم کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نانی که او بدون خمیر مایه درست میکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط میکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نانهای فطیر بدون خمیر مایه که آن را به روغن آغشته میکند»
تکههای کوچک نان صاف
کلمه «آنها» به سایر هدایایی که نذیره گفته بود بیاورند اشاره میکند. اغلب هدایای آردی و هدایای ریختنی نیاز بود که با انواع دیگر قربانیها همراه باشد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همراه هدایای دیگر هدایایی از محصولات [غلات] و هدایای ریختنی [نوشیدنی]»
«او» به کاهن و «به او» به شخصی که نذر میکند اشاره دارد.
«به عنوان هدیۀ سلامتی»
اطلاعات برداشت شده از مضمون را میتوانید به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کاهن باید هدیۀ ریختنی را نیز به حضور یهوه حاضر کند»
اینجا «تخصیص» یعنی «وقفشدگی.» همچنین، این اسم معنا را میتوان در قالب فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «وقف خود را نشان دهد» یا «نشان ددهد که چگونه خود را تخصیص داده» در فارسی مفهوم نشان دادن نیامده است
این یعنی که او سرْدست قوچ را بریان کرده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سرْدست قوچ که او بریان کرد»
اینجا «تخصیص» یعنی «وقفشدگی.» همچنین، این اسم معنا را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمایان کردن تخصیص» یا «نشان دهد که او خود را به یهوه وقف کرده است»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
بعد از دادن اقلام به نذیره، کاهن آنها را برمیگرداند تا به یهوه تقدیم کند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس کاهن باید آنها را بردارد و تکان دهد»
«همچنین»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کاهن میجنباند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که او تقدیم میکند»
اینجا «تخصیص» یعنی «وقفشدگی.» همچنین، این اسم معنا را میتوان در قالب فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «وقف او» یا «برای وقف کردن خود به یهوه»
این به تصمیم نذیره برای دادن هدیهای فراتر از آنچه که او دستور داده بود تا بدهند، اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او تصمیم گرفت تا هدایای اضافی بدهد»
«او باید نذری را که کرده است، ادا کند»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید بر اطاعت از تعهدات نذرش، ترکیب شدهاند.[ در فارسی متفاوت است و این مفهوم در آن دیده نمیشود]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وعدهای که قانون برای نذیره مشخص کرده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
ضمیر «شما» جمع است.
اینجا ضمیر «تو» مفرد است.
این اصطلاح است. اینجا «محافظت کردن» یعنی «حفظ کردن.»
این اصطلاح است که به معنی نیت خوبی نسبت به کسی داشتن میباشد. این را میتوان با استفاده از فعل لبخند زدن نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به تو لبخند میزند» یا «با مهربانی به تو نگاه میکند»
اینجا ضمیر «تو» مفرد است.
اینجا عبارت «روی خود را برافرازد» یعنی نوعی نگرش را نسبت به شخص نشان دهد. ترجمه جایگزین: «توجه به تو نشان دهد»
اینجا ضمیر «تو» مفرد است.
یهوه در این قسمت با استفاده از عبارت «نام خود» در مورد متعلق به خود خواندن قوم اسرائيل سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «آنها باید به قوم اسرائیل بگویند که به من تعلق دارند»
1و در روزی كه موسی از برپا داشتن مسكن فارغ شده و آن را مسح نموده و تقدیس كرده و تمامی اسبابش را و مذبح را با تمامی اسبابش مسح كرده و تقدیس نموده بود،2سروران اسرائیل و رؤسای خاندان آبای ایشان هدیه گذرانیدند. و اینها رؤسای اسباط بودند كه بر شمردهشدگان گماشته شدند.3پس ایشان بجهت هدیۀ خود، به حضور خداوند شش ارابۀ سرپوشیده و دوازده گاو آوردند، یعنی یك ارابه برای دو سرور، و برای هر نفری یك گاو، و آنها را پیش روی مسكن آوردند.4و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:5« اینها را از ایشان بگیر تا برای بجا آوردن خدمت خیمۀ اجتماع به كار آید، و به لاویان به هر كس به اندازۀ خدمتش تسلیم نما.»6پس موسی ارابهها و گاوها را گرفته، آنها را به لاویان تسلیم نمود.7دو ارابه و چهار گاو به بنیجَرشون، به اندازۀ خدمت ایشان تسلیم نمود.8و چهار ارابه و هشت گاو به بنیمَراری، به اندازۀ خدمت ایشان، به دست ایتامار بن هارون كاهن تسلیم نمود.9اما به بنیقَهات هیچ نداد، زیرا خدمت قدس متعلق به ایشان بود و آن را بر دوش خود برمیداشتند.10و سروران بجهت تبرك مذبح، در روز مسح كردن آن، هدیه گذرانیدند. و سروران هدیۀ خود را پیش مذبح آوردند.11و خداوند به موسی گفت كه هر سرور در روز نوبۀ خود هدیۀ خویش را بجهت تبرك مذبح بگذراند.12و در روز اول، نَحشون بن عَمّیناداب از سبط یهودا هدیۀ خود را گذرانید.13و هدیۀ او یك طَبَقِ نقره بود كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره، هفتاد مثقال به مثقال قدس كه هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط شده با روغن بود بجهت هدیۀ آردی.14و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.15و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.16و یك بز نر بجهت قربانی گناه.17و بجهت ذبیحه سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله، این بود هدیۀ نَحشون بن عَمّیناداب.18و در روز دوم، نتنائیل بن صوغر، سَروَرِ یسّاكار هدیه گذرانید.19و هدیهای كه او گذرانید یك طبق نقره بود كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.20و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.21و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله، بجهت قربانی سوختنی.22و یك بز نر بجهت قربانی گناه.23و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله، این بود هدیۀ نَتَنائیل بن صوغر.24و در روز سوم، اَلیآب بن حیلون سرور بنیزبولون،25هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرممخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.26و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور،27و یك گاو جوان و یك قوچ و برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.28و یك بز نر بجهت قربانی گناه.29و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیآب بن حیلون.30و در روز چهارم، اَلیصور بن شَدَیئور سرور بنیرؤبین.31هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.32و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.33و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.34و یك بز نر بجهت قربانی گناه.35و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیصوربن شَدَیئور.36و در روز پنجم، شَلومیئیل بن صوریشدّای سرور بنیشمعون.37هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیه آردی.38و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.39و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.40و یك بز نر بجهت قربانی گناه.41و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ شَلومیئیل بن صوریشَدّای.42و در روز ششم، اَلیاساف بن دَعوئیل سرور بنیجاد.43هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال،موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.44و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.45و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.46و یك بز نر بجهت قربانی گناه.47و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیاساف بن دَعوئیل.48و در روز هفتم، اَلیشَمَع بن عَمّیهود سرور بنیافرایم.49هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.50و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.51و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.52و یك بز نر بجهت قربانی گناه.53و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَلیشَمَع بن عَمّیهود.54و در روز هشتم، جَمْلیئیل بن فَدَهْصور سرور بنیمَنَسّی.55هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال، موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.56و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.57و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.58و یك بز نر بجهت قربانی گناه.59و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ جملیئیل بن فَدَهصور.60و در روز نهم، اَبیدان بن جِدعونی سرور بنیبنیامین.61هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنشصد و سی مثقال بود و یك لگن نقره هفتاد مثقال موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن، بجهت هدیۀ آردی.62و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.63و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.64و یك بز نر به جهت قربانی گناه65و به جهت ذبیحۀ سلامتی دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَبیدان بن جِدعونی.66و در روز دهم، اَخیعَزَربن عَمّیشدّای سرور بنیدان.67هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره، هفتاد مثقال موافق مثقال قدس، هر دوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.68و یك قاشق طلا، ده مثقال پر از بخور.69و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.70و یك بز نر بجهت قربانی گناه.71و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ اَخیعَزَر بن عَمّیشدای.72و در روز یازدهم، فَجْعیئیل بن عُكران سرور بنیاشیر.73هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره، هفتاد مثقال موافق مثقال قدس؛ هردوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.74و یك قاشق طلا ده مثقال پر از بخور.75و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.76و یك بز نر بجهت قربانی گناه.77و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بود هدیۀ فَجْعیئیل بن عُكران.78و در روز دوازدهم، اَخیرَع بن عینان، سَروَربنینفتالی.79هدیۀ او یك طبق نقره كه وزنش صد و سی مثقال بود، و یك لگن نقره هفتاد مثقال موافق مثقال قدس، هردوی آنها پر از آرد نرم مخلوط با روغن بجهت هدیۀ آردی.80و یك قاشق طلا، ده مثقال پر از بخور.81و یك گاو جوان و یك قوچ و یك برۀ نرینۀ یك ساله بجهت قربانی سوختنی.82و یك بز نر بجهت قربانی گناه.83و بجهت ذبیحۀ سلامتی، دو گاو و پنج قوچ و پنج بز نر و پنج برۀ نرینۀ یك ساله. این بـود هدیـۀ اَخیرَع بن عینان.84این بود تبرك مذبح در روزی كه مسح شدهبود، از جانب سروران اسرائیل دوازده طبق نقره و دوازده لگن نقره و دوازده قاشق طلا.85هر طبق نقره صد و سی مثقال و هر لگن هفتاد، كه تمامی نقرۀ ظروف، دوهزار و چهارصد مثقال موافق مثقال قدس بود.86و دوازده قاشق طلا پُر از بخور هر كدام ده مثقال موافق مثقال قدس، كه تمامی طلای قاشقها صد و بیست مثقال بود.87تمامی گاوان بجهت قربانی سوختنی، دوازده گاو و دوازده قوچ و دوازده برۀ نرینۀ یك ساله. با هدیۀ آردی آنها و دوازده بزِ نر بجهت قربانی گناه.88و تمامی گاوان بجهت ذبیحۀ سلامتی، بیست و چهار گاو و شصت قوچ و شصت بز نر و شصت بره نرینۀ یك ساله. این بود تبرك مذبح بعد از آنكه مسح شده بود.89و چون موسی به خیمۀ اجتماع داخل شد تا با وی سخن گوید، آنگاه قول را میشنید كه از بالای كرسی رحمت كه بر تابوت شهادت بود، از میان دو كروبی به وی سخن میگفت، پس با او تكلم مینمود.
وقتی خیمه تکمیل شد، آنها مذبح را تخصیص کردند. هر قبیله هدیهای برای وقف به مذبح آوردند.
and )
«موسی خیمه را برپا کرد»
این دو عبارت یک قوم را به دو روش متفاوت توصیف میکنند. ترجمه جایگزین: «سروران اسرائیل که سران خاندان آبای ایشان هستند»
اینجا رهبران خانواده به عنوان «سران» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «سران خانواده اجدادی ایشان»
اسم معنای «شمردهشدگان» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به هارون و موسی کمک کرد تا مردان را بشمارند»
این یعنی آنها هدایای خود را به یهوه دادند و آنها را به خیمه آوردند. شما میتوانید با ترکیب این عبارت وضوح بیشتری به جمله بدهید. ترجمه جایگزین: «آنها هدایای خود را به حضور یهوه آوردند و آنها را پیش روی خیمه به او تقدیم کردند»
«۶ ارابۀ سرپوشیده و ۱۲ گاو»
این صفحه تعمداً خالی است.
«به هر شخص به اندازۀ کار خود که به آن نیاز دارد»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
«زیرا آن چیزی بود که آنها برای انجام خدمت خود، نیاز داشتند»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
«تحت نظارت ایتامار بن هارون کاهن» یا «ایتامار، پسر هارون کاهن بر خدمت ایشان نظارت میکرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۲ نگاه کنید.
کلمه «او» به موسی اشاره میکند.
«زیرا این چیزی بود که آنها برای انجام خدمت خود به آن نیاز داشتند»
این به ارابهها و گاوها اشاره میکند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
«کار آنها بود»
معنی ضمنی آنچه که به یهوه تعلق دارد را میتوانید به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه که یهوه به خیمه اختصاص داده است»
«هدایا را تقدیم نمودند»
«هر روز، یک رهبر باید قربانی خود را تقدیم کند»
«روز ۱» یا «روز شماره ۱»
اینها نامهای مردانه هستند. به نحوه ترجمه این اسامی در اعداد ۱: ۷ نگاه کنید.
«وزن صد و سی مثقال[ شِکِل].» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «وزنی درحدود یک و نیم کیلوگرم» یا «وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال.[ شِکِل]» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت د کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [ شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی بود که مردم مجبور بودند از خیمۀ مقدس استفاده کنند. اگر شما وزنها را به اندازههای امروزی تبدیل میکنید، اینجا روشی دیگر برای ترجمه این عبارت وجود دارد. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که او با روغن مخلوط کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان به مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هرکدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که نَحشون پسر عَمّیناداب تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۷ نگاه کنید.
«روز ۲» یا «روز شماره ۲»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۸ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی در حدود یک و نیم کیلو گرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و چهارصد و سی گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال[شِکِل].» در صورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره نزدیک وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس بودند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که او با روغن مخلوط کرده است»
در صورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلو گرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هرکدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که نَتَنائیل پسر صوغر تقدیم نمود»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۸ نگاه کنید.
«روز ۳» یا «روز شماره ۳»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۹ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را به مقیاسهای امروزی میتوان نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره به وزن نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال.» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین:«یک لگن نقره به وزن نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] جود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس هستند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان به مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلو گرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که اَلیاب پسر حیلون به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۹ نگاه کنید.
«روز ۴» یا «روز شماره ۴»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۵ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال[شِکِل].» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] وجود داشت. این موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس هستند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوت کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که اَلیصور پسر شَدَیئور به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۵ نگاه کنید.
«روز ۵» یا «روز شماره ۵»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۶ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاس امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال.[شِکِل]» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاس امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [سکه] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس هستند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که شَلومیئیل بن صوریشَدّای به عنوان هدیه تقدیم کرد.» «شَلومیئیل» و «صوریشَدّای» اسامی مردانه هستند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۶ نگاه کنید.
«روز ۶» یا «روز شماره ۶»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۴ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال[شِکِل].» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس هستند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن درست کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که اَلیاساف پسر دَعوئیل به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۴ نگاه کنید.
«روز ۷» یا «روز شماره ۷»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۰ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال شِکِل.» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال[شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس هستند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداْ خالی است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
که هر کدام یک ساله بودند
«این بود آنچه که اَلیشَمَع پسر عَمّیهود به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۰ نگاه کنید.
«روز ۸» یا «روز شماره ۸»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۰ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال[شِکِل]» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروز نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال[شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده در خیمه جایگاه مقدس هستند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد خوبی که با روغن مخلوط کرده است.
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که جملیئیل پسر فَدَهصور به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۰ نگاه کنید.
«روز ۹» یا «روز شماره ۹»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۱ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال.[شِکِل]» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس هستند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که اَبیدان پسر جِدعونی به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۱ نگاه کنید.
«روز ۱۰» یا «روز شماره ۱۰»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۲ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال[شِکِل].» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال[شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس بودند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد خوب که با روغن مخلوط کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که اَخیعَزَر پسر عَمّیشدای به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۲ نگاه کنید.
«روز ۱۱» یا «روز شماره ۱۱»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۳ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال[شِکِل].» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس بودند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کرده است»
درصورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که فَجْعیئیل پسر عُكران به عنوان هدیه تقدیم کرد» «فَجْعیئیل» و «عُكران» نامهایی مردانه بودند. به نحوه ترجمه این اسمها در اعداد ۱: ۱۳ نگاه کنید.
«روز ۱۲» یا «روز شماره ۱۲»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۵ نگاه کنید.
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «یک طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«یک لگن نقره به وزن ۷۰ مثقال[شِکِل].» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک لگن نقره با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «یک لگن نقره به وزن ۷۷۰ گرم»
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی بود که مردم مجبور به استفاده خیمه مقدس بودند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کرده است»
در صورت نیاز، این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۱: ۱۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یک ظرف طلا به وزن یک دهم کیلوگرم» یا «یک ظرف طلا به وزن ۱۱۰ گرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«که هر کدام یک ساله بودند»
«این بود آنچه که اَخیرَع پسر عینان به عنوان هدیه تقدیم کرد»
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۵ نگاه کنید.
عبارت «تبرک کردن» یعنی چیزی را برای یک هدف خاص وقف کردن. در این مورد، هدایا به یهوه اختصاص داده میشد.
اینجا کلمه «روز» به یک دوره زمانی معمول اشاره میکند. رهبران اسرائیل این چیزها را بیش از ۱۲ روز وقف کردند. ترجمه جایگزین: «وقتیکه موسی مذبح را مسح کرد»
درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «هر طَبَق نقره با وزنی نزدیک به یک و نیم کیلوگرم» یا «هر طَبَق نقره به وزن یک کیلو و ۴۳۰ گرم»
«هر لگن به وزن ۷۰ مثقال بود.» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزن مشابه در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «هر لگن با وزنی نزدیک به هشت دهم کیلوگرم» یا «هر لگن به وزن ۷۷۰ گرم»
«۲۴۰۰ صد مثقال[شِکِل]»
وزنهای متفاوت مثقال [شِکِل] وجود داشت. این تنها موردی است که مردم مجبور به استفاده از خیمه مقدس بودند. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۷: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «وزن شده طبق معیارهایی که در کتاب مقدس به کار رفته است»
«همه ظروف نقره را باهم وزن کردند»
این به تمام هدایایی که از نقره درست شده بود هم بشقابها و هم کاسهها اشاره میکند.
«تمام ظرفهای طلا را با هم وزن کردند»
«هر ۱۲ ظرف طلا ... به وزن ۱۰ مثقال[شِکِل] بودند.» درصورت نیاز، این وزنها را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. به نحوه ترجمه این وزنهای مشابه در اعداد ۷: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «هر ۱۲ ظرف طلا ... به وزن یک دهم کیلوگرم بودند» یا « هر ۱۲ ظرف طلا ... به وزن ۱۱۰ گرم بودند»
«۱۲۰ مثقال»
«۱۲» این شماره ممکن است با عدد به جای کلمه نوشته شود.
«۲۴ ... ۶۰.» این شماره ممکن است با اعداد به جای کلمات نوشته شود.
«که یک ساله بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه موسی آن را مسح کرده بود»
اینجا «قولش» به یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او شنید که یهوه با او سخن میگوید»
این دو عبارت موقعیت یکسانی را شرح میدهند.
به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۴: ۵ نگاه کنید.
«یهوه با موسی سخن میگفت»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« هارون را خطاب كرده، به وی بگو: هنگامی كه چراغها را برافرازی، هفت چراغ پیش شمعدان روشنایی بدهد.»3پس هارون چنین كرد، و چراغها را برافراشت تا پیش شمعدان روشنایی بدهد، چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود.4و صنعت شمعدان این بود: از چرخكاری طلا از ساق تا گُلهایش چرخكاری بود، موافق نمونهای كه خداوند به موسی نشان داده بود، به همین طور شمعدان را ساخت.5و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:6« لاویان را از میان بنیاسرائیل گرفته، ایشان را تطهیر نما.7و بجهت تطهیر ایشان، به ایشان چنین عمل نما: آن كفاره گناه را بر ایشان بپاش و بر تمام بدن خود اُستُره بگذرانند، و رخت خود را شسته، خود را تطهیر نمایند.8و گاوی جوان و هدیۀ آردی آن، یعنی آرد نرم مخلوط با روغن بگیرند، و گاو جوان دیگر بجهت قربانی گناه بگیر.9و لاویان را پیش خیمۀ اجتماع نزدیك بیاور، و تمامی جماعت بنیاسرائیل را جمع كن.10و لاویان را به حضور خداوند نزدیك بیاور، و بنیاسرائیل دستهای خود را بر لاویان بگذارند.11و هارون لاویان را از جانب بنیاسرائیل به حضور خداوند هدیه بگذراند، تا خدمت خداوند را بجا بیاورند.12و لاویان دستهای خود را بر سر گاوان بنهند، و تو یكی را بجهت قربانی گناه و دیگری را بجهت قربانی سوختنی برای خداوندبگذران، تا بجهت لاویان كفاره شود.13و لاویان را پیش هارون و پسرانش برپا بدار، و ایشان را برای خداوند هدیه بگذران.14و لاویان را از میان بنیاسرائیل جدا نما و لاویان از آن من خواهند بود.15« و بعد از آن لاویان داخل شوند تا خدمت خیمۀ اجتماع را بجا آورند، و تو ایشان را تطهیر كرده، ایشان را هدیه بگذران.16زیراكه ایشان از میان بنیاسرائیل به من بالكل داده شدهاند، و به عوض هر گشایندۀ رحم، یعنی به عوض همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل، ایشان را برای خود گرفتهام.17زیرا كه جمیع نخستزادگان بنیاسرائیل خواه از انسان و خواه از بهایم، از آن مناند. در روزی كه جمیع نخستزادگان را در زمین مصر زدم، ایشان را برای خود تقدیس نمودم.18پس لاویان را به عوض همۀ نخستزادگان بنیاسرائیل گرفتم.19و لاویان را از میان بنیاسرائیل به هارون و پسرانش پیشكش دادم تا خدمت بنیاسرائیل را در خیمۀ اجتماع بجا آورند، و بجهت بنیاسرائیل كفاره نمایند، و چون بنیاسرائیل به قدس نزدیك آیند، وبا به بنیاسرائیل عارض نشود.»20پس موسی و هارون و تمامی جماعت بنیاسرائیل به لاویان چنین كردند، برحسب هرآنچه خداوند موسی را دربارۀ لاویان امر فرمود، همچنان بنیاسرائیل به ایشان عمل نمودند.21و لاویان برای گناه خود كفاره كرده، رخت خود را شستند، و هارون ایشان را به حضور خداوند هدیه گذرانید، و هارون برای ایشان كفاره نموده، ایشان را تطهیر كرد.22و بعداز آن لاویان داخل شدند تا در خیمۀ اجتماع به حضور هارون و پسرانش به خدمت خود بپردازند، و چنانكه خداوند موسی را دربارۀ لاویان امرفرمود، همچنان به ایشان عمل نمودند.23و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:24« این است قانون لاویان كه از بیست و پنج ساله و بالاتر داخل شوند تا در كار خیمۀ اجتماع مشغول خدمت بشوند.25و از پنجاه ساله از كار خدمت بازایستند، و بعد از آن خدمت نكنند.26لیكن با برادران خود در خیمۀ اجتماع به نگاهبانی نمودن مشغول شوند، و خدمتی دیگر نكنند. بدین طور با لاویان دربارۀ ودیعت ایشان عمل نما.»
تقدیس خیمه در این باب ادامه مییابد. قوم از فرامین کامل یهوه اطاعت میکردند.
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
«باید به سمت جلو روشنایی بدهد»
«نورافشانی کند»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها شمعدان را درست کردند»
به آنها فرمان داده شده بود تا جامهای چکشکاری شده را شکل دهند تا به شکوفههای گل شبیه شوند. ترجمه جایگزین: «با جامهای چکشکاری شده که شبیه به شکوفههای گل بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «ایشان» به لاویان اشاره میکند.
موسی آب را بر آنها پاشید که سمبلی [نمادی] از کفارۀ آنها بود. ترجمه جایگزین: «آب پاشیدن بر آنها به نشانه کفاره»
لاویان میبایست لباسهای خود را میشستند. اطلاعات برداشت شده از مضمون را میتوانید به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سپس ایشان لباسهای خود را بشویند»
هنگامی که گاوی جوان را تقدیم میکردند، اغلب لازم بود با هدیۀ آردی همراه باشد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آردی نرمی که آنها با روغن مخلوط میکردند»
«کل جامعه را جمع کن»
اینجا یهوه با بیان نامش به خود اشاره میکند.
عمل «گذاشتن دستها» بر کسی اغلب برای تخصیص آنها به کار و خدمت به یهوه انجام میشد. ترجمه جایگزین: «بنی اسرائیل باید دستهای خود را بر لاویان بگذارند، و آنها را به من تخصیص کنند»
اینجا به نحوی از طریقی که هارون لاویان را با همان میزان وقف شدگی به یهوه تقدیم میکند سخن گفته شده که گویی لاویان هدیه قربانی هستند که به یهوه داده میشوند. ترجمه جایگزین: «قربانی زندهای[جنبنده]ّ بودند»
این عملی نمادین است که لاویان با حیواناتی که تقدیم میکردند شناخته میشدند. در این روش، شخص به واسطه تقدیم کردن حیوان خود را به یهوه تقدیم میکرد.
هارون باید لاویان را به نحوی به یهوه تقدیم میکرد که گویی قربانی را به حضور خداوند بلند کرده است. ترجمه جایگزین: «آنها را برای من وقف کن، چنانکه گویی شما آنها را با تکان دادن هدایا به حضور من بلند کردهاید»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه این امور را تکرار میکند تا بر اهمیت آنها تأکید نماید. این باید پیش از آنکه لاویان برای خدمت به خیمۀ اجتماع بروند، اتفاق بیافتد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اول، شما باید آنها را تطهیر کنید. شما باید آنها را به عنوان هدایای جنبانیدنی تقدیم نمایید»
هارون باید لاویان را به یهوه تقدیم میکرد چنانکه گویی آنها هدایای جنبانیدنی به او بودند. ترجمه جایگزین: «شما باید آنها را به من وقف کنید، چنانکه هدایای جنباندنی را به من تقدیم مینمایید»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید بر پسران نخستزاد ترکیب شدهاند.
این اصطلاح است. «باز کردن رحم» یعنی حامله شدن برای اولین بار. اینجا این به فرزند مذکر اول که مادر به دنیا میآورد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پسر اولی که از مادرش متولد شده است»
این روشی مؤدبانه است برای اشاره به زمانی که شخصی دیگری را میکُشد. ترجمه جایگزین: «من کشتم»
اینجا «ایشان» به «فرزند ارشد از میان بنی اسرائیل» اشاره میکند.
انگاره «گرفتن» از قسمت اول جمله برداشت شده است و در قسمت دوم نیز میتوان تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «لاویان را گرفتم ... به جای گرفتن همه نخستزادگان»
اینجا به نحوی از انتصاب لاویان توسط یهوه برای کمک به هارون و پسرانش سخن گفته شده که گویی آنها هدایایی هستند که یهوه به هارون و پسرانش داده است.
اینجا «آنها» به لاویان اشاره میکند.
اینجا «آنها» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
اینجا سه جمله مشابه وجود دارد که اطلاعات یکسانی را ارائه میدهند. این تکرار شده است تا تأکید نماید که قوم با لاویان آنچه را که یهوه فرمان داده بود، انجام دادند. ترجمه جایگزین: «موسی، هارون، و تمامی جماعت بنی اسرائیل هر آنچه را که یهوه به موسی در ارتباط با لاویان دستور داده بود، انجام دادند»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمه «خدمت،» اسم معنا است، که میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدمت کردن»
«در حضور هارون و پسرانش»
«آنچه که ایشان انجام دادند»
«آنها آنچه را که یهوه فرمان داده بود با لاویان انجام دادند.» کلمه «آنها» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«همه این فرامین برای لاویان است»
«۲۵ ساله»
کلمه «جمعیت» به بقیه مردم که در خیمۀ اجتماع کار میکنند، اشاره دارد. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۴: ۳ نگاه کنید.
«از ۵۰ سالگی» یا «وقتیکه آنها ۵۰ ساله شدند»
این صفحه تعمداْ خالی است.
1و در ماه اول سال دوم بعد از بیرون آمدن ایشان از زمین مصر، خداوند موسی را در صحرای سینا خطاب كرده، گفت:2« بنیاسرائیل عید فصح را در موسمش بجا آورند.3در روز چهاردهم این ماه آن را در وقت عصر در موسمش بجا آورید، برحسب همۀ فرایضش و همۀ احكامش آن را معمول دارید.»4پس موسی به بنیاسرائیل گفت كه فصح را بجا آورند.5و فصح را در روز چهاردهم ماه اول، در وقت عصر در صحرای سینا بجا آوردند؛ برحسب هرچه خداوند به موسی امر فرموده بود بنیاسرائیل چنان عمل نمودند.6اما بعضی اشخاص بودند كه از مِیت آدمی نجس شده، فصح را در آن روز نتوانستند بجا آورند، پس در آن روز نزد موسی و هارون آمدند،7و آناشخاص وی را گفتند كه « ما از میت آدمی نجس هستیم؛ پس چرا از گذرانیدن قربانی خداوند در موسمش در میان بنیاسرائیل ممنوع شویم؟»8موسی ایشان را گفت: « بایستید تا آنچه خداوند در حق شما امر فرماید، بشنوم.»9و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:10« بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: اگر كسی از شما یا از اعقاب شما از میت نجس شود، یا در سَفَرِ دور باشد، معهذا فصح را برای خداوند بجا آورد.11در روز چهاردهم ماه دوم، آن را در وقت عصر بجا آورند، و آن را با نان فطیر و سبزی تلخ بخورند.12چیزی از آن تا صبح نگذارند و از آن استخوانی نشكنند؛ برحسب جمیع فرایض فصح آن را معمول دارند.13اما كسی كه طاهر باشد و در سفر نباشد و از بجا آوردن فصح بازایستد، آن كس از قوم خود منقطع شود، چونكه قربانی خداوند را در موسمش نگذرانیده است، آن شخص گناه خود را متحمل خواهد شد.14و اگر غریبی در میان شما مأوا گزیند و بخواهد كه فصح را برای خداوند بجا آورد، برحسب فریضه و حكم فصح عمل نماید، برای شما یك فریضه میباشد خواه برای غریب و خواه برای متوطن.»15و در روزی كه مسكن برپا شد، ابر مسكن خیمۀ شهادت را پوشانید، و از شب تا صبح مثل منظر آتش بر مسكن میبود.16همیشه چنین بود كه ابر آن را میپوشانید و منظر آتش در شب.17و هرگاه ابر از خیمه برمیخاست، بعد از آنبنیاسرائیل كوچ میكردند و در هر جایی كه ابر ساكن میشد، آنجا بنیاسرائیل اردو میزدند.18به فرمان خداوند بنیاسرائیل كوچ میكردند و به فرمان خداوند اردو میزدند، همۀ روزهایی كه ابر بر مسكن ساكن میبود، در اردو میماندند.19و چون ابر، روزهای بسیار برمسكن توقف مینمود، بنیاسرائیل ودیعت خداوند را نگاه میداشتند و كوچ نمیكردند.20و بعضی اوقات ابر ایام قلیلی بر مسكن میماند، آنگاه به فرمان خداوند در اردو میماندند و به فرمان خداوند كوچ میكردند.21و بعضی اوقات، ابر از شام تا صبح میماند و در وقت صبح ابر برمیخاست، آنگاه كوچ میكردند، یا اگر روز و شب میماند چون ابر برمیخاست، میكوچیدند.22خواه دو روز و خواه یك ماه و خواه یك سال، هر قدر ابر بر مسكن توقف نموده، بر آن ساكن میبود، بنیاسرائیل در اردو میماندند، و كوچ نمیكردند و چون برمیخاست، میكوچیدند.23به فرمان خداوند اردو میزدند، و به فرمان خداوند كوچ میكردند، و ودیعت خداوند را برحسب آنچه خداوند به واسطۀ موسی فرموده بود، نگاه میداشتند.
عید پسخ
در این باب جشن عید پسخ[ فصح] برای اولین بار از زمان شروع آن نگاشته شده است. مردم عید پسخ را به عنوان فرمان خداوند نگاه میداشتند.
این یعنی آنها یک سال زودتر از مصر بیرون آمدند. آنها دومین سال خود را در بیابان شروع کردند.
این مربوط به اولین ماه گاهشمار عبری است. این نشانهای است که خدا بنی اسرائیل را از مصر بیرون آورد.
اینجا «ایشان» به قوم اسرائیل اشاره میکند. عبارت «بیرون آمدن» یعنی ترک کردن. ترجمه جایگزین: «بعد از این که آنها سرزمین مصر را ترک کردند»
کلمه «موسم» یعنی «قبلاً مشخص شده است.» این زمانی است که جشن را هر ساله برپا میکنند. ترجمه جایگزین: « باشد که قوم ... در زمان مشخصی از سال آن را برپا دارند»
این زمانی مشخص شده از سال است که آنها عید پسخ را جشن میگرفتند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در روز چهاردهم ... و آن را برپا دارید، زیرا این زمانی است که شما آن را هر ساله جشن میگیرید»
«روز ۱۴»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید بر اینکه آنها نیاز به اطاعت از فرامین دارند، ترکیب شدهاند.
اینجا عبارت «معمول دارید» اصطلاحی است که یعنی آن را برپا دارید. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را برپا دارید» یا «شما باید آن را جشن بگیرید»
اینجا کلمه «به جا آوردن» یعنی برپا داشتن. ترجمه جایگزین: «عید پسخرا برپا دارند» یا «عید پسخ را جشن بگیرند»
«در روز ۱۴ ماه اول.» این به زمانی در گاهشمار یهودی اشاره میکند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها شخص مرده را لمس کردند، که آنها را نجس کرد. شما میتوانید معنی کامل این عبارت را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نجس شده، زیرا آنها بدن شخص مرده را لمس کردند»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا او را از نظر روحانی غیر قابل پذیرش و ناپاک درنظر میگیرد سخن گفته شده که گویی آن شخص از نظر فیزیکی ناپاک است.
اینجا کلمه «بجا آوردن» یعنی برپا داشتن. ترجمه جایگزین: «عید پسخ را برپا دارند» یا «عید پسخ را جشن بگیرند»
این یعنی آنها بدن شخص مرده را لمس کردهاند. شما میتوانید معنی کامل این عبارت را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا ما بدن شخص مرده را لمس کردهایم»
شخص این سؤال را میپرسد تا اعتراض کند که آنها اجازه نداشتند در مراسم عید پسخ شرکت کنند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این عادلانه نیست که شما ما را از شرکت در مراسم قربانی در میان بنیاسرائیل محروم کنید.»
از قبل تعیین یا مشخص شده
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از شخصی که خدا او را از نظر روحانی غیر قابل پذیرش و ناپاک درنظر میگیرد سخن گفته شده که گویی آن شخص از نظر فیزیکی ناپاک است.
این به کسی که بدن مرده را لمس کند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا تو بدن مُرده را لمس کردهای»
اینجا کلمه «بجا آوردن» یعنی برپا داشتن. ترجمه جایگزین: «پسخ را برپا دارد» یا «پسخ را جشن بگیرد»
اینجا کلمه «خوردن» یعنی برپا داشتن. ترجمه جایگزین: «پسخ را برپا دارند» یا «پسخ را جشن بگیرند»
«روز ۱۴ ماه ۲.» این به زمانی در گاهشمار یهودی اشاره میکند.
«در زمان غروب»
«با نانی که خمیرمایه ندارد»
این گیاه کوچکی است که طعمی تند و معمولاً ناخوشایند دارد.
«و آنها نباید هیچ کدام از استخوانهای آن را بشکنند»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا او را از نظر روحانی قابل قبول درنظر گرفته سخن گفته شده است که گویی شخص از نظر فیزیکی تمیز است.
اینجا کلمه «بجا آوردن» یعنی برپا داشتن. ترجمه جایگزین: «برپا داشتن پسخ» یا «جشن گرفتن پسخ»
اینجا عبارت «منقطع شدن» به معنی رد و رانده شدن است. ترجمه جایگزین: «آن شخص باید رانده شود» یا «تو باید آن شخص را برانی»
از قبل تعیین و مشخص شده
اینجا به نحوی از متحمل شدن شخص نسبت به نتایج گناه خود سخن گفته شده که گویی گناهانش شیای بسیار سنگین هستند که او مجبور است آنها را حمل کند. ترجمه جایگزین: «آن شخص باید مجازات [تنبیه] گناه خود را تحمل کند»
اینجا «شما» ضمیر جمع است و به قوم اسرائیل اشاره میکند.
«شخص بیگانه باید آن را نگاه دارد و هر آنچه را که یهوه درباره پسخ فرمان داده، به جا آورد.» کلمات «فریضه» و «حکم» اساساً معنی یکسانی دارند و با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که غریبه باید تمام احکام مربوط به عید پسخ را اطاعت نماید.
«در سرزمین اسرائیل»[در ترجمه فارسی متفاوت است]
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لاویان خیمه را برپا داشتند»
این نام دیگری برای مسکن [خیمه] است. به نحوه ترجمه عبارت «مسکن خیمه شهادت» در کتاب اعداد ۱: ۵۰ نگاه کنید.
این به ظهور ابر در طول شب اشاره میکند. اینجا ابر با آتش مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «درطول شب، ابر تا صبح مثل آتشی عظیم به نظر میرسد»
شاید مفید باشد که توضیح دهید این به ابری بر بالای خیمه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ابری به این شکل بر خیمه باقی ماند»
منظر ابر با آتشی عظیم مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «آن شبیه به آتشی بزرگ در شب بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حرکت میکرد» یا «یهوه ابر را برمیداشت»
«ابر از حرکت بازمیایستاد»
کلمه «فرمان» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که یهوه فرمان میداد»
این صفحه تعمداً خالی است.
«بالای مسکن»
اینجا کلمه «اردو زدن» یعنی «برپا کردن.» ترجمه جایگزین: «اردوی خود را برپا داشتند»
این یعنی که ابر فقط برای یک شب بر بالای خیمه میماند. شما میتوانید معنی کامل این عبارت را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فقط از عصر تا صبح» یا «بر بالای خیمه فقط برای یک شب»
معنی کامل این عبارت را را میتوان به به وضوح بیان کرد. «اگر ابر بر بالای خیمه میماند»
«سپس بعد از اینکه ابر حرکت میکرد، آنها سفر میکردند»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ابر بلند میشد» یا «یهوه ابر را بلند میکرد»
کلمه «فرمان» را میتوان در قال فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه فرمان داده بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « فرمانی که یهوه به واسطه موسی داده بود»
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« برای خود دو كَرِنّای نقره بساز، آنها را از چرخكاری درست كن، و آنها را بجهت خواندن جماعت و كوچیدن اردو بكار ببر.3و چون آنها را بنوازند تمامی جماعت نزد تو به در خیمۀ اجتماع جمع شوند.4و چون یكی را بنوازند، سروران و رؤسای هزارههای اسرائیل نزد تو جمع شوند.5و چون تیز آهنگ بنوازید محلههایی كه به طرف مشرق جا دارند، كوچبكنند.6و چون مرتبۀ دوم تیز آهنگ بنوازید، محلههایی كه به طرف جنوب جا دارند كوچ كنند؛ بجهت كوچ دادن ایشان تیز آهنگ بنوازند.7و بجهت جمع كردن جماعت بنوازید، لیكن تیز آهنگ منوازید.8« و بنیهارون كَهَنه، كَرِنّاها را بنوازند. این برای شما در نسلهای شما فریضۀ ابدی باشد.9و چون در زمین خود برای مقاتله با دشمنی كه بر شما تعدی مینماید میروید، كَرِنّاها را تیز آهنگ بنوازید، پس به حضور یهوه خدای خود بیاد آورده خواهید شد، و از دشمنان خود نجات خواهید یافت.10و در روز شادی خود و در عیدها و در اول ماههای خود كَرِنّاها را بر قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی خود بنوازید، تا برای شما به حضور خدای شما یادگاری باشد. من یهوه خدای شما هستم.»11و واقع شد در روز بیستم ماه دوم سال دوم كه ابر از بالای خیمۀ شهادت برداشته شد،12و بنیاسرائیل به مراحل خود از صحرای سینا كوچ كردند، و ابر در صحرای فاران ساكن شد،13و ایشان اول به فرمان خداوند به واسطۀ موسی كوچ كردند.14و عَلَم محلۀ بنییهودا، اول با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او نَحْشون بن عَمّیناداب بود.15و بر فوج سبط بنی یسّاكار، نَتَنائیل بن صوغر.16و بر فوج سبط بنیزَبولون، اَلیآب بن حیلون.17پس مسكن را پایین آوردند و بنیجَرشون و بنیمَراری كه حاملان مسكن بودند، كوچ كردند.18و عَلَم محلۀ رؤبین با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او اَلیصور بن شَدَیئور بود.19و بر فوجسبط بنیشمعون، شَلومیئیل بن صورِیشَدّای.20و بر فوج سبط بنیجاد، اَلیاساف بن دَعوئیل.21پس قَهاتیان كه حاملان قدس بودند، كوچ كردند و پیش از رسیدن ایشان، آنها مسكن را برپا داشتند.22پس عَلَم محلۀ بنیافرایم با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او اَلیشَمَع بن عَمّیهود بود.23و بر فوج سبط بنیمَنَسّی، جَمْلیئیل بن فَدَهصور.24و بر فوج سبط بنیبنیامین، اَبیدان بن جِدعونی.25پس علم محلۀ بنیدان كه مؤخر همۀ محلهها بود با افواج ایشان روانه شد، و بر فوج او اَخیعَزَر بن عَمیشَدّای بود.26و بر فوج سبط بنیاشیر، فَجعیئیل بن عُكران.27و بر فوج سبط بنینفتالی، اَخیرَع بن عینان.28این بود مراحل بنیاسرائیل با افواج ایشان. پس كوچ كردند.29و موسی به حوباب بن رعوئیل مدیانی كه برادرزن موسی بود، گفت: « ما به مكانی كه خداوند دربارۀ آن گفته است كه آن را به شما خواهم بخشید كوچ میكنیم، همراه ما بیا و بتو احسان خواهیم نمود، چونكه خداوند دربارۀ اسرائیل نیكو گفتهاست.»30او وی را گفت: « نمیآیم، بلكه به زمین و به خاندان خود خواهم رفت.»31گفت: « ما را ترك مكن زیرا چونكه تو منازل ما را در صحرا میدانی، بجهت ما مثل چشم خواهی بود.32و اگر همراه ما بیایی، هر احسانی كه خداوند بر ما بنماید، همان را بر تو خواهیم نمود.»33و از كوه خداوند سفر سه روزه كوچ كردند، و تابوت عهد خداوند سفر سه روزه پیش روی ایشان رفت تا آرامگاهی برای ایشان بطلبد.34وابر خداوند در روز بالای سر ایشان بود، وقتی كه از لشكرگاه روانه میشدند.35و چون تابوت روانه میشد، موسی میگفت: « ای خداوند برخیز و دشمنانت پراكنده شوند و مُبغِضانت از حضور تو منهزم گردند.»36و چون فرود میآمد، میگفت: « ای خداوند نزد هزاران هزارِ اسرائیل رجوع نما.»
در زمان شرق باستان، کرناها برای اهداف بسیاری استفاده میشدند. آنها برای صدا زدن افراد و نیز برای هدایت مردم به جنگ مورد استفاده قرار میگرفتند.
درست مثل خیمه [هیکل] در صف جایی مختص به خود داشت. حرکت ایشان به سمت بیابان بسیار سنجیده [دقیق] و مرتب بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی یهوه به موسی فرمان داد تا کسی کرنا را بسازد. او خودش این کار را انجام نمیداد. ترجمه جایگزین: «به کسی بگو دو کرنا از جنس نقره بسازد»
موسی خودش کرناها را نمینوازد، بلکه به کاهنان فرمان میدهد که آنها را بنوازند.
«درحالی که حاضرید.» این یعنی هنگامی که کاهن کرناها را مینواخت، موسی باید آنجا میبود.
این دو عبارت به گروه یکسانی از افراد اشاره میکند. اینجا عبارت دوم استفاده شده تا عبارت اول را توصیف کند. ترجمه جایگزین: «سرورانی که رؤسای قبایل اسرائیل هستند»
اینجا کلمه «شما» ضمیر جمع است. یهوه با موسی سخن میگوید، اما او به کاهنان اشاره میکند. کاهنان کرناها را مینوازند، موسی خودش این کار را انجام نمیدهد. ترجمه جایگزین: «چون ایشان آوای بلند را بنوازند»
اینجا کلمه «شما» ضمیر جمع است. یهوه با موسی سخن میگوید، اما به کاهنان اشاره میکند. کاهنان کرناها را مینوازند، موسی خودش این کار را انجام نمیدهد. ترجمه جایگزین: «وقتی که آنها تیز آهنگ را مینوازند»
«بار ۲» یا «دوباره»
«آنها» به کاهنان اشاره میکند و کلمه «ایشان» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
«جمع کردن جامعه با هم»
«برای شما قانونی باشد.» اینجا «شما» ضمیر جمع است و به قوم اسرائیل اشاره میکند.
یهوه با موسی را با کلمه «شما» مورد خطاب قرار میدهد، اما او در واقع به قوم اسرائیل که به جنگ میروند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چون قوم اسرائیل به جنگ میروند ... بر اسرائیل ستم میکنند»
یهوه در این قسمت باز با موسی سخن میگوید و او را با کلمه «شما» مورد خطاب قرار میدهد ولی در واقع از موسی میخواهد که به کاهنان فرمان نواختن کرناها را بدهد. ترجمه جایگزین: «پس باید به کاهنان فرمان دهید تا کرناها را به نشان هشدار بنوازند»
این عبارت «به یاد آورده شدن» یعنی به خاطر آوردن. ترجمه جایگزین: «شما را به خاطر میآورند»
اسم «عید» را میتوان با فعل «جشن گرفتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون شما جشن میگیرید»
یهوه در این قسمت باز با موسی سخن میگوید و او را با کلمه «شما» مورد خطاب قرار میدهد ولی در واقع از موسی میخواهد که به کاهنان فرمان نواختن کرناها را بدهد. ترجمه جایگزین: «پس باید به کاهنان فرمان دهید تا کرناها را بنوازند»
,
۱۲ ماه در سالنامه عبری وجود دارد. مرحلۀ آغازین ماه با نور نقرهای آن نشاندهنده شروع هر ماه در تقویم قمری میباشد.
در این عبارات کلمه «به شما» و «شما» به شکل جمع هستند و به قوم اسرائیل اشاره میکنند.
«به جهت قربانیها» [به احترام][افتخار قربانیهای]
«همچون یادگاری از تو برای من خواهد بود.» کلمه «یادآوری» را میتوان در قالب فعل «به یاد آوردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه من را به یاد شما میآورد»
کلمه «اینها» به کرناها و قربانیها اشاره دارد.
«در سال ۲» این به دومین سال بعد از اینکه یهوه قوم اسرائیل را از مصر بیرون آورد، اشاره میکند.
«روز ۲۰ از ماه ۲» این مربوط به دومین ماه در گاهشمار عبری است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ابر بلند شد» یا «یهوه ابر را بلند کرد»
خیمه نیز با چنین نام طولانیای خوانده میشد زیرا صندوق عهد خدا داخل آن قرار داشت. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱: ۵۰ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرمانهایی که یهوه از طریق موسی داده بود»
این اردوگاه شامل سه سبط در رستۀ یهودا بود: یهودا، یساکار، و زبولون.
آنها اردوگاه خود را برپا داشتند و پیش از دیگران آنجا را ترک کردند.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۷ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۸ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۹ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسمهای مردانه در اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
این به سپاهی از اسباط در رستۀ رئوبین اشاره میکند: رئوبین، شمعون، و جاد.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۵ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۶ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۴ نگاه کنید.
این به نسل قهات اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۳: ۲۷ نگاه کنید.
این به سپاهی از اسباط در رستۀ افرایم اشاره میکند: افرایم، منسی، و بنیامین.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۰ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۰ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۱ نگاه کنید.
این به سپاهی از اسباط در رستۀ دان اشاره میکند: دان، اشیر، و نفتالی.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۲ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۳ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۱: ۱۵ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این نامی مردانه است.
«که یهوه برای ما شرح داده است»
«ما با نیکویی با تو رفتار خواهیم نمود»
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارت «چشم بودن» به معنی راهنمایی و مراقبت کردن است. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید ما را راهنمایی کنید و نحوه زندگی در صحرا را به ما نشان دهید»
.این صفحه تعمداً خالی است.
«آنها» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
این به کوه سینا اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کوه سینا، کوه یهوه»
قوم لاویان که تابوت عهد را حمل میکردند و حین سفر خود پیش روی قوم حرکت میکردند. ترجمه جایگزین: «مردان هنگام سفر تابوت عهد را پیش روی خود حمل میکردند»
«هر روز» یا «در طول روز»
اینجا از تابوت به نحوی سخن گفته شده که گویی شخصی در حال سفر است. تابوت در واقع توسط اشخاص حمل میشد. ترجمه جایگزین: «چون مردم تابوت را حمل میکردند»
اینجا عبارت «برخیز» درخواستی است به جهت اینکه یهوه عمل کند، در این مورد موسی از او درخواست میکند تا دشمنانشان را پراکنده سازد.
موسی در این بخش به نحوی از یهوه که سبب قرار دشمنان قوم اسرائيل شده سخن میگوید که گویی آنها از خود شخص یهوه میگریزند. ترجمه جایگزین: «منزجران خود را مجبور به فرار از تابوت عهد و قوم خود کن»
اینجا به نحوی از تابوت سخن گفته شده که گویی شخصی در حال سفر است. تابوت درواقع توسط اشخاص حمل میشد. ترجمه جایگزین: «چون مردم حمل تابوت را متوقف کردند»
این به مردم اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هزاران هزار نفر»
1و قوم شكایت كنان در گوش خداوند بد گفتند، و خداوند این را شنیده، غضبش افروخته شد، و آتش خداوند در میان ایشان مشتعل شده، در اطراف اردو بسوخت.2و قوم نزد موسی فریاد برآورده، موسی نزد خداوند دعا نمود و آتش خاموش شد.3پس آن مكان را تَبعیرَه نام نهادند، زیرا كه آتش خداوند در میان ایشان مشتعل شد.4و گروه مختلف كه در میان ایشان بودند، شهوت پرست شدند، و بنیاسرائیل باز گریان شده، گفتند: « كیست كه ما را گوشت بخوراند!5ماهیای را كه در مصر مفت میخوردیم و خیار و خربوزه و تره و پیاز و سیر را بیاد میآوریم.6و الا´ن جان ما خشك شده، و چیزی نیست و غیر از این مَنّ، در نظر ما هیچ نمیآید!»7و مَنّ مثل تخم گشنیز بود و شكل آن مثل شكل مُقُل.8و قوم گردش كرده، آن را جمع مینمودند، و آن را در آسیا خرد میكردند یا در هاون میكوبیدند، و در دیگها پخته، گِرْدهها از آن میساختند. و طعم آن مثل طعم قرصهای روغنی بود.9و چون شبنم در وقت شب بر اردومیبارید، منّ نیز بر آن میریخت.10و موسی قوم را شنید كه با اهل خانۀ خود هر یك به در خیمۀ خویش میگریستند، و خشم خداوند به شدت افروختهشد، و در نظر موسی نیز قبیح آمد.11و موسی به خداوند گفت: « چرا به بندۀ خود بدی نمودی؟ و چرا در نظر تو التفات نیافتم كه بار جمیع این قوم را بر من نهادی؟12آیا من به تمامی این قوم حامله شده، یا من ایشان را زاییدهام كه به من میگویی ایشان را در آغوش خود بردار، به زمینی كه برای پدران ایشان قسم خوردی مثل لالا كه طفل شیرخواره را برمیدارد؟13گوشت از كجا پیدا كنم تا به همۀ این قوم بدهم؟ زیرا نزد من گریان شده، میگویند ما را گوشت بده تا بخوریم.14من به تنهایی نمیتوانم تحمل تمامی این قوم را بنمایم زیرا بر من زیاد سنگین است.15و اگر با من چنین رفتار نمایی، پس هرگاه در نظر تو التفات یافتم مرا كشته، نابود ساز تا بدبختی خود را نبینم.»16پس خداوند موسی را خطاب كرده، گفت: « هفتاد نفر از مشایخ بنیاسرائیل كه ایشان را میدانی كه مشایخ قوم و سروران آنها میباشند نزد من جمع كن، و ایشان را به خیمۀ اجتماع بیاور تا در آنجا با تو بایستند.17و من نازل شده، در آنجا با تو سخن خواهم گفت، و از روحی كه بر توست گرفته، بر ایشان خواهم نهاد تا با تو متحمل بار این قوم باشند و تو به تنهایی متحمل آن نباشی.18« و قوم را بگو كه برای فردا خود را تقدیس نمایید تا گوشت بخورید، چونكه در گوش خداوند گریان شده، گفتید، كیست كه ما را گوشت بخوراند! زیرا كه در مصر ما را خوش میگذشت! پس خداوند شما را گوشت خواهد داد تابخورید.19نه یك روز و نه دو روز خواهید خورد، و نه پنج روز و نه ده روز و نه بیست روز،20بلكه یك ماه تمام تا از بینی شما بیرون آید و نزد شما مكروه شود، چونكه خداوند را كه در میان شماست رد نمودید، و به حضور وی گریان شده، گفتید، چرا از مصر بیرون آمدیم.»21موسی گفت: « قومی كه من در میان ایشانم، ششصد هزار پیادهاند و تو گفتی ایشان را گوشت خواهم داد تا یك ماه تمام بخورند.22آیا گلهها و رمهها برای ایشان كشته شود تا برای ایشان كفایت كند؟ یا همۀ ماهیان دریا برای ایشان جمع شوند تا برای ایشان كفایت كند؟»23خداوند موسی را گفت: « آیا دست خداوند كوتاه شده است؟ الا´ن خواهی دید كه كلام من بر تو واقع میشود یا نه.»24پس موسی بیرون آمده، سخنان خداوند را به قوم گفت، و هفتاد نفر از مشایخ قوم را جمع كرده، ایشان را به اطراف خیمه برپا داشت.25و خداوند در ابر نازل شده، با وی تكلم نمود، و از روحی كه بر وی بود، گرفته، بر آن هفتاد نفر مشایخ نهاد و چون روح بر ایشان قرار گرفت، نبوت كردند، لیكن مزید نكردند.26اما دو نفر در لشكرگاه باقی ماندند كه نام یكی اَلْداد بود و نام دیگری میداد، و روح بر ایشان نازل شد و نامهای ایشان در ثبت بود، لیكن نزد خیمه نیامده، در لشكرگاه نبوت كردند.27آنگاه جوانی دوید و به موسی خبر داده، گفت: « الداد و میداد در لشكرگاه نبوت میكنند.»28و یوشع بن نون خادم موسی كه از برگزیدگان او بود، در جواب گفت: « ای آقایم موسی ایشان را منع نما!»29موسی وی را گفت: « آیا تو برای من حسدمیبری؟ كاشكه تمامی قوم خداوند نبی میبودند و خداوند روح خود را بر ایشان افاضه مینمود!»30پس موسی با مشایخ اسرائیل به لشكرگاه آمدند.31و بادی از جانب خداوند وزیده، سَلوی را از دریا برآورد و آنها را به اطراف لشكرگاه تخمیناً یك روز راه به این طرف و یك روز راه به آن طرف پراكنده ساخت، و قریب به دو ذراع از روی زمین بالا بودند.32و قوم برخاسته تمام آن روز و تمام آن شب و تمام روز دیگر سَلوی را جمع كردند و آنكه كمتر یافته بود، ده حومر جمع كرده بود، و آنها را به اطراف اردو برای خود پهن كردند.33و گوشت هنوز در میان دندان ایشان میبود پیش از آنكه خاییده شود، كه غضب خداوند بر ایشان افروخته شده، خداوند قوم را به بلای بسیار سخت مبتلا ساخت.34و آن مكان را قِبْروت هَتّاوَه نامیدند، زیرا قومی را كه شهوتپرست شدند، در آنجا دفن كردند.35و قوم از قِبْروت هَتّاوَه به حضیروت كوچ كرده، در حضیروت توقف نمودند.
موسی به خاطر داشتن مسئولیت زیاد شکایت میکند. بنابراین، خدا به هفتاد نفر روح نبوت را داد تا به موسی کمک کنند. مردم برای غذا گله میکردند، اگرچه یهوه به طرزی معجزهآسا غذا برای ایشان مهیا کرده بود. مردم گله میکردند زیرا گوشت یا ماهی برای خوردن نداشتند. خدا برای آنها بلدرچین فرستاد. او بعضی از افراد را مجازات کرد، اما نمیگوید چرا خدا این کار را کرد.
and )
«یهوه آتشی میفرستد که میسوزاند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آن مکان را ... نامیدند» [ در فارسی به صورت معلوم آمده]
قوم اسرائیل از روی شکوه این سؤال را میپرسند و اشتیاق خود را برای چیزهای دیگری جز منّا بیان کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما میخواهیم که گوشتی برای خوردن داشته باشیم»
این صفحه تعمداً خالی است.
«نمیخواهیم بخوریم» یا «نمیتوانیم بخوریم»
گشنیز نیز به عنوان یک گیاه شناخته شده است. این دانه وقتی خشک میشود به عنوان ادویه مورد استفاده قرار میگیرد.
این مادهای چسبنده با رنگ زرد کمرنگ است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
نظرِ او به نگاه کردن اشاره میکند، و نگاه کردن به افکار و عقیده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به نظر موسی» یا «به عقیده موسی»
موسی با استفاده از چندین پرسش بدیهی به حضور یهوه شکایت میکند.
موسی این سؤالات را به کار میبرد تا دربارۀ طریقی که خدا با او رفتار میکرد، شکایت کند. این جملات را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. موسی با ضمیر سوم شخص از خودش صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «تو نباید با من، خادمت، این چنین بد رفتار کنی. تو نباید از من عصبانی باشی!» یا «من، خادمت، هیچ کار اشتباهی نکردهام که با من این چنین رفتار کنی!»
موسی گله میکند و به نحوی از رهبری قوم و تأمین غذا برای آنها سخن میگوید که گویی او باری سنگین را حمل میکند. ترجمه جایگزین: «تو من را مسئول تمام این افراد کردهای، اما این برای من بسیار سخت است»
موسی این سؤال را بکار میبرد تا خدا به یاد آورد که موسی پدر آنها نبود. ترجمه جایگزین: «من پدر تمام این قوم نیستم.»
موسی میخواهد خدا به یاد بیاورد که به او گفته بود از قوم اسرائیل حفاظت کند اگرچه موسی پدر آنها نبود. ترجمه جایگزین: «من آنها را نزاییدهام، بنابراین تو حق نداری که به من بگویی که از آنها مراقبت کنم!»
اینجا به نحوی از حفاظت کردن از قوم اسرائیل سخن گفته شده که گویی نوزادی بینوا را حمل میکنند.
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید از من انتظار داشته باشی که آنهایی را که به من دادهای حملشان کنم!» یا «من نمیتوانم آنها را که دادهای ... حمل کنم!»
موسی این سؤال را به کار میبرد تا شکایت کند که گوشت دادن به تمام این قوم برای او غیر ممکن است. ترجمه جایگزین: «برای من ممکن نیست که برای تمام این قوم گوشت پیدا کنم.»
موسی به نحوی از رهبری و تأمین غذا برای قوم سخن میگوید که گویی او آنها را حمل میکند. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم به تنهایی برای تمام این قوم غذا مهیا کنم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «این مسئولیت برای من بسیار دشوار است»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «روح» نشاندهندۀ قدرتی است که روح خدا به موسی داده تا موسی بتواند آنچه را که خدا به او گفته انجام دهد. ترجمه جایگزین: «قدرتی که روح به تو داده است»
خدا به نحوی از مسئولیت رهبری و تأمین غذا برای قوم سخن میگوید که گویی باری است که موسی و رهبران حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها برای حفاظت از قوم به تو کمک خواهند کرد»
خدا به نحوی از مسئولیت رهبری و تأمین غذا برای قوم سخن میگوید که گویی باری است که موسی و رهبران حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «تو به تنهایی آنها را حمل نخواهی کرد»
یهوه همچنان با موسی سخن میگوید.
قوم اسرائیل از روی شکوه این سؤال را میپرسند و اشتیاق خود را برای چیزهای دیگری جز منا بیان کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما میخواهیم که گوشتی برای خوردن داشته باشیم»
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) خدا به نحوی از قی [استفراغ] کردن سخن میگوید که گویی غذا از بینی آنها بیرون آمد. ترجمه جایگزین: «تا شما بیمار شوید و استفراغ کنید» یا ۲) آنها آن قدر زیاد گوشت خوردند به نحوی که از بینی آنها بیرون آمد. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که حس کنید غذا از سوراخهای بینیتان بیرون میآید»
قوم این سؤال را مطرح کردند تا پشیمانی و شکایت خود را بیان کنند. ترجمه جایگزین: «ما هرگز نباید مصر را ترک میکردیم»
«۶۰۰ هزار تن»
موسی این سؤالات را بکار میبرد تا بیان کند که تردید دارد گوشت به اندازه کافی برای تغذیه وجود داشته باشد. ترجمه جایگزین: «ما تمام گلهها و رمهها را خواهیم کشت و همه ماهیان دریا را خواهیم گرفت تا برای ایشان کفایت کند!»
این دو کلمه اساساً معانی یکسانی دارند. آنها با هم بر تعداد زیاد حیوانات تأکید میکنند.
کلمه «همه» مبالغه است که غیرممکن بودن تأمین غذا برای تمام قوم اسرائیل را نشان میدهد.
«گرسنگی ایشان را برطرف کند»
اینجا کلمه «دست» به قدرت خدا اشاره میکند. خدا این سؤال را مطرح میکند تا موسی را برای این فکر که خدا قادر نیست به اندازه کافی گوشت برای مردم مهیا کند، سرزنش نماید. ترجمه جایگزین: «آیا فکر میکنی که من قدرت کافی برای انجام این کار را ندارم؟» یا «باید بدانی که من بیش از اندازه قوی هستم که این کار را انجام بدهد»
«آنچه یهوه گفته است»
اینجا «روح» نشاندهنده قدرتی است که روح خدا به موسی داده. به نحوه ترجمه این عبارت مشابه در اعداد ۱۱: ۱۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «قدرتی که روح به موسی داده بود»
به نحوی از دادن قدرت به مشایخ سخن گفته شده که گویی روح بر آنها قرار دارد. به نحوه ترجمه عبارت مشابه در اعداد ۱۱: ۱۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن را به هفتاد مشایخ دادند»
به نحوی از قدرت داشتن از طریق روح سخن گفته شده که گویی روح بر آنها قرار میگیرد. ترجمه جایگزین: «چون آنها قدرت را از روح یافتند»
اینجا به نحوی از این که روح به ایشان قدرت داده، سخن گفته شده که گویی روح بر آنها قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «روح نیز به ایشان قدرت داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی نامهای ایشان را در فهرست نوشته بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
«به ایشان بگو نبوت نکنند»
موسی این سؤال را برای سرزنش یوشع به کار میبرد. در صورت نیاز این را در قالب جمله خبری میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید از جانب من حسادت کنی.»
درصورت نیاز آنچه که باعث حسادت یوشع شده را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا تو نگرانی که آنها چیزی را که متعلق به من است، بردارند؟» یا «آیا تو نگرانی که مردم به قدرت من احترام نگذارند»
موسی به نحوی از روح خدا که به قوم قدرت داده، سخن میگوید که گویی خدا روح خود را بر آنها قرار داده است. ترجمه جایگزین: « کاش که روح خدا به همه ایشان قدرت میداد»
این صفحه تعمداً خالی است.
پرندهای کوچک
«در هر جهت تا جایی که شخص میتواند به اندازه یک روز راه برود»
زراع واحد اندازهگیری برابر با حدود ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۹۲ سانتیمتر» یا «حدود ۱ متر»
این عبارت منفی در منفی است که میتوان در قالب جمله مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرکسی حداقل ده حومر بلدرچین جمع کرده»
حومر واحد اندازهگیری برابر با حدود ۲۲۰ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۲،۲۰۰ لیتر»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و با هم تأکید میکنند که خدا آنها را در حالی که گوشت میخوردند، فوراً مجازات کرد. ترجمه جایگزین: «درحالی که آنان هنوز گوشت میخوردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آن مکان را قِبْروت هَتّاوَه نامیدند»[ در فارسی به همین شکل آمده است اما در انگلیسی به صورت مجهول ترجمه شده است]
این نام مکانی در صحرا است.
1و مریم و هارون دربارۀ زن حبشی كه موسی گرفته بود، بر او شكایت آوردند، زیرا زن حبشی گرفته بود.2و گفتند: « آیا خداوند با موسی به تنهایی تكلم نموده است، مگر به ما نیز تكلم ننموده؟» و خداوند این را شنید.3و موسی مرد بسیار حلیم بود، بیشتر از جمیع مردمانی كه بر روی زمیناند.4در ساعت خداوند به موسی و هارون و مریمگفت: « شما هر سه نزد خیمۀ اجتماع بیرون آیید.» و هر سه بیرون آمدند.5و خداوند در ستون ابر نازل شده، به در خیمه ایستاد، و هارون و مریم را خوانده، ایشان هر دو بیرون آمدند.6و او گفت: « الا´ن سخنان مرا بشنوید: اگر در میان شما نبیای باشد، من كه یهوه هستم، خود را در رؤیا بر او ظاهر میكنم و در خواب به او سخن میگویم.7اما بندۀ من موسی چنین نیست. او در تمامی خانۀ من امین است.8با وی روبرو و آشكارا و نه در رمزها سخن میگویم، و شبیه خداوند را معاینه میبیند. پس چرا نترسیدید كه بر بندۀ من موسی شكایت آوردید؟»9و غضب خداوند بر ایشان افروخته شده، برفت.10و چون ابر از روی خیمه برخاست، اینك مریم مثل برف مبروص بود، و هارون بر مریم نگاه كرد و اینك مبروص بود.11و هارون به موسی گفت: « وای ای آقایم، بار این گناه را بر ما مگذار زیرا كه حماقت كرده، گناه ورزیدهایم.12و او مثل میتهای نباشد كه چون از رحم مادرش بیرون آید، نصف بدنش پوسیده باشد.»13پس موسی نزد خداوند استغاثه كرده، گفت: « ای خدا او را شفا بده!»14خداوند به موسی گفت: « اگر پدرش به روی وی فقط آب دهان میانداخت، آیا هفت روز خجل نمیشد؟ پس هفت روز بیرون لشكرگاه محبوس بشود، و بعد از آن داخل شود.»15پس مریم هفت روز بیرون لشكرگاه محبوس ماند، و تا داخل شدن مریم، قوم كوچ نكردند.16و بعد از آن، قوم از حضیروت كوچ كرده، در صحرای فاران اردو زدند.
در برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۲: ۶-۸ انجام میدهد.
خدا از اصطلاح «دهان به دهان» به معنی «مستقیماً صحبت کردن با هر دو نفر حاضر» استفاده میکند. این نشان میدهد که موسی جایگاهی والاتر از یک نبی معمولی داشته و بزرگتر بوده است.
این صفحه تعمداً خالی است.
مریم و هارون از روی شکوه این سؤال را میپرسند که چرا موسی باید قدرت زیادی داشته باشد اما آنها نداشته باشند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه فقط با موسی سخن نگفته است. او با ما نیز صحبت کرده است.»
حرف ربط «و» توجه را به نکته مهمی که در ادامه میآید جلب میکند.[ در انگیسی متفاوت است]
واژه «حال» استفاده شده تا وقفهای را در داستان اصلی نشان دهد. گوینده اطلاعات زمینهای درباره شخصیت موسی را بیان میکند.[ در فارسی به نیامده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از شکل ابر سخن گفته شده که گویی ابر یک ستون است. ترجمه جایگزین: «ابری که شکلی شبیه به ستون داشت» یا «ابری بلند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«من با موسی این چنین سخن نمیگویم»
اینجا «خانه من» به قوم اسرائیل اشاره میکند. امین بودن در خانه خدا به امین و وفادار بودن در رهبریت اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «موسی قوم من را وفادارانه رهبری میکند» یا «موسی تنها کسی است که من برای رهبری قوم اسرائیل به او اعتماد دارم»
یهوه این سؤال را میپرسد تا مریم و هارون را سرزنش کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید از اینکه بر ضد بندۀ من موسی سخن میگویید، بترسید.»
عبارت «بر موسی» بیان میکند که او [موسی] «بندۀ» یهوه است که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «بر بندۀ من موسی»
اینجا به نحوی از غضب یهوه سخن گفته شده که گویی خشمِ او آتش است. ترجمه جایگزین: «یهوه بسیار از آنها خشمگین شده بود»
جذام پوست مریم را سفید کرده بود. ترجمه جایگزین: «بسیار سفید شد»
گذاشتن گناه قوم بر آنها یعنی آنها مقصر گناه ایشان هستند. این نشان میدهد که آنها برای گناهشان مجازات شدند.
جذام مریم باعث شد که بدن او فاسد شود تا بمیرد. از پوسیده شدن بدن به نحوی سخن گفته شده که گویی بدنش خورده شده بود. ترجمه جایگزین: «لطفاً به او اجازه نده مانند تن کودک تازه مرده باشد که گوشت آن تقریباً تباه شده است»
اینجا «لطفاً» برای تأکید تکرار شده است.
این امری را شرح میدهد که احتمال دارد اتفاق بیافتد اما به وقوع نمیپیوندد. ریختن آب دهان بر صورت کسی توهین بسیار بزرگی بود.
اینجا به نحوی از بیرون فرستاده شدن از اردوگاه و اجازه برگشت نداشتن سخن گفته شده که گویی دری است که پشت سر او بسته میشود. ترجمه جایگزین: «مریم به بیرون از اردوگاه فرستاده شد» یا «مریم بیرون از اردوگاه نگه داشته شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی مریم را به بیرون از اردوگاه محبوس کرد» یا «موسی مریم را به بیرون از اردوگاه فرستاد»
این اسم مکانی در صحرا است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱۱: ۳۵ نگاه کنید.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« كسان بفرست تا زمین كنعان را كه به بنیاسرائیل دادم، جاسوسی كنند؛ یك نفر را از هر سبط آبای ایشان كه هركدام در میان ایشان سرور باشد، بفرستید.»3پس موسی به فرمان خداوند ، ایشان را از صحرای فاران فرستاد، و همۀ ایشان رؤسای بنیاسرائیل بودند.4و نامهای ایشان اینهاست: از سبط رؤبین، شَمّوع بن زَكّور.5از سبط شمعون، شافاط بن حوری.6از سبط یهودا، كالیب بن یفُنَّه.7از سبط یسّاكار، یجْآل بن یوسف.8از سبط افرایم، هوشَع بن نون.9از سبط بنیامین، فَلطی بن رافو.10از سبط زبولون، جَدّیئیل بن سودی.11از سبط یوسف از سبط مَنَسّی، جَدّی بن سوسی.12از سبط دان، عَمّیئیل بن جَمَلّی.13از سبط اشیر، سَتور بن میكائیل.14از سبط نفتالی، نَحبی بن وَفْسی.15از سبط جاد، جاؤئیل بن ماكی.16این است نامهای كسانی كه موسی برای جاسوسی زمین فرستاد، و موسی هوشع بن نون را یهوشوع نام نهاد.17و موسی ایشان را برای جاسوسی زمین كنعان فرستاده، به ایشان گفت: « از اینجا به جنوب رفته، به كوهستان برآیید.18و زمین را ببینید كه چگونه است و مردم را كه در آن ساكنند كه قویاند یا ضعیف، قلیلاند یا كثیر.19و زمینی كه در آن ساكنند چگونه است، نیك یا بد؟ و در چه قسم شهرها ساكنند، در چادرها یا در قلعهها؟20و چگونهاست زمین، چرب یا لاغر؟ درخت دارد یا نه؟ پس قوی دل شده، از میوۀ زمین بیاورید.» و آن وقت موسم نوبر انگور بود.21پس رفته، زمین را از بیابان سین تا رَحوبنزد مدخل حَمات جاسوسی كردند.22و به جنوب رفته، به حبرون رسیدند، و اَخیمان و شیشای و تلمای بنیعناق در آنجا بودند، اما حبرون هفت سال قبل از صوعنِ مصر بنا شده بود.23و به وادی اَشْكول آمدند، و شاخهای با یك خوشۀ انگور بریده، آن را بر چوبدستی، میان دو نفر با قدری از انار و انجیر برداشته، آوردند.24و آن مكان به سبب خوشۀ انگور كه بنیاسرائیل از آنجا بریده بودند، به وادی اَشكول نامیده شد.25و بعد از چهل روز، از جاسوسی زمین برگشتند.26و روانه شده، نزد موسی و هارون و تمامی جماعت بنیاسرائیل به قادش در بیابان فاران رسیدند، و برای ایشان و برای تمامی جماعت خبر آوردند، و میوۀ زمین را به ایشان نشان دادند.27و برای او حكایت كرده، گفتند: « به زمینی كه ما را فرستادی رفتیم، و به درستی كه به شیر و شهد جاری است، و میوهاش این است.28لیكن مردمانی كه در زمین ساكنند زورآورند، و شهرهایش حصاردار و بسیار عظیم، و بنیعناق را نیز در آنجا دیدیم.29و عمالقه در زمین جنوب ساكنند، و حِتّیان و یبوسیان و اموریان در كوهستان سكونت دارند. و كنعانیان نزد دریا و بر كنارۀ اردن ساكنند.»30و كالیب قوم را پیش موسی خاموش ساخته، گفت: « فیالفور برویم و آن را در تصرف آریم، زیرا كه میتوانیم بر آن غالب شویم.»31اما آن كسانی كه با وی رفته بودند، گفتند: « نمیتوانیم با این قوم مقابله نماییم زیرا كه ایشان از ما قویترند.»32و دربارۀ زمینی كه آن را جاسوسی كرده بودند، خبر بد نزد بنیاسرائیل آورده، گفتند: « زمینی كه برای جاسوسی آن از آن گذشتیم زمینی است كه ساكنان خود را میخورد،و تمامی قومی كه در آن دیدیم، مردان بلند قد بودند.33و در آنجا جباران بنیعناق را دیدیم كه اولاد جبّارانند، و ما در نظر خود مثل ملخ بودیم و همچنین در نظر ایشان مینمودیم.»
رهبران از هر قبیله برای جاسوسی به سرزمین وعده در کنعان رفتند. یهوه نگران نبود که چند نفر آنجا بودند، زیرا او میتوانست آنها را مغلوب سازد. این طور به نظر میرسد که او ایمان قوم را میآزماید. خدا انتظار داشت که قوم برای ورود به این سرزمین شگفتانگیز به جای این که بترسند، بسیار هیجانزده باشند.
and and )
این صفحه تعمداً خالی است.
خدا تصمیم گرفت که سرزمین کنعان به قوم اسرائیل تعلق داشته باشد، اما آنها هنوز به آنجا نرفته بودند. ترجمه جایگزین: «که من تصمیم گرفتم بدهم» یا «که من به زودی خواهم داد»
«هر شخصی که میفرستی باید در میان قبیلهاش رهبر باشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
این اسمی مردانه است.
این اسمی مردانه است.
این اسمی مردانه است.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
رابطه بین یوسف و منسی را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از قبیله پسر یوسف، منسی»
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
به نحوه ترجمه این اسامی مردانه در اعداد ۱۳: ۸ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی این سؤالات را میپرسد تا نوع اطلاعاتی که شخص برایش گزارش کرده بود را شرح دهد. اینها را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنگرید که آیا شهر خوب یا بدی است، چه نوع شهرهایی آنجا هستند، و آیا آن شهرها فقط اردوگاه هستند یا دیوارهای بلند دفاعی اطراف خود دارند»
شهرهای مستحکم، دیوارهای محکم در اطراف خود داشتند که از آنها در برابر سپاهیان دشمن حفاظت میکرد. اردوگاه این دیوارها را نداشت.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی مکانها هستند.
کلمه «سین» اینجا اسم عبری بیابان است.
این نان مکانی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کنعانیان حبرون را ۷ سال قبل از اینکه مصریان صوعن را بسازند، آن را بنا کردند»
اینها اسامی قبایلی هستند که بعد از نیاکانشان نامگذاری شده بودند.
این نامی مردانه است.
این نام یک مکان است.
«میان دو نفر از گروه ایشان»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آن مکان را ... نامیدند»
«بعد از ۴۰ روز»
اینجا «کلمه» به خبر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها خبرهای خود را آوردند» یا «آنها آنچه را که دیده بودند خبر دادند»
«حقیقتاً که شیر و شهد در آنجا جاری است.» آنها به نحوی از سرزمینی که برای حیوانات و گیاهان خوب بود سخن میگویند که گویی شیر و شهد از آن حیوانات و گیاهان به سمت سرزمین جاری بود. ترجمه جایگزین: «حقیقتاً برای پروراندن چارپایان و رشد محصول بسیار عالی است» یا «به راستی که سرزمینی حاصلخیز است»
از آنجایی که شیر از گاو و بز به دست میآید، این به چارپایان و محصولی که از آنها تولید میشود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «محصولی از چارپایان»
از آنجاییکه عسل از گلها تولید میشود، این به غلات و محصولی که از این غلات تولید میشود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «محصولی از غلات»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
به همه مردانی که آن سرزمین را بررسی میکردند به جز کالیب و یوشع اشاره میکند.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به تمام مردانی که آن سرزمین را بررسی میکردند از جمله کالیب و یوشع اشاره میکند.
اینجا شخص به نحوی از زمین، یا افراد آن سرزمین که بسیار خطرناک بودند سخن میگوید که گویی آن زمین، مردم را میخورد. ترجمه جایگزین: «زمینی بسیار خطرناک» یا «زمینی که مردم آن ما را خواهند کشت»
این نامی مردانه است.
اینجا نظر به سنجش و داوری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به عقیده ما ... به عقیده آنها» یا «به نظر ما ... به نظر آنها»
شخص از ملخ صحبت میکند تا نشان دهد که آنها گمان میکردند خودشان در مقایسه با مردم آن سرزمین چقدر کوچک بودند. ترجمه جایگزین: «ما در مقایسه با آنها همچون ملخ کوچک بودیم»
1و تمامی جماعت آواز خود را بلند كرده، فریاد نمودند. و قوم در آن شب میگریستند.2و جمیع بنیاسرائیل بر موسی و هارون همهمه كردند، و تمامی جماعت به ایشان گفتند: « كاش كه در زمین مصر میمردیم یا در این صحرا وفات مییافتیم!3و چرا خداوند ما را به این زمین میآورد تا به دم شمشیر بیفتیم، و زنان و اطفال ما به یغما برده شوند؟ آیا برگشتن به مصر برای ما بهتر نیست؟»4و به یكدیگر گفتند: « سرداری برای خود مقرر كرده، به مصر برگردیم.»5پس موسی و هارون به حضور تمامی گروه جماعت بنیاسرائیل به رو افتادند.6و یوشع بن نون و كالیب بن یفُنَّه كه از جاسوسان زمین بودند، رخت خود را دریدند.7و تمامی جماعت بنیاسرائیل را خطاب كرده، گفتند: « زمینی كه برای جاسوسی آن از آن عبور نمودیم، زمین بسیار بسیار خوبی است.8اگر خداوند از ما راضی است ما را به این زمین آورده، آن را به ما خواهد بخشید، زمینی كه به شیر و شهد جاری است.9زنهار از خداوند متمرد مشوید، و از اهل زمین ترسان مباشید، زیراكه ایشان خوراك ما هستند، سایۀ ایشان از ایشان گذشته است، و خداوند با ماست، از ایشان مترسید.»10لیكن تمامی جماعت گفتند كه باید ایشان را سنگسار كنند.آنگاه جلال خداوند در خیمۀ اجتماع بر تمامی بنیاسرائیل ظاهر شد.11و خداوند به موسی گفت: « تا به كی این قوم مرا اهانت نمایند؟ و تا به كی با وجود همۀ آیاتی كه در میان ایشان نمودم، به من ایمان نیاورند؟12ایشان را به وبا مبتلا ساخته، هلاك میكنم و از تو قومی بزرگ و عظیمتر از ایشان خواهم ساخت.»13موسی به خداوند گفت: « آنگاه مصریان خواهند شنید، زیراكه این قوم را به قدرت خود از میان ایشان بیرون آوردی.14و به ساكنان این زمین خبر خواهند داد و ایشان شنیدهاند كه تو ای خداوند ، در میان این قوم هستی، زیراكه تو ای خداوند ، معاینه دیده میشوی، و ابر تو بر ایشان قایم است، و تو پیش روی ایشان روز در ستون ابر و شب در ستون آتش میخرامی.15پس اگر این قوم را مثل شخص واحد بكُشی، طوایفی كه آوازۀ تو را شنیدهاند، خواهند گفت:16چون كه خداوند نتوانست این قوم را به زمینی كه برای ایشان قسم خورده بود درآورد، از این سبب ایشان را در صحرا كشت.17پس الا´ن قدرت خداوند عظیم بشود، چنانكه گفته بودی18كه یهوه دیرخشم و بسیار رحیم و آمرزندۀ گناه و عصیان است، لیكن مجرم را هرگز بیسزا نخواهد گذاشت بلكه عقوبت گناه پدران را بر پسران تا پشت سوم و چهارم میرساند.19پس گناه این قوم را برحسب عظمتِ رحمت خود بیامرز،چنانكه این قوم را از مصر تا اینجا آمرزیدهای.»20خداوند گفت: « برحسب كلام تو آمرزیدم.21لیكن به حیات خودم قسم كه تمامی زمین از جلال یهوه پر خواهد شد.22چونكه جمیع مردانی كه جلال و آیات مرا كه در مصر و بیابان نمودم دیدند، مرا ده مرتبه امتحان كرده، آواز مرا نشنیدند.23به درستی كه ایشان زمینی را كه برای پدران ایشان قسم خوردم، نخواهند دید، و هركه مرا اهانت كرده باشد، آن را نخواهد دید.24لیكن بندۀ من كالیب چونكه روح دیگر داشت و مرا تماماً اطاعت نمود، او را به زمینی كه رفته بود داخل خواهم ساخت، و ذریت او وارث آن خواهند شد.25و چونكه عمالیقیان و كنعانیان در وادی ساكنند، فردا رو گردانیده، از راه بحر قلزم به صحرا كوچ كنید.»26و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:27« تا به كی این جماعت شریر را كه بر من همهمه میكنند متحمل بشوم؟ همهمۀ بنیاسرائیل را كه بر من همهمه میكنند، شنیدم.28به ایشان بگو خداوند میگوید: به حیات خودم قسم كه چنانكه شما در گوش من گفتید، همچنان با شما عمل خواهم نمود.29لاشههای شما در این صحرا خواهد افتاد، و جمیع شمردهشدگان شما برحسب تمامی عدد شما، از بیست ساله و بالاتر كه بر من همهمه كردهاید.30شما به زمینی كه دربارۀ آن دست خود را بلند كردم كه شما را در آن ساكن گردانم، هرگز داخل نخواهید شد، مگر كالیب بن یفُنَّه و یوشع بن نون.31اما اطفال شما كه دربارۀ آنها گفتید كه به یغما برده خواهند شد، ایشان را داخل خواهم كرد و ایشان زمینی را كهشما رد كردید، خواهند دانست.32لیكن لاشههای شما در این صحرا خواهد افتاد.33و پسران شما در این صحرا چهل سال آواره بوده، بار زناكاری شما را متحمل خواهند شد، تا لاشههای شما در صحرا تلف شود.34برحسب شمارۀ روزهایی كه زمین را جاسوسی میكردید، یعنی چهل روز. یك سال به عوض هر روز، بار گناهان خود را چهل سال متحمل خواهید شد، و مخالفت مرا خواهید دانست.35من كه یهوه هستم، گفتم كه البته این را به تمامی این جماعت شریر كه به ضد من جمع شدهاند خواهم كرد، و در این صحرا تلف شده، در اینجا خواهند مرد.»36و اما آن كسانی كه موسی برای جاسوسی زمین فرستاده بود، و ایشان چون برگشتند خبر بد دربارۀ زمین آورده، تمام جماعت را از او گلهمند ساختند،37آن كسانی كه این خبر بد را دربارۀ زمین آورده بودند، به حضور خداوند از وبا مردند.38اما یوشع بن نون و كالیب بن یفُنَّه از جملۀ آنانی كه برای جاسوسی زمین رفته بودند، زنده ماندند.39و چون موسی این سخنان را به جمیع بنیاسرائیل گفت، قوم بسیار گریستند.40و بامدادان به زودی برخاسته، به سر كوه برآمده، گفتند: « اینك حاضریم و به مكانی كه خداوند وعده داده است میرویم، زیرا گناه كردهایم.»41موسی گفت: « چرا از فرمان خداوند تجاوز مینمایید؟ لیكن این كار به كام نخواهد شد!42مروید زیرا خداوند در میان شما نیست، مبادا از پیش دشمنان خود منهزم شوید.43زیرا عمالیقیان و كنعانیان آنجا پیش روی شما هستند،پس به شمشیر خواهید افتاد؛ و چونكه از پیروی خداوند روگردانیدهاید، لهذا خداوند با شما نخواهد بود.»44لیكن ایشان از راه تكبر به سر كوه رفتند، اما تابوت عهد خداوند و موسی از میان لشكرگاه بیرون نرفتند.45آنگاه عمالیقیان و كنعانیان كه در آن كوهستان ساكن بودند فرودآمده، ایشان را زدند و تا حُرما منهزم ساختند.
نویسنده چندین پرسش بدیهی را در این باب مطرح میکند. این سؤالات نشان میدهند که مردم به یهوه ایمان نداشتند. یهوه نیز سؤالاتی بدیهی را مطرح میکند تا فقدان ایمان قوم را نشان دهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
قوم این سؤال را با شکوه و شکایت مطرح میکنند و یهوه را به ناعادلانه رفتار کردن متهم مینمایند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه نباید ما را به این سرزمین میآورد تا با شمشیر کشته شویم.»
اینجا «شمشیر» هم به کشته شدن با شمشیر و هم به کشته شدن در جنگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که مردم با شمشیر به ما حمله میکنند، میمیریم» یا «در جنگ کشته میشویم»
قوم از این سؤال استفاده میکنند تا مردم را تشویق کنند که بهتر است به مصر بازگردند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای ما بازگشت به مصر از تلاش برای مغلوب کردن کنعان بهتر خواهد بود.»
این به قوم اسرائیل اشاره میکند.
«به صورتهای خود افتاده زمین را لمس کردند.» موسی و هارون این کار را کردند تا نشان دهند که خود را در حضور خدا فروتن میکنند. آنها میترسیدند که خدا قوم را برای سرکشی به ضد او مجازات کند. ترجمه جایگزین: «در فروتنی به حضور خدا به روی افتادند» یا «به روی افتادند تا به حضور خدا دعا کنند»
اینها اسامی مردانه هستند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که موسی فرستاده بود»
پاره کردن لباسها، عملی بود که نشان میداد شخص بسیار ناراحت و سوگوار است.
این صفحه تعمداً خالی است.
آنها به نحوی از زمینی که برای چارپایان و گیاهان خوب بود سخن میگویند که گویی شیر و شهد از آن چارپایان و گیاهان به سمت آن سرزمین جاری است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱۳: ۲۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این برای پروراندن چارپایان و رشد غلات بسیار عالی است» یا «این سرزمینی بسیار حاصلخیز است»
یوشع و کالیب به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهند.
یوشع و کالیب به نحوی درباره از بین بردن دشمنانشان به آسانی سخن میگویند که گویی آنها نان میخورند. ترجمه جایگزین: «ما آنها را به همان سادگی که نان میخوریم از بین خواهیم برد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه از ایشان محافظت نخواهد کرد»
اسم معنای «حفاظت» را میتوان در قالب «حفاظت کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی از ایشان حفاظت نمیکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه این سؤالات را مطرح میکند تا نشان دهد که او بسیار خشمگین بود و صبر و شکیبایی نسبت به مردم را از دست داده بود. این جملات را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این قوم برای زمانی طولانی به من اهانت کردهاند. آنها با وجود تمام آیات ... مدتی طولانی است که بر من توکل نمیکنند»
«نمیپذیرم که قوم من باشند.» این ممکن است به این معنی باشد که ایشان را نابود میکند، در برخی نسخهها آن را به این روش ترجمه میکنند.
اینجا «از تو» ضمیر مفرد است و به موسی اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) موسی به نحوی از اینکه خدا خود را به قومش نشان میدهد سخن میگوید که گویی خدا به آنها اجازه داده است تا حقیقتاً روی او را ببینند. ترجمه جایگزین: «آنها تو را دیدهاند» یا ۲) موسی به نحوی از رابطه صمیمانه بین خود و خدا سخن میگوید که گویی موسی وقتی خدا با او صحبت میکند، میتواند روی خدا را ببیند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو مستقیماً با من صحبت میکنی»
به نحوی از کشتن تمام آنها در یک زمان سخن گفته شده که گویی کشتن آنها مانند کشتن یک نفر است. ترجمه جایگزین: «همه در یک زمان»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اسم معنای «رحیم» را میتوان با فعل «دوست داشتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه نشان میدهد که قومش را دوست دارد»
«مجرم را هرگز بیسزا نخواهد گذاشت»[در انگلیسی پاک کردن آمده] پاک کردن گناه قوم استعارهای برای مجازات نکردن آنها است. خدا بدون رسیدگی از گناه شخص مجرم نخواهد گذشت . ترجمه جایگزین: «او همیشه شخص خطاکار را مجازات خواهد نمود»
اینجا به نحوی از مجازات قوم سخن گفته شده که گویی تنبیه شئي است که میتواند آورده شود و بر مردم قرار بگیرد. ترجمه جایگزین: «که او گناه پسران را بخاطر گناهان قوم مجازات خواهد کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جلال من تمام زمین را پر خواهد کرد»
«آنها همچنان من را میآزمایند»
اینجا عدد ۱۰ به چندین بار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چندین بار»
اینجا «شنیدن» به اطاعت و فرمانبرداری اشاره میکند، و صدای خدا به آنچه که میگوید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه که گفتهام را اطاعت نکردهاند»
یهوه همچنان با موسی سخن میگوید.
اینجا «روح» به نگرش او اشاره میکند. کالیب مشتاق بود که از خدا اطاعت کند. چگونگی نگرش او را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا او نگرشی متفاوت داشت» یا «زیرا او مشتاق بود که از خدا اطاعت کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه این سؤال را میپرسد زیرا تحمل خود را در مورد این قوم از دست داده است. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من این جماعت شریر که بسیار بر من انتقاد میکنند را به اندازه کافی تحمل کردهام.»
کلمه «همهمه،» یک اسم معنا است، که میتوان در قالب یک فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شنیدهام که قوم اسرائیل شکایت میکنند»
«چنان که آنچه را که گفتید شنیدم»
افتادن بدنهای مرده به آنها که مردهاند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما خواهید مُرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را که موسی در سرشماری شمرده بود»
«بیست ساله و بزرگتر»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
افتادن بدنهای مُرده به آنهایی که مُردهاند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما خواهید مُرد»
برخی نسخههای امروزی ترجیح میدهند که این چنین ترجمه کنند، «فرزندان شما در صحرا آواره خواهند بود.»[ در ترجمه مورد نظر انگلیسی آمده: فرزندان شما در صحرا چوپانی خواهند کرد] به این دلیل است که در ایام باستان، چوپانان معمولاً از مکانی به مکان دیگر آواره بودند بنابراین گلهها و رمههای آنها میتوانستند علفزار را پیدا کنند.
«آنها باید نتیجه اعمال شما را متحمل شوند» یا «آنها باید به خاطر اعمال شما مجازات شوند»
لاشه، بدن مُرده است. پایان لاشههای ایشان به آخرین نفر از آنها که بمیرند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا آخرین نفر از شما بمیرد» یا «تا همه شما بمیرید»
«نتایج گناهان خود را متحمل خواهید شد» یا «به خاطر گناهان خود مجازات خواهید شد»
این احتمالاً یعنی آنها دیگر وجود نخواهند داشت. ترجمه جایگزین: «آنها به پایان خواهند رسید» یا «آنها همه نابود خواهند شد»
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارت «وبا به حضور یهوه» نشان میدهد که یهوه آنها را از بین میبرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه این اشخاصی را که خبر بد درباره زمین آورده بودند از بین میبرد، و آنها میمیرند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
آنها این کلمات را برای تأکید استفاده میکنند که تصمیم خود را عوض کرده و اکنون قصد داشتند کاری که روز قبل میخواستند را انجام دهند. شاید در زبان خود برای بیان چنین امری از روشی دیگر استفاده کنید.
موسی این سؤال را میپرسد تا قوم اسرائیل را سرزنش کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید دوباره از فرمان یهوه تجاوز کنید.»
اینجا به نحوی از کمک کردن به آنها سخن گفته شده که گویی با آنها هست. ترجمه جایگزین: «یهوه به شما کمک نخواهد کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانتان را از مغلوب کردن شما منع میکنم» یا «پیروزی بر دشمنانتان را به شما خواهم داد»
اینجا «شمشیر» به جنگیدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما در جنگ خواهید مُرد» یا «آنها وقتی که شما برضد ایشان میجنگید، شما را خواهند کشت»
اینجا به نحوی از اطاعت کردن از یهوه سخن گفته شده که گویی به دنبال او میروند، و به نحوی از عدم اطاعت سخن گفته شده که گویی از او برمیگردند. ترجمه جایگزین: «شما از یهوه اطاعت نکردهاید» یا «شما تصمیم گرفتهاید که از یهوه اطاعت نکنید»
به نحوی از کمک کردن به آنها سخن گفته شده که گویی با آنها است. ترجمه جایگزین: «او به شما کمک نخواهد کرد»
«آنها جرأت پیدا کردند به کوه بروند اگرچه خدا تأیید نکرده بود»
بیشتر سرزمین اسرائیل مرتفع است. هنگامی که اسرائیلیان از درۀ رود اردن عبور کردند به کنعانیان حمله نمودند، آن منطقه را تپههایی احاطه کرده بود که آنها باید برای پیشرفت بیشتر در سرزمین کنعان از آنها بالا میرفتند.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون به زمین سكونت خود كه من آن را به شما میدهم داخل شوید،3و میخواهید هدیۀ آتشین برای خداوند بگذرانید، چه قربانی سوختنی و چه ذبیحۀ وفای نذر، یا برای نافله یا در عیدهای خود، برای گذرانیدن هدیۀ خوشبو بجهت خداوند ، خواه از رمه و خواه از گله،4آنگاه كسی كه هدیۀ خود را میگذراند، برای هدیۀ آردی یك عشر ایفۀ آرد نرم مخلوط شده با یك ربع هین روغن بجهت خداوند بگذراند.5و برای هدیۀ ریختنی یك ربع هین شراب با قربانی سوختنی یا برای ذبیحه بجهت هر بره حاضركن.6« یا بجهت قوچ برای هدیۀ آردی دو عشر ایفۀ آرد نرم مخلوط شده با یك ثلث هینِ روغن حاضركن.7و بجهت هدیۀ ریختنی یك ثلث هین شراب برای خوشبویی بجهت خداوند حاضركن.8« و چون گاوی برای قربانی سوختنی یا ذبیحهای برای ادای نذر یا برای ذبیحۀ سلامتی بجهت خداوند حاضر میكنی،9آنگاه بجهت هدیۀ آردی، سه عشر آرد نرم مخلوط شده با نصف هین روغن با گاو بگذراند.10و برای هدیۀ ریختنی نصف هین شراب بگذران تا هدیۀ آتشین خوشبو برای خداوند بشود.11« همچنین برای هر گاو و برای هر قوچ و برای هر برۀ نرینه و هر بزغاله كرده شود.12برحسب شمارهای كه حاضر كنید بدین قسم برای هریك، موافق شمارۀ آنها عمل نمایید.13« هر متوطن چون هدیۀ آتشین خوشبو برای خداوند میگذراند، این اوامر را به اینطور بجا بیاورد.14و اگر غریبی كه در میان شما مأوا گزیند، هركه در قرنهای شما در میان شما باشد، میخواهد هدیۀ آتشین خوشبو برای خداوند بگذراند، به نوعی كه شما عمل مینمایید، او نیز عمل نماید.15برای شما كه اهل جماعت هستید و برای غریبی كه نزد شما مأوا گزیند یك فریضه باشد، فریضۀ ابدی در نسلهای شما؛ مَثَل شما به حضور خداوند مَثَل غریب است.16یك قانون و یك حكم برای شما و برای غریبی كه در میان شما مأوا گزیند، خواهد بود.»17و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:18« بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون به زمینی كه من شما را در آن درمیآورم داخل شوید،19و از محصول زمین بخورید، آنگاه هدیۀ افراشتنی برای خداوند بگذرانید.20از خمیر اول خود گِردهای بجهت هدیۀ افراشتنی بگذرانید؛ مثل هدیۀ افراشتنی خرمن، همچنان آن را بگذرانید.21از خمیر اول خود، هدیۀ افراشتنی در قرنهای خود برای خداوندبگذرانید.22« و هرگاه سهواً خطا كرده، جمیع این اوامر را كه خداوند به موسی گفته است، بجا نیاورده باشید،23یعنی هرچه خداوند به واسطۀ موسی شما را امر فرمود، از روزی كه خداوند امر فرمود و از آن به بعد در قرنهای شما.24پس اگر این كار سهواً و بدون اطلاع جماعت كرده شد، آنگاه تمامی جماعت یك گاو جوان برای قربانی سوختنی و خوشبویی بجهت خداوند با هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی آن، موافق رسم بگذرانند، و یك بز نر بجهت قربانی گناه.25و كاهن برای تمامی جماعت بنیاسرائیل كفاره نماید، و ایشان آمرزیده خواهندشد، زیراكه آن كار سهواً شده است؛ و ایشان قربانی خود را بجهت هدیۀ آتشین خداوند و قربانی گناه خود را بجهت سهو خویش، به حضور خداوند گذرانیدهاند.26و تمامی جماعت بنیاسرائیل و غریبی كه در میان ایشان ساكن باشد، آمرزیده خواهند شد، زیراكه به تمامی جماعت سهواً شده بود.27« و اگر یك نفر سهواً خطا كرده باشد، آنگاه بز مادۀ یك ساله برای قربانی گناه بگذراند.28و كاهن بجهت آن كسی كه سهو كرده است چونكه خطای او از نادانستگی بود، به حضور خداوند كفاره كند تا بجهت وی كفاره بشود و آمرزیده خواهد شد.29بجهت كسی كه سهواً خطا كند، خواه متوطنـی از بنیاسرائیل و خواه غریبی كه در میان ایشان ساكن باشـد، یك قانـون خواهد بود.30« و اما كسی كه به دست بلند عمل نماید،چه متوطن و چه غریب، او به خداوند كفر كرده باشد. پس آن شخص از میان قوم خود منقطع خواهد شد.31چونكه كلام خداوند را حقیر شمرده، حكم او را شكسته است، آن كس البته منقطع شود و گناهش بر وی خواهد بود.»32و چون بنیاسرائیل در صحرا بودند، كسی را یافتند كه در روز سَبَّت هیزم جمع میكرد.33و كسانی كه او را یافتند كه هیزم جمع میكرد، او را نزد موسی و هارون و تمامی جماعت آوردند.34و او را در حبس نگاه داشتند، زیراكه اعلام نشده بود كه با وی چه باید كرد.35و خداوند به موسی گفت: « این شخص البته كشته شود، تمامی جماعت او را بیرون از لشكرگاه با سنگها سنگسار كنند.»36پس تمامی جماعت او را بیرون از لشكرگاه آورده، او را سنگسار كردند و بمرد، چنانكه خداوند به موسی امر كرده بود.37و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:38« بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو كه برای خود بر گوشههای رخت خویش در قرنهای خود صیصیت بسازند و رشتۀ لاجوردی بر هر گوشۀ صیصیت بگذارند.39و بجهت شما صیصیت خواهد بود تا برآن بنگرید و تمام اوامر خداوند را بیاد آورده، بجا آورید، و در پی دلها و چشمان خود كه شما در پی آنها زنا میكنید، منحرف نشوید.40تا تمامی اوامر مرا بیاد آورده، بجا آورید، و بجهت خدای خود مقدس باشید.41من یهوه خدای شما هستم كه شما را از زمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم. من یهوه خدای شما هستم.»
هنگامی که قوم به سمت بیابان حرکت میکنند، یهوه آنها را تطهیر میکند. او این کار را انجام میدهد تا آنها بتوانند به سرزمین وعده وارد شوند.
and )
تصویری که معمولاً از روسپیگری در کتاب مقدس مورد استفاده قرار گرفته، نشان دهد که تنها یهوه باید پرستیده شود. مردم با فاحشه مقایسه شدهاند، زیرا یک شوهر تنها یک رابطه زناشویی با همسرش دارد. روسپیگری و پرستش خدایی دیگر هر دو تخلف از این رابطه منحصر به فرد محسوب میشوند. در بسیاری از فرهنگها برای استفاده از این انگاره با مشکل رو به رو هستند چون معمولاً برای بیان آن مایل به استفاده از بهگویی هستند.
and
کتاب اعداد ۱۵: ۱-۳۲ آنچه را که خدا به موسی درباره قوم اسرائیل میگوید، بیان میکند .
این صفحه تعمداً خالی است.
« متصاعد شدن عطری خوشبو از رمه یا گله که یهوه را خشنود میسازد.» خشنودی خداوند از عطر به رضایت او از کسی که قربانی را میسوزاند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای خشنود کردن یهوه با سوزاندن قربانی از رمه یا گله»
این به هدایایی که در اعداد ۱۵: ۳ صحبت شده، اشاره میکند.
ایفه واحد اندازهگیری برابر با حدود ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۲ لیتر» یا «دو لیتر»
هین واحد اندازهگیری برابر با حدود ۳.۷ لیتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱ لیتر» یا «یک لیتر»
این صفحه تعمداْ خالی است.
ایفه واحد اندازهگیری برابر با حدود ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۴ لیتر» یا «چهار و نیم لیتر»
هین واحد اندازهگیری برابر با حدود ۳.۷ لیتر است. ترجمه جایگزین: «یک لیتر»
«عطری که یهوه را خشنود میسازد، تولید خواهد شد.» رضایت خداوند با بوی خوش عطر، به خشنودی او از کسی که هدیه را میگذراند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو با گذراندن آن یهوه را خشنود خواهی کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
میتوانید این را به مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «شش و نیم لیتر»
میتوانید این را به مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «دو لیتر»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که بر مذبح میسوزانید»
«متصاعد شدن عطری خوشبو که یهوه را خشنود میسازد.» خداوند به نحوی از خشنودی خود از پرستندۀ واقعی که قربانی میگذراند سخن میگوید که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی راضی میشود. ترجمه جایگزین: «یهوه از این قربانی خشنود میشود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را انجام دهید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که توصیف کردهام، باید عمل نمایید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که آنها بر مذبح سوزاندند»
«متصاعد شدن عطری خوشبو که یهوه را خشنود میسازد.» یهوه به نحوی از خشنودی خود از پرستندۀ واقعی که قربانی میگذراند سخن میگوید که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی راضی میشود. ترجمه جایگزین: «یهوه از این قربانی خشنود میشود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او باید قربانی را بر مذبح بسوزاند»
«متصاعد شدن عطری خوشبو که یهوه را خشنود میسازد.» خداوند به نحوی از خشنودی خود از پرستندۀ واقعی که قربانی میگذراند سخن میگوید که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی راضی میشود. ترجمه جایگزین: «یهوه از این قربانی خشنود میشود»
معانی محتمل ۱) «شما و غریبی که با شما میماند در حضور یهوه یکسان هستید یا ۲) «حکمی یکسان برای تو و غریبه اعمال میشود»
«او باید در حضور یهوه همچون تو عمل نماید.» زیرا گفته شده که آنها باید مانند قوم اسرائیل در حضور یهوه عمل کنند، بر این دلالت میکند که آنها باید مطیع تمام فرامین یهوه باشند. ترجمه جایگزین: «او باید همچون تو عمل کند و از تمام دستورات یهوه اطاعت نماید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «محصولی که زمین تولید میکند» یا «محصولی که شما در زمین تولید میکنید»
معانی محتمل اشاره میکنند که ۱) محصول اولی که آنها درطول خوشهچینی جمع میکنند یا ۲) خمیری که آنها از محصول اول خود درست میکنند.
آن را «گرده» نامیدهاند تا به این واسطه نشان دهند که اول خمیر را باید بپزند.
اینجا اصطلاح «افراشتن» به قربانی که مانند هدیه است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن را همچون هدیه قربانی میکند»
اینجا به نحوی از قربانی سخن گفته شده که گویی از زمین خرمنکوبی است چون در زمین خرمن کوبی دانه را از قسمتهای دیگر جدا میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کلمه «شما» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
خدا آنچه که موسی باید به قوم بگوید را با او مطرح میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«متصاعد شدن عطری خوشبو که یهوه را خشنود میسازد.» خداوند به نحوی از خشنودی خود از پرستندۀ واقعی که قربانی میگذراند سخن میگوید که گویی خدا از عطر خوشبوی قربانی راضی میشود. ترجمه جایگزین: «یهوه از این قربانی خشنود میشود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی را بگذرانید»[ در فارسی انجام شده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که فرمان داده شده» یا «همانطور که هنگام نازل کردن فضیلت فرمان دادهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من آنها را خواهم بخشید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که آنها با آتش درست شدهاند» یا «که آنها بر مذبح سوزاندند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تمام جماعت بنیاسرائیل را خواهم بخشید»
«بز مادۀ ۱ ساله»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « وقتی کاهن کفاره را بگذراند، من آن شخص را خواهم بخشید»
این صفحه تعمداً خالی است.
استعارۀ «منقطع کردن» حداقل سه معنی احتمالی دارد. آنها را میتوان به حالت معلوم بیان کرد: ۱) «قومِ او، او را بیرون خواهند فرستاد» یا ۲) «من او را یکی از قوم اسرائيل به حساب نمیآورم» یا ۳) «قوم او باید او را بکشند.»
به نحوی از عدم اطاعت از حکم سخن گفته شده که گویی آن را میشکند. ترجمه جایگزین: «از حکم من اطاعت نکردند» یا «از آنچه حکم کردم، اطاعت نکردند»
مواردی که گناه ممکن است به آنها اشاره داشته باشد:<u style="background-color: rgb(255, 255, 255);"> </u>۱) مجازات برای آن گناه یا ۲) جرم گناه. بودن گناه بر او استعارهای است برای ۱) مجازات شدن یا ۲) احساسی گناه ناشی از آن گناه. ترجمه جایگزین: «من او را به سبب گناهش مجازات خواهم کرد» یا ۲) «من او را گناهکار در نظر خواهم گرفت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه اعلام نکرد که آنها باید با او چه کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید حتماً آن شخص را به مرگ واگذارید» یا «آن شخص باید قطعاً بمیرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«قوم اسرائیل»
«از آنها اطاعت کنید»
اینجا «نگریستن» استعاره است و اشاره به فکر کردن دارد. دل به آنچه که شخص میخواهد اشاره میکند، و چشمها به آنچه که شخص میبیند و میخواهد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما به آنچه که میخواهید، نیاندیشید»
اینجا به نحوی از وفادار نبودن به خدا با انجام آنچه که باب میل خودشان است سخن گفته شده که گویی آنها زنانی هستند که با انتخاب روابطی گناهآلود با مردی دیگر به شوهرانشان خیانت میکنند. این را میتوان به وضوح بیان کرد که انجام این امر، عملی شرمآور بود. ترجمه جایگزین: «به طرزی شرمآور به من خیانت کردند» یا «به جای اطاعت از من، چنین اعمالی را انجام دادند»
خدا همچنان درباره آن چه که موسی باید به قوم اسرائیل بگوید، سخن میگوید. کلمه «شما» به قوم اشاره میکند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر آورده»
این عبارت برای تأکید تکرار شده است.
1و قورح بن یصهار بن قَهات بن لاوی و داتان و اَبیرام پسران اَلیآب و اُوْن بن فالِت پسران رؤبین (كسان) گرفته،2با بعضی از بنیاسرائیل، یعنی دویست و پنجاه نفر از سروران جماعت كه برگزیدگان شورا و مردان معروف بودند، به حضور موسی برخاستند.3و به مقابل موسی و هارون جمع شده، به ایشان گفتند: « شما از حد خود تجاوز مینمایید، زیرا تمامی جماعت هریك از ایشان مقدساند، و خداوند در میان ایشان است. پس چرا خویشتن را بر جماعتِ خداوند برمیافرازید؟»4و چون موسی این را شنید، به روی خود درافتاد5و قورح و تمامی جمعیت او را خطاب كرده، گفت: « بامدادان خداوند نشان خواهد داد كه چه كس از آن وی و چه كس مقدس است، و او را نزد خود خواهد آورد؛ و هركه را برای خود برگزیده است، او را نزد خود خواهد آورد.6این را بكنید كه مِجْمَرها برای خود بگیرید، ای قورح و تمامی جمعیت تو.7و آتش در آنها گذارده، فردا به حضور خداوند بخور در آنها بریزید، و آن كس كه خداوند برگزیده است، مقدس خواهد شد. ای پسران لاوی شما از حد خود تجاوز مینمایید!»8و موسی به قورح گفت: « ای بنیلاوی بشنوید!9آیا نزد شما كم است كه خدای اسرائیل شما را از جماعت اسرائیل ممتاز كرده است، تا شما را نزد خود بیاورد تا در مسكن خداوند خدمت نمایید، و به حضور جماعت برای خدمت ایشان بایستید؟10و تو را و جمیع برادرانت بنیلاوی را با تو نزدیك آورد، و آیا كهانت را نیز میطلبید؟11از این جهت تو و تمامی جمعیت تو به ضد خداوند جمع شدهاید. و اما هارون چیست كه بر او همهمه میكنید؟»12و موسی فرستاد تا داتان و ابیرام پسران الیاب را بخواند، و ایشان گفتند: « نمیآییم!13آیا كم است كه ما را از زمینی كه به شیر و شهد جاری است، بیرون آوردی تا ما را در صحرا نیز هلاك سازی كه میخواهی خود را بر ما حكمران سازی؟14و ما را هم به زمینی كه به شیر و شهد جاری است درنیاوردی و ملكیتی از مزرعهها و تاكستانها به ما ندادی. آیا چشمان این مردمان را میكنی؟ نخواهیمآمد!»15و موسی بسیار خشمناك شده، به خداوند گفت: « هدیۀ ایشان را منظور منما، یك خر از ایشان نگرفتم، و به یكی از ایشان زیان نرساندم.»16و موسی به قورح گفت: « تو با تمامی جمعیت خود فردا به حضور خداوند حاضر شوید، تو و ایشان و هارون.17و هر كس مِجْمَر خود را گرفته، بخور بر آنها بگذارد؛ و شما هر كس مِجْمَر خود، یعنی دویست و پنجاه مِجْمَر به حضور خداوند بیاورید، تو نیز و هارون هر یك مِجْمَر خود را بیاورید.»18پس هر كس مِجْمَر خود را گرفته، و آتش در آنها نهاده، و بخور بر آنها گذارده، نزد دروازۀ خیمۀ اجتماع، با موسی و هارون ایستادند.19و قورح تمامی جماعت را به مقابل ایشان نزد در خیمۀ اجتماع جمع كرد، و جلال خداوند بر تمامی جماعت ظاهرشد.20و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:21« خود را از این جماعت دور كنید تا ایشان را در لحظهای هلاك كنم.»22پس ایشان بهروی در افتاده، گفتند: « ای خدا كه خدای روحهای تمام بشر هستی، آیا یك نفر گناه ورزد و بر تمام جماعت غضبناك شوی؟»23و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:24« جماعت را خطاب كرده، بگو از اطراف مسكن قورح و داتان و ابیرام دور شوید.»25پس موسی برخاسته، نزد داتان و ابیرام رفت و مشایخ اسرائیل در عقب وی رفتند.26و جماعت را خطاب كرده، گفت: « از نزد خیمههای این مردمان شریر دور شوید، و چیزی را كه از آن ایشان است لمس منمایید، مبادا در همۀ گناهان ایشان هلاك شوید.»27پس از اطراف مسكن قورح و داتان و ابیرام دور شدند، و داتان و ابیرام بیرون آمده، با زنان و پسران و اطفال خود به در خیمههای خود ایستادند.28و موسی گفت: « از این خواهید دانست كه خداوند مرا فرستاده است تا همۀ این كارها را بكنم و به ارادۀ من نبوده است.29اگر این كسان مثل موت سایر بنیآدم بمیرند و اگر مثل وقایع جمیع بنیآدم بر ایشان واقع شود، خداوند مرا نفرستاده است.30و اما اگر خداوند چیز تازهای بنماید و زمین دهان خود را گشاده، ایشان را با جمیع مایملك ایشان ببلعد كه به گور زنده فرود روند، آنگاه بدانید كه این مردمان خداوند را اهانت نمودهاند.»31و چون از گفتن همۀ این سخنان فارغ شد، زمینی كه زیر ایشان بود، شكافته شد.32و زمین دهان خود را گشوده، ایشان را و خانههای ایشان و همۀ كسان را كه تعلق به قورح داشتند، با تمامی اموال ایشان بلعید.33و ایشان با هرچه به ایشان تعلق داشت، زنده به گور فرورفتند، و زمین بر ایشان به هم آمد كه از میان جماعت هلاك شدند.34و جمیع اسرائیلیان كه به اطراف ایشان بودند،از نعرۀ ایشان گریختند، زیرا گفتند مبادا زمین ما را نیز ببلعد.35و آتش از حضور خداوند بدر آمده، دویست و پنجاه نفر را كه بخور میگذرانیدند، سوزانید.36و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:37« به العازار بن هارون كاهن بگو كه مِجْمَرها را از میان آتش بردار، و آتش را به آن طرف بپاش زیراكه آنها مقدس است،38یعنی مِجْمَرهای این گناهكاران را به ضد جان ایشان؛ و از آنها تختهای پهن برای پوشش مذبح بسازند، زیرا چونكه آنها را به حضور خداوند گذرانیدهاند، مقدس شده است، تا برای بنیاسرائیل آیتی باشد.»39پس العازار كاهن مِجْمَرهای برنجین را كه سوخته شدگان گذرانیده بودند گرفته، از آنها پوشش مذبح ساختند.40تا برای بنیاسرائیل یادگار باشد تا هیچ غریبی كه از اولاد هارون نباشد بجهت سوزانیدن بخور به حضور خداوند نزدیك نیاید، مبادا مثل قورح و جمعیتش بشود، چنانكه خداوند به واسطۀ موسی او را امر فرموده بود.41و در فردای آن روز تمامی جماعت بنیاسرائیل بر موسی و هارون همهمه كرده، گفتند كه شما قوم خداوند را كشتید.42و چون جماعت بر موسی و هارون جمع شدند، به سوی خیمۀ اجتماع نگریستند، و اینك ابر آن را پوشانید و جلال خداوند ظاهر شد.43و موسی و هارون پیش خیمۀ اجتماع آمدند.44و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:45« از میان این جماعت دور شوید تا ایشان را ناگهان هلاك سازم.» و ایشان به روی خود درافتادند.46و موسی به هارون گفت: « مِجْمَر خود را گرفته، آتش از روی مذبح در آن بگذار، و بخور بر آن بریز، و به زودی به سوی جماعت رفته، برایایشان كفاره كن، زیرا غضب از حضور خداوند برآمده، و وبا شروع شده است.»47پس هارون به نحوی كه موسی گفته بود آن را گرفته، در میان جماعت دوید و اینك وبا در میان قوم شروع شده بود. پس بخور را بریخت و بجهت قوم كفاره نمود.48و او در میان مردگان و زندگان ایستاد و وبا بازداشته شد.49و عدد كسانی كه از وبا مردند چهارده هزار و هفتصد بود، سوای آنانی كه در حادثۀ قورح هلاك شدند.50پس هارون نزد موسی به در خیمۀ اجتماع برگشت و وبا رفع شد.
برخی از لاویان و تعدادی از مردان قبیله رئوبین ادعا میکردند که همچون موسی و هارون شایسته هستند، و همچنین میتوانند اعمال قربانی حیوانات را در خیمه مقدس انجام دهند. بنابراین موسی به ایشان گفت که به خیمه مقدس بیایند و بخور را به حضور یهوه بسوزانند. سپس خدا زمین را گشود و این رهبران و خانوادههایشان را بلعید. او همچنین آتشی فرستاد که ۲۵۰ نفر دیگر را که به آن رهبران ملحق شده بودند، هلاک سازد. این اعمال نشان داد که فقط لاویان، کسانی که یهوه آنها را منصوب کرده، میتوانند کاهنان باشند. همچنین، این قسمت تعلیم میدهد کسانی که برضد تدهین یهوه، شورش میکنند در واقع برضد یهوه سرکشی کردهاند.
and and )
به نحوه ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از شورش و عیبجویی از کسی که قدرت و اقتدار دارد سخن گفته شده که گویی آنها ایستادهاند تا بجنگند. ترجمه جایگزین: «برضد موسی شورش کردند»
«۲۵۰»
«اعضای مشهور جامعه» یا «افراد مهم جامعه»
این به انجام کاری بیشتر از حد مجاز، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما بیشتر از آنچه میبایست، انجام دادهاید» یا «شما میپندارید که بیش از آن چه که باید، قدرت دارید»
افراد این سؤال را میپرسند تا موسی و هارون را سرزنش کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما اشتباه میکنید که خود را بر بقیۀ جماعت یهوه برمیافرازید [خود را برتر از بقیۀ جماعت یهوه میپندارید].»
اینجا به نحوی از توجه به کسی که مهم است سخن گفته شده که گویی آن را بلند میکنند. ترجمه جایگزین: «خود را مهمتر از دیگران میدانید»
این نشان میدهد که موسی خود را در حضور خدا فروتن میسازد. او میترسید که خدا قوم را به خاطر سرکشی برضد خدا و رهبران منتخبش مجازات کند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که یهوه او را برای خودش جدا کرده است [تقدیس کرده است یا برگزیده است]»
موسی همچنان با قورح و کسانی که با قورح بودند صحبت میکند.
ظروفی که بخور را در آن میسوزانند
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در حضور یهوه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه آن شخص را برای خود برمیگزیند»
این به انجام کاری بیشتر از حد مجاز اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما بیشتر از حد مجاز انجام دادهاید» یا «شما میپندارید که باید اقتدار بیشتری از آنچه اکنون دارید، داشته باشید»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی این سؤال را مطرح میکند تا قورح و افراد او را سرزنش کند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما چنان رفتار میکنید که این برای شما کم است ... که ایشان را خدمت کنید!» یا «شما نباید خدمت کردن به ایشان را امری کوچک در نظر بگیرید!»
«برای شما کافی نیست» یا «برای شما مهم نیست»
اینجا به نحوی از تمایل به داشتن کهانت سخن گفته شده که گویی آنها در جستجوی آن هستند. ترجمه جایگزین: «شما میخواهید کهانت هم نمایید» یا «شما همچنین میخواهید کاهن باشید»
موسی این سؤال را مطرح میکند تا به آنها نشان دهد وقتیکه آنها دربارۀ آنچه که هارون انجام میدهد شکایت میکنند، درواقع برضد یهوه شکایت میکنند، زیرا هارون آنچه که یهوه به او گفته بود را انجام میداد. ترجمه جایگزین: «شما در واقع از هارون شکایت نمیکنید، بلکه از یهوه که هارون از او اطاعت میکند، گله میکنید!»
این صفحه تعمداً خالی است.
داتان و ابیرام این سؤال را مطرح میکنند تا موسی را سرزنش کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما چنان رفتار میکنید که این برای شما کم است که ما را بیرون آوردهاید ... تا ما را در صحرا هلاک سازید.»
«کافی نیست» یا «مهم نیست»
آنها به نحوی از زمینی که برای چارپایان و گیاهان خوب بود سخن میگویند که گویی شیر و شهد از آن چارپایان و گیاهان به سمت آن سرزمین جاری است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱۴: ۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این برای پروراندن چارپایان و رشد غلات بسیار عالی است» یا «این سرزمینی بسیار حاصلخیز است»
قوم مبالغه میکنند زیرا اگر هر یک از آنها بمیرند، آنها موسی را مسئول مُردن خود میدانند. ترجمه جایگزین: «ما را به مرگ میسپاری»
آنها به نحوی از آنچه که خدا به ایشان داده تا برای همیشه مالک آن باشند سخن میگویند که گویی آن یک ارث است.
مردم این سؤال را مطرح میکنند تا موسی را سرزنش کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اکنون تو میخواهی ما را با وعدههای پوچ کور کنی.»
اینجا به نحوی از فریب دادن قوم سخن گفته شده که گویی آنها را کور کردهاند. ترجمه جایگزین: «ما را فریب میدهی»
آنها به نحوی از وعدههای عملی نشده سخن میگویند که گویی آنها ظروفی خالی هستند. ترجمه جایگزین: «با وعدههایی که به انجام نرساندید» یا «با وعده انجام کارهایی که قرار نیست انجام دهید»
اینجا یک خر به این اشاره میکند که شخص هیچ چیزی از کسی نگرفته است. ترجمه جایگزین: «من هیچ چیزی حتی یک خر هم از ایشان نگرفتهام»
این صفحه تعمداً خالی است.
ظرفی که بخور را در آن میسوزانند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از نابود کردن آنها سخن گفته شده که گویی خدا آنها را میبلعد. ترجمه جایگزین: «که من آنها را نابود میکنم» یا «و من ایشان را نابود خواهم کرد»
این نشان میدهد که موسی و هارون خود را در حضور خدا فروتن کرده بودند.
اینجا «روحها» به قدرت زنده بودن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا که به تمامی انسانها جان میدهد»
موسی و هارون این سؤال را مطرح میکنند تا برای قوم به حضور خدا لابه [درخواست] کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «لطفاً از تمامی جماعت خشمگین نشو، زیرا تنها یک نفر گناه کرده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از نابود شدن سخن گفته شده که گویی آنها خورده میشوند. ترجمه جایگزین: «شما نابود خواهید شد»
اینجا به نحوی از نابود شدن به خاطر گناهانشان سخن گفته شده که گویی گناه آنها را هلاک میکند. ترجمه جایگزین: «شما به خاطر تمام گناهان ایشان نابود خواهید شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همۀ گناهان ایشان شما را هلاک خواهد کرد» یا «یهوه شما را به خاطر تمام گناهان ایشان نابود خواهد کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «این» به آنچه که موسی بعداً خواهد گفت، اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی زمین موجودی زنده است و باز میشود تا این قوم را با دهان بزرگ فرو برد و ایشان را ببلعد. ترجمه جایگزین: «و ایشان به درون آن افتادند و زیر زمین دفن شدند»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی از زمین سخن میگوید که گویی زمین موجودی زنده است، و گودالی که قوم به درون آن میافتند مثل دهان زمین است. ترجمه جایگزین: «زمین مثل دهانی بزرگ گشوده شد، و آنها به درون آن افتادند و در آن دفن شدند» یا «گودالی بسیار بزرگ در زمین وجود داشت، و آنها به درون آن افتادند، و در آن دفن شدند»
عبارتی مشابه در اعداد ۱۶: ۳۰ رخ میدهد. به نحوه ترجمه آن در آنجا نگاه کنید.
«آنها» به «تمام قوم اسرائیل» اشاره میکند.
قوم به نحوی از زمین سخن میگویند که گویی موجودی زنده است. ترجمه جایگزین: «زمین گشوده میشود و ما نیز به درون آن خواهیم افتاد» یا «اگر زمین دوباره گشوده شود، ما نیز به درون آن خواهیم افتاد و دفن میشویم»
اینجا به نحوی از هلاک شدن با آتش سخن گفته شده که گویی آنها با آتش بلعیده میشوند. ترجمه جایگزین: «آتش از حضور یهوه مشتعل شد و ۲۵۰ نفر را نابود کرد»
«دویست و پنجاه نفر»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به شعلههای آتش که ۲۵۰ نفر را سوزاند، اشاره میکند.
از دست دادن زندگیهایشان به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که مُردهاند»
اینجا «آنها» به مِجمَرها اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار ایلعازر آنها را بسازد»
اینجا هر دو ضمیر «آنها» به مِجمَرها اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که از آن آتش سوختند، استفاده کردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت در اینجا استفاده شده تا رخدادی مهم را در داستان نشان دهد. اگر در زبان شما روشی برای بیان این مطلب هست، شما میتوانید استفاده از آن روش را در اینجا مدنظر بگیرید.
«جمع شدند تا بر ضد موسی و هارون شکایت کنند»
«ناگهان، ابر.» اینجا «اینک» نشان میدهد که مردم از آنچه که میدیدند، شگفتزده شده بودند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
خدا به نحوی از هلاکت آنها سخن میگوید که گویی او آنها را میبلعد. ترجمه جایگزین: «تا من ایشان را نابود کنم» یا «و من ایشان را نابود خواهم کرد»
این نشان میدهد که موسی و هارون خود را در حضور خدا فروتن کردند.
برآمدن خشم از حضور خدا اشاره میکند که خدا غضب خود را نمایان میسازد. ترجمه جایگزین: «یهوه غضب خود را به ما نشان میدهد» یا «یهوه بسیار خشمگین است و مطابق با خشمش عمل مینماید»
اینجا ریختن بخور در مجمر به سوزاندن آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او بخور را سوزاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شیوع وبا متوقف شد»
«عدد چهارده هزار و هفتصد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« به بنیاسرائیل سخن بگو و از ایشان عصاها بگیر، یك عصا از هر خاندان آبا، از جمیع سروران ایشان دوازده عصا برحسب خاندان آبای ایشان، و نام هركس را بر عصای او بنویس.3و اسم هارون را بر عصای لاوی بنویس، زیراكه برای هر سرور خاندان آبای ایشان یك عصا خواهد بود.4و آنها را در خیمۀ اجتماع پیش شهادت، جایی كه من با شما ملاقات میكنم بگذار.5و شخصی را كه من اختیار میكنم، عصای او شكوفه خواهد آورد. پس همهمۀ بنیاسرائیل را كه بر شما میكنند از خود ساكت خواهم نمود.»6و موسی این را به بنیاسرائیل گفت، پس جمیع سروران ایشان او را عصاها دادند، یك عصا برای هر سرور، یعنی دوازده عصا برحسب خاندان آبای ایشان، و عصای هارون در میان عصاهای آنها بود.7و موسی عصاها را به حضور خداوند در خیمۀ شهادت گذارد.8و در فردای آن روز چون موسی به خیمۀ شهادت داخل شد، اینك عصای هارون كه بجهت خاندان لاوی بود شكفته بود، و شكوفه آورده و گل داده، و بادام رسانیده بود.9و موسی همۀ عصاها را از حضور خداوند نزد جمیع بنیاسرائیل بیرون آورده، هر یك نگاه كرده، عصای خود را گرفتند.10و خداوند به موسی گفت: « عصای هارون را پیش روی شهادت باز بگذار تا بجهت علامت برای ابنای تمرد نگاه داشته شود، و همهمۀ ایشان را از من رفع نمایی تا نمیرند.»11پس موسی چنان كرد، و به نحوی كه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نمود.12و بنیاسرائیل به موسی عرض كرده، گفتند: « اینك فانی و هلاك میشویم. جمیع ما هلاك شدهایم!13هركه نزدیك میآید كه به مسكن خداوند نزدیك میآید میمیرد. آیا تماماً فانی شویم؟»
خدا به موسی گفت که هر قبیله باید یک عصای چوبی بیاورد و آن را شبانه در معبد [هیکل] بگذارند. روز بعد عصای هارون از قبیله لاوی شکوفه بر آن ظاهر شد و مغزهای بادام رسیده به بار آورد. این نشان میداد که قبیله لاوی انتخاب شده بود تا کاهنان یهوه باشند.
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
«۱۲»
یهوه همچنان با موسی سخن میگوید.
اینجا نام لاوی به قبیلۀ لاوی اشاره میکند.
اینجا «او» به «هر سرور» اشاره میکند.
عبارت «احکام شهادت» به صندوقی که لوح را در آن نگه میداشتند تا احکام شهادت بر آن نوشته شود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تابوت عهد» یا «صندوقی که عهد را در آن نگه میدارند»
«شکوفهها بر عصای شخصی که من انتخاب کردم، خواهند رویید»
کلمه «همهمه» یک اسم معنا است که میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مانع شکایت قوم اسرائیل از تو میشوم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که موسی از هر قبیله برمیگزید»
عبارت «احکام شهادت» به صندوقی که لوح را در آن نگه میداشتند تا احکام شهادت بر آن نوشته شود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تابوت صندوق عهد» یا «صندوقی که عهد را در آن نگه میدارند»
اینجا کلمه «اینک» نشان میدهد که امری بسیار مهم اتفاق افتاده است. شاید شما کلمهای مشابه برای بیان این واژه در زبان خود داشته باشید.
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارت «احکام شهادت» به صندوقی که لوح را در آن نگه میداشتند تا احکام شهادت بر آن نوشته شود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تابوت عهد» یا «صندوقی که عهد را در آن نگه میدارند»
کلمه «همهمه» یک اسم معنا است که میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مانع شکایت قوم اسرائیل از تو میشوم»
این نشان میدهد که اگر قوم به غرغر و شکایت ادامه دهند چه اتفاقی میافتد. خدا میخواهد که مانع این امر شود. ترجمه جایگزین: «تا آنها نمیرند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند به هارون گفت: « تو و پسرانتو خاندان آبایت با تو، گناه مَقدَس را متحمل شوید، و تو و پسرانت با تو، گناه كهانت خود را متحمل شوید.2و هم برادران خود یعنی سبط لاوی راكه سبط آبای توباشند باخود نزدیك بیاور تا با تو متفق شده، تو را خدمت نمایند، و اما تو با پسرانت پیش خیمۀ شهادت باشید.3و ایشان ودیعت تو را و ودیعت تمامی مسكن را نگاه دارند؛ لیكن به اسباب قدس و به مذبح نزدیك نیایند مبادا بمیرند، ایشان و شما نیز.4و ایشان با تو متفق شده، ودیعت خیمۀ اجتماع را با تمامیخدمت خیمه بجا آورند و غریبی به شما نزدیك نیاید.5و ودیعت قدس و ودیعت مذبح را نگاه دارید تا غضب بر بنیاسرائیل دیگر مستولی نشود.6و اما من اینك برادران شما لاویان را از میان بنیاسرائیل گرفتم، و برای شما پیشكش میباشند كه به خداوند داده شدهاند، تا خدمت خیمۀ اجتماع را بجا آورند.7و اما تو با پسرانت، كهانت خود را بجهت هر كار مذبح و برای آنچه اندرون حجاب است نگاه دارید، و خدمت بكنید. كهانت را به شما دادم تا خدمت از راه بخشش باشد، و غریبی كه نزدیك آید، كشته شود.»8و خداوند به هارون گفت: « اینك من ودیعت هدایای افراشتنی خود را با همۀ چیزهای مقدس بنیاسرائیل به تو بخشیدم. آنها را به تو و پسرانت به سبب مسح شدن به فریضۀ ابدی دادم.9از قدس اقداس كه از آتش نگاه داشته شود، این از آن تو خواهد بود، هر هدیۀ ایشان یعنی هر هدیۀ آردی و هر قربانی گناه و هر قربانی جرم ایشان كه نزد من بگذرانند، اینها برای تو و پسرانت قدس اقداس باشد.10مثل قدس اقداس آنها را بخور. هر ذكور از آن بخورد، برای تو مقدس باشد.11و این هم از آن تو باشد، هدیۀ افراشتنی از عطایای ایشان با هر هدیۀ جنبانیدنی بنیاسرائیل را به تو و به پسرانت و دخترانت به فریضۀ ابدی دادم، هركه در خانۀ تو طاهر باشد، از آن بخورد.12تمامی بهترین روغن و تمامی بهترین حاصل مو و غله یعنی نوبرهای آنها را كه به خداوند میدهند، به تو بخشیدم.13نوبرهای هرچه در زمین ایشان است كه نزد خداوند میآورند از آن تو باشد، هركه در خانۀ تو طاهر باشد، از آن بخورد.14وهرچه در اسرائیل وقف بشود، از آن تو باشد.15و هرچه رحم را گشاید از هر ذیجسدی كه برای خداوند میگذرانند چه از انسان و چه از بهایم از آن تو باشد؛ اما نخستزادۀ انسان را البته فدیه دهی، و نخستزادۀ بهایم ناپاك را فدیهای بده.16« و اما دربارۀ فدیۀ آنها، آنها را از یك ماهه به حساب خود به پنج مثقال نقره، موافق مثقال قدس كه بیست جیره باشد فدیه بده.17ولی نخستزادۀ گاو یا نخستزادۀ گوسفند یا نخستزادۀ بز را فدیه ندهی؛ آنها مقدسند؛ خون آنها را بر مذبح بپاش و پیه آنها را بجهت هدیۀ آتشین و عطر خوشبو برای خداوند بسوزان.18و گوشت آنها مثل سینۀ جنبانیدنی، از آن تو باشد و ران راست، از آن تو باشد.19جمیع هدایای افراشتنی را از چیزهای مقدس كه بنیاسرائیل برای خداوند میگذرانند به تو و پسرانت و دخترانت با تو به فریضۀ ابدی دادم. این به حضور خداوند برای تو و ذریت تو با تو عهد نمك تا به ابد خواهد بود.»20و خداوند به هارون گفت: « تو در زمین ایشان هیچ ملك نخواهی یافت، و در میان ایشان برای تو نصیبی نخواهد بود، نصیب تو و ملك تو در میان بنیاسرائیل من هستم.21« و به بنیلاوی اینك تمامی عشر اسرائیل را برای ملكیت دادم، به عوض خدمتی كه میكنند، یعنی خدمت خیمۀ اجتماع.22و بعد از این بنیاسرائیل به خیمۀ اجتماع نزدیك نیایند، مبادا گناه را متحمل شده، بمیرند.23اما لاویان خدمت خیمۀ اجتماع را بكنند و متحمل گناه ایشان بشوند، این در قرنهای شما فریضهای ابدیخواهد بود، و ایشان در میان بنیاسرائیل ملك نخواهندیافت.24زیراكه عشر بنیاسرائیل را كه آن را نزد خداوند برای هدیۀ افراشتنی بگذرانند به لاویان بجهت ملك بخشیدم. بنابراین به ایشان گفتم كه در میان بنیاسرائیل ملك نخواهند یافت.»25و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:26« كه لاویان را نیز خطاب كرده، به ایشان بگو: چون عشری را كه از بنیاسرائیل به شما برای ملكیت دادم از ایشان بگیرید، آنگاه هدیۀ افراشتنی خداوند را از آن، یعنی عشری از عشر بگذرانید.27و هدیۀ افراشتنی شما برای شما، مثل غلۀ خرمن و پری چرخشت حساب میشود.28بدینطور شما نیز از همۀ عشرهایی كه از بنیاسرائیل میگیرید، هدیۀ افراشتنی برای خداوند بگذرانید، و از آنها هدیۀ افراشتنی خداوند را به هارون كاهن بدهید.29از جمیع هدایای خود، هر هدیۀ خداوند را از تمامی پیه آنها و از قسمت مقدس آنها بگذرانید.30و ایشان را بگو هنگامی كه پیه آنها را از آنها گذرانیده باشید، آنگاه برای لاویان مثل محصول خرمن و حاصل چرخشت حساب خواهد شد.31و شما و خاندان شما آن را در هرجا بخورید زیراكه این مزد شما است، به عوض خدمتی كه در خیمۀ اجتماع میكنید.32و چون پیه آنها را از آنها گذرانیده باشید، پس به سبب آنها متحمل گناه نخواهید بود، و چیزهای مقدس بنیاسرائیل را ناپاك نكنید، مبادا بمیرند.»
قبایل اسرائیل موظف بودند ده یک را به لاویان بدهند تا آنها بتوانند یهوه را به عنوان کاهنین خدمت کنند. آنچه به یهوه تعلق دارد با جزئیات در این باب توصیف شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام گناهانی که شخص بر ضد جایگاه مقدس مرتکب میشود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام گناهانی که شخص در مقام کهانت مرتکب میشود»
«هر کاهن»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
«آنها» به اعضای قبیله لاوی اشاره میکند؛ کلمه «تو» ضمیر مفرد است و به هارون اشاره میکند.
اینجا «ایشان» به اعضای قبیله لاوی که «نزدیک جایگاه مقدس» آمدند اشاره میکند؛ کلمه «شما» ضمیر جمع است و هم به هارون و هم به بقیه لاویان که در وظایف منصوب شده خدمت میکردند، اشاره دارد.
«آنها» به اعضای قبیله لاوی اشاره میکند.؛ کلمه «شما» ضمیر مفرد است و به هارون اشاره میکند.
اینجا «شما» ضمیر جمع است و هم به هارون و هم به بقیۀ لاویان اشاره میکند.
اینجا «شما» ضمیر جمع است و هم به هارون و هم به بقیۀ لاویان اشاره میکند.
معانی محتمل ۱) این نشان میدهد که خدا بسیار از قومش خشمگین بود. ترجمه جایگزین: «تا من دیگر از قوم اسرائیل بسیار عصبانی نشوم» یا ۲) این نشان میدهد که خدا آنها را به سبب خشمش مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «تا من دیگر قوم اسرائیل را مجازات نکنم»
یهوه به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از انتصاب لاویان توسط یهوه برای کمک به هارون سخن گفته شده که گویی آنها هدیهای هستند که یهوه به هارون داده است. ترجمه جایگزین: «آنها همچون هدیهای برای تو هستند»
اینجا «داده شدن» به خدا، به برگزیده شدن برای خدمت به خدا اشاره میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من برای خود برگزیدهام» یا «و من آنها را برای خودم برگزیدهام»
اینجا «تو» و «برای تو» ضمیر مفرد هستند و به هارون اشاره میکنند. در دیگر مواقع «شما» و «برای شما» ضمیر جمع هستند و به هارون و پسرانش اشاره میکند.
«وظایف کهانت را انجام دهید»
بودن درون حجاب به بودن درون اتاق [فضای] پشت پرده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر چیزی در اتاق [فضای] پشت پرده بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر غریبی که نزدیک بیاید باید کشته شود» یا «شما باید هر غریبی را که نزدیک میآید بکشید»
آنچه که نباید به آن نزدیک شوند را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که به چیزهای مقدس نزدیک میشود»
اینجا «افراشتن به حضور من» به دادن یا پیشکش کردن چیزی به خدا اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدایایی که قوم به من میدهند»
خدا به نحوی سخن میگوید که گویی قبلاً این کار را انجام داده است چون این تصمیم را از قبل گرفته است. ترجمه جایگزین: «من این هدایا را به تو میدهد»
سهم، بخشی از چیزی است که کسی دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «سهمی که تو پیوسته دریافت خواهی کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما کاملاً بر مذبح نمیسوزانید»
خدا به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
خدا به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
این قسمت به اولین و بهترین محصول روغن، شراب، و غلات که برداشت کردهاند اشاره میکند.
اینجا به نحوی از مورد قبول خدا بودن سخن گفته شده که گویی آنها تمیز و پاک هستند. ترجمه جایگزین: «هرکس در خانوادۀ تو که مورد قبول من است»
خدا به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «هر نخستزاده مذکر»
اصطلاح «گشودن رحم» اشاره به اولین پسری دارد که آن مادر به دنیا میآورد.
به جای قربانی کردن پسران ارشد خود، قوم باید مبلغی را به ازای پسران به کاهنان پرداخت کنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم باید آنها را هنگامی که یک ماهه میشوند، فدیه کنند »
به احتمال زیاد این قسمت تنها اشاره به نخستزادگان انسان دارد که باید باز خرید شود و به نخستزاده حیوانات ناپاک اشاره ندارد.
درصورتی که نیاز به استفاده از واحد وزن امروزی است، اینجا دو روش برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «پنج تکه نقره ... هر کدام برابر با ده گرم» یا «پنجاه گرم نقره، مطابق با وزن استانداردی که در جایگاه مقدس استفاده شده است»
مثقال یک واحد وزن است. آنچه که وزن شده را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پنج مثقال نقره»
مثقالهای متفاوت[ شِکِل] وزن وجود داشت. این موردی بود که قوم میبایست در جایگاه خیمه قدس استفاده میکردند. بیست جیره [گرا] وزن داشت که در حدود ۱۱ گرم بود.
خدا به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
میتوان به وضوح بیان کرد که او باید اول چارپایان را بکشد. ترجمه جایگزین: «تو باید آنها را بکشی و خون آنها را بپاشی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که با آتش درست میکنید» یا «که شما با آتش بر مذبح میسوزانید»
خشنودی خداوند با عطر خوشبو به رضایت او از کسانی که قربانی را میسوزانند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «و یهوه از تو خشنود خواهد بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سینه و ران راست که تو به عنوان هدیه به حضور من میجنبانی»
خدا به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
خدا به نحوی سخن میگوید که گویی قبلاً این کار را انجام داده است چون این تصمیم را از قبل گرفته است. ترجمه جایگزین: «من به تو دادهام»
سهم، قسمتی از چیزی است که شخص دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «سهمی که تو پیوسته دریافت خواهی کرد»
این دو عبارت به اموری یکسان اشاره میکنند. هر دو تأکید میکنند که عهد برای همیشه [تا ابد] باقی خواهد ماند. ترجمه جایگزین: «عهدی برای همیشه»
«عهدی که با نمک درست شده.» نمک به دوام اشاره میکند و برای هدایا و غذاهای عهد استفاده میشده. ترجمه جایگزین: «عهد دائمی» یا «عهد همیشگی»
خدا به نحوی از زمینی که سایر قوم مالک آن خواهند بود سخن میگوید که گویی قوم آن زمین را به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «شما زمین قوم را مالک نخواهید شد» یا «شما زمینی را که اسرائیل مالک آن است دریافت نخواهید کرد»
خدا به نحوی از احترام عظیمی که هارون و نسل او با خدمت به او به عنوان کاهن داشتند سخن میگوید که گویی خدا چیزی است که آنها به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «درعوض، من آن چیزی هستم که شما طالب آن هستید» یا «درعوض، من به شما اجازه خواهم داد که من را خدمت کنید و من برای شما آن خدمت را مهیا خواهم کرد»
خدا به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
اینجا کلمه «اینک» بر آنچه که در ادامه میآید تاکید بیشتر میکند. ترجمه جایگزین: «حقیقتاً، ... دادم»
خدا به نحوی از آنچه که هارون و نسل او دریافت خواهند کرد سخن میگوید که گویی آنها آن را به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «سهم ایشان از آنچه که من به تمام اسرائیل دادم»
این صفحه تعمداً خالی است.
خدا به صحبت کردن با هارون ادامه میدهد.
خدا به نحوی از زمینی که بقیۀ قوم اسرائیل مالک آن خواهند بود سخن میگوید که گویی آنها آن را به ارث میبرند. هیچ قسمت از زمین به لاویان نخواهد رسید. ترجمه جایگزین: «آنها نباید قسمتی از زمین را که به قوم رسیده است، داشته باشند»
خدا به نحوی از آنچه که هارون و نسل او دریافت خواهند کرد سخن میگوید که گویی آنها آن را به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «سهم ایشان از آنچه که من به تمام اسرائیل دادهام»
این صفحه تعمداً خالی است.
قوم اسرائیل یک عشر از محصولات و چارپایان را به یهوه تقدیم میکنند، و یهوه آن را به لاویان خواهد داد.
خدا به نحوی از آنچه که هارون و نسل او دریافت خواهند کرد سخن میگوید که گویی آنها آن را به ارث میبرد. ترجمه جایگزین: «سهم شما از آنچه که من به تمام اسرائیل دادهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید سهم خود را در نظر بگیرید»
خدا درباره آنچه که موسی باید به لاویان بگوید، همچنان با او صحبت میکند.
اینجا «به او» به یهوه اشاره میکند. این سهم یهوه بود به این معنی که آنها مجبور به دادن آن به یهوه بودند. ترجمه جایگزین: «شما باید سهمی را که به یهوه بدهکارید، به هارون کاهن بدهید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « از جمیع هدایایی که قوم اسرائیل به تو میدهند»
خدا به صحبت کردن با موسی ادامه میدهد.
«بهترینی که از قوم اسرائیل دریافت کردهاید»[در فارسی نیامده است]
«هدایا» قربانیهایی هستند که اسرائیلیان به خدا میدهند و لاویان آنها را دریافت میکنند.[ در فارسی نیامده است]
«هنگامی که از آن میخورید و مینوشید، گناهکار محسوب نخواهید شد»
1و خداوند موسی و هارون را خطاب كرده، گفت:2« این است فریضۀشریعتی كه خداوند آن را امر فرموده، گفت: به بنیاسرائیل بگو كه گاو سرخ پاك كه در آن عیب نباشد و یوغ بر گردنش نیامده باشد، نزد تو بیاورند.3و آن را به العازار كاهن بدهید، و آن را بیرون از لشكرگاه برده، پیش روی وی كشته شود.4و العازار كاهن به انگشت خود از خون آن بگیرد، و به سوی پیشگاه خیمۀ اجتماع آن خون را هفت مرتبه بپاشد.5و گاو در نظر او سوخته شود، پوست و گوشت و خون با سرگین آن سوخته شود.6و كاهن چوب سرو با زوفا و قرمز گرفته، آنها را در میان آتشِ گاو بیندازد.7پس كاهن رخت خود را بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد، و بعد از آن در لشكرگاه داخل شود و كاهن تا شام نجس باشد.8و كسی كه آن را سوزانید، رخت خود را به آب بشوید و بدن خود را به آب غسل دهد، و تا شام نجس باشد.9« و شخص طاهر، خاكستر گاو را جمع كرده، بیرون از لشكرگاه در جای پاك بگذارد. و آن بجهت جماعت بنیاسرائیل برای آب تنزیه نگاه داشته شود. آن قربانی گناه است.10و كسی كه خاكستر گاو را جمع كند، رخت خود را بشوید و تا شام نجس باشد. این برای بنیاسرائیل و غریبی كه در میان ایشان ساكن باشد، فریضهای ابدی خواهد بود.11« هركه میتۀ هر آدمی را لمس نماید، هفت روز نجس باشد.12و آن شخص در روز سوم خویشتن را به آن پاك كند، و در روز هفتم طاهر باشد، و اگر خویشتن را در روز سوم پاك نكرده باشد، در روز هفتم طاهر نخواهد بود.13و هركه میتۀ هر آدمی را كه مرده باشد لمس نموده، وخود را به آن پاك نكرده باشد، او مسكن خداوند را ملوث كرده است. و آن شخص از اسرائیل منقطع شود، چونكه آب تنزیه بر او پاشیده نشده است، نجس خواهد بود، و نجاستش بر وی باقی است.14« این است قانون برای كسی كه در خیمهای بمیرد، هركه داخل آن خیمه شود و هركه در آن خیمه باشد هفت روز نجس خواهد بود.15و هر ظرف گشاده كه سرپوش برآن بسته نباشد، نجس خواهد بود.16و هركه در بیابان كشتۀ شمشیر یا میته یا استخوان آدمی یا قبری را لمس نماید، هفت روز نجس باشد.17و برای شخص نجس از خاكستر آتش آن قربانی گناه بگیرند و آب روان برآن در ظرفی بریزند.18و شخص طاهر زوفا گرفته، درآن آب فرو برد و بر خیمه بر همۀ اسباب و كسانی كه در آن بودند و بر شخصی كه استخوان یا مقتول یا میته یا قبر را لمس كرده باشد، بپاشد.19و آن شخصِ طاهر، آب را بر آن شخص نجس در روز سـوم و در روز هفتـم بپاشد، و در روز هفتم خویشتن را تطهیر كرده، رخت خود را بشوید و به آب غسل كند و در شـام طاهـر خواهد بود.20و اما كسی كه نجس شده، خویشتن را تطهیر نكند. آن شخص از میان جماعت منقطع شود، چونكه مَقْدَس خداوند را ملوث نموده، و آب تنزیه بر او پاشیده نشده است. او نجس است.21« و برای ایشان فریضۀ ابدی خواهد بود. و كسی كه آب تنزیه را بپاشد، رخت خود را بشوید و كسی كه آب تنزیه را لمس كند، تا شام نجس باشد.22و هر چیزی را كه شخص نجس لمس نماید نجس خواهد بود، و هر كسی كه آن را لمس نماید تا شام نجس خواهد بود.»
این باب درباره پاکیزه بودن صحبت میکند. برخی از این مراسم برای پاکسازی کاهن مورد نیاز بود تا آنها برای خدمت به یهوه جدا شوند [تقدیس شوند]. سایر آئینها برای اینکه آنها مانع از مریض شدن قوم شوند، مورد نیاز بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
این دو کلمه معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند. ترجمه جایگزین: «حکم شریعت» یا «قانون شریعت»
اینجا «تو» ضمیر مفرد است و به موسی اشاره میکند.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که این حیوان هیچ نقصی ندارد.[در فارسی به این شکل نیامده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«از دید او» یا «همان طور که او میدید»
«کاهن» به العازر اشاره میکند.
«پشم قرمز»
اینجا به ایلعازر کاهن اشاره میکند.
اینجا به نحوی از غیر قابل پذیرش یا ناشایسته بودن در حضور خدا برای انجام کاری مقدس سخن گفته شده که گویی شخص پاک نیست [نجس است].
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از قابل قبول و شایسته بودن در حضور خدا برای انجام کاری مقدس سخن گفته شده که گویی شخص پاک است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید این خاکسترها را نگه دارید»
اینجا به نحوی از قابل قبول بودن برای خدا سخن گفته شده که گویی پاک است.
اینجا به نحوی از غیر قابل قبول و ناشایسته بودن در حضور خدا برای انجام کاری مقدس سخن گفته شده که گویی شخص پاک نیست.[ نجس باقی خواهد ماند]
انگارههای «پاکی» و «طهارت» به مورد قبول خدا بودن اشاره میکند. انگارههای «ناپاکی،» «نجاست،» «ناخالصی،» و «کثیفی» به مورد پذیرش خدا نبودن اشاره دارد.
«بدن مُردۀ هر شخص»
شخص از کسی که پاک است درخواست میکند تا با پاشیدن مقداری آب همراه با خاکستر گاو بر او، او را طاهر سازد. اینجا به نحوی از درخواست از کسی برای پاک کردن او سخن گفته شده که گویی آن شخص خودش پاک است. ترجمه جایگزین: «درخواست از کسی تا او را پاک کند»
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر او خودش را در روز سوم طاهر کرده باشد در روز هفتم پاک خواهد بود»
اینجا عبارت «منقطع شدن» یعنی رد کردن و به جایی دیگر فرستادن. به نحوه ترجمه آن در کتاب اعداد ۹: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن شخص باید به جایی دیگر فرستاده شود» یا «شما باید آن شخص را به جایی دیگر بفرستید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس آب را برای ناپاکی بر او نمیپاشد [هیچ کس آب بر او نپاشید تا او را پاک سازد]».
«آبی که بر چیزهای ناپاک پاشیده میشود تا آنها را پاک سازد» یا «آب برای پاک کردن چیزی»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
انگاره «ناپاکی» به عدم پذیرش و ناشایستگی در حضور خدا برای خدمت اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ظروف گشاده تنها در صورتی که پوشیده باشند، پاک باقی میمانند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی را که شخص دیگری او را با شمشیر کشته...»
انگاره «ناپاکی» به غیر قابل قبول و ناشایسته بودن در حضور خدا برای خدمت اشاره میکند.
اینجا انگارههای «پاکی» و «تطهیر» به مورد قبول خدا بودن اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
انگارههای «پاکی» و «تطهیر» به پذیرفته بودن برای خدا و چیزی مقبول خدا شدن اشاره میکند. انگارههای «ناپاکی،» «نجاست،» و «ناخالصی،» به عدم پذیرش خدا، چیزی غیر قابل قبول شدن برای خدا، و حالتی ناخوشایند در حضور خدا اشاره میکند.
اینجا عبارت «منقطع شدن» یعنی رد کردن و به جایی دیگر فرستادن. به نحوه ترجمه آن در کتاب اعداد ۹: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن شخص باید به جایی دیگر فرستاده شود» یا «شما باید آن شخص را به جایی دیگر بفرستید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس آب را برای ناپاکی بر او نمیپاشد [هیچ کس آب بر او نپاشید تا او را پاک سازد]».
«آبی که بر چیزهای ناپاک پاشیده میشود تا آنها را پاک سازد» یا «آبی که چیزها را پاک میکند.» به نحوه ترجمه آن در اعداد ۱۹: ۱۳ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و تمامی جماعت بنیاسرائیل در ماهاول به بیابان صین رسیدند، و قوم در قادش اقامت كردند، و مریم در آنجا وفات یافته، دفن شد.2و برای جماعت آب نبود. پس بر موسی و هارون جمع شدند.3و قوم با موسی منازعت كرده، گفتند: « كاش كه میمردیم وقتی كه برادران ما در حضور خداوند مردند!4و چرا جماعت خداوند را به این بیابان آوردید تا ما و بهایم ما، در اینجا بمیریم؟5و ما را از مصر چرا برآوردید تا ما را به این جای بد بیاورید كه جای زراعت و انجیر و مو و انار نیست؟ و آب هم نیست كه بنوشیم!»6و موسی و هارون از حضور جماعت نزد در خیمۀ اجتماع آمدند، و به روی خود درافتادند، و جلال خداوند بر ایشان ظاهر شد.7و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:8« عصا را بگیر و تو و برادرت هارون جماعت را جمع كرده، در نظر ایشان به این صخره بگویید كه آب خود را بدهد. پس آب را برای ایشان از صخره بیرون آورده، جماعت و بهایم ایشان را خواهی نوشانید.»9پس موسی عصا را از حضور خداوند ، چنانكه او را فرموده بود، گرفت.10و موسی و هارون، جماعت را پیش صخره جمع كردند، و به ایشان گفت: « ای مفسدان بشنوید، آیا از این صخره آب برای شما بیرون آوریم؟»11و موسی دست خود را بلند كرده، صخره را دو مرتبه با عصای خود زد و آب بسیار بیرون آمد كه جماعت و بهایم ایشان نوشیدند.12و خداوند به موسی و هارون گفت: « چونكه مرا تصدیق ننمودید تا مرا در نظر بنیاسرائیل تقدیس نمایید، لهذا شما این جماعت را به زمینی كه بهایشان دادهام، داخل نخواهید ساخت.»13این است آب مریبه جایی كه بنیاسرائیل با خداوند مخاصمه كردند، و او خود را در میان ایشان تقدیس نمود.14و موسی، رسولان از قادش نزد مَلك اَدوم فرستاد كه « برادر تو اسرائیل چنین میگوید: كه تمامی مشقتی را كه بر ما واقع شده است، تو میدانی.15كه پدران ما به مصر فرود آمدند و مدت مدیدی در مصر ساكن میبودیم، و مصریان با ما و با پدران ما، بد سلوكی نمودند.16و چون نزد خداوند فریاد برآوردیم، او آواز ما را شنیده، فرشتهای فرستاد و ما را از مصر بیرون آورد. و اینك ما در قادش هستیم، شهری كه در آخر حدود توست.17تمنا اینكه از زمین تو بگذریم، از مزرعه و تاكستان نخواهیم گذشت، و آب از چاهها نخواهیم نوشید، بلكه از شاهراهها خواهیم رفت، و تا از حدود تو نگذشته باشیم، به طرف راست یا چپ انحراف نخواهیم كرد.»18ادوم وی را گفت: « از من نخواهی گذشت والاّ به مقابلۀ تو با شمشیر بیرون خواهمآمد.»19بنیاسرائیل در جواب وی گفتند: « از راههای عام خواهیم رفت و هرگاه من و مواشیم از آب تو بنوشیم، قیمت آن را خواهم داد، فقط بر پایهای خود میگذرم و بس.»20گفت: « نخواهی گذشت.» و ادوم با خلق بسیار و دست قوی به مقابلۀ ایشان بیرون آمد.21بدینطور ادوم راضی نشد كه اسرائیل را از حدود خود راه دهد. پس اسرائیل از طرف او رو گردانید.22پس تمامی جماعت بنیاسرائیل از قادش كوچ كرده، به كوه هور رسیدند.23و خداوند موسی و هارون را در كوه هور نزد سرحد زمین ادوم خطاب كرده، گفت:24« هارون به قوم خود خواهد پیوست، زیرا چونكه شما نزد آب مریبه از قول من عصیان ورزیدید، از این جهت او به زمینی كه به بنیاسرائیل دادم، داخل نخواهد شد.25پس هارون و پسرش العازار را برداشته، ایشان را به فراز كوه هور بیاور.26و لباس هارون را بیرون كرده، بر پسرش العازار بپوشان، و هارون در آنجا وفات یافته، به قوم خود خواهد پیوست.»27پس موسی به طوری كه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نموده، ایشان درنظر تمامی جماعت به فراز كوه هور برآمدند.28و موسی لباس هارون را بیرون كرده، به پسرش العازار پوشانید. و هارون در آنجا بر قلۀ كوه وفات یافت، و موسی و العازار از كوه فرود آمدند.29و چون تمامی جماعت دیدند كه هارون مرد، جمیع خاندان اسرائیل برای هارون سی روز ماتم گرفتند.
خدا به موسی گفت به خاطر قومی که به جهت نداشتن آب شکایت میکردند به صخره فرمان دهد تا آب از آن جاری شود . موسی از قوم خشمگین شد و دو بار به صخره ضربه زد. خدا به او گفت که او و هارون اجازه نخواهند داشت به زمین کنعان بروند، چون موسی به جای گفتن به صخره [تا از آن آب جاری شود] با ضربه زدن به آن از خدا نااطاعتی کرده بود.
ممکن است که این عبارت مبالغه باشد، اما لازم نیست که به این روش ترجمه شود. شاید بهتر باشد مترجمین از ترجمه آن در قالب آرایه ادبی مبالغه، خودداری کنند.
صین نام مکانی در این باب است. مکانی نیست که به سبب گناه شناخته شده باشد. این اسم ارتباطی به معنی کلمه «Sin» ندارد.
[نام این بیابان به زبان انگلیسی sin نوشته میشود که به معنی گناه است اما اینجا این معنی را ندارد]
اینجا کلمه «صین» نام عبری بیابان است.
این اولین ماه در گاهشمار عبری است. این نشاندهنده زمانی است که خدا اسرائیلیان را از دست مصریان نجات داد. ماه اول مربوط به اواخر قسمتی از ماه مارچ و اوایل قسمتی از ماه آپریل در گاهشمار غربی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها او را دفن کردند»
ضمیر مستتر فاعلی به جماعت اشاره میکند.
«همچون جماعتی پر سرو صدا گرد آمدند»
این عبارت به در حضور خیمه یهوه بودن، اشاره میکند.
قوم اسرائیل به شکایت از موسی و هارون ادامه میدهند.
قوم این سؤال را مطرح میکنند تا از موسی و هارون شکایت کنند. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید جماعت یهوه را به این بیابان میآوردید تا ما و بهایم ما در اینجا بمیریم.»
قوم این سؤال را مطرح میکنند تا از موسی و هارون شکایت کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید با مجبور کردن ما به ترک مصر ما را به این مکان وحشتناک میآوردید.»
این نشان میدهد که موسی و هارون خود را در حضور خدا فروتن کردند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا قوم با «چشمانشان» نشان داده شدهاند تا بر آنچه که میبینند، تأکید کنند. ترجمه جایگزین: «درحالی که آنها شما را مینگرند»
این به خیمه یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از خیمه یهوه»
موسی این سؤال را از روی خستگی [کلافگی] مطرح میکند تا قوم را به سبب غرغر و شکایت سرزنش نماید. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما شکایت میکنید که هیچ آبی نیست. بسیار خوب، ما از این صخره برای شما آب جاری خواهیم کرد.» یا «حتی اگر ما از این صخره آب برای شما جاری کنیم باز هم شاد نخواهید بود. اما به هر حال ما این کار را انجام خواهیم داد.»
اینجا «ما» به موسی و هارون اشاره میکند و شامل یهوه نیز میشود، اما قوم را شامل نمیشود.
این صفحه تعمداً خالی است.
این که چطور موسی به خدا اعتماد نکرد و او را محترم نشمرد را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا شما به من اعتماد نکردید و من را در نظر بنی اسرائیل مقدس نشمردید، به جای آنکه به صخره بگویید [تا از آن آب جاری شود] به آن ضربه زدید»
اینجا قوم با «چشمانشان» نشان داده شدهاند تا بر آنچه که آنها میبینند تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «درحالی که قوم اسرائیل به تو مینگرند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم این مکان را ... نامیدند»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
موسی از این عبارت استفاده میکند تا تأکید نماید که اسرائیلیان و ادومیان با هم ارتباط دارند زیرا اجدادشان، یعقوب و عیسو برادر بودند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«چون به حضور یهوه دعا کردیم و از او استدعا کردیم تا ما را یاری رساند»
اینجا «آواز» به گریۀ آنها و آنچه که به او [یهوه] گفتند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او گریه ما را شنیده» یا «او آنچه که ما درخواست کردیم را شنیده»
اینجا کلمه «اینک» نشان میدهد که آنها صحبت کردن درباره گذشته را متوقف کردند و اکنون درباره شرایط زمان حال خود سخن میگویند.
پیامآوران به صحبت کردن با پادشاه ادوم ادامه میدهند.
اینجا «انحراف کردن» به از مسیر خارج شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ما به مسیری دیگر منحرف نمیشویم»
این راه اصلی است که دمشق را از شمال به خلیج عقبه در جنوب متصل میکند.
اینجا «تو» ضمیر مفرد است و به موسی اشاره میکند که نشاندهنده قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «قوم تو نخواهند گذشت ... به مقابله با ایشان»
اینجا شمشیر به ارتش پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من سپاه خود را خواهم فرستاد»
این عبارت به پیامآوران اسرائیل اشاره میکند.
این اصطلاح یعنی آنها فقط با پای پیاده در آن منطقه جابه جا میشدند. آنها با ارابههای جنگی به اهل ادوم حمله نمیکردند.
اینجا دست به سپاه نیرومند پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه ادوم ارتشی قوی از سربازان بسیار برای حمله به اسرائیل فرستاد»
اینجا «ایشان» به ادومیان اشاره میکند.
عبارت «تمامی جماعت» تأکید میکند هر شخصی که عضوی از «قوم اسرائیل» بود بدون استثناء حضور داشت.
این صفحه تعمداً خالی است.
این روشی مودبانه است که میگوید هارون باید بمیرد. این یعنی زمان آن رسیده که هارون بمیرد و روحش به جایی که اجدادش هستند بپیوندد. ترجمه جایگزین: «هارون باید بمیرد»
«از انجام آنچه که گفتم امتناع کردید»
خدا به صحبت کردن با موسی ادامه میدهد.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند. یعنی زمان آن رسیده که هارون بمیرد و روحش به جایی که اجدادش هستند، بپیوندد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۳۰ روز»
1و چون كنعانی كه ملك عَراد و در جنوب ساكن بود، شنید كه اسرائیل از راه اَتاریم میآید، با اسرائیل جنگ كرد و بعضی از ایشان را به اسیری برد.2و اسرائیل برای خداوند نذر كرده، گفت: « اگر این قوم را به دست من تسلیم نمایی، شهرهای ایشان را بالكلّ هلاك خواهم ساخت.»3پس خداوند دعای اسرائیل رامستجاب فرموده، كنعانیان را تسلیم كرد، و ایشان و شهرهای ایشان را بالكلّ هلاك ساختند. و آن مكان حُرمه نامیده شد.4و از كوه هور به راه بحر قُلزم كوچ كردند تا زمین ادوم را دور زنند. و دل قوم به سبب راه، تنگ شد.5و قوم بر خدا و موسی شكایت آورده، گفتند: « كه ما را از مصر چرا برآوردید تا در بیابان بمیریم؟ زیرا كه نان نیست و آب هم نیست! و دل ما از این خوراكِ سخیف كراهت دارد!»6پس خداوند ، مارهای آتشی در میان قوم فرستاده، قوم را گزیدند، و گروهی كثیر از اسرائیل مردند.7و قوم نزد موسی آمده، گفتند: « گناه كردهایم زیرا كه بر خداوند و بر تو شكایت آوردهایم، پس نزد خداوند دعا كن تا مارها را از ما دور كند.» و موسی بجهت قوم استغاثه نمود.8و خداوند به موسی گفت: « مار آتشینی بساز و آن را بر نیزهای بردار، و هر گزیده شدهای كه بر آن نظر كند، خواهد زیست.»9پس موسی مار برنجینی ساخته، بر سر نیزهای بلند كرد، و چنین شد كه اگر مار كسی را گزیده بود، به مجرد نگاه كردن بر آن مار برنجین، زنده میشد.10و بنیاسرائیل كوچ كرده، در اوبوت اردو زدند.11و از اوبوت كوچ كرده، در عَیی عَباریم، در بیابانی كه در مقابل موآب به طرف طلوع آفتاب است، اردو زدند.12و از آنجا كوچ كرده، به وادی زارَد اردو زدند.13و از آنجا كوچ كرده،به آن طرف اَرْنون كه در بیابان خارج از حدود اموریان میباشد اردو زدند، زیرا كه اَرْنون حد موآب در میان موآب و اموریان است.14از این جهت، در كتاب جنگهای خداوند گفته میشود: « واهیب در سوفه و وادیهای ارنون،15و رودخانه وادیهایی كه بسوی مسكن عار متوجه است، و بر حدود موآب تكیه میزند.»16و از آنجا به بئر كوچ كردند. این آن چاهی است كه خداوند دربارهاش به موسی گفت: « قوم را جمع كن تا به ایشان آب دهم.»17آنگاه اسرائیل این سرود را سراییدند: « ای چاه بجوش آی! شما برایش سرود بخوانید؛18« چاهی كه سروران حفره زدند، و نجبای قوم آن را كندند. به صولجان حاكم، به عصاهای خود آن را كندند.» و ایشان از بیابان تا مَتّانه كوچ كردند.19و از مَتّانه به نَحْلیئیل و از نَحْلیئیل به باموت.20و از باموت به درهای كه در صحرای موآب نزد قلۀ فِسجه كه به سوی بیابان متوجه است.21و اسرائیل، رسولان نزد سیحون ملك اموریان فرستاده، گفت:22« مرا اجازت بده تا از زمین تو بگذرم. به سوی مزرعه یا تاكستان انحراف نخواهیم ورزید، و از آب چاه نخواهیم نوشید، و به شاهراه خواهیم رفت تا از سرحد تو بگذریم.»23اما سیحون، اسرائیل را از حدود خود راه نداد. و سیحون تمامی قوم خود را جمع نموده، به مقابله اسرائیل به بیابان بیرون آمد. وچون به یاهَص رسید، با اسرائیل جنگ كرد.24و اسرائیل او را به دم شمشیر زده، زمینش را از اَرْنون تا یبّوق و تا حد بنیعَمّون به تصرف آورد، زیرا كه حد بنیعَمّون مستحكم بود.25و اسرائیل تمامی آن شهرها را گرفت و اسرائیل در تمامی شهرهای اموریان در حَشبون و در تمامی دهاتش ساكن شد.26زیرا كه حَشبون، شهر سیحون، ملك اموریان بود، و او با ملك سابق موآب جنگ كرده، تمامی زمینش را تا ارنون از دستش گرفته بود.27بنابراین مَثَل آورندگان میگویند: « به حشبون بیایید تا شهر سیحون بنا كرده، و استوار شود.28زیرا آتشی از حشبون برآمد و شعلهای از قریه سیحون. و عارِ موآب را سوزانید و صاحبان بلندیهای ارنون را.29وای بر تو ای موآب! ای قوم كموش، هلاك شدید! پسران خود را مثل گریزندگان تسلیم نمود، و دختران خود را به سیحون ملك اموریان به اسیری داد.30به ایشان تیر انداختیم. حشبون تا به دیبون هلاك شد. و آن را تا نوفَح كه نزد میدَباست ویران ساختیم.»31و اسرائیل در زمین اموریان اقامت كردند.32و موسی برای جاسوسی یعزیر فرستاد و دهات آن را گرفته، اموریان را كه در آنجا بودند، بیرون كردند.33پس برگشته، از راه باشان برآمدند. و عوج ملك باشان با تمامی قوم خود به مقابله ایشان از برای جنگ به اَدْرَعی بیرون آمد.34و خداوند بهموسی گفت: « از او مترس زیرا كه او را با تمامی قومش و زمینش به دست تو تسلیم نمودهام، و به نحوی كه با سیحون ملك اموریان كه در حشبون ساكن بود، عمل نمودی، با او نیز عمل خواهی نمود.»35پس او را با پسرانش و تمامی قومش زدند، به حدی كه كسی از برایش باقی نماند و زمینش را به تصرف آوردند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را کمی متمایل به چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲۱: ۱۴-۱۵، ۱۷-۱۸، ۲۷-۳۰ انجام میدهد.
اسرائیلیان میگفتند، «چرا ما را از مصر بیرون آوردید تا در این بیابان بمیریم؟ نه نانی هست و نه آبی، و از این غذاهای بد متنفریم.» بعد از همه کارهایی که یهوه برای آنها انجام داده بود، آنها بسیار ناسپاس و قدرنشناس بودند. این عدم ایمان و اعتماد آنها را به یهوه نشان میداد.
and )
اینجا «او جنگ کرد» یعنی سپاه او جنگیدند. ترجمه جایگزین: «سپاه او به ضد اسرائیل جنگیدند»
این به قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل نذر کردند» یا «اسرائیلیان نذر کردند»
اینجا «شنیدن [مستجاب کردن]» یعنی یهوه آن چه را که آنها درخواست کرده بودند را انجام داد. ترجمه جایگزین: «آن چه اسرائیل میخواستند را انجام داد»
اینجا «دعا» کنایه است که به خواسته ایشان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه اسرائیل طلب کرد [خواستند]»
«قوم اسرائیل ارتش کنعانیان و شهرهای ایشان را کاملاً نابود کردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آن مکان را حُرمه نامیدند»
این صفحه تعمداً خالی است.
قوم این سؤال را میپرسیدند تا موسی را سرزنش کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید ما را مجبور به ترک مصر میکردید تا در این بیایان بمیریم!»
این صفحه تعمداً خالی است.
«چیزهای بدی دربارۀ یهوه و تو گفتهایم»
اینجا کلمات «ما» و «از ما» به قوم اشاره میکند، اما به موسی اشارهای ندارد.
از آنجایی که درست کردن ماری واقعی برای موسی غیر ممکن است، پس به طور ضمنی اشاره شده که او باید نمونهای [تمثیلی] از آن مار را بسازد. این اطلاعات ضمنی را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمونهای از مار بساز»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرکسی که مار او را گزیده باشد»
«ماری درست شده از برنز»
اینجا «او» به «هر شخصی» که توسط مار گزیده شده باشد، اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «در مقابلِ ...» اصطلاحی به معنی «در طرف مقابل» یا «در مجاور» میباشد. ترجمه جایگزین: «در مجاور موآب»
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی دو قوم در جهات مختلف رودخانه زندگی میکردند، که حد و مرزی بین آنها بود. مردم موآب در جنوب رودخانه و اموریان در شمال آن زندگی میکردند.
اینها هر دو نام مکان هستند.
«درهها از سراشیبی به شهر عار میروند و بر حد موآب تکیه میزنند»
این را میتوان در قالب دو جمله بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بئر. چاهی در آنجا بود»
این را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه به موسی گفت که قوم را برای او جمع کند تا به آنها آب بدهد»
اینجا «چاه» به آب درون چاه اشاره میکند. اسرائیلیان به نحوی با آب صحبت میکنند که گویی شخصی است که میتواند به آنها گوش دهد، و از آن میخواهند که چاه را پر کند. ترجمه جایگزین: «ای آب، چاه را پر کن»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و بر نقش رهبران در کندن چاه تأکید میکنند.
عصای سلطنتی توسط آنانی که اقتدار و قدرت داشتند حمل میشد، و چوبدستی را همه حمل میکنند. هیچ کدام از آنها ابزاری برای کندن نیستند. این دو شیء تأکید میکنند که آنها نباید مغرور شوند و از هر وسیلهای که میتوانند باید استفاده کنند. ترجمه جایگزین: «حتی با استفاده از عصا و چوب دستی»
اینها نام مکانها هستند.
این نام یک کوه است.
این یک اصطلاح است. این روشی برای بیان مرتفع بودن کوه است، و به نحوی از کوه سخن گفته شده که گویی شخصی است که بیابان در نظرش پایین میآید و برای دیدن آن به پایین نگاه میکند. ترجمه جایگزین: «برخواسته بر بیابان»
اینجا «اسرائیل» به قوم اسرائیل و به طور خاص به رهبران ایشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پس اسرائیلیان»
«به سوی هیچ یک از مزارع یا تاکستانهای تو نخواهیم رفت»
جاده اصلی است که دمشق را از شمال به خلیج عقبه در جنوب مرتبط میکند. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۰: ۱۷ نگاه کنید.
«از حدود ایشان عبور کردند» اینجا «ایشان» به اموریان اشاره میکند.
این نام یک مکان است.
اینجا «او» به پادشاه سیحون که نشاندهنده خودش و ارتش اوست اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها بر ضد اسرائیلیان جنگیدند»
اینجا «اسرائیل» به قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان حمله کردند»
«با قسمت تیز و برنده شمشیر.» «دم شمشیر» به مرگ و تباهی کامل مربوط میشود. ترجمه جایگزین: «و کاملاً ایشان را مغلوب کرد»
«زمین اموریان را تصرف کرد.» اینجا کلمه «ایشان» به اموریان اشاره میکند.
«به شدت محافظت شده بود.» اسرائیلیان به اموریان حمله نکردند.
اینجا «برای آن» ضمیر ملکی است و نشان میدهد که رابطهای بین شهر حَشبون و دهات نزدیک وجود داشته. ترجمه جایگزین: «حَشبون و روستاهای اطراف تحت کنترلش»
اینجا «برای او» به پادشاه موآب اشاره میکند.
این دو نام به شهرهای یکسانی اشاره میکنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دوباره شهر سیحون را بنا کند و آن را استوار نماید»
این دو اصطلاح بسیار مشابه هستند و تأکید میکنند که شهر کاملاً بنا خواهد شد. ترجمه جایگزین: «کاملاً بنا کرد [بازسازی کرد]»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که ویرانی در حشبون آغاز خواهد شد. آتش به نابودی ارتش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه سیحون سپاهی قدرتمند را از شهر حشبون رهبری کرد»
اینجا به نحوی از سپاه سیحون سخن گفته شده که گویی سپاه یک حیوانی است که شهر عار را میبلعد. ترجمه جایگزین: «شهر عار در زمین موآب را ویران کردند»
این دو عبارت هر دو به قوم یکسان اشاره میکنند.
«کموش» نام خدای دروغینی بود که موآبیان میپرستیدند. ترجمه جایگزین: «قومی که کموش را میپرستیدند»
«او» و «خود را» به کموش اشاره میکند.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به اسرائیلیانی که سیحون را مغلوب کردند، اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما حشبون را هلاک کردهایم»
همۀ این مکانها تحت پادشاهی سیحون هستند. این یعنی اسرائیلیان سرتاسر امت سیحون را نابود کردند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«بیرون راندند»
«به ایشان حمله کرد»
اسرائیلیان کاملاً سیحون را نابود کرده بودند. ترجمه جایگزین: «همانطور که سیحون ملک اموریان را نابود کردی، او را نیز هلاک کن»
«پس ارتش اسرائیل، عوج [پادشاه باشان] را کشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی قومش مُرده بودند»
«آنها کنترل زمینش را به دست گرفتند»
1و بنیاسرائیل كوچ كرده، در عَرَبات موآب به آنطرف اردن، در مقابل اریحا اردو زدند.2و چون بالاقبنصِفّور هر چه اسرائیل به اموریان كرده بودند دید،3موآب از قوم بسیار ترسید، زیرا كه كثیر بودند. و موآب از بنیاسرائیل مضطرب گردیدند.4و موآب به مشایخ مدیان گفتند: « الا´ن این گروه هر چه به اطراف ما هست خواهند لیسید، به نوعی كه گاو سبزۀ صحرا را میلیسد.» و در آن زمان بالاقبن صَفّور، ملك موآب بود.5پس رسولان به فَتور كه بركنار وادی است، نزد بلعامبن بَعور، به زمین پسران قوم او فرستاد تا او را طلبیده، بگویند: « اینك قومی از مصر بیرون آمدهاند و هان روی زمین را مستور میسازند، و در مقابل من مقیم میباشند.6پس الا´ن بیا و این قوم را برای من لعنت كن، زیرا كه از من قویترند، شاید توانایی یابم تا بر ایشان غالب آییم، و ایشان را از زمین خود بیرون كنم، زیرا میدانم هر كه را تو بركت دهی مبارك است و هر كه را لعنت نمایی، ملعون است.»7پس مشایخ موآب و مشایخ مدیان، مزدفالگیری را به دست گرفته، روانه شدند، و نزد بلعام رسیده، سخنان بالاق را به وی گفتند.8او به ایشان گفت: « این شب را در اینجا بمانید، تا چنانكه خداوند به من گوید، به شما باز گویم.» و سروران موآب نزد بلعام ماندند.9و خدا نزد بلعام آمده، گفت: « این كسانی كه نزد تو هستند، كیستند؟»10بلعام به خدا گفت: « بالاقبنصَفّور ملك موآب نزد من فرستاده است،11كه اینك این قومی كه از مصر بیرون آمدهاند، روی زمین را پوشانیدهاند. الا´ن آمده، ایشان را برای من لعنت كن شاید كه توانایی یابم تا با ایشان جنگ نموده، ایشان را دور سازم.»12خدا به بلعام گفت: « با ایشان مرو و قوم را لعنت مكن زیرا مبارك هستند.»13پس بلعام بامدادان برخاسته، به سروران بالاق گفت: « به زمین خود بروید، زیرا خداوند مرا اجازت نمیدهد كه با شما بیایم.»14و سروران موآب برخاسته، نزد بالاق برگشته، گفتند كه « بلعام از آمدن با ما انكار نمود.»15و بالاق بار دیگر سروران زیاده و بزرگتر از آنان فرستاد.16و ایشان نزد بلعام آمده، وی را گفتند: « بالاقبنصِفّور چنین میگوید: تمنا اینكه از آمدن نزد من انكار نكنی.17زیرا كه البته تو را بسیار تكریم خواهم نمود، و هر آنچه به من بگویی بجا خواهم آورد، پس بیا و این قوم را برای من لعنت كن.»18بلعام در جواب نوكران بالاق گفت: « اگر بالاق خانه خود را پر از نقره و طلا به من بخشد، نمیتوانم از فرمان یهوه خدای خود تجاوز نموده، كم یا زیاد به عمل آورم.19پس الا´ن شما نیز امشب در اینجا بمانید تا بدانم كه خداوند به من دیگر چه خواهد گفت.»20و خدا در شب نزد بلعام آمده، وی را گفت: « اگر این مردمان برای طلبیدن تو بیایند برخاسته، همراهایشان برو، اما كلامی را كه من به تو گویم به همان عمل نما.»21پس بلعام بامدادان برخاسته، الاغ خود را بیاراست و همراه سروران موآب روانه شد.22و غضب خدا به سبب رفتن او افروخته شده، فرشتۀ خداوند در راه به مقاومت وی ایستاد، و او بر الاغ خود سوار بود، و دو نوكرش همراهش بودند.23و الاغ، فرشته خداوند را با شمشیر برهنه به دستش، بر سر راه ایستاده دید. پس الاغ از راه به یك سو شده، به مزرعهای رفت و بلعام الاغ را زد تا او را به راه برگرداند.24پس فرشته خداوند در جای گود در میان تاكستان بایستاد، و به هر دو طرفش دیوار بود.25و الاغ فرشتۀ خداوند را دیده، خود را به دیوار چسبانید، و پای بلعام را به دیوار فشرد. پس او را بار دیگر زد.26و فرشتۀ خداوند پیش رفته، در مكانی تنگ بایستاد، كه جایی بجهت برگشتن به طرف راست یا چپ نبود.27و چون الاغ، فرشته خداوند را دید، در زیر بلعام خوابید. و خشم بلعام افروخته شده، الاغ را به عصای خود زد.28آنگاه خداوند دهان الاغ را باز كرد كه بلعام را گفت: « به تو چه كردهام كه مرا این سه مرتبه زدی.29بلعام به الاغ گفت: « از این جهت كه تو مرا استهزا نمودی! كاش كه شمشیر در دست من میبود كه الا´ن تو را میكشتم.»30الاغ به بلعام گفت: « آیا من الاغ تو نیستم كه از وقتی كه مال تو شدهام تا امروز بر من سوار شدهای؟ آیا هرگز عادت میداشتم كه به اینطور با تو رفتار نمایم؟» او گفت: « نی»31و خداوند چشمان بلعام را باز كرد تا فرشته خداوند را دید كه با شمشیر برهنه در دستش، به سر راه ایستاده است. پس خم شده، به روی درافتاد.32و فرشته خداوند وی را گفت: « الاغخود را این سه مرتبه چرا زدی؟ اینك من به مقاومت تو بیرون آمدم، زیرا كه این سفر تو در نظر من از روی تمرد است.33و الاغ مرا دیده، این سه مرتبه از من كناره جست. و اگر از من كناره نمیجست، یقیناً الا´ن تو را میكشتم و او را زنده نگاه میداشتم.»34بلعام به فرشته خداوند گفت: « گناه كردم زیرا ندانستم كه تو به مقابل من در راه ایستادهای. پس الا´ن اگر در نظر تو ناپسند است برمیگردم.»35فرشته خداوند به بلعام گفت: « همراه این اشخاص برو لیكن سخنی را كه من به تو گویم، همان را فقط بگو». پس بلعام همراه سروران بالاق رفت.36و چون بالاق شنید كه بلعام آمده است، به استقبال وی تا شهر موآب كه برحد اَرْنون و بر اقصای حدود وی بود، بیرون آمد.37و بالاق به بلعام گفت: « آیا برای طلبیدن تو نزد تو نفرستادم؟ پس چرا نزد من نیامدی، آیا حقیقتاً قادر نیستم كه تو را به عزت رسانم؟»38بلعام به بالاق گفت: « اینك نزد تو آمدهام. آیا الا´ن هیچ قدرتی دارم كه چیزی بگویم؟ آنچه خدا به دهانم میگذارد، همان را خواهم گفت.»39پس بلعام همراه بالاق رفته، به قریت حصوت رسیدند.40و بالاق گاوان و گوسفندان ذبح كرده، نزد بلعام و سرورانی كه با وی بودند، فرستاد.41و بامدادان بالاق بلعام را برداشته، او را به بلندیهای بعل آورد، تا از آنجا اقصای قوم خود را ملاحظه كند.
این باب با بخشی در خصوص بلعام آغاز میشود. پادشاه موآب از بلعام نبی خواست تا بیاید و اسرائیل را لعنت کند. خدا به او گفت که نرود اما او اطاعت نکرد [نخواست که برود]؛ بنابراین خدا به او گفت که فقط آنچه را که خدا از او خواسته را بگوید. یهوه قادر بود تا از بلعام استفاده کند، اگر چه او رسول یهوه نبود.
and)
اسرائیلیان به طرف شرق رودخانه اردن کوچ کرده بودند. اریحا در سمت غربی رودخانه بود.
بالاق پادشاه موآب بود.
صِفّور پدر بالاق است.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند، و بر نحوۀ ترس موآب تأکید میکنند.
اینجا «موآب» به مردم موآب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی موآبیان بسیار ترسیده بودند»
«زیرا بسیاری آنجا بودند [حضور داشتند]»
موآبیان و مدیان دو گروه مختلف بودند، اما مدیان در آن زمان در زمین موآب زندگی میکردند.
اینجا به نحوی از روشی که اسرائیلیان دشمنانشان را نابود خواهند کرد سخن گفته شده که گویی آنها گاوی هستند که سبزۀ صحرا را میبلعند.
اینجا داستان اصلی به دادن اطلاعات پس زمینهای در مورد بالاق تغییر میکند.
«بالاق فرستادگانی را فرستاد»
این نام پدر بلعام است.
این نام یک شهر است.
«امت بلعام و قومش»
«بالاق بلعام را طلبید.» بالاق مستقیماً با بلعام صحبت نکرد، بلکه از طریق فرستادگانش این کار را کرد.
اینجا اغراق شده است تا بر تعداد افرادی که آنجا بودند تأکید کند. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار کثیر بودند»
این به سطح زمین اشاره میکند.
«ایشان را بیرون برانم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میدانم تو قدرت داری که مردم را برکت دهی و یا لعنت کنی»[ در فارسی انجام شده است]
اسم معنای «فالگیری» را میتوان در قالب یک فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پولی که به بلعام پرداخت شد تا اسرائیل را لعنت کند»
می توانید این چنین ترجمه کنید «آنها نزد بلعام رفتند»
«پیغام بالاق را به او گفتند»
این یک نام مردانه است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از گزارش بلعام سخن گفته شده که گویی شئی است که او حمل میکند و آن را نزد آن پیامآوران میآورد. ترجمه جایگزین: «به تو خواهم گفت»
«خدا بر بلعام ظاهر شد»
یهوه این سؤال را مطرح میکند تا گفتگوی جدیدی را آغاز کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درباره این اشخاصی که با تو آمدهاند به من بگو»
اینها اسامی مردانه هستند. به نحوه ترجمه آنها در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
بلعام پیغامی که بالاق برای او فرستاده بود را بازگو میکند. به نحوه ترجمه این عبارات در اعداد ۲۲: ۵-۶ نگاه کنید.
«ایشان را بیرون برانم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا من ایشان را برکت دادهام»
این یک نام مردانه است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این یک اسم مردانه است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
شاید شما ترجیح میدهید این چنین ترجمه کنید «آنها به حضور بلعام رفتند»
این اسم مفرد به اسرائیلیان به عنوان یک گروه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «این گروه از مردم»
این یک اسم مردانه است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
بلعام امری را که هرگز اتفاق نخواهد افتاد، شرح میدهد. او تأکید میکند که هیچ چیزی باعث نخواهد شد که او از یهوه نااطاعتی کند.
این یعنی بلعام به هیچ روی نمیتواند از یهوه نااطاعتی کند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
زین قسمتی است که بر پشت حیوان به منظور سوار شدن بر آن میگذارند.
اینجا به نحوی از افزایش خشم خدا سخن گفته شده که گویی آتشی است که شروع به سوختن میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بسیار خشمگین شد»
دشمنی با بلعام» یا «به جهت بازداشتن بلعام»
شمشیر از غلافش کشیده شده تا آماده استفاده باشد. ترجمه جایگزین: «با شمشیرش آماده برای حمله»
الاغ این کار را کرد تا مانع فرشته یهوه شود.
گاهی حیوانات با ضمایر شخصی مانند «او مؤنث» یا «او مذکر» اشاره شدهاند. ترجمه جایگزین: «آن را برگرداند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این تلاشی بود برای این که در راه از فرشته یهوه بگریزد.
گاهی حیوانات با ضمایر شخصی مانند «او مؤنث» یا «او مذکر» اشاره شدهاند. ترجمه جایگزین: «آن رفت»
«آن را به پای بلعام فشرد» یا «آن را به پای بلعام زد»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از افزایش خشم بلعام سخن گفته شده که گویی آتشی است که شروع به سوختن میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در اعداد ۲۲: ۲۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بلعام بسیار خشمگین شد»
باز شدن دهان با توانایی سخن گفتن همراه است. ترجمه جایگزین: «آنگاه یهوه توانایی صحبت کردن مثل انسان را به الاغ داد»
«الاغ به بلعام گفت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این پرسش بدیهی مطرح شده تا بلعام را سرزنش کند که الاغ را ناعادلانه قضاوت کرده. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من الاغ تو هستم که تمام زندگیات تا به امروز بر من سوار شدهای»
این پرسش بدیهی مطرح شده تا بیشتر بلعام را سرزنش کند که الاغ را ناعادلانه قضاوت کرده. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز عادت نداشتم که این چنین با تو رفتار کنم!»
«باز کردن چشمان کسی» با توانایی دیدن همراه است. ترجمه جایگزین: «آنگاه یهوه به بلعام قدرت داد تا فرشته یهوه را ببیند»
شمشیر ازغلافش کشیده شده تا آماده استفاده باشد. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با شمشیرش آماده برای حمله»
این نشان میدهد که بلعام خودش را در حضور فرشته فروتن کرد.
این پرسش بدیهی مطرح شده تا بلعام را برای انجام کاری اشتباه سرزنش کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید این سه بار الاغت را میزدی»
«دشمنی با تو» یا «مقابله با تو»
این عبارت فرضی بیان میکند که چه اتفاقی ممکن بود بیافتد، اما به وقوع نپیوست زیرا عمل الاغ، بلعام را نجات بخشیده بود.
«پس اگر تو از من نمیخواهی که به رفتن ادامه دهم»
«با رهبرانی که بالاق فرستاده بود.» به نحوه ترجمه «بالاق» در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
این نام یک رودخانه است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۱: ۱۳ نگاه کنید.
این پرسش بدیهی مطرح شده تا بلعام را برای تأخیر در آمدن سرزنش کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً من شخصی را برای طلبیدن تو فرستادم.»
این پرسش بدیهی مطرح شده تا بلعام را برای تأخیر در آمدن سرزنش کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو باید نزد من میآمدی!»
این پرسش بدیهی مطرح شده تا بلعام را برای تأخیر در آمدن سرزنش کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حقیقتاً میدانی که قادرم برای آمدنت نزد من به تو اجرت بدهم.»
بلعام این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا به بالاق بگوید که او قادر نخواهد بود هیچ کدام از کارهایی که بالاق از او خواسته را انجام بدهد. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما من هیچ قدرتی ندارم چیزی را که میخواهم بگویم»
اینجا به نحوی از پیغام سخن گفته شده که گویی چیزی است که خدا در دهان او گذاشته است. ترجمه جایگزین: «پیغامی که خدا از من خواسته تا بگویم»
این نام یک روستا است.
«مقداری گوشت قربانی»
این کلمات اشاره میکنند به ۱) مکانی مشابه باموت در اعداد ۲۱: ۱۹ِ کلمه باموت یعنی «مکانی بلند.» یا ۲) مکانهای بلند دیگر که مردم برای بعل قربانی میکردند.
1و بلعام به بالاق گفت: « در اینجا برای منهفت مذبح بساز، و هفت گاو و هفت قوچ در اینجا برایم حاضر كن.»2و بالاق به نحوی كه بلعام گفته بود به عمل آورد، و بالاق و بلعام، گاوی و قوچی بر هر مذبح گذرانیدند.3و بلعام به بالاق گفت: « نزد قربانی سوختنی خود بایست، تامن بروم؛ شاید خداوند برای ملاقات من بیاید، و هر چه او به من نشان دهد آن را به تو باز خواهم گفت.» پس به تلی برآمد.4و خدا بلعام را ملاقات كرد؛ و او وی را گفت: « هفت مذبح برپا داشتم و گاوی و قوچی بر هر مذبح قربانی كردم.»5خداوند سخنی به دهان بلعام گذاشته، گفت: « نزد بالاق برگشته چنین بگو.»6پس نزد او برگشت، و اینك او با جمیع سروران موآب نزد قربانی سوختنی خود ایستاده بود.7و مَثَل خود را آورده، گفت: « بالاق ملك موآب مرا از ارام از كوههای مشرق آورد، كه بیا یعقوب را برای من لعنت كن، و بیا اسرائیل را نفرین نما.8چگونه لعنت كنم آن را كه خدا لعنت نكرده است؟ و چگونه نفرین نمایم آن را كه خداوند نفرین ننموده است؟9زیرا از سر صخرهها او را میبینم. و از كوهها او را مشاهده مینمایم. اینك قومی است كه به تنهایی ساكن میشود، و در میان امتها حساب نخواهد شد.10كیست كه غبار یعقوب را تواند شمرد یا ربع اسرائیل را حساب نماید؟ كاش كه من به وفات عادلان بمیرم و عاقبت من مثل عاقبت ایشان باشد.»11پس بالاق به بلعام گفت: « به من چه كردی؟ تو را آوردم تا دشمنانم را لعنت كنی، و هان بركت تمام دادی!»12او در جواب گفت: « آیا نمیباید باحذر باشم تا آنچه را كه خداوند به دهانم گذارد بگویم؟»13بالاق وی را گفت: « بیا الا´ن همراه من به جای دیگر كه از آنجا ایشان را توانی دید. فقط اقصای ایشان را خواهی دید، و جمیع ایشان را نخواهی دید؛ و از آنجا ایشان را برای من لعنت كن.»14پس او را به صحرای صوفیم، نزد قلۀفِسجَه برد و هفت مذبح بنا نموده، گاوی و قوچی بر هر مذبح قربانی كرد.15و او به بالاق گفت: « نزد قربانی سوختنی خود، اینجا بایست تا من در آنجا ( خداوند را) ملاقات نمایم.»16و خداوند بلعام را ملاقات نموده، و سخنی در زبانش گذاشته، گفت: « نزد بالاق برگشته، چنین بگو.»17پس نزد وی آمد، و اینك نزد قربانی سوختنی خود با سروران موآب ایستاده بود. و بالاق از او پرسید كه « خداوند چه گفت؟»18آنگاه مَثَل خود را آورده، گفت: « ای بالاق برخیز و بشنو، و ای پسر صِفّور مرا گوش بگیر.19خدا انسان نیست كه دروغ بگوید. و از بنیآدم نیست كه به اراده خود تغییر بدهد. آیا او سخنی گفته باشد و نكند؟ یا چیزی فرموده باشد و استوار ننماید؟20اینك مأمور شدهام كه بركت بدهم. و او بركت داده است و آن را رد نمیتوانم نمود.21او گناهی در یعقوب ندیده، و خطایی در اسرائیل مشاهده ننموده است. یهوه خدای او با وی است. و نعرۀ پادشاه در میان ایشان است.22خدا ایشان را از مصر بیرون آورد. او را شاخها مثل گاو وحشی است.23به درستی كه بر یعقوب افسون نیست و بر اسرائیل فالگیری نی. دربارۀ یعقوب و دربارۀ اسرائیل در وقتش گفته خواهد شد، كه خدا چه كرده است.24اینك قوم مثل شیر ماده خواهند برخاست. و مثل شیر نر خویشتن را خواهند برانگیخت، و تا شكار را نخورد، و خون كشتگان را ننوشد، نخواهد خوابید.»25بالاق به بلعام گفت: « نه ایشان را لعنت كن و نه بركت ده.»26بلعام در جواب بالاق گفت: « آیا تو را نگفتم كه هر آنچه خداوند به من گوید، آن راباید بكنم؟»27بالاق به بلعام گفت: « بیا تا تو را به جای دیگر ببرم، شاید در نظر خدا پسند آید كه ایشان را برای من از آنجا لعنت نمایی.»28پس بالاق بلعام را بر قلۀ فغور كه مشرف بر بیابان است، برد.29بلعام به بالاق گفت: « در اینجا برای من هفت مذبح بساز و هفت گاو و هفت قوچ از برایم در اینجا حاضر كن.»30و بالاق به طوری كه بلعام گفته بود، عمل نموده، گاوی و قوچی بر هر مذبح قربانی كرد.
داستان بلعام دراین باب ادامه مییابد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را کمی متمایل به سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲۳: ۷-۱۰، ۱۸-۲۴ انجام میدهد.
خدا به دیگران اجازه نمیدهد قومش را لعنت کنند. بلعام هنگامی که قرار بود اسرائیل را لعنت کند، دو بار ایشان را برکت داد. شاید این به عنوان موقعیتی طنزگونه یا خندهدار در نظر گرفته شود.
and )
این شخص پادشاه موآب است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
«هفت گاو و هفت قوچ قربانی کن»
این صفحه تعمداً خالی است.
«اینجا با قربانی سوختنی خود بمان تا من دور شوم»
قبلاً بیان شده بود که او این چارپایان را به عنوان قربانی سوختنی ذبح کرد. ترجمه جایگزین: «یک گاو و یک قوچ را ذبح کردهام و آنها را به عنوان قربانی سوزاندم»
اینجا به نحوی از اینکه یهوه پیغامی به بلعام میدهد تا صحبت کند، سخن گفته شده که گویی یهوه آن را در دهان او قرار داده است. ترجمه جایگزین: «یهوه آنچه را که میخواست به بلعام گفت تا به بالاق بگوید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارات معانی مشابهی دارند.
این دو عبارت هر دو معانی مشابهی دارند. آنها تأکید میکنند که بالاق از بلعام میخواهد که قوم اسرائیل را لعنت کند.
این پرسشهای بدیهی بر امتناع بلعام برای نااطاعتی از خدا تأکید میکنند. آنها را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم آنهایی را که خدا لعنت نکرده، لعنت کنم. من نمیتوانم با آنانی که یهوه با ایشان نمیجنگد، مقابله کنم!»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. بلعام اسرائیل را از بالای کوه تماشا میکرد.
اینجا «او را» کنایه است که به قوم اسرائیل اشاره دارد.
«گروهی از مردم هستند»
این عبارت منفی استفاده شده تا تأکید کند که نقطه مقابل آن صحیح است. ترجمه جایگزین: «ایشان را به عنوان امتی خاص در نظر میگیرند [خود را امتی خاص میدانند]»
اینجا «غبار یعقوب» استعاره است و به نحوی از تعداد اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها همچون ذرات غبار بیشمار هستند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تعداد بیشماری اسرائیلی هستند که شمرده شوند. هیچ کس نمیتواند حتی ربع [یک چهارم] آنها را بشمارد زیرا آنها بسیار کثیرند.»
از مضمون برداشت میشود که این مرگی آرام خواهد بود. این را میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مرگ آرام شخص عادل»
اینها کنایه هستند که به قوم اسرائیل به عنوان یک شخص واحد اشاره میکنند.
These are metonymies that refer to the people of Israel as a single person.
این نام پادشاه موآب است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
بالاق این سؤال را مطرح میکند تا بلعام را سرزنش نماید. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم باور کنم که تو با من این چنین کردهای!»
این بر عملی تعجبآور که در ادامه میآید تأکید میکند.
بلعام این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا از آنچه که انجام داده دفاع کند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار باید دقت کنم تا فقط آنچه را که یهوه به من گفته را بر زبان آورم»
اینجا به نحوی از پیغام سخن گفته شده که گویی چیزی است که خدا در دهان او گذاشته. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اعداد ۲۲: ۳۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «فقط آنچه که یهوه از من میخواهد را بگویم»
«از آنجا اسرائیلیان را برای من لعنت خواهی کرد»
شاید مترجمین در پاورقی اضافه کنند که: «کلمه ‘صوفیم‘ یعنی ‘نگریستن‘ یا ‘جاسوسی کردن.‘»
این نام یک کوه است. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۱: ۲۰ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از پیغام سخن گفته شده که گویی چیزی است که خدا در دهان او گذاشته. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اعداد ۲۲: ۳۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه را که گفتم به او بگو»
«پس یهوه گفت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر میزان اهمیت توجه بالاق تکرار شده است.
به نحوه ترجمۀ این اسامی در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
این دو سؤال هر دو معنی مشابهی دارند و تأکید میکنند که خدا آنچه را که میگوید انجام میدهد. این پرسشهای بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او هرگز قولی نداده که به آن عمل نکند. او همیشه دقیقاً آنچه را که میگوید انجام میدهد.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به من دستور داده که اسرائیلیان را برکت دهم»
این دو عبارت معنی مشابهی دارند. معانی محتمل ۱) خدا فقط چیزهای نیکو را به اسرائیل داده است یا ۲) گناهی در اسرائیل نیست که باعث شود او ایشان را داوری کند.
«آنها با شادی فریاد زدند، زیرا یهوه پادشاه ایشان است»
این تشبیه اشاره میکند که قدرت عظیم یهوه برابر با یک گاو نر است.
این دو عبارت معانی یکسانی دارند، هیچ لعنتی که بر امت اسرائیل قرار گیرد مؤثر نخواهد بود. اینجا «یعقوب» کنایه است که به اسرائیل اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «قوم باید بگویند»
به طور ضمنی اشاره میکند که خدا چه کارهای نیکویی برای ایشان کرده است [آنچه خدا برای ایشان کرده نیکو بوده است]. ترجمه جایگزین: «به امور نیکویی بنگرید که خدا برای ایشان انجام داده است!»
این آیه استعاره است و به نحوی از اسرائیل که دشمنانش را مغلوب ساخته سخن میگوید که گویی اسرائیل شیری است که طعمهاش را میبلعد.
این نام پادشاه موآب است. به نحوه ترجمۀ آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
بلعام این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا به یاد بالاق بیاورد که بلعام از نااطاعتی از خدا حتی پیش از آنکه به حضور بالاق بیاید امتناع میکرد . این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از قبل به تو گفته بودم که من باید تمام آنچه را که یهوه به من گفته به جای آورم.»
این صفحه تعمداً خالی است.
از مضمون برداشت میشود که این بیابان جایی بود که اسرائیل کوچ کرده بودند. ترجمه جایگزین: «که به طرف بیابان جایی که اسرائیل بود، مشرف است»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و چون بلعام دید كه اسرائیل را بركت دادن به نظر خداوند پسند میآید، مثل دفعههای پیش برای طلبیدن افسون نرفت، بلكه به سوی صحرا توجه نمود.2و بلعام چشمان خود را بلند كرده، اسرائیل را دید كه موافق اسباط خود ساكن میبودند. و روح خدا بر او نازل شد.3پس مَثَل خود را آورده، گفت: « وحی بلعامبن بعور. وحی آن مردی كه چشمانش باز شد.4وحی آن كسی كه سخنان خدا را شنید و رؤیای قادر مطلق را مشاهده نمود. آنكه بیفتاد و چشمان او گشاده گردید.5چه زیباست خیمههای تو ای یعقوب! و مسكنهای تو ای اسرائیل!6مثل وادیهای كشیده شده، مثل باغها بر كنار رودخانه، مثل درختان عود كه خداوند غرس نموده باشد، و مثل سروهای آزاد نزد جویهای آب.7آب از دلوهایش ریخته خواهد شد. و بذر او در آبهای بسیار خواهد بود. و پادشاه او از اَجاج بلندتر، و مملكت او برافراشته خواهد شد.8خدا او را از مصر بیرون آورد. او را شاخها مثل گاو وحشی است. امتهای دشمنان خود را خواهد بلعید واستخوانهای ایشان را خواهد شكست و ایشان را به تیرهای خود خواهد دوخت.9مثل شیر نر خود را جمع كرده، خوابید. و مثل شیر ماده كیست كه او را برانگیزاند؟ مبارك باد هر كه تو را بركت دهد. و ملعون باد هر كه تو را لعنت نماید!»10پس خشم بالاق بر بلعام افروخته شده، هر دو دست خود را بر هم زد و بالاق به بلعام گفت: « تو را خواندم تا دشمنانم را لعنت كنی و اینك این سه مرتبه ایشان را بركت تمام دادی.11پس الا´ن به جای خود فرار كن! گفتم كه تو را احترام تمام نمایم. همانا خداوند تو را از احترام باز داشته است.»12بلعام به بالاق گفت: « آیا به رسولانی كه نزد من فرستاده بودی نیز نگفتم13كه اگر بالاق خانۀ خود را پر از نقره و طلا به من بدهد، نمیتوانم از فرمان خداوند تجاوز نموده، از دل خود نیك یا بد بكنم بلكه آنچه خداوند به من گوید آن را خواهم گفت؟14و الا´ن اینك نزد قوم خود میروم. بیا تا تو را اعلام نمایم كه این قوم با قوم تو در ایام آخر چه خواهند كرد.»15پس مَثَل خود را آورده، گفت: « وحی بلعامبن بعور. وحی آن مردی كه چشمانش باز شد.16وحی آن كسی كه سخنان خدا را شنید و معرفت حضرت اعلی را دانست و رؤیای قادر مطلق را مشاهده نمود. آنكه بیفتاد و چشمان او گشوده گردید.17او را خواهم دید لیكن نه الا´ن. او را مشاهده خواهم نمود اما نزدیك نی. ستارهای از یعقوب طلوع خواهد كرد و عصایی از اسرائیل خواهد برخاست و اطراف موآب را خواهد شكست. و جمیع ابنای فتنه را هلاك خواهد ساخت.18و ادوم مُلك او خواهد شد و دشمنانش (اهل) سعیر، مملوك او خواهند گردید. و اسرائیل به شجاعت عمل خواهد نمود.19و كسی كه از یعقوب ظاهر میشود، سلطنت خواهد نمود. و بقیه اهل شهر را هلاك خواهد ساخت.»20و به عمالقه نظر انداخته، مَثَل خود را آورده، گفت: « عمالیق اولِ امتها بود، اما آخر او منتهی به هلاكت است.»21و بر قینیان نظر انداخته، مَثَل خود را آورد و گفت: « مسكن تو مستحكم و آشیانه تو بر صخره نهاده (شده است).22لیكن قاین تباه خواهد شد، تا وقتی كه آشور تو را به اسیری ببرد.»23پس مَثَل خود را آورده، گفت: « وای! چون خدا این را میكند، كیست كه زنده بماند؟24و كشتیها از جانب كِتّیم آمده، آشور را ذلیل خواهند ساخت، و عابر را ذلیل خواهند گردانید، و او نیز به هلاكت خواهد رسید.»25و بلعام برخاسته، روانه شده، به جای خود رفت و بالاق نیز راه خود را پیش گرفت.
داستان بلعام در این باب ادامه مییابد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را کمی متمایل به چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲۴: ۳-۹، ۱۵-۲۴ انجام میدهد.
خدا به دیگران اجازه نمیدهد تا قومش را لعنت کنند. بلعام اسرائیل را دوباره برکت داد و پادشاه خشمگین شد و او را به خانه فرستاد. شاید این موقعیتی طنزگونه یا خندهدار به نظر برسد.
and )
«همان طور که دفعات قبلی انجام داده بود»
اینجا «بلند کردن چشمانش» اصطلاحی به معنی نگاه کردن است. ترجمه جایگزین: «او نگاه کرد»
این یعنی روح خدا بر او قرار گرفت تا نبوت کند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا این وحی را به او داد»
بعور پدر بلعام بود. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۵ نگاه کنید.
این اصطلاح یعنی او میبیند و به وضوح درک میکند.
بلعام به نبوت کردن تحت کنترل روح خدا ادامه میدهد.
اینجا بلعام با استفاده از ضمیرسوم شخص به خودش اشاره میکند.
این عملی فروتنانه است.
اینجا «چشمان گشاده» یک اصطلاح است، یعنی بلعام توانایی درک آنچه خدا میخواهد بگوید را دریافت کرده است.
این عبارات هر دو معنی یکسانی دارند. آنها تأکید میکنند که خیمه اسرائیل برای بلعام زیبا بود.
بلعام به نبوت کردن تحت کنترل روح خدا ادامه میدهد.
بلعام به نحوی از اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها آن قدر کثیر [بیشمار] بودند که سرتاسر درهها را بپوشانند.
بلعام به نحوی از اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها باغهایی سیراب [آبیاری شده] هستند که محصول فراوانی تولید میکنند.
درختان عود با عطری خوشایند غرس شدند که حتی در شرایط خشکسالی خوب رشد میکنند [میرویند]. بلعام به نحوی از اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها شکوفا میشوند و مانند درختان عود پسندیده هستند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درختان عودی که یهوه غرس کرده است»
درختان سرو آزاد بزرگترین درختان در اسرائیل بودند. بلعام به نحوی از اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها به بزرگی درختان سرو سیراب رشد میکنند.
بلعام به نبوت کردن تحت کنترل روح خدا ادامه میدهد.
آبهای بسیار به برکت خدا بر محصولات زمین مربوط است. ترجمه جایگزین: «خدا اسرائیل را با آب فراوان برای محصولاتش برکت خواهد داد»
بذر سیراب [آبیاری شده] به برکت خدا بر قومش اشاره میکند به طوری که محصولات فراوانی خواهند داشت. ترجمه جایگزین: «آنها آب بسیار به بذرهایشان خواهند داد تا محصولات سالمی رشد کنند»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند، تا بر میزان برکتی که خدا به آنها در مقایسه با ملل دیگر داده، تأکید نماید.
بیشتر مورد احترام و قدرتمندتر خواهد بود
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سایر مردم مملکت ایشان را احترام خواهند گذاشت»
بلعام به نبوت کردن تحت کنترل روح خدا ادامه میدهد.
«خدا اسرائیلیان را بیرون خواهد آورد»
این استعاره تأکید میکند که اسرائیلیان قدرت عظیمی دارند. گاو قدرتمندترین حیوان بود که به اسرائیلیان تعلق داشت.
بلعام به نحوی از اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها حیوانات وحشیای هستند که دشمنانشان را میبلعند. این یعنی آنها دشمنان خود را نابود خواهند کرد.
بلعام نبوت کردن تحت کنترل روح خدا را به پایان میرساند.
در این استعاره، بلعام اسرائیلیان را با شیر نر و ماده مقایسه میکند. این یعنی آنها خطرناک و همیشه آماده برای حمله هستند.
بلعام این سؤال را مطرح میکند تا به تمام مردم هشدار دهد که اسرائیلیان را خشمگین نکنند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس جرأت ندارد او را مضطرب سازد!»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنانی که اسرائیلیان را برکت میدهند مبارک کند؛ و او آنانی را که اسرائیلیان را لعنت میکند ملعون گرداند»
اینجا به نحوی از افزایش خشم بالاق سخن گفته شده که گویی آتشی است که شروع به سوختن میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بالاق بسیار خشمگین شد»
این علامتی از ناکامی و خشمی عظیم است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا بلعام چیزی را توصیف میکند که هرگز اتفاق نخواهد افتاد. این عبارت تأکید میکند که هیچ چیز باعث نخواهد شد که بلعام از خدا نااطاعتی کند.
بلعام این سؤال را مطرح میکند تا آنچه را که قبلاً گفته بود به بالاق یادآوری کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من این را به ایشان گفتم.»[ در ترجمه فارسی به این شکل نیامده است]
«قوم اسرائیل»
بعور پدر بلعام بود. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۵ نگاه کنید.
این اصطلاح یعنی او میبیند و به وضوح درک میکند. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۴: ۳ نگاه کنید.
اصطلاح [اسم] معنای «معرفت» را میتوان در قالب یک فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او آنچه را که حضرت اعلی بر او آشکار کرده است، میداند»
این نشانه اطاعت و تسلیم در حضور خدا است.
بلعام چهار نبوت اول خود را بیان میکند.
این دو عبارت هر دو معنی یکسانی دارند. بلعام رؤیایی [نبوتی] از واقعهای در آینده دارد. کلمه «او را» به رهبر آینده اسرائیل اشاره میکند.
اینجا «ستاره» به یک پادشاه اسرائیلی که با قدرت خواهد برخواست اشاره میکند.
اینجا «یعقوب» به نسل یعقوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از میان نسل یعقوب»
این به معنی امری مشابه با قسمت اول جمله است. اینجا «عصا» به پادشاهی قدرتمند اشاره میکند.
اینجا «اسرائیل» به آینده قوم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از میان اسرائیلیان در آینده»
معانی محتمل ۱) او رؤسای رهبران موآب را درهم خواهد شکست ۲) او رهبران موآب را نابود خواهد کرد.
این عبارت همچنین به موآبیان که نسل شیث بودند، اشاره میکند.
بلعام چهار نبوت اول خود را به پایان میرساند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان ادوم را تصرف خواهند کرد»
اینجا «سعیر» به مردمی که نزدیک کوه سعیر زندگی میکردند اشاره دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائیل نیز قوم سعیر را مغلوب خواهند کرد»
یعقوب جد اسرائیلیان بود. «یعقوب» کنایه است که به تمام قوم اشاره میکند.
این به شهر عار جایی که بالاق، بلعام را ملاقات کرد اشاره میکند.
اینجا «عمالقه» کنایه است که به مردم عمالقه اشاره میکند. رؤیای بلعام درحالیکه به سمت قوم عمالقه مینگرد ادامه مییابد، و سپس درباره عمالقیان نبوت میکند.
اینجا ضمیر مفرد استفاده شده چون به نحوی از عمالقیان سخن گفته شده که گویی یک شخص واحد است.
این نام قومی است که از نسل قاین هستند.
«جایی که تو در آن زندگی میکنی به نیکویی مصون [محافظت] شده است»
این استعاره یعنی آنها در جایی امن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «جایگاه تو همچون آشیانهای که در بالای صخره قرار دارد، ایمن است»
اینجا به نحوی از تباهی قینیان سخن گفته شده که گویی آنها در آتش میسوزند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بلکه آشوریان تو را، ای قاین همچون آتش نابود خواهند کرد، و تو را به اسیری خواهند برد»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا این را انجام دهد، هیچ کس زنده نخواهد ماند!»
این نام شهری در جزیرهای در دریای مدیترانه است.
اسم معنای «هلاکت» را میتوان در قالب یک فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را نیز هلاک خواهد کرد»
این نام پادشاه موآب است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۲ نگاه کنید.
1و اسرائیل در شِطّیم اقامت نمودند، و قوم با دختران موآب زنا كردن گرفتند2زیرا كه ایشان قوم را به قربانیهای خدایان خود دعوت نمودند. پس قوم میخوردند و به خدایان ایشان سجده مینمودند.3و اسرائیل به بعل فغور ملحق شدند، و غضب خداوند بر اسرائیل افروخته شد.4و خداوند به موسی گفت كه: « تمامی رؤسای قوم را گرفته، ایشان را برای خداوند پیش آفتاب به دار بكش، تا شدت خشم خداوند از اسرائیل برگردد.»5و موسی به داوران اسرائیل گفت كه « هر یكی از شما كسان خود را كه به بعل فغور ملحق شدند، بكشید.»6و اینك مردی از بنیاسرائیل آمده، زنمدیانیای را در نظر موسی و در نظر تمامی جماعت بنیاسرائیل نزد برادران خود آورد، و ایشان به دروازۀ خیمه اجتماع گریه میكردند.7و چون فینحاس بنالعازار بنهارون كاهن، این را دید، از میان جماعت برخاسته، نیزهای به دست خود گرفت،8و از عقب آن مرد اسرائیلی به قُبّه داخل شده، هر دوی ایشان را یعنی آن مرد اسرائیلی و زن را به شكمش فرو برد، و وبا از بنیاسرائیل رفع شد.9و آنانی كه از وبا مردند، بیست و چهار هزار نفر بودند.10و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:11« فینحاس بنالعازار بنهارون كاهن، غضب مرا از بنیاسرائیل برگردانید، چونكه باغیرت من در میان ایشان غیور شد، تا بنیاسرائیل را در غیرت خود هلاك نسازم.12لهذا بگو اینك عهد سلامتی خود را به او میبخشم.13و برای او و برای ذُریتش بعد از او این عهد كهانت جاودانی خواهد بود، زیرا كه برای خدای خود غیور شد، و بجهت بنیاسرائیل كفاره نمود.»14و اسم آن مرد اسرائیلی مقتول كه با زن مدیانی كشته گردید، زِمری ابنسالو رئیس خاندان آبای سبط شمعون بود.15و اسم زن مدیانی كه كشته شد، كُزبی دختر صور بود و او رئیس قوم خاندان آبا در مدیان بود.16و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:17« مدیانیان را ذلیل ساخته، مغلوب سازید.18زیرا كه ایشان شما را به مكاید خود ذلیل ساختند، چونكه شما را در واقعه فغور و در امر خواهر خود كُزبی، دختر رئیس مدیان، كه در روز وبا در واقعه فغور كشته شد، فریب دادند.»
داستان بلعام در این باب به پایان میرسد.
بلعام به زنان جوان [دختران] اهل موآب گفت که رفتاری دوستانه با مردان اسرائیلی داشته باشند و آنها را به افتخار خدای خود بعل به ضیافتی دعوت کنند. مردان به ضیافت رفتند و بعل را پرستش نمودند. خدا خشمگین شد و ۲۴،۰۰۰ نفر از مردان اسرائیلی را کشت. زنان بیگانه اغلب منشاء مشکلات در اسرائیل هستند. آنها باعث میشدند که مردان، خدایان دروغین آنها را پرستش کنند.
این نام مکانی در موآب است.
این عملی برای عبادت [پرستش] بود.
فغور نام کوهی بود. به نحوه ترجمه آن در اعداد ۲۳: ۲۸ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از افزایش غضب یهوه سخن گفته شده که گویی آتشی است که میسوزاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در اعداد ۲۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه بسیار خشمگین شد»
این به طور ضمنی به رهبرانی که به خاطربتپرستی خطاکار بودند، اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی رهبران قوم که بتپرست هستند»
این یعنی رهبران اسرائیل این افراد را خواهند کشت و بدنهای مُردۀ ایشان [لاشههای ایشان] را جایی که تمام مردم میتوانند ببینند، رها میکنند.
«داوران اسرائیل که به خاطر بتپرستی، تقصیرکار نبودند»
فغور نام کوهی بود. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۳: ۲۸ نگاه کنید.
این به طور ضمنی اشاره میکند که او آن زن را به میان خیمهاش آورد تا با او رابطه جنسی داشته باشد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زن مدیانیای را به اردوگاه اسرائیلی آورد تا با او هم خواب شود»
اینجا «در نظرِ ...» یک اصطلاح است که یعنی آنها در مورد آن شنیدهاند یا درباره آن فهمیدهاند.
این نام پسر هارون است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۳: ۲ نگاه کنید.
«فینحاس ... دنبال کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه شروع به صحبت کردن با موسی میکند.
اینجا به نحوی از غضب خدا سخن گفته شده که گویی شئي است که میتوان آن را به طور فیزیکی به سمتی حرکت داد تا آن را متوقف کرد. ترجمه جایگزین: «باعث شوید دیگر از بنیاسرائيل خشمگین نباشم»
<u></u>
اینجا به نحوی از خدا سخن گفته شده که گویی او حیوانی درنده است که میتواند بنیاسرائیل را ببلعد. ترجمه جایگزین: «بنیاسرائیل را در خشم عظیم خود هلاک نکنم»
اینجا کلام یهوه از آیه ۱۱ ادامه مییابد.
کلام یهوه که در آیۀ ۱۱ شروع شد، اینجا پایان مییابد.
این پایان کلام یهوه از [کتاب اعداد ۲۵: ۱۱] است. نقلقولی گنجانده شده در نقلقول دیگر است. نقلقولهای مستقیم را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم بیان کرد. «بنابراین به ایشان بگو که یهوه میفرماید او عهد سلامتی خود را به فینحاس میدهد. برای او و ذُریتش بعد از او، این عهد کهانت جاودانی خواهد بود، زیرا او برای یهوه، خدای خود غیور بود و به جهت بنیاسرائیل کفاره نمود.»
<u></u>
اینجا داستان اصلی به اطلاعات پسزمینهای درباره زِمری و کُزبی تغییر میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که فینحاس کشت»
اینها اسامی مردانه هستند.
این نامی مردانه است.
این نامی زنانه است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اسم معنای «فریب» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با فریب دادن شما»
«آنها شما را وادار کردند تا این عمل شریرانه را انجام دهید [ایشان شما را به انجام عملی شریرانه وادار کردند]»
هر دوی این عبارات یعنی این وقایع در کوه فغور اتفاق افتاد.
فغور نام کوهی است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۳: ۲۸ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که فینحاس کشت»
1و بعد از وبا، خداوند موسی و العازار بنهارون كاهن را خطاب كرده، گفت:2« شمارۀ تمامی جماعت بنیاسرائیل را برحسب خاندان آبای ایشان، از بیست ساله و بالاتر، یعنی جمیع كسانی را كه از اسرائیل به جنگ بیرون میروند، بگیرید.»3پس موسی و العازارِ كاهن ایشان را در عَرَباتِ موآب، نزد اردن در مقابل اریحا خطاب كرده، گفتند:4« قوم را از بیست ساله و بالاتر بشمارید، چنانكه خداوند موسی و بنیاسرائیل را كه از زمین مصر بیرون آمدند، امر فرموده بود.»5رؤبین نخستزاده اسرائیل: بنیرؤبین: از حَنوك، قبیله حَنوكیان. و از فَلّو، قبیله فَلّوئیان.6و از حصرون، قبیله حصرونیان. و از كَرَمی، قبیله كَرَمیان.7اینانند قبایل رؤبینیان و شمردهشدگان ایشان، چهل و سه هزار و هفتصد و سی نفر بودند.8و بنیفَلّو: اَلیآب.9و بنیاَلیآب: نموئیل و داتان و ابیرام. اینانند داتان و ابیرام كه خواندهشدگان جماعت بوده، با موسی و هارون در جمعیت قورح مخاصمه كردند، چون با خداوند مخاصمه نمودند،10و زمین دهان خود را گشوده، ایشان را با قورح فرو برد، هنگامی كه آن گروه مردند و آتش، آن دویست و پنجاه نفر را سوزانیده، عبرت گشتند.11لكن پسران قورح نمردند.12و بنیشمعون برحسب قبایل ایشان: از نَمُوئیل، قبیله نموئیلیان و از یامین، قبیلۀ یامینیان و از یاكین، قبیلۀ یاكینیان.13و از زارَح قبیلۀ زارَحیان و از شاؤل قبیلۀ شاؤلیان.14اینانند قبایل شمعونیان: بیست و دو هزار و دویست نفر.15و بنیجاد برحسب قبایل ایشان: از صَفون قبیلۀ صفونیان و از حَجّی قبیلۀ حَجّیان و از شونی قبیلۀ شونیان.16و از اُزنی قبیله ازنیان و از عیری، قبیله عیریان.17و از اَرود قبیله اَرودیان و از اَرْئیلی قبیله اَرئیلیان.18اینانند قبایل بنیجاد برحسب شمارۀ ایشان، چهل هزار و پانصد نفر.19و بنییهودا عیر و اونان. و عیر و اونان در زمین كنعان مردند.20و بنییهودا برحسب قبایل ایشان اینانند: از شِیلَه قبیلۀ شِیلَئیان و از فارَص قبیلۀ فارصیان و از زارَح قبیلۀ زارَحیان.21و بنیفارص اینانند: از حصرون قبیله حصرونیان و از حامول قبیلۀ حامولیان.22اینانند قبایل یهودا برحسب شمردهشدگان ایشان، هفتاد و شش هزار و پانصد نفر.23و بنییسّاكار برحسب قبایل ایشان: از تولَع قبیلۀ تولعیان و از فُوَّه قبیله فُوَّئیان.24و از یاشوب قبیلۀ یاشوبیان و از شِمرون قبیلۀ شمرونیان.25اینانند قبایل یسّاكار برحسب شمردهشدگان ایشان، شصت و چهار هزار و سیصد نفر.26و بنیزبولون برحسب قبایل ایشان: از سارَد قبیلۀ سارَدیان و از ایلون قبیلۀ ایلونیان و از یحلیئیل قبیلۀ یحلیئیلیان.27اینانند قبایل زبولونیان برحسب شمردهشدگان ایشان، شصت هزار و پانصد نفر.28و بنییوسف برحسب قبایل ایشان: مَنَسّی و افرایم.29و بنیمَنَسّی: از ماكیر قبیلۀ ماكیریان و ماكیر جلعاد را آورد و از جلعاد قبیلۀ جلعادیان.30اینانند بنیجلعاد: از ایعَزَر قبیلۀ ایعزریان، از حالَق قبیلۀ حالقیان.31از اَسْرِیئیل قبیلۀ اَسْرِیئیلیان، از شكیم قبیلۀ شكیمیان.32از شَمیداع قبیلۀ شمیداعیان و از حافَر قبیلۀ حافریان.33و صَلُفحاد بنحافر را پسری نبود لیكن دختران داشت و نامهای دختران صلحفادمَحلَه و نوعه و حُجلَه و ملكه و تِرصَه.34اینانند قبایل مَنَسّی و شمردهشدگان ایشان، پنجاه و دوهزار و هفتصد نفر بودند.35و اینانند بنی افرایم برحسب قبایل ایشان: از شوتالح قبیله شوتالحیان و از باكَر قبیلۀ باكریان و از تاحَن قبیلۀ تاحنیان.36و بنیشوتالح اینانند: از عیران قبیلۀ عیرانیان.37اینانند قبایل بنیافرایم برحسب شمردهشدگان ایشان، سی و دو هزار و پانصد نفر. و بنییوسف برحسب قبایل ایشان اینانند.38و بنیبنیامین برحسب قبایل ایشان: از بالع قبیلۀ بالعیان از اَشبیل قبیلۀ اَشبیلیان و از اَحیرام قبیلۀ اَحیرامیان.39از شَفوفام قبیلۀ شفوفامیان از حوفام قبیلۀ حوفامیان.40و بنیبالع: اَرْد و نعمان. از اَرْدْ قبیله اَردیان و از نعمان قبیلۀ نعمانیان.41اینانند بنیبنیامین برحسب قبایل ایشان و شمردهشدگان ایشان، چهل و پنجهزار و ششصد نفر بودند.42اینانند بنیدان برحسب قبایل ایشان: از شوحام قبیلۀ شوحامیان. اینانند قبایل دان برحسب قبایل ایشان.43جمیع قبایل شوحامیان برحسب شمردهشدگان ایشان، شصت و چهارهزار و چهارصد نفر بودند.44اینانند بنیاشیر برحسب قبایل ایشان: از یمنه قبیلۀ یمنَئیان، از یشْوِی قبیلۀ یشویان، از بَرِیعَه قبیلۀ بَرِیعئیان،45از بنیبَریعَه، از حابر قبیله حابریان، از ملكیئیل قبیلۀ ملكیئیلیان.46و نام دختر اَشیر، ساره بود.47اینانند قبایل بنیاشیر برحسب شمردهشدگان ایشان، پنجاه و سههزار و چهارصد نفر.48اینانند بنینفتالی برحسب قبایل ایشان: از یاحَصْئیل، قبیله یاحَصْئیلیان، از جونی قبیلۀجونیان.49از یصَر قبیلۀ یصریان از شِلّیم قبیلۀ شلیمیان.50اینانند قبایل نفتالی برحسب قبایل ایشان و شمردهشدگان ایشان، چهل و پنجهزار و چهارصد نفر بودند.51اینانند شمردهشدگان بنیاسرائیل: ششصد و یكهزار و هفتصد و سی نفر.52و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:53« برای اینان برحسب شمارۀ نامها، زمین برای ملكیت تقسیم بشود.54برای كثیر، نصیب او را زیاده كن و برای قلیل، نصیب او را كم نما، به هر كس برحسب شمردهشدگان او نصیبش داده شود.55لیكن زمین به قرعه تقسیم شود، و برحسب نامهای اسباط آبای خود در آن تصرف نمایند.56موافق قرعه، ملك ایشان در میان كثیر و قلیل تقسیم شود.»57و اینانند شمردهشدگان لاوی برحسب قبایل ایشان: از جرشون قبیلۀ جرشونیان، از قهات قبیلۀ قهاتیان، از مَراری قبیلۀ مراریان.58اینانند قبایل لاویان: قبیلۀ لِبنیان و قبیلۀ حبرونیان و قبیلۀ مَحلیان و قبیلۀ موشیان و قبیلۀ قورَحیان. اما قَهات، عمرام را آورد.59و نام زن عمرام، یوكابد بود، دختر لاوی كه برای لاوی در مصر زاییده شد و او برای عمرام، هارون و موسی و خواهر ایشان مریم را زایید.60و برای هارون ناداب و ابیهو و العازار و ایتامار زاییده شدند.61و ناداب و ابیهو چون آتش غریبی به حضور خداوند گذرانیده بودند، مردند.62و شمردهشدگان ایشان یعنی همۀ ذكوران از یك ماهه و بالاتر، بیست و سههزار نفر بودند زیرا كهایشان در میان بنیاسرائیل شمرده نشدند، چونكه نصیبی در میان بنیاسرائیل به ایشان داده نشد.63اینانند آنانی كه موسی و العازارِ كاهن شمردند، وقتی كه بنیاسرائیل را در عَرَبات موآب نزد اردن در مقابل اریحا شمردند.64و در میان ایشان كسی نبود از آنانی كه موسی و هارون كاهن، شمرده بودند وقتی كه بنیاسرائیل را در بیابان سینا شمردند.65زیرا خداوند دربارۀ ایشان گفته بود كه البته در بیابان خواهند مرد، پس از آنها یك مرد سوای كالیب بنیفُنّه و یوشع بن نون باقی نماند.
در ترجمه ULB آیات ۲۶: ۱۲-۱۷، ۲۰-۲۶، ۲۹-۳۲، ۳۵، ۳۸-۳۹، ۴۴-۴۵، ۴۸-۴۹، ۵۷-۵۸ کمی متمایل به سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار دارند، چون فهرستهایی طولانی هستند. قوم به جهت آمادهسازی برای ورود به سرزمین وعده شمارش شدند.
هیچ یک از بزرگسالانی که با موسی از مصر بیرون آمدند، زنده نبودند؛ به جز دو جاسوس باایمان، یوشع و کالیب.
این صفحه تعمداً خالی است.
آنها فقط مردان را شمردند نه زنان را. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام مردان جامعه را بشمار»
«۲۰ ساله و بزرگتر»
«با رهبران اسرائیل صحبت کرد»
دشت یک زمین مسطح وسیع است.
«۲۰ ساله و بزرگتر»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
اینجا «اسرائیل» به مردی اطلاق میشود که به عنوان یعقوب شناخته شده.
به رئوبین اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۴۳۷۳۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
به نحوۀ ترجمه این نام مردانه در اعداد ۱۶: ۱ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این اسامی مردانه در اعداد ۱۶: ۱ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از زمین سخن گفته شده که گویی شخصی است که دهانش را باز میکند و چیزی را میخورد. ترجمه جایگزین: «یهوه زمین را گشود، و مردان به درون گودال افتادند»
اینجا از آتش به نحوی سخن گفته شده که گویی حیوانی بزرگ است که چیزی را میبلعند. ترجمه جایگزین: «یهوه با آتش ۲۵۰ مرد را کشت»
«۲۵۰ مرد»
«تمام خاندان قورح»
«به پایان نرسیدند»[ در انگلیسی به شکلی متفاوت ذکر شده]
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۲۲۲۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۴۰۵۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۷۶۵۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۶۴۳۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
«۶۰۵۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
«۵۲۷۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۳۲۵۰۰ مرد»
کلمه «اینان» به تمام نسل مذکر پسران یوسف، افرایم و منسی اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اینها نسل یوسف بودند، نسل پسرانش منسی و افرایم، که شمرده شدند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ایشان را درهر قبیله شمردند»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۴۵۶۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
«۶۴۴۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۵۳۴۰۰ مرد»
رهبران اسرائیل مردان۲۰ ساله و بزرگتر را مطابق با قبایل و خاندانشان میشمرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۴۵۴۰۰ مرد»
«تعداد کامل»
«۶۰۱۷۳۰ مرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید زمین را تقسیم کنید»
این به تمام مردانی که در قبایلشان شمارش شده بودند، اشاره میکند. شمارشی که از اعداد ۲۶: ۵ آغاز شد.
«مطابق با تعداد افراد در هر قبیله»
یهوه به صحبت کردن با موسی ادامه میدهد.
در این عبارت، کلمه «نصیب» به زمین ارثی اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمین بیشتری را به عنوان ارث بده»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که رهبران اسرائیل شمردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید زمین را تقسیم کنید»
«به طور تصادفی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را تقسیم کنید»[ در فارسی نیامده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و شما باید زمین را برای ایشان تقسیم کنید»
این فهرست قبایل لاویان است. موسی لاویان را به صورت جداگانه از سایر قبایل میشمرد، زیرا آنها از هیچ زمینی نصیب نمیبردند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که رهبران همچنین برحسب قبایل شمردند»
به نحوۀ ترجمه این اسامی مردانه در اعداد ۳: ۱۷ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۳: ۱۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در کتاب ۳: ۱۹ نگاه کنید.
«او و عمرام ... داشتند»
به نحوۀ ترجمه این اسامی مردانه در اعداد ۳: ۲ نگاه کنید.
اینجا کلمه «آتش» استفاده شده و به «سوزاندن بخور» اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در اعداد ۳: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها بخوری به حضور یهوه سوزاندند به گونهای که خدا نپذیرفت [تأیید نکرد]»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که رهبران شمردند»
«۲۳،۰۰۰»
«یک ماهه و بزرگتر»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما رهبران آنها را نشمردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اینجا «نصیب» به زمین ارثی اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه گفته که ایشان هیچ زمینی را به عنوان ارث دریافت نخواهند کرد [ایشان زمینی را به ارث نخواهند برد]»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که موسی و العازارِ کاهن شمردند»
«آنجا هیچ کسی نبود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که موسی و هارون کاهن شمردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتیکه آنها بنیاسرائیل را... شمردند»
کلمه «به آنها» به تمام مردمی که در بیابان سینا شمرده شده بودند اشاره میکند. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تنها کسانی که هنوز زنده مانده بود»
یفُنّه پدر کالیب بود. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۱۳: ۶ نگاه کنید.
نون پدر یوشع بود. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۱۱: ۲۸ نگاه کنید.
1و دختران صَلُفْحاد بنحافر بنجلعاد بنماكیر بن مَنَسّی، كه از قبایل مَنَسّی ابنیوسف بود نزدیك آمدند، و اینهاست نامهای دخترانش: مَحَله و نوعه و حجله و مِلكَه و تِرصَه.2و به حضور موسی و العازار كاهن، و به حضور سروران و تمامی جماعت نزد در خیمه اجتماع ایستاده، گفتند:3« پدر ما در بیابان مرد و او از آن گروه نبود كه در جمعیت قورح به ضد خداوند همداستان شدند، بلكه در گناه خود مرد و پسری نداشت.4پس چرا نام پدر ما از این جهت كه پسری ندارد از میان قبیلهاش محو شود؟ لهذا ما را در میان برادران پدر ما نصیبی بده.»5پس موسی دعوی ایشان را به حضور خداوند آورد.6و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:7« دختران صَلُفْحاد راست میگویند. البته در میان برادران پدر ایشان ملكموروثی به ایشان بده، و نصیب پدر ایشان را به ایشان انتقال نما.8و بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: اگر كسی بمیرد و پسری نداشته باشد، ملك او را به دخترش انتقال نمایید.9و اگر او را دختری نباشد، ملك او را به برادرانش بدهید.10و اگر او را برادری نباشد، ملك او را به برادران پدرش بدهید.11و اگر پدر او را برادری نباشد، ملك او را به هر كس از قبیلهاش كه خویش نزدیكتر او باشد بدهید، تا مالك آن بشود. پس این برای بنیاسرائیل فریضۀ شرعی باشد، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.»12و خداوند به موسی گفت: « به این كوه عَباریم برآی و زمینی را كه به بنیاسرائیل دادهام، ببین.13و چون آن را دیدی تو نیز به قوم خود ملحق خواهی شد، چنانكه برادرت هارون ملحق شد.14زیرا كه در بیابان صین وقتی كه جماعت مخاصمه نمودند، شما از قول من عصیان ورزیدید، و مرا نزد آب در نظر ایشان تقدیس ننمودید.» این است آب مریبۀ قادش، در بیابان صین.15و موسی به خداوند عرض كرده، گفت:16« ملتمس اینكه یهوه خدای ارواح تمامی بشر، كسی را بر این جماعت بگمارد17كه پیش روی ایشان بیرون رود، و پیش روی ایشان داخل شود، و ایشان را بیرون بَرَد و ایشان را درآورد، تا جماعت خداوند مثل گوسفندان بیشبان نباشند.»18و خداوند به موسی گفت: « یوشع بننون را كه مردی صاحب روح است گرفته،دست خود را بر او بگذار.19و او را به حضور العازار كاهن و به حضور تمامی جماعت برپا داشته، در نظر ایشان به وی وصیت نما.20و از عزت خود بر او بگذار تا تمامی جماعت بنیاسرائیل او را اطاعت نمایند.21و او به حضور العازار كاهن بایستد تا از برای او به حكم اوریم به حضور خداوند سؤال نماید، و به فرمان وی، او و تمامی بنیاسرائیل با وی و تمامی جماعت بیرون روند، و به فرمان وی داخل شوند.»22پس موسی به نوعی كه خداوند او را امر فرموده بود عمل نموده، یوشع را گرفت و او را به حضور العازار كاهن و به حضور تمامی جماعت برپا داشت.23و دستهای خود را بر او گذاشته، او را به طوری كه خداوند به واسطه موسی گفته بود، وصیت نمود.
دختران قورح چون پدرشان توسط یهوه مجازات شده بود، هیچ زمینی دریافت نکردند. با این حال یهوه از روی بخشش سهم زمین پدرشان را به آنها بخشید.
خدا به موسی فرمود که یوشع را به عنوان رهبر جدید منصوب کند. یوشع رهبر مسح شده یهوه شد.
and )
«پس دختران صَلُفْحاد بنحافر بنجلعاد بنماکیر بنمَنَسّی، که از قبایل مَنَسی فرزند یوسف بودند، نزدیک آمدند.» این شجرهنامه صَلُفْحاد را به ما میگوید.
به نحوۀ ترجمه این اسامی در اعداد ۲۶: ۳۳ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این اسامی در کتاب اعداد ۲۶: ۲۹ نگاه کنید.
«دختران صَلُفْحاد ایستادند»
مردم در جماعت قورح با هم جمع شدند و به ضد یهوه شوریدند. یهوه نیز آنها را به سبب گناهشان کشت. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مُردند زیرا آنها درمیان پیروان قورح بودند که به ضد یهوه شورش کردند»
«به خاطر گناه خود»
در آن زمان، فقط پسران زمین موروثی را دریافت میکردند [زمین به ارث میبردند]. دختران با استفاده از این سوال پیشنهاد میدهند که آنها باید ارث را دریافت کرده و ادامه دهنده خاندان خود باشند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید نام پدر ما را فقط به این دلیل که پسری نداشته، از اعضای قبیله حذف کنید.»
این یعنی آنها درخواست کردند تا نزدیک به جایی که خویشان پدرشان زمین به ارث بردند، آنها نیز زمینی به ارث برند. معنی کامل این جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به ما زمینی که خویشان پدری ما در آن زندگی میکنند، بده»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی آنها زمینی را به ارث خواهند برد که خویشان پدرشان به ارث میبرند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که خویشان پدر ایشان زندگی میکنند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا حکم خدا در این باره که چه کسی زمین مردی را که پسر ندارد به ارث می برد، ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حکمی که تمام قوم اسرائیل باید اطاعت کنند»
اینجا « من» به موسی اشاره میکند.[ در فارسی انجام شده است]
این رشته کوهی در موآب است.
اینجا یهوه به نحوی دربارۀ زمینی که به اسرائیل داده سخن میگوید که گویی او قبلاً آن را به آنها داده است. او به این روش صحبت میکند تا به تعهدی که به ایشان برای دادن آن زمین داده تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «که به بنیاسرائیل خواهم داد»
این آرایه ادبی بهگویی است یعنی موسی خواهد مُرد و روحش به همان جایی که اجدادش هستند، خواهد پیوست. ترجمه جایگزین: «تو باید بمیری»
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون که هارون مرده است را به وضوح در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مانند برادر بزرگترت هارون که مُرد»
این به موسی و هارون اشاره میکند.
به نحوۀ ترجمه این عبارت در اعداد ۱۳: ۲۱ نگاه کنید.
این به زمانی که یهوه آب را به طرزی معجزهآسا از صخره جاری کرد، اشاره میکند. خدا به موسی گفت که با صخره صحبت کند. درعوض موسی به صخره ضربه زد، زیرا او از قوم خشمگین بود.
« با من به عنوان قدوس رفتار نکردید»
اینجا قوم با «چشمانشان» نشانداده شدهاند تا بر آنچه که دیدهاند تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «در حضور تمام جماعت»
به نحوۀ ترجمه این عبارت در اعداد ۲۰: ۱۳ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) اینجا «روح» به تمام مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا بر تمامی بشر» یا ۲) سرچشمۀ «روحها» به خدا اشاره میکند که زندگی میبخشد و تمامی بشر را نیرو میدهد. ترجمه جایگزین: «خدایی که به همۀ مردم روح بخشید» یا «خدایی که زندگی به تمام انسانها بخشید»
«بر» گروهی از مردم، یعنی اقتدار داشتن برای رهبری کردن بر آنها. ترجمه جایگزین: «کسی که بر جماعت رهبری میکند»
این اصطلاح یعنی شخصی که تمام قوم را رهبری خواهد کرد و همچنین ارتش را برای نبرد رهبری میکند.
این تشبیه یعنی مردم بدون رهبر سرگردان و درمانده خواهند بود.
روح یهوه در یوشع است، یعنی یوشع از یهوه اطاعت میکند و فرامینش را پیروی مینماید.
این نشانۀ وقف کردن کسی برای خدمت خداست. ترجمه جایگزین: «دست خود را بر او بگذار و او را منصوب کن [بگمار]»
اینجا مردم با «چشمانشان» نشان داده شدهاند تا بر آنچه که میبینند تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «در حضور ایشان به یوشع فرمان بده تا قوم اسرائیل را رهبری کند»
یهوه به صحبت کردن با موسی درباره یوشع ادامه میدهد.
اینجا یهوه به نحوی از اقتداری که موسی به یوشع میدهد سخن میگوید که گویی یک تکه از لباسی است و او میتواند آن را بپوشد. ترجمه جایگزین: «تو باید مقداری از اقتدار خودت را به او بدهی» یا «بگذار او تصمیم بگیرد که مردم باید چه کاری را انجام دهند»
این سنگی مقدس بود که کاهن اعظم آن را بر لوح سینهاش میگذاشت. او آن را برای تشخیص ارادۀ خدا استفاده میکرد.
این یعنی یوشع اقتدار خواهد داشت که به جماعت اسرائیل فرمان دهد چه کاری را انجام دهند. «بیرون رفتن» و «داخل شدن» دو فرمان متضاد هستند و بر اینکه او صاحب اختیار عملکرد آنها است، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «او فعالیتهای جماعت را فرمان خواهد داد»
هر دو عبارت معانی یکسانی دارند، و آنها با هم برای تآکید استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «او و تمام قوم اسرائیل»
«به او گفت که درحضور ... بایستد»
«او» به موسی، و «بر او» به یوشع اشاره میکند.
گذاشتن دست روشی بود برای منصوب کردن کسی برای انجام وظیفهای خاص برای خدا.
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون در مورد رهبری کردن قوم را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «قوم را رهبری کند» یا «رهبر اسرائیلیان باشد»
اینجا «او» به موسی اشاره میکند.[ در فارسی انجام شده است]
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« بنیاسرائیل را امر فرموده، به ایشان بگو: مراقب باشید تا هدیۀ طعام مرا از قربانیهای آتشین عطر خوشبوی من در موسمش نزد من بگذرانید.3و ایشان را بگو قربانی آتشین را كه نزد خداوند بگذرانید، این است: دو برۀ نرینه یك سالۀ بیعیب، هر روز بجهت قربانی سوختنی دائمی.4یك بره را در صبح قربانی كن و برۀ دیگر را در عصر قربانی كن.5و یك عشر ایفۀ آرد نرم مخلوط شده با یك ربع هین روغن زلال برای هدیۀ آردی.6این است قربانی سوختنی دائمی كه در كوه سینا بجهت عطر خوشبو و قربانیآتشین خداوند معین شد.7و هدیۀ ریختنی آن یك ربع هین بجهت هر برهای باشد، این هدیۀ ریختنی مسكرات را برای خداوند در قدس بریز.8و برۀ دیگر را در عصر قربانی كن، مثل هدیۀ آردی صبح و مثل هدیۀ ریختنی آن بگذران تا قربانی آتشین و عطر خوشبو برای خداوند باشد.9« و در روز سَبَّت دو برۀ یك سالۀ بیعیب، و دو عشر ایفۀ آرد نرم سرشته شده با روغن، بجهت هدیۀ آردی با هدیۀ ریختنی آن.10این است قربانی سوختنی هر روز سَبَّت سوای قربانی سوختنی دائمی با هدیۀ ریختنی آن.11« و در اول ماههای خود قربانی سوختنی برای خداوند بگذرانید، دو گاو جوان و یك قوچ و هفت برۀ نرینه یك ساله بیعیب.12و سه عشر ایفۀ آرد نرم سرشته شده با روغن بجهت هدیۀ آردی برای هر گاو، و دو عشر آرد نرم سرشته شده با روغن، بجهت هدیه آردی برای هر قوچ.13و یك عشر آرد نرم سرشته شده با روغن، بجهت هدیۀ آردی برای هر بره، تا قربانی سوختنی، عطر خوشبو و هدیۀ آتشین برای خداوند باشد.14و هدایای ریختنی آنها نصف هین شراب برای هر گاو، و ثلث هین برای هر قوچ، و ربع هین برای هر بره باشد. این است قربانی سوختنی هر ماه از ماههای سال.15و یك بز نر بجهت قربانی گناه سوای قربانی سوختنی دائمی، با هدیۀ ریختنی آن برای خداوند قربانی بشود.16« و در روز چهاردهم ماه اول، فِصَح خداونداست.17و در روز پانزدهم این ماه، عید است كه هفت روز نان فطیر خورده شود.18در روز اول، مَحفِل مقدس است كه هیچ كار خدمت در آن نكنید.19و بجهت هدیۀ آتشین و قربانی سوختنی برای خداوند ، دو گاو جوان و یك قوچ و هفت برۀ نرینه یك ساله قربانی كنید، اینها برای شما بیعیب باشد.20و بجهت هدیۀ آردی آنها سه عشر آرد نرم سرشته شدۀ با روغن برای هر گاو، و دو عشر برای هر قوچ بگذرانید.21و یك عشر برای هر بره، از آن هفت بره بگذران.22و یك بز نر بجهت قربانی گناه تا برای شما كفاره شود.23اینها را سوای قربانی سوختنی صبح كه قربانی سوختنی دائمی است، بگذرانید.24به اینطور هر روز از آن هفت روز، طعامِ هدیۀ آتشین، عطر خوشبو برای خداوند بگذرانید، و این سوای قربانی سوختنی دائمی گذرانیده شود، با هدیۀ ریختنی آن.25و در روز هفتم، برای شما محفل مقدس باشد. هیچ كار خدمت در آن نكنید.26« و در روز نوبرها چون هدیۀ آردی تازه در عید هفتههای خود برای خداوند بگذرانید، محفل مقدس برای شما باشد و هیچ كار خدمت در آن مكنید.27و بجهت قربانی سوختنی برای عطر خوشبوی خداوند دو گاو جوان و یك قوچ و هفت برۀ نرینه یك ساله قربانی كنید.28و هدیه آردی آنها سه عشر آرد نرم سرشته شده با روغن برای هر گاو، و دو عشر برای هر قوچ.29و یك عشر برای هر بره، از آن هفت بره.30و یك بز نر تابرای شما كفاره شود.31اینها را با هدیه آردی آنها و هدایای ریختنی آنها سوای قربانی سوختنی دائمی بگذرانید و برای شما بیعیب باشد.
خدا فرمان داد اسرائیلیان هدایایی خاص برای سبت، ماههای جدید، عید فصح و نوبر میوهها بگذرانند. در هر یک از این مناسبتها لازم بود قربانی مخصوصی را تقدیم کنند.
and and )
این صفحه تعمداً خالی است.
«در زمانی که برگزیدهام»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدایای خوارکی که بر مذبح میسوزانید... تولید میکنند »
«بویی که از آن لذت میبرم»
یهوه همچنان با موسی دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند، صحبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «قربانی سوختنی» یا «قربانیای که با آتش بر مذبح میسوزانید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «که با ... مخلوط کردهای»
«یک عشر» یعنی یک قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۲ لیتر» یا «یک دهم ایفه (که در حدود ۲ لیتر است)»
«یک ربع» یعنی یک قسمت از چهار قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «یک لیتر» یا «یک چهارم هین (که تقریباً ۱ لیتر است)
«روغن فشرده شده» یا «روغن زیتون خالص.» این به روغنی اشاره میکند که از فشرده شدن زیتون حاصل میشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه در کوه سینا فرمان داد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شما بر مذبح سوزاندید»
«یک ربع» یعنی یک قسمت از چهار قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «یک لیتر» یا «یک چهارم هین (که تقریباً ۱ لیتر است)»
این جمله، هدیه ریختنی [نوشیدنی] که کنار بره تقدیم میشد را توصیف میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هدیۀ ریختنی باید از مسکرات[ نوشیدنی قوی] باشد و تو باید در مکان مقدس یهوه آن را بریزی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مثل چیزی که تقدیم میکنی»
یهوه همچنان درباره آنچه را که مردم باید انجام بدهند با موسی سخن میگوید.
«دو عشر» یعنی دو قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر» یا «دو دهم ایفه (که در حدود ۴.۵ لیتر است)»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که با روغن مخلوط کردهای»
هدایای بسیاری، همراه با هدیۀ ریختنی بودند که لازم بود با این هدایا تقدیم شوند. معنی کامل آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیۀ ریختنی که با آن همراه است»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
«سه عشر» یعنی سه قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «شش لیتر» یا «سه دهم ایفه (که در حدود شش لیتر است)»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که تو با روغن مخلوط کردهای»
کلمات «یک ایفه» از مضمون برداشت میشوند و میتوان در ترجمه به وضوح آنها را بیان کرد. «دو عشر» یعنی دو قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر آرد نرم» یا «دو دهم ایفه (که در حدود ۴.۵ لیتر است) آرد نرم [مرغوب]»
«یک عشر» یعنی یک قسمت از ده قسمت برابر. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۲ لیتر» یا «یک دهم ایفه (که درحدود ۲ لیتر است)»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که بر مذبح سوزاندید»
«نصف» یعنی یک قسمت از دو قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «دو لیتر» یا «نصف هین (که دو لیتر است)»
«یک سوم هین.» «ثلث» یعنی یک قسمت از سه قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۱.۲ لیتر» یا «یک و یک پنجم لیتر» یا «نصف هین (که ۱.۲ لیتر است)»
«ربع» یعنی یک قسمت از چهار قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «یک لیتر» یا «یک چهارم هین (که تقریباً ۱ لیتر است)»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید یک بز نر به عنوان قربانی گناه به حضور یهوه قربانی کنید»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
«در طول ماه اول، در روز ۱۴ ماه.» این به اولین ماه در تقویم عبری اشاره میکند.
«شما باید فصح یهوه را جشن بگیرید»
«در روز ۱۵ این ماه.» این به اولین ماه در تقویم عبری اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «شما باید جشن بگیرید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «شما باید نان بدون خمیرمایه [نان فطیر] بخورید»
این به اولین روز عید اشاره میکند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در روز ۱ عید»
«شما باید با هم برای پرستش و ستایش یهوه جمع شوید.» عبارت «محفل مقدس» یعنی قوم باهم برای پرستش یهوه جمع میشوند. پرستش یهوه واقعهای مقدس است.
یهوه همچنان با موسی درباره آنچه که قوم باید انجام بدهند، سخن میگوید.
انگاره «سوختنی» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید هدیهای را بر مذبح بسوزانید»
«سه عشر» یعنی سه قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «شش لیتر» یا «سه دهم ایفه (که در حدود شش لیتر است)»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شما با روغن مخلوط کردهاید»
کلمات «یک ایفه آرد نرم» از عبارت قبلی برداشت میشود که میتوان آن را تکرار کرد. «دو عشر» یعنی دو قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر آرد نرم» یا «دو دهم ایفه آرد نرم (که در حدود ۴.۵ لیتر است)»
«یک عشر» یعنی یک قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۲ لیتر» یا «یک دهم ایفه (که در حدود ۲ لیتر است)»
عبارت «کفاره شود» را میتوان در قالب فعل «کفاره کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کفاره کنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه هر روز صبح الزامی میداند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنان چه من، یهوه، اینجا توصیف کردهام»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید طعامِ هدیه را بر مذبح بسوزانید»
«مثل عطری خوشبو برای یهوه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را هدیه کنید»
«برای پرستش و ستایش یهوه با هم جمع شوید.» عبارت «محفل مقدس» یعنی قوم با هم برای پرستش یهوه جمع میشوند. پرستیدن یهوه اتفاقی مقدس است.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند با موسی سخن میگوید.
«روز نوبرهای که روز خاصیست.» این به روزی در طول جشن هفتهها اشاره میکند که قوم هدایای آردی خود را به یهوه تقدیم میکنند»
«برای پرستش و ستایش یهوه با هم جمع شوید.» عبارت «محفل مقدس» یعنی قوم با هم برای پرستش یهوه جمع شوند. پرستیدن یهوه اتفاقی مقدس است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که با روغن مخلوط کردهای»
«سه عشر» یعنی سه قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «شش لیتر» یا «سه دهم ایفه (که در حدود شش لیتر است)»
«سه عشر» یعنی سه قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «شش لیتر» یا «سه دهم ایفه (که در حدود شش لیتر است)»
کلمات «یک ایفه آرد نرم» از عبارت قبلی برداشت شده است و میتوان آن را تکرار کرد. «دو عشر» یعنی دو قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر آرد نرم» یا «دو دهم ایفۀ آرد نرم (که در حدود ۴.۵ لیتر است)»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام بدهند با موسی سخن میگوید.
«یک عشر» یعنی یک قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۲ لیتر» یا «یک دهم ایفه (که در حدود ۲ لیتر است)»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط میکنید»
کلمه «کفاره» را میتوان در قالب فعل «کفاره کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کفاره کنید»
این به هدایای ریختنی اشاره میکند که باید کنار هر چهارپایی که قربانی میشود باشد. ترجمه جایگزین: «هدایای ریختنی که با آنها تقدیم شدهاند» یا «هدایای ریختنی که با آنها همراه است»
1« و در روز اول ماه هفتم، محفل مقدس برای شما باشد؛ در آن هیچ كار خدمت مكنید و برای شما روز نواختن كَرِنّا باشد.2و قربانی سوختنی بجهت عطر خوشبوی خداوند بگذرانید، یك گاو جوان و یك قوچ، و هفت برۀ نرینۀ یك سالۀ بیعیب.3و هدیۀ آردی آنها، سه عشر آرد نرم سرشته شده با روغن برای هر گاو، و دو عشر برای هر قوچ.4و یك عشر برای هر بره، از آن هفت بره.5و یك بز نر بجهت قربانی گناه تا برای شما كفاره شود.6سوای قربانی سوختنی اول ماه و هدیۀ آردیاش، و قربانی سوختنی دائمی با هدیۀ آردیاش، با هدایای ریختنی آنها برحسب قانون آنها تا عطر خوشبو و هدیۀ آتشین خداوند باشد.7« و در روز دهم این ماه هفتم، محفل مقدس برای شما باشد. جانهای خود را ذلیل سازید و هیچ كار مكنید.8و قربانی سوختنی عطر خوشبو برای خداوند بگذرانید، یك گاو جوان و یك قوچ و هفت برۀ نرینۀ یك ساله كه برای شما بیعیب باشند.9و هدیۀ آردی آنها سه عشر آرد نرم سرشته شده با روغن برای هر گاو، و دو عشر برای هر قوچ.10و یك عشر برای هر بره، از آن هفتبره.11و یك بز نر برای قربانی گناه سوای قربانی گناه كفارهای و قربانی سوختنی دائمی با هدیۀ آردیاش و هدایای ریختنی آنها.12« و در روز پانزدهم ماه هفتم، محفل مقدس برای شما باشد، هیچ كار خدمت مكنید و هفت روز برای خداوند عید نگاه دارید.13و قربانی سوختنی هدیۀ آتشین عطر خوشبو برای خداوند بگذرانید. سیزده گاو جوان و دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یك ساله كه برای شما بیعیب باشند.14و بجهت هدیۀ آردی آنها سه عشر آرد نرم سرشته شده با روغن برای هر گاو از آن سیزده گاو، و دو عشر برای هر قوچ از آن دو قوچ.15و یك عشر برای هر بره از آن چهارده بره.16و یك بز نر بجهت قربانی گناه، سوای قربانی سوختنی دائمی، با هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی آن.17« و در روز دوم، دوازده گاو جوان و دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یك سالۀ بیعیب.18و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها برای گاوها و قوچها و برهها به شمارۀ آنها برحسب قانون.19و یك بز نر بجهت قربانی گناه، سوای قربانی سوختنی دائمی با هدیۀ آردیاش، و هدایای ریختنی آنها.20« و در روز سوم، یازده گاو جوان و دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یك ساله بیعیب.21و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها برای گاوها و قوچها و برهها به شماره آنها برحسب قانون.22و یك بز نر بجهت قربانی گناه سوای قربانی سوختنی دائمی با هدیۀ آردیاش و هدیۀریختنی آن.23« و در روز چهارم ده گاو جوان و دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یك ساله بیعیب.24و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها برای گاوها و قوچها و برهها به شماره آنها برحسب قانون.25و یك بز نر بجهت قربانی گناه، سوای قربانی سوختنی دائمی، و هدیۀ آردیاش و هدیۀ ریختنی آن.26« و در روز پنجم، نه گاو جوان و دو قوچ و چهارده برۀ نرینه یك ساله بیعیب.27و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها برای گاوها و قوچها و برهها به شمارۀ آنها برحسب قانون.28و یك بز نر بجهت قربانی گناه، سوای قربانی سوختنی دائمی و هدیۀ آردیاش و هدیۀ ریختنی آن.29« و در روز ششم، هشت گاو جوان و دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یك سالۀ بیعیب.30و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها برای گاوها و قوچها و برهها به شماره آنها برحسب قانون.31و یك بز نر بجهت قربانی گناه سوای قربانی سوختنی دائمی و هدیۀ آردیاش و هدایای ریختنی آن.32« و در روز هفتم، هفت گاو جوان و دو قوچ و چهارده برۀ نرینۀ یك ساله بیعیب.33و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها برای گاوها و قوچها و برهها به شمارۀ آنها برحسب قانون.34و یك بز نر بجهت قربانی گناه، سوای قربانی سوختنی دائمی و هدیۀ آردیاش و هدیۀ ریختنی آن.35« و در روز هشتم، برای شما جشن مقدسباشد؛ هیچ كار خدمت مكنید.36و قربانی سوختنی هدیۀ آتشین عطر خوشبو برای خداوند بگذرانید، یك گاو جوان و یك قوچ و هفت برۀ نرینۀ یك سالۀ بیعیب.37و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها برای گاو و قوچ و برهها به شماره آنها برحسب قانون.38و یك بز نر برای قربانی گناه سوای قربانی سوختنی دائمی، با هدیۀ آردیاش و هدیۀ ریختنی آن.39« اینها را شما در موسمهای خود برای خداوند بگذرانید، سوای نذرها و نوافل خود برای قربانیهای سوختنی و هدایای آردی و هدایای ریختنی و ذبایح سلامتی خود.»40پس برحسب هر آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، موسی بنیاسرائیل را اعلام نمود.
این باب همچنان اطلاعاتی را دربارۀ تقدیم هدایا در روزهای خاص از باب قبلی بیان میکند.
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
این به هفتمین ماه در تقویم عبری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در روز ۱ ماه ۷»
«با هم برای پرستش و ستایش یهوه جمع شوید.» عبارت «محفل مقدس» یعنی قوم باهم برای پرستش یهوه جمع میشوند. پرستش یهوه واقعهای مقدس است.
کلمه «شما» به قوم اسرائیل که اینجا منظور کاهنان است، اشاره میکند. کاهنان کرنا مینواختند تا شروع به پرستش کنند یا جماعت را با هم جمع کنند. ترجمه جایگزین: «این روزی خواهد بود که کاهنان کرناها را مینوازند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
این به هدایای آردی اشاره میکند که لازم بود کنار هر چارپایی که قربانی میشود باشد. ترجمه جایگزین: «هدایای آردی که با آنها تقدیم میشدند» یا «هدایای آردی که با آنها همراه بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که با روغن مخلوط کردهای»
عبارت «آرد نرم سرشته شده با روغن» از عبارت قبلی برداشت میشود و میتوان آن را تکرار کرد. «سه عشر» یعنی سه قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «شش لیتر آرد نرم مخلوط شده با روغن» یا «سه دهم ایفه (که حدود شش لیتر است)»
دو عشر
عبارت «یک ایفه آرد نرم مخلوط شده با روغن» از جمله قبلی برداشت میشود. «دو عشر» یعنی دو قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر آرد نرم مخلوط شده با روغن» یا «دو دهم ایفه (که حدود ۴.۵ لیتر است)»
عبارت «یک ایفه آرد نرم مخلوط شده با روغن» از جمله قبلی برداشت میشود. «یک عشر» یعنی یک قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۲ لیتر آرد نرم مخلوط شده با روغن» یا «یک دهم ایفه (که در حدود ۲ لیتر است)»
کلمه «کفاره» را میتوان در قالب فعل «کفاره کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کفاره کنید»
کلمه «ماه» به ماهی در گاهشمار عبری اشاره میکند.
«هر ماه -- سوای قربانی سوختنی با ...» این قربانیای است که در روز اول هر ماه درست میشود.
این به قربانیای که کاهنان هر روز میگذراندند، اشاره میکند. هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی باید با قربانی سوختنی دائمی تقدیم میشد. ترجمه جایگزین: «هدیه سوختنی دائمی که با هدیه آردی و ریختنی همراه بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما فرمان یهوه را اطاعت خواهید کرد» یا «شما آنچه را که یهوه حکم کرده، اطاعت خواهید کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیهای که بر مذبح به حضور یهوه میسوزانید»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
«روز ۱۰ ماه ۷.» کلمه «ماه» به ماههای گاهشمار عبری اشاره میکند.
«برای پرستش و ستایش یهوه با هم جمع شوید.» عبارت «محفل مقدس» یعنی قوم با هم برای پرستش یهوه جمع میشوند. پرستش یهوه واقعهای مقدس است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کردهای»
«سه عشر» یعنی سه قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «شش لیتر» یا «سه دهم ایفه (که در حدود شش لیتر است)»
کلمات «یک ایفه» از آیۀ قبلی برداشت میشود. آنها را میتوان اینجا دوباره تکرار کرد. «دو عشر» یعنی دو قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر» یا «دو دهم ایفه (که حدود ۴.۵ لیتر است)»
«یک عشر» یعنی یک قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۲ لیتر» یا «یک دهم ایفه (که حدود ۲ لیتر است)»
کلمه «کفاره» را میتوان در قالب فعل «کفاره کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که برای شما کفاره میکند»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که مردم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
«روز ۱۵ ماه ۷.» کلمه «ماه» به ماههای گاهشمار عبری اشاره میکند.
«با هم برای پرستش و ستایش یهوه جمع شوید.» عبارت «محفل مقدس» یعنی قوم باهم برای پرستش یهوه جمع میشوند. پرستش یهوه واقعهای مقدس است.
این یک اصطلاح است. اینجا کلمه «نگاه داشتن» یعنی برپا داشتن یا جشن گرفتن. کلمه «برای او» به یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما باید عید را برای یهوه برپا دارید» یا «شما باید عید را برای یهوه جشن بگیرید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «شما باید آن را بر مذبح بسوزانید»
«۱۳ گاو جوان، ۲ قوچ، و ۱۴ برۀ نرینه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آرد نرمی که با روغن مخلوط کردهای»
عبارت «آرد نرم مخلوط شده با روغن» از جملۀ قبلی برداشت میشود و میتوان آن را تکرار کرد. «سه عشر» یعنی سه قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «شش لیتر آرد نرم مخلوط شده با روغن» یا «سه دهم ایفه (که در حدود شش لیتر است)»
«۱۳ گاو»
عبارت «یک ایفه آرد نرم» از جملۀ قبلی برداشت میشود. «دو عشر» یعنی دو قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار و نیم لیتر آرد نرم» یا «دو دهم ایفه (که در حدود ۴.۵ لیتر است)»
«۱۴ بره»
عبارت «آرد نرم» از جمله قبلی برداشت میشود. «یک عشر» یعنی یک قسمت از ده قسمت مساوی. این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۲ لیتر آرد نرم» یا «یک دهم ایفه (که در حدود ۲ لیتر است)»
هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی با قربانی سوختنی دائمی همراه باشد.
«در روز ۲ عید.» اینجا کلمه «اجتماع» به عید هفتهها اشاره میکند.
«۱۲ گاو جوان، ۲ قوچ، و ۱۴ برۀ نرینه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که یهوه حکم کرده»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
«روز ۳ عید.» اینجا کلمۀ «اجتماع» به عید هفتهها اشاره میکند.
«۱۱ گاو جوان، و ۲ قوچ، و ۱۴ برۀ نرینه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه حکم کرده»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
یهوه همچنان دربارۀ آنچه که قوم درطول جشن در ماه هفتم باید انجام دهند با موسی صحبت میکند.
«روز ۱۴ عید.» اینجا کلمه «اجتماع» به عید هفتهها اشاره میکند.
«۱۴ برۀ نرینه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه حکم کرده»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
«روز ۵ عید.» اینجا کلمه «اجتماع» به عید هفتهها اشاره میکند.
«۱۴ برۀ نرینه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه حکم کرده»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
«روز ۶ عید.» اینجا کلمه «اجتماع» به عید هفتهها اشاره میکند.
«۱۴ برۀ نرینه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه حکم کرده»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
«روز ۷ عید.» اینجا کلمه «اجتماع» به عید هفتهها اشاره میکند.
«۱۴ برۀ نرینه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه حکم کرده»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
یهوه دربارۀ آنچه که قوم باید بعد از هفت روز عید در ماه هفتم انجام دهند با موسی صحبت میکند.
اینجا «هشتم» عدد ترتیبی برای هشت است.
«دوباره برای پرستش یهوه با هم جمع شوید.» این جمعی مشابه با اجتماعی است که در روز اول جشن داشتند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را بر مذبح بسوزانید»
این هدایا با گاو، قوچ، و برهها باید تقدیم میشد. ترجمه جایگزین: «هدایای آردی و هدایای ریختنی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه حکم کرده»
هدیۀ آردی باید با هدیۀ سوختنی تقدیم میشد. هدایای ریختنی باید با قربانی گناه و قربانی سوختنی تقدیم میشدند. ترجمه جایگزین: «همراه با هدیۀ آردی و هدایای ریختنی، آنها نیز همراه باشند»
«اینها هدایایی هستند که شما باید تقدیم کنید»
«موسمهای خود.» این مناسبتها بر طبق زمانبندی قبلی برگذار میشدند. کلمه «موسم[معین]» به معنای «تعیین شده» یا «از قبل مشخص شده است.»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و موسی سروران اسباط بنیاسرائیل را خطاب كرده، گفت: « این است كاری كه خداوند امر فرموده است:2چون شخصی برای خداوند نذر كند یا قَسَم خورد تا جان خود را به تكلیفی الزام نماید، پس كلام خود را باطل نسازد، بلكه برحسب هر آنچه از دهانش برآمد، عمل نماید.3« و اما چون زن برای خداوند نذر كرده، خود را در خانۀ پدرش در جوانیاش به تكلیفی الزام نماید،4و پدرش نذر او و تكلیفی كه خود را بر آن الزام نموده، شنیده باشد، و پدرش دربارۀ او ساكت باشد، آنگاه تمامی نذرهایش استوار، و هر تكلیفی كه خود را به آن الزام نموده باشد، قایمخواهد بود.5اما اگر پدرش در روزی كه شنید او را منع كرد، آنگاه هیچ كدام از نذرهایش و از تكالیفش كه خود را به آن الزام نموده باشد، استوار نخواهد بود و از این جهت كه پدرش او را منع نموده است، خداوند او را خواهد آمرزید.6« و اگر به شوهری داده شود، و نذرهای او یا سخنی كه از لبهایش جسته، و جان خود را به آن الزام نموده، بر او باشد،7و شوهرش شنید و در روز شنیدنش به وی هیچ نگفت، آنگاه نذرهایش استوار خواهد ماند. و تكلیفهایی كه خویشتن را به آنها الزام نموده است، قایم خواهند ماند.8لیكن اگر شوهرش در روزی كه آن را شنید، او را منع نماید، و نذری را كه بر او است یا سخنی را كه از لبهایش جسته، و خویشتن را به آن الزام نموده باشد، باطل سازد، پس خداوند او را خواهد آمرزید.9اما نذر زن بیوه یا مطلقه، در هر چه خود را به آن الزام نموده باشد، بر وی استوار خواهد ماند.10و اما اگر زنی در خانۀ شوهرش نذر كند، یا خویشتن را با قسم به تكلیفی الزام نماید،11و شوهرش بشنود و او را هیچ نگوید و منع ننماید، پس تمامی نذرهایش استوار، و هر تكلیفی كه خویشتن را به آن الزام نموده باشد، قایم خواهد بود.12و اما اگر شوهرش در روزی كه بشنود، آنها را باطل سازد، پس هر چه از لبهایش درآمده باشد دربارۀ نذرهایش یا تكالیف خود، استوار نخواهد ماند. و چونكه شوهرش آن را باطل نموده است، خداوند او را خواهد آمرزید.13هر نذری و هر قسم الزامی را برای ذلیل ساختن جان خود، شوهرش آن را استوار نماید، و شوهرش آن را باطل سازد.14اما اگر شوهرش روز به روز به او هیچ نگوید، پس همۀ نذرهایش و همۀ تكالیفش را كه بر وی باشداستوار نموده باشد، چونكه در روزی كه شنید به وی هیچ نگفت، پس آنها را استوار نموده است.15و اگر بعد از شنیدن، آنها را باطل نمود، پس او گناه وی را متحمل خواهد بود.»16این است فرایضی كه خداوند به موسی امر فرمود، در میان مرد و زنش و در میان پدر و دخترش، در زمان جوانی او در خانه پدر وی.
چون نذر یک نوع قول است، شخص باید آنچه را که نذر کرده به جا آورد. پدر یا شوهر یک روز وقت داشتند تا بتوانند نذر زن را فسخ کنند. درغیر این صورت، آن زن باید آنچه را که نذر کرده به جای آورد.
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمۀ «شخصی» به هر کسی اشاره میکند نه به یک شخص خاص. این فقط به مردها اشاره میکند و شامل زنها نمیشود. ترجمه جایگزین: «هر مردی»
اینجا موسی به نحوی از شخصی که قول داده تا کاری را انجام دهد سخن میگوید که گویی قولِ او شئی است که آن را به خودش میبندد. ترجمه جایگزین: «موظف به انجام وعده» یا «قول دادن به انجام کاری»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر اینکه شخص باید به وعدهاش عمل نماید، ترکیب شدهاند. اینجا «کلام» کنایه است و به آنچه گفته اشاره میکند.
عبارت «کلام خود را» به سوگند و وعدههای شخص اشاره میکند. اینجا موسی به نحوی از عملی نشدن وعدهها سخن میگوید که گویی آنها اشیایی هستند که شخص میتواند آنها را بشکند. ترجمه جایگزین: «او باید به وعدههایش [قولهایش] عمل کند»
اینجا کلمه «دهان» کنایه برای چیزهایی است که شخص میگوید. ترجمه جایگزین: «آنچه را که شخص گفته انجام میدهد، به عمل آور»
اینجا موسی به نحوی از تعهد زن برای انجام کاری سخن میگوید که گویی قولش شئی است که او به خودش میبندد. ترجمه جایگزین: «خود را به انجام وعده متعهد میکند» یا «قول میدهد که کاری را انجام دهد»
این دو عبارت معانی بسیار مشابهی دارند. آنها بر آنچه که آن زن قول داده تا انجام دهد تأکید مینمایند. ترجمه جایگزین: «نذر»
اینجا موسی به نحوی از زنی که خود را برای انجام قول موظف کرده است سخن میگوید که گویی قول او شئي است که او آن را به بدنش بسته. ترجمه جایگزین: «او خودش را متعهد میداند که به جای آورد»
«آن مرد آنچه را که زن گفته است ابطال[فسخ] نمیکند»
این اصطلاح یعنی نذرهای او باقی خواهند ماند و ملزم خواهد شد تا آنها را به جا آورد. ترجمه جایگزین: «او ملزم خواهد شد تا به جا آورد»
این دو عبارت بسیار معانی مشابهی دارند. آنها بر آنچه که آن زن قول داده تا انجام دهد تأکید مینمایند. ترجمه جایگزین: «نذرهای او»
این اصطلاح یعنی نذرهای او باقی خواهند ماند و ملزم خواهد شد تا آنها را به جا آورد. به نحوۀ ترجمه این عبارت در اعداد ۳۰: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او ملزم خواهد شد تا به جا آورد»[در فارسی به شکلی کاملا متفاوت آمده است]
این اشاره میکند که یهوه او را برای به جا نیاوردن نذرهایش میبخشد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه او را به خاطر به جا نیاوردن نذرهایش خواهد آمرزید»
انجام دادن کاری بدون تفکر .
اینجا موسی به نحوی از زنی که خود را برای انجام قول موظف کرده سخن میگوید که گویی قول او شئي است که او آن را به بدنش بسته است. ترجمه جایگزین: «او خودش را متعهد میداند که به جای آورد»
شاید نیاز باشد که مشخص کنید مرد به همسر خود دربارۀ نذر او چیزی نمیگوید. ترجمه جایگزین: «به او هیچ چیز درباره نذرش نگفت» یا «به او چیزی نگفت و یهوه او را از نذر رهایی بخشید»
اینجا موسی به نحوی از زنی که خود را برای انجام قول موظف کرده است سخن میگوید که گویی قول او شيئی است که او آن را به بدنش بسته. ترجمه جایگزین: «او خودش را متعهد میداند که به جای آورد» به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۳۰: ۴ نگاه کنید.
این اصطلاح یعنی نذرهای او باقی خواهند ماند و ملزم خواهد شد تا آنها را به جا آورد. ترجمه جایگزین: «او ملزم خواهد شد تا به جا آورد» به نحوۀ ترجمه آن در [اعداد ۳۰: ۴] نگاه کنید.
«نذری را که بر او است ... یعنی، سخنی که از لبهایش بیرون جسته.» این دو عبارت به امری یکسان اشاره میکنند. عبارت دوم نذری که آن زن کرده را شرح میدهد.
عبارت «سخنی جسته» به قول عجولانهای که آن زن داده، اشاره میکند. اینجا «لبهایش» منظور خودِ زن است. او به لبهایش اشاره کرده است زیرا لبها نشانۀ آن چیزی است که میگوید. ترجمه جایگزین: «سخنی عجولانه که گفته است» یا «قول عجولانهاش»
اینجا موسی به نحوی از زنی که خود را برای انجام قول موظف کرده است سخن میگوید که گویی قول او شیئی است که او آن را به بدنش بسته. ترجمه جایگزین: «او خودش را متعهد میداند که به جای آورد» به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۳۰: ۴ نگاه کنید.
اینجا موسی به نحوی از بخشش یهوه دربارۀ زنی که نذرش را به جا نیاورده سخن میگوید که گویی یهوه او را از چیزی که به آن بسته شده آزاد میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه او را خواهد آمرزید» یا «یهوه او را به خاطر به جا نیاوردن نذرش خواهد بخشید»
موسی همچنان با رهبران قبایل دربارۀ آنچه یهوه فرمان داده، صحبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زنی که از شوهرش او را طلاق داده است»
این اصطلاح یعنی نذرهای او باقی خواهند ماند و ملزم خواهد شد تا آنها را به جا آورد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اعداد ۳۰: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او ملزم خواهد شد تا به جا آورد»
این به زن متأهل اشاره میکند. میتوانید معنی کامل این عبارت را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر زن متأهلی نذر کند»
این یک اصطلاح است. عبارت «استوار باشد» نذرهای او باقی خواهند ماند و ملزم خواهد شد تا آنها را به جا آورد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در اعداد ۳۰: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «پس او باید تمام نذرهایش را به جا آورد»
اینجا آنچه که زن گفته به عنوان آنچه از لبهایش بیرون آمده اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «پس آنچه او گفت»
این اصطلاح یعنی نذرهای او باقی خواهند ماند و ملزم خواهد شد تا آنها را به جا آورد. به نحوه ترجمه این عبارت در اعداد ۳۰: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او موظف به انجام آنها نخواهد بود»
اینجا موسی به نحوی دربارۀ یهوه که زن را به خاطر به جا نیاوردن نذرش بخشیده، سخن میگوید که گویی یهوه زن را از چیزی که او را بسته بود آزاد کرده. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه او را خواهد بخشید» یا «یهوه او را به خاطر عمل نکردن به نذرش خواهد بخشید»
قسمی که زن میخورد، خدا یا افراد دیگر حق دارند او را بیازارند مگر اینکه آن سوگند را به جا آورد.
موسی به نحوی نذرهای زن را توصیف میکند که گویی آنها چیزهایی هستند که جسماً او را بستهاند. ترجمه جایگزین: «الزامات» یا «قولها»
این اصطلاح یعنی نذرهای او باقی خواهند ماند و ملزم خواهد شد تا آنها را به جا آورد. ترجمه جایگزین: «او ملزم خواهد شد تا به جا آورد» به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۳۰: ۴ نگاه کنید.
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چون که او دربارۀ آنها چیزی به او نگفته بود»
این یعنی اگر زن نذرش را به جا نیاورد، مرد به جای گناه او مقصر خواهد بود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر زن نذرش را به جا نیاورد، مقصر نخواهد بود، بلکه آن مرد به جای او گناهکار خواهد بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« انتقام بنیاسرائیل را از مدیانیان بگیر، و بعد از آن به قوم خود ملحق خواهی شد.»3پس موسی قوم را مخاطب ساخته، گفت: « از میان خود مردان برای جنگ مهیا سازید تا به مقابلۀ مدیان برآیند، و انتقام خداوند را از مدیان بكشند.4هزار نفر از هر سبط از جمیع اسباط اسرائیل برای جنگ بفرستید.»5پس از هزارههای اسرائیل، از هر سبط یك هزار، یعنی دوازده هزار نفر مهیا شدۀ برای جنگ منتخب شدند.6و موسی ایشان را هزار نفر از هر سبط به جنگ فرستاد، ایشان را با فینحاس بن العازار كاهن و اسباب قدس و كَرِنّاها برای نواختن در دستش به جنگ فرستاد.7و با مدیان به طوری كه خداوند موسی را امر فرموده بود، جنگ كرده، همۀ ذكوران را كشتند.8و در میان كشتگان ملوك مدیان یعنی اِوی و راقَم و صور و حور و رابَع، پنج پادشاه مدیان را كشتند، و بلعام بن بَعُوْر را به شمشیر كشتند.9و بنیاسرائیل زنان مدیان و اطفال ایشان را به اسیری بردند، و جمیع بهایم و جمیع مواشی ایشان و همۀ املاك ایشان را غارت كردند.10و تمامی شهرها و مساكن و قلعههای ایشان را به آتش سوزانیدند.11و تمامی غنیمتو جمیع غارت را از انسان و بهایم گرفتند.12و اسیران و غارت و غنیمت را نزد موسی و العازار كاهن و جماعت بنیاسرائیل در لشكرگاه در عَرَبات موآب، كه نزد اردن در مقابل اریحاست، آوردند.13و موسی و العازار كاهن و تمامی سروران جماعت بیرون از لشكرگاه به استقبال ایشان آمدند.14و موسی بر رؤسای لشكر یعنی سرداران هزارهها و سرداران صدْها كه از خدمت جنگ باز آمده بودند، غضبناك شد.15و موسی به ایشان گفت: « آیا همۀ زنان را زنده نگاه داشتید؟16اینك اینانند كه برحسب مشورت بلعام، بنیاسرائیل را واداشتند تا در امر فغور به خداوند خیانت ورزیدند و در جماعت خداوند وبا عارض شد.17پس الا´ن هر ذكوری از اطفال را بكشید، و هر زنی را كه مرد را شناخته، با او همبستر شده باشد، بكشید.18و از زنان هر دختری را كه مرد را نشناخته، و با او همبستر نشده برای خود زنده نگاه دارید.19و شما هفت روز بیرون از لشكرگاه خیمه زنید، و هر كه شخصی را كشته و هر كه كشتهای را لمس نموده باشد از شما و اسیران شما در روز سوم و در روز هفتم، خود را تطهیر نماید.20و هر جامه و هرظرف چرمی و هر چه از پشم بز ساخته شده باشد و هر ظرف چوبین را تطهیر نمایید.»21و العازار كاهن به مردان جنگی كه به مقاتله رفته بودند، گفت: « این است قانون شریعتی كه خداوند به موسی امر فرموده است:22طلا و نقره و برنج و آهن و روی و سرب،23یعنی هر چه متحمل آتش بشود، آن را از آتش بگذرانید وطاهر خواهد شد، و به آب تنزیه نیز آن را طاهر سازند و هر چه متحمل آتش نشود، آن را از آب بگذرانید.24و در روز هفتم رخت خود را بشویید تا طاهر شوید، و بعد از آن به لشكرگاه داخل شوید.»25و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:26« تو و العازار كاهن و سروران خاندان آبای جماعت، حساب غنایمی كه گرفته شده است، چه از انسان و چه از بهایم بگیرید.27و غنیمت را در میان مردان جنگی كه به مقاتله بیرون رفتهاند، و تمامی جماعت نصف نما.28و از مردان جنگی كه به مقاتله بیرون رفتهاند زكات برای خداوند بگیر، یعنی یك نفر از پانصد چه از انسان و چه از گاو و چه از الاغ و چه از گوسفند.29از قسمت ایشان بگیر و به العازار كاهن بده تا هدیۀ افراشتنی برای خداوند باشد.30و از قسمت بنیاسرائیل یكی كه از هر پنجاه نفر گرفته شده باشد چه از انسان و چه از گاو و چه از الاغ و چه از گوسفند و چه از جمیع بهایم بگیر، و آنها را به لاویانی كه ودیعت مسكن خداوند را نگاه میدارند، بده.»31پس موسی و العازار كاهن برحسب آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل كردند.32و غنیمت سوای آن غنیمتی كه مردان جنگی گرفته بودند، از گوسفند ششصد و هفتاد و پنج هزار رأس بود.33و از گاو هفتاد و دو هزار رأس.34و از الاغ شصت و یك هزار رأس.35و از انسان از زنانی كه مرد را نشناخته بودند، سی و دو هزار نفر بودند.36و نصفهای كه قسمت كسانی بود كه به جنگ رفته بودند، سیصد و سی و هفت هزار وپانصد گوسفند بود.37و زكات خداوند از گوسفند ششصد و هفتاد و پنج رأس بود.38و گاوان سی و شش هزار بود و از آنها زكات خداوند هفتاد و دو رأس بود.39و الاغها سی هزار و پانصد و از آنها زكات خداوند شصت و یك رأس بود.40و مردمان شانزده هزار و از ایشان زكات خداوند سی و دو نفر بودند.41و موسی زكات را كه هدیۀ افراشتنی خداوند بود به العازار كاهن داد، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.42و از قسمت بنیاسرائیل كه موسی آن را از مردان جنگی جدا كرده بود،43و قسمت جماعت از گوسفندان، سیصد و سی و هفت هزار و پانصد راس بود.44و از گاوان سی و شش هزار راس.45و از الاغها، سی هزار و پانصد راس.46و از انسان، شانزده هزار نفر.47و موسی از قسمت بنیاسرائیل یكی را كه از هر پنجاه گرفته شده بود، چه از انسان و چه از بهایم گرفت، و آنها را به لاویانی كه ودیعت مسكن خداوند را نگاه میداشتند، داد، چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.48و رؤسایی كه بر هزارههای لشكر بودند، سرداران هزارهها با سرداران صدها نزد موسی آمدند.49و به موسی گفتند: « بندگانت حساب مردان جنگی را كه زیردست ما میباشند گرفتیم، و از ما یك نفر مفقود نشده است.50پس ما از آنچه هر كس یافته است، هدیهای برای خداوند آوردهایم، از زیورهای طلا و خلخالها و دستبندها و انگشترها و گوشوارهها و گردنبندها تا برای جانهای ما به حضور خداوندكفاره شود.»51و موسی و العازار كاهن، طلا و همۀ زیورهای مصنوعه را از ایشان گرفتند.52و تمامی طلای هدیهای كه از سرداران هزارهها و سرداران صدْها برای خداوند گذرانیدند، شانزده هزار و هفتصد و پنجاه مثقال بود.53زیرا كه هر یكی از مردان جنگی غنیمتی برای خود برده بودند.54و موسی و العازار كاهن، طلا را از سرداران هزارهها و صدها گرفته، به خیمه اجتماع آوردند تا بجهت بنیاسرائیل، به حضور خداوند یادگار باشد.
اسرائيل، مدیانیان و بلعام را به قتل رساند، چون قصد اغوای آنها به پرستش بعل را داشتند. این جنگ به فرمان یهوه بود و یهوه عدالت را برقرار کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه مدیانیان را به خاطر مجاب کردن اسرائیلیان به پرستش بتها، مجازات کرد.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند. این روشی مؤدبانه است برای تأکید بر اینکه زمان آن فرا رسیده که موسی بمیرد و روحش به جایی که اجدادش هستند بپیوندد.
«تسلیحات [آلات جنگی] به مردان بدهید»
«به ضد مدیانیان بجنگید و آنها را برای آنچه که با ما کردهاند، مجازات کنید»
«۱،۰۰۰»
«۱۲،۰۰۰»
«هزاران مرد اسرائیلی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر قبیله ۱،۰۰۰ مرد برای جنگ فرستاد»
همه ۱۲ سبط از جمله قبیلۀ لاوی مردانی فرستادند. هر قبیله ۱،۰۰۰ مرد برای جنگ فرستاد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی پادشاهان مدیان هستند.
بَعُور پدر بلعام بود. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۲۲: ۵ نگاه کنید.
«آنها اموال مدیانیان را تصاحب کردند»
«ارتش اسرائیل تمام شهرهای مدیان و جایی که آنها زندگی میکردند و تمام اردوگاههای مدیان را سوزاندند»
«ارتش اسرائیل گرفت»
این به اموال و کالاهایی که آنها از کشتن مردان مدیانی به دست میآوردند، اشاره میکند.
منطقه وسیعی از زمینی مسطح [دشت]
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) این اعداد اشاره به تعداد دقیق سربازان تحت رهبری فرماندهان و سرداران دارد. ترجمه جایگزین: «فرماندگان ۱،۰۰۰ سرباز و سرداران ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلماتی که به عنوان «هزاره» و «صده» ترجمه شدهاند، ارائه دهنده عددی دقیق نیستند و اشاره به واحدهای نظامی بزرگ و کوچک دارند. ترجمه جایگزین: «فرماندگان واحد نظامی بزرگ و سرداران واحد نظامی کوچکتر»
این قانون به وضوح بیان میکرد که چه کسی اجازه داشت زنده بماند. لشکر با زنده نگه داشتن زنان و بچهها این قانون را نقض کرده بود [زیر پا گذاشته بود]. این توبیخی برای فرماندهان لشکر بود.
این کلمه اینجا استفاده شده تا توجه شنوندگان را به آنچه بعداً گفته میشود جلب کند. ترجمه جایگزین. «گوش کنید»
«رابطه جنسی با مردی داشته باشد»
موسی با فرماندهان ارتش اسرائیل دربارۀ طاهر شدن در حضور خدا صحبت میکند.
«هر که رابطه جنسی با مردی نداشته.» این به دخترانی که باکره بودند، اشاره میکند.
موسی نه تنها به سرداران، بلکه به هر کسی که در نبرد میجنگد، اشاره میکند.
آنها باید پیش از ورود به اردوگاه دوباره از نظر روحانی طاهر شوند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر چیزی که شخص از چرم حیوان، پشم بز، یا چوب درست کرده است»
العازار رسوم و تشریفات پاک شدن در حضور یهوه را بعد از رفتن به جنگ، به سربازان یاد میدهد.
اینها فلزاتی هستند که در آن زمان استفاده میشدند.
«که نخواهد سوخت»
«آن را درون آتش بگذارید»
این به آبی اشاره میکند که شخص آن را با خاکستر قربانی گناه آمیخته است. به اعداد ۱۹: ۱۷- ۱۹ نگاه کنید.
اینها آداب و رسوم طاهر شدن درحضور یهوه هستند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام اموالی که سربازان تصاحب کردهاند را به حساب آور»
«رهبران هر قبیله»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان با موسی صحبت میکند. کلمه «به من» به یهوه اشاره دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد.[در فارسی انجام شده است] ترجمه جایگزین: «مالیات از غنیمت سربازان جمعآوری کن و آن را به من بده»
هر ۵۰۰»
«از قسمت سربازان»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که او برای من مهیا خواهد کرد»
یهوه همچنان با موسی صحبت میکند.
«قسمتی از غنیمت بنیاسرائیل»
آنانی که خیمه را سرپرستی و حفاظت میکنند و به حضور یهوه قربانی میگذرانند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این کلمه اینجا استفاده شده تا در موضوع اصلی داستان وقفهای ایجاد کند. اینجا موسی مقدار غنیمت و آنچه که مربوط به سربازان، مردم، و یهوه بود را ثبت میکند.
«۶۷۵۰۰۰ راس گوسفند»
«۷۲،۰۰۰ گاو»
«۶۱،۰۰۰ الاغ»
«۳۲،۰۰۰ زن»
«زنانی که رابطه جنسی با مردی نداشتند.» این به زنانی که باکره هستند، اشاره میکند.
موسی غنیمتی را که مربوط به سربازان است و مالیاتی را که به یهوه تعلق دارد، ثبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سهم گوسفند سربازان»
«۳۳۷۵۰۰ گوسفند»[ در انگلیسی ۳۳۷۰۰۰ آمده است]
«۶۷۵ راس بود»
۳۶،۰۰۰
۷۲
موسی غنیمتی را که نصیب سربازان میشد و مالیاتی را که به یهوه تعلق داشت، ثبت نمود.
«۳۰۵۰۰ راس بود»
۶۱
۱۶،۰۰۰
۳۲
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدیهای به حضور یهوه بود»[ در فارسی انجام شده است]
موسی غنیمتی را که مربوط به مردم بودو مالیاتی را که به یهوه تعلق داشت، ثبت نمود.
«۳۳۷۵۰۰ راس گوسفند»
«۳۶،۰۰۰ گاو»
این صفحه تعمداً خالی است.
«۱۶،۰۰۰ زن.» قبلاً گفته شده بود که تمام مردان و زنان متأهل زندانی، کشته شده بودند.
موسی غنیمتی را که مربوط به مردم بودو مالیاتی را که به یهوه تعلق داشت، ثبت نمود. سهم مالیات مردم بیشتر از سهم مالیات سربازان بود.
معانی محتمل ۱) این اعداد اشاره به تعداد دقیق سربازان تحت رهبری فرماندهان و سرداران دارد. ترجمه جایگزین: «فرماندهان ۱،۰۰۰ سرباز و سرداران ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلماتی که به عنوان «هزاره» و «صده» ترجمه شدهاند، ارائه دهنده عددی دقیق نیستند و اشاره به واحدهای نظامی بزرگ و کوچک دارند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان واحد نظامی بزرگ و سرداران واحد نظامی کوچکتر» به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اعداد ۳۱: ۱۴ نگاه کنید.
فرماندهان به خودشان به عنوان «بندگان تو» اشاره میکنند. این روشی مؤدبانه برای صحبت کردن با کسی با اقتدار و قدرتی برتر است.
این جمله را میتوان در قالب عبارت مثبت بیان کرد. «با اطمینان میدانیم که همه اینجا هستند»
فرماندهان ارتش همچنان با موسی صحبت میکنند
اینها همه نوع جواهرات هستند که مردم استفاده میکردند.
«تا از خدا برای نجات جانهایمان تشکر کنیم»
«همه نوع طلا» یا «همۀ جواهرات طلایی»
«تمام طلای هدیهای که فرماندهان هزارهها و سرداران صدها به یهوه دادند، وزن شدند»
معانی محتمل ۱) این اعداد اشاره به تعداد دقیق سربازان تحت رهبری فرماندهان و سرداران دارد. ترجمه جایگزین: «فرماندهان ۱،۰۰۰ سرباز و سرداران ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلماتی که به عنوان «هزاره» و «صده» ترجمه شدهاند، ارائه دهنده عددی دقیق نیستند و اشاره به واحدهای نظامی بزرگ و کوچک دارند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان واحد نظامی بزرگ و سرداران واحد نظامی کوچکتر» به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در اعداد ۳۱: ۱۴ نگاه کنید.
«۱۶۷۵۰»
هر مثقال ۱۱ گرم است.
این صفحه تعمداً خالی است.
طلا به مردم یادآوری میکند که یهوه به آنها پیروزی داده است. همچنین به یهوه یادآوری میکند که قوم انتقام او را از مدیان گرفتند.
1و بنیرؤبین و بنیجاد را مواشی بینهایت بسیار و كثیر بود. پس چون زمین یعْزیر و زمین جلعاد را دیدند كه اینك این مكان، مكان مواشی است،2بنیجاد و بنیرؤبین نزد موسی و العازار كاهن و سروران جماعت آمده، گفتند:3« عطاروت و دیبون و یعْزیر و نِمرَه و حَشبون و اَلِعالَه و شَبام و نبو و بَعون،4زمینی كه خداوند پیش روی جماعت اسرائیل مفتوح ساخته است، زمین مواشی است، و بندگانت صاحب مواشی میباشیم.»5پس گفتند: « اگر در نظر تو التفات یافتهایم، این زمین به بندگانت به ملكیت داده شود، و ما را از اردن عبور مده.»6موسی به بنیجاد و بنیرؤبین گفت: « آیا برادران شما به جنگ روند و شما اینجا بنشینید؟7چرا دل بنیاسرائیل را افسرده میكنید تا به زمینی كه خداوند به ایشان داده است، عبور نكنند؟8به همینطور پدران شما عمل نمودند، وقتی كه ایشان را از قادِشبَرنیع برای دیدن زمینفرستادم.9به وادی اشكول رفته، زمین را دیدند و دل بنیاسرائیل را افسرده ساختند تا به زمینی كه خداوند به ایشان داده بود، داخل نشوند.10پس غضب خداوند در آن روز افروخته شد به حدی كه قسم خورده، گفت:11البته هیچكدام از مردانی كه از مصر بیرون آمدند از بیست ساله و بالاتر آن زمین را كه برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب قسم خوردم، نخواهند دید، چونكه ایشان مرا پیروی كامل ننمودند،12سوای كالیب بنیفُنَّۀ قِنِزّی و یوشَع بننُون، چونكه ایشان خداوند را پیروی كامل نمودند.13پس غضب خداوند بر اسرائیل افروخته شده، ایشان را چهل سال در بیابان آواره گردانید، تا تمامی آن گروهی كه این شرارت را در نظر خداوند ورزیده بودند، هلاك شدند.14و اینك شما به جای پدران خود انبوهی از مردان خطاكار برپا شدهاید تا شدت غضب خداوند را بر اسرائیل باز زیاده كنید؟15زیرا اگر از پیروی او روبگردانید بار دیگر ایشان را در بیابان ترك خواهد كرد و شما تمامی این قوم را هلاك خواهید ساخت.»16پس ایشان نزد وی آمده، گفتند: « آغلها را اینجا برای مواشی خود و شهرها بجهت اطفال خویش خواهیم ساخت.17و خود مسلح شده، حاضر میشویم و پیش روی بنیاسرائیل خواهیم رفت تا آنها را به مكان ایشان برسانیم. و اطفال ما از ترس ساكنان زمین در شهرهای حصاردار خواهند ماند.18و تا هر یكی از بنیاسرائیل ملك خود را نگرفته باشد، به خانههای خود مراجعت نخواهیم كرد.19زیرا كه ما با ایشان در آن طرف اردن و ماورای آن ملكنخواهیم گرفت، چونكه نصیب ما به این طرف اردن به طرف مشرق به ما رسیده است.»20و موسی به ایشان گفت: « اگر این كار را بكنید و خویشتن را به حضور خداوند برای جنگ مهیا سازید،21و هر مرد جنگی از شما به حضور خداوند از اردن عبور كند تا او دشمنان خود را از پیش روی خود اخراج نماید،22و زمین به حضور خداوند مغلوب شود، پس بعد از آن برگردیده، به حضور خداوند و به حضور اسرائیل بیگناه خواهید شد، و این زمین از جانب خداوند ملك شما خواهد بود.23و اگر چنین نكنید، اینك به خداوند گناه ورزیدهاید، و بدانید كه گناه شما، شما را درخواهد گرفت.24پس شهرها برای اطفال و آغلها برای گلههای خود بنا كنید، و به آنچه از دهان شما درآمد، عمل نمایید.»25پس بنیجاد و بنیرؤبین موسی را خطاب كرده، گفتند: « بندگانت به طوری كه آقای ما فرموده است، خواهیم كرد.26اطفال و زنان و مواشی و همۀ بهایم ما اینجا در شهرهای جلعاد خواهند ماند.27و جمیع بندگانت مهیای جنگ شده، چنانكه آقای ما گفته است به حضور خداوند برای مقاتله عبور خواهیم نمود.»28پس موسی العازار كاهن، و یوشع بننون، و رؤسای خاندان آبای اسباط بنیاسرائیل را دربارۀ ایشان وصیت نمود.29و موسی به ایشان گفت: « اگر جمیع بنیجاد و بنیرؤبین مهیای جنگ شده، همراه شما به حضور خداوند از اردن عبور كنند، و زمین پیش روی شما مغلوب شود، آنگاه زمین جلعاد را برای ملكیت به ایشان بدهید.30و اگر ایشان مهیا نشوند و همراه شما عبور ننمایند،پس در میان شما در زمین كنعان ملك بگیرند.»31بنیجاد و بنیرؤبین در جواب وی گفتند: « چنانكه خداوند به بندگانت گفته است، همچنین خواهیم كرد.32ما مهیای جنگ شده، پیش روی خداوند به زمین كنعان عبور خواهیم كرد، و ملك نصیب ما به این طرف اردن داده شود.»33پس موسی به ایشان یعنی به بنیجاد و بنیرؤبین و نصف سبط منسی ابنیوسف، مملكت سیحون، مَلِك اموریان و مملكت عوج ملك باشان را داد، یعنی زمین را با شهرهایش و حدود شهرهایش، زمین را از هر طرف.34و بنیجاد، دیبون و عطاروت و عَروُعیر35و عَطْروت، شوفان و یعزیر و یجبَهَه36و بیت نِمرَه و بیت هاران را بنا كردند یعنی شهرهای حصاردار را با آغلهای گلهها.37و بنیرؤبین، حشبون و اَلِیعالَه و قِرْیتایم38و نَبو و بَعْلمَعون كه نام این دو را تغییر دادند و سِبْمَه را بنا كردند و شهرهایی را كه بنا كردند به نامها مسمّی ساختند.39و بنیماكیر بنمنسی به جلعاد رفته، آن را گرفتند و اموریان را كه در آن بودند، اخراج نمودند.40و موسی جلعاد را به ماكیر بنمنسی داد و او در آن ساكن شد.41و یائیر بنمنسی رفته، قصبههایش را گرفت، و آنها را حوُّوت یائیر نامید.42و نُوْبَح رفته، قنات و دهاتش را گرفته، آنها را به اسم خود نوبَح نامید.
به رئوبین و جاد زمینی فتحشده در شرق رودخانه اُردن داده شده بود. این زمین مراتع خوبی داشت، و برای این قبایل مناسب بود چون گوسفند، بز و چارپایان بسیار داشتند. آنها هنوز به سرزمین وعده وارد نشده بودند، و نجنگیدن با بقیه اسرائیل گناه محسوب میشد. پس آنها قول دادند با جنگیدن با قبایل دیگر وارد آن سرزمین شوند، و سپس به سرزمین خود بازگردند.
and and )
این کلمه به منظور ایجاد شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. اینجا موسی اطلاعات پسزمینهای دربارۀ قبایل رئوبین و جاد میگوید.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی شهرها هستند.
مردم اهل رئوبین و جاد همچنان با موسی، العازار و رهبران دیگر صحبت میکنند.
اینجا به نحوی از یهوه که اسرائیلیان را قادر ساخته تا مردمی که در آن زمین زندگی میکردند را مغلوب سازند سخن گفته شده که گویی یهوه قبل از اسرائیلیان میرود و به مردم حمله میکند. ترجمه جایگزین: «زمینهایی که یهوه ما را قادر ساخته که افرادی را که آنجا زندگی میکنند را مغلوب سازیم»
افراد قبایل رئوبین و جاد به این روش به خودشان اشاره میکنند تا احترام به شخصی با اقتدار و قدرتی بالاتر را نشان دهند.
اینجا «التفات یافتن» اصطلاحی است به معنی تأیید شدن یا رهبرانی که از آنها خوشنود هستند. اینجا «چشمان [نظر]» کنایه از دید است، و دید استعاره است که به ارزیابی کردن شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر ما مورد قبول تو هستیم» یا «اگر تو از ما خشنود هستی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این زمین را به ما بده»
آنها به جای عبور از سمت غربی، زمین شرقی رودخانه اردن را طلبیدند و خواستار آن زمین شدند. ترجمه جایگزین: «ما را وادار به عبور از رودخانه اردن نکن تا زمینهای آن طرف را تصرف کنیم»
موسی این سؤال را مطرح میکند تا مردم قبایل جاد و رئوبین را سرزنش نماید. ترجمه جایگزین: «صحیح نیست که شما اینجا بنشینید درحالی که برادران شما به جنگ میروند.»
موسی این سؤال را مطرح میکند تا مردم قبایل جاد و رئوبین را تأدیب نماید. ترجمه جایگزین: «دل را افسرده نکنید ... زمینی که یهوه به آنها داده است.» یا «اعمال شما دل را ناامید میکند ... زمینی که یهوه به آنها داده است.»
اینجا کلمه «دل» به خودِ مردم و احساسات آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل از رفتن به ... دلسرد میکنید» یا «باعث میشوید بنیاسرائیل به ... نروند»
موسی همچنان با مردم رئوبین و جاد صحبت میکند.
این نام مکانی است. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۱۳: ۲۳ نگاه کنید.
این به نگاه کردن به آنچه در آن زمین بود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها افرادی قدرتمند و شهرهایی در آن سرزمین دیدند»
اینجا کلمه «دل» به خودِ مردم و احساساتشان اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در اعداد ۳۲: ۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بنیاسرائیل را دلسرد کردند»
اینجا به نحوی از خشم یهوه سخن گفته شده که گویی خشم او آتشی است که میسوزاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه بسیار خشمگین شد»
«هیچ یک از افراد.» این عبارت هم به مردان و هم به زنان اشاره میکند.
«۲۰ ساله و بزرگتر»
اینجا به نحوی از وقف شدن به یهوه و اطاعت از او سخن گفته شده که گویی آنها به دنبال یهوه هستند. ترجمه جایگزین: «کاملاً از من اطاعت کردند» یا «کاملاً به من اختصاص داده شدند»
اینها اسامی مردانه هستند.
این نام گروهی از افراد است.
اینجا به نحوی از خشم یهوه سخن گفته شده که گویی خشم او آتشی است که میسوزاند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه بسیار از اسرائیل خشمگین شد»
«۴۰ سال»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام نسل را هلاک کرد» یا «تمام آن نسل مُردند»
در نظر کسی بودن یعنی جلوی آن شخص باشد تا بتواند او را ببیند. ترجمه جایگزین: «که در حضور [نزد] یهوه شرارت ورزیدند» یا «که در حضور یهوه شرارت ورزیدند»
اینجا به نحوی از مردم رئوبین و جاد که مثل اجداد خود عمل نمودند سخن گفته شده که گویی آنها همان جایی که اجدادشان بودند، ایستادهاند. ترجمه جایگزین: «شما همچون اجداد خود عمل مینمایید»
اینجا به نحوی از عصبانیتر شدن یهوه توسط مردم سخن گفته شده که گویی خشم او آتشی است و مردم بیشتر باعث مشتعل شدن آن میشوند. ترجمه جایگزین: «باعث شدند که یهوه بیشتر از اسرائیل خشمگین شود»
«تمام این مردم» یا «تمام نسل این قوم»
این صفحه تعمداً خالی است.
«با اسلحهها آماده خواهیم بود» یا «برای جنگ آماده خواهیم بود»
«در شهرهای محافظت شده»
رهبران جاد و رئوبین همچنان صحبت میکنند.
اینجا به نحوی از زمینی که مردم به عنوان ملکیت دائمی دریافت کردند سخن گفته شده که گویی ارثی است که آنها گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «سهم زمین خود را گرفته باشند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«اگر اسلحههای خود را بردارید»
این یعنی یهوه با آنها به جنگ میرود و ایشان را قادر میسازد تا دشمنان خود را مغلوب سازند و زمینشان را تصاحب کنند. ترجمه جایگزین: «در حضور یهوه»
«تا یهوه دشمنانشان را از حضور ایشان بیرون نماید.» اینجا تمام ضمایر به یهوه اشاره میکنند. اینجا به نحوی از یهوه که اسرائیلیان را برای مغلوب کردن دشمنانشان توانایی میبخشد سخن گفته شده که گویی یهوه با دشمنان آنها میجنگد. ترجمه جایگزین: «تا یهوه سربازان شما را توانایی بخشد تا دشمنان را مغلوب سازید و ایشان را از حضور او بیرون کنید»
اینجا کلمه «زمین» به مردمی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان مردمی که در آن سرزمین زندگی میکردند را در حضور او مغلوب ساختند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها به سمت شرقی اردن خواهند برگشت. ترجمه جایگزین: «احتمالاً شما به این سرزمین در طرف شرقی اردن برمیگردید»
معانی محتمل ۱) «وظایف خود را به حضور یهوه و به حضور اسرائیل انجام خواهید داد» یا ۲) «دلیلی نخواهد بود که یهوه یا بنیاسرائیل شما را مقصر بدانند.»
اینجا موسی به نحوی از گناه سخن میگوید که گویی گناه شخصی است که گناهکار را محکوم میکند. یعنی افراد نمیتوانند از مجازات گناهان خود که لایقش هستند، خلاصی یابند. ترجمه جایگزین: «بدانید که یهوه قطعاً شما را برای گناهانتان مجازات خواهد کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
مردم جاد و رئوبین به خودشان به عنوان «بندگانت» اشاره میکنند. این روشی مؤدبانه برای صحبت کردن با شخصی با اقتدار و قدرتی برتر است.
این صفحه تعمداً خالی است.
میتوانید به وضوح بیان کنید که آنها از اردن عبور خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «از رودخانه اردن عبور خواهیم کرد»
«همه برای جنگ آماده شدهاند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«هر مردی که با اسلحهاش آماده است»
اینجا کلمه «زمین» به مردمی که آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر یهوه قومی که در آن زمین زندگی میکنند را پیش روی شما مغلوب سازد» یا «اگر آنها به شما کمک کنند تا مردمی که در آن سرزمین زندگی میکنند را مغلوب سازید»
«پس نسل جاد و رئوبین زمینی را در کنعان برای شما تصرف خواهند کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
میتوانید به وضوح بیان کنید که آنها از اردن عبور خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «ما از اردن عبور خواهیم کرد و آماده جنگ خواهیم بود»
اینجا به نحوی از زمینی که به عنوان ملکیت دائمی تصرف خواهند کرد سخن گفته شده که گویی ارثی است که آن را گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «سهم زمینی که تصرف خواهیم کرد»
این اصطلاح به مالکیت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای ما خواهد بود»
اینها اسامی پادشاهانی هستند که بر دو مملکت مجزا حکومت میکردند. ترجمه جایگزین: «مملکت سیحون ... و مملکت عوج»
اینها اسامی شهرها هستند.
اینها اسامی شهرها هستند.
اینها اسامی شهرها هستند.
اینها اسامی شهرها هستند.
اینها اسامی شهرها هستند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم بعدها اسامی این شهرها را تغییر دادند»[ در فارسی انجام شده است]
این نامی مردانه است. به نحوۀ ترجمه این اسم در اعداد ۲۶: ۲۹ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این نامی مردانه است.
این نام یک شهر است.
این نامی مردانه است.
این نام یک شهر است.
1این است منازل بنیاسرائیل كه از زمین مصر با افواج خود زیردست موسی و هارون كوچ كردند.2و موسی به فرمان خداوند سفرهای ایشان را برحسب منازل ایشان نوشت. و این است منازل و مراحل ایشان:3پس در ماهاول از رعمسیس، در روز پانزدهم از ماه اول كوچ كردند، و در فردای بعد از فصح بنیاسرائیل در نظر تمامی مصریان با دست بلند بیرون رفتند.4و مصریان همۀ نخستزادگان خود را كه خداوند از ایشان كشته بود دفن میكردند، و یهوه بر خدایان ایشان قصاص نموده بود.5و بنیاسرائیل از رعمسیس كوچ كرده، در سُكّوت فرود آمدند.6و از سكوت كوچ كرده، در ایتام كه به كنار بیابان است، فرود آمدند.7و از ایتام كوچ كرده، به سوی فَمُالحِیروت كه در مقابل بَعْل صَفون است، برگشتند، و پیش مَجَدل فرود آمدند.8و از مقابل حِیروت كوچ كرده، از میان دریا به بیابان عبور كردند و در بیابان ایتام سفر سه روزه كرده، در مارّه فرود آمدند.9و از مارّه كوچ كرده، به ایلیم رسیدند و در ایلیم دوازده چشمه آب و هفتاد درخت خرما بود، و در آنجا فرود آمدند.10و از ایلیم كوچ كرده، نزد بحر قلزم فرود آمدند.11و از بحر قلزم كوچ كرده، در بیابان سین فرود آمدند.12و از بیابان سین كوچ كرده، در دُفقَه فرود آمدند.13و از دفقه كوچ كرده، در اَلوش فرود آمدند.14و از الوش كوچ كرده، در رفیدیم فرود آمدند و در آنجا آب نبود كه قوم بنوشند.15و از رفیدیم كوچ كرده، در بیابان سینا فرود آمدند.16و از بیابان سینا كوچ كرده، در قِبروت هَتّاوه فرود آمدند.17و از قبروت هتاوه كوچ كرده، در حصیروت فرود آمدند.18و از حصیروت كوچ كرده، در رِتمَه فرود آمدند.19و از رتمه كوچ كرده، و در رِمّون فارَص فرود آمدند.20و از رمون فارص كوچ كرده، در لبنه فرود آمدند.21و از لبنه كوچ كرده، در رِسّه فرود آمدند.22و از رسه كوچ كرده، در قُهَیلاتَه فرود آمدند.23و از قهیلاته كوچ كرده، در جبل شافَرفرود آمدند.24و از جبل شافر كوچ كرده، در حَراده فرود آمدند.25و از حراده كوچ كرده، در مَقْهیلوت فرود آمدند.26و از مقهیلوت كوچ كرده، در تاحَت فرود آمدند.27و از تاحت كوچ كرده، در تارح فرود آمدند.28و از تارح كوچ كرده، در مِتْقَه فرود آمدند.29و از متقه كوچ كرده، در حَشمونَه فرود آمدند.30و از حشمونه كوچ كرده، در مُسیروت فرود آمدند.31و از مسیروت كوچ كرده، در بنییعْقان فرود آمدند.32و از بنییعقان كوچ كرده، در حورالجِدجاد فرود آمدند.33و از حورالجدجاد كوچ كرده، در یطْبات فرود آمدند.34و از یطبات كوچ كرده، در عَبْرونَه فرود آمدند.35و از عبرونه كوچ كرده، در عِصیونجابَر فرود آمدند.36و از عصیونجابر كوچ كرده، در بیابان صین كه قادش باشد، فرود آمدند.37و از قادش كوچ كرده، در جبل هور در سرحد زمین ادوم فرود آمدند.38و هارون كاهن برحسب فرمان خداوند به جبل هور برآمده، در سال چهلم خروج بنیاسرائیل از زمین مصر، در روز اول ماه پنجم وفات یافت.39و هارون صد و بیست و سه ساله بود كه در جبل هور مرد.40و مَلك عِراد كنعانی كه در جنوب زمین كنعان ساكن بـود از آمدن بنیاسرائیل اطلاع یافت.41پس از جبل هور كوچ كرده، در صَلمونَه فرود آمدند.42و از صلمونه كوچ كرده در فونون فرود آمدند43و از فونون كوچ كرده، در اوبوت فرود آمدند.44و از اوبوت كوچ كرده، در عَییعَباریم در حدود موآب فرود آمدند.45و ازعییم كوچ كرده، در دیبونجاد فرود آمدند.46و از دیبونجاد كوچ كرده، در عَلْموندِبْلاتایم فرود آمدند.47و از علموندبلاتایم كوچ كرده، در كوههای عَباریم در مقابل نبو فرود آمدند.48و از كوههای عباریم كوچ كرده، در عَرَبات موآب نزد اردن در مقابل اریحا فرود آمدند.49پس نزد اردن از بیت یشیموت تا آبل شِطیم در عَرَبات موآب اُرْدُو زدند.50و خداوند موسی را در عربات موآب نزد اردن، در مقابل اریحا خطاب كرده، گفت:51« بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون شما از اردن به زمین كنعان عبور كنید،52جمیع ساكنان زمین را از پیش روی خود اخراج نمایید، و تمامی صورتهای ایشان را خراب كنید، و تمامی بتهای ریخته شدۀ ایشان را بشكنید، و همۀ مكانهای بلند ایشان را منهدم سازید.53و زمین را به تصرف آورده، در آن ساكن شوید، زیرا كه آن زمین را به شما دادم تا مالك آن باشید.54و زمین را به حسب قبایل خود به قرعه تقسیم كنید، برای كثیر، نصیب او را كثیر بدهید، و برای قلیل، نصیب او را قلیل بدهید؛ جایی كه قرعه برای هر كس برآید از آن او باشد؛ برحسب اسباط آبای شما آن را تقسیم نمایید.55و اگر ساكنان زمین را از پیش روی خود اخراج ننمایید، كسانی را كه از ایشان باقی میگذارید در چشمان شما خار خواهند بود، و در پهلوهای شما تیغ و شما را در زمینی كه در آن ساكن شوید، خواهند رنجانید.56و به همـان طوری كه قصد نمودم كه با ایشان رفتـار نمایم، با شمـا رفتار خواهم نمـود.»
این باب خلاصهای از خروج اسرائیل از مصر به سرزمین وعده است که سرگردانی آنها در بیابان را نیز شامل میشود. عبارت «عزیمت کردند» یعنی «ترک کردند.»
«با واحدهای نظامی خود.» این یعنی هر سبط [قبیله] افراد خود را داشت که برای حفاظت از ایشان مسلح بودند. به نحوۀ ترجمه «افواج» در اعداد ۱: ۳ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه فرمان داده بود»
«از جایی به جایی دیگر»
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
اینجا «اول» عدد ترتیبی یک برای است و «پانزدهم» عدد ترتیبی برای پانزده است. این اولین ماه در گاهشمار عبری است. پانزدهمین روز مربوط به اوایل ماه آپریل در گاهشمار غربی است.
«اسرائیلیان جلوی چشم تمام مصریان آنجا را ترک کردند»
این به پسران نخستزاده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پسران نخستزاده ایشان»
یهوه قدرتمندتر بودن خود را از خدایان دروغینِ مورد پرستش مصریان، اثبات میکند و به نحوی از این کار سخن گفته شده که گویی یهوه خدایان دروغین را مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «او [یهوه] همچنین ثابت میکند که عظیمتر از خدایان ایشان است»
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
«از ... عزیمت کرده»
«بر حاشیۀ بیابان»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این به زمانی که یهوه دریای سرخ را منقسم کرد تا اسرائیلیان بتوانند از ارتش مصریان فرار کنند، اشاره میکند.
۱۲ چشمه آب ... ۷۰ درخت خرما»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی بود که قوم نمیتوانستند آب برای نوشیدن پیدا کنند»[در فارسی انجام شده اما میتوان به شکل مثبت نوشت]
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «چهلم» عدد ترتیبی برای چهل است. ترجمه جایگزین: «۴۰ سال بعد از ...»
اینجا «پنجم» عدد ترتیبی برای پنج است. «اول» عدد ترتیبی برای یک است. این پنجمین ماه در گاهشمار عبری است. اولین روز مربوط به اواسط ماه جولای در گاهشمار غربی است.
«صد و بیست و سه ساله»
«پادشاه کنعانی عِراد»
این اسم شهری کنعانی بود.
«شنید [اطلاع یافت] که بنیاسرائیل میآیند»
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی فهرستی از مکانهایی که اسرائیلیان بعد از ترک مصر رفتند، ارائه میدهد.
منطقهای بزرگ از زمینی مسطح [دشت]
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«تمام مکانهای مرتفع ایشان را نابود کنید»
یهوه همچنان با موسی دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند، صحبت میکند.
به نحوی از این که اسرائیلیان زمینی به عنوان دارایی دائمی خود طلب کردند سخن گفته شده که گویی آنها زمین را به ارث میبرند.
«هر قبیله زمینی برحسب قرعه دریافت خواهد کرد»
یهوه همچنان با موسی دربارۀ آنچه که قوم باید انجام دهند، صحبت میکند.
تعداد کمی از کنعانیان درست مثل جسمی کوچک در چشم کسی یا خاری که باعث التهاب شدید پوست فرد میشود، هستند و اگر اجازه بدهند در آن زمین بمانند برای اسرائيلیان ایجاد مشکل میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:2« بنیاسرائیل را امر فرموده، به ایشان بگو: چون شما به زمین كنعان داخل شوید، این است زمینی كه به شما به ملكیت خواهد رسید، یعنی زمین كنعان با حدودش.3آنگاه حد جنوبی شما از بیابان سین بر جانب ادوم خواهد بود، و سرحد جنوبی شما از آخر بحرالملح به طرف مشرق خواهد بود.4و حد شما از جانب جنوب گردنه عَقْرَبیم دور خواهد زد و به سوی سین خواهد گذشت، و انتهای آن به طرف جنوب قادشبرنیع خواهد بود، و نزد حَصَراَدّار بیرون رفته، تا عَصمون خواهد گذشت.5و این حد از عصمون تا وادی مصر دور زده، انتهایش نزد دریا خواهد بود.6« و اما حد غربی. دریای بزرگ حد شما خواهد بود. این است حد غربی شما.7« و حد شمالی شما این باشد: از دریای بزرگ برای خود جبل هور را نشان گیرید.8و از جبل هور تا مدخل حمات را نشان گیرید. و انتهای این حد نزد صَدَد باشد.9و این حد نزد زفرون بیرون رود و انتهایش نزد حَصَر عینان باشد، این حد شمالی شما خواهد بود.10« و برای حد مشرقی خود از حصر عینان تا شفام را نشان گیرید.11و این حد از شفام تا ربله به طرف شرقی عین برود، پس این حد كشیده شده به جانب دریای كِنِرَّت به طرف مشرق برسد.12و این حد تا به اردن برسد و انتهایش نزد بحرالملح باشد. این زمین برحسب حدودش به هر طرف زمین شما خواهد بود.»13و موسی بنیاسرائیل را امر كرده، گفت: « این است زمینی كه شما آن را به قرعه تقسیم خواهید كرد كه خداوند امر فرموده است تا به نه سبط و نصف داده شود.14زیرا كه سبط بنیرؤبین برحسب خاندان آبای خود و سبط بنیجاد برحسب خاندان آبای خود، و نصف سبط منسی، نصیب خود را گرفتهاند.15این دو سبط و نصف به آن طرف اردن در مقابل اریحا به جانب مشرق به سوی طلوع آفتاب نصیب خود را گرفتهاند.»16و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:17« این است نامهای كسانی كه زمین را برای شما تقسیم خواهند نمود. العازار كاهن و یوشع بننون.18و یك سرور را از هر سبط برای تقسیم نمودن زمین بگیرید.19و این است نامهای ایشان: از سبط یهودا كالیب بنیفنه؛20و از سبط بنیشمعون شموئیل بنعمیهود؛21و از سبط بنیامینالیداد بنكسلون؛22و از سبط بنیدان رئیس بُقی ابنیجلی؛23و از بنییوسف از سبط بنیمنسی رئیس حنیئیل بنایفود؛24و از سبط بنیافرایم رئیس قموئیل بنشِفطان؛25و از سبط بنیزبولون رئیس الیصافان بنفَرْناك؛26و از سبط بنییساكار رئیس فلطیئیل بنعَزّان؛27و از سبط بنیاشیر رئیس اخیهود بنشلومی؛28و از سبط بنینفتالی رئیس فدهئیل بنعمّیهود.»29اینانند كه خداوند مأمور فرمود كه ملك را در زمین كنعان برای بنیاسرائیل تقسیم نمایند.
ترجمه ULB آیات منظومِ ۳۴: ۱۹- ۲۸ را کمی متمایل به سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود.
موسی تمام زمینی را که به ارث میبرند و در آن زندگی خواهند کرد برای آنها مشخص میکند و میگوید که باید به قید قرعه آن را تقسیم کنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوۀ ترجمه این عبارت در اعداد ۳۳: ۱۲ نگاه کنید.
یهوه همچنان با موسی از محدودۀ زمینی سخن میگوید که قرار است به اسرائيل بدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان با موسی از محدودۀ زمینی سخن میگوید که قرار است به اسرائيل بدهد.
یهوه همچنان با موسی از محدودۀ زمینی سخن میگوید که قرار است به اسرائيل بدهد.
به نحوۀ ترجمه این اسم در اعداد ۲۰: ۲۲ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان با موسی از محدودۀ زمینی سخن میگوید که قرار است به اسرائيل بدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی مابقی اسباط اسرائیل در سمت غربی رودخانه اردن در زمین کنعان زندگی خواهند کرد. قبایل رئوبین و جاد و نیمی از قبیله منسی قبلاً زمینهایشان را در قسمت شرقی رودخانه اردن، دریافت کرده بودند.
«طبق شیوهای که خداوند[یهوه] آن ملک را به قبیله نیاکان آنها سپرده است»
«قبایل رئوبین و جاد، و نصف قبیله منسی»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «برای شما» جمع است و به قوم اسرائیل اشاره میکند. این افراد زمین را به قید قرعه تقسیم خواهند کرد. سپس آن را به بین اسباط تقسیم خواهند نمود.
این صفحه تعمداً خالی است.
این فهرست افرادی است که برای تقسیم زمین در میان قبایل کمک کردند.
این صفحه تعمداً خالی است.
فهرست افرادی که برای تقسیم زمین میان قبایل کمک کردند، ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
فهرست افرادی که برای تقسیم زمین میان قبایل کمک کردند، ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
فهرست افرادی که برای تقسیم زمین میان قبایل کمک کردند، به پایان میرسد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و خداوند موسی را در عربات موآب نزد اردن در مقابل اریحا خطاب كرده،گفت:2« بنیاسرائیل را امر فرما كه از نصیب ملك خود شهرها برای سكونت به لاویان بدهند، و نواحی شهرها را از اطراف آنها به لاویان بدهید.3و شهرها بجهت سكونت ایشان باشد، و نواحی آنها برای بهایم و اموال و سایر حیوانات ایشان باشد.4و نواحی شهرها كه به لاویان بدهید از دیوار شهر بیرون از هر طرف هزار ذراع باشد.5و از بیرون شهر به طرف مشرق دو هزار ذراع، و به طرف جنوب دو هزار ذراع، و به طرف مغرب دو هزار ذراع، و به طرف شمال دو هزار ذراع بپیمایید. و شهر در وسط باشد و این نواحی شهرها برای ایشان خواهد بود.6« و از شهرها كه به لاویان بدهید شش شهر ملجأ خواهد بود، و آنها را برای قاتل بدهید تا به آنجا فرار كند و سوای آنها چهل و دو شهر بدهید.7پس جمیع شهرها كه به لاویان خواهید داد، چهل و هشت شهر با نواحی آنها خواهد بود.8و اما شهرهایی كه از ملك بنیاسرائیل میدهید از كثیر، كثیر و از قلیل، قلیل بگیرید. هر كس به اندازۀ نصیب خود كه یافته باشد از شهرهای خود به لاویان بدهد.»9و خداوند موسی را خطاب كرده، گفت:10« بنیاسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: چون شما از اردن به زمین كنعان عبور كنید،11آنگاه شهرها برای خود تعیین كنید تا شهرهای ملجأ برای شما باشد، تا هر قاتلی كه شخصی را سهواً كشته باشد، به آنجا فرار كند.12و این شهرها برای شما بجهت ملجأ از ولّی مقتول خواهد بود، تا قاتل پیش از آنكه به حضور جماعت برای داوری بایستد، نمیرد.13« و از شهرهایی كه میدهید، شش شهر ملجأ برای شما باشد.14سه شهر از آنطرف اردن بدهید، و سه شهر در زمین كنعان بدهید تا شهرهای ملجأ باشد.15بجهت بنیاسرائیل و غریب و كسی كه در میان شما وطن گزیند، این شش شهر برای ملجأ باشد تا هر كه شخصی را سهواً كشته باشد به آنجا فرار كند.16« و اگر او را به آلت آهنین زد كه مرد، او قاتل است و قاتل البته كشته شود.17و اگر او را با دست خود به سنگی كه از آن كسی كشته شود، بزند تا بمیرد، او قاتل است و قاتل البته كشته شود.18و اگر او را به چوب دستی كه به آن كسی كشته شود، بزند تا بمیرد، او قاتل است و قاتل البته كشته شود.19ولّی خون، خود، قاتل را بكشد. هرگاه به او برخورَد، او را بكشد.20و اگر از روی بغض او را با تیغ زد یا قصداً چیزی بر او انداخت كه مرد،21یا از روی عداوت او را با دست خود زد كه مرد، آن زننده چون كه قاتل است البته كشته شود؛ ولّی خون هرگاه به قاتل برخورَد، او را بكشد.22« لیكن اگر او را بدون عداوت سهواً تیغ زند یا چیزی بدون قصد بر او اندازد،23و اگر سنگی را كه كسی به آن كشته شود نادیده بر او بیندازد كه بمیرد و با وی دشمنی نداشته، و بداندیش او نبوده باشد،24پس جماعت در میان قاتل و ولّی خون برحسب این احكام داوری نمایند.25و جماعت، قاتل را از دست ولّی خون رهایی دهند، و جماعت، وی را به شهر ملجای او كه به آن فرار كرده بود برگردانند، و او در آنجا تا موت رئیس كهنه كه به روغن مقدس مسح شده است، ساكن باشد.26و اگر قاتل وقتی از حدود شهر ملجای خود كه به آن فرار كرده بود بیرون آید،27و ولّی خون، او را بیرون حدود شهر ملجایش بیابد، پس ولّی خون قاتل را بكشد؛ قصاص خون برای او نشود.28زیـرا كه میبایست تا وفات رئیس كهنه در شهر ملجـای خـود مانـده باشد، و بعـد از وفات رئیس كهنه، قاتل به زمین ملك خود برگردد.29« و این احكام برای شما در قرنهای شما در جمیع مسكنهای شما فریضۀ عدالتی خواهد بود.30« هر كه شخصی را بكشد پس قاتل به گواهی شاهدان كشته شود، و یك شاهد برای كشته شدن كسی شهادت ندهد.31و هیچ فدیه به عوض جان قاتلی كه مستوجب قتل است، مگیرید بلكه او البته كشته شود.32و از كسی كه به شهر ملجای خود فرار كرده باشد فدیه مگیرید، كه پیش از وفات كاهن برگردد و به زمین خود ساكن شود.33و زمینی را كه در آن ساكنید ملوث مسازید، زیرا كه خون، زمین را ملوث میكند، و زمین را برای خونی كه در آن ریخته شود، كفاره نمیتوان كرد مگر به خون كسی كه آن را ریخته باشد.34پس زمینی را كه شمـا در آن ساكنید و من در میان آن ساكن هستم نجس مسازید، زیرا من كه یهوه هستم در میان بنیاسرائیل ساكن میباشم.»
در این باب مطالب مربوط به باب قبلی ادامه مییابد.
یهوه به موسی گفت تا مکانهایی امن برای کسانی که به طور اتفاقی افراد دیگر را کشتند، مهیا کند. این مانع از قتلهای انتقامجویانه میشد. عدالت مفهومی مهم در این باب است.
and )
منطقهای بزرگ از زمینی مسطح [دشت]
یهوه ملک لاویان را به ایشان نداد، تا مجبور شوند در شهرهایی که به قبایل دیگر تعلق داشت، زندگی کنند.
منطقهای که چارپایان از چمن تغذیه میکنند
این صفحه تعمداً خالی است.
«۱،۰۰۰ زراع.» درصورت نیاز میتوانید از واحدهای مسافت امروزی استفاده کنید، اینجا روشی برای انجام این کار وجود دارد. ترجمه جایگزین: «۴۵۷ متر»
یهوه همچنان دربارۀ آن چه که قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
«۲،۰۰۰ زراع.» هر زراع ۴۶ سانتیمتر است.
این به افرادی اشاره میکند که کسی را کشتهاند، اما عمدی یا تصادفی بودن قتل هنوز مشخص نشده است.
«۴۲»
«۴۸»
یهوه همچنان دربارۀ آن چه که قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
تصادفی یا ناخواسته [بدون این که بخواهد یا سعی کند]
این به اقوام نزدیکی اشاره میکند که با کشتن شخص متهم، دنبال انتقام هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا هیچ کس شخص متهم را درحضور جماعتی که او را در دادگاه داوری میکنند، نکشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آن چه که قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آن چه که قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید حتماً او را اعدام کنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا واژه «خون» کنایه از قتل است. ترجمه جایگزین: «کسی که انتقام قتل را میگیرد» یا «خویشانی که دنبال انتقام هستند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خویشان حتماً باید شخص متهم را اعدام کنند» یا «شخص متهم باید بمیرد»
«بدون اینکه از روی تنفر و از قبل برای انجام آن نقشه بکشند»
اینجا به نحوی از شخصی که عمداً دنبال راهی برای صدمه زدن به دیگران است سخن گفته شده که گویی شخص پنهان میشود تا به کمین دیگران بنشیند. ترجمه جایگزین: «بدون اینکه عمداً تلاشی برای آسیب رساندن به قربانی بکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا واژه «خون» کنایه از قتل است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب اعداد ۳۵: ۱۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که انتقام قتل را میگیرد» یا «خویشانی که دنبال انتقام هستند»
این یعنی اگر جماعت داوری کنند که قتلی تصادفی بوده پس آنها باید متهم را از خویشانی که میخواهند او را بکشند، نجات دهند. اگر جماعت داوری کنند که قتل عمدی بوده، پس خویشان باید شخص متهم را اعدام کنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که تو با روغن مقدس مسح میکنی»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا واژه «خون» کنایه از قتل است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در اعداد ۳۵: ۱۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که انتقام قتل را میگیرد» یا «خویشانی که دنبال انتقام هستند»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه همچنان دربارۀ آن چه که قوم باید انجام دهند، با موسی سخن میگوید.
«تمام نسلتان که بعد از شما زندگی خواهند کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی باید قاتل را اعدام کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مطابق با گواهی شاهدان» یا «به گواهی شاهدان قتل»
شهادت یک شاهد برای اعدام کسی به جرم قتل کافی نیست. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما حرف یک شاهد برای اعدام شخص کافی نیست.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید او را اعدام کنید»
این به طور ضمنی اشاره میکند که شخص شهری که به آن پناه برده را ترک کرده و به خانه برگشته است. ترجمه جایگزین: «نباید اجازه دهید شهری که به آن پناه برده را ترک کند و به خانه و ملک خود بر گردد»
«به این طریق»[ با پذیرش فدیه]
این جا به نحوی از زمینی که مورد پذیرش یهوه نیست سخن گفته شده که گویی زمین جسماً آلوده است. ترجمه جایگزین: «به این طریق زمینی که در آن زندگی میکنید را برای من نامقبول نسازید، چون خود آن قاتل زمین را برای من نامقبول میسازد»
این یعنی با نااطاعتی از قوانین مربوط به کسی که شخص دیگری را میکشد.[در فارسی به این شکل نیامده است]
این به زمانی اشاره میکند که فردی، دیگری را عمداً میکشد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی خونی بر زمین میریزد، فقط اعدام قاتل میتواند کفاره برای آن زمین باشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و رؤسای خاندان آبای قبیلۀ بنیجلعاد بن ماكیربن منسی كه از قبایل بنییوسف بودند نزدیك آمده به حضور موسی و به حضور سروران و رؤسای خاندان آبای بنیاسرائیل عرض كرده،2گفتند: « خداوند ،آقای ما را امر فرمود كه زمین را به قرعه تقسیم كرده، به بنیاسرائیل بدهد، و آقای ما از جانب خداوند مأمور شده است كه نصیب برادر ما صَلفُحاد را به دخترانش بدهد.3پس اگر ایشان به یكی از پسران سایر اسباط بنیاسرائیل منكوحه شوند، ارث ما از میراث پدران ما قطع شده، به میراث سبطی كه ایشان به آن داخل شوند، اضافه خواهد شد، و از بهرۀ میراث ما قطع خواهد شد.4و چون یوبیل بنیاسرائیل بشود ملك ایشان به ملك سبطی كه به آن داخل شوند اضافه خواهد شد، و ملك ایشان از ملك پدران ما قطع خواهد شد.»5پس موسی بنیاسرائیل را برحسب قول خداوند امر فرموده، گفت: « سبط بنییوسف راست گفتند.6این است آنچه خداوند دربارۀ دختران صَلُفْحاد امر فرموده، گفته است: به هر كه در نظر ایشان پسند آید، به زنی داده شوند، لیكن در قبیلۀ سبط پدران خود فقط به نكاح داده شوند.7پس میراث بنیاسرائیل از سبط به سبط منتقل نشود، بلكه هر یكی از بنیاسرائیل به میراث سبط پدران خود ملصق باشند.8و هر دختری كه وارث ملكی از اسباط بنیاسرائیل بشود، به كسی از قبیلۀ سبط پدر خود به زنی داده شود، تا هر یكی از بنیاسرائیل وارث ملك آبای خود گردند.9و ملك از یك سبط به سبط دیگر منتقل نشود، بلكه هركس از اسباط بنیاسرائیل به میراث خود ملصق باشند.»10پس چنانكه خداوند موسی را امر فرمود، دختران صلفحاد چنان كردند.11و دختران صلفحاد، محله و ترصه و حجله و ملكه و نوعه بهپسران عموهای خود به زنی داده شدند.12در قبایل بنیمنسیابن یوسف منكوحـه شدند و ملك ایشان در سبط قبیلۀ پدر ایشان باقی ماند.13این است اوامر و احكامی كه خداوند به واسطۀ موسی در عربات موآب نزد اردن در مقابل اریحا به بنیاسرائیل امر فرمود.
زنانی که زمینی را از پدران خود به ارث میبرند، باید با مردی از قبیله خود ازدواج میکردند تا ارث از آن قبیله بیرون نرود.
این اسمی مردانه است. به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۲۶: ۲۹ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه به شما امر کرده است»
این نامی مردانه است. به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در اعداد ۲۶: ۳۳ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر به سهم پدران ما تعلق نخواهد داشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به ... تعلق خواهد داشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر بخشی از میراث ما نخواهد بود»
این به مراسمی که هر پنجاه سال یک بار برگزار میشود، اشاره دارد. در این مراسم، تمام زمینی که شخص فروخته یا معامله کرده باید به صاحب اصلی آن برگردد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سهم ایشان به ... متعلق خواهد بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها سهم زمین قبیله ما را خواهند برداشت»
«مطابق با آنچه یهوه گفته»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها با کسی که میخواهند ازدواج کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لیکن آنها فقط با شخصی از سبط پدران خود میتوانند ازدواج کنند»
کلمه «سهم» به بخش زمینی که هر سبط به عنوان ارث دریافت میکند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ بخش از زمین»[ در فارسی واژه سهم نیامده است]
«هر که مالک سهم زمینی در سبط خود شود»
اینجا به نحوی از زمینی که دارایی هر قبیله است سخن گفته شده که گویی ارثی است که دریافت کردهاند.
اینجا به نحوی از انتقال مالکیت از یک سبط به سبط دیگر سخن گفته شده که گویی ملک از شخصی به شخص دیگر دست به دست میشود. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی مالکیت سهم زمینی را از یک سبط به سبط دیگر منتقل نکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوۀ ترجمه این اسامی زنانه در اعداد ۲۶:۳۳ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از زمینی که هر یک از دختران صَلفُحاد مالک آن هستند سخن گفته شده که گویی ارثی است که آنها دریافت کردهاند. ترجمه جایگزین: «زمینهایی که آنها به عنوان ارث دریافت کردهاند»
منطقه وسیعی از زمینی مسطح [دشت]
1این است سخنانی كه موسی به آنطرف اردنّ، در بیابان عَرَبه مقابل سوف، در میان فاران و توفَل و لابان و حَضیروت و دیذَهَب با تمامی اسرائیل گفت.2از حوریب به راه جبل سعیر تا قادِش برنیع، سفر یازده روزه است.3پس در روز اول ماه یازدهم سال چهلم، موسی بنیاسرائیل را برحسب هرآنچه خداوند او را برای ایشان امر فرموده بود تكلم نمود،4بعد از آنكه سیحون ملك اموریان را كه در حَشْبون ساكن بود و عوج ملك باشان را كه در عَشتاروت در اَدْرَعِی ساكن بود، كشته بود.5به آن طرف اُرْدُن در زمین موآب، موسی به بیان كردنِ این شریعت شروع كرده، گفت:6یهُوَه خدای ما، ما را در حوریب خطاب كرده، گفت: «توقف شما در این كوه بس شده است.7پس توجه نموده، كوچ كنید و به كوهستان اموریان، و جمیع حوالی آن از عربه و كوهستان و هامون و جنوب و كناره دریا، یعنی زمین كنعانیان و لُبْنان تا نهر بزرگ كه نهر فرات باشد، داخل شوید.8اینك زمین را پیش روی شما گذاشتم. پس داخل شده، زمینی را كه خداوند برای پدران شما، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورد كه به ایشان و بعد از آنها به ذریت ایشان بدهد، بهتصرف آورید.»9و در آن وقت به شما متكلم شده، گفتم: «من به تنهایی نمیتوانم متحمل شما باشم.10یهُوَه خدای شما، شما را افزوده است و اینك شما امروز مثل ستارگان آسمان كثیر هستید.11یهُوَه خدای پدران شما، شما را هزار چندان كه هستید بیفزاید و شما را برحسب آنچه به شما گفته است، بركت دهد.12لیكن من چگونه به تنهایی متحمل محنت و بار و منازعت شما بشوم.13پس مردان حكیم و عاقل و معروف از اسباط خود بیاورید، تا ایشان را بر شما رؤسا سازم.»14و شما در جواب من گفتید: «سخنی كه گفتی نیكو است كه بكنیم.»15پس رؤسای اسباط شما را كه مردان حكیم و معروف بودند گرفته، ایشان را بر شما رؤسا ساختم، تا سروران هزارهها و سروران صدها و سروران پنجاهها و سروران دهها و ناظران اسباط شما باشند.16و در آنوقت داوران شما را امر كرده، گفتم: دعوای برادران خود را بشنوید، و در میان هركس و برادرش و غریبی كه نزد وی باشد به انصاف داوری نمایید.17و در داوری طرفداری مكنید، كوچك را مثل بزرگ بشنوید و از روی انسان مترسید، زیرا كه داوری از آن خداست، و هر دعوایی كه برای شما مشكل است، نزد من بیاورید تا آن را بشنوم.18و آن وقت همه چیزهایی را كه باید بكنید، برای شماامر فرمودم.19پس از حوریب كوچ كرده، از تمامی این بیابان بزرگ و ترسناك كه شما دیدید به راه كوهستان اموریان رفتیم، چنانكه یهُوَه خدای ما به ما امر فرمود و به قادِش برنیع رسیدیم.20و به شما گفتم: «به كوهستان اموریانی كه یهُوَه خدای ما به ما میدهد، رسیدهاید.21اینك یهُوَه خدای تو، این زمین را پیش روی تو گذاشته است، پس برآی و چنانكه یهُوَه خدای پدرانت به تو گفته است، آن را به تصرف آور و ترسان و هراسان مباش.»22آنگاه جمیع شما نزد من آمده، گفتید: «مردانِ چند، پیش روی خود بفرستیم تا زمین را برای ما جاسوسی نمایند، و ما را از راهی كه باید برویم و از شهرهایی كه به آنها میرویم، خبر بیاورند.»23و این سخن مرا پسند آمد، پس دوازده نفر از شما، یعنی یكی را از هر سبط گرفتم،24و ایشان متوجه راه شده، به كوه برآمدند و به وادی اَشْكُول رسیده، آن را جاسوسی نمودند.25و از میوه زمین به دست خود گرفته، آن را نزد ما آوردند، و ما را مخبر ساخته، گفتند: «زمینی كه یهُوَه خدای ما، به ما میدهد، نیكوست.»26لیكن شما نخواستید كه بروید، بلكه از فرمان خداوند عصیان ورزیدید.27و در خیمههای خود همهمه كرده، گفتید: «چونكه خداوند ما را دشمن داشت، ما را از زمین مصر بیرون آورد، تا ما را به دست اموریان تسلیم كرده، هلاك سازد.28و حال كجا برویم چونكه برادران ما دل ما را گداخته، گفتند كه این قوم از ما بزرگتر و بلندترند و شهرهای ایشان بزرگ و تا آسمان حصاردار است، و نیز بنیعناق را در آنجا دیدهایم.»29پس من به شما گفتم: «مترسید و از ایشان هراسان مباشید.30یهُوَه خدای شما كه پیش روی شما میرود برای شما جنگ خواهد كرد، برحسب هرآنچه به نظر شما در مصر برای شما كرده است.»31و هم در بیابان كه در آنجا دیدید چگونه یهُوَه خدای تو مثل كسی كه پسر خود را میبرد تو را در تمامی راه كه میرفتید برمیداشت تا به اینجا رسیدید.32لیكن با وجود این، همۀ شما به یهُوَه خدای خود ایمان نیاوردید.33كه پیش روی شما در راه میرفت تا جایی برای نزول شما بطلبد، وقت شب در آتش تا راهی را كه به آن بروید به شما بنماید و وقت روز در ابر.34و خداوند آواز سخنان شما را شنیده، غضبناك شد، و قسم خورده، گفت:35« هیچكدام از این مردمان و از این طبقه شریر، آن زمین نیكو را كه قسم خوردم كه به پدران شما بدهم، هرگز نخواهند دید.36سوای كالیب بن یفُنَّه كه آن را خواهد دید و زمینی را كه در آن رفته بود، به وی و به پسرانش خواهم داد، چونكه خداوند را پیروی كامل نمود.»37و خداوند بخاطر شما برمن نیز خشم نموده، گفت كه «تو هم داخل آنجا نخواهی شد.38یوشع بن نون كه بحضور تو میایستد داخل آنجا خواهد شد. پس او را قویگردان زیرا اوست كه آن را برای بنیاسرائیل تقسیم خواهد نمود.39و اطفال شما كه درباره آنها گفتید كه به یغما خواهند رفت، و پسران شما كه امروز نیك و بد را تمیز نمیدهند، داخل آنجا خواهند شد، و آن را به ایشان خواهم داد تا مالك آن بشوند.40و اما شما روگردانیده، از راه بحرقلزم به بیابان كوچ كنید.»41و شما در جواب من گفتید كه «به خداوند گناه ورزیدهایم؛ پس رفته، جنگ خواهیم كرد، موافق هرآنچه یهُوَه خدای ما به ما امر فرموده است. و همه شما اسلحه جنگ خود را بسته، عزیمت كردید كه به كوه برآیید.42آنگاه خداوند به من گفت: «به ایشان بگو كه نروند و جنگ منمایند زیرا كه من در میان شما نیستم، مبادا از حضور دشمنان خود مغلوب شوید.»43پس به شما گفتم، لیكن نشنیدید، بلكه از فرمان خداوند عصیان ورزیدید، و مغرور شده، به فراز كوه برآمدید.44و اموریانی كه در آن كوه ساكن بودند به مقابله شما بیرون آمده، شما را تعاقب نمودند، بطوری كه زنبورها میكنند و شما را از سعیر تا حُرْما شكست دادند.45پس برگشته، به حضور خداوند گریه نمودید، اما خداوند آواز شما را نشنید و به شما گوش نداد.46و در قادِش برحسب ایام توقّفِ خود، روزهای بسیار ماندید.
این باب، ادامۀ فصل آخر کتاب اعداد را تشکیل میدهد.
این باب بیان میکند که فتح سرزمین موعودِ قوم اسرائیل توسط یهوه انجام خواهد شد. آنها از قوم کنعان ترسان نبودند، بلکه مطیع یهوه بودند. یهوه داوری خود را بر کنعانیان قرار میدهد.
and )
درحالیکه سرزمین موعود متعلق به قوم اسرائیل است، آنها آن را در اختیار ندارند. مالکیت سرزمین موضوع مهمی است و به وفاداری اسرائیلیان بستگی داشت.
این به سرزمینی آن طرف رودخانۀ اردن، در شرق اسرائیل اشاره میکند. وقتی موسی با قوم اسرائیل صحبت میکرد، در شرق رودخانه اردن بود. ترجمه جایگزین: «شرق اردن»
اینها اسامی مکانها هستند.
«یازده روز پیاده از حوریب ... تا قادِش برنیع طول میکشد»
این منطقهای کوهستانی در جنوب دریای مُرده است. این منطقه «ادوم» نیز نامیده میشد.
«۱۱»
اعداد ترتیبی را میتوان به عنوان اعداد اصلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی موسی صحبت میکرد، آنها به مدت ۴۰ سال، ۱۱ ماه، و ۱ روز بود که در بیابان زندگی میکردند.»
۴۰ اُم
این مربوط به یازدهمین ماه در گاهشمار عبری و اولین روز نزدیک به اواسط ماه ژانویه در گاهشمار غربی میباشد.
۱۱ اُم
این نام خدا است که با این نام خود را در عهد عتیق بر قومش آشکار کرده است. مراجعه کنید به صفحۀ ترجمه کلمات که در مورد نحوه ترجمه این کلمه نکاتی را ذکر کرده است.
«یهوه اسرائیلیان را قادر ساخت تا شکست دهند»[ در فارسی این عبارت نیامده است]
اینها اسامی پادشاهان هستند.
اینها اسامی شهرها هستند.
این به سرزمینی آن طرف رودخانۀ اردن، در شرق اسرائیل اشاره میکند. وقتی موسی با قوم اسرائیل صحبت میکرد، در شرق رودخانه اردن بود. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شرق رودخانه اردن»
کلمۀ «ما را» به موسی و سایر قوم اسرائیل اشاره میکند.
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «دیگر نیازی نیست که نزدیک این کوه بمانید»
موسی آنچه را که یهوه به قوم اسرائیل گفته بود را همچنان به آنها یادآوری میکند.
کلمۀ «توجه نموده» اصطلاحی برای شروع عملی است. ترجمه جایگزین: «دوباره سفر خود را شروع کنید»
یهوه مکانهایی در سرزمینی که وعده داده بود به اسرائیلیان بدهد را توصیف میکند.
این منطقهای در تپهها نزدیک به جایی است که اموریان آنجا زندگی میکردند.
منطقهای پست و مسطح
«دربارۀ آنچه به شما میگویم توجه کنید»
«اکنون این سرزمین را به شما دادم»
یهوه به نحوی سخن میگوید که گویی او شخص دیگری است. ترجمۀ جایگزین: «که من، یهوه، قسم میخورم»
کلمۀ «پدران» جزءگویی از همۀ اجداد است.ترجمۀ جایگزین: «اجداد»
موسی آن چه را که یهوه به قوم اسرائیل گفته بود را همچنان به آنها یادآوری میکند.
اینجا «من» به موسی اشاره میکند. عبارت «در آن وقت» به وقتی اشاره دارد که اسرائیلیان در حوریب بودند که همان کوه سینا است. ترجمه جایگزین: «وقتی در حوریب بودیم، با شما سخن گفتم»
اینجا «متحمل شما باشم» یعنی «شما را رهبری کنم» یا «شما را کنترل کنم.» ترجمه جایگزین: «برای من خیلی سخت است که خودم شما را رهبری کنم»
این آرایۀ ادبی مبالغه است، یعنی خدا تعداد اسرائیلیان را به شدت افزایش داده است. ترجمه جایگزین: «جمعیت کثیری از مردم»
عبارت «هزار» استعاره از «بسیار زیاد» است. ترجمه جایگزین: «دفعات بسیار زیاد [بارها]»
۱۰۰۰
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
موسی با استفاده از این سؤال تأکید میکند که نمیتواند خودش همۀ مشکلات آنها را حل کند. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم خودم محنت، بار و منازعت شما را تحمل کنم.»
موسی به نحوی از مشکلات و شکایات مردم سخن میگوید که گویی آنها اشیای سنگین فیزیکی هستند و او برای حمل کردن باید از آنها مراقبت کند. ترجمه جایگزین: «مسئولیت مشکلات و شکایات شما را به عهده بگیرم»
«مباحثات شما» یا «مشاجرات شما»
«مردانی از هر قبیله که قوم اسرائیل به آنها احترام میگذاشتند»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«مردانی که قوم شما به آنها احترام میگذاشتند.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۱۳ نگاه کنید.
«گروههای ۱،۰۰۰ تایی ... گروههای ۱۰۰ تایی ... گروههای ۵۰ تایی ... گروههای ۱۰ تایی»
اینها عناوینی برای رهبران مختلف در حکومت اسرائیل هستند.
«از هر یک از اسباط شما» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
«تصمیماتی عادلانه و منصفانه دربارۀ مشاجراتی که اسرائیلیان با یکدیگر دارند، بگیرید»
موسی به صحبت کردن با داوران ادامه میدهد، بنابراین دستورات جمع هستند.
«تعصب نشان ندهید»
اینجا دو حد غایی «کوچک» و «بزرگ» به همۀ مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با همۀ مردم یکسان رفتار کنید»
کلمۀ «روی» کنایۀ از کلِ انسان است. «شما ... نکنید» حالت دستوری دارد. «از هیچ کسی نترسید»
یعنی زمانی که آنها در حوریب، در کوه سینا بودند.
موسی آنچه نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بود را همچنان به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«بیابان بزرگ و ترسناکی که شما از آن عبور کردید»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
موسی به نحوی با اسرائیل سخن میگوید که گویی با یک انسان صحبت میکند، پس به شکل مفرد باید باشند نه جمع.
«اکنون این زمین را به تو میدهد.» به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۱: ۸ نگاه کنید.
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«۱۲ نفر»
برآمدن، یک اصطلاح برای شروع اطاعت از یک دستور است. ترجمه جایگزین: «آنها آن مکان را ترک کردند و رفتند»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
این درهای در منطقۀ حبرون در جنوب اورشلیم است.
«به دنبال مکانهایی بودند که بتوانند به آنها حمله کنند»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«۱۲ نفر گرفتند»
«مقداری از محصولات زمین را برداشتند»
گوینده به نحوی سخن میگوید که گویی «خبر» شئی فیزیکی است و کسی میتواند آن را بیاورد. ترجمه جایگزین: «به ما گفتند»
نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گفتند که زمینی که یهوه، خدای ما به ما میدهد، نیکو است»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
خدا به اسرائیلیان فرمان داده بود که حمله کنند و اموریان را نابود سازند، اما اسرائیلیان ترسیدند و از جنگیدن با آنها امتناع کردند.
اینجا «به دست» یعنی اموریان بر آنها قدرت بیابند. ترجمه جایگزین: «به قدرت اموریان»
این سؤال بر میزان ترس آنها تأکید میکند. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ما جایی نداریم که برویم.»
این یعنی که آنها ترسان شده بودند. ترجمه جایگزین: «ما را بسیار ترسانده بودند»
این آرایۀ ادبی مبالغه است که بر میزان ترس قوم به دلیل بزرگی و استحکام شهرها تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «دیوارهایی بسیار بلندی دارند که انگار به آسمان میرسند»
اینها نسل عناق هستند ک بسیار درشت و قوی هیکل بودند.
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«به اجداد شما گفتم»
اینجا به قوم توسط «چشمانشان» اشاره شده است و بر آنچه آنها میدیدند تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «که خودتان دیدید»
موسی با اسرائیلیان به نحوی سخن میگوید که گویی آنها انسان هستند، بنابراین همۀ ضمایر «تو» و «تو را» مفرد هستند.
اینجا مراقبتِ یهوه از قومش با پدر مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدایت مثل پدری که از پسرش حفاظت میکند، از تو مراقبت کرده است»
«تا شما به این سرزمینی که خدا وعده داده به شما بدهد، برسید»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«خیمههای خود را بنا کنند»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«آنچه شما میگویید را شنیده»
خدا عهد بست به آنانی که به ضد او شورش کردهاند اجازۀ ورود به سرزمین موعود را ندهد.
«وارد نخواهند شد»
«به جز کالیب»
این نام پدر کالیب است.
یهوه به نحوی سخن میگوید که گویی او شخص دیگری است. ترجمه جایگزین: «او کاملاً از من اطاعت کرده است»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
این به زمانی اشاره میکند که موسی از آنچه یهوه به او گفته بود تا انجام دهد، نااطاعتی کرد چون موسی بسیار از قوم اسرائیل عصبانی بود.
این نام پدر یوشع است.
دلیلی که یوشع در حضور موسی میایستد را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که به حضور تو به عنوان خدمتگذار میایستد» یا «که به تو کمک میکند»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«دور بزنید و به راهی که از آن آمدهاید برگردید»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«ما با نااطاعتی از یهوه به ضد او گناه کردهایم»
«اطاعت خواهیم کرد»[ پیروی خواهیم نمود]
اینجا کنایۀ «کوه» به مردمی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به مردمی که در کوه زندگی میکنند حمله کنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانتان شما را مغلوب خواهند کرد، چون من با شما نخواهم بود»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
کنایۀ «کوه» به مردمی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به مردمی که در کوه زندگی میکنند، حمله کردید»
«زنبور» حشرهای کوچک است که در گروههای بزرگ پرواز میکند و کسانی که از آنها میترسند را نیش میزند. این یعنی تعداد زیادی از اموریان به سربازان اسرائیلی حمله کردند که آنها مجبور به ترک میدان نبرد شدند.
این نام یک قطعه زمین است.
این نام یک شهر است.
«بسیاری از سربازان شما را کُشتند»
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«به قادش برگشته و گریه کردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
1پس برگشته، چنانكه خداوند به من گفته بود، از راه بحرقلزم در بیابان كوچ كردیم و روزهای بسیار كوه سَعیر را دور زدیم.2پس خداوند مرا خطاب كرده، گفت:3« دور زدن شما به این كوه بس است؛ بسوی شمال برگردید.4و قوم را امر فرموده، بگو كه شما از حدود برادران خود بنیعیسو كه در سَعیر ساكنند باید بگذرید، و ایشان از شما خواهند ترسید، پس بسیار احتیاط كنید.5و با ایشان منازعه مكنید، زیرا كه از زمین ایشان بقدر كف پایی هم به شما نخواهم داد، چونكه كوه سَعیر را به عیسو به ملكیت دادهام.6خوراك را از ایشان به نقره خریده، بخورید و آب را نیز از ایشان به نقره خریده، بنوشید.»7زیرا كه یهُوَه خدای تو، تو را در همه كارهای دستت بركت داده است، او راه رفتنت را در این بیابان بزرگ میداند، الا´ن چهل سال است كه یهُوَه خدایت با تو بوده است و به هیچ چیز محتاج نشدهای.8پس از برادران خود بنیعیسو كه در سَعیر ساكنند، از راه عربه از اِیلَتْ و عَصْیون جابَر عبور نمودیم.9پس برگشته، از راه بیابان موآب گذشتیم، و خداوند مرا گفت: «موآب را اذیت مرسان و با ایشان منازعت و جنگ منما، زیرا كه از زمین ایشان هیچ نصیبی به شما نخواهم داد، چونكه عار را به بنیلوط برای ملكیت دادهام.»10ایمیان كه قوم عظیم و كثیر و بلند قد مثل عناقیان بودند، پیش در آنجا سكونت داشتند.11ایشان نیز مثل عناقیان از رفائیان محسوب بودند، لیكن موآبیان ایشان را ایمیان میخوانند.12و حوریان در سعیر پیشتر ساكن بودند، و بنیعیسو ایشان را اخراج نموده، ایشان را از پیش روی خود هلاك ساختند، و در جای ایشان ساكن شدند، چنانكه اسرائیل به زمین میراث خود كه خداوند به ایشانداده بود، كردند.13الا´ن برخیزید و از وادی زارَد عبور نمایید. پس از وادی زارَد عبور نمودیم.14و ایامی كه از قادش برنیع راه میرفتیم تا از وادی زارَد عبور نمودیم سی و هشت سال بود، تا تمامی آن طبقه مردان جنگی از میان اردو تمام شدند، چنانكه خداوند برای ایشان قسم خورده بود.15و دست خداوند نیز بر ایشان میبود تا ایشان را از میان اردو بالكلّ هلاك كند.16پس چون جمیع مردان جنگی از میان قوم بالكل مردند،17آنگاه خداوند مرا خطاب كرده، گفت:18« تو امروز از عار كه سرحد موآب باشد، باید بگذری.19و چون به مقابل بنیعّمون برسی ایشان را مرنجان و با ایشان منازعه مكن، زیرا كه از زمین بنیعّمون نصیبی به تو نخواهم داد چونكه آن را به بنیلوط به ملكیت دادهام.20(آن نیز زمین رفائیان شمرده میشود و رفائیان پیشتر ساكن آنجا بودند، لیكن عَمُّونیان ایشان را زَمْزُمّیان میخوانند.21ایشان قومی عظیم و كثیر و بلند قد مثل عَناقیان بودند، و خداوند آنها را از پیش روی ایشان هلاك كرد، پس ایشان را اخراج نموده، در جای ایشان ساكن شدند.22چنانكه برای بنیعیسو كه در سَعیر ساكنند عمل نموده، حوریان را از حضور ایشان هلاك ساخته، آنها را اخراج نمودند، و تا امروز در جای ایشان ساكنند.23و عِوّیان را كه در دهات تا به غَزّا ساكن بودند كَفْتُوریان كه از كَفْتُور بیرون آمدند هلاك ساخته، در جای ایشان ساكن شدند.)24پس برخیزید و كوچ كرده، از وادی اَرْنون عبور كنید، اینك سیحونِ اَمُوْری ملك حَشبون و زمین او را به دست تو دادم، به تصرف آن شروع كن و با ایشانجنگ نما.25امروز شروع كرده، خوف و ترس تو را بر قومهای زیر تمام آسمان مستولی میگردانم؛ و ایشان آوازه تو را شنیده، خواهند لرزید، و از ترس تو مضطرب خواهند شد.»26پس قاصدان با سخنان صلحآمیز از بیابان قَدِیموت نزد سیحون ملك حشبون فرستاده، گفتم:27« اجازت بده كه از زمین تو بگذرم، به شاهراه خواهم رفت و به طرف راست یا چپ میل نخواهم كرد.28خوراك را به نقره به من بفروش تا بخورم، و آب را به نقره به من بده تا بنوشم، فقط اجازت بده تا بر پایهای خود بگذرم.29چنانكه بنیعیسو كه در سعیر ساكنند و موآبیان كه در عار ساكنند به من رفتار نمودند، تا از اُرْدُن به زمینی كه یهُوَه خدای ما به ما میدهد، عبور نمایم.»30اما سیحون ملك حشبون نخواست كه ما را از سرحد خود راه بدهد، زیرا كه یهُوَه خدای تو روح او را به قساوت و دل او را به سختی واگذاشت، تا او را چنانكه امروز شده است، به دست تو تسلیم نماید.31و خداوند مرا گفت: «اینك به تسلیم نمودن سیحون و زمین او به دست تو شروع كردم، پس بنا به تصرف آن بنما تا زمین او را مالك شوی.»32آنگاه سیحون با تمامی قوم خود به مقابله ما برای جنگ كردن در یاهَص بیرون آمدند.33و یهُوَه خدای ما او را به دست ما تسلیم نموده، او را با پسرانش و جمیع قومش زدیم.34و تمامی شهرهای او را در آنوقت گرفته، مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاك كردیم كه یكی را باقینگذاشتیم.35لیكن بهایم را با غنیمت شهرهایی كه گرفته بودیم، برای خود به غارت بردیم.36از عروعیر كه بركناره وادی اَرْنون است، و شهری كه در وادی است، تا جِلْعاد قریهای نبود كه به ما ممتنع باشد، یهُوَه خدای ما همه را به ما تسلیم نمود.37لیكن به زمین بنیعّمون و به تمامی كناره وادی یبُّوق و شهرهای كوهستان، و به هر جایی كه یهُوَه خدای ما نهی فرموده بود، نزدیك نشدیم.
یهوه به عهدی که با ابراهیم بسته بود، وفادار است. او به قولی که به عیسو و لوط داده بود نیز وفادار میباشد. به همین دلیل، به قوم اسرائیل زمینی اختصاص داده شده بود که میتوانستند در کنعان فتح کنند.
, and and )
موسی همچنان آن چه را که نسل قبلی اسرائیلیان انجام داده بودند، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«پس ما برگشتیم و رفتیم»
معانی محتمل ۱) اسرائیلیان برای مدت بسیار طولانی به اطراف کوهی که سعیر نامیده میشد، سفر کردند یا ۲) اسرائیلیان برای مدت بسیار طولانی در منطقهای که کوه سعیر مینامیدند، سرگردان بودند.
این منطقهای کوهستانی در جنوب دریای مُرده است و «ادوم» نیز نامیده شده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۲ نگاه کنید.
در بعضی زبانها این را به عنوان «شبهای بسیار» ترجمه میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه به صحبت کردن با موسی ادامه میدهد.
«از خویشان خود، نسل عیسو»
یهوه به اسرائیلیان یادآوری میکند که او این سرزمین را به نسل عیسو داده است.
موسی همچنان به قوم اسرائیل تعلیم میدهد که چطور با نسل عیسو رفتار کنند.
یهوه به آنها اجازه یا آموزش میدهد نه دستور، و به آنها میگوید که دزدی نکنند. «به شما اجازه میدهم که از آنها خوراک بخرید» یا «اگر خوراک نیاز دارید، میتوانید از آنها خریداری کنید»
«از نسل [نوادگان] عیسو»
اگر نیازی به این کلمات نیست یا به وضوح ترجمه نشده، میتوانید آنها را حذف کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفرهستند، بنابراین همۀ ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«کارهای دستت» به همۀ کارهایی که آنها انجام دادهاند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همۀ کارهایت»
اینجا به نحوی از اتفاقی که برای مردم در هنگام راه رفتنِ آنها میافتد سخن گفته شده که گویی آنها «قدم میزنند.»
«۴۰ سال»
این آرایۀ ادبی کمنمایی برای جملۀ «به هر چیزی که نیاز داری، داشتهای» است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«با خویشان خود»
اینها اسامی شهرها هستند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ادامه دادیم»
این پایان یادآوری سخنان موسی به اسرائیلیان است که چطور یهوه آنها را در بیابان هدایت میکرد.
کلمۀ «موآب» به مردم موآب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به مردم موآب آزار نرسان»
این نام شهری در موآب است.
قوم اسرائیل با نسل موآب مرتبط بودند. موآب پسر لوط و لوط برادر زادۀ ابراهیم بود.
اینجا نویسنده شروع میکند که اطلاعات پسزمینهای دربارۀ مردم آن سرزمین بدهد. این سخنان قسمتی از سخنان موسی به اسرائیلیان نیست.
این کلمات، اطلاعات پسزمینهای دربارۀ قوم ایمی که قبل از موآبیان در آن سرزمین زندگی میکردند، ارائه میدهد. شاید در زبان شما روشی خاص برای نشان دادن اطلاعات پسزمینهای وجود داشته باشد.
این نام گروهی از مردم است که غولپیکر بودند.
اینها نسل [نوادگان] مردم عناق هستند که بسیار بزرگ و قوی بودند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۲۸ نگاه کنید.
اینجا اطلاعات پسزمینه دربارۀ گروههای مختلف مردم که در آن سرزمین زندگی میکردند، ادامه مییابد.
.
این اسامی گروهی از افراد است که غولپیکر بودند.
اینجا اطلاعات پسزمینه دربارۀ گروههای مختلف مردم که در آن سرزمین زندگی میکردند، ادامه مییابد.
.
این نام گروهی از مردم است.
«همۀ آنها را کشتند پس هیچ کدام از آنها زنده باقی نماندند» یا «با کشتن همۀ آنها، ایشان را از حضور خود دور کردند»
موسی همچنان به اسرائیلیان یادآوری میکند که چه اتفاقی برای آنها در بیابان افتاده بود.
پس یهوه گفت، «اکنون برخیزید ... زارَد.‘ پس.» این عبارت را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس یهوه به ما گفت برخیزید ... زارَد. پس»
شروع به انجام کاری کنید
این نهر از جنوب شرقی به دریای مرده جاری میشود و مرزی بین ادوم و موآب ایجاد میکند.
کلمۀ «اکنون» با اطلاعات پسزمینهای دربارۀ چگونگی سفر قوم اسرائیل و خشم خدا از آن نسل، تغییری در داستان را نشان میدهد. اگر در زبان شما روشی برای نمایش اینکه آنچه در ادامه میآید اطلاعات پسزمینهای است، شما باید اینجا از آن استفاده کنید.
«۳۸ سال»
این روشی مؤدبانه است که میگوید «مُردهاند.»
اینجا «دست یهوه» به قدرت یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه قدرت خود را به ضد ... به کار میبرد» یا «یهوه مجازات میکرد»
موسی همچنان به قوم اسرائیل یادآوری میکند که چه اتفاقی در گذشته افتاده بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، پس کلمۀ «تو» مفرد است.
این نام شهری در موآب است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۹ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، پس فرمان و کلمۀ «تو» مفرد میباشد.
قوم اسرائیل با نسل عمون مرتبط بودند. عمون پسر لوط و لوط برادرزادۀ ابراهیم بود.
این آیات اطلاعات پسزمینهای دربارۀ گروهی از افرادی که در آن سرزمین زندگی میکردند ارائه میدهد. اگر زبان شما روشی را نشان میدهد که آنچه در ادامه می آید اطلاعات پسزمینه است، باید آن را اینجا به کار ببرید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم نیز آن را درنظر میگیرند»
این نام گروهی از مردم است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۱۱ نگاه کنید.
این نام گروهی از مردم است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۲۸ نگاه کنید.
«اجازه داد عمونیان آنها را شکست دهند» یا «اجازه داد عمونیان همۀ آنها را بکشند»
«عمونیان هر چیزی را که متعلق به رفائیان بود، برداشتند و در جایی که رفائیان زندگی میکردند، ساکن شدند»
این نام گروهی از مردم است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۱۲ نگاه کنید.
«هر چیزی را که متعلق به حوریان بود، برداشتند و در جایی که حوریان زندگی میکردند، ساکن شدند»
نویسنده در پایان توضیح میدهد که چگونه خدا عیسو را قادر ساخت تا آن سرزمین را تسخیر کند و اکنون در آن ساکن شود.
اینها اسامی گروههایی از مردم هستند.
این نام مکانی است. شاید اسم دیگری برای جزیرۀ کرت واقع در دریای مدیترانه وجود داشته باشد.
«عِوّیان را نابود کردند»
«در جایی که عویان زندگی میکردند، ساکن شدند»
اینجا نویسنده ارائۀ اطلاعات پسزمینه را به پایان رسانده و و اکنون آنچه موسی به اسرائیلیان گفته بود را دوبارۀ بیان میکند.
یهوه به موسی میگوید که مردم چه کاری باید انجام بدهند. «اکنون برخیزید» یا «اکنون بروید.»
«به سفر خود ادامه بدهید»
این نام درۀ رودخانه ارنون است و مرزی بین موآب و اموریان ایجاد میکند.
کنایۀ «به دست تو» یعنی «به اختیار و قدرت تو.» ترجمه جایگزین: «من به تو قدرت دادهام تا مغلوب کنی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، پس کلمۀ «تو را» و فرامینِ «شروع به تصرف کن» و «جنگ نما» مفرد هستند.
این نام یک پادشاه است. به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این نام یک شهر است. به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
See:
«به ضد او و سپاهش بجنگ»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، پس همۀ ضمایر «تو» مفرد میباشند.
کلمات «خوف» و «ترس» اساساً معانی یکسانی دارند و بر شدت ترس تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «ترس عظیمی ایجاد کردم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «قومهای هر سرزمینی»
این آرایۀ ادبی هندیادیس است و تأکید میکند که مردم «در اضطراب میترسند.»[ این آرایه در انگلیسی معمول است اما در فارسی به این شکل نیامده]
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «من» به موسی اشاره میکند.
این نام مکانی نزدیک به درۀ ارنون است.
این اسم شخص یا یک مکان است. به نحوۀ ترجمه آنها در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
«با ارائۀ صلح من» یا «با پیغامی از طرف من که خواستار صلح هستم»
این عبارت تأکید میکند که آنها همیشه از مسیری یکسان میروند. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. «من مسیر را تغییر نخواهم داد» یا «من همیشه در مسیر میمانم»
اینجا پیغام موسی به سیحون پادشاه ادامه دارد.
موسی به سیحون میگوید که اسرائیلیان از اموریان دزدی نخواهند کرد و درخواست میکند که سیحون و قومش خوراک و آب را به اسرائیلیان بفروشند؛ او دستور نمیدهد. ترجمه جایگزین: «من انتظار دارم که برای خوراک هزینه بپردازم تا بتوانم بخورم و برای آب نیز پرداخت کنم تا بتوانم بنوشم»
موسی به نحوی به قوم اسرائیل اشاره میکند که گویی آنها خودِ موسی هستند. ترجمه جایگزین: «به من و قومم بفروش ... بخوریم ... به ما بده ... بنوشیم»
«فقط به ما اجازه بده تا از زمین تو بگذریم»
این نام یک مکان است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۹ نگاه کنید.
موسی همچنان به قوم یادآوری میکند که در گذشته چه اتفاقی افتاده بود.
اینها اسم شخص و مکان هستند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، پس همۀ ضمایر «تو را» مفرد میباشند.
هر دو عبارت یک معنی را دارند و تأکید میکنند که یهوه «باعث شد او بسیار سرسخت شود.»
«سیحون و زمین او را به تو واگذار کرد [تسلیم کرد]»
«زمین او را تصرف کن تا تو مالک آن بشوی»
موسی همچنان به قوم اسرائیل یادآوری میکند که در گذشته چه اتفاقی افتاده بود.
این نامی مردانه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این نام شهری در موآب است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان دربارۀ آنچه در گذشته اتفاق افتاده بود به مردم یادآوری میکند.
«ما همۀ شهرهای سحیونِ پادشاه را تسخیر کردیم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این نام شهری در ساحل شمالی رودخانۀ ارنون است.
«ارنون» نام رودخانه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۲۴ نگاه کنید.
این عبارت منفی استفاده شده است تا بر موفقیت آنها در جنگ تأکید کند. این را میتوان به حالت مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ما میتوانستیم مردم هر شهری را شکست دهیم حتی اگر آن شهر دیوارهای بلند در اطرافش داشت باشد»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، پس «تو» مفرد است.[ در فارسی جمع آمده]
این نام رودخانهای است که مرزی بین سرزمین سیحون و سرزمین عمونیان ایجاد کرد.
1پس برگشته، به راه باشان رفتیم، و عوجمَلك باشان با تمامی قوم خود به مقابله ما بیرون آمده، در اَدْرَعِی جنگ كرد.2و خداوند مرا گفت: «از او مترس زیرا كه او و تمامی قومش و زمینش را به دست تو تسلیم نمودهام، تا بطوری كه با سیحون مَلك اموریان كه در حشبون ساكن بود، عمل نمودی، با وی نیز عمل نمایی.»3پس یهُوَه، خدای ما، عوج ملك باشان را نیز و تمامی قومش را به دست ما تسلیم نموده، او را به حدی شكست دادیم كه احدی از برای وی باقی نماند.4و در آنوقت همه شهرهایش را گرفتیم، و شهری نماند كه از ایشان نگرفتیم، یعنی شصت شهر و تمامی مرزبوم اَرْجوب كه مملكت عوج در باشان بود.5جمیع اینها شهرهای حصاردار با دیوارهای بلند و دروازهها و پشتبندها بود، سوای قُرای بیحصارِ بسیار كثیر.6و آنها را بالكلّ هلاك كردیم، چنانكه با سیحون، ملك حَشبون كرده بودیم؛ هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاك ساختیم.7و تمامی بهایم و غنیمت شهرها را برای خود به غارت بردیم.8و در آن وقت زمین را از دست دو مَلِكاَموریان كه به آن طرف اُرْدُن بودند، از وادی اَرْنُون تا جبل حرمون، گرفتیم.9(و این حرمون را صیدونیان سِرْیون میخوانند و اموریان آن را سِنیرْ میخوانند.)10تمام شهرهای هامون و تمامی جلعاد و تمامی باشان تا سَلخَه و اَدْرَعِی كه شهرهای مملكت عوج در باشان بود.11زیرا كه عوج ملك باشان از بقیه رفائیان تنها باقی مانده بود. اینك تخت خواب او تخت آهنین است آیا آن در رَبَت بنیعمّون نیست. و طولش نه ذراع و عرضش چهار ذراع برحسب ذراع آدمی میباشد.12و این زمین را در آن وقت به تصرف آوردیم، و آن را از عَروعیر كه بركنار وادی ارنون است و نصف كوهستان جلعاد و شهرهایش را به رؤبینیان و جادیان دادم.13و بقیه جلعاد و تمامی باشان را كه مملكت عوج باشد، به نصف سبط منسّی دادم، یعنی تمامی مرزبوم ارجوب را با تمامی باشان كه زمین رفائیان نامیده میشود.14یائیر بن منسّی تمامی مرزبوم ارجوب را تا حدِّ جَشوریان و مَعْكِیان گرفت، و آنها را تا امروز به اسم خود باشان، حَوُّوت یائیر نامید.15و جلعاد را به ماكیر دادم.16و به رؤبینیان و جادیان، از جلعاد تا وادی اِرنون، هم وسط وادی و هم كنارهاش تا وادی یبُّوق را كه حد بنیعمّون باشد، دادم.17و عَرَبَه را نیز و اُرْدُن و كنارهاش را از كِنِّرِتْ تا دریای عربه كه بحرالملح باشد، زیر دامنههای فِسْجَه به طرف مشرق دادم.18و در آن وقت به شما امر فرموده، گفتم: «یهُوَه خدای شما این زمین را به شما داده است تا آن را به تصرف آورید؛ پس جمیع مردان جنگیشما مهیا شده، پیش روی برادران خود، بنیاسرائیل، عبور كنید.19لیكن زنان و اطفال و مواشی شما، چونكه میدانم مواشی بسیار دارید، در شهرهای شما كه به شما دادم، بمانند،20تا خداوند به برادران شما مثل شما آرامی دهد، و ایشان نیز زمینی را كه یهُوَه خدای شما به آنطرف اُرْدُن به ایشان میدهد، به تصرف آورند؛ آنگاه هریكی از شما به ملك خود كه به شما دادم، برگردید.»21و در آن وقت یوشع را امر فرموده، گفتم: «هرآنچه یهُوَه، خدای شما، به این دو پادشاه كرده است، چشمان تو دید. پس خداوند با تمامی ممالكی كه بسوی آنها عبور میكنی، چنین خواهد كرد.22از ایشان مترسید زیرا كه یهُوَه خدای شماست كه برای شما جنگ میكند.»23و در آنوقت نزد خداوند استغاثه كرده، گفتم:24« ای خداوند یهُوَه تو به نشان دادن عظمت و دست قوی خود به بندهات شروع كردهای، زیرا كدام خداست در آسمان یا در زمین كه مثل اعمال و جبروت تو میتواند عمل نماید.25تمنّا اینكه عبور نمایم و زمین نیكو را كه به آنطرف اُرْدُن است و این كوه نیكو و لُبْنان را ببینم.»26لیكن خداوند بخاطر شما با من غضبناك شده، مرا اجابت ننمود و خداوند مرا گفت: «تو را كافی است. بار دیگر درباره این امر با من سخن مگو.27به قله فِسْجه برآی و چشمان خود را به طرف مغرب و شمال و جنوب و مشرق بلند كرده، به چشمان خود ببین، زیرا كه از این اُرْدُن نخواهیگذشت.28اما یوشع را امر فرموده، او را دلیر و قوی گردان، زیرا كه او پیش این قوم عبور نموده، زمینی را كه تو خواهی دید، برای ایشان تقسیم خواهد نمود.»29پس در درّه، در برابر بیتفَغُور توقف نمودیم.
پیروزیهای ثبت شده در این باب در سمت شرقی رودخانۀ اردن رخ داده بودند. این بخشی از سرزمین موعود نبود که در سمت غربی رود اردن قرار داشت.
موسی همچنان آنچه را که در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
این نام یک پادشاه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این نام یک شهر است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این نام یک پادشاه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این نام یک شهر است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
یهوه به نحوی با موسی سخن میگوید که گویی موسی، قوم اسرائیل است، بنابراین فرمانِ «مترس» و تمامی ضمایر «شما» و «شما را» جمع هستند.
اینجا کلمات «به او» و «او را» به عوج اشاره میکنند.
یهوه به نحوی از کاری که انجام خواهد داد سخن میگوید که گویی قبلاً آن را انجام داده است.
کلمۀ «با وی» کنایه از «قومش» است. ترجمه جایگزین: «تو همان طوری که سیحون را نابود کردی، عوج و قومش را از بین خواهی برد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه همۀ قوم عوج را تحت کنترل ما درآورد»
اینجا آرایۀ ادبی کمنمایی استفاده شده تا تأکید کند که اسرائیلیان هیچکسی را زنده نگذاشتند. ترجمه جایگزین: «همۀ قوم او مُرده بودند»
اینجا دوبار منفی شده تا تأکید کند که آنها همۀ ۶۰ شهر را گرفتند. ترجمه جایگزین: «ما همۀ شصت شهر را گرفتیم»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
«۶۰ شهر»
این نام منطقهای در باشان است.
موسی همچنان آنچه را که در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«همۀ شهرها توسط ... محافظت شده بود»
«علاوه بر تعداد بسیار زیادی ...» یا «شامل تعداد بسیار زیاد ... نیست»
این نام یک پادشاه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این نام یک شهر است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا کنایۀ «از دستِ» یعنی «از کنترلِ [اختیارِ].» ترجمه جایگزین: «از کنترل دو پادشاه» یا «از دو پادشاه»
«مردم اَموری.» به نحوۀ ترجمۀ اسم این گروه از افراد در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
اینجا به زمینی آن طرف رودخانه اردن در شرق اسرائیل اشاره میکند. وقتی موسی این را میگفت در شرق رودخانۀ اردن بود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شرق رودخانه اردن»
به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۲: ۲۴ نگاه کنید.
این نام کوهی در مرز شمالی باشان است.
همۀ اینها اسامی همان کوهی هستند که در مرز شمالی باشان میباشد.
به نحوۀ ترجمه اینها در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
این زمینی بلند و مسطح بین رودخانۀ ارنون و کوه جلعاد است.
نام شهری نزدیک به اَدْرَعِی است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این اطلاعات پسزمینه دربارۀ عوجِ پادشاه است.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۱۱ نگاه کنید.
«به چیزهای مهمی که به شما میگویم توجه کنید.»
نویسنده با استفاده از این سؤال به قوم اسرائیل یادآوری میکند که آنها میتوانستند به رَبَت بروند و ببینند که عوج چقدر بزرگ بوده. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. معانی محتمل ۱) «در رَبَت ... بود.» یا ۲) «در رَبَت ... است.»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است.
«مطابق با ذراعی که بیشتر مردم استفاده میکنند»
موسی همچنان آنچه را که در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم یادآوری میکند.
به نحوۀ ترجمه اسم این شهر در کتاب تثنیه ۲: ۳۶ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۲: ۲۴ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۳: ۴ نگاه کنید.
نویسنده شروع میکند تا اطلاعات پسزمینهای دربارۀ زمینی که قوم اسرائیل تسخیر کرده بودند ارائه دهد. اگر زبان شما روشی برای ارائۀ اطلاعات پسزمینهای که در ادامه میآید دارد، باید اینجا از آن استفاده کنید.
به نحوۀ ترجمه اسم این سرزمین در کتاب تثنیه ۲: ۱۱ نگاه کنید.
اینجا اطلاعات پسزمینهای دربارۀ سرزمینی که قوم اسرائیل تسخیر کرده بودند ادامه مییابد. (تثنیه ۳: ۱۳).
این نامی مردانه است.
اینها گروهی از افرادی هستند که در غرب باشان زندگی میکردند.
شاید مترجمین از پاورقی استفاده کنند که میگوید: «اسم ‘حَوُّوت یائیر‘ یعنی ‘روستاهای خیمهمانند یائیر‘ یا ‘سرزمین یائیر.‘»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «من» به موسی اشاره میکند.
ماکیر پسر منسی بود. او قبل ار اینکه موسی این سرزمین را بدهد، مُرد. اسم کنایه از نسل شخص است. ترجمه جایگزین: «به نسل [نوادگان] ماکیر»
این نام رودخانهای است که مرزی بین سرزمین سیحون و اموریان ایجاد میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۳۷ نگاه کنید.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«مرز غربی رئوبیان و منطقۀ جادیان نیز باشد»
دریای كِنِّرِتْ، «دریای جلیل» یا «رودخانۀ جنیسارت» نیز نامیده میشد.
این نام کوهی در قسمت شمالی رشته کوه عباریم است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
موسی به اسباط رئوبین، جاد، و نیمی از سبط منسی یادآوری میکند که آنها باید به سایر اسرائیلیان کمک کنند تا بقیۀ زمینی که خدا به آنها وعده داده را تسخیر نمایند.
«اسلحههای خود را برداشته و از رودخانۀ اردن عبور کنید»
«یاران اسرائیلی خود»
موسی به صحبت کردن با قبایل رئوبین و جاد و نیمی از قبیله منسی ادامه میدهد.
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی توانایی آرام کردن، شیای است که میتوان آن را به عنوان هدیه به کسی داد. کلمۀ «آرامی» نیز استعاره از زندگی آرام و بدون جنگ [تنش] است. ترجمه جایگزین: «یهوه اجازه میدهد که برادرانت آرامی بیابند» یا «یهوه به برادرانت اجازه میدهد که جنگیدن را متوقف و در آرامش زندگی کنند»
این به سرزمینی آنطرف رودخانۀ اردن در شرق اسرائیل اشاره میکند. وقتی موسی این را میگفت در شرق اردن بود. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شرق رودخانه اردن»
موسی تأکید میکند که قبایل دیگر باید سرزمین خود را تصرف کنند پیش از اینکه یهوه به این سه قبیله اجازه دهد که مالک زمینهای آنها شوند. «فقط آن زمان برگردید.»
موسی همچنان دربارۀ آنچه در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
اینجا «چشمان» به یوشع اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو دیدهای»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان دربارۀ آنچه در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم یادآوری میکند.
اینجا «من» به موسی اشاره میکند. این یعنی موسی به روشی بسیار صمیمانه و احساسی از خدا درخواست میکرد.
اینجا «بندهات» روشی مؤدبانه برای صحبت کردن با شخصی است که اقتداری عظیم دارد. ترجمه جایگزین: «به من، بندهات، نشان دادی»
اینجا کنایۀ «دست» یعنی کنترل یا قدرت. ترجمه جایگزین: «قدرت خود»
موسی با استفاده از این سؤال تأکید میکند که یهوه تنها خدایی است که توانایی انجام کارهایی را دارد که انجام داده است. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چون خدایی نیست ... عمل کند.»
اینها دو حد غایی به معنی «همه جا» هستند.
«غرب رودخانۀ اردن.» وقتی موسی این سخنان را به یهوه میگفت، او در شرق رودخانۀ اردن در موآب بود.
موسی همچنان دربارۀ آنچه در گذشته اتفاق افتاده بود با قوم اسرائیل سخن میگوید.
این به زمانی اشاره میکند که موسی از آنچه یهوه به او گفته بود تا انجام دهد به دلیل عصبانیتش از قوم اسرائیل نااطاعتی کرده بود. به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۱: ۳۷ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۳: ۱۷ نگاه کنید.
کلمات «چشمان خود را بلند کرده» اصطلاحی به معنی نگاه کردن است. ترجمه جایگزین: «نگاه کن»
یهوه به صحبت کردن با موسی ادامه میدهد.
این نام شهری در موآب، نزدیک به کوه فسجه است.
1پس الا´ن ای اسرائیل، فرایض و احكامی را كه من به شما تعلیم میدهم تا آنها را بجا آورید بشنوید، تا زنده بمانید و داخل شده، زمینی را كه یهُوَه، خدای پدران شما، به شما میدهد به تصرّف آورید.2بر كلامی كه من به شما امر میفرمایم چیزی میفزایید و چیزی از آن كم منمایید، تا اوامر یهُوَه خدای خود را كه به شما امر میفرمایم، نگاه دارید.3چشمان شما آنچه را خداوند در بَعلفغور كرد دید، زیرا هركه پیروی بَعلفغور كرد، یهُوَه خدای تو، او را از میان تو هلاك ساخت.4اما جمیع شما كه به یهُوَه خدای خود مُلصق شدید، امروز زنده ماندید.5اینك چنانكه یهُوَه، خدایم، مرا امر فرموده است، فرایض و احكام به شما تعلیم نمودم، تا در زمینی كه شما داخل آن شده، به تصرف میآورید، چنان عمل نمایید.6پس آنها را نگاه داشته، بجا آورید زیرا كه این حكمت و فطانت شماست، در نظر قومهایی كه چون این فرایض را بشنوند، خواهند گفت: «هرآینه این طایفهای بزرگْ، قوم حكیم، و فطانت پیشهاند.»7زیرا كدام قوم بزرگ است كه خدا نزدیك ایشان باشد چنانكه یهُوَه، خدای ما است، در هروقت كه نزد او دعا میكنیم؟8و كدام طایفۀ بزرگ است كهفرایض و احكام عادلهای مثل تمام این شریعتی كه من امروز پیش شما میگذارم، دارند؟9لیكن احتراز نما و خویشتن را بسیار متوجه باش، مبادا این چیزهایی را كه چشمانت دیده است فراموش كنی و مبادا اینها در تمامی ایام عمرت از دل تو محو شود، بلكه آنها را به پسرانت و پسران پسرانت تعلیم ده.10در روزی كه در حضور یهُوَه خدای خود در حوریب ایستاده بودی و خداوند به من گفت: «قوم را نزد من جمع كن تا كلمات خود را به ایشان بشنوانم، تا بیاموزند كه در تمامی روزهایی كه برروی زمین زنده باشند از من بترسند، و پسران خود را تعلیم دهند.»11و شما نزدیك آمده، زیر كوه ایستادید؛ و كوه تا به وسط آسمان به آتش و تاریكی و ابرها و ظلمت غلیظ میسوخت.12و خداوند با شما از میان آتش متكلّم شد، و شما آواز كلمات را شنیدید، لیكن صورتی ندیدید، بلكه فقط آواز را شنیدید.13و عهد خود را كه شما را به نگاه داشتن آن مأمور فرمود، برای شما بیان كرد، یعنی ده كلمه را و آنها را بر دو لوح سنگ نوشت.14و خداوند مرا در آنوقت امر فرمود كه فرایض و احكام را به شما تعلیم دهم، تا آنها را در زمینی كه برای تصرّفش به آن عبور میكنید، بجا آورید.15پس خویشتن را بسیار متوجه باشید، زیرا در روزی كه خداوند با شما در حوریب از میان آتش تكلّم مینمود، هیچ صورتی ندیدید.16مبادا فاسد شوید و برای خود صورتتراشیده، یا تمثال هر شكلی از شبیه ذكور یا اُناث بسازید،17یا شبیه هر بهیمهای كه بر روی زمین است، یا شبیه هر مرغ بالدار كه در آسمان میپرد،18یا شبیه هر خزندهای بر زمین یا شبیه هر ماهیای كه در آبهای زیر زمین است.19و مبادا چشمان خود را بسوی آسمان بلند كنی، و آفتاب و ماه و ستارگان و جمیع جنود آسمان را دیده، فریفته شوی و سجده كرده، آنها را كه یهُوَه خدایت برای تمامی قومهایی كه زیر تمام آسمانند، تقسیم كرده است، عبادت نمایی.20لیكن خداوند شما را گرفته، از كوره آهن از مصر بیرون آورد تا برای او قوم میراث باشید، چنانكه امروز هستید.21و خداوند بخاطر شما بر من غضبناك شده، قسم خورد كه از اُرْدُنّ عبور نكنم و به آن زمین نیكو كه یهُوَه خدایت به تو برای ملكیت میدهد، داخل نشوم.22بلكه من در این زمین خواهم مرد و از اُرْدُن عبور نخواهم كرد؛ لیكن شما عبور خواهید كرد، و آن زمین نیكو را به تصرّف خواهید آورد.23پس احتیاط نمایید، مبادا عهد یهُوَه، خدای خود را كه با شما بسته است فراموش نمایید، و صورت تراشیده یا شبیه هر چیزی كه یهُوَه خدایت به تو نهی كرده است، برای خود بسازی.24زیرا كه یهُوَه خدایت آتش سوزنده و خدای غیور است.25چون پسران و پسرانِ پسران را تولید نموده، و در زمین مدتی ساكن باشید، اگر فاسد شده، صورت تراشیده، و شبیه هرچیزی را بسازید و آنچه در نظر یهُوَه خدای شما بد استبجا آورده، او را غضبناك سازید،26آسمان و زمین را امروز بر شما شاهد میآورم كه از آن زمینی كه برای تصرّف آن از اُرْدُنّ بسوی آن عبور میكنید، البته هلاك خواهید شد و روزهای خود را در آن طویل نخواهید ساخت، بلكه بالكل هلاك خواهید شد.27و خداوند شما را در میان قومها پراكنده خواهد نمود، و شما در میان طوایفی كه خداوند شما را به آنجا میبرد، قلیلالعدد خواهید ماند.28و در آنجا خدایان ساخته شده دست انسان از چوب و سنگ را عبادت خواهید كرد، كه نمیبینند و نمیشنوند و نمیخورند و نمیبویند.29لیكن اگر از آنجا یهُوَه خدای خود را بطلبی، او را خواهی یافت، بشرطی كه او را به تمامی دل و به تمامی جان خود تفحص نمایی.30چون در تنگی گرفتار شوی، و جمیع این وقایع برتو عارض شود، در ایام آخر بسوی یهُوَه خدای خود برگشته، آواز او را خواهی شنید.31زیرا كه یهُوَه خدای تو خدای رحیم است؛ تو را ترك نخواهد كرد و تو را هلاك نخواهد نمود، و عهد پدرانت را كه برای ایشان قسم خورده بود، فراموش نخواهد كرد.32زیرا كه از ایام پیشین كه قبل از تو بوده است، از روزی كه خدا آدم را برزمین آفرید، و از یك كناره آسمان تا به كناره دیگر بپرس كه آیا مثل این امر عظیم واقع شده یا مثل این شنیده شده است؟33آیا قومی هرگز آواز خدا را كه از میان آتش متكلم شود، شنیده باشند و زنده بمانند، چنانكه تو شنیدی؟34و آیا خدا عزیمت كرد كه برود و قومی برای خود از میان قوم دیگر بگیرد با تجربهها و آیات و معجزات و جنگ و دستقوی و بازوی دراز شده و ترسهای عظیم، موافق هرآنچه یهُوَه خدای شما برای شما در مصر در نظر شما بعمل آورد؟35این برتو ظاهر شد تا بدانی كه یهُوَه خداست و غیر از او دیگری نیست.36از آسمان آواز خود را به تو شنوانید تا تو را تأدیب نماید، و برزمین آتش عظیم خود را به تو نشان داد و كلام او را از میان آتش شنیدی.37و از این جهت كه پدران تو را دوست داشته، ذریت ایشان را بعد از ایشان برگزیده بود، تو را به حضرت خود با قوّت عظیم از مصر بیرون آورد.38تا امتهای بزرگتر و عظیمتر از تو را پیش روی تو بیرون نماید و تو را درآورده، زمین ایشان را برای ملكیت به تو دهد، چنانكه امروز شده است.39لهذا امروز بدان و در دل خود نگاه دار كه یهُوَه خداست، بالا در آسمان و پایین برروی زمین و دیگری نیست.40و فرایض و اوامر او را كه من امروز به تو امر میفرمایم نگاهدار، تا تو را و بعد از تو فرزندان تو را نیكو باشد و تا روزهای خود را بر زمینی كه یهُوَه خدایت به تو میدهد تا به ابد طویل نمایی.41آنگاه موسی سه شهر به آن طرف اُرْدُنّ بسوی مشرق آفتاب جدا كرد.42تا قاتلی كه همسایه خود را نادانسته كشته باشد و پیشتر با وی بغض نداشته به آنها فرار كند، و به یكی از این شهرها فرار كرده، زنده ماند.43یعنی باصَر در بیابان، در زمین همواری به جهت رؤبینیان، و راموت در جلعاد به جهت جادیان، و جُولان در باشان به جهت مَنَسّیان.44و این است شریعتی كه موسی پیش روی بنیاسرائیل نهاد.45این است شهادات و فرایض و احكامی كه موسی به بنیاسرائیل گفت، وقتی كه ایشان از مصر بیرون آمدند،46به آنطرف اُرْدُنّ در درّه مقابل بیتفغور در زمین سیحون، ملك اموریان كه در حشبون ساكن بود، و موسی و بنیاسرائیل چون از مصر بیرون آمده بودند او را مغلوب ساختند،47و زمین او را و زمین عوج ملك باشان را، دو ملك اموریانی كه به آنطرف اُرْدُنّ بسوی مشرق آفتاب بودند، به تصرف آوردند،48از عَروعیر كه بر كناره وادی اَرْنون است تا جبل سیئون كه حرمون باشد،49و تمامی عَرَبَه به آنطرف اُرْدُنّ بسوی مشرق تا دریای عربه زیر دامنههای فِسْجَه.
به منظور مالکیت زمین، نیاز بود که قوم از شریعت موسی اطاعت کنند. این مهمترین امر در زندگی روحانی اسرائیل خواهد بود.
موسی اجازه نداشت به سرزمین موعود وارد شود. از آنجایی که آنها در حال آماده شدن برای داشتن سرزمین موعود هستند، موسی قبل از مرگ خود آخرین دستورات را به آنها میدهد.
موسی از چنین سؤال بدیهی در این باب استفاده میکند. هدف از این سؤالات متقاعد کردن خوانندگان برای اطاعت از دستوراتش میباشد.
(https://v-mast.com/events/05/intro.md)
موسی به قوم اسرائیل میگوید که خدا از آنها میخواهد چه کاری انجام دهند.
«و از آنها اطاعت کنید»
یهوه نمیخواهد قومش شریعت جدیدی ایجاد کنند، یا آنچه را که قبلاً به آنها داده است، نادیده بگیرند.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «چشمان» به قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما دیدید»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر گناهانی که شما در بَعلفغور مرتکب شدید»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳: ۲۹ نگاه کنید.
موسی به نحوی با قوم اسرائیل سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین ضمایر «تو را» و «تو» مفرد میباشند.
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی ایمان به یهوه و اطاعت از او مثل چسبیدن به شخصی از نظر جسمانی است. ترجمه جایگزین: «شما که مراقب اطاعت از یهوه بودید»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«توجه کنید»
«تا وقتی در آن زمین ساکن میشوید، باید از آنها اطاعت کنید»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و تأکید دارد که آنها باید از ایشان اطاعت کنند. ترجمه جایگزین: «با دقت از آنها اطاعت کنید»
اسامی معنای «حکمت» و «فطانت» را میتوان در قالب عبارات وصفی ترجمه کرد و اسم معنای «نظر» اشاره دارد که چگونه قومها ارزش چیزی را قضاوت یا داوری میکنند. ترجمه جایگزین: «این همان چیزی است که به قومها نشان میدهد که شما حکیم هستید و آنچه مهم است را درک میکنید»
کلمۀ «طایفه» کنایه از مردم آن قوم است. ترجمه جایگزین: «مردم این قوم بزرگ حکیم و فهیم هستند»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا هیچ قوم بزرگ دیگری نیست ... نزد او.»
این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ قوم بزرگ دیگری نیست ... امروز.»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو»، «تو را» و «خویشتن» همچنین دستورات «احتراز نما»، «متوجه باش»، و «تعلیم ده» مفرد میباشند.
«به دقت توجه کن و اطمینان حاصل کن که این چیزها را همیشه به خاطر بیاوری»
این عبارات معانی یکسانی دارند و تأکید میکنند که قوم اسرائیل باید آن چه را که دیدهاند، به خاطر بسپارند.
اینجا «چشمان» جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «تو دیدهای»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمامی ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«قوم را دور هم جمع کن و آنها را به حضور من بیاور»
موسی همچنان سرگذشت اسرائیلیان را به آنها یادآوری میکند.
این یک اصطلاح است. «دلِ ...» یعنی «وسطِ ...» یا «بخش میانیِ ...،» و اینجا «بهشت» به آسمان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با آتشی که به آسمان میرفت»
اینجا «ظلمت غلیظ» ابرها را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «با ابرهای غلیظ و تاریک»
معنی احتمالی دیگر «ابر تیره» است.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«یهوه بیان کرد»
اینجا «شما» به اسرائیلیانی که در کوه حوریب بودند، اشاره میکند.
«بعد از این که شما از رودخانۀ اردن عبور کردید و آن زمین را تصرف نمودید»
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«آنچه ناپسند است، انجام ندهید»
این صفحه تعمداً خالی است.
«خزندگان بر زمین»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمامی ضمایر «تو» و «تو را» و کلمات «بلند کردن»، «دیدن» و «فریفته شدن» مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انجام نده ... و نگذار کسی تو را به پرستش وادارد ... کند» یا «انجام نده ... و به خودت اجازه نده ... بپرستی»
«تمام ارتش آسمان.» این به نورهایی که در آسمان میبینیم، از جمله خورشید، ماه و ستارگان اشاره میکند. آنها ارتش نامیده میشدند چون همان طور که ارتش، سربازان زیادی دارد، تعداد آنها نیز بسیار زیاد است. ترجمه جایگزین: «تمام چیزهای بسیار در آسمان»
این یک اصطلاح است. موسی به نحوی از ستارگان سخن میگوید که گویی آنها اجسام کوچکی مثل غذا هستند که یهوه تقسیم میکند و به گروههای مردم میدهد. ترجمه جایگزین: «که یهوه خدایت آنجا گذاشته است تا به تمامی گروههای مردم کمک کند»
موسی به نحوی از مصر و کار سختی که اسرائیلیان آنجا انجام میدادند سخن میگوید که گویی کورهای است که آهن در آن داغ میشود و اسرائیلیان آهن هستند. ترجمه جایگزین: «شما را از سرزمینی که وادار به انجام کار سخت میکردند، بیرون آورد»
این یک اصطلاح است که میتوان به عنوان «قومی که فقط به او تعلق دارند» ترجمه کرد.
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
این به زمانی اشاره میکند که موسی از بهجا آوردن آنچه یهوه به او گفته بود به خاطر خشمش از قوم اسرائیل نااطاعتی کرد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۳۷ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«به دقت توجه کنید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
موسی چگونگی رفتار یهوه هنگام خشم را با نابود شدن چیزی توسط آتش مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه خدایت به شدت تو را مجازات خواهد کرد و تو را مثل آتش نابود خواهد نمود، چون او نمیخواهد که تو خدایان دیگر را عبادت کنی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو را» مفرد است.
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
اینجا کلمات «تو» و «تو را» مفرد هستند.
پدر ... شد، یا اجداد ... شد
«اگر تو آنچه ناپسند است را انجام دهی.» به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۱۶ نگاه کنید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «شما با انجام دادن کارهایی که او میگوید ناپسند است او را خشمگین میسازید»
معانی محتمل ۱) موسی همۀ آنانی که در آسمان و بر زمین زندگی میکنند را فرا میخواند تا برای آنچه میگوید شاهد باشند یا ۲) موسی به نحوی از آسمان و زمین سخن میگوید که گویی آنها انسان هستند و او آنها را فرامیخواند تا بر آنچه که میگوید، شاهد باشند.
روزهای طویل استعاره از زندگی طولانی هستند. ترجمه جایگزین: «شما قادر نخواهید بود که برای مدت طولانی زندگی کنید»
همانطور که در آیۀ ۴: ۲۷ مشخص شده، همۀ اسرائیلیان کُشته نخواهند شد. اینجا «بالکل هلاک خواهید شد» آرایۀ ادبی تعمیم است و تأکید میکند که بسیاری از اسرائیلیان خواهند مُرد. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بلکه یهوه بسیاری از شما را از بین خواهد برد»
موسی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی مردم دانههایی هستند که یهوه در مزرعه پراکنده میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه شما را به مکانهای بسیار مختلفی خواهد فرستاد و شما را وادار خواهد کرد که آنجا زندگی کنید»
«شما را میفرستد» یا «باعث میشود دشمنانتان شما را بیرون کنند»
اینجا «دست انسان» به خودِ افراد، و «کار [ساخته شده] ... چوب و سنگ» به بتهایی که درست کردهاند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بتهای چوبی و سنگی که انسان ساخته است»
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به نحوی سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«اما وقتی شما در آن طوایف دیگر هستید»
اینجا کلمۀ «شما» جمع است.
«وقتی شما واقعاً در تلاشید تا او را بیابید» یا «وقتی شما واقعاً در تلاشید تا او را بشناسید»
اینجا «دل» و «جان» کنایه از وجود درونی شخص است. این دو عبارت با هم استفاده شدهاند و به معنی «کاملاً» و «جداً» میباشند.
«اتفاق بیافتد»
«بعد از آن» یا «سپس»
اینجا «شنیدن» یک اصطلاح است به معنی گوش دادن و اطاعت کردن. همچنین، «آواز او را» به یهوه اشاره میکند و بر آن چه او میگوید، تأکید دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه را که او میگوید، اطاعت خواهی کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، تمام ضمایر «تو» و فرمانِ «بپرس» مفرد میباشند.
اینجا به قوم اسرائیل یادآوری شد که چطور یهوه با آنها به طریقی عجیب در گذشته سخن گفته است. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ قومی سوای شما سخنان خدا را از میان آتش نشنیده و زنده بمانند.»
اینجا به خدا با آوازش اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «صدای خدا را درحالی که سخن میگوید، شنیده باشند»
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
اینجا «دست قوی» و «بازوی دراز شده» استعاره از قدرت یهوه هستند. ترجمه جایگزین: «با نشان دادن قدرت خود»
اینجا «چشمها» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «جلوی شما»
موسی به نحوی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه این چیزها را به تو نشان داد»
«او مطمئن شد که شما شنیدید ... مطمئن شد که شما دیدید»
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی افرادی که با آنها صحبت میکند، کسانی هستند که او سالها قبل با آنها در کوه سینا حرف زده بود. افرادی در کوه سینا بودند در واقع پدران کسانی هستند که او اکنون این سخنان را به آنها میگوید. ترجمه جایگزین: «پدران تو ... پدرانت شنیدند»
موسی به نحوی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد هستند.
این به ابراهیم، اسحاق، یعقوب، و پسران یعقوب اشاره میکند.
«با قدرت عظیم خود که از حضورش میآید» یا «با قدرت عظیمش»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد هستند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آن را به خاطر بسپار»
دو عبارت «در آسمان» و «بر زمین» دو حد غایی را نشان میدهند و به معنی «همه جا» است. ترجمه جایگزین: «بر هر چیزی»
روزهای طویل استعاره از زندگی طولانی است. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۲۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بتوانی برای مدت طولانی زندگی کنی»
سخنان موسی که در تثنیه ۱: ۶ آغاز شد، اینجا به پایان رسید و نویسنده داستانی را که در تثنیه ۱: ۵ تمام شده بود، ادامه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی شهرها هستند.
این به شریعتی که موسی در بابهای بعدی میدهد، اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این نام شهری در موآب نزدیک به کوه فسجه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳: ۲۹ نگاه کنید.
«سیحونِ پادشاه ... قوم اموری ... شهر حشبون.» به نحول ترجمه این اسامی در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
زمین سیحونِ پادشاه
این به زمینی آن طرف رودخانه اردن، به سمت شرق اسرائیل اشاره میکند. وقتی موسی این را میگفت در شرق اردن بود. ترجمه جایگزین: «از سمت رودخانه اردن به طرف شرق»
این نام یک شهر است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۳۶ نگاه کنید.
این نام یک مکان است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲: ۲۴ نگاه کنید.
اینها اسامی مختلفی برای یک کوه هستند. کلمه «سیئون» قرائت دیگری از «سیریون» است (تثنیه ۳: ۹). به نحوۀ ترجمه «جبل حرمون» در کتاب تثنیه ۳: ۸ نگاه کنید.
این به زمینی آن طرف رودخانه اردن، به سمت شرق اسرائیل اشاره میکند. وقتی موسی این را میگفت در شرق اردن بود. ترجمه جایگزین: «از سمت رودخانه اردن به طرف مشرق [از سمت شرق رودخانۀ اردن]»
به نحوۀ ترجمه این اسامی در کتاب تثنیه ۳: ۱۷ نگاه کنید.
1و موسی تمامی بنیاسرائیل را خوانده، به ایشان گفت: ای اسرائیل فرایض و احكامی را كه من امروز به گوش شما میگویم بشنوید، تا آنها را یاد گرفته، متوجه باشید كه آنها را بجا آورید.2یهُوَه خدای ما با ما در حوریب عهد بست.3خداوند این عهد را با پدران ما نبست، بلكه با ما كه جمیعاً امروز در اینجا زنده هستیم.4خداوند در كوه از میان آتش با شما روبرو متكلم شد.5(من در آن وقت میان خداوند و شما ایستاده بودم، تا كلام خداوند را برای شما بیان كنم، زیرا كه شما به سبب آتش میترسیدید و به فراز كوه برنیامدید) و گفت:6« من هستم یهُوَه، خدای تو، كه تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آوردم.7تو را به حضور من خدایان دیگر نباشند.8« به جهت خود صورت تراشیده یا هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان، یا از آنچه پایین در زمین، یا از آنچه در آبهای زیر زمین است مساز.9آنها را سجده و عبادت منما. زیرا من كه یهُوَه خدای تو هستم، خدای غیورم، و گناه پدران را بر پسران تا پشت سوم و چهارم از آنانی كه مرا دشمن دارند، میرسانم.10و رحمت میكنم تا هزار پشت برآنانی كه مرا دوست دارند و احكام مرا نگاه دارند.11« نام یهُوَه خدای خود را به باطل مبر، زیرا خداوند كسی را كه نام او را به باطل بَرَد، بیگناه نخواهد شمرد.12« روز سَبَّت را نگاه دار و آن را تقدیس نما، چنانكه یهُوَه خدایت به تو امر فرموده است.13شش روز مشغول باش و هركار خود را بكن.14اما روز هفتمین سَبَّت یهُوَه خدای توست. در آن هیچكاری مكن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنیزت و گاوت و الاغت و همه بهایمت و مهمانت كه در اندرون دروازههای تو باشد، تا غلامت و كنیزت مثل تو آرام گیرند.15و بیاد آور كه در زمین مصر غلام بودی، و یهُوَه خدایت تو را به دست قوی و بازوی دراز از آنجا بیرون آورد. بنابراین یهُوَه، خدایت، تو را امر فرموده است كه روز سَبَّت را نگاه داری.16« پدر و مادر خود را حرمت دار، چنانكه یهُوَه خدایت تو را امر فرموده است، تا روزهایتدراز شود و تو را در زمینی كه یهُوَه خدایت به تو میبخشد، نیكویی باشد.17« قتل مكن.18و زنا مكن.19و دزدی مكن.20و بر همسایه خود شهادت دروغ مده.21و بر زن همسایهات طمع مورز، و به خانه همسایهات و به مزرعه او و به غلامش و كنیزش و گاوش و الاغش و به هرچه از آنِ همسایه تو باشد، طمع مكن.»22این سخنان را خداوند به تمامی جماعت شما در كوه از میان آتش و ابر و ظلمت غلیظ به آواز بلند گفت، و بر آنها چیزی نیفزود و آنها را بر دو لوح سنگ نوشته، به من داد.23و چون شما آن آواز را از میان تاریكی شنیدید، و كوه به آتش میسوخت، شما با جمیع رؤسای اسباط و مشایخ خود نزد من آمده،24گفتید: اینك یهُوَه، خدای ما، جلال و عظمت خود را بر ما ظاهر كرده است، و آواز او را از میان آتش شنیدیم؛ پس امروز دیدیم كه خدا با انسان سخن میگوید و زنده است.25و اما الا´ن چرا بمیریم زیرا كه این آتشِ عظیمْ ما را خواهد سوخت؛ اگر آواز یهُوَه خدای خود را دیگر بشنویم، خواهیم مُرد.26زیرا از تمامی بشر كیست كه مثل ما آواز خدای حی را كه از میان آتش سخن گوید، بشنود و زنده ماند؟27تو نزدیك برو و هرآنچه یهُوَه خدای ما بگوید، بشنو و هرآنچه یهُوَه خدای ما به تو بگوید برای ما بیان كن، پس خواهیم شنید و به عمل خواهیم آورد.28و خداوند آواز سخنان شما را كه به منگفتید شنید، و خداوند مرا گفت: «آواز سخنان این قوم را كه به تو گفتند، شنیدم؛ هرچه گفتند نیكو گفتند.29كاش كه دلی را مثل این داشتند تا از من میترسیدند، و تمامی اوامر مرا در هر وقت بجا میآوردند، تا ایشان را و فرزندان ایشان را تا به ابد نیكو باشد.30برو و ایشان را بگو به خیمههای خود برگردید.31و اما تو در اینجا پیش من بایست، تا جمیع اوامر و فرایض و احكامی را كه میباید به ایشان تعلیم دهی به تو بگویم، و آنها را در زمینی كه من به ایشان میدهم تا در آن تصرّف نمایند، بجا آورند.»32پس توجه نمایید تا آنچه یهُوَه، خدای شما، به شما امر فرموده است، به عمل آورید، و به راست و چپ انحراف منمایید.33در تمامی آن طریقی كه یهُوَه، خدای شما، به شما امر فرموده است، سلوك نمایید، تا برای شما نیكو باشد و ایام خود را در زمینی كه به تصرف خواهید آورد، طویل نمایید.
در برخی ترجمهها هر یک از احکام فهرست ده فرمان در آیات ۵: ۷-۲۱ را در سمت چپ صفحه و با فاصلۀ بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. در ترجمۀ ULB یک پاراگراف جداگانه برای هر فرمان استفاده میکند.
این باب اطلاعات کتاب خروج ۲۰ را دوباره تکرار میکند که به عنوان ده فرمان شناخته شده است.
موسی از استعارات و اصطلاحات استفاده میکند تا به قوم تعلیم دهد که از شریعت موسی پیروی کنند. به این دلیل که اطاعت از این شریعت بسیار مهم است.
and and
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «تمامی» آرایۀ ادبی تعمیم است. موسی میخواست همه در اسرائیل بشنوند و از سخنانش اطاعت کنند، اما احتمالاً صدای او آنقدر بلند نبود که همه بتوانند بشنوند.
اینجا «گوشها» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. این استعاره تأکید میکند که مردم آنچه را که موسی به آنها گفته میدانند، بنابراین آنها نمیتوانند گناه کنند و سپس بگویند که نمیدانستند گناه کردهاند. ترجمه جایگزین: «که من امروز با شما صحبت میکنم»
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) یهوه این عهد را فقط با کسانی که در حوریب بودند نبست بلکه عهدی با نسلهای بعدی اسرائیل نیز بود یا ۲) یهوه این عهد را با اجداد دور ایشان از جمله ابراهیم، اسحاق، و یعقوب نبست، در عوض این عهد با اسرائیلیان در حوریب آغاز شد.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
از اصطلاحی در زبان خود برای دو نفری که رابطۀ نزدیکی با هم دارند و هنگام صحبت با یکدیگر به هم نگاه میکنند، استفاده کنید.
«بر کوهی»
موسی به واقعهای که حدود ۴۰ سال قبل اتفاق افتاده بود، اشاره میکند.
اینجا کنایۀ «خانۀ بندگی» به مصر که قوم اسرائیل آنجا برده بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بیرون از جایی که شما برده بودید»
موسی آنچه را که یهوه به قوم فرمان داده را به آنها یادآوری میکند. عبارات «انجام دهید» و «انجام ندهید» حالت دستوری دارند [دستورات هستند]. او با اسرائیلیان به نحوی سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
«تو نباید هیچ خدای دیگری را به جز من عبادت کنی»
این را میتوان با وضوح بیشتری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه در زمین زیر پایهای شما، یا آن چه در آبهای زیر زمین است»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«اشکال تراشیده را پرستش نکنید یا آنچه آنها فرمان میدهند را به جا نیاورید»
«هرگز»
«من ... میخواهم که تو فقط مرا عبادت کنی»
اسم معنای «رحمت» را میتوان در قالب فعل «دوست داشتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا هزار پشت کسانی که مرا دوست دارند، وفادارانه دوست میدارم»
بعضی ترجمهای این چنین تعبیر میکنند «تا هزار نسل آنانی که مرا دوست دارند.» کلمۀ «هزار» کنایه از تعداد بسیار زیاد برای شمارش است. ترجمه جایگزین: «تا ابد به آنانی که مرا دوست دارند»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«اسم یهوه را به کار نبر»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۵: ۹ نگاه کنید.
«با بیدقتی» یا «فاقد احترام شایسته» یا «برای اهداف ناپسند»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه او را گناهکار درنظر میگیرد» یا «یهوه او را مجازات میکند»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«آن را به خدا اختصاص بده»
«همۀ وظایف معمول خود را انجام بده»
«روز ۷.» اینجا «هفتم» عدد ترتیبی برای هفت است.
«در آن روز هرگز کاری انجام نده»
اینجا «دروازهها» اشارهای به خودِ شهر است. ترجمه جایگزین: «در اجتماع تو» یا «در شهر تو» یا «زندگی با تو»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین همۀ ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تو باید به خاطر بسپاری»
اینجا «دست بلند» و «بازوی دراز» استعاراتی برای قدرت یهوه هستند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۳۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با نشان دادن قدرت عظیم خود»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۵: ۹ نگاه کنید.
«با شخص دیگری جز همسر خود، همخواب نشو»
این صفحه تعمداً خالی است.
«دربارۀ کسی دروغ نگو»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۵: ۹ نگاه کنید.
موسی همچنان آنچه را که یهوه به قوم اسرائیل گفته بود، به آنها یادآوری میکند.
موسی به یادآوری آنچه در گذشته برای قوم اسرائیل اتفاق افتاده بود، ادامه میدهد.
کلمۀ «آواز» کنایه از صدای کسی است که صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «صدا را شنیدید» یا «شنیدید که یهوه سخن میگوید»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان به اسرائیلیان یادآوری میکند که آنها به موسی چه گفته بودند.
آنها میترسیدند که اگر یهوه با آنها صحبت کند، بمیرند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ما میترسیم که بمیریم.»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ شخص دیگری در میان ما نیست که ... انجام دهد.»
این به تمام انسانها و موجودات زنده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همۀ مردم» یا «همۀ موجودات زنده»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «به من» به موسی اشاره میکند.
اگر در زبان شما اصطلاحی هست که اشتیاق شدید به چیزی را بیان میکند، شاید بخواهید اینجا از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «بسیار خوشحال میشدم اگر ... داشتند»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه به صحبت کردن با موسی ادامه میدهد.
«به قوم اسرائیل تعلیم میدهی»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
موسی فرمانی به قوم اسرائیل میدهد.
اینجا شخصی که از خدا نااطاعتی میکند را با شخصی که از راه درست منحرف میشود، مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «به هیچ طریقی از او نااطاعتی نکنید» یا «هرکاری که او میگوید را انجام دهید»
روزهای طویل استعاره از زندگی طولانی هستند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۴۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بتوانید برای مدت طولانی زندگی کنید»
1و این است اوامر و فرایض و احكامی كه یهُوَه، خدای شما، امر فرمود كه به شما تعلیم داده شود، تا آنها را در زمینی كه شما بسوی آن برای تصرفش عبور میكنید، بجا آورید.2و تا از یهُوَه خدای خود ترسان شده، جمیع فرایض و اوامر او را كه من به شما امر میفرمایم نگاه داری، تو و پسرت و پسر پسرت، در تمامی ایام عمرت و تا عمر تو دراز شود.3پس ای اسرائیل بشنو، وبه عمل نمودنِ آن متوجه باش، تا برای تو نیكو باشد، و بسیار افزوده شوی در زمینی كه به شیر و شهد جاری است، چنانكه یهُوَه خدای پدرانت تو را وعده داده است.4ای اسرائیل بشنو، یهُوَه، خدای ما، یهُوَه واحد است.5پس یهُوَه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما.6و این سخنانی كه من امروز تو را امر میفرمایم، بر دل تو باشد.7و آنها را به پسرانت به دقت تعلیم نما، و حین نشستنت در خانه، و رفتنت به راه، و وقت خوابیدن و برخاستنت از آنها گفتگو نما.8و آنها را بردست خود برای علامت ببند، و در میان چشمانت عصابه باشد.9و آنها را بر باهوهای در خانهات و بر دروازههایت بنویس.10و چون یهُوَه، خدایت، تو را به زمینی كه برای پدرانت ابراهیم و اسحاق و یعقوب قسم خُوْرد كه به تو بدهد، درآوَرَد، به شهرهای بزرگ و خوشنمایی كه تو بنا نكردهای،11و به خانههای پر از هر چیز نیكو كه پر نكردهای، و حوضهای كنده شدهای كه نكندهای، و تاكستانها و باغهای زیتونی كه غرس ننمودهای، و از آنها خورده، سیر شدی،12آنگاه با حذر باش مبادا خداوند را كه تو را از زمین مصر، از خانه بندگی بیرون آورْد، فراموش كنی.13از یهُوَه خدای خود بترس و او را عبادت نما و به نام او قسم بخور.14خدایان دیگر را از خدایان طوایفی كه به اطراف تو میباشند، پیروی منمایید.15زیرا یهُوَه خدای تو در میان تو خدای غیور است، مبادا غضب یهُوَه،خدایت، برتو افروخته شود، و تو را از روی زمین هلاك سازد.16یهُوَه خدای خود را میازمایید، چنانكه او را در مسّا آزمودید.17توجه نمایید تا اوامر یهُوَه خدای خود را و شهادات و فرایض او را كه به شما امر فرموده است، نگاه دارید.18و آنچه در نظر خداوند راست و نیكوست، به عمل آور تا برای تو نیكو شود، و داخل شده آن زمین نیكو را كه خداوند برای پدرانت قسم خورد به تصرف آوری.19و تا جمیع دشمنانت را از حضورت اخراج نماید، چنانكه خداوند گفته است.20چون پسر تو در ایام آینده از تو سؤال نموده، گوید كه مراد از این شهادات و فرایض و احكامی كه یهُوَه خدای ما به شما امر فرموده است، چیست؟21پس به پسر خود بگو: ما در مصر غلام فرعون بودیم، و خداوند ما را از مصر با دست قوی بیرون آورد.22و خداوند آیات و معجزات عظیم و ردی بر مصر و فرعون و تمامی اهل خانه او در نظر ما ظاهر ساخت.23و ما را از آنجا بیرون آورد تا ما را به زمینی كه برای پدران ما قسم خورد كه به ما بدهد، درآورد.24و خداوند ما را مأمور داشت كه تمام این فرایض را بجا آورده، از یهُوَه خدای خود بترسیم، تا برای ما همیشه نیكو باشد و ما را زنده نگاه دارد، چنانكه تا امروز شده است.25و برای ما عدالت خواهد بود كه متوجه شویم كه جمیع این اوامر را به حضور یهُوَه خدای خود بجا آوریم، چنانكه ما را امر فرموده است.
ادامۀ برکات یهوه برای قوم اسرائیل به اطاعت قوم از شریعت موسی بستگی دارد.
and )
استعارات بسیاری در این باب وجود دارد. این استعارات عظمت سرزمین موعود و پرستش صمیمانهای که کاملاً به یهوه اختصاص دارد را توصیف میکنند.
موسی سخنان خود را با قوم اسرائیل که در کتاب تثتیه ۵: ۱ شروع کرده بود، ادامه میدهد. در ابتدای آیۀ ۲، او به نحوی با قوم اسرائیل سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
«اطاعت کنید»
«به سمت دیگر رودخانۀ اردن میروید»
«اطاعت کنی»
روزهای طویل استعاره از زندگی طولانی هستند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و همچنین میتوان مشابه با کتاب تثنیه ۴: ۲۶ «روزهایت طویل شود» ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «تا من روزهایت [ایام عمرت] را دراز کنم» یا «تا من باعث شوم که تو مدت طولانی زندگی کنی»
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
اینجا «بشنو» یعنی اطاعت کن، و «به آن» به فرامین یهوه اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به فرامین، احکام، و فرایض یهوه گوش کن»
«از آنها اطاعت کن»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زمینی که مقدار فراوانی شیر و عسل در آن جاری است» یا «زمینی که برای چارپایان و کشاورزی بسیار خوب است»
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
«خدای ما، یهوه واحد و یگانه خدا است»
اینجا «دل» و «جان» استعاراتی برای وجود درونی شخص هستند. این سه عبارتی که با هم استفاده شدهاند به معنی «کاملاً» یا «جداً» میباشند. به نحوۀ ترجمه عبارتِ «به تمامی دل خود، به تمامی جان خود» در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید.
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
موسی از فرامین خدا با قوم اسرائیل صحبت میکند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تو باید همیشه به خاطر بسپاری»
«به تو فرمان میدهم که به دقت تعلیم دهی ... به تو فرمان میدهم که سخن بگویی.» خواننده باید اینها را به عنوان فرامین دریابد.
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
این کنایه است از اینکه «این سخنان را بر کاغذ پوستی بنویس، آن را در کیسهای بگذار و کیسه را ببند.» این کنایه شاید به نوبۀ خود استعاره باشد از اینکه «به نحوی از این سخنان اطاعت کن که گویی آنها جسماً آنجا هستند.» ترجمه جایگزین: «این سخنان را ببند»
«مثل چیزی که شریعت من را به تو یادآوری میکند»
این کنایه است از اینکه «این سخنان را بر کاغذ پوستی بنویس، آن را در کیسهای بگذار و کیسه را به سرت ببند تا قرار بگیرد.» این کنایه شاید به نوبۀ خود استعاره باشد از اینکه «به نحوی از این سخنان اطاعت کن که گویی آنها جسماً آنجا هستند.» ترجمه جایگزین: «سخنان من را همچون پیشانیبند به کار ببر»
زینت [چیزی] که شخص به پیشانیاش میبندد.
فرمان این است.
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
وقتی قوم اسرائیل، مردم کنعان را مغلوب کنند، تمام این شهرها به آنها تعلق خواهند داشت.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کنایۀ «خانۀ بندگی» به مصر، جایی که قوم اسرائیل آنجا بَرده بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بیرون از جایی که بَرده بودید»
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
«یهوه، خدایت و نه هیچ کس دیگری را محترم بشمار، او تنها کسی است که باید عبادت کنی، و تنها به نام او سوگند بخور.» شاید در زبان شما برای تأکید بر اینکه یهوه به اسرائیلیان میگوید هیچ خدای دیگری را عبادت یا خدمت نکنید، روش دیگری وجود داشته باشد.
قسم خوردن به نام یهوه بدان معناست که او بنیاد یا قدرتی است که آن قَسم بر آن یاد شده است. کنایۀ «نام او» به خودِ یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قسم بخور و از یهوه بخواه که آن را تأیید کند» یا «وقتی قسم میخوری با نام او سخن بگو»
این صفحه تعمداً خالی است.
«کسی که در میان تو زندگی میکند»
موسی خشم یهوه را با کسی که آتش را برای نابود کردن چیزی روشن میکند، مقایسه کرده است. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. افروختن خشم استعاره از بسیار عصبانی شدن است. ترجمه جایگزین: «خشم یهوه، خدایت، افروخته شود» یا «یهوه، خدایت، بسیار عصبانی شود»
«تو را از بین ببرد تا در هیچ جایی، چیزی از تو باقی نماند»
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
در اینجا «آزمودن» به معنای به چالش کشیدن یهوه و وادار کردن او برای اثبات خود است.
این نام مکانی در بیابان است. شاید لازم باشد مترجم در پانوشت اضافه کند که «اسم ‘مسّا‘ یعنی ‘آزمودن.‘»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
این اصطلاح یک دستور و یک برکت است. اگر اسرائیلیان از یهوه اطاعت کنند، آنها برکات یهوه را دریافت خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که یهوه میگوید راست و نیکو است، انجام بده»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
در این سؤال «شهادات» به معنی و هدف آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معنی شهادات ... که به شما امر فرموده است، چیست» یا «چرا شما باید از شهادات ... که به شما امر فرموده است، اطاعت کنید»
این به فرزندانِ بزرگسالان قوم اسرائیل اشاره میکند که موسی سخنان یهوه را به آنها میگفت.
اینجا «دست قوی» به قدرت یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۳۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با قدرت عظیم خود»
اینجا کنایۀ «اهل خانۀ او» به قوم یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام قوم او»
اینجا کلمۀ «چشمها» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «جایی که ما میتوانستیم آنها را ببینیم»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما را به کنعان آورد»
موسی به نحوی همچنان سخنان یهوه را به قوم اسرائیل میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند. او به آنها میگوید که باید دربارۀ فرامین یهوه به فرزندان خود چه بگویند.
همیشه و برای مدت طولانی اطاعت کنیم
«در حضور یهوه» یا «جایی که یهوه میتواند ما را ببیند»
کلمۀ «این» به نگاه داشتن فرامین یهوه اشاره میکند و کنایه است از این که یهوه آنها را پارسا میشمرد. ترجمه جایگزین: «او ما را پارسا میشمرد»
1چون یهُوَه، خدایت، تو را به زمینی كه برای تصرفش به آنجا میروی درآورد، و امتهای بسیار را كه حِتیان و جِرْجاشیان و اموریان و كنعانیان و فِرِزِّیان و حِوِّیان و یبُوْسِیان، هفت امت بزرگتر و عظیمتر از تو باشند، از پیش تو اخراج نماید.2و چون یهُوَه خدایت، ایشان را به دست تو تسلیم نماید، و تو ایشان را مغلوب سازی، آنگاه ایشان را بالكلّ هلاك كن، و با ایشان عهد مبند و بر ایشان ترحم منما.3و با ایشان مصاهرت منما؛ دختر خود را به پسر ایشان مده، و دختر ایشان را برای پسر خود مگیر.4زیراكه اولاد تو را از متابعت من برخواهند گردانید، تا خدایان غیر را عبادت نمایند، و غضب خداوند برشما افروخته شده، شما را بزودی هلاك خواهد ساخت.5بلكه با ایشان چنین عمل نمایید؛ مذبحهای ایشان را منهدم سازید، و تمثالهای ایشان را بشكنید و اشیریم ایشان را قطع نمایید، و بُتهای تراشیده ایشان را به آتش بسوزانید.6زیرا كه تو برای یهُوَه، خدایت، قوم مقدس هستی. یهُوَه خدایت تو را برگزیده است تا از جمیع قومهایی كه بر روی زمیناند، قوم مخصوص برای خود او باشی.7خداوند دل خود را با شما نبست و شما را برنگزید از این سبب كه از سایر قومها كثیرتر بودید، زیرا كه شما از همه قومها قلیلتر بودید.8لیكن از این جهت كه خداوند شما را دوست میداشت، و میخواست قسم خود را كه برای پدران شما خورده بود، بجا آورد. پس خداوندشما را با دست قوی بیرون آورد، و از خانه بندگی از دست فرعون، پادشاه مصر، فدیه داد.9پس بدان كه یهُوَه، خدای تو، اوست خدا، خدای امین كه عهد و رحمت خود را با آنانی كه او را دوست میدارند و اوامر او را بجا میآورند تا هزار پشت نگاه میدارد.10و آنانی را كه او را دشمن دارند، بر روی ایشان مكافات رسانیده، ایشان را هلاك میسازد. و به هركه او را دشمن دارد، تأخیر ننموده، او را بر رویش مكافات خواهد رسانید.11پس اوامر و فرایض و احكامی را كه من امروز به جهت عمل نمودن به تو امر میفرمایم، نگاه دار.12پس اگر این احكام را بشنوید و آنها را نگاه داشته، بجا آورید، آنگاه یهُوَه خدایت عهد و رحمت را كه برای پدرانت قسم خورده است، با تو نگاه خواهد داشت.13و تو را دوست داشته، بركت خواهد داد، و خواهد افزود، و میوه بطن تو و میوه زمین تو را و غله و شیره و روغن تو را و نتایج رمه تو را و بچههای گله تو را، در زمینی كه برای پدرانت قسم خورد كه به تو بدهد، بركت خواهد داد.14از همه قومها مباركتر خواهی شد، و در میان شما و بهایم شما، نر یا ماده، نازاد نخواهد بود.15و خداوند هر بیماری را از تو دور خواهد كرد، و هیچكدام از مرضهای بد مصر را كه میدانی، برتو عارض نخواهد گردانید، بلكه برتمامی دشمنانت آنها را خواهد آورد.16و تمامی قومها را كه یهُوَه بدست تو تسلیم میكند هلاك ساخته، چشم تو برآنها ترحم ننماید، و خدایان ایشان را عبادت منما، مبادا برای تو دام باشد.17و اگر در دلت گویی كه این قومها از من زیادهاند، چگونه توانم ایشان را اخراج نمایم؟18از ایشان مترس بلكه آنچه را یهُوَه خدایت با فرعون و جمیع مصریان كرد، نیكو بیاد آور.19یعنی تجربههای عظیمی را كه چشمانت دیده است، و آیات و معجزات و دست قوی و بازوی دراز را كه یهُوَه، خدایت، تو را به آنها بیرون آورد. پس یهُوَه، خدایت، با همه قومهایی كه از آنها میترسی، چنین خواهد كرد.20و یهُوَه خدایت نیز زنبورها در میان ایشان خواهد فرستاد، تا باقیماندگان و پنهانشدگان ایشان از حضور تو هلاك شوند.21از ایشان مترس زیرا یهُوَه خدایت كه در میان توست، خدای عظیم و مُهیب است.22و یهُوَه، خدایت، این قومها را از حضور تو به تدریج اخراج خواهد نمود، ایشان را بزودی نمیتوانی تلف نمایی مبادا وحوش صحرا برتو زیاد شوند.23لیكن یهُوَه خدایت، ایشان را به دست تو تسلیم خواهد كرد، و ایشان را به اضطراب عظیمی پریشان خواهد نمود تا هلاك شوند.24و ملوك ایشان را بدست تو تسلیم خواهد نمود، تا نام ایشان را از زیر آسمان محو سازی، و كسی یارای مقاومت با تو نخواهد داشت تا ایشان را هلاك سازی.25و تمثالهای خدایان ایشان را به آتش بسوزانید، به نقره و طلایی كه بر آنهاست، طمع مورز، و برای خود مگیـر، مبادا از آنها به دام گرفتار شوی، چونكه نزد یهُوَه، خدای تو، مكروه است.26و چیز مكروه را به خانه خود میاور، مبادا مثل آن حرام شوی، از آن نهایت نفرت و كراهت دار چونكه حرام است.
مردم کنعان باید توسط یهوه مجازات میشدند. یهوه از قوم اسرائیل استفاده کرد تا این امتها را مجازات کند. اگر آنها کاملاً از بین نمیرفتند، قوم اسرائیل را به سمت گناه سوق میدادند. بنابراین آنها باید کاملاً نابود میشدند و مورد رحمت قرار نمیگرفتند.
and )
این باب به بخشی از عهد یهوه که با ابراهیم بسته بود، اشاره میکند و همچنین بر وفاداری یهوه به این عهد تأکید دارد.
and )
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
موسی به نحوی از پیروزی سخن میگوید که گویی شئی است که یک نفر میتواند به شخص دیگری بدهد. ترجمه جایگزین: «تو را قادر میسازد که آنها را مغلوب کنی»
اینجا «ایشان را» به هفت قوم از کتاب تثنیه ۷: ۱ اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
«اگر به فرزندان خود اجازه دهید که با قومهای دیگر ازدواج کنند، مردم سایر امتها ... خواهند کرد»
موسی، خشم یهوه را با کسی که آتش روشن میکند مقایسه کرده است. این به قدرت یهوه برای نابودی آنچه او را خشمگین میسازد، تأکید دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه خشم خود را بر شما برمیانگیزاند» یا «پس یهوه بسیار از شما خشمگین میشود»
کلمۀ «شما» به همۀ اسرائیلیان اشاره میکند و حالت جمع است.
اینجا موسی با تمام اسرائیلیان سخن میگوید پس این کلمات همه جمع هستند.
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
اینجا به نحوی از این که یهوه قوم اسرائیل را برگزیده تا به طریقی خاص متعلق به او باشند سخن گفته که گویی یهوه آنها را از تمام امتهای دیگر جدا میکند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «که بر زمین زندگی میکنند»
موسی به گفتگو با قوم اسرائیل دربارۀ سخنان یهوه ادامه میدهد. تمام ضمایر «شما» و «شما را» جمع هستند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «شما را بیشتر از دیگران دوست ندارد»
اینجا «دست قوی» به قدرت یهوه اشاره میکند. این کلمات در تثنیه ۴: ۳۴ نیز به چشم میخورند. ترجمه جایگزین: با قدرت عظیم خود»
موسی به نحوی از اینکه یهوه قوم اسرائیل را از بدگی رهایی داده سخن میگوید که گویی یهوه به صاحب برده پول پرداخت میکند. ترجمه جایگزین: «شما را از بندگی رهانیده»
اینجا کنایۀ «خانۀ بندگی» به مصر، جایی که قوم اسرائیل برده بودند اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۶: ۱۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بیرون از جایی که برده بودید»
اینجا «دست» به معنی «کنترل [اختیار]» است. ترجمه جایگزین: «از کنترل فرعون»
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
«برای ۱،۰۰۰ نسل»
این اصطلاح یعنی «آنها را به سرعت و علناً سزا داد تا بدانند خدا ایشان را مجازات کرده است.»
کلمات «تأخیر ننمود» با استفاده از کمنمایی بر شدت مجازات خداوند [یهوه] تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «یهوه هرکسی را که از او نفرت دارد به شدت مجازات خواهد کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به گفتگو با قوم اسرائیل دربارۀ سخنان یهوه ادامه میدهد. او در آیه ۱۲ به نحوی سخن میگوید که گویی اسرائيلیان یک نفر هستند و در آیه ۱۳ آنها را مثل یک گروه خطاب قرار میدهد.
«تعداد قوم تو را افزایش خواهد داد»
این اصطلاحی برای «فرزندانت» است.
این یک اصطلاح برای «محصولاتت» است.
«گلۀ تو که بسیار زیاد خواهند شد»
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تو را بیشتر از هر قوم دیگری برکت خواهم داد»
موسی با استفاده از عبارت منفی تأکید میکند که آنها همه قادر به داشتن بچه خواهند بود. این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همۀ شما قادر خواهید بود که فرزند داشته باشید و گلۀ شما قادر به تولید مثل خواهد بود»
اینجا کلمات «شما» و «شما را» جمع هستند.
«مطمئن باشید که بیمار نخواهید شد» یا «خود را کاملاً سالم نگه دارید»
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی بیماری شئی سنگین است که یهوه آن را بر مردم قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «او تو را با هیچ یک از مرضهای بد بیمار نخواهد کرد ... بلکه دشمنانت را با آنها بیمار میکند»
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
«به تو فرمان میدهم که تمام قومها را نابود کنی»
این یک فرمان است. موسی به نحوی سخن میگوید که گویی چشمهایی که می بینند، چشم خودش است. ترجمه جایگزین: «اجازه نده آنچه را که میبینی باعث شود برای آنها دلسوزی کنی» یا «برای آنها دلسوزی نکن چون میبینی که این کار تو باعث آسیب رساندن به آنها میشود»
«هرگز پرستش نکن»
اگر مردم خدایان دیگر را عبادت کنند، آنها مثل حیوانی خواهند بود که در دام صیاد گرفتار میشود و نمیتواند فرار کند.
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
مردم نباید بترسند حتی اگر بفهمند که قومها قویتر از آنها هستند. ترجمه جایگزین: «حتی اگر شما در دل خود بگویید»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بیاندیشی»
موسی با استفاده از این سؤال تأکید میکند که مردم شاید از سایر قومها بترسند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیدانم چطور میتوانم آنها را بیرون کنم»
«آنها را از زمین خودشان بیرون کنم»
مردم نباید بترسند حتی اگر آنها بفهمند که قومها قویتر از آنها هستند. ترجمه جایگزین: «حتی بعد از آن نترسید»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تو باید به خاطر بسپاری»
اینجا «چشمان» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که تو دیدهای»
اینجا «دست قوی» و «بازوی دراز» استعاره از قدرت یهوه هستند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۳۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «و قدرت عظیم»
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
«و همچنین یهوه»
معانی محتمل ۱) خدا حشرات واقعی که پرواز میکند را خواهد فرستاد تا مردم را نیش بزنند و باعث درد شوند، یا ۲) خدا باعث میشود مردم وحشت کنند و بخواهند فرار کنند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بمیرند تا تو دیگر آنها را نبینی»
«هرگز»[ در فارسی تمام این نمونه فرمانها کمی متفاوت ترجمه شده است]
«خدایی عظیم و پرابهت» یا «خدایی عظیم که باعث میشود مردم بترسند»
«به آهستگی»
موسی به نحوی همچنان دربارۀ سخنان یهوه با قوم اسرائیل گفتگو میکند که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تو را قادر میسازد که مغلوب کنی»
«پیروزی بر سپاهیان سایر قومها»
«کاری میکنم که آنها نتوانند به وضوح فکر کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا تو آنها را از بین ببری»
اسرائیلیان کاملاً همۀ مردم این قومها را نابود خواهند کرد و در آینده هیچ کسی آنها را به یاد نخواهد آورد.
«مقاومت [ایستادن] به ضد تو» یا «دفاع از خود به ضد تو»
موسی به گفتگو با قوم اسرائیل دربارۀ سخنان یهوه ادامه میدهد. در آیۀ ۲۵ او با جماعت به عنوان یک گروه صحبت میکند، پس ضمایر «تو» جمع هستند، اما در آیۀ ۲۶ به نحوی سخن میگوید که گویی اسرائیلیان یک نفر هستند، پس به حالت مفرد میباشند.
این یک فرمان است.
این کلمات به دستور سوزاندن بتها افزوده میشوند.
حتی برداشتن طلا و نقره بتها میتوانست باعث شود که مردم شروع به پرستش و عبادت آنها کنند. با انجام این کار آنها مثل حیوانی میشوند که در دام گرفتار شدهاند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای تو دام خواهد شد»
این کلمات میگویند که چرا یهوه از مردم میخواهد که بتها را بسوزانند. «این را انجام بده چون یهوه خدایت از آنها بسیار نفرت دارد»
کلمات «نفرت» و «کراهت» اساساً معانی یکسانی دارند و بر شدت تنفر تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «کاملاً متنفر باش»
یهوه به نحوی از اینکه چیزی را لعنت میکند و قول میدهد تا آن را نابود کند سخن گفته که گویی یهوه شئی را از چیزی دیگر جدا میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون یهوه آن را برای هلاکت جدا کرده است»[ در فارسی از واژه ویرانی و هلاکت سخنی نیامده است]
1تمامی اوامری را كه من امروز به شما امر میفرمایم، حفظ داشته، بجا آورید، تا زنده مانده، زیاد شوید، و به زمینی كه خداوند برای پدران شما قسم خورده بود، داخل شده، در آن تصرف نمایید.2و بیاد آور تمامی راه را كه یهُوَه، خدایت، تو را این چهل سال در بیابان رهبری نمود تا تو را ذلیل ساخته، بیازماید، و آنچه را كه در دل تو است بداند، كه آیا اوامر او را نگاه خواهی داشت یا نه.3و او تو را ذلیل و گرسنه ساخت و مَنّ را به تو خورانید كه نه تو آن را میدانستی و نه پدرانت میدانستند، تا تو را بیاموزاند كه انسان نه به نان تنها زیست میكند بلكه به هر كلمهای كه از دهان خداوند صادر شود، انسان زنده میشود.4در این چهل سال لباس تو در برت مُندرس نشد، و پای تو آماس نكرد.5پس در دل خود فكر كن كه بطوری كه پدر، پسر خود را تأدیب مینماید، یهُوَه خدایت تو را تأدیب كرده است.6و اوامر یهُوَه خدای خود را نگاه داشته، در طریقهای او سلوك نما و از او بترس.7زیرا كه یهُوَه خدایت تو را به زمین نیكو درمیآورد؛ زمین پر از نهرهای آب و از چشمهها و دریاچهها كه از درهها و كوهها جاری میشود.8زمینی كه پر از گندم و جو و مَوْ و انجیر و انار باشد، زمینی كه پر از زیتونِ زیت و عسل است.9زمینی كه در آن نان را به تنگی نخواهی خورد، و در آن محتاج به هیچ چیز نخواهی شد؛ زمینی كه سنگهایش آهن است، و از كوههایش مس خواهی كند.10و خورده، سیر خواهی شد، و یهُوَه خدای خود را به جهت زمین نیكو كه به تو داده است، متبارك خواهی خواند.11پس باحذر باش، مبادا یهُوَه خدای خود را فراموش كنی و اوامر و احكام و فرایض او را كه من امروز به تو امر میفرمایم، نگاه نداری.12مبادا خورده، سیر شوی، و خانههای نیكو بنا كرده، در آن ساكن شوی،13و رمه و گله تو زیاد شود، و نقره و طلا برای تو افزون شود، و مایملك تو افزوده گردد،14و دل تو مغرور شده، یهُوَه ، خدای خود را كه تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، فراموش كنی،15كه تو را در بیابان بزرگ و خوفناك كه در آن مارهای آتشین و عقربها و زمین تشنه بیآب بود، رهبری نمود، كه برای تو آب از سنگ خارا بیرون آورد،16كه تو را در بیابان مَنّ را خورانید كه پدرانت آن را ندانسته بودند، تا تو را ذلیل سازد و تو را بیازماید و بر تو در آخرت احسان نماید.17مبادا در دل خود بگویی كه قوت من و توانایی دست من، این توانگری را از برایم پیدا كرده است.18بلكه یهُوَه خدای خود را بیاد آور، زیرا اوست كه به تو قوت میدهد تا توانگری پیدا نمایی، تا عهد خود را كه برای پدرانت قسم خورده بود، استوار بدارد، چنانكه امروز شده است.19و اگر یهُوَه خدای خود را فراموش كنی و پیروی خدایان دیگر نموده، آنها را عبادت و سجده نمایی، امروز برشما شهادت میدهم كه البته هلاك خواهید شد.20مثل قومهایی كه خداوند پیش روی تو هلاك میسازد، شما همچنین هلاك خواهید شد از این جهت كه قول یهُوَه خدای خود را نشنیدید.
این باب کارهای عظیمی که یهوه برای قوم اسرائیل انجام داده و قرار است برای آنها انجام دهد را یادآوری میکند. به این ترتیب آنها او را فراموش نمیکنند و به عبادت او ادامه خواهند داد. آنها باید به خاطر بسپارند که یهوه مبداء برکات آنها است.
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
همۀ ضمایر «شما» و «شما را» و افعال جمع هستند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «باید به خاطر بسپاری»
«۴۰ سال»
«به تو نشان داد که چقدر ضعیف و گناهکار هستی»
«آشکار کند» یا «نشان دهد»
دل نمادی از خصوصیات [ماهیت] شخص است. ترجمه جایگزین: «چه نوع افرادی هستید» یا «چطور رفتار میکنید»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند. او همچنان به آنها یادآوری میکند که چه چیزی را باید «بیاد آورند» (تثنیه ۸: ۲)
«یهوه به تو نشان داد که چقدر ضعیف و گناهکار هستی.» به نحوۀ ترجمه عبارتِ «تو را ذلیل ساخته» در کتاب تثنیه ۸: ۲ نگاه کنید.
«به تو مَنّ را داد تا بخوری»
اینجا «نان» به همۀ غذاها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خوراک تنها چیزی نیست که انسان برای زنده ماندن به آن نیاز دارد»
اینجا «دهان یهوه» کنایه از سخنانی است که او میگوید. ترجمه جایگزین: «انسان باید از فرامین یهوه اطاعت کند تا بتواند زنده بماند» یا «مردم باید آنچه را که یهوه به آنها گفته، انجام دهند تا بتوانند زنده بمانند»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
این آخرین موردی است که آنها باید «به یاد آورند» (تثنیه ۸: ۲).
«۴۰ سال»
اینجا فهرست فرامینی که در تثنیه ۸: ۱ شروع میشود، ادامه مییابد.
اینجا کنایۀ «دل» به افکار و درک شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درک کن»
اینجا فهرست فرامینی که در تثنیه ۸: ۱ شروع میشود، ادامه مییابد.
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
«زمینی با ... » یا «زمینی که ... دارد»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
این کمنمایی را میتوان به حالت مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زمینی که در آن فراوانی خوراک برای تو خواهد بود»
این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که هر چیز مورد نیاز خود را خواهی داشت»
سنگها مملو از سنگ آهن هستند. آهن فلزی بسیار سخت است که برای شمشیر و گاوآهن کاربرد دارد.
«معدن مس.» مس فلزی نازک است که برای درست کردن ظروف خانگی کاربرد دارد.
«آن قدر غذا خواهی داشت که بخوری تا سیر شوی»
«ستایش خواهی کرد» یا «سپاسگزاری خواهی کرد»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
این آیه، دو مورد اول از فهرست پنج چیزی را که ممکن است اسرائیلیان دربارۀ یهوه فراموش کنند، توصیف میکند (آیۀ ۱۱): «وقتی خورده، سیر شوی» و «وقتی خانههای نیكو بنا كرده.»
«وقتی غذای کافی برای خوردن داری»
اینجا «دل» به درون شخص اشاره میکند. به نحوی از مغرور شدن و اطاعت نکردن از یهوه سخن گفته شده که گویی دلِ شخص مغرور میشود. ترجمه جایگزین: «تو مغرور خواهی شد و دیگر از یهوه اطاعت نخواهی کرد»
این آیه، سه مورد آخر از پنج چیزی را که احتمال دارد باعث شوند آنها یهوه را فراموش کنند، توصیف میکند. دو مورد اول عبارتند از «خورده و سیر شوی» و «خانههای نیکو بنا کرده و در آنها ساکن شوی» (تثنیه ۸: ۱۲). سه مورد آخر عبارتند از «وقتی رمه و گله تو زیاد شود،» «وقتی نقره و طلا برای تو افزون شود،» و «مایملک تو افزوده گردد.»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
«رمۀ گاو و گلۀ گوسفند و بز تو»
تعدادشان افزایش یابند
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهای بسیار زیادی داشته باشی» یا «اموال بسیار زیادی داشته باشی»
این آیه، دو مورد از سه مورد اول را شامل میشود که موسی به قوم هشدار میدهد مراقب باشند (تثنیه ۸: ۱۱): که «دل تو مغرور شود» یا «یهوه خدایت را فراموش کنی.» سپس نخستین چهار ویژگی یهوه را که باید آنها به خاطر بسپارند، ذکر میکند، که یهوه «شما را از زمین مصر بیرون آورد.»
اینجا «دل» به درون شخص اشاره میکند. به نحوی از مغرور شدن و اطاعت نکردن از یهوه سخن گفته شده که گویی دل شخص مغرور میشود. به نحوۀ ترجمه عبارت مشابه در تثنیه ۸: ۱۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تو مغرور شدی و دیگر از یهوه اطاعت نمیکنی»
موسی به یادآوری اسرائیلیان از آنچه آنها دربارۀ یهوه میدادند میپردازد.
این استعاره از زمانی است که آنها در مصر برده بودند. ترجمه جایگزین: «بیرون از جاییکه برده بودی»
این آیه، دومین و سومین مورد از فهرست مشخصاتی را ارائه میدهد که موسی به اسرائیلیان یادآوری میکند، که آنها باید «یهوه، خدای خود» را به خاطر بسپارند (تثنیه ۸: ۱۴) اول این بود که او «شما را از مصر بیرون آورد» (تثنیه ۸: ۱۴). دوم اینکه او آنها را «از میان بیابان...،» رهبری کرد و سوم این که او «آب را از صخره بیرون آورد.»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
موسی به یادآوری اسرائیلیان از آنچه آنها دربارۀ یهوه میدانند، ادامه میدهد (تثنیه ۸: ۱۴).
«یهوه رهبری کرد ... یهوه بیرون آورد»
«مارهای سمی»
این عبارت به نحوی زمین را توصیف میکند که گویی زمین مثل شخصی که تشنه است نیاز به آب دارد. ترجمه جایگزین: «زمین خشک»
این مربوط به چهارمین مورد از لیست مشخصاتی است که موسی به اسرائیلیان یادآوری میکند که آنها باید «یهوه، خدای خود را» به خاطر بسپارند (تثنیه ۸: ۱۴) اول این بود که او «شما را از مصر بیرون آورد» (تثنیه ۸: ۱۴)، دوم این که او آنها را «به میان بیابان ...» رهبری کرد (تثنیه ۸: ۱۵)، و سوم اینکه او «آب را از صخره بیرون آورد» (تثنیه ۸: ۱۵).
موسی به یادآوری اسرائیلیان از آنچه آنها دربارۀ یهوه میدانند، ادامه میدهد (تثنیه ۸: ۱۴). «یهوه خورانید»
«به تو کمک کند» یا «چون این برای تو نیکو خواهد بود»
این مربوط به سومین مورد از فهرستی است که یهوه به اسرائیلیان یادآوری میکند که احتمالاً آنها انجام میدهند (تثنیه ۸: ۱۱)، اول این بود که «دل تو مغرور شود» و دوم این که «یهوه، خدای خود را فراموش کنی» (تثنیه ۸: ۱۴)
این مربوط به سومین موردی است که وقتی دلِ مردم «مغرور میشود» و «یهوه را فراموش میکنند» احتمالاً انجام میدهند (تثنیه ۸: ۱۴). اینجا «دل» کنایه از درونیترین افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «بلکه به خودت فکر کنی»
اینجا «دست» به قدرت و توانایی انسان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من توانگر [ثروتمند] شدم چون بسیار قوی و نیرومند هستم» یا «من همۀ این چیزها را با قدرت و توانایی خودم به دست آوردهام»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
این اصطلاح یک فرمان است. ترجمه جایگزین: «بلکه به خاطر بسپار»
معانی محتمل ۱) «به این طریق برقرار میکند» یا ۲) «به این طریق وفادار است که برقرار نماید.»
«او میتواند»
باعث شود که برقرار یا باقی بماند
«همان طور که اکنون انجام میدهد» یا «همان طور که عهد خود را اکنون برقرار میکند»
راه رفتن استعاره از اطاعت کردن است. ترجمه جایگزین: «خدایان دیگر را خدمت نموده»
اینجا ضمایر «شما» جمع هستند.
«به شما یادآور میشوم [هشدار میدهم]» یا «جلوی شاهدان به شما میگویم»
«قطعاً خواهید مُرد»
همۀ این ضمایر «شما» و «شما را» جمع هستند.
«جلوی تو»
اینجا «آواز یهوه» یعنی آنچه یهوه به قومش میگوید تا انجام دهند. ترجمه جایگزین: «از فرامین یهوه اطاعت نکردید»
1ای اسرائیل بشنو. تو امروز از اُرْدُنّ عبور میكنی، تا داخل شده، قومهایی را كه از تو عظیمتر و قویتراند، و شهرهای بزرگ را كه تا به فلك حصاردار است، به تصرف آوری،2یعنی قوم عظیم و بلند قدِّ بنیعَناق را كه میشناسی و شنیدهای كه گفتهاند كیست كه یارای مقاومت با بنیعَناق داشته باشد.3پس امروز بدان كه یهُوَه، خدایت، اوست كه پیش روی تو مثل آتش سوزنده عبور میكند، و او ایشان را هلاك خواهد كرد، و پیش روی تو ذلیل خواهد ساخت. پس ایشان را اخراج نموده، بزودی هلاك خواهی نمود، چنانكه خداوند به تو گفته است.4پس چون یهُوَه، خدایت، ایشان را از حضور تو اخراج نماید، در دل خود فكر مكن و مگو كه به سبب عدالت من، خداوند مرا به این زمین درآورد تا آن را به تصرّف آورم، بلكه به سبب شرارت این امتها، خداوند ایشان را از حضور تو اخراج مینماید.5نه به سبب عدالت خود و نه به سبب راستی دل خویش داخل زمین ایشان برای تصرّفش میشوی، بلكه به سبب شرارت این امتها، یهُوَه، خدایت، ایشان را از حضور تو اخراج مینماید، و تا آنكه كلامی را كه خداوند برای پدرانت، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورده بود، استوار نماید.6پس بدان كه یهُوَه، خدایت، این زمین نیكو را به سبب عدالت تو به تو نمیدهد تا در آن تصرف نمایی، زیرا كه قومی گردنكش هستی.7پس بیادآور و فراموش مكن كه چگونه خشم یهُوَه خدای خود را در بیابان جنبش دادی و از روزی كه از زمین مصر بیرون آمدی تا به اینجا رسیدی،به خداوند عاصی میشدید.8و در حوریب خشم خداوند را جنبش دادید، و خداوند بر شما غضبناك شد تا شما را هلاك نماید.9هنگامی كه من به كوه برآمدم تا لوحهای سنگ یعنی لوحهای عهدی را كه خداوند با شما بست، بگیرم، آنگاه چهل روز و چهل شب در كوه ماندم؛ نه نان خوردم و نه آب نوشیدم.10و خداوند دو لوح سنگ مكتوب شده به انگشت خدا را به من داد و بر آنها موافق تمامی سخنانی كه خداوند در كوه از میان آتش در روز اجتماع به شما گفته بود، نوشته شد.11و واقع شد بعد از انقضای چهل روز و چهل شب كه خداوند این دو لوح سنگ یعنی لوحهای عهد را به من داد،12و خداوند مرا گفت: «برخاسته، از اینجا به زودی فرود شو زیرا قوم تو كه از مصر بیرون آوردی فاسد شدهاند، و از طریقی كه ایشان را امر فرمودم به زودی انحراف ورزیده، بتی ریخته شده برای خود ساختند.»13و خداوند مرا خطاب كرده، گفت: «این قوم را دیدم و اینك قوم گردنكش هستند.14مرا واگذار تا ایشان را هلاك سازم و نام ایشان را از زیر آسمان محو كنم و از تو قومی قویتر و كثیرتر از ایشان بوجود آورم.»15پس برگشته، از كوه فرود آمدم و كوه به آتش میسوخت و دو لوح عهد در دو دست من بود.16و نگاه كرده، دیدم كه به یهُوَه خدای خود گناه ورزیده، گوسالهای ریخته شده برای خود ساخته و از طریقی كه خداوند به شما امر فرموده بود، به زودی برگشته بودید.17پس دو لوح را گرفتم و آنها را از دو دست خود انداخته، در نظرشما شكستم.18و مثل دفعه اول، چهل روز و چهل شب به حضور خداوند به روی درافتادم؛ نه نان خوردم و نه آب نوشیدم، به سبب همه گناهان شما كه كرده و كار ناشایسته كه در نظر خداوند عمل نموده، خشم او را به هیجان آوردید.19زیرا كه از غضب و حدّت خشمی كه خداوند بر شما نموده بود تا شما را هلاك سازد، میترسیدم، و خداوند آن مرتبه نیز مرا اجابت نمود.20و خداوند بر هارون بسیار غضبناك شده بود تا او را هلاك سازد، و برای هارون نیز در آن وقت دعا كردم.21و اما گناه شما یعنی گوسالهای را كه ساخته بودید، گرفتم و آن را به آتش سوزانیدم و آن را خرد كرده، نیكو ساییدم تا مثل غبار نرم شد، و غبارش را به نهری كه از كوه جاری بود، پاشیدم.22و در تَبْعیره و مَسَّا و كِبْرُوْت هَتّاوَه خشم خداوند را به هیجان آوردید.23و وقتی كه خداوند شما را از قادش برنیع فرستاده، گفت بروید و در زمینی كه به شما دادهام تصرف نمایید، از قول یهُوَه خدای خود عاصی شدید و به او ایمان نیاورده، آواز او را نشنیدید.24از روزی كه شما را شناختهام به خداوند عصیان ورزیدهاید.25پس به حضور خداوند به روی درافتادم در آن چهل روز و چهل شب كه افتاده بودم، از این جهت كه خداوند گفته بود كه شما را هلاك سازد.26و نزد خداوند استدعا نموده، گفتم: «ای خداوند یهُوَه، قوم خود و میراث خود را كه به عظمت خود فدیه دادی و به دست قوی از مصر بیرون آوردی، هلاك مساز.27بندگان خودابراهیم و اسحاق و یعقوب را بیاد آور، و بر سختدلی این قوم و شرارت و گناه ایشان نظر منما.28مبادا اهل زمینی كه ما را از آن بیرون آوردی، بگویند چونكه خداوند نتوانست ایشان را به زمینی كه به ایشان وعده داده بود درآورد، و چونكه ایشان را دشمن میداشت، از این جهت ایشان را بیرون آورد تا در بیابان هلاك سازد.29لیكن ایشان قوم تو و میراث تو هستند كه به قوّت عظیم خود و به بازوی افراشته خویش بیرون آوردی.»
این باب به بنیاسرائیل اطمینان میبخشد که این یهوه است که آنها را قدرت خواهد داد تا سرزمین موعود را تسخیر کنند. اسرائیلیان به خودی خود آن قدر قوی نخواهند بود که بر این قومهای دیگر پیروز شوند. این پیروزی از آنِ یهوه خواهد بود. مردم این پیروزی را کسب نکردند، بلکه این مجازات یهوه برای این قوم گناهکار است.
and )
قرار شد یهوه کنعانیان را بخاطر گناهشان مجازات نماید. او همچنین گناه ایشان را به اسرائیل یادآوری میکند. این به عنوان هشداری برای قوم اسرائیل است. اگر آنها دوباره گناه کنند، یهوه آنها را نیز مجازات خواهد کرد.
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
کلمۀ «اسرائیل» کنایه از قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «ای قوم اسرائیل، بشنو [توجه کن]»
«از زمین بیرون کنی»
این مبالغه تأکید میکند که قوم چقدر به خاطر بزرگی و استحکام شهرها ترسیده بودند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب تثنیه ۱: ۲۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «دیوارهای بسیار بلندی دارد انگار که به آسمان میرسیدند»
نسل مردم عناق که بسیار عظیمالجثه و قوی بودند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب تثنیه ۱: ۲۸ نگاه کنید.
این یعنی پسران عَناق قدرتمند بودند و مردم از آنها میترسیدند. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند از خودش درمقابل پسران عناق دفاع کند.»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
موسی از آغاز روزها و هفتهها در آن ایام صحبت میکند، نه از زمانی که آخرین بار آفتاب غروب کرده بود.
یهوه قدرتمند و قادر است که سپاهیان سایر امتها را نابود کند.
«آنها را تضعیف میکند تا تو بتوانی آنها را کنترل کنی»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
اینجا «در دل خود» یعنی «در افکار خود.» ترجمه جایگزین: «با خودت فکر نکن»
«سایر مردم را بیرون میکند»
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
این یک اصطلاح است. «چون تو همیشه به چیزهای درست [مناسب] فکر میکردی و تمایل داشتی»
اینجا کنایۀ «کلام» به آنچه خدا قول داده است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا او قول خود را عملی کند»
ابراهیم، اسحاق، و یعقوب «اجدادی [پدرانی]» هستند که موسی از آنها سخن میگوید.
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
موسی به نحوی همچنان با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
موسی همان فرمان را هم مثبت و هم منفی تکرار میکند تا بر اهمیت به خاطر سپردنِ آن تأکید نماید. فرمان به حالت جمع است. ترجمه جایگزین: «مراقب باش که به خاطر بسپاری»
اینجا «تو» به بنیاسرائیل اشاره میکند که با موسی و نسل قبلی اسرائیلیان حاضر شده بودند.
انجا ضمایر «شما» حالت جمع هستند.
این به وادی رودخانۀ اردن اشاره میکند.
اینجا ضمایر «شما» حالت جمع هستند.
موسی آنچه را که در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
اینجا عبارت دوم توضیح میدهد که «لوحهای سنگی» همانهایی هستند که خدا بر آنها ده فرمان را نوشته بود.
«۴۰ روز و ۴۰ شب»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه بر آنها همان سخنانی را که به شما گفته بود، نوشته است»
چنان که گویی یهوه شخصی است که در میان آتش ایستاده و با صدای بلند سخن میگوید.
اسم معنای «اجتماع» را میتوان در قالب فعل «با هم جمع شدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در روزی که همۀ شما اسرائیلیان آمدید و همدیگر را در یک جا ملاقات کردید»
«۴۰ روز و ۴۰ شب»
اینجا عبارت دوم توضیح میدهد که «دو لوح سنگی» همانهایی هستند که خدا بر آنها ده فرمان را نوشته بود.
«قوم تو ... آنچه را که ناپسند است انجام میدهند.» به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۱۶ نگاه کنید.
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی اطاعت از فرامین خدا مثل راه رفتن در مسیری است. ترجمه جایگزین: «آنها قبلاً از فرامین من نااطاعتی کردهاند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«نام آنها را کاملاً از بین ببرم» یا «همۀ آنها را بکُشم به طوری که هیچ کس هرگز آنها را به یاد نیاورد.» به نحوۀ ترجمه عبارت مشابه در کتاب تثنیه ۷: ۲۴ نگاه کنید.
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
اینجا کلمۀ «نگاه کرده» نشان میدهد که موسی از آنچه میدید شگفتزده شده بود.
نسل اولیۀ اسرائیلیان از هارون درخواست کرده بودند که گوسالهای فلزی بسازد تا آنها بتوانند آن را عبادت کنند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی اطاعت از فرامین خدا مثل راه رفتن در مسیری است. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۹: ۱۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شما به سرعت از آنچه یهوه به شما فرموده بود، نااطاعتی کردید»
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
اینجا «نظر شما» جزءگویی از قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «من آنها را درست جلوی شما شکستم» یا «من آنها را جاییکه شما میتوانستید ببینید شکستم»
«با صورت بر زمین افتادم.» این روشی است که نشان میدهد یهوه عظیم است و موسی نیست.
«۴۰ روز و ۴۰ شب»
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
کلمات «غضب و حدّت خشم» کنایه از عملی است که یهوه بخاطر خشم و نارضایتیاش انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «یهوه از تو عصبانی بود ـــــ او بینهایت از تو ناخشنود بود ـــــ او آن قدر خشمگین بود که تو را نابود کند، و بنابراین من از آن چه او انجام دهد ترسیده بودم»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
احتمالاً موسی به افراد دیگری دستور داده بود که واقعاً این کارها را بکنند. ترجمه جایگزین: «من افرادی داشتم که ...گرفتند ... سوزاندند ... خرد کردند ... ساییدند ... پاشیدند»
اینجا خودِ گوسالۀ طلا به عنوان «گناه» آنها اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «گوسالهای که با گناه درست کردید»
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
اینها اسامی مکانهایی هستند که قوم اسرائیل درحینی که در بیابان بودند از آنها عبور کردند.
آنها در زمین پستی بودند و زمینی که یهوه به آنها گفته بود تسخیر کنند در نواحی بلند بود، بنابراین آنها مجبور شدند به طرف بلندی [به جایی مرتفع] بروند تا به آن برسند.
کلمۀ «قول [حکم]» کنایه از خودِ یهوه است. ترجمه جایگزین: «به ضد یهوه شورش کردید و از حکم اطاعت نکردید»
اینجا «آواز او را» یعنی آنچه خدا گفته است. ترجمه جایگزین: «از آنچه او گفته، اطاعت کنید»
«از زمانی که شروع به رهبری شما کردم.» بعضی ترجمهها این طور تعبیر میکنند «از روزی که او شما را شناخت،» روزی که یهوه برای اولین بار آنها را شناخت.
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«با صورت به زمین افتادم.» به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۹: ۱۸ نگاه کنید.
«۴۰ روز و ۴۰ شب»
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی یهوه اسرائیلیان را با پرداخت پول نجات داده تا آنها را از بردگی آزاد کند. ترجمه جایگزین: «رهانیدی [نجات دادی]»
کلمۀ «عظمت» کنایه از قدرت عظیم یهوه است. ترجمه جایگزین: «به قدرت عظیم خود»
اینجا «دست قوی» به قدرت یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب تثنیه ۴: ۳۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با قدرت عظیم خود»
موسی همچنان به حضور یهوه دعا میکند تا او قوم اسرائیل را نابود نکند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بسپار»
کلمات «اهل زمین» کنایه از مردم مصر هستند. ترجمه جایگزین: «تا مردم مصر»
«میتوان گفت»
این عبارات اساساً معانی یکسانی دارند و بر عظمت قدرت یهوه که او برای نجات قومش به کار میبرد، تأکید میکنند.
1و در آن وقت خداوند به من گفت: «دو لوح سنگ موافق اولین برای خود بتراش، و نزد من به كوه برآی، و تابوتی از چوب برای خود بساز.2و بر این لوحها كلماتی را كه بر لوحهای اولین كه شكستی بود، خواهم نوشت، و آنها را در تابوت بگذار.»3پس تابوتی از چوب سِنْط ساختم، و دو لوح سنگ موافق اولین تراشیدم، و آن دو لوح را در دست داشته، به كوه برآمدم.4و بر آن دو لوح موافق كتابت اولین، آن ده كلمه را كه خداوند در كوه از میان آتش، در روز اجتماع به شما گفته بود نوشت، و خداوند آنها را به من داد.5پس برگشته، از كوه فرود آمدم، و لوحها را در تابوتی كه ساخته بودم گذاشتم، و در آنجا هست، چنانكه خداوند مرا امر فرموده بود.6( و بنیاسرائیل از بیروتِ بنییعقان به موسیره كوچ كردند، و در آنجا هارون مرد و در آنجا دفن شد. و پسرش العازار در جایش به كهانت پرداخت.7و از آنجا به جُدْجوده كوچكردند، و از جُدْجوده به یطبات كه زمین نهرهای آب است.8در آنوقت خداوند سبط لاوی را جدا كرد، تا تابوت عهد خداوند را بردارند، و به حضور خداوند ایستاده، او را خدمت نمایند، و به نام او بركت دهند، چنانكه تا امروز است.9بنابراین لاوی را در میان برادرانش نصیب و میراثی نیست؛ خداوند میراث وی است، چنانكه یهُوَه خدایت به وی گفته بود).10و من در كوه مثل روزهای اولین، چهل روز و چهل شب توقف نمودم، و در آن دفعه نیز خداوند مرا اجابت نمود، و خداوند نخواست تو را هلاك سازد.11و خداوند مرا گفت: «برخیز و پیش روی این قوم روانه شو تا به زمینی كه برای پدران ایشان قسم خوردم كه به ایشان بدهم داخل شده، آن را به تصرّف آورند.»12پس الا´ن ای اسرائیل، یهُوَه خدایت از تو چه میخواهد، جز اینكه از یهُوَه خدایت بترسی و در همه طریقهایش سلوك نمایی، و او را دوست بداری و یهُوَه خدای خود را به تمامی دل و به تمامی جان خود عبادت نمایی.13و اوامر خداوند و فرایض او را كه من امروز تو را برای خیریتت امر میفرمایم، نگاه داری.14اینك فلك و فلكالافلاك از آن یهُوَه خدای توست، و زمین و هرآنچه در آن است.15لیكن خداوند به پدران تو رغبت داشته، ایشان را محبت مینمود، و بعد از ایشان ذریت ایشان، یعنی شما را از همه قومها برگزید، چنانكه امروز شده است.16پس غلفه دلهای خود را مختون سازید، و دیگر گردنكشیمنمایید.17زیرا كه یهُوَه خدای شما خدای خدایان و ربّالارباب، و خدای عظیم و جبّار و مهیب است، كه طرفداری ندارد و رشوه نمیگیرد.18یتیمان و بیوهزنان را دادرسی میكند، و غریبان را دوست داشته، خوراك و پوشاك به ایشان میدهد.19پس غریبان را دوست دارید، زیرا كه در زمین مصر غریب بودید.20از یهُوَه خدای خود بترس، و او را عبادت نما و به او مُلصق شو و به نام او قسم بخور.21او فخر توست و او خدای توست كه برای تو این اعمال عظیم و مُهیبی كه چشمانت دیده بجا آورده است.22پدران تو با هفتاد نفر به مصر فرود شدند و الا´ن یهُوَه خدایت، تو را مثل ستارگان آسمان كثیر ساخته است.
این باب در ادامۀ باب قبلی است.
این باب بر بازگویی کارهای عظیمی که یهوه انجام داده است تمرکز دارد و ادامۀ مطالب باب قبلی است. جایی که موسی این دستورات را به قوم ارائه میدهد، ممکن است نوعی خطابه یا مناجات باشد.
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«بعد از پایان دعا»
این به اولین مجموعۀ لوحهایی که موسی شکسته بود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لوحهایی که تو قبلاً ...»
این به کوه سینا اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
این به اولین مجموعۀ لوحهایی که موسی شکسته بود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لوحهایی که من قبلاً تراشیدم»
«از کوه سینا بالا رفتم»
گویی یهوه شخصی است که در میان آتش ایستاده و با صدای بلند سخن میگوید. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۹: ۱۰ نگاه کنید.
اسم معنای «اجتماع» را میتوان در قالب فعل «با هم جمع شدن» بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۹: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «در روزی که همۀ شما اسرائیلیان آمدید و در یک مکان همدیگر را ملاقات کردید»
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
اینجا «من» به موسی اشاره میکند.
«از کوه سینا پایین آمدم»
«در محفظه» یا «در صندوق»
نویسنده به شرح مختصری از جایی که بنیاسرائیل به آن سفر کرده بودند، ادامه میدهد.
اینها نامهای مکانهای مختلفی هستند که قوم اسرائیل درحالی که در بیابان بودند از آن عبور کردند.
شاید مترجم در پاورقی اضافه کند: «اسم ‘بیروتِ بنییعقان‘ یعنی ‘چشمههایی که به پسران یعقان تعلق داشت‘ یا ‘چشمههایی که متعلق به مردم یعقان بود.‘»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این جایی است که آنها او را دفن کردند» یا «اسرائیلیان او را آنجا دفن کردند»
این نام پسر هارون است.
اینجا اطلاعات پسزمینهای دربارۀ جایی که قوم اسرائیل سفر کردند، ادامه مییابد.
این نام مکانهای مختلفی است که قوم اسرائیل درحالی که در بیابان بودند، از آن عبور کردند.
نویسنده اینجا توضیح این که چرا قبیله لاوی هیچ سهمی در زمین ندارد را شروع میکند.
این یک اصطلاح است. «که برای آنچه یهوه میخواهد، قربانی دهند»
اینجا «نام» به اقتدار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به عنوان نمایندۀ یهوه»
«همان طور که آنها امروز انجام میدهند»
نویسنده توضیح اینکه چرا قبیله لاوی هیچ سهمی در زمین ندارد را به پایان میرساند.
قبیله لاوی وقتی به سرزمین موعود میرسیدند، هیچ سهمی از آن دریافت نمیکردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد.
یهوه به نحوی از رابطۀ خاصی که هارون و نسلش با او خواهند داشت سخن میگوید که گویی یهوه چیزی است که آنها به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «یهوه همان چیزی است که آنها خواهند داشت» یا «یهوه به آنها اجازه خواهد داد تا او را خدمت کنند و او برای آنها از طریق آن خدمت تدارک خواهد دید»
موسی با اسرائیلیان به نحوی سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو را» اینجا به حالت مفرد است.
«به قبیله لاوی گفته بود»
موسی همچنان آن چه را که در گذشته اتفاق افتاده بود، به قوم اسرائیل یادآوری میکند.
«اولین»، عدد ترتیبی برای یک است. اینجا به اولین باری که موسی از کوه سینا بالا رفت تا لوحهای سنگی را از یهوه دریافت کند اشاره دارد. «همان طور که من اولین بار انجام دادم»
«۴۰ روز و ۴۰ شب»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» اینجا به حالت مفرد است.
«زمین را بگیرند» یا «زمین را تصرف کنند»
این به ابراهیم، اسحاق، و یعقوب اشاره میکند.
«که به شما، نسل آنها بدهم»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
اینجا کنایۀ «اسرائیل» به قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اکنون، ای قوم اسرائیل»
موسی با استفاده از این سؤال به قوم اسرائیل تعلیم میدهد. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه خدایت از تو چیزی بیشتر از این نمیخواهد: بترسی ... با تمام جان خود.»
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی اطاعت از یهوه مثل راه رفتن در مسیری است. ترجمه جایگزین: «از تمام احکام او اطاعت کنی»
اینجا «دل» و «جان» کنایه از وجود درونی شخص هستند. این دو عبارت با هم استفاده شدهاند و به معنی «کاملاً» و «جداً» میباشند. به نحوۀ ترجمه این دو عبارت در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید.
موسی با استفاده از این سؤال به قوم اسرائیل تعلیم میدهد. این سؤال بدیهی با کلماتِ «یهوه، خدایت از تو چه میخواهد جز این که بترسی ... به تمام جان» در آیه ۱۲ شروع میشود. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. «یهوه، خدایت چیزی بیشتر از این از تو نمیخواهد: بترسی ... به تمام جان خود، اوامر را نگاه داری ... برای خیریت خود.»
موسی به نحوی به صحبت کردن با اسرائیلیان ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند.
«توجه کن، چون آنچه به تو میگویم حقیقت و مهم است»
این کلمات دو حالت غایی را نشان میدهند، و با هم ترکیب شدهاند به این معنی که همه چیز در هر جایی به یهوه تعلق دارد.
این به بالاترین مکان در آسمانها اشاره میکند. هر چیزی در آسمان به خدا تعلق دارد.
اینجا کلمۀ «شما» به تمام اسرائیلیان اشاره میکند و به حالت جمع است.
«به این دلیل»
کلمۀ «غلفه» به لایۀ پوست روی شرمگاه [آلت تناسلی] مردان اشاره میکند که هنگام ختنه برداشته میشود. اینجا موسی به ختنۀ روحانی اشاره میکند. این یعنی قوم باید گناه را از زندگیهای خود دور کنند.
عبارت «گردتکشی کردن» استعارهای است که نشان میدهد قوم سرکش بودند، و خدا از آنها میخواست تا سرکشی را متوقف کنند. ترجمه جایگزین: «سرکشی نکنید»
«والاترین خدا» یا «تنها خدای حقیقی»
«والاترین خداوند» یا «عظیمترین خداوند»
«کسی که باعث میشود مردم بترسند»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«یهوه اطمینان حاصل میکند که مردم با یتیمان عادلانه رفتار میکنند»
اینها بچههایی هستند که هر دو والدین آنها مردهاند و هیچ خویشاوندی ندارند که از آنها مراقبت کند.
بیوۀ واقعی زنی است که شوهرش مُرده و هیچ فرزندی ندارد که از او در زمان پیری مراقبت کند.
«به همین دلیل»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین تمام ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«او تنها کسی است که تو باید عبادت کنی»
اینجا به نحوی از داشتن رابطۀ خوب با یهوه و اتکاء کامل به او سخن گفته شده که گویی شخص به یهوه میچسبد. ترجمه جایگزین: «تو باید به او اتکاء کنی» یا «او تنها کسی است که تو باید به او اتکاء کنی»
قسم خوردن به نام یهوه بدان معناست که او بنیاد یا قدرتی است که آن قَسم بر آن یاد شده است. اینجا «نام» به خودِ یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمۀ عبارتی مشابه در کتاب تثنیه ۶: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: « قسم بخور و از یهوه درخواست کن که آن را تأیید کند» یا «وقتی قسم میخوری به نام او سخن بگو»
اینجا «چشمان» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که تو خودت دیدهای»
معانی محتمل ۱) «او تنها کسی است که تو باید ستایش کنی» یا ۲) «به این دلیل که تو او را عبادت میکنی، قومهای دیگر او را ستایش خواهند کرد»
موسی به نحوی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین ضمایر «تو» و «تو را» به حالت مفرد میباشند.
«به جنوب به مصر سفر کردند» یا «به مصر رفتند»
«۷۰ نفر»
این بر تعداد زیاد اسرائیلیانی که با موسی بودند تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «بیش از آن چه که بتوانی حساب کنی [بشماری]»
1پس یهُوَه خدای خود را دوست بدار، و ودیعت و فرایض و احكام و اوامر او را در همه وقت نگاهدار.2و امروز بدانید، زیرا كه به پسران شما سخن نمیگویم كه ندانستهاند، و تأدیب یهُوَه خدای شما را ندیدهاند، و نه عظمت و دست قوی و بازوی افراشته او را،3و آیات و اعمال او را كه در میان مصر، به فرعون، پادشاه مصر، و به تمامی زمین او بظهور آورد،4و آنچه را كه به لشكر مصریان، به اسبها و به ارابههای ایشان كرد، كه چگونه آب بحر قلزم را برایشان جاری ساخت، وقتی كه شما را تعاقب مینمودند، و چگونه خداوند ، ایشان را تا به امروز هلاك ساخت،5و آنچه را كه برای شما در بیابان كرد تاشما به اینجا رسیدید،6و آنچه را كه به داتان و ابیرام پسران الیآب بن رؤبین كرد، كه چگونه زمین دهان خود را گشوده، ایشان را و خاندان و خیمههای ایشان را، و هر ذیحیات را كه همراه ایشان بود در میان تمامی اسرائیل بلعید.7لیكن چشمان شما تمامی اعمال عظیمه خداوند را كه كرده بود، دیدند.8پس جمیع اوامری را كه من امروز برای شما امر میفرمایم نگاه دارید، تا قوی شوید و داخل شده، زمینی را كه برای گرفتن آن عبور میكنید، به تصرف آورید.9و تا در آن زمینی كه خداوند برای پدران شما قَسَم خورد كه آن را به ایشان و ذریت ایشان بدهد، عمر دراز داشته باشید، زمینی كه به شیر و شهد جاری است.10زیرا زمینی كه تو برای گرفتن آن داخل میشوی، مثل زمین مصر كه از آن بیرون آمدی نیست، كه در آن تخم خود را میكاشتی و آن را مثل باغ بُقُول به پای خود سیراب میكردی.11لیكن زمینی كه شما برای گرفتنش به آن عبور میكنید، زمین كوهها و درّههاست كه از بارش آسمان آب مینوشد،12زمینی است كه یهُوَه خدایت برآن التفات دارد و چشمان یهُوَه خدایت از اول سال تا آخر سال پیوسته بر آن است.13و چنین خواهد شد كه اگر اوامری را كه من امروز برای شما امر میفرمایم، بشنوید، و یهُوَه خدای خود را دوست بدارید، و او را به تمامی دل و به تمامی جان خود عبادت نمایید،14آنگاه باران زمین شما یعنی باران اولین و آخرین را در موسمش خواهم بخشید، تا غلّه و شیره و روغنخود را جمع نمایی.15و در صحرای تو برایبهایمت علف خواهم داد تا بخوری و سیر شوی.16باحذر باشید مبادا دل شما فریفته شود و برگشته، خدایان دیگر را عبادت و سجده نمایید.17و خشم خداوند برشما افروخته شود، تا آسمان را مسدود سازد، و باران نبارد، و زمین محصول خود را ندهد و شما از زمین نیكویی كه خداوند به شما میدهد، بزودی هلاك شوید.18پس این سخنان مرا در دل و جان خود جا دهید، و آنها را بر دستهای خود برای علامت ببندید، و در میان چشمان شما عصابه باشد.19و آنها را به پسران خود تعلیم دهید، و حین نشستنت در خانه خود، و رفتنت به راه، و وقت خوابیدن و برخاستنت از آنها گفتگو نمایید.20و آنها را بر باهوهای در خانه خود و بر دروازههای خود بنویسید،21تا ایام شما و ایام پسران شما بر زمینی كه خداوند برای پدران شما قَسَم خورد كه به ایشان بدهد، كثیر شود، مثل ایام افلاك بر بالای زمین.22زیرا اگر تمامی این اوامر را كه من به جهت عمل نمودن به شما امر میفرمایم، نیكو نگاه دارید، تا یهُوَه خدای خود را دوست دارید، و در تمامی طریقهای او رفتار نموده، به او مُلصق شوید،23آنگاه خداوند جمیع این امتها را از حضور شما اخراج خواهد نمود، و شما امتهای بزرگتر و قویتر از خود را تسخیر خواهید نمود.24هرجایی كه كف پای شما برآن گذارده شود، از آن شما خواهد بود، از بیابان و لبنان و از نهر، یعنی نهر فرات تا دریای غربی، حدود شما خواهد بود.25و هیچكس یارای مقاومت با شمانخواهد داشت، زیرا یهُوَه خدای شما ترس و خوف شما را بر تمامی زمین كه به آن قدم میزنید مستولی خواهد ساخت، چنانكه به شما گفته است.26اینك من امروز بركت و لعنت پیش شما میگذارم.27اما بركت، اگر اوامر یهُوَه خدای خود را كه من امروز به شما امر میفرمایم، اطاعت نمایید.28و اما لعنت، اگر اوامر یهُوَه خدای خود را اطاعت ننموده، از طریقی كه من امروز به شما امر میفرمایم برگردید، و خدایان غیر را كه نشناختهاید، پیروی نمایید.29و واقع خواهد شد كه چون یهُوَه، خدایت، تو را به زمینی كه به جهت گرفتنش به آن میروی داخل سازد، آنگاه بركت را بر كوه جَرِزّیم و لعنت را بر كوه اِیبال خواهی گذاشت.30آیا آنها به آنطرف اُرْدُنّ نیستند پُشت راه غروب آفتاب، در زمین كنعانیانی كه در عَرَبه ساكنند مقابل جِلْجال نزد بلوطهای مُورَه.31زیرا كه شما از اُرْدُنّ عبور میكنید تا داخل شده، زمینی را كه یهُوَه خدایت به تو میبخشد به تصرف آورید، و آن را خواهید گرفت و در آن ساكن خواهید شد.32پس متوجه باشید تا جمیع این فرایض و احكامی را كه من امروز پیش شما میگذارم، به عمل آورید.
این باب با کلمۀ «پس [از این رو]،» شروع میشود که دستوراتی که موسی در دو باب قبلی داده بود را یادآوری میکند.
دستوری که موسی میدهد و بازگو کردن کارهای عظیمی که یهوه برای قوم اسرائیل انجام داده است بسیار مهم هستند. این امر به این دلیل است که نسلی که وارد سرزمین موعود میشوند، شاهد بسیاری از این وقایع نبودند.
این باب شامل عهدی است که خدا با موسی بسته بود، اگر چه به وضوح گفته نشده است.
and
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«همیشه اطاعت کن»
«که تجربه نکردهاند»
اینجا «دست قوی» و «بازوی افراشته» استعاره از قدرت یهوه هستند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۳۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یا قدرت عظیم او»
«در مصر»
اینجا «زمین» به قوم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به تمام قوم او»
موسی به سخن گفتن با بزرگسالان اسرائیل ادامه می دهد؛ کسانی که سنشان به اندازهای بود که میتوانستند آن چه را خدا در مصر انجام داده بود، ببینند.
«آنچه را که یهوه کرده بود، فرزندان شما ندیدند» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
«سربازان مصری»
اینجا «شما» منظور اسرائیلیانی است که حدود ۴۰ سال پیش زنده بودند.
این به معنی دشتِ وادی رود اردن است، جایی که موسی با آنها صحبت میکند، پیش از این که از کنعان عبور کنند.
موسی همچنان به بزرگسالان یادآوری میکند تا به فرزندانشان اعمال عظیم خدا را بیاموزند.
موسی به اتفاقی در گذشته اشاره میکند که داتان و ابیرام علیه موسی و هارون شورش کرده بودند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«نسل رئوبین»
به نحوی از این که یهوه باعث شکافته شدن زمین شد تا قوم به درون آن بیافتند سخن گفته که گویی زمین دهان دارد و میتواند مردم را ببلعد.
اینجا به خادمین و حیوانات آنها اشاره میکند.
این یعنی تمام قوم اسرائیل شاهد بودند که چه اتفاقی برای داتان، ابیرام، خویشان و اموال آنها اتفاق افتاده بود.
اینجا «چشمها» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لیکن شما دیدهاید»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«زمین را تسخیر کنید»
عبارت «عبور کردن» استفاده شده چون قوم اسرائیل باید از رودخانه اردن عبور میکردند تا به کنعان وارد شوند.
روزهای طویل استعاره از زندگی طولانی است. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۲۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بتوانید برای ایام طولانی زندگی کنید»
این یک اصطلاح است. به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب تثنیه ۶: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «زمینی که مقدار فراوانی شیر و عسل در آن جاری است» یا «زمینی که برای چارپایان و کشاورزی فوقالعاده است»
معانی محتمل ۱) «پای» کنایه است که به سختی راه رفتن برای حمل آب به زمین کشاورزی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سخت کار کردی تا آن را سیراب کنی» یا ۲) آنها از پاهای خود برای چرخاندن چرخ آبی که آب مزارع را تأمین میکرد ، استفاده میکردند.
«باغ گیاهان» یا «باغ نباتات» [هر دو یک معنی میدهند]
به نحوی از زمینی که مقدار فراوانی باران دریافت و جذب میکند سخن گفته شده که گویی زمین آب مینوشد. ترجمه جایگزین: «باران از آسمان به فراوانی به آن آب میدهد»
اینجا «چشمها» به دقت و توجه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدایت همیشه از آن محافظت میکند»
اینجا، دو حد غایی «اول» و «آخر» با هم استفاده شدهاند که یعنی تمام سال. ترجمه جایگزین: «به طور مداوم در طول کل سال»
این یعنی اگر اسرائیلیان از فرامین یهوه اطاعت کنند، آنچه او قول میدهد اتفاق میافتد.
اینجا «من» به موسی اشاره میکند.
اصطلاح «به تمامی دل خود» یعنی «کاملاً» و «به ... جان» یعنی «با تمام وجود خود.» این دو عبارت معانی مشابهی دارند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود خود» یا «با تمام نیروی خود»
«باعث خواهم شد که باران در فصل مناسب بر زمین شما ببارد»
اینجا «من» به یهوه اشاره میکند. این عبارت را میتوان با سوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه خواهد بخشید» یا «او میبخشد»
این به بارانی که در ابتدای فصل کاشت و بارانی که برای رسیدن محصول هنگام برداشت میبارد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «باران پاییزی و باران بهاری» یا «باران در فصول مناسب»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«مراقب باشید» یا «آگاه باشید»
اینجا «دل» به امیال یا افکار شخص اشاره میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا امیالتان، شما را فریب ندهند» یا «تا خودتان را فریب ندهید»
اینجا به نحوی از نپذیرفتن یهوه و پرستش خدایان دیگر سخن گفته شده که گویی شخص جسماً برگشته و در مسیری متفاوت از یهوه دور میشود. ترجمه جایگزین: «شروع به پرستش خدایان دیگر کنید»
اینجا به نحوی از خشمگین شدن خدا سخن گفته شده که گویی آتشی است که روشن میشود. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا یهوه از شما خشمگین نشود»
اینجا به نحوی از اینکه خدا باعث میشود هیچ بارانی از آسمان نبارد سخن گفته که گویی او آسمان را میبندد. ترجمه جایگزین: «تا او نتواند جلوی بارش باران از آسمان را بگیرد و محصول در زمین رشد نکند»
به نحوی از شخصی که پیوسته دربارۀ فرامین موسی تفکر و تعمق میکند سخن گفته که گویی دل و جان ظرفی هستند و سخنان موسی برای پر کردن آن ظرف میباشد. ترجمه جایگزین: «بسیار دقت کن که این سخنانی که به تو میگویم را به خاطر بسپاری»
«این فرامینی که به شما دادهام»
اینجا «دل» و «جان» به ذهن و افکار شخص اشاره میکند.
«این سخنان را ببندید.» این کنایه به شخصی اشاره میکند که سخنان را بر کاغذ پوستی نوشته، آن را در کیسهای میگذارد، و کیسه را میبندد. این کنایه ممکن از به نوبۀ خود استعاره باشد که یعنی قوم باید مراقب باشند که از احکام موسی اطاعت کنند. به نحوۀ ترجمه عبارات مشابه در کتاب تثنیه ۶: ۸ نگاه کنید.
«به عنوان چیزی که شریعت مرا به یاد آورید»
«بگذار سخنان من به عنوان پیشانیبند در میان چشمان تو باشد.» این کنایه به شخصی اشاره میکند که سخنان موسی را بر کاغذ پوستی نوشته، آن را در کیسهای میگذارد، و کیسه را مابین چشمان خود میبندد. این کنایه به نوبۀ خود ممکن است استعاره باشد که یعنی شخص باید مراقب باشد که از تمام احکام موسی اطاعت کند. به نحوۀ ترجمۀ عبارات مشابه در کتاب تثنیه ۶: ۸ نگاه کنید.
زینت [چیزی] که شخص بر پیشانی میبندد.
استفاده از مکانهای مختلف «در خانۀ خود،» و «در راه،» و برخلافش «وقتی خوابیدی» و «بلند میشوی» به همه جا و تمام زمانها اشاره میکند. قوم اسرائیل فرامین خدا را میگفتند و آنها را در هرجا و هر زمانی به فرزندان خود میآموختند.
موسی به سخن گفتن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۶: ۹ نگاه کنید.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه باعث میشود شما و فرزندانتان برای مدت طولانی زندگی کنید»
این به ابراهیم، اسحاق، و یعقوب اشاره میکند.
اینجا مدتی را که مردم میتوانند بر زمین بمانند با مدتی که آسمان بالای زمین وجود خواهد داشت مقایسه میکند. این روش گویای «تا ابد [برای همیشه]» است. ترجمه جایگزین: «تا به عنوان دارایی تا ابد به آنها ببخشد» یا «تا به آنها اجازه دهد تا ابد آنجا زندگی کنند»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«زیرا اگر مراقب باشید و هر آنچه را که به شما امر کردهام انجام دهید»
به نحوی از اینکه یهوه میخواهد شخص چطور زندگی و رفتار کند سخن گفته شده که گویی آنها راهها یا مسیرهای یهوه هستند. به نحوی از شخصی که از یهوه اطاعت میکند سخن گفته که گویی او در راهها یا مسیرهای یهوه راه میرود.
به نحوی از رابطۀ پسندیده داشتن با یهوه و کاملاً به او تکیه کردن سخن گفته شده که گویی شخص به یهوه میچسبد. ترجمه جایگزین: «به او تکیه کنید» یا «رابطۀ نیکویی با او داشته باشید». به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در تثنیه ۱۰: ۲۰ نگاه کنید.
اینجا «امتها» به مردمی که قبلاً در کنعان زندگی میکردند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام این افراد از حضور شما ...، و شما زمین را از مردمِ آن سرزمین خواهید گرفت»
اگر چه ارتش اسرائیل کوچکتر و ضعیفتر از مردمی بودند که در کنعان زندگی میکنند، اما یهوه قوم اسرائیل را قادر خواهد ساخت تا آنها را مغلوب کنند.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «کف پای شما» به کل وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر جایی که میروید»
«از رودخانه فرات»
عبارت «مقاومت با شما» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «هیچکس قادر نخواهد بود شما را متوقف نماید» یا «هیچ کس قادر نخواهد بود با شما مخالفت کند»
به نحوی از اینکه یهوه باعث ترس بسیارِ مردم میشود سخن گفته که گویی ترس و خوف اشیایی هستند که او بر قوم قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدایت باعث خواهد شد که مردم، به هر جایی که میروید بسیار از شما ترسان باشند»
کلمات «ترس» و «خوف» معانی یکسانی دارند و بر شدت ترس تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «ترس وحشتناک از شما»
اینجا «زمین» کنایه از تمام مردم زمین است. ترجمه جایگزین: «بر تمامی مردم در هر جایی که میروید»
اینجا موسی به طور خلاصه دو حق انتخابی که قوم اسرائیل داشتند را بیان میکند. آنها میتوانستند اطاعت را انتخاب و برکت خدا را دریافت کنند یا نااطاعتی را برگزیده و مجازات خدا را دریافت نمایند.
«توجه کنید»
به نحوی از اینکه به مردم اجازه داده شده تا انتخاب کنند که آیا میخواهند خدا به آنها برکت بدهد یا آنها را لعنت کند سخن گفته شده که گویی برکت و لعنت اشیایی هستند که موسی جلوی آنها میگذارد. ترجمه جایگزین: «امروز شما باید انتخاب کنید آیا خدا به شما برکت بدهد یا شما را لعنت کند»
اسم معنای «برکت» را میتوان به عنوان یک فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر اطاعت کنید خدا شما را برکت خواهد داد»
به نحوی از فرامین یهوه که موسی به قوم میگوید سخن گفته که گویی آنها راه و مسیر خدا هستند. به نحوی از نااطاعتی از احکام خدا سخن گفته شده که گویی مردم جسماً به سمت دیگری برگشته و از یهوه دور میشوند تا از خدایان دیگری اطاعت کنند. ترجمه جایگزین: «اما اگر امروز اطاعت از آنچه به شما امر کردهام را متوقف کرده، تا خدایان دیگر را عبادت کنید»
این به خدایانی که سایر مردم عبادت میکنند، اشاره دارد. اسرائیلیان یهوه را میشناسند، چون او خودش را به آنها آشکار کرده و آنها قدرت او را تجربه کردهاند.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
به نحوی از برکت و لعنت سخن گفته شده که گویی آنها اشیایی هستند که کسی بر کوهها میگذارد. ترجمه جایگزین: «بعضی از شما باید بر بالای کوه جَرِزّیم بایستید و آنچه را که باعث میشود یهوه به شما برکت دهد اعلام نمایید، و دیگران باید بر بالای کوه ایبال[عیبال] بایستند و آنچه را که باعث میگردد یهوه آنها را لعنت نماید اعلام کنند»
اینها اسامی کوههایی در سمت غربی رودخانۀ اردن هستند.
اسرائیلیان در سمت شرقی رودخانۀ اردن هستند. موسی از این سؤال استفاده میکند تا به مردم یادآوری کند که این کوهها کجا واقع شدهاند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که میدانید، آنها در آن طرف اردن هستند ... مُورَه.»
«در سمت غربی رودخانۀ اردن»
«در غرب»
«نزدیک جِلجال» احتمالاً این مکان همانند شهر نزدیک به اریحا نباشد. شاید موسی به مکانی که نزدیک به شکیم است، اشاره میکند.
اینها درختانی وقفشده نزدیک به جِلجال هستند.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینها فرایض و احکامی هستند که موسی در تثنیه ۱۲-۲۶ ارائه میدهد.
این عبارت به این معنی نیست که آنها جدید هستند. موسی همان فرایض و احکامی که ۴۰ سال پیش داده بود را مرور میکند.
اینجا به نحوی از فرایض و احکامِ خدا که موسی به مردم میگوید سخن گفته که گویی آنها اشیایی هستند که موسی آنها را پیش روی مردم قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «من به شما میدهم»
1اینهاست فرایض و احكامی كه شما در تمامی روزهایی كه بر زمین زنده خواهید ماند، میباید متوجه شده، به عمل آرید، در زمینی كه یهُوَه خدای پدرانت به تو داده است، تا در آن تصرف نمایی.2جمیع اماكن امتهایی را كه در آنها خدایانخود را عبادت میكنند و شما آنها را اخراج مینمایید خراب نمایید، خواه بر كوههای بلند خواه بر تلّها و خواه زیر هر درخت سبز.3مذبحهای ایشان را بشكنید و ستونهای ایشان را خرد كنید، و اشیرههای ایشان را به آتش بسوزانید، و بتهای تراشیده شده خدایان ایشان را قطع نمایید، و نامهای ایشان را از آنجا محو سازید.4با یهُوَه خدای خود چنین عمل منمایید.5بلكه به مكانی كه یهُوَه خدای شما از جمیع اسباط شما برگزیند تا نام خود را در آنجا بگذارد، یعنی مسكن او را بطلبید و به آنجا بروید.6و به آنجا قربانیهای سوختنی و ذبایح و عُشرهای خود، و هدایای افراشتنی دستهای خویش، و نذرها و نوافل خود و نخستزادههای رمه و گله خویش را ببرید.7و در آنجا بحضور یهُوَه خدای خود بخورید، و شما و اهل خانه شما در هر شغل دست خود كه یهُوَه خدای شما، شما را در آن بركت دهد، شادی نمایید.8موافق هرآنچه ما امروز در اینجا میكنیم، یعنی آنچه در نظر هركس پسند آید، نكنید.9زیرا كه هنوز به آرامگاه و نصیبی كه یهُوَه خدای شما، به شما میدهد داخل نشدهاید.10اما چون از اُرْدُنّ عبور كرده، در زمینی كه یهُوَه، خدای شما، برای شما تقسیم میكند، ساكن شوید، و او شما را از جمیع دشمنان شما از هرطرف آرامی دهد تا در امنیت سكونت نمایید،11آنگاه به مكانی كه یهُوَه خدای شما برگزیند تا نام خود را در آن ساكن سازد، به آنجا هرچه را كه من به شما امر فرمایم بیاورید، از قربانیهای سوختنی و ذبایح و عُشرهای خود، و هدایای افراشتنی دستهای خویش، و همه نذرهای بهترین خود كه برای خداوند نذر نمایید.12و به حضور یهُوَه خدای خود شادی نمایید، شما با پسران و دختران و غلامان و كنیزان خود، و لاویانی كه درون دروازههای شما باشند، چونكه ایشان را با شما حصّهای و نصیبی نیست.13با حذر باش كه در هر جایی كه میبینی قربانیهای سوختنی خود را نگذرانی،14بلكه در مكانی كه خداوند در یكی از اسباط تو برگزیند در آنجا قربانیهای سوختنی خود را بگذرانی، و در آنجا هرچه من به تو امر فرمایم، به عمل آوری.15لیكن گوشت را برحسب تمامی آرزوی دلت، موافق بركتی كه یهُوَه خدایت به تو دهد، در همه دروازههایت ذبح كرده، بخور؛ اشخاص نجس و طاهر از آن بخورند چنانكه از غزال و آهو میخورند.16ولی خون را نخور؛ آن را مثل آب بر زمین بریز.17عُشر غلّه و شیره و روغن و نخستزاده رمه و گله خود را در دروازههای خود مخور، و نه هیچ یك از نذرهای خود را كه نذر میكنی و از نوافل خود و هدایای افراشتنی دست خود را.18بلكه آنها را به حضور یهُوَه خدایت در مكانی كه یهُوَه خدایت برگزیند، بخور، تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنیزت و لاویانی كه درون دروازههای تو باشند، و به هرچه دست خود را برآن بگذاری به حضور یهُوَه خدایت شادی نما.19با حذر باش كه لاویان را در تمامی روزهایی كه در زمین خود باشی، ترك ننمایی.20چون یهُوَه، خدایت، حدود تو را بطوری كه تو را وعده داده است، وسیع گرداند، و بگویی كه گوشت خواهم خورد، زیرا كه دل تو به گوشتخوردن مایل است، پس موافق همه آرزوی دلت گوشت را بخور.21و اگر مكانی كه یهُوَه، خدایت، برگزیند تا اسم خود را در آن بگذارد از تو دور باشد، آنگاه از رمه و گله خود كه خداوند به تو دهد ذبح كن، چنانكه به تو امر فرمودهام و از هرچه دلت بخواهد در دروازههایت بخور.22چنانكه غزال و آهو خورده شود، آنها را چنین بخور؛ شخص نجس و شخص طاهر از آن برابر بخورند.23لیكن هوشیار باش كه خون را نخوری زیرا خون جان است و جان را با گوشت نخوری.24آن را مخور، بلكه مثل آب برزمینش بریز.25آن را مخور تا برای تو و بعد از تو برای پسرانت نیكو باشد هنگامی كه آنچه در نظر خداوند راست است، بجا آوری.26لیكن موقوفات خود را كه داری و نذرهای خود را برداشته، به مكانی كه خداوند برگزیند، برو.27و گوشت و خون قربانیهای سوختنی خود را بر مذبح یهُوَه خدایت بگذران و خون ذبایح تو برمذبح یهُوَه خدایت ریخته شود و گوشت را بخور.28متوجه باش كه همه این سخنانی را كه من به تو امر میفرمایم بشنوی تا برای تو و بعد از تو برای پسرانت هنگامی كه آنچه در نظر یهُوَه، خدایت، نیكو و راست است بجا آوری تا به ابد نیكو باشد.29وقتی كه یهُوَه، خدایت، امتهایی را كه به جهت گرفتن آنها به آنجا میروی، از حضور تو منقطع سازد، و ایشان را اخراج نموده، در زمین ایشان ساكن شوی.30آنگاه باحذر باش، مبادا بعد از آنكه از حضور تو هلاك شده باشند به دام گرفتهشده، ایشان را پیروی نمایی و درباره خدایان ایشان دریافت كرده، بگویی كه این امتها خدایان خود را چگونه عبادت كردند تا من نیز چنین كنم.31با یهُوَه، خدای خود، چنین عمل منما، زیرا هرچه را كه نزد خداوند مكروه است و از آن نفرت دارد، ایشان برای خدایان خود میكردند، حتی اینكه پسران و دختران خود را نیز برای خدایان خود به آتش میسوزانیدند.32هر آنچه من به شما امر میفرمایم متوجه شوید، تا آن را به عمل آورید، چیزی برآن میفزایید و چیزی از آن كم نكنید.
این باب ادامۀ عهدی است که یهوه با موسی بست. دلایل این محدودیتهای غذایی همیشه مشخص نیستند.
and
در زمان شرق باستان، وقتی قومها، امتهای دیگر را مغلوب میکردند، آنها اغلب خدایان قوم تسخیر شده را به مجموعۀ خدایانی که میپرستیدند اضافه میکردند. به ندرت پیش میآمد که فقط یک خدا را عبادت کنند. قوم اسرائیل برای پرستش یهوه، خدای یکتا شناخته شده بود.
موسی همچنان با قوم اسرائیل گفتگو میکند.
«شما باید اطاعت کنید»
عبارت «زنده بودن بر زمین» یک اصطلاحی است به معنای تا زمانی که شخصی زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که شما زندگی میکنید»
«شما باید از بین ببرید»
اینجا «امتها» به افرادی اشاره دارد که در کنعان زندگی میکنند. ترجمۀ جایگزین: «سرزمین کسانی که شما تسخیر میکنید»
موسی همچنان با قوم اسرائیل گفتگو میکند.
«شما باید مذبحهای این قومها را در هم بشکنید» یا «شما باید مذبحهای این قومها را از بین ببرید»
«بشکنید» یا «متلاشی کنید»
اینجا «نام ایشان» به «یادبود آنها» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها را کاملاً نابود کنید تا هیچ کس آنها را به یاد نیاورد» یا «هر چیزی را که نشاندهندۀ این خدایان دروغین است، نابود کنید»
این به هر مکانی که قومها خدایان خود را عبادت میکردند، اشاره میکند.
«شما نباید یهوه خدای خود را مثل این قومها که خدایان خود را میپرستند، عبادت کنید»
اینجا «نام خود را» به خدا اشاره میکند. یهوه مکانی را که او ساکن میشود و مردم برای پرستش او به آنجا میآیند، برمیگزیند.
آنها به جایی که خدا برگزیده میروند تا او را عبادت کنند.
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هدایایی که شما تقدیم میکنید»
«هدایای شما برای به جا آوردن نذر، هدایای داوطلبانۀ شما.» اینها انواع هدایا هستند.
خدا دستور داد که قوم همۀ نخستزادگانِ نرِ چارپایان خود را بدهند.
این به مکانی اشاره میکند که یهوه برای فرزندان قوم اسرائیل برمیگزیند تا عبادت کنند.
اینجا «شغل دست خود» به کلِ وجود شخص و کاری که انجام داده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای همۀ کارهایی که کردهاید، شادی کنید»
«مطابق آنچه ما امروز اینجا انجام میدهیم، شما به عمل نیاورید.» به این معنی است که آنها قرار بود در سرزمین موعود یه شکلی متفاوت از روشی که در آن لحظه پرستش میکردند، عبادت کنند.
چشمها به دیدن، و دیدن به افکار یا داوری[ قضاوت] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر کس آن چه را که او پسندیده، به جا آورد» یا «اکنون هر کس هر آن چه را که در داوری او درست است، انجام دهد»
اسم معنای «آرامگاه» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به زمینی که در آن استراحت میکنید [آسایش مییابید]»
به نحوی از زمینی که خدا به قوم اسرائیل میدهد سخن گفته که گویی ثروتی است که پدری به عنوان ارث برای فرزندانش باقی میگذارد. ترجمه جایگزین: «به زمینی که یهوه، خدایت ملکیت دائمی آن را به تو میدهد»
این به سرزمین کنعان اشاره میکند.
به نحوی از این که خدا سرزمین کنعان را به قوم اسرائیل میدهد، سخن گفته شده که گویی او پدری است که ارثی را به فرزندانش میدهد.
«او شما را از همۀ دشمنانتان از هر طرف آسایش میدهد»
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هدایایی که شما تقدیم میکنید»
«همۀ هدایای داوطلبانۀ شما که نذر کردید»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«در حضور یهوه شادی کنید»
اینجا «دروازهها» به خودِ شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لاویانی که در شهر تو زندگی میکنند» یا «لاویانی که با تو زندگی میکنند»
اینجا به نحوی از این حقیقت که یهوه هیچ زمینی به لاویان نخواهد داد سخن گفته شده که گویی پدری است که به آنها ارث نمیدهد.
اینجا «او» به لاوی اشاره میکند. لاوی به تمام نسل او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها هیچ سهمی ندارند»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«مراقب باش»
«هر مکانی که تو را خشنود میسازد» یا «هرجایی که میخواهی»
هدایای سوختنی باید در خیمه درست میشدند. یهوه خودش جایی که خیمه باید مستقر شود را برمیگزیند.
قوم میتوانستند حیوانات را به عنوان قربانی فقط در جایی که یهوه برمیگزید ذبح کنند، اما برای خوراک هرجایی که میخواستند میتوانستند آنها را ذبح کنند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
اینجا «دروازهها» به تمام شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «داخل شهر تو» یا «در شهرهای تو»
به نحوی از کسی که برای اهداف خدا قابل قبول نیست سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
به نحوی از شخصی که برای اهداف خدا پسندیده است سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً پاک است.
اینها حیواناتی وحشی با پاهای باریک بلند هستند که میتوانند به سرعت بدوند. ترجمه جایگزین: «بز کوهی و آهو [گوزن]»
خون به جان اشاره میکند و خدا اجازه نمیداد که قوم خون را همراه با گوشت بخورند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
موسی به قوم تمام هدایای خاص و قربانیهایی را که قرار شد در خیمه آماده کنند، شرح میدهد.
اینجا «دروازهها» به تمام شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «داخل شهر تو» یا «در شهرهای تو»
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نه هیچ هدیهای که شما به حضور یهوه میآورید»
یهوه به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«هدایای خود را بخور»
«در حضور یهوه»
اینجا دروازهها به تمام شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر شخص لاوی که در شهر تو زندگی میکند»
اینجا «دست خود را بگذاری» به کلِ وجود شخص و کاری که انجام داده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای تمام کارهایی که تو انجام دادهای، شادی کن»
«مراقب باش»
این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که به خوبی مراقبت کنی»
«قلمروی تو را گسترده کند» یا «به تو زمین بیشتری بدهد»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قولی دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و تو تصمیم میگیری که مایلی گوشت بخوری»
اینجا «جان [دل]» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که میخواهی» یا «همان طور که اشتیاق داری»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «اسم» به خدا اشاره میکند. یهوه جایی را برمیگزیند که در آن ساکن شود و قوم خواهند آمد تا او را عبادت نمایند. ترجمه جایگزین: «برمیگزیند تا ساکن شود»
اینجا «دروازهها» به تمام شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در شهر تو» یا «در اجتماع تو»
اینجا «جان [دل]» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که تو تمایل داری»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که غزال و آهو را میخوری»
اینها حیواناتی وحشی با پایهای بارک بلند هستند که میتوانند بسیار سریع بدوند. به نحوۀ ترجمه اینها در کتاب تثنیه ۱۲: ۱۵ نگاه کنید.
به نحوی از شخصی که برای اهداف خدا مورد قبول نیست سخن گفته شده که گویی شخص جسماً ناپاک است.
به نحوی از شخصی که مورد قبول اهداف خدا است سخن گفته شده که گویی آن شخص از نظر جسمی پاک است.
اینجا به نحوی از روشی که خون زندگی میبخشد سخن گفته شده که گویی خودِ خون حیات است. ترجمه جایگزین: «خون زندگی را حفظ میکند» یا «خون باعث میشود که حیوانات و انسان زنده بمانند»
اینجا کلمۀ «جان» به خون اشاره میکند که زندگی میبخشد. ترجمه جایگزین: «آن چه جان را حفظ میکند با گوشت نخوری» یا «خون که جان را حفط میکند با گوشت نخوری»
این صفحه تعمداً خالی است.
چشمها به دیدن، و دیدن به افکار یا داوری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه راست[ درست] است» یا «آن چه یهوه راست[ درست] در نظر می گیرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن خون قربانی را بر ... بریزد»
شریعت خدا مشخص میکند که کدام قسمتهای حیوان برای قربانی سوختنی، کدام قسمتها برای کاهن و کدام قسمتها برای خوردنِ کسی است که قربانی را میگذراند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مقداری از گوشت را بخور»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«به دقت گوش کن و هرآنچه را که به تو دستور میدهم اطاعت کن»
اینجا «پسران» منظور تمام نسل آنها است. ترجمه جایگزین: «تا تو و نسل تو کامیاب شوند»
کلمات «نیکو» و «راست» معانی یکسانی دارند و بر اهمیت رفتار صحیح تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی تو آن چه درست است را انجام میدهی»
چشمها به دیدن، و دیدن به افکار یا داوری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه نیکو و راست است» یا «آن چه یهوه نیکو و راست در نظر میگیرد»
به نحوی از نابودی مردم کنعان توسط یهوه سخن گفته شده که گویی همان طور که کسی تکهای از لباس یا شاخهای از درخت را میبُرد، او نیز آنها را جدا قطع میکند.
اینجا «امتها» به افرادی که در کنعان زندگی میکنند، اشاره دارد.
«وقتی همه چیز را از آنها میگیری»
«مراقب باش»
به نحوی از کسی که دربارۀ خدایان دیگر میآموزد و آنها را عبادت میکند سخن گفته شده که گویی آنها در دام صیاد گرفتار میشوند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که تو مثل آنها عمل نکنی ... تلاش کنی دربارۀ خدایان آنها بیاموزی، بپرسی»
به نحوی از اینکه اسرائیلیان همچون مردم کنعان بتها را میپرستند سخن گفته شده که گویی اسرائیلیان از سایر مردم پیروی میکنند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه یهوه آنها را در حضور تو نابود کند»
این نقلقولی گنجانده شده در نقلقولی دیگر است. نقلقول مستقیم را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دربارۀ طریقی که این مردم خدایان خود را عبادت میکنند بپرسی تا تو نیز همان کار را انجام دهی.»
این صفحه تعمداً خالی است.
آنها نباید احکام بیشتری ایجاد کنند و نباید شریعتی را که خدا به آنها داده، نادیده گیرند.
1اگر در میان تو نبیای یا بیننده خواب از میان شما برخیزد، و آیت یا معجزهای برای شما ظاهر سازد،2و آن آیت یا معجزه واقع شود كه از آن تو را خبر داده، گفت خدایان غیر را كه نمیشناسی پیروی نماییم، و آنها را عبادت كنیم،3سخنان آن نبی یا بیننده خواب را مشنو، زیرا كه یهُوَه، خدای شما، شما را امتحان میكند، تا بداند كه آیا یهُوَه، خدای خود را به تمامی دل و به تمامی جان خود محبت مینمایید؟4یهُوَه خدای خود را پیروی نمایید و از او بترسید، و اوامر او را نگاه دارید، و قول او را بشنوید و او را عبادت نموده، به او ملحق شوید.5و آن نبی یا بینندۀ خواب كشته شود، زیرا كه سخنان فتنهانگیز بر یهُوَه خدای شما كه شما را از زمین مصر بیرون آورد، و تو را از خانه بندگی فدیه داد، گفته است تا تو را از طریقی كه یهُوَه خدایت به تو امر فرمود تا با آن سلوك نمایی، منحرف سازد.پس به این طور بدی را از میان خود دور خواهی كرد.6و اگر برادرت كه پسر مادرت باشد یا پسر یا دختر تو یا زن همآغوش تو یا رفیقت كه مثل جان تو باشد، تو را در خفا اغوا كند، و گوید كه برویم و خدایان غیر را كه تو و پدران تو نشناختید عبادت نماییم،7از خدایان امتهایی كه به اطراف شما میباشند، خواه به تو نزدیك و خواه از تو دور باشند، از اقصای زمین تا اقصای دیگر آن،8او را قبول مكن و او را گوش مده، و چشم تو بر وی رحم نكند و بر او شفقت منما و او را پنهان مكن.9البته او را به قتل رسان، دست تو اول به قتل او دراز شود و بعد دست تمامی قوم.10و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد، چونكه میخواست تو را از یهُوَه، خدایت، كه تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، منحرف سازد.11و جمیع اسرائیلیان چون بشنوند، خواهند ترسید و بار دیگر چنین امر زشت را در میان شما مرتكب نخواهند شد.12اگر درباره یكی از شهرهایی كه یهُوَه خدایت به تو به جهت سكونت میدهد خبر یابی،13كه بعضی پسران بلّیعال از میان تو بیرون رفته، ساكنان شهر خود را منحرف ساخته، گفتهاند برویم و خدایان غیر را كه نشناختهاید، عبادت نماییم،14آنگاه تفحص و تجسس نموده، نیكو استفسار نما. و اینك اگر این امر، صحیح و یقین باشد كه این رجاست در میان تو معمول شده است،15البته ساكنان آن شهر را به دم شمشیر بكُش و آن را با هرچه در آن است و بهایمش را به دم شمشیر هلاك نما.16و همه غنیمت آن را درمیان كوچهاش جمع كن و شهر را با تمامی غنیمتش برای یهُوَه خدایت به آتش بالكلّ بسوزان، و آن تا به ابد تلّی خواهد بود و بار دیگر بنا نخواهد شد.17و از چیزهای حرام شده چیزی به دستت نچسبد تا خداوند از شدت خشم خود برگشته، برتو رحمت و رأفت بنماید، و تو را بیفزاید بطوری كه برای پدرانت قَسَم خورده بود،18هنگامی كه قول یهُوَه خدای خود را شنیده، و همه اوامرش را كه من امروز به تو امر میفرمایم نگاه داشته، آنچه در نظر یهُوَه خدایت راست است، بعمل آورده باشی.
مردم موظف بودند به انبیای یهوه گوش دهند، مگر این که آنها قوم را به پرستش خدایان دیگر تشویق میکردند. مجازات برای هرکسی که قوم را به پرستش خدایان دیگر هدایت میکرد، مرگ بود. این دستورات عبادت یهوه توسط قوم اسرائیل را پاک و خالص نگه میداشت.
and and )
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«اگر در میان شما ظاهر شود» یا «اگر کسی در میان شما ادعا کند»
این مربوط به کسی است که پیغامهایی از خدا از طریق خواب دریافت میکند.
این دو کلمه معانی یکسانی دارند و به معجزات مختلف اشاره میکنند.
«به وقوع پیوست» یا «اتفاق افتاد»
این عبارت را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «و او به تو میگوید خدایان دیگر را که نمیشناسید، خدمت و عبادت نمایید،»
به نحوی از پرستش خدایان غیر سخن گفته شده که گویی آنها به دنبال خدایان دیگر رفته یا از آنها پیروی میکنند
عبارت «خدایانی که نمیشناسی» به خدایانی که قومهای دیگر میپرستند، اشاره میکند. اسرائیلیان یهوه را میشناسند چون او خود را به آنها آشکار کرده و آنها قدرت او را تجربه کردهاند.
«به آنچه آن نبی و یا بینندۀ خواب میگوید گوش نکن»
اینجا «دل» و «جان» کنایه از وجود درونی شخص هستند. این دو عبارت با هم به معنی «کاملاً» و «جداً» استفاده شدهاند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید.
به نحوی از اطاعت و پرستش یهوه سخن گفته شده که گویی قوم به دنبال یهوه راه میروند و از او پیروی میکنند. ترجمه جایگزین: «از یهوه اطاعت کنید»
اینجا «قول [آواز]» به آنچه یهوه میگوید، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از آن چه او میگوید اطاعت کنید»
به نحوی از داشتن رابطۀ پسندیده با یهوه و اعتماد کامل به او سخن گفته شده که گویی شخص به یهوه میپیوندد [میچسبد]. ترجمه جایگزین: «به او اعتماد کنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید بکشید»
اسم معنای «فتنهانگیز» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او در تلاش است تا بر تو طغیان کند»
به نحوی از این که یهوه قوم اسرائیل را از بردگی در مصر نجات داده سخن گفته شده که گویی یهوه پولی پرداخت کرده تا قوم خود را از بردگی رهایی دهد [بازخرید کند]. ترجمه جایگزین: «که تو را از جایی که برده بودی، نجات داد»
این جا «خانۀ بندگی» به مصر اشاره میکند که قوم یهوه آن جا برده بودند. ترجمه جایگزین: «مصر، جایی که شما در آن برده بودید»
به نحوی از این که خدا میخواهد شخصی چطور زندگی یا رفتار کند سخن گفته که گویی راه یا مسیری است که خدا میخواهد قومش در آن قدم بگذارند. به نحوی از کسی که در تلاش است تا شخصی دیگر از خدا نااطاعتی کند سخن گفته که گویی شخص در تلاش است تا دیگران از راه رفتن در مسیر خدا دست بکشند. ترجمه جایگزین: «باعث میشود تو از آن چه یهوه، خدایت امر کرده نااطاعت کنی»
این جا «بدی» به شخص شرور یا رفتار شریرانه اشاره میکند. این صفت وابسته به اسم را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس تو باید کسی که این کارهای شریرانه را انجام میدهد، از میان قوم اسرائیل بیرون کنی» یا «پس تو باید این شخص شرور را بکُشی»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
آغوش، سینۀ شخص است. این یک اصطلاح میباشد که او را نزدیک به سینۀ خود نگه میدارد به این معنی که او را دوست دارد و تسلی میدهد. ترجمه جایگزین: «زنی که تو دوست داری» یا «زنی که تو در آغوش گرفتی»
اینجا «جان» به زندگی شخص اشاره میکند. این یعنی شخص همانند جان خود از دوستش مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «عزیزترین دوست تو» یا «دوستی که تو به اندازۀ خودت دوستش داری»
این پایان نقل قولی گنجانده شده در نقل قولی دیگر است که با این کلمات در آیۀ ۶ شروع میشود «تو را در خفا اغوا کند و گوید، ‘برویم و عبادت نمایید ... نه تو و نه پدرانت ـــــ». این عبارت را میتوان در قالب یک نقل قول غیرمستقیم ترجمه کرد. «تو را در خفا اغوا کند و بگوید که تو باید بروی و بپرستی ... نه تو و نه پدرانت ـــــ هیچ یک از خدایان امتها ... تا اقصای دیگر.»
«که دورِ شما هستند»
اینجا به دو حالت غایی زمین یعنی «هرجایی بر روی زمین» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در کل زمین»
«با آن چه او میخواهد موافقت نکن»
اینجا «چشم تو» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با دلسوزی به او نگاه نکن» یا «شفقت خود را به او نشان نده»
«به او شفقت نشان نده یا آن چه او انجام داده را از دیگران پنهان نکن»
این یعنی او باید سنگ اول را به سمت شخص گناهکار پرتاب کند. کلمۀ «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو باید اول به او بزنی تا او را بکُشی»
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد دیگر به شما میپیوندند»
«تو را از یهوه دور کند.» به نحوی از کسی که در تلاش است تا دیگران از یهوه نااطاعتی کنند سخن گفته شده که گویی آن شخص در تلاش است تا دیگران جسماً برگشته و یهوه را ترک نمایند. ترجمه جایگزین: «او تلاش کرده تا تو از یهوه نااطاعتی کنی»
این جا «خانۀ بندگی» به مصر که قوم یهوه آن جا برده بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از جایی که شما برده بودید»
این به طور ضمنی اشاره میکند که وقتی مردم دربارۀ کسی که اعدام شده، میشنوند، از این که مثل او با آنها عمل کنند خواهند ترسید.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
عبارت «از میان تو» یعنی این افراد شرور، اسرائیلیانی بودند که در جوامع آنها زندگی میکردند.
این عبارت را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در شهر آنها زندگی میکردند را ترغیب کرده تا بروند و خدایان دیگری که نشناختهاند را عبادت کنند.»
به نحوی از کسی که باعث میشود شخص دیگری از یهوه نااطاعتی کند سخن گفته که گویی او باعث شده شخص دیگر جسماً برگشته و یهوه را ترک کند.
همۀ این عبارات اساساً معانی یکسانی دارند. موسی تأکید میکند که آنها باید دریابند که به راستی در شهر چه اتفاقی افتاده است.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردمِ شهر چنین کارهای وحشتناکی انجام دادهاند»
اینجا «دم [لبه]» به کلِ شمشیر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با شمشیرهای خود»
«تمام غارت.» این به اموال و ثروتی اشاره میکند که ارتش بعد از پیروزی در جنگ جمع میکنند.
«انبوهی از خرابیها» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس هرگز نباید شهر را بازسازی کند»
به نحوی از چیزی که یهوه لعنت میکند و قول میدهد که آن را نابود کند سخن گفته شده که گویی یهوه شئی را از چیزهای دیگر جدا میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید هیچ یک از چیزهایی را که خدا به تو امر کرده که نابود کنی، نگه داری»
این روشی است که میگوید شخص چیزی را نگه میدارد. ترجمه جایگزین: «تو نباید نگه داری»
به نحوی از خشمگین نبودن یهوه سخن گفته که گویی خشم او شئی است و یهوه جسماً آن را دور میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه خشمگین نخواهد بود»
این جا «پدران» به اجداد یا نیاکان اشاره میکند.
اینجا «قول [آواز]» به آن چه یهوه میگوید اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از آن چه یهوه میگوید اطاعت میکنی»
چشمها به دیدن، و دیدن به افکار یا داوری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه راست و نیکو است» یا «آن چه یهوه، خدایت راست و نیکو در نظر میگیرد»
1شما پسران یهُوَه خدای خود هستید،پس برای مردگان، خویشتن را مجروح منمایید، و مابین چشمان خود را متراشید.2زیرا تو برای یهُوَه، خدایت، قوم مقدس هستی، و خداوند تو را برای خود برگزیده است تا از جمیع امتهایی كه برروی زمیناند به جهت او قوم خاصّ باشی.3هیچ چیز مكروه مخور.4این است حیواناتی كه بخورید: گاو و گوسفند و بُز،5و آهو و غزال و گور و بزكوهی و ریم و گاوِ دشتی و مَهات.6و هر حیوان شكافته سُم كه سُم را به دو حصّه شكافته دارد و نشخوار كند، آن را از بهایم بخورید.7لیكن از نشخواركنندگان و شكافتگانسُم اینها را مخورید: یعنی شتر و خرگوش و وَنك، زیرا كه نشخوار میكنند اما شكافتهسم نیستند. اینها برای شما نجساند.8و خوك زیرا شكافته سُم است، لیكن نشخوار نمیكند، این برای شما نجساست. از گوشت آنها مخورید و لاش آنها را لمس مكنید.9از همه آنچه در آب است اینها را بخورید: هرچه پر و فلس دارد، آنها را بخورید.10و هرچه پر و فلس ندارد مخورید، برای شما نجس است.11از همه مرغان طاهر بخورید.12و این است آنهایی كه نخورید: عقاب و استخوانخوار و نسرِ بحر،13و لاشخوار و شاهین و كركس به اجناس آن؛14و هر غُراب به اجناس آن؛15و شترمرغ و جُغد و مرغ دریایی و باز، به اجناس آن؛16و بوم و بوتیمار و قاز؛17و قائت و رَخَم و غوّاص؛18و لَقْلَقْ و كُلنك، به اجناس آن؛ و هُدْهُد و شبپره.19و همه حشرات بالدار برای شما نجساند؛ خورده نشوند.20اما از همه مرغان طاهر بخورید.21هیچ میته مخورید؛ به غریبی كه درون دروازههای تو باشد بده تا بخورد، یا به اجنبی بفروش، زیرا كه تو برای یهُوَه، خدایت، قوم مقدس هستی. و بزغاله را در شیر مادرش مپز.22عُشر تمامی محصولات مزرعه خود را كه سال به سال از زمین برآید، البته بده.23و به حضور یهُوَه خدایت در مكانی كه برگزیند تا نام خود را در آنجا ساكن سازد، عشر غله و شیره و روغن خود را و نخستزادگان رمه و گله خویش را بخور، تا بیاموزی كه از یهُوَه خدایت همه اوقات بترسی.24و اگر راه از برایت دور باشد كه آن را نمیتوانی برد، و آن مكانی كه یهُوَه، خدایت، خواهد برگزید تا نام خود را در آنبگذارد، وقتی كه یهُوَه، خدایت، تو را بركت دهد، از تو دور باشد،25پس آن را به نقره بفروش و نقره را بدست خود گرفته، به مكانی كه یهُوَه خدایت برگزیند، برو.26و نقره را برای هرچه دلت میخواهد از گاو و گوسفند و شراب و مسكرات و هرچه دلت از تو بطلبد، بده، و در آنجا بحضور یهُوَه، خدایت، بخور و خودت با خاندانت شادی نما.27و لاویای را كه اندرون دروازههایت باشد، ترك منما چونكه او را با تو حصّه و نصیبی نیست.28و در آخر هر سه سال تمام عُشر محصول خود را در همان سال بیرون آورده، در اندرون دروازههایت ذخیره نما.29و لاوی چونكه با تو حصّه و نصیبی ندارد و غریب و یتیم و بیوهزنی كه درون دروازههایت باشند، بیایند و بخورند و سیر شوند، تا یهُوَه، خدایت، تو را در همه اعمال دستت كه میكنی، بركت دهد.
این باب قسمتی از شریعت موسی میباشد، بخشی از وعدهای که یهوه با او بست.
حیواناتی وجود دارند که شریعت آنها را پاک یا نجس میداند. مردم اجازه نداشتند حیوانات ناپاک را بخورند. محققین دربارۀ دلایلی که این حیوانات پاک یا نجس درنظر گرفته شدهاند، مطمئن نیستند. نتیجۀ این محدودیتهای غذایی، امتی بود که با اقوام پیرامونشان تفاوت داشت.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
تمامی مشتقات «شما» به قوم اسرائیل اشاره میکند. موسی نیز به عنوان یکی از اعضای قوم به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «ما قوم [پسران] هستیم»
این روش گروههای مردمی بود که در کنعان زندگی میکردند تا سوگواری خود را برای کسانی که مُرده بودند، نشان دهند. موسی به قوم اسرائیل میگوید که مثل آنها رفتار نکنند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
«جلوی سر [پیشانی] خود را نتراشید»
همۀ مشتقات «شما» به قوم اسرائیل اشاره میکند. موسی نیز به عنوان یکی از اعضای قوم به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «ما قوم ... هستیم ... ما را برگزیده است»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۷: ۶ نگاه کنید.
به نحوی از این که یهوه قوم اسرائیل را برگزیده تا به طریقی خاص به او تعلق داشته باشند سخن گفته که گویی یهوه آنها را از قومهای دیگر جدا میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدایت تو را از قومهای دیگر جدا کرده است»
این عبارت اساساً معنی یکسانی با قسمت اول جمله دارد. هر دوی آنها به این معنی هستند که قوم اسرائیل به طریقی خاص به یهوه تعلق دارند.
«افرادی که برای او دارایی ارزشمند می باشند» یا «قوم او»
«از تمام گروههای مردم در جهان»
قرار شد قوم اسرائیل چیزی که خدا گفته بود برای خوردن مناسب نیست را نخورند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها انواع آهو یا گوزن هستند. اگر در زبان شما کلمهای برای هر حیوان وجود ندارد، میتوان آن را به عنوان «انواع آهو [گوزن]» ترجمه کنید.
این حیوانی وحشی با پایهایی بلند و باریک است که میتواند به سرعت بدود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱۲: ۱۵ نگاه کنید.
نوعی آهو[ گوزن]
هر دوی اینها نوعی بز کوهی هستند. اگر در زبان شما کلمهای برای هر حیوان وجود ندارد، میتوان آن را به عنوان «انواع بز کوهی» ترجمه کنید.
نوعی آهو
«سُمهایی که شکافته شدهاند.» اینجا منظور سمی است که به دو قسمت تقسیم شده به جای این که به طور کلی یک قسمت باشد.
این یعنی حیوان غذایش را از معدهاش برمیگرداند و دوباره آن را میجود.
این حیوانی کوچک با گوشهایی دراز است که معمولاً در سوراخها در زمین زندگی میکند.
حیوان کوچکی است که در مکانهای سنگی زندگی میکند.
به نحوی از چیزهایی که یهوه برای خوردن قومش نامناسب دانسته سخن گفته که گویی از نظر جسمی ناپاک هستند.
به نحوی از چیزهایی که یهوه برای خوردن قومش نامناسب دانسته سخن گفته که گویی از نظر جسمی ناپاک هستند.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«شما میتوانید این حیوانات را که در آب زندگی میکنند، بخورید»
قسمتی نازک و صاف که ماهی با استفاده از آن در آب حرکت میکند.
دندانههای کوچکی که بدن ماهی را میپوشاند.
به نحوی از چیزهایی که یهوه برای خوردن قومش نامناسب دانسته سخن گفته که گویی از نظر جسمی ناپاک هستند.
به نحوی از حیوانی که خدا برای خوردن قومش مناسب دانسته سخن گفته که گویی آن حیوان از نظر جسمی پاک است.
اینها حیواناتی هستند که هم شبها بیدارند و هم از حیوانات کوچک و مُرده تغذیه میکنند.
اینها پرندگانی هستند که هم شبها بیدارند و هم از حیوانات کوچک و مُرده تغذیه میکنند.
پرندهای است که هم شبها بیدار میماند و هم از حیوانات کوچک و مُرده تغذیه میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
پرندهای است که هم شبها بیدار میماند و هم از حیوانات کوچک و مُرده تغذیه میکند.
اینها انواع پرندگان هستند که حیوانات کوچک و مارمولکها را میخورند.
حیوانی بالدار با بدنی پشمالو که عمدتاً شبها بیدار است و حشرات و جوندگان را میخورد.
این یعنی همۀ حشراتی که پرواز میکنند و در گروهی دسته جمعی حرکت میکنند.
به نحوی از حیوانی که خدا برای خوردن قومش نامناسب دانسته سخن گفته که گویی آن حیوان از نظر جسمی ناپاک است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید آنها را بخورید»
به نحوی از حیوانی که خدا برای خوردن قومش مناسب دانسته سخن گفته که گویی آن حیوان از نظر جسمی پاک است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این یعنی حیوانی که به حالت طبیعی مُرده باشد.
به نحوی از این که یهوه قوم اسرائیل را برگزیده تا به طریقی خاص به او تعلق داشته باشند سخن گفته که گویی یهوه آنها را از قومهای دیگر جدا میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه، خدایت تو را از قومهای دیگر جدا کرده است»
این یعنی آنها باید یک قسمت از هر ده قسمت مساوی محصولات خود را بدهند.
«هر ساله»
«در حضور یهوه»
اینجا «آن را» به عشریه [دهیک] محصول و چارپایان اشاره میکند.
«هدیۀ [قربانی] خود را برای پول بفروش»
«پول را در کیفی گذاشته و آن را با خودت ببر»
«برای هرچه میخواهی»
«در حضور یهوه»
این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اطمینان حاصل کن که مقداری از دهیک [عشریه] خود را به لاویان بدهی»
سبط لاوی سهمی از زمین به عنوان ارث خود دریافت نمیکردند و سهم آنها از ارث، افتخار خدمت به یهوه به عنوان کاهنانش بود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
به نحوی از این که خدا زمینی به لاویان نمیدهد سخن گفته که گویی او به آنها ارث نمیدهد.
هر ۳ سال یک بار اسرائیلیان باید دهیک خود را در شهرهای خود ذخیره میکردند، تا برای تأمین لاویان، یتیمان، بیوهزنان و غریبان استفاده شود.
اینجا «دروازهها» به تمام شهر یا شهرک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درون شهرت»
See:
به نحوی از اینکه خدا هیچ زمینی به لاویان نمیدهد سخن گفته که گویی او به آنها ارث نمیدهد.
اینها بچههایی هستند که والدینشان مُردهاند و هیچ خویشاوندی ندارند که از آنها مراقبت کند.
این مربوط به زنی است که شوهرش مُرده و فرزندی ندارد که از او در زمان پیری مراقبت کند.
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. این عبارت به کاری که شخص انجام میدهد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در همۀ کارهایی که تو انجام میدهی»
1و در آخر هر هفت سال، انفكاك نمایی.2و قانون انفكاك این باشد: هر طلبكاری قرضی را كه به همسایه خود داده باشد منفكّ سازد، و از همسایه و برادر خود مطالبه نكند، چونكه انفكاك خداوند اعلان شده است.3از غریب مطالبه توانی كرد، اما هرآنچه از مال تو نزد برادرت باشد، دست تو آن را منفكّ سازد،4تا نزد تو هیچ فقیر نباشد، زیرا كه خداوند تو را در زمینی كه یهُوَه، خدایت، برای نصیب و ملك به تو میدهد، البته بركت خواهد داد،5اگر قول یهُوه، خدایت، را به دقت بشنوی تا متوجه شده،جمیع این اوامر را كه من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری.6زیرا كه یهُوَه، خدایت، تو را چنانكه گفته است بركت خواهد داد، و به امتهای بسیار قرض خواهی داد، لیكن تو مدیون نخواهی شد، و بر امتهای بسیار تسلط خواهی نمود، و ایشان بر تو مسلط نخواهند شد.7اگر نزد تو در یكی از دروازههایت، در زمینی كه یهُوَه، خدایت، به تو میبخشد، یكی از برادرانت فقیر باشد، دل خود را سخت مساز، و دستت را بر برادر فقیر خود مبند.8بلكه البته دست خود را بر او گشاده دار، و به قدر كفایت، موافق احتیاج او به او قرض بده.9و باحذر باش مبادا در دل تو فكر زشت باشد، و بگویی سال هفتم یعنی سال انفكاك نزدیك است، و چشم تو بر برادر فقیر خود بد شده، چیزی به او ندهی و او از تو نزد خداوند فریاد برآورده، برایت گناه باشد.10البته به او بدهی و دلت از دادنش آزرده نشود، زیرا كه به عوض این كار یهُوَه، خدایت، تو را در تمامی كارهایت و هرچه دست خود را بر آن دراز میكنی، بركت خواهد داد.11چونكه فقیر از زمینت معدوم نخواهد شد، بنابراین من تو را امر فرموده، میگویم البته دست خود را برای برادر مسكین و فقیر خود كه در زمین تو باشند، گشاده دار.12اگر مرد یا زن عبرانی از برادرانت به تو فروخته شود، و او تو را شش سال خدمت نماید، پس در سال هفتم او را از نزد خود آزاد كرده، رهاكن.13و چون او را از نزد خود آزاد كرده، رها میكنی، او را تُهیدست روانه مساز.14او را از گله و خرمن و چرخُشت خود البته زاد بده؛ به اندازهای كه یهُوَه، خدایت، تو را بركت داده باشد به او بده.15و بیادآور كه تو در زمین مصر غلام بودی و یهُوَه، خدایت، تو را فدیه داد، بنابراین من امروز این را به تو امر میفرمایم،16و اگر به تو گوید از نزد تو بیرون نمیروم چونكه تو را و خاندان تو را دوست دارد و او را نزد تو خوش گذشته باشد،17آنگاه درفشی گرفته، گوشش را با آن به دربدوز تا تو را غلام ابدی باشد، و با كنیز خود نیز چنین عمل نما.18و چون او را از نزد خود آزاد كرده، رها میكنی، بنظرت بد نیاید، زیرا كه دو برابر اُجرتِ اجیرْ، تو را شش سال خدمت كرده است. و یهُوَه خدایت در هرچه میكنی تو را بركت خواهد داد.19همه نخستزادگان نرینه را كه از رمه و گله تو زاییده شوند برای یهُوَه، خدای خود، تقدیس نما، و با نخستزاده گاو خود كار مكن و نخستزاده گوسفند خود را پشم مبُر.20آنها را به حضور یهُوَه خدای خود در مكانی كه خداوند برگزیند، تو و اهل خانهات سال به سال بخورید.21لیكن اگر عیبی داشته باشد، مثلاً لنگ یا كور یا هر عیب دیگر، آن را برای یهُوَه خدایت ذبح مكن.22آن را در اندرون دروازههایت بخور، شخص نجس و شخص طاهر، آن را برابر مثل غزال و آهو بخورند.23اما خونش را مخور. آن را مثل آب برزمین بریز.
این باب دستوراتی دربارۀ ضرورت بخشیدن مرتب بدهی در بین هموطنان خود ارائه میدهد. این امر مانع از گرفتار شدن مردم در فقر و تنگدستی میشود.
به عنوان قوم برگزیدۀ خداوند [یهوه]، باید در اسرائیل عدالت برقرار شود. این باب دستوراتی ارائه میدهد که با حمایت از فقرا، خادمین و بردگان، تشویق به برقراری عدالت میکند.
and )
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«۷سال»
«هر آن چه مردم هنوز به تو بدهکار هستند را ببخش»
«نحوۀ لغو بدهی این است»
کسی که پول به افراد دیگر قرض میدهد.
کلمات «همسایه» و «برادر» معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و بر رابطۀ نزدیکی که آنها با هموطنان اسرائیلیشان دارند، تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «هموطنان اسرائیلی خود»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه فرمان داده است که قرضها را لغو کنید»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تو نباید خواستار برگشت آن باشی» یا «تو نباید طلب بازپرداخت کنی»
صفت وابسته به اسم «فقیر» را میتوان به عنوان صفت مطلق ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ شخص فقیری» یا «هیچ کسی که فقیر باشد»
این به زمین کنعان اشاره میکند.
به نحوی از زمینی که خداوند [یهوه] یه قومش میدهد سخن گفته که گویی ارثی است که خداوند [یهوه] به آنها میبخشد.
اینجا کنایۀ «قول یهوه» به آنچه یهوه میگوید، اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «اگر مراقب باشی تا از آنچه یهوه، خدایت میگوید اطاعت نمایی»
کلمۀ «پول» از مضمون برداشت میشود. شما میتوانید معنی کامل این عبارت را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پول قرض خواهی داد ... پول قرض نخواهی گرفت»
اینجا «امتها» به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به مردم امتهای بسیار ... بر مردم امتهای بسیار»
اینجا «تسلط یافتن» یعنی از لحاظ مالی برتر بودن. این قسمت اساساً معنی یکسانی با قسمت قبلی جمله دارد.
اینجا «مرد» به طور کلی به معنای شخص است. ترجمه جایگزین: «اگر شخصی فقیر باشد»
«یکی از هموطنان اسرائیلی تو»
اینجا «دروازه» به تمام شهر یا شهرک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در یکی از شهرهایت»
به نحوی از سرسخت بودن سخن گفته شده که گویی شخص دل خود را سخت میکند» ترجمه جایگزین: «تو نباید سرسخت باشی»
به نحوی از کسی که از رفع نیاز فقرا سر باز میزند سخن گفته که گویی او دست خود را میبندد تا شخص فقیر نتواند هیچ چیزی از او بگیرد. ترجمه جایگزین: «از کمک کردن به هموطن اسرائیلی خود که فقیر است، امتناع نکن»
به نحوی از کسی که به شخص فقیر کمک میکند سخن گفته که گویی او دست خود را برایش باز میکند. ترجمه جایگزین: «بلکه تو باید قطعاً به او کمک کنی»
اینجا «دل» به ذهن شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مبادا به چیزهای بد فکر کنی [مبادا افکار زشتی داشته باشی]»
این به طور ضمنی اشاره میکند که چون سال رهایی به زودی اتفاق میافتد، شخص فکر میکند که برای کمک به فقیر تمایلی نخواهد داشت چون این احتمال وجود دارد که شخص فقیر [بدهی خود را] به او برنگرداند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
کلمۀ «هفتم» عدد ترتیبی برای هفت است.
«سال لغو کردن بدهی»
به نحوی از اتفاقی که به زودی میافتد سخن گفته که گویی جسماً نزدیک است. ترجمه جایگزین: «به زودی اتفاق خواهد افتاد»
«سرسخت نشوی و از بخشیدن چیزی به هموطن اسرائیلی خود امتناع کنی»
«به حضور خداوند [یهوه] برای کمک فریاد میکشد»
«یهوه تو را برای کاری که کردهای، گناهکار در نظر بگیرد»
اینجا «دل» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو نباید از آن پشیمان شوی» یا «تو باید شاد باشی»
اینجا «دست خود را دراز کنی» به کلِ وجود شخص و کاری که انجام داده، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در همۀ کارهایی که انجام میدهی»
این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون که همیشه در زمین افراد فقیر وجود خواهند داشت»
صفت وابسته به اسم «فقیر» را میتوان در قالب صفت مطلق بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون افراد فقیر»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قولی دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من به تو امر کردم که دست خود را بگشایی ... در زمینت»
به نحوی از کسی که مشتاقِ کمک کردن به دیگران است سخن گفته که گویی دست او باز است. ترجمه جایگزین: «به هموطن اسرائیلی خود، آنانی که مسکین و فقیر هستند کمک کن»
کلمات «مسکین» و «فقیر» اساساً معانی یکسانی دارند و تأکید میکنند که اینها افرادی هستند که نمیتوانند به خودشان کمک کنند. ترجمه جایگزین: «به هموطنان اسرائیلی خود که نمیتوانند به خودشان کمک کنند، یاری برسان»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «برادر» به طور کلی به معنی اسرائیلیان اعم از مرد و زن میباشد. ترجمه جایگزین: «اگر هموطن اسرائیلی تو» یا «اگر هموطن عبرانی تو»
اگر شخصی نمیتوانست بدهیهای خود را برگرداند، آنها گاهی خودشان را به بردگی میفروختند تا آنچه بدهکار بودند را پرداخت نمایند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خودشان را به تو بفروشند»
«۶ سال»
«سال ۷.» اینجا «هفتم» عدد ترتیبی برای هفت است.
به نحوی از کسی که هیچ ثروتی برای رفع نیاز خودش و خانوادهاش ندارد سخن گفته که گویی دستان او خالی هستند. ترجمه جایگزین: «تو نباید اجازه دهی او بدون این که نیاز خودش و خانوادهاش را تأمین کند، آن جا را ترک نماید»
«سخاوتمندانه به او ببخش»
اینجا «تو» شامل اجداد آنها میشود که برای سالهای بسیار برده بودند. ترجمه جایگزین: «به یاد آور که قوم تو قبلاً برده بودند»
به نحوی از این که یهوه قوم اسرائیل را از بردگی در مصر رهانیده سخن گفته شده که گویی یهوه پول پرداخت کرده تا قوم خود را از بردگی آزاد کند.
این نقل قولی گنجانده شده در نقلقولی دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر به تو بگوید که از حضور تو نمیرود،»
اینجا «خاندان» به خانوادۀ شخص اشاره میکند.
«آنگاه سرِ او را نزدیک به چارچوب درب خانۀ خود قرار بده، و سپس نوک درفش را از میان لالۀ گوش او داخل چوب بگذار»
ابزاری تیز و نوکدار که برای ایجاد سوراخ استفاده میشود.
«تا پایان زندگیاش» یا «تا زمانیکه بمیرد»
این بدان معناست که وقتی کسی را آزاد میکنند رنجیده نشوند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی اجازه میدهی که او آزاد شود، خشنود باش»
این بدان معناست که مالک تنها باید مبلغی که برای خرید آن برده [غلام] نیاز است را پرداخت کند نه حقوق کسی که به استخدام او در میآید.
منظور کسی است که برای دستمزد کار میکند.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
بریدن پشم یا مو
«در حضور خداوند [یهوه]»
«هر سال» یا «همۀ سالها»
لنگی یا ناتوانی جسمی
اینجا «دروازهها» به شهر یا شهرک اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «درون اجتماعت» یا «داخل شهر»
به نحوی از شخص غیر قابل قبول برای اهداف خدا سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
به نحوی از شخص مقبول [پسندیده] برای اهداف خدا سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً تمیز است.
اینها حیواناتی وحشی با پایهای باریک و بلند هستد که میتوانند به سرعت بدوند. به نحوۀ ترجمه آنها در کتاب تثنیه ۱۲: ۱۵ نگاه کنید.
«تو نباید خونش را بخوری.» خداوند [یهوه] اجازه نمیداد اسرائیلیان خون را بخورند چون خون نشاندهنده حیات بود (تثنیه ۱۲: ۲۳).
1ماه ابیب را نگاهدار و فصح را به جهت یهُوَه، خدایت، بجا آور، زیرا كه در ماه ابیب یهُوَه، خدایت، تو را از مصر در شب بیرون آورد.2پس فصح را از رمه و گله برای یهُوَه، خدایت، ذبح كن، در مكانی كه خداوند برگزیند، تا نام خود را در آن ساكن سازد.3با آن، خمیرمایه مخور، هفت روز نان فطیر یعنی نان مشقّت را با آن بخور، زیرا كه به تعجیل از زمین مصر بیرون آمدی، تا روز خروج خود را از زمین مصر در تمامی روزهای عُمرت بیاد آوری.4پس هفت روز هیچ خمیرمایه در تمامی حدودت دیده نشود؛ و از گوشتی كه در شام روز اول، ذبح میكنی چیزی تا صبح باقی نماند.5فصح را در هر یكی از دروازههایت كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، ذبح نتوانی كرد،6بلكه در مكانی كه یهُوَه، خدایت، برگزیند تا نام خود را در آن ساكن سازد، در آنجا فصح را در شام، وقت غروب آفتاب، هنگام بیرون آمدنت از مصر ذبح كن.7و آن را در مكانی كه یهُوَه، خدایت، برگزیند بپز و بخور و بامدادان برخاسته، به خیمههایت برو.8شش روز نان فطیر بخور، و در روز هفتم، جشن مقدس برای یهُوَه خدایت باشد؛ در آن هیچ كار مكن.9هفت هفته برای خود بشمار. از ابتدای نهادن داس در زرع خود، شمردن هفت هفته را شروعكن.10و عید هفتهها را با هدیۀ نوافل دست خود نگاهدار و آن را به اندازه بركتی كه یهُوَه خدایت به تو دهد، بده.11و به حضور یهُوَه، خدایت، شادی نما تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنیزت و لاوی كه درون دروازههایت باشد و غریب و یتیم و بیوهزنی كه در میان تو باشند، در مكانی كه یهُوَه خدایت برگزیند تا نام خود را در آن ساكن گرداند.12و بیاد آور كه در مصر غلام بودی، پس متوجه شده، این فرایض را بجا آور.13عید خیمهها را بعد از جمع كردن حاصل از خرمن، و چرخشت خود هفت روز نگاهدار.14و در عید خود شادی نما، تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنیزت و لاوی و غریب و یتیم و بیوهزنی كه درون دروازههایت باشند.15هفت روز در مكانی كه خداوند برگزیند، برای یهُوَه خدایت عید نگاه دار، زیرا كه یهُوَه خدایت تو را در همۀ محصولت و در تمامی اعمال دستت بركت خواهد داد، و بسیار شادمان خواهی بود.16سه مرتبه در سال جمیع ذكورانت به حضور یهُوَه خدایت در مكانی كه او برگزیند حاضر شوند، یعنی در عید فطیر و عید هفتهها و عید خیمهها؛ و به حضور خداوند تهیدست حاضر نشوند.17هر كس به قدر قوّه خود به اندازه بركتی كه یهُوَه، خدایت، به تو عطا فرماید، بدهد.18داوران و سروران در جمیع دروازههایی كه یهُوَه، خدایت، به تو میدهد برحسب اسباط خودبرایت تعیین نما، تا قوم را به حكم عدل، داوری نمایند.19داوری را منحرف مساز و طرفداری منما و رشوه مگیر، زیرا كه رشوه چشمان حكما را كور میسازد و سخنان عادلان را كج مینماید.20انصاف كامل را پیروی نما تا زنده مانی و زمینی را كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، مالك شوی.21اشیرهای از هیچ نوع درخت نزد مذبح یهُوَه، خدایت، كه برای خود خواهی ساخت غرس منما.22و ستونی برای خود نصب مكن زیرا یهُوَه خدایت آن را مكروه میدارد.
این باب دستوراتی خاص دربارۀ نحوۀ برگزاری عید فصح بازگو میکند. این جشن، عید فصح را در مصر یادآوری میکند که واقعهای مهم در شکلگیری قوم اسرائیل بود. چندین جشن مهم دیگر در این باب شرح داده شده است.
به عنوان قوم برگزیدۀ خداوند [یهوه]، باید در اسرائیل عدالت برقرار شود. همچنین، خداوند [یهوه] باید تنها خدا در اسرائیل باشد و فقط او باید پرستیده شود.
and )
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این مربوط به اولین ماه در گاهشمار عبری است. این زمانی را نشان میدهد که خدا قوم اسرائیل را از مصر بیرون آورد. این ماه در طول اواخر بخشی از ماه مارچ و اوایل قسمتی از ماه آپریل در گاهشمار غربی است.
این به طور ضمنی اشاره میکند که با «به جا آوردن پسخ» آنها جشن میگرفتند و غذای پسخ را میخوردند. ترجمه جایگزین: «غذای پسخ را جشن بگیر» یا «غذای پسخ را بخور»
اینجا «پسخ» به حیوانی اشاره میکند که برای عید پسخ قربانی شده است. ترجمه جایگزین: «برای پسخ قربانی کن»
اینجا «آن» به حیوانی که آنها قربانی میکنند و میخورند، اشاره دارد.
«۷ روز»
این اسم نان فطیر بود. معنی کامل آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این نان به شما یادآوری میکند که وقتی در مصر بودید چه رنجهایی را متحمل شدید»
قوم باید آن قدر سریع مصر را ترک میکردند که فرصت کافی برای درست کردن نان با خمیرمایه نداشتند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن قدر با عجله از زمین مصر بیرون آمدی که زمانی برای درست کردن نان با خمیرمایه نداشتی»
«تا زمانی که زندگی میکنی این کار را انجام بده»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بسپاری»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید هیچ خمیرمایهای در میان خود داشته باشید»
«در تمام قلمروی تو» یا «در تمام سرزمین تو»
اینجا «اول» عدد ترتیبی برای یک است.
اینجا «پسخ» به حیوانی که قربانی خواهد شد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای پسخ نمیتوانی حیوانی را قربانی کنی»
اینجا «دروازهها» به شهرها یا شهرکها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در هر یک از شهرهایت»
«هنگام غروب»
«آن را طبخ کن»
«۶ روز»
«هفتم» عدد ترتیبی برای هفت است.
«جماعتی خاص»[ در انگلیسی متفاوت است و به عنوان گردهمآیی خاص اشاره شده است]
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«۷ هفته بشمار»
عبارتِ «نهادن داس در زرع» روشی است که به شروع زمان برداشت محصول اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از زمانی که شما شروع به برداشت محصول میکنید»
ابزاری با تیغهای منحنی که برای بریدن چمن، گندم، و تاک استفاده میشود.
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هدیۀ داوطلبانۀ خود را بده»
«به اندازۀ محصولی که یهوه، خدایت به تو داده است» این بدان معناست که قوم مطابق با اندازهای که آن سال برداشت کردهاند هدیه خواهند داد.
این موارد به شخص خاصی اشاره نمیکنند و به طور کلی منظور این نوع افراد است. ترجمه جایگزین: «پسرانت، دخترانت، غلامانت، کنیزانت، هر لاوی»
این جا «دروازههایت» به شهرها یا شهرکها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در شهرهایت»
به طور کلی به این نوع افراد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همۀ غریبان، یتیمان، و بیوهزنان»
اینها بچههایی هستند که والدینشان مُردهاند و هیچ خویشاوندی ندارند که از آنها مراقبت کند.
این یعنی زنی که شوهرش مُرده و فرزندی ندارد که زمان پیری از او مراقبت کند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بسپار»
اسامی دیگر برای این جشن عبارتند از «عید معابد،» «عید غرفهها،» و «عید هفتهها.» در زمان برداشت محصول، کشاورزان موقتاً خیمهها را در مزرعه برپا میکردند. این جشن بعداز آخرین برداشت سال برگزار میشد.
«۷ روز»
این جا کلمۀ «دروازهه» به شهرها یا شهرکها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درون شهرهایت»
«عید خیمهها»
این جا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام کارهایی که تو انجام میدهی»
زنان مجاز بودند، اما یهوه دستور نداده بود که آنها بیایند. مردان میتوانستند نمایندۀ کلِ خانوادههای خود باشند.
«باید بیایند و در حضور خداوند [یهوه] بایستند»
«بدون هدایا به حضور یهوه نیایند» این دو عبارت منفی با هم معنای مثبتی دارند. ترجمه جایگزین: «هر شخصی که به حضور یهوه میاید باید هدیهای بیاورد»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«شما باید داورانی منصوب کنید» یا «شما باید داورانی برگزینید»
اینجا «دروازهها» به شهر یا شهرک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در تمام شهرهایت»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آنها را انتخاب کنید»
«قوم را عادلانه داوری کنید»
موسی به نحوی از داوری سخن میگوید که گویی شئی است که شخصی نیرومند میتواند به زور [با خشونت] آن را از شخصی ضعیف بگیرد. این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. شاید در زبان شما کلمهای به معنیِ «به زور گرفتن» وجود داشته باشد. ترجمه جایگزین: «هنگام داوری نباید بیانصاف باشید» یا «شما باید عادلانه تصمیم بگیرید»
این جا «شما» به آنانی که به عنوان داوران و رؤسا منصوب شدهاند اشاره میکند. [در ترجمه فارسی به صورت مستتر در فعل است]
به نحوی از رشوه گرفتن سخن گفته شده که گویی رشوه مردم را فاسد میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا حتی شخص حکیمی که رشوه میپذیرد کور میشود، و حتی شخص عادلی که رشوه میپذیرد دروغ میگوید»
به نحوی از شخص حکیمی که رشوه میپذیرد تا در برابر امور شریرانه چیزی نگوید سخن گفته شده که گویی او کور شده است.
صفت وابسته به اسم «حکیم» را میتوان در قالب صفت مطلق ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخص حکیم» یا «افراد حکیم»
صفت وابسته به اسم «عادل» را میتوان در قالب صفت مطلق ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث میشود که شخص عادل دروغ بگوید»
به نحوی از انصاف سخن گفته شده که گویی انصاف شخصی است که راه میرود. به نحوی از کسی که آن چه انجام میدهد عادلانه و منصفانه است سخن گفته که گویی او به دنبال عقاید عادلانه است. ترجمه جایگزین: «فقط آن چه عادلانه است را انجام بده»
به نحوی از دریافت زمینی که خدا به قوم میدهد سخن گفته شده که گویی قوم زمینی را از خدا به ارث میبرند.
این جا «شما» به تمام قوم اسرائیل اشاره میکند. [در ترجمه فارسی به صورت مستتر در فعل است]
عبارت «که یهوه، خدایت مکروه میدارد» اطلاعات بیشتری دربارۀ ستون سنگی مقدس میدهد. ترجمه جایگزین: «هیچ ستون سنگی مقدس، زیرا یهوه، خدایت از آنها نفرت دارد»
این به ستونهایی اشاره میکند که بتهایی برای پرستش خدایان دروغین هستند.
1گاو یا گوسفندی كه در آن عیب یا هیچچیز بد باشد، برای یهُوَه خدای خود ذبح منما، چونكه آن، نزد یهُوَه خدایت مكروه است.2اگر در میان تو، در یكی از دروازههایت كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، مرد یا زنی پیدا شود كه در نظر یهُوَه، خدایت، كار ناشایسته نموده، از عهد او تجاوز كند،3و رفته خدایان غیر را عبادت كرده، سجده نماید، خواه آفتاب یا ماه یا هر یك از جنود آسمان كه من امر نفرمودهام،4و از آن اطلاع یافته، بشنوی، پس نیكو تفحص كن؛ و اینك اگر راست و یقین باشد كه این رجاست در اسرائیل واقع شده است.5آنگاه آن مرد یا زن را كه این كار بد را در دروازههایت كرده است، بیرون آور، و آن مرد یا زن را با سنگها سنگسار كن تا بمیرند.6از گواهی دو یا سه شاهد، آن شخصیكه مستوجب مرگ است كشته شود؛ از گواهی یك نفـر كشته نشود.7اولاً دست شاهدان به جهت كشتنش بر او افراشته شود، و بعد از آن، دست تمامی قوم؛ پس بدی را از میان خود دور كردهای.8اگر در میان تو امری كه حكم بر آن مشكل شود به ظهور آید، در میان خون و خون، و در میان دعوی و دعوی، و در میان ضرب و ضرب، از مرافعههایی كه در دروازههایت واقع شود، آنگاه برخاسته، به مكانی كه یهُوَه، خدایت، برگزیند، برو.9و نزد لاویان كهنه و نزد داوری كه در آن روزها باشد رفته، مسألت نما و ایشان تو را از فتوای قضا مخبر خواهند ساخت.10و برحسب فتوایی كه ایشان از مكانی كه خداوند برگزیند، برای تو بیان میكنند، عمل نما. و هوشیار باش تا موافق هر آنچه به تو تعلیم دهند، عمل نمایی.11موافق مضمون شریعتی كه به تو تعلیم دهند، و مطابق حكمی كه به تو گویند، عمل نما، و از فتوایی كه برای تو بیان میكنند به طرف راست یا چپ تجاوز مكن.12و شخصی كه از روی تكبر رفتار نماید، و كاهنی را كه به حضور یهُوَه، خدایت، به جهت خدمت در آنجا میایستد یا داور را گوش نگیرد، آن شخص كشته شود. پس بدی را از میان اسرائیل دور كردهای.13و تمامی قوم چون این را بشنوند، خواهند ترسید و بار دیگر از روی تكبر رفتار نخواهند نمود.14چون به زمینی كه یهُوَه، خدایت، به تو میدهد، داخل شوی و در آن تصرف نموده، ساكن شوی و بگویی مثل جمیع امتهایی كه به اطراف منند پادشاهی بر خود نصب نمایم،15البته پادشاهی را كه یهُوَه خدایت برگزیند بر خود نصب نما. یكی از برادرانت را بر خود پادشاه بساز، و مرد بیگانهای را كه از برادرانت نباشد، نمیتوانی بر خود مسلط نمایی.16لكن او برای خود اسبهای بسیار نگیرد، و قوم را به مصر پس نفرستد، تا اسبهای بسیار برای خود بگیرد، چونكه خداوند به شما گفته است بار دیگر به آن راه برنگردید.17و برای خود زنان بسیار نگیرد، مبادا دلش منحرف شود، و نقره و طلا برای خود بسیار زیاده نیندوزد.18و چون بر تخت مملكت خود بنشیند، نسخۀ این شریعت را از آنچه از آن، نزد لاویان كهنه است برای خود در طوماری بنویسد.19و آن نزد او باشد و همۀ روزهای عمرش آن را بخواند، تا بیاموزد كه از یهُوَه خدای خود بترسد، و همۀ كلمات این شریعت و این فرایض را نگاه داشته، به عمل آورد.20مبادا دل او بر برادرانش افراشته شود، و از این اوامر به طرف چپ یا راست منحرف شود، تا آنكه او و پسرانش در مملكت او در میان اسرائیل روزهای طویل داشته باشند.
در زمان شرق باستان، معمول بود که کسی با شهادت یک نفر مجازات شود، مخصوصاً اگر او شخص مهمی بود. قوانین موجود در این باب موجب حفاظت از قوم میشود، به ویژه شخص فقیری که نیاز به چندین شاهد دارد. این امر اجازه میداد که عدالت اجراء شود.
and )
اسرائیل پادشاهی نداشت چون خداوند [یهوه] پادشاه آنها بود. یهوه با دانستن گناهان مردم پیشبینی میکرد که یک روز اسرائیل پادشاهی داشته باشد. بنابراین، این آیات به شکلی نبوتی، فرامینی دربارۀ پادشاه آنها ارائه میدهد. آنها اجازه نداشتند ارابههای جنگی داشته باشند، چون آنها نشانۀ قدرت زمینی بودند و پادشاه باید به یهوه توکل [اتکاء] میکرد.
, and and
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«که عیبی داشته باشد» یا «که چیز ناپسندی در آن باشد.» حیوانی که در سلامت و بدون هیچ نقصی ظاهر میشود.
«که این برای یهوه منزجرکننده خواهد بود»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شما کسی را پیدا کنید» یا «اگر کسی باشد»
اینجا «دروازههای شهر» به شهرها یا شهرکها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی کردن در یکی از شهرهایت»
نظر یهوه به داوری یا ارزیابی یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چیزی که یهوه، خدایت ناپسند میداند»
«از عهد او نااطاعتی کند»
«هر یک از لشکر آسمان.» اینجا به روشناییهایی که در آسمان میبینیم از جمله خورشید، ماه و ستارگان اشاره میکند. آنها را جنود [قشون] مینامند چون تعداد آنها مانند ارتشی که سربازان بسیاری دارد، زیاد است. ترجمه جایگزین: «هر یک از چیزهای بسیار در آسمان»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی دربارۀ این عمل نامطیعانه چیزی به شما بگوید»
این جا معنای «تفحص» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید به دقت دربارۀ آن چه اتفاق افتاده تفحص کنید»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی چنین کارهای ناخوشایندی در اسرائیل انجام داده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «دهان» به گواهی یک شاهد اشاره میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر دو یا سه شاهد به ضد شخصی سخنی بگویند، پس شما باید او را بکُشید»
این جا «دهان» به گواهی یک شاهد اشاره میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما اگر فقط یک نفر به ضد او سخن بگوید، پس شما نباید او را بکُشید»
این جا «دست» به تمام گروه شاهدان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شاهدان باید اول خودشان اولین سنگ را پرتاب کنند. سپس تمامی قوم شخص را با انداختن سنگ بر او خواهند کُشت»
صفت وابسته به اسم «بدی» را میتوان به عنوان صفت مطلق بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید این شخصی که این عمل ناپسند را انجام میدهد از میان بنیاسرائیل بردارید [حذف کنید]» یا «شما باید این شخص شرور را بکُشید»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«اگر موضوعی هست» یا «اگر مسئلهای هست»
«حق» اقتدار قانونی شخص برای انجام کاری یا داشتن چیزی است.[در ترجمه فارسی متفاوت است]
اسم معنای «مشورت» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از آنها درخواست کن تا تو را مشورت دهند»
اسم معنای «فتوی» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها در مورد موضوع تصمیم میگیرند»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوی از کسی که از تصمیم کاهنان و داوران اطاعت میکند سخن گفته شده که گویی شخص جسماً به دنبال شریعت است. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید از آنچه داوران و کاهنان دربارۀ موضوعی تصمیم میگیرند اطاعت کنید»
به نحوی از کسی که دقیقاً آنچه داوران و کاهنان میگویند انجام نمیدهد سخن گفته شده که گویی او از راه درست منحرف میشود. این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از آنچه به تو میگویند نااطاعتی نکن» یا «هر آنچه میگویند را انجام بده»
«از کاهن اطاعت نکند ... یا از داور اطاعت نکند»
صفت وابسته به اسم «بدی» را میتوان در قالب صفت مطلق ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید کسی که کار ناپسندی انجام میدهد را از میان بنیاسرائیل بردارید [حذف کنید]» یا «شما باید این شخص شرور را بکُشید»
این به طور ضمنی اشاره میکند که وقتی قوم دربارۀ شخصی که برای رفتار متکبرانهاش اعدام شده، بشنوند، آنها خواهند ترسید و خودشان از روی تکبر رفتار نخواهند کرد»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
کلمۀ «داخل شدن به ...» را میتوان به عنوان «رفتن به ...» یا «وارد شدن» ترجمه کرد.
این نقلقولی گنجانده شده در نقلقولی دیگر است. نقلقول مستقیم را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس شما تصمیم میگیرید که میخواهید پادشاهی درست مثل مردم قومهایی که اطراف شما هستند داشته باشید،»
موسی به نحوی با قوم سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند. شاید طبیعیتر باشد که آن را با ضمایر جمع ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پادشاهی بر خودمان منصوب کنیم ... به اطراف ما هستند»
به نحوی از اقتدار دادن به کسی به عنوان پادشاه برای سلطنت کردن سخن گفته شده که گویی قوم، شخصی را در مکانی بالاتر از خود قرار میدهند»
«همۀ قومهای مجاور»
اینجا «امتها» به مردمی که در این قومها زندگی میکنند، اشاره دارد.
«یکی از هموطنان اسرائیلی خود»
این عبارات هر دو معانی یکسانی دارند. آنها با هم به شخصی اشاره میکنند که اسرائیلی نیست. یهوه تأکید میکند که قوم اسرائیل نباید اجازه دهند یک بیگانه بر آنها سلطنت کند. ترجمه جایگزین: «بیگانهای بر خود» یا «یک شخص غیر اسرائیلی بر خود»
این نقلقولی گنجانده شده در نقلقولی دیگر است. نقلقول مستقیم را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه به شما گفته است که نباید هرگز دوبارۀ به مصر برگردید.»
اینجا «دل» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. به نحوی از پادشاه اسرائیلی که با زنان بیگانه ازدواج میکند و شروع به پرستش خدایان دروغین آنها مینماید سخن گفته شده که گویی دل او از یهوه برمیگردد [دور میشود]. ترجمه جایگزین: «تا آنها باعث نشوند که او از احترام به یهوه بازایستد و شروع به پرستش خدایان دروغین کند»
اینجا «تخت» به قدرت و اقتدار شخص به عنوان پادشاه اشاره میکند. نشستن بر تخت به معنی پادشاه شدن است. ترجمه جایگزین: «وقتی او پادشاه شود»
معانی محتمل ۱) «او باید شخصاْ نسخهای از این شریعت را برای خودش در طوماری بنویسد» یا ۲) «او باید کسی را منصوب کند تا نسخهای از این شریعت را برای او در طوماری بنویسد»
«از نسخۀ شریعتی که لاویان کهنه نگه میدارند»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و تأکید میکنند که پادشاه باید از تمامی شریعت خدا اطاعت کند.
اینجا «دل او» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. به نحوی از مغرور شدن پادشاه سخن گفته شده که گویی دل او بلند میشود. ترجمه جایگزین: «تا او مغرور نشود» یا «تا او فکر نکند که برتر از هموطنان اسرائیلی خود است»
به نحوی از نااطاعتی پادشاه از احکام خدا سخن گفته شده که گویی شخص از جادۀ درست منحرف میشود. این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تا از هیچ یک از احکام نااطاعتی نکند» یا «تا او از تمام فرامین اطاعت کند»
روزهای طویل استعاره از زندگی طولانی است. به نحوۀ ترجمه عبارت مشابۀ «روزهای خود را طویل ساخت» در کتاب تثنیه ۴: ۲۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تا بتوانند برای مدت طولانی زندگی کنند»
1لاویان كهنه و تمامی سبط لاوی راحصّه و نصیبی با اسرائیل نباشد.هدایای آتشین خداوند و نصیب او را بخورند.2پس ایشان در میان برادران خود نصیب نخواهند داشت. خداوند نصیب ایشان است، چنانكه به ایشان گفته است.3و حق كاهنان از قوم، یعنی از آنانی كه قربانی، خواه از گاو و خواه از گوسفند میگذرانند، این است كه دوش و دو بنا گوش و شكنبه را به كاهن بدهند.4و نوبر غله و شیره و روغن خود و اولْ چین پشم گوسفند خود را به او بده،5زیرا كه یهُوَه، خدایت، او را از همۀ اسباطت برگزیده است، تا او و پسرانش همیشه بایستند و به نام خداوند خدمت نمایند.6و اگر احدی از لاویان از یكی از دروازههایت از هر جایی در اسرائیل كه در آنجا ساكن باشد آمده، به تمامی آرزوی دل خود به مكانی كه خداوند برگزیند، برسد،7پس به نام یهُوَه خدای خود، مثل سایر برادرانش از لاویانی كه در آنجا به حضور خداوند میایستند، خدمت نماید.8حصّههای برابر بخورند، سوای آنچه از ارثیت خود بفروشد.9چون به زمینی كه یهُوَه، خدایت، به تو میدهد داخل شوی، یاد مگیر كهموافق رجاسات آن امتها عمل نمایی.10و در میان تو كسی یافت نشود كه پسر یا دختر خود را از آتش بگذرانند، و نه فالگیر و نه غیبگو و نه افسونگر و نه جادوگر،11و نه ساحر و نه سؤالكنندۀ از اجنّه و نه رَمّال و نه كسی كه از مردگان مشورت میكند.12زیرا هركه این كارها را كند، نزد خداوند مكروه است و به سبب این رجاسات، یهُوَه، خدایت، آنها را از حضور تو اخراج میكند.13نزد یهُوَه، خدایت، كامل باش.14زیرا این امتهایی كه تو آنها را بیرون میكنی به غیبگویان و فالگیران گوش میگیرند، و اما یهُوَه، خدایت، تو را نمیگذارد كه چنین بكنی.15یهُوَه، خدایت، نبیای را از میان تو از برادرانت، مثل من برای تو مبعوث خواهد گردانید، او را بشنوید.16موافق هر آنچه در حوریب در روز اجتماع از یهُوَه خدای خود مسألت نموده، گفتی: «آواز یهُوَه خدای خود را دیگر نشنوم، و این آتش عظیم را دیگر نبینم، مبادا بمیرم.»17و خداوند به من گفت: «آنچه گفتند نیكو گفتند.18نبیای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم كرد، و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت.19و هر كسی كه سخنان مرا كه او به اسم من گوید نشنود، من از او مطالبه خواهم كرد.20و اما نبیای كه جسارت نموده، به اسم من سخن گوید كه به گفتنش امر نفرمودم، یا به اسم خدایان غیر سخن گوید، آن نبی البته كشته شود.»21و اگر در دل خود گویی: «سخنی را كه خداوند نگفته است، چگونه تشخیص نماییم.»22هنگامی كه نبی به اسم خداوند سخن گوید، اگر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد، این امری است كه خداوند نگفته است، بلكه آن نبی آن را از روی تكبر گفته است.پس از او نترس.
به عنوان کاهنان برگزیدۀ یهوه، آنها باید به یهوه اعتماد کنند تا نیازهای آنها را تأمین نماید. او از طریق مابقی اسرائیلیان نیازهای آنها را تأمین میکرد. یهوه نصیب آنها بود.
, and and )
این باب یکی از اولین نبوتها دربارۀ وعدۀ آمدن مسیح است.
and and )
موسی همچنان دربارۀ آنچه یهوه میخواهد تا آنها انجام دهند، به قوم میگوید.
به نحوی از اینکه لاویان هیچ زمینی از یهوه دریافت نمیکنند سخن گفته شده که گویی آنها ارثی ندارند. ترجمه جایگزین: «مالک هیچ یک از زمینهای قوم نخواهند بود» یا «هیچ یک از زمینهایی که اسرائیلیان در اختیار دارند را دریافت نخواهند کرد»
«هیچ قسمتی» یا «هیچ سهمی»
«در میان سایر اسباط اسرائیل» یا «در میان اسرائیلیان دیگر»
موسی به نحوی از افتخار بزرگی که هارون و نسل او با خدمت به یهوه به عنوان کاهنان دارند سخن گفته که گویی یهوه چیزی است که آنها به ارث میبرند. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب تثنیه ۱۰: ۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «در عوض، آنها یهوه را خواهند داشت» یا «در عوض، یهوه به آنها اجازه خواهد داد تا او را خدمت کنند و او نیازهای آنها را از طریق آن خدمت تأمین خواهد کرد»
این مربوط به شکم و روده است.
«شما باید به کاهن بدهید»
اینجا «او را» به تمام لاویان اشاره میکند.
اینجا «به نام یهوه» به خودِ یهوه و اقتدار او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خادمان خاص او باشند» یا «به عنوان نمایندۀ یهوه خدمت کنند»
اینجا «او» به تمام لاویان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لاویان و نسل ایشان برای همیشه»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به شدت تمایل دارد» یا «واقعاً میخواهد»
اینجا «نام» به یهوه و اقتدار او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پس او باید یهوه، خدای خود را به عنوان یک کاهن خدمت کند»
«که در معبد در حضور یهوه خدمت میکنند»
این چیزی است که کاهن از پدر خود به ارث میبرد.
اینجا «داخل شدن» را میتوان به عنوان «رفتن» یا «وارد شدن» ترجمه کرد.
خدا از اعمال مذهبی مردم در امتهای اطراف بیزار است. او آنها را بسیار شریر میپندارد. اینجا «امتها» به قوم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما نباید کارهای بسیار بدی که مردم امتهای دیگر انجام میدهند را به عمل آورید»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نباید در میان شما باشد»
اینها روشهای مختلف جادوگری هستند. خدا هر نوع سحر و جادو را ممنوع کرده است. اگر شما کلمهای برای همۀ این فعالیتها ندارید، میتوانید به طور کلی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هرکسی که از جادو استفاده میکند تا با رمالی کردن بفهمد در آینده چه اتفاقی میافتد»
کسی که اشکال و ارقام را در فنجان میخواند و اتفاقات آینده را از آنچه میبیند پیشگویی میکند.
این عبارات مربوط به افرادی است که انواع مختلف جادو را انجام میدهند. خدا هر نوع سحر و جادو را قدغن کرده است. اگر شما کلمهای برای همۀ این نوع افراد ندارید، میتوانید به طور کلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هر کسی که با استفاده از جادو، رمالی میکند و یا با ارواح مردگان گفتگو میکند»
اینجا «آنها را» به مردمی که قبلاً در کنعان زندگی میکردند، اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «امتها» به گروههای مردمی که در کنعان زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا این گروههای مردمی»
«این امتهایی که تو زمین آنها را میگیری»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
به نحوی از این که یهوه شخصی را به عنوان نبی منصوب میکند سخن گفته شده که گویی یهوه او را بالا میبرد یا بلند میکند.
«یکی از هموطنان اسرائیلی تو»
اینجا «تو» به اسرائیلیان در کوه حوریب حدود ۴۰ سال پیش اشاره میکند.
«روزی که شما با هم در حوریب جمع شده بودید»
این نقلقولی گنجانده شده در نقلقولی دیگر است. نقلقول مستقیم را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در روز اجتماع وقتی گفته بودی که نمیخواهی دیگر آواز یهوه، خدایت را بشنوی، و آتش عظیم او را ببینی، چون ترسیده بودی که بمیری.»
اینجا به یهوه توسط «آوازش» اشاره شده است تا بر آنچه او میگوید تأکید کند. ترجمه جایگزین: «بگذار دیگر آنچه یهوه، خدایمان میگوید را نشنویم»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوی از این که یهوه شخصی را به عنوان نبی تعیین میکند سخن گفته شده که گویی یهوه او را بالا میبرد یا بلند میکند.
«از میان هموطنان اسرائیلی آنها»
به نحوی از این که یهوه به نبی میگوید چه حرفی بزند سخن گفته شده که گویی یهوه کلمات را در دهان نبی میگذارد.
«با قوم اسرائیل صحبت میکند»
اینجا «اسم من» به یهوه و اقتدار او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی او پیغام مرا میگوید، به او گوش ندهد»
«او را مقصر [مسئول] میدانم» یا «او را مجازات خواهم کرد.» اینجا «او را» به شخصی اشاره میکند که به سخنان نبی گوش نمیدهد.
یهوه به صحبت کردن ادامه میدهد.
«جرأت میکند که پیغامی را بگوید» یا «آنقدر جرأت دارد که پیغامی را بگوید»
اینجا «اسم من» به خودِ یهوه و اقتدارش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای من» یا «با اقتدار من»
«پیغام»
اینجا «اسم» به خدایان و اقتدار آنها اشاره میکند. این یعنی نبی ادعا میکند خدایان دروغین به او گفته بودند که دربارۀ پیغامی خاص صحبت کند.
اینجا «دل» به افکار شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از خودت بپرسی» یا «تو باید با خودت بگویی»
«چطور بدانیم که آیا پیغامی که نبی میگوید از طرف یهوه است؟» اینجا «ما» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
یهوه به صحبت کردن ادامه میدهد.
اینجا «اسم یهوه» به خودِ یهوه و اقتدارش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نبی ادعا میکند که با من صحبت میکند» یا «نبی ادعا میکند که با اقتدار من سخن میگوید»
«نبی این پیغام را بدون اقتدار من گفته است»
1وقتی كه یهُوَه خدایت این امتها را كهیهُوَه، خدایت، زمین ایشان را به تو میدهد منقطع سازد، و تو وارث ایشان شده، در شهرها و خانههای ایشان ساكن شوی،2پس سه شهر را برای خود در میان زمینی كه یهُوَه، خدایت، به جهت ملكیت به تو میدهد، جدا كن.3شاهراه را برای خود درست كن، و حدود زمین خود را كه یهُوَه خدایت برای تو تقسیم میكند، سه قسمت كن، تا هر قاتلی در آنجا فرار كند.4و این است حكم قاتلی كه به آنجا فرار كرده، زنده ماند: هر كه همسایۀ خود را نادانسته بكشد، و قبل از آن از او بغض نداشت.5مثل كسی كه با همسایۀ خود برای بریدن درخت در جنگل برود، و دستش برای قطع نمودن درخت تبر را بلند كند، و آهن از دسته بیرون رفته، به همسایهاش بخورد تا بمیرد، پس به یكی از آن شهرها فرار كرده، زنده ماند.6مبادا ولّی خون وقتی كه دلش گرم است قاتل را تعاقب كند، و به سبب مسافت راه به وی رسیده، او را بكشد، و او مستوجب موت نباشد، چونكه او را پیشتر بغض نداشت.7از این جهت من تو را امر فرموده، گفتم برای خود سه شهر جدا كن.8و اگر یهُوَه، خدایت، حدود تو را به طوری كه به پدرانت قسم خورده است وسیع گرداند، و تمامی زمین را به تو عطا فرماید، كه به دادن آن به پدرانت وعده داده است،9و اگر تمامی این اوامر را كه من امروز به تو میفرمایم نگاه داشته، بجاآوری كه یهُوَه خدای خود را دوست داشته، به طریقهای او دائماً سلوك نمایی، آنگاه سه شهر دیگر بر این سه برای خود مزید كن.10تا خون بیگناه در زمینی كه یهُوَه خدایت برای ملكیت به تو میدهد، ریخته نشود، و خون بر گردن تو نباشد.11لیكن اگر كسی همسایۀ خود را بغض داشته، در كمین او باشد و بر او برخاسته، او را ضرب مهلك بزند كه بمیرد، و به یكی از این شهرها فرار كند،12آنگاه مشایخ شهرش فرستاده، او را از آنجا بگیرند، و او را به دست ولّی خون تسلیم كنند، تا كشته شود.13چشم تو بر او ترحم نكند، تا خون بیگناهی را از اسرائیل دور كنی، و برای تو نیكو باشد.14حد همسایۀ خود را كه پیشینیان گذاشتهاند، در مِلك تو كه به دست تو خواهد آمد، در زمینی كه یهُوَه خدایت برای تصرفش به تو میدهد، منتقل مساز.15یك شاهد بر كسی برنخیزد، به هر تقصیر و هر گناه از جمیع گناهانی كه كرده باشد، به گواهی دو شاهد یا به گواهی سه شاهد هر امری ثابت شود.16اگر شاهد كاذبی بر كسی برخاسته، به معصیتش شهادت دهد،17آنگاه هر دو شخصی كه منازعه در میان ایشان است، به حضور خداوند و به حضور كاهنان و داورانی كه در آن زمان باشند، حاضر شوند.18و داوران، نیكو تفحص نمایند، و اینك اگر شاهد، شاهد كاذب است و بر برادر خود شهادت دروغ داده باشد،19پس به طوری كه او خواست با برادر خود عمل نماید، بااو همان طور رفتار نمایند، تا بدی را از میان خود دور نمایی.20و چون بقیۀ مردمان بشنوند، خواهند ترسید، و بعد از آن مثل این كار زشت در میان شما نخواهند كرد.21و چشم تو ترحم نكند، جان به عوض جان، و چشم به عوض چشم، و دندان به عوض دندان، و دست به عوض دست و پا به عوض پا.
راه دیگر برای برقراری عدالت در اسرائیل جلوگیری از قتلهای انتقامجویانه بود. این باب ایجاد شهرهایی خاص برای حفاظت از کسانی را که از قتلهای انتقامجویانه فرار میکنند، شرح میدهد.
and )
در زمان شرق باستان، معمول بود که کسی با شهادت یک نفر مجازات شود، مخصوصاً اگر او شخص مهمی بود. قوانین موجود در این باب موجب حفاظت از قوم میشود، به ویژه شخص فقیری که نیاز به چندین شاهد دارد. این امر اجازه میداد که عدالت اجراء شود.
این باب شریعتی معروف را توصیف میکند که اغلب «قانون قصاص» نامیده میشود. «گفته شده است است، چشم به عوض چشم، دندان به عوض دندان، دست به عوض دست و پا به عوض پا.» این بدان معنا نیست کسی که باعث میشود شخص دیگری چشم خود را از دست بدهد، باید چشم او به عنوان مجازات درآورده شود. این شریعت دربارۀ برابری همۀ موارد نیست. درعوض، برای محدود کردن مجازات یا توانایی شخص برای تلافی کردن است.
(https://v-mast.com/events/20/intro.md)
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
به نحوی از این که یهوه مردمی که در کنعان زندگی میکند را نابود میسازد سخن گفته شده که گویی او آنها را قطع میکند، مثل کسی که تکهای پارچه یا شاخهای را از درخت میبُرد.
این به گروه مردمی که در کنعان زندگی میکنند، اشاره دارد.
«این امتها در زمینی زندگی میکنند که یهوه، خدایت به تو میدهد»
«زمین را از این امتها گرفته» یا «بعد از اینکه آن امتها از بین رفتند، مالک زمین شده»
«۳ شهر را انتخاب کن»
آنها باید جادههایی بسازند که مسافرت مردم به این شهرها آسان شود.
این به طور ضمنی اشاره میکند که یکی از شهرهایی که آنها انتخاب کردند، باید در هر قسمت از زمین باشد.
به نحوی از زمینی که یهوه به قوم اسرائیل میدهد سخن گفته شده که گویی قوم آن زمین را به ارث میبرند.
«اینها دستورات هستند» یا «اینها احکام هستند»
کلمۀ «شخص» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «برای کسی که شخص دیگری را میکشد»[ در فارسی به شکل دیگری آمده]
«و به یکی از این شهرها فرار کند» یا «به یکی از این شهرها بگریزد»
این جا «همسایه» به طور کلی به هر شخصی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر کسی که شخص دیگری را تصادفاً [غیرعمد] میکشد»
«اما قبل از اینکه او را بکشد، از همسایۀ خود نفرت نداشت.» این به طور ضمنی اشاره میکند که دلیلی وجود نداشت که او همسایۀ خود را عمداً بکُشد.
نویسنده موقعیتی فرضی را عنوان میکند که کسی تصادفاً شخص دیگری را بکشد.
قسمت آهنی تبر از دستۀ چوبی جدا شود.
این بدان معناست که سر تبر به همسایه اصابت کند و او را بکشد.
این به طور ضمنی اشاره میکند که شاید خانوادۀ شخص مُرده بخواهند انتقام بگیرند. شخصی که او را کشته [قاتل] میتواند به یکی از این شهرها فرار کند و مردم آنجا از او حفاظت کنند.
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
اینجا «خون» به کسی که کشته شده اشاره میکند. «ولّی خون» منظور خویشاوند نزدیک کسی است که کشته شده. این خویشاوند مسئول مجازات قاتل است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کسی که شخص دیگری را کشته» [در ترجمه فارسی قاتل آمده است]
به نحوی از کسی که بسیار خشمگین است سخن گفته شده که گویی خشم چیزی است که میتواند گرم شود. ترجمه جایگزین: «و بسیار خشمگین شود»
«و ولّی خون به کسی که شخص دیگر را کشته [به قاتل] ضربه بزند و او را بکشد»
«با این وجود آن مرد مستحق مُردن نیست، چون او تصادفاً شخص دیگری را کشته و دشمن او نبوده، و برنامهریزی نکرده بود تا به آن مرد آسیبی برساند»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«زمینهای بیشتری برای ملکیت به تو بدهد»
«همان طور که او به پدرانت وعده داده بود انجام دهد»
«اگر از تمامی این اوامر اطاعت کنی»
به نحوی از این که خدا میخواهد شخصی چگونه زندگی یا رفتار کند سخن گفته شده که گویی آن راه یا مسیر یهوه است. به نحوی از کسی که از یهوه اطاعت میکند سخن گفته شده که گویی او راه یا مسیر یهوه را میپیماید. ترجمه جایگزین: «همیشه از او اطاعت کنی»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن گاه تو باید سه شهر دیگر انتخاب کنی تا شخصی که تصادفاً کسی را کشته به آن فرار کند»
«علاوه بر این شهرهایی که تو قبلاً بنا کردهای»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این کار را انجام بده تا اعضای خانواده، شخص بیگناه را نکشند»
اینجا «خون» به حیات شخص اشاره میکند. ریختن خون به معنی کشتن کسی است. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی شخص بیگناه را نکشد»
«در زمینی» یا «در محدودهای»
به نحوی از زمینی که یهوه به قوم اسرائیل میدهد سخن گفته شده که گویی آن زمین ارث است.
قوم اسرائیل برای مردن آن شخص مقصر بودند چون شهری را نساختند که او از «ولّی خون» در امان باشد، به نحوی از این امر سخن گفته شده که گویی آنها مقصر مرگ او هستند.
اینجا «خون» به حیات اشاره میکند و «خون بیگناه» به مقصر دانستن کسی که باعث کشته شدن شخص بیگناهی شده، اشاره دارد.
این بدان معناست که اگر اعضای خانواده، شخص بیگناه را بکشند، پس همۀ قوم اسرائیل برای آن اتفاق مقصر خواهند بود.
اینجا «همسایه» به طور کلی به هر شخصی اشاره میکند.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پنهان شود و منتظر بماند تا او را بکشد» یا «برای کشتن او نقشه بکشد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به او حمله کند»
«به او ضربه بزند تا او بمیرد» یا «و او را بکشد»
«باید کسی را بفرستند تا او را گرفته و از شهری که به آن فرار کرده برگردانند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او را واگذار کنند»
اینجا «دست» به اقتدار شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به اقتدار خویشاوندِ مسئول» یا «به خویشاوندِ مسئول»
این مربوط به خویشاوند کسی است که کشته شده. این خویشاوند، مسئول مجازات قاتل است.
«قاتل بمیرد» یا «خویشاوندِ مسئول، قاتل را بکشد»
این جا «چشم تو» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به او شفقت نشان نده» یا «برای او متأسف نباش»
این جا «خون بیگناهی» به گناهِ کشتن شخص بیگناه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو باید قاتل را بکشی تا قوم اسرائیل برای مرگ شخص بیگناه مقصر نباشند»
این جا «اسرائیل» به قوم اسرائیل اشاره میکند.
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید با جابهجایی نشانههای محدودۀ زمینش، آن را از همسایۀ خود بگیری»
«که اجدادت قرار دادهاند»
منظور موسی این است که وقتی مردم برای مدت طولانی در آن زمین زندگی میکردند، آنها نباید مرزهایی که پدرانشان از ابتدا در زمین قرار دادهاند را جابهجا کنند» [در ترجمه فارسی متفاوت است و در همان مفهوم پیشینیان آمده است]
به نحوی از زمینی که یهوه به قوم اسرائیل میدهد سخن گفته شده که گویی آنها زمین را به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «در زمینی که یهوه، خدایت برای مالکیت به تو میدهد»
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«یک شاهد واحد» یا «فقط یک شاهد»
این جا «برخاستن» یعنی بلند شدن در دادگاه و به ضد شخص دیگری با قاضی صحبت کردن. ترجمه جایگزین: «نباید با داوران دربارۀ کارهای ناپسندی که شخص انجام داده صحبت کنی»
«هر وقت که کسی کار ناپسندی انجام دهد»
این جا «دهان» به آن چه شاهدان میگویند، اشاره میکند. این به طور ضمنی اشاره میکند که باید حداقل دو یا سه شاهد وجود داشته باشد. ترجمه جایگزین: «به شهادت حداقل دو یا سه نفر» یا «بر اساس آن چه حداقل دو یا سه نفر میگویند اتفاق افتاده»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ثابت میکنید که شخص گناهکار است»
«وقتیکه» یا «درصورتی که»
«شاهدی که قصد دارد به شخص دیگری آسیب بزند»
اینجا «برخاسته» یعنی در دادگاه ایستاده و به ضد کسی با قاضی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «به قاضی بگوید که شخص گناه کرده تا آن شخص را گرفتار کند» یا «به قاضی بگوید که شخص گناه کرده، بنابراین قاضی او را مجازات میکند»
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«کسانی که با همدیگر مخالف هستند»
این یعنی هر دو نفر باید به معبد جایی که یهوه ساکن است، بروند. در معبد کاهنان و داورانی هستند که اقتدار دارند در حضور یهوه تصمیمات قانونی اتخاذ کنند.
عبارت «ایستادن به حضور ...» یک اصطلاح است. این بدان معناست که به حضور کسی که اقتدار دارد بروند و بگذارند او تصمیماتی قانونی دربارۀ آن موضوع بگیرد.
«داوران باید سخت کار کنند تا آن چه را که اتفاق افتاده، تشخیص بدهند»
«پس شما باید شاهد دروغین [کذبه] را به همان روشی که او خواسته شخص دیگری مجازات شود، سزا بدهید»
صفت وابسته به اسم «بدی» را میتوان در قالب صفت مطلق بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عمل ناپسند را از میان خود برداری»
«وقتی شاهد دروغین [کذبه] را مجازات کنید، مابقی قوم»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دربارۀ مجازات میشنوند و از مجازات شدن خواهند ترسید»
«هرگز دوباره کار زشتی مثل این انجام نمیدهند»
اینجا «چشم» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو نباید برای او دلسوزی کنی» یا «تو نباید به او شفقت نشان بدهی»
این عبارات کوتاه شدهاند چون معنی از مضمون برداشت میشود. این بدان معناست که قوم باید شخص را به همان طریقی که به دیگری آسیب رسانده، مجازات کنند.
1چون برای مقاتله با دشمن خود بیرونروی، و اسبها و ارابهها و قومی را زیاده از خود بینی، از ایشان مترس زیرا یهُوَه خدایت كه تو را از زمین مصر برآورده است، با توست.2و چون به جنگ نزدیك شوید، آنگاه كاهن پیش آمده، قوم را مخاطب سازد3و ایشان را گوید: «ای اسرائیل بشنوید! شما امروز برای مقاتلۀ با دشمنان خود پیش میروید؛ دل شما ضعیف نشود، و از ایشان ترسان و لرزان و هراسان مباشید.4زیرا یهُوَه، خدای شما، با شما میرود، تا برای شما با دشمنان شما جنگ كرده شما را نجات دهد.»5و سروران، قوم را خطاب كرده، گویند: «كیست كه خانه نو بنا كرده، آن را تخصیص نكرده است؛ او روانه شده، به خانه خود برگردد، مبادا در جنگ بمیرد و دیگری آن را تخصیص نماید.6و كیست كه تاكستانی غرس نموده، آن را حلال نكرده است؛ او روانه شده، به خانۀ خود برگردد، مبادا در جنگ بمیرد، و دیگری آن را حلال كند.7و كیست كه دختری نامزد كرده، به نكاح در نیاورده است، او روانهشده، به خانۀ خود برگردد، مبادا در جنگ بمیرد و دیگری او را به نكاح درآورد.»8و سروران نیز قوم را خطاب كرده، گویند: «كیست كه ترسان و ضعیفدل است؛ او روانه شده، به خانهاش برگردد، مبادا دل برادرانش مثل دل او گداخته شود.»9و چون سروران از تكلمنمودن به قوم فارغ شوند، بر سر قوم، سرداران لشكر مقرر سازند.10چون به شهری نزدیك آیی تا با آن جنگ نمایی، آن را برای صلح ندا بكن.11و اگر تو را جواب صلح بدهد، و دروازهها را برای تو بگشاید، آنگاه تمامی قومی كه در آن یافت شوند، به تو جزیه دهند و تو را خدمت نمایند.12و اگر با تو صلح نكرده، با تو جنگ نمایند، پس آن را محاصره كن.13و چون یهُوَه، خدایت، آن را به دست تو بسپارد، جمیع ذكورانش را به دم شمشیر بكش.14لیكن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد، یعنی تمامی غنیمتش را برای خود به تاراج ببر، و غنایم دشمنان خود را كه یهُوَه خدایت به تو دهد، بخور.15به همۀ شهرهایی كه از تو بسیار دورند كه از شهرهای این امتها نباشند، چنین رفتار نما.16اما از شهرهای این امتهایی كه یهُوَه، خدایت، تو را به ملكیت میدهد، هیچ ذینفس را زنده مگذار.17بلكه ایشان را، یعنی حتیان و اموریان و كنعانیان و فَرِزّیان و حِوّیان و یبوسیان را، چنانكه یهُوَه، خدایت، تو را امر فرموده است، بالكل هلاك ساز.18تا شما را تعلیم ندهند كه موافق همۀ رجاساتی كه ایشان با خدایان خود عمل مینمودند، عمل نمایید. و به یهُوَه، خدای خود، گناه كنید.19چون برای گرفتن شهری با آن جنگ كنی، و آن را روزهای بسیار محاصره نمایی، تبر بردرختهایش مزن و آنها را تلف مساز. چونكه از آنها میخوری پس آنها را قطع منما، زیرا آیا درخت صحرا انسان است تا آن را محاصره نمایی؟20و اما درختی كه میدانی درختی نیست كه از آن خورده شود آن را تلف ساخته، قطع نما و سنگری بر شهری كه با تو جنگ میكند، بنا كن تا منهدم شود.
اسرائیل نگران قدرت و توانمندی امتهای دیگر نبود. درعوض، آنها باید به قدرت یهوه اعتماد میکردند. او منشاء قدرت و حمایت نظامی آنها بود. به همین دلیل کاهن به جای یک فرماندۀ نظامی آنها را به جنگ هدایت میکند.
and )
تسخیر سرزمین موعود اسرائیل در تاریخ بیمانند بود. این نوعی جنگ مقدس بود و قوانین خاصی داشت. این جنگ در واقع مجازات یهوه علیه گناهان قوم کنعان بود. اگر قوم کاملاً از بین نمیرفتند، آنها باعث گناه قوم اسرائیل میشدند.
and and )
این عبارت چندین بار استفاده شده تا یک سؤال بدیهی را عنوان کند. این سؤالات در نظر گرفته شدهاند تا به خواننده بگویند که یهوه فقط سربازانی را میخواهد که کاملاً خود را در جنگ به او اختصاص میدهند.
در اسرائیل باستان، مردها به چندین دلیل مختلف از جنگ معاف میشدند. بعضی از این دلایل در این باب ذکر شدهاند. ظاهراً نیاز به بنای خانهای جدید، برداشت محصول و بزدلی، بهانههای احتمالی بودند.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«وقتی برای جنگ علیه دشممنانت بیرون میروی»
مردم، ارتشی با اسبها و ارابههای فراوانی را بسیار قوی میدانستند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
یهوه قوم را از مصر به کنعان آورد. برای اشاره کردن به سفر از مصر به کنعان معمولاً از کلماتی مثل «به بالا» استفاده میشد. ترجمه جایگزین: «یهوه که تو را از زمین مصر بیرون آورده است»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«با سربازان اسرائیلی صحبت کند»
این چهار اصطلاح همه معانی یکسانی دارند و به شدت تأکید میکنند که آنها نباید بترسند. اگر زبان شما چهار روش برای بیان این مفهوم را ندارد، میتوانید کمتر از چهار مورد به کار ببرید.
اینجا «دل» به شجاعت و دلیری مردم اشاره میکند. ضعیف شدن دل، اصطلاحی است به این معنی که «ترسان نباشید.»
به نحوی از این که یهوه دشمنان قوم اسرائیل را مغلوب میکند سخن گفته که گویی یهوه مبارزی است که همراه با قوم اسرائیل میجنگد.
«به شما پیروزی ببخشد»
موسی، آن چه را که افسران ارتش باید قبل از جنگ به قوم اسرائیل بگویند، عنوان میکند.
یکی از کارهای افسران این بود که تصمیم بگیرند چه کسی میتواند ارتش را ترک کند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
«اگر سربازی در اینجا خانۀ جدیدی ساخته و آن را وقف [تخصیص] نکرده است، او باید به خانهاش برگردد»
افسر شرایطی را توصیف میکند که احتمال دارد برای یک سرباز اتفاق بیافتد. ترجمه جایگزین: «تا اگر او در جنگ بمیرد، شخص دیگری خانهاش را به جای او تخصیص نکند»
موسی همچنان موقعیتهایی را توصیف میکند که شخص اجازه دارد ارتش را ترک کند.
«اگر در اینجا سربازی تاکستان جدیدی دارد اما هنوز تاکهایش را برداشت نکرده است، او باید به خانهاش برگردد»
افسر شرایطی را توصیف میکند که احتمال دارد برای یک سرباز اتفاق بیفتد. ترجمه جایگزین: «تا اگر در جنگ بمیرد، شخص دیگری میوههایش را به جای او برداشت نکند»
«اگر در اینجا سربازی قول داده که با زنی ازدواج کند، اما هنوز با او ازدواج نکرده، او باید به خانهاش برگردد»
افسر موقعیتی را توصیف میکند که ممکن است برای یک سرباز اتفاق بیافتد. ترجمه جایگزین: «تا اگر در جنگ بمیرد، مرد دیگری به جایش با او ازدواج نکند»
موسی همچنان موقعیتهایی را توصیف میکند که شخص اجازه دارد ارتش را ترک کند.
«اگر در اینجا سربازی ترسیده و دلیر نیست، او باید به خانهاش برگردد»
این دو کلمه اساساً معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «از جنگ در میدان نبرد میترسد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «سایر اسرائیلیان مثل او ترسان نشوند»
اینجا «دل» به شجاعت و دلیری شخص اشاره میکند.
«افسران باید افرادی را به عنوان سرداران مشخص کنند تا قوم اسرائیل را رهبری کنند»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «شهر» به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی به جنگ با مردم شهری میروی»
«به مردم شهر فرصت بده تا تسلیم شوند»
اینجا «دروازهها» به دروازههای شهر اشاره میکند. عبارتِ «دروازهها را برای تو بگشاید» اشاره میکند که مردم تسلیم میشوند و به قوم اسرائیل اجازه میدهند تا به شهر آنها وارد شوند. ترجمه جایگزین: «بگذارید با آرامش به شهر آنها وارد شوید»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم شهر»
«باید بردههای تو شوند»
اینجا «آن» به شهری اشاره میکند که نشاندهندۀ مردم است. ترجمه جایگزین: «اما اگر مردم شهر تسلیم نشوند» یا «اما اگر مردم شهر پیشنهاد صلح تو را نپذیرند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«بچهها»
«تمامی چیزهای ارزشمند»
اینها چیزهای ارزشمندی هستند که افرادیکه در جنگ پیروز میشوند از کسانی که به آنها حمله کردهاند، میگیرند.
اینجا «شهرها» به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام افرادی که در شهرها زندگی میکنند»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
به نحوی از شهرهایی در کنعان که یهوه به قوم میدهد سخن گفته شده که گویی شهرها ارث قوم بودند.
شما نباید بگذارید هیچ موجودی زنده بماند. این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید هر موجود زندهای را بکشید»
«شما باید کاملاً این افراد را نابود کنید»
«این امتها را نابود کنید تا آنها»
«تا مثل روشهای ناپسندی که مردم این قومها با خدایان خود انجام میدادند، رفتار کنید»
«اگر شما مثل این مردم رفتار کنید، شما علیه یهوه خدای خود گناه خواهید کرد»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«در جنگ مبارزه کنی»
«با بریدن درختان با تبر»
این سؤال بدیهی به قوم آنچه را که باید پیشتر میدانستند، یادآوری میکند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا درختان میوه، انسان نیستند، بنابراین آنها دشمنان شما نمیباشند.»
«میدانی درختانی نیستند که میوهای برای خوردن بدهند»
اینها ابزار و سازههایی از قبیل پلکان و قلعهها هستند، که برای محاطرۀ یک شهر لازم است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تا مردم شهر در جنگ شکست بخورند»
اینجا «آن» به شهری اشاره میکند که نشاندهندۀ مردم آن شهر است.
1اگر در زمینی كه یهُوَه، خدایت، برایتصرّفش به تو میدهد، مقتولی در صحرا افتاده، پیدا شود و معلوم نباشد كه قاتل او كیست،2آنگاه مشایخ و داوران تو بیرون آمده، مسافت شهرهایی را كه در اطراف مقتول است، بپیمایند.3و اما شهری كه نزدیكتر به مقتول است، مشایخ آن شهر گوسالۀ رمه را كه با آن خیش نزده، و یوغ به آن نبستهاند، بگیرند.4و مشایخ آن شهر آن گوساله را در وادیای كه آب در آن همیشه جاری باشد و در آن خیش نزده، و شخم نكرده باشند، فرود آورند، و آنجا در وادی، گردن گوساله را بشكنند.5و بنیلاوی كهنه نزدیك بیایند، چونكه یهُوَه خدایت ایشان را برگزیده است تا او را خدمت نمایند، و به نام خداوند بركت دهند، و برحسب قول ایشان هر منازعه و هر آزاری فیصل پذیرد.6و جمیع مشایخ آن شهری كه نزدیكتر به مقتول است، دستهای خود را بر گوسالهای كه گردنش در وادی شكسته شده است، بشویند.7و جواب داده، بگویند: «دستهای ما این خون را نریخته، و چشمان ما ندیده است.8ای خداوند قوم خود اسرائیل را كه فدیه دادهای بیامرز، و مگذار كه خون بیگناه در میان قوم تو اسرائیل بماند.» پسخون برای ایشان عفو خواهد شد.9پس خون بیگناه را از میان خود رفع كردهای هنگامی كه آنچه در نظر خداوند راست است به عمل آوردهای.10چون بیرون روی تا با دشمنان خود جنگ كنی، و یهُوَه خدایت ایشان را به دستت تسلیم نماید و ایشان را اسیر كنی،11و در میان اسیران زن خوب صورتی دیده، عاشق او بشوی و بخواهی او را به زنی خود بگیری،12پس او را به خانۀ خود ببر و او سر خود را بتراشد و ناخن خود را بگیرد.13و رخت اسیری خود را بیرون كرده، در خانۀ تو بماند، و برای پدر و مادر خود یك ماه ماتم گیرد، و بعد از آن به او درآمده، شوهر او بشو و او زن تو خواهد بود.14و اگر از وی راضی نباشی، او را به خواهش دلش رها كن، لیكن او را به نقره هرگز مفروش و به او سختی مكن چونكه او را ذلیل كردهای.15و اگر مردی را دو زن باشد، یكی محبوبه و یكی مكروهه، و محبوبه و مكروهه هر دو برایش پسران بزایند، و پسر مكروهه نخستزاده باشد،16پس در روزی كه اموال خود را به پسران خویش تقسیم نماید، نمیتواند پسر محبوبه را بر پسر مكروهه كه نخستزاده است، حق نخستزادگی دهد.17بلكه حصّهای مضاعف از جمیع اموال خود را به پسر مكروهه داده، او را نخستزادۀ خویش اقرار نماید، زیرا كه او ابتدایقوت اوست و حق نخستزادگی از آن او میباشد.18اگر كسی را پسری سركش و فتنهانگیز باشد، كه سخن پدر و سخن مادر خود را گوش ندهد، و هر چند او را تأدیب نمایند ایشان را نشنود،19پدر و مادرش او را گرفته، نزد مشایخ شهرش به دروازۀ محلهاش بیاورند.20و به مشایخ شهرش گویند: «این پسر ما سركش و فتنهانگیز است، سخن ما را نمیشنود و مسرف و میگسار است.»21پس جمیع اهل شهرش او را به سنگ سنگسار كنند تا بمیرد، پس بدی را از میان خود دور كردهای و تمامی اسرائیل چون بشنوند، خواهند ترسید.22و اگر كسی گناهی را كه مستلزم موت است، كرده باشد و كشته شود، و او را به دار كشیده باشی،23بدنش در شب بر دار نماند. او را البته در همان روز دفن كن، زیرا آنكه بر دار آویخته شود ملعون خدا است تا زمینی را كه یهُوَه، خدایت، تو را به ملكیت میدهد، نجس نسازی.
از شیوخ [بزرگان] درخواست شده بود که قوم اسرائیل را رهبری کنند و کمک به اجرای عدالت نمایند. این افراد به عنوان داور عمل میکردند که بعداً به یک مقام رسمیتر تبدیل شد.
احکام و دستورات در این باب به برقراری صلح در اسرائیل کمک میکنند. این یک صلح نظامی نیست. درعوض، درمورد ایجاد صلح داخل اسرائیل و در میان مردم است.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی یک نفر را پیدا کند که شخص دیگری او را کشته است»
شخص مُرده در صحرا افتاده است.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نداند چه کسی به او حمله کرده»
«آنها باید مسافت شهرها را اندازه بگیرند»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او که کشته شده است» یا «شخص مُرده»
«یوغ به تن نکردهاند»
این اصطلاحی برای آبی است که جریان دارد. ترجمه جایگزین: «نهر [جویبار]»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وادیای که هیچ کس زمین را شخم نزده یا بذری نکاشته است»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«به وادی بیایند»
«چون کاهنان کسانی هستند که یهوه، خدایت آنها را برای خدمت انتخاب کرده است»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی با یک نفر صحبت میکند، بنابراین، کلمۀ «تو را» مفرد است.
«قوم اسرائیل را برکت بدهند»
اینجا کنایۀ «به نام ...» به یهوه و اقتدار او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درست همانطور که شخص آنچه خدا میگوید و میکند را میگوید و انجام میدهد»
«یهوه، و آنها کسانی خواهند بود که تمام اختلافات و هر نوع خشونت را حل میکنند»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گوسالهای که کاهن گردنش را شکسته»
«آنها باید به حضور یهوه دربارۀ این موضوع شهادت بدهند»
اینجا «دستها» جزءگویی از شخص است و «ریختن خون» کنایه از کشتن شخص بیگناه میباشد. ترجمه جایگزین: «ما این شخص بیگناه را نکشتیم»
اینجا «چشمها» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «و ما ندیدهایم چه کسی این شخص را کشته است»
موسی همچنان به شیوخ [بزرگان] میگوید هنگام شستن دستان خود بر گوساله چه باید بگویند. او با آنها به نحوی سخن میگوید که گویی او با یک نفر صحبت میکند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» مفرد هستند.
به نحوی از این که یهوه قوم اسرائیل را از بندگی در مصر میرهاند سخن گفته که گویی یهوه پولی پرداخت میکند تا قومش را از بردگی نجات دهد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با قوم خود، اسرائیل به گونهای رفتار نکن چنانکه گویی آنها مقصر کشتن شخصی بیگناه هستند»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس یهوه قوم خود، اسرائیل را برای مرگ افراد بیگناه خواهد بخشید»
«تو دیگر برای کشتن شخص بیگناه مقصر نخواهی بود»
چشمها به دیدن، و دیدن به افکار یا داوری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه راست است» یا «آنچه یهوه درست میداند»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی او با یک نفر صحبت میکند، بنابراین، کلمات «تو» و «تو را» مفرد هستند.
«شما که سرباز هستید بیرون بروید»
از یک عبارت مؤدبانه برای بیان «میخواهی با او بخوابی» استفاده کنید.
«بخواهی با او ازدواج کنی»
«او موهای سر خود را بتراشد»
«ناخونهایش را کوتاه کند»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی با یک نفر صحبت میکند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» مفرد هستند.
او این کار را بعد از این که مرد او را به خانۀ خود میآورد و وقتی که سرش را میتراشد و ناخنهای دست و پایش را میگیرد، انجام خواهد داد؛ همان طور که در تثنیه ۲۱: ۱۲ اشاره شده است. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او لباسهای قوم خود را درمیآورد و لباسهای اسرائیلی را میپوشد»
این واژه را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی تو، او را اسیر کرده بودی»
«یک ماه کامل» یا «کل ماه»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «بعد از آن میتوانی با او رابطه جنسی داشته باشی»
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید که مرد با زن میخوابد. ترجمه جایگزین: «اما اگر تو با او بخوابی و بعد از آن تصمیم بگیری که او را به عنوان همسر نمیخواهی»
«بگذار او هرجایی که میخواهد برود»
«چون تو با خوابیدن با او و سپس راندنش، او را شرمنده کردهای»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «معانی محتمل ۱) «مرد یکی از همسران خود را دوست دارد و از دیگری متنفر است» یا ۲) «مرد یک همسر را بیشتر از همسر دیگرش دوست دارد»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر نخستزاده به همسری تعلق داشته باشد که مرد از او نفرت دارد»
«وقتی که مرد»
«مرد اموال خود را به پسرانش به عنوان ارث میبخشد»
«او نمیتواند با پسر همسر محبوب خود به گونهای رفتار کند که گویی این نخستزاده به جای پسر همسر مکروهه است»
«دو برابر بیشتر»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آن پسر کسی است که نشان میدهد آن مرد میتواند پدر پسران باشد»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «سخن» کنایه از آن چیزی است که شخص میگوید. ترجمه جایگزین: «که از آن چه پدر و مادرش میگویند، اطاعت نکند»
«آنها او را برای کار اشتباهش مجازات کنند» یا «آنها او را تربیت کنند و تعلیم دهند»
«باید او را وادار کنند که به ... بیاید»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، تمامی ضمایر «تو» مفرد میباشند.
«پسر ما»
اینجا «سخن» کنایه از آن چیزی است که شخص میگوید و یا جزءگویی از شخص میباشد. ترجمه جایگزین: « آن چه ما به او میگوییم را انجام نمیدهد» یا «او از ما اطاعت نمیکند»
کسی که بسیار میخورد و مینوشد
کسی که بسیار الکل مینوشد و اغلب مست میشود.
«به او سنگ پرتاب کنند تا بمیرد»
صفت «بدی» را میتوان در قالب عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید شخصی که کارهای ناپسند انجام میدهد را از میان اسرائیلیان حذف کنید» یا «شما باید این شخص شرور را بکشید»
کلمۀ «اسرائیل» کنایه از قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «تمامی قوم اسرائیل»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دربارۀ آن چه برای پسر اتفاق افتاده خواهند شنید و میترسند که مردم آنها را نیز مجازات کنند»
موسی به نحوی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی با یک نفر صحبت میکند، بنابراین کلمات «تو» و ««تو را» مفرد هستند.
«اگر کسی کار بسیار بدی انجام داده که شما لازم میدانید او را با کشتن مجازات کنید»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را اعدام کنید» یا «او را بکشید»
معانی محتمل ۱) «بعداز این که مُرد، او را به دار بیاویزید» یا ۲) «او را با آویزان کردن به دار چوبی بکُشید»
«او را در همان روزی که اعدام میکنی، دفن کن»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل ۱) «چون خدا کسی را که مردم او را به دار میآویزند، لعنت میکند» و ۲) «مردم کسی را که خدا او را لعنت کرده، به دار آویزان میکنند»
با رها کردن چیزی که خدا با آویزان کردن بر دار لعنت کرده است.
1اگر گاو یا گوسفند برادر خود را گم شده بینی، از او رومگردان. آن را البته نزد برادر خود برگردان.2و اگر برادرت نزدیك تو نباشد یا او را نشناسی، آن را به خانۀ خود بیاور و نزد تو بماند، تا برادرت آن را طلب نماید، آنگاه آن را به او رد نما.3و به الاغ او چنین كن و بهلباسش چنین عمل نما و به هر چیز گمشدۀ برادرت كه از او گم شود و یافته باشی چنین عمل نما، نمیتوانی از او روگردانی.4اگر الاغ یا گاو برادرت را در راه افتاده بینی، از آن رومگردان، البته آن را با او برخیزان.5متاع مرد بر زن نباشد، و مرد لباس زن را نپوشد، زیرا هر كه این را كند مكروه یهُوَه خدای توست.6اگر اتفاقاً آشیانۀ مرغی در راه به نظر تو آید، خواه بر درخت یا بر زمین، و در آن بچهها یا تخمها باشد، و مادر بر بچهها یا تخمها نشسته، مادر را با بچهها مگیر.7مادر را البته رها كن و بچهها را برای خود بگیر، تا برای تو نیكو شود و عمر دراز كنی.8چون خانۀ نو بنا كنی، بر پشتبام خود دیواری بساز، مبادا كسی از آن بیفتد و خون بر خانۀ خود بیاوری.9در تاكستان خود دو قسم تخم مكار، مبادا تمامی آن، یعنی هم تخمی كه كاشتهای و هم محصول تاكستان، وقف شود.10گاو و الاغ را با هم جفت كرده، شیار منما.11پارچۀ مختلط از پشم و كتان با هم مپوش.12بر چهار گوشۀ رخت خود كه خود را به آن میپوشانی، رشتهها بساز.13اگر كسی برای خود زنی گیرد و چون بدو درآید، او را مكروه دارد،14و اسباب حرف بدو نسبت داده، از او اسم بد شهرت دهد و گوید این زن را گرفتم و چون به او نزدیكی نمودم، او راباكره نیافتم،15آنگاه پدر و مادر آن دختر علامت بكارت دختر را برداشته، نزد مشایخ شهر نزد دروازه بیاورند.16و پدر دختر به مشایخ بگوید: «دختر خود را به این مرد به زنی دادهام، و از او كراهت دارد،17و اینك اسباب حرف بدو نسبت داده، میگوید دختر تو را باكره نیافتم، و علامت بكارت دختر من این است.» پس جامه را پیش مشایخ شهر بگسترانند.18پس مشایخ آن شهر آن مرد را گرفته، تنبیه كنند.19و او را صد مثقال نقره جریمه نموده، به پدر دختر بدهند چونكه بر باكره اسرائیل بدنامی آورده است. و او زن وی خواهد بود و در تمامی عمرش نمیتواند او را رها كند.20لیكن اگر این سخن راست باشد، و علامت بكارت آن دختر پیدا نشود،21آنگاه دختر را نزد در خانۀ پدرش بیرون آورند، و اهل شهرش او را با سنگ سنگسار نمایند تا بمیرد، چونكه در خانۀ پدر خود زنا كرده، در اسرائیل قباحتی نموده است. پس بدی را از میان خود دور كردهای.22اگر مردی یافت شود كه با زن شوهرداری همبستر شده باشد، پس هر دو یعنی مردی كه با زن خوابیده است و زن، كشته شوند. پس بدی را از اسرائیل دور كردهای.23اگر دختر باكرهای به مردی نامزد شود و دیگری او را در شهر یافته، با او همبستر شود،24پس هر دو ایشان را نزد دروازه شهر بیرون آورده، ایشان را با سنگها سنگسار كنند تا بمیرند؛ اما دختر را چونكه در شهر بود و فریاد نكرد، و مرد را چونكه زن همسایۀ خود را ذلیل ساخت، پس بدی را از میان خود دور كردهای.25اما اگر آن مرد دختری نامزد را در صحرا یابد و آن مرد به او زور آورده، با او بخوابد، پس آن مرد كه با او خوابید، تنها كشته شود.26و اما با دختر هیچ مكن زیرا بر دختر، گناهِ مستلزم موت نیست، بلكه این مثل آن است كه كسی بر همسایۀ خود برخاسته، او را بكشد،27چونكه او را در صحرا یافت و دختر نامزد فریاد برآورد و برایش رهانندهای نبود.28و اگر مردی دختر باكرهای را كه نامزد نباشد بیابد و او را گرفته، با او همبستر شود و گرفتار شوند،29آنكه آن مرد كه با او خوابیده است پنجاه مثقال نقره به پدر دختر بدهد و آن دختر زن او باشد، چونكه او را ذلیل ساخته است و در تمامی عمرش نمیتواند او را رها كند.30هیچ كس زن پدر خود را نگیرد و دامن پدر خود را منكشف نسازد.
دستورات به حفظ نظم در این باب کمک میکنند. مردم باید یکپارچگی داشته باشند. گناه مردم منجر به مجازاتی سخت خواهد شد.
اگر زنی باکره نبود، شایسته ازدواج نبود. مردی که با او میخوابید، مسئولیت تأمین او را به عهده داشت، چون آن زن دیگر قادر نبود شوهری پیدا کند که نیازهای او را تأمین نماید.
(See:
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«از صاحبش دور شده باشد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به گونهای رفتار نکن که گویی آنها را نمیبینی» یا «بدون اینکه کاری انجام دهی، نرو»
«اگر هموطن اسرائیلیات دور از تو زندگی کند»
«یا اگر ندانی که صاحب حیوان کیست»
«تو باید حیوان را با خودت نگه داری تا صاحب آن به دنبالش بیاید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«تو باید الاغش را نیز به همان روش برگردانی»
«تو باید لباسش را نیز به همان روش برگردانی»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تو نباید به گونهای رفتار کنی که گویی نمیبینی او چیزی گم کرده است» یا «تو نباید بدون انجام هیچ کاری بروی»
«تو باید به هموطن اسرائیلیات کمک کنی تا حیوان را بر پاهایش بلند کند»
موسی همچنان با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«لباس مرد»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
خانهای که پرندگان با شاخۀ درختان، علف، گیاهان، و گِل برای خود میسازند.
«با جوجهها یا تخمها در آشیانه»
«پرندۀ مادر بر جوجهها مینشیند»
روزهای طویل استعاره از زندگی طولانی هستند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۲۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بتوانی برای مدت طولانی زندگی کنی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
حصار کوتاه اطراف لبۀ پشتبام تا مردم از پشتبام نیفتند.
خون نماد مرگ است. ترجمه جایگزین : «تا اگر کسی بمیرد تقصیر اهل خانۀ تو نباشد»
«اگر کسی از پشتبام بیفتد چون تو نردهای[دیواری] نساختی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
کلمات «مکان مقدس» کنایه از کاهنانی هستند که در جایگاه مقدس کار میکنند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا کاهنان در جایگاه مقدس یهوه تمام محصول را از بین نبرند» یا «تا تو تمام محصول را نجس نکنی و کاهنان به تو اجازۀ استفاده از آن را ندهند»[ در فارسی از فعل وقف شدن استفاده شده است]
«میوهای که در تاکستان رشد میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
موی نرم و مجعدی که بر گوسفند رشد میکند.
ریسمانی درست شده از الیاف کتان.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمۀ «تو» در اینجا مفرد میباشند.
نخهایی که به هم وصل میگردند و از انتهای هر گوشۀ ردا آویزان میشوند.
لباسی بلند که شخص روی لباسهای دیگرش میپوشد.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشته باشد»
«سپس او را متهم کند که قبل از ازدواج، او با شخص دیگری خوابیده است»
اسم معنای «شهرت» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث شود که بقیۀ مردم فکر کنند او شخص بدی است»
این روشی مؤدبانه برای بیان «داشتن رابطه جنسی با کسی» است. ترجمه جایگزین: «اما وقتی من با او خوابیدم»
اسم معنای «مدرک» را میتوان در قالب عبارت فعلی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او نتوانست به من ثابت کند که باکره بوده است»
موسی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
اسم معنای «علامت» و «بکارت» را میتوان در قالب عبارات فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باید چیزی را که ثابت میکند او هرگز رابطۀ جنسی نداشته، بردارند»
موسی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را به خوابیدن با شخص دیگری قبل از ازدواج متهم کرده است»
اسم معنای «علامت» و«بکارت» را میتوان در قالب عبارات فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دختر تو نمیتوانست ثابت کند که هرگز رابطۀ جنسی نداشته»
اسم معنای «علامت» و«بکارت» را میتوان در قالب عبارات فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما این علامتی است که دختر من هرگز رابطۀ جنسی نداشته»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس مادر و پدر لباسی با لکۀ خون به عنوان مدرکی که او [دختر] باکره بوده، به مشایخ نشان خواهند داد»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«آنها باید او را به عنوان مجازات جریمه کنند»
«۱۰۰ مثقال»
«پول [سکه] را به پدر دختر بدهد»
این معنای «شهرت» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث شده که مردم فکر کنند باکرۀ اسرائیل شخص بدی است»
«هرگز اجازه ندارد که او را طلاق بدهد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «برای کلِ زندگیاش»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«اما اگر این درست باشد» یا «اما اگر آن چه مرد گفته، درست باشد»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مرد علامتی [مدرکی] پیدا نکند که دختر باکره بوده»
اسامی معنای «علامت» و «بکارت» را میتوان در قالب عبارات فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی که ثابت کند آن دختر هرگز رابطه جنسی نداشته است»
«آنگاه مشایخ باید دختر را بیرون بیاورند»
«سنگ به او پرتاب کنند تا او بمیرد»
«چون او کاری شرمآور در اسرائیل انجام داده است»
«زمانی که در خانۀ پدرش زندگی میکرده، همچون روسپی [فاحشه] عمل نموده»
صفت «بدی» را میتوان به عنوان عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی که چنین عمل ناپسندی انجام داده را باید از میان قوم اسرائیل حذف کنید» یا «شما باید این شخص شرور را اعدام کنید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمۀ «تو» مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی مردی پیدا کند»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با ... رابطۀ جنسی داشته باشد»
«به این روش دور کنید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمۀ «تو» مفرد میباشند.
«که قول داده با مرد ازدواج کند»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطۀ جنسی داشته باشد»
این فرامین به اسرائیل به عنوان یک گروه خطاب شده است، بنابراین جمع میباشد.
«آنگاه شما باید هم دختر و هم مردی که با او خوابیده را بیاورید»
«چون درخواست کمک نکرده»
اسرائیلیان در آن زمان کسانی که با هم نامزد بودند را زن و شوهر میدانستند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایکزین: «چون او با دختری که متعلق به یک شخص دیگر اسرائیلی است، خوابید»
صفت «بدی» را میتوان در قالب عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی که چنین عمل ناپسندی انجام داده را باید از میان قوم اسرائیل حذف کنید» یا «شما باید این شخص شرور را اعدام کنید»
دختری که والدینش به او اجازۀ ازدواج با شخصی خاص را دادهاند، اما هنوز با او ازدواج نکرده است.
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشته باشد»
«پس شما باید فقط مردی را که با او خوابیده بکُشید»
«نباید او را با کشتن به خاطر کاری که انجام داده، مجازات کنی»
«چون این وضعیت مثل شرایطی است که کسی به شخص دیگری حمله میکند و او را میکشد»
«چون مرد دختری را پیدا کرد که در صحرا مشغول کار بود»
«اما والدینش به مرد دیگری قول ندادهاند که با او ازدواج کند»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطۀ جنسی داشته باشد»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی بفهمد که چه اتفاقی افتاده»
هر مثقال یازده گرم وزن دارد. ترجمه جایگزین: «پنجاه سکه نقره» یا «۵۵۰ گرم نقره»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او نباید هرگز او را در تمام مدت زندگیش طلاق بدهد»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید با همسر قبلی پدرش ازدواج کند، حتی اگر او مادرش نباشد»
1شخصی كه كوبیده بیضه و آلت بریده باشد، داخل جماعت خداوند نشود.2حرامزادهای داخل جماعت خداوند نشود، حتی تا پشت دهم احدی از او داخل جماعت خداوند نشود.3عمّونی و موآبی داخل جماعت خداوند نشوند. حتی تا پشت دهم، احدی از ایشان هرگز داخل جماعت خداوند نشود.4زیرا وقتی كه شما از مصر بیرون آمدید، شما را در راه به نان و آب استقبال نكردند، و از این جهت كه بَلْعام بن بعور را از فتورِ ارام نهرین اجیر كردند تاتو را لعنت كند.5لیكن یهُوَه خدایت نخواست بلعام را بشنود، پس یهُوَه خدایت لعنت را به جهت تو، به بركت تبدیل نمود، چونكه یهُوَه خدایت تو را دوست میداشت.6ابداً در تمامی عمرت جویای خیریت و سعادت ایشان مباش.7ادومی را دشمن مدار چونكه برادر توست، و مصری را دشمن مدار چونكه در زمین وی غریب بودی.8اولادی كه از ایشان زاییده شوند، در پشت سوم داخل جماعت خداوند شوند.9چون در اردو به مقابله دشمنانت بیرون روی، خویشتن را از هر چیز بد نگاه دار.10اگر در میان شما كسی باشد كه از احتلام شب نجس شود، از اردو بیرون رود و داخل اردو نشود.11چون شب نزدیك شود، با آب غسل كند، و چون آفتاب غروب كند، داخل اردو شود.12و تو را مكانی بیرون از اردو باشد تا به آنجا بیرون روی.13و در میان اسباب تو میخی باشد، و چون بیرون مینشینی با آن بكَن و برگشته، فضلۀ خود را از آن بپوشان.14زیرا كه یهُوَه خدایت در میان اردوی تو میخرامد تا تو را رهایی داده، دشمنانت را به تو تسلیم نماید؛ پس اردوی تو مقدس باشد، مبادا چیز پلید را در میان تو دیده، از تو روگرداند.15غلامی را كه از آقای خود نزد تو بگریزد، به آقایش مسپار.16با تو در میان تو در مكانی كهبرگزینـد در یكــی از شهرهـای تـو كـه بـه نظـرش پسنـد آیـد، ساكـن شـود، و بر او جفا منما.17از دختران اسرائیل فاحشهای نباشد و از پسران اسرائیل لواطی نباشد.18اجرت فاحشه و قیمت سگ را برای هیچ نذری به خانۀ یهُوَه خدایت میاور، زیرا كه این هر دو نزد یهُوَه خدایت مكروه است.19برادر خود را به سود قرض مده نه به سود نقره و نه به سود آذوقه و نه به سود هر چیزی كه به سود داده میشود.20غریب را میتوانی به سود قرض بدهی، اما برادر خود را به سود قرض مده تا یهُوَه خدایت در زمینی كه برای تصرفش داخل آن میشوی، تو را به هر چه دستت را بر آن دراز میكنی، بركت دهد.21چون نذری برای یهُوَه خدایت میكنی در وفای آن تأخیر منما، زیرا كه یهُوَه خدایت البته آن را از تو مطالبه خواهد نمود، و برای تو گناه خواهد بود.22اما اگر از نذر كردن ابا نمایی، تو را گناه نخواهد بود.23آنچه را كه از دهانت بیرون آید، هوشیار باش كه بجا آوری، موافق آنچه برای یهُوَه خدایت از ارادۀ خود نذر كردهای و به زبان خود گفتهای.24چون به تاكستان همسایۀ خود درآیی، از انگور، هر چه میخواهی به سیری بخور، اما در ظرف خود هیچ مگذار.25چون به كشتزار همسایۀ خود داخل شوی، خوشهها را به دست خود بچین، اما داس بر كشت همسایۀ خود مگذار.
این احتمالاً مربوط به پرستش گروهی یهوه بود، وقتی مردم با هم برای عبادت او جمع میشدند.
خداوند [یهوه]، اسرائیل را برتر از سایر امتهای کنعان میدانست. در بسیاری فرهنگها، شاید غیراخلاقی به نظر بیاید. لازم به یادآوری است که دستورالعملهای این باب از دنیای امروزی بسیار دور میباشند. این گروههای مردم همیشه گناهکار و بتپرست بودند.
«مردی که کسی اندامهای خصوصی بدنش [آلت تناسلیاش] را کوبیده یا قطع کرده است.» موسی به اندام مردانه اشاره میکند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «نباید عضوی از جامعۀ اسرائیلی شوند»[ مبادا عضوی از جامعه اسرائیلی شوند]
معانی محتمل ۱) بچهای که از والدینی متولد شده که مرتکب زنا یا بیعفتی شدهاند یا ۲) بچهای که از یک روسپی [فاحشه] به دنیا آمده.
اینجا «دهم» عدد ترتیبی برای ده است. ترجمه جایگزین: «حتی ده نسل بعد از نسل بچۀ حرامزاده»
«هیچ کس از این نسل»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «نباید عضوی از جامعۀ اسرائیلی شوند»
اینجا «دهم» عدد ترتیبی برای ده است. ترجمه جایگزین: «حتی ده نسل بعد از نسل او»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها با آوردن غذا و آب از شما پذیرایی نکردند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» در اینجا مفرد است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «توجه نکرد»
«او تو را برکت داد و لعنت نکرد»
معانی محتمل ۱) «تو نباید هرگز عهد صلح با عمونیان و موآبیان ببندی» یا ۲) «تو نباید کاری کنی که باعث شود امور برای این دو گروه از مردم خوب پیش برود و آنها به موفقیت و سعادت برسند [کامیاب گردند]».
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که یک امت هستید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«از شخص ادومی متنفر نباش»
«چون خویشاوند توست»
«از شخص مصری متنفر نباش»
اینجا «سوم» عدد ترتیبی برای سه است. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر یک ادومی یا یک مصری برای زندگی در جماعت اسرائیلیان بیایند، نسل او از اعضای آن جامعه خواهند شد»
موسی به نحوی در اینجا با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
«به جنگ علیه دشمنانت»
«خودت را از هر چیز بد دور کن»
این روشی مؤدبانه است که میگوید مایع منی از او خارج شده است. ترجمه جایگزین: «هر شخصی که به خاطر خروج مایع منی از او در حالی که خواب بوده، نجس شده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«تو باید ابزاری داشته باشی که برای کندن بتوانی از آن استفاده کنی»
این روشی مؤدبانه برای مدفوع کردن است. ترجمه جایگزین: «وقتی مینشینی تا مدفوع کنی»
«تو باید با ابزار چالهای حفر کنی»
«مدفوع خودت را بپوشان»
«تا یهوه چیزی نجس در میان شما نبیند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «غلامی از سرزمینی دیگر که از آقای خود فرار کرده و به اسرائیل آمده»
«بگذار غلام در میان قوم تو زندگی کند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
معانی محتمل این است که موسی ۱) آشکارا زنان و مردان را از انجام اعمال جنسی به عنوانی قسمتی از خدمت معبد ممنوع میکند یا ۲) با استفاده از آرایه ادبی بهگویی، زنان و مردان را از انجام اعمال جنسی برای دریافت پول قدغن کند.
«زنی که به عنوان روسپی درآمد کسب میکند، نباید آن پول را به خانه ... بیاورد»
مردی که اجازه میدهد سایر مردان برای پول با او رابطه جنسی داشته باشند.
«به معبد»
«برای ادای نذر»
اجرت زن و مرد فاحشه.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
به کسی قرض دادن و او را وادار کردن به برگرداندن بیشتر از آنچه قرض گرفته بود.
«تو نباید وقتی به کسی سکه، غذا، یا چیز دیگر قرض میدهی سودی مطالبه کنی»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «هر کاری که انجام میدهی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«نباید مدت زیادی طول بکشد که نذرت را ادا کنی»
«چون اگر نذرت را به جا نیاوری، یهوه خدایت تو را مقصر خواهد دانست و تو را مجازات خواهد کرد»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما اگر نذر نکنی، گناه نکردهای چون نذری نخواهی داشت که بجا آوری»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «سخنانی که گفتهای»
«هر چه تو برای یهوه خدایت نذر کردهای که بدهی»
«هر چه مردم وعده انجامش را شنیدهاند، چون میخواستی آن کار را انجام دهی»
«که مردم آن چه را میگویی، میشنوند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«پس از خوردن انگور لذت ببر تا سیر شوی»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما نباید در سبد خود هیچ انگوری بگذاری تا آنها را با خودت ببری»
«وقتی به طرف مزرعۀ همسایۀ خود جایی که غلات رشد میکنند میروی»
«پس مغز دانهها را با دست خود بخور»
«اما کشتزار همسایۀ خودت را نکَن و آن را با خودت نبر»
ابزاری تیز که کشاورزان برای برداشت گندم استفاده میکنند
1چون كسی زنی گرفته، به نكاح خود درآورد، اگر در نظر او پسند نیاید از این كه چیزی ناشایسته در او بیابد، آنگاه طلاقنامهای نوشته، بدستش دهد، و او را از خانهاش رها كند.2و از خانه او روانه شده، برود و زن دیگری شود.3و اگر شوهر دیگر نیز او را مكروه دارد و طلاقنامهای نوشته، به دستش بدهد و او را از خانهاش رها كند، یا اگر شوهری دیگر كه او را به زنی گرفت، بمیرد،4شوهر اول كه او را رها كرده بود، نمیتواند دوباره او را به نكاح خود درآورد. بعد از آن كه ناپاك شده است، زیرا كه این به نظر خداوند مكروه است. پس بر زمینی كه یهُوَه، خدایت، تو را به ملكیت میدهد، گناه میاور.5چون كسی زن تازهای بگیرد، در لشكر بیرون نرود، و هیچ كار به او تكلیف نشود، تا یك سال در خانۀ خود آزاد بماند، و زنی را كه گرفته است، مسرور سازد.6هیچكس آسیا یا سنگ بالایی آن را به گرو نگیرد، زیرا كه جان را به گرو گرفته است.7اگر كسی یافت شود كه یكی از برادران خود از بنیاسرائیل را دزدیده، بر او ظلم كند یا بفروشد، آن دزد كشته شود، پس بدی را از میان خود دور كردهای.8دربارۀ بلای برص هوشیار باش كه به هر آنچه لاویان كهنه شما را تعلیم دهند، به دقت توجه نموده، عمل نمایید و موافق آنچه به ایشان امر فرمودم، هوشیار باشید كه عمل نمایید.9بیاد آور كه یهُوَه خدایت در راه با مریم چه كرد، وقتی كه شما از مصر بیرون آمدید.10چون به همسایۀ خود هر قسم قرض دهی، برای گرفتن گرو به خانهاش داخل مشو.11بلكه بیرون بایست تا شخصی كه به او قرض میدهی گرو را نزد تو بیرون آورد.12و اگر مرد فقیر باشد در گرو او مخواب.13البته به وقت غروب آفتاب، گرو را به او پس بده، تا در رخت خود بخوابد و تو را بركت دهد و به حضور یهُوَه خدایت، عدالت شمرده خواهد شد.14بر مزدوری كه فقیر و مسكین باشد، خواه از برادرانت و خواه از غریبانی كه در زمینت در اندرون دروازههای تو باشند ظلم منما.15در همان روز مزدش را بده، و آفتاب بر آن غروب نكند، چونكه او فقیر است و دل خود را به آن بسته است، مبادا بر تو نزد خداوند فریاد برآورد و برای تو گناه باشد.16پدران به عوض پسران كشته نشوند، و نه پسران به عوض پدران كشته شوند. هر كس برای گناه خود كشته شود.17داوری غریب و یتیم را منحرف مساز، و جامۀ بیوه را به گرو مگیر.18و بیاد آور كه در مصر غلام بودی و یهُوَه، خدایت، تو را از آنجا فدیه داد. بنابراین من تو را امر میفرمایم كه این كار را معمول داری.19چون محصول خود را در مزرعۀ خویش درو كنی، و در مزرعه، بافهای فراموش كنی، برای برداشتن آن برمگرد؛ برای غریب و یتیم و بیوهزن باشد تا یهُوَه خدایت تو را در همۀ كارهای دستت بركت دهد.20چون زیتون خود را بتكانی، بار دیگر شاخهها را متكان؛ برای غریب و یتیم و بیوهباشد.21چون انگور تاكستان خود را بچینی بار دیگر آن را مچین ، برای غریب و یتیم و بیوه باشد.22و بیاد آور كه در زمین مصر غلام بودی. بنابراین تو را امر میفرمایم كه این كار را معمول داری.
این باب به تعلیم دربارۀ نحوۀ حفظ عدالت در اسرائیل میپردازد.
سنگ آسیب محل امرا معاش شخص بود. گرفتن سنگ آسیاب از شخص بدان معناست که امکان کسب درآمد و تامین غذا از آنها گرفته شده است.
قرض دادن پول به هموطن اسرائیلی روشی برای کمک کردن به آنها بود. قرار نبود این راهی برای درآمدزایی برادران ایشان باشد. این باب محدودیتهایی دربارۀ قرض دادن پول ارائه میهد.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
عبارات «زن گرفتن» و «با او ازدواج کردن» معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «وقتی مردی با زنی ازدواج میکند»
اینجا «چشمها» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر او تصمیم بگیرد که او را [آن زن را] دوست ندارد»
«چون به دلایلی تصمیم گرفته که نمیخواهد او را نگه دارد»
«او باید به همسرش یک کاغذ رسمی بدهد که میگوید آنها دیگر متأهل [متحد، با هم] نیستند»
«برود و با شخص دیگری ازدواج کند»
موسی همچنان دربارۀ زنی که طلاق میگیرد و با مرد دیگری ازدواج میکند با قوم اسرائیل سخن میگوید. موسی به نحوی با اسرائیلیان صحبت میکند که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«اگر شوهر دوم به این نتیجه برسد که از زن نفرت دارد»
این کاغذی رسمی است که میگوید مرد و زن دیگر متأهل [متحد، با هم] نیستند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۴: ۱ نگاه کنید.
«آن را به زن بدهد»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از این که او با طلاق و ازدواج مجدد با مردی دیگر ناپاک شده است»
به نحوی از زمین سخن گفته شده که گویی زمین میتواند گناه کند. ترجمه جایگزین: «نباید گناه را بر زمین گسترش دهی»
موسی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
«وقتی مردی به تازگی با زنی ازدواج میکند»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و هیچ کس نباید او را وادار کند که دور از خانوادهاش زندگی کند و هر نوع کاری انجام دهد»
«او آزاد خواهد بود که در خانه زندگی کند»
ابزاری برای درست کردن آرد با سابیدن دانه بین دو صفحۀ سنگی سنگین
صفحۀ سنگی بالایی در آسیاب
کلمۀ «جان» کنایه از آن چیزی است که شخص نیاز دارد تا خودش را زنده نگه دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا او آن چه را که مرد برای تهیه غذا برای خانواده خود لازم دارد، از آن مرد میگیرد»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این اصطلاحی است برای اینکه «اگر کسی آدمدزدی کند.» این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر تو شخصی آدمدزد را پیدا کنی»
استفاده از نیروی فیزیکی برای دور کردن شخص بیگناه از خانهاش و او را زندانی کردن. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
«یکی از هموطنان اسرائیلیاش»
«پس سایر اسرائیلیان باید آن دزد را به عنوان مجازات برای کاری که انجام داده بکشند»
صفت «بدی» را میتوان در قالب عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که چنین کار ناپسندی انجام میدهد را باید از میان قوم اسرائیل حذف کنید» یا «باید این شخص شرور را اعدام کنید»
موسی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
موسی به نحوی در اینجا با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» و فرمانِ «هوشیار باش» مفرد میباشند.
«اگر از برص رنج میبری توجه کن» یا «اگر برص داری توجه کن»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی دستورالعملهایی که من به شما دادهام و کاهنانی که لاوی هستند [لاویان کَهَنه] شما را تعلیم دادند تا انجام دهید»
موسی در اینجا با اسرائیلیان به عنوان بک گروه صحبت میکند، بنابراین، مشتقات کلمۀ «شما» جمع هستند.
«شما باید اطمینان حاصل کنید که دقیقاً آن چه را به آنها امر کردهام، انجام میدهید»
کلمۀ «به ایشان» به کاهنانی که لاوی هستند، اشاره میکند.
موسی به نحوی در اینجا با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو را» و فرمانِ «به یاد آور» مفرد میباشند.
موسی در اینجا با اسرائیلیان به عنوان یک گروه سخن میگوید، بنابراین کلمۀ «شما» جمع است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بسپار»
«در مدت زمانی که شما مصر را ترک کردید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«وقتی چیزی به همسایۀ خود قرض میدهی»
«برای ستاندن گرو»
این به چیزی اشاره میکند که او قول داده در صورت عدم بازگرداندن قرض، به تو بدهد.
«تو باید بیرون خانهاش منتظر بمانی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«تو نباید کت او را در طول شب نگه داری» یا «تو باید گرو او را قبل از این که بخوابی، برگردانی»
این به چیزی اشاره میکند که او قول داده در صورت عدم بازگرداندن قرض، به تو بدهد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۴: ۱۰ نگاه کنید.
«آن چه را که او به نشانۀ پس دادنِ قرض به تو داده به او باز گردان»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای این که او کت خود را داشته باشد تا وقتی میخوابد او را گرم نگه دارد، و او قدردان تو خواهد بود»
این مربوط به کت یا لباس دیگری است که شخص را در شب گرم نگه میدارد. این احتمالاً همان «گرویی» بود که موسی در تثنیه ۲۴: ۱۰-۱۲ از آن سخن میگوید.
«یهوه خدایت روشی که تو با این موضوع رفتار کردی را تأیید میکند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«تو نباید با مزدور ضعیف این چنین رفتار کنی»
کسی که روزانه برای کارش دستمزد میگیرد.
این دو کلمه معانی یکسانی دارند و تأکید میکنند که چنین شخصی نمیتواند به خودش کمکی کند.
اینجا «دروازههای شهر» به معنی شهرکها و شهرها هستند. ترجمه جایگزین: «در یکی از شهرهای تو»
«در همان روزی که شخص درآمد کسب میکند، تو باید پول را به او بدهی»
این یک اصطلاح است. اسرائیلیان روز جدید را از زمان شروع غروب خورشید درنظر میگرفتند. ترجمه جایگزین: «در همان روزی که شخص کار میکند، تو باید دستمزدش را پرداخت کنی»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون او فقیر است و بر اساس دستمزدش خوراکش را برای روز بعد میخرد»
«مبادا به حضور یهوه فریاد بکشد و از او درخواست کند که تو را مجازات نماید»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید والدین را به خاطر یکی از کارهای ناپسندی که فرزندان انجام دادهاند، اعدام کنید»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید فرزندان را به خاطر یکی از کارهای ناپسندی که والدین انجام دادهاند، اعدام کنید»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید فقط هر شخص را به خاطر کارهای ناپسندی که خودش انجام داده، اعدام کنید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
موسی به نحوی از داوری سخن میگوید که گویی شئی است که شخصی قویتر میتواند به زور آن را از شخص ضعیف بگیرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید با غریب و یتیم ناعادلانه رفتار کنی»
این به بچههایی اشاره میکند که هر دو والدین آنها مُردهاند و خویشاوندی ندارند که از آنها مراقبت کند.
قرضدهنده چیزی از قرضکننده میگیرد تا اطمینان حاصل کند که آن شخص به او برمیگرداند. او اجازه نداشت جامۀ او را بگیرد چون او برای گرم ماندن به آن نیاز داشت. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و جامۀ بیوه را گرو نگیر چون او برای گرم ماندن به آن نیاز دارد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بسپار»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«وقتی محصول را در مزرعۀ خود میبُری»
بعضی نسخهها این کلمه را به عنوان «دسته» ترجمه میکنند. هر دو ترجمه به ساقههای دانه اشاره میکند، که به اندازۀ کافی به آسانی حمل میشدند، و احتمالاً در یک دسته بسته شدهاند.
میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «شما باید بافهها را رها کنید تا غریب، یتیم، یا بیوه بتوانند آن را بردارند»
اینجا «دستها» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در تمام کارهایی که انجام میدهی»
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی شاخههای درخت زیتون خود را تکان میدهی، باعث میشود زیتونها به زمین بیافتند تا تو بتوانی آنها را برداری»
«همۀ زیتونی را از شاخه نچین»
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زیتونهایی که بر شاخهها باقی مانده برای غریبان، یتیمان، و بیوهزنان هستند تا بچینند و با خود ببرند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«انگورهایی که تو نمیچینی برای غریب، یتیم، و بیوه خواهد بود تا آنها بچینند»
اینها به گروهی از مردم اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «برای غریبان، برای آنهانی که یتیم هستند، و برای بیوهزنان»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بسپار»
1اگر در میان مردم مرافعهای باشد و به محاكمه آیند و در میان ایشان داوری نمایند، آنگاه عادل را عادل شمارند، و شریر را ملزم سازند.2و اگر شریر مستوجب تازیانه باشد، آنگاه داورْ او را بخواباند و حكم دهد تا او را موافق شرارتش به حضور خود به شماره بزنند.3چهل تازیانه او را بزند و زیاد نكند، مبادا اگر از این زیاده كرده، تازیانۀ بسیار زند، برادرت در نظر تو خوار شود.4دهن گاو را هنگامی كه خرمن را خرد میكند، مبند.5اگر برادران با هم ساكن باشند و یكی از آنها بیاولاد بمیرد، پس زنِ آن متوفی، خارج به شخص بیگانه داده نشود، بلكه برادر شوهرش به او درآمده، او را برای خود به زنی بگیرد، و حق برادر شوهری را با او بجا آورد.6و نخستزادهای كه بزاید به اسم برادر متوفای او وارث گردد، تا اسمش از اسرائیل محو نشود.7و اگر آن مرد به گرفتن زن برادرش راضی نشود، آنگاه زن برادرش به دروازه نزد مشایخ برود و گوید: «برادر شوهر من از برپا داشتن اسم برادر خود در اسرائیل انكار میكند، و از بجا آوردن حق برادر شوهری با من ابا مینماید.»8پس مشایخ شهرش او را طلبیده، با وی گفتگو كنند، واگر اصرار كرده، بگوید نمیخواهم او را بگیرم،9آنگاه زن برادرش نزد وی آمده، به حضور مشایخ كفش او را از پایش بكند، و به رویش آب دهن اندازد، و در جواب گوید: «با كسی كه خانۀ برادر خـود را بنا نكنـد، چنین كـرده شود.»10و نام او در اسرائیل، خانۀ كفش كنـده خوانـده شـود.11و اگر دو شخص با یكدیگر منازعه نمایند، و زن یكی پیش آید تا شوهر خود را از دست زنندهاش رها كند و دست خود را دراز كرده، عورت او را بگیرد،12پس دست او را قطع كن و چشم تو بر او ترحم نكند.13در كیسۀ تو وزنههای مختلف، بزرگ و كوچك نباشد.14در خانۀ تو كیلهای مختلفْ، بزرگ و كوچك، نباشد.15تو را وزن صحیح و راست باشد و تو را كیل صحیح و راست باشد، تا عمـرت در زمینـی كه یهُوَه، خدایت، به تو میدهد دراز شود.16زیرا هر كه این كار كند یعنی هر كه بیانصافی نماید، نزد یهُوَه خدایت مكروه است.17بیاد آور آنچه عمالیق وقت بیرون آمدنت از مصـر در راه به تـو نمودند.18كه چگونه تو را در راه، مقابله كـرده، همۀ واماندگان را در عقب تـو از مؤخرت قطع نمودنـد، در حالـی كه تو ضعیف و وامانده بودی و از خـدا نترسیدنـد.19پس چـون یهُـوَه خدایت تـو را در زمینی كه یهُـوَه، خدایت، تو را برای تصرفش نصیب میدهد، از جمیع دشمنانت آرامی بخشد، آنگاه ذكر عمالیـق را از زیر آسمان محو ساز و فراموش مكن.
این باب به تعلیم دربارۀ داوری در اسرائیل میپردازد.
در زمان شرق باستان، سکه روی ترازو وزن میشد. اگر کسی اشتباه وزن میکرد، در واقع آنها از مردم دزدی میکردند.
موسی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر داور به آنها دستور دهد که شخص گناهکار را تازیانه بزنند»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او[داور] نگاه میکند که آنها او را تازیانه میزنند»
«تعداد دفعاتی که او دستور داده به خاطر اعمال ناپسندی که انجام داده»
موسی به سخن گفتن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«داور میگوید که آنها باید شخص گناهکار را ۴۰ بار شلاق بزنند»
«اما داور به آنها دستور نمیدهد که بیشتر از ۴۰ بار او را شلاق بزنند»
«چون اگر داور به آنها دستور دهد که او را بسیار بیشتر از ۴۰ بار تازیانه بزنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن گاه داور هموطن اسرائیلی تو را جلوی تمام قوم اسرائیل تحقیر میکند»
اینجا به قوم با استفاده از «چشمانشان» اشاره شده است تا بر آن چه آنها میبینند تأکید کند. ترجمه جایگزین: «خوار میشود، و تو همۀ اینها را میبینی»
«تو نباید چیزی بر دهان گاو بگذاری»
هنگامی که با راه رفتن بر آن یا کشیدن چوب سنگین روی آن، دانه را از پوسته جدا میکند.
موسی همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
معانی محتمل: ۱) «اگر برادران در یک خانه زندگی میکنند» یا ۲) «اگر برادران نزدیک به هم زندگی میکنند.»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس خانوادۀ شخص مُرده [متوفی] نباید اجازه دهند بیوۀ او با کسی ازدواج کند»
این آرایۀ ادبی بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشته باشد»
«آنچه را برادرِ متوفی باید انجام میداد، به جا آورد»
کلمۀ «اسم» کنایه از نسل [دودمان] خانوادۀ شخص است. ترجمه جایگزین: «خانوادۀ آن برادر مُرده را حفظ کند [گسترش دهد]»
کلمۀ «اسم» کنایه از نسل [دودمان] خانوادۀ شخص است. ترجمه جایگزین: «تا خانوادۀ او از اسرائیل برداشته نشوند [از بین نرود]»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به دروازۀ شهر، جایی که مشایخ موضوعات را داوری میکنند، برود»
در اینجا «اسم» به یادبود [خاطرۀ] کسی از طریق فرزندانش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از دادن پسری به برادر خود امتناع میکند»
«آنچه برادر شوهر باید انجام دهد را به جا نمیآورد و با من ازدواج کند»
«نمیخواهم با او ازدواج کنم»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«باید جلوی چشم مشایخ به او نزدیک شود»
در اینجا «خانه» کنایه از خانواده است. ترجمه جایگزین: «کسی که برای برادرش پسری نیاورد و نسل خانوادۀ برادر خود را گسترش ندهد»
«مردم اسرائیل خانوادۀ او را به عنوان ... میشناسند»
در اینجا درآوردن کفش نمادی است که برادر هیچ داراییای از برادر متوفای خود دریافت نمیکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد و این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان نمود. ترجمه جایگزین: «خانۀ کسی که بیوۀ برادرش کفش را از پای او درآورده» یا «خانوادۀ مردی که با همسر برادر مُردۀ خود ازدواج نکرده» یا «خانوادهای که همه خوار میشمارند» یا «خانوادهای که شرمآور است»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
در اینجا «دست» به قدرت یا کنترل [اختیار] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا کسی که او را میزده دوباره او را نزند» یا «از کسی که او را میزند»
در اینجا «چشم» منظور کلِ وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «تو نباید برای او متأسف باشی» یا «تو نباید به او شفقت نشان دهی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «شما نباید هنگام خرید چیزی، وزنهای بزرگتر از آنچه میگویید استفاده کنید و هنگام فروش چیزی، وزنهای کوچکتر از آنچه میگویید استفاده نمایید و به این طریق مردم را فریب دهید»
وزنهها، سنگهایی بودند که برای ایجاد تعادل استفاده میشدند تا مقدار وزن چیزی را مشخص کنند.
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «شما نباید هنگام خرید چیزی، پیمانهای بزرگتر از آنچه میگویید استفاده کنید و هنگام فروش چیزی، پیمانهای کوچکتر از آنچه میگویید استفاده نمایید و به این طریق مردم را فریب دهید»
کیل [پیمانه]، سبد یا ظرفی بود برای اندازهگیری مقدار چیزی که در آن قرار داشت.
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل دربارۀ استفادۀ عادلانه از وزنهها و پیمانهها هنگام خرید و فروش ادامه میدهد. او به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«درست و عادلانه»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۲۵: ۱۳ نگاه کنید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «برای مدت طولانی زندگی کنی»
«زیرا هر کسی که مردم را با استفاده از اندازههای مختلف وزنهها و پیمانهها فریب دهد»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین به جز موارد ذکر شده، کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این یک اصطلاح است، و «عمالیق» کنایه از مردم عمالیق است. ترجمه جایگزین: «آنچه عمالیقیان با تو کردند را به خاطر بسپار»
ضمیر مستتر فاعلی در اصل جمع است .
«چطور در طول راه با تو ملاقات کردند»
«به افرادی از قوم تو که در پشت خط بودند، حمله کردند»
«همۀ کسانی که در پشت خط ضعیف بودند»
این کلمات معانی یکسانی دارند و بر میزان خستگی قوم تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «خسته و درمانده»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از مجازات خدا نترسیده بود» یا «خدا را احترام نمیکرد»
«تو باید همۀ عمالیقیان را بکشی تا هیچ کس دیگری، آنها را به یاد نیاورد»
1و چون به زمینی كه یهُوَه خدایت تو را نصیب میدهد داخل شدی، و در آن تصرف نموده، ساكن گردیدی،2آنگاه نوبر تمامی حاصل زمین را كه از زمینی كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، جمع كرده باشی بگیر، و آن را در سبد گذاشته، به مكانی كه یهُوَه خدایت برگزیند تا نام خود را در آن ساكن گرداند، برو.3و نزد كاهنی كه در آن روزها باشد رفته، وی را بگو: «امروز برای یهُوَه خدایت اقرار میكنم كه به زمینی كه خداوند برای پدران ما قسم خورد كه به ما بدهد، داخل شدهام.»4و كاهن سبد را از دستت گرفته، پیش مذبح یهُوَه خدایت بگذارد.5پس تو به حضور یهُوَه خدای خود اقرار كرده، بگو: «پدر من اَرامی آواره بود، و با عددی قلیل به مصر فرود شده، در آنجا غربت پذیرفت، و در آنجا امتی بزرگ و عظیم و كثیر شد.6و مصریان با ما بدرفتاری نموده، ما را ذلیل ساختند، و بندگی سخت بر ما نهادند.7و چون نزد یهُوَه، خدای پدران خود، فریاد برآوردیم، خداوند آواز ما را شنید و مشقت و محنت و تنگی ما را دید.8و خداوند ما را از مصر به دست قوی و بازوی افراشته و خوف عظیم، و با آیات و معجزات بیرون آورد.9و ما را به این مكان درآورده، این زمین را زمینی كه به شیر و شهد جاری است به ما بخشید.10و الا´ن اینك نوبر حاصل زمینی را كه تو ای خداوند به من دادی، آوردهام.» پس آن را به حضور یهُوَه خدای خود بگذار، و به حضور یهُوَه، خدایت، عبادت نما.11و تو با لاوی و غریبی كه در میان تو باشد از تمامی نیكویی كه یهُوَه، خدایت، به تو و بهخاندانت بخشیده است، شادی خواهی نمود.12و در سال سوم كه سال عشر است، چون از گرفتن تمامی عشر محصول خود فارغ شدی، آن را به لاوی و غریب و یتیم و بیوهزن بده، تا در اندرون دروازههای تو بخورند و سیر شوند.13و به حضور یهُوَه خدایت بگو: «موقوفات را از خانۀ خود بیرون كردم، و آنها را نیز به لاوی و غریب و یتیم و بیوهزن، موافق تمامی اوامری كه به من امر فرمودی، دادم، و از اوامر تو تجاوز ننموده، فراموش نكردم.14در ماتم خود از آنها نخوردم و در نجاستی از آنها صرف ننمودم، و برای اموات از آنها ندادم، بلكه به قول یهُوَه، خدایم، گوش داده، موافق هر آنچه به من امر فرمودی، رفتار نمودم.15از مسكن مقدس خود از آسمان بنگر، و قوم خود اسرائیل و زمینی را كه به ما دادی چنانكه برای پدران ما قسم خوردی، زمینی كه به شیر و شهد جاری است، بركت بده،.»16امروز یهُوَه، خدایت، تو را امر میفرماید كه این فرایض و احكام را بجا آوری، پس آنها را به تمامی دل و تمامی جان خود نگاه داشته، بجا آور.17امروز به یهُوَه اقرار نمودی كه خدای توست، و اینكه به طریقهای او سلوك خواهی نمود، و فرایض و اوامر و احكام او را نگاه داشته، آواز او را خواهی شنید.18و خداوند امروز به تو اقرار كرده است كه تو قوم خاص او هستی، چنانكه به تو وعده داده است، و تا تمامی اوامر او را نگاه داری.19و تا تو را در ستایش و نام و اكراماز جمیع امتهایی كه ساخته است، بلند گرداند، و تا برای یهُوَه، خدایت، قوم مقدس باشی، چنانكه وعده داده است.
این باب اتفاقات عظیم تاریخ اسرائیل یغنی دورانی که یهوه آنها را از مصر بیرون آورده بود، بازگو میکند.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«مقداری از اولین برداشت میوه» یا «مقداری از اولین برداشت محصول.» اینجا «اولین» عدد ترتیبی برای یک است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این شروع عبارتی است که مرد اسرائیلی وقتی سبد خود را میآورد باید به کار ببرد.
این به یعقوب که جد تمام اسرائیلیان بود اشاره میکند. او برای سالهای زیادی در اَرام نهرین، منطقهای واقع در اسرائیل زندگی میکرد.
«مابقی حیات خود را در آنجا زندگی کرد»
کلمۀ «او» کنایه از «نسل یعقوب است.»
این کلمات اساساً معانی مشابهی دارند. آنها تأکید میکنند که اسرائیل امتی بزرگ و قدرتمند شد. ترجمه جایگزین: «بسیار بزرگ»
اینجا ادامه میدهد که وقتی شخص اسرائیلی نوبر محصول خود را به حضور یهوه میآورد، چه باید بگوید.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی را عنوان میکنند. آنها تأکید دارند که مصریان بسیار با خشونت رفتار میکردند.
اینجا «با ما» به قوم اسرائیل اشاره میکند که در مصر زندگی میکردند. گوینده خودش را به عنوان یکی از افرادی که خواه در مصر زندگی میکرد یا نه، به حساب میآورد.
اینجا «آواز» به کلِ وجود شخص و فریادها یا دعاهای او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او فریادهای ما را شنیده» یا «او دعاهای ما را شنید»
«که مصریان ما را آزرده میکردند، کارهای بسیار سخت انجام میدادیم، و مصریان بر ما ستم میکردند»
اینجا ادامه میدهد که وقتی شخص اسرائیلی نوبر محصول خود را به حضور یهوه میآورد، چه باید بگوید.
اینجا «ما را» به قوم اسرائیل اشاره میکند که در مصر زندگی میکردند. گوینده خودش را به عنوان یکی از افرادی که خواه در مصر زندگی میکرد یا نه، به حساب میآورد.
اینجا «دست قوی» و «بازوی افراشته» استعاره از قدرت یهوه هستند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۳۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با نشان دادن قدرت عظیم خود»
« مردمی که آنها را میدیدند، با این اعمال وحشتزده میساخت»
این یک اصطلاح است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۶: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «زمینی که شیر و عسل فراوانی در آن جاری میشود» یا «زمینی که برای چارپایان و زراعت بسیار خوب است»
موسی به صحبت کردن با اسرائیلیان ادامه میدهد که وقتی نوبر محصول خود را به حضور یهوه میآورند، آنها چه باید بگویند. او به نحوی با آنها سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«اولین برداشت میوه» یا «اولین برداشت محصول»
«باید آن را در سبد بگذاری.»
«تو باید برای تمام چیزهای نیکویی که یهوه خدایت برای تو انجام داده است، شاد و قدردان باشی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا «سوم» عدد ترتیبی برای سه است. هر سه سال قوم اسرائیل عشر [دهیک] محصول را به فقیر میدادند.
اینها بچههایی هستند که هر دو والدینشان مُردهاند و خویشاوندی ندارند که از آنها مراقبت کند.
این منظور زنی است که شوهرش مُرده و فرزندی ندارد تا اکنون که پیر است از او مراقبت کند.
اینجا «دروازهها» به معنی شهرکها یا شهرها است. ترجمه جایگزین: «تا آنها در داخل شهرهای تو به اندازۀ کافی غذا برای خوردن داشته باشند»
اینها اولین کلمات از عبارت دیگری هستند که اسرائیلیان قرار بود بگویند.
این یعنی او تمامی فرامین خدا را اطاعت کرده است.
اینجا ادامه میدهد که وقتی شخص اسرائیلی عشر خود را به فقیر میدهد، به حضور یهوه چه باید بگوید.
«درحالی که عزادار بودم هیچ یک از عشر را نخوردم»
اینجا «نجاست» یعنی کسی که بر اساس شریعت ناپاک است. خدا اجازه نمیدهد یک شخص ناپاک عشری [دهیکی] را که به خدا میدهد لمس کند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی من بر اساس شریعت ناپاک بودم» یا «وقتی شریعت میگوید که من نمیتوانم آن را لمس کنم»
اینجا «قول یهوه» کنایه از آن چیزی است که خداوند [یهوه] میگوید. هر دو عبارت معانی یکسانی را به اشتراک میگذارند. آنها تأکید میکنند که شخص از تمامی فرامین خدا اطاعت کرده است.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «از آسمان، جایگاه مقدس خود»
این یک اصطلاح است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۶: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «زمینی که به فراوانی شیر و عسل در آن جاری میشود» یا «زمینی که برای چارپایان و زراعت بسیار خوب است»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا «دل» و «جان» کنایه از وجود درونی شخص است. این دو عبارت با هم استفاده شدهاند که به معنی «کاملاً» و «جداً» میباشند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید.
کلمات «سلوک کردن،» «نگاه داشتن،» و «شنیدن» در اینجا معانی مشابهی دارند. اینجا «آواز» به آنچه خدا گفته است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که تو کاملاً از هر چیزی که خداوند [یهوه] فرمان میدهد، اطاعت میکنی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«قومی که به او تعلق دارد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او تو را بسیار مهمتر از ... خواهد گردانید» یا «او تو را بزرگتر از ... میگرداند»
معانی محتمل ۱) «او باعث خواهد شد که تو بزرگتر از هر امت دیگری که بنا نموده است، بشوی و تو را قادر خواهد ساخت تا او را ستایش و اکرام کنی» یا ۲) «او افرادی خواهد داشت که تو را بیشتر از هر امت دیگری که ساخته شده ستایش کنند؛ مردم خواهند گفت که تو بهتر از هر امت دیگری هستی و آنها تو را اکرام خواهند کرد.»
به نحوی از اینکه یهوه قوم اسرائیل را برگزیده تا به طور خاص متعلق به او باشند سخن گفته شده که گویی یهوه آنها را از تمام امتهای دیگر جدا کرده است. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه خدایت، تو را از امتهای دیگر جدا خواهد کرد»
1و موسی و مشایخ اسرائیل، قوم را امر فرموده، گفتند: «تمامی اوامری را كه من امروز به شما امر میفرمایم، نگاه دارید.2و در روزی كه از اردن به زمینی كه یهُوَه، خدایت، به تو میدهد عبور كنید، برای خود سنگهای بزرگ برپا كرده، آنها را با گچ بمال.3و بر آنها تمامی كلمات این شریعت را بنویس، هنگامی كه عبور نمایی تا به زمینی كه یهُوَه، خدایت، به تو میدهد، داخل شوی، زمینی كه به شیر و شهد جاری است، چنانكه یهُوَه خدای پدرانت به تو وعده داده است.4و چون از اردن عبور نمودی این سنگها را كه امروز به شما امر میفرمایم در كوه عیبال برپا كرده، آنها را با گچ بمال.5و در آنجا مذبحی برای یهُوَه خدایت بنا كن، و مذبح از سنگها باشد و آلت آهنین بر آنها بكار مبر.6مذبح یهُوَه خدای خود را از سنگهای ناتراشیده بنا كن، و قربانیهای سوختنی برای یهُوَه خدایت، بر آن بگذران.7و ذبایح سلامتی ذبح كرده، در آنجا بخور و به حضور یهُوَه خدایت شادی نما.8و تمامی كلمات این شریعت را بر آن به خط روشن بنویس.»9پس موسی و لاویان كهنه تمامی اسرائیل راخطاب كرده، گفتند:10« ای اسرائیل خاموش باش و بشنو. امروز قوم یهُوَه خدایت شدی.11پس آواز یهُوَه خدایت را بشنو و اوامر و فرایض او را كه من امروز به تو امر میفرمایم، بجا آر.» و در آن روز موسی قوم را امر فرموده، گفت:12« چون از اردن عبور كردید، اینان یعنی شمعون و لاوی و یهودا و یسّاكار و یوسف و بنیامین بر كوه جَرِزّیم بایستند تا قوم را بركت دهند.13و اینان یعنی رؤبین و جاد و اشیر و زبولون و دان و نفتالی بر كوه عیبال بایستند تا نفرین كنند.14و لاویان جمیع مردان اسرائیل را به آواز بلند خطاب كرده، گویند:15« ملعون باد كسی كه صورت تراشیده یا ریخته شده از صنعت دست كارگر كه نزد خداوند مكروه است، بسازد، و مخفی نگاه دارد.» و تمامی قوم در جواب بگویند: «آمین!»16« ملعون باد كسی كه با پدر و مادر خود به خِفَّت رفتار نماید.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»17« ملعون باد كسی كه حد همسایۀ خود را تغییر دهد.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»18« ملعون باد كسی كه نابینا را از راه منحرف سازد.» و تمامی قوم بگویند : «آمین!»19« ملعون باد كسی كه داوری غریب و یتیم و بیوه را منحرف سازد.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»20« ملعون باد كسی كه با زن پدر خود همبستر شود، چونكه دامن پدر خود را كشف نمودهاست.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»21« ملعون باد كسی كه با هر قسم بهایمی بخوابد.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»22« ملعون باد كسی كه با خواهر خویش چه دختر پدر و چه دختر مادر خویش بخوابد.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»23« ملعون باد كسی كه با مادر زن خود بخوابد.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»24« ملعون باد كسی كه همسایۀ خود را در پنهانی بزند.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»25« ملعون باد كسی كه رشوه گیرد تا خون بیگناهی ریخته شود.» و تمامی قوم بگویند: «آمین!»26« ملعون باد كسی كه كلمات این شریعت را اثبات ننماید تا آنها را بجا نیاورد.» وتمامی قوم بگویند: «آمین!»
این عبارت چندین بار در این باب تکرار شده است. این ساختار همگون به عنوان هشداری برای اسرائیلیان در زمانی است که آنها در سرزمین موعود زندگی خواهند کرد. این قسمتی از وعدهای است که خداوند [یهوه] با موسی بست.
and
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین به جز موارد ذکر شده، کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
موسی با اسرائیلیان به عنوان یک گروه صحبت میکند، بنابراین کلمۀ «شما» جمع است.
اینجا «من» به موسی اشاره میکند. مشایخ در آنجا با موسی توافق دارند، اما او تنها کسی است که صحبت میکند.
موسی با اسرائیلیان به عنوان یک گروه صحبت میکند، بنابراین کلمۀ «شما» جمع است.
گچ معمولاً مخلوطی از آهک، ماسه، و آب است که روی چیزی میمالند. خشک میشود تا یک سطح سفت و صاف شکل بگیرد که شخص بتواند بر روی آن بنویسد. ترجمه جایگزین: «گچ را روی آنها بمال» یا «آنها را درست کن تا بتوانی روی آنها بنویسی»
این یک اصطلاح است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۶: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «زمینی که شیر و عسل فراوانی در آن جاری میشود» یا «زمینی که برای چارپایان و زراعت بسیار خوب است»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
موسی اسرائیلیان را به عنوان یک گروه مورد خطاب قرار میدهد، بنابراین، ضمایر «شما» و فرمانِ «برپا کرده» جمع هستند.
«گچ را روی آن بمال» یا «آنها را درست کن تا بتوانی بر آنها بنویسی.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۷: ۲ نگاه کنید.
این کوهی نزدیک به شکیم است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱۱: ۲۹ نگاه کنید.
این به اسکنههایی اشاره میکند که باعث میشوند سنگها صافتر شوند، تا بتوانند بهتر در کنار هم قرار بگیرند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سنگهای مذبح را با ابزار آهنی شکل نده»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
سنگهایی به شکلهای طبیعی خود که هیچ کسی با ابزار فلزی شکل نداده است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این به سنگهایی اشاره میکند که آنها باید بر کوه عیبال برپا میکردند و با گچ میپوشاندند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۷: ۲ و تثنیه ۲۷: ۴ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا کنایۀ «آواز یهوه» به آنچه او میگوید اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه خدایت میگوید، اطاعت کن» [در ترجمه فارسی در آیۀ بعدی آمده است]
من امر میفرمایم
موسی امر میکند. لاویان در آنجا با موسی توافق دارند، اما او تنها کسی است که صحبت میکند. [در ترجمه فارسی در آیۀ بعدی آمده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کنایۀ «اسباط»[ قبایل] به مردم قبایل شمعون، لاوی، یهودا، یساکار، یوسف، و بنیامین اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم از این اسباط [قبایل]»
کوه کوچکی در شمال کوه عیبال. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱۱: ۲۹ نگاه کنید.
این ترکیبی از قبایل افرایم و منسی است که از نسل یوسف بودند.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱۱: ۲۹ نگاه کنید.
«به صدای بلند بگویند چطور یهوه اسرائیل را لعنت کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت را لاویان باید به تمام قوم اسرائیل فریاد بزنند. آن را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت کند کسی را که ... آن را مخفی نگاه دارد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «چیزی که شخصی ساخته است»
کسی که میداند چطور چیزی را به خوبی بسازد.
موسی به صحبت کردن با لاویان و آنچه قوم باید بگویند، ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت کند کسی را که»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که با جابهجایی نشانههای محدودۀ زمین همسایهاش، زمین را از او میگیرد»
موسی به صحبت کردن با لاویان و آنچه قوم باید بگویند، ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۷: ۱۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت کند کسی را که»
موسی به نحوی از داوری سخن میگوید که گویی شئی است که شخص قویتر میتواند به زور از شخص ضعیفتر بگیرد. شاید در زبان شما یک کلمه به معنیِ «منحرف کردن [استفاده از زور برای دور کردن]» وجود داشته باشد. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۲۴: ۱۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با غریب ... بیوه ناعادلانه رفتار کند»
اینها بچههایی هستند که هر دو والدینشان مُردهاند و هیچ خویشاوندی ندارند که از آنها مراقبت کند.
اینجا منظور زنی است که شوهرش مُرده و هیچ فرزندی ندارد که در زمان پیری از او مراقبت کند.
موسی به صحبت کردن با لاویان و آنچه قوم باید بگویند، ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۷: ۱۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت کند کسی را که»
این به مادر مرد اشاره نمیکند، بلکه منظور زنِ دیگر پدرش است.
وقتی مردی با زنی ازدواج میکند، فقط او حق قانونی دارد که با آن زن بخوابد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او حقوق قانونی پدر خود را گرفته است»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به صحبت کردن با لاویان و آنچه قوم باید بگویند، ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۷: ۱۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت کند کسی را که»
این بدان معناست که مرد نمیتواند با خواهر خود بخوابد، حتی اگر او از مادر یا پدر دیگری باشد.
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به صحبت کردن با لاویان و آنچه قوم باید بگویند، ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۷: ۱۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت کند کسی را که»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به صحبت کردن با لاویان و آنچه قوم باید بگویند، ادامه میدهد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۷: ۱۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت کند کسی را که»
1« و اگر آواز یهُوَه خدای خود را به دقت بشنوی تا هوشیار شده، تمامی اوامر او را كه من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری، آنگاه یهُوَه خدایت تو را بر جمیع امتهای جهان بلند خواهد گردانید.2و تمامی این بركتها به تو خواهد رسید و تو را خواهد دریافت، اگر آواز یهُوَه خدای خود را بشنوی.3در شهر، مبارك و در صحرا، مبارك خواهی بود.4میوۀ بطن تو و میوۀ زمین تو و میوۀ بهایمت و بچههای گاو و برههای گلۀ تو مبارك خواهند بود.5سبد و ظرفخمیر تو مبارك خواهد بود.6وقت درآمدنت مبارك، و وقت بیـرون رفتنت مبـارك خواهـی بود.7« و خداوند دشمنانت را كه با تو مقاومت نمایند، از حضور تو منهزم خواهد ساخت؛ از یك راه بر تو خواهند آمد، و از هفت راه پیش تو خواهند گریخت.8خداوند در انبارهای تو و به هر چه دست خود را به آن دراز میكنی بر تو بركت خواهد فرمود، و تو را در زمینی كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، مبارك خواهد ساخت.9و اگر اوامر یهُوَه خدای خود را نگاهداری، و در طریقهای او سلوك نمایی، خداوند تو را برای خود قوم مقدس خواهد گردانید، چنانكه برای تـو قَسَم خورده است.10و جمیع امتهای زمیـن خواهنـد دیـد كه نـام خداوند بر تـو خوانـده شـده است، و از تو خواهند ترسید.11و خداوند تـو را در میـوۀ بطنت و ثمـرۀ بهایمـت و محصـول زمینت، در زمینی كه خداوند برای پدرانت قسم خورد كه به تو بدهد، به نیكویی خواهد افزود.12و خداوند خزینۀ نیكوی خود، یعنی آسمان را برای تو خواهد گشود، تا بارانِ زمیـن تـو را در موسمش ببارانـد، و تـو را در جمیع اعمال دستت مبارك سازد؛ و به امتهای بسیار قرض خواهی داد، و تو قرض نخواهی گرفت.13و خداوند تو را سر خواهد ساخت نه دم، و بلند خواهی بود فقط نه پست، اگر اوامر یهُوَه خدای خود را كه من امروز به تو امر میفرمایم بشنوی، و آنها را نگاه داشته، بجا آوری.14و از همۀ سخنانی كه من امروز به تو امر میكنم به طرف راست یا چپ میل نكنی، تا خدایان غیر را پیروی نموده، آنهـا را عبادت كنـی.15« و اما اگر آواز یهُوَه خدای خود را نشنوی تا هوشیار شده، همۀ اوامر و فرایض او را كه من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری، آنگاه جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را خواهد دریافت.16در شهر ملعون، و در صحرا ملعون خواهی بود.17سبد و ظرف خمیر تو ملعون خواهد بود.18میوۀ بطن تو و میوۀ زمین تو و بچههای گاو و برههای گلۀ تو ملعون خواهد بود.19وقت درآمدنت ملعون، و وقت بیرون رفتنت ملعون خواهی بود.20و به هر چه دست خود را برای عمل نمودن دراز میكنی، خداوند بر تو لعنت و اضطراب و سرزنش خواهد فرستاد تا به زودی هلاك و نابود شوی، به سبب بدی كارهایت كه به آنها مرا ترك كردهای.21خداوند وبا را بر تو مُلْصَق خواهد ساخت، تا تو را از زمینی كه برای تصرفش به آن داخل میشوی، هلاك سازد.22و خداوند تو را با سل و تب و التهاب و حرارت و شمشیر و باد سموم و یرقان خواهد زد، و تو را تعاقب خواهند نمود تا هلاك شوی.23و فلك تو كه بالای سر تو است مس خواهد شد، و زمینی كه زیر تو است آهن.24و خداوند باران زمینت را گرد و غبار خواهد ساخت، كه از آسمان بر تو نازل شود تا هلاك شوی.25« و خداوند تو را پیش روی دشمنانت منهزم خواهد ساخت. از یك راه بر ایشان بیرون خواهی رفت، و از هفت راه از حضور ایشان خواهی گریخت، و در تمامی ممالك جهان به تلاطم خواهی افتاد.26و بدن شما برای همۀ پرندگان هوا و بهایم زمین خوراك خواهد بود، و هیچكس آنها را دور نخواهد كرد.27خداوند تورا به دُنبل مصر و خُراج و جَرَب و خارشی كه تو از آن شفا نتوانی یافت، مبتلا خواهد ساخت.28خداوند تو را به دیوانگی و نابینایی و پریشانی دل مبتلا خواهد ساخت.29و در وقت ظهر مثل كوری كه در تاریكی لمس نماید كورانه راه خواهی رفت، و در راههای خود كامیاب نخواهی شد، بلكه در تمامی روزهایت مظلوم و غارتشده خواهی بود، و نجاتدهندهای نخواهد بود.30زنی را نامزد خواهی كرد و دیگری با او خواهد خوابید. خانهای بنا خواهی كرد و در آن ساكن نخواهی شد. تاكستانی غرس خواهی نمود و میوهاش را نخواهی خورد.31گاوت در نظرت كشته شود و از آن نخواهی خورد. الاغت پیش روی تو به غارت برده شود و باز به دست تو نخواهد آمد. گوسفند تو به دشمنت داده میشود و برای تو رهانندهای نخواهد بود.32پسران و دخترانت به امت دیگر داده میشوند، و چشمانت نگریسته از آرزوی ایشان تمامی روز كاهیده خواهد شد، و در دست تو هیچ قوهای نخواهد بود.33میوۀ زمینت و مشقت تو را امتی كه نشناختهای، خواهند خورد، و همیشه فقط مظلوم و كوفتهشده خواهی بود.34به حدی كه از چیزهایی كه چشمت میبیند، دیوانه خواهی شد.35خداوند زانوها و ساقها و از كف پا تا فرق سر تو را به دنبل بد كه از آن شفا نتوانی یافت، مبتلا خواهد ساخت.36خداوند تو را و پادشاهی را كه بر خود نصب مینمایی، بسوی امتی كه تو و پدرانت نشناختهاید، خواهد برد، و در آنجا خدایان غیر را از چوب و سنگ عبادت خواهی كرد.37و در میان تمامی امتهایی كه خداوند شما را به آنجا خواهد برد، عبرت و مثل و سُخریه خواهی شد.38« تخم بسیار به مزرعه خواهی برد، و اندكی جمع خواهی كرد چونكه ملخ آن را خواهد خورد.39تاكستانها غرس نموده، خدمت آنها را خواهی كرد، اما شراب را نخواهی نوشید و انگور را نخواهی چید، زیرا كرم آن را خواهد خورد.40تو را در تمامی حدودت درختان زیتون خواهد بود، لكن خویشتن را به زیت تدهین نخواهی كرد، زیرا زیتون تو نارس ریخته خواهد شد.41پسران و دختران خواهی آورد، لیكن از آنِ تو نخواهند بود، چونكه به اسیری خواهند رفت.42تمامی درختانت و محصول زمینت را ملخ به تصرف خواهد آورد.43غریبی كه در میان تو است بر تو به نهایت رفیع و برافراشته خواهد شد، و تو به نهایت پست و متنزّل خواهی گردید.44او به تو قرض خواهد داد و تو به او قرض نخواهی داد؛ او سر خواهد بود و تو دم خواهی بود.45« و جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را تعاقب نموده، خواهد دریافت تا هلاك شوی، از این جهت كه قول یهُوَه خدایت را گوش ندادی تا اوامر و فرایضی را كه به تو امر فرموده بود، نگاه داری.46و تو را و ذریت تو را تا به ابد آیت و شگفت خواهد بود.47« از این جهت كه یهُوَه خدای خود را به شادمانی و خوشی دل برای فراوانی همه چیز عبادت ننمودی.48پس دشمنانت را كه خداوند بر تو خواهد فرستاد در گرسنگی و تشنگی و برهنگی و احتیاج همه چیز خدمت خواهی نمود، و یوغ آهنین بر گردنت خواهد گذاشت تا تو را هلاك سازد.49و خداوند از دور، یعنی از اقصای زمین، امتی را كه مثل عقاب میپرد بر تو خواهد آورد، امتی كه زبانش را نخواهی فهمید.50امتی مهیب صورت كه طرف پیران را نگاه ندارد و بر جوانان ترحم ننماید.51و نتایج بهایم و محصول زمینت را بخورد تا هلاك شوی. و برای تو نیز غله و شیره و روغن و بچههای گاو و برههای گوسفند را باقی نگذارد تا تو را هلاك سازد.52و تو را در تمامی دروازههایت محاصره كند تا دیوارههای بلند و حصین كه بر آنها توكل داری، در تمامی زمینت منهدم شود؛ و تو را در تمامی دروازههایت، در تمامی زمینی كه یهُوَه خدایت به تو میدهد، محاصره خواهد نمود.53و میوۀ بطن خود، یعنی گوشت پسران و دخترانت را كه یهُوَه خدایت به تو میدهد در محاصره و تنگی كه دشمنانت تو را به آن زبون خواهند ساخت، خواهی خورد.54مردی كه در میان شما نرم و بسیار متنعم است، چشمش بر برادر خود و زن همآغوش خویش و بقیۀ فرزندانش كه باقی میمانند بد خواهد بود.55به حدی كه به احدی از ایشان از گوشت پسران خود كه میخورد نخواهد داد زیرا كه در محاصره و تنگی كه دشمنانت تو را در تمامی دروازههایت به آن زبون سازند، چیزی برای او باقی نخواهد ماند.56و زنی كه در میان شما نازك و متنعم است كه به سبب تنعم و نازكی خود جرأت نمیكرد كه كف پای خود را به زمین بگذارد، چشم او بر شوهر همآغوش خود و پسر و دخترخویش بد خواهد بود.57و بر مَشیمِهای كه از میان پایهای او درآید و بر اولادی كه بزاید زیرا كه آنها را به سبب احتیاج همه چیز در محاصره و تنگی كه دشمنانت در دروازههایت به آن تو را زبون سازند، به پنهانی خواهد خورد.»58اگر به عمل نمودن تمامی كلمات این شریعت كه در این كتاب مكتوب است، هوشیار نشوی و از این نام مجید و مهیب، یعنی یهُوَه، خدایت، نترسی،59آنگاه خداوند بلایای تو و بلایای اولاد تو را عجیب خواهد ساخت، یعنی بلایای عظیم و مزمن و مرضهای سخت و مزمن.60و تمامی بیماریهای مصر را كه از آنها میترسیدی بر تو باز خواهد آورد و به تو خواهد چسبید.61و نیز همۀ مرضها و همۀ بلایایی كه در طومار این شریعت مكتوب نیست، آنها را خداوند بر تو مستولی خواهد گردانید تا هلاك شوی.62و گروه قلیل خواهید ماند، برعكس آن كه مثل ستارگان آسمان كثیر بودید، زیرا كه آواز یهُوَه خدای خود را نشنیدید.63و واقع میشود چنانكه خداوند بر شما شادی نمود تا به شما احسان كرده، شما را بیفزاید همچنین خداوند بر شما شادی خواهد نمود تا شما را هلاك و نابود گرداند، و ریشه شما از زمینی كه برای تصرفش در آن داخل میشوید كنده خواهد شد.64و خداوند تو را در میان جمیع امتها از كران زمین تا كران دیگرش پراكنده سازد و در آنجا خدایان غیر را از چوب و سنگ كه تو و پدرانت نشناختهاید، عبادت خواهی كرد.65و در میان این امتها استراحت نخواهی یافت و برای كف پایت آرامی نخواهد بود، و در آنجا یهُوَه تو را دل لرزان و كاهیدگی چشم و پژمردگی جان خواهد داد.66و جان تو پیش رویت معلق خواهد بود، و شب و روز ترسناك شده، به جان خود اطمینان نخواهی داشت.67بامدادان خواهی گفت: كاش كه شام میبود، و شامگاهان خواهی گفت: كاشكه صبح میبود، به سبب ترس دلت كه به آن خواهی ترسید، و به سبب رؤیت چشمت كه خواهی دید.68و خداوند تو را در كشتیها از راهی كه به تو گفتم آن را دیگر نخواهی دید به مصر باز خواهد آورد، و خود را در آنجا به دشمنان خویش برای غلامی و كنیزی خواهید فروخت و مشتری نخواهد بود.»
این باب برخی از برکات و هشدارهای مربوط به اطاعت اسرائیل از شریعت موسی را توضیح میدهد.
and )
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا کنایۀ «آواز یهوه» به آنچه او میگوید اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه خدایت میگوید»
«و اطاعت کنی»
موسی به نحوی از مهم و بزرگ بودن سخن میگوید که گویی جسماً بالاتر است، همان طور که یک تپه بلندتر میباشد. ترجمه جایگزین: «تو را مهمتر از ... خواهد کرد» تو را «تو را بزرگتر از ... خواهد کرد»
موسی برکات را مثل کسی توصیف میکند که با غافلگیری به آنها حمله کرده یا آنها را تعقیب میکند و میگیرد. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] تو را این چنین از راههایی برکت خواهد داد که کاملاً تو را شگفتزده خواهد کرد، و این به گونهای خواهد بود که گویی تو نمیتوانی از دریافت برکت او فرار کنی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه تو را برکت خواهد داد»
این بیان متضاد بدین معناست که یهوه آنها را در هر جایی برکت خواهد داد.
اینجا اصطلاحاتِ «فرزندان تو، و محصولات تو، و تمام حیوانات تو» برای هرچیزی که اسرائیلیان برای آن ارزش قائل بودند، یک بیان متضاد ایجاد میکند.
اینها قرینه هستند و به سه روش بیان میکنند که یهوه حیوانات اسرائیلیان را بسیار زیاد و قوی میگرداند. ترجمه جایگزین: «تمامی حیوانات تو همراه با گوسالهها و برههای گله»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه برکت خواهد داد»
اسرائیلیان از سبد برای حمل گندم استفاده میکردند. «ظرف خمیر» کاسهای بود که آنها برای آمیختن گندم و درست کردن نان به کار میبردند. ترجمه جایگزین: «همۀ خوراکی که میکاری و تمام غذایی که میخوری»
این بیان متضاد به تمام فعالیتهای زندگی به هرجایی که میروند اشاره میکند.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث میشود سپاهیانی را که به تو حمله میکنند، مغلوب کنی»
«اما آنها از هفت مسیر از تو فرار خواهند کرد»
این یک اصطلاح است. عدد واقعی ممکن است بیشتر یا کمتر از هفت باشد. ترجمه جایگزین: «به جهات مختلف»
موسی به نحوی توصیف میکند که یهوه اسرائیلیان را برکت میدهد گویی که یهوه به شخصی فرمان داده تا با غافلگیری به آنها حمله کند. ترجمه جایگزین: «وقتی یهوه تو را برکت میدهد، تو از مقدار محصولی که در انبارهایت داری، شگفتزدی خواهی شد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در هر کاری که انجام میدهی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
به نحوی از این که یهوه قوم اسرائیل را برگزیده تا به طور خاص متعلق به او باشند سخن گفته شده که گویی خداوند [یهوه] آنها را در مکانی متفاوت با جایی که همه امتهای دیگر در آن زندگی میکنند قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] تو را قوم مقدس خود میگرداند که به او تعلق دارد»
در اینجا کنایۀ «نام یهوه خوانده شده است» یعنی به او تعلق دارند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه تو را متعلق به خودش خوانده است»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این یک اصطلاح است. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۲۸: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با فرزندان، حیوانات، و محصولات»
موسی به نحوی دربارۀ ابرهایی که باران از آنها میبارد سخن میگوید که گویی آنها یک ساختمان هستند که او باران را در آن ذخیره میکند. ترجمه جایگزین: «ابرها»
«وقتی محصولات به آن نیاز دارند»
کلمۀ «دست» جزءگویی از کلِ وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «همۀ کارهایی که انجام میدهی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این استعاره قوم اسرائیل را به عنوان یک حیوان توصیف میکند و بدان معناست که اسرائیلیان همیشه بر امتهای دیگر رهبری خواهند کرد و هرگز غلامانی نخواهد بود که دنبالهروی آنها باشند. اسرائیلیان در قدرت، ثروت، و اکرام برتر خواهند بود.
اسرائیلیان بر دیگران حکومت خواهند کرد اما هرگز دیگران بر ایشان سلطنت نخواهند نمود.
موسی با همۀ اسرائیلیان صحبت میکند، بنابراین کلمۀ «شما» جمع است. [در فارسی مفرد آمده]
به نحوی دربارۀ نااطاعتی از یهوه و عبادت خدایان دیگر سخن گفته شده که گویی شخص جسماً برمیگردد و به جهت متفاوتی از سخنان یهوه میرود. ترجمه جایگزین: «اگر امروز از آنچه به تو امر میکنم با خدمت به خدایان دیگر، نااطاعتی نکنی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا موسی شروع به توصیف لعنتهایی میکند که مردم درصورت نااطاعتی دریافت خواهند کرد.
در اینجا کنایۀ «آواز یهوه» یعنی آنچه یهوه میگوید. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه خدایت میگوید»
موسی لعنتها را مثل کسی توصیف میکند که با غافلگیری به آنها حمله کرده یا آنها را تعقیب میکند و میگیرد. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] تو را این چنین از راههایی لعنت خواهد کرد که کاملاً تو را شگفتزده خواهد نمود، و این به گونهای خواهد بود که گویی تو نمیتوانی از لعنت او فرار کنی»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۸: ۲ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه تو را لعنت خواهد کرد»
این شیوه بیان بدان معناست که یهوه آنها را در هر جایی برکت خواهد داد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۸: ۳ نگاه کنید.
اسرائیلیان از سبد برای حمل گندم استفاده میکردند. «ظرف خمیر» کاسهای بود که آنها برای آمیختن گندم و درست کردن نان به کار میبردند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۸: ۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «همۀ خوراکی که میکاری و تمام غذایی که میخوری»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه لعنت خواهد کرد»
این اصطلاحی است برای «فرزندان تو، محصول تو.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۸: ۴ نگاه کنید.
اینها قرینه هستند و به دو روش بیان میکنند که یهوه حیوانات اسرائیلیان را زیاد و نیرومند میسازد. ترجمه جایگزین: «گوسالهها و برههای گلۀ تو»
این بیان متضاد به تمام فعالیتهای زندگی به هر جایی که میروند اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۸: ۶ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«بلایا، ترس، و ناامیدی»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در هر کاری که انجام میدهی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا دشمنانت تو را نابود کنند»
اینجا «مرا» به یهوه اشاره میکند.
«با تو باقی میماند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«بیماریها و تب سوزانی که تو را ضعیف میکند.» همۀ اینها به بیماریهایی اشاره میکند که باعث میشود مردم ضعیف شوند و بمیرند.
«با فقدان باران» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
کپکی که روی محصولات زراعی رشد میکند و باعث پوسیدگی آنها میشود.
موسی به نحوی از چیزهای بدی که برای اسرائیلیان اتفاق خواهد افتاد سخن میگوید که گویی آنها افراد یا حیواناتی هستند که اسرائیلیان را تعقیب میکنند. ترجمه جایگزین: «تو از آنها رنج خواهی برد»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
موسی از آسمان سخن میگوید که به خاطر عدم وجود باران، مثل برنز خواهد شد. ترجمه جایگزین: «آسمان ... بارانی نخواهد داشت»
موسی از زمین سخن میگوید که به خاطر نروییدن هیچ محصولی، مثل آهن خواهد شد. ترجمه جایگزین: «هیچ چیزی از زمین نخواهد رویید»
«به جای باران، یهوه طوفان شن خواهد فرستاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آن تو را نابود کند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث خواهد شد که دشمنانت تو را از پای درآورند»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۲۸: ۷ نگاه کنید.
این بدان معناست که اسرائیلیان ترسان و هراسان خواهند شد و از دشمنانشان فرار خواهند کرد. به عبارت مشابه در کتاب تثنیه ۲۸: ۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تو به هفت جهت فرار خواهی کرد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به جهات مختلف»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم امتهای دیگر تو را از امتی به امت دیگر خواهند برد»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«بیماری پوستی مشابهی با آن چه من مصریان را لعنت کردم»
اینها انواع بیماریهای پوستی مختلف هستند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی قادر نخواهد بود تو را شفا دهد»
این صفحه تعمداً خالی است.
«تو مثل افراد کوری خواهی بود که حتی در وقت ظهر در تاریکی کورانه راه میروند.» اسرائیلیان زندگی سختی خواهند داشت، حتی وقتی شخصی دیگر از زندگی لذت میبرد.
«افراد قویتر، همیشه بر تو ستم خواهند کرد و از تو خواهند دزدید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کسی گاو تو را میکشد، تو تماشا خواهی کرد»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « کسی الاغ تو را به زور میگیرد و آن را به تو برنمیگرداند»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من گوسفند تو را به دشمنانت خواهم داد» یا «من به دشمنانت اجازه خواهم داد که گوسفند تو را ببرند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پسران و دختران تو را به امتهای دیگر خواهم داد» یا «دشمنانت، پسران و دختران تو را خواهند گرفت»
این جا «چشمانت» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درحالی که دائماً به آنها مینگری، خسته خواهی شد و اشتیاق خواهی داشت که دوباره آنها را ببینی»
در این جا کنایۀ «قوهای در دست تو» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت نداری هیچ کاری در این مورد انجام دهی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در این جا مفرد میباشند.
این جا کنایۀ «امتی» به مردمِ آن امت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم از یک امت»
کلمات «مظلوم» و «کوفتهشده» اساساً معانی مشابهی دارند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها همیشه ستم خواهند کرد و تو را شکست خواهند داد» یا «آنها دائماً به تو ستم خواهند کرد»
«آن چه میبینی، تو را دیوانه خواهد کرد»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد . ترجمه جایگزین: «که کسی قادر نخواهد بود شفا دهد»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
در این جا کلمات «مثل» و «سُخریه» اساساً معانی مشابهی دارند. این را میتوان در قالب یک جملۀ جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «عبرت خواهی شد. به مکانهایی که یهوه شما را خواهد فرستاد، مردم مثلها و تمسخرها دربارۀ شما میسازند» یا «عبرت خواهی شد. یهوه شما را در میان افرادی خواهد فرستاد که به شما میخندند و شما را مسخره میکنند»
کلمه یا عبارتی که مردم با استفاده از آن باعث شرمندگی دیگران میشوند.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در این جا مفرد میباشند.
«اما محصول کمی برداشت خواهی کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به توصیف لعنتهای خدا درصورتی که قوم از او اطاعت نکنند ادامه میدهد. او به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
مردم روغن زیتون را به خودشان میمالیدند تا پوستشان سلامتی بیابد.
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید که میوه قبل از این که رسیده شود، میریزد. ترجمه جایگزین: «میوۀ درختان زیتون تو قبل از رسیدن، خواهند افتاد» یا «زیتونها قبل از این که رسیده شوند، از درختان زیتون تو خواهند افتاد»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در این جا مفرد میباشند.
این جا منظور غریبۀ خاصی نیست، بلکه به طور کلی به بیگانگان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «غریبانی که»
این اصطلاح بدان معناست که غریبان قدرت، ثروت، و اکرام بیشتری از اسرائیلیان خواهند داشت.
اینجا منظور غریبۀ خاصی نیست (آیۀ ۴۳) بلکه به طور کلی به بیگانگان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها به ایشان ... خواهند داد»
این بدان معناست که بیگانگان قدرت و اقتدار بیشتری از اسرائیلیان خواهند داشت. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب تثنیه ۲۸: ۱۳ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در این جا مفرد میباشند.
موسی لعنتها را مثل شخصی توصیف میکند که با غافلگیری به آنها حمله کرده یا آنها را تعقیب میکند و میگیرد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب تثنیه ۲۸: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] تو را این چنین از راههایی لعنت خواهد کرد که کاملاً تو را شگفتزده خواهد نمود، و این به گونهای خواهد بود که گویی تو نمیتوانی از لعنت او فرار کنی»
اینجا کلمات «قول یهوه» کنایه هستند از آن چه یهوه گفته است. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه خدایت گفته است»
کلمات «اوامر» و «فرایض» قرینه هستند از «تمام آن چه یهوه فرمان داده تا تو انجام دهی.»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
در اینجا «شادمانی» و «خوشی دل» معانی مشابهی دارند. آنها تأکید میکنند که مردم از این که یهوه را عبادت مینمایند، باید بسیار شاد میشدند.
این استعارهایست از اینکه یهوه به دشمن اجازه میدهد تا با اسرائیلیان ظالمانه رفتار کند و آنها را غلامان گرداند.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که دشمن از قومی که بسیار از اسرائیل دور است خواهد آمد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از مکانهایی که شما هیچ چیزی دربارۀ آن نمیدانید»
این بدان معناست که دشمن ناگهان خواهد آمد و اسرائیلیان قادر نخواهند بود آنها را متوقف کنند.
کلمۀ «امت» کنایه از مردمِ امت است. ترجمه جایگزین: «مردمِ امتی که قیافههای خشمگینی دارند که به پیران احترام نمیگذارند و شفقت نشان نمیدهند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آنها تو را نابود کنند» یا «تا آنها تو را بدون هیچ چیزی به حال خود واگذارند»
موسی به توصیف ارتشی میپردازد که در صورت عدم اطاعت اسرائیلیان از یهوه، به آنها حمله خواهد کرد. او به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
در اینجا عبارت «دروازههای شهر» به شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شهرهایت»
در اینجا «گوشت پسران و دخترانت» استعارۀ «میوۀ بطن خود» را بیان میکند. مردم بعد از این که ارتش دشمن شهرشان را محاصره میکند، چنان گرسنه خواهند شد که فرزندان خود را میخورند.
اینجا به نحوی از بچهها سخن گفته شده که گویی آنها میوههایی هستند که از بدن والدین خود تولید شدهاند. ترجمه جایگزین: «فرزندان تو»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«که در میان شما نرم و بسیار حساس است ـــــ حتی او.» موسی میگوید نه تنها از آنها انتظار میرود که فرزندان خود را بخورند، بلکه حتی از پستترین شخص که انتظار نمیرود، نیز فرزندان خود را خواهد خورد.
در این جا «دروازههای شهر» به شهر خودشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام شهرهایت»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در این جا مفرد میباشند.
«زنی نازک و حساس در میان شما است ... شفقت ـــــ حتی او.» موسی میگوید نه تنها از آنها انتظار میرود که فرزندان خود را بخورند، بلکه از زن نجیبزاده و معمولاً بسیار ملایم که هرگز انتظار نمیرود، او نیز فرزندان خود را خواهد خورد.
موسی مبالغه میکند. او تأکید مینماید که زن نجیبزاده بسیار ثروتمند است و در چنین تجملی زندگی میکند که به خودش اجازه نمیدهد ناپاک شود.
اسم معنای «تنعم» و «نازکی» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون او بسیار حساس و لطیف است»
در این جا «دروازههای شهر» به خود شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در شهرهایت»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من نوشتهام»
در اینجا کنایۀ «نام» به خودِ یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه خدایت که عظیم و مهیب است»
«یهوه بلایای وحشتناکی بر تو و بر اولادت خواهد فرستاد» یا «یهوه اطمینان حاصل خواهد کرد که تو و اولادت از بلایای وحشتناکی رنج میبرید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او اطمینان حاصل خواهد کرد که تو دوباره از بیماریهای مصر رنج خواهی برد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بیماریها متوقف نخواهند شد، و هیچ کس قادر نخواهد بود تو را از آنها شفا دهد»
در اینجا «همۀ» تعمیم است که به معنی «تعداد زیادی» میباشد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی بیماریها و بلایای دیگری که ننوشتهام»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا او تو را از بین ببرد»
موسی با اسرائیلیان به عنوان یک گروه صحبت میکند، بنابراین تمام ضمایر «شما» جمع هستند.
این بدان معناست که در گذشته اسرائیلیان بسیار زیاد بودند.
در این جا کنایۀ «آواز یهوه» به آنچه یهوه میگوید، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه میگوید»
موسی با اسرائیلیان به عنوان یک گروه صحبت میکند، بنابراین تمام ضمایر «شما» جمع هستند.
«یهوه زمانی شاد میشد که کارهای نیکو برای شما انجام دهد و باعث شود که شما بسیار کثیر گردید»
«او از مردن شما لذت خواهد برد»
موسی با استفاده از استعاره به نحوی از مردم سخن میگوید که گویی آنها میوههایی هستند که یهوه از شاخه میچیند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او تو را از زمینی که به آن وارد شدی تا آن را تصرف کنی، بیرون خواهد کرد»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» مفرد است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این دو حد غایی با هم به معنای هرجایی بر زمین هستند. ترجمه جایگزین: «سرتاسر زمین» یا «تمام زمین»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا عبارت «کف پایت» به کل وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو مجبور خواهی بود دائماً آواره باشی، چون خانۀ دائمی که بتوانی در آن استراحت بیابی نخواهی داشت»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث خواهد شد که تو ترسان، بدون امید، و غمگین باشی»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «نمیدانی که آیا زنده هستی یا مُرده»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در این جا مفرد میباشند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر ترسی که احساس میکنی»
این جا «چشمان» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چیزهایی وحشتناکی که من تو را وادار میکنم ببینی»
اینجا [من] یا ضمیر مستتر فاعلی به یهوه اشاره میکند.
1این است كلمات عهدی كه خداوند در زمین موآب به موسی امر فرمود كه با بنیاسرائیل ببندد، سوای آن عهد كه با ایشان در حوریب بسته بود.2و موسی تمامی اسرائیل را خطاب كرده، به ایشان گفت: «هر آنچه خداوند در زمین مصر با فرعون و جمیع بندگانش و تمامی زمینش عمل نمود، شما دیدهاید.3تجربههای عظیم كه چشمان تو دید و آیات و آن معجزات عظیم.4اما خداوند دلی را كه بدانید و چشمانی را كه ببینید و گوشهایی را كه بشنوید تا امروز به شما نداده است.5و شما را چهل سال در بیابان رهبری نمودم كه لباس شما مندرس نگردید، و كفشها در پای شما پاره نشد.6نان نخورده و شراب و مسكرت ننوشیدهاید، تا بدانید كه من یهُوَه خدای شما هستم.7و چون به اینجا رسیدید، سیحون، ملك حشبون، و عوج، ملك باشان، به مقابلۀ شما برای جنگ بیرون آمدند و آنها را مغلوب ساختیم.8و زمین ایشان را گرفته، به رؤبینیان و جادیان و نصف سبط منسی به ملكیت دادیم.9پس كلمات این عهد را نگاه داشته، بجا آورید تادر هر چه كنید كامیاب شوید.10« امروز جمیع شما به حضور یهُوَه، خدای خود حاضرید، یعنی رؤسای شما و اسباط شما و مشایخ شما و سروران شما و جمیع مردان اسرائیل،11و اطفال و زنان شما و غریبی كه در میان اردوی شماست از هیزمشكنان تا آبكشان شما،12تا در عهد یهُوَه خدایت و سوگند او كه یهُوَه خدایت امروز با تو استوار میسازد، داخل شوی.13تا تو را امروز برای خود قومی برقرار دارد، و او خدای تو باشد چنانكه به تو گفته است، و چنانكه برای پدرانت، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورده است.14و من این عهد و این قسم را با شما تنها استوار نمینمایم،15بلكه با آنانی كه امروز با ما به حضور یهُوَه خدای ما در اینجا حاضرند، و هم با آنانی كه امروز در اینجا با ما حاضر نیستند.16زیرا شما میدانید كه چگونه در زمین مصر سكونت داشتیم، و چگونه از میان امتهایی كه عبور نمودید، گذشتیم.17و رجاسات و بتهای ایشان را از چوب و سنگ و نقره و طلا كه در میان ایشان بود، دیدید.18تا در میان شما مرد یا زن یا قبیله یا سبطی نباشد كه دلش امروز از یهُوَه خدای ما منحرف گشته، برود و خدایان این طوایف را عبادت نماید، مبادا در میان شما ریشهای باشد كه حنظل و افسنتین بار آورد.19« و مبادا چون سخنان این لعنت را بشنود در دلش خویشتن را بركت داده، گوید: هر چند در سختی دل خود سلوك مینمایم تا سیراب و تشنه را با هم هلاك سازم، مرا سلامتی خواهد بود.20خداوند او را نخواهد آمرزید، بلكه در آنوقت خشم و غیرت خداوند بر آن شخص دودافشان خواهد شد، و تمامی لعنتی كه در این كتاب مكتوب است، بر آن كس نازل خواهد شد، و خداوند نام او را از زیر آسمان محو خواهد ساخت.21و خداوند او را از جمیع اسباط اسرائیل برای بدی جدا خواهد ساخت، موافق جمیع لعنتهای عهدی كه در این طومار شریعت مكتوب است.22و طبقۀ آینده یعنی فرزندان شما كه بعد از شما خواهند برخاست، و غریبانی كه از زمین دور میآیند، خواهند گفت، هنگامی كه بلایای این زمین و بیماریهایی را كه خداوند به آن میرساند ببینند،23و تمامی زمین آن را كه كبریت و شوره و آتش شده، نه كاشته میشود و نه حاصل میروید و هیچ علف در آن نمو نمیكند و مثل انقلاب سدوم و عموره و اَدمَه و صبوئیم كه خداوند در غضب و خشم خود آنها را واژگون ساخت، گشته است؛24پس جمیع امتها خواهند گفت: چرا خداوند با این زمین چنین كرده است و شدت این خشم عظیم از چه سبب است؟25آنگاه خواهند گفت: از این جهت كه عهد یهُوَه خدای پدران خود را كه به وقت بیرون آوردن ایشان از زمین مصر با ایشان بسته بود، ترك كردند،26و رفته، خدایان غیر را عبادت نموده، به آنها سجده كردند، خدایانی را كه نشناخته بودند و قسمت ایشان نساخته بود.27پس خشم خداوند بر این زمین افروخته شده، تمامی لعنت را كه در این كتاب مكتوب است، بر آن آورد.28و خداوند ریشۀ ایشان را به غضب و خشم و غیض عظیم، از زمین ایشان كند و به زمین دیگر انداخت، چنانكه امروز شده است.29چیزهای مخفی از آن یهُوَهخدای ماست و اما چیزهای مكشوف تا به ابد از آن ما و فرزندان ما است، تا جمیع كلمات این شریعت را به عمل آوریم.
این باب مربوط به بازگویی عهدی همراه با برکت و لعنت است که یهوه با موسی بست.
and and
این به سخنانی اشاره میکند که موسی قرار است بیان کند.
این در سمت شرقی اردن قرار دارد که اسرائیلیان قبل از ورود به زمین کنعان در آنجا اقامت داشتند. «درحالی که آنها در زمین موآب بودند»
علاوه بر اینها دستوراتی داده شده است تا هنگامی که قوم در سرزمین جدید خود مستقر شدند، عهد خداوند [یهوه] بهتر بر مردم اعمال شود. این فرامین جدید به عهد متفاوتی تعلق نداشتند، بلکه به عهد اصلی افزوده شده بودند.
یهوه انتظار داشت آنچه را که او برای آنها انجام داده بود و آنها آن را دیده بودند را به یاد آورند. اینجا «چشمان» به کلِ وجود شخص اشاره میکند و بر آنچه شخص دیده است تأکید دارد. ترجمه جایگزین: «شما همه کارهایی را که خداوند [یهوه] انجام داده است را مشاهده کردهاید تا آنچه را که کرده است ببینید و به خاطر بسپارید»[ در فارسی عین عبارات نیامده است]
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمۀ «تو را» در اینجا مفرد است.[ در فارسی این واژه نیامده است]
در اینجا «چشمان» تأکید میکند که یهوه از آنها انتظار داشت تا آنچه را که آنها دیدهاند به خاطر بسپارند. ترجمه جایگزین: «تو خودت دیدی که مردم بسیار رنج میکشیدند»
کلمات «آیات» و «معجزات» هر دو به بلایایی که یهوه بر مصر فرستاده بود اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «و تمام کارهای قدرتمندی که یهوه انجام داده بود»
انسانها دارای دل، چشم، و گوش هستند. این کنایه بیان میکند که یهوه آنها را از درک آن چه میدیدند، و میشنیدند که یهوه کیست و چگونه و چرا آنها باید از او اطاعت کنند، ناتوان ساخته بود.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «شما را از درک کردن ناتوان ساخته»
یهوه با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«۴۰ سال»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین، کلمۀ «تو را» در اینجا مفرد است. [در ترجمه فارسی متفاوت است و به صورت جمع میباشد]
نوشیدنیهای الکلی را احتمالاً از مخمر جو درست میکردند. آنها مایعات تقطیر شده نبودند.
به نحوۀ ترجمۀ این اسامی در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید.
اینجا «ما را» به موسی و قوم اسرائیل اشاره میکند.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که قوم باید از فرامین یهوه اطاعت میکردند. ترجمه جایگزین: «از تمام کلمات این عهد اطاعت کنید»
موسی به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند. [در ترجمه فارسی متفاوت است و به صورت جمع میباشد]
بیگانگان بسیاری در میان اسرائیلیان بودند. ترجمه جایگزین: «غریبانی که در میان اردوی شما هستند، از کسانی که چوب شما را میبُرند تا آنانی که آب را بیرون میکشند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«تا با عهد موافقت کرده و قسم بخوری كه از آن چه خداوند، خدایت دستور میدهد، اطاعت خواهی کرد»
«گروه افرادی که فقط به او تعلق دارند»
اینجا «من» به یهوه اشاره میکند. یهوه ... میسازد.
اینجا «با ما» به موسی و قوم اسرائیل اشاره میکند.
«نسل آیندۀ ما، که اینجا نیستند»
«برده [غلام] بودیم»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «دل» به کلِ وجود شخص اشاره میکند، و «منحرف شدن» به معنی اطاعت نکردن است. ترجمه جایگزین: «که دیگر از یهوه خدای ما اطاعت نمیکند»
موسی به نحوی از کسی که مخفیانه خدایان دیگر را عبادت میکند سخن گفته که گویی آن شخص یک ریشه است، و عمل شریرانۀ او که آن خدا را عبادت کرده و دیگران را به انجام این کار تشویق میکند، مثل گیاه تلخی است که مردم را مسموم میسازد. ترجمه جایگزین: «هر شخصی که بتها را عبادت میکند و باعث میشود که دیگران از یهوه نااطاعتی کنند»
شخص در آیۀ ۱۸ توصیف شده است.[ در فارسی به صورت ضمیر مستتر آمده است]
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خودش تهنیت گوید» یا «خودش را تشویق کند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «حتی اگر همچنان از اطاعت یهوه امتناع کنم»
اینجا کلمات «سیراب» و «تشنه» استعاراتی از صالحان و شروران هستند. اینجا بیان متضادی برای «همۀ افراد» ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «این باعث میشود که یهوه صالحان و شریران را با هم در زمین از بین ببرد»
این صفات وابسته به اسم را میتوان در قالب اسم ترجمه کرد. چون زمین معمولاً خشک بود، مردم به باران نیاز داشتند تا محصولاتشان رشد کند، این کلمات مشابه «زنده ... مُرده» یا «خوب ... بد» هستند. ترجمه جایگزین: «چیزهای مرطوب، ... چیزهای خشک» یا «افراد خوب ... افراد بد»
همانطور که آتش میتواند به شدت پیشروی کند، بنابراین خشم و غیرت خدا نیز میتواند به شدت زیاد شود. ترجمه جایگزین: «خشمِ با غیرت یهوه مثل آتش زیاد خواهد شد»
اینجا کلمۀ «غیرت»، «خشم یهوه» را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «خشم با غیرت یهوه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من نوشتهام»
موسی لعنتها را به عنوان کسی شرح میدهد که با غافلگیری به آنها حمله میکند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۲۸: ۱۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه او را با لعنتهایی که در این کتاب نوشته شده است به روشهایی که او را کاملاً متعجب میسازد لعنت خواهد کرد»
این بدان معناست که خدا آن شخص و خانوادۀ او را کاملاً از بین خواهد برد. در آینده مردم او را به یاد نخواهند آورد. عبارتی مشابه در کتاب تثنیه ۷: ۲۴ به چشم میخورد.
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمات «فرزندان شما ... بعد از شما» میگوید که «طبقۀ آینده [نسلی که میآید]» کیست.
مردم گوگرد و شوره را در خاک میگذاشتند تا از رشد هر چیزی جلوگیری کنند. «وقتی آنها میبینند که یهوه زمین را با گوگرد و شوره سوزانده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که هیچ کس نمیتواند بذری بکارد و محصولات، میوهای به بار نمیآورد»
اسم معنای «انقلاب» را میتوان در قالب یک عبارت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که وقتی یهوه کاملاً سدوم و عموره را از بین برد»
اینها اسامی شهرهایی هستند که یهوه همراه با سدوم و عموره از بین برد.
این را میتوان در قالب نقلقول غیرمستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از همۀ امتهای دیگر میپرسند چرا یهوه با زمین چنین کاری کرده است و شدت این خشم عظیم برای چیست.»
«نسل شما و مردم تمامی امتهای دیگر خواهند گفت»
نویسنده از طریق دو کلمه با یک انگاره ارتباط برقرار میکند. ترجمه جایگزین: «این خشم فراوان از چیست؟»
این جواب مربوط به سؤالِ «چرا یهوه با این زمین چنین کاری را کرده است؟» میباشد (تثنیه ۲۹: ۲۴). یهوه این کار را با زمین کرده است چون اسرائیلیان وعدهها و شریعت عهد او را پیروی نمیکردند»
«از خدایان دیگر اطاعت کرده و آنها را عبادت کردند»
موسی خشم یهوه را با کسی که آتش روشن میکند، مقایسه کرده است. این بر قدرت خدا برای نابودی هر آنچه او را خشمگین میسازد تأکید میکند و میتوان آنرا به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه از این زمین بسیار خشمگین شده است»
اینجا «زمین» کنایهای است که به مردم اشاره میکند . ترجمه جایگزین: «مردم این زمین، که بر آنها آورد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من نوشتهام»
اسرائیل با گیاه بدی که یهوه ریشهکن کرده و به بیرون از باغ انداخته، مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «یهوه آنها را از زمینشان بیرون کرده است ... و آنها را وادار کرده که بروند»
کلمات «غضب» و «خشم» و «غیض» اساساً معانی مشابهی دارند و بر شدت خشم عظیم یهوه تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «در خشم بینهایت عظیم» یا «چون او بینهایت خشمگین بود»
«بعضی چیزهایی که یهوه خدای ما آشکار نکرده است، و فقط او آنها را میداند»
این واژه را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که او مکشوف کرده است»
«هرچیزی را که این شریعت به ما فرمان میدهد، انجام دهیم»
1و چون جمیع این چیزها، یعنی بركت و لعنتی كه پیش روی تو گذاشتم بر تو عارض شود، و آنها را در میان جمیع امتهایی كه یهُوَه، خدایت، تو را به آنجا خواهد راند، بیاد آوری،2و تو با فرزندانت با تمامی دل و تمامی جان خود به سوی یهُوَه خدایت بازگشت نموده، قول او را موافق هر آنچه كه من امروز به تو امر میفرمایم، اطاعت نمایی،3آنگاه یهُوَه خدایت اسیری تو را برگردانیده، بر تو ترحم خواهد كرد، و رجوع كرده، تو را از میان جمیع امتهایی كه یهُوَه، خدایت، تو را به آنجا پراكنده كرده است، جمع خواهد نمود.4اگر آوارگی تو تا كران آسمان بشود، یهُوَه، خدایت، تو را از آنجا جمع خواهد كرد و تو را از آنجا خواهد آورد.5و یهُوَه، خدایت، تو را به زمینی كه پدرانت مالك آن بودند خواهد آورد، و مالك آن خواهی شد، و بر تو احسان نموده، تو را بیشتر از پدرانت خواهد افزود.6« و یهُوَه خدایت دل تو و دل ذریت تو را مختون خواهد ساخت تا یهُوَه خدایت را به تمامی دل و تمامی جان خود دوست داشته، زنده بمانی.7و یهُوَه خدایت جمیع این لعنتها را بر دشمنان و بر خصمانت كه تو را آزردند، نازل خواهد گردانید.8و تو بازگشت نموده، قول خداوند را اطاعت خواهی كرد، و جمیع اوامر اورا كه من امروز به تو امر میفرمایم، بجا خواهی آورد.9و یهُوَه، خدایت، تو را در تمامی اعمال دستت و در میوۀ بطنت و نتایج بهایمت و محصول زمینت به نیكویی خواهد افزود، زیرا خداوند بار دیگر بر تو برای نیكویی شادی خواهد كرد، چنانكه بر پدران تو شادی نمود،10اگر آواز یهُوَه خدای خود را اطاعت نموده، اوامر و فرایض او را كه در طومار این شریعت مكتوب است، نگاه داری، و به سوی یهُوَه، خدای خود، با تمامی دل و تمامی جان بازگشت نمایی.11« زیرا این حكمی كه من امروز به تو امر میفرمایم، برای تو مشكل نیست و از تو دور نیست.12نه در آسمان است تا بگویی كیست كه به آسمان برای ما صعود كرده، آن را نزد ما بیاورد و آن را به ما بشنواند تا به عمل آوریم؛13و نه آن طرف دریا كه بگویی كیست كه برای ما به آنطرف دریا عبور كرده، آن را نزد ما بیاورد و به ما بشنواند تا به عمل آوریم.14بلكه این كلام، بسیار نزدیك توست و در دهان و دل توست تا آن را بجا آوری.15« ببین امروز حیات و نیكویی و موت و بدی را پیش روی تو گذاشتم.16چونكه من امروز تو را امر میفرمایم كه یهُوَه خدای خود را دوست بداری و در طریقهای او رفتار نمایی، و اوامر و فرایض و احكام او را نگاه داری تا زنده مانده، افزوده شوی، و تا یهُوَه، خدایت، تو را در زمینی كه برای تصرفش به آن داخل میشوی، بركت دهد.17لیكن اگر دل تو برگردد و اطاعت ننمایی و فریفته شده، خدایان غیر را سجده و عبادتنمایی،18پس امروز به شما اطلاع میدهم كه البته هلاك خواهید شد، و در زمینی كه از اردن عبور میكنید تا در آن داخل شده، تصرف نمایید، عمر طویل نخواهید داشت.19امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد میآورم كه حیات و موت و بركت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم؛ پس حیات را برگزین تا تو با ذریتت زنده بمانی.20و تا یهُوَه خدای خود را دوست بداری و آواز او را بشنوی و به او ملصق شوی، زیرا كه او حیات تو و درازی عمر توست تا در زمینی كه خداوند برای پدرانت، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورد كه آن را به ایشان بدهد، ساكن شوی.»
موسی قبل از مرگش در انتظار ورود آنها به سرزمین وعده، شروع به ارائۀ دستورات نهایی به قوم اسرائیل میکند. هشدارها و برکاتی در ارتباط با اطاعت قوم از عهدی که یهوه با موسی بست، وجود داشت.
and and )
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
در اینجا «این چیزها» به برکات و لعنتهای توصیف شده در باب ۲۸-۲۹ اشاره میکند. عبارت «بر تو عارض شود» یک اصطلاح است به این معنی که اتفاق میافتد. ترجمه جایگزین: «وقتی همۀ این چیزها برای تو اتفاق میافتد»
اینجا به نحوی از برکات و لعنتهایی که موسی به قوم گفته بود سخن میگوید که گویی آنها اشیایی هستند که او جلوی آنها میگذارد. ترجمه جایگزین: «که من هم اکنون دربارۀ آن به شما گفتهام»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها را به خاطر بسپاری»
«حینی که شما در امتهای دیگری ساکن هستید»
«تو را وادار میکند که بروی»
در اینجا «قول» به آنچه یهوه میگوید اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از آن چه او میگوید، اطاعت کنی»
در اینجا «دل» و «جان» کنایه از وجود درونی شخص هستند. این دو عبارت با هم استفاده شدهاند که به معنی «کاملاً» و «جداً» میباشند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید.
«تو را از اسارتت آزاد میکند.» اسم معنای «اسارت» را میتوان در قالب یک عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو را از دست آنانی که اسیرت کردهاند، آزاد میکند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«حتی اگر کسانی از قوم تو که در دورترین مکانها آواره هستند»
«زیر آسمان» یا «روی زمین»
این صفحه تعمداً خالی است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا منظور برداشتن واقعی گوشت نیست. این بدان معناست که خدا گناهان آنها را برمیدارد و ایشان را قادر میسازد تا او را دوست داشته و از او اطاعت کنند.
اینجا «دل» و «جان» کنایه از وجود درونی شخص هستند. این دو عبارت با هم استفاده شدهاند که به معنی «کاملاً» و «جداً» میباشند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید.
موسی به نحوی از لعنتها سخن میگوید که گویی آنها بار یا پوششی هستند که کسی میتواند جسماً بر یک نفر قرار دهد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهد شد که دشمنانت از این لعنتها رنج ببرند»
اینجا «قول» به معنی آنچه یهوه میگوید است. ترجمه جایگزین: «از آنچه یهوه میگوید اطاعت میکند»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در همۀ کارهایی که انجام میدهی»
این سه عبارت اصطلاحی برای «فرزندان ... بهایم ... محصولات» هستند. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۲۸: ۴ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نوشته شده است»
اینجا «دل» و «جان» کنایاتی از وجود درونی شخص هستند. این دو عبارت با هم استفاده شدهاند که به معنی «کاملاً» و «جداً» میباشند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۴: ۲۹ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
موسی به نحوی دربارۀ توانایی از درک فرمانی که شخص باید انجام دهد سخن میگوید که گویی آن شخص قادر به رسیدن به یک جسم فیزیکی است. ترجمه جایگزین: «درک این مسئله که یهوه از شما میخواهد چه کاری را انجام دهید برای شما خیلی دشوار نیست»
اینجا موسی با استفاده از یک سؤال بدیهی تأکید میکند که قوم اسرائیل گمان میکنند دانستن فرامین خداوند [یهوه] برای آنها بسیار سخت است. این سؤال را میتوان در قالب یک جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی باید به آسمان سفر کند تا فرامین خدا را بیاموزد و سپس برگشته به ما بگویند آنها چه هستند تا ما بتوانیم از آنها اطاعت کنیم.»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این سؤال بدیهی، انگارهای که قوم اسرائیل گمان میکردند دانستن فرامین یهوه بسیار سخت است را ادامه میدهد. این سؤال را میتوان در قالب یک جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی باید به آن طرف دریا سفر کند تا فرامین یهوه را بیاموزد و سپس برگشته به ما بگوید که آنها چه هستند.»
این بدان معناست که قوم از قبل فرامین خدا را میدانند و میتوانند آنها را به دیگران بگویند.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
گذاشتن چیزی در جایی که شخص دیگری بتواند آن را ببیند استعاره از دربارۀ چیزی با کسی سخن گفتن است. ترجمه جایگزین: «من دربارۀ آن به شما گفتهام»
شما میتوانید اطلاعات ضمنی را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه نیکو است و باعث میشود که تو زنده بمانی، و آنچه بدی است و باعث میشود که تو بمیری»
بسیار زیاد شوی
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
اینجا «دل» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر به خدا وفادار نباشی ... و آنانی که بر زمین زندگی میکنند [زندگان] تو را ترغیب نمایند که خدایان دیگر را سجده کرده و عبادت نمایی»
موسی با اسرائیلیان به عنوان یک گروه سخن میگوید.
عمر طویل استعاره از زندگی طولانی است. به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۲۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «نمیتوانی برای مدت طولانی زندگی کنی»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
معانی محتمل ۱) موسی همۀ آنانی که در آسمان و بر زمین زندگی میکنند را فرامیخواند تا بر آن چه او میگوید، شاهد باشند، یا ۲) موسی به نحوی با آسمان و زمین سخن میگوید که گویی آنها انسان هستند، و او آنها را فرا میخواند تا بر آن چه میگوید، شاهد باشند.
«تا کارهای بدی را که انجام دادهاید، بگویند»
موسی با اسرائیلیان به عنوان یک گروه سخن میگوید.
اینجا «آواز» به آنچه یهوه میگوید اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از آن چه او میگوید، اطاعت کنی»
«به او اعتماد کنی»
این عبارات معانی مشابهی دارند و کنایه از یهوه هستند و تأکید میکنند که او تنها کسی است که حیات میبخشد و طول عمر مردم را تعیین میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه تنها کسی است که میتواند به تو عمر طولانی بدهد»
اینجا حذف به قرینه را میتوان تکمیل کرد. ترجمه جایگزین: «قسم خورد که به پدرانت [اجدادت] بدهد»
1و موسی رفته، این سخنان را به تمامی اسرائیل بیان كرد،2و به ایشان گفت: «من امروز صد و بیست ساله هستم و دیگر طاقت خروج و دخول ندارم، و خداوند به من گفته است كه از این اردن عبور نخواهی كرد.3یهُوَه خدای تو، خود به حضور تو عبور خواهد كرد، و او این امتها را از حضور تو هلاك خواهد ساخت، تا آنها را به تصرف آوری، و یوشع نیز پیش روی تو عبور خواهد نمود چنانكه خداوند گفته است.4و خداوند چنانكه به سیحون و عوج، دو پادشاه اموریان، كه هلاك ساخت و به زمین ایشان عمل نمود، به اینها نیز رفتار خواهد كرد.5پس چون خداوند ایشان را به دست شما تسلیم كند، شما با ایشان موافق تمامی حكمی كه به شما امر فرمودم، رفتار نمایید.6قوی و دلیر باشید و از ایشان ترسان و هراسان مباشید، زیرا یهُوَه،خدایت، خود با تو میرود و تو را وا نخواهد گذاشت و ترك نخواهد نمود.»7و موسی یوشع را خوانده، در نظـر تمامی اسرائیل به او گفت: «قوی و دلیر بـاش زیرا كه تو با این قوم به زمینـی كه خداوند برای پـدران ایشـان قسم خورد كه به ایشان بدهد داخل خواهی شد، و تو آن را برای ایشـان تقسیم خواهی نمود.8و خداوند خود پیش روی تو میرود. او با تو خواهد بود و تو را وانخواهد گذاشت و ترك نخواهد نمود. پس ترسان و هراسان مباش.»9و موسی این تورات را نوشته، آن را به بنیلاوی كَهَنه كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند و به جمیع مشایخ اسرائیل سپرد.10و موسی ایشان را امر فرموده، گفت: «كه در آخر هر هفت سال، در وقتِ معینِ سالِ انفكاك در عید خیمهها،11چون جمیع اسرائیل بیایند تا به حضور یهُوَه خدای تو در مكانی كه او برگزیند حاضر شوند، آنگاه این تورات را پیش جمیع اسرائیل در سمع ایشان بخوان.12قوم را از مردان و زنان و اطفال و غریبانی كه در دروازههای تو باشند جمع كن تا بشنوند، و تعلیم یافته، از یهُوَه خدای شما بترسند و به عمل نمودن جمیع سخنان این تورات هوشیار باشند.13و تا پسران ایشان كه ندانستهاند، بشنوند، و تعلیم یابند، تا مادامی كه شما بر زمینی كه برای تصرفش از اردن عبور میكنید زنده باشید، از یهُوَه خدای شما بترسند.»14و خداوند به موسی گفت: «اینك ایام مردن تو نزدیك است؛ یوشع را طلب نما و در خیمۀ اجتماع حاضر شوید تا او را وصیت نمایم.» پس موسی و یوشع رفته، در خیمۀ اجتماع حاضر شدند.15و خداوند در ستون ابر در خیمه ظاهر شد و ستون ابر، بر در خیمه ایستاد.16و خداوند به موسی گفت: «اینك با پدران خود میخوابی؛ و این قوم برخاسته، در پی خدایان بیگانۀ زمینی كه ایشان به آنجا در میان آنها میروند، زنا خواهند كرد و مرا ترك كرده، عهدی را كه با ایشان بستم، خواهند شكست.17و در آن روز، خشم من بر ایشان مشتعل شده، ایشان را ترك خواهم نمود، و روی خود را از ایشان پنهان كرده، تلف خواهند شد، و بدیها و تنگیهای بسیار به ایشان خواهد رسید، به حدی كه در آن روز خواهند گفت: آیا این بدیها به ما نرسید از این جهت كه خدای ما در میان ما نیست؟18و به سبب تمامی بدی كه كردهاند كه به سوی خدایان غیر برگشتهاند، من در آن روز البته روی خود را پنهان خواهم كرد.19پس الا´ن این سرود را برای خود بنویسید و تو آن را به بنیاسرائیل تعلیم داده، آن را در دهان ایشان بگذار تا این سرود برای من بر بنیاسرائیل شاهد باشد.20زیرا چون ایشان را به زمینی كه برای پدران ایشان قسم خورده بودم كه به شیر و شهد جاری است، درآورده باشم، و چون ایشان خورده، و سیر شده، و فربه گشته باشند، آنگاه ایشان به سوی خدایان غیر برگشته، آنها را عبادت خواهند نمود، و مرا اهانت كرده، عهد مرا خواهند شكست.21و چونبدیها و تنگیهای بسیار بر ایشان عارض شده باشد، آنگاه این سرود مثل شاهد پیش روی ایشان شهادت خواهد داد، زیرا كه از دهان ذریت ایشان فراموش نخواهد شد، زیرا خیالات ایشان را نیز كه امروز دارند میدانم، قبل از آن كه ایشان را به زمینی كه دربارۀ آن قسم خوردم، درآورم.»22پس موسی این سرود را در همان روز نوشته، به بنیاسرائیل تعلیم داد.23و یوشع بننون را وصیت نموده، گفت: «قوی و دلیر باش زیرا كه تو بنیاسرائیل را به زمینی كه برای ایشان قسم خوردم داخل خواهی ساخت، و من با تو خواهم بود.»24و واقع شد كه چون موسی نوشتن كلمات این تورات را در كتاب، تماماً به انجام رسانید،25موسی به لاویانی كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند وصیت كرده، گفت:26« این كتاب تورات را بگیرید و آن را در پهلوی تابوت عهد یهُوَه، خدای خود، بگذارید تا در آنجا برای شما شاهد باشد.27زیرا كه من تمرد و گردنكشی شما را میدانم. اینك امروز كه من هنوز با شما زنده هستم بر خداوند فتنه انگیختهاید، پس چند مرتبه زیاده بعد از وفات من.28جمیع مشایخ اسباط و سروران خود را نزد من جمع كنید تا این سخنان را در گوش ایشان بگویم، و آسمان و زمین را بر ایشان شاهد بگیرم.29زیرا میدانم كه بعد از وفات من، خویشتن را بالكلّ فاسد گردانیده، از طریقی كه به شما امر فرمودم خواهید برگشت، و در روزهای آخر بدی بر شما عارض خواهد شد، زیرا كه آنچه در نظر خداوند بد است خواهید كرد، و از اعمال دست خود، خشم خداوند را بههیجان خواهید آورد.»30پس موسی كلمات این سرود را در گوش تمامی جماعت اسرائیل تماماً گفت:
در زمان شرق باستان، برای یک رهبرِ بانفوذ معمول بود که دستوراتی به قومش بدهد تا بعد از مرگش از آنها اطاعت کنند. در این باب، موسی به سخنان پایانی خود با قوم اسرائیل میپردازد. اینها سخنانی هستند که او میخواست آنها بعد از مرگ او به خاطر بسپارند. این بخش به تحولی ملایم در جهت رهبری یوشع کمک میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۱۲۰ ساله»
اینجا استفادۀ با هم از دو حد غایی «خروج» و «ورود» بدان معناست که موسی دیگر نمیتواند آنچه را که یک شخص سالم انجام میدهد، به جا آورد. ترجمه جایگزین: «من دیگر قادر نیستم با شما به هر جایی بروم، بنابراین دیگر نمیتوانم رهبر شما باشم»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«تو زمین آنها را بگیری [تسخیر کنی]»
«یوشع تو را به طرف رودخانه رهبری خواهد کرد، چنان که خداوند [یهوه] قول داده است»
موسی به سخن گفتن با اسرائیلیان ادامه میدهد.
اینجا «سیحون» و «عوج» به دو پادشاه اموریان و سپاهیان آنها اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه این اسامی در کتاب تثنیه ۱: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با سیحون و عوج، پادشاهان اموریان و سپاهیان ایشان عمل نمود»
این صفحه تعمداً خالی است.
«نیرومند و شجاع باشید»
«هرگز از آنها نترسید»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این را میتوان به عنوان کمنمایی تلقی کرد و به صورت مثبت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «او همیشه قول خود را برای تو به جا خواهد آورد و همواره با تو خواهد بود»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این بدان معناست که تمام قوم اسرائیل حضور داشتند. ترجمه جایگزین: «در حضور تمامی اسرائیلیان»
«نیرومند و شجاع باش.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۱: ۵ نگاه کنید.
«تو به آنها کمک میکنی تا آن زمین را بگیرند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«آن را به لاویانی که کاهن بودند.... سپرد [داد]»
«۷ سال»
«برای فسخ کردن بدهیها»
اسامی دیگر برای این عید عبارتند از «عید معابد،» «عید آلاچیقها،» و «عید هفتهها.» در طول زمان برداشت محصول، کشاورزان به طور موقت پناهگاهی در مزرعه برپا میکردند. این عید بعد از آخرین برداشتِ سال برگزار میشد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱۶: ۱۳ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
«تا آنها بتوانند آن را بشنوند»
موسی به صحبت کردن با کاهنان و مشایخ ادامه میدهد.
این جا «دروازۀ شهر» به خودِ شهرها اشاره میکند. موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین ضمایر «تو را» در این جا مفرد میباشند. ترجمه جایگزین: «غریبانت که در شهرهای تو زندگی میکنند»
«با دقت از تمام فرامین این شریعت اطاعت کنند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«دربارۀ آن چه به تو میگویم، توجه کن»
منظور ابر غلیظی است که به شکل ستون عمودی میباشد.
«به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن. تو»
این روشی مؤدبانه است که میگوید «تو خواهی مُرد.» ترجمه جایگزین: «تو خواهی مُرد و به پدرانت که قبل از تو مُردهاند، میپیوندی»
زناکار بودن استعاره از پرستیدن خدایانی به جز یهوه است. ترجمه جایگزین: «به من بیایمان خواهند شد [به من ایمان نخواهند داشت]»
یهوه به صحبت کردن با موسی ادامه میدهد.
یهوه خشم خود را با کسی که آتش روشن میکند مقایسه کرده است. این جا بر قدرت خدا همه چیز را با خشم خود نابود میکند، تأکید دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خشم من علیه آنها افروخته میشود» یا «من از آنها خشمگین خواهم شد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «من به آنها کمک نخواهم کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من آنها را نابود میکنم» یا «من به دشمنانشان اجازه خواهد داد تا آنها را نابود کنند»
این استعاره از «کاملاً نابود شدن» است.
اینجا بلایا و سختیها را به نحوی توصیف میکند که گویی آنها انسان هستند. ترجمه جایگزین: «آنها بلایا و سختیهای بسیاری را تجربه خواهند کرد»
اینجا بلایا و سختیها را به نحوی توصیف میکند که گویی آنها انسان هستند. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب یک جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این بدیها من را نابود میکنند ... در میان...»
«خدا دیگر از ما حفاظت نمیکند» یا «خدا ما را تنها گذاشته است»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه به صحبت کردن با موسی دربارۀ اسرائیلیان ادامه میدهد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها را وادار کن آن را به خاطر بیاورند و بخوانند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زمینی که شیر و عسل فراوانی در آن جاری است» یا «زمینی که برای چارپایان و کشاورزی بسیار خوب است.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۶: ۳ نگاه کنید.
اینجا بدیها و تنگیها به نحوی توصیف شدهاند که گویی آنها انسان هستند و میتوانند مردم را پیدا کنند. ترجمه جایگزین: «وقتی این مردم بدیهای و سختیهای بسیاری را تجربه میکنند»
اینجا به نحوی از سرود سخن میگوید که گویی یک شاهدِ انسانی است که در دادگاه علیه اسرائیل شهادت میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نسل آنها فراموش نخواهند کرد که آن را در دهان خود نگاه دارند»
این را به حالت مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نسل آنها به یاد خواهند آورد که آن را در دهان خود نگاه دارند»
اصطلاحِ «از دهان فراموش شود» یعنی دربارۀ آن صحبت نکنند. ترجمه جایگزین: «نسل آنها دربارۀ آن با یکدیگر صحبت نخواهند کرد»
به نحوی از نقشههایی که مردم میکشند تا انجام دهند سخن گفته شده که گویی یک شئ فیزیکی هستند. ترجمه جایگزین: «آن چه آنها برنامهریزی میکنند تا انجام دهند»
سرزمین وعدۀ خدا زمینی بود که آن را به قوم اسرائیل واگذار میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمینی که قول دادم را به آنها میدهم»
این صفحه تعمداً خالی است.
«نیرومند و شجاع باش.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۱: ۵ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
موسی به نحوی با لاویان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» مفرد میباشد.
موسی به صحبت کردن با لاویان دربارۀ تمام مردم اسرائیل ادامه میدهد.
موسی به نحوی با لاویان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» مفرد میباشد.
به نحوۀ ترجمه کلمۀ «گردنکش» در کتاب تثنیه ۹: ۶ نگاه کنید.
این سؤال بدیهی تأکید میکند که قوم چقدر سرکش بودند. این را میتوان در غالب یک جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما حتی بعد از مرگ من بیشتر سرکشی خواهید کرد.»
اینجا «در گوش ایشان» به خودِ قوم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا من سخنان این سرود را به آنها بگویم»
معانی محتمل ۱) موسی همۀ آنانی که در آسمان و زمین زندگی میکنند را فرا میخواند تا بر آن چه او میگوید شاهد باشند یا ۲) موسی به نحوی با آسمان و زمین سخن میگوید که گویی آنها انسان هستند، و او آنها را فرا میخواند تا بر آن چه میگوید، شاهد باشند. عبارتی مشابه در تثنیه ۳۰: ۱۹ به چشم میخورد.
«آن چه را که کاملاً ناپسند است، انجام خواهید داد.» به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۱۶ نگاه کنید.
«از دستوراتی که به شما دادهام پیروی نمیکنید.» به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۹: ۱۲ نگاه کنید.
نظر یهوه به داوری یا ارزیابی یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه بد است» یا «آن چه یهوه شریرانه میپندارد»
در اینجا «دست خود» به معنیِ خودِ قوم است. ترجمه جایگزین: «به خاطر آن چه شما ساختهاید»
این جا «گوش» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «موسی به همۀ قوم اسرائیل گفت»
معانی محتمل ۱) «خواند» یا ۲) «صحبت کرد.»
شما میتوانید اطلاعات ضمنی را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کلمات سرودی که یهوه به او آموخته بود»
1ای آسمان گوش بگیر تا بگویم.و زمین سخنان دهانم را بشنود.2تعلیم من مثل باران خواهد بارید، و كلام من مثل شبنم خواهد ریخت. مثل قطرههای باران بر سبزۀ تازه، و مثل بارشها بر نباتات.3زیرا كه نام یهُوَه را ندا خواهم كرد. خدای ما را به عظمت وصف نمایید.4او صخره است و اعمال او كامل. زیرا همۀ طریقهایاو انصاف است. خدای امین و از ظلم مبرا. عادل و راست است او.5ایشان خود را فاسد نموده، فرزندان او نیستند بلكه عیب ایشانند. طبقۀ كج و متمردند.6آیا خداوند را چنین مكافات میدهید، ای قوم احمق و غیر حكیم؟ آیا او پدر و مالك تو نیست؟ او تو را آفرید و استوار نمود.7ایام قدیم را بیاد آور؛ در سالهای دهر به دهر تأمل نما. از پدر خود بپرس تا تو را آگاه سازد، و از مشایخ خویش تا تو را اطلاع دهند.8چون حضرت اعلی به امتها نصیب ایشان را داد و بنیآدم را منتشر ساخت، آنگاه حدود امتها را قرار داد، برحسب شمارۀ بنیاسرائیل.9زیرا كه نصیب یهُوَه قوم وی است، و یعقوب قرعۀ میراث اوست.10او را در زمین ویران یافت، و در بیابان خراب و هولناك. او را احاطه كرده، منظور داشت و او رامثل مردمك چشم خود محافظت نمود.11مثل عقابی كه آشیانۀ خود را حركت دهد و بچههای خود را فرو گیرد و بالهای خود را پهن كرده، آنها را بردارد و آنها را بر پرهای خود ببرد.12همچنین خداوند تنها او را رهبری نمود و هیچ خدای بیگانه با وی نبود.13او را بر بلندیهای زمین سوار كرد تا از محصولات زمین بخورد و شهد را از صخره به او داد تا مكید و روغن را از سنگ خارا.14كرۀ گاوان و شیر گوسفندان را با پیه برهها و قوچها را از جنس باشان و بزها و پیه گُردههای گندم را؛ و شراب از عصیر انگور نوشیدی.15لیكن یشُّورون فربه شده، لگد زد. تو فربه و تنومند و چاقشدهای. پس خدایی را كه او را آفریده بود، ترك كرد. و صخرۀ نجات خود را حقیر شمرد.16او را به خدایان غریب به غیرت آوردند و خشم او را به رجاسات جنبش دادند.17برای دیوهایی كه خدایان نبودند، قربانی گذرانیدند، برای خدایانی كه نشناخته بودند، برای خدایان جدید كه تازه به وجود آمده، و پدران ایشان از آنها نترسیده بودند.18و به صخرهای كه تو را تولید نمود، اعتنا ننمودی، و خدای آفرینندۀ خود را فراموش كردی.19چون یهُوَه این را دید ایشان را مكروه داشت. چونكه پسران و دخترانش خشم او را به هیجان آوردند.20پس گفت روی خود را از ایشان خواهم پوشید تا ببینم كه عاقبت ایشان چه خواهد بود.زیرا طبقۀ بسیار گردنكشند و فرزندانی كه امانتی در ایشان نیست.21ایشان مرا به آنچه خدا نیست به غیرت آوردند و به اباطیل خود مرا خشمناك گردانیدند. و من ایشان را به آنچه قوم نیست به غیرت خواهم آورد و به امت باطل، ایشان را خشمناك خواهم ساخت.22زیرا آتشی در غضب من افروخته شده و تا هاویۀ پایینترین شعلهور شده است و زمین را با حاصلش میسوزاند و اساس كوهها را آتش خواهد زد.23بر ایشان بلایا را جمع خواهم كرد و تیرهای خود را تماماً بر ایشان صرف خواهم نمود.24از گرسنگی كاهیده، و از آتش تب، و از وبای تلخ تلف میشوند و دندانهای وحوش را به ایشان خواهم فرستاد، با زهر خزندگان زمین.25شمشیر از بیرون و دهشت از اندرون، ایشان را بیاولاد خواهد ساخت. هم جوان و هم دوشیزه را. شیرخواره را با ریشسفید هلاك خواهد كرد.26میگفتم ایشان را پراكنده كنم و ذكر ایشان را از میان مردم، باطل سازم.27اگر از كینۀ دشمن نمیترسیدم كه مبادا مخالفان ایشان برعكس آن فكر كنند، و بگویند دست ما بلند شده، و یهُوَه همۀ این را نكرده است.28زیرا كه ایشان قومِ گمْ كرده تدبیر هستند، و در ایشان بصیرتی نیست.29كاش كه حكیم بوده، این را میفهمیدید و در عاقبت خود تأمل مینمودند.30چگونه یك نفر هزار را تعاقب میكرد و دو نفر دههزار را منهزم میساختند. اگر صخرۀ ایشان،ایشان را نفروخته. و خداوند ، ایشان را تسلیم ننموده بود.31زیرا كه صخرۀ ایشان مثل صخرۀ ما نیست. اگرچه هم دشمنان ما خود، حَكَم باشند.32زیرا كه مُوِ ایشان از موهای سدوم است، و از تاكستانهای عموره. انگورهای ایشان انگورهای حنظل است، و خوشههای ایشان تلخ است.33شراب ایشان زهر اژدرهاست و سم قاتل افعی.34آیا این نزد من مكنون نیست و در خزانههای من مختوم نی؟35انتقام و جزا از آن من است، هنگامی كه پایهای ایشان بلغزد، زیرا كه روز هلاكت ایشان نزدیك است و قضای ایشان میشتابد.36زیرا خداوند ، قوم خود را داوری خواهد نمود و بر بندگان خویش شفقت خواهد كرد. چون میبیند كه قوت ایشان نابود شده، و هیچكس چه غلام و چه آزاد باقی نیست.37و خواهد گفت: خدایان ایشان كجایند، و صخرهای كه بر آن اعتماد میداشتند؟38كه پیه قربانیهای ایشان را میخوردند و شراب هدایای ریختنی ایشان را مینوشیدند؟ آنها برخاسته، شما را امداد كنند و برای شما ملجأ باشند!39الا´ن ببینید كه من خود، او هستم. و با من خدای دیگری نیست. من میمیرانم و زنده میكنم. مجروح میكنم و شفا میدهم. و از دست من رهانندهای نیست.40زیرا كه دست خود را به آسمان برمیافرازم، و میگویم كه من تا ابدالا´باد زنده هستم.41اگر شمشیرِ براق خود را تیز كنم و قصاص را به دست خود گیرم. آنگاه از دشمنان خود انتقام خواهم كشید. و به خصمان خود مكافات خواهم رسانید.42تیرهای خود را از خون مست خواهم ساخت. و شمشیر من گوشت را خواهد خورد. از خون كشتگان و اسیران، با رؤسای سروران دشمن.43ای امتها با قوم او آواز شادمانی دهید. زیرا انتقام خون بندگان خود را گرفته است و از دشمنان خود انتقام كشیده و برای زمین خود و قوم خویش كفاره نموده است.44و موسی آمده، تمامی سخنان این سرود را به سمع قوم رسانید، او و یوشع بننون.45و چون موسی از گفتن همۀ این سخنان به تمامی اسرائیل فارغ شد،46به ایشان گفت: «دل خود را به همۀ سخنانی كه من امروز به شما شهادت میدهم، مشغول سازید، تا فرزندان خود را حكم دهید كه متوجه شده، تمامی كلمات این تورات را به عمل آورند.47زیرا كه این برای شما امر باطل نیست، بلكه حیات شماست، و به واسطۀ این امر، عمر خود را در زمینی كه شما برای تصرفش از اردن به آنجا عبور میكنید، طویل خواهید ساخت.»48و خداوند در همان روز، موسی را خطاب كرده، گفت:49« به این كوه عباریم یعنی جبلنبو كه در زمین موآب در مقابل اریحاست برآی، و زمین كنعان را كه من آن را به بنیاسرائیل به ملكیت میدهم، ملاحظه كن.50و تو در كوهی كهبه آن برمیآیی وفات كرده، به قوم خود ملحق شو، چنانكه برادرت هارون در كوه هور مرد و به قوم خود ملحق شد.51زیرا كه شما در میان بنیاسرائیل نزد آب مریبا قادش در بیابان سین به من تقصیر نمودید، چون كه مرا در میان بنیاسرائیل تقدیس نكردید.52پس زمین را پیش روی خود خواهی دید، لیكن به آنجا به زمینی كه به بنیاسرائیل میدهم، داخل نخواهی شد.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را کمی متمایل به سمت چپ قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با سرودی شاعرانه [شعرگونه] در ۳۲: ۱- ۴۳ انجام میدهد.
این باب زمانی را پیشبینی [اعلام] میکند که اسرائیل به خداوند [یهوه] متمرد و سرکش خواهد شد و او مجبور است آنها را مجازات کند. این بدان معناست که خدمت کردن [عبادت خدایان دیگر] به عنوان یک هشدار به قوم میباشد.
(https://v-mast.com/events/33/intro.md)
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
یهوه به نحوی با آسمان و زمین سخن میگوید که گویی آنها در آنجا گوش میدهند. معانی محتمل ۱) یهوه با ساکنان آسمان و زمین صحبت میکند یا ۲) یهوه به نحوی با آسمان و زمین سخن میگوید که گویی آنها انسان هستند.
این بدان معناست که یهوه میخواهد مردم مشتاقانه تعالیم مفید او را بپذیرند.
برای فرایندی که شبنم در آن ظاهر میشود از کلمهای در زبان خود استفاده کنید.
آبی که روی برگها و چمن در صبحهای خنک تشکیل میشود.
گیاهان جدید
باران سنگین
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
این یک اصطلاح است. «میگویم که خداوند [یهوه] چقدر نیکو است»
«اطمینان حاصل کنید که مردم میدانند خدای ما عظیم است»
این نام مناسبی است که موسی به یهوه میدهد، که او مثل صخره، نیرومند است و قادر به محافظت از قوم خود میباشد.
«هر کاری که او انجام میدهد»
راه رفتن در مسیری استعاره از طریقی است که آن شخص زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «او هر کاری را به طریقی منصفانه انجام میدهد»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که یهوه عادل است و آن چه راست است را انجام میدهد.
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند. او با استفاده از ساختار همگون برای تأکید بر آن چه میگوید، ادامه میدهد.
«با انجام آن چه ناپسند است با او مخالفت کردند.» به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۱۶ نگاه کنید.
کلمات «کج» و «متمرد» اساساً معانی یکسانی دارند. موسی با استفاده از آنها بر میزان شرارت نسل تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «یک نسل کاملاً شریر»
موسی با استفاده از یک سؤال قوم را سرزنش میکند. ترجمه جایگزین: «شما باید به طور شایسته یهوه را پرستش کنید ... ای قوم.»
کلمات «احمق» و «غیر حکیم» معانی یکسانی دارند و بر این که چقدر قوم به خاطر نااطاعتی از یهوه نادان هستند، تأکید میکنند» ترجمه جایگزین: «ای افراد بسیار نادان»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
موسی با استفاده از یک سؤال قوم را سرزنش میکند. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب یک جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه پدر توست و کسی است که تو را آفریده.»
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بسپار»
«روزهای دیرینه.» موسی به دورۀ زمانیای اشاره میکند که اجداد قوم اسرائیل زنده بودند.
این تکرار همان چیزی است که موسی در قسمت قبلی گفته بود. موسی میخواهد قوم اسرائیل بر سرگذشت خود به عنوان یک قوم تمرکز کنند.
«آن را برای تو روشن میکند» یا «تو را قادر میسازد تا آن را درک کنی»
این یک اصطلاح است. «امتها را در مکانهایی که زندگی میکردند، قرار داد.» کلمات مشابه «به تو برای ملکیت میدهد،» در کتاب تثنیه ۴: ۲۱ به چشم میخورد.
خدا به هر گروه از مردم، به همراه خدایان آنها، قلمروی آنها را مشخص کرده بود. به این طریق، او تأثیر بتهای آن گروه از مردم را محدود کرد. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند. درحالی که او با اسرائیلیان صحبت میکند، به نحوی درمورد آنها حرف میزند که گویی آنها شخص دیگری هستند و یک نفر میباشند.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و میتوانند ترکیب شوند. ترجمه جایگزین: «نسل یعقوب میراث یهوه هستند»
«او یعقوب را یافت ... از او نگهداری و مراقبت نمود ... او را محفاظت کرد.» شاید لازم باشد شما این را به نحوی ترجمه کنید که گویی موسی در مورد اسرائیلیان به عنوان تعداد بسیار زیادی از افراد صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «او اجداد ما را یافت ... از آنها نگهداری و مراقبت نمود ... آنها را محفاظت کرد»
در این جا «هولناک»، به صدایی اشاره میکند که باد هنگام وزیدن از میان زمین خالی ایجاد میکند.
این یک اصطلاح است. مردمک چشم به قسمت سیاه داخل چشم اشاره میکند که به شخص امکانِ دیدن میدهد. این قسمتی بسیار مهم و حساس از بدن است. بدان معناست که قوم اسرائیل برای خدا بسیار مهم هستند و او از آنها حفاظت میکند. ترجمه جایگزین: «به عنوان چیزی که بسیار ارزشمند و نفیس است از او محافظت نمود»
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
این بدان معناست که یهوه از اسرائیلیان درحالی که در بیابان بودند، مراقبت و محافظت میکرد.
لبههای بیرونی بالهای پرنده
موسی دوباره از اسرائیلیان به عنوان «یعقوب» سخن میگوید (تثنیه ۳۲: ۹). شاید لازم باشد شما این را به نحوی ترجمه کنید که گویی موسی از اسرائیلیان به عنوان تعداد بسیار زیادی از افراد صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «آنها را رهبری نمود ... با آنها»
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
این یک اصطلاح است. کلمۀ «او را» به قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه آنها را بر بلندیهای زمین سوار کرد» یا «یهوه به آنها کمک کرد زمین را بگیرند و آن را اشغال کنند»
موسی به سخن گفتن از اسرائیلیان به عنوان «یعقوب» ادامه میدهد (تثنیه ۳۲: ۹). شاید لازم باشد شما این را به نحوی ترجمه کنید که گویی موسی از اسرائیلیان به عنوان تعداد بسیار زیادی از افراد صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «اجداد ما را سوار کرد ... آنها بخورند ... آنها را تغذیه کرد»
«او را به زمینی با محصولات فراوان آورد که میتوانست از آنها بخورد»
زمین زنبورهای وحشی بسیاری داشت که عسل با کندوهایی داخل سوراخهای سنگ تولید میکنند. درختان زیتون بسیار زیادی نیز وجود داشت که روغن تولید میکردند و بر سنگها، تپهها، و کوهها میروییدند.
این مثل مادری است که از سینه خود به نوزادش میدهد. «به او اجازه داد تا از عسل بمکد»
موسی با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» در اینجا مفرد میباشد.
موسی به سخن گفتن از اسرائیلیان به عنوان «یعقوب» ادامه میدهد (تثنیه ۳۲: ۹). شاید لازم باشد شما این را به نحوی ترجمه کنید که گویی موسی از اسرائیلیان به عنوان تعداد بسیار زیادی از افراد صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «اجداد ما خوردند»
قوم اسرائیل، گلۀ حیوانات سالم بسیار زیادی داشتند.
موسی همچنان با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها حیوانی خوب تغذیه شده هستند که صاحبش اسم آن را یشُّورون گذاشته است. میتوانید در پاورقی اضافه کنید، «اسم ‘یشُّورون‘ به معنی ‘راست‘ میباشد.» اگر در زبانتان نمیتوانید از اسرائیلیان به عنوان یشُّورون صحبت کنید، شما میتوانید به اسرائیلیان به عنوان گروه بسیار زیاد مردم، همان طور که در ترجمۀ UDB انجام داده، اشاره نمایید.
این بدان معناست که یهوه مثل یک صخره نیرومند است و قادر به محافظت از قوم خود میباشد.
این نام مناسبی است که موسی به یهوه میدهد، که او مثل صخره، نیرومند است و قادر به محافظت از قوم خود میباشد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۲: ۴ نگاه کنید.
اسرائیلیان، خداوند [یهوه] را به غیرت آوردند.
موسی همچنان با سرودی شاعرانه [شعرگونه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«قوم اسرائیل قربانی کردند»
این بدان معناست که اسرائیلیان به تازگی دربارۀ این خدایان آموخته بودند.
موسی با اسرائیلیان به عنوان تعداد بسیار زیادی از مردم سخن میگوید، بنابراین کلمۀ «تو را» جمع است.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین همۀ ضمایر «تو» و «تو را» مفرد میباشند.
در اینجا یهوه صخره نامیده شده است چون نیرومند و محافظ میباشد. ترجمه جایگزین: «تو حفاظت یهوه را ترک کردی»
این نام مناسبی است که موسی به یهوه میدهد، که او مثل صخره، نیرومند است و قادر به محافظت از قوم خود میباشد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۲: ۴ نگاه کنید.
اینجا یهوه را با یک پدر یا مادر مقایسه میکند. این بدان معناست که خدا باعث شده تا آنها زنده بمانند و یک قوم باشند. ترجمه جایگزین: «که تو را بوجود آورده ... که به تو زندگی بخشیده» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند.
این جا به قوم اسرائیل اشاره میکند که یهوه به آنها زندگی بخشید و آنها را به یک قوم تبدیل کرد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از آنها دور خواهم شد» یا «به آنها کمک نخواهم کرد»
«خواهم دید که برای آنها چه اتفاقی میافتد»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
این جا «مرا» به یهوه اشاره میکند.
«آن چه خدایان دروغین هستند»
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید که چه «چیزهایی» هستند. ترجمه جایگزین: «بتهای بیارزش»
«افرادی که به یک گروه از افراد تعلق ندارند»
کلمۀ «باطل [نادان]» را مانند تثنیه ۳۲: ۶ ترجمه کنید.
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
یهوه خشم خود را با آتش مقایسه میکند. این جا بر قدرت او برای نابودی هر آن چه او را خشمگین میسازد، اشاره دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون خشمگین هستم آتشی برپا کرده، و آن را شعلهور میکنم ... میسوزاند ... قرار میدهد» یا «وقتی من خشمگین هستم، دشمنانم را مثل آتشی نابود میکنم، و هر چیزی را بر زمین از بین میبرم و ... میسوزانم ... قرار میدهم»
«حتی به دنیای مردگان»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
یهوه به نحوی از چیزهای بدی که برای اسرائیلیان اتفاق میافتد سخن میگوید که گویی آنها چیزی مثل خاکی هستند که او میتواند بر اسرائیلیان انباشته کند. ترجمه جایگزین: «مطمئنم که چیزهای بسیار بدی برای آنها اتفاق میافتد»
در این جا یهوه چیزهای بدی که مطمئن است برای اسرائیلیان اتفاق میافتد را با کسی که تیرهایی را از یک کمان پرتاب میکند مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «من همۀ این کارها را انجام خواهم داد تا آنها را بکشم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اسم معنای «گرسنگی» را میتوان در قالب فعل « گرسنه بودن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ضعیف شده و میمیرند چون گرسنه هستند»
معانی محتمل برای «آتش تب» ۱) اسرائیلیان از تب رنج میبرند یا ۲) هوا در طول خشکسالی یا قحطی به طور غیرمعمول گرم خواهد بود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ... از گرسنگی، و تب سوزان و بلایای وحشتناک، آنها را تلف خواهد کرد» یا «آنها ... از گرسنگی، و آنها از تب سوزان و بلایای وحشتناک، خواهند مُرد»
دندانها و زهر جزءگویی از حیواناتی هستند که از این چیزها برای کشتن استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «من حیوانات وحشی را خواهم فرستاد تا آنها را بگزند، و حیواناتی که در خاک میخزند تا آنها را نیش بزنند و زهرآلود کنند»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
در این جا «شمشیر» به ارتش دشمن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی اسرائیلیان بیرون هستند، ارتش دشمن آنها را خواهد کشد»
یهوه به نحوی از ترسان بودن سخن میگوید که گویی شخصی است که به داخل خانه آمده و کسانی که در آنجا زندگی میکنند را میکُشد. ترجمه جایگزین: «چون میترسید خواهید مُرد [از ترس میمیرید]»
این اصطلاحات که افرادی با سنین متفاوت را توصیف میکند، ترکیب شدهاند و به این معناست که همه نوع افراد خواهند مُرد.
این را میتوان به عنوان یک نقلقول مستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میگفتم، ‘من ... خواهم کرد، و من ... می سازم»
«باعث میشوم که همۀ مردم آنها را فراموش کنند»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
«از کینۀ دشمن میترسیدم»
این اسم معنا را میتوان در قالب یک فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که دشمن مرا تحریک کند» یا «که دشمن باعث شود که من عصبانی شوم»
یهوه به نحوی از دشمنانش سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند. ترجمه جایگزین: «دشمن من» یا «دشمنان من»
«درست نفهمند [ دچارسوءتعبیر شوند]»
اینجا «دست» به توانایی و قدرت شخص اشاره میکند. بلند شدن اصطلاحی برای مغلوب کردن دشمن است. ترجمه جایگزین: «ما آنها را مغلوب کردهایم چون قدرتمندتر هستیم»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
موسی چیزی را عنوان میکند که آرزو میکرد حقیقت داشته باشد، اما او میداند آنها حکیم نیستند و درک نمیکنند که نااطاعتی آنها باعث میشود یهوه این بلا را بر آنها نازل کند.
اسم معنای «عاقبت» را میتوان در قالب یک فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه برای آنها اتفاق خواهد افتاد»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد و به آنها میگوید اگر حکیم بودند، بیشتر میتوانستند بفهمند (تثنیه ۳۲: ۲۹).
موسی با استفاده از یک سؤال قوم را برای اینکه آنقدر حکیم نبودند که درک کنند چرا دشمنانشان آنها را مغلوب کردند، سرزنش میکند. این سؤال را میتوان همان طور که در ترجمۀ UDB انجام شده، در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد.
شما میتوانید اطلاعات ضمنی را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چگونه ۱ سرباز دشمن میتوانست ۱۰۰۰ نفر را تعقیب کند، و ۲ سرباز دشمن ۱۰۰۰۰ نفر را فراری دهند»
کلمۀ «صخره» به یهوه اشاره میکند که نیرومند است و میتواند از قومش حفاظت کند. ترجمه جایگزین: «مگر این که یهوه، صخرۀ آنها، آنها را تسلیم کرده باشد»
«صخره» در این نام مناسبی است که موسی به یهوه میدهد، که او مثل صخره، نیرومند است و قادر به محافظت از قوم خود میباشد. کلمۀ «صخره» را مثل تثنیه ۳۲: ۴ ترجمه کنید.
«صخره» در این نام مناسبی است که موسی به یهوه میدهد، که او مثل صخره، نیرومند است و قادر به محافظت از قوم خود میباشد. کلمۀ «صخره» را مثل تثنیه ۳۲: ۴ ترجمه کنید.
بتها وخدایان دروغین دشمنان مثل یهوه قدرتمند نیستند.
«نه تنها ما چنین میگوییم، بلکه دشمنان ما نیز چنین میگویند»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
موسی دشمنانی که خدایان دروغین را عبادت میکنند با افراد شروری که در سدوم و عموره زندگی میکردند و با تاکهایی که میوههای سمی به بار میآورند، مقایسه میکند. این بدان معناست که دشمنان آنها شرور هستند و باعث میشوند اسرائیلیان بمیرند اگر اسرائیلیان مانند افرادی که در اطرافشان زندگی میکنند، رفتار نمایند.
مُو استعاره از گروه مردم است. «گویی مُوِ آنها شاخهای از تاکها میباشد که در مزارع سدوم و عموره رشد میکنند» یا ترجمه جایگزین: «آنها هم چون کسانی که در سدوم و عموره زندگی میکردند، کارهای شریرانه انجام میدهند»
«شاخههای انگور آنها»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. او به بازگو کردن سخنان یهوه میپردازد.
موسی به مقایسۀ دشمنان قوم اسرائیل با انگورهایی که میوه و شراب سمی به بار میآورند، میپردازد. این بدان معناست که دشمنان آنها شرور هستند.
مارهای سمی
این سؤال تأکید میکند که نقشههای یهوه برای قوم اسرائیل مثل گنجینهای ارزشمند، مخفی نگاه داشته شدهاند. سؤال بدیهی را میتوان در قالب یک جملۀ خبری ترجمه کرد و همچنین میتوان به حالت معلوم بیان نمود. ترجمه جایگزین: «آن چه را که برنامهریزی کردهام تا با قوم اسرائیل و با دشمنانشان انجام دهم، میدانم، و این نقشهها را همچون کسی که داراییهای ارزشمند خود را محکم میبندد، بستهام.»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند. اینجا پایان نقلقول موسی از سخنان یهوه است که در تثنیه ۳۲: ۲۰ شروع میکند.
کلمات «انتقام» و «جزا» اساساً معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «کینه خواهم داشت و دشمنان اسرائیل را مجازات خواهم کرد»
مجازات کردن یا پاداش دادن به کسی برای کاری که انجام داده است.
چیزهای بدی برای آنها اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «آنها درمانده هستند»
«زمانی برای من که آنها را نابود کنم»
یهوه به نحوی از چیزهای بدی که برای دشمنانش اتفاق خواهد افتاد سخن میگوید که گویی اتفاقات بد، انسانهایی هستند که با عجله میدوند تا آنها را مجازات کنند. ترجمه جایگزین: «من آنها را به سرعت مجازات خواهم کرد»
موسی همچنان با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند.
اسم معنای «داوری» را میتوان در قالب یک صفت یا یک قید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه آن چه عادلانه است را برای قومش انجام خواهد داد» یا «زیرا یهوه نسبت به قوم خود عادلانه رفتار خواهد کرد»
«احساس میکند که نیاز است به بندگان خود کمک کند»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند.
اینجا پایان سؤال بدیهی است که با کلمات «خدایان ایشان کجایند» در کتاب تثنیه ۳۲: ۳۷ شروع میشود.
اینجا پایان سؤال بدیهی است که با کلمات «خدایان ایشان کجایند» در کتاب تثنیه ۳۲: ۳۷ شروع میشود. در اینجا یهوه قوم اسرائیل را بخاطر هدایایی که برای خدایان دیگر قربانی میکنند استهزاء میکند. این سؤال را میتوان در قالب یک جملۀ اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدایان ایشان ... خدایانی که ... هدایای ریختنی، به آنها کمکی نمیکند.»
یهوه این را میگوید تا اسرائیلیان را استهزاء کند. او میداند این خدایان نمیتوانند به آنها کمک کنند. ترجمه جایگزین: «این بتها حتی قادر نیستند برخیزند و به شما کمک کرده و از شما محافظت کنند»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«من، خودم» یا «من، فقط من.» یهوه «من» را تکرار میکند تا تأکید نماید که تنها او خدا است.
«دستم را به سوی آسمان بلند میکنم و قسم میخورم» یا «قسم خوردهام.» بلند کردن دست علامتی برای سوگند خوردن است.
«قطعاً من تا ابد زنده هستم» یا «به حیاتم سوگند میخورم که هرگز پایان نمیپذیرد.» این عبارت قوم را مجاب میکند که آن چه خدا در تثنیه ۳۲: ۴۱ - تثنیه ۳۲: ۴۲ میگوید، اتفاق خواهد افتاد.
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند.
«هنگامیکه شمشیر درخشانم را تیز کنم.» این بدان معناست که خدا آماده است دشمنان خود را داوری و مجازات کند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که من آمادهام تا دشمنانم را داوری کنم»
اینجا «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی که آماده میشوم تا شریران را داوری کنم»
موسی با سرودی شاعرانه با قوم اسرائیل صحبت میکند.
یهوه به نحوی از تیرها سخن میگوید که گویی آنها انسانهایی هستند که به آنها الکل میدهد و آنها را مست میکند، و به نحوی از شمشیر حرف میزند که گویی شخصی بسیار گرسنه است که حیوان را قبل از خارج شدنِ خونش، میخورد. این استعارات، کنایه از سربازی است که از تیرها و شمشیر استفاده میکند تا دشمنان بسیاری را بکشد. این به نوبۀ خود استعاره از یهوه است که دشمنان خود را در جنگ میکشد.
معنی احتمالی « از سرهای درازموی دشمن»
این پایان سرود موسی است.
موسی به نحوی مردم همۀ امتها را مورد خطاب قرار میدهد که گویی آنها در آنجا میشنوند.
در اینجا «خونِ بندگان» به زندگی بندگان بیگناهش که کشته شده بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا او از دشمنانش که بندگان او را میکشند انتقام خواهد گرفت»
معانی محتمل ۱) «صحبت کرد» یا ۲) «خواند.»[ سرایید]
اینجا «گوشها» به خودِ قوم اشاره میکند و تأکید دارد که موسی میخواهد مطمئن شود که آنها سرود را به وضوح میشنوند. ترجمه جایگزین: «به قوم تا آنها مطمئن باشند که آن را میشنوند»
معانی محتمل ۱) «صحبت کردن» یا ۲) «خواندن.»
«موسی به قوم اسرائیل گفت»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به ... توجه کنید» یا «دربارۀ ... فکر کنید»
معانی محتمل ۱) «به شما شهادت میدهم» به آنچه یهوه گفته درصورت نااطاعتی اسرائیلیان، انجام خواهد داد اشاره میکند یا ۲) «به شما فرمان میدهم،» به آنچه یهوه به آنها فرمان داده تا انجام دهند، اشاره میکند.
«فرزندان و نسل خود را»
«این شریعت است»
این کمنمایی را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی بسیار مهم»
اسم معنای «حیات» را میتوان در قالب فعلِ «زنده ماندن» ترجمه کرد. شاید لازم باشد که به وضوح بیان کنید کنایۀ اطاعت از شریعت، که به خودِ شریعت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر شما از آن اطاعت کنید زنده خواهید ماند»
ایام طویل استعاره از زندگی طولانی است به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب تثنیه ۴: ۲۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «قادر خواهید بود برای مدت طولانی زندگی کنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این نام رشتهکوهی در موآب است.
«عباریم و از کوه نبو بالا بیا»
این بلندترین مکان در کوههای عباریم است.
«در طرف دیگر رودخانۀ اریحا»
یهوه به صحبت کردن با موسی خاتمه میدهد.
این روشی مؤدبانه است که میگوید روح موسی به روح خویشاوندانش در جهان مردگان میپیوندد. ترجمه جایگزین: «به اجدادت که قبل از تو مردهاند، ملحق شو»
این نام کوهی در حاشیۀ ادوم است.
این نام مکانی در بیابان است که موسی از خدا نااطاعتی کرده بود.
این نام بیابانی در حاشیۀ جنوبی یهودا است.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و این است بركتی كه موسی، مرد خدا،قبل از وفاتش به بنیاسرائیل بركت داده،2گفت: «یهُوَه از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود و از جَبَل فاران درخشان گردید و با كرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد.3به درستی كه قوم خود را دوست میدارد و جمیع مقدسانش در دست تو هستند و نزد پایهای تو نشسته، هر یكی از كلام تو بهرهمند میشوند.4موسی برای ما شریعتی امر فرمود كه میراث جماعت یعقوب است.5و او در یشّورون پادشاه بود، هنگامی كه رؤسای قوم اسباط اسرائیل با هم جمع شدند.6رؤبین زنده بماند و نمیرد و مردان او در شماره كم نباشند.»7و این است دربارۀ یهودا كه گفت: «ای خداوند آواز یهودا را بشنو، و او را به قوم خودش برسان. به دستهای خود برای خویشتن جنگ میكند و تو از دشمنانش معاون میباشی.»8و دربارۀ لاوی گفت: «تمیم و اوریم تو نزد مرد مقدس توست كه او را در مسّا امتحاننمودی. و با او نزد آب مریبا منازعت كردی.9كه دربارۀ پدر و مادر خود گفت كه ایشان را ندیدهام و برادران خود را نشناخت. و پسران خود را ندانست. زیرا كه كلام تو را نگاه میداشتند و عهد تو را محافظت مینمودند.10احكام تو را به یعقوب تعلیم خواهند داد و شریعت تو را به اسرائیل. بخور به حضور تو خواهند آورد و قربانیهای سوختنی بر مذبح تو.11ای خداوند اموال او را بركت بده، و اعمال دستهای او را قبول فرما. كمرهای مقاومتكنندگانش را بشكن. كمرهای خصمان او را كه دیگر برنخیزند.»12و دربارۀ بنیامین گفت: «حبیب خداوند نزد وی ایمن ساكن میشود. تمامی روز او را مستور میسازد و در میان كتفهایش ساكن میشود.»13و دربارۀ یوسف گفت: «زمینش از خداوند مبارك باد، از نفایس آسمان و از شبنم، و از لجهها كه در زیرش مقیم است؛14از نفایس محصولات آفتاب و از نفایس نباتات ماه؛15از فخرهای كوههای قدیم، و از نفایس تلهای جاودانی.16از نفایس زمین و پری آن، و از رضامندی او كه در بوته ساكن بود. بركت بر سر یوسف برسد و بر فرق سر آنكه از برادران خود ممتاز گردید.17جاه او مثل نخستزادۀ گاوش باشد و شاخهایش مثل شاخهای گاو وحشی. با آنها امتها را جمیعاً تا به اقصای زمین خواهد زد. و اینانند دههزارهای افرایم و هزارهای مَنَسّی.»18و دربارۀ زبولون گفت: «ای زبولون در بیرون رفتنت شاد باش، و تو ای یسّاكار در خیمههای خویش.19قومها را به كوه دعوت خواهند نمود. در آنجا قربانیهای عدالت را خواهند گذرانید.زیرا كه فراوانی دریا را خواهند مكید و خزانههای مخفی ریگ را.»20و دربـارۀ جـاد گفت: «متبـارك باد آنكه جـاد را وسیع گرداند. مثل شیرماده ساكن باشد، و بازو و فرق را نیز میدرد،21و حصّه بهترین را برای خـود نگاه دارد، زیرا كه در آنجا نصیب حاكم محفوظ است و با رؤسای قوم میآید و عدالت خداوند و احكامش را با اسرائیل بجا میآورد.»22و دربارۀ دان گفت: «دان بچۀ شیر است كه از باشان میجهد.»23و دربارۀ نفتالی گفت: «ای نفتالی از رضامندی خداوند سیر شو. و از بركت او مملو گردیده، مغرب و جنوب را به تصرف آور.»24و دربارۀ اشیر گفت: «اشیر از فرزندان مبارك شود، و نزد برادران خود مقبول شده، پای خود را به روغن فرو برد.25نعلین تو از آهن و برنج است، و مثل روزهایت همچنان قوّت تو خواهد بود.26ای یشورون مثل خدا كسی نیست، كه برای مدد تو بر آسمانها سوار شود و در كبریای خود برافلاك.27« خدای ازلی مسكن توست و در زیر تو بازوهای جاودانی است؛ و دشمن را از حضور تو اخراج كرده، میگوید هلاك كن.28پس اسرائیل در امنیت ساكن خواهد شد، و چشمۀ یعقوب به تنهایی، در زمینی كه پر از غله و شیره باشد و آسمان آن شبنم میریزد.29خوشابه حال تو ای اسرائیـل! كیست ماننـد تو، ای قومی كه از خداوند نجات یافتهاید! كه او سپر نصرت تو و شمشیر جاه توست؛ و دشمنانت مطیع توخواهند شد. و تو بلندیهای ایشان را پایمال خواهی نمود.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را کمی متمایل به چپ قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم برکات [دعای خیر] موسی که در ۳۳: ۱-۲۹ آ غاز میشود، انجام میدهد.
موسی به هر یک از قبایل اسرائیل و به طور کلی به اسرائیل یک سری نبوت و دستورات ارائه میدهد.
موسی به برکت دادن به قبل اسرائیل میپردازد و از برکت در قالب اشعار کوتاه سخن میگوید.
موسی، یهوه را با طلوع آفتاب مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی یهوه از سینا آمد، مانند آفتابی که از سعیر طلوع میکند و از کوه فاران درخشان میشود به آنها نگریست»
«بر قوم اسرائیل»
«۱۰۰۰۰ فرشته»
معانی محتمل دیگر ۱) «از دست راست او آتش شعلهور شد» یا ۲) «او شریعت آتشین به آنها داد» یا ۳) «او از سمت جنوب، پایین دامنههای کوهش آمد.»
درک این آیات دشوار است. موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل که در تثنیه ۳۲: ۲ شروع به انجام این کار کرده بود، میپردازد. موسی از برکت در قالب اشعاری کوتاه صحبت میکند.
«قوم اسرائیل»
ضمایر «او را» و «تو را» به یهوه اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «همۀ مقدسان یهوه در دست او هستند ... پایهای او ... سخنان او»
دست کنایه از قدرت و حفاظت است. ترجمه جایگزین: «تو از همۀ مقدسان خود حفاظت میکنی»
«ثروت» یا «دارایی ارزشمند»
درک آیۀ ۵ دشوار است. موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل که در تثنیه ۳۳: ۲ شروع به انجام این کار کرده بود، میپردازد. برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند.
«خداوند [یهوه] پادشاه شد»
این نام دیگری برای اسرائیل است. مانند تثنیه ۳۲: ۱۵ ترجمه کنید.
اینجا موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل به صورت فردی [تک به تک] میپردازد.
معانی محتمل دیگر ۱) «و مردانش کم نشوند» یا ۲) «حتی اگر مردانش کم هستند.»
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل که در تثنیه ۳۳: ۲ شروع به انجام این کار کرده بود، میپردازد. برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند.
در اینجا «آواز یهودا» به فریاد و دعاهای قوم یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که قوم یهودا به حضور تو دعا میکنند»
اسم معنای «کمک» را میتوان در قالب یک فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برای جنگ به او کمک کن»[ در فارسی نیامده است و به صورت مستتر است]
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل که در تثنیه ۳۳: ۲ شروع به انجام این کار کرده بود، میپردازد. برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند.
اینها سنگهایی مقدس بودند که کاهن اعظم بر سینهپوش خود حمل میکرد و در مواقعی برای تشخیص ارادۀ خدا از آن استفاده میکرد. در اینجا «تو را» به یهوه اشاره میکند.
موسی به نحوی به سبط لاوی اشاره میکند که گویی یک نفر است.
«کسی که به دنبال خشنودی توست.»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۶: ۱۶ نگاه کنید. مترجم میتواند در پاورقی اضافه کند: «اسم ‘مسّا‘ به معنی ‘آزمودن‘ است.»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۲: ۵۱ نگاه کنید. مترجم میتواند در پاورقی اضافه کند: «اسم ‘مریبا‘ به معنی ‘بحث‘ و ‘مشاجره‘ است.»
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل که در تثنیه ۳۳: ۲ شروع به انجام این کار کرده بود، میپردازد. برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او همچنین به توصیف قبیله لاوی که در تثنیه ۳۳: ۸ شروع کرده بود، میپردازد.
«فرامین تو»
این کلمات به معنی مراقبت و محافظت کردن هستند. آنها اغلب استعاره از «اطاعت کردن» میباشند، اما در اینجا باید عیناً ترجمه شوند چون به زمانی اشاره میکند که لاویان واقعاً افرادی را که علیه یهوه شوریده بودند، کشتند.
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او همچنین به توصیف قبیله لاوی که در تثنیه ۳۳: ۸ شروع کرده بود ادامه میدهد.
موسی با یهوه صحبت میکند، بنابراین همۀ این کلمات مفرد هستند.
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او همچنین به توصیف قبیله لاوی که در تثنیه ۳۳: ۸ شروع کرده بود ادامه میدهد.
خشنود باش
در اینجا کلمۀ «دست» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همۀ کارهایی که او انجام میدهد»
کمرها مرکز قدرت محسوب میشدند، و در اینجا به توانایی [قدرت] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت ... را دور کن» یا «کاملاً نابود کن»
این عبارت دو بار به عنوان استعاره استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «برای جنگ برنخیزند ... باعث آزار بیشتری نشوند»[ در فارسی متفاوت است]
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به ضد ... نجنگند»
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل ادامه میدهد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند.
در اینجا موسی به اعضای قبیله بنیامین اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که یهوه دوستشان دارد، ساکن میشوند»
اسم معنای «ایمن» را میتوان با استفاده از یک عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که هیچ کس نمیتواند به او آسیب برساند، ساکن میشود»
معانی محتمل ۱) یهوه با قدرت خود از قبیله بنیامین محافظت میکند یا ۲) یهوه در تپهای در منطقۀ قبیله بنیامین ساکن میشود. هر دو ترجمه بدان معناست که یهوه از آنها مراقبت میکند.
مموسی به برکت دادن قبیله اسرائیل ادامه میدهد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند.
این به اسباط افرایم و منسی اشاره میکند. هر دو قبیله از نسل یوسف بودند.
کلمۀ «او را» به یوسف اشاره میکند که نشاندهندۀ قبایل افرایم و منسی میباشد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه زمین آنها را برکت دهد»
«با شبنم نفیس از آسمان» یا «با باران نفیس از آسمان»
آبی كه بر روی برگها و چمنها در صبحهای خنک تشكيل میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۲: ۲ نگاه کنید.
این به آب زیر زمین اشاره میکند.
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او همچنین به توصیف قبیله یوسف که در تثنیه ۳۳: ۱۳ شروع کرده بود، ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۳: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه زمین او را برکت دهد»[ در آیه قبل آمده]
«با بهترین محصولاتی که آفتاب باعث میشود، رشد کنند»
«با بهترین محصولاتی که ماه به ماه میرویند»
موسی احتمالاً به محصولات خوراکی اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بهترین میوهها [محصولات] ... میوههای ارزشمند»
«کوههایی که مدتها قبل وجود داشتند»
«تپههایی که تا ابد وجود خواهند داشت»
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او همچنین به توصیف قبیله یوسف که در تثنیه ۳۳: ۱۳ شروع کرده بود، ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۳: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه زمین او را برکت دهد» در فارسی این عبارت به این شکل نیامده است
اسم معنای «پری» را میتوان در قالب یک عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه به مقدار فراوانی به بار میآورد»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه، که از بوتۀ سوزان با موسی صحبت میکند»
این استعاره از مردی است که دست خود را بر سر پسرش میگذارد و از خدا میطلبد تا پسر را برکت دهد. مرد در اینجا یهوه است. ترجمه جایگزین: «یهوه، یوسف را برکت دهد، مثل پدری که پسرش را برکت میدهد»
اینجا «سر» و «فرق سر» به کلِ وجود شخص اشاره میکند. همچنین، یوسف نشاندهنده نسل او میباشد. ترجمه جایگزین: «بر نسل یوسف باشد»
معنی احتمال دیگر «پیشانی» یا «جبین.»
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او همچنین به توصیف قبیله یوسف که در تثنیه ۳۳: ۱۳ شروع کرده بود، ادامه میدهد.
گاو استعاره از چیزی بزرگ و قدرتمند است. کلمۀ «نخستزاده» استعاره از احترام گذاشتن میباشد. ترجمه جایگزین: «مردم، نسل یوسف را که بسیار زیاد و نیرومند هستند ،محترم میشمارند»
شاخ استعاره از توانایی و قدرت است. ترجمه جایگزین: «او به اندازۀ ... قوی است»
زدن [هُل دادن] با شاخهایش استعاره از توانایی و قدرت است. ترجمه جایگزین: «او بسیار نیرومند است که ... را خواهد زد»
این بدان معناست که قبیله افرایم قویتر از قبیله منسی خواهد بود. ترجمه جایگزین: «مردم افرایم که تعدادشان بیشتر از ۱۰۰۰۰ است ... مردم منسی که تعدادشان بیشتر از ۱۰۰۰ است»
موسی به برکت دادن هر یک از قبایل اسرائیل میپردازد، برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او به نحوی با قبایل زبولون و یسّاکار سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو را» و فرمانِ «شاد باش» در اینجا مفرد میباشد.
مردم زبولون نزدیک دریای مدیترانه واقع شده بودند. آنها از طریق دریا سفر میکردند و با سایر مردم داد و ستد مینمودند. مردم یسّاکار ترجیح میدادند زندگی آرامی داشته باشند و به کار بر زمین و پرورش چارپایان مشغول بودند. شما میتوانید اطلاعات ضمنی را به وضوح بیان کنید.
«این جایی است که آنها قربانی خواهند کرد»
«قربانیهای مقبول» یا «قربانیهای شایسته»
معانی محتمل ۱) آنها با مردم آن میان دریا داد و ستد خواهند کرد یا ۲) آنها برای درست کردن ظروف سفالین شروع به استفاده از ریگ کردند.
کلمۀ عبری ترجمه شدۀ «مکیدن» در اینجا به نحوۀ شیر خوردن نوزاد از سینۀ مادرش اشاره میکند. این بدان معناست که قوم از طریق دریا ثروت کسب میکنند مثل نوزادی که شیر از مادرش میگیرد.
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات اشعاری کوتاه هستند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: معانی محتمل ۱) «یهوه جاد را برکت بدهد و به او زمین بیشتری برای سکونت در آن بدهد» یا ۲) «قوم باید بگویند که یهوه نیکوست چون او به جاد زمین بسیاری برای سکونت در آن داده است»
این بدان معناست که قوم جاد قوی و ایمن هستند، و آنها دشمنان خود را در جنگ مغلوب خواهند کرد.
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند. او همچنین به توصیف قبیله جاد به عنوان یک نفر که در تثنیه ۳۳: ۱۳ شروع کرده بود، ادامه میدهد.
اینجا منظور قسمت بزرگتر زمین است که به طور معمول حاکم در اختیار میگرفت.
«آنها با همۀ رهبران اسرائیل ملاقات کردند»
«آنها از هر آن چه که یهوه به اسرائیلیان فرمان داده، اطاعت کردند»
موسی به برکت دادن قبیله اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند.
قوم دان مثل بچه شیر قوی هستند، و آنها به دشمنانشان که در باشان ساکن هستند حمله میکنند. شما میتوانید اطلاعات ضمنی را به وضوح بیان کنید.
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات درقالب اشعاری کوتاه هستند. او به نحوی با نسل نفتالی سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند.
یهوه به نحوی دربارۀ خشنودی از نفتالی سخن گفته که گویی «رضامندی» غذایی است که نفتالی میخورد تا دیگر گرسنه نباشد. ترجمه جایگزین: «کسی که طالب چیزهای نیکو باشد، زیرا یهوه از او خشنود است»
به نحوی از برکات سخن گفته شده که گویی آنها غذایی هستند که نفتالی آن قدر میخورد تا جایی که دیگر نمیتواند ادامه دهد. ترجمه جایگزین: «یهوه او را برکت داده تا آن چه را لازم دارد، داشته باشد»
موسی به نحوی سخن میگوید که گویی قبیله نفتالی یک نفر است، بنابراین، این کلمات مفرد میباشند.
این به زمینی اطراف دریاچۀ جلیل اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
موسی به برکت دادن قبایل اسرائیل میپردازد؛ برکات در قالب اشعاری کوتاه هستند.
روغن زیتون برای غذا و برای پوست صورت و بازوها استفاده میشد. پاها کثیف بودند بنابراین گذاشتن پا در روغن زیتون باعث میشد روغن باارزش خراب شود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مقدار بسیار زیادی روغن زیتون دارد که میتواند آن را هدر دهد»
موسی به نحوی با قبیله آشور سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین همۀ مشتقات «تو را» مفرد میباشند.
شهرها موانعی بزرگ در مقابل دروازههای خود داشتند تا دشمنان را بیرون نگه دارد. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باشد که از حملۀ دشمنانت در امنیت باشی»
این جا انگارۀ یهوه سوار بر ابرها در آسمان مانند پادشاهی سوار بر ارابهاش در میدان جنگ میباشد. ترجمه جایگزین: «مثل پادشاهی در میدان جنگ، بر آسمانها سوار شود ... بر ابرها مثل پادشاهی بر ارابهاش»
«به تو کمک کند.» موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمۀ «تو» در اینجا مفرد میباشد.
اسم معنای «مسکن» که به معنی پناهگاه یا مکانی امن دور از خطر است را میتوان در قالب یک فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدای ازلی از قومش محافظت میکند»
کلمات «بازوهای جاودانی» استعاره از قول یهوه است که تا ابد از قوم خود محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «او تا ابد از قوم خود حفاظت و مراقبت میکند»
موسی به نحوی از آینده سخن میگوید که گویی گذشته است تا تأکید کند که آن چه میگوید به حقیقت میپیوندد. ترجمه جایگزین: «او اخراج خواهد کرد ... خواهد گفت»
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابر این کلمۀ «تو» و فرمانِ «هلاک کن» در اینجا مفرد میباشد.
اگر استفاده از این نقلقول مستقیم در زبان شما خوب نیست، میتوانید آن را به نقلقول غیرمستقیم تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «او به تو خواهد گفت که آنها را نابود کنی!»
معانی محتمل ۱) موسی به نحوی از آینده سخن میگوید که گویی گذشته است تا تأکید کند که آن چه میگوید به حقیقت خواهد پیوست، «اسرائیل ساکن خواهد شد ... چشمه یعقوب در امنیت خواهد بود» یا ۲) موسی اسرائیل را برکت میدهد، «اسرائیل ساکن شود ... . چشمۀ یعقوب در امنیت باشد.»
معانی محتمل ۱) خانوادۀ یعقوب یا ۲) نسل یعقوب.
از شبنم به نحوی سخن گفته شده که آن قدر زیاد است که گویی باران میبارد. معانی محتمل ۱) موسی اسرائیل را برکت میدهد، «شبنم فراوانی مثل باران زمین تو را بپوشاند» یا ۲) موسی آن چه در آینده اتفاق خواهد افتاد را میگوید، «شبنم فراوانی زمین را مثل باران خواهد پوشاند.»
آبی که بر روی برگها و چمن در صبحهای خنک تشکیل میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۲: ۲ نگاه کنید.
موسی به نحوی با اسرائیلیان سخن میگوید که گویی آنها یک نفر هستند، بنابراین کلمات «تو» و «تو را» در اینجا مفرد میباشند.
این سؤال بدیهی را میتوان در قالب یک جملۀ خبری ترجمه کرد و میتوان به حالت معلوم بیان نمود. ترجمه جایگزین: «هیچ قوم دیگری مثل تو نیست، قومی که یهوه نجات داده است ... جاه.»
این بیان متضاد دربارۀ یهوه که از اسرائیلیان در مقابل دشمنانشان حفاظت میکند، و آنها را قادر میسازد تا به دشمنان خود حمله کنند، سخن میگوید.
کلمۀ «سپر» استعاره از حفاظت و پشتیبانی یهوه از اسرائیلیان است. اسم معنای «نصرت» را میتوان در قالب یک فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که از تو حفاظت و به تو کمک میکند»
کلمۀ «شمشیر» استعاره از قدرت برای کشتن با شمشیر برای پیروزی در جنگ است. ترجمه جایگزین: «کسی که تو را قادر میسازد تا در جنگها پیروز شوی و نیز برتری داشته باشی»
معانی محتمل ۱) اسرائیلیان مکانهایی که قومهای دیگر خدایان دروغین را عبادت میکنند، نابود خواهند کرد یا ۲) هنگامی که اسرائیلیان دشمنان خود را مغلوب میکنند از عقب آنها خواهند رفت [آنها را دنبال خواهند کرد].
1و موسی از عربات موآب، به كوه نبو، بر قلۀ فسجه كه در مقابل اریحاست برآمد، و خداوند تمامی زمین را، از جلعاد تا دان، به او نشان داد.2و تمامی نفتالی و زمین افرایم و منسی و تمامی زمین یهودا را تا دریای مغربی.3و جنوب را و میدان درۀ اریحا را كه شهر نخلستان است تا صوغر.4و خداوند وی را گفت: «این است زمینی كه برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب قسم خورده، گفتم كه این را به ذریت تو خواهم داد، تو را اجازت دادم كه به چشم خود آن را ببینی لیكن به آنجا عبور نخواهی كرد.»5پس موسی بندۀ خداوند در آنجا به زمین موآب برحسب قول خداوند مرد.6و او را در زمین موآب در مقابل بیتفعور، در دره دفن كرد، و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است.7و موسی چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت، و نه چشمش تار، و نه قوتش كم شده بود.8و بنیاسرائیل برای موسی در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحهگری برای موسی سپری گشت.9و یوشع بننون از روح حكمت مملو بود، چونكه موسی دستهای خود را بر او نهاده بود. و بنیاسرائیل او را اطاعت نمودند، و برحسب آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل كردند.10و نبـیای مثـل موسی تا بحـال در اسرائیلبرنخاسته است كه خداوند او را روبرو شناخته باشد،11در جمیع آیات و معجزاتی كه خداوند او را فرستاد تا آنها را در زمین مصر به فرعون وجمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید،12و در تمامی دست قوی، و جمیع آن هیبت عظیم كه موسی در نظر همۀ اسرائیل نمود.
احتمالاً این باب توسط یوشع نوشته شده است، چون درگذشت موسی را ثبت کرده. در این باب مکاشفۀ شریعت موسی رسماً به پایان میرسد و زندگی در سرزمین موعود، تقریبا آغاز میشود.
and and )
این بلندترین نقطه از کوه فسجه است که در قسمت شمالی کوه عباریم قرار دارد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳۲: ۴۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳: ۱۷ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این نام دیگر اریحا است.
«خودت آن را ببینی»
این صفحه تعمداً خالی است.
این شهری در موآب بود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۳: ۲۹ نگاه کنید.
این به زمانی اشاره میکند که این باب نوشته یا ویرایش شده است نه به زمان حاضر در قرن بیست و یکم.
«۱۲۰ سال»[ اشتباه تایپی در انگلیسی]
این بدان معناست که چشمها و بدنش هنوز قوی و سالم بودند.
«۳۰ روز»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب تثنیه ۱: ۳۸ نگاه کنید.
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی یوشع ظرفی است و روح جسمی فیزیکی [شئی] میباشد که میتوان در آن ظرف قرار داد. ترجمه جایگزین: «یهوه یوشع را قادر ساخت ... بسیار حکیم باشد»
معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی دستان خود را بر او قرار داد تا یوشع را جدا کرده [تقدیس کند] و او نیز یهوه را خدمت نماید»
این یک اصطلاح است. این بدان معناست که یهوه و موسی رابطۀ بسیار نزدیکی با هم داشتند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«کسی که همۀ این کارهای بزرگ را انجام میداد»
1و واقع شد بعد از وفات موسی، بندۀ خداوند ، كه خداوند یوشع بن نون، خادم موسی را خطاب كرده، گفت:2« موسی بندۀ من وفات یافته است. پس الا´ن برخیز و از این اُرْدُن عبور كن، تو و تمامی این قوم، به زمینی كه من به ایشان، یعنی به بنیاسرائیل میدهم.3هر جایی كه كف پای شما گذارده شود به شما دادهام، چنانكه به موسی گفتم.4از صحرا و این لبنان تا نهر بزرگ یعنی نهر فرات، تمامی زمین حِتّیان و تا دریای بزرگ به طرف مغرب آفتاب، حدود شما خواهد بود.5هیچكس را در تمامی ایام عمرت یارای مقاومت با تو نخواهد بود. چنانكه با موسی بودم با تو خواهم بود؛ تو را مهمل نخواهم گذاشت و ترك نخواهم نمود.6قوی و دلیر باش، زیرا كه تو این قوم را متصرف زمینی كه برای پدران ایشان قسم خوردم كه به ایشان بدهم، خواهی ساخت.7فقط قوی و بسیار دلیر باش تا برحسب تمامی شریعتی كه بندۀ من، موسی تو را امر كرده است متوجه شده، عمل نمایی. زنهار از آن به طرف راست یا چپ تجاوز منما تا هر جایی كه روی، كامیاب شوی.8این كتاب تورات از دهان تو دور نشود، بلكه روز و شب در آن تفكر كن تا برحسب هر آنچه در آن مكتوب است متوجه شده، عمل نمایی زیرا همچنین راه خودرا فیروز خواهی ساخت، و همچنین كامیاب خواهی شد.9آیا تو را امر نكردم؟ پس قوی و دلیر باش؛ مترس و هراسان مباش زیرا در هر جا كه بروی یهُوَه خدای تو، با توست.»10پس یوشع رؤسای قوم را امر فرموده، گفت:11« در میان لشكرگاه بگذرید و قوم را امر فرموده، بگویید: برای خود توشه حاضر كنید، زیرا كه بعد از سه روز، شما از این اُرْدُن عبور كرده، داخل خواهید شد تا تصرف كنید در زمینی كه یهُوَه خدای شما، به شما برای ملكّیت میدهد.»12و یوشع رؤبینیان و جادیان و نصف سبط مَنَسَّی را خطاب كرده، گفت:13« بیاد آورید آن سخن را كه موسی، بندۀ خداوند ، به شما امر فرموده، گفت: یهُوَه، خدای شما به شما آرامی میدهد و این زمین را به شما میبخشد.14زنان و اطفال و مواشی شما در زمینی كه موسی در آن طرف اُرْدُن به شما داد خواهند ماند، و اما شما مسلح شده، یعنی جمیع مردان جنگی پیش روی برادران خود عبور كنید، و ایشان را اعانت نمایید.15تا خداوند برادران شما را مثل شما آرامی داده باشد، و ایشان نیز در زمینی كه یهُوَه، خدای شما به ایشان میدهد تصرف كرده باشند؛ آنگاه به زمین ملكّیت خود خواهید برگشت و متصرف خواهید شد، در آن كه موسی، بندۀ خداوند بهآن طرف اُرْدُن به سوی مشرق آفتاب به شما داد.»16ایشان در جواب یوشع گفتند: «هر آنچه به ما فرمودی خواهیم كرد، و هر جا ما را بفرستی، خواهیم رفت.17چنانكه موسی را در هر چیز اطاعت نمودیم، تو را نیز اطاعت خواهیم نمود، فقط یهُوَه، خدای تو، با تو باشد چنانكه با موسی بود.18هر كسی كه از حكم تو رو گرداند و كلام تو را در هر چیزی كه او را امر فرمایی اطاعت نكند، كشته خواهد شد؛ فقط قوی و دلیر باش.»
این باب یک دنباله طبیعی برای کتاب تثنیه است.
یوشع به کرات گفته است، «قوی و دلیر باشید». این تشویق مکرر، عمدی و بیانگر این است که یوشع در آینده به کمک نیاز خواهد داشت.
این نامی است که خدا در عهد عتیق بر قومش آشکار کرد. صفحه ترجمه اسامی مربوط به اهمیت چگونگی ترجمه یهوه را ببینید.
پدر یوشع
«عبور کردن» به معنای «رفتن به آن سوی رودخانه» است. ترجمه جایگزین: «از این سوی اردن به سوی مقابل آن سفر کن»
کلمه «تو» در اینجا به یوشع اشاره دارد.
خدا به نحوی از دادن آن سرزمین به اسرائیلیان در آینده سخن گفته که گویی آن را قبلا به اسرائیلیان داده است. این عبارت تاکید بر این دارد که او قطعا سرزمین را به آنها خواهد داد. ترجمه جایگزین: «من همه جا را به شما خواهم داد»
کلمه «شما» هم به یوشع و هم به قوم اسرائیل اشاره دارد.
این عبارت به همه مکانهایی که یوشع و قوم اسرائیل به هنگام عبور از رود اردن سفر میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر جایی که شما در این سرزمین به آن میروید»
یهوه همچنان با یوشع سخن میگوید.
کلمه «شما» نه تنها به یوشع، بلکه به قوم اسرائیل نیز اشاره دارد.
در آیه ۵ مشتقات کلمه «تو» اشاره به یوشع دارند.
کلمات «مهمل» و «ترک» اساسا معانی یکسانی دارند. یهوه آنها را ترکیب میکند تا تاکید کند که او این کارها را انجام نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «من قطعا برای همیشه با تو خواهم ماند»
and
یهوه سلسله فرمانهایی به یوشع میدهد.
یهوه به یوشع فرمان میدهد تا با دلیری بر ترسهایش غلبه کند.
این فرمان را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عینا این را پیروی کن» یا «عینا آنها را پیروی کن»
«به هدفت دست پیدا کنی» یا «به هدفت برسی»
یهوه به صحبت کردن با یوشع ادامه میدهد.
کلمه «همیشه» مبالغهای برای صحبت کردن به دفعات[ زیاد] است.
این دو کلمه اساسا معنی یکسانی میدهند و بر کامیابی عظیم تاکید دارند.
این عبارت به امر کردن یهوه به یوشع اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من تو را امر کردم!»
یهوه یوشع را امر میکند.
این به قوم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل»
نقل قولها جا گرفته در نقل قولهای دیگر را میتوان در قالب نقل قولهای غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در میان لشگرگاه بروید و قوم را به آماده کردن توشه برای خودشان امر کنید. بعد از سه روز آنها از این اردن عبور کرده و داخل خواهند شد، تا سرزمینی که یهوه خدایشان به آنها داده بود را تصرف کنند.»
در اینجا یوشع امروز را همچون روز اول ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «دو روز بعد از اکنون» یا «پس فردا»
«عبور کردن» به آن سوی رودخانه رفتن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حرکت کردن به سوی دیگر رود اردن»
قبایل رؤبینیان، جادیان و نیمی از قبیله مَنَسَّی انتخاب کردند تا در شرق رود اردن ساکن شوند.
اینان از نسل رؤبین بودند.
اینان از نسل جاد بودند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
یوشع به سخن گفتن با روبینیان، جادیان و نیمی از قبیله منسی ادامه میدهد.
«کودکان شما»
این به سمت شرق رود اردن اشاره دارد. اکثر اسرائیلیان در سمت غرب اردن زندگی میکنند، بنابراین آنها سمت شرقی را «آن سوی اردن» نامیدند. اما در آن زمان همه آنها هنوز در سمت شرقی بودند. ترجمه جایگزین: «شرق رود اردن»
این عبارت اشاره به مغلوب شدن همه دشمنان ساکن در کنعان اسرائیل دارد که تسلیم آنها شده بودند.
این عبارت به در آرامش زندگی کردن در سرزمین وعده اشاره دارد.
این عبارت به شرق رود اردن اشاره دارد.
این اسرائیلیان و خصوصا روبینیان، جادیان و نیمی از قبیله منسی بودند که به یوشع پاسخ گفتند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت اساسا معنای یکسانی دارند و تاکید میکنند که هر نوع نافرمانی، مجازات خواهد شد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما کشته خواهیم شد»
قوی و دلیر بودن دو ویژگی مهمی هستند که باعث میشد قوم، یوشع را به عنوان رهبرشان پیروی کنند.
1و یوشع بننون دو مرد جاسوس از شِطّیم به پنهانی فرستاده، گفت: «روانه شده، زمین و اریحا را ببینید.» پس رفته، به خانۀ زن زانیهای كه راحاب نام داشت داخل شده، در آنجا خوابیدند.2و ملك اریحا را خبر دادند كه «اینك مردمان از بنیاسرائیل امشب داخل این جا شدند تا زمین را جاسوسی كنند.»3و ملك اریحا نزد راحاب فرستاده، گفت: «مردانی را كه نزد تو آمده، به خانۀ تو داخل شدهاند، بیرون بیاور زیرا برای جاسوسی تمامی زمین آمدهاند.»4و زن آن دو مرد را گرفته، ایشان را پنهان كرد و گفت: «بلی آن مردان نزد من آمدند، اما ندانستم از كجا بودند.5و نزدیك به وقت بستن دروازه، آن مردان در تاریكی بیرون رفتند و نمیدانم كه ایشان كجا رفتند. به زودی ایشان را تعاقب نمایید كه به ایشان خواهید رسید.»6لیكن او ایشان را به پشتبام برده، در شاخههای كتان كه برای خود بر پُشتبام چیده بود، پنهان كرده بود.7پس آن كسان، ایشان را به راه اُرْدُن تا گدارها تعاقب نمودند، و چونتعاقبكنندگان ایشان بیرون رفتند، دروازه را بستند.8و قبل از آنكه بخوابند، او نزد ایشان به پشتبام برآمد.9و به آن مردان گفت: «میدانم كه یهُوَه این زمین را به شما داده، و ترس شما بر ما مستولی شده است، و تمام ساكنان زمین به سبب شما گداخته شدهاند.10زیرا شنیدهایم كه خداوند چگونه آب دریای قلزم را پیش روی شما خشكانید، وقتی كه از مصر بیرون آمدید، و آنچه به دو پادشاه اَموریان كه به آن طرف اُرْدُن بودند كردید، یعنی سَیحُون و عوج كه ایشان را هلاك ساختید.11و چون شنیدیم دلهای ما گداخته شد، و به سبب شما دیگر در كسی جان نماند، زیرا كه یهُوَه خدای شما، بالا در آسمان و پایین بر زمین خداست.12پس الا´ن برای من به خداوند قسم بخورید كه چنانكه به شما احسان كردم، شما نیز به خاندان پدرم احسان خواهید نمود، و نشانۀ امانت به من بدهید13كه پدرم و مادرم و برادرانم و خواهرانم و هر چه دارند زنده خواهید گذارد، و جانهای ما را از موت رستگار خواهید ساخت.»14آن مردان به وی گفتند: «جانهای ما به عوض شما بمیرند كه چون خداوند این زمین را به ما بدهد، اگر این كار ما را بروز ندهید، البته به شما احسان و امانت خواهیم كرد.»15پس ایشان را با طناب از دریچه پایین كرد، زیرا خانۀ او بر حصار شهر بود و او بر حصار ساكن بود.16و ایشان را گفت: «به كوه بروید مبادا تعاقبكنندگان به شما برسند و در آنجا سه روز خود را پنهان كنید، تا تعاقبكنندگان برگردند.بعد از آن به راه خود بروید.»17آن مردان به وی گفتند: «ما از این قسم تو كه به ما دادی مبرا خواهیم شد.18اینك چون ما به زمین داخل شویم، این طناب ریسمان قرمز را به دریچهای كه ما را به آن پایین كردی ببند، و پدرت و مادرت و برادرانت و تمامی خاندان پدرت را نزد خود به خانه جمع كن.19و چنین خواهد شد كه هر كسی كه از در خانۀ تو به كوچه بیرون رود، خونش بر سرش خواهد بود و ما مبرا خواهیم بود؛ و هر كه نزد تو در خانه باشد، اگر كسی بر او دست بگذارد، خونش بر سر ما خواهد بود.20و اگر این كار ما را بروز دهی، از قسم تو كه به ما دادهای مبرا خواهیم بود.»21او گفت: «موافق كلام شما باشد.» پس ایشان را روانه كرده، رفتند، و طناب قرمز را به دریچه بست.22پس ایشان روانه شده، به كوه آمدند و در آنجا سه روز ماندند تا تعاقبكنندگان برگشتند، و تعاقبكنندگان تمامی راه را جستجو كردند ولی ایشان را نیافتند.23پس آن دو مرد برگشته، از كوه به زیر آمدند و از نهر عبور نموده، نزد یوشع بننون رسیدند، و هر آنچه به ایشان واقع شده بود، برای وی بیان كردند.24و به یوشع گفتند: «هر آینه خداوند تمامی زمین را به دست ما داده است و جمیع ساكنان زمین به سبب ما گداخته شدهاند.»
این باب داستان تصرف سرزمین وعده را آغاز میکند.
راحاب ایمانش به یهوه را بیان میکند. این گفته که«در برابر یهوه خدایتان، او در بهشت برین و زمین زیرین خداست» معرف ایمان او است.
and
اسرائیلیان بر آن بودند تا تماما کنعانیان فاسد را نابود کنند. آنها با برف ذوب شده مقایسه میشدند: «...به سبب ما ذوب شدند».
and
این پدر یوشع است.
نام مکانی در شرق رود اردن است. این به معنای «درختان اقاقیا» است.
این مردها بر آن بودند تا از سرزمین دیدن کرده و در این باره که اسرائیل چگونه باید سرزمین را تصرف کند، اطلاعات کسب کنند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
راحاب فاحشه آن دو جاسوس اسرائیلی را از صدمه دیدن حفظ کرد.
این پیش از آن که قاصد پادشاه با آن زن سخن بگوید، اتفاق افتاد.
این به راحاب فاحشه اشاره دارد.
این زمانی است که روز شروع به تغییر میکند و به سوی تاریکی شب میرود.
این اطلاعات پس زمینهای است و چگونگی پنهان کردن مردها را در یوشع ۲: ۴را شرح میدهد.
پشتبام مسطح و مستحکم بود، پس مردم میتوانستند بر آن راه بروند.
گیاهی است که برای کشت الیاف پرورش داده میشود و آن الیاف را در ساخت لباس استفاده میکنند.
آن مردان جاسوسان را به خاطر چیزی که راحاب در <یوشع۲: ۵> به آنها گفته بود، دنبال کردند.
این کلمه اشاره به مکانهایی دارد که رود یا دیگر پیکرههای آبی به حدی کم عمق هستند که مردم میتوانند با پای پیاده از آن منطقه عبور کرده و به سمت دیگر بروند.
این به آماده شدن برای خواب در شب اشاره دارد.
کلمه «شما» به تمام قوم اسرائیل اشاره دارد.
به نحوی از ترسیدن سخن گفته شده است که گویی مهاجمین[فاتحین] آمده و به آنها حمله کردهاند. ترجمه جایگزین: «ما از شما ترسیدهایم»
این عبارت، قوم ترسان را با ذوب و جاری شدن یخ مقایسه میکند. معانی احتمالی۱) آنها در مقابل اسرائیلیان ضعیف خواهند بود یا ۲) آنها پراکنده خواهند شد. ترجمه جایگزین: «آن چنان خواهند ترسید که مانع شما نخواهند شد»
راحاب به صحبت کردن با جاسوسان اسرائیلی ادامه میدهد.
این نام دیگر دریای سرخ است.
اینها اسامی پادشاهان اَموریان است.
این دو عبارت اساسا معنای یکسانی دارند که به جهت تاکید ترکیب شده است. عبارت «دلهای ما گداخته[ذوب] شد» دلهای ترسان مردم اریحا را با ذوب و جاری شدن یخ مقایسه میکند.
and
راحاب به صحبت کردن با جاسوسان اسرائیلی ادامه میدهد.
اینها مطابق اظهارات راحاب است که به دنبال ضمانت گرفتن از جاسوسان میباشد.
کلمه «شما» به دو جاسوس اشاره دارد.
شیوه مودبانه گفتن «ما را نکش»
جاسوسان اسرائیلی به درخواست راحاب در<یوشع ۲: ۱۲> قول میدهند.
این اصطلاح نوعی سوگند یاد کردن و درخواست کردن از خدا برای لعنت آنها در صورت زیر پا گذاشتن سوگندشان است. ترجمه جایگزین: «اگر به قولمان عمل نکنیم، یهوه ما را خواهد کشت»
جاسوسان اسرائیلی به صحبت کردن با راحاب ادامه میدهند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این بیان کننده شرایط سوگند جاسوسان به راحاب است. کلمه «این» در <یوشع ۲: ۱۸> اشاره به «بستن این روسری قرمز به پنجره» دارد.
جاسوسان اسرائیلی به صحبت کردن با راحاب ادامه میدهند.
جاسوسان اسرائیلی موقعیتی که در <یوشع ۲: ۱۵> بیان کردند را شفاف سازی میکنند.
این عبارت شرایطی را بیان میکند و موقعیت فرضی را ایجاد میکند.
در اینجا «خون» بیانگر مرگ یک فرد است. اینجا به نحوی از مسئول مرگ خودشان بودن سخن گفته شده که گویی خونشان برسرشان بود. ترجمه جایگزین: «آنها مقصر مرگ خودشان خواهند بود» and
«ما بیگناه خواهیم بود»
در اینجا «دست گذاشتن به روی کسی» شیوه مودبانه اشاره کردن به آسیب زدن به کسی است. ترجمه جایگزین: «اگر باعث شویم که آسیب ببیند»
دو جاسوس اسرائیلی به سخن گفتن با راحاب درباره قولشان به او ادامه میدهند. جاسوسان از راحاب خواستند تا از ملاقاتشان چیزی به کسی نگوید وگرنه آنها از سوگندشان که محافظت از خانواده او است، مبرا میشوند.
«تو» به راحاب اشاره دارد.
راحاب شروط سوگند را پذیرفت تا از خانوادهاش محافظت کنند.
دو جاسوس اسرائیلی اریحا را ترک میکنند.
گفتن اینکه آنها به اریحا بازگشتند ممکن است مفید واقع شود. ترجمه جایگزین: «تعاقبکنندگانشان به شهر اریحا بازگشتند»
این به مردانی که جاسوسان را نیافتند، اشاره دارد.
آن دو مرد به لشگرگاه اسرائیلیان بازگشتند.
این چند عبارت مشابه یکدیگر هستند و به بازگشت اسرائيلیان به محل اردوگاه خود اشاره میکنند.
«عبور کردن» به معنای رفتن به سوی دیگر رود است. ترجمه جایگزین: «از این سوی رود به سوی دیگر رود اردن حرکت کرد»
این یک نام مذکر است؛ پدر یوشع.
«همه آنچه که مردها تجربه کرده و دیده بودند»
کلمه «ما» به اسرائیل اشاره دارد.
مردم آن سرزمین همچون مادهای که با حرارت ذوب گشته به طرف اسرائیل روانه میشوند.
1بامدادان یوشع بزودی برخاسته، او و تمامی بنیاسرائیل از شِطّیم روانه شده، به اُرْدُن آمدند، و قبل از عبور كردن در آنجا منزل گرفتند.2و بعد از سه روز رؤسای ایشان از میان لشكرگاه گذشتند.3و قوم را امر كرده، گفتند: «چون تابوت عهد یهُوَه، خدای خود را ببینید كهلاویان كهنه آن را میبرند، آنگاه شما از جای خود روانه شده، در عقب آن بروید.4و در میان شما و آن، به مقدار دوهزار ذراع مسافت باشد، و نزدیك آن مَیایید تا راهی كه باید رفت بدانید، زیرا كه از این راه قبل از این عبور نكردهاید.»5و یوشع به قوم گفت: «خود را تقدیس نمایید زیرا فردا خداوند در میان شما كارهای عجیب خواهد كرد.»6و یوشع كاهنان را خطاب كرده، گفت: «تابوت عهد را برداشته، پیش روی قوم بروید.» پس تابوت عهد را برداشته، پیش روی قوم روانه شدند.7و خداوند یوشع را گفت: «امروز به بزرگ ساختن تو در نظر تمام اسرائیل شروع میكنم تا بدانند كه چنانكه با موسی بودم با تو نیز خواهم بود.8پس تو كاهنان را كه تابوت عهد را برمیدارند امر فرموده، بگو: چون شما به كنار آب اُرْدُن برسید در اُرْدُن بایستید.»9و یوشع بنیاسرائیل را گفت: «اینجا نزدیك آمده، سخنان یهُوَه خدای خود را بشنوید.»10و یوشع گفت: «به این خواهید دانست كه خدای زنده در میان شماست، و او كنعانیان و حِتّیان و حِوّیان و فَرِزّیان و جَرْجاشیان و اَموریان و یبوسیان را از پیش روی شما البته بیرون خواهد كرد11اینك تابوت عهد خداوند تمامی زمین، پیش روی شما به اُرْدُن عبور میكند.12پس الا´ن دوازده نفر از اسباط اسرائیل، یعنی از هر سبط یك نفر را انتخاب كنید.13و واقع خواهد شد چون كف پایهای كاهنانی كه تابوت یهُوَه، خداوند تمامی زمین را برمیدارند در آبهای اُرْدُن قرار گیرد كه آبهای اُرْدُن، یعنی آبهایی كه از بالا میآید شكافته شده مثل توده بر روی هم خواهد ایستاد.»14و چون قوم از خیمههای خود روانه شدندتا از اُرْدُن عبور كنند و كاهنان تابوت عهد را پیش روی قوم میبردند.15و بردارندگان تابوت به اُرْدُن رسیدند، و پایهای كاهنانی كه تابوت را برداشته بودند، به كنار آب فرو رفت (و اُرْدُن، تمام موسم حصاد، بر همۀ كنارههایش سیلاب میشود).16واقع شد كه آبهایی كه از بالا میآمد، بایستاد و به مسافتی بسیار دور تا شهر آدم كه به جانب صَرْتان است، بلند شد، و آبی كه به سوی دریای عربه، یعنی بحرالملح میرفت تماماً قطع شد، و قوم در مقابل اریحا عبور كردند.17و كاهنانی كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند، در میان اُرْدُن بر خشكی قایم ایستادند، و جمیع اسرائیل به خشكی عبور كردند تا تمامی قوم از اُرْدُن، بالكلیه گذشتند.
یوشع خطاب به مردم گفت که «فردا خود را وقف یهوه نمایید، خداوندی که در میان شما کارهای شگفت خواهد کرد». تصرف سرزمین وعده با قدرت ماوراالطبیعه خدا انجام شد.
and
عبارت «برخاستن» به معنای «بیدار شدن» است.
این کلمه اشاره به مکانی در سرزمین موآب واقع در غرب رود اردن دارد. اسرائیلیان پیش از ورود به سرزمین وعده یعنی کنعان، آنجا منزل گرفته بودند.
این کلمه اشاره به اشخاصی دارد که در جایگاه صدور دستور یا اقتدار قرار داشتند.
این قوم اسرائیل است.
«۲۰۰۰ ذراع». واژه «ذراع» واحد اندازه گیری برابر فاصله آرنج تا نوک انگشتان است.
and
این به تدارکات مذهبی ویژه برای منزه بودن در مقابل یهوه اشاره دارد.
یهوه برای همگان معجزات انجام خواهد تا ببینند و تجربه کنند.
این عبارت اشاره به لاویانی دارد که برای حمل تابوت از جایی به جای دیگر آن را برداشتند.
یهوه به یوشع گفت که کاهنان چه میکنند.
نظر اشاره به دیدن، و دیدن به افکار و قضاوت اشاره دارد . ترجمه جایگزین: «قوم میبینند که من چه خواهم کرد و میفهمند که من تو را مرد بزرگی ساختهام.»
یوشع در حال نزدیک شدن به کرانه یا لبه رود اُرْدُن است.
یوشع به بنیاسرائیل گفت که یهوه قصد چه کاری را دارد.
یهوه اقوام دیگری که در آن سرزمین هستند را مجبور به ترک کردن میکند یا باعث کشته شدن آنها میشود.
«عبور کردن» به معنای رفتن به طرف دیگر رود است. ترجمه جایگزین: «از این سو به سوی دیگر خواهد رفت»
یوشع همچنان معجزاتی را برای اسرائيل تعریف میکند که یهوه انجام خواهد داد. درست مانند تجربه عبور کردن پدران اسرائیل از دریای سرخ، این قوم نیز عبور از ساحل رود اردن را تجربه خواهند کرد.
این به زیر پاهایشان اشاره دارد.
این کلمه به مسیر آب رود اردن که به سمت اسرائیل در جریان است، اشاره دارد.
آب در یک نقطه یا مکان خواهد ماند. پیرامون کاهنان جاری نخواهد شد.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این کلمات ممکن است به سطح آب و همچنین کرانه رود اشاره داشته باشند. کرانه رود جایی است که آب به خشکی میرسد.
این اطلاعات پسزمینهای است و بر مقیاس کارهایی که یهوه انجام میدهد، تاکید میکند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
عبور معجزه آسا از رود اردن ادامه دارد.
این به بستر رود اردن اشاره دارد.
این عبارت به معنای رفتن به طرف دیگر رود اردن است. ترجمه جایگزین: «از این سو به سوی دیگر رود رفتند[سفر کردند]»
1و واقع شد كه چون تمامی قوم از اُرْدُنبالكلیه گذشتند، خداوند یوشع را خطاب كرده، گفت:2« دوازده نفر از قوم، یعنی از هر سبط یك نفر را بگیرید.3و ایشان را امر فرموده، بگویید: از اینجا از میان اُرْدُن از جایی كه پایهای كاهنان قایم ایستاده بود، دوازده سنگ بردارید، و آنها را با خود برده، در منزلی كه امشب در آن فرود میآیید بنهید.»4پس یوشع آن دوازده مرد را كه از بنیاسرائیل انتخاب كرده بود، یعنی از هر سبط یك نفر طلبید.5و یوشع به ایشان گفت: «پیش تابوت یهُوَه، خدای خود به میان اُرْدُن بروید، و هر كسی از شما یك سنگ موافق شمارۀ اسباط بنیاسرائیل بر دوش خود بردارد.6تا این در میان شما علامتی باشد. هنگامی كه پسران شما در زمان آینده پرسیده، گویند كه مقصود شما از این سنگها چیست،7آنگاه به ایشان بگویید كه آبهای اُرْدُن از حضور تابوت عهد خداوند شكافته شد، یعنی هنگامی كه آن از اُرْدُنمیگذشت، آبهای اُرْدُن شكافته شد، پس این سنگها به جهت بنیاسرائیل برای یادگاری ابدی خواهد بود.»8و بنیاسرائیل موافق آنچه یوشع امر فرموده بود كردند، و دوازده سنگ از میان اُرْدُن به طوری كه خداوند به یوشع گفته بود، موافق شمارۀ اسباط بنیاسرائیل برداشتند، و آنها را با خود به جایی كه در آن منزل گرفتند برده، آنها را در آنجا نهادند.9و یوشع در وسط اُرْدُن، در جایی كه پایهای كاهنانی كه تابوت عهد را برداشته بودند، ایستاده بود، دوازده سنگ نصب كرد و در آنجا تا امروز هست.10و كاهنانی كه تابوت را برمیداشتند، در وسط اُرْدُن ایستادند تا هر آنچه خداوند یوشع را امر فرموده بود كه به قوم بگوید تمام شد، به حسب آنچه موسی به یوشع امر كرده بود. و قوم به تعجیل عبور كردند.11و بعد از آنكه تمامی قوم بالكل گذشتند، واقع شد كه تابوت خداوند و كاهنان به حضور قوم عبور كردند.12و بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی مسلح شده، پیش روی بنیاسرائیل عبور كردند، چنانكه موسی به ایشان گفته بود.13قریب به چهلهزار نفر مهیا شدۀ كارزار به حضور خداوند به صحرای اریحا برای جنگ عبور كردند.14و در آن روز خداوند ، یوشع را در نظر تمامی اسرائیل بزرگ ساخت، و از او در تمام ایام عمرش میترسیدند، چنانكه از موسی ترسیده بودند.15و خداوند یوشع را خطاب كرده، گفت:16«كاهنانی را كه تابوت شهادت را برمیدارند، بفرما كه از اُرْدُن برآیند.»17پس یوشع كاهنان را امر فرموده، گفت: «از اُرْدُن برآیید.»18و چونكاهنانی كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند، از میان اُرْدُن برآمدند و كف پایهای كاهنان بر خشكی گذارده شد، آنگاه آب اُرْدُن بجای خود برگشت و مثل پیش بر تمامی كنارههایش جاری شد.19و در روز دهم از ماه اول، قوم از اُرْدُن برآمدند و در جِلْجال به جانب شرقی اریحا اردو زدند.20و یوشع آن دوازده سنگ را كه از اُرْدُن گرفته بودند، در جِلْجال نصب كرد.21و بنیاسرائیل را خطاب كرده، گفت: «چون پسران شما در زمان آینده از پدران خود پرسیده، گویند كه این سنگها چیست،22آنگاه پسران خود را تعلیم داده، گویید كه اسرائیل از این اُرْدُن به خشكی عبور كردند.23زیرا یهُوَه، خدای شما، آب اُرْدُن را از پیش روی شما خشكانید تا شما عبور كردید، چنانكه یهُوَه خدای شما به بحر قلزم كرد كه آن را پیش روی ما خشكانید تا ما عبور كردیم.24تا تمامی قومهای زمین دست خداوند را بدانند كه آن زورآور است، و از یهُوَه، خدای شما، همۀ اوقات بترسند.»
تصرف سرزمین وعده، جنگی خاص بود. جنگ خدا علیه مردم کنعان بود، و یوشع دریافت که تنها با قدرت یهوه پیروز میشوند. به همین دلیل اولین کاری که پس از عبور از رود اردن کردند، ساختن قربانگاه بود. این جنگ گواه از قدرت یهوه بود.
اگر چه یهوه به طور مستقیم با یوشع صحبت میکند، تمام مشتقات ضمیر «تو» به اسرائیل اشاره دارند.
واژه «گذشتند» به طرف دیگر رود رفتن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عبور کردند»
رود اردن.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
نقل قولهای گنجانده شده در نقل قولی دیگر را میتوان به صورت نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایشان را امر فرما که از میان اردن، در جایی که کاهنان بر زمین خشک ایستاده بودند ۱۲ سنگ بردارند، آنها را با خود ببرند و در منزلی که امشب به آن میروند، بنهند» and
یوشع آن دروازده مرد را امر میکند.
هریک از دوازده مرد، یک سنگ بزرگ از بستر رود اردن برداشتند و برای ساخت بنای یادبود به سوی دیگر رود بردند.
یوشع معنای دوازده کومه سنگ را به اسرائیل میگوید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه آبهای اردن را مقابل تابوت عهدش شکافت»
«رود اردن بود»
خدا مانع آن شد که رود اردن به تابوتی که کاهنان حمل میکردند، آسیب وارد کند.
آبی که به سمت پایین رودخانه اردن جاری است، هنگام عبور کردن تابوت و کسانی که آن را حمل میکردند، خشک شد تا آنها بتوانند به طرف دیگر رود بروند.
یوشع و اسرائیل، موافق امر خداوند عمل کردند.
این به دوازده مردی اشاره دارد که از میان بستر رود اردن سنگ برداشتند.
این دوازده سنگ اضافه بودند و به سنگهایی که آن دوازده مرد از بستر رود برداشتند، اشاره نمیکند.
این جمله یعنی آن یادبود تا زمان نوشته شدن این کتاب، آنجا بوده است.
این به رود اردن اشاره دارد.
این به قوم اسرائیل اشاره دارد.
این به معنای رفتن به سوی دیگر رود است. ترجمه جایگزین: «از این سوی رود به سوی دیگر رفتند»
این به در ملاء عام یا در منظر تمامی قوم بودن اشاره دارد. همگان دیدند که کاهنان تابوت را حمل کردند.
اینها سربازان سه قبیلهای هستند که در نبرد اسرائیلیان برای اقامت درشرق رود اردن وظیفه رهبری خود را تماما به جا آوردند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
کلمه «آنها» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
یهوه به یوشع فرمود تا کاهنان را از منطقه رود اردن خارج کنند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
نویسنده شفاف سازی میکند که تفکیک رود اردن برای نسل پیشین، تفاوتی با تفکیک دریای سرخ نداشت.
رود اردن بر کرانه خود جاری شد و قبل و بعد از اینکه اسرائيل از ناحیه خشک عبور کند، آن ناحیه را پر کرد.
«۴ روز»
این به زمانی اشاره دارد که اسرائيل از ناحیهای که در رود اردن خشک شده بود، عبور کرد.
این اولین ماه از گاهشمار عبری است. روز دهم، حدوداً اواخر ماه مارس گاهشمار غربی است.
and
هر قبیله یک سنگ از اردن گرفته بود، بنابراین یوشع توانست یادبود واقعه عبور را بسازد.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
یوشع همچنان مقصود از کومه سنگها را به مردم یادآوری میکند.
وظیفه اسرائیل بود که در مورد معجزات خدا به فرزندان خود تعلیم دهد تا همیشه یهوه را جلال دهند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله اشاره به قدرت فراوان یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه قادر است»
1و واقع شد كه چون تمامی ملوك اَموریانی كه به آن طرف اُرْدُن به سمت مغرب بودند، و تمامی ملوك كنعانیانی كه به كناره دریا بودند، شنیدند كه خداوند آب اُرْدُن را پیش روی بنیاسرائیل خشكانیده بود تا ما عبور كردیم، دلهای ایشان گداخته شد و از ترس بنیاسرائیل، دیگر جان در ایشان نماند.2در آن وقت، خداوند به یوشع گفت: «كاردهااز سنگ چخماق برای خود بساز، و بنیاسرائیل را بار دیگر مختون ساز.»3و یوشع كاردها از سنگ چخماق ساخته، بنیاسرائیل را بر تل غلفه ختنه كرد.4و سبب ختنه كردن یوشع این بود كه تمام ذكوران قوم، یعنی تمام مردان جنگی كه از مصر بیرون آمدند، به سر راه در صحرا مردند.5اما تمامی قوم كه بیرون آمدند مختون بودند، و تمامی قوم كه در صحرا بعد از بیرون آمدن ایشان از مصر به سر راه مولود شدند، مختون نگشتند.6زیرا بنیاسرائیل چهل سال در بیابان راه میرفتند، تا تمامی آن طایفه، یعنی آن مردان جنگی كه از مصر بیرون آمده بودند، تمام شدند. زانرو كه آواز خداوند را نشنیدند و خداوند به ایشان قسم خورده، گفت: «شما را نمیگذارم كه آن زمین را ببینید كه خداوند برای پدران ایشان قسم خورده بود كه آن را به ما بدهد، زمینی كه به شیر و شهد جاری است.»7و اما پسران ایشان كه در جای آنها برخیزانیده بود، یوشع ایشان را مختون ساخت، زیرا نامختون بودند چونكه ایشان را در راه ختنه نكرده بودند.8و واقع شد كه چون از ختنه كردن تمام قوم فارغ شدند، در جایهای خود در لشكرگاه ماندند تا شفا یافتند.9و خداوند به یوشع گفت: «امروز عار مصر را از روی شما غلطانیدم. از این سبب نام آن مكان تا امروز جِلْجال خوانده میشود.»10و بنیاسرائیل در جِلْجال اردو زدند و عید فصح را در شب روز چهاردهم ماه، در صحرای اریحا نگاه داشتند.11و در فردای بعد از فصح در همان روز، از حاصل كُهنۀ زمین، نازكهای فطیر و خوشههای برشته شده خوردند.12و در فردایآن روزی كه از حاصل زمین خوردند، مَنّ موقوف شد و بنیاسرائیل دیگر مَنّ نداشتند، و در آن سال از محصول زمین كنعان میخوردند.13و واقع شد چون یوشع نزد اریحا بود كه چشمان خود را بالا انداخته، دید كه اینك مردی با شمشیر برهنه در دست خود پیش وی ایستاده بود. و یوشع نزد وی آمده، او را گفت: «آیا تو از ما هستی یا از دشمنان ما؟»14گفت: «نی، بلكه من سردار لشكر خداوند هستم كه الا´ن آمدم.» پس یوشع روی به زمین افتاده، سجده كرد و به وی گفت: «آقایم به بندۀ خود چه میگوید؟»15سردار لشكر خداوند به یوشع گفت كه «نعلین خود را از پایت بیرون كن زیرا جایی كه تو ایستادهای مقدس است.» و یوشع چنین كرد.
ختنه شدن در زمان جنگ بسیار غیر معمول بود. وقتی مردان ختنه میشوند، حرکت کردن آنها یا با درد همراه است یا چند روز نمیتوانند در میدان جنگ از خود دفاع کنند.
در این باب خداوند منا را از قوم دریغ میکند و دیگر جیره غذایی روزانه را به آنها نمیدهد. چنین اتفاقی به معنای توقف حفاظت شدن توسط یهوه و رفع شدن نیاز آنها توسط او نیست.
این دو عبارت اساسا معنایی یکسان دارند و بر شدت ترس تاکید میکنند.
در اینجا «دلها» به دلاوری آنها اشاره دارد. آنها آن قدر ترسیده بودند که گویی دلهایشان مانند موم بر روی آتش ذوب میشد. ترجمه جایگزین: «آنها تمام دلاوری خود را از دست دادند»
and
در اینجا «جان» به توان آنها برای جنگیدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها دیگر توان جنگیدن نداشتند»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
بیش از شش هزار مرد در میدان جنگ بودند پس از چنین اطلاعاتی برداشت میشود که یوشع مسئول این کار بود، ولی بسیاری از آن مردان به او کمک میکردند. اگر چنین موضوعی باعث سردرگمی خوانندگانتان میشود، میتوانید آن را گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یوشع و اسرائیلیان کاردها از سنگ چخماق ساخته... ایشان تمام پسران را ختنه کردند»
این نام مکانی است. این مکان یادگار زمانی بود که قوم اسرائیل مجدداً خود را به یهوه تقدیم کردند. این اسم به معنای «تودهای از پوست ختنهگاه» است.
دلیلی که میبایست تمام ذکوران اسرائیل ختنه میشدند، توضیح داده شده است.
مردانی که برای سرباز شدن، واجد شرایط سنی بودند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
در اینجا کلمه «آواز» به چیزهایی که یهوه فرمود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از چیزهایی که خداوند به ایشان امر کرده است، اطاعت نکردند»
خدا به نحوی از سرزمینی که برای حیوانات و گیاهان خوب است سخن میگوید که گویی در آن زمین از حیوانات و نباتات شیر و عسل جاری بود. ترجمه جایگزین: «زمینی که برای رشد احشام و محصولات عالی است»
and
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از بیآبرویی آنها سخن گفته شده است که گویی سنگ بزرگی بود که راه آنها را بسته بود. در اینجا «غلطانیدم» به معنای «از میان برداشتم» است. ترجمه جایگزین: «امروز عار مصر را از شما برداشتم» یا «زمانی که در مصر برده بودید، عار شمرده میشدید، ولی امروز من دیگر اجازه نخواهم داد که عار شمرده شوید»
این تقریبا پایان مارس در گاهشمار غربی است. ترجمه جایگزین: «روز چهار از ماه اول»
and and
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
در اینجا به نحوی از «به بالا نگاه کردن» سخن گفته شده که گویی واقعا یوشع چشمهایش را با دست بالا میبرد. ترجمه جایگزین: «او بالا را نگاه کرد و دید که مردی ایستاده بود»
کلمه «دید» توجه ما را به اطلاعات جدیدی که در ادامه میآیند، جلب میکند. شاید در زبان مقصد، روشی خاص برای انجام این کار داشته باشید.
در اینجا کلمات «او» و «مال او» به مردی که روبروی یوشع ایستاده بود، اشاره دارد.
کلمه «او» به مردی که یوشع دید، اشاره دارد.
این شروع پاسخ آن مرد به پرسش یوشع است، «آیا تو با ما هستی یا با دشمنانمان؟» شما میتوانید در ترجمه خود این پاسخ کوتاه را گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من نه با شما هستم و نه با دشمنانتان»
این عملی نشان از پرستش است.
این عملی از روی احترام است.
1(و اریحا به سبب بنیاسرائیل سخت بستهشد، به طوری كه كسی به آن رفت و آمد نمیكرد.)2و یهُوَه به یوشع گفت: «ببین اریحا و مَلِكَش و مردان جنگی را به دست تو تسلیم كردم.3پس شما یعنی همۀ مردان جنگی، شهر را طواف كنید، و یك مرتبه دور شهر بگردید، و شش روز چنین كن.4و هفت كاهن پیش تابوت، هفت كَرِنّای یوبیل بردارند، و در روز هفتم شهر را هفت مرتبه طواف كنید، و كاهنان كَرِنّاها را بنوازند.5و چون بوق یوبیل كشیده شود و شما آواز كَرِنّا را بشنوید، تمامی قوم به آواز بلند صدا كنند، و حصار شهر به زمین خواهد افتاد، و هر كس از قوم پیش روی خود برآید.»6پس یوشع بننون كاهنان را خوانده، به ایشان گفت: «تابوت عهد را بردارید و هفت كاهن هفت كَرِنّای یوبیل را پیش تابوت خداوند بردارند.»7و به قوم گفتند:«پیش بروید و شهر را طواف كنید، و مردان مسلح پیش تابوت خداوند بروند.»8و چون یوشع این را به قوم گفت، هفت كاهن هفت كَرِنّای یوبیل را برداشته، پیش خداوند رفتند و كَرِنّاها را نواختند و تابوت عهد خداوند از عقب ایشان روانه شد.9و مردان مسلح پیش كاهنانی كه كَرِنّاها را مینواختند رفتند، و ساقه لشكر از عقب تابوت روانه شدند؛ و چون میرفتند، كاهنان كَرِنّاها را مینواختند.10و یوشع قوم را امر فرموده، گفت: «صدا نزنید و آواز شما شنیده نشود، بلكه سخنی از دهان شما بیرون نیاید تا روزی كه به شما بگویم كه صدا كنید. آن وقت صدا زنید.»11پس تابوت خداوند را به شهر طواف داد و یك مرتبه دور شهر گردش كرد. و ایشان به لشكرگاه برگشتند و شب را در لشكرگاه به سر بردند.12بامدادان یوشع به زودی برخاست و كاهنان تابوت خداوند را برداشتند.13و هفت كاهن هفت كَرِنّای یوبیل را برداشته، پیش تابوت خداوند میرفتند، و كَرِنّاها را مینواختند، و مردان مسلح پیش ایشان میرفتند، و ساقه لشكر از عقب تابوت خداوند رفتند، و چون میرفتند (كاهنان) كَرِنّاها را مینواختند.14پس روز دوم، شهر را یك مرتبه طواف كرده، به لشكرگاه برگشتند، و شش روز چنین كردند.15و در روز هفتم، وقت طلوع فجر، به زودی برخاسته، شهر را به همین طور هفت مرتبه طواف كردند، جز اینكه در آن روز شهر را هفت مرتبه طواف كردند.16و چنین شد در مرتبۀ هفتم، چون كاهنان كَرِنّاها را نواختند كه یوشع به قوم گفت: «صدا زنید زیرا خداوند شهر را به شما داده است.17و خود شهر و هر چه در آن است برای خداوندحرام خواهد شد، و راحاب فاحشه فقط، با هر چه با وی در خانه باشد زنده خواهند ماند، زیرا رسولانی را كه فرستادیم پنهان كرد.18و اما شما زنهار خویشتن را از چیز حرام نگاه دارید، مبادا بعد از آنكه آن را حرام كرده باشید، از آن چیز حرام بگیرید و لشكرگاه اسرائیل را حرام كرده، آن را مضطرب سازید.19و تمامی نقره و طلا و ظروف مسین و آهنین، وقف خداوند میباشد و به خزانۀ خداوند گذارده شود.»20آنگاه قوم صدا زدند و كَرِنّاها را نواختند. و چون قوم آواز كَرِنّا را شنیدند و قوم به آواز بلند صدا زدند، حصار شهر به زمین افتاد. و قوم یعنی هر كس پیش روی خود به شهر برآمد و شهر را گرفتند.21و هر آنچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاك كردند.22و یوشع به آن دو مرد كه به جاسوسی زمین رفته بودند، گفت: «به خانۀ زن فاحشه بروید، و زن را با هر چه دارد از آنجا بیرون آرید چنانكه برای وی قسم خوردید.»23پس آن دو جوان جاسوس داخل شده، راحاب و پدرش و مادرش و برادرانش را با هر چه داشت بیرون آوردند، بلكه تمام خویشانش را آورده، ایشان را بیرون لشكرگاه اسرائیل جا دادند.24و شهر را با آنچه در آن بود، به آتش سوزانیدند. لیكن نقره و طلا و ظروف مسین و آهنین را به خزانۀ خانه خداوند گذاردند.25و یوشع، راحاب فاحشه و خاندان پدرش را با هر چه از آن او بود زنده نگاه داشت، و او تا امروز در میان اسرائیل ساكن است، زیرا رسولان را كه یوشع برای جاسوسی اریحا فرستاده بود پنهان كرد.26و در آنوقت یوشع ایشان را قسم داده، گفت: «ملعون باد به حضور خداوند كسی كه برخاسته، این شهر اریحا را بنا كند؛ به نخستزادۀ خود بنیادش خواهد نهاد، و به پسر كوچك خود دروازههایش را برپا خواهد نمود.»27و خداوند با یوشع میبود و اسم او درتمامی آن زمین شهرت یافت.
این یهوه بود که آنان را پیروز کرد، نه ارتش. گفته شد، «صدا زنید ،زیرا خداوند شهر را به شما داده است!» شرایط قوم اسرائيل درپیروزی در نبرد اریحا غیر معمول بود. هرگز رژه به دور شهر یا فریاد برای پیروزی در نبرد نظامی معمول نبود.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. راوی در این قسمت به ما میگوید که چرا دروازههای اریحا بسته و قفل شد. [در فارسی استفاده نشده است]
یهوه با بیان اینکه این کار را انجام داده، بر اینکه قطعاً آن را انجام خواهد داد، تاکید میکند.
کلمه «دست» کنایه از کنترل است. ترجمه جایگزین: «تا بتوانی آن را کنترل کنی»
خدا همچنان به یوشع میگوید که قوم چه کاری را باید انجام دهد.
«شما باید این را روزی یک بار به مدت شش روز انجام دهید.»
هفت کاهن باید جلوی کاهنان دیگری که تابوت عهد را حمل میکردند حرکت کنند و به دور شهر بچرخند.
خدا همچنان به یوشع میگوید که قوم چه کارهایی را باید انجام بدهند.
کلمه «آنها» به هفت کاهن اشاره دارد. «بوق یوبیل» و«آواز کرنا» به بوق یوبیل و کرناهایی که کاهنان در آنها میدمیدند [در یوشع ۶: ۴آمده است] اشاره دارد.
«دیوار بیرونی شهر» یا «دیوار پیرامون شهر»
این پدر یوشع است.
«تابوت عهد را بردارید»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
معانی احتمالی ۱) «در پیروی یهوه» یا ۲) «در مقابل تابوت عهد یهوه»
«آنها کرناها را با صدای بلند مینواختند» یا «کاهنان در کرناهای شاخ قوچ میدمیدند»
شما میتوانید در ترجمه خود به وضوح بیان کنید که قوم تابوت عهد را حمل میکردند. ترجمه جایگزین: «کاهنانی که تابوت عهد یهوه را حمل میکردند از عقب ایشان روانه شدند»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
«سخن از دهان» کسی بیرون آمدن، به سخنان یا فریاد کسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فریاد نزن یا سخنی نگو»
یوشع پیش از اینکه قوم شروع به گردش در اطراف شهر کنند، به آنها فرمان داد. ترجمه جایگزین: «یوشع قوم را امر فرموده »
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
«۷ کاهن ... ۷ کرنا»
به معنای این است که آنها [کاهنان] به دفعات در كَرِنّاها دمیدند و صدای بلند از آنها در آورند. ترجمه جایگزین: «دائماً کرناها با صدای بلند نواخته میشدند» یا «دائما در کرناها دمیده میشد»
«روز بعدی»
اسرائیلیان روزی یک بار به دور اریحا طواف میکردند.
«شش روز»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این به قوم اسرائیل اشاره دارد.
«کرناها را با صدای بلند نواختند» یا «در کرناها دمیدند»
یوشع میگوید که آن شهر به آنها داده شده است تا بر این که یهوه قطعاً شهر را به آنها میدهد، تاکید کند.
کلمه «شما» به کل قوم اسرائیل اشاره دارد.
یوشع به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید شهر و هر چه در آن است را برای یهوه حرام کنید» یا «شما باید با نابود کردن شهر و هر چه در آن است، آن را از یهوه دور کنید»
اینجا به نحوی از مراقب بودن سخن گفته شده است که گویی آنها از خود حفاظت میکند. «مراقب باش که خود را از چیزهای حرام نگاه داری»
در اینجا به نحوی از انجام کارهایی که باعث میشود اتفاقات بدی برای شهر بیافتد سخن گفته شده است که گویی مصیبتی است که به آنجا آورده میشود. ترجمه جایگزین: «شما مسبب اتفاقات بد میشوید»
مجموعه چیزهایی که برای پرستش یهوه کنار گذاشته شده است.
«قوم اسرائیل صدا زدند»
«کرناها را با صدای بلند نواختند» یا «در کرناها دمیدند»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی کذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
کلمه «آنها» به سربازان اسرائیلی اشاره دارد. اشاره این عبارت فقط به آن دو مردی که راحاب و خانوادهاش را از شهر بیرون آوردند، نیست.
کلمه «او» به راحاب اشاره دارد و بیانگر نسل اوست. ترجمه جایگزین: «نسل او در اسرائیل زندگی میکنند»
«اکنون» یا «حتی امروز». نسل راحاب چنانچه نویسنده اصلی کتاب در این داستان نوشته است، همچنان در اسرائیل زندگی میکنند.
معلون شدن در حضور یهوه، اشاره به ملعون شدن توسط خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «یاشد که یهوه کسی را که... دوباره بسازد، ملعون گرداند»
عاقبت کسی که برای اریحا بنیادی جدید بنا مینهد این است که نخستزاده پسرش باید بمیرد. اینجا به نحوی از این اتفاق سخن گفته شده است که گویی این بهائی است که آن شخص باید بپردازد. ترجمه جایگزین: «اگر او بنیاد جدید بنهد، نخستزاده پسرش را از دست خواهد داد» یا «اگر او بنیاد جدید بنهد، نخستزاده پسرش خواهد مرد»
عاقبت کسی که دروازههای جدید برای اریحا برپا کند، این است که پسر کوچکش خواهد مرد. اینجا به نحوی از این اتفاق سخن گفته شده که گویی این بهائی است که آن شخص باید بپردازد. ترجمه جایگزین: «اگر او دروازههایش را برپا کند، پسر کوچکش را از دست خواهد داد» یا «اگر او دروازههایش را برپا کند، پسر کوچکش خواهد مرد»
این به اسم یوشع اشاره دارد، نه اسم یهوه. اینجا به نحوی از شناخته شدن در میان قوم در سراسر آن سرزمین سخن گفته شده که گویی شهرتش پخش میشود. ترجمه جایگزین: «یوشع در تمامی زمین مشهور شد» یا «تمامی قوم در آن سرزمین یوشع را شناختند»
1و بنیاسرائیل در آنچه حرام شده بود خیانت ورزیدند، زیرا عَخان ابن كَرْمی ابن زَبْدی ابن زارَح از سبط یهودا، از آنچه حرام شده بود گرفت، و غضب خداوند بر بنیاسرائیل افروخته شد.2و یوشع از اریحا تا عای كه نزد بیت آون به طرف شرقی بیتئیل واقع است، مردان فرستاد و ایشان را خطاب كرده، گفت: «بروید و زمین را جاسوسی كنید.» پس آن مردان رفته، عای را جاسوسی كردند.3و نزد یوشع برگشته، او را گفتند: «تمامی قوم برنیایند؛ به قدر دو یا سه هزار نفر برآیند و عای را بزنند و تمامی قوم را به آنجا زحمت ندهی زیرا كه ایشان كماند.»4پس قریب به سه هزار نفر از قوم به آنجا رفتند و از حضور مردان عای فرار كردند.5و مردان عای از آنها به قدر سی و شش نفر كشتند و از پیش دروازه تا شباریم ایشان را تعاقب نموده، ایشان را در نشیب زدند. و دل قوم گداخته شده، مثل آب گردید.6و یوشع و مشایخ اسرائیل جامۀ خود را چاك زده، پیش تابوت خداوند تا شام رو به زمین افتادند، و خاك به سرهای خود پاشیدند.7ویوشع گفت: «آه ای خداوند یهُوَه برای چه این قوم را از اُرْدُن عبور دادی تا ما را به دست اَموریان تسلیم كرده، ما را هلاك كنی. كاش راضی شده بودیم كه به آن طرف اُرْدُن بمانیم.8آه ای خداوند چه بگویم بعد از آنكه اسرائیل از حضور دشمنان خود پشت دادهاند.9زیرا چون كنعانیان و تمامی ساكنان زمین این را بشنوند، دور ما را خواهند گرفت و نام ما را از این زمین منقطع خواهند كرد. و تو به اسم بزرگ خود چه خواهی كرد؟»10خداوند به یوشع گفت: «برخیز! چرا تو به این طور به روی خود افتادهای؟11اسرائیل گناه كرده، و از عهدی نیز كه به ایشان امر فرمودم تجاوز نمودهاند و از چیز حرام هم گرفته، دزدیدهاند، بلكه انكار كرده، آن را در اسباب خود گذاشتهاند.12از این سبب بنیاسرائیل نمیتوانند به حضور دشمنان خود بایستند و از حضور دشمنان خود پشت دادهاند، زیرا كه ملعون شدهاند. و اگر چیز حرام را از میان خود تباه نسازید، من دیگر با شما نخواهم بود.13برخیز قوم را تقدیس نما و بگو برای فردا خویشتن را تقدیس نمایید، زیرا یهُوَه خدای اسرائیل چنین میگوید: ای اسرائیل چیزی حرام در میان توست و تا این چیز حرام را از میان خود دور نكنی، پیش روی دشمنان خود نمیتوانی ایستاد.14پس بامدادان، شما موافق اسباط خود نزدیك بیایید، و چنین شود كه سبطی را كه خداوند انتخاب كند به قبیلههای خود نزدیك آیند؛ و قبیلهای را كه خداوند انتخاب كند، به خاندانهای خود نزدیك بیایند؛ و خاندانی را كه خداوند انتخاب كند به مردان خود نزدیك آیند.15و هر كه آن چیز حرام نزد او یافت شود، با هر چه دارد به آتش سوخته شود، زیرا كه از عهد خداوند تجاوز نموده،قباحتی در میان اسرائیل به عمل آورده است.»16پس یوشع بامدادان بزودی برخاسته، اسرائیل را به اسباط ایشان نزدیك آورد و سبط یهودا گرفته شد.17و قبیلۀ یهودا را نزدیك آورد و قبیلۀ زارَحیان گرفته شد. پس قبیلۀ زارَحیان را به مردان ایشان نزدیك آورد و زَبْدی گرفته شد.18و خاندان او را به مردان ایشان نزدیك آورد و عَخان بنكَرْمی ابنزَبْدی بنزارَح از سبط یهودا گرفته شد.19و یوشع به عَخان گفت: «ای پسر من، الا´ن یهوه خدای اسرائیل را جلال بده و نزد او اعتراف نما و مرا خبر بده كه چه كردی و از ما مخفی مدار.»20عَخان در جواب یوشع گفت: «فیالواقع به یهُوَه خدای اسرائیل گناه كرده، و چنین و چنان به عمل آوردهام.21چون در میان غنیمت ردایی فاخر شِنعاری و دویست مثقال نقره و یك شمش طلا كه وزنش پنجاه مثقال بود دیدم، آنها را طمع ورزیده، گرفتم، و اینك در میان خیمۀ من در زمین است و نقره زیر آن میباشد.»22آنگاه یوشع رسولان فرستاد و به خیمه دویدند، و اینك در خیمه او پنهان بود و نقره زیر آن.23و آنها را از میان خیمه گرفته، نزد یوشع و جمیع بنیاسرائیل آوردند و آنها را به حضور خداوند نهادند.24و یوشع و تمامی بنیاسرائیل با وی، عَخان پسر زارَح و نقره و ردا و شمش طلا و پسرانش و دخترانش و گاوانش و حمارانش و گوسفندانش و خیمهاش و تمامی مایملكش را گرفته، آنها را به وادی عَخور بردند.25و یوشع گفت: «برای چه ما را مضطرب ساختی؟ خداوند امروز تو را مضطرب خواهد ساخت.» پس تمامی اسرائیل او را سنگسار كردند و آنها را به آتش سوزانیدند و ایشان را به سنگها سنگسار كردند.26و تودۀ بزرگ از سنگها بر او برپا داشتند كه تا به امروز هست. و خداوند از شدت غضب خود برگشت؛ بنابراین اسم آن مكان تا امروز وادی عَخور نامیده شده است.
گرفتن آن چیزی که حرام شده بود، گناه بزرگی شمرده میشد. به خاطر گناهشان، یهوه پیروزی را از اسرائیلیان دریغ کرد. گناه باعث شکست آنها در نبرد شد.
« باید از چیزهایی که خدا حرام خوانده بود، باید با نابود کردن آنها برای او جدا میشد»
اینها نام مردان است.
«غضب» و «افروخته شدن» بیانگر شدت هستند، نه آتش پیشکش. ترجمه جایگزین: «غضب یهوه همچون آتش میسوزاند» یا «یهوه بسیار خشمگین است»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این به ارتش اسرائیل اشاره دارد.
کلمه «ایشان» به قوم عای اشاره دارد.
این نفرات اعضای ارتش بودند. ترجمه جایگزین: «سه هزار نفر از اعضای ارتش فرار کردند»
«۳۰۰۰ مرد»
«۳۶ مرد»
این عبارات «گداخته شدن» و «مثل آب شدن» معنی مشترکی دارند و برای تاکید بر اینکه قوم بسیار ترسیده بودند، ترکیب شدند.
در اینجا برای تاکید بر احساسات ایشان قوم را با «دلهایشان» نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «مردم بسیار ترسیده بودند»
عبارت «قوم» به سربازان اسرائیلی اشاره دارد.
ایشان این کارها را انجام دادند تا به خدا نشان دهند که چقدر ناراحت و پریشان بودند.
یوشع میپرسد که آیا این دلیلی است که خدا آنها را از اردن عبور داده است. ترجمه جایگزین: «آیا برای اینکه ما را به اموریان تسلیم کنی تا نابودمان کنند، این کار را کردی؟»
دست اموریان بیانگر کنترل و قدرت ایشان است. تسلیم کردن اسرائیلیان به دست ایشان برای هلاک کردنشان، بیانگر این است که اموریان مجاز هستند اسرائیلیان را کنترل و هلاک کنند. ترجمه جایگزین: «تا بگذاری اموریان ما را هلاک کنند؟»
کلمات «تنها اگر» نشان میدهد که این آرزو برای چیزی است که اتفاق نیفتاده است. ترجمه جایگزین: «ای کاش تصمیم دیگری گرفته بودیم»
یوشع ناامیدیاش را به خدا اظهار میدارد.
یوشع این را میگوید تا نشان دهد که از شدت ناراحتی نمیداند چه بگوید. ترجمه جایگزین: «نمیدانم چه بگویم. اسرائیل از حضور دشمنان خود پشت دادهاند!»
این کار به معنای فرار کردن از دشمنانشان است. ترجمه جایگزین: «اسرائیل از دشمنانشان فرار میکردند»
منقطع کردن نام اسرائیل از این زمین بیانگر منقطع کردن اسرائیلیان است. در این مورد آنها باید این کار را با کشتن اسرائیلیان انجام دهند. ترجمه جایگزین: «آنها دور ما را خواهند گرفت و ما را خواهند کشت، و مردم این زمین ما را منقطع خواهند کرد»
and
عبارت «نام بزرگ تو» در اینجا بیانگر اعتبار و قدرت خدا است. ترجمه جایگزین: «و بدین رو کاری انجام خواهی داد تا قوم بدانند که تو بزرگ هستی»
یوشع از این سوال بهره میبرد تا به خدا هشدار دهد که اگر اسرائیلیان هلاک شوند، آنگاه قوم گمان خواهند کرد که خدا بزرگ نیست. ترجمه جایگزین: «آنگاه دیگر کاری برای نام بزرگت نتوانی کرد» یا «آنگاه قوم بزرگی تو را نخواهند فهمید»
and
یهوه به یوشع میگوید که چرا اسرائیل لعنت شده است.
خدا از این پرسش بهره میگیرد تا یوشع را برای اینکه به روی خودش افتاده است، سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «خودت را این طور به روی خاک نینداز»
اینها چیزهایی هستند از یوشع ۶: ۱۸- ۱۹«مربوط به هلاک شدن هستند» میباشد. ترجمه جایگزین: «چیزهای لعنت شده» یا «آن چیزهایی که خدا لعنت کرده بود»
انکار کردن گناهشان، بیانگر تلاش آنها برای مخفی کردن گناهشان از دیگران است. ترجمه جایگزین: «ایشان آن چیزها را دزدیدهاند، و سپس گناهشان را از مردم پنهان کردند»
ایستادن در حضور دشمنانشان، بیانگر پیروز شدن علیه دشمنانشان است. ترجمه جایگزین: «نمیتوانند علیه دشمنانشان پیروز شوند» یا «نمیتوانند دشمنانشان را شکست دهند»
انجام این کار بیانگر گریختن از دشمنانشان است. ترجمه جایگزین: «آنها از دشمنانشان گریختند»
بودن با اسرائیل، بیانگر کمک کردن به اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «من دیگر به شما کمک نخواهم کرد»
یهوه به صحبت کردن با یوشع ادامه میدهد و برای او شرح میدهد که به قوم چه بگوید.
این به قوم اسرائیل اشاره دارد.
پیش روی دشمنان ایستادن بیانگر به خوبی با آنها مبارزه کردن است. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی به خوبی مقابل دشمنانت مبارزه کنی» یا «تو نمیتوانی دشمنانت را شکست دهی»
یهوه همچنان برای یوشع شرح میدهد که به قوم چه بگوید.
قوم اسرائیل از دوازده قبیله تشکیل میشد. عبارت «با اسباط خود» به معنای «هر قبیله است.» ترجمه جایگزین: «هر یک از شما باید موافق قبایل خود، نزد یهوه بیایید»
قبیله از چندین خاندان تشکیل شده بود. ترجمه جایگزین: «از قبیلهای که یهوه انتخاب میکند، هر خاندان نزدیک خواهد شد»
رهبران اسرائیل باید قرعه بیندازند، و ازین طریق بفهمند که خداوند کدام قبیله را انتخاب کرده است. ترجمه جایگزین: «قبیلهای که خداوند با قرعه انتخاب میکند» یا «قبیلهای که چون ما قرعه بیندازیم، خداوند انتخاب میکند»
خاندان از اهالی متعددی تشکیل شده بود. ترجمه جایگزین: «از خاندانی که یهوه انتخاب کند، هر یک از آنها باید نزدیک آید»
خاندان از اقوام متعددی تشکیل شده بود. ترجمه جایگزین: «از خاندانی که یهوه انتخاب کند، همه باید نزدیک آیند»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که یهوه برگزیده است»
شکستن عهد، بیانگر سرپیچی کردن از آن است. ترجمه جایگزین: «او از عهد یهوه سرپیچی کرده است»
یوشع از امر یهوه به آوردن اسرائیل به حضور او [یهوه] پیروی میکند.
عبارت «سبط به سبط» به معنای هر قبیله است. ترجمه جایگزین: «هر قبیله اسرائیل را نزدیک آورد»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه قبیله یهودا را انتخاب کرد»
عبارت «نفر به نفر» اصطلاحی به معنای هر نفر میباشد. افراد در این جمله رهبران قبایل خود بودند. ترجمه جایگزین: «او هر نفر از قبیله زارحیان را نزدیک آورد» یا «او هرکسی که رهبر قبیله زارحیان بود را نزدیک آورد»
and
شهرت این خاندان بعد از مردی بود که زارح نامیده میشد.
این نام مردی است. طبق یوشع ۷: ۱ ترجمه شود.
اینها اسم مردان هستند. طبق یوشع ۷: ۱ ترجمه شود.
کلمه انتزاعی «اعتراف» را میتوان با فعل «اعتراف کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به او اعتراف کن»
مخفی کردن اطلاعات، بیانگر ممانعت از دانستن چیزی است. ترجمه جایگزین: «سعی نکن کاری که کردهای را از من پنهان کنی»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این بیش از دو کیلوگرم میباشد.
این بیش از ۵۰۰ گرم میباشد.
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من آنها در زمین مخفی کردم»
«افرادی که یوشع فرستاده بود، دویدند»
در زبان خود از کلمهای که برای ریختن چیزهای منجمد کوچکی که از یک کیف بزرگ به روی زمین ریخته میشود، استفاده کنید.
این اسم به معنای «وادی آشوب» است، ولی به نظر میرسد که عخور بهترین ترجمه برایش باشد.
یوشع از این پرسش برای سرزنش کردن عخان بهره میبرد. ترجمه جایگزین: «تو ما را مضطرب ساختی»
معانی احتمالی ۱) اسرائیلیان برای کشتن خانواده عخان، آنها را سوزاندند و سپس سنگسارشان کردند» یا ۲) اسرائیلیان برای کشتن خانواده عخان آنها را سنگسار کردند و سپس اجسادشان را سوزاندند یا ۳) عخان و داراییاش را سنگسار و سپس سوزاندند.
بازگشتن از غضب، بیانگر دست کشیدن از عصبانیت است. ترجمه جایگزین: «خداوند از خشم خود دست کشید»
تا زمانی که نویسنده این را نوشته است، همچنان وادی عخور نامیده میشد. ترجمه جایگزین: «حتی امروز» یا «حتی اکنون»
1و خداوند به یوشع گفت: «مترس و هراسان مباش. تمامی مردان جنگی را با خود بردار و برخاسته، به عای برو. اینك مَلِك عای و قوم او و شهرش و زمینش را به دست تو دادم.2و به عای و ملكش به طوری كه به اریحا و ملكش عمل نمودی بكن، لیكن غنیمتش را با بهایمش برای خود به تاراج گیرید و در پشت شهر كمین ساز.»3پس یوشع و جمیع مردان جنگی برخاستند تا به عای بروند. و یوشع سی هزار نفر از مردان دلاور انتخاب كرده، ایشان را در شب فرستاد.4و ایشان را امر فرموده، گفت: «اینك شما برای شهر در كمین باشید، یعنی از پشت شهر و از شهر بسیار دور مروید، و همۀ شما مستعد باشید.5و من و تمام قومی كه با منند، نزدیك شهر خواهیم آمد، و چون مثل دفعۀ اول به مقابله ما بیرون آیند، از پیش ایشان فرار خواهیم كرد.6و ما را تعاقب خواهند كرد تا ایشان را از شهر دور سازیم، زیرا خواهند گفت كه مثل دفعۀ اول از حضور ما فرار میكنند؛ پس از پیش ایشان خواهیم گریخت.7آنگاه از كمینگاه برخاسته، شهر را به تصرف آورید، زیرا یهُوَه، خدای شما آن را به دست شما خواهد داد.8و چون شهر را گرفته باشید، پس شهر را به آتش بسوزانید و موافق سخن خداوند به عمل آورید. اینك شما را امر نمودم.»9پس یوشع ایشان را فرستاد و به كمینگاه رفته، در میان بیتئیل و عای به طرف غربی عای ماندند و یوشعآن شب را در میان قوم بسر برد.10و یوشع بامدادان بزودی برخاسته، قوم را صفآرایی نمود، و او با مشایخ اسرائیل پیش روی قوم بسوی عای روانه شدند.11و تمامی مردان جنگی كه با وی بودند روانه شده، نزدیك آمدند و در مقابل شهر رسیده، به طرف شمال عای فرود آمدند. و در میان او و عای وادیای بود.12و قریب به پنج هزار نفر گرفته، ایشان را در میان بیتئیل و عای به طرف غربی شهر در كمین نهاد.13پس قوم، یعنی تمامی لشكر كه به طرف شمالی شهر بودند و آنانی را كه به طرف غربی شهر در كمین بودند قرار دادند؛ و یوشع آن شب در میان وادی رفت.14و چون ملك عای این را دید او و تمامی قومش تعجیل نموده، به زودی برخاستند، و مردان شهر به مقابلۀ بنیاسرائیل برای جنگ به جای معین پیش عربه بیرون رفتند؛ و او ندانست كه در پشت شهر برای وی در كمین هستند.15و یوشع و همۀ اسرائیل خود را از حضور ایشان منهزم ساخته، به راه بیابان فرار كردند.16و تمامی قومی را كه در شهر بودند ندا در دادند تا ایشان را تعاقب كنند. پس یوشع را تعاقب نموده، از شهر دور شدند.17و هیچكس در عای و بیتئیل باقی نماند كه از عقب بنیاسرائیل بیرون نرفت، و دروازههای شهر را باز گذاشته، اسرائیل را تعاقب نمودند.18و خداوند به یوشع گفت: «مزراقی كه در دست توست، بسوی عای دراز كن، زیرا آن را به دست تو دادم؛ و یوشع، مزراقی را كه به دست خود داشت به سوی شهر دراز كرد.19و آنانی كه در كمین بودند، بزودی از جای خود برخاستند و چون او دست خود را دراز كرد، دویدند و داخل شهر شده، آن را گرفتند و تعجیل نموده، شهر رابه آتش سوزانیدند.20و مردان عای بر عقب نگریسته، دیدند كه اینك دود شهر بسوی آسمان بالا میرود. پس برای ایشان طاقت نماند كه به این طرف و آن طرف بگریزند. و قومی كه به سوی صحرا میگریختند بر تعاقبكنندگان خود برگشتند.21و چون یوشع و تمامی اسرائیل دیدند كه آنانی كه در كمین بودند، شهر را گرفتهاند و دود شهر بالا میرود، ایشان برگشته، مردان عای را شكست دادند.22و دیگران به مقابلۀ ایشان از شهر بیرون آمدند، و ایشان در میان اسرائیل بودند. آنان از یك طرف و اینان از طرف دیگر و ایشان را میكشتند به حدی كه كسی از آنها باقی نماند و نجات نیافت.23و ملك عای را زنده گرفته، او را نزد یوشع آوردند.24و واقع شد كه چون اسرائیل از كشتن همۀ ساكنان عای در صحرا و در بیابانی كه ایشان را در آن تعاقب مینمودند فارغ شدند، و همۀ آنها از دم شمشیر افتاده، هلاك گشتند، تمامی اسرائیل به عای برگشته، آن را به دم شمشیر كشتند.25و همۀ آنانی كه در آن روز از مرد و زن افتادند، دوازده هزار نفر بودند یعنی تمامی مردمان عای.26زیرا یوشع دست خود را كه با مزراق دراز كرده بود، پس نكشید تا تمامی ساكنان عای را هلاك كرد.27لیكن بهایم و غنیمت آن شهر را اسرائیل برای خود به تاراج بردند موافق كلام خداوند كه به یوشع امر فرموده بود.28پس یوشع عای را سوزانید و آن را تودۀ ابدی و خرابه ساخت كه تا امروز باقی است.29و ملك عای را تا وقت شام به دار كشید، و در وقت غروب آفتاب، یوشع فرمود تا لاش او را از دار پایین آورده، او را نزد دهنۀدروازۀ شهر انداختند و تودۀ بزرگ از سنگها بر آن برپا كردند كه تا امروز باقی است.30آنگاه یوشع مذبحی برای یهُوَه، خدای اسرائیل در كوه عیبال بنا كرد.31چنانكه موسی، بندۀ خداوند ، بنیاسرائیل را امر فرموده بود، به طوری كه در كتاب تورات موسی مكتوب است، یعنی مذبحی از سنگهای ناتراشیده كه كسی بر آنها آلات آهنین بلند نكرده بود و بر آن قربانیهای سلامتی برای خداوند گذرانیدند و ذبایح سلامتی ذبح كردند.32و در آنجا بر آن سنگها نسخۀ تورات موسی را كه نوشته بود به حضور بنیاسرائیل مرقوم ساخت.33و تمامی اسرائیل و مشایخ و رؤسا و داوران ایشان به هر دو طرف تابوت پیش لاویان كَهَنه كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند ایستادند، هم غریبان و هم متوطنان؛ نصف ایشان به طرف كوه جَرِزیم و نصف ایشان به طرف كوه عیبال چنانكه موسی بندۀ خداوند امر فرموده بود، تا قوم اسرائیل را اول بركت دهند.34و بعد از آن تمامی سخنان شریعت، هم بركتها و هم لعنتها را به طوری كه در كتاب تورات مرقوم است، خواند.35از هر چه موسی امر فرموده بود، حرفی نبود كه یوشع به حضور تمام جماعت اسرائیل با زنان و اطفال و غریبانی كه در میان ایشان میرفتند، نخواند.
گرفتن چیزی که حرام شده بود، گناه بزرگی شمرده میشد. یهوه به خاطر گناه اسرائیلیان، پیروزی را از آنها دریغ کرد. گناه باعث شکست آنها در نبرد شد. چون توبه کردند، خداوند اسرائیلیان را در عای پیروز کرد.
and
مذبحها در خاور نزدیک باستان برای یادآوری رویدادهای مهم ساخته میشدند. در کتاب یوشع چندین مذبح ساخته شد.
این دو اساسا یک معنا دارند. خداوند[یهوه] این دو عبارت را با هم ترکیب میکند تا تاکید نماید که دلیلی برای ترس وجود ندارد.
دادن آنها به دست اسرائیلیان، بیانگر پیروزی و سلطه یافتن بر آنها است. ترجمه جایگزین: «من تو را بر پادشاه عای و مردمش پیروز کردم و بر شهر و سرزمین او تو را سلطه بخشیدم»
خدا طوری از انجام دادن وعدهاش صحبت میکند که گویی از پیش به آن عمل کرده است، زیرا او قطعاً آن را انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «من قطعا خواهم داد» یا «من میدهم»
پسوند ملکی اشاره به شهر عای دارد. اغلب به نحوی از شهرها سخن گفته میشد که گویی زن هستند. ترجمه جایگزین: «پادشاهش» یا «پادشاهشان»
«ارتش اسرائیل»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
یوشع همچنان طرح جنگی را برای سربازانش شرح میدهد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا «دست» نمادی از سلطه و قدرتی است که قوم در برابر دشمنان دارند.
یوشع تشریح طرح جنگ برای سربازانش را به پایان میرساند.
این عبارت اشاره به آن دارد که یوشع سی هزار مرد منتخب را برای کمین کردن بر ضد عای به کمینگاه فرستاد.
«جایی که تا زمان حمله در آن مخفی شوند»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
«۵۰۰۰ مرد.» این گروه به نظر بخشی از «سی هزار مرد» (یوشع ۸: ۹) هستند. این گروه کوچکتر، در کمینگاه ماند؛ در حالی۲۵۰۰۰ مرد دیگر به شهر حملهور شدند.
اسرائیلیان آماده نبرد با مردم عادی میشدند.
این به بزرگترین گروه مردان مبارز اشاره دارد. به جز گروهی که در کمینگاه بودند.
کسانی که «در غرب شهر در کمین بودند» (یوشع ۸: ۱۲)
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
«در مقابل، مردمان عای شکست خوردند» عبارت «از حضور» بیانگر چیزی است که مردم عای باید ببینند و بپندارند. عبارت «منهزم ساخته» را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم عای بپندارند که اسرائیلیان شکست خوردهاند» یا «بگذار مردم عای بپندارند که اسرائیلیان را شکست دادهاند»
and
ارتش عای
ارتش اسرائیل فرار کردند.
مشتقات ضمیر «آنها»، اشاره به سپاه عای دارد.
ارتش اسرائیل را تعاقب کنند.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حاکمان شهر تمامی قومی که در شهر بودند را ندا دادند»
نویسنده به طور کلی درباره قوم سخن میگوید، ولی عبارت «تمامی قوم» فقط به کسانی که میتوانستند مبارزه کنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمامی قوم شهر که توان کمک داشتند میتوانستند سپاه اسرائيل را دنبال کنند»
«دروازههای شهر را باز گذاشته»
دادن عای به دست اسرائیل بیانگر پیروزی و سلطه اسرائیل بر عای است. ترجمه جایگزین: «من تو را بر عای پیروز خواهم ساخت» یا «من سبب میشوم تا عای را بگیری»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
نویسنده با استفاده از هردوی این جملات که معنایی یکسان دارند، مواکداً میگوید که اسرائيلیان از فرمان خدا برای کشتن اهل عای، ،پیروی کردهاند.
در اینجا «افتاده» یک بهگویی برای مردن است. همچنین، «دم شمشیر» بیانگر مجموع شمشیرهاست، و شمشیرها بیانگر جنگ یا ارتش اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «در جنگ مرده است» یا «چون ارتش اسرائیل به ایشان حمله کرد مرد»
and
«۱۲۰۰۰»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
مکانی است که سابقا مردم در آن زندگی میکردند، و اکنون دیگر کسی آنجا نیست.
«امروز» یا «حتی اکنون»
کوهی واقع در کنعان است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوشع کلمه به کلمه، آنچه را که موسی فرمان داده بود، خواند» یا «یوشع تمام قوانین موسی را خواند»
این به قوم اسرائیل اشاره دارد.
1و واقع شد كه تمامی ملوك حِتّیان و اَموریان و كنعانیان و فَرِزّیان و حِوّیان یبوسیان، كه به آن طرف اُرْدُن در كوه و هامون و در تمامی كنارۀ دریای بزرگ تا مقابل لبنان بودند، چون این را شنیدند،2با هم جمع شدند، تا با یوشع و اسرائیل متفقاً جنگ كنند.3و اما ساكنان جَبَعُون چون آنچه را كه یوشع به اریحا و عای كرده بود شنیدند،4ایشان نیز به حیله رفتار نمودند و روانه شده، خویشتن را مثل ایلچیان ظاهر كرده، جوالهای كُهنه بر الاغهای خود و مشكهای شراب كه كهنه و پاره و بسته شده بود، گرفتند.5و بر پایهای خود كفشهای مندرس و پینهزده و بر بدن خود رخت كهنه و تمامی نان توشۀ ایشان خشك و كفه زده بود.6و نزد یوشع به اردو در جِلْجال آمده، به او و به مردان اسرائیل گفتند كه «از زمین دور آمدهایم پس الا´ن با ما عهد ببندید.»7و مردان اسرائیل به حِوّیان گفتند: «شاید در میان ما ساكن باشید. پس چگونه با شما عهد ببندیم؟»8ایشان به یوشع گفتند: «ما بندگان تو هستیم.» یوشع به ایشان گفت كه « شما كیانید و از كجا میآیید؟»9به وی گفتند: «بندگانت به سبب اسم یهُوَه خدای تو از زمین بسیار دور آمدهایم زیرا كه آوازۀ او و هر چه را كه در مصر كرد، شنیدیم.10و نیز آنچه را به دو ملك اَموریان كه به آن طرف اُرْدُن بودند یعنی به سَیحُون، ملك حَشْبُون، و عوج، ملك باشان، كه در عَشْتارُوت بود، كرد.11پس مشایخ ما و تمامی ساكنان زمین ما به ما گفتند كه توشهای به جهت راه به دست خود بگیرید و به استقبال ایشان رفته، ایشان را بگویید كه ما بندگان شما هستیم. پس الا´ن با ما عهد ببندید.12این نان ما در روزی كه روانه شدیم تا نزد شما بیاییم ازخانههای خود آن را برای توشۀ راه گرم گرفتیم، و الا´ن اینك خشك و كفهزده شده است.13و این مشكهای شراب كه پر كردیم تازه بود واینك پاره شده، و این رخت و كفشهای ما از كثرت طول راه كهنه شده است.»14آنگاه آن مردمان از توشۀ ایشان گرفتند و از دهان خداوند مشورت نكردند.15و یوشع با ایشان صلح كرده، عهد بست كه ایشان را زنده نگهدارد و رؤسای جماعت با ایشان قسم خوردند.16اما بعد از انقضای سه روز كه با ایشان عهد بسته بودند، شنیدند كه آنها نزدیك ایشانند و در میان ایشان ساكنند.17پس بنیاسرائیل كوچ كرده، در روز سوم به شهرهای ایشان رسیدند و شهرهای ایشان، جَبَعُون و كفیره و بئیروت و قریۀ یعاریم بود.18و بنیاسرائیل ایشان را نكشتند زیرا رؤسای جماعت برای ایشان به یهُوَه، خدای اسرائیل، قسم خورده بودند، و تمامی جماعت بر رؤسا همهمه كردند.19و جمیع رؤسا به تمامی جماعت گفتند كه برای ایشان به یهوه، خدای اسرائیل، قسم خوردیم پس الا´ن نمیتوانیم به ایشان ضرر برسانیم.20این را به ایشان خواهیم كرد و ایشان را زنده نگاه خواهیم داشت مبادا به سبب قسمی كه برای ایشان خوردیم، غضب بر ما بشود.21و رؤسا به ایشان گفتند: «بگذارید كه زنده بمانند.» پس برای تمامی جماعت هیزمشكنان و سقایان آب شدند، چنانكه رؤسا به ایشان گفته بودند.22و یوشع ایشان را خواند و بدیشان خطاب كرده، گفت: «چرا ما را فریب دادید و گفتید كه ما از شما بسیار دور هستیم و حال آنكه در میان ماساكنید.23پس حال شما ملعونید و از شما غلامان و هیزمشكنان و سقایان آب همیشه برای خانۀ خدای ما خواهند بود.»24ایشان در جواب یوشع گفتند: «زیرا كه بندگان تو را یقیناً خبر دادند كه یهُوَه، خدای تو، بندۀ خود موسی را امر كرده بود كه تمامی این زمین را به شما بدهد، و همۀ ساكنان زمین را از پیش روی شما هلاك كند، و برای جانهای خود به سبب شما بسیار ترسیدیم، پس این كار را كردیم.25و الا´ن، اینك ما در دست تو هستیم؛ به هر طوری كه در نظر تو نیكو و صواب است كه به ما رفتار نمایی، عمل نما.»26پس او با ایشان به همین طور عمل نموده، ایشان را از دست بنیاسرائیل رهایی داد كه ایشان را نكشتند.27و یوشع در آن روز ایشان را مقرر كرد تا هیزمشكنان و سقایان آب برای جماعت و برای مذبح خداوند باشند، در مقامی كه او اختیار كند و تا به امروز چنین هستند.
اسرائیلیان فریب خوردند، چون «از دهان خداوند مشورت نكردند.» آنها به جای مشورت گرفتن از یهوه، سعی کردند با اتکا بر قوت خود، پیروزی را کسب کنند. چنین کاری گناهآلود به حساب میآمد.
نام کوتاه شده رود اردن است.
اینجا در اصل از عبارت «[تحت فرمان یک نفر]» استفاده شده که اشاره به کسی دارد که به آنها فرمان میدهد. تحت فرمان او بودن، به معنای اطاعت از فرامین اوست. ترجمه جایگزین: «پیروی از فرمانهای یک رهبر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله به تدبیری حیلهگرانه برای فریب دادن یوشع و اسرائيلیان اشاره دارد.
«خشک و پر از کپک» یا «بیات و خراب شده»
این به تمام قوم اسرائیل اشاره دارد.
این نام دیگر جبئونیان است.
یوشع تاکید میکند که قوم اسرائیل پیش از هر چیز باید پیرو فرمان خداوند[یهوه] باشند. ترجمه جایگزین: «اگر در میان ما ساکن هستی، ما نمیتوانیم با تو عهد ببندیم.»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
نام دیگر پادشاه مغلوب اَموریان است.
این نام شهر سلطنتی قوم موآب میباشد.
این نام پادشاه مغلوب باشان است.
این نام شهری است که به پرستش الههای به همین نام معروف بودند.
این عبارت به معنای «با خود ببر» است. کلمه «دست» نشان دهنده تسلط جبئونیان بر شرایط است.
«ایشان را»، به قوم اسرائیل اشاره دارد.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این دو جمله میگویند که اتفاق یکسانی رخ داده است. یوشع رهبر قوم اسرائيل بود و قول داد که جبئونیان را نکشد. رهبران قوم اسرائیل نیز چنین وعدهای داده بودند.
این کلمه به قوم اسرائیل اشاره دارد.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این به عدد سه اشاره دارد.
این نام شهری در جبئون است.
این نام یک مکان است.
این نام یک مکان است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این کلمه به قوم اسرائیل اشاره دارد.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
جبئونیان، هیزم شکنان و ساقیان آب شدند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این عبارت به مکان اسکان خداوند[یهوه]، هیکل[خیمه] اشاره دارد.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
کلمات «نیکو» و «صواب» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «هر طوری که در نظر تو منصفانه و مستحق است»
کلمه «ایشان» به جبئونیان اشاره دارد.
«حتی تا به امروز». این یعنی قوم آن کار را حتی تا زمانی که نویسنده زنده بود، ادامه دادند.
1و چون اَدُونِی صَدَق، ملك اورشلیمشنید كه یوشع عای را گرفته و آن را تباه كرده، و به طوری كه به اریحا و ملكش عمل نموده بود به عای و ملكش نیز عمل نموده است، و ساكنان جَبَعُون با اسرائیل صلح كرده، در میان ایشان میباشند،2ایشان بسیار ترسیدند زیرا جَبَعُون، شهر بزرگ، مثل یكی از شهرهای پادشاهنشین بود، و مردانش شجاع بودند.3پس اَدُونِی صَدَق، ملك اورشلیم نزد هوهام، ملك حَبْرُون، و فِرْآم، ملك یرْموت، و یافیع، ملك لاخیش، و دَبیرْ، ملك عَجْلُون، فرستاده، گفت:4« نزد من آمده، مرا اعانت كنید، تا جَبَعُون را بزنیم زیرا كه با یوشع و بنیاسرائیل صلح كردهاند.»5پس پنج ملك اَموریان یعنی ملك اورشلیم و ملك حَبْرُون و ملك یرْمُوت و ملك لاخیش و ملك عَجْلُون جمع شدند، و با تمام لشكر خود برآمدند، و در مقابل جَبَعُون اردو زده، با آن جنگ كردند.6پس مردان جَبَعُون نزد یوشع به اردو در جِلْجال فرستاده، گفتند: «دست خود را از بندگانت بازمدار. بزودی نزد ما بیا و ما را نجات بده، و مدد كن زیرا تمامی ملوك اَموریانی كه در كوهستان ساكنند، بر ما جمع شدهاند.»7پس یوشع با جمیع مردان جنگی و همۀ مردان شجاع از جِلْجال آمد.8و خداوند به یوشع گفت: «از آنها مترس زیرا ایشان را به دست تو دادم و كسی از ایشان پیش تو نخواهد ایستاد.»9پس یوشع تمامی شب از جِلْجال كوچ كرده، ناگهان به ایشان برآمد.10و خداوند ایشان را پیش اسرائیل منهزم ساخت، و ایشان را در جَبَعُون به كشتار عظیمی كشت. و ایشان را به راه گردنۀ بیتحورون گریزانید، و تا عَزِیقَه و مَقِّیدَه ایشان را كشت.11و چون از پیش اسرائیل فرار می كردند و ایشان در سرازیری بیت حورون میبودند، آنگاه خداوند تا عَزِیقَه بر ایشان از آسمان سنگهای بزرگ بارانید و مردند. و آنانی كه از سنگهای تگرگ مردند، بیشتر بودند از كسانی كه بنیاسرائیل به شمشیر كشتند.12آنگاه یوشع در روزی كه خداوند اَموریان را پیش بنیاسرائیل تسلیم كرد، به خداوند در حضور بنیاسرائیل تكلم كرده، گفت: «ای آفتاب بر جَبَعُون بایست و تو ای ماه بر وادی اَیلُون.»13پس آفتاب ایستاد و ماه توقف نمود تا قوم از دشمنان خود انتقام گرفتند. مگر این در كتاب یاشِر مكتوب نیست كه آفتاب در میان آسمانایستاد و قریب به تمامی روز به فرو رفتن تعجیل نكرد.14و قبل از آن و بعد از آن روزی مثل آن واقع نشده بود كه خداوند آواز انسان را بشنود زیرا خداوند برای اسرائیل جنگ میكرد.15پس یوشع با تمامی اسرائیل به اردو به جِلْجال برگشتند.16اما آن پنج ملك فرار كرده، خود را در مغارۀ مَقِّیدَه پنهان ساختند.17و به یوشع خبر داده، گفتند: «كه آن پنج ملك پیدا شدهاند و در مغاره مَقِّیدَه پنهانند.»18یوشع گفت: «سنگهایی بزرگ به دهنۀ مغاره بغلطانید و بر آن مردمان بگمارید تا ایشان را نگاهبانی كنند.19و اما شما توقف منمایید بلكه دشمنان خود را تعاقب كنید و مؤخر ایشان را بكشید و مگذارید كه به شهرهای خود داخل شوند، زیرا یهُوَه خدای شما ایشان را به دست شما تسلیم نموده است.»20و چون یوشع و بنیاسرائیل از كشتن ایشان به كشتار بسیار عظیمی تا نابود شدن ایشان فارغ شدند، و بقیهای كه از ایشان نجات یافتند، به شهرهای حصاردار درآمدند.21آنگاه تمامی قوم نزد یوشع به اردو در مَقِّیدَه به سلامتی برگشتند، و كسی زبان خود را بر احدی از بنیاسرائیل تیز نساخت.22پس یوشع گفت: «دهنۀ مغاره را بگشایید و آن پنج ملك را از مغاره، نزد من بیرون آورید.»23پس چنین كردند، و آن پنج ملك، یعنی ملك اورشلیم و ملك حَبْرُون و ملك یرْمُوت و ملك لاخیش و ملك عَجْلون را از مغاره نزد وی بیرونآوردند.24و چون ملوك را نزد یوشع بیرون آوردند، یوشع تمامی مردان اسرائیل را خواند و به سرداران مردان جنگی كه همراه وی میرفتند، گفت: «نزدیك بیایید و پایهای خود را بر گردن این ملوك بگذارید.» پس نزدیك آمده، پایهای خود را بر گردن ایشان گذاردند.25و یوشع به ایشان گفت: «مترسید و هراسان مباشید. قوی و دلیر باشید زیرا خداوند با همۀ دشمنان شما كه با ایشان جنگ میكنید، چنین خواهد كرد.»26و بعد از آن یوشع ایشان را زد و كشت و بر پنج دار كشید كه تا شام بر دارها آویخته بودند.27و در وقت غروب آفتاب، یوشع فرمود تا ایشان را از دارها پایین آوردند، و ایشان را به مغارهای كه در آن پنهان بودند انداختند، و به دهنۀ مغاره سنگهای بزرگ كه تا امروز باقی است، گذاشتند.28و در آن روز یوشع مَقِّیدَه را گرفت، و آن و ملكش را به دم شمشیر زده، ایشان و همۀ نفوسی را كه در آن بودند، هلاك كرد، و كسی را باقی نگذاشت؛ و به طوری كه با ملك اریحا رفتار نموده بود، با ملك مَقِّیدَه نیز رفتار كرد.29و یوشع با تمامی اسرائیل از مَقِّیدَه به لِبْنَه گذشت و با لِبْنَه جنگ كرد.30و خداوند آن را نیز با ملكش به دست اسرائیل تسلیم نمود، پس آن و همۀ كسانی را كه در آن بودند به دم شمشیر كشت و كسی را باقی نگذاشت، و به طوری كه با ملك اریحا رفتار نموده بود با ملك آن نیز رفتار كرد.31و یوشع با تمامی اسرائیل از لِبْنَه به لاخیش گذشت و به مقابلش اردو زده، با آن جنگ كرد.32و خداوند لاخیش را به دست اسرائیل تسلیم نمود كه آن را در روز دوم تسخیر نمود. و آن و همۀ كسانی را كه در آن بودند به دم شمشیر كشت چنانكه به لِبْنَه كرده بود.33آنگاه هورام ملك جازر برای اعانت لاخیش آمد، و یوشع او و قومش را شكست داد، به حدی كه كسی را برای او باقی نگذاشت.34و یوشع با تمامی اسرائیل از لاخیش به عَجْلون گذشتند و به مقابلش اردو زده، با آن جنگ كردند.35و در همان روز آن را گرفته، به دم شمشیر زدند و همۀ كسانی را كه در آن بودند در آن روز هلاك كرد چنانكه به لاخیش كرده بود.36و یوشع با تمامی اسرائیل از عَجْلون به حَبْرُون برآمده، با آن جنگ كردند.37و آن را گرفته، آن را با ملكش و همۀ شهرهایش و همۀ كسانی كه در آن بودند به دم ششیر زدند، و موافق هر آنچه كه به عَجْلون كرده بود كسی را باقی نگذاشت، بلكه آن را با همۀ كسانی كه در آن بودند، هلاك ساخت.38و یوشع با تمامی اسرائیل به دَبیرْ برگشت و با آن جنگ كرد.39و آن را با ملكش و همۀ شهرهایش گرفت و ایشان را به دم شمشیر زدند، و همۀ كسانی را كه در آن بودند، هلاك ساختند و او كسی را باقی نگذاشت؛ و به طوری كه به حبرون رفتار نموده بود به دَبیرْ و ملكش نیز رفتار كرد، چنانكه به لِبْنَه و ملكش نیز رفتار نموده بود.40پس یوشع تمامی آن زمین یعنی كوهستان و جنوب و هامون و وادیها و جمیع ملوك آنها را زده، كسی را باقی نگذاشت و هر ذینفس را هلاك كرده، چنانكه یهُوَه، خدای اسرائیل، امر فرموده بود.41و یوشع ایشان را از قادش بَرْنیع تا غَزّه و تمامی زمین جوشَن را تا جَبَعُون زد.42ویوشع جمیع این ملوك و زمین ایشان را در یك وقت گرفت، زیرا كه یهُوَه، خدای اسرائیل، برای اسرائیل جنگ میكرد.43و یوشع با تمامی اسرائیل به اردو در جِلْجال مراجعت كردند.
ترجمه ULB آیات ۱۰: ۱۲- ۱۳ را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهد، چون متن این آیات منظوم میباشند.
پیروزی اسرائیل بر سرزمین وعده، در واقع جنگ خدا بر علیه کنعانیان خدانشناس بود، تا جنگ اسرائيل. این نوع جنگ با دیگر جنگها تفاوت داشت و خدا به اسرائیل دستورالعملهای خاصی داده بود.
and
هنگامی که اهل جبعون از اسرائيل درخواست کمک میکنند، از این اصطلاح استفاده کردند: ««دست خود را...بازمدار» به معنای «مبادا حفاظت نکنی» است.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. نویسنده در این قسمت در مورد شخص جدیدی به نام اَدُونِی صَدَق سخن میگوید.
این نام یک مرد است که پادشاهی مهم بود.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینها اسامی شهر هستند.
اینها اسامی پادشاهان هستند.
«به جایی که من هستم سفر کن.» اورشلیم نسبت به شهرهای دیگر کنعان در مکانی مرتفعتر قرار داشت.
« ۵ پادشاه»
«اینها اسامی شهر هستند»
این یعنی آنها اردوی خود را اطراف شهر جَبَعون برپا کردند. آنها به این روش شهر را تضعیف میکردند. این کار از فرار مردم شهر جلوگیری میکرد، و مانع رسیدن آب و غذا به آن شهر میشد.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به جبعونیان دارد.
این درخواست متواضعانه با دو منفی بیان شده تا بر لزوم انجام عملی مثبت تاکید کند. ترجمه جایگزین: «لطفا بیا و با قوت خود از ما محافظت کن»
کلمه «دست» در اینجا به قوت مردم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نیروی تو»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
در اینجا «دست» به قوت قوم اسرائیل و توانایی آنها برای شکست دادن دشمنشان اشاره دارد. کلمه «ایشان را» به نیروهای مهاجم اشاره دارد.
در اینجا کلمه «ایشان را» به نیروهای مهاجم اشاره دارد.
اینجا با خطاب قرار دادن «یوشع» که فرمانده سپاه بود، به کل سپاه او اشاره شده است.
کلمه «اسرائیل» به تمام ارتش اسرائیل اشاره دارد.
اینها اسامی شهر هستند.
اینها اسامی مکان هستند.
«از آسمان تگرگهای بزرگ بارانید»
یوشع از یهوه میخواهد که در آن روز، زمان نگذرد.
یوشع به نحوی به آفتاب و ماه فرمان میدهد که گویی انسان هستند.
این نام یک مکان است.
این به قوم اسرائیل اشاره میکند.
نویسنده از این سوال به عنوان اطلاعات پس زمینهای استفاده میکند تا به مخاطب یادآور شود که این واقعه کاملا ثبت شده است. ترجمه جایگزین: «این در کتاب یاشر نوشته شده است.»
and
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این نام یک شهر است.
قاصدان آمدند و به یوشع خبر دادند. ترجمه جایگزین: «کسی به یوشع خبر داد»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
عبارت «دست شما» در اینجا به معنای «در اختیار شما» است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این کلمه را همان طور ترجمه کنید که در <یوشع ۱۰: ۱۰> ترجمه کردهاید.
«کسی جرات نداشت علیه آنها چیزی بگوید» یا «کسی جرات شکایت یا اعتراض کردن علیه ایشان را نداشت»
در اینجا «دهانه» اصطلاح و به معنای «ورودی» است. ترجمه جایگزین: «مدخل مغاره را بگشایید»
اینها اسامی مکان هستند.
کلمات «مردان اسرائیل» تنها اشاره به سربازان اسرائيل دارند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
«تا زمانی که نویسنده این داستان را مینوشت»
این نام یک شهر است. ببیند این کلمه را در <یوشع ۱۰: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
جمله دوم در واقع خلاصهای از جمله اول است و تاکید میکند که یوشع انسان یا حیوانی را زنده نگذاشت.
این نام یک شهر است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینها اسامی شهر هستند.
در اینجا «دست» اشاره به کنترل و استیلای آنها دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه لاخیش را به استیلای قوم اسرائیل درآورد»
این نام یک مرد است که پادشاهی مهم بود.
این اسامی شهرها هستند.
اینها اسامی شهرها هستند.
این دو عبارت معنای مشابهی دارند. هردوی آنها نابودی کامل عجلون را نشان میدهد.
این نام یک شهر است. ببیند این کلمه را در <یوشع ۱۰: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «شمشیر» به ارتش اسرائیل اشاره دارد و ضربه زدن انگاره سلاخی و نابودی را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «گرفتند، کشتند و نابود کردند»
این نام یک شهر است.
«اینها اسامی شهر هستند»
کلمه «شمشیر» به ارتش اسرائیل اشاره دارد و ضربه زدن، انگاره سلاخی و نابودی را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «آنها را کشتند و نابود کردند»
این دو عبارت معنایی مشابهی دارند و بر نابودی کاملی که مردم اسرائيل طبق فرمان خداوند[یهوه] باعث آن شدند تاکید میکنند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این به پادشاهان و سرزمینهایی اشاره دارد که در ابتدای <یوشع ۱۰: ۲۸> فهرست شده بود.
در اینجا یوشع به تمام سپاه او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «یوشع و سربازانش گرفتند»
این به معنای در یک روز نیست. این به معنای مبارزه نظامی است که روزها یا هفتههای بسیار ادامه داشت.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
1و واقع شد كه چون یابین ملك حاصُور این را شنید، نزد یوباب ملك مادون و نزد ملك شِمْرُون و نزد ملك اَخْشاف فرستاد،2و نزد ملوكی كه به طرف شمال در كوهستان، و در عربه، جنوب كِنَّرُوت، و در هامون و در نافوتْ دورْ، به طرف مغرب بودند،3و نزد كنعانیان به طرف مشرق و مغرب و اَموریان و حِتّیان و فَرِزّیان و یبوسیان در كوهستان، و حِوّیان زیر حَرْمون در زمین مِصْفَه.4و آنها با تمامی لشكرهای خود كه قوم بسیاری بودند و عدد ایشان مثل ریگ كنارۀ دریا بود با اسبان و ارابههای بسیار بیرون آمدند.5و تمامی این ملوك جمع شده، آمدند و نزد آبهای میرُوم در یك جا اردو زدند تا با اسرائیل جنگ كنند.6و خداوند به یوشع گفت: «از ایشان مترس زیرا كه فردا چنین وقتی جمیع ایشان را كشته شده، به حضور اسرائیل تسلیم خواهم كرد، و اسبان ایشان را پی خواهی كرد، و ارابههای ایشان را به آتش خواهی سوزانید.»7پس یوشع با تمامی مردان جنگی به مقابله ایشان نزد آبهای میرُوم ناگهان آمده، بر ایشان حمله كردند.8و خداوند ایشان را به دست اسرائیل تسلیم نمود، كه ایشان را زدند و تا صیدون بزرگ و مِسرَفوت مایم و تا وادی مِصْفَه به طرف شرقی تعاقب كرده، كشتند، به حدی كه كسی را از ایشان باقی نگذاشتند.9و یوشع به طوری كه خداوند به ویگفته بود، با ایشان رفتار نموده، اسبان ایشان را پی كرد و ارابههای ایشان را به آتش سوزانید.10و یوشع در آن وقت برگشت، و حاصور را گرفته، ملكش را با شمشیر كشت، زیرا حاصور قبل از آن سر جمیع آن ممالك بود.11و همۀ كسانی را كه در آن بودند به دم شمشیر كشته، ایشان را بالكل هلاك كرد، و هیچ ذیحیات باقی نماند، و حاصور را به آتش سوزانید.12و یوشع تمامی شهرهای آن ملوك و جمیع ملوك آنها را گرفت و ایشان را به دم شمشیر كشته، بالكل هلاك كرد به طوری كه موسی بندۀ خداوند امر فرموده بود.13لكن همۀ شهرهایی كه بر تلهای خود استوار بودند، اسرائیل آنها را نسوزانید، سوای حاصور كه یوشع آن را فقط سوزانید.14و بنیاسرائیل تمامی غنیمت آن شهرها و بهایم آنها را برای خود به غارت بردند، اما همۀ مردم را به دم شمشیر كشتند، به حدی كه ایشان را هلاك كرده، هیچ ذیحیات را باقی نگذاشتند.15چنانكه خداوند بندۀ خود موسی را امر فرموده بود، همچنین موسی به یوشع امر فرمود و به همینطور یوشع عمل نمود، و چیزی از جمیع احكامی كه خداوند به موسی فرموده بود، باقی نگذاشت.16پس یوشع تمامی آن زمین كوهستان و تمامی جنوب و تمامی زمین جوشَن و هامون و عربه و كوهستان اسرائیل و هامون آن را گرفت.17از كوه حالَق كه به سوی سَعیر بالا میرود تا بعل جاد كه در وادی لبنان زیر كوه حَرْمان است، و جمیع ملوك آنها را گرفته، ایشان را زد و كشت.18و یوشع روزهای بسیار با این ملوك جنگ كرد.19و شهری نبود كه با بنیاسرائیل صلح كرده باشد، جز حِوّیانی كه در جَبَعُون ساكن بودند و همۀ دیگران را در جنگ گرفتند.20زیرا از جانب خداوند بود كه دل ایشان را سخت كند تا به مقابلۀ اسرائیل درآیند و او ایشان را بالكل هلاك سازد، و بر ایشان رحمت نشود بلكه ایشان را نابود سازد چنانكه خداوند به موسی امر فرموده بود.21و در آن زمان یوشع آمده، عناقیان را از كوهستان از جبرون و دَبیرْ و عناب و همۀ كوههای یهودا و همۀ كوههای اسرائیل منقطع ساخت، و یوشع ایشان را با شهرهای ایشان بالكل هلاك كرد.22كسی از عناقیان در زمین بنیاسرائیل باقی نماند، لیكن در غزا و جَتْ و اَشْدُود بعضی باقی ماندند.23پس یوشع تمامی زمین را برحسب آنچه خداوند به موسی گفته بود، گرفت، و یوشع آن را به بنیاسرائیل برحسب فرقهها و اسباط ایشان به ملكّیت بخشید و زمین از جنگ آرام گرفت.
خداوند به یوشع گفت، «از ایشان مترس زیرا كه فردا چنین وقتی جمیع ایشان را كشته شده، به حضور اسرائیل تسلیم خواهم كرد» آنها حتی وقتی حکومتهای[قلمروهای] کنعان با هم متحد شدند، نتوانستند بر قدرت خداوند[یهوه] غالب آیند.
این عبارت ممکن است در ترجمه دشواری ایجاد کند. مترجم باید اطمینان حاصل کند که مسبب پیروزی اسرائيل خداوند به حساب آید.
اینها اسم پادشاهان هستند.
اینها اسامی مکان هستند.
اینها اسامی مکان هستند.
این نام یک کوه است.
تمام پادشاهان کنعانی به یوشع و قوم اسرائیل حمله میکنند.
کسی نمیتواند دانههای شن[ریگ] کنار دریا را بشمارد. این مبالغه، تاکید میکند که پادشاهان، سربازان فراوانی را جمع کردند. ترجمه جایگزین: «سربازان فراوانی که مثل دانههای شن ساحل دریا به نظر میرسیدند.»
این نام یک مکان است.
اینجا از اینکه خداوند[یهوه] اسرائيل را قادر میسازد تا سربازان دشمن را شکست دهد و بکشد به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها را به اسرائيل میدهد. ترجمه جایگزین: «من اسرائیل را قادر به کشتن تمامی آنها در نبرد خواهم کرد»
«با قطع کردن پای اسبهایشان آنها را لنگ میکنم.» این کار را با قطع کردن تاندون پشت پای اسب انجام میدادند، تا اسب دیگر قادر به راه رفتن نباشد.
این نام یک مکان است.
در اینجا کلمه «دست» به قدرت اشاره دارد. یهوه به نحوی ارتش اسرائیل را قادر به مغلوب ساختن دشمنانشان میکند که گویی یهوه ارتش دشمن را به دست اسرائیلیان تسلیم کرده است. ترجمه جایگزین: «یهوه به اسرائیل توانایی غلبه کردن بر دشمنانشان را بخشید»
and
«به ایشان حمله کردند ... به ایشان حمله کردند»
این نام یک مکان است.
این کار را با قطع کردن تاندون پشت پای اسب انجام میدادند تا اسب دیگر قادر به راه رفتن نباشد. ببینید این کلمه را در <یوشع ۱۱: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
«یوشع، پادشاه حاصور را با شمشیرش کشت»
اینجا به نحوی از اهمیت بسیار حاصور سخن گفته شده است که گویی حاصور سرِ جمیع آن ممالک بوده است. ترجمه جایگزین: «حاصور مهمترین این ممالک بوده است»
and
این دو عبارت معنای مشابهی دارند و تاکید آنها بر نابودی کامل است.
شناسه مستتر فاعلی در فعل به یوشع و ارتش او اشاره دارد. اینجا به نحوی از نابودی[هلاکت] کامل هر چیز زنده در شهر سخن گفته شده است که گویی آن موجودات مختص نابود شدن بودند. ترجمه جایگزین: «ارتش آنها را به طور کامل نابود کرد»
and
«آنها را کشت»
«شهرهایی که بر تپههای کوچک ساخته شده بودند»
این عبارت به ارتش اسرائیل اشاره دارد.
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و بر نابودی کامل تاکید میکنند.
این عبارت منفی تاکید میکند که یوشع تمام احکامی که یهوه امر فرموده بود را انجام داد. ترجمه جایگزین: «یوشع جمیع احکام یهوه را به جا آورد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینها نام چند مکان است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از دلسختی و لجاجت مردم شهر توسط یهوه سخن گفته شده که گویی یهوه دل آنها را سخت کرده است. ترجمه جایگزین: «این یهوه بود که باعث لجاجت آنها شد»
اینها نسل عناق هستند.
اینها اسامی مکان هستند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از اینکه یوشع زمین را به اسرائيلیان میبخشد سخن گفته شده که گویی او میراثی را چون ملک دائمی به اسرائیلیان بخشیده است. ترجمه جایگزین: «یوشع سرزمین را به عنوان ملک دائمی به اسرائیلیان بخشید»
اینجا به نحوی از دیگر نجنگیدن مردم سخن گفته شده که گویی آن سرزمین کسی است که حالا بعد از جنگ در حال استراحت است. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر در آن زمین نجنگیدند» یا «آرامش در آن سرزمین برقرار شد»
and
1و اینانند ملوك آن زمین كه بنیاسرائیل كشتند، و زمین ایشان را به آن طرف اُرْدُن به سوی مطلع آفتاب از وادی اَرْنُون تا كوه حَرْمون، و تمامی عربه شرقی را متصرف شدند.2سَیحُون ملك اَموریان كه در حَشْبُون ساكن بود، و از عَرُوعِیر كه به كناره وادی اَرْنُون است، و از وسط وادی و نصف جِلْعاد تا وادی یبُوق كه سرحد بنیعَمّون است، حكمرانی میكرد.3و از عربه تا دریای كِنَّرُوت به طرف مشرق و تا دریای عربه، یعنی بحرالملح به طرف مشرق به راه بیتیشیموت و به طرف جنوب زیر دامن فِسجه.4و سر حد عوج، ملك باشان، كه از بقیۀ رفائیان بود و در عَشْتارُوت و اَدْرَعی سكونت داشت.5و در كوه حَرْمون و سَلْخَه و تمامی باشان تا سر حد جَشُوریان و مَعَكیان و بر نصف جِلْعاد تا سرحد سَیحُون، ملك حَشْبُون حكمرانی میكرد.6اینها را موسی بندۀ خداوند و بنیاسرائیل زدند، و موسی بندۀ خداوند آن را به رؤبینیان و جادیان و نصف سبط مَنَسَّی به ملكّیت داد.7و اینانند ملوك آن زمین كه یوشع و بنیاسرائیل ایشان را در آن طرف اُرْدُن به سمت مغرب كشت، از بعل جاد در وادی لبنان، تا كوه حالَق كه به سَعیر بالا میرود، و یوشع آن را به اسباط اسرائیل برحسب فرقههای ایشان به ملكّیت داد.8در كوهستان و هامون و عربه و دشتها و صحرا و در جنوب از حِتّیان و اَموریان و كنعانیان و فَرِزّیان و حِوّیان و یبوسیان.9یكی ملك اریحا و یكی ملك عای كه در پهلوی بیتئیل است.10و یكی ملك اورشلیم و یكی ملك حَبْرُون.11و یكی ملك یرْموت و یكی ملك لاخیش.12و یكی ملك عَجْلون و یكی ملك جازَر.13و یكی ملك دَبیرْ و یكی ملك جادَر.14و یكی ملك حُرْما و یكی ملك عَراد.15و یكی ملك لِبْنَه و یكی ملك عَدُلاّم.16و یكی ملك مَقِّیدَه و یكی ملك بیتئیل.17و یكی ملك تَفّوح و یكی ملك حافَر.18و یكی ملك عَفیق و یكی ملك لَشّارُون.19و یكی ملك مادُون و یكی ملك حاصُور.20و یكی ملك شِمْرُون مرؤن و یكی ملك اَكْشاف.21و یكی ملك تَعَناك و یكی ملك مَجِدُّو.22و یكی ملك قادِش و یكی ملك یقْنُعامدر كَرْمَل.23و یكی ملك دُور در نافَتْ دُور و یكی ملك امتها در جِلْجال.24پس یكی ملك تِرْصه و جمیع ملوكْ سی و یك نفر بودند.
ترجمه ULB آیات ۱۲: ۲- ۵ را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهد، چون این آیات بخشی از فهرستی طولانی هستند.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. نویسنده در این قسمت اطلاعات پسزمینهای ارائه میدهد.
این قسمت به فهرست پادشاهانی که تا آیه ۲۴ ادامه مییابند، اشاره دارد.
این اسم منطقهای در آن سرزمین است.
این نام یک شهر است.
ببینید این کلمات را در <یوشع ۹: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
این یک مکان است. ببینید این کلمه را در <یوشع ۱۱: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مکان میباشند.
ببینید اسم این مرد را در <یوشع ۹: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
اینها نام گروههای مردمی[اقوام] هستند.
اینها نام مکان هستند.
این نام یک مکان است.
این نام گروههای مردم است.
اینها ذریت رؤبین هستند.
اینها ذریت جاد هستند.
آنها نصف قبیله نامیده شدهاند، چون به نصف دیگر قبیله سهمالارثی در زمین کنعان رسید.
اینها نام مکان میباشند.
این نام یک بخش از سرزمین است. طبق یوشع ۱۲: ۱ ترجمه شود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این نام یک شهر است.
اینها نام شهر هستند. طبق <یوشع ۱۰: ۳> ترجمه شود.
اینها نام شهر هستند. «عَجْلون» طبق <یوشع ۱۰: ۳> ترجمه شود.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
این نام یک شهر است.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
این نام یک شهر است.
«در کل[ بر روی هم] ۳۱ تن بودند»
1و یوشع پیر و سالخورده شد، و خداوند به وی گفت: «تو پیر و سالخورده شدهای و هنوز زمین بسیار برای تصرف باقی میماند.2و این است زمینی كه باقی میماند، تمامی بلوك فلسطینیان و جمیع جَشُوریان.3از شِیحُورْ كه در مقابل مصر است تا سرحد عَقْرُون به سمت شمال كه از كنعانیان شمرده میشود، یعنی پنج سردار فلسطینیان از غَزّیان و اَشْدُودیان و اَشْقَلُونیان و جَتْیان و عَقْرُونیان و عَوّیان.4و از جنوب تمامی زمین كنعانیان و مغارهای كه از صیدونیان است تا اَفیقْ و تا سرحد اَموریان.5و زمین جِبْلیان و تمامی لُبْنان به سمت مطلع آفتاب از بَعْلْ جاد كه زیر كوه حَرْمون است تا مدخل حَمات.6تمامی ساكنان كوهستان از لبنان تا مِصْرَفُوت مایمْ كه جمیع صِیدُونیان باشند، من ایشان را از پیش بنیاسرائیل بیرون خواهم كرد. لیكن تو آنها را به بنیاسرائیل به ملكّیت به قرعه تقسیم نما چنانكه تو را امر فرمودهام.7پس الا´ن این زمین را به نه سبط و نصف سبط مَنَسَّی برای ملكّیت تقسیم نما.»8با او رؤبینیان و جادیان ملك خود را گرفتند كه موسی در آن طرف اُرْدُن به سمت مشرق به ایشان داد، چنانكه موسی بندۀ خداوند به ایشانبخشیده بود.9از عَرُوعِیر كه بر كنارۀ وادی اَرْنُون است، و شهری كه در وسط وادی است، و تمامی بیابان مِیدَبا تا دِیبُون.10و جمیع شهرهای سَیحُون ملك اَموریان كه در حَشْبُون تا سرحد بنیعَمّون حكمرانی میكرد.11و جِلْعاد و سرحد جَشُوریان و مَعَكیان و تمامی كوه حَرْمون و تمامی باشان تا سَلْخَه.12و تمامی ممالك عوج در باشان كه در اَشْتارُوت و اَدْرَعی حكمرانی میكرد، و او از بقیۀ رفائیان بود. پس موسی ایشان را شكست داد و بیرون كرد.13اما بنیاسرائیل جَشُوریان و مَعَكیـان را بیرون نكردند؛ پس جَشُور و مَعَكی تا امروز در میـان اسرائیل ساكنند.14لیكن به سبط لاوی هیچ ملكّیت نداد، زیرا هدایای آتشین یهُوَه خدای اسرائیل ملكّیت وی است چنانكه به او گفته بود.15و موسی به سبط بنیرؤبین برحسب قبیلههای ایشان داد.16و حدود ایشان از عَرُوعِیر بود كه به كنار وادی اَرْنُون است و شهری كه در وسط وادی است و تمامی بیابان كه پهلوی مِیدَبا است؛17حَشْبُون و تمامی شهرهایش كه در بیابان است و دِیبُون و باموتْبَعَل و بیتْبَعَل مَعُون؛18و یهْصَه و قَدِیموتْ و میفاعت؛19و قِریتایم و سِبْمَه و سارَتْ شَحَرْ كه در كوه دَره بود؛20و بیت فَغُور و دامن فِسْجَه و بیت یشیمُوت؛21و تمامی شهرهای بیابان و تمامی ممالك سَیحُون، ملك اَموریان، كه در حَشْبُون حكمرانی میكرد، و موسی او را با سرداران مِدیان یعنی اَوِی و راقَم و صوُر و حور و رابَع، امرای سَیحُون، كه در آن زمین ساكن بودند، شكست داد.22و بَلْعام بنبَعُورفالگیر را بنیاسرائیل در میان كشتگان به شمشیر كشتند.23و سرحد بنیرؤبین اُرْدُن و كنارهاش بود. این ملكّیت بنیرؤبین برحسب قبیلههای ایشان بود یعنی شهرها و دهات آنها.24و موسی به سبط جاد یعنی به بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان داد.25و سرحد ایشان یعزیر بود و تمامی شهرهای جِلْعاد و نصف زمین بنیعَمّون تا عَرُوعِیر كه در مقابل رَبّه است.26و از حَشْبُون تا رامتْ مِصْفَه و بَطونیم و از مَحَنایم تا سرحد دَبیرْ.27و در دره بیت هارام و بیت نِمْرَه و سُكّوت و صافُون و بقیه مملكت سَیحُون، ملك حَشْبُون، و اُرْدُن و كنارۀ آن تا انتهای دریای كِنَّرِت در آن طرف اُرْدُن به سمت مشرق.28این است ملكّیت بنیجاد برحسب قبیلههای ایشان یعنی شهرها و دهات آنها.29و موسی به نصف سبط مَنَسَّی داد و برای نصف سبط بنیمَنَسَّی برحسب قبیلههای ایشان برقرار شد.30و حدود ایشان از مَحَنایم تمامی باشان یعنی تمامی ممالك عوج، مَلِك باشان و تمامی قریههای یائیر كه در باشان است، شصت شهر بود.31و نصف جِلْعاد و عَشْتارُوت و اَدْرَعی شهرهای مملكت عوج در باشان برای پسران ماكیر بنمَنَسَّی یعنی برای نصف پسران ماكیر برحسب قبیلههای ایشان بود.32اینهاست آنچه موسی در عَرَباتِ موآب در آن طرف اُرْدُن در مقابل اَریحا به سمت مشرق برای ملكّیت تقسیم كرد.33لیكن به سبط لاوی، موسی هیچ نصیب نداد زیرا كه یهُوَه، خدای اسرائیل، نصیب ایشان است چنانكه به ایشان گفته بود.
این باب، بخشی را آغاز میکند که در مورد تقسیم زمین بین قبایل اسرائيل است.
همچنان زمینهای تصاحب نشده بسیاری در غرب رود اردن بود، ولی قبیله روبئین، جاد و نیمی از قبیله مَنَسَّی زمینی خود در شرق رودخانه اردن را دریافت کرده بودند. این زمین در کتاب اعداد باب ۳۲ به آنها وعده داده شده بود.
مادامی که یهوه به واسطه یوشع به فتوحات بسیاری نائل شده بود، اسرائیل همچنان قرار بود مابقی کنعانیان را بیرون براند. کامیابی اسرائيل در این مورد بسته به ایمان آنها به یهوه بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شما میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید که اسرائيل هنوز باید این زمینها را تصاحب کند. ترجمه جایگزین: «این است زمینی که هنوز برای تصرف توسط اسرائیل باقی مانده است»
این نام یک مکان است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کنعانیان اکنون ملک خود میشمارند»
این نام یک قوم است.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
این نام قومی است که در جبع[جبْل] زندگی میکنند.
این نام یک مکان است.
اسرائیل به نحوی این سرزمین را مطالبه خواهد کرد که گویی میراثی است که آنها همچون یک دارایی دائم دریافت خواهند کرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینها نام مکان هستند.
جایی که رود بسیار پایینتر از زمین طرفین است.
صاف و مرتفع در بالای رود
این نام یک شهر است.
اینها نام مکان هستند.
«سرزمینی که جَشُوریان و مَعَكیان در آن زندگی میکردند»
این نام گروهای مردمی است.
اینها نام مکان هستند.
این نام یک گروه از مردم است.
اینجا کلمه «موسی» به خود او و ارتش اسرائیل که موسی آن را رهبری میکرد،
اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «موسی و اسرائیلیان به آنها حمله کردند»
اینها اسامی گروههای مردم[اقوام] مختلف هستند.
همچنین «جَشُور» و «مَعَكی» نام نیاکان جَشُوریان و مَعَكیـان و یا نام شهری است که در آن زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «آن قوم در میان اسرائیل زندگی میکردند»
این قسمت به دوره زمانی که نویسنده این کتاب را مینوشت، اشاره دارد.
اینجا به نحوی از زمینی که موسی به قبایل اسرائیل سپرد، سخن گفته شده که گویی میراثی است که آنها به عنوان دارایی دائم خود دریافت کردهاند.
نویسنده به نحوی از افتخار عظیم لاویان برای خدمت به عنوان کاهنین یهوه سخن گفته که گویی هدایا چیزهایی هستند که آنها به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «هدایای... یهوه توشه آنها خواهد بود»
«هدایایی که قوم باید برای یهوه میآوردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شبانان با آتش سوختند»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینها نام مکان هستند.
ببینید این کلمات را در <یوشع ۱۳: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
این نام یک شهر است.
اینها نام اقوام و گروهای مردمی هستند.
«چنان که او سرداران مِدیان را شکست داده است»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
رود اردن حاشیه غربی سرزمینی بود که بنیرؤبین به آن رسیده بود.
اینجا به نحوی از زمینی که موسی به قبایل اسرائیل سپرد سخن گفته شده که گویی میراثی است که آنها به عنوان دارایی دائم خود دریافت کردهاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی به تک تک قبایل ایشان داد»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینجا به نحوی از زمینی که موسی به جاد سپرد سخن گفته شده که گویی میراثی است که جاد به عنوان دارایی دائم خود دریافت کردهاند.
اینجا به نحوی از زمینی که موسی به قبایل اسرائیل سپرد سخن گفته شده که گویی میراثی است که آنها به عنوان دارایی دائم خود دریافت کردهاند.
تنها نصف این قبیله این زمین را دریافت کردند، چون به نیمی دیگر زمینی آن سوی رود اردن را رسیده بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی کسی را به کاری گماشت»
اینها نام مکان است.
اینها نام مکان هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی...آنها را گماشت»
این نام یک مرد است.
اینجا به نحوی از زمینی که موسی در شرق رود اردن به قبایل اسرائيل سپرد سخن گفته شده که گویی میراثی است که موسی به عنوان دارایی دائم به آنها داده است. ترجمه جایگزین: «این سرزمینی است که موسی برای ملکیت به آنها داد»
نویسنده به نحوی از افتخار عظیم لاویان برای خدمت به عنوان کاهنین یهوه سخن گفته که گویی خداوند[یهوه] چیزیست که آنها به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدای اسرائیل، آنچه است که دارند»
1و اینهاست ملكهایی كه بنیاسرائیل در زمین كنعان گرفتند، كه العازار كاهن و یوشع بننون و رؤسای آبای اسباط بنیاسرائیل برای ایشان تقسیم كردند.2برحسب قرعه، ملكّیت ایشان شد، برای نه سبط و نصف سبط، چنانكه خداوند به دست موسی امر فرموده بود.3زیرا كه موسی ملكّیت دو سبط و نصف سبط را به آن طرف اُرْدُن داده بود، امابه لاویان هیچ ملكّیت در میان ایشان نداد.4زیرا پسران یوسف دو سبط بودند، یعنی مَنَسَّی و افرایم، و به لاویان هیچ قسمت در زمین ندادند، غیر از شهرها به جهت سكونت و اطراف آنها به جهت مواشی و اموال ایشان.5چنانكه خداوند موسی را امر فرموده بود، همچنان بنیاسرائیل عمل نموده، زمین را تسلیم كردند.6آنگاه بنییهودا در جِلْجال نزد یوشع آمدند، و كالیب بنیفُنَّهقَنِزّی وی را گفت: «سخنی را كه خداوند به موسی، مرد خدا، دربارۀ من و تو و قادش بَرْنیع گفت میدانی.7من چهل ساله بودم وقتی كه موسی، بندۀ خداوند ، مرا از قادش بَرْنیع برای جاسوسی زمین فرستاد، و برای او خبر باز آوردم چنانكه در دل من بود.8لیكن برادرانم كه همراه من رفته بودند، دل قوم را گداختند. و اما من یهُوَه خدای خود را به تمامی دل پیروی كردم.9و در آن روز موسی قسم خورد و گفت: البته زمینی كه پای تو بر آن گذارده شد، برای تو واولادت ملكّیت ابدی خواهد بود، زیرا كه یهُوَه خدای مرا به تمامی دل پیروی نمودی.10و الا´ن اینك خداوند چنانكه گفته بود، این چهل و پنج سال مرا زنده نگاه داشته است، از وقتی كه خداوند این سخن را به موسی گفت، هنگامی كه اسرائیل در بیابان راه میرفتند. و الا´ن، اینك من امروز هشتاد و پنج ساله هستم.11و حال امروز قوّت من باقی است مثل روزی كه موسی مرا فرستاد، چنانكه قوّت من در آن وقت بود، همچنان قوّت من الا´ن است، خواه برای جنگ كردن و خواه برای رفتن و آمدن.12پس الا´ن این كوه را به من بده كه در آن روز خداوند دربارهاش گفت، زیرا تو در آن روز شنیدی كه عناقیان در آنجا بودند، و شهرهایش بزرگ و حصاردار است. شاید خداوند با من خواهد بود تا ایشان را بیرون كنم، چنانكه خداوند گفته است.»13پس یوشع او را بركت داد و حَبْرُون را به كالیب بنیفُنَّه به ملكّیت بخشید.14بنابراین حَبْرُون تا امروز ملكّیت كالیب بنیفُنَّۀ قَنِزّی شد، زیرا كه یهُوَه خدای اسرائیل را به تمامی دل پیروی نموده بود.15و قبل از آن نام حَبْرُون، قریۀ اَرْبع بود كه او در میان عناقیان مرد بزرگترین بود. پس زمین از جنگ آرام گرفت.
اسرائیلیان باید تمام کنعانیان را بیرون میکردند. اگر تمام آنها را بیرون نمیکردند کنعانیان باعث میشدند تا اسرائیلیان خدایان دیگری را بپرستند. اجازه ماندن به کنعانیان برای ماندن در آن سرزمین، گناه شمرده میشد.
and
اینجا به نحوی از سرزمینی که اسرائیلیان گرفتند سخن گفته شده که گویی میراثی است که آنها همچون ملکی دائمی دریافت کردهاند.
«رهبران قبایل»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «العازار، یوشع و روسای آبای قبایل برای تعیین ملکیت قرعه انداختند»
اینجا کلمه «دست» به خود موسی اشاره دارد و بدان معناست که خداوند موسی را برای رساندن پیغام خود، مامور کرده بود. ترجمه جایگزین: «به واسطه موسی»
اینجا به نحوی از سرزمینی که موسی به آن قبایل داده است سخن گفته شده که گویی آن زمینها میراثی هستند که به عنوان ملکی دائم آنها را دریافت میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و موسی هیچ سهم الارثی از زمین را به لاویان نداد»
«بخش»
شما میتوانید فعل را از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «ولی او فقط بعضی از شهرها را برای سکونت به آنها داد»
زمین چمنی برای خوراک احشام
مادیاتی که برای رفع نیاز خانواده خود به آنها نیاز داشتند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این نام یک مرد است.
این نام یک گروه از مردم است.
اینجا کلمه «دل» نشان دهنده افکار است. این عبارت اصطلاح است و به گزارشی اشاره دارد که صادقانه مطرح میشود. ترجمه جایگزین: «من برای او خبر درستی را آوردم»
اینجا به نحوی از ترساندن شدید قوم سخن گفته شده که گویی دل قوم را ذوب کردهاند. ترجمه جایگزین: «مردم را به شدت ترساندند»
اینجا به نحوی از وفادار ماندن به یهوه سخن گفته شده که گویی این کار پیروی کردن کامل از یهوه است. ترجمه جایگزین: «من به یهوه وفادار ماندم»
اینجا به نحوی از زمینی که کالیب و نسل او خواهند داشت سخن گفته شده که گویی آنها ملکی دائمی دریافت کردهاند.
اینجا «پای تو» به کالیب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زمینی که تو بر آن قدم گذاشتی»
«توجه کنید، زیرا چیزی که میخواهم به شما بگویم درست و مهم است»
«هنگامی که قوم اسرائیل به سمت بیابان حرکت کردند»
«من هنوز همان قدر قوی هستم که آن وقت بودم»
این اصطلاحی است که به فعالیتهای روزانه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای کارهایی که من هر روز انجام میدهم»
معانی احتمالی ۱) تعداد زیادی تپه بزرگ یا کوههای کوچک یا ۲) یک کوه
این نام یک قوم است.
اینجا به نحوی از حبرون سخن گفته شده که گویی میراثی است که کالیب همچون ملکی دائمی دریافت کرده است.
این به دوره زمانی که نویسنده این کتاب را مینوشت، اشاره دارد.
اینجا به نحوی از وفاداری به یهوه سخن گفته شده که گویی این کار پیروی کامل از او است. ترجمه جایگزین: «او به یهوه وفادار ماند»
این نام یک مکان است.
اینجا به نحوی از آتشبس سخن گفته شده که گویی آن زمین، کسی است که از جنگ آرام گرفت. ببینید که این عبارت را در یوشع ۱۱: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «سپس قوم دیگر در آن زمین نجنگیدند»
and
1و قرعه به جهت سبط بنییهودا، بهحسب قبایل ایشان، به طرف جنوب به سر حد اَدُوم، یعنی صحرای صین به اقصای تیمان رسید.2و حد جنوبی ایشان از آخربحرالملح، از خلیجی كه متوجه به سمت جنوب است، بود.3و به طرف جنوب، فراز عَكْرَبِّیم بیرون آمده، به صین گذشت، و به جنوب قادِش بَرْنیع برآمده، به حَصْرون گذشت، و به اَدّار برآمده، به سوی قَرْقَع برگشت.4و از عَصمون گذشته، به وادی مصر بیرون آمد، و انتهای این حد تا به دریا بود. این حد جنوبی شما خواهد بود.5و حد شرقی، بحرالملح تا آخر اُرْدُن بود، و حد طرف شمال، از خلیج دریا تا آخر اُرْدُن بود.6و این حد تا بیت حُجلَه برآمده، به طرف شمالی بیت عَرَبَه گذشت، و این حد نزد سنگ بُهُنْ پسر رؤبین برآمد.7و این حد از وادی عَخور نزد دَبیرْ برآمد، و به طرف شمال به سوی جِلْجال كه مقابل فراز اَدُمّیم است، كه در جنوب وادی است، متوجه میشود، و این حد نزد آبهای عَین شمس گذشت، و انتهایش نزد عین رُوجِل بود.8و این حد از وادی پسر هَنُّوم به جانب یبُوسی، به طرف جنوب كه همان اورشلیم باشد، برآمد. پس این حد به سوی قلۀ كوهی كه به طرف مغرب مقابل وادی هَنُّوم، و به طرف شمال به آخر وادی رفائیم است، گذشت.9و این حد از قلۀ كوه به چشمه آبهای نَفْتُوح كشیده شد، و نزد شهرهای كوه عَفْرون بیرون آمد، و تا بَعْلَه كه قریه یعاریم باشد، كشیده شد.10و این حد از بَعْلَه به طرف مغرب به كوه سَعیر برگشت، و به طرف شمال از جانب كوه یعاریم كه كسالون باشد گذشت، و نزد بیتشمس بزیر آمده، از تِمْنَه گذشت.11و این حد به سوی شمال از جانب عَقْرون بیرون آمد، و تا شِكْرون كشیده شد، و از كوه بَعْلَه گذشته، نزد یبْنَئیل بیرون آمد، و انتهای این حد دریا بود.12و حد غربیدریای بزرگ و كناره آن بود، این است حدود بنییهودا از هر طرف به حسب قبایل ایشان.13و به كالیب بنیفُنَّه به حسب آنچه خداوند به یوشع فرموده بود، در میان بنییهودا قسمتی داد، یعنی قریۀ اَرْبَع پدر عَناق كه حَبْرُون باشد.14و كالیب سه پسر عَناق یعنی شِیشَی و اَخیمان و تَلمَی اولاد عَناق را از آنجا بیرون كرد.15و از آنجا به ساكنان دَبیرْ برآمد. و اسم دَبیرْ قبل از آن قریه سِفْر بود.16و كالیب گفت: «هر كه قریه سِفْر را بزند و آن را بگیرد، دختر خود عَكْسَه را به زنی به او خواهم داد.»17و عتنئیل پسر قناز برادر كالیب آن را گرفت، و دختر خود عَكْسَه را به او به زنی داد.18و چون او نزد وی آمد، او را ترغیب كرد كه از پدر خود زمینی طلب نماید. و دختر از الاغ خود پایین آمد، و كالیب وی را گفت: «چه میخواهی؟»19گفت: «مرا بركت ده. چونكه زمین جنوبی را به من دادهای، چشمههای آب نیز به من بده.» پس چشمههای بالا و چشمههای پایین را به او بخشید.20این است مِلك سبط بنییهودا به حسب قبایل ایشان.21و شهرهای انتهایی سبط بنییهودا به سمت جنوب بر سرحد اَدُوم قَبْصَئیل و عِیدَر و یاجُور بود،22و قِینَه و دِیمُونَه و عَدْعَدَه،23و قادِش و حاصور و یتْنان،24و زیف و طالَم و بَعْلوت،25و حاصور حَدَتَّه و قِریوت حَصْرُون كه حاصور باشد.26اَمام و شَماع و مولادَه،27و حَصَرْجَدَّه و حَشْمون و بیت فالَط،28و حَصَر شوعال و بیرشَبَع و بِزْیوتِیه،29و بَعالَه و عِییم و عاصَم،30و اَلْتُولَدْ و كسِیل و حُرْمَه،31و صِقلج و مَدْمَنَّه و سَنْسَنَّه،32و لَباوُت و سِلْخِیم و عَین و رِمُّون، جمیع این شهرها با دهات آنها بیست و نه می باشد.33و در هامُون اَشْتاوُل و صَرْعَه و اَشْنَه،34و زانوح و عَین جِنِّیم و تَفُّوح و عَینام،35و یرْمُوت و عَدُّلام و سوكوه و عَزِیقَه،36و شَعْراِیم و عَدیتایم و اَلْجَدِیرَه و جُدَیرُتایم، چهارده شهر با دهات آنها.37صَنان و حَداشاه و مِجْدَل جاد.38و دِلْعان و المِصْفَه و یقْتَئِیل.39و لاخیش و بُصْقَه و عَجْلون.40و كَبُّون و لَحمان و كِتلِیش.41و جَدیروت و بیتداجون و نَعَمه و مَقِّیدَه. شانزده شهر با دهات آنها.42و لِبْنَه و عاتَر و عاشان.43و یفْتاح و اَشْنَه و نَصیب.44و قَعِیلَه و اَكْزیب و مَریشَه. نه شهر با دهات آنها.45و عَقْرُون و قصبهها و دهات آن.46از عَقْرُون تا دریا، همه كه به اطراف اَشْدُود بود با دهات آنها.47و اَشْدُود و قصبهها و دهات آن. و غَزا و قصبهها و دهات آن تا وادی مصر، و تا دریای بزرگ و كنار آن.48و در كوهستان شامیر و یتّیر و سُوكوه.49و دَنَّه و قریه سَنَّه كه دَبیرْ باشد.50و عَناب و اَشْتَمُوه و عانیم.51و جَوشَن و حُولون و جیلوه، یازده شهر با دهات آنها.52و اَراب و دُومَه و اَشعان.53و یانوم و بیت تفَّوُح و افَیقَه.54و حُمْطَه و قریه اَربَع كه حَبْرُون باشد، و صیعور، نه شهر با دهات آنها.55و مَعُون و كَرْمَل و زیف و یوطَه.56و یزْرَعِیل و یقْدَعام و زانوح.57و القاین و جِبْعَه و تِمْنَه، ده شهر با دهات آنها.58و حَلْحول و بیت صور و جَدُور.59و معارات و بیتعَنُوت و الْتَقُون، شش شهر با دهاتآنها.60و قریه بَعل كه قریه یعاریم باشد و اَلْرَبَّه، دو شهر با دهات آنها.61و در بیابان بیتعَرَبَه و مِدّین و سكاكَه.62و اَلْنِبشان و مَدینَةُالملح و عین جدی، شش شهر با دهات آنها.63و اما یبوسیان كه ساكن اورشلیم بودند، بنییهودا نتوانستند ایشان را بیرون كنند. پس یبوسیان با بنییهودا تا امروز در اورشلیم ساكنند.
این باب در مورد زمینی است که به قبیله یهودا داده شد. پی بردن به موقعیت دقیق مکانی، بدون نقشه سخت خواهد بود. احتمالاً پی بردن به محل دقیق این زمین، نیازمند تحقیقات بیشتر است.
این نام یک منطقه بیابانی است.
«حد جنوبی که به انتها بحرالملح میرسید». این دو عبارت به یک مکان اشاره دارند. عبارت دوم، نقطه شروع حد جنوبی را مشخص میکند.
«از خلیجی که تا جنوب ادامه مییابد» یا «از خلیج جنوبی»
بخش کوچکتری از دریا که تا زمین امتداد مییابد.
«مرزی که به قوم یهود تعلق دارد»
اینها نام مکان هستند.
این نام یک شهر است.
نهری در حد جنوب غربی سرزمین، در نزدیکی مصر.
اینجا به نحوی از نقطهای که نهر به دریا میریزد سخن گفته شد که گویی آن محل، دهان رود است.
«حد...بود» [در فارسی انجام شده]
اینها نام مکان هستند.
این احتمالاً سنگ بزرگی بود که کسی آن را به عنوان نشان اختصاصی بر پا کرد و آن را به یاد آن مرد، بُهُنْ نام گذاشتند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مردان هستند.
اینها اسامی قبایلی[طوایفی] هستند که ذریت شِیشَی، اَخیمان، تَلمَی بودند. کلمات «پسر» و«نسل» در این متن معنایی مشابه دارند. ترجمه جایگزین: «سه قوم[قبیله] شِیشَی، اَخیمان و تَلمَی که نسل عَناق بودند»
اینها نام مردها هستند.
«او از آنجا برای جنگیدن برآمد»
اینها نام مکان هستند.
این نام یک مکان است.
این نام یک زن است.
این اسم مردها هستند.
این اصطلاح اشاره به اینکه عَکْسه به همسری عتنئیل در میآید، اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به صورت مستقیم نقل قول کرد. ترجمه جایگزین: «او را ترغیب كرد كه از پدر خود زمینی طلب نمایم»
کلمات «بالا» و «پایین» احتمالا به ارتفاع چشمهها از لحاظ جغرافیایی اشاره دارد.
اینجا به نحوی از زمینی که قبیله یهودا دریافت نمود، سخن گفته شده است که گویی ملکی است که به عنوان میراثی دائمی دریافت کردهاند. ترجمه جایگزین: «این زمینی است که قبیله یهودا به عنوان ملک به دست آورد»
نویسنده شهرهای جنوبی که یهودیان تصرف کردند را فهرست میکند. ادامه این فهرست در <یوشع ۱۵: ۳۲> آورده شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته است.
فهرست اسامی شهرها ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
فهرست اسامی شهرها ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهای شمالی که یهودا تصرف کردند را فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
روستاها[آبادیها]
نهری کوچک در حد جنوب غربی زمینی نزدیک به مصر.
نویسنده،
شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
نویسنده، شهرهایی که یهودا تصرف کرد را فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این به دورهای که نویسنده این کتاب را مینوشته است، اشاره دارد.
1و قرعه برای بنییوسف به سمت مشرق، از اُرْدُن اریحا به طرف آبهای اریحا تا صحرایی كه از اریحا به سوی كوه بیتئیل بر میآید، بیرون آمد.2و از بیتئیل تا لوز برآمده، به سرحد اَرْكیان تا عَطاروت گذشت.3و به سمت مغرب به سرحد یفلیطیان تا كنار بیتحورون پایین و تا جازَرِ پایین آمد، و انتهایش تا دریا بود.4پس پسران یوسف، مَنَسَّی و افرایم، ملك خود را گرفتند.5و حدود بنیافرایم به حسب قبایل ایشان چنین بود كه حد شرقی ملك ایشان عطاروت اَدّار تا بیتحورونِ بالا بود.6و حد غربی ایشان به طرف شمال نزد مَكْمِیت برآمد و حد ایشان به سمت مشرق بهتأنه شیلوه برگشته، به طرف مشرقِ یانُوحَه از آن گذشت.7و از یانوحه به عطاروت و نَعْرَه پایین آمده، به اریحا رسید و به اُرْدُن منتهی شد.8و سرحد غربی آن از تَفّوُح تا وادی قانَه رفت و آخر آن به دریا بود. این استمِلك سبط بنیافرایم به حسب قبایل ایشان.9علاوه بر شهرهایی كه از میان ملك بنمَنَسَّی برای بنیافرایم جدا شده بود، جمیع شهرها با دهات آنها بود.10و كنعانیان را كه در جازَر ساكن بودند، بیرون نكردند. پس كنعانیان تا امروز در میان افرایم ساكنند، و برای جزیه، بندگان شدند.
اسرائیلیان باید تمام کنعانیان را بیرون میکردند. اگر تمام آنها را بیرون نمیکردند، کنعانیان باعث میشدند تا اسرائیلیان خدایان دیگری را بپرستند. اجازه ماندن به کنعانیان برای ماندن در آن سرزمین، گناه شمرده میشد.
and
این بخش در مورد زمینی است که به قبیله افرایم، یکی از پسران یوسف داده شده است. مشخص کردن مکان این زمین بدون در درست داشتن نقشه، سخت است. احتمالاً برای تعیین مکان دقیق زمین ایشان، تحقیقات بیشتری لازم است.
«بنی یوسف» قبیله دو تن از پسران یوسف را در بردارد. نام پسران او منسی و افرایم است. نیمی از قبیله منسی در شرق رود اُردن ساکن شد، این عبارت به قبیله افرایم و نیم دیگری از قبیله منسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قبیله افرایم و نیم دیگری از قبیله منسی»
اینها اسم مکان هستند.
این نام [یک قوم] گروهی از مردم است.
این نام [یک قوم] گروهی از مردم است.
اینها نام مکان هستند.
«قبیله مَنَسَّی و افرایم، پسران یوسف»
اینجا به نحوی از سرزمینی که قبیله منسی و افرایم تصاحب کردند سخن گفته شده است که گویی ملکی است که آنها همچون میراثی دائمی دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «این سرزمین را چون ملک خود گرفتند»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قلمرو ... که یوشع به قبایل ایشان داد»
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینجا به نحوی از سرزمینی که افرایم آن را تصاحب کردند سخن گفته شده است که گویی آنها میراثی دائمی دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «این بهترین سرزمینی بود که قبیله افرایم به عنوان میراث گرفتند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن که یوشع به طوایف ایشان وعده داده بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شهرهایی که یوشع برگزیده بود»
اینجا به نحوی از سرزمینی که قبیله منسی تصاحب کرد سخن گفته شده است که گویی ملکی است که چون میراث دائمی دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «در سرزمینی که قبیله منسی آن را به عنوان میراث گرفتند»
این به دورهای که نویسنده این کتاب را مینوشت، اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان این قوم را به بردگی گرفتند»
1و قسمت سبط مَنَسَّی این شد، زیرا كهاو نخستزادۀ یوسف بود. و اما ماكیر نخستزادۀ مَنَسَّی كه پدر جِلْعاد باشد، چونكه مرد جنگی بود، جِلْعاد و باشان به او رسید.2و برای پسران دیگر مَنَسَّی به حسب قبایل ایشان قسمتی شد، یعنی برای پسران اَبیعَزَر، و برای پسران هالَك، و برای پسران اَسْرِئیل، و برای پسران شَكیم، و برای پسران حافَرْ، و برای پسران شَمیداع. اینان اولاد ذكور مَنَسَّی بنیوسف برحسب قبایل ایشان میباشند.3و اما صَلُفْحاد بنحافَر بنجِلْعاد بنماكیر بنمَنَسَّی را پسران نبود، بلكه دختران. و اینهاست نامهای دخترانش: مَحْلَه و نُوْعَه و حُجْلَه و مِلْكَه و تِرْصَه.4پس ایشان نزد العازار كاهن و نزد یوشع بننون و نزد رؤسا آمده، گفتند كه « خداوند موسی را امر فرمود كه ملكی در میان برادران ما به ما بدهد.» پس برحسب فرمان خداوند ، ملكی در میان برادران پدرشان به ایشان داد.5و به مَنَسَّی سوای زمین جِلعاد و باشان كه به آن طرف اُرْدُن واقع است، ده حصّه رسید.6زیرا كه دختران مَنَسَّی، ملكی در میان پسرانش یافتند، و پسران دیگر مَنَسَّی، جِلْعاد را یافتند.7و حد مَنَسَّی از اشیر تا مَكْمَتَه كه مقابل شَكیم است، بود، و حدش به طرف راست تا ساكنان عین تَفُّوح رسید.8و زمین تَفُّوح از آن مَنَسَّی بود، اما تَفُّوح كه به سرحد مَنَسَّی واقع است، از آن بنیافرایم بود.9و حدش به وادی قانه یعنی به طرف جنوب وادی برآمد، و این شهرها از میان شهرهای مَنَسَّی، ملك افرایم بود؛ و حد مَنَسَّی به طرف شمال وادی و انتهایش به دریا بود.10جنوب آن از آنِ افرایم، و شمال آن از آن مَنَسَّی و دریا حد او بود، و ایشان به سوی شمال تا اَشیر و به سوی مشرق تا یسّاكار رسیدند.11و مَنَسَّی در یسّاكار و در اَشیر بیتشان و قصبههایش، و یبْلَعام و قصبههایش، و ساكنان دُور و قصبههایش، و ساكنان عین دور و قصبههایش، و ساكنان تَعْناك و قصبههایش، و ساكنان مَجِدُّو و قصبههایش، یعنی سه محال كوهستانی داشت.12لیكن بنیمَنَسَّی ساكنان آن شهرها را نتوانستند بیرون كنند، و كنعانیان جازم بودند كه در آن زمین ساكن باشند.13و واقع شد كه چون بنیاسرائیل قوت یافتند، از كنعانیان جزیه گرفتند، لیكن ایشان را بالكل بیرون نكردند.14و بنییوسف یوشع را خطاب كرده، گفتند: «چرا یك قرعه و یك حصه فقط به من برای ملكّیت دادی؟ و حال آنكه من قوم بزرگ هستم، چونكه خداوند تا الا´ن مرا بركت داده است.»15یوشع به ایشان گفت: «اگر تو قوم بزرگ هستی به جنگل برآی و در آنجا در زمین فَرِزّیان و رفائیان برای خود مكانی صاف كن، چونكه كوهستان افرایم برای تو تنگ است.»16بنییوسف گفتند: «كوهستان برای ما كفایتنمیكند، و جمیع كنعانیان كه در زمین وادی ساكنند، ارابههای آهنین دارند، چه آنانی كه در بیتشان و قصبههایش، و چه آنانی كه در وادی یزْرَعِیل هستند.»17پس یوشع به خاندان یوسف یعنی به افرایم و مَنَسَّی خطاب كرده، گفت: «تو قوم بزرگ هستی و قوت بسیار داری، برای تو یك قرعه نخواهد بود.18بلكه كوهستان نیز از آن تو خواهد بود، و اگر چه آن جنگل است آن را خواهی برید، و تمامی حدودش مال تو خواهد بود زیرا كه كنعانیان را بیرون خواهی كرد، اگر چه ارابههای آهنین داشته، و زورآور باشند.»
منسی با وجود اینکه یکی از بزرگترین و قدرتمندترین قبایل اسرائیل بود، ولی به قدرت خداوند ایمان نداشتند. چنین امری مشکلات فراوانی را ایجاد کرد. همچنین این مشکلات دامنگیر ذریت آنها نیز شد.
این باب در مورد زمینی است که به قبیله منسی، یکی از پسران یوسف داده شده است. مشخص کردن مکان این زمین بدون در دست داشتن نقشه، سخت است. احتمالاً برای تعیین مکان دقیق زمین آنها، تحقیقات بیشتری لازم است.
ضمیر «او» تاکید میکند که یک نفر یعنی ماکیر نخست زاده منسی و همچنین پدر جلعاد بود. ترجمه جایگزین: «نخست زاده؛ او همچنین»
این نام مرد است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوشع سرزمین جلعاد و باشان را به نسل ماکیر بخشید»
اینها نام مردها می باشند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوشع سرزمین را تقسیم کرد ... و به قبایل ایشان داد»
اینها اسم مردان هستند.
اینها اسم زنها هستند.
این اسم یک مرد است.
اینجا به نحوی از سرزمین سخن گفته شده است که گویی ملکی است که قوم همچون میراثی دائمی گرفته است. ترجمه جایگزین: «ملكی به ما بدهد»
معانی احتمالی ۱) «یوشع به آن زنها ارثی داد» یا ۲) «العازار به آن زنها ارثی داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به یوشع ده حصه زمین رسید»
«ده قسمت»
اینجا به نحوی از زمین سخن گفته شده است که گویی ملکی است که آنها همچون میراثی دائمی دریافت کردهاند. ترجمه جایگزین: «زمین را به عنوان ارث دریافت کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوشع زمین را به جِلْعاد اختصاص داد»
به طرف جنوب
اینها نام مکان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«مرز زمین منسی»
نهری بسیار کوچک [در فارسی متفاوت انجام شده]
نام یک نهر کوچک است.
معانی محتمل ۱) مرز شمالی زمین منسی به سرزمینی که متعلق به اَشیر بود میرسید یا ۲) برای رسیدن به اَشیر میتوان به شمال سفر کرد. ترجمه جایگزین: «اَشیر در سوی شمال بود» یا «برای رسیدن به اَشیر میتوان به شمال سفر کرد»
ممکن است فعل از عبارت پیشین فهمیده شود. ترجمه جایگزین: «از ضلع شرقی میتوان به یسّاكار رسید»
اینها نام مکان هستند. [کلمه آخر در این ترجمه آورده نشده]
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت به قبایل افرایم و منسی اشاره دارد.
مردم قبایل افرایم و منسی این را سوال را برای تاکید بر این که یوشع باید زمین بیشتری به آنها میداد، پرسیدند. ترجمه جایگزین: «تو باید بیشتر از یک حصه به ما میدادی ... یهوه ما را برکت داده است»
این دو عبارت، اساساً معنی یکسانی دارند. در عبارت دوم، به نحوی از زمین سخن گفته شده است که گویی ملکی است که قوم همچون میراثی دائمی دریافت کردهاند. ترجمه جایگزین: «یک قرعه از زمین میراث ماست» and
قسمت
«بسیاری از مردم»
«چون که قوم بزرگی هستی»
این نام یک قوم است.
اینها نام مکان هستند.
اینجا کلمه «خاندان» به نسلها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نسل یوسف»
«جنگل را عاری از درخت خواهی کرد» یا «درختانش را خواهی برید»
1و تمامی جماعت بنیاسرائیل در شیلوه جمع شده، خیمۀ اجتماع را در آنجا برپا داشتند، و زمین پیش روی ایشان مغلوب بود.2و از بنیاسرائیل هفت سبط باقی ماندند، كه هنوز ملك خود را تقسیم نكرده بودند.3و یوشع به بنیاسرائیل گفت: «شما تا به كی كاهلی میورزید و داخل نمیشوید تا در آن زمینی كه یهُوَه خدای پدران شما، به شما داده است، تصرف نمایید؟4سه نفر برای خود از هر سبط انتخاب كنید، تا ایشان را روانه نمایم، و برخاسته، از میان زمین گردش كرده، آن را برحسب ملكهای خود ثبت كنند، و نزد من خواهند برگشت.5و آن را به هفت حصّه تقسیم كنند؛ و یهودا به سمت جنوب به حدود خود خواهد ماند، و خاندان یوسف به سمت شمال به حدود خود خواهد ماند.6و شما زمین را به هفت حصّه ثبت كرده، آن را نزد من اینجا بیاورید، و من برای شما در اینجا در حضور یهُوَه، خدای ما، قرعه خواهم انداخت.7زیرا كه لاویان در میان شما هیچ نصیب ندارند، چونكه كهانت خداوند نصیب ایشان است. و جاد و رؤبین و نصف سبط مَنَسَّی ملك خود را كه موسی، بندۀ خداوند ، به ایشان داده بود در آن طرف اُرْدُن به سمت شرقی گرفتهاند.»8پس آن مردان برخاسته، رفتند و یوشع آنانی را كه برای ثبت كردن زمین میرفتند امر فرموده، گفت: «بروید و در زمین گردش كرده، آن را ثبت نمایید و نزد من برگردید، تا در اینجا در حضور خداوند در شیلوه برای شما قرعه اندازم.»9پس آن مردان رفته، از میان زمین گذشتند و آن را به هفت حصه به حسب شهرهایش در طوماری ثبت نموده، نزد یوشع به اردو در شیلوه برگشتند.10و یوشع به حضور خداوند در شیلوه برای ایشان قرعه انداخت، و در آنجا یوشع زمین را برای بنیاسرائیل برحسب فرقههای ایشان تقسیم نمود.11و قرعه سبط بنیبنیامین برحسب قبایل ایشان برآمد، و حدود حصۀ ایشان در میان بنییهودا و بنییوسف افتاد.12و حد ایشان به سمت شمال از اُرْدُن بود، و حد ایشان به طرف اریحا به سوی شمال برآمد، و از میان كوهستان به سوی مغرب بالا رفت، و انتهایش به صحرای بیتآون بود.13و حد ایشان از آنجا تا لوز گذشت، یعنی به جانب لوز جنوبی كه بیتئیل باشد، و حد ایشان به سوی عطاروت ادار بر جانب كوهی كه به جنوب بیت حورون پایین است، رفت.14و حدش كشیده شد و به جانب مغرب به سوی جنوب از كوهی كه در مقابل بیت حورون جنوبی است گذشت، و انتهایش نزد قریهبعل بود كه آن را قریت یعاریم میگویند و یكی از شهرهای بنییهوداست. این جانب غربی است.15و جانب جنوبی از انتهای قریت یعاریم بود، و این حد به طرف مغرب میرفت و به سوی چشمۀ آبهای نَفْتُوح برآمد.16و این حد به انتهای كوهی كه در مقابل درۀ ابنهَنُّوم است كه در جنوب وادی رفائیم باشد، برآمد، و به سوی درۀ هَنُّوم به جانب جنوبی یبوسیان رفته، تا عَین رَوجَل رسید.17و از طرف شمال كشیده شده، به سوی عین شمس رفت، و به جلیلوت كه در مقابل سر بالای اَدُمّیم است برآمد، و به سنگ بُوهَن بنرؤبین به زیر آمد.18و به جانب شمالی در مقابل عربه گذشته، به عَرَبَه به زیـر آمـد.19و این حد به جانب بیتحُجْلَه به سوی شمال گذشت، و آخر این حد به خلیج شمالی بحرالملح نزد انتهای جنوبی اُرْدُن بود. این حد جنوبی است.20و به طرف مشرق، حد آن اُرْدُن بود و ملك بنیبنیامین به حسب حدودش به هر طرف و برحسب قبایل ایشان این بود.21و این است شهرهای سبط بنیبنیامین برحسب قبایل ایشان: اریحا و بیتحُجْلَه و عیمق قصیص.22و بیتعربه و صَمارایم و بیتئیل.23و عَوّیم و فارَه و عُفْرَت.24و كَفَر عَمّونی و عُفْنی و جابَع، دوازده شهر با دهات آنها.25و جَبَعُون و رامَه و بئیروت.26و مِصْفَه و كَفِیرَه و موصَه.27و راقَم و یرْفَئیل و تَرالَه.28و صَیلَه و آلَف و یبوسی كه اورشلیم باشد و جِبْعَه و قِرْیت، چهارده شهر با دهات آنها. این ملك بنیبنیامین به حسب قبایل ایشان بود.
این بخش راجع به زمینی که به قبایل اسرائیل داده شده است، میباشد. پی بردن به موقعیت مکانی دقیق آنها بدون نقشه دشوار است. ممکن است پی بردن به موقعیت مکانی آنها مستلزم تحقیقات متعددی باشد.
آنها قبل از برپا کردن خیمه برای ملاقات بر ساکنان آن زمین غالب آمدند. ترجمه جایگزین: «پس از آن که زمین پیش روی ایشان مغلوب شد»
اینجا به نحوی از زمینی که قبایل میگرفتند سخن گفته شده است که گویی ملکی است که آنها همچون میراث دائمی دریافت کردند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که یوشع به آنها میراثی نداده بود»
and
یوشع برای تشویق اسرائیلیان به تصرف آن سرزمین این پرسش را مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «به قدر کافی سر باز زدهاید.»
[rc://*/ta/man/translate/figs-rquestion]
کلمه «بالا و پایین» به معنای، از هر جهت میباشد. ترجمه جایگزین: «از هر جهت زمین» یا «سراسر زمین»
این به معنای آن است که آنها از میان زمین بر حسب مالکیت هر قبایل گردش کردند.
اینجا به نحوی از بررسی زمین سخن گفته شده است که گویی ملکی است که هر قبیله همچون میراثی دائمی دریافت میکند.
یوشع به صحبت کردن با فرزندان اسرائیلی ادامه میدهد.
«آنها زمین را تقسیم خواهند کرد»
«قبیله یهودا خواهد ماند»
اینجا کلمه «خاندان» به نسل یوسف اشاره دارد. این عبارت به قبیله افرایم و منسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قبیله افرایم و منسی»
and
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوشع به صحبت کردن با فرزندان اسرائیل ادامه میدهد.
«هیچ نصیبی از زمین»
یوشع به نحوی از افتخار بزرگی که نصیب لاویان شده است تا یهوه را به عنوان کاهن خدمت کنند، سخن میگوید که گویی این افتخار میراث ایشان است. ترجمه جایگزین: «چیزی که آنها دارند، کهانت یهوه است»
«نیمی از قبیله منسی»
اینجا به نحوی از زمینی که قبایل گرفتهاند، سخن گفته شده است که گویی ملکی بود که آنها همچون میراث دائمی گرفتند. ترجمه جایگزین: «زمین را همچون میراث خود گرفتهاند» )
یوشع با بیست و یک مردی که برای ثبت زمین میرفتند، صحبت میکند.
کلمه «بالا و پایین» به معنای، از هر جهت میباشد. ببینید در یوشع ۱۸: ۴ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «از هر جهت زمین» یا «سراسر زمین»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوشع بر حسب تقسیمات قبیلهای ایشان، زمین را تقسیم نمود»
«بین زمینی که به بنی بنیامین و زمینی که به بنی یوسف تعلق داشت»
این به قبایل افرایم و منسی اشاره دارد.
این نام یک مکان است.
اینها نام مکان هستند.
این به همان «مرز» در آیه ۱۳ اشاره دارد.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
این شبیه سنگ بزرگی است که شخصی همچون نشان اختصاصی بر پا کرده است و به نام آن مرد بُوهَن نامگذاری شده است. ببینید در یوشع ۱۵: ۶ چگونه ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از زمینی که در شیب یا برآمدگی قرار دارد، سخن گفته شده است که گویی شانه بودند. ترجمه جایگزین: «جانب بیات عربه»[ در فارسی انجام شده است]
این نام یک شهر است.
اینجا به نحوی از زمینی که در شیب یا برآمدگی قرار دارد سخن گفته شده است که گویی شانه بودند. ترجمه جایگزین: «شیب بیتحُجْلَه سوی شمال گذشت»
این نام مکان است.
اینجا به نحوی از زمینی که قبیله بنیامین گرفت سخن گفته شده است که گویی ملکی است که آنها همچون میراث دائمی گرفتند. ترجمه جایگزین: «این زمینی است که قوم بنیامین به عنوان میراث گرفت»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوشع به تک تک طوایف ایشان داد»
نویسنده نام شهرهای موجود در زمینی را که قبیله بنیامین به عنوان میراث گرفتند، فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«دهات اطراف آنها»
نویسنده نام شهرهای موجود در زمینی را که قبیله بنیامین به عنوان میراث گرفتند، فهرست میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که بنی بنیامین گرفتند، سخن گفته شده است که گویی ملکی است که آنها همچون میراثی دائمی گرفتند. ترجمه جایگزین: «این زمین و شهرهایی بود که بنی بنیامین به عنوان میراث گرفتند»
1و قرعه دومین برای شَمَعون برآمد،یعنی برای سبط بنیشمعون برحسب قبایل ایشان، و ملك ایشان در میان ملك بنییهودا بود.2و اینها نصیب ایشان شد یعنی بئیر شَبَع و شَبَع و مولادا.3و حَصَر شوعال و بالَح و عاصَم.4و اَلْتولَد و بَتُول و حُرْمَه.5صِقْلَغْ و بیت مَرْكَبوت و حَصَرْ سُوسَه.6و بیت لَباعُوت و شاروحَن. سیزده شهر با دهات آنها.7و عین و رِمّون و عاتَر و عاشان، چهار شهر با دهات آنها.8و تمامی دهاتی كه در اطراف این شهرها تا بَعْلَت بئیر رامۀ جنوبی بود. ملك سبط بنیشَمَعون بر حسب قبایل ایشان این بود.9و ملك بنیشمعون از میان قسمت بنییهودا بود، زیرا قسمت بنییهودا برای ایشان زیاد بود، پس بنیشمعون ملك خود را از میان ملك ایشان گرفتند.10و قرعه سوم برای بنیزَبُولُون برحسب قبایل ایشان برآمد، و حد ملك ایشان تا سارید رسید.11و حد ایشان به طرف مغرب تا مَرْعَلَه رفت و تا دبّاشَه رسید و تا وادی كه در مقابل یقْنَعام است، رسید.12و از سارِید به سمت مشرق به سوی مطلع آفتاب تا سرحد كِسْلُوت تابور پیچید، و نزد دابَرَه بیرون آمده، به یافِیع رسید.13و از آنجا به طرف مشرق تا جَتْ حافَر و تا عِتّ قاصِین گذشته، نزد رِمّون بیرون آمد و تا نَیعَه كشیده شد.14و این حد به طرف شمال تا حَنّاتُون آن را احاطه كرد، و آخرش نزد وادی یفْتَحْئیل بود.15و قَّطَه و نَهْلال و شِمْرُون و یدالَه و بیتلَحَم، دوازده شهر با دهات آنها.16این ملك بنیزَبُولُون برحسب قبایل ایشان بود، یعنی این شهرها با دهات آنها.17و قرعه چهارم برای یساكار برآمد یعنی برای بنییسّاكار برحسب قبایل ایشان.18و حد ایشان تا یزْرَعِیل و كِسْلُوت و شُوْنَم بود.19و حَفارایم و شَیئُون و اَناحَره.20و رَبِّیت و قِشْیون و آبَص.21و رَمَه و عَین جَنّیم و عین حَدّه و بیت فَصّیص.22و این حد به تابُور و شَحْصیمَه و بیتشَمْس رسید، و آخر حد ایشان نزد اُرْدُن بود. یعنی شانزده شهر با دهات آنها.23این ملك سبط بنییساكار برحسب قبایل ایشان بود، یعنی شهرها با دهات آنها.24و قرعه پنجم برای سبط بنیاَشیر برحسب قبایل ایشان بیرون آمد.25و حد ایشان حلْقَه و حَلِی و باطَن و اَكْشاف.26و اَلَّمَّلَك و عَمْعاد و مِشْآل و به طرف مغرب به كَرْمَل و شِیحُورْ لِبْنَه رسید.27و به سوی مشرق آفتاب به بیت داجُون پیچیده، تا زَبُولُون رسید، و به طرف شمال تا وادی یفْتَحْئِیل و بیت عامَق و نَعِیئِیل وبه طرف چپ نزد كابول بیرون آمد.28و به حَبْرُون و رحوُب و حَمُّون و قانَه تا صیدونِ بزرگ.29واین حد به سوی رامَه به شهر حصاردار صور پیچید و این حد به سوی حُوْصَه برگشت، و انتهایش نزد دریا در دیار اكْزیبْ بود.30و عَمّهَ و عَفیق و رَحُوْب، و بیست و دو شهر با دهات آنها.31ملك سبط بنیاشیر برحسب قبایل ایشان این بود،یعنی این شهرها با دهات آنها.32و قرعه ششم برای بنینَفْتالی بیرون آمد، یعنی برای بنینَفْتالی برحسب قبایل ایشان.33و حد ایشان از حالَف از بلوطی كه در صَعَنَیم است و اَدامی و ناقَب و یبْنَئیل تا لَقُّوم بود و آخرش نزد اُرْدُن بود؛34و حدش به سمت مغرب به سوی ازنوت تا بور پیچید، و از آنجا تا حقوق بیرون آمد، و به سمت جنوب به زَبُولُون رسید و به سمت مغرب به اَشیر رسید، و به سمت مشرق به یهودا نزد اُرْدُن.35و شهرهای حصاردار صِدّیم و صَیر و حَمَّۀ و رَقَّۀ و كِنّارَۀ.36و ادَامَه و رامَه و حاصُور.37و قادِش و اذْرَعَی و عَین حاصُور.38و یرْون و مَجْدَلْئِیل و حُورِیم و بیت عَناه و بیت شَمْس، نوزده شهر با دهات آنها.39ملك سبط بنینَفْتالی برحسب قبایل ایشان این بود، یعنی شهرها با دهات آنها.40و قرعه هفتم برای سبط بنیدان برحسب قبایل ایشان بیرون آمد.41و حد ملك ایشان صَرْعَه و اَشْتَئول و عِیر شَمْس بود.42و شَعَلَبِّین و اَیلُون و یتْلَه.43و اَیلُون و تِمْنَه و عَقْرُون.44و اَلْتَقِیه و جِبَّتُون و بَعْلَه.45و یهود و بنیبَرق و جَتْ رِمّون.46و میاه یرْقُون و رَقُّون با سر حدی كه در مقابل یافا است.47و حد بنیدان از طرف ایشان بیرون رفت، زیر كه بنیدان برآمده، با لَشَم جنگ كردند و آن را گرفته، به دم شمشیر زدند. و متصرف شده، در آن سكونت گرفتند. پس لَشَم را دان نامیدند، موافق اسم دان كه پدر ایشان بود.48این است ملك سبط بنیدان برحسب قبایلایشان، یعنی این شهرها با دهات آنها.49و چون از تقسیم كردن زمین برحسب حدودش فارغ شدند، بنیاسرائیل ملكی را در میان خود به یوشع بننون دادند.50برحسب فرمان خداوند شهری كه او خواست، یعنی تِمْنَه سارَح را در كوهستان افرایم به او دادند، پس شهر را بنا كرده، در آن ساكن شد.51این است ملكهایی كه العازار كاهن با یوشع بننون و رؤسای آبای اسباط بنیاسرائیل در شیلوه به حضور خداوند نزد در خیمۀ اجتماع به قرعه تقسیم كردند. پس از تقسیم نمودن زمین فارغ شدند.
این باب در مورد زمینی است که به قبایل اسرائیل داده شده است. مشخص کردن مکان این زمین بدون در دست داشتن نقشه سخت است. احتمالاً برای تعیین مکان دقیق زمین آنها تحقیقات بیشتری لازم است.
«یوشع برای بار دوم قرعه انداخت، قرعه شَمَعون را نشان داد»
«شماره دو در فهرست»
« یوشع زمین را میان هر یک از طوایف ایشان تقسیم کرد »
اینجا به نحوی از زمین سخن گفته شده که گویی میراثی بود که آن قبیله به عنوان ملکی دائم دریافت کرد. ترجمه جایگزین: «زمینی که به عنوان میراث دریافت کردند میان زمینی بود که بنی یهودا به عنوان میراث گرفته بود»
نویسنده نام شهرهای موجود در زمینی را که قبیله شمعون به عنوان میراث دریافت کردند، فهرست میکند.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که قبیله شمعون دریافت میکنند، سخن گفته شده که گویی میراثی بود که آنها همچون ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «شهرهای ذیل جزو میراث آنها بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده به فهرست کردن نام شهرهای موجود در زمینی که قبیله شمعون به عنوان میراث دریافت کردند، ادامه میدهد.
ببینید که در یوشع ۱۵: ۳۱ نام این شهر را چگونه ترجمه کردهآید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که قبیله شَمَعون دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «این زمین و شهرهایی است که سبط بنیشَمَعون به عنوان میراث دریافت کردند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یوشع به طوایف ایشان داد»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قسمتی از زمین که یوشع به قبیله یهودا بخشید»
«میان قسمتهای زمین یهودا»
ببینید که این عبارت را در یوشع ۱:۱۹ چگونه ترجمه کردهاید.
شماره سه فهرست.
این نام یک شهر است.
اینها نام مکان هستند.
«روبروی یقْنَعام»
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
این همان «بیتلَحَم» که در جنوب اورشلیم واقع است، نمیباشد.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که بنیزَبُولُون دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم گرفتند. ترجمه جایگزین: «این زمین و شهرهایی است که قبیله زَبُولُون به عنوان میراث دریافت کردند»
ببینید این عبارت را در یوشع ۱:۱۹ چگونه ترجمه کردهاید.
شماره چهار در فهرست
.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
این نام یک کوه است.
این نام یک شهر است.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که قبیله یساكار دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «این زمین و شهرهایی بود که قبیله یساكار به عنوان میراث دریافت کردند»
ببینید این عبارت را در یوشع ۱:۱۹ چگونه ترجمه کردهاید.
شماره پنج در فهرست.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینها نام مکان هستند.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که قبیله اشیر دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «این زمین و شهرهایی بود که قبیله اشیر به عنوان میراث دریافت کردند»
ببینید این عبارت را در یوشع ۱:۱۹ چگونه ترجمه کردهاید.
شماره شش در فهرست.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها اسامی شهر هستند.
این همان منطقه «حَمَّۀ » نیست، بلکه در سواحل غربی دریای جلیل واقع شده است.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که قبیله نَفْتالی دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «این زمین و شهرهایی بود که قبیله نَفْتالی به عنوان میراث دریافت کردند»
ببینید این عبارت را در یوشع ۱:۱۹ چگونه ترجمه کردهاید.
شماره هفت در فهرست
به نحوی از زمین و شهرهایی که قبیله دان دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «محدوده زمینی که قبیله دان به عنوان میراث دریافت کردند»
اینها نام مکان هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
«روبروی یافا» یا «مجاور یافا»
این نام یک شهر است.
به نحوی از زمین و شهرهایی که قبیله دان دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «این زمین و شهرهایی است که قبیله دان به عنوان میراث دریافت کردند»
اینجا به نحوی از شهری که یوشع دریافت میکند، سخن گفته شده که گویی میراثی است که به عنوان ملکی دائم دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «شهری در میان زمین خودشان به عنوان میراث به یوشع پسر نون دادند»
این نام یک شهر است.
اینجا به نحوی از زمین و شهرهایی که قبایل مختلف دریافت کردند سخن گفته شده که گویی میراثی بود که به عنوان ملکی دائم دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «اینها تقسیمات زمین و شهرهایی است که ... به عنوان میراث تقسیم شدند»
1و خداوند یوشع را خطاب كرده، گفت:2« بنیاسرائیل را خطاب كرده، بگو: شهرهای ملجایی را كه دربارۀ آنها به واسطه موسی به شما سخن گفتم، برای خود معین سازید3تا قاتلی كه كسی را سهواً و ندانسته كشته باشد به آنها فرار كند، و آنها برای شما از ولی مقتول ملجا باشد.4و او به یكی از این شهرها فرار كرده، و به مدخل دروازۀ شهر ایستاده، به گوش مشایخ شهر ماجرای خود را بیان كند، و ایشان او را نزد خود به شهر درآورده، مكانی به او بدهند تا با ایشان ساكن شود.5و اگر ولّی مقتول او را تعاقب كند، قاتل را به دست او نسپارند، زیرا كه همسایۀ خود را از نادانستگی كشته، و او را پیش از آن دشمن نداشته بود.6و در آن شهر تا وقتی كه بهجهت محاكمه به حضور جماعت حاضر شود تا وفات رئیس كهنه كه در آن ایام میباشد توقف نماید، و بعد از آن قاتل برگشته، به شهر و به خانه خود یعنی به شهری كه از آن فرار كرده بود، داخل شود.7پس قادش را در جلیل در كوهستان نَفْتالی و شكیم را در كوهستان افرایم و قریه اربع را كه حَبْرُون باشد در كوهستان یهودا، تقدیس نمودند.8و از آن طرف اُرْدُن به سمت مشرق اریحا باصر را در صحرا در بیابان از سبط رؤبین و راموت را در جِلْعاد از سبط جاد و جولان را در باشان از سبط مَنَسَّی تعیین نمودند.9اینهاست شهرهایی كه برای تمامی بنیاسرائیل و برای غریبی كه در میان ایشان مأوا گزیند معین شده بود، تا هر كه كسی را سهواً كشته باشد به آنجا فرار كند، و به دست ولی مقتول كشته نشود تا وقتی كه به حضور جماعت حاضر شود.
اگر شخصی کشته میشد، این وظیفه بستگانش بود که قاتل را بکشند. اگر مرگ بر حسب اتفاق رخ میداد، این ناعادلانه شمرده میشد. بنابراین، خدا به اسرائیلیان فرمود تا شهرهای امنی برای کسی که تصادفاً شخصی را میکشد، درست کنند. در شهری که به آن پناه میبرد، شرعاً به جرم او رسیدگی میشد: «تا قاتلی كه كسی را سهواً و ندانسته كشته باشد به آنها فرار كند، و آنها برای شما از ولی مقتول ملجا باشد»
and and
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «به واسطه موسی»، به کتب مقدسی که موسی نوشت، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به واسطه چیزهایی که موسی نوشت»
این زمانی اتفاق میافتد که شخصی به صورت اتفاقی کسی را بکشد، بدون اینکه قصد این کار را داشته باشد.
اینجا ریختن خون کسی به مرگ آنها اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انتقام مرگ شخص»
and
اینجا کلمه «او» به شخصی که سهواً کسی را کشته، اشاره دارد.
بزرگان آن شهر را متقاعد کند که عمداً کسی را نکشته است.
کلمه «ایشان» به بزرگان و «او» به شخصی که سهواً و نادانسته کسی را کشته است، اشاره دارد.
این قسمت به کل شهر اشاره دارد، نه تنها به بزرگان.
اینجا ریختن خون کسی به مرگ آنها اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید این عبارت را در یوشع ۲۰: ۳ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انتقام مرگ شخص»
and
تصادفاً همسایه خود را کشت.
عبارت طلبیدن عدالت، عدالت خواهی از دادگاهی متشکل از جمعی از شهروندان را توصیف میکند.
اسامی زیادی در این بخش وجود دارد.
این نام کوتاه رود اردن است.
اینجا «به دست» اصطلاحی است که به معنای انگیزه خاص چیزی است. ترجمه جایگزین: «توسط کسی کشته نشود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید این عبارت را در یوشع ۲۰: ۳ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انتقام مرگ شخص» [در فارسی متفاوت انجام شده]
and
1آنگاه رؤسای آبای لاویان نزد اَلِعازَر كاهن و نزد یوشع بننون و نزد رؤسای آبای اسباط بنیاسرائیل آمدند.2و ایشان را در شیلوه در زمین كنعان مخاطب ساخته، گفتند كه « خداوند به واسطۀ موسی امر فرموده است كه شهرها برای سكونت و حوالی آنها به جهت بهایم ما، به ما داده شود.»3پس بنیاسرائیل برحسب فرمان خداوند این شهرها را با حوالی آنها از ملك خود به لاویان دادند.4و قرعه برای قبایل قَهاتیان بیرون آمد، و برای پسران هارون كاهن كه از جملۀ لاویان بودندسیزده شهر از سبط یهودا، و از سبط شَمْعون و از سبط بنیامین به قرعه رسید.5و برای بقیۀ پسران قهات، ده شهر از قبایل سبط افرایم و از سبط دان و از نصف سبط مَنَسَّی به قرعه رسید.6و برای پسران جَرْشون سیزده شهر از قبایل سبط یسّاكار و از سبط اَشیر و از سبط نَفْتالی و از نصف سبط مَنَسَّی در باشان به قرعه رسید.7و برای پسران مراری برحسب قبایل ایشان دوازده شهر از سبط رؤبین و از سبط جاد و از سبط زَبُولُون رسید.8و بنیاسرائیل، این شهرها و حوالی آنها را به لاویان به قرعه دادند، چنانكه خداوند به واسطۀ موسی امر فرموده بود.9و از سبط بنییهودا و از سبط بنیشمعون این شهرها را كه به نامها ذكر میشود، دادند.10و اینها به پسران هارون كه از قبایل قهاتیان از بنیلاوی بودند رسید، زیرا كه قرعۀ اول از ایشان بود.11پس قریه اَرْبَع پدر عَناق كه حَبْرُون باشد در كوهستان یهودا با حوالی كه در اطراف آن بود، به ایشان دادند.12لیكن مزرعههای شهر و دهات آن را به كالیب بنیفُنَّهبرای ملكّیت دادند.13و به پسران هارون كاهن، حَبْرُون را كه شهر ملجای قاتلان است با حوالی آن، و لِبْنَه را با حوالی آن دادند.14و یتّیر را با نواحی آن و اشتموع را با نواحی آن.15و حولون را با نواحی آن و دَبیرْ را با نواحی آن.16و عَین را با نواحی آن و یطَّه را با نواحی آن و بیتشمس را با نواحی آن، یعنی از این دو سبط نه شهر را.17و از سبط بنیامین جِبَعُون را با نواحی آن و جِبَع را با نواحی آن.18و عناتوت را با نواحی آن و عَلْمون را با نواحی آن، یعنی چهار شهر دادند.19تمامیشهرهای پسران هارون كهنه سیزده شهر با نواحی آنها بود.20و اما قبایل بنیقَهاتِ لاویان، یعنی بقیه بنیقَهات شهرهای قرعۀ ایشان از سبط افرایم بود.21پس شكیم را در كوهستان افرایم كه شهر ملجای قاتلان است با نواحی آن و جازَر را با نواحی آن به ایشان دادند.22و قِبْصایم را با نواحی آن و بیتحُورُون را با نواحی آن، یعنی چهار شهر.23و از سبط دان اِلْتَقی را با نواحی آن و جِبَّتون را با نواحی آن.24و اَیلُون را با نواحی آن و جِتّْ رِمّون را با نواحی آن، یعنی چهار شهر.25و از نصف سبط مَنَسَّی تَعْنَك را با نواحی آن و جَتّْ رِمّون را با نواحی آن، یعنی دو شهر دادند.26تمامی شهرهای قبایل بقیۀ بنیقهات با نواحی آنها ده بود.27و به بنیجَرْشون كه از قبایل لاویان بودند از نصف سبط مَنَسَّی جولان را در باشان كه شهر ملجای قاتلان است با نواحی آن و بَعَشْتَرَه را با نواحی آن، یعنی دو شهر دادند.28و از سبط یساكار قِشْیون را با نواحی آن و دابَره را با نواحی آن.29و یرْمُوت را با نواحی آن و عینجَنّیم را با نواحی آن، یعنی چهار شهر.30و از سبط اشیر، مِشْآل را با نواحی آن و عَبْدون را با نواحی آن.31و حَلْقات را با نواحی آن و رَحوب را با نواحی آن، یعنی چهار شهر.32و از سبط نَفْتالی قادش را در جلیل كه شهر ملجای قاتلان است با نواحی آن و حَمّوت دور را با نواحی آن و قَرْتان را، یعنی سه شهر دادند.33و تمامی شهرهای جَرْشونیان بر حسب قبایل ایشان سیزده شهر بود با نواحی آنها.34و به قبایل بنیمراری كه از لاویان باقی مانده بودند، از سبط زَبُولُون یقْنَعام را با نواحی آن و قَرته را با نواحی آن.35و دِمنه را با نواحی آن ونَحَلال را با نواحی، یعنی چهار شهر.36و از سبط رؤبین، باصَر را با نواحی آن و یهْصَه را با نواحی آن.37و قَدیموت را با نواحی آن و مَیفَعَۀ را با نواحی آن، یعنی چهار شهر.38و از سبط جاد راموت را در جِلْعاد كه شهر ملجای قاتلان است با نواحی آن و مَحَنایم را با نواحی آن.39و حَشْبُون را با نواحی آن و یعْزیر را با نواحی آن؛ همۀ این شهرها چهار میباشد.40همۀ اینها شهرهای بنیمراری برحسب قبایل ایشان بود، یعنی بقیۀ قبایل لاویان و قرعۀ ایشان دوازده شهر بود.41و جمیع شهرهای لاویان در میان ملك بنیاسرائیل چهل و هشت شهر با نواحی آنها بود.42این شهرها هر یكی با نواحی آن به هر طرفش بود، و برای همۀ این شهرها چنین بود.43پس خداوند تمامی زمین را كه برای پدران ایشان قسم خورده بود كه به ایشان بدهد به اسرائیل داد، و آن را به تصرف آورده، در آن ساكن شدند.44و خداوند ایشان را از هر طرف آرامی داد چنانكه به پدران ایشان قسم خورده بود، و احدی از دشمنان ایشان نتوانست با ایشان مقاومت نماید، زیرا كه خداوند جمیع دشمنان ایشان را به دست ایشان سپرده بود.45و از جمیع سخنان نیكویی كه خداوند به خاندان اسرائیل گفته بود، سخنی به زمین نیفتاد بلكه همه واقع شد.
این بخش راجع به زمینی است که به قبیله لاوی داده شد. هرچند که آنها مانند دیگر قبایل، قطعه زمین بزرگی دریافت نکردند. آنها زمین کوچکی برای احشام خویش و زندگی کردن گرفتند. مشخص کردن مکان این زمین بدون در دست داشتن نقشه، سخت است. احتمالا برای تعیین مکان دقیق زمین آنها، تحقیقات بیشتری لازم است.
اینها اسامی مردان هستند.
«لاویان به ایشان گفتند»
عبارت «به واسطه» یک اصطلاح به معنای استفاده یهوه از موسی برای رساندن فرمانش است. ترجمه جایگزین: «یهوه به موسی گفت تا شما را امر کند»
این به شهرهایی که در آیات بعدی فهرست شده، اشاره دارد.
روش تصادفی برای حذف انتخابی که بنا به میل رهبر است، با این ذهنیت که خدا نتیجه را تعیین خواهد کرد. ببینید که این قسمت را در یوشع۱۹: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
شبانان این گروه از نسل لاوی، پسر قهات بودند. تعدادی از آنها نیز نسل آرون، نوه قهات بودند.
نصف قبیله، زیرا نیم دیگر پیش از گذشتن از رود اردن میراث خود را دریافت کردند.
جَرْشون یکی از پسران لاوی بود.
روش تصادفی برای حذف انتخابی که بنا به میل رهبر است، با این ذهنیت که خدا نتیجه را تعیین خواهد کرد. ببینید که این قسمت را در یوشع ۱۹: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
مراری یکی از پسران لاوی بود.
عبارت «به واسطه» در اینجا به این معنا است که یهوه موسی را مامور کرد تا برای رساندن پیامش از او استفاده کند. ترجمه جایگزین: «خداوند موسی را فرمود تا امر کند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شبانان این گروه از نسل قهات، پسر لاوی بودند. همچنین تعدادی از آنها از نسل آرون، نوه قهات بودند. ببینید این قسمت را در یوشع ۲۱: ۲ چگونه ترجمه کردهاید.
روش تصادفی برای حذف انتخابی که بنا به میل رهبر است، با این ذهنیت که خدا نتیجه را تعیین خواهد کرد. ببینید که این قسمت را در یوشع ۱۹: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
این اطلاعات اولیه درباره نام مردی است که شهر قریه اربع را احداث کرد.
این نام یک مرد است.
بخشی از زمین با برآمدگیهای طبیعی، کوچکتر از کوه
منطقهای پوشیده شده از چمن و نباتات که برای چهارپایان یا احشام مناسب میباشد.
قطعه زمین باز که معمولا زیر کشت محصولات کشاورزی است، و به شهر وابسته بوده و اطراف شهر را احاطه کرده است.
اجتماعهای کوچک، معمولا کوچکتر از شهر.
این نام یک شهر است.
همه اینها نام شهر هستند.
همه اینها نام شهر هستند.
همه اینها نام شهر هستند.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به قبیله بنیامین، جِبَعُون را داد»
این نام یک شهر است.
اینها نام شهر هستند.
۱۳ شهر.
شبانان این گروه از نسل قهات، پسر لاوی بودند. تعدادی از آنها نیز از نسل آرون، نوه قهات بودند.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها شهرهای... را دریافت کردند»
روش تصادفی برای حذف انتخابی که بنا به میل رهبر است، با این ذهنیت که خدا نتیجه را تعیین خواهد کرد. ببینید که این قسمت را در یوشع ۱۹: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
این نام یک شهر است.
نام شهرها
این به جمع کل فهرست اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبیله دان، به قبیله قهات اِلْتَقی را داد»
شبانان این گروه از نسل قهات، پسر لاوی بودند. همچنین تعدادی از آنها از نسل آرون، نوه قهات بودند. ببینید عبارت مشابه را در یوشع ۲۱: ۲۰ چگونه ترجمه کردهاید.
اینها نام شهر هستند.
اینها نام شهر هستند.
این به تعداد شهرها اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نصف قبیله منسی به قبیله قهات، تَعْنَك را دادند»
اینها نام شهر هستند.
شبانان این گروه از نسل قهات، پسر لاوی بودند. همچنین تعدادی از آنها از نسل آرون، نوه قهات بودند.
شبانان این گروه از نسل قهات، پسر لاوی بودند. همچنین تعدادی از آنها از نسل هارون، نوه قهات بودند.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نصف قبیله منسی؛ و دیگر طوایف لاوی، از نصف قبیله منسی جولان را گرفتند»
اسامی شهرها
این به مرگی اشاره دارد که ناشی از یک کنش و نه به قصد آسیب زدن به کسی باشد.
تعداد شهرها
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « آنها به طوایف جرشون، قشیون را نیز دادند»[ در فارسی متفاوت است]
اسامی شهرها
اسامی شهرها
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از قبیله اشیر، مِشْآل را گرفتند»
اسامی شهرها
اسامی شهرها
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طوایف جرشون از قبیله نفتالی قادش را دریافت کردند»
این نام یک شخص است.
اینها نام شهر هستند.
جمعا ۱۳ شهر
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باقی مانده لاویان_قبایل مراری_ از قبیله زَبُولُون، یقْنَعام را دریافت کردند»
این نام یک مرد است.
اینها نام شهر است.
اینها نام شهر هستند.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طوایف مراری از قبیله رؤبین، باصَر را گرفتند.»
اسامی شهرها
این به جمع کل شهرها اشاره دارد.
اسامی شهرها
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از قبیله جاد، راموت را دریافت کردند»
اینها نام شهر است.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طوایف مراری، همچنین حَشْبُون را دریافت کردند»
اینها نام شهر هستند.
«جمعا ۱۲ شهر»
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها بر حسب قرعه، دوازده شهر دریافت کردند»
روش تصادفی برای حذف انتخابی که بنا به میل رهبر است، با این ذهنیت که خدا نتیجه را تعیین خواهد کرد. ببینید که این قسمت را در یوشع ۱:۱۹ چگونه ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لاویان شهرهای خود را از میان سرزمین[ ملک] بنیاسرائیل دریافت کردند»
«۴۸ شهر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«او سوگند یاد کرده بود»
این عبارت برای تحکم بیشتر به صورت منفی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «آنها همه دشمنانشان را شکست دادند»
اینجا «به دست ایشان» به معنای «با قدرت ایشان» میباشد. ترجمه جایگزین: «به آنها قدرتی عطا کرد تا همه دشمنانشان را شکست دهند»
این عبارت برای تحکم بیشتر به صورت منفی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «تمام سخنان نیکویی که یهوه به خاندان اسرائیل گفته بود، واقع شد»
1آنگاه یوشع رؤبینیان و جادیان و نصف سبط مَنَسَّی را خوانده،2به ایشان گفت: «شما هر چه موسی بندۀ خداوند به شما امر فرموده بود، نگاه داشتید، و كلام مرا از هر چه بهشما امر فرمودهام، اطاعت نمودید.3و برادران خود را در این ایام طویل تا امروز ترك نكرده، وصیتی را كه یهُوَه، خدای شما، امر فرموده بود، نگاه داشتهاید.4و الا´ن یهُوَه خدای شما به برادران شما آرامی داده است، چنانكه به ایشان گفته بود. پس حال به خیمههای خود و به زمین ملكّیت خود كه موسی بندۀ خداوند از آن طرف اُرْدُن به شما داده است بازگشته، بروید.5اما بدقت متوجه شده، امر و شریعتی را كه موسی بندۀ خداوند به شما امر فرموده است به جا آورید، تا یهُوَه، خدای خود، را محبت نموده، به تمامی طریقهای او سلوك نمایید، و اوامر او را نگاه داشته، به او بچسبید و او را به تمامی دل و تمامی جان خود عبادت نمایید.»6پس یوشع ایشان را بركت داده، روانه نمود و به خیمههای خود رفتند.7و به نصف سبط مَنَسَّی، موسی مِلك در باشان داده بود، و به نصف دیگر، یوشع در این طرف اُرْدُن به سمت مغرب در میان برادران ایشان مِلك داد. و هنگامی كه یوشع ایشان را به خیمههای ایشان روانه میكرد، ایشان را بركت داد.8و ایشان را مخاطب ساخته، گفت: «با دولت بسیار و با مواشی بیشمار، با نقره و طلا و مس و آهن و لباس فراوان به خیمههای خود برگردید، و غنیمت دشمنان خود را با برادران خویش تقسیم نمایید.»9پس بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی از نزد بنیاسرائیل از شیلوه كه در زمین كنعان است برگشته، روانه شدند تا به زمین جِلْعاد، و به زمین ملك خود كه آن را به واسطۀ موسی برحسب فرمان خداوند به تصرف آورده بودند، بروند.10و چون به حوالی اُرْدُن كه در زمین كنعان است رسیدند، بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی در آنجا به كنار اُرْدُن مذبحی بنا نمودند، یعنی مذبح عظیمالمنظری.11و بنیاسرائیل خبر این را شنیدند كه اینك بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی، به مقابل زمین كنعان، در حوالی اُرْدُن، بر كناری كه از آن بنیاسرائیل است، مذبحی بنا كردهاند.12پس چون بنیاسرائیل این را شنیدند، تمامی جماعت بنیاسرائیل در شیلوه جمع شدند تا برای مقاتلۀ ایشان برآیند.13و بنیاسرائیل فینحاس بنالعازار كاهن را نزد بنیرؤبین و بنی جاد و نصف سبط مَنَسَّی به زمین جِلْعاد فرستادند.14و با او ده رئیس، یعنی یك رئیس از هر خاندان آبای از جمیع اسباط اسرائیل را كه هر یكی از ایشان رئیس خاندان آبای ایشان از قبایل بنیاسرائیل بودند.15پس ایشان نزد بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی به زمین جِلْعاد آمدند و ایشان را مخاطب ساخته، گفتند:16« تمامی جماعت خداوند چنین میگویند: این چه فتنه است كه بر خدای اسرائیل انگیختهاید كه امروز از متابعت خداوند برگشتهاید و برای خود مذبحی ساخته، امروز از خداوند متمرد شدهاید؟17آیا گناه فغور برای ما كم است كه تا امروز خود را از آن طاهر نساختهایم، اگر چه وبا در جماعت خداوند عارض شد.18شما امروز از متابعت خداوند برگشتهاید. و واقع خواهد شد چون شما امروز از خداوند متمرد شدهاید كه او فردا بر تمامیجماعت اسرائیل غضب خواهد نمود.19و لیكن اگر زمین ملكّیت شما نجس است، پس به زمین ملكّیت خداوند كه مسكن خداوند در آن ساكن است عبور نمایید، و در میان ما ملك بگیرید و از خداوند متمرد نشوید، و از ما نیز متمرد نشوید، در این كه مذبحی برای خود سوای مذبح یهُوَه خدای ما بنا كنید.20آیا عَخان بنزارَح دربارۀ چیز حرام خیانت نورزید؟ پس بر تمامی جماعت اسرائیل غضب آمد، و آن شخص در گناه خود تنها هلاك نشد.»21آنگه بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَسَّی در جواب رؤسای قبایل اسرائیل گفتند:22« یهُوَه خدای خدایان! یهُوَه خدای خدایان! او میداند و اسرائیل خواهند دانست اگر این كار از راه تمرد یا از راه خیانت بر خداوند بوده باشد، امروز ما را خلاصی مده،23كه برای خود مذبحی ساختهایم تا از متابعت خداوند برگشته، قربانی سوختنی و هدیۀ آردی بر آن بگذرانیم، و ذبایح سلامتی بر آن بنماییم؛ خود خداوند بازخواست بنماید.24بلكه این كار را از راه احتیاط و هوشیاری كردهایم، زیرا گفتیم شاید در وقت آینده پسران شما به پسران ما بگویند شما را با یهُوَه خدای اسرائیل چه علاقه است؟25چونكه خداوند اُرْدُن را در میان ما و شما ای بنیرؤبین و بنیجاد حد گذارده است. پس شما را در خداوند بهرهای نیست و پسران شما پسران ما را از ترس خداوند باز خواهند داشت.26پس گفتیم برای ساختن مذبحی به جهت خود تدارك ببینیم، نه برای قربانی سوختنی و نه برای ذبیحه،27بلكه تا در میان ما و شما و در میان نسلهای مابعد از ما شاهد باشد تا عبادت خداوند را به حضور او با قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی خود به جا آوریم، تا در زمان آینده پسران شما به پسران ما نگویند كه شما را در خداوند هیچ بهرهای نیست.28پس گفتیم اگر در زمان آینده به ما و به نسلهای ما چنین بگویند، آنگاه ما خواهیم گفت، نمونه مذبح خداوند را ببینید كه پدران ما ساختند نه برای قربانی سوختنی و نه برای ذبیحه، بلكه تا در میان ما و شما شاهد باشد.29حاشا از ما كه از خداوند متمرد شده، امروز از متابعت خداوند برگردیم، و مذبحی برای قربانی سوختنی و هدیۀ آردی و ذبیحه سوای مذبح یهُوَه، خدای ما كه پیش روی مسكن اوست، بسازیم.»30و چون فینحاس كاهن و سروران جماعت و رؤسای قبایل اسرائیل كه با وی بودند، سخنی را كه بنیرؤبین و بنیجاد و بنیمَنَسّی گفته بودند، شنیدند، در نظر ایشان پسند آمد.31و فینحاس بنالعازار كاهن به بنیرؤبین و بنیجاد و بنیمَنَسَّی گفت: «امروز دانستیم كه خداوند در میان ماست، چونكه این خیانت را بر خداوند نورزیدهاید؛ پس الا´ن بنیاسرائیل را از دست خداوند خلاصی دادید.»32پس فینحاس بنالعازار كاهن و سروران از نزد بنیرؤبین و بنیجاد از زمین جِلْعاد به زمین كنعان، نزد بنیاسرائیل برگشته، این خبر را به ایشان رسانیدند.33و این كار به نظر بنیاسرائیل پسند آمد و بنیاسرائیل خدا را متبارك خواندند، و دربارۀ برآمدن برای مقاتلۀ ایشان تا زمینی را كه بنیرؤبین و بنیجاد در آن ساكن بودند خراب نمایند، دیگر سخن نگفتند.34و بنیرؤبین و بنیجاد آن مذبح را عید نامیدند، زیرا كه آن درمیان ما شاهد است كه یهُوَه خداست.
تقسیم بندی میراث در این بخش به انجام رسیده است. علاوه بر این سربازانی که ملک ضلع شرقی رود اردن را دریافت کردند، آزاد شدند تا به خانه بروند.
قبایل شرق رود اردن گفتند، «پس گفتیم برای ساختن مذبحی به جهت خود تدارك ببینیم، نه برای قربانی سوختنی و نه برای ذبیحه بلكه تا در میان ما و شما و در میان نسلهای بعد از ما شاهد باشد تا عبادت خداوند را به حضور او با قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی خود به جا آوریم، تا در زمان آینده پسران شما به پسران ما نگویند كه شما را در خداوند هیچ بهرهای نیست». آنها با وجود اینکه اسرائیلیان هنوز زمین را به طور کامل تصرف نکرده بودند، به خانه رفتند.
مردم قبیله روبین.
مردم قبیله جاد.
اینجا «كلام » به چیزهایی که یوشع گفته بود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر آنچه که گفتم را اطاعت نمود»
این جمله را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو با برادران خود ماندهای»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از شخصی که یهوه را پیروی میکند سخن گفته شده که گویی او در راه یا طریقهای یهوه قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «تا هرآنچه فرموده است را اطاعت کنید»
واژه «دل» و «جان» اینجا با هم به کار برده شدهاند تا به تمامیت شخص اشاره کنند. ترجمه جایگیزین: «با همه آنچه تفکر و احساس میکنید» یا «با تمام وجودتان»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این نام کوتاه شده رود اردن میباشد.
نوعی فلز محکم، سخت و مغناطیسی
سپاه پیروزی هر چیز ارزشمند را از مغلوبان خود میگرفتند.
عبارت «به واسطه» اصطلاحی بدان معناست که یهوه از موسی برای رساندن فرمان خود استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «یهوه به موسی فرمود تا شما را امر کند»
این نام کوتاه شده رود اردن میباشد.
اسرائیلیانی که مقابل رود اردن زندگی میکردند، از جایی که مذبح ساخته شده بود، وارد کنعان میشدند. اینجا به نحوی از این مکان سخن گفته شده است که گویی «منادی» یا «دروازه» کنعان جایی بود که دیگر قبایل زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «در دروازه زمین کنعان»
این نام یک شهر است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
حالت مناقشه بین دو ملت یا گروه مردمی
نام یک مرد است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی با استفاده از مشتقات ضمیر مفرد با همه مردم اسرائیل سخن گفته شده که گویی آنها یک نفر هستند. ترجمه جایگزین: «همه اسرائیلیان دیگر میپرسند»
این سوال بر اهمیت گناه پیشین آنها تاکید میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما قبلاً در فغور مرتکب گناه بزرگی شدهایم!»
این نام یک مکان است. طبق <یوشع ۲۰:۱۳> ترجمه شود.
این قسمت را میتوان در قالب جمله مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما هنوز از آن گناه، حس تقصیر میکنیم»
این سوال برای توبیخ مردم به خاطر گناهانشان به کار رفته است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما امروز نباید از متابعت یهوه برگردید!»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسامی مردها
این پرسشها جهت یادآوری مجازات گناهان گذشته مردم مطرح شدهاند. این پرسشها را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عخان پسر زارح با گرفتن چیزهایی که خدا حرام کرده بود، گناه کرد و به همین خاطر خدا تمام قوم اسرائیل را مجازات کرد!»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این سه قبیله با جملهای فرضی میگویند که آنچه بر آن پافشاری میکنند، درست نیست. آنها این مذبح را از روی عصیان یا انحراف از ایمان نساختند.
این سه قبیله با جملهای فرضی میگویند که آنچه بر آن پافشاری میکنند، درست نیست. آنها مذبح را برای پرستش خدای دیگری نساختند.
قبایل روبیان، جاد و نصف قبیله منسی اکنون پاسخ خود را میدهند.
این اتهامی فرضی است که سه قبیله تصور میکردند روزی در آینده فرزندان دیگر قبایل ممکن است مطرح کنند.
سه قبیله با استفاده از این پرسش بدیهی بر موقعیتی که سعی بر اجتناب از آن داشتند تاکید میکنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را با خداوند، خدای اسرائیل هیچ کار نیست»
قبایل روبین، جاد و نصف قبایل منسی پاسخ خود را ادامه میدهند.
این ادامه اتهام فرضیای است که سه قبیله تصور میکردند روزی در آینده فرزندان دیگر قبایل ممکن است مطرح کنند.
این نام کوتاه شده رود اردن است.
سه قبیله برای پیشگیری از چنین وضعیت فرضی، مذبح را ساختند.
قبایل روبین، جاد و نصف قبیله منسی جواب خود را میدهند.
اینجا به نحوی از مذبح سخن گفته شده است که گویی شاهدی بود که میتوانست بر حق بودن این سه قبیله شهادت دهد.
این موقعیتی فرضی است که آن سه قبیله نمیخواستند روی دهد.
«هیچ سهمی» یا «هیچ ارثی»
قبایل روبین، جاد و نصف قبیله منسی اکنون پاسخ خود را تمام میکنند.
سه قبیله، پاسخهای بالقوهشان به اتهامی که معلوم نیست در آینده پیش بیاید را شرح میدهند.
اینجا به نحوی از محتمل نبودن طغیان آنها سخن گفته شده که گویی چیزی بسیار دور از آنهاست. ترجمه جایگزین: «قطعاً طغیان[عصیان] نخواهیم کرد»
اینجا به نحوی در مورد اطاعت نکردن از خداوند سخن گفته شده که گویی آنها از خداوند رو بر میگردانند. ترجمه جایگزین: «او را اطاعت نکنیم»
«پیغام را شنیدند»
اینجا «در نظر ایشان» به معنای «به عقیده ایشان» است.
«عهدتان به او را شکستید»
اینجا «دست خداوند» به مجازات او اشاره دارد. اینجا به نحوی در مورد محافظت از مردم سخن گفته شده که گویی آنها را از دست او خلاصی میدهند. ترجمه جایگزین: «شما خداوند را از مجازات کردن ما بازداشتید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «در نظر ایشان پسند آمد» به معنای «مورد قبول واقع شدن است». ترجمه جایگزین: «قوم اخبار[گزارش] رهبران را پذیرفتند»
«هرچه در زمین است را خراب نمایید»
این قسمت به رؤبیان و جادیان اشاره دارد.
اینجا به نحوی از مذبح سخن گفته شده که گویی این شاهدی بود که توانست برای سه قبیله گواهی دهد.
1و واقع شد بعد از روزهای بسیار چون خداوند اسرائیل را از جمیع دشمنان ایشان از هر طرف آرامی داده بود، و یوشع پیر و سالخورده شده بود.2كه یوشع جمیع اسرائیل را با مشایخ و رؤسا و داوران و ناظران ایشان طلبیده، به ایشان گفت: «من پیر و سالخورده شدهام.3و شما هرآنچه یهُوَه، خدای شما به همۀ این طوایف به خاطر شما كرده است، دیدهاید، زیرا یهُوَه، خدای شما اوست كه برای شما جنگ كرده است.4اینك این طوایف را كه باقی ماندهاند از اُرْدُن و جمیع طوایف را كه مغلوب ساختهام تا دریای بزرگ، به سمت مغرب آفتاب برای شما به قرعه تقسیم كردهام تا میراث اسباط شما باشند.5و یهُوَه، خدای شما اوست كه ایشان را از حضور شما رانده، ایشان را از پیش روی شما بیرون میكند، و شما زمین ایشان را در تصرف خواهید آورد، چنانكه یهُوَه خدای شما به شما گفته است.6پس بسیار قوی باشید و متوجه شده، هر چه در سفر تورات موسی مكتوب است، نگاه دارید و به طرف چپ یا راست از آن تجاوز منمایید.7تا به این طوایفی كه در میان شما باقی ماندهاند داخل نشوید، و نامهای خدایان ایشان را ذكر ننمایید، و قسم نخورید و آنها را عبادت منمایید و سجده نكنید.8بلكه به یهُوَه، خدای خود بچسبید چنانكه تا امروز كردهاید.9زیرا خداوند طوایف بزرگ و زورآور را از پیش روی شما بیرون كرده است، و اما با شما كسی را تا امروز یارای مقاومت نبوده است.10یك نفر از شما هزار را تعاقب خواهد نمود زیرا كه یهُوَه، خدای شما، اوست كه برای شما جنگ میكند، چنانكه به شما گفته است.11پس بسیار متوجه شده، یهُوَه خدای خود را محبت نمایید.12و اما اگر برگشته، با بقیۀ این طوایفی كه در میان شما ماندهاند بچسبید و با ایشان مصاهرت نمایید، و به ایشان درآیید و ایشان به شما درآیند،13یقیناً بدانید كه یهُوَه خدای شما این طوایف را از حضور شما دیگر بیرون نخواهد كرد، بلكه برای شما دام و تله و برای پهلوهای شما تازیانه و در چشمان شما خار خواهنـد بود، تا وقتـی كه از این زمیـن نیكو كه یهُوَه خدای شما، به شما داده است، هلاك شویـد.14« و اینك من امروز به طریق اهل تمامی زمین میروم. و به تمامی دل و به تمامی جان خود میدانید كه یك چیز از تمام چیزهای نیكو كه یهُوَه، خدای شما دربارۀ شما گفته است به زمین نیفتاده، بلكه همهاش واقع شده است، و یك حرف از آن به زمین نیفتاده.15و چنین واقع خواهد شد كه چنانكه همه چیزهای نیكو كه یهُوَه، خدای شما به شما گفته بود برای شما واقع شده است، همچنان خداوند همه چیزهای بد را بر شما عارض خواهد گردانید، تا شما را از این زمین نیكو كه یهُوَه، خدای شما به شما داده است، هلاك سازد.16اگر از عهد یهُوَه، خدای خود، كه به شما امر فرموده است، تجاوز نمایید، و رفته، خدایان دیگر را عبادت نمایید، و آنها را سجده كنید، آنگاه غضب خداوند بر شما افروخته خواهد شد، و از این زمین نیكو كه به شما داده است به زودی هلاك خواهید شد.»
«به این طوایفی كه در میان شما باقی ماندهاند داخل نشوید [بلکه آنها را بیرون برانید]» [ترجمه فارسی و انگلیسی متفاوت است]
اسرائیلیان باید تمام کنعانیان را بیرون کنند؛ اگر تمام آنها را بیرون نمیکردند، کنعانیان باعث میشدند که اسرائیلیان خدایان دروغین دیگری را بپرستند. اجازه ماندن به کنعانیان برای ماندن در سرزمین گناه شمرده میشد، چون اگر اسرائیلیان با کنعانیان ازدواج میکردند، کنعانیان باعث میشدند تا آنها خدایان دیگری را بپرستند.
and
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این مزاوجه[قرینه] را میتوان «خیلی پیر» ترجمه کرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این نام کوتاه شده رود اردن است.
این قسمت به جهت غروب خورشید اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از نااطاعتی از اوامر شریعت موسی سخن گفته شده که گویی این کار از مسیر به چپ یا راست منحرف شدن است.
معانی احتمالی ۱) داشتن دوستی نزدیک با ایشان یا ۲) وصلت با آنها
صحبت کردن از
این قسمت به خدایان طوایف باقی مانده، اشاره دارد.
«به یهوه آویزان شوید» اینجا به نحوی از با خداوند بودن سخن گفته شده که گویی آنها محکم او را گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «پیوسته به یهوه باور داشته باش»
تا اکنون
کلمه «مقاومت» به نگه داشتن موضع در میدان جنگ اشاره دارد. کلمه «شما» به کل ملت اسرائيل اشاره میکند.
and
فقط یک نفر
«۱۰۰۰»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از پذیرفتن ادیان این طوایف سخن گفته شده که گویی ایشان را محکم گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «پذیرفتن ادیان مابقی طوایفی که در میان شما ماندهاند»
کلمات «دام» و «تله» اساساً معنای یکسانی دارند. دو کلمه به نحوی از دیگر طوایف سخن میگویند که گویی دام مرگباری هستند که برای اسرائیل مشکل ایجاد خواهند کرد.
and
این عبارات به نحوی از مشکلاتی که این طوایف برای اسرائیل به وجود میآوردند سخن میگویند که گویی این مصائب به حد تازیان و خار دردناک هستند.
یوشع برای اشاره به مرگ خود از لفظی مودبانه استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «قرار است بمیرم»
اینجا کلمات «دلها» و «جانها» معانی یکسانی دارند. این دو عبارت بر معرفت عمیق شخصی تاکید دارد.
این کلمات تاکید میکنند که تمام وعدههای یهوه واقع شدهاند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه چیز واقع شده است»
and
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این به مجازاتی که در آیه قبل نسبت به آن هشدار داده، اشاره دارد.
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند. دومین عبارت شرح میدهد که چطور مردم «خدایان دیگر را عبادت میکنند».
اینجا «افروخته شدن» استعاره از آغاز خشم یهوه همچون آتشی است که «افروخته میشود» یا با «افروخته شدن» شروع میشود یا خیلی آسان مانند علف خشک یا شاخههای کوچک شروع به سوختن میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه بر شما خشم خواهد گرفت»
1و یوشع تمامی اسباط اسرائیل را در شكیم جمع كرد، و مشایخ اسرائیل و رؤسا و داوران و ناظران ایشان را طلبیده، به حضور خدا حاضر شدند.2و یوشع به تمامی قوم گفت كه «یهُوَه خدای اسرائیل چنین میگوید كه پدران شما، یعنی طارح پدر ابراهیم و پدر ناحور، در زمان قدیم به آن طرف نهر ساكن بودند، و خدایان غیر را عبادت مینمودند.3و پدر شما ابراهیم را از آن طرف نهر گرفته، در تمامی زمین كنعان گردانیدم، و ذریت او را زیاد كردم و اسحاق را به او دادم.4و یعقوب و عیسو را به اسحاق دادم، و كوه سَعیر را به عیسو دادم تا ملكّیت او بشود، و یعقوب و پسرانش به مصر فرود شدند.5و موسی و هارون را فرستاده، مصر را به آنچه در وسط آن كردم، مبتلا ساختم؛ پس شما را از آن بیرون آوردم.6« و چون پدران شما را از مصر بیرون آوردم و به دریا رسیدید، مصریان با ارابهها و سواران، پدران شما را تا بحر قلزم تعاقب نمودند.7و چون نزد خداوند فریاد كردند، او در میان شما و مصریان تاریكی گذارد، و دریا را بر ایشان آورده، ایشان را پوشانید، و چشمان شما آنچه را در مصر كردم دید. پس روزهای بسیار در بیابان ساكن میبودید.8پس شما را در زمین اَموریانی كه به آن طرف اُرْدُن ساكن بودند آوردم، و با شما جنگ كردند، و ایشان را به دست شما تسلیم نمودم، و زمین ایشان را در تصرف آوردید، و ایشان را از حضور شما هلاك ساختم.9و بالاق بنصفورملك موآب برخاسته، با اسرائیل جنگ كرد و فرستاده، بلعام بنبعور را طلبید تا شما را لعنت كند.10و نخواستم كه بلعام را بشنوم؛ لهذا شما را بركت همی داد و شما را از دست او رهانیدم.11و از اُرْدُن عبور كرده، به اریحا رسیدید، و مردان اریحا یعنی اموریان و فَرِزّیان و كنعانیان و حِتّیان و جَرْجاشیان و حِوّیان و یبوسیان با شما جنگ كردند، و ایشان را به دست شما تسلیم نمودم.12و زنبور را پیش شما فرستاده، ایشان، یعنی دو پادشاه اَموریان را از حضور شما براندم، نه به شمشیر و نه به كمان شما.13و زمینی كه در آن زحمت نكشیدید، و شهرهایی را كه بنا ننمودید، به شما دادم كه در آنها ساكن میباشید و از تاكستانها و باغات زیتون كه نكاشتید، میخورید.14پس الا´ن از یهُوَه بترسید، و او را به خلوص و راستی عبادت نمایید، و خدایانی را كه پدران شما به آن طرف نهر و در مصر عبادت نمودند از خود دور كرده، یهُوَه را عبادت نمایید.15و اگر در نظر شما پسند نیاید كه یهُوَه را عبادت نمایید، پس امروز برای خود اختیار كنید كه را عبادت خواهید نمود، خواه خدایانی را كه پدران شما كه به آن طرف نهر بودند عبادت نمودند، خواه خدایان اَموریانی را كه شما در زمین ایشان ساكنید، و اما من و خاندان من، یهُوَه را عبادت خواهیم نمود.»16آنگاه قوم در جواب گفتند: «حاشا از ما كه یهُوَه را ترك كرده، خدایان غیر را عبادت نماییم.17زیرا كه یهُوَه، خدای ما، اوست كه ما و پدران ما را از زمین مصر از خانۀ بندگی بیرون آورد، و اینآیات بزرگ را در نظر ما نمود، و ما را در تمام راه كه رفتیم و در تمامی طوایفی كه از میان ایشان گذشتیم، نگاه داشت.18و یهُوَه تمامی طوایف، یعنی اَموریانی را كه در این زمین ساكن بودند از پیش روی ما بیرون كرد، پس ما نیز یهُوَه را عبادت خواهیم نمود، زیرا كه او خدای ماست.»19پس یوشع به قوم گفت: «نمیتوانید یهُوَه را عبادت كنید زیرا كه او خدای قدوس است و او خدای غیور است كه عصیان و گناهان شما را نخواهد آمرزید.20اگر یهُوَه را ترك كرده، خدایان غیر را عبادت نمایید، آنگاه او خواهد برگشت و به شما ضرر رسانیده، بعد از آنكه به شما احسان نموده است، شما را هلاك خواهد كرد.»21قوم به یوشع گفتند: «نی بلكه یهُوَه را عبادت خواهیم نمود.»22یوشع به قوم گفت: «شما برخود شاهد هستید كه یهُوَه را برای خود اختیار نمودهاید تا او را عبادت كنید.» گفتند: «شاهد هستیم.»23(گفت): «پس الا´ن خدایان غیر را كه در میان شما هستند دور كنید، و دلهای خود را به یهُوَه، خدای اسرائیل، مایل سازید.»24قوم به یوشع گفتند: «یهُوَه خدای خود را عبادت خواهیم نمود و آواز او را اطاعت خواهیم كرد.»25پس در آن روز یوشع با قوم عهد بست و برای ایشان فریضه و شریعتی در شكیم قرار داد.26و یوشع این سخنان را در كتاب تورات خدا نوشت و سنگی بزرگ گرفته، آن را در آنجا زیر درخت بلوطی كه نزد قدس خداوند بود برپا داشت.27و یوشع به تمامی قوم گفت: «اینك اینسنگ برای ما شاهد است، زیرا كه تمامی سخنان خداوند را كه به ما گفت، شنیده است؛ پس برای شما شاهد خواهد بود، مبادا خدای خود را انكار نمایید.»28پس یوشع، قوم یعنی هر كس را به ملك خود روانه نمود.29و بعد از این امور واقع شد كه یوشع بننون، بندۀ خداوند ، چون صد و ده ساله بود، مرد.30و او را در حدود ملك خودش در تِمْنَه سارح كه در كوهستان افرایم به طرف شمال كوه جاعش است، دفن كردند.31و اسرائیل در همۀ ایام یوشع و همۀ روزهای مشایخی كه بعد از یوشع زنده ماندند و تمام عملی كه خداوند برای اسرائیل كرده بود دانستند، خداوند را عبادت نمودند.32و استخوانهای یوسف را كه بنیاسرائیل از مصر آورده بودنـد در شكیم، در حصۀ زمینی كه یعقوب از بنیحمور، پدر شكیم به صد قسیطه خریده بود، دفن كردند، و آن ملك بنییوسف شد.33و العازار بنهارون مرد، و او را در تل پسرش فینحاس كه در كوهستان افرایم به او داده شد، دفن كردند.
یوشع در این باب به قوم و رهبران جهت آماده شدن برای مرگ خود دستورالعملهایی میدهد. چنین کاری هنگام درگذشت رهبران مهم در خاور نزدیک باستان امری معمول بود. متاسفانه قوم اسرائیل به دستورات یوشع گوش نکردند.
یوشع به نحوی از احضار قبایل سخن گفته که گویی آنها را در سبدی جمع کرده است . ترجمه جایگزین: «یوشع از تمام قبایل اسرائیل خواست تا نزد او بیایند.»
«آمده و در حضور او ایستادند» یا «مقابل او آمدند»
«سالها پیش»
یوشع آنچه خدا قبلاً به او گفته بود را نقل قول میکند. این نقل قول تا پایان آیه ۱۳ ادامه مییابد.
اینها نام مردان هستند.
یوشع همچنان آنچه که یهوه درباره عهد خود با قومش به او گفته بود را نقل قول میکند.
این نام یک مکان است.
مصر از لحاظ ارتفاع پایینتر از کنعان بود. ترجمه جایگزین: «گذشتند»
یوشع همچنان آنچه را که خداوند[یهوه] درباره عهد خود با قومش به او گفته بود، نقل قول میکند.
کلمه «شما» جمع است و به کل قوم اسرائیل اشاره میکند.
کلمه «شما» در این متن جمع است و به کل قوم اسرائیل اشاره دارد.
یوشع همچنان آنچه را که یهوه درباره عهد خود با قومش به او گفته بود، نقل قول میکند.
یهوه متناوباً این دو عبارت که به گذشته و حال اسرائيلیان اشاره دارند را مطرح میکند. کلمه «شما» جمع است و به کل قوم اسرائیل اشاره دارد.
این به دریای سرخ[بحر قلزم] اشاره دارد.
یک منطقه خالی از سکنه و بیابانی
یوشع همچنان آنچه را که یهوه درباره عهد خود با قومش به او گفته بود، نقل قول میکند.
کلمه «شما» جمع است و به کل قوم اسرائیل اشاره دارد.
این نام کوتاه شده رود اردن است.
اینجا «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را قادر به شکست دادن ایشان ساختم»
یوشع همچنان آنچه را که یهوه درباره عهد خود با قومش به او گفته بود، نقل قول میکند.
اسم مردها
کلمه «شما» جمع است و به کل قوم اسرائیل اشاره دارد.
اینجا «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما را قادر به شکست دادن او کردم»
یوشع همچنان آنچه را که یهوه درباره برخورد و رفتار خود با قومش به او گفته بود، نقل قول میکند.
کلمه «شما» جمع است و به کل قوم اسرائیل اشاره دارد.
این نام کوتاه شده رود اردن است.
یک حشره کوچک و سریع که در کندو زندگی میکند. اینجا از زنبورهای فراوان، همچون یک زنبور سخن گفته شده است.
یوشع همچنان آنچه را که یهوه درباره برخورد و رفتار خود با قومش به او گفته بود، نقل قول میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا کلمه «نظر» به دیدن اشاره دارد و مقصود از دیدن افکار یا امیال است. ترجمه جایگزین: «اگر شما نمیخواهید»
این قسمت به خانواده وی که در خانه او زندگی میکردند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خانواده من»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
قوم در این قسمت به نحوی سخن میگویند که گویی نزد نیاکان خود حاضر بودند و مشتقات ضمیر «ما» را با «نیاکان ما» جایگزین میکنند.
کلمه «خانه» اصطلاح است و به محل بردگی آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جایی که ما بنده بودیم»
«طوایفی که ما از میانشان گذشتیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این به اسرائیلیان اشاره دارد.
خدا از قومش میخواهد که تنها او را بپرستند.
اینجا به نحوی از خشم خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی آتشی است که آنها را نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «او شما را با آتش نابود خواهد کرد»
این کلمه به اسرائيلیان اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از تصمیم به پیروی از یهوه سخن گفته شده که گویی دلهایشان را به سوی او برمیگردانند. اینجا «دل» به کل شخص اشاره دارد. «دل» در این قسمت جمع است چون همه اسرائيلیان را مانند یک گروه خطاب قرار میدهد. اما با این وجود ممکن است ترجمه این قسمت با استفاده از مشتقات ضمائر جمع بهتر باشد، چون «خود را» جمع است. ترجمه جایگزین: «خود را به سوی یهوه بگردانید» یا «پیروی یهوه را برگزینید»
این قسمت به اسرائيلیان اشاره دارد.
اینجا در اصل از کلمه «[گوش دادن]» استفاده شده که به معنای اطاعت کردن است. ترجمه جایگزین: «هر چه به ما گفته را اطاعت خواهیم کرد»
اینجا به نحوی از بنا نهاده شدن شریعت سخن گفته شده که گویی یوشع به صورت فیزیکی بنایی را قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «او فریضه و شریعت را بنا نهاد» یا «او شریعت و فرائض را به آنها داد تا از آن اطاعت کنند»
این قسمت به نظر ادامه مکتوبات موسی است.
«در آنجا قرار داده شده است»
این قسمت به اسرائيلیان اشاره دارد.
اینجا به نحوی از سنگی که یوشع برپا کرد سخن گفته شده که گویی شخصی است که سخنان را شنیده و قادر است تا در قبال سخنان گفته شده شهادت دهد.
«نکند که»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«۱۱۰ ساله»
اینها اسامی مکان هستند.
این اصطلاح به کل زندگی یوشع اشاره دارد.
«از یوشع بیشتر عمر کردند»
شاید تغییر ترتیب آغاز این جمله مفید باشد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل استخوانهای یوسف را از مصر بیرون آورده و آنها را در شکیم دفن کردند»
«۱۰۰ تکه»
این نام یک مرد است.
این نام یک مکان است.
1و بعد از وفات یوشع، واقع شد كهبنیاسرائیل از خداوند سؤال كرده، گفتند: «كیست كه برای ما بر كنعانیان، اول برآید و با ایشان جنگ نماید؟»2خداوند گفت: «یهودا برآید، اینك زمین را به دست او تسلیم كردهام.»3و یهودا به برادر خود شَمْعُون گفت: «به قرعۀ من همراه من برآی، و با كنعانیان جنگ كنیم، و من نیز همراه تو به قرعۀ تو خواهم آمد.» پس شَمْعُون همراه او رفت.4و یهودا برآمد، و خداوند كنعانیان و فَرِزّیان را به دست ایشان تسلیم نمود، و دههزار نفر از ایشان را در بازَق كشتند.5و اَدُونی بازَق را در بازَق یافته، با او جنگ كردند، و كنعانیان و فَرِزّیان را شكست دادند.6و اَدُونی بازَق فرار كرد و او را تعاقب نموده، گرفتندش، و شستهای دست و پایش را بریدند.7و اَدُونی بازَق گفت: «هفتاد مَلِك با شستهای دست و پا بریده زیر سفرۀ من خوردههـا برمیچیدنـد. موافـق آنچه مـن كردم خـدا به من مكافات رسانیـده است.» پس او را به اورشلیم آوردند و در آنجـا مـرد.8و بنییهودا با اورشلیم جنگ كرده، آن را گرفتند، و آن را به دم شمشیر زده، شهر را به آتش سوزانیدند.9و بعد از آن بنییهودا فرود شدند تا با كنعانیانی كه در كوهستان و جنوب و بیابان ساكن بودند، جنگ كنند.10و یهودا بر كنعانیانی كه در حَبْرون ساكن بودند برآمد، و اسم حَبْرون قبل از آن قریه اَرْبَع بود. و شیشای و اَخیمان و تَلْمای را كشتند.11و از آنجا بر ساكنان دَبیر برآمد و اسم دَبیر قبل از آن، قریه سَفیر بود.12و كالیب گفت: «آنكه قریه سَفیر را زده، فتح نماید، دختر خود عَكْسَه را به او به زنی خواهم داد.»13و عُتْنیئیل بنقناز برادر كوچك كالیب آن را گرفت؛ پس دختر خود عَكْسَه را به او به زنی داد.14و چون دختر نزد وی آمد، او را ترغیب كرد كه از پدرش زمینی طلب كند. و آن دختر از الاغ خود پیاده شده، كالیب وی را گفت: «چه میخواهی؟»15به وی گفت: «مرا بركت ده زیرا كه مرا در زمین جنوب ساكن گردانیدی، پس مرا چشمههـای آب بده.» و كالیب چشمههای بالا و چشمههای پایین را به او داد.16و پسران قِینِی پدر زن موسی از شهر نخلستان همراه بنییهودا به صحرای یهودا كه به جنوب عَراد است برآمده، رفتند و با قوم ساكن شدند.17و یهودا همراه برادر خود شَمْعُون رفت، و كنعانیانی را كه در صَفَت ساكن بودند، شكست دادند، و آن را خراب كرده، اسم شهر را حُرما نامیدند.18و یهودا غَزَّه و نواحیاش و اَشْقَلون و نواحیاش و عَقْرُون و نواحیاش را گرفت.19و خداوند با یهودا میبود، و او اهل كوهستان را بیرون كرد، لیكن ساكنان وادی را نتوانست بیرون كند، زیرا كه ارابههای آهنین داشتند.20و حَبْرون را برحسب قول موسی به كالیب دادند، و او سه پسر عناق را از آنجا بیرون كرد.21و بنیبنیامین یبُوسیان را كه در اورشلیمساكن بودند بیرون نكردند، و یبوسیان با بنیبنیامین تا امروز در اورشلیم ساكنند.22و خاندان یوسف نیز به بیتئیل برآمدند، و خداوند با ایشان بود.23و خاندان یوسف بیتئیل را جاسوسی كردند، و نام آن شهر قبل از آن لُوز بود.24و كشیكچیان مردی را كه از شهر بیرون میآمد دیده، به وی گفتند: «مدخل شهر را به ما نشان بده كه با تو احسان خواهیم نمود.»25پس مدخل شهر را به ایشان نشان داده، پس شهر را به دم شمشیر زدند، و آن مرد را با تمامی خاندانش رها كردند.26و آن مرد به زمین حِتّیان رفته، شهری بنا نمود و آن را لوز نامید كه تا امروز اسمش همان است.27و مَنَسّی اهل بیتشان و دهات آن را و اهل تَعَنَك و دهات آن و ساكنان دُوْر و دهات آن و ساكنان یبْلَعام و دهات آن و ساكنان مَجِدّو و دهات آن را بیرون نكرد، و كنعانیان عزیمت داشتند كه در آن زمین ساكن باشند.28و چون اسرائیل قوی شدند، بر كنعانیان جزیه نهادند، لیكن ایشان را تماماً بیرون نكردند.29و افرایم كنعانیانی را كه در جازَر ساكن بودند، بیرون نكرد، پس كنعانیان در میان ایشان در جازَر ساكن ماندند.30و زَبُولون ساكنان فِطرون و ساكنان نَهْلول را بیرون نكرد، پس كنعانیان در میان ایشان ساكن ماندند، و جزیه بر آنها گذارده شد.31و اَشیر ساكنان عَكّو و ساكنان صِیدون و اَحْلَب و اَكْزِیب و حَلْبَه و عَفیق و رَحُوب را بیرون نكرد.32پس اَشیریان در میان كنعانیانی كه ساكن آن زمین بودند سكونت گرفتند، زیرا كه ایشان رابیرون نكردند.33و نفتالی ساكنان بیت شمس و ساكنان بیتعنات را بیرون نكرد، پس در میان كنعانیانی كه ساكن آن زمین بودند، سكونت گرفت. لیكن ساكنان بیتشمس و بیتعَنات به ایشان جزیه میدادند.34و اَموریان بنیدان را به كوهستان مسدود ساختند زیرا كه نگذاشتند كه به بیابان فرود آیند.35پس اموریان عزیمت داشتند كه در اَیلُون و شَعَلُبّیم در كوه حارَس ساكن باشند، و لیكن چون دست خاندان یوسف قوت گرفت، جزیه برایشان گذارده شد.36و حد اموریان از سر بالای عَقْرَبّیم و از سالَع تا بالاتر بود.
«پس از مرگ یوشَع»
این یک گذار و بیان یکپارچه از کتاب یوشَع را به وجود میآورد.
پایان فتحِ سرزمین وعده
اسرائیل برای پاک کردن سرزمین وعده از کنعانیان نبرد کرد، اما همچین آنان با دیگر قومها، قراردادهایی منعقد کردند و برخی از آنان را به کار سخت واداشتند. این برخلاف دستورخدا برای حذف کامل کنعانیان از سرزمین وعده بود.
کتاب داوران به داستان یوشَع ادامه میدهد و همچنین آغازی بر بخش تازهای این داستان است.
این نام خدا است که او در عهدعتیق بر قومش آشکار نمود. صفحه ترجمه کلمات را درباره روش ترجمه نام یهوه ببینید.
واژه «ما» نه بهیهوه، بلکه به مردم اسرائیل اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «یهودا» معرف مردان طایفه یهودا است. یهوه به این مردان دستور میدهد تا نخست آنان حمله کنند. ترجمه جایگزین: «نخست مردان یهودا حمله کنند»
(آدرس را ببینید)
«بنگر» یا «گوش فرا ده» یا «به آنچه من به تو میگویم توجه نما»
این به سرزمینی که کنعانیان در آن ساکن بودند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سرزمین کنعانیان»
(آدرس را ببینید)
«خویشاوندان خودشان» یا «برادران اسرائیلی خودشان»
مردم طایفه یهودا و شمعون با بقیه مردم اسرائيل در دره رود اردن اردو زده بودند. سرزمین داده شده به یهودا در تپههایی بر فراز این دره واقع بود. در برخی زبانها معمولاً بالا رفتن یا پایین رفتن مردم نشان داده نمیشود. ترجمه جایگزین: «همراه ما بیایید» یا «همراه ما بروید»
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که یهوه به ما واگذار کرده است...که یهوه به شما واگذار کرده است»
(آدرس را ببینید)
«ما نیز با شما خواهیم آمد» یا «همچون شما، ما با شما خواهیم آمد»
این مفهوم رسانده میشود که مردان شمعون به همراه با مردان یهودا، حمله بردند.
(آدرس را ببینید)
«آنها حدود ۱۰/۰۰۰ نفر را کشتند» یا «آنها تعداد بسیاری را کشتند»
(آدرس را ببینید)
«دشمنان» یا «سربازانِ کنعانیان و فِرِزّیان»
این ناحیهای در کوهستان کنعان است.
(آدرس را ببینید)
این مرد رهبر لشکر کنعانیان و فِرِزّیان بود.
(آدرس را ببینید)
اینجا «او»{ضمیر سوم شخص} به اَدونیبازِق و لشکر او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها بر علیه او لشکرش جنگیدند»
(آدرس را ببینید)
«او را تعقیب کردند»
«۷۰ پادشاه»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که به مردانم دستور دادم شست پاها و دستشهایشان را ببرند» یا «که ما شصت پاها و دستهایشان را بریدیم»
(آدرس را ببینید)
مجبور کردن این پادشاهان به خوردن خُردههای های غذا، معرف همه روشهایی است که اَدونیبازِق با آنها، این پادشاهان را تحقیر میکرد. ترجمه جایگزین: « خُردههای غذا را از زیر میز من میخوردند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شهر»[در متن قدیم نیست] مُعرف مردم است. ترجمه جایگزین: «مردمی که در اورشلیم زندگی میکردند ... و آنان را شکست دادند»
(آدرس را ببینید)
«آن» در اینجا به شهر اشاره دارد که خود شهر معرف مردم آن شهر است. ترجمه جایگزین: «آنها به مردم شهر حمله کردند»
(آدرس را ببینید)
«با لبه شمشیر». در اینجا «شمشیر» معرف شمشیرها و دیگر سلاحهایی است که این سربازان در نبرد به کار گرفتند. ترجمه جایگزین: «با شمشیرهایشان» یا «با سلاحهایشان»
(آدرس را ببینید)
استفاده از واژه «پایین»[متن قدیم:فرود] برای سفر از اورشلیم معمول بود. ترجمه جایگزین: «مردان یهودا به نبرد رفتند»
«در بیابان یهودای جنوبی»
تپههای پای یک کوه یا دامنه کوهستانی
این اطلاعاتی پیشزمینهای است. احتمالاً برخی از افرادی که برای بار نخست این کتاب را میخوانند درباره قَریه اَربَع شنیدهاند اما نمیدانستند این همان شهری است که آن را به نام حِبرون میخواندند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای رهبران کنعانی حِبرون هستند. هر رهبر نماینده لشکر او است. ترجمه جایگزین: « شیشای، اَخیمان و تَلمای و لشکرهای آنان»
(آدرس و را ببینید)
احتمالاً نویسنده از آن رو این را نوشته، چون خوانندگانش نام این شهر را دِبیر میدانستند. اما در زمانی که اسرائیل به آن حمله برد، به نام قَریه سِفِر خوانده میشد. ترجمه جایگزین: «که به نام قَریه سِفِر خوانده میشد»
(آدرس را ببینید)
«در زمانهای گذشته بود» یا «در زمانهای قدیم بود»
در اینجا قَریه سفیر معرف این مردم است. ترجمه جایگزین: «هرکه بر مردم قَریهسِفِر حمله برده، آنان را شکست دهد و شهرشان را بگیرد»
(آدرس را ببینید)
این نام دختر کالیب است.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
«عَکسَه عُتنِئیل را ترغیب کرد»
«در حق من لطفی کن» یا «این کار را بخاطر من انجام بده»
کالیب عَکسَه را به همسری عُتنِئیل درآورد، تا او با عُتنِئیل در شهری که او در نِگِب تسخیر کرده بود زندگی کند. معنای کامل این عبارت را میتوان واضحتر بیان نمود. ترجمه جایگزین: «از آنجا که به واسطه ازدواج زمین نگب را به من دادهای»
(آدرس را ببینید)
این مفهوم رسانده میشود که کالیب این زمین را به عَکسَه داده است که او آن را در آیه ۱۴ از او خواسته بود. اکنون او علاوه بر آن زمین، درخواست میکند تا چشمههای آب را هم به او بدهد.
(آدرس را ببینید)
«پدر همسر موسی»
پدر زن... که یکی از مردمان قین بود برخاسته...
«شهر نخلستان را ترک کرد ... و به بیابان رفت»
این نام دیگری برای شهر اَریحا است.
(آدرس را ببینید)
این نام شهری در کنعان است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «برادران» به معنای خویشاوندانی است که در طایفه دیگری از اسرائیل بودند.
این نام شهری در کنعان است.
(آدرس را ببینید)
پس از آن که اسرائيلیان شهر صِفات رانابود کردند، آنان نام این شهر را به «حُرما» تغییر دادند. نام «حُرما» به معنای «ویرانی کامل» است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «با...بود» به این معنی است که یهوه به مردم یهودا کمک نمود.
(آدرس را ببینید)
ناحیهای بسیار بزرگ و هموار، با خاکی عاری از درختان
این قابل نوشتن در شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «حِبرون را موسی به کالیب داده بود»
(آدرس را ببینید)
از نام رهبران گروههای مردم برای اشاره به کل گروه استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «سه پسر عَناق و افرادشان»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. عَناق و فرزندانش به بُلندی قامت مشهور بودند.
(آدرس را ببینید)
«تا کنون». این به زمانی که کتاب داوران نوشته شد اشاره دارد.
در اینجا «خاندان» مُعرفِ فرزندان است. مَنَسی و اِفرایِم فرزندان یوسف بودند، و «خاندان یوسف» میتواند به فرزندان افرایم و منسی اشاره داشته باشد. ترجمه جایگزین: «فرزندان مَنَسی و اِفرایِم» یا «مردان قبیلههای مَنَسی و اِفرایِم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «بِیتئیل» به مردمی که در شهر بِیتئیل زندگی میکنند اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
مخفیانه اطلاعات به دست آوردن
این اطلاعاتی برای پیشزمینه است. برخی از افرادی که نخست این کتاب را میخواندند احتمالاً درباره شهر لوز شنیده بودند، اما نمیدانستند که این همان شهری است که آن را بیتئيل میخواندند.
(آدرسهای و را ببینید
افرادی که مخفیانه اطلاعات به دست میآورند
در اینجا شهر معرف مردم آن است. ترجمه جایگزین: «آنها به مردم شهر حمله بردند»
(آدرس را ببینید)
«با لبه شمشیر». در اینجا «شمشیر» معرف شمشیر و دیگر سلاحهایی است که سربازان در نبرد به کار میگرفتند. ترجمه جایگزین: «با شمشیرهایشان» یا «با سلاحهایشان»
(آدرس را ببینید)
واژه به کار رفته در انگلیسی یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «فرار»
(آدرس را ببینید)
این شهر جدید در سرزمین حتیها آغاز گردید و لوز نامیده میشد. آنجا نزدیک بیتیئل واقع بود که آن مرد آن را ترک نموده بود.
«که هنوز همان نام را دارد». در اینجا «تا به امروز»، به زمان نوشته شدن کتاب داوران اشاره دارد.
اینها نامهای شهر هستند.
(آدرس را ببینید)
«عزیمت کردن» قصدی استوار داشتن به انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «زیرا کنعانیان تصمیم محکمی گرفته بودند که آن سرزمین را ترک نکنند»
در اینجا «اسرائیل» معرف مردم آن است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که مردم اسرائیل قویتر شدند»
(آدرس را ببینید)
«کنعانیان را وادار ساختند که به سختی برای آنها کار کنند»
در اینجا «اِفرایِم» مردان یا سربازان قبیله اِفرایِم است.
(آدرس را ببینید)
این نام یکی از شهرها در ناحیه افرایم است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «زِبولون» معرف مردان یا سربازان طایفه زِبولون است.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای شهرهایی در سرزمین کنعان هستند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «زِبولون» معرف مردمان قبیله زِبولون است.
(آدرس را ببینید)
«کار سخت»
در اینجا «اَشیر» معرف مردان یا سربازان طایفه اَشیر است.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای شهرهایی در سرزمین کنعان هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای شهرها هستند.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «مردم نَفتالی، مردم بِیتشمس و بِیتعَنات را به کار بردگی برای خود مجبور ساختند»
(آدرس را ببینید)
«آنان را از فرود آمدن بازداشتند»
یک ناحیه بسیار بزرگ از زمین هموار بدون درخت
این نام تپهای بزرگ است که بر آن شهر اَیَلون ساخته شد.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای شهرها هستند.
(آدرس را ببینید)
«طایفههایی که از نسل یوسف بودند به خاطر لشکر قدرتمند خود قادر به فتح آنها بودند»
در اینجا «خاندان» معرف فرزندان است. مَنَسی و اِفرایِم پسران یوسف بودند، و «خاندان یوسف» میتواند به فرزندان مَنَسی و اِفرایِم اشاره کند. ترجمه جایگزین: «فرزندان مَنَسی و اِفرایِم» یا «مردان طایفههای مَنَسی و اِفرایِم»
(آدرس را ببینید)
این گذرگاهی در جنوب غربی دریای مرده بود. این گذرگاه به نام «گذرگاه عقرب» نیز خوانده میشد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
1و فرشتۀ خداوند از جِلْجال به بُوكیم آمده،گفت: «شما را از مصر برآوردم و به زمینی كه به پدران شما قسم خوردم داخل كردم، و گفتم عهد خود را با شما تا به ابد نخواهم شكست.2پس شما با ساكنان این زمین عهد مبندید و مذبحهای ایشان را بشكنید. لیكن شما سخن مرا نشنیدید. این چه كار است كه كردهاید؟3لهذا من نیز گفتم ایشان را از حضور شما بیرون نخواهم كرد، و ایشان در كمرهای شما خارها خواهند بود، و خدایان ایشان برای شما دام خواهند بود.»4و چون فرشتۀ خداوند این سخنان را به تمامی بنیاسرائیل گفت، قوم آواز خود را بلند كرده، گریستند.5و آن مكان را بُوكیم نام نهادند، و در آنجا برای خداوند قربانی گذرانیدند.6و چون یوشع قوم را روانه نموده بود، بنیاسرائیل هر یكی به ملك خود رفتند تا زمین را به تصرف آورند.7و در تمام ایام یوشع و تمامی ایام مشایخی كه بعد از یوشع زنده ماندند، و همۀ كارهای بزرگ خداوند را كه برای اسرائیل كرده بود، دیدند، قومْ خداوند را عبادت نمودند.8و یوشع بننون، بندۀ خداوند ، چون صد و ده ساله بود، مرد.9و او را در حدود ملكش در تِمْنَه حارس در كوهستان افرایم به طرف شمال كوه جاعش دفن كردند.10و تمامی آن طبقه نیز به پدران خود پیوستند، و بعد از ایشان طبقۀ دیگر برخاستند كه خداوند و اعمالی را كه برای اسرائیل كرده بود، ندانستند.11و بنیاسرائیل در نظر خداوند شرارت ورزیدند، و بَعْلها را عبادت نمودند.12و یهوه خدای پدران خود را كه ایشان را از زمین مصر بیرون آورده بود، ترك كردند، و خدایان غیر را از خدایان طوایفی كه در اطراف ایشان بودند پیروی نموده، آنها را سجده كردند. و خشم خداوند را برانگیختند.13و یهوه را ترك كرده، بعل و عشتاروت را عبادت نمودند.14پس خشم خداوند بر اسرائیل افروخته شده، ایشان را به دست تاراجكنندگان سپرد تا ایشان را غارت نمایند، و ایشان را به دست دشمنانی كه به اطراف ایشان بودند، فروخت، به حدی كه دیگر نتوانستند با دشمنان خود مقاومت نمایند.15و به هرجا كه بیرون میرفتند، دست خداوند برای بدی بر ایشان میبود، چنانكه خداوند گفته، وچنانكه خداوند برای ایشان قسم خورده بود و به نهایت تنگی گرفتار شدند.16و خداوند داوران برانگیزانید كه ایشان را از دست تاراجكنندگان نجات دادند.17و باز داوران خود را اطاعت ننمودند، زیرا كه در عقب خدایان غیر زناكار شده، آنها را سجده كردند، و از راهی كه پدران ایشان سلوك مینمودند، و اوامر خداوند را اطاعت میكردند، به زودی برگشتند، و مثل ایشان عمل ننمودند.18و چون خداوند برای ایشان داوران برمیانگیخت، خداوند با داور میبود، و ایشان را در تمام ایام آن داور از دست دشمنان ایشان نجات میداد، زیرا كه خداوند به خاطر نالهای كه ایشان از دست ظالمان و ستمكنندگان خود برمیآوردند، پشیمان میشد.19و واقع میشد چون داور وفات یافت كه ایشان برمیگشتند و از پدران خود بیشتر فتنهانگیز شده، خدایان غیر را پیروی میكردند، و آنها را عبادت نموده، سجده میكردند، و از اعمال بد و راههای سركشی خود چیزی باقی نمیگذاشتند.20لهذا خشم خداوند بر اسرائیل افروخته شد و گفت: «چونكه این قوم از عهدی كه با پدران ایشان امر فرمودم، تجاوز نموده، آواز مرا نشنیدند،21من نیز هیچ یك از امتها را كه یوشع وقت وفاتش واگذاشت، از حضور ایشان دیگر بیرون نخواهم نمود.22تا اسرائیل را به آنها بیازمایم كه آیا طریق خداوند را نگهداشته، چنانكه پدران ایشان نگهداشتند، در آن سلوك خواهند نمود یا نه.»23پس خداوند آن طوایف را واگذاشته، به سرعت بیرون نكرد و آنها را به دست یوشع تسلیم ننمود.
یهوه اسرائيل را آزمایش میکند
یهوه گفت: «چون این قوم مقررات عهد من را شکستهاند». پاک کردن کامل سرزمین وعده از کنعانیان آزمایشی از سوی یهوه بود. در حینی که یهوه به عهد وفادار بود، اسرائیل به آن وفادار نبود.
و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱)«فرشتهای که نماینده یهوه بود» یا ۲) «پیامرسانی که به یهوه خدمت میکند» یا ۳) ممکن است این به خود یهوه اشاره کند، که در حینی که با فردی سخن میگفت، سیمایی چون یک فرشته داشت. هرکدام از این معانی، استفاده فرشته از «من» به عنوان این که خود یهوه سخن میگوید را توضیح میدهد.
«جلجال را ترک کرد و به بوکیم رفت»
این آن نامی است که اسرائیلیان در داوران ۲: ۵، پس از آن که فرشته قوم را سرزنش مینماید، به این مکان دادند. «بوکیم به معنای «گریستن» است.
(آدرس را ببینید)
این طور استنباط میشود که فرشتهیهوه با قوم اسرائیل سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «و به قوم اسرائيل گفت»
(آدرس را ببینید)
«شما را از مصر هدایت کردم»
«اجداد شما را» یا «نیاکانتان»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین:« در انجام آنچه گفتم که برایتان به انجام میرسانم، کوناهی نخواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
«صدا» در اینجا معرف آنچه یهوه گفت، است. ترجمه جایگزین: «شما از فرمانهای من اطاعت نکردید»
(آدرس را ببینید)
این پرسش از ان رو پرسیده میشود تا سبب گردد که مردم اسرائیل تشخیص دهند که آنان از یهوه نااطاعتی نمودهاند و به این دلیل رنج خواهند برد. ترجمه جایگزین: «کار بسیار بدی انجام دادهاید».
(آدرس را ببینید)
فرشتهیهوه به صحبت با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
این نقل قولی درون یک نقل قول است. این نقل قول مستقیم را میتوان به شکل یک نقل قول غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «پس اکنون به شما میگویم که ...نخواهم کرد ... دام برای شما...».
(آدرسهای و را ببینید)
مزاحمتهای کنعانین برای اسرائيلیان به این تشبیه شده است که کنعانیان خارهایی در پهلوی اسرائیلیان خواهند بود. ترجمه جایگزین: «سبب مشکل برای شما خواهند گشت»
(آدرس را ببینید)
تکههای چوب تیزی که تا هفت سانتیمتر طول دارند و از برخی گیاهان بیرون زدهاند
پرستش خدایان کنعانی از سوی اسرائيلیان به این تشبیه شده است که گویا خدایان دروغین، تله شکار هستند که حیوانی را گرفتار کرده و به آن آسیب میرساند.
(آدرس را ببینید)
«بسیار گریه کردند»
در اینجا «اکنون» برای ایجاد وقفهای در خط داستانی اصلی به کار گرفته شده است. در اینجا راوی خلاصهای آغاز میکند در شرح این که چگونه نسلهای اسرائیلیان پس از یوشع گناه ورزیده و خدایان دروغین را پرستش کردند، پس یهوه آنان را مجازات نمود، اما سپس او داوران را برای رهانیدن آنها میفرستد. این خلاصه در بخش ۲ آیه ۲۳ به پایان میرسد.
رخدادهای آیههای ۱: ۱ تا ۲: ۵ پس از مرگ یوشع رخ دادهاند. این روایتگر رخدادهایی است که در پایان کتاب یوشع رخ دادهاند.
(آدرس را ببینید)
این عبارت را میتوان شفاف نمود. ترجمه جایگزین: «به مکانی که یهوه به آنها داده بود»
(آدرس را ببینید)
اطلاعات پیش زمینه که با واژههای «اکنون هنگامی که یوشع» در آیه ۶ شروع میشود، ادامه مییابد.
(آدرس را ببینید)
این به معنای مدت زمانی است که فردی زندگی کرده است. ترجمه جایگزین: «در طول زندگی»
اینجا این به معنای مردانی است که به رهبری اسرائیل یاری رساندند، و در مسایل مربوط به عدالت اجتماعی و مذهبی مانند حفظ شریعت موسی شرکت گزیدند.
این به معنای زندگی کردن پس از فردی دیگر است. ترجمه جایگزین: « از او بیشتر عمر کردند»
اطلاعات پیشزمینه که با واژههای «اکنون هنگامی که یوشع» در آیه ۶ آغاز میشود، ادامه مییابد.
(آدرس را ببینید)
اطلاعات پیشزمینه که با واژههای «اکنون هنگامی که یوشع» در آیه ۶ آغاز میشود ادامه مییابد. رخدادهای آیههای ۱: ۱ تا ۲: ۵ پس از مرگ یوشع به وقوع پیوستهاند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
«یکصد و ده سال »
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که خدا به او داده بود»
(آدرس را ببینید)
این نام یک ناحیه از زمین است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک کوه است.
(آدرس را ببینید)
عبارت «نیز به پدران خود پیوستند» به این معنی است که وقتی مردم این نسل مردند، روانهایشان همچون اجدادشان که پیش از آنان مرده بودند، به مکان مشابهی رفت. این روشی محترمانه برای گفتن این است که آنها مردند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا این معنی اجداد یک فرد خاص یا گروه خاصی از مردم است.
«بزرگ شدند» یا «رشد کردند»
«نشناختند» در اینجا به معنای این است که آنها با یهوه یا قدرت او همچون نسل پیشین، آشنایی نداشتند.
دیده یهوه معرف ارزیابی با داوری یهوه است. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه شرارت است» یا «آنچه یهوه شرارت در نظر میگیرد»
(آدرس را ببینید)
این واژه جمع بعل است. در عین این که واژه «بعل» عموماً نام یک خدای دروغین است، این واژه همچنین برای اشاره به خدایان گوناگون دیگری که اغلب به همراه با بعل مورد پرستش واقع میشدند، به کارمیرفت.
(آدرس را ببینید)
از این که اسرائیلیان دیگر از یهوه اطاعت نمیکردند، چنان صحبت شده که گویی آنان در واقعیت ازاو جدا گشته واو را ترک کردهاند.
(آدرس را ببینید)
«اجدادشان» یا «نیاکانشان»
از پرستش خدایان غیر از سوی اسرائیلیان به نحوی سخن گفته شده که گویی اسرائیلیان به دنبال خدایان دروغین به راه افتاده باشند.
(آدرس را ببینید)
این عمل، پرستش و دادن عزت به کسی است.
(آدرس را ببینید)
«آنها باعث شدندیهوه خشمگین شود»
این شکل جمع واژه عَشتاروت [در فارسی مفرد آمده] است که به عنوان الهه در بسیاری از اشکال پرستیده میشد.
(آدرس را ببینید)
خشم یهوه چونان شعلهای سوزاننده توصیف گشته است. ترجمه جایگزین: «یهوه از مردم اسرائیل بسیار خشمگین گشت»
(آدرس را ببینید)
«او به مهاجمان اجازه داد داراییهایشان را تاراج کنند»
اجازه دادن یهوه به دشمنان برای به بردگی بردن اسرائیلیان به این که او آنان را به بردگی فروخته باشد تشبیه شده است. عبارت «که با ... گرفته شده بودند» قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «او به دشمنان اجازه داد بر آنان پیروز شوند و آنان را به بردگی ببرند و آنها دیگر نمیتوانستند در برابر دشمنان نیرومند خود مقاومت کنند»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «دست» نمایانگر قدرت یهوه است. ترجمه جایگزین: «یهوه به دشمنان آنها کمک کرد تا شکستشان دهند»
(آدرس را ببینید)
«آنها به سختی در رنج بودند»
نصب کردن افراد به عنوان داور از سوی یهوه ، به این کهاو آن افراد را بلند نموده یا به بالا کشیده است، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف قدرت است. ترجمه جایگزین: «از قدرت دشمنان»
(آدرس را ببینید)
«آنها از داوران خود اطاعت نکردند»
خیانت مردم اسرائیل به یهوه و پرستش دیگر خدایان به این که این مردم فاحشه هستند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «با پرستش خدایان دروغین به او خیانت کردند»
(آدرس را ببینید)
«اجدادشان» یا «نیاکانشان»
نصب کردن افراد به عنوان داور از سوی یهوه ، به این کهاو آن افراد را بلند نموده یا به بالا کشیده است، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
واژه «ایشان» به اسرائیلیان اشاره دارد.
در اینجا «دست» به قدرت دشمنان برای صدمه زدن به اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت دشمنانشان»
(آدرس را ببینید)
«تا زمانی که آن داور زنده بود»
داشتن دلسوزی برای فردی یا چیزی
صدایی که از فردی که رنج میکشد بر میآید، برای توصیف درد اسرائیلیان در حینی که رنج میکشند، به کار گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «در حینی که رنج میکشند»
(آدرس را ببینید)
دیگر اطاعت نکردن قوم از یهوه، به این که آنان جسما از یهوه روی برگرداندهاند، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
«اجدادشان» یا «نیاکانشان»
از پرستش دیگر خدایان از سوی اسرائیلیان به نحوی سخن گفته شده گویی آنها به دنبال دیگر خدایان رفتهاند. ترجمه جایگزین: «آنها به دیگر خدایان خدمت کرده، آنان را پرستش میکردند»
(آدرس را ببینید)
«آنها از دست برداشتن از انجام کارهای شریرانه و سرسختی سر باز زدند.» این قابل نوشتن در شکل مثبت است. ترجمه جایگزین: «آنها به انجام اعمال شریرانه و سرسختی ادامه دادند»
(آدرس را ببینید)
خشم یهوه چونان شعلهای سوزاننده توصیف گشته است. به روشی که این عبارت را در داوران ۲: ۱۴ ترجمه کردید نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «قوم» معرف این مردم است. ترجمه جایگزین: «این مردم ... شکسته» یا «اسرائیلیان ... شکسته
» (آدرس را ببینید)
در اینجا «ملتها» معرف گروههایی از مردم است که پیش از اسرائیلیان در کنعان زندگی میکردند.
(آدرس را ببینید)
روشی که یهوه از مردم میخواهد زندگی یا رفتار کنند، به یک راه یا جاده تشبیه شده است. اطاعت یک فرد از یهوه به این که او در راه او راه میرود، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معنای یکسانی میدهند و میتوان آنها را با هم ترکیب نمود. ترجمه جایگزین: «او به یوشع اجازه نداد به سرعت آنها را شکست داده و بیرون راند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» کنایهای از قدرت است، و «یوشع» معرف او و لشکر اوست. ترجمه جایگزین: «به قدرت یوشع و لشکرش»
(آدرسهای و را ببینی)
1پس اینانند طوایفی كه خداوند واگذاشت تا به واسطۀ آنها اسرائیل را بیازماید، یعنی جمیع آنانی كه همۀ جنگهای كنعان را ندانسته بودند،2تا طبقات بنیاسرائیل دانشمند شوند و جنگ را به ایشان تعلیم دهد، یعنی آنانی كه آن را پیشتر به هیچ وجه نمیدانستند.3پنج سردار فلسطینیان و جمیع كنعانیان و صیدونیان و حِوّیان كه در كوهستان لبنان از كوه بَعْل حَرْمون تا مدخل حمات ساكن بودند.4و اینها برای آزمایش بنیاسرائیل بودند، تا معلوم شود كه آیا احكام خداوند را كه به واسطۀ موسی به پدران ایشان امر فرموده بود، اطاعت خواهند كرد یا نه.5پس بنیاسرائیل در میان كنعانیان و حتیان و اموریان و فَرِزّیان و حویان و یبوسیان ساكن میبودند.6دختران ایشان را برای خود به زنی میگرفتند، و دختران خود را به پسران ایشان میدادند، و خدایان آنها را عبادت مینمودند.7و بنیاسرائیل آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، كردند، و یهوه خدای خود را فراموش نموده، بعلها و بتها را عبادت كردند.8و غضب خداوند بر اسرائیل افروخته شده، ایشان را به دست كوشان رِشْعَتایم، پادشاه ارام نهرین، فروخت، و بنیاسرائیل كوشان رِشْعَتایم را هشت سال بندگی كردند.9و چون بنیاسرائیل نزد خداوند فریاد كردند، خداوند برای بنیاسرائیل نجاتدهندهای یعنی عُتْنَئیل بنقناز برادر كوچك كالیب را برپا داشت، و او ایشان را نجات داد.10و روح خداوند بر او نازل شد، پس بنیاسرائیل را داوری كرد، و برای جنگ بیرون رفت، و خداوند كوشان رِشْعَتایم، پادشاه ارام را به دست او تسلیمكرد، و دستش بر كوشان رِشْعَتایم مستولی گشت.11و زمین چهل سال آرامی یافت. پس عتنئیل بنقناز مرد.12و بنیاسرائیل بار دیگر در نظر خداوند بدی كردند، و خداوند عجلون، پادشاه موآب را بر اسرائیل مستولی ساخت، زیرا كه در نظر خداوند شرارت ورزیده بودند.13و او بنیعَمّون و عَمالیق را نزد خود جمع كرده، آمد، و بنیاسرائیل را شكست داد، و ایشان شهر نخلستان را گرفتند.14و بنیاسرائیل عَجلون، پادشاه موآب را هجده سال بندگی كردند.15و چون بنیاسرائیل نزد خداوند فریاد برآوردند، خداوند برای ایشان نجاتدهندهای یعنی ایهود بنجیرای بنیامینی را كه مرد چپدستی بود، برپا داشت، و بنیاسرائیل به دست او برای عجلون، پادشاه موآب، ارمغانی فرستادند.16و اِیهود خنجر دودمی كه طولش یك ذراع بود، برای خود ساخت و آن را در زیرِ جامه بر ران راست خود بست.17و ارمغان را نزد عجلون، پادشاه موآب عرضه داشت. و عجلون مرد بسیار فربهی بود.18و چون از عرضهداشتن ارمغان فارغ شد، آنانی را كه ارمغان را آورده بودند، روانه نمود.19و خودش از معدنهای سنگ كه نزد جلجال بود، برگشته، گفت: «ای پادشاه سخنی مخفی برای تو دارم.» گفت: «ساكت باش.» و جمیع حاضران از پیش او بیرون رفتند.20و ایهود نزد وی داخل شد و او بتنهایی در بالاخانۀ تابستانی خود مینشست. ایهود گفت: «كلامی از خدا برای تو دارم.» پس از كرسی خود برخاست.21و ایهود دست چپ خود را درازكرده، خنجر را از ران راست خویش كشید و آن را در شكمش فرو برد.22و دستۀ آن با تیغهاش نیز فرو رفت و پیه، تیغه را پوشانید زیرا كه خنجر را از شكمش بیرون نكشید و به فضلات رسید.23و ایهود به دهلیز بیرون رفته، درهای بالاخانه را بر وی بسته، قفل كرد.24و چون او رفته بود، نوكرانش آمده، دیدند كه اینك درهای بالاخانه قفل است. گفتند، یقیناً پایهای خود را در غرفۀ تابستانی میپوشاند.25و انتظار كشیدند تا خجل شدند، و چون او درهای بالاخانه را نگشود پس كلید را گرفته، آن را باز كردند، و اینك آقای ایشان بر زمین مرده افتاده بود.26و چون ایشان معطل میشدند، اِیهود به در رفت و از معدنهای سنگ گذشته، به سِعیرَت به سلامت رسید.27و چون داخل آنجا شد، كَرِنّا را در كوهستان افرایم نواخت و بنیاسرائیل همراهش از كوه به زیر آمدند، و او پیش روی ایشان بود.28و به ایشان گفت: «از عقب من بیایید زیرا خداوند ، موآبیان، دشمنان شما را به دست شما تسلیم كرده است.» پس از عقب او فرود شده، معبرهای اُرْدُنّ را پیش روی موآبیان گرفتند، و نگذاشتند كه احدی عبور كند.29و در آن وقت به قدر دههزار نفر از موآبیان را، یعنی هر زورآور و مرد جنگی را كشتند و كسی رهایی نیافت.30و در آن روز موآبیان زیر دست اسرائیل ذلیل شدند، و زمین هشتاد سال آرامی یافت.31و بعد از او شَمْجَر بن عَنات بود كه ششصد نفر از فلسطینیان را با چوب گاورانی كشت، و او نیز اسرائیل را نجات داد.
قوم خدایان دروغین را میپرستد
اسرائیل به بتها و خدایان دروغین روی آورد. از این رو، یهوه به اَرام و موآب اجازه داد تا بر آنها فرمان برانند. در دوره داوران، وقتی که اسرائیل گناه میورزید، اغلب تحت تسلط یک قدرت خارجی در میآمد.
و را ببینید)
«نواختن کَرِنا»
هنگامی که ایهود « کَرِنا نواخت»، همه مردان را به کمک به خود در نبرد فراخواند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «پس» یک قسمت تازه از داستان را آغاز میکند.
این به گروههایی از مردم که راوی در بخش ۳ آیه ۳ فهرست میکند، اشاره دارد.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که در هیچ یک از جنگهای کنعان نجنگیده بودند»
(آدرس را ببینید)
این خط داستانی اصلی را میشکند. راوی اطلاعات پیشزمینهای درباره این که چرا یهوه برخی از گروههای مردم در کنعان را رها کرد ارائه میدهد. ترجمه جایگزین: «یهوه قومهایی را میان اسرائیلیان واگذاشت تا به مردان جوانی که پیشتر در نبردی نجنگیده بودند، روش نبرد را بیاموزند»
(آدرس را ببینید)
این پنج شاه معرف خود آنها و افرادشان هستند. ترجمه جایگزین: «پنج شاه و افرادشان»
(آدرس را ببینید)
این بلندترین کوه اسرائيل است.
(آدرس را ببینید)
این نام ناحیهای در مرز شمالی کنعان است.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «یهوه این قومها را در کنعان واگذاشت» یا «یهوه اجازه داد تا این قومها به زندگی در کنعان ادامه دهند»
(آدرس را ببینید)
«به عنوان راهی»
واژگان «آنها» و «ایشان» به مردم اسرائیل اشاره دارد.
«فرمانهایی که یهوه داد»
نظریهوه معرف داوری یا ارزشیابی یهوه است. به روشی که این را در داوران ۲: ۱۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «آنچه را بر اساس داوری یهوه، شرارت بود» یا «آنچه را یهوه شرارت در نظر میگرفت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «فراموش» اصطلاحی است که «آنها از اطاعت دست برداشتند» معنا میدهد.
(آدرس را ببینید)
از بسیار خشمگین شدن یهوه به این صورت صحبت شده که گویی خشم او چیزی است که قابل شعلهورشدن است. ترجمه جایگزین:«یهوه بسیار خشمگین گردید»
(آدرس را ببینید)
اجازه دادن به شکست مردم اسرائیل به این تشبیه شده که یهوه آنها را به کوشان رِشعَتاییم فروخته باشد. ترجمه جایگزین: «اجازه داد تا کوشان رِشعَتاییم و لشکرش آنها را شکست دهند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» کنایهای است که معرف قدرت یا کنترل است. همچنین، «کوشانرِشعَتاییم» یک مجاز است که معرف خود او و لشکرش است.
(آدرسهای و را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک کشور است.
(آدرس را ببینید)
از انتصاب فردی از سوی یهوه برای انجام کاری خاص برای او به نحوی سخن گفته شده که گویی یهوه آن فرد را بالابرده یا بلند کرده است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مردان را در داوران ۱: ۱۳ترجمه کردید، نگاه کنید.
این عبارت به این معنی است که یهوه به عُتنِئیل کمک کرد تا کیفیاتی که برای تبدیل شدن به یک رهبر بزرگ نیاز داشت داشته باشد و آنرا بسط و رشد دهد.
دراینجا «داوری کرد» به معنای این است که او مردم اسرائیل را رهبری کرد.
در اینجا «او» به عُتنِئیل اشاره دارد که معرف خود او و لشکر اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «عُتنِئیل و سربازان اسرائیلی به نبرد با لشکر کوشان رِشعَتاییم رفتند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «کوشان رِشعَتاییم» معرف لشکر اوست. ترجمه جایگزین: «یهوه به لشکر اسرائیل کمک کرد تا لشکر کوشان رِشعَتاییم پادشاه اَرام را شکست دهد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» کنایهای از ارتش است. ترجمه جایگزین: «لشکر عُتنِئیل»
(آدرس را ببینید)
«زمین» برای اشاره به مردمی که در این سرزمین زندگی میکردند، به کارگرفته شده است. ترجمه جایگزین: «مردم در آرامش زندگی کردند»
(آدرس را ببینید)
«۴۰ سال»
(آدرس را ببینید)
دیده یهوه معرف داوری یا ارزشیابی یهوه است. به روشی که این را در داوران ۲: ۱۱ترجمه کردید، نگاهی کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه را بر اساس داوری یهوه شرارت بود» یا «آنچه را یهوه شرارت در نظر میگرفت»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «قدرت» را میتوان به شکل یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه، عِجلون پادشاه موآب را نیرومند ساخت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا « عِجلون پادشاه موآب » معرف او و لشکر او است. ترجمه جایگزین: «به عِجلون پادشاه موآب و لشکر او در حینی که آنان بر لشکر اسرائیل حمله بردند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شاه است.
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای شهر اریحا است. به روشی که این را در داوران ۱: ۱۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«۱۸ سال»
(آدرس را ببینید)
در اینجا این به معنای فریاد زدن یا بلند صحبت کردن با کسی است که در دوردست میباشد. ممکن است همچنین به معنای درخواست کمک از فردی، به خصوص خدا باشد.
از انتصاب فردی از سوی یهوه برای انجام کاری خاص برای او به نحوی سخن گفته شده که گویی یهوه آن فرد را بالابرده یا بلند کرده است.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
ایهود میتوانست شمشیر را با دست چپ خود بهتر نگاه دارد.
اگر لازم است یک واحد اندازهگیری مدرن را به کار ببرید، در اینجا به دو روش میتوانید این کار را انجام دهید. ترجمه جایگزین: «۴۶ سانتیمتر» یا «حدود نیممتر»
(آدرس را ببینید)
«او آن را در زیر لباسش به ران راست خود بست»
بخشی از پا بین زانو و لگن
عبارت «اکنون» در اینجا به کار گرفته شده است تا یک وقفه در خط داستانی اصلی ایجاد کند. در اینجا راوی اطلاعات پیشزمینه درباره عِجلون را ارائه میدهد.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که او به مکانی در نزدیکی جِلجال رسید که مردم در آنجا نقوش حک شده، ساخته بودند...»
(آدرس را ببینید)
این اتاقی بالای پایینترین طبقه است که برای استراحت و خنک ماندن در طول گرمای روز مورد استفاده قرار میگرفت.
از جا برخاستن، نشانهای به عنوان احترام به خدا در حین شنیدن پیام او بود.
(آدرس را ببینید)
«نوک تیز شمشیر از پشتش بیرون آمد»
یک اتاق بیرونی با دیوارههای کوتاه و یک پوشش سقفی
این روشی مودبانه برای سخن گفتن از فردی است که ادرار کرده یا مدفوع خود را دفع میکند.
(آدرس را ببینید)
آنها منتظر ماندند تا نگران شدند که اتفاقی رخ داده باشد. وظیفه آنها این بود که درهای منتهی به اتاق خصوصی پادشاهشان را بگشایند.
«کلید را گرفتند و درها را گشودند»
این از آنچه پیش از این که خدمتکاران درهای منتهی به اتاق بالایی را گشودند و پادشاه را مرده یافتند، رخ داده است، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «در همان حالی که خدمتکاران هنوز بیرون اتاق بالایی منتظر بودند ... ایهود گریخت»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
می توان این را واضحتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که او به سِعیرَت رسید»
(آدرس را ببینید)
ایهود با مردم اسرائیل در اِفرایِم سخن میگوید.
کمک یهوه به اسرائیلیان در شکست دشمنانشان به این که یهوه جنگجویی است که با دشمنانشان میجنگد و آنها را شکست میدهد تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
«کنترل گذرگاهها را به دست گرفتند»
ناحیههایی از یک رودخانه که کم عمق است و رفتن به سوی دیگر رود آسان است.
«نگذاشتند هیچکس عبور کند»
«۱۰/۰۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
«مردان توانا» یا «مردانی قادر به خوب جنگیدن»
این را میتوان در شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «لشکر اسرائیلیان موآبیان را شکست داد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف لشکر اسرائيل است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «زمین» معرف مردم است. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان در آرامش زندگی کردند»
(آدرس را ببینید)
«۸۰ سال»
(آدرس را ببینید)
خدا داوران را برای رهبری مردم اسرائیل در زمانهای دشوار پس از این که آنان به سرزمین وعده وارد شدند و پیش از این که آنها پادشاهی داشته باشند، منصوب نمود. اغلب، داوران اسرائیلیان را از دست دشمنانشان نجات میدادند.
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
«ششصد مرد»
(آدرس را ببینید)
گاوبانها، گاوان خود را با چوبی تیز سیخونک میزدند تا آنها را وادار به حرکت کنند. ترجمه جایگزین: «چوبی که برای وادار کردن گاوان به حرکت به کار میرفت» یا «چوبی که برای هدایت گاوان به کار میرفت»
واژه «خطر»[در متن قدیم نیست] به دشمنانی که تلاش کردند به مردم اسرائیل آسیب بزنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او نیز مردم اسرائیل را از دشمنانشان رهانید»
(آدرس را ببینید)
1و بنیاسرائیل بعد از وفات اِیهود، بار دیگر در نظر خداوند شرارت ورزیدند.2و خداوند ایشان را به دست یابین، پادشاه كنعان، كه در حاصور سلطنت میكرد، فروخت؛ و سردار لشكرش سِیسَرا بود كه در حَروشَت امتها سكونت داشت.3و بنیاسرائیل نزد خداوند فریاد كردند، زیرا كه او را نهصد ارابۀ آهنین بود و بر بنیاسرائیل بیست سال بسیار ظلم میكرد.4و در آن زمان دَبورَۀ نبیه، زن لَفِیدُوت، اسرائیل را داوری مینمود.5و او زیر نخل دَبورَه كه در میان رامه و بیتئیل در كوهستان افرایم بود، مینشست، و بنیاسرائیل به جهت داوری نزد وی میآمدند.6پس او فرستاده، باراق بن اَبینوعَم را از قادش نفتالی طلبید و به وی گفت: «آیا یهوه، خدای اسرائیل، امر نفرموده است كه برو و به كوه تابور رهنمایی كن، و ده هزار نفر از بنینفتالی و بنیزبولون را همراه خود بگیر؟7و سِیسَرا، سردار لشكر یابین را با ارابهها و لشكرش به نهر قیشون نزد تو كشیده، او را به دست تو تسلیم خواهم كرد.»8باراق وی را گفت: «اگر همراه من بیایی میروم و اگر همراه من نیایی نمیروم.»9گفت: «البته همراه تو میآیم، لیكن این سفر كه میروی برای تو اكرام نخواهد بود، زیرا خداوند سِیسَرا را به دست زنی خواهد فروخت.» پس دَبورَه برخاسته، همراه باراق به قادش رفت.10و باراق، زبولون و نفتالی را به قادش جمع كرد و دههزار نفر در ركاب او رفتند، و دَبورَه همراهش برآمد.11و حابَر قینی خود را از قینیان یعنی از بنیحوباب برادر زن موسی جدا كرده، خیمۀ خویش را نزد درخت بلوط در صَعَنایم كه نزدقادش است، برپا داشت.12و به سِیسَرا خبر دادند كه باراق بناَبینوعَم به كوه تابور برآمده است.13پس سِیسَرا همۀ ارابههایش، یعنی نهصد ارابۀ آهنین و جمیع مردانی را كه همراه وی بودند، از حَروشَت امتها تا نهر قیشون جمع كرد.14و دَبورَه به باراق گفت: «برخیز، این است روزی كه خداوند سِیسَرا را به دست تو تسلیم خواهد نمود؛ آیا خداوند پیش روی تو بیرون نرفته است؟» پس باراق از كوه تابور به زیر آمد و دههزار نفر از عقب وی.15و خداوند سِیسَرا و تمامی ارابهها و تمامی لشكرش را به دم شمشیر پیش باراق منهزم ساخت، و سِیسَرا از ارابۀ خود به زیر آمده، پیاده فرار كرد.16و باراق ارابهها و لشكر را تا حَروشَتِ امتها تعاقب نمود، و جمیع لشكر سِیسَرا به دم شمشیر افتادند، به حدی كه كسی باقی نماند.17و سِیسَرا به چادر یاعیل، زن حابَر قینی، پیاده فرار كرد، زیرا كه در میان یابین، پادشاه حاصور، و خاندان حابرقینی صلح بود.18و یاعیل به استقبال سِیسَرا بیرون آمده، وی را گفت: «برگرد ای آقای من؛ به سوی من برگرد، و مترس.» پس به سوی وی به چادر برگشت و او را به لحافی پوشانید.19و او وی را گفت: «جرعهای آب به من بنوشان، زیرا كه تشنه هستم.» پس مشك شیر را باز كرده، به وی نوشانیـد و او را پوشانید.20او وی را گفت: «به در چادر بایست و اگر كسی بیاید و از تو سؤال كرده، بگوید كه آیا كسی در اینجاست، بگو نی.»21و یاعیل زن حابر میخ چادر را برداشت، و چكشی به دست گرفته، نزد وی به آهستگی آمده، میخ را به شقیقهاشكوبید، چنانكه به زمین فرو رفت، زیرا كه او از خستگی در خواب سنگین بود و بمرد.22و اینك باراق سِیسَرا را تعاقب نمود و یاعیل به استقبالش بیرون آمده، وی را گفت: «بیا تا كسی را كه میجویی تو را نشان بدهم.» پس نزد وی داخل شد و اینك سِیسَرا مرده افتاده، و میخ در شقیقهاش بود.23پس در آن روز خدا یابین، پادشاه كنعان را پیش بنیاسرائیل ذلیل ساخت.24و دست بنیاسرائیل بر یابین پادشاه كنعان زیاده و زیاده استیلا مییافت تا یابین، پادشاه كنعان را هلاك ساختند.
بابهای ۴ و ۵ یک بخش درباره باراق و دِبورَه را شکل میدهند.
رهبری باراق
در این زمان، بسیار غیر معمول بود که زنی یک رهبر باشد، بخصوص یک رهبر نظامی. باراق فاقد قدرت رفتن به نبرد بدون همراهی با دِبورَه بود. این نشان میدهد که باراق رهبری ضعیف بود. این که یک زن نبرد را برای او برد، برای او شرم به بار آورد. این همچنین نشان میدهد که دِبورَه بسیار محترم بود.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در داوران ۳: ۱۵ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
دیده یهوه معرف داوری یا ارزیابی یهوه است. به روشی که این را در داوران ۲: ۱۱ ترجمه کردید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه را بر اساس داوری یهوه شریرانه بود» یا «آنچه یهوه شریرانه میدانست»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» به قدرت یابین بر اسرائیل اشاره دارد. تصمیم یهوه به قدرت بخشیدن یابین بر آنها، به این که یهوه آنها را به یابین فروخته باشد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «یهوه اجازه داد تا آنها به واسطه قدرت یابین پادشاه کنعان، شکست بخورند»
(آدرسهای و را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای شهرها یا مکانها هستند
(آدرس را ببینید)
«۹۰۰ ارابه آهنی»
(آدرس را ببینید)
«۲۰ سال»
این واژه در اینجا استفاده شده است تا در خط داستانی اصلی ایجاد وقفه کند. در اینجا راوی اطلاعات پیشزمینهای درباره دِبورَه میگوید
(آدرس را ببینید)
این نام یک زن است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است
(آدرس را ببینید)
خدا داوران را به رهبری اسرائیلیان در زمان های سختی منصوب کرد. اغلبِ داوران، آنها را از دشمنانشان نجات میدادند.
این درخت به نام دِبورَه نامگذاری شده بود.
نویسنده کتاب داوران به مردان یک شهر، یک کوه، و یک رودخانه با نامهایشان اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند
(آدرس را ببینید)
این نام یک کوه است
(آدرس را ببینید)
«۱۰۰۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «من» بهخدا اشاره دارد.
در اینجا «سیسِرا» معرف خود او و لشکرش است. ترجمه جایگزین: «سیسِرا و لشکرش را بیرون خواهم کشید»
(آدرس را ببینید)
باعث دور شدن مردم از مکان امنشان میشوم
به روشی که نام این مردان را در داوران ۴: ۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک رودخانه است.
(آدرس را ببینید)
باراق با دِبورَه گفتگو میکند.
به روشی که نام این مرد را در داوران ۴: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
انتخابی که باراق انجام داد، به این تشبیه شده که باراق راهی را برای سفرکردن برگزیده است. و «افتخار» به مقصدی که فرد به آن سفر میکند، تشبیه شده است. «ترجمه جایگزین: «هیچکس به تو برای آنچه انجام میدهی،احترام نخواهد گذاشت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» به قدرت آن زن در کشتن سیسِرا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه سبب خواهد شد تا زنی سیسِرا را شکست دهد»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در داوران ۴: ۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که نام این زن را در داوران ۴: ۴ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
«۱۰۰۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
این واژه در اینجا برای ایجاد یک وقفه در خط اصلی داستان به کار گرفته شده است. در اینجا راوی اطلاعات پبشزمینهای درباره حابَر قینی میگوید.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در داوران ۱: ۱۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
«پدرِ همسرِ موسی»
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «آنها» بصورت خاص، کسی را مشخص نمیکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کسی به سیسِرا گفت»
به روشی که نام این مرد را در داوران ۴: ۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این نامها را در داوران ۴: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «ارابهها» معرف سربازانی است که این ارابهها را میراندند.
(آدرس را ببینید)
«۹۰۰ ارابه آهنی»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این شهر را در داوران ۴: ۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این را در داوران ۴: ۷ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
از آنجا که دبوره به پیروزی یقین دارد، به گونهای سخن میگوید که انگار باراق هماکنون نبرد را برده است. ترجمه جایگزین: «یهوه به تو پیروزی خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
دبوره این پرسش را برای این که به یاد باراق بیآورد که آنها در کنار یهوه نبرد میکنند، میپرسد. ترجمه جایگزین: «به یاد داشته باش، یهوه تو را رهبری می کند»
(آدرس را ببینید)
«با ۱۰۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
«یهوه سیسِرا و همه ارابههایش و همه لشکرش را از تفکر درست ناتوان ساخت»[فارسی سازی] یا «یهوه سیسِرا و همه ارابههایش و همه لشکرش را هراسان ساخت»
در اینجا واژه «ارابهها» کنایهای از سربازانی است که ارابهها را میرانند. ترجمه جایگزین: «همه مردانی که ارابهها را میرانند» (آدرس را ببینید)
در اینجا «باراق» معرف او و لشکر او است. ترجمه جایگزین: «باراق و سربازانش ... دنبال کردند»
(آدرس را ببینید)
این را به روشی مشابه آنچه در داوران ۴: ۲ انجام دادهاید، ترجمه کنید.
در اینجا «شمشیر» معرف شمشیرها و دیگر سلاحهایی است که این سربازان در نبرد به کار گرفتند. ترجمه جایگزین: «باراق و سربازانش با شمشیرهایشان همه لشکریان سیسِرا را کشتند»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که این نامها را در داوران ۴: ۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
این یک اصطلاح است به این معنی که او به جایِ سوار یک اسب یا ارابه شدن، پیاده میرفت.
(آدرس را ببینید)
این نام یک زن است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در داوران ۴: ۱۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این را در داوران ۱: ۱۶ ترجمه کردید، نگاهی بایندازید.
این به معنای تغییر مسیر در طی یک سفر به منظور استراحت کردن است. ترجمه جایگزین: «به اینجا بیا»
(آدرس را ببینید)
پوششی بزرگ برای بدن به منظور خوابیدن در گرمای آن، که از پشم یا پوست حیوانات ساخته میشود.
«سیسرا به یاعیل گفت»
یک قطعه چوب یا فلزِ تیز، همچون یک میخ بزرگ، که برای پایین نگاهداشتن یک گوشه چادر بر زمین کوبیده میشود.
یک ابزار سنگین ساخته شده از چوب که برای کوبیدن میخ چادر به زمین به کار میرفت.
مانند فردی در چالهای عمیق که نمیتواند به آسانی بیرون بیآید، یک فرد در خوابی عمیق هم نمیتواند به آسانی از خواب بیدار شود.
(آدرس را ببینید)
«باراق ... دنبال می کرد» یا «باراق داشت ... را دنبال میکرد»
این که خدا سبب گشت تا اسرائیلیان یابین و لشکرش را شکست دهند به این تشبیه شده کهخدا خود، یابین را در حینی که مردم اسرائیل در حال مشاهده بودند، شکست داد.
(آدرس را ببینید)
«قدرت نظامی»
در اینجا ضمیر سومشخص به یابین اشاره دارد که معرف او و لشکرش است. ترجمه جایگزین: «آنها یابین و لشکرش را نابود ساختند»
(آدرس را ببینید)
1و در آن روز دَبورَه و باراق بن اَبینوعَم سرود خوانده، گفتند:2« چونكه پیشروان در اسرائیل پیشروی كردند، چونكه قوم نفوس خود را به ارادت تسلیم نمودند، خداوند را متبارك بخوانید.3ای پادشاهان بشنوید! ای زورآوران گوش دهید! من خود برای خداوند خواهم سرایید. برای یهوه خدای اسرائیل سرود خواهم خواند.4ای خداوند وقتی كه از سعیر بیرون آمدی، وقتی كه از صحرای اَدُوم خرامیدی، زمین متزلزل شد و آسمان نیز قطرهها ریخت، و ابرها هم آبها بارانید.5كوهها از حضور خداوند لرزان شد و این سینا از حضور یهوه، خدای اسرائیل.6در ایام شَمْجَر بنعَنات، در ایام یاعیل شاهراهها ترك شده بود، و مسافران از راههای غیر متعارف میرفتند.7حاكمان در اسرائیل نایاب و نابود شدند، تا من، دَبورَه، برخاستم، در اسرائیل، مادر برخاستم.8خدایان جدید را اختیار كردند. پس جنگ در دروازهها رسید. در میان چهلهزار نفر در اسرائیل، سپری و نیزهای پیدا نشد.9قلب من به حاكمان اسرائیل مایل است، كه خود را در میان قوم به ارادت تسلیم نمودند. خداوند را متبارك بخوانید.10ای شما كه بر الاغهای سفید سوارید و بر مسندها مینشینید، و بر طریق سالك هستید، این را بیان كنید.11دور از آواز تیراندازان، نزد حوضهای آب در آنجا اعمال عادلۀ خداوند را بیان میكنند، یعنی احكام عادلۀ او را در حكومت اسرائیل. آنگاه قوم خداوند به دروازهها فرود میآیند.12بیدار شو، بیدار شو ای دَبورَه. بیدار شو بیدار شو و سرود بخوان. برخیز ای باراق و ای پسر اَبینوعَم، اسیران خود را به اسیری ببر.13آنگاه جماعت قلیل بر بزرگان قوم تسلط یافتند و خداوند مرا بر جباران مسلط ساخت.14از افرایم آمدند، آنانی كه مقر ایشان در عمالیق است. در عقب تو بنیامین با قومهای تو، و از ماكیر داوران آمدند. و از زبولون آنانی كه عصای صفآرا را به دست میگیرند.15و سروران یساكار همراه دَبورَه بودند؛ چنانكه باراق بود همچنان یساكار نیز بود. در عقب او به وادی هجوم آوردند. فكرهای دل نزد شعوب رؤبین عظیم بود.16چرا در میان آغلها نشستی؟ آیا تا نی گلهها را بشنوی؟ مباحثات دل، نزد شعوب رؤبین عظیم بود.17جِلْعاد به آن طرف اُرْدُنّ ساكن ماند. و دان چرا نزد كشتیها درنگ نمود؟ اشیر به كنارۀ دریا نشست، و نزد خلیجهای خود ساكن ماند.18و زبولون قومی بودند كه جان خود را به خطر موت تسلیم نمودند، و نفتالی نیز در بلندیهای میدان.19پادشاهان آمده، جنگ كردند. آنگاه پادشاهان كنعان مقاتله نمودند. در تَعَنَك نزد آبهای مَجِدّو. و هیچ منفعت نقره نبردند.20از آسمان جنگ كردند. ستارگان از منازل خود با سِیسَرا جنگ كردند.21نهر قیشون ایشان را در ربود. آن نهر قدیم یعنی نهر قیشون. ای جان من قوت را پایمال نمودی.22آنگاه اسبان، زمین را پازدن گرفتند، به سبب تاختن یعنی تاختن زورآوران ایشان.23فرشتۀ خداوند میگوید میروز را لعنت كنید، ساكنانش را به سختی لعنت كنید، زیرا كه به امداد خداوند نیامدند تا خداوند را در میان جباران اعانت نمایند.24یاعیل، زن حابرقینی، از سایر زنان مبارك باد! از زنان چادرنشین مبارك باد!25او آب خواست و شیر به وی داد، و سرشیر را در ظرف ملوكانه پیش آورد.26دست خود را به میخ دراز كرد، و دست راست خود را به چكش عمله. و به چكش سِیسَرا را زده، سرش را سفت، و شقیقۀ او را شكافت و فرو دوخت.27نزد پایهایش خم شده، افتاد و دراز شد.نزد پایهایش خم شده، افتاد. جایی كه خم شد در آنجا كشته افتاد.28از دریچه نگریست و نعره زد، مادر سِیسَرا ازشبكه (نعره زد): چرا ارابهاش در آمدن تأخیر میكند؟ و چرا چرخهای ارابههایش توقف مینماید؟29خاتونهای دانشمندش در جواب وی گفتند. لیكن او سخنان خود را به خود تكرار كرد.30آیا غنیمت را نیافته، و تقسیم نمیكنند؟ یك دختر، دو دختر برای هر مرد. و برای سِیسَرا غنیمت رختهای رنگارنگ، غنیمت رختهای رنگارنگ قلابدوزی، رخت رنگارنگ قلابدوزی دورو. بر گردنهای اسیران.31همچنین ای خداوند جمیع دشمنانت هلاك شوند. و اما محبان او مثل آفتاب باشند، وقتی كه در قوتش طلوع میكند.» و زمین چهل سال آرامی یافت.
داستان دِبورَه و باراق در این بخش ادامه پیدا میکند.
برخی ترجمهها ترجیح میدهند که نقلقولها، دعاها، و ترانهها را جدا نمایند. ترجمه انگلیسی ULB و بسیاری ترجمههای انگلیسی دیگر، خطوط بخش ۵ را که یک ترانه است، کمی متمایل به سمت چپ صفحه میچینند.
سیل
خدا سبب شد تا به خاطر باران و سیل، ارابههای یابین فرو روند و آنها را برای سربازان پیاده آسیبپذیر سازد، اگرچه این موضوع گفته نشده است.
(آدرس را ببینید)
معنی کامل این عبارت را میتوان واضح ساخت. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان لشکر یابین پادشاه را شکست دادند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۴ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این نامها را در داوران ۴: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
«هنگامی که مردان با جنگ در این نبرد موافقت کردند»
ترانه دِبورَه و باراق با شعر ادامه مییابد
(آدرس را ببینید)
دِبورَه و باراق با شاهان و رهبران به گونهای سخن میگویند که انگار آنها به این ترانه گوش میدهند.
(آدرس را ببینید)
این به پادشاهان و رهبران به صورت عمومی و نه خاص، اشاره میکند.
این به زمانی که اسرائیلیان ادوم را برای شروع غلبه بر مردم کنعان ترک نمودند، اشاره دارد. از قدرتمند ساختن قوم یهوه از سوی او برای شکست مردم کنعان به نحوی سخن گفته شده گویی که او جنگجویی است که لشکر اسرائیل را رهبری میکند.
(آدرس را ببینید)
سِعیر، کوهی در مرز سرزمین اسرائیل و ادوم است.
(آدرس راببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این زبان شاعرانه است که بر قدرت یهوه با توصیف آن به عنوان سبب زمینلرزهها و توفانها تاکید میکند یا ۲) وحشتزدگی مردم کنعان در حینی که اسرائیلیان آماده حمله به آنها بودند، چنان بیان شده که گویا زمین و آسمان در حال لرزش بودند.
(آدرس را ببینید)
ترانه دِبورَه و باراق با شعر ادامه مییابد.
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً به زمینلرزه اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که کوهها از آن رو که از یهوه بسیار ترسان بودند، لرزیدند. ترجمه جایگزین: «کوهها از ترس لرزان شدند»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «چهره» به حضور یهوه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در حضور یهوه»
(آدرس را ببینید)
هنگامی که موسی و اسرائيل در کوه سینا بودند، این کوه لرزید. ترجمه جایگزین: «حتی کوه سینا هم مدتها پیش لرزید»
(آدرس را ببینید)
«در دوره زندگیِ»
این ها نامهای افراد هستند. به روشی که شَمجَر و عَنات را در داوران۳: ۳۱ و یاعیل را در داوران ۴: ۱۸ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس راببینید)
نام پدر شَمجَر ذکر شده تا به شناخت شَمجَر و زمانی که او زندگی میکرد، کمک شود.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن در شکل معلوم است و شما میتوانید تصریح کنید که چرا راهها ترک شده بودند. ترجمه جایگزین: «مردم از استفاده از شاهراهها دست برداشته بودند، زیرا آنها از دشمنان اسرائیل هراسان بودند»
(آدرسهای و را ببینید)
این به راههای کوچکی که تعداد کمتری از مردم در آن سفر میکردند، اشاره دارد.
دِبورَه از رهبر شدن در اسرائیل به گونهای سخن میگوید که گویا او مادری است که از فرزندان خردسالش مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «من، دِبورَه، شروع به رهبری کردم، چونان مادری که از فرزندانش مراقبت میکند از اسرائیلیان مراقبت کردم»
(آدرس را ببینید)
معنای کامل این عبارت را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل خدایان تازهای را پرستیدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دروازهها» معرف کل شهر است. معنای کامل این عبارت را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «دشمنان به مردم در شهرهای اسرائیلی حمله کردند»
(آدرسهای و را ببینید)
این عبارت احتمالاً یک مبالغه درباره تعداد اندکِ سلاحهایی است که اسرائیلیان در اختیار داشتند. ترجمه جایگزین: «برای نبرد، تعداد اندکی سلاح در اسرائیل باقی مانده بود»
(آدرس را ببینید)
«۴۰۰۰۰ نفر در اسرائیل»
(آدرس را ببینید)
واژه «دل» معرف احساسات یک فرد است. عبارت «دل من به ... میرود» راهی برای گفتن این است که دِبورَه احساس قدردانی یا حقشناسی میکند. ترجمه جایگزین: «من قدردان فرماندهان اسرائیل هستم»
(آدرس و را ببینید)
این تضاد، احتمالاً به ثروتمندان و فقیران اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما ثروتمندانی که بر الاغهای سپید سوار هستید...شما فقیرانی که راه را پیاده طی میکنید»
(آدرس را ببینید)
این قالیچهها احتمالاً به جهت راحتی فردی که بر الاغ سوار بود، به عنوان زین استفاده میشد.
ترانه باراق و دِبورَه ادامه مییابد.
در اینجا «صداها»معرف مردمی است که آواز میخوانند. ترجمه جایگزین: «به آنها گوش فرا دهید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دروازهها» معرف کل یک شهر است. ترجمه جایگزین: «به شهرهایشان بازمیگردند»
(آدرس را ببینید)
ترانه باراق و دِبورَه با استفاده از شعر ادامه مییابد.
(آدرس را ببینید)
گویندگان احتمالی عبارتند از ۱) مردمان اسرائیل یا ۲) دِبورَه که با خود سخن میگوید یا ۳) شاعری که ترانه را نوشته است.
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۴ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این نامها را در داوران ۴: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
واژه «من» به دِبورَه اشاره دارد.
از زندگی مردم اِفرایِم در سرزمینی که در اصل فرزندان عمالیق در آن زندگی میکردند به نحوی صحبت شده است که گویی مردم اِفرایِم در این سرزمین کاشته شده و ریشه دادهاند. ترجمه جایگزین: «از اِفرایِم، سرزمینی که نخست فرزندان عمالیق در آن میزیستند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «تو» به مردم اِفرایِم اشاره دارد. این قابل نوشته شدن به شکل سوم شخص است. ترجمه جایگزین: «به دنبال ایشان »
(آدرسهای و را ببینید)
این مکانی است که فرزندان ماکیر در آن میزیستند. ماکیر پسر مَنَسی و نوه یوسف بود.
(آدرس راببینید)
رهبران نظامی با عصا توصیف شدهاند که سمبلی است از قدرت آنان. ترجمه جایگزین: «رهبران نظامی زبولون»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «من» به دِبورَه اشاره دارد. جمله کامل را میتوان در حالت اول شخص ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «شاهزادگان من از یساکار همراه من بودند»
(آدرس راببینید)
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۴ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «یساکار» به طایفه یساکار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طایفه یساکار با باراق بود»
آدرس را ببینید)
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
«تحت فرمان او و به دنبال او به دره هجوم آوردند»
«به دنبال ... رفتن» یا «با عجله از پی ...»
در اینجا «دل» معرف افکار است. از صحبت قوم با یکدیگر و قادر نبودن به تصمیم گیری به انجام کاری به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها به دنبال دلهایشان میگشتند. ترجمه جایگزین: «گفتگوی زیادی درباره این میبایست چه کنند درگرفته بود»
(آدرسهای و را ببینید)
این پرسش از این رو پرسیده شده است تا مردم رئوبین را از آن رو که تصمیم به جنگ در این نبرد نگرفتند نکوهش کند.این قابل ترجمه به صورت یک عبارت است. ترجمه جایگزین: «شما میبایست در عوض ماندن در خانه و گوش سپردن به نوای نی چوپانان برای گله به ما در نبرد یاری میرساندید»
(آدرس و را ببینید)
برخی از نسخههای کتابمقدس این را به صورت «آغلهای گوسفندان» یا «ستورگاه گوسفندان» ترجمه کردهاند.
در اینجا «دل» معرف افکار است. از صحبت قوم با یکدیگر و قادر نبودن به تصمیمگیری به انجام کاری به نحوی سخن گقته شده است که گویی آنها به دنبال دلهایشان میگشتند. به روشی که این را در داوران ۵: ۱۵ ترجمه کردید نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «گفتگوی زیادی درباره این میبایست چه کنند درگرفته بود»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «جلعاد»، مردان جلعادی است که میبایست به نبرد میرفتند. ترجمه جایگزین: «مردان جلعاد باقی ماندند»
(آدرس را ببینید)
این به شرق اردن اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این پرسش برای بیان خشم از مردم طایفه دان که برای اسرائیل نجنگیدند، پرسیده شده است. ترجمه جایگزین: «مردان دان نمیبایست نزد کشتیهایشان میماندند!» یا «مردم قبیله دان به ما در نبرد یاری نرساندند. در عوض آنها در کشتیها دور دریا پرسه زدند»
(آدرس و را ببینید)
در ایینجا «دان» معرف مردانی از دان هستند که میبایست به جنگ در این نبرد میرفتند. ترجمه جایگزین: «مردان دان، چرا آنها»
(آدرس را ببینید)
طایفه دان نزدیک دریای مدیترانه مستقر بود. آنها برای پول درآوردن از ماهیگیری و تجارت دریانوردی میکردند.
(آدرس را ببینید)
معنای کامل این عبارت را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «مردم قبیله اَشیر نیز در یاری به ما درماندند، آنها در ساحل نزدیک بندرهایشان باقی ماندند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «اَشیر» معرف مردانی است که میبایست به جنگ در این نبرد میرفتند. ترجمه جایگزین: «مردان اَشیر باقی ماندند»
(آدرس را ببینید)
مکانهایی در ساحل دریا که دارای عمقی بیشتر هستند که کشتیها در آنها پهلو میگیرند.
میتوانید اطلاعات درک شده را واضحتر سازید. ترجمه جایگزین: «نفتالی هم قبیلهای بود که تا سرحد مرگ خطر نمود»
(آدرس را ببینید)
پادشاهِ گروهی از مردم، برای اشاره به او و لشکری که او به آن فرمان میراند به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «پادشاهان و لشکریانشان آمده و جنگیدند ... پادشاهان کنعان و لشکریانشان جنگیدند»
(آدرس را ببینید)
واژه «ما» در متن درک میشود. ترجمه جایگزین: «آنها با ما جنگیدند ... جنگ نمودند»
(آدرس را ببینید)
نامهای این مکانها را همانگونه که در داوران ۱: ۲۷ انجام دادید، ترجمه کنید.
در اینجا «نقره» معرف ثروت به صورت کلی است. ترجمه جایگزین: «هیچ نقره یا ثروتی به غنیمت»
(آدرس را ببینید)
چیزهایی که با زور، مخصوصاً در نبرد یا توسط دزدان، گرفته شده اند.
کمک کردن یهوه به لشکر اسرائیل برای شکست سیسرا و لشکرش به این که خود ستارگان با سیسرا و لشکرش جنگیدند، تشبیه شده است. این ممکن است به استفاده یهوه از عناصر طبیعی مخصوصاً توفان و باران برای شکست سیسرا اشاره کند.
(آدرس را ببینید)
در ایینجا «سیسرا» معرف او همه لشکرش است. ترجمه جایگزین: «سیسرا و لشکرش»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به دلیل باران شدید، این رودخانه به سرعت سیلابی شد و باعث گشت تا ارابه ها در گل گیر بیافتند و بسیاری از سربازان غرق شوند. ترجمه جایگزین: «رود قیشون سیلابی شد و سربازان سیسرا را با خود برد»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در داوران ۴: ۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «جان» معرف کلیت یک فرد است. واژه «من» به دِبورَه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من به خود میگویم، قوی باش و به پیش رو»
(آدرس را ببینید)
این صدای اسبان بسیار را که از نبرد میگریزند، توصیف می کند. ترجمه جایگزین: «سپس من صدای اسبانی را که میگریختند، شنیدم. اسبان نیرومند سیسرا میگریختند»
(آدرس را ببینید)
به سرعت رفتن
در اینجا «میروز» معرف افرادی است که در آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم میروز را لعنت کنید»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس راببینید)
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۱۸ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۱۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این نام را در داوران ۱: ۱۶ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا کره معرف شیر دلمه بسته است. این بهترین شیر و یک نوشیدنی محبوب در میان مردم یاعیل بود. ترجمه جایگزین: «برای او ماست آورد» یا «برای او سرشیر آورد»
این عبارت به این معنا است که این ظرف از بهترین کیفیت برخوردار بوده است، زیرا بهترین چیزها به شاهزاده داده میشد.
(آدرس را ببینید)
«یاعیل میخ چادر را با دست چپ خود گرفت»
این تکه ای تیز از چوب یا فلز مانند یک میخ بزرگ است که برای پایین نگاه داشتن گوشه یک چادر با چکش به زمین کوبیده میشود. به روشی که این را در داوران ۴: ۲۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
این قابل نوشتن به صورت یک جمله کامل است. ترجمه جایگزین: «او با دست راست خود چکشی برداشت»
(آدرس را ببینید)
این ابزاری سنگین ساخته شده از چوب است که برای کوبیدن میخ چادر به زمین استفاده میشد. به روشی که این را در داوران ۴: ۲۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
به روشی که این نام را در داوران ۴: ۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
بدون توانایی یا جنبش
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «او را کشت» یا «او مرد»
(آدرس را ببینید)
چارچوبی در پنجره است که از چوبهای متقاطع تشکیل شده است.
هردوی این پرسشها معنای یکسانی میدهند. این دو عبارت را میتوان ترکیب نمود. ترجمه جایگزین: «چرا رسیدن سیسرا به خانه این قدر طول کشید؟»
(آدرس را ببینید)
هردوی اینها نمایانگر سیسرا است. ترجمه جایگزین: «سیسرا ... طول کشید ... چرا او ...»
(آدرس را ببینید)
«شاهدُخت» دختر یک پادشاه است اما « شاهدُخت» میتواند به معنای مشاورانِ زنِ خاندانِ پادشاه نیز باشد. ترجمه جایگزین: «خِردمندترین بانوها[خاتونهای فرزانه]»
«او همین چیز را به خود گفت»
این زنان از پرسشی برای تاکید بر این که آنها باور دارند که این چیزی است که رخ داده، بهره میگیرند. ترجمه جایگزین: «آنها میبایست آن قدر غنیمت برده باشند که زمان زیادی صرف تقسیم آن شده باشد»
(آدرس را ببینید)
این زنان از پرسشی برای تاکید بر این که آنها باور دارند، این آن چیزی است که یقیناً رخ داده، بهره میگیرند. ترجمه جایگزین: «میبایست برای هر مرد یک یا دو رَحِم باشد ... برای تاراجگران» (آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «رَحِم» نمایانگرِ زن است. مادرِ سیسرا باور دارد، مردان سیسرا، زنان بسیاری را اسیر کردهاند. ترجمه جایگزین: «هر سرباز یک یا دو زن دریافت خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
«لباسهای رنگی» یا «پارچه رنگی»
دارای طرحهایی از رشتههای رنگی
«گردنها» نماینده سربازان سیسرا است. ترجمه جایگزین: «پوشش ... برای سربازانی که غنیمت میبرند»
(آدرس را ببینید)
مردم اسرائیل آرزو دارند مانند آفتابی باشند که طلوع میکند، زیرا ارتش هیچ ملتی آن اندازه نیرومند نیست تا آفتاب را متوقف سازد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «زمین» معرف مردم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل در آرامش زندگی کردند»
(آدرس را ببینید)
«به مدت ۴۰ سال»
(آدرس را ببینید)
1و بنیاسرائیل در نظر خداوند شرارتورزیدند. پس خداوند ایشان را به دست مدیان هفت سال تسلیم نمود.2و دست مدیان بر اسرائیل استیلا یافت، و به سبب مدیان بنیاسرائیل شكافها و مغارهها و ملاذها را كه در كوهها میباشند، برای خود ساختند.3و چون اسرائیل زراعت میكردند، مدیان و عمالیق و بنیمشرق آمده، بر ایشان هجوم میآوردند.4و بر ایشان اردو زده، محصول زمین را تا به غَزَّه خراب كردند، و در اسرائیل آذوقه و گوسفند و گاو و الاغ باقی نگذاشتند.5زیرا كه ایشان با مواشی و خیمههای خود برآمده، مثل ملخ بیشمار بودند، و ایشان و شتران ایشان را حسابی نبود و به جهت خراب ساختن زمین داخل شدند.6و چون اسرائیل به سبب مدیان بسیار ذلیلشدند، بنیاسرائیل نزد خداوند فریاد برآوردند.7و واقع شد چون بنیاسرائیل از دست مدیان نزد خداوند استغاثه نمودند،8كه خداوند نبیای برای بنیاسرائیل فرستاد، و او به ایشان گفت: «یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: من شما را از مصر برآوردم و شما را از خانۀ بندگی بیرون آوردم،9و شما را از دست مصریان و از دست جمیع ستمكاران شما رهایی دادم، و اینان را از حضور شما بیرون كرده، زمین ایشان را به شما دادم.10و به شما گفتم، من، یهوه، خدای شما هستم، از خدایان اموریانی كه در زمین ایشان ساكنید، مترسید. لیكن آواز مرا نشنیدید.»11و فرشته خداوند آمده، زیر درخت بلوطی كه در عُفْرَه است كه مال یوآش اَبیعَزَری بود، نشست؛ و پسرش جِدْعُون گندم رادر چرخشت میكوبید تا آن را از مدیان پنهان كند.12پس فرشتۀ خداوند بر او ظاهر شده، وی را گفت: «ای مرد زورآور، یهوه با تو است.»13جِدْعُون وی را گفت: «آه ای خداوند من، اگر یهوه با ماست، پس چرا این همه بر ما واقع شده است، و كجاست جمیع اعمال عجیب او كه پدران ما برای ما ذكر كرده، و گفتهاند كه آیا خداوند ما را از مصر بیرون نیاورد؟ لیكن الا´ن خداوند ما را ترك كرده، و به دست مدیان تسلیم نموده است.»14آنگاه یهوه بر وی نظر كرده، گفت: «به این قوت خود برو و اسرائیل را از دست مدیان رهایی ده! آیا من تو را نفرستادم؟»15او در جواب وی گفت: «آه ای خداوند ، چگونه اسرائیل را رهایی دهم؟ اینك خاندان من در منسی ذلیلتر از همه است و من در خانه پدرم كوچكترین هستم.»16خداوند وی را گفت: «یقیناً من با تو خواهم بود و مدیان را مثل یك نفر شكست خواهی داد.»17او وی را گفت:«اگر الا´ن در نظر تو فیض یافتم، پس آیتی به من بنما كه تو هستی آنكه با من حرف میزنی.18پس خواهش دارم كه از اینجا نروی تا نزد تو برگردم، و هدیۀ خود را آورده ، به حضور تو بگذرانم.» گفت: «من میمانم تا برگردی.»19پس جِدْعُون رفت و بزغالهای را با قرصهای نان فطیر از یك ایفۀ آرد نرم حاضر ساخت، و گوشت را در سبدی و آب گوشت را در كاسهای گذاشته، آن را نزد وی، زیر درخت بلوط آورد و پیش وی نهاد.20و فرشته خدا او را گفت: «گوشت و قرصهای فطیر را بردار و بر روی این صخره بگذار، و آب گوشت را بریز.» پس چنان كرد.21آنگاه فرشتۀ خداوند نوك عصا را كه در دستش بود، دراز كرده، گوشت و قرصهای فطیر را لمس نمود كه آتش از صخره برآمده، گوشت و قرصهای فطیر را بلعید، و فرشتۀ خداوند از نظرش غایب شد.22پس جِدْعُون دانست كه او فرشتۀ خداوند است. و جِدْعُون گفت: «آه ای خداوند یهوه، چونكه فرشتۀ خداوند را روبرو دیدم.»23خداوند وی را گفت: «سلامتی برتو باد! مترس، نخواهی مرد.»24پس جِدْعُون در آنجا برای خداوند مذبحی بنا كرد و آن را یهوه شالوم نامید كه تا امروز در عُفْرَه اَبیعَزَرِیان باقی است.25و در آن شب، خداوند او را گفت: «گاو پدر خود، یعنی گاو دومین را كه هفت ساله است بگیر، و مذبح بعل را كه از آن پدرت است منهدم كن، و تمثال اشیره را كه نزد آن است، قطع نما.26و برای یهوه، خدای خود، بر سر این قلعه مذبحی موافق رسم بنا كن، و گاو دومین را گرفته، با چوب اشیره كه قطع كردی برای قربانی سوختنی بگذران.»27پس جِدْعُون ده نفر از نوكران خود را برداشت و به نوعی كه خداوند وی را گفته بود،عمل نمود؛ اما چونكه از خاندان پدر خود و مردان شهر میترسید، این كار را در روز نتوانست كرد، پس آن را در شب كرد.28و چون مردمان شهر در صبح برخاستند، اینك مذبح بعل منهدم شده، و اشیره كه نزد آن بود، بریده، و گاو دومین بر مذبحی كه ساخته شده بود، قربانی گشته.29پس به یكدیگر گفتند: «كیست كه این كار را كرده است؟» و چون دریافت و تفحص كردند، گفتند: «جِدْعُون بنیوآش این كار را كرده است.»30پس مردان شهر به یوآش گفتند: «پسر خود را بیرون بیاور تا بمیرد زیرا كه مذبح بعل را منهدم ساخته، و اشیره را كه نزد آن بود، بریده است.»31اما یوآش به همۀ كسانی كه بر ضد او برخاسته بودند، گفت: «آیا شما برای بعل محاجه میكنید؟ و آیا شما او را میرهانید؟ هر كه برای او محاجه نماید، همین صبح كشته شود؛ و اگر او خداست، برای خود محاجه نماید چونكه كسی مذبح او را منهدم ساخته است.»32پس در آن روز او را یرُبَّعْل نامید و گفت: «بگذارید تا بعل با او محاجه نماید زیرا كه مذبح او را منهدم ساخته است.»33آنگاه جمیع اهل مدیان و عمالیق و بنیمشرق با هم جمع شدند و عبور كرده، در وادی یزرعیل اردو زدند.34و روح خداوند جِدْعُون را ملبس ساخت. پس كَرِنّا را نواخت و اهل اَبیعَزَر در عقب وی جمع شدند.35و رسولان در تمامی مَنَسی فرستاد كه ایشان نیز در عقب وی جمع شدند و در اشیر و زبولون و نفتالی رسولان فرستاد و به استقبال ایشان برآمدند.36و جِدْعُون به خدا گفت: «اگر اسرائیل را برحسب سخن خود به دست من نجات خواهی داد،37اینك من در خرمنگاه، پوست پشمینیمیگذارم و اگر شبنم فقط بر پوست باشد و بر تمامی زمین خشكی بُوَد، خواهم دانست كه اسرائیل را برحسب قول خود به دست من نجات خواهی داد.»38و همچنین شد و بامدادان به زودی برخاسته، پوست را فشرد و كاسهای پر از آب شبنم از پوست بیفشرد.39و جِدْعُون به خدا گفت: «غضب تو بر من افروخته نشود و همین یك مرتبه خواهم گفت، یك دفعۀ دیگر فقط با پوست تجربه نمایم؛ این مرتبه پوست به تنهایی خشك باشد و بر تمامی زمین شبنم.»40و خدا در آن شب چنان كرد كه بر پوست فقط، خشكی بود و بر تمامی زمین شبنم.
این باب آغاز بخشی درباره جِدعون آغاز است (بخشهای ۶ تا ۸).
مجازات اسرائیل
در کتاب داوران، اعمال اسرائیل به اطاعت آنان از یهوه مرتبط شده است. هنگامی که اسرائیل شرارت میورزد، مورد ستم واقع میگردید.
و را ببینید)
دیده یهوه معرف داوری یا ارزیابی یهوه است. به روشی که این را در داوران ۲: ۱۱ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «آنچه بر اساس داوری یهوه شرارتآمیز بود» یا «آنچه یهوه شرارت[شرورانه] در نظر میگرفت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مِدیان» معرف مردم مِدیان است. همچنین «دست» معرف کنترل است. ترجمه جایگزین: «کنترل مردم مِدیان» یا «کنترل مِدیانیان»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «قدرت مِدیان» به مردم مِدیان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در آن زمان مردم مِدیان از مردم اسرائیل بسیار قدرتمندتر بودند و آنها را مورد ستم قرار دادند»
(آدرس را ببینید)
مکانهایی در تخته سنگهای صخرهای برای پناه گرفتن
«لشکر اردو زد» یا «لشکریان چادرهایش را برپا نموند»
سرزمین مِدیان در جنوب سرزمین اسرائیل در نزدیکی دریای سُرخ واقع بود. استفاده از عبارت «بالا آمدن» برای سفر از مِدیان به اسرائیل معمول بود. ترجمه جایگزین: «هرگاه مِدیانیان دامها و چادرهای خود را به سرزمین اسرائیل میآوردند»
مِدیانیان با حمله ملخ مقایسه شدهاند، زیرا آنان در شُمارگانِ افرادِ بسیار میآمدند و دامهایشان هرآنچه میرویید را میخوردند.
(آدرس را ببینید)
این یک مبالغه یا اغراق است که نشاندهنده این است که شُماره آنان بسیار زیاد بود.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مِدیان» معرف مردم مِدیان است.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از یهوه یاری طلبیدند» یا «به درگاه یهوه برای کمک دعا نمودند»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از یهوه یاری طلبیدند»[یا «به درگاه یهوه برای کمک دعا نمودند»]
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مِدیان» معرف مردم مِدیان است. ترجمه جایگزین: «به خاطر مِدیانیان»
(آدرس را ببینید)
«من شما را از مصر بیرون آوردم»
موسی درباره مصر همچون خانهای که مردم در آن برده نگاه میداشتند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «مکانی که شما در آن برده بودید»
(آدرس را ببینید)
در این عبارت «دست» معرف قدرت یا کنترل است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «صدای من» معرف آن چیزی است که یهوه به آن فرمان داد. ترجمه جایگزین: «از فرمان من اطاعت ننمودید» یا «از من اطاعت نکردید»
(آدرس را ببینید)
این واژه در اینجا برای ایجاد یک وقفه در خط داستان استفاده شده است. راوی در اینجا شروع به گفتن بخش تازهای از داستان میکند.
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این نام گروهی از مردم است که به نام نیای خود، اَبیعِزر نام گرفته بودند.
(آدرس را ببینید)
این فرآیندی است که به آن «خرمنکوبی» میگویند. جِدعون در پشت دیوار گندم را میکوبید تا دانه گندم را از کاه جدا سازد.
«به نزد او رفت»
جِدعون از واژه «سرور» به عنوان روشی محترمانه برای خوشامدگویی به یک غریبه استفاده میکند، او تشخیص نمیدهد که در حال سخن گفتن با یهوه در شکل یک انسان یا یک فرشته است.
جِدعون از پرسشی برای به چالش کشیدن جمله فردِ غریبه، در این ارتباط که یهوه با اوست، بهره میگیرد. همچنین نقل قول مستقیم را میتوان به شکل نقل قول غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما هیچ عمل شگفتآوری به مانند آنچه پدرانمان درباره یهوه آنگاه که آنان را از مصر بیرون آورد گفتند، ندیدهایم».
(آدرسهای و را ببینید)
عبارت «به دست ... داده است» به این معنا است که یهوه اجازه داد تا اسرائیلیان شکست بخورند. ترجمه جایگزین: «به مدیانیان اجازه داد تا ما را شکست دهند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف قدرت یا کنترل است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مدیان» معرف مردم مِدیان است. ترجمه جایگزین: «از مِدیانیان»
(آدرس را ببینید)
«یهوه بر جِدعون نگریست»
در اینجا «دست» معرف قدرت یا کنترل است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مدیان» معرف مردم مِدیان است. ترجمه جایگزین: «از مِدیانیان»
(آدرس را ببینید)
یهوه از پرسشی برای مطمئن کردن جدعون از این که این او است که وی را میفرستد، استفاده میکند. در اینجا «فرستادم» به این معنا است که یهوه جدعون را به وظیفهای خاص منصوب کرده است. ترجمه جایگزین: «من، یهوه، تو را میفرستم!»
(آدرس را ببینید)
اکنون جِدعون این فرد را در عوض «سرور» چنان چه در داوران ۶: ۱۳ بود، «خداوند» میخواند. در اینجا به نظر میآید که جِدعون میداند یا حدس میزند که در حال صحبت با یهوه است.
جِدعون از پرسشی برای تاکید بر این که او گمان نمی کند که بتواند اسرائیلیان را برهاند، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «احتمالاً من نمیتوانم اسرائیلیان را برهانم!»
(آدرس را ببینید)
«به خاندان من و من بِنگر و تو خواهی دید که این»
«در طایفه مَنَسی»
در اینجا «خانه» معرف یک خاندان است. ترجمه جایگزین: «در خانواده پدرم» یا «در خانواده من»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «با تو خواهم بود» اصطلاحی است به این معنا که یهوه به جِدعون یاری خواهد رساند و او را برکت خواهد داد.
(آدرس را ببینید)
میتوانید معنای کامل را به صراحت بنویسید. ترجمه جایگزین: «به آن آسانی، که گویا با یک نفر نبرد میکنی»
(آدرس را ببینید)
«آن را در برابرت بگذارم»
اگر لازم است که از یک واحد اندازهگیری مدرن بهره بگیرید، این روشی برای انجام آن است. ترجمه جایگزین: «از ۲۲ لیتر آرد»
(آدرس را ببینید)
آب همراه با خوراک، برای نمونه گوشت، که درآن پخته شده است.
«نزد فرشته خدا»
این همان فرشته یهوه است. ترجمه جایگزین: «خدا که در شکل فرشتهای بود» یا «خدا»
در آیههای ۱۱ تا ۲۴ از بخش ششم کتاب داوران یهوه بر جِدعون در شکل یک فرشته پدیدار میگردد. به روشی که این را در داوران ۶: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«ناپدید گشت»
در آیههای ۱۱ تا ۲۴ از بخش ششم کتاب داوران یهوه بر جِدعون در شکل یک فرشته پدیدار میگردد. به روشی که این را در داوران ۶: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
واژه «آه» در اینجا نشان میدهد که جِدعون بسیار ترسان بوده است.
(آدرس را ببینید)
این عبارت به دو نفر که با یکدیگر نزدیک هستند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «واقعاً فرشته یهوه را دیدم»
(آدرس را ببینید)
ظاهراً یهوه با جدعون از آسمان سخن گفت.
(آدرس را ببینید)
این به معنای زمانی است که کتاب داوران نوشته شد.
نام این شهر را مطابق آنچه در داوران ۶: ۱۱ انجام دادید، ترجمه کنید.
نام این گروه از مردم را مطابق آنچه در داوران ۶: ۱۱ انجام دادید، ترجمه کنید.
واژه «دوم» عددِ ترتیبی مطابق با عددِ «دو» است. ترجمه جایگزین: «گاوی دیگر»
(آدرس را ببینید)
«که نزد مِذبَح بَعَل است»
شهر عُفرَه بر سر تپهای بلند واقع بود. اسرائیلیان برای پناه گرفتن از دست مِدیانیان به آنجا میگریختند.
«به روش منظمی سنگها را بچین» یا « به درستی آن را بساز»
این به فرمان یهوه در داوران ۶: ۲۵ - ۲۶ اشاره دارد.
«از بستر برخاستند» یا «بیدار شدند»
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آنها آگاه شدند که کسی مِذبَح بَعَل را ویران نموده و اَشیرَه را که در کنار آن بود بریده است و مِذبَحی ساخته و دومین گاو را بر آن قربانی نموده است»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «ما برای مجازات او را میکشیم»
(آدرس را ببینید)
یوآش از پرسشی برای تاکید بر این که یک انسان نمیبایست از یک خدا دفاع کند، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «شما نمیبایست از بَعَل دفاع کنید»
(آدرس را ببینید)
«دفاع مینمایید» یا «عذر میآورید»
یوآش از پرسشی برای تاکید بر این که یک انسان نمیبایست یک خدا را نجات دهد، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «شما نمیبایست بَعَل را نجات دهید»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگر جدعون است. این نام به معنای «بگذارید بَعَل از خود دفاع نماید» است.
(آدرس را ببینید)
«زیرا یوآش گفت»
این واژه در اینجا برای ایجاد یک وقفه در خط داستان به کار گرفته شده است. در اینجا راوی شروع به گفتن بخش تازهای از داستان مینماید.
معنای کامل این عبارت را می توان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «چون یک لشکر با هم جمع شدند»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: « جِدعون را کنترل کرد»
(آدرس را ببینید)
نام این گروه از مردم را چنانچه در داوران ۶: ۱۱ انجام دادید، ترجمه کنید.
در اینجا واژههای «به نبرد» قابل درک هستند. ترجمه جایگزین: «تا او را در نبرد همراهی کنند»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آنها را به پیروی از او فراخواندند»
(آدرس را ببینید)
اینها همه، معرف افراد هر طایفه هستند. ترجمه جایگزین: «به طایفههای اَشیر، زِبولون، و نَفتالی»
(آدرس را ببینید)
پوست پشمین یک گوسفند
آبی که در طول شب روی گیاهان شکل میگیرد
معنای کامل این عبارت را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «این نشانهای از سوی تو خواهد بود، و آنگاه من خواهم دانست که تو ... خواهی ...»
(آدرس را ببینید)
«جِدعون از بستر بیرون آمد»
پیچاندن و فشردن چیزی برای زدودن آب
1و یرُبَّعْل كه جِدْعُون باشد با تمامی قوم كه با وی بودند، صبح زود برخاسته، نزد چشمۀ حرود اردو زدند، و اردوی مدیان به شمال ایشان نزد كوه موره در وادی بود.2و خداوند به جِدْعُون گفت: «قومی كه با تو هستند، زیاده از آنند كه مدیان را به دست ایشان تسلیم نمایم، مبادا اسرائیل بر من فخر نموده، بگویند كه دست ما، ما را نجات داد.3پس الا´ن به گوش قوم ندا كرده، بگو: هر كس كه ترسان و هراسان باشد از كوه جِلْعاد برگشته، روانه شود.» و بیست و دو هزار نفر از قوم برگشتند و ده هزار باقی ماندند.4و خداوند به جِدْعُون گفت: «باز هم قوم زیادهاند؛ ایشان را نزد آب بیاور تا ایشان را آنجا برای تو بیازمایم، و هر كه را به تو گویم این با تو برود، او همراه تو خواهد رفت، و هر كه را به توگویم این با تو نرود، او نخواهد رفت.»5و چون قوم را نزد آب آورده بود، خداوند به جِدْعُون گفت: «هر كه آب را به زبان خود بنوشد، چنانكه سگ مینوشد، او را تنها بگذار، و همچنین هر كه بر زانوی خود خم شده، بنوشد.»6و عدد آنانی كه دست به دهان آورده، نوشیدند، سیصد نفر بود؛ و جمیع بقیۀ قوم بر زانوی خود خم شده، آب نوشیدند.7و خداوند به جِدْعُون گفت: «به این سیصد نفر كه به كف نوشیدند، شما را نجات میدهم، و مدیان را به دست تو تسلیم خواهم نمود. پس سایر قوم هر كس به جای خود بروند.»8پس آن گروه توشه و كَرِنّاهای خود را به دست گرفتند و هر كس را از سایر مردان اسرائیل به خیمۀ خود فرستاد؛ ولی آن سیصد نفر را نگاه داشت. و اردوی مدیان در وادی پایینْ دست او بود.9و در همان شب خداوند وی را گفت: «برخیز و به اردو فرود بیا زیرا كه آن را به دست تو تسلیم نمودهام.10لیكن اگر از رفتن میترسی، با خادم خود فُورَهْ به اردو برو.11و چون آنچه ایشان بگویند بشنوی، بعد از آن دست تو قوی خواهد شد، و به اردو فرود خواهی آمد.» پس او و خادمش، فُورَه به كنارۀ سلاحدارانی كه در اردو بودند، فرود آمدند.12و اهل مِدْیان و عَمالیق و جمیع بنیمشرق مثل ملخ، بیشمار در وادی ریخته بودند؛ و شتران ایشان را مثل ریگ كه بر كنارۀ دریا بیحساب است، شمارهای نبود.13پس چون جِدْعُون رسید، دید كه مردی به رفیقش خوابی بیان كرده، میگفت كه «اینك خوابی دیدم، و هان گِردهای نان جوین در میاناردوی مدیان غلطانیده شده، به خیمهای برخورد و آن را چنان زد كه افتاد و آن را واژگون ساخت، چنانكه خیمه بر زمین پهن شد.»14رفیقش در جواب وی گفت كه «این نیست جز شمشیر جِدْعُون بنیوآش ، مرد اسرائیلی، زیرا خدا مدیان و تمام اردو را به دست او تسلیم كرده است.»15و چون جِدْعُون نقل خواب و تعبیرش را شنید، سجده نمود، و به لشكرگاه اسرائیل برگشته، گفت: «برخیزید زیرا كه خداوند اردوی مدیان را به دست شما تسلیم كرده است.»16و آن سیصد نفر را به سه فرقه منقسم ساخت، و به دست هر یكی از ایشان كَرِنّاها و سبوهای خالی داد و مشعلها در سبوها گذاشت.17و به ایشان گفت: «بر من نگاه كرده، چنان بكنید. پس چون به كنار اردو برسم، هر چه من میكنم، شما هم چنان بكنید.18و چون من و آنانی كه با من هستند كَرِنّاها را بنوازیم، شما نیز از همۀ اطراف اردو كَرِنّاها را بنوازید و بگویید (شمشیر) خداوند و جِدْعُون.»19پس جِدْعُون و صد نفر كه با وی بودند، در ابتدای پاس دوم شب به كنار اردو رسیدند و در همان حین كشیكچیای تازه گذارده بودند، پس كَرِنّاها را نواختند و سبوها را كه در دست ایشان بود، شكستند.20و هر سه فرقه كَرِنّاها را نواختند و سبوها را شكستند و مشعلها را به دست چپ و كَرِنّاها را به دست راست خود گرفته، نواختند، و صدا زدند: «شمشیر خداوند و جِدْعُون.»21و هر كس به جای خود به اطراف اردو ایستادند و تمامی لشكر فرار كردند و ایشان نعره زده، آنها را منهزم ساختند.22و چون آن سیصد نفر كَرِنّاها رانواختند، خداوند شمشیر هر كس را بر رفیقش و بر تمامی لشكر گردانید، و لشكر ایشان تا بیتشِطَّه به سوی صَرِیرت و تا سر حد آبَل مَحُولَه كه نزد طَبات است، فرار كردند.23و مردان اسرائیل از نفتالی و اشیر و تمامی منسی جمع شده، مدیان را تعاقب نمودند.24و جِدْعُون به تمامی كوهستان افرایم، رسولان فرستاده، گفت: «به جهت مقابلۀ با مدیان به زیر آیید و آبها را تا بیت باره و اُرْدُنّ پیش ایشان بگیرید.» پس تمامی مردان افرایم جمع شده، آبها را تا بیتبارَه و اُرْدُنّ گرفتند.25و غُراب و ذِئب، دو سردار مدیان را گرفته، غُراب را بر صخرۀ غراب و ذِئب را در چرخشت ذِئب كشتند، و مدیان را تعاقب نمودند، و سرهای غُراب و ذِئب را به آن طرف اُرْدُنّ، نزد جِدْعُون آوردند.
داستان جِدعون در این بخش ادامه مییابد.
خدا همه اعتبار را از آن خود میسازد.
خدا گفت: « برای من این تعداد سربازان به جهت این که پیروزی بر مدیانیان را از آن تو سازم، بسیارند. از این که اسرائیلیان بر ضد من، بر خود نبالند و بگویند: قدرت خودمان ما را نجات داده است٬ مطمئن شو». با کاستن شمارگان سربازان جنگ بر این که این پیروزی به واسطه قدرت خدا به دست آمده است، تاکید میشود.
را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
«اردوگاه خود را برپا نمودند»
اینها نامهای مکانها هستند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مِدیان» معرف لشکر مِدیان است. ترجمه جایگزین: «لشکر مِدیان، اردوگاه خود را در شمال لشکر اسرائیل برپا نمودند»
(آدرس را ببینید)
واژه «پیروزی» یک اسم معنی است که میتواند به یک فعل یا یک صفت ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «برای من تا به تو اجازه دهم مِدیانیان را شکست دهی» یا « برای من تا سبب گردم که بر مِدیانیان پیروز شوی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «قدرت» معرف خود قوم است. ترجمه جایگزین: «ما بدون یاری از سوی خدا، خودمان را نجات دادیم»
(آدرس را ببینید)
این به معنای «در این لحظه» نیست، بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در پیش است، به کار رفته است.
در اینجا «گوشها» به کلیت فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به قوم اعلام کن»
(آدرس را ببینید)
هر دوی این عبارات دارای معنایی مشابه هستند.
(آدرس را ببینید)
این واژه ترسی که سبب میگردد تا یک فرد به صورت غیرقابل کنترلی بلرزد، را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «از ترس میلرزد»
میتوانید این را تصریح نمایید که این فرد به کجا خواهد رفت. ترجمه جایگزین: «بگذارید تا به خانهاش رود»
(آدرس را ببینید)
این نام کوهی در ناحیه جِلعاد است.
(آدرس را ببینید)
«۲۲/۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
واژههای «مرد» یا «نفر» قابل درک است. ترجمه جایگزین: «۱۰/۰۰۰ نفر باقی ماندند» یا «۱۰/۰۰۰ مرد باقی ماندند»
(آدرس را ببینید)
«۱۰/۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شماره» معرف لشکر است. معنای کامل این عبارت را میتوان به شکلی واضح بیان نمود. ترجمه جایگزین: «در آنجا به تو نشان خواهم داد که چه کسی به خانه رود، تا تعداد لشکریان کمتر شود»
(آدرسهای و را ببینید)
واژه «آورده بود» را میتوان به «برده بود» یا «هدایت نموده بود» ترجمه کرد.
را ببینید)
نوشیدن به وسیله لیسیدن با زبان
«۳۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
«۳۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
«شما» در اینجا به جِدعون و اسرائیلیان اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «پس آنانی را که یهوه برگزید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خود» به سربازان اسرائیلی که ارتش را ترک میکردند، اشاره دارد.
این واژه برای ایجاد یک وقفه در خط داستانی به کار رفته است. در اینجا راوی شروع به گفتن بخشی تازه از داستان میکند.
در اینجا «اردوگاه» به معنای کل لشکر مدیان است. واژه «پیروزی» یک اسم معنی است که میتواند به شکل یک فعل یا صفت ترجمه شود.ترجمه جایگزین: «به مِدیانیان در اردوگاهشان حمله کن، زیرا من به تو در شکست آنان یاری خوام رساند» یا «بر مِدیانیان در اردوگاهشان حمله بیاور، زیرا من سبب خواهم گشت که تو بر آنان پیروز شوی»
(آدرس و را ببینید)
میتوانید اطلاعات درک شده را واضحتر بیان نمایید. ترجمه جایگزین: «از پایین رفتن به منظور حمله میترسی»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « آنچه خواهی شنید تو را دلگرم خواهد ساخت»
(آدرس را ببینید)
مکانهایی در کناره یک مکان که سربازان در آن چشم به راه لشکر دشمن مینشینند.
در اینجا «ابر» به معنای ازدحام است. نویسنده در سخن خود این لشکر را به انبوه ملخها تشبیه میکند تا بر این که چه اندازه سرباز در آنجا بود، تاکید کند.
(آدرس را ببینید)
نویسنده برای تاکید بر این که در آنجا شتران بسیار زیادی بود، از اغراق و مبالغه بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «شماره شتران آنان بیش از آن بود که کسی بتواند آنها را بشمرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شمشیر جِدعون» به حمله لشکر جِدعون اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این قرص نان جو در رویای تو میبایست لشکر جِدعون باشد»
(آدرس را ببینید)
از این رخداد در آینده به گونهای سخن میرود که گویا رخدادی در گذشته بوده است و بر این تاکید میکند که این اتفاق قطعاً رخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «خدا قطعاً به اسرائیلیان کمک خواهد نمود تا مِدیانیان را شکست دهند»
(آدرس را ببینید)
«۳۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
واژههای «ما میجنگیم» از متن درک میشود. ترجمه جایگزین: «ما برای یهوه و جِدعون می جنگیم»
(آدرس را ببینید)
«۱۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
آغاز پاس دوم میباید در حدود ساعت ۱۰ شب باشد.
در اینجا «شمشیر» به جنگیدن آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ما برای یهوه و جِدعون میجنگیم»
(آدرس را ببینید)
«۳۰۰ شیپور»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شمشیر» به حمله آنان با استفاده از شمشیر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه سبب گشت که هر مرد مدیانی بر ضد سربازان همرزم خود بجنگد»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای شهرکها و شهرها هستند.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «جِدعون اسرائیلیان از طایفه های نَفتالی، اَشیر و همه مَنَسی را فرا خواند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
«کنترل ناحیه رود اردن تا جنوب بِیتبارَه را در دست گرفتند»
این مکانها پس از آن که اسرائیلیان عُرِب و ذِئِب را در آن کشتند، به این نامها خوانده شدند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
1و مردان افرایم او را گفتند: «این چه كار است كه به ما كردهای كه چون برای جنگ مدیان میرفتی ما را نخواندی؟» و به سختی با وی منازعت كردند.2او به ایشان گفت: «الا´ن من بالنسبه به كار شما چه كردم؟ مگر خوشهچینی افرایم از میوهچینی اَبیعَزَر بهتر نیست؟3به دست شما خدا دو سردار مدیان، یعنی غُراب و ذِئب را تسلیم نمود و من مثل شما قادر بر چه كار بودم؟» پس چون این سخن را گفت، خشم ایشان بر وی فرو نشست.4و جِدْعُون با آن سیصد نفر كه همراه او بودند به اُرْدُنّ رسیده، عبور كردند، و اگر چه خسته بودند، لیكن تعاقب میكردند.5و به اهل سُكُّوتگفت: «تمنا این كه چند نان به رفقایم بدهید زیرا خستهاند، و من زَبَح و صَلْمُونَّع، ملوك مدیان را تعاقب میكنم.»6سرداران سُكُّوت به وی گفتند: «مگر دستهای زَبَح و صَلْمُونَّع الا´ن در دست تو میباشد تا به لشكر تو نان بدهیم؟»7جِدْعُون گفت: «پس چون خداوند زَبَح و صَلْمُونَّع را به دست من تسلیم كرده باشد، آنگاه گوشت شما را با شوك و خار صحرا خواهم درید.»8و از آنجا به فَنُوعِیل برآمده، به ایشان همچنین گفت، و اهل فَنُوعِیل مثل جواب اهل سكّوت او را جواب دادند.9و به اهل فَنُوعِیل نیز گفت: «وقتی كه به سلامت برگردم، این برج را منهدم خواهم ساخت.»10و زَبَح و صَلْمُونَّع در قَرْقُورْ با لشكر خود به قدر پانزده هزار نفر بودند. تمامی بقیه لشكر بنیمشرق این بود، زیرا صد و بیست هزار مرد جنگی افتاده بودند.11و جِدْعُون به راه چادرنشینان به طرف شرقی نُوبَح و یجْبَهاه برآمده، لشكر ایشان را شكست داد، زیرا كه لشكر مطمئن بودند.12و زَبَح و صَلْمُونَّع فرار كردند و ایشان را تعاقب نموده، آن دو ملك مدیان یعنی زَبَح و صَلْمُونَّع را گرفت و تمامی لشكر ایشان را منهزم ساخت.13و جِدْعُون بنیوآش از بالای حارَس از جنگ برگشت.14و جوانی از اهل سكوت را گرفته، از او تفتیش كرد و او برای وی نامهای سرداران سكوت و مشایخ آن را كه هفتاد و هفت نفر بودند، نوشت.15پس نزد اهل سكوت آمده، گفت: «اینك زَبَح و صَلْمُونَّع كه دربارۀ ایشان مرا طعنه زده، گفتید مگر دست زَبَح و صَلْمُونَّع الا´ن در دست تو است تا به مردان خستۀ تو نان بدهیم.»16پس مشایخ شهر و شوك و خارهای صحرارا گرفته، اهل سُكُّوت را به آنها تأدیب نمود.17و برج فَنُوعِیل را منهدم ساخته، مردان شهر را كشت.18و به زَبَح و صَلْمُونَّع گفت: «چگونه مردمانی بودند كه در تابور كشتید.» گفتند: «ایشان مثل تو بودند؛ هر یكی شبیه شاهزادگان.»19گفت: «ایشان برادرانم و پسران مادر من بودند؛ به خداوند حی قسم اگر ایشان را زنده نگاه میداشتید، شما را نمیكشتم.»20و به نخستزادۀ خود، یتَر، گفت: «برخیز و ایشان را بكش.» لیكن آن جوان شمشیر خود را از ترس نكشید چونكه هنوز جوان بود.21پس زَبَح و صَلْمُونَّع گفتند: «تو برخیز و ما را بكش زیرا شجاعت مرد مثل خود اوست.» پس جِدْعُون برخاسته، زَبَح و صَلْمُونَّع را بكشت و هلالهایی كه بر گردن شتران ایشان بود، گرفت.22پس مردان اسرائیل به جِدْعُون گفتند: «بر ما سلطنت نما، هم پسر تو و پسر پسر تو نیز چونكه ما را از دست مدیان رهانیدی.»23جِدْعُون در جواب ایشان گفت: «من بر شما سلطنت نخواهم كرد، و پسر من بر شما سلطنت نخواهد كرد، خداوند بر شما سلطنت خواهد نمود.»24و جِدْعُون به ایشان گفت: «یك چیز از شما خواهش دارم كه هر یكی از شما گوشوارههای غنیمت خود را به من بدهد.» زیرا كه گوشوارههای طلا داشتند، چونكه اسمعیلیان بودند.25در جواب گفتند: «البته میدهیم». پس ردایی پهن كرده، هر یكی گوشوارههای غنیمت خود را در آن انداختند.26و وزن گوشوارههای طلایی كه طلبیده بود، هزار و هفتصد مثقال طلا بود، سوایآن هلالها و حلقهها و جامههای ارغوانی كه بر ملوك مدیان بود، و سوای گردنبندهایی كه بر گردن شتران ایشان بود.27و جِدْعُون از آنها ایفودی ساخت و آن را در شهر خود عُفْرَه برپا داشت، و تمامی اسرائیل به آنجا در عقب آن زنا كردند، و آن برای جِدْعُون و خاندان او دام شد.28پس مدیان در حضور بنیاسرائیل مغلوب شدند و دیگر سر خود را بلند نكردند، و زمین در ایام جِدْعُون چهل سال آرامی یافت.29و یرُبَّعْل بنیوآش رفته، در خانۀ خود ساكن شد.30و جِدْعُون را هفتاد پسر بود كه از صلبش بیرون آمده بودند، زیرا زنان بسیار داشت.31و كنیز او كه در شكیم بود او نیز برای وی پسری آورد، و او را اَبیمَلِك نام نهاد.32و جِدْعُون بنیوآش پیر و سالخورده شده، مرد، و در قبر پدرش یوآش در عُفْرَه اَبیعَزَری دفن شد.33و واقع شد بعد از وفات جِدْعُون كه بنیاسرائیل برگشته، در پیروی بعلها زنا كردند، و بعل بَرِیت را خدای خود ساختند.34و بنیاسرائیل یهوه، خدای خود را كه ایشان را از دست جمیع دشمنان ایشان از هر طرف رهایی داده بود، به یاد نیاوردند.35و با خاندان یرُبَّعْل جِدْعُون موافق همۀ احسانی كه با بنیاسرائیل نموده بود، نیكویی نكردند.
روایت جِدعون در این بخش به خاتمه میرسد.
سر باز زدن سُکّوت از کمک به جدعون
مردان سُکّوت از مدیانیان بیش از جِدعون میترسیدند. این چرایی آن است که آنها از کمک به جِدعون سر باز زدند. آنها با متحد ساختن خود با مدیانیان، خود را مقابل یهوه قرار دادند. به این خاطر، جِدعون با آنان همان گونه که با مدیانیان رفتار کرده بود، رفتار کرد.
(آدرس را ببینید)
جِدعون از پادشاهی سر باز میزند
جِدعون به آنها گفت: «من بر شما فرمان نخواهم راند، پسرم نیز بر شما فرمان نخواهد راند». اگرچه کتاب تثنیه پیشبینی یک پادشاه در اسرائیل را میکند، این میلِ به داشتن یک پادشاه، برای اسرائیل عملی گناهآلود بود. هرچند مانند یک پادشاه که به واسطه مالیات، سهمی از غنیمت هرکس میگیرد، او نیز چنین کرد. این مانند اخطاری به اسرائیل درباره میل آنها به داشتن یک پادشاه بود.
را ببینید)
مردم طایفه اِفرایِم با پرسشی بدیهی جِدعون را برای این که آنها را در لشکر خود شامل ننمود، سرزنش میکنند. این را میتوان به صورت جمله اخباری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو با ما منصفانه رفتار نکردی»
(آدرس (See: را ببینید))
در اینجا «مِدیان» معرف لشکر مِدیان است.
(آدرس را ببینید)
«آنها با خشم با او جدل میکردند» یا «آنها او را به شدت سرزنش میکردند»
جِدعون به مردان اِفرایِم پاسخ میدهد.
جِدعون از این پرسش برای احترام به مردم اِفرایِم بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: « در مقایسه با آنچه شما کردهاید، من کار اندکی کردهام!»
(آدرس را ببینید)
جِدعون مردم اِفرایِم را با این پرسش بدیهی آرام میکند. ترجمه جایگزین: « مردم افرایم، به یقین خوشههای انگوری که شما چیدید از آنچه فرزندان اِبیعِزِر در کل فصل برداشت، گردآوردند، نیکوترند!»
(آدرس را ببینید)
شکست مدیانیان از سوی جِدعون و لشکرش به برداشت انگور تشبیه شده است. کشتن عُرِب و ذِئِب در پایان نبرد به دست مردم اِفرایِم به چیدن خوشههای انگور در پایان فصل برداشت، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنچه شما مردم اِفرایِم در پایان نبرد انجام دادید، از آنچه ما فرزندان اِبیعِزِر در آغاز آن انجام دادیم، بسیار مهمتر است».
(آدرسهای و را ببینید)
این نام یکی از نیاکان جِدعون است. جِدعون از این نام برای اشاره به فرزندان اِبیعِزِر و سرزمینشان بهره گرفت.
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که این نامها را در داوران ۷: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
جِدعون از این پرسش برای احترام به مردم اِفرایِم بهره میگیرد. این را میتوان به صورت جمله اخباری نوشت. ترجمه جایگزین: «آنچه شما انجام دادهاید، از آنچه من انجام دادهام مهمتر است».
(آدرس را ببینید)
«کم شد»
«آن ۳۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
واژه «تعقیب» یک اسم معنی است که میتواند به صورت یک فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «به دنبال کردن دشمنانشان ادامه دادند»
(آدرس را ببینید).
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این رهبران از پرسشی برای تاکید بر این که اسرائیلیان هنوز زِبَح و صَلمونَّع را نگرفتهاند، بهره میگیرند. «شما هنوز زِبَح و صَلمونَّع را نگرفتهاید».
(آدرس را ببینید)
«دستها» در اینجا به کل تن اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف قدرت یا کنترل است.
(آدرس را ببینید)
این رهبران از پرسشی برای تاکید بر این که آنها دلیلی برای دادن نان به اسرائیلیان ندارند، بهره میگیرند. ترجمه جایگزین: «ما دلیلی نمیبینیم تا به لشکر تو نان دهیم».
(آدرسهای و را ببینید)
معنای کامل این جمله را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «من با خاربُن و خارِ صحرا تازیانههایی خواهم ساخت و با آنها شما را خواهم زد و زخمی خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
تکههای برنده و نوکتیز روی شاخههای درختها یا پیچکها که از آن بیرون زدهاند و میتوانند افراد و حیوانات را زخمی کنند
در اینجا «او»{ضمیر سوم شخص} به جِدعون اشاره دارد. واژه جِدعون معرف او و سربازانی که از او پیروی میکردند، است. ترجمه جایگزین: «آنها آنجا را ترک کردند» یا «جِدعون و ۳۰۰ مرد او آنجا را ترک کردند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است. (آدرس
را ببینید)
میتوانید اطلاعات درک شده را واضحتر بیان نمایید. ترجمه جایگزین: « در آنجا به گونهای مشابه، درخواست خوراک نمود» یا «او از آنها هم درخواست خوراک نمود»
(آدرس را ببینید)
این روشی مودبانه برای اشاره به شکست دشمنان او است. ترجمه جایگزین: «پس از آن که لشکر مِدیانیان را کاملاً شکست دادم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «من»{اول شخص مفرد} به جِدعون اشاره دارد و معرف او و مردان او است. ترجمه جایگزین: «من و مردانم، این برج را پایین خواهیم کشید»
(آدرس را ببینید)
این واژه در اینجا برای ایجاد یک وقفه در خط داستان به کار گرفته شده است. در اینجا راوی شروع به گفتن بخش تازهای از داستان میکند.
به روشی که این نامها را در داوران ۸: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
«۱۵۰۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
این روشی محترمانه برای اشاره به افرادی است که در نبرد مرده بودند. ترجمه جایگزین: «کشته شده بودند» یا «در نبرد مرده بودند»
(آدرس را ببینید)
«یک صد و بیست هزار مرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا کشیدن شمشیر معرف استفاده از شمشیر در نبرد است. معانی محتمل عبارتند از ۱) این عبارت به سربازانی که از شمشیر در نبرد استفاده میکنند اشاره دارد یا ۲) این عبارت به هر سربازی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «جِدعون» معرف خود او و سربازانش است. ترجمه جایگزین: «جِدعون و سربازانش برآمدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «او» به جِدعون اشاره دارد و معرف خود او و همه سربازانش است. ترجمه جایگزین:« جِدعون و سربازانش ... شکست دادند»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای شهرها هستند.
(آدرس را ببینید)
به روشی که این نامها را در داوران ۸: ۵ ترجمه کردید نگاهی بیاندازید.
ترس شدید یا نگرانی که فردی را از اندیشیدن یا عمل نمودن عادی ناتوان سازد
این نام جادهای است که از میان دو کوه میگذرد.
(آدرس را ببینید)
میتوان آنچه را که جِدعون از آن مرد جوان پرسید را به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «او از وی خواست تا نام همه رهبران در آن شهر را معرفی نماید»
(آدرس را ببینید)
«۷۷ صاحب منصب»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این نام ها را در داوران ۸: ۵ ترجمه نمودید نگاهی بیاندازید.
جِدعون پرسشی را که مردم سُکّوت برای تمسخر او به کار برده بودند، نقل قول میکند. ترجمه جایگزین: «تو هنوز زِبَح و صَلمونَّع را شکست ندادهای»
(آدرس را ببینید)
در اینجا « جِدعون معرف خود او و سربازانش است. ترجمه جایگزین: « جِدعون و سربازانش ... را گرفتند ...مجازات کردند»
(آدرس را ببینید)
اینها تکههای برنده و نوکتیز روی شاخههای درختها یا پیچکها هستند که از آن بیرون زدهاند و میتوانند افراد و حیوانات را زخمی کنند. به روشی که این را در داوران ۸: ۷ ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید.
جِدعون و سربازانش منهدم ساختند. ترجمه جایگزین: «جِدعون و سربازانش ... پایین کشیدند»
(آدرس را ببینید)
نام این شهر را به روشی که در داوران ۸: ۸ ترجمه نمودید، ترجمه کنید.
به روشی که این نامها را در داوران ۸: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
نام این شهر را همانند آنچه در داوران ۴: ۶ انجام دادید، ترجمه نمایید.
«آنها کاملاً شبیه تو بودند»
این عبارت سوگندی مذهبی است که برای تاکید بر این که، آنچه او میخواهد بگوید درست است، به کار گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «من به تو قول میدهم که»
(آدرس را ببینید)
این نام پسر جِدعون است.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «انجام دادن این کار وظیفه یک مرد است»
(آدرس را ببینید)
این شکلی خم شده با دو سر است. این شکل، هنگامی که بیشتر ماه در سایه پنهان شده است، رخ میدهد.
تزیینات
«دست» در اینجا معرف قدرت مِدیان بر اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «از قدرت مِدیان» یا «از مِدیان»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «مدیان» معرف مردم مِدیان است. ترجمه جایگزین: «از ... مِدیانیان»
(آدرس را ببینید)
«جدعون به مردان اسرائیل گفت»
جواهرات آویخته از گوش
چیزهای دزدیده شده به زور یا برداشته شده از افراد کشته شده در جنگ
در اینجا راوی اطلاعات پیشزمینهای را درباره مدیانیان میگوید.
(آدرس را ببینید)
لباس ساخته شده از تکهای بزرگ از پارچه که برای پوشیدن که همچون یک کت بر روی شانهها انداخته میشود
«یک هزار و هفتصد شِکِل طلا».در صورت لزوم استفاده از واحدهای مدرن وزن، در اینجا دو راه برای این کار ارایه میشود. ترجمه جایگزین: «۱۸/۷ کیلوگرم طلا» یا «حدود ۲۰ کیلوگرم طلا»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که این را در داوران ۸: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
تکههای جواهرات که در انتهای زنجیر یا ریسمانهای گردنبند آویزان میشود
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که پادشاهان مِدیان برتن میکردند»
(آدرس را ببینید)
«جِدعون از طلای این گوشوارهها برای ساخت یک ایفود بهره برد»
نام این شهر را همانند آنچه در داوران ۶: ۱۱ انجام دادید، ترجمه نمایید.
این پرستش خدایی دروغین را به روسپیگری تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان با پرستش آن ایفود در آنجا بر ضد یهوه گناه ورزیدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «تمامی» یک بزرگنمایی برای تاکید بر تعداد بسیار زیاد افرادی که آن لباس را پرستیدند است. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیاری از افراد در اسرائیل آن لباس را پرستیدند»
وسوسه گشتن جِدعون و خانواده او به پرستش ایفود به این که آن ایفود یک دام شکار بود که آنان را شکار نمود، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آن وسوسهای برای جِدعون و خانواده او شد» یا «جِدعون و خانواده او با پرستیدن آن گناه ورزیدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خانه او» معرف خانواده جِدعون است. ترجمه جایگزین: «برای خانوادهاش»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان در شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پس یهوه مِدیانیان را در پیش مردم اسرائیل مطیع نمود» یا «پس یهوه به اسرائیلیان کمک کرد که مِدیانیان را شکست دهند»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنان دیگر به اسرائیل حمله نبردند»
(آدرس را ببینید)
«سرزمین» در اینجا معرف مردم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «پس اسرائیلیان در آرامش زندگی کردند»
(آدرس را ببینید)
«۴۰ سال»
(آدرس را ببینید)
«در زمان زندگی جِدعون»
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۷۰ پسر»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که بسیار پیر بود»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آنها او را دفن کردند»
(آدرس را ببینید)
نام این شهر را همانند آنچه در داوران ۶: ۱۱ انجام دادید، ترجمه نمایید.
نام این گروه از مردم را همانند آنچه در داوران ۶: ۱۱ انجام دادید، ترجمه نمایید.
این عبارت در اینجا برای نشان کردن آغاز بخش تازهای از داستان به کار گرفته شده است. اگر زبان شما راهی برای این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را در نظر بگیرید.
رد کردن یهوه از سوی قوم به این که آنان در واقعیت از او روی برگردانده باشند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنان از پرستش یهوه دست برداشتند»
(آدرس را ببینید)
پرستش خدایان دروغین به روسپیگری تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنها با پرستش بعلها بر ضد یهوه گناه ورزیدند»
(آدرس را ببینید)
این نام یکی از خدایان دروغین است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف قدرت یا کنترل است. ترجمه جایگزین: «از قدرت همه دشمنانشان» یا «از همه دشمنانشان»
(آدرس را ببینید)
« کسانی که آنها را احاطه کرده بودند»
اینجا «خانه ...» معرف خانواده یک فرد است. ترجمه جایگزین: «خانواده یِروبَّعَل»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
1و اَبیمَلِك بنیرُبَّعْل نزد برادران مادر خود بهشَكیم رفته، ایشان و تمامی قبیلۀ خاندان پدر مادرش را خطاب كرده، گفت:2«الا´ن در گوشهای جمیع اهل شكیم بگویید: برای شما كدام بهتر است؟ كه هفتاد نفر یعنی همۀ پسران یرُبَّعْل بر شما حكمرانی كنند؟ یا اینكه یكشخص بر شما حاكم باشد؟ و بیاد آورید كه من استخوان و گوشت شما هستم.»3و برادران مادرش دربارۀ او در گوشهای جمیع اهل شكیم همۀ این سخنان را گفتند، و دل ایشان به پیروی اَبیمَلِك مایل شد، زیرا گفتند او برادر ماست.4و هفتاد مثقال نقره از خانۀ بعل بَرِیت به او دادند، و اَبیمَلِك مردان مهمل و باطل را به آن اجیر كرد كه او را پیروی نمودند.5پس به خانۀ پدرش به عُفْرَه رفته، برادران خود پسران یرُبَّعْل را كه هفتاد نفر بودند بر یك سنگ بكشت؛ لیكن یوتام پسر كوچك یرُبَّعْل زنده ماند، زیرا خود را پنهان كرده بود.6و تمامی اهل شكیم و تمامی خاندان مِلّو جمع شده، رفتند، و اَبیمَلِك را نزد بلوط ستون كه در شكیم است، پادشاه ساختند.7و چون یوتام را از این خبر دادند، او رفته، به سر كوه جَرِزِّیم ایستاد و آواز خود را بلند كرده، ندا در داد و به ایشان گفت: «ای مردان شكیم مرا بشنوید تا خدا شما را بشنود.8وقتی درختان رفتند تا بر خود پادشاهی نصب كنند؛ و به درخت زیتون گفتند بر ما سلطنت نما.9درخت زیتون به ایشان گفت: آیا روغن خود را كه به سبب آن خدا و انسان مرا محترم میدارند ترك كنم و رفته، بر درختان حكمرانی نمایم؟10و درختان به انجیر گفتند كه تو بیا و بر ما سلطنت نما.11انجیر به ایشان گفت: آیا شیرینی و میوۀ نیكوی خود را ترك بكنم و رفته، بر درختان حكمرانی نمایم؟12و درختان به مو گفتند كه بیا و بر ما سلطنت نما.13مو به ایشان گفت: آیا شیرۀ خود را كه خدا و انسان را خوش میسازد، ترك بكنم و رفته، بر درختان حكمرانی نمایم؟14و جمیع درختان به خار گفتند كه تو بیا و بر ما سلطنت نما.15خار به درختان گفت: اگر به حقیقت شما مرا بر خودپادشاه نصب میكنید، پس بیایید و در سایۀ من پناه گیرید، و اگر نه آتش از خار بیرون بیاید و سروهای آزاد لبنان را بسوزاند.16و الا´ن اگر براستی و صداقت عمل نمودید در اینكه اَبیمَلِك را پادشاه ساختید، و اگر به یرُبَّعْل و خاندانش نیكویی كردید و برحسب عمل دستهایش رفتار نمودید.17زیرا كه پدر من به جهت شما جنگ كرده، جان خود را به خطر انداخت و شما را از دست مدیان رهانید.18و شما امروز بر خاندان پدرم برخاسته، پسرانش، یعنی هفتاد نفر را بر یك سنگ كشتید، و پسر كنیز او اَبیمَلِك را چون برادر شما بود، بر اهل شكیم پادشاه ساختید.19پس اگر امروز به راستی و صداقت با یرُبَّعْل و خاندانش عمل نمودید، از اَبیمَلِك شاد باشید و او از شما شاد باشد.20و اگرنه آتش از اَبیمَلِك بیرون بیاید، و اهل شكیم و خاندان مِلّو را بسوزاند، و آتش از اهل شكیم و خاندان ملو بیرون بیاید و اَبیمَلِك را بسوزاند.»21پس یوتام فرار كرده، گریخت و به بَئِیر آمده، در آنجا از ترس برادرش، اَبیمَلِك، ساكن شد.22و اَبیمَلِك بر اسرائیل سه سال حكمرانی كرد.23و خدا روحی خبیث در میان اَبیمَلِك و اهل شكیم فرستاد، و اهل شكیم با اَبیمَلِك خیانت ورزیدند،24تا انتقام ظلمی كه بر هفتاد پسر یرُبَّعْل شده بود، بشود، و خون آنها از برادر ایشان اَبیمَلِك كه ایشان را كشته بود، و از اهل شكیم كه دستهایشان را برای كشتن برادران خود قوی ساخته بودند، رفته شود.25پس اهل شكیم بر قلههای كوهها برای او كمین گذاشتند، و هر كس را كه از طرف ایشان در راه میگذشت، تاراج میكردند. پس اَبیمَلِك را خبر دادند.26و جَعْل بنعابد با برادرانش آمده، به شكیمرسیدند و اهل شكیم بر او اعتماد نمودند.27و به مزرعهها بیرون رفته، موها را چیدند و انگور را فشرده، بزم نمودند، و به خانه خدای خود داخل شده، اَكل و شُرب كردند و اَبیمَلِك را لعنت نمودند.28و جَعْل بنعابد گفت: «اَبیمَلِك كیست و شكیم كیست كه او را بندگی نماییم؟ آیا او پسر یرُبَّعْل و زبول، وكیل او نیست؟ مردان حامور پدر شكیم را بندگی نمایید. ما چرا باید او را بندگی كنیم؟29كاش كه این قوم زیر دست من میبودند تا اَبیمَلِك را رفع میكردم.» و به اَبیمَلِك گفت: لشكر خود را زیاد كن و بیرون بیا.»30و چون زَبُول، رئیس شهر، سخن جَعْل بنعابد را شنید، خشم او افروخته شد.31پس به حیله قاصدان نزد اَبیمَلِك فرستاده، گفت: «اینك جَعْل بنعابد با برادرانش به شكیم آمدهاند و ایشان شهر را به ضد تو تحریك میكنند.32پس الا´ن در شب برخیز، تو و قومی كه همراه توست، و در صحرا كمین كن.33و بامدادان در وقت طلوع آفتاب برخاسته، به شهر هجوم آور، و اینك چون او و كسانی كه همراهش هستند بر تو بیرون آیند، آنچه در قوّت توست، با او خواهی كرد.»34پس اَبیمَلِك و همۀ كسانی كه با وی بودند، در شب برخاسته، چهار دسته شده، در مقابل شكیم در كمین نشستند.35و جَعْل بنعابد بیرون آمده، به دهنۀ دروازۀ شهر ایستاد، و اَبیمَلِك و كسانی كه با وی بودند از كمینگاه برخاستند.36و چون جَعْل آن گروه را دید به زَبُول گفت: «اینك گروهی از سر كوهها به زیر میآیند.» زَبُول وی را گفت: «سایۀ كوهها را مثل مردم میبینی.»37بار دیگر جَعْل متكلم شده، گفت: «اینك گروهی از بلندی زمین به زیر میآیند و جمعی دیگر از راه بلوط مَعُونِیم میآیند.»38زَبُول وی را گفت:«الا´ن زبان تو كجاست كه گفتی اَبیمَلِك كیست كه او را بندگی نماییم؟ آیا این آن قوم نیست كه حقیر شمردی؟ پس حال بیرون رفته، با ایشان جنگ كن.»39و جَعْل پیش روی اهل شكیم بیرون شده، با اَبیمَلِك جنگ كرد.40و اَبیمَلِك او را منهزم ساخت كه از حضور وی فرار كرد و بسیاری تا دهنۀ دروازه مجروح افتادند.41و اَبیمَلِك در اَرُوْمَه ساكن شد، و زَبُول، جَعْل و برادرانش را بیرون كرد تا در شكیم ساكن نباشند.42و در فردای آن روز واقع شد كه مردم به صحرا بیرون رفتند، و اَبیمَلِك را خبر دادند.43پس مردان خود را گرفته، ایشان را به سه فرقه تقسیم نمود، و در صحرا در كمین نشست؛ و نگاه كرد و اینك مردم از شهر بیرون میآیند، پس بر ایشان برخاسته، ایشان را شكست داد.44و اَبیمَلِك با فرقهای كه با وی بودند حمله برده، در دهنۀ دروازۀ شهر ایستادند؛ و آن دو فرقه بر كسانی كه در صحرا بودند هجوم آوردند، و ایشان را شكست دادند.45و اَبیمَلِك در تمامی آن روز با شهر جنگ كرده، شهر را گرفت و مردم را كه در آن بودند، كشت، و شهر را منهدم ساخته، نمك در آن كاشت.46و چون همۀ مردان برجِ شكیم این را شنیدند، به قلعۀ بیتئیل بَرِیت داخل شدند.47و به اَبیمَلِك خبر دادند كه همۀ مردان برج شكیم جمع شدهاند.48آنگاه اَبیمَلِك با همۀ كسانی كه با وی بودند به كوه صلمون برآمدند، و اَبیمَلِك تبری به دست گرفته، شاخهای از درخت بریده، آن را گرفت و بر دوش خود نهاده، به كسانی كه با وی بودند، گفت: «آنچه مرا دیدید كه كردمتعجیل نموده، مثل من بكنید.»49و تمامی قوم، هر كس شاخۀ خود را بریده، در عقب اَبیمَلِك افتادند و آنها را به اطراف قلعه نهاده، قلعه را بر سر ایشان به آتش سوزانیدند، به طوری كه همۀ مردمان برج شكیم كه تخمیناً هزار مرد و زن بودند، بمردند.50و اَبیمَلِك به تاباص رفت و بر تاباص اردو زده، آن را گرفت.51و در میان شهر برج محكمی بود و همۀ مردان و زنان و تمامی اهل شهر در آنجا فرار كردند، و درها را بر خود بسته، به پشتبام برج برآمدند.52و اَبیمَلِك نزد برج آمده، با آن جنگ كرد، و به دروازۀ برج نزدیك شد تا آن را به آتش بسوزاند.53آنگاه زنی سنگ بالائین آسیایی گرفته، بر سر اَبیمَلِك انداخت و كاسۀ سرش را شكست.54پس جوانی را كه سلاحدارش بود به زودی صدا زده، وی را گفت: «شمشیر خود را كشیده، مرا بكش، مبادا دربارۀ من بگویند زنی او را كشت.» پس غلامش شمشیر را به او فرو برد كه مرد.55و چون مردان اسرائیل دیدند كه اَبیمَلِك مرده است، هر كس به مكان خود رفت.56پس خدا شر اَبیمَلِك را كه به پدر خود به كشتن هفتاد برادر خویش رسانیده بود، مكافات كرد.57و خدا تمامی شر مردم شكیم را بر سر ایشان برگردانید، و لعنت یوتام بنیرُبَّعْل بر ایشان رسید.
لعنتِ یوتام
اَبیمِلِک پسر جِدعون بغیر از یوتام همه دیگر برادرانش را کشت تا پادشاه شِکیم شود. یوتام، اَبیمِلِک را به خاطر کشتن دیگر پسران جِدعون لعنت نمود. «باشد که آتشی از اَبیمِلِک بُرون آید و مردانِ شِکیم و خانه مِلّو را بسوزاند. باشد که آتشی را مردانِ شِکیم و بِتمِلّو{«بِت» در عبری به معنای خانه است} بُرون آید و اَبیمِلِک را بسوزاند».
را ببینید)
طرحهای مهم گفتار در این بخش
سه استعاره
این بخش دربردارنده یک استعاره طولانی درباره درختان است. این استعاره مانند مثلی آموزنده برای اسرائیل درباره شوقِ گناهآلود آنان به داشتن پادشاه است.
را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نقلقولی درون نقلقولی دیگر است. یک نقلقول مستقیم را میتوان به صوررت نقلقولی غیر مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «خواهش میکنم از رهبران شِکیم بپرسید آیا ترجیح میدهند که همه هفتاد پسر یِروبَّعَل بر آنها فرمان برانند، یا آنها ترجیح میدهند که تنها یکی از پسرانش بر آنها فرمان براند».
(آدرسهای و را ببینید)
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «استخوان و گوشت شما» معرف خویشاوند کسی بودن است. ترجمه جایگزین: «من عضوی از خانواده شما هستم»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که خویشاوندان مادر اَبیمِلِک با این رهبران سخن گفته پیشنهاد نمودند که آنها اَبیمِلِک را پادشاه خود بنمایند.
«آنها موافقت نمودند که بگذارند اَبیمِلِک رهبرشان باشد»
در اینجا «خانه معرف یک معبد است.
(آدرس را ببینید)
این به این معنای هفتاد شِکِل نقره است. یک شِکِل معادل با ۱۱ گرم است. در صورت لزوم برای ترجمه این آیه بر اساس اندازهگیری مدرن می توانید شبیه به این ترجمه نمایید. ترجمه جایگزین: «تقریباً یک کیلو نقره»
(آدرس را ببینید)
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
این نام یک خدای دروغین است. به روشی که این نام را در داوران ۸: ۳۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«زورگو و نادان»
نام این شهر را همانند آنچه در داوران ۶: ۱۱ انجام دادید، ترجمه نمایید.
«۱ سنگ»
(آدرس را ببینید)
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
یوتام شروع به گفتن مثلی میکند که در آن درختان تلاش میکنند فردی را برای فرمانروایی بر خود بیابند. این درختان معرف اسرائیلیان هستند.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که یوتام شنید که اَبیمِلِک برادرانش را به قتل رسانده است»
(آدرس را ببینید)
این یک کوه است.
(آدرس را ببینید)
در این مثل یوتام شرح میدهد که این درختان همان کارهایی میکنند که انسانها انجام میدهند.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا تدهین کردن با روغن، عملی نمادین است که معرف منصوب کردن فردی برای پادشاهی است. ترجمه جایگزین: «تا یک پادشاه را برای فرمانروایی بر همه ایشان منصوب کنند»
(آدرس را ببینید)
«پادشاه ما باش»
یوتام به گفتن مثلی که او در داوران ۹: ۷ آغاز نموده بود، ادامه میدهد. در این مثل، درختان معرف اسرائیلیان هستند.
درخت زیتون این پرسش را برای سرباز زدن از پذیرفتن پادشاهی میپرسد. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله بیان نمود. ترجمه جایگزین: «من از فراوانی خود دست برنخواهم داشت ... بر دیگر درختان ...».
(آدرس را ببینید)
این واژه برای «ثروت»، کنایهای از محصول زیتونی است که از درخت میآید. مردم زیتون را به عنوان غذا میخوردند و آنها رابرای تهیه روغن چراغ میفشردند. ترجمه جایگزین: «روغن»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم پرسید. ترجمه جایگزین: «که مردمان با آن هم به خدایان و هم دیگر مردمان احترام میگذارند»
ممکن است این واژه عبری را به شکل «خدا»، «خدا» یا «خدایان» ترجمه نمود، پس معانی محتمل در اینجا عبارتند از ۱) «خدایان» یا ۲) «خدا»
جنبش نمودن، عبارت از به جلو و عقب حرکت کردن است. درختان هنگامی که باد بر آنها میوزد جنبش مینمایند. این استعارهای از فرمانروایی بر افراد است. یوتام همچنین با گفتن این که عمل هر پادشاهی بیفایده خواهد بود، زیرا «درختان»{در اینجا منظور مردم است} از هیچ کسی که بر آنها حکمرانی کند اطاعت نخواهند نمود، از طنز بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «بر ... فرمانروایی نمایم»
(آدرسهای و را ببینید)
یوتام به توصیف و شرح تشبیه درختان به اموری که انسانها انجام میدهند، ادامه می دهد.
(آدرس و را ببینید)
درخت انجیر این پرسش را برای سرباز زدن از پذیرش پادشاهی میپرسد. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله بیان نمود. ترجمه جایگزین: «من از شیرینی خود دست برنخواهم داشت ... بر درختان ...».
(آدرس را ببینید)
واژه «شیرینی» یک اسم معنی است. این را میتوان به شکل صفتی که میوهای را که بر روی این درخت میروید، توصیف مینماید، نوشت. ترجمه جایگزین: «میوه شیرین نیکوی خود را»
(آدرس را ببینید)
یوتام به گفتن مثلی که در داوران ۹: ۷ آغاز کرده بود، ادامه میدهد؛ که در آن درختان معرف اسرائیلیان هستند.
در این مثل، یوتام شرح میدهد که این درختان همان کارهایی میکنند که انسانها انجام میدهند.
(آدرسهای و را ببینید)
تاک این پرسش را میپرسد تا پادشاهی را رد کند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله بیان نمود. ترجمه جایگزین: «از شراب تازه خود دست برنخواهم برداشت...بر دیگر درختان...»
(آدرس را ببینید)
خارها، تیغها یا سیخکهایی هستند که دردآور هستند. بوته خار تعداد بسیاری تیغهای تیز بر روی شاخههایش دارد.
یوتام به گفتن مثل خود که در آن درختان معرف گروههای مختلف مردم هستند ادامه میدهد و آن را کاربردی میسازد.
در این مثل، یوتام بوته خار و درختان را در حال انجام کارهایی که انسانها انجام میدهند توصیف میکند.
(آدرسهای و را ببینید)
تدهین کردن با روغن عملی نمادین است که معرف منصوب کردن فردی برای پادشاهی است[ در ترجمه فارسی عمل تدهین به پادشاهی ذکر نشده است]. ترجمه جایگزین: «من را به عنوان پادشاه خود منصوب میکنید»
(آدرس را ببینید)
واژه «امنیت» یک اسم معنی است که میتوان با یک صفت آن را بیان نمود. ترجمه جایگزین: «ایمن باشید»
(آدرس را ببینید)
این به این معنای اجازه سوختن بوته خار است تا که آن آتش سروها را بسوزاند.
بوته خار به خودش، «بوته خار» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پس آتش از من، بوته خار بیرون بیاید»
(آدرس را ببینید)
این معنای «در این لحظه» را نمیدهد، بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که پس از آن میآید، به کار برده شده است.
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «خانه» معرف خانواده جِدعون است.
(آدرس را ببینید)
یوتام، مثل را در آن زمان و مکان کاربردی میکند.
در اینجا یوتام شرح میدهد که نمیتواند باور کند که مردم شِکیم، حتی پس از این که جِدعون برای نجات مردم شِکیم جنگید، تا چه اندازه با جِدعون و خانوادهاش بد رفتار کردهاند.
در اینجا «دست» معرف قدرت یا کنترل است. ترجمه جایگزین: «از قدرت مِدیانیان» یا « از مِدیانیان»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «درافتادهاید» یا «یا بر علیه ... شورش کردهاید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خانه» معرف خانواده است. ترجمه جایگزین: «خانواده پدرم»
(آدرس را ببینید)
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
«۱ سنگ»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «او»{ضمیر سوم شخص مفرد} به جِدعون باز میگردد.
هرچند یوتام واقعاً باور ندارد که آنچه آنها کردند، درست بوده، اما فرض را بر این قرار میدهد که عملشان درست بوده است. ترجمه جایگزین: «اگر با یِروبَّعَل و خانوادهاش آن گونه که مستحق بودهاند رفتار کردید»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. این نام به معنای «بگذارید بَعَل از خود دفاع کند» است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «خانه» معرف خانواده است. ترجمه جایگزین: «خانوادهاش»
(آدرس را ببینید)
یوتام این احتمال متقابل را ارایه میدهد که آنچه آنان انجام دادند شریرانه بود و یک لعنت میفرستد. یوتام باور دارد که آنچه آنان انجام دادند شریرانه بود. ترجمه جایگزین: «اما اگر با یِروبَّعَل و خانوادهاش آن گونه که مستحق نبودند، رفتار کردید...»
(آدرس را ببینید)
یوتام نفرین میکند.او از نابودی مردم شِکیم به دست اَبیمِلِک چنان سخن میگوید که گویی اَبیمِلِک آنان را با آتش میسوزاند.
(آدرس را ببینید)
یوتام نفرین میکند. او از نابودی اَبیمِلِک به دست مردم شِکیم و بِتمِلّو چنان سخن میگوید که گویی آنها اَبیمِلِک را با آتش میسوزانند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است. به روشی که این نام را در داوران ۹: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که خدا لعنتی که یوتام کرد، را با فرستادن روحی شریر برای ایجاد آزار و دشمنی میان اَبیمِلِک و رهبران شِکیم، عملی نمود.
عبارات مجهول را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا این کار را برای انتقام هفتاد پسری که اَبیمِلِک برادرشان به قتل رسانده بود و مردان شکیم که در این قتل یاری کرده بودند، انجام داد»
(آدرس را ببینید)
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«مردانی را فرستادند که بر فراز تپهها پنهان شوند و برای حمله به اَبیمِلِک منتظر باشند»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی به اَبیمِلِک درباره مردانی که منتظر حمله به او هستند، گفت»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
واژه «اعتماد» یک اسم معنی است که میتواند با فعل «اعتماد کردن» جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «به او اعتماد کردند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر سوم شخص جمع به جَعَل و خویشاوندان او و مردان شِکیم اشاره دارد.
آنها این کار را برای بیرون کشیدن شیره انگور برای ساختن شراب از آن انجام دادند.
(آدرس را ببینید)
«خرد کردند» یا «با پا له کردند»
در اینجا «خانه» معرف یک معبد است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که این نامها را در داوران ۹: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
جَعَل از یک پرسش برای تاکید بر این که مردم شِکیم نمیبایست به اَبیمِلِک خدمت کنند، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «ما نمیبایست به اَبیمِلِک خدمت کنیم!»
(آدرس را ببینید)
هردو این پرسشها معنای مشابهی میدهد. جَعَل به اَبیمِلِک با نام شِکیم اشاره میکند، زیرا مادر اَبیمِلِک از اهالی شکیم بود. ترجمه جایگزین: «ما نمیبایست به اَبیمِلِک که شِکیم است، خدمت کنیم!»
(آدرسهای و را ببینید)
جَعَل از پرسشی برای تاکید بر این که مردم شِکیم نمیبایست به اَبیمِلِک خدمت کنند، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «او که فقط پسر یِروبَّعَل است و زِبول که فقط افسر او است»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
منظور جَعَل این است که مردم شِکیم میبایست به آنهایی که فرزندان حامور هستند و کنعانیانی واقعی هستند، خدمت کنند نه کسی که پدرش یک اسرائیلی بوده.
جَعَل از پرسشی برای تاکید بر این که مردم شِکیم نمیبایست به اَبیمِلِک خدمت کنند، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «ما نمیبایست به اَبیمِلِک خدمت کنیم!»
(آدرس را ببینید)
«ای کاش که بر مردم شِکیم فرمانروایی میکردم»
به روشی که این نام را در داوران ۹: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«آنچه جَعَل پسر عِبِد گفت را شنید»
به روشی که این نامها را در داوران ۹: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
خشمگین شدن به آتشی که آغاز شده باشد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «او بسیار خشمگین شد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شهر» معرف مردم شهر است.
(آدرس را ببینید)
زِبول جَعَل و مردم شِکیم را میفریبد. ترجمه جایگزین: «مخفیانه»
این عبارت، آشفته گشتن مردم شهر را به این که آنان همچون یک مایع، در ظرفی در حال حرکت به این سو و ان سو هستند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها مردم شهر را به شورش بر علیه تو متقاعد میکنند»
(آدرس را ببینید)
قاصدان زِبول به صحبت با اَبیمِلِک ادامه میدهند.
این به معنای «در این لحظه نیست» اما برای جلب توجه به این نکته مهم که در پی آن میآید، به کار گرفته شده است.
«پنهان شدن و حمله ناگهانی به آنان»
این به معنای این است که، آنها میتوانند آنچه میخواهند برای نابودی پیروان جَعَل انجام دهند.
«همه مردانی که اَبیمِلِک را همراهی میکردند» یا «همه مردانی که برای اَبیمِلِک میجنگیدند»
«در چهار دسته جدا شدند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این نامها را در داوران ۹: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در داوران ۹: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در داوران ۹: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
زِبول تلاش میکند تا جَعَل را گیج کند و او را از آماده گشتن برای نبرد بازدارد. ترجمه جایگزین: «این ها مردم نیستند، اینها سایههایی بر تپهها هستند»
«۱ گروه» یا «۱ دسته»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این نام را در داوران ۹: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
زِبول جَعَل را با این پرسش بدیهی نکوهش میکند. ترجمه جایگزین: «حالا مغرورانه صحبت نمیکنی، تو...» یا «اکنون مغرور نیستی، تو»
(آدرس را ببینید)
زِبول با نقلقول از جَعَل، رجزخوانی او را به خودش باز میگرداند. این را میتوان به عنوان یک جمله و به صورت نقلقول غیرمستقیم ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «تویی که میگفتی که نمیبایست به اَبیمِلِک خدمت کنیم».
(آدرسهای و را ببینید)
زِبول با این پرسش بدیهی جَعَل را به چالش میکشد. این پرسش را میتوان به شکل یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «اینجا مردانی هستند که تو خوار شمردی».
(آدرس را نگاه کنید)
به شدت بیزار بودن یا متنفر بودن
به روشی که این نام را در داوران ۹: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «و مردان بسیاری از جراحات مردند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در داوران ۹: ۲۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در داوران ۹: ۲۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی این را به اَبیمِلِک گزارش داد»
(آدرس را ببینید)
«آنان را در ۳ گروه جدا نمود»
(آدرس را ببینید)
«در مزارع پنهان شدند تا غافلگیرانه به این افراد حمله برند»
در اینجا «او» به اَبیمِلِک که معرف خود او و همه سربازانش است، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها ... حمله بردند»
(آدرس را ببینید)
«گروهههای سربازان»
«دو ... دیگر»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «ابیملک» معرف خودش و سربازانش است. ترجمه جایگزین: «ابیملک و سربازان ... نبرد کردند...آن را ... خراب کردند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شهر» معرف مردم است. ترجمه جایگزین: «بر ضد مردم شکیم»
(آدرس را ببینید)
«ویران کردند»
«بر روی زمین نمک پاشید». نمک را بر روی زمین پاشیدن مانع روییدن هرچیز در آنجا میشود.
را ببینید)
این در اینجا معرف یک معبد است.
(آدرس را ببینید)
واژه «ایل»{در متن: ئیل} به معنای خدا است. این همان خدای دروغین «بَعَلبِریت» در داوران ۸: ۳۳ است.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی به اَبیمِلِک گفت»
(آدرس را ببینید)
این نام یک کوه است.
(آدرس را ببینید)
این به معنای کومه کردن شاخهها در یک پُشته بزرگ است.
« حدود ۱۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
«بیرون شهر تِبِص اردو زدند»
«بر آن حمله برد»
دو سنگ هموار بزرگ گرد که برای خرد نمودن غلات در یک آسیاب به کار میرفت. سنگ بالایی آسیاب تکه بالای آن بود که برای خرد نمودن غله در میان آنها بر روی سنگ پایینی میچرخید.
این مردی است که سلاحهای اَبیمِلِک را حمل میکرد.
این به معنای این است که این جوان شمشیر را دُرست به درون تن اَبیمِلِک فرو برد.
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
«بازگشت شرارت بر سرشان» در اینجا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «مردان شکیم را به خاطر همه شرارتی که انجام داده بودند مجازات نمود»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «لعنت یوتام، پسر یِروبَّعَل بر سر آنها آمد»
(آدرس را ببینید)
این نام دیگری برای جِدعون است. به روشی که این نام را در داوران ۶: ۳۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
1و بعد از اَبیمَلِك، تُولَع بنفُوْاه بن دُودا،مردی از سبط یساكار، برخاست تا اسرائیل را رهایی دهد، و او در شامیر دركوهستان افرایم ساكن بود.2و او بر اسرائیل بیست و سه سال داوری نمود، پس وفات یافته، در شامیر مدفون شد.3و بعد از او یائیر جِلْعادی برخاسته، بر اسرائیل بیست و دو سال داوری نمود.4و او را سی پسر بود كه بر سی كرۀ الاغ سوار میشدند؛ و ایشان را سی شهر بود كه تا امروز به حَوُّوت یائیر نامیده است، و در زمین جِلْعاد میباشد.5و یائیر وفات یافته، در قامُون دفن شد.6و بنیاسرائیل باز در نظر خداوند شرارت ورزیده، بَعْلِیم و عَشْتارُوْت و خدایان ارام و خدایان صیدون و خدایان موآب و خدایان بنیعَمّون و خدایان فلسطینیان را عبادت نمودند، و یهوه را ترك كرده، او را عبادت نكردند.7و غضب خداوند بر اسرائیل افروخته شده، ایشان را به دست فلسطینیان و به دست بنیعَمّون فروخت.8و ایشان در آن سال بر بنیاسرائیل ستم و ظلم نمودند، و بر جمیع بنیاسرائیل كه به آن طرف اُرْدُنّ در زمین اموریان كه در جِلْعاد باشد، بودند، هجده سال ظلم كردند.9و بنیعَمّون از اُرْدُنّ عبور كردند، تا با یهودا و بنیامین و خاندان افرایم نیز جنگ كنند. و اسرائیل در نهایت تنگی بودند.10و بنیاسرائیل نزد خداوند فریاد برآورده، گفتند: «به تو گناه كردهایم، چونكه خدای خود را تر ك كرده، بعلیم را عبادت نمودیم.»11خداوند به بنیاسرائیل گفت: «آیا شما را از مصریان و اموریان و بنیعَمّون و فلسطینیان رهایی ندادم؟12و چون صیدونیان و عمالیقیان و معونیان بر شما ظلم كردند، نزد من فریاد برآوردید و شما رااز دست ایشان رهایی دادم.13لیكن شما مرا ترك كرده، خدایان غیر را عبادت نمودید، پس دیگر شما را رهایی نخواهم داد.14بروید و نزد خدایانی كه اختیار كردهاید، فریاد برآورید، و آنها شما را در وقت تنگی شما رهایی دهند.»15بنیاسرائیل به خداوند گفتند: «گناه كردهایم؛ پس برحسب آنچه درنظر تو پسند آید به ما عمل نما؛ فقط امروز ما را رهایی ده.»16پس ایشان خدایان غیر را از میان خود دور كرده، یهوه را عبادت نمودند، و دل او به سبب تنگی اسرائیل محزون شد.17پس بنیعَمّون جمع شده، در جِلْعاد اردو زدند، و بنیاسرائیل جمع شده، در مِصْفَه اردو زدند.18و قوم یعنی سروران جِلْعاد به یكدیگر گفتند: «كیست آن كه جنگ را با بنیعَمّون شروع كند؟ پس وی سردار جمیع ساكنان جِلْعاد خواهد بود.»
این بخش روایت یَفتاح را آغاز میکند (داوران ۱۰ -۱۲).
مجازات اسرائیل
در کتاب داوران، اعمال اسرائیل به اطاعت آنان از یهوه مرتبط است. هنگامی که اسرائیل شرارت میورزد، مورد ستم واقع میشود.
و را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
«برای رهایی اسرائیل آمد» یا «رهبری برای رهایی اسرائیل گشت»
در اینجا «اسرائیل» معرف مردم اسرائیل است.
(آدرس را ببینید)
«داوری نمود» در اینجا به این معنا است که او مردم اسرائیل را رهبری کرد.
«۲۳ سال»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها او را دفن کردند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «یائیرِ جِلعادی پس از تولَع رهبر بود»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
یائیر از قبیله جِلعاد بود.
«داوری کرد» در اینجا به معنی این است که او مردم اسرائیل را رهبری نمود.
در اینجا «اسرائیل» معرف مردم اسرائیل است.
(آدرس را ببینید)
«۲۲ سال»
(آدرس را ببینید)
«۳۰ پسر»
(آدرس را ببینید)
این نام یک ناحیه است، که به نام یک مرد نامگذاری شده است.
(آدرس را ببینید)
این به این معنای تا زمانی است که کتاب داوران در حال نوشته شدن بود.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنان او را دفن کردند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
از شرارت به شکلی سخن گفته میشود که گویی شیئی است که می توان بر آن افزود و بزرگترش ساخت. ترجمه جایگزین: «به انجام آنچه که یهوه گفته بود شرارت است، ادامه دادند»
(آدرس را ببینید)
نظر یهوه معرف داوری یا ارزیابی یهوه است. ترجمه جایگزین: «در پیشگاه یهوه»
(آدرس را ببینید)
این واژه جمع واژه عَشتاروت است که به عنوان یک الهه به شکلهای گوناگونی پرستیده میشد. به روشی که این را در داوران ۲: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
نویسنده اساساً یک چیز را برای تاکید، دوبار گفته است. این دو قابل ترکیب هستند. ترجمه جایگزین: «آنها کاملاً از پرستشیهوه دست برداشتند»
(آدرس را ببینید)
از عدم اطاعت و پرستش یهوه به شکلی سخن گفته شده که گویی این مردم یهوه را ترک نموده و به جایی دیگر رفتهاند.
(آدرس را ببینید)
از خشمگین شدن یهوه به این گونه سخن رفته که گویا خشم یک آتش سوزان است. ترجمه جایگزین: «یهوه از اسرائیل بسیار خشمگین بود»
(آدرس را ببینید)
اجازه دادن یهوه به فلسطینیان و عَمّونیان برای شکست اسرائيلیان به این که او اسرائیلیان را به آنها فروخته باشد، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف قدرت یا کنترل است.
(آدرس را ببینید)
این دو واژه اساساً معنایی مشابه داده و بر این که اسرائيلیان تا چه اندازه رنج کشیدند، تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «به طرز وحشتناکی ستم کردند»
(آدرس را ببینید)
«۱۸ سال»
(آدرس را ببینید)
این به معنای سمت شرقی رود اردن است.
«این ناحیه جِلعاد نیز خوانده میشد»
«یهودا» و «بنیامین» به مردمی که به این طایفهها تعلق دارند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم طایفه[ قبیله] یهودا ... مردم طایفه[قبیله] بنیامین»
(آدرس را ببینید)
«خانه» به مردم قبیله بنیامین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم قبیله اِفرایِم»
(آدرس را ببینید)
«اسرائیل» به مردم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا حدی که مردم اسرائیل بسیار رنج کشیدند»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که مردم اسرائیل مستاصلانه از یهوه یاری خواستند.
از این که قوم دیگر یهوه را پرستش ننموده و ازاو اطاعت نمیکنند به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها یهوه را ترک نموده و به جایی دیگر رفتهاند.
(آدرس را ببینید)
قوم با یهوه سخن میگویند و او را با نام «خدای ما» میخوانند. این را میتوان به صورت دومشخص نوشت. ترجمه جایگزین: « خدای ما، تو را ترک نمودیم»
(آدرس را ببینید)
خدا مردم اسرائیل را به خاطر پرستش دیگر خدایان از سوی آنها سرزنش میکند. این پرسش بدیهی که با واژههای «آیا شما را ... نرهانیدم؟» در آیه ۱۱ آغاز میشود، اینجا به پایان میرسد. این پرسش را میتوان به شکل یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «من آن کسی هستم که شما را ... و همچنین از صیدونیان رهانید».
(آدرس را ببینید)
اینها افرادی از قبیله یا خانواده مَعون هستند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «قدرت» معرف عمالیقیان و معونیان است. ترجمه جایگزین: «از آنها»
(آدرس را ببینید)
از این که دیگر قوم یهوه را پرستش ننموده و ازاو اطاعت نمیکنند به نحوی سخن گفته شده که گویی آنان یهوه را ترک نموده و به جایی دیگر رفتهاند.
(آدرس را ببینید)
عبارت «ادامه به افزودن به دفعات» اصطلاحی است که معنای ادامه دادن به انجام کاری است. میتوانید معنای تلویحی گفته یهوه را تصریح نمایید. ترجمه جایگزین: «من به رهاندن دوباره و دوباره شما ادامه نخواهم داد» یا «میتانید مطمئن باشید که از رهاندن شما دست خواهم برداشت»
(آدرسهای و را ببینید)
میتوانید معنای تلویحی این عبارت را تصریح نمایید. ترجمه جایگزین: «خدایان بیگانهای که آنها تصاویرشان را داشتند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «اسرائیل» به مردم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «و یهوه دیگر نخواست که مردم اسرائیل رنج ببرند»
(آدرس را ببینید)
«چه کسی لشکر ما را در نبرد با عَمّونیان رهبری خواهد کرد؟»
1و یفْتاح جِلْعادی مردی زورآور، شجاع، و پسر فاحشهای بود؛ و جِلْعاد یفْتاح را تولید نمود.2و زن جِلْعاد پسران برای وی زایید، و چون پسران زنش بزرگ شدند، یفْتاح را بیرون كرده، به وی گفتند: «تو در خانه پدر ما میراث نخواهی یافت، زیرا كه تو پسر زن دیگر هستی.»3پس یفْتاح از حضور برادران خود فرار كرده، در زمین طوب ساكن شد؛ و مردان باطل نزد یفْتاح جمع شده، همراه وی بیرون میرفتند.4و واقع شد بعد از مرور ایام كه بنیعَمّون با اسرائیل جنگ كردند.5و چون بنیعَمّون با اسرائیل جنگ كردند، مشایخ جِلْعاد رفتند تا یفْتاح را از زمین طوب بیاورند.6و به یفْتاح گفتند: «بیا سردار ما باش تا با بنیعَمّون جنگ نماییم.»7یفْتاح به مشایخ جِلْعاد گفت: «آیا شما به من بغض ننمودید؟ و مرا از خانۀ پدرم بیرون نكردید؟ و الا´ن چونكه در تنگی هستید چرا نزد من آمدهاید؟»8مشایخ جِلْعاد به یفْتاح گفتند: «از این سبب الا´ن نزد تو برگشتهایم تا همراه ما آمده، با بنیعَمّون جنگ نمایی، و بر ما و بر تمامی ساكنان جِلْعاد سردار باشی.»9یفْتاح به مشایخ جِلْعاد گفت: «اگر مرا برای جنگ كردن با بنیعَمّون باز آورید و خداوند ایشان را به دست من بسپارد، آیا من سردار شما خواهم بود؟»10و مشایخ جِلْعاد به یفْتاح گفتند: « خداوند در میان ما شاهد باشد كه البته برحسب سخن تو عمل خواهیم نمود.11پس یفْتاح با مشایخ جِلْعاد رفت و قوم او را بر خود رئیس و سردار ساختند، و یفْتاح تمام سخنان خود را به حضور خداوند در مِصْفَه گفت.12و یفْتاح قاصدان نزد ملك بنیعَمّون فرستاده، گفت: «تو را با من چه كار است كه نزد من آمدهای تا با زمین من جنگ نمایی؟»13ملك بنیعَمّون به قاصدان یفْتاح گفت: «از این سبب كه اسرائیل چون از مصر بیرون آمدند، زمین مرا از اَرْنُون تا یبوق و اُرْدُنّ گرفتند. پس الا´ن آن زمینها را به سلامتی به من رد نما.»14و یفْتاح بار دیگر قاصدان نزد ملك بنیعَمّون فرستاد،15و او را گفت كه «یفْتاح چنین میگوید: اسرائیل زمین موآب و زمین بنیعَمّون را نگرفت.16زیرا كه چون اسرائیل از مصر بیرون آمدند، در بیابان تا بحر قلزم سفر كرده، به قادشرسیدند.17و اسرائیل رسولان نزد ملك ادوم فرستاده، گفتند: تمنا اینكه از زمین تو بگذریم. اما ملك ادوم قبول نكرد، و نزد ملك موآب نیز فرستادند و او راضی نشد. پس اسرائیل در قادش ماندند.18پس در بیابان سیر كرده، زمین ادوم و زمین موآب را دور زدند و به جانب شرقی زمین موآب آمده، به آن طرف اَرْنُون اردو زدند، و به حدود موآب داخل نشدند، زیرا كه اَرْنُون حد موآب بود.19و اسرائیل رسولان نزد سیحون، ملك اموریان، ملك حشبون، فرستادند، و اسرائیل به وی گفتند: تمنا اینكه از زمین تو به مكان خود عبور نماییم.20اما سیحون بر اسرائیل اعتماد ننمود تا از حدود او بگذرند، بلكه سیحون تمامی قوم خود را جمع كرده، در یاهَص اردو زدند و با اسرائیل جنگ نمودند.21و یهوه خدای اسرائیل، سیحون و تمامی قومش را به دست اسرائیل تسلیم نمود كه ایشان را شكست دادند. پس اسرائیل تمامی زمین اموریانی كه ساكن آن ولایت بودند، در تصرف آوردند.22و تمامی حدود اموریان را از اَرْنُون تا بیوق و از بیابان تا اُرْدُنّ به تصرف آوردند.23پس حال یهوه، خدای اسرائیل، اموریان را از حضور قوم خود اسرائیل اخراج نموده است؛ و آیا تو آنها را به تصرف خواهی آورد؟24آیا آنچه خدای تو، كموش به تصرف تو بیاورد، مالك آن نخواهی شد؟ و همچنین هركه را یهوه، خدای ما از حضور ما اخراج نماید، آنها را مالك خواهیم بود.25و حال آیا تو از بالاق بنصفور، ملك موآب بهتر هستی؟ و آیا او با اسرائیل هرگز مقاتله كرد یا با ایشان جنگ نمود؟26هنگامی كه اسرائیل در حشبون ودهاتش و عروعیر و دهاتش و در همۀ شهرهایی كه بر كنارۀ اَرْنُون است، سیصد سال ساكن بودند، پس در آن مدت چرا آنها را باز نگرفتید؟27من به تو گناه نكردم بلكه تو به من بدی كردی كه با من جنگ مینمایی. پس یهوه كه داور مطلق است، امروز در میان بنیاسرائیل و بنیعَمّون داوری نماید.»28اما ملك بنیعَمّون سخن یفْتاح را كه به او فرستاده بود، گوش نگرفت.29و روح خداوند بر یفْتاح آمد و او از جِلْعاد و منسی گذشت و از مِصْفَهِ جِلْعاد عبور كرد و از مِصْفَهِ جِلْعاد به سوی بنیعَمّون گذشت.30و یفْتاح برای خداوند نذر كرده، گفت: «اگر بنیعَمّون را به دست من تسلیم نمایی،31آنگاه وقتی كه به سلامتی از بنیعَمّون برگردم، هر چه به استقبال من از در خانهام بیرون آید، از آن خداوند خواهد بود، و آن را برای قربانی سوختنی خواهم گذرانید.»32پس یفْتاح به سوی بنیعَمّون گذشت تا با ایشان جنگ نماید، و خداوند ایشان را به دست او تسلیم كرد.33و ایشان را از عروعیر تا مِنِّیت كه بیست شهر بود و تا آبیل كرامیم به صدمۀ بسیار عظیم شكست داد، و بنیعَمّون از حضور بنیاسرائیل مغلوب شدند.34و یفْتاح به مِصْفَه به خانۀ خود آمد و اینك دخترش به استقبال وی با دف و رقص بیرون آمد و او دختر یگانۀ او بود و غیر از او پسری یا دختری نداشت.35و چون او را دید، لباس خود را دریده، گفت: «آه ای دختر من، مرا بسیار ذلیل كردی و تو یكی از آزارندگان من شدی، زیرا دهان خود را به خداوند باز نمودهام و نمیتوانم برگردم.»36و او وی را گفت: «ای پدر من، دهان خود را نزد خداوند باز كردی. پس با من چنانكه از دهانت بیرون آمد عمل نما، چونكه خداوند انتقامتو را از دشمنانت بنیعَمّون كشیده است.»37و به پدر خود گفت: «این كار به من معمول شود. دو ماه مرا مهلت بده تا رفته بر كوهها گردش نمایم و برای بكریت خود با رفقایم ماتم گیرم.»38او گفت: «برو». و او را دو ماه روانه نمود. پس او با رفقای خود رفته، برای بكریتش بر كوهها ماتم گرفت.39و واقع شد كه بعد از انقضای دو ماه نزد پدر خود برگشت و او موافق نذری كه كرده بود به او عمل نمود. و آن دختر مردی را نشناخت. پس در اسرائیل عادت شد،40كه دختران اسرائیل سال به سال میرفتند تا برای دختر یفْتاح جِلْعادی چهار روز در هر سال ماتم گیرند.
روایت یِفتاح در این بخش ادامه مییابد.
یِفتاحِ رهبر
یفتاح، تباری نیمه اسرائیلی نیمه کنعانی داشت. در حالی که همه داوران از سوی یهوه خوانده میشدند، این بار این رهبران بودند که یِفتاح را خواندند تا به آنها کمک نماید، اما کماکان یهوه از یِفتاح استفاده کرد، تا به آنها کمک نماید.
این عنوان کسی است که از ناحیه جِلعاد است. این یک تصادف است که نام پدر او نیز جِلعاد است. به روشی که این را در داوران ۱۰: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
«هنگامی که پسران همسرِ جِلعاد بالغ شدند»
طوب نام یک ناحیه است.
(آدرس را ببینید)
«آنها به دنبال او می رفتند» یا «آنها همه جا با هم میرفتند»
«مدت زمانی بعد»
عبارت «جنگ ساختن» یک اصطلاح است که معنای این را میدهد که آنها به اسرائیل حمله بردند و با آنها در جنگ بودند. در اینجا «اسرائیل» به مردم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به مردم اسرائیل حمله بردند»
(آدرسهای و را ببینید)
«تا که ما بتوانیم با ... جنگ نماییم»
در اینجا «خانه» به مردمی که در آن خانه زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خانواده من»
(آدرس را ببینید)
واژه «که» به آنچه یِفتاح درباره در سختی بودن آنان گفت، اشاره دارد. معنای کامل این عبارت را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «اکنون به سوی تو روی آوردیم زیرا ما در سختی هستیم»
(آدرس را ببینید)
«با عَمّونیان نبرد کنی»
این دو واژه اساساً معنای مشابهی داشته و تکرار شدهاند تا بر این که یِفتاح تا چه اندازه مهم گشته بود، تاکید کنند. شما میتوانید این دو واژه را ترکیب نمایید. ترجمه جایگزین: «فرمانده»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. در اینجا عبارت «در حضور یهوه» به این معنا است که او عهدهای خود را همچون سوگند در حضور یهوه تکرار نمود. ترجمه جایگزین: «هنگامی که یفتاح در مِصفَه بود، همه عهدهایی که بسته بود را همچون سوگند در حضور یهوه تکرار نمود»
(آدرس را ببینید)
این به عهدهایی که او با رهبران جِلعاد در رابطه با رهبری بر آنان بسته بود، اشاره دارد.
«چرا کشمکش میان ما است؟» یِفتاح از این پادشاه دلیل خشمگین بودن آنها از اسرائيل را میپرسد.
واژه «تو-شما» {ضمیر دوم شخص} به شاه عَمّون اشاره داشته و معرف او و سربازانش است. ترجمه جایگزین: «چرا سربازانت برای گرفتن سرزمین ما آمدهاند»
(آدرس را ببینید)
«آمدی تا به زور بگیری»
اینها نامهای دو رود هستند.
(آدرس را ببینید)
«در سوی دیگر رود اردن»
«به صورت صلحآمیز» یا «و برای دفاع از آنان تلاشی نکن»
در اینجا واژه «او» معرف فرستادهای است که با شاه سخن میگوید. این را میتوان مانند نسخه UDB با «آنها» نوشته، که به گروهی از فرستادگان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «یِفتاح به فرستادگان گفت تا بگویند» یا «آنها گفتند»
(آدرس را ببینید)
هر وقت مردم به سرزمین وعده سفر کرده اند از آن به بالا رفتن به سرزمین وعده یاد شده است. هنگامی که اسرائیلیان مصر را ترک کردند، در مسیر خود به سرزمین وعده بودند. ترجمه جایگزین: «مصر را ترک کردند»
(آدرس را ببینید)
فرستادگان یِفتاح به سخن گفتن ادامه میدهند.
فرستادگان از سوی رهبران اسرائیل فرستاده شده بودند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که رهبران اسرائیل فرستادگانی فرستادند»
(آدرس را ببینید)
«از میان ... عبور کنیم» یا « از ... رد شویم»
این عبارت یک اصطلاح است به معنای «سرباز زدن». ترجمه جایگزین: «سر باز زدن» یا «درخواست آنها را رد کرد»
(آدرس را ببینید)
دلیلی که اسرائیل فرستادگانی به شاه موآب فرستاد، را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «آنها همچنین فرستادگانی با درخواستی مشابه به شاه موآب فرستادند»
(آدرس را ببینید)
شاه موآب از درخواست اسرائیل برای عبور از میان سرزمین موآب سرباز زد. معنای کامل این جمله را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «اما او نیز سرباز زد و به آنها اجازه عبور از سرزمین موآب را نداد»
(آدرس را ببینید)
این نام یک رود است. به روشی که این نام را در داوران ۱۱: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
فرستادگان یِفتاح به سخن گفتن ادامه میدهند.
این فرستادگان از سوی رهبران اسرائیل فرستاده شده بودند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که رهبران اسرائیل فرستادگانی فرستادند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک فرد است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
سیحون اعتمادی بر این که مردم اسرائیل در آرامش از میان سرزمینش عبور کنند نداشت. معنای کامل این عبارت را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «اما سیحون به مردم اسرائیل اعتماد نکرد تا در آرامش از قلمرو او عبور کنند»
(آدرس را ببینید)
واژه «او» به سیحون اشاره دارد و معرف او و لشکرش است. ترجمه جایگزین: «در آنجا آنها با ... جنگ کردند» یا «در آنجا لشکر او با... جنگیدند»
(آدرس را ببینید)
فرستادگان یِفتاح به سخن گفتن ادامه میدهند.
به روشی که نام این مرد را در داوران ۱۱: ۱۹ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا «دست» معرف قدرت شکست دادن در نبرد است. ترجمه جایگزین: «قدرتی به اسرائیل بر سیحون و همه مردمش داد»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این رودها را در داوران ۱۱: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
فرستادگان یِفتاح به سخن گفتن ادامه میدهند.
یِفتاح با یک پرسش بدیهی، پادشاه عَمّونیان را سرزنش میکند. واژه «آنها» به اسرائیل اشاره میکند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «از این رو تو نمیبایست سرزمین آنها را به تملک درآوری».
(آدرس را ببینید)
یِفتاح با یک پرسش بدیهی پادشاه عَمّونیان را سرزنش میکند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «شما میبایست تنها سرزمینی را که خدایتان کِموش به شما میدهد به تصرف درآورید».
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح به معنای کنترل کردن چیزی است. ترجمه جایگزین: «کنترل ... را به دست آوردن» یا «... به تملک درآوردن»
(آدرس را ببینید)
این نام یک خدای دروغین است.
(آدرس را ببینید)
یفتاح پادشاه عَمّونیان را با پرسشی بدیهی سرزنش میکند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «تو از بالاق پسر صفور که پادشاه موآب بود، بهتر نیستی».
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
یفتاح با پرسشی بدیهی، پادشاه عَمّونیان را سرزنش میکند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله سرزنش نمود. ترجمه جایگزین: «با این حال او شجاعت این را نداشت که با اسرائيل جدال کند».
(آدرس را ببینید)
یفتاح با پرسشی بدیهی، پادشاه عَمّونیان را سرزنش میکند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «... و بر علیه آنها جنگ به راه نینداخت».
(آدرس را ببینید)
فرستادگان یِفتاح به سخن گفتن ادامه میدهند.
«۳۰۰ سال»
(آدرس را ببینید)
نام این شهر را مشابه با روشی که در داوران ۱۱: ۱۹ انجام دادید ترجمه نمایید.
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
یفتاح با پرسشی بدیهی، پادشاه عَمّونیان را سرزنش میکند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «شما میبایست آنها را در آن زمان پس میگرفتید». یا «اکنون دیگر بسیار دیر شده است، میبایست مدتها پیش آنها را پس میگرفتید».
(آدرس را ببینید)
یِفتاح با سیحون سخن میگوید. در اینجا یِفتاح درباره اسرائیلیان و عمونیان به گونهای سخن میگوید که گویا او خود اسرائیلیان است و عمونیان، سیحون شاه آنان هستند. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان در حق مردم تو خطا نکردهاند، اما مردم تو با حمله بردن به ما در حق ما خطا میکنند»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. خطا کردن در حق کسی به معنای انجام کاری نادرست بر آنها است. ترجمه جایگزین: «با تو نادرست رفتار نکردم ... با من نادرست رفتار کردی» یا «با تو غیرمنصفانه رفتار نکردم ... با من غیر منصفانه رفتار کردی»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است که معنای این را میدهد که روح، تصمیمهای یِفتاح را تحت تاثیر قرار داد. ترجمه جایگزین: «روح یهوه کنترل یِفتاح را در دست گرفت»
(آدرس را ببینید)
یِفتاح برای نبرد با عَمّونیان از این مکانهای ذکر شده، مردانی را برای لشکر خود عبور داد. معنای کامل این عبارت را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «او در حینی که از جِلعاد و مَنَسی ... از مِصفَۀ جِلعاد عبور میکرد، مردانی را برای لشکرش گرد آورد»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است که معنای دادن چیزی به عنوان پیشکش را میدهد. ترجمه جایگزین: «آن را به تو پیشکش خواهم نمود» یا «آن را برای تو قربانی خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
از آنجا که یِفتاح رهبر لشکر خود بود، اغلب از او و لشکرش به عنوان خود یِفتاح سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «پس یِفتاح و لشکرش از ... گذشتند ... یهوه به آنان پیروزی داد»
(آدرس را ببینید)
از آنجا که یِفتاح رهبر لشکر خود بود، اغلب از او و لشکرش به عنوان خود یِفتاح سخن گفته شده است (آیه ۳۲). ترجمه جایگزین: «آنها بر ... حمله بردند»
(آدرس را ببینید)
نام این شهر را مشابه روشی که در داوران ۱۱: ۲۶ انجام دادید، ترجمه نمایید.
اینها نامهای شهرها هستند.
(آدرس را ببینید)
«شامل بر ۲۰ شهر»
(آدرس را ببینید)
ساز موسیقی با پوستهای چون طبل که قابل نواختن است و تکههای از فلز که در هنگامی که این ساز میلرزد، تولید صدا میکنند.
(آدرس را ببینید)
این رفتاری است که نشان دهنده عزاداری یا غمی بزرگ است. ترجمه جایگزین: «او از اندوه لباس های خود را پاره کرد»
(آدرس را ببینید)
یِفتاح چیز یکسانی را دو بار میگوید تا بر این که او بسیار غمگین است، تاکید نماید.
(آدرس را ببینید)
در اینجا یِفتاح از اندوه بزرگ خود به مثابه چیزی که او را در هم شکسته است، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «تو با اندوهی بزرگ من را در هم شکستی» یا «تو من را با اندوه پر ساختی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا یِفتاح پریشانی و سختی بسیار خود را به درد تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تو آن کسی شدی که من را در رنج میافکند» یا «تو برایم سبب پریشانی بسیار گشتی»
(آدرس [[rc://*/ta/mجan/translate/figs-metaphor]] را ببینید)
این یک اصطلاح است. برگشتن از یک عهد، به معنای انجام ندادن آن چیزی است که به انجام آن قول داده اید. ترجمه جایگزین: «من میبایست آنچه را که قول دادهام انجام دهم» یا «نمیتوانم عهد خود را بشکنم»
(آدرس را ببینید)
یهوه با شکست دادن دشمنانش برای او{ یِفتاح} انتقام گرفته است. معنای این را می توان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «تو با شکست دشمنانت یعنی عمونیان، انتقامت را از آنان گرفتی»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «این عهد را برای من نگاه دار» یا «این عهد مربوط به من را نگاه دار»
(آدرس را ببینید)
«بر این که باکره هستم گریه کنم» یا «بر این که هرگز ازدواج نخواهم کرد گریه کنم»
این یک بیان غیر مستقیم است. ترجمه جایگزین: «هرگز با مردی رابطه جنسی نداشت»
(آدرس را ببینید)
این به فردی از جِلعاد اشاره دارد. به روشی که این را در داوران ۱۰: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
1و مردان افرایم جمع شده، به طرفشمال گذشتند، و به یفْتاح گفتند: «چرا برای جنگ كردن با بنیعَمّون رفتی و ما را نطلبیدی تا همراه تو بیاییم؟ پس خانۀ تو را بر سر تو خواهیم سوزانید.»2و یفْتاح به ایشان گفت: «مرا و قوم مرا با بنیعَمّون جنگ سخت میبود، و چون شما را خواندم مرا از دست ایشان رهایی ندادید.3پس چون دیدم كه شما مرا رهایی نمیدهید، جان خود را به دست خود گرفته، به سوی بنیعَمّون رفتم و خداوند ایشان را به دست من تسلیم نمود. پس چرا امروز نزد من برآمدید تا با من جنگ نمایید؟»4پس یفْتاح تمامی مردان جِلْعاد را جمع كرده، با افرایم جنگ نمود و مردان جِلْعاد افرایم را شكست دادند، چونكه گفته بودند: «ای اهل جِلْعاد، شما فراریان افرایم در میان افرایم و در میان منسی هستید.»5و اهل جِلْعاد معبرهای اُرْدُن را پیش روی افرایم گرفتند و واقع شد كه چون یكی از گریزندگان افرایم میگفت: «بگذارید عبور نمایم.» اهل جِلْعاد میگفتند: «آیا تو افرایمی هستی؟» و اگر میگفتنی،6پس او را میگفتند: «بگو شِبُّولِت»، و او میگفت: «سِبُّولِت»، چونكه نمیتوانست به درستی تلفظ نماید. پس او را گرفته، نزد معبرهای اُرْدُنّ میكشتند. و در آن وقت چهل و دو هزار نفر از افرایم كشته شدند.7و یفْتاح بر اسرائیل شش سال داوری نمود. پس یفْتاح جِلْعادی وفات یافته، در یكی از شهرهای جِلْعاد دفن شد.8و بعد از او اِبْصانِ بیتلحمی بر اسرائیل داوری نمود.9و او را سی پسر بود و سی دختر كه بیرون فرستاده بود و از بیرون سی دختر برای پسران خود آورد؛ و هفت سال بر اسرائیل داوری نمود.10و اِبْصان مُرد و در بیتلحم دفن شد.11و بعد از او اَیلُون زبولونی بر اسرائیل داوری نمود و داوری او بر اسرائیل ده سال بود.12و اَیلُون زبولونی مُرد و در اَیلُون در زمین زبولون دفن شد.13و بعد از او عَبْدون بنهِلّیل فِرْعَتُونی بر اسرائیل داوری نمود.14و او را چهل پسر و سی نواده بود، كه بر هفتاد كره الاغ سوار میشدند و هشت سال بر اسرائیل داوری نمود.15و عَبْدون بن هِلِّیل فِرْعَتُونی مُرد و در فِرْعَتُون در زمین افرایم در كوهستان عَمالیقیان دفن شد.
روایت یِفتاح شامل این بخش نیز میشود.
شِبّولِت
این یک واژه در زبان عبری است. اهمیت آن در این بخش به خاطر تلفظ آن و نه معنای آن است. مترجم نمیبایست معنای این واژه را ترجمه نماید، بلکه میبایست آن را در زبان مقصد با جانشین نمودن حروف با اصواتی مشابه حرف به حرف نقل کرده یا انتقال دهد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا اسم معنی «فراخوان» را میتوان با یک فعل بیان نمود. ترجمه جایگزین:«مردان اِفرایِم گردهم فرا خوانده شدند» یا «مردان اِفرایِم سربازان خود را گردهم فراخواندند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
« رهسپار شدند » یا « سفر کردند »
این اصطلاح به این معنی است که یک خانه را با افراد درونش بسوزانند. ترجمه جایگزین:«ما خانه تو را با تو که هنوز در آنی میسوزانیم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه شما{ضمیر دوم شخص} جمع است و به مردم اِفرایِم اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یِفتاح از ضمیر اول شخص برای ارجاع به خودش و افراد جِلعاد بهره میگیرد. ترجمه جایگزین:«ما را ... رهایی ندادید»
(آدرس را ببینید)
واژه «شما» جمع است و به مردان اِفرایِم اشاره میکند. یِفتاح هنگامی که میگوید «من»، به مردم جِلعاد مشتمل بر خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«شما ما را نرهاندید»
(آدرسهای و را ببینید)
این یک اصطلاح است که معنای در خطر انداختن جان یک فرد و اتکا کردن بر توانایی یک نفر به تنهایی را میرساند. ترجمه جایگزین:«ما با اتکا بر توانایی خودمان، جانهای خود را به خطر انداختیم»
(آدرسهای و را ببینید)
یِفتاح به پیروز کردن مردان جِلعاد بر عَمّونیان توسط یهوه اشاره میکند. معنای کامل این جمله را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین:«یهوه پیروزی بر آنها را به ما داد» یا «یهوه به ما اجازه داد که آنها را در نبرد شکست دهیم»
(آدرس را ببینید)
واژه «شما»{ضمیر دوم شخص} جمع است و به مردان اِفرایِم اشاره دارد. يِفتاح هنگامی که میگوید «من» به مردم جِلعاد و نیز خودش اشاره میکند.ترجمه جایگزین:«برای چه به جنگ با ما آمدهاید»
(آدرسهای و را ببینید)
این به این معنا است که آنها در حینی که از عَمّون میگذشتند با عَمّونیان جنگیدند. ترجمه جایگزین:«ما با عَمّونیان در حینی که از ناحیه آنها میگذشتیم، جنگیدیم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «او»{ضمیر سوم شخص} به یِفتاح و همه مردان جنگآور جِلعاد اشاره دارد. ترجمه جایگزین:«آنها با اِفرايِم جنگیدند»
(آدرس را ببینید)
شما میتوانید معنای این توهین را تصریح نمایید. ترجمه جایگزین:«شما جِلعادیان در حقیقت به اینجا تعلق ندارید. شما فقط افرادی هستید که به اینجا آمدهاید تا زندگی کنید»
(آدرس را ببینید)
مردم جِلعاد
«در نواحی اِفرایِم و مَنَسی» یا «در سرزمین اِفرایِم و مَنَسی». در اینجا «اِفرايِم» و «مَنَسی» به دو ناحیه اشاره میکنند و به نام قبیلههایی که در آنجا زندگی میکنند، نامگذاری شدهاند.
«به سرزمین اِفرايِم»
«جِلعادیان ... کنترل کردند» یا «جِلعادیان ... اشغال کردند»
اینها مکانهایی هستند که میتوانید با قدم زدن از رود بگذرید، زیرا ژرفای آب کم است.
فردی از قبیله اِفرایِم
این دو واژه هیچ معنایی ندارند. این دو واژه را به زبان خود کپی کنید، و مطمئن شوید که حرفهای «شین» و «سین» در آغاز این دو واژه متفاوت ترجمه شدهاند.
(آدرس را ببینید)
«این کلمه را تلفظ کن»
«۴۲۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها چهل و دو هزار اِفرایِمی را کشتند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «یِفتاحِ جِلعادی مرد و آنها او را ... دفن کردند»
(آدرس را ببینید)
این نام مردی از بِیتلِحِم است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «بخشیدن ... به ازدواج» اصطلاحی است که معنای این را میدهد که او اجازه داد تا دخترانش ازدواج کنند. ترجمه جایگزین:«او سی دختر داشت و برای هرکدام ازدواجی ترتیب داد»
(آدرس را ببینید)
اصطلاح «آنها را از بیرون به درون آورد» معنای این را میدهد که او زنانی از دیگر قبیلهها را به ازدواج با پسرانش درآورد. ترجمه جایگزین:«او ترتیبی داد تا سی نفر از دخترانِ مردانی دیگر، از بیرون از قبیله او، به ازدواج با پسرانش درآیند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها او را در بِیتلِحِم دفن کردند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
فردی از قبیله زِبولون
نام این مکان را مشابه آنچه در داوران ۱: ۳۵ انجام دادید، ترجمه نمایید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:«آنها او را در اَیَلون دفن کردند»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این مردان هفتاد الاغ داشتند که بر آنها سوار میشدند. در اینجا واژه «سوار میشدند» به جای «داشتند»، استفاده شده است. ترجمه جایگزین:«آنها هفتاد الاغ داشتند»
(آدرس را ببینید)
«۴۰ پسر ... ۳۰ نوه پسر ... ۷۰ الاغ»
(آدرس را ببینید)
فِرعَتون نام یک مکان است، کسی که اهل این مکان است به نام فِرعَتونی خوانده میشود.
(آدرس را ببینید)
1و بنی اسرائیل بار دیگر در نظر خداوند شرارت ورزیدند، و خداوند ایشان را به دست فلسطینیان چهل سال تسلیم كرد.2و شخصی از صُرعَه از قبیلۀ دان، مانوح نامبود، و زنش نازاد بوده، نمیزایید.3و فرشتۀ خداوند به آن زن ظاهر شده، او را گفت: «اینك تو حال نازاد هستی و نزاییدهای. لیكن حامله شده، پسری خواهی زایید.4و الا´ن باحذر باش و هیچ شراب و مسكری منوش و هیچ چیز نجس مخور.5زیرا یقیناً حامله شده، پسری خواهی زایید، و استره بر سرش نخواهد آمد، زیرا آن ولد از رحم مادر خود برای خدا نذیره خواهد بود؛ و او به رهانیدن اسرائیل از دست فلسطینیان شروع خواهد كرد.»6پس آن زن آمده، شوهر خود را خطاب كرده، گفت: «مرد خدایی نزد من آمد، و منظر او مثل منظر فرشتۀ خدا بسیار مهیب بود. و نپرسیدم كه از كجاست و از اسم خود مرا خبر نداد.7و به من گفت اینك حامله شده، پسری خواهی زایید، و الا´ن هیچ شراب و مسكری منوش، و هیچ چیز نجس مخور زیرا كه آن ولد از رحم مادر تا روز وفاتش برای خدا نذیره خواهد بود.»8و مانوح از خداوند استدعا نموده، گفت: «آه ای خداوند، تمنا اینكه آن مرد خدا كه فرستادی، بار دیگر نزد ما بیاید و ما را تعلیم دهد كه با ولدی كه مولود خواهد شد، چگونه رفتار نماییم.»9و خدا آواز مانوح را شنید و فرشتۀ خدا بار دیگر نزد آن زن آمد و او در صحرا نشسته بود، اما شوهرش مانوح نزد وی نبود.10و آن زن به زودی دویده، شوهر خود را خبر داده، به وی گفت: «اینك آن مرد كه در آن روز نزد من آمد، بار دیگر ظاهر شده است.»11و مانوح برخاسته، در عقب زن خود روانه شد، و نزد آن شخص آمده، وی را گفت: «آیا توآن مرد هستی كه با این زن سخن گفتی؟» او گفت: «من هستم.»12مانوح گفت: «كلام تو واقع بشود. اما حكم آن ولد و معاملۀ با وی چه خواهد بود؟»13و فرشتۀ خداوند به مانوح گفت: «از هر آنچه به زن گفتم اجتناب نماید.14از هر حاصل مو زنهار نخورد و هیچ شراب و مسكری ننوشد، و هیچ چیز نجس نخورد و هر آنچه به او امر فرمودم، نگاهدارد.»15و مانوح به فرشتۀ خداوند گفت: «تو را تعویق بیندازیم و برایت گوسالهای تهیه بینیم.»16فرشتۀ خداوند به مانوح گفت: «اگر چه مرا تعویق اندازی، از نان تو نخواهم خورد، و اگر قربانی سوختنی بگذرانی آن را برای یهوه بگذران.» زیرا مانوح نمیدانست كه فرشتۀ خداوند است.17و مانوح به فرشتۀ خداوند گفت: «نام تو چیست تا چون كلام تو واقع شود، تو را اكرام نماییم.»18فرشتۀ خداوند وی را گفت: «چرا دربارۀ اسم من سؤال میكنی؟ چونكه آن عجیب است.»19پس مانوح گوساله و هدیۀ آردی را گرفته، بر آن سنگ برای خداوند گذرانید، و فرشته كاری عجیب كرد و مانوح و زنش میدیدند.20زیرا واقع شد كه چون شعلۀ آتش از مذبح به سوی آسمان بالا میرفت، فرشتۀ خداوند در شعلۀ مذبح صعود نمود، و مانوح و زنش چون دیدند، رو به زمین افتادند.21و فرشتۀ خداوند بر مانوح و زنش دیگر ظاهر نشد. پس مانوح دانست كه فرشتۀ خداوند بود.22و مانوح به زنش گفت: «البته خواهیم مرد، زیرا خدا را دیدیم.»23اما زنش گفت: «اگر خداوند میخواست ما را بكشدقربانی سوختنی و هدیۀ آردی را از دست ما قبول نمیكرد، و همۀ این چیزها را به ما نشان نمیداد، و در این وقت مثل این امور را به سمع ما نمیرسانید.»24و آن زن پسری زاییده، او را شَمْشُون نام نهاد. و پسر نمو كرد و خداوند او را بركت داد.25و روح خداوند در لشكرگاه دان در میان صُرْعَه و اَشْتَأوُل به برانگیختن او شروع نمود.
این بخش روایت شَمشون را آغاز میکند (داوران ۱۳ - ۱۶)
هشدار به کوتاه نکردن مویِ شَمشون
فرشته خداوند درباره شَمشون نبوت کرد و به مادر او دستورهایی داد. مقرر بود مادر شَمشون پسرش را به عهدِ نذر بسپارد. این نوع خاصی از عهد بود که در آن شَمشون وقف یهوه میشد. بخشی از این عهد، کوتاه کردن موی آن فرد را منع میکرد.
و را ببینید)
نظر خداوند، معرف داوری یا ارزیابی یهوه است. به روشی که این را در داوران ۲: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیندازید. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه شرارت بود» یا «آنچه یهوه شرارت در نظر میگرفت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست»، معرف قدرت به دست آوردن پیروزی در نبرد است. ترجمه جایگزین: «او به فلسطینیان اجازه داد تا آنها را شکست دهند» یا «او اجازه داد تا آنها زیر ستم فلسطینیان قرار گیرند»
(آدرس را ببینید)
«۴۰ سال»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهرک در اسرائیل بود. آن ناحیهای در سرزمین یهودا در نزدیکی مرز سرزمین دان بود.
(آدرس را ببینید)
افراد از قبیله دان
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این به زایمان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پسری خواهی آورد» یا «نوزاد پسری خواهی داشت»
(آدرس را ببینید)
از آنچه که یهوه برای خوردن نامناسب مقرر نموده است، به نحوی سحن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی ناپاک است.
(آدرس را ببینید)
«توجه کن» یا «گوش کن»
در اینجا واژه «سر» به موی شَمشون اشاره دارد. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچکس هرگز نمی باید موی او را کوتاه کند» (آدرسهای و را ببینید)
یک چاقوی تیز که برای از ته کوتاه کردن مو به کار میرفت
این به این معنا است که او به عنوان نذر به خدا وقف خواهد شد. ترجمه جایگزین: «نذری وقفِ خدا شده» یا «به عنوان نذر وقفِ خدا»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «رَحِم» به زمانی پیش از این که کودک به دنیا آید، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از پیش از این که او به دنیا بیاید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «دست» معنای کنترل می دهد. ترجمه جایگزین: «کنترل فلسطینیان» یا «بودن زیر کنترل فلسطین»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که آن مرد از سوی خدا فرستاده شده بود. این را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «مردی که خدا فرستاد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «ترسناک» معنای « ترسآور» میدهد. ترجمه جایگزین: «من از او بسیار ترسیده بودم، زیرا او به مانند فرشته خدا بود»
(آدرس را ببینید)
«توجه کن» یا «گوش کن»
این به زایمان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پسری خواهی آورد» یا «نوزاد پسری خواهی داشت»
(آدرس را ببینید)
از آنچه که یهوه برای خوردن نامناسب مقرر نموده است، به نحوی سحن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی ناپاک است.
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که او به عنوان نذر وقف خدا خواهد بود. به روشی که این را در داوران ۳: ۵ ترجمه نمودید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «نذری وقف خدا» یا «وقف شده به خدا همچون یک نذر»
(آدرس را ببینید)
این بر این موضوع تاکید میکند که مساله نذر و وقف برای همه عمر شَمشون خواهد بود. ترجمه جایگزین: «در همه عمر او»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در داوران ۱۳: ۲ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
شما میتوانید معنای ضمنی واژههای نویسنده را تصریح نمایید. ترجمه جایگزین: «به نزد همسر مانوَخ آمد»
(آدرس را ببینید)
«گوش کن» یا «به آنچه به تو میگویم، توجه نما»
این به فرشته خدا در داوران ۱۳: ۳ اشاره دارد. این را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «آن مرد خدا»
(آدرس را ببینید)
«آنچه تو گفتهای»
در اینجا فرشته به هر نوع خوراکی که بر روی یک تاک بروید، به عنوان «حاصل» تاک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر چیزی که بر روی تاک بروید»
(آدرس را ببینید)
آنچه که یهوه برای خوردن نامناسب مقرر نموده است، به این تشبیه شده است که در واقعیت ناپاک است. به روشی که این عبارت را در داوران ۱۳: ۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
میتوانید معنای ضمنی جمله مانوَح را تصریح نمایید. ترجمه جایگزین: «بزغالهای برایت بپزم تا بخوری»[ در فارسی گوساله آمده است]
(آدرس را ببینید)
«آنچه گفتهای به حقیقت بپیوندد»
فرشته این پرسش را برای سرزنش میپرسد. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «تو نمیبایست نام من را بپرسی»
(آدرس را ببینید)
مفید خواهد بود که آنها چرا نمیبایست نام او را بپرسند. ترجمه جایگزین: «این نام بسیار شگفتانگیزتر از آن است که درک کنی» (آدرس را ببینید)
طبق قانون شریعت نیاز است که در وقت پیشکش کردن یک هدیه سوختنی، یک هدیه آردی هم پیشکش شود. ترجمه جایگزین: «یا هدیه آردی که نیاز بود با آن باشد» یا «با هدیه آردی به همراه آن»
(آدرس را ببینید)
«بر روی مذبح». مذبحی که مانوَح هدیه را بر روی آن قربانی کرد، یک صخره بود.
«آن فرشته کاری ... کرد»
«فرشته یهوه از میان شعلههای روی مذبح به آسمان بازگشت»
«به روی بر زمین خوابیدند». این نشانهای از احترام و حرمت، و همچنین نشان دهنده ترس آنها از یهوه است.
(آدرس را ببینید)
واژه «او»{ضمیر سوم شخص} به مردی که مانوَح و همسرش دیده بودند، اشاره میکند.
این مفهوم رسانده میشود که آنها گمان میکنند خدا سبب مرگشان خواهد شد. این را میتوان واضحتر بیان نمود. ترجمه جایگزین: «از آن روی که خدا را دیدهایم، او ما را خواهد کشت»
(آدرس را ببینید)
همسر مانوح اساساً یک چیز را برای تاکید دوبار می گوید. این دو جمله را میتوان ترکیب نمود. ترجمه جایگزین: «آنچه را که میخواست انجام دهیم، به ما نمیگفت»
(آدرس را ببینید)
«همسر مانوح»
این به زایمان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پسری آورد» یا «نوزاد پسری داشت»
(آدرس را ببینید)
«فردی بالغ شد» یا «بالغ شد»
در اینجا که تاثیر روح یهوه بر شَمشون با همزدن خوراک در دیگ با ملاقه مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «روح یهوه شروع به تاثیر بر شَمشون نمود»
(آدرس را ببینید)
مَحَنِهدان نام یک اردوگاه موقت است که طایفه دان هنگامی که به دنبال خانهای دایمی بودند در آن زندگی میکردند. اِشتائُل نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
نام این شهر را مشابه آنچه در داوران ۱۳: ۲ انجام دادید، ترجمه کنید.
1و شَمْشُون به تِمْنَه فرود آمده، زنی از دختران فلسطینیان در تِمْنَه دید.2و آمده، به پدر و مادر خود بیان كرده، گفت: «زنی از دختران فلسطینیان در تِمْنَه دیدم. پس الا´ن او را برای من به زنی بگیرید.»3پدر و مادرش وی را گفتند: «آیا از دختران برادرانت و در تمامی قوم من دختری نیست كه تو باید بروی و از فلسطینیان نامختون زن بگیری؟» شَمْشُون به پدر خود گفت: «او را برای من بگیر زیرا در نظر من پسند آمد.»4اما پدر و مادرش نمیدانستند كه این از جانب خداوند است، زیرا كه بر فلسطینیان علتی میخواست، چونكه در آن وقت فلسطینیان بر اسرائیل تسلط میداشتند.5پس شَمْشُون با پدر و مادر خود به تِمْنَه فرود آمد؛ و چون به تاكستانهای تِمْنَه رسیدند، اینك شیری جوان بر او بغرید.6و روح خداوند بر او مستقر شده، آن را درید به طوری كه بزغالهای دریده شود، و چیزی در دستش نبود؛ و پدر و مادر خود را از آنچه كرده بود، اطلاع نداد.7و رفته، با آن زن سخن گفت وبه نظر شَمْشُون پسند آمد.8و چون بعد از چندی برای گرفتنش برمیگشت، ازراه به كنار رفت تا لاشۀ شیر را ببیند؛ و اینك انبوه زنبور ، و عسل در لاشۀ شیر بود.9و آن را به دست خود گرفته، روان شد و در رفتن میخورد تا به پدر و مادر خود رسیده، به ایشان داد و خوردند. اما به ایشان نگفت كه عسل را از لاشۀ شیر گرفته بود.10و پدرش نزد آن زن آمد و شَمْشُون در آنجا مهمانی كرد، زیرا كه جوانان چنین عادت داشتند.11و واقع شد كه چون او را دیدند، سی رفیق انتخاب كردند تا همراه او باشند.12و شَمْشُون به ایشان گفت: «معمایی برای شما میگویم، اگر آن را برای من در هفت روز مهمانی حل كنید و آن را دریافت نمایید، به شما سی جامۀ كتان و سی دست رخت میدهم.13و اگر آن را برای من نتوانید حل كنید، آنگاه شما سی جامۀ كتان و سی دست رخت به من بدهید.» ایشان به وی گفتند: «معمای خود را بگو تا آن را بشنویم.»14به ایشان گفت: «از خورنده خوراك بیرون آمد، و از زورآور شیرینی بیرون آمد.» و ایشان تا سه روز معما را نتوانستند حل كنند.15و واقع شد كه در روز هفتم به زن شَمْشون گفتند: «شوهر خود را ترغیب نما تا معمای خود را برای ما بیان كند، مبادا تو را و خانۀ پدر تو را به آتش بسوزانیم. آیا ما را دعوت كردهاید تا ما را تاراج نمایید یا نه؟»16پس زن شَمْشُون پیش او گریسته، گفت: «به درستی كه مرا بغض مینمایی و دوست نمیداری زیرا معمایی به پسران قوم من گفتهای و آن را برای من بیان نكردی.» او وی را گفت: «اینك برای پدر و مادر خود بیان نكردم؛ آیا برای تو بیان كنم؟»17و در هفت روزی كه ضیافت ایشان میبود پیش او میگریست، و واقع شد كه در روز هفتم چونكه او را بسیار الحاحمینمود، برایش بیان كرد و او معما را به پسران قوم خود گفت.18و در روز هفتم مردان شهر پیش از غروب آفتاب به وی گفتند كه «چیست شیرینتر از عسل و چیست زورآورتر از شیر.» او به ایشان گفت: «اگر با گاو من خیش نمیكردید، معمای مرا دریافت نمینمودید.»19و روح خداوند بر وی مستقر شده، به اَشْقَلون رفت و از اهل آنجا سی نفر را كشت، و اسباب آنها را گرفته، دستههای رخت را به آنانی كه معما را بیان كرده بودند، داد و خشمش افروخته شده، به خانۀ پدر خود برگشت.20و زن شَمْشُون به رفیقش كه او را دوست خود میشمرد، داده شد.
روایت شَمشون در این بخش ادامه مییابد.
برخی ترجمهها هر خط شعر را نسبت به بقیه متن کمی متمایل به سمت چپ میچینند، تا خواندن آن را آسانتر کنند. ترجمه انگلیسی ULB با شعری که در آیههای ۱۴ تا ۱۸ از بخش ۱۴ کتاب داوران است، چنین کرده است.
ازدواج با ملتهای دیگر
ازدواج با یک کنعانی یا هرکسی از یک گروه مردمی متفاوت، برای یک فرد اسرائيلی گناه محسوب میشد. به همین دلیل است که پدر و مادر شَمشون نمیخواستند که او با زنی فلسطینی ازدواج کند. آنها از پرسشهایی بدیهی برای متقاعد کردن او به این که دارد گناه میکند، بهره جُستند. این زن باعث مشکلات بسیاری برای شَمشون شد.
و را ببینید)
عبارت «پایین رفت» در اینجا استفاد شده است، زیرا تِمنَه از نظر ارتفاع از جایی که خانه پدر او بود پایینتر بود. تِمنَه نام شهری در دَرِّه سورِق است.
(آدرس را ببینید)
واژه «دختر» روشی محترمانه برای اشاره به زنی جوان و ازدواج نکرده است. ترجمه جایگزین: «یکی از زنان ازدواج نکرده از میان مردم فلسطین» یا «یک دختر فلسطینی»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. شَمشون از پدر و مادرش درخواست میکند که درباره ازدواج با پدر و مادر زن فلسطینی سخن بگویند. ترجمه جایگزین: «اینک ترتیبی دهید که او همسرم شود» یا «مقدمات ازدواج من با او را تدارک ببینید»
(آدرس را ببینید)
آنها این پرسش را برای پیشنهاد دادن این موضوع که آنها میتوانستند برای شَمشون زنی از قوم خودشان بیابند، بهره میگیرند. این پرسش را می توان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «مسلماً زنانی در میان قوم تو هستند که میتوانستی با آنها ازدواج کنی»
(آدرس را ببینید)
واژه «دختر» روشی محترمانه برای اشاره به زنی جوان و ازدواج نکرده است. ترجمه جایگزین: «یکی از زنان ازدواج نکرده از میان خویشاوندانت»
(آدرس را ببینید)
این پرسش برای سرزنش شَمشون پرسیده میشود. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله نوشت. شما میتوانید دلیلی که پدر و مادر شَمشون نمیخواستند او با یک فلسطینی ازدواج کند را تصریح نمایید. ترجمه جایگزین: «در حقیقت تو نمیبایست با یک زن فلسطینی ازدواج کنی، زیرا فلسطینیان یهوه را نمیپرستند».
(آدرسهای و را ببینید)
این یک اصطلاح است. شَمشون از پدر و مادرش میخواهد تا با پدر و مادر زن فلسطینی درباره ازدواج صحبت کنند. ترجمه جایگزین: «اکنون ترتیبی دهید تا او همسر من شود»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که شَمشون فکر میکرد که او خیلی زیبا است. «من از زیبایی فراوان او خوشم میآید» یا « او زیبا است»
(آدرس را ببینید)
این به درخواست ازدواج شَمشون از زن فلسطینی اشاره دارد.
«او» {ضمیر سوم شخص} به یهوه اشاره دارد.
عبارت «پایین رفت» در اینجا استفاده شده زیرا تِمنَه از نظر ارتفاع از جایی که خانه پدر شَمشون واقع بود پایینتر بود. تِمنَه شهری در دَرّه سورِق بود. نام این شهر را مشابه با آنچه در داوران ۱۴: ۱ انجام دادید، ترجمه کنید.
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «بنگر» برای جلب توجه خوانندگان به یک رخداد شگفتانگیز که در داستان رخ میدهد، به کار گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «ناگهان، شیری جوان به او نزدیک شد»
(آدرس را ببینید)
«او را تهدید کرد». این، آن نوع صدایی است که شیر هنگامی تهدید به حمله به سوی چیزی میکند، به وجود میآورد.
عبارت «بر ... آمد» به این معنا است که روح یهوه، شَمشون را تحت تاثیر قرار داد. در این مورد،او شمشون را بسیار نیرومند ساخت. ترجمه جایگزین: «روح یهوه او را بسیار نیرومند ساخت»
(آدرس را ببینید)
دو تکه کرد
در اینجا نوشته شده است که چیزی در دست او نبود، تا بر این که او سلاحی با خود نداشت تاکید شود. ترجمه جایگزین: «سلاحی نداشت»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که شَمشون فکر میکرد که او خیلی زیبا است. «من از زیبایی فراوان او خوشم میآید» یا « او زیبا است»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که او مسیر خود را برای انجام کاری ترک کرد. ترجمه جایگزین: «او جاده را ترک کرد»
(آدرس را ببینید)
جسم مرده
در اینجا واژه «اینک[ بنگر]» برای جلب توجه خوانندگان به یک رخداد شگفتانگیز که در داستان رخ میدهد، به کار گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «او یک دسته زنبور پیدا کرد»
(آدرس را ببینید)
گروه بزرگی از حشرات
«گردآوری کرد»
عبارت «پایین رفت» برای توصیف تِمنَه که از نظر ارتفاع پایینتر از جایی است که خانه پدر شَمشون واقع بود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «پدر شَمشون به جایی که آن زن زندگی میکرد، رفت»
(آدرس را ببینید)
مفید خواهد بود که چنین نوشته شود که این رسمی در ازدواج بود. ترجمه جایگزین: « رسم مردان جوانی بود که در شرف ازدواج بودند»
(آدرس را ببینید)
«۳۰ نفر از دوستانش»
(آدرس را ببینید)
یک بازی که در آن بازیکنها بایست پاسخ یک پرسش دشوار کشف کنند
این به معنای فهمیدن معنای آن معما است. ترجمه جایگزین: «بتوانید معنای آن را بفهمید»
(آدرس را ببینید)
«۳۰ جامه کتان و ۳۰ دست لباس»
(آدرس را ببینید)
نوعی لباس
در اینجا واژه ضمیرمستتر، دوم شخص جمع است و به مهمانان جشن اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
شَمشمون معمای خود را میگوید. از آنجا قرار بوده که این معمایی باشد که درکش دشوار باشد، آن را به گونهای ترجمه نکنید که افراد فوراً معنای آن را بدانند.
«از خورنده، چیزی خوردنی بیرون آمد» یا «چیزی خوردنی از درون چیزی که میخورد، بیرون آمد»
اسم «خورنده» را میتوان با یک عبارت فعلی بیان نمود. ترجمه جایگزین: «چیزی که می خورد»
«از درون نیرومند چیزی شیرین بیرون آمد» یا «چیزی که شیرین است از درون چیزی که نیرومند است، بیرون آمد»
این به چیزی نیرومند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چیزی نیرومند»
(آدرس را ببینید)
«آن مردان در میهمانی»
در اینجا فهمیدن پاسخ معما به چیزی پنهان که میهمانان میباید به دنبالش گشته و پیدایش کنند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «نتوانستند پاسخ را دریابند»
(آدرس را ببینید)
«روز ۴»
(آدرس را ببینید)
گمراه کردن یا فریب دادن فردی با وادار کردن او به انجام کاری که نمیخواهد انجام دهد
این واژگان میتوانند به ۱) خانه واقعی اشاره کنند. ترجمه جایگزین: «خانهای که پدرت و خانوادهاش در آن زندگی میکنند یا ۲) افرادی که در خانه واقعی پدر او زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانواده تو»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «بسوزانیم» به معنای سوختن کامل چیزی است. اگر فردی «سوخته باشد» این به این معنا است که آن فرد تا سرحدِ مرگ سوخته شده است.
(آدرس را ببینید)
آنها این پرسش را برای متهم کردن او به شرارت میپرسند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «شما ما را به اینجا آوردهاید تا ما را فقیر سازید!»
(آدرس را ببینید)
اگر آنها نمیتوانستند معما را حل کنند، میبایست برای شَمشون لباسهای نو میخریدند و این آنها را فقیر میساخت. ترجمه جایگزین: «تا ما را با مجبور کردنمان به خرید لباسهای نو برای او فقیر سازید»
(آدرس را ببینید)
همسر شَمشون اساساً یک چیز را برای تاکید دوباره میگوید. ترجمه جایگزین: «تو درکل، واقعاً من را دوست نداری»
(آدرس را ببینید)
یک بازی که در آن بازیکنها بایست پاسخ یک پرسش دشوار را کشف کنند
این برای جلب توجه یک فرد به کار گرفته شده است. در اینجا «بنگر» معنای «گوش کن» را میدهد. ترجمه جایگزین: «به من گوش کن» یا «به آنچه درحال گفتن هستم توجه نما»
شَمشون او را به خاطر این که خواهان شنیدن پاسخ از سوی اوست، سرزنش میکند. این پرسش را میتوان به عنوان یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «من حتی به مادر و پدر خود نگفتهام. من به تو نخواهم گفت» یا «تو نمیبایست خواهان این باشی که به تو بگویم، زیرا من حتی به پدر و مادرم نگفتهام و آنها از تو به من نزدیکتر هستند».
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «درهفت روز جشن ایشان» یا ۲) «در بقیه هفت روز جشن ایشان».
«روز ۷» (آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «الحاح» معنای «اصرار کردن» میدهد. ترجمه جایگزین: «او به اصرار کردن به شَمشون برای این که به او بگوید، ادامه داد»
(آدرس را ببینید)
این به خویشاوندان همسر شَمشون اشاره میکند. این را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «آن مردان جوان» یا «خویشاوندان همسر شَمشون»
(آدرس را ببینید)
«روز ۷»
(آدرس را ببینید)
این پاسخ آن معما است. این را میشود به جای نوشتن به شکل پرسش به صورت یک جمله نوشت. اگر لازم باشد میبایست با افزودن اطلاعات بیشتر این را واضح نمود که چگونه این پاسخ با معما مرتبط میشود. ترجمه جایگزین: «عسل شیرین است و شیر نیرومند» یا «عسل شیرین است و از یک شیر بیرون آمد»
(آدرسهای و را ببینید)
شَمشون استفاده آنها از همسرش برای رسیدن به پاسخ را، به کسی که از ماده گاو فردی دیگر برای شخم زدن زمین خود استفاده میکند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «اگه شما از همسر من استفاده نکرده بودید»
(آدرس را ببینید)
شُخمزدن، استفاده از یک حیوان برای کشیدن یک تیغه از میان خاک برای آماده کردن خاک، برای بذر است.
عبارت «بر ... آمد» به این معنا است که روح یهوه، شَمشون را تحت تاثیر قرار داد. در این مورد، او شمشون را بسیار نیرومند ساخت. ترجمه جایگزین: «روح یهوه او را بسیار نیرومند ساخت»
(آدرس را ببینید)
«۳۰ نفر از مردانش را کشت»
(آدرس را ببینید)
«مردانی که در آنجا زندگی میکردند»
چیزهای گرفته شده با زور، به ویژه پس از یک جنگ یا نبرد
اینها از غنائمی بودند که او از اَشقِلون گرفته بود. ترجه جایگزین: « لباسیهایی که او گرفته بود»
(آدرس را ببینید)
«بسیار خشمگین شد»
عبارت «بالا رفت» در اینجا از آن رو استفاده شده است که، شَمشون در تِمنه بود که از نظر ارتفاع از جایی که خانه پدر او واقع بود پایینتر است.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پدرزنش، زن او را به بهترین دوستش داد»
(آدرس را ببینید)
«نزدیکترین دوست»
1و بعد از چندی، واقع شد كه شَمْشُون در روزهای درو گندم برای دیدن زن خود با بزغالهای آمد و گفت: «نزد زن خود به حجره خواهم درآمد.» لیكن پدرش نگذاشت كه داخل شود.2و پدرزنش گفت: «گمان میكردم كه او را بغض مینمودی، پس او را به رفیق تو دادم؛ آیا خواهر كوچكش از او بهتر نیست؟ او را به عوض وی برای خود بگیر.»3شَمْشُون به ایشان گفت: «این دفعه از فلسطینیان بیگناه خواهم بود اگر ایشان را اذیتی برسانم.»4و شَمْشُون روانه شده، سیصد شغال گرفت، و مشعلها برداشته، دم بر دم گذاشت، و در میان هر دو دم مشعلی گذارد.5و مشعلها را آتش زده، آنها را در كشتزارهای فلسطینیان فرستاد، و بافهها و زرعها و باغهای زیتون را سوزانید.6و فلسطینیان گفتند: «كیست كه این را كرده است؟» گفتند: «شَمْشُون داماد تِمنی، زیرا كه زنش را گرفته، او را به رفیقش داده است.» پس فلسطینیان آمده، زن و پدرش را بهآتش سوزانیدند.7و شَمْشُون به ایشان گفت: «اگر به اینطور عمل كنید، البته از شما انتقام خواهم كشید و بعد از آن آرامی خواهم یافت.»8و ایشان را از ساق تا ران به صدمهای عظیم كشت. پس رفته، در مغارۀ صخرۀ عِیطام ساكن شد.9و فلسطینیان برآمده، در یهودا اردو زدند و در لَحی متفرق شدند.10و مردان یهودا گفتند: «چرا بر ما برآمدید؟» گفتند: «آمدهایم تا شَمْشُون را ببندیم و برحسب آنچه به ما كردهاست به او عمل نماییم.»11پس سه هزار نفر از یهودا به مغارۀ صخرۀ عِیطام رفته، به شَمْشُون گفتند: «آیا ندانستهای كه فلسطینیان بر ما تسلط دارند، پس این چه كار است كه به ما كردهای؟» در جواب ایشان گفت: «به نحوی كه ایشان به من كردند، من به ایشان عمل نمودم.»12ایشان وی را گفتند: «ما آمدهایم تا تو را ببندیم و به دست فلسطینیان بسپاریم.» شَمْشُون در جواب ایشان گفت: «برای من قسم بخورید كه خود بر من هجوم نیاورید.»13ایشان در جواب وی گفتند: «حاشا! بلكه تو را بسته، به دست ایشان خواهیم سپرد، و یقیناً تو را نخواهیم كشت.» پس او را به دو طناب نو بسته، از صخره برآوردند.14و چون او به لَحی رسید، فلسطینیان از دیدن او نعره زدند؛ و روح خداوند بر وی مستقر شده، طنابهایی كه بر بازوهایش بود، مثل كتانی كه به آتش سوخته شود گردید، و بندها از دستهایش فروریخت.15و چانۀ تازۀ الاغی یافته، دست خود را دراز كرد و آن را گرفته، هزار مرد با آن كشت.16و شَمْشُون گفت: «با چانۀ الاغ توده بر توده، با چانۀ الاغ هزار مرد كشتم.»17و چون از گفتن فارغ شد، چانه را از دست خود انداخت و آن مكان را رَمَتْلَحی نامید.18پس بسیار تشنه شده، نزد خداوند دعا كرده، گفت كه «به دست بندهات این نجات عظیم را دادی و آیا الا´ن از تشنگی بمیرم و به دست نامختونان بیفتم؟»19پس خدا كفهای را كه در لَحی بود، شكافت كه آب از آن جاری شد؛ و چون بنوشید جانش برگشته، تازه روح شد. از این سبب اسمش عین حَقوری خوانده شد كه تا امروز در لَحی است.20و او در روزهای فلسطینیان، بیست سال بر اسرائیل داوری نمود.
روایت شَمشون در این بخش ادامه مییابد.
برخی ترجمه ها هر خط از شعر را نسبت به بقیه متن در سمتِ راست میچینند تا خواندن آن را آسانتر سازند. ترجمه یوالبی این کار را با شعری که در آیه ۱۶ این بخش از کتاب داوران هست، انجام داده است.
نیروی شَمشون
** روحِ یهوه** بر سر شَمشون آمد. این به این معنا است که خدا به شَمشون نیروی خارقالعادهای داد. نیروی شَمشون، نیرویِ خودِ یهوه بود و او داوری خدا را بر فلسطینیان نمایان کرد.
و را ببینید)
این به فکر کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او با خود اندیشید»
(آدرس را ببینید)
شَمشون قصد داشت با همسرش بخوابد. این را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «به اتاق همسرم خواهم رفت، تا با هم بخوابیم»
(آدرس را ببینید)
عبارت «اتاقش» از آن چه شمشون به خودش گفت، درک میشود. این را میتوان در اینجا تکرار نمود. ترجمه جایگزین: «به شَمشون اجازه نداد به اتاقش رود»
(آدرس را ببینید)
این عبارت به این معنا است که او، همسر شمشون را به بهترین دوست خود به همسری داده است. این را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «پس من او را به ازدواج بهترین دوستت درآوردم»
(آدرس را ببینید)
او این پرسش را به این منظور میپرسد تا این را برساند که شمشون میبایست با او موافقت کند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «امیدوارم موافق باشی»
(آدرس را ببینید)
او به شَمشون پیشنهاد میدهد که تا دختر کوچکتر را برای خود به همسری بگیرد. این را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «درعوض او را به همسری بگیر»
(آدرس را ببینید)
شَمشون گمان میکند که اگر بر فلسطینیان یورش برد از آن رو که در حقش بیاحترامی کردند، بی گناه خواهد بود. این را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «از آن رو که فلسطینیان به من بیحرمتی کردند اگر به آنان آسیب برسانم بیگناه خواهم بود»
(آدرس را ببینید)
«۳۰۰ روباه»
(آدرس را ببینید)
شغالها جانورانی مانند سگها هستند که دارای دمهایی دراز بوده و از پرندگان لانهگذار و دیگر جانوران کوچک تغذیه میکنند.
جفت دو تا از یک چیز است مانند دو روباه یا دو دُم
«از دمهایشان»
مشعل تکهای چوب با چیزی قابل اشتعال متصل به یک سر آن است؛ مشعل اغلب برای روشن کردن چیزهای دیگر استفاده میشود یا به منظور روشنایی حمل میشود.
غلهای که هنوز در مزرعه در حال رویش بر روی ساقه است
ساقههای غله که پس از این که درو شدند در تودههایی گردآوری شدهاند
یک باغ مکانی است که در آن درختان میوه روییدهاند.
شوهرِ دختر یک مرد را «داماد» او میگویند.
این فردی از تِمنَه است.
(آدرس را ببینید)
پدر همسر شَمشون، همسر او را به ازدواج با دوست شَمشون در آورد. این را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «همسر شَمشون را گرفت و اجازه داد تا با دوست شَمشون ازدواج کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «سوزاندند» به معنای سوختن کامل چیزی است. اگر فردی «سوخته باشد» این به این معنا است که آن فرد تا سرحدِ مرگ سوخته شده است.
(آدرس را ببینید)
«به فلسطینیان گفت»
«از آنجا که این کار را انجام دادید»
« کفل و ران » در اینجا به کل بدن اشاره دارد. این توصیفی نگارهای از چگونگی کشته شدن فلسطینیان به دست شَمشون است. ترجمه جایگزین: «او بدنهای آنان را تکهتکه کرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا احتمالاً عبارت «پایین رفت» به معنای این نیست که او از نظر ارتفاعی تغییر مکان داد، بلکه این راهی برای توصیف رفتن فردی به مکانی دیگر است. ترجمه جایگزین: «او رفته»
(آدرس را ببینید)
دهانهای در یک تپه یا دیواره کوه
دیواره کوه یا تپه صخرهای بلند
این نام آن روستای تپهسنگی نزدیک اورشلیم است.
(آدرس را ببینید)
عبارت «بالا آمدند» در اینجا از آن رو استفاده شده که این فلسطینیان به سرزمین یهودا رفتند که از نظر ارتفاع نسبت به جایی که آنها از آن میآمدند، بلندتر بود.
«خود را برای نبرد ساماندهی کردند»
این نام شهری در سرزمین یهودا است.
(آدرس را ببینید)
این فلسطینیان روشی را که میخواستند شَمشون را بکشند با شیوهای که او تعداد زیادی فلسطینی را کشت، مقایسه میکنند. ترجمه جایگزین: «او را بکشید به همان سان که او بسیاری از مردم ما را کشت»
(آدرسهای و را ببینید)
«۳۰۰۰ مرد از یهودا»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این عبارت را در داوران ۱۵: ۸ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
مردان یهودا این پرسشها را برای سرزنش شمشون از او میپرسند. این پرسشها را میتوان به صورت جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «میدانی که فلسطینیان بر ما برتر هستند اما تو به گونهای رفتار میکنی که انگار آنها بر ما حکم نمیرانند. آنچه کردهای، مصیبت بزرگی برایمان شده است»
(آدرس را ببینید)
شَمشون به چگونگی کشته شدن همسرش به دست آنها و چگونگی کشته شدن آنها به دست خودش، برای انتقام اشاره میکند. این را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها همسرم را کشتند، پس من هم آنها را کشتم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف قدرت است. ترجمه جایگزین: «کنترل فلسطینیان»
(آدرس را ببینید)
این به معنای سپردن فردی به دست فردی دیگر است. ترجمه جایگزین: «تو را به فلسطینیان میدهیم»
(آدرس را ببینید)
این به آن غار در صخره عیطام اشاره دارد که شَمشون در داوران ۱۵: ۸ به آن رفته بود. ترجمه جایگزین: «از آن غار در آن صخره بزرگ درآوردند»
(آدرسهای و را ببینید)
شَمشون تنها مسافرت نمیکرد، او توسط مردانی که او را با طناب بسته بودند هدایت میشد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که آنها رسیدند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر در سرزمین یهودا است. به روشی که این نام را در داوران ۱۵: ۹ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
عبارت «بروی مستقر شده» به این معنا است که روحِ یهوه شَمشون تحت اثر خود قرار داد. در این مورد، روح یهوه شَمشون را بسیار نیرومند ساخت. ترجمه جایگزین: «شَمشون را بسیار نیرومند ساخت»
(آدرس را ببینید)
شَمشون به آسانی طنابهای بسته به دستانش را پاره کرد. نویسنده با گفتن این که آنها مانند کتان سوخته شدند، میزان آسانی پاره کردن طنابها برای او را توصیف می کند. ترجمه جایگزین: «او طنابهای دور بازوانش را به آسانی ساقههای سوخته کتان، پاره نمود»
(آدرس را ببینید)
الیاف گیاه کتان که برای ساخت ریسمان و لباس به کار میرود
این به این معنا است که آن الاغ همین تازگیها مرده بود و استخوانهایش هنوز شروع به پوسیدن نکرده بودند. استخوان آرواره استخوانی است که ردیفهای پایین دندان در آن جا میشوند.
«۱۰۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
«استخوان آرواره الاغ»
این عبارت تعداد افرادی را که شَمشون آنها را کشت توصیف میکند. تعداد کافی جسد وجود داشته تا تودههای بزرگی از اجساد ساخته شوند. ترجمه جایگزین: «کومههایی از اجساد مردگان ساختهام»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است. نام این مکان معنای «تپه استخوان آرواره» میدهد.
(آدرس را ببینید)
«برای نوشیدن نیاز به آب داشت»
معانی محتمل عبارتند از ۱) شَمشون آنقدر تشنه بود که به معنای واقعی کلمه ممکن بود از تشنگی بمیرد. ترجمه جایگزین: «اما اکنون من از تشنگی خواهم مرد و تنم به ... ختنه ناشدگان خواهد افتاد» یا ۲) شَمشون درباره میزان تشنگی خود با پرسیدن درباره مرگ بر اثر تشنگی مبالغه میکند. ترجمه جایگزین: «اما اکنون آیا اجازه میدهی تا از تشنگی بسیار ضعیف شوم تا بدنم به ... ختنه ناشدگان بیافتد؟»
(آدرس را ببینید)
این به معنای این است که فردی چون آب کافی نخورده و از این رو به قدر کافی آب در بدن خود ندارد، در حال مردن است.
[فارسی سازی]
(آدرس را ببینید)
عبارت «افتادن به دست» معنای دستگیر شدن را میدهد. «آنها که ختنه ناشدهاند» به فلسطینیان اشاره دارد و با واژه «ختنه ناشده» بر این که آنها یهوه را نمیپرستند، تاکید شده است. ترجمه جایگزین: «به وسیله آن فلسطینیهای بیخدا دستگیر شوم»
(آدرس را ببینید)
«چالهای در زمین گشود» یا «مکانی عمیق گشود». این به مکانی عمیق در زمین اشاره دارد که یهوه باعث شد چشمه آبی در آن ظاهر شود.
به روشی که این را در داوران ۱۵: ۹ ترجمه نمودید، نگاه کنید
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان داشته، بر این که شَمشون دوباره نیرومند شد، تاکید میکنند. این دو جمله را میتوان ترکیب نمود. ترجمه جایگزین: «او دوباره نیرومند شد» یا «جانی تازه گرفت»
(آدرس را ببینید)
این نام یک چشمه آب است.این نام به معنای «چشمه کسی که دعا نمود» است.
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که این چشمه خشک نشده، بلکه باقی ماند. عبارت «تا به امروز» به زمان حاضر اشاره دارد . ترجمه جایگزین: «این چشمه را حتی تا به امروز، هنوز میتوان در لِحی یافت»
(آدرس را ببینید)
این به دوره زمانی که فلسطینیان برسرزمین اسرائیل تسلط داشتند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در زمانی که فلسطینیان بر اسرائیل تسلط داشتند»
(آدرس را ببینید)
«به مدت ۲۰ سال»
(آدرس را ببینید)
1و شَمْشُون به غَزَّه رفت و در آنجا فاحشهای دیده، نزد او داخل شد.2و به اهل غَزَّه گفته شد كه شَمْشُون به اینجا آمدهاست. پس او را احاطه نموده، تمام شب برایش نزد دروازۀ شهر كمین گذاردند، و تمام شب خاموش مانده، گفتند: «چون صبح روشن شود او را میكشیم.»3و شَمْشُون تا نصف شب خوابید. و نصف شب برخاسته، لنگههای دروازۀ شهر و دو باهو را گرفته، آنها را با پشت بند كَند و بر دوش خود گذاشته، بر قلۀ كوهی كه در مقابل حبرون است، برد.4و بعد از آن واقع شد كه زنی را در وادی سورَق كه اسمش دلیله بود، دوست میداشت.5و سروران فلسطینیان نزد او برآمده، وی را گفتند: «او را فریفته، دریافت كن كه قوت عظیمش در چه چیز است، و چگونه بر او غالب آییم تا او را بسته، ذلیل نماییم؛ و هریكی از ما هزار و صد مثقال نقره به تو خواهیم داد.»6پس دلیله به شَمْشُون گفت: «تمنا اینكه به من بگویی كه قوت عظیم تو در چه چیز است و چگونه میتوان تو را بست و ذلیل نمود.»7شَمْشُون وی را گفت: «اگر مرا به هفتریسمان تر و تازه كه خشك نباشد ببندند، من ضعیف و مثل سایر مردم خواهم شد.»8و سروران فلسطینیان هفت ریسمان تر و تازه كه خشك نشده بود، نزد او آوردند و او وی را به آنها بست.9و كسان نزد وی در حجره در كمین میبودند. و او وی را گفت: «ای شَمْشُون فلسطینیان بر تو آمدند.» آنگاه ریسمانها را بگسیخت چنانكه ریسمان كتان كه به آتش برخورد گسیخته شود، لهذا قوتش دریافت نشد.10و دلیله به شَمْشُون گفت: «اینك استهزا كرده، به من دروغ گفتی. پس الا´ن مرا خبر بده كه به چه چیز تو را توان بست.»11او وی را گفت: «اگر مرا با طنابهای تازه كه با آنها هیچ كار كرده نشده است، ببندند، ضعیف و مثل سایر مردان خواهم شد.»12و دلیله طنابهای تازه گرفته، او را با آنها بست و به وی گفت: «ای شَمْشُون فلسطینیان بر تو آمدند.» و كسان در حجره در كمین میبودند. آنگاه آنها را از بازوهای خود مثل نخ بگسیخت.13و دلیله به شَمْشُون گفت: «تابحال مرا استهزا نموده، دروغ گفتی. مرا بگو كه به چه چیز بسته میشوی.» او وی را گفت: «اگر هفت گیسوی سر مرا با تار ببافی.»14پس آنها را به میخ قایم بست و وی را گفت: «ای شَمْشُون فلسطینیان بر تو آمدند.» آنگاه از خواب بیدار شده، هم میخِ نَوردِ نساج و هم تار را بركند.15و او وی را گفت: «چگونه میگویی كه مرا دوست میداری و حال آنكه دل تو با من نیست. این سه مرتبه مرا استهزا نموده، مرا خبر ندادی كه قوت عظیم تو در چه چیز است.»16و چون او وی را هر روز به سخنان خود عاجز میساخت و او را الحاح مینمود و جانش تا به موت تنگ میشد،17هر چه در دل خود داشت برای او بیانكرده، گفت كه «اُسْتُرَه بر سر من نیامده است، زیرا كه از رحم مادرم برای خداوند نذیره شدهام؛ و اگر تراشیده شوم، قوتم از من خواهد رفت و ضعیف و مثل سایر مردمان خواهم شد.»18پس چون دلیله دید كه هرآنچه در دلش بود، برای او بیان كرده است، فرستاد و سروران فلسطینیان را طلبیده، گفت: «این دفعه بیایید زیرا هرچه در دل داشت مرا گفته است.» آنگاه سروران فلسطینیان نزد او آمدند و نقد را به دست خود آوردند.19و او را بر زانوهای خود خوابانیده، كسی را طلبید و هفت گیسوی سرش را تراشید. پس به ذلیل نمودن او شروع كرد و قوتش از او برفت.20و گفت: «ای شَمْشُون فلسطینیان بر تو آمدند.» آنگاه از خواب بیدار شده، گفت: «مثل پیشتر بیرون رفته، خود را میافشانم.» اما او ندانست كه خداوند از او دور شده است.21پس فلسطینیان او را گرفته، چشمانش را كندند و او را به غَزَّه آورده، به زنجیرهای برنجین بستند و در زندان دستاس میكرد.22و موی سرش بعد از تراشیدن باز به بلند شدن شروع نمود.23و سروران فلسطینیان جمع شدند تا قربانی عظیمی برای خدای خود، داجون بگذرانند و بزم نمایند زیرا گفتند خدای ما دشمن ما شَمْشُون را به دست ما تسلیم نمودهاست.24و چون خلق او را دیدند خدای خود را تمجید نمودند، زیرا گفتند خدای ما دشمن ما را كه زمین ما را خراب كرد و بسیاری از ما را كشت، به دست ما تسلیم نمودهاست.25و چون دل ایشان شاد شد، گفتند: «شَمْشُون را بخوانید تا برای ما بازی كند.» پس شَمْشُون را از زندان آورده، برای ایشان بازی میكرد، و او را در میان ستونها برپا داشتند.26و شَمْشُون به پسری كه دست او را میگرفت، گفت: «مرا واگذار تا ستونهایی كه خانه بر آنها قایم است، لمس نموده، بر آنها تكیه نمایم.»27و خانه از مردان و زنان پر بود و جمیع سروران فلسطینیان در آن بودند و قریب به سه هزار مرد و زن بر پشتبام، بازی شَمْشُون را تماشا میكردند.28و شَمْشُون از خداوند استدعا نموده، گفت: «ای خداوند یهوه، مرا بیاد آور و ای خدا این مرتبه فقط مرا قوت بده تا یك انتقام برای دو چشم خود از فلسطینیان بكشم.»29و شَمْشُون دو ستونِ میان را كه خانه بر آنها قایم بود، یكی را به دست راست و دیگری را به دست چپ خود گرفته، بر آنها تكیه نمود.30و شَمْشُون گفت: «همراه فلسطینیان بمیرم.» و با زور خم شده، خانه بر سروران و بر تمامی خلقی كه در آن بودند، افتاد. پس مردگانی كه در موت خود كشت از مردگانی كه در زندگیاش كشته بود، زیادتر بودند.31آنگاه برادرانش و تمامی خاندان پدرش آمده، او را برداشتند و او را آورده، در قبر پدرش مانوح در میان صُرعَه و اَشتاؤل دفن كردند. و او بیست سال بر اسرائیل داوری كرد.
روایت شَمشون در این بخش به سرانجام میرسد.
اشتباه شَمشون
شَمشون به اشتباه گمان میکرد که خود منبع نیروی خویشتن است. او تشخیص نداد که یهوه او را ترک کرده است و بدون یهوه هیچ نیرویی ندارد. این تنها اشتباه شَمشون نبود. همسر بیگانه او بیشتر مشکلات او را به وجود آورد.
عبارت «نزد او داخل شد» روشی مودبانه برای اشاره کردن به داشتن رابطه جنسی است. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی برقرار کرد» یا «با او خوابید»
(آدرس را ببینید)
واژه «غَزِّهای» به مردم اهل غَزِّه اشاره دارد. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی به مردم غَزِّه گفت»
(آدرس را ببینید)
این موضوع را میرساند که برخی افراد اهل غَزِّه مکانی که شَمشون در آن مانده بود را احاطه کرده و دیگران در نزد دروازه شهر منتظر بودند تا او نتواند آنجا را ترک کند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «آنها در طول شب هیچ سر و صدایی نکردند» یا ۲) «آنها در تمام شب برای حمله به او کوششی نکردند».
«تا نیمه شب»
اینها تکیهگاههای دروازه شهر هستند. این الوارها احتمالاً از تنههای درخت ساخته شده بودند و در عمق زمین دفن شده بودند. لنگههای درِ دروازه شهربه این الوارها متصل بودند.
این تیرک احتمالاً یک میله آهنی سنگین بوده که دروازه را به الوارها متصل میکرده است. لنگههای درِ دروازه شهر احتمالاً از ستونهای سنگین چوبی یا تیرکهای آهنی ساخته شده بودند.
بخشی از تن انسان، جایی که بازوان و گردن به تن متصل میشوند
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک دره نزدیک به خانه شَمشون است.
(آدرس را ببینید)
گمراه کردن یا گول زدنِ فردی تا کاری را که نمی خواهند انجام دهند، انجام دهند
این یک اصطلاح است به معنای یاد گرفتن چیزی. ترجمه جایگزین: «تا دریابی» یا «تا یاد بگیری»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است که به جایی که نیروی او از آن نشات میگیرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چهچیزی سبب میشود که بسیار نیرومند باشد»
(آدرس را ببینید)
«چگونه میبایست بر او غلبه کنیم»
«یکهزار و یکصد مثقال نقره»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تو را بست تا در سلطه گرفت» یا «تو را بست تا تو را مهار نمود»
(آدرس را ببینید)
زهِ کمان اغلب از بخشهایی از بدن جانوران، به خصوص تاندونهای آنها ساخته میشد. واژههای «زِهِ کمان تازه» به زهی که از تن جانوری تازه کشته شده ساخته شده و هنوز خشک نشده است، اشاره دارد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که هنوز خشک نشده باشد» یا «که هنوز خشک نیستند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که هنوز خشک نشده بود» یا «که هنوز خشک نشده بود»
(آدرس را ببینید)
«دلیله شَمشون را با زههای تازه بست»
این واژه در اینجا برای اینجاد یک وقفه در خط داستانی اصلی به کار گرفته شده است. در اینجا نویسنده اطلاعات پیشزمینهای درباره مردان فلسطینی که دلیله برای دستگیری شمشون منتظر نگاه داشته بود میدهد.
(آدرس را ببینید)
عبارت «بر تو» معنای این را میدهد که آنها آماده دستگیری او هستند. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان اینجایند تا تو را بگیرند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده، آسانی پاره کردن زهها به دست شَمشون را با تشبیه آنها به پاره شدن نخ در حین سوختن توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «او زهها را به آسانی پاره شدن نخ سوخته پاره کرد» یا «او زهها را چنان آسان پاره نمود که گویا از نخ باریک ساخته شده بودند»
(آدرس را ببینید)
فریب و دروغ معنایی مشابه میدهند و برای تاکید بر میزان احساس عصبانیت دلیله آمدهاند. ترجمه جایگزین: «تو من را بسیار فریفتهای»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «افراد میتوانند بر تو غلبه یابند»
عبارت «بر تو» معنای این را میدهد که آنها آماده دستگیری او هستند. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان اینجایند تا تو را بگیرند»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که آنها پنهان شده و منتظر لحظه مناسب برای حمله بودند. ترجمه جایگزین: «منتظر حمله بودند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده آسانی پاره کردن طنابها به دست شَمشون را با تشبیه آنها به پاره کردن تکهای ریسمان، توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «به آسانی تکهای ریسمان»
(آدرس را ببینید)
فریب و دروغ معنایی مشابه میدهند و برای تاکید بر میزان احساس عصبانیت دلیله آمدهاند. ترجمه جایگزین: «تو من را بسیار فریفتهای»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «افراد میتوانند بر تو تسلط یابند»
(آدرس را ببینید)
عبور دادن تکه هایی از یک چیز از هم تا آنها یکدیگر را سر جا نگاه دارند
دسته کوچک مو
پارچه ساخته شده از بافتن مواد به یکدیگر
دستگاهی که برای متصل نمودن تعداد زیادی نخ در یک پارچه به کار میرفت
(آدرس را ببینید)
«سپس پارچه را به تار میخ کُن»
چکش زدن بر یک میخ به منظور نگاه داشتن چیزی در یک مکان
معنای کامل این عبارت را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «من مانند هر مرد دیگری ضعیف خواهم شد»
(آدرس را ببینید)
عبارت «بر تو» معنای این را میدهد که آنها آماده دستگیری او هستند. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان اینجایند تا تو را بگیرند»
(آدرس را ببینید)
شَمشون هنگامی که مویش را از میخنَوَرد بیرون میکشید، پارچه را از تار بیرون کشید. این را میتوان به شکل واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «مویش را بیرون کشید و با آن میخ تار و پارچه درون آن را درآورد»
(آدرس را ببینید)
این میخی چوبی است که برای بستن پارچه به تار استفاده میشد.
دلیله این پرسش را برای این میپرسد تا بگوید اگر شَمشون واقعاً او را دوست داشت رازش را به او میگفت. این پرسش را میتوان به عنوان یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «تو که رازت را به من نمیگویی، پس وقتی میگویی «دوستت دارم» دروغ میگویی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا نویسنده تلاش دلیله برای متقاعد کردن شمشون را به این که او بر شمشون فشار وارد میکند تا او را متقاعد کند که آنچه میخواهد بداند را به او بگوید، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «به سختی کوشید تا او را وادار کند ... تلاش میکرد تا او را وادار کند»
(آدرس را ببینید)
«با آنچه او به وی گفت»
نویسنده از یک مبالغه و اغراق برای تاکید بر احساس تیرهروزی شمشون استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «که او کاملاً تیرهروز شده بود» یا «که او بسیار شوربخت شده بود»
(آدرس را ببینید)
همه چیز درباره منبع قدرتش. این را میتوان به شکل واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «منبع قدرتش را به او گفت» یا «حقیقت را به او گفت»
(آدرس را ببینید)
تیغی تیز که برای از ته زدن موی یک فرد استفاده میشد
این به این معنا است که او به عنوان نذیره به خدا وقف شده بود. به روشی که عبارتی مشابه را در داوران ۱۳: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «نذیرهای وقف خدا» یا «قف خدا به عنوان نذیره»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «از رحم مادرم» به وقتی که او به دنیا آمد اشاره میکند. این به این معنا است که او از زمان به دنیا آمدن نذیره بوده است. ترجمه جایگزین: «کل زندگیم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر کسی سرم را بتراشد»
(آدرس را ببینید)
تراشیدن مو با تیغ از ته
شَمشون نیروی خود را به فردی که میتواند او را ترک کند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «دیگر نیرومند نخواهم بود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «دید» اصطلاحی است که معنای تشخیص دادن چیزی را میدهد. ترجمه جایگزین: «دلیله تشخیص داد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «همهچیز» به همهچیز درباره چرایی نیرومندی شَمشون اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حقیقت درباره چرایی نیرومندی او»
(آدرس را ببینید)
دلیله به حاکمان میگوید دوباره به جایی که او زندگی میکند، بیایند. خانهاش احتمالاً از نظر ارتفاع از جایی که حاکمان از آن میآمدند بلندتر بوده است.
این به این معنا است که آنها برای او نقرهای را که آنها در اِزای کمک به دستگیری شَمشون به او وعده داده بودند، آوردند. ترجمه جایگزین: «نقرهای را که وعده داده بودند به او بدهند، آوردند»
(آدرس را ببینید)
«او را واداشت تا به خواب فرو رود»
این به این معنا است که شَمشون سرش را بر دامن دلیله گذاشت. این را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «با سر در دامنش»
(آدرس را ببینید)
دامن در اینجا یعنی ناحیه همواری از رانها به هنگام نشستن[ چمباتمه زدن] .
شَمشون هفت گیس مو بر سرش داشت. گیسها دستهّهای کوچک مو هستند. در اینجا گیسهای مویش همچون «متعلقات» سرش توصیف شدهاند. ترجمه جایگزین: «هفت گیسوی مو روی سرش»
(آدرس را ببینید)
«در اختیار گرفتن»
در اینجا نیروی شَمشون به فردی که میتواند او را ترک کند، تشبیه میشود. ترجمه جایگزین: «نیرومندیاش رفته بود» یا «او دیگر نیرومند نبود»
(آدرس را ببینید)
عبارت «بر تو» معنای این را میدهد که آنها آماده دستگیری او هستند.ترجمه جایگزین: «فلسطینیان اینجایند تا تو را بگیرند» (آدرس را ببینید)
«برخاست»
«گریخت»
این مفهوم رسانده میشود که اگر یهوه شَمشون را ترک کند، او دیگر نیرومند نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «اما او نمیدانست که یهوه او را ترک کرده است و او به اندازه کافی نیرومند نخواهد بود تا فلسطینیان را شکست دهد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که آنها چشمهایش را از سرش جدا کردند. ترجمه جایگزین: «چشمانش را بیرون آوردند»
(آدرس را ببینید)
عبارت «به سوی ... پایین» در اینجا از آن رو استفاده شده است که آنها شعمشون را به غَزِّه آوردند که از نظر ارتفاع نسبت به خانهاش که در آن دستگیر شد، پایینتر است.
«او را با غُلهای بُرُنزی به زنجیر کشیدند» یا «او را با استفاده از غُلهای بُرُنزی بستند»
قفلهایی در انتهای زنجیرهایی که یک زندانی را از دستها، پاها یا هردو نگاه میدارند
«سنگِ آسیاب را در مسیری مُدَوَّر میکشید»
این سنگی بسیار بزرگ، سنگین و مُدَوَّر است. به طور معمول جانوری بزرگجُثِه سنگِ آسیاب را دور یک مسیر دایروی برای خُرد نمودن غله میکشد. در اینجا فلسطینیان با وادار کردن شَمشون به کشیدن آن، او را تحقیر میکردند.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پس از این که فلسطینان موی سرش را تراشیدند»
(آدرس را ببینید)
یک خدای اصلی دروغین فلسطینیان
(آدرس را ببینید)
«شکست داده است»
در اینجا نویسنده، بودنِ شَمشون در تسلط حاکمان را، به این که او چیزی است که در دستان آنها محکم گرفته شده است، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: « او را تحت کنترل ما قرار داد»
(آدرس را ببینید)
این به شَمشون اشاره میکند. واژه «نابودگر[در فارسی: خراب کردن]» را میتوان با فعل «نابود کردن» بیان نمود. ترجمه جایگزین: «مردی که کشور ما را نابود کرد»
در اینجا واژه «ما» به مردم فلسطین اشاره دارد. گویندگان خودشان را در میان مردمی که شَمشون کشت به حساب نمیآورند. ترجمه جایگزین: «که بسیاری از مردم ما را کشت»
(آدرس را ببینید)
از آنجا شَمشون یک زندانی بود، نمیبایست به صورت مستقیم خوانده میشد، بلکه در عوض از مسئولین زندان میخواستند تا او را برایشان بیاورند. ترجمه جایگزین: «آنها را بخوانید تا شَمشون را بیرون آوردند ... آنها شَمشون را آوردند»
(آدرس را ببینید)
«مرد جوان» این بیشتر مردی جوان بوده تا پسر بچه
«اجازه بده تا ستونهایی که ساختمان را نگاه میدارند لمس نمایم»
این واژه در اینجا برای ایجاد یک وقفه در داستان اصلی در حینی که نویسنده اطلاعات پیشزمینهای را ارائه میدهد، به کار گرفته شده است.
(آدرس را ببینید)
«۳۰۰۰ مرد و زن»
(آدرس را ببینید)
«نظاره میکردند»
نامشخص است که شَمشون برای سرگرم نمودن آنها چه کاری میکرد. به نظر میآید که فلسطینیان او را وادار به انجام دادن کارهایی تحقیرآمیز کرده بودند تا بتوانند به او بخندند.
«به یهوه دعا نمود»
این به معنای به یادآوردن او و وضعیت او است. ترجمه جایگزین: «من را به یاد بیاور»
(آدرس را ببینید)
«یک بار دیگر»
این اصطلاح به این معنا است که او میخواهد یک عمل نیرومندانه دیگر بر علیه فلسطینیان داشته باشد تا انتقام کاملی از آنچه آنها بر سرش آوردند بگیرد. ترجمه جایگزین: «با یک ضربه علیه فلسطین» یا «در عملی نیرومندانه بر علیه فلسطینیان»
(آدرس را ببینید)
«که ساختمان را نگاه میداشتند»
هنگامی که شَمشون بازوان خود را دراز کرد، ستونهای ساختمان را انداخت. ترجمه جایگزین: «او از نیرویش برای انداختن ستونها استفاده کرد» یا «او از نیرویش برای هُل دادن ستونها استفاده کرد»
(آدرس را ببینید)
این به افرادی که مردند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد مرده»
(آدرس را ببینید)
«تعداد زیادتری بودند»
در اینجا واژه «خانه» به خانوادهاش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه خانواده پدرش»
(آدرس را ببینید)
عبارت «پایین آمدند» در اینجا استفاده شده، زیرا مکانی که خانواده شَمشون از آن سفر کردند از نظر ارتفاع از غَزِّه بلندتر بود.
به روشی که نام این مکانها را در داوران ۱۳: ۲ و داوران ۱۳: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
«جایی که پدرش مانوَح به خاک سپرده شده است»
به روشی که نام این مرد را در داوران ۱۳: ۲ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
مشابه این جمله در داوران ۱۵: ۲۰ آمده است. این جمله در اینجا برای یادآوری مدت داوری شَمشون بر اسرائيل به خوانندگان تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «شَمشون پیش از آن که بمیرد به مدت بیست سال بر اسرائيل داوری نمود»
(آدرس را ببینید)
«۲۰ سال»
(آدرس را ببینید)
1و از كوهستان افرایم، شخصی بود كهمیخا نام داشت.2و به مادر خود گفت: «آن هزار و یكصد مثقال نقرهای كه از تو گرفتهشد، و دربارۀ آن لعنت كردی و در گوشهای من نیز سخن گفتی، اینك آن نقره نزد من است، من آن را گرفتم.» مادرش گفت: « خداوند پسر مرا بركت دهد.»3پس آن هزار و یكصد مثقال نقره را به مادرش رد نمود و مادرش گفت: «این نقره را برای خداوند از دست خود به جهت پسرم بالكل وقف میكنم تا تمثال تراشیده و تمثال ریخته شدهای ساخته شود؛ پس الا´ن آن را به تو باز میدهم.»4و چون نقره را به مادر خود رد نمود، مادرش دویست مثقال نقره گرفته، آن را به زرگری داد كه او تمثال تراشیده، و تمثال ریخته شدهای ساخت و آنها در خانۀ میخا بود.5و میخا خانۀ خدایان داشت، و ایفود و ترافیم ساخت، و یكی از پسران خود را تخصیص نمود تا كاهن او بشود.6و در آن ایام در اسرائیل پادشاهی نبود و هر كس آنچه در نظرش پسند میآمد، میكرد.7و جوانی از بیتلحم یهودا از قبیلۀ یهودا و از لاویان بود كه در آنجا مأوا گزید.8و آن شخص از شهر خود، یعنی از بیتلحم یهودا روانه شد، تا هر جایی كه بیابد مأوا گزیند. و چون سیر میكرد به كوهستان افرایم به خانۀ میخا رسید.9و میخا او را گفت: «از كجا آمدهای؟» او در جواب وی گفت: «من لاوی هستم از بیتلحم یهودا، و میروم تا هر جایی كه بیابم مأوا گزینم.»10میخا او را گفت: «نزد من ساكن شو و برایم پدر و كاهن باش، و من تو را هر سال ده مثقال نقره و یك دست لباس و معاش میدهم.» پس آن لاوی داخل شد.11و آن لاوی راضی شد كه با او ساكن شود، و آن جوان نزد او مثل یكی از پسرانش بود.12و میخا آن لاوی را تخصیص نمود و آن جوان كاهن اوشد، و در خانۀ میخا میبود.13و میخا گفت: «الا´ن دانستم كه خداوند به من احسان خواهد نمود زیرا لاویای را كاهن خود دارم.»
این بخشی را آغاز میکند که در آن به چگونگی تمایل اسرائیلیان به داشتن شاه میپردازد.
بتها و پیکرهها
مطابق با شریعت موسی، اسرائیلیان از داشتن پیکرههای چوبی یا بتهای ریختهگری شده فلزی منع شده بودند. این شکلی از بتپرستی بود. این عمل در کنعان شایع بود و نشانگر تاثیری بود که اسرائيلیان اجازه دادند که این مردم بر آنها بگذارند.
را ببینید)
این راهی برای معرفی یک شخص تازه در خط داستانی است. (آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. این همان مردی که کتاب میکاه را نوشت، نیست.
(آدرس را ببینید)
«هزار و یکصد تکه»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که کسی از تو دزدید»
(آدرس را ببینید)
«من آن کسی بودم که آن را برداشتم»
« ۱۱۰۰»
(آدرس را ببینید)
این به معنای اختصاص چیزی برای منظوری خاص است. ترجمه جایگزین: «اختصاص میدهم»
(آدرس را ببینید)
فلز ذوب شده و ریخته شده در یک قالب برای شکل گرفتن به شکلی خاص
«من آن را به تو باز میگردانم»
«۲۰۰ تکه نقره»
(آدرس را ببینید)
واژه «آنها» به پیکرههای فلزی اشاره دارد. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:«میکاه آنها را در خانهاش گذاشت»
(آدرس را ببینید)
این به خانهای اشاره میکند که مشخصاً برای پرستش بتها به کار میرفت. این را میتوان به شکل واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «خانهای برای پرستش بتها»
(آدرس را ببینید)
چشمان، معرف دیدن هستند و دیدن معرف افکار یا قضاوت و داوری. ترجمه جایگزین: «هر فرد آنچه درست میدانست، انجام میداد» یا «هر فرد آنچه را در داوری خود درست میدانست، انجام میداد»
(آدرس را ببینید)
«از بیتلِحِم»
این به این معنا است که او در میان خاندان یهودا که همان قبیله یهودا است، زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «که در میان قبیله یهودا زندگی میکرد»
(آدرس را ببینید)
«او در آنجا زندگی و کار میکرد»
«جای دیگری برای زندگی بیابد»
این واژگان این را میرساند که او به دنبال مکانی برای زندگی و کار بود. ترجمه جایگزین: «جایی که بتوانم زندگی کرده، شغلی داشته باشم»
(آدرس را ببینید)
واژه «پدر» در اینجا به مفهوم یک مشاور به کار رفته است و نه به طور تحتالفظی پدر. ترجمه جایگزین: «یک مشاور و یک کاهن»
(آدرس را ببینید)
«من هر سال به تو ده تکه نقره خواهم داد»
«یک دست جامه»
این رسانده میشود که این لاوی پیشنهاد میکاه را پذیرفت و از این رو وارد خانه میکاه شد. ترجمه جایگزین: «پس لاوی پیشنهاد او را پذیرفت و به خانه او رفت»
(آدرس را ببینید)
رابطه میان لاوی و میکاه مانند رابطه میان پدر و پسر نزدیک شد. ترجمه جایگزین: «مرد جوان به میکاه نزدیک شد و مانند یک از پسرانش بود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «جدا نمودن» معنای این را میدهد که میکاه او را «وقف کرد» یا «کاهن نمود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا زندگی در خانه میکاه به «بودن» در خانه او تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «در خانه میکاه زندگی میکرد»
(آدرس را ببینید)
1و در آن ایام در اسرائیل پادشاهی نبود.و در آن روزها سبط دان، مُلكی برای سكونت خود طلب میكردند، زیرا تا در آن روز مُلك ایشان در میان اسباط اسرائیل به ایشان نرسیده بود.2و پسران دان از قبیلۀ خویش پنج نفر از جماعت خود كه مردان جنگی بودند، از صُرعه و اَشتاؤل فرستادند تا زمین را جاسوسی و تفحص نمایند، و به ایشان گفتند: «بروید و زمین را تفحص كنید.» پس ایشان به كوهستان افرایم به خانۀ میخا آمده، در آنجا منزل گرفتند.3و چون ایشان نزد خانۀ میخا رسیدند، آواز جوان لاوی را شناختند و به آنجا برگشته، او را گفتند: «كیست كه تو را به اینجا آوردهاست و در این مكان چه میكنی و در اینجا چه داری؟»4او به ایشان گفت: «میخا با من چنین و چنان رفتار نمودهاست، و مرا اجیر گرفته، كاهن او شدهام.»5وی را گفتند: «از خدا سؤال كن تا بدانیم آیا راهی كه در آن میرویم خیر خواهد بود.»6كاهن به ایشان گفت: «به سلامتی بروید. راهی كه شما میروید منظور خداوند است.»7پس آن پنج مرد روانه شده، به لایش رسیدند. و خلقی را كه در آن بودند، دیدند كه در امنیت و به رسم صیدونیان در اطمینان و امنیت ساكن بودند. و در آن زمین صاحب اقتداری نبود كه اذیت رساند و از صیدونیان دور بوده، با كسی كار نداشتند.8پس نزد برادران خود به صُرْعَه و اَشْتاؤل آمدند. و برادران ایشان به ایشان گفتند: « چه خبر دارید؟»9گفتند: «برخیزیم و بر ایشان هجوم آوریم، زیرا كه زمین را دیدهایم كه اینك بسیار خوب است، و شما خاموش هستید. پس كاهلی مورزید بلكه رفته، داخل شوید و زمین را در تصرف آورید.10و چون داخل شوید، به قوم مطمئن خواهید رسید، و زمین بسیار وسیع است، و خدا آن را به دست شما داده است؛ و آن جایی است كه از هرچه در جهان است، باقی ندارد.»11پس ششصد نفر از قبیلۀ دان مسلح شده، به آلات جنگ از آنجا یعنی از صُرْعَه و اَشْتاؤل روانه شدند.12و برآمده، در قریۀ یعاریم در یهودا اردو زدند. لهذا تا امروز آن مكان را مِحنَه دان میخوانند و اینك در پشت قریۀ یعاریم است.13و از آنجا به كوهستان افرایم گذشته، به خانۀ میخا رسیدند.14و آن پنج نفر كه برای جاسوسی زمین لایش رفته بودند، برادران خود را خطاب كرده، گفتند: «آیا میدانید كه در این خانهها ایفود و ترافیم و تمثال تراشیده و تمثال ریخته شدهای هست؟ پس الا´ن فكر كنید كه چه باید بكنید.»15پس به آنسو برگشته، به خانۀ جوان لاوی، یعنی به خانۀ میخا آمده، سلامتی او را پرسیدند.16و آن ششصد مرد مسلح شده، به آلات جنگ كه از پسران دان بودند، در دهنۀ دروازه ایستاده بودند.17و آن پنج نفر كه برای جاسوسی زمین رفته بودند برآمده، به آنجا داخل شدند، و تمثال تراشیده و ایفود و ترافیم و تمثال ریخته شده را گرفتند، و كاهن با آن ششصد مرد مسلح شده، به آلات جنگ به دهنۀ دروازه ایستاده بود.18و چون آنها به خانۀ میخا داخل شده، تمثال تراشیده و ایفود و ترافیم و تمثال ریخته شده را گرفتند، كاهن به ایشان گفت: «چه میكنید؟»19ایشان به وی گفتند: «خاموش شده، دست را بر دهانت بگذار و همراه ما آمده، برای ما پدر و كاهن باش. كدام برایت بهتر است كه كاهن خانۀ یك شخص باشی یا كاهن سبطی و قبیلهای در اسرائیل شوی؟»20پس دل كاهن شاد گشت. و ایفود و ترافیم و تمثال تراشیده را گرفته، در میان قوم داخل شد.21پس متوجه شده، روانه شدند، و اطفال و مواشی و اسباب را پیش روی خود قرار دادند.22و چون ایشان از خانۀ میخا دور شدند، مردانی كه در خانههای اطراف خانۀ میخا بودند جمع شده، بنیدان را تعاقب نمودند.23و بنیدان را صدا زدند؛ و ایشان رو برگردانیده، به میخا گفتند: «تو را چه شده است كه با این جمعیت آمدهای؟»24او گفت: «خدایان مرا كه ساختم با كاهن گرفته، رفتهاید؛ و مرا دیگر چه چیز باقی است؟ پس چگونه به من میگویید كه تو را چه شده است؟»25و پسران دان او را گفتند: «آواز تو در میان ما شنیده نشود مبادا مردان تند خو بر شما هجوم آورند، و جان خود را با جانهای اهل خانهات هلاك سازی.»26و بنیدان راه خود را پیش گرفتند. و چون میخا دید كه ایشان از او قویترند، رو گردانیده، به خانۀ خود برگشت.27و ایشان آنچه میخا ساختهبود و كاهنی را كه داشت برداشته، به لایش بر قومی كه آرام و مطمئن بودند، برآمدند، و ایشان را به دم شمشیر كشته، شهر را به آتش سوزانیدند.28و رهانندهای نبود زیرا كه از صیدون دور بود و ایشان را با كسی معاملهای نبود و آن شهر در وادیای كه نزد بیترَحُوب است، واقع بود. پس شهر را بنا كرده، در آن ساكن شدند.29و شهر را به اسم پدر خود، دان كه برای اسرائیل زاییده شد، دان نامیدند. امااسم شهر قبل از آن لایش بود.30و بنیدان آن تمثال تراشیده را برای خود نصب كردند و یهوناتان بن جَرشُوم بن موسی و پسرانش تا روز اسیر شدن اهل زمین، كهنۀ بنیدان میبودند.31پس تمثال تراشیدۀ میخا را كه ساخته بود تمامی روزهایی كه خانۀ خدا در شیلوه بود، برای خود نصب نمودند.
قبیله دان
قبیله دان، ایمان به یهوه را از دست داده بود و هنوز میبایست میراث خود را فتح میکرد. در این بخش، آنها شروع به فتح سرزمینشان میکنند اما همچنین، شروع به پرستش یک بت میکنند. فتح این سرزمین به دست آنها، با پیروزیهای دیگر قبایل تفاوت بسیاری داشت.
و را ببینید)
این عبارت به معرفی شروع رخدادی دیگر در خط داستانی میپردازد.
(آدرس را ببینید)
این اطلاعات پیش زمینهای درباره اسرائيل و مردم قبیله دان است.
(آدرس را ببینید)
این مشخصاً به سرزمین وعده داده شدهای که آنها میخواستند در آن زندگی کنند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سرزمینی از ... به دست نیاورده بودند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا به همه مردان از قبیله اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از میان همه مردان در قبیلهاش»
(آدرس را ببینید)
«جنگجویان کارآزموده»
به روشی که نام این شهر را در داوران ۱۳: ۲ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
به روشی که نام این شهر را در داوران ۱۳: ۲۵ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
عبارت «بر پاهایشان» به معنای راه رفتن است. ترجمه جایگزین: «تا این سرزمین را با پیاده رفتن از میانش دیدهبانی کنند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در داوران ۱۷: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
آنها این مرد را از صدایش شناختند. در اینجا «گفتار» به «صدا»ی او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها گفتگوی لاوی جوان را شنیدند و صدایش را تشخیص دادند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
«هیچ دشمنی سرزمینشان را فتح نکرده بود»
«با خارجی ها تماسی نداشتند» این به این معنا است که آنها به اندازهای دور از هر شهری زندگی میکردند که یک زندگی در انزوا از دیگر مردمان داشتند.
نام این شهر را مشابه آنچه در داوران ۱۳: ۲ نمودید، ترجمه کنید.
نام این شهر را مشابه آنچه در داوران ۱۳ : ۲۵ نمودید، ترجمه کنید.
این پرسش بدیهی در ناامیدی پرسیده شده است و معنای این را میدهد که آنها میبایست مخالف آن را انجام دهند. این پرسش را میتوان به شکل جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «شما میبایست هماکنون کاری کنید!»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا تاکیدی است بر این که باید سریع حمله کنند[ ساختار نگارش انگیسی با فارسی در اینجا تفاوت دارد]. ترجمه جایگزین: «بشتابید! حمله کنید»
(آدرس را ببینید)
«این زمین بزرگ است». این توصیفی از اندازه آن زمین است.
این مردان از مبالغه و اغراق برای تاکید بر این که این زمین مکانی بسیار خوشایند برای زندگی است، بهره میگیرند. ترجمه جایگزین: «جایی است که هر آنچه نیاز داریم در آن خواهیم داشت»
(آدرس را ببینید)
دو واژه منفی یک ایده مثبت را مورد تاکید قرار میدهند. ترجمه جایگزین: «همهچیز دارد»
(آدرس را ببینید)
«۶۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
نام این مکان را مشابه با آنچه در داوران ۱۳: ۲۵ انجام دادید، ترجمه نمایید.
این به معنای چیزی است که یکسان باقی مانده است. این به زمان حال[ دوران نگارش متن] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «و این هنوز نام آن مکان است»
(آدرس را ببینید)
نام این شهرک را مشابه آنچه در داوران ۱۸: ۷ انجام دادید، ترجمه نمایید.
این پنج مرد این پرسش را به منظور پیشنهاد و تشویق آن مردان به این که میبایست آن بتها را برُبایند، میپرسند. این را میتوان به شکل یک جمله نوشت و اطلاعات رسانده شده را می شود در یک جمله درون پرانتز گذاشت. ترجمه جایگزین: «این خانهها یک ایفود... پیکره فلزی(آنها به این مردان پیشنهاد رُبودن این اشیا را میدادند) تصمیم گرفته ... خواهید کرد»
(آدرسهای و را ببینید)
«در یکی از این خانهها ... هست» یا «میان این خانهها ... هست»
«آنها برگشتند»
واژه «او» به آن لاوی اشاره میکند.
«۶۰۰ مرد اهل قبیله دان»
(آدرس را ببینید)
«۶۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
آنها این را به عنوان پرسشی بدیهی میپرسند تا این را برسانند که حرفشان درست است. این پرسش را میتوان به شکل یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «برای تو بهتر این است که به جای تنها کاهن خانه یک مرد بودن، کاهن یک طایفه و یک قبیله در اسرائيل باشی» (آدرس را ببینید)
در اینجا کاهن با «دِلَش» مورد اشاره قرار میگیرد تا بر احساساتش تاکید شود. ترجمه جایگزین: «کاهن شاد شد» (آدرس را ببینید)
آنها به این روش سفر کردند تا از کودکان خود حفاظت کنند. اگر میکاه و افرادش به آنها یورش میبردند، آنها نخست به جنگجویان و نه به کودکان برمیخوردند. ترجمه جایگزین: «آنها کودکان خردسال را در جلوی خود قرار دادند تا از آنها محافظت کنند»
(آدرس را ببینید)
«مردان اهل دان روانه شدند»
«مسافتی». این به فاصلهای کوتاه، اما به حد کافی بلند که از نظر پیشبرد سفر لحاظ شود، اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «او مردانی که خانه های نزدیک به خانهاش بودند را گردِ هم خواند»
(آدرس را ببینید)
این رسانده میشود که آنها به دنبالشان دویدند. این را میتوان به شکل واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «به دنبال مردان اهل دان دویدند، و به آنها رسیدند»
این پرسش یک سرزنش است. این را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایزین: «تو نمیبایست مردان خود را برای دنبال کردنِ ما گردِ هم میخواندی».
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «این مردان را با خود آوردهای؟»[ در فارسی انجام شده]
(آدرس را ببینید)
میکاه خدایانش را نساخته بود بلکه درواقع صنعتگری آنها را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «خدایانی که من برای خودم ساخته بودم» یا «خدایانی که صنعتگری برای من ساخته بود»
(آدرس را ببینید)
میکاه این پرسش را میپرسد تا بر این که او دیگر چیزهایی را که برایش هم هستند را ندارد، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «چیزی برایم باقی نمانده است» یا «شما هرچیزی که برایم مهم بود را گرفتهاید»
(آدرس را ببینید)
میکاه این پرسش را برای تاکید بر این که این افراد اهل دان دقیقاً میدانند چه چیزی او را آزار میدهد، میپرسد. ترجمه جایگزین: «شما میدانید که من بسیار آشفتهام!» یا «شما میدانید که با آن کاری که بر سرم آوردهاید چه اندازه آزرده هستم!»
(آدرس را ببینید)
عبارت «آواز تو شنیده نشود» به شنیدن سخن میکاه در آنچه رخ داده بود توسط مردان اهل دان اشاره دارد، اما همچنین به شنیده شدن این سخنان توسط دیگران نیز اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مباد که دریابیم سخنی گفته باشی» یا «در این باره چیزی نگو»
(آدرس را ببینید)
به هر نوع اطلاعات درباره آمدن مردان اهل دان به خانه میکاه و رُبودن بتهایش اشاره دارد. این را میتوان به شکل واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «بشنویم در این باره چیزی گفته باشی» یا «بشنویم که چیزی درباره آنچه رخ داد بگویی»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تو و خانوادهات را میکشیم»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که آنها به سفر خود ادامه دادند. ترجمه جایگزین: «به سفرشان ادامه دادند» یا «به سفر کردن ادامه دادند»
(آدرس را ببینید)
این به این اشاره میکند که برای میکاه و مردانش، مردان اهل دان بیش از اندازه نیرومند بودند تا آنها بتوانند با ایشان بجنگند. ترجمه جایگزین: «آنها برای او و مردانش بیش از اندازه نیرومند بودند که بتوانند با ایشان نبرد کنند»
(آدرس را ببینید)
میکاه خدایان خود را نساخته بود بلکه صنعتگری آنها را برایش ساخته بود. همچنین این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که برای میکا ساخته شده بود» یا «چیزهای میکا»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که این را در داوران ۱۸: ۷ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
«با شمشیرهایشان». در اینجا «شمشیر» معرف شمشیر و هر سلاح دیگری است که این سربازان در نبرد به کار میبردند.
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که آنها به حد کافی دور از هر شهری زندگی می کردند که آنها در انزوا از دیگر مردمان زندگی میکردند. به روشی که این را در داوران ۱۸: ۷ ترجمه نمودید، نگاه کنید.
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این نام آن جوان لاوی که به عنوان کاهن به میکاه خدمت میکرد، بود. این را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «نام آن جوان لاوی یوناتان پسر جِرشومِ ، پسر موسی بود»
(آدرس و را ببینید)
این به زمانی پس از آن اشاره دارد، هنگامی که مردم دان توسط دشمنانش اسیر خواهند شد. در اینجا فتح این سرزمین به این که، این سرزمین فردی زندانی است که به دست دشمنی به اسارت گرفته شده است، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «تا آن روزی که دشمنانشان سرزمینشان را فتح کردند» یا «تا آن روزی که دشمنانشان آنها را به اسارت گرفتند»
(آدرس را ببینید)
میکاه خدایان خود را نساخت بلکه صنعتگری آنها را برای او ساخت. ترجمه جایگزین: «که برای او ساخته شده بود» یا «که صنعتگرش برای او ساخت»
(آدرس را ببینید)
1و در آن ایام كه پادشاهی در اسرائیلنبود، مرد لاوی در پشت كوهستان افرایم ساكن بود، و كنیزی از بیتلحم یهودا از برای خود گرفته بود.2و كنیزش بر او زنا كرده، از نزد او به خانۀ پدرش در بیتلحم یهودا رفت، و در آنجا مدت چهار ماه بماند.3و شوهرش برخاسته، از عقب او رفت تا دلش را برگردانیده، پیش خود باز آورد. و غلامی با دو الاغ همراه او بود، و آن زن او را به خانۀ پدر خود برد. و چون پدر كنیز او را دید، از ملاقاتش شاد شد.4و پدر زنش، یعنی پدر كنیز او را نگاه داشت. پس سه روز نزد وی توقف نمود و اكل و شرب نموده، آنجا بسر بردند.5و در روز چهارم، چون صبح زود بیدار شدند، او برخاست تا روانه شود؛ اما پدر كنیز به داماد خود گفت كه «دل خود را به لقمهای نان تقویت ده، و بعد از آن روانه شوید.»6پس هر دو با هم نشسته، خوردند و نوشیدند. و پدر كنیز به آن مرد گفت: «موافقت كرده، امشب را بمان و دلت شاد باشد.»7و چون آن مرد برخاست تا روانه شود، پدر زنش او را الحاح نمود و شب دیگر در آنجا ماند.8و در روز پنجم صبح زود برخاست تا روانه شود، پدر كنیز گفت: «دل خود را تقویت نما و تازوال روز تأخیر نمایید.» و ایشان هردو خوردند.9و چون آن شخص با كنیز و غلام خود برخاست تا روانه شود، پدر زنش یعنی پدر كنیز او را گفت: «الا´ن روز نزدیك به غروب میشود، شب را بمانید؛ اینك روز تمام میشود. در اینجا شب را بمان و دلت شاد باشد و فردا بامدادان روانه خواهید شد و به خیمۀ خود خواهی رسید.»10اما آن مرد قبول نكرد كه شب را بماند، پس برخاسته، روانه شد و به مقابل یبوس كه اورشلیم باشد، رسید؛ و دو الاغ پالان شده و كنیزش همراه وی بود.11و چون ایشان نزد یبوس رسیدند، نزدیك به غروب بود. غلام به آقای خود گفت: «بیا و به این شهر یبوسیان برگشته، شب را در آن بسر بریم.»12آقایش وی را گفت: «به شهر غریب كه احدی از بنیاسرائیل در آن نباشد برنمیگردیم، بلكه به جِبْعَه بگذریم.»13و به غلام خود گفت: «بیا و به یكی از این جاها، یعنی به جِبْعَه یا رامه نزدیك بشویم و در آن شب را بمانیم.»14پس از آنجا گذشته، برفتند و نزد جِبْعَه كه از آن بنیامین است، آفتاب بر ایشان غروب كرد.15پس به آن طرف برگشتند تا به جِبْعَه داخل شده، شب را در آن بسر برند. و او درآمد در كوچۀ شهر نشست؛ اما كسی نبود كه ایشان را به خانۀ خود ببرد و منزل دهد.16و اینك مردی پیر در شب از كار خود از مزرعه میآمد. و این شخص از كوهستان افرایم بوده، در جِبْعَه مأوا گزیده بود؛ اما مردمان آن مكان بنیامینی بودند.17و او نظر انداخته، شخص مسافری را در كوچۀ شهر دید؛ و آن مرد پیر گفت:«كجا میروی و از كجا میآیی؟»18او وی را گفت: «ما از بیتلحم یهودا به آن طرف كوهستان افرایم میرویم، زیرا از آنجا هستم و به بیتلحم یهودا رفته بودم، و الا´ن عازم خانۀ خداوند هستم، و هیچ كس مرا به خانۀ خود نمیپذیرد؛19و نیز كاه و علف به جهت الاغهای ما هست، و نان و شراب هم برای من و كنیز تو و غلامی كه همراه بندگانت است، میباشد و احتیاج به چیزی نیست.»20آن مرد پیر گفت: «سلامتی بر تو باد؛ تمامی حاجات تو بر من است؛ اما شب را در كوچه بسر مبر.»21پس او را به خانۀ خود برده، به الاغها خوراك داد و پایهای خود را شسته، خوردند و نوشیدند.22و چون دلهای خود را شاد میكردند، اینك مردمان شهر، یعنی بعضی اشخاص بنیبلیعال خانه را احاطه كردند، و در را زده، به آن مرد پیر صاحبخانه خطاب كرده، گفتند: «آن مرد را كه به خانۀ تو داخل شده است بیرون بیاور تا او را بشناسیم.»23و آن مرد صاحبخانه نزد ایشان بیرون آمده، به ایشان گفت: «نی ای برادرانم شرارت مورزید، چونكه این مرد به خانۀ من داخل شده است؛ این عمل زشت را منمایید.24اینك دختر باكرۀ من و كنیز این مرد، ایشان را نزد شما بیرون میآورم و ایشان را ذلیل ساخته، آنچه در نظر شما پسند آید به ایشان بكنید. لیكن با این مرد این كار زشت را مكنید.»25اما آن مردمان نخواستند كه او را بشنوند. پس آن شخص كنیز خود را گرفته، نزد ایشان بیرون آورد و او را شناختند و تمامی شب تا صبح او را بیعصمت میكردند، و در طلوع فجر او را رها كردند.26وآن زن در سپیدۀ صبح آمده، به در خانۀ آن شخص كه آقایش در آن بود، افتاد تا روشن شد.27و در وقت صبح آقایش برخاسته، بیرون آمد تا به راه خود برود و اینك كنیزش نزد در خانه افتاده، و دستهایش بر آستانه بود.28و او وی را گفت: «برخیز تا برویم.» اما كسی جواب نداد، پس آن مرد او را بر الاغ خود گذاشت و برخاسته، به مكان خود رفت.29و چون به خانۀ خود رسید، كاردی برداشت و كنیز خود را گرفته، اعضای او را به دوازده قطعه تقسیم كرد، و آنها را در تمامی حدود اسرائیل فرستاد.30و هر كه این را دید گفت: «از روزی كه بنیاسرائیل از مصر بیرون آمدهاند تا امروز عملی مثل این كرده و دیده نشده است. پس در آن تأمل كنید و مشورت كرده، حكم نمایید.»
گناه قبیله بنیامین
افرادی از یک روستای قبیله بنیامین تا به مرگ به زن یک مسافرِ میهمان تجاوز کردند. این عمل به خصوص در خاورِ نزدیکِ باستان، بسیار شریرانه بود. مردم اسرائيل بدرفتاری با میهمان را یکی از بدترین جنایات میدانستند.
را ببینید)
این عبارت به معرفی آغاز رخدادِ دیگری در خط داستانی میپردازد.
(آدرس را ببینید)
دور از جایی که بیشتر مردم زندگی میکنند
این به این معنا است که او در رابطهشان وفادار نبوده و شروع به خوابیدن با مردان دیگر کرده بود. این را میتوان در صورت لزوم تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «شروع به خوابیدن با مردان دیگر کرده بود»
(آدرس را ببینید)
«او خدمتکارش و دو الاغ را با خود برد»
«پدرزنش که پدر آن دختر بود ... را ترغیب کرد» یا «پدر دختر ... را ترغیب نمود»
«با او سخن گفت تا او تصمیم به ماندن گرفت»
آن لاوی آماده شد تا برود
در اینجا «نان» به «خوراک» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خوراکی بخور تا برای سفر به اندازه کافی نیرومند شوی»
(آدرس را ببینید)
«لطفاً شبی دیگر بمان»
پدر زن لاوی به او پیشنهاد میدهد تا خود را با خوردن نیرومند کند. همچنین او از وی میخواهد تا برای رفتن تا عصر صبر کند. این را میتوان به شکل واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «خوراکی بخور تا بتوانی برای سفر نیرومند شوی و تا عصر برای رفتن صبر کن»
(آدرسهای و را ببینید)
«روز نزدیک به پایان است» یا «نزدیک شامگاه است»
«که بعدها اورشلیم خوانده شد»
این یک اصطلاح است که برای پیشنهاد دادن به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «پیشنهاد میکنم ما»
(آدرس را ببینید)
این به معنای استراحت کردن در سفرشان و توقف در جایی از مسیر است. ترجمه جایگزین: «در ... توقف کنیم»
(آدرس را ببینید)
این به معنای استراحت کردن در سفرشان و توقف در جایی از مسیر است. به روشی که عبارتی مشابه را در داوران ۱۹: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «در ... توقف نماییم»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است که برای پیشنهاد دادن به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «پیشنهاد میکنم ما»
(آدرس را ببینید)
این به معنای استراحت کردن در سفرشان و توقف در جایی از مسیر است. به روشی عبارتی مشابه را در داروان ۱۹: ۱۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «توقف کردند»
(آدرس را ببینید)
بازاری که مردم در طول روز در آن جمع میشدند
این عبارت به این معنی است که فردی آنها را به خانه خود دعوت کرده تا شب را در آن به سر برند. ترجمه جایگزین: «ایشان را به خانه خود دعوت کرده تا آن شب را آنجا بمانند»
(آدرس را ببینید)
یک بنیامنی فردی از نسل بنیامین است. به روشی که نام این گروه مردمی را در داوران ۳: ۱۵ ترجمه نمودید، نگاهی کنید.
در اینجا آن مرد نگریسته و به آنچه در اطرافش بود، توجه نمود. ترجمه جایگزین: «نگاه کرد»
(آدرس را ببینید)
بازاری که در طول روز مردم در آن جمع میشدند. به روشی که این را در داوران ۱۹: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این عبارت به این معنی است که فردی افراد دیگر را به خانه خود دعوت کرده تا شب را در آن به سر برند. ترجمه جایگزین: «که من را برای ماندن در خانهاش دعوت کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا لاوی میگوید «من» اما در حقیقت او به خودش به همراه خادم و کنیزش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ما را ... نمیپذیرد»
(آدرس را ببینید)
این را از جمله خبری به صدایِ گوینده معلوم در متن تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «ما به فراوانی نان و شراب داریم»
(آدرس را ببینید)
لاوی خود و دیگرانی که با او هستند را در حالت سوم شخص، به خدمتکاران تشبیه نموده تا ابراز احترام کند. ترجمه جایگزین: «من، کنیزم، و خدمتکارم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت جملهای مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «ما هر آنچه نیاز داریم با خود داریم»
(آدرس را ببینید)
«نمان». واژه «اما» در اینجا برای تاکید بر آنچه او نمیخواست لاوی انجام دهد، به کار رفته است.
این به میدان شهر اشاره میکند. به روشی که این را در داوران ۱۹: ۱۷ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این معنای این را میدهد که او آن لاوی را برای گذراندن آن شب، به خانهاش دعوت نمود. همچنین با دعوت از آن لاوی، او کنیز و خدمتکار وی را هم به خانه دعوت نمود. ترجمه جایگزین: «مرد لاوی و خدمتکارش را برای ماندن در خانهاش دعوت نمود»
(آدرس و را ببینید)
عبارت «دلهای خود را شاد مینمودند» اصطلاحی است به معنای داشتن زمانی خوش با کسی دیگر. ترجمه جایگزین: «زمان خوشی با یکدیگر داشتند» (آدرس را ببینید)
تعدادی مرد اطراف آن خانه ایستادند.
این واژه در اینجا برای جلب توجه آن افراد به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش کنید»
در اینجا نویسنده «پذیرفتن» را به «شنیدن» تشبیه نموده است. ترجمه جایگزین: «مردم پیشنهاد او را نپذیرفتند»
(آدرس را ببینید)
ممکن است در عبارت «آن مرد»، هویت این مرد مورد سوتفاهم واقع شود. ترجمه جایگزین: «آن لاوی کنیز خود را گرفت»
«هنگامی که آفتاب برمیخاست» یا «در سپیدهدم». این به هنگامی که خورشید طلوع میکند، اشاره دارد.
این به هنگامی در بامداد که هوا روشن است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خورشید به تمامی بالا آمده بود»
(آدرس را ببینید)
آن زن پاسخی نداد، زیرا مرده بود. این را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «اما او پاسخی نداد، زیرا مرده بود»
(آدرس را ببینید)
«قسمت به قسمت». نویسنده از این توصیف تصویری برای بیان این که آن لاوی چگونه بدن آن زن را به تکههای مشخص برید، استفاده میکند تا بر آنچه او کرد، تاکید نماید. «اعضا» به بازوان و پاهای یک فرد اشاره میکند. اگر عبارت مشابهی در زبان شما نیست این توصیف را میتوان از ترجمه حذف نمود.
(آدرس را ببینید)
«۱۲ تکه»
(آدرس را ببینید)
این به این معنی است که او آن تکه ها را به دوازده ناحیه اسرائيل فرستاد. ترجمه جایگزین: «هرتکه را به ناحیهای متفاوت به تمام اسرائيل فرستاد»
(آدرس را ببینید)
1و جمیع بنیاسرائیل بیرون آمدند و جماعت مثل شخص واحد از دان تا بئرشبع با اهل زمین جِلْعاد نزد خداوند در مِصْفَه جمع شدند.2و سروران تمام قوم و جمیع اسباط اسرائیل یعنی چهارصد هزار مرد شمشیر زن پیاده در جماعت قوم خدا حاضر بودند.3و بنیبنیامین شنیدند كه بنیاسرائیل در مِصْفَه برآمدهاند. و بنیاسرائیل گفتند: «بگویید كه این عمل زشت چگونه شده است.»4آن مرد لاوی كه شوهر زن مقتوله بود، در جواب گفت: «من با كنیز خود به جِبْعَه كه از آن بنیامین باشد، آمدیم تا شب را بسر بریم.5و اهل جِبْعَه بر من برخاسته، خانه را در شب، گرد من احاطه كردند، و مرا خواستندبكشند و كنیز مرا ذلیل نمودند كه بمرد.6و كنیز خود را گرفته، او را قطعه قطعه كردم و او را در تمامی ولایت ملك اسرائیل فرستادم، زیرا كه كار قبیح و زشت در اسرائیل نمودند.7هان جمیع شما، ای بنیاسرائیل حكم و مشورت خود را اینجا بیاورید.»8آنگاه تمام قوم مثل شخص واحد برخاسته، گفتند: «هیچ كدام از ما به خیمۀ خود نخواهیم رفت، و هیچ كدام از ما به خانۀ خود بر نخواهیم گشت.9و حال كاری كه به جِبْعَه خواهیم كرد، این است كه به حسب قرعه بر آن برآییم.10و ده نفر از صد و صد از هزار و هزار از ده هزار از تمامی اسباط اسرائیل بگیریم تا آذوقه برای قوم بیاورند، و تا چون به جِبْعَه بنیامینی برسند، با ایشان موافق همۀ قباحتی كه در اسرائیل نمودهاند، رفتار نمایند.»11پس جمیع مردان اسرائیل بر شهر جمع شده، مثل شخص واحد متحد شدند.12و اسباط اسرائیل اشخاصی چند در تمامی سبط بنیامین فرستاده، گفتند: «این چه شرارتی است كه در میان شما واقع شدهاست؟13پس الا´ن آن مردان بنیبلیعال را كه در جِبْعَه هستند، تسلیم نمایید تا آنها را به قتل رسانیم، و بدی را از اسرائیل دور كنیم.» اما بنیامینیان نخواستند كه سخن برادران خود بنیاسرائیل را بشنوند.14و بنیبنیامین از شهرهای خود به جِبْعَه جمع شدند تا بیرون رفته، با بنیاسرائیل جنگ نمایند.15و از بنیبنیامین در آن روز بیست و ششهزار مرد شمشیرزن از شهرها سان دیده شد، غیر از ساكنان جِبْعَه كه هفتصد نفر برگزیده، سان دیده شد.16و از تماماین گروه هفتصد نفر چپ دست برگزیده شدند كه هر یكی از آنها مویی را به سنگ فلاخن میزدند و خطا نمیكردند.17و از مردان اسرائیل سوای بنیامینیان چهارصد هزار مرد شمشیرزن سان دیده شد كه جمیع اینها مردان جنگی بودند.18و بنیاسرائیل برخاسته، به بیتئیل رفتند و از خدا مشورت خواسته، گفتند: «كیست كه اولاً از ما برای جنگ نمودن با بنیبنیامین برآید؟» خداوند گفت: «یهودا اول برآید.»19و بنیاسرائیل بامدادان برخاسته، در برابر جِبْعَه اردو زدند.20و مردان اسرائیل بیرون رفتند تا با بنیامینیان جنگ نمایند، و مردان اسرائیل برابر ایشان در جِبْعَه صفآرایی كردند.21و بنیبنیامین از جِبْعَه بیرون آمده، در آن روز بیست و دو هزار نفر از اسرائیل را بر زمین هلاك كردند.22و قوم، یعنی مردان اسرائیل خود را قوی دل ساخته، بار دیگر صفآرایی نمودند، در مكانی كه روز اول صفآرایی كردهبودند.23و بنیاسرائیل برآمده، به حضور خداوند تا شام گریه كردند، و از خداوند مشورت خواسته، گفتند: «آیا بار دیگر نزدیك بشوم تا با برادران خود بنیبنیامین جنگ نمایم؟» خداوند گفت: «به مقابلۀ ایشان برآیید.»24و بنیاسرائیل در روز دوم به مقابلۀ بنیبنیامین پیش آمدند.25و بنیامینیان در روز دوم به مقابلۀ ایشان از جِبْعَه بیرون شده، بار دیگر هجده هزار نفر از بنیاسرائیل را بر زمین هلاك ساختند كه جمیع اینها شمشیرزن بودند.26آنگاه تمامی بنیاسرائیل، یعنی تمامی قوم برآمده، به بیتئیل رفتند و گریه كرده، در آنجا به حضور خداوند توقف نمودند، و آن روز را تا شام روزه داشته، قربانیهای سوختنی و ذبایحسلامتی به حضور خداوند گذرانیدند.27و بنیاسرائیل از خداوند مشورت خواستند. و تابوت عهد خدا آن روزها در آنجا بود.28و فینحاس بن العازار بن هارون در آن روزها پیش آن ایستاده بود، و گفتند: «آیا بار دیگر بیرون روم و با برادران خود بنیبنیامین جنگ كنم یا دست بردارم؟» خداوند گفت: «برآی زیرا كه فردا او را به دست تو تسلیم خواهم نمود.»29پس اسرائیل در هر طرف جِبْعَه كمین ساختند.30و بنیاسرائیل در روز سوم به مقابلۀ بنیبنیامین برآمدند، و مثل سابق در برابر جِبْعَه صفآرایی نمودند.31و بنیبنیامین به مقابلۀ قوم بیرون آمده، از شهر كشیده شدند و به زدن و كشتن قوم در راهها كه یكی از آنها به سوی بیتئیل و دیگری به سوی جِبْعَه میرود مثل سابق شروع كردند، و به قدر سی نفر از اسرائیل در صحرا كشته شدند.32و بنیبنیامین گفتند كه «ایشان مثل سابق پیش ما منهزم شدند.» اما بنیاسرائیل گفتند: «بگریزیم تا ایشان را از شهر به راهها بكشیم.»33و تمامی مردان اسرائیل از مكان خود برخاسته، در بعل تامار صفآرایی نمودند، و كمین كنندگان اسرائیل از مكان خود یعنی از معره جِبْعَه به در جستند.34و دههزار مرد برگزیده از تمام اسرائیل در برابر جِبْعَه آمدند و جنگ سخت شد، و ایشان نمیدانستند كه بلا بر ایشان رسیده است.35و خداوند بنیامین را به حضور اسرائیل مغلوب ساخت و بنیاسرائیل در آن روز بیست و پنجهزار و یكصد نفر را از بنیامین هلاك ساختند كه جمیع ایشان شمشیرزن بودند.36و بنیبنیامین دیدند كه شكست یافتهاند زیرا كه مردان اسرائیل به بنیامینیان جا داده بودند،چونكه اعتماد داشتند بر كمینی كه به اطراف جِبْعَه نشانده بودند.37و كمینكنندگان تعجیل نموده، بر جِبْعَه هجوم آوردند و كمینكنندگان خود را پراكنده ساخته، تمام شهر را به دم شمشیر زدند.38و در میان مردان اسرائیل و كمینكنندگان علامتی قرار داده شد كه تراكم دود بسیار بلند از شهر برافرازند.39پس چون مردان اسرائیل در جنگ رو گردانیدند، بنیامینیان شروع كردند به زدن و كشتنِ قریب سی نفر از مردان اسرائیل زیرا گفتند یقیناً ایشان مثل جنگ اول از حضور ما شكست یافتهاند.40و چون آن تراكم ستون دود از شهر بلند شدن گرفت، بنیامینیان از عقب خود نگریستند و اینك تمام شهر به سوی آسمان به دود بالا میرود.41و بنیاسرائیل برگشتند و بنیامینیان پریشان شدند، زیرا دیدند كه بلا بر ایشان رسیده است.42پس از حضور مردان اسرائیل به راه صحرا روگردانیدند. اما جنگ، ایشان را در گرفت و آنانی كه از شهر بیرون آمدند، ایشان را در میان هلاك ساختند.43پس بنیامینیان را احاطه كرده، ایشان را تعاقب نمودند، و در مَنُوحَه در مقابل جِبْعَه به سوی طلوع آفتاب ایشان را پایمال كردند.44و هجده هزار نفر از بنیامین كه جمیع ایشان مردان جنگی بودند، افتادند.45و ایشان برگشته، به سوی صحرا تا صخرۀ رمون بگریختند. و پنج هزار نفر از ایشان را به سر راهها هلاك كردند، و ایشان را تا جدعوم تعاقب كرده، دو هزار نفر از ایشان را كشتند.46پس جمیع كسانی كه در آن روز از بنیامین افتادند، بیست و پنج هزار مرد شمشیرزن بودند كه جمیع آنها مردان جنگی بودند.47اما ششصد نفر برگشته، به سوی بیابان به صخرۀ رمون فرار كردند، و در صخرۀ رمون چهار ماه بماندند.48ومردان اسرائیل بر بنیامینیان برگشته، ایشان را به دم شمشیر كشتند، یعنی تمام اهل شهر و بهایم و هرچه را كه یافتند؛ و همچنین همۀ شهرهایی را كه به آنها رسیدند، به آتش سوزانیدند.
بنیامین نابود میشود
ارتش اسرائيل همه طایفه بنیامین، به غیر از ۶۰۰ مرد را نابود میکند. در این نقطه از زمان، قبیله بنیامین بسیار کوچک و کم اهمیت میشود.
این عبارت، عمل نمودن یک گروه را به یک فرد تشبیه مینماید. این به گروهی از افراد که همه کاری را با هم به روشی یکسان انجام میدهند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همچون تنها یک مرد»
(آدرس را ببینید)
این به آن سرزمین به صورت یک کل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از همه یازده قبیله»
(آدرس را ببینید)
« نیز ۴۰۰۰۰۰ سرباز عادی آمدند»
«آماده رفتن به جنگ بودند». آنها به جنگ یکدیگر نمیرفتند
این واژه در اینجا برای ایجاد یک توقف در خط داستانی اصلی به کار گرفته شده است. در اینجا نویسنده کتاب اطلاعات پیشزمینهای درباره آنچه مردم طایفه بنیامین میدانستند، به دست میدهد.
مِصفَه در بلندای کوهستان قرار داشت.
«برای امشب» یا «تا برای یک شب بمانیم»
واژه «هتک حرمت» آن «شرارت» را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «شرارت بیدادگرانه»
(آدرس را ببینید)
این واژه در اینجا برای پایان دادن به گفتار مرد لاوی به کار رفته است.
واژگان «حکم» و «مشورت» به چیز یکسانی اشاره می کنند و برای تاکید تکرار شدهاند. آنها را میتوان ترکیب نمود. ترجمه جایگزین: «تصمیم بگیرید که نیاز است در این باره چه کنیم»
(آدرس را ببینید)
این عبارت عمل نمودن یک گروه را به یک فرد تشبیه مینماید. آنها دقیقاً به روشی یکسان با هم عمل کردند. ترجمه جایگزین: «گویا تنها یک مرد بودند»
(آدرس را ببینید)
این دو شبه جمله، اساساً به منظور تاکید، چیز یکسانی را دو مرتبه میگویند. آنها را میتوان ترکیب نمود. واژگان «هیچ ... رفت» و «هیچ ... برنخواهیم گشت» بر میزانی که مردم میخواستند در آنجا بمانند، تاکید دارد. اینها را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما همه در اینجا خواهیم ماند»
(آدرسهای و را ببینید)
این واژهها، بخش اصلی آنچه این مردم پس از شگفتی آغازین میگویند، را ارایه میدهد.
این عمل دربرگیرنده پرت نمودن یا چرخاندن سنگهای کوچک علامتدار به منظور تعیین خواست خدا بود.
«از ۱۰۰ مرد ۱۰ تا ... از ۱,۰۰۰ تا ۱۰۰ تا ... از ۱۰,۰۰۰ تا ۱,۰۰۰ تا»
(آدرس را ببینید)
خوراک و دیگر چیزهایی که مردم نیاز دارند
«با هم جمع گشتند تا به آن شهر حمله برند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها را بکشیم» یا «آنها را اعدام کنیم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «صدا» به پیغامی که آنها میگویند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه برادرانشان گفتند»
(آدرس را ببینید)
«۲۶,۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
«۷۰۰»
(آدرس را ببینید)
یک فرد چپدست، فردی است که توانایی بیشتری برای کار کردن با دست چپ خود دارد تا با دست راستش.
این نشان میدهد آنها تا چه میزان شگفتآوری میتوانستند به خوبی نشانه رفته و هدف خود را بزنند. ترجمه جایگزین: «حتی میتوانستند با سنگ مویی را نشانه رفته، آن را بزنند»
«به جز»
«۴۰۰۰۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
«ازخدا پرسیدند چه کنند» یا «ازخدا پرسیدند چگونه ادامه دهند»
پرسشهایی پیرامون معنای این متن عبری وجود دارد. در عوض این معنا که آنها اردوی خود را نزدیک جبعه برپا نمودند، این متن میتواند این معنا را بدهد که آن لشکر بیرون رفته و آماده جنگ درمقابل جبعه صف آرایی کردند.
«۲۲,۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «قوی دل ساختند» اصطلاحی است که معنای این را میدهد که، آنها یکدیگر را تشویق نمودند.
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً معنای این را میدهد که اسرائيلیان، صفهای نبرد خود را برای جنگ روز بعد آماده کرده بودند. ترجمه جایگزین: «آنها برای جنگ روز بعد آماده شدند»
روشی که آنها برای مشورت استفاده کردند، درج نشده است. ممکن است کاهن قرعه انداخته باشد تا اراده خدا را مشخص سازد.
«۱۸,۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
«در حضوریهوه» یا «براییهوه»
این اطلاعات پیشزمینهای است که نویسنده برای کمک به خواننده در درک این که چگونه قوم از یهوه درخواست پاسخی کردند، آورده است.
(آدرس را ببینید)
«که در آن روزها در بِیتئیل بود»
این اطلاعات پیشزمینهای است که نویسنده برای کمک به خواننده در درک این که چگونه قوم از یهوه درخواست پاسخی کردند،آورده است.
(آدرس را ببینید)
معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «به عنوان کاهن در حضور صندوق خدمت میکرد»
(آدرس را ببینید)
معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «به لشکر بنیامین حمله ببرید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «اسرائيل به مردم اسرائيل اشاره میکند». ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان»
(آدرس را ببینید)
«در کمینگاه»
معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «بر علیه مردم اسرائيل جنگیدند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل آنها را از آن شهر بیرون کشیدند»
(آدرس را ببینید)
معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «افراد قبیله بنیامین شروع به کشتن برخی از مردان اسرائيل نمودند»
(آدرس را ببینید)
«مانند بار پیشین» یا «مانند دو بار نخست»
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است. دیگر ترجمهها ممکن است بنویسند «مزرعه جِبعَه» یا «غربِ جِبعَه» یا «مَعَرِه جِبعَه»
(آدرس را ببینید)
«۱۰,۰۰۰ نفر»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است به این معنا که، اینها سربازان خوبِ منحصر به فردی بودند. ترجمه جایگزین: «سربازان کاملاً آموزش دیده»
(آدرس را ببینید)
در اینجا بلا به چیزی که بسیار به نزدیک آنها ایستاده است، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنها به زودی کاملا شکست خواهند خورد»
(آدرس را ببینید)
«۲۵۱۰۰ مرد»
(آدرس را ببینید)
از این جمله تا پایان آیه ۴۱ اطلاعات پیشزمینهای است که نویسنده برای شرح دادن موضوع چگونگی شکست بنیامینیان به وسیله کمین برای خوانندگان آورده است.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است که معنای این را میدهند که آنها عامدانه عقبنشینی کردند. ترجمه جایگزین: «به بنیامینیان اجازه پیشروی داده بودند»
(آدرس را ببینید)
این یک اصلاح است که معنای این را می دهد که آنها به مردانشان اعتماد داشتند.
(آدرس را ببینید)
این آیه به دادن اطلاعات پیش زمینهای که نویسنده برای شرح این که چگونه کمین باعث شکست بنیامینیان شد، ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
«از جنگ عقبنشینی کردند»
این را میشود به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما آنها را شکست دادهایم»
(آدرس را ببینید)
این آیه به دادن اطلاعات پیش زمینهای که نویسنده آورده تا برای خوانندگان شرح دهد، چگونه آن کمین باعث شکت بنیامینیان شد، ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
آسیب بزرگ، سختی، بدبختی
این اصطلاح به این معنا است که بر آنها رخ داده است. ترجمه جایگزین: «بر آنها رخ داده است»
(آدرس را ببینید)
این از جنگ به سان فردی سخن میگوید که میتواند بر فردی دیگر فائق آید. ترجمه جایگزین: «اما سربازان اسرائيل آنها را گرفتار کردند» یا «اما آنها قادر به گریز از جنگ نبودند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
از نابودی کامل بنیامینیان به نحوی سخن گفته شده که گویی اسرائيلیان آنها را پایمال کردند. ترجمه جایگزین: «آنها ایشان را به تمامی نابود کردند»
(آدرس را ببینید)
«۱۸,۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
«مردانی که دلاورانه در نبرد جنگیدند»
«بنیامینیان باقی مانده، بازگشته و گریختند»
«۵,۰۰۰ ... ۲,۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
«۲۵,۰۰۰»
(آدرس را ببینید)
«۶۰۰»
(آدرس را ببینید)
این افراد بنیامینی سربازانی نیستند که به صخره ریمون گریختند، بلکه آنهایی هستند که هنوز در شهر مانده بودند.
در اینجا «آن شهر» به مردم در آن شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هرکسی که در آن شهر بود»
(آدرس را ببینید)
این اصطلاح به هرچیزی اشاره میکند که آنها وقتی به آن شهر رفتند، یافتند. ترجمه جایگزین: «آنها به ... آمدند»
(آدرس را ببینید)
1و مردان اسرائیل در مِصْفَه قسم خورده،گفتند كه «احدی از ما دختر خود را به بنیامینیان به زنی ندهند.»2و قوم به بیتئیل آمده، در آنجا به حضور خدا تا شام نشستند و آواز خود را بلند كرده، زار زار بگریستند.3و گفتند: «ای یهوه، خدای اسرائیل، این چرا در اسرائیل واقع شده است كه امروز یك سبط از اسرائیل كم شود؟»4و در فردای آن روز قوم به زودی برخاسته، مذبحی در آنجا بنا كردند، و قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی گذرانیدند.5و بنیاسرائیل گفتند: «كیست از تمامی اسباط اسرائیل كه در جماعت نزد خداوند بر نیامده است؟» زیرا قسم سخت خورده، گفته بودند كه هر كه به حضور خداوند به مِصْفَه نیاید، البته كشته شود.6و بنیاسرائیل دربارۀ برادر خود بنیامین پشیمان شده، گفتند: «امروز یك سبط از اسرائیل منقطع شده است.7برای بقیۀ ایشان دربارۀ زنان چه كنیم؟ زیرا كه ما به خداوند قسم خوردهایم كه از دختران خود به ایشان به زنی ندهیم.»8و گفتند: «كدام یك از اسباط اسرائیل است كه به حضور خداوند به مِصْفَه نیامدهاست؟» و اینك از یابیش جِلْعاد كسی به اردو و جماعت نیامده بود.9زیرا چون قوم شمرده شدند، اینك از ساكنان یابیش جِلْعاد احدی در آنجا نبود.10پس جماعت دوازده هزار نفر از شجاعترین قوم را به آنجا فرستاده، و ایشان را امر كرده، گفتند: «بروید و ساكنان یابیش جِلْعاد را با زنان و اطفال به دم شمشیر بكشید.11و آنچه باید بكنید این است كه هر مردی را و هر زنی را كه با مرد خوابیده باشد، هلاك كنید.»12و در میان ساكنان یابیش جِلْعاد چهارصد دختر باكره كه با ذكوری نخوابیده و مردی را نشناخته بودند یافتند، و ایشان را به اردو در شیلوه كه در زمین كنعان است، آوردند.13و تمامی جماعت نزد بنیبنیامین كه در صخرۀ رمون بودند فرستاده، ایشان را به صلح دعوت كردند.14و در آن وقت بنیامینیان برگشتند و دخترانی را كه از زنان یابیش جِلْعاد زنده نگاه داشته بودند به ایشان دادند، و باز ایشان را كفایت نكرد.15و قوم برای بنیامین پشیمان شدند، زیرا خداوند در اسباط اسرائیل شقاق پیدا كردهبود.16و مشایخ جماعت گفتند: «دربارۀ زنان به جهت باقی ماندگان چه كنیم، چونكه زنان از بنیامین منقطع شدهاند؟»17و گفتند: «میراثی به جهت نجاتیافتگان بنیامین باید باشد تا سبطی از اسرائیل محو نشود.18اما ما دختران خود را به ایشان به زنی نمیتوانیم داد زیرا بنیاسرائیل قسم خورده، گفتهاند ملعون باد كسی كه زنی به بنیامیندهد.»19و گفتند: «اینك هر سال در شیلوه كه به طرف شمال بیتئیل و به طرف مشرق راهی كه از بیتئیل به شكیم میرود، و به سمت جنوبی لبونه است، عیدی برای خداوند میباشد.»20پس بنیبنیامین را امر فرموده، گفتند: «بروید در تاكستانها در كمین باشید،21و نگاه كنید و اینك اگر دختران شیلوه بیرون آیند تا با رقصكنندگان رقص كنند، آنگاه از تاكستانها درآیید، و از دختران شیلوه هركس زن خود را ربوده، به زمین بنیامین برود.22و چون پدران و برادران ایشان آمده، نزد ما شكایت كنند، به ایشان خواهیم گفت ایشان را به خاطر ما ببخشید، چونكه ما برای هر كس زنش را در جنگ نگاه نداشتیم، و شما آنها را به ایشان ندادید، الا´ن مجرم میباشید.»23پس بنیبنیامین چنین كردند، و از رقصكنندگان، زنان را برحسب شمارۀ خود گرفتند، و ایشان را به یغما برده، رفتند، و به ملك خود برگشته، شهرها را بنا كردند و در آنها ساكن شدند.24و در آن وقت بنیاسرائیل هر كس به سبط خود و به قبیلۀ خود روانه شدند، و از آنجا هركس به ملك خود بیرون رفتند.25و در آن ایام در اسرائیل پادشاهی نبود و هركس آنچه در نظرش پسند میآمد، میكرد.
این بخش روایت بخش پیشین را به سرانجام میرساند.
گناه و فساد
در پایان کتاب داوران گناه و فساد بیشتری رخ میدهد. افراد خطا میورزند و خطاهای خودشان را با انجام کارهای شرورانه بیشتر اصلاح میکنند. این دوره در کتاب داوران با نمونه روایت نهایی مشخص میشود و با این جمله مشخص میشود «هر کس هرآنچه در نظرش پسند میآمد، میکرد».
و و را ببینید)
این اطلاعات پیشزمینه خوانندگان را درباره پیمانی که اسرائیلیان پیش از نبرد با بنیامینیان با هم بسته بودند، آگاهی میسازد.
(آدرس را ببینید)
این نام فرزندان بنیامین است. به روشی که این را در داوران ۳: ۱۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
قوم اسرائیل این پرسش بدیهی را برای بیانِ غم عمیقشان میپرسند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «آه یهوه، ما از این که یکی از اسباط [قبایل] اسرائيل به تمامی نابود شد بسیار غمگینیم».
(آدرس را ببینید)
قوم به گردهمایی اسرائيلیان در مِصفَه پیش ازاین که به بنیامینیان حمله برند، اشاره میکنند.
این اطلاعات پیشزمینهای برای شرح پیمانی است که اسرائیلیان پیش از حمله بر بنیامینیان در مِصفَه بسته بودند
(آدرس را ببینید)
در اینجا «او» به هرکسی که به مِصفَه نرفت، اشاره میکند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما قطعاً آن فرد را خواهیم کشت»
(آدرس را ببینید)
این عبارت، قبیله بنیامین را به برادر اسرائيل تشبیه میکند تا نزدیکی آنها به این قبیلهه را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «بنیامینیان زنده مانده»
(آدرس را ببینید)
ازنابودی قبیله بنیامین به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها با یک چاقو از اسرائیل بریده شدهاند. این یک مبالغه بود چون هنوز ۶۰۰ مرد باقی مانده بودند. اگرچه، زنان قبیله بنیامین کشته شده بودند، پس ادامه داشتن این قبیله در آینده زیر سوال بود. ترجمه جایگزین: «یک قبیله حذف شده است»
(آدرسهای و را ببینید)
اسرائیلیان میخواهند همسرانی برای اندک بنیامینیان زنده مانده پیدا کنند، اما پیمانشان در مِصفَه مانع آنها از انجام این کار میشود.
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
«افرادی که در مِصفَه گردهم آمده بودند برای ... شمرده شده بودند»
این به گردهمایی پیشین در مِصفَه اشاره میکند. معنای کامل این جمله را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از ساکنان یابیش جِلعاد در مِصفَه حاضر نبودند»
(آدرس را ببینید)
«۱۲۰۰۰» (آدرس را ببینید)
آیه بعدی استثنایی به این دستور کلی خواهد افزود.
«با شمشیرهایشان ... بکشند»
این نام یک شهر است. به روشی که آن را در داوران ۲۱: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«۴۰۰ زن جوان»
(آدرس را ببینید)
این یک حُسن تعبیر است. ترجمه جایگزین: « که با مردی رابطه جنسی نداشته بودند»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «صلح» را میتوان با یک عبارت فعلی نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها خواستند که از جنگیدن با ایشان دست بردارند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است. به روشی که این را در داوران ۲۱: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در آنجا ششصد مرد بنیامینی بود و تنها چهارصد زن از یابیش جِلعاد وجود داشت.
«باعث شده بود قبایل اسرائيل متحد نباشند»
این به فرزندان بنیامین اشاره میکند. به روشی که این را در داوران ۳: ۱۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما همه زنان بنیامینی را کشتیم»
(آدرس را ببینید)
اسرائيلیها مبالغه میکنند. آنها پیشتر به چهارصد بنیامینی همسر داده بودند، پس این طایفه به تمامی نابود نمیشد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه بنیامین به فرزندان مذکر بنیامین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همسری به مردان بنیامین»
(آدرس را ببینید)
این اطلاعات پیشزمینهای به شرح مکانی که شهر شیلوه در آن واقع بود، برای خواننده میپردازد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک شهر است.
(آدرس را ببینید)
این درک میشود که بنیامینیان این زنان را با خود به سرزمینشان میبردند. معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «هر کدام از شما میبایست یکی از دختران شیلوه را بگیرد و او را با خود به سرزمین بنیامین ببرید تا همسرتان شود»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «رحمت» را میتوان به عنوان یک کُنش نوشت. ترجمه جایگزین: «در حق ما این لطف را کنید»
(آدرس را ببینید)
معنای کامل این عبارت رامیتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «زیرا ما در میانه جنگ با یابیش جِلعاد برای یکایکِ آنها همسری نگرفتیم»
(آدرس را ببینید)
این به مردان شیلوه اشاره دارد. آنها داوطلبانه دختران خود را به بنیامینیان نمیدادند و از این رو آنها پیمان خود را مبنی بر انجام ندادن این کار نمیشکستند.
این به یک همسر برای هر یک از آن دویست مرد بنیامینی که همسری از یابیش جِلعاد نگرفته بود، اشاره دارد. (داوران ۲۱: ۱۴)
«اسرائیل هنوز پادشاهی نداشت»
نظر معرف دیدن و دیدن معرف افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوریاش درست بود» یا «آنچه او درست درنظر میگرفت»
(آدرس را ببینید)
1و واقع شد در ایام حكومت داوران كه قحطی در زمین پیدا شد، و مردی از بیتلحم یهودا رفت تا در بلاد موآب ساكن شود، او و زنش و دو پسرش.2و اسم آن مرد اَلیمَلَك بود، و اسم زنش نَعُومی، و پسرانش به مَحْلُون و كِلْیون مسمّی و اَفْراتیانِ بیتلحم یهودا بودند. پس به بلاد موآب رسیده، در آنجا ماندند.3و اَلیمَلَك شوهر نعومی، مرد و او با دو پسرش باقی ماند.4و ایشان از زنان موآب برای خود زن گرفتند كه نام یكی عُرْفَه و نام دیگری روت بود، و در آنجا قریب به ده سال توقف نمودند.5و هر دو ایشان مَحْلُون و كِلْیون نیز مردند، و آن زن از دو پسر و شوهر خود محروم ماند.6پس او با دو عروس خود برخاست تا از بلاد موآب برگردد، زیرا كه در بلاد موآب شنیده بود كه خداوند از قوم خود تفقّد نموده، نان به ایشان داده است.7و از مكانی كه در آن ساكن بود بیرون آمد، و دو عروسش همراه وی بودند، و به راه روانه شدند تا به زمین یهودا مراجعت كنند.8و نعومی به دو عروس خود گفت: «بروید و هر یكی از شما به خانۀ مادر خود برگردید، و خداوند بر شما احسان كناد، چنانكه شما به مردگان و به من كردید.9و خداوند به شما عطا كناد كه هر یكی از شما در خانۀ شوهر خود راحت یابید.» پس ایشان را بوسید و آواز خود را بلند كرده، گریستند.10و به او گفتند: «نی بلكه همراه تو نزد قوم تو خواهیم برگشت.»11نعومی گفت: «ای دخترانم برگردید، چرا همراه من بیایید؟ آیا در رحم من هنوز پسران هستند كه برای شما شوهر باشند؟12ای دخترانم برگشته، راه خود را پیش گیرید زیرا كه برای شوهر گرفتن زیاده پیر هستم، و اگر گویم كه امید دارم و امشب نیز به شوهر داده شوم وپسران هم بزایم،13آیا تا بالغ شدن ایشان صبر خواهید كرد، و به خاطر ایشان، خود را از شوهر گرفتن محروم خواهید داشت؟ نی ای دخترانم زیرا كه جانم برای شما بسیار تلخ شده است چونكه دست خداوند بر من دراز شده است.»14پس بار دیگر آواز خود را بلند كرده، گریستند و عرفه مادر شوهر خود را بوسید، اما روت به وی چسبید.15و او گفت: «اینك زن برادر شوهرت نزد قوم خود و خدایان خویش برگشته است تو نیز در عقب زن برادر شوهرت برگرد.»16روت گفت: «بر من اصرار مكن كه تو را ترك كنم و از نزد تو برگردم، زیرا هر جایی كه رَوْی میآیم و هر جایی كه منزل كنی، منزل میكنم، قوم تو قوم من و خدای تو خدای من خواهد بود.17جایی كه بمیری، میمیرم و در آنجا دفن خواهم شد. خداوند به من چنین بلكه زیاده بر این كند اگر چیزی غیر از موت، مرا از تو جدا نماید.»18پس چون دید كه او برای رفتن همراهش مصمم شده است، از سخن گفتن با وی باز ایستاد.19و ایشان هر دو روانه شدند تا به بیتلحم رسیدند. و چون وارد بیتلحم گردیدند، تمامی شهر بر ایشان به حركت آمده، زنان گفتند كه «آیااین نعومی است؟»20او به ایشان گفت: «مرا نعومی مخوانید بلكه مرا مُرَّه بخوانید زیرا قادر مطلق به من مرارت سخت رسانیده است.21من پُر بیرون رفتم و خداوند مرا خالی برگردانید. پس برای چه مرا نعومی میخوانید چونكه خداوند مرا ذلیل ساخته است و قادرمطلق به من بدی رسانیده است.»22و نعومی مراجعت كرد و عروسش روتِ موآبیه كه از بلاد موآب برگشته بود، همراه وی آمد؛ و در ابتدای درویدن جو وارد بیتلحم شدند.
«این در روزهایی واقع شد که داوران حکومت می کردند»
اتفاقات این کتاب در طول دوره داوران واقع گردیده است. این کتاب همزمان با کتاب داوران است. برای درک متون تاریخی کتاب، مترجم احتمالاً تمایل به مرور مجدد کتاب داوران دارد.
زنان بدون شوهر یا فرزند
در خاور نزدیک باستان، اگر زنی شوهر یا پسری نداشت، در موقعیتی ناگوار قرار میگرفت. او نمیتوانست از نظر مالی خودش را تأمین کند. به همین سبب نعومی به دخترانش[عروسانش] گفته بود که دوباره ازدواج کند.
تضاد
اعمال روتِ موآبی، با اعمال نعومیِ یهودی تضاد داشت. روت ایمان عظیمش را به خدای نعومی نشان میدهد، درحالیکه نعومی به یهوه ایمان ندارد.
and )
«این بود» یا «این است آنچه که اتفاق افتاد.» این روشی معمول برای آغاز داستانی تاریخی است.
«در طول ایامی که داوران بر اسرائیل رهبری و حکومت میکردند»
این به سرزمین اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در سرزمین اسرائیل»
«مردی.» این روشی متداول برای معرفی شخصیتی در داستان است.
افرادی از قبیله افرایم بودند که در بیتلحم در منطقه یهودا سکونت داشتند.
«تنها دو پسر نعومی با او بودند»
«زنان متأهل.» این اصطلاحی برای ازدواج با زنان است. آنان زنانی را که قبلاً ازدواج کرده بودند، به همسری نمیگرفتند.
پسران نعومی با زنانی که اهل قبیله موآب بودند، ازدواج کردند. موآبیان خدایان غیر را میپرستیدند.
«نام همسر یکی ... نام همسر دیگری»
ده سال بعد از اینکه الیملک و نعومی به موآب آمدند، پسرانشان مَحْلُون و كِلْیون مردند.
نعومی بیوه ماند.
«درحالی که نعومی در موآب زندگی میکرد، شنیده بود.» به این منظور است که خبرها از اسرائیل میآمد. ترجمه جایگزین: «درحالیکه او در بلاد موآب زندگی میکرد، از اهالی اسرائیل شنیده بود»
نامی است که خدا خود را در عهد عتیق به مردم آشکار کرده است. نگاه کنید به صفحه ترجمه کلمات که یهوه چطور ترجمه شده است.
خدا نیاز قوم خود را دیده و محصول و برداشتی نیکو برای آنها مهیا کرد.
زنانی که با پسران نعومی ازدواج کردند
«آنها خارج شدند.» بیرون آمدن از جایی اصطلاحی برای خارج شدن است.
«همسران پسران» یا «بیوههای پسران»
نعومی با دو نفر صحبت میکرد، بنابراین زبانهایی که حالت دوگانه ضمیر دوم شخص، یعنی مفرد و جمع دارند، باید از آن در طول سخنانش استفاده کنند.
(See:
«به خانه مادرتان»
«نشان دادید که وفادار هستید»
«احسان» شامل مفهوم محبت، نیکویی و وفاداری است.
«به شوهرانتان، که مردند.» نعومی به دو پسرش که مردند اشاره میکند.
«به شما بدهد» یا «اجازه دهد که داشته باشید»
«استراحت» شامل امنیت در ازدواج نیز میشود.
با شوهر جدیدشان، نه شوهر کس دیگری. هم به خانه فیزیکی که متعلق به شوهر است و هم به مصون ماندن از شرم به واسطه ازدواج اشاره میکند.
بلند کردن آواز به معنای با صدای بلند صحبت کردن است. دختران با صدای بلند میگریستند و به تلخی اشک میریختند.
هنگامی که عرفه و روت گفتند «ما،» آنها به خودشان اشاره میکردند نه به نعومی. پس زبانهایی که ضمیر «ما» دو حالت مشمول و منحصر دارند، بهتر است از حالت انحصاری آن استفاده کنند. [یعنی نه بر گوینده، بلکه بر مخاطبین تأکید میکند]
اینجا شکل مفرد «تو» به نعومی اشاره میکند.
این پرسشی بدیهی است. ترجمه جایگزین: «لازم نیست که شما با من بمانید» یا «شما نباید با من بمانید»
نعومی از این پرسش استفاده میکند تا به آنها بگوید که نمیتواند پسر دیگری داشته باشد تا با آنها ازدواج کنند. ترجمه جایگزین: «قطعاً برای من ممکن نیست که پسران بیشتری داشته باشم تا شوهران شما شوند»
دلیل اهمیت داشتن همسر را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار پیرم که دوباره ازدواج کنم و فرزندان بیشتری به دنیا بیاورم»
«فرزندانی به دنیا آورم» یا «اولاد ذکوری به دنیا آورم»
اینها پرسشهایی بدیهی هستند، که انتظار نمیرود جوابی داشته باشند. ترجمه جایگزین: «نباید منتظر بزرگ شدن آنها شوید تا بتوانید با آنها ازدواج کنید. بهتر است اکنون شوهری برای ازدواج خود برگزینید.»
تلخی استعارهای از غم و اندوه است، و آنچه که او را اندوهگین کرده را می توان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اینکه شما شوهری ندارید، بسیار مرا اندوهگین میسازد.»
کلمه «دست» به قدرت یا توانایی یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث شده که این چنین حوادث هولناکی برای من اتفاق بیافتد»
این بدین معناست که با صدای بلند گریستند یا به تلخی اشک ریختند.
«روت به او چسبید.» ترجمه جایگزین: «روت نپذیرفت که او را ترک کند» یا «روت او را ترک نکرد»
«توجه کنید، زیرا آنچه که به زن برادر شوهرت میگویم حقیقت داشته و مهم است»
«همسر برادر شوهرت» یا «عُرپه»
پیش از آنکه عرپه و روت با پسران نعومی ازدواج کنند، خدایان موآب را میپرستیدند. در طول ازدواجشان، آنها نیز شروع به پرستش خدای نعومی کردند.
«هر جایی که زندگی کنی»
روت به قوم نعومی، اسرائیلیان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من مردم قوم تو را به عنوان قوم خود خواهم شمرد» یا «خویشان تو را همچون خویشان خود میدانم»
این به اشتیاق روت اشاره میکند که میخواهد باقی زندگیش را در همان شهر نعومی سپری کند.
این عبارت به خواسته روت از خدا اشاره میکند که در صورت عمل نکردن به آنچه که خود روت گفته بود او را مجازات کند. مثل اصطلاح «خدا نکند اگر»
«نعومی از سخن گفتن با روت باز ایستاد»
«این اتفاق افتاد.» این نشانهای از بخش جدید داستان است.
«شهر» به مردمی که در آنجا زندگی میکنند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر کسی در شهر»
از آنجایی که سالهای زیادی گذشته بود که نعومی در بیتلحم زندگی میکرد و دیگر شوهر و پسرانش نبودند، انگار که زنان شهر شک داشتند که آیا واقعاً این زن همان نعومی است. این سؤالی واقعی است نه پرسشی بدیهی.
نام «نعومی» به معنای «خوشی من» است. از آنجایی که نعومی شوهر و پسرانش را از دست داد، دیگر احساس میکرد معنای اسمش با زندگیاش همخوانی ندارد.
این ترجمه معنای آن اسم است. همچنین مطابق با آوایش یعنی «مُرَّه» ترجمه میشود.
هنگامیکه نعومی بیتلحم را ترک میکرد، شوهر و پسرانش با او بودند، و زندگی شادی داشت. نعومی یهوه را برای مرگ شوهر و پسرانش مقصر میداند، و میگوید که او باعث شده که بدون آنها، به بیتلحم باز گردد، و اکنون اندوهگین و ناراحت است.
«من را مقصر شمرده است»
« مرا به مصیبت و بلا گرفتار ساخته است» یا «مرا سیه روز ساخته است»
این خلاصه مطلب را شرح میدهد. در انگلیسی با کلمه «بنابراین» نشان داده میشود. انتخاب با شماست که در زبانتان نتیجه گیری پایانی یا خلاصه مطلب چگونه نشانگذاری میشود و سپس از آن اصول پیروی کنید.
عبارت «درویدن جو» را میتوان به صورت عبارتی تحتالفظی و دارای فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامیکه کشاورزان درو کردن جو را آغاز میکنند»
1و نعومی خویشِ شوهری داشت كه مردیدولتمند، بوعَزْ نام از خاندان اَلیمَلَك بود.2و روت موآبیه به نعومی گفت: «مرا اجازت ده كه به كشتزارها بروم و در عقب هر كسی كه در نظرش التفات یابم، خوشهچینی نمایم.» او وی را گفت: «برو ای دخترم.»3پس روانه شده، به كشتزار درآمد و در عقب دروندگان خوشهچینی مینمود، و اتفاق او به قطعۀ زمین بوعَزْ كه از خاندان اَلیمَلَك بود، افتاد.4و اینك بوعَزْ از بیتلحم آمده، به دروندگان گفت: « خداوند با شما باد.» ایشان وی را گفتند: « خداوند تو را بركت دهد.»5و بوعَزْ به نوكر خود كه بر دروندگان گماشته بود، گفت: «این دختر از آن كیست؟»6نوكر كه بر دروندگان گماشته شده بود، در جواب گفت: «این است دختر موآبیه كه با نعومی از بلاد موآب برگشته است،7و به من گفت: تمنّا اینكهخوشهچینی نمایم و در عقب دروندگان در میان بافهها جمع كنم؛ پس آمده، از صبح تا به حال مانده است، سوای آنكه اندكی در خانه توقّف كرده است.»8و بوعَزْ به روت گفت: «ای دخترم مگر نمیشنوی؟ به هیچ كشتزار دیگر برای خوشهچینی مرو و از اینجا هم مگذر بلكه با كنیزان من در اینجا باش.9و چشمانت به زمینی كه میدروند نگران باشد و در عقب ایشان برو؛ آیا جوانان را حكم نكردم كه تو را لمس نكنند؟ و اگر تشنه باشی، نزد ظروف ایشان برو و از آنچه جوانان میكشند، بنوش.»10پس به روی در افتاده، او را تا به زمین تعظیم كرد و به او گفت: «برای چه در نظر تو التفات یافتم كه به من توجه نمودی و حال آنكه غریب هستم؟»11بوعَزْ در جواب او گفت: «از هر آنچه بعد از مردن شوهرت به مادر شوهر خود كردی، اطلاع تمام به من رسیده است، و چگونه پدر و مادر و زمین ولادت خود را ترك كرده، نزد قومی كه پیشتر ندانسته بودی، آمدی.12خداوند عمل تو را جزا دهد و از جانب یهوه، خدای اسرائیل، كه در زیر بالهایش پناه بردی، اجر كامل به تو برسد.»13گفت: «ای آقایم، در نظر تو التفات بیابم زیرا كه مرا تسلی دادی و به كنیز خود سخنان دلآویز گفتی، اگر چه من مثل یكی از كنیزان تو نیستم.»14بوعَزْ وی را گفت: «در وقت چاشت اینجا بیا و از نان بخور و لقمۀ خود را در شیره فرو بر.» پس نزد دروندگان نشست و غلۀ برشته به او دادند و خورد و سیر شده، باقی مانده را واگذاشت.15و چون برای خوشهچینی برخاست، بوعَزْ جوانانخود را امر كرده، گفت: «بگذارید كه در میان بافهها هم خوشه چینی نماید و او را زجر منمایید.16و نیز از دستهها كشیده، برایش بگذارید تا برچیند و او را عتاب مكنید.»17پس تا شام در آن كشتزار خوشهچینی نموده، آنچه را كه برچیده بود، كوبید و به قدر یك ایفۀ جو بود.18پس آن را برداشته، به شهر درآمد، و مادر شوهرش آنچه را كه برچیده بود، دید، و آنچه بعد از سیرشدنش باقی مانده بود، بیرون آورده، به وی داد.19و مادر شوهرش وی را گفت: «امروز كجا خوشهچینی نمودی و كجا كار كردی؟ مبارك باد آنكه بر تو توجه نموده است.» پس مادر شوهر خود را از كسی كه نزد وی كار كرده بود، خبر داده، گفت: «نام آن شخص كه امروز نزد او كار كردم، بوعَزْ است.»20و نعومی به عروس خود گفت: «او از جانب خداوند مبارك باد زیرا كه احسان را بر زندگان و مردگان ترك ننموده است.» و نعومی وی را گفت: «این شخص، خویش ما و از ولیهای ماست.»21و روت موآبیه گفت كه «او نیز مرا گفت با جوانان من باش تا همۀ درو مرا تمام كنند.»22نعومی به عروس خود روت گفت كه «ای دخترم خوب است كه با كنیزان او بیرون روی و تو را در كشتزار دیگر نیابند.»23پس با كنیزان بوعَزْ برای خوشهچینی میماند تا درو جو و درو گندم تمام شد، و با مادرشوهرش سكونت داشت.
«مرو و در مزرعهای دیگر خوشهچینی مکن»
بوعز این را از این جهت گفت که نمیتوانست امنیت آنها را در مزرعه شخص دیگری تضمین کند. این نشان میدهد که هیچ کسی همچون بوعز بخشنده و مطیع قانون موسی نبود.
and and
این عبارت اطلاعات جدیدی پیش از ادامه داستان ارائه میدهد. ممکن است در زبان شما روش دیگری برای معرفی اطلاعات جدید وجود داشته باشد.
«مردی والا و ثروتمند.» این بدین معناست که بوعز مردی کامیاب و شناخته شده در جامعهاش بود، و شهرتی نیکو داشت.
اینجا داستان ادامه مییابد. میبایست آگاه باشید که در زبان شما داستان بعد از وقفهای کوتاه چگونه دوباره آغاز میشود.
این نیز روش دیگری است برای اینکه بگویند زنی اهل مملکت یا قبیله موآب بود.
«تخم غله را از عقب دروگران که باقی مانده، جمع کنم» یا «تخم غله را از پشت دروگران که بر زمین باقی مانده، بردارم»
«سر» یا «ساقهها». «خوشهها» قسمتی از غلات هستند که دانه را در بر دارند.
عبارت «التفات یافتن» اصطلاحی است که به معنای بر کسی روا داشتن میباشد. روت از کسب التفات شخص مانند کسب اجازه یا تایید سخن میگوید. همان طور که چشمها نمایانگر بینایی هستند، و بینایی نیز نمایانگر افکار و عقیده است. ترجمه جایگزین: «کسی که به من اجازه خوشهچینی میدهد»
روت چنان از نعومی مراقبت میکرد گویی که او همچون مادر خودش بود. مطمئناً در زبان شما نیز ممکن است از این کلمه برای کسی که همچون دختر واقعی شخص نیست، استفاده شود.
روت نمیدانست که قطعه زمینی که برای خوشهچینی برداشته به خویشاوند نعومی، یعنی بوعز، تعلق دارد.
کلمه «اینک» توجه ما را به رویدادی مهم در مورد ورود بوعز به مزرعه جلب میکند. در زبان شما نیز احتمالاً یک چنین روشهای خاصی برای بیان رویداد یا معرفی شخصیتی مهم وجود دارد.
مزرعهها در فاصلهای نامشخص بیرون از بیتلحم بودند.
«به تو چیزهای نیکو دهد» یا «تو را شادمان سازد»
معانی محتمل ۱) بوعز درمورد شوهر روت سؤال میکند یا ۲) بوعز راجع به والدین یا سرپرستان فعلی روت سؤال میکند.
«مسئول بود» یا «مدیریت میکرد»
این صفحه عمداً خالی است.
«کلبه» یا «پناهگاه.» این پناهگاه یا کلبهای موقت در مزرعه بود که مکانی سایهدار را فراهم میکرد.
این جمله را به حالت امری نیز میتوان تغییر داد. ترجمه جایگزین: «ای دخترم، به من گوش کن» یا «ای دخترم، خوب به آنچه که میگویم توجه کن»
این روشی مناسب برای خطاب کردن به خانمی جوان بود. روت دختر واقعی بوعز نبود، پس اطمینان حاصل کنید که از ترجمه شما چنین برداشتی نشود.
چشمان، نمایانگر نگاه کردن یا توجه کردن به چیزی است. ترجمه جایگزین: «تنها به مزرعه نگاه کن» یا «تنها به مزرعه توجه کن»
بوعز از این سؤال برای تأکید برآنچه که برای کمک به روت انجام داده بود، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «من دستورات دقیقی به مردان دادهام ... که تو را.»
«کارگران مرد جوان ... کارگران زن جوان.» کلمه «مردها» سه بار برای اشاره به مردانی که در مزرعه درو میکردند، استفاده شده است. در بعضی زبانها میتوانند این کلمه را یک بار استفاده کنند، و کلمه متفاوت دیگری نیز دارند که به معنای کارگران زن جوان است.
معانی محتمل ۱) مردی به او آسیب نرساند یا ۲) مردی او را از خوشهچینی در مزرعه بوعز باز ندارد.
بیرون کشیدن آب به معنای بالا آوردن آب از چاهی یا بیرون آوردن آن از مخزنی است.
اینها اعمالی برای نشان دادن احترام و حرمت به شخص مقابل است. روت با عملی فراتر از سپاسگزاری، احترامش را به بوعز برای کاری که برایش کرده بود، نشان داد. این نیز نمونهای از فروتنی بود.
روت سؤالی واقعی میپرسد.
روت به طور خصوصی به خدای اسرائیل وعده داده بود که به او وفادار بماند، اما در کل خودش میدانست که یک «موآبی» است.
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افرادی به من اطلاع دادهاند» یا «افرادی که به من میگویند»
بوعز اشاره میکند که روت با نعومی به دهکده و اجتماع، کشور، و منطقهای آمد که قبلاً آن را نمیشناخته است.
«به تو باز پرداخت کند» یا «به تو برگرداند»
این به نوعی ایمان عملی است، که انتخاب میکند با نعومی در بیتلحم زندگی کند و به خدای نعومی ایمان بیاورد.
این بیانی شعر گونه است که بسیار شبیه به جمله قبلی است. ترجمه جایگزین: «یهوه بیشتر از آنچه که تو دادهای را به تو باز میگرداند»
بوعز از تصویر مادری که جوجههایش را زیر بالهایش حفاظت میکند، استفاده کرد، تا حفاظت خدا را برای آنانی که به او ایمان میآورند توصیف کند. ترجمه جایگزین: «خود را در آغوش امن کسی قرار دادهاید»
در اینجا «التفات یافتن» اصطلاحی است بدین معنا که مورد تأیید باشد یا اینکه بوعز از او خشنود باشد. اینجا «چشمها» کنایهایست از نگاه، و نگاه استعارهایست برای نشان دادن ارزیابیِ او. ترجمه جایگزین: «لطفاً مرا بپذیر»
معانی محتمل ۱) روت یکی از کنیزان بوعز نبود یا ۲) روت تصور نمیکرد که ازدواجش با پسر نعومی، امتیازی خاص در اورشلیم برای او به ارمغان بیاورد.
این به غذای ظهر اشاره میکند.
این غذای سادهای بود که در مزرعه میخوردند. افراد روی زمین دور سفرهای که کاسههای شیره و بشقابهایی با تکههای نان بر آن بود، مینشستند. آنها نانهایشان را در کاسه شیره فرو میبردند تا آن را خیس کنند و قبل از اینکه خوردن آنرا طعمدار میکردند.
سسی که نان را در آن فرو میبردند. بیشتر اسرائیلیان شرابشان را ترش میکردند تا سرکه درست کنند.
در متن دستورات، درست مثل این بود که روت به اندازهای دور بود که فرمانهای بوعز را نمیشنید. ترجمه جایگزین: «و هنگامی که روت برای خوشهچینی برخاست، بوعز به طور خصوصی به جوانان گفت»
«هنگامیکه بلند شد»
در اینجا «هم» به «بالاتر و فراتر از آنچه که معمولاً انجام میدهند» اشاره میکند. بوعز به کارگرانش دستور داد که بگذارند روت درمیان بافههای غلات نیز خوشهچینی کند. برای خوشهچینانِ دیگر به طور معمول قدغن بود که در نزدیکی دروگران کار کنند.
«بعضی بذرهای غلات را از بافهها بیرون بکشید و آنها را برایش بگذارید» یا «بذرهای غلات را پشت سر برایش رها کنید تا جمع کند»
«موجب شرمندگی او مشوید» یا «به او بیاحترامی نکنید»
او قسمتهای خوراکی غلات را از پوست و ساقه جدا کرد، تا آنها را دور بریزد.
این به قسمت قابل خوردن غلات اشاره میکند.
ایفه یک واحد اندازهگیری حدوداً برابر با ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «در حدود ۲۲ لیتر جو»
این مفهوم را میرساند که روت غلات را به خانه برد.
«نعومی دید»
نعومی تقریباً یک جمله را به دو روش متفاوت بیان میکند تا نشان دهد که بسیار تمایل دارد بداند که در آن روز چه برای روت اتفاق افتاده.
نعومی از خدا میخواهد به بوعز به خاطر بخشندگیاش به روت و او، پاداش دهد.
«کسی که به وفاداریش ادامه داده است.» معانی محتمل ۱) بوعز تعهداتش را به نعومی به عنوان یکی از اعضای خانواده به خاطر آورده یا ۲) نعومی به یهوه، که بوعز را به این عمل واداشته، اشاره میکند یا ۳) یهوه به زندگان و مردگان وفادار میماند.
«به کسانی که هنوز زنده هستند.» نعومی و روت «زندگان» بودند.
شوهر نعومی و پسرانش «مردگان» بودند. این جمله را میتوان به شکلی متفاوت با حذف صفت اسمی «مردگان» نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که قبلاً مردهاند»
عبارت دوم تکرار شده و عبارت اولی را بسط میدهد. این نوع تأکید به سبک عبری است.
کفیل، خویشاوند نزدیک با جنسیت مذکر بود که میتوانست یک بیوه بدون فرزند را از مشکلات مالی از طریق ازدواج با او و داشتن فرزندی از او، نجات دهد. او میبایست زمین خویشاوندانش را که در اثر فقر از دست داده بودند مجدداً کسب کند و خویشاوندانی را که به بردگی فروخته شدهاند، بازخرید نماید.
«او حتی به من گفت.» این نشان می دهد که آنچه در ادامه میآید مهمترین بخش از سخنان بوعز به روت است.
بوعز به حفاظت فیزیکی که نوکرانش برای روت میتوانستند مهیا کنند، اشاره میکند.
«کار کنی»
معانی محتمل ۱) کارگران دیگر ممکن بود از روت سوءاستفاده کنند یا او را بدزدند و به او تجاوز کنند یا ۲) از طرف دیگر، ممکن بود مالکین دخالت کنند و مانع خوشهچینی او تا آخر فصل درو شوند.
روت در طول روز در زمین بوعز با کارگرانش کار میکرد، بنابراین از امنیت برخوردار بود.
روت به خانه نعومی میرفت و شب آنجا میخوابید.
1و مادر شوهرش، نعومی وی را گفت: «ای دختر من، آیا برای تو راحت نجویم تابرایت نیكو باشد.2و الا´ن آیا بوعَزْ كه تو با كنیزانش بودی خویش ما نیست؟ و اینك او امشب در خرمن خود، جو پاك میكند.3پس خویشتن را غسل كرده، تدهین كن و رخت خود را پوشیده، به خرمن برو، اما خود را به آن مرد نشناسان تا از خوردن و نوشیدن فارغ شود.4و چون او بخوابد، جای خوابیدنش را نشان كن و رفته، پایهای او را بگشا و بخواب، و او تو را خواهد گفت كه چه باید بكنی.»5او وی را گفت: «هر چه به من گفتی، خواهم كرد.»6پس به خرمن رفته، موافق هر چه مادرشوهرش او را امر فرموده بود، رفتار نمود.7پس چون بوعَزْ خورد و نوشید و دلش شاد شد و رفته، به كنار بافههای جو خوابید، آنگاه او آهسته آهسته آمده، پایهای او را گشود و خوابید.8و در نصف شب آن مرد مضطرب گردید و به آن سمت متوجه شد كه اینك زنی نزد پایهایش خوابیده است.9و گفت: «تو كیستی»؟ او گفت: «من كنیز تو، روت هستم؛ پس دامن خود را بر كنیز خویش بگستران زیرا كه تو ولّی هستی.»10او گفت: «ای دختر من! از جانب خداوند مبارك باش! زیرا كه در آخر بیشتر احسان نمودی از اول، چونكه در عقب جوانان، چه فقیر و چه غنی، نرفتی.11و حال ای دختر من، مترس! هر آنچه به من گفتی برایت خواهم كرد، زیرا كه تمام شهرِ قوم من تو را زن نیكو میدانند.12و الا´ن راست است كه من ولی هستم، لیكن ولّیای نزدیكتر از من هست.13امشب در اینجا بمان و بامدادان اگر او حق ولّی را برای تو ادا نماید، خوب ادا نماید، و اگر نخواهد كه برای تو حقولّی را ادا نماید، پس قسم به حیات خداوند كه من آن را برای تو ادا خواهم نمود؛ الا´ن تا صبح بخواب.»14پس نزد پایش تا صبح خوابیده، پیش از آنكه كسی همسایهاش را تشخیص دهد، برخاست، و بوعَزْ گفت: «زنهار كسی نفهمد كه این زن به خرمن آمده است.15و گفت چادری كه بر توست، بیاور و بگیر.» پس آن را بگرفت و او شش كیل جو پیموده، بر وی گذارد و به شهر رفت.16و چون نزد مادر شوهر خود رسید، او وی را گفت: «ای دختر من، بر تو چه گذشت؟» پس او را از هر آنچه آن مرد با وی كرده بود، خبر داد.17و گفت: «این شش كیل جو را به من داد زیرا گفت، نزد مادرشوهرت تهیدست مرو.»18او وی را گفت: «ای دخترم آرام بنشین تا بدانی كه این امر چگونه خواهد شد، زیرا كه آن مرد تا این كار را امروز تمام نكند، آرام نخواهد گرفت.»
راستی (امانتداری) بوعز
بوعز امانت عظیمش را در این باب با عدم برقراری رابطه جنسی با روت نشان میدهد. او همچنین نگران بود که اگر مردم روت را درچنین موقعیتی ببینند، چه فکری درباره او میکنند. شخصیت بوعز در این داستان بسیار حائز اهمیت است.
«آنچه که برای تو نیکوست»
نعومی تلاش میکرد که بوعز را به روت علاقهمند کند، تا بتوانند با هم ازدواج کنند. با اینکه روت از بدو تولد یک غیر یهودی بود، اما بوعز میتوانست با او ازدواج کند، زیرا از طریق ازدواج، او دختر نعومی محسوب میشد.
نعومی، مادرِ شوهرِ وفات یافته روت است.
روت با ازدواج با پسر نعومی و به علاوه با مراقبتش از نعومی بعد از بازگشت به بیتلحم، دختر او محسوب میشد.
نعومی این را از روت میپرسد تا کاری را که برنامهریزی کرده، به انجام رساند. ترجمه جایگزین: «باید مکانی برای استراحت تو بیابم.» یا «باید شوهری برای مراقبت از تو بیابم»
معانی محتمل ۱) به معنای واقعی کلمه یعنی خانهای به جهت زندگی برایش بیابد یا ۲) عیناً شوهری برای مراقبت از او پیدا کند. نعومی احتمالاً منظورش معنی هر دو جمله است.
ترجمه به وضوح بیان میکند که روت در مزرعه با کنیزان کار میکرده. ترجمه جایگزین: «کنیزانی که با تو در مزرعه کار میکردند»
نعومی احتمالاً این سؤال را میپرسد تا به روت بعضی چیزهایی را که پیشتر به او گفته بود یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «او خویشاوند ماست»
این اصطلاح نشان می دهد که عبارت زیر بسیار مهم است.
پاک کردن به معنای جداسازی غله از قسمتهای نامطلوب آن از طریقِ به هوا پرتاب کردن است، در این روش باد، کاه را از دانه جدا میکند.
احتمالاً به مالیدن روغن به خودش اشاره میکند، همان طور که امروزه زنان به خود عطر میزنند.
به ترک کردن شهر و حرکت به سمت مزرعه خرمنکوبی اشاره میکند.
به معنای برداشتن عبا یا پتویی که با آن پاهایش را پوشانیده است، بنابراین پاهایش در معرض سرما قرار میگیرند.
«نزدیک پاهایش دراز بکش»
رسمی مخصوص آن زمان که خیلی مشخص نیست، اما معمولاً میتوان فهمید که روشی قابل قبول مربوط به فرهنگ آن زمان است که زنی تمایلش را برای ازدواج با مردی نشان دهد.
«وقتی که بیدار شود، خواهد گفت»
این صفحه عمداً خالی است.
این صفحه عمداً خالی است.
اینجا بوعز به دلش اشاره میکند. این مفهوم را نمیرساند که بوعز بیش از حد مست بوده. ترجمه جایگزین: «او خشنود بود» یا «او حالش خوب بود»
«او به آرامی حرکت کرد» یا «او آن قدر آهسته آمد که هیچ کس صدایش را نشنید»
«روانداز را از روی پاهایش کنار زد»
«نزدیک پایهایش خوابید»
این عبارت در اینجا به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را نیز مد نظر داشته باشید.
«در نیمههای شب»
مشخص نیست که چرا بوعز مضطرب شد. شاید ناگهان سرمای پاهایش را حس کرده.
نگاه کرد تا بفهمد چه چیز او را مضطرب کرده.
آن زن روت بود، اما بوعز در تاریکی نمیتوانست او را بشناسد.
روت با فروتنی با بوعز سخن میگوید.
این اصطلاحی فرهنگی برای ازدواج بود. ترجمه جایگزین: «با من ازدواج کن»
خویشاوندی نزدیک با مسئولیتهایی خاص نسبت به خویشاوندان نَسَبی خود
«اکنون احسانی بیشتر از قبل نمودی»
این به درخواست روت از بوعز برای ازدواج با او اشاره میکند. به وسیله ازدواج با خویشان نعومی، روت احسان عظیمش را به نعومی نشان میدهد.
اشاره میکند به آنچه که روت پیشتر برای مادر شوهرش انجام داده بود تا با او بماند و برای غذای مورد نیازشان خوشهچینی کند.
«به دنبال ازدواج با ... نرفتی.» روت میتوانست خواسته نعومی را نادیده بگیرد و برای خودش به دنبال شوهری بیرون از خویشان نعومی باشد.
بوعز از این بیان به نشانه احترام به روت به عنوان زنی جوان استفاده میکند.
این وظیفه نزدیکترین مرد فامیل بود که به زنی بیوه کمک کند.
بوعز به انتظار ازدواج نزدیکترین خویشاوند مذکر شوهر فوت شده روت اشاره میکند، که میتواند با روت ازدواج کند و نام فامیلی خود را دوام بخشد.
«همان طور که یهوه زندگی میکرد.» این پیمانی معمول بین یهودیان بود.
روت کنار پایهای بوعز خوابید. آنها رابطه جنسی با هم نداشتند.
از زمانی سخن میگوید که همه جا تاریک است. ترجمه جایگزین: «درحالی که هوا هنوز تاریک بود»
تکه پارچهای که روی شانه میانداختند
اندازه دقیقی بیان نشده است. این مقدار به اندازه کافی نشاندهنده سخاوت شخص بود، درعین حال به اندازهای بود که روت بتواند آن را به تنهایی حمل کند. برخی براین گمانند که درحدود ۳ کیلوگرم بود.
مقدار غله آنقدر زیاد بود که روت برای برداشتن و حمل آن، نیاز به کمک داشت.
در اکثر نسخههای باستانی میگوید «مرد رفت،» اما برخی میگویند «زن رفت.» در نسخههای انگلیسی به هر دو اشاره میکند. بهترین انتخاب این است که بگوییم «مرد رفت.»
منظور روت با این پرسش مشخصتر میشود. ترجمه جایگزین: «چه اتفاقی افتاد، دخترم؟» یا «بوعز در مقابل تو چه کرد؟»
«هر کاری که بوعز انجام داده بود»
«دستِ خالی نرو» یا «با هیچ نرو» یا «مطمئن باش که چیزی برداری»
این عبارت به تصمیم کسی اشاره میکند که دارایی نعومی را میخرد و با روت ازدواج میکند.
1و بوعَزْ به دروازه آمده، آنجا نشست. و اینك آن ولّی كه بوعز دربارۀ او سخن گفته بود میگذشت، و به او گفت: «ای فلان! به اینجا برگشته، بنشین.» و او برگشته، نشست.2و ده نفر از مشایخ شهر را برداشته، به ایشان گفت: «اینجا بنشینید.» و ایشان نشستند.3و به آن ولّی گفت: «نعومی كه از بلاد موآب برگشته است، قطعۀ زمینی را كه از برادر ما اَلیمَلَك بود، میفروشد.4و من مصلحت دیدم كه تو را اطلاع داده، بگویم كه آن را به حضور این مجلس و مشایخ قوم من بخر. پس اگر انفكاك میكنی، بكن؛ و اگر انفكاكنمیكنی مرا خبر بده تا بدانم، زیرا غیر از تو كسی نیست كه انفكاك كند، و من بعد از تو هستم.» او گفت: «من انفكاك میكنم.»5بوعَزْ گفت: «در روزی كه زمین را از دست نعومی میخری، از روت موآبیه، زن متوفی نیز باید خرید، تا نام متوفی را بر میراثش برانگیزانی.»6آن ولّی گفت: «نمیتوانم برای خود انفكاك كنم، مبادا میراث خود را فاسد كنم. پس تو حق انفكاك مرا بر ذمّه خود بگیر زیرا نمیتوانم انفكاك نمایم.»7و رسم انفكاك و مبادلت در ایام قدیم در اسرائیل به جهت اثبات هر امر این بود كه شخص كفش خود را بیرون كرده، به همسایۀ خود میداد. و این در اسرائیل قانون شده است.8پس آن ولّی به بوعَزْ گفت: «آن را برای خود بخر.» و كفش خود را بیرون كرد.9و بوعَزْ به مشایخ و به تمامی قوم گفت: «شما امروز شاهد باشید كه تمامی مایملك اَلیمَلَك و تمامی مایملك كِلیون و مَحْلون را از دست نعومی خریدم.10و هم روت موآبیه زن مَحْلون را به زنی خود خریدم تا نام متوفی را بر میراثش برانگیزانم، و نام متوفی از میان برادرانش و از دروازۀ محلهاش منقطع نشود؛ شما امروز شاهد باشید.»11و تمامی قوم كه نزد دروازه بودند و مشایخ گفتند: «شاهد هستیم و خداوند این زن را كه به خانۀ تو درآمد، مثل راحیل و لیه گرداند كه خانۀ اسرائیل را بنا كردند؛ و تو در افراته كامیاب شو، و در بیتلحم ناموَر باش.12و خانۀ تو مثل خانۀ فارص باشد كه تامار برای یهـودا زاییـد، از اولادی كه خداوند تو را از این دختر، خواهد بخشید.»13پس بوعَزْ روت را گرفت و او زن وی شد و به او درآمـد و خداوند او را حمـل داد كه پسـری زاییـد.14و زنـان به نعومـی گفتنـد: «متبارك بـاد خداوند كه تو را امروز بیولّی نگذاشته است؛ و نام او در اسرائیل بلند شود.15و او برایت تازهكنندۀ جان و پرورندۀ پیری تو باشد، زیرا كه عروست كه تو را دوست میدارد و برایت از هفت پسر بهتـر است، او را زاییـد.»16و نعومـی پسـر را گرفته، در آغوش خـود گذاشـت و دایـۀ اوشـد.17و زنان همسایـهاش، او را نام نهـاده، گفتند بـرای نعومی پسـری زاییـده شـد، و نام او را عُوبیـد خواندنـد و او پدر یسی پـدر داود اسـت.18این است پیدایش فارَص: فارَص حَصرون را آورد؛19و حَصرون، رام را آورد؛ و رام، عَمّیناداب را آورد؛20و عَمّیناداب نَحْشون را آورد؛ و نَحْشون سَلْمون را آورد؛21و سَلْمون بُوعَز را آورد؛ و بُوعَز عُوبید را آورد؛22و عُوبید یسّی را آورد؛ و یسّی داود را آورد.
داود پادشاه
باوجودیکه روت زنی موآبی بود، از نیاکان داود شد. داود بزرگترین پادشاه اسرائیل بود. غافلگیرکننده است که یک غیر یهودی، بخشی از چنین خاندان مهمی شود. او ایمان عظیمی به یهوه داشت.
«تو باید روتِ موآبی را نیز به زنی بگیری»
چون نعومی پسری نداشت، نیاز بود که احتیاجات عروسش تامین شود. بنابراین خویشاوندی که میخواست از زمین نعومی استفاده کند، میبایست شرایطی را فراهم میآورد تا روت پسری داشته باشد و در رفع احتیاجات به او کمک کند.
«این رسمی مربوط به زمانهای پیشین بود»
این تفسیر نویسنده متن است. او به عنوان یک گوینده در این مورد عمل میکند. این نشان میدهد بین وقایعی که رخ داده و زمانی که آنها نوشته شده بود، دوره زمانی قابل توجهی وجود داشت.
«دروازه شهر» یا «دروازه بیتلحم.» این ورودیه اصلی بود که شهر بیتلحم را محصور میکرد. زمین بازی کنار دروازه بود که از آن به عنوان محل ملاقات، جهت بحث در مورد مسائل مهم جامعه استفاده میکردند.
منظور نزدیکترین خویشاوند الیملک بود.
«رهبران شهر»
این مسئولیت خویشاوند بود که زمین فامیلش را بازخرید کند و از خانواده او نیز مراقبت نماید. در این مورد، بدین معناست مردی که با روت ازدواج می کند، باید زمین نعومی را بخرد و از او نیز مراقبت نماید.
این موجب میشود که معامله قانونی بوده و منعقد شود.
یعنی زمین را بخرد و آن را در خانواده نگه دارد.
بوعز خویشِ بعدی برای رهایی زمین بود.
بوعز از این عبارت استفاده میکند تا خویش را از جمیع مسئولیتهایی که در قبال خرید آن زمین خواهد داشت، آگاه سازد.
در اینجا کلمه «دست» به نعومی که مالک زمین است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از نعومی»
«تو باید با روت نیز ازدواج کنی»
«روت ... بیوه پسر الیملک»
«تا شاید او پسری داشته باشد و داراییاش را به ارث برد و نام شوهر از دست رفته او را نیز زنده نگه دارد»
او مجبور بود مقداری از ثروت خود را به فرزندان روت که به دنیا میآورد، بدهد.
«تو خودت آن را بازخرید کن» یا «تو خودت آنرا به عوض من بازخرید کن»
نویسنده کتاب، رسم داد و ستد در زمان روت را شرح میدهد.
«در زمانهای قبل.» اشاره میکند که رسوم از زمان وقوع داستان تا زمانی که داستان نوشته شده، تغییر کرده است.
«کفش راحتی خود را»
این به شخصی که با او توافق کرده اشاره میکند. در این موقعیت خویش نزدیک کفشاش را به بوعز داده است.
این صفحه عمداً خالی است.
این عبارت نه به همه مردم شهر بلکه به تمامی کسانی که در جلسه حاضر بودند، اشاره میکند.
این به تمامی مایملک و دارایی شوهر و پسران مرده نعومی اشاره میکند.
دست نعومی نمایانگر نعومی است. او مسئول پولی بود که مبادله میشد. ترجمه جایگزین: «از نعومی»
پسر اول روت که به دنیا آمد، پسر قانونی محلون و میراث زمینی که بوعز از نعومی خریده بود به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «تا میراث و دارایی متوفی را به پسرش بدهم»
از فراموشی چنان صحبت شده، گویی که نام کسی از لیست افرادی که پیش از این زندگی میکردند، حذف شده باشد. ترجمه جایگزین: «از میان نسل برادرش و مردم شهرش فراموش نخواهد شد»
دروازه شهر جاییست که تصمیمات مهم قانونی از قبیل تصمیماتی درباره اینکه چه کسی قطعه زمینی را مالک شود، گرفته میشد.
«کسانی که نزدیک دروازه همدیگر را ملاقات میکردند»
این عبارت معنی تحتالفظی و کنایهای دارد. هنگامی که روت با بوعز ازدواج کند، به خانه او خواهد رفت. خانه همچنین به بخشی از خانواده بوعز به عنوان همسر او نیز اشاره میکند.
این دو همسران یعقوب بودند که نامش به اسرائیل تغییر کرد.
«بچههای بسیاری متولد شدند که قوم اسرائیل محسوب میشدند»
افراته نام قومی است که بوعز در بیتلحم به آن تعلق داشت.
خدا به فراوانی به یهودا از طریق پسرش فارص برکت داد. مردم از خدا خواستند تا به بوعز نیز به همین روش از طریق فرزندان روت برکت دهد.
تامار نیز بیوه بود. یهودا نیز از طریق او پسری به دنیا آورد، که نام خانواده را زنده نگاه میداشت.
خداوند از طریق روت فرزندانی به بوعز میدهد.
«بوعز با روت ازدواج کرد» یا «بوعز روت را به همسری گرفت»
این تعبیری است که به داشتن رابطه جنسی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «رابطه جنسی با او داشت»
این عبارت را به شکلی مثبت نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خویشی نزدیک برای تو مهیا کرده است»
این به شهرت و شخصیت نوه نعومی اشاره میکند.
این عبارت احتمالاً به این که نعومی چطور دوباره شادی و امید را در زندگیش در نتیجه داشتن نوه جدید تجربه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که برای تو شادی به ارمغان میآورد» یا «کسی که سبب میشود تو دوباره احساس جوانی کنی»
«وقتیکه پیر شدی از تو مراقبت خواهد کرد»
«هفت» عدد کامل یهودی بود. هر دو پسر نعومی پیش از آنکه فرزندی داشته باشند، مردند، اما روت از بوعز نوهای برای نعومی به دنیا آورد. ترجمه جایگزین: «بهتر از این است که هیچ پسری نداشته باشی»
به نعومی اشاره میکند که از بچه نگهداری میکرد. اطمینان حاصل کنید که منظورش دور کردن بچه از روت نیست.
«او را در برابر سینه خود قرار داد.» این توصیفی از محبت و عاطفه نسبت به بچه است.
«آن بچه مانند پسر نعومی بود.» از این عبارت میتوان فهمید که آن بچه نوه نعومی بود، نه پسر جسمانی او.
«پدر داود پادشاد.» گرچه «پادشاه» بیان نشده، اما برای شنونده اصلی مشخص بود که منظور از داود همان داودِ پادشاه بوده.
«نسلهای بعدی.» زیرا پیشتر اشاره شده بود که فارص پسر یهودا بود، نویسنده به فهرست کردن لیست خانوادهای که از فارص میآمدند، ادامه میدهد.
این صفحه عمداً خالی است.
این صفحه عمداً خالی است.
این صفحه عمداً خالی است.
1و مردی بود از رامَه تایم صُوفیم ازكوهستان افرایم، مسمّی به اَلْقانَه بن یرُوحام بن اَلِیهُو بن تُوحُو بن صُوف. و او افرایمی بود.2و او دو زن داشت. اسم یكی حَنّا و اسم دیگری فَنِنَّه بود. و فَنِنَّه اولاد داشت لیكن حَنّا را اولاد نبود.3و آن مرد هر سال برای عبادت نمودن و قربانی گذرانیدن برای یهُوَه صبایوت از شهر خود به شیلُوه میآمد، و حُفْنِی و فینَحاس دو پسر عِیلِی، كاهنان خداوند در آنجا بودند.4و چون روزی میآمد كه اَلْقانَه قربانی میگذرانید، به زن خود فَنِنَّه و همۀ پسران و دختران خود قسمتها میداد.5و اما به حَنّا قسمت مضاعف میداد زیرا كه حَنّا را دوست میداشت، اگر چه خداوند رَحِم او را بسته بود.6و هئوی وی او را نیز سخت میرنجانید به حدی كه وی را خشمناك میساخت، چونكه خداوند رحم او را بسته بود.7و همچنین سال به سال واقع میشد كه چون حَنّا به خانۀ خدا میآمد، فَنِنَّه همچنین او را میرنجانید و او گریه نموده، چیزی نمیخورد.8و شوهرش، اَلْقانَه، وی را میگفت: «ای حَنّا، چرا گریانی و چرا نمیخوری و دلت چرا غمگین است؟ آیا من برای تو از ده پسر بهتر نیستم؟»9و بعد از اكل و شرب نمودنِ ایشان در شیلوه، حَنّا برخاست و عیلی كاهن بر كرسی خود نزدستونی در هیكل خدا نشسته بود.10و او به تلخی جان نزد خداوند دعا كرد، و زارزار بگریست.11و نذر كرده، گفت: «ای یهُوَه صبایوت اگر فی الواقع به مصیبت كنیز خود نظر كرده، مرا بیاد آوری و كنیزك خود را فراموش نكرده، اولاد ذكوری به كنیز خود عطا فرمایی، او را تمامی ایام عُمْرش به خداوند خواهم داد، و اُسْتُرَه بر سرش نخواهد آمد.»12و چون دعای خود را به حضور خداوند طول داد، عیلی دهن او را ملاحظه كرد.13و حَنّا در دل خود سخن میگفت، و لبهایش فقط، متحرك بود و آوازش مسموع نمیشد، و عیلی گمان برد كه مست است.14پس عیلی وی را گفت: «تا به كی مست میشوی؟ شرابت را از خود دور كن.»15و حَنّا در جواب گفت: «نی آقایم، بلكه زن شكسته روح هستم، و شراب و مسكرات ننوشیده ام، بلكه جان خود را به حضور خداوند ریخته ام.16كنیز خود را از دختران بَلِیعال مشمار، زیرا كه از كثرت غم و رنجیدگی خود تا بحال میگفتم.»17عیلی در جواب گفت: «به سلامتی برو و خدای اسرائیل مسألتی را كه از او طلب نمودی، تو را عطا فرماید.»18گفت: «كنیزت در نظرت التفات یابد.» پس آن زن راه خود را پیش گرفت و میخورد و دیگر ترشرو نبود.19و ایشان بامدادان برخاسته، به حضور خداوند عبادت كردند و برگشته، به خانۀ خویش به رامه آمدند.و اَلْقانَه زن خود حَنّا را بشناخت و خداوند او را به یاد آورد.20و بعد از مرور ایام حَنّا حامله شده، پسری زایید و او را سموئیل نام نهاد، زیرا گفت: «او را از خداوند سؤال نمودم.»21و شوهرش اَلْقانَه با تمامی اهل خانه اش رفت تا قربانی سالیانه و نذر خود را نزد خداوند بگذراند.22و حَنّا نرفت زیرا كه به شوهر خود گفته بود تا پسر از شیر باز داشته نشود، نمی آیم، آنگاه او را خواهم آورد و به حضور خداوند حاضر شده، آنجا دائماً خواهد ماند.23شوهرش اَلْقانَه وی را گفت: «آنچه در نظرت پسند آید، بكن، تا وقت باز داشتنش از شیر بمان؛ لیكن خداوند كلام خود را استوار نماید.» پس آن زن ماند و تا وقت بازداشتن پسر خود از شیر، او را شیر میداد.24و چون او را از شیر باز داشته بود، وی را با سه گاو و یك ایفۀ آرد و یك مشك شراب با خود آورده، به خانۀ خداوند در شیلوه رسانید و آن پسر كوچك بود.25و گاو را ذبح نمودند، و پسر را نزد عیلی آوردند.26و حَنّا گفت: «عرض میكنم ای آقایم! جانت زنده باد ای آقایم! من آن زن هستم كه در اینجا نزد تو ایستاده، از خداوند مسألت نمودم.27برای این پسر مسألت نمودم و خداوند مسألت مرا كه از او طلب نموده بودم، به من عطا فرموده است.28و من نیز او را برای خداوند وقف نمودم؛ تمام ایامی كه زنده باشد وقف خداوند خواهد بود.» پس در آنجا خداوندرا عبادت نمودند.
این باب سموئیل را معرفی میکند و شروع بخشی از کتاب اول سموئيل ۱- ۷ است که به سموئيل، رهبر مذهبی اسرائيل، پرداخته است.
مفاهیم خاص در این باب
چنین عملی در خاور نزدیک باستان معمول اما خلاف شریعت موسی بود. ازدواج مردان با بیش از یک زن گناه به حساب میآید. همیشه چنین پیوندی به خاطر حسادت، مشکلات بسیاری ایجاد میکرد.
and and )
رسم اسرائيلیان بر آن بود که اگر خدا پاسخ دعای خاص آنها را میداد، برای او قربانی میگذراندند. چنین قربانی را ادای نذر مینامیدند.
وقتی حنا میخواست عیلی را از صداقت خود مطمئن سازد از اصطلاح «جانت زنده باد» استفاده کرد. این نوعی از سوگند به معنای «قول میدهم که به تو حقیقت را بگویم» است.
نویسنده همچنین از عبارت «به خاطر آور» استفاده میکند. این اصطلاحی معمول و به معنای «به یاد آوردن» است.
نام دهکدهای کوچک و احتمالاً واقع در ۸ کیلومتری شمال غربی اورشلیم است.
نام گروهی از مردم از نسل صوف است.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک زن است.
این اشاره به «اَلْقانَه» دارد
این نام خدا است که او در عهد عتیق بر قومش آشکار کرد. برای ترجمه این کلمه به صفحه نحوه ترجمه آن مراجعه کنید.
اینها اسامی مردان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک زن است. ببیند این کلمه را در <اول سموئيل ۱: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«او را نابارور کرد» یا «مانع حاملگی او شد»
همسر دیگر، اغلب باعث غم و شرمندگی حنا میشد.
این اشاره به فَنِنَّه، زن دیگر اَلْقانَه دارد. رقیب کسی است که بر ضد شخصی دیگر رقابت میکند. در این مورد فنینه بر علیه حنا رقابت میکرد تا سعی کند محبت اَلْقانَه را به خود جلب کند. [در فارسی انجام نشده]
این پرسشهای بدیهی را در صورت لزوم میتوانید در قالب جملات خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «حنا، نباید گریه کنی. باید غذا بخوری و دل تو از اینکه از ده پسرت برای تو بهتر هستم، شادمان باشد!» یا «دلیل چندانی برای غمگین بودن نداری. لطف من با توست و چنین امری برای تو کافی است»
:
اَلْقانَه با اغراق کردن تاکید میکند که حنا برای او از اهمیتی خاص بر خوردار است. ترجمه جایگزین: «بیش از هر پسری که ممکن است»
حنا دعای خود به درگاه یهوه را آغاز میکند و عیلیِ کاهن نیز چنین امری را تماشا میکند.
اطلاعات ضمنی را میتوانید گویاتر بیان کنید. چادر حنا کنار هیکل[خیمه] بود یا او از چادر خود تا هیکل[خیمه] را پیاده رفت. ترجمه جایگزین: «حنا برخاست و برای دعا به خانه یهوه[خداوند] رفت»
کلمه «[اکنون]» به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. نویسنده در این قسمت از شخصی جدید سخن میگوید. این شخص عیلی کاهن است. [در فارسی انجام نشده]
کلمه «هیکل» در واقع به چادری اشاره دارد که قوم در آن به پرستش میپرداختند، پس بهتر است این کلمه را «هیکل[معبد]» ترجمه کنید.
حنا به شدت به خاطر اینکه فرزندی نداشت و فنینه، همسر دیگر شوهرش، او را استهزا میکرد ناراحت یا غمگین شده بود.
دعای حنا به درگاه یهوه ادامه مییابد.
اسم معنای «مصیبت» را میتوانید در قالب عبارتی که با فعل شروع میشود ترجمه کنید. مواردی که ممکن است این عبارت به آنها اشاره داشته باشد: ۱) حنا قادر به حامله شدن نبود. ترجمه جایگزین: «چقدر به خاطر این که نمیتوانم حامله شوم در عذاب هستم» یا ۲) نحوهای که فنینه همیشه به او توهین میکرد. ترجمه جایگزین: «آن زن چگونه مرا مصیبت میرساند»
این تقاضایی خاص از خدا است تا خدا از طرف حنا اقدامی کند. خدا میداند چه بر سر حنا میآید و فراموش نکرده است.
این عبارت تقریباً هم معنی «به یادآوری» است.
عیلی کاهن اعظم بود پس اغلب در هیکل ساکن و مسئول اداره امور آن بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«من زنی بسیار غمگین هستم»
این یک اصطلاح به معنای «گفتن احساسات عمیقم به یهوه» است.
حنا با استفاده از دوم شخص در مورد خود سخن میگوید تا فروتنی خود را نشان دهد. این را میتوانید به اول شخص نیز بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من کنیز خود را...نشمار» یا «من را نشمار»
روش دیگری برای گفتن «ٰشکسته روح» در ۱: ۱۵ است. اسامی معنای «کثرت»، «غم» و «رنجیدگی» را میتوانید در قالب صفت و فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از روی غم شدید سخن میگویم و رقیبم من را خشمگین میکند[میرنجاند]»
این دو کلمه هر دو به معنای غمگین و ناراحت بودن حنا هستند. رقیب حنا او را رنجانده بود و به این خاطر چنین حسی به حنا دست داده بود.
فنینه او را ناراحت میکند.
حنا به غم و شرمی اشاره میکند که به خاطر بیرحمی فنینه نسبت به خود حس میکرد.
عیلی کاهن اعظم و در خیمه[معبد] ساکن بود.
حنا با استفاده از دوم شخص در مورد خود سخن میگوید تا احترام خود به عیلی، کاهن اعظم، را نشان دهد. این را میتوانید به اول شخص ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من، کنیزت...بیابد» یا «بیابم»
اصطلاح «التفات یابد» به معنای تایید شدن یا خشنود شدن از او است. چشمان کنایه از بینایی و بینایی اشاره به قضاوت یا تصمیم گرفتن در مورد ارزش چیزی دارد. ترجمه جایگزین: «من را بسنجی و تایید کنی»
اینجا «روی او» اشاره به خود حنا دارد. شما میتوانید این قسمت را در صورت لزوم در قالب جملهای جدا ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خورد. نبود» یا «خورد. مردم میتوانستند ببینند که او»
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «القانه با حنا رابطه جنسی برقرار کرد»
خدا میدانست که چه اتفاقی برای حنا میافتد و او را فراموش نکرده بود. ببینید کلمات مشابه را در <اول سموئیل ۱: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
«حنا آبستن شد»
کلمه «خانه» کنایه از کسانی است که در آن خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانواده او»
دیگر شیر نخورد و به جای آن غذای سفت خورد.
حنا به خدا قول داد که به سموئيل اجازه دهد تا با عیلی که در معبد کاهن بود کار و زندگی کند. (<اول سموئيل ۱: ۱۱>)
«به پسرش شیر داد»
ایفه حدود ۲۲ لیتر جنس خشک است.
کیسهای که با پوست حیوان ساخته میشود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اصطلاح «جانت زنده باد» نشان دهنده خلوص نیت و صداقت حنا است. ترجمه جایگزین: «قربان، آنچه میخواهم به تو بگویم قطعاً حقیقت است»
اسم «مسالت» اشاره به تقاضای رسمی شخص برای دریافت چیزی دارد. این را میتوانید به فعل ترجمه کنید. اصطلاح «عطا فرمودن مسالت» به معنای رسیدگی کردن به تقاضای شخص است. ترجمه جایگزین: «با آنچه خالصانه تقاضا کرده بودم موافقت کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من او را به خدا [ به امانت] میدهم»
معنای محتمل: ۱) شناسه مستتر فاعلی اشاره به اَلْقانَه دارد یا ۲) شناسه مستتر فاعلی جزگویی از اَلْقانَه و خانواده او است. ترجمه جایگزین: «القانه و خانواده او» [در فارسی متفاوت انجام شده]
1و حَنّا دعا نموده، گفت: « دل من در خداوند وجد مینماید، و شاخ من در خداوند برافراشته شده، و دهانم بر دشمنانم وسیع گردیده است، زیرا كه در نجات تو شادمان هستم.2مثل یهُوَه قدوسی نیست، زیرا غیر از تو كسی نیست، و مثل خدای ما صخره ای نیست.3سخنان تكبرآمیز دیگر مگویید، و غرور از دهان شما صادر نشود، زیرا یهُوَه خدای عَلاّم است و به او اعمال، سنجیده میشود.4كمان جبّاران را شكسته است، و آنانی كه میلغزیدند، كمر آنها به قوّت بسته شد.5سیرشدگان، خویشتن را برای نان اجیر ساختند و كسانی كه گرسنه بودند، استراحت یافتند؛ بلكه زن نازا هفت فرزند زاییده است، و آنكه اولاد بسیار داشت، زبون گردیده.6خداوند می میراند و زنده میكند؛ به قبر فرود می آورد و برمیخیزاند.7خداوند فقیر میسازد و غنی میگرداند؛ پست میكند و بلند میسازد.8فقیر را از خاك برمیافرازد و مسكین را از مزبله برمیدارد تا ایشان را با امیران بنشاند و ایشان را وارث كرسی جلال گرداند، زیرا كه ستونهای زمین از آن خداوند است و ربع مسكون را بر آنها استوار نموده است.9پایهای مقدسین خود را محفوظ میدارد، اما شریران در ظلمت خاموش خواهند شد، زیرا كه انسان به قوت خود غالب نخواهد آمد.10آنانی كه با خداوند مخاصمه كنند، شكسته خواهند شد. او بر ایشان از آسمان صاعقه خواهد فرستاد. خداوند ، اقصای زمین را داوری خواهد نمود، و به پادشاه خود قوت خواهد بخشید و شاخ مسیح خود را بلند خواهد گردانید.»11پس اَلْقانَه به خانۀ خود به رامَه رفت و آن پسر به حضور عیلی كاهنْ، خداوند را خدمت مینمود.12و پسران عیلی از بنیبَلِیعال بودند و خداوند را نشناختند.13و عادت كاهنان با قوم این بود كه چون كسی قربانی میگذرانید، هنگامی كه گوشت پخته میشد، خادم كاهن با چنگال سه دندانه در دست خود می آمد14و آن را به تاوه یا مرجل یا دیگ یا پاتیل فرو برده، هر چه چنگال برمی آورد، كاهن آن را برای خود میگرفت. و همچنین با تمامی اسرائیل كه در آنجا به شیلوه می آمدند، رفتار مینمودند.15و نیز قبل از سوزانیدن پیه، خادم كاهن آمده، به كسی كه قربانی میگذرانید، میگفت: «گوشت به جهت كباب برای كاهن بده، زیرا گوشت پخته از تو نمیگیرد، بلكه خام.»16و آن مرد به وی میگفت: «پیه را اول بسوزانند و بعد هر چه دلت میخواهد برای خود بگیر.» او میگفت: «نی، بلكه الا´ن بده، والا به زور میگیرم.»17پس گناه آن جوانان به حضور خداوند بسیار عظیم بود، زیرا كه مردمان هدایای خداوند را مكروه میداشتند.18و اما سموئیل به حضور خداوند خدمت میكرد، و او پسر كوچك بود و بر كمرش ایفود كتان بسته بود.19و مادرش برای وی جُبّه كوچك میساخت، و آن را سال به سال همراه خود میآورد، هنگامی كه با شوهر خود برمی آمد تا قربانی سالیانه را بگذرانند.20و عیلی اَلْقانَه و زنش را بركت داده، گفت: « خداوند تو را از این زن به عوض عاریتی كه به خداوند داده ای، اولاد بدهد.» پس به مكان خود رفتند.21و خداوند از حَنّا تفقد نمود و او حامله شده، سه پسر و دو دختر زایید، و آن پسر، سموئیل به حضور خداوند نمو میكرد.22و عیلی بسیار سالخورده شده بود، و هر چه پسرانش با تمامی اسرائیل عمل مینمودند، می شنید، و اینكه چگونه با زنانی كه نزد در خیمۀ اجتماع خدمت میكردند، میخوابیدند.23پس به ایشان گفت: «چرا چنین كارها میكنید زیرا كه اعمال بد شما را از تمامی این قوم میشنوم.24چنین مكنید ای پسرانم، زیرا خبری كه میشنوم خوب نیست. شما باعث عصیان قوم خداوند میباشید.25اگر شخصی بر شخصی گناه ورزد، خدا او را داوری خواهد كرد؛ اما اگر شخصی بر خداوند گناه ورزد، كیست كه برای وی شفاعت نماید؟» اما ایشان سخن پدر خود را نشنیدند، زیرا خداوند خواست كه ایشان را هلاك سازد.26و آن پسر، سموئیل، نمو می یافت و هم نـزد خداوند و هم نـزد مردمـان پسندیـده میشـد.27و مرد خدایی نزد عیلی آمده، به وی گفت: « خداوند چنین میگوید: آیا خود را بر خاندان پدرت هنگامی كه ایشان در مصر در خانۀ فرعون بودند، ظاهر نساختم؟28و آیا او را از جمیع اسباط اسرائیل برنگزیدم تا كاهن من بوده، نزد مذبح من بیاید و بخور بسوزاند و به حضور من ایفود بپوشد؛ وآیا جمیع هدایای آتشین بنی اسرائیل را به خاندان پدرت نبخشیدم؟29پس چرا قربانیها و هدایای مرا كه در مسكن خود امر فرمودم، پایمال میكنید و پسران خود را زیاده از من محترم میداری، تا خویشتن را از نیكوترین جمیع هدایای قوم من، اسرائیل فربه سازی؟30بنابراین یهُوَه، خدای اسرائیل میگوید: البته گفتم كه خاندان تو و خاندان پدرت به حضور من تا به ابد سلوك خواهند نمود. لیكن الا´ن خداوند میگوید: حاشا از من! زیرا آنانی را كه مرا تكریم نمایند، تكریم خواهم نمود و كسانی كه مرا حقیر شمارند، خوار خواهند شد.31اینك ایامی میآید كه بازوی تو را و بازوی خاندان پدر تو را قطع خواهم نمود كه مردی پیر در خانۀ تو یافت نشود.32و تنگی مسكن مرا خواهی دید، در هر احسانی كه به اسرائیل خواهد شد، و مردی پیر در خانۀ تو ابداً نخواهد بود.33و شخصی را از كسان تو كه از مذبح خود قطع نمینمایم، برای كاهیدن چشم تو و رنجانیدن دلت خواهد بود، و جمیع ذریت خانۀ تو در جوانی خواهند مرد.34و این برای تو علامت باشد كه بر دو پسرت حُفْنی و فینَحاس واقع میشود كه هر دو ایشان در یك روز خواهند مرد.35و كاهن امینی به جهت خود برپا خواهم داشت كه موافق دل و جان من رفتار خواهد نمود، و برای او خانۀ مستحكمی بنا خواهم كرد، و به حضور مسیح من پیوسته سلوك خواهد نمود.36و واقع خواهد شد كه هر كه در خانۀ تو باقی ماند، آمده، نزد او به جهت پارهای نقره و قرص نانی تعظیم خواهد نمود و خواهد گفت: تمنّا اینكه مرا به یكی از وظایف كهانت بگذار تا لقمه ای نان بخورم.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را کمی متمایل به سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با دعای منظوم حنا که در ۲: ۱- ۱۰ آمده انجام میدهد.
این سرود در مورد طریقی است که خدا از ضعفا حفاظت میکند و آنها را قوت میبخشد. او ثروتمندان را فروتن میسازد و مایحتاج فقرا را فراهم میآورد و دشمنان آنها را شکست میدهد.
عیلی، کاهن اعظم، دو پسر داشت. آنها کاهنینی خدانشناس بودند و مدام گناه میکردند و خدا را حرمت نمینهادند. عیلی آنها را تادیب میکرد، ولی آنها به سخنان او گوش نمیدادند. یکی از انبیا به عیلی هشدار داد که اگر به این رویه ادامه دهند، خدا کهانت را از خانواده او میگیرد و هر دو پسر او در یک روز جان میدهند. در همین حال سموئيل رشد کرده و خدا را خدمت میکرد.
and and )
این باب آرایههای ادبی بسیاری دارد چون اولین بخش این باب سرود و آخرین بخش آن نبوت است. سرودها و نبوتها اغلب حاوی آرایههای ادبی بسیار هستند.
«دل من» و «دهان من» جزگویی هستند و اشاره به گوینده دارند.
اعضای بدن اغلب اشاره به فعالیتهایی دارند که بدن را درگیر خود میکند. «پایهای وفادران» کنایه بوده و به معنای کاری است که انجام میدهد یا اشاره به مکانی دارد که به آن میرود. نام مکانها اغلب به منظور اشاره به کسانی که در آن مکانها ساکن هستند استفاده میشوند برای مثال «اقصای زمین» به معنای مردمی است که در اقصای زمین زندگی میکنند.
حنا از استعارات نظامی بسیاری در سخنان خود استفاده میکند: «صخره» اشاره به محافظت دارد؛ «كمان جبّاران را شكسته است» اشاره به شکست نظامی[در جنگ] دارد؛ «شاخ مسیح خود را» اشاره به قدرت کسی دارد که خدا به پادشاهی برگزیده است.
خدا از سه پرسش بدیهی استفاده میکند تا عیلی را تادیب و محکوم کند. «آیا خود را بر خاندان پدرت هنگامی كه ایشان در مصر در خانۀ فرعون بودند، ظاهر نساختم؟ پس چرا قربانیها و هدایای مرا كه در مسكن خود امر فرمودم، پایمال میكنید و پسران خود را زیاده از من محترم میداری، تا خودتان را از نیكوترین جمیع هدایای قوم من، اسرائیل فربه سازید؟»
حنا سروده خود به یهوه را تکرار میکند.
«بسیار شاد...هستم»
«به خاطر آنکه یهوه[خداوند] است» یا «چون خداوند عظیم است»
«شاخ»، نمادی از قدرت است. ترجمه جایگزین: «اکنون قوی هستم»
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
این طریق دیگری است که خدا میگوید خود او قوی و وفادار است.
این صخره به اندازهای است که میتوانند پشت آن مخفی شوند یا بر آن بایستند و در نقطهای مرتفعتر از دشمن خود بایستند.
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند. او به نحوی سخن میگوید که گویی دیگران نیز به سروده او گوش میدهند.
«بدون بیان سخنان تکبرآمیز»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او اعمال مردم[قوم] را میسنجد» یا «او درک میکند که چرا مردم این چنین عمل میکنند»
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
معانی محتمل: ۱) کمانهای ایشان شکسته شده است یا ۲) مانع عمل کمانداران شده است. ترجمه جایگزین: «از عمل کمانداران ممانعت شده است»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] کمان جباران را شکسته است» یا «یهوه[خداوند] قادر است قویترینها را ضعیف سازد»
این استعاره یعنی دیگر نمیلغزند، ولی قدرت آنها مانند کمربند همیشه با آنها خواهد ماند. ترجمه جایگزین: «کسانی که میلغزند را قوت خواهد بخشید»
این واژهای کلی است و اشاره به چیزی دارد که شخص بر کمر خود قرار میدهد و آماده کار میشود.
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
«هفت کودک زاییده»
بسیار ضعیف، غمگین و تنها شد.
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
یهوه[خداوند] همه چیز را تحت کنترل دارد.
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
این استعارات اشاره به پایینترین طبقه جامعه دارند.
کسانی که مایحتاج خود را ندارند.
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
کلمه «پا» کنایه از شخصی است که راه میرود و استعاره از کسی است که بر نحوه زندگی خود تصمیمگیری میکند. ترجمه جایگزین: «مقدسین خود را از اخذ تصمیمات ابلهانه باز میدارد» یا «وفاداران خود را به اخذ تصمیمات حکیمانه قادر میسازد»
این روش مودبانهای است که یهوه[خداوند] میگوید شریران را میکشد. این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] شریران را در تاریکی به سکوت وامیدارد» یا «یهوه[خداوند] شریران را درظلمت قرار میدهد و دنیای مردگان را ساکت میکند»
کلمات «خاموش خواهند شد» اصطلاحی به معنای ساکت کردن است. این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] آنها را ساکت خواهد کرد»
«چون قوی است»
حنا همچنان سرودی را به درگاه یهوه میخواند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] کسانی که بر ضد او هستند را خواهد شکست»
این اصطلاح به معنای «شکست دادن» است.
این اصطلاح به معنای «همه جا» است. ترجمه جایگزین: «تمام زمین»
شاخ نماد قوت است. ببینید کلمات مشابه را در <اول سموئيل ۲: ۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «او رهبر منتخب خود را قویتر از دشمنانش خواهد ساخت.»
نویسنده در این قسمت به نحوی از کسی که یهوه[خداوند] برگزیده و برای اهداف خود توانمند ساخته سخن میگوید که گویی یهوه[خداوند] آن شخص را به روغن تدهین کرده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که مسح کرده است» یا «کسی را که انتخاب کرده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
وقتی مردم قربانی میگذراندند، اول چربی حیوان را میسوزاندند و سپس گوشت آن را میپختند و میخوردند.
«یه یهوه گوش ندادند» یا «از یهوه اطاعت نکردند»
عادت[رسمی] است که مردم مدام به آن عمل میکردند.
ظرفهایی هستند که برای پخت غذا به کار میرفتند. اگر زبان شما کلمات مستقلی برای اینها ندارد، میتوانید اشارهای کلی به آنها داشته باشید. ترجمه جایگزین: «در هر چه که مردم گوشت را میپختند»
ظرف فلزی کوچکی که برای آب پز کردن یا پختن غذا استفاده میشود.
ظرف فلزی بزرگی که برای آب پز کردن یا پختن غذا استفاده میشود.
ظرف فلزی بزرگی که برای آب پز کردن یا پختن غذا استفاده میشود.
ظرفی سفالی که برای طبخ غذا استفاده میشود.
وقتی مردم قربانی میگذراندند، اول چربی حیوان را میسوزاندند و سپس گوشت آن را میپختند، مقداری از آن را به کاهن میدادند و مابقی را میخوردند.
«حتی کارهای بدتر از آن انجام دادند. قبل از»
شما میتوانید در ترجمه خود به کسی که پیه را سوزانیده بود اشاره کنید. ترجمه جایگزین: «مردی که قربانی میگذراند، قربانی خود را نزد کاهن میبرد و کاهن آن را میسوزاند»
«کمی گوشت به من بده که بتوانم آن را به کاهن دهم تا بتواند آن را کباب کند»
بر آتش بپزد
در آب پختن
نپخته
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
جوانان فرامین یهوه در مورد هدایا را نپسندیدند و به آنها توجه نکردند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حنا از خدا فرزندی خواست و به او قول داد که آن کودک را وقف خدمت در هیکل[معبد] کند.
این به معنای جایی است که او یهوه[خداوند] میتوانست او را ببیند و سموئیل میتوانست در مورد او بیاموزد.
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «با زنان رابطه جنسی داشتند»
پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کارهای شما وحشتناک است!»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «قطعاً کسی نیست که به جای او سخن گوید»
«از خداوند بخواهد که بر وی رحمت نماید»
«سخن پدر» اشاره به خود پدر دارد. ترجمه جایگزین: «پدرشان» یا «آنچه پدرشان گفته بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارت معمولاً به معنی نبی[پیامبر] یهوه است. ترجمه جایگزین: «مردی که سخنان خدا را میشنود و آن را بازگو میکند»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باید بداند که خود را...آشکار میکنم»
کلمه «[خانه]» اشاره به کسانی دارد که در آن خانه زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «خانواده نیاک او»[ در فارسی متفاوت انجام شده]
هارون
این اشاره به قربانی گذراندن به درگاه یهوه دارد.
کلمه «ایفود بپوشد» کنایه از کاری است که کاهنِ ایفود به تن انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «آنچه که به کاهنین دستور دادهام را انجام دهند»
آن مرد همچنان با عیلی سخن میگوید.
این پرسش بدیهی یک توبیخ است. این را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نباید قربانیهای من را خار بشمارید...جایی که زندگی میکنم[ در مسکن خود]»
«جایی که مردم برای من هدایا[قربانیها] میآورند»
بهترین بخش قربانی باید به عنوان قربانی برای یهوه سوزانده میشد، ولی کاهنین آن را میخوردند.
کلمه «[خانه]» اشاره به کسانی دارد که در آن خانه زندگی میکردند. ببینید این کلمه را در <اول سموئیل ۲: ۲۷> چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خانواده نیاک او»
این اصطلاح به معنای «زندگی کردن در اطاعت از من» است.
«قطعاً اجازه نمیدهم خانواده تو برای همیشه به من خدمت کنند»
کلمات «حقیر شمارند» بهگویی وارونه به معنای «بسیار منزجر» است. این جمله را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که از من منزجر هستند را تحقیر میکنم» یا «من از منزجران از خود بسیار منزجر هستم»
«با دقت به آنچه میخواهم بگویم گوش بده» یا «آنچه میخواهم به تو بگویم بسیار مهم است»
کلمات «بازوی تو را...قطع خواهم کرد» احتمالاً بهگویی از مرگ مردان جوان و قوی است؛ کلمات «خاندان پدر» کنایه از «خانواده» است. ترجمه جایگزین: «تو و همه نوادگان جوان و قوی در خاندان تو را خواهم کشت»
«هر مرد پیری» یا «مردی که پیر شده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«سبب میشود بینایی خود را از دست دهی» یا «سبب کور شدن تو میشود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «سبب میشوم مردی کاهن شود»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تا من را خدمت کند»
«آنچه میخواهم انجام دهم و به او بگویم که انجام دهد»
کلمه «خانه» اصطلاح است و اشاره به نسل دارد. ترجمه جایگزین: «اطمینان حاصل میکنم که همیشه یکی از نسل او به عنوان کاهن اعظم، خدمت کند»
کاهنی وفادار که خدا بر میخیزاند.
«پارهای نان» اشاره به غذا دارد. ترجمه جایگزین: «تا غذایی برای خوردن داشته باشم»
1و آن پسر، سموئیل، به حضور عیلی، خداوند را خدمت مینمود، و در آن روزها كلام خداوند نادر بود و رؤیا مكشوف نمی شد.2و در آن زمان واقع شد كه چون عیلی در جایش خوابیده بود و چشمانش آغاز تار شدن نموده، نمیتوانست دید،3و چراغ خدا هنوز خاموش نشده، و سموئیل در هیكل خداوند ، جایی كه تابوت خدا بود، میخوابید،4خداوند سموئیل را خواند و او گفت: «لبیك.»5پس نزد عیلی شتافته، گفت: «اینك حاضرم زیرا مرا خواندی.» او گفت: «نخواندم؛ برگشته، بخواب.» و او برگشته، خوابید.6و خداوند بار دیگر خواند: «ای سموئیل!» و سموئیل برخاسته، نزد عیلی آمده، گفت: «اینك حاضرم زیرا مرا خواندی.» او گفت: «ای پسرم تو را نخواندم؛ برگشته، بخواب.»7و سموئیل، خداوند را هنوز نمیشناخت و كلام خداوند تا حال بر او منكشف نشده بود.8و خداوند باز سموئیل را بار سوم خواند و او برخاسته، نزد عیلی آمده، گفت: «اینك حاضرم زیرا مرا خواندی.» آنگاه عیلی فهمید كه یهُوَه، پسر را خوانده است.9و عیلی به سموئیل گفت: «برو و بخواب و اگر تو را بخوانَد، بگو ای خداوند بفرما زیرا كه بندۀ تو می شنود.» پس سموئیل رفته، در جای خود خوابید.10و خداوند آمده، بایستاد و مثل دفعه های پیش خواند: «ای سموئیل! ای سموئیل!» سموئیل گفت: «بفرما زیرا كه بندۀ تو می شنود.»11و خداوند به سموئیل گفت: «اینك من كاری در اسرائیل میكنم كه گوشهای هر كه بشنود، صدا خواهد داد.12در آن روز هر چه دربارۀ خانۀ عیلی گفتم بر او اجرا خواهم داشت، و شروع نموده، به انجام خواهم رسانید.13زیرا به او خبر دادم كه من بر خانۀ او تا به ابد داوری خواهم نمود به سبب گناهی كه میداند، چونكه پسرانش بر خود لعنت آوردند و او ایشان را منع ننمود.14بنابراین برای خاندان عیلی قسم خوردم كه گناه خاندان عیلی به قربانی و هدیه، تا به ابد كفاره نخواهد شد.»15و سموئیل تا صبح خوابید و درهای خانۀ خداوند را باز كرد، و سموئیل ترسید كه عیلی را از رؤیا اطلاع دهد.16اما عیلی سموئیل را خوانده، گفت: «ای پسرم سموئیل!» او گفت: «لبیك»17گفت: «چه سخنی است كه به تو گفته است؟ آن را از من مخفی مدار. خدا با تو چنین بلكه زیاده از این عمل نماید، اگر از هر آنچه به تو گفته است چیزی از من مخفی داری.»18پس سموئیل همه چیز را برای او بیان كرد و چیزی از آن مخفی نداشت. و او گفت « خداوند است. آنچه در نظر او پسند آید بكند.»19و سموئیل بزرگ می شد و خداوند با وی می بود و نمی گذاشت كه یكی از سخنانش بر زمین بیفتد.20و تمامی اسرائیل از دان تا بئرشبع دانستند كه سموئیل برقرار شده است تا نبی خداوند باشد.21و خداوند بار دیگر در شیلوه ظاهر شد، زیرا كه خداوند در شیلوه خود را بر سموئیل به كلام خداوند ظاهر ساخت.
خدا شب هنگام با سموئيل جوان سخن گفت و او را از اینکه خاندان عیلی را مجازات خواهد کرد، مطلع ساخت. خدا هنگام رشد سموئيل به او پیغامهای بسیار داد. مردم از سراسر اسرائيل میآمدند تا دریابند خدا چه میخواهد بگوید.
سموئيل برای ابراز احترام خود نسبت به خدا، هنگام سخن گفتن با او خود را «بنده تو» خطاب قرار میدهد.
یکی از ویژگیهای نبوت به کارگیری آرایههای ادبی است. در این باب با دو اصطلاح بر خورد میکنید: «گوشهای هر كه بشنود، صدا خواهد داد» به معنای «شوکه شدن هر کسی که میشنود» و «كاری...میكنم» به معنای «انجام خواهد داد» است.
and
عیلی برای این که از صداقت سموئيل در بیان حقیقت مطمئن شود، از ساختار معمول لعن استفاده کرد: «خدا با تو چنین بلكه زیاده از این عمل نماید» یعنی «اگر آنچه شخص در لعن خود میگوید را انجام دهد، خدا او را شدیداً مجازات خواهد کرد»
«یهوه معمولاً با مردم سخن نمیگفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
جا شمعی در هیکل[خیمه] است که جای هفت شمع را دارد. این شمعها هر روز و در طول شب میسوختند تا تمام شوند.
«هیکل» در واقع خیمهای بود که قوم[مردم] در آن به پرستش میپرداختند، بنابراین بهتر است این کلمه را «هیکل[معبد]» ترجمه کنید. ببینید این کلمه را در [اول سموئيل ۱: ۹] چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عیلی پدر واقعی سموئيل نبود. او به نحوی سخن میگوید که گویی او پدر سموئيل است و به این واسطه نشان میدهد که خشمگین نیست، ولی سموئيل باید به حرف او گوش دهد.
این جمله را میتون به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] نیز پیغامی را بر او آشکار نکرد» یا «و خداوند[یهوه] هرگز پیغامی را بر او آشکار نکرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عیلی به سموئيل میگوید که به نحوی با یهوه سخن گوید که گویی سموئيل با شخصی دیگر سخن میگوید و به این طریق احترامش را به یهوه نشان دهد. ترجمه جایگزین: «هستم»
معانی محتمل: ۱) یهوه[خداوند] بر سموئيل ظاهر شد و جلوی او ایستاد یا ۲) یهوه[خداوند] حضور خود را بر سموئيل آشکار کرد.
سموئيل به نحوی با یهوه سخن میگوید که گویی سموئيل شخص دیگری است که به یهوه[خداوند] احترام میگذارد. ترجمه جایگزین: «هستم»
عبارت «گوشها...صدا خواهد داد» اصطلاحی به معنای شوکه شدن همه از شنیدن چنین سخنی است. ترجمه جایگزین: «که هر کس میشنود، شوکه خواهد شد»
این یعنی حس کنید کسی به آرامی با جسمی تیز و کوچک به شما ضربه وارد میکند. چنین حسی اغلب در اثر سرما یا سیلی خوردن بر قسمتی از بدن ایجاد میشود.
این بیانی متضاد[دوگانه] از کمال است. ترجمه جایگزین: «همه چیز»
«کارهایی را کرد که خداوند[یهوه] گفته است که عمل کنندگان به آنها را مجازات خواهد کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که به خاطر گناهان خاندان کفاره میدهد نمیتواند با قربانی یا هدیه گذراندن ،خاندان خود را از آن گناهان رهایی بخشد»
«گناهانی که خاندان او مرتکب شدهاند»
«خانه» در واقع چادر بود، ولی بهتر است این کلمه را «خانه» ترجمه کنید.
عیلی پدر واقعی سموئيل نبود. عیلی به نحوی سخن میگوید که گویی او پدر سموئيل است و به این واسطه نشان میدهد که خشمگین نیست ولی سموئيل باید به او پاسخ دهد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
«پیغامی که یهوه به تو داده است»
این اصطلاح به معنای جدیت سموئيل تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خدا همان طور که گفته مرا مجازات میکند و حتی بیشتر تو را مجازات خواهد کرد.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از پیغامهایی که تحقق نمییابند سخن گفته شده که گویی بر زمین میافتند. این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او هر آنچه نبوت کرده بود را محقق کرد»
«تمام مردم اسرائيل»
این بیانی متضاد[وارونه] است و اشاره به «همه جا» دارد. ترجمه جایگزین: «از یک سمت تا سمت دیگر سرزمین» یا «از دان در شمال تا بئرشبع در انتهای جنوبی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه مسح کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و كلام سموئیل به تمامی اسرائیل رسید. و اسرائیل به مقابلۀ فلسطینیان در جنگ بیرون آمده، نزد اَبَنْعَزَر اردو زدند، و فلسطینیان در اَفیق فرود آمدند.2و فلسطینیان در مقابل اسرائیل صف آرایی كردند، و چون جنگ در پیوستند، اسرائیل از حضور فلسطینیان شكست خوردند، و در معركه به قدر چهار هزار نفر را در میدان كشتند.3و چون قوم به لشكرگاه رسیدند، مشایخ اسرائیل گفتند: «چرا امروز خداوند ما را از حضور فلسطینیان شكست داد؟ پس تابوت عهد خداوند را از شیلوه نزد خود بیاوریم تا در میان ما آمده، ما را از دست دشمنان ما نجات دهد.»4و قوم به شیلوه فرستاده، تابوت عهد یهُوَه صبایوت را كه در میان كروبیان ساكن است از آنجا آوردند، و دو پسر عیلی حُفْنی و فینَحاس در آنجا با تابوت عهد خدا بودند.5و چون تابوت عهد خداوند به لشكرگاه داخل شد، جمیع اسرائیل صدای بلند زدند به حدی كه زمین متزلزل شد.6و چون فلسطینیان آواز صدا را شنیدند، گفتند: «این آواز صدای بلند در اردوی عبرانیان چیست؟» پس فهمیدند كه تابوت خداوند به اردو آمده است.7و فلسطینیان ترسیدند زیرا گفتند: «خدا به اردو آمده است» و گفتند: «وای بر ما، زیرا قبل از این چنین چیزی واقع نشده است!8وای بر ما، كیست كه ما را از دست این خدایان زورآور رهایی دهد؟ همین خدایانند كه مصریان را در بیابان به همۀ بلایا مبتلا ساختند.9ای فلسطینیان خویشتن را تقویت داده، مردان باشید مبادا عبرانیان را بندگی كنید، چنانكه ایشان شما را بندگی نمودند. پس مردان شوید و جنگ كنید.»10پس فلسطینیان جنگ كردند و اسرائیل شكست خورده، هر یك به خیمۀ خود فرار كردند و كشتار بسیار عظیمی شد، و از اسرائیل سی هزار پیاده كشته شدند.11و تابوت خدا گرفته شد، و دو پسر عیلی حُفْنی و فینَحاس كشته شدند.12و مردی بنیامینی از لشكر دویده، در همان روز با جامۀ دریده و خاك بر سر ریخته، به شیلوه آمد.13و چون وارد شد، اینك عیلی به كنار راه بر كرسی خود مراقب نشسته، زیرا كه دلش دربارۀ تابوت خدا مضطرب می بود. و چون آن مرد به شهر داخل شده، خبر داد، تمامی شهر نعره زدند.14و چون عیلی آواز نعره را شنید، گفت: «این آواز هنگامه چیست؟» پس آن مرد شتافته، عیلی را خبر داد.15و عیلی نود و هشت ساله بود و چشمانش تار شده، نمی توانست دید.16پس آن مرد به عیلی گفت: «منم كه از لشكر آمده، و من امروز از لشكر فرار كرده ام.» گفت: «ای پسرم كار چگونه گذشت؟»17و آن خبر آورنده در جواب گفت: «اسرائیل از حضور فلسطینیان فرار كردند، و شكست عظیمی هم درقوم واقع شد، و نیز دو پسرت حُفْنی و فینَحاس مردند و تابوت عهد خدا گرفته شد.»18و چون از تابوت خدا خبر داد، عیلی از كرسی خود به پهلوی دروازه به پشت افتاده، گردنش بشكست و بمرد، زیرا كه مردی پیر و سنگین بود و چهل سال بر اسرائیل داوری كرده بود.19و عروس او، زن فینَحاس كه حامله و نزدیك به زاییدن بود، چون خبر گرفتن تابوت خدا و مرگ پدر شوهرش و شوهرش را شنید، خم شده، زایید زیرا كه درد زه او را بگرفت.20و در وقت مردنش زنانی كه نزد وی ایستاده بودند، گفتند: «مترس زیرا كه پسر زاییدی». اما او جواب نداد و اعتنا ننمود.21و پسر را ایخابُود نام نهاده، گفت: «جلال از اسرائیل زایل شد»، چونكه تابوت خدا گرفته شده بود و به سبب پدر شوهرش و شوهرش.22پس گفت: «جلال از اسرائیل زایل شد زیرا كه تابوت خدا گرفته شده است.»
این باب بخش جدیدی در مورد تابوت[عهد] و فلسطینیان را آغاز میکند و روایت دو جنگ بین اسرائيل و فلسطینیان را بیان میکند. قوم اسرائیل در هر دو جنگ به بدی شکست خورده و در جنگ دوم صندوقچه عهد[تابوت عهد] تصرف شد.
سپاه فلسطینیان به اسرائيل حمله کرد و سپاه اسرائيلی نیز به جنگ آنها رفت و شکست خورد. اسرائيلیان بر آن شدند که صندوقچه[تابوت] عهد را با خود به میدان جنگ ببرند تا سبب پیروزی آنها در جنگ شود. اما هنگامی که دو پسر عیلی صندوقچه[تابوت] عهد را به میدان جنگ دوم بردند، فلسطینیان آنها را در جنگ شکست دادند، پسران عیلی را کشتند و صندوقچه را تصاحب کردند. عیلی هنگامی که شنید صندوقچه عهد توسط دشمن تصاحب شده، بر زمین افتاد، گردنش شکست و مُرد. عروسش با شنیدن این خبر اسم فرزند خود را «اجلال از اسرائیل زایل شد» گذاشت.
فلسطینیان با استفاده از پرسشی بدیهی، ترس خود را ابراز میکنند: «كیست كه ما را از دست این خدای زورآور رهایی دهد؟»
اینها اسامی مکانها هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان...اسرائيلیان را شکست دادند و کشتند»
عدد چهار هزار عددی گرد است. احتمالاً تعداد آنها مقداری کمتر یا بیشتر آنها بوده است. کلمه «به قدر» نشان میدهد که این عددی دقیق نیست. ترجمه جایگزین: «تقریباً ۴۰۰۰ مرد»
سربازانی که در جنگ به مبارزه مشغول بودند.
مشایخ واقعاً نمیدانستند چرا یهوه آنها را شکست داده، ولی به غلط فکر کردند که میدانند چگونه میتوانند با به همراه آوردن صندوقچه[تابوت] عهد با خود به میدان جنگ از دوباره رخ ندادن این اتفاق اطمینان حاصل کنند.
شاید لازم باشد که مشخص کنید کروبیان کسانی هستند که بر سر تابوت[صندوقچه] عهد هستند. نویسندگان کتاب مقدس اغلب به نحوی از تابوت[صندوقچه] عهد سخن میگویند که گویی تابوت[صندوقچه] عهد زیر پایی خدا است که او بر تخت سلطنت خود مینشیند و پای خود را بر آن میگذارد. ترجمه جایگزین: «که بر تخت پادشاهی خود در میان کروبیان و بر تابوت[صندوقچه] عهد مینشیند»
فینَحاس نوه هارون نیست که در خروج و اعداد از او نام برده شده است.
در شیلو بودند.
«وقتی قوم تابوت[صندوقچه] عهد خداوند[یهوه] را به اردوگاه آوردند.» شاید مترجمین در برخی از زبانها مجبور شوند اطلاعات ضمنی را گویا بیان کنند. ترجمه جایگزین: «قوم، به همراه حُفْنی و فینَحاس، تابوت[صندوقچه] عهد خداوند[یهوه] را بلند کرده و به اردوگاه آوردند.» یا «وقتی قوم تابوت عهد را به لشکرگاه آوردند»
«قوم تابوت[صندوقچه عهد] یهوه را به اردوگاه آوردند»
«آنها به خود گفتند...به یکدیگر گفتند» یا «آنها به یکدیگر گفتند...به یکدیگر گفتند.» جمله دوم را ممکن است به روشنی اشاره به آنچه داشته باشد که فلسطینیان به یکدیگر گفتهاند. جمله اول احتمالاً اشاره به آنچه دارد که به آن فکر میکنند، اگرچه ممکن است به آنچه به یکدیگر گفتهاند نیز اشاره داشته باشند. در صورت امکان این قسمت را به نحوی ترجمه کنید که متکلم آن مشخص نشود.
فلسطینیان خدایان بسیاری را میپرستیدند، پس شاید باور داشتند که این یکی از خدایان است یا یکی از خدایانی است که آنها نمیپرستیدند و اکنون آن خدا به اردوگاه آنها آمده است. معنای محتمل دیگر این است که این کلمات اسمی خاص برای خدای اسرائيل هستند: «یهوه آمده است.» چون ۴: ۸ از «خدایان» استفاده کرده، برخی از ترجمهها «خدایان آمدهاند» ترجمه کردهاند که «این خدایان هستند که آمدهاند» است.[در فارسی متفاوت انجام شده]
این پرسش بدیهی ترسی عمیق را ابراز میکند. این را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که بتواند ما را از خدایان زورآور محافظت کند»
کلمه «خدا» در ۴: ۷ مفرد است و در برخی از ترجمهها «این خدای زورآور...خدایی که حمله میکند» ترجمه شده و اشاره به یکی از خدایان بسیار دارد یا جملات «این خدای زور آور...خدایی که حمله میکند» از اسم خاص استفاده کرده تا به خدای اسرائيل اشاره کند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «قوی باشید و بجنگید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کنید و کلمه «اسرائيل» نیز اشاره به سپاه اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «آنها سپاه اسرائيل را شکست دادند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان همچنین تابوت[صندوقچه] خداوند را بردند»
این در فرهنگ اسرائيلیان روشی بود که نشان میدادند عزادار هستند.
این اصطلاح به معنای ترسان بودن او یا بسیار نگران بودن او در مورد موضوعی است.
این کنایه از «تمام مردم شهر» است.
«مرد بنیامینی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عیلی پدر واقعی آن مرد نبود. عیلی به نحوی سخن میگوید که گویی پدر آن مرد است تا نشان دهد که از آن مرد خشمگین نیست، ولی آن مرد باید به او پاسخ دهد.
این جملهای کلی است که اشاره به اتفاقاتی دارد که افتادهاند. مابقی کلام مردان جزئیات را نگفتهاند.
«بدترش را به تو میگویم...بدتر از آن را به تومیگویم» یا «نه قوم تنها چنین بوده...بلکه دو پسرت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان تابوت خدا را گرفتند»
«وقتی مرد بنیامینی خبر داد»
«سخن گفت از»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گردن او به خاطر افتادن شکست» یا «گردن خود را هنگام افتادن شکست»
عروس عیلی
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان...تابوت[صندوقچه] خدا را گرفتند»
«به آنچه میگویند توجه نکن» یا «به خود اجازه نداد که حسی بهتر داشته باشد»
معادل این اسم عبارت «بیجلال» است. اسم شخص گاهی اطلاعاتی در مورد خود شخص، مکان یا چیزی که به آن اشاره دارد را آشکار میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا فلسطینیان تابوت خدا را گرفتهاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا فلسطینیان تابوت[صندوقچه] خدا را گرفتند»
1و فلسطینیان تابوت خدا را گرفته، آن را از اَبَنْعَزَر به اَشْدُود آوردند.2و فلسطینیان تابوت خدا را گرفته، آن را به خانۀ داجون درآورده، نزدیك داجون گذاشتند.3و بامدادان چون اَشْدُودیان برخاستند، اینك داجون به حضور تابوت خداوند رو به زمین افتاده بود. و داجون را برداشته، باز در جایش برپا داشتند.4و در فردای آن روز چون صبح برخاستند، اینك داجون به حضور تابوت خداوند رو به زمین افتاده، و سر داجون و دو دستش بر آستانه قطع شده، و تنِ داجون فقط از او باقی مانده بود.5از این جهت كاهنان داجون و هر كه داخل خانۀ داجون میشود، تا امروز بر آستانۀ داجون دراَشْدُود پا نمی گذارد.6و دست خداوند بر اهل اَشْدُود سنگین شده، ایشان را تباه ساخت و ایشان را، هم اَشْدُود و هم نواحی آن را به خراجها مبتلا ساخت.7و چون مردان اَشْدُود دیدند كه چنین است گفتند: «تابوت خدای اسرائیل با ما نخواهد ماند، زیرا كه دست او بر ما و بر خدای ما، داجون سنگین است.»8پس فرستاده، جمیع سروران فلسطینیان را نزد خود جمع كرده، گفتند: «با تابوت خدای اسرائیل چه كنیم؟» گفتند: «تابوت خدای اسرائیل به جَتّ منتقل شود.» پس تابوت خدای اسرائیل را به آنجا بردند.9و واقع شد بعد از نقل كردن آن كه دست خداوند بر آن شهر به اضطراب بسیار عظیمی دراز شده، مردمان شهر را از خرد و بزرگ مبتلا ساخته، خُراجها بر ایشان مُنْتَفَخْ شد.10پس تابوت خدا را به عَقْرُون بردند و به مجرد ورود تابوت خدا به عَقْرُون، اهل عَقْرُون فریاد كرده، گفتند: «تابوت خدای اسرائیل را نزد ما آوردند تا ما را و قوم ما را بكشند.»11پس فرستاده، جمیع سروران فلسطینیان را جمع كرده، گفتند: «تابوت خدای اسرائیل را روانه كنید تا به جای خود برگردد و ما را و قوم ما را نكشد»، زیرا كه در تمام شهر هنگامۀ مهلك بود، و دست خدا در آنجا بسیار سنگین شده بود.12و آنانی كه نمردند، به خُراجها مبتلا شدند. و فریاد شهر تا به آسمان بالا رفت.
روایت سرگذشت تابوت[صندوقچه] عهد در فلسطین ادامه مییاد.
فلسطینیان تابوت عهد خدا را گرفته و به اَشْدُود بردند و آن را در بتکده خود گذاشتند، ولی بت آنان جلوی تابوت به زمین افتاد و مردم دچار طاعون شدند. سپس تابوت عهد را به جات برده و مردم جات نیز دچار طاعون شدند و مردند. وقتی که تابوت عهد را به اکرون بردند مردم ترسیدند و نخواستند تابوت آنجا باشد. نهایتاً بر آن شدند که آن را به اسرائيل پس بفرستند.
اصطلاحات کمی با هم متفاوت هستند: «دست خداوند...سنگین شده» و «دست خداوند بر آن». این دو اصطلاح به معنای «به شدت مجازات شدن» است.
این کلمه شروع بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما کلمه یا عبارتی مشابه دارد میتوانید از آن کلمه در این قسمت استفاده کنید.
ببینید این کلمات را در <اول سموئيل ۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. این کلمه اشاره به همان «تابوت عهد یهوه[خداوند]» دارد.
این اشاره به معبد داجون، خدای فلسطینیان دارد.
«آنها از دیدن داجون تعجب کرده بودند»
خواننده باید دریابد که یهوه سبب شد شب هنگام آن بت به رو بر زمین افتد.
مخاطبین باید دریابند که یهوه سبب افتادن داجون بر زمین شد.
درست مثل این است که سربازی دشمنش را شکست داده و سر و دستان او را قطع کرده است.
نویستنده اطلاعات پس زمینهای را جدا از سیر اصلی داستان ارائه میدهد.
کلمه «امروز» اشاره به زمانی دارد که نویسنده این کتاب را مینوشته است.
این یک اصطلاح است. «یهوه به شدت داوری میکند»
معنای محتمل: ۱) ورمهای دردناک زیر پوست یا ۲) هموروئید
اسم شهر «اشدود» کنایه از ساکنان آن شهر است. «مردم شهر اَشْدُود و ساکنان سرزمین اطراف»
«مردان اَشْدُود فهمیدند»
ببینید این کلمات را در <اول سموئيل ۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. این همان «تابوت عهد خداوند[یهوه]» در <اول سموئيل ۴: ۳> است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مجازات کرد»
معانی محتمل: ۱) بیانی متضاد است که اشاره به سن دارد. ترجمه جایگزین: «مردان از هر سنی» یا ۲) این بیانی متضاد است که اشاره به طبقه اجتماعی دارد. ترجمه جایگزین: «از فقیرترین و ضعیفترین مردان جامعه تا غنیترین و قویترین مردان جامعه»
معانی محتمل: ۱) ورمی دردناک در زیر پوست یا ۲) هموروئید. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
دلیل فریاد بر آوردن را میتوانید روشن کنید. ترجمه جایگزین: «با ترس فریاد برآورد»
ببینید کلمات مشابه را در <اول سموئيل ۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید. این «تابوت عهد خداوند[یهوه]» است که در <اول سموئیل ۴: ۳> آورده شده است.
معانی محتمل: ۱) آنها با اسم خاص خدا را خطاب قرار میدهند یا ۲) آنها باور داشتند که اسرائيل یکی از چندین خدا را پرستش میکرد، «خدای اسرائيل». ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۵: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«مردم در تمام شهر میترسیدند که بمیرند»
«دست» کنایه از مجازات خدا توسط مردم است. «خداوند[یهوه] مردم را به شدت مجازات میکرد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که آن مردان نمردهاند.
معانی محتمل: ۱) ورمی دردناک و زیر پوست یا ۲) هموروئید. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «شهر» کنایه از ساکنان آن شهر است. معانی محتمل: ۱) کلمات «به آسمان بالا رفت» اصطلاحی به معنای «بسیار بزرگ بود» است. ترجمه جایگزین: «مردم شهر به بلندی فریاد بر آوردند» یا ۲) کلمه «آسمان» کنایه از خدایان مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم شهر بر خدایان خود فریاد بر آوردند»
1و تابوت خداوند در ولایت فلسطینیان هفت ماه ماند.2و فلسطینیان، كاهنان و فالگیران خود را خوانده، گفتند: «با تابوت خداوند چه كنیم؟ ما را اعلام نمایید كه آن را به جایش با چه چیز بفرستیم.»3گفتند: «اگر تابوت خدای اسرائیل را بفرستید، آن را خالی مفرستید، بلكه قربانی جُرم البته برای او بفرستید. آنگاه شفا خواهید یافت، و بر شما معلوم خواهد شد كه از چه سبب دست او از شما برداشته نشده است.»4ایشان گفتند: «چه قربانی جرم برای او بفرستیم؟» گفتند: «بر حسب شمارۀ سروران فلسطینیان، پنج خراج طلا و پنج موش طلا، زیرا كه بر جمیع شما و بر جمیع سرداران شما بلا یكی است.5پس تماثیل خُراجهای خود و تماثیل موشهای خود را كه زمین را خراب میكنند بسازید، و خدای اسرائیل را جلال دهید كه شاید دست خود را از شما و از خدایان شما و از زمین شما بردارد.6و چرا دل خود را سخت سازید، چنانكه مصریان و فرعون دل خود را سخت ساختند؟ آیا بعد از آنكه در میان ایشان كارهای عجیب كرده بود، ایشان را رها نكردند كه رفتند؟7پس الا´ن ارابۀ تازه بسازید و دو گاو شیرده را كه یوغ بر گردن ایشان نهاده نشده باشد بگیرید، و دو گاو را به ارابه ببندید و گوساله های آنها را از عقب آنها به خانه برگردانید.8و تابوت خداوند را گرفته، آن را بر ارابه بنهید و اسباب طلا را كه به جهت قربانی جرم برای او میفرستید، در صندوقچه ای به پهلوی آن بگذارید، و آن را رها كنید تا برود.9و نظر كنید اگر به راه سرحد خود به سوی بیت شَمْس برود، بدانید اوست كه این بلای عظیم را بر ما وارد گردانیده است؛ و اگرنه، پس خواهید دانست كه دست او ما را لمس نكرده است، بلكه آنچه بر ما واقع شده است، اتفاقی است.»10پس آن مردمان چنین كردند و دو گاو شیرده را گرفته، آنها را به ارابه بستند، و گوساله های آنها را در خانه نگاه داشتند.11و تابوت خداوند و صندوقچه را با موشهای طلا و تماثیل خُراجهای خود بر ارابه گذاشتند.12و گاوان راه خود را راست گرفته، به راه بیت شمس روانه شدند و به شاهراه رفته، بانگ میزدند و به سوی چپ یا راست میل نمی نمودند؛ و سروران فلسطینیان در عقب آنها تا حد بیت شمس رفتند.13و اهل بیت شَمْس در درّه، گندم را درو میكردند؛ و چشمان خود را بلند كرده، تابوت را دیدند و از دیدنش خوشحال شدند.14و ارابه به مزرعۀ یهُوشَع بیت شمسی درآمده، در آنجا بایستاد و سنگ بزرگی در آنجا بود. پس چوب ارابه را شكسته، گاوان را برای قربانی سوختنی به جهت خداوند گذرانیدند.15و لاویان تابوت خداوند و صندوقچهای را كه با آن بود و اسباب طلا داشت، پایین آورده، آنها را بر آن سنگ بزرگ نهادند و مردان بیت شمس در همان روز برای خداوند قربانیهای سوختنی گذرانیدند و ذبایح ذبح نمودند.16و چون آن پنج سرور فلسطینیان این را دیدند، در همان روز به عَقْرُون برگشتند.17و این است خُراجهای طلایی كه فلسطینیان به جهت قربانی جرم نزد خداوند فرستادند: برای اَشْدُود یك، و برای غَزَّه یك، و برای اَشْقَلون یك، و برای جَتّ یك، و برای عَقْرُون یك.18و موشهای طلا بر حسب شمارۀ جمیع شهرهای فلسطینیان كه از املاك آن پنج سرور بود، چه از شهرهای حصاردار و چه از دهات بیرون تا آن سنگ بزرگی كه تابوت خداوند را بر آن گذاشتند كه تا امروز در مزرعۀ یهُوشَع بیت شمسی باقی است.19و مردمان بیت شمس را زد، زیرا كه به تابوت خداوند نگریستند؛ پس پنجاه هزار و هفتاد نفر از قوم را زد و قوم ماتم گرفتند، چونكه خداوند خلق را به بلای عظیم مبتلا ساخته بود.20و مردمان بیت شمس گفتند: «كیست كه به حضور این خدای قدوس یعنی یهُوَه میتواند بایستد و از ما نزد كِه خواهد رفت؟»21پس رسولان نزد ساكنان قریه یعاریم فرستاده، گفتند: «فلسطینیان تابوت خداوند را پس فرستاده اند؛ بیایید و آن را نزد خود ببرید.»
این باب روایت تابوت عهد در میان فلسطینیان را به پایان میرساند.
رهبران فلسطینی از کاهنان خواستند که برای تابوت عهد تعیین تکلیف کنند. کاهنان گفتند که آن را به همراه هدایا پس بفرستند، پس فلسطینیان نیز تابوت عهد را بر ارابهای گذاشتند که گاوها آن را میکشیدند و به گاوها اجازه دادند که هرجا میخواهند بروند. گاوها مستقیم به سمت اسرائيل رفتند. هنگامی که برخی از مردم به درون تابوت نگاهی میانداختند، خدا آنها را کشت. مردم نیز به این خاطر تابوت عهد را به قریه یعاریم فرستادند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینها کاهنان کافر[بت پرست] و جادوگرانی[فالگیرانی] بودند که داجون را میپرستیدند.
فلسطینیان میخواستند بدانند که چگونه تابوت عهد را بدون برانگیختن بیشتر خشم یهوه از آنجا ببرند.
معانی محتمل: ۱) آنها اسم خاص خدای اسرائیل را بیان میکردند یا ۲) آنها باور داشتند که اسرائيل یکی از خدایان بسیار را میپرستید «خدای اسرائيل.» ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۵: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «البته» اجبار را در این کار نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «باید برای او قربانیان این خطا را نیز بفرستید»
«دیگر مریض نمیشوید»
ضمیر «شما» جمع است و اشاره فلسطینیان دارد.
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قدرت خدا برای مصیبت رساندن یا تادیب دارد. ترجمه جایگزین: «چرا رنج شما را تا به حال تسلی نداده است»
معنای محتمل: «۱) ورمی دردناک و زیر پوست[ دمل] یا ۲) هموروئيد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه بیش از یک موش اشاره داد [در فارسی عدد گذاشته شده]
تمثیل چیزی است که شبیه جسمی واقعی به نظر میرسد.
معانی محتمل: ۱) ورمی دردناک و زیر پوست[ دمل] یا ۲) هموروئید. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
«نابود میکنند»
معانی محتمل: ۱) آنها با استفاده از اسم خاص خدای اسرائيل را خطاب قرار میدهند یا ۲) آنها باور داشتند که اسرائيل یکی از خدایان بسیار را میپرستید. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۵: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قدرت خدا برای مصیبت رساندن یا تادیب دارد. ترجمه جایگزین: «شما، خدایان شما و سرزمینتان را دیگر مجازات نکند»
کاهنان و فالگیران[جادوگران] از پرسشی بدیهی استفاده میکنند تا فلسطینیان را وا دارند که به جد در مورد اتفاقی که در صورت عدم اطاعت از خدا رخ میدهد، فکر کنند. این را میتوانید در قالب هشدار ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مثل مصریها و فرعون لجباز نباشید»
این اصطلاح به معنای لجباز بودن یا عدم تمایل برای اطاعت از خدا است. ترجمه جایگزین: «از اطاعت خدا ممانعت میکند»
این پرسش بدیهی به فلسطینیان چگونکی رهایی یافتن قوم اسرائيل از مصر را یادآوری میکند. مصریان آنها را بیرون کردند تا خدا دیگر بر آنها مصیبتی وارد نکند. ترجمه جایگزین: «یادتان باشد که مصریان اسرائيلیان را به خارج از مصر فرستادند»
«دو گاو با گوساله که هنوز شیر میدهند»
معمولاً دو گاو برای نگهداری از گوسالههای خود به محل زندگی خود برمیگشتند.
گوسالههای آن دو گاو همچنان در منطقه فلسطین بودند پس احتمال اینکه آنها به سوی بیت شمس منحرف شوند، وجود نداشت.
«دو گاو که گوسالههای شیر خوار دارند.» ببینید این کلمه را در <اول سموئیل ۶: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این کلمه را در اول <سموئيل ۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«نمونههایی از دملهای خود»
معانی محتمل: ۱) ورمهای دردناک و زیر پوست [ دمل] یا ۲) هموروئيد. ببینید این کلمه را در <اول سموئیل ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
گاوهای شیر ده معمولاً برای نگهداری از گوسالههای خود باز میگشتند، ولی این گاوها به بیت شمس رفتند.
«بانگ» صدایی است که گاوها در میآورند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«آنها از راه اصلی بیرون نمیرفتند.» این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر جاده اصلی ماندند» یا «مستقیم رفتند»
نویسنده بخش جدیدی از داستان را معرفی میکند. اگر زبان شما روشی خاص برای نشانگذاری شروع داستان دارد، میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید.
اینها اسرائيلیان هستند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به بالا نگاه کردند»
مردم هنگام قربانی کردن گاوها، از این مذبح استفاده میکردند.
این اتفاق در واقع قبل از آن رخ داد که آنها ارابه را برای سوزاندن گاو قربانی برای یهوه خرد کنند.
طبق شریعت موسی، تنها لاویان اجازه دست زدن به تابوت [عهد] خداوند را داشتند.
«صندوقی که حاوی تمثیلی طلایی از موشها و خراجها[غدهها] بود»
«پنج پادشاه فلسطینی»
معانی محتمل: ۱) ورمهای دردناک و زیر پوست یا ۲) هموروئید. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
ببنید این کلمه را در <اول سموئیل ۶: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
این شهرها دیوارهای بلندی در اطراف خود دارند که به این واسطه ساکنان شهر از دشمنان در امان میمانند.
اینجا به نحوی از آن سنگ سخن گفته شده که گویی شخصی قادر به دیدن است. ترجمه جایگزین: «سنگی بزرگ...هنوز آنجاست و مردم آنچه بر آن شد را به یاد دارند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این اسم یک مرد است.
با این اسم کسی که اهل بیت شمس است را صدا میزدند. ترجمه جایگزین: «اهل بیت شمس»
این اشاره به زمانی دارد که نویسنده این کتاب را مینوشته است.
تابوت [عهد] خدا آن قدر مقدس بود که کسی اجازه نداشت به داخل آن نگاه کند. حتی کاهنین نیز اجازه چنین کاری نداشتند.
«پنجاه هزار و هفتاد مرد»
معانی محتمل: ۱) این پرسش بدیهی ترس مردم از یهوه[خداوند] را ابراز میکند. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که بتواند به خاطر قدوسیت یهوه در برابر او مقاومت کند» یا ۲) این سوال به منظور کسب اطلاعات مطرح شده است. عبارت «به حضور این خدا...بایستد» ممکن است اشاره به کاهنی داشته باشد که به یهوه خدمت میکند. ترجمه جایگزین: «آیا کاهنی بین ما هست که بتواند به این خدای قدوس، یهوه، خدمت کند و قادر به تاب آوردن در مقابل تابوت عهد باشد؟»
این سوال به منظور کسب اطلاعات به کار رفته است. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که مردم میخواهند یهوه[خداوند] و تابوت عهد به جایی دیگر برده شوند تا خدا آنها را دوباره مجازات نکند. ترجمه جایگزین: «این تابوت را کجا میتوانیم بفرستیم تا یهوه دیگر ما را مجازات نکند؟»
این شهری در اسرائيل بود.
1و مردمان قریه یعاریم آمده، تابوت خداوند را آوردند، و آن را به خانۀ ابیناداب در جِبْعه داخل كرده، پسرش اَلِعازار را تقدیس نمودند تا تابوت خداوند را نگاهبانی كند.2و از روزی كه تابوت در قریه یعاریم ساكن شد، وقت طول كشید تا بیست سال گذشت. و بعد از آن خاندان اسرائیل برای پیروی خداوند جمع شدند.3و سموئیل تمامی خاندان اسرائیل را خطاب كرده، گفت: «اگر به تمامی دل به سوی خداوند بازگشت نمایید، و خدایان غیر و عَشْتاروت را از میان خود دور كنید، و دلهای خود را برای خداوند حاضر ساخته، او را تنها عبادت نمایید، پس او شما را از دست فلسطینیان خواهد رهانید.»4آنگاه بنی اسرائیل بَعْلیم و عَشْتاروت را دور كرده، خداوند را تنها عبادت نمودند.5و سموئیل گفت: «تمامی اسرائیل را در مِصْفَه جمع كنید تا دربارۀ شما نزد خداوند دعانمایم.»6و در مِصْفَه جمع شدند و آب كشیده، آن را به حضور خداوند ریختند، و آن روز را روزه داشته، در آنجا گفتند كه «بر خداوند گناه كرده ایم.» و سموئیل بنی اسرائیل را در مِصْفَه داوری نمود.7و چون فلسطینیان شنیدند كه بنیاسرائیل در مِصْفَه جمع شده اند، سروران فلسطینیان بر اسرائیل برآمدند، و بنی اسرائیل چون این را شنیدند، از فلسطینیان ترسیدند.8و بنی اسرائیل به سموئیل گفتند: «از تضرع نمودن برای ما نزد یهُوَه خدای ما ساكت مباش تا ما را از دست فلسطینیان برهاند.»9و سموئیل برۀ شیرخواره گرفته، آن را به جهت قربانی سوختنی تمام برای خداوند گذرانید، و سموئیل دربارۀ اسرائیل نزد خداوند تضرع نموده، خداوند او را اجابت نمود.10و چون سموئیل قربانی سوختنی را میگذرانید، فلسطینیان برای مقاتلۀ اسرائیل نزدیك آمدند. و در آن روز خداوند به صدای عظیم بر فلسطینیان رعد كرده، ایشان را منهزم ساخت، و از حضور اسرائیل شكست یافتند.11و مردان اسرائیل از مِصْفَه بیرون آمدند و فلسطینیان را تعاقب نموده، ایشان را تا زیر بیت كار شكست دادند.12و سموئیل سنگی گرفته، آن را میان مِصْفَه و سِنّ برپا داشت و آن را اَبَنْعَزَر نامیده، گفت: «تا بحال خداوند ما را اعانت نموده است.»13پس فلسطینیان مغلوب شدند، و دیگر به حدود اسرائیل داخل نشدند، و دست خداوند در تمامی روزهای سموئیل بر فلسطینیان سخت بود.14و شهرهایی كه فلسطینیان از اسرائیل گرفته بودند، از عَقْرُون تا جَتّ، به اسرائیل پس دادند، واسرائیل حدود آنها را از دست فلسطینیان رهانیدند، و در میان اسرائیل و اَموریان صلح شد.15و سموئیل در تمام روزهای عمر خود بر اسرائیل داوری مینمود.16و هر سال رفته، به بیت ئیل و جِلْجال و مِصْفَه گردش میكرد، و در تمامی این جاها بر اسرائیل داوری مینمود.17و به رامه بر می گشت زیرا خانه اش در آنجا بود و در آنجا بر اسرائیل داوری می نمود، و مذبحی در آنجا برای خداوند بنا كرد.
این باب هدایت شدن اسرائيل توسط سموئیل را تکمیل میکند.
سموئيل به مردم گفت که بتها را از میان بردارند و فقط یهوه را پرستش کنند. مردم مطیع او بودند. وقتی فلسطینیان خبر جمع شدن قوم اسرائيل را شنیدند، به آنها حمله کردند؛ ولی خدا آنها را شکست داد. هنگامی که سموئيل مانند داوران در گذشته منازعه را بین مردم حل و فصل کرد، برای مدتی صلح بر قرار شد.
هر وقت که سموئيل با گروهی از مردم سخن میگفت از اصطلاحات بسیاری استفاده میکرد: «بازگشت نمایید» به معنای «پرستیدن»، «با تمامی دل» به معنای «کاملاً» و «از دست...رهاندن» به معنای «نجات دادن از تحت قدرت» هستند.
این اسم یک مکان است.
اینها اسامی مردان هستند.
«۲۰ سال»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از کسانی که در آن خانه زندگی میکنند و نسل آنها است. ترجمه جایگزین: «تمام نسل اسرائيل» یا «تمام مردم اسرائيل» [در فارسی انجام شده]
اینجا «به تمامی دل» اصطلاحی به معنای وقف بودن کامل به چیزی است. ترجمه جایگزین: «کاملاً وقف پرستش شوید و فقط از یهوه اطاعت کنید»
«تمام مردم اسرائيل» یا «تمام اسرائيلیها»
معانی محتمل: ۱) مردم چون روزه بودند از نوشیدن آب دوری میکردند یا ۲) آنها از چاه یا نهر آب کشیدند و آن را بر زمین ریختند تا نشانی ظاهری از پشیمانی از گناه باشد.
مترجمین میتوانند در ترجمه خود به روشنی بیان کنند که در واقع ارتش بود که به اسرائيل حمله کرد و سروران در جنگ نقشی نداشتند. ترجمه جایگزین: «حاکمین فلسطینی ارتش خود را برای حمله به اسرائيل هدایت کردند»
کلمه «دست» کنایه از قدرت شخص است. ترجمه جایگزین: «ما را از سپاه فلسطینیان نجات دهد» یا «فلسطینیان را از آسیب رساندن به ما باز دارد»
برهای که همچنان شیر مادر خود را میخورد.
«برای کمک فریاد بر آورد»
«یهوه آنچه سموئيل خواست را انجام داد»
این مقصود نویسنده از «خداوند[یهوه]...اجابت نمود» را در <اول سموئيل ۷: ۹> بیان میکند.
کلمه «منهزم» روشی معمول است که با استفاده از آن میگویند فلسطینیان قادر به درست اندیشیدن نبودند. ترجمه جایگزین: «آنها را از درست اندیشیدن باز داشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) یهوه[خداوند] آنها را در حضور اسرائيل شکست داد» یا ۲) «اسرائیل آنها را شکست داد»
شکست یافتن مردم به معنای شکست خوردن آنها قبل از آن است که بتوانند آسیب برسانند.
این قمست توضیح مقصود نویسنده از «خداوند[یهوه]...اجابت نمود» را در <اول سموئيل ۷: ۹> به پایان میرساند.
این نام یک مکان است.
اسرائيلیها و مردم دیگر در آن سرزمین سنگی بزرگ را بر جایی میگذاشتند که یادآور یاری رساندن خدا به مردم است.
اینها اسامی مکانها هستند.
نویسنده نحوه مغلوب شدن فلسطینیان را به پایان میرساند. اگر زبان شما روشی برای به پایان رساندن به این توصیف دارد، میتوانید از آن روش استفاده کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] فلسطینیان را مغلوب کرد» یا «خداوند[یهوه] فلسطینیان را از آسیب رساندن باز داشت»
فلسطینیان وارد حدود اسرائيل نشدند تا به آنها حمله کنند.
کلمه «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «یهوه از قدرت خود بر علیه فلسطینیان استفاده کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) «اسرائيل» اشاره به «سرزمین» اسرائيل دارد. «خداوند شهرهای سرزمین اسرائيل را بازگرداند...از اسرائيل» یا ۲) «اسرائيل» کنایه از ساکنان آنجا است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل توانستند شهرهایی را که... از اسرائیل .... پس بگیرند»
دایرهوار از جایی به جای دیگر سفر میکرد.
نزاعها، بحثها یا عدم توافق بین دو نفر یا تعداد بیشتری است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
1و واقع شد كه چون سموئیل پیر شد،پسران خود را بر اسرائیل داوران ساخت.2و نام پسر نخستزاده اش یوئیل بود و نام دومینش اَبیاه؛ و در بئرشَبَع داور بودند.3اما پسرانش به راه او رفتار نمینمودند بلكه در پی سود رفته، رشوه میگرفتند و داوری را منحرف می ساختند.4پس جمیع مشایخ اسرائیل جمع شده، نزد سموئیل به رامه آمدند.5و او را گفتند: «اینك تو پیر شده ای و پسرانت به راه تو رفتار نمی نمایند. پس الا´ن برای ما پادشاهی نصب نما تا مثل سایر امّتها بر ما حكومت نماید.»6و این امر در نظر سموئیل ناپسند آمد، چونكه گفتند: «ما را پادشاهی بده تا بر ما حكومت نماید.» و سموئیل نزد خداوند دعا كرد.7و خداوند به سموئیل گفت: «آواز قوم را در هر چه به تو گفتند بشنو، زیرا كه تو را ترك نكردند بلكه مرا ترك كردند تا بر ایشان پادشاهی ننمایم.8بر حسب همۀ اعمالی كه از روزی كه ایشان را از مصر بیرون آوردم، بجاآوردند و مرا ترك نموده، خدایان غیر را عبادت نمودند، پس با تو نیز همچنین رفتار می نمایند.9پس الا´ن آواز ایشان را بشنو لكن بر ایشان به تأكید شهادت بده، و ایشان را از رسم پادشاهی كه بر ایشان حكومت خواهد نمود، مطلع ساز.»10و سموئیل تمامی سخنان خداوند را به قوم كه از او پادشاه خواسته بودند، بیان كرد.11و گفت: «رسم پادشاهی كه بر شما حكم خواهد نمود این است كه پسران شما را گرفته، ایشان را بر ارابه ها و سواران خود خواهد گماشت و پیش ارابه هایش خواهند دوید.12و ایشان را سرداران هزاره و سرداران پنجاهه برای خود خواهدساخت، و بعضی را برای شیار كردن زمینش و درویدن محصولش و ساختن آلات جنگش و اسباب ارابه هایش تعیین خواهد نمود.13و دختران شما را برای عطركشی و طباخی و خبازی خواهد گرفت.14و بهترین مزرعه ها و تاكستانها و باغات زیتون شما را گرفته، به خادمان خود خواهد داد.15و عشر زراعات و تاكستانهای شما را گرفته، به خواجه سرایان و خادمان خود خواهد داد.16و غلامان و كنیزان و نیكوترین جوانان شما را و الاغهای شما را گرفته، برای كار خود خواهد گماشت.17و عشر گله های شما را خواهد گرفت و شما غلام او خواهید بود.18و در آن روز از دست پادشاه خود كه برای خویشتن برگزیده اید فریاد خواهید كرد و خداوند در آن روز شما را اجابت نخواهد نمود.»19اما قوم از شنیدن قول سموئیل ابا نمودند و گفتند: «نی بلكه می باید بر ما پادشاهی باشد.20تا ما نیز مثل سایر امّتها باشیم و پادشاه ما بر ما داوری كند، و پیش روی ما بیرون رفته، در جنگهای ما برای ما بجنگد.»21و سموئیل تمامی سخنان قوم را شنیده، آنها را به سمع خداوند رسانید.22و خداوند به سموئیل گفت: «آواز ایشان را بشنو و پادشاهی بر ایشان نصب نما.» پس سموئیل به مردمان اسرائیل گفت: «شما هركس به شهر خود بروید.»
این بخش از داستان که بابهای ۸- ۱۶ را در بر میگیرد، قسمتی جدید را شروع میکند. قوم، پادشاهی میخواستند و خدا شائول را برگزید، مردی که مردم می خواستند پادشاهشان باشد. او پادشاه مد نظر یهوه نبود.
وقتی سموئيل پیر شد، پسران خود را[به جای خود] به مقام داوری گماشت. پسران او فاسد بودند و رشوه میگرفتند، پس قوم نزد سموئيل رفتند تا برای آنها پادشاهی منصوب کند. سموئيل از خدا خواست و خدا نیز پادشاهی به آنها داد، اما هشدار داد که آن پادشاه چگونه شخصی خواهد بود. علیرغم هشدارهای سموئيل در مورد ستم دیدن توسط آن پادشاه، قوم همچنان پادشاهی میخواستند. آنها پادشاهی خدا را رد کردند و چنین کاری گناه به حساب میآمد.
, and and )
نویسنده به نحوی از پولی که مردم ممکن است به پسران سموئيل بدهند، سخن میگوید که گویی آن پول شخص یا حیوانی است که میخواهد از چنگال سموئيل فرار کند و به نحوی از پسران سموئيل سخن گفته که گویی خود به دنبال آن حیوان میدوند. ترجمه جایگزین: «زحمت کشیدند تا با ناراستی پولی بدست آورند»
«به نفع شریران داوری کردند»
اینجا به نحوی از شیوه زندگی شخص سخن گفته شده که گویی بر مسیری گام بر میدارد. ترجمه جایگزین: «کارهایی که میکنی را نکن» یا «آنچه انصاف است را به روش خود انجام نده»
معانی محتمل: ۱) «برای ما پادشاهی منصوب کن تا مثل همه امتها بر ما داوری کند» یا ۲) «پادشاهی برای ما منصوب کن که بر ما داوری کند، درست همانطور که پادشاهان در امتهای دیگر بر آنها داوری میکنند»
رهبران به غلط باور داشتند که پادشاه و پسرانی که پس از او میآیند، منصفانه حکومت خواهند کرد.
سموئيل از قوم ناراحت بود چون آنها تقاضای برکناری پسران فاسد او و انتصاب داوری عادل را نداشتند. قوم در عوض از او میخواستند پادشاهی برای آنها انتخاب کند، تا مثل کشورهای دیگر بر آنها حکومت کند.
کلمه «آواز» کنایه از اراده یا میل قوم است. ترجمه جایگزین: «آنچه مردم میگویند را انجام ده»
یهوه میدانست که قوم فقط داوران فاسد را رد نمیکنند، بلکه با این تقاضا پادشاهی یهوه را رد کردند.
این اشاره به آزاد شدن قوم اسرائيل از بردگی در مصر دارد. یهوه سالها پیش آنها را از بردگی آزاد کرده بود.
«آنچه میخواهند را انجام ده»
«به طور جدی به آنها هشدار ده»
سبک و سیاق آن پادشاه «گرفتن» خواهد بود. این قسمت فهرستی را از چیزهایی که از قوم میگیرد و دریغ میکند، آغاز میکند.
اسم معنای «رسم[عمل]» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پادشاه حاکم بر تو این چنین عمل میکند» یا «پادشاه حاکم بر شما چنین خواهد کرد»
«ارابهها را در میدان جنگ برانند»
آنها در میدان جنگ سوار بر اسب هستند.
سموئيل همچنان درباره آن چه که پادشاه از قوم میگیرد، سخن میگوید.
«تا روغن خوش عطر بر بدن او بریزد»
«مزرعهای از درختان زیتون»
آنها باید محصول خود را به ده قسمت مساوی تقسیم کنند و هر قسمت را به خواجهسرایان و خادمان بدهند.
آنها باید شرابی که از محصول تاکستان میگیرند را به ده قسمت مساوی تقسیم کنند و یک قسمت را به خواجهسرایان پادشاه و خادمان بدهند.
این اشخاص فرماندهان ارتش پادشاه هستند.
سموئيل همچنان درباره آن چه که پادشاه از قوم میگیرد، سخن میگوید.
آنها باید گلههای خود را به ده قسمت مساوی تقسیم کنند و یک قسمت را به خواجه سرایان پادشاه و خادمان بدهند. ببینید کلمه «عشر» را در <اول سموئيل ۸: ۱۵> چطور ترجمه کردهاید.
«حس خواهید کرد که غلام او هستید»
معانی محتمل: ۱) قوم از یهوه میخواهند که آنها را از دست پادشاه نجات دهد یا ۲) قوم از پادشاه میخواهند که دیگر با آنها بدرفتاری نکند.
«سمع خداوند» اشاره به یهوه دارد. سموئيل با تکرار کردن سخنان مردم به درگاه یهوه دعا کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را برای یهوه تکرار کرد»
کلمه «آواز» اشاره به اراده قوم دارد. ترجمه جایگزین: «از قوم اطاعت کن»
«کسی را پادشاه آنها کن.» از واژهای در زبان خود استفاده کنید که به انتصاب پادشاه اشاره دارد.
«به خانه برو»
1و مردی بود از بنیامین كه اسمش قَیس بن اَبیئیل بن صرور بن بَكُورَت بن افیح بود؛ و او پسر مرد بنیامینی و مردی زورآور مقتدر بود.2و او را پسری شاؤل نام، جوانی خوش اندام بود كه در میان بنیاسرائیل كسی از او خوش اندامتر نبود كه از كتفش تا به بالا از تمامی قوم بلندتر بود.3و الاغهای قَیس پدر شاؤل گُم شد. پس قَیس به پسر خود شاؤل گفت: «الا´ن یكی از جوانان خود را با خود گرفته، برخیز و رفته، الاغها را جستجو نما.»4پس از كوهستان افرایم گذشته، و از زمین شَلِیشَه عبور نموده، آنها را نیافتند. و از زمین شَعْلیم گذشتند و نبود و از زمین بنیامین گذشته، آنها را نیافتند.5و چون به زمین صُوف رسیدند، شاؤل به خادمی كه همراهش بود، گفت: «بیا برگردیم، مبادا پدرم از فكر الاغها گذشته، به فكر ما افتد.»6او در جواب وی گفت: «اینك مرد خدایی در این شهر است و او مردی مكرّم است و هر چه میگوید البته واقع میشود. الا´ن آنجا برویم؛ شاید از راهی كه باید برویم ما را اطلاع بدهد.»7شاؤل به خادمش گفت: «اینك اگر برویم، چه چیز برای آن مرد ببریم؟ زیرا نان از ظروف ما تمام شده، و هدیه ای نیست كه به آن مرد خدا بدهیم. پس چه چیز داریم؟»8و آن خادم باز در جواب شاؤل گفت كه «اینك در دستم ربع مثقال نقره است. آن را به مرد خدا میدهم تا راه ما را به ما نشان دهد.»9در زمان سابق چون كسی در اسرائیل برای درخواست كردن از خدا می رفت، چنین میگفت: «بیایید تا نزد رائی برویم.» زیرا نبی امروز را سابق رائی می گفتند.10و شاؤل به خادم خود گفت: «سخن تو نیكوست. بیا برویم.» پس به شهری كه مرد خدا در آن بود، رفتند.11و چون ایشان به فراز شهر بالا می رفتند، دختران چند یافتند كه برای آب كشیدن بیرون می آمدند و به ایشان گفتند: «آیا رائی در اینجاست؟»12در جواب ایشان گفتند: «بلی اینك پیش روی شماست. حال بشتابید زیرا امروز به شهر آمده است چونكه امروز قوم را در مكان بلند قربانی هست.13به مجرد ورود شما به شهر، قبل از آنكه به مكان بلند برای خوردن بیایید، به او خواهید برخورد زیرا كه تا او نیاید قوم غذا نخواهند خورد، چونكه او میباید اول قربانی را بركت دهد و بعد از آن دعوت شدگان بخورند. پس اینك بروید زیرا كه الا´ن او را خواهید یافت.»14پس به شهر رفتند و چون داخل شهر می شدند، اینك سموئیل به مقابل ایشان بیرون آمد تا به مكان بلند برود.15و یك روز قبل از آمدنِ شاؤل، خداوند بر سموئیل كشف نموده، گفت:16«فردا مثل این وقت شخصی را از زمین بنیامین نزد تو میفرستم؛ او را مسح نما تا بر قوم من اسرائیل رئیس باشد، و قوم مرا از دست فلسطینیان رهایی دهد. زیرا كه بر قوم خود نظر كردم چونكه تضرع ایشان نزد من رسید.»17و چون سموئیل شاؤل را دید، خداوند او را گفت: «اینك این است شخصی كه دربارهاش به تو گفتم كه بر قوم من حكومت خواهد نمود.»18و شاؤل در میان دروازه به سموئیل نزدیك آمده، گفت: «مرا بگو كه خانۀ رائی كجاست؟»19سموئیل در جواب شاؤل گفت: «من رائی هستم. پیش من به مكان بلند برو زیرا كه شما امروز با من خواهید خورد، و بامدادان تو را رها كرده، هرچه در دل خود داری برای تو بیان خواهم كرد.20و اما الاغهایت كه سه روز قبل از این گم شده است، دربارۀ آنها فكر مكن زیرا پیدا شده است؛ و آرزوی تمامی اسرائیل بر كیست؟ آیا بر تو و بر تمامی خاندان پدر تو نیست؟»21شاؤل در جواب گفت: «آیا من بنیامینی و از كوچكترین اسباط بنی اسرائیل نیستم؟ و آیا قبیلۀ من از جمیع قبایل سبط بنیامین كوچكتر نیست؟ پس چرا مثل این سخنان به من می گویی؟»22و سموئیل شاؤل و خادمش را گرفته، ایشان را به مهمانخانه آورد و بر صدر دعوت شدگان كه قریب به سی نفر بودند، جا داد.23و سموئیل به طباخ گفت: «قسمتی را كه به تو دادم و درباره اش به تو گفتم كه پیش خود نگاهدار، بیاور.»24پس طباخ ران را با هرچه بر آن بود، گرفته، پیش شاؤل گذاشت و سموئیل گفت: «اینك آنچه نگاهداشته شده است، پیش خود بگذار و بخور زیرا كه تا زمان معین برای تو نگاه داشته شده است، از وقتی كه گفتم از قوم وعده بخواهم.» و شاؤل در آن روز با سموئیل غذا خورد.25و چون ایشان از مكان بلند به شهر آمدند، او با شاؤل بر پشت بام گفتگو كرد.26و صبح زود برخاستند و نزد طلوع فجر، سموئیل شاؤل را به پشت بام خوانده، گفت: «برخیز تا تو را روانه نمایم.» پس شاؤل برخاست و هر دو ایشان، او و سموئیل بیرون رفتند.27و چون ایشان به كنار شهر رسیدند، سموئیل به شاؤل گفت: «خادم را بگو كه پیش ما برود.» (و او پیش رفت.) «و اما تو الا´ن بایست تا كلام خدا را به تو بشنوانم.»
وقتی الاغهای پدر شائول از مسیر خود منحرف شدند، شائول رفت تا به دنبال آنها بگردد. وقتی نتوانست آنها را پیدا کند از سموئيل خواست تا از خدا بپرسد که الاغها کجا هستند. سموئیل گفت که الاغها پیدا شدهاند. او شائول را به عنوان مهمان افتخاری به ضیافتی دعوت کرد و جایی برای خواب به او داد.
شائول از دو پرسش بدیهی استفاده میکند تا سموئيل را قانع کند که او حائز اهمیت نیست: «آیا من بنیامینی و از كوچكترین اسباط بنی اسرائیل نیستم؟ و آیا قبیلۀ من از جمیع قبایل سبط بنیامین كوچكتر نیست؟»
اگر زبان شما روشی برای اشاره به ارائه اطلاعات پس زمینهای توسط نویسنده را دارد میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید.
معانی محتمل: ۱) مردی ثروتمند بود یا ۲) مردی شرافتمند بود یا ۳) مردی زورآور و شجاع بود.
اینها اسامی مردان خاندان شائول هستند.
بنیامینی عضوی از سبط بنیامین است.
کسی که ظاهری خوب دارد.
بلند قامتان دیگر در اسرائيل، حتی به سر حد شانههای او نمیرسیدند.
نویسنده اطلاعات پس زمینهای که ارائه آنها در <اول سموئيل ۹: ۱> آغاز شد را به پایان میرساند و بخشی جدید از داستان را شروع میکند که قسمت اصلی داستان است.
«آنچه میکنی را رها کن و برو»
اینها مناطقی در اسرائيل هستند.
کلمات «آنها را» و «آنها» اشاره به الاغها دارد.
منطقهای در اسرائيل که واقع در شمال اورشلیم است.
این عبارت معمولاً به معنی نبی[پیامبر] یهوه است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردی که سخنان خدا را میشنود و میگوید»
«راهی که باید برای پیدا کردن الاغها برویم»
دادن هدیه نشان از احترام آن مرد به خداست.
این عبارت معمولاً به معنی نبی[پیامبر] یهوه است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردی که سخنان خدا را میشنود و میگوید»
«یک چهارم سکه.» مثقال [شِکِل] پولی بود که در عهد عتیق به کار میرفت.
این قسمت اطلاعاتی فرهنگی است که نویسنده عبرانی در متن اضافه کرده است. اگر در زبان مقصد آوردن چنین اطلاعاتی متداول نیست میتوانید آنها را به آیه ۱۱ انتقال دهید.
«رائي نامی قدیمی است اما امروزه به این شخص نبی میگوییم»
این کلمات احتمالاً اشاره به ضیافت یا اولین محصولی دارند که به یهوه تقدیم میکردند. این مراسم باید در خیمه[هیکل]ّ برگزار میشد.
این مکانی است که قوم تقدیس کرده و برای قربانی گذراندن به درگاه یهوه در نظر گرفته بودند. نویسنده به نحوی این جمله را نوشته که گویی این مکان در خارج از محدوده شهر واقع شده است.
نویسنده دست از روایت کردن داستان میکشد و اطلاعات پس زمینهای به خواننده ارائه میدهد تا خواننده آنچه در ادامه رخ میدهد را درک کند.
واژه «رئیس» به جای پادشاه استفاده شده است. این مردی است که خدا به پادشاهی برگزیده است.
«زمینی که مردم قبیله بنیامین در آن ساکن هستند»
کلمه «دست» کنایه از کنترل است. ترجمه جایگزین: «از کنترل فلسطینیان» یا «تا فلسطینیان دیگر بر آنها کنترلی نداشته باشند»
«قوم من رنج میکشند و من میخواهم به آنها کمک کنم»
«یهوه به سموئيل گفت»
«نبی خداوند[یهوه]»
این سوالات نشان از اطمینان عمیقی هستند که شائول را پادشاه مد نظر خدا برای قوم اسرائيل میدانست. این سوالات را میتوانید در قالب جملات خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «باید بدانی که تمام قوم اسرائيل به تو مایل هستند. توجه آنها به تو و خاندان پدر توست»
شائول تعجب خود را ابراز میکرد چون قبیله بنیامین کوچکترین قبیله اسرائيل بود و مابقی اسرائيلیان آن قبیله را بیاهمیت قلمداد میکردند. بنیامینان خود قبیلهای که شائول اهل آن بود را بیاهمیت میدانستند. این پرسشها را میتوانید در قالب جملات خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من از قبیله بنیامینم که کم اهمیتترین قبیله است. و قبلیه من از میان قبایل دیگر کم اهمیتتر است. نمیفهمم چرا میگویید قوم اسرائيل میخواهند من و خانوادهام کاری مهم انجام دهیم.»
نویسنده فرض را بر این گرفته بود که خواننده بنایی در آن نزدیکی که مختص تقدیم کردن قربانی بود را میشناخت. مردم در آن بنای عظیم با یکدیگر غذا میخوردند.
این به کرسی اشاره دارد که شخصی والا مقامتر از دیگران بر آن مینشست.
«۳۰ نفر»
معانی محتمل: ۱) غذایی که شائول باید همراه گوشت میخورد یا ۲) قسمتهای دیگر گاو.
هویت متکلم در زبان مبدا مشخص نیست. ممکن است که آشپز با شائول سخن گفته باشد. ترجمه جایگزین: «سپس آشپز گفت»
«پشت بام» مکانی متداول بود که خانواده و مهمانان با یکدیگر غذا میخوردند، همدیگر را میدیدند و میخوابیدند. معمولاً این مکان بعد از ظهر و عصر خنکتر از زمانهای دیگر بود.
آنچه شائول بر پشت بام انجام میداد را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی شائول بر پشت بام خوابیده بود، سموئيل او را صدا زد و گفت»
ممکن است که سموئیل خود همه این کلمات را گفته باشد. ترجمه جایگزین: «پیش از ما و وقتی که پیش رفت، باید بمانی»
«تا بتوانم پیغام خدا را به تو بگویم»
1پس سموئیل ظرف روغن را گرفته، بر سر وی ریخت و او را بوسیده، گفت: «آیا این نیست كه خداوند تو را مسح كرد تا بر میراث او حاكم شوی؟2امروز بعد از رفتنت از نزد من دو مرد، نزد قبر راحیل به سرحد بنیامین در صَلْصَح خواهی یافت، و تو را خواهند گفت: الاغهایی كه برای جستن آنها رفته بودی، پیدا شده است و اینك پدرت فكر الاغها را ترك كرده، به فكر شما افتاده است، و میگوید به جهت پسرم چه كنم.3چون از آنجا پیش رفتی و نزد بلوط تابور رسیدی، در آنجا سه مرد خواهی یافت كه به حضور خدا به بیت ئیل میروند كه یكی از آنها سه بزغاله دارد، و دیگری سه قرص نان، و سومی یك مشگ شراب.4و سلامتی تو را خواهند پرسید و دو نان به تو خواهندداد كه از دست ایشان خواهی گرفت.5بعد از آن به جِبْعۀ خدا كه در آنجا قراول فلسطینیان است خواهی آمد؛ و چون در آنجا نزدیك شهر برسی، گروهی از انبیا كه از مكان بلند به زیر می آیند و در پیش ایشان چنگ و دف و نای و بربط بوده، نبوت میكنند، به تو خواهند برخورد.6و روح خداوند بر تو مستولی شده، با ایشان نبوت خواهی نمود، و به مرد دیگر متبدل خواهی شد.7و هنگامی كه این علامات به تو رونماید، هرچه دستت یابد بكن زیرا خدا با توست.8و پیش من به جِلْجال برو و اینك من برای گذرانیدن قربانیهای سوختنی و ذبح نمودن ذبایح سلامتی نزد تو می آیم، و هفت روز منتظر باش تا نزد تو بیایم و تو را اعلام نمایم كه چه باید كرد.»9و چون رو گردانید تا از نزد سموئیل برود، خدا او را قلب دیگر داد. و در آن روز جمیع این علامات واقع شد.10و چون آنجا به جِبْعَه رسیدند، اینك گروهی از انبیا به وی برخوردند، و روح خدا بر او مستولی شده، در میان ایشان نبوت میكرد.11و چون همه كسانی كه او را پیشتر می شناختند، دیدند كه اینك با انبیا نبوت میكند، مردم به یكدیگر گفتند: «این چیست كه با پسر قَیس واقع شده است؟ آیا شاؤل نیز از جملۀ انبیا است؟»12و یكی از حاضرین در جواب گفت: «اما پدر ایشان كیست؟» از این جهت مَثَل شد كه «آیا شاؤل نیز از جملۀ انبیا است؟»13و چون از نبوت كردن فارغ شد، به مكان بلند آمد.14و عموی شاؤل به او و به خادمش گفت: «كجا رفته بودید؟» او در جواب گفت: «برای جستن الاغها؛ و چون دیدیم كه نیستند، نزد سموئیل رفتیم.»15عموی شاؤل گفت: «مرا بگو كه سموئیل به شما چه گفت؟»16شاؤل به عموی خود گفت: «ما را واضحاً خبر داد كه الاغها پیدا شده است.» لیكن دربارۀ امر سلطنت كه سموئیل به او گفته بود، او را مخبر نساخت.17و سموئیل قوم را در مِصْفَه به حضور خداوند خواند18و به بنی اسرائیل گفت: «یهُوَه، خدای اسرائیل، چنین میگوید: من اسرائیل را از مصر برآوردم، و شما را از دست مصریان و از دست جمیع ممالكی كه بر شما ظلم نمودند،رهایی دادم.19و شما امروز خدای خود را كه شما را از تمامی بدیها و مصیبتهای شما رهانید، اهانت كرده، او را گفتید: پادشاهی بر ما نصب نما. پس الا´ن با اسباط و هزارههای خود به حضور خداوند حاضر شوید.»20و چون سموئیل جمیع اسباط اسرائیل را حاضر كرد، سبط بنیامین گرفته شد.21و سبط بنیامین را با قبایل ایشان نزدیك آورد، و قبیلۀ مَطْرِی گرفته شد. و شاؤُل پسر قَیس گرفته شد، و چون او را طلبیدند، نیافتند.22پس بار دیگر از خداوند سؤال كردند كه «آیا آن مرد به اینجا دیگر خواهد آمد؟» خداوند در جواب گفت: «اینك او خود را در میان اسبابها پنهان كرده است.»23و دویده، او را از آنجا آوردند، و چون در میان قوم بایستاد، از تمامی قوم از كتف به بالا بلندتر بود.24و سموئیل به تمامی قوم گفت: «آیا شخصی را كه خداوند برگزیده است، ملاحظه نمودید كه در تمامی قوم مثل او كسی نیست؟» و تمامی قوم صدا زده، گفتند: «پادشاه زنده بماند!»25پس سموئیل رسوم سلطنت را به قوم بیان كرده، در كتاب نوشت، و آن را به حضور خداوند گذاشت. و سموئیل هركس از تمامی قوم را به خانه اش روانه نمود.26و سموئیل نیز به خانۀ خود به جِبْعه رفت و فوجی از كسانی كه خدا دل ایشان را برانگیخت، همراه وی رفتند.27امّا بعضی پسران بلیعال گفتند: «این شخص چگونه ما را برهاند؟» و او را حقیر شمرده، هدیه برایش نیاوردند. امّا او هیچ نگفت.
این اولین باب در مورد شائول پادشاه است.
سموئیل به شائول گفت که خدا او را به پادشاهی برگزیده و هنگامی که در راه خانه است انبیایی را ملاقات خواهد کرد. شائول سپس شروع به نبوت کردن میکند و سپس خدا روح القدس را به او داد تا بداند که چه باید بکند. سموئيل به همه گفت که به مزفح بیایند، جایی که او انتخاب شائول به پادشاهی را اعلام کرد.
and )
این باب از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا انگارههای متفاوتی را بیان کند: بیان واقعیت (آیا این نیست كه خداوند تو را مسح كرد تا بر میراث او حاكم شوی؟)، ابراز تعجب (اما پدر ایشان كیست؟)، برای بیان اهمیت شخص (آیا شخصی را كه خداوند برگزیده است، ملاحظه نمودید)، بیان حس حقارت (این شخص چگونه ما را برهاند؟).
سموئيل معمولاً برای نبوت کردن از اصطلاحات مختلف استفاده میکند: «به حضور خدا رفتن» به معنای «پرستش کردن خدا» است؛ «از دست ایشان بگیر» به معنای «پذیرفتن هدیه» است؛ «مستولی شده» به معنای «کنترل شدن» است؛ «هر چه دستت یابد بکن» به معنای «آنچه که لازم میدانی انجام بده» است؛ «خدا با توست» به معنای «هدایت شدن توسط خدا» است؛ «قلبی دیگر» به معنای «روش دیگر فکر کردن» است؛ «پیش روی خداوند» به معنای «کار کردن برای خدا» است؛ و «برانگیخته شدن دل توسط خدا» به معنای «خدا میخواست به آنها کمک کند» است.
در فرهنگ اسرائيلیان، ریخته شدن روغن بر سر کسی به معنای دریافت برکت از سوی یهوه است.
ظرفی کوچک که از خاک رس پخته شده ساخته میشود.
سموئيل پاسخ به این سوال را میداند. سموئيل به شائول یادآوری میکند که او را به پادشاهی اسرائيل برگزیده است. ترجمه جایگزین: «یهوه قطعاً تو را مسح کرده تا حاکم بر میراث او باشی»
نام یک مکان است.
پدر شائول نگران شائول است و میخواهد او را پیدا کند.
این اسم یک مکان است.
See:
«دست» جزگویی از شخص است. «از آنها گرفت» یا «پذیرفت»
سازی گرد مانند طبل است که میتوان بر آن کوبید و با تکههای فلزی کوچک که اطراف خود دارد، هنگام تکان داده شدن صدا تولید میکند.
عبارت «مستولی شده» یعنی روح خدا شائول را تحت تاثیر قرار داد. در این مورد یعنی شائول را به نبوت و متفاوت رفتار کردن وا میدارد.
سموئیل در این قسمت به نحوی از دست سخن گفته که گویی شخصی است که سعی میکند چیزهایی را پیدا کند. ترجمه جایگزین: «هر چه فکر میکنی درست است را انجام ده»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خدا سموئيل را قادر ساخت تا نسبت به قبل متفاوت فکر کند.
سموئيل به نحوی سخن میگوید که گویی روح خدا شخصی است که با عجله نزد شائول میآید و کنترل امور را به دست میگیرد. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۱۰: ۶> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «روح خدا کنترل کامل او را بدست گرفت»
معانی محتمل: ۱) قوم اطلاعاتی را طلب میکنند یا ۲) این پرسش بدیهی به معنای مهم نبودن شائول است. ترجمه جایگزین: «قَیس شخصی مهم نیست پس نبی شدن پسر او احتمالاً حقیقت ندارد!»
«شائول، پسر قَیس»
این مرد از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا به قوم یادآوری کند که نبی بودن ربطی به اینکه والدین آن منتخب که هستند، ندارد. این پرسش را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مهم نیست که والدین این انبیا که هستند. آنچه مهم است این است که شائول در شگفتی تمام پیغام خدا را اعلام میکند»
این جمله تبدیل به مَثلی بین قوم اسرائيل شد. ظاهراً قوم اسرائيل هنگامی از این عبارت استفاده میکردند که شخصی دست به کاری غیر منتظره میزد، کاری که قبلاً انجام نداده بود. ترجمه جایگزین: «و به همین خاطر است که وقتی قوم خبری را باور نمیکنند به شائول فکر میکنند و میگویند ‘آیا شائول هم یکی از انبیاست؟‘»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«سپس برادر پدر شائول به شائول گفت»[در فارسی متفاوت]ّ
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«او به عموی خود نگفت که خدا او را به پادشاهی اسرائيل منصوب کرده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم «اسرائيل» کنایه از قوم اسرائيل است. «من قوم اسرائيل را از مصر بیرون آوردم»
کلمه «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «قدرت مصریان...قدرت تمام ممالک»
سموئيل از زمانی سخن میگوید که قومْ خدا را رد کردند و اشاره به روز جاری ندارد.
«پادشاهی به ما بده که بر ما حکومت کند»
«با تمام اسباط و قبایل جمع شو و در حضور یهوه بایست»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. احتمالاً بهتر است که نحوه اطلاع مردم از آنکه یهوه برگزیده را مطرح نکنید. ترجمه جایگزین: «یهوه قبیله بنیامین را انتخاب کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. احتمالاً بهتر است که نحوه اطلاع مردم از آنکه یهوه برگزیده را مطرح نکنید. ترجمه جایگزین: «یهوه قبیله مطْری را برگزید...یهوه شائول پسر قَیس را برگزید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
بلند قامتان دیگر در قوم اسرائيل حتی به سر حد شانههای او نمیرسیدند. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۹: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنای «سلطنت» را میتوانید به عبارتی که با اسم شروع میشود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «رسوم و قواعدی که شاه ملزم به پیروی از آنهاست»
برانگیخته شدن دل شخص توسط خدا به معنای چیزی را در ذهن آنها قرار دادن و به حرکت درآوردن آنها برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «چه کسی میخواهد با شائول برود، چون خداوند فکرشان را تغییر داده است»
این پرسش بدیهی برای استهزا کردن به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «این مرد قدرتی برای نجات ما ندارد!»
به شدت متنفر یا منزجر بودن
1و ناحاش عَمّونی برآمده، در برابر یابیش جِلْعاد اُردو زد؛ و جمیع اهل یابیش به ناحاش گفتند: «با ما عهد ببند و تو را بندگی خواهیم نمود.»2ناحاش عَمّونی به ایشان گفت: «به این شرط با شما عهد خواهم بست كه چشمان راست جمیع شما كنده شود، و این را بر تمامی اسرائیل عار خواهم ساخت.»3و مشایخ یابیش به وی گفتند: «ما را هفت روز مهلت بده تا رسولان به تمامی حدود اسرائیل بفرستیم، و اگر برای ما رهاننده ای نباشد، نزد تو بیرون خواهیم آمد.»4پس رسولان به جِبْعَه شاؤل آمده، این سخنان را به گوش قوم رسانیدند، و تمامی قوم آواز خود را بلند كرده، گریستند.5و اینك شاؤل در عقب گاوان از صحرا می آمد، و شاؤل گفت: «قوم را چه شده است كه میگریند؟» پس سخنان مردان یابیش را به او باز گفتند.6و چون شاؤل این سخنان را شنید روح خدا بر وی مستولی گشته، خشمش به شدت افروخته شد.7پس یك جفت گاو را گرفته، آنها را پاره پاره نمود و به دست قاصدان به تمامی حدود اسرائیل فرستاده، گفت: «هر كه در عقب شاؤل و سموئیل بیرون نیاید، به گاوان او چنین كرده شود.» آنگاه ترس خداوند بر قوم افتاد كه مثل مرد واحد بیرون آمدند.8و ایشان را در بازَق شمرد و بنی اسرائیل سیصد هزار نفر و مردان یهودا سی هزار بودند.9پس به رسولانی كه آمده بودند گفتند: «به مردمان یابیش جِلْعاد چنین گویید: فردا وقتی كه آفتاب گرم شود، برای شما خلاصی خواهد شد.» و رسولان آمده، به اهل یابیش خبر دادند، پس ایشان شاد شدند.10و مردان یابیش گفتند: «فردا نزد شما بیرون خواهیم آمد تا هرچه در نظرتان پسند آید به ما بكنید.»11و در فردای آن روز شاؤل قوم را به سه فرقه تقسیم نمود و ایشان در پاس صبح به میان لشكرگاه آمده، عمونیان را تا گرم شدن آفتاب میزدند، و باقیماندگان پراكنده شدند به حدی كه دو نفر از ایشان در یك جا نماندند.12و قوم به سموئیل گفتند: «كیست كه گفته است آیا شاؤل بر ما سلطنت نماید؟ آن كسان را بیاورید تا ایشان را بكشیم.»13اما شاؤل گفت: «كسی امروز كشته نخواهد شد زیرا كه خداوند امروز در اسرائیل نجات به عمل آوردهاست.»14و سموئیل به قوم گفت: «بیایید تا به جِلْجال برویم و سلطنت را در آنجا از سر نو برقرار كنیم.»15پس تمامی قوم به جِلْجال رفتند، و آنجا در جِلْجال، شاؤل را به حضور خداوند پادشاه ساختند، و در آنجا ذبایح سلامتی به حضور خداوند ذبح نموده، شاؤل و تمامی مردمان اسرائیل در آنجا شادی عظیم نمودند.
این باب با بیان روایت اولین پیروزی شائول پادشاه در جنگ، داستان پادشاهی او را ادامه میدهد.
ناحاش، پادشاه عَمّونی و سپاه او شهر اسرائيلی یابیش جِلْعاد را محاصره کرده بودند. ناحاش وقتی که رهبران آن شهر پیشنهاد صلح دادند، شرط کرد که باید یک چشم از هر اسرائيل در آورد تا به این طریق ضعف آنها را نشان دهد. وقتی شائول این خبر را شنید همه مردم اسرائيل را فرا خواند تا به او در نجات این شهر کمک کنند و بسیاری از مردم به یاری سپاه شائول آمدند. قوم اسرائيل پیروز شد و همه خواهان پادشاهی شائول بودند. اگرچه اسرائيل در آن زمان کشوری واقعاً واحد نبود، ولی مانند کشوری واحد از آن سخن گفته میشد.
and
اصطلاحات در این باب تاثیر خدا بر قوم را توضیح میدهند: «بر او مستولی گشته» به معنای تحت کنترل قرار دادن اوست؛ «ترس...افتاد» یعنی ترسان شدند؛ «[به یک تن]» یعنی با هم موافق بودند[در فارسی استفاده نشده]؛ «[به مرگ کشاندند]» یعنی کشتند. [دو مورد آخر در فارسی استفاده نشده]
این مردی اهل عامون از نسل لوت و خواهرزاده ابراهیم است.
این اسم یک مکان است.
«بیرون بکشم» یا «بکَنم»
«باعث شرم شوند» یا «باعث بدنامی شوند»
«۷ روز»
این نام یک مکان است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت «مستولی گشته» یعنی روح خدا بر شائول تاثیر گذاشت. در این موقعیت روح خدا سبب خوف قوم از شائول شد. چنین امری آنها را وا داشت تا به سپاه او بپیوندند. ببینید این عبارت را در <اول سموئیل ۱۰: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
شائول تمام مردان اسرائيل را دعوت کرد تا بر ضد ناحاش و عمونیان بجنگند.
یهوه باعث شد قوم با ترس به شائول احترام بگذارند. نتیجتاً آن مردان در شبازق همراه شائول آرایش جنگی به خود گرفتند.
این اسم شهری نزدیک یابیش جِلْعاد است.
اسرائيل ۳۰۰ هزار تن بودند و مردان یهودیه ۳۰ هزار تن بودند. [احتمالا اشاره به مردان جنگی است]
شناسه مستتر فاعلی مشتق «آنها» اشاره به سموئيل و شائول دارد.
«قبل از گرمترین زمان روز» یا «قبل از ظهر»
اینها اسامی مکانها هستند. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۱: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک پادشاه است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۱۱: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
این زمانی قبل از طلوع خورشید است که اکثر افراد در اردوگاه خواب بودند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«شائول را در حالی پادشاه ساختند که خدا نظاره میکرد»
بخشی از خدمات سموئیل به یهوه تقدیم کردن قربانی به او بود اگرچه او از خاندان هارون یا لاوی نبود.
1و سموئیل به تمامی اسرائیل گفت: «اینك قول شما را در هرآنچه به من گفتید، شنیدم و پادشاهی بر شما نصب نمودم.2و حال اینك پادشاه پیش روی شما راه میرود و من پیر و مو سفید شده ام؛ و اینك پسران من با شما میباشند، و من از جوانی ام تا امروز پیش روی شما سلوك نموده ام.3اینك من حاضرم؛ پس به حضور خداوند و مسیح او بر من شهادت دهید كه گاو كه را گرفتم و الاغ كه را گرفتم و بر كه ظلم نموده، كه را ستم كردم و از دست كه رشوه گرفتم تا چشمان خود را به آن كور سازم و آن را به شما رد نمایم.»4گفتند: «بر ما ظلم نكرده ای و بر ماستم ننموده ای و چیزی از دست كسی نگرفته ای.»5به ایشان گفت: « خداوند بر شما شاهد است و مسیح او امروز شاهد است كه چیزی در دست من نیافته اید.» گفتند: «او شاهد است.»6و سموئیل به قوم گفت: « خداوند است كه موسی و هارون را مقیم ساخت و پدران شما را از زمین مصر برآورد.7پس الا´ن حاضر شوید تا به حضور خداوند با شما دربارۀ همۀ اعمال عادلۀ خداوند كه با شما و با پدران شما عمل نمود، محاجه نمایم.8چون یعقوب به مصر آمد و پدران شما نزد خداوند استغاثه نمودند، خداوند موسی و هارون را فرستاد كه پدران شما را از مصر بیرون آورده، ایشان را در این مكان ساكن گردانیدند.9و چون یهُوَه خدای خود را فراموش كردند ایشان را به دست سِیسَرا، سردار لشكر حاصور، و به دست فلسطینیان و به دست پادشاه موآب فروخت كه با آنها جنگ كردند.10پس نزد خداوند فریاد برآورده، گفتند گناه كرده ایم زیرا خداوند را ترك كرده، بَعْلیم و عَشْتاروت را عبادت نمودهایم؛ و حال ما را از دست دشمنان ما رهایی ده و تو را عبادت خواهیم نمود.11پس خداوند یرُبَّعْل و بَدان و یفْتاح و سموئیل را فرستاده، شما را از دست دشمنان شما كه در اطراف شما بودند، رهانید و در اطمینان ساكن شدید.12و چون دیدید كه ناحاش، پادشاه بنیعَمّون، بر شما می آید به من گفتید: نی بلكه پادشاهی بر ما سلطنت نماید، و حال آنكه یهُوَه، خدای شما، پادشاه شما بود.13و الا´ن اینك پادشاهی كه برگزیدید و او را طلبیدید. و همانا خداوند بر شما پادشاهی نصب نموده است.14اگر از خداوند ترسیده، او را عبادت نمایید و قول او را بشنوید و از فرمان خداوند عصیان نورزید، و هم شما و هم پادشاهی كه بر شما سلطنت میكند، یهُوَه، خدای خود را پیروی نمایید، خوب.15و اما اگر قول خداوند را نشنوید و از فرمان خداوند عصیان ورزید، آنگاه دست خداوند چنانكه به ضد پدران شما بود، به ضد شما نیز خواهدبود.16پس الا´ن بایستید و این كار عظیم را كه خداوند به نظر شما بجا می آورد، ببینید.17آیا امروز وقت درو گندم نیست؟ از خداوند استدعا خواهم نمود و او رعدها و باران خواهد فرستاد تا بدانید و ببینید كه شرارتی كه از طلبیدن پادشاه برای خود نمودید در نظر خداوند عظیم است.»18پس سموئیل از خداوند استدعا نمود و خداوند در همان روز رعدها و باران فرستاد، و تمامی قوم از خداوند و سموئیل بسیار ترسیدند.19و تمامی قوم به سموئیل گفتند: «برای بندگانت از یهُوَه، خدای خود استدعا نما تا نمیریم، زیرا كه بر تمامی گناهان خود این بدی را افزودیم كه برای خود پادشاهی طلبیدیم.»20و سموئیل به قوم گفت: «مترسید! شما تمامی این بدی را كرده اید، لیكن از پیروی خداوند برنگردید، بلكه خداوند را به تمامی دل خود عبادت نمایید.21و در عقب اباطیلی كه منفعت ندارد و رهایی نتواند داد، چونكه باطل است، برنگردید.22زیرا خداوند به خاطر نام عظیم خود قوم خود را ترك نخواهد نمود، چونكه خداوند را پسند آمد كه شما را برای خود قومی سازد.23و اما من، حاشا از من كه به خداوند گناه ورزیده، ترك دعا كردن برای شما نمایم، بلكه راه نیكو و راست را به شما تعلیم خواهم داد.24لیكن از خداوند بترسید و او را به راستی به تمامی دل خود عبادت نمایید و در كارهای عظیمی كه برای شما كرده است، تفكر كنید.25و اما اگر شرارت ورزید، هم شما و هم پادشاه شما، هلاك خواهید شد.»
این باب نوعی از سخنان را در بر دارد که هنگام خداحافظی کردن بیان میشدند. رهبران با استفاده از این روش هنگام مرگ به پیروان خود سفارشاتی را میکردند. سموئيل اول خود را تقدیس میکند و سپس مردم را به توبه از خواسته خود برای انتصاب پادشاه دعوت میکند.
and )
در کتاب مقدس معمول بود که با ارجاع به تاریخ قوم اسرائيل وفاداری خدا به این قوم را نشان دهند. چنین امری به خوانندگان شواهدی را ارائه میدهد تا در موقعیت کنونی به یهوه توکل و اعتماد کنند.
and )
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جملات، یعنی قوم شاهد نحوه زندگی شائول و سموئيل بودند. ترجمه جایگزین: «زندگی شاه دیده شد...زندگی من...دیده شد»
سموئيل با استفاده از این جمله، قوم را دعوت میکند تا اگر خطایی از او دیدهاند، بگویند. ترجمه جایگزین: «من در حضور شما ایستادهام و از شما میخواهم در حضور یهوه و پادشاه مسح شده او اگر خطایی از من سر زده سخن بگویید»
سموئيل با استفاده از این پرسشی بدیهی به قوم یادآوری میکند که هرگز حیوانی از آنها ندزدیده است. ترجمه جایگزین: «هرگز حیوانی قیمتی را از کسی ندزدیدهام»
سموئيل با استفاده از پرسشی بدیهی میگوید که همیشه صادق بوده است. ترجمه جایگزین: «هرگز کسی را فریب ندادهام یا به کسی رشوه ندادهام»
«اگر شرارتی کردهام همین حالا بگویید، طلب خود را میدهم و هر خطایی که کردهام را جبران میکنم»
این عبارت به معنای چیزی است که شخص مالک میگردد یا کاری است که او برای التفات یافتن نزد دیگران انجام میدهد. این روشی مودبانه است که به این وسیله میگوید چیزی ندزدیده یا رشوه نداده و نگرفته است.
این عبارت به معنای چیزی است که شخص مالک میگردد یا کاری است که او برای التفات یافتن نزد دیگران انجام میدهد. این روشی مودبانه است که به این وسیله میگوید چیزی ندزدیده یا رشوه نداده و نگرفته است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سموئيل توجه قوم را به سوابق برخورد یهوه با اسرائيل جلب میکند که سرشار از نیکویی و هدفمندی است.
اینها اسامی مردان هستند.
«تحت قدرت سِیسَرا...فلسطینیان...پادشاه موآب»
این اسم یک مرد است.
این اسم یک مکان است.
این جمله یعنی خدا آنها را به دست دشمنان میسپارد تا برده آنها باشند.
فعل این جمله اشاره به قوم اسرائيل دارد.
«[خدمت کردن]» در این قسمت اشاره به پرستش کردن خدایان دروغین دارد. ترجمه جایگزین: «خدایان و الهگان دروغین را پرستش کردهاند» [در فارسی انجام شده]
این جمله با استفاده از کلمه «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت یا کنترل بر دشمنان»
گاهی این کلمه را «یروبَعْل» ترجمه میکنند. این اسمِ غیرت و قوتی الهی برای جنگیدن با خدای دروغین است.
سموئيل کار خدا را بازگو میکند. خدا بعد از اینکه قوم به گناه خود اعتراف و از او تقاضای کمک کردند کاری برای آنها انجام داد.
اسامی برخی از داوران هستند که خدا پیش کشیده است. سموئيل خود را در این فهرست آورده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و تاکید میکنند که این همان پادشاهی است که قوم خواهان انتصاب اوست.
این کلمات مشابه برای تاکید بر اهمیت به کار رفتهاند.
این جمله به نحوی از مجازات شدن مردم توسط یهوه سخن گفته که گویی «دست» او بر ضد آنهاست. کلمه «دست» اشاره به قدرت و کنترل یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه شما را تنبیه میکند درست همانطور که نیاکانتان را مجازات کرده است.»
کلمه «نظر» اشاره به مردم قوم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «در ملاء عام جایی که قوم اسرائيل میبینند»
سموئيل میدانست که وقت درو گندم است. او از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که معمولاً این موقع از سال بارانی نمیبارد پس مردم میدانستند که مقصود او داوری خداست. ترجمه جایگزین: «وقت دروست و معمولاً در این زمان باران نمیبارد»
سموئيل از یهوه میخواهد قوم اسرائيل را به این خاطر که خواهان انتصاب پادشاه بودند، مجازات کند. او از یهوه میخواهد با جاری کردن باران و ایجاد رعد در فصل درو محصول آنها را نابود کند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مجازات قطعی گناهْ مرگ است. قوم اسرائيل شاهد نابود شدن اقوام دیگر به دست یهوه بود، اقوامی که به آنها ستم کرده بودند. آنها نگران بودند که مثل اقوام دیگر «وقف نابودی» باشند. [«وقف نابودی در لاویان ۲۷: ۹ آمده]
قوم شرارت کردند و میترسیدند خدا آنها را نابود کند. ترجمه جایگزین: «نترسید! چون خدا از شما خشمگین نمیشود و شما را نابود نمیکند»
«پرستش خدایان دروغین را دنبال نکنید»
کلمه «نام» اشاره به شهرت یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «پس قوم همچنان یهوه را حرمت گذاشتند»
قوم به خاطر باران و رعدی که یهوه بعد از دعای سموئيل فرستاد، ترسیده بودند. برخی از آنها میترسیدند که سموئيل ممکن است با استفاده از دعای خود به آنها آسیب برساند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و شاؤل (سی) ساله بود كه پادشاه شد.و چون دو سال بر اسرائیل سلطنت نموده بود،2شاؤل به جهت خود سه هزار نفر از اسرائیل برگزید، و از ایشان دو هزار با شاؤل در مِخْماس و در كوه بیت ئیل بودند، و یك هزار با یوناتان در جِبْعه بنیامین. و اما هركس از بقیۀ قوم را به خیمه اش فرستاد.3و یوناتان قراول فلسطینیان را كه در جِبْعه بودند، شكست داد. و فلسطینیان این را شنیدند. و شاؤل در تمامی زمین كَرِنّا نواخته، گفت كه «ای عبرانیان بشنوید!»4و چون تمامی اسرائیل شنیدند كه شاؤل قراول فلسطینیان را شكست داده است، و اینكه اسرائیل نزد فلسطینیان مكروه شده اند، قوم نزد شاؤل در جِلْجال جمع شدند.5و فلسطینیان سی هزار ارابه و شش هزار سوار و خلقی را كه مثل ریگ كنارۀ دریا بیشمار بودند، جمع كردند تا با اسرائیل جنگ نمایند، و برآمده، در مِخْماس به طرف شرقی بیتآوَن اُردو زدند.6و چون اسرائیلیان را دیدند كه در تنگی هستند زیرا كه قوم مضطرب بودند، پس ایشان خود را در مغاره ها و بیشه ها و گَریوه ها و حفره ها و صخره ها پنهان كردند.7و بعضی از عبرانیان از اردن به زمین جاد و جِلْعاد عبور كردند. و شاؤل هنوز در جِلْجال بود و تمامی قوم در عقب اولرزان بودند.8پس هفت روز موافق وقتی كه سموئیل تعیین نموده بود، درنگ كرد. اما سموئیل به جِلْجال نیامد و قوم از او پراكنده می شدند.9و شاؤل گفت: «قربانی سوختنی و ذبایح سلامتی را نزد من بیاورید.» و قربانی سوختنی را گذرانید.10و چون از گذرانیدن قربانی سوختنی فارغ شد، اینك سموئیل برسید و شاؤل به جهت تحیتش، به استقبال وی بیرون آمد.11و سموئیل گفت: «چه كردی؟» شاؤل گفت: «چون دیدم كه قوم از نزد من پراكنده می شوند و تو در روزهای معین نیامدی و فلسطینیان در مِخْماس جمع شده اند،12پس گفتم: الا´ن فلسطینیان بر من در جِلْجال فرود خواهند آمد، و من رضامندی خداوند را نطلبیدم. پس خویشتن را مجبور ساخته، قربانی سوختنی را گذرانیدم.»13و سموئیل به شاؤل گفت: «احمقانه عمل نمودی و امری كه یهُوَه خدایت به تو امر فرموده است، بجا نیاوردی، زیرا كه حال خداوند سلطنت تو را بر اسرائیل تا به ابد برقرار میداشت.14لیكن الا´ن سلطنت تو استوار نخواهد ماند و خداوند به جهت خویش مردی موافق دل خود طلب نموده است، و خداوند او را مأمور كرده است كه پیشوای قوم وی باشد، چونكه تو فرمان خداوند را نگاه نداشتی.»15و سموئیل برخاسته، از جِلْجال به جِبْعَه بنیامین آمد. و شاؤل قومی را كه همراهش بودند به قدر ششصد نفر سان دید.16و شاؤل و پسرش یوناتان و قومی كه با ایشان حاضر بودند در جِبْعه بنیامین ماندند، و فلسطینیان در مِخْماس اردو زدند.17وتاراج كنندگان از اُردوی فلسطینیان در سه فرقه بیرون آمدند كه یك فرقه از ایشان به راه عُفْرَه به زمین شُوعال توجه نمودند.18و فرقۀ دیگر به راه بیت حُورون میل كردند. و فرقۀ سوم به راه حدی كه مشرف بر درّۀ صَبُوعیم به جانب بیابان است، توجه نمودند.19و در تمام زمین اسرائیل آهنگری یافت نمی شد، زیرا كه فلسطینیان میگفتند: «مبادا عبرانیان برای خود شمشیر یا نیزه بسازند.»20و جمیع اسرائیلیان نزد فلسطینیان فرود میآمدند تا هر كس بیل و گاوآهن و تبر و داس خود را تیز كند.21اما به جهت بیل و گاوآهن و چنگال سه دندانه و تبر و برای تیز كردن آهن گاوران سوهان داشتند.22و در روز جنگ، شمشیر و نیزه در دست تمامی قومی كه با شاؤل و یوناتان بودند یافت نشد، اما نزد شاؤل و پسرش یوناتان بود.23و قراول فلسطینیان به معبر مِخْماس بیرون آمدند.
این باب روایت پیروزی یوناتان بر فلسطینیان را آغاز میکند.
شائول اکثر سپاه خود را قبل از حمله یوناتان به قراول فلسطینیان و شکست دادن آنها به خانه میفرستد. این حمله فلسطینیان را بسیار عصبانی کرد و نتیجتاً سپاهی بزرگ به اسرائيل آوردند و بر سر تپه اردوگاه خود را بر پا کردند. اکثر سپاه شائول از ترس فرار کردند و از فلسطینیان مخفی شدند. جنبههای بسیاری از این داستان به خواننده القا میکند که قوم اسرائیل آماده جنگ نبودند.
نویسنده میخواهد تعداد زیاد سربازان دشمن را توصیف کند، پس از آرایه ادبی اغراق[مبالغه] استفاده میکند: «مثل ریگ كنارۀ دریا بیشمار بودند» یعنی آن قدر زیاد بودند که کسی قادر به شمردن آنها نبود.
سموئيل، پادشاهی شائول در جِلْجال را احیا کرد و پیروی از خداوند را به قوم یادآوری میکند.
متن این آیه در نسخ باستانی به نظر تحریف شده، پس در نسخ مدرن ترجمههایی متفاوت از این قسمت به چشم میخورد. همه این ترجمهها سعی بر بیان معنای محتمل متن اصلی را داشتهاند.
«۳۰۰۰ مرد را انتخاب کرد»
«۲۰۰۰ مرد با شائول...بودند»
این اسم یک شهر است.
جِبْعه اسم یک شهر است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۰: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
«مابقی سربازان را به خانه فرستاد»
«پایگاه نظامی فلسطینیان» یا «اردوگاه نظامی فلسطینیان»
این اسم شهری است که جِبْعه فلسطین در آنجا مستقر شده بود.
معانی محتمل: ۱) شائول مسئولیت اعمال یوناتان را بر عهده گرفته بود یا ۲) شائول اعمال یوناتان را به پای خود نوشت.
اینجا به نحوی از تنفر قوم اسرائيل سخن گفته شده که گویی قوم اسرائيل تبدیل به بوی تعفنی شدند که فلسطینیان را آزار میداد. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان از قوم اسرائیل متنفر بودند» [در فارسی انجام نشده]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شائول سربازان را فرا خواند تا در جلجال به او بپیوندند»
«۳۰۰۰...۶۰۰۰»
این مبالغه است و به گروهی بزرگ از سربازان اشاره دارد. تعداد این سربازان آن قدر زیاد بود که کسی قادر به شمردن آنها نبود.
این اسم یک مکان است.
این اسم یک مکان است.
فلسطینیان جمع شدند تا بر ضد اسرائيل بجنگند.
این عبارت اشاره به قوم اسرائيل دارد.
«قوم به شدت نگران بودند»
قوم به شدت میترسیدند.
«طبق زمانی که سموئيل به آنها گفته بود که میآید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم شائول را رها میکردند»
فقط کسی از خاندان هارون اجازه داشتند، قربانیهای سوختنی را به خدا تقدیم کنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سموئيل سوال نمیپرسید، بلکه شائول را توبیخ میکرد. شائول به دنبال دفاع از اعمال اشتباه خود بود.
مِخْماس نام یک مکان است. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۱۳: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شائول باید منتظر آمدن سموئيل میماند تا او قربانی سوختنی را به خدا تقدیم کند. قرار نبود شائول مراسم گذراندن قربانی را خود به جا آورد.
«سلطنت تو را... بر قرار کند» یا «سلطنت تو را... مجاز بداند» یا «تو را به سلطنت... منتصب کند»
این آرایه ادبی تقلیل است که میتوان به حالت مثبت آن را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سلطنت تو به زودی به پایان میرسد»
کلمه «دل» اشاره به میل یا اراده یهوه دارد. عبارت «مردی موافق دل خود» اصطلاح است و به کسی اشاره میکند که خواسته یهوه را به جا میآورد. ترجمه جایگزین: «مردی که آن طور او میخواهد است» یا «مردی که از او اطاعت میکند»
این اصطلاح به معنای «سموئيل ترک گفت و رفت» است.
جِلْجال نام یک شهر است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۷: ۱۵> چطور ترجمه کردهاید.
جِبْعَه نام یک شهر است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۱۰: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
«۶۰۰ مرد»
جِبْعه اسم یک شهر است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۱۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
مِخْماس نام یک مکان است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۱۳: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
تاراج کنندگان معمولاً ارتشیانی هستند که به روستاها حمله میکردند و غذا و منابع دیگر آنها را غارت میکردند.
اینها اسامی مکانهای مختلف هستند.
اینها اسامی مکانهای مختلف هستند.
موضوع بحث نویسنده از سیر روایی داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد آهنگران در سرزمین اسرائيل، انتقال مییابد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتوانست آهنگری بیابد»
کلمه «آهنگر» اشاره به کسی دارد که ابزار فلزی و سلاحها را تیز میکند.
«گاوآهن» اشاره به ابزاری نوک تیز و فلزی دارد که برای کندن زمین و کاشت محصول از آن استفاده میشود.
اینها اسامی ابزار باغبانی هستند.
«تبر» تیغی پهن و افقی دارد که برای شکستن خاک سفت شده از آن استفاده میشود.
تیغی منحنی که برای کندن علفها و بریدن شاخههای گندم از آن استفاده میشود.
مثقال[شِکِل] به سه قسمت تقسیم میشد و اینجا دو قسمت از این سه قسمت داده شده است. «دو سوم مثقال» [در فارسی انجام نشده]
«بیرون آوردن و دوباره صاف کردن گاوآهن برای استفاده مجدد»
سیر روایی داستان همچنان ادامه پیدا میکند.
این قسمت به اختصار ترس سپاه شائول را توضیح میدهد. آنها سلاحی برای جنگیدن نداشتند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و روزی واقع شد كه یوناتان پسر شاؤل به جوان سلاحدار خود گفت: «بیا تا به قراول فلسطینیان كه به آن طرفند بگذریم.» اما پدر خود را خبر نداد.2و شاؤل در كنارۀ جِبْعَه زیر درخت اناری كه در مِغْرُون است، ساكن بود و قومی كه همراهش بودند، تخمیناً ششصد نفر بودند.3و اِخَیا ابن اَخیطوب برادر اِیخابُود بنفینَحاس بن عیلی، كاهن خداوند ، در شیلوه با ایفود ملبس شده بود، و قوم از رفتن یوناتان خبر نداشتند.4و در میان معبرهایی كه یوناتان میخواست از آنها نزد قراول فلسطینیان بگذرد، یك صخرۀ تیز به این طرف و یك صخرۀ تیز به آن طرف بود، كه اسم یكی بوصیص و اسم دیگری سِنَه بود.5و یكی از این صخره ها به طرف شمال در برابر مِخْماس ایستاده بود، و دیگری به طرف جنوب در برابر جِبْعه.6و یوناتان به جوان سلاحدار خود گفت: «بیا نزد قراول این نامختونان بگذریم؛ شاید خداوند برای ما عمل كند، زیرا كه خداوند را از رهانیدن با كثیر یا با قلیل مانعی نیست.»7و سلاحدارش به وی گفت: «هر چه در دلت باشد، عمل نما. پیش برو؛ اینك من موافق رأی تو با تو هستم.»8و یوناتان گفت: «اینك ما به طرف این مردمان گذر نماییم و خود را به آنها ظاهر سازیم،9اگر به ما چنین گویند: بایستید تا نزد شما برسیم، آنگاه در جای خود خواهیم ایستاد و نزد ایشان نخواهیم رفت.10اما اگر چنین گویند كه نزد ما برآیید، آنگاه خواهیم رفت زیرا خداوند ایشان را به دست ما تسلیم نموده است؛ و به جهت ما، این علامت خواهد بود.»11پس هر دو ایشان خویشتن را به قراول فلسطینیان ظاهر ساختند و فلسطینیان گفتند: «اینك عبرانیان از حفره هایی كه خود را در آنها پنهان ساخته اند، بیرون می آیند.»12و قراولان، یوناتان و سلاحدارش را خطاب كرده، گفتند: «نزد ما برآیید تا چیزی به شما نشان دهیم.» و یوناتان به سلاحدار خود گفت كه «در عقب من بیا زیرا خداوند ایشان را به دست اسرائیل تسلیم نموده است.»13و یوناتان به دست و پای خود نزد ایشان بالا رفت و سلاحدارش در عقب وی، و ایشان پیش روی یوناتان افتادند و سلاحدارش در عقب اومی كُشت.14و این كشتار اول كه یوناتان و سلاحدارش كردند به قدر بیست نفر بود در قریب نصف شیار یك جفت گاو زمین.15و در اردو و صحرا و تمامی قوم تزلزل در افتاد و قراولان و تاراجكنندگان نیز لرزان شدند و زمین متزلزل شد، پس تزلزل عظیمی واقع گردید.16و دیده بانان شاؤل در جِبْعه بنیامین نگاه كردند و اینك آن انبوه گداخته شده، به هر طرف پراكنده می شدند.17و شاؤل به قومی كه همراهش بودند، گفت: «الا´ن تفحّص كنید و ببینید از ما كه بیرون رفته است؟» پس تفحّص كردند كه اینك یوناتان و سلاحدارش حاضر نبودند.18و شاؤل به اَخِیا گفت: «تابوت خدا را نزدیك بیاور.» زیرا تابوت خدا در آن وقت همراه بنی اسرائیل بود.19و واقع شد چون شاؤل با كاهن سخن میگفت كه اغتشاش در اُردوی فلسطینیان زیاده و زیاده میشد، و شاؤل به كاهن گفت: «دست خود را نگاهدار.»20و شاؤل و تمامی قومی كه با وی بودند جمع شده، به جنگ آمدند، و اینك شمشیر هر كس به ضد رفیقش بود و قتال بسیار عظیمی بود.21و عبرانیانی كه قبل از آن با فلسطینیان بودند و همراه ایشان از اطراف به اُردو آمده بودند، ایشان نیز نزد اسرائیلیانی كه با شاؤل و یوناتان بودند، برگشتند.22و تمامی مردان اسرائیل نیز كه خود را در كوهستان افرایم پنهان كرده بودند، چون شنیدند كه فلسطینیان منهزم شده اند، ایشان را در جنگ تعاقب نمودند.23پس خداوند در آن روز اسرائیل را نجات داد و جنگ تا بیتآوَن رسید.24و مردان اسرائیل آن روز در تنگی بودند زیرا كه شاؤل قوم را قسم داده، گفته بود: «تا من از دشمنان خود انتقام نكشیده باشم، ملعون باد كسی كه تا شام طعام بخورد.» و تمامی قوم طعام نچشیدند.25و تمامی قوم به جنگلی رسیدند كه در آنجا عسل بر روی زمین بود.26و چون قوم به جنگل داخل شدند، اینك عسل می چكید اما احدی دست خود را به دهانش نبرد زیرا قوم از قَسَم ترسیدند.27لیكن یوناتان هنگامی كه پدرش به قوم قسم میداد، نشنیده بود؛ پس نوك عصایی را كه در دست داشت دراز كرده، آن را به شان عسل فرو برد، و دست خود را به دهانش برده، چشمان او روشن گردید.28و شخصی از قوم به او توجه نموده، گفت: «پدرت قوم را قسم سخت داده، گفت: ملعون باد كسی كه امروز طعام خورد.» و قوم بیتاب شده بودند.29و یوناتان گفت: «پدرم زمین را مضطرب ساخته است؛ الا´ن ببینید كه چشمانم چه قدر روشن شده است كه اندكی از این عسل چشیده ام.30و چه قدر زیاده اگر امروز قوم از غارت دشمنان خود كه یافته اند بی ممانعت میخوردند، آیا قتال فلسطینیان بسیار زیاده نمیشد؟»31و در آن روز فلسطینیان را از مخماس تا اَیلُون منهزم ساختند و قوم بسیار بیتاب شدند.32و قوم بر غنیمت حمله كرده، از گوسفندان و گاوان و گوساله ها گرفته، بر زمین كشتند و قوم آنها را با خون خوردند.33و شاؤل را خبر داده، گفتند: «اینك قوم به خداوند گناه ورزیده، با خون میخورند.» گفت: «شما خیانت ورزیده اید. امروز سنگی بزرگ نزد من بغلطانید.»34و شاؤل گفت: «خود را در میان قوم منتشر ساخته، به ایشان بگویید: هر كس گاو خود و هر كس گوسفند خود را نزد من بیاورد و در اینجا ذبح نموده، بخورید و به خدا گناه نورزیده، با خون مخورید.» و تمامی قوم در آن شب هر كس گاوش را با خود آورده، در آنجا ذبح كردند.35و شاؤل مذبحی برای خداوند بنا كرد و این مذبح اول بود كه برای خداوند بنا نمود.36و شاؤل گفت: «امشب در عقب فلسطینیان برویم و آنها را تا روشنایی صبح غارت كرده، از ایشان احدی را باقی نگذاریم.» ایشان گفتند: «هر چه در نظرت پسند آید بكن.» و كاهن گفت: «در اینجا به خدا تقرب بجوییم.»37و شاؤل از خدا سؤال نمود كه آیا از عقب فلسطینیان برویم و آیا ایشان را به دست اسرائیل خواهی داد، اما در آن روز او را جواب نداد.38آنگاه شاؤل گفت: «ای تمامی رؤسای قوم به اینجا نزدیك شوید و بدانید و ببینید كه امروز این گناه در چه چیز است.39زیرا قسم به حیات خداوند رهانندۀ اسرائیل كه اگر در پسرم یوناتان هم باشد، البته خواهد مـرد.» لیكن از تمامی قوم احدی به او جواب نداد.40پس به تمامی اسرائیل گفت: «شما به یك طرف باشید و من با پسر خود یوناتان به یك طرف باشیم.» و قوم به شاؤل گفتند: «هر چه در نظرت پسند آید، بكن.»41و شاؤل به یهُوَه، خدای اسرائیل گفت: «قرعه ای راست بده.» پس یوناتان و شاؤل گرفته شدند و قوم رها گشتند.42و شاؤل گفت: «در میان من و پسرم یوناتان قرعه بیندازید.» و یوناتان گرفته شد.43و شاؤل به یوناتان گفت: «مرا خبر ده كه چه كرده ای؟» و یوناتان به او خبر داده، گفت: «به نوك عصایی كه در دست دارم اندكی عسل چشیدم. و اینك باید بمیرم؟»44و شاؤل گفت: «خدا چنین بلكه زیاده از این بكند ای یوناتان! زیرا البته خواهی مُرد.»45اما قوم به شاؤل گفتند: «آیا یوناتان كه نجات عظیم را در اسرائیل كرده است، باید بمیرد؟ حاشا! قسم به حیات خداوند كه مویی از سرش به زمین نخواهد افتاد زیرا كه امروز با خدا عمل نموده است.» پس قوم یوناتان را خلاص نمودند كه نمُرد.46و شاؤل از تعاقب فلسطینیان باز آمد و فلسطینیان به جای خود رفتند.47و شاؤل عنانِ سلطنت اسرائیل را به دست گرفت و با جمیع دشمنان اطراف خود، یعنی با موآب و بنیعَمّون و اَدوم و مُلوك صُوبَه و فلسطینیان جنگ كرد و به هر طرف كه توجه مینمود، غالب میشد.48و به دلیری عمل مینمود و عمالیقیان را شكست داده، اسرائیل را از دست تاراج كنندگان ایشان رهانید.49و پسران شاؤل، یوناتان و یشوِی و مَلْكیشو بودند. و اسمهای دخترانش این است: اسم نخستزادهاش میرَب و اسم كوچك میكال.50و اسم زن شاؤل اَخینوعام، دختر اَخیمَعاص، بود و اسم سردار لشكرش اَبْنِیر بن نِیر، عموی شاؤل بود.51و قَیس پدر شاؤل بود و نِیر پدر اَبْنِیر و پسر اَبیئیل بود.52و در تمامی روزهای شاؤل با فلسطینیان جنگ سخت بود و هر صاحب قوت و صاحب شجاعت كه شاؤل میدید، او را نزد خود می آورد.
این باب روایت پیروزی یوناتان بر فلسطینیان را به پایان میرساند.
یوناتان سلاحدار خود را به جایی در کوهستان که فلسطینیان اردوگاه داشتند برد. او گفت خدا به همان شکل که از سربازان بسیار در جنگ استفاده میکند سربازان کم را نیز میتواند به کار گیرد و در جنگ پیروزی حاصل کند. او و سلاحدارش فلسطینیان را کشتند و ناگهان میان فلسطینیان نزاع در گرفت یا فرار کردند. اگرچه قوم اسرائيل پادشاهی داشت اما قوم همچنان تحت کنترل خدا بودند.
مردم قوم اسرائيل معمولاً از واژه «نامختون» برای اشاره به اقوام غیر یهود[امتها] استفاده میکردند. این کلمه در این قسمت به فلسطینیان اشاره دارد.
یوناتان حمله دوم خود به سپاه فلسطینیان را آغاز میکند.
پسر نوجوانی که مسئول حمل و نگهداری از سلاح ارباب خود در میدان جنگ بود.
این پاسگاه سپاه فلسطینی است.
این نام تپهای در شمال اورشلیم است.
درختی که میوهای با پوست زخیم، گرد و قرمز با دانههای فراوان دارد.
«مِغْرُون» نام مکانی در شمال اورشلیم است.
«۶۰۰ مرد همراه او بودند»
«اخیطوب» و «اِیخابُود» اسامی مردان هستند.
بنفینَحاس یکی از کاهنان بود. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۱: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«صخره تیز» پرتگاهی بلند است. آن پرتگاه شناخته شده بود و نام «بوصیص» بر آن گذاشته شده بود.
این اسم پرتگاهی دیگر است.
شهری در شمال اورشلیم
پسر نوجوانی که مسئول حمل و نگهداری از سلاح ارباب خود در میدان جنگ بود. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۴: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
واژهای ناخوشایند که به مردان غیر یهودی اشاره دارد.
«از ما حمایت کند» یا «به ما کمک کند»
حالت منفی دوگانه را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه میتواند نجات دهد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
این دو حد غایی در برگیرنده هر تعداد هستند. ترجمه جایگزین: «به هر تعداد از افراد»
کلمه «دل» اشاره به امیال یوناتان دارد. ترجمه جایگزین: «هر چه میخواهی انجام دهی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به آن سوی دره جایی که فلسطینیان هستند، نمیرویم»
کلمه «دست» اشاره به قدرتی برای شکست دادن آنها دارد. ترجمه جایگزین: «ما را قادر میسازد تا آنها را شکست دهیم»
«این تایید میکند که خدا با ما خواهد بود»
«اجازه دادند سربازان فلسطینی آنها را ببینند»
ارودگاه سپاهیان
فلسطینیان به طور ضمنی اشاره میکنند که عبرانیان مثل حیوانات در حفرههایی در زمین مخفی شدهاند.
این اصطلاح به معنای «به شما درسی میدهیم» است.
کلمه «دست» اشاره به قدرت شکست دادن فلسطینیان دارد. ترجمه جایگزین: «اسرائيل را قادر میسازد تا آنها را شکست دهد»
او به خاطر شیب شدید تپه این کار را انجام داد. این موضوع را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «پس یوناتان با استفاده از دست و پای خود از شیب تپه بالا رفت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوناتان فلسطینیان را کشت»
«سلاحدار یوناتان او را دنبال میکرد و سربازان فلسطینی را میکشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنای «تزلزل» را میتوانید در قالب فعل یا صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «سربازان فلسطینی در اردوگاه و صحرا و همچنین همه قوم، هراسان شدند» یا «سربازان فلسطینی در اردوگاه و صحرا و همچنین همه قوم بسیار ترسیدند»
فلسطینیانی که به شهرهای اسرائيل حمله میکردند.
شاید بیان عامل این اتفاق مفید باشد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث لرزش زمین گردید»
این شهری است که شائول در آن به دنیا آمده بود. ببینید «جِبْعه» را در <اول سموئيل ۱۰: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و تاکید میکنند که سربازان به هر طرف فرار میکردند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نسخ معدودی به جای تابوت خدا، از کلمه «ایفود[ردای کاهنان]» استفاده کردهاند.
صدای بلند و هیاهو
این اصطلاح به معنای «از آنچه میکنی دست بکش» است. شائول نمیخواست اخیا همچنان از تابوت عهد استفاده کند تا از خدا راهنمایی بگیرد. ترجمه جایگزین: «صندوق مقدس را الان نیاور»
مابقی سپاه اسرائيل که با شائول مانده بودند.
اینجا به نحوی از شمشیرها سخن گفته شده که گویی شمشیرها اشخاصی زنده هستند. ترجمه جایگزین: «سربازان فلسطینی با شمشیر به یکدیگر ضربه وارد میکردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اشاره به کمینگاه ندارد. این سربازان از ترس فلسطینیان مخفی شده بودند. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «سربازان اسرائيلی که میترسیدند و خود را در تپهها[کوهستان] مخفی کرده بودند»
این نام مکانی در اسرائيل است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۳: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
ارتشیان درک میکردند که وقتی تحت قسم شائول قرار میگیرند، اجازه غذا خوردن نخواهند داشت.
سربازان فلسطینی به سوی جنگل فرار کردند و سربازان اسرائيلی در تعقیب آنها بودند.
این مبالغه تاکید میکند که چه مقدار عسل در آن جنگل یافت میشد. ترجمه جایگزین: «عسل فراوانی همه جا بود»
«دست به دهان بردن» کنایهای به معنای «خوردن» است. ترجمه جایگزین: «کسی چیزی نخورد»
قوم از قسم نمیترسیدند، بلکه از مجازاتی که در صورت شکستن قسم بر سر آنها میآمد میترسیدند. ترجمه جایگزین: «قوم از کاری که شائول ممکن بود در صورت شکستن قسم انجام دهد، میترسیدند»
یوناتان از قسم پدر خود مطلع میشود.
اینجا به نحوی از اجبار برای به جا آوردن الزامات آن قسم سخن گفته شده که گویی قوم با طناب به آن بسته شدهاند. ترجمه جایگزین: «فرمان داد که قوم مطیع آن قسم باشند»
«دست به دهان بردن» کنایهای به معنای غذا خوردن است. ترجمه جایگزین: «کمی عسل خورد»
این اصطلاح به معنای تقویت شدن اوست. ترجمه جایگزین: «قوت خود را بازیافت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این کنایه است و اشاره به قوم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «برای اسرائيل»
این اصطلاح به معنای تقویت شدن اوست. ترجمه جایگزین: «قوت خود را بازیافتم»
یوناتان با استفاده از پرسشی فرضی بیان میکند که قوم باید اجازه غذا خوردن پیدا میکردند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر قوم میتوانستند به راحتی از غنائمی که از دشمن گرفتهایم بخورند، پیروزی ما بهتر میشد»
این کلمه اشاره به چیزهایی دارد که قوم در جنگ از دشمنان گرفتهاند.
چون سپاه هنگام جنگ قادر به غذا خوردن نبودند در ادامه روز ضعیف شدند. به همین خاطر نتوانستند فلسطینیان را بکشند.
سخنان یوناتان باعث میشود سپاهیان از گرسنگی بسیار بر علیه خدا گناه ورزند.
این نام یک شهر است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۳: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
مکانی در زبولون اسرائيل.
این اشاره به قوم اسرائيل دارد.
آنها آن قدر گرسنه بودند که قبل از خوردن گوشت حیوانات، خون آنها را تخلیه نکردند. چنین کاری زیر پا گذاشتن شریعتی است که موسی به قوم اسرائيل داده است. این را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «آنها را بدون خشک کردن خون طبق شریعت خوردند»
چنین کاری زیر پا گذاشتن شریعتی است که موسی به قوم اسرائيل داده است. این را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «آنها را بدون خشک کردن خون طبق شریعت خوردند»
او تمام ارتش خود را به خیانت کردن محکوم میکند. این جمله تعمیم است چون تمام سربازان به او خیانت نکرده بودند.
حیوان را بر سنگ میگذاشتند و به این وسیله خون حیوان کاملاً تخلیه میشد.
این کار به شائول اجازه میداد که بر تخلیه شدن کامل خون حیوانات نظارت کند.
شائول به قوم گفت که حیوانات خود را بر سنگ بزرگ بیاورند، ذبح کنند و بخورند.
مشخص نیست که آیا شائول این مذبح را با صخره بزرگی که قوم در <اول سموئیل ۱۴: ۳۳> برای او آورده بودند ساخته است یا نه.
شائول همچنان بر ضد فلسطینیان میجنگید.
این قسمت به حالت منفی بیان شده تا بر کشته شدن همه تاکید کند. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هرکس را که میخواهیم بکشیم»
سپاه شائول همچنان از او برای ادامه جنگ حمایت میکردند.
اینجا «تقرب به خدا» اشاره به مشورت خواستن از خدا دارد. ترجمه جایگزین: «بگذار از خدا بپرسیم که چه باید بکنیم»
کلمه «دست» اشاره به قدرت شکست دادن آنها دارد. ترجمه جایگزین: «ما را قادر میسازد تا آنها را شکست دهیم»
این جمله به طور ضمنی اشاره میکند که خدا مایل نیست به شائول یاری برساند.
این اشاره به قوم اسرائيل دارد.
«دریابید که چه کسی گناه کرده است»
شائول موقعیتی فرضی را بیان میکند چون باور به گناهکار بودن یوناتان نداشت.
قوم چون اغلب میدانستند یوناتان قسم شائول را نقض کرده ساکت ماندند. این را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «مردانش میدانستند که چه کسی گناهکار است، ولی هیچ یک به شائول چیزی نگفتند»
این تعمیم است چون تنها سربازان اسرائيلی آماده بودند. ترجمه جایگزین: «سپس به سربازان اسرائيلی که آنجا بودند گفت»
قوم اسرائيل آن زمان از سنگهایی مخصوص به اسم اوریم و تومیم برای دریافت هدایت از سوی خدا استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «با تومیم به ما نشان ده» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمهایست که از زبان مبدا به عاریه گرفته شده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قرعهها نشان دادند که یوناتان یا شائول گناهکار هستند، ولی سپاه آنها گناهکار نبود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس قرعه به گناهکار بودن یوناتان اشاره کرد»
قرعه نشان داد که یوناتان گناه کرده است.
«به من بگو که چطور گناه کردهای» یا «خطای خود را به من بگو»
معانی محتمل: ۱) «مایل به مردن هستم» یا ۲) «آیا به خاطر این کار لایق مردن هستم»
شائول برای بار دوم در یک روز سوگند ابلهانهای میخورد. ترجمه جایگزین: «خدا من را بکشد اگر تو را نکشم، یوناتان»
سپاه از یوناتان در برابر شائول مراقبت کرد.
قوم شائول را توبیخ میکنند. پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یوناتان تازه برای اسرائيلیان پیروزی حاصل کرده است. قطعاً نخواهد مرد»
قوم اطمینان خود از اینکه اتفاقی برای یوناتان نمیافتد را ابراز میکنند.
این مبالغه نشان میدهد که قوم اسرائيل چگونه از یوناتان مراقبت میکنند. این حالت منفی دو گانه را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او را از آسیب دور نگه میداریم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شائول برای دورهای کوتاه شجاعانه در شکست دادن دشمنان اسرائيل شجاعانه عمل کرد.
این کلمه کنایه است و اشاره به مردم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان»
این اشاره به مردم موآب دارد. ترجمه جایگزین: «موآبیان»
این اشاره به مردم اَدوم دارد. ترجمه جایگزین: «اَدومیان»
«هر جا که سپاه خود را فرستاد»
کلمه «دست» اشاره به کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «خارج از کنترل»
اطلاعات پس زمینهای در مورد خانواده شائول است.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی زنان هستند.
اینها اسامی زنان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
«تمام زندگی شائول»
«او را مجبور کرد که به سپاهش بپیوندد»
1و سموئیل به شاؤل گفت: « خداوند مرا فرستاد كه ترا مسح نمایم تا بر قوم او اسرائیل پادشاه شوی. پس الا´ن آواز كلام خداوند را بشنو.2یهُوَه صبایوت چنین میگوید: آنچه عمالیق به اسرائیل كرد، بخاطر داشته ام كه چگونه هنگامی كه از مصر برمیآمد، با او در راه مقاومت كرد.3پس الا´ن برو و عمالیق را شكست داده، جمیع مایملك ایشان را بالكل نابود ساز، و بر ایشان شفقت مفرما بلكه مرد و زن و طفل و شیرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بكُش.»4پس شاؤل قوم را طلبید و از ایشان دویست هزار پیاده و ده هزار مرد از یهودا در طَلایم سان دید.5و شاؤل به شهر عمالیق آمده، در وادی كمین گذاشت.6و شاؤل به قینیان گفت: «بروید و برگشته، از میان عَمالَقَه دور شوید، مبادا شما را با ایشان هلاك سازم و حال آنكه شما با همۀ بنی اسرائیل هنگامی كه از مصر برآمدند، احسان نمودید.» پس قینیان از میان عَمالَقَه دور شدند.7و شاؤل عَمالَقَه را از حَوِیلَه تا شور كه در برابر مصر است، شكست داد.8و اَجاج پادشاه عَمالیق را زنده گرفت و تمامی خلق را به دم شمشیر، بالكل هلاك ساخت.9و اما شاؤل و قومْ اجاج را و بهترین گوسفندان و گاوان و پرواریها و بره ها و هر چیز خوب را دریغ نموده، نخواستند آنها را هلاك سازند. لیكن هر چیز خوار و بی قیمت را بالكل نابود ساختند.10و كلام خداوند بر سموئیل نازل شده، گفت:11«پشیمان شدم كه شاؤل را پادشاه ساختم زیرا از پیروی من برگشته، كلام مرا بجانیاورده است.» و سموئیل خشمناك شده، تمامی شب نزد خداوند فریاد برآورد.12و بامدادان سموئیل برخاست تا شاؤل را ملاقات نماید و سموئیل را خبر داده، گفتند كه «شاؤل به كَرْمَل آمد و اینك به جهت خویشتن ستونی نصب نمود و دور زده، گذشت و در جِلْجال فرود آمده است.»13و چون سموئیل نزد شاؤل رسید، شاؤل به او گفت: «بركت خداوند بر تو باد! من فرمان خداوند را بجا آوردم.»14سموئیل گفت: «پس این صدای گوسفندان در گوش من و بانگ گاوان كه من میشنوم چیست؟»15شاؤل گفت: «اینها را از عَمالَقَه آورده اند زیرا قوم بهترین گوسفندان و گاوان را دریغ داشتند تا برای یهُوَه خدایت قربانی نمایند، و بقیه را بالكل هلاك ساختیم.»16سموئیل به شاؤل گفت: «تأمل نما تا آنچه خداوند دیشب به من گفت به تو بگویم.» او وی را گفت: «بگو.»17و سموئیل گفت: «هنگامی كه تو در نظر خود كوچك بودی، آیا رئیس اسباط اسرائیل نشدی و آیا خداوند تو را مسح نكرد تا بر اسرائیل پادشاه شوی؟18و خداوند تو را به راهی فرستاده، گفت: این عَمالَقَه گناهكار را بالكل هلاك ساز و با ایشان جنگ كن تا نابود شوند.19پس چرا قول خداوند را نشنیدی بلكه بر غنیمت هجوم آورده، آنچه را كه در نظر خداوند بد است عمل نمودی؟»20شاؤل به سموئیل گفت: «قول خداوند را استماع نمودم و به راهی كه خداوند مرا فرستاد، رفتم و اَجاج، پادشاه عَمالَقَه را آوردم و عَمالَقَه را بالكل هلاك ساختم.21اما قوم از غنیمت، گوسفندان و گاوان، یعنی بهترین آنچه حرام شده بود، گرفتند تا برای یهُوَه خدایت در جِلْجال قربانی بگذرانند.»22سموئیل گفت: «آیا خداوند به قربانیهای سوختنی و ذبایح خوشنود است یا به اطاعت فرمان خداوند ؟ اینك اطاعت از قربانیها و گوش گرفتن از پیه قوچها نیكوتر است.23زیرا كه تمرّد مثل گناه جادوگری است و گردنكشی مثل بت پرستی و ترافیم است. چونكه كلام خداوند را ترك كردی، او نیز تو را از سلطنت رد نمود.»24و شاؤل به سموئیل گفت: «گناه كردم زیرا از فرمان خداوند و سخن تو تجاوز نمودم چونكه از قوم ترسیده، قول ایشان را شنیدم.25پس حال تمنا اینكه گناه مرا عفو نمایی و با من برگردی تا خداوند را عبادت نمایم.»26سموئیل به شاؤل گفت: «با تو برنمی گردم. چونكه كلام خداوند را ترك نموده ای، خداوند نیز تو را از پادشاه بودن بر اسرائیل رد نموده است.»27و چون سموئیل برگشت تا روانه شود، او دامـن جامۀ او را بگرفت كه پاره شد.28و سموئیل وی را گفت: «امروز خداوند سلطنت اسرائیل را از تو پاره كرده، آن را به همسایه ات كه از تو بهتر است، داده است.29و نیز جلال اسرائیل دروغ نمی گوید، و تغییر به ارادۀ خود نمی دهد زیرا او انسان نیست كه به ارادۀ خود تغییر دهد.»30گفت: «گناه كرده ام، حال تمنا اینكه مرا به حضور مشایخ قومم و به حضور اسرائیل محترم داری و همراه من برگردی تا یهُوَه خدایت را عبادت نمایم.»31پس سموئیل در عقب شاؤل برگشت، و شاؤل خداوند را عبادت نمود.32و سموئیل گفت: «اجاج پادشاه عمالیق را نزد من بیاورید.» و اجاج به خرمی نزد او آمد و اَجاج گفت: «به درستی كه تلخی موت گذشته است.»33و سموئیل گفت: «چنانكه شمشیر تو زنان را بی اولاد كرده است، همچنین مادر تو از میان زنان، بی اولاد خواهد شد.» و سموئیل اجاج را به حضور خداوند در جِلْجال پاره پاره كرد.34و سموئیل به رامَه رفت و شاؤل به خانۀ خود به جِبْعه شاؤل برآمد.35و سموئیل برای دیدن شاؤل تا روز وفاتش دیگر نیامد. اما سموئیل برای شاؤل ماتم می گرفت، و خداوند پشیمان شده بود كه شاؤل را بر اسرائیل پادشاه ساخته بود.
این پایان بخشی از داستان است که به شائول و سموئیل پرداخته است. (۸- ۱۵)
سموئيل به شائول گفت که از او میخواهد کاملاً عمالیقیان و حیوانات آنها را نابود کند. شائول با عمالیقیان جنگید و همه آنها به جز پادشاه آن سرزمین را کشت. او حیواناتی که پروار نبودند را کشت و بهترین آنها را نگه داشت. او به سموئيل گفت که از فرمان خدا اطاعت کرده است. سموئيل در مورد حیواناتی که شائول داشت، از او سوال کرد. شائول گفت که آنها را برای قربانی کردن به درگاه خدا زنده نگه داشته است. خدا گفت که مطیع بودن از قربانی گذراندن نیکوتر است. پس چون شائول نااطاعتی کرد خدا نیز شخصی دیگر را به پادشاهی برگزید.
«از پیروی من برگشته» اصطلاحی به معنای «دیگر اطاعت نکردن» است.
وقتی شائول به اصرار گفت که از خدا اطاعت کرده سموئيل او را با پرسشهایی بدیهی توبیخ کرد: «پس این صدای گوسفندان در گوش من و بانگ گاوان كه من میشنوم چیست؟»؛ «هنگامی كه تو در نظر خود كوچك بودی، آیا رئیس اسباط اسرائیل نشدی؟»؛ «پس چرا قول خداوند را نشنیدی بلكه بر غنیمت هجوم آورده، آن چه را كه در نظر خداوند بد است عمل نمودی؟»؛ «آیا خداوند به قربانیهای سوختنی و ذبایح خوشنود است یا به اطاعت فرمان خداوند؟»
«پیغام یهوه»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت یک معنا دارند. عبارت دوم جزئیاتی در مورد نابودی کامل آنها ارائه میدهد.
این جمله منفی بر نابودی کامل آنها تاکید میکند.
«ارتش»
«آنها را شمرد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«۲۰۰،۰۰۰ مرد پیاده نظام و ۱۰۰۰۰ هزار مرد از یهودا»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«قینیان» قوم کوچ نشینی بودند که همیشه روابط دوستانهای با قوم اسرائیل داشتهاند.
اینها اسامی مکانها هستند.
یهوه به شائول گفت که همه چیز را نابود کند ولی شائول از فرمان او سرپیچی کرد.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به شائول و سپاهش دارد. ترجمه جایگزین: «شائول و سپاهش...اَجاج را گرفتند» یا «شائول و سپاهش اَجاج ...اسیر کردند»
کلمه «دم شمشیر» اشاره به شمشیر و سلاحهایی دارد که سربازان در جنگ از آنها استفاده میکردند. شائول اشاره به خود و سپاه همراهش دارد. ترجمه جایگزین: «آنها مردم را با شمشیرهای خود به هلاکت رساندند» یا «آنها همه مردم را با شمشیرهایشان کشتند»
شائول با زنده گذاشتن اجاج از خدا نااطاعتی کرد.
شائول با نگه داشتن بهترین گله از خدا نااطاعتی کرد.
اصطلاح «کلام خداوند بر او...نازل شده» برای بیان مقدمهای به پیغام خاص خدا به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «یهوه به سموئيل پیغامی داد. گفت» یا «یهوه پیغامی به سموئيل داد:»
«متاسفم»
اینجا به نحوی از سرپیچی شائول از یهوه سخن گفته شده که گویی شائول جسماً از به دنبال خدا قدم بر داشتن روی بر گردانده است. ترجمه جایگزین: «دیگر از من پیروی نمیکند»
«از آنچه به او فرمان دادم اطاعت نکرد.» شائول باید کاملاً همه چیز و همه کس را نابود میکرد. خدا دستور نابودی عمالیقیان را داد ولی شائول برخی از دامهای آنها را زنده گذاشت.
معانی محتمل: ۱) سموئيل به خاطر نااطاعتی از شائول خشمگین بود یا ۲) سموئيل ناراحت بود.
«کسی به سموئيل گفت»
سموئيل مغرور شد.
جِلْجال شهری است که در سطحی پایینتر از كَرْمَل واقع شده است.
مشخص نیست که شائول متوجه نافرمانی از خدا هنگام نابود کردن کامل عمالیقیان بود یا نه.
سموئيل میپرسد که چرا شائول عمالقیان را به طور کامل نابود نکرده است.
صداهایی هستند که این حیوانات از خود ایجاد میکنند. شاید زبان شما روش دیگری برای اشاره به صدای حیوانات مختلف داشته باشد.
این دو عبارت هر دو اساساً یک معنا دارند. «در گوش من» اشاره به شنیدن دارد.
کلمه «اینها» و عبارت «قوم» هر دو اشاره به سپاه شائول دارد. شائول بیشتر قوم را سرزنش میکند تا خود را.
شائول استدلال میکند که چون این حیوانات قرار است قربانی شوند از دستور یهوه در مورد نابودی همه چیز مستثنا خواهند بود.
شائول در این قسمت خدای سموئیل را خدای خود قلم داد نمیکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «نظر» اشاره به داوری یا سنجش دارد. ترجمه جایگزین: «به نظر خودت» یا «تحت نظارت خودت»
سموئيل با استفاده از این پرسش به شائول یادآوری میکند که خدا چقدر با او سخاوتمند بوده است. این پرسش را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه تو را حاکم بر قبایل اسرائيل قرار داد!»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سموئيل این سوال را به خاطر نااطاعتی شائول از یهوه مطرح میکند. این پرسش را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «باید از خداوند اطاعت میکردی!»
کلمه «قول» اشاره به فرمانی دارد که خدا صادر کرده است. ترجمه جایگزین: «اموری که یهوه به آنها فرمان داده است»
سموئیل شائول را مستقیماً به نااطاعتی کردن متهم میکند. یهوه[خداوند] به شائول فرمان داد که تمام مایملک عمالقیان را نابود کند و چیزی از آنها را با خود به اردوگاه نیاورد.
«غارت» یا «مایملک دشمن»
کلمه «نظر» اشاره به افکار یا ایده خدا دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه شرورانه میداند» یا «آنچه داوری یهوه شرورانه میداند»
این جملهای تاکیدی است. مشخص نیست که شائول صادقانه سخن میگفت یا میخواست برای گناه خود بهانه آورد.
کلمه «قول» اشاره به فرمانی دارد که خدا صادر کرده است. ترجمه جایگزین: «اموری که یهوه فرمان داده است»
این اسم پادشاه عمالقی است.
اینجا به نظر شائول تقصیر را گردن مردم میاندازد.
«حیواناتی که یهوه فرمان نابودی آنها را داده است.»
این اسم یک مرد است.
سموئيل با استفاده از این پرسش تاکید میکند که اطاعت از قربانی گذراندن مهمتر است. این قسمت را میتوانید در قالب جملهای خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] از قربانی و ذبایح سوختی به حد اطاعت کردن خشنود نمیشود!»
کلمه «قول» اشاره به فرمانی دارد که خدا صادر کرده است. ترجمه جایگزین: «اموری که یهوه به آن فرمان داده است» [در فارسی انجام شده]
خدا اطاعت کامل شائول در نابود کردن عمالقیان را الزامی میدانست. هیچ چیز در آن سرزمین لایق نبود که به عنوان قربانی به درگاه یهوه تقدیم شود.
«بهتر از تقدیم کردن پیه قوچ به عنوان قربانی سوختنی است»
اسم معنای «تمرد» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «طغیان کردن مثل جادوگری کردن است»
اسم معنای «گردنکشی» را میتوانید به فعل و اسم معنای «ترافیم[گناه]» را به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «لجباز و شرور بود و بدی میکرد»
«پیغام یهوه» یا «فرمان یهوه»
«تصمیم گرفت که دیگر پادشاه نباشی»
این اصطلاح به معنای نااطاعتی کردن از فرمان خداست. ترجمه جایگزین: «من از فرمان یهوه نااطاعتی کردم»
شائول ترس خود از قوم را دلیل سرپیچی خود مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «چون از سربازان میترسیدم»
کلمه «قول» اشاره به خواسته سربازان از شائول دارد. ترجمه جایگزین: «خواسته آنها را انجام داد»
ظاهراً شائول و سموئيل خصوصی و دور از مابقی مردم با یکدیگر حرف میزدند.
سموئيل مشخص میکند که شائول با زنده گذاشتن بهترین حیوانات و اجاج از فرمان خدا سرپیچی کرده و خود متوجه عمل خود هست.
«فرمان یهوه را رد کرد» یا «پیغام یهوه را رد کرد.» این یعنی او از فرمان یهوه سرپیچی کرد. ترجمه جایگزین: «از اطاعت یهوه خودداری کرد»
شائول این کار را کرد تا مانع رفتن سموئیل شود. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «شائول سعی کرد با گرفتن لبه جامه سموئيل، مانع رفتنش شود»
«کنار جامه او» یا «لبه جامه او»
این اشاره به زمانی دارد که شائول جامه سموئیل را در <اول سموئيل ۱۵: ۲۷> پاره میکند. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که جامه من را پاره کردی، یهوه پادشاهی اسرائيل را پاره کرد»
خدا تعیین کرده بود که چه کسی بعد از شائول پادشاه میشود.
خدواند در این قسمت اشاره به «قدرت اسرائيل» دارد چون او قوم اسرائيل را قوت بخشید. ترجمه جایگزین: «یهوه که قوت اسرائيل است»
این جمله به حالت منفی بیان شده تا بر اینکه خدا حقیقت را میگوید تاکید کند. این قسمت را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همیشه حقیقت را میگوید و بر حرف خود عمل میکند»
این اشاره به افکار و تصمیمات دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه تصمیم به انجامش دارد»
این قسمت به حالت منفی بیان شده تا بر قابل اعتماد بودن خدا تاکید کند. این جمله را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او خداست، آنچه که گفته را انجام میدهد»
شائول بیشتر نگران حرمت نهاده شدن توسط قوم بود تا واقعاً پرستیدن خدا.
کلمه «اسرائيل» اشاره به قوم اسرائیل دارد. ترجمه جایگزین: «قبل از قوم اسرائيل و مشایخی که آنها را رهبری میکردند»
«با من برگرد» یا «با من بازگرد»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که سموئيل نظر خود را تغییر داده بود و هر دو با هم به جایی رفتند که قوم آنجا بود. ترجمه جایگزین: «پس سموئيل با انجام آن عمل موافقت کرد و همراه هم به مکانی که قوم در آنجا بود رفتند»
«آنها اجاج را به زنجیر کشیدند و آوردند و اجاج گفت»
این اصطلاح به نظر به معنای آن است که اجاج دیگر فکر نمیکرد کشته خواهد شد. ترجمه جایگزین: «قطعاً در خطر مرگ نیستم»
هر دوی این عبارات معنایی مشابه دارند و احتمالاً مقصود نویسنده بیشتر معنای شاعرانه آنها بوده است. ترجمه جایگزین: «چون مردم را کشتهای کشته خواهی شد»
این روشی مودبانه برای اشاره به کشتن مردم است. ترجمه جایگزین: «پسر زنان دیگر را کشتهای پس من پسر مادر تو را میکشم»
سموئيل فرمانی که خدا به شائول داده را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «سپس سموئيل اجاج را با شمشیر تکه تکه کرد»
اینها اسامی مکانهای مختلف هستند.
جِبْعه در مکانی مرتفعتر از جلجال قرار داشت. شائول و سموئیل در جلجال با یکدیگر حرف میزدند.
«سموئيل تا وقتی زنده بود دیگر شائول را ندید»
1و خداوند به سموئیل گفت: «تا به كی تو برای شاؤل ماتم می گیری چونكه من او را از سلطنت نمودن بر اسرائیل رد نمودم. پس حقّۀ خود را از روغن پر كرده، بیا تا تو را نزد یسّای بیت لحمی بفرستم، زیرا كه از پسرانش پادشاهی برای خود تعیین نموده ام.»2سموئیل گفت: «چگونه بروم؟ اگر شاؤل بشنود مرا خواهد كُشت.» خداوند گفت: «گوساله ای همراه خود ببر و بگو كه به جهت گذرانیدن قربانی برای خداوند آمده ام.3و یسّا را به قربانی دعوت نما، و من تو را اعلام می نمایم كه چه باید بكنی، و كسی را كه به تو امر نمایم برای من مسح نما.»4و سموئیل آنچه را كه خداوند به او گفته بود بجا آورده، به بیت لحم آمد، و مشایخ شهر لرزان شده، به استقبال او آمدند، و گفتند: «آیا با سلامتی می آیی؟»5گفت: «با سلامتی به جهت قربانی گذرانیدن برای خداوند آمده ام. پس خود راتقدیس نموده، همراه من به قربانی بیایید.» و او یسّا و پسرانش را تقدیس نموده، ایشان را به قربانی دعوت نمود.6و واقع شد كه چون آمدند، بر الیآب نظر انداخته، گفت: «یقیناً مسیح خداوند به حضور وی است.»7اما خداوند به سموئیل گفت: «به چهره اش و بلندی قامتش نظر منما زیرا او را رد كرده ام، چونكه خداوند مثل انسان نمی نگرد، زیرا كه انسان به ظاهر می نگرد و خداوند به دل می نگرد.»8و یسّا ابیناداب را خوانده، او را از حضور سموئیل گذرانید، و او گفت: « خداوند این را نیز برنگزیده است.»9و یسّا شَمّاه را گذرانید و او گفت: « خداوند این را نیز برنگزیده است.»10و یسّا هفت پسر خود را از حضور سموئیل گذرانید و سموئیل به یسّا گفت: « خداوند اینها را برنگزیده است.»11و سموئیل به یسّا گفت: «آیا پسرانت تمام شدند.» گفت: «كوچكتر هنوز باقی است و اینك او گله را می چراند.» و سموئیل به یسّا گفت: «بفرست و او را بیاور، زیرا كه تا او به اینجا نیاید نخواهیم نشست.»12پس فرستاده، او را آورد، و او سرخرو و نیكوچشم و خوش منظر بود. و خداوند گفت: «برخاسته، او را مسح كن زیرا كه همین است.»13پس سموئیل حُقّۀ روغن را گرفته، او را در میان برادرانش مسح نمود. و از آن روز به بعد روح خداوند بر داود مستولی شد. و سموئیل برخاسته، به رامه رفت.14و روح خداوند از شاؤل دور شد، و روح بد از جانب خداوند او را مضطرب می ساخت.15و بندگان شاؤل وی را گفتند: «اینك روح بد ازجانب خدا تو را مضطرب می سازد.16پس آقای ما بندگان خود را كه به حضورت هستند امر فرماید تا كسی را كه بر بربط نواختن ماهر باشد بجویند، و چون روح بد از جانب خدا بر تو بیاید به دست خود بنوازد، و تو را نیكو خواهد شد.»17و شاؤل به بندگان خود گفت: «الا´ن كسی را كه به نواختن ماهر باشد برای من پیدا كرده، نزد من بیاورید.»18و یكی از خادمانش در جواب وی گفت: «اینك پسر یسّای بیت لحمی را دیدم كه به نواختن ماهر و صاحب شجاعت و مرد جنگ آزموده و فصیح زبان و شخص نیكو صورت است و خداوند با وی می باشد.»19پس شاؤل قاصدان نزد یسّا فرستاده، گفت: «پسرت داود را كه با گوسفندان است، نزد من بفرست.»20آنگاه یسّا یك بار الاغ از نان و یك مشگ شراب و یك بزغاله گرفته، به دست پسر خود داود نزد شاؤل فرستاد.21و داود نزد شاؤل آمده، به حضور وی ایستاد و او وی را بسیار دوست داشت و سلاحدار او شد.22و شاؤل نزد یسّا فرستاده، گفت: «داود نزد من بماند زیرا كه به نظرم پسند آمد.»23و واقع میشد هنگامی كه روح بد از جانب خدا بر شاؤل می آمد كه داود بربط گرفته، به دست خود می نواخت، و شاؤل را راحت و صحت حاصل می شد و روح بد از او میرفت.
خدا در باب ۱۶ داوود را بر میگزیند تا پادشاه بعدی اسرائيل شود. داوود روح القدس را دریافت میکند تا او را قوت بخشد و در پادشاهی هدایت کند. این باب همچنین بیان میکند که روحالقدس شائول را به خاطر نااطاعتی ترک میکند.
انسانها دیگران را طبق ظاهر قضاوت میکنند، ولی خدا انسانها را طبق شخصیت درونی آنها داوری میکند. او برادر بزرگتر داوود را به نفع داوود که خدا را به واقع محبت و اطاعت میکرد، رد کرد.
and )
پرسشهای بدیهی
خدا سموئيل را با استفاده از پرسشی بدیهی توبیخ میکند. او به خاطر عدم تمایل سموئيل در پذیرش تصمیمش چنین کاری را انجام داد: «تا به كی تو برای شاؤل ماتم میگیری چون كه من او را از سلطنت نمودن بر اسرائیل رد نمودم.» ماتم نمودن برای این اتفاق اشتباه بود چون خدا تصمیم بر مجازات کردن شائول گرفته بود. [در فارسی از علامت سوال استفاده نشده]
این پرسش بدیهی توبیخی از سوی خداست و میتوان آن را در قالب جملهای خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دست از ماتم به خاطر رد کردن شائول از پادشاهی اسرائيل بکش» [در فارسی از علامت سوال استفاده نشده]
واژه «حقه» گاهی برای اشاره به «قمقمه» که شکلی مانند شاخ داشت و برای حمل آب یا روغن به کار میرفت استفاده میشد. حقه روغن برای تدهین پادشاه به کار میرفت.
سموئيل با استفاده از این سوال تاکید میکند که نگران رفتن به بیتلحم است. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم بروم» یا «میترسم بروم»
اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشوند را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «همراه خود به بیتلحم ببر و به مردم آنجا بگو»
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم نیز بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به مردم آنجا بگو که برای قربانی گذراندن به درگاه یهوه[خداوند] آمدهای»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نظر میرسد که مشایخ شهر میترسیدند که سموئيل ممکن است آنها را توبیخ کند.
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای کامل بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بله، در صلح آمدهام.»
تقدیس نمودن کسی به معنای حاضر کردن آن شخص برای هدف یهوه است. آنها با دقت پاک بودن فرد را طبق شریعت موسی بررسی میکردند تا از تقدیس او اطمینان حاصل کنند.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به یسا و پسرانش دارد.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به سموئيل دارد.
این اسم پسر بزرگ یسا است.
«وی» اشاره به یهوه دارد.
کلمه «نظر» اشاره به سنجیدن چیزی دارد.
یهوه در مورد خود با استفاده از سوم شخص سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «زیرا من، یهوه...نمینگرم...من یهوه...مینگرم»
کلمه «دل» اشاره به باطن شخص دارد.
این اسم یکی از پسران یسا است.
«گفت که نزد سموئيل برود»
اینجا از مضمون برداشت میشود که شَماه از کنار سموئيل گذاشته است. ترجمه جایگزین: «یسا شَمّاه را مجبور کرد که از جلوی سموئيل رد شود» یا «یسا به شَمّا گفت که نزد سموئيل برود»
این اسم یکی از پسران یسا است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«هنوز پسر کوچکترم مانده است»
اینجا از مضمون برداشت میشود که آنها منتظر بودند تا برای غذا خوردن بنشینند. ترجمه جایگزین: «برای خوردن نمینشینیم»
کلمه «[اینک]» برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. راوی در این قسمت از داستان از شخصی جدید سخن میگوید. [در فارسی انجام نشده]
کلمه «سرخ رو» به معنای سالم بودن داوود است.
واژه «حقه» گاهی برای اشاره به «قمقمه» که شکلی مانند شاخ داشت و برای حمل آب یا روغن به کار میرفت، استفاده میشد. حقه روغن برای تدهین پادشاه به کار میرفت. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۶: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که سموئیل بعد از نشستن برای غذا خوردن، برخاست.
عبارت «مستولی شد» یعنی روح یهوه[خداوند] بر داوود اثر گذاشت. یهوه در این موقعیت داوود را قوت بخشید تا هر آنچه از او میخواهد را انجام دهد. ببینید عبارت مشابه را در <اول سموئيل ۱۰: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. راوی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
این احتمالاً اشاره به «روحی دارد که مشکل[زحمت][سختی] ایجاد میکند» یا میتواند به «روح شریر» اشاره داشته باشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آن غلامان با استفاده از ضمیر سوم شخص شائول را خطاب قرار میدهند و از عبارت «آقای ما» استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «از تو آقایمان میخواهیم که دستور دهی»
غلامان با استفاده از سوم شخص خود را خطاب قرار میدهند. ترجمه جایگزین: «به ما غلامانت، فرمان بده.»
«برای تو مشکل ایجاد میکند»[تو را زحمت میدهد]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی محتمل: ۱) «جنگجویی بزرگ» یا ۲) «مردی شجاع»
«آنکه در سخن گفتن حکیم است» یا «کسی که حکیمانه سخن میگوید»
عبارت با «وی میباشد» به معنای آن است که یهوه داوود را برکت داده و کمک میکرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «آمده» را میتوانید به «رفته» ترجمه کنید.
کلمه حضور[خدمت] را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدمت به او را شروع کرد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«داوود سلاحدار شائول شد»
نزد من بماند اصطلاحی به معنای ادامه خدمت کردن به داوود است. ترجمه جایگزین: «بگذار داوود در خدمت من بماند.»
اینجا «نظر» کنایه از قوه بیناییست و «قوه بینایی» اشاره به نحوه سنجش یا داوری شائول دارد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که او را داوری کردم نزدم التفات یافت» یا «از او خشنودم»
روح بد اشاره به روحی دارد که مشکل[مزاحمت][سختی] ایجاد میکند یا میتواند به روح شریر اشاره داشته باشد. ببینید این کلمات را در <اول سموئیل ۱۶: ۱۴> چگونه ترجمه کردهاید.
«شائول را بسیار ناراحت کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسیقی باعث طراوت و سلامتی شائول میشد»
1و فلسطینیان لشكر خود را برای جنگ جمع نموده، در سُوكُوه كه در یهودیه است، جمع شدند، و در میان سُوكُوه و عَزیقَه در اَفَسْدمّیم اردو زدند.2و شاؤل و مردان اسرائیل جمع شده، در درّه ایلاه اُردو زده، به مقابلۀفلسطینیان صف آرایی كردند.3و فلسطینیان بر كوه از یك طرف ایستادند، و اسرائیلیان بر كوه به طرف دیگر ایستادند، و درّه در میان ایشان بود.4و از اُردوی فلسطینیان مرد مبارزی مسمّی به جُلْیات كه از شهر جَتّ بود بیرون آمد، و قدش شش ذراع و یك وجب بود.5و بر سر خود، خود برنجینی داشت و به زرۀ فلسی ملبس بود، و وزن زرهاش پنج هزار مثقال برنج بود.6و بر ساقهایش ساقبندهای برنجین و در میان كتفهایش مزراق برنجین بود.7و چوب نیزهاش مثل نورد جولاهگان و سرنیزهاش ششصد مثقال آهن بود، و سپردارش پیش او میرفت.8و او ایستاده، افواج اسرائیل را صدا زد و به ایشان گفت: «چرا بیرون آمده، صف آرایی نمودید؟ آیا من فلسطینی نیستم و شما بندگان شاؤل؟ برای خود شخصی برگزینید تا نزد من درآید.9اگر او بتواند با من جنگ كرده، مرا بكشد، ما بندگان شما خواهیم شد، و اگر من بر او غالب آمده، او را بكشم شما بندگان ما شده، ما را بندگی خواهید نمود.»10و فلسطینی گفت: «من امروز فوجهای اسرائیل را به ننگ می آورم. شخصی به من بدهید تا با هم جنگ نماییم.»11و چون شاؤل و جمیع اسرائیلیان این سخنان فلسطینی را شنیدند، هراسان شده، بسیار بترسیدند.12و داود پسر آن مرد افراتی بیت لحم یهودا بود كه یسّا نام داشت، و او را هشت پسر بود، و آن مرد در ایام شاؤل در میان مردمان پیر و سالخورده بود.13و سه پسر بزرگ یسّا روانه شده، در عقب شاؤل به جنگ رفتند. و اسم سه پسرش كه به جنگ رفته بودند: نخستزاده اش اَلِیآب و دومش اَبِیناداب و سوم شَمّاه بود.14و داود كوچكتر بود و آن سه بزرگ در عقب شاؤل رفته بودند.15وداود از نزد شاؤل آمد و رفت میكرد تا گوسفندان پدر خود را در بیت لحم بچراند.16و آن فلسطینی صبح و شام می آمد و چهل روز خود را ظاهر میساخت.17و یسّا به پسر خود داود گفت: «الا´ن به جهت برادرانت یك اِیفَه از این غلۀ برشته و این ده قرص نان را بگیر و به اردو نزد برادرانت بشتاب.18و این ده قطعۀ پنیر را برای سردار هزارۀ ایشان ببر و از سلامتی برادرانت بپرس و از ایشان نشانی ای بگیر.»19و شاؤل و آنها و جمیع مردان اسرائیل در درۀ ایلاه بودند و با فلسطینیان جنگ میكردند.20پس داود بامدادان برخاسته، گله را به دست چوپان واگذاشت و برداشته، چنانكه یسّا او را امر فرموده بود برفت، و به سنگر اردو رسید وقتی كه لشكر به میدان بیرون رفته، برای جنگ نعره میزدند.21و اسرائیلیان و فلسطینیان لشكر به مقابل لشكر صف آرایی كردند.22و داود اسبابی را كه داشت به دست نگاهبان اسباب سپرد و به سوی لشكر دویده، آمد و سلامتی برادران خود را بپرسید.23و چون با ایشان گفتگو میكرد، اینك آن مرد مبارز فلسطینی جَتّی كه اسمش جُلْیات بود، از لشكر فلسطینیان برآمده، مثل پیش سخن گفت و داود شنید.24و جمیع مردان اسرائیل چون آن مرد را دیدند، از حضورش فرار كرده، بسیار ترسیدند.25و مردان اسرائیل گفتند: «آیا این مرد را كه برمی آید، دیدید؟ یقیناً برای به ننگ آوردن اسرائیل برمی آید و هر كه او را بكشد، پادشاه او را از مال فراوان دولتمند سازد، و دختر خود را به او دهد، و خانۀ پدرش را در اسرائیل آزاد خواهد ساخت.»26و داود كسانی را كه نزد او ایستاده بودند خطاب كرده، گفت: «به شخصی كه این فلسطینی را بكُشد و این ننگ را از اسرائیل بردارد چه خواهد شد؟ زیرا كه این فلسطینی نامختون كیست كه لشكرهای خدای حی را به ننگ آورد؟»27و قوم او را به همین سخنان خطاب كرده، گفتند: «به شخصی كه او را بكشد، چنین خواهد شد.»28و چون با مردمان سخن می گفتند، برادر بزرگش اَلِیآب شنید و خشم اَلِیآب بر داود افروخته شده، گفت: «برای چه اینجا آمدی و آن گلۀ قلیل را در بیابان نزد كه گذاشتی؟ من تكبر و شرارت دل تو را میدانم زیرا برای دیدن جنگ آمده ای.»29داود گفت: «الا´ن چه كردم؟ آیا سببی نیست؟»30پس از وی به طرف دیگری رو گردانیده، به همین طور گفت و مردمان او را مثل پیشتر جواب دادند.31و چون سخنانی كه داود گفت، مسموع شد، شاؤل را مخبر ساختند و او وی را طلبید.32و داود به شاؤل گفت: «دل كسی به سبب او نیفتد. بنده ات میرود و با این فلسطینی جنگ می كند.»33شاؤل به داود گفت: «تو نمی توانی به مقابل این فلسطینی بروی تا با وی جنگ نمایی زیرا كه تو جوان هستی و او از جوانی اش مرد جنگی بوده است.»34داود به شاؤل گفت: «بنده ات گلۀ پدر خود را می چرانید كه شیر و خرسی آمده، بره ای از گله ربودند.35و من آن را تعاقب نموده، كشتم و از دهانش رهانیدم و چون به طرف من بلند شد، ریش او را گرفته، او را زدم و كشتم.36بنده ات هم شیر و هم خرس را كشت؛ و این فلسطینی نامختون مثل یكی از آنها خواهد بود، چونكه لشكرهای خدای حی را به ننگ آورده است.»37و داود گفت: « خداوند كه مرا ازچنگ شیر و از چنگ خرس رهانید، مرا از دست این فلسطینی خواهد رهانید.» و شاؤل به داود گفت: «برو و خداوند با تو باد.»38و شاؤل لباس خود را به داود پوشانید و خود برنجینی بر سرش نهاد و زره ای به او پوشانید.39و داود شمشیرش را بر لباس خود بست و می خواست كه برود زیرا كه آنها را نیازموده بود. و داود به شاؤل گفت: «با اینها نمیتوانم رفت چونكه نیازموده ام.» پس داود آنها را از بر خود بیرون آورد.40و چوبدستی خود را به دست گرفته، پنج سنگ مالیده، از نهر سوا كرد، و آنها را در كیسۀ شبانی كه داشت، یعنی در انبان خود گذاشت و فلاخنش را به دست گرفته، به آن فلسطینی نزدیك شد.41و آن فلسطینی همی آمد تا به داود نزدیك شد و مردی كه سپرش را برمیداشت پیش رویش می آمد.42و فلسطینی نظر افكنده، داود را دید و او را حقیر شمرد زیرا جوانی خوشرو و نیكومنظر بود.43و فلسطینی به داود گفت: «آیا من سگ هستم كه با چوبدستی نزد من می آیی؟» و فلسطینی داود را به خدایان خود لعنت كرد.44و فلسطینی به داود گفت: «نزد من بیا تا گوشت تو را به مرغان هوا و درندگان صحرا بدهم.»45داود به فلسطینی گفت: «تو با شمشیر و نیزه و مزراق نزد من می آیی، اما من به اسم یهُوَه صبایوت، خدای لشكرهای اسرائیل كه او را به ننگ آورده ای نزد تو می آیم.46و خداوند امروز تو را به دست من تسلیم خواهد كرد و تو را زده، سر تو را از تنت جدا خواهم كرد، و لاشه های لشكر فلسطینیان را امروز به مرغان هوا و درندگان زمین خواهم داد تا تمامی زمین بدانند كه در اسرائیل خدایی هست.47و تمامی این جماعت خواهند دانست كه خداوند به شمشیر و نیزه خلاصی نمی دهد زیرا كه جنگ از آن خداوند است و او شما را به دست ما خواهد داد.»48و چون فلسطینی برخاسته، پیش آمد و به مقابلۀ داود نزدیك شد، داود شتافته، به مقابلۀ فلسطینی به سوی لشكر دوید.49و داود دست خود را به كیسه اش برد و سنگی از آن گرفته، از فلاخن انداخت و به پیشانی فلسطینی زد، و سنگ به پیشانی او فرو رفت كه بر روی خود بر زمین افتاد.50پس داود بر فلسطینی با فلاخن و سنگ غالب آمده، فلسطینی را زد و كشت و در دست داود شمشیری نبود.51و داود دویده، بر آن فلسطینی ایستاد، و شمشیر او را گرفته، از غلافش كشید و او را كشته، سرش را با آن از تنش جدا كرد. و چون فلسطینیان، مبارز خود را كشته دیدند، گریختند.52و مردان اسرائیل و یهودا برخاستند و نعره زده، فلسطینیان را تا جَتّ و تا دروازههای عَقْرُون تعاقب نمودند و مجروحان فلسطینیان به راه شَعَرَیم تا به جَتّ و عَقْرُون افتادند.53و بنی اسرائیل از تعاقب نمودن فلسطینیان برگشتند و اُردوی ایشان را غارت نمودند.54و داود سر فلسطینی را گرفته، به اورشلیم آورد اما اسلحۀ او را در خیمۀ خود گذاشت.55و چون شاؤلْ داود را دید كه به مقابلۀ فلسطینی بیرون می رود، به سردار لشكرش اَبْنیر گفت: «ای اَبْنیر، این جوان پسر كیست؟» اَبْنیرگفت: «ای پادشاه به جان تو قَسَم كه نمی دانم.»56پادشاه گفت: «بپرس كه این جوان پسر كیست.»57و چون داود از كشتن فلسطینی برگشت، اَبْنیر او را گرفته، به حضور شاؤل آورد، و سر آن فلسطینی در دستش بود.58و شاؤل وی را گفت: «ای جوان تو پسر كیستی؟» داود گفت: «پسر بنده ات، یسّای بیت لحمی هستم.»
این باب، داوود را به عنوان یک سرباز معرفی میکند، مهارت سربازی او در مابقی عمرش برای او اهمیت بسیار داشت.
توکل[تکیه کردن] بر خدا از قوت جسمانی یا آزمودگی و تجهیزات نظامی مهمتر است. داوود با اعتماد[توکل][تکیه] به خداوند تنها به سنگ و قلابی مسلح بود و جُلیاتِ تا دندان مسلح و بسیار نیرومند و بیایمان به یهوه را شکست داد.
and )
قوم اسرائيل معمولاً از واژه «نامختون» برای اشاره به غیر یهودیان استفاده میکردند. در این باب برای توصیف فلسطینیان به کار رفته است.
داوود از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا میل خود به جنگیدن علیه آن غولپیکر را نشان دهد: «به شخصی كه این فلسطینی را بكُشد و این ننگ را از اسرائیل بردارد چه خواهد شد؟ زیرا كه این فلسطینی نامختون كیست كه لشكرهای خدای حی را به ننگ آورد؟»
برادر داوود با استفاده از پرسشهای بدیهی شرمندگی خود از برادر کوچکترش را نشان میدهد، او فکر می کرد که داوود تظاهر به بزرگتر بودن میکند: «برای چه اینجا آمدی و آن گلۀ قلیل را در بیابان نزد كه گذاشتی؟» داوود هم با استفاده از چند سوال از خود دفاع میکند: «الا´ن چه كردم؟ آیا سببی نیست؟»
جلیات نیز با استفاده از پرسشی بدیهی قصد تحقیر کردن داوود را دارد: «آیا من سگ هستم كه با چوبدستی نزد من میآیی؟»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک مکان است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«ذراع» واحد اندازهگیری و معادل ۴۶ سانتیمتر است. وجب، واحد اندازهگیری و معادل ۲۳ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۳ متر»
«زره فلسی» قسمتی منعطف از زره است که با فلسهای محافظتی یا پلاکهای کوچک پوشانده میشود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او با پوشیدن لباسی[جامهای] از فلس از خود محافظت کرد» یا «او جامهای زرهی پوشید»
«مثقال» واحد اندازهگیری و معادل ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۵۵ کیلو»
«مزراق» نیزهای کوچک و مخصوص پرتاب کردن است.
«دسته نیزهاش»
«طنابی که به شکل دایره در آورده شده است»
«نوک نیزهاش»
کلمه «مثقال» واحد اندازهگیری و معادل ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۷ کیلوگرم»
«چرا آمدهای تا در این مبارزه علیه من بجنگی؟» جلیات با استفاده از این سوال قوم اسرائيل را مسخره میکند. ترجمه جایگزین: «ابلهید اگر فکر میکنید میتوانید بر ضد ما بجنگید!»
جلیات با استفاده از این سوال قوم اسرائيل را استهزا میکند. وقتی میگوید که فلسطینی است در واقع به طور ضمنی به قدرت خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من فلسطینی تنومندم و شما تنها غلامان شائول هستید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«ارتش اسرائيل را به چالش میکشم»[ارتش اسرائیل را به مبارزه دعوت میکنم]
این اشاره به سربازان اسرائيل حاضر در آن مکان دارد.
کلمات «هراسان شده» و «بسیار بترسیدند» اساساً یک معنا دارند و بر شدت ترس تاکید میکنند.
کلمه «او» اشاره به یسا دارد.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و به منظور تاکید با هم ترکیب شدهاند.
«اَبِیناداب که فرزند دومش بود و شَماه فرزند سومی»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آنها پسران یسا هستند. ترجمه جایگزین: «سه پسر بزرگ یسا»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«برای ۴۰ روز»
«تا نشان دهد که آماده جنگ است»
اِیفه واحد اندازهگیری و معادل ۲۲ لیتر است.
«سردار هزارهای از برادرانت» معانی محتمل: ۱) کلمه «هزاره» اشاره به تعداد دقیق سربازانی دارد که آن سردار[فرمانده] تحت فرمان خود داشت. ترجمه جایگزین: «سردار واحدی هزار سربازه که برادرانت در آن هستند» یا ۲) کلمهای که «هزاره» ترجمه شده اشاره به تعدادی دقیق ندارد بلکه اسم واحد نظامی بزرگ است. ترجمه جایگزین: «سردار واحد نظامی برادرانت»
«ببین برادرانت چطورند»
«تمام سربازان اسرائيل»
این اسم یک مکان است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۷: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«که اسمش جلیات بود»
«از خطوط نظامی فلسطینیان جلو آمد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سربازان با بیان این سخن سعی داشتند توجه یکدیگر را به جلیات جلب کنند. ترجمه جایگزین: «به این مرد که جلو آمده نگاه کن!»
این اشاره به پادشاه اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه ما»
این اشاره به دختر پادشاه دارد.
کلمات «به او» و «پدرش» اشاره به کسی دارند که جلیات را میکشد.
کلمه «خانه» اشاره به اهل خانه یا خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر نیازی نیست که خانوادهاش مالیات بدهند»
این قسمت را میتوان با فعل «ننگین ساختن[بی آبرو کردن]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نگذارد اسرائيل ننگین شود» یا «او را از بیآبرو کردن اسرائيل بازداشت»
داوود با گفتن این جمله خشم خود از اینکه این فلسطینی در مقابل ارتش خدا ایستاده است را نشان داد. ترجمه جایگزین: «این فلسطینی نامختون قطعاً قوتی برای ایستادگی در مقابل سپاه خدای زنده ندارد!»[این فلسطینی نامختون در جایگاهی نیست که جلوی سپاه خدای زنده بایستد!]
این عبارت توهین است و نشان میدهد که جلیات به خدا تعلق ندارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از خشم سخن گفته شده که گویی افروخته میشود. ترجمه جایگزین: «اَلیآب از داوود خشمگین شد»
اَلِیآب از این سوال استفاده میکند تا نشان دهد که از آمدن داوود خشمگین است. او احتمالاً به طور ضمنی اشاره میکرد که داوود دلیل خوبی برای آمدن ندارد. ترجمه جایگزین: «دلیل خوبی برای آمدن نداری»
اَلِیآب با استفاده از این سوال میخواهد با بیاهمیت جلوه دادن کار داوود و مراقبت نکردن او از گله پدرش به داوود توهین کند. ترجمه جایگزین: «تو فقط مسئول مراقبت از چند گوسفند در بیابان بودی. حتی نتوانستی این مسئولیت ساده را هم انجام دهی!»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و به منظور تاکید با یکدیگر ترکیب شدهاند.
داوود از این سوالات استفاده میکند تا کلافگی خود را نشان دهد و بر حق بودن خویش را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «خطایی نکردهام. فقط سوالی پرسیدم!»
کلمه «وی» اشاره به اَلِیآب دارد و شناسه مستر فاعلی در «گردانیده» به داود اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی سربازان شنیدند که داوود چه گفته است»
«دل افتادن» اشاره به ترسیدن و از دست دادن اعتماد به نفس دارد. ترجمه جایگزین: «نگذار کسی از او بترسد» یا «نگذار کسی اعتماد به نفس خود را از دست دهد»
داوود خود را «بندهات» خطاب قرار میدهد تا احترام خود به شائول را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «من، غلامت، میروم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود خود را «بندهات» خطاب قرار میدهد تا احترام خود به شائول را نشان دهد. ببینید این قسمت را در <اول سموئیل ۱۷: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من که بندهات هستم، از گوسفندان پدرم مراقبت میکردم»
«قبلا از گوسفندان پدرش مراقبت میکرد»
خرس حیوانی عظیم الجثه، پر پشم و دارای چنگالهای بزرگ است که بر چهار پا راه میرود ولی میتواند مثل انسان بر دو پا هم بایستد.
کلمه «آن را» اشاره به خرس یا شیر دارد. برخی از زبانها از کلمه «این را» استفاده میکنند.
کلمه «آن» اشاره گوسفند دارد.
«به طرف من بلند شد» اصطلاح است و اشاره به حمله کردن دارد. ترجمه جایگزین: «به من حمله کرد»
کلمه ریش اشاره به یال شیر یا موی صورت خرس دارد.
داوود همچنان با شائول سخن میگوید.
این عبارت یک توهین است و اشاره میکند که جلیات به خدای زنده تعلق ندارد. ببینید این قسمت را در <اول سموییل ۱۷: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
داوود میگوید که قادر به کشتن فلسطینیان است همانطور که توانست شیر و خرس را بکشد.
خرس و شیر برای حمله کردن از چنگ خود استفاده میکنند، پس کلمه چنگ اشاره به حمله کردن دارد. ترجمه جایگزین: «از حمله خرس و از حمله شیر» یا «از خرس و شیر»
دست این فلسطینی اشاره به توانایی او در جنگیدن دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت این فلسطینی» یا «این فلسطینی»
تکهای منعطف از زره که از فلس محافظتی یا پلاکهای کوچک پوشیده شده است.
«شمشیر شائول بر زرهش»
«خود» اشاره به داوود دارد.
«فلاخن» سلاحی برای پرتاب کردن سنگ است.
«سپردارش جلوی او حرکت میکرد»
«از او متنفر بود»
«و سالم»
سگ در اینجا اشاره به حیوانی کوچک دارد که هر کس میتواند به راحتی آن را بکشد. کلمه چوبدستی اشاره به عصای داوود دارد و نشان میدهد که به نظر جلیات سلاح خوبی نیست. جلیات با استفاده از این سوال داوود را متهم میکند که به او توهین کرده است. ترجمه جایگزین: «تو با چوبدستی به سراغ من آمدهای انگار که من سگ هستم، تو با این کار به من توهین کردی!»
جلیات به نحوی از کشتن داوود و رها کردن بدن او بر زمین برای خورده شدن توسط حیوانات سخن میگوید که گویی قرار است بدن داود را به حیوانات بدهد. ترجمه جایگزین: «تو را میکشم و پرندگان آسمان و حیوانات زمین بدنت را خواهند خورد»
«پرندگان آسمان» یا «پرندگان»
«حیوانات وحشی»
کلمه «اسم» اشاره به قدرت یا اقتدار خدا دارد. ترجمه جایگزین: «به قوت یهوه» یا «به اقتدار یهوه»
«کسی را که بر انگیختهای» یا «به کسی که توهین کردهای»
داوود همچنان با جلیات سخن میگوید.
داوود به نحوی از هدایت کردن اسرائيلیان برای کشتن فلسطینیان و رها کردن بدن آنها بر زمین برای خورده شدن توسط حیوانات سخن میگوید که گویی قرار است بدن آنها را به حیوانات بدهد. ترجمه جایگزین:« ما اسرائیلیان لشکر فلسطینیان را خواهیم کشت و پرندگان آسمان و وحوش صحرا آنها را خواهند خورد»
کلمه «زمین» اشاره به مردمی دارد که بر زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم زمین بدانند»
شمشیر و نیزه نمونههایی از سلاحهای جنگی هستند. این کلمات اشاره به روشهایی دارند که افراد با یکدیگر میجنگند. ترجمه جایگزین: «یهوه با اتکا بر شمشیر و نیزه پیروزی نمیبخشد» یا «وقتی یهوه پیروزی میبخشد، بر جنگاوری ما اتکا نمیکند» [یهوه با اتکا بر جنگاوری ما پیروزی را نمیبخشد]
اینجا به نحوی از پیروز شدن در جنگ سخن گفته شده که گویی جنگ را تصاحب میکنند. ترجمه جایگزین: «یهوه همیشه در جنگ پیروز میشود» یا «پیروزی به یهوه تعلق دارد»
دادن فلسطینیان به دست اسرائیل اشاره به یاری رساندن به اسرائيلیان در شکست دادن فلسطینیان دارد. ترجمه جایگزین: «به ما کمک میکند تا شما را شکست دهیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آیه ۵۰ خلاصهای از پیروزی بینظیر داوود بر جلیات است. جزئيات در مورد طریقی که او به جلیات ضربه وارد میکند و او را میکشد در <اول سموئيل ۱۷: ۴۹> و <۱۷: ۵۱> آمده است. برخی از زبانها از چنین جملات خلاصهای استفاده نمیکنند. در برخی از موارمترجمین ساختار آیات را آنطور که در UDB آمده تغییر میدهند.
داوود این کار را بعد از افتادن جلیات بر زمین در <اول سموئيل ۱۷: ۴۹> انجام داد.
«شمشیر آن فلسطینی را گرفت.» کلمه «او را» اشاره به جلیات دارد.
شما میتوانید در ترجمه خود به وضوح بیان کنید که اسرائيلیان هنگام تعقیب فلسطینیان آنها را کشتند. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان را هنگام تعقیب کشتند و اجساد آنها را بر زمین سر راه شَعَریم گذاشتند»
«اسرائيلیان اردوی فلسطینیان را نابود کردند»
«سلاح جلیات را در چادر خود گذاشت»
مکالمهای که در ۱۷:۵۵- ۵۶ رد و بدل شد قبل از کشته شدن جلیات به دست داود بوده است. ترجمه جایگزین: «وقتی شائول داود را دید» یا «قبل از اینکه شائول داود را ببیند»
«برود و علیه آن فلسطینی بجنگد»
«پدر این جوان کیست»
این روشی برای قسم خوردن است تا بر راستی آنچه میگویند تاکید کنند.
«پدر این پسر کیست»
کلمه «دستش» اشاره به داود دارد.
«پدرت کیست»
«پدر من غلام تو، یسای بیتلحمی است»
داود با استفاده از کلمه «بندهات» پدر خود را خطاب قرار میدهد تا وفاداری او به شائول پادشاه را نشان دهد.
1و واقع شد كه چون از سخن گفتن با شاؤل فارغ شد، دل یوناتان بر دل داود چسبید، و یوناتان او را مثل جان خویش دوست داشت.2و در آن روز شاؤل وی را گرفته، نگذاشت كه به خانۀ پدرش برگردد.3و یوناتان با داود عهد بست چونكه او را مثل جان خود دوست داشته بود.4و یوناتان ردایی را كه در برش بود، بیرون كرده، آن را به داود داد و رخت خود حتی شمشیر و كمان و كمربند خویش را نیز.5و داود به هر جایی كه شاؤل او را می فرستاد بیرون میرفت، و عاقلانه حركت میكرد؛ و شاؤل او را بر مردان جنگی خود گماشت، و به نظر تمامی قوم و به نظر خادمان شاؤل نیز مقبول افتاد.6و واقع شد هنگامی كه داود از كشتن فلسطینی برمی گشت، چون ایشان می آمدند كه زنان از جمیع شهرهای اسرائیل با دفّها و شادی و با آلات موسیقی سرود و رقص كنان به استقبال شاؤل پادشاه بیرون آمدند.7و زنان لهو و لعب كرده، به یكدیگر می سراییدند و میگفتند: «شاؤل هزاران خود را و داود ده هزاران خود را كشته است.»8و شاؤل بسیار غضبناك شد، و این سخن در نظرش ناپسند آمده، گفت: «به داود ده هزاران دادند و به من هزاران دادند. پس غیر از سلطنت برایش چه باقی است؟»9و از آن روز به بعد شاؤل بر داود به چشم بد می نگریست.10و در فردای آن روز، روح بد از جانب خدا بر شاؤل آمده، در میان خانه شوریده احوال گردید. و داود مثل هر روز به دست خود می نواخت و مزراقی در دست شاؤل بود.11و شاؤل مزراق را انداخته، گفت: «داود را تا به دیوار خواهم زد». اما داود دو مرتبه از حضورش خویشتن را به كنار كشید.12و شاؤل از داود میترسید زیرا خداوند با او بود و از شاؤل دور شده.13پس شاؤل وی را از نزد خود دور كرد و او را سردار هزارۀ خود نصب نمود، و به حضور قوم خروج و دخول میكرد.14و داود در همۀ رفتار خود عاقلانه حركت مینمود، و خداوند با وی می بود.15و چون شاؤل دید كه او بسیار عاقلانه حركت میكند، به سبب او هراسان می بود.16اما تمامی اسرائیل و یهودا داود را دوست میداشتند، زیرا كه به حضور ایشان خروج و دخول میكرد.17و شاؤل به داود گفت: «اینك دختر بزرگ خود میرَب را به تو به زنی میدهم. فقط برایم شجاع باش و در جنگهای خداوند بكوش»؛ زیرا شاؤل میگفت: «دست من بر او دراز نشود بلكه دست فلسطینیان.»18و داود به شاؤل گفت: «من كیستم و جان من و خاندان پدرم در اسرائیل چیست تا داماد پادشاه بشوم.»19و در وقتی كه میرَب دختر شاؤل میبایست به داود داده شود، او به عَدْرِیئیلِ مَحولاتی به زنی داده شد.20و میكال، دختر شاؤل، داود را دوست میداشت؛ و چون شاؤل را خبر دادند این امر وی را پسند آمد.21و شاؤل گفت: «او را به وی میدهم تا برایش دام شود و دست فلسطینیان بر او دراز شود.» پس شاؤل به داود بار دوم گفت: «امروز داماد من خواهی شد.»22و شاؤل خادمان خود را فرمود كه در خفا با داود متكلم شده، بگویید: «اینك پادشاه از تو راضی است و خادمانش تو را دوست میدارند؛ پس الا´ن داماد پادشاه بشو.»23پس خادمان شاؤل این سخنان را به سمع داود رسانیدند و داود گفت: «آیا در نظر شما داماد پادشاه شدن آسان است؟ و حال آنكه من مرد مسكین و حقیرم.»24و خادمان شاؤل او را خبر داده، گفتند كه داود به این طور سخن گفته است.25و شاؤل گفت: «به داود چنین بگویید كه پادشاه مِهر نمی خواهد جز صد قلفۀ فلسطینیان تا از دشمنان پادشاه انتقام كشیده شود.» و شاؤل فكر كرد كه داود را به دست فلسطینیان به قتل رساند.26پس خادمانش داود را از این امر خبر دادند، و این سخن به نظر داود پسند آمد كه داماد پادشاه بشود، و روزهای معین هنوز تمام نشده بود.27پس داود برخاسته، با مردان خود رفت و دویست نفر از فلسطینیان را كشته، داود قلفه های ایشان را آورد و آنها را تماماً نزد پادشاه گذاشتند، تا داماد پادشاه بشود. و شاؤل دختر خود میكال را به وی به زنی داد.28و شاؤل دید و فهمید كه خداوند با داود است. و میكال دختر شاؤل او را دوست میداشت.29و شاؤل از داود باز بیشتر ترسید، و شاؤل همۀ اوقات دشمن داود بود.30و بعد از آن سرداران فلسطینیان بیرون آمدند؛ و هر دفعه كه بیرون می آمدند داود ازجمیع خادمان شاؤل زیاده عاقلانه حركت میكرد، و از این جهت اسمش بسیار شهرت یافت.
این اولین باب از قسمتی است که توضیح میدهد شائول چرا میخواهد داوود را بکشد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با سروده ای در ۱۸: ۷ انجام میدهد.
پسر شائول، یوناتان، داوود را دوست داشت. داوود در جنگ با فلسطینیان موفق بود و شائول هم از این امر راضی بود، ولی وقتی زنان به داوود توجه بیشتری نسبت به شائول نشان دادند، وضعیت تغییر کرد. شائول میترسید که داوود به دنبال تاج و تخت او باشد. چنین امری احتمالاً باعث سردرگمی خواننده میشود چون قبل از آن نویسنده به وضوح بیان کرده که داوود پادشاه بعدی خواهد شد. احتمالاً شائول میترسید که داوود برای زودتر پادشاه شدن، او را بکشد یا اینکه اصلاً باور نداشت که داوود پادشاه بعدی خواهد بود.
برخی از محققان فکر میکنند که محبت یوناتان نسبت به داوود مثل محبت مرد به زن بوده است. دلیلی ندارد این موضوع را به نحوی ترجمه کنید که یوناتان همجنسگرا به نظر برسد. بهتر است در ترجمه خود این موضوع را مانند محبت برادرانه بازتاب دهید.
اینجا به نحوی از دوستی نزدیک آن دو سخن گفته شده که گویی دل[روح] این دو نفر به هم پیوند خورده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوناتان احساسی شدید نسبت به داوود داشت» یا «یوناتان خود را وقف داوود کرد»
«دوست داشت» اشاره به محبت بین دوستان دارد، نه عشق رمانتیک. کلمه «جان» اشاره به شخص یا زندگی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «یوناتان به اندازهای که خود را دوست داشت داوود را دوست داشت» یا «یوناتان داوود را به حد زندگی[جان] خود دوست داشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«دوست داشت» اشاره به محبت بین دوستان دارد نه عشق رمانتیک. کلمه «جان» اشاره به شخص یا زندگی شخص دارد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۸: ۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «یوناتان به اندازهای که خود را دوست داشت داوود را دوست داشت» یا «یوناتان داوود را به حد زندگی[جان] خود دوست داشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«کامیاب میشد»
عبارت «به نظر» و «[در نظر]» هر دو یک معنا دارند. اینجا به نحوی از نظر مردم سخن گفته شده که گویی چیزی که میبینند را خوب یا بد میدانند. ترجمه جایگزین: «به نظر مردم و خادمین شائول خوش آمد» یا «تمام مردم و خادمین شائول را خشنود کرد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این تعمیم است و بر تعداد زیاد زنانی که از بسیاری شهرها آمده بودند تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «از بسیاری شهرها در سراسر اسرائيل»
«با شادی دف و ساز میزدند»
«دف» طبلی کوچک است که در دست نگه داشته میشود.
فعل این قسمت را میتوانید از خط قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «داوود ده هزاران خود را کشته است» [در فارسی انجام شده]
«سپردند»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تنها چیزی که برای او باقی مانده پادشاهی است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«روح بد» اشاره به روحی دارد که «مشکل[زحمت][سختی]» ایجاد میکند» یا میتواند به «روح شریر» اشاره داشته باشد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۶: ۱۵> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «آمده[هجوم آورده]» یعنی روح بد شائول را تحت تاثیر قرار داد. در این مورد یعنی باعث ناراحتی و دیوانگی شائول شد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۰: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«دیوانه شد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«خداوند[یهوه] با داوود بود»
«پس شائول داوود را از حضور خود بیرون کرد»
معانی محتمل: ۱) کلمه «هزاره» اشاره به تعداد دقیق سربازانی دارد که او تحت فرمان خود داشت. ترجمه جایگزین: «سردار واحدی هزار سربازه» یا ۲) کلمهای که «هزاره» ترجمه شده اشاره به تعدادی دقیق ندارد بلکه اسم واحد نظامی بزرگ است. ترجمه جایگزین: «سردار واحد نظامی بزرگ» ببینید عبارت مشابه را در <اول سموئيل ۱۷: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «قوم» اشاره به سربازان تحت فرمان داوود دارد. عبارت «خروج» و «دخول» اصطلاحاتی هستند که به هدایت کردن قوم در جنگ و برگرداندن آنها به خانه اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «داوود سربازان را در جنگ رهبری میکرد و سپس آنها را به خانه برمیگرداند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «هراسان [ایستاد]» اصطلاحی به معنای ترسیدن است. ترجمه جایگزین: «از داود ترسید» [در فارسی انجام شده]
«اسرائيل و یهودا» اشاره به مردم تمامی قبایل اسرائیل دارد. ترجمه جایگزین: «تمام مردم اسرائيل و یهودا داوود را دوست داشتند»
عبارت «خروج» و «دخول» اصطلاحاتی هستند که به هدایت کردن قوم در جنگ و برگرداندن آنها به خانه اشاره دارند. ببینید این کلمات را در <اول سموئيل ۱۸: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «داوود سربازان را در جنگ رهبری میکرد و سپس آنها را به خانه برمیگرداند»
اینجا به نحوی از آسیب رساندن به کسی سخن گفته شده که این کار دست گذاشتن بر آنهاست. شائول اشاره به کشتن داوود میکند. ترجمه جایگزین: «من او را نخواهم کشت؛ بلکه میگذارم فلسطینیان او را بکشند»
داوود با استفاده از این پرسش بدیهی تاکید میکند که لیاقت ندارد داماد شائول باشد. ترجمه جایگزین: «من و خاندانم کسی در اسرائیل نیستیم که...پادشاه بشوم»
«شوهر دختر پادشاه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی شائول دخترش میرَب را باید به داوود میداد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شائول او را به عَدْرِیئیلِ...داد»
«دوست میداشت» یعنی احساسات رومانتیک نسبت به داوود داشت.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به کسانی دارد که از احساسات میکال خبر داشتند، نه داوود و میکال.
اینجا به نحوی از آسیب رساندن به کسی سخن گفته شده که این کار دست گذاشتن بر آنهاست. شائول اشاره به کشتن داوود میکند. ببینید عبارت مشابه را در <اول سموئيل ۱۸: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تا فلسطینیان او را بکشند»
«شوهر دخترم خواهی شد»
«تمام خادمانش تو را تحسین میکنند»
«به همین دلایل تو باید»
داوود با استفاده از این پرسش بدیهی تاکید میکند که لیاقت ندارد داماد شاه باشد. ترجمه جایگزین: «داماد پادشاه بودن امری مهم است و من برای آن بسیار فقیر و بیاهمیت هستم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
فعل عبارت اول را میتوانید برای عبارت دوم نیز استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «شاه برای این عروس مهری نمیخواهد؛ او فقط صد قلفه میخواهد»
«قلفه» تکه پوستی بر آلت تناسلی مردان است که هنگام ختنه برداشته میشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا از دشمنان پادشاه انتقام گیرد»
«[سقوط کردن]» به معنای مردن است. عبارت «به دست» اصطلاحی به معنای رخ دادن اتفاقی است و در این موقعیت اشاره به کشته شدن داوود توسط فلسطینیان دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا فلسطینیان داوود را بکشند» [در فارسی انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوانید به عدد بنویسید. ترجمه جایگزین: «۲۰۰ فلسطینی»
«داوود و مردانش تمام آنها را به شاه دادند»
کلمات «دید» و «فهمید» معنای مشابه دارند و بر اطمینان شائول تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «شائول فهمید»
کلمه «دوست میداشت» به معنای آن است که او نسبت به داوود احساسات عاشقانه داشت.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «اسم» کنایه است و اشاره به داوود دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس مردم به داوود بسیار احترام میگذاشتند»
1و شاؤل به پسر خود یوناتان و به جمیع خادمان خویش فرمود تا داود را بكشند.2اما یوناتان پسر شاؤل به داود بسیار میل داشت، و یوناتان داود را خبر داده، گفت: «پدرم شاؤل قصد قتل تو دارد. پس الا´ن تا بامدادان خویشتن را نگاهدار و در جایی مخفی مانده، خود را پنهان كن.3و من بیرون آمده، به پهلوی پدرم در صحرایی كه تو در آن می باشی خواهم ایستاد، و دربارۀ تو با پدرم گفتگو خواهم كرد و اگر چیزی ببینم، تو را اطلاع خواهم داد.»4و یوناتان دربارۀ داود نزد پدر خود شاؤل به نیكویی سخن رانده، وی را گفت: «پادشاه بر بندۀ خود داود گناه نكند زیرا كه او به تو گناه نكرده است، بلكه اعمال وی برای تو بسیار نیكو بوده است.5و جان خویش را به دست خود نهاده، آن فلسطینی را كشت و خداوند نجات عظیمی به جهت تمامی اسرائیل نمود و تو آن را دیده، شادمان شدی؛ پس چرا به خون بی تقصیری گناه كرده، داود را بی سبب بكشی.»6و شاؤل به سخن یوناتان گوش گرفت، و شاؤل قسم خورد كه به حیات خداوند او كشته نخواهد شد.7آنگاه یوناتان داود را خواند و یوناتان او را از همۀ این سخنان خبر داد و یوناتان داود را نزد شاؤل آورده، او مثل ایام سابق در حضور وی می بود.8و باز جنگ واقع شده، داود بیرون رفت و با فلسطینیان جنگ كرده، ایشان را به كشتار عظیمی شكست داد و از حضور وی فرار كردند.9و روح بد از جانب خداوند بر شاؤل آمد و او در خانه خود نشسته، مزراق خویش را در دست داشت و داود به دست خود می نواخت.10و شاؤل خواست كه داود را با مزراق خود تا به دیوار بزند. اما او از حضور شاؤل بگریخت و مزراق را به دیوار زد و داود فرار كرده، آن شب نجات یافت.11و شاؤل قاصدان به خانۀ داود فرستاد تا آن را نگاهبانی نمایند و در صبح او را بكشند. اما میكال، زن داود، او را خبر داده، گفت: «اگر امشب جان خود را خلاص نكنی، فردا كشته خواهی شد.»12پس میكال داود را از پنجره فرو هشته، او روانه شد و فرار كرده، نجات یافت.13اما میكال ترافیم را گرفته، آن را در بستر نهاد و بالینی از پشم بز زیر سرش نهاده، آن را با رخت پوشانید.14و چون شاؤل قاصدان فرستاده تا داود را بگیرند، گفت بیمار است.15پس شاؤل قاصدان را فرستاد تا داود را ببینند و گفت: «او را بر بسترش نزد من بیاورید تا او را بكشم.»16و چون قاصدان داخل شدند، اینك ترافیم در بستر و بالین پشم بز زیر سرش بود.17و شاؤل به میكال گفت: «برای چه مرا چنین فریب دادی و دشمنم را رها كردی تا نجات یابد؟» و میكال شاؤل را جواب داد كه او به من گفت: «مرا رها كن؛ برای چه تو را بكشم؟»18و داود فرار كرده، رهایی یافت و نزد سموئیل به رامه آمده، از هر آنچه شاؤل با وی كرده بود، او را مخبر ساخت، و او و سموئیل رفته، در نایوت ساكن شدند.19پس شاؤل را خبر داده، گفتند: «اینك داود در نایوت رامَه است.»20و شاؤل قاصدان برای گرفتن داود فرستاد، و چون جماعت انبیا را دیدند كه نبوت میكنند وسموئیل را كه به پیشوایی ایشان ایستاده است، روح خدا بر قاصدان شاؤل آمده، ایشان نیز نبوت كردند.21و چون شاؤل را خبر دادند، قاصدان دیگر فرستاده، ایشان نیز نبوت كردند. و شاؤل باز قاصدان سوم فرستاده، ایشان نیز نبوت كردند.22پس خود او نیز به رامَه رفت، و چون به چاه بزرگ كه نزد سیخُوه است رسید، سؤال كرده، گفت: «سموئیل و داود كجا می باشند؟» و كسی گفت: «اینك در نایوت رامَه هستند.»23و به آنجا به نایوت رامه روانه شد و روح خدا بر او نیز آمد و در حینی كه میرفت نبوت میكرد تا به نایوُت رامَه رسید.24و او نیز جامه خود را كنده، به حضور سموئیل نبوت میكرد و تمامی آن روز و تمامی آن شب برهنه افتاد، بنابراین گفتند: «آیا شاؤل نیز از جملۀ انبیاست؟»
یوناتان شائول را متقاعد میکند که داود را نکشد ولی شائول باز حسادت میورزد و به غلامان خود دستور قتل داود را میدهد. داود فرار میکند و نزد سموئيل میرود و آنها نبوت کردن را شروع میکنند. وقتی شائول غلامان خود را میفرستد تا داود را دستگیر کنند، آنها نبوت میکنند. این باعث میشود که شائول شخصاً برود ولی او نیز نبوت میکند.
and and )
کلمه «خویش» اشاره به شائول دارد.
یوناتان از بودن با داوود لذت میبرد.[ در فارسی در آیه ۲ آمده است]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوناتان به نحوی سخن میگوید که گویی شائول شخصی دیگر است. او با استفاده از چنین روشی نشان میدهد که به شائول احترام میگذارد. ترجمه جایگزین: «بر علیه خادمت گناه نکن»
«جان خویش را به دست خود نهاده» اصطلاح و به معنای «به خطر انداختن زندگی» است. ترجمه جایگزین: «زندگی خود را به خطر انداخت»
یوناتان برای توبیخ شائول این سوال را مطرح میکند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جملهای خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نباید بیدلیل خون بیگناهی را بریزی و بیسبب داوود را بکشی»
کلمه «خون» کنایه است و اشاره به جان[زندگی] شخص بیگناه دارد. ترجمه جایگزین: «مرتکب گناه قتل نشو»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من او را نمیکشم» یا «او را به قتل نمیرسانم» یا «قطعاً او را زنده میگذارم»
داوود در حضور شائول بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «روح بد» احتمالاً اشاره به روحی دارد که باعث «زحمت[مشکل][سختی]» میشود یا شاید به «روح شریر» اشاره داشته باشد. ببینید <اول سموئيل ۱۶: ۱۴> را چطور ترجمه کردهاید.
نیزهاش را پرتاب کرد تا از بدن داوود عبور کند و او را به دیوار بدوزد.
«شائول ممکن بود داوود را بکشد»
میکال به داوود گفت.
«خلاص کردن جان» اصطلاح است و اشاره به فرار کردن دارد. ترجمه جایگزین: «اگر فرار نکنی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی تو را خواهد کشت»
میکال به داوود کمک کرد تا از دست شائول پادشاه بگریزد. او از مجسمهای[بت][ترافیم] در خانه استفاده کرد و آن را در رختخواب داود گذاشت تا طوری به نظر برسد که انگار داوود هنوز خواب است.
معانی محتمل: ۱) سر آن ترافیم[مجسمه][بت] بر بالشت پشمی بود و میکال لباسهای داوود را تن آن کرد یا ۲) میکال از لباسهای داوود به عنوان رو انداز استفاده کرد تا کاملاً آن ترافیم[بت][مجسمه] را بپوشاند و «بالینی» از پشم بز درست کرد تا از زیر روانداز مثل موی داود به نظر برسد.
شائول میل خود برای کشتن داوود را نشان میدهد.
«داوود را پیش شائول برگردانند»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به میکال دارد.
شما میتوانید دلیلی که آنها فکر میکردند داوود هنوز بر بستر است را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اگر واقعاً آنقدر مریض است که نمیتواند نزد من بیاید، او را با بستر نزد من آورید»
ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۹: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «اینک» نشان میدهد که قاصدان از آنچه دیدند، تعجب کردند.
معانی محتمل: ۱) شائول واقعاً میخواست بداند که میکال چرا این کار را کرده است یا ۲) شائول با استفاده از این سوال میکال را توبیخ کرد. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نباید با فریب دادن میگذاشتی دشمنم برود و فرار کند»
گرچه داوود در حقیقت چنین سخنی را نگفته است ولی میکال به شائول میگوید که داوود او را با این سوال تهدید کرده است. ترجمه جایگزین: «اگر به من در فرار کردن کمک نکنی، تو را میکشم»
داوود نزد سموئيل فرار کرد.
این کلمه نشان میدهد که نویسنده بخش جدیدی از داستان را تعریف میکند. [در فارسی استفاده نشده]
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به شائول گفت»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن»
کلمه «پیشوا[سر]» اشاره به مقام بالاتر دارد. ترجمه جایگزین: «به عنوان رهبر آنها عمل میکند[آنها را رهبری میکند]»[در فارسی انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی به شائول این را گفت»
اینها اسامی مکان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله تبدیل به مَثلی بین قوم اسرائيل شد. ظاهراً قوم اسرائيل هنگامی از این عبارت استفاده میکردند که شخصی دست به کاری غیر منتظره میزد، کاری که قبلاً انجام نداده بود. معنای ضمنی این جمله را میتوانید در ترجمه خود به وضوح بیان کنید. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۱۰: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «و به همین خاطر است که وقتی قوم میبینند کسی کاری غیر منتظره انجام میدهد، میگویند ‘آیا شائول هم یکی از انبیاست؟‘»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به کل قوم اسرائيل[مردم] دارد. این سوال به مثلی متداول میان قوم اسرائيل[مردم] تبدیل شد.
1و داود از نایوت رامَه فرار كرده، آمد و به حضور یوناتان گفت: «چه كرده ام و عصیانم چیست و در نظر پدرت چه گناهی كرده ام كه قصد جان من دارد؟»2او وی را گفت: «حاشا! تو نخواهی مرد. اینك پدر من امری بزرگ و كوچك نخواهد كرد جز آنكه مرا اطلاع خواهد داد. پس چگونه پدرم این امر را از من مخفی بدارد؟ چنین نیست.»3و داود نیز قسم خورده، گفت: «پدرت نیكو می داند كه در نظر تو التفات یافته ام، و میگوید مبادا یوناتان این را بداند و غمگین شود. و لكن به حیات خداوند و به حیات تو كه در میان من و موت، یك قدم بیش نیست.»4یوناتان به داودگفت: «هر چه دلت بخواهد آن را برای تو خواهم نمود.»5داود به یوناتان گفت: «اینك فردا اول ماه است و من می باید با پادشاه به غذا بنشینم. پس مرا رخصت بده كه تا شام سوم، خود را در صحرا پنهان كنم.6اگر پدرت مرا مفقود بیند، بگو داود از من بسیار التماس نمود كه به شهر خود به بیت لحم بشتابد، زیرا كه تمامی قبیلۀ او را آنجا قربانی سالیانه است.7اگر گوید كه خوب، آنگاه بنده ات را سلامتی خواهد بود؛ و اما اگر بسیار غضبناك شود بدانكه او به بدی جازم شده است.8پس با بندۀ خود احسان نما چونكه بندۀ خویش را با خودت به عهد خداوند در آوردی. و اگر عصیان در من باشد، خودت مرا بكش زیرا برای چه مرا نزد پدرت ببری.»9یوناتان گفت: «حاشا از تو! زیرا اگر میدانستم بدی از جانب پدرم جزم شده است كه بر تو بیاید، آیا تو را از آن اطلاع نمی دادم؟»10داود به یوناتان گفت: «اگر پدرت تو را به درشتی جواب دهد، كیست كه مرا مخبر سازد؟»11یوناتان به داود گفت: «بیا تا به صحرا برویم.» و هر دو ایشان به صحرا رفتند.12و یوناتان به داود گفت: «ای یهُوَه، خدای اسرائیل، چون فردا یا روز سوم پدر خود را مثل این وقت آزمودم و اینك اگر برای داود خیر باشد، اگر من نزد او نفرستم و وی را اطلاع ندهم،13خداوند به یوناتان مثل این بلكه زیاده از این عمل نماید. و اما اگر پدرم ضرر تو را صواب بیند، پس تو را اطلاع داده، رها خواهم نمود تا به سلامتی بروی و خداوند همراه تو باشد چنانكه همراه پدر من بود.14و نه تنها مادام حیاتم، لطف خداوند را با من بجا آوری تا نمیرم،15بلكه لطف خود را از خاندانم تا به ابد قطع ننمایی، هم در وقتی كه خداوند دشمنان داود را جمیعاً از روی زمین منقطع ساخته باشد.»16پس یوناتان با خاندان داود عهد بست و گفت خداوند این را از دشمنان داود مطالبه نماید.17و یوناتان بار دیگر به سبب محبتی كه با او داشت، داود را قسم داد زیرا كه او را دوست می داشت، چنانكه جان خود را دوست میداشت.18و یوناتان او را گفت: «فردا اول ماه است و چونكه جای تو خالی می باشد، تو را مفقود خواهند یافت.19و در روز سوم به زودی فرود شده، به جایی كه خود را در آن در روز شغل پنهان كردی بیا و در جانب سنگ آزَل بنشین.20و من سه تیر به طرف آن خواهم انداخت كه گویا به هدف می اندازم.21و اینك خادم خود را فرستاده، خواهم گفت برو و تیرها را پیدا كن. و اگر به خادم گویم: اینك تیرها از این طرف تو است، آنها را بگیر. آنگاه بیا زیرا كه برای تو سلامتی است و به حیات خداوند تو را هیچ ضرری نخواهد بود.22اما اگر به خادم چنین بگویم كه: اینك تیرها از آن طرف توست، آنگاه برو زیرا خداوند تو را رها كرده است.23و اما آن كاری كه من و تو دربارۀ آن گفتگو كردیم، اینك خداوند در میان من و تو تا به ابد خواهد بود.»24پس داود خود را در صحرا پنهان كرد. و چون اول ماه رسید، پادشاه برای غذا خوردن نشست.25و پادشاه در جای خود بر حسب عادتش بر مسند، نزد دیوار نشسته، و یوناتان ایستاده بود واَبنیر به پهلوی شاؤل نشسته، و جای داود خالی بود.26و شاؤل در آن روز هیچ نگفت زیرا گمان میبرد: «چیزی بر او واقع شده، طاهر نیست. البته طاهر نیست!»27و در فردای اول ماه كه روز دوم بود، جای داود نیز خالی بود. پس شاؤل به پسر خود یوناتان گفت: «چرا پسر یسّا، هم دیروز و هم امروز به غذا نیامد؟»28یوناتان در جواب شاؤل گفت: «داود از من بسیار التماس نمود تا به بیت لحم برود.29و گفت: تمنّا اینكه مرا رخصت بدهی زیرا خاندان ما را در شهر قربانی است و برادرم مرا امر فرموده است؛ پس اگر الا´ن در نظر تو التفات یافتم، مرخص بشوم تا برادران خود راببینم. از این جهت به سفرۀ پادشاه نیامده است.»30آنگاه خشم شاؤل بر یوناتان افروخته شده، او را گفت: «ای پسر زنِ كردنكشِ فتنه انگیز، آیا نمیدانم كه تو پسر یسّا را به جهت افتضاح خود و افتضاح عورت مادرت اختیار كرده ای؟31زیرا مادامی كه پسر یسّا بر روی زمین زنده باشد، تو و سلطنت تو پایدار نخواهید ماند. پس الا´ن بفرست و او را نزد من بیاور زیرا كه البته خواهد مرد.»32یوناتان پدر خود شاؤل را جواب داده، وی را گفت: «چرا بمیرد؟ چه كرده است؟»33آنگاه شاؤل مزراق خود را به او انداخت تا او را بزند. پس یوناتان دانست كه پدرش بر كشتن داود جازم است.34و یوناتان به شدتِ خشم، از سفره برخاست و در روز دوم ماه، طعام نخورد چونكه برای داود غمگین بود زیرا پدرش او را خجل ساخته بود.35و بامدادان یوناتان در وقتی كه با داود تعیین كرده بود، به صحرا بیرون رفت. و یك پسر كوچك همراهش بود.36و به خادم خود گفت: «بدو و تیرها را كه می اندازم پیدا كن.» و چون پسر می دوید، تیر را چنان انداخت كه از او رد شد.37و چون پسر به مكان تیری كه یوناتان انداخته بود، میرفت، یوناتان در عقب پسر آواز داده، گفت كه: «آیا تیر به آن طرف تو نیست؟»38و یوناتان در عقب پسر آواز داد كه بشتاب و تعجیل كن و درنگ منما. پس خادم یوناتان تیرها را برداشته، نزد آقای خود برگشت.39و پسر چیزی نفهمید. اما یوناتان و داود این امر را میدانستند.40و یوناتان اسلحۀ خود را به خادم خود داده، وی را گفت: «برو و آن را به شهر ببر.»41و چون پسر رفته بود، داود از جانب جنوبی برخاست و بر روی خود بر زمین افتاده، سه مرتبه سجده كرد و یكدیگر را بوسیده، با هم گریه كردند تا داود از حد گذرانید.42و یوناتان به داود گفت: «به سلامتی برو چونكه ما هر دو به نام خداوند قسم خورده، گفتیم كه خداوند در میان من و تو و در میان ذریۀ من و ذریۀ تو تا به ابد باشد.» پس برخاسته، برفت و یوناتان به شهر برگشت.
داوود به یوناتان میگوید که شائول هنوز قصد کشتن او را دارد. یوناتان هم قول میدهد تا از حقیقت این امر مطلع شود. وقتی داوود دو شب پشت سر هم سر سفره شام نیامد، شائول سراغ او را گرفت. یوناتان در جواب به شائول میگوید که داوود برای گذراندن قربانی سالیانه به خانه رفته است. شائول با شنیدن این حرف از یوناتان عصبانی میشود و به او میگوید اگر داوود را نکشد، هرگز به پادشاهی نخواهد رسید. شائول به سمت یوناتان نیزه پرتاب میکند. یوناتان به داوود اخطار میدهد تا فرار کند، ولی قبل از آن با یکدیگر پیمان دوستی[رفاقت] میبندند. معمولاً در خاور نزدیک باستان پسر پادشاه بعد از مرگ پدرش به پادشاهی میرسید.
داوود از استعارهای مقتدر و سوگند استفاده میکند تا یوناتان را تحت تاثیر قرار دهد: «و لكن به حیات خداوند و به حیات تو كه در میان من و موت، یك قدم بیش نیست»
این سه پرسش اساساً یک معنا دارند. داوود با استفاده از آنها تاکید میکند که به شائول بدی نکرده است. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خطایی نکردهام. گناهی مرتکب نشدهام. من بر ضد پدرت مرتکب گناهی نشدهام. دلیلی ندارد که بخواهد جان من را بگیرد.»
«قصد جان من دارد» اصطلاحی به معنای «کشتن» است.
«حاشا[دور باشد]» اصطلاح است و اشاره به حقیقت نداشتن چیزی دارد. ترجمه جایگزین: «قطعاً درست نیست»
کلمات «بزرگ و کوچک» شامل هر چه ما بین آن دو است میشود. ترجمه جایگزین: «هیچ چیز»
یوناتان با استفاده از این سوال تاکید میکند که اگر شائول قصد کشتن داوود را داشت، قطعاً او را از این موضوع مطلع میکرد. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «دلیلی ندارد پدرم این را از من مخفی کند» یا «اگر چنین امری راست باشد پدرم حتماً به من خبر میداد!»
«حقیقت ندارد»
«نظر» در این قسمت اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «تو را خشنود کردهام» یا «تو من را مورد لطف خود یافتهای»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این باعث ناراحتی او میشود» یا «بسیار غمگین خواهد بود»
«یک قدم بین من و موت» اصطلاح است و اشاره میکند که او به مرگ نزدیک است. ترجمه جایگزین: «بسیار به مرگ نزدیکم»
داوود پیشنهاد میدهد که یوناتان شائول پادشاه را امتحان کند.
اول هر ماه قوم ضیافتی بر پا میکردند و قربانی به درگاه خدا تقدیم میکردند.
«تا فردا بعد از ظهر»
داوود همچنان آزمایشی که پیشنهاد داده را شرح میدهد.
«از من اجازه خواست که برود»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به شائول دارد.
داوود به نحوی در مورد خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش احترام خود به یوناتان را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «من، غلامت، سلامتی خواهم یافت»
داوود همچنان با یوناتان سخن میگوید.
داوود با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید تا فروتنی خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «با من...بندهات...آوردی» یا «با من...آوردهای»
آنچه آن دو مرد بر آن توافق کردند را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی با من عهدی راستین بستی خداوند[یهوه] صدای تو را شنید و من و تو برای همیشه دوستان خوبی خواهیم بود»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «دلیلی ندارد که من را نزد پدرت بیاوری»
این اصطلاح یعنی هرگز این اتفاق برای تو رخ نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «چنین اتفاقی هرگز برای تو رخ نخواهد داد!»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «حتماً به تو میگویم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن»
«اگر پدرم میخواهد کار خیری برای تو انجام دهد»
یوناتان با استفاده از این سوال تاکید میکند که او به داوود خواهد گفت که شائول قصد آسیب رساندن به او را دارد. ترجمه جایگزین: «سپس قطعاً خبر را به تو میرسانم و تو را مطلع خواهم کرد.»
این یک اصطلاح است. یوناتان این سوگند را برای تاکید به کار میبرد و به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. ترجمه جایگزین: «خداوند بیش از آنچه پدرم میخواهد بر سر تو آورد را بر من آورد»
یوناتان از داود میخواهد که تمام نوادگان او را از بین نبرد تا کسی از او باقی ماند.
یوناتان با استفاده از این سوال تایید میکند که داود چنین کاری را انجام خواهد داد. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «لطفاً عهد وفاداری[لطف] خدا را به من نشان ده تا نمیرم»
اسم معنای «لطف[وفاداری]» را میتوانید «وفادار» ترجمه کنید. معانی محتمل «لطف یهوه»: ۱) «همان طور که یهوه وفادار است به من وفادار باش» یا ۲) «همان طور که یهوه میخواهد به من وفادار باش»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «خاندان» کنایه است و به کسانی اشاره میکند که در آن خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانواده داوود»
کلمه «[دست]» جزگویی است و اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: ۱) «اگر داوود قول خود را بشکند، یهوه از دشمنان او برای مجازاتش استفاده کند» یا ۲) «یهوه دشمنان داوود را نابود کند» [در فارسی انجام نشده]
«جان خود را» اشاره به خود او دارد. ترجمه جایگزین: «یونانان داوود را به اندازه خود دوست داشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدرم تو را نخواهد یافت»
«روز شغل» اصطلاحی است که اشاره به همه اتفاقاتی دارد که رخ داده است. ترجمه جایگزین: «وقتی همه چیز رخ داد»
کلمه «آزَل» اسم آن سنگ بود. ترجمه جایگزین: «سنگی که مردم آزَل صدا میزدند»
یوناتان همچنان با داوود سخن میگوید.
کلمه «آن» اشاره به سنگی دارد که داوود آن را مخفی کرده است.
این اشاره به یک شخص دارد.
«گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن»
«سپس تو ای داوود، بیا»
یوناتان همچنان با داوود سخن میگوید.
معانی محتمل: ۱) «ما میدانیم که یهوه» یا ۲) «توجه کن، چون آنچه میخواهم بگویم مهم است: خداوند[یهوه]»
معانی محتمل: ۱) «یهوه بین من و تو شاهد است» یا «یهوه میبیند که من و تو با هم چطور رفتار میکنیم» یا ۲) «یهوه بین من و تو شاهد باشد» یا «یهوه ببیند که ما چگونه با یکدیگر رفتار میکنیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
برخی از نسخ باستانی نوشتهاند که «یوناتان جلوی او نشسته بود»
کسی که طبق شریعت موسی طاهر به حساب نمیآید، حق ندارد در مراسم رسمی شرکت کند تا وقتی که کاهن او را طاهر اعلام کند. شائول این عبارت را به نحوی تکرار میکند که گویی قصد دارد خود را متقاعد کند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«از من خواست که اجازه دهم»
«نظر» در این قسمت اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا داوری دارد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۰: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو را خشنود کردهام» یا «تو من را مورد لطف خود یافتهای»
یوناتان به نحوی از شائول سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش احترام خود به شائول را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «سفرهات[میزت]»
«افروخته شد» کنایه است و اشاره به بسیار خشمگین شدن دارد. ترجمه جایگزین: «شائول بسیار از یوناتان خشمگین شد»
این یک اصطلاح است. شائول با استفاده از این عبارت خشن، یوناتان را به خاطر نگرانیاش برای داوود توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «ای پسر فاحشه» یا «خائن ابله»
شائول با استفاده از این سوال میخواهد نشان دهد که میداند یوناتان و داوود با هم دوست هستند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میدانم که پسر یسا...عورت مادرت انتخاب کردهای»
«عورت مادرت» اصطلاح است و به مادری اشاره دارد که تو را به دنیا آورده است. ترجمه جایگزین: «برای خجالت زده کردن مادری که تو را به دنیا آورده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه نمیشوی و پادشاهی خود را بر پا نخواهی کرد»
یوناتان سعی میکند شائول را وا دارد تا به دقت در مورد آنچه که میخواهد انجام دهد، فکر کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد و «بمیرد» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دلیلی نداری که او را بکشی. خطایی نکرده است» یا «دلیل خوبی برای کشتن او نداری. او خطایی نکرده است.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«دوم» عددی ترتیبی است که اشاره به عدد «دو» دارد. ترجمه جایگزین: «روز دوم از ضیافت ماه جدید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او برای داوود غمگساری میکرد»
«او را» اشاره به داوود دارد.
«همراهش» اشاره به یوناتان دارد.
«یوناتان تیری دورتر از آن جوان پرتاب کرد»
یوناتان از این سوال استفاده میکند تا تاکید کند که تیر را دورتر از آن جوان انداخته است. حالت منفی دو گانه[خفض جناح] نیز برای تاکید به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «باید بدانی که تیر دورتر از تو افتاده است» یا «تیر دور از تو افتاده است»
«مرد جوان که از او میگریخت را گفت ‘عجله کن‘»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
گویی داوود پشت تپه یا تلی از سنگ مخفی شده بود.
داوود جلوی یوناتان که همچنان پسر شاه و لایق احترام بود سجده کرد. همچنین این آخرین باری بود که داوود، یوناتان را ملاقات کرد.
معانی محتمل: ۱) «یهوه بین من و تو شاهد است» یا «یهوه میبیند که من و تو با هم چطور رفتار میکنیم» یا ۲) «یهوه بین من و تو شاهد باشد» یا «یهوه ببیند که ما چگونه با یکدیگر رفتار میکنیم.» ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۰: ۲۳> را چطور ترجمه کردهاید.
1و داود به نُوب نزد اَخِیمَلَك كاهن رفت. و اَخِیمَلَك لرزان شده، به استقبال داود آمده، گفت: «چرا تنها آمدی و كسی با تو نیست؟»2داود به اَخِیمَلَك كاهن گفت: «پادشاه مرا به كاری مأمور فرمود و مرا گفت: از این كاری كه تو را میفرستم و از آنچه به تو امر فرمودم كسی اطلاع نیابد، و خادمان را به فلان و فلان جاتعیین نمودم.3پس الا´ن چه در دست داری؟ پنج قرص نان یا هر چه حاضر است به من بده.»4كاهن در جواب داود گفت: «هیچ نان عام در دست من نیست، لیكن نان مقدس هست، اگر خصوصاً خادمان، خویشتن را از زنان بازداشته باشند.»5داود در جواب كاهن گفت: «به درستی كه در این سه روز زنان از ما دور بودهاند و چون بیرون آمدم ظروف جوانان مقدس بود، و آن بطوری عام است خصوصاً چونكه امروز دیگری در ظرف مقدس شده است.»6پس كاهن، نان مقدس را به او داد زیرا كه در آنجا نانی نبود غیر از نانِ تَقْدِمِه كه از حضور خداوند برداشته شده بود، تا در روز برداشتنش نان گرم بگذارند.7و در آن روز یكی از خادمان شاؤل كه مسمّی به دوآغ ادومی بود، به حضور خداوند اعتكاف داشت، و بزرگترین شبانان شاؤل بود.8و داود به اَخِیمَلَك گفت: «آیا اینجا در دستت نیزه یا شمشیر نیست، زیرا كه شمشیر و سلاح خویش را با خود نیاورده ام چونكه كار پادشاه به تعجیل بود.»9كاهن گفت: «اینك شمشیر جُلیات فلسطینی كه در درّۀ ایلاه كُشتی، در پشت ایفود به جامۀ ملفوف است. اگر می خواهی آن را بگیری بگیر، زیرا غیر از آن در اینجا نیست.» داود گفت: «مثل آن، دیگری نیست. آن را به من بده.»10پس داود آن روز برخاسته، از حضور شاؤل فرار كرده، نزد اَخیش، ملِك جَت آمد.11وخادمان اخیش او را گفتند: «آیا این داود، پادشاه زمین نیست؟ و آیا در بارۀ او رقص كنان سرود خوانده، نگفتند كه شاؤل هزاران خود را و داود ده هزاران خود را كشت؟»12و داود این سخنان را در دل خود جا داده، از اَخیش، ملك جَتّ بسیار بترسید.13و در نظر ایشان رفتار خود راتغییر داده، به حضور ایشان خویشتن را دیوانه نمود، و بر لنگه های در خط میكشید و آب دهنش را بر ریش خود میریخت.14و اَخیش به خادمان خود گفت: «اینك این شخص را می بینید كه دیوانه است. او را چرا نزد من آوردید؟15آیا محتاج به دیوانگان هستم كه این شخص را آوردید تا نزد من دیوانگی كند؟ و آیا این شخص داخل خانۀ من بشود؟»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با سرودی در ۲۱: ۱۱ انجام میدهد.
داوود، رئیس کهنه را ملاقات میکند و به دروغ میگوید که برای انجام ماموریتی خاص از طرف شائول پادشاه آمده است. او از رئیس کهنه غذا، سلاح و دعا طلب میکند. رئیس کهنه نیز کمی نان مقدس و شمشیر جلیات را به او میدهد و برای او دعا میکند.
داوود به جَت فرار میکند. مشاورین پادشاه به او میگویند که داوود به زودی شاه اسرائيل میشود. داوود از شاه میترسد و خود را به دیوانگی میزند.
مشاورین پادشاه جَت از دو پرسش بدیهی استفاده میکنند تا به او هشدار دهند که داوود ممکن است چقدر خطرناک باشد: «آیا این داوود، پادشاه زمین نیست؟ و آیا دربارۀ او رقص كنان سرود خوانده، نگفتند كه شاؤل هزاران خود را و داود ده هزاران خود را كشت؟»
این نام یک مکان است.
این نام یک مرد است.
از ترس میلرزید
«تا کاری برای او انجام دهم»
«به مردان جوان[خادمان] گفتم که به جایی دیگر بروند و من بعداً آنجا آنها را ملاقات خواهم کرد»
داوود بخش جدیدی از مکالمه را آغاز میکند.
کلمه «در دست» کنایهای به معنای «در دسترس» است. ترجمه جایگزین: «چه غذایی داری که به من بدهی»
این روشی مودبانه برای درخواست کردن چیزی است.
نانی که کاهن برای پرستش از آن استفاده نکرده است.
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای کامل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردانت اگر اخیراً با زنی همبستر نشدهاند میتوانند از آن بخورند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما خود را از زنان دور نگه داشتهایم»
«۳ روز»
«وقتی سفر خود را شروع کردم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردان [جوان] آنچه به آنها تعلق داشت را کنار گذاشتند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
این جملهای خبری است نه سوال. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خصوصاً امروز آنچه دارند را کنار میگذارند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نانی که کاهنان تقدیس کردهاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کاهن از حضور یهوه دور کرده است تا...بتوانند بگذارند.»
معانی محتمل: ۱) دوآغ قصد داشت آنجا اعمال مذهبی به درگاه یهوه[خداوند] به جا آورد. ترجمه جایگزین: «برای انجام کاری در حضور یهوه» یا ۲) یهوه دوآغ را نگه داشت. ترجمه جایگزین: «چون یهوه او را آنجا نگه داشت»
شاید لازم باشد که در ترجمه خود مشخص کنید که دوآغ دید داوود چه کرده است. ترجمه جایگزین: «دوآغ، رئیس شبانان دید اَخِیمَلَك چه کرده است»
<u> </u>
این اسم مردی اهل سرزمین ادوم است.
نگهدارنده و مراقب گله، به خصوص گله گوسفند یا گاو
کلمه «در دست» کنایهای به معنای «در دسترس» است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۱: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نیزه یا شمشیری داری که به من بدهی؟»
اسمی متداول برای سلاح هایی مثل شمشیر، چاقو، تیر و کمان و نیزه.
اسم مکانی در سرزمین اسرائيل است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
احتمالاً وقتی میخواستند بگویند که داوود پادشاه است به مبالغه میگفتند او پادشاه کل زمین است. آنها با استفاده از این سوال به طور ضمنی اشاره میکنند که داوود دشمنی قدرتمند است و اخیش نباید به او اجازه ماندن دهد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی این همان داوود است که مثل پادشاه زمین خطرناک است»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میدانی که وقتی مردم زمین میرقصیدند و در مورد او میخواندند ‘شائول هزاران...کشت‘»
«در دل جا داد» کنایه است و اشاره میکند که داوود به خوبی به آن سخنان فکر کرد. ترجمه جایگزین: «داوود با جدیت در مورد آنچه آن غلامان گفتند، فکر کرد»
کلمه «[دست]» جزگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «در حضور ایشان» [در فارسی انجام نشده]
معانی محتمل: ۱) اخیش از غلامان در مورد آوردن داوود نزد او توضیح خواست یا ۲) اخیش آنها را با بیان این پرسش بدیهی توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «باید میدانستی که نباید او را به اینجا بیاوری»
این پرسش بدیهی برای توبیخ کردن به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «به اندازه کافی دیوانگانی هستند که وقت من را تلف میکنند. نباید این شخص را نزد من میآوردی تا مثل یکی از این دیوانگان رفتار کند»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نگذار این شخص وارد خانه من شود»
1و داود از آنجا رفته، به مغاره عَدُلاّم فرار كرد. و چون برادرانش و تمامی خاندان پدرش شنیدند، آنجا نزد او فرود آمدند.2و هر كه در تنگی بود و هر قرضدار و هر كه تلخی جان داشت، نزد او جمع آمدند، و بر ایشان سردار شد و تخمیناً چهار صد نفر با او بودند.3و داود از آنجا به مِصْفَه موآب رفته، به پادشاه موآب گفت: «تمنّا اینكه پدرم و مادرم نزد شما بیایند تا بدانم خدا برای من چه خواهد كرد.»4پس ایشان را نزد پادشاه موآب برد و تمامی روزهایی كه داود در آن ملاذ بود، نزد او ساكن بودند.5و جاد نبی به داود گفت كه «در این ملاذ دیگر توقف منما بلكه روانه شده، به زمین یهودابرو.» پس داود رفت و به جنگل حارث درآمد.6و شاؤل شنید كه داود و مردمانی كه با وی بودند پیدا شده اند. و شاؤل در جِبْعه، زیر درخت بلوط در رامَه نشسته بود، و نیزهاش در دستش، و جمیع خادمانش در اطراف او ایستاده بودند.7و شاؤل به خادمانی كه در اطرافش ایستاده بودند، گفت: «حال ای بنیامینیان بشنوید! آیا پسر یسّا به جمیع شما كشتزارها و تاكستانها خواهد داد و آیا همگی شما را سردار هزاره ها و سردار صده ها خواهد ساخت؟8كه جمیع شما بر من فتنه انگیز شده، كسی مرا اطلاع ندهد كه پسر من با پسر یسّا عهد بسته است؟ و از شما كسی برای من غمگین نمیشود تا مرا خبر دهد كه پسر من بندۀ مرا برانگیخته است تا در كمین بنشیند چنانكه امروز هست؟»9و دوآغ اَدومی كه با خادمان شاؤل ایستاده بود، در جواب گفت: «پسر یسّا را دیدم كه به نُوب نزد اَخِیمَلَك بناَخیتُوب درآمد.10و او از برای وی از خداوند سؤال نمود و توشه ای به او داد و شمشیر جُلْیات فلسطینی را نیز به او داد.»11پس پادشاه فرستاده، اَخِیمَلَك بناَخیتُوب كاهن و جمیع كاهنان خاندان پدرش را كه در نُوب بودند طلبید، و تمامی ایشان نزد پادشاه آمدند.12و شاؤل گفت: «ای پسر اَخیتُوب بشنو.» او گفت: «لبیك ای آقایم!»13شاؤل به او گفت: «تو و پسر یسّا چرا بر من فتنه انگیختید به اینكه به وی نان و شمشیر دادی و برای وی از خدا سؤال نمودی تا به ضد من برخاسته، در كمین بنشیند چنانكه امروز شده است؟»14اَخِیمَلَك در جواب پادشاه گفت: «كیست از جمیع بندگانت كه مثل داود امین باشد و او داماد پادشاه است و در مشورت شریك تو و در خانۀ تو مكرم است.15آیا امروز به سؤال نمودن از خدا برای او شروع كردم؟ حاشا از من. پادشاه این كار را به بندۀ خود و به جمیع خاندان پدرم اسناد ندهد زیرا كه بندهات از این چیزها كم یا زیاد ندانسته بود.»16پادشاه گفت: «ای اَخِیمَلَك تو و تمامی خاندان پدرت البته خواهید مُرد.»17آنگاه پادشاه به شاطرانی كه به حضورش ایستاده بودند، گفت: «برخاسته، كاهنان خداوند را بكشید زیرا كه دست ایشان نیز با داود است و با اینكه دانستند كه او فرار میكند، مرا اطلاع ندادند.» اما خادمان پادشاه نخواستند كه دست خود را دراز كرده، بر كاهنان خداوند هجوم آورند.18پس پادشاه به دُوآغ گفت: «تو برگرد و بر كاهنان حمله آور.» و دوآغ ادومی برخاسته، بر كاهنان حمله آورد و هشتاد و پنج نفر را كه ایفود كتان می پوشیدند، در آن روز كشت.19و نوب را نیز كه شهر كاهنان است به دم شمشیر زد و مردان و زنان و اطفال و شیرخوارگان و گاوان و الاغان و گوسفندان را به دم شمشیر كُشت.20اما یكی از پسران اَخِیمَلَك بناَخیتُوب كه ابیاتار نام داشت، رهایی یافته، در عقب داود فرار كرد.21و ابیاتار داود را مخبر ساخت كه شاؤل كاهنان خداوند را كشت.22داود به ابیاتار گفت: «روزی كه دوآغ ادومی در آنجا بود، دانستم كه او شاؤل را البته مخبر خواهد ساخت. پس من باعث كشته شدن تمامی اهل خاندان پدرت شدم.23نزد من بمان و مترس زیرا هر كه قصد جان من دارد، قصد جان تو نیز خواهد داشت. و لكن نزد من محفوظ خواهی بود.»
این باب شامل دو روایت میشود: «داوود گروهی از حامیان خود را جمع میکند و شائول دستور میدهد تا سربازانش کاهنان و خانواده آنها را بکشند.
داوود در بیابان مخفی میشود و کسانی که مشکل داشتند پیش او میآیند. چیزی نمیگذرد که او گروهی پانصد نفره از مردان را جمع میکند. سپس نبی به او میگوید که بیابان را ترک کند.
دوآغ به شائول میگوید که ابیملک کاهن به داوود غذا و شمشیر داده و برای او دعا کرده است. شائول کاهنان را متهم میکند که داوود را تشویق به شورش[طغیان] کردهاند. این اتهامی جدیست، چون کاهنین نماینده خدا هستند و در صورت صحت داشتن این اتهام آنها در واقع علیه شاهی که خدا گماشته شورش کرده بودند. شائول تمام کاهنان و خانوادههای آنها را کشت. تنها کسانی زنده ماندند که پیش داوود فرار کرده بودند.
این فضایی خالی زیر زمین است که معمولاً ورودی آن کنار تپه و به اندازه ایست که شخص میتواند وارد آن شود.
این اسم شهری نزدیک شهر جَت است.
شنیدند که داوود رفته تا در آن مغاره مخفی شود.
این یک تعمیم است. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم که ناراحت بودند...بسیاری از مردمی که ناراضی بودند»
افسران ارتش که سربازان را رهبری میکردند.
«۴۰۰»
«داوود از غاری که در عَدُلاّم بود رفت.»
این نام یک شهر است.
داوود میخواست والدینش با شاه موآب زندگی کنند تا شائول پادشاه نتواند به آنها آسیبی برساند. مترجمین میتوانند با استفاده از عباراتی چون «با تو بمانند» یا «با تو زندگی کنند» منظور او را برسانند درست همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به خانهات در سرزمین یهودا برو»
این اسم یک شهر است.
داوود برای شائول مهم بود، پس نویسنده جداگانه از همراهان او نام برده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی از مخفیگاه داوود و همه همراهانش مطلع شد»
این نوعی درخت است. ترجمه جایگزین: «درخت بزرگ و سایه دار»
رامَه نام یک مکان در جِبْعه است. اسم این مکان به معنای «مکان بلند» است. معانی محتمل: ۱) این کلمه اشاره به مکانی به نام رامَه دارد یا ۲) اشاره به هر مکان مرتفعی دارد. ترجمه جایگزین: «بر تپهای»
شائول با استفاده از این سوال نشان میدهد که داوود که از قبیله یهودا بود، مایل نیست این کار را برای کسانی که از قبیله بنیامین هستند، انجام دهد. ترجمه جایگزین: «پسر یسا به شما زمین یا تاکستان نمیدهد.»
زمانی که میدهد را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی پسر یسا شاه شود...خواهد داد»
«داوود»
شائول با استفاده از این سوال تاکید میکند که داوود که از قبیله یهودا بود، مایل نیست این کار را برای کسانی که از قبیله بنیامین هستند انجام دهد. ترجمه جایگزین: «شما را سردار هزاران و صدها نخواهد کرد»
شاید لازم باشد که در ترجمه خود زمان سردار شدن آنها را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی پادشاه شد، آیا همه شما را...سردار خواهد ساخت»
معانی محتمل: ۱) این اعداد اشاره به تعداد دقیق سربازان تحت فرماندهی آنها دارد. ترجمه جایگزین: «سردار[فرمانده] هزار سرباز و سردار[فرمانده] صد سرباز» ۲) کلماتی که به «هزاره» و «صده» تقسیم شدهاند ارائه دهنده عددی دقیق نیست و اشاره به واحدهای نظامی بزرگ و کوچک دارند. ترجمه جایگزین: «سردار[فرمانده] واحد نظامی بزرگ و واحد نظامی کوچکتر» ببینید عبارت مشابه را در <اول سموئیل ۱۷: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت آنچه را که شائول به غلامان خود گفت، ادامه میدهد.
این اسم یک مرد است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«نوب» اسم یک مکان و «اَخِیمَلَك» اسم یک مرد است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۱: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است.
اَخیتُوب به درگاه یهوه دعا کرد تا یهوه[خداوند] به او کمک کند و اخیتوب به داوود توشهای داد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«با دادن»
«شورش به پا کرده» یا «جنگیده»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از غلامانت به وفاداری داوود نیستند...خانه»
شخص یا گروهی از اشخاص که از کسی مراقبت میکنند. [در فارسی آورده نشده]
کلمه «خانه» کنایه است و اشاره به خانوادهای دارد که در آن خانه زندگی میکنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خانوادهات او را حرمت مینهد»
ابیملک این سوال را قبل از اینکه شائول از او بپرسد از خود پرسید. او همچنین فوراً به این سوال جواب میدهد. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این اولین باری نیست که دعا کردم تا خدا به داوود کمک کند»
این اصطلاح یعنی «اصلاً نه!»
ابیملک برای اشاره به خود از سوم شخص استفاده میکند و خود را «بندهات» خطاب قرار میدهد. ابیملک همچنین شائول را با استفاده از سوم شخص خطاب قرار میدهد تا به این طریق احترام خود به او را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «ای شائول پادشاه، خواهش میکنم من، غلامت، و هیچ یک از اعضای خانه پدریام را گناهکار قلمداد نکن. چون من هیچ نمیدانم»
گناهکار دانستن کسی
کلمه «[خانه]» اشاره به خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «تمام خانواده پدرم»[در فارسی انجام نشده]
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه است و به خانوادهای اشاره میکند که در آن خانه زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «خانواده پدرت» یا «ذریت پدرت»[در فارسی انجام نشده]
«سربازانی که برای محافظت کردن از او نزدیکش ایستاده بودند»
کلمه «برخاسته[برگرد]» به معنای رو بر گرداندن یا دور شدن از پادشاه است. ترجمه جایگزین: «بروید و بکُشید» یا «بکُشید»
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به کاری دارد که با دست انجام شده است. ترجمه جایگزین: «همچنین به داوود کمک کردند»[آنها نیز به داوود کمک کردند]
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به کاری دارد که با دست انجام شده است. ترجمه جایگزین: «برای کشتن او کاری نکردند» یا «نخواستند او را بکشند»
کلمه «برگرد» به معنای رو بر گرداندن یا دور شدن از پادشاه است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۲: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «برو به کاهنان حمله کن و آنها را بکش» یا «به کاهنان حمله کن و آنها را بکش»[در آیه ۱۷ متفاوت انجام شده]
معانی محتمل: ۱) خود دوآغ تمام کاهنان را کشت یا ۲) کلمه «دوآغ» جزگویی است و اشاره به خود دوآغ و مردان همراه او دارد. ترجمه جایگزین: «دوآغ ادومی و مردانش برخاستند...حمله کردند...کشتند»
این اسم یک مرد است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۱: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
«۸۵ مرد» یا «۸۵ کاهن»
معانی محتمل: ۱) خود دوآغ تمام کاهنان را کشت یا ۲) کلمه «دوآغ» جزگویی است و اشاره به خود دوآغ و مردان همراه او دارد. ترجمه جایگزین: «آنها را به شمشیر کشیدند...و به شمشیر گذاشتند»
«با شمشیر کشت»
«نوب» نام یک شهر است. «نوب» اشاره به مردمی دارد که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردمی که در شهر نوب بودند» یا «مردم شهر نوب»
این اسم یک مرد است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و به داود خبر داده، گفتند: «اینك فلسطینیان با قَعِیلَه جنگ میكنند و خرمنها را غارت مینماید.»2و داود از خداوند سؤال كرده، گفت: «آیا بروم و این فلسطینیان را شكست دهم؟» خداوند به داود گفت: «برو و فلسطینیان را شكست داده، قَعِیلَه را خلاص كن.»3و مردمان داود وی را گفتند: «اینك اینجا در یهودا می ترسیم. پس چند مرتبه زیاده اگر به مقابلۀ لشكرهای فلسطینیان به قَعِیلَه برویم.»4و داود بار دیگر از خداوند سؤال نمود و خداوند او را جواب داده، گفت: «برخیز به قَعِیلَه برو زیرا كه من فلسطینیان را به دست تو خواهم داد.»5و داود با مردانش به قَعِیلَه رفتند و با فلسطینیان جنگ كرده، مواشی ایشان را بردند، و ایشان را به كشتار عظیمی كشتند. پس داود ساكنان قَعِیلَه را نجات داد.6و هنگامی كه ابیاتار بن اَخِیمَلَك نزد داود به قَعِیلَه فرار كرد، ایفود را در دست خود آورد.7و به شاؤل خبر دادند كه داود به قَعِیلَه آمده است و شاؤل گفت: «خدا او را به دست من سپرده است، زیرا به شهری كه دروازه ها و پشتبندها دارد داخل شده، محبوس گشته است.»8و شاؤل جمیع قوم را برای جنگ طلبید تا به قَعِیلَه فرود شده، داود و مردانش را محاصره نماید.9و چون داود دانست كه شاؤل شرارت را برای او اندیشیده است، به ابیاتار كاهن گفت: «ایفود را نزدیك بیاور.»10و داود گفت: «ای یهُوَه، خدای اسرائیل، بنده ات شنیده است كه شاؤل عزیمت دارد كه به قَعِیلَه بیاید تا به خاطر من شهر را خراب كند.11آیا اهل قَعِیلَه مرا به دست او تسلیم خواهند نمود؟ و آیا شاؤل چنانكه بنده ات شنیده است، خواهد آمد؟ ای یهُوَه، خدای اسرائیل، مسألت آنكه بندۀ خود را خبر دهی.» خداوند گفت كه «او خواهد آمد.»12داود گفت: «آیا اهل قَعِیلَه مرا و كسان مرا به دست شاؤل تسلیم خواهند نمود؟» خداوند گفت كه «تسلیم خواهند نمود.»13پس داود و مردانش كه تخمیناً ششصد نفر بودند، برخاسته، از قَعِیلَه بیرون رفتند و هر جایی كه توانستند بروند، رفتند. و چون به شاؤل خبر دادند كه داود از قَعِیلَه فرار كرده است، از بیرون رفتن بازایستاد.14و داود در بیابان در ملاذها نشست و در كوهی در بیابان زیف توقف نمود. و شاؤل همه روزه او را می طلبید، لیكن خداوند او را به دستش تسلیم ننمود.15و داود دید كه شاؤل به قصد جان او بیرون آمده است. و داود در بیابان زیف در جنگل ساكن بود.16و یوناتان، پسر شاؤل، به جنگل آمده، دست او را به خدا تقویت نمود.17و او را گفت: «مترس زیرا كه دست پدر من، شاؤل تو را نخواهد جست، و تو بر اسرائیل پادشاه خواهی شد، و من دومین تو خواهم بود و پدرم شاؤل نیز این را میداند.»18و هر دو ایشان به حضور خداوند عهد بستند و داود به جنگل برگشت و یوناتان به خانۀ خود رفت.19و زیفیان نزد شاؤل به جِبْعه آمده، گفتند: «آیا داود در ملاذهای جنگل در كوه حَخیلَه كه به طرف جنوب بیابان است، خود را نزد ما پنهان نكرده است؟20پس ای پادشاه چنانكه دلت كمال آرزو برای آمدن دارد بیا و تكلیف ما این است كه او را به دست پادشاه تسلیم نماییم.»21شاؤل گفت: «شما از جانب خداوند مبارك باشید چونكه بر من دلسوزی نمودید.22پس بروید و بیشتر تحقیق نموده، جایی را كه آمد و رفت میكند ببینید و بفهمید، و دیگر اینكه كیست كه او را در آنجا دیده است، زیرا به من گفته شد كه بسیار با مكر رفتار میكند.23پس ببینید و جمیع مكانهای مخفی را كه خود را در آنها پنهان میكند، بدانید و حقیقت حال را به من باز رسانید تا با شما بیایم. و اگر در این زمین باشد او را از جمیع هزاره های یهودا پیدا خواهم كرد.»24پس برخاسته، پیش روی شاؤل به زیف رفتند. و داود و مردانش در بیابان مَعُون در عَرَبَه به طرف جنوب صحرا بودند.25و شاؤل و مردان او به تفحص او رفتند. و چون داود را خبر دادند، او نزد صخره فرود آمده، در بیابان مَعُون ساكن شد. و شاؤل چون این را شنید، داود را در بیابان مَعُون تعاقب نمود.26و شاؤل به یك طرف كوه میرفت و داود و كسانش به طرف دیگر كوه. و داود می شتافت كه از حضور شاؤل بگریزد. و شاؤل و مردانش داود و كسانش را احاطه نمودند تا ایشان را بگیرند.27اما قاصدی نزد شاؤل آمده، گفت: «بشتاب و بیا زیرا كه فلسطینیان به زمین حمله آورده اند.»28پس شاؤل از تعاقب نمودن داودبرگشته، به مقابلۀ فلسطینیان رفت. بنابراین آن مكان را صخرۀ مَحْلَقُوت نامیدند.29و داود از آنجا برآمده، در ملاذهای عَین جَدی ساكن شد.
شائول میخواست داوود را بکشد ولی داوود به خدا توکل[اعتماد][تکیه] میکند و خدا نیز همیشه او را نجات میدهد. داوود شهر قَعِیلَه را از دست فلسطینیان که محصول مردم شهر را میدزدیدند ،نجات میدهد. شائول به آن شهر میرود تا داوود را دستگیر کند ولی داوود به بیابانی نزدیک شهر زیف فرار میکند. وقتی داوود به نقطه دوردستی در بیابان میرود، شائول نیز او را تعقیب میکند، ولی شائول مجبور به برگشتن میشود چون باید از سرزمین خود در مقابل فلسطینیانی که به آن هجوم آورده بودند دفاع میکرد. تعقیب شدن داوود توسط شائول نشان میدهد که شائول بیشتر مایل به از میان بردن دشمنان خود بود تا خشنود کردن خدا.
یوناتان، داوود را با یک جزگویی تقویت میکند: «دست او را به خدا تقویت نمود.» حرف او کمک کرد تا ایمان داوود تقویت شود.
«قَعِیلَه» اسم یک شهر است. اینجا «قَعِیلَه» اشاره به مردمی دارد که در آن شهر زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «بر ضد مردم قَعِیلَه میجنگید»
این غله یا دانه جدا شده از کاه یا پوسته است. چنین کاری معمولاً با ابزاری مکانیکی انجام میشد. [در فارسی به اسم ترجمه شده است]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اگر برای جنگیدن با لشکر فلسطینیان به قَعِیلَه برویم ترسانتر خواهیم شد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده بیشترین توجه را معطوف داوود میکند و به همین دلیل این کلمات همه به حالت مفرد استفاده شدهاند، اگرچه مردان داوود در انجام همه این کارها به او کمک کردند. [در فارسی جمع استفاده شده است]
این اسم یک مرد است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۱: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به شائول گفت» یا «آنها به شائول گفتند»
رسماً صدا زد. خواننده باید متوجه شود که شائول احتمالاً به مقامات رسمی خود گفت که سربازان را جمع کنند. او آنها را با صدای بلند فرا نخواند.
«تمام سربازان»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«داوود خواست» یا «داوود دعا کرد»
داود به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از چنین روشی احترام خود نسبت به یهوه[خداوند] را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «به راستی صدای تو را شنیدم»
کاری کنید که کسی قادر به سکونت در آن شهر نباشد و همه کسانی که در آن زندگی میکنند را بکشید.
داوود به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از چنین روشی احترام خود به یهوه[خداوند] را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «همان طور که شنیدهام...به من بگو»
کلمه «دست» اشاره به قدرت یا کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «من را به شائول تسلیم کن»
«داوود خواست» یا «داوود دعا کرد»
کلمه «دست» اشاره به قدرت و کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «من را بگیر و به مردان شائول تسلیم کن»
«۶۰۰»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به شائول گفت» یا «به شائول گفت»
«فرار کرده از»
این اسم منطقهای بیابانی در نزدیکی شهر زیف است.
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قدرت دارد. ترجمه جایگزین: «اجازه نداد شائول بر داوود سلطه یابد» یا «اجازه نداد شائول با داوود آنچه میخواهد را بکند» یا «اجازه نداد شائول داوود را دستگیر کند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «سعی به کشتن او...کند»
این نام یک شهر نزدیک زیف است. [در فارسی انجام نشده]
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او را تشویق کرد تا به خدا اعتماد کند»
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به شائول و قدرت او دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا پدرم شائول تو را نمییابد» یا «زیرا پدرم شائول هرگز بر تو سلطه نمییابد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم مردمی است که در زیف زندگی میکردند.
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جملهای ندایی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «داود خود را...میان ما در جنوب بیابان [یشیمون]ّ مخفی کرده است!»
این اسم کوهی در بیابان یهودا است.
این اسم منطقهای بیابانی نزدیک به دریای مردگان است. این کلمه را میتوانید به «بیابان یهودا» یا «ناکجاآباد[زمین مرده][زمین سوخته]» ترجمه کنید. [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «دست» کنایه از قدرت است. زیفیان به نحوی با شائول سخن میگویند که گویی شائول شخص دیگری است. آنها با استفاده از چنین روشی احترام خود به شائول را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «داوود را به تو بدهیم تا هر کار که میخواهی با او بکنی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «امیدوارم که خداوند[یهوه] تو را برکت دهد»
اسم معنای «دلسوزی» را میتوان به صفت «مهربان» ترجمه کرد. شائول چنین میگوید چون آنها در مورد داوود به او گفته بودند و مایل بودند که در دستگیری داود به شائول کمک کنند. ترجمه جایگزین: «با من مهربان بودید» یا «با مهربانی[مهربانانه] این را به من گفتید»
این دو قسمت هر دو تقریباً یک معنا دارند و میتوان آنها را در قالب یک عبارت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئن باشید»
«که او را دیده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم به من گفتند» یا «شنیدم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «حتی اگر مجبور شوم که همه اهل یهودا را دستگیر کنم» یا «بین طوایف یهودا»
آنها آنچه میکردند را رها کردند. خواننده نباید طوری برداشت کند که گویی آنها نشسته یا درازکش بودند.
«سپس زیفیان»
این اسم یک مکان است. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۲۳: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم منطقهای بیابانی[متروکه] نزدیک به دریای مردگان است. این کلمه را میتوانید به «بیابان یهودا» یا «ناکجاآباد[زمین مرده][زمین سوخته]» ترجمه کنید. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۲۳: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این نام منطقه بیابانی اطراف شهر معون در جنوب یهودا است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به داوود گفت که میآیند» یا «داوود فهمید که آنها در حال آمدن هستند[در راه هستند]»
تپهای که با صخره یا تخته سنگ پوشیده شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمات «بشتاب» و «بیا» را میتوان در یک عبارت ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «سریع بیا»
«تعقیب کردن داوود، برای گرفتن او»
یادگاری یا نشانی از گریختن داوود از چنگال شائول.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و واقع شد بعد از برگشتن شاؤل از عقب فلسطینیان كه او را خبر داده، گفتند: «اینك داود در بیابان عَین جَدی است.»2و شاؤل سه هزار نفر برگزیده را از تمامی اسرائیل گرفته، برای جستجوی داود و كسانش بر صخره های بزهای كوهی رفت.3و به سر راه به آغلهای گوسفندان كه در آنجا مغارهای بود، رسید. و شاؤل داخل آن شد تا پایهای خود را بپوشاند. و داود و كسان او در جانبهای مغاره نشسته بودند.4و كسان داود وی را گفتند: «اینك روزی كه خداوند به تو وعده داده است كه همانا دشمن تو را به دستت تسلیم خواهم نمود تا هر چه در نظرت پسند آید به او عمل نمایی.» و داود برخاسته، دامن ردای شاؤل را آهسته برید.5و بعد از آن دل داود مضطرب شد از این جهت كه دامن شاؤل را بریده بود.6و به كسان خود گفت: «حاشا بر من از جانب خداوند كه این امر را به آقای خود مسیح خداوند بكنم، و دست خود را بر او دراز نمایم چونكه او مسیح خداوند است.»7پس داود كسان خود را به این سخنان توبیخ نموده، ایشان را نگذاشت كه بر شاؤل برخیزند، و شاؤل از مغاره برخاسته، راه خود را پیش گرفت.8و بعد از آن، داود برخاسته، از مغاره بیرون رفت و در عقب شاؤل صدا زده، گفت: «ای آقایم پادشاه.» و چون شاؤل به عقب خود نگریست،داود رو به زمین خم شده، تعظیم كرد.9و داود به شاؤل گفت: «چرا سخنان مردم را می شنوی كه میگویند اینك داود قصد اذیت تو دارد.10اینك امروز چشمانت دیده است كه چگونه خداوند تو را در مغاره امروز به دست من تسلیم نمود، و بعضی گفتند كه تو را بكشم، اما چشمم بر تو شفقت نموده، گفتم دست خود را بر آقای خویش دراز نكنم، زیرا كه مسیح خداوند است.11و ای پدرم ملاحظه كن و دامن ردای خود را در دست من ببین، زیرا از اینكه جامۀ تو را بریدم و تو را نكشتم، بدان و ببین كه بدی و خیانت در دست من نیست، و به تو گناه نكرده ام. اما تو جان مرا شكار میكنی تا آن را گرفتار سازی.12خداوند در میان من و تو حكم نماید، و خداوند انتقام مرا از تو بكشد. اما دست من بر تو نخواهد شد.13چنانكه مَثَل قدیمان میگوید كه شرارت از شریران صادر میشود، اما دست من بر تو نخواهد شد.14و در عقب كیست كه پادشاه اسرائیل بیرون می آید و كیست كه او را تعاقب می نمایی، در عقب سگ مُرده ای بلكه در عقب یك كَیك!15پس خداوند داور باشد و میان من و تو حكم نماید و ملاحظه كرده، دعوی مرا با تو فیصل كند و مرا از دست تو برهاند.»16و چون داود از گفتن این سخنان به شاؤل فارغ شد، شاؤل گفت: «آیا این آواز توست ای پسر من داود؟» و شاؤل آواز خود را بلند كرده، گریست.17و به داود گفت: «تو از من نیكوتر هستی زیرا كه تو جزای نیكو به من رسانیدی و من جزای بد به تو رسانیدم.18و تو امروز ظاهر كردی كه چگونه به من احسان نمودی چونكه خداوند مرا به دست تو تسلیم كرده، و مرا نكشتی.19و اگر كسی دشمن خویش را بیابد، آیااو را به نیكویی رها نماید؟ پس خداوند تو را به نیكویی جزا دهد به سبب آنچه امروز به من كردی.20و حال اینك میدانم كه البته پادشاه خواهی شد و سلطنت اسرائیل در دست تو ثابت خواهد گردید.21پس الا´ن برای من قسم به خداوند بخور كه بعد از من ذریۀ مرا منقطع نسازی، و اسم مرا از خاندان پدرم محو نكنی.»22و داود برای شاؤل قسم خورد، و شاؤل به خانۀ خود رفت و داود و كسانش به مأمن خویش آمدند.
اگرچه شائول بارها تلاش کرد که داوود را بکشد، ولی داوود قصد انتقام گرفتن از شائول را نداشت؛ چون او را پادشاه منتخب خدا میدانست. مقصود از چنین رفتاری ایجاد تضاد بین شاه کنونی یعنی شائول و پادشاه آینده یعنی داوود است. شائول همان پادشاه و مرد خودخواهی است که قوم میخواستند و داوود مردی مقدسی[خدادوست] است که خدا میخواهد او پادشاه شود.
and and )
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به او گفت»
عَین جَدی مکانی در اسرائيل و در غرب دریای مردگان است جایی که وسط آن آب است و زمینهای اطراف آن کاملاً خشک شدهاند. [جایی که تمام زمینهای اطراف آن خشک شدهاند].
«۳۰۰۰»
مردانی که او به خاطر تواناییهای برتر نظامیشان انتخاب کرده است.
«آخور گوسفندان» یا «طویله گوسفندان»
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده که اشاره به «راحت کردن خود» یا «دفع کردن» یا «خالی کردن رودهها» دارد.
معمولاً حفرهای زیر زمین است که ورودی آن کنار تپه یا پرتگاه قرار گرفته است.
کلمه «برخاسته» اصطلاحی به معنای عمل کردن است. ترجمه جایگزین: «داوود دست به کار شد...به آرامی به او نزدیک شد»
به آرامی، با دقت و در سکوت نزدیک شد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «داوود ناراحت[غمگین] شد چون خطایی[اشتباهی] کرده بود.»
«کسی که یهوه برای رهبری قوم برگزیده» یا «کسی که یهوه[خداوند] او را پادشاه ساخته است»
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قابلیت او برای آسیب رساندن به کسی دارد. ترجمه جایگزین: «تا به هر طریقی که شده به او آسیب برسانم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این پرسشی بدیهی است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نباید به کسی گوش دهی که میگوید ‘ببین، داوود به دنبال آسیب رساندن به توست‘»
کلمه «چشمانت» اشاره به شائول پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «با چشمان خود دیدهای»
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «تو را جایی گذاشت که بتوانم تو را بکشم یا اجازه دهم زنده بمانی» [تو را در موقعیتی قرار داد که بتوانم بین کشتن یا زنده گذاشتن تو یکی را انتخاب کنم]
شائول پدر واقعی داوود نبود. داوود او را «پدر» خطاب قرار میدهد تا احترام خود به او را نشان دهد.
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی بدی و خیانت اجسامی هستند که میتواند آنها را در دست بگیرد. کلمه «دست» اشاره به شخصی دارد که عمل میکند یا کاری را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «خطایی نکردهام یا بر علیه تو طغیان نکردهام»
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به توانایی برای آسیب رساندن به کسی دارد. ببینید عبارت مشابه را در <اول سموئيل ۲۴: ۶> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به هیچ وجه به تو آسیب نمیرسانم»
این صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب عبارتی ترجمه کنید که با اسم شروع میشود. ترجمه جایگزین: «کسانی که قبلاً زندگی میکردند»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. داوود هنگام مطرح کردن این سوالات، میداند که خود نیز به آنها پاسخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «بگذار به تو بگویم که پادشاه اسرائيل به تعقیب که آمده. بگویم در تعقیب که کسی هستی.»
کلمات «سگ مرده» استعاره از شخصی بیقوت است. این جمله را میتوان در قالب جملهای کامل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما در تعقیب کسی هستید که مثل سگ مرده بی قوت است»
کلمه «كَیك» استعاره از شخصی است که مهم قلمداد نمیشود. ترجمه جایگزین: «در تعقیب کسی به بیاهمیتی کَک هستی»
معانی محتمل: ۱) «آنچه درست است را انجام دهد و مرافعه من را رفع کند» یا ۲) «ببیند که دعوی من بر حق است و برای من بجنگد»
کلمه «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «تا بر من سلطه نیابی[تا نسبت به من قدرتی نداشته باشی]»
شائول به نحوی سخن میگوید که گویی داوود پسرش است. او با استفاده از این روش به داوود نشان میدهد که او را دوست دارد.
نویسنده به نحوی این قسمت را نوشته است که گویی صدا چیزی است که شخص میتواند آن را با دست خود بلند کند. ترجمه جایگزین: «بلند گریست»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شائول تایید میکند که داوود با نکشتن او حمایت و وفاداری خود را به او نشان داده است.
شائول تایید میکند که داوود با رحم کردن و وفادار ماندن به او نشان داده که مسح شده[منتخب] خداوند[یهوه] است.
این پرسشی بدیهی است و جواب آن در خود سوال آمده است. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر مردی دشمن خود را پیدا کند، او را در امان نخواهد گذاشت»
شائول، داوود را دشمن خود میدانست. او متوجه شد که داوود قرار است پادشاه شود، ولی برای تصاحب تخت پادشاهی متوصل به زور نمیشود، بلکه منتظر زمان مقرر خداوند[یهوه] میماند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) داوود با قدرت پادشاهی خود سبب کامیابی اسرائيل میشود. ترجمه جایگزین: «پادشاهی اسرائيل هنگام حکومت تو بر قوم کامیاب خواهد شد» یا ۲) یهوه[خداوند] باعث میشود داوود کنترل کامل بر پادشاهی اسرائيل داشته باشد. ترجمه جایگزین: «تو حکومت[سلطه] کامل بر تمام پادشاهی اسرائيل خواهی داشت»[تو کاملاً بر پادشاهی اسرائيل حکومت خواهی کرد]
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قدرت یا کنترل دارد.
«پسران و خانواده من را نخواهی کشت.» آن زمان معمول بود پادشاه جدیدی که از خاندان پادشاه قبلی نیست فرزندان پادشاه سابق را بکشد تا مانع چالشهای احتمالی که ممکن است برای پادشاهی او ایجاد کنند، شود.
برای هر خانواده اسرائيلی مهم است که در نسلی به نسلی، ذریتی داشته باشد تا ادامه دهنده نام و میراث خانواده باشند. ترجمه جایگزین: «خانواده و ذریت من را نابود نخواهی کرد» یا «اجازه میدهی که خانواده من زنده بمانند»
«داوود و سپاهش»
1و سموئیل وفات نمود، و تمامی اسرائیل جمع شده، از برایش نوحه گری نمودند، و او را در خانه اش در رامه دفن نمودند. و داود برخاسته، به بیابان فاران فرود شد.2و در مَعُون كسی بود كه املاكش در كَرْمَل بود و آن مرد بسیار بزرگ بود و سه هزار گوسفند و هزار بز داشت، و گوسفندان خود را در كَرْمَل پشم می برید.3و اسم آن شخص نابال بود و اسم زنش اَبِیجایل. و آن زن نیك فهم و خوش منظر بود. اما آن مرد سختدل و بدرفتار و از خاندان كالیب بود.4و داود در بیابان شنید كه نابال گلۀ خود را پشم میبُرَد.5پس داود ده خادم فرستاد و داود به خادمان خود گفت كه «به كَرْمَل برآیید و نزد نابال رفته، از زبان من سلامتی او را بپرسید.6و چنین گویید: زنده باش و سلامتی بر تو باد و بر خاندان تو و بر هرچه داری سلامتی باشد.7و الا´ن شنیده ام كه پشم بُرندگان داری و به شبانان تو كه در این اوقات نزد ما بودند، اذیت نرسانیدیم. همۀ روزهایی كه در كَرْمَل بودند، چیزی از ایشان گُم نشد.8ازخادمان خود بپرس و تو را خواهند گفت. پس خادمان در نظر تو التفات یابند زیرا كه در روز سعادتمندی آمده ایم. تمنّا اینكه آنچه دستت بیابد به بندگانت و پسرت داود بدهی.»9پس خادمان داود آمدند و جمیع این سخنان را از زبان داود به نابال گفته، ساكت شدند.10و نابال به خادمان داود جواب داده، گفت: «داود كیست و پسر یسّا كیست؟ امروز بسا بندگان هر یكی از آقای خویش می گریزند.11آیا نان و آب خود را و گوشت را كه برای پشم برندگان خود ذبح نمودهام، بگیرم و به كسانی كه نمیدانم از كجا هستند بدهم؟»12پس خادمان داود برگشته، مراجعت نمودند و آمده، داود را از جمیع این سخنان مخبر ساختند.13و داود به مردان خود گفت: «هر یك از شما شمشیر خود را ببندد.» و هریك شمشیر خود را بستند، و داود نیز شمشیر خود را بست و تخمیناً چهارصد نفر از عقب داود رفتند، و دویست نفر نزد اسباب ماندند.14و خادمی از خادمانش به اَبِیجایل، زن نابال، خبر داده، گفت: «اینك داود، قاصدان از بیابان فرستاد تا آقای مرا تحیت گویند و او ایشان را اهانت نمود.15و آن مردمان احسان بسیار به ما نمودند و همۀ روزهایی كه در صحرا بودیم و با ایشان معاشرت داشتیم، اذیتی به ما نرسید و چیزی از ما گُم نشد.16و تمام روزهایی كه با ایشان گوسفندان را می چرانیدیم، هم در شب و هم در روز برای ما مثل حصار بودند.17پس الا´ن بدان و ببین كه چه باید بكنی زیرا كه بدی برای آقای ما و تمامی خاندانش مهیاست، چونكه او به حدی پسر بَلِیعال است كه احدی با وی سخن نتواند گفت.»18آنگاه اَبِیجایل تعجیل نموده، دویست گِردۀنان و دو مَشگ شراب و پنج گوسفند مهیا شده، و پنج كیل خوشۀ برشته و صد قرص كشمش و دویست قرص انجیر گرفته، آنها را بر الاغها گذاشت.19و به خادمان خود گفت: «پیش من بروید و اینك من از عقب شما می آیم.» اما به شوهر خود نابال هیچ خبر نداد.20و چون بر الاغ خود سوار شده، از سایۀ كوه به زیر می آمد، اینك داود و كسانش به مقابل او رسیدند و به ایشان برخورد.21و داود گفته بود: «به تحقیق كه تمامی مایملك این شخص را در بیابان عبث نگاه داشتم كه از جمیع اموالش چیزی گم نشد، و او بدی را به عوض نیكویی به من پاداش داده است.22خدا به دشمنان داود چنین بلكه زیاده از این عمل نماید اگر از همۀ متعلقان او تا طلوع صبح ذكوری واگذارم.»23و چون اَبِیجایل، داود را دید، تعجیل نموده، از الاغ پیاده شد و پیش داود به روی خود به زمین افتاده، تعظیم نمود.24و نزد پایهایش افتاده، گفت: «ای آقایم، این تقصیر بر من باشد و كنیزت در گوش تو سخن بگوید، و سخنان كنیز خود را بشنو.25و آقایم دل خود را بر این مرد بَلِیعال، یعنی نابال مشغول نسازد، زیرا كه اسمش مثل خودش است؛ اسمش نابال است و حماقت با اوست. لیكن من كنیز تو خادمانی را كه آقایم فرستاده بود، ندیدم.26و الا´ن ای آقایم به حیات خداوند و به حیات جان تو چونكه خداوند تو را از ریختن خون و از انتقام كشیدن به دست خود منع نموده است، پس الا´ن دشمنانت و جویندگان ضرر آقایم مثل نابال بشوند.27و الا´ن این هدیهای كه كنیزت برای آقای خود آورده است، به غلامانی كه همراه آقایم میروند، داده شود.28و تقصیر كنیز خود را عفو نما زیرا به درستی كهخداوند برای آقایم خانۀ استوار بنا خواهد نمود، چونكه آقایم در جنگهای خداوند می كوشد و بدی در تمام روزهایت به تو نخواهد رسید.29و اگر چه كسی برای تعاقب تو و به قصد جانت برخیزد، اما جان آقایم در دستۀ حیات، نزد یهُوَه، خدایت، بسته خواهد شد. و اما جان دشمنانت را گویا از میان كفۀ فلاخن خواهد انداخت.30و هنگامی كه خداوند بر حسب همۀ احسانی كه برای آقایم وعده داده است، عمل آورد، و تو را پیشوا بر اسرائیل نصب نماید،31آنگاه این برای تو سنگ مصادم و به جهت آقایم لغزش دل نخواهد بود كه خون بی جهت ریخته ای و آقایم انتقام خود را كشیده باشد؛ و چون خداوند به آقایم احسان نماید، آنگاه كنیز خود را بیاد آور.»32داود به اَبِیجایل گفت: «یهُوَه، خدای اسرائیل، متبارك باد كه تو را امروز به استقبال من فرستاد.33و حكمت تو مبارك و تو نیز مبارك باشی كه امروز مرا از ریختن خون و از كشیدن انتقام خویش به دست خود منع نمودی.34و لیكن به حیات یهُوَه، خدای اسرائیل، كه مرا از رسانیدن اذیت به تو منع نمود، اگر تعجیل ننموده، به استقبال من نمی آمدی، البته تا طلوع صبح برای نابال ذكوری باقی نمی ماند.»35پس داود آنچه را كه به جهت او آورده بود، از دستش پذیرفته، به او گفت: «به سلامتی به خانه ات برو و ببین كه سخنت را شنیده، تو را مقبول داشتم.»36پس ابیجایل نزد نابال برگشت. و اینك او ضیافتی مثل ضیافت ملوكانه در خانۀ خود میداشت. و دل نابال در اندرونش شادمان بود چونكه بسیار مست بود و تا طلوع صبح چیزی كم یا زیاد به او خبر نداد.37و بامدادان چون شراب از نابال بیرون رفت، زنش این چیزها را به او بیان كرد و دلش در اندرونش مرده گردید و خود مثل سنگ شد.38و واقع شد كه بعد از ده روز خداوند نابال را مبتلا ساخت كه بمرد.39و چون داود شنید كه نابال مرده است، گفت: «مبارك باد خداوند كه انتقام عار مرا از دست نابال كشیده، و بندۀ خود را از بدی نگاه داشته است، زیرا خداوند شرارت نابال را به سرش رد نموده است.» و داود فرستاده، با اَبِیجایل سخن گفت تا او را به زنی خود بگیرد.40و خادمان داود نزد اَبِیجایل به كَرْمَل آمده، با وی مكالمه كرده، گفتند: «داود ما را نزد تو فرستاده است تا تو را برای خویش به زنی بگیرد.»41و او برخاسته، رو به زمین خم شد و گفت: «اینك كنیزت بنده است تا پایهای خادمان آقای خود را بشوید.»42و اَبِیجایل تعجیل نموده، برخاست و بر الاغ خود سوار شد و پنج كنیزش همراهش روانه شدند و از عقب قاصدان داود رفته، زن او شد.43و داود اَخینُوعَمِ یزْرَعیلیه را نیز گرفت و هردو ایشان زن او شدند.44و شاؤل دختر خود، میكال، زن داود را به فَلْطی ابن لایش كه از جَلِّیم بود، داد.
هنگامی که داوود تصمیم بر کشتن تمام مردان خاندان نابال میگیرد، اَبِیجایل او را متقاعد میکند تا انتقام نگیرد و انتقام را به خدا واگذار کند.
این احتمالاً یک تعمیم است. تعداد زیادی از مردم اسرائيل آنجا حضور پیدا کردند ولی احتمالاً برخی قادر به شرکت کردن در آن مراسم نبودند.
«یکدیگر را ملاقات کردند»
معانی محتمل دفن نمودن سموئيل: ۱) او را در زادگاهش در رامه دفن کردند یا ۲) او را در زمین پدریاش[خانوادگیاش] در رامه دفن کردند نه در محیط خانه پدرش یا ۳) او را در خانهاش در رامه دفن کردند.
«داوود و مردانش به حرکت خود ادامه دادند و...فرود آمد»
شاید برخی از مترجمان مجبور شوند ترتیب انگارههای گوناگون در این آیه را تغییر دهند. ترجمه جایگزین: «مرد بسیار ثروتمندی در مَعُون میزیست که املاکش در کَرْمَل بود»
این اسم یک شهر است.
این اسم یک شهر است. این مکان کوهستان[قله] كَرْمَل نیست.
«۳۰۰۰»
«۱۰۰۰»
«پشم گوسفندان خود را میتراشید»
این آیه در مورد مردی به اسم نابال و شخصیت او اطلاعات پس زمینهای ارائه میدهد. شاید برخی از مترجمان مجبور شوند ترتیب انگارههای گوناگون در این آیه را تغییر دهند. ترجمه جایگزین: «و آن مردِ نابال نام از ذریت کالیب بود و نام همسرش اَبِیجایل بود. اَبِیجایل زنی باهوش و زیبا بود ولی شوهرش سختدلی و بدرفتاری میکرد.»
این اسم یک مرد است.
این اسم یک زن است.
«خاندان[خانه]» اشاره به خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «او از ذریت خانواده کالیب بود» یا «او از ذریت کالیب بود» [در فارسی انجام شده]
«پشم گوسفندان خود را میتراشید»
«طوری به او سلام برسان که گویی من آنجا هستم»
«مایلم که در کامیابی زندگی کنی.» اسم معنای «سلامتی[کامیابی]» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میخواهم تا وقتی که زنده هستی صاحب چیزهای خوب شوی»
«میخواهم سلامتی[آرامش] بر تو، خاندان و املاکت بیاید»
«پشم برندگان تو کار میکنند» یا «پشم زنندگان تو پشم گوسفندان را میتراشند.» داود میخواهد مردانش سخن بگویند تا نابال بفهمد که گوسفندان او به خاطر مراقبت و کمک مردان داوود خوب هستند.
داوود به طریقی که او و مردانش از خادمین و گله نابال مراقبت کردند، اشاره میکند. این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها و املاک آنها را از زیان دور نگه داشتیم»
کلمه «نظر» اشاره به دیدن دارد و «دیدن» اشاره به افکار یا داوری[قضاوت] دارد. ترجمه جایگزین: «از جوانان[خادمان] من خشنود باش» یا «جوانان من[خادمان من] را با نظر لطف بنگر»
داوود با بنده خواندن مردان خود احترامش نسبت به نابال را نشان میدهد.
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی او پسر نابال است. او با استفاده از چنین روشی احترام خود به نابال که بزرگتر از اوست را نشان میدهد.
«سپاه داوود»
«پیغام کامل داوود را به نابال گفتند»
نابال از این سوالات استفاده میکند تا بر نبود دلیل برای کمک به داوود تاکید کند. این پرسشهای بدیهی را میتوانید در قالب جملات خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این پسر یسا که تو از او میگویی را نمیشناسم.» یا «نمیدانم این داود کیست پس آنچه میگوید را نمیکنم. من که یسا را نمیشناسم، پس اهمیتی نمیدهم که چه بر سر پسرش میآید»
«فراریاند از» یا «طغیان کنندگان علیه»
«نان» اصطلاح است و اشاره به هر نوع غذا دارد.
«مردانی که نمیدانم اهل کجا هستند» یا «مردانی که نمیشناسم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نابال گفته است»
«به سپاهیان خود گفت»
اگر مخاطبین در زبان شما با شمشیر آشنا نیستند، میتوانید عبارت «شمشیر خود را ببندد» را کنایه به حساب آورید و آن را آماده شدن برای جنگ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «‘همه مردان [باید] آماده جنگ شوند.‘ و همه مردان آماده جنگ شدند. داود نیز آماده جنگ شد»
«۴۰۰»
«۲۰۰»
آنها در اردوگاه ماندند تا مانع مهاجمانی شوند که قصد دزدیدن اموالشان را داشتند.
شاید لازم باشد در ترجمه خود کاری که آن مرد جوان[خادم] قبل از صحبت کردن با اَبِیجایل انجام داد را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «یکی از خادمان نابال فهمید که داوود و مردانش نقشه چه کاری را کشیدهاند، پس نزد همسر نابال، اَبِیجایل رفت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به ما آسیب نرساند» یا «جای ما امن بود»
«تا وقتی که با آنها بودیم چیزی از آنها گم نشد.» مردان داوود مانع حمله حیوانات وحشی به گله نابال و دزدی کردن مردم دیگر از آن گله شدند.
مردان داوود مثل دیوارِ حول شهر از ساکنان در مقابل دشمنان محافظت میکردند.
سخنگو دقت میکند و نامی از کسی که این نقشه شرورانه را کشیده نمیبرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی علیه ارباب ما...نقشهای شرورانه میکشد»
سخنگو به نحوی از داوود سخن میگوید که گویی داوود شخصی دیگر است. او با استفاده از چنین روشی احترام خود به داوود را نشان داد. ترجمه جایگزین: «تو»
۲۰۰
گِرده نان شبیه کیک است. شاید لازم باشد مشخص کنید که گردهها[تکهها] از چه ساخته شدهاند. ترجمه جایگزین: «گردههای نان»[در فارسی انجام شده]
«که کسی قبلاً پخته است» یا «برای پختن آماده است»
این واژهای کلی[عمومی] است و به چیزی خاص اختصاص ندارد.
«گندمی که کسی پخته است»
«کیک کشمش» یا «تودهای از کشمش[مقدار زیادی کشمش]»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«داوود و سپاهش»
معانی محتمل: ۱) در کف نهری باریک و کم عمق یا ۲) به جایی که مردان مخفی شده بودند.
نویسنده قبل از ادامه داستان اطلاعات پس زمینهای را ارائه میدهد.
خواننده باید متوجه شود که داود این سخنان را قبل از اینکه در <اول سموئيل ۲۵: ۱۳> بگوید «هر یك از شما شمشیر خود را ببندد» مطرح کرده است.
کلمه «و[اینک]» نشان میدهد که نویسنده دیگر در مورد اَبِیجایل سخن نمیگوید و حالا در مورد داوود مینویسد.
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او هنوز همه مایملک خود را داشت»
خواننده باید متوجه شود که داوود این سخنان را قبل از اینکه در اول سموئيل ۲۵: ۱۳ بگوید «هر یك از شما شمشیر خود را ببندد» مطرح کرده است.
در متن عبری آمده که «خدا دشمنان داوود را بزند» و برخی از ترجمهها از چنین الگویی پیروی کردهاند. اگرچه ترجمه ULB از متن یونانی و سنتی عهد عتیق مثل برخی از نسخ مدرن آن پیروی کرده است.
«تمام کسانی که به او تعلق دارند» یا «کسانی که در خانواده او هستند»
نویسنده دیگر اطلاعات پس زمینهای را ارائه نمیدهد و ادامه داستان را تعریف میکند.
اَبِیجایل فروتنی کرد و نشان داد که از داوود اطاعت میکند چون داوود رهبری قدرتمند بود.
«گوش بده»
«داوود...من را...کلامم را.» اَبِیجایل به نحوی از خود و داوود سخن میگوید که گویی هر دوی آنها اشخاص دیگر هستند. او با استفاده از این روش احترام خود به داوود را نشان میدهد.
اَبِیجایل همچنان به داوود توصیه میکند که انتقام نگیرد.
اَبِیجایل به نحوی از خود و داود سخن میگوید که گویی هر دوی آنها اشخاصی دیگر هستند. او با استفاده از این روش احترام خود به داوود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «من...خادمت را...به حساب نیاور»
شاید لازم باشد در ترجمه خود مشخص کنید که اَبِیجایل چه کاری را باید انجام میداد. ترجمه جایگزین: «ولی اگر من...ببینم...که فرستاده، به آنها غذا میدادم»
ابیجایل همچنان به داوود توصیه میکند که انتقام نگیرد.
اَبِیجایل به نحوی از داوود سخن میگوید که گویی داوود شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش احترام خود به داوود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «تو...داوود»
قتل
کلمه «دست» کنایه است و به آنچه شخص با دست خود انجام میدهد، اشاره دارد. اَبِیجایل فکر میکند که داوود باید اجازه بدهد خدا انتقام او را بگیرد. ترجمه جایگزین: « به جای اینکه اجازه دهی خدا انتقام بگیرد،خودت انتقام بگیری...»
اَبِیجایل به نحوی سخن میگوید که گویی یهوه[خداوند] نابال را مجازات کرده است. ترجمه جایگزین: «امیدوارم که یهوه[خداوند] دشمنانت را مجازات کند...درست همانطور که نابال را مجازات خواهد کرد»
اَبِیجایل همچنان به داوود میگوید که خشمگین نباشد.
اَبِیجایل با استفاده از حالت مجهول احترام خود به داوود را نشان میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لطفاً این هدیه که کنیزت برای اربابم آورده را به مردان جوان[خادمان] بده» یا «لطفاً بگذار اربابم این هدیه که کنیزت برای اربابم آورده را به مردان جوان[خادمان] بدهد»
«این هدایا.» کلمه «هدیه» در واقع اشاره به چیزهای گوناگون دارد.
اَبِیجایل به نحوی از خود و داوود سخن میگوید که گویی هر دوی آنها اشخاصی دیگر هستند. او با استفاده از چنین روشی احترام خود به داوود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «من...تو...تو»
اَبِیجایل همچنان برای داوود استدلالهایی میآورد.
اَبِیجایل به نحوی از خود و داوود سخن میگوید که گویی آن دو نفر اشخاصی دیگر هستند. او با استفاده از این روش احترام خود به داوود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «خطای من...تو هستی»
کلمه «خانه» اصطلاح است و اشاره به «ذریت» دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تضمین میکند که اربابم ذریتی داشته باشد که همیشه در جایگاه پادشاه خدمت کنند» [یهوه اطمینان حاصل خواهد کرد که اربابم همیشه صاحب نوادگانی شوند که بر مسند پادشاهی خدمت کنند]
«بر علیه دشمنان یهوه میجنگد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی شرارت کردن تو را نخواهد دید» یا «هرگز شرارت نمیکنی»
اَبِیجایل همچنان برای داوود استدلالهایی میآورد.
تعقیب کردن برای دستگیری.
اَبِیجایل به نحوی از جان داوود سخن میگوید که گویی جسمی بلند و باریک است که کسی میتواند آن را کنار اشیایی مشابه قرار دهد و با طناب به هم ببندد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدایت جان اربابم را به حیات گره زند» یا «خداوند[یهوه] خدایت تو را با کسانی که زنده هستند زنده نگه دارد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
اَبِیجایل از خود و داود به نحوی سخن میگوید که گویی آن دو اشخاصی دیگر هستند. او با استفاده از چنین روشی احترام خود به داوود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «جان داوود»
اَبِیجایل به نحوی از جان دشمنان داود سخن میگوید که گویی اجسامی کوچک مثل سنگ هستند که میتوان آنها را با سنگ و قلاب به جایی دور پرتاب کرد. ترجمه جایگزین: «او دشمنانت را به راحتی پرتاب کردن سنگ با فلاخن خواهد کشت»
تکهای از پوست حیوان است که طنابهایی بلند به آن متصل شده و برای پرتاب کردن سنگ یا اشیا کوچک دیگر به دوردست به کار میرود.
اَبِیجایل همچنان برای داوود استدلالهایی میآورد.
اَبِیجایل به نحوی از داود سخن میگوید که گویی او شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش احترام خود به داوود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «تو»
اَبِیجایل آوردن استدلال برای داوود را به پایان میرساند.
اَبِیجایل میگوید که اگر داوود از انتقام گرفتن بگذرد، وقتی یهوه[خداوند] او را پادشاه اسرائيل بگرداند، وجدان او راحت خواهد بود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه از اینکه خون بیگناهی را نریختی یا آقایم سعی نکرد خود را نجات دهد، خوشحال خواهی بود»
اَبِیجایل به نحوی از خود و داوود سخن میگوید که گویی آن دو نفر اشخاصی دیگر هستند. او با استفاده از این روش احترام خود به داوود را نشان میدهد. «تو...خودت...تو...من را»
این اشاره به زمانی دارد که یهوه[خداوند] داوود را پس از شائول به پادشاهی میرساند.
داوود توصیه و هدایای اَبِیجایل را قبول میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) «یهوه را شکر[ستایش] میکنم...که» یا ۲) «تمام قوم خداوند را شکر[ستایش] میکنند...که»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را شکر میکنم چون با حکیم ساختنت تو را مبارک ساخت و چون» [یهوه را شکر میکنم چون تو را حکیم و مبارک ساخت و چون][یهوه را شکر میکنم چون تو را حکیم کرد و برکت داد و چون]
قتل. همان کلمهای است که در <اول سموئيل ۲۵: ۲۶> آمده است.
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به عملی دارد که با دست انجام میشود. ترجمه جایگزین: «با عمل خودم»
داوود هدایای اَبِیجایل[ابیگیل] را میپذیرد و با توصیه او موافقت میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای نابال فرزند پسری باقی نمیگذاشتم»
این یک اصطلاح است. اَبِیجایل همه هدایا را از الاغ پایین نیاورد. ترجمه جایگزین: «همه هدایایی که آورده بود را پذیرفت»
کلمه «[صدایت]» کنایه از پیغام شخص است و جزگویی از سخنی است که بیان میکند. ترجمه جایگزین: «به آنچه گفتهای گوش کرده است» یا «آنچه توصیه کردهای را انجام میدهد»[در فارسی انجام شده]
سحر
نابال بسیار خوشحال بود.
داوری یهوه[خداوند] بر نابال
نابال دیگر مست و شاد نبود.
نابال نمیتوانست حرکت کند، چون میترسید که دیگر سالم نباشد. او احتمالاً سکته مغزی کرده بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود به اَبِیجایل پیشنهاد ازدواج میدهد تا به این طریق از او محافظت کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید عبارت مشابه را در <اول سموئيل ۲۵: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید. معانی محتمل: ۱) «خداوند[یهوه] را شکر میکنم» یا ۲) ترجمه جایگزین: «تمام قوم[مرد] خداوند[یهوه] را شکر کنند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بعد از اهانت نابال به من از من دفاع کرد»
اسم معنای «عار» و «[باعث شد]» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. معانی محتمل: ۱) ترجمه جایگزین: «با مجازات کردن نابال به خاطر اهانتش به من نشان داد که عمل من درست است» یا ۲) ترجمه جایگزین: «هنگام اهانت نابال به من کاری کرد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
داوود به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از چنین روشی احترام خود به یهوه را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «من را از اعمال شرورانه دور نگه داشت»
اسم معنای «عمل» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نقشهای که نابال برای من کشیده بود را بر خود او آورد»
«سر» جزگویی از شخصی دیگر است. ترجمه جایگزین: «بر او»
شاید لازم باشد در ترجمه خود اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشوند را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردانی را فرستاد تا با اَبِیجایل بگویند که داوود میخواهد او را به همسری بگیرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اَبِیجایل با تعظیم کردن به او پاسخ داد. خوانندگان باید متوجه شوند که او احتمالاً هنگام سخن گفتن آن مردان در <اول سموئيل ۲۵: ۴۰> ایستاده بود پس کلمه «برخاسته» کنایه است و اشاره به تصمیم او برای تعظیم کردن دارد.
اَبِیجایل به نحوی در مورد خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از چنین روشی فروتن بودن خود را نشان میدهد و با شستن پای خادمان داود تمایل خود برای ازدواج با داوود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «ببین که من، کنیز داوود، با شستن پاهایتان به شما خدمت میکنم»
شاید لازم باشد در ترجمه خود مشخص کنید که او قبل از سوار شدن بر الاغ، برخاست. ترجمه جایگزین: «سریعاً کارهای لازم برای سفر را انجام داد و آماده شد و سپس سوار شد»
اَبِیجایل سوار بر الاغ بود، ولی کنیزانش پیاده میآمدند.
این اتفاق قبل از ازدواج داوود با اَبِیجایل رخ داد.
این اسم یک زن است.
این اتفاق قبل از ازدواج داود با اَبِیجایل رخ داد.
این اسم یک زن است.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم شهری در شمال اورشلیم است.
1پس زیفیان نزد شاؤل به جِبْعه آمده،گفتند: «آیا داود خویشتن را در تلّ حَخِیله كه در مقابل بیابان است، پنهان نكرده است؟»2آنگاه شاؤل برخاسته، به بیابان زیف فرود شد و سه هزار مرد از برگزیدگان اسرائیل همراهش رفتند تا داود را در بیابان زیف جستجو نماید.3و شاؤل در تل حَخیله كه در مقابل بیابان به سر راه است اردو زد، و داود در بیابان ساكن بود. و چون دید كه شاؤل در عقبش در بیابان آمده است،4داود جاسوسان فرستاده، دریافت كرد كه شاؤل به تحقیق آمده است.5و داود برخاسته، به جایی كه شاؤل در آن اردو زده بود، آمد. و داود مكانی را كه شاؤل و اَبْنیر، پسر نیر، سردار لشكرش خوابیده بودند، ملاحظه كرد. و شاؤل در اندرون سنگر می خوابید و قوم در اطراف او فرود آمده بودند.6و داود به اَخِیمَلَك حِتّی و اَبِیشای ابن صَرُویه برادر یوآب خطاب كرده، گفت: «كیست كه همراه من نزد شاؤل به اردو بیاید؟» ابیشای گفت: «من همراه تو می آیم.»7پس داود و ابیشای در شب به میان قوم آمدند و اینك شاؤل در اندرون سنگر دراز شده، خوابیده بود، و نیزه اش نزد سرش در زمین كوبیده، و اَبنیر و قوم در اطرافش خوابیده بودند.8و ابیشای به داود گفت: «امروز خدا، دشمن تو را به دستت تسلیم نموده. پس الا´ن اذن بده تا او را با نیزه یك دفعه به زمین بدوزم و او را دوباره نخواهم زد.»9و داود به ابیشای گفت: «او را هلاك مكن، زیرا كیست كه به مسیح خداوند دست خود را دراز كرده، بیگناه باشد؟»10و داود گفت: «به حیات یهُوَه قسم كه یا خداوند او را خواهد زد یا اجلش رسیده، خواهد مرد یا به جنگ فرود شده، هلاك خواهد گردید.11حاشا بر من از خداوند كه دست خود را بر مسیح خداوند دراز كنم. اما الا´ن نیزه ای را كه نزد سرش است و سبوی آب را بگیر و برویم.»12پس داود نیزه و سبوی آب را از نزد سر شاؤل گرفت و روانه شدند، و كسی نبود كه ببیند و بداند یا بیدار شود زیرا جمیع ایشان در خواب بودند، چونكه خواب سنگین از خداوند بر ایشان مستولی شده بود.13و داود به طرف دیگر گذشته، از دور به سر كوه بایستاد و مسافت عظیمی در میان ایشان بود.14و داود قوم و ابنیر پسر نیر را صدا زده، گفت: «ای ابنیر جواب نمی دهی؟» و ابنیر جواب داده، گفت: «تو كیستی كه پادشاه را میخوانی؟»15داود به ابنیر گفت: «آیا تو مرد نیستی و در اسرائیل مثل تو كیست؟ پس چرا آقای خود پادشاه را نگاهبانی نمی كنی؟ زیرا یكی از قوم آمد تا آقایت پادشاه را هلاك كند.16این كار كه كردی خوب نیست. به حیات یهُوَه، شما مستوجب قتل هستید، چونكه آقای خود مسیح خداوند را نگاهبانی نكردید. پس الا´ن ببین كه نیزۀ پادشاه و سبوی آب كه نزد سرش بود، كجاست؟»17و شاؤل آواز داود را شناخته، گفت: «آیا این آواز توست ای پسر من داود؟» و داود گفت: «ای آقایم پادشاه آواز من است.»18و گفت: «این از چه سبب است كه آقایم بندۀ خود را تعاقب میكند؟ زیرا چه كردم و چه بدی در دست من است؟19پس الا´ن آقایم پادشاه سخنان بندۀ خود را بشنود. اگر خداوند تو را بر من تحریك نموده است، پس هدیه ای قبول نماید، و اگر بنی آدم باشند پس ایشان به حضور خداوند ملعون باشند. زیرا كه امروز مرا از التصاق به نصیب خداوند میرانند و میگویند برو و خدایان غیر را عبادت نما.20و الا´ن خون من از حضور خداوند به زمین ریخته نشود، زیرا كه پادشاه اسرائیل مثل كسی كه كبك را بر كوهها تعاقب میكند، به جستجوی یك كَیك بیرون آمده است.»21شاؤل گفت: «گناه ورزیدم ای پسرم داود! برگرد و تو را دیگر اذیت نخواهم كرد، چونكه امروز جان من در نظر تو عزیز آمد. اینك احمقانه رفتار نمودم و بسیار گمراه شدم.»22داود در جواب گفت: «اینك نیزۀ پادشاه! پس یكی از غلامان به اینجا گذشته، آن را بگیرد.23و خداوند هر كس را بر حسب عدالت و امانتش پاداش دهد، چونكه امروز خداوند تو را به دست من سپرده بود. اما نخواستم دست خود را بر مسیح خداوند دراز كنم.24و اینك چنانكه جان تو امروز در نظر من عظیم آمد، جان من در نظر خداوند عظیم باشد و مرا از هر تنگی برهاند.»25شاؤل به داود گفت: «مبارك باش ای پسرم داود؛ البته كارهای عظیم خواهی كرد و غالب خواهی شد.» پس داود راه خود را پیش گرفت و شاؤل به جای خود مراجعت كرد.
داوود فرصت دیگری برای کشتن شائول پادشاه مییابد، ولی از کشتن مسح شده[منتخب] خدا امتناع میورزد. این کار شائول با رفتار داوود در تضاد است، چون شائول بر آن بود که داوود را پیدا کند و به قتل برساند. شائول اذعان میکند که داوود پارساتر[عادلتر] از اوست، چون دشمنش را نکشت.
داوود دلیل خود برای نکشتن شائول را در قالب پرسشی بدیهی مطرح میکند: «او را هلاك مكن، زیرا كیست كه به مسیح خداوند دست خود را دراز كرده، بیگناه باشد؟»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جملهای ندایی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «داوود مخفی شده است...در بیابان[یشیمون] خود را مخفی کرده است!»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«از جایی که میتوان بیابان یشیمون را دید»
این اسم منطقهای بیابانی و نزدیک به دریای مردگان است. این قسمت را میتوان به «بیابان یهودیه» یا «ناکجاآباد[زمین سوخته][زمین مرده]» ترجمه کرد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۳: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «برخاسته» اصطلاح است و به معنای عمل کردن است. ترجمه جایگزین: «سپس شائول دست به کار شد[عمل کرد] و رفت»
۳۰۰۰
مردانی که او آنها را به خاطر توانایی نظامیشان انتخاب کرده بود.
«از جایی که میتوانستند بیابان[یشیمون] را ببینند»
این اسم منطقهای بیابانی و نزدیک به دریای مردگان است. این قسمت را میتوان به «بیابان یهودیه» یا «ناکجاآباد[زمین سوخته][زمین مرده]» ترجمه کرد. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۳: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
See:
این صفحه تعمداْ خالی گذاشته شده است.
«داوود عمل کرد...رفت»
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک زن است.
داوود و مردانش احتمالاً در مکانی مرتفعتر از شائول بودند.
«میخواهم کسی باشم که...میآید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ابیشای به نحوی سخن میگوید که گویی آن دشمن، جسمی کوچک است که خدا در دست داوود قرار داده است. کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قدرتی دارد که از دست متساطع میشود. ترجمه جایگزین: «خدا به تو سلطه کامل بر دشمنت داده است»
این کنایه است و اشاره به «کشته شدن با نیزه» دارد.
«با ضربه اول او را خواهم کشت» یا «نیازی نیست که ضربهای دیگر به او وارد کنم»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد و همچنین میتوان آن را به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند بر مسح شده یهوه، بیتقصیر، ضربهای وارد کند» یا «هر کس که بر مسح شده یهوه ضربهای وارد کند، مرتکب گناه قتل شده است»
«به قطعیت حیات یهوه» یا «به همان قطعیتی که یهوه زنده است»
«از مرگ طبیعی خواهد مرد»
«دست» کنایه است و اشاره به آسیبی دارد که به واسطه دست به شخص میرسد. ترجمه جایگزین: «کاری برای آسیب زدن»
داوود به ابیشای نیز اشاره دارد و شناسه دوم شخص جمع در برگیرنده گوینده و مخاطب است.
خداوند[یهوه] باعث شد که به خواب عمیقی فرو رود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود با استفاده از این سوال ابنیر را شرمنده میکند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به من، ابنیر جواب یده»
«داوود به حدی که میتوانست بلند صحبت کرد» تا شائول و مردانش بتوانند صدای او را بشنوند.
داوود از این سوال استفاده میکند تا ابنیر را به خاطر محافظت نکردن از شائول توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «تو مرد بسیار شجاعی هستی»
داوود از این سوال استفاده میکند تا ابنیر را به خاطر محافظت نکردن از شائول توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «بزرگترین سرباز در اسرائيلی.»
معانی محتمل: ۱) سوالی حقیقی است و داوود از ابنیر میخواهد که به این سوال جواب دهد یا ۲) پرسشی بدیهی است و داوود با استفاده از آن ابنیر را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «بنابراین باید مراقب آقای خود، پادشاه، میبودی!»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شائول پدر حقیقی داوود نبود. شائول به نحوی سخن میگوید که گویی پدر داوود است. او با استفاده از این روش میخواهد کاری کند که داوود به او اعتماد کند و احترام بگذارد، درست همان طور که داوود به پدر خود اعتماد دارد و احترام میگذارد.
معانی محتمل:۱) داوود واقعاً از شائول میخواهد که به این سوال جواب دهد یا ۲) این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آقایم دلیلی برای تعاقب بنده خود ندارد»
داوود با استفاده از سوم شخص در مورد شائول سخن میگوید و او را «آقایم» خطاب قرار میدهد و همچنین با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید و خود را «بنده خود» خطاب قرار میدهد. او با استفاده از چنین روشی احترام خود به شائول را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «چرا آقایم، من، غلامت را تعقیب میکنی؟»
معانی محتمل: ۱) داوود واقعاً از شائول میخواهد که به این سوال جواب دهد یا ۲) این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میدانی کاری نکردهام که به تو آسیب رساند»
اینجا به نحوی از بدی سخن گفته شده که گویی جسمی است که میتوان آن را در دست نگه داشت. کلمه «دست» اشاره به شخصی دارد که عمل میکند یا کاری را نجام میدهد. معانی محتمل: ۱) داوود واقعاً از شائول میخواهد که به این سوال پاسخ دهد. ترجمه جایگزین: «چه خطایی از من سر زده؟» یا ۲) این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خطایی نکردهام!»
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی او و پادشاه اشخاصی دیگر هستند، او با استفاده از این روش احترام خود به شائول را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «تو پادشاه من، به سخنان من گوش ده»
«باعث شد که از من عصبانی شوی»
شاید لازم باشد دلیل اینکه او هدیه میدهد را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «من هدیهای به او خواهم داد تا دیگر من را خشمگین نکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه تصمیم به مجازات آنها بگیرد»
«زیرا امروز من را راندند. انگار که میخواستند دیگر بر میراث یهوه تکیه نکنم. انگار که به من گفتند ‘برو و خدایان دیگر را بپرست‘»
«تا دیگر بر این اعتماد نداشته باشم که خدا آنچه وعده داده را به من میدهد» [تا دیگر بر داده شدن آنچه خدا وعده داده توکل[اطمینان] نداشته باشم]
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی پادشاه شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش به شائول احترام میگذارد. ترجمه جایگزین: «داری»
این روشی مودبانه است که به آن واسطه میگویند «من را نکش»
داوود از کلمه «کَیک» به عنوان استعاره استفاده میکند و به شخصی اشاره میکند که نمیتواند آسیبی به کسی برساند. ترجمه جایگزین: «این یک کَک» یا «من نمیتوانم به تو به اندازه یک کک آسیب برسانم»
شائول داوود را به نحوی تعقیب میکند که گویی پرنده وحشی و ارزشمندی است.
معانی محتمل: ۱) «برگرد و در کاخ به من خدمت کند» یا ۲) «به خانهات برگرد»
شائول پدر حقیقی داوود نبود. او به نحوی سخن میگوید که گویی پدر داوود است. شائول با استفاده از این روش میخواهد داوود همان طور که به پدر خود اعتماد دارد و به او احترام میگذارد به او نیز اعتماد کند و احترام بگذارد.
کلمه «نظر» اشاره به دیدن دارد و «دیدن» اشاره به افکار یا داوری[قضاوت] دارد. ترجمه جایگزین: «امروز زندگی من را ارزشمند یافتی» یا «امروز نشان دادی که واقعاً به من احترام میگذاری»
«خیلی احمق بودم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «دست» کنایه از قدرت شخص است. «یهوه امروز فرصت حمله به من داد» یا «یهوه من را در جایی[موقعیتی] قرار داد که بتوانم به راحتی تو را بکشم»
«آنچه برای هر مرد مناسب است را بدهد»
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی شائول شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش احترام خود به شائول را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «کسی که او به پادشاهی انتخاب کرده است.»
کلمه «نظر» اشاره به دیدن دارد و «دیدن» اشاره به افکار یا داوری[قضاوت] دارد. ببینید کلمات مشابه را در <اول سموئيل ۲۶: ۲۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «زندگی تو را ازشمند شمردم» یا «امروز نشان دادم که واقعاً به تو احترام میگذارم»
کلمه «نظر» اشاره به دیدن دارد و «دیدن» اشاره به افکار یا داوری[قضاوت] دارد. ترجمه جایگزین: «تا خداوند زندگی من را نیز ارزشمند بپندارد» یا «تا یهوه زندگی من را به اندازه تو ارزشمند بداند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تو را برکت دهد»
شائول پدر حقیقی داوود نبود. شائول به نحوی سخن میگوید که گویی پدر حقیقی داود است. او با استفاده از این روش میخواهد داود همان طور که به پدر خود اعتماد دارد و به او احترام میگذارد به او نیزاعتماد کند و احترام بگذارد.
1و داود در دل خود گفت: «الحال روزی به دست شاؤل هلاك خواهم شد. چیزی برای من از این بهتر نیست كه به زمین فلسطینیان فرار كنم، و شاؤل از جستجوی من در تمامی حدود اسرائیل مأیوس شود. پس از دست او نجات خواهم یافت.»2پس داود برخاسته، با آن ششصد نفر كه همراهش بودند، نزد اخیش بن مَعُوك، پادشاه جَتّ گذشت.3و داود نزد اخیش در جَتّ ساكن شد، او و مردمانش هركس با اهل خانه اش، و داود با دو زنش اَخینُوعَمِ یزْرَعیلیه و اَبِیجایل كَرْمَلیه زن نابال.4و به شاؤل گفته شد كه داود به جَتّ فرار كرده است، پس او را دیگر جستجو نكرد.5و داود به اخیش گفت: «الا´ن اگر من در نظر تو التفات یافتم، مكانی به من در یكی از شهرهای صحرا بدهند تا در آنجا ساكن شوم. زیرا كه بندۀ تو چرا در شهر دارالسلطنه با تو ساكن شود؟»6پس اخیش در آن روز صِقْلَغ را به او داد، لهذا صِقْلَغ تا امروز از آن پادشاهان یهوداست.7و عدد روزهایی كه داود در بلاد فلسطینیان ساكن بود، یك سال و چهار ماه بود.8و داود و مردانش برآمده، بر جَشُوریان و جَرِزّیان و عَمالَقَه هجوم آوردند زیرا كه این طوایف در ایام قدیم در آن زمین از شور تا به زمین مصر ساكن می بودند.9و داود اهل آن زمین را شكست داده، مرد یا زنی زنده نگذاشت و گوسفندان و گاوان و الاغها و شتران و رخوت گرفته، برگشت و نزد اخیش آمد.10و اخیش گفت: «امروز به كجا تاخت آوردید؟» داود گفت: «بر جنوبی یهودا و جنوب یرْحَمْئیلیان و به جنوب قینیان.»11و داود مرد یا زنی را زنده نگذاشت كه به جَتّ بیایند، زیرا گفت: «مبادا دربارۀ ما خبر آورده، بگویند كه داود چنین كرده است.» و تمامی روزهایی كه در بلاد فلسطینیان بماند، عادتش چنین خواهد بود.»12و اخیش داود را تصدیق نموده، گفت: «خویشتن را نزد قوم خود اسرائیل بالكل مكروه نموده است، پس تا به ابد بندۀ من خواهد بود.»
این باب بخش جدیدی از روایت زندگی داوود با فلسطینیان را شروع میکند.
داوود میترسد که شائول روزی او را بگیرد و بکشد پس به شهر فلسطینی جَت نقل مکان میکند. این نوعی تبعید خودخواسته است که داوود از روی ترس دست به آن میزند. او همچنین این کار را از روی فقدان اعتماد[توکل][تکیه] به خدا انجام میدهد. این همان دلیلی است که ذریت او به تبعید فرستاده میشوند.
کلمه «دل خود» کنایه است و اشاره به خود او دارد. ترجمه جایگزین: «داوود با خود فکر کرد»
کلمه «دست» جزگویی است و اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «از دست او فرار کرد»
«پس داوود کاری کرد[دست به کار شد][عمل کرد]؛...گذشت»
«از مرز بین اسرائيل و فلسطین گذشت»
۶۰۰
این اسم یک مرد است. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۱: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است.
این اسم یک زن است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۱۴: ۵۰> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک زن است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۲۵: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در <اول سموئيل ۲۵: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به شائول گفت» یا «شائول شنید»
کلمه «نظر» اشاره به دیدن دارد و «دیدن» اشاره به افکار یا داوری دارد. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۲۰: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر تو را خشنود کردهام» یا «اگر من را مورد لطف خود به حساب میآوری»
چون اخیش کسی است که «میدهد» این قسمت کنایه و به معنای «لطفاً جایی به من بده» است.
«در حاشیه شهر» یا «در یکی از شهرهای بیرون شهر»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست که با تو زندگی کنم.» یا «به حدی مهم نیستم که اینجا در شهری سلطنتی با تو زندگی کنم»
داوود به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش احترام خود به اخیش را نشان میدهد.
این اسم شهری در جنوب غربی منطقه یهودا است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
بارها حمله میکند و اموال را تصاحب میکند.
گروهی از مردم که ظاهراً جایی بین فلسطین و مصر زندگی میکردند.
شناسه مستتر فاعلی نامعین[نکره] است و برای اشاره به هرکسی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بر سر راهی که مردم به سمت شور سفر میکنند»
منطقهای در شمال شرقی مرز مصر
پادشاه جَت
پادشاه جَت
طایفهای از سبط یهودا
گروهی از مردم که در سرزمین ماد زندگی میکردند.
یکی از پنج ایالت[استان] فلسطین
پادشاه جَت
1و واقع شد در آن ایام كه فلسطینیان لشكرهای خود را برای جنگ فراهم آوردند تا با اسرائیل مقاتله نمایند، و اخیش به داود گفت: «یقیناً بدان كه تو و كسانت همراه من به اردو بیرون خواهید آمد.»2داود به اخیش گفت: «به تحقیق خواهی دانست كه بندۀ تو چه خواهد كرد.» اخیش به داود گفت: «از این جهت تو را همیشه اوقات نگاهبان سرم خواهم ساخت.»3و سموئیل وفات نموده بود، و جمیع اسرائیل به جهت او نوحه گری نموده، او را در شهرش رامه دفن كرده بودند، و شاؤل تمامی اصحاب اجنّه و فالگیران را از زمین بیرون كرده بود.4و فلسطینیان جمع شده، آمدند و در شُونیم اردو زدند؛ و شاؤل تمامی اسرائیل را جمع كرده، در جِلْبُوع اردو زدند.5و چون شاؤل لشكر فلسطینیان را دید، بترسید و دلش بسیار مضطرب شد.6و شاؤل از خداوند سؤال نمود و خداوند او را جواب نداد، نه به خوابها و نه به اوریم و نه به انبیا.7و شاؤل به خادمان خود گفت: «زنی را كه صاحب اجنه باشد، برای من بطلبید تا نزد او رفته، از او مسألت نمایم.» خادمانش وی را گفتند: «اینك زنی صاحب اجنّه در عَین دور میباشد.»8و شاؤل صورت خویش را تبدیل نموده، لباس دیگر پوشید و دو نفر همراه خود برداشته، رفت و شبانگاه نزد آن زن آمده، گفت: «تمنّا اینكه به واسطۀ جنّ برای من فالگیری نمایی و كسی را كه به تو بگویم از برایم برآوری.»9آن زن وی را گفت: «اینك آنچه شاؤل كرده است میدانی كه چگونه اصحاب اجنّه و فالگیران را از زمین منقطع نموده است. پس تو چرا برای جانم دام می گذاری تا مرا به قتل رسانی؟»10و شاؤل برای وی به یهُوَه قسم خورده، گفت: «به حیات یهُوَه قسم كه از این امر به تو هیچ بدی نخواهد رسید.»11آن زن گفت: «از برایت كه را برآورم؟» او گفت: «سموئیل را برای من برآور.»12و چون آن زن سموئیل را دید به آواز بلند صدا زد و زن، شاؤل را خطاب كرده، گفت: «برای چه مرا فریب دادی، زیرا تو شاؤل هستی؟»13پادشاه وی را گفت: «مترس! چه دیدی؟» آن زن در جواب شاؤل گفت: «خدایی را می بینم كه از زمین بر می آید.»14او وی را گفت: «صورت او چگونه است؟» زن گفت: «مردی پیر بر می آید و به ردایی ملبّس است.» پس شاؤل دانست كه سموئیل است و رو به زمین خم شده، تعظیم كرد.15و سموئیل به شاؤل گفت: «چرا مرا برآورده، مضطرب ساختی؟» شاؤل گفت: «در شدت تنگی هستم چونكه فلسطینیان با من جنگ می نمایند و خدا از من دور شده، مرا نه به واسطۀ انبیا و نه به خوابها دیگر جواب میدهد. لهذا تو را خواندم تا مرا اعلام نمایی كه چه باید بكنم.»16سموئیل گفت: «پس چرا از من سؤال مینمایی؟ و حال آنكه خداوند از تو دور شده، دشمنت گردیده است.17و خداوند به نحوی كه به زبان من گفته بود، برای خود عمل نموده است، زیرا خداوند سلطنت را از دست تو دریده، آن را به همسایه ات داود داده است.18چونكه آواز خداوند را نشنیدی و شدت غضب او را بر عَمالیق به عمل نیاوردی، بنابراین خداوند امروز این عمل را به تو نموده است.19و خداوند اسرائیل را نیز با تو به دست فلسطینیان خواهد داد، و تو و پسرانت فردا نزد من خواهید بود، وخداوند اردوی اسرائیل را نیز به دست فلسطینیان خواهد داد.»20و شاؤل فوراً به تمامی قامتش بر زمین افتاد، و از سخنان سموئیل بسیار بترسید. و چونكه تمامی روز و تمامی شب نان نخورده بود، هیچ قوت نداشت.21و چون آن زن نزد شاؤل آمده، دید كه بسیار پریشان حال است، وی را گفت: «اینك كنیزت آواز تو را شنید و جانم را به دست خود گذاشتم و سخنانی را كه به من گفتی اطاعت نمودم.22پس حال تمنا اینكه تو نیز آواز كنیز خود را بشنوی تا لقمه ای نان به حضورت بگذارم و بخوری تا قوت یافته، به راه خود بروی.»23اما او انكار نموده، گفت: «نمی خورم.» لیكن چون خادمانش و آن زن نیز اصرار نمودند، آواز ایشان را بشنید و از زمین برخاسته، بر بستر نشست.24و آن زن گوساله ای پرواری در خانه داشت. پس تعجیل نموده، آن را ذبح كرد و آرد گرفته، خمیر ساخت و قرصهای نان فطیر پخت.25و آنها را نزد شاؤل و خادمانش گذاشت كه خوردند. پس برخاسته، در آن شب روانه شدند.
صحبت کردن با مردگان خلاف شریعت موسی بود. خدا یا روح القدس شائول را به خاطر گناهش ترک کرد و به او کمک نکرد.
, and and )
سموئيل از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا بگوید کامیابی شائول در برابر خدا غیر ممکن است، پس توصیه خواستن از او نیز بیفایده است: «پس چرا از من سؤال مینمایی؟ و حال آنكه خداوند از تو دور شده، دشمنت گردیده است»
«تا بر ضد اسرائيل بجنگند»
عبارت «از این جهت» و «[پس]» نشان میدهد که سخنگو با حرف طرف مقابل خود موافقت میکند. ترجمه جایگزین: «پس،...با تو میروم تا بدانی ..پس،...تو را خواهم ساخت»[در فارسی متفاوت انجام شده و متن اصلی اشتباه است]
داود احتمالاً میخواست که اخیش فکر کند او بسیاری از اسرائيلیان را خواهد کشت ولی «بنده تو چه خواهد کرد» همچنین شاید به معنای آن باشد که داود قصد دارد فلسطینیان را به جای اسرائيلیان بکشد. سعی کنید این قسمت را به نحوی ترجمه کنید تا خواننده هر دو معنا را برداشت کند.
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی او شخصی دیگر است. داوود از این روش استفاده میکند تا اخیش فکر کند که به او احترام میگذارد. ترجمه جایگزین: «من»
کلمه «تو» اشاره به داوود دارد و مفرد است.
شخصی که از کسی دیگر مراقبت میکند.
نویسنده اطلاعات پس زمینهای ارائه میدهد و به این وسیله خواننده را برای رویدادهایی که در آینده رخ میدهند، آماده میکند.
رسماً از آن کشور یا منطقه بیرون کرد و مانع ورود آنها شد. ترجمه جایگزین: «از اسرائيل اخراج کرد»
کلمات «[کسانی که با مردگان حرف میزنند]» و «[کسانی که با ارواح...حرف میزنند]» از زبان اصلی به صورت کلمه به کلمه ترجمه شدهاند. شاید در زبان شما برای اشاره به کسانی که با مردگان و ارواح حرف میزنند از کلماتی متفاوت استفاده میشود یا شاید با استفاده از یک کلمه به هر دوی آنها اشاره میشود، مترجمین باید در این قسمت از آن کلمه یا کلمات استفاده کنند.
بعد از اینکه داوود و اخیش در <اول سموئيل ۲۸: ۲> سخن گفتند.
«تمام سپاهش را در اسرائيل کنار هم جمع کردند»
اینها اسامی مکانها هستند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر شدت ترس تاکید میکنند. اینجا «دل» اشاره به شائول دارد. ترجمه جایگزین: «وحشت کرد»
کاهن اعظم قرعه مقدسی به اسم اوریم و تُمّیم را در پیش سینه خود حمل میکرد که در کیسهای نشانگذاری شده کنار قلب او بود.
این کلمات ترجمه یک کلمه در زبان اصلی هستند. اگر زبان شما کلمهای خاص برای اشاره به کسی دارد که با مردگان حرف میزند، باید از آن کلمه در این قسمت استفاده کنید. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۲۸: ۳> چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی انجام شده]
این اسم یک مکان است.
شائول تغییر چهره داد چون راه بین جِلْبُوع (<اول سموئيل ۲۸: ۳>) به عَین دور(<اول سموئيل ۲۸: ۷>) از زمینی میگذشت که فلسطینیان در آن ساکن بودند. او تمام روز سفر کرد و وقتی به آن زن رسید که خورشید غروب کرده بود.
ظاهر معمول خود را تغییر داد تا کسی هویت او را تشخیص ندهد.
«برای من با مردگان حرف بزنی»
کلمات «[کسانی که با مردگان حرف میزنند]» و «[کسانی که با ارواح...حرف میزنند]» از زبان اصلی به صورت کلمه به کلمه ترجمه شدهاند. شاید در زبان شما برای اشاره به کسانی که با مردگان و ارواح حرف میزنند از کلماتی متفاوت استفاده میشود یا شاید با استفاده از یک کلمه به هر دوی آنها اشاره میشود، مترجمین باید در این قسمت از آن کلمه یا کلمات استفاده کنند. ببینید این عبارت را در <اول سموئيل ۲۸: ۳> چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی انجام شده]
کلمه «جان» اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «من را»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی محتمل دیگر: ۱) «کسی مثل خدا» یا ۲) «داوری» (<اول سموئيل ۷: ۱۵>)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سموئيل به نحوی سخن میگوید که گویی سلطنت جسمی است که میتوان آن را در دست گرفت و شخصی دیگر میتواند آن را برباید. ترجمه جایگزین: «تو را از پادشاهی عزل کرد» یا «کسی دیگر را به جای تو پادشاه کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سموئيل به نحوی سخن میگوید که گویی قوم اسرائيل جسمی کوچک هستند که خداوند[یهوه] به فلسطینیان میدهد و به نحوی از فلسطینیان سخن میگوید که گویی یک نفر هستند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به فلسطینیان اجازه میدهد تا با قوم اسرائيل هر چه که میخواهند را انجام دهند»
این روشی مودبانه است و اشاره به مرگ شائول دارد. ترجمه جایگزین: «خواهی مرد»
سموئيل به نحوی سخن میگوید که گویی قوم اسرائيل جسمی کوچک هستند که خداوند[یهوه] به فلسطینیان میدهد و به نحوی از فلسطینیان سخن میگوید که گویی یک نفر هستند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به فلسطینیان اجازه میدهد تا هر چه که میخواهند را با سپاه اسرائيل انجام دهند»
شائول در طول شب قبل از سفر خود از جِلْبُوع(<اول سموئيل ۲۸: ۴>) به عین دور(<اول سموئيل ۲۸: ۷>) و در طول سفرش و همچنین شبی که آن زن را ملاقات کرد چیزی نخورده بود.
این یک اصطلاح است. «ممکن بود به خاطر گوش دادن به حرف تو بمیرم» یا «کسی ممکن بود من را بکشد چون به حرف تو گوش دادم »
آن زن به نحوی سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. او با استفاده از این روش احترام خود به شائول را نشان میدهد. آن زن همچنین با استفاده از کلمات «آواز کنیز خود» به خود اشاره میکند تا بر سخن خود تاکید بیشتر کند. ترجمه جایگزین: «صدایم» یا «سخنم با تو را»
«شائول آنچه خواستند را انجام نداد»
«او را مجبور کردند»
گوسالهای که به آن غذا داده شده و به اندازهای رشد کرده بود که میتوانستند برای ضیافتی خاص از آن استفاده کنند.
آن زن آرد و روغن را با هم مخلوط کرد و با وَرز دادن آن ترکیب، خمیری برای پخت آماده کرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و فلسطینیان همه لشكرهای خود را در اَفیق جمع كردند، و اسرائیلیان نزد چشمهای كه در یزْرَعِیل است، فرود آمدند.2و سرداران فلسطینیان صدها و هزارها میگذشتند، و داود و مردانش با اخیش در دنبالۀ ایشان می گذشتند.3و سرداران فلسطینیان گفتند كه «این عبرانیان كیستند؟» و اخیش به جواب سرداران فلسطینیان گفت: «مگر این داود، بندۀشاؤل، پادشاه اسرائیل نیست كه نزد من این روزها یا این سالها بوده است؟ و از روزی كه نزد من آمد تا امروز در او عیبی نیافتم.»4اما سرداران فلسطینیان بر وی غضبناك شدند، و سرداران فلسطینیان او را گفتند: «این مرد را باز گردان تا به جایی كه برایش تعیین كرده ای برگردد، و با ما به جنگ نیاید، مبادا در جنگ دشمن ما بشود؛ زیرا این كس با چه چیز با آقای خود صلح كند؟ آیا نه با سرهای این مردمان؟5آیا این داود نیست كه دربارۀ او با یكدیگر رقص كرده، می سراییدند و میگفتند شاؤل هزارهای خود و داود ده هزارهای خویش را كشته است.»6آنگاه اخیش داود را خوانده، او را گفت: «به حیات یهُوَه قسم كه تو مرد راست هستی و خروج و دخول تو با من در اردو به نظر من پسند آمد؛ زیرا از روز آمدنت نزد من تا امروز از تو بدی ندیده ام. لیكن در نظر سرداران پسند نیستی.7پس الا´ن برگشته، به سلامتی برو مبادا مرتكب عملی شوی كه در نظر سرداران فلسطینیان ناپسند آید.»8و داود به اخیش گفت: «چه كرده ام و از روزی كه به حضور تو بوده ام تا امروز در بنده ات چه یافته ای تا آنكه به جنگ نیایم و با دشمنان آقایم پادشاه جنگ ننمایم؟»9اخیش در جواب داود گفت: «میدانم كه تو در نظر من مثل فرشتۀ خدا نیكو هستی. لیكن سرداران فلسطینیان گفتند كه با ما به جنگ نیاید.10پس الحال بامدادان با بندگان آقایت كه همراه تو آمده اند، برخیز و چون بامدادان برخاسته باشید و روشنایی برای شما بشود، روانه شوید.»11پس داود با كسان خود صبح زود برخاستند تاروانه شده، به زمین فلسطینیان برگردند. و فلسطینیان به یزْرَعیل برآمدند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با سرودهای در ۲۹: ۵ انجام میدهد.
مشخص نیست که آیا داوود میخواهد با فلسطینیان بجنگد یا نه. او شاید قصد داشت در برابر شائول بجنگد ولی احتمال آن نیز وجود دارد که قصد جنگیدن علیه سربازان اسرائيل را داشت. احتمالاً بهتر است که خوانندگان متوجه تناقضی که این مسئله در وجود داوود ایجاد میکند، بشوند؛ ولی برخی از محققان بر این باور هستند که داوود قصد داشت در جنگ فلسطینیان را غافلگیر کند و بر علیه آنها بجنگد.
نهر آبی کوچک که به صورت طبیعی از زمین میجوشد.
«مردان خود را در گروههای مختلف تقسیمبندی کردند؛ برخی از گروهها صد سربازه بودند و برخی دیگر هزار سرباز»
«۱۰۰ها...۱۰۰۰ها» [در فارسی برای بیان اعداد از این حالت استفاده نمیشود]
اول گروههای صدتایی و هزارتایی گذشتند و سپس اخیش و همراهانش و بعد داوود و مردانش و سربازان فلسطینی که از اخیش مراقبت میکردند، رد شدند.
روشهایی که میتوان این پرسش بدیهی را در قالب جمله خبری ترجمه کرد: ۱) «نباید به این عبرانیان، دشمنان ما، اجازه دهی که اینجا با ما باشند» یا ۲) «به ما بگو که این عبرانیان که هستند»
ترجمه محتمل دیگر: «آیا این داوودی...نیست...که سالها بوده است؟...نیافتم تا امروز.» این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باید بدانی که این داوود است...این سالها. نیافتم...تا امروز.»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میدانم که خطایی نکرده» یا «از او خشنود[راضی] هستم»
اینجا «ما» جزگویی است و اشاره به سپاهی دارد که او تحت فرمان خود داشت. ترجمه جایگزین: «نگذار سپاه او با سپاه ما علیه دشمن ما متحد شود»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. «سرهای این مردمان[را بردن]» کنایه از کشتن است. ترجمه جایگزین: «بهترین راهی که داوود میتواند با آقایش صلح کند این است که سربازان ما را بکشد!»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید به داود اعتماد کنی او همانی است که درباره او رقصان میسرایند و میگویند ‘شائول...ده هزاران خود را کشته است‘»
«۱۰۰۰ها...۱۰،۰۰۰ها» [در فارسی اعداد به این شکل گفته نمیشوند]
این یک اصطلاح است. «به قطعیت حیات یهوه» یا «این گفته حقیقت است»
«خوشحالم که تو همراه من خارج و داخل میشوی و سپاهم» یا «خوب است که تو همه جا با من میآیی و سپاه من»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی اخیش شخصی دیگر است تا به این وسیله اخیش فکر کند که داوود به او احترام میگذارد. ترجمه جایگزین: «تو، آقایم، پادشاه»
«اگرچه که آن هم درست است، اما این مهمتر است: شاهزداگان» یا «اگرچه شاهزادگان»
خواننده باید متوجه شود که اخیش در مورد شائول سخن میگوید.
«با نور صبح...میتواند ببیند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و واقع شد چون داود و كسانش در روز سوم به صِقْلَغ رسیدند كه عَمالَقَه بر جنوب و بر صِقْلَغ هجوم آورده بودند، و صِقْلَغ را زده آن را به آتش سوزانیده بودند.2و زنان و همۀ كسانی را كه در آن بودند، از خرد و بزرگ اسیر كرده، هیچ كس را نكشته، بلكه همه را به اسیری برده، به راه خود رفته بودند.3و چون داود و كسانش به شهر رسیدند، اینك به آتش سوخته، و زنان و پسران و دختران ایشان اسیر شده بودند.4پس داود و قومی كه همراهش بودند، آواز خود را بلند كرده، گریستند تا طاقت گریه كردن دیگر نداشتند.5و دو زن داود اَخینوعَمِ یزْرَعِیلیه و اَبِیجایل، زن نابال كَرْمَلی، اسیر شده بودند.6و داود بسیار مضطرب شد زیرا كه قوم می گفتند كه او را سنگسار كنند، چون جان تمامی قوم هر یك برای پسران و دختران خویش بسیار تلخ شده بود. اما داود خویشتن را از یهُوَه، خدای خود، تقویت نمود.7و داود به اَبْیاتارِ كاهن، پسر اَخِیمَلَك گفت: «ایفود را نزد من بیاور.» و ابیاتار ایفود را نزد داود آورد.8و داود از خداوند سؤال نموده، گفت: «اگر این فوج را تعاقب نمایم، آیا به آنها خواهم رسید؟» او وی را گفت: «تعاقب نما زیرا كه به تحقیق خواهی رسید و رها خواهی كرد.»9پس داود و ششصد نفر كه همراهش بودند روانه شده، به وادی بَسور آمدند و واماندگان در آنجا توقف نمودند.10و داود با چهارصد نفر تعاقب نمود و دویست نفر توقف نمودند زیرا به حدی خسته شده بودند كه از وادی بَسور نتوانستند گذشت.11پس شخصی مصری در صحرا یافته، او را نزد داود آوردند و به او نان دادند كه خورد و او را آب نوشانیدند.12و پارهای از قرص انجیر و دو قرص كشمش به او دادند؛ و چون خورد روحش به وی بازگشت، زیرا كه سه روز و سه شب نه نان خورده، و نه آب نوشیده بود؛13و داود او را گفت: «از آنِ كه هستی و از كجا می باشی؟» او گفت: «من جوان مصری و بندۀ شخص عمالیقی هستم، و آقایم مرا ترك كرده است زیرا سه روز است كه بیمار شده ام.14ما به جنوب كَرِیتیان و بر ملك یهودا و بر جنوب كالیب تاخت آوردیم . صِقْلَغ را به آتش سوزانیدیم.»15داود وی را گفت: «آیا مرا به آن گروه خواهی رسانید؟» او گفت: «برای من به خدا قسم بخور كه نه مرا بكشی و نه مرا به دست آقایم تسلیم كنی؛ پس تو را نزد آن گروه خواهم رسانید.»16و چون او را به آنجا رسانید اینك بر روی تمامی زمین منتشر شده، میخوردند و می نوشیدند و بزم میكردند، به سبب تمامی غنیمت عظیمی كه از زمین فلسطینیان و از زمین یهودا آورده بودند.17و داود ایشان را از وقت شام تا عصر روز دیگر میزد كه از ایشان احدی رهایی نیافت جز چهارصد مرد جوان كه بر شتران سوار شده، گریختند.18و داود هرچه عَمالَقَه گرفته بودند، بازگرفت و داود دو زن خود را باز گرفت.19و چیزی از ایشان مفقود نشد از خرد و بزرگ و از پسران و دختران و غنیمت و از همۀچیزهایی كه برای خود گرفته بودند، بلكه داود همه را باز آورد.20و داود همۀ گوسفندان و گاوان خود را گرفت و آنها را پیش مواشی دیگر راندند و گفتند این است غنیمت داود.21و داود نزد آن دویست نفر كه از شدت خستگی نتوانسته بودند در عقب داود بروند و ایشان را نزد وادی بَسور واگذاشته بودند آمد، و ایشان به استقبال داود و به استقبال قومی كه همراهش بودند بیرون آمدند. و چون داود نزد قوم رسید از سلامتی ایشان پرسید.22اما جمیع كسان شریر و مردان بَلِیعال از اشخاصی كه با داود رفته بودند متكلم شده، گفتند: «چونكه همراه ما نیامدند، از غنیمتی كه باز آورده ایم چیزی به ایشان نخواهیم داد مگر به هر كس زن و فرزندان او را. پس آنها را برداشته، بروند.»23لیكن داود گفت: «ای برادرانم چنین مكنید، چونكه خداوند اینها را به ما داده است و ما را حفظ نموده، آن فوج را كه بر ما تاخت آورده بودند به دست ما تسلیم نموده است.24و كیست كه در این امر به شما گوش دهد؟ زیرا قسمت آنانی كه نزد اسباب می مانند، مثل قسمت آنانی كه به جنگ میروند، خواهد بود و هر دو قسمت مساوی خواهند برد.»25و از آن روز به بعد چنین شد كه این را قاعده و قانون در اسرائیل تا امروز قرار داد.26و چون داود به صِقْلَغ رسید، بعضی از غنیمت را برای مشایخ یهودا و دوستان خود فرستاده، گفت: «اینك هدیه ای از غنیمت دشمنان خداوند برای شماست.»27برای اهل بیتئیل و اهل راموت جنوبی و اهل یتّیر؛28و برای اهل عَرُوعیر و اهل سِفْموت و اهل اَشْتَموع؛29و برای اهل راكال و اهل شهرهای یرْحَمْئیلیان و اهل شهرهای قینیان؛30و برای اهل حُرْما واهل كورعاشان و اهل عَتاق؛31و برای اهل حَبْرون و جمیع مكانهایی كه داود و كسانش در آنها آمد و رفت میكردند.
وقتی داوود و مردان او به خانه رسیدند، دیدند که عَمالَقَیان به صِقْلَغ حمله کرده و همه چیز را بردهاند. داوود و سپاهیانش آنها را گرفته و مایملک و خانواده خود را از آنها پس گرفتند. سپس داوود به تمام شهرهایی که در طول سفر از آنها عبور کرده بود، هدایایی فرستاد.
نام شهری در جنوب یهودیه است. این شهر محل سکونت خانواده داوود و مردان او بود.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به عَمالَقَیان دارد.
معانی محتمل: ۱) «اشخاص مهم و غیر مهم» یا ۲) «کسانی که از نظر فیزیکی[جسماً] کوچک و بزرگ بودند.»[هم کوچکان و هم بزرگان]
کسانی که به داوود و مردانش تعلق داشتند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیدند که کسی شهر را سوزانده و زنان آنها را...به اسیری برده است»
آنها اغلب مردان سپاه او بودند.
داوود بعد از حمله در خداوند[یهوه] قوت یافت.
«اَخینوعَمِ اهل یزْرَعِیلیه»
«نابال، مردی اهل كَرْمَل»
اینها اسامی زنان هستند.
رنج میدید
کلمه «تلخ» استعاره است و به میل آنها برای طغیان اشاره میکند. کلمه «جان» جزگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «همه آماده بودند که بر علیه داوود طغیان کنند.» یا «همه قوم ناراضی بودند.»
معانی محتمل: ۱) «داوود قوت یافت چون میدانست یهوه خدایش به او کمک میکند» یا ۲) «یهوه خدایش داوود را تقویت کرد.»
داوود برای برخورد با کسانی که به قوم او حمله کرده بودند هدایت خداوند[یهوه] را میطلبد.
اسم معنای «[مسیر][جهت]» را میتوانید در قالب جزئي از جمله[عبارت][جملهای غیر مستقل] ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «داوود به درگاه خداوند[یهوه] دعا کرد تا آنچه باید بکند را به او بگوید» [در فارسی انجام نشده]
تعقیب و سعی به دستگیر کردن
۶۰۰ مرد
نهری کوچک
«مدام آنها را تعقیب کرد و سعی کرد آنها را دستگیر کند»
۴۰۰ مرد
۲۰۰ مرد
آنها از حمله و تعقیب عَمالَقَیان خسته بودند و دیگر توان ادامه دادن را نداشتند.
او را همان جا رها کردند تا سپاه عَمالَقَیان او را بکشند.
«خوشه خشک انگور»
داوود از غلام مصری سوال پرسید.
«از سه روز پیش»
۳ روز
حمله به شهری برای تصاحب اموال آن
گروهی از جنگجویان مسلح که دور از انتظار همه به مردم یا محلی حمله میکنند.
کلمه «دست» اشاره به کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «اعتماد من به خود را با قرار دادن من تحت کنترل آقایم خدشه دار نمیکنی»
کالاهایی که در حملات دزدیده میشوند.
درست بعد از غروب خورشید و تا وقتی که هوا هنوز تاریک است.
۴۰۰
«پس گرفت...پس گرفت.» این دو کلمه هر دو ترجمه یک کلمه در زبانی عبری هستند. شاید زبان شما برای اشاره به کسی که اموال دزدیده شده خود را پس میگیرد و کسی که زن اسیر شده خود را پس میگیرد کلمات متفاوتی داشته باشد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«دو زن خود را پس گرفت» یا «دو زن خود را از خطر نجات داد.»
«هیچ یک از کالاهایی که عَمالَقَیان دزدیده بودند، گم نشده بود»
معانی محتمل: ۱) «نه اشخاص مهم و نه غیر مهم» یا ۲) «نه کسانی که از نظر فیزیکی[جسماً] کوچک و نه کسانی که از نظر فیزیکی[جسماً] بزرگ بودند.» ببینید کلمات مشابه را در <اول سموئيل ۳۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
کالاهایی که عَمالَقَیان دزدیده بودند. ببینید این قسمت را در <اول سموئيل ۳۰: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
۲۰۰
نهر یا جوی کوچکی که اسم آن بَسور بود. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۳۰: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
با آنها دوستانه صحبت کردند.
کالاهایی که در جنگ از دشمنان گرفته میشوند. ببینید این کلمه را در <اول سموئيل ۳۰: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
«به دست آوردیم» یا «پس گرفتیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین:« کسی در این مورد به شما گوش نمیدهد»
اسم معنای «قسمت» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «درست همانطور که به هرکس تعلق دارد»
مبارزانی که در جنگ علیه دشمنان جنگیدند.
«اطمینان حاصل میکند که همه میزانی مساوی دریافت کنند.»
کسانی که با مدیریت کردن و مراقبت کردن از منابع جنگجویان از آنها حمایت میکنند.
متعلقاتی که سربازان هنگام رفتن به جنگ پشت سر رها میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام یک شهر است.
کالاهایی که داود پس از جنگ از عمالقیان گرفته بود. ببینید این کلمه را در <اول سموئیل ۳۰: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
«پیشکش»
نویسنده بیان فهرستی از شهرها را شروع میکند که مشایخ آنها از داوود هدیهای دریافت کردند.
اینها اسامی شهرها هستند. See:
نویسنده همچنان فهرست شهرهایی را بیان میکند که در <اول سموئيل ۳۰: ۲۷> آغاز شد. داوود برای مشایخ این شهرها هدایایی فرستاد.
اینها اسامی شهرها هستند.
نویسنده همچنان فهرست شهرهایی را بیان میکند که در اول سموئيل ۳۰: ۲۷ آغاز شد. داوود برای مشایخ این شهرها هدایایی فرستاد.
این اسم یک شهر است.
اینها اسامی گروههای مردمی هستند.
نویسنده همچنان فهرست شهرهایی را بیان میکند که در اول سموئيل ۳۰: ۲۷ آغاز شد. داوود برای مشایخ این شهرها هدایایی فرستاد.
اینها اسامی شهر هستند.
نویسنده فهرست شهرهایی که مشایخ آنها در <اول سموئیل ۳۰: ۲۷> از داوود هدایایی دریافت کردند را به پایان میرساند.
1و فلسطینیان با اسرائیل جنگ كردند و مردان اسرائیل از حضور فلسطینیان فرار كردند، و در كوه جلبوع كشته شده، افتادند.2و فلسطینیان، شاؤل و پسرانش را به سختی تعاقب نمودند، و فلسطینیان یوناتان و ابیناداب و مَلْكیشُوع پسران شاؤل را كشتند.3و جنگ بر شاؤل سخت شد، و تیراندازان دور او را گرفتند و به سبب تیراندازان به غایت دلتنگ گردید.4و شاؤل به سلاحدار خود گفت: «شمشیر خود را كشیده، آن را به من فرو بر، مبادا این نامختونان آمده، مرا مجروح سازند و مرا افتضاح نمایند.» اما سلاحدارش نخواست زیرا كه بسیار در ترس بود. پس شاؤل شمشیر خود را گرفته، بر آن افتاد.5و هنگامی كه سلاحدارش شاؤل را دید كه مرده است، او نیز بر شمشیر خود افتاده، با او بمرد.6پس شاؤل و سه پسرش و سلاحدارش و جمیع كسانش نیز در آن روز با هم مردند.7و چون مردان اسرائیل كه به آن طرف دره و به آن طرف اردن بودند، دیدند كه مردان اسرائیل فرار كرده اند و شاؤل و پسرانش مرده اند، شهرهای خود را ترك كرده، گریختند و فلسطینیان آمده، در آنها ساكن شدند.8و در فردای آن روز، چون فلسطینیان برای برهنه كردن كشتگان آمدند، شاؤل و سه پسرش را یافتند كه در كوه جلبوع افتاده بودند.9پس سر او را بریدند و اسلحه اش را بیرون كرده، به زمین فلسطینیان، به هر طرف فرستادند تا به بتخانه های خود و به قوم مژده برسانند.10و اسلحۀ او را در خانۀ عَشْتاروت نهادند و جسدش را بر حصار بیت شان آویختند.11و چون ساكنان یابیش جِلْعاد، آنچه را كه فلسطینیان به شاؤل كرده بودند شنیدند،12جمیع مردان شجاع برخاسته، وتمامی شب سفر كرده، جسد شاؤل و اجساد پسرانش را از حصار بیت شان گرفتند، و به یابیش برگشته، آنها را در آنجا سوزانیدند.13و استخوانهای ایشان را گرفته، آنها را زیر درخت بلوطی كه در یابیش است، دفن كردند و هفت روز روزه گرفتند.
این آخرین بخش در مورد شائول است، ولی این کتاب در دوم سموئیل باب ۱ ادامه پیدا میکند.
مفاهیم خاص در این باب
شائول مجازات خود را از خدا دریافت میکند: مرگ برای نااطاعتی و مقاومت در برابر اراده خدا.
این جنگ نتیجه منازعه بین داوود و فلسطینیان در <اول سموئیل ۲۹: ۱۱> بود. نویسنده بیان سرگذشت داوود که در <اول سموئیل ۳۰: ۱> آغاز شد را به پایان میرساند و حالا در مورد جنگ بین اسرائيلیان و فلسطینیان سخن میگوید.
کلمه «اسرائیل» اشاره به مردمی دارد که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بر علیه قوم[مردم]اسرائیل.»
این نام یک کوه است.
«شائول و سه پسرش را تعقیب کردند»
اینها اسامی مردان هستند.
این یک اصطلاح است. «سپاه شائول در حال شکست خوردن بود.»
سلاحدار سپر بزرگ و سلاحهای دیگر فرمانده خود را حمل میکرد. او همچنین از فرمانده خود در طول جنگ محافظت میکرد.
صفت وابسته به اسم «نامختون» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ختنه نبودن کنایه از خارجی بودن است. ترجمه جایگزین: «این مردانی که ختنه نشدهاند» یا «این غیر اسرائیلیان.»
آنچه حذف به قرینه شده است را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «نخواست آنچه شائول به او گفته بود را انجام دهد»
«خود را با شمشیر خود کشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«در آن یک روز»
در شهرهایی زندگی میکردند که مردان اسرائیل آنها را رها کرده بودند.
برداشتن زره و اسلحه را از اجساد اسرائیلیان
کوهی که از بالای آن میتوان دره یزرعیل در شمال اسرائيل و جنوب ناصره را دید.
«تمام نواحی در سرزمین فلسطین»
«تا خبر را داخل معابد و به قوم اعلام کنند»
ساختمانهایی که در آن بتها را پرستش میکردند.
الهه دروغین باستانی که به «عّشِرا» یا «آستارات» نیز معروف است.
احتمالاً با میله یا میخی بلند وصل کردند.
نام یک شهر است.
این اسم یک شهر است. ببینید این قسمت را در <اول سموئیل ۱۱: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
«آن طور[آنقدر] که فلسطینیان شائول را بیآبرو کردند» [آنطور که فلسطینیان شائول را بی شان کردند]
«در تمام طول شب»
این نوعی درخت است. ببینید این کلمه را در <اول سموئیل ۲۲: ۶> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «درختی سایه دار و بزرگ.»
1و بعد از وفات شاؤل و مراجعت داود از مقاتلۀ عَمالَقَه، واقع شد كه داود دو روز در صِقْلَغ توقف نمود.2و در روز سوم ناگاه شخصی از نزد شاؤل با لباس دریده و خاك بر سرش ریخته از لشكر آمد، و چون نزد داود رسید، به زمین افتاده، تعظیم نمود.3و داود وی را گفت: «از كجا آمدی؟» او در جواب وی گفت: «از لشكر اسرائیل فرار كردهام.»4داود وی را گفت: «مرا خبر بده كه كار چگونه شده است.» او گفت: «قوم از جنگ فرار كردند و بسیاری از قوم نیز افتادند و مُردند، و هم شاؤل و پسرش، یوناتان، مُردند.»5پس داود به جوانی كه او را مخبر ساخته بود، گفت: «چگونه دانستی كه شاؤل و پسرش یوناتان مردهاند.»6و جوانی كه او را مخبر ساخته بود، گفت: «اتفاقاً مرا در كوه جِلْبُوع گذر افتاد و اینك شاؤل بر نیزه خود تكیه مینمود، و اینك ارابهها و سوارانْ او را به سختی تعاقب میكردند.7و به عقب نگریسته، مرا دید و مرا خواند و جواب دادم، لبّیك.8او مرا گفت: تو كیستی؟ وی را گفتم: عمالیقی هستم.9او به من گفت: تمنّا اینكه بر من بایستی و مرا بكشی زیرا كه پریشانی مرا در گرفته است چونكه تمام جانم تا بحال در من است.10پس بر او ایستاده، او را كُشتم زیرا دانستم كه بعد از افتادنش زنده نخواهد ماند و تاجی كه بر سرش و بازوبندی كه بر بازویش بود، گرفته، آنهارا اینجا نزد آقایم آوردم.»11آنگاه داود جامۀ خود را گرفته، آن را درید و تمامی كسانی كه همراهش بودند، چنین كردند.12و برای شاؤل و پسرش، یوناتان، و برای قوم خداوند و خاندان اسرائیل ماتم گرفتند و گریه كردند، و تا شام روزه داشتند، زیرا كه به دم شمشیر افتاده بودند.13و داود به جوانی كه او را مخبر ساخت، گفت: «تو از كجا هستی؟» او گفت: «من پسر مرد غریب عمالیقی هستم.»14داود وی را گفت: «چگونه نترسیدی كه دست خود را بلند كرده، مسیح خداوند را هلاك ساختی؟»15آنگاه داود یكی از خادمان خود را طلبیده، گفت: «نزدیك آمده، او را بكش.» پس او را زد كه مرد.16و داود او راگفت: «خونت بر سر خودت باشد زیرا كه دهانت بر تو شهادت داده، گفت كه من مسیح خداوند را كشتم.»17و داود این مرثیه را دربارۀ شاؤل و پسرش یوناتان انشا كرد.18و امر فرمود كه نشید قوس را به بنییهودا تعلیم دهند. اینك در سِفْر یاشَر مكتوب است:19« زیبایی تو ای اسرائیل در مكانهای بلندت كشته شد. جباران چگونه افتادند!20در جَتّ اطلاع ندهید و در كوچههای اَشْقَلُون خبر مرسانید، مبادا دختران فلسطینیان شادی كنند. و مبادا دختران نامختونان وجد نمایند.21ای كوههای جِلْبُوع، شبنم و باران بر شما نبارد، و نه از كشتزارهایت هدایا بشود، زیرا در آنجا سپر جباران دور انداخته شد، سپر شاؤل كه گویا به روغن مسح نشده بود.22از خون كشتگان و از پیه جباران، كَمان یوناتان برنگردید و شمشیر شاؤل تهی برنگشت.23شاؤل و یوناتان در حیات خویش محبوب نازنین بودند، و در موت خود از یكدیگر جدا نشدند. از عقابها تیزپرتر و از شیران تواناتر بودند.24ای دختران اسرائیل برای شاؤل گریه كنید كه شما را به قرمز و نفایس ملبس میساخت و زیورهای طلا بر لباس شما میگذاشت.25شجاعان در معرض جنگ چگونه افتادند! ای یوناتان بر مكانهای بلند خود كُشته شدی.26ای برادر من یوناتان برای تو دلتنگ شدهام. برای من بسیار نازنین بودی. محبت تو با من عجیبتر از محبت زنان بود.27جبّاران چگونه افتادند و چگونه اسلحۀ جنگ تلف شد!»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱: ۱۹- ۲۷ انجام میدهد.
این باب ادامه موضوعات مطرح شده در کتاب اول سموئيل است.
داوود، شائول و یوناتان را به عنوان جنگجویانی دلیر ستایش میکند و یوناتان را عزیزترین دوست خود خطاب قرار میدهد.
داوود از دو آرایه ادبی استفاده کرد تا اشاره کند که یوناتان و شائول جنگجویان بزرگی هستند: «كَمان یوناتان برنگردید و شمشیر شاؤل تهی برنگشت»
این اسم یک شهر در قسمت جنوبی یهودا است.
«بعد از روز سوم»
در آن فرهنگ، پاره کردن لباس و خاک بر سر ریختن عملی بود که شخص به آن وسیله سوگواری میکرد.
او با این کار تسلیم بودن خود به داوود را نشان میدهد، داوودی که حالا پادشاه اسرائيل است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی محتمل: ۱) «بسیاری زخمی شدند و بسیاری کشته شدند» یا ۲) «بسیاری زخمی و کشته شدند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله تاکید میکند که آن مرد قصد ملاقات با شائول را نداشت.
معانی محتمل: ۱) شائول ضعیف شده بود و از نیزه خود کمک میگرفت تا قادر به ایستادن باشد یا ۲) شائول سعی داشت با افتادن بر نیزهاش خود را بکشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این نقل قولهای مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او از من پرسید کیستم و من به او گفتم که عمالیقی هستم»
اینها همان کسانی هستند که داوود در <دوم سموئيل ۱: ۱> حمله به آنها را به پایان رساند.
اینجا به نحوی از عذاب شائول سخن گفته شده که گویی چیز وحشتناکی او را گرفته است. ترجمه جایگزین: «به شدت در عذاب هستم[شدیداً رنج میکشم]»
این اصطلاح یعنی که او هنوز زنده است. ترجمه جایگزین: «هنوز زندهام»
«به هر جهت میمیرد» [به هر حال خواهد مرد]
داوود و مردانش جامه خود را پاره کردند تا نشان دهند که در سوگ مرگ شائول پادشاه هستند.
این دو جمله اساساً یک معنا دارند. کلمه «خاندان[خانه]» کنایه است و اشاره به ذُریت اسرائيل دارد. ولی احتمالاً کلمات «قوم» و «خاندان[خانه]» هر دو کنار هم جزگویی هستند و اشاره به سربازان اسرائيل دارند. ترجمه جایگزین: «برای سربازان اسرائيلی»
این نام خدا است که در عهد عتیق بر قوم آشکار شد. برای ترجمه این کلمه به صفحه راهنمای ترجمه آن مراجعه کنید.
«افتاده بودند» روشی مودبانه است و اشاره به کشته شدن دارد. کلمه «شمشیر» اشاره به جنگ دارد و اینجا به معنای «کشته شده» است. ترجمه جایگزین: «در جنگ کشته شدند» یا «دشمنان آنها را در جنگ کشتند»
آن مرد قبلاً در <اول سموئيل ۱: ۸> اعلام کرده بود که عمالیقی است. اما ظاهراً چون قرار بود داوود بر او داوری سختی را اعلام کند مجدداً از آن مرد خواست تا چنین امری را تایید کند.
این پرسش بدیهی برای توبیخ آن مرد به کار رفته است و میتوان آن را در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید از خداوند[یهوه] میترسیدی و مسح شده[منتخب][مسیح] او را به دست خود...نمیکشتی!»
این اشاره به شائول دارد.
این عبارت اشاره به انجام کاری توسط خود شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خودت» یا «شخصاً»
این اصطلاح یعنی «او را کشت» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «خون» کنایه است و به طور ضمنی اشاره به «خونریزی» دارد و در مورد مرگ سخن میگوید. «سر خودت» جزگویی است و اشاره به آن مرد دارد و به معنای مسئول بودن خود اوست. ترجمه جایگزین: «تو مسئول مرگ خودت هستی» یا «تو باعث مرگ خودت شدی»
کلمه «دهانت» اشاره به خود مرد دارد. ترجمه جایگزین: «تو بر ضد خودت شهادت دادی»
داوود مرثیهای برای شائول و یوناتان میخواند.
این اسم آن سرود[مرثیه] است.
اینجا اطلاعات پس زمینهای اضافه شده تا به خواننده بگوید که در آینده چه اتفاقی برای آن سروده خواهد افتاد.
کلمه «یاشَر» به معنای «راستین[قائم]» است. ترجمه جایگزین: «کتاب راستین[قائم]»
«زیبایی تو» اشاره به شائول دارد.
کلمه «جبار» اشاره به شائول و یوناتان دارد. این کلمه صفت وابسته به اسم و جمع است که میتوان آن را «آن جباران[دلیران]» نیز ترجمه کرد.
کلمه «افتادند» به معنای «مردند» است.
این دو عبارت یک معنا دارند و به عنوان بخشی از آن سروده تکرار شدهاند.
جت و اَشْقَلُون دو شهر بزرگ فلسطینی بودند. فلسطینیان شائول و یوناتان را کشتند.
این دو عبارت یک معنا دارند و به عنوان بخشی از آن سروده تکرار شدهاند.
این عبارت به کسانی اشاره میکند که از خداوند[یهوه] پیروی نمیکنند، کسانی مثل فلسطینیان.
داوود به نحوی مستقیماً کوههای جِلْبُوع را خطاب قرار میدهد که گویی آنها به سروده[مرثیه] او گوش میدهند.
داوود زمینی که شائول پادشاه در جنگ بر آن کشته شد را لعن میکند. این عمل او از روی احترام به شائول، پادشاه مسح شده خدا بود.
کلمه «جبار» اشاره به شائول دارد. آن سپر به خاطر اینکه بر زمین افتاد و خون پادشاه بر آن ریخته شد ارزش خود را از دست داد.
سپر شائول از چرم ساخته شده بود. برای نگهداری از آن سپر به آن روغن میمالیدند. ترجمه جایگزین: «دیگر کسی از سپر شائول مراقبت نخواهد کرد»
اینجا شائول و یوناتان جنگجویان غیور و شجاعی توصیف شدهاند.
اینجا به نحوی از شمشیر شائول سخن گفته شده که گویی خودش میتواند برگردد. آن شمشیر تهی بر نگشت بلکه خون دشمنان شائول را بر خود داشت.
عبارت «جدا نشدند» تاکید میکند که آنها همیشه با هم بودند. ترجمه جایگزین: «حتی در مرگ با هم بودند»
اینجا به نحوی از شائول و یوناتان سخن گفته شده که گویی از عقاب سریعتر و از شیر قویتر بودند.
«که برای تو جواهر و لباسهای نفیس تهیه کرد.» این دو عبارت معنایی مشابه دارند و تهیه کردن لباس گران و جذاب برای زنان را توصیف میکنند.
این عبارت در آیه ۲۷ برای تاکید بر کشته شدن بهترین جنگجویان اسرائیل استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «مردان شجاع[دلیران] در جنگ مردهاند»
این کلمه جمع است و ممکن است فقط به شائول و یوناتان یا تمام سربازان اسرائيل اشاره داشته باشد. ترجمه جایگزین: «مبارزان دلیر[جنگجویان شجاع]»
این روشی مودبانه و به معنای «مردند» است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوناتان در جنگ کشته شد» یا «آن دشمنْ یوناتان را کشت»
داود همچنان این قسمت از سروده خود را خطاب به کوه جِلْبُوع بیان میکند. او این کار را در <دوم سموئيل ۱: ۲۱> شروع کرد.
اینجا مقصود از کلمه «برادر» دوستی بسیار نزدیک است.
اینجا مقصود از کلمه «محبت» دوستی و وفاداری است. وفاداری یوناتان به داوود، عظیمتر از وفاداری زن به شوهر و فرزندان خود بود.
1و بعد از آن واقع شد كه داود از خداوند سؤال نموده، گفت: «آیا به یكی از شهرهای یهودا برآیم؟» خداوند وی را گفت: «برآی.» داود گفت: «كجا برآیم؟» گفت: «به حَبْرُون.»2پس داود به آنجا برآمد و دو زنش نیز اَخینوعَمِ یزْرَعیلیه و اَبِیجایل زن نابال كَرْمَلی.3و داود كسانی را كه با او بودند با خاندان هر یكیبُرد، و در شهرهای حَبْرُون ساكن شدند.4و مردان یهودا آمده، داود را در آنجا مسح كردند، تا بر خاندان یهودا پادشاه شود. و به داود خبر داده، گفتند كه «اهل یابیش جِلْعاد بودند كه شاؤل را دفن كردند.»5پس داود قاصدان نزد اهل یابیش جِلْعاد فرستاده، به ایشان گفت: «شما از جانب خداوند مبارك باشید زیرا كه این احسان را به آقای خود شاؤل نمودید و او را دفن كردید.6و الا´ن خداوند به شما احسان و راستی بنماید و من نیز جزای این نیكویی را به شما خواهم نمود چونكه این كار را كردید.7و حال دستهای شما قوّی باشد و شما شجاع باشید زیرا آقای شما شاؤل مرده است و خاندان یهودا نیز مرا بر خود به پادشاهی مسح نمودند.»8اما اَبْنیر بن نیر سردار لشكر شاؤل، اِیشْبُوشَت بنشاؤل را گرفته، او را به مَحْنایم بُرد.9و او را بر جِلْعاد و بر آشوریان و بر یزْرَعِیل و بر افرایم و بر بنیامین و بر تمامی اسرائیل پادشاه ساخت.10و اِیشْبُوشَت بنشاؤل هنگامی كه بر اسرائیل پادشاه شد چهل ساله بود، و دو سال سلطنت نمود، اما خاندان یهودا، داود را متابعت كردند.11و عدد ایامی كه داود در حَبْرُون بر خاندان یهودا سلطنت نمود، هفت سال و شش ماه بود.12و اَبْنیر بن نیر و بندگان اِیشْبُوشَت بنشاؤل از مَحْنایم به جِبْعُون بیرون آمدند.13و یوآب بن صَرُویه و بندگان داود بیرون آمده، نزد بركه جِبْعُون با آنها ملتقی شدند، و اینان به این طرف بركه و آنان بر آن طرف بركه نشستند.14و اَبْنیر به یوآب گفت: «الا´ن جوانان برخیزند و در حضور ما بازی كنند.» یوآب گفت: «برخیزید.»15پس برخاسته، به شماره عبور كردند، دوازده نفر برای بنیامین و برای اِیشْبُوشَت بنشاؤل و دوازده نفر از بندگان داود.16و هر یك از ایشان سر حریف خود را گرفته، شمشیر خود را در پهلویش زد، پس با هم افتادند. پس آن مكان را كه در جِبْعُون است، حَلْقَت هَصّوُریم نامیدند.17و آن روز جنگ بسیار سخت بود و اَبْنیر و مردان اسرائیل از حضور بندگان داود منهزم شدند.18و سه پسر صَرُویه، یوآب و اَبیشای و عَسائیل، در آنجا بودند، و عسائیل مثل غزال برّی سبك پا بود.19و عسائیل، اَبْنیر را تعاقب كرد و در رفتن به طرف راست یا چپ از تعاقب اَبْنیر انحراف نورزید.20و اَبْنیر به عقب نگریسته، گفت: «آیا تو عَسائیل هستی؟» گفت: «من هستم.»21اَبْنیر وی را گفت: «به طرف راست یا به طرف چپ خود برگرد و یكی از جوانان را گرفته، اسلحۀ او را بردار.» اما عَسائیل نخواست كه از عقب او انحراف ورزد.22پس اَبْنیر بار دیگر به عسائیل گفت: «از عقب من برگرد. چرا تو را به زمین بزنم؟ پس چگونه روی خود را نزد برادرت یوآب برافرازم؟»23و چون نخواست كه برگردد، اَبْنیر او را به مُؤَخَّر نیزۀ خود به شكمش زد كه سر نیزه از عقبش بیرون آمد و در آنجا افتاده، در جایش مُرد. و هر كس كه به مكان افتادن و مُردن عَسائیل رسید، ایستاد.24اما یوآب و ابیشای، اَبْنیر را تعاقب كردند و چون ایشان به تَلّ اَمَّه كه به مقابل جیح در راه بیابان جِبْعُون است رسیدند، آفتاب فرو رفت.25و بنیبنیامین بر عقب اَبْنیر جمع شده، یك گروهشدند و بر سر یك تل ایستادند.26و اَبْنیر یوآب را صدا زده، گفت كه «آیا شمشیر تا به ابد هلاك سازد؟ آیا نمیدانی كه آخر به تلخی خواهد انجامید؟ پس تا به كی قوم را امر نمیكنی كه از تعاقب برادران خویش برگردند.»27یوآب در جواب گفت: «به خدای حی قَسَم اگر سخن نگفته بودی، هر آینه قوم در صبح از تعاقب برادران خود برمیگشتند.»28پس یوآب كَرِنّا نواخته، تمامی قوم ایستادند و اسرائیل را باز تعاقب ننمودند و دیگر جنگ نكردند.29و اَبْنیر و كسانش، تمامی آن شب را از راه عَرَبَه رفته، از اُرْدُن عبور كردند و از تمامی یتْرون گذشته، به مَحْنایم رسیدند.30و یوآب از عقب اَبْنیر برگشته، تمامی قوم را جمع كرد. و از بندگان داود سوای عسائیل نوزده نفر مفقود بودند.31اما بندگان داود، بنیامین و مردمان اَبْنیر را زدند كه از ایشان سیصد و شصت نفر مردند.32و عسائیل را برداشته، او را در قبر پدرش كه در بیتلحم است، دفن كردند و یوآب و كسانش، تمامی شب كوچ كرده، هنگام طلوع فجر به حَبْرُون رسیدند.
این باب بیان روایت جنگی داخلی بین پسر شائول و داوود را آغاز میکند.
جنگ داخلی در اسرائيل در گرفت. داود پادشاه یهودا شد و عموی شائول(اَبْنیر) پسر شائول (اِیشْبُوشَت) را به پادشاهی مابقی اسرائيل برگزید. اَبْنیر هنگام جنگ برادر یوآب را کشت، ولی با این حال سپاه داوود پیروز شدند.
اَبْنیر در آخر با پرسشی بدیهی سپاه داوود را از جنگ باز داشت. «آیا شمشیر تا به ابد هلاك سازد؟»
«بعد از اینکه داوود به خاطر مرگ شائول و یوناتان در جنگ سوگواری کرد»
داوود در شهر صِقْلَغ بود. او از کلمه «برآیم» استفاده کرد چون صِقْلَغ در ارتفاعی پایینتر از یهودا قرار داشت. ترجمه جایگزین: «به یکی از شهرهای یهودا سفر میکنم»
داوود در شهر صِقْلَغ بود. او از کلمه «برآیم» استفاده کرد چون صِقْلَغ در ارتفاعی پایینتر از حَبرون قرار داشت. ترجمه جایگزین: «داوود با دو همسر خود به حبرون سفر کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آنها بر سر داوود روغن ریختند تا نشان دهند که او به پادشاهی برگزیده شده است. این عملی نمادین بود.
کلمه «خاندان[خانه]» به معنای «سبط[قبیله]» است. ترجمه جایگزین: «سبط یهودا»
این اسم شهری در منطقه جِلْعاد است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود با مردم یابیش جِلْعاد سخن میگوید.
اسامی معنای «احسان[محبت]» و «راستی[وفاداری]» را میتوانید در قالب فعل «دوست داشتن» و صفت «وفادار» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بیوقفه به تو محبت و وفاداری خود را نشان دهد»
شائول را دفن کردند.
کلمه «دستها» اشاره به مردم یابیش جِلْعاد دارد. ترجمه جایگزین: «قوی باش»
آنها بر سر داوود روغن ریختند تا نشان دهند که او به پادشاهی برگزیده شده است. این عملی نمادین بود.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک مکان است.
اینها اسامی مکان هستند.
اینجا به نحوی از اطاعت کردن از دستور داوود سخن گفته شده که گویی این کار مثل «دنبال کردن» او است. ترجمه جایگزین: «قبیله یهودا از داوود به عنوان پادشاه اطاعت کرد»
کلمه «خاندان[خانه]» به معنای «[قبیله] سبط» است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک مرد است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این روشی مودبانه است و اشاره به مُردن دارد. ترجمه جایگزین: «هر دو مُردند»
این اسم بر آن مکان گذاشته شد تا به مردم یادآوری کند که آنجا چه اتفاقی افتاده است.
شاید مفید باشد که در ترجمه خود مشخص کنید که این جنگ بزرگ با رویارویی جوانان همراه بود. ترجمه جایگزین: «سپس دیگران هم با هم جنگیدند. آن روز جنگ شدید بود»
اینها اسامی مردان هستند.
عسائيل با غزال که حیوانی تیز پا است مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «عسائيل میتوانست سریع بدود»
غزال حیوانی چهار پا با دو شاخ بلند بر سر است که میتواند سریع بدود.
این اسم یک مرد است.
«انحراف نورزید» به حالت منفی بیان شده تا تاکید کند که او در آن مسیر اَبْنیر را تعقیب میکرد. ترجمه جایگزین: «هرجا که میرفت او را دنبال میکرد»
این اسم یک مرد است.
«دیگر من را تعقیب نکن...اَبْنیر را تعقیب نکن»
اَبْنیر از عسائيل میخواهد یکی از سربازان جوان را که به خطرناکی اَبْنیر نبود بکشد و غارت کند. او نمیخواست که عسائيل را بکشد. ترجمه جایگزین: «با سرباز دیگر بجنگ و ابزار او را غارت کن»
این پرسش بدیهی برای هشدار دادن به عسائیل به کار رفته است تا به این وسیله او را از خطری که تهدیدش میکند، مطلع کند. «به زمین بزنم» روشی مودبانه برای گفتن «میکشم» است. ترجمه جایگزین: «نمیخواهم تو را بکشم»
این پرسش بدیهی تاکید میکند که اَبْنیر قصد جنگیدن و کشتن عسائيل را ندارد چون با این کار رابطه بین یوآب و خود را خراب میکند. «روی خود را نزد یوآب برافرازم» اصطلاح و به معنای آن است که او خجالت میکشد به یوآب نگاه کند. ترجمه جایگزین: «خجالت میکشم که به برادر تو، یوآب، نگاه کنم»
این یعنی «بایستد» یا «از تعقیب دست بکشد»
این اشاره به دسته نیزه دارد که تیز نبود یا برای سوراخ کردن چیزی ساخته نشده بود. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که اَبْنیر فقط سعی داشت عسائيل را از تعقیب خود باز دارد و قصد کشتن او را نداشت.
این اسم یک مرد است.
اینها اسامی مکان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«اَبْنیر فریاد زده» یا «اَبْنیر داد زد»
این پرسش بدیهی تاکید میکند که جنگ بیش از حد ادامه یافته بود. اینجا «شمشیر» اشاره به جنگیدن دارد و از کشتار در جنگ به نحوی سخن گفته شده که گویی حیوانی وحشی سربازان را میخورد. ترجمه جایگزین: «لازم نیست با شمشیرهای خود بجنگیم و یکدیگر را بکشیم»
این پرسش بدیهی به کار رفته تا یوآب را به اذعان وا دارد که ادامه این جنگ فقط منجر به رنج[آسیب] بیشتر میشود. کلمه «تلخ» بهگویی است و اشاره به عذاب ناشی از ادامه جنگ دارد. ترجمه جایگزین: «خوب میدانی که اگر این وضع ادامه یابد نتیجه بدی حاصل میشود![خوب میدانی که ادامه این وضع نتیجه بدی به همراه دارد]»
این پرسش بدیهی برای قانع کردن یوآب به کار رفته است تا او را به توقف جنگ قانع کند. کلمه «برداران» اشاره به اعضای قوم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «دست از جنگ بکش تا اسرائيلیان همدیگر را نشکند»
این سوگندی بسیار جدی است. ترجمه جایگزین: «خدا را شاهد میگیرم» یا «خدا تایید میکند که آنچه میگویم را انجام میدهم»
این جمله موقعیتی فرضی را بیان میکند و میگوید که اگر اَبْنیر با یوآب حکیمانه سخن نگوید، چه اتفاقی خواهد افتاد.
کرناها برای صدور دستور به سپاهیان که در فاصله دور بودند به کار میرفتند.
کلمه «اسرائيل» اشاره به سربازان اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر سربازان اسرائيل را تعقیب نکرد»
اینها اسامی مکانها هستند.
این اسم یک مرد است.
«۳۶۰ مرد از قبیله بنیامین که اَبْنیر را دنبال میکردند.» اَبْنیر نمُرد.
«۳۶۰ مرد»
این کلمه به معنای «از قبیله بنیامین» است.
«جسد عسائیل را با خود بردند»
«آنها صبح روز بعد هنگام طلوع خورشید به حَبْرُِون رسیدند»
1و جنگ در میان خاندان شاؤل و خاندان داود به طول انجامید و داود روز به روز قوّت میگرفت و خاندان شاؤل روز به روز ضعیف میشدند.2و برای داود در حَبْرُون پسران زاییده شدند، و نخستزادهاش، عَمّون، از اَخینوعَمِ یزْرَعیلیه بود.3و دومش، كیلاب، از اَبِیجایل، زن نابال كَرْمَلی، و سوم، اَبْشالُوم، پسر مَعْكَه، دختر تَلْمای پادشاه جَشُور.4و چهارم اَدُونیا، پسر حَجِّیت، و پنجم شَفَطْیا پسر اَبیطال،5و ششم، یتْرَعام از عَجْلَه، زن داود. اینان برای داود در حَبْرُون زاییده شدند.6و هنگامی كه جنگ در میان خاندان شاؤل و خاندان داود میبود، اَبْنیر، خاندان شاؤل را تقویت مینمود.7و شاؤل را كنیزی مسمّی به رِصْفَه دختر اَیه بود. و اِیشْبُوشَت به اَبْنیر گفت: «چرا به كنیز پدرم درآمدی؟»8و خشم اَبْنیر به سبب سخن اِیشْبُوشَت بسیار افروخته شده، گفت: «آیا من سر سگ برای یهودا هستم؟ و حال آنكه امروز به خاندان پدرت، شاؤل، و برادرانش و اصحابش احسان نمودهام و تو را به دست داود تسلیم نكردهام كه به سبب این زن امروز گناه بر من اسناد میدهی؟9خدا مثل این و زیاده از این به اَبْنیر بكند اگر من به طوری كه خداوند برای داود قسم خورده است، برایش چنین عمل ننمایم10تا سلطنت را از خاندان شاؤل نقل نموده، كرسی داود را بر اسرائیل و یهودا از دان تا بئرشبع پایدار گردانم.»11و او دیگر نتوانست در جواب اَبْنیر سخنی گوید زیرا كه از او میترسید.12پس اَبْنیر در آن حین قاصدان نزد داود فرستاده، گفت: «این زمین مال كیست؟ و گفت تو با من عهد ببند و اینك دست من با تو خواهد بود تا تمامی اسرائیل را به سوی تو برگردانم.»13او گفت: «خوب، من با تو عهد خواهم بست ولیكن یك چیز از تو میطلبم و آن این است كه روی مرا نخواهی دید، جز اینكه اول چون برای دیدن روی من بیایی میكال، دختر شاؤل را بیاوری.»14پس داود رسولان نزد اِیشْبُوشَت بن شاؤل فرستاده، گفت: «زن من، میكال را كه برای خود به صد قلفۀ فلسطینیان نامزد ساختم، نزد من بفرست.»15پس اِیشْبُوشَت فرستاده، او را از نزدشوهرش فَلْطِئیل بن لایش گرفت.16و شوهرش همراهش رفت و در عقبش تا حوریم گریه میكرد. پس اَبْنیر وی را گفت: «برگشته، برو.» و او برگشت.17و اَبْنیر با مشایخ اسرائیل تكلّم نموده، گفت: «قبل از این داود را میطلبیدید تا بر شما پادشاهی كند.18پس الا´ن این را به انجام برسانید زیرا خداوند دربارۀ داود گفته است كه به وسیلۀ بندۀ خود، داود، قوم خویش، اسرائیل را از دست فلسطینیان و از دست جمیع دشمنان ایشان نجات خواهم داد.»19و اَبْنیر به گوش بنیامینیان نیز سخن گفت. و اَبْنیر هم به حَبْرُون رفت تا آنچه را كه در نظر اسرائیل و در نظر تمامی خاندان بنیامین پسند آمده بود، به گوش داود بگوید.20پس اَبْنیر بیست نفر با خود برداشته، نزد داود به حَبْرُون آمد و داود به جهت اَبْنیر و رفقایش ضیافتی برپا كرد.21و اَبْنیر به داود گفت: «من برخاسته، خواهم رفت و تمامی اسرائیل را نزد آقای خود، پادشاه، جمع خواهم آورد تا با تو عهد ببندند و به هر آنچه دلت میخواهد، سلطنت نمایی.» پس داود اَبْنیر را مرخص نموده، او به سلامتی برفت.22و ناگاه بندگان داود و یوآب از غارتی باز آمده، غنیمت بسیار با خود آوردند. و اَبْنیر با داود در حَبْرُون نبود زیرا وی را رخصت داده، و او به سلامتی رفته بود.23و چون یوآب و تمامی لشكری كه همراهش بودند، برگشتند، یوآب را خبر داده، گفتند كه «اَبْنیر بن نیر نزد پادشاه آمد و او را رخصت داده و به سلامتی رفت.»24پس یوآب نزد پادشاه آمده، گفت: «چه كردی! اینكاَبْنیر نزد تو آمد. چرا او را رخصت دادی و رفت؟25اَبْنیر بن نیر را میدانی كه او آمد تا تو را فریب دهد و خروج و دخول تو را بداند و هر كاری را كه میكنی، دریافت كند.»26و یوآب از حضور داود بیرون رفته، قاصدان در عقب اَبْنیر فرستاد كه او را از چشمۀ سِیرَه بازآوردند. اما داود ندانست.27و چون اَبْنیر به حَبْرُون برگشت، یوآب او را در میان دروازه به كنار كشید تا با او خُفیةً سخن گوید و به سبب خون برادرش عَسائیل به شكم او زد كه مرد.28و بعد از آن چون داود این را شنید، گفت: «من و سلطنت من به حضور خداوند از خون اَبْنیر بننیر تا به ابد برّی هستیم.29پس بر سر یوآب و تمامی خاندان پدرش قرار گیرد و كسی كه جَرَیان و برص داشته باشد و بر عصا تكیه كند و به شمشیر بیفتد و محتاج نان باشد، از خاندان یوآب منقطع نشود.»30و یوآب و برادرش ابیشای، اَبْنیر را كشتند، به سبب این كه برادر ایشان، عَسائیل را در جِبْعُون در جنگ كشته بود.31و داود به یوآب و تمامی قومی كه همراهش بودند، گفت: «جامۀ خود را بدرید و پلاس بپوشید و برای اَبْنیر نوحه كنید.» و داود پادشاه در عقب جنازه رفت.32و اَبْنیر را در حَبْرُون دفن كردند و پادشاه آواز خود را بلند كرده، نزد قبر اَبْنیر گریست و تمامی قوم گریه كردند.33و پادشاه برای اَبْنیر مرثیه خوانده، گفت: «آیا باید اَبْنیر بمیرد به طوری كه شخص احمق میمیرد؟34دستهای تو بسته نشد و پایهایت در زنجیر گذاشته نشد. مثل كسی كه پیش شریران افتاده باشد، افتادی.» پس تمامی قوم بار دیگر برای او گریه كردند.35و تمامی قوم چون هنوز روز بود، آمدند تا داود را نان بخورانند اما داود قسم خورده، گفت: «خدا به من مثل این بلكه زیاده از این بكند اگر نان یا چیز دیگر پیش از غروب آفتاب بچَشَم.»36و تمامی قوم ملتفت شدند و به نظر ایشان پسند آمد. چنانكه هر چه پادشاه میكرد، در نظر تمامی قوم پسند میآمد.37و جمیع قوم و تمامی اسرائیل در آن روز دانستند كه كشتن اَبْنیر بن نیر از پادشاه نبود.38و پادشاه به خادمان خود گفت: «آیا نمیدانید كه سَروری و مردِ بزرگی امروز در اسرائیل افتاد؟39و من امروز با آنكه به پادشاهی مسح شدهام، ضعیف هستم و این مردان، یعنی پسران صَرُویه از من تواناترند. خداوند عامل شرارت را بر حسب شرارتش جزا دهد.»
این باب روایت کننده اولین تلاش برای پایان دادن به جنگ داخلی است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۳: ۳۳- ۳۴ انجام میدهد.
داوود هرگز قصد آسیب رساندن به خانواده شائول را نداشت. ایشبوشت از اَبْنیر انتقاد کرد و اَبْنیر هم عصبانی شد. او تصمیم گرفت که به داوود کمک کند تا پادشاه تمام اسرائيل شود. اَبْنیر آمد و با داوود صلح کرد. هنگامی که اَبْنیر در حال رفتن بود یوآب سر رسید و به او گفت که میخواهد با او صحبت کند و اَبْنیر را به قتل رساند. داوود از کشته شدن اَبْنیر اصلاً خوشحال نبود.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. سموئيل در این قسمت اطلاعاتی در مورد جنگ بین داوود و حامیان شائول ارائه میدهد.
اینجا «خاندان[خانه]» به معنای «حامیان» است.
این استعاره یعنی تعداد حامیان داوود بیشتر شد.
این استعاره یعنی تعداد حامیان خانواده شائول کمتر شد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زنان داوود شش پسر به دنیا آوردند»
این اسم زن داوود است.
این دو پسر بعد از «نخست زادهاش» (آیه ۲) به دنیا آمدند. این کلمات نشان دهنده ترتیب پسران داوود هستند.
اینها اسامی زنان داوود هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
این کلمات نشان دهنده ترتیب پسران داوود هستند.
اینها اسامی پسران داوود هستند.
اینها اسامی زنان داوود هستند.
این عدد ترتیبی به ترتیب پسران داوود اشاره دارد.
این اسم یکی از پسران داوود است.
این اسم یکی از همسران داوود است.
این قسمت رویدادی جدید در منازعه بین حامیان داوود و خانواده شائول را معرفی میکند.
این اشاره به خانواده و حامیان شائول دارد که فکر میکردند بعد از او کنترل اموال[اختیارات] او را در دست دارند.
این اشاره به حامیان داوود دارد.
اینجا به نحوی از قدرت فزاینده اَبْنیر بر خاندان شائول سخن گفته شده که گویی اَبْنیر جسماً قویتر شده است. ترجمه جایگزین: «اَبْنیر بر خانواده و حامیان شائول قوت بیشتری یافت»
اینها اسامی زنان هستند.
این اسم مرد و یکی از پسران شائول است.
اِیشْبُوشَت این سوال را پرسید تا اَبْنیر که مثل پادشاه رفتار میکرد را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «حق نداشتی که به سراغ کنیز پدرم بروی!»
این بهگویی است و اشاره به روابط جنسی دارد. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشته باشی»
اَبْنیر از این سوال استفاده کرد تا با خشم اتهام اِیشْبُوشَت را رد کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من خائنی نیستم که برای داوود کار میکند»
اَبْنیر خود را «سر سگ» خطاب قرار میدهد، حیوانی که اسرائيلیان فکر میکردند هر کس به آن غذا دهد به او وفادار خواهد بود. عبارت «برای یهودا هستم» به طور ضمنی اشاره میکند که اَبْنیر نسبت به خاندان یهودا وفادار است. خاندان یهودا متعلق به داود بود نه شائول. ترجمه جایگزین: «آیا به یهودا خیانت کردهام؟» یا «من خائنی نیستم که برای داوود کار میکند!»
کلمه «دست» اشاره به قدرت شکست دادن دارد. ترجمه جایگزین: «تا داوود را شکست دهد[تا به دست داوود شکست بخورند]»
اَبْنیر از این سوال استفاده میکند تا اِیشْبُوشَت را توبیخ کند. مشخص نیست که اَبْنیر با رِصْفَه همبستر شده یا اینکه او را به ناحق متهم کردهاند. معانی محتمل: ۱) اَبْنیر گناهکار بود. ترجمه جایگزین: «نباید از اینکه با آن زن خوابیدم ناراحت شوی!» یا ۲) اَبْنیر گناهکار نبود. ترجمه جایگزین: «نباید فکر کنی که با آن زن خوابیدهام!»
چنین جملهای آن زمان سوگندی خالصانه[شرعی] بود. اَبْنیر از خدا میخواهد اگر او سوگند خود را زیر پا بگذارد او را به شدت داوری کند. شاید زبان شما روشی دیگر برای بیان سوگند[قَسَم] داشته باشد. ترجمه جایگزین: «از خدا میخواهم اگر این کار را نکنم من را مجازات کند»
کلمه «خاندان[خانه]» اشاره به خانواده و حامیان شائول دارد که بعد از مرگ شائول زنده مانده بودند. ترجمه جایگزین: «خانواده و حامیان شائول»
این عبارت به اقتدار داوود به عنوان پادشاه اشاره میکند.
برخی از نسخ کتاب مقدس «وقتی در حَبرون بود» را به این قسمت اضافه کردهاند درحالیکه برخی دیگر چنین کاری را انجام ندادهاند. اگر در ترجمههای دیگر به زبان شما این عبارت آمده است میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
مقصود متن اصلی این پرسش مشخص نیست. معانی محتمل: ۱) اَبْنیر قدرت آن را داشت که زمین را به داود بدهد. ترجمه جایگزین: «این سرزمین مال من است!» یا ۲) خدا داوود را برای حکومت بر آن سرزمین برگزیده است. ترجمه جایگزین: «این زمین به حق مال من است!»
کلمه «دست» اشاره به کمکی دارد که اَبْنیر به داوود پیشنهاد میدهد. ترجمه جایگزین: «به تو کمک خواهم کرد»
داوود برای ملاقات با ابنیر شرطی را مطرح میکند. «روی» اشاره به خود داود دارد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانی من را ببینی مگر اینکه اول میکال را نزد من آوری»
این اسم دختر شائول و همسر اول داوود است.
این قسمت اشاره به تعداد مردانی دارد که داوود کشت تا شائول اجازه ازدواج او با میکال را بدهد. «قلفه» اشاره به آن مردان دارد. «قلفه» پوستی است که آلت تناسلی مردان را میپوشاند.
فَلْطِئیل شوهر دوم میکال بود. شائول بعد از فرار داوود میکال را به فَلْطِئیل داد.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک روستا است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«پس حالا داوود را پادشاه خود کن»
کلمه «دست» به قدرت داوود برای شکست دادن فلسطینیان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من خادم خود داوود را قوت میبخشم و»
کلمه «دست» به قدرت فلسطینیان در برابر اسرائيل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت فلسطینیان»
کلمه «دست» اشاره به قدرت اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت همه دشمنان آنها»
هر دوی این جملات به ذریت بنیامین که یکی از قبایل اسرائيل اشاره دارند.
تعداد مردانی که با ابنیر آمدند.
این عبارت یعنی «تمام قوم[ملت] اسرائيل»
آنها دوستانه از هم جدا شدند و داوود از اَبْنیر عصبانی نبود.
اشیائي هستند که از دشمن گرفته شدهاند.
اَبْنیر آنجا را ترک کرد تا به خانه برگردد.
«کسی به یوآب گفت»
این اسم یک مرد است. او پدربزرگ شائول است.
یوآب این سوال را پرسید تا داوود را توبیخ کند، چون داوود به اَبْنیر اجازه داد که در صلح و آرامش او را ترک کند. ترجمه جایگزین: «نباید این کار را میکردی!»[در فارسی به صورت جمله ندایی ترجمه شده]
یوآب این سوال را میپرسد تا داوود را توبیخ کند، چون داوود اجازه داده بود که ابنیر فرار کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اَبْنیر اینجا بود و اجازه دادی که برود»
یوآب این سوال را برای قانع کردن داوود مطرح میکند. او میخواست داوود بداند که ابنیر مشغول نقشه کشیدن علیه او است. ترجمه جایگزین: «حتماً میدانی...و بفهمد که چه میکنی.»
«سِیرَه» اسم مکانی است که آن چشمه در آن قرار داشت.
این قسمت به یکی از دروازهها در دیوار شهر حَبْرُون اشاره دارد. همان طور که در ترجمه UDB اشاره شده دروازههای شهر طوری تعبیه شده بودند که بخشی از ساختار دیوار شهر به حساب میآمدند. در آن مسیر درهایی به اتاقهای کناری دروازه شهر راه پیدا میکرد جایی که مهمانان پذیرفته میشدند و به امور تجاری و قضائی شهر رسیدگی میشد. احتمالاً یوآب در یکی از آن اتاقها اَبْنیر را به قتل رساند.
کلمه «خون» مربوط به مرگ عَسائیل میشود. ترجمه جایگزین: «مرگ عسائيل»
این اسم یک مرد است.
کلمه «خون» اشاره به مرگ خشونت آمیز دارد. بینید عبارت مشابه را در <دوم سموئیل ۳: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مرگ اَبْنیر» یا «قتل اَبْنیر»
این اسم یک مرد است.
این جمله یعنی نتیجه گناه بر یوآب و خانواده او خواهد آمد، گویی که چیزی سنگین بر آنها فرو میریزد. ترجمه جایگزین: «همیشه بر یوآب و خاندان پدرش عذاب میآورد[همیشه سبب عذاب یوآب و خاندان پدریاش میشود]»
See:
کلمه «خاندان[خانه]» اشاره به ذریت دارد. ترجمه جایگزین: «تمام ذریت پدر یوآب»
حالت منفی در منفی[منفی مضاعف][منفی دوگانه] تاکید میکند که همیشه کسی خواهد بود که مشکلات ذکر شده را داشته باشد. ترجمه جایگزین: «همیشه باشد»
کلمه «شمشیر» اشاره به مرگی خشونت آمیز دارد. ترجمه جایگزین: «وحشیانه بمیرد»
«گرسنه شود»
اینها اسامی مردان هستند.
این عملی نمادین است و سوگ و غم شخص را نشان میدهد.
«آواز خود را بلند کرده» و «گریست» اساساً یک معنا دارند و بر میزان سوگ داوود به خاطر اَبْنیر تاکید میکنند.
این پرسش بدیهی برای تاکید بر مرگ ناعادلانه او به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «اَبْنیر نباید با بیآبرویی میمُرد!»
این دو جمله یک معنا دارند. آنها را میتوانید در قالب یک جمله با هم ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «به هیچ وجه مجرم نبودی» یا «از هر خطا بری هستی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دستهای تو را نبسته است.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دستهای تو را با زنجیر نبسته است»
این اشاره به کسانی دارد که ناعادل یا شرور بودند. ترجمه جایگزین: «مردان شرور»[در فارسی متفاوت انجام شده]
این اغراقی آگاهانه است که نشان میدهد قوم اسرائيل میخواستند هنگام سوگواری داوود از او مراقبت و حمایت کنند. ترجمه جایگزین: «بسیاری آمدند»
چنین جملهای آن زمان نوعی سوگند شرافتمندانه[شرعی] بود. داوود از خدا میخواهد اگر قبل از غروب خورشید چیزی بخورد، او را به شدت داوری کند. ترجمه جایگزین: «از خدا میخواهم من را مجازات کند اگر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک مرد است.
این پرسش بدیهی برای نشان دادن میزان احترام داوود به اَبْنیر به کار رفته است. کلمه «افتاد» بهگویی است و اشاره به مُردن دارد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً شاهزاده بزرگی در اسرائيل مرده است!»
این دو عبارت هر دو اشاره به اَبْنیر دارند. ترجمه جایگزین: «شاهزادهای بزرگ»
این اسم یک مرد است.
«مثل حیوانات هستند» یا «بسیار خشن هستند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
1و چون پسر شاؤل شنید كه اَبْنیر در حَبْرُونمرده است، دستهایش ضعیف شد، و تمامی اسرائیل پریشان گردیدند.2و پسر شاؤل دو مرد داشت كه سردار فوج بودند؛ اسم یكی بَعْنَه و اسم دیگری ریكاب بود، پسران رِمُّون بَئِیرُوتی از بنیبنیامین، زیرا كه بَئیرُوت با بنیامین محسوب بود.3و بَئِیرُوتیان به جِتّایم فرار كرده، در آنجا تا امروز غربت پذیرفتند.4و یوناتان پسر شاؤل را پسری لنگ بود كه هنگام رسیدن خبر شاؤل و یوناتان از یزْرَعیل، پنج ساله بود، و دایهاش او را برداشته، فرار كرد. و چون به فرار كردن تعجیل مینمود، او افتاد و لنگ شد و اسمش مَفِیبوشَت بود.5و ریكاب و بَعْنَه، پسران رمّون بَئِیروتی روانه شده، در وقت گرمای روز به خانۀ اِیشْبُوشَت داخل شدند و او به خواب ظهر بود.6پس به بهانهای كه گندم بگیرند، در میان خانه داخل شده، به شكم او زدند و ریكاب و برادرش بَعْنَه فرار كردند.7و چون به خانه داخل شدند و او بر بسترش در خوابگاه خود میخوابید، او را زدند و كشتند و سرش را از تن جدا كردند و سرش را گرفته، از راه عَرَبَه تمامی شب كوچ كردند.8و سر اِیشْبُوشَت را نزد داود به حَبْرُون آورده، به پادشاه گفتند: «اینك سر دشمنت، اِیشْبُوشَت، پسر شاؤل، كه قصد جان تو میداشت. و خداوند امروز انتقام آقای ما پادشاه را از شاؤل و ذریهاش كشیده است.»9و داود ریكاب و برادرش بَعْنَه، پسران رَمّون بَئِیرُوتی را جواب داده، به ایشان گفت: «قسم به حیات خداوند كه جان مرا از هر تنگی فدیه داده است،10وقتی كه كسی مرا خبر داده، گفت كه اینك شاؤل مرده است و گمان میبرد كه بشارت میآورد، او را گرفتـه، در صِقْلَغ كشتم، و این اجرت بشارت بود كه به او دادم.11پس چند مرتبه زیاده چون مردان شریر، شخص صالح را در خانهاش بر بسترش بكشند، آیا خون او را از دست شما مطالبه نكنم و شما را از زمین هلاك نسازم؟»12پس داود خادمان خود را امر فرمود كه ایشان را كشتند و دست و پای ایشان را قطع نموده، بر بِرْكه حَبْرُون آویختند. اما سر اِیشْبُوشَت را گرفته در قبر اَبْنیر در حَبْرُون دفن كردند.
حینی که در این باب جنگ داخلی پایان مییابد، داوود همچنان بر یهودا حاکم است. (۱- ۴)
داوود هرگز به دنبال انتقام گرفتن از خانواده شائول نبود. وقتی آن دو مرد دور از چشم دیگران به اتاق اِیشْبُوشَت رفتند و سر او را قطع کرده و نزد داوود آوردند، داوود آن دو را به خاطر به قتل رساندن مردی بیگناه، کشت.
وقتی آن دو مرد سر اِیشْبُوشَت را نزد داوود آوردند و انتظار داشتند به خاطر عمل خود پاداشی دریافت کنند، داوود با دو پرسش بدیهی آنها را محکوم کرد: «پس چند مرتبه زیاده چون مردان شریر، شخص صالح را در خانهاش بر بسترش بكشند، آیا خون او را از دست شما مطالبه نكنم و شما را از زمین هلاك نسازم؟»
and )
این اسم یک مرد است.
«دستهایش» اشاره به خود اِیشْبُوشَت دارد. ترجمه جایگزین: «اِیشْبُوشَت ضعیف شد» یا «اِیشْبُوشَت قوت خود را از دست داد»
اینها اسامی مردان هستند.
این جمله بَعْنَه و ریکاب را در داستان معرفی میکند.
نویسنده در این قسمت به خواننده اطلاعاتی پس زمینهای در مورد بَئیرُوت ارائه میدهد. منطقه بَئیرُوت بخشی از زمینی بود که به قبیله بنیامین تعلق داشت.
این اسم یک مکان است.
نویسنده در این قسمت ارائه اطلاعات پس زمینهای در مورد بَئیرُوت را به پایان میرساند. منطقه بَئیرُوت بخشی از زمینی بود که به قبیله بنیامین تعلق داشت.
این اسم یک مکان است.
این آیه مکثی در سیر روایی داستان ایجاد میکند تا اطلاعاتی پس زمینهای در مورد مَفِیبوشَت ارائه دهد کسی که به جای اِیشْبُوشَت و به واسطه یوناتان از ذریت شائول بود. مَفِیبوشَت بعداً در این کتاب تبدیل به شخصیتی مهم میشود.
یعنی توان راه رفتن نداشت.
پسر یوناتان هنگام مرگ پدرش ۵ سال داشت.
این اشاره به اخبار مرگ آنها دارد.
زن یا دختری که برای مراقبت از فرزندان استخدام میشود.
این جمله توضیح میدهد که مَفِیبوشَت مجروح شد و قادر به راه رفتن نبود.
این اسم پسر کوچک یوناتان و نوه شائول است.
سیر روایی داستان به کار ریكاب و بَعْنَه باز میگردد که در <دوم سموئيل ۴: ۲> معرفی شدند.
وسط روز و زمانی که گرمتر است.
«دانه را از کاه جدا کنند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اصطلاح یعنی «سعی میکرد تو را بکشد»
این جدیترین سوگندی است که داوود میتوانست به آن پایبند شود، چون خداوند[یهوه] را شاهد گرفته بود. ترجمه جایگزین: «به حیات خداوند[یهوه] سوگند میخورم»
کلمه «جان» اشاره به خود داود دارد. این یعنی خداوند[یهوه] داوود را زنده نگه داشت. ترجمه جایگزین: «که من را نجات داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این سوال نشان میدهد که آن مردان جرمی سنگین مرتکب شدهاند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گناهکارتر هستید! وظیفه من است که خون او را از دست شما طلب کنم و شما را از زمین محو کنم!»
عبارت «خون او» اشاره به جان[حیات] اِیشْبُوشَت دارد. «دست تو» اشاره به بَعْنَه و ریکاب پسران رَمّون بَئِیرُوتی دارد که در <دوم سموئيل ۴: ۵> معرفی شدند. ترجمه جایگزین: «شما را مسئول مرگ اِیشْبُوشَت میدانم»
اعمالی نمادین هستند که به آن واسطه حقارت آن مردان را نشان میدهند.
عملی نمادین بود و برای حرمت گذاران اِیشْبُوشَت انجام شد. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «آنها میخواستند ٰاِیشْبُوشَت را حرمت نهند، پس سر او را در قبر دفن کردند»
1و جمیع اسباط اسرائیل نزد داود به حَبْرُونآمدند و متكلم شده، گفتند: «اینك ما استخوان و گوشت تو هستیم.2و قبل از این نیز چون شاؤل بر ما سلطنت مینمود، تو بودی كه اسرائیل را بیرون میبردی و اندرون میآوردی. و خداوند تو را گفت كه تو قوم من، اسرائیل را رعایت خواهی كرد و بر اسرائیل پیشوا خواهی بود.»3و جمیع مشایخ اسرائیل نزد پادشاه به حَبْرُون آمدند، و داود پادشاه در حَبْرُون به حضور خداوند با ایشان عهد بست و داود را بر اسرائیل به پادشاهی مسح نمودند.4و داود هنگامی كه پادشاه شد سی ساله بود، و چهل سال سلطنت نمود؛5هفت سال و شش ماه در حَبْرُون بر یهودا سلطنت نمود، و سی و سه سال در اورشلیم بر تمامی اسرائیل و یهودا سلطنت نمود.6و پادشاه با مردانش به اورشلیم به مقابلۀ یبوسیان كه ساكنان زمین بودند، رفت. و ایشان به داود متكلّم شده، گفتند: «به اینجا داخل نخواهی شد جز اینكه كوران و لنگان را بیرون كنی.» زیرا گمان بردند كه داود به اینجا داخل نخواهد شد.7و داود قلعۀ صهیون را گرفت كه همان شهر داود است.8و در آن روز داود گفت: «هر كه یبوسیان را بزند و به قنات رسیده، لنگان و كوران را كه مبغوض جان داود هستند (بزند).» بنابرین میگویند كور و لنگ، به خانه داخل نخواهند شد.9و داود در قلعه ساكن شد و آن را شهر داود نامید، و داود به اطراف مِلُّو و اندرونش عمارت ساخت.10و داود ترقّی كرده، بزرگ میشد ویهُوَه، خدای صبایوت، با وی میبود.11و حیرام، پادشاه صور، قاصدان و درخت سرو آزاد و نجاران و سنگتراشان نزد داود فرستاده، برای داود خانهای بنا نمودند.12پس داود فهمید كه خداوند او را بر اسرائیل به پادشاهی استوار نموده، و سلطنت او را به خاطر قوم خویش اسرائیل برافراشته است.13و بعد از آمدن داود از حَبْرُون، كنیزان و زنان دیگر از اورشلیم گرفت، و باز برای داود پسران و دختران زاییده شدند.14و نامهای آنانی كه برای او در اورشلیم زاییده شدند، این است: شَمُّوع و شُوباب و ناتان و سلیمان،15و یبْجار و اَلیشُوع و نافَج و یافیع،16و اَلیشَمَع و اَلیداع و اَلیفَلَط.17و چون فلسطینیان شنیدند كه داود را به پادشاهی اسرائیل مسح نمودهاند، جمیع فلسطینیان برآمدند تا داود را بطلبند. و چون داود این را شنید به قلعه فرود آمد.18و فلسطینیان آمده، در وادی رفائیان منتشر شدند.19و داود از خداوند سؤال نموده، گفت: «آیا به مقابلۀ فلسطینیان برآیم و ایشان را به دست من تسلیم خواهی نمود؟» خداوند به داود گفت: «برو زیرا كه فلسطینیان را البته به دست تو خواهم داد.»20و داود به بَعْل فَراصیم آمد و داود ایشان را در آنجا شكست داده، گفت: « خداوند دشمنانم را از حضور من رخنه كرد مثل رخنۀ آبها.» بنابرین آن مكان را بَعْل فَراصیم نام نهادند.21و بتهای خود را در آنجا ترك كردند و داود و كسانش آنها را برداشتند.22و فلسطینیان بار دیگر برآمده، در وادی رفائیان منتشر شدند.23و چون داود از خداوند سؤال نمود، گفت: «برمیا، بلكه از عقب ایشان دور زده، پیش درختان توت بر ایشان حمله آور.24و چون آواز صدای قدمها در سر درختان توت بشنوی، آنگاه تعجیل كن زیرا كه در آن وقت خداوند پیش روی تو بیرون خواهد آمد تا لشكر فلسطینیان را شكست دهد.»25پس داود چنانكه خداوند او را امر فرموده بود، كرد، و فلسطینیان را از جِبْعَه تا جازر شكست داد.
این باب روایت گسترش قلمرو را آغاز میکند.
داوود سپاه متحد شده را به اروشلیم آورد و با عبور کردن از قنات آن شهر را شکست داد. او شهر را گسترش داد و دفاع شهر را تقویت کرد و اورشلیم را پایتخت خود قرار داد. اورشلیم مکانی مهم در نقشه خدا است.
داوود همیشه قبل از جنگ از خدا طلب مشورت میکرد. فلسطینیان با حمله به اسرائيل سعی بر دستگیری داوود داشتند. داوود از خدا در مورد حمله به فلسطینیان راهنمائی خواست و خدا در این مورد به او پاسخ مثبت داد در نتیجه داوود، فلسطینیان را شکست داد. فلسطینیان دوباره حمله کردند و خدا به داوود گفت که این بار از پشت سر به آنها حمله کند. داوود مجدداً آنها را شکست داد.
این عبارت به معنای «خویشاوند» است. ترجمه جایگزین: «ما با تو فامیل هستیم» یا «ما از یک خانواده هستیم»
این قسمت اطلاعاتی تاریخی را ارائه میدهد. شائول قبل از داوود، پادشاه بود.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] داوود را به پادشاهی انتخاب کرده است.
اینجا به نحوی از قوم سخن گفته شده که گویی کسی آنها را شبانی میکند. ترجمه جایگزین: «مراقب قوم من اسرائيل خواهی بود» یا «بر قوم من، اسرائیل، حکومت خواهی کرد»
«مسح» کردن عملی نمادین است و نشان میدهد که آنها داوود را به پادشاهی پذیرفتهاند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود و سپاه اسرائيل به اورشلیم حمله میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر اینجا بیایی حتی کوران لنگان میتوانند تو را برگردانند[بیرون کنند]»
اینجا «کوران» و «لنگان» صفات وابسته به اسم هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که نمیتوانند ببینند و کسانی که نمیتوانند راه روند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود با سربازان خود سخن میگفت. ترجمه جایگزین: «داوود به سربازان خود گفت ‘کسانی که میخواهند از یبوسیان راحت[خلاص] شوند‘»
معانی احتمالی این کلمات: ۱) اشارهای عینی به کسانی است که واقعاً لنگ و کور هستند یا ۲) کنایه است و به نحوی از یبوسیان در شهر سخن گفته که گویی ضعیف و معلول هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک مرد است.
کسانی که با چوب کار میکنند.
کسانی که با سنگ یا آجر کار میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او صاحب پسران و دختران بیشتری شد» یا «آنها برای او پسران و دختران بیشتر به دنیا آوردند»
اینها اسامی پسران داوود هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که همسرانش برای او به دنیا آوردند» یا «داشت»
اینها اسامی پسران داوود هستند.
اینها اسامی پسران داوود هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائيل داوود را به پادشاهی مسح کرد»
کلمه «جمیع» تعمیم است و اشاره به سپاه فلسطین دارد. ترجمه جایگزین: «سپاه فلسطینیان به دنبال او گشتند»
این اسم یک مکان است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک مکان است.
داوود اینجا به نحوی از پیروزی که خداوند[یهوه] برای او حاصل میکند سخن میگوید که گویی سیلی است که از کرانه رود سر ریز میشود و زمین را میپوشاند و باعث خرابی بسیار میشود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] دشمنان من را مانند سیل در بر میگیرد[منکوب میکند]»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا از کلمه «برآمده» استفاده شده تا نشان دهد که فلسطینیان در ارتفاعی پایینتر از قلعه داوود زندگی میکردند.
این اسم یک مکان است.
«توت» نوعی درخت است و کلمه «درختان[جنگل]» نشان میدهد که تعداد زیادی از آن درختان کنار هم رشد کرده بودند. [در انگلیسی درختان گل حنا[ بلسان] آمده است]
این ادامه دستور العمل[سفارشات] خداوند[یهوه] به داوود است که در <دوم سموئيل ۵: ۲۳> شروع شد. خداوند[یهوه] با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید.
اینجا به نحوی از صدای برگ در باد سخن گفته شده که گویی صدای رژه رفتن سربازان است. ترجمه جایگزین: «وقتی باد از بالای درختان توت[بالزام] مثل رژه سربازان میوزد»
اینها اسم مکان هستند.
1و داود بار دیگر جمیع برگزیدگان اسرائیل،یعنی سی هزار نفر را جمع كرد.2و داود با تمامی قومی كه همراهش بودند برخاسته، از بَعْلی یهودا روانه شدند تا تابوت خدا را كه به اسم، یعنی به اسم یهُوَه صبایوت كه بر كروبیان نشسته است، مسمّی میباشد، از آنجا بیاورند.3و تابوت خدا را بر ارابهای نو گذاشتند و آن را از خانۀ ابیناداب كه در جِبْعَه است، برداشتند، و عُزَّه و اَخِیو، پسران اَبیناداب، ارابۀ نو را راندند.4و آن را از خانۀ ابیناداب كه در جِبْعَه است، با تابوت خدا آوردند و اخیو پیش تابوت میرفت.5و داود و تمامی خاندان اسرائیل با انواع آلات چوب سرو و بربط و رُباب و دفّ و دُهُل و سنجها به حضور خداوند بازی میكردند.6و چون به خرمنگاه ناكون رسیدند، عُزَّه دست خود را به تابوت خداوند دراز كرده، آن را گرفت زیرا گاوان میلغزیدند.7پس غضب خداوند بر عُزَّه افروخته شده، خدا او را در آنجا به سببتقصیرش زد، و در آنجا نزد تابوت خدا مرد.8و داود غمگین شد زیرا خداوند بر عُزَّه رخنه كرده بود، و آن مكان را تا به امروز فارَص عُزَّه نام نهاد.9و در آن روز، داود از خداوند ترسیده، گفت كه «تابوت خداوند نزد من چگونه بیاید؟»10و داود نخواست كه تابوت خداوند را نزد خود به شهر داود بیاورد. پس داود آن را به خانۀ عُوْبید اَدُوم جَتّی برگردانید.11و تابوت خداوند در خانۀ عُوبید اَدوم جَتّی سه ماه ماند؛ و خداوند عوبید اَدوم و تمامی خاندانش را بركت داد.12و داود پادشاه را خبر داده، گفتند كه « خداوند خانۀ عوبید اَدوم و جمیع مایملك او را به سبب تابوت خدا بركت داده است» پس داود رفت و تابوت خدا را از خانۀ عوبید ادوم به شهر داود به شادمانی آورد.13و چون بردارندگان تابوت خداوند شش قدم رفته بودند، گاوان و پرواریها ذبح نمود.14و داود با تمامی قوّت خود به حضور خداوند رقص میكرد، و داود به ایفود كتان ملبس بود.15پس داود و تمامی خاندان اسرائیل، تابوت خداوند را به آواز شادمانی و آواز كَرِنّا آوردند.16و چون تابوت خداوند داخل شهر داود میشد، میكال دختر شاؤل از پنجره نگریسته، داود پادشاه را دید كه به حضور خداوند جستوخیز و رقص میكند؛ پس او را در دل خود حقیر شمرد.17و تابوت خداوند را درآورده، آن را در مكانش در میان خیمهای كه داود برایش برپا داشته بود، گذاشتند، و داود به حضور خداوند قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی گذرانید.18و چون داود از گذرانیدن قربانیهای سوختنیو ذبایح سلامتی فارغ شد، قوم را به اسم یهُوَه صبایوت بركت داد.19و به تمامی قوم، یعنی به جمیع گروه اسرائیل، مردان و زنان به هر یكی یك گِردۀ نان و یك پارۀ گوشت و یك قرص كشمش بخشید. پس تمامی قوم هر یكی به خانۀ خود رفتند.20اما داود برگشت تا اهل خانۀ خود را بركت دهد. و میكال دختر شاؤل به استقبال داود بیرون آمده، گفت: «پادشاه اسرائیل امروز چه قدر خویشتن را عظمت داد كه خود را در نظر كنیزانِ بندگان خود برهنه ساخت، به طوری كه یكی از سُفَها خود را برهنه میكند.»21و داود به میكال گفت: «به حضور خداوند بود كه مرا بر پدرت و بر تمامی خاندانش برتری داد تا مرا بر قوم خداوند ، یعنی بر اسرائیل پیشوا سازد؛ از این جهت به حضور خداوند بازی كردم.22و از این نیز خود را زیاده حقیر خواهم نمود و در نظر خود پست خواهم شد؛ لیكن در نظر كنیزانی كه دربارۀ آنها سخن گفتی، معظّم خواهم بود.»23و میكال دختر شاؤل را تا روز وفاتش اولاد نشد.
داوود گروهی را با آلات موسیقی فراوان به راه انداخت تا تابوت عهد را به اورشلیم بیاورند. مردم تابوت عهد را در ارابه گذاشتند ولی پای گاوها لغزید، عُزَّه دست خود را به زیر تابوت عهد برد تا به زمین نیافتد، ولی خدا او را به خاطر لمس کردن تابوت عهد کشت. داوود نیز از خدا خشمگین شد، چون عُزَّه را کشته بود و ترسید که تابوت عهد را جلوتر ببرد. عُزَّه با لمس کردن تابوت عهد مُرد، چون تابوت عهد کاملاً مقدس بود.
داوود از شادی، جلوی تابوت عهد رقصید. زن او به خاطر این که داوود هنگام رقصیدن برهنه شد از او انتقاد کرد، ولی داوود اهمیتی نداد.
میکال با استفاده از آرایه ادبی وارونه گویی از داوود انتقاد کرد: «پادشاه اسرائیل امروز چه قدر خویشتن را عظمت داد كه خود را در نظر كنیزانِ بندگان خود برهنه ساخت، به طوری كه فردی بیادب و گستاخ خود را برهنه میكند.»
این کلمه بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند.
این کنایه اشاره به سپاه قوم اسرائيل دارد.
«۳۰۰۰۰»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آنها در حال آوردن تابوت[صندوقچه] به اورشلیم هستند. ترجمه جایگزین: «تابوت[صندوقچه] خدا را از بَعْلی در یهودا به...اورشلیم ببرند»
اورشلیم تقریباً از هر نقطه دیگر در اسرائیل مرتفعتر بود پس اسرائيلیان معمولاً هنگام سفر به اورشلیم از کلمهای مثل «[برآمد][صعود کرد]» و هنگام برگشتن از آن شهر از کلمهای مثل «[نازل شدن]» استفاده میکردند. [در فارسی انجام نشده]
کلمه «بیاورند» را میتوانید به «ببرند» ترجمه کنید.
این اسم یک مکان است.
نام یهوه بر در تابوت عهد نوشته شده بود.
شاید لازم باشد در ترجمه خود مشخص کنید که کروبیان فرشتگان بر در تابوت عهد بودند. نویسندگان کتاب مقدس معمولاً به نحوی از تابوت عهد سخن میگویند که گویی زیر پایی خداوند[یهوه] است و خدا پای خود را بر آن میگذارد و در آسمان بر تخت خود مینشیند. ترجمه جایگزین: «که بر تخت خود و بالای کروبیان بر تابوت عهد مینشیند»
بر تخت نشسته است.
داوود و سپاه قوم اسرائيل تابوت عهد را جا به جا میکنند.
اینها اسامی مردان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این کنایه است و به قوم اسرائيل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام اسرائيلیان دیگر که همراه او بودند»
«دف» سازی به شکل دایره است و سطحی مانند طبل دارد که نوازنده میتواند بر آن بکوبد و با تکان دادن ساز قطعات فلزی کنار آن را به صدا در آورد.
سازی که از قطعات کوچک و سخت در پوستهای سفت تشکیل شده و هنگام تکان دادن صدایی موزون[ریتمیک] ایجاد میکند.
دو صفحه فلزی نازک و گرد که به یکدیگر کوبیده میشوند و صدایی بلند تولید میکنند.
این اسم یک مرد است.
اینجا به نحوی از خشم یهوه سخن گفته شده که گویی آتش است.
عُزَّه هنگام دست زدن به تابوت عهد مرتکب گناه شد، چون خداوند[یهوه] دستور داده بود که کسی نباید به تابوت عهد دست بزند.
این اسم یک مکان است. مترجمین میتوانند در پانوشت اضافه کنند: «نام ‘فارَص عُزَّه‘ به معنای ‘مجازاتِ عُزَّه‘ است»
این اشاره به زمانی دارد که نویسنده این کتاب را مینوشت و به زمان حال یعنی قرن بیست و یکم اشاره ندارد.
داوود از این سوال استفاده میکند تا تاکید کند که از بردن تابوت عهد به اورشلیم میترسد. ترجمه جایگزین: «خیلی میترسم[هراسانم] که تابوت عهد خداوند[یهوه] را با خود به اسرائيل ببرم»
این اسم یک مرد است.
«[او را]» اشاره به عوبید اَدوم و تمامی خاندانش دارد.
این کلمه بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم به داوود پادشاه گفتند که»
کلمه «خانه» اشاره به خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «عوبید اَدوم و خانواده او»
اورشلیم تقریباً از هر نقطه دیگر در اسرائیل مرتفعتر بود پس اسرائيلیان معمولاً هنگام سفر به اورشلیم از کلمهای مثل «[برآمد][صعود کرد]» و هنگام برگشتن از آن شهر از کلمهای مثل «[نازل شد]» استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «تابوت خدا را جا به جا کردند» یا «تابوت خدا را بردند» [در فارسی انجام نشده]
کلمه «آورد» را میتوانید «برد» ترجمه کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
رقصیدن نوعی با شادی پرستیدن خدا است.
نوعی پارچه که از گیاه کتان تولید میشود.
کلمه «خاندان[خانه]» اشاره به قوم[مردم] اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «همه اسرائيلیان دیگر که همراه او بودند»
کلمه «[اینک]» برای نشانگذاری شکست در سیر روایی داستان به کار رفته است. راوی در این قسمت اطلاعاتی در مورد میکال ارائه میدهد.
میکال دختر شائول پادشاه و همچنین همسر اول داوود بود. ببینید این اسم را در <دوم سموئيل ۳: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «دل» اشاره به افکار یا عواطف دارد. ترجمه جایگزین: «با انزجار به او نگاه کرد» یا «حقیرانه به او نگاه کرد»
«به خداوند[یهوه]»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
برکت دادن «به اسم یهُوَه صبایوت» یعنی به قدرت و اقتدار یهوه یا به نمایندگی از او برکت داد.
نانی شیرین که با انگور خشک پخته میشود.
کلمه «آمده» را میتوانید «رفته» ترجمه کنید.
این جملهای طعنه آمیز است. منظور میکال بر عکس این جمله است و در اصل باور ندارد که داود رفتاری با وقار از خود نشان داده است. میکال با بیاحترامی در مورد برهنه رقصیدن و رفتار داوود سخن میگوید.
«نظر کنیزان» اشاره به خود کنیزان دارد. ترجمه جایگزین: «جلوی کنیزان»
میکال داوود را با مردان ابله و عامه مقایسه میکند.
«پدرت» اشاره به میکال دارد.
اینجا «قوم خداوند» و «اسرائيل» یک معنا دارند.
داوود طعنه آمیز سخن میگوید و مقصود آن بر عکس چیزی است که میگوید. او فکر نمیکرد که عملش حقارت آمیز باشد یا در آینده این گونه به حساب آید.
کلمه «در نظر خود» اشاره به آنچه دارد که شخص در نظر دارد یا به آن فکر میکند. ترجمه جایگزین: «خود را فروتن[حقیر] فرض میکنم» یا «خود را ابله میدانم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی کنیزانی که از آنها گفتی من را حرمت میگذارند»
«قادر نبود فرزندی بیاورد»[نتوانست فرزندی به دنیا آورد]
1و واقع شد چون پادشاه در خانۀ خود نشسته، و خداوند او را از جمیع دشمنانش از هر طرف آرامی داده بود،2كه پادشاه به ناتان نبی گفت: «الا´ن مرا میبینی كه در خانۀ سرو آزاد ساكن میباشم، و تابوت خدا در میان پردهها ساكن است.»3ناتان به پادشاه گفت: «بیا و هر آنچه در دلت باشد معمول دار زیرا خداوند با توست.»4و در آن شب واقع شد كه كلام خداوند بهناتان نازل شده، گفت:5« برو و به بندۀ من داود بگو، خداوند چنین میگوید: آیا تو خانهای برای سكونت من بنا میكنی؟6زیرا از روزی كه بنیاسرائیل را از مصر بیرون آوردم تا امروز، در خانهای ساكن نشدهام بلكه در خیمه و مسكن گردش كردهام.7و به هر جایی كه با جمیع بنیاسرائیل گردش كردم، آیا به احدی از داوران اسرائیل كه برای رعایت قوم خود، اسرائیل، مأمور داشتم، سخنی گفتم كه چرا خانهای از سرو آزاد برای من بنا نكردید؟8و حال به بندۀ من، داود چنین بگو كه یهُوَه صبایوت چنین میگوید: من تو را از چراگاه از عقب گوسفندان گرفتم تا پیشوای قوم من، اسرائیل، باشی.9و هر جایی كه میرفتی من با تو میبودم و جمیع دشمنانت را از حضور تو منقطع ساختم، و برای تو اسم بزرگ مثل اسم بزرگانی كه بر زمینند، پیدا كردم.10و به جهت قوم خود، اسرائیل، مكانی تعیین كردم و ایشان را غرس نمودم تا در مكان خویش ساكن شده، باز متحرك نشوند، و شریران، دیگر ایشان را مثل سابق ذلیل نسازند.11و مثل روزهایی كه داوران را بر قوم خود، اسرائیل، تعیین نموده بودم. و تو را از جمیع دشمنانت آرامی دادم؛ و خداوند تو را خبر میدهد كه خداوند برای تو خانهای بنا خواهد نمود.12زیرا روزهای تو تمام خواهد شد و با پدران خود خواهی خوابید و ذریت تو را كه از صُلب تو بیرون آید، بعد از تو استوار خواهم ساخت، و سلطنت او را پایدار خواهم نمود.13او برای اسم من خانهای بنا خواهد نمود و كرسی سلطنت او را تا به ابد پایدارخواهم ساخت.14من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود، و اگر او گناه ورزد، او را با عصای مردمان و به تازیانههای بنیآدم تأدیب خواهم نمود.15ولیكن رحمت من از او دور نخواهد شد، به طوری كه آن را از شاؤل دور كردم كه او را از حضور تو رد ساختم.16و خانه و سلطنت تو، به حضورت تا به ابد پایدار خواهد شد، و كرسی تو تا به ابد استوار خواهد ماند.»17بر حسب تمامی این كلمات و مطابق تمامی این رؤیا ناتان به داود تكلم نمود.1818 و داود پادشاه داخل شده، به حضور خداوند نشست و گفت: «ای خداوند یهُوَه، من كیستم و خاندان من چیست كه مرا به این مقام رسانیدی؟19و این نیز در نظر تو ای خداوند یهُوَه امر قلیل نمود زیرا كه دربارۀ خانۀ بندهات نیز برای زمان طویل تكلم فرمودی. و آیا این ای خداوند یهُوَه عادت بنیآدم است؟20و داود دیگر به تو چه تواند گفت زیرا كه تو ای خداوند یهُوَه، بندۀ خود را میشناسی،21و بر حسب كلام خود و موافق دل خود تمامی این كارهای عظیم را بجا آوردی تا بندۀ خود را تعلیم دهی.22بنابرین ای یهُوَه خدا، تو بزرگ هستی زیرا چنانكه به گوشهای خود شنیدهایم، مثل تو كسی نیست و غیر از تو خدایی نیست.23و مثل قوم تو اسرائیل كدام یك اُمّت بر روی زمین است كه خدا بیاید تا ایشان را فدیه داده، برای خویش قوم بسازد، و اسمی برای خود پیدا نماید، و چیزهایعظیم و مهیب برای شما و برای زمین خود بجا آورد به حضور قوم خویش كه برای خود از مصر و از امتها و خدایان ایشان فدیه دادی.24و قوم خود اسرائیل را برای خود استوار ساختی، تا ایشان تا به ابد قوم تو باشند، و تو ای یهُوَه، خدای ایشان شدی.25و الا´ن ای یهُوَه خدا، كلامی را كه دربارۀ بندۀ خود و خانهاش گفتی تا به ابد استوار كن، و بر حسب آنچه گفتی، عمل نما.26و اسم تو تا به ابد معظّم بماند، تا گفته شود كه یهُوَه صبایوت، خدای اسرائیل است، و خاندان بندهات داود به حضور تو پایدار بماند.27زیرا تو ای یهُوَه صبایوت، خدای اسرائیل، به بندۀ خود اعلان نموده، گفتی كه برای تو خانهای بنا خواهم نمود. بنابرین بندۀ تو جرأت كرده است كه این دعا را نزد تو بگوید.28و الا´ن ای خداوند یهُوَه، تو خدا هستی و كلام تو صدق است و این نیكویی را به بندۀ خود وعده دادهای.29و الا´ن احسان فرموده، خاندان بندۀ خود را بركت بده تا آنكه در حضورت تا به ابد بماند، زیرا كه تو ای خداوند یهُوَه گفتهای و خاندان بندهات از بركت تو تا به ابد مبارك خواهد بود.»
<u>ا</u>ین باب پایان تداخلی کوتاه در مورد خانه خدا است.
داوود میخواست برای خدا معبدی[هیکلی] درست کند و به این وسیله او را حرمت نهد. خدا به داوود گفت که او سازنده معبد نخواهد بود، بلکه پسر او آن را خواهد ساخت.
خدا با داوود عهدی بست که به نحوه عملکرد داوود یا ذریتش بستگی نداشت. خدا وعده داد که کسی از ذریت داوود برای همیشه بر اسرائيل حکومت خواهد کرد و چون اسرائيل در آینده پادشاهی نداشت، این وعده در آن دوره تحقق نیافت. ذریتِ همیشه حاکم اسرائيل، عیسای مسیح است.
and and )
این عبارت برای نشانگذاری بخش جدیدی از داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روش دیگری برای انجام چنین کاری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«امنیت بخشیدن به او از تمام دشمنان اطرافش.» کلمه «آرامی دادن» اسم معنا است. ترجمه جایگزین: «سبب شد دشمنانْ، دیگر به اسرائيل حمله نکنند»
سرو نوعی درخت است که به خاطر استوار بودنش معروف است. اگر معادلی برای این درخت در فرهنگ خود دارید از آن کلمه در این قسمت استفاده کنید در غیر این صورت میتوانید ترکیب کلمات را تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «من در خانهای استوار و دائم زندگی میکنم»
چادر[پردهها] محل سکونت موقت است. اگر مخاطبین در فرهنگ شما با چادر آشنا نیستند، میتوانید در این قسمت از کلمهای متفاوت استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «تابوت عهد خدا در جایی موقت میماند»
کلمه «دل» اشاره به ذهن دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه فکر میکنی باید انجام دهی را انجام بده»
کلمه «با تو» یعنی خدا به داوود کمک میکند و او را برکت میدهد.
اصطلاح «کلام یهوه...نازل شده» برای معرفی پیغام خاصی از خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به ناتان پیغامی داد. او گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیغام را به ناتان اعلام کرد[گفت]»
این شروع نقل قولی است که نقل قول دیگر را نیز در خود دارد.
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش تاکید میکند که داوود سازنده خانه خداوند[یهوه] نخواهد بود. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تو برای من خانهای نخواهی ساخت»
کلمه «خانه» به معنای معبد[هیکل] است. در ۷: ۱۱ خداوند[یهوه] میگوید که او برای داود خانهای میسازد. اینجا «خانه» به معنای خانواده است. اگر زبان شما کلمهای دارد که بیانگر هر دو انگاره است از آن کلمه در این قسمت و در ۷: ۱۱ استفاده کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آیا من از هیچ یک از رهبران اسرائيل که بر شبانی قوم خود گماشتهام پرسیدم که چرا خانهای از سرو برای من نساختند؟» [در فارسی انجام شده]
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا تاکید کند که هرگز از هیچ یک از رهبران اسرائيل نخواسته که برای او خانهای بسازند. ترجمه جایگزین: «هرگز به احدی از رهبران اسرائيل چیزی نگفتم»
اینجا به نحوی از رهبران قوم اسرائيل سخن گفته شده که گویی آنها شبان و قوم اسرائيل گوسفندان هستند.
اگر خداوند[یهوه] از رهبران چنین سوالی پرسیده احتمالاً به خاطر آن بود که میخواست آنها را به خاطر نساختن خانهای از سرو برای او توبیخ کند. اما خداوند[یهوه] قبلاً گفته که از آنها چنین سوالی نپرسیده است. ترجمه جایگزین: «لازم نبود که برای من خانهای از سرو بسازید»
خداوند[یهوه] وعدههای خود را به واسطه ناتان نبی برای داوود پادشاه شرح میدهد.
این کلمه به معنای «همین لحظه» نیست بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه آمده به کار رفته است.
این نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. شاید لازم باشد که نقل قول مستقیم را در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید، درست همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «به بنده من داوود بگو که او را...گرفتم تا حاکم قوم من، اسرائيل باشد»
خداوند[یهوه] همچنان به ناتان نبی آنچه را که باید برای داوود پادشاه بازگو کند، شرح میدهد.
اینجا با ذکر مکان به شغل داوود اشاره شده است. داود در چراگاه از گوسفندان مراقبت میکرد. ترجمه جایگزین: «تو را از شغل چوپانی...گرفتم» [تو را از شغل چوپانی...بیرون آوردم]
این قسمت همچنان نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر را بیان میکند. شاید لازم باشد نقل قول مستقیم را در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید درست همان طور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «هر جایی که رفت با او بودم. همه دشمنانش را از حضور او منقطع ساختم و برای او اسم بزرگی مثل اسم بزرگانی که بر زمین هستند، پیدا کردم»
«با تو» یعنی خدا به داوود کمک میکرد و او را برکت میداد.
اینجا به نحوی از نابود کردن دشمنان خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] آنها را مثل تکه پارچه یا شاخه درخت میبُرد.
کلمه «اسم» اشاره به شهرت شخص دارد.
این کلمه به معنای اشخاص مشهور است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را به واسطه ناتان نبی برای داوود پادشاه شرح میدهد.
«مکانی انتخاب خواهم کرد»
اینجا به نحوی از اینکه خداوند[یهوه] سبب زندگی دائم و ایمن قوم[مردم] در آن سرزمین میشود سخن گفته شده که گویی خداوند آنها را در آن زمین میکارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آنها را آزار نخواهد داد»
«از وقتی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
بعد از اینکه قوم اسرائيل وارد سرزمین کنعان شدند و قبل از اینکه پادشاهی بر آنها حکومت کند، خدا رهبرانی را به نام «داوران» برگزید تا در دوران سخت قوم را هدایت کنند.
«بر قوم» به داشتن اقتدار و اختیار نسبت به کسی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا بر قوم من، اسرائيل، حکومت کنند»
اگر در <دوم سموئيل ۷: ۸> و <دوم سموئيل ۷: ۹> این قسمت را در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کردهاید پس لازم است «تو» را به «او را» یا «به او» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اینک از دشمنانش به او آرامی میدهم و به او خبر میدهم که من برای او خانهای خواهم ساخت»
«من از دشمنان، تو را حفظ میکنم.» کلمه «آرامی» اسم معنا است. ترجمه جایگزین: «دشمنانت را مجبور میکنم که دیگر به تو حمله نکنند»
کلمه «خانه»، کنایه است و اشاره به ذریت داوود دارد که حکومت آنها بر اسرائيل ادامه پیدا میکند. در <دوم سموئيل ۷: ۴> خداوند[یهوه] از داود پرسید که آیا او کسی است که برای خداوند[یهوه] خانهای میسازد. «خانه» در آن قسمت اشاره به معبد[هیکل] دارد. اگر زبان شما کلمهای برای بیان هر دو انگاره دارد از آن کلمه در این قسمت و ۷: ۴ استفاده کنید.
خداوند[یهوه] همچنان وعدههای خود را به واسطه ناتان نبی برای داوود پادشاه، شرح میدهد.
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و برای تاکید با هم ترکیب شدهاند. هر دوی آنها روشی مودبانه برای اشاره به مرگ و مردن هستند.
اینجا به نحوی از برگزیده شدن ذریت داوود توسط خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خداوند او را بر میخیزاند یا بلند میکند.
این اصطلاح یعنی آن شخص ذریت داوود خواهد بود.
«سلطنت او» اشاره به قدرت او برای حکومت کردن دارد. ترجمه جایگزین: «من او را پادشاه بسیار قدرتمند اسرائیل خواهم ساخت»
کلمه «اسم» اشاره به خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «اسکانی دائم برای من»
کلمه «کرسی» اشاره به قدرت شخص برای حکومت کردن به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «حکومت او بر اسرائيل را همیشگی خواهم ساخت»
نبوتی که در ۷: ۱۲- ۱۴ آمده اشاره به پسر داوود، سلیمان دارد. ولی وجوهی از این نبوت توسط عیسی تحقق مییابد. پس بهتر است کلمات «پدر» و «پسر» را به کلمات متداولی ترجمه کنید که به پدر و پسر بیولوژیک اشاره میکنند.
خداوند[یهوه] شرح وعدهها به واسطه ناتان نبی برای داوود پادشاه را به پایان میرساند.
کلمه «رحمت[وفاداری]» اسم معنا است که میتوان آن را در قالب «وفادارانه محبت کردن[دوست داشتن]» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هرگز از وفادارانه محبت کردن او دست نمیکشم درست همانطور که شائول را محبت کردم»
اگر در <دوم سموئيل ۷: ۸> و <دوم سموئيل ۷: ۹> این قسمت را در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کردهاید، پس لازم است «تو» را به «او » یا «به او» ترجمه کنید؛ درست همان طور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «از حضور داوود. خانه داوود...از حضور او»
اگر در <دوم سموئيل ۷: ۸> و <دوم سموئيل ۷: ۹> این قسمت را در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کردهاید، پس لازم است «تو» را به «او» یا «به او» ترجمه کنید؛ درست همان طور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «خانه داوود...در حضور او. تخت او»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و بر این تاکید میکنند که خاندان داوود برای همیشه باقی خواهد ماند.
کلمه «خانه» اشاره به ذریت داوود دارد که به عنوان پادشاه حکومت خواهند کرد. «سلطنت» نیز معنای مشابه «خانه» دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو زنده خواهی بود و خواهی دید که خانوادهات و سلطنت آنها را بر تمام اسرائيل بنا خواهم کرد»
کلمه «کرسی» اشاره به قدرت او برای حکومت کردن به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم ذریت تو برای همیشه بر اسرائيل حکومت کنند»
«تمام این چیزها.» این اشاره به سخن خداوند[یهوه] دارد.
«در مورد چیزی که خداوند[یهوه] بر او آشکار کرد، به او گفت»
داوود از این سوال استفاده میکند تا عمیقترین احساساتی که از اعلان خداوند[یهوه] حس کرده را بیان کند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خانوادهام و من ارزش چنین افتخاری را نداریم، ای خداوند یهوه»
کلمه «نظر» اشاره به داوری[قضاوت] یا سنجش دارد. ترجمه جایگزین: «در داوری تو[طبق داوری تو]»
داوود با استفاده از «بندهات» به خود او اشاره میکند. این قسمت را میتوان با استفاده از اول شخص ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خانوادهام»
اینجا به نحوی از زمان سخن گفته شده که گویی چیزی است که سفر میکند و به جایی میرسد. ترجمه جایگزین: «آنچه در آینده برای آنها اتفاق خواهد افتاد» [در فارسی انجام نشده]
داوود با استفاده از «بندهات» به خود او اشاره میکند. این قسمت را میتوان با استفاده از اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من»
داوود با استفاده از این سوال تاکید میکند که دیگر چیزی ندارد که به خداوند[یهوه] بگوید. ترجمه جایگزین: «دیگر چیزی برای گفتن ندارم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«به خاطر آنچه که وعده دادی انجام دهی»
«تا آنچه قصد داشتی را انجام دهی»
داوود خود را «بندهات» خطاب قرار میدهد. این قسمت را میتوان با استفاده اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به من»
عبارت «گوشهای خود» برای تاکید به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «همان طور که خودمان شنیدهایم»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به داوود و قوم اسرائیل دارد.
داوود پرسشی را به کار میبرد تا تاکید کند که قومی مثل اسرائيل وجود ندارد. ترجمه جایگزین: «قومی مثل قوم اسرائيل نیست، تنها قومی بر زمین که خدا برای نجات آنها آمد»[قومی مثل قوم اسرائيل نیست، تنها قومی که خدا به زمین رفت تا آنها را نجات دهد]
کلمه «اسم» اشاره به شهرت خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «تا همه قوم بدانند که هستی»
کلمه «زمین» اشاره به قوم[مردم] دارد. ترجمه جایگزین: «برای قومت[مردمت]»
کلمه «قوم» اشاره به گروهی از قوم[مردم] دارد که در کنعان زندگی میکردند.
داوود همچنان با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
کلمه «الان» به معنای «در این لحظه» نیست بلکه برای جلب توجه به نکتهای که در ادامه میآید به کار رفته است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آنچه که به من و خانوادهام وعده دادی، عملی کنی و وعدهات هرگز تغییر نکند»
داوود با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید. این قسمت را میتوان با استفاده از اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من و خانوادهام»
کلمه «اسم» اشاره به شهرت خداوند[یهوه] دارد.
کلمه «خاندان» اشاره به خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «خانوادهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر تو مصون است» یا «به خاطر تو ادامه مییابد»
داوود خود را «بنده خود» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «به من که... خانهای برای من خواهی ساخت»
کلمه «خانه» اشاره به نسل داوود دارد که حکومت آنها بر اسرائيل ادامه خواهد داشت. خداوند[یهوه] در <دوم سموئيل ۷: ۴> از داود میپرسد که آیا او کسی است که برای خداوند[یهوه] خانهای خواهد ساخت. کلمه «[خانه]» اشاره به معبد[هیکل] دارد. اگر زبان شما کلمهای برای اشاره به هر دو انگاره دارد از آن کلمه در این قسمت و ۷: ۴ استفاده کنید.
«خانه» اشاره به خانواده داوود دارد.
این کلمه به معنای «همین لحظه» نیست، بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه آمده، به کار رفته است.
«به آنچه میگویی، اعتماد دارم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو خانواده من را برای همیشه برکت خواهی داد»
داوود با استفاده از کلمه «بندهات» به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خانهام» یا «خانوادهام»
1و بعد از این واقع شد كه داود فلسطینیان را شكست داده، ایشان را ذلیل ساخت. و داود زمام اُمّالبلاد را از دست فلسطینیان گرفت.2و موآب را شكست داده، ایشان را به زمین خوابانیده، با ریسمانی پیمود و دو ریسمان برای كشتن پیمود، و یك ریسمان تمام برای زنده نگاه داشتن. و موآبیان بندگان داود شده، هدایا آوردند.3و داود، هَدَدعَزَر بن رَحُوب، پادشاه صُوبَه را هنگامی كه میرفت تا استیلای خود را نزد نهر باز به دست آورد، شكست داد.4و داود هزار و هفتصد سوار و بیست هزار پیاده از او گرفت، و داود جمیع اسبهای ارابههایش را پی كرد، اما از آنها برای صد ارابه نگاه داشت.5و چون اَرامیان دمشق به مدد هَدَدعَزَر، پادشاه صوبه، آمدند، داود بیست و دو هزار نفر از اَرامیان را بكُشت.6و داود در اَرام دمشق قراولان گذاشت، و اَرامیان، بندگان داود شده، هدایا میآوردند، و خداوند ، داود را در هر جا كه میرفت، نصرت میداد.7و داود سپرهای طلا را كه بر خادمان هَدَدعَزَر بود گرفته، آنها را به اورشلیم آورد.8و از باتَه و بیروتای شهرهای هَدَدعَزَر داود پادشاه، برنج از حد افزون گرفت.9و چون تُوعِی، پادشاه حمات شنید كه داود تمامی لشكر هَدَدعَزَر را شكست داده است،10تُوعِی، یورام، پسر خود را نزد داود پادشاه فرستاد تا از سلامتی او بپرسد، و او را تهنیت گوید، از آن جهت كه با هَدَدعَزَر جنگ نموده، او را شكست داده بود، زیرا كه هَدَدعَزَر با تُوعِی مقاتله مینمود و یورام ظروف نقره و ظروف طلا و ظروف برنجین با خود آورد.11و داود پادشاه آنها را نیز برای خداوند وقف نمود با نقره و طلایی كه از جمیع امتهایی كه شكست داده بود، وقف نموده بود،12یعنی از اَرام و موآب و بنیعَمّون و فلسطینیان و عَمالَقَه و از غنیمت هَدَدعَزَر بنرَحُوب پادشاه صوبه.13و داود برای خویشتن تذكرهای برپا نمود هنگامی كه از شكست دادن هجده هزار نفر ازاَرامیان در وادی ملح مراجعت نمود.14و در اَدوم قراولان گذاشت، بلكه در تمامی اَدوم قراولان گذاشته، جمیع ادومیان بندگان داود شدند. و خداوند ، داود را هر جا كه میرفت، نصرت میداد.15و داود بر تمامی اسرائیل سلطنت مینمود، و داود بر تمامی قوم خود داوری و انصاف را اجرا میداشت.16و یوآب بن صَرُویه سردار لشكر بود و یهُوشافات بن اَخِیلُود وقایعنگار.17و صادوق بن اَخیطوب و اَخیملك بن اَبِیاتار، كاهن بودند و سرایا كاتب بود.18و بنایاهو بن یهُویاداع بر كریتیان و فلیتیان بود و پسران داود كاهن بودند.
این باب به موضوع گسترش پادشاهی[قلمرو] داوود رجوع میکند.
خدا داوود را قوت بخشید تا بر همه اقوام[ملل] اطراف غالب آید. داوود اکثر غنائم و خراجی که به دست آورد را برای معبدی[هیکلی] که پسرش قرار بود بسازد، کنار گذاشت.
اینجا «داوود» کنایه است و اشاره به سربازان او دارد. ترجمه جایگزین: «داوود و سربازانش حمله کردند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به داوود دارد و داوود کنایه از سربازان اوست. ترجمه جایگزین: «سپس شکست دادند»
اینجا در اصل از کلمه «[خط]» استفاده شده که منظور همان «ریسمان» است. داوود سربازان را بر زمین خواباند تا اندازه آنها گرفته شود و آنها را به سه گروه تقسیم کرد. دو گروه از آنها کشته و گروه سوم زنده گذاشته شدند.
«داوود» و «هَدَدعَزَر» اشاره به سپاه آنها دارد. ترجمه جایگزین: «سپس داوود و سپاهش...سپاه هَدَدعَزَر را شکست دادند»
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم منطقهای در آرام است.
«تا کنترل خود به منطقه را پس گیرد» یا «تا منطقه را پس بگیرد»
«۱۷۰۰ ارابه»
«۲۰۰۰۰ پیاده نظام»
داوود تاندون پشت پای اسبها را قطع کرد تا اسبها قادر به دویدن نباشند.
«کنار گذاشته شدند» یا «به اندازه کافی نگه داشت»
«۱۰۰ ارابه»
«داوود» کنایه است و اشاره به سربازان او دارد. ترجمه جایگزین: «داوود و سربازانش»
«۲۲۰۰۰ مرد اَرامی»
«دستور داد تعداد زیادی از سربازان در اَرام بمانند»
اینجا «داوود» کنایه است و اشاره به سربازان او دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان داوود...گرفتند»
«داوود» کنایه است و اشاره به سربازان او دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان داوود پادشاه...گرفتند»
اینها اسامی مکانها هستند.
این اسم یک مرد است. [متن اشتباه]
این اسم یک مکان است.
کلمه «داوود» کنایه است و اشاره به سپاه او دارد. ترجمه جایگزین: «سپاه داوود شکست داد»
اینها اسامی مردان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«و عَمالَقَیان»
اشیا ارزشمندی هستند که سربازان از مغلوبان خود میگیرند.
ببینید اسامی که در <دوم سموئيل ۸: ۳> آمدهاند را چطور ترجمه کردهاید.
«تذکره» اشاره به شهرت داوود دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «داوود بسیار معروف بود»
این اسم یک مکان است و موقعیت دقیق آن مشخص نیست.
«۱۸۰۰۰ مرد»
«او به گروهی از سربازان خود دستور داد که در سراسر منطقه اّدوم بمانند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید این اسامی را در <دوم سموئيل ۲: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
«وقایعنگار» شخصی بود که با مردم سخن میگفت و اعلانات پادشاه را به آنها میگفت. ترجمه جایگزین: «اَخِیلُود جارچی»
این اسم یک مرد است.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی گروههای مردمی هستند. این اشخاص محافظین داوود بودند.
1و داود گفت: «آیا از خاندان شاؤل كسی تا به حال باقی است تا به خاطر یوناتان او را احسان نمایم؟»2و از خاندان شاؤل خادمی مسمّی به صیبا بود؛ پس او را نزد داود خواندند و پادشاه وی را گفت: «آیا تو صیبا هستی؟» گفت: «بندۀ تو هستم.»3پادشاه گفت: «آیا تا به حال از خاندان شاؤل كسی هست تا او را احسان خدایی نمایم؟» صیبا در جواب پادشاه گفت: «یوناتان را تا به حال پسری لنگ باقی است.»4پادشاه از وی پرسید كه «او كجاست؟» صیبا به پادشاه گفت: «اینك او در خانۀ ماكیر بن عَمّیئیل در لُودَبار است.»5و داود پادشاه فرستاده، او را از خانۀ ماكیر بن عَمیئیل از لُودَبار گرفت.6پس مَفیبوشت بنیوناتان بن شاؤل نزد داود آمده، به روی در افتاده، تعظیم نمود. و داود گفت: «ای مفیبوشت!» گفت: «اینك بندۀ تو.»7داود ویرا گفت: «مترس! زیرا به خاطر پدرت یوناتان بر تو البتّه احسان خواهم نمود و تمامی زمین پدرت شاؤل را به تو رد خواهم كرد، و تو دائماً بر سفرۀ من نان خواهی خورد.»8پس او تعظیم كرده، گفت كه «بندۀ تو چیست كه بر سگِ مردهای مثلِ من التفات نمایی؟»9و پادشاه، صیبا، بندۀ شاؤل را خوانده، گفت: «آنچه را كه مال شاؤل و تمام خاندانش بود به پسر آقای تو دادم.10و تو و پسرانت و بندگانت به جهت او زمین را زرع نموده، محصول آن را بیاورید تا برای پسر آقایت به جهت خوردنش نان باشد. اما مفیبوشت، پسر آقایت همیشه بر سفرۀ من نان خواهد خورد.» و صیبا پانزده پسر و بیست خادم داشت.11و صیبا به پادشاه گفت: «موافق هر آنچه آقایم پادشاه به بندهاش فرموده است بهمین طور بندهات عمل خواهد نمود.» و پادشاه گفت كه مفیبوشت بر سفرۀ من مثل یكی از پسران پادشاه خواهد خورد.12و مفیبوشت را پسری كوچك بود كه میكا نام داشت، و تمامی ساكنان خانۀ صیبا بندۀ مفیبوشت بودند.13پس مفیبوشت در اورشلیم ساكن شد زیرا كه همیشه بر سفرۀ پادشاه میخورد و از هر دو پا لنگ بود.
این باب تداخلی دیگر در سیر اصلی روایی ایجاد میکند. اصل داستان در مورد گسترش پادشاهی داوود است. داوود نگران به جا آوردن سوگند خود در قبال ذریت یوناتان است.
داوود مصمم بود که به سوگند خود عمل و از ذریت یوناتان مراقبت کند. او پسر یوناتان را پیدا کرد و به او گفت که مثل پسر خود با او رفتار خواهد کرد. او تمام املاک شائول را به پسر یوناتان بر گرداند و هر روز بر سفره پادشاه از او پذیرایی کرد.
and and )
پسر یوناتان تعجب و حس بیارزش بودن خود را با پرسشی بدیهی ابراز میکند: «بندۀ تو چیست كه بر سگِ مردهای مثلِ من التفات نمایی؟» و با استعارهای خود را با «سگ مرده» مقایسه میکند.
«به خاطر محبت خود به یوناتان»[به خاطر دوست داشتن یوناتان]
یوناتان پسر شائول و بهترین دوست داوود بود.
این اسم یک مرد است.
صیبا خود را «بنده تو» خطاب قرار میدهد تا به این وسیله نشان دهد که به داوود بسیار احترام میگذارد.
اسم معنای «احسان» را میتوان به «مهربان» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که به خدا قول دادم، مهربان خواهم بود»
«که پایش آسیب دیده.» کلمه «[پا]» اشاره به توان راه رفتن او دارد. ترجمه جایگزین: «که نمیتواند راه برود»[در فارسی متفاوت]
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک مکان است.
اینجا از مضمون برداشت میشود که داوود قاصدی را فرستاد.
ببینید این قسمت را در <دوم سموئيل ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «آمده» را میتوانید به «رفته» ترجمه کنید.
مَفیبوشت با استفاده از «بنده تو» به خود اشاره میکند، تا به این وسیله نشان دهد که به داوود بسیار احترام میگذارد.
«به خاطر اینکه پدرت، یوناتان را دوست داشتم»
«سفره من» به همراه داوود یا در حضور او بودن اشاره دارد. غذا خوردن با پادشاه و سر سفره او بودن افتخاری بزرگ بود. ترجمه جایگزین: «همیشه با من غذا خواهی خورد»
این پرسش بدیهی نشان میدهد مَفیبوشت میفهمد که آن قدر مهم نیست که پادشاه بخواهد از او مراقبت کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مثل سگ مردهای هستم. لیاقت ندارم که با من مهربان باشی»
مَفیبوشت نماینده خاندان شائول بود و خود را با سگ مردهای مقایسه میکند. سگها حیوانات وحشی و بیاهمیتی به حساب میآمدند و سگی مرده از آن هم کم اهمیتتر به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «کسی مثل من که به بیارزشی سگی مرده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«سفره من» به همراه داوود یا در حضور او بودن اشاره دارد. غذا خوردن با پادشاه و سر سفره او بودن افتخاری بزرگ بود. ترجمه جایگزین: «باید همیشه با من غذا بخوری»
«و [حال]» شکستی را در سیر اصلی داستان نشانگذاری میکند. راوی اطلاعاتی پس زمینهای در مورد صیبا ارائه میدهد.
«۱۵ پسر و ۲۰ خادم»
صیبا با استفاده از کلمه «بندهات» به خود اشاره میکند و داوود را «آقایم» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «من، بندهات، آنچه تو، پادشاهم به من فرمودی را انجام میدهم»
این اسم یکی از پسران مَفیبوشت بود.
کلمه «خانه» به خانواده صیبا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام خانواده صیبا»
«سفره» به همراه داود یا در حضور او بودن اشاره دارد. غذا خوردن با پادشاه و سر سفره او بودن افتخاری بزرگ بود. ترجمه جایگزین: «او همیشه با پادشاه و بر سر میز او غذا خورد»
«اما هر دو پای او آسیب دیده بودند.» «پا» به توان راه رفتن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اما نمیتوانست راه برود»
1و بعد از آن واقع شد كه پادشاه بنیعَمّون، مُرد و پسرش، حانون، در جایش سلطنت نمود.2و داود گفت: «به حانون بنناحاش احسان نمایم چنانكه پدرش به من احسان كرد.» پس داود فرستاد تا او را به واسطۀ خادمانش دربارۀ پدرش تعزیت گوید، و خادمانداود به زمین بنیعَمّون آمدند.3و سروران بنیعَمّون به آقای خود حانون گفتند: «آیا گمان میبری كه برای تكریم پدر توست كه داود، رسولان به جهت تعزیت تو فرستاده است؟ آیا داود خادمان خود را نزد تو نفرستاده است تا شهر را تفحّص و تجسّس نموده، آن را منهدم سازد؟»4پس حانون، خادمان داود را گرفت و نصف ریش ایشان را تراشید و لباسهای ایشان را از میان تا جای نشستن بدرید و ایشان را رها كرد.5و چون داود را خبر دادند، به استقبال ایشان فرستاد زیرا كه ایشان بسیار خجل بودند، و پادشاه گفت: «در اریحا بمانید تا ریشهای شما درآید و بعد از آن برگردید.»6و چون بنیعَمّون دیدند كه نزد داود مكروه شدند، بنیعَمّون فرستاده، بیست هزار پیاده از اَرامیان بیت رَحُوب و اَرامیان صُوبَه و پادشاه مَعْكه را با هزار نفر و دوازده هزار نفر از مردان طوب اجیر كردند.7و چون داود شنید، یوآب و تمامی لشكر شجاعان را فرستاد.8و بنیعَمّون بیرون آمده، نزد دهنۀ دروازه برای جنگ صفآرایی نمودند؛ و اَرامیان صُوبَه و رَحُوب و مردان طوب و مَعْكه در صحرا علیحده بودند.9و چون یوآب دید كه روی صفوف جنگ، هم از پیش و هم از عقبش بود، از تمام برگزیدگان اسرائیل گروهی را انتخاب كرده، در مقابل اَرامیان صفآرایی نمود.10و بقیۀ قوم را به دست برادرش ابیشای سپرد تا ایشان را به مقابل بنیعَمّون صفآرایی كند.11و گفت: «اگر اَرامیان بر من غالب آیند، به مدد من بیا، و اگر بنیعَمُّون بر تو غالب آیند، به جهت امداد توخواهم آمد.12دلیر باش و به جهت قوم خویش و به جهت شهرهای خدای خود مردانه بكوشیم، و خداوند آنچه را كه در نظرش پسند آید بكند.»13پس یوآب و قومی كه همراهش بودند، نزدیك شدند تا با اَرامیان جنگ كنند و ایشان از حضور وی فرار كردند.14و چون بنیعَمّون دیدند كه اَرامیان فرار كردند، ایشان نیز از حضور ابیشای گریخته، داخل شهر شدند و یوآب از مقابلۀ بنیعَمّون برگشته، به اورشلیم آمد.15و چون اَرامیان دیدند كه از حضور اسرائیل شكست یافتهاند، با هم جمع شدند.16و هَدَدعَزَر فرستاده، اَرامیان را كه به آن طرف نهر بودند، آورد و ایشان به حیلام آمدند، و شوبَك، سردار لشكر هَدَدعَزَر، پیشوای ایشان بود.17و چون به داود خبر رسید، جمیع اسرائیل را جمع كرده، از اُرْدُن عبور كرد و به حیلام آمد، و اَرامیان به مقابل داود صفآرایی نموده، با او جنگ كردند.18و اَرامیان از حضور اسرائیل فرار كردند، و داود از اَرامیان، مردانِ هفتصد ارابه و چهل هزار سوار را كشت و شُوبَكْ سردار لشكرش را زد كه در آنجا مرد.19و چون جمیع پادشاهانی كه بنده هَدَدعَزَر بودند، دیدند كه از حضور اسرائیل شكست خوردند، با اسرائیل صلح نموده، بنده ایشان شدند. و اَرامیان پس از آن از امداد بنیعَمّون ترسیدند.
این باب گسترش قلمرو[سلطنت][پادشاهی] داوود را ثبت میکند و همچنین شروع بخشی است که روایت جنگ بین اسرائيل و عَمّون را مطرح میکند.
ظاهراً در عمونِ باستان اگر کسی ریش دیگری را میتراشید یا جامهاش را پاره میکرد، باعث شرمندگی یا خجالت آن شخص میشد.
مردم عَمون با استفاده از استعاره خود را با بوی بد مقایسه کردند: وقتی متوجه شدند که داوود را خشمگین کردهاند «نزد داوود مكروه[متعفن] شدند»
این اسم یک مرد است.
اینها اسامی مردان هستند.
سروران[رهبران] از سوالی استفاده میکنند تا به پادشاه بگویند که نباید به داوود اعتماد کنند. ترجمه جایگزین: «اشتباه میکنی اگر فکر میکنی که...فرستاده است!»
مخفیانه کسب کردن اطلاعات در مورد کسی.
رهبران این سوال را از پادشاه پرسیدند تا به او بگویند که نباید به داوود اعتماد کند: «باید بدانی که داوود...سرنگون میسازد.»
کلمه «آن» اشاره به شهر دارد و شهر کنایه از مردمی است که در آن زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «برای غالب آمدن بر ما»
اینجا «شهر» به شهر ربَه، پایتخت عمونیان اشاره دارد.
این کار را برای تحقیر و توهین کردن به آن مرد انجام داد.
اینجا در اصل به جای کلمه بسیار از «[عمیقاً]ّ» استفاده شده است. [در فارسی انجام شده]
اینجا از مضمون برداشت میشود که باید به اورشلیم برگردند.
اینجا در اصل به جای «مکروه شدند» از «متعفن شدند» استفاده شده که منظور از آن «زننده گشتند» است. ترجمه جایگزین: «برای داوود مثل بوی بد، زننده شدند»
اینها اسامی مکانها هستند.
«۱۲۰۰۰...۱۰۰۰...۲۰۰۰۰»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «شهر» به شهر ربَه، پایتخت عمونیان اشاره دارد.
جنگ بین اَرامیان و عمون ادامه پیدا میکند.
«برادرش ابیشای را مسئول مابقی سپاه کرد»
یوآب سپاه را آماده جنگ میکند.
کلمه «من» اشاره به یوآب دارد. یوآب و ابیشای کنایه هستند و اشاره به خود آنها و سپاهشان دارند. ترجمه جایگزین: «برای ما، سپس تو ابیشای باید ما را نجات دهی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «ابیشای» به خود او و سربازانش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از ابیشای و سربازانش»
کلمه «شهر» به شهر ربَه پایتخت عمونیان اشاره دارد.
«به اورشلیم برگشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی اَرامیان متوجه شدند که از اسرائيلیان شکست خوردهاند»
اینها اسامی مردان هستند.
این اشاره به شرق رودخانه عفرات دارد.
کلمه «آمدند به» را میتوانید به «رفتند به» یا «جمع کردند در» ترجمه کنید.
این اسم یک مکان است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی داوود در این مورد شنید»
اینجا «اسرائيل» به سپاه اسرائيل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام سپاه اسرائيل را جمع کرد»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۰: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا «داوود» به خود او و سربازانش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر ضد داوود و سربازانش...جنگیدند»
اینجا داوود جزگویی است و اشاره به خود او و سربازانش دارد. ترجمه جایگزین: «داوود و سربازانش کشتند»
«۷۰۰...۴۰۰۰۰»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان شُوبَکْ، فرمانده سپاه اَمانیان را زخمی کردند و او همانجا مُرد»
ببینید این اسم را در <دوم سموئيل ۱۰: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این اسم را در <دوم سموئیل ۱۰: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «متوجه شدند که اسرائيلیان آنها را شکست دادهاند»
1بیرون رفتن پادشاهان، كه داودْ یوآب را با بندگان خویش و تمامی اسرائیل فرستاد، و ایشان بنیعَمّون را خراب كرده، رَبَّه را محاصرهنمودند، اما داود در اورشلیم ماند.2و واقع شد در وقت عصر كه داود از بسترش برخاسته، بر پشتبام خانۀ پادشاه گردش كرد و از پشت بام زنی را دید كه خویشتن را شستشو میكند؛ و آن زن بسیار نیكومنظر بود.3پس داود فرستاده، دربارۀ زن استفسار نمود و او را گفتند كه «آیا این بَتْشَبَع، دختر اَلِیعام، زن اُوریای حِتِّی نیست؟»4و داود قاصدان فرستاده، او را گرفت و او نزد وی آمده، داود با او همبستر شد و او از نجاست خود طاهر شده، به خانۀ خود برگشت.5و آن زن حامله شد و فرستاده، داود را مخبر ساخت و گفت كه «من حامله هستم.»6پس داود نزد یوآب فرستاد كه اوریای حتّی را نزد من بفرست و یوآب، اُوریا را نزد داود فرستاد.7و چون اوریا نزد وی رسید، داود از سلامتی یوآب و از سلامتی قوم و از سلامتی جنگ پرسید.8و داود به اوریا گفت: «به خانهات برو و پایهای خود را بشو.» پس اوریا از خانۀ پادشاه بیرون رفت و از عقبش، خوانی از پادشاه فرستاده شد.9اما اُوریا نزد در خانۀ پادشاه با سایر بندگان آقایش خوابیده، به خانۀ خود نرفت.10و داود را خبر داده، گفتند كه «اوریا به خانۀ خود نرفته است.» پس داود به اوریا گفت: «آیا تو از سفر نیامدهای؟ پس چرا به خانۀ خود نرفتهای؟»11اوریا به داود عرض كرد كه «تابوت و اسرائیل و یهودا در خیمهها ساكنند و آقایم، یوآب، و بندگان آقایم بر روی بیابان خیمهنشینند. و آیا من به خانۀ خود بروم تا اكل و شرب بنمایم و با زن خود بخوابم؟ به حیات تو و به حیات جان تو قَسَم كه این كار را نخواهم كرد.»12و داود به اوریاگفت: «امروز نیز اینجا باش و فردا تو را روانه میكنم.» پس اوریا آن روز و فردایش را در اورشلیم ماند.13و داود او را دعوت نمود كه در حضورش خورد و نوشید و او را مست كرد، و وقت شام بیرون رفته، بر بسترش با بندگان آقایش خوابید و به خانۀ خود نرفت.14و بامدادان داود مكتوبی برای یوآب نوشته، به دست اوریا فرستاد.15و در مكتوب به این مضمون نوشت كه «اوریا را در مقدمۀ جنگِ سخت بگذارید، و از عقبش پس بروید تا زده شده، بمیرد.»16و چون یوآب شهر را محاصره میكرد، اوریا را در مكانی كه میدانست كه مردان شجاع در آنجا میباشند، گذاشت.17و مردان شهر بیرون آمده، با یوآب جنگ كردند و بعضی از قوم، از بندگان داود، افتادند و اُوریای حَتِّی نیز بمرد.18پس یوآب فرستاده، داود را از جمیع وقایع جنگ خبر داد.19و قاصد را امر فرموده، گفت: «چون از تمامی وقایع جنگ به پادشاه خبر داده باشی،20اگر خشم پادشاه افروخته شود و تو را گوید چرا برای جنگ به شهر نزدیك شدید، آیا نمیدانستید كه از سر حصار، تیر خواهند انداخت؟21كیست كه اَبیمَلَك بن یرُبُوشت را كُشت؟ آیا زنی سنگ بالایین آسیایی را از روی حصار بر او نینداخت كه در تاباص مرد؟ پس چرا به حصار نزدیك شدید؟ آنگاه بگو كه بندهات، اوریای حِتِّی نیز مرده است.»22پس قاصد روانه شده، آمد و داود را از هر آنچه یوآب او را پیغام داده بود، مخبر ساخت.23و قاصد به داود گفت كه «مردان بر ما غالب شده، در عقب ما به صحرا بیرون آمدند، و ما برایشان تا دهنۀ دروازه تاختیم.24و تیراندازان بر بندگان تو از روی حصار تیر انداختند، و بعضی از بندگان پادشاه مردند و بندۀ تو اوریای حِتِّی نیز مرده است.»25داود به قاصد گفت: «به یوآب چنین بگو: این واقعه در نظر تو بد نیاید زیرا كه شمشیر، این و آن را بی تفاوت هلاك میكند. پس در مقاتله با شهر به سختی كوشیده، آن را منهدم بساز. پس او را خاطر جمعی بده.»26و چون زن اوریا شنید كه شوهرش اوریا مرده است، برای شوهر خود ماتم گرفت.27و چون ایام ماتم گذشت، داود فرستاده، او را به خانۀ خود آورد و او زن وی شد، و برایش پسری زایید. اما كاری كه داود كرده بود، در نظر خداوند ناپسند آمد.
این باب بخش جدیدی از زندگی داوود را شروع میکند. خدا اجازه داد خانواده داوود با مشکلات بسیاری روبهرو شوند و به این وسیله داوود را مجازات کرد.
سپاه اسرائيل سپاه عَمون را شکست داد و پایتخت عمون را محاصره کرد درحالی که داوود در اورشلیم ماند. داوود روزی زنی زیبا به نام بَتْشَبَع را هنگام حمام کردن دید و با آن زن مرتکب زنا شد. وقتی آن زن حامله شد، داوود سعی کرد گناه خود را بپوشاند، ولی موفق نشد پس نقشهای میکشد تا باعث کشته شدن شوهر آن زن در جنگ شود.
«این اتفاق در بهار افتاد.» این قسمت رویدادی جدید در داستان را معرفی میکند. [در فارسی انجام نشده]
«در آن زمان از سال»
داوود آنها را به جنگ فرستاد. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. کلمه «خویش» اشاره به داوود دارد. ترجمه جایگزین: «داوود، یوآب، خادمش[بندهاش] و سپاه اسرائيل را به جنگ فرستاد»
«سپاه عَمونیان»
این اسم یک شهر است.
«و این طور شد» یا «پس آن شد.» نویسنده از این عبارت برای معرفی رویداد بعدی در داستان استفاده میکند.
آن زن بر پشت بام نبود، او احتمالاً بیرون و در حیاط خانه خود حمام میکرد. ترجمه جایگزین: «زنی که در حیاط خانهاش حمام میکرد»
کلمه «فرستاده» یعنی داوود قاصدی را فرستاد. ترجمه جایگزین: «پس داوود قاصدی فرستاد»
داوود سعی کرد تا از هویت آن زن مطلع شود. شناسه مستتر فاعلی اشاره به داوود دارد و همچنین کنایه است و به قاصدی که داوود فرستاد، اشاره میکند. قاصد قرار بود درباره آن زن از مردم اطلاعاتی کسب کند. ترجمه جایگزین: «قاصد از کسانی که آن زن را میشناختند، درباره او پرسید»
این سوال اطلاعاتی ارائه میدهد و میتوان آن را در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او بَتْشَبَع... زن اُوریای حِتِّی است»
داوود قاصدانی فرستاد و قاصدان آن زن را گرفتند و آوردند. ترجمه جایگزین: «آنها آن زن را پیش داوود آوردند»
آن زن به کاخ داوود و اتاق خواب او آمد. ترجمه جایگزین: «آن زن به جایی که داوود، بود آمد»
این روشی مودبانه برای اشاره به ایجاد رابطه جنسی با آن زن است. شاید لازم باشد که در زبان خود نوع دیگری از بهگویی را به کار ببرید.
این اشاره به دورهای دارد که زنان از رحم خود، خونریزی میکنند.
کلمه «فرستاده» یعنی آن زن قاصدی فرستاد تا به داوود بگوید که حامله است. ترجمه جایگزین: «بَتْشَبَع قاصدی نزد داوود فرستاد و آن قاصد به داوود گفت که بَتْشَبَع حامله است»
کلمه «فرستاد» یعنی داوود قاصدی فرستاد. ترجمه جایگزین: «سپس داوود قاصدی فرستاد»
داوود از سلامت یوآب و سپاه و میزان پیشرفت جنگ مطلع شد و در آن مورد سوالاتی پرسید. ترجمه جایگزین: «که آیا یوآب و سربازان دیگر سالم هستند و این که جنگ چطور پیش میرود»
معانی محتمل عبارت «[پایین] برو»: ۱) خانه اُوریا در ارتفاعی پایینتر از کاخ پادشاه قرار داشت یا ۲) خانه اُوریا از کاخ پادشاه کم اهمیتتر به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «به خانهات برو» [در فارسی متفاوت]
این عبارت کنایه است و به برگشتن به خانه و استراحت کردن بعد از یک روز کاری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا شب را استراحت کند»
داوود کسی را فرستاد تا برای اُوریا هدیهای ببرند. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه کسی را فرستاد تا هدیهای برای اُوریا ببرد»
پسوند ملکی[شناسه ملکی] به اُوریا و کلمه «آقا» اشاره به داوود دارد.
این پرسش بدیهی استفاده شده تا تعجب داوود از اینکه اُوریا به دیدن همسر خود نرفت را نشان دهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از آمدن[برگشتن] از این سفر طولانی، باید به خانهات میرفتی»
این اشاره به سپاه آنها دارد. ترجمه جایگزین: «سپاه اسرائيل و یهودا»
این پرسش بدیهی برای تاکید بر امتناع اُوریا از ملاقات همسرش به کار رفته است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «غلط است که من به خانه خود بروم و...با زن خود بخوابم در حالیکه سربازان دیگر در سپاه در معرض خطر هستند.»
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «تا با همسرم رابطه جنسی داشته باشم»
اُوریا قول میدهد تا وقتی که مابقی سربازان در جنگ هستند به خانه نزد همسرش نرود. او قول خود را با زنده بودن پادشاه مقایسه میکند تا قطعیت قول خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «رسماً[علناً] قول میدهم که چنین نخواهم کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«اُوریا با داوود خورد و نوشید»
معانی محتمل عبارت «[پایین] برو»: ۱) خانه اُوریا در ارتفاعی پایینتر از کاخ پادشاه قرار داشت یا ۲) خانه اُوریا از کاخ پادشاه کم اهمیتتر به حساب میآمد. ببینید عبارت مشابه «[پایین] برو» را در <دوم سموئيل ۱۱: ۸> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به خانهاش»
عبارت «دست اوریا» به خود اوریا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اوریا را فرستاد تا آن را به دست یوآب برساند»
«در جلوی صفوف جنگی جایی که بدترین نقطه برای جنگیدن است»
«به سربازان دستور بده تا از او فاصله بگیرند»
«زخمی و کشته شود»
کلمه «محاصره» را میتوانید به افعال «حمله کردن» و «احاطه کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «سپاهش شهر را احاطه و به آنها حمله کردند»
کلمه «افتادند» روشی مودبانه برای اشاره به کشته شدن سربازان است. ترجمه جایگزین: «سربازان داوود کشته شدند» یا «آنها سربازان داوود را کشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از جمله اوریای حَتِی» یا «مردان شهر اوریای حَتی را هم کشتند»
کلمه «فرستاده» یعنی یوآب قاصدی را فرستاد تا به داوود گزارش بدهد. ترجمه جایگزین: «یوآب قاصدی نزد داوود فرستاد تا به او گزارش دهد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوآب میگوید که داوود شاید با مطرح کردن این پرسشهای بدیهی او را توبیخ کند. این پرسشها را میتوانید در قالب جملات خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نباید برای جنگیدن آنقدر به شهر نزدیک میشدید...باید میدانستی که ممکن است از سر دیوار تیراندازی کنند.»
این اشاره به مردانی دارد که از بالای دیوار به دشمنان تیراندازی میکنند. ترجمه جایگزین: «از سر[بالای] دیوار به شما تیراندازی کنند»
یوآب میگوید که شاید داوود او را با مطرح کردن این پرسشهای بدیهی، توبیخ کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به یاد بیاور که اَبیمَلَك پسر یرُبُوشت چطور کشته شد!»
این اسم یک مرد است. پدر او نیز به نام جدئون معروف بود.
یوآب میگوید که شاید داوود با مطرح کردن این پرسشهای بدیهی او را توبیخ کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به یاد بیاور که او در تاباص وقتی مُرد که زنی سنگ بالای آسیابی را از روی دیوار بر او پرت کرد»
سنگ بزرگی که میچرخد و گندم را خُرد میکرد تا آرد برای پخت نان آماده شود.
«از بالای دیوار شهر»
این نام یک شهر است.
یوآب میگوید که شاید داوود با مطرح کردن این پرسشهای بدیهی او را توبیخ کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید به دیوار نزدیک میشدید!»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«دروازه شهر»
«تیراندازان... تیر انداختند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعضی از خادمان پادشاه را کشتند»
کلمه «بندگان» اشاره به سربازان دارد نه خادمان[بندگان] چون سربازان بندگان پادشاه به حساب میآمدند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها بندهات اُوریای حِتی را کشتند»
کلمه «شمشیر» اشاره به شخصی دارد که کسی را با شمشیر میکشد. همچنین اینجا به نحوی از کشتن کسی با شمشیر سخن گفته شده که گویی شمشیر قربانی خود را میخورد. ترجمه جایگزین: «زیرا هر مردی ممکن است با شمشیر کشته شود» یا «زیرا هر مردی ممکن است در جنگ بمیرد»
«سختتر...بجنگ»
اینجا نویسنده از میزان ماتم او به نحوی سخن گفته که گویی ماتم او در اعماق وجود اوست. ترجمه جایگزین: «بسیار سوگواری کرد» یا «بسیار عزاداری کرد»
حس عمیق غم که به خاطر رنج، ناامیدی یا بداقبالی ایجاد میشود.
کلمه «فرستاده» یعنی قاصدی را فرستاد تا او را بگیرد و بیاورد. ترجمه جایگزین: «داوود قاصدی را فرستاد تا او را به خانهاش[به خانه داوود] بیاورد»
«خداوند[یهوه] را غمگین کرد» یا «خداوند[یهوه] را خشمگین کرد»
1و خداوند ناتان را نزد داود فرستاد و نزد وی آمده، او را گفت كه «در شهری دو مرد بودند، یكی دولتمند و دیگری فقیر.2و دولتمند را گوسفند و گاو، بینهایت بسیار بود.3و فقیر را جز یك ماده برۀ كوچك نبود كه آن را خریده، و پرورش داده، همراه وی و پسرانش بزرگ میشد؛ از خوراك وی میخورد و از كاسۀ او مینوشید و در آغوشش میخوابید و برایش مثل دختر میبود.4و مسافری نزد آن مرد دولتمند آمد و او را حیف آمد كه از گوسفندان و گاوان خود بگیرد تا به جهت مسافری كه نزد وی آمده بود مهیا سازد؛ و برۀ آن مرد فقیر را گرفته، برای آن مرد كه نزد وی آمده بود، مهیا ساخت.»5آنگاه خشم داود بر آن شخص افروخته شده، بهناتان گفت: «به حیات خداوند قسم، كسی كه این كار را كرده است، مستوجب قتل است.6و چونكه این كار را كرده است و هیچ ترحم ننموده، بره را چهار چندان باید رد كند.»7ناتان به داود گفت: «آن مرد تو هستی، و یهُوَه، خدای اسرائیل، چنین میگوید: من تو را بر اسرائیل به پادشاهی مسح نمودم و من تو را از دست شاؤل رهایی دادم.8و خانۀ آقایت را به تو دادم و زنان آقای تو را به آغوش تو، و خاندان اسرائیل و یهودا را به تو عطا كردم. و اگر این كم میبود، چنین و چنان برای تو مزید میكردم.9پس چرا كلام خداوند را خوار نموده، در نظر وی عمل بد بجا آوردی و اوریای حِتّی را به شمشیر زده، زن او را برای خود به زنی گرفتی، و او را با شمشیر بنیعَمّون به قتل رسانیدی؟10پس حال شمشیر از خانۀ تو هرگز دور نخواهد شد به علت اینكه مرا تحقیر نموده، زن اوریای حِتِّی را گرفتی تا زن تو باشد.11خداوند چنین میگوید: اینك من از خانۀ خودت بدی را بر تو عارض خواهم گردانید و زنان تو را پیش چشم تو گرفته، به همسایهات خواهم داد، و او در نظر این آفتاب، با زنان تو خواهد خوابید.12زیرا كه تو این كار را به پنهانی كردی، اما من این كار را پیش تمام اسرائیل و در نظر آفتاب خواهم نمود.»13و داود با ناتان گفت: «به خداوند گناه كردهام.» ناتان به داود گفت: « خداوند نیز گناه تو را عفو نموده است كه نخواهی مرد.14لیكن چون از این امر باعث كفر گفتن دشمنان خداوند شدهای، پسری نیز كه برای تو زاییده شده است، البته خواهد مرد.»15پس ناتان به خانۀ خود رفت.و خداوند پسری را كه زن اوریا برای داود زاییده بود، مبتلا ساخت كه سخت بیمار شد.16پس داود از خدا برای طفل استدعا نمود و داود روزه گرفت و داخل شده، تمامی شب بر روی زمین خوابید.17و مشایخ خانهاش بر او برخاستند تا او را از زمین برخیزانند، اما قبول نكرد و با ایشان نان نخورد.18و در روز هفتم طفل بمرد و خادمان داود ترسیدند كه از مردن طفل او را اطلاع دهند، زیرا گفتند: «اینك چون طفل زنده بود، با وی سخن گفتیم و قول ما را نشنید؛ پس اگر به او خبر دهیم كه طفل مرده است، چه قدر زیاده رنجیده میشود.»19و چون داود دید كه بندگانش با یكدیگر نجوی میكنند، داود فهمید كه طفل مرده است، و داود به خادمان خود گفت: «آیا طفل مرده است؟» گفتند: «مرده است.»20آنگاه داود از زمین برخاسته، خویشتن را شست و شو داده، تدهین كرد و لباس خود را عوض نموده، به خانۀ خداوند رفت و عبادت نمود و به خانۀ خود آمده، خوراك خواست كه پیشش گذاشتند و خورد.21و خادمانش به وی گفتند: «این چه كار است كه كردی؟ وقتی كه طفل زنده بود روزه گرفته، گریه نمودی؛ و چون طفل مرد، برخاسته، خوراك خوردی؟»22او گفت: «وقتی كه طفل زنده بود، روزه گرفتم و گریه نمودم زیرا فكر كردم كیست كه بداند كه شاید خداوند بر من ترحم فرماید تا طفل زنده بماند،23اما الا´ن كه مرده است، پس چرا من روزه بدارم؛ آیا میتوانم دیگر او را باز بیاورم؟! من نزد او خواهم رفت لیكن او نزد من باز نخواهد آمد.»24و داود زن خود بَتْشَبَع را تسلی داد و نزد وی درآمده، با او خوابید و او پسری زاییده، او را سلیمان نام نهاد. و خداوند او را دوست داشت.25و به دست ناتان نبی فرستاد و او را به خاطر خداوند یدیدیا نام نهاد.26و یوآب با ربّۀ بنیعَمّون جنگ كرده، شهر پادشاه نشین را گرفت.27و یوآب قاصدان نزد داود فرستاده، گفت كه «با ربّه جنگ كردم و شهر آبها را گرفتم.28پس الان´ بقیۀ قوم را جمع كن و در برابر شهر اردو زده، آن را بگیر، مبادا من شهر را بگیرم و به اسم من نامیده شود.»29پس داود تمامی قوم را جمع كرده، به ربّه رفت و با آن جنگ كرده، آن را گرفت.30و تاج پادشاه ایشان را از سرش گرفت كه وزنش یك وزنۀ طلا بود و سنگهای گرانبها داشت و آن را بر سر داود گذاشتند، و غنیمت از حد زیاده از شهر بردند.31و خلق آنجا را بیرون آورده، ایشان را زیر ارّهها و چومهای آهنین و تیشههای آهنین گذاشت و ایشان را از كورۀ آجرپزی گذرانید، و به همین طور با جمیع شهرهای بنیعَمّون رفتار نمود. پس داود و تمامی قوم به اورشلیم برگشتند.
این باب آخرین بخشی است که به گسترش پادشاهی[قلمرو][سلطنت] داوود پرداخته است و پایان جنگ با عمون را روایت میکند.
خدا نبی را فرستاد تا با داوود رو به رو شود. آن نبی گفت که چون داوود، اُوریا را کشته است همیشه کسانی از خانواده او کشته میشوند و آن کودک حاصل زنا با بَتْشَبَع، خواهد مُرد. داوود دعا کرد که آن کودک زنده بماند، ولی نوزاد مُرد. بَتْشَبَع پسری دیگر به دنیا آورد که اسم او را سلیمان گذاشتند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
بره ماده
این قسمت به نزدیکی آن مرد و بره کوچکش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن را به اندازه یکی از دخترانش دوست داشت»
گوسفند کم سن و ماده.
آن بره قرار بود غذای مهمان او باشد. ترجمه جایگزین: «برای غذای مهمان خود»
نویسنده در این قسمت به نحوی میزان خشم داوود را توصیف میکند که گویی داوود جسماً به خاطر عصبانیت داغ شده بود. ترجمه جایگزین: «داوود از او خشمگین شد» یا «داوود بسیار عصبانی شد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این یعنی داوود با خشم در مورد ناتان سخن گفت.
این نشان میدهد که داوود رسماً[علناً] سوگند میخورد یا واقعاً قول میدهد. ترجمه جایگزین: « به قطعیت حیات خداوند[یهوه] اعلام میکنم که»
این به معنای کشته شدن است. همچنین این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کشته شود» یا «بمیرد»
مبلغی که باید آن مرد ثروتمند به مرد فقیر میپرداخت، چهار برابر بهای بره کوچک بود. «او باید چهار برابر قیمت بره را به آن فقیر بدهد»
احساس غم و محبت برای کسی که عذاب میکشد یا آسیب میبیند یا محبت نشده است.
کلمه «دست» اشاره به کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «از کنترل شائول» یا «از استیلای شائول»
خداوند[یهوه] اینجا از تصاحب شدن زنان آقای داوود توسط او را با «به آغوش تو» توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «زنان آقایت را برای خود»
اینجا یهوه به نحوی از اینکه به عنوان پادشاه به داوود بر اسرائيل و یهودا اقتدار داده سخن گفته که گویی او خانه خود را به اسرائيل و یهودا هدیه میکند. کلمه «خاندان[خانه]» اشاره به «اشخاص» دارد. ترجمه جایگزین: «همچنین به عنوان پادشاه بر مردم اسرائیل و یهودا به تو اقتدار دادم»
«اگر به اندازه کافی به تو ندادم»
این پرسش بدیهی برای توبیخ داوود به کار رفته است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید کاری میکردی که باعث انزجار یهوه شوی و نباید کاری که در نظر او شرورانه است را انجام میدادی...!»
کلمه «نظر» اشاره به افکار یا نظرات یهوه دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه او شرورانه میداند» یا «آنچه در داوری خداوند[یهوه] شرورانه است»
داوود خود شخصاً اُوریا را نکشت، بلکه طوری نقشه کشید که در جنگ کشته شود. عبارت «به شمشیر» اشاره به نحوه مردن اُوریا در جنگ دارد. ترجمه جایگزین: «نقشه کشید تا اُوریای حِتی در جنگ بمیرد»
داوود خود شخصاً اُوریا را نکشت، او به نحوی نقشه کشید که اُوریا هنگام جنگیدن اسرائيلیان علیه عمونیان کشته شود. عبارت «با شمشیر» به کشته شدن در جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نقشه کشیدی تا در جنگ علیه عَمونیان بمیرد»
کلمه «شمشیر» به مُردن در جنگ اشاره میکند. خانه داوود اشاره به ذریت او دارد. ترجمه جایگزین: «برخی از ذُریت تو همیشه در جنگ خواهند مرد»
اینجا «خانه» به خانواده او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از میان خانواده خود»
اینجا «چشم» اشاره به داوود دارد و برای تاکید بر آنچه که خواهد دید به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «در حالیکه نگاه میکنی»
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «با زنان تو رابطه جنسی خواهند داشت»
«در روز روشن.» اینجا از انگاره «آشکارا» انجام دادن کاری که دیگران از آن مطلع هستند به نحوی سخن گفته شده که گویی آن کار را در «روز روشن[در...آفتاب]» انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «آشکارا» یا «همه میبینند که چه میشود»
«گناه کردی»
این عبارت به نحوی در مورد قوم اسرائيل که میدانند چه اتفاقی برای زنان او افتاده سخن گفته که گویی همه مردم[قوم] شاهد آن اتفاقات بودهاند. ترجمه جایگزین: «در حضور همه مردم اسرائيل» یا «و تمام قوم اسرائيل میدانند»
خداوند[یهوه] گناه داوود را بخشیده بود. اینجا به نحوی از بخشیده شدن گناه داوود سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] از کنار آن رد میشود و آن را نادیده میگیرد. ترجمه جایگزین: «بخشیده شده»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. گاهی مردان به خاطر گناهانشان میمردند، ولی او به خاطر گناهی که با آن زن مرتکب شده بود، نمُرد. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نخواهی مُرد» یا «به خاطر این گناه نخواهی مُرد»
منزجر بودن از چیزی یا کسی
عبارت «برای تو زاییده شده» به معنای فرزند داوود است. ترجمه جایگزین: «فرزندی که به دنیا میآید»
نویسنده در این قسمت به نحوی از اینکه خداوند[یهوه] باعث مرگ آن کودک میشود سخن گفته که گویی خداوند[یهوه] به آن کودک حمله میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آن کودک را...مبتلا و مریض کرد» یا «خداوند[یهوه] سبب شد که آن کودک...بسیار مریض شود»[در فارسی انجام نشده]
این یعنی آن زن کودکی به دنیا آورد و داوود پدر آن کودک بود. ترجمه جایگزین: «فرزند داوود که زن اُوریا به دنیا آورده بود.»
التماس و دعا با میلی فراوان.
داوود وقتی تنها بود به خانه خود رفت. ترجمه جایگزین: «به اتاق خود رفت»
«او را وا داشت تا از زمین بلند شود»
«و آن شد»
اینجا با استفاده از کلمه «قول[آواز]» به خادمان اشاره شده و نویسنده با استفاده از این کلمه به سخن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به ما گوش نداد»
«روز ۷.» این اشاره به روز هفتم بعد از تولد آن کودک دارد. ترجمه جایگزین: «روز هفتم بعد از به دنیا آمدن کودک»
این کلمه برای جلب توجه مردم به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «ببین[گوش بده]»
خادمان داوود با مطرح کردن این پرسش بدیهی ترس خود را ابراز میکنند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میترسیدیم اگر به او بگویم آن پسر مرده است، به خود آسیب رساند»
«آرام با یکدیگر حرف میزدند»
«داوود متوجه شد»
«داوود بلند شده»
این آیات شامل پرسشهای بدیهی هستند و تاکید میکنند که داوود متوجه بود که خدا اجازه چنین اتفاقی را داده است.
داوود با مطرح کردن این پرسش بدیهی تاکید میکند که کسی نمیداند آیا یهوه میگذارد کودک زنده بماند یا نه. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی نمیداند که آیا یهوه مرا میبخشد و آن کودک را زنده نگه میدارد»
داوود این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا تاکید کند که دیگر دلیلی برای روزه گرفتن ندارد. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «حالا که مرده است دیگر روزه گرفتن فایدهای ندارد»
داوود این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا تاکید کند که آن پسر دیگر زنده نخواهد شد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم او را به زندگی برگردانم»
داوود به طور ضمنی اشاره میکند که او وقتی بمیرد به جایی میرود که فرزند مرده او آنجاست. ترجمه جایگزین: «وقتی بمیرم به جایی میروم که او هست»
هر دوی این عبارات اشاره به رابطه جنسی داوود و بَتْشَبَع دارند و بر کار آنها تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشت»
«[کلام]» به پیغام خداوند[یهوه] اشاره میکند که یهوه به ناتان گفت تا او نیز به داوود بگوید. ترجمه جایگزین: «ناتان را فرستاد تا به او بگوید» [در فارسی انجام نشده]
این اشاره به پسر دیگر داوود،سلیمان دارد که یهوه او را انتخاب کرد.
نویسنده اینجا از کلمه «یوآب» استفاده کرده، ولی منظور او سربازانی هستند که همراه او میجنگیدند. ترجمه جایگزین: «یوآب و سربازانش...جنگیدند...گرفتند»
جنگیدن بر علیه شهر ربه به معنای جنگیدن بر علیه مردم آن شهر است. این اسم را همانطور ترجمه کنید که <دوم سموئيل ۱۱: ۱> ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم ربه»
«پس یوآب قاصدانی را نزد داوود فرستاد تا به او بگویند»
گرفتن مکان یا زمین به معنای تحت کنترل گرفتن آن است. ترجمه جایگزین: «منابع آب شهر را تحت کنترل گرفت»
یوآب اینجا فقط از خود سخن گفته در حالی که به خود و سربازانش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سربازانم و من جنگیدیم...سربازانم گرفتند»
اینجا یوآب فقط از خود سخن گفته در حالی که به خود و سربازانش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگر من و سربازان بگیریم»
این یعنی شهر را محاصره و به آن حمله کردند. ترجمه جایگزین: «محاصره کردند» یا «احاطه کردند»
گرفتن مکان یا زمین به معنای تحت کنترل گرفتن آن است. ترجمه جایگزین: «آن را تحت کنترل بگیرد...آن را کنترل کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن را مینامند»
اینجا نویسنده فقط از داوود سخن گفته، در حالی که به داوود و سربازانش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «داوود و سربازانش جنگیدند»
این قسمت را میتوانید با مقیاسهای مدرن بنویسید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۳۳ کیلوگرم»
جواهری نادر مثل الماس، یاقوت، صفیر کبود، زمرد یا عقیق.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها تاج را بر سر داوود گذاشتند»
نویسنده اینجا تنها از داوود سخن گفته، در حالی که منظور او سربازان داوود است. ترجمه جایگزیین: «آنها از شهر بردند» [در فارسی انجام شده]
چیزهای ارزشمندی که از دشمنان میگیرند.
«مقادیر زیاد»
داوود خودْ شخصاً مردم را بیرون نیاورد؛ او به سربازانش دستور داد تا آنها را بیرون بیاورند. ترجمه جایگزین: «داوود به سربازان دستور داد که مردم را بیرون بیاورند»
اینها ابزاری برای بریدن چوب یا شکستن[کَندن] زمین هستند.
اجاقی که آجر را در آن خشک و سخت میکنند.
این اشاره به مردم آن شهر دارد. ترجمه جایگزین: «تمام مردم شهرهای عمون»
1و بعد از این، واقع شد كه اَبْشالوم بن داود را خواهری نیكو صورت مسمّی به تامار بود؛ و اَمْنُون، پسر داود، او را دوست میداشت.2و اَمْنُون به سبب خواهر خود تامار چنان گرفتار شد كه بیمار گشت، زیرا كه او باكره بود و به نظر اَمْنُون دشوار آمد كه با وی كاری كند.3و اَمْنُون رفیقی داشت كه مسمّی به یوناداب بن شَمْعی، برادر داود، بود؛ و یوناداب مردی بسیار زیرك بود.4و او وی را گفت: «ای پسر پادشاه چرا روز به روز چنین لاغر میشوی و مرا خبر نمیدهی؟» اَمْنُون وی را گفت كه «من تامار، خواهر برادر خود، اَبْشالوم را دوست میدارم.»5و یوناداب وی را گفت: «بر بستر خود خوابیده، تمارض نما و چون پدرت برای عیادت تو بیاید، وی را بگو: تمنّا این كه خواهر من تامار بیاید و مرا خوراك بخوراند و خوراك را در نظر من حاضر سازد تا ببینم و از دست وی بخورم.»6پس اَمْنُون خوابید و تمارض نمود و چون پادشاه به عیادتش آمد، اَمْنُون به پادشاه گفت: «تمنّا اینكه خواهرم تامار بیاید و دو قرص طعام پیش من بپزد تا از دست او بخورم.»7و داود نزد تامار به خانهاش فرستاده، گفت: «الا´ن به خانۀ برادرت اَمْنُون برو و برایش طعام بساز.»8و تامار به خانۀ برادر خود، اَمْنُون، رفت. و او خوابیده بود. و آرد گرفته، خمیر كرد، و پیش او قرصها ساخته، آنها را پخت.9و تابه را گرفته، آنها را پیش او ریخت. اما از خوردنْ ابا نمود و گفت: «همه كس را از نزد من بیرون كنید.» و همگان از نزد او بیرون رفتند.10و اَمْنُون به تامار گفت: «خوراك را به اطاق بیاور تا از دست تو بخورم.» و تامار قرصها را كه ساخته بود، گرفته، نزد برادر خود، اَمْنُون، به اطاق آورد.11و چون پیش او گذاشت تا بخورد، او وی را گرفته، به او گفت: «ای خواهرم بیا با من بخواب.»12او وی را گفت: «نی ای برادرم، مرا ذلیل نساز زیرا كه چنین كار در اسرائیل كرده نشود؛ این قباحت را به عمل میاور.13اما من كجا ننگ خود را ببرم؟ و اما تو مثل یكی از سفها در اسرائیل خواهی شد. پس حال تمنّا اینكه به پادشاه بگویی، زیرا كه مرا از تو دریغ نخواهد نمود.»14لیكن او نخواست سخن وی را بشنود، و بر او زورآور شده، او را مجبور ساخت و با او خوابید.15آنگاه اَمْنُون با شدت بر وی بغض نمود، و بغضی كه با او ورزید از محبتی كه با ویمیداشت، زیاده بود؛ پس اَمْنُون وی را گفت: «برخیز و برو.»16او وی را گفت: «چنین مكن. زیرا این ظلم عظیم كه در بیرون كردن من میكنی، بدتر است از آن دیگری كه با من كردی.» لیكن او نخواست كه وی را بشنود.17پس خادمی را كه او را خدمت میكرد خوانده، گفت: «این دختر را از نزد من بیرون كن و در را از عقبش ببند.»18و او جامۀ رنگارنگ دربر داشت زیرا كه دختران باكرۀ پادشاه به این گونه لباس، ملبس میشدند. و خادمش او را بیرون كرده، در را از عقبش بست.19و تامار خاكستر بر سر خود ریخته، و جامۀ رنگارنگ كه در بَرَش بود، دریده، و دست خود را بر سر گذارده، روانه شد. و چون میرفت، فریاد مینمود.20و برادرش، اَبْشالوم، وی را گفت: «كه آیا برادرت، اَمْنُون، با تو بوده است؟ پس ای خواهرم اكنون خاموش باش. او برادر توست و از این كار متفكر مباش.» پس تامار در خانۀ برادر خود، اَبْشالوم، در پریشانحالی ماند.21و چون داود پادشاه تمامی این وقایع را شنید، بسیار غضبناك شد.22و اَبْشالوم به اَمْنُون سخنی نیك یا بد نگفت، زیرا كه اَبْشالوم اَمْنُون را بغض میداشت، به علت اینكه خواهرش تامار را ذلیل ساخته بود.23و بعد از دو سال تمام، واقع شد كه اَبْشالوم در بَعْل حاصور كه نزد افرایم است، پشمبرندگان داشت. و اَبْشالوم تمامی پسران پادشاه را دعوت نمود.24و اَبْشالوم نزد پادشاه آمده، گفت: «اینك حال، بندۀ تو، پشمبرندگان دارد. تمنّا اینكه پادشاه با خادمان خود همراه بندهات بیایند.»25پادشاه به ابشالوم گفت: «نی ای پسرم، همۀ مانخواهیم آمد مبادا برای تو بار سنگین باشیم.» و هر چند او را الحاح نمود لیكن نخواست كه بیاید و او را بركت داد.26و اَبْشالوم گفت: «پس تمنّا اینكه برادرم، اَمْنُون، با ما بیاید.» پادشاه او را گفت: «چرا با تو بیاید؟»27اما چون اَبْشالوم او را الحاح نمود، اَمْنُون و تمامی پسران پادشاه را با او روانه كرد.28و اَبْشالوم خادمان خود را امر فرموده، گفت: «ملاحظه كنید كه چون دل اَمْنون از شراب خوش شود، و به شما بگویم كه اَمْنُون را بزنید، آنگاه او را بكشید، و مترسید. آیا من شما را امر نفرمودم؟ پس دلیر و شجاع باشید.»29و خادمان اَبْشالوم با اَمْنُون به طوری كه اَبْشالوم امر فرموده بود، به عمل آوردند، و جمیع پسران پادشاه برخاسته، هر كس به قاطر خود سوار شده، گریختند.30و چون ایشان در راه میبودند، خبر به داود رسانیده، گفتند كه «اَبْشالوم همۀ پسران پادشاه را كشته و یكی از ایشان باقی نمانده است.»31پس پادشاه برخاسته، جامۀ خود را درید و به روی زمین دراز شد و جمیع بندگانش با جامۀ دریده در اطرافش ایستاده بودند.32اما یوناداب بن شَمْعی برادر داود متوجه شده، گفت: «آقایم گمان نبرد كه جمیع جوانان، یعنی پسران پادشاه كشته شدهاند، زیرا كه اَمْنُون تنها مرده است چونكه این، نزد اَبْشالوم مقرر شده بود از روزی كه خواهرش تامار را ذلیل ساخته بود.33و الا´ن آقایم، پادشاه از این امر متفكر نشود، و خیال نكند كه تمامی پسران پادشاه مردهاند زیرا كه اَمْنُون تنها مرده است.»34و اَبْشالوم گریخت، و جوانی كه دیدهبانی میكرد، چشمان خود را بلند كرده، نگاه كرد واینك خلق بسیاری از پهلوی كوه كه در عقبش بود، میآمدند.35و یوناداب به پادشاه گفت: «اینك پسران پادشاه میآیند. پس به طوری كه بندهات گفت، چنان شد.»36و چون از سخن گفتن فارغ شد، اینك پسران پادشاه رسیدند و آواز خود را بلند كرده، گریستند، و پادشاه نیز و جمیع خادمانش به آواز بسیار بلند گریه كردند.37و اَبْشالوم فرار كرده، نزد تَلْمای ابن عَمیهود، پادشاه جشور رفت، و داود برای پسر خود هر روز نوحهگری مینمود.38و اَبْشالوم فرار كرده، به جَشُور رفت و سه سال در آنجا ماند.39و داود آرزو میداشت كه نزد اَبْشالوم بیرون رود، زیرا دربارۀ اَمْنُون تسلی یافته بود، چونكه مرده بود.
این باب بیان روایتی در مورد مشکلات و قتلها در خانواده داوود را شروع میکند. گناه داوود باعث این مشکلات برای خانواده او شد.
اَمْنُون به خواهر اَبْشالوم تجاوز کرد. خواهر اَبْشالوم، خواهر ناتنی اَمْنُون هم بود. داوود برای مجازات کردن او کاری نکرد و به همین خاطر باعث مشکلات بسیاری در خانواده خود و اسرائيل شد. چنین اتفاقی نهایتاً باعث پادشاه شدن سلیمان شد، در حالیکه پسر بزرگ داوود نبود.
«بعد از این اتفاق.» این عبارت برای معرفی کردن رویدادی جدید در سیر اصلی داستان به کار رفته است.
اَمْنُون و تامار از یک پدر بودند، ولی مادر آنها یکی نبود.
پدر و مادر آبشالوم و تامار یکی بودند.
اَمْنُون آنقدر مایل به خوابیدن با خواهر خود تامار بود که درمانده شد. ترجمه جایگزین: «اَمْنُون از میل خود به خواهرش درمانده شد، آن قدر که این میل او را مریض کرد»
اینها اسامی مردان هستند. شَمْعی برادر داوود بود.
حیلهگر یا فریبنده
این اشاره به غمی شدید و بودن در آن حالت دارد.
اینجا از مضمون برداشت میشود که یوناداب در مورد افسردگی اَمْنُون از او سوال میپرسد. چنین امری را میتوان گویاتر در ترجمه بیان کرد و همچنین این پرسشی بدیهی است که یوناداب با استفاده از آن در مورد افسردگی اَمْنُون از او سوال میپرسد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به من میگویی که چرا غمگینی[افسردهای]؟» یا «لطفا به من بگو که چرا افسردهای»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این احتمالاً تقاضایی از تامار است تا شخصاً برای اَمْنُون غذا بیاورد. اَمْنُون احتمالاً نمیخواست که تامار به دهان او غذا بگذارد. ترجمه جایگزین: «او من را غذا بدهد»
این احتمالاً تقاضایی از تامار است تا شخصاً برای اَمْنُون غذا بیاورد. اَمْنُون احتمالاً نمیخواست که تامار به دهان او غذا بگذارد. ترجمه جایگزین: «به من غذا بدهد تا بخورم»
این عبارت یعنی به دروغ خود را مریض نشان داد.
این غذا برای مریضی او نبود، بلکه چون مریض بود، غذا میخواست. عبارت «پیش من» تقاضایی از تامار است تا در حضور اَمْنُون برای او غذا آماده کند. ترجمه جایگزین: «جلوی من به خاطر مریضیام» [در فارسی انجام نشده]
این یعنی او قاصدی فرستاد تا با تامار سخن گوید. ترجمه جایگزین: «داوود قاصدی فرستاد»
ترکیبی غلیظ از آرد و روغن برای نان پختن
از دستهای خود برای مخلوط کردن خمیر استفاده کرد.
این یعنی تامار نان را جلوی او درست کرد. ترجمه جایگزین: «رو به روی او» یا «در حضور او»
«بیرون رفتن از نزد کسی» به معنای ترک کردن او است. ترجمه جایگزین: «پس همه او را ترک کردند»
این تقاضایی از تامار است تا شخصاً به اَمْنُون غذا دهد. ترجمه جایگزین: «و به من بدهد»
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «با من رابطه جنسی داشته باش»
تامار به رابطه جنسی با اَمْنُون اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من را مجبور نکن که با تو رابطه جنسی داشته باشم»
بسیار شرمآور
تامارهمچنان با اَمْنُون سخن میگوید.
تامار با استفاده از این پرسش بدیهی بر میزان شرم خود از همبستر شدن با او تاکید میکند. او به نحوی در مورد از میان بردن شرم[ننگ] خود سخن میگوید که گویی میخواهد از دشمن یا شکنجهگری فرار کند. ترجمه جایگزین: «اگر این کار را کنی هر جا که بروم باید ننگ را تحمل کنم» [در فارسی متفاوت]
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «با او رابطه جنسی داشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنای «ظلم عظیم» را میتوانید در قالب فعل بیان کنید. ترجمه جایگزین: «شرورانه خواهد بود که من را مجبور به رفتن کنی! این بدتر است.»
این یعنی در را قفل کند تا تامار نتواند برگردد. ترجمه جایگزین: «در را قفل کند تا نتواند داخل برگردد»
این یعنی در را قفل کند تا تامار نتواند برگردد. ترجمه جایگزین: «در را قفل کرد تا تامار نتواند داخل برگردد»
چنین کارهایی در فرهنگ اسرائيلی نشان از غم و سوگواری بود. ترجمه جایگزین: «تامار خاکستر بر سر خود ریخت و جامهاش را پاره کرد تا غم بسیار خود را نشان دهد. سپس برای نشان دادن سوگ خود دستش را بر سرش گذاشت»
این روشی مودبانه است که اَبْشالوم به آن وسیله از تامار در مورد رابطه جنسی با اَمْنُون سوال میپرسد. ترجمه جایگزین: «اَمْنُون برادرت با تو همبستر شده؟»
این یعنی به کسی در این مورد چیزی نگوید. ترجمه جایگزین: «در مورد او چیزی به کسی نگو»
عبارت «متفکر مباش[به دل نگیر]» به معنای «در این مورد نگران نباش» است. ترجمه جایگزین: «نگران نباش که چه شده است»
این یعنی تامار ازدواج نکرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«سخن نگفت»
این عبارت شرح میدهد که دو سال کامل گذشت و رویداد جدیدی را در سیر روایی داستان معرفی میکند. عبارت «سال تمام» به معنای سال کامل است.
کسانی هستند که پشم گوسفندان را میتراشیدند.
این اسم یک مکان است.
این عبارت برای جلب توجه شخص به آنچه که در ادامه گفته میشود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده»
اَبْشالوم خود را «بنده تو» خطاب قرار میدهد تا به این طریق احترام خود به داوود را نشان دهد.
میان اسرائيلیان رسم بود که بعد از تراشیدن پشم گوسفندان مهمانی بگیرند.
اگرچه او با پادشاهی که پدرش بود حرف میزد ولی به جای استفاده از «تو» او را «پادشاه» خطاب قرار میدهد تا به او ادای احترام کند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
پسر بزرگ در فرهنگ اسرائيل نماینده پدر خود بود. اَمْنُون بزرگترین پسر داوود بود.
داوود میدانست اَمْنُون دوست ابشالوم نبود.
نویسنده به نحوی در مورد اینکه اَبْشالوم از داوود میخواهد که به اَمْنُون اجازه آمدن بدهد سخن گفته که گویی بر او فشار فیزیکی میآورد. ترجمه جایگزین: «اَبْشالوم به داوود التماس کرد که اَمْنُون بیاید»
این شامل اَبْشالوم و اَمْنُون نمیشود و اشاره به پسران دیگر داوود دارد که اجازه شرکت کردن در مهمانی را داشتند. ترجمه جایگزین: «مابقی پسران پادشاه»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که نیازی نیست از عواقب کشتن اَمْنُون بترسند، چنین امری را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نترسید که کسی شما را برای کشتن پسر پادشاه ملامت کند[از اینکه کسی شما را برای کشتن پسر پادشاه سرزنش کند، نترسید]»
اَبْشالوم این پرسش بدیهی را برای تاکید بر اینکه او برای کشتن اَمْنُون ملامت میشود، به کار برده است؛ چون او دستور این کار را به آنها میدهد. ترجمه جایگزین: «به شما دستور دادم که این کار را بکنید» یا «من به خاطر کشتن او گناهکار خواهم بود چون دستور این کار را من دادم»
آنچه آبشالوم به آنها دستور داد را میتوانید در غالب سوال بیاورید. ترجمه جایگزین: «امر نفرمودم که او را بکشید؟»
این اشاره به پسران پادشاه دارد که در مهمانی ماندند.
«و آنطور شد.» این عبارت برای معرفی رویداد بعدی در سیر روایی داستان به کار رفته است.
«در جاده میرفتند»
این قسمت میگوید که خبر وقتی به داوود رسید که کسی پیش او آمد و این اتفاق را برای او تعریف کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آمد و خبر را را برای داوود گزارش داد و گفت»
«پادشاه بلند شد»
او این کارها را کرد تا نشان دهد که بسیار غمگین است. ترجمه جایگزین: «لباس خود را پاره کرد و خود را از غم بر زمین انداخت[زد]»
آنها با انجام این کار غم خود را نشان دادند و همراه پادشاهشان عزاداری کردند. ترجمه جایگزین: «و لباس خود را دریدند و با او سوگواری کردند»
ببینید این اسامی را در <دوم سموئيل ۱۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«آقایم فکر نکند»
یوناداب، داوود را «آقایم» خطاب قرار میدهد تا احترام خود به او را نشان دهد.
این روشی مودبانه است که به تجاوز اَمْنُون به خواهرش اشاره دارد.
«آقایم، پادشاه»
عبارت «متفکر نشود[به دل نگیردّ]» یعنی نگران چیزی نباشد. ترجمه جایگزین: «نگران این گزارش نشود»
این یعنی خادم[بنده] هنگام نگهبانی دادن بر بالای دیوار شهر به دنبال دشمنان میگشت. ترجمه جایگزین: «کسی که نگهبانی میداد» یا «کسی که بر دیوار شهر نگهبانی میداد»
اینجا به نحوی از اینکه آن خادم[غلام] به چیزی در بالا نگاه میکند سخن گفته شده که گویی او چشمان خود را بلند میکند. ترجمه جایگزین: «بالا را نگاه کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارت برای معرفی رویداد بعدی در سیر روایی داستان به کار رفته است.
اینجا به نحوی از گریه پسران سخن گفته شده که گویی آنها صدای خود را به سوی آسمان بلند کردند. ترجمه جایگزین: «فریاد زدند[زاری کردند]»
اینها اسامی مردان هستند.
«برای پسرش اَمْنُون»
«سه سال آنجا بود»
اینجا در اصل داوود به ذهن خود اشاره کرده تا به این وسیله بر افکارش تاکید کند. ترجمه جایگزین: «داوود پادشاه مشتاق بود»[در فارسی انجام شده]
«چون به خاطر مرگ اَمْنُون غمگین بود.» این به سه سال بعد از فرار اَبْشالوم به جَشُور اشاره دارد.
1و یوآب بن صَرُویه فهمید كه دل پادشاه به اَبْشالوم مایل است.2پس یوآب به تقُوع فرستاده، زنی دانشمند از آنجا آورد و به وی گفت: «تمنّا اینكه خویشتن را مثل ماتم كننده ظاهر سازی، و لباس تعزیت پوشی و خود را به روغن تدهین نكنی و مثل زنی كه روزهای بسیار به جهت مرده ماتم گرفته باشد، بشوی.3و نزد پادشاه داخل شده، او را بدین مضمون بگویی.» پس یوآب سخنان را به دهانش گذاشت.4و چون زن تَقُوعیه با پادشاه سخن گفت، به روی خود به زمین افتاده، تعظیم نمود و گفت: «ای پادشاه، اعانت فرما.»5و پادشاه به او گفت: «تو را چه شده است؟» عرض كرد: «اینك من زن بیوه هستم و شوهرم مرده است.6و كنیز تو را دو پسربود و ایشان با یكدیگر در صحرا مخاصمه نمودند و كسی نبود كه ایشان را از یكدیگر جدا كند. پس یكی از ایشان دیگری را زد و كشت.7و اینك تمامی قبیله بر كنیز تو برخاسته، و میگویند قاتل برادر خود را بسپار تا او را به عوض جان برادرش كه كشته است، به قتل برسانیم، و وارث را نیز هلاك كنیم. و به اینطور اخگر مرا كه باقی مانده است، خاموش خواهند كرد، و برای شوهرم نه اسم و نه اعقاب بر روی زمین واخواهند گذاشت.»8پادشاه به زن فرمود: «به خانهات برو و من دربارهات حكم خواهم نمود.»9و زن تَقُوعیه به پادشاه عرض كرد: «ای آقایم پادشاه، تقصیر بر من و بر خاندان من باشد و پادشاه و كرسی او بیتقصیر باشند.»10و پادشاه گفت: «هر كه با تو سخن گوید، او را نزد من بیاور، و دیگر به تو ضرر نخواهد رسانید.»11پس زن گفت: «ای پادشاه، یهُوَه، خدای خود را به یاد آور تا ولی مقتول، دیگر هلاك نكند، مبادا پسر مرا تلف سازند.» پادشاه گفت: «به حیات خداوند قسم كه مویی از سر پسرت به زمین نخواهد افتاد.»12پس زن گفت: «مستدعی آنكه كنیزت با آقای خود پادشاه سخنی گوید.» گفت: «بگو.»13زن گفت: «پس چرا دربارۀ قوم خدا مثل این تدبیر كردهای و پادشاه در گفتن این سخن مثل تقصیركار است، چونكه پادشاه آواره شدۀ خود را باز نیاورده است.14زیرا ما باید البته بمیریم و مثل آب هستیم كه به زمین ریخته شود، و آن را نتوان جمع كرد؛ و خدا جان را نمیگیرد بلكه تدبیرها میكند تا آواره شدهای از او آواره نشود.15و حال كه به قصد عرض كردن این سخن، نزد آقای خود پادشاه آمدم، سبب این بود كه خلقْ مرا ترسانیدند، و كنیزت فكر كرد كه چون به پادشاه عرض كنم، احتمال دارد كه پادشاه عرض كنیز خود را به انجام خواهد رسانید.16زیرا پادشاه اجابت خواهد نمود كه كنیز خود را از دست كسی كه میخواهد مرا و پسرم را با هم از میراث خدا هلاك سازد، برهاند.17و كنیز تو فكر كرد كه كلام آقایم، پادشاه، باعث تسلی خواهد بود، زیرا كه آقایم، پادشاه، مثل فرشتۀ خداست تا نیك و بد را تشخیص كند، و یهُوَه، خدای تو همراه تو باشد.»18پس پادشاه در جواب زن فرمود: «چیزی را كه از تو سؤال میكنم، از من مخفی مدار.» زن عرض كرد «آقایم پادشاه، بفرماید.»19پادشاه گفت: «آیا دست یوآب در همۀ این كار با تو نیست؟» زن در جواب عرض كرد: «به حیات جان تو، ای آقایم پادشاه كه هیچ كس از هرچه آقایم پادشاه بفرماید به طرف راست یا چپ نمیتواند انحراف ورزد، زیرا كه بندۀ تو یوآب، اوست كه مرا امر فرموده است، و اوست كه تمامی این سخنان را به دهان كنیزت گذاشته است.20برای تبدیل صورت این امر، بندۀ تو، یوآب، این كار را كرده است. اما حكمت آقایم، مثل حكمت فرشتۀ خدا میباشـد تا هر چه بر روی زمین است، بداند.»21پس پادشاه به یوآب گفت: «اینك این كار را كردهام. حال برو و اَبْشالوم جوان را باز آور.»22آنگاه یوآب به روی خود به زمین افتاده، تعظیم نمود، و پادشاه را تحسین كرد و یوآبگفت: «ای آقایم پادشاه امروز بندهات میداند كه در نظر تو التفات یافتهام چونكه پادشاه كار بندۀ خود را به انجام رسانیده است.»23پس یوآب برخاسته، به جشور رفت و اَبْشالوم را به اورشلیم بازآورد.24و پادشاه فرمود كه به خانۀ خود برگردد و روی مرا نبیند. پس اَبْشالوم به خانۀ خود رفت و روی پادشاه را ندید.25و در تمامی اسرائیل كسی نیكو منظر و بسیار مَمدوح مثل اَبْشالوم نبود كه از كف پا تا فَرْقِ سرش در او عیبی نبود.26و هنگامی كه موی سر خود را میچید (زیرا آن را در آخر هر سال میچید، چونكه بر او سنگین میشد و از آن سبب آن را میچید)، موی سر خود را وزن نموده، دویست مثقال به وزن شاه مییافت.27و برای اَبْشالوم سه پسر و یك دختر مسمّی به تامار زاییده شدند. و او دختری نیكو صورت بود.28و اَبْشالوم دو سال تمام در اورشلیم مانده، روی پادشاه را ندید.29پس اَبْشالوم، یوآب را طلبید تا او را نزد پادشاه بفرستد. اما نخواست كه نزد وی بیاید. و باز بار دیگر فرستاد و نخواست كه بیاید.30پس به خادمان خود گفت: «ببینید، مزرعۀ یوآب نزد مزرعۀ من است و در آنجا جو دارد. بروید و آن را به آتش بسوزانید.» پس خادمان اَبْشالوم مزرعه را به آتش سوزانیدند.31آنگاه یوآب برخاسته، نزد اَبْشالوم به خانهاش رفته، وی را گفت كه «چرا خادمان تو مزرعۀ مرا آتش زدهاند؟»32اَبْشالوم به یوآب گفت: «اینك نزد تو فرستاده، گفتم: اینجا بیا تا تو را نزد پادشاه بفرستم تا بگویی برای چه از جشور آمدهام؟ مرا بهتر میبود كه تابحال در آنجا مانده باشم، پس حال روی پادشاه را ببینم و اگر گناهی در من باشد، مرا بكشد.»33پس یوآب نزد پادشاه رفته،او را مخبر ساخت. و او اَبْشالوم را طلبید كه پیش پادشاه آمد و به حضور پادشاه رو به زمین افتاده، تعظیم كرده و پادشاه، اَبْشالوم را بوسید.
دل داوود برای پسرِ در تبعیدش، اَبْشالوم تنگ شد. یوآب زنی حکیم را فرا میخواند تا اَبْشالوم و داوود را با هم آشتی دهد.
آن زن حکیم از نوعی مَثَل استفاده میکند تا داوود را بر اشتباه بودن عملش قانع کند. داوود با پسرش رفتاری بدتر از یک غریبه داشت.<u> </u>این موقعیت فرضی، برای محکوم کردن داوود مطرح شده است. او از کلام داوود بر علیه خود او استفاده کرد.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. نویسنده در این قسمت در مورد شخص جدیدی حرف میزند.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۲: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی یوآب تشخیص داد یا فهمید که داوود چه فکری میکند.
یوآب کسی را با پیغامی به تقُوع فرستاد تا زنی را نزد او بیاورد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را با پیغامی به تقُوع فرستاد و به او گفت که زنی حکیم را با خود بیاورد»
این اسم یک مکان است.
این کلمه به شخصی خاص که مرده است اشاره دارد و به طور کلی به مردگان اشاره نمیکند. ترجمه جایگزین: «کسی که مرده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
او این کار را برای نشان دادن احترام و تسلیم بودن به پادشاه انجام داد. ترجمه جایگزین: «با خوابیدن به روی بر زمین احترام خود به پادشاه را نشان داد[با روی بر زمین گذاشتن پادشاه را حرمت نهاد]»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«یکی از پسرانم دیگری را...با چیزی زد»
«تمام خانوادهام»
او خود را «کنیز تو» خطاب قرار میدهد تا به این وسیله احترام خود به پادشاه را نشان دهد.
اینجا در اصل از عبارت «[او را بر مرگ بگذاریم]» استفاده شده که به معنای «به قتل رساندن» کسی است. ترجمه جایگزین: «او را به قتل برسانیم» [در فارسی انجام شده]
اگر آنها برادری که تقصیر کار بود را میکشتند، دیگر وارثی برای به ارث بردن املاک خانوادگی باقی نمیماند. معنای کامل این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر این کار را کنند، میراث خانوادگی را از بین میبرند»
اینجا آن زن به نحوی به تنها پسر زندهاش اشاره میکند که گویی تکه زغالی سوزان است و به نحوی از کسانی که پسرش را میخواهند بکشند سخن میگوید که گویی میخواهند آن زغال[اخگر] سوزان را خاموش کنند. ترجمه جایگزین: «به این طریق[این طور] تنها فرزندی که برای من باقی مانده را خواهند کشت»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسم شوهرم یا ذریتی از او باقی نمیماند»
این اشاره به پسری دارد که اسم خانوادگی را به نسل بعدی انتقال میدهد. ترجمه جایگزین: «نه پسری برای نگه داشتن نام خانوادگی»
«بر زمین.» این عبارت توصیفی تاکید میکند که بعد از مرگ شوهرش نسلی بر زمین نخواهد ماند. عبارت «بر روی زمین» اشاره به زمینی دارد که مردم بر آن راه میروند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من این مسئله را برای تو حل خواهم کرد»
ببینید اسم این مکان را در <دوم سموئيل ۱۴: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی اگر مردم گفتند که کمک کردن پادشاه به خانواده آن زن اشتباه است، خود پادشاه مقصر خواهد بود. معنای کامل این جمله را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اگر کسی تو را به خاطر کمک به خانواده ما ملامت کند، خانواده من به جای تو گناهکار به حساب آید»
کلمه «کرسی» به هر کس که بعد از داوود بر تخت پادشاهی مینشیند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه و نسل او» یا «پادشاه و خانواده او»
«بیگناه هستند.» این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که اگر در آینده کسی به خاطر خطای پادشاه محکوم شود او در این مورد بیگناه به حساب خواهد آمد. ترجمه جایگزین: «در این مورد بیگناه خواهند بود»
اینجا به طور کلی به تهدید کردن کسی اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «تو را تهدید کند» یا «تهدیدت کند»
اینجا داوود از اینکه کسی آن زن را تهدید نمیکند یا به او آسیبی نمیرساند با استفاده از کلمه «[لمس کردن]» سخن گفته است و به طور ضمنی اشاره شده که داوود اجازه نخواهد داد کسی با تهدید کردن آن زن دوباره برای او مزاحمت ایجاد کند. معنای کامل این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئن میشوم که تو را دیگر تهدید نکند»
معانی محتمل: ۱) عبارت «به یاد آور» اصطلاحی به معنای دعا کردن است. ترجمه جایگزین: «لطفاً به درگاه یَهُوه خدای خود دعا کن» یا ۲) «به یاد آور» یعنی به خاطر آور و به طور ضمنی اشاره شده که باید وعدهای که یهوه به نام خود داده است را به خاطر آورد. ترجمه جایگزین: «لطفاً به نام یهوه خدای خود قول بده»
این اشاره به مردی دارد که میخواهد انتقام مرگ برادر مرده را بگیرد. این قسمت را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردی که میخواهد انتقام برادر پسر من را بگیرد»
«باعث مردن دیگری شود.» این عبارت اشاره به کسان دیگری دارد که آن پسر ممکن است بکشد.
«که پسر من را نکشند» یا «که پسر من را اعدام نکنند»
مردم معمولاً قول[وعده] میدادند و قطعیت عمل کردن به قول[وعده] خود را با قطعیت زنده بودن یهوه مقایسه میکردند. ترجمه جایگزین: «به تو قول میدهم که به قطعیت زنده بودن یهوه» یا «به نام خداوند[یهوه] قول میدهم»
این یعنی که آسیبی به پسر او نمیرسد و اینکه او مویی از دست نمیدهد مبالغه است. ترجمه جایگزین: «پسرت کاملاً مصون خواهد بود»
آن زن خود را «کنیزت» خطاب قرار میدهد تا به این طریق احترام خود به پادشاه را نشان دهد.
«در مورد چیزی دیگر حرف بزند.» آن زن تقاضای صحبت در مورد موضوعی دیگر با پادشاه را دارد.
این یک اصطلاح است. پادشاه به او اجازه ادامه صحبت را داد. ترجمه جایگزین: «میتوانی با من صحبت کنی»
آن زن این پرسش بدیهی را برای توبیخ داوود به خاطر نحوه رفتارش با اَبْشالوم به کار برده است. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه گفتی اشتباه بودن کار تو را ثابت کند»
آن زن پادشاه را با مقصری[گناهکاری] مقایسه میکند تا بدون اشاره بگوید که پادشاه گناهکار است. ترجمه جایگزین: «پادشاه خود را گناهکار اعلام کرده است.»
«پسری که تبعید کرده است»
اینجا آن زن به نحوی از کسی که میمیرد سخن گفته که گویی آن شخص آبی است که به زمین ریخته میشود. ترجمه جایگزین: «همه باید بمیریم و بعد از آن دیگر نمیتوانیم به زندگی برگردیم»
آن زن به طور ضمنی اشاره میکند که داوود باید پسر خود را نزد خود برگرداند. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن که را رانده، برمیگرداند و تو نیز باید برای پسر خود همین کار را کنی»
اطلاعات ضمنی را میتوان در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون مردم من را از آمدن ترساندند»
آن زن خود را «کنیز» خطاب قرار میدهد تا به این طریق احترام خود به پادشاه را نشان دهد.
این عبارت یک اصطلاح است و همچنین کلمه «دست» کنایه است و به کنترل انسان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خارج از کنترل انسان»
«پیغام آقایم، پادشاه»
داوود پادشاه با «فرشته خدا» مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا پادشاه مثل فرشته خدا است چون هر دوی آنها میدانند که چطور باید خوبی را از بدی تشخیص دهند»
اینجا از حالت منفی برای تاکید استفاده شده است و میتوان این قسمت را به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لطفاً در مورد آنچه از تو میپرسم راستش را به من بگو»
کلمه «دست» اشاره به نفوذ[استیلای]یوآب دارد. ترجمه جایگزین: «آیا یوآب در همه این کارها تو را تحت تاثیر قرار نداده است؟» یا «آیا یوآب تو را به اینجا نفرستاده تا این سخنان را بگویی»
«به قطعیت زنده بودن تو.» اینجا آن زن راستی سخن خود به داوود را با قطعیت زنده بودن او مقایسه میکند تا بر درست بودن آن تاکید کند.
آن زن دشواری سخن گفتن با پادشاه و مخفی کردن حقیقت از او را با شخصی مقایسه میکند که راهی برای فرار ندارد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند تو را از فهمیدن حقیقت وا دارد»
این جمله به معنای «هر جایی» است. ترجمه جایگزین: «هر جایی» یا «همه جا»
«آقایم پادشاه، حکیم است»
آن زن حکمت داوود را با حکمت فرشتگان مقایسه میکند تا بر عظمت آن تاکید کند. ترجمه جایگزین: «مثل فرشته بسیار حکیم هستی»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که پادشاه کسانی را فرستاد تا یوآب را نزد او بیاورند تا بتواند شخصاً با او حرف بزند. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «سپس پادشاه یوآب را فراخواند و به او گفت»
این عبارت برای جلب توجه خوانندگان به آنچه که در ادامه آمده به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده»
این به کاری اشاره دارد که یوآب از پادشاه میخواهد انجام دهد. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه که از من میخواهی انجام دهم»
یوآب این کار را برای حرمت نهادن به پادشاه و تشکر کردن از او انجام داد.
یوآب خود را «بنده» خطاب قرار میدهد تا به این طریق احترام خود به پادشاه را نشان دهد.
عبارت «التفات یافتهام» اصطلاحی به معنای تایید شدن توسط کسی است. کلمه «نظر» کنایه است و اشاره به قوه بینایی دارد و قوه بینایی اشاره به داوری[قضاوت] یا سنجش دارد. ترجمه جایگزین: «از من خوشنودی» یا «من را تایید کردی»
«زیرا پادشاه» [در فارسی انجام شده]
«آنچه که خواستم را انجام دادی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «روی» اشاره به خود پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «من را نبیند...پادشاه را نبیند»
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. این بخش جدید، اطلاعاتی پس زمینهای در مورد بخش از داستان که در ادامه آمده ارائه میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم اَبْشالوم را به خاطر برازندگی او بیش از هر کس دیگر ستایش میکردند»
ظاهری خوب و خوشایند.
این یعنی آن شخص کاملاً بیعیب بود. ترجمه جایگزین: «در هیچ یک از اعضای بدن او عیبی نبود»
این قسمت را میتوانید با استفاده از واحدهای مدرن بنویسید. ترجمه جایگزین: «دو و نیم کیلو»
پادشاه وزنهای داشت که وزن استاندارد سکهها و دیگر وزنها و مقیاسها را با آن مشخص میکرد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اَبْشالوم سه پسر و یک دختر داشت»
کلمه «روی پادشاه» به خود پادشاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه»
اینجا «[کلام]» کنایه از «پیغام» است. این یعنی قاصدی را با تقاضایی نزد یوآب فرستاد. ترجمه جایگزین: «اَبْشالوم قاصدی را نزد یوآب فرستاد تا از او بخواهد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که اَبْشالوم از یوآب میخواهد به دیدن او بیاید تا نزد پادشاه برای او شفاعت کند[میانجیگری کند]. معنای کامل این قسمت را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «نزد او بیاید و برای او شفاعت کند تا بتواند پادشاه را ببیند»
اینجا «[کلام]» کنایه از «پیغام» است. این یعنی مجدداً قاصدی را با همان تقاضا نزد یوآب فرستاد. معنای کامل این قسمت را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «پس اَبْشالوم باز با همان تقاضا قاصدی را نزد یوآب فرستاد»
این کلمه برای یادآوری کردن چیزی به مردم به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «همانطور که میدانی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«توجه کنید چون آنچه میخواهم بگویم مهم و حقیقت است»
«[کلام]» کنایه است و اشاره به پیغام دارد. این یعنی او قاصدی را فرستاد. ترجمه جایگزین: «قاصدی فرستادم»[در فارسی انجام نشده]
اینجا پیغامی که برای پادشاه فرستاده شده، مکتوب است درست گویی که اَبْشالوم خود سخن میگوید. اَبْشالوم از یوآب میخواست که از طرف او این پیغام را به پادشاه بگوید. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «تا از طرف من به پادشاه... بگوید» یا «تا از طرف من از پادشاه...بخواهد»
«روی پادشاه» اشاره به خود پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه»
اَبْشالوم به داوود پادشاه ادای احترام میکرد. ترجمه جایگزین: «تا زمین خم شد و تعظیم کرد تا پادشاه را حرمت نهد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که پادشاهْ اَبْشالوم را بخشید و بازگرداند. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه خود مشخص کرد.
1و بعد از آن، واقع شد كه اَبْشالوم ارابهای و اسبان و پنجاه مرد كه پیش او بدوند، مهیا نمود.2و اَبْشالوم صبح زود برخاسته، به كناره راه دروازه میایستاد، و هر كسی كه دعوایی میداشت و نزد پادشاه به محاكمه میآمد، اَبْشالوم او را خوانده، میگفت: «تو از كدام شهر هستی؟» و او میگفت: «بندهات از فلان سبط از اسباط اسرائیل هستم.»3و اَبْشالوم او را میگفت: «ببین، كارهای تو نیكو و راست است لیكن از جانب پادشاه كسی نیست كه تو را بشنود.»4و اَبْشالوم میگفت: «كاش كه در زمین داور میشدم و هر كس كه دعوایی یا مرافعهای میداشت، نزد من میآمد و برای او انصاف مینمودم.»5و هنگامی كه كسی نزدیك آمده، او را تعظیم مینمود، دست خود را دراز كرده، او را میگرفت و میبوسید.6و اَبْشالوم با همۀ اسرائیل كه نزد پادشاه برای داوری میآمدند، بدین منوال عمل مینمود. پس اَبْشالوم دل مردان اسرائیل را فریفت.7و بعد از انقضای چهار سال، اَبْشالوم به پادشاه گفت: «مستدعی اینكه بروم تا نذری را كه برای خداوند در حَبْرُون كردهام، وفا نمایم،8زیرا كه بندهات وقتی كه در جشور اَرام ساكن بودم، نذر كرده، گفتم كه اگر خداوند مرا به اورشلیم باز آورد، خداوند را عبادت خواهم نمود.»9پادشاه وی را گفت: «به سلامتی برو.» پس او برخاسته، به حَبْرُون رفت.10و اَبْشالوم، جاسوسان به تمامیاسباط اسرائیل فرستاده، گفت: «به مجرد شنیدن آواز كَرِنّا بگویید كه اَبْشالوم در حَبْرُون پادشاه شده است.»11و دویست نفر كه دعوت شده بودند، همراه اَبْشالوم از اورشلیم رفتند، و اینان به صافدلی رفته، چیزی ندانستند.12و اَبْشالومْ اَخِیتُوفَلِ جیلونی را كه مُشیر داود بود، از شهرش، جیلوه، وقتی كه قربانیها میگذرانید، طلبید و فتنه سخت شد. و قوم با اَبْشالوم روزبهروز زیاده میشدند.13و كسی نزد داود آمده، او را خبر داده، گفت كه «دلهای مردان اسرائیل در عقب اَبْشالوم گرویده است.»14و داود به تمامی خادمانی كه با او در اورشلیم بودند، گفت: «برخاسته، فرار كنیم والاّ ما را از اَبْشالوم نجات نخواهد بود. پس به تعجیل روانه شویم مبادا او ناگهان به ما برسد و بدی بر ما عارض شود و شهر را به دم شمشیر بزند.»15و خادمان پادشاه، به پادشاه عرض كردند: «اینك بندگانت حاضرند برای هرچه آقای ما پادشاه اختیار كند.»16پس پادشاه و تمامی اهل خانهاش با وی بیرون رفتند، و پادشاه ده زن را كه مُتعۀ او بودند، برای نگاه داشتن خانه واگذاشت.17و پادشاه و تمامی قوم با وی بیرون رفته، در بیت مَرْحَق توقف نمودند.18و تمامی خادمانش پیش او گذشتند و جمیع كریتیان و جمیع فلیتیان و جمیع جَتّیان، یعنی ششصد نفر كه از جَتّ در عقب او آمده بودند، پیش روی پادشاه گذشتند.19و پادشاه به اِتّای جَتّی گفت: «تو نیز همراه ما چرا میآیی؟ برگرد و همراه پادشاه بمان زیرا كه تو غریب هستی و از مكان خود نیز جلای وطن كردهای.20دیروز آمدی. پس آیا امروز تو راهمراه ما آواره گردانم و حال آنكه من میروم به جایی كه میروم. پس برگرد و برادران خود را برگردان و رحمت و راستی همراه تو باد.»21و اِتّای در جواب پادشاه عرض كرد: «به حیات خداوند و به حیات آقایم پادشاه، قسم كه هرجایی كه آقایم پادشاه خواه در موت و خواه در زندگی، باشد، بندۀ تو در آنجا خواهد بود.»22و داود به اِتّای گفت: «بیا و پیش برو.» پس اِتّای جَتّی با همه مردمانش و جمیع اطفالی كه با او بودند، پیش رفتند.23و تمامی اهل زمین به آواز بلند گریه كردند، و جمیع قوم عبور كردند. و پادشاه از نهر قِدْرُون عبور كرد و تمامی قوم به راه بیابان گذشتند.24و اینك صادوق نیز و جمیع لاویان با وی تابوت عهد خدا را برداشتند، و تابوت خدا را نهادند و تا تمامی قوم از شهر بیرون آمدند، ابیاتار قربانی میگذرانید.25و پادشاه به صادوق گفت: «تابوت خدا را به شهر برگردان. پس اگر در نظر خداوند التفات یابم مرا باز خواهد آورد، و آن را و مسكن خود را به من نشان خواهد داد.26و اگر چنین گوید كه از تو راضی نیستم، اینك حاضرم هرچه در نظرش پسند آید، به من عمل نماید.»27و پادشاه به صادوق كاهن گفت: «آیا تو رایی نیستی؟ پس به شهر به سلامتی برگرد و هر دو پسر شما، یعنی اَخیمَعَص، پسر تو، و یوناتان، پسر ابیاتار، همراه شما باشند.28بدانید كه من در كنارههای بیابان درنگ خواهم نمود تا پیغامی از شما رسیده، مرا مخبر سازد.»29پس صادوق و ابیاتار تابوت خدا را به اورشلیم برگردانیده، در آنجا ماندند.30و اما داود به فراز كوه زیتون برآمد و چون میرفت، گریه میكرد و با سر پوشیده و پایبرهنه میرفت و تمامی قومی كه همراهش بودند، هریك سر خود را پوشانیدند و گریهكنان میرفتند.31و داود را خبر داده، گفتند: «كه اَخیتُوفَل، یكی از فتنهانگیزان، با اَبْشالوم شده است.» و داود گفت: «ای خداوند ، مشورت اَخیتُوفَل را حماقت گردان.»32و چون داود به فراز كوه، جایی كه خدا را سجده میكنند رسید، اینك حُوشای اَرْكی با جامه دریده و خاك بر سر ریخته او را استقبال كرد.33و داود وی را گفت: «اگر همراه من بیایی برای من بار خواهی شد.34اما اگر به شهر برگردی و به اَبْشالوم بگویی: ای پادشاه، من بندۀ تو خواهم بود، چنانكه پیشتر بندۀ پدر تو بودم، الا´ن بندۀ تو خواهم بود. آنگاه مشورت اَخیتُوفَل را برای من باطل خواهی گردانید.35و آیا صادوق و ابیاتار كَهَنَه در آنجا همراه تو نیستند؟ پس هرچیزی را كه از خانۀ پادشاه بشنوی، آن را به صادوق و ابیاتار كهنه اعلام نما.36و اینك دو پسر ایشان اَخیمَعَص، پسر صادوق، و یوناتان، پسر ابیاتار، در آنجا با ایشانند و هر خبری را كه میشنوید، به دست ایشان، نزد من خواهید فرستاد.»37پس حُوشای، دوست داود، به شهر رفت و اَبْشالوم وارد اورشلیم شد.
این باب بیان روایت اقدام به شورشِ اَبْشالوم را آغاز میکند.
اَبْشالوم برای چهار سال، متحدین بسیاری جمع کرد تا به این طریق بتواند به پادشاهی برسد. او برای جلب وفاداری این متحدین در مقام داور به آنها خدمت کرد. اسم این اتفاقات را «توطئه» گذاشتهاند، چون همه آنها در خفا رخ دادند. داوود از نقشه اَبْشالوم با خبر شد و با سپاهیانی که به او وفادار بودند، فرار کرد.
نویسنده با استفاده از استعاره توصیف میکند که اَبْشالوم چگونه وفاداری مردم را جلب کرده است: «پس اَبْشالوم دل مردان اسرائیل را فریفت»
این عبارت برای معرفی رویدادی جدید در سیر روایی داستان به کار رفته است.
این مردان برای حرمت گذاشتن به اَبْشالوم جلوی ارابه او میدویدند. ترجمه جایگزین: «با پنجاه مرد که جلوی او میدویدند تا او را حرمت نهند.»
وقتی مردی میخواست به سوال اَبْشالوم جواب دهد، برای ادای احترام به اَبْشالوم خود را «بنده» خطاب قرار میداد.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آن شخص مشکل[دعوی] خود را به ابشالوم میگفت. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «اَبْشالوم از او در مورد مشکلش میپرسد و آن مرد به ابشالوم توضیح میدهد که چرا خواهان برقراری عدالت است. اَبْشالوم سپس به او گفت»
این کلمات اساساً یک معنا دارند و جهت تاکید بر قانع کننده بودن دعوی و مشکل او به کار رفتهاند.
«شنیدن» مشکل[دعوی] یعنی کسی به توضیحات مربوط به آن گوش دهد و در مورد آن تصمیم بگیرد یا داوری کند. ترجمه جایگزین: «تا در مورد مشکل[دعوی] تو داوری کند» یا «تا بر مشکل تو نظارت کند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این کار سلام و احوالپرسی دوستانه است. ترجمه جایگزین: «با در آغوش گرفتن و بوسیدنش مثل دوستْ به او سلام کرد»
این یعنی آنها می توانند نزد پادشاه بروند تا برای دعوایشان تصمیمگیری کند. ترجمه جایگزین: «تا در مورد مشکل[دعوی] آنها تصمیم بگیرد»
این جمله یعنی اَبْشالوم آن مردان را به وفادار بودن به خود و پشت کردن به داوود قانع کرد. نویسنده در این قسمت با استفاده از عبارت «دل مردان را فریفت» میگوید که مردم چگونه به اَبْشالوم وفادار شدند. ترجمه جایگزین: «به این طریق اَبْشالوم مردان اسرائيل را به وفاداری به خود قانع کرد»
این عبارت برای معرفی رویداد بعدی در سیر روایی داستان به کار رفته است.
این قسمت به چهار سال بعد از بازگشت او به اورشلیم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چهار سال بعد از بازگشت اَبْشالوم به اورشلیم، او»
«به حَبرون و آنجا قولی[وعدهای] که به خداوند[یهوه] دادهام را به جا آورم»
اَبْشالوم اینجا به خودش به این شکل اشاره میکند تا پادشاه را حرمت نهد.
«پس اَبْشالوم رفت»
اینجا با استفاده از اسباط اسرائيل به محل زندگی آنها اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «در سراسر زمین قبایل اسرائیل»
«کَرنا نواخته شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که دعوت کرده بود»
«بی هیچ معصیتی[بیخطا][معصومانه][بیهیچ غرضی] رفتند»
این یعنی او قاصدی فرستاد تا اَخِیتُوفَلِ را نزد او برگرداند. ترجمه جایگزین: «قاصدی فرستاد... تا برود و اَخِیتُوفَلِ را بیاورد که»
این اسم یک مرد است.
این اسم یک مکان است.
اینجا با استفاده از کلمه «دلها» به آن مردان اشاره شده است و این کلمه بر وفاداری آنها به اَبْشالوم تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «آن مردان اسرائيلی به او وفادار هستند» یا «آن مردان اسرائیل از او پیروی میکنند»
داوود اینجا از اَبْشالوم و مردان همراهش تنها با اشاره به خود اَبْشالوم سخن گفته چون آن مردان از دستوارت اَبْشالوم پیروی میکردند. ترجمه جایگزین: «از اَبْشالوم و مردانش فرار کنیم...او و مردانش ناگهان...بدی بر ما برسانند»
کلمه «شهر» کنایه است و اشاره به مردم شهر دارد. «دم شمشیر» جزگویی است و اشاره به شمشیر اسرائيلیان دارد و بر کشته شدن مردم در جنگ تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به مردم شهرمان حمله میکنند و آنها را با شمشیرهای خود خواهند کشت»
این به معنای ایجاد فاجعه است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«نگاه داشتن» به معنای مراقبت کردن است. ترجمه جایگزین: «برای مراقبت کردن از دربار[کاخ][خانه]»
این اشاره به آخرین خانهای دارد که هنگام ترک کردن شهر به آن میآیند. ترجمه جایگزین: «در آخرین خانه هنگام ترک کردن شهر»
نام این گروههای مردمی[اقوام] را همانطور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۸: ۱۸> ترجمه کردهاید.
نام این اقوام را همانطور ترجمه کنید که در <دوم سموئیل ۶: ۱۰> ترجمه کردهاید.
«۶۰۰ مرد»
این اسم یک مرد است.
اسم این گروه مردمی[قوم] را همانطور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۶: ۱۰> انجام دادهاید.
این پرسش بدیهی نشان میدهد که پادشاه فکر نمیکند که آنها باید با او همراه شوند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست که با ما بیایید»
این پرسش بدیهی بر آن تاکید میکند که داود نمیخواهد اِتّای همراه آنها بیاید. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیخواهم باعث شوم که همراه ما آواره شوی»
اینجا «دیروز» مبالغه است و بر کوتاهی آن دوره تاکید میکند. اِتّای چند سال آنجا زندگی کرده بود. ترجمه جایگزین: «چون زمان کوتاهی زندگی کرده بودی»
این برکتی است که داوود به او میدهد. اسامی معنای «رحمت[محبت]» و «راستی[وفاداری]» را میتوان به فعل «دوست داشتن[محبت کردن]» و صفت «وفادار» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تو را بیوقفه محبت کند و به تو وفادار باشد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
سخنگو قولی صادقانه[علنی][رسمی] میدهد. او قطعیت عمل کردن به قول[وعده] خود را با قطعیت زنده بودن پادشاه مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «من قول میدهم که به قطعیت حیات خداوند[یهوه] و پادشاه»
اِتّای خود را «بنده» خطاب قرار میدهد تا به این طریق پادشاه را حرمت نهد.
«حتی اگر برای حمایت کردن از تو کشته شوم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
بسیاری از مردم اسرائيلی هنگام رفتن پادشاه و دیدن آن اتفاق گریستند. اینجا با اشاره به گریه کردن اهل زمین تعمیم انجام شده است. ترجمه جایگزین: «تمام مردمی که کنار جاده بودند گریه کردند» یا «بسیاری از مردم گریه کردند»
اینجا به نحوی از گریه کردن بسیاری از مردم سخن گفته شده که گویی همه یک صدای بلند و مشترک داشتند. ترجمه جایگزین: «بلند[با صدای بلند][به بلندی]»
این اسم مکانی نزدیک شهر اورشلیم است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «نظر خداوند» اشاره به افکار و نظرات خداوند[یهوه] دارد. التفات یافتن شما نزد کسی، آن شخص از شما خشنود است. ترجمه جایگزین: «خداوند از من خشنود است»
«جایی که حضور او هست.» تابوت عهد نمادی از حضور خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «جایی که نگه داشته میشود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک مرد است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۸: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
این پرسش بدیهی برای توبیخ صادوق به کار رفته است و میتوان آن را در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میتوانی که ببینی چه میشود»
این کلمه یعنی شنونده باید به آنچه که در ادامه گفته میشود توجه کند. ترجمه جایگزین: «گوش بدهید[ببینید]»
این قسمت اشاره میکند که او قاصدی نزد پادشاه میفرستد. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که قاصدی برای من بفرستی تا من را مطلع سازد»
پادشاه در این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که قرار است پیغامی دریافت کند که او را از اتفاقات اورشلیم مطلع میکند. ترجمه جایگزین: «تا به من بگوید که در اورشلیم چه شده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
بیکفش یا صندل
این نشان از سوگواری و شرمندگی است. ترجمه جایگزین: «سرش را از[در] سوگ پوشاند»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
کسانی که علیه دیگری با هم متحد میشوند.
داوود از خداوند[یهوه] میخواهد مشورت و توصیه اَخیتُوفَل را احمقانه و بیهوده سازد. ترجمه جایگزین: «هرچه اَخیتُوفَل توصیه کند احمقانه و ناکام شود»
«پس آن شد.» این عبارت رویداد بعدی در سیر روایی داستان را نشانگذاری میکند.
اینجا از کلمه «فراز» استفاده شده است چون داوود به مکانی مرتفعتر و بر سر کوه[تپه] رفت. ترجمه جایگزین: «بر سر تپه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که قومْ زمانی خدا را پرستش میکردند»
این اسم یک مرد است.
این اسم یک گروه مردمی[قوم] است.
این عملْ نشان از شرم یا توبه بود. اینجا در اصل از کلمه «[زمین]» استفاده شده که به معنای «[خاک]» است. ترجمه جایگزین: «لباسش را پاره کرد و به نشانِ غم بر سر خود خاک ریخت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود به حُوشای میگوید که با توصیههای اَخیتُوفَل مخالفت نماید. ترجمه جایگزین: «میتوانی با مخالفت کردن با توصیه اَخیتُوفَل به من خدمت کنی»
داوود این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا به حُوشای بگوید که او تنها نخواهد بود. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صادوق و ابیاتار كَهَنَه برای کمک به تو آنجا خواهند بود»
این یک تعمیم به معنای تمام چیزهای مهم و حکیمانه است و به هر سخنی که شنیده میشود اشاره نمیکند.
اینها اسامی مردان هستند.
عبارت «دست ایشان» اشاره به پسران دارد و به معنای آن است که آنها به عنوان قاصد خدمت میکردند. ترجمه جایگزین: «که پسران آنها به من بگویند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و چون داود از سر كوه اندكی گذشته بود، اینك صیبا، خادم مَفِیبوشَت، با یك جفت الاغ آراسته كه دویست قرص نان و صد قرص كشمش و صد قرص انجیر و یك مشك شراب بر آنها بود، به استقبال وی آمد.2وپادشاه به صیبا گفت: «از این چیزها چه مقصود داری؟» صیبا گفت: «الاغها به جهت سوار شدن اهل خانۀ پادشاه، و نان و انجیر برای خوراك خادمان، و شراب به جهت نوشیدن خسته شدگان در بیابان است.»3پادشاه گفت: «اما پسر آقایت كجا است؟» صیبا به پادشاه عرض كرد: «اینك در اورشلیم مانده است، زیرا فكر میكند كه امروز خاندان اسرائیل سلطنت پدر مرا به من رد خواهند كرد.»4پادشاه به صیبا گفت: «اینك كل مایملك مفیبوشت از مال توست.» پس صیبا گفت: «اظهار بندگی مینمایم ای آقایم پادشاه. تمنّا اینكه در نظر تو التفات یابم.»5و چون داود پادشاه به بَحُوریم رسید، اینك شخصی از قبیلۀ خاندان شاؤل مسمی به شِمْعی بن جیرا از آنجا بیرون آمد و چون میآمد، دشنام میداد.6و به داود و به جمیع خادمان داود پادشاه سنگها میانداخت، و تمامی قوم و جمیع شجاعان به طرف راست و چپ او بودند.7و شَمْعی دشنام داده، چنین میگفت: «دور شو، دور شو، ای مرد خون ریز و ای مرد بلّیعال!8خداوند تمامی خون خاندان شاؤل را كه در جایش سلطنت نمودی بر تو رد كرده، و خداوند سلطنت را به دست پسر تو اَبْشالوم، تسلیم نموده است؛ و اینك چونكه مردی خونریز هستی، به شرارت خود گرفتار شدهای.»9و ابیشای ابن صَرُویه به پادشاه گفت كه «چرا این سگ مرده، آقایم پادشاه را دشنام دهد؟ مستدعی آنكه بروم و سرش را از تن جدا كنم.»10پادشاه گفت: «ای پسران صَرُویه مرا با شما چه كار است؟ بگذارید كه دشنام دهد، زیرا خداوند او را گفته است كه داود را دشنام بده. پس كیست كه بگوید چرا این كار را میكنی؟»11و داود به ابیشای و به تمامی خادمان خود گفت: «اینك پسر من كه از صلب من بیرون آمد، قصد جان من دارد؛ پس حال چند مرتبه زیاده این بنیامینی؟ پس او را بگذارید كه دشنام دهد زیرا خداوند او را امر فرموده است.12شاید خداوند بر مصیبت من نگاه كند و خداوند به عوض دشنامی كه او امروز به من میدهد، به من جزای نیكو دهد.»13پس داود و مردانش راه خود را پیش گرفتند. و اما شَمْعی در برابر ایشان به جانب كوه میرفت و چون میرفت، دشنام داده، سنگها به سوی او میانداخت و خاك به هوا میپاشید.14و پادشاه با تمامی قومی كه همراهش بودند، خسته شده، آمدند و در آنجا استراحت كردند.15و اما اَبْشالوم و تمامی گروه مردان اسرائیل به اورشلیم آمدند، و اَخیتُوفَل همراهش بود.16و چون حوشای اَرْكی، دوست داود، نزد اَبْشالوم رسید، حوشای به اَبْشالوم گفت: «پادشاه زنده بماند! پادشاه زنده بماند!»17و اَبْشالوم به حوشای گفت: «آیا مهربانی تو با دوست خود این است؟ چرا با دوست خود نرفتی؟»18و حوشای به اَبْشالوم گفت: «نی، بلكه هركس را كه خداوند و این قوم و جمیع مردان اسرائیل برگزیده باشند، بندۀ او خواهم بود و نزد او خواهم ماند.19و ثانیاً كه را میباید خدمت نمایم؟ آیا نه نزد پسر او؟ پس چنانكه به حضور پدر تو خدمت نمودهام، به همان طور در حضور تو خواهم بود.»20و اَبْشالوم به اَخیتُوفَل گفت: «شما مشورت كنید كه چه بكنیم.»21و اَخیتُوفَل به اَبْشالوم گفت كه «نزد مُتعههای پدر خود كه به جهت نگاهبانی خانه گذاشته است، درآی؛ و چون تمامی اسرائیل بشنوند كه نزد پدرت مكروه شدهای، آنگاه دست تمامی همراهانت قوی خواهد شد.»22پس خیمهای بر پشت بام برای اَبْشالوم برپا كردند و اَبْشالوم در نظر تمامی بنیاسرائیل نزد مُتعههای پدرش درآمد.23و مشورتی كه اَخیتُوفَل در آن روزها میداد، مثل آن بود كه كسی از كلام خدا سؤال كند. و هر مشورتی كه اَخیتُوفَل هم به داود و هم به اَبْشالوم میداد، چنین میبود.
بهترین مشاور داوود، اَخیتُوفَل به اَبْشالوم توصیه کرد که کنیزانی[زنان موقت][مُتعه] که داود مسئول نگهداری دربار قرار داده است را در ملاء عام اغوا کند. چون کنیزان[زنان موقت][مُتعه] از اموال پادشاه به حساب میآمدند، اگر کسی با آنها رابطه جنسی برقرار میکرد به آن معنا بود که پادشاه شده است. چنین اتفاقی به مردم نشان میداد که مناقشه با داوود تمام شده است.
نویسنده برای اینکه نشان دهد قوم[مردم] چقدر توصیه اَخیتُوفَل را جدی میگرفتند ازمقایسه بین توصیههای او و توصیههای خدا استفاده کرده است. «مشورتی كه اَخیتُوفَل در آن روزها میداد، مثل آن بود كه كسی از كلام خدا سؤال كند»
این اسم یک مرد است.
ببینید این اسم را در <دوم سموئيل ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«۲۰۰ قرص...۱۰۰ خوشه...۱۰۰ دسته»
«تکههای نان»
این عبارات به کشمش یا انجیرهایی که با هم فشرده میشوند اشاره دارند.
انگور خشک
«مشکی پر از شراب»
خسته و ضعیف
«مَفِیبوشَت، نوه آقایت»
این کلمه به فرزند پسری یکی از پسران یا دختران اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این کلمه برای جلب توجه خوانندگان به آنچه که در ادامه گفته میشود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده[اینک]»
این اشاره به مردم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل[مردمِ اسرائيل]»
اینجا به نحوی از سلطنت یکی از ذریت شائول سخن گفته شده که گویی سلطنت به خانواده او برگردانده میشود. ترجمه جایگزین: «به من اجازه میدهد که مثل پدربزرگم حکومت کنم»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
صیبا هنگام سخن گفتن به پادشاه تعظیم نکرده است. این جمله یعنی او با میزانی از فروتنی پادشاه را خدمت خواهد کرد که گویی واقعاً جلوی او تعظیم میکند. ترجمه جایگزین: «فروتنانه به تو خدمت خواهم کرد»[در فارسی انجام نشده]
عبارت «التفات یابم» به معنای تایید شدن توسط کسی است. همچنین کلمه «نظر» کنایه از قوه بینایی[دیدن] است و قوه بینایی[دیدن] اشاره به داوری[قضاوت] یا سنجش دارد. ترجمه جایگزین: «میخواهم از من خشنود باشی» یا «مایلم که تو را از خود خشنود کنم»
ببینید اسم این شهر را در <دوم سموئيل ۳: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
«اگرچه بود»
اینها کسانی هستند که از اشخاص مهم مراقبت میکنند.
کسی که شریر، مجرم یا قانون شکن است.
کلمه «خون» اشاره به تمام مردانی دارد که او در قبال کشته شدن آنها در جنگ مسئول بود. ترجمه جایگزین: «قاتل»
خداوند[یهوه] آنها را مجازات میکند. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه...مجازات کرد»
کلمه «خون» اشاره به اعضای خانواده شائول دارد که به قتل رسیدهاند. پادشاه مسئول مردن آنها بود. ترجمه جایگزین: «برای کشتن بسیاری از خانواده شائول»
داوود بر همان مردمی حکومت میکرد که شائولْ پادشاه آنها بود. ترجمه جایگزین: «به جای کسی که به عنوان پادشاه حکومت میکنی»
کلمه «دست» اشاره به کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «تحت کنترل اَبْشالوم»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل۲: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۲: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
ابیشای با مطرح کردن این سوال خشم خود از آن مرد را نشان میدهد. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این سگ مرده نباید این طور با پادشاه حرف بزند»
اینجا بیارزش بودن آن مرد با سگ مردهای مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «این مرد بیارزش»
این پرسش بدیهی برای تادیب پسران صَرُویه مطرح شده است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیخواهم بدانم که چه فکر میکنی!»
«او ممکن است من را دشنام دهد، چون»
این قسمت در قالب پرسشی بدیهی مطرح شده تا به این وسیله تاکید کند که جواب به این سوال «هیچکس» است. شما میتوانید در ترجمه خود این پرسش بدیهی را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «دیگر کسی نمیتواند از او بپرسد ‘چرا به پادشاه توهین میکنی؟‘»
داوود پسر خود را به این شکل توصیف میکند تا بر رابطه نزدیک بین پدر و پسر تاکید کند. ترجمه جایگزین: «پسر خود من» یا «پسر عزیز من»
این روشی مودبانه برای اشاره به کشته شدن کسی است. ترجمه جایگزین: «میخواهد من را بکشد»
داوود از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا بگوید که از قصد آن مرد برای کشتن خود متعجب نیست. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «البته که این بنیامینی نابودی من را میخواهد!» یا «تعجب نمیکنم که این بنیامینی نابودی من را طالب است!»
اینجا داوود به نحوی از میلی که آن مرد برای کشتن او دارد سخن میگوید که گویی داوود چیزی است که آن مرد قصد خراب کردن آن را دارد. ترجمه جایگزین: «میخواهد که کشته شوم» یا «مایل است که من را بکشد»
عبارت «او را بگذارید» یعنی جلوی کاری که انجام میدهد را نگیرید. ترجمه جایگزین: «جلوی او را نگیرید و بگذارید به من دشنام دهد»
اینجا «نگاه کند» به معنای «در نظر گرفتن» است. ترجمه جایگزین: «در نظر میگیرد»
داوود اینجا به نحوی از مصیبت سخن گفته که گویی حیوانی وحشی است که آن بنیامینی کاری میکند که به او حمله کند.
شَمْعی به موازات داوود و مردانش راه میرفت اگرچه مسیری در ارتفاع بالاتر در تپه را پیش گرفته بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئیل ۱۵: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید.
«اتفاق افتاد که.» این عبارت برای معرفی رویداد بعدی در سیر روایی داستان به کار رفته است.
ببینید اسم این گروه مردمی[قوم] را در <دوم سموئیل ۱۵: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید.
حس قوی حمایت و محبت
این پرسشهای بدیهی برای انتقاد کردن از حوشای به کار رفتهاند. آنها را میتوان در قالب جملات خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دوست وفادار داوود بودهای؛ باید با او میرفتی»
حوشای به اَبْشالوم اشاره میکند.
حوشای با استفاده از سوم شخص به اَبْشالوم اشاره میکند تا تاکید را از او به خداوند[یهوه] و کسانی که او را بر میگزینند، انتقال دهد. این قسمت را میتوان با استفاده از دوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو کسی هستی که...همانی...نزد تو»
حوشای برای تاکید بر اینکه او میخواهد به اَبْشالوم خدمت کند این پرسشهای بدیهی را مطرح میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط باید پسران داوود را خدمت کنم تا در حضور او باشم» یا «باید تو را خدمت کنم چون پسر داوودی»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «با متعههای[ زنان برده] پدر خود...رابطه جنسی داشته باش»
کلمه «نگهبانی» به معنای مراقبت کردن است. ترجمه جایگزین: «تا از آن خانه[دربار] مراقبت کنند»
اَخیتُوفَل به نحوی از مکروه شدن اَبْشالوم نزد پدرش سخن گفته که گویی او تبدیل به چیزی شده که بویی زننده و شدید دارد. ترجمه جایگزین: « برای پدرت موهن میشوی» یا «توهین بزرگی به پدرت میکنی»
اینجا با استفاده از کلمه «دست» به پیروان اَبْشالوم اشاره شده است. این خبر وفاداری مردم به اَبْشالوم را تقویت میکند و باعث تشویق آنها میشود. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «اخبار چنین امری، وفاداری همه پیراوان تو را تقویت میکند»
«گذاشتند»
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «اَبْشالوم با کنیزان پدر خود رابطه جنسی برقرار کرد»
این یعنی مردم دیدند که اَبْشالوم وارد چادر شد و با زنان از چادر بیرون آمد. عبارت «تمامی بنیاسرائيل» تعمیم است و به کسانی که نزدیک دربار[خانه] بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «جایی که اسرائيلیان میتوانستند رفتن او به چادر را ببینند»
اینجا نویسنده برای نشان دادن میزان اطمینان مردم به توصیههای اَخیتُوفَل سخنان او را با کلام خدا مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «مردم در آن زمان به شکلی به توصیههای اَخیتُوفَل اطمینان داشتند که گویی از کلام خدا مشورت میگیرند»
اینجا در اصل از «[دهان خدا]» استفاده شده که بر سخنان او تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «درست گویی که خدا به دهان خود گفته است» یا «درست گویی که خدا خود گفته است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هم داوود و هم اَبْشالوم توصیههای اَخیتُوفَل را در نظر میگرفتند»
«چنین در نظر گرفته میشد»
1و اَخیتُوفَل به اَبْشالوم گفت: «مرا اذن بده كه دوازده هزار نفر را برگزیده، برخیزم و شبانگاه داود را تعاقب نمایم.2پس در حالتی كه او خسته و دستهایش سست است، بر او رسیده، او را مضطرب خواهم ساخت و تمامی قومی كه همراهش هستند، خواهند گریخت، و پادشاه را به تنهایی خواهم كشت.3و تمامی قوم را نزد تو خواهم برگردانید زیرا شخصی كه او را میطلبی، مثل برگشتن همه است؛ پس تمامی قوم در سلامتی خواهند بود.»4و این سخن در نظر ابشالوم و درنظر جمیع مشایخ اسرائیل پسند آمد.5و اَبْشالوم گفت: «حوشای اَرْكی را نیز بخوانید تا بشنویم كه او چه خواهد گفت.»6و چون حوشای نزد اَبْشالوم آمد، اَبْشالوم وی را خطاب كرده، گفت: «اَخیتُوفَل بدین مضمون گفته است؛ پس تو بگو كه بر حسب رای او عمل نماییم یا نه.»7حوشای به اَبْشالوم گفت:«مشورتی كه اَخیتُوفَل این مرتبه داده است، خوب نیست.»8و حوشای گفت: «میدانی كه پدرت و مردانش شجاع هستند و مثل خرسی كه بچههایش را در بیابان گرفته باشند، در تلخی جانند؛ و پدرت مرد جنگ آزموده است، و شب را در میان قوم نمیماند.9اینك او الا´ن در حفرهای یا جای دیگر مخفی است. و واقع خواهد شد كه چون بعضی از ایشان در ابتدا بیفتند، هر كس كه بشنود خواهد گفت: در میان قومی كه تابع اَبْشالوم هستند، شكستی واقع شده است.10و نیز شجاعی كه دلش مثل دل شیر باشد، بالكل گداخته خواهد شد، زیرا جمیع اسرائیل میدانند كه پدر تو جباری است و رفیقانش شجاع هستند.11لهذا رأی من این است كه تمامی اسرائیل از دان تا بئرشبع كه مثل ریگ كنارۀ دریا بیشمارند، نزد تو جمع شوند، و حضرت تو همراه ایشان برود.12پس در مكانی كه یافت میشود بر او خواهیم رسید، و مثل شبنمی كه بر زمین میریزد بر او فرود خواهیم آمد، و از او و تمامی مردانی كه همراه وی میباشند، یكی هم باقی نخواهد ماند.13و اگر به شهری داخل شود، آنگاه تمامی اسرائیل طنابها به آن شهر خواهند آورد و آن شهر را به نهر خواهند كشید تا یك سنگْ ریزهای هم در آن پیدا نشود.»14پس اَبْشالوم و جمیع مردان اسرائیل گفتند: «مشورت حوشای اَرْكی از مشورت اَخیتُوفَل بهتر است.» زیرا خداوند مقدر فرموده بود كه مشورت نیكوی اَخیتُوفَل را باطل گرداند تا آنكه خداوند بدی را بر اَبْشالوم برساند.15و حوشای به صادوق و ابیاتار كَهَنَه گفت: «اَخیتُوفَل به اَبْشالوم و مشایخ اسرائیل چنین وچنان مشورت داده، و من چنین و چنان مشورت دادهام.16پس حال به زودی بفرستید و داود را اطلاع داده، گویید: امشب در كنارههای بیابان توقف منما بلكه به هر طوری كه توانی عبور كن، مبادا پادشاه و همۀ كسانی كه همراه وی میباشند، بلعیده شوند.»17و یوناتان و اَخیمَعَص نزد عَین رُوجَل توقف مینمودند و كنیزی رفته، برای ایشان خبر میآورد. و ایشان رفته، به داود پادشاه خبر میرسانیدند، زیرا نمیتوانستند به شهر داخل شوند كه مبادا خویشتن را ظاهر سازند.18اما غلامی ایشان را دیده، به اَبْشالوم خبر داد. و هر دو ایشان به زودی رفته، به خانۀ شخصی در بَحُوریم داخل شدند و در حیاط او چاهی بود كه در آن فرود شدند.19و زن، سرپوش چاه را گرفته، بر دهنهاش گسترانید و بلغور بر آن ریخت. پس چیزی معلوم نشد.20و خادمان اَبْشالوم نزد آن زن به خانه درآمده، گفتند: «اَخیمَعَص و یوناتان كجایند؟» زن به ایشان گفت: «از نهر آب عبور كردند.» پس چون جستجو كرده، نیافتند، به اورشلیم برگشتند.21و بعد از رفتن آنها، ایشان از چاه برآمدند و رفته، داود پادشاه را خبر دادند و به داود گفتند: «برخیزید و به زودی از آب عبور كنید، زیرا كه اَخیتُوفَل دربارۀ شما چنین مشورت داده است.»22پس داود و تمامی قومی كه همراهش بودند، برخاستند و از اُرْدُن عبور كردند و تا طلوع فجر یكی باقی نماند كه از اُرْدُن عبور نكرده باشد.23اما چون اَخیتُوفَل دید كه مشورت او بجا آورده نشد، الاغ خود را بیاراست و برخاسته، به شهر خود به خانهاش رفت و برای خانۀ خود تدارك دیده، خویشتن را خفه كرد و مرد و او را درقبر پدرش دفن كردند.24اما داود به مَحْنایم آمد و اَبْشالوم از اُرْدُن گذشت و تمامی مردان اسرائیل همراهش بودند.25و اَبْشالوم، عَماسا را به جای یوآب به سرداری لشكر نصب كرد. و عَماسا پسر شخصی مسمّی به یترای اسرائیلی بود كه نزد اَبِیجایل، دختر ناحاش، خواهر صَرُویه، مادر یوآب درآمده بود.26پس اسرائیل و اَبْشالوم در زمین جِلْعاد اردو زدند.27و واقع شد كه چون داود به مَحْنایم رسید، شُوبی ابن ناحاش از رَبَّتِ بنیعَمّون و ماكیر بن عَمِّیئیل از لُودَبار و بَرْزِلاّئی جِلْعادی از رُوجَلیم،28بسترها و كاسهها و ظروف سفالین و گندم و جو و آرد و خوشههای برشته و باقلا و عدس و نخود برشته،29و عَسَل و كَره و گوسفندان و پنیر گاو برای خوراك داود و قومی كه همراهش بودند آوردند، زیرا گفتند كه قوم در بیابان گرسنه و خسته و تشنه میباشند.
اَخیتُوفَل توصیهای خوب به اَبْشالوم میکند، ولی حوشای باعث سردرگمی اَبْشالوم میشود. خدا از توصیه گمراه کننده استفاده میکند تا از داوود، پادشاه خود مراقبت کند.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
«۱۲۰۰۰ مرد»
«شروع کنم به»
«به او رسیده»
این کلمات اساساً یک معنا دارند و به یک چیز اشاره میکنند و برای تاکید بر ضعیف بودن داوود به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «ضعیف»
کلمه «مضطرب» را میتوانید به صفت «ترسان» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او را متعجب و ترسان خواهم ساخت»
اینجا در اصل به طور ضمنی اشاره شده که او پادشاه را خواهد کشت. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «تنها پادشاه را میکُشم» [در فارسی انجام شده]
این به همه کسانی که همراه داوود بودند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی را که با او بودند، میآورد»
اَخیتُوفَل خوشحالی قوم[مردم] را با خوشحالی عروس از آمدن نزد داماد مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «و با خوشحالی میآیند، مثل عروسی که از آمدن شوهرش خوشحال است» یا «و با شادی میآیند» [در فارسی انجام نشده]
این یعنی در آرامش یا سلامتی باشند. ترجمه جایگزین: «با خوشحالی زندگی کنند»
این قسمت به تحت اقتدار پادشاه بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تحت اقتدار پادشاه»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خشم سربازان با خشم خرس مادری مقایسه شده که تولههایش را از او دزدیدهاند. ترجمه جایگزین: «خشمگین هستند مثل خرس مادری که تولههایش از او گرفته شدهاند» یا «بسیار خشمگین هستند»
حیوانی بزرگ و پر از پشم که چهار دست و پا راه میرود و پنجه و دندان تیز دارد.
این یعنی که او در جنگهای بسیاری جنگیده است و به خوبی طُرق جنگیدن را بلد است. ترجمه جایگزین: «در جنگهای بسیار جنگیده است»
این کلمه برای جلب توجه خواننده به آنچه که در ادامه گفته شده به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده[ببین]»
گودالی عمیق در زمین
این جای دیگری است که او شاید آنجا مخفی شده باشد. ترجمه جایگزین: «یا در جایی دیگر مخفی شده باشد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی سربازانش برخی از مردان تو را کشتند»
اسم «شکست» به معنای رویدادی خشونتآمیز است که باعث کشته شدن بسیاری میشود. این قسمت را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیاری از سربازان همراه اَبْشالوم کشته شدهاند» یا «سربازان دشمن سربازانی که همراه اَبْشالوم بودند را کشتهاند»
اینجا با استفاده از کلمه «دل» به سربازان اشاره شده است. شجاعت بسیارِ آنها با شجاعت شیر مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «که به شجاعت شیر هستند» یا «که بسیار شجاع هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. همچنین «تمامی اسرائيل» تنها اشاره به سربازان اسرائيلی دارد. ترجمه جایگزین: «که باید تمام سربازان اسرائيلی را...کنار هم جمع کنی»
این عبارت به معنای مرز شمالی و جنوبی اسرائيل است. ترجمه جایگزین: «از تمام قوم اسرائيل»
این یک مبالغه است و شنهای ساحل را با تعداد بسیار سربازان مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «آن قدر فراون که شمردن آنها سخت است»
عبارت «حضرت تو» یعنی خود او شخصا برود و کسی را به جای خودش نفرستند. ترجمه جایگزین: «سپس خود آنها را در جنگ رهبری کن»
این یعنی عمداً به جایی که او هست بروند و سپس به او حمله کنند.
اینجا سپاه اَبْشالوم به نحوی توصیف شده که گویی سپاه داوود را مثل شبنم صبحگاهیِ نشسته بر زمین، میپوشاند. ترجمه جایگزین: «ارتش داوود را در بر میگیریم و کاملاً شکست میدهیم»
مِه یا بخاری از آب که هنگام شب بر زمین مینشیند و زمین را میپوشاند و باعث خیس شدن زمین در صبح میشود.
این جمله منفی برای تاکید استفاده شده و میتوان آن را به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه مردان او را خواهیم کشت»
هر دوی این کلمات اشاره به داوود دارند.
این اشاره به سربازان اسرائيلی دارد نه همه قوم اسرائيل. ترجمه جایگزین: «سپس همه سربازان ما»
این یعنی سربازان باید دیوار شهر را خراب کنند و تکههای سنگ را تا رودخانه بکشند. ترجمه جایگزین: «شهر را نابود میکنند و سنگها را با طناب به رودخانه میکشانند»
این مبالغه است و شرح میدهد که چگونه کل شهر را نابود میکنند. آنها واقعاً تمام خرده سنگها را از شهر خارج نمیکنند. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که شهر کاملاً نابود شود»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید. اَرْكی اسم گروهی از مردم[قومی] است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئیل ۱۵: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «باطل» را میتوانید به فعل «باطل کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «برای مردان اسرائيل که توصیه نیکوی اَخیتُوفَل را باطل[رد] کنند»
«رساندن» چیزی به کسی یعنی کسی باعث میشود که اتفاقی برای دیگری رخ دهد. ترجمه جایگزین: «تا باعث فاجعه بر اَبْشالوم شود»
ببینید اسم این مردان را در <دوم سموئيل ۱۵: ۲۴> چگونه ترجمه کردهاید.
این عبارت به معنای «این چنین» است که به آنچه که اخیتوفل قبلاً به اَبْشالوم در <دوم سموئيل ۱۷: ۱> میگوید، اشاره دارد.
کناره[گدار] قسمتی کم عمق از رودخانه است که اشخاص از آن عبور میکنند. عربه[ وادی عربه] نام زمین مجاور رودخانه اُردن است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این به معنای مطمئن شدن از انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «مطمئن باش که» یا «مطمئن شو که»
اینجا به نحوی از کشته شدن پادشاه و کسانی که همراهش هستند سخن گفته شده که گویی دشمنْ آنها را میبلعد. ترجمه جایگزین: «شاه کشته میشود»
ببینید اسم این مردان را در <دوم سموئيل ۱۵: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از «خبر[پیغام]» سخن گفته شده که گویی نزد آنها میآید در صورتی که آن زن است که برای آوردن پیغام میآید. ترجمه جایگزین: «وقتی برای آنها پیغامی آورد»
این اسم یک مکان است.
«یک بار» [در فارسی نیامده]
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آنها متوجه شدند که مرد جوان در مورد آنجا بودن اَبْشالوم به آنها چیزی گفته است. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوناتان و اَخیمَعَص فهمیدند که آن مرد جوان چه کرده است...پس دور شدند»
این اسم شهری کوچک است.
«پایین رفته و مخفی شدند»
ببینید اسامی این مردان را در <دوم سموئيل ۱۵: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
«همسر آن مرد»
ببینید اسامی این مردان را در <دوم سموئيل ۱۵: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
«[اتفاق افتاد]» این عبارت رویداد بعدی در سیر روایی داستان را نشانگذاری میکند.
کلمه «آب» اشاره به رود اُردن دارد. ترجمه جایگزین: «به سرعت از رود اردن بگذرید»
اصطلاح «چنین [و چنان]» به جای اطلاعاتی به کار رفته که قبلاً به خواننده ارائه شده است. این کلمات اشاره به توصیه اَخیتُوفَل به اَبْشالوم دارد که در <دوم سموئيل ۱۷: ۱> شروع شده است. این اطلاعات را میتوان در ترجمه خود مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «به اَبْشالوم توصیه کرد که اکنون او را با سپاهی برای حمله به تو روانه کند»
این جمله منفی برای تاکید بر عبور آنها از رود به کار رفته است. این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا روشنایی صبح[فجر] همه آنها از رود اُردن عبور کردهاند»
«اَخیتُوفَل فهمید» یا «اَخیتُوفَل متوجه شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اَبْشالوم توصیه او را دنبال نکرد[اَبْشالوم از توصیه او اطاعت نکرد]»
پتو یا تکه چرمی کوچک به عنوان نشیمنگاه بر الاغ گذاشت تا بتواند بر آن بنشیند.
او با گفتن آنچه که خانوادهاش باید بعد از مرگ او انجام دهند، آماده مُردن شد. ترجمه جایگزین: «آماده مرگش شد»
«و این گونه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را دفن کردند»
اسم این مکان را همان طور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۲: ۸> ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید اسم یوآب و صَرُویه(مادر یوآب) را در <دوم سموئيل ۲: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه یعنی آن شخص از نسل اسماعیل بود. برخی از نسخ این کلمه را «اسرائيلی» ترجمه کردهاند. برای ترجمه این قسمت به پانوشت مراجعه کنید. شاید بخواهید که از کلمه رایج بین ترجمههای دیگر از کتاب مقدس به زبان خود استفاده کنید. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این روشی مودبانه برای صحبت کردن در مورد روابط جنسی است. شاید بخواهید از کلماتی دیگر در ترجمه خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که با اَبِیجایل رابطه جنسی داشت»
اینها اسامی زنان هستند.
اسم این مکان را همانطور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۲: ۹> آن را ترجمه کردهاید.
این عبارت برای معرفی رویداد بعدی در سیر روایی داستان به کار رفته است.
اینها اسامی شهرها یا مکانها هستند.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسمی گروههای مردمی[قوم] هستند.
بستر، چیزی نرم است که بر آن میخوابند و پتو پارچهای قطور است که با آن خود را میپوشانند تا گرم شوند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
گندمی پودر شده که برای پختن نان از آن استفاده میشود.
با گرما خشک شده است.
دانههایی که پخته و خورده میشوند.
نوعی دانه که پخته و خورده میشود.
شیری که ترش و سفت شده است.
نیاز به نوشیدن آب یا مایعات دیگر
1و داود قومی را كه همراهش بودند،سان دید، و سرداران هزاره و سرداران صده برایشان تعیین نمود.2و داود قوم را روانه نمود، ثلثی به دست یوآب و ثلثی به دست ابیشای ابن صَرُویه، برادر یوآب، و ثلثی به دست اِتّای جَتّی. و پادشاه به قوم گفت: «من نیز البته همراه شما میآیم.»3اما قوم گفتند: «تو همراه ما نخواهی آمد زیرا اگر ما فرار كنیم، دربارۀ ما فكر نخواهند كرد؛ و اگر نصف ما بمیریم، برای ما فكر نخواهند كرد؛ و حال تو مثل ده هزار ما هستی. پس الا´ن بهتر این است كه ما را از شهر امداد كنی.»4پادشاه به ایشان گفت: «آنچه در نظر شما پسندآید، خواهم كرد.» و پادشاه به جانب دروازه ایستاده بود، و تمامی قوم با صدهها و هزارهها بیرون رفتند.5و پادشاه یوآب و ابیشای و اِتّای را امر فرموده، گفت: «به خاطر من بر اَبْشالوم جوان به رفق رفتار نمایید.» و چون پادشاه جمیع سرداران را دربارۀ اَبْشالوم فرمان داد، تمامی قوم شنیدند.6پس قوم به مقابلۀ اسرائیل به صحرا بیرون رفتند و جنگ در جنگل افرایم بود.7و قوم اسرائیل در آنجا از حضور بندگان داود شكست یافتند، و در آن روز كشتار عظیمی در آنجا شد و بیست هزار نفر كشته شدند.8و جنگ در آنجا بر روی تمامی زمین منتشر شد؛ و در آن روز آنانی كه از جنگل هلاك گشتند، بیشتر بودند از آنانی كه به شمشیر كشته شدند.9و اَبْشالوم به بندگان داود برخورد؛ و اَبْشالوم بر قاطر سوار بود و قاطر زیر شاخههای پیچیده شدۀ بلوط بزرگی درآمد، و سر او در میان بلوط گرفتار شد، به طوری كه در میان آسمان و زمین آویزان گشت و قاطری كه زیرش بود، بگذشت.10و شخصی آن را دیده، به یوآب خبر رسانید و گفت: «اینك اَبْشالوم را دیدم كه در میان درخت بلوط آویزان است.»11و یوآب به آن شخصی كه او را خبر داد، گفت: «هان تو دیدهای؟ پس چرا او را در آنجا به زمین نزدی؟ و من ده مثقال نقره و كمربندی به تو میدادم.»12آن شخص به یوآب گفت: «اگر هزار مثقال نقره به دست من میرسید، دست خود را بر پسر پادشاه دراز نمیكردم، زیرا كه پادشاه تو را و ابیشای و اِتّای را به سمع ما امر فرموده، گفت زنهار هر یكی از شما دربارۀ اَبْشالوم جوان باحذر باشید.13والا بر جان خود ظلم میكردم چونكه هیچ امری از پادشاه مخفی نمیماند، و خودت به ضد من بر میخاستی.»14آنگاه یوآب گفت: «نمیتوانم با تو به اینطور تأخیر نمایم.» پس سه تیر به دست خود گرفته، آنها را به دل اَبْشالوم زد حینی كه او هنوز در میان بلوط زنده بود.15و ده جوان كه سلاحداران یوآب بودند دور اَبْشالوم را گرفته، او را زدند و كُشتند.16و چون یوآب كَرِنّا را نواخت، قوم از تعاقب نمودن اسرائیل برگشتند، زیرا كه یوآب قوم را منع نمود.17و اَبْشالوم را گرفته، او را در حفرۀ بزرگ كه در جنگل بود، انداختند، و بر او تودۀ بسیار بزرگ از سنگها افراشتند، و جمیع اسرائیل هر یك به خیمۀ خود فرار كردند.18اما اَبْشالوم در حین حیات خود، بنایی را كه در وادی مَلِك است برای خود برپا كرد، زیرا گفت پسری ندارم كه از او اسم من مذكور بماند، و آن بنا را به اسم خود مسمی ساخت. پس تا امروز یدِ اَبْشالوم خوانده میشود.19و اَخِیمَعَص بن صادوق گفت: «حال بروم و مژده به پادشاه برسانم كه خداوند انتقام او را از دشمنانش كشیده است.»20یوآب او را گفت: «تو امروز صاحب بشارت نیستی، اما روز دیگر بشارت خواهی برد و امروز مژده نخواهی داد چونكه پسر پادشاه مرده است.»21و یوآب به كُوشَی گفت: «برو و از آنچه دیدهای به پادشاه خبر برسان.» و كوشی یوآب را تعظیم نموده، دوید.22و اخیمعص بن صادوق، بار دیگر به یوآب گفت: «هرچه بشود، ملتمس اینكه من نیز در عقب كوشی بدوم.» یوآب گفت: «ای پسرم چرا باید بدوی چونكه بشارت نداری كه ببری؟»23گفت: «هرچه بشود، بدوم.» او وی را گفت:«بدو.» پس اَخیمَعَص به راه وادی دویده، از كُوشَی سبقت جست.24و داود در میان دو دروازه نشسته بود و دیدهبان بر پشتبام دروازه به حصار برآمد و چشمان خود را بلند كرده، مردی را دید كه اینك به تنهایی میدود.25و دیدهبان آواز كرده، پادشاه را خبر داد و پادشاه گفت: «اگر تنهاست، بشارت میآورد.» و او میآمد و نزدیك میشد.26و دیدهبان، شخص دیگر را دید كه میدود و دیدهبان به دربان آواز داده، گفت: «شخصی به تنهایی میدود.» و پادشاه گفت: «او نیز بشارت میآورد.»27و دیدهبان گفت: «دویدن اولی را میبینم كه مثل دویدن اَخیمَعَص بن صادوق است.» پادشاه گفت: «او مرد خوبی است و خبر خوب میآورد.»28و اَخیمَعَص ندا كرده، به پادشاه گفت: «سلامتی است.» و پیش پادشاه رو به زمین افتاده، گفت: «یهُوَه خدای تو متبارك باد كه مردمانی كه دست خود را بر آقایم پادشاه بلند كرده بودند، تسلیم كرده است.»29پادشاه گفت: «آیا اَبْشالوم جوان به سلامت است؟» و اَخیمَعَص در جواب گفت: «چون یوآب، بندۀ پادشاه و بندۀ تو را فرستاد، هنگامۀ عظیمی دیدم اما ندانستم كه چه بود.»30و پادشاه گفت: «بگرد و اینجا بایست.» و او به آن طرف شده، بایستاد.31و اینك كوشی رسید و كوشی گفت: «برای آقایم، پادشاه، بشارت است، زیرا خداوند امروز انتقام تو را از هر كه با تو مقاومت مینمود، كشیده است.»32و پادشاه به كوشی گفت: «آیا اَبْشالوم جوان به سلامت است؟» كوشی گفت: «دشمنان آقایم، پادشاه، و هر كه برای ضرر تو برخیزد، مثل آن جوان باشد.»33پس پادشاه، بسیار مضطرب شده، به بالاخانۀ دروازه برآمد و میگریست و چون میرفت، چنین میگفت: «ای پسرم اَبْشالوم! ای پسرم، پسرم، ابشالوم! كاش كه به جای تو میمردم، ای اَبْشالوم، پسرم، ای پسر من!»
این بابْ مغلوب شدن و مرگ اَبْشالوم را روایت میکند و بخشی از کتاب که در مورد شورش اَبْشالوم است را به پایان میرساند.
داود سپاه خود را ساماندهی میکند و آنها را به جنگ میفرستد، ولی به آنها میگوید که به اَبْشالوم رحم کنند. وقتی سپاه داوود، سپاه اَبْشالوم را شکست داد، اَبْشالوم بر قاطری سوار شد و فرار کرد ولی موی بلند او در شاخه درختی[بلوطی] گیر کرد. قاطر او نیز در همان حال که اَبْشالوم به شاخه آویزان بود راه خود را ادامه داد و اَبْشالوم را آویزان بر درخت رها کرد. یکی از سربازان داوود، اَبْشالوم را دید که به درخت آویزان است و یوآب را از این موضوع باخبر کرد و یوآب به سراغ اَبْشالوم رفت و او را کشت. داوود نیز با شنیدن این موضوع به سوگ پسر خود، اَبْشالوم نشست.
داوود خود شخصاً همه آنها را نشمرد بلکه به افراد خود دستور داد که سپاهیان را بشمارند. ترجمه جایگزین: «داوود دستور داد تا سربازان همراهش شمرده و تعیین شوند» یا «داوود سربازان همراه خود را نظام داد و گماشت»
معانی محتمل: ۱) این اعداد اشاره به تعداد دقیق سربازانی دارند که تحت رهبری آن سرداران بودند. ترجمه جایگزین: «سردار هزار سرباز و سردار صد سرباز» یا ۲) کلمات که به «هزاره» و «صده» ترجمه شدهاند به عددی دقیق اشاره ندارد بلکه اسم واحدهای نظامی بزرگتر و کوچکتر هستند. ترجمه جایگزین: «سردار واحدهای نظامی بزرگ و واحدهای نظامی کوچکتر»
«سردار» شخصی است که بر گروهی دیگر از سربازان اقتدار دارد.
«ثلثی از سپاه...ثلثی دیگر از سپاه.» کلمه «ثلث» به یک بخش از سه بخش مساوی اشاره دارد.
ببینید اسامی این مردان را در <دوم سموئيل ۲: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
این به شخصی اشاره میکند که اهل جَت است. جّت یکی از شهرهای فلسطین است.
این یعنی او با آنها به جنگ خواهد رفت. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «من خود با شما به میدان جنگ میآیم» یا «من شخصاً همراه شما به میدان جنگ میروم»
کلمه «نصف» اشاره به یک بخش از دو بخش مساوی دارد.
این یعنی که سپاه دشمن ارزش کشتن داوود را از ارزش کشتن ده هزار مرد بیشتر میداند. عدد ۱۰۰۰۰ مبالغه است و برای تاکید به تعداد زیاد به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «ترجیح میدهند به جای ده هزار نفر از ما، تو را بکشند» یا «ارزش کشتن تو بیش از کشتن ماست»
«۱۰۰۰۰»
داوود میتوانست با توصیه کردن و فرستادن کمک از شهر به آنها کمک کند. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «تا اینجا در شهر بمانی و برای ما کمک بفرستی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئیل ۲: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
«به خاطر من به آن مرد جوان، اَبشالوم، آسیبی نرسانید.» عبارت «به رفق» به معنای با کسی مهربان بودن و آسیب نرساندن به او است.
«به خاطر حال من» یا «به سفارش من»
این قسمت یعنی رفتند و در جنگ علیه آنها مبارزه کردند. ترجمه جایگزین: «به بیرون از شهر رفتند و علیه اسرائیلیان جنگیدند»
اینجا کلمه «اسرائیل» اشاره به سربازان دارد نه خود اسرائيلیان. ترجمه جایگزین: «ضد سربازان اسرائيلی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان داوود، سپاه اسرائیل را شکست دادند»
رویدادی که طی آن بسیاری بیرحمانه کشته میشوند.
«۲۰۰۰۰ مرد»
اینجا جنگلْ به نحوی توصیف شده که گویی زنده است و میتواند کاری کند. کلمه «شمشیر» اشاره به سربازان داوود دارد که با شمشیر میجنگیدند. ترجمه جایگزین: «چیزهای خطرناکی که در جنگل بودند بیشتر از شمشیر سربازان داوود از آنها کشت»[خطرات جنگل بیش از شمشیر سربازان داوود از آنها کُشت]
See: and
این اتفاق در هنگام جنگ رخ داد. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «هنگام جنگ، اَبْشالوم برخی از سربازان داوود را دید»
اَبْشالوم موی بلندی داشت که در شاخههای درخت گیر کرد. ترجمه جایگزین: «موی او در شاخه درخت گرفتار شد»
معلق یا رها در هوا
« در هوا»
این کلمه برای جلب توجه شخص به آنچه که در ادامه گفته شده به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده[ببین]»
این پرسش بدیهی یعنی باید او را میکشت. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باید او را بر زمین میزدی» یا «باید فوراً او را میکشتی!»
این قسمت را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «ده سکه نقره» یا «صد و ده گرم نقره»
این کمربندی مخصوص بود که نشان میداد دارنده آن سربازی با درجه بالا است و باید به او احترام گذاشته شود.
«مثقال نقره.» این قسمت را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۱۰۰۰ سکه نقره» یا «۱۱ کیلوگرم نقره»
عبارت «دست دراز کردن» به معنای حمله کردن است. ترجمه جایگزین: «به پسر پادشاه حمله نمیکرد»
«دست بزند» اشاره به «آسیب رساندن» دارد. ترجمه جایگزین: «کسی نباید آسیب برساند» یا «آسیب نرسان»
کلمه «دروغ» را میتوان به عبارتی که با فعل شروع میشود ترجمه کرد. همچنین این قسمت اشاره به نااطاعتی کردن از فرمان پادشاه دارد. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انجام کاری که غلط است» یا «با نااطاعتی کردن از پادشاه»
آن مرد در این قسمت به نحوی از اینکه پادشاه تقریباً از همه اتفاقات خبر دارد سخن میگوید که گویی آن اخبار اجسامی هستند که پادشاه از جای آنها باخبر است. ترجمه جایگزین: «چیزی نیست که پادشاه نداند» یا «پادشاه از همه اتفاقات شنیده است»
مقصود یوآب این بود که نباید به صحبت کردن با آن مرد ادامه دهد. ترجمه جایگزین: «دیگر وقت را با صحبت کردن با تو تلف نمیکنم»
دل اَبْشالوم اشاره به سینه یا بالاتنه او دارد. ترجمه جایگزین: «سینه»
این کلمه اشاره به لباس و سلاحی دارد که او برای مراقبت از بدن خود از آنها استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «زره و سلاح»
این قسمت به فرمان یوآب اشاره دارد که او با نواختن کَرِنا صادر کرد. ترجمه جایگزین: «سپس یوآب کرنا را نواخت تا سپاهیان را به برگشتن فرا بخواند و سپاهیان از تعقیب اسرائيل برگشتند»
کلمه «اسرائيل» اشاره به سپاه اسرائیل دارد. ترجمه جایگزین: «از تعاقب سپاه اسرائيل برگشتند»
«جسد اَبْشالوم را گرفتند و او را...انداختند»
بعد از انداختن جسد او به گودال، آن را با سنگ پوشاندند. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «بدن او را با تودهای از سنگ پوشاندند»
کلمه «جمیع اسرائيل» اشاره به سربازان اسرائیلی دارد. کلمه «فرار کردند» به معنای «گریختند» است.
این اسم یک مکان است.
اَبْشالوم از عبارت «اسم من» استفاده کرد تا به خود و خاندانش اشاره کند. ترجمه جایگزین: «تا اسم خانوادگی من که قوم[مردم] من را با آن به یاد خواهند داشت را ادامه دهد.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس قوم از آن روز به بعد به آن بنای یادبود اَبْشالوم میگویند»
این اشاره به زمانی دارد که کتاب مقدس نوشته شده است.
ببنید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۵: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
اَخِیمَعَص به نحوی از با عجله نزد پادشاه رفتن و رساندن این خبرِ خوش به او سخن میگوید که گویی خبر خوش جسمی است که او حمل میکند. ترجمه جایگزین: «بدود تا خبر خوش را به پادشاه بگوید»
کلمه «[دست]» اشاره به کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «کنترل دشمنانش»
«کسی که خبر میدهد»
این قسمت به نداشتن خبرْ برای پادشاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خبر را به پادشاه نمیدهی»
یوآب به او میگوید که برود و اخبار جنگ را به پادشاه بدهد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان و شروع بخشی جدید به کار رفته است.
اینجا به نحوی از اینکه آن دیدهبان به دنبال چیزی میگردد سخن گفته شده که گویی چشمانش را بلند میکند. ترجمه جایگزین: «فرای شهر را نگاه کرد»
پادشاه در این قسمت به نحوی از اینکه آن مرد پیغامی داشت سخن گفته که گویی خبرْ جسمی است که آن مرد در دهان خود گرفته است. ترجمه جایگزین: «خبری برای گفتن به ما دارد»[در فارسی انجام نشده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آن دیدهبان طریقی که آن مرد میدود را با نحوه دویدن اَخیمَعَص مقایسه کرده تا بگوید که شاید او همان اَخیمَعَص باشد. ترجمه جایگزین: «فکر میکنم مردی که جلو میدود اَخیمَعَص پسر صادوق است چون مثل اَخیمَعَص میدود.»
او به خاطر حرمت نهادن پادشاه این کار را انجام داد. ترجمه جایگزین: «او با رو بر زمین گذاشتن در حضور پادشاه، او را حرمت نهاد»
«خداوند[یهوه] را شکر.» کلمه «متبارک» به معنای شکر یا ستایش کردن است.
اَخیمَعَص در این قسمت به نحوی از مخالفت آن مردان با پادشاه سخن گفته که گویی دست خود را در مقابل پادشاه بلند میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که مخالفت کردند و در مقابل آقایم پادشاه جنگیدند»
این یعنی قوم به نحوی رفتار میکردند که انگار چیزی درست نیست.
«از سر راه کنار بروید» یا «کنار بایستید»
این به معنای بر ضد کسی بودن و با او مخالفت کردن است. ترجمه جایگزین: «مخالفت میکرد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
آن کوشی از یک مقایسه استفاده میکند تا مودبانه پادشاه را از مرگ اَبْشالوم مطلع کند. چنین امری را میتوان در ترجمه گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میخواهم همه دشمنانت...مثل آن جوان بمیرند»
«از غم میلرزید» یا «بسیار ناراحت بود»
1و به یوآب خبر دادند كه اینك پادشاه گریه میكند و برای اَبْشالوم ماتم گرفته است.2و در آن روز برای تمامی قوم ظفر به ماتم مبدل گشت، زیرا قوم در آن روز شنیدند كه پادشاه برای پسرش غمگین است.3و قوم در آن روز دزدانه به شهر داخل شدند، مثل كسانی كه از جنگ فرار كرده، از روی خجالت دزدانه میآیند.4و پادشاه روی خود را پوشانید و پادشاه به آواز بلند صدا زد كه «ای پسرم اَبْشالوم! ای اَبْشالوم! پسرم! ای پسر من!»5پس یوآب نزد پادشاه به خانه درآمده، گفت: «امروز روی تمامی بندگان خود را شرمنده ساختی كه جان تو و جان پسرانت و دخترانت و جان زنانت و جان متعههایت را امروز نجات دادند.6چونكه دشمنان خود را دوست داشتی و محبّان خویش را بغض نمودی، زیرا كه امروز ظاهر ساختی كه سرداران و خادمان نزد تو هیچند و امروز فهمیدم كه اگر اَبْشالوم زنده میماند و جمیع ما امروز میمردیم، آنگاه در نظر تو پسند میآمد.7و الا´ن برخاسته، بیرون بیا و به بندگان خود سخنان دلآویز بگو، زیرا به خداوند قسم میخورم كه اگر بیرون نیایی، امشب برای تو كسی نخواهد ماند، و این بلا برای تو بدتر خواهد بود از همۀ بلایایی كه از طفولیتت تا این وقت به تو رسیده است.»8پس پادشاه برخاست و نزد دروازه بنشست و تمامی قوم را خبر داده، گفتندكه «اینك پادشاه نزد دروازه نشسته است.» و تمامی قوم به حضور پادشاه آمدند. و اسرائیلیان، هر كس به خیمۀ خود فرار كرده بودند.9و جمیع قوم در تمامی اسباط اسرائیل منازعه كرده، میگفتند كه «پادشاه ما را از دست دشمنان ما رهانیده است، و اوست كه ما را از دست فلسطینیان رهایی داده، و حال به سبب اَبْشالوم از زمین فرار كرده است.10و اَبْشالوم كه او را برای خود مسح نموده بودیم، در جنگ مرده است. پس الا´ن شما چرا در بازآوردن پادشاه تأخیر مینمایید؟»11و داود پادشاه نزد صادوق و ابیاتار كَهَنَه فرستاده، گفت: «به مشایخ یهودا بگویید: شما چرا در بازآوردن پادشاه به خانهاش، آخر همه هستید، و حال آنكه سخن جمیع اسرائیل نزد پادشاه به خانهاش رسیده است.12شما برادران من هستید و شما استخوانها و گوشت منید. پس چرا در بازآوردن پادشاه، آخر همه میباشید؟13و به عماسا بگویید: آیا تو استخوان و گوشت من نیستی؟ خدا به من مثل این بلكه زیاده از این به عمل آورد اگر تو در حضور من در همۀ اوقات به جای یوآب، سردار لشكر، نباشی.»14پس دل جمیع مردان یهودا را مثل یك شخص مایل گردانید كه ایشان نزد پادشاه پیغام فرستادند كه «تو و تمامی بندگانت برگردید.»15پس پادشاه برگشته، به اُرْدُن رسید و یهودا به استقبال پادشاه به جلجال آمدند تا پادشاه را از اُرْدُن عبور دهند.16و شَمْعی بن جیرای بنیامینی كه از بَحوریمبود، تعجیل نموده، همراه مردان یهودا به استقبال داود پادشاه فرودآمد.17و هزار نفر از بنیامینیان و صیبا، خادم خاندان شاؤل، با پانزده پسرش و بیست خادمش همراهش بودند، و ایشان پیش پادشاه از اُرْدُن عبور كردند.18و معبر را عبور دادند تا خاندان پادشاه عبور كنند، و هر چه در نظرش پسند آید بجا آورند. و چون پادشاه از اُرْدُن عبور كرد، شَمْعی ابن جیرا به حضور وی افتاد.19و به پادشاه گفت: «آقایم گناهی بر من اسناد ندهد و خطایی را كه بندهات در روزی كه آقایم پادشاه از اورشلیم بیرون میآمد ورزید بیاد نیاورد و پادشاه آن را به دل خود راه ندهد.20زیرا كه بندۀ تو میداند كه گناه كردهام و اینك امروز من از تمامی خاندان یوسف، اول آمدهام و به استقبال آقایم، پادشاه، فرود شدهام.»21و ابیشای ابن صَرُویه متوجه شده، گفت: «آیا شَمْعی به سبب اینكه مسیح خداوند را دشنام داده است، كشته نشود؟»22اما داود گفت: «ای پسران صَرُویه، مرا با شما چه كار است كه امروز دشمن من باشید؟ و آیا امروز كسی در اسرائیل كشته شود؟ و آیا نمیدانم كه من امروز بر اسرائیل پادشاه هستم؟»23پس پادشاه به شَمْعی گفت: «نخواهی مرد.» و پادشاه برای وی قسم خورد.24و مفیبوشت، پسر شاؤل، به استقبال پادشاه آمد و از روزی كه پادشاه رفت تا روزی كه به سلامتی برگشت نه پایهای خود را ساز داده، و نه ریش خویش را طراز نموده، و نه جامۀ خود را شسته بود.25و چون برای ملاقات پادشاه به اورشلیم رسید، پادشاه وی را گفت: «ایمفیبوشت چرا با من نیامدی؟»26او عرض كرد: «ای آقایم پادشاه، خادم من مرا فریب داد زیرا بندهات گفت كه الاغ خود را خواهم آراست تا بر آن سوار شده، نزد پادشاه بروم، چونكه بندۀ تو لنگ است.27و او بندۀ تو را نزد آقایم، پادشاه، متّهم كرده است. لیكن آقایم، پادشاه، مثل فرشتۀ خداست، پس هر چه در نظرت پسند آید، به عمل آور.28زیرا تمامی خاندان پدرم به حضور آقایم، پادشاه، مثل مردمان مرده بودند، و بندۀ خود را در میان خورندگان سفرهات ممتاز گردانیدی. پس من دیگر چه حق دارم كه باز نزد پادشاه فریاد نمایم؟»29پادشاه وی را گفت: «چرا دیگر از كارهای خود سخن میگویی؟ گفتم كه تو و صیبا، زمین را تقسیم نمایید.»30مفیبوشت به پادشاه عرض كرد: «نی، بلكه او همه را بگیرد چونكه آقایم، پادشاه، به خانۀ خود به سلامتی برگشته است.»31و بَرْزِلاّئی جِلْعادی از رُوْجَلیم فرود آمد و با پادشاه از اُرْدُن عبور كرد تا او را به آن طرف اُرْدُن مشایعت نماید.32و بَرْزِلاّی مرد بسیار پیر هشتاد ساله بود؛ و هنگامی كه پادشاه در مَحَنایم توقف مینمود، او را پرورش میداد زیرا مردی بسیار بزرگ بود.33و پادشاه به بَرْزِلاّی گفت: «تو همراه من بیا و تو را در اورشلیم پرورش خواهم داد.»34بَرْزِلاّی به پادشاه عرض كرد: «ایام سالهای زندگی من چند است كه با پادشاه به اورشلیم بیایم؟35من امروز هشتاد ساله هستم و آیا میتوانم در میان نیك و بد تمیز بدهم و آیا بندۀ تو طعم آنچه را كه میخورم و مینوشم، توانم دریافت؟ یا دیگر آواز مُغَنّیان و مُغَنّیات را توانمشنید؟ پس چرا بندهات دیگر برای آقایم پادشاه بار باشد؟36لهذا بندۀ تو همراه پادشاه اندكی از اُرْدُن عبور خواهد نمود. و چرا پادشاه مرا چنین مكافات بدهد؟37بگذار كه بندهات برگردد تا در شهر خود نزد قبر پدر و مادر خویش بمیرم، و اینك بندۀ تو، كِمْهام، همراه آقایم پادشاه برود و آنچه در نظرت پسند آید با او به عمل آور.»38پادشاه گفت: «كِمْهام همراه من خواهد آمد و آنچه در نظر تو پسند آید، با وی به عمل خواهم آورد؛ و هر چه از من خواهش كنی، برای تو به انجام خواهم رسانید.»39پس تمامی قوم از اُرْدُن عبور كردند و چون پادشاه عبور كرد، پادشاه بَرْزِلاّئی را بوسید و وی را بركت داد و او به مكان خود برگشت.40و پادشاه به جلجال رفت و كِمهام همراهش آمد و تمامی قوم یهودا و نصف قوم اسرائیل نیز پادشاه را عبور دادند.41و اینك جمیع مردان اسرائیل نزد پادشاه آمدند و به پادشاه گفتند: «چرا برادران ما، یعنی مردان یهودا، تو را دزدیدند و پادشاه و خاندانش را و جمیع كسان داود را همراهش از اُرْدُن عبور دادند؟»42و جمیع مردان یهودا به مردان اسرائیل جواب دادند: «از این سبب كه پادشاه از خویشان ماست؛ پس چرا از این امر حسد میبرید؟ آیا چیزی از پادشاه خوردهایم یا انعامی به ما داده است؟»43و مردان اسرائیل در جواب مردان یهودا گفتند: «ما را در پادشاه ده حصّه است و حقّ ما در داود از شما بیشتر است. پس چرا ما را حقیر شمردید؟ و آیا ما برای بازآوردن پادشاه خود، اول سخن نگفتیم؟» اما گفتگوی مردان یهودا از گفتگوی مردان اسرائیل سختتر بود.
یوآب به داوود هشدار داد که اگر از سوگواری برای اَبْشالوم دست بر ندارد و از سپاهیان خود تشکر نکند، آنها داوود را ترک خواهند کرد. پس داوود سربازان خود را تشویق کرد. داوود هم پدر و هم رهبر خوبی بود.
این باب بازشناخته شدن داوود به عنوان پادشاه اسرائيل را ثبت میکند. نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که اگرچه اَبْشالوم برای مدتی صاحب قدرت بود ولی داوود هرگز از پادشاهی عزل نشد.
ده قبیله اسرائيل با قبیله یهودا در مورد این که چه کسی داوود را باید از رودخانه عبور دهد، بحث کردند. مردان یهودا با لحنی تند به ده قبیله پاسخ دادند. چنین امری شاید خبر از جنگ داخلی قریبالوقوعی باشد. جنگ باعث جدا شدن این دو گروه شد.
مردم میخواستند داوود به عنوان پادشاه برگردد و چنین میلی را با پرسشی بدیهی مطرح کردند: «پس الان شما چرا در بازآوردن پادشاه تأخیر مینمایید؟» داود با مطرح کردن یک سوال سعی میکند مردم یهودا را به برگرداندن خود قانع کند: «شما برادران من هستید و شما استخوانها و گوشت من هستید. پس چرا در بازآوردن پادشاه، آخر همه میباشید؟»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به یوآب گفت»
کلمه «اینک» برای جلب توجه شخصْ به آنچه که در ادامه گفته شده به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده[ببین]، پادشاه گریه میکند»
این یعنی کل سپاه به جای جشن، ماتم گرفتند. ترجمه جایگزین: «پس در آن روز کل سپاه به جای جشن پیروزی، ماتم گرفتند»
نویسنده نحوهای که سربازان دور از چشم دیگران وارد شهر میشوند را با سربازانی مقایسه کرده که از جنگ فرار کردهاند. چنین امری بر شرمنده شدن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «مثل کسانی که دور از چشم دیگران و به خاطر شرمندگی از میدان جنگ فرار میکنند»
بدون این که دیگران آنها را ببینند جا به جا شدند.
این روشی است که به آن طریق غم و سوگ خود را نشان داد. ترجمه جایگزین: «پادشاه غم خود را با پوشاندن صورتش نشان داد»
اینجا با استفاده از کلمه «روی» به سربازان اشاره شده است و بر این که چگونه به خاطر شرم صورت خود را مخفی میکنند، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «سبب شدی تمام سربازانت چهره خود را از شرم مخفی کنند» یا «باعث شرمندگی همه سربازانت شدهای»
این عبارت مبالغه است ولی ارزش کمی که داوود برای سپاه خود قائل بود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «ارزشش برای شما کم است»
گوینده موقعیتی فرضی را ارائه میدهد.
یوآب سوگندی جدی ادا میکند. ترجمه جایگزین: «به قطعیت حیات خداوند[یهوه] سوگند میخورم»
این یعنی تنها اگر داوود برود، سربازانش با او میمانند. ترجمه جایگزین: «فقط اگر بیایی، مردانت با تو میمانند»
این قسمت به وفادار ماندن آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی به تو وفادار نخواهد ماند»
این یک تعمیم و به معنای بیشتر مردان است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردان که آنجا بودند شنیدند که دیگران میگویند»
کلمه «اینک» برای جلب توجه شخص به آنچه که در ادامه آمده به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده[ببین]، پادشاه نشسته است»
کلمه «قوم» به کسانی اشاره دارد که از داوود پیروی میکردند. کلمه «تمام» نیز یک تعمیم و به معنای تعداد زیادی است که آمدند و دور او جمع شدند. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم[قوم]»
کلمه «اسرائیل» به سربازان اسرائيلی همراه اَبْشالوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «و همه سربازان اسرائیلی به خانه خود فرار کرده بودند» یا «و تمام سربازان اسرائیل به خانههای خود فرار کرده بودند»
کلمه «دست» به معنای کنترل[استیلا] است. ترجمه جایگزین: «از استیلای دشمنان خود» یا «از کنترل دشمنان خود»
کلمه «دست» به معنای کنترل[استیلا] است. ترجمه جایگزین: «از استیلای فلسطینیان» یا «از تحت کنترل فلسطینیان»
این یعنی آنها به خاطر اَبْشالوم کشور را ترک کردند. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «خارج از کشور و گریزان از اَبْشالوم»
این یعنی حالا که اَبْشالوم مرده باید برگرداندن داوود را در نظر داشته باشند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «باید در مورد برگرداندن پادشاه حرف بزنیم»
این اشاره به داوود دارد.
این یعنی داوود، قاصدی نزد صادوق و ابیاتار فرستاد. ترجمه جایگزین: «قاصدی نزد صادوق و ابیاتار... فرستاد»
این پرسش بدیهی برای توبیخ مشایخِ یهودا مطرح شده است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید اولین کسانی باشید که لطف داشته و خواهان بازگرداندن او به قصر باشید نه اقوام دیگر اسرائيل هستند»
اسم «سخن» را میتوان به فعل «حرف زدن» یا «سخن گفتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از آنجا که تمام اسرائيل موافق برگرداندن پادشاه و مایل به این کار هستند» یا «از آنجا که سخن مردم اسرائيل موافق برگرداندن پادشاه است»
اینجا به نحوی از برگردانده شدن اقتدار به پادشاه سخن گفته شده که گویی او به خانهاش[دربارش] بر میگردد. ترجمه جایگزین: «تا اقتدار پادشاهی او را برگردانند»
پادشاه از این عبارات استفاده میکند تا بر خویشاوندی نزدیک خود با آنها تاکید کند. یک تن بودن یا یک تن داشتن استعارهای به معنای از یک خانواده یا قبیله بودن است. ترجمه جایگزین: «برادرانم هستید و از یک گوشت و استخوانیم» یا «برادران و اقوام نزدیکم هستید»
این پرسش بدیهی دومی است و برای توبیخ مشایخ یهودا نیز به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «باید اولین گروهی میبودید که پادشاه را بر میگردانَد، نه آخرین.»
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئیل ۱۷: ۲۵> چطور ترجمه کردهاید.
داوود از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا بر خویشاوندی خود و آنها تاکید کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گوشت و استخوان من هستید»
داود اینجا به نحوی از خویشاوندی آنها با یکدیگر سخن میگوید که گویی یک گوشت و استخوان هستند. ببینید عبارت مشابه را در <دوم سموئيل ۱۹: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اقوام من»
این یک اصطلاح به معنای کشته شدن او توسط خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا من را بکشد»
اینجا با کلمه «دل» به وفاداری مردان اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «وفاداری آنها را به دست آورد»
اینجا به نحوی از اتحاد آن مردان با آن پادشاه سخن گفته شده که گویی همه یک نفر و همفکر هستند. ترجمه جایگزین: «و با هم متحد شدند» یا «در وفاداری با هم متحد شدند»
این یعنی آنها قاصدی نزد پادشاه فرستادند. ترجمه جایگزین: «قاصدی نزد پادشاه فرستادند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک مرد است.
اسم این مکان را همان طور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۳: ۱۶> ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است. این قسمت را همان طور ترجمه کنید که در <دوم سموئیل ۹: ۲> ترجمه کردهاید.
«۱۰۰۰ مرد...۱۵ پسر...۲۰ خادم»
این یعنی پادشاه آنجا بود و از آنچه در حال رخ دادن بود خبر داشت. ترجمه جایگزین: «جایی که پادشاه بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این به معنای «به یاد آوردن» است. ترجمه جایگزین: «به خاطر آور» [در فارسی انجام شده]
شَمْعی خود را «بنده» خطاب قرار میدهد تا به این طریق به پادشاه حرمت نهد.
«به دل راه دادن چیزی» یعنی شخص در مورد چیزی به جد فکر کند یا آن موضوع او را آزار دهد. ترجمه جایگزین: «از آن خشنود نبود» یا «فراموشش کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۲: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۲: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
ابیشای چون شَمْعی به داوود دشنام داد، از او عصبانی شده بود و پیشنهاد کشته شدن او را داد. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شَمْعی باید کشته شود، چون مسح شده خداوند[یهوه] را دشنام داده است» [شمْعی باید کشته شود چون به منتخب خداوند[یهوه] دشنام داده است]
این کلمه اشاره به داوود دارد. این یعنی او مردی است که خداوند[یهوه] به عنوان پادشاه برگزیده است. ترجمه جایگزین: «مردی که خداوند[یهوه] به پادشاهی گماشته است»
داوود از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا ابیشای را توبیخ کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ما اشتراکی با شما، پسران صَرُویه نداریم! دلیلی ندارد که امروز دشمن ما شوید.»
داوود از این پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا ابیشای را توبیخ کند. این سوالات را میتوان در قالب جملات خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی امروز از قوم اسرائيل اعدام نمیشود، چون من امروز تنها کسی هستم که بر همه اسرائيل پادشاه است.»
عبارت «کشته شود» به معنای به قتل رسیدن یا اعدام شدن است. ترجمه جایگزین: «آیا مردی کشته میشود» یا «آیا دستور کشته شدن کسی را میدهم»
معانی محتمل این پرسشهای بدیهی: ۱) «میدانم که هنوز پادشاه اسرائیل هستم.» یا ۲) «من امروز همانی هستم که بر اسرائيل پادشاه است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«مراقب پایهای خود نبود.» پایهای مفیبوشت معلول شده بودند. این عبارت به معنای درست مراقبت نکردن از پاهای خود است.
داوود از مفیبوشت میپرسد که چرا او وقتی داوود و همراهانش اورشلیم را ترک کردند، با آنها نرفت. ترجمه جایگزین: «چرا وقتی اورشلیم را ترک کردم، همراه من نیامدی ای مفیبوشت؟»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۹: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
حکمت داوود با حکمت فرشتگان مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «آقایم پادشاه، به حکیمی فرشتگان است»
این یعنی آنچه فکر میکند درست است را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که فکر میکنی درست است، انجام ده»
مَفِیبوشَت از اینکه اقوام او لایق کشته شدن هستند به نحوی سخن میگوید که گویی اکنون نیز کشته شده و مردهاند. ترجمه جایگزین: «تمام خاندان پدرم لایق آن هستند که آقایم دستور اعدامشان را بدهد»
این اشاره به اقوام پدر او دارد. ترجمه جایگزین: «اقوام پدر من»
مَفِیبوشَت از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که کسی حق تقاضا کردن چیزی از پادشاه را ندارد. ترجمه جایگزین: «بنابراین، حق ندارم که از پادشاه بخواهم کاری برای من انجام دهد»
داوود با استفاده از این پرسش بدیهی به او میگوید که نیازی نیست دیگر در مورد مناقشه با صیبا سخن گوید. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر نیازی نیست که توضیح دهی» یا «قطعاً نیازی نیست که چیز دیگری بگویید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئيل ۱۷: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این گروه مردمی[قوم] را در <دوم سموئيل ۱۷: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مکان را در <دوم سموئيل ۱۷: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
رود اُرْدُن
ببینید اسم این مکان را در <دوم سموئيل ۱۷: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
«۸۰ ساله»
«آنچه پادشاه نیاز داشت را فراهم میکرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مقصود بَرْزِلاّی این است که پیر است و دلیلی ندارد که داوود را همراهی کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً سالهای طولانی زنده نخواهم بود. پس دلیلی ندارد که همراه پادشاه به اورشلیم بروم»
«۸۰ سال سن»
بَرْزِلاّی از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا بر اینکه نمیخواهد به اورشلیم برود، تاکید کند. کلمات «نیک» و «بد» به چیزهایی که مطلوب و نامطلوب هستند اشاره دارند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم آنچه را که مطلوب است از آنچه نامطلوب است تشخیص دهم»
بَرْزِلاّی از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که چرا نمیخواهد به اورشلیم برود. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم از طعم آنچه میخورم و مینوشم لذت ببرم»
بَرْزِلاّی از این پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که چرا نمیخواهد به اورشلیم برود. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم خوب صدای آواز مردان و زنان را بشنوم»
بَرْزِلاّی از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که نمیخواهد باری برای پادشاه باشد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بندهات نباید با تو بیاید و باری بر تو باشد.»
بَرْزِلاّی از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا بر اینکه نمیداند چرا پادشاه باید به این شکل به او پاداش دهد، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «نمیدانم چرا پادشاه باید چنین پاداش عظیمی به من بدهد»
بَرْزِلاّی میخواهد که کمْهام اجازه یابد که به جای او برود.
این اسم یک مرد است.
این به آن معنا نیست که او میخواهد درست کنار قبر آنها بمیرد، بلکه میخواهد در شهری که دفن شدهاند بمیرد و دفن شود. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که قبر پدر و مادرم است» یا «جایی که پدر و مادرم دفن هستند»
این به عبور کردن از رود اُرْدُن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بگذار از اُردن عبور کند»
این قسمت به عبور کردن از رود اردن اشاره دارد. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «كِمْهام از رود اردن عبور میکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آنها از رود اردن عبور کردند. ترجمه جایگزین: «آنها از رود گذشتند و به جلجال رسیدند»
ببینید این اسم را در <دوم سموئيل ۱۹: ۳۷> چطور ترجمه کردهاید.
«تمام سپاه یهودا و نصف سپاه اسرائيل پادشاه را عبور دادند»
این قسمت به همراهی کردن پادشاه هنگام عبور از رود اردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه را تحت الحفظ از رود اردن عبور دادند»
مردان اسرائيل از این پرسش استفاده میکنند تا بگویند که حس میکنند مردم یهودا به آنها خیانت کردهاند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست نیست که برادرانمان، مردان یهودا، که از تو به عنوان پادشاه پشتیبانی نکردند افتخار عبور دادن تو و خانوادهات از رود اُردن را داشته باشند»
مردان اسرائيل به نحوی از طریقی که مردان یهودا پادشاه را تحت الحفظ از رود اردن عبور دادند سخن میگویند که گویی چیزی را دزدیدهاند که به آنها تعلق نداشته است. ترجمه جایگزین: «تو را از ما بگیرند»
رود اُرْدُن
مردان یهودا از پرسشی بدیهی استفاده میکنند تا مردان اسرائیل را توبیخ کنند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دلیلی ندارد که در این مورد ناراحت باشید»
مردان یهودا این سوال را مطرح میکنند تا بگویند که در قبال این کار چیزی از پادشاه نگرفتهاند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه برای غذا پولی به ما نداده و هرگز هدیهای به ما نداده است»
«حق ما از پادشاه بیش از شماست.» شاید مشخص کردن معنای «حق...بیشتر» برای مخاطبین مفید باشد. ترجمه جایگزین: «در خدمت به پادشاه و با او بودن حق بیشتر داریم»
مردان اسرائیل با استفاده از این پرسش بدیهی خشم خود را نشان دادند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید از ما متنفر میشدید!»
مردان اسرائيل از این پرسش استفاده میکنند تا به مردم یهودا یادآوری کنند و آنها را توبیخ کنند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اولینی بودیم که پیشنهاد برگرداندن پادشاه را دادیم»
«مردان یهودا سختتر[تندتر] از مردان اسرائيل سخن گفتند»
1و اتفاقاً مرد بلّیعال، مسمّی به شَبَع بن بِكْری بنیامینی در آنجا بود و كَرِنّا را نواخته، گفت كه «ما را در داود حصهای نیست، و برای ما در پسر یسّا نصیبی نی، ای اسرائیل! هركس به خیمۀ خود برود.»2و تمامی مردان اسرائیل از متابعت داود به متابعت شَبَع ابن بِكْری برگشتند، اما مردان یهودا از اُرْدُن تا اورشلیم، پادشاه را ملازمت نمودند.3و داود به خانۀ خود در اورشلیم آمد، و پادشاه ده زن متعه را كه برای نگاهبانی خانۀ خود گذاشته بود، گرفت و ایشان را در خانۀ محروس نگاه داشته، پرورش داد، اما نزد ایشان داخل نشد و ایشان تا روز مردن در حالت بیوگی محبوس بودند.4و پادشاه به عماسا گفت: «مردان یهودا را در سه روز نزد من جمع كن و تو در اینجا حاضر شو.»5پس عَماسا رفت تا یهودا را جمع كند، اما از زمانی كه برایش تعیین نموده بود تأخیر كرد.6و داود به اَبیشای گفت: «الا´ن شَبَع بن بِكْری بیشتر از اَبْشالوم به ما ضرر خواهد رسانید؛ پس بندگان آقایت را برداشته، او را تعاقب نما مبادا شهرهای حصاردار برای خود پیدا كند و از نظر ما رهایی یابد.»7و كسان یوآب و كِریتیان و فلیتیان و جمیع شجاعان از عقب او بیرون رفتند، و به جهت تعاقب نمودن شَبَع بن بِكْری از اورشلیم روانه شدند.8و چون ایشان نزد سنگ بزرگی كه در جِبْعُون است رسیدند، عماسا به استقبال ایشان آمد. و یوآب ردای جنگی دربرداشت و بر آن بند شمشیری كه در غلافش بود، بر كمرش بسته، وچون میرفت شمشیر از غلاف افتاد.9و یوآب به عماسا گفت: «ای برادرم آیا به سلامت هستی؟» و یوآب ریش عَماسا را به دست راست خود گرفت تا او را ببوسد.10و عَماسا به شمشیری كه در دست یوآب بود، اعتنا ننمود. پس او آن را به شكمش فرو برد كه احشایش به زمین ریخت و او را دوباره نزد و مرد. و یوآب و برادرش ابیشای شَبَع بن بِكْری را تعاقب نمودند.11و یكی از خادمان یوآب نزد وی ایستاده، گفت: «هركه یوآب را میخواهد و هركه به طرف داود است، در عقب یوآب بیاید.»12و عَماسا در میان راه در خونش میغلطید، و چون آن شخص دید كه تمامی قوم میایستند، عَماسا را از میان راه در صحرا كشید و لباسی بر او انداخت زیرا دید كه هر كه نزدش میآید، میایستد.13پس چون از میان راه برداشته شد، جمیع مردان در عقب یوآب رفتند تا شَبَع بن بِكْری را تعاقب نمایند.14و او از جمیع اسباط اسرائیل تا آبَل و تا بیت مَعْكَه و تمامی بیریان عبور كرد، و ایشان نیز جمع شده، او را متابعت كردند.15و ایشان آمده، او را در آبل بیت مَعْكَه محاصره نمودند و پشتهای در برابر شهر ساختند كه در برابر حصار برپا شد، و تمامی قوم كه با یوآب بودند، حصار را میزدند تا آن را منهدم سازند.16و زنی حكیم از شهر صدا درداد كه «بشنوید! به یوآب بگویید: اینجا نزدیك بیا تا با تو سخن گویم.»17و چون نزدیك وی شد، زن گفت كه «آیا تو یوآب هستی؟» او گفت: «من هستم.» وی را گفت: «سخنان كنیز خود را بشنو.» او گفت: «میشنوم.»18پس زن متكلّم شده،گفت: «در زمان قدیم چنین میگفتند كه هرآینه در آبَل میباید مشورت بجویند و همچنین هر امری را ختم میكردند.19من در اسرائیل سالم و امین هستم و تو میخواهی شهری و مادری را در اسرائیل خراب كنی. چرا نصیب خداوند را بالكل هلاك میكنی؟»20پس یوآب در جواب گفت: «حاشا از من، حاشا از من كه هلاك یا خراب نمایم.21كار چنین نیست، بلكه شخصی مسمّی به شَبَع بن بِكْری از كوهستان افرایم دست خود را بر داود پادشاه بلند كرده است. او را تنها بسپارید و از نزد شهر خواهم رفت.» زن در جواب یوآب گفت: «اینك سر او را از روی حصار نزد تو خواهند انداخت.»22پس آن زن به حكمت خود نزد تمامی قوم رفت و ایشان سر شَبَع بن بِكْری را از تن جدا كرده، نزد یوآب انداختند و او كَرِنّا را نواخته، ایشان از نزد شهر، هر كس به خیمۀ خود متفرّق شدند. و یوآب به اورشلیم نزد پادشاه برگشت.23و یوآب، سردار تمامی لشكر اسرائیل بود، و بنایاهو ابن یهویاداع سردار كریتیان و فلیتیان بود.24و اَدُورام سردار باجگیران و یهُوشافاط بن اَخِیلُود وقایع نگار،25و شیوا كاتب و صادوق و ابیاتار، كاهن بودند،26و عیرای یائیری نیز كاهن داود بود.
مردی به اسم شَبَع به اعضای ۱۰ قبیله گفت که داوود پادشاه یهودا است، ولی پادشاه آنها نیست. داوود تلاش کرد بعد از این نفاق اتحاد اسرائیل را حفظ کند.
یوآب از اصطلاح «دست خود را بر داوود پادشاه بلند كرده است» استفاده کرد، تا به طغیان علیه داوود اشاره کند و دلیل حمله سپاهش به شهر آبَل را توضیح میدهد.
این اشاره به شهر جلجال دارد.
اینها اسامی مردان هستند.
هر دوی این جملات یک معنا دارند. شَبَع تاکید میکند که قبایل اسرائیل و او ارتباطی با داوود ندارند. ترجمه جایگزین: «میراث خانواده پدری داوود به ما تعلق ندارد» یا «ما عضوی از خاندان داوود و پدرش نیستیم.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «نگهبانی» به معنای مراقبت کردن است. ترجمه جایگزین: «تا از خانه[دربار] مراقبت کنند.»
اگر کسی در «خانه محروس» باشد، یعنی نگهبانی بر در خانه گذاشته شده تا از خروج او جلوگیری کند. ترجمه جایگزین: «در خانه و نگهبانی آنجا گذاشتند»
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «او با آنها رابطه جنسی نداشت.»
این یعنی آنها اجازه ترک کردن خانه را نداشتند. ترجمه جایگزین: «در خانه زندانی شدند.»
زنانی هستند که همسران خود را از دست دادهاند.
او یکی فرماندهان سپاه داوود بود. ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئیل ۱۷: ۲۵> چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
او فرمانده دیگری از سپاه داوود بود. ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئیل ۲: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
«به ما آسیب بیشتر میزند»
عبارت «[سربازان من]» هویت «بندگان» را روشن میکند. داوود خود را «آقایت» خطاب قرار میدهد، او با استفاده از این سبک و سیاق رسمی با کسی صحبت میکند که در مقام پایینتر از او قرار دارد. [در فارسی انجام نشده]
«تعقیب کن»
این یعنی شَبَع و مردانش برای مخفی شدن از سپاه داوود، وارد این شهرها میشوند. کلمه او اشاره به شَبَع و مردان او دارد. ترجمه جایگزین: «او و مردانش در شهرهایی مستحکم مخفی میشوند.» یا «او و مردانش در شهرهای ایمن پناه گرفتند.»
داوود با استفاده از کلمه «نظر» به سپاه خود اشاره میکند و به این واسطه تاکید میکند که شَبَع و مردانش مخفی هستند و سپاه داوود قادر به دستگیری آنها نیست. ترجمه جایگزین: «از ما»
این دو اسامی گروههای مردمی هستند که کمک کردند تا داوود پادشاه مصون ماند. ببینید اسامی این مردان را در <دوم سموئيل ۸: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
«وقتی که یوآب و مردان یهودا»
نواری که از چرم یا مواد دیگر ساخته شده و به عنوان لباس یا جای سلاح از آن استفاده میشود.
این یعنی شمشیر از غلاف خود خارج شده بود.
یوآب اجازه داد شمشیر از غلاف خود بیافتد تا عماسا تصور کند که یوآب اسلحهای ندارد و به او اجازه نزدیکتر شدن بدهد. ترجمه جایگزین: «اجازه داد شمشیر بر زمین افتد تا عماسا فکر کند که خلع سلاح شده است»
عماسا پسر خواهر مادر یوآب بود. [عماسا پسر خاله یوآب بود]
این روشی معمول بود که با یکدیگر سلام و احوالپرسی میکردند.
شمشیری کوتاه که مخفی کردن آن آسان است و برای جنگ تن به تن و ترور کردن کسی از آن استفاده میشود.
«رودههایش بیرون ریخت»
«به طرف کسی بودن» به معنای پشتیبانی کردن از آنها است. ترجمه جایگزین: «کسی که از داوود پشتیبانی میکند» یا «او که به داوود وفادار است»
«عَماسا در خون خود میغلطید.» شاید عَماسا هنوز زنده بود و در خون خود میغلطید، ولی احتمالاً بعد از گذشت زمان جان خود را از دست داد. این قسمت بسیار خشن توصیف شده تا خونآلود بودن بدن او را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «عماسا در خون خود بیجان افتاده بود»
این یعنی آنها دیگر راه نمیرفتند و به جسد عماسا خیره شده بودند. ترجمه جایگزین: «تمام قوم خیره به جسد او بودند...هر که رد میشد ایستاد و به جسد او خیره شد»
«بدن عَماسا را برد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از این که مردی عماسا را از وسط راه برداشت»
این اسم معنا را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تعقیب»
«او» اشاره به شبع و سپاهش دارد. ترجمه جایگزین: «شبع و سپاهش» یا «شبع و مردانش»
آبَل و بیت مَعْکه اسامی هستند که اشاره به یک مکان دارند و میتوان آنها را با هم ترکیب کرد. شهری نزدیک به قبیله دان است.
این اسم گروهی از مردم است.
«شبع را دنبال کردند»
«یوآب و سربازانش با او گرفتار شدند»
«به دیوار شهر»
این قسمت یعنی آنها با به کار گیری دژکوب سعی کردند دیوار را خراب کنند. دژکوب درخت یا تنه درختی با نوکی تیز یا با فلز پوشانده شده بود. چند مرد تنه درخت را بلند میکردند و سر آن را به دیوار میکوبیدند. ترجمه جایگزین: «از دژکوب برای خراب کردن دیوار استفاده کردند»
تکرار «بشنوید» تقاضای آن زن را قویتر میکند. [در فارسی انجام نشده]
آن زن خود را «کنیز» خطاب قرار میدهد. این روشی مودبانه برای صحبت کردن با مقامی بالاتر است.
«آن توصیه، مشکل را حل میکرد»
این قسمت شهرهای مختلف را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «آرامترین و امینترین شهرهای اسرائیل»
این قسمت به نحوی از اهمیت این شهر بین شهرهای دیگر اسرائيل سخن گفته که گویی مادری محترم است. ترجمه جایگزین: «شهری که همه در اسرائيل مثل مادرشان به آن احترام میگذارند» یا «شهری که بسیار مهم است و اسرائیل به آن احترام میگذارد»
آن زن در این قسمت از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا به یوآب بگوید که آنها چه باید بکنند. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نباید شهری که میراث یهوه است را نابود کنید!»
آن زن به نحوی از نابودی شهر سخن میگوید که گویی شهر غذایی است که بلعیده میشود. ترجمه جایگزین: «نابود میکنی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا شهر را میراث یهوه خواندهاند تا بر تعلق آن به خداوند[یهوه] تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «شهری که متعلق به یهوه است»
او این عبارت را برای تاکید تکرار میکند تا نشان دهد کاری است که هرگز انجام نمیدهد. ترجمه جایگزین: «واقعاً که هرگز»
این اشاره به نابود کردن شهر دارد. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «که شهرت را ببلعم یا نابود کنم»
هر دوی این عبارات به معنای نابود کردن هستند. عبارت اول به معنای «خراب نمایم» است و اینجا مانند «بلعیدن» از آن سخن گفته شده است. این جملات را میتوانید با هم ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «شهر را خراب یا نابود کند» یا «نابود کند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت به معنای شورش کردن یا جنگیدن علیه کسی است. ترجمه جایگزین: «مخالف» یا «بر ضد»
یوآب از مردم شهر میخواهد شبع را آزاد کنند. ترجمه جایگزین: «این مرد را به ما بدهید» یا «این مرد را به ما تحویل دهید»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به یوآب و سربازانش دارد. ترجمه جایگزین: «از شهر خارج میشویم»
See:
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سر او را ... میاندازیم»
این یعنی آن زن حکیمانه رفتار کرد و با قوم خود در مورد آن چه که باید انجام دهند حرف زد. ترجمه جایگزین: «سپس آن زنِ حکیم با همه قوم حرف زد»
«همه به خانه خود رفتند»
این کلمه شکستْ را در سیر روایی داستان نشانگذاری میکند. این بخش جدید در مورد مردانی که به داوود خدمت میکردند اطلاعات پس زمینهای ارائه میدهد.
کلمه «[بر]» به اقتدار داشتن نسبت به گروهی از مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «یوآب بر...بنایاهو پسر یهویاداع اقتدار داشت» [در فارسی انجام نشده]
این اسامی را همان طور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۸: ۱۸> ترجمه کردهاید.
اسم این گروههای مردمی را همان طور ترجمه کنید که در <دوم سموئیل ۸: ۱۸> ترجمه کردهاید.
عبارت «[بر]» به اقتدار داشتن بر گروهی از مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اَدُورام اقتدار داشت بر» [در فارسی انجام نشده]
این اسم یک مرد است.
«کارگران برده» [کارگران بی مزد]
اسامی این مردان را همان طور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۸: ۱۶> ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است.
این اسم یک مرد است.
این اسم گروهی از مردم است.
1و در ایام داود، سه سال علیالاتّصال قحطی شد، و داود به حضور خداوند سؤال كرد و خداوند گفت: «به سبب شاؤل و خاندان خون ریز او شده است زیرا كه جِبْعُونیانرا كشت.»2و پادشاه جِبْعُونیان را خوانده، به ایشان گفت (اما جِبْعُونیان از بنیاسرائیل نبودند بلكه از بقیۀ اموریان، و بنیاسرائیل برای ایشان قسم خورده بودند؛ لیكن شاؤل از غیرتی كه برای اسرائیل و یهودا داشت، قصد قتل ایشان مینمود).3و داود به جِبْعُونیان گفت: «برای شما چه بكنم و با چه چیز كفاره نمایم تا نصیب خداوند را بركت دهید.»4جِبْعُونیان وی را گفتند: «از شاؤل و خاندانش، نقره و طلا نمیخواهیم و نه آنكه كسی در اسرائیل برای ما كشته شود.» او گفت: «هر چه شما بگویید، برای شما خواهم كرد.»5ایشان به پادشاه گفتند: «آن شخص كه ما را تباه میساخت و برای ما تدبیر میكرد كه ما را هلاك سازد تا در هیچ كدام از حدود اسرائیل باقی نمانیم،6هفت نفر از پسران او به ما تسلیم شوند تا ایشان را در حضور خداوند در جِبْعَه شاؤل كه برگزیدۀ خداوند بود به دار كشیم.» پادشاه گفت: «ایشان را به شما تسلیم خواهم كرد.»7اما پادشاه، مفیبوشت بن یوناتان بن شاؤل را دریغ داشت، به سبب قَسَم خداوند كه در میان ایشان، یعنی در میان داود و یوناتان بن شاؤل بود.8و پادشاه اَرْمُونی و مفیبوشت، دو پسر رِصْفَه، دختر اَیه كه ایشان را برای شاؤل زاییده بود، و پنج پسر میكال، دختر شاؤل را كه برای عَدْرِئیل بن بَرْزِلاّی مَحُولاتی زاییده بود، گرفت،9و ایشان را به دست جِبْعُونیان تسلیم نموده، آنها را در آن كوه به حضور خداوند به دار كشیدند و این هفت نفر با هم افتادند. و ایشان در ابتدای ایام حصاد در اول درویدن جو كشته شدند.10و رِصْفَه، دختر اَیه، پلاسی گرفته، آن را برای خود از ابتدای درو تا باران از آسمان برایشان بارانیده شد، بر صخرهای گسترانید، و نگذاشت كه پرندگان هوا در روز، یا بهایم صحرا در شب بر ایشان بیایند.11و داود را از آنچه رِصْفَه، دختر اَیه، متعه شاؤل كرده بود، خبر دادند.12پس داود رفته، استخوانهای شاؤل و استخوانهای پسرش، یوناتان را از اهل یابیش جِلْعاد گرفت كه ایشان آنها را از شارع عام بَیتْشان دزدیده بودند، جایی كه فلسطینیان آنها را آویخته بودند در روزی كه فلسطینیان شاؤل را در جِلْبُوع كشته بودند.13و استخوانهای شاؤل و استخوانهای پسرش، یوناتان را از آنجا آورد و استخوانهای آنانی را كه بر دار بودند نیز، جمع كردند.14و استخوانهای شاؤل و پسرش یوناتان را در صیلَع، در زمین بنیامین، در قبر پدرش قیس، دفن كردند و هرچه پادشاه امر فرموده بود، بجا آوردند. و بعد از آن، خدا به جهت زمین اجابت فرمود.15و باز فلسطینیان با اسرائیل جنگ كردند و داود با بندگانش فرود آمده، با فلسطینیان مقاتله نمودند و داود وامانده شد.16و یشْبی بَنُوب كه از اولاد رافا بود و وزن نیزه او سیصد مثقال برنج بود و شمشیری نو بر كمر داشت، قصد كشتن داود نمود.17اما ابیشای ابن صَرُویه او را مدد كرده، آن فلسطینی را زد و كُشت. آنگاه كسان داود قسم خورده، به وی گفتند: «بار دیگر همراه ما به جنگنخواهی آمد مبادا چراغ اسرائیل را خاموش گردانی.»18و بعد از آن نیز، جنگی با فلسطینیان در جُوب واقع شد كه در آن سِبَّكای حوشاتی، صاف را كه او نیز از اولاد رافا بود، كشت.19و باز جنگ با فلسطینیان در جُوب واقع شد و اَلحانان بن یعْری اُرجیم بیتلحمی، جُلیات جَتّی را كشت كه چوب نیزهاش مثل نورد جولاهكان بود.20و دیگر جنگی در جَتّ واقع شد كه در آنجا مردی بلند قد بود كه دست و پای او هریك شش انگشت داشت كه جملۀ آنها بیست و چهار باشد و او نیز برای رافا زاییده شده بود.21و چون اسرائیل را به ننگ آورد، یوناتان بن شَمْعی، برادر داود، او را كشت.22این چهار نفر برای رافا در جَتّ زاییده شده بودند و به دست داود و به دست بندگانش افتادند.
وقتی اسرائيل بر آن سرزمین غلبه کردند، قول دادند که مردم جِبْعُون را نکشند. وقتی شائول سعی کرد آنها را بکشد، خدا باعث قحطی در اسرائیل شد. داوود با اهل جدعون سازش کرد و قحطی به پایان رسید. داوود نیز عهدی که با پسر یوناتان بسته بود را نگه داشت. چنین امری، حکمت داوود پادشاه را نشان میدهد. اگرچه این قوم[مردم] اهل اسرائيل نبودند ولی به خداوند[یهوه] باور داشتند.
, and and )
داوود در این باب با ویژگیهای عالی توصیف شده است. ویژگیهای مهمی که پادشاه باید داشته باشد حکمت، فیض[بخشش] و عدالت هستند.
and and )
کلمه «روی» جزگویی از حضور خداوند[یهوه] است. این یعنی داوود به درگاه خداوند[یهوه] دعا کرد تا پاسخی برای قحطی بیابد.
شائول جِبْعُونیان بسیاری را کشت و ذریت او به خاطر این گناهْ، تقصیرکار به حساب میآمدند.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. این قسمت در مورد جِبْعُونیان اطلاعات پس زمینهای ارائه میدهد.
این دو جمله معنایی مشابه دارند. ترجمه جایگزین: «چه کاری میتوانم بکنم تا گناه شما برداشته شود تا قوم خداوند[یهوه] که وارث نیکویی و وعده هستند را برکت دهم؟»
«پول مشکل را حل نمیکند»
«که بر علیه ما نقشه کشیده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه بده مردانت هفت نواده خود را به ما دهند»
«آنها را با به دار کشیدن اعدام میکنیم»
شائول اهل شهر جِبْعَه بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خداوند[یهوه] انتخاب کرده است»
مفیبوشت پسر یوناتان بود. ببینید اسم این مرد را در <دوم سموئیل ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
رِصْفَه نام یک زن بود که پدر او اَیه نام داشت. ببینید این اسامی را در <دوم سموئيل ۳: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند. مفیبوشت که اینجا از او نام برده شده پسر یوناتان نیست.
این اسم یک زن است. ببینید این قسمت را در <دوم سموئيل ۳: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی نیامده]
این اسم گروهی از مردم است.
«دست جِبْعُونیان» اشاره به استیلای جِبْعُونیان دارد. ترجمه جایگزین: «او آنها را به جِبْعُونیان»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جِبْعُونیان کشته شدند»
رِصْفَه نام یک زن بود که پدر او اَیه نام داشت. ببینید این اسامی را در <دوم سموئيل ۳: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به داوود گفت»
یابیش شهری در منطقه جِلْعاد است. ببینید اسم این شهر را در <دوم سموئيل ۲: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
این منطقهای نزدیک به دروازه شهر است جایی که مردم کارهای مختلفی انجام میدادند.
این اسم یک مکان است.
ببینید اسم این مکان را در <دوم سموئيل ۱: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که جبعونیان با به دار آویختن کشتند»
این اسم شهری در بنیامین است.
این اسم یک مرد است.
«پدر شائول»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اسم یک مرد است.
«۳۰۰ سکه.» وزن آن معادل ۳.۴ کیلوگرم بود.
ابیشای و صَرُویه اسامی دو مرد هستند. ببینید اسامی آنها را در <دوم سموئيل ۲: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
«چراغ اسرائيل» استعاره است و اشاره میکند که در صورت مرگ داوود، قوم اسرائیل هدایت و جهت روشن و مشخصی نخواهند داشت.
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این اسم یک شهر است.
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی گروههای مردمی هستند.
این قوم[گروه مردمی] به داشتن جنگجویان تنومند معروف بود.
برخی از نسخ این قسمت را به «الحانان پسر یعْری ارجیم بیتلحمی بردار جُلیات جیتی را کشت»
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی گروههای مردمی[اقوام] مختلف هستند.
وقتی کسی لباسی میبافت نخ را به چوبی بلند و استوانهای میپیچید که نخ را از قلابی عبور میداد و نخ همانجا باقی میماند. نام آن چوب بزرگ «نورد جولاهکان» است. چنین امری به معنای بلندتر بودن نیزه جلیات از نیزه معمولی است.
«۲۴ انگشت انگشت دست و پا»
این قوم[گروه مردمی] به داشتن جنگجویان تنومند معروف بود.
اینها اسامی مردان هستند. شَمْعی برادر داوود بود.
اینجا «به دست» به معنای «به وسیله» یا «با» است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «داوود و سربازانش آنها را کشتند»
1و داود در روزی كه خداوند او را از دست جمیع دشمنانش و از دست شاؤل رهایی داد، كلمات این سرود را برای خداوند انشا نمود.2و گفت: « خداوند صخرۀ من و قلعۀ من و رهانندۀ من است.3خدای صخرۀ من كه بر او توكّل خواهم نمود، سپر من و شاخ نجاتم، برج بلند و ملجای من، ای نجات دهندۀ من، مرا از ظلم خواهی رهانید.4خداوند را كه سزاوار كلِّ حمد است، خواهم خواند. پس از دشمنان خود خلاصی خواهم یافت.5زیرا كه موجهای موت مرا احاطه نموده، و سیلهای عصیان مرا ترسانیده بود.6رَسَنهای گور مرا احاطه نمودند. دامهای موتمرا دریافتند.7در تنگی خود خداوند را خواندم و نزد خدای خویش دعا نمودم، و او آواز مرا از هیكل خود شنید و استغاثۀ من به گوش وی رسید.8آنگاه زمین متزلزل و مرتعش گردید و اساسهای آسمان بلرزیدند و از حدّت خشم او متحرك گردیدند.9از بینی وی دود متصاعد شد و از دهان او آتش سوزان درآمد و اخگرها از آن افروخته گردید.10و او آسمانها را خم كرده، نزول فرمود و تاریكی غلیظ زیر پایهایش بود.11بر كروبین سوار شده، پرواز نمود، و بر بالهای باد نمایان گردید.12ظلمت را به اطراف خود سایبانها ساخت، و اجتماع آبها و ابرهای متراكم افلاك را.13از درخشندگیای كه پیش روی وی بود، اخگرهای آتش افروخته گردید.14خداوند از آسمان رعد نمود و حضرت اعلی آواز خویش را مسموع گردانید.15تیرها فرستاده، ایشان را پراكنده ساخت و برق را جهانیده، ایشان را سراسیمه گردانید.16پس عمقهای دریا ظاهر شد و اساسهای ربع مسكون منكشف گردید، از توبیخ خداوند و از نفخۀ باد بینی وی.17از اعلی علّیین فرستاده، مرا گرفت و از آبهای بسیار مرا بیرون كشید.18مرا از دشمنان زورآورم رهایی داد، و از مبغضانم، چونكه از من قویتر بودند.19در روز شقاوت من، ایشان مرا دریافته بودند، لیكن خداوند تكیهگاه من بود.20مرا به مكان وسیع بیرون آورد و مرا خلاصی داد چونكه به من رغبت میداشت.21پس خداوند مرا به حسب عدالتم جزا خواهد داد، و به حسب پاكیزگی دستم مرا مكافات خواهد رسانید.22زیرا كه طریقهای خداوند را حفظ نمودم و از خدای خویش عصیان نورزیدم.23چونكه جمیع احكام او در مدّ نظر من است و از فرایض او انحراف نورزیدم.24و به حضور او كامل شدم و از عصیان ورزیدن، خویشتن را بازداشتم.25بنابراین خداوند مرا به حسب عدالتم جزا داد و بر حسب صداقتی كه در نظر وی داشتم.26با شخص رحیم، خویشتن را رحیم خواهی نمود و با مرد كامل با كاملیت رفتار خواهی كرد.27با شخص طاهر به طهارت عمل خواهی نمود و با كج خُلقان مخالفت خواهی كرد.28و قوم مستمند را نجات خواهی داد. اما چشمان تو بر متكبران است تا ایشان را پَست گردانی.29زیرا كه تو ای خداوند ، نور من هستی و خداوند ، تاریكی مرا به روشنایی مبدل خواهد ساخت.30زیرا كه به استعانت تو بر لشكری تاخت آوردم و به مدد خدای خود بر حصارها جست و خیز نمودم.31و اما خدا، طریق وی كامل است؛ و كلام خداوند مُصفّا؛ و او برای جمیع متوكلانش سپر میباشد.32زیرا كیست خدا غیر از یهُوَه؟ و كیست صخره غیر از خدای ما؟33خدا قلعۀ استوار من است. و طریق مرا كاملمیسازد.34و پایهایم را مثل پای غزال میگرداند، و مرا بر مكانهای بلندم برپا میدارد.35دستهای مرا به جنگ تعلیم میدهد، و به بازوی خود كمان برنجین را میكشم.36و سپر نجات خود را به من خواهی داد، و لطف تو مرا بزرگ خواهد ساخت.37قدمهای مرا در زیر من وسعت دادی كه پایهایم نلغزید.38دشمنان خود را تعاقب نموده، ایشان را هلاك خواهم ساخت، و تا نابود نشوند بر نخواهم گشت.39ایشان را خراب كرده، خُرد خواهم ساخت تا دیگر برنخیزند، و زیر پایهایم خواهند افتاد.40زیرا كمر مرا برای جنگ به قوّت خواهی بست، و آنانی را كه به ضدّ من برخیزند در زیر من خم خواهی ساخت.41و دشمنانم را پیش من منهزم خواهی كرد تا خصمان خود را منقطع سازم.42فریاد برمیآورند، اما رهانندهای نیست؛ و به سوی خداوند ، لیكن ایشان را اجابت نخواهد كرد.43پس ایشان را مثل غبار زمین نرم میكنم و مثل گل كوچهها كوبیده، پایمال میسازم.44و تو مرا از مخاصمات قوم من خواهی رهانید، و مرا برای سرداری امتها حفظ خواهی كرد، و قومی را كه نشناخته بودم، مرا بندگی خواهند نمود.45غریبان نزد من تذلّل خواهند كرد و به مجرد شنیدن من، مرا اطاعت خواهند نمود.46غریبان پژمرده خواهند گردید و از مكانهای مخفی خود با ترس بیرون خواهند آمد.47خداوند زنده است و صخرۀ من متبارك و خدای صخرۀ نجات من متعال باد.48ای خدایی كه برای من انتقام میكشی و قومها را زیر من پست میسازی،49و مرا از دست دشمنانم بیرون میآوری و بر مقاومتكنندگانم مرا بلند میگردانی. تو مرا از مرد ظالم خلاصی خواهی داد.50بنابراین ای خداوند ، تو را در میان امتها حمد خواهم گفت، و به نام تو ترنّم خواهم نمود.51نجات عظیمی برای پادشاه خود مینماید. و برای مسیح خویش رحمت را پدید میآورد. به جهت داود و ذریت وی تا ابدالا´باد.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲۲: ۲- ۵۱ انجام داده است.
خدا وقتی که داوود فکر میکرد ممکن است بمیرد، او را نجات داد. خدا از داوود مراقبت کرد و بر علیه دشمنانش جنگید و او را قادر ساخت تا دشمنانش را شکست دهد.
داوود از استعارات بسیاری استفاده میکند تا بگوید که بر محافظت شدن از سوی خدا اطمینان دارد: «خدای صخرۀ من كه بر او توکل خواهم نمود، سپر من و شاخ نجاتم، برج بلند و ملجای من.» او همچنین از استعاراتی استفاده کرد تا یاس خود را ابراز کند: «موجهای موت مرا احاطه نموده» «سیلابهای عصیان مرا ترسانیده بود[در انگلیسی از ترجمه متفاوت استفاده شده]» «رَسَنهای گور مرا احاطه نمودند»، «دامهای موت مرا دریافتند»، «آبهای بسیار.» او برای سخن گفتن در مورد پیروزی که خدا به او بخشید نیز از استعارات مختلفی استفاده کرده است: «بر لشكری تاخت آوردم» و «بر حصارها جست و خیز نمودم.»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
این قسمت در بر گیرنده طیف گستردهای از دشمنان داوود است و به دشمن خاص او یعنی شائول و جمیع دشمنانش اشاره دارد.
این کنایه به معنای «از قدرت»[از استیلا] است.
استعارهای که در این قسمت از آن استفاده شده، پیشروی در متن از «صخره» که قسمتی از ساختار کلی «قلعه» است را نشان میدهد. قلعه از صخرههای بزرگ ساخته شده است. این یعنی خداوند[یهوه] توان مراقبت از قوم خود را دارد.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
تمام این استعارات، نمادهایی از قوت و نیروی خدا هستند. همه آنها بر توان خدا برای محافظت کردن و نجات دادن قوم تاکید میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: » «کسی که شایسته ستایش است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او مرا از دست دشمنانم نجات خواهد داد»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
داوود، مردان شریری که قصد کشتن او را داشتند را با امواجی مقایسه میکند که او را غرق میکنند. این جملات معانی مشابهی دارند و برای تاکید به کار رفتهاند.
این تصویری توصیف شده از سیلی خروشان است که همه چیز را در مسیر خود نابود میکند.
داود به نحوی از مرگ و قبر[شئول] سخن میگوید که گویی او را به دام میاندازند درست مثل شکارچیان که صید خود را به دام میاندازند. این عبارات معنایی مشابه دارند و برای تاکید به کار رفتهاند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
«در مشکلات بسیارم»
داوود به هیکل آسمانی که خداوند در آن ساکن است، اشاره میکند. هیکل زمینی هنوز ساخته نشده بود.
«گوش» کنایه است و به خداوند[یهوه] و توان او برای شنیدن تقاضای کمک داوود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دعای من برای کمک را شنید»
داوود به نحوی از خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] گوش دارد.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
این پاسخ خداوند[یهوه] به تقاضای داوود است. او از خدا خواست که در برابر دشمنان به او کمک کند (<اول سموئيل ۲۲: ۷>). داوود از تمثیل لرزش زمین استفاده میکند تا بر خشم خداوند[یهوه] تاکید کند.
داوود از دو حد غایی سخن میگوید که کل خلقت را در بر گرفتهاند.
0
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون خشم خدا آنها را لرزاند»
این پاسخ خداوند[یهوه] به تقاضای داوود است. او از خدا خواست که در برابر دشمنانش به او کمک کند (اول سموئيل ۲۲: ۷). داوود از تمثیل لرزش زمین استفاده میکند تا بر خشم خداوند[یهوه] تاکید کند.
داوود به نحوی از خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی اعضای بدن یک انسان را دارد.
خشم خداوند یهوه با آتشی مقایسه شده که باعث میشود زغالها[اخگر] آتش بگیرند و بسوزند. ترجمه جایگزین: «شعلهای از دهانش که اخگرها را شعلهور میکند» یا «او اخگر سوزان را از دهان خود فرستاد»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد. او از ساختاری موازی استفاده میکند تا بر سخن خود تاکید کند.
داوود به نحوی طریقِ نجات خود از دشمنان توسط خدا را توصیف میکند که گویی ابری طوفانی بر مکانی جمع میشود. چنین امری بر قدرت و خشم خدا تاکید میکند.
داوود به نحوی سخن میگوید که گویی خدا مثل انسان «پا» دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او بر بالهای باد ظاهر شد»
معنی کلمهای که از زبان مقصد به «نمایان گردید» ترجمه شده، مشخص نیست. برخی از ترجمهها این قسمت را «پرواز کرد»، ترجمه کردهاند.
این جمله به نحوی از باد سخن گفته که گویی پرنده است.
داوود به نحوی طریقِ نجات خود از دشمنان توسط خدا را توصیف میکند که گویی ابری طوفانی بر مکانی جمع میشود. چنین امری بر قدرت و خشم خدا تاکید میکند.
تاریکی که خداوند[یهوه] ایجاد میکند با چادری مقایسه شده که کاملاً او را مخفی میکند. ترجمه جایگزین: «او خود را در تاریکی پنهان کرد»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
معانی محتمل: ۱) «از نور خود اخگرهای سوزان فرستاد» یا ۲) «از درخشنگی خود رعدی بیرون فرستاد»
داوود همچنان خداوند[یهوه] را توصیف میکند. او خداوند[یهوه] را با طوفانی مقایسه کرده که میآید تا او را از دشمنانش نجات دهد. این قسمت بر قدرت خدا و خشم او نسبت به دشمنان داوود، تاکید میکند.
داوود انجام کارهایی را از خداوند[یهوه] توصیف میکند که شخصی ممکن است آن اعمال را انجام دهد.
داوود انجامِ کارهایی را از خداوند[یهوه] توصیف میکند که شخصی ممکن است آن اعمال را انجام دهد.
داوود رعدی که از طوفان خدا متساطع میشود را با تیرهایی که سربازان به کار میبرند، مقایسه کرده است.
داوود همچنان خداوند[یهوه] را توصیف میکند. او خداوند[یهوه] را با طوفانی مقایسه کرده که میآید تا او را از دشمنانش نجات دهد. این قسمت بر قدرت خدا و خشم او نسبت به دشمنان داوود تاکید میکند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
خداوند[یهوه] در هجوم خود علیه دشمنان داوود فریاد بر میآورد، این کار او با دگرگونی عمیقترین نقاط اقیانوس و زمین مقایسه شده است. این نشان دهنده قدرت فراوان و خشم خروشان اوست.
این یعنی آبهای دریا حرکت کردند و کف اقیانوس نمایان شد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم[مردم] میتوانستند عمقهای دریا را ببینند»
عمیقترین جای آب که عبرانیان فکر میکردند آب دریا از آنجا نشات میگیرد.
داوود خشم خداوند[یهوه] را با جنبش یا حرکت زمین مقایسه میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از توبیخ خداوند و نفس بینی او بنیاد عالم نمایان گردید»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
داوود دشمنانش را با سیلی مقایسه میکند که ممکن است او را غرق کند.
دشمنان داوود منکوب کننده بودند. او خدا را برای آزاد کردنش از دشمنان ستایش میکند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] شروع میشود. او با استفاده از ساختاری موازی بر سخن خود تاکید میکند.
«دشمنانم وقتی که مشکلات فراوان داشتم با من جنگیدند»
«زمان ناراحتی من»
«اما خداوند[یهوه] من را پشتیبانی میکند» یا «اما خداوند[یهوه] به من کمک میکند»
این به مکانی اشاره دارد که خطری در آن نبود و دشمنانش نمیتوانستند او را به دام اندازند.
«پاکیزگی دست» به معنای «پارسایی» است. ترجمه جایگزین: «چون از فرامین او پیروی میکنم»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
«طریقهای خداوند[یهوه]» به نحوهای که خدا از قوم میخواهد عمل کنند اشاره دارد. این یعنی داوود آنچه خداوند[یهوه] فرمان داده را انجام داد.
این یعنی داوود مدام احکام خدا را میخواند و به آنها فکر میکند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
این قسمت به انتخاب شخص برای گناه نکردن، اشاره دارد.
کلمه «صداقت» به معنای «پارسایی» است. ترجمه جایگزین: «چون به آنچه فرمان داد، عمل کردم»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
«کج خُلقان» به معنای حیلهگران یا فریبندگان است و «مخالفت کردن» یعنی رو برگرداندن از آنچه نیکو و درست است. این عبارت یعنی خدا در نحوه برخورد خود با شریران حکیم عمل میکند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
کلمه «چشمان» کنایه از آنچه خداوند میبیند است. این یعنی خداوند[یهوه] به شخص مغرور نگاه میکند.
«غرور آنها را نابود میکنی»
این استعاره خداوند[یهوه] را با نور مقایسه میکند و بدان معناست که خدا به داوود نوری میدهد و به او کمک میکند هنگام یاس، ببیند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
کلمه «لشکر» احتمالاً اشاره به گروهی از سربازان یا دیواری سنگی دارد و به معنای آن است که خدا داوود را به شکست دادن دشمنش قادر میسازد.
داوود اغراق میکند تا بر کمک خداوند[یهوه] تاکید کند. ترجمه جایگزین: «میتوانم از دیواری که شهر را احاطه کرده بالا روم»
«هر چه خداوند[یهوه] میگوید درست است»
«سپر» استعاره است و بر قدرت خدا برای مراقبت از قوم خود تاکید میکند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
داوود از این سوال استفاده میکند تا تاکید کند که خدایی جز یهوه نیست. این سوالات را میتوانید در قالب جملات خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه تنها خداست. خدای ما تنها صخره است»
داوود خداوند[یهوه] را با صخره مقایسه میکند تا بر قوت و توانایی او تاکید کند.
خداوند شخص بی تقصیر را محافظت و از آسیب دور میکند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
اینجا با استفاده از اغراق، پایهای داود با پایهای غزال مقایسه شده است. خداوند[یهوه] به داوود قوت میدهد تا سریع حرکت کند و جای امنی را برای حفاظت و استراحت فراهم کند.
هر دوی این عبارات اشاره به داوود دارند.
تنها مردی قوی و تنومند میتواند از کمانی فلزی استفاده کند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
داوود قوت خداوند[یهوه] برای نجات او را با سپری مقایسه میکند که از سرباز دشمن مراقبت میکند.
خدا به دعای داوود پاسخ داد، او را برکت داد و بر دشمنانش پیروز ساخت.
خداوند[یهوه] داود را در مکانی امن قرار داده که دشمنان نمیتوانند او را به دام اندازند. او در این قسمت با اشاره به «پا» خود را خطاب قرار میدهد تا بر توانایی خود برای استوار ایستادن تاکید کند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
«دشمنانم را تعقیب کرد»
داوود خود را با حیوانی وحشی مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «من آنها را نابود کردم مثل حیوانی وحشی که طعمه خود را میبلعد»
«پایها» به قدرت و استیلایی اشاره میکند که با پیروزی بر دشمنان، کسب میشود.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
قوتی که خداوند میدهد، با کمربندی مقایسه شده که به داوود امکان کارهای عظیم را میدهد.
«تو به من کمک کردی تا کسانی را که بر ضد من میجنگند، شکست دهم»
اینجا در اصل از «[پشت گردن دشمنانم]» استفاده شده است. معانی محتمل: ۱) داوود هنگام فرار کردن دشمنانش، پشت سر آنها را میدید یا ۲) داوود بعد از شکست دادن دشمنانش، پای خود را بر گردن آنها میگذارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«کاملاً نابود کنم»
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
«دشمنانم گریستند»
زمان داوری خدا به آنها رسیده بود.
این یعنی داوود دشمنانش را کاملاً نابود خواهد کرد. عبارات «مثل غبار زمین» و «مثل گِل كوچهها» معنایی مشابه دارند و برای تاکید به کار رفتهاند.
سروده داوود برای خداوند[یهوه] ادامه مییابد.
این اشاره به کسانی دارد که در بین اسرائيلیان بر علیه داوود پادشاه، طغیان کردند.
«تو من را حاکم امتها ساختی.» اینجا کلمه «امتها» اشاره به اقوام دیگر غیر از اسرائيل دارد.
«اقوام غریبه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «غریبانی که بر من تعظیم کردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جملات معانی مشابهی دارند و برای تاکید استفاده شدهاند و میتوان آنها را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه صخره من را ستایش کنند. همه خدا را متعال خوانند»
داوود خداوند را با صخره مقایسه میکند تا بر قدرت او برای محافظت از قوم تاکید کند.
«آنکه قومها را تحت حکومت من قرار داد»
«تو مرا از دشمنانم نجات دادی و مرا حرمت نهادی»
«از کسانی که قصد آسیب رساندن به من را داشتند»
داوود سروده خود برای خداوند[یهوه] را به پایان میرساند.
«نام» کنایه است و اشاره به شهرت یهوه[خداوند] دارد.
داوود در این قسمت احتمالاً اشاره به وعدههای خداوند[یهوه] میکند که در <دوم سموئیل ۷: ۸> آمدهاند.
1و این است سخنان آخر داود: «وحیداود بن یسّا. و وحی مردی كه بر مقام بلند ممتاز گردید، مسیحِ خدای یعقوب، و مغنّی شیرینِ اسرائیل.2روح خداوند به وسیلۀ من متكلّم شد و كلام او بر زبانم جاری گردید.3خدای اسرائیل متكلم شد و صخرۀ اسرائیل مرا گفت: آنكه بر مردمان حكمرانی كند، عادل باشد و با خدا ترسی سلطنت نماید.4و او خواهد بود مثل روشنایی صبح، وقتی كه آفتاب طلوع نماید، یعنی صبح بیابر، هنگامی كه علف سبز از زمین میروید، به سبب درخشندگی بعد از باران.5یقیناً خانۀ من با خدا چنین نیست. لیكن عهد جاودانی با من بسته است، كه در همه چیز آراسته و مستحكم است. و تمامی نجات و تمامیمسرّت من این است، هرچند آن را نمو نمیدهد.6لیكن جمیع مردان بلیعّال مثل خارهایند كه دور انداخته میشوند. چونكه آنها را به دست نتوان گرفت.7و كسی كه ایشان را لمس نماید، میباید با آهن و نی نیزه مُسلّح شود. و ایشان در مسكن خود با آتش سوخته خواهند شد.»8و نامهای شجاعانی كه داود داشت این است: یوشَیب بَشَّبَتِ تَحَكْمُونی كه سردار شالیشیم بود كه همان عَدِینُو عِصْنِی باشد كه بر هشتصد نفر تاخت آورد و ایشان را در یك وقت كشت.9و بعد از او اَلِعازار بن دُودُو ابن اَخُوخِی، یكی از آن سه مرد شجاع كه با داود بودند، هنگامی كه فلسطینیان را كه در آنجا برای جنگ جمع شده، و مردان اسرائیل رفته بودند، به مقاتله طلبیدند.10و اما او برخاسته، با فلسطینیان جنگ كرد تا دستش خسته شد و دستش به شمشیر چسبید و خداوند در آن روز، ظفر عظیمی داد، و قوم در عقب او فقط برای غارت كردن برگشتند.11و بعد از او شَمَّه بن آجی هَرارِی بود و فلسطینیان، لشكری فراهم آوردند، در جایی كه قطعه زمینی پر از عدس بود، و قوم از حضور فلسطینیان فرار میكردند.12آنگاه او در میان آن قطعۀ زمین ایستاد و آن را نگاه داشته، فلسطینیان را شكست داد و خداوند ظفر عظیمی داد.13و سه نفر از آن سی سردار فرود شده، نزد داود در وقت حصاد به مغارۀ عَدُلاّم آمدند، و لشكر فلسطینیان در وادی رفائیم اردو زده بودند.14و داود در آن وقت در ملاذ خویش بود وقراول فلسطینیان در بیتلحم.15و داود خواهش نموده، گفت: «كاش كسی مرا از چاهی كه نزد دروازۀ بیتلحم است آب بنوشاند.»16پس آن سه مرد شجاع، لشكر فلسطینیان را از میان شكافته، آب را از چاهی كه نزد دروازۀ بیتلحم است كشیده، برداشتند و آن را نزد داود آوردند، اما نخواست كه آن را بنوشد و آن را به جهت خداوند ریخت.17و گفت: «ای خداوند حاشا از من كه این كار را بكنم. مگر این خون آن كسان نیست كه به خطر جان خود رفتند؟» از این جهت نخواست كه بنوشد. كاری كه این سه مرد كردند، این است.18و ابیشای، برادر یوآب بن صَرُویه، سردار سه نفر بود و نیزۀ خود را بر سیصد نفر حركت داده، ایشان را كشت و در میان آن سه نفر اسم یافت.19آیا از آن سه نفر مكرّمتر نبود؟ پس سردار ایشان شد لیكن به سه نفر اول نرسید.20و بَنایاهو ابن یهویاداع، پسر مردی شجاع قَبصئیلی، كه كارهای عظیم كرده بود، دو پسر اریئیل موآبی را كشت و در روز برف به حفرهای فرود شده، شیری را بكشت.21و مرد خوش اندام مصریای را كشت و آن مصری در دست خود نیزهای داشت اما نزد وی با چوب دستی رفت و نیزه را از دست مصری ربود و وی را با نیزۀ خودش كشت.22و بَنایاهو ابن یهویاداع این كارها را كرد و در میان آن سه مرد شجاع اسم یافت.23و از آن سی نفر مكرمتر شد لیكن به آن سه نفر اول نرسید و داود او را بر اهل مشورت خود گماشت.24و عَسائیل برادر یوآب یكی از آن سی نفر بود و اَلحانان بن دودوی بیتلحمی،25و شَمَّه حَرُودی و اَلیقای حَرُودی،26و حالَص فَلْطِی وعیرا ابن عِقّیش تَقّوعی،27و ابیعَزَرِ عَناتوتی و مَبونای حوشاتی،28و صَلْمونِ اَخوخی و مَهْرای نطوفاتی،29و حالَب بن بَعْنَه نطوفاتی و اِتّای بن ریبای از جِبْعَه بنیبِنْیامین،30و بنایای فِرْعاتونی و هِدّای از وادیهای جاعَش،31و اَبُوعَلْبونِ عَرْباتی و عَزْموت بَرْحُومی،32و اَلْیحْبای شَعْلْبُونی و از بنییاشَنْ یوناتان،33و شَمَّۀ حَراری و اَخِیآم بن شارَرِ اَراری،34و اَلْیفَلَط بن اَحْسَبای ابن مَعْكاتی و اَلیعام بن اَخیتُوفَل جیلونی،35و حَصْرای كَرْمَلی و فَعْرای اَرَبی،36و یجْآل بن ناتان از صُوْبَه و بانی جادی،37و صالَقِ عَمّونی و نَحْرای بَئِیرُوتی كه سلاحداران یوآب بن صَرُویه بودند،38و عیرای یتْری و جارَبِ یتْری،39و اوریای حِتّی، كه جمیع اینها سی و هفت نفر بودند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲۳: ۲- ۷ انجام میدهد.
دوم سموئیل ۲۳: ۸- ۳۹ اسامی اشخاصی مشهور از سپاه داوود و اعمال خاص برخی از آنها را ذکر کرده است.
این اشاره به عهدی دارد که خدا قبلاً در <دوم سموئيل ۷> با داوود بسته است.
and ).
این قسمت شروع بخش جدیدی از کتاب را نشانگذاری میکند.
این اشاره به سخن داوود در <دوم سموئیل ۲۳: ۲- ۷> دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردی که خدای یعقوب ممتاز گردانیده و مسح کرده است.»
مسح شدن با ریختن روغن بر سر شخص انجام میشد. این کار برای انتخاب کسی که قرار بود به عنوان پادشاه یا کاهن به خدا خدمت کند، انجام میشد.
این کسی است که مزامیر یا سرودها را مینوشت.
به وسیله داوود
«بر زبانم» کنایه از سخن گفتن داوود است. ترجمه جایگزین: «پیغامی به من داد تا اعلام کنم»
سخنان آخر داوود ادامه مییابند.
«خدای اسرائيل» همان «صخره اسرائيل» است. هر دوی این عبارات یک چیز را میگویند. داوود خدا را با صخره مقایسه میکند تا بر قدرتی که قوم را محافظت میکند تاکید کند.
هر دوی این جملات میگویند که پادشاه به خدا احترام میگذارد و آنچه را که خدا از او میخواهد، انجام میدهد.
«با احترام به خدا»
خدا پادشاه را با نور صبح و درخشندگی بعد از باران مقایسه میکند. اینها همه روشهایی هستند که میگوید این پادشاه باعث شادمانی خدا و برکت مردم میشود. این دو عبارت معانی مشابهی دارند و برای تاکید به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «باعث شادی همه میشود»
سخنان آخر داوود ادامه مییابند.
داوود میگوید که او با خدا موافق است. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانوادهام واقعاً در حضور خدا چنین است!»[در فارسی متفاوت انجام شده]
داوود اعتراف میکند که خدا با او عهدی بسته است. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً راهی...ساخته است» [در فارسی انجام شده]
این یعنی عهد خدا به شکلی مناسب ساماندهی شده و تغییر نمیکند تا خانواده داوود به این جهت بتوانند به آن اعتماد کنند.
داوود باور دارد که خدا همیشه به او کمک میکند و باعث کامیابی او میشود. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او نجات من را فراوان ساخت و هر چه خواستم را به من داد»
سخنان آخر داوود همچنان ادامه مییابند.
آن شخص شریر با خارهای عبث مقایسه شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما آن شخص شریر بیارزش است و مثل خارهایی که دور میاندازیم، خطرناک است»
«کسی نمیتواند بدون زخمی شدن، آن خارها را با دست از زمین بکند»
«جایی که خار هست، آنها همان جا باید سوزانده شوند.» این یعنی خدا شریران را نابود میکند.
تَحَكْمُونی نام یک قوم و احتمالاً از ذریت مردی به نام تحكْمُون است. ترجمه جایگزین: «یوشَیب بَشَّبَتِ، نواده[ذریت] تَحَكْمُون»
این اسم یک مرد است. بقیه نسخ این اسم را به «یشْبال» یا «یشوبیم» یا «یشبال» یا «یشوبیث» ترجمه کردهاند پس چون نسخ مختلف این تنوع اسم را دارند، مترجمین میتوانند انواع این اسامی را در پانوشت اضافه کنند.
«۸۰۰»
این قسمت بیان اسامی سربازان برجسته داوود را ادامه میدهد.
این یعنی سپاه نیز با بازگشت اَلِعازار از جنگ برگشت. ترجمه جایگزین: «سپاه اسرائيلی بعد از اینکه اَلِعازار در جنگ پیروز شد به میدان جنگ بازگشت»
«فقط برای برداشتن آنچه که از جسد دشمنان خود میخواستند»
این قسمت بیان اسامی سربازان برجسته داوود را ادامه میدهد.
«زمینی که کسی در آن عدس کاشته است»
دانهای پهن که مثل لوبیا خورده میشود.
«سپاهیان اسرائيلی فرار کردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این سه سربازی نیستند که در <دوم سموئيل ۲۳: ۸- ۱۲> از آنها اسم برده شده است.
«آن ۳۰ نفر» یا «سی نفر از شجاعترین سربازان اسرائیلی.» معنای کامل این جمله را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
«غاری نزدیک به شهرعَدُلاّم.» عَدُلاّم شهری نزدیک بیت لحم است.
این اسم یک مکان است. ببینید این قسمت را در <دوم سموئيل ۵: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
«در مکانی امن»
«برخی از سربازان فلسطینی روستای بیتلحم را کنترل میکردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«راه خود را از میان سپاه دشمن باز کردند»
داوود آب را با خون مقایسه میکند چون آن مردان زندگی خود را برای رساندن آب به او به خطر انداخته بودند. او با استفاده از این سوال بر این امر تاکید میکند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نوشیدن این آب مثل نوشیدن خون کسانی است که زندگی خود را برای رساندن آن به من به خطر انداختهاند»
اینها اسامی مردان هستند. این اسامی را همان طور ترجمه کنید که در <دوم سموئيل ۲: ۱۸> ترجمه کردهاید.
این یعنی ابیشای رهبر سه نفری بود که رفتند و آب را برای داوود آوردند.
«۳۰۰ مرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم معمولاً هنگام سخن گفتن از آن سه مرد شجاع از او نیز نام میبردند»
این سوال برای تاکید بر شهرت آن مرد به کار رفته است. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از آن سه مرد مشهورتر بود.»
این قسمت به وشَیب بَشَّبَتِ، اَلِعازار و شَمَّه اشاره دارد. ابیشای به اندازه این سربازان معروف نبود.
این اسم یک شهر است.
این اسم یک مرد است. ببینید این قسمت را در <دوم سموئيل ۸: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
این اسم یک مرد است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«این اعمال را انجام داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم مثل آن سه مرد او را ستاییدند»
این قسمت به وشَیب بَشَّبَتِ، اَلِعازار و شَمَّه اشاره دارد.
«او از سی سرباز دیگر به جز آن سه سرباز نامی مشهورتر بود»
گروهی از سربازان که مسئول مراقبت از داوود بودند.
این فهرستی از برجستهترین سربازان داوود است.
«سی تن از سربازان بسیار معروف»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
فهرست برجستهترین سربازان داوود ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
فهرست برجستهترین سربازان داوود ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت فهرست برجستهترین سربازان داوود را به پایان میرساند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«کلاً ۳۷ تن بودند»
1و خشم خداوند بار دیگر بر اسرائیل افروخته شد. پس داود را بر ایشان برانگیزانیده، گفت: «برو و اسرائیل و یهودا را بشمار.»2و پادشاه به سردار لشكر خود یوآب كه همراهش بود، گفت: «الا´ن در تمامی اسباط اسرائیل از دان تا بئرشبع گردش كرده، قوم را بشمار تا عدد قوم را بدانم.»3و یوآب به پادشاه گفت: «حال یهُوَه، خدای تو، عدد قوم را هر چه باشد، صد چندان زیاده كند، و چشمان آقایم، پادشاه، این را ببیند. لیكن چرا آقایم، پادشاه، خواهش این عمل دارد؟»4اما كلام پادشاه بر یوآب و سرداران لشكر غالب آمد و یوآب و سرداران لشكر از حضور پادشاه برای شمردن قوم اسرائیل بیرون رفتند.5و از اُرْدُن عبور كرده، در عَرُوعِیر به طرف راست شهری كه در وسطوادی جاد در مقابل یعزیر است، اردو زدند.6و به جِلْعاد و زمین تَحْتیم حُدْشـی آمدنـد و به دان یعَـنْ رسیده، به سوی صیدون دور زدند.7و به قلعۀ صور و تمامی شهرهای حِوّیان و كنعانیان آمدند و به جنوب یهودا تا بئرشبع گذشتند.8و چـون در تمامـی زمین گشته بودنـد، بعد از انقضای نه ماه و بیست روز به اورشلیم مراجعت كردند.9و یوآب عدد شمردهشدگان قوم را به پادشاه داد: از اسرائیل هشتصـد هزار مـرد جنگـی شمشیرزن و از یهودا پانصد هزار مرد بودند.10و داود بعد از آنكه قوم را شمرده بود، در دل خود پشیمان گشت. پس داود به خداوند گفت: «در این كاری كه كردم، گناه عظیمی ورزیدم و حال ای خداوند گناه بنده خود را عفو فرما زیرا كه بسیار احمقانه رفتار نمودم.»11و بامدادان چون داود برخاست، كلام خداوند به جاد نبی كه رایی داود بود، نازل شده، گفت:12«برو داود را بگو خداوند چنین میگوید: سه چیز پیش تو میگذارم پس یكی از آنها را برای خود اختیار كن تا برایت به عمل آورم.»13پس جاد نزد داود آمده، او را مخبر ساخت و گفت: «آیا هفت سال قحط در زمینت برتو عارض شود، یا سه ماه از حضور دشمنان خود فرار نمایی و ایشان تو را تعاقب كنند، یا وبا سه روز در زمین تو واقع شود. پس الا´ن تشخیص نموده، ببین كه نزد فرستنده خود چه جواب ببرم.»14داود به جاد گفت: «در شدّت تنگی هستم. تمنّا اینكه به دست خداوند بیفتیم زیرا كه رحمتهای او عظیم است و به دست انسان نیفتم.»15پس خداوند وبا براسرائیل از آن صبح تا وقت معین فرستاد و هفتاد هزار نفر از قوم، ازدان تا بئرشَبَع مُردند.16و چون فرشته، دست خود را بر اورشلیم دراز كرد تا آن را هلاك سازد، خداوند از آن بلا پشیمان شد و به فرشتهای كه قوم را هلاك میساخت گفت: «كافی است! حال دست خود را باز دار.» و فرشته خداوند نزد خرمنگاه اَرُونه یبُوسی بود.17و چون داود، فرشتهای را كه قوم را هلاك میساخت دید، به خداوند عرض كرده، گفت: «اینك من گناه كردهام و من عصیان ورزیدهام. امّا این گوسفندان چه كردهاند؟ تمنّا اینكه دست تو بر من و برخاندان پدرم باشد.»18و در آن روز جاد نزد داود آمده، گفت: «برو و مذبحی در خرمنگاه اَرُونه یبوسی برای خداوند برپا كن.»19پس داود موافق كلام جاد چنانكه خداوند امر فرموده بود، رفت.20و چون اَرُونه نظر انداخته، پادشاه و بندگانش را دید كه نزد وی میآیند، اَرُونه بیرون آمده، به حضور پادشاه به روی خود به زمین افتاده، تعظیم نمود.21و اَرُونه گفت: «آقایم، پادشاه، چرا نزد بنده خود آمده است؟» داود گفت: «تا خرمنگاه را از تو بخرم و مذبحی برای خداوند بنا نمایم و تا وبـا از قـوم رفـع شـود.»22و اَرُونـه به داود عرض كرد: «آقایم پادشاه آنچه را كه در نظرش پسند آید گرفته، قربانـی كنـد و اینك گاوان به جهـت قربانـی سوختنی و چومها و اسباب گاوان به جهت هیزم.23ایـن همه را ای پادشاه، اَرُونه به پادشاه میدهد.» و اَرُونه به پادشاه گفت: «یهوه، خدایت، تو را قبول فرماید.»24اما پادشاه به اَرُونه گفت: «نـی، بلكه البتـه به قیمت از تو خواهـم گرفت، و برای یهُوَه، خدای خود، قربانیهای سوختنی بیقیمت نخواهم گذرانید.» پس داود خرمنگاه و گاوان را به پنجاه مثقال نقره خرید.25و داود در آنجا مذبحی برای خداوند بنا نموده، قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتیگذرانید. پس خداوند به جهت زمین اجابت فرمود و وبا از اسرائیل رفع شد.
داوود به رهبران سپاه خود دستور داد تا مردانی که به سن مناسب برای جنگیدن رسیدهاند بشمارند. او نباید چنین کاری میکرد چون با این کار عدم اعتماد خود به خدا را نشان داد. خدا از این کار داوود خشنود نبود و به داوود سه مجازات را پیشنهاد داد.
کلمه «افروخته شد» به معنای آتش زده شد است. خشم خدا با آتش مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «خشم خداوند مثل آتش همه چیز را سوزاند»
«او سبب مخالفت و ضدیت داوود با ایشان شد»
در شریعت موسی خدا پادشاه را از شمردن مردان جنگی خود منع کرده است. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
این عبارت دو مکان به اسم دان در شمالیترین نقطه و بئرشبع در جنوبیترین نقطه را در بر گرفته و به این وسیله به کل اسرائيل اشاره کرده است.
این یعنی همه مردان غیر از کسانی که کم سن یا بسیار پیر یا جسماً ناتوان بودند را میشمرد.
این یعنی «به ازای هر یک نفر صد نفر دیگر ایجاد میکند»
یوآب و دیگر فرماندهان داوود پادشاه نتوانستند او را قانع کنند تا افراد جنگی را نشمارد.
این عبارت اشاره به فرمان پادشاه به آنها دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه پادشاه فرمان داده است»
«یوآب و فرماندهان سپاه عبور کردند»
این شهری در حد شمالی رود اَرنون بود.
این شهری در جاد است.
این به شهر حُدْشی در سرزمین قوم حِتی اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«یوآب و فرماندهانش رفتند»
«۹ ماه و ۲۰ روز»
«سپس یوآب تعداد کامل مردان آماده به جنگ را به پادشاه اعلام کرد»
این قسمت اشاره به قبایل اسرائيل دارد.
«۸۰۰۰۰۰...۵۰۰۰۰۰»
این کنایه است و اشاره به مردانی دارد که آماده جنگیدن در آن سپاه بودند.
این اشاره به قبیله جنوبی یهودا دارد.
کلمه «دل» اشاره به عواطف و وجدان داود دارد. ترجمه جایگزین: «داوود احساس گناه کرد»
داوود خود را «بندهات» خطاب قرار میدهد. این روشی مودبانه است که درباره شخصی با اقتدار فراوان سخن میگوید.
اصطلاح «کلام خداوند نازل شد» برای معرفی پیغامی خاص از سوی خدا به کار رفته است. ببینید این اصطلاح را در <دوم سموئيل ۷: ۴> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند پیغامی به جاد نبی، که نبی[ پیشگوی] داوود بود، داد. او گفت:» یا «خداوند[یهوه] این پیغام را به جاد نبی، نبی[ پیشگوی]داوود داد»
این یعنی جاد، نبی رسمی در دربار بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«در زحمت بسیار هستم»
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ما را یهوه مجازات کند، نه قوم»
این زمانی است که خدا تصمیم میگیرد تا وبا[هلاکت] را به پایان برساند.
«۷۰۰۰۰»
اشاره کردن به شهر دان در حد غایی شمالی و شهر بئرشَبَع در جنوبیترین نقطه به معنای اشاره به کل اسرائيل است.
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قدرت فرشتگان دارد. ترجمه جایگزین: «نزدیک بود فرشته، مردم اورشلیم را هلاک سازد»
این یعنی خداوند فرشتگان را از انجام شرارتی که او اجازه داده بود، بازداشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از آن زخم غمگین شد»
کلمه «دست» کنایه است و اشاره به قدرت فرشتگان دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر به آنها آسیب نرساند»
این اسم یک مرد است.
زمین خرمنکوبی سخت و صاف بود و گندم خوراکی بر آن کوبیده میشد تا دانه از کاه جدا شود.
این عبارات یک معنا دارند و برای تاکید با هم ترکیب شدهاند. ترجمه جایگزین: «بسیار گناه کردهام»
داوود با استفاده از این پرسش قوم[مردم] را با گوسفندان مقایسه میکند، تا تاکید کند که آنها کار غلطی انجام ندادهاند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این مردم کار غلطی نکرده بودند»
کلمه «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «لطفاً من...را مجازات کن»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
او احترام بسیاری به پادشاه نشان داد و او را حرمت نهاد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا که خداوند[یهوه] وبا را از قوم دور کند»
کلمه «نظر» اشاره به قضاوت یا داوری دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه که فکر میکنی نیکو است» یا «آنچه از نظر تو نیکو است»
صفحههایی سنگین که برای جدا کردن دانه از کل گیاه گندم از آنها استفاده میشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط آن چه را به عنوان قربانی تقدیم میکنم که بهایش را پرداختهام»
«۵۰ سکه.» هر سکه ۱۱ گرم وزن داشت.
کلمه «زمین» کنایه است و اشاره به قوم اسرائیل دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر قوم اسرائيل»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا وبا را از اسرائيل رفع کرد» یا «خدا وبا را از اسرائيل دور کرد»
1و داود پادشاه پیر و سالخورده شده، هر چند او را به لباس میپوشانیدند، لیكن گرم نمیشد.2و خادمانش وی را گفتند: «به جهت آقای ما، پادشاه، باكرهای جوان بطلبند تا به حضور پادشاه بایستد و او را پرستاری نماید، و در آغوش تو بخوابد تا آقای ما، پادشاه، گرم بشود.»3پس در تمامی حدود اسرائیل دختری نیكو منظر طلبیدند و اَبیشَكِ شونمیه را یافته، او را نزد پادشاه آوردند.4و آن دختر بسیار نیكو منظر بود و پادشاه را پرستاری نموده، او را خدمت میكرد. امّا پادشاه او را نشناخت.5آنگاه اَدُنیا پسر حَجِّیت، خویشتن را برافراشته، گفت: «من سلطنت خواهم نمود.» و برای خود ارابهها و سواران و پنجاه نفر را كه پیش روی وی بدوند، مهیا ساخت.6و پدرش او را در تمامی ایام عمرش نرنجانیده، و نگفته بود چرا چنین و چنان میكنی، و او نیز بسیار خوشاندام بود و مادرش او را بعد از اَبْشالوم زاییده بود.7و با یوآب بن صَرُویه و ابیاتار كاهن مشورت كرد و ایشان اَدُنیا را اعانت نمودند.8و اما صادوق كاهن و بَنایاهُو ابن یهُویاداع و ناتان نبی و شِمْعِی و رِیعی و شجاعانی كه از آن داود بودند، با اَدُنیا نرفتند.9و اَدُنیا گوسفندان و گاوان و پرواریها نزد سنگ زُوحَلَت كه به جانب عین روجَل است، ذبحنمود، و تمامی برادرانش، پسران پادشاه را با جمیع مردان یهودا كه خادمان پادشاه بودند، دعوت نمود.10اما ناتان نبی و بَنایاهُو و شجاعان و برادر خود، سلیمان را دعوت نكرد.11و ناتان به بَتْشَبَع، مادر سلیمان، عرض كرده، گفت: «آیا نشنیدی كه اَدُنیا، پسر حَجِّیت، سلطنت میكند و آقای ما داود نمیداند.12پس حال بیا تو را مشورت دهم تا جان خود و جان پسرت، سلیمان را برهانی.13برو ونزد داود پادشاه داخل شده، وی را بگو كه ای آقایم پادشاه، آیا تو برای كنیز خود قسم خورده، نگفتی كه پسر تو سلیمان، بعد از من پادشاه خواهد شد؟ و او بر كرسی من خواهد نشست؟ پس چرا اَدُنیا پادشاه شده است؟14اینك وقتی كه تو هنوز در آنجا با پادشاه سخن گویی، من نیز بعد از تو خواهم آمد و كلام تو را ثابت خواهم كرد.»15پس بَتْشَبَع نزد پادشاه به اطاق درآمد و پادشاه بسیار پیر بود و اَبیشَك شونمیه، پادشاه را خدمت مینمود.16و بَتْشَبَع خم شده، پادشاه را تعظیم نمود و پادشاه گفت: «تو را چه شده است؟»17او وی را گفت: «ای آقایم تو برای كنیز خود به یهُوَه خدای خویش قسم خوردی كه پسر تو، سلیمان بعد از من پادشاه خواهد شد و او بر كرسی من خواهد نشست.18و حال اینك اَدُنیا پادشاه شده است و آقایم پادشاه اطلاع ندارد.19و گاوان و پرواریها و گوسفندان بسیار ذبحكرده، همۀ پسران پادشاه و ابیاتار كاهن و یوآب، سردار لشكر را دعوت كرده، اما بندهات سلیمان را دعوت ننموده است.20و اما ای آقایم پادشاه، چشمان تمامی اسرائیل به سوی توست تا ایشان را خبر دهی كه بعد از آقایم، پادشاه، كیست كه بر كرسی وی خواهد نشست.21والاّ واقع خواهد شد هنگامی كه آقایم پادشاه با پدران خویش بخوابد كه من و پسرم سلیمان مقصّر خواهیم بود.»22و اینك چون او هنوز با پادشاه سخن میگفت، ناتان نبی نیز داخل شد.23و پادشاه را خبر داده، گفتند كه «اینك ناتان نبی است.» و او به حضور پادشاه درآمده، رو به زمین خم شده، پادشاه را تعظیم نمود.24و ناتان گفت: «ای آقایم پادشاه، آیا تو گفتهای كه اَدُنیا بعد از من پادشاه خواهد شد و او بر كرسی من خواهد نشست؟25زیرا كه امروز او روانه شده، گاوان و پرواریها و گوسفندان بسیار ذبح نموده، و همۀ پسران پادشاه و سرداران لشكر و ابیاتار كاهن را دعوت كرده است، و اینك ایشان به حضورش به اكل و شرب مشغولند و میگویند اَدُنیای پادشاه زنده بماند.26لیكن بندهات مرا و صادوق كاهن و بَنایاهُو ابن یهُویاداع و بندهات، سلیمان را دعوت نكرده است.27آیا این كار از جانب آقایم، پادشاه شده و آیا به بندهات خبر ندادی كه بعد از آقایم، پادشاه كیست كه بر كرسی وی بنشیند؟»28و داود پادشاه در جواب گفت: «بَتْشَبَع را نزد من بخوانید.» پس او به حضور پادشاه درآمد و به حضور پادشاه ایستاد.29و پادشاه سوگند خورده، گفت: «قسم به حیات خداوند كه جان مرااز تمام تنگیها رهانیده است،30چنانكه برای تو، به یهُوَه خدای اسرائیل، قسم خورده، گفتم كه پسر تو، سلیمان بعد از من پادشاه خواهد شد، و او به جای من بر كرسی من خواهد نشست، به همان طور امروز به عمل خواهم آورد.»31و بَتْشَبَع رو به زمین خم شده، پادشاه را تعظیم نمود و گفت: «آقایم، داودِ پادشاه تا به ابد زنده بماند!»32و داود پادشاه گفت: «صادوق كاهن و ناتان نبی و بَنایاهُو بن یهُویاداع را نزد من بخوانید.» پس ایشان به حضور پادشاه داخل شدند.33و پادشاه به ایشان گفت: «بندگان آقای خویش را همراه خود بردارید و پسرم، سلیمان را بر قاطر من سوار نموده، او را به جِیحُون ببرید.34و صادوق كاهن و ناتان نبی او را در آنجا به پادشاهی اسرائیل مسح نمایند و كَرِنّا را نواخته، بگویید: سلیمان پادشاه زنده بماند!35و شما در عقب وی برآیید تا او داخل شده، بر كرسی من بنشیند و او به جای من پادشاه خواهد شد، و او را مأمور فرمودم كه بر اسرائیل و بر یهودا پیشوا باشد.»36و بَنایاهُو ابن یهُویاداع در جواب پادشاه گفت: «آمین! یهُوَه، خدای آقایم، پادشاه نیز چنین بگوید.37چنانكه خداوند با آقایم، پادشاه بوده است، همچنین با سلیمان نیز باشد، و كرسی وی را از كرسی آقایم داودِ پادشاه عظیمتر گرداند.»38و صادوق كاهن و ناتان نبی و بَنایاهُو ابن یهُویاداع و كریتیان و فلیتیان رفته، سلیمان را بر قاطرِ داودِ پادشاه سوار كردند و او را به جِیحُون آوردند.39و صادوق كاهن، حُقّه روغن را از خیمه گرفته، سلیمان را مسح كرد و چون كَرِنّا را نواختند تمامی قوم گفتند: «سلیمان پادشاه زنده بماند.»40و تمامی قوم در عقب وی برآمدند و قوم نای نواختند و به فرح عظیم شادی نمودند، بهحدی كه زمین از آواز ایشان منشق میشد.41و اَدُنیا و تمامی دعوت شدگانی كه با او بودند، چون از خوردن فراغت یافتند، این را شنیدند و چون یوآب آواز كَرِنّا را شنید، گفت: «چیست این صدای اضطراب در شهر؟»42و چون او هنوز سخن میگفت، اینك یوناتان بن ابیاتارِ كاهن رسید و اَدُنیا گفت: «بیا زیرا كه تو مرد شجاع هستی و خبر نیكو میآوری.»43یوناتان در جواب اَدُنیا گفت: «به درستی كه آقای ما، داودِ پادشاه، سلیمان را پادشاه ساخته است.44و پادشاه، صادوق كاهن و ناتان نبی و بَنایاهُو ابن یهُویاداع و كَرِیتیان و فِلِیتیان را با او فرستاده، او را بر قاطر پادشاه سوار كردهاند.45و صادوق كاهن و ناتان نبی، او را در جِیحُون به پادشاهی مسح كردهاند و از آنجا شادی كنان برآمدند، چنانكه شهر به آشوب درآمد. و این است صدایی كه شنیدید.46و سلیمان نیز بر كرسی سلطنت جلوس نموده است.47و ایضاً بندگان پادشاه به جهت تهنیت آقای ما، داودِ پادشاه آمده، گفتند: خدای تو اسم سلیمان را از اسم تو افضل و كرسی او را از كرسی تو اعظم گرداند. و پادشاه بر بستر خود سجده نمود.48و پادشاه نیز چنین گفت: متبارك باد یهُوَه، خدای اسرائیل، كه امروز كسی را كه بر كرسی من بنشیند، به من داده است و چشمان من، این را میبیند.»49آنگاه تمامی مهمانان اَدُنیا ترسان شده، برخاستند و هركس به راه خود رفت.50و اَدُنیا از سلیمان ترسان شده، برخاست و روانه شده، شاخهای مذبح را گرفت.51و سلیمان را خبر داده، گفتند كه «اینك اَدُنیا از سلیمان پادشاهمیترسد و شاخهای مذبح را گرفته، میگوید كه سلیمان پادشاه امروز برای من قسم بخورد كه بندۀ خود را به شمشیر نخواهد كُشت.»52و سلیمان گفت: «اگر مرد صالح باشد، یكی از مویهایش بر زمین نخواهد افتاد، اما اگر بدی در او یافت شود، خواهد مُرد.»53و سلیمان پادشاه فرستاد تا او را از نزد مذبح آوردند و او آمده، سلیمان پادشاه را تعظیم نمود و سلیمان گفت: «به خانۀ خود برو.»
کتاب اول پادشاهان ادامۀ کتاب دوم سموئیل است.
این باب ابتدای حکومت سلیمان بعد از مرگ داوود را ثبت میکند (باب ۱-۱۱).
پادشاه بعدی
داوود اعلام نکرد که چه کسی جانشینش خواهد بود. به همین دلیل، بین پسران داوود برسر اینکه چه کسی باید پادشاه باشد، درگیری وجود داشت. ادُنیا ضیافتی برپا کرد و خود را پادشاه اعلام کرد. بنابراین طرفداران سلیمان به داوود گفتند و او سلیمان را پادشاه جدید اعلام کرد.
در این باب چندین بار، مردم از اصطلاح «نشستن بر کرسی» به معنی «پادشاه بودن» استفاده میکنند. سلیمان به ادُنیا این اطمینان را میدهد که اگر درست رفتار کند «یکی از موهایش بر زمین نخواهد افتاد» یعنی «او صدمهای نخواهد دید.»
پوششهای [پتوهای] زیادی بر داوود پادشاه گذاشتند تا او را گرم نگه دارند.
«بسیار پیر.» این دو عبارت معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
(See:.)
این صفحه تعمداً خالی است.
«پس خادمین پادشاه جستجو کردند»
این آرایۀ ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «در تمام سرزمین اسرائیل»
این نامی زنانه است.
کسیکه اهل شهر شونم است.
«داوود پادشاه»
این صفحه تعمداً خالی است.
حَجِّیت همسر داوود بود.
«شروع به خودستایی کرده»
اینها کسانی هستند که ارابهها را با اسبها میرانند.
این افراد جلوتر از ارابهها پیش میروند تا مسیر را برای آنها مشخص کنند و از ایشان محافظت نمایند.
«هرگز او را نرنجانیده. حتی هرگز از او درخواستی نکرده» یا «هرگز او را عصبانی نکرده، حتی هرگز از او درخواستی نکرده»
این یک پرسش بدیهی است که پدر برای تأدیب پسرش میپرسد. ترجمه جایگزین: «تو باید بدانی آنچه را که انجام دادهای، اشتباه است.»
داوود هم پدر ابشالوم بود و هم پدر ادُنیا، اما آنها از دو مادر متفاوت داشتند. ابشالوم به دنیا آمد، سپس ادُنیا.
«ادُنیا نقشهاش را برای یوآب مطرح کرد»
اینها اسامی مردانه هستند.
«ادُنیا را حمایت و کمک کردند» یا «قول دادند که ادُنیا را حمایت و کمک کنند»
اینها اسامی مردانه هستند.
«گوسالههایی که غذای بسیاری به آنها داده شده بود تا چاق شوند» یا «گاوان جوانی که به طور خاص برای قربانی آماده شده بودند»
این منطقهای سنگی نزدیک اورشلیم است.
این نام چشمهای بود که مردم آب از آن برمیداشتند.
این آرایۀ ادبی تعمیم است.
این دو عبارت به افرادی یکسان اشاره میکنند.
این دو عبارت به افرادی یکسان اشاره میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
هدف از این سؤال این است که اطلاعاتی را که ناتان میخواهد به بتشبع بگوید، مطرح کند. ترجمه جایگزین: «به نظر نمیرسد شنیده باشی که ...» یا «آیا شنیدهای که ...؟»
«پسر حَجِّیت، اَدُنیا سعی دارد که پادشاه شود»
مادر اَدُنیا و همسر داوود.
این صفحه تعمداً خالی است.
ناتانِ نبی به صحبت کردن با بتشبع ادامه میدهد.
هدف این سؤال این است که داوود آنچه را که به بتشبع قول داده بود، به یاد بیاورد. ترجمه جایگزین: «تو به کنیزت قول دادی ... بر کرسی ...؟»
بتشبع به نحوی با داوود سخن میگوید که گویی او شخص دیگری است. او با استفاده از این روش احترام خود را به داوود نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «به من، کنیزت»
نشستن بر کرسی کنایهای برای پادشاه بودن است. ترجمه جایگزین: «او پادشاه خواهد بود همان طور که من بودم»
بتشبع این سؤال را مطرح میکند تا توجه داوود را جلب کند. ترجمه جایگزین: «پس، اَدُنیا نباید سلطنت کند.»
«به او خواهم گفت آنچه که تو گفتهای حقیقت [درست] است»
«اطاقی که پادشاه در آن میخوابید»[ اطاق پادشاه]
دختر باکرۀ جوانی که خادمین داوود پادشاه آورده بودند تا از او مراقبت کند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱: ۳ نگاه کنید.
«بر زمین نزد پادشاه تعظیم نمود»
«چه میتوانم برایت بکنم؟»
اینجا ضمیر «تو» مؤکد است. ترجمه جایگزین: «تو خودت به ... قسم خوردی»
بتشبع به نحوی سخن میگوید که گویی او شخص دیگری است. او با استفاده از این روش احترام خود را به داوود نشان میدهد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «به من، کنیزت»
این نام خدا است که خود را در عهد عتیق بر قومش آشکار کرد. مراجعه کنید به صفحه ترجمه کلمات که در مورد نحوه ترجمه این کلمه نکاتی را ذکر کرده است.
نشستن بر کرسی کنایهای است برای پادشاه بودن. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او پادشاه خواهد بود، همان طور که من بودم»
بتشبع به صحبت با داوود پادشاه، ادامه میدهد.
«نگاه کن» یا «گوش کن» یا «به آنچه که به تو میگویم توجه کن»
«گاوان، پرواریها و گوسفندان فراوان»
بتشبع به صحبت با داوود پادشاه، ادامه میدهد.
اینجا «چشمان» به مردم اشاره میکند. اینجا «چشمان ... به سوی توست» اصطلاح است که یعنی مردم منتظر تو هستند. ترجمه جایگزین: «تمام قوم اسرائیل منتظر تو هستند»
نشستن بر کرسی کنایهای است برای پادشاه بودن. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «پادشاه خواهد بود»
بتشبع به نحوی با داوود پادشاه سخن میگوید که گویی دربارۀ او صحبت میکند. او با استفاده از این روش احترام خود را به او نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که تو با پدرانت بخوابی»
این روشی مؤدبانه برای بیان «مُردن» است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه جدید، با پسرم سلیمان و من همچون مجرمین برخورد خواهد نمود»
ناتانِ نبی با داوود پادشاه صحبت میکند.
«بسیار خم شد»
ناتانِ نبی به صحبت با داوود پادشاه، ادامه میدهد.
این را میتوان در غالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا تو گفتهای که اَدُنیا بعد از تو سلطنت خواهد کرد، و او بر کرسی تو خواهد نشست؟»
نشستن بر کرسی کنایهای برای پادشاه بودن است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او پادشاه خواهد بود همان طور که من بودم»
احتمالاً اَدُنیا بر میزی نشسته بود که میتوانست تمام کسانی که برای خوردن و نوشیدن دعوت کرده بود را نظاره کند. مفهوم اصلی این است، افرادی که ناتان ذکر میکند، با اَدُنیا بودند و با هم جشن میگرفتند. ترجمه جایگزین: « با او میخوردند و مینوشیدند» یا «جایی که او میتوانست آنها را ببیند، میخوردند و مینوشیدند»
ناتان نبی به صحبت با داوود پادشاه، ادامه میدهد.
ناتان به داوود به عنوان سوم شخص اشاره میکند. این روشی است تا احترام به پادشاه را نشان دهد. آن را میتوان به عنوان دوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا تو، آقایم پادشاه، این کار را بدون اینکه به ما، خادمینت بگویی کردهای که چه کسی بر کرسی تو خواهد نشست؟»
نشستن بر کرسی، کنایهای برای پادشاه بودن است. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «چه کسی بعد از او پادشاه خواهد شد»
داوود پادشاه به بتشبع قول میدهد.
«به حضور پادشاه آمد» یا «به حضور پادشاه برگشت»
«قولی جدی داد»
نشستن بر کرسی کنایهای برای پادشاه بودن است. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او بر جای من خواهد نشست و پادشاه خواهد بود همان طور که من بودم»
بتشبع میدانست که داوود تا ابد زنده نخواهد بود، این روشی است برای بیان اینکه او پادشاه نیکویی است.
داوود پادشاه، سلیمان پادشاه را تدهین میکند.
داوود به نحوی از خودش سخن میگوید که گویی او از شخص دیگری صحبت میکند تا صادوق، ناتان، و بتشبع به یاد بیاورند که داوود هنوز پادشاه است. ترجمه جایگزین: «بندگان من»
این نام یک چشمۀ آب است.
این صفحه تعمداً خالی است.
داوود پادشاه همچنان از طرف سلیمان به عنوان کسی که پادشاه خواهد شد، سخن میگوید.
کلمات «بر کرسی نشستن» به عنوان کنایه برای پادشاه بودن در اول پادشاهان ۱: ۱۳، اول پادشاهان ۱: ۱۷، . اول پادشاهان ۱: ۳۰ استفاده شده است. اینجا داوود دربارۀ سلیمان سخن میگوید که به راستی بر تخت واقعی مینشیند.
آنها موافقت کردند و آنچه را که داوود پادشاه گفت انجام دادند.
بَنایاهُو به نحوی با داوود پادشاه سخن میگوید که گویی او با شخص دیگری صحبت میکند. او با استفاده از این روش احترام خود را به داوود پادشاه نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «آقا و پادشاهم، یهوه خدای تو نیز تأیید کند»
بَنایاهُو به نحوی با داوود پادشاه سخن میگوید که گویی او با شخص دیگری صحبت میکند. او با استفاده از این روش احترام خود را به داوود پادشاه نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «با تو بوده است، آقایم پادشاه، همچنین»
کلمه «کرسی» کنایه است برای ۱) کسی که بر کرسی مینشیند. ترجمه جایگزین: «کسی که بر کرسی مینشیند بزرگتر از آقایم داوود پادشاه گردد» یا ۲) پادشاهی [قلمروی] کسی که بر تخت مینشیند و حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاهی تو بزرگتر از پادشاهی آقایم داوود پادشاه باشد»
بَنایاهُو به نحوی با داوود پادشاه سخن میگوید که گویی او با شخص دیگری صحبت میکند. او با استفاده از این روش احترام خود را به داوود پادشاه نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «کرسی تو، آقایم داوود پادشاه»
قوم اسرائیل، سلیمان را به عنوان پادشاه بر اسرائیل تدهین میکنند.
اینها اسامی گروهی از مردم هستند.
این نام یک چشمه است، جایی که آب تازه از زمین بیرون میآید.
این یعنی کاهن شاخ حیوانی خاص را برمیداشت و با روغن زیتون پر میکرد تا در حضور خیمه مخصوص یهوه نگه دارند.
معانی محتمل ۱) شاخ حیوان را با روغن زیتون پر میکردند یا ۲) ظرفی جایگزین شاخ اصلی میکردند، اما مردم همچنان آن را شاخ مینامیدند. ترجمه جایگزین: «ظرف روغن را گرفته»
این آرایه ادبی تعمیم است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اَدُنیا صدای بلند را میشود و منتظر خبر است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اَدُنیا فهمید که سلیمان پادشاه جدید است.
اینها اسامی گروهی از مردم است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یوناتان به صحبت کردن با اَدُنیا دربارۀ سلیمان ادامه میدهد.
معانی محتمل ۱) این کلمات کنایه هستند برای پادشاه بودن. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱: ۳۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون پادشاه است» یا ۲) که سلیمان واقعاً بر تخت حقیقی مینشیند.
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) این کلمات کنایه برای پادشاه بودن هستند. به نحوۀ ترجمه کلماتی مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱: ۳۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که امروز پادشاه میشود همان طور که من بودم» یا ۲) که سلیمان واقعاً بر تخت حقیقی مینشیند.
اَدُنیا از پادشاهی سلیمان ترسان میشود.
معنی احتمالی دیگر این است که «آنها به سرعت شروع به حرکت کردند»
«شاخهای مذبح» نمادی از قدرت و حفاظت یهوه است، اما چون اَدُنیا واقعاً به بیرون از خیمه رفت تا به معنای واقعی شاخها را بردارد، شما باید آن را به طور تحتالفظی ترجمه کنید.
معنی احتمالی دیگر این است که «اَدُنیا ... به سرعت رفت»
خادمین به نحوی با سلیمان پادشاه سخن میگویند که گویی آنها با شخص دیگری حرف میزنند. آنها با استفاده از این روش احترام خود را به سلیمان نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «از تو میترسند، سلیمان پادشاه»
اَدُنیا به نحوی از خودش سخن میگوید که گویی از شخص دیگری صحبت میکند. با استفاده از این روش مردم گمان میکردند که او به سلیمان پادشاه، احترام میگذارد.
سلیمان زندگی اَدُنیا را نجات میدهد.
این یک نوع مبالغه است که میگوید سیمان از اَدُنیا محافظت خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «یکی از موهایش نمیافتد» یا «من از او محافظت خواهم کرد»
اسم معنای «بدی» را میتوان در غالب فعل بیان کرد. اینجا به نحوی سخن گفته که گویی شیای است که میتوان در ظرفی پیدا کرد. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او آنچه بدی است انجام دهد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و چون ایام وفات داود نزدیك شد، پسر خود سلیمان را وصیت فرموده، گفت:2«من به راه تمامی اهل زمین میروم. پس تو قوی و دلیر باش.3وصایای یهُوَه، خدای خود را نگاه داشته، به طریقهای وی سلوك نما، و فرایض و اوامر و احكام و شهادات وی را به نوعی كه در تورات موسی مكتوب است، محافظت نما تا در هر كاری كه كنی و به هر جایی كه توجه نمایی، برخوردار باشی.4و تا آنكه خداوند ، كلامی را كه دربارۀ من فرموده و گفته است، برقرار دارد كه اگر پسران تو راه خویش را حفظ نموده، به تمامی دل و به تمامی جان خود در حضور من به راستی سلوك نمایند، یقین كه از تو كسی كه بر كرسی اسرائیل بنشیند، مفقود نخواهد شد.5« و دیگر تو آنچه را كه یوآب بن صَرُویه به من كرد میدانی، یعنی آنچه را با دو سردار لشكر اسرائیل اَبْنِیر بن نیر و عماسا ابن یتَر كرد و ایشان را كشت و خون جنگ را در حین صلح ریخته، خون جنگ را بر كمربندی كه به كمر خود داشت و بر نعلینی كه به پایهایش بود، پاشید.6پس موافق حكمت خود عمل نما و مباد كه موی سفید او به سلامتی به قبر فرو رود.7و اما با پسران بَرْزِلاّی جِلْعادی احسان نما و ایشان از جملۀ خورندگان بر سفرۀ تو باشند، زیرا كه ایشان هنگامی كه از برادر تو اَبْشالوم فرار میكردم، نزد من چنین آمدند.8و اینك شِمْعِی ابن جیرای بنیامینی از بَحُوریم نزد توست و او مرا در روزی كه به مَحَنایم رسیدم به لعنت سخت لعن كرد، لیكن چون به استقبال من به اردن آمد برای او به خداوند قسم خورده، گفتم كه تو را با شمشیر نخواهم كشت.9پس الا´ن او را بیگناه مشمار زیرا كه مرد حكیم هستی و آنچه را كه با او باید كرد، میدانی. پس مویهای سفید او را به قبر با خون فرود آور.»10پس داود با پدران خود خوابید و در شهر داود دفن شد.11و ایامی كه داود بر اسرائیل سلطنت مینمود، چهل سال بود. هفت سال در حِبرون سلطنت كرد و در اورشلیم سی و سه سال سلطنت نمود.12و سلیمان بر كرسی پدر خود داود نشست و سلطنت او بسیار استوار گردید.13و اَدُنیا پسر حَجِّیت نزد بَتْشَبَع، مادر سلیمان آمد و او گفت: «آیا به سلامتی آمدی؟» او جواب داد: «به سلامتی.»14پس گفت: «با تو حرفی دارم.» او گفت: «بگو.»15گفت: «تو میدانی كه سلطنت با من شده بود و تمامی اسرائیل روی خود را به من مایل كرده بودند تا سلطنت نمایم.اما سلطنت منتقل شده، از آنِ برادرم گردید زیرا كه از جانب خداوند از آن او بود.16و الا´ن خواهشی از تو دارم؛ مسألت مرا رد مكن.» او وی را گفت: «بگو.»17گفت: «تمنّا این كه به سلیمان پادشاه بگویی زیرا خواهش تو را رد نخواهد كرد تا اَبیشَكِ شونمیه را به من به زنی بدهد.»18بَتْشَبَع گفت: «خوب، من نزد پادشاه برای تو خواهم گفت.»19پس بَتْشَبَع نزد سلیمان پادشاه داخل شد تا با او دربارۀ اَدُنیا سخن گوید. و پادشاه به استقبالش برخاسته، او را تعظیم نمود و بر كرسی خود نشست و فرمود تا به جهت مادر پادشاه كرسی بیاورند و او به دست راستش بنشست.20و او عرض كرد: «یك مطلب جزئی دارم كه از تو سؤال نمایم. مسألت مرا رد منما.» پادشاه گفت: «ای مادرم بگو زیرا كه مسألت تو را رد نخواهم كرد.»21و او گفت: «اَبیشَكِ شونمیه به برادرت اَدُنیا به زنی داده شود.»22سلیمان پادشاه، مادر خود را جواب داده، گفت: «چرا اَبیشَكِ شونَمیه را به جهت اَدُنیا طلبیدی؟ سلطنت را نیز برای وی طلب كن چونكه او برادر بزرگ من است، هم به جهت او و هم به جهت ابیاتار كاهن و هم به جهت یوآب بن صَرُویه.»23و سلیمان پادشاه به خداوند قسم خورده، گفت: «خدا به من مثل این بلكه زیاده از این عمل نماید اگر اَدُنیا این سخن را به ضرر جان خود نگفته باشد.24و الا´ن قسم به حیات خداوند كه مرا استوار نموده، و مرا بر كرسی پدرم، داود نشانیده، و خانهای برایم به طوری كه وعده نموده بود، برپا كرده است كه اَدُنیاامروز خواهد مرد.»25پس سلیمان پادشاه به دست بَنایاهُو ابن یهُویاداع فرستاد و او وی را زد كه مرد.26و پادشاه به ابیاتار كاهن گفت: «به مزرعۀ خود به عناتوت برو زیرا كه تو مستوجب قتل هستی، لیكن امروز تو را نخواهم كشت، چونكه تابوت خداوند، یهُوَه را در حضور پدرم داود برمیداشتی، و در تمامی مصیبتهای پدرم مصیبت كشیدی.»27پس سلیمان، ابیاتار را از كهانت خداوند اخراج نمود تا كلام خداوند را كه دربارۀ خاندان عیلی در شیلوه گفته بود، كامل گرداند.28و چون خبر به یوآب رسید، یوآب به خیمۀ خداوند فرار كرده، شاخهای مذبح را گرفت زیرا كه یوآب، اَدُنیا را متابعت كرده، هرچند اَبْشالوم را متابعت ننموده بود.29و سلیمان پادشاه را خبر دادند كه یوآب به خیمۀ خداوند فرار كرده، و اینك به پهلوی مذبح است. پس سلیمان، بَنایاهُو ابن یهُویاداع را فرستاده، گفت: «برو و او را بكش.»30و بَنایاهُو به خیمۀ خداوند داخل شده، او را گفت: «پادشاه چنین میفرماید كه بیرون بیا.» او گفت: «نی، بلكه اینجا میمیرم.» و بَنایاهُو به پادشاه خبر رسانیده، گفت كه «یوآب چنین گفته، و چنین به من جواب داده است.»31پادشاه وی را فرمود: «موافق سخنش عمل نما و او را كشته، دفن كن تا خون بیگناهی را كه یوآب ریخته بود از من و از خاندان پدرم دور نمایی.32و خداوند خونش را بر سر خودش رد خواهد گردانید به سبب اینكه بر دو مرد كه از او عادلتر و نیكوتر بودند هجوم آورده، ایشان را باشمشیر كشت و پدرم، داود اطلاع نداشت، یعنی اَبْنِیر بن نیر، سردار لشكر اسرائیل و عماسا ابن یتَر، سردار لشكر یهودا.33پس خون ایشان بر سر یوآب و بر سر ذُریتش تا به ابد برخواهد گشت و برای داود و ذریتش و خاندانش و كرسیاش سلامتی از جانب خداوند تا ابدالا´باد خواهد بود.»34پس بَنایاهُو ابن یهُویاداع رفته، او را زد و كشت و او را در خانهاش كه در صحرا بود، دفن كردند.35و پادشاه بَنایاهُو ابن یهُویاداع را به جایش به سرداری لشكر نصب كرد و پادشاه، صادوق كاهن را در جای ابیاتار گماشت.36و پادشاه فرستاده، شِمْعِی را خوانده، وی را گفت: «به جهت خود خانهای در اورشلیم بنا كرده، در آنجا ساكن شو و از آنجا به هیچ طرف بیرون مرو.37زیرا یقیناً در روزی كه بیرون روی و از نهر قِدرون عبور نمایی، بدان كه البته خواهی مرد و خونت بر سر خودت خواهد بود.»38و شِمْعِی به پادشاه گفت: «آنچه گفتی نیكوست. به طوری كه آقایم پادشاه فرموده است، بندهات چنین عمل خواهد نمود.» پس شِمْعِی روزهای بسیار در اورشلیم ساكن بود.39اما بعد از انقضای سه سال واقع شد كه دو غلام شِمْعِی نزد اَخِیش بن مَعْكَه، پادشاه جَتّ فرار كردند و شِمْعِی را خبر داده، گفتند كه «اینك غلامانت در جَتّ هستند.»40و شِمْعی برخاسته، الاغ خود را بیاراست و به جستجوی غلامانش، نزد اَخِیش به جَتّ روانه شد، و شِمْعِی رفته، غلامان خود را از جَتّ بازآورد.41و به سلیمان خبر دادند كه شِمْعِی از اورشلیم به جَتّ رفته و برگشته است.42و پادشاه فرستاده، شِمْعِی راخواند و وی را گفت: «آیا تو را به خداوند قسم ندادم و تو را به تأكید نگفتم در روزی كه بیرون شوی و به هر جا بروی یقین بدان كه خواهی مرد، و تو مرا گفتی سخنی كه شنیدم نیكوست؟43پس قسم خداوند و حكمی را كه به تو امر فرمودم، چرا نگاه نداشتی؟»44و پادشاه به شِمْعِی گفت: «تمامی بدی را كه دلت از آن آگاهی دارد كه به پدر من داود كردهای، میدانی و خداوند شرارت تو را به سرت برگردانیده است.45و سلیمان پادشاه، مبارك خواهد بود و كرسی داود در حضور خداوند تا به ابد پایدار خواهد ماند.»46پس پادشاه بَنایاهُو ابن یهُویاداع را امر فرمود و او بیرون رفته، او را زد كه مرد. و سلطنت در دست سلیمان برقرار گردید.
این باب دو داستان [حکایت] دارد: آخرین نصیحت داوود به سلیمان است و دیگری این کهسلیمان كسانی را كه از اَدُنیا و شمعى حمایت کرده بودند و همچنین کسانی كه داوود را در هنگام فرار از ابشالوم، نفرین كرده بودند، مجازات میکند.
تمجید خود میتواند موجب مصیبت شود، همان طور که وقتی اَدُنیا خود را پادشاه اعلام کرد.
داوود با استفاده از آرایۀ ادبی بهگویی از مرگ قریبالوقوعش سخن میگوید: «من به راه تمامی اهل زمین میروم.»
داوود قصد داشت برای پسر خود سلیمان بر اهمیت اطاعت از خدا تاکید کند. او با بیان موضوعی مشابه برای هفت بار با استفاده از کلماتی متفاوت از ساختار همگون، استفاده کرد: «اوامر یهوه خدای خود را نگاه دارید تا در راههای او گام بردارید، از احکامش، فرامینش، تصمیماتش، و عهدش اطاعت کنید، به آنچه در حکم موسی نوشته شده دقت کنید.» بعضی زبانها روشهای دیگری برای بیان این تأکید استفاده میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این روشی مؤدبانه برای بیان این امر است که «من میمیرم.»
حذف به قرینه را میتوان جایگزین کرد. ترجمه جایگزین: «به همه نشان بده که تو یک مرد هستی» یا «به گونهای زندگی کن که همه بدانند تو مرد نیکویی هستی»
راه رفتن در مسیری کنایه است از روشی که شخص زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «به گونهای که او فرمان داده زندگی کن»
«تا سعادتمند شوی» یا «تا امورات تو به خوبی پیش روند»
«هر آنچه را که قول داده است انجام دهد»
یهوه با داوود صحبت میکند، بنابراین کلمات «تو» و «به تو» به داود اشاره میکند.
یهوه با داوود صحبت میکند، بنابراین کلمه «به من» به یهوه اشاره میکند.
اصطلاح «به تمامی دل» یعنی «کاملاً» و «به تمامی جان» یعنی «با همۀ وجود.» این دو عبارت معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود خود» یا «با تمام انرژی خود»
کلمۀ «کرسی» کنایه از پادشاهی است که بر کرسی مینشیند. آرایۀ ادبی کمنمایی «مفقود نخواهد شد» را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ذریت تو از پادشاهی اسرائیل دست برنخواهند داشت» یا «یکی از نسل تو برای همیشه پادشاه اسرائیل خواهد بود»
داوود پادشاه همچنان با سلیمان دربارۀ نحوی رهبری اسرائیل صحبت میکند.
داوود دو بار به یک مورد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه را که یوآب ... با من انجام دادــ یعنی، آنچه را که او کرد»
معانی محتمل ۱) «افراد را در زمان صلح به نحوی کُشت چنان که گویی آنها را در جنگ میکُشد» یا ۲) «از افراد در زمان صلح انتقام گرفت چون آنها مردم را در جنگ کشته بودند»
معانی محتمل ۱) یوآب آنقدر به این افراد نزدیک بود که وقتی آنها را کُشت خون آنها بر کمربند و نعلین او پاشید یا ۲) کلمه «خون» کنایهای است برای مجازات قتل، و کمربند و کفشها کنایهای هستند بر اقتدار و قدرت یوآب به عنوان فرمانروا، پس داوود چون یوآب قاتل است، میگوید که او نباید بر سپاه فروانروایی کند. در هر صورت، بهتر است آن را به صورت تحتالفظی ترجمه کنید.
اینجا پیر بودن با داشتن موی سفید اشاره شده است، یعنی «سر سفید.» ترجمه جایگزین: «اطمینان حاصل کن که موآب قبل از اینکه پیر شود به سختی بمیرد»
داوود پادشاه همچنان دربارۀ نحوۀ رهبری اسرائیل با سلیمان صحبت میکند.
یک اسم مردانه
سفره کنایه از خانهای است که سفره درآنجا قرار دارد. ترجمه جایگزین: «از آنها برای خوردن در خانه خود پذیرایی کن»
داوود پادشاه همچنان دربارۀ نحوۀ رهبری اسرائیل با سلیمان صحبت میکند.
اسامی مردانه
نسل بنیامین
اسامی مکانها
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتماً او را مجازات کن»
خون کنایه از مرگ سخت است، و سر جزءگویی از شخص میباشد. ترجمه جایگزین: «اطمینان حاصل کن که او به سختی میمیرد»
داوود میمیرد و سلیمان به عنوان پادشاه جدید اسرائیل جانشین او میشود.
اینجا به نحوی از مُردن داوود سخن گفته که گویی او به خواب رفته است. ترجمه جایگزین: «مُرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «داوود ... و آنها او را دفن کردند»
«مدتی که داوود بر اسرائیل حکومت کرد ... بود» یا «داوود به مدت ... بر اسرائیل سلطنت کرد»
کرسی به اقتدار و قدرت پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه شد همانطور که پدرش داوود، پادشاه بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه سلطنت سلیمان را بسیار استوار گردانید» یا «یهوه باعث شد که سلیمان کاملاً سلطنت را به دست بگیرد»
اَدُنیا با بَتْشَبَع صحبت میکند.
بدون قصد آسیب رساندن
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است.
«آنچه انتظار داشتیم اتفاق بیافتد، به وقوع نپیوست»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه سلطنت را به برادرم داد» یا «برادرم پادشاه شد»
اَدُنیا خواستهاش را با بتشبع در میان گذاشت.
برگردانیدن روی از کسی کنایه از امتناع برای نگاه کردن به آن شخص است، که به نوبۀ خود کنایه از امتناع برای انجام کاری است که آن شخص درخواست نموده. ترجمه جایگزین: «از انجام آنچه از تو خواستهام امتناع مکن»
برگردانیدن روی از کسی کنایه از امتناع برای نگاه کردن به آن شخص است، که به نوبۀ خود کنایه از امتناع برای انجام کاری است که آن شخص درخواست نموده. ترجمه جایگزین: «او از انجام آنچه تو درخواست کردی امتناع میکند»
به اول پادشاهان ۱: ۳ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
بَتْشَبَع به درخواست اَدُنیا، نزد سلیمان پادشاه میرود.
«پادشاه بلند شد» از جایی که او بر تختش نشسته بود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به کسی گفت تا کرسی را بیاورند»
بَتْشَبَع
برگردانیدن روی از کسی کنایه از امتناع برای نگاه کردن به آن شخص است، که به نوبۀ خود کنایه از امتناع برای انجام کاری است که آن شخص درخواست نموده. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۲: ۱۶ و اول پادشاهان ۲: ۱۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه را که از تو میخواهم رد نکن ... آنچه را که خواستهای رد نخواهم کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه بده اَدُنیا ... با اَبیشَکِ شونمیه ازدواج کند» یا «اَبیشَکِ شونمیه را به عنوان همسر به اَدُنیا بده»
سلیمان پادشاه به درخواست اَدُنیا جواب میدهد.
سلیمان پادشاه از درخواست مادرش خشمگین بود. ترجمه جایگزین: «درخواست تو به جهت اَدُنیا اشتباه است! این همچون درخواست سلطنت به جهت او و همچنین به جهت صَرُویه است!»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خدا حق دارد من را اعدام کند [از بین ببرد] و حتی اگر که من اَدُنیا را به خاطر درخواستی که کرده اعدام نکنم [هلاک نکنم]، خدا بدتر از این با من بکند»
سلیمان پادشاه، اَدُنیا را اعدام میکند.
کلمۀ «کرسی» به اقتدار سلیمان که توسط یهوه به او داده شده تا سلطنت کند، اشاره میکند.
اینجا «خانه» به نسلی که یهوه به سلیمان پادشاه داده که بعد از او به حکومت ادامه دهند اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
سلیمان، ابیاتار را از کهانت برکنار میکند.
ابیاتار پیش از اینکه داوود پادشاه شود، در کنار او رنج کشیده بود.
اینجا «او» به سلیمان پادشاه اشاره میکند.
«آنچه را که یهوه گفته است»
کلمۀ «او» به یهوه اشاره میکند.
سلیمان پادشاه به بَنایاهُو دستور میدهد که یوآب را اعدام کند.
«یوآب آنچه را که سلیمان بعد از پادشاه شدنش انجام داده بود، شنید»
شاخهای مذبح نمادی از قدرت و حفاظت یهوه هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی به سلیمان پادشاه گفت که یوآب فرار کرده است»
بَنایاهُو، یوآب را اعدام میکند.
اینجا «خاندان» به نسل داوود اشاره میکند، درحالی که «خون» به گناه اشاره دارد. «او را دفن کن تا گناه قتلی که یوآب بیدلیل مرتکب شده را از من و خاندان من دور کنی» یا «او را دفن کن. تا یهوه من و خاندان پدر مرا به خاطر یوآب که مردم را بیدلیل کشته، مقصر نداند»
سلیمان پادشاه دلیلی را که بر اساس آن یوآب باید بمیرد، شرح میدهد.
کلمه «خودش» به یوآب اشاره میکند. «خون» کنایه از قتل است و اصطلاحِ «خونش بر سر خودش» یعنی شخص به جرم قتل باید مقصر به حساب آید . ترجمه جایگزین: «یوآب مردم را کشته است، و من از یهوه خواستهام که او را به خاطر آنچه انجام داده است، مقصر بداند»
این کلمات اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که اَبْنِیر و عَماسا نسبت به یوآب مردان نیکوتری بودند.
کلمۀ «خون» کنایه از قتل است و اصطلاح «خون بر سر ... برمیگردد» یعنی شخص باید به خاطر قتل گناهکار به حساب آید. ترجمه جایگزین: «من از یهوه خواستهام که یوآب و ذریتش را گناهکار بداند»
کلمات «خاندان» و «کرسی» کنایه از خانواده و سلطنت هستند. ترجمه جایگزین: «ذریت داوود و سلطنت داوود»
بَنایاهُو، یوآب را میکُشد و فرماندۀ سپاه سلیمان میشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها یوآب را در خانه خودش دفن کردند»
خانه کنایه از زمینی است که آن خانه در آن قرار داشت. اسرائیلیان مردم را بیرون از خانه در قبر یا آرامگاه دفن میکردند. ترجمه جایگزین: «جایی که خانوادهاش زندگی میکردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
سلیمان پادشاه به شِمْعِی میگوید که در اورشلیم بماند یا شِمْعِی خواهد مُرد.
اینجا «خون» کنایه از گناه است و سر کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «تو مسئول مرگ خودت خواهی بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
شِمْعِی اورشلیم را ترک میکند.
اسامی مردانه
شهر فلسطین
این یک اصطلاح است. «شِمْعی سریعاً»
سلیمان پادشاه، شِمْعِی را برای ترک اورشلیم داوری میکند.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به سلیمان گفت»[ در فارسی انجام شده است]
سلیمان به شِمْعِی یادآوری میکند که چه قولی داده بود. ترجمه جایگزین: «تو خیلی خوب میدانی که من تو را قسم دادهام ... گفتم، ‘بدان ... خواهی مُرد‘!»
سلیمان پادشاه شمعی را برای خروج اورشلیم حکم میکند.
معانی محتمل ۱) سلیمان برای جواب این سؤال را میپرسد یا ۲) ترجمه جایگزین: «تو با شکستن قولت مرتکب اشتباه شدی.»
اینجا سَر به شخص اشاره میکند و به نحوی از شرارت سخن گفته شده که گویی مادۀ جامد یا مایعی است که میتوان آن را در سَر شخص گذاشت. ترجمه جایگزین: «تو مسئول تمام شرارت خود خواهی بود»
سلیمان پادشاه دستور داد که شمعی بمیرد.
اینجا «کرسی داوود» به اقتدار و سلطنت داوود و همۀ ذریتش تا ابد اشاره میکند.
اینجا استفاده از «دست» به قدرت و اقتدار سلیمان اشاره میکند.
1و سلیمان با فرعون، پادشاه مصر،مصاهرت نموده، دختر فرعون را گرفت، و او را به شهر داود آورد تا بنای خانۀ خود و خانۀ خداوند و حصار اورشلیم را به هر طرفش تمام كند.2لیكن قوم در مكانهای بلند قربانی میگذرانیدند زیرا خانهای برای اسم خداوند تا آن زمان بنا نشده بود.3و سلیمان خداوند را دوست داشته، به فرایض پدر خود، داود رفتار مینمود، جز اینكه در مكانهای بلند قربانی میگذرانید و بخور میسوزانید.4و پادشاه به جِبْعُون رفت تا در آنجا قربانی بگذراند زیرا كه مكانِ بلندِ عظیم، آن بود و سلیمان بر آن مذبح هزار قربانی سوختنی گذرانید.5و خداوند به سلیمان در جِبْعُون در خواب شب ظاهر شد. و خدا گفت: «آنچه را كه به تو بدهم، طلب نما.»6سلیمان گفت: «تو بابندهات، پدرم داود، هرگاه در حضور تو با راستی و عدالت و قلب سلیم با تو رفتار مینمود، احسان عظیم مینمودی، و این احسان عظیم را برای او نگاه داشتی كه پسری به او دادی تا بر كرسی وی بنشیند، چنانكه امروز واقع شده است.7و الا´ن ای یهُوَه، خدای من، تو بندۀ خود را به جای پدرم داود، پادشاه ساختی و من طفل صغیر هستم كه خروج و دخول را نمیدانم.8و بندهات در میان قوم تو كه برگزیدهای هستم، قوم عظیمی كه كثیرند به حدی كه ایشان را نتوان شمرد و حساب كرد.9پس به بندۀ خود دل فهیم عطا فرما تا قوم تو را داوری نمایم و در میان نیك و بد تمیز كنم؛ زیرا كیست كه این قوم عظیم تو را داوری تواند نمود؟»10و این امر به نظر خداوند پسند آمد كه سلیمان این چیز را خواسته بود.11پس خدا وی را گفت: «چونكه این چیز را خواستی و طول ایام برای خویشتن نطلبیدی، و دولت برای خود سؤال ننمودی، و جان دشمنانت را نطلبیدی، بلكه به جهت خود حكمت خواستی تا انصاف را بفهمی،12اینك بر حسب كلام تو كردم و اینك دل حكیم و فهیم به تو دادم به طوری كه پیش از تو مثل تویی نبوده است و بعد از تو كسی مثل تو نخواهد برخاست.13و نیز آنچه را نطلبیدی، یعنی هم دولت و هم جلال را به تو عطا فرمودم به حدی كه در تمامی روزهایت كسی مثل تو در میان پادشاهان نخواهد بود.14و اگر در راههای من سلوك نموده، فرایض و اوامر مرا نگاه داری به طوری كه پدر تو داود سلوك نمود، آنگاه روزهایت را طویل خواهم گردانید.»15پس سلیمان بیدار شد و اینك خواب بود. و به اورشلیم آمده، پیش تابوت عهد خداوند ایستاد، و قربانیهای سوختنی گذرانید و ذبایح سلامتی ذبح كرده، برای تمامی بندگانش ضیافت نمود.16آنگاه دو زن زانیه نزد پادشاه آمده، در حضورش ایستادند.17و یكی از آن زنان گفت: «ای آقایم، من و این زن در یك خانه ساكنیم و در آن خانه با او زاییدم.18و روز سوم بعد از زاییدنم واقع شد كه این زن نیز زایید و ما با یكدیگر بودیم و كسی دیگر با ما در خانه نبود و ما هر دو در خانه تنها بودیم.19و در شب، پسر این زن مرد زیرا كه بر او خوابیده بود.20و او در نصف شب برخاسته، پسر مرا وقتی كه كنیزت در خواب بود از پهلوی من گرفت و در بغل خود گذاشت و پسر مردۀ خود را در بغل من نهاد.21و بامدادان چون برخاستم تا پسر خود را شیر دهم، اینك مرده بود؛ اما چون در وقت صبح بر او نگاه كردم، دیدم كه پسری كه من زاییده بودم، نیست.»22زن دیگر گفت: «نی، بلكه پسر زنده از آن من است و پسر مرده از آن توست.» و آن دیگر گفت: «نی، بلكه پسر مرده از آن توست و پسر زنده از آن من است.» و به حضور پادشاه مكالمه میكردند.23پس پادشاه گفت: «این میگوید كه این پسر زنده از آن من است و پسر مرده از آن توست و آن میگوید نی، بلكه پسر مرده از آن توست و پسر زنده از آن من است.»24و پادشاه گفت: «شمشیری نزد من بیاورید.» پس شمشیری به حضور پادشاه آوردند.25و پادشاه گفت: «پسر زنده را به دو حصّه تقسیم نمایید و نصفش را به این و نصفش را به آن بدهید.»26و زنی كه پسر زنده از آن او بود، چونكه دلش بر پسرشمیسوخت به پادشاه عرض كرده، گفت: «ای آقایم! پسر زنده را به او بدهید و او را هرگز مكشید.» اما آن دیگری گفت: «نه از آن من و نه از آن تو باشد؛ او را تقسیم نمایید.»27آنگاه پادشاه امر فرموده، گفت: «پسر زنده را به او بدهید و او را البته مكشید زیرا كه مادرش این است.»28و چون تمامی اسرائیل حُكمی را كه پادشاه كرده بود، شنیدند از پادشاه بترسیدند زیرا دیدند كه حكمت خدایی به جهت داوری كردن در دل اوست.
این باب دو داستان [حکایت] دارد. آیات ۱-۱۵ داستان رؤیای سلیمان است وقتی که خدا از او میپرسد که چه میخواهد و او میگوید که نیاز به حکمت دارد تا حاکمی نیکو و عادل باشد. آیات ۱۶-۲۸ داستان دادگاهی است که حکمت سلیمان را نشان میدهد.
خدا از خواسته سلیمان برای دریافت حکمت بسیار خشنود بود. چون حکمت امریست که او میتوانست با استفاده از آن افراد دیگر را به جای خودش خدمت کند. به خاطر این خواستۀ بینظیر، خدا وعدۀ حکمت، ثروت، و شهرت را به سلیمان داد.
دو مثال دیگر هم از افرادی که نیازهای دیگران را بر نیازهای خود برتر میدانند، وجود دارد. خدا از کسانی که وظایف خود را به خوبی انجام میدهند نسبت به آنانی که میخواهند برکت بیابند خوشنودتر است. مادری که جان فرزند خود را برتر از هر امر دیگری میداند.
سلیمان با یک مصری ازدواج میکند.
سلیمان، داماد فرعون پادشاه مصر شد؛ بنابراین دو پادشاه با هم همکاری میکردند و با هم به ضد دشمنان خود میجنگیدند.
او بعد از این که بنا را تمام کرد هنوز در شهر داوود بود.
«معبد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس هنوز خانهای نساخته بود»
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «برای اسم» به پرستش شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که مردم یهوه را بپرستند»
اینجا به نحوی از طریقی که شخص زندگی میکند سخن گفته شده که گویی در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «از احکام پدرش داوود اطاعت میکند»
خدا از سلیمان میپرسد که چه کاری برایش انجام دهد.
«معروفترین مکان برای گذراندن قربانی» یا «مهمترین مذبح»
هر چه را که میخواهی از من طلب کن تا به تو بدهم.» یا «چه میخواهی؟ طلب کن و من آن را به تو خواهم داد.»
سلیمان به پرسش خدا پاسخ میدهد.
اسم معنای «احسان» را میتوان به عنوان «وفاداری» یا «از روی وفاداری» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو در عهدی که با خادمت بستی بسیار وفادار بودی» یا «تو بسیار و وفادارانه خادمت را دوست داشتی»
رفتار کردن، کنایه از روش زندگی شخص است. اسم معنای «راستی،» «عدالت،» و «سلیم» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا او وفادار و درستکار بود و قلبش نیکوکار بود»
اینجا به نحوی از شخص صادق سخن گفته شده که گویی قلب شخص نیکوکار است. ترجمه جایگزین: «او پاکدل بود» یا «او حقیقت را میگفت و آنچه انجام میداد نیکو بود»
«پسر» سلیمان است.
نشستن بر کرسی به سلطنت کردن به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به جای او حکومت کند»
سلیمان از سالهایی که حکومت کرده بود سخن میگوید ، نه از آخرین باری که آفتاب غروب کرده بود.
سلیمان درخواست حکمت میکند.
سلیمان به نحوی سخن میگوید که گویی شخص دیگری است تا احترام خود را به یهوه نشان دهد. ترجمه جایگزین: «من را»
سلیمان میگوید مثل بچهای است که به اندازه یک پدر نمیداند.
این یک اصطلاح است که یعنی سلیمان نمیداند چطور به عنوان یک پادشاه حکومت کند. ترجمه جایگزین: «نمیدانم چطور یک پادشاه باشم» یا «من روش درست انجام امور را به عنوان یک پادشاه نمیدانم»
این صفحه تعمداً خالی است.
سلیمان سؤالی میپرسد تا تأکید کند که میداند هیچ کس نمیتواند داوری کند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند این قوم عظیم تو را داوری کند.»
خدا به سلیمان حکمت و بیش از آن را میدهد.
«جان» کنایه از قدرت کشتن است. ترجمه جایگزین: «قدرت کُشتن دشمنانت»
«آنچه را که وقتی با من صحبت کردی از من خواستی تا انجام دهم برای تو انجام خواهم داد»
اینجا دل کنایه از آن چیزی است که شخص فکر میکند و تمایل دارد. ترجمه جایگزین: «تو را قادر میسازم که حکیم باشی و چیزهای بسیاری را درک کنی»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از زندگی شخص سخن گفته شده که گویی در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «همان طور که من خواستهام ، زندگی کرده و اطاعت کنی»
«برای مدت طولانی زندگی میکنی»
اینجا کلمه «اینک» نشان میدهد که سلیمان چیز جالبی دیده.
دو زن زناکار از سلیمان میخواهند که تصمیمی بگیرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
دو زن زناکار داستان خود را به سلیمان میگویند.
شاید روشن کردن دلیلی که باعث شده بچه بمیرد، مفید باشد. ترجمه جایگزین: «تصادفاً روی بچه غلتید و او را خفه کرد»
زن به نحوی سخن میگوید که گویی او از شخص دیگری صحبت میکند تا احترام خود را به سلیمان نشان دهد. ترجمه جایگزین: «من»
دو زن زناکار همچنان داستان خود را با سلیمان در میان میگذارند.
این یعنی از سینهاش به بچه شیر بدهد تا تغذیه کند.
«نزد سلیمان» یا «درحالی که سلیمان میدید و به آنها گوش میداد»
سلیمان برای دو زن تصمیمی میگیرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
مادر واقعی از پادشاه میخواهد که جان بچه را حفظ کند.
اینجا به نحوی از شفقت و دلسوزی زن سخن میگوید که گویی دلِ او ظرفی است و دلسوزی شیای جامد است. ترجمه جایگزین: «او بسیار فرزندش را دوست داشت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است.
1و سلیمان پادشاه بر تمامی اسرائیل پادشاهبود.2و سردارانی كه داشت اینانند: عَزَرْیاهو ابن صادوق كاهن،3و اَلِیحُوْرَف و اَخِیا پسران شِیشَه كاتبان و یهُوْشافاط بن اَخِیلُود وقایع نگار،4و بَنایاهُو ابن یهُویاداع، سردار لشكر، و صادوق و ابیاتار كاهنان،5و عَزَرْیاهو بن ناتان، سردار وكلاء و زابود بن ناتان كاهن و دوست خالص پادشاه،6و اَخیشار ناظر خانه و اَدُونیرام بن عَبْدا، رئیس باجگیران.7و سلیمان دوازده وكیل بر تمامی اسرائیل داشت كه به جهت خوراك پادشاه و خاندانش تدارك میدیدند، كه هریك از ایشان یك ماه در سال تدارك میدید.8و نامهای ایشان این است: بِنْحُور در كوهستان افرایم،9و بِنْدَقَر در ماقص و شَعَلْبِیم و بیتشمس و ایلون بیت حانان،10و بِنْحَسَد در اَرُبُّوت كه سوكوه و تمامی زمین حافَر به او تعلق داشت،11و بِنْئَبِینَداب در تمامی نافَت دُور كه تافَت دختر سلیمان زن او بود،12و بَعْنا ابن اَخِیلُود در تَعْنَك و مَجِدُّو و تمامی بیتشان كه به جانب صُرْتان زیر یزْرَعِیل است از بیتشان تاآبَل مَحُولَه تا آن طرف یقْمَعام،13و بِنْجابَر در رامُوت جِلْعاد كه قُرای یاعیر بن مَنَسّی كه در جِلْعاد میباشد و بلوكِ اَرْجُوب كه در باشان است به او تعلق داشت، یعنی شصت شهر بزرگ حصاردار با پشتبندهای برنجین،14و اَخیناداب بن عِدُّو در مَحَنایم،15و اَخِیمَعْص در نفتالی كه او نیز باسْمَت، دختر سلیمان را به زنی گرفته بود،16و بَعْنا ابن حوشای در اَشیر و بَعْلُوت،17و یهُوْشافاط بن فاروح در یسَّاكار،18و شِمْعِی ابن ایلا در بنیامین،19و جابَر بن اُوری در زمین جِلْعاد كه ولایت سیحون پادشاه اموریان و عوج پادشاه باشان بود و او به تنهایی در آن زمین وكیل بود.20و یهودا و اسرائیل مثل ریگ كنارۀ دریا بیشماره بودند و اكل و شرب نموده، شادی میكردند.21و سُلیمان بر تمامی ممالك، از نهر (فرات) تا زمین فلسطینیان و تا سرحدّ مصر سلطنت مینمود، و هدایا آورده، سلیمان را در تمامی ایام عمرش خدمت میكردند.22و آذوقۀ سلیمان برای هر روز سی كُّر آرد نرم و شصت كُّر بُلغُور بود.23و ده گاو پرواری و بیست گاو از چراگاه و صد گوسفند سوای غزالها و آهوها و گوزنها و مرغهای فربه.24زیرا كه بر تمامی ماورای نهر از تِفْسَح تا غَزَّه بر جمیع ملوك ماورای نهر حكمرانی مینمود و او را از هر جانب به همۀ اطرافش صلح بود.25و یهودا و اسرائیل، هركس زیر مو و انجیر خود از دان تا بئرشَبَع در تمامی ایام سلیمان ایمن مینشستند.26و سلیمان را چهل هزار آخور اسب به جهت ارابههایش و دوازده هزار سوار بود.27و آن وكلااز برای خوراك سلیمان پادشاه و همۀ كسانی كه بر سفرۀ سلیمان پادشاه حاضر میبودند، هر یك در ماه خود تدارك میدیدند و نمیگذاشتند كه به هیچ چیز احتیاج باشد.28و جو و كاه به جهت اسبان و اسبان تازی به مكانی كه هر كس بر حسب وظیفهاش مقرّر بود، میآوردند.29و خدا به سلیمان حكمت و فطانت از حد زیاده و وسعت دل مثل ریگ كنارۀ دریا عطا فرمود.30و حكمت سلیمان از حكمت تمامی بنیمشرق و از حكمت جمیع مصریان زیاده بود.31و از جمیع آدمیان از اِیتانِ ازراحی و از پسران ماحُول، یعنی حِیمان و كَلْكُول و دَرْدَع حكیمتر بود و اسم او در میان تمامی امّتهایی كه به اطرافش بودند، شهرت یافت.32و سه هزار مَثَل گفت و سرودهایش هزار و پنج بود.33و دربارۀ درختان سخن گفت، از سرو آزاد لُبنان تا زوفائی كه بر دیوارها میروید و دربارۀ بهایم و مرغان و حشرات و ماهیان نیز سخن گفت.34و از جمیع طوایف و از تمام پادشاهان زمین كه آوازۀ حكمت او را شنیده بودند، میآمدند تا حكمت سلیمان را استماع نمایند.
این باب افراد مهم در حکومت سلیمان را نام میبرد و وسعت سلطنتش را نشان میدهد.
این ابتدای فهرست درباریان سلیمان است. این فهرست در اول پادشاهان ۴: ۶ خاتمه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینجا فهرست سرداران سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینجا فهرست سرداران سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینجا فهرست سرداران سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینجا فهرست سرداران سلیمان خاتمه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که سلیمان وادارشان میکرد تا برای او کار کنند»[ در فارسی به شکلی متفاوت نوشته شده است]
اینجا فهرست ۱۲ نفر از افسران سلیمان آغاز میشود. فهرست در کتاب اول پادشاهان ۴: ۱۹ خاتمه مییابد.
این نامی مردانه است. توجه داشته باشید که «بن» قبل از اسم یعنی «پسرِ ...» بنابراین «بن ــ حور» یعنی «پسرِ حُور.»
«افسری که مسئول کوهستان بود»
این نام یک مکان است.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
این نامی مردانه است. توجه داشته باشید که «بن» قبل از اسم یعنی «پسرِ ...» بنابراین «بن ــ دَقَر» یعنی «پسرِ دَقَر.»
«افسری که مسئول ماقص بود»
اینها نامهای مکانها هستند.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
این نامی مردانه است. توجه داشته باشید که «بن» قبل از اسم یعنی «پسرِ ...» بنابراین «بن ــ حَسَد» یعنی «پسرِ حَسَد.»
«افسری که مسئول اَرُبُّوت بود»
اینها نامهای مکانها هستند.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
این نامی مردانه است. توجه داشته باشید که «بن» قبل از اسم یعنی «پسرِ ...» بنابراین «بن ــ اَبینَداب» یعنی «پسرِ اَبینَداب.»
«افسری که مسئول تمام نافَت دُور بود»
این نام مکانی است.
این نام یک زن است.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«افسری که مسئول تَعْنَک بود»
اینها اسامی مکانها هستند.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«افسری که مسئول رامُوت جِلْعاد بود»
اینها اسامی مکانها هستند.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«افسری که مسئول مَحَنایم بود»
این نام مکانی است.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
این نامی مردانه است.
«افسری که مسئول نفتالی بود»
این زمین به اسم یکی از پسران اسرائیل، نامگذاری شده است.
این نام یک زن است.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«افسری که مسئول اَشیر بود»
این زمین به اسم یکی از پسران اسرائیل نامگذاری شده است.
این نام قطعه زمینی است.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«افسری که مسئول یسَّاكار بود»
این زمین به اسم یکی از پسران اسرائیل نامگذاری شده است.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان ادامه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«افسری که مسئول بنیامین بود»
این زمین به اسم یکی از پسران اسرائیل نامگذاری شده است.
فهرست ۱۲ افسر سلیمان خاتمه مییابد.
اینها اسامی مردانه هستند.
«افسری که مسئول زمین جِلْعاد بود»
اینها اسامی مکانها هستند.
«زمینی که در سالهای اولیه به سحیون تعلق داشت»
این نام گروهی از مردم است.
اینجا «زمین» به سرزمین یهودا اشاره میکند؛ افسران قبلی بر قسمتهای مختلف اسرائیل ریاست میکردند.
گوینده مبالغه میکند تا بیان کند مردم بسیاری آنجا بودند که شمارش تمامی آنها غیرممکن بود. کلمات «یهودا» و «اسرائیل» کنایه از افرادی هستند که در یهودا و اسرائیل زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «مردم در یهودا و اسرائیل به فراوانی دانههای شن ساحل دریا بودند» یا «تعداد کسانی که در یهودا و اسرائیل بودند بیش از حدی بود که کسی توان شمردن آنها را داشته باشد»
«نهر فرات»
هر كُّر یک واحد اندازهگیری جامد است.
حیوانات چهارپایی که به سرعت میدوند.
بیش از یکی از این حیوانات
«پرندگانی که مردم میپرورانند تا آنها چاق شوند»
نام قطعه زمینی
کلمات «یهودا» و «اسرائیل» کنایه از مردم یهودا و اسرائیل هستند.
«هر خانواده باغِ خودش را با درخت انگور و درخت انجیر داشت،» این نشان میداد که مردم در امنیت و آرامش زندگی میکردند، چون آنها در جنگ نبودند و زمانی برای پرورش باغهای خود داشتند.
این به تمام سرزمین اسرائیل از دان در شمال تا بئرشَبَع در جنوب اشاره میکند.
آخور مکانی است که حیواناتی از قبیل اسب را در آن نگه میدارند و مراقبت میکنند.
«کسانی که با سلیمان پادشاه میخوردند» یا «کسانی که سلیمان پادشاه دعوت کرده بود تا با او بخورند»
سلیمان به ۱۲ افسر در کتاب اول پادشاهان ۴: ۷ سپرده بود که غذای خود را در ماههای متفاوت بیاورند.
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها هر چیزی که سلیمان نیاز داشت را فراهم کردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اسم معنای «حکمت» و «فطانت» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. دادن این چیزها از طرف خدا به او یعنی خدا او را قادر ساخته تا این صفات را داشته باشد. ترجمه جایگزین: «خدا سلیمان را قادر ساخت تا حکیم باشد و امور بسیاری را درک کند»
سلیمان قادر بود امور بسیاری دربارۀ موضوعات مختلف را درک کند. اسم معنای «فهم» را میتوان به عنوان صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سلیمان قادر بود امور بسیاری دربارۀ طیف گستردهای از موضوعات درک کند»
«سلیمان حکیمتر از تمام افراد حکیم بود»
این به مردم شرق اسرائیل از جمله عربستان و بینالنهرین اشاره میکند.
«اسامی مردانه»
این صفحه تعمداً خالی است.
این کلمات بیان متضاد هستند که شامل تمام گیاهان میشوند. ترجمه جایگزین: «درخت سرو ... گیاه زوفا» یا «بلندترین درختان ... کم اهمیتترین گیاهان»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و حیرام، پادشاه صور، خادمان خود را نزد سلیمان فرستاد، چونكه شنیده بود كه او را به جای پدرش به پادشاهی مسح كردهاند، زیرا كه حیرام همیشه دوست داود بود.2و سلیمان نزدحیرام فرستاده، گفت3كه «تو پدر من داود را میدانی كه نتوانست خانهای به اسم یهُوَه، خدای خود بنا نماید به سبب جنگهایی كه او را احاطه مینمود تا خداوند ایشان را زیر كف پایهای او نهاد.4اما الا´ن یهُوَه، خدای من، مرا از هر طرف آرامی داده است كه هیچ دشمنی و هیچ واقعۀ بدی وجود ندارد.5و اینك مراد من این است كه خانهای به اسم یهُوَه، خدای خود، بنا نمایم چنانكه خداوند به پدرم داود وعده داد و گفت كه پسرت كه او را به جای تو بر كرسی خواهم نشانید، خانه را به اسم من بنا خواهد كرد.6و حال امر فرما كه سروهای آزاد از لبنان برای من قطع نمایند و خادمان من همراه خادمان تو خواهند بود، و مزد خادمانت را موافق هرآنچه بفرمایی به تو خواهم داد، زیرا تو میدانی كه در میان ما كسی نیست كه مثل صیدونیان در قطع نمودن درختان ماهر باشد.»7پس چون حیرام سخنان سلیمان را شنید، به غایت شادمان شده، گفت: «امروز خداوند متبارك باد كه به داود پسری حكیم بر این قوم عظیم عطا نموده است.»8و حیرام نزد سلیمان فرستاده، گفت: «پیغامی كه نزد من فرستادی اجابت نمودم و من خواهش تو را دربارۀ چوب سرو آزاد و چوب صنوبر بجا خواهم آورد.9خادمان من آنها را از لبنان به دریا فرود خواهند آورد و من آنها را بَسْتَنه خواهم ساخت در دریا، تا مكانی كه برای من معین كنی و آنها را در آنجا از هم باز خواهم كرد تا آنها را بِبَری و اما تو دربارۀ دادن آذوقه به خانۀ من ارادۀ مرا به جا خواهی آورد.»10پس حیرام چوبهای سرو آزاد و چوبهای صنوبر راموافق تمامی ارادهاش به سلیمان داد.11و سلیمان بیست هزار كُرّ گندم و بیست هزار كُرّ روغن صاف به حیرام به جهت قوّت خانهاش داد، و سلیمان هرساله اینقدر به حیرام میداد.12و خداوند سلیمان را به نوعی كه به او وعده داده بود، حكمت بخشید و در میان حیرام و سلیمان صلح بود و با یكدیگر عهد بستند.13و سلیمان پادشاه از تمامی اسرائیل سُخْرَه گرفت و آن سُخْرَه سی هزار نفر بود.14و از ایشان ده هزار نفر، هر ماهی به نوبت به لبنان میفرستاد. یك ماه در لبنان و دو ماه در خانۀ خویش میماندند. و اَدُونیرام رئیس سُخْرَه بود.15و سلیمان را هفتاد هزار مرد باربردار و هشتاد هزار نفر چوبْبُر در كوه بود.16سوای سروران گماشتگان سلیمان كه ناظر كار بودند، یعنی سههزار و سیصد نفر كه بر عاملان كار ضابط بودند.17و پادشاه امر فرمود تا سنگهای بزرگ و سنگهای گرانبها و سنگهای تراشیده شده به جهت بنای خانه كَندند.18و بنایان سلیمان و بنایان حیرام و جِبْلیان آنها را تراشیدند، پس چوبها و سنگها را به جهت بنای خانه مهیا ساختند.
این آغاز توصیف بنای معبد است.
بنای معبد مستلزم کار و همکاری بسیاری بود. حیرام، پادشاه تایر در ازای گندم و روغن زیتون، الوار [تخته] برای بنای معبد مهیا کرد. سلیمان نیز افراد بسیاری داشت که سنگها را برای دیوارهای معبد میبُریدند.
سلیمان با حیرام پادشاه دربارۀ بنای معبد صحبت میکند.
«حیرام همیشه دوستی نزدیکی با داوود پادشاه داشت»
این صفحه تعمداً خالی است.
گذاشتن دشمن زیر پای کسی یعنی آنها را مغلوب کردن. ترجمه جایگزین: «یهوه به داوود کمک کرد تا بر دشمنانش پیروز شود» یا «داوود چون خداوند در مقابل دشمنان به او پیروزی میبخشید، مشغول بود»
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «به اسمِ ...» به پرستش شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «که مردم یهوه را میپرستند»
معانی محتمل دیگر «به سبب جنگ با دشمنانش که او را احاطه کرده بودند» یا «چون او با دشمنان از همه طرف میجنگید»
اینجا میگوید که یهوه به داوود کنترل کامل بر تمام دشمنانش را داد تا آنها را زیر پایهای خود بگذارد. ترجمه جایگزین: «یهوه کاملاً داوود را قادر ساخت تا بر دشمنانش غلبه یابد»
سلیمان همچنان با حیرام پادشاه دربارۀ بنای معبد صحبت میکند.
پیش از آنکه سلیمان پادشاه شود، داوود پادشاه و قوم اسرائیل در جنگ بودند، اما اکنون سلیمان پادشاه و مردم در آرامی و در صلح بودند.
نه انسانها و نه وقایع طبیعی آسیبی نمیرسانند. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما از دشمنان خود و در برابر وقایع طبیعی در امنیت هستیم»
مخالف [دشمن]
واقعهای که به مردم و اموال آنها آسیب برساند.
اینجا به کلماتی که در ادامه میآید تأکید میکند. «گوش کنید [بشنوید]! این است آنچه من انجام خواهم داد:» یا «به سبب آنچه یهوه برای من کرده است، من این کار را انجام خواهم داد»
کلمه «اسم» کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «جایی که یهوه خدای من زندگی میکند ... جایی که من زندگی میکنم»
اینجا «کرسی» به حکومت کردن به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بعد از تو پادشاه خواهد بود»
سلیمان همچنان با حیرام پادشاه دربارۀ بنای معبد صحبت میکند.
«خادمان تو قطع کردن درختان را بهتر از افراد من میدانند»
مردم شهر صیدون
حیرام پادشاه به سلیمان پاسخ میدهد.
«آنچه سلیمان گفته»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من امروز یهوه را ستایش میکند»
سرو آزاد نوع دیگری از چوب ارزشمندی است که برای بنای معبد استفاده میکردند.
حیرام پادشاه همچنان به سلیمان پاسخ میدهد.
«آنها را به هم بستند تا به شکل گروهی شناور باشند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خادمان من الوارها را از هم باز میکنند»
«آنچه را که خواستهام انجام میدهی» یا «تو به من میپردازی»
کلمه «صنوبر» به انواع درختان بسیار از جمله درخت سرو آزاد اشاره دارد.
این مقیاس اندازهگیری جامدات بود درحالی که روغن مقیاس اندازهگیری مایعات بود. مشخص نیست کدام مقیاس مورد نظر بود. اندازهگیری در ترجمه ULB یک برآورد تجربی است.
«هر سال»
این صفحه تعمداً خالی است.
سلیمان افراد را به ساختن معبد وادار میکند [ترغیب میکند].
«افراد را از تمام اسرائیل وادار به کار کردن کرد»
یعنی سه گروه بودند که به نوبت یک ماه در لبنان و دو ماه را در خانه سپری میکردند.
هر کدام از سه گروه یک ماه را در لبنان کار میکردند و سپس دو ماه را در خانه در اسرائیل بودند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «افرادیکه سلیمان وادار کرده بود تا برای او کار کنند»
سلیمان همچنان افراد را وادار به ساختن معبد میکند.
«۷۰،۰۰۰»
چیزهای سنگینی که مردم برای حمل آنها باید به سختی کار میکردند
«۸۰،۰۰۰»
افرادیکه حفاری میکردند [سنگها را از زمین میکَندند] و آنها را به شکل مناسب میبُریدند
«سه هزار و سیصد نفر عاملان كار»
سلیمان همچنان افراد را به ساختن معبد وادار میکند.
«سنگهای بزرگ و خوب را از کوه حفر کردند و آنها را به شکل مناسب برش دادند»
افرادی از شهر جبل
1و واقع شد در سال چهارصد و هشتاد از خروج بنیاسرائیل از زمین مصر در ماه زِیو كه ماه دوم از سال چهارم سلطنت سلیمان بر اسرائیل بود كه بنای خانۀ خداوند را شروع كرد.2و خانۀ خداوند كه سلیمان پادشاه بنا نمود طولش شصت ذراع و عرضش بیست و بلندیش سی ذراع بود.3و رواق پیش هیكل خانه موافقعرض خانه، طولش بیست ذراع و عرضش روبروی خانه ده ذراع بود.4و برای خانه پنجرههای مُشَبّكْ ساخت.5و بر دیوار خانه به هر طرفش طبقهها بنا كرد، یعنی به هر طرف دیوارهای خانه هم بر هیكل و هم بر محراب و به هر طرفش غرفهها ساخت.6و طبقۀ تحتانی عرضش پنج ذراع و طبقۀ وسطی عرضش شش ذراع و طبقۀ سومی عرضش هفت ذراع بود زیرا كه به هر طرف خانه از خارجْ پشتهها گذاشت تا تیرها در دیوار خانه متمكّن نشود.7و چون خانه بنا میشد از سنگهایی كه در معدن مهیا شده بود، بنا شد به طوری كه در وقت بنا نمودن خانه نه چكّش و نه تبر و نه هیچ آلات آهنی مسموع شد.8و درِ غُرفههای وسطی در جانب راست خانه بود و به طبقۀ وسطی و از طبقه وسطی تا طبقۀ سومی از پلّههای پیچاپیچ بالا میرفتند.9و خانه را بنا كرده، آن را به اتمام رسانید و خانه را با تیرها و تختههای چوب سرو آزاد پوشانید.10و بر تمامی خانه طبقهها را بنا نمود كه بلندی هر یك از آنها پنج ذراع بود و با تیرهای سرو آزاد در خانه مُتِمَكِّن شد.11و كلام خداوند بر سلیمان نازل شده، گفت:12« این خانهای كه تو بنا میكنی، اگر در فرایض من سلوك نموده، احكام مرا به جا آوری و جمیع اوامر مرا نگاه داشته، در آنها رفتار نمایی، آنگاه سخنان خود را كه با پدرت، داود، گفتهام با تو استوار خواهم گردانید.13و در میان بنیاسرائیل ساكن شده، قوم خود اسرائیل را ترك نخواهم نمود.»14پس سلیمان خانه را بنا نموده، آن را بهاتمام رسانید.15و اندرون دیوارهای خانه را به تختههای سرو آزاد بنا كرد، یعنی از زمین خانه تا دیوار متصل به سقف را از اندرون با چوب پوشانید و زمین خانه را به تختههای صنوبر فرش كرد.16و از پشت خانه بیست ذراع با تختههای سرو آزاد از زمین تا سر دیوارها بنا كرد و آنها را در اندرون به جهت محراب، یعنی به جهت قدسالاقداس بنا نمود.17و خانه، یعنی هیكل پیش روی محراب چهل ذراع بود.18و در اندرون خانه چوب سرو آزاد منبّت به شكل كدوها و بستههای گُل بود چنانكه همهاش سرو آزاد بود و هیچ سنگ پیدا نشد.19و در اندرون خانه، محراب را ساخت تا تابوت عهد خداوند را در آن بگذارد.20و اما داخل محراب طولش بیست ذراع و عرضش بیست ذراع و بلندیش بیست ذراع بود و آن را به زر خالص پوشانید و مذبح را با چوب سرو آزاد پوشانید.21پس سلیمان داخل خانه را به زر خالص پوشانید و پیش روی محراب زنجیرهای طلا كشید و آن را به طلا پوشانید.22و تمامی خانه را به طلا پوشانید تا همگی خانه تمام شد و تمامی مذبح را كه پیش روی محراب بود، به طلا پوشانید.23و در محراب دو كروبی از چوب زیتون ساخت كه قد هر یك از آنها ده ذراع بود.24و بال یك كروبی پنج ذراع و بال كروبی دیگر پنج ذراع بود و از سر یك بال تا به سر بال دیگر ده ذراع بود.25و كروبی دوم ده ذراع بود كه هر دو كروبی را یك اندازه و یك شكل بود.26بلندی كروبی اول ده ذراع بود و همچنین كروبی دیگر.27و كروبیان را در اندرون خانه گذاشت و بالهای كروبیان پهنشد به طوری كه بال یك كروبی به دیوار میرسید و بال كروبی دیگر به دیوار دیگر میرسید و در میان خانه بالهای آنها با یكدیگر برمیخورد.28و كروبیان را به طلا پوشانید.29و بر تمامی دیوارهای خانه، به هر طرف نقشهای تراشیده شدۀ كروبیان و درختان خرما و بستههـای گُـل در انـدرون و بیـرون كَند.30و زمین خانـه را از انـدرون و بیـرون به طـلا پوشانیـد.31و به جهت درِ محراب دو لنگه از چـوب زیتـون، و آستانـه و باهوهـای آن را به انـدازۀ پنـج یك دیوار ساخت.32پس آن دو لنگه از چوب زیتـون بود و بر آنها نقشهـای كروبیـان و درختـان خرمـا و بستههـای گل كنـد و به طلا پوشانید. و كروبیان و درختان خرما را به طلا پوشانیـد.33و همچنین به جهت درِ هیكل باهوهای چوب زیتون به اندازۀ چهار یك دیوار ساخت.34و دو لنگۀ این در از چوب صنوبر بود و دو تختۀ لنگۀ اول تا میشد و دو تختۀ لنگۀ دوم تا میشد.35و بر آنها كروبیان و درختان خرما و بستههای گل كند و آنها را به طلایی كه موافق نقشها ساخته بود، پوشانید.36و صحن اندرون را از سه صف سنگهای تراشیده، و یك صف تیرهای سرو آزاد بنا نمود.37و بنیاد خانۀ خداوند در ماه زیو از سال چهارم نهاده شد.38و در سال یازدهم در ماه بُول كه ماه هشتم باشد، خانه با تمامی متعلقاتش بر وفق تمامی قانونهایش تمام شد. پس آن را در هفت سال بنا نمود.
بنای معبد در این باب ادامه مییابد.
سلیمان معبد را در هفت سال ساخت. دیوارهای بیرونی از سنگ ساخته شده بودند. سلیمان سنگهای دیوار را به شکل چهارگوش درآورد و سپس آنها را در مکان معبد گرد آورد [انباشت]. داخل با چوب پوشیده شده بود. درون معبد اطاقی پوشیده شده از طلا بود که قدسالاقداس جایی بود که صندوق عهد زیر مجسمۀ فرشتگان قرار داشت. این به حضور خدا اشاره میکرد.
گوینده معبد و ابعاد آن را توصیف میکند. این توصیف تا کتاب اول پادشاهان ۶: ۳۸ ادامه مییابد.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «سلیمان به خادمینش دستور میداد که شروع به ساختن کنند»
اینها اعداد ترتیبی ۴۸۰ و ۴ هستند.
«زِیو» اسم دومین ماه در گاهشمار عبری است. این مربوط به اواخر قسمتی از ماه آپریل و اوایل قسمتی از ماه مِی در گاهشمار غربی است.
گوینده به توصیف معبد و ابعادش ادامه میدهد.
«طولش ۶۰ ذراع، عرضش ۲۰ ذراع، و بلندیاش ۳۰ ذراع.» هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. اینجا میتوان از مقیاسهای امروزی استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «طولش ۲۷.۶ متر، عرضش ۹.۲ متر، و بلندیش ۱۳.۸ متر»
گوینده همچنان معبد و ابعادش را توصیف میکند.
قسمتی از ساختمان که از ستون درست شده و سقفی که به در ورودی ساختمان منتهی و به آن متصل می شود. اینجا رواق احتمالاً به قسمت جلوی دیواری که معبد را احاطه میکرد، وصل بود.
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۹.۲ متر ... ۴.۶ متر»
گوینده همچنان معبد و ابعادش را توصیف میکند.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «آنها پنجرهها را ساختند»
گوینده همچنان معبد و ابعادش را توصیف میکند.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند»
او غرفههایی در قسمت بیرونی دیوار در اطراف تالار اصلی ساخت.
گوینده همچنان معبد و ابعادش را توصیف میکند.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند»
اینجا به اطاقهای هر طبقۀ ساختمان اشاره میکند.
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۲.۳ متر ... حدود ۲.۸ متر ... حدود ۳.۲ متر»
برآمدگیهایی تمام اطراف ساختمان اصلی درست کردند تا تیرهای اطاقهای کوچک را حفاظت کند.
تیر [تیغه] یک تکه سنگین بلند چوبی است که برای حفاظت ساختمان کاربرد دارد.
گوینده همچنان معبد را توصیف میکند.
اینجا «خانه» به خانۀ خدا، معبد اشاره میکند.
معدن جایی است که مردم سنگهای بزرگ را از کوه میبُرند و آنها را با ابزاری میتراشند تا صاف شوند. بعداز اینکه سنگها را در معدن آماده کردند، آنها را به معبد میآورند.
گوینده همچنان معبد را توصیف میکند.
در مجموع سه طبقه وجود داشت. بعضی زبانها اینها را «طبقۀ همکف،» «طبقۀاول،» و «طبقۀ دوم» مینامند.
گوینده همچنان معبد را توصیف میکند.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «خادمان سلیمان ساختند ... آنها پوشاندند»
تیر [تیغه] یک تکه سنگین بلند چوبی است که برای حفاظت ساختمان به کار میرود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۶ نگاه کنید.
تخته یک چوب مسطح است که برای کف اطاق و دیوارها به کار میرود.
گوینده همچنان معبد و ابعادش را توصیف میکند.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند»
اینها همان طبقاتی هستند که در اول پادشاهان ۶: ۵ اشاره شده بود.
این عبارت کنایه از دیوارهایی است که اطاقها را محصور میکردند. ترجمه جایگزین: «دیوارهای بیرونی که اطاقهای داخلی را محصور میکردند»[ در فارسی اشارهای نشده است]
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲.۳ متر»
کلمه «تیرها» یک اصطلاح کلی است که به چوبی که برای بنا استفاده شده از جمله تیرها و تختهها اشاره میکند.
اصطلاح «کلام یهوه [خداوند] نازل شد» برای اعلام پیغامی خاص از طرف خدا به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامی به سلیمان داد. او گفت،» یا «یهوه این پیغام را به سلیمان گفت:»
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «که خادمینت میسازند»
کلمه «راه رفتن» استعاره از «زندگی کردن» یا «اطاعت کردن»است. ترجمه جایگزین: «همیشه از تمام فرایض من اطاعت نموده»
معانی محتمل ۱) «تمام احکام مرا انجام دهی» یا ۲) «با افرادی که بر آنها سلطنت میکنید، عادلانه رفتار کنید.»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و بر اهمیت اطاعت از احکام خدا تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «با دقت از تمام آن چه میگویم تا انجام دهید، اطاعت کنید»
«هرچه را که به پدرت داوود قول دادهام که برای تو انجام دهم، به عمل خواهم رسانید»
این صفحه تعمداً خالی است.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «خادمین سلیمان»
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند ... آنها را پوشاندند ... زمین را فرش کردند»
دیوارهای مابین اطاقهای داخلی
صنوبر یک نوع چوب است که برای ساختن معبد استفاده میشد.
سلیمان به خادمینش فرمان داد که بنا را بسازند. ترجمه جایگزین: «او به آنها فرمان داد تا بیست ذراع را بسازند ... او آنها را مجبور کرد [فرمان داد] این اطاق را بسازند»
«او اطاقی به طول بیست ذراع بنا کرد»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۹.۲ متر»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۱۸.۴ متر»
«اطاق اصلی»[ ترجمه فارسی با انگلیسی متفاوت است]
یک نوع میوۀ بوتهای گردِ سفت که بر تاکی روی زمین رشد میکند.
«شکوفههای گل» یا «گلهایی که باز میشدند»
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «آنها مهیا کردند»[ در فارسی متفاوت بیان شده است]
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «آنها پوشانیدند»
بیست ذراع
«۹.۲ متر»
این مذبح برای سوزاندن بخور استفاده میشد.
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «آنها پوشانیدند ... آنها قرار دادند»
«اندود کرد»
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها پوشاندند ... آنها نیز پوشاندند»
«مذبح بخور در قسمت ورودی اطاق درونی [محراب]»
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «سلیمان به آنها فرمان داد بسازند»
چوبی از درخت زیتون
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۴.۶ متر»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲.۳ متر»
فاصله نوک یک بال تا نوک بال دیگر
«یک سایز»
این صفحه تعمداً خالی است.
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها میگذاشتند»
اسم دیگر قدسالاقداس
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها پوشانیدند»
«اندود کردند.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۲۱ نگاه کنید.
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «او به آنها فرمان میداد که بکَنند»
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «او آنها را مجبور میکرد [فرمان میداد] بپوشانند»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
اندود کرد
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند»
تیغهای درمیان بالای چارچوب درب
مثل دندان در هر پنج قسمت شکاف داشت.
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند ... آنها کَندند ... آنها پوشاندند ... آنها فرش کردند»
«اندود کرد.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۲۱ نگاه کنید.
«به این روش، سلیمان نیز باهوهای [درهای] چوب زیتون برای ورودی معبد با چهار بخش برجسته ساخت»
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها نیز ساختند»
شکافهای دندانه مانند
این یعنی هر در دو قسمت داشت که توسط لولا متصل شده بودند، بنابراین آنها میتوانستند به هم بچسبند.
سلیمان به خادمینش دستورداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها کَندند ... آنها را به طور مساوی پوشاندند»
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها صحن اندرون را ساختند»
هر تیر یک تکۀ چوبی سنگین بلند است که برای حفاظت ساختمان استفاده میشد. به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۶ نگاه کنید.
کلمه «چهارم» عدد ترتیبی «چهار» است. شاید لازم باشد رویدادی که نویسنده سالها را میشمارد، به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سال چهارم بعداز این که سلیمان پادشاه شد»
«معبد»
«زیو» اسم ماه دوم گاهشمار عبری است. این مربوط به اواخر قسمتی از ماه آپریل و اوایل قسمتی از ماه مِی در گاهشمار غربی است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱ نگاه کنید.
کلمه «یازدهم» عدد ترتیبی «یازده» است. شاید لازم باشد رویدادی را که نویسنده سالها را میشمارد به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سال یازدهم بعداز این که سلیمان پادشاه شد»
«بُول» ماه هشتم در تقویم عبری است. این مربوط به اواخر قسمتی از ماه اُکتبر و اوایل قسمتی از ماه نوامبر در سالنامه غربی میباشد.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ساخت هر قسمت از خانه را تمام کردند. آنها آن را دقیقاً مطابق با روشی که سلیمان به آنها گفته بود که بسازند، ساختند»
سلیمان به خادمینش دستور داد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «خادمین سلیمان آن را بنا کردند»
1اما خانۀ خودش را سلیمان در مدت سیزدهسال بنا نموده، تمامی خانۀ خویش را به اتمام رسانید.2و خانۀ جنگل لِبنان را بنا نمود كه طولش صد ذراع و عرضش پنجاه ذراع و بلندیش سی ذراع بود و آن را بر چهار صف تیرهای سرو آزاد بنا كرد و بر آن ستونها، تیرهای سرو آزاد گذاشت.3و آن بر زَبَرِ چهل و پنج غرفه كه بالای ستونها بود به سرو آزاد پوشانیده شد كه در هر صف پانزده بود.4و سه صف تخته پوش بود و پنجره مقابل پنجره در سه طبقه بود.5و جمیع درها و باهوها مربع و تختهپوش بود و پنجره مقابل پنجره در سه طبقه بود.6و رواقی از ستونها ساخت كه طولش پنجاه ذراع و عرضش سی ذراع بود و رواقی پیش آنها.7و ستونها و آستانۀ پیش آنها و رواقی به جهت كرسی خود، یعنی رواق داوری كه در آن حكم نماید، ساخت و آن را به سرو آزاد از زمین تا سقف پوشانید.8و خانهاش كه در آن ساكن شود در صحن دیگر در اندرون رواق به همین تركیب ساخته شد. و برای دختر فرعون كه سلیمان او را به زنی گرفته بود، خانهای مثل این رواق ساخت.9همۀ این عمارات از سنگهای گرانبهایی كه به اندازه تراشیده و از اندرون و بیرون با ارّهها بریده شده بود از بنیاد تا به سر دیوار و از بیرون تا صحن بزرگ بود.10و بنیاد از سنگهای گرانبها و سنگهای بزرگ، یعنی سنگهای ده ذراعی وسنگهای هشت ذراعی بود.11و بالای آنها سنگهای گرانبها كه به اندازه تراشیده شده، و چوبهای سرو آزاد بود.12و گرداگرد صحن بزرگ سه صف سنگهای تراشیده و یك صف تیرهای سرو آزاد بود و صحن اندرون خانۀ خداوند و رواق خانه همچنین بود.13و سلیمان پادشاه فرستاده، حیرام را از صور آورد.14و او پسر بیوهزنی از سبط نفتالی بود و پدرش مردی از اهل صور و مِسْگَر بود و او پر از حكمت و مهارت و فهم برای كردن هر صنعت مسگری بود. پس نزد سلیمان پادشاه آمده، تمامی كارهایش را به انجام رسانید.15و دو ستون برنج ریخت كه طول هر ستون هجده ذراع بود و ریسمانی دوازده ذراع ستون دوم را احاطه داشت.16و دو تاج از برنج ریخته شده ساخت تا آنها را بر سر ستونها بگذارد كه طول یك تاج پنج ذراع و طول تاج دیگر پنج ذراع بود.17و شبكههای شبكه كاری و رشتههای زنجیر كاری بود به جهت تاجهایی كه بر سر ستونها بود، یعنی هفت برای تاج اول و هفت برای تاج دوم.18پس ستونها را ساخت و گرداگرد یك شبكه كاری دو صف بود تا تاجهایی را كه بر سر انارها بود بپوشاند. و به جهت تاج دیگر همچنین ساخت.19و تاجهایی كه بر سر ستونهایی كه در رواق بود، از سوسنكاری به مقدار چهار ذراع بود.20و تاجها از طرف بالا نیز بر سر آن دو ستون بود نزد بطنی كه به جانب شبكه بود، و انارها در صفها گرداگرد تاج دیگر دویست بود.21و ستونها را در رواق هیكل برپا نمود و ستون راست را برپا نموده، آن را یاكین نام نهاد. پس ستون چپ را برپانموده، آن را بوعز نامید.22و بر سر ستونها سوسنكاری بود. پس كار ستونها تمام شد.23و دریاچۀ ریخته شده را ساخت كه از لب تا لبش ده ذراع بود و از هر طرف مدور بود، و بلندیش پنج ذراع و ریسمانی سی ذراعی آن را گرداگرد احاطه داشت.24و زیر لبِ آن از هر طرف كدوها بود كه آن را احاطه میداشت برای هر ذراع ده، و آنها دریاچه را از هر جانب احاطه داشت و آن كدوها در دو صف بود و در حین ریخته شدنِ آنْ، ریخته شده بود.25و آن بر دوازده گاو قایم بود كه روی سه از آنها به سوی شمال بود و روی سه به سوی مغرب و روی سه به سوی جنوب و روی سه به سوی مشرق بود، و دریاچه بر فوق آنها بود و همۀ مؤخرهای آنها به طرف اندرون بود.26و حجم آن یك وجب بود و لبش مثل لب كاسه مانند گُل سوسن ساخته شده بود كه گنجایش آن دو هزار بَتْ میداشت.27و ده پایهاش را از برنج ساخت كه طول هر پایه چهار ذراع بود و عرضش چهار ذراع و بلندیش سه ذراع بود.28و صنعت پایهها اینطور بود كه حاشیهها داشت و حاشیهها در میان زبانهها بود.29و بر آن حاشیهها كه درون زبانهها بود شیران و گاوان و كروبیان بودند و همچنین بر زبانهها به طرف بالا بود. و زیر شیران و گاوان بستههای گلكاری آویزان بود.30و هر پایه چهار چرخ برنجین با میلههای برنجین داشت و چهار پایۀ آن را دوشها بود و آن دوشها زیر حوض ریخته شده بود و بستهها به جانب هریك طرف از آنها بود.31و دهنش در میان تاج و فوق آن یك ذراع بود و دهنش مثل كار پایه مُدَوّر و یك ذراع و نیم بود. و بر دهنش نیز نقشها بود و حاشیههای آنها مربع بود نه مدوّر.32و چهار چرخ زیرحاشیهها بود و تیرههای چرخها در پایه بود و بلندی هر چرخ یك ذراع و نیم بود.33و كار چرخها مثل كار چرخهای ارابه بود و تیرهها و فَلَكهها و پرهها و قبههای آنها همه ریخته شده بود.34و چهار دوش بر چهار گوشۀ هر پایه بود و دوشهای پایه از خودش بود.35و در سر پایه، دایرهای مدوّر به بلندی نیم ذراع بود و بر سر پایه، تیرهایش و حاشیههایش از خودش بود.36و بر لوحههای تیرهها و بر حاشیههایش، كروبیان و شیران و درختان خرما را به مقدار هریك نقش كرد و بستهها گرداگردش بود.37به این طور آن ده پایه را ساخت كه همۀ آنها را یك ریخت و یك پیمایش و یك شكل بود.38و ده حوض برنجین ساخت كه هر حوض گنجایش چهل بت داشت. و هر حوض چهار ذراعی بود و بر هر پایهای از آن ده پایه، یك حوض بود.39و پنج پایه را به جانب راست خانه و پنج را به جانب چپ خانه گذاشت و دریاچه را به جانب راست خانه به سوی مشرق از طرف جنوب گذاشت.40و حیرام، حوضها و خاك اندازها و كاسهها را ساخت. پس حیرام تمام كاری كه برای سلیمان پادشاه به جهت خانۀ خداوند میكرد به انجام رسانید.41دو ستون و دو پیاله تاجهایی كه بر سر دو ستون بود و دو شبكه به جهت پوشانیدن دو پیالۀ تاجهایی كه بر سر ستونها بود.42و چهارصد انار برای دو شبكه كه دو صف انار برای هر شبكه بود به جهت پوشانیدن دو پیالۀ تاجهایی كه بالای ستونها بود،43و ده پایه و ده حوضی كهبر پایهها بود،44و یك دریاچه و دوازده گاو زیر دریاچه.45و دیگها و خاكاندازها و كاسهها، یعنیهمۀ این ظروفی كه حیرام برای سلیمان پادشاه در خانۀ خداوند ساخت از برنج صیقلی بود.46آنها را پادشاه در صحرای اردن در كِلِ رُسْت كه در میان سُكّوت و صَرَطان است، ریخت.47و سلیمان تمامی این ظروف را بیوزن واگذاشت زیرا چونكه از حد زیاده بود، وزن برنج دریافت نشد.48و سلیمان تمامی آلاتی كه در خانۀ خداوند بود ساخت، مذبح را از طلا و میز را كه نانِ تَقْدِمِه بر آن بود از طلا.49و شمعدانها را كه پنج از آنها به طرف راست و پنج به طرف چپ روبروی محراب بود، از طلای خالص و گُلها و چراغها و انبرها را از طلا،50و طاسها و گُلْگیرها و كاسهها و قاشقها و مجمرها را از طلای خالص و پاشنهها را هم به جهت درهای خانۀ اندرونی، یعنی به جهت قدسالاقداس و هم به جهت درهای خانه، یعنی هیكل، از طلا ساخت.51پس تمامی كاری كه سلیمان پادشاه برای خانۀ خداوند ساخت تمام شد و سلیمان چیزهایی را كه پدرش داود وقف كرده بود، از نقره و طلا و آلات درآورده، در خزینههای خانۀ خداوند گذاشت.
در این باب توضیحاتی مربوط به کاخ ساخته شدۀ سلیمان و مصالح به کار رفته در حیاط معبد، وجود دارد. این آخرین باب دربارۀ ساخت معبد است.
سلیمان مردی اهل صور که در ریختهگری چیزهای برنزی مهارت داشت را به کار گمارد. اشیای برنزی [برنجین] با گود کردن شکل شیء در گِل و سپس ریختن مایع ذوبشده برنز و خنک شدن آن درست میشوند. او دو ستون بزرگ و یک مجموعۀ بزرگ مخزن آب در پشت ۱۲ گاوهای برنزی [برنجین] درست کرده بود. او تمام ابزارها برای استفادۀ قربانیهای خارج از معبد را ساخت. مبلمانی داخل معبد از جنس طلا درست کرد.
سلیمان ۱۳ سال را برای ساختن کاخ خود گذراند که بیشتر از زمانی بود که برای ساخت معبد سپری شد. این حاکی از آن است که خانه سلیمان بزرگتر از خانه خدا بود.
نویسنده دربارۀ کاخ سلیمان مینویسد.
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «سیزده سال طول کشید تا خادمین سلیمان، کاخش را ساختند»
اگر در زبانتان کلمهای برای «کاخ،» ندارید، میتوانید آن را به عنوان «خانه» یا «خانۀ بزرگ» ترجمه کنید.
برخی جزئیات دربارۀ ساختار خانۀ جنگل لِبنان داده شده است.
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «او به آنها فرمان میداد تا بسازند»
«این خانه را خانۀ جنگل لِبنان مینامیدند»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۴۶ متر ... ۲۳ متر ... ۱۳.۸ متر»
تیر [تیغه] یک تکه بلند محکم چوبی است که برای حفاظت دیوارها و سقفها استفاده میکردند.
برخی جزئیات همچنان دربارۀ ساختار خانۀ جنگل لِبنان داده میشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نجاران سقفی از تختههای [چوب] سرو آزاد ساختند و آنها را به تیغهها [ستونها] وصل کردند»
تکههای بلند محکم چوبی که معمولاً برای حفاظت از سقف استفاده میکردند.
برخی جزئیات همچنان دربارۀ ساختار خانۀ جنگل لِبنان داده میشود.
برخی جزئیات همچنان دربارۀ ساختار خانۀ جنگل لِبنان داده میشود.
«چارچوب مستطیل داشت»
گوینده دربارۀ ساختار تالار ستونها مینویسد.
مجموعهای از ستونهایی که همه فاصله یکسانی از هم دارند.
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲۳ متر ... ۱۳.۸ متر»
قسمتی از ساختمان که از ستونها درست شده و سقفی دارد که به درِ ورودی ساختمان منتهی و متصل میشود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۳ نگاه کنید.
نویسنده دربارۀ تالار کرسی مینویسد.
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «سلیمان آنها را امر کرده بود که بسازند»
معانی محتمل ۱) «خانهای که کرسیاش در آن قرار داشت» یا ۲) «خانهای که خانۀ تخت پادشاه نام داشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کارگران سقف را با چوب سرو آزاد پوشاندند»
نویسنده همچنان دربارۀ محوطه کاخ مینویسد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی، خانهای که سلیمان در آن زندگی میکرد را به همان شکلِ صحن دیگر در داخل محوطه کاخ طراحی نمود»
See:
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «او به آنها فرمان داد که... بسازند»
نویسنده دربارۀ سنگهایی که برای ساختمان استفاده کردند، مینویسد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کارگران ساختمان را با سنگهای گرانبهای تراشیده آراستند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سنگهای تراشیده که کارگران آنها را به دقت اندازهگیری میکردند و با ارّه میبُریدند و صاف میکردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کارگران از این سنگها استفاده میکردند»
نویسنده تأکید میکند که کارگران از سنگهای گران قیمت برای بنیاد و تمام ساختمان استفاده میکردند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کارگران بنیاد را ساختند»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۳.۷ متر و ۴.۶ متر»
تیر [تیغه] یک تکه چوبی بلند است که برای حفاظت ساختمان کاربرد دارد.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۳۶ نگاه کنید.
حیرام، دعوت سلیمان را برای آمدن به اورشلیم، پذیرفت.
بیوه، زنی است که شوهرش مُرده است، بنابراین میدانیم که پدر مُرده.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمات «حکمت و فهم» اساساً معانی مشابهی دارند و با هم برای تأکید استفاده شدهاند. اینجا به نحوی از اینکه یهوه چنین چیزهایی را همچون حکمت میبخشد، سخن گفته شده که گویی آنها مایعاتی هستند که یهوه داخل ظرفی میریزد، و به نحوی از حیرام سخن گفته که گویی او همان ظرف است. ترجمه جایگزین: «یهوه به حیرام حکمت، فهم، و مهارت داده است»[ در فارسی انجام شده است]
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۸.۳ متر ... ۵.۵ متر»
محیط فاصله یا اندازه دورتادور یک شیء یا ناحیه گِرد است.
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲.۳ متر»
تزیین بالای هر دو ستون
آنها برنج [برنز] را صیقل میدادند تا نور خورشید را منعکس کند. «برنج [برنز] براق»
«نوارهای فلزی متقاطعِ به هم بافته شده و زنجیرهای فلزی به هم پیچیده»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «حیرام به خادمینش فرمان میداد که بسازند»
انار میوهای با پوست سخت و قرمز است و داخلش دانههای بسیار آبدار دارد. حیرام از انارهای واقعی برای تزئین ستونها استفاده نمیکرد. او آنها را از برنج [برنز] درست میکرد.
سوسنها گیاهانی هستند با گلهایی که در یک انتها پهن و در انتهای دیگر آن بسیار باریک هستند. این کلمات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیرام تاجها را تزئین کرد ... با سوسنهای برنزی [برنجین]، به بلندی چهار ذراع»
«رواق» را مانند اول پادشاهان ۷: ۶ ترجمه کنید.
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱.۸ متر»
«۲۰۰ انار.» انار میوهای با پوست سخت و قرمز است و داخلش دانههای بسیار آبدار دارد. به نحوه ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۷: ۱۸ نگاه کنید.
حیرام به خادمینش فرمان میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها برپا کردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نام ستون سمت راست یاکین بود»[در فارسی انجام شده است]
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نام ستون سمت چپ بوعز بود» [در فارسی انجام شده است]
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیرام ستونها را ساخت» یا «افراد حیرام ستونها را ساختند»
حیرام به خادمینش فرمان میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «حیرام همچنین به آنها دستور داد که بسازند»
این به مخزن یا دریاچۀ برنزی که آب را نگه میدارد، اشاره میکند.
حیرام برنز را ذوب میکرد و آن را در قالبی شکل میداد.
هر زراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۴.۶ متر ... ۲.۳ متر ... ۱۳.۸ متر»
«از یک لبه تا لبه دیگر»
محیط فاصله یا اندازه دورتادور یک شیء یا ناحیه گِرد است.
کدو یک نوع گیاهِ سختِ گِرد است که بر روی گیاهی نرم ساقه و روی کفزمین رشد میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که حیرام دریاچه را ریختهگری میکرد»
این به مخزن یا دریاچۀ برنزی که آب را برای قربانیها نگه میداشتند، اشاره دارد.
«روی آن بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمین حیرام ‘دریاچه را‘ بر بالای گاو نر برنزی گذاشتند»
این مربوط به قسمت پشتی بدن حیوان چارپا است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیرام لبه را مانند لبۀ کاسه ساخت و مانند گُل سوسن به بیرون منحنی کرد»
بَتْ یک واحد اندازهگیری برابر با حدود ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۲،۰۰۰ بَتْ» یا «۴۴،۰۰۰ لیتر»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «حیرام نیز به آنها فرمان داد که بسازند» یا «آنها نیز ساختند»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱.۸ متر ... حدود ۱.۴ متر»
این یعنی نویسنده، پایهها را در واژههایی که در ادامه میآید، توصیف خواهد کرد.
قطعات تزئینی به شکل شیران، گاوان و کروبیان وجود داشت که به کناره پایهها چسبیده بودند.
اینجا کلمه «بستهها» به قطعات مارپیچ شکل برنزی [برنجین] اشاره میکند.
یک میله برای هر جفت چرخ وجود داشت. ترجمه جایگزین: «چهار چرخ برنجین و دو میله»
«چهار گوشۀ هر پایه»
هر تیر به عنوان یک قطعه با بستهها ریخته شده بود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیرام تیرها را به شکل قطعات مارپیچ شکل درآورد»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۷۰ سانتیمتر ... حدود ۵۰ سانتیمتر»
اینجا کلمه «تاج» به قسمت دایرهای بالای دهانۀ پایه که حوضچه را نگه میداشت، اشاره میکند.
«حاشیههای پایهها مربع بود.» این عبارت به توصیف پایهها که در کتاب اول پادشاهان ۷: ۲۸ شروع شد، برمیگردد.
اینجا کلمه «آنها» به چرخها اشاره میکند. کلمه «تیرها [غلاف]» به محورهایی که میلهها به آن وارد شده بودند، اشاره میکند.
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۷۰ سانتیمتر»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیرام چرخها را مانند چرخهای ارابه کوچک درست کرده بود»
اینجا کلمه «آنها» به چرخها اشاره میکند.
«یک دسته در هر چهار گوشه هر پایه وجود داشت»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «به پهنای بیست و سه سانتیمتر»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیرام تیرها و حاشیهها را به بالای هر پایه متصل کرد»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها نقش میکردند»
به کروبیان، شیرها، و درختان خرما اشاره میکند.
کلمه «بستهها» به قسمتهای مارپیچ شکلِ برنزی [برنجین] اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بستههایی تمام اطراف آنها وجود داشت»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «او به آنها فرمان داد که بسازند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیرام همۀ پایهها را در قالبی یکسان ریخت» یا «آنها همۀ پایهها را در قالبی یکسان ریختند»[ در فارسی انجام شده است]
«همۀ پایهها به یک اندازه و یک شکل بودند»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «حیرام آنها را امر کرده بود که ده ... را بسازند»
هر بت یک واحد اندازهگیری برابر با حدود ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۸۸ لیتر» یا «حدود ۹۰ لیتر»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱.۸ متر»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «حیرام آنها را امر کرده بود که پنج ... را بسازند ... حیرام به آنها فرمان داد که بگذارند»
«سمت جنوب ... سمت شمال»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
«نزدیک ضلع جنوب شرقی معبد»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «حیرام خادمانش را امر کرده بود که... بسازند ... و به انجام برسانند»
ستونهایی که مانند کاسه شکل داده شده بودند.
«نوارهای فلزی متقاطع به هم بافته شده»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند»
«۴۰۰ انار.» انار میوهای با پوست سخت قرمز است و داخلش دانههای بسیار آبدار دارد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۷: ۱۸ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند»
حیرام به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها ساختند»
«همۀ ابزارهای دیگر»
برنجی که صیقل داده شده بود تا نور را منعکس کند.
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «پادشاه به خادمینش امر کرده بود که آنها را بریزند»
«زمینی مسطح نزدیک رودخانه اردن»
اینها اسامی شهرها هستند.
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «سلیمان وزن آنها را نداشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتوانست وزن برنج را اندازهگیری کند»
سلیمان به خادمینش دستور میداد که این کار را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «خادمین سلیمان ساختند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کاهنان نان تقدیمی را بر آن قرار داده بودند»
«گُلها» و «چراغها» قسمتی از چراغدانها بودند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمینش همۀ کاسهها را از طلای خالص ساختند»[ در فارسی به صورت معلوم نوشته شده است]
اینجا «پاشنهها» احتمالاً به این دو مورد اشاره میکنند ۱) پاشنههایی که میلههای درب در آن میچرخند، یا ۲) لولاهایی که درها بر آن آویزان هستند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمین کاری که سلیمان پادشاه به آنها امر کرده بود تا برای خانه یهوه انجام دهند، تمام کردند»
1آنگاه سلیمان، مشایخ اسرائیل و جمیع رؤسای اسباط و سروران خانههای آبایبنیاسرائیل را نزد سلیمان پادشاه در اورشلیم جمع كرد تا تابوت عهد خداوند را از شهر داود كه صهیون باشد، برآورند.2و جمیع مردان اسرائیل در ماه ایتانیم كه ماه هفتم است در عید نزد سلیمان پادشاه جمع شدند.3و جمیع مشایخ اسرائیل آمدند و كاهنان تابوت را برداشتند.4و تابوت خداوند و خیمۀ اجتماع و همۀ آلات مقدّس را كه در خیمه بود آوردند و كاهنان و لاویان آنها را برآوردند.5و سلیمان پادشاه و تمامی جماعت اسرائیل كه نزد وی جمع شده بودند، پیش روی تابوت همراه وی ایستادند، و اینقدر گوسفند و گاو را ذبح كردند كه به شمار و حساب نمیآمد.6و كاهنان تابوت عهد خداوند را به مكانش در محراب خانه، یعنی در قدسالاقداس زیر بالهای كروبیان درآوردند.7زیرا كروبیان بالهای خود را بر مكان تابوت پهن میكردند و كروبیان تابوت و عصاهایش را از بالا میپوشانیدند.8و عصاها اینقدر دراز بود كه سرهای عصاها از قدسی كه پیش محراب بود، دیده میشد اما از بیرون دیده نمیشد و تا امروز در آنجا هست.9و در تابوت چیزی نبود سوای آن دو لوح سنگ كه موسی در حوریب در آن گذاشت، وقتی كه خداوند با بنیاسرائیل در حین بیرون آمدن ایشان از زمین مصر عهد بست.10و واقع شد كه چون كاهنان از قدس بیرون آمدند ابر، خانۀ خداوند را پر ساخت.11و كاهنان به سبب ابر نتوانستند به جهت خدمت بایستند، زیرا كه جلال یهُوَه، خانۀ خداوند را پر كرده بود.12آنگاه سلیمان گفت: « خداوند گفته است كه در تاریكی غلیظ ساكن میشوم.13فیالواقع خانهای برای سكونت تو و مكانی را كه در آن تا به ابد ساكن شوی بنا نمودهام.»14و پادشاه روی خود را برگردانیده، تمامی جماعت اسرائیل را بركت داد و تمامی جماعت اسرائیل بایستادند.15پس گفت: «یهُوَه خدای اسرائیل متبارك باد كه به دهان خود به پدر من داود وعده داده، و به دست خود آن را به جا آورده، گفت:16از روزی كه قوم خود اسرائیل را از مصر برآوردم، شهری از جمیع اسباط اسرائیل برنگزیدم تا خانهای بنا نمایم كه اسم من در آن باشد، اما داود را برگزیدم تا پیشوای قوم من اسرائیل بشود.17و در دل پدرم، داود بود كه خانهای برای اسم یهُوَه، خدای اسرائیل، بنا نماید.18اما خداوند به پدرم داود گفت: چون در دل تو بود كه خانهای برای اسم من بنا نمایی، نیكو كردی كه این را در دل خود نهادی.19لیكن تو خانه را بنا نخواهی نمود بلكه پسر تو كه از صُلب تو بیرون آید، او خانه را برای اسم من بنا خواهد كرد.20پس خداوند كلامی را كه گفته بود ثابت گردانید، و من به جای پدر خود داود برخاسته، و بر وفق آنچه خداوند گفته بود بر كرسی اسرائیل نشستهام، و خانه را به اسم یهُوَه، خدای اسرائیل، بنا كردهام.21و در آن، مكانی مقرّر كردهام برای تابوتی كه عهد خداوند در آن است كه آن را با پدران ما حین بیرون آوردن ایشان از مصر بسته بود.»22و سلیمان پیش مذبح خداوند به حضور تمامی جماعت اسرائیل ایستاده، دستهای خود را به سوی آسمان برافراشت23و گفت: «ای یهُوَه، خدای اسرائیل، خدایی مثل تو نه بالا در آسمان و نه پایین بر زمین هست كه با بندگان خود كه به حضور تو به تمامی دل خویش سلوك مینمایند، عهد و رحمت را نگاه میداری.24و آن وعدهای كه به بندۀ خود، پدرم داود دادهای، نگاه داشتهای زیرا به دهان خود وعده دادی و به دست خود آن را وفا نمودی چنانكه امروز شده است.25پس الا´ن ای یهُوَه، خدای اسرائیل، با بندۀ خود، پدرم داود، آن وعدهای را نگاه دار كه به او داده و گفتهای كسی كه بر كرسی اسرائیل بنشیند برای تو به حضور من منقطع نخواهد شد، به شرطی كه پسرانت طریقهای خود را نگاه داشته، به حضور من سلوك نمایند چنانكه تو به حضورم رفتار نمودی.26و الا´ن ای خدای اسرائیل تمنّا اینكه كلامی كه به بندۀ خود، پدرم داود گفتهای، ثابت بشود.27« اما آیا خدا فیالحقیقۀ بر زمین ساكن خواهد شد؟ اینك فلك و فلكالافلاك تو را گنجایش ندارد تا چه رسد به این خانهای كه من بنا كردهام.28لیكن ای یهُوَه، خدای من، به دعا و تضرّع بندۀ خود توجه نما و استغاثه و دعایی را كه بندهات امروز به حضور تو میكند، بشنو،29تا آنكه شب و روز چشمان تو بر این خانه باز شود و بر مكانی كه دربارهاش گفتی كه اسم من در آنجا خواهد بود و تا دعایی را كه بندهات به سوی این مكان بنماید، اجابت كنی.30و تضرّع بندهات وقوم خود اسرائیل را كه به سوی این مكان دعا مینمایند، بشنو و از مكان سكونت خود، یعنی از آسمان بشنو و چون شنیدی عفو نما.31« اگر كسی به همسایۀ خود گناه ورزد و قسم بر او عرضه شود كه بخورد و او آمده پیش مذبح تو در این خانه قسم خورد،32آنگاه از آسمان بشنو و عمل نموده، به جهت بندگانت حكم نما و شریران را ملزم ساخته، راه ایشان را به سر ایشان برسان و عادلان را عادل شمرده، ایشان را بر حسب عدالت ایشان جزا ده.33« و هنگامی كه قوم تو اسرائیل به سبب گناهی كه به تو ورزیده باشند به حضور دشمنان خود مغلوب شوند، اگر به سوی تو بازگشت نموده، اسم تو را اعتراف نمایند و نزد تو در این خانه دعا و تضرّع نمایند،34آنگاه از آسمان بشنو و گناه قوم خود، اسرائیل را بیامرز و ایشان را به زمینی كه به پدران ایشان دادهای بازآور.35« هنگامی كه آسمان بسته شود و به سبب گناهی كه به تو ورزیده باشند باران نبارد، اگر به سوی این مكان دعا كنند و اسم تو را اعتراف نمایند و به سبب مصیبتی كه به ایشان رسانیده باشی از گناه خویش بازگشت كنند،36آنگاه از آسمان بشنو و گناه بندگانت و قوم خود اسرائیل را بیامرز و ایشان را به راه نیكو كه در آن باید رفت، تعلیم ده و به زمین خود كه آن را به قوم خویش برای میراث بخشیدهای، باران بفرست.37« اگر در زمین قحطی باشد و اگر وبا یا باد سموم یا یرقان باشد و اگر ملخ یا كِرْم باشد و اگر دشمنان ایشان، ایشان را در شهرهای زمین ایشان محاصره نمایند، هر بلایی یا هر مرضی كه بودهباشد،38آنگاه هر دعا و هر استغاثهای كه از هر مرد یا از تمامی قوم تو، اسرائیل، كرده شود كه هریك از ایشان بلای دل خود را خواهند دانست، و دستهای خود را به سوی این خانه دراز نمایند،39آنگاه از آسمان كه مكان سكونت تو باشد، بشنو و بیامُرز و عمل نموده، به هر كس كه دل او را میدانی به حسب راههایش جزا بده، زیرا كه تو به تنهایی عارف قلوب جمیع بنیآدم هستی.40تا آنكه ایشان در تمام روزهایی كه به روی زمینـی كه به پدران ما دادهای زنـده باشنـد، از تـو بترسنـد.41« و نیز غریبی كه از قوم تو، اسرائیل، نباشد و به خاطر اسم تو از زمین بعید آمده باشد،42زیرا كه آوازۀ اسم عظیمت و دست قویت و بازوی دراز تو را خواهند شنید، پس چون بیاید و به سوی این خانه دعا نماید،43آنگاه از آسمان كه مكان سكونت توست بشنو و موافق هر چه آن غریب از تو استدعا نماید به عمل آور تا جمیع قومهای جهان اسم تو را بشناسند و مثل قوم تو، اسرائیل، از تو بترسند و بدانند كه اسم تو بر این خانهای كه بنا كردهام، نهاده شده است.44« اگر قوم تو برای مقاتله با دشمنان خود به راهی كه ایشان را فرستاده باشی بیرون روند و ایشان به سوی شهری كه تو برگزیدهای و خانهای كه به جهت اسم تو بنا كردهام، نزد خداوند دعا نمایند،45آنگاه دعا و تضرع ایشان را از آسمان بشنو و حق ایشان را بجا آور.46« و اگر به تو گناه ورزیده باشند، زیرا انسانی نیست كه گناه نكند و تو بر ایشان غضبناك شده، ایشان را به دست دشمنان تسلیم كرده باشی و اسیركنندگان ایشان، ایشان را به زمین دشمنان خواه دور و خواه نزدیك به اسیری ببرند،47پساگر ایشان در زمینی كه در آن اسیر باشند به خود آمده، بازگشت نمایند و در زمین اسیری خود نزد تو تضرّع نموده، گویند كه گناه كرده، و عصیان ورزیده، و شریرانه رفتار نمودهایم،48و در زمینِ دشمنانی كه ایشان را به اسیری برده باشند به تمامی دل و به تمامی جان خود به تو بازگشت نمایند، و به سوی زمینی كه به پدران ایشان دادهای و شهری كه برگزیده و خانهای كه برای اسم تو بنا كردهام، نزد تو دعا نمایند،49آنگاه از آسمان كه مكان سكونت توست، دعا و تضرع ایشان را بشنو و حق ایشان را بجا آور.50و قوم خود را كه به تو گناه ورزیده باشند، عفو نما و تمامی تقصیرهای ایشان را كه به تو ورزیده باشند بیامـرز و ایشان را در دل اسیركنندگان ایشان ترحم عطا فرما تا بر ایشان ترحم نمایند.51زیرا كه ایشان قـوم تـو و میراث تو میباشند كه از مصـر از میان كورۀ آهن بیرون آوردی.52تا چشمان تو به تضرع بندهات و به تضرع قوم تو اسرائیل گشاده شود و ایشـان را در هـر چه نـزد تـو دعا نماینـد، اجابت نمایی.53زیرا كه تو ایشان را از جمیع قومهای جهان برای ارثیت خویش ممتاز نمودهای چنانكه به واسطۀ بندۀ خود موسی وعده دادی هنگامی كه تو ای خداوند یهُوَه پـدران ما را از مصـر بیرون آوردی.»54و واقع شد كه چون سلیمان از گفتن تمامی این دعا و تضرع نزد خداوند فارغ شد، از پیش مذبح خداوند از زانو زدن و دراز نمودن دستهای خود به سوی آسمان برخاست،55و ایستاده، تمامی جماعت اسرائیل را به آواز بلند بركت داد و گفت:56« متبارك باد خداوند كه قوم خود، اسرائیلرا موافق هر چه وعده كرده بود، آرامی داده است زیرا كه از تمامی وعدههای نیكو كه به واسطۀ بندۀ خود، موسی داده بود، یك سخن به زمین نیفتاد.57یهُوَه خدای ما با ما باشد چنانكه با پدران ما میبود و ما را ترك نكند و رد ننماید.58و دلهای ما را به سوی خود مایل بگرداند تا در تمامی طریقهایش سلوك نموده، اوامر و فرایض و احكام او را كه به پدران ما امر فرموده بود، نگاه داریم.59و كلمات این دعایی كه نزد خداوند گفتهام، شب و روز نزدیك یهُوَه خدای ما باشد تا حق بندۀ خود و حق قوم خویش اسرائیل را بر حسب اقتضای هر روز بجا آورد.60تا تمامی قومهای جهان بدانند كه یهُوَه خداست و دیگری نیست.61پس دل شما با یهُوَه خدای ما كامل باشد تا در فرایض او سلوك نموده، اوامر او را مثل امروز نگاه دارید.»62پس پادشاه و تمامی اسرائیل با وی به حضور خداوند قربانیها گذرانیدند.63و سلیمان به جهت ذبایح سلامتی كه برای خداوند گذارنید، بیست و دو هزار گاو و صد و بیست هزار گوسفند ذبح نمود و پادشاه و جمیع بنیاسرائیل، خانۀ خداوند را تبریك نمودند.64و در آن روز پادشاه وسط صحن را كه پیش خانۀ خداوند است، تقدیس نمود زیرا چونكه مذبح برنجینی كه به حضور خداوند بود به جهت گنجایش قربانیهای سوختنی و هدایای آردی و پیه قربانیهای سلامتی كوچك بود، از آن جهت قربانیهای سوختنی و هدایای آردی و پیه ذبایحسلامتی را در آنجا گذرانید.65و در آن وقت سلیمان و تمامی اسرائیل با وی عید را نگاه داشتند و آن انجمن بزرگ از مَدخَلِ حَمات تا وادی مصر هفت روز و هفت روز یعنی چهارده روز به حضور یهُوَه، خدای ما بودند.66و در روز هشتم، قوم را مرخص فرمود و ایشان برای پادشاه بركت خواسته، و با شادمانی و خوشدلی به سبب تمامی احسانی كه خداوند به بندۀ خود، داود و به قوم خویش اسرائیل نموده بود، به خیمههای خود رفتند.
صندوق در معبد جدید قرار داده شده است. این رویدادی بسیار مهم در تاریخ اسرائیل میباشد.
هنگامیکه کار معبد تمام شد، سلیمان به تمام مردم گفت که به اورشلیم بیایند و آنها صندوق را از خیمه بیرون آوردند و به معبد بردند. سپس سلیمان دعا کرد هنگامی که آنها رو به سمت معبد میایستند، خدا دعای آنها را بشنود و پاسخ دهد.
سلیمان دعا کرد که خدا با استفاده از این اصطلاح به دعای قوم پاسخ دهد: «چشمانت به درخواست بندهات گشوده شود»
«رهبران اسرائیل را صدا زدند [فرا خواندند]»
این احتمالاً به این موارد اشاره میکند: ۱) مردمی که سلیمان به اورشلیم فراخواند و کسانی که در باب ۸: ۱ فهرست شدهاند یا ۲) به طور کلی آنانی که برای ضیافت به اورشلیم سفر کرده بودند، نه لزوماً هر مردی که در اسرائیل زندگی میکرد.
این به عید سوکوت که همچنین به عنوان عید خیمهها یا عید معابد شناخته شده است، اشاره دارد.
«ایتانیم» هفتمین ماه در گاهشمار عبری است. این مربوط به اواخر قسمتی از ماه سپتامبر و اوایل قسمتی از ماه اکتبر در گاهشمار غربی میباشد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گوسفند و گاو بیشتر از آن اندازهای بود که کسی بتواند بشمارد»
«در محراب خانه ـــــ یعنی در قدساقداس ـــــ زیر...»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عصاهایی که کاهنان آن را حمل میکردند»[ در فارسی این توضیح نیامده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم میتوانستند انتهای آنها را ببینند ... مردم نمیتوانستند آنها را ببینند»
این یعنی تا روزی که نویسنده این امور را مینوشت.
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت اینجا به منظور نشانهگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این صفحه تعمداً خالی است.
سلیمان به نحوی از یهوه سخن میگوید که گویی او با شخص دیگری صحبت میکند، تا احترام خود را به یهوه نشان دهد.
خانهای زیبا که شخصی بسیار مهم در آن زندگی کند
«تمام قوم اسرائیل که با هم آنجا جمع شده بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدای اسرائیل را ستایش کنید»
دست کنایه از قدرتِ دست است. ترجمه جایگزین: «با قدرت خود»
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «به اسم ...» به پرستش شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه کلماتی مشابه در کتاب اول پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تا مردم من را پرستش کنند»
اینجا به نحوی از اشتیاق داوود سخن گفته شده که گویی چیزی در ظرفی است و قلب چنان که گویی در ظرفی قرار دارد. ترجمه جایگزین: «داوود، پدرم اشتیاق داشت»
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «برای اسم ...» به پرستش شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «افرادی که یهوه را پرستش میکنند»
اینجا به نحوی از اشتیاق داود سخن گفته شده که گویی چیزی در ظرفی است و قلب چنانکه گویی در ظرفی قرار دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا تو مشتاق بودی»
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «برای اسم ...» به پرستش شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «افرادی که من را خواهند پرستید»
اینجا به نحوی از اشتیاق داوود سخن گفته شده که گویی چیزی در ظرفی است و قلب چنان که گویی در ظرفی قرار دارد. ترجمه جایگزین: «اشتیاق برای انجام آن» یا «تمایل برای انجام آن»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که زادۀ تو باشد» یا «کسی که خودت پدرش باشی»[ در فارسی انجام شده است]
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «دقیقاً مطابق آنچه گفته بود، انجام داد»
برخاسته استعاره از قدرت است. ترجمه جایگزین: «من قدرتی که پدرم، داوود داشت را به دست آوردهام»
کرسی کنایه از عملکرد کسی است که روی تخت نشسته. ترجمه جایگزین: «من بر اسرائیل حکومت میکنم»
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «با اسم ...» به پرستش شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «افرادی که یهوه را خواهند پرستید»
اینجا به نحوی از لوحهای سنگی که یهوه جملات عهد را بر آن نوشته است سخن گفته شده که گویی آنها خودِ عهد هستند. ترجمه جایگزین: «لوحهایی هستند که یهوه جملات عهد را بر آن نوشته»
«تمام قوم اسرائیل که آنجا جمع شده بودند»
اسم معنای «وفاداری» را میتوان به عنوان «وفادارانه» یا «وفادار» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که وفادارانه بندگانت را دوست میداری» یا «که به عهدت با بندگانت وفادار هستی»
اینجا به نحوی از روش زندگی شخص سخن گفته شده است که گویی شخص در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «با تمام دل [از صمیم قلب] روشی را که تو از آنها خواستهای زندگی میکنند»
دست کنایه از قدرت دست است. ترجمه جایگزین: «با قدرتت آنچه را که گفته بودی، انجام دادی»
کرسی، کنایه از عملکرد کسی است که بر کرسی مینشیند. ترجمه جایگزین: «بر اسرائیل حکومت کند»
اینجا به نحوی از روش زندگی شخص سخن گفته که گویی شخص در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «همان طور که از شما خواستهام، زندگی کنید ... همان طور که از شما خواستهام، زندگی کردید»
این صفحه تعمداً خالی است.
معنی محتمل این سؤال ۱) سلیمان سؤالی حقیقی میپرسد و منتظر جواب است یا ۲) سؤال بدیهی است و سلیمان تأکید میکند که خدا بسیار بزرگ و قدرتمندتر از آن است که بر زمین زندگی کند. ترجمه جایگزین: «اما قطعاً ممکن نیست که خدا واقعاً در زمین زندگی کند!»
اینجا سلیمان دربارۀ خدا به عنوان سوم شخص سخن میگوید. این را میتوان به عنوان دوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما آیا تو ...»
«آنچه میخواهم بگویم مهم است» یا «حقیقت این است که ...»
«تو را، بنابراین این معبدی که من ساختهام قطعاً نمیتواند تو را دربرگیرد»
کلمات «دعا» و «تضرع» اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که او از روی صداقت درخواست میکند. سلیمان به خودش به عنوان «بندۀ خود» اشاره میکند تا احترامش را به یهوه نشان دهد. این را میتوان به عنوان اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به من، بندهات، که این درخواست را کردهام توجه نما»
کلمات «استغاثه» و «دعا» اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که او از روی صداقت از یهوه درخواست کمک میکند. سلیمان به خودش به عنوان «بندهات» اشاره میکند تا احترام خود را به یهوه نشان دهد. این را میتوان به عنوان اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به من، بندهات که امروز تو را برای کمک فرا میخوانم، گوش کن»
چشم کنایه از کاری است که چشم انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «بنگر [توجه نما]»
این آرایۀ ادبی بیان متضاد است. ترجمه جایگزین: «همیشه» یا «دائماً»
این دو کلمه با هم تأکید میکنند که یهوه در معبد ساکن خواهد بود.[ در فارسی به این شکل نیامده است]
سلیمان از خودش به عنوان «بندهات» صحبت میکند تا احترام خود را به یهوه نشان دهد. این را میتوان به عنوان اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من، بندهات، دعا کردم»
سلیمان از خودش به عنوان «بندهات» سخن میگوید تا احترام خود را به یهوه نشان دهد. این را میتوان به عنوان اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به درخواست من و قومت، اسرائیل گوش کن»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی از او درخواست کند که قسم بخورد»
اینجا «سر» به کلِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به او»
«به او مطابق آنچه لایق آن است بده، زیرا او عادل [پارسا] است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن قومِ تو، اسرائیل را مغلوب میکند»
معانی محتمل ۱) «اعتراف کنند که آنها به تو گناه کردهاند» یا ۲) «تو را ستایش کنند» یا ۳) «بگویند که از این پس از تو اطاعت خواهند کرد.»
اسم معنای «آمرزش» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از تو درخواست کنند که آنها را ببخشی»
(See:
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از آسمان سخن گفته شده که گویی آسمان ساختمانی است که خدا باران را در آن ذخیره میکند. ترجمه جایگزین: «تو اجازه نمیدهی باران ببارد»
معانی محتمل ۱) «اعتراف کنند که آنها به تو گناه کردهاند» یا ۲) «تو را ستایش کنند» یا ۳) «بگویند که از این پس از تو اطاعت خواهند کرد.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۸: ۳۳ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از روش زندگی شخص سخن گفته شده که گویی شخص در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «که آنها باید زندگی کنند»
اینها اصطلاحات کشاورزی هستند که به ترتیب به مرگ محصولات زراعی در نتیجه باران بسیار کم یا خیلی زیاد اشاره میکنند.
«ملخ» یک نوع جانوری است که با خوردن غلات باعث خرابی میشود. کلمه «كِرْم» به اوایل مرحلۀ رشد ملخ اشاره میکند.
کلمات «دعا» و «استغاثه» اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که شخص از روی صداقت درخواست میکند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۸: ۲۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «درخواستها»
معانی محتمل ۱) به نحوی از گناه شخص سخت گفته شده که گویی گناه یک بلا است. ترجمه جایگزین: «گناه دل خود را خواهند دانست» یا ۲) «بلا» کنایه از گناه است که مجازاتش بلایا هستند. ترجمه جایگزین: «در دل خود خواهند دانست که بلا، در نتیجه گناه خودش است»
این صفحه تعمداْ خالی است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
عبارت «اسم تو نهاده شده است» نشان میدهد که خدا صاحب و مالک خانه است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو مالک این خانهای که من ساختهام»
هنگامی که سلیمان صحبت میکرد، این شرایط فرضی اتفاق نیفتاده بود، اما سلیمان میدانست که شاید در آینده اتفاق بیافتند. از ترکیبی در زبان خود برای صحبت کردن از وقایعی که اتفاق نیفتادهاند، اما ممکن است در آینده اتفاق بیافتد، استفاده کنید.
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «به جهت اسم ...» به پرستش شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «که مردم تو را پرستش خواهند کرد»
کلمات «دعا» و «تضرع» اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که مردم از روی صداقت درخواست میکنند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۸: ۲۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «درخواست آنها»
هنگامی که سلیمان صحبت میکرد، این شرایط فرضی اتفاق نیفتاده بود، اما سلیمان میدانست که شاید در آینده اتفاق بیافتند. از ترکیبی در زبان خود برای صحبت کردن از وقایعی که اتفاق نیفتادهاند، اما ممکن است در آینده اتفاق بیافتد، استفاده کنید.
هنگامی که سلیمان صحبت میکرد، این شرایط فرضی اتفاق نیفتاده بود، اما سلیمان میدانست که شاید در آینده اتفاق بیافتند. از ترکیبی در زبان خود برای صحبت کردن از وقایعی که اتفاق نیفتادهاند اما ممکن است در آینده اتفاق بیافتد، استفاده کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که دشمنانشان آنها را تبعید کردهاند»
افرادی که دیگران را به عنوان زندانیان نگه میدارند.
این دو جمله معنی یکسانی دارند. با هم بر زشتی اعمال مردم تأکید میکنند.
این کلمات اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که مردم چه بسیار [چه شریرانه] گناه کردهاند.
هنگامی که سلیمان صحبت میکرد، این شرایط فرضی اتفاق نیفتاده بود، اما سلیمان میدانست که شاید در آینده اتفاق بیافتند. از ترکیبی در زبان خود برای صحبت کردن از وقایقی که اتفاق نیفتادهاند، اما ممکن است در آینده اتفاق بیافتد، استفاده کنید.
اصطلاح «با تمام دل» یعنی «کاملاً» و «با تمام جان» یعنی «با تمام وجود.» این دو عبارت معانی مشابهی دارند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۲: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود خود» یا «با تمام توان خود»
«درحالی که در آن زمین زندگی میکنند»
«به سوی زمینی که به آنها تعلق دارد.» این به اسرائیل اشاره میکند.
کلمه «اسم» کنایه از شخص است و «برای اسم ...» به پرستش شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «که مردم تو را پرستش خواهند کرد»
کلمات «دعا» و «تضرع» اساساً معانی مشابهی دارند و با هم تأکید میکنند که مردم از روی صداقت به یهوه درخواست میکنند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۸: ۲۸ نگاه کنید.
سلیمان دو بار از یهوه درخواست میکند که قوم را ببخشد. این امر بر جدیت درخواست او تأکید میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کورهای که مردم آهن را در آن شکل میدهند»[ در فارسی مناسبتر ترجمه شده]
چشم، جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «لطفاً توجه نما»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمات «دعا» و «تضرع» اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که او از روی صداقت در خواست میکند. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۸: ۲۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «درخواستها»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه را بپرستید»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه هر کلمه از وعدههای نیکوی خود را تحقق بخشیده است»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و بر اشتیاق سلیمان برای اینکه یهوه با مردم بماند، تأکید میکند.
اینجا «دلهای» ایشان به تمایل و احساسات قوم اشاره میکند. به نحوی از خشنود کردن کسی سخن گفته شده که گویی تمایل دل به سمت آن شخص است. ترجمه جایگزین: «مایلیم [مشتاقیم] که او را خشنود سازیم»
اینجا «در طریقهایش» یک اصطلاح است که به روشی که او میخواهد تا مردم زندگی کنند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که او از ما خواسته زندگی کنید»
اینجا آرایۀ ادبی بیان متضاد به «همیشه» یا «دائما» اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«کاملاً وقف باشید»
اینجا به نحوی از روش زندگی شخص سخن گفته شده که گویی شخص در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «همیشه از فرایضش اطاعت نموده»
این آرایۀ ادبی تعمیم است که به این موارد اشاره میکند ۱) قومی که سلیمان به اورشلیم فراخوانده بود و کسانی که در کتاب اول پادشاهان ۸: ۱ فهرست شدهاند، یا ۲) کسانی که برای ضیافت به اورشلیم سفر کرده بودند، نه لزوماً هر شخصی که در اسرائیل زندگی میکرد.
این آرایۀ ادبی تعمیم است که به این موارد اشاره میکند ۱) قومی که سلیمان به اورشلیم فراخوانده بود و کسانی که در کتاب اول پادشاهان ۸: ۱ فهرست شدهاند، یا ۲) کسانی که برای ضیافت به اورشلیم سفر کرده بودند، نه لزوماً هر شخصی که در اسرائیل زندگی میکرد.
«۲۲،۰۰۰ گاو»
«یک صد و بیست هزار گوسفند»
«مذبح برنزی [برنجینی] که در حضور یهوه بود.» ار آنجایی که معبد مسکن یهوه در میان قومش است، مذبح به عنوان حضور او توصیف شده است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است که به این موارد اشاره میکند ۱) قومی که سلیمان به اورشلیم فراخوانده بود و کسانی که در کتاب اول پادشاهان ۸: ۱ فهرست شدهاند، یا ۲) کسانی که برای ضیافت به اورشلیم سفر کرده بودند، نه لزوماً هر شخصی که در اسرائیل زندگی میکرد. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشان ۸: ۶۲ نگاه کنید.
۷ روز ... ۷ روز ... ۱۴ روز»
کلمه «هشتم» شکل ترکیبی برای «۸» است.
این دو کلمه اساساْ معنی یکسانی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
1و واقع شد كه چون سلیمان از بنا نمودن خانۀ خداوند و خانۀ پادشاه و از بجا آوردن هر مقصودی كه سلیمان خواسته بود، فارغ شد،2خداوند بار دیگر به سلیمان ظاهر شد، چنانكه در جِبْعُون بر وی ظاهر شده بود.3و خداوند وی را گفت: «دعا و تضرع تو را كه به حضور من كردی، اجابت نمودم، و این خانهای را كه بنا نمودی تا نام من در آن تا به ابد نهاده شود تقدیس نمودم، و چشمان و دل من همیشۀ اوقات در آن خواهد بود.4پس اگر تو با دل كامل و استقامت به طوری كه پدرت داود رفتار نمود به حضور من سلوك نمایی، و هر چه تو را امر فرمایم بجا آوری و فرایض و احكام مرا نگاه داری،5آنگاه كرسی سلطنت تو را بر اسرائیل تا به ابد برقرار خواهم گردانید، چنانكه به پدر تو داود وعده دادم و گفتم كه از تو كسی كه بر كرسی اسرائیل بنشیند، مفقود نخواهد شد.6« اما اگر شما و پسران شما از متابعت منروگردانیده، اوامر و فرایضی را كه به پدران شما دادم نگاه ندارید و رفته، خدایان دیگر را عبادت نموده، آنها را سجده كنید،7آنگاه اسرائیل را از روی زمینی كه به ایشان دادم منقطع خواهم ساخت، و این خانه را كه به جهت اسم خود تقدیس نمودم از حضور خویش دور خواهم انداخت، و اسرائیل در میان جمیع قومها ضربالمثل و مضحكه خواهد شد.8و این خانه عبرتی خواهد گردید به طوری كه هر كه نزد آن بگذرد، متحیر شده، صفیر خواهد زد و خواهند گفت: خداوند به این زمین و به این خانه چرا چنین عمل نموده است؟9و خواهند گفت: از این جهت كه یهُوَه، خدای خود را كه پدران ایشان را از زمین مصر بیرون آورده بود، ترك كردند و به خدایان دیگر متمسك شده، آنها را سجده و عبادت نمودند. لهذا خداوند تمامی این بلا را بر ایشان آورده است.»10و واقع شد بعد از انقضای بیست سالی كه سلیمان این دو خانه، یعنی خانۀ خداوند و خانۀ پادشاه را بنا میكرد،11و حیرام، پادشاه صور، سلیمان را به چوب سرو آزاد و چوب صنوبر و طلا موافق هر چه خواسته بود اعانت كرده بود، آنگاه سلیمان پادشاه بیست شهر در زمین جلیل به حیرام داد.12و حیرام به جهت دیدن شهرهایی كه سلیمان به او داده بود، از صور بیرون آمد، اما آنها به نظرش پسند نیامد.13و گفت: «ای برادرم این شهرهایی كه به من بخشیدهای چیست؟» و آنها را تا امروز زمین كابول نامید.14و حیرام صدو بیست وزنۀ طلا برای پادشاه فرستاد.15و این است حساب سُخْرهای كه سلیمان پادشاه گرفته بود به جهت بنای خانۀ خداوند و خانۀ خود و مِلّوُ و حصارهای اورشلیم و حاصور و مَجِدُّو و جازر.16زیرا كه فرعون، پادشاه مصر برآمده، جازَر را تسخیر نموده، و آن را به آتش سوزانیده، و كنعانیان را كه در شهر ساكن بودند كشته بود، و آن را به دختر خود كه زنِ سلیمان بود به جهت مِهر داده بود.17و سلیمان، جازَر و بیتحُوْرُونِ تحتانی را بنا كرد.18و بَعْلَت و تَدْمُر را در صحرای زمین،19و جمیع شهرهای مخزنی كه سلیمان داشت و شهرهای ارابهها و شهرهای سواران را و هر آنچه را كه سلیمان میل داشت كه در اورشلیم و لُبنان و تمامی زمین مملكت خود بنا نماید (بنا نمود).20و تمامی مردمانی كه از اَمُوریان و حِتِّیان و فَرِزِّیان و حِوِّیان و یبُوسیان باقی مانده، و از بنیاسرائیل نبودند،21یعنی پسران ایشان كه در زمین باقی ماندند بعد از آنانی كه بنیاسرائیل نتوانستند ایشان را بالكل هلاك سازند، سلیمان ایشان را تا امروز خراجگذار و غلامان ساخت.22اما از بنیاسرائیل، سلیمان احدی را به غلامی نگرفت، بلكه ایشان مردان جنگی و خدام و سروران و سرداران و رؤسای ارابهها و سواران او بودند.23و اینانند ناظران خاصه كه بر كارهای سلیمان بودند، پانصد و پنجاه نفر كه بر اشخاصی كه در كار مشغول میبودند، سركاری داشتند.24پس دختر فرعون از شهر داود به خانۀ خود كه برایش بنا كرده بود، برآمد، و در آن زمان مِلّوُ را بنا میكرد.25و سلیمان هر سال سه مرتبه قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی بر مذبحی كه به جهت خداوند بنا كرده بود میگذرانید، و بر مذبحی كه پیش خداوند بود، بخور میگذرانید. پس خانه را به اتمام رسانید.26و سلیمان پادشاه در عَصْیون جابَر كه به جانب اِیلُوت بر كنارۀ بحر قُلزُم در زمین ادوم است، كشتیها ساخت.27و حیرام، بندگان خود را كه مَلاح بودند و در دریا مهارت داشتند، در كشتیها همراه بندگان سلیمان فرستاد.28پس به اُوفیر رفتند و چهارصد و بیست وزنۀ طلا از آنجا گرفته، برای سلیمان پادشاه آوردند.
این باب دو قسمت دارد. آیات ۱-۹ رؤیایی که در آن خدا به سلیمان هشدار میدهد که او و نسل او، بتها را نپرستند. اگر آنها این چنین کنند [به پرستش بتها روی آورند]، معبد ویران خواهد شد. آیات ۱۰-۲۸ دربارۀ وسعت خانه سلیمان و شراکتش با حیرام، پادشاه صور میباشد.
تنها یهوه باید پرستیده شود. ضروریست که مردم به خدا وفادار بمانند و بتها را پرستش نکنند.
«سلوک نمودن» انگارهای معمول در کتاب مقدس است. به این معناست که، «اگر به طوری که پدرت داوود رفتار نمود به حضور من سلوک نمایی»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمات «دعا» و «تضرع» اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که یهوه تصدیق کرده که درخواست سلیمان صادقانه بوده. به نحوۀ ترجمه کلمات مشابه در کتاب اول پادشاهان ۸: ۲۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «درخواست تو»
نام کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «در آن ساکن شده و تا ابد بر آن مالکیت میکنم»
چشمان و دل جزءگویی از شخص هستند. ترجمه جایگزین: «من از آن حفاظت و مراقبت خواهم کرد»
اینجا به نحوی از روش زندگی شخص سخن گفته که گویی شخص در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «اگر تو به همان روشی که من میخواهم همان طور که پدرت داوود عمل مینمود، زندگی کنی»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که داوود چقدر پارسا و عادل بود.
اینجا «کرسی» به سلطنتش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خاندان تو» یا «حکومت تو»
اینجا به نحوی از حکومت بر قلمروی پادشاهی سخن گفته شده که گویی شخصی است که بر کرسی مینشیند. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه بر اسرائیل حکومت خواهد کرد»
اینجا کلمات «اوامر» و «فرایض» اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که همۀ آنها را یهوه فرمان داده است.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و با هم برای تأکید ترکیب شدهاند.
اینجا کلمۀ «اسم» کنایه از شخصی است که مالک چیزی میباشد. ترجمه جایگزین: «برای خودم تقدیس کردم»
اسم معنای «حضور [نظر]» را میتوان در قالب فعل «دیدن» بیان کرد. نگاه کردن به چیزی استعاره از حفاظت کردن از آن است. ترجمه جایگزین: «من آن را جایی میگذارم که دیگر آن را نبینم» یا «من از آن خلاص میشوم بنابراین دیگر از آن محافظت نمیکنم»
«این معبد ویران خواهد شد و بقایای آن در تپهای بلند جمع خواهد شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اظهار شگفتی خواهند کرد و با بیحرمتی [بیاحترامی] سرو صدا خواهند نمود»
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. عبارت «آنهار ا سجده نموده» حالتی را توصیف میکند که مردم در پرستش انجام میدادند.
این عبارت به منظور نشانگذاری آغاز قسمت جدید داستان در این قسمت به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«بعد از بیست سال»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود افراد دیگری هم برای انجام این کار به سلیمان کمک میکردند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
حیرام، سلیمان را سرزنش میکند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این شهرهایی که تو به من دادهای، اصلاً خوب نیستند.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و مردم امروزه نیز آنها را ... مینامند»
«یکصد و بیست وزنۀ طلا.» وزنه [قنطار] واحد وزن برابر با حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۴،۰۰۰ کیلوگرم طلا»
«حساب سلیمان از مردانی که ملزم کرده بود کار کنند»
معانی محتمل ۱) «مجموعهای ایوان» یا ۲) «محل دفن زباله.»
شخص کنایه از سپاهی است که او به آنها فرمان میدهد. ترجمه جایگزین: «ارتش فرعون، پادشاه مصر، برآمده [برخاسته]»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود افراد دیگری هم برای انجام این کار به سلیمان کمک میکردند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«سلیمان از قوم اسرائیل کسی را برای کارگری [خدمت، نیروی کار] نگرفت»
«۵۵۰ نفر از آنها»
معانی محتمل ۱) «مجموعهای ایوان ساخت» یا ۲) «محل دفن زباله را بنا کرد.» به نحوۀ ترجمه «مِلّوُ» در کتاب اول پادشاهان ۹: ۱۵ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه این عبارت در کتاب اول پادشاهان ۸: ۶۴ نگاه کنید.
سلیمان کنایه از کارگرانی است که او استخدام کرده بود تا کار کنند. ترجمه جایگزین: «پس کارگرانش خانه [معبد] را به پایان رساندند»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود افراد دیگری هم برای انجام این کار به سلیمان کمک میکردند.
«گروه بزرگی [بیشماری] کشتی»
این صفحه تعمداً خالی است.
«چهارصد و بیست وزنۀ طلا.» وزنه [قنطار] واحد وزنی برابر با حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱۴،۰۰۰ کیلوگرم طلا»
1و چون ملكه سَبا آوازۀ سلیمان را دربارۀ اسم خداوند شنید، آمد تا او را به مسائل امتحان كند.2پس با موكب بسیار عظیم و با شترانی كه به عطریات و طلای بسیار و سنگهای گرانبها بار شده بود، به اورشلیم وارد شده، به حضور سلیمان آمد و با وی از هر چه در دلش بود، گفتگو كرد.3و سلیمان تمامی مسائلش را برایش بیان نمود و چیزی از پادشاه مخفی نماند كه برایش بیان نكرد.4و چون ملكه سَبَا تمامی حكمت سلیمان را دید و خانهای را كه بنا كرده بود،5و طعام سفرۀ او و مجلس بندگانش را و نظام و لباس خادمانش را و ساقیانش و زینهای را كه به آن به خانۀ خداوند برمیآمد، روح در او دیگر نماند.6و به پادشاه گفت: «آوازهای كه دربارۀ كارها و حكمت تو در ولایت خود شنیدم، راست بود.7اما تا نیامدم و به چشمان خود ندیدم، اخبار را باور نكردم، و اینك نصفش به من اعلام نشده بود؛ حكمت و سعادتمندی تو از خبری كه شنیده بودم، زیاده است.8خوشابهحال مردان تو و خوشابهحال این بندگانت كه به حضور تو همیشه میایستند و حكمت تو را میشنوند.9متبارك باد یهُوَه، خدای تو، كه بر تو رغبت داشته، تو را بر كرسی اسرائیل نشانید.10از این سبب كه خداوند ، اسرائیل را تا به ابد دوست میدارد، تو را بر پادشاهی نصب نموده است تا داوری و عدالت را بجا آوری.»11و به پادشاه صد و بیست وزنۀ طلا و عطریات از حد زیاده و سنگهای گرانبها داد، و مثل این عطریات كه ملكۀ سَبَا به سلیمان پادشاه داد، هرگز به آن فراوانی دیگر نیامد.12و كشتیهای حیرام نیز كه طلا از اُوفیر آوردند، چوب صندل از حدّ زیاده، و سنگهای گرانبها از اوفیر آوردند.13و پادشاه از این چوب صندل، ستونها به جهت خانۀ خداوند و خانۀ پادشاه و عودها و بربطها برای مُغَنیان ساخت، و مثل این چوب صندل تا امروز نیامده و دیده نشده است.14و سلیمان پادشاه به ملكه سَبَا، تمامی ارادۀ او را كه خواسته بود داد، سوای آنچه سلیمان از كَرَم ملوكانۀ خویش به وی بخشید. پس او با بندگانش به ولایت خود توجه نموده، رفت.15و وزن طلایی كه در یك سال نزد سلیمان رسید، ششصد و شصت و شش وزنه طلا بود،16سوای آنچه از تاجران و تجارت بازرگانان و جمیع پادشاهان عَرَب و حاكمان مملكت میرسید.17و سلیمان پادشاه دویست سپر طلای چكّشی ساخت كه برای هر سپر ششصد مثقال طلا به كار بُرده شد، و سیصد سپر كوچك طلای چكشی ساخت كه برای هر سپر سه منّای طلا به كار برده شد؛ و پادشاه آنها را در خانۀ جنگل لبنان گذاشت.18و پادشاه تخت بزرگی از عاج ساخت و آن را به زر خالص پوشانید.19و تخت را شش پله بود و سر تخت از عقبش مدوّر بود، و به این طرف و آن طرف كرسیاش دستهها بود و دو شیر به پهلوی دستها ایستاده بودند.20و آنجا دوازده شیر از این طرف و آن طرف بر آن شش پله ایستاده بودند كه در هیچ مملكت مثل این ساخته نشده بود.21و تمامی ظروف نوشیدنی سلیمان پادشاه از طلا و تمامی ظروف خانۀ جنگل لبنان از زر خالص بود و هیچ یكی از آنها از نقره نبود زیرا كه آن در ایام سلیمان هیچ به حساب نمیآمد.22زیرا پادشاه كشتیهای ترشیشی با كشتیهای حیرام به روی دریا داشت و كشتیهای ترشیشی هر سه سال یك مرتبه میآمدند و طلا و نقره و عاج و میمونها و طاووسها میآوردند.23پس سلیمان پادشاه در دولت و حكمت از جمیع پادشاهان جهان بزرگتر شد.24و تمامی اهل جهان، حضور سلیمان را میطلبیدند تا حكمتی را كه خداوند در دلش نهاده بود، بشنوند.25و هر یكی از ایشان هدیۀ خود را از آلات نقره و آلات طلا و رُخوت و اسلحه و عطریات و اسبان و قاطرها، سال به سال میآوردند.26و سلیمان ارابهها و سواران جمع كرده، هزار و چهارصد ارابه و دوازده هزار سوار داشت و آنها را در شهرهای ارابهها و نزد پادشاه در اورشلیم گذاشت.27و پادشاه نقره را در اورشلیم مثل سنگها و چوب سرو آزاد را مثل چوب افراغ كه در صحراست، فراوان ساخت.28و اسبهای سلیمان از مصر آورده میشد، و تاجران پادشاه دستههای آنها را میخریدند هر دسته را به قیمت معین.29و یك ارابه را به قیمت ششصد مثقال نقره از مصر بیرون آوردند، و میرسانیدند و یك اسب را به قیمت صد و پنجاه، و همچنین برای جمیع پادشاهان حِتّیان و پادشاهان اَرام به توسط آنها بیرون میآوردند.
این باب دو بخش دارد. شهرت [آوازۀ] حکمت سلیمان و ثروت قلمروی پادشاهیِ او.
ملکه صبا
سلیمان پادشاه به خاطر حکمتش بسیار مشهور شد که ملکه صبا (یمن امروزی) تمام راه را آمد تا او را ببیند و عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفته بود. خدا به او ثروتی عظیم وعده داده بود و او بسیار ثروتمند شد.
اینجا یهوه به «اسمش» اشاره میکند. معانی محتمل ۱) ترجمه جایگزین: «شهرت سلیمان که یهوه را جلال میداد» یا ۲) ترجمه جایگزین: «شهرت سلیمان که یهوه به او داده بود»
این آرایۀ ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «هر چه میخواست بداند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) «خادمینش که دور میز نشسته بودند» یا ۲) «جایی که خادمینش زندگی میکردند.»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او کاملاً متعجب بود [متحیر شده بود]»
«درحالی که در سرزمین خود بودم، [دربارۀ تو] شنیدم»
اینجا کلمه «حکمت» کلمۀ «کارها» را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «سخنان حکیمانه تو را»
عبارت «چشمان من» تأکید میکند که او خودش آن را میدید. ترجمه جایگزین: «من خودم آن را دیدم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها حتی دربارۀ نیمی از حکمت و ثروت تو به من نگفته بودند» یا «تو حکمت و ثروتی بیش از آنچه به من گفته بودند داری»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کسانی که همیشه در حضور تو منتظر میمانند تا تو را خدمت کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم یهوه، خدای تو را بپرستند»
کرسی کنایه از پادشاهی است که بر آن مینشیند. ترجمه جایگزین: «که تو را پادشاه اسرائیل کرد»
«۱۲۰ وزنۀ طلا.» وزنه [قنطار] واحد وزن برابر با حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۴،۰۰۰ کیلوگرم طلا»[ در فارسی در آیه ۱۱ آمده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز کسی به این فراوانی عطریات که ملکه صبا به سلیمان پادشاه داده بود، دیگر نداد» [ در فارسی در آیه ۱۱ آمده است]
نوعی چوب که احتمالاً بویی دلپذیر دارد.[ در فارسی در آیه ۱۲ آمده است]
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود افراد دیگری هم به سلیمان برای انجام این کار کمک میکردند. ترجمه جایگزین: «پادشاه با مردمش صحبت کرد که بسازند»[ در فارسی در آیه ۱۳ آمده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز کسی چنین مقدار فراوانی را دیگر ندیده است»[ در فارسی در آیه ۱۳ آمده است]
این یعنی تا روزی که نویسنده این امور را مینوشت.[ در فارسی در آیه ۱۳ آمده است]
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.[ در فارسی در آیه ۱۴ آمده است]
«زیرا به عنوان پادشاه بسیار دارا بود» [ در فارسی در آیه ۱۴ آمده است]
«هر سال.» این به هر سال سلطنت سلیمان و نه فقط یک بار اشاره میکند.[ در فارسی در آیه ۱۵ آمده است]
«ششصد و شصت و شش.» وزنه [قنطار] واحد وزن برابر با حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «تقریباً ۲۲،۰۰۰ کیلوگرم طلا»[ در فارسی در آیه ۱۵ آمده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود افراد دیگری هم برای انجام این کار به سلیمان کمک میکردند. ترجمه جایگزین: «افراد سلیمان پادشاه ساختند»[ در فارسی در آیه ۱۷ آمده است]
«۲۰۰ سپر بزرگ»[ در فارسی در آیه ۱۷ آمده است]
مثقال واحد وزن برابر با حدود ۱۱گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۶.۶ کیلوگرم طلا» یا «شش و نیم کیلوگرم طلا»[ در فارسی در آیه ۱۷ آمده است]
چون کلمه «مثقال» اینجا در متن عبری به چشم نمیخورد، برخی نسخههای امروزی به جای آن واحد درهم که معادل نیم مثقال است را در نظر میگیرند. هر ترجمهای که چنین روشی را پیش گیرد، باید معادل وزن آن را که مساوی سه کیلوگرم است در نظر گیرد.[ در فارسی در آیه ۱۷ آمده است]
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود افراد دیگری هم برای انجام این کار به سلیمان کمک میکردند. ترجمه جایگزین: «افراد پادشاه نیز ساختند»
«۳۰۰ سپر»
منّا واحد وزن برابر با حدود ۵۵۰ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱.۷ کیلوگرم طلا» یا «یک و سه چهارم کیلوگرم طلا»
«خانهای که خانۀ جنگل لبنان مینامیدند.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۷: ۲ نگاه کنید.
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود سایر مردم هم برای انجام این کار به پادشاه کمک میکردند. ترجمه جایگزین: «افراد پادشاه ساختند»
عاج مادهای سخت و سفید است که از عاج یا دندانهای بزرگ حیوانات به دست میآید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«خانهای که خانۀ جنگل لبنان مینامیدند.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۷: ۲ نگاه کنید.
عاج مادهای سخت و سفید است که از عاج یا دندانهای بزرگ حیوانات بدست میآید. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۰: ۱۸ نگاه کنید.
این حیوانات وحشی در آفریقا زندگی میکنند. در انتهای چهار عضو بدنشان، دست و پایی شبیه انسان و دُمی دراز دارند. برخی افراد بوزینه را نوعی میمون در نظر میگیرند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «مردم از همه جا» یا «مردم از مکانهای بسیار متفاوت»
حضور کسی کنایه از توانایی صحبت کردن و گوش دادن به شخص است. ترجمه جایگزین: «به دنبال ملاقاتی با سلیمان بودند» یا «میخواستند با سلیمان ملاقات کنند»
دل کنایه از آنچه شخص فکر میکند است و به نحوی سخن گفته شده که گویی دل یک ظرف است. از اسم معنای «حکمت» به نحوی سخن گفته شده که گویی شیای است که میتوان آن را در ظرف گذاشت و میتوان آن را در قالب صفت ترجمه کرد. این میتواند کنایه از شخص و از سخنانی که شخص صحبت میکند باشد. ترجمه جایگزین: «حکمت او را که خدا به او داده بود بشنوند» یا «بشنوند که خدا چطور او را حکیم ساخته است» یا «سخنان حکیمانه او را بشنوند که خدا او را قادر ساخته این چنین صحبت کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«۱۴۰۰ ارابه و ۱۲،۰۰۰ سوار»
گوینده مبالغه میکند تا تأکید نماید که مقدار بسیار زیادی نقره در اورشلیم بود. ترجمه جایگزین: «پادشاه نقرۀ بسیاری در اورشلیم داشت، فراوانی نقره در آنجا مانند فراوانی سنگ بر زمین بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که تاجرانش از مردم مصر خریداری کرده بودند»
این نام منطقهای است. برخی گمان میکنند که قوئه همان قیلیقیه است و در آسیای صغیر قرار داد.
[در ترجمه فارسی متفاوت است و به طور مستقیم به این اسم اشاره نشده]
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تاجرانِ او... ارابهها را خریداری نمودند»
مثقال واحد وزن برابر با حدود ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۶.۶ کیلوگرم نقره ... حدود ۱.۷ کیلوگرم»
«۶۰۰ مثقال نقره»
«یکصد و پنجاه مثقال»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس تاجرانِ او بسیار از آنها را میفروختند»
1و سلیمان پادشاه سوای دختر فرعون، زنان غریب بسیاری را از موآبیان و عَمّونیان و ادومیان و صیدونیان و حِتِّیان دوست میداشت.2از امتهایی كه خداوند درباره ایشان بنیاسرائیل را فرموده بود كه شما به ایشان درنیایید و ایشان به شما درنیایند، مبادا دل شما را به پیروی خدایان خود مایل گردانند. و سلیمان با اینها به محبت مُلْصَق شد.3و او را هفتصد زن بانو و سیصد مُتعه بود و زنانش دل او را برگردانیدند.4و در وقت پیری سلیمان واقع شد كه زنانش دل او را به پیروی خدایان غریب مایل ساختند، و دل او مثل دل پدرش داود با یهُوَه، خدایش كامل نبود.5پس سلیمان در عقب عَشْتُورَت، خدای صیدونیان، و در عقب مِلْكُوم رِجْسِ عمونیان رفت.6و سلیمان در نظر خداوند شرارت ورزیده، مثل پدر خودداود، خداوند را پیروی كامل ننمود.7آنگاه سلیمان در كوهی كه روبروی اورشلیم است مكانی بلند به جهت كَمُوش كه رِجْسِ موآبیان است، و به جهت مُولَك، رِجْسِ بنیعمون بنا كرد.8و همچنین به جهت همۀ زنان غریب خود كه برای خدایان خویش بخور میسوزانیدند و قربانیها میگذرانیدند، عمل نمود.9پس خشم خداوند بر سلیمان افروخته شد از آن جهت كه دلش از یهُوَه، خدای اسرائیل منحرف گشت كه دو مرتبه بر او ظاهر شده،10او را در همین باب امر فرموده بود كه پیروی خدایان غیر را ننماید. اما آنچه خداوند به او امر فرموده بود، به جا نیاورد.11پس خداوند به سلیمان گفت: «چونكه این عمل را نمودی و عهد و فرایض مرا كه به تو امر فرمودم نگاه نداشتی، البته سلطنت را از تو پاره كرده، آن را به بندهات خواهم داد.12لیكن در ایام تو این را به خاطر پدرت، داود نخواهم كرد، اما از دست پسرت آن را پاره خواهم كرد.13ولی تمامی مملكت را پاره نخواهم كرد بلكه یك سبط را به خاطر بندهام داود و به خاطر اورشلیم كه برگزیدهام به پسر تو خواهم داد.»14و خداوند دشمنی برای سلیمان برانگیزانید، یعنی هَدَد اَدومی را كه از ذریت پادشاهان اَدُوم بود.15زیرا هنگامی كه داود در اَدوم بود و یوآب كه سردار لشكر بود، برای دفن كردن كشتگان رفته بود و تمامی ذكوران اَدوم را كشته بود.16(زیرا یوآب و تمامی اسرائیل شش ماه در آنجا ماندند تا تمامی ذكوران اَدُوم را منقطع ساختند).17آنگاه هَدَد با بعضی اَدُومیان كه از بندگان پدرش بودند، فرار كردند تا به مصر بروند،و هَدَد طفلی كوچك بود.18پس، از مدیان روانه شده، به فاران آمدند، و چند نفر از فاران با خود برداشته، به مصر نزد فرعون، پادشاه مصر آمدند، و او وی را خانهای داد و معیشتی برایش تعیین نمود و زمینی به او ارزانی داشت.19و هَدَد در نظر فرعون التفات بسیار یافت و خواهر زن خود، یعنی خواهر تَحْفَنِیسِ مَلِكَه را به وی به زنی داد.20و خواهر تَحْفَنِیس پسری جَنُوْبَت نام برای وی زایید و تَحْفَنِیس او را در خانۀ فرعون از شیر بازداشت و جَنُوْبَت در خانۀ فرعون در میان پسران فرعون میبود.21و چون هَدَد در مصر شنید كه داود با پدران خویش خوابیده، و یوآب، سردار لشكر مُرده است، هَدَد به فرعون گفت: «مرا رخصت بده تا به ولایت خود بروم.»22فرعون وی را گفت: «اما تو را نزد من چه چیز كم است كه اینك میخواهی به ولایت خود بروی؟» گفت: «هیچ، لیكن مرا البتّه مرخص نما.»23و خدا دشمنی دیگر برای وی برانگیزانید، یعنی رَزُون بناَلیداع را كه از نزد آقای خویش، هَدَدعَزَر، پادشاه صُوْبَه فرار كرده بود.24و مردان چندی نزد خود جمع كرده، سردار فوجی شد هنگامی كه داود بعضی ایشان را كشت. پس به دمشق رفتند و در آنجا ساكن شده، در دمشق حكمرانی نمودند.25و او در تمامی روزهای سلیمان، دشمن اسرائیل میبود، علاوه بر ضرری كه هَدَد میرسانید و از اسرائیل نفرت داشته، بر اَرام سلطنت مینمود.26و یرُبْعام بننَباط افرایمی از صَرَدَه كه بندۀ سلیمان و مادرش مسمّی به صَرُوْعَه و بیوه زنی بود، دست خود را نیز به ضد پادشاه بلند كرد.27وسبب آنكه دست خود را به ضد پادشاه بلند كرد، این بود كه سلیمان مِلّوُ را بنا میكرد، و رخنۀ شهر پدر خود داود را تعمیر مینمود.28و یرُبْعام مرد شجاع جنگی بود. پس چون سلیمان آن جوان را دید كه در كار مردی زرنگ بود او را بر تمامی امور خاندان یوسف بگماشت.29و در آن زمان واقع شد كه یرُبْعام از اورشلیم بیرون میآمد و اَخِیای شیلونی نبی در راه به او برخورد، و جامه تازهای در برداشت و ایشان هر دو در صحرا تنها بودند.30پس اَخِیا جامۀ تازهای كه در برداشت گرفته، آن را به دوازده قسمت پاره كرد.31و به یرُبْعام گفت: «ده قسمت برای خود بگیر زیرا كه یهُوَه، خدای اسرائیل چنین میگوید، اینك من مملكت را از دست سلیمان پاره میكنم و ده سبط به تو میدهم.32و به خاطر بندۀ من، داود و به خاطر اورشلیم، شهری كه از تمامی اسباط بنیاسرائیل برگزیدهام، یك سبط از آن او خواهد بود.33چونكه ایشان مرا ترك كردند و عَشْتُورَت، خدای صیدونیان، و كَمُوش، خدای موآب، و ملكوم، خدای بنیعمّون را سجده كردند، و در طریقهای من سلوك ننمودند و آنچه در نظر من راست است، بجا نیاوردند و فرایض و احكام مرا مثل پدرش، داود نگاه نداشتند.34لیكن تمام مملكت را از دست او نخواهم گرفت بلكه به خاطر بندۀ خود داود كه او را برگزیدم، از آنرو كه اوامر و فرایض مرا نگاه داشته بود، او را در تمامی ایام روزهایش سرور خواهم ساخت.35اما سلطنت را از دست پسرش گرفته، آن را یعنی ده سبط به تو خواهم داد.36و یك سبط به پسرش خواهم بخشید تا بندۀ من، داود در اورشلیم، شهری كه برای خود برگزیدهام تا اسم خود را در آن بگذارم، نوری در حضور من همیشه داشته باشد.37و تو را خواهم گرفت تا موافق هر چه دلت آرزو دارد، سلطنت نمایی و بر اسرائیل پادشاه شوی.38و واقع خواهد شد كه اگر هر چه تو را امر فرمایم، بشنوی و به طریقهایم سلوك نموده، آنچه در نظرم راست است بجا آوری و فرایض و اوامر مرا نگاه داری چنانكه بندۀ من، داود آنها را نگاه داشت، آنگاه با تو خواهم بود و خانهای مستحكم برای تو بنا خواهم نمود، چنانكه برای داود بنا كردم و اسرائیل را به تو خواهم بخشید.39و ذریت داود را به سبب این امر ذلیل خواهم ساخت اما نه تا به ابد.»40پس سلیمان قصد كشتن یرُبْعام داشت و یرُبْعام برخاسته، به مصر نزد شِیشَق، پادشاه مصر فرار كرد و تا وفات سلیمان در مصر ماند.41و بقیۀ امور سلیمان و هر چه كرد و حكمت او، آیا آنها در كتاب وقایعِ سلیمان مكتوب نیست؟42و ایامی كه سلیمان در اورشلیم بر تمامی اسرائیل سلطنت كرد، چهل سال بود.43پس سلیمان با پدران خود خوابید و در شهر پدر خود داود دفن شد و پسرش رَحُبْعام در جای او سلطنت نمود.
این باب پایان داستان سلیمان است. (بابهای ۱-۱۱)
خدا به قوم اسرائیل در قانون موسی گفته بود که هرگز با زنی غیریهودی [زنی از امتهای بیگانه] ازدواج نکنند. اما سلیمان با زنان بسیاری از کشورهای بیگانه ازدواج کرده بود. به این دلیل بود که باورهای مذهبی آنها تأثیرات منفی بر اسرائیل میگذاشت. سلیمان، حکیمترین مرد، شخصی نادان شد و همسرانش او را به پرستش بتها ترغیب میکردند. خدا خشمگین شد و هشدار داد ۱۰ قبیله را از پادشاهی پسرش بیرون خواهد کرد.
, , and and
اینجا کلمه «اینک» به منظور ایجاد شکست در سیر اصلی داستان جایی که گوینده یک قسمت جدید داستان را آغاز میکند، به کار رفته است.
اینها اسامی گروههای مردم هستند.
«مایل گرداندن دل کسی» یعنی متقاعد کردن آن شخص که علاقهاش را تغییر دهد. ترجمه جایگزین: «شما را به پرستش خدایانی که آنها میپرستند وادار کنند [ترغیب کنند]»
«۷۰۰ زن بانو و ۳۰۰ زن مُتعه [معشوقه]»
«برگرداندن دل کسی» یعنی متقاعد کردن آن شخص که علاقهاش را تغییر دهد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «دل او را از یهوه برگردانیدند» یا «او را متقاعد کردند [وادار کردند] که یهوه را پرستش نکند»
«تسلیم کردن» دل خود به وقف کاملِ سرسپردگی و مهر و محبت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او مثل داوود، کاملاً وقف نشده بود»
اینها اسامی خدایان دروغین هستند.
این نام گروهی از مردم است.
برخی نسخهها آن را مِلْكُوم ترجمه میکنند.
عبارت «در نظر ...» به عقیده شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که یهوه شرارت به حساب میآورد»
اینها اسامی خدایان دروغین هستند.
اینجا کلمات «در آنها» به مکانهای مقدس در خانه سلیمان اشاره میکند.
کلمات «دلش منحرف گشت» اشاره میکند که سرسپردگی و مهر و محبت او تغییر کرد. به نحوۀ ترجمه عبارت مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «سلیمان یهوه را نمیپرستید»
«یهوه دو بار به سلیمان ظاهر شد»
این صفحه تعمداً خالی است.
«پاره کردن از ...» یعنی به زور از بین بردن. مانند اینکه شخصی تکهای پارچه را پاره کند. ترجمه جایگزین: «به زور سلطنت را از تو گرفته»
کلمه «دست» به اختیار، اقتدار و قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تحت فرمان پسرت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این نامی مردانه است.
این سه آیه، اطلاعات پسزمینهای آغاز میکند که مدتها قبل اتفاق افتاده بود.
اینجا اطلاعات پسزمینهای که مدتها قبل اتفاق افتاده بود، ادامه مییابد.
کلمات «تمامی اسرائیل» به ارتش اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یوآب و تمام ارتش اسرائیلیان»
اینجا اطلاعات پسزمینهای که مدتها قبل اتفاق افتاده بود، ادامه مییابد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «اما بندگان پدرِ هَدَد او را با سایر اَدُومیان بردند»[ در فارسی انجام شده است]
در این بخش اطلاعات پسزمینهای که در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۱۵ شروع شد، ادامه مییابد.
اینجا کلمه «آنها» به هَدَد و سایر ادومیان که در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۱۷ ذکر شده بود، اشاره میکند.
اینها اسامی مکانها هستند.
این نامی زنانه است.
این نامی زنانه است.
اینها اسامی مردانه هستند.
این روشی مؤدبانه برای این مطلب است که داوود مرده بود. ترجمه جایگزین: «داوود مُرده بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی مردانه هستند.
این نام مکانی است.
اینها نام مکانها هستند.
اینجا «داوود»، به داوود و ارتشِ او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که ارتش داوود کشتند»
این نام مکانی است.
«در طول ایامی که سلیمان زنده بود» یا «تمام روزهای زندگی سلیمان»
«رَزُون بسیار از اسرائیل متنفر بود»
اینها اسامی مردانه هستند.
این نام مکانی است.
این نامی زنانه است.
کلمه «دست» به اقتدر، قدرت و اختیار اشاره میکند. عبارت «به ضد ... بلند کرد» به مخالفت با شخصی با استفاده از اقتدار، قدرت و اختیار اشاره دارد. این کنایه به عنوان اصطلاحی معمول استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «به ضد پادشاه شورش کرد»
«مِلّوُ» را مانند اول پادشاهان ۹: ۱۵ ترجمه کنید.
معانی محتمل ۱) «مبارزی [جنگجویی] بزرگ» یا ۲) «مردی بسیار توانا» یا ۳) «مردی دولتمند و دارای نفوذ و قدرت.»
«او را فرمانده کرد»
کلمه «امور» به کاری که سلیمان به مردم فرمان داده بود تا برای حکومتش انجام دهند، اشاره میکند. این آرایۀ ادبی کنایه است.
این به خاندان یوسف که گروهی از افراد افرایم و منسی بودند، اشاره میکند.
این نامی مردانه است.
شیلونیان گروهی از مردم هستند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به اَخِیا اشاره میکند.
اینجا «پاره کردن ...»، استعاره است که به عملِ به زور از بین بردن، اشاره میکند. مثل این است که شخصی تکهای پارچه را پاره میکند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «به زور سلطنت را از ... میگیرم»
اینجا «دست» کنایه است که به اقتدار، اختیار و قدرت شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تحت فرمان سلیمان»
اینجا اسم «سلیمان» کنایه است که به خاندانش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پسران سلیمان خواهند بود» یا «خاندان سلیمان خواهند بود»
اینها اسامی خدایان دروغین هستند.
اینها نام مکانها هستند و گروه مردمی که آنجا زندگی میکنند.
اینجا «چشمان» کنایه از عقیده یا نظر شخص است. این اصطلاح به طور معمول استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «آنچه من درست میدانم»
اَخِیا همچنان دربارۀ آنچه یهوه گفته است با یربعام صحبت میکند.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به یهوه اشاره میکند.
اینجا کلمه «دست» کنایه است که به اقتدار، اختیار و قدرت شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از کنترل سلیمان خارج نخواهم ساخت»
اینجا کلمه «تو» به یربعام اشاره میکند.
کلمه «نور» کنایه است که به نفوذ و رهبری شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همیشه فرزندی داشته باشد که به عنوان شخصی بانفوذ و راهنما برای اطاعت از عهد من با خاندان داوود، سلطنت نماید»
اَخِیا همچنان دربارۀ آنچه یهوه گفته است با یربعام صحبت میکند.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به یهوه و کلمه «تو» به یربعام، اشاره میکند.
کلمه «چشمان» کنایه از عقیده یا نظر شخص است. این اصطلاح به طور معمول استفاده میشود. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۳۳ نگاه کنید.
عبارت «خانهای بنا میکنم» استعاره از ایجاد نسلی از آن زمان به بعد است. ترجمه جایگزین: «برای تو یک سلطنتی ماندگار ایجاد میکنم»
این صفحه تعمداْ خالی است.
این نامی مردانه است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و فرض بر این است که جواب مثبت باشد. این سؤال بدیهی و برای تأکید استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید آنها را در کتاب وقایعِ سلیمان بیابید»
این کتاب دیگر وجود ندارد.
این صفحه تعمداً خالی است.
عبارت «با پدران خود خوابید» استعاره است که با استفاده از آرایۀ ادبی بهگویی، مرگ شخص را با کلماتی ملایمتر بیان میکند. ترجمه جایگزین: «او مُرد و با پدرانش دفن شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را دفن کردند»
1و رَحُبْعام به شكیم رفت زیرا كه تمامی اسرائیل به شكیم آمدند تا او را پادشاه بسازند.2و واقع شد كه چون یرُبْعام بننباط شنید (و او هنوز در مصر بود كه از حضور سلیمان پادشاه به آنجا فرار كرده، و یرُبْعام در مصر ساكن میبود،3و ایشان فرستاده، او را خواندند)، آنگاه یرُبْعام و تمامی جماعت اسرائیل آمدند و بهرَحُبْعام عرض كرده، گفتند:4« پدر تو یوغ ما را سخت ساخت، اما تو الا´ن بندگی سخت و یوغ سنگینی را كه پدرت بر ما نهاد سبك ساز، و تو را خدمت خواهیم نمود.»5به ایشان گفت: «تا سه روز دیگر بروید و بعد از آن نزد من برگردید.» پس قوم رفتند.6و رَحُبْعامِ پادشاه با مشایخی كه در حین حیات پدرش، سلیمان به حضورش میایستادند مشورت كرده، گفت: «كه شما چه صلاح میبینید تا به این قوم جواب دهم؟»7ایشان او را عرض كرده، گفتند: «اگر امروز این قوم را بنده شوی و ایشان را خدمت نموده، جواب دهی و سخنان نیكو به ایشان گویی، همانا همیشۀ اوقات بندۀ تو خواهند بود.»8اما مشورت مشایخ را كه به او دادند ترك كرد، و با جوانانی كه با او تربیت یافته بودند و به حضورش میایستادند، مشورت كرد.9و به ایشان گفت: «شما چه صلاح میبینید كه به این قوم جواب دهیم؟ كه به من عرض كرده، گفتهاند یوغی را كه پدرت بر ما نهاده است، سبك ساز.»10و جوانانی كه با او تربیت یافته بودند او را خطاب كرده، گفتند كه به این قوم كه به تو عرض كرده، گفتهاند كه پدرت یوغ ما را سنگین ساخته است و تو آن را برای ما سبك ساز، به ایشان چنین بگو: انگشت كوچك من از كمر پدرم كلفتتر است.11و حال پدرم یوغ سنگین بر شما نهاده است، اما من یوغ شما را زیاده خواهم گردانید. پدرم شما را به تازیانهها تنبیه مینمود، اما من شما را به عقربها تنبیه خواهم نمود.»12و در روز سوم، یرُبْعام و تمامی قوم به نزد رَحُبْعام باز آمدند، به نحوی كه پادشاه فرموده وگفته بود كه در روز سوم نزد من باز آیید.13و پادشاه، قوم را به سختی جواب داد، و مشورت مشایخ را كه به وی داده بودند، ترك كرد.14و موافق مشورت جوانان ایشان را خطاب كرده، گفت: «پدرم یوغ شما را سنگین ساخت، اما من یوغ شما را زیاده خواهم گردانید. پدرم شما را به تازیانهها تنبیه مینمود اما من شما را به عقربها تنبیه خواهم كرد.»15و پادشاه، قوم را اجابت نكرد زیرا كه این امر از جانب خداوند شده بود تا كلامی را كه خداوند به واسطۀ اَخِیای شیلونی به یرُبْعام بننباط گفته بود، ثابت گرداند.16و چون تمامی اسرائیل دیدند كه پادشاه، ایشان را اجابت نكرد آنگاه قوم، پادشاه را جواب داده، گفتند: «ما را در داود چه حصّه است؟ و در پسر یسَّا چه نصیب؟ ای اسرائیل به خیمههای خود بروید! و اینك ای داود به خانۀ خود متوجه باش!» پس اسرائیل به خیمههای خویش رفتند.17اما رَحُبْعام بر بنیاسرائیل كه در شهرهای یهودا ساكن بودند، سلطنت مینمود.18و رَحُبْعام پادشاه، اَدُورام را كه سردار باجگیران بود، فرستاد و تمامی اسرائیل، او را سنگسار كردند كه مرد و رَحُبْعام پادشاه تعجیل نموده، بر ارابۀ خود سوار شد و به اورشلیم فرار كرد.19پس اسرائیل تا به امروز بر خاندان داود عاصی شدند.20و چون تمامی اسرائیل شنیدند كه یرُبْعام مراجعت كرده است، ایشان فرستاده، او را نزد جماعت طلبیدند و او را بر تمام اسرائیل پادشاه ساختند، و غیر از سبط یهودا فقط، كسی خاندان داود را پیروی نكرد.21و چون رَحُبعام به اورشلیم رسید، تمامی خاندان یهودا و سبط بنیامین، یعنی صد و هشتاد هزار نفر برگزیدۀ جنگآزموده را جمع كرد تا با خاندان اسرائیل مقاتله نموده، سلطنت را به رَحُبْعام بن سلیمان برگرداند.22اما كلام خدا بر شَمَعْیا، مرد خدا نازل شده، گفت:23« به رَحُبْعام بن سلیمان، پادشاه یهودا و به تمامی خاندان یهودا و بنیامین و به بقیۀ قوم خطاب كرده، بگو:24خداوند چنین میگوید: مروید و با برادران خود بنیاسرائیل جنگ منمایید، هر كس به خانۀ خود برگردد زیرا كه این امر از جانب من شده است.» و ایشان كلام خداوند را شنیدند و برگشته، موافق فرمان خداوند رفتار نمودند.25و یرُبْعام شكیم را در كوهستان افرایم بنا كرده، در آن ساكن شد و از آنجا بیرون رفته، فَنُوئیل را بنا نمود.26و یرُبْعام در دل خود فكر كرد كه «حال سلطنت به خاندان داود خواهد برگشت،27اگر این قوم به جهت گذرانیدن قربانیها به خانۀ خداوند به اورشلیم بروند، همانا دل این قوم به آقای خویش، رَحُبْعام، پادشاه یهودا خواهد برگشت و مرا به قتل رسانیده، نزد رَحُبْعام، پادشاه یهودا خواهند برگشت.»28پس پادشاه مشورت نموده، دو گوسالۀ طلا ساخت و به ایشان گفت: «برای شما رفتن تا به اورشلیم زحمت است؛ هان ای اسرائیل خدایان تو كه تو را از زمین مصر برآوردند!»29و یكی را در بیتئیل گذاشت و دیگری را در دان قرار داد.30و این امر باعث گناه شد و قوم پیش آن یك تا دان میرفتند.31و خانهها در مكانهای بلند ساخت و از تمامی قوم كه از بنیلاوی نبودند، كاهنان تعیین نمود.32و یرُبْعام عیدی در ماه هشتم در روز پانزدهم ماه مثل عیدی كه در یهوداست برپا كرد و نزد آن مذبح میرفت و در بیتئیل به همان طور عمل نموده، برای گوسالههایی كه ساخته بود، قربانی میگذرانید. و كاهنانِ مكانهای بلند را كه ساخته بود، در بیتئیل قرار داد.33و در روز پانزدهم ماه هشتم، یعنی در ماهی كه از دل خود ابداع نموده بود، نزد مذبح كه در بیتئیل ساخته بود میرفت، و برای بنیاسرائیل عید برپا نموده، نزد مذبح برآمده، بخور میسوزانید.
این باب توضیح میدهد که قلمروی پادشاهی متحد اسرائیل چطور به دو قلمرو تقسیم شده است: اسرائیل و یهودا. این امر گاهی «جنگ داخلی» نامیده میشود.
هشدار خدا به سلیمان به حقیقت پیوست. علیرغم شهرتِ ثروتش، سلیمان مالیات بیش از حد بر مردمش بست و آنها را وادار کرد که مجانی کار کنند. هنگامی که مردم درخواست کردند که رحبعام پادشاه، مالیات و کار اجباری را کاهش دهد، او گفت که او بیرحمتر از پدرش خواهد بود. این امر باعث شد ۱۰ قبیله شمالی شورش کنند و یربعام را به عنوان پادشاه خود منصوب نمایند. این قبایل شمالی، قلمروی اسرائیل نامیده میشوند. فقط یهودا و بنیامین با رحبعام باقی ماندند. آنها را نیز یهودا مینامند.
یربعام اشتباه بزرگی مرتکب شد. او ترسیده بود که اگر مردم همچنان برای پرستش در معبد به اورشلیم بروند، آنها خواستار بازگشت رحبعام به عنوان پادشاهِ خود خواهند شد. بنابراین دو جایگاه مقدس با گوسالهای که از طلا درست شده بود، برای پرستش قوم ساخت. سرانجام این امر باعث نابودی تمام خاندانش شد. قلمروی اسرائیل نیز همچنان به پرستش بتها ادامه داد تا اینکه آنها توسط آشوریان به بردگی گرفته شدند. قبایل شمالی حقیقتاً نمیتوانستند یهوه را بدون رفتن به اورشلیم در قلمروی یهودا بپرستند.
مردم از استعارۀ «یوغ» برای حکومت ستمگر استفاده میکردند: «پدرت یوغ ما را سخت ساخت و اکنون کار سخت پدرت را آسانتر کن، و یوغ سنگینی که بر ما گذاشته سبک کن.» اما رحبعام عهد کرد که جور و ستم ایشان را با سه استعاره افزایش دهد: «انگشت کوچک من از کمر پدرم کلفتتر است. بنابراین اینک، اگرچه پدرم یوغ شما را سنگین ساخت، من بر یوغ شما میافزایم. پدرم شما را با تازیانهها تنبیه میکرد، اما من شما را با عقربها تنبیه خواهم کرد.»
and )
اینجا «اسرائیل» به تمام مردان اسرائیل که قادر به جنگیدن بودند، اشاره میکند. اینجا «تمامی اسرائیل» آرایۀ ادبی تعمیم است که یعنی تقریباً همۀ مردان اسرائیل. ترجمه جایگزین: «همۀ مردان اسرائیل آمدند»
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع اقدامی در این قسمت به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینجا کلمۀ «او را» به یرُبعام اشاره میکند.
یوغِ سنگین استعاره از کار و مقررات بسیار سخت است. ترجمه جایگزین: «با ما بیرحمانه رفتار کرد» یا «ما را به کار بسیار سخت وادار کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
«ایستادن در حضور ...» اصطلاحی برای خدمت کردن در حضور پادشاه است. ترجمه جایگزین: «مردان مسن [مشایخی] که به سلیمان مشورت میدادند» یا «مشایخی که به سلیمان رسیدگی میکردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«سبک کردن یوغ» استعاره است که به برداشتن بار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با ما همچون پدرت ظالمانه [با بیرحمی] رفتار نکن» یا «ما را مثل پدرت به انجام کار سخت وادار نکن»
این استعاره یعنی رحبعام ظالمتر و ترسناکتر از پدرش است. ترجمه جایگزین: «بار شما را بسیار سنگین تر از آن باری خواهم کرد که پدرم بر شما گذاشته بود»
این استعاره یعنی تنبیهی که رحبعام در نظر داشت، بدتر از تنبیهی بود که پدرش میکرد. ترجمه جایگزین: «پدرم از تازیانهها استفاده میکرد تا شما را به کار وادارد، اما من از تنبیهی حتی ظالمانهتر استفاده خواهم کرد»
کلمه «عقربها» اشاره میکند به ۱) تازیانهای با دندانهها [خارهای] تیز فلزی در انتهای آن یا ۲) جانوری عنکبوتی مانند که نیش سمی دارد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یوغ سنگین استعاره از کار و مقررات بسیار سخت است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۲: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «با شما ظالمانه رفتار کرد» یا «شما را به کار بسیار سخت وادار نمود»
این استعاره یعنی تنبیهی که رحبعام در نظر داشت بدتر از تنبیهی بود که پدرش میکرد. به نحوه ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «پدرم از تازیانهها استفاده میکرد تا شما را به کار وادارد اما من از تنبیهی حتی ظالمانهتر استفاده خواهم کرد»
این یک اصطلاح است که میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث وقوع این امر شد»
اصطلاحِ «به واسطه کسی گفته بود» به ارائه پیغامی به کسی تا به دیگران بگوید، اشاره میکند.
اینها اسامی مردانه هستند.
این نام گروهی از مردم از شهر شیلو است.
اینجا «اسرائیل» به تمام مردان اسرائیل که قادر به جنگیدن بودند اشاره میکند. «تمامی اسرائیل» آرایۀ ادبی تعمیم است که یعنی تقریباً تمام مردان اسرائیل. ترجمه جایگزین: «تمامی مردان اسرائیل»
اینجا «حصّه [سهم]» کنایه از دخالت یا فایده است. این سؤال را در قالب جمله خبری ساده میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما هیچ سهمی در خاندان داوود نداریم»
اینجا «پسر یسَّا» کنایه از داوود، پسر یسَّا است. «نصیب [ارث]» کنایه از سهمی است که برای این افراد از موفقیتهای داوود باقی مانده. ترجمه جایگزین: «ما هیچ ارتباطی با خاندان یسَّا نخواهیم داشت»
اینجا «خیمهها» کنایه است و به محل سکونت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ای قوم اسرائیل به خانههای خود بروید»
اینجا «خانه» کنایه از قدرت و نفوذ خاندان داوود است. ترجمه جایگزین: «اینک ای ذریت داوود، از قلمرو خود مراقبت نمایید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این نامی مردانه است.
اینجا «اسرائیل» کنایه از قوم اسرائیل است. «تمامی اسرائیل» آرایۀ ادبی تعمیم است که تقریباً یعنی همۀ مردم اسرائیل. ترجمه جایگزین: «همۀ قوم اسرائیل که آنجا بودند»
اینجا «خاندان» کنایه است که به خانواده یا نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان از نسل داوود بودند»
«از آن زمان.» این در واقع به زمانی که نویسنده این وقایع را مینوشت، اشاره میکند.
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع اقدامی در این قسمت به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
اینجا «تمامی اسرائیل» آرایۀ ادبی تعمیم است یعنی مردان توانمند اسرائیل که با استفاده از آرایۀ ادبی جزءگویی به بقیۀ مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که تمامی رهبران اسرائیل شنیدند»
«اسرائیل» به طور ضمنی به ده قبیله شمالی که بر ضد رحبعام شورش کردند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بر تمام ۱۰ قبیله اسرائیل، پادشاه ساختند»
«نسل داوود»
اینجا «خاندان» کنایه است که به سبط یا نسل اشاره میکند و «قبیله» اینجا به طور مخصوص به سربازانِ این قبایل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمامی سربازان از قبیله یهودا و بنیامین»
«یکصد و هشتاد هزار نفر منتخب [انتخاب شده]»
اینجا «خاندان» به سلطنتی که از ۱۰ قبیله شمالی اسرائیل درست شده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قلمرو [پادشاهی] اسرائیل» یا «مردم قبیله شمالی اسرائیل»
این اصطلاح به کار رفته است تا چیزی که خدا به انبیای خود و قومش گفته ارائه دهد. ترجمه جایگزین: «خدا این پیغام را داد ... و گفت» یا «خدا این کلام را داد ... و گفت»
این نامی مردانه است.
عبارت «مرد خدا» روشی محترمانه است که به نبیِ خدا [یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردی که به خدا تعلق دارد» یا «نبیِ خدا»
اینجا «خاندان» کنایه است که به قبیله یا نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم از قبایل یهودا و بنیامین»
کلمات «برادران» و «بنیاسرائیل» قرینه هستند که به مردان ده قبیله شمالی اشاره میکنند و بر روابط خانوادگی بین آنها و قبایل یهودا و بنیامین تأکید میورزند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا من باعث وقوع این امر شدهام»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «دل» کنایه از آگاهی، افکار، انگیزه و احساسات درونی شخص است. ترجمه جایگزین: «با خودش فکر کرد»
اینجا «خاندان» کنایه است که به خانواده و نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان از نسل داوود بودند»
کلمات «این قوم» به مردم ده قبیله شمالی اسرائیل اشاره میکند.
اینجا «دل» کنایه از وفاداری و علاقۀ مردم است. ترجمه جایگزین: «وفاداری [سرسپردگی] این قوم»
این عبارات اساساً معانی مشابهی دارند و ترکیب شدهاند تا به ترس یربعام که قوم به سوی رحبعام پادشاه برخواهند گشت، تأکید کنند.
اینجا «تو را» کنایه از اجداد قوم است. ترجمه جایگزین: «اجداد تو را بر آوردند [بیرون آوردند]»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
کارگرانی که این کار را به فرمان یربعام انجام میدادند اینجا با استفاده از نام مستعار خودش یعنی یربعام به آنها اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «کارگران یربعام خانهها بر مکانهای بلند ساختند»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکنند که اینها خانههای پرستش بودند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانههای پرستش در مکانهای بلند»
«افرادی را تعیین کردند که کاهنان باشند»
این مربوط به هشتمین ماه در گاهشمار عبری است. روز پانزدهم نزدیک به اوایل ماه نوامبر در گاهشمار غربی میباشد. ترجمه جایگزین: «در پانزدهمین روز از هشتمین ماه»
اینجا «میرفت» اصطلاحی برای رفتن به جایی مقدس برای پرستش است، زیرا این مذبحها در مکانهای بلند واقع شده بودند. ترجمه جایگزین: «قربانیها را بر مذبح میگذراندند»
اینجا «میرفت» اصطلاحی برای رفتن به جایی مقدس برای پرستش است، زیرا این مذبحها در مکانهای بلند واقع شده بودند. ترجمه جایگزین: «قربانیها را بر مذبح میگذراندند»
«در ماهی که مشخص کرده بود»
1و اینك مرد خدایی به فرمان خداوند از یهودا به بیتئیل آمد و یرُبْعام به جهت سوزانیدن بخور نزد مذبح ایستاده بود.2پس به فرمان خداوند مذبح را ندا كرده، گفت: «ای مذبح! ای مذبح! خداوند چنین میگوید: اینك پسری كه یوشیا نام دارد به جهت خاندان داود زاییده میشود و كاهنان مكانهای بلند را كه بر تو بخور میسوزانند، بر تو ذبح خواهد نمود و استخوانهای مردم را بر تو خواهند سوزانید.»3و در آن روز علامتی نشان داده، گفت: «این است علامتی كه خداوند فرموده است؛ اینك این مذبح چاك خواهد شد و خاكستری كه بر آن است، ریخته خواهد گشت.»4و واقع شد كه چون پادشاه، سخن مرد خدا را كه مذبح را كه در بیتئیل بود، ندا كرده بود، شنید، یرُبْعام دست خود را از جانب مذبح دراز كرده، گفت: «او رابگیرید.» و دستش كه به سوی او دراز كرده بود، خشك شد به طوری كه نتوانست آن را نزد خود باز بكشد.5و مذبح چاك شد و خاكستر از روی مذبح ریخته گشت بر حسب علامتی كه آن مرد خدا به فرمان خداوند نشان داده بود.6و پادشاه، مرد خدا را خطاب كرده، گفت: «تمنّا اینكه نزد یهُوَه، خدای خود تضرع نمایی و برای من دعا كنی تا دست من به من باز داده شود.» پس مرد خدا نزد خداوند تضرع نمود، و دست پادشاه به او باز داده شده، مثل اول گردید.7و پادشاه به آن مرد خدا گفت: «همراه من به خانه بیا و استراحت نما و تو را اجرت خواهم داد.»8اما مرد خدا به پادشاه گفت: «اگر نصف خانۀ خود را به من بدهی، همراه تو نمیآیم، و در اینجا نه نان میخورم و نه آب مینوشم.9زیرا خداوند مرا به كلام خود چنین امر فرموده و گفته است نان مخور و آب منوش و به راهی كه آمدهای بر مگرد.»10پس به راه دیگر برفت و از راهی كه به بیتئیل آمده بود، مراجعت ننمود.11و نبی سالخوردهای در بیتئیل ساكن میبود و پسرانش آمده، او را از هر كاری كه آن مرد خدا آن روز در بیتئیل كرده بود، مخبر ساختند، و نیز سخنانی را كه به پادشاه گفته بود، برای پدر خود بیان كردند.12و پدر ایشان به ایشان گفت: «به كدام راه رفته است؟» و پسرانش دیده بودند كه آن مرد خدا كه از یهودا آمده بود به كدام راه رفت.13پس به پسران خود گفت: «الاغ را برای من بیارایید.» و الاغ را برایش آراستند و بر آن سوار شد.14و از عقب مرد خدا رفته، او را زیر درخت بلوط نشسته یافت. پس او را گفت: «آیا تو آن مرد خدا هستی كه از یهودا آمدهای؟» گفت: «من هستم.»15وی را گفت: «همراه من به خانه بیاو غذا بخور.»16او در جواب گفت كه «همراه تو نمیتوانم برگردم و با تو داخل شوم، و در اینجا با تو نه نان میخورم و نه آب مینوشم.17زیرا كه به فرمان خداوند به من گفته شده است كه در آنجا نان مخور و آب منوش و از راهی كه آمدهای مراجعت منما.»18او وی را گفت: «من نیز مثل تو نبی هستم و فرشتهای به فرمان خداوند با من متكلم شده، گفت او را با خود به خانهات برگردان تا نان بخورد و آب بنوشد.» اما وی را دروغ گفت.19پس همراه وی در خانهاش برگشته، غذا خورد و آب نوشید.20و هنگامی كه ایشان بر سفره نشسته بودند، كلام خداوند به آن نبی كه او را برگردانیده بود آمد،21و به آن مرد خدا كه از یهودا آمده بود، ندا كرده، گفت: « خداوند چنین میگوید: چونكه از فرمان خداوند تمرد نموده، حكمی را كه یهُوَه، خدایت به تو امر فرموده بود نگاه نداشتی،22و برگشته، در جایی كه به تو گفته شده بود غذا مخور و آب منوش، غذا خوردی و آب نوشیدی، لهذا جسد تو به قبر پدرانت داخل نخواهد شد.»23پس بعد از اینكه او غذا خورد و آب نوشید الاغ را برایش بیاراست، یعنی به جهت نبی كه برگردانیده بود.24و چون رفت، شیری او را در راه یافته، كُشت و جسد او در راه انداخته شد، و الاغ به پهلویش ایستاده، و شیر نیز نزد لاش ایستاده بود.25و اینك بعضی راه گذران جسد را در راه انداخته شده، و شیر را نزد جسد ایستاده دیدند؛ پس آمدند و در شهری كه آن نبی پیر در آن ساكن میبود، خبر دادند.26و چون نبی كه او را از راه برگردانیده بود شنید، گفت: «این آن مرد خداست كه از حكم خداوند تمرّد نمود؛ لهذا خداوند او را به شیرداده كه او را دریده و كشته است، موافق كلامی كه خداوند به او گفته بود.»27پس پسران خود را خطاب كرده، گفت: «الاغ را برای من بیارایید.» و ایشان آن را آراستند.28و او روانه شده، جسد او را در راه انداخته، و الاغ و شیر را نزد جسد ایستاده یافت؛ و شیر جسد را نخورده و الاغ را ندریده بود.29و آن نبی جسد مرد خدا را برداشت و بر الاغ گذارده، آن را بازآورد و آن نبی پیر به شهر آمد تا ماتم گیرد و او را دفن نماید.30و جسد او را در قبر خویش گذارد و برای او ماتم گرفته، گفتند: «وای ای برادر من!»31و بعد از آنكه او را دفن كرد به پسران خود خطاب كرده، گفت: «چون من بمیرم مرا در قبری كه مرد خدا در آن مدفون است، دفن كنید، و استخوانهایم را به پهلوی استخوانهای وی بگذارید.32زیرا كلامی را كه دربارۀ مذبحی كه در بیتئیل است و دربارۀ همۀ خانههای مكانهای بلند كه در شهرهای سامره میباشد، به فرمان خداوند گفته بود، البته واقع خواهد شد.»33و بعد از این امر، یرُبْعام از طریق ردی خود بازگشت ننمود، بلكه كاهنان برای مكانهای بلند از جمیع قوم تعیین نمود، و هركه میخواست، او را تخصیص میكرد تا از كاهنان مكانهای بلند بشود.34و این كار باعث گناه خاندان یرُبْعام گردید تا آن را از روی زمین منقطع و هلاك ساخت.
این باب دو بخش دارد: هشدار نبیِ جوان به یربعام (۱-۱۰) و فریب نبی پیر (۱۱-۳۴).
مردم باید کاری را انجام دهند که خدا به آنها میگوید و نه آنچه دیگران به آنها میگویند که خواست خدا برای آنها است. داستان نبیِ جوان و نبیِ پیر یک نمونه از آن است.
and )
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکنند که یهوه مرد خدایی را به بیتئیل فرستاد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه مرد خدایی را از یهودا به بیتئیل فرستاد»
این عنوانی دیگر برای نبی است. ترجمه جایگزین: «نبیای»
«از سمت یهودا آمد»
«پیغامی از جانب یهوه» یا «پیام یهوه»
اینجا «او» به مرد خدا اشاره میکند.
یعنی او با صدایی بلند و محکوم کننده به سمت مذبح نبوت کرد. ترجمه جایگزین: «با صدای بلندی به سمت مذبح نبوت کرد»
نبی به نحوی با مذبح صحبت میکرد که گویی مذبح شخصی است که میتواند صدای او را بشنود. او برای تأکید دو بار آن را گفت.
اینجا «خاندان داوود» به نسل داوود اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نسل[ خاندان] داوود پسری به نام یوشیا خواهند داشت»
اینجا «آنها» به یوشیا و مردم همراه او اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه مذبح را خواهد شکافت و خاکستر روی آن بر زمین ریخته خواهد شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه دستی را که او به سمت مرد دراز کرده بود خشک کرد»
«خشک [پژمرده] شد» یا «فلج شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه نیز مذبح را شکافت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که مرد خدا برحسب علامتی که توسط کلام خدا توصیف کرده بود»
«پیغامی از جانب یهوه» یا «پیام یهوه»
اسم معنای «التفات» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از یهوه، خدای خود درخواست کن که به من التفات نماید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه دست من را ترمیم کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه دست پادشاه را ترمیم کرد و آن را همانطور که قبلاً بود ساخت»
کلمه «خودت را» ضمیر فاعلی است. ترجمه جایگزین: «همراه من به خانه بیا و مقداری غذا بخور»
«نیمی از خانۀ خودت را»
«نان نخور، آب ننوش، یا به راهی که از آن آمدهای برنگرد»
«به راه متفاوتی رفت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکنند که پسران نیز به پدرشان گفتند که مرد خدا به کدام راه رفته بود.
این یعنی نشیمنگاهی بر پشت حیوان قرار میدهند تا شخص بتواند بر آن سوار شود.
این به نبیای که در بیتئیل زندگی میکرد، اشاره میکند.
«نبیِ پیر به مرد خدا گفت»
«مرد خدا جواب داد»
این صفحه تعمداً خالی است.
«داخل خانۀ تو شوم»
«در بیتئیل»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه با کلامش به من امر کرده»
«پیغامی از جانب یهوه» یا «پیام یهوه»
«فرشتهای از طرف یهوه پیغامی به من داده»
«پیغامی از جانب یهوه» یا «پیام یهوه»
این صفحه تعمداً خالی است.
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکنند که آنها بر سر میز میخوردند و مینوشیدند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که آنها بر سر میز میخوردند و مینوشیدند»
اصطلاح «کلام یهوه آمد» استفاده شده است تا پیغامی خاص از طرف خدا را اعلام کند. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامی به نبی داد» یا «یهوه از طریق این پیغام با نبی صحبت کرد»
اینجا کلمه «او را» به مرد خدا اشاره میکند.
اصطلاح «به فرمان یهوه آمد» در آیه قبلی استفاده شده است تا پیغامی خاص از طرف خدا را بیان کند. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «از یهودا آمده بود. گفت، ‘یهوه» یا «از یهودا آمده بود: ‘یهوه»
«نبی با صدای بلند با مرد خدا صحبت میکرد»
«زیرا تو از کلام یهوه اطاعت نکردهای»
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی نشیمنگاهی بر پشت الاغ قرار دادند تا مرد خدا بتواند بر آن سوار شود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۳: ۱۳ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جسدش در راه افتاده بود»
«بدن مُرده او»
اینجا «آن» به آنچه آنها در راه دیده بودند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها آمدند و دربارۀ آنچه دیده بودند، گفتند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«بدن مُرده مرد خدا»
«در راه افتاده بود»
«بلند کرد»
«بدن مُرده»
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به نبی و پسرانش اشاره میکند.
اینجا کلمه «وای» برای بیان سوگواری عظیم است.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به نبیِ پیر و کلمۀ «او را» به مرد خدا اشاره میکند.
اینجا «استخوانهایم» به تمام بدنش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بدن مُرده من را به پهلوی [کنار] استخوانهای او بگذارید»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکنند که اینها خانههای پرستش بودند. ترجمه جایگزین: «خانههای پرستش بر مکانهای بلند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خاندان یربعام با انجام این کار گناه کردند»
این عبارت به مکانهای مقدسی که یربعام برپا کرده بود و کاهنانی که منصوب کرده بود، اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به همین دلیل، خدا خاندان یربعام را نابود و هلاک کرد»
اینها تقریباً معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «کاملاً نابود کرد»
1در آن زمان ابیا پسر یرُبْعام بیمار شد.2و یرُبْعام به زن خود گفت كه «الا´ن برخیز و صورت خود را تبدیل نما تا نشناسند كهتو زن یرُبْعام هستی، و به شیلوه برو. اینك اَخِیای نبی كه دربارۀ من گفت كه براین قوم پادشاه خواهم شد در آنجاست.3و در دست خود ده قرص نان و كلیچهها و كوزۀ عسل گرفته، نزد وی برو و او تو را از آنچه بر طفل واقع میشود، خبر خواهد داد.»4پس زن یرُبْعام چنین كرده، برخاست و به شیلوه رفته، به خانۀ اَخِیا رسید و اَخِیا نمیتوانست ببیند زیرا كه چشمانش از پیری تار شده بود.5و خداوند به اَخِیا گفت: «اینك زن یرُبْعام میآید تا دربارۀ پسرش كه بیمار است، چیزی از تو بپرسد. پس به او چنین و چنان بگو و چون داخل میشود به هیأت، متنكّره خواهد بود.»6و هنگامی كه اَخِیا صدای پایهای او را كه به در داخل میشد شنید، گفت: «ای زن یرُبْعام داخل شو. چرا هیأت خود را متنكّر ساختهای؟ زیرا كه من باخبر سخت نزد تو فرستاده شدهام.7برو و به یرُبْعام بگو: یهُوَه، خدای اسرائیل چنین میگوید: چونكه تو را از میان قوم ممتاز نمودم، و تو را بر قوم خود، اسرائیل رئیس ساختم،8و سلطنت را از خاندان داود دریده، آن را به تو دادم، و تو مثل بندۀ من، داود نبودی كه اوامر مرا نگاه داشته، با تمامی دل خود مرا پیروی مینمود، و آنچه در نظر من راست است، معمول میداشت و بس.9اما تو از همۀ كسانی كه قبل از تو بودند زیاده شرارت ورزیدی و رفته، خدایان غیر و بتهای ریخته شده به جهت خود ساختی و غضب مرا به هیجان آوردی و مرا پشت سر خود انداختی.10بنابراین اینك من بر خاندان یرُبْعام بلا عارض میگردانم و از یرُبْعام هر مرد را و هرمحبوس و آزاد را كه در اسرائیل باشد، منقطع میسازم، و تمامی خاندان یرُبْعام را دور میاندازم چنانكه سرگین را بالكل دور میاندازند.11هركه از یرُبْعام در شهر بمیرد، سگان بخورند و هركه در صحرا بمیرد، مرغان هوا بخورند، زیرا خداوند این را گفته است.12پس تو برخاسته به خانۀ خود برو و به مجرد رسیدن پایهایت به شهر، پسر خواهد مرد.13و تمامی اسرائیل برای او نوحه نموده، او را دفن خواهند كرد زیرا كه او تنها از نسل یرُبْعام به قبر داخل خواهد شد، به علت اینكه با او چیز نیكو نسبت به یهُوَه، خدای اسرائیل در خاندان یرُبْعام یافت شده است.14و خداوند امروز پادشاهی بر اسرائیل خواهد برانگیخت كه خاندان یرُبْعام را منقطع خواهد ساخت و چه (بگویم) الا´ن نیز (واقع شده است).15و خداوند اسرائیل را خواهد زد مثل نیای كه در آب متحرك شود، و ریشۀ اسرائیل را از این زمین نیكو كه به پدران ایشان داده بود، خواهد كند و ایشان را به آن طرف نهر پراكنده خواهد ساخت، زیرا كه اشیریم خود را ساخته، خشم خداوند را به هیجان آوردند.16و اسرائیل را به سبب گناهانی كه یرُبْعام ورزیده، و اسرائیل را به آنها مرتكب گناه ساخته است، تسلیم خواهد نمود.»17پس زن یرُبْعام برخاسته، و روانه شده، به تِرْصَه آمد و به مجرد رسیدنش به آستانۀ خانه، پسر مرد.18و تمامی اسرائیل او را دفن كردند و برایش ماتم گرفتند، موافق كلام خداوند كه به واسطۀ بندۀ خود، اَخِیای نبی گفته بود.19و بقیۀ وقایع یرُبْعام كه چگونه جنگ كرد وچگونه سلطنت نمود، اینك در كتابِ تواریخِ ایامِ پادشاهانِ اسرائیل مكتوب است.20و ایامی كه یرُبْعام سلطنت نمود، بیست و دو سال بود. پس با پدران خود خوابید و پسرش ناداب به جایش پادشاه شد.21و رَحُبْعام بن سلیمان در یهودا سلطنت میكرد. و رَحُبْعام چون پادشاه شد چهل و یك ساله بود و در اورشلیم، شهری كه خداوند از تمام اسباط اسرائیل برگزید تا اسم خود را در آن بگذارد، هفده سال پادشاهی كرد. و اسم مادرش نَعْمَۀ عَمُّونَیه بود.22و یهودا در نظر خداوند شرارت ورزیدند، و به گناهانی كه كردند، بیشتر از هر آنچه پدران ایشان كرده بودند، غیرت او را به هیجان آوردند.23و ایشان نیز مكانهای بلند و ستونها و اشیریم بر هر تل بلند و زیر هر درخت سبز بنا نمودند.24و الواط نیز در زمین بودند و موافق رجاسات امّتهایی كه خداوند از حضور بنیاسرائیل اخراج نموده بود، عمل مینمودند.25و در سال پنجم رَحُبْعام پادشاه واقع شد كه شِیشَق پادشاه مصر به اورشلیم برآمد.26و خزانههای خانۀ خداوند و خزانههای خانۀ پادشاه را گرفت و همه چیز را برداشت و جمیع سپرهای طلایی كه سلیمان ساخته بود، برد.27و رَحُبْعام پادشاه به عوض آنها سپرهای برنجین ساخت و آنها را به دست سرداران شاطرانی كه درِ خانۀ پادشاه را نگاهبانی میكردند، سپرد.28و هر وقتی كه پادشاه به خانۀ خداوند داخل میشد، شاطران آنها را برمیداشتند و آنها را به حجرۀ شاطران بازمیآوردند.29و بقیۀ وقایع رَحُبْعام و هرچه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟30و در میـان رَحُبْعـام و یرُبْعـام در تمامـی روزهای ایشان جنگ میبود.31و رَحُبْعام با پدران خویش خوابید و در شهر داود با پـدران خود دفـن شد، و اسم مادرش نَعْمَۀ عَمّوُنیه بود و پسرش اَبِیام در جایش پادشاهی نمود.
این باب دو داستان دارد. یکی مرگ پسر یربعام است (۱-۱۸). دیگری سلطنت رحبعام است (۲۰-۳۱).
خدا حقیقت را میداند؛ تلاش برای فریب دادن نبیِ خدا بیفایده است. پسر یربعام بیمار شد؛ بنابراین پادشاه همسرش با جامهای مبدل [با تغییر قیافه] مثل زنی عادی به حضور نبی فرستاد. نبی نابینا بود، اما وقتی همسر یربعام رسید به او گفت، «ای همسر یربعام، داخل شو.» همچنین به او گفت که پسرش خواهد مُرد و تمامی خاندان یربعام کشته خواهند شد، زیرا او باعث شده بود اسرائیل گوسالههای طلایی را بپرستند.
and and )
وقتی سلیمان از خدا اطاعت کرد، خدا او را بسیار ثروتمند ساخت. وقتی مردم یهودا شروع به پرستش عشتاروت، الاهه حاصلخیزی کردند و اعمال بسیار شریرانه انجام دادند، آنها مجبور شدند تمام ثروت خود را به پادشاه مصر بدهند تا او را متقاعد کنند که به اورشلیم حمله نکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«آن طور که خود را بر دیگران ظاهر میساختی، تغییر بده»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس تو را نشناسد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کلمه «اینک» یعنی «توجه کن».
اسم معنای «مشورت» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میآید تا از تو مشورت بگیرد»
کلمات «چنین و چنان» یعنی یهوه به اَخِیا گفت که چه بگوید. ترجمه جایگزین: «با او این چنین صحبت کن»
این سؤال نشان میدهد که اَخِیا میدانست که او مبدل شده بود [تغییر قیافه داده بود]. ترجمه جایگزین: «وانمود نکن که شخص دیگری هستی؛ من تو را میشناسم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه به من گفته که خبر بدی را به تو بدهم»
«تو را بلند کردم»
خدا زورمندانه سلطنت را مثل کسی که تکهای پارچه را پاره میکند، از بین میبرد.
«از من اطاعت میکرد»
اینجا «دل» به اراده [میل] و اشتیاق شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با تمام ارادۀ خود» یا «با سرسپردگی کامل»
چشمان به دیدن اشاره میکند، و دیدن به افکار و داوری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه داوری میکنم درست است» یا «آنچه من درنظر گرفتهام درست است»
یربعام مانند کسی که چیزی را که نمیخواهد دور میاندازد، به یهوه بیحرمتی کرده بود. ترجمه جایگزین: «کاملاً مرا رد کردی»
«توجه کن.» این کلمه اضافه شده تا نشان دهد آنچه در ادامه میآید مهم است.
این دو عبارت از نظر معنی بسیار شبیه به هم هستند و برای تأکید تکرار شدهاند.
یهوه به نحوی از نابودی خاندان یربعام و جلوگیری از اینکه فرزندی داشته باشند سخن میگوید که گویی او آنها را مانند شاخهای که از درخت میبُرند، قطع کرده است. ترجمه جایگزین: «همۀ بچههای مذکر [پسران] را در اسرائیل نابود میکنم»
این تشبیه، حذف تمامی خاندان یربعام را با سوزاندن کامل سرگین مقایسه میکند. سرگین که با پوشال ترکیب شده، خشک میکنند و برای خوراک میسوزانند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سگها هرکسی از خاندان تو که در شهر بمیرند، خواهند خورد»[ در فارسی انجام شده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پرندگان آسمان هر که در صحرا بمیرد را خواهند خورد» [ در فارسی انجام شده است]
اینجا کلمه «پایها» جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «وقتی وارد شهر شوی»
این آرایۀ ادبی تعمیم است که منظور، مردم قلمروی شمالی اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «مردمان اسرائیلی»
«در قبر دفن میشود»
اینجا کلمه «خاندان» کنایه از «خانواده» است. ترجمه جایگزین: «در تمامی خانواده یربعام»
در نظر یهوه به داوری و ارزیابی یهوه اشاره میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدای اسرائیل، هر آنچه را که به نظرش نیکو باشد، پیدا میکند»
See: and
نویسنده از پادشاه جدید اسرائیل صحبت میکند که خاندای یربعام را نابود میکند و مانع میشود که هیچ فرزندی داشته باشند، مثل شاخهای که از درخت میبُرند. ترجمه جایگزین: «خاندان یربعام را نابود میکنم»
اینجا نویسنده از تشبیه برای بیان نحوهای که یهوه قوم اسرائیل را داوری خواهد کرد، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه به قوم اسرائیل مثل نیای که در آب حرکت میکند حمله خواهد کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مثل رودخانهای که نی را تکان میدهد»
یهوه اسرائیل را با گیاهی که ریشهاش را از زمین خواهد کَند مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «او قوم اسرائیل را از این زمین نیکو بیرون خواهد کرد»
«آنها را متفرق میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این نام شهری است که یربعام پادشاه در آن زندگی میکرد.
این آرایۀ ادبی تعمیم است که یعنی قوم اسرائیل او را دفن کردند و برایش عزاداری نمودند. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیاری از مردم اسرائیل وقتی او را دفن میکردند آنجا حاضر بودند، و قوم اسرائیل برای او عزاداری نمودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه به آنها گفته بود»
«مطابق پیغام یهوه» یا «بر حسب پیام یهوه»
«بنگر» یا «خودت ببین»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید نوشته آنها را بیابید» یا «کسی دربارۀ آنها نوشته است»
این به کتابی که دیگر وجود ندارد، اشاره میکند.
«۲۲ سال»
اینجا به نحوی از مُردن یربعام سخن گفته شده که گویی او خوابیده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۲: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مُرد»
«۴۱ ساله ... ۱۷ سال»
اینجا «گذاشتن اسم خود» کنایه از «ساکن شدن» است و به معبد که یهوه در آن پرستیده میشد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا در آن ساکن شود» یا «تا در آن پرستیده شود»
اینجا کلمه «او را» به رحبعام اشاره میکند.
این نامی زنانه است.
اینجا «یهودا» به مردم یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا ... کردند»
«نظر» یهوه به داوری و ارزیابی یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه شریرانه بود» یا «آنچه یهوه شریرانه به حساب میآورد»
اسم معنای «غیرت» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او را غیور ساختند»
«اجداد ایشان»
اینجا کلمه «ایشان» به مردم یهودا اشاره میکند.
کلمات «برای خود» کنایه از آن است که آنها با مکانهای بلند چه خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «برای استفادۀ خود ساختند»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
این شاید مبالغه باشد که بیان میکند مکانهای بسیاری مانند اینها برای پرستش خدایان دروغین در تمامی کشور وجود داشت. ترجمه جایگزین: «بر تل بلند و زیر درختان سبز»
«روسپیان مذهبی» یا «روسپیان مرد.» این احتمالاً به مردان روسپی که با پرستش بتها ارتباط داشتند، اشاره میکند.
اینجا کلمه «امتها» به مردمِ آن امتها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «موافق کارهای نفرتانگیزی که مردم انجام میدادند»
این به پنجمین سال سلطنت رحبعام به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در پنجمین سالی که رحبعام پادشاه بود»
«در سال ۵»
«شِیشَق پادشاه مصر» به خودش همراه با ارتش مصریان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شِیشَق پادشاه مصر، و سپاهش با او، به اورشلیم آمدند»
این نامی مردانه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۴۰ نگاه کنید.
این یک اصطلاح است که یعنی تاخت یا حمله کرد. ترجمه جایگزین: «آمدند که حمله کنند»
این آرایه ادبی تعمیم است که نشان میدهد هر چیز ارزشمندی که میتوانست بیابد را برداشته بود. ترجمه جایگزین: «او چیزهای ارزشمند بسیاری را برداشت»
کلمه [او] به شِیشَق و سربازانی که با او بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شِیشَق و سپاهش برداشتند»
اینجا «سلیمان» به صنعتگرانی که برای سلیمان کار میکردند تا سپرها را بسازند، اشاره میکند.
اینجا «رحبعام پادشاه» به کسانی که برای او کار میکردند تا سپرها را بسازند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کارگران رحبعام پادشاه سپرها را ساختند»
«به جای سپرهای طلایی»
اینجا «دست» به مراقبت یا مسئولیت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مسئولیت آنها را به سرداران سپرد»
اینجا «در» به ورودی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که ورودی خانۀ پادشاه را نگهبانی میکردند»
«پاسبانان سپرهای برنجین را برمیداشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و فرض کنید که جواب مثبت است. این پرسش بدیهی و برای تآکید استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته شده است» یا «شما میتوانید دربارۀ آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا بخوانید»
این به کتابی که دیگر وجود ندارد، اشاره میکند.
«جنگ ادامه داشت» یا «همیشه جنگ بود»
اسامی پادشاهان به خودِ آنها و سپاهیان آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سپاهیان رحبعام و یربعام در جنگ دوباره و دوباره جنگیدند» یا «رحبعام و مردمش و یربعام و قومش در جنگ دائماً درگیر بودند»
به نحوی از مُردن رحبعام سخن گفته شده که گویی او خوابیده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۲: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مُرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را دفن کردند»
این نامی زنانه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۲۱ نگاه کنید.
«اَبِیام پسر رحبعام»
عبارت «در جایش» استعارهای به معنی «به جای او» است. ترجمه جایگزین: «به جای رحبعام پادشاه شد»
1و در سال هجدهم پادشاهی یرُبْعام بن نباط، اَبِیام بر یهودا پادشاه شد.2سه سال در اورشلیم سلطنت نمود و اسم مادرش مَعْكَه دختر اَبْشالوم بود.3و در تمامی گناهانی كه پدرش قبل از او كرده بود، سلوك مینمود، و دلش با یهُوَه، خدایش مثل دل پدرش داود كامل نبود.4اما یهُوَه، خدایش به خاطر داود وی را نوری در اورشلیـم داد تا پسرش را بعد از او برقرار گرداند، و اورشلیم را استوار نماید.5چونكه داود آنچه در نظر خداوند راست بود، بجا میآورد و از هرچه او را امر فرموده، تمام روزهای عمرش تجاوز ننموده بود، مگر در امرِ اُوریای حتّی.6و در میان رَحُبْعام و یرُبْعام تمام روزهای عمرش جنگ بود.7و بقیۀ وقایع اَبِیام و هرچه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟ و در میان اَبِیام و یرُبْعام جنگ بود.8و اَبِیام با پدران خویش خوابید و او را در شهر داود دفن كردند و پسرش آسا در جایش سلطنت نمود.9و در سال بیستم یرُبْعام پادشاه اسرائیل، آسا بر یهودا پادشاه شد.10و در اورشلیم چهل و یك سال پادشاهی كرد و اسم مادرش مَعْكَه دختر اَبْشالوم بود.11و آسا آنچه در نظر خداوند راست بود، مثل پدرش، داود عمل نمود.12و الواط را از ولایت بیرون كرد و بتهایی را كه پدرانش ساخته بودند، دور نمود.13و مادر خود، مَعْكَه را نیز از ملكه بودن معزول كرد، زیرا كه او تمثالی به جهت اشیره ساخته بود. و آسا تمثال او را قطع نموده، آن را در وادی قِدْرُون سوزانید.14اما مكانهای بلند برداشته نشد، لیكن دل آسا در تمام ایامش با خداوند كامل میبود.15و چیزهایی را كه پـدرش وقف كرده و آنچه خودش وقف نموده بود، از نقره و طلا و ظروف، در خانۀ خداوند درآورد.16و در میان آسا و بَعْشا، پادشاه اسرائیل، تمام روزهای ایشان جنگ میبود.17و بَعْشا پادشاه اسرائیل بر یهودا برآمده، رامَه را بنا كرد تا نگذارد كه كسی نزد آسا، پادشاه یهودا رفت و آمد نماید.18آنگاه آسا تمام نقره و طلا را كه در خزانههای خانۀ خداوند و خزانههای خانۀ پادشاه باقی مانده بود گرفته، آن را به دست بندگان خود سپرد و آسا پادشاه ایشان را نزد بَنْهَدَد بن طَبْرِمُّون بن حَزْیون، پادشاه ارام كه در دمشق ساكن بود فرستاده، گفت:19« در میان من و تو و در میان پدر من و پدر تو عهد بوده است؛ اینك هدیهای از نقره و طلا نزد تو فرستادم؛ پس بیا و عهد خود را با بَعْشا، پادشاه اسرائیل بشكن تا او از نزد من برود.»20و بَنْهَدَد، آسا پادشاه را اجابت نموده، سردارانافواج خود را بر شهرهای اسرائیل فرستاد و عِیون ودان و آبَلْبیت مَعْكَه و تمامی كِنَّروت را با تمامی زمین نفتالی مغلوب ساخت.21و چون بَعْشا این را شنید بنا نمودن رامه را ترك كرده، در تِرْصَه اقامت نمود.22و آسا پادشاه در تمام یهودا ندا درداد كه احدی از آن مستثنی نبود تا ایشان سنگهای رامه و چوب آن را كه بَعْشا بنا میكرد برداشتند، و آسا پادشاه جَبَع بنیامین و مِصْفَه را با آنها بنا نمود.23و بقیۀ تمامی وقایع آسا و تهّور او و هرچه كرد و شهرهایی كه بنا نمود، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مذكور نیست؟ اما در زمان پیریاش درد پا داشت.24و آسا با پدران خویش خوابید و او را در شهر داود با پدرانش دفن كردند، و پسرش یهُوشافاط در جایش سلطنت نمود.25و در سال دومِ آسا، پادشاهِ یهودا، ناداب بن یرُبْعام بر اسرائیل پادشاه شد، و دو سال بر اسرائیل پادشاهی كرد.26و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، بجا میآورد و به راه پدر خود و به گناه او كه اسرائیل را به آن مرتكب گناه ساخته بود، سلوك مینمود.27و بَعْشا ابن اَخِیا كه از خاندان یسَّاكار بود، بر وی فتنه انگیخت و بَعْشا او را در جِبَّتُون كه از آن فلسطینیان بود، كشت و ناداب و تمامی اسرائیل، جِبَّتون را محاصره نموده بودند.28و در سال سومِ آسا، پادشاه یهودا، بَعْشا او را كشت و در جایش سلطنت نمود.29و چون او پادشاه شد، تمام خاندان یرُبْعام را كشت و كسی را براییرُبْعام زنده نگذاشت تا همه را هلاك كرد موافق كلام خداوند كه به واسطۀ بندۀ خود اَخِیای شیلونی گفته بود.30و این به سبب گناهانی شد كه یرُبْعام ورزیده، و اسرائیل را به آنها مرتكب گناه ساخته، و خشم یهُوَه، خدای اسرائیل را به آنها به هیجان آورده بود.31و بقیۀ وقایع ناداب و هرچه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟32و در میان آسا و بَعْشا، پادشاه اسرائیل، در تمام روزهای ایشان جنگ میبود.33در سال سوم آسا، پادشاه یهودا، بَعْشا ابن اَخِیا بر تمامی اسرائیل در تِرْصَه پادشاه شد و بیست و چهار سال سلطنت نمود.34و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، میكرد و به راه یرُبْعام و به گناهی كه اسرائیل را به آن مرتكب گناه ساخته بود، سلوك مینمود.
یهودا تعدادی پادشاه بد و تعدادی پادشاه خوب داشت. تمامی پادشاهان در اسرائیل همچنان گوسالههای طلایی را میپرستیدند، بنابراین همۀ آنها بد به حساب میآمدند. یهودا و اسرائیل دائماً با یکدیگر میجنگیدند.
در مکانهای مقدس، مردم یهوه را میپرستیدند. اما بعدها، در طول سلطنت حزقیا، تصمیم گرفته شد که تمام قربانیها را باید فقط در معبد بگذرانند.
این به هجدهمین سال سلطنت یربعام اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه یربعام تقریباً برای هجده سال پادشاه اسرائیل بود»
«در سال ۱۸»
این صفحه تعمداً خالی است.
راه رفتن به زندگی کردن اشاره میکند، و در گناهان راه رفتن به مرتکب آن گناهان شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اَبیام همچنان به انجام تمامی گناهان ادامه داد»
چون این آیات به چندین پادشاه اشاره میکند، شاید بهتر باشد نام پدر ابیام ذکر شود. این اطلاعات را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که پدرش، رحبعام، قبل از دوران ابیام مرتکب شده بود»
این عبارت به زمانی که او پادشاه بود اشاره میکند. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه ابیام پادشاه شود»
دل به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ابیام مثل داوود وقف نشده بود»
اینجا کلمه «نور» به فرزندی که همچون داوود پادشاه خواهد شد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به داوود نسلی داد تا در اورشلیم سلطنت کند»
«پسر ابیام را بعد از او برقرار گرداند» یا «با دادن پسری به ابیام»
اینجا چشمان به دیدن اشاره میکند، و دیدن به افکار و داوری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه داوری میکند، راست است» یا «آنچه یهوه در نظر میگیرد، راست است»
«کل ایامی که داوود زندگی میکرد» یا «سرتاسر زندگی داوود»
تجاوز کردن از فرمانی به نااطاعتی کردن از آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «داوود از هر آنچه که خدا به او فرمان داده بود، نااطاعتی نکرد»
این روشی کلی برای اشاره به موقعیت اُوریا است. میتوان واضحتر بیان کرد که موضوع چه بوده است. ترجمه جایگزین: «مگر برای آنچه او با اُوریای حتّی کرده بود» یا «مگر وقتی که او باعث شد اُوریای حتّی کشته شود»
این پادشاهان به خودشان و سپاهشان اشاره میکنند. رَحُبْعام پدر اَبیام بود. ترجمه جایگزین: «در میان سپاهیان رَحُبْعام و یرُبْعام»
«تمام ایامی که ابیام زندگی میکرد»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع گرداند و هم به یاد او بیاورد که اطلاعات مربوط به اَبِیام در کتاب دیگری نیز هست. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۲۹ نگاه کنید. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته شده است.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی دربارۀ آن در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته است.»
اسامی «اَبِیام» و «یرُبْعام» به پادشاهان و سپاه آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «میان سپاهیان اَبِیام و یرُبْعام»
در این آرایۀ ادبی بهگویی، خوابیدن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اَبِیام همچون اجدادش مُرد» یا «مانند اجدادش، اَبِیام مُرد»
عبارت «در جایش» استعارهای به معنی «به جای او» است. ترجمه جایگزین: «به جای اَبِیام پادشاه شد»
این به بیستمین سال سلطنت یرُبْعام اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه یرُبْعام تقریباً برای بیست سال پادشاه اسرائیل بود»
«در سال ۲۰»
«۴۱ سال»
اینجا چشمان به دیدن اشاره میکند، و دیدن به داوری اشاره دارد. یهوه دید و اعمال آسا را تأیید نمود. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه داوری میکند راست است» یا «آنچه یهوه درنظر میگیرد راست است»
این احتمالاً به روسپیهایی که بتها را میپرستیدند و همه مرد بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «روسپیان مذهبی» یا «روسپیانی که برای بتها کار میکردند» یا «روسپیان مرد»
چون آسا پادشاه بود، به صاحبمنصبانِ خود گفت که تمثال را خرد کنند. ترجمه جایگزین: «آسا باعث شده بود که تمثال خرد شود» یا «آسا آنها را مجبور کرده بود که تمثال را خرد کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما آسا به مردم فرمان نداد که مکانهای بلند را بردارند»
دل به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آسا کاملاً وقف شده بود»
«کل ایامی که زندگی میکرد» یا «سرتاسر زندگیش»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به کل ایامی که آنها به عنوان پادشاه حکومت میکردند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کل ایامی که آنها بر یهودا و اسرائیل سلطنت میکردند»
«به یهودا حمله کرد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که سپاه بعشا اول رامَه را تسخیر کردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رامَه را تسخیر کرده و بنا کردند»
گذاشتن چیزی در دستان آنها، به دادنِ آن چیزها به ایشان اشاره میکند. این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها آنچه را که او میخواست ایشان انجام دهند، به عمل خواهند آورد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او آن را به خادمینش سپرد [واگذار کرد]»
این یعنی او از طریق خادمینش صحبت میکرد. آسا به خادمینش گفت که به بَنْهَدَد چه بگویند و آنها چه کاری را انجام دهند. معنی آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آسا به خادمینش گفت که به بَنْهَدَد بگویند» یا «آسا از طریق خادمینش به بَنْهَدَد گفت»
وجود عهد بین دو نفر نشانگر آن است که دو نفر با هم عهد بستهاند. ترجمه جایگزین: «بگذار با هم عهدی ببندیم» یا «بگذار با هم پیمان صلح ببندیم»
«به عنوان گواهی که من میخواهم پیمانی با شما ببندم»
شکستن عهد، به باطل کردن آن و انجام ندادن آنچه شخص قول داده بود انجام دهد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عهد خود را با بَعْشا پادشاه اسرائیل باطل کن» یا «علیرغم اینکه در عهدت با بَعْشا قول دادهای به او وفادار نباش»
آسا از بَنْهَدَد خواست که به اسرائیل حمله کند. بَنْهَدَد تنها زمانی که عهدش را با پادشاه اسرائیل میشکست، میتوانست این کار را انجام دهد. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عهدت را با بعشا، پادشاه اسرائیل بشکن و به اسرائیل حمله کن»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان در این قسمت به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
بعشای پادشاه به خادمینش گفت که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «او خادمینش را از بنا نمودن رامَه بازداشت»
این نام شهری است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۱۷ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان نمود. ترجمه جایگزین: «همه مجبور بودند از اعلانِ آسای پادشاه اطاعت کنند»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع گرداند و هم به یاد او بیاورد که اطلاعات مربوط به اَبِیام در کتاب دیگری نیز هست. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۲۹ نگاه کنید. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته شده است.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی درباره آن در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته است»
اینجا خوابیدن آرایه ادبی بهگویی است که به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آسا همچون پدرانش مُرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها او را با اجدادش دفن کردند»[در فارسی انجام شده است]
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
اینجا کلمه «پدر» به جد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «داوود پادشاه، جدِ او»
بقیۀ باب ۱۵ و ۱۶ دربارۀ پادشاهان اسرائیل است. این وقایع اتفاق افتاد درحالیکه آسا، پادشاه یهودا هنوز زنده بود.
این به دومین سال سلطنت آسا اشاره میکند. معنی این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که آسا تقریباً برای دو سال پادشاه یهودا بود»
«ناداب دو سال بر اسرائیل حکومت کرد»
نظر یهوه به داوری یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند در نظر گرفته بود»
اینجا راه رفتن به رفتار کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان کارهایی را که پدرش انجام داده بود به عمل میآورد»
سلوک نمودن در گناه خود اشاره میکند که به روشی متفاوت از پدرش گناه میکرد. [به روش خود گناه میکرد]. ترجمه جایگزین: «او به طریقهای خود گناه میکرد»
رهبری کردن افراد برای انجام کاری، به تحت تأثیر قرار دادن آنها برای انجام آن کار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «و با گناه کردن، او اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد که گناه کند»
«مخفیانه توطئه چید که نادابِ پادشاه را بکشد»
این نام شهری است.
عبارت «تمامی اسرائیل» آرایۀ ادبی تعمیم است که به تعداد بسیار سربازان اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ناداب و بسیاری از سربازان اسرائیل» یا «ناداب و سپاه اسرائیل»
«جِبَّتون را محاصره کرده بودند تا قوم جِبَّتون تسلیم آنها شوند»
عبارت «در جایش» استعارهای به معنی «به جای او» است. ترجمه جایگزین: «به جای ناداب پادشاه شد»
این دو جمله معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر این که همۀ خاندانش کشته شده بودند ترکیب شدهاند.
یرُبعام پدر نادابِ پادشاه بود.
نفس کشیدن، به زنده بودن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او هیچ کدام از خاندان یرُبعام را زنده باقی نگذاشت»
«خاندان سلطنتی یربعام»
در اول پادشاهان ۱۴: ۱۰ و اول پادشاهان ۱۴: ۱۱ یهوه از طریق نبیِ خود اَخِیا صحبت میکند و به یرُبعام میگوید که خاندانش را نابود خواهد کرد.
«اَخِیا، که اهل شیلون بود»
اسم معنای «گناهان» را میتوان در قالب فعل «گناه کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یربعام گناه کرده بود و اسرائیل را به همان طریق به گناه سوق داده بود»
هدایت کردن مردم به انجام کاری به تحت تأثیر قرار دادن آنها برای انجام آن کار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که او اسرائیل را برای انجام گناه تحت تأثیر قرار داده»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع گرداند و هم به یاد او بیاورد که اطلاعات مربوط به ناداب در کتاب دیگری نیز هست. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه مربوط به یهودا در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۲۹ نگاه کنید. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته شده است.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی درباره آن در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته است.»
این به تمام دورانی که آنها به عنوان پادشاهان سلطنت میکردند، اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۵: ۱۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تمام زمانی که آنها بر یهودا و اسرائیل سلطنت میکردند»
در ابتدای اول پادشاهان ۱۵: ۲۷، نویسنده درباره نحوۀ پادشاه شدن بعشا میگوید. اینجا نویسنده میگوید که بعشا به عنوان پادشاه اسرائیل چه کرد.
این نام شهری است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۱۷ نگاه کنید.
نظر به داوری یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند درنظر گرفته بود»
اینجا راه رفتن به رفتار کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان کاری را که یرُبعام میکرد، انجام میداد»
معانی محتملِ «او را» و «او» اشاره میکند به ۱) بعشا یا ۲) یرُبعام.
هدایت کردن مردم به انجام کاری، به تحت تأثیر قرار دادن آنها برای انجام آن کار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «و با گناه کردن، اسرائیل را برای انجام گناه تحت تأثیر قرار میداد»
1و كلام خداوند بر ییهُو ابن حَنانی دربارۀ بَعْشا نازل شده، گفت:2« چونكه تو را از خاك برافراشتم و تو را بر قوم خود، اسرائیل پیشوا ساختم، اما تو به راه یرُبْعام سلوك نموده، قوم من، اسرائیل را مرتكب گناه ساخته، تا ایشان خشم مرا از گناهان خود به هیجان آوردند،3اینك من بَعْشا و خانۀ او را بالكل تلف خواهم نمود و خانۀ تو را مثل خانۀ یرُبْعام بن نباط خواهم گردانید.4آن را كه از بَعْشا در شهر بمیرد، سگان بخورند و آن را كه در صحرا بمیرد، مرغان هوا بخورند.»5و بقیه وقایع بَعْشا و آنچه كرد و تهّور او، آیادر كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟6پس بَعْشا با پدران خود خوابید و در تِرْصَّه مدفون شد و پسرش اِیلَه در جایش پادشاه شد.7و نیز كلام خداوند بر ییهُوابن حنانی نبی نازل شد، دربارۀ بَعْشا و خاندانش هم به سبب تمام شرارتی كه در نظر خداوند بجا آورده، خشم او را به اعمال دستهای خود به هیجان آورد و مثل خاندان یرُبْعام گردید و هم از این سبب كه او را كشت.8و در سال بیست و ششم آسا، پادشاه یهودا، اِیلَه بن بَعْشا در تِرْصَه بر اسرائیل پادشاه شد و دو سال سلطنت نمود.9و بندۀ او، زِمْرِی كه سردار نصف ارابههای او بود، بر او فتنه انگیخت. و او در تِرْصَه در خانۀ اَرْصا كه ناظر خانۀ او در تِرْصَـه بود، مینوشید و مستی مینمود.10و زِمْرِی داخل شده، او را در سال بیست و هفتم آسا، پادشاه یهودا زد و كشت و در جایش سلطنت نمود.11و چون پادشاه شد و بر كرسی وی بنشست، تمـام خاندان بَعْشا را زد چنانكه یك مرد از اقربا و اصحاب او را برایش باقی نگذاشت.12پس زِمْـرِی تمامـی خانـدان بَعْشـا را موافق كلامـی كه خداوند به واسطـۀ ییهُـوی نبـی دربـارۀ بَعْشا گفته بود، هلاك كرد.13به سبب تمامی گناهانـی كه بَعْشـا و گناهانـی كه پسرش اِیلَه كرده، و اسرائیل را به آنها مرتكب گنـاه ساخته بودند، به طوری كه ایشان به اباطیل خویش خشم یهُوَه، خدای اسرائیل رابه هیجان آوردند.14و بقیۀ وقایع اِیلَه و هرچه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟15در سال بیست و هفتم آسا، پادشاه یهودا، زِمْرِی در تِرْصَه هفت روز سلطنت نمود. و قوم در برابر جِبَّتُون كه از آن فلسطینیان بود، اردو زده بودند.16و قومی كه در اردو بودند، شنیدند كه زِمْرِی فتنه برانگیخته و پادشاه را نیز كشته است. پس تمامی اسرائیل، عُمْری را كه سردار لشكر بود، در همان روز بر تمامی اسرائیل در اردو پادشاه ساختند.17آنگاه عُمْری و تمام اسرائیل با وی از جبتون برآمده، تِرْصَه را محاصره نمودند.18و چون زِمْرِی دید كه شهر گرفته شد، به قصر خانۀ پادشاه داخل شده، خانۀ پادشاه را بر سر خویش به آتش سوزانید و مرد.19و این به سبب گناهانی بود كه ورزید و آنچه را كه در نظر خداوند ناپسند بود بجا آورد، و به راه یرُبْعام و به گناهی كه او ورزیده بود، سلوك نموده، اسرائیل را نیز مرتكب گناه ساخت.20و بقیۀ وقایع زِمْرِی و فتنهای كه او برانگیخته بود، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟21آنگاه قوم اسرائیل به دو فرقه تقسیم شدند و نصف قوم تابع تِبْنی پسر جِینَت گشتند تا او را پادشاه سازند و نصف دیگر تابع عُمْری.22اما قومی كه تابع عُمْری بودند، بر قومی كه تابع تِبْنی پسر جِینَت بودند، غالب آمدند پس تِبْنی مرد و عُمْری سلطنت نمود.23در سال سی و یكم آسا، پادشاه یهودا، عُمْری بر اسرائیل پادشاه شد و دوازده سال سلطنت نمود؛ شش سال در تِرْصَه سلطنت كرد.24پس كوه سامره را از سامَر به دو وزنۀ نقره خرید و در آن كوه بنایی ساخت و شهری را كه بناكرد به نام سامَر كه مالك كوه بود، سامره نامید.25و عُمْری آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد و از همۀ آنانی كه پیش از او بودند، بدتر كرد،26زیرا كه به تمامی راههای یرُبْعام بن نباط و به گناهانی كه اسرائیل را به آنها مرتكب گناه ساخته بود به طوری كه ایشان به اباطیل خویش خشم یهُوَه، خدای اسرائیل را به هیجان آورد، سلوك مینمود.27و بقیۀ اعمال عُمْری كه كرد و تهوّری كه نمود، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟28پس عُمْری با پدران خویش خوابید و در سامره مدفون شد و پسرش اَخاب در جایش سلطنت نمود.29و اَخاب بن عُمْری در سال سی و هشتم آسا، پادشاه یهودا، بر اسرائیل پادشاه شد، و اَخاب بن عُمْری بر اسرائیل در سامره بیست و دو سال سلطنت نمود.30و اَخاب بن عُمْری از همۀ آنانی كه قبل از او بودند در نظر خداوند بدتر كرد.31و گویا سلوك نمودن او به گناهان یرُبْعام بن نباط سهل میبود كه اِیزابَل، دختر اَتْبَعْل، پادشاه صیدونیان را نیز به زنی گرفت و رفته، بَعل را عبادت نمود و او را سجده كرد.32و مذبحی به جهت بعل در خانۀ بَعل كه در سامره ساخته بود، برپا نمود.33و اَخاب اشیره را ساخت و اَخاب در اعمال خود افراط نموده، خشم یهُوَه، خدای اسرائیل را بیشتر از جمیع پادشاهان اسرائیل كه قبل از او بودند، به هیجان آورد.34و در ایام او، حیئیلِ بیتئیلی، اریحا را بنا كرد و بنیادش را بر نخستزادۀ خود ابیرام نهاد و دروازههایش را برپسر كوچك خود سُجُوب برپا كرد، موافق كلام خداوند كه به واسطۀ یوشع بن نون گفته بود.
ییهویِ نبی به بعشا، پادشاه اسرائیل هشدار داد که خدا خاندانش را به خاطر پرستش بتها نابود خواهد کرد. اما بعشا طریقش را تغییر نداد؛ بنابراین زِمری، پسر بعشا و تمام خانوادهاش را کُشت. سپس عُمری، زِمری را کُشت. آهاب پسر عُمری، خدای باران، بعل و همسرش الهه باروری، اشتاروت را به عنوان آیین رسمی اسرائیل معرفی کرد.این عمل بسیار ناپسند بود.
and and )
این اصطلاح، یعنی خدا صحبت کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامش را میگوید»
این پیغام خداست که ییهو به بعشا داده بود. کلمه «تو» به بعشا اشاره میکند.
«من تو را از خاک بیرون آوردم.» بودن در خاک بر زمین، به مهم نبودن اشاره میکند. برافراشتنِ کسی، به مهم ساختن او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من تو را از موقعیتی بسیار بیارزشی بلند کردم» یا « زمانی که تو قدرت و نفوذی بر مردم نداشتی، من تو را مهم ساختم»
راه رفتن به رفتار کردن اشاره میکند. یرُبعام و بعشا هر دو گناه کرده بودند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو همان کارهایی را که یرُبعام انجام میداد، به عمل میآوری» یا «تو همچون یرُبعام گناه کردهای»
یهوه همچنان با بعشا دربارۀ آنچه با او انجام خواهد داد، سخن میگوید.
یهوه با بعشا صحبت میکند، و عبارت «خانۀ او» به خانۀ بعشا اشاره دارد. این را میتوان با استفاده از کلمات «تو» یا «تو را» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ای بعشا، بشنو، من، تو و خانۀ تو را کاملاً تلف خواهم کرد»
تلف کردن به نابود کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من کاملاً نابود خواهم کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع گرداند و هم به یاد او بیاورد که اطلاعات مربوط به بعشا در کتاب دیگری نیز هست. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۵: ۳۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی درباره آن در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته است.»
خوابیدن، آرایۀ ادبی بهگویی است که به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بَعْشا همچون اجدادش مُرد» یا «مانند اجدادش، بعشا مُرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را دفن کردند»
این نامِ شهری است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۱۷ نگاه کنید.
عبارت «در جایش» استعارهای به معنی «به جای او» است. ترجمه جایگزین: «به جای بعشا پادشاه شد»
این اصطلاحی است که برای اعلام آنچه خدا به نبی یا قومِ خود میگوید، به کار رفته است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامش را میگوید» یا «یهوه کلامش را میگوید»
در نظر یهوه، به داوری یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام آنچه بعشا انجام میداد، در داوری یهوه ناپسند [شریرانه] بود» یا «تمام آنچه بعشا انجام میداد، یهوه ناپسند [شریرانه] درنظر میگرفت»
این معنای «خشم» را میتوان در قالب صفت «خشمگین» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یهوه بسیار خشمگین شود» یا «خدا را بسیار خشمگین کردند»
اینجا به بعشا با اصطلاح« دستهای خود» اشاره شده است. اینجا از تمام اعمال او به عنوان «کارهایش» صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «از طریق کارهایی که بعشا انجام داده است»
این نام شهری است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۱۷ نگاه کنید.
«زِمرِی خدمتکار اِیلَه»
اینجا کلمه «ارابهها» به سربازانی که ارابهها را میرانند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سردار نصف ارابهرانانِ او»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آن قدر شراب مینوشیدند که مست شده بود» یا «مست شد»
ناظر خانه بودن به مسئول امور خانۀ اِیلَه پادشاه بودن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که مسئول امور خانه اِیلَه بود»
«حمله کرد و اِیلَه را کُشت»
عبارت «در جایش» استعارهای به معنی «به جای او» است. ترجمه جایگزین: «به جای اِیلَه، پادشاه شد»
این یعنی او تمام مردان و پسران را کُشت. ترجمه جایگزین: «او حتی یک مرد را هم زنده باقی نگذاشت»
«پیغام یهوه» یا «پیام یهوه»
صحبت کردن «از طریقِ» نبی، به گفتن به نبی برای صحبت کردن و صحبت کردن نبی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که یهوه به ییهُـوی نبی گفت که به ضد بعشا بگوید»
هدایت کردن قوم به انجام کاری، به تحت تأثیر قرار دادن آنها برای انجام آن کار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها اسرائیل را به انجام گناه سوق دادند»
اینجا کلمۀ «اسرائیل» به ده سبط شمالی اسرائیل اشاره میکند. بعشا و اِیلَه پادشاه آنها بودند.
خدا از مردم خشمگین شد چون آنها بتها را میپرستیدند. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها یهوه، خدای اسرائیل را به خاطر پرستش بتها عصبانی کردند»
اینجا کلمه «اسرائیل» به همۀ دوازده قبیله از نسل یعقوب اشاره میکند.
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع گرداند و هم به یاد او بیاورد که اطلاعات مربوط به اِیلَه در کتاب دیگری نیز هست. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۵: ۳۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی درباره آن در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته است.»
این نام شهری است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۱۷ نگاه کنید.
کلمه «قوم [سپاه]» به ارتش قلمروی اسرائیل اشاره میکند.
این نام شهری است. به نحوه ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۵: ۲۷ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازانی که آنجا اردو زده بودند، شنیدند که شخصی گفت»
این عبارت دو بار استفاده شده است، این به ارتش اسرائیل اشاره میکند. اینجا کلمه «تمامی» آرایۀ ادبی تعمیم به معنی «بسیاری» است. ترجمه جایگزین: «تمام ارتش اسرائیل» یا «بسیاری از سربازان در ارتش اسرائیل» یا «سپاه اسرائیل»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که عُمری و ارتش، شهر را گرفته بودند»
نظر، یهوه به داوری یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند [شریرانه] بود» یا «آنچه یهوه ناپسند [شریرانه] در نظر گرفته بود»
اینجا راه رفتن به رفتار کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان کارهایی را که یرُبعام انجام میداد، به عمل آورد»
هدایت کردن قوم به انجام کاری، به تحت تأثیر قرار دادن آنها برای انجام آن کار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها اسرائیل را به انجام گناه سوق دادند»
این فتنه به توطئه زِمرِی که اِیلَه، پادشاه اسرائیل را بکُشد، اشاره میکند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نحوهای که او به ضد اِیلَه پادشاه توطئه کرده بود» یا «نحوهای که او پادشاه اسرائیل را کُشت»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع گرداند و هم به یاد او بیاورد که اطلاعات مربوط به زِمرِی در کتاب دیگری نیز هست. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه مربوط به یهودا در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۲۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی درباره آن در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته است.»
اینجا «تابع» به طرفداری و تمایل که او را پادشاه کنند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از تِبْنی پسر جِینَت طرفداری کردند که او را پادشاه کنند و نیمی دیگر از عُمری» یا «تمایل داشتند که تِبْنی پسر جِینَت را پادشاه کنند، و نیمی دیگر خواستند که عُمری پادشاه شود»
«بر افرادی که تابع تِبْنی بودند، غالب شدند»
این نام شهری است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۱۷ نگاه کنید.
این نامی مردانه است.
شما میتوانید آن را به مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «حدود ۶۶ کیلوگرم نقره»
کلمه «او» به عُمری اشاره میکند. او به مردم فرمان داد که شهر را بنا کنند. ترجمه جایگزین: «عُمری افرادی داشت که شهر را بنا کنند» یا «عُمری فرمان داد و کارگرانش شهر را بنا کردند»
این یک اصطلاح است به معنیِ «به احترام سامَر» یا «که مردم سامَر را به یاد آوردند»
در نظر یهوه به داوری یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند [شریرانه] بود» یا «آنچه یهوه ناپسند [شریرانه] در نظر گرفته بود»
راه رفتن به رفتار کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان کارهایی را که یرُبْعام پسر نباط انجام میداد، به عمل میآورد»
معانی محتملی که به «او را» و «او» اشاره میکند ۱) بعشا یا ۲) یرُبعام.
معانی محتمل برای سلوک نمودن به گناهان خود اشاره میکند به ۱) گناه کردن همان طور که یربعام گناه میکرد. ترجمه جایگزین: «او مانند یربعام گناه میکرد» یا ۲) برحسب عادت گناه کردن. ترجمه جایگزین: «او برحسب عادت گناه میکرد»
هدایت کردن قوم به گناه، به تحت تأثیر قرار دادن آنها برای انجام گناه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «گناهانِ او، که او اسرائیل را به گناه کردن سوق میداد» یا «و با اینچ نین گناه کردن، او قوم را به گناه سوق میداد»
خدا از مردم به خاطر اینکه بتها را میپرستیدند، خشمگین شد. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب اول پادشاهان ۱۶: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدای اسرائیل را به خاطر پرستش بتهای بیارزش عصبانی کردند»
اینجا کلمه «اباطیل» به مردم یادآوری میکند که بتها چون هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند، بیارزش هستند. ترجمه جایگزین: «بتهای خویش که بیارزش هستند» یا «بتهای خویش، که بیفایده هستند»
اینجا کلمه «اسرائیل» به همۀ دوازده قبیله از نسل یعقوب، اشاره میکند.
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع گرداند و هم به یاد او بیاورد که اطلاعات مربوط به عُمری در کتاب دیگری نیز هست. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۵: ۳۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی درباره آن در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته است.»
اینجا آرایۀ ادبی بهگویی «خوابیدن» به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عُمری همچون اجدادش مُرد» یا «مثل اجدادش، عُمری مُرد»
عبارت «در جایش» استعارهای به معنی «به جای او» است. ترجمه جایگزین: «به جای عُمری پادشاه شد»
این صفحه تعمداً خالی است.
در نظر یهوه، به داوری یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند [شریرانه] بود» یا «آنچه یهوه ناپسند [شریرانه] در نظر گرفته بود»[ در فارسی به شکلی متفاوت و با صفت تفضیلی بدتر آنده است]
این به طور ضمنی اشاره میکند که اَخاب میخواست گناهانی بدتر را مرتکب شود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنان که گویی اَخاب فکر میکرد که سلوک نمودن به گناهانِ یرُبْعام پسر نباط، کافی نبود»
این یک اصطلاح است. عبارت «برای اَخاب» یعنی اَخاب در چیزی تعمق و تفکر میکرد. ترجمه جایگزین: «اَخاب آن را امری سهل در نظر گرفته بود» یا «اَخاب فکر میکرد که آن کافی نبود»
«امری ناچیز[ پیش پا افتاده] » یا «کافی نبود»
سلوک نمودن در گناهان یرُبعام، به گناه کردن همان طور که یرُبعام گناه میکرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همچون یرُبْعام پسر نباط، گناه میکرد»
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. عبارت «او را سجده کرد» حالتی را توصیف میکند که مردم در پرستش انجام میدادند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کلمه «اسرائیل» به ملت اسرائیل که شامل دوازده قبیله بودند، اشاره میکند.
اینجا کلمه «اسرائیل» به قلمرو اسرائیل که شامل ده قبیله بود، اشاره میکند.
اینجا به نحوی از نتیجۀ بنای شهر سخن گفته شده که گویی هزینهای است که حیئیل پرداخت میکند. ترجمه جایگزین: «و نتیجۀ گناهش این بود که ابیرام، نخستزادهاش مُرد»
به نحوی از مُردن سخن گفته شده که گویی او زندگیش را از دست میدهد. ترجمه جایگزین: «پسر كوچکش، سُجُوب، مُرد»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
«درحالیکه حیئیل دروازههای شهر را میساخت»
«بر طبق کلام یهوه»
«پیغام یهوه» یا «پیام یهوه»
صحبت کردن «به واسطۀ» کسی به این اشاره میکند که هم به شخص میگویند که صحبت کند و هم آن کار را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «که یهوه باعث شد یوشع پسر نون صحبت کند»
1و ایلیای تِشْبی كه از ساكنان جِلْعاد بود،به اَخاب گفت: «به حیات یهُوَه، خدای اسرائیل كه به حضور وی ایستادهام قَسَم كه در این سالها شبنم و باران جز به كلام من نخواهد بود.»2و كلام خداوند بر وی نازل شده، گفت:3« از اینجا برو و به طرف مشرق توجه نما و خویشتن را نزد نهر كَرِیت كه در مقابل اُرْدُنّ است، پنهان كن.4و از نهر خواهی نوشید و غرابها را امر فرمودهام كه تو را در آنجا بپرورند.»5پس روانه شده، موافق كلام خداوند عمل نموده، و رفته نزد نهر كَرِیت كه در مقابل اُرْدُنّ است، ساكن شد.6و غرابها در صبح، نان و گوشت برای وی و در شام، نان و گوشت میآوردند و از نهر مینوشید.7و بعد از انقضای روزهای چند، واقع شد كه نهر خشكید زیرا كه باران در زمین نبود.8و كلام خداوند بر وی نازل شده، گفت:9«برخاسته، به صَرَفَه كه نزد صیدون است برو و در آنجا ساكن بشو. اینك به بیوهزنی در آنجا امر فرمودهام كه تو را بپرورد.»10پس برخاسته، به صَرَفَه رفت و چون نزد دروازۀ شهر رسید، اینك بیوه زنی در آنجا هیزم برمیچید؛ پس او را صدا زده، گفت: «تمنّا اینكه جرعهای آب در ظرفی برای من بیاوری تا بنوشم.»11و چون به جهتآوردن آن میرفت، وی را صدا زده، گفت: «لقمهای نان برای من در دست خود بیاور.»12او گفت: «به حیات یهُوَه، خدایت قسم كه قرص نانی ندارم، بلكه فقط یك مشت آرد در تاپو و قدری روغن در كوزه، و اینك دو چوبی برمیچینم تا رفته، آن را برای خود و پسرم بپزم كه بخوریم و بمیریم.»13ایلیا وی را گفت: «مترس، برو و به طوری كه گفتی بكن. لیكن اول گِردهای كوچك از آن برای من بپز و نزد من بیاور، و بعد از آن برای خود و پسرت بپز.14زیرا كه یهُوَه، خدای اسرائیل، چنین میگوید كه تا روزی كه خداوند باران بر زمین نباراند، تاپوی آرد تمام نخواهد شد، و كوزۀ روغن كم نخواهد گردید.»15پس رفته، موافق كلام ایلیا عمل نمود. و زن و او و خاندان زن، روزهای بسیار خوردند،16و تاپوی آرد تمام نشد و كوزۀ روغن كم نگردید، موافق كلام خداوند كه به واسطۀ ایلیا گفته بود.17و بعد از این امور، واقع شد كه پسر آن زن كه صاحب خانه بود، بیمار شد. و مرض او چنان سخت شد كه نفسی در او باقی نماند.18و به ایلیا گفت: «ای مرد خدا مرا با تو چه كار است؟ آیا نزد من آمدی تا گناه مرا بیاد آوری و پسر مرا بكشی؟»19او وی را گفت: «پسرت را به من بده.» پس او را از آغوش وی گرفته، به بالاخانهای كه در آن ساكن بود، برد و او را بر بستر خود خوابانید.20و نزد خداوند استغاثه نموده، گفت: «ای یهُوَه، خدای من، آیا به بیوهزنی نیز كه من نزد او مأوا گزیدهام بلا رسانیدی و پسر او را كشتی؟»21آنگاه خویشتن را سه مرتبه بر پسر دراز كرده، نزد خداوند استغاثه نموده، گفت: «ای یهُوَه،خدای من، مسألت اینكه جان این پسر به وی برگردد.»22و خداوند آواز ایلیا را اجابت نمود و جان پسر به وی برگشت كه زنده شد.23و ایلیا پسر را گرفته، او را از بالاخانه به خانه به زیر آورد و به مادرش سپرد و ایلیا گفت: «ببین كه پسرت زنده است!»24پس آن زن به ایلیا گفت: «الا´ن از این دانستم كه تو مرد خدا هستی و كلام خداوند در دهان تو راست است.»
این آغاز داستان ایلیا است. (اول پادشاهان ۱۷ ـــ دوم پادشاهان ۲)
اَخاب پرستش بتِ بعل، خدایی که مردم فکر میکردند باران بر اسرائیل میباراند را مطرح کرد. به همین دلیل، خدا باعث خشکسالی شد. او یعنی ایلیا به اَخاب گفت که تا چنین نگوید، باران یا شبنم بر زمین نمینشیند. ایلیا نیز مجبور شد خود را از اَخاب پنهان کند تا او را نکشد، زیرا باعث خشکسالی شده بود.
این نام گروهی از مردم تِشب است.
این نامِ شهری در ناحیۀ جلعاد است.
این عبارت سوگندی است که بر صحتِ آن چه او میگوید، تأکید میکند.
این اصطلاحی به معنی «خدمت کردن» است. ترجمه جایگزین: «کسی که من خدمت میکنم»
قطرههای آبی که در طول شب بر گیاهان تشکیل میشود.
این اصطلاح یعنی خدا صحبت میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامش را میگوید»
این نامِ نهری بسیار کوچک است.
این عبارت به کار رفته تا نحوهای که یهوه در طول خشکسالی از ایلیا مراقبت خواهد کرد را مطرح کند. ترجمه جایگزین: «آنجا»
پرندگانِ بزرگِ سیاه
اینجا «کلام» به خودِ یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه امر کرده بود»
این نامِ نهری بسیار کوچک است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۷: ۲ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
«در آن منطقه» یا «در آن کشور»
این اصطلاح یعنی خدا صحبت میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامش را میگوید»
اینجا کلمه «بر وی» به ایلیا اشاره میکند.
این یک شهر است.
«توجه کن، زیرا آنچه من میگویم حقیقت و مهم است: من ...»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت سوگندی است که بر صحتِ آن چه او میگوید، تأکید میکند.
«تنها مقدار کمی غذا»
«آرد.» این برای درست کردن نان استفاده میشده است.
«بگذار به تو بگویم که چه میکنم: من ...»
این احتمالاً به دو چوب یا فقط چند چوب اشاره میکند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها چون دیگر غذایی ندارند، خواهند مُرد. ترجمه جایگزین: «که ما بخوریم. سپس از گرسنگی خواهیم مُرد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنجا به اندازۀ کافی آرد و روغن برای پختن نانِ بیشتر خواهد بود.
این اصطلاح یعنی یهوه باعث بارش باران میشود. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث میشود باران ببارد»[ در فارسی به این شکل نیامده و از اصطلاح نباراند استفاده شده است]
در زبان اصلی میگوید، «او و او و خاندانِ او روزهای بسیار خوردند. مشخص نیست که ضمیر «او» به چه کسی اشاره میکند. معانی محتمل ۱) ایلیا، بیوه زن، و پسرش روزهای بسیار خوردند یا ۲) بیوه زن، پسرش، و هر کسی که در خانۀ او زندگی میکرد روزهای بسیار خوردند یا ۳) ایلیا، بیوه زن، و هر کسی که در خانۀ او زندگی میکرد روزهای بسیار خوردند.
معانی محتمل برای «خاندان» ۱) این فقط به پسر بیوه زن اشاره میکند یا ۲) این به افراد دیگری که در خانه او زندگی میکردند اشاره میکند یا ۳) این به پسرش و دیگرانی که در خانهاش زندگی میکردند، اشاره میکند.
اینجا «کلام» به خودِ یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «موافق آنچه یهوه گفته بود»
«پسر زنی که مالک خانه بود»
این روشی مؤدبانه است برای بیان اینکه پسر مُرد. ترجمه جایگزین: «او نفس نکشید» یا «او مُرد»
عبارت «مرد خدا» اسمی دیگر برای نبی است.
این به طور کلی منظور گناهان است نه یک گناه خاص. ترجمه جایگزین: «گناهان من را»
اینجا «او» به ایلیا اشاره میکند.
اینجا «او [ضمیر مالکیت]» به ایلیا اشاره میکند.
معانی محتمل ۱) ایلیا حقیقتاً این سؤال را میپرسد. ترجمه جایگزین: «چرا تو باعث خواهی شد بیوه زنی که من نزد او ماندم، اینقدر بیشتر با کشتن پسرش رنج ببیند» یا ۲) ایلیا این سؤال را مطرح میکند تا میزان ناراحتی خود را بیان کند. ترجمه جایگزین: «قطعا، تو باعث نخواهی شد بیوه زنی که من نزد او ماندم، بیشتر از این با مرگ پسرش رنج ببیند»
اینجا به نحوی از باعث رنج بیوه زن شدن سخن گفته شده که گویی«بلا» شیای است که بر بیوه زن قرار گرفته.
اینجا «نیز» یعنی علاوه بر قحطیای که ایجاد شده است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بر بالای پسر دراز کشیده»
اینجا «آواز» به آنچه ایلیا دعا کرد، اشاره میکند. ترجمه جیگزین: «یهوه به دعای ایلیا جواب داد»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «پسر به زندگی بازگشت» یا «پسر دوباره زندگی کرد»
اینجا «او [ضمیر مالکیت]» به ایلیا اشاره میکند. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
اینجا کلمه «ببین» به ما هشدار میدهد که به اطلاعات شگفتآوری که در ادامه میآید، توجه کنیم.
«پیغام یهوه در دهانِ تو راست [حقیقت] است.» کلمه «دهان» به آنچه ایلیا گفته بود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پیغامی که تو به واسطه یهوه گفتی، حقیقت است»
1و بعد از روزهای بسیار، كلام خداوند در سال سوم، به ایلیا نازل شده، گفت: «برو و خود را به اَخاب بنما و من بر زمین باران خواهم بارانید.»2پس ایلیا روانه شد تا خود را به اَخاب بنماید و قحط در سامره سخت بود.3و اَخاب عوبدیا را كه ناظر خانۀ او بود، احضار نمود و عوبدیا از خداوند بسیار میترسید.4و هنگامی كه ایزابل انبیای خداوند را هلاك میساخت، عوبدیا صد نفر از انبیا را گرفته، ایشان را پنجاه پنجاه در مغاره پنهان كرد و ایشان را به نان و آب پرورد.5و اَخاب به عوبدیا گفت: «در زمین نزد تمامی چشمههای آب و همۀ نهرها برو كه شاید علف پیدا كرده، اسبان و قاطران را زنده نگاه داریم و همۀ بهایم از ما تلف نشوند.»6پس زمین را در میان خود تقسیم كردند تا در آن عبور نمایند؛ اَخاب به یك راه تنها رفت، و عوبدیا به راه دیگر، تنها رفت.7و چون عوبدیا در راه بود، اینك ایلیا بدو برخورد؛ و او وی را شناخته، به روی خود در افتاده، گفت: «آیا آقای من ایلیا، تو هستی؟»8اورا جواب داد كه «من هستم؛ برو و به آقای خود بگو كه اینك ایلیاست.»9گفت: «چه گناه كردهام كه بندۀ خود را به دست اَخاب تسلیم میكنی تا مرا بكشد.10به حیات یهُوَه، خدای تو قسم كه قومی و مملكتی نیست، كه آقایم به جهت طلب تو آنجا نفرستاده باشد و چون میگفتند كه اینجا نیست به آن مملكت و قوم قَسَم میداد كه تو را نیافتهاند.11و حال میگویی برو به آقای خود بگو كه اینك ایلیاست؟12و واقع خواهد شد كه چون از نزد تو رفته باشم، روح خداوند تو را به جایی كه نمیدانم، بردارد و وقتی كه بروم و به اَخاب خبر دهم و او تو را نیابد، مرا خواهد كشت. و بندهات از طفولیت خود از خداوند میترسد.13مگر آقایم اطلاّع ندارد از آنچه من هنگامی كه ایزابل انبیای خداوند را میكشت كردم، كه چگونه صد نفر از انبیای خداوند را پنجاه پنجاه در مغارهای پنهان كرده، ایشان را به نان و آب پروردم؟14و حال تو میگویی برو و آقای خود را بگو كه اینك ایلیاست؟ و مرا خواهد كشت.»15ایلیا گفت: «به حیات یهُوَه، صبایوت كه به حضور وی ایستادهام قسم كه خود را امروز به وی ظاهر خواهم نمود.»16پس عوبدیا برای ملاقات اَخاب رفته، او را خبر داد؛ و اَخاب به جهت ملاقات ایلیا آمد.17و چون اَخاب ایلیا را دید، اَخاب وی را گفت: «آیا تو هستی كه اسرائیل را مضطرب میسازی؟»18گفت: «من اسرائیل را مضطرب نمیسازم، بلكه تو و خاندان پدرت؛ چونكه اوامر خداوند را ترك كردید و تو پیروی بعلیم را نمودی.19پس الا´ن بفرست و تمام اسرائیل رانزد من بر كوه كرمل جمع كن و انبیای بعل را نیز چهارصد و پنجاه نفر، و انبیای اشیریم را چهارصد نفر كه بر سفرۀ ایزابل میخورند.»20پس اَخاب نزد جمیع بنیاسرائیل فرستاده، انبیا را بر كوه كرمل جمع كرد.21و ایلیا به تمامی قوم نزدیك آمده، گفت: «تا به كی در میان دو فرقه میلنگید؟ اگر یهُوَه خداست، او را پیروی نمایید! و اگر بَعْل است، وی را پیروی نمایید!» اما قوم در جواب او هیچ نگفتند.22پس ایلیا به قوم گفت: «من تنها نبی یهُوَه باقی ماندهام و انبیای بَعل چهارصد و پنجاه نفرند.23پس به ما دو گاو بدهند و یك گاو به جهت خود انتخاب كرده، و آن را قطعه قطعه نموده، آن را بر هیزم بگذارند و آتش ننهند؛ و من گاو دیگر را حاضر ساخته، بر هیزم میگذارم و آتش نمینهم.24و شما اسم خدای خود را بخوانید و من نام یهُوَه را خواهم خواند؛ و آن خدایی كه به آتش جواب دهد، او خدا باشد.» و تمامی قوم در جواب گفتند: «نیكو گفتی.»25پس ایلیا به انبیای بَعْل گفت: «یك گاو برای خود انتخاب كرده، شما اول آن را حاضر سازید زیرا كه بسیار هستید و به نام خدای خود بخوانید، اما آتش نگذارید.»26پس گاو را كه به ایشان داده شده بود، گرفتند و آن را حاضر ساخته، نام بعل را از صبح تا ظهر خوانده، میگفتند: «ای بعل ما را جواب بده.» لیكن هیچ صدا یا جوابی نبود و ایشان بر مذبحی كه ساخته بودند، جست و خیز مینمودند.27و به وقت ظهر، ایلیا ایشان را مسخره نموده، گفت: «به آواز بلند بخوانید زیرا كه او خداست! شاید متفكّر است یا به خلوت رفته، یا در سفر میباشد، یا شاید كه در خواب است و باید او را بیدار كرد!»28و ایشان به آوازبلند میخواندند و موافق عادت خود، خویشتن را به تیغها و نیزهها مجروح میساختند، به حدی كه خون بر ایشان جاری میشد.29و بعد از گذشتن ظهر تا وقت گذرانیدن هدیۀ عصری، ایشان نبوت میكردند؛ لیكن نه آوازی بود و نه كسی كه جواب دهد یا توجه نماید.30آنگاه ایلیا به تمامی قوم گفت: «نزد من بیایید.» و تمامی قوم نزد وی آمدند و مذبح یهُوَه را كه خراب شده بود، تعمیر نمود.31و ایلیا موافق شمارۀ اسباط بنییعقوب كه كلام خداوند بر وی نازل شده، گفته بود كه نام تو اسرائیل خواهد بود، دوازده سنگ گرفت.32و به آن سنگها مذبحی به نام یهُوَه بنا كرد و گرداگرد مذبح خندقی كه گنجایش دو پیمانه بَزر داشت، ساخت.33و هیزم را ترتیب داد و گاو را قطعه قطعه نموده، آن را بر هیزم گذاشت. پس گفت: «چهار خُمْ از آب پر كرده، آن را بر قربانی سوختنی و هیزم بریزید.»34پس گفت: «بار دیگر بكنید»؛ و گفت: «بار سوم بكنید.» و بار سوم كردند.35و آب گرداگرد مذبح جاری شد و خندق نیز از آب پر گشت.36و در وقت گذرانیدن هدیۀ عصری، ایلیای نبی نزدیك آمده، گفت: «ای یهُوَه، خدای ابراهیم و اسحاق و اسرائیل، امروز معلوم بشود كه تو در اسرائیل خدا هستی و من بندۀ تو هستم و تمام این كارها را به فرمان تو كردهام.37مرا اجابت فرما ای خداوند ! مرا اجابت فرما تا این قوم بدانند كه تو یهُوَه خدا هستی و اینكه دل ایشان را باز پس گردانیدی.»38آنگاه آتشِ یهُوَه افتاده، قربانی سوختنی و هیزم و سنگها و خاك را بلعید و آبرا كه در خندق بود، لیسید.39و تمامی قوم چون این را دیدند، به روی خود افتاده، گفتند: «یهُوَه، او خداست! یهُوَه او خداست!»40و ایلیا به ایشان گفت: «انبیای بَعْل را بگیرید و یكی از ایشان رهایی نیابد.» پس ایشان را گرفتند و ایلیا ایشان را نزد نهر قیشون فرود آورده، ایشان را در آنجا كشت.41و ایلیا به اَخاب گفت: «برآمده، اكل و شرب نما زیرا كه صدای بارانِ بسیار میآید.»42پس اَخاب برآمده، اكل و شرب نمود. و ایلیا بر قلۀ كَرْمَل برآمد و به زمین خم شده، روی خود را به میان زانوهایش گذاشت.43و به خادم خود گفت: «بالا رفته، به سوی دریا نگاه كن.» و او بالا رفته، نگریست و گفت كه چیزی نیست و او گفت: «هفت مرتبه دیگر برو.»44و در مرتبه هفتم گفت كه «اینك ابری كوچك به قدر كف دست آدمی از دریا برمیآید.» او گفت: «برو و به اَخاب بگو كه ارابۀ خود را ببند و فرود شو مبادا باران تو را مانع شود.»45و واقع شد كه در اندك زمانی، آسمان از ابرِ غلیظ و باد، سیاه فام شد، و باران سخت بارید و اَخاب سوار شده، به یزْرَعِیل آمد.46و دست خداوند بر ایلیا نهاده شده، كمر خود را بست و پیش روی اَخاب دوید تا به یزْرَعِیل رسید.
داستان ایلیا در این باب ادامه مییابد.
خدا، خود را بر تمامی قوم اسرائیل ثابت کرد. ایلیا برای ملاقات اَخاب رفت. او به اَخاب گفت ۴۵۰ نفر از انبیای بعل و تمامی مردم کوه کَرمَل را بیاورد. سپس پیشنهادی را مطرح کرد که انجام شد. انبیای بعل، یک گاو نر را گرفتند و کشتند، آن را تکه تکه کردند و بر چوبی بر مذبح بدون روشن کردن آتش گذاشتند. انبیای بعل تمام صبح و نیمی از عصر را میرقصیدند و به بعل دعا میکردند. بعداز اینکه خسته شدند، ایلیا مذبح خود را ساخت و آن را با آب خیس کرد. سپس دعا کرد . خدا با آتشی که قربانی، مذبح و آب را آتش زد و به دعای او جواب داد. سپس ایلیا به قوم گفت که انبیای بعل را به زور بگیرند و آنها را بکشند. بعد از آن، ایلیا برای باران دعا کرد و باران بسیاری بارید.
ایلیا بعل، خدای دروغین را خوار شمرد [مسخره نمود]. او گفت، «شاید فکر میکند، یا خود را تسکین میدهد، یا به سفر رفته، یا شاید خوابیده و باید بیدار شود.» بعل در حمام بسیار مشغول است تا به انبیاء جواب دهد. «خود را تسکین دهد» آرایۀ ادبی بهگویی است.
and
این اصطلاح برای اعلام پیغامی خاص از طرف خدا به کار رفته است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامش را میگوید»
«باعث بارش باران بر زمین خواهم شد»
اینجا کلمۀ «اینک» به منظور ایجاد شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. نویسنده اطلاعات پسزمینهای دربارۀ این که چطور قحطی بر سامره تأثیر گذاشته بود، میگوید.
اینجا کلمۀ «اینک» به منظور ایجاد شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. نویسنده دربارۀ شخص جدیدی در داستان میگوید.
«۱۰۰ نفر از انبیا را ... و آنها را در گروههای پنجاه نفری پنهان کرد»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند. ترجمه جایگزین: «از مُردنِ اسبان و قاطران جلوگیری کنید [مانع مُردن اسبان و قاطران شوید]»
اصطلاح «تنها» تأکید میکند که اَخاب و عوبدیا به مسیری جداگانه رفتند، نه اینکه لزوماً کسی با اَخاب نبوده [نه اینکه لزوماً اَخاب تنها بوده]. ترجمه جایگزین: «اَخاب گروهی را در یک مسیر و عوبدیا گروهی را در مسیری دیگر هدایت کردند»
اینجا کلمۀ « آقا» به عنوان لحنی احترامآمیز به کار رفته است.
اینجا کلمۀ «آقا» به اَخاب اشاره میکند.
«توجه کن، زیرا دربارۀ آنچه میگویم حقیقت و مهم است: ایلیا ...»
عوبدیا این سؤال را مطرح میکند تا بر خطری که او را به خاطر خشمِ اَخابِ پادشاه بر ایلیا تهدید میکند، تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «من به تو ظلمی نکردهام ... که او مرا بکشد.»
«دست» کنایه از قدرت و اختیار است. ترجمه جایگزین: «خادمت را به اَخاب تسلیم میکنی»
عوبدیا به خودش به عنوان خادم ایلیا اشاره میکند تا به ایلیا احترام بگذارد.
این سوگند برای تأکید بر صحت آنچه او میگوید به کار رفته است.
اینجا «قومی و مملکتی نیست» مبالغه است که یعنی افرادی به جاهای بسیار دور سفر کردهاند و به مکانهای بسیاری رفتهاند تا ایلیا را پیدا کنند. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آقایم افرادی به قومها و کشورهای نزدیک و دور فرستاده است»
این عبارت برای تأکید بر خطرِ آنچه که ایلیا به عوبدیا میگوید تا انجام دهد، به کار رفته است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً به تو دربارۀ آنچه کردهام گفته شده است ... با نان و آب!»[ در فارسی به صورت معلوم نوشته شده. می توان به صورت مجهول نوشت]
اینجا کلمۀ «آقا» لحنی احترام آمیز برای اشاره به ایلیا استفاده شده است.
«۱۰۰ نفر از انبیای یهوه را در گروههای پنجاه نفری»
به نحوۀ ترجمه این کلمات در کتاب اول پادشاهان ۱۸: ۱۱ نگاه کنید.
اینجا «آقا» به اَخابِ پادشاه اشاره میکند.
این سوگند برای تأکید بر صحتِ آنچه او میگوید به کار رفته است.
«ایستادن به حضور کسی» یک اصطلاح است برای بودن در حضور کسی و آمادگی برای خدمت کردن به او. ترجمه جایگزین: «کسی که من او را خدمت میکنم»
«عوبدیا درباۀ آنچه ایلیا به او خبر داده بود، به اَخاب گفت»
اَخاب این سؤال را برای تأکید مطرح میکند تا دربارۀ شخصیت ایلیا مطمئن شود. ترجمه جایگزین: «پس تو هستی. تو آشوبگر اسرائیل هستی!»
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است که به رهبران و مردمی که نمایانگر ده قبیله قلمروی شمالی هستند، اشاره میکند.
«چهارصد و پنجاه نفر انبیا»
«۴۰۰ نفر انبیا»
«خبر» به پیغام اَخاب اشاره میکند و همچنین کنایه از پیامآوری است که پیغام را تحویل میدهد. این جملهای متداول است که معنی آن از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «پیامی فرستاده ... و جمع کرد» یا «پیامآوری فرستاده تا احضار کند ... و جمع نماید»
ایلیا این سؤال را مطرح میکند تا قوم را برانگیزاند که تصمیمی بگیرند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شما برای مدت طولانی دودل بودهاید.»
«هیچ چیزی نگفتند» یا «ساکت بودند»
کلمه «من» برای تأکید تکرار شده است.
«چهارصد و پنجاه نفر»
این صفحه تعمداً خالی است.
«نام» کنایه از شهرت و خوشنامی کسی است و «خواندنِ» او به درخواست اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدای خود را بخوانید ... یهوه را میخوانم»
«تمام قوم گفتند، ‘این کار خوبی است که انجام دهیم.‘»
«آن را برای قربانی آماده کنید»
اینجا کلمۀ «شما» جمع است.
«انبیای بعل، گاو را گرفتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گاوی که شخصی به آنها داده بود»
این دو عبارت معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و تأکید میکنند که هیچ کسی نبود که به دعای انبیای دروغین جواب بدهد. کلمه «صدا» به کسی که صحبت میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اما بعل چیزی نگفت و کاری انجام نداد»
«شاید فکر میکند» یا «ممکن است فکر میکند»
اینجا آرایۀ ادبی بهگویی روشی بسیار پسندیده برای اظهار اعلانی ناخوشایند به کار رفته است. ایلیا بتِ بعل را ناچیز شمرد و او را با طعنه مسخره کرد. ترجمه جایگزین: «در حمام[توالت][ مستراح]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید او را بیدار کنید» یا «شما باید او را از خواب بیدار کنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
«آنها به رفتار وحشیانۀ خود ادامه میدادند.» انبیا اغلب به این روش عمل مینمودند تا غیر عادی یا حتی دیوانه به نظر بیایند. در این مورد آنها درحالی که میرقصیدند، با صدای بلند فریاد میزدند و خود را با چاقوها میبریدند، بعل را صدا میزدند.
«گذراندن قربانی عصر»
این عبارات معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و تأکید میکنند که هیچ کس به دعاهای انبیای دروغین جواب نمیداد. ترجمه جایگزین: «اما بعل هیچ چیزی نمیگفت و هیچ کاری نمیکرد و حتی توجه نمینمود»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۸: ۲۶ نگاه کنید.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۱۲ سنگ»
انجا «نام» کنایه از احترام و شهرت است. معانی محتمل ۱) «محترم شمردن یهوه» یا ۲) «با اقتدار یهوه.»
راه آب کوچکی که آب را نگه میدارد.
پیمانه یک واحد اندازهگیری برابر با ۷.۷ لیتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱۵ لیتر بذر»
«بر مذبح» جایی است که چوبی را که در این جمله فرض شده است، بر آن قرار میدهند. ترجمه جایگزین: «او چوب را برای آتش بر مذبح گذارد»
«۴ خُم»
خُم ظرفی برای آب است.
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۸: ۳۰ نگاه کنید.
این عبارت اینجا استفاده شده تا به واقعهای مهم و هدفدار در داستان رجوع کند. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
اینجا «اسرائیل» به یعقوب اشاره میکند. خدا نام یعقوب را به اسرائیل تغییر داد (پیدایش ۳۲: ۲۸)، و خدا امتِ نسلِ یعقوب را «اسرائیل» نامید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « باشد که این مردم امروز بدانند»
این عبارت برای تأکید بر درخواست ایلیا به یهوه تکرار شده است.
«دلِ» مردم کنایه از علاقه و وفاداری مردم است. ترجمه جایگزین: «باعث شد آنها دوباره به تو وفادار باشند»
«آتش یهوه فرود آمد [نازل شد]»
آتش با شخص تشنهای که آب مینوشد، مقایسه شده است.
این عبارت برای تأکید تکرار شده است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«به نظر میرسد انگار باران بسیاری میبارد»
اینجا استفاده از حالتی برای دعا کردن را توصیف میکند.
کلمه «هفت» را میتوان به عنوان عدد «۷» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «۷ مرتبه»
از قاصله دور ، به نظر میرسید که با کف دست یک مرد و می توان جلوی دیده شدن ابر را گرفت[ و ابر به اندازه یک کف دست به نظر میرسید]
این عبارت برای نشانگذاری آغاز مرحلهای جدید در آن عمل به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
اینجا کلمۀ «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «یهوه قدرتش را به ایلیا داد»
ایلیا ردای بلند خود را دور کمرش پیچید تا پاهایش برای دویدن آزاد باشند.
1و اَخاب ، ایزابل را از آنچه ایلیا كرده، و چگونه جمیع انبیا را به شمشیر كشته بود، خبر داد.2و ایزابل رسولی نزد ایلیا فرستاده، گفت: «خدایان به من مثل این بلكه زیاده از این عمل نمایند اگر فردا قریب به این وقت، جان تو رامثل جان یكی از ایشان نسازم.»3و چون این را فهمید، برخاست و به جهت جان خود روانه شده، به بئرشَبَع كه در یهوداست آمد و خادم خود را در آنجا واگذاشت.4و خودش سفر یك روزه به بیابان كرده، رفت و زیر درخت اَرْدَجی نشست و برای خویشتن مرگ را خواسته، گفت: «ای خداوند بس است! جان مرا بگیر زیرا كه از پدرانم بهتر نیستم.»5و زیر درخت اَرْدَج دراز شده، خوابید. و اینك فرشتهای او را لمس كرده، به وی گفت: «برخیز و بخور.»6و چون نگاه كرد، اینك نزد سرش قرصی نان بر ریگهای داغ و كوزهای از آب بود. پس خورد و آشامید و بار دیگر خوابید.7و فرشتۀ خداوند بار دیگر برگشته، او را لمس كرد و گفت: «برخیز و بخور زیرا كه راه برای تو زیاده است.»8پس برخاسته، خورد و نوشید و به قوت آن خوراك، چهل روز و چهل شب تا حوریب كه كوه خدا باشد، رفت.9و در آنجا به مَغارهای داخل شده، شب را در آن بسر برد. و اینك كلام خداوند به وی نازل شده، او را گفت: «ای ایلیا تو را در اینجا چه كار است؟»10او در جواب گفت: «به جهت یهُوَه، خدای لشكرها، غیرت عظیمی دارم زیرا كه بنیاسرائیل عهد تو را ترك نموده، مذبحهای تو را منهدم ساخته، و انبیای تو را به شمشیر كشتهاند، و من به تنهایی باقی ماندهام و قصد هلاكت جان من نیز دارند.»11او گفت: «بیرون آی و به حضور خداوند در كوه بایست.» و اینك خداوند عبور نمود و بادعظیم سخت كوهها را مُنْشَق ساخت و صخرهها را به حضور خداوند خرد كرد؛ اما خداوند در باد نبود. و بعد از باد، زلزله شد اما خداوند در زلزله نبود.12و بعد از زلزله، آتشی، اما خداوند در آتش نبود. و بعد از آتش، آوازی ملایم و آهسته.13و چون ایلیا این را شنید، روی خود را به ردای خویش پوشانیده، بیرون آمد و در دهنۀ مَغاره ایستاد. و اینك هاتفی به او گفت: «ای ایلیا، تو را در اینجا چه كار است؟»14او در جواب گفت: «به جهت یهُوَه، خدای لشكرها، غیرت عظیمی دارم زیرا كه بنیاسرائیل عهد تو را ترك كرده، مذبحهای تو را منهدم ساختهاند و انبیای تو را به شمشیر كشتهاند و من به تنهایی باقی ماندهام و قصد هلاكت جان من نیز دارند.»15پس خداوند به او گفت: «روانه شده، به راه خود به بیابان دمشق برگرد. و چون برسی، حَزائیل را به پادشاهی اَرام مسح كن،16و ییهُو ابن نِمْشی را به پادشاهی اسرائیل مسح نما، و اَلِیشَع بن شافاط را كه از آبَل مَحُولَه است، مسح كن تا به جای تو نبی بشود.17و واقع خواهد شد هر كه از شمشیر حَزائیل رهایی یابد، ییهُو او را به قتل خواهد رسانید و هر كه از شمشیر ییهُو رهایی یابد، اَلِیشَع او رابه قتل خواهد رسانید.18اما در اسرائیل هفت هزار نفر را باقی خواهم گذاشت كه تمامی زانوهای ایشان نزد بَعْل خم نشده، و تمامی دهنهای ایشان او را نبوسیده است.»19پس از آنجا روانه شده، الیشع بن شافاط رایافت كه شیار میكرد و دوازده جفت گاو پیش وی و خودش با جفت دوازدهم بود. و چون ایلیا از او میگذشت، ردای خود را بر وی انداخت.20و او گاوها را ترك كرده، از عقب ایلیا دوید و گفت: «بگذار كه پدر و مادر خود را ببوسم و بعد از آن در عقب تو آیم.» او وی را گفت: «برو و برگرد زیرا به تو چه كردهام!»21پس از عقب او برگشته، یك جفت گاو را گرفت و آنها را ذبح كرده، گوشت را با آلات گاوان پخت، و به كسان خود داد كه خوردند و برخاسته، از عقب ایلیا رفت و به خدمت او مشغول شد.
داستان ایلیا در این باب ادامه مییابد.
ملکه از اینکه ایلیا انبیای بعل را کشت، بسیار خشمگین بود. او قول داد که ایلیا را بکشد. ایلیا از جنوب به صحرای جنوب یهودا فرار کرد. به کوه حوریب که به عنوان کوه سینا، کوه خدا شناخته شده است سفر نمود. خدا از او پرسید چرا آنجاست. او گفت به کوه حوریب آمده، چون اسرائیل خدا را ترک کردهاند، انبیای او را کشتهاند، و میخواهند او را نیز بکشند. خدا او را به خانه [وطن] فرستاد تا حَزائیل را پادشاه اَرام، ییهو را پادشاه اسرائیل، و الیشع را به عنوان نبی به جای خود منصوب کند [مسح کند].
and )
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا از مقایسه به عنوان سوگندی استوار استفاده شده است. «خدایان مرا بکشند و حتی بدتر از این امور با من به عمل آورند»
«اگر همان طور که تو این انبیا را کشتی، تو را نکشم »
«او بلند شد»
کلمۀ «خودش» برای تأکید بر اینکه او تنها بود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «او تنها به مدت یک روز راه رفت»
«درخت اَرْدَج» گیاهی است که در صحرا رشد میکند.
«او دعا کرد که بمیرد»
«ای یهوه، این سختی برای من بسیار زیاد است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نانی که کسی بر سنگهای داغ پخته است»
«ظرفی آب»
«برای تو بسیار سخت خواهد بود.»
«غذا به او انرژی داد تا برای ۴۰ روز و ۴۰ شب سفر کند»
اینجا کلمۀ «آنجا» به کوه حوریب اشاره میکند. مَغاره سوراخی [دهانهای] در کوهپایه است که به اطاق یا اطاقهای زیرزمینی منتهی میشود.
اصطلاح «کلام یهوه نازل شد،» برای اعلام پیغامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه پیغامی به او داد. او گفت، چه کار ...» یا «یهوه پیغامش را به او گفت: ‘چه کار ...»
یهوه این سؤال را میپرسد تا ایلیا را سرزنش کند و وظایفش را به یادش بیاورد. ترجمه جایگزین: «ای ایلیا، این جایی نیست که تو باید باشی»
اینجا کلمۀ «من» برای تأکید تکرار شده است.
اینجا «به حضور من» یک اصطلاح است برای ایستادن جلوی کسی. ترجمه جایگزین: «بر کوه در حضور من»
این صفحه تعمداً خالی است.
«او صورت خود را با ردایش پوشانید.» ردا، پوششی بلند است، یک تکه پارچه که کلِ بدن را میپوشاند.
«چون صدایی شنید»
به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب اول پادشاهان ۱۹: ۹ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب اول پادشاهان ۱۹: ۱۰ نگاه کنید.
اینجا کلمۀ «من» برای تأکید تکرار شده است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«در همان جایگاه تو نبی شود»
این عبارت استفاده شده تا وقتی ایلیا آنچه را که یهوه به او گفته بود تا انجام دهد، اتفاق افتاد، اعلام کند. «آنچه اتفاق خواهد افتاد»
«شمشیر» کنایه از کشتن همچون در جنگ است. ترجمه جایگزین: «هر که حَزائیل با شمشیر نکشد»
اینجا کلمات «من» و «خودم» به یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از مرگ نجات خواهم یافت»
«۷،۰۰۰ نفر»
«خم شدن» و «بوسیدن» کنایه از اعمالی است که مردم برای پرستش بتها انجام میدادند. آنها برای تأکید ترکیب شدهاند. ترجمه جایگزین: «که زانو نزده و بعل را نبوسیدند» یا «که بعل را پرستش نکردند»
این نامی مردانه است.
«۱۲ جفت گاو»
کلمه «خودش» حاکی از آن است که الیشع با جفت آخر به جلو میرفت، درحالی که مردان دیگر با یازده جفت دیگر جلو میرفتند.
ضمیر مستتر فاعلی به الیشع اشاره میکند.
الیشع گوشت پخته شده را به مردم شهر خود داد.
1و بَنْهَدَد، پادشاه اَرام، تمامی لشكر خود را جمع كرد، و سی و دو پادشاه و اسبان و ارابهها همراهش بودند. پس برآمده، سامره را محاصره كرد و با آن جنگ نمود.2و رسولان نزد اَخاب پادشاه اسرائیل به شهر فرستاده، وی را گفت: «بَنْهَدَد چنین میگوید:3نقرۀ تو و طلای تو از آن من است و زنان و پسران مقبول تو از آن منند.»4و پادشاه اسرائیل در جواب گفت: «ای آقایم پادشاه! موافق كلام تو، من و هر چه دارم از آن تو هستیم.»5و رسولان بار دیگر آمده، گفتند: «بَنْهَدَد چنین امر فرموده، میگوید: به درستی كه من نزد تو فرستاده، گفتم كه نقره و طلا و زنان و پسران خود را به من بدهی.6پس فردا قریب به این وقت، بندگان خود را نزد تو میفرستم تا خانۀ تو را و خانۀ بندگانت را جستجو نمایند و هر چه در نظر تو پسندیده است به دست خود گرفته، خواهند بُرد.»7آنگاه پادشاه اسرائیل تمامی مشایخ زمین را خوانده، گفت: «بفهمید و ببینید كه این مرد چگونهبدی را میاندیشد، زیرا كه چون به جهت زنان و پسرانم و نقره و طلایم فرستاده بود، او را انكار نكردم.»8آنگاه جمیع مشایخ و تمامی قوم وی را گفتند: «او را مشنو و قبول منما.»9پس به رسولان بَنْهَدَد گفت: «به آقایم، پادشاه بگویید: هر چه بار اول به بندۀ خود فرستادی بجا خواهم آورد؛ اما این كار را نمیتوانم كرد.» پس رسولان مراجعت كرده، جواب را به او رسانیدند.10آنگاه بَنْهَدَد نزد وی فرستاده، گفت: «خدایان، مثل این بلكه زیاده از این به من عمل نمایند اگر گَردِ سامره كفایت مشتهای همۀ مخلوقی را كه همراه من باشند بكند.»11و پادشاه اسرائیل در جواب گفت: «وی را بگویید: آنكه اسلحه میپوشد، مثل آنكه میگشاید فخر نكند.»12و چون این جواب را شنید در حالی كه او و پادشاهان در خیمهها میگساری مینمودند، به بندگان خود گفت: «صفآرایی بنمایید.» پس در برابر شهر صفآرایی نمودند.13و اینك نبیای نزد اَخاب ، پادشاه اسرائیل آمده، گفت: « خداوند چنین میگوید: آیا این گروه عظیم را میبینی؟ همانا من امروز آن را به دست تو تسلیم مینمایم تا بدانی كه من یهُوَه هستم.»14اَخاب گفت: «به واسطۀ كه؟» او در جواب گفت: « خداوند میگوید به واسطۀ خادمانِ سرورانِ كشورها.» گفت: «كیست كه جنگ را شروع كند؟» جواب داد: «تو.»15پس خادمانِ سرورانِ كشورها را سان دید كه ایشان دویست و سی و دو نفر بودند و بعد از ایشان، تمامی قوم، یعنی تمامی بنیاسرائیل را سان دید كه هفت هزار نفر بودند.16و در وقت ظهر بیرون رفتند و بَنْهَدَد با آن پادشاهان یعنی آن سی و سه پادشاه كه مددكار او میبودند، در خیمهها به میگساری مشغول بودند.17و خادمان سروران كشورها اول بیرون رفتند و بَنْهَدَد كسان فرستاد و ایشان او را خبر داده، گفتند كه «مردمان از سامره بیرون میآیند.»18او گفت: «خواه برای صلح بیرون آمده باشند، ایشان را زنده بگیرید، و خواه به جهت جنگ بیرون آمده باشند، ایشان را زنده بگیرید.»19پس ایشان از شهر بیرون آمدند، یعنی خادمان سروران كشورها و لشكری كه در عقب ایشان بود.20هر كس از ایشان حریف خود را كشت و اَرامیان فرار كردند و اسرائیلیان ایشان را تعاقب نمودند و بَنْهَدَد پادشاه اَرام بر اسب سوار شده، با چند سوار رهایی یافتند.21و پادشاه اسرائیل بیرون رفته، سواران و ارابهها را شكست داد، و اَرامیان را به كشتار عظیمی كشت.22و آن نبی نزد پادشاه اسرائیل آمده، وی را گفت: «برو و خویشتن را قوی ساز و متوجه شده، ببین كه چه میكنی زیرا كه در وقت تحویل سال، پادشاه اَرام بر تو خواهد برآمد.»23و بندگان پادشاه اَرام، وی را گفتند: «خدایانِ ایشان خدایانِ كوهها میباشند و از این سبب بر ما غالب آمدند؛ اما اگر با ایشان در همواری جنگ نماییم، هر آینه بر ایشان غالب خواهیم آمد.24پس به اینطور عمل نما كه هر یك از پادشاهان را ازجای خود عزل كرده، به جای ایشان سرداران بگذار.25و تو لشكری را مثل لشكری كه از تو تلف شده است، اسب به جای اسب و ارابه به جای ارابه برای خود بشمار تا با ایشان در همواری جنگ نماییم و البته بر ایشان غالب خواهیم آمد.» پس سخن ایشان رااجابت نموده، به همین طور عمل نمود.26و در وقت تحویل سال، بَنْهَدَد اَرامیان را سان دیده، به اَفیق برآمد تا با اسرائیل جنگ نماید.27و بنیاسرائیل را سان دیده، زاد دادند و به مقابلۀ ایشان رفتند و بنیاسرائیل در برابر ایشان مثل دو گلۀ كوچكِ بزغاله اُردو زدند، اما اَرامیان زمین را پر كردند.28و آن مرد خدا نزدیك آمده، پادشاه اسرائیل را خطاب كرده، گفت: « خداوند چنین میگوید: چونكه اَرامیان میگویند كه یهُوَه خدای كوههاست و خدای وادیها نیست، لهذا تمام این گروه عظیم را به دست تو تسلیم خواهم نمود تا بدانید كه من یهُوَه هستم.»29و اینان در مقابل آنان، هفت روز اردو زدند و در روز هفتم جنگ با هم پیوستند و بنیاسرائیل صد هزار پیادۀ اَرامیان را در یك روز كشتند.30و باقی ماندگان به شهر اَفیق فرار كردند و حصار بر بیست و هفت هزار نفر از باقیماندگان افتاد.و بَنْهَدَد فرار كرده، در شهر به اطاق اندرونی درآمد.31و بندگانش وی را گفتند: «همانا شنیدهایم كه پادشاهانِ خاندانِ اسرائیل، پادشاهان حلیم میباشند، پس بر كمر خود پلاس و بر سر خود ریسمانها ببندیم و نزد پادشاه اسرائیل بیرون رویم شاید كه جان تو را زنده نگاه دارد.»32و پلاس بر كمرهای خود و ریسمانها بر سر خود بسته، نزد پادشاه اسرائیل آمده، گفتند: «بندۀ تو، بَنْهَدَد میگوید: تمنّا اینكه جانم زنده بماند.» او جواب داد: «آیا او تا حال زنده است؟ او برادر من میباشد.»33پس آن مردان تَفَأُل نموده، آن را به زودی از دهان وی گرفتند و گفتند: «برادر تو بَنْهَدَد!» پس او گفت: «بروید و او را بیاورید.» و چون بَنْهَدَد نزد او بیرون آمد، او را بر ارابۀ خود سوار كرد.34و (بَنْهَدَد) وی را گفت:«شهرهایی را كه پدر من از پدر تو گرفت، پس میدهم و برای خود در دمشق كوچهها بساز، چنانكه پدر من در سامره ساخت.» (در جواب گفت): «من تو را به این عهد رها میكنم.» پس با او عهد بست و او را رها كرد.35و مردی از پسران انبیا به فرمان خداوند به رفیق خود گفت: «مرا بزن.» اما آن مرد از زدنش ابا نمود.36و او وی را گفت: «چونكه آواز خداوند را نشنیدی، همانا چون از نزد من بروی شیری تو را خواهد كشت.» پس چون از نزد وی رفته بود، شیری او را یافته، كشت.37و او شخصی دیگر را پیدا كرده، گفت: «مرا بزن.» و آن مرد او را ضربتی زده، مجروح ساخت.38پس آن نبی رفته، به سر راه منتظر پادشاه ایستاد، و عصابه خود را بر چشمان خود كشیده، خویشتن را متنكّر نمود.39و چون پادشاه درگذر میبود، او به پادشاه ندا در داد و گفت كه «بندۀ تو به میان جنگ رفت و اینك شخصی میل كرده، كسی را نزد من آورد و گفت: این مرد را نگاه دار و اگر مفقود شود جان تو به عوض جان او خواهد بود یا یك وزنۀ نقره خواهی داد.40و چون بندۀ تو اینجا و آنجا مشغول میبود، او غایب شد.» پس پادشاه اسرائیل وی را گفت: «حكم تو چنین است. خودت فتوی دادی.»41پس به زودی عصابه را از چشمان خود برداشت و پادشاه اسرائیل او را شناخت كه یكی از انبیاست.42او وی را گفت: « خداوند چنین میگوید: چون تو مردی را كه من به هلاكت سپرده بودم از دست خود رها كردی، جان تو به عوضجان او و قوم تو به عوض قوم او خواهند بود.»43پس پادشاه اسرائیل پریشان حال و مغموم شده، به خانۀ خود رفت و به سامره داخل شد.
این مربوط به داستان دو جنگ بین اَرام و اسرائیل است.
خدا تصمیم داشت بنهدد، پادشاه اَرام را مغلوب سازد. پس وقتی او [بنهدد] با سپاهی عظیم به سامره حمله کرد، سپاه ناچیز اسرائیل او را مغلوب کردند. مردم اَرام گفتند که یهوه خدای تپهها بود، لیکن میتوانند اسرائیل را بر دشتها شکست دهند. بنابراین آنها دوباره آمدند، اما اسرائیل دوباره آنها را شکست دادند. سپس بنهدد پیشنهاد صلح داد و اَخاب پذیرفت. اما خدا از او خواسته بود تا بنهدد را بکشد و از اینکه اَخاب با او صلح کرده بود، بسیار خشمگین بود.
تعداد سربازان بسیار کم بود که آنها «مانند دو گلۀ کوچک بُز» بودند.
این نامی مردانه است.
«۳۲ پادشاه»
«حکومت پادشاهان بر گروههای کوچکتری از مردم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این یک اصطلاح است که موافقت [توافق] را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «من با تو موافقم»
این صفحه تعمداً خالی است.
«فردا در همین زمان از روز»
اینجا «چشمان» به خودِ شخص اشاره میکند و تأکید میکند که آنها به چیزی نگاه میکنند و به آن تمایل دارند. ترجمه جایگزین: «هر چه آنها را خشنود سازد»
«زمین» به تمام مردمی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل»
اینجا «بفهمید» اصطلاحی به معنی با دقت نظاره کردن است. ترجمه جایگزین: «به دقت توجه کنید»
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من با درخواستش موافقت کردم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این سوگندی با تأکید بسیار است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۹: ۲ نگاه کنید.
بَنْهَدَد تهدید میکند که سپاهش همه چیز را کاملاً در سامره نابود خواهند کرد.
این عبارتی است برای پیشنهاد دادن. «اسلحه پوشیدن» کنایه از آماده شدن برای جنگ است. «به بنهدد بگویید، مغرور نباش گویی در جنگی که هنوز نجنگیدهای، پیروز شدهای»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمۀ «اینک» به ما حضور ناگهانی شخصی جدید در داستان را هشدار میدهد. شاید در زبان شما روشی برای انجام چنین کاری وجود داشته باشد.
یهوه این سؤال را برای تأکید بر اندازه و قدرت ارتش بنهدد میپرسد. ترجمه جایگزین: «به این ارتش عظیم نگاه کن.»
اینجا کلمۀ «همانا» به ما هشدار میدهد که به اطلاعات شگفتی که در ادامه میآید، توجه کنیم.
اینجا کلمۀ «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پیروزی بر آن را به تو میدهم [تو را بر آن ارتش پیروز میکنم]»
اَخاب این کلمات را حذف میکند ‘آیا تو آن را انجام میدهی‘ ترجمه جایگزین: «به واسطۀ که تو آن را انجام میدهی؟»
«اَخاب افسران جوان را جمع کرد»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.[ و به مردان و سربازان اسرائیل اشاره دارند]
«۷،۰۰۰»
اینجا کلمۀ «آنها» به ارتش اسرائیلیان اشاره میکند.
به نحوۀ ترجمۀ آن در کتاب اول پادشاهان ۲۰: ۱ نگاه کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که بنهدد فرستاده بود، به او خبر دادند»
«نفر [شخص]» سربازی است که میفرستند تا دربارۀ دشمن اطلاعات جمع کند.
از مضمون برداشت میشود که بنهدد با سربازانش صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «بنهدد به سربازانش گفت»
اینجا «آنها» و «ایشان را» به ارتش اسرائیلیان اشاره میکند.
«افسران جوان اسرائیلی ... لشکر اسرائیلیان که در عقب ایشان بود [به دنبال ایشان بود]»
«اسرائیل» جزءگویی از تمام سربازان اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «مردان سپاه اسرائیل، ایشان را تعقیب کردند»
«پادشاه»، جزءگویی از پادشاه و تمام سربازان تحت خدمت او است. ترجمه جایگزین: «پادشاه اسرائیل و سربازانش بیرون رفته و حمله کردند»
«خویشتن» با استفاده از آرایۀ ادبی کنایه به ارتش پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نیروهای خود را قوی کن»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند. ترجمه جایگزین: «تشخیص بده»
معانی محتمل ۱) «در بهار سال بعد» یا ۲) «سال بعد همین موقع.»
کلمات «ما را» و «ما» به خادمین، پادشاه، و ارتش همه با هم اشاره میکنند.
«شما باید سی و دو پادشاه را که بر جماعت شما رهبری میکنند، حذف کنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
نام شهری است.
«اسرائیل» به ارتش اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با ارتش اسرائیل جنگ کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش اسرائیل نیز با هم جمع شدند، و فرماندهان آنچه را که ارتش برای جنگ نیاز داشتند، به آنها دادند.»
این تشبیه، سپاه اسرائیلیان را با دو گلۀ کوچک بزغاله مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «ارتش اسرائیل مثل دو گلۀ بزغاله، کوچک و ضعیف به نظر میرسیدند»
این نام دیگری برای نبی است. ترجمه جایگزین: «نبی»
اینجا کلمۀ «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پیروزی بر این ارتش عظیم را به تو خواهم داد [تو را بر این ارتش عظیم پیروز خواهم کرد]»
«۷ روز»
«یکصد هزار»
«پیاده»، سربازی است که بر پاهایش حمله میکند.
اصطلاح «باقیماندگان» کلماتِ «سربازان اَرامی» فرض شده است. ترجمه جایگزین: «باقیمانده سربازان اَرامی»
این نام شهری است.
«۲۷،۰۰۰ هزار»
این به آنچه آنها میگویند تآکید میکند. ترجمه جایگزین: «گوش کن [بشنو]» یا «دربارۀ آنچه به تو میگویم توجه کن»
این نشانۀ تسلیم بود.
اَخاب این سؤال را برای بیان تعجب و شگفتی میپرسد. ترجمه جایگزین: «من متعجبم که او هنوز زنده است!»
اینجا «برادر من» استعاره است برای کسی که دوست خوبی میباشد. ترجمه جایگزین: «او برای من مثل یک برادر است» یا «او مثل خانواده من است»
کلمۀ «اکنون» به معنی «در این لحظه» نیست، بلکه استفاده شده تا توجه را به نکته مهمی که در ادامه میآید جلب کند.
«نشانه» کنایه از عملی است که معنی دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا هر عملی از جانب اَخاب به آنها نشان خواهد میداد که اَخاب میخواهد بخشنده باشد [اَخاب آنها را میبخشد]»
این صفحه تعمداً خالی است.
«یکی از اعضای گروه انبیا»
«پیغامی از جانب یهوه» یا «پیام یهوه»
«آواز» کنایه است برای آنچه یهوه فرمان میدهد. ترجمه جایگزین: «تو از یهوه اطاعت نکردی»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
نبی به خودش به عنوان سوم شخص به نشانۀ احترام به پادشاه اشاره میکند.
اینجا «در میان جنگ» اصطلاح است که سختترین و شدیدترین جنگ را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «جایی که جنگ بسیار شدید بود»
«تو به جای او خواهی مُرد»
وزنه یک واحد وزن برابر با حدود ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: «۳۳ کیلوگرم نقره»
این یک اصطلاح است که به بسیار مشغول و پر مشغله بودن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «انجام امور دیگر» یا «انجام این و آن»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کلمۀ «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «خلاص کردی [آزاد کردی]» یا «زندگی بخشیدی»
«تو به جای او، و قوم تو به جای قوم او خواهید مُرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و بعد از این امور، واقع شد كه نابوتیزْرَعِیلی، تاكستانی در یزْرَعِیل به پهلوی قصر اَخاب ، پادشاه سامره، داشت.2و اَخاب ، نابوت را خطاب كرده، گفت: «تاكستان خود را به من بده تا باغِ سبزی كاری، برای من بشود زیرا نزدیك خانۀ من است، و به عوض آن تاكستانی نیكوتر از آن به تو خواهم داد، یا اگر در نظرت پسند آید قیمتش را نقره خواهم داد.»3نابوت به اَخاب گفت: «حاشا بر من از خداوند كه ارث اجداد خود را به تو بدهم.»4پس اَخاب به سبب سخنی كه نابوت یزْرَعِیلی به او گفته بود، پریشان حال و مغموم شده، به خانۀ خود رفت زیرا گفته بود: «ارث اجداد خود را به تو نخواهم داد.» و بر بستر خود دراز شده، رویش را برگردانید و طعام نخورد.5و زنش، ایزابل نزد وی آمده، وی را گفت: «روح تو چرا پریشان است كه طعام نمیخوری؟»6او وی را گفت: «از این جهت كه نابوت یزْرَعِیلی را خطاب كرده، گفتم: تاكستان خود را به نقره به من بده یا اگر بخواهی به عوض آن، تاكستان دیگری به تو خواهم داد، و او جواب داد كه تاكستان خود را به تو نمیدهم.»7زنش ایزابل به او گفت: «آیا تو الا´ن بر اسرائیل سلطنت میكنی؟ برخیز و غذا بخور و دلت خوش باشد. من تاكستان نابوت یزْرَعِیلی را به تو خواهم داد.»8آنگاه مكتوبی به اسم اَخاب نوشته، آن را به مهر او مختوم ساخت و مكتوب را نزد مشایخ و نجبایی كه با نابوت در شهرش ساكن بودند، فرستاد.9و در مكتوب بدین مضمون نوشت: «به روزه اعلان كنید و نابوت را به صدر قوم بنشانید.10و دو نفر از بنیبلّیعال را پیش او وا دارید كه بر او شهادت داده، بگویند كه تو خدا و پادشاه را كفر گفتهای. پس او را بیرون كشیده، سنگسار كنید تا بمیرد.»11پس اهل شهرش، یعنی مشایخ و نجبایی كه در شهر وی ساكن بودند، موافق پیغامی كه ایزابل نزد ایشان فرستاده، و بر حسب مضمون مكتوبی كه نزد ایشان ارسال كرده بود، به عمل آوردند.12و به روزه اعلان كرده، نابوت را در صدر قوم نشانیدند.13و دو نفر از بنیبلّیعال درآمده، پیش وی نشستند و آن مردان بلّیعال به حضور قوم بر نابوت شهادت داده، گفتند كه «نابوت بر خدا و پادشاه كفر گفته است»، و او را از شهر بیرون كشیده، وی را سنگسار كردند تا بمُرد.14و نزد ایزابل فرستاده، گفتند كه نابوت سنگسار شده و مرده است.15و چون ایزابل شنید كه نابوت سنگسار شده، و مرده است، ایزابل به اَخاب گفت: «برخیز و تاكستان نابوت یزْرَعِیل را كه او نخواست آن را به تو به نقره بدهد، متصرّف شو، زیرا كه نابوت زنده نیست بلكه مرده است.»16و چون اَخاب شنید كه نابوت مرده است، اَخاب برخاسته، به جهت تصرّف تاكستانِ نابوت یزْرَعِیلی فرود آمد.17و كلام خداوند نزد ایلیای تِشْبی نازل شده، گفت:18« برخیز و برای ملاقات اَخاب ، پادشاه اسرائیل كه در سامره است، فرود شو. اینك او درتاكستان نابوت است كه به آنجا فرود شد تا آن را متصرّف شود.19و او را خطاب كرده، بگو خداوند چنین میگوید: آیا هم قتل نمودی و هم متصرّف شدی؟ و باز او را خطاب كرده، بگو خداوند چنین میگوید: در جایی كه سگان خون نابوت را لیسیدند، سگان خون تو را نیز خواهند لیسید.»20اَخاب به ایلیا گفت: «ای دشمن من، آیا مرا یافتی؟» او جواب داد: «بلی تو را یافتم زیرا تو خود را فروختهای تا آنچه در نظر خداوند بد است، بجا آوری.21اینك من بر تو بلا آورده، تو را بالكلّ هلاك خواهم ساخت، و از اَخاب هر مرد را خواه محبوس و خواه آزاد در اسرائیل منقطع خواهم ساخت.22و خاندان تو را مثل خاندان یرُبْعام بننباط و مانند خاندان بَعْشا ابن اَخِیا خواهم ساخت به سبب اینكه خشم مرا به هیجان آورده، و اسرائیل را مرتكب گناه ساختهای.»23و دربارۀ ایزابل نیز خداوند تكلم نموده، گفت: «سگانْ ایزابل را نزد حصار یزْرَعِیل خواهند خورد.24هر كه را از كسان اَخاب در شهر بمیرد، سگان بخورند و هر كه را در صحرا بمیرد، مرغان هوا بخورند.»25و كسی نبود مثل اَخاب كه خویشتن را برای بجا آوردن آنچه در نظر خداوند بد است فروخت، و زنش ایزابل او را اغوا نمود.26و در پیروی بتها رجاسات بسیار مینمود، برحسب آنچه اموریانی كه خداوند ایشان را از حضور بنیاسرائیل اخراج نموده بود، میكردند.27و چون اَخاب این سخنان را شنید، جامۀ خود را چاك زده، پلاس در بر كرد و روزه گرفته،بر پلاس خوابید و به سكوت راه میرفت.28آنگاه كلام خداوند بر ایلیای تِشْبی نازل شده، گفت:29« آیا اَخاب را دیدی چگونه به حضور من متواضع شده است؟ پس از این جهت كه در حضور من تواضع مینماید، این بلا را در ایام وی نمیآورم، لیكن در ایام پسرش، این بلا را بر خاندانش عارض خواهم گردانید.»
داستاد ایلیا در این باب ادامه دارد.
خدا از جور و ستم نفرت دارد، اما کسانی که به جهت گناهانشان پشیمان هستند را میبخشد. اَخاب میخواست تاکستان نابوت را برای کاخ خود تبدیل به باغ کند، اما نابوت از فروش آن امتناع کرد. پس ملکه، همسر اَخاب، به رهبران شهرِ نابوت گفت که به دروغ او را متهم کنند و بکُشند. ایلیا به اَخاب گفت او در تاکستان نابوت کشته خواهد شد و تمام خاندانش نابود میشوند. اَخاب توبه کرد و نشان داد که بسیار برای آنچه انجام داده، پشیمان است، پس خدا گفت این بر خودِ اَخاب واقع نخواهد شد، بلکه بر پسرش.
, and and )
این عبارت شروع قسمت جدیدی از داستان را نشان میدهد و حاکی از آن است که این وقایع بعداً اتفاق افتاد، نه زمانی که نابوت مالک تاکستان بود. اگر که در زبان شما روشی برای نشان دادن آغاز یک داستان جدید وجود دارد، شما میتوانید از آن روش استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون این است آنچه بعداً واقع میشود»
این نام مردی اهل یزْرَعِیل است.
«سامره» پایتخت قلمروی اسرائیل بود و اینجا به همۀ قوم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه اسرائیل»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت یک سوگند است و تأکید میکند آنچه در ادامه میآید، رخ نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه منع کرده، هرگز آن را نخواهم داد»
اینجا به نحوی از زمینی که اجدادش به عنوان ملک دائمی دریافت کرده بودند سخن گفته که گویی ارث است. ترجمه جایگزین: «زمینی را که اجدادم به عنوان ارث دریافت کردهاند، به تو بدهم»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «دل [روح]» به خودِ شخص و احساساتش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چرا اینقدر ناراحتی»
این صفحه تعمداً خالی است.
ایزابل این پرسش بدیهی منفی را برای سرزنش اَخاب به کار میبرد. این را میتوان در قالب جمله خبری مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو هنوز بر قلمروی اسرائیل سلطنت میکنی!»
اینجا «دل» به خودِ شخص و احساساتش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شاد باش» یا «شادی کن [لذت ببر]»
معانی محتمل ۱) او اسم اَخاب را بر نامه مینوشت. ترجمه جایگزین: «نامه را نوشته و آن را به اسم اَخاب امضا کرده بود» یا ۲) کلمۀ «اسم» کنایه از اقتدار است. ترجمه جایگزین: «نامه را از طرف اَخاب نوشته»
کلمۀ «نجبا» به افراد دولتمند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد دولتمندی که با نابوت مینشستند»
اینجا به نحوی از نشاندن نابوت در جایگاه احترام سخن گفته که گویی او را مجبور کردند در جایی بالاتر از بقیۀ افرادی که حضور داشتند بنشیند. ترجمه جایگزین: «نابوت در جایگاه احترام درمیان قوم بنشانید»
«آنها او را متهم کنند»
کلمۀ «نجبا» به افراد دولتمند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد دولتمندی که در شهر نابوت زندگی میکردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که او در نامه نوشته بود»
اینجا به نحوی از نشاندن نابوت در جایگاه احترام سخن گفته که گویی او را مجبور کردند در جایی بالاتر از بقیۀ افرادی که حضور داشتند بنشیند. به نحوۀ ترجمه این انگاره در کتاب اول پادشاهان ۲۱: ۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «نابوت در جایگاه احترام درمیان قوم نشانیدند»
«جلوی نابوت نشستند»
اینجا کلمۀ «آنها»، به مردم شهر اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما نابوت را سنگسار کردیم و او مُرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مردم نابوت را سنگسار کردند و او مُرده بود»
این دو عبارت معانی یکسانی دارند و بر گفتۀ ایزابل تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «نابوت مُرده است!»
این صفحه تعمداً خالی است.
این اصطلاح یعنی که یهوه سخن گفته یا پیغامی فرستاده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه این پیغام را میگوید» یا «یهوه سخن میگوید»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوه این سؤال را برای سرزنش اَخاب میپرسد. ترجمه جایگزین: «تو نابوت را کُشتی و تاکستانش را دزدیدی [تصرف کردی]!»
این برای تأکید تکرار شده است.
اَخاب از این سؤال برای ابراز خشم خود به ایلیا استفاده میکند. اینکه ایلیا اَخاب را «یافته» احتمالاً به اینکه ایلیا متوجه اعمال اَخاب شده، اشاره میکند، نه اینکه از نظر فیزیکی او را پیدا کرده. ترجمه جایگزین: «ای دشمن من، مرا پیدا کردی!» یا «ای دشمن من، آنچه را که انجام دادهام فهمیدی!»
اینجا به نحوی از مرتکب شدن شخصی به انجام آنچه ناپسند است سخن گفته که گویی شخص خود را به شرارت فروخته است. ترجمه جایگزین: «تو خودت را وقف انجام آنچه ناپسند است کردهای»
عبارت «در نظرِ» به عقیدۀ شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه در نظر گرفته ناپسند باشد»
«بنگر» یا «بشنو» یا «دربارۀ آنچه به تو میگویم توجه کن»
یهوه به نحوی از نابودی خاندان اَخاب و منع او از داشتن هر نسلی سخن میگوید که گویی او [یهوه] مانند آتشی که میسوزاند این افراد را نابود میکند، و مثل شاخهای که از درخت میبُرند، آنها را قطع میکند. ترجمه جایگزین: «هر یک از فرزندان پسر شما در اسرائیل، خواه برده خواه آزاد را نابود میکنم»
یهوه همان طور که خاندان یرُبْعام و بَعْشا نابود کرد، خاندان اَخاب را نیز هلاک خواهد کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
«هرکه به خاندان اَخاب تعلق دارد»
اینجا به نحوی از مرتکب شدن شخصی به انجام آنچه ناپسند است سخن گفته که گویی شخص خود را به شرارت فروخته است. به نحوۀ ترجمه این انگاره در کتاب اول پادشاهان ۲۱: ۲۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «که خودت را وقف انجام آنچه ناپسند است کردهای»
عبارت «در نظرِ» به عقیدۀ شخص اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه در نظر گرفته ناپسند باشد»
اینجا «اسرائیل» به همۀ دوازده قبیله اسرائیل اشاره میکند نه فقط به قلمرو شمالی. ترجمه جایگزین: «از حضور بنی اسرائیل اخراج کرده بود» یا «از زمین بنیاسرائیل بیرون رانده بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این اصطلاح یعنی که یهوه سخن گفته یا پیغامی فرستاده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۶: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه این پیغام را میگوید» یا «یهوه سخن میگوید»
خدا این سؤال را مطرح میک تا به ایلیا نشان دهد که تأسف اَخاب حقیقی است. ترجمه جایگزین: «من دیدم که اَخاب چگونه خود را در حضور من فروتن ساخت.» یا «نگاه کن چگونه اَخاب خود را در حضور من متواضع کرد.»
«در طول زندگی او ... در طول زندگی پسرش»
1و سه سال گذشت كه در میان اَرام و اسرائیل جنگ نبود.2و در سال سوم، یهُوْشافاط، پادشاه یهودا نزد پادشاه اسرائیل فرود آمد.3و پادشاه اسرائیل به خادمان خود گفت: «آیا نمیدانید كه راموت جِلْعاد از آن ماست و ما از گرفتنش از دست پادشاه اَرام غافل میباشیم؟»4پس به یهُوْشافاط گفت: «آیا همراه من به راموت جِلْعاد برای جنگ خواهی آمد؟» و یهُوْشافاط پادشاه اسرائیل را جواب داد كه «من، چون تو و قوم من، چون قوم تو و سواران من، چون سواران تو میباشند.»5و یهُوْشافاط به پادشاه اسرائیل گفت: «تمنّا اینكه امروز از كلام خداوند مسألت نمایی.»6و پادشاه اسرائیل به قدر چهارصد نفر از انبیا جمع كرده، به ایشان گفت: «آیا به راموت جِلْعاد برای جنگ بروم یا باز ایستم؟» ایشان گفتند: «برآی و خداوند آن را به دست پادشاه تسلیم خواهد نمود.»7اما یهُوْشافاط گفت: «آیا در اینجا غیر از اینها نبی خداوند نیست تا از او سؤال نماییم؟»8و پادشاه اسرائیل به یهُوْشافاط گفت: «یك مرد دیگر، یعنی مْیكایا ابن یمْلَه هست كه به واسطه اواز خداوند مسألت توان كرد. لیكن من از او نفرت دارم زیرا كه دربارۀ من به نیكویی نبوت نمیكند، بلكه به بدی.» و یهُوْشافاط گفت: «پادشاه چنین نگوید.»9پس پادشاه اسرائیل یكی از خواجه سرایان خود را خوانده، گفت: «مْیكایا ابن یمْلَه را به زودی حاضر كن.»10و پادشاه اسرائیل و یهُوْشافاط، پادشاه یهودا، هر یكی لباس خود را پوشیده، بر كرسی خود در جای وسیع، نزد دهنۀ دروازۀ سامره نشسته بودند، و جمیع انبیا به حضور ایشان نبوّت میكردند.11و صِدْقیا ابن كَنَعْنَه شاخهای آهنین برای خود ساخته، گفت: « خداوند چنین میگوید: اَرامیان را به اینها خواهی زد تا تلف شوند.»12و جمیع انبیا نبوت كرده، چنین میگفتند: «به راموت جِلْعاد برآی و فیروز شو زیرا خداوند آن را به دست پادشاه تسلیم خواهد نمود.»13و قاصدی كه برای طلبیدن میكایا رفته بود، او را خطاب كرده، گفت: «اینك انبیا به یك زبان دربارۀ پادشاه نیكو میگویند. پس كلام تو مثل كلام یكی از ایشان باشد و سخنی نیكو بگو.»14میكایا گفت: «به حیات خداوند قسم كه هر آنچه خداوند به من بگوید همان را خواهم گفت.»15پس چون نزد پادشاه رسید، پادشاه وی را گفت: «ای میكایا، آیا به راموت جِلْعاد برای جنگ برویم یا باز ایستیم.» او در جواب وی گفت: «برآی و فیروز شو. و خداوند آن را به دست پادشاه تسلیم خواهد كرد.»16پادشاه وی را گفت: «چند مرتبه تو را قسم بدهم كه به اسم یهُوَه، غیر از آنچه راست است به من نگویی؟»17او گفت: «تمامی اسرائیل را مثل گلهای كه شبان ندارد بر كوهها پراكنده دیدم و خداوند گفت: اینها صاحب ندارند، پس هر كس به سلامتی به خانۀ خود برگردد.»18و پادشاه اسرائیل به یهُوْشافاط گفت: «آیا تو را نگفتم كه دربارۀ من به نیكویی نبوت نمیكند بلكه به بدی؟»19او گفت: «پس كلام خداوند را بشنو: من خداوند را بر كرسی خود نشسته دیدم و تمامی لشكر آسمان نزد وی به طرف راست و چپ ایستاده بودند.20و خداوند گفت: كیست كه اَخاب را اغوا نماید تا به راموت جِلْعاد برآمده، بیفتد. و یكی به اینطور سخن راند و دیگری به آنطور تكلم نمود.21و آن روح (پلید) بیرون آمده، به حضور خداوند بایستاد و گفت: من او را اغوا میكنم.22و خداوند وی را گفت: به چه چیز؟ او جواب داد كه من بیرون میروم و در دهان جمیع انبیایش روح كاذب خواهم بود. او گفت: وی را اغوا خواهی كرد و خواهی توانست. پس برو و چنین بكن.23پس الا´ن خداوند روحی كاذب در دهان جمیع این انبیای تو گذاشته است و خداوند دربارۀ تو سخن بد گفته است.»24آنگاه صدقیا ابن كَنَعْنَه نزدیك آمده، به رخسار میكایا زد و گفت: «روح خداوند به كدام راه از نزد من به سوی تو رفت تا به تو سخن گوید؟»25میكایا جواب داد: «اینك در روزی كه به حُجره اندرونی داخل شده، خود را پنهان كنی، آن را خواهی دید.»26و پادشاه اسرائیل گفت: «میكایا را بگیر و او را نزد آمون، حاكم شهر و یوآش، پسر پادشاه ببر.27و بگو پادشاه چنین میفرماید: این شخص را در زندان بیندازید و او را به نان تنگی و آب تنگی بپرورید تا من بهسلامتی برگردم.»28میكایا گفت: «اگر فیالواقع به سلامتی مراجعت كنی، خداوند به من تكلم ننموده است.» و گفت: «ای قوم جمیعاً بشنوید.»29و پادشاه اسرائیل و یهُوْشافاط، پادشاه یهودا به راموت جِلْعاد برآمدند.30و پادشاه اسرائیل به یهُوشافاط گفت: «من خود را مُتِنَكِّر ساخته، به جنگ میروم و تو لباس خود را بپوش.» پس پادشاه اسرائیل خود را مُتِنَكِر ساخته، به جنگ رفت.31و پادشاه اَرام سی و دو سردار ارابههای خود را امر كرده، گفت: «نه با كوچك و نه با بزرگ، بلكه با پادشاه اسرائیل فقط جنگ نمایید.»32و چون سرداران ارابهها یهُوْشافاط را دیدند، گفتند: «یقیناً این پادشاه اسرائیل است.» پس برگشتند تا با او جنگ نمایند و یهُوْشافاط فریاد برآورد.33و چون سرداران ارابهها دیدند كه او پادشاه اسرائیل نیست، از تعاقب او برگشتند.34اما كسی كمان خود را بدون غرض كشیده، پادشاه اسرائیل را میان وصلههای زره زد، و او به ارابهران خود گفت: «دست خود را بگردان و مرا از لشكر بیرون ببر زیرا كه مجروح شدم.»35و در آن روز جنگ سخت شد و پادشاه را در ارابهاش به مقابل اَرامیان برپا میداشتند؛ و وقت غروب مرد و خون زخمش به میان ارابه ریخت.36و هنگام غروب آفتاب در لشكر ندا در داده، گفتند: «هر كس به شهر خود و هر كس به ولایت خویش برگردد.»37و پادشاه مرد و او را به سامره آوردند و پادشاه را در سامره دفن كردند.38و ارابه را در بركۀ سامره شستند و سگان خونش را لیسیدند و اسلحۀ او را شستند، برحسب كلامی كه خداوند گفته بود.39و بقیۀ وقایع اَخاب و هر چه او كرد و خانۀ عاجی كه ساخت و تمامی شهرهایی كه بنا كـرد، آیا در كتاب تواریـخ ایام پادشاهـان اسرائیل مكتوب نیست.40پس اَخاب با اجداد خود خوابید و پسرش، اخزیا به جایش سلطنت نمود.41و یهُوْشافاط بن آسا در سال چهارم اَخاب ، پادشاه اسرائیل بر یهودا پادشاه شد.42و یهُوْشافاط سی و پنج ساله بود كه آغاز سلطنت نمود و بیست و پنج سال در اورشلیم سلطنت كرد و اسم مادرش عَزُوبَه دختر شِلْحی، بود.43و در تمامی طریقهای پدرش، آسا سلوك نموده، از آنها تجاوز نمینمود و آنچه در نظر خداوند راست بود، بجا میآورد، مگر اینكه مكانهای بلند برداشته نشد و قوم در مكانهای بلند قربانی همی گذرانیدند و بخور همی سوزانیدند.44و یهُوْشافاط با پادشاه اسرائیل صلح كرد.45و بقیۀ وقایع یهُوْشافاط و تهوّری كه نمود و جنگهایی كه كرد، آیا در كتابِ تواریخِ ایامِ پادشاهانِ یهودا مكتوب نیست؟46و بقیۀ الواطیكه از ایام پدرش، آسا باقی مانده بودند، آنها را از زمین نابود ساخت.47و در اَدُوم، پادشاهی نبود، لیكن وكیلی پادشاهی میكرد.48و یهُوْشافاط كشتیهای ترشیشی ساخت تا به جهت آوردن طلا به اُوفیر بروند، اما نرفتند زیرا كشتیها در عِصْیون جابَر شكست.49آنگاه اَخَزْیا ابن اَخاب به یهُوْشافاط گفت: «بگذار كه بندگان من با بندگان تو در كشتیها بروند.» اما یهُوْشافاط قبول نكرد.50و یهُوْشافاط با اجداد خود خوابید و با اجدادش در شهر پدرش، داود دفن شد و پسرش، یهُورام در جایش سلطنت نمود.51و اَخَزْیا ابن اَخاب در سال هفدهمِ یهُوْشافاط، پادشاه یهودا بر اسرائیل در سامره پادشاه شد، و دو سال بر اسرائیل پادشاهی نمود.52و آنچه درنظر خداوند ناپسند بود، بجا میآورد و به طریق پدرش و طریق مادرش و طریق یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، سلوك مینمود.53و بعل را خدمت نموده، او را عبادت كرد و بر حسب هر چه پدرش عمل نموده بود، خشم یهُوَه خدای اسرائیل را به هیجان آورد.
این پایان داستان اَخاب و ادامه داستان ایلیا است درحالی که او [ایلیا] مرگ اَخاب و این که سگها خون او را لیس میزنند را پیشگویی میکند.
وقتی خدا میخواهد کسی را بکُشد، کسی نمیتواند جلوی مرگ او را بگیرد. اَخاب، یهوشافاط، پادشاه یهودا را ترغیب کرد تا به او در جنگ در برابر ارتش اَرام یاری رساند. همۀ انبیای دروغین اَخاب به او گفته بودند [به جنگ] برود، چون او موفق [پیروز] خواهد شد. اما یک تیر به طور تصادفی به او اصابت کرد و او را به کام مرگ برد. آنها ارابۀ او را در حوضی شستند و سگها خون او را لیس میزدند، دقیقاً همان طور که ایلیا گفته بود، اتفاق افتاد.
«اگرچه مکانهای مقدس را هنوز برنداشته بودند. مردم همچنان در مکانهای مقدس قربانی میکردند و بخور میسوزاندند.»
در مکانهای مقدس، مردم یهوه را میپرستیدند. اما بعدها درطول سلطنت حزقیا تصمیم گرفته شد که همۀ قربانیها باید فقط در معبد گذرانده شوند.
«۳ سال»
این عبارت به منظور نشانگذاری آغاز قسمت جدیدِ داستان در این قسمت به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
اَخاب این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که آنها باید پیشتر راموت جِلْعاد را تسخیر میکردند. ترجمه جایگزین: «راموت جِلْعاد از آنِ ماست، اما ما تا کنون هیچ کاری برای گرفتن آن از دست پادشاه اَرام نکردهایم.»
اینجا کلمۀ «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از گرفتنش از اختیار [از قدرت] پادشاه اَرام»
یهوشافاط به اَخاب میگوید که او، قومش، و سوارانش به اَخاب تعلق دارند، یعنی اَخاب میتواند همان طور که میخواهد به آنها دستور دهد. ترجمه جایگزین: «من، سربازان من، و سواران من از آنِ تو هستند تا به هر طریقی که میخواهی آنها را به کار بری»
این صفحه تعمداً خالی است.
«۴۰۰ مرد»
اینجا کلمۀ «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند به پادشاه اجازه خواهد داد تا راموت جِلْعاد را تسخیر کنند»
این صفحه تعمداً خالی است.
یهوشافاط به اَخاب به عنوان سوم شخص اشاره میکند تا احترام خود را به او نشان دهد. ترجمه جایگزین: «تو نباید این طور [این چنین] بگویی»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«برای خودش شاخهای آهنی درست کرده»
اعمال نبی، استعارهای نمادین هستند که نمایانگر روشی است که اَخاب، اَرامیان را مغلوب میسازد. سپاه اَخاب با قدرت عظیم پیروز خواهند شد، همان طور که یک گاو نر به حیوانات دیگر حمله میکند.
اینجا به نحوی از هلاکت ارتش دشمن سخن گفته شده که گویی آنها بلعیده میشوند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا شما آنها را نابود کنید» یا «تا شما آنها را از بین ببرید»
اینجا کلمه «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه اجازه دارد آن را تسخیر کند»
«بشنو» یا «دربارۀ آنچه به تو میگویم توجه کن»
اینجا به نحوی از این که تمام انبیاء یک چیز را میگویند سخن گفته که گویی آنها همه با یک دهان سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «انبیا همه چیزهای خوبی به پادشاه گفتند»
اینجا کلمۀ «ایشان» به «کلام انبیا» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه تو میگویی، موافقِ آنچه آنها میگویند باشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمۀ «ما» به اَخاب، یهوشافاط، و سپاهیان ایشان اشاره میکند، نه به میکایا.
اینجا کلمۀ «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه اجازه دارد آن را تسخیر کند»
اَخاب این سؤال را از روی ناامیدی برای سرزنش میکایا میپرسد. ترجمه جایگزین: «چندین بار از تو خواستهام ... به اسم یهُوَه ...»
اینجا کلمۀ «اسم» به اقتدار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به عنوان نماینده یهُوَه»
اینجا «تمامی اسرائیل» به ارتش اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من تمام سپاه اسرائیل را دیدم»
مردم سپاه با گلهای مقایسه شدهاند که کسی را ندارند تا آنها را رهبری کنند چون شبانشان یعنی پادشاه، مُرده است.
یهوه به نحوی از پادشاه سخن میگوید که گویی او شبان است. دقیقاً همان طور که یک شبان مسئول مراقبت و محافظت از گوسفندانش است، پادشاه نیز مسئول رهبری و حفاظت از قومش میباشد. ترجمه جایگزین: «این قوم دیگر رهبری ندارند»
اَخاب این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که دربارۀ میکایا حقیقت را گفته است. ترجمه جایگزین: «به تو گفتم ... بلکه فقط به بدی!»
«تمامی لشکر آسمان به حضور او ایستاده بودند.» این جا «لشکر آسمان» به موجودات زندهای که خدا در آسمان خلق کرده اشاره میکند. معانی محتملی که آنها را لشکر مینامند ۱) زیرا آنها همچون سپاهیان میجنگند. ترجمه جایگزین: «تمامی لشکر فرشتگان آسمان به حضور او ایستاده بودند» یا ۲) چون تعداد آنها بسیار است، درست همان طور که سپاهیان، سربازان بسیاری دارند. ترجمه جایگزین: «تمامی جمعیت آسمان به حضور او ایستاده بودند»
این جا به نحوی از مُردن اَخاب در جنگ سخن گفته شده که گویی او افتاده است. ترجمه جایگزین: «در راموت جِلْعاد بمیرد»
«یکی ... و دیگری» به دو یا چندین فرشته در لشکر آسمانی اشاره میکند که به سؤال یهوه در آیۀ قبلی پاسخ میدادند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جا کلمۀ «روح» به نگرش انبیا و کلمۀ «دهان» به آنچه آنها میگویند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «باعث شد همۀ انبیایش دروغ بگویند»
«توجه کن، زیرا دربارۀ آنچه به تو میگویم حقیقت و مهم است»
اینجا کلمۀ «روح» به نگرش انبیا و کلمۀ «دهان» به آنچه آنها میگویند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «باعث شد همۀ انبیای تو دروغ بگویند»
صدقیا این سؤال طعنهآمیز را میپرسد تا میکایا را خوار شمارد و سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «گمان نکن که روح یهوه مرا ترک کرده تا با تو سخن بگوید!»
«بشنو» یا «دربارۀ آنچه به تو میگویم توجه کن»
«جواب سؤالت را خواهی فهمید.» اگر پرسش بدیهی صدقیا در قالب جمله خبری ترجمه شود، این عبارت را میتوان با اطلاعات ضمنی برداشت شده از مضمون ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که روح یهوه به من گفته است، خواهی فهمید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این رویدادی را شرح میدهد که اتفاق نخواهد افتاد. یهوه قبلاً به میکایا گفته بود که پادشاه به سلامتی برنمیگردد.
اینجا پادشاهان به خودشان همراه با سپاهیانشان اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «اَخاب، پادشاه اسرائیل و یهوشافاط، پادشاه یهودا سپاهیان خود را رهبری نمودند.»
این یعنی ظاهر عادی تغییر یابد تا شناخته نشود.
«۳۲ سردار»
ذکر سربازان «کوچک» و «بزرگ» منظور پادشاه تمامی سربازان است. ترجمه جایگزین: «به هیچ سربازی حمله نکنید»
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان در این قسمت به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) او یک سرباز را بدون اینکه بداند او اَخاب است هدف گلوله قرار داد یا ۲) او کمان خود را کشید و بدون هیچ هدف خاصی در ذهنش شلیک کرد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی پادشاه را در ارابهاش نگه داشت»
اینجا «ندا» به سربازانی که فریاد میزدند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سربازان شروع به فریاد زدن کردند»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازانش بدن او را به سامره آوردند»[ در فارسی انجام شده است]
«مردم او را دفن کردند»
اینجا «کلام یهوه» به خودِ یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که یهوه گفته بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و فرض کرد که جواب مثبت است. این پرسش بدیهی و برای تأکید استفاده شده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۵: ۳۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.» یا «شما میتوانید آنها را در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل بخوانید.»
اینجا به نحوی از مُردن اَخاب سخن گفته که گویی او خوابیده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۲: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مُرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
«۳۵ ساله»
«۲۵ سال»
اینجا به نحوی از رفتار شخص سخن گفته شده که گویی شخص در امتداد مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «همان کاری که آسا، پدرش انجام میداد، او به عمل آورد»
اینجا «چشمان» به دیدن اشاره میکند و به نحوی از عقیده [نظر] یهوه سخن گفته شده که گویی او میتواند اموری را ببیند. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه در نظر میگیرد راست باشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او مکانهای بلند را برنداشت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و فرض کرد که جواب مثبت است. این پرسش بدیهی و برای تأکید استفاده شده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱۴: ۲۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا نوشته شده است.» یا «شما میتوانید آنها را در کتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا بخوانید.»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کشتیها شکستند»[ در فارسی انجام شده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از مُردن یهوشافاط سخن گفته که گویی او خوابیده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۲: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مُرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را... دفن کردند»
«۲ سال سلطنت کرد»
اینجا به نحوی از نظر [عقیده] یهوه دربارۀ چیزی سخن گفته شده که گویی یهوه آن چیز را میبیند. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه در نظر میگیرد ناپسند باشد»
اینجا به نحوی از رفتار شخص سخن گفته شده که گویی شخص در امتداد مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «همان کاری را که پدرش، مادرش، و یرُبعام، پسر نَباط انجام میدادند، به عمل آورد»
اینجا کلمۀ «اسرائیل» به ده قبیله شمالی که قلمروی اسرائیل را تشکیل میدادند، اشاره میکند.
کلمات «خدمت کردن» و «عبادت کردن [پرستیدن]» اساساً معانی مشابهی دارند.
اینجا کلمۀ «اسرائیل» به تمامی دوازده قبیلۀ از نسل یعقوب، اشاره میکند.
1و بعد از وفات اَخاب، موآب بر اسرائیلعاصی شدند.2و اَخَزْیا از پنجرۀ بالاخانۀ خود كه در سامره بود افتاده، بیمار شد. پس رسولان را روانه نموده، به ایشان گفت: «نزد بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون رفته، بپرسید كه آیا از این مرض شفا خواهم یافت؟»3و فرشتۀ خداوند به ایلیای تِشْبی گفت: «برخیز و به ملاقاتِ رسولانِ پادشاهِ سامره برآمده، به ایشان بگو كه آیا از این جهت كه خدایی در اسرائیل نیست، شما برای سؤال نمودن از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون میروید؟4پس خداوند چنین میگوید: از بستری كه بر آن برآمدی، فرود نخواهی شد بلكه البته خواهی مرد.»5و ایلیا رفت و رسولان نزد وی برگشتند و او به ایشان گفت: «چرا برگشتید؟»6ایشان در جواب وی گفتند: «شخصی به ملاقات ما برآمده، ما را گفت: بروید و نزد پادشاهی كه شما را فرستاده است، مراجعت كرده، او را گویید: خداوند چنین میفرماید: آیا از این جهت كه خدایی در اسرائیل نیست، تو برای سؤال نمودن از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون میفرستی؟ بنابراین از بستری كه به آن برآمدی، فرود نخواهی شد بلكه البته خواهی مُرد.»7او به ایشان گفت: «هیأت شخصی كه به ملاقات شما برآمد و اینسخنان را به شما گفت چگونه بود؟»8ایشان او را جواب دادند: «مرد مویدار بود و كمربند چرمی بر كمرش بسته بود.» او گفت: «ایلیای تِشْبی است.»9آنگاه سردار پنجاهه را با پنجاه نفرش نزد وی فرستاد و او نزد وی آمد در حالتی كه او بر قلۀ كوه نشسته بود و به وی عرض كرد كه «ای مرد خدا، پادشاه میگوید به زیر آی؟»10ایلیا در جواب سردار پنجاهه گفت: «اگر من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شده، تو را و پنجاه نفرت را بسوزاند.» پس آتش از آسمان نازل شده، او را و پنجاه نفرش را بسوخت.11و باز سردار پنجاهۀ دیگر را با پنجاه نفرش نزد وی فرستاد و او وی را خطاب كرده، گفت: «ای مرد خدا، پادشاه چنین میفرماید كه به زودی به زیر آی؟»12ایلیا در جواب ایشان گفت: «اگر من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شده، تو را و پنجاه نفرت را بسوزاند.» پس آتش خدا از آسمان نازل شده، او را و پنجاه نفرش را بسوخت.13پس سردار پنجاهۀ سوم را با پنجاه نفرش فرستاد و سردار پنجاهۀ سوم آمده، نزد ایلیا به زانو درآمد و از او التماس نموده، گفت كه «ای مرد خدا، تمنّا اینكه جان من و جان این پنجاه نفر بندگانت در نظر تو عزیز باشد.14اینك آتش از آسمان نازل شده، آن دو سردار پنجاهۀ اول را باپنجاهههای ایشان سوزانید؛ اما الا´ن جان من در نظر تو عزیز باشد.»15و فرشتۀ خداوند به ایلیا گفت: «همراه او به زیر آی و از او مترس.» پس برخاسته، همراه وی نزد پادشاه فرود شد.16و وی را گفت: « خداوند چنین میگوید: چونكه رسولان فرستادی تا از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون سؤال نمایند، آیا از این سبب بود كه در اسرائیل خدایی نبود كه از كلام او سؤال نمایی؟ بنابراین از بستری كه به آن برآمدی، فرود نخواهی شد البته خواهی مرد.»17پس او موافق كلامی كه خداوند به ایلیا گفته بود، مرد و یهُورام در سال دوم یهُورام بن یهُوشافاط، پادشاه یهودا در جایش پادشاه شد، زیرا كه او را پسری نبود.18و بقیۀ اعمال اَخَزْیا كه كرد، آیا در كتابِ تواریخِ ایامِ پادشاهانِ اسرائیل مكتوب نیست؟
کتاب دوم پادشاهان در ادامۀ کتاب اول پادشاهان است.
داستان ایلیا در این باب ادامه می یابد.
خدا آینده را در کنترل دارد. اخزیای پادشاه، رسولانی فرستاد تا از خدای فلسطین بپرسند که آیا مرضِ او بهبود مییابد؟ اما این خدا، آینده را نمیدانست. چون او به جای یهوه، از خدای دیگری سؤال کرد، ایلیا رسولانی فرستاد تا به اخزیا بگویند که او بهبود نمییابد.
ایلیا، پادشاه را با سؤالی بدیهی سرزنش میکند: «آیا از این جهت كه خدایی در اسرائیل نیست، شما برای سؤال نمودن از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون میروید؟»
(See:
«مردمی که در موآب زندگی میکردند، شورش نمودند»
اتاق بالایی روی بام خانه ساخته شده بود. شبکه از تختههای نازکِ تزئینی متقاطع بر یکدیگر ساخته شده بود تا یک بالاخانه یا پنجره را بپوشاند. ترجمه جایگزین: «تختههای چوبی اطراف بام مسطح خانهاش»
این نام خداست که در عهد عتیق بر قومش آشکار شد. به صفحه ترجمه کلمات درباره یهوه مربوط به ترجمه آن نگاه کنید.
این به شخصی اهل تِشْب اشاره میکند.
این پرسش بدیهی به عنوان سرزنشی [توبیخی] برای مشورت با بَعْل زَبُوب مطرح شده. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. این طعنه [وارونه گویی، زخم زبان، کلامی جهت استهزا] است زیرا آنها قطعاً از وجود خدای اسرائیل آگاه بودند. ترجمه جایگزین: «ای نادانان! شما میدانید خدایی در اسرائیل هست، اما وقتی شخصی را فرستادید تا از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون مشورت بگیرد، به گونهای عمل کردید که انگار خدا را نمیشناختید!»
کلمۀ «سؤال نمودن» یعنی از کسی دربارۀ سؤالی نظر گرفتن.
این پیغام یهوه به اخزیای پادشاه است. ترجمه جایگزین: «پس یهوه به اخزیای پادشاه میگوید»
وقتی اخزیای پادشاه زخمی شد، او را در بستر قرار دادند. یهوه گفت که او هرگز خوب نخواهد شد و قادر نخواهد بود از بستر بلند شود. ترجمه جایگزین: «تو بهبود نخواهی یافت و از بستری که بر آن دراز کشیدی، بلند نخواهی شد»
بعد از ملاقات با ایلیا، رسولان به جای اینکه به عفرون بروند، به نزد پادشاه برگشتند.
این پرسش بدیهی به عنوان سرزنشی [توبیخی] برای مشورت با بَعْل زَبُوب مطرح شده. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. این طعنه [وارونه گویی، زخم زبان، کلامی جهت استهزا] است زیرا آنها قطعاً از وجود خدای اسرائیل آگاه بودند. به نحوۀ ترجمه سؤالی مشابه در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «ای نادانان! شما میدانید خدایی در اسرائیل هست، اما وقتی شخصی را فرستادید تا از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون مشورت بگیرد، به گونهای عمل کردید که انگار خدا را نمیشناختید!»
وقتی اخزیای پادشاه مجروح شد، او را در بستر قرار دادند. یهوه گفت که او هرگز سلامت خود را باز نخواهد یافت و قادر نخواهد بود از بستر بلند شود. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۴ [آیه درست ۱: ۴ است] نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تو بهبود نخواهی یافت و از بستری که در آن دراز کشیدی بلند نخواهی شد»
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) این استعاره است که میگوید او بسیار مودار بود چنان که گویی مویِ او لباس بود. ترجمه جایگزین: «او بسیار مودار بود» یا ۲) «لباسش از موی حیوان درست شده بود»
پادشاه، رهبر ارتش را با پنجاه مرد فرستاد تا ایلیا را نزد او برگردانند. ترجمه جایگزین: «پس پادشاه سردار را با پنجاه سرباز فرستاد تا ایلیا را دستگیر کنند»
(See:
پنجاه نفرش
«۵۰ سرباز»
سردار، ایلیا را مرد خدا صدا میزد، اما سردار و پادشاه احترامی شایسته [درخور] مرد خدا به ایلیا نمیگذاشتند. ایلیا این را گفت تا آتش از آسمان نازل شود، و این ثابت کرد که ایلیا واقعاً مرد خدا و شایسته [لایق] احترام آنها بود. ترجمه جایگزین: «چون من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود» یا «اگر من همان طور که گفتی مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود»
«از آسمان»
«۵۰ سرباز»
سردار، ایلیا را مرد خدا صدا میزد، اما سردار و پادشاه احترامی شایسته [درخور] مرد خدا به ایلیا نمیگذاشتند. ایلیا این را گفت تا آتش از آسمان نازل شود، و این ثابت کرد که ایلیا واقعاً مرد خدا و شایسته [لایق] احترام آنها بود. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «چون من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود» یا «اگر من همان طور که گفتی مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود»
این یعنی آتشی که به واسطۀ خدا نازل میشود. ترجمه جایگزین: «آتشی به واسطۀ خدا»
«۵۰ جنگجو» یا «۵۰ سرباز»
«از او تقاضا نموده»
سردار میگوید که خادمینش، خادمینِ ایلیا هستند تا احترام خود را به او نشان دهد. ترجمه جایگزین: «پنجاه سرباز من»
اینجا «نظر» ایلیا به داوری و ارزیابی او اشاره میکند. سردار از ایلیا درخواست میکند تا بگذارد زنده بمانند. ترجمه جایگزین: «لطفاً جانِ من و جانِ ... برای تو عزیز باشد» یا «جانِ من و جانِ ... برای تو ارزشمند باشد و ما را نکش»
اینحا «در نظرِ» ایلیا، به داوری و ارزیابی او اشاره میکند. سردار درخواستش را از ایلیا تکرار میکند تا محبت خود را به او نشان دهد و [ایلیا] بگذارد او زنده بماند. ترجمه جایگزین: «لطفاً با من مهربان [رئوف] باش» یا «لطفاً بگذار زنده بمانم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این پرسش بدیهی به عنوان سرزنشی [توبیخی] برای مشورت با بَعْل زَبُوب مطرح شده. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. این طعنه [وارونه گویی، زخم زبان، کلامی جهت استهزا] است زیرا آنها قطعاً از وجود خدای اسرائیل آگاه بودند. ترجمه جایگزین: «شما فکر میکنید خدایی در اسرائیل نیست تا از او بپرسید [مشورت بگیرید]!» یا «ای نادانان! شما میدانید خدایی در اسرائیل هست، اما به گونهای عمل کردید که انگار خدا را نمیشناختید!»
وقتی اخزیای پادشاه مجروح شد، او را در بستر قرار دادند. یهوه گفت که او هرگز بهبود نخواهد یافت و قادر نخواهد بود از بستر بلند شود. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۴ [آیه درست ۱: ۴ است] نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تو بهبود نخواهی یافت و از بستری که در آن دراز کشیدی بلند نخواهی شد»
«آنچه یهوه به ایلیا گفت تا ایلیا بگوید»
با بیان این نکته که یهورام چه مدت بر اورشلیم حکومت کرده بود، زمانی را شرح میدهد که یورام سلطنت خود را بر اسرائیل آغاز کرد . ترجمه جایگزین: «در سال دومی که یهورام پسر یهوشافاط، پادشاه یهودا بود»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نوشت و همچنین میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ... اسرائیل را نوشتند.» یا «کسی دربارۀ آنها در ... اسرائیل نوشته است.»
1و چون خداوند اراده نمود كه ایلیا را درگردباد به آسمان بالا برد، واقع شد كه ایلیا و اَلِیشَع از جلجال روانه شدند.2و ایلیا به اَلِیشَع گفت: «در اینجا بمان، زیرا خداوند مرا به بیتئیل فرستاده است.» اَلِیشَع گفت: «به حیات یهُوَه و حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس به بیتئیل رفتند.3و پسران انبیایی كه در بیتئیل بودند، نزد اَلِیشَع بیرون آمده، وی را گفتند: «آیا میدانی كه امروز خداوند آقای تو را از فوق سر تو خواهد برداشت؟» او گفت: «من هم میدانم؛ خاموش باشید.»4و ایلیا به او گفت: «ای اَلِیشَع در اینجا بمانزیرا خداوند مرا به اریحا فرستاده است.» او گفت: «به حیات یهُوَه و به حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس به اریحا آمدند.5و پسران انبیایی كه در اریحا بودند، نزد اَلِیشَع آمده، وی را گفتند: «آیا میدانی كه امروز خداوند ، آقای تو را از فوق سر تو برمیدارد؟» او گفت: «من هم میدانم؛ خاموش باشید.»6و ایلیا وی را گفت: «در اینجا بمان زیرا خداوند مرا به اُرْدّن فرستاده است.» او گفت: «به حیات یهُوَه و به حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس هردوی ایشان روانه شدند.7و پنجاه نفر از پسران انبیا رفته، در مقابل ایشان از دور ایستادند و ایشان نزد اُرْدّن ایستاده بودند.8پس ایلیا ردای خویش را گرفت و آن را پیچیده، آب را زد كه به این طرف و آن طرف شكافته شد و هردوی ایشان بر خشكی عبور نمودند.9و بعد از گذشتن ایشان، ایلیا به اَلِیشَع گفت: «آنچه را كه میخواهی برای تو بكنم، پیش از آنكه از نزد تو برداشته شوم، بخواه.» اَلِیشَع گفت: «نصیب مضاعف روح تو بر من بشود.»10او گفت: «چیز دشواری خواستی! اما اگر حینی كه از نزد تو برداشته شوم مرا ببینی، از برایت چنین خواهد شد والاّ نخواهد شد.»11و چون ایشان میرفتند و گفتگو میكردند، اینك ارابۀ آتشین و اسبان آتشینْ ایشان را از یكدیگر جدا كرد و ایلیا در گردباد به آسمان صعود نمود.12و چون اَلِیشَع این را بدید، فریاد برآورد كه «ای پدرم! ای پدرم! ارابۀ اسرائیـل و سوارانش!» پـس او را دیگـر ندید و جامۀ خـود را گرفتـه، آن را به دو حصّـه چاك زد.13و ردای ایلیا را كه از او افتاده بود، برداشت و برگشته به كنارۀ اُرْدّن ایستاد.14پس ردای ایلیا را كه از او افتاده بود، گرفت و آب را زده، گفت: «یهُوَه خدای ایلیا كجاست؟» و چون او نیز آب را زد، به این طرف و آن طرف شكافته شد و اَلِیشَع عبور نمود.15و چون پسران انبیا كه روبروی او در اریحا بودند او را دیدند، گفتند: «روح ایلیا بر اَلِیشَع میباشد.» و برای ملاقات وی آمده، او را رو به زمین تعظیم نمودند.16و او را گفتند: «اینك حال با بندگانت پنجاه مرد قوی هستند؛ تمنّا اینكه ایشان بروند و آقای تو را جستجو نمایند؛ شاید روح خداوند او را برداشته، به یكی از كوهها یا در یكی از درهها انداخته باشد.» او گفت: «مفرستید.»17اما به حدی بر وی ابرام نمودند كه خجل شده، گفت: «بفرستید.» پس پنجاه نفر فرستادند و ایشان سه روز جستجو نمودند، اما او را نیافتند.18و چون او در اریحا توقف مینمود، ایشان نزد وی برگشتند و او به ایشان گفت: «آیا شما را نگفتم كه نروید؟»19و اهل شهر به اَلِیشَع گفتند: «اینك موضع شهر نیكوست چنانكه آقای ما میبیند؛ لیكن آبش ناگوار و زمینش بیحاصل است.»20او گفت: «نزد من طشت نوی آورده، نمك در آن بگذارید.» پس برایش آوردند.21و او نزد چشمه آب بیرون رفته، نمك را در آن انداخت و گفت: « خداوند چنین میگوید: این آب را شفا دادم كه بار دیگر مرگ یا بیحاصلی از آن پدید نیاید.»22پس آب تا به امروز برحسب سخنی كه اَلِیشَع گفته بود، شفا یافت.23و از آنجا به بیتئیل برآمد. و چون او به راه برمیآمد، اطفال كوچك از شهر بیرون آمده، او را سُخریه نموده، گفتند: «ای كچل برآی! ای كچل برآی!»24و او به عقب برگشته، ایشان را دید و ایشان را به اسم یهُوَه لعنت كرد؛ و دو خرس از جنگل بیرون آمده، چهل و دو پسر از ایشان بدرید.25و از آنجا به كوه كَرْمَل رفت و از آنجا به سامره مراجعت نمود.
این باب پایان داستان ایلیا و شروع داستان الیشع است.
الیشع به عنوان نبیِ خدا، جانشین ایلیا میشود.
«اتفاق افتاد که ...» این عبارت برای ارائه رویداد بعدی در داستان استفاده شده است.
باد شدیدی که دور تا دور میچرخد
«با همان قطعیت که یهوه زنده است، تو نیز زنده هستی.» اینجا الیشع قطعیت زنده بودن یهوه و ایلیا را با قطعیت آنچه میگوید مقایسه میکند. این روشی برای بیان وعدهای جدی است. ترجمه جایگزین: «من حقیقتاً به تو قول میدهم که ...»
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه بیشتر، آنها یک گروهی از انبیا بودند. ترجمه جایگزین: «گروه افرادی که نبی بودند»
«با همان قطعیت که یهوه زنده است و تو نیز زنده هستی، تو را ترک نخواهم کرد.» اینجا الیشع قطعیت زنده بودن یهوه و ایلیا را با قطعیت آنچه میگوید مقایسه میکند. این روشی برای بیان وعدهای جدی است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «من حقیقتاً به تو قول میدهم که تو را ترک نکنم»
«وقتی ایلیا و الیشع نزدیک اریحا آمدند، پسران انبیا که اهل آنجا بودند به الیشع گفتند»
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه بیشتر، آنها یک گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «گروه افرادی که نبی بودند»
«با همان قطعیت که یهوه زنده است و تو نیز زنده هستی، تو را ترک نخواهم کرد.» اینجا الیشع قطعیت زنده بودن یهوه و ایلیا را با قطعیت آنچه میگوید مقایسه میکند. این روشی برای بیان وعدهای جدی است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «من حقیقتاً به تو قول میدهم که تو را ترک نکنم»
«۵۰ پسر»
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه بیشتر، آنها یک گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «گروه افرادی که نبی بودند»
این یعنی آنها مقابل ایشان ایستاده بودند. ترجمه جایگزین: «روبروی آنها ایستادند» یا «به تماشای آنها ایستادند»
تکهای پارچه بیرونی که به عنوان پوشش استفاده میکردند.
«آب رودخانه اردن را باز کرد که راه خشکی برای ایلیا و الیشع باشد تا به طرف دیگر عبور کنند»
«راست و چپ.» این به راست و چپ جایی که ایلیا آب را ضربه زد، اشاره میکند.
«اتفاق افتاد»
این به عبور از رودخانه اردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از رودخانه اردن گذشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیش از آنکه یهوه من را از تو بگیرد»
اینجا روحِ ایلیا به قدرت روحانی او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دو برابر بیشتر از قدرت روحانی تو»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا کلمۀ «اینک» به ما هشدار میدهد که به اطلاعات شگفتآوری که در ادامه میآید، توجه کنیم.
اینجا عبارت «آتشین» یعنی آنها با آتش احاطه شده بودند. ترجمه جایگزین: «ارابهای که با آتش احاطه شده بود با اسبانی که با آتش محصور شده بودند، حرکت میکردند»
«توسط گردباد به آسمان برده شد.» کلمۀ «گردباد» را همان طور که در دوم پادشاهان ۲: ۱ ترجمه کردهاید، ترجمه کنید.
الیشع، ایلیا را رهبر قابل احترام خود میخواند.
مردم اغلب لباسهای خود را به نشانه ناراحتی و اندوه عظیم پاره میکردند. ترجمه جایگزین: «آنها را به دو قسمت پاره کرد تا ناراحتی عظیم خود را نشان دهد»
ردا، لباس بیرونی نبی بود. این نشانۀ شغلش بود. وقتی الیشع ردای ایلیا را برداشت، این را میگفت که او به جای ایلیا نبی شده است.
الیشع این سؤال را میپرسد که آیا یهوه همان طور که با ایلیا بود با او نیز هست. ترجمه جایگزین: «یهوه، خدای ایلیا، آیا تو اینجا با من هستی؟»
رودخانه منقسم شد و الیشع به طرف دیگر بر زمین خشک حرکت کرد، به همان طریقی که او قبلاً وقتی که با ایلیا بود، انجام داده بود.
«به راست و به چپ.» این به راست و چپ جایی که ایلیا آب را ضربه زد، اشاره میکند.
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه بیشتر، آنها یک گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «گروه افرادی که نبی بودند»
آنها احترام عمیق خود را به او نشان دادند و او را به عنوان رهبر جدید خود اعلام کردند.
اینجا «روحِ» ایلیا به قدرت روحانی او اشاره میکند. اینجا به نحوی از الیشع که دارای این قدرت روحانی است سخن میگوید که گویی شیای است که به طور فیزیکی بر او قرار گرفته. ترجمه جایگزین: «الیشع نیز همان قدرت روحانی ایلیا را داشت» یا «قدرت روحانی ایلیا اکنون با الیشع است»
اینجا وقتی میگوید «پنجاه مرد قوی» به خودشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اینک حال، ما پنجاه مرد قوی و بندگان تو هستیم. بگذار برویم»
«۵۰ مرد قوی»
پسران انبیا آن قدر از الیشع درخواست کردند که او از اینکه بگوید «نه» احساس بدی داشت. ترجمه جایگزین: «آنها به قدری از الیشع درخواست کردند که او برای رد کردن درخواست آنها احساس بدی داشت، پس...»
الیشع این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا تأکید کند که قبلاً به آنها گفته بود چه اتفاقی خواهد افتاد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «به شما گفته بودم که نباید بروید چون او را پیدا نخواهید کرد!»
«رهبران شهر»
این یعنی شهر در موقعیت مکانی خوبی واقع شده است. ترجمه جایگزین: «این شهر در جای خوبی است» یا «این شهر در موقعیت خوبی است»
اینجا افراد به الیشع به عنوان «آقای من» اشاره میکنند تا به او احترام بگذارند.
ارائه محصول خوب [در ترجمه فارسی متفاوت است]
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از اینکه یهوه آب کثیف را پاک کرده سخن میگوید که گویی آن را شفا داده. ترجمه جایگزین: «آب را پاک کردم»
این به چیزهایی اشاره میکند که باعث کثیفی [ناپاکی] آب میشوند. این را میتوان به حالت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «دیگر آنجا مرگ و مشکلاتی برای محصولات که باعث شود آب این چنین شود، نخواهد بود» یا «از اکنون بر این آب حیات خواهد بود و زمین حاصلخیز خواهد شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آب پاک مانده است»
این یعنی اموری در برخی شرایط تا زمان حاضر باقی میماند. ترجمه جایگزین: «طبق کلامی که الیشع گفته بود، و ... همیشه پاک باقی مانده»
اینجا عبارت «برآمد» استفاده شده چون بیتئیل در جایی بالاتر از اریحا قرار دارد.
پسران جوان میخواستند که الیشع از آنجا بیرون برود و این چنین گفتند «برآی.» ترجمه جایگزین: «برو بیرون»
شخص کچل هیچ مویی بر سرش ندارد. پسران جوان الیشع را برای اینکه سرش کچل بود، مسخره میکردند.
«۴۲ پسر»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و یهُورام بن اَخاب در سال هجدهمیهُوشافاط، پادشاه یهودا در سامره بر اسرائیل آغاز سلطنت نمود و دوازده سال پادشاهی كرد.2و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود به عمل میآورد، اما نه مثل پدر و مادرش زیرا كه تمثال بَعْل را كه پدرش ساخته بود، دور كرد.3لیكن به گناهان یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، چسبیده، از آن دوری نورزید.4و مِیشَعْ، پادشاه موآب، صاحب مواشی بود و به پادشاه اسرائیل صدهزار بره و صدهزار قوچ با پشم آنها ادا مینمود.5و بعد از وفات اَخاب، پادشاه موآب بر پادشاه اسرائیل عاصی شد.6و در آن وقت یهُورام پادشاه از سامره بیرون شده، تمامی اسرائیل را سان دید.7و رفت و نزد یهُوشافاط، پادشاه یهودا فرستاده، گفت: «پادشاه موآب بر من عاصی شده است. آیا همراه من برای مقاتله با موآب خواهی آمد؟» او گفت: «خواهم آمد، من چون تو هستم و قوم من چون قوم تو و اسبان من چون اسبان تو.»8او گفت: «به كدام راه برویم؟» گفت: «به راه بیابان اَدوم.»9پس پادشاه اسرائیل و پادشاه یهودا و پادشاه اَدوم روانه شده، سفر هفت روزه دور زدند و به جهت لشكر و چارپایانی كه همراه ایشان بود، آب نبود.10و پادشاه اسرائیل گفت: «افسوس كه خداوند این سه پادشاه را خوانده است تا ایشان را به دست موآب تسلیم كند.»11و یهُوشافاط گفت: «آیا نبی خداوند در اینجا نیست تا به واسطۀ او از خداوند مسألت نماییم؟» و یكی از خادمان پادشـاه اسرائیـل در جـواب گفت: «اَلِیشَع بن شافاط كه آب بر دستهای ایلیا میریخت، اینجاست.»12و یهُوشافاط گفت: «كـلام خداوند با اوسـت.» پس پادشـاه اسرائیـل و یهُوشافـاط و پادشـاه اَدوم نـزد وی فـرود آمدنـد.13و اَلِیشَع به پادشاه اسرائیل گفت: «مرا با تو چه كار است؟ نزد انبیای پدرت و انبیای مادرت برو.» اما پادشاه اسرائیل وی را گفت: «نی، زیرا خداوند این سه پادشاه را خوانده است تا ایشان را به دست موآب تسلیم نماید.»14اَلِیشَع گفت: «به حیات یهُوَه صبایوت كه به حضور وی ایستادهام قسم كه اگر من احترام یهُوشافاط، پادشاه یهُودا را نگاه نمیداشتم، به سوی تو نظر نمیكردم و تو را نمیدیدم.15اما الا´ن برای من مطربی بیاورید.» و واقع شد كه چون مطرب ساز زد، دست خداوند بر وی آمد.16و او گفت: « خداوند چنین میگوید: این وادی را پر از خندقها بساز.17زیرا خداوند چنین میگوید: باد نخواهید دید و باران نخواهید دید، اما این وادی از آب پر خواهد شد تا شما و مواشی شما و بهایم شما بنوشید.18و این در نظر خداوند قلیل است، بلكه موآب را نیز به دست شما تسلیم خواهد كرد.19و تمامی شهرهای حصاردار و همۀ شهرهای بهترین رامنهدم خواهید ساخت و همۀ درختان نیكو را قطع خواهید نمود و جمیع چشمههای آب را خواهید بست و هر قطعه زمین نیكو را با سنگها خراب خواهید كرد.»20و بامدادان در وقت گذرانیدن هدیه، اینك آب از راه اَدوم آمد و آن زمین را از آب پر ساخت.21و چون تمامی موآبیان شنیده بودند كه پادشاهان برای مقاتلۀ ایشان برمیآیند، هر كه به اَسلاح جنگ مسلّح میشد و هركه بالاتر از آن بود، جمع شدند و به سرحدّ خود اقامت كردند.22پس بامدادان چون برخاستند و آفتاب بر آن آب تابید، موآبیان از آن طرف، آب را مثل خون سرخ دیدند،23و گفتند: «این خون است، پادشاهان البته مقاتله كرده، یكدیگر را كشتهاند؛ پس حال ای موآبیان به غنیمت بشتابید.»24اما چون به لشكرگاه اسرائیل رسیدند، اسرائیلیان برخاسته، موآبیان را شكست دادند كه از حضور ایشان منهزم شدند، و به زمین ایشان داخل شده، موآبیان را میكشتند.25و شهرها را منهدم ساختند و بر هر قطعۀ زمین هركس سنگ خود را انداخته، آن را پر كردند و تمام چشمههای آب را مسدود ساختند، و تمامی درختان خوب را قطع نمودند. لكن سنگهای قیرحارَسَت را در آن واگذاشتند و فلاخناندازان آن را احاطه كرده، زدند.26و چون پادشاه موآب دید كه جنگ بر او سخت شد، هفتصد نفر شمشیرزن گرفت كه تا نزد پادشاه اَدوم را بشكافند، اما نتوانستند.27پس پسر نخستزادۀ خود را كه به جایش میبایست سلطنت نماید، گرفته، او را بر حصار به جهت قربانی سوختنی گذرانید. و غیظ عظیمی بر اسرائیل پدید آمد. پس از نزد وی روانه شده، به زمین خود مراجعت كردند.
داستان الیشع در این باب ادامه مییابد.
پیروزی و شکست در کنترل خدا است. ارتش اسرائیل، یهودا و ادوم متحد شدند تا از راه بیابان بخاطر عدم ادای احترام به موآب حمله کنند. وقتی از راه آب فرار میکردند، در شرایط ناامید کنندهای بودند. بنابراین، از الیشع (نبی خدا) پرسیدند، چه کار کنند و او به خدا گفت به آنها آب و پیروزی بر موآب را خواهد داد.
آنها الیشع را با اصطلاحِ «کسی که آب بر دستان ایلیا میریخت،» یعنی «کسی که ایلیا را خدمت میکرد» توصیف میکردند.
گفته شده که ، «خشم بر اسرائیل آمد.» مشخص نیست که چه کسی یا چرا عصبانی بود.
این زمانی را که توصیف میکند که یورام با بیان این که چه مدت پادشاه فعلی یهودا سلطنت کرده است، شروع به حکومت میکند. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در هجدهمین سالی که یهوشافاط پادشاه یهودا بود»
«سال ۱۸»
گاهی اوقات این شخص به عنوان «یهورام» اشاره شده است. این همان شخصی نیست که در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۷ «یهورام» نامیده شده.
اینجا «نظر» به افکار و عقیدۀ یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه در نظر گرفته، ناپسند باشد» یا «آن چه در داوری یهوه ناپسند است»
این مقایسه میکند که چقدر شرارت او نسبت به شرارتی که والدینش انجام میدادند کمتر است. ترجمه جایگزین: «اما او به اندازه پدر و مادرش شرارت نورزید»
این ستون برای پرستش بعل استفاده میشد، اگر چه مشخص نیست که این ستون شبیه به چیست. ترجمه جایگزین: «ستون سنگی مقدس برای پرستش بعل»
این یک اصطلاح است. اینجا «چسبیدن» به چیزی یعنی به طور ممتد آن کار را انجام دادن. ترجمه جایگزین: «او همچنان مرتکب گناه میشد»
این نامی مردانه است.
«دوری ورزیدن» از امری یک اصطلاح است که به یعنی انجام ندادن آن کار است. ترجمه جایگزین: «او ارتکاب به این گناهان را متوقف نکرد» یا «او همچنان گناه میکرد»
مِیشَعْ اینها را به پادشاه اسرائیل داد، چون قلمروش توسط پادشاه اسرائیل کنترل میشد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او هرساله مجبور بود ۱۰۰،۰۰۰ بره و ۱۰۰،۰۰۰ قوچ با پشم آنها را به پادشاه اسرائیل بدهد، چون قلمروش توسط پادشاه اسرائیل کنترل میشد»
«صد هزار بره ... صد هزار قوچ»
این صفحه تعمداً خالی است.
«قوم اسرائیل را برای جنگ آماده کرد.» اینجا «تمامی اسرائیل» به تمام سربازان اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام سربازان اسرائیل را برای جنگ تجهیز کرد»
یورامِ پادشاه همچنان با یهوشافاطِ پادشاه صحبت میکند.
کلمه «تو» به یهوشافاط اشاره میکند، اما هم به او و هم به ارتشِ او اشاره دارد. اینجا «موآب» مخفف «ارتش موآب» است. ترجمه جایگزین: «آیا تو و ارتشت با من برای مقاتله [جنگ] با ارتش موآب خواهی آمد؟»
یهوشافاط میگوید که او و تمام ارتشش با یورامِ پادشاه به ضد موآب خواهند جنگید. ترجمه جایگزین: «ما با تو خواهیم آمد»
یهوشافاط به یورام اجازه میدهد که خودش، قومش، و اسبانش را برای اهدافش به کار ببرد. او به گونهای سخن میگوید که گویی آنها به یورام تعلق دارند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما آمادهایم تا هرچه تو از ما میخواهی را به جا آوریم. سربازان من و اسبان من برای کمک به تو آماده هستند»
«با حرکت به سمت بیابان اَدوم»
این به پادشاهان همراه با ارتش آنان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه اسرائیل و ارتش او با پادشاه یهودا و ارتش او و پادشاه اَدوم و ارتش او روانه شدند»
معانی محتمل ۱) پادشاهان مطمئن نبودند که کجا میروند، پس اغلب مسیر را تغییر میدادند یا ۲) پادشاهان میدانستند که کجا میروند و آنها اطراف موآب حرکت میکردند (دوم پادشاهان ۳: ۸).
پادشاه از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا بر میزان مضحک و ترسناک بودن موقعیت آنها تأکید نماید. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد یهوه هر سۀ ما را به دست موآب تسلیم خواهد کرد!»
[در ترجمه فارسی متفاوت است و به شکل سؤالی آمده است]
اینجا «موآب» به ارتشِ آن اشاره دارد. همچنین «دستِ موآب» به «قدرت» ارتش موآب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ما را به قدرت موآب تسلیم کند» یا «ارتش موآب ما را مغلوب خواهند کرد»
یهوشافاط اینجا از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا اطمینان خود را از اینکه آنجا نبی هست و از مکان او مطلع شود، بیان میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «مطمئنم که نبیِ یهوه اینجا هست! به من بگو کجاست، تا ما به واسطۀ او از یهوه مشورت بگیریم.»
این نامی مردانه است.
این اصطلاح یعنی او کمکِ ایلیا بود. عبارت «ریختن آب بر دستها» توصیف یکی از روشهایی است که او ایلیا را خدمت میکرد. ترجمه جایگزین: «که مددکار ایلیا بود»
این یعنی او نبی است و یهوه به او میگوید که چه سخنی را بگوید. ترجمه جایگزین: «او آن چه را که یهوه به او گفته، میگوید»
آنها رفتند تا ایلیا را ببینند و از او دربارۀ آن چه آنها باید انجام دهند مشورت بگیرند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رفته تا الیشع را ببینند و از او دربارۀ آنچه باید انجام دهند بپرسند»
اَلِیشَع این پرسش بدیهی را بکار میبرد تا تأکید کند که او و پادشاه هیچ چیز مشترکی با هم ندارند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من کاری با تو ندارم» یا «من هیچ چیز مشترکی با تو ندارم.»
اینجا «دست موآب» به «قدرتِ» موآب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها را به قدرت موآب تسلیم کنند» یا «آنها توسط ارتش موآب دستگیر شوند»
«از آنجایی که میدانم یهوه صبایوت که به حضورش ایستادهام، زنده است، قسم.» اینجا الیشع قطعیت زنده بودن یهوه را با قطعیت توجه نکردن خود به یورام مقایسه میکند، گویی که یهوشافاط آنجا نیست. این روشی برای عهدی جدی است. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه صبایوت قطعاً زنده است، من با همان قطعیت به حضور او ایستادهام»
اینجا به نحوی از خدمت به یهوه سخن گفته شده که گویی در حضورش ایستاده است. ترجمه جایگزین: «که من خدمت میکنم»
این را میتوان به حالت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «من به تو توجه میکنم فقط به این دلیل که احترام یهوشافاط، پادشاه یهودا را نگه دارم»
اینجا یهوشافاط به حضورش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من به یهوشافاط احترام میگذارم»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و با هم برای تأکید بر این که او به یورام توجه نمیکند، استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «من هرگز کاری با تو ندارم»
«و اتفاق افتاد که ...»
کسی که چنگ مینوازد
اینجا «دست» یهوه به «قدرت» او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت یهوه بر الیشع آمد»
خندق، گودالی بزرگ است که کارگران در زمین حفر میکنند تا آب در آن جمع شود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من این وادی [رودخانه] را با آب پر خواهم کرد»
اینجا به نوشیدن آبی که یهوه مهیا کرده، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما آب خواهید نوشید»
در نظر یهوه به داوری و سنجش یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه آن را امری آسان در نظر میگیرد» یا « انجام این برای یهوه آسان است »
شهر مستحکم [بهترین] با استفاده از بعضی چیزها از قبیل دیوارهای بلند یا مکانی که به راحتی قابل دفاع است در برابر دشمنان به خوبی حفاظت شده است.
این یعنی سنگها را بر زمین حاصلخیز میگذارند تا استفاده از آنها سخت شود. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر قطعه زمین نیکو را با پوشانیدن آنها با سنگها خراب خواهید کرد»
«آب جاری شد»
«و به زودی زمین با آب پر شد»
سرزمین، زمین [تقریباً هر سه یک معنی را دارند]
این کلمه به منظور ایجاد شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. اینجا نویسنده اطلاعات پسزمینه دربارۀ آمادهسازی ارتش موآب برای ملاقات با سه پادشاه و ارتش آنها در جنگ میگوید.
اینجا «اسلاح جنگ» به توانایی جنگیدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام مردانی که میتوانند بجنگند»
اینجا کلمۀ «پادشاهان» هم به پادشاهان و هم به ارتش آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان با ارتش خود آمدند» یا «پادشاهان و ارتش آنها آمدند»
اینجا ظاهر قرمز آب را با رنگ خون مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: « مانند خون قرمز بود»
اینجا سربازان به خودشان به عنوان «موآبیان» اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «سربازان موآبی»
«داراییهای آنها را بدزدید.» بعد از اینکه ارتشی بر دشمانشان پیروز میشدند، آنها اغلب شهرهای آنها را با دزدیدن هر آنچه از ارزش برخوردار بود، غارت میکردند.
اینجا «اسرائیل» فقط به سربازان اسرائیلی اشاره میکند نه به تمام قوم اسرائیل. ترجمه جایگزین: «منطقهای که سربازان اسرائیلی خیمههای خود را برافراشته بودند»
اینجا «اسرائیل» فقط به سربازان اسرائیلی اشاره میکند نه به تمام قوم اسرائیل. ترجمه جایگزین: «سربازان اسرائیلی برخاسته»
کاری را با مقصود و هدف شروع کردند
«از حضور ایشان فرار کردند»
این پایتخت موآب است.
دیوارها و ساختمانهای شهر از سنگ ساخته شده بودند. معنی آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همچنان سنگهای دیوارها و ساختمانها را در جای خود گذاشتند»
«فلاخن» تکهای پوست حیوان با طنابهایی در هر دو انتهای آن است که شخص میتواند سنگ یا چیز کوچک و سخت دیگری را در آن بگذارد و آن را به مسافتی طولانی پرت کند.
اسم این پادشاه را همان طور که در دوم پادشاهان ۳: ۴ انجام دادهاید، ترجمه کنید.
«که ارتش او درحال مغلوب شدن بودند»
«۷۰۰ نفر شمشیرزن»
سربازانی که با شمشیر میجنگیدند
«به سمت راه خود راندند.» آنجا سربازان جنگی بسیاری در میدان نبرد بودند که حرکت در میان جمعیت را دشوار میکرد.
مِیشَعْ پادشاه، پسر خود را با آتش سوزاند تا بمیرد. او این کار را به جهت قربانی کموش، خدای دروغین موآب انجام داد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد.
اینجا کلمۀ «غیظ» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. دو احتمال برای کسی که عصبانی است وجود دارد: ۱) سربازان موآبی. ترجمه جایگزین: «سربازان موآبی بسیار از اسرائیلیان خشمگین بودند» یا ۲) خدا. ترجمه جایگزین: «خدا بسیار از اسرائیلیان عصبانی بود»
1و زنی از زنان پسران انبیا نزد اَلِیشَع تضرّع نموده، گفت: «بندهات، شوهرم مرد و تو میدانی كه بندهات از خداوند میترسید، و طلبكار او آمده است تا دو پسر مرا برای بندگی خود ببرد.»2اَلِیشَع وی را گفت: «بگو برای تو چه كنم؟ و در خانه چه داری؟» او گفت: «كنیزت را در خانه چیزی سوای ظرفی از روغن نیست.»3او گفت: «برو و ظرفها از بیرون از تمامی همسایگان خود طلب كن، ظرفهای خالی و بسیار بخواه.4و داخل شده، در را بر خودت و پسرانت ببند و در تمامی آن ظرفها بریز و هرچه پر شود به كنار بگذار.»5پس از نزد وی رفته، در را بر خود و پسرانش بست و ایشان ظرفها نزد وی آورده، او میریخت.6و چون ظرفها را پر كرده بود به یكی از پسران خود گفت: «ظرفی دیگر نزد من بیاور.» او وی را گفت: «ظرفی دیگر نیست.» و روغن بازایستاد.7پس رفته، آن مرد خدا را خبر داد. و او وی را گفت: «برو و روغن را بفروش و قرض خود را ادا كرده، تو و پسرانت از باقی مانده گذران كنید.»8و روزی واقع شد كه اَلِیشَع به شونیم رفت و در آنجا زنی بزرگ بود كه بر او ابرام نمود كه طعام بخورد؛ و هرگاه عبور مینمود، به آنجا به جهت نان خوردن میل میكرد.9پس آن زن به شوهر خود گفت: «اینك فهمیدهام كه این مردِ مقدسِ خداست كه همیشه از نزد ما میگذرد.10پس برای وی بالاخانهای كوچك بر دیوار بسازیم وبستر و خوان و كرسی و شمعدانی درآن برای وی بگذرانیم كه چون نزد ما آید، در آنجا فرودآید.»11پس روزی آنجا آمد و به آن بالاخانه فرود آمده، در آنجا خوابید.12و به خادم خود، جِیحَزی گفت: «این زنِ شونمی را بخوان.» و چون او را خواند، او به حضور وی ایستاد.13و او به خادم گفت: «به او بگو كه اینك تمامی این زحمت را برای ما كشیدهای؛ پس برای تو چه شود؟ آیا با پادشاه یا سردار لشكر كاری داری؟» او گفت: «نی، من در میان قوم خود ساكن هستم.»14و او گفت: «پس برای این زن چه باید كرد؟» جِیحَزی عرض كرد: «یقین كه پسری ندارد و شوهرش سالخورده است.»15آنگاه اَلِیشَع گفت: «او را بخوان.» پس وی را خوانده، او نزد در ایستاد.16و گفت: «در این وقت موافق زمان حیات، پسری در آغوش خواهی گرفت.» و او گفت: «نی ای آقایم؛ ای مرد خدا به كنیز خود دروغ مگو.»17پس آن زن حامله شده، در آن وقت موافق زمان حیات به موجب كلامی كه اَلِیشَع به او گفته بود، پسری زایید.18و چون آن پسر بزرگ شد روزی اتفاق افتاد كه نزد پدر خود نزد دروگران رفت.19و به پدرش گفت: «آه سر من! آه سر من!» و او به خادم خود گفت: «وی را نزد مادرش ببر.»20پس او را برداشته، نزد مادرش برد و او به زانوهایش تا ظهر نشست و مرد.21پس مادرش بالا رفته، او را بر بستر مرد خدا خوابانید و در را بر او بسته، بیرون رفت.22و شوهر خود را آواز داده، گفت: «تمنّا اینكه یكی از جوانان و الاغی از الاغها بفرستی تا نزد مرد خدا بشتابم و برگردم.»23او گفت: «امروزچرا نزد او بروی، نه غُرّۀ ماه و نه سَبَّت است.» گفت: «سلامتی است.»24پس الاغ را آراسته، به خادم خود گفت: «بران و برو و تا تو را نگویم در راندن كوتاهی منما.»25پس رفته، نزد مرد خدا به كوه كَرْمَل رسید. و چون مرد خدا او را از دور دید، به خادم خود جِیحَزی گفت: «كه اینك زن شونمی میآید.26پس حال به استقبال وی بشتاب و وی را بگو: آیا تو را سلامتی است و آیا شوهرت سالم و پسرت سالم است؟» او گفت: «سلامتی است.»27و چون نزد مرد خدا به كوه رسید، به پایهایش چسبید. و جِیحَزی نزدیك آمد تا او را دور كند اما مرد خدا گفت: «او را واگذار زیرا كه جانش در وی تلخ است و خداوند این را از من مخفی داشته، مرا خبر نداده است.»28و زن گفت: «آیا پسری از آقایم درخواست نمودم، مگر نگفتم مرا فریب مده؟»29پس او به جِیحَزی گفت: «كمر خود را ببند و عصای مرا به دستت گرفته، برو و اگر كسی را ملاقات كنی، او را تحیت مگو و اگر كسی تو را تحیت گوید، جوابش مده و عصای مرا بر روی طفل بگذار.»30اما مادرِ طفل گفت: «به حیات یهُوَه و به حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس او برخاسته، در عقب زن روانه شد.31و جِیحَزی از ایشان پیش رفته، عصا را بر روی طفل نهاد؛ اما نه آواز داد و نه اعتنا نمود. پس به استقبال وی برگشته، او را خبر داد و گفت كه «طفل بیدار نشد.»32پس اَلِیشَع به خانه داخل شده، دید كه طفل مرده و بر بستر او خوابیده است.33و چون داخل شد، در را بر هر دو بست و نزد خداوند دعا نمود.34و برآمده بر طفل دراز شد و دهان خود را بر دهان وی و چشم خود را بر چشم او و دست خود را بر دست او گذاشته، بر وی خم گشت و گوشت پسر گرم شد.35و برگشته، درخانه یك مرتبه این طرف و آن طرف بخرامید و برآمده، بر وی خم شد كه طفل هفت مرتبه عطسه كرد؛ پس طفل چشمان خود را باز كرد.36و جِیحَزی را آواز داده، گفت: «این زن شونمی را بخوان.» پس او را خواند و چون نزد او داخل شد، او وی را گفت: «پسر خود را بردار.»37پس آن زن داخل شده، نزد پایهایش افتاد و رو به زمین خم شد و پسر خود را برداشته، بیرون رفت.38و اَلِیشَع به جلجال برگشت. و قحطی در زمین بود و پسران انبیا به حضور وی نشسته بودند. و او به خادم خود گفت: «دیگ بزرگ را بگذار و آش به جهت پسران انبیا بپز.»39و كسی به صحرا رفت تا سبزیها بچیند و بوتۀ بری یافت و خیارهای بری از آن چیده، دامن خود را پر ساخت و آمده، آنها را در دیگ آش خُرد كرد زیرا كه آنها را نشناختند.40پس برای آن مردمان ریختند تا بخورند و چون قدری آش خوردند، صدا زده، گفتند: «ای مرد خدا، مرگ در دیگ است!» و نتوانستند بخورند.41او گفت: «آرد بیاورید.» پس آن را در دیگ انداخت و گفت: «برای مردم بریز تا بخورند.» پس هیچ چیز مضّر در دیگ نبود.42و كسی از بَعْل شَلِیشَه آمده، برای مرد خدا خوراك نوبر، یعنی بیست قرص نان جو وخوشهها در كیسۀ خود آورد. پس او گفت: «به مردم بده تا بخورند.»43خادمش گفت: «اینقدر را چگونه پیش صد نفر بگذارم؟» او گفت: «به مردمان بده تا بخورند، زیرا خداوند چنین میگوید كه خواهند خورد و از ایشان باقی خواهد ماند.»44پس پیش ایشان گذاشت و به موجب كلام خداوند خوردند و از ایشان باقی ماند.
داستان الیشع با حکایاتی دربارۀ معجزاتی که او انجام داده، ادامه مییابد.
الیشع به بیوه زنی کمک مالی میکند، به درستی نبوت میکند که زنِ نازایی باردار خواهد شد و سال بعد فرزندی خواهد داشت. بعدها، وقتی آن بچه میمیرد، الیشع با معجزهای باعث میشود او به زندگی برگردد. همچنین الیشع باعث میشود که غذای سمی، دیگر زیانآور نباشد؛ همچنین او با معجزهای به ۱۰۰ نفر فقط با ۲۰ قرص نان غذا میدهد.
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه آنها گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «انبیا»
«شوهرِ من که خادم تو بود»
شخصی که به دیگران پول قرض میدهد
زن به خودش به عنوان کنیز الیشع اشاره میکند تا احترام خود را به او نشان دهد.
این آرایۀ ادبی مبالغه است. تنها چیز ارزشمندی که او داشت، ظرفی از روغن بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی به داخلِ خانۀ خود برود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو باید به داخلِ خانۀ خود بروی»
این صفحه تعمداً خالی است.
«کوزهها [خُمرهها]»
این به الیشع اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «الیشع، مردِ خدا»
این یک اصطلاح است. یعنی از پول برای خرید آنچه نیاز دارند از قبیل غذا و لباس استفاده کنند. ترجمه جایگزین: «بقیۀ پول را برای خودت و پسرانت به جهت آنچه برای زندگی نیاز داری، استفاده کن»
این نام یک شهر است.
این یعنی از او [از الیشع] درخواست نمود تا توقف کند و در خانهاش غذا بخورد. ترجمه جایگزین: «از او [از الیشع] درخواست کرد تا به خانهاش برود و غذا بخورد»
«به طرف شونیم سفر میکرد»
«اینک درک کردم»
«که مرتباً سفر میکند»
زنِ والامقام به صحبت کردن با شوهرش دربارۀ الیشع ادامه میدهد.
اینجا «ما » به زنِ والامقام و شوهرش اشاره میکند.[ در فارسی به این شیوه نیامده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
این نامی مردانه است.
«زن شونمی را صدا بزن.» اینجا به زنی که اهل شونیم است و الیشع با او میماند، اشاره میکند.
عبارت «تمامی این زحمت را کشیدهای» یک اصطلاح است که یعنی تلاش بسیاری برای انجام این امور کردهای. ترجمه جایگزین: «تو تلاش بسیاری برای مراقبت از ما کردهای» یا «تو بسیار سخت کار کردهای تا از ما مراقبت کنی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه کاری میتوانیم برایت انجام دهیم؟»
اینجا الیشع میپرسد که آیا زن میخواهد برای درخواست او با پادشاه یا سردار لشکر صحبت کند. معنیِ ضمنی این سؤال را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا برای تو از ... درخواستی کنیم»
زن به طور ضمنی اشاره میکند که نیاز به چیزی ندارد، چون خانوادهاش به نیازهای او رسیدگی میکنند. ترجمه جایگزین: «من در میان خانوادهام زندگی میکنم، و چون آنها از من مراقبت میکنند، نیاز به چیزی ندارم»
این صفحه تعمداً خالی است.
«از او بخواه که بیاید تا من را ببیند»
«پس جیحزی او را صدا زد»
این به راهرو [درگاه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «راهرو»
«پسرت»
زن از هر دو اسم برای اشاره به الیشع استفاده میکند.
زن به خودش با عنوان کنیز الیشع اشاره میکند، تا احترام خود را به او نشان دهد.
«در همین فصل سال بعد»
«وقتی پسر بزرگتر شد»
پسر این را گفت چون سرش صدمه دیده بود. معنی آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سرم صدمه دیده! سرم صدمه دیده!»
اینجا زانوهای زن به دامنِ لباسِ او اشاره میکند. او پسرش را در دامنش نگه داشت تا اینکه مُرد. ترجمه جایگزین: «زن او را در دامنش تا ظهر نگه داشت و سپس او مُرد»
بستر [رختخواب] در اتاقی بود که برای الیشع زمانی که او به شونیم سفر میکرد، آماده کرده بود.
ـ«الیشع، مرد خدا»
زن به شوهرش گفت که میخواهد الیشع را ببیند، اما به او نگفت میخواهد او را ببیند چون پسرشان مُرده است. این اطلاعات ضمنی را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا من به سمت مرد خدا بشتابم و سپس برگردم.‘ اما او به شوهرش نگفت که پسرشان مُرده است»
زن این را میگوید، چون میداند که این موردی خواهد بود که شوهرش آنچه را که او میخواهد انجام میدهد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه چیز درست خواهد شد، اگر که تو آنچه را که من میخواهم انجام دهی»
زن، الاغ را زین نکرد، بلکه خادم آن را برای او زین نمود. ترجمه جایگزین: «خادمش الاغ را زین کرده بود»
«پس او به طرف کوه کرمل جایی که الیشع، مرد خدا آنجا بود، سفر کرد»
«درحالی که که او هنوز دور بود، الیشع او را دید که میآید»
«خوب است» یا «بله، همه چیز خوب است»
«کوه کرمل»
این به طور ضمنی اشاره میکند که او زانو زد یا جلوی او بر زمین افتاد و پایش را گرفت. ترجمه جایگزین: «جلوی او بر زمین افتاد و دستانش را دور پاهایش پیچید»
الیشع میبیند که زن ناراحت است، اما یهوه دلیل ناراحتیاش را بر او [بر الیشع] آشکار نکرده است.
زن این سؤالهای بدیهی را به کار میبرد تا نشان دهد برای آنچه اتفاق افتاده ناراحت است. او دربارۀ مکالمهاش با الیشع، زمانی که به او گفته بود پسری خواهد داشت، سخن میگوید. این سؤالها را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من از تو نخواسته بودم که به من پسری بدهی، بلکه میخواستم به من دروغ نگویی!»
«برای سفر آماده شو»
الیشع میخواست جیحزی با سریعترین حالت ممکن [در اسرع وقت]، حتی بدون توقف یا صحبت کردن با کسی، سفر کند.
«با همان قطعیتی که یهوه زنده است و تو نیز زنده هستی، قسم.» این نشان میدهد که مادر قسم میخورد. مادر قطعیت زنده بودن یهوه و الیشع را با قطعیت آنچه میگوید، مقایسه میکند. این روشی برای بیان عهدی جدی است. ترجمه جایگزین: «من با جدیت قسم میخورم که ...»
این یعنی بچه زنده نبود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما بچه هیچ علامتی از زنده بودن نشان نداد»
اینجا به نحوی از مُردن سخن گفته شده که گویی خوابیده است. ترجمه جایگزین: «هنوز مُرده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
«پس الیشع خودش به اتاق، جایی که بچه دراز کشیده بود، رفت و در را بست»
این صفحه تعمداً خالی است.
«دوباره بالای سر پسر دراز کشید»
«زن شونمی»
زن، نزد الیشع به نشانۀ احترام و قدردانیِ بسیار خم شد. ترجمه جایگزین: «پس او جلوی الیشع با صورتش بر زمین خم شد، تا قدردانیاش را نسبت به او نشان دهد»
این یک اصطلاح است. به این معنی نیست که آنها واقعاً پسران انبیا بودند، بلکه آنها گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «گروهی از افرادی که نبی بودند»
این غذایی است که معمولاً از گوشت و سبزیجات پخته شده در دیگی با مایع درست شده است.
اینها سبزیجاتی هستند که به صورت خودرو رشد میکنند، یعنی کسی آنها را نمیکارد.
او زیر لبۀ ردای خود را تا کمرش بلند کرد تا بتواند سبزیجات بیشتری نسبت به آن مقداری که میتوانست با دستانش حمل کند، بردارد.
از آنجایی که آنها آن سبزیجات را نمیشناختند، نمیدانستند که آیا برای خوردن سالم هستند یا نه. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما نمیدانستند آیا آنها برای خوردن مناسبند یا نه»
«آنها آش را داخل کاسهها ریختند»
این یعنی چیزی در دیگ بود که میتوانست آنها را بکُشد، نه این که چیزی در دیگ مُرده است. ترجمه جایگزین: «چیزی در دیگ هست که ما را خواهد کُشت»
«آن را به آش در دیگ اضافه کرد»
«آن را به مردم بده تا بخورند»
این نام یک شهر است.
«۲۰ قرص نان»
«درست شده از جو، از غلۀ تازه»
«سر دانۀ تازه.» این به محصول از برداشت تازه، اشاره میکند.
مرد از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا به طور ضمنی اشاره کند که این نان برای غذا دادن به ۱۰۰ نفر کافی نیست. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این برای غذا دادن به صد نفر کافی نیست!»
«۱۰۰ نفر»
اینجا به یهوه با آنچه میگوید اشاره شده است. این عبارت کنایهای از خودِ یهوه است. ترجمه جایگزین: «یهوه»
1و نُعْمان، سردار لشكر پادشاه اَرام، در حضور آقایش مردی بزرگ و بلند جاه بود، زیرا خداوند به وسیلۀ او اَرام را نجات داده بود، و آن مرد جبّار، شجاع ولی ابرص بود.2و فوجهای اَرامیان بیرون رفته، كنیزكی كوچك از زمین اسرائیل به اسیری آوردند و او در حضور زن نُعْمان خدمت میكرد.3و به خاتون خود گفت: «كاش كه آقایم در حضور نبیای كه در سامره است، میبود كه او را از برصش شفا میداد.»4پس كسی درآمده، آقای خود را خبر داده، گفت: «كنیزی كه از ولایت اسرائیل است، چنین و چنان میگوید.»5پس پادشاه اَرام گفت: «بیا برو و مكتوبی برای پادشاه اسرائیل میفرستم.» پس روانه شد و ده وزنۀ نقره و ششهزار مثقال طلا و ده دست لباس به دست خود گرفت.6و مكتوب را نزد پادشاه اسرائیل آورد و در آن نوشته بود كه «الا´ن چون این مكتوب به حضورت برسد، اینك بندۀ خود نُعْمان را نزد تو فرستادم تا او را از برصش شفا دهی.»7اما چون پادشاه اسرائیل مكتوب را خواند لباس خود را دریده،گفت: «آیا من خدا هستم كه بمیرانم و زنده كنم كه این شخص نزد من فرستاده است تا كسی را از برصش شفا بخشم. پس بدانید و ببینید كه او بهانهجویی از من میكند.»8اما چون اَلِیشَع، مرد خدا شنید كه پادشاه اسرائیل لباس خود را دریده است، نزد پادشاه فرستاده، گفت: «لباس خود را چرا دریدی؟ او نزد من بیایـد تا بداند كه در اسرائیل نبیای هست.»9پس نُعْمان با اسبان و ارابههای خود آمده، نزد درِ خانۀ اَلِیشَع ایستاد.10و اَلِیشَع رسولی نزد وی فرستاده، گفت: «برو و در اُرْدنّ هفت مرتبه شست و شو نما و گوشتت به تو برگشته، طاهر خواهی شد.»11اما نُعْمان غضبناك شده، رفت و گفت: «اینك گفتم البته نزد من بیرون آمده، خواهد ایستاد و اسم خدای خود، یهُوَه را خوانده، و دست خود را بر جای برص حركت داده، ابرص را شفا خواهد داد.12آیا اَبانَه و فَرْفَرْ، نهرهای دمشق، از جمیع آبهای اسرائیل بهتر نیست؟ آیا در آنها شست و شو نكنم تا طاهر شوم؟» پس برگشته، با خشم رفت.13اما بندگانش نزدیك آمده، او را خطاب كرده، گفتند: «ای پدر ما، اگر نبی تو را امری بزرگ گفته بود، آیا آن را بجا نمیآوردی؟ پس چند مرتبه زیاده چون تو را گفته است شست و شو كن و طاهر شو.»14پس فرود شده، هفت مرتبه در اُرْدنّ به موجب كلام مرد خدا غوطه خورد و گوشت او مثل گوشت طفل كوچك برگشته، طاهر شد.15پس او با تمامی جمعیت خود نزد مرد خدا مراجعت كرده، داخل شد و به حضور ویایستاده، گفت: «اینك الا´ن دانستهام كه در تمامی زمین جُز در اسرائیل خدایی نیست. و حال تمنّا اینكه هدیهای از بندهات قبول فرمایی.»16او گفت: «به حیات یهُوَه كه در حضور وی ایستادهام قسم كه قبول نخواهم كرد.» و هرچند او را ابرام نمود كه بپذیرد ابا نمود.17و نُعْمان گفت: «اگرنه، تمنّا این كه دو بارِ قاطر از خاك، به بندهات داده شود زیرا كه بعد از این، بندهات قربانی سوختنی و ذبیحه نزد خدایان غیر نخواهد گذرانید الاّ نزد یهُوَه.18اما در این امر، خداوند بندۀ تو را عفو فرماید كه چون آقایم به خانۀ رِمُّون داخل شده، در آنجا سجده نماید و بر دست من تكیه كند و من در خانۀ رِمُّون سجده نمایم، یعنی چون در خانۀ رِمُّون سجده كنم، خداوند بندۀ تو را در این امر عفو فرماید.»19او وی را گفت: «به سلامتی برو.» و از نزد وی اندك مسافتی برفت.20اما جِیحَزی كه خادم اَلِیشَع مرد خدا بود گفت: «اینك آقایم از گرفتن از دست این نُعْمان اَرامی آنچه را كه آورده بود، امتناع نمود. به حیات یهُوَه قسم كه من از عقب او دویده، چیزی از او خواهم گرفت.»21پس جِیحَزی از عقب نُعْمان شتافت و چون نُعْمان او را دید كه از عقبش میدود، از ارابۀ خود به استقبالش فرود آمد و گفت: «آیا سلامتی است؟»22او گفت: «سلامتی است. آقایم مرا فرستاده، میگوید: اینك الا´ن دو جوان از پسران انبیا از كوهستان افرایم نزد من آمدهاند؛ تمنّا اینكه یك وزنۀ نقره و دو دست لباس به ایشان بدهی.»23نُعْمان گفت: «مرحمت فرموده، دو وزنه بگیر.» پس بر او ابرام نمود تا او دو وزنۀ نقره را در دو كیسه با دو دست لباس بست و بر دو خادم خود نهاد تا پیش او بردند.24و چون به عُوفَل رسید، آنها را از دست ایشان گرفته، در خانه گذاشت وآن اشخاص را مرخص كرده، رفتند.25و او داخل شده، به حضور آقای خود ایستاد و اَلِیشَع وی را گفت: «ای جِیحَزی از كجا میآیی؟» گفت: «بندهات جایی نرفته بود.»26اَلِیشَع وی را گفت: «آیا دل من همراه تو نرفت هنگامی كه آن مرد از ارابۀ خود به استقبال تو برگشت؟ آیا این وقت، وقت گرفتن نقره و گرفتن لباس و باغات زیتون و تاكستانها و گلههاو رمهها و غلامان و كنیزان است؟27پس بَرَصِ نُعْمان به تو و به ذریت تو تا به ابد خواهد چسبید.» و از حضور وی مبروص مثل برف بیرون رفت.
داستانهای معجزات الیشع در این باب ادامه مییابد.
«در حضور[ نظر]» «نظرِ» پادشاه به چیزی که او دربارهاش فکر میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به عقیدۀ پادشاه»
اینجا «اَرام» به لشکر اَرامیان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا از طریق نُعمان، یهوه پیروزی را به لشکر اَرامیان داده بود»
اینجا «اَرامیان» به سربازان اَرامی، اشاره میکند.
«در گروههای کوچکی حمله کردند.» این یعنی در گروههای کوچکی برای حمله به دشمن رفتند.
دختر اسرائیلی که توسط سربازان اَرامی دستگیر شده بود با همسر نُعمان صحبت میکرد.
اینجا «آقایم» به نُعمان اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
پادشاه نامهای به نَعمان میدهد تا با خود برای پادشاه اسرائیل ببرد. ترجمه جایگزین: «من نامهای با تو میفرستم»
«۱۰ وزنه نقره، ۶،۰۰۰ مثقال طلا.» این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۳۳۰ کیلوگرم نقره، ۶،۰۰۰ مثقال طلا»
اینها هدایایی از طرف پادشاه اَرام برای پادشاه اسرائیل بودند. ترجمه جایگزین: «با خودش ده دست لباس گرفت که هدایایی برای پادشاه اسرائیل بودند»
این صفحه تعمداً خالی است.
مردم اغلب اگر در سختی و پریشانی عظیمی بودند لباسهای خود را پاره میکردند. ترجمه جایگزین: «او لباسهای خود را پاره کرد تا نشان دهد که بسیار پریشان است»
پادشاه این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند که درخواست پادشاه اَرام توهینآمیز است و کاری است که او نمیتواند انجام دهد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «پادشاه اَرام فکر میکند که من خدایی با قدرت بر مرگ و حیات هستم! او از من میخواهد تا این مرد را از برص شفا دهم، اما من نمیتوانم چنین کنم.»
پادشاه اسرائیل باور نداشت که درخواستِ شفای نُعمان، دلیل واقعیِ نامه بود. او فکر میکرد دلیل حقیقی برای شروع جنگ است. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که او به دنبال بهانهای است تا با من شروع به جنگ کند»
الیشع با پادشاه اسرائیل دربارۀ نُعمان صحبت میکند.
الیشع این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا به پادشاه تأکید کند که نیازی نیست پریشان شود و لباسهایش را پاره کند. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست که مضطرب شوی و لباسهای خود را پاره کنی.»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پوستت خوب خواهد شد»
این یعنی او دیگر ناپاک نخواهد بود. اینجا به نحوی از کسی که خدا از نظر روحانی غیرقابل قبول یا نجس درنظر میگیرد سخن گفته که گویی شخص جسماً ناپاک است. خدا شخصی که برص دارد را به عنوان نجس و ناپاک در نظر میگیرد.
این کلمه اینجا استفاده شده تا توجه شخص را به آنچه بعداً میگوید، جلب کند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
اینجا یهوه با استفاده از نامش به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه»
«بر ناحیۀ بیماری پوست من» یا «بر برصِ من»
نُعمان این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند که اَبانَه و فَرْفَرْ نهرهای بهتری نسبت به اردُن هستند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «نهرهای اَبانَه و فَرْفَرْ در کشور من اَرام بهتر از نهرهای اسرائیل هستند!»
اینها نامهای نهرها هستند.
نُعمان این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند که او میتواند به سادگی در نهرهای دیگری شستشو کند. او باور دارد که استحمام کردن در آنها میتواند مانند حمام کردن در اُردن او را شفا دهد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من باید فقط در آنها شستشو کنم و شفا بیابم!» یا «من میتوانم به سادگی در آنها شستشو کنم و شفا بیابم!»
«درحالی که راه میرفت، بسیار عصبانی بود»
خادمین احترام خود را به نُعمان با خطاب کردن او به عنوان «پدرم» یا «آقا» نشان میدادند.
خادم این پرسش را بکار میبرد تا از روی احتیاط نُعمان را سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «تو قطعاً آن را انجام میدادی!»
چون نُعمان از اوامر سخت اطاعت میکرد، خادم مقایسه میکند که نُعمان چقدر بیشتر باید برای انجام چنین امری ساده تمایل داشته باشد. ترجمه جایگزین: «چقدرتمایل بیشتری باید داشته باشید که اطاعت کنید» یا «آیا نباید بیشتر تمایل داشته باشید که اطاعت کند»
خادم این پرسش بدیهی را بکار میبرد تا به نُعمان تأکید کند که باید از فرمان الیشع اطاعت کند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «وقتی به صراحت به تو میگوید، ‘شستشو کن تا پاک شوی.‘ تو باید حتی بیشتر مشتاق باشی تا اطاعت کنی»
«الیشع، مرد خدا»
اینجا میگوید پوست نُعمان بعد از اینکه شفا یافت به قدری نرم شده بود که با پوست یک طفل کوچک مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «گوشت او دوباره بازسازی شده و به نرمی و لطافتِ گوشت یک طفل کوچک شده بود» یا «پوستش دوباره خوب شد و مثل پوست یک طفل کوچک نرم شده بود»
«پوست او»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برصِ او رفته بود»
این کلمه اینجا استفاده شده تا توجه شخص را به آنچه بعداً میگوید، جلب کند. ترجمه جایگزین: «بنگر»
«تنها خدا در تمامی زمین در اسرائیل است»
«با همان اطمینانی که میدانم یهوه که به حضورش ایستادهام، زنده است، قسم» اینجا الیشع قطعیت زنده بودن یهوه را با قطعیت اینکه هدایا را از نُعمان دریافت نخواهد کرد مقایسه میکند. این روشی برای بیان عهدی جدی است. ترجمه جایگزین: «همان طور که قطعاً یهوه زنده است که من به حضور او ایستادهام و قسم میخورم که ...»
اینجا به نحوی از خدمت به یهوه سخن گفته شده که گویی در حضور او ایستاده است. ترجمه جایگزین: «که من خدمت میکنم»
این یعنی او هیچ یک از هدایا را نخواهد پذیرفت. ترجمه جایگزین: «من هیچ هدیهای را برنمیدارم»
اطلاعات برداشت شده از مضمون را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «اگر هدایایی که برایت آوردهام را بر نداری»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به من بده [داشته باشم]»
نُعمان درخواست میکند که خاک اسرائیل را بردارد و آن را در کیسهای بر دو قاطر قرار دهد تا خانه برای او حمل کنند. سپس او مذبحی بر خاک بسازد. ترجمه جایگزین: «مقداری خاک از اسرائیل بر دو قاطر که حمل کنند، تا من بتوانم مذبحی برای یهوه بسازم»
نُعمان به خودش به عنوان خادم الیشع اشاره میکند تا به او احترام بگذارد.
این جمله را میتوان به حالت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «قربانی سوختنی یا ذبیحه به هیچ خدایی جز یهوه نخواهم گذرانید» یا «قربانیهای سوختنی و ذبیحه را فقط برای یهوه خواهم گذرانید»
این به پادشاه اَرام اشاره میکند، پادشاهی که نُعمان برای او کار میکند.
«او بر دست من تکیه میکند.» این یعنی وقتی که او [پادشاه] در خانه رِمُّون سجده میکند، چون پادشاه هم پیر و هم بیمار است، نُعمان به پادشاه کمک میکند .
«به خانه برو و نگران نباش» یا «بدون ترس اینجا را ترک کن»
«نُعمان سفر کرد»
به نحوۀ ترجمه نامِ این مرد در کتاب دوم پادشاهان ۴: ۱۲ نگاه کنید.
این کلمه اینجا استفاده شده تا توجه شخص را به آنچه بعداً میگوید، جلب کند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
«اجازه داد نُعمان اَرامی به سادگی آنجا را ترک کند»
«نپذیرفت»
اینجا نُعمان با استفاده از دستانش، به خودش اشاره میکند تا برعملِ دادن تأکید کند. ترجمه جایگزین: «از او»
«با این قطعیت که یهوه زنده است قسم.» اینجا جیحزی قطعیت زنده بودن یهوه را با قطعیت آنچه تصمیم گرفته که انجام دهد، مقایسه میکند. این روشی برای بیان عهدی جدی است. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه زنده است، قول میدهم»
این صفحه تعمداٌ خالی است.
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند بلکه آنها گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «در میان انبیای آنجا»
جیحزی از نُعمان درخواست میکند که این چیزها را به او بدهد تا او بتواند آنها را بردارد و به انبیا بدهد. ترجمه جایگزین: «لطفاً به من یک وزنۀ نقره و دو دست لباس بده تا به آنها بدهم»
این کلمه اینجا استفاده شده تا توجه شخص را به آنچه بعداً میگوید جلب کند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «۳۳ کیلوگرم نقره»
این را میتوان در مقیاسهای امروزی نوشت. این وزنهها از نقره هستند. ترجمه جایگزین: «دو وزنۀ نقره» یا «۶۶ کیلوگرم نقره»
«به آنها داد»
نُعمان به او اصرار کرد تا هدایا را بگیرد. ترجمه جایگزین: «نُعمان به جیحزی اصرار نمود تا هدایا را بگیرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
جیحزی اینجا به خودش به عنوان خادم الیشع اشاره میکند.
الیشع این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند که یهوه به او اجازه داده بود تا آنچه را جیحزی انجام داده است، ببیند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو باید میفهمیدی که وقتی نُعمان ارابههایش را متوقف کرد و با تو سخن میگفت، روح من میتوانست تو را ببیند.»
الیشع این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند که الآن زمانِ گرفتن هدایا نیست. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «الآن زمانِ پذیرفتن پول ... کنیزان نیست.»
اینجا به نحوی از جیحزی و ذریتش که برص خواهند داشت، سخن میگوید که گویی برصِ از نُعمان برداشته شده و به به جیحزی داده شده است. ترجمه جایگزین: «تو و نسل تو برص خواهید داشت، همان طور که نُعمان برص داشت»
عبارت «حضورش» به جایی که الیشع میتوانست او را ببیند اشاره میکند. این یعنی اتاق، جایی که الیشع بود را ترک کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی جیحزی اتاقی را که او [الیشع] در آنجا بود، ترک کرد»
برص، پوست را سفید میکند. اینجا پوست برصیِ [جذامی] جیحزی با رنگ برف مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «با پوستی که مثل برف سفید بود»
1و پسران انبیا به اَلِیشَع گفتند كه «اینكمكانی كه در حضور تو در آن ساكنیم، برای ما تنگ است.2پس به اُرْدّن برویم و هریك چوبی از آنجا بگیریم و مكانی برای خود در آنجا بسازیم تا در آن ساكن باشیم.» او گفت: «بروید.»3و یكی از ایشان گفت: «مرحمت فرموده، همراه بندگانت بیا.» او جواب داد كه «میآیم.»4پس همراه ایشان روانه شد و چون به اُرْدّن رسیدند، چوبها را قطع نمودند.5و هنگامی كه یكی از ایشان تیر را میبرید، آهن تبر در آب افتاد و او فریاد كرده، گفت: «آه ای آقایم، زیرا كه عاریه بود.»6پس مرد خدا گفت: «كجا افتاد؟» و چون جا را به وی نشان داد، او چوبی بریده، در آنجا انداخت و آهن را روی آب آورد.7پس گفت: «برای خود بردار.» پس دست خود را دراز كرده، آن را گرفت.8و پادشاه اَرام با اسرائیل جنگ میكرد و بابندگان خود مشورت كرده، گفت: «در فلان جا اردوی من خواهد بود.»9اما مرد خدا نزد پادشاه اسرائیل فرستاده، گفت: «با حذر باش كه از فلان جا گذر نكنی زیرا كه اَرامیان به آنجا نزول كردهاند.»10و پادشاه اسرائیل به مكانی كه مرد خدا او را خبر داد و وی را از آن انذار نمود، فرستاده، خود را از آنجا نه یكبار و نه دو بار محافظت كرد.11و دل پادشاه اَرام از این امر مضطرب شد و خادمان خود را خوانده، به ایشان گفت: «آیا مرا خبر نمیدهید كه كدام از ما به طرف پادشاه اسرائیل است؟»12و یكی از خادمانش گفت: «ای آقایم چنین نیست، بلكه الیشع نبی كه در اسرائیل است، پادشاه اسرائیل را از سخنانی كه در خوابگاه خود میگویی، مخبر میسازد.»13او گفت: «بروید و ببینید كه او كجاست، تا بفرستم و او را بگیرم.» پس او را خبر دادند كه اینك در دوتان است.14پس سواران و ارابهها و لشكر عظیمی بدانجا فرستاد و ایشان وقت شب آمده، شهر را احاطه نمودند.15و چون خادمِ مردِ خدا صبح زود برخاسته، بیرون رفت، اینك لشكری با سواران و ارابهها شهر را احاطه نموده بودند. پس خادمش وی را گفت: «آه ای آقایم چه بكنیم؟»16او گفت: «مترس زیرا آنانی كه با مایند از آنانی كه با ایشانند بیشترند.»17و اَلِیشَع دعا كرده، گفت: «ای خداوند چشمان او را بگشا تا ببیند.» پس خداوند چشمان خادم را گشود و او دید كه اینك كوههای اطراف اَلِیشَع از سواران و ارابههای آتشین پر است.18و چون ایشان نزد وی فرود شدند، اَلِیشَع نزد خداوند دعا كرده، گفت: «تمنّا اینكه این گروه را به كوری مبتلا سازی.» پس ایشان را به موجب كلام اَلِیشَع بهكوری مبتلا ساخت.19و اَلِیشَع، ایشان را گفت: «راه این نیست و شهر این نیست. از عقب من بیایید و شما را به كسی كه میطلبید، خواهم رسانید.» پس ایشان را به سامره آورد.20و هنگامی كه وارد سامره شدند، اَلِیشَع گفت: «ای خداوند چشمان ایشان را بگشا تا ببینند.» پس خداوند چشمان ایشان را گشود و دیدند كه اینك در سامره هستند.21آنگاه پادشاه اسرائیل چون ایشان را دید، به اَلِیشَع گفت: «ای پدرم آیا بزنم؟ آیا بزنم؟»22او گفت: «مزن؛ آیا كسانی را كه به شمشیر و كمان خود اسیر كردهای، خواهی زد؟ نان و آب پیش ایشان بگذار تا بخورند و بنوشند و نزد آقای خود بروند.»23پس ضیافتی بزرگ برای ایشان برپا كرد و چون خوردند و نوشیدند، ایشان را مرخص كرد كه نزد آقای خویش رفتند. و بعد از آن، فوجهای اَرام دیگر به زمین اسرائیل نیامدند.24و بعد از این، واقع شد كه بَنْهَدَد، پادشاه اَرام، تمام لشكر خود را جمع كرد و برآمده، سامره را محاصره نمود.25و قحطی سخت در سامره بود و اینك آن را محاصره نموده بودند، به حدی كه سر الاغی به هشتاد پارۀ نقره و یك ربع قاب جلغوزه، به پنج پارۀ نقره فروخته میشد.26و چون پادشاه اسرائیل بر باره گذر مینمود، زنی نزد وی فریاد برآورده، گفت: «ای آقایم پادشاه، مدد كن.»27او گفت: «اگر خداوند تو را مدد نكند، من از كجا تو را مدد كنم؟ آیا از خَرْمَن یا از چرخُشْت؟»28پس پادشاه او را گفت: «تو را چه شد؟» او عرض كرد: «این زن به من گفت: پسر خود را بده تا امروز او را بخوریم و پسر مرا فرداخواهیم خورد.29پس پسر مرا پختیم و خوردیم و روز دیگر وی را گفتم: پسرت را بده تا او را بخوریم. اما او پسر خود را پنهان كرد.»30و چون پادشاه سخن زن را شنید، رخت خود را بدرید و او بر باره میگذشت و قوم دیدند كه اینك در زیر لباس خود پلاس دربر داشت.31و گفت: «خدا به من مثل این بلكه زیاده از این بكند اگر سر اَلِیشَع بن شافاط امروز بر تنش بماند.»32و اَلِیشَع در خانۀ خود نشسته بود و مشایخ، همراهش نشسته بودند و پادشاه، كسی را از نزد خود فرستاد و قبل از رسیدن قاصد نزد وی، اَلِیشَع به مشایخ گفت: «آیا میبینید كه این پسر قاتل فرستاده است تا سر مرا از تن جدا كند؟ متوجه باشید وقتی كه قاصد برسد، در را ببندید و او را از در برانید؛ آیا صدای پایهای آقایش در عقبش نیست؟»33و چون او هنوز به ایشان سخن میگفت، اینك قاصد نزد وی رسید و او گفت: «اینك این بلا از جانب خداوند است؛ چرا دیگر برای خداوند انتظار بكشم؟»
داستانهای معجزات الیشع در این باب ادامه مییابد.
== اعمال غیرممکن== الیشع باعث شد سرِ آهنیِ تبر روی آب شناور شود. او تمام لشکر اَرام را که فرستاده شده بودند تا او را دستگیر کنند، گمراه کرد. وقتی پادشاه اَرام پایتخت اسرائیل را محاصره کرد، مردم بسیار گرسنه شدند و شروع به خوردن فرزندان خود کردند. الیشع به پادشاه اسرائیل گفت روز بعد مقدار زیادی غذا خواهد بود، اما مشاورین پادشاه گفتند که این غیرممکن است.
مشاور پادشاه، ناباوری خود را دربارۀ نبوت الیشع در مورد مقدار زیادی غذا این چنین بیان کرد: «بنگرید، اینک اگر یهوه پنجرهها هم در آسمان بسازد، آیا این چیز واقع تواند شد؟»
and )
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه آنها گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «گروهی از انبیا»
این به منطقهای در کنار رودخانه اُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به کنار رودخانه اردن برویم»
اینجا یکی از انبیا به پسران انبیا به عنوان بندگان الیشع اشاره میکند، تا احترام خود را به او نشان دهد.
الیشع با انبیا برای قطع کردن درختان میرود.
آهن تبر به تیغِ تبر اشاره میکند. این یعنی آهن تبر از دستهاش سست شد و به آب افتاد. ترجمه جایگزین: «آهنِ تبر از دستهاش جدا شد و به آب افتاد»
مرد این را میگوید تا ناراحتی و ناامیدیِ خود را نشان دهد. اگر شما روشی برای بیان این احساسات در زبان خود دارید، میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من آن را قرض گرفته بودم»
«پس الیشع، مرد خدا، پرسید»
خدا از الیشع استفاده میکند تا معجزهای انجام دهد. آهنِ تبر روی سطح آب قرار گرفت و آنجا ماند تا نبی بتواند آن را بردارد.
«باعث شد آهن روی آب شناور شود»
«سرِ تبر.» سرِ تبر از آهن درست شده بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
«وقتی پادشاه اَرام در جنگ با اسرائیل بود،»
این کلمه اینجا استفاده شده تا در موضوع اصلی داستان وقفهای ایجاد کند. اینجا نویسنده شروع میکند تا قسمت جدیدی از داستان را بگوید.
پادشاه اَرام به مشاورانش میگوید کجا اردو را برپا کرده بود. اینجا عبارت «فلان جا» روشی است که به اطلاعاتِ موقعیت مکانی اردوگاه بدون این که آن را بنویسد اشاره میکند. اگر این عبارت در زبان شما به خوبی ترجمه نمیشود، شما میتوانید آن را به شکل سخنی غیرمستقیم بنویسید. ترجمه جایگزین: «و به آنها جایی را که اردوگاهش قرار داشت، گفت»
«الیشع، مرد خدا»
الیشع جای دقیقی که اَرامیان اردوی خود را در آنجا برپا کرده بودند، میدانست و به پادشاه اسرائیل خبر داد که سربازانش از آن منطقه دوری کنند.
این به مکانی که الیشع در دوم پادشاهان ۶: ۹ دربارۀ آن هشدار داده بود، اشاره میکند.
الیشع به پادشاه هشدار میدهد که لشکر اَرامیان به کجا حمله خواهد کرد، تا بتواند قبل از وقوع حمله به مردم هشدار دهد. ترجمه جایگزین: «الیشع به این روش چندیدن بار به پادشاه اسرائیل هشدار داد و اسرائیلیان توانستند ایمن بمانند»
پادشاه اَرام گمان میکرد که خائنی در میان سربازانش هست که اطلاعاتی به پادشاه اسرائیلیان میدهد. او این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا شخصی که خیانت کرده را پیدا کند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «به من بگویید کدام یک از شما با پادشاه اسرائیل است!» یا «به من بگویید کدامیک از شما نقشههای ما را برای پادشاه اسرائیل فاش میسازد!»
«به طرف کسی بودن» یعنی وفادار بودن به آن شخص. در این مورد، یعنی آنها اطلاعاتی به پادشاه اسرائیل میدادند تا به او کمک کنند. ترجمه جایگزین: «به پادشاه اسرائیل کمک میکند» یا «به پادشاه اسرائیل وفادار است»
خادم میگوید که هیچ کدام از سربازان پادشاه اطلاعاتی به پادشاه اسرائیل نمیدهند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از ما»
این به پادشاه اَرام اشاره میکند.
«آنچه را که در خلوتِ خوابگاهِ خود میگویی»
پادشاه نقشه کشید تا شخصی را بفرستد و الیشع را برای او دستگیر کند. پادشاه قصد نداشت خودش او را بگیرد. ترجمه جایگزین: «من مردانی را میفرستم تا او را دستگیر کنند»
این کلمه اینجا استفاده شده تا توجه پادشاه را به آنچه بعداً گفته میشود، جلب کند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
«الیشع در دوتان است»
این نام یک شهر است.
این به پادشاه اَرام اشاره میکند.
«الیشع» یا «الیشع، مرد خدا»
اینجا کلمۀ «اینک» نشان میدهد که خادم از آنچه که دیده بود، بسیار شگفتزده شده بود.
«صبح زود بلند شد و بیرون رفت و دید که ...»
خادم به داخل خانه برگشت و آنچه را که دیده بود به الیشع گفت. ترجمه جایگزین: «خادم به داخل برگشت و به الیشع گفت...»
«با کسی بودن» در جنگ یعنی به طرفداری از ایشان جنگیدن. ترجمه جایگزین: «آنانی که در جنگ طرفِ ما هستند از آنانی که طرفِ آنها هستند، بیشترند»
الیشع درخواست میکند آنچه را که سایر مردم نمیتوانند ببینند مانند اسبها و ارابههای آتشینی که اطراف آنها بودند را خادمش بتواند ببیند. ترجمه جایگزین: «او بتواند ببیند»
«او میتوانست ببیند. آنچه را که او [الیشع] دیده بود»
کلمۀ «اینک» اینجا نشان میدهد که خادم از آنچه میدید بسیار شگفتزده شده بود.
«کوههای اطراف از اسبها پوشیده شده بود»[ در انگلیسی واژه اسبها آمده است]
این به شهری که الیشع در آن هست اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اطراف شهری که الیشع بود»
این به سربازان اَرامی اشاره میکند.
«باعث شوی تا این افراد کور شوند!» این به یهوه اشاره میکند که باعث شد آنها نتوانند به وضوح ببینند.
الیشع با بیان این که آنها در شهری که جستجو میکنند نیستند، اَرامیان را گمراه میکند. ترجمه جایگزین: «این راه و شهری که به دنبالش هستید نیست»
«اتفاق افتاد که» یا «سپس،»
الیشع از یهوه درخواست میکند که باعث شود آن افراد دوباره به وضوح ببینند. ترجمه جایگزین: «اجازه بده که این افراد ببینند»
یهوه اجازه داد که آن افراد دوباره به وضوح ببینند. ترجمه جایگزین: «یهوه کوریِ آنها را برداشت» یا «یهوه اجازه داد که آنها به وضوح ببینند»
کلمۀ «اینک» اینجا نشان میدهد که اَرامیان از آنچه میدیدند شگفتزده شده بودند.
«وقتی او سربازان اَرامی را دید»
پادشاه با الیشعِ نبی صحبت میکند و او را «پدر» میخواند تا احترام خود را به او نشان دهد.
اینجا پادشاه اسرائیل به لشکرش به عنوان خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آیا به ارتشِ خود فرمان بدهم که این سربازان دشمن را بکُشند؟»
الیشع به سؤالِ پادشاه اسرائیل پاسخ داد.
الیشع این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا پادشاه را سرزنش کند و به او بگوید که این افراد را نکُشد. کلمات «شمشیر و کمان» کنایه از جنگی است که سربازان از شمشیر و کمان و تیر استفاده میکنند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما افرادی را که در جنگ اسیر کردهاید، نمیکشید؛ پس نباید این افراد را نیز بکُشید.»
اینجا «نان» به طور کلی به غذا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به آنها غذا برای خوردن و آب برای نوشیدن بده»
این به پادشاه اَرام اشاره میکند.
پادشاه به خادمانش دستور داد تا غذا مهیا کنند. او خودش غذا را آماده نکرد. ترجمه جایگزین: «پس پادشاه به خادمانش دستور داد تا مقدار زیادی غذا برای آنها آماده کنند»
«گروههای»
این یعنی آنها برای مدت طولانی به اسرائیل حمله نکردند. ترجمه جایگزین: «حمله به سرزمین اسرائیل را برای مدت طولانی متوقف کردند»
اسم پادشاه اَرام. اسمِ او یعنی «پسر هَدَد.»
پادشاه و لشکرش به سامره حمله کردند. ترجمه جایگزین: «آنها به سامره حمله کردند»
اینجا کلمۀ «اینک» به ما هشدار میدهد که به اطلاعات شگفتآوری که در ادامه میآید، توجه کنیم.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سرِ الاغ ... قیمت داشت»
«۸۰ پارۀ نقره»
این را میتوان با مقیاسهای امروزی نوشت. ترجمه جایگزین: «یک چهارم لیتر» یا «یک ربع لیتر»
این یک قسمت از چهار قسمتِ مساوی است. ترجمه جایگزین: «یک چهارم» یا «یک ربع» یا «۱/۴»
کلمات «فروخته میشد» از عبارت قبلی برداشت میشوند. آنها را میتوان اینجا تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «جلغوزه ... فروخته میشد» یا «جلغوزه ... قیمت داشت»
«بر بالای دیوار شهر راه میرفت»
زن با این نام به پادشاه اشاره میکند تا احترام خود را به او نشان دهد.
«پادشاه اسرائیل به زن پاسخ داد،»
پادشاه این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا به زن بگوید که نمیتواند به او کمکی کند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر یهوه به تو کمک نکند، پس من نیز نمیتوانم به تو کمکی کنم.»
پادشاه این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند که آنجا غذایی در دسترس نیست. اینجا خَرمَن به غله و چرخُشت به شراب اشاره میکند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ چیزی از خَرمَن یا چَرخُشت نمیآید» یا «هیچ محصولی برداشت نمیشود یا هیچ انگوری برای نوشیدن شراب درست نمیشود.»
«پادشاه گفت.» این یعنی آنها به صحبت کردن ادامه دادند.
«طبخ کردیم»
کلمۀ «سخن» کنایه از آنچه زن گفته است، میباشد. ترجمه جایگزین: «شنید که آن زن چه میگوید و او و زن دیگر چه کردهاند»
پادشاه لباس بیرونیاش را پاره کرد تا ناراحتی خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «او لباسهایش را در غم و اندوه پاره کرد»
وقتی زن با او در دوم پادشاهان ۶: ۲۴ صحبت میکرد، او بر بالای دیوارۀ شهر راه میرفت. اکنون همچنان به راه رفتن خود ادامه میداد.
با پوشیدن پلاس حتی برای لباس زیرش، پادشاه نشان داد که او بسیار ناراحت و غمگین بود. ترجمه جایگزین: «او زیرِ لباس بیرونی خود مجاور پوستش، پلاسی بر تن داشت» یا «او پلاسی زیر ردایش پوشیده بود چون بسیار غمگین بود»
پادشاه میگوید که امیدوار است خدا او را مجازات کند و حتی او را بکُشد اگر الیشعِ نبی به خاطر آنچه در شهر سامره اتفاق افتاده، نمیرد. ترجمه جایگزین: «خدا من را مجازات کند و من را بکُشد»
این به مُردن الیشع بخصوص به بُریده شدن سرش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر سرِ الیشع، پسر شافاط امروز جدا نشود» یا «اگر سربازان من امروز سرِ الیشع، پسر شافاط را جدا نکنند»
«نزد پادشاه بودن» یعنی یکی از خادمانش باشد. ترجمه جایگزین: «پادشاه اسرائیل یکی از خادمانش را به عنوان پیام آور [قاصد] فرستاد»
اینجا الیشع درست قبل از اینکه قاصدِ پادشاه برسد با مشایخ صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی قاصد تقریباً رسیده بود، الیشع به مشایخ گفت»
الیشع این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا توجه را به قاصدِ پادشاه جلب کند و پادشاه را خوار شمارد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «بنگرید، این پسر قاتل کسی را فرستاده تا سرِ من را ببُرد!»
این یعنی پادشاه اسرائیل شخصیت یک قاتل را دارد. ترجمه جایگزین: «این مرد که مثل قاتل است» یا «که قاتل»
اینجا از مضمون برداشت میشود که او شخصی را فرستاده بود. ترجمه جایگزین: «شخصی را فرستاده است تا ...»
این یعنی سرِ او را ببُرند. ترجمه جایگزین: «سرِ من را ببُرند» یا «گردن من را بزنند»
الیشع این کلمه را اینجا استفاده میکند تا توجه مشایخ را به آنچه او بعداً میگوید جلب کند. ترجمه جایگزین: «به آنچه میخواهم شما انجام دهید، گوش کنید: وقتی که ...»
اگر دری را به روی کسی ببندند، یعنی آن در بسته شده است و آنها نمیتوانند از طریق در وارد شوند. ترجمه جایگزین: «در را ببندید تا او نتواند وارد شود»
الیشع این پرسش را به کار میبرد تا مشایخ مطمئن باشند که پادشاه نیز پشت او میآید. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «صدای پاهای آقایش دقیقاً پشت او است.» یا «پادشاه به زودی بعداز این که او برسد، میآید»
کلمۀ «اینک» ورود قاصد را به ما هشدار میدهد.
قاصد رسید، و پادشاه همچنین رسید؛ همان طور که الیشع گفته بود. عبارت «نزد وی رسید» یعنی آنها به جایی که او بود رسیدند. ترجمه جایگزین: «قاصد و پادشاه رسیدند»
«توجه کنید، زیرا آنچه میگویم حقیقت و مهم است»
«همانا، این بلا.» کلمۀ «اینک» اینجا اضافه شده تا بر آنچه در ادامه میآید تأکید کند. عبارت «این بلا» به قحطی در سامره و مصیبیتی که واقع شده اشاره میکند.
اینجا پادشاه این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند که باور ندارد یهوه به آنها کمک خواهد کرد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «چرا من باید همچنان منتظر باشم که یهوه به ما کمک کند؟» یا «من دیگر منتظر نخواهم بود که یهوه به ما کمک کند!»
1و اَلِیشَع گفت: «كلام خداوند را بشنوید. خداوند چنین میگوید كه فردا مثل این وقت یك كیل آرد نرم به یك مثقال و دو كیل جو به یك مثقال نزد دروازۀ سامره فروخته میشود.»2و سرداری كه پادشاه بر دست وی تكیه مینمود در جواب مرد خدا گفت: «اینك اگر خداوند پنجرهها هم در آسمان بسازد، آیا این چیز واقع تواند شد؟» او گفت: «همانا تو به چشم خود خواهی دید اما از آن نخواهی خورد.»3و چهار مرد مبروص نزد دهنۀ دروازه بودندو به یكدیگر گفتند: «چرا ما اینجا بنشینیم تا بمیریم؟4اگر گوییم به شهر داخل شویم، همانا قحطی در شهر است و در آنجا خواهیم مرد و اگر در اینجا بمانیم، خواهیم مرد. پس حال برویم و خود را به اردوی اَرامیان بیندازیم. اگر ما را زنده نگاه دارند، زنده خواهیم ماند و اگر ما را بكشند، خواهیم مرد.»5پس وقت شام برخاستند تا به اردوی اَرامیان بروند، اما چون به كنار اردوی اَرامیان رسیدند اینك كسی در آنجا نبود.6زیرا خداوند صدای ارابهها و صدای اسبان و صدای لشكر عظیمی را در اردوی اَرامیان شنوانید و به یكدیگر گفتند: «اینك پادشاه اسرائیل، پادشاهان حِتّیان و پادشاهان مصریان را به ضد ما اجیر كرده است تا بر ما بیایند.»7پس برخاسته، به وقت شام فرار كردند و خیمهها و اسبان و الاغها و اردوی خود را به طوری كه بود ترك كرده، از ترس جان خود گریختند.8و آن مبروصان به كنار اردو آمده، به خیمهای داخل شدند و اكل و شرب نموده، از آنجا نقره و طلا و لباس گرفته، رفتند و آنها را پنهان كردند و برگشته، به خیمهای دیگر داخل شده، از آن نیز بردند؛ و رفته، پنهان كردند.9پس به یكدیگر گفتند: «ما خوب نمیكنیم؛ امروز روز بشارت است و ما خاموش میمانیم و اگر تا روشنایی صبح به تأخیر اندازیم، بلایی به ما خواهد رسید؛ پس الا´ن بیایید برویم و به خانۀ پادشاه خبر دهیم.»10پس رفته، دربانان شهر را صدا زدند و ایشان را مخبر ساخته، گفتند: «به اردوی اَرامیان درآمدیم و اینك در آنجا نه كسی و نه صدای انسانی بود مگر اسبان بسته شده، و الاغها بسته شده و خیمهها به حالت خود.»11پس دربانان صدا زده، خاندان پادشاه را در اندرون اطلاع دادند.12و پادشاه در شب برخاست و به خادمان خود گفت: «به تحقیق شما را خبر میدهم كه اَرامیان به ما چه خواهند كرد: میدانند كه ما گرسنه هستیم. پس از اردو بیرون رفته، خود را در صحرا پنهان كردهاند و میگویند چون از شهر بیرون آیند، ایشان را زنده خواهیم گرفت و به شهر داخل خواهیم شد.»13و یكی از خادمانش در جواب وی گفت: «پنج رأس از اسبان باقی مانده كه در شهر باقیاند، بگیرند (اینك آنها مثل تمامی گروه اسرائیل كه در آن باقیاند یا مانند تمامی گروه اسرائیل كه هلاك شدهاند، میباشند) و بفرستیم تا دریافت نماییم.»14پس دو ارابه با اسبها گرفتند و پادشاه از عقب لشكر اَرام فرستاده، گفت: «بروید و تحقیق كنید.»15پس از عقب ایشان تا اُرْدّن رفتند و اینك تمامی راه از لباس و ظروفی كه اَرامیان از تعجیل خود انداخته بودند، پر بود. پس رسولان برگشته، پادشاه را مخبر ساختند.16و قوم بیرون رفته، اردوی اَرامیان را غارت كردند و یك كیل آرد نرم به یك مثقال و دو كیل جو به یك مثقال به موجب كلام خداوند به فروش رفت.17و پادشاه آن سردار را كه بر دست وی تكیه مینمود بر دروازه گماشت و خلق، او را نزد دروازه پایمال كردند كه مُرد بر حسب كلامی كه مرد خدا گفت هنگامی كه پادشاه نزد وی فرودآمد.18و واقع شد به نهجی كه مرد خدا، پادشاه را خطاب كرده، گفته بود كه فردا مثل این وقت دو كیل جو به یك مثقال و یك كیل آرد نرم به یك مثقال نزد دروازۀ سامره فروخته خواهدشد،19و آن سردار در جواب مرد خدا گفته بود: اگر خداوند پنجرهها هم در آسمان بگشاید، آیا مثل این امر واقع تواند شد؟ و او گفت اینك به چشمان خود خواهی دید اما از آن نخواهی خورد،20پس او را همچنین واقع شد زیرا خلق او را نزد دروازه پایمال كردند كه مُرد.
داستانهای معجزات الیشع در این باب ادامه مییابد.
خدا باعث شد ارتش اَرام، صدای نزدیک شدنِ لشکر عظیمی را بشنوند؛ پس همۀ آنها فرار کردند و تمام غذای خود را رها نمودند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که اسرائیلیان پول کمتری برای این چیزها از آنچه قبلاً بوده، پرداخت خواهند کرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم یک کیل آرد نرم را یک مثقال و دو کیل جو را یک مثقال خواهند فروخت»
اینجا مقیاس را میتوان « کیل» ترجمه کرد، که واحد اندازهگیری جامد برابر با حدود ۷ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۷ لیتر آرد نرم ... ۱۴ لیتر جو»[ در فارسی انجام شده است]
یک مثقال[ شکِلِ] واحد وزنی برابر با حدود ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱۱ گرم نقره» یا «یک سکۀ نقره»
اینجا به نحوی از یک سردار والامقام که دستیار شخصی پادشاه بود سخن گفته شده که گویی او شخصی است که پادشاه دستش را به او تکیه میدهد. ترجمه جایگزین: «سرداری که به پادشاه نزدیک بود» یا «سرداری که دستیار شخصیِ پادشاه بود»
اینجا به نحوی از اینکه یهوه باعث بارش باران میشود تا محصولات رشد کنند سخن گفته شده که گویی یهوه پنجرهها را در آسمان باز میکند و از این طریق باران را پائین میریزد. ترجمه جایگزین: «اینک اگر یهوه باعث شود که باران بیشتری از آسمان ببارد»
سردار این سؤال را میپرسد تا ناباوری [بیایمانی] خود را بیان کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این نمیتواند هرگز اتفاق بیافتد!»
عبارت «با چشمان خود» تأکید میکند که سردار قطعاً آنچه را که الیشع نبوت کرده خواهد دید. ترجمه جایگزین: «تو خودت خواهی دید که این امور اتفاق میافتند»
«اما تو هیچ یک از آرد و جو را نخواهی خورد»
این کلمه اینجا استفاده شده تا در سیر اصلی داستان وقفهای ایجاد کند. اینجا نویسنده قسمت جدیدی از داستان را میگوید.
اگرچه چهار مرد آنجا بودند، احتمالاً فقط یکی از آنها این سؤال را میپرسد. این پرسش بدیهی است و تأکید میکند که آنها نباید این کار را انجام دهند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً ما نباید اینجا بنشینیم تا بمیریم»
چهار مردِ مبتلا به برص میگویند که اَرامیان ممکن است به آنها غذا بدهند تا زنده بمانند، یا شاید آنها را بکشند که بدتر نخواهد بود، چون در هر صورت میمیرند.
این به اوایل عصر بعد از غروب خورشید اما قبل از تاریکی اشاره میکند.
«لبه»
سربازان ارتش اَرامیان صداهایی شنیدند که به نظر میرسید مانند لشکر عظیمی برای جنگ با آنها نزدیک میشدند. این یک لشکر واقعی نبود، بلکه خداوند باعث شده بود تا آنها این صداها را بشنوند.
«سربازان اَرامی به یکدیگر گفتند»
اینجا کلمۀ «پادشاهان» به پادشاهان و ارتش آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لشکر حِتّیان و مصریان»
«با ما بجنگند» یا «به ما حمله کنند»
این اتفاقات بعد از این رخ دادند که خداوند باعث شد سربازان اَرامی فکر کنند که صدای نزدیک شدن لشکر بزرگ دشمن را به اردوگاه خود میشنوند.
این به اوایل عصر بعد از غروب خورشید اما قبل از تاریکی اشاره میکند.
این به چیزهایی اشاره میکند که ارتشِ پیروز از لشکر دیگری که شکست خوردهاند برمیدارد. اینجا به «نقره و طلا و لباس» اشاره دارد.
«تا صبح»
اینجا به نحوی از کسی که چهار مرد را تنبیه میکند سخن گفته که گویی تنبیه شخصی است که آنها را اسیر میکند. ترجمه جایگزین: «مردم ما را مجازات میکنند» یا «کسی ما را تنبیه میکند»
اینجا کلمۀ «خانه» به افرادی که در کاخ پادشاه زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به پادشاه و افرادش بگوییم»
اطلاعات ضمنی را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس وقتی سربازان هنوز آنجا بودند، آنها رفتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس مردم، داخلِ خانۀ پادشاه گفتند» یا «پس مردم به پادشاه و آنانی که در کاخش بودند گفتند»
«نقشه کشیدهاند که با ما چه کنند» یا «برای فریب ما چه خواهند کرد»
این یعنی آنها مردم را اسیر خواهند کرد و آنها را نمیکُشند.
تعداد زیادی از اسبان که به اسرائیلیان تعلق داشتند، به خاطر قحطی مُردند. معنی این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسبان در شهر که هنوز زنده هستند»
اطلاعات ضمنی دربارۀ آنچه او میخواست ببیند را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ببینید اگر آنچه این جذامیان گفتهاند درست است»
اطلاعات ضمنی دربارۀ آنچه پادشاه از آنها خواسته بود تا ببینند را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بروید و ببینید آیا آنچه این جذامیان گفتهاند، حقیقت دارد»
«آنها مسیری را که ارتش اَرامیان تمام راه را به سمت رود اردن طی میکردند، دنبال نمودند»
این آرایۀ ادبی مبالغه است که یعنی آنها در طول سفر این چیزها را دیدند که در جاده پراکنده بودند. ترجمه جایگزین: «آنها لباسها و ظروفی در تمام طول جاده بودند»
این به برداشتن چیزهایی از لشکر شکست خورده، اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس مردم یک کیل آرد نرم را به یک مثقال و دو کیل جو را به یک مثقال فروختند»
اینجا مقیاس را میتوان به عنوان کلمۀ «کیل» ترجمه کرد، که واحد اندازهگیری جامد برابر با حدود ۷ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۷ لیتر آرد نرم ... ۱۴ لیتر جو»[ در فارس یانجام شده است]
یک مثقال[شِکِل] واحد وزنی برابر با حدود ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱۱ گرم نقره» یا «یک سکۀ نقره»
اینجا «کلام» به یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه گفته بود»
اینجا به نحوی از یک سردار والامقام که دستیار شخصی پادشاه بود سخن گفته شده که گویی او شخصی است که پادشاه دستش را به او تکیه میدهد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۷: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «سرداری که به پادشاه نزدیک بود» یا «سرداری که دستیار شخصیِ پادشاه بود»
جمعیت زیادی در اردوگاه برای رسیدن به غذا آن چنان عجله داشتند که آن مرد را کوبیدند و او را پایمال کردند تا مرد.
در این آیه نویسنده با تکرار وقایعی که در دوم پادشاهان ۷: ۱ شرح داده بود، آنچه را که اتفاق افتاده، خلاصه میکند.
«فردا همین موقع»
اینجا مقیاس را میتوان به عنوان کلمۀ «کیل» ترجمه کرد، که واحد اندازهگیری جامد برابر با حدود ۷ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۱۴ لیتر جو ... ۷ لیتر آرد نرم»
یک مثقال[ شِکِل] واحد وزنی برابر با حدود ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «حدود ۱۱ گرم نقره» یا «یک سکۀ نقره»
در این آیه نویسنده با تکرار وقایعی که در دوم پادشاهان ۷: ۲ شرح داده بود، آنچه را که اتفاق افتاده خلاصه میکند.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آنچه میگویم توجه کن»
اینجا به نحوی از اینکه یهوه باعث بارش باران میشود تا محصولات رشد کنند سخن گفته شده که گویی یهوه پنجرهها را در آسمان باز میکند و از این طریق باران را پائین میریزد. به نحوه ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۷: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «اینک اگر یهوه باعث شود که باران بیشتری از آسمان ببارد»
سردار این سؤال را میپرسد تا ناباوری [بیایمانی] خود را بیان کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. به نحوه ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۷: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این نمیتواند هرگز اتفاق بیافتد!»
عبارت «با چشمان خود» تأکید میکند که سردار قطعاً آنچه را که الیشع نبوت کرده خواهد دید. به نحوه ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۷: ۲ نگاه کنید.ترجمه جایگزین: «تو خودت خواهی دید که این امور اتفاق میافتند»
«اما تو هیچ یک از آرد و جو را نخواهی خورد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و اَلِیشَع به زنی كه پسرش را زنده كرده بود،خطاب كرده، گفت: «تو و خاندانت برخاسته، بروید و در جایی كه میتوانی ساكن شوی، ساكن شو، زیرا خداوند قحطی خوانده است و هم بر زمین هفت سال واقع خواهد شد.»2و آن زن برخاسته، موافق كلام مرد خدا، عمل نمود و با خاندان خود رفته، در زمین فلسطینیان هفت سال مأوا گزید.3و واقع شد بعد از انقضای هفت سال كه آن زن از زمین فلسطینیان مراجعت كرده، بیرون آمد تا نزد پادشاه برای خانه و زمین خود استغاثه نماید.4و پادشاه با جِیحَزی، خادم مرد خدا گفتگو مینمود و میگفت: «حال تمام اعمال عظیمی را كه اَلِیشَع بجا آورده است، به من بگو.»5و هنگامی كه او برای پادشاه بیان میكرد كه چگونه مردهای را زنده نمود، اینك زنی كه پسرش را زنده كرده بود، نزد پادشاه به جهت خانه و زمین خود استغاثه نمود. و جِیحَزی گفت: «ای آقایم پادشاه! این همان زن است و پسری كه اَلِیشَع زنده كرد، این است.»6و چون پادشاه از زن پرسید، او وی را خبر داد؛ پس پادشاه یكی از خواجگان خود را برایش تعیین نموده، گفت: «تمامی مایملك او وتمامی حاصل ملك او را ازروزی كه زمین را ترك كرده است تا الا´ن به او رد نما.»7و اَلِیشَع به دمشق رفت و بَنْهَدَد، پادشاه اَرام،بیمار بود. و به او خبر داده، گفتند كه مرد خدا اینجا آمده است.8پس پادشاه به حَزائیل گفت: «هدیهای به دست خود گرفته، برای ملاقات مرد خدا برو و به واسطۀ او از خداوند سؤال نما كه آیا از این مرض خود شفا خواهم یافت؟»9و حَزائیل برای ملاقات وی رفته، هدیهای به دست خود گرفت، یعنی بار چهل شتر از تمامی نفایس دمشق. و آمده، به حضور وی ایستاد و گفت: «پسرت، بَنْهَدَد، پادشاه اَرام مرا نزد تو فرستاده، میگوید: آیا از این مرض خود شفا خواهم یافت؟»10و اَلِیشَع وی را گفت: «برو و او را بگو: البته شفا توانی یافت لیكن خداوند مرا اعلام نموده است كه هرآینه او خواهد مُرد.»11و چشم خود را خیره ساخته، بر وی نگریست تا خجل گردید. پس مرد خدا بگریست.12و حَزائیل گفت: «آقایم چرا گریه میكند؟» او جواب داد: «چونكه ضرری را كه تو به بنیاسرائیل خواهی رسانید، میدانم؛ قلعههای ایشان را آتش خواهی زد و جوانان ایشان را به شمشیر خواهی كشت، و اطفال ایشان را خُرد خواهی نمود و حاملههای ایشان را شكم پاره خواهی كرد.»13و حَزائیل گفت: «بندۀ تو كه سگ است، كیست كه چنین عمل عظیمی بكند؟» اَلِیشَع گفت: « خداوند بر من نموده است كه تو پادشاه اَرام خواهی شد.»14پس از نزد اَلِیشَع روانه شده، نزد آقای خودآمد و او وی را گفت: «اَلِیشَع تو را چه گفت؟» او جواب داد: «به من گفت كه البته شفا خواهی یافت.»15و در فردای آن روز، لحاف را گرفته آن را در آب فرو برد و بر رویش گسترد كه مُرد و حَزائیل در جایش پادشاه شد.16و در سال پنجمِ یورام بن اَخاب، پادشاه اسرائیل، وقتی كه یهُوشافاط هنوز پادشاه یهودا بود، یهُورام بن یهُوشافاط، پادشاه یهودا آغاز سلطنت نمود.17و چون پادشاه شد، سی و دو ساله بود و هشت سال در اورشلیم پادشاهی كرد.18و به طریق پادشاهان اسرائیل به نحوی كه خاندان اَخاب عمل مینمودند سلوك نمود، زیرا كه دختر اَخاب، زن او بود و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل میآورد.19اما خداوند به خاطر بندۀ داود نخواست كه یهودا را هلاك سازد چونكه وی را وعده داده بود كه او را و پسرانش را همیشۀ اوقات، چراغی بدهد.20و در ایام وی اَدوم از زیر دست یهُودا عاصی شده، پادشاهی بر خود نصب كردند.21و یورام با تمامی ارابههای خود به صعیر رفتند و در شب برخاسته، اَدومیان را كه او را احاطه نموده بودند و سرداران ارابهها را شكست داد و قوم به خیمههای خود فرار كردند.22و اَدوم از زیر دست یهُودا تا امروز عاصی شدهاند و لِبْنَه نیز در آن وقت عاصی شد.23و بقیۀ وقایع یورام و آنچه كـرد، آیا در كتاب تـواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟24و یورام با پدران خود خوابید و در شهر داود با پدران خود دفن شد. و پسرش اَخَزْیا به جایش پادشاهی كرد.25و در سال دوازدهمِ یورام بن اَخاب، پادشاه اسرائیل، اَخَزْیا ابن یهُورام، پادشاه یهودا، آغاز سلطنت نمود.26و اَخَزْیا چون پادشاه شد، بیست و دو ساله بود و یك سال در اورشلیم پادشاهی كرد و اسم مادرش عَتَلْیا، دختر عُمری پادشاه اسرائیل بود.27و به طریق خاندان اَخاب سلوك نموده، آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، مثل خاندان اَخاب به عمل میآورد زیرا كه داماد خاندان اَخاب بود.28و با یورام بن اَخاب برای مقاتله با حَزائیل پادشاه اَرام به راموت جِلْعاد رفت و اَرامیان، یورام را مجروح ساختند.29و یورام پادشاه به یزرعیل مراجعت كرد تا از جراحتهایی كه اَرامیان به وی رسانیده بودند هنگامی كه با حَزائیل، پادشاه اَرام جنگ مینمود، شفا یابد. و اَخَزْیا ابن یهُورام، پادشاه یهودا، به یزرئیل فرود آمد تا یورام بن اخاب را عیادت نماید چونكه مریض بود.
داستانهای معجزات الیشع در این باب ادامه مییابد.
الیشع به حَزائیل گفت که او پادشاه اَرام خواهد بود. یهورام پادشاه یهودا شد. او بسیار شرور بود، پس بین ادوم و لِبْنَه شورش درگرفت و آنها خودشان پادشاه را انتخاب کردند.
این کلمه اینجا استفاده شده تا وقفهای در سیر اصلی داستان ایجاد کند. اینجا نویسنده قسمت جدیدی از داستان را میگوید.
داستان این زن و پسرش در کتاب دوم پادشاهان ۴: ۸ یافت میشود.
«او [الیشع] باعث شده بود دوباره زنده شود»
اینجا «برخاستن» یعنی شخص آنچه در حال حاضر انجام میدهد را رها کند و آنچه لازم است را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «همان طور که گفتم انجام دهید و بروید»
اینجا «برخاستن» یعنی شخص آنچه در حال حاضر انجام میدهد را رها کند و آنچه لازم است را انجام دهد. شاید وقتی او به سخنان الیشع گوش میداد ایستاده بود و تصمیم گرفت برود.
«الیشع، مرد خدا»
این به پادشاه اسرائیل اشاره میکند.
درحالی که زن رفته بود، خانه و اموالش مصادره شده بودند. او تقاضا کرد تا آنها را به او برگردانند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای خانه و اموالش تا به او بازگردانند»
این کلمه اینجا استفاده شده تا در سیر اصلی داستان وقفه ایجاد کند. اینجا نویسنده اطلاعات پسزمینهای دربارۀ آنچه پادشاه هنگام ورود زن انجام داده بود، به ما میگوید.
«باعث شده بود بچهای که مُرده بود دوباره زنده شود»
درحالی که زن رفته بود، خانه و اموالش مصادره شده بودند. او تقاضا کرد تا آنها را به او برگردانند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به جهت خانه و اموالش تا به او بازگردانند»
اینجا به داستان مُردنِ پسر او و بازگرداندن او به زندگی توسط الیشع اشاره میکند. معنی این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دربارۀ آنچه برای پسرش اتفاق افتاده بود»
این کنایه به مقدار پولی که محصول زمینِ او ارزش داشته درحالیکه او زمین را ترک کرده بود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام منفعت از محصولِ ملکِ او [تمام سود محصول زمینش]»
این نام پادشاه اَرام است. اسمش یعنی «پسر هَدَد.» به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در کتاب دوم پادشاهان ۶: ۲۴ نگاه کنید.
این نامی مردانه است.
حَزائیل هدایای بسیار، نه فقط یکی گرفت. ترجمه جایگزین: «هدایای بسیار گرفت»
عبارت «به دست خود» اصطلاحی است که یعنی او هدایا را با خودش برداشت. ترجمه جایگزین: «با خود»
«الیشع، مرد خدا»
«از الیشع درخواست کن تا از یهوه بپرسد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که چهل شتر حمل میکردند»
«۴۰ شتر»
بَنْهَدَد در واقع پسرِ الیشع نبود، بلکه حَزائیل او را این گونه خطاب میکند تا رابطۀ نزدیک بین آنها را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «بَنْهَدَد، پادشاه اَرام، که مانند پسر تو است»
این صفحه تعمداً خالی است.
«تا حَزائیل احساس ناراحتی [معذب بودن] کرد»
حَزائیل به این روش به الیشع اشاره میکند تا به او احترام بگذارد.
خدا به الیشع آن چه را که در آینده واقع خواهد شد، نشان داده بود.
کلمۀ «تو» به حَزائیل اشاره میکند و او به خودش و سربازان تحت کنترلش وقتی که پادشاه بود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو باعث خواهی شد که اتفاق بیافتد» یا «تو به سربازانت دستور خواهی داد»
کلمه «تو» به حَزائیل اشاره میکند اما اینجا به سربازانش اشاره دارد نه به خودِ شخصِ حَزائیل. ترجمه جایگزین: «سربازانت خواهند زد ... سربازانت خواهند کُشت»
«اطفال ایشان را آزار خواهی داد.» این مربوط به توصیفی ظالمانه از سربازان است که اطفال را میکُشتند.
این یعنی افراد در جنگ کُشته خواهند شد. شمشیر سلاح اصلی بود که در جنگ استفاده میشد. ترجمه جایگزین: «جوانان ایشان را در جنگ میکُشند»
اینجا به خصوص به پاره کردن شکم آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شکمهای زنان حامله را با شمشیر پاره خواهی کرد»
اینجا حزائیل به خودش به عنوان خادم الیشع اشاره میکند. حَزائیل این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تأکید کند، گمان نمیکند که بتواند این چنین کارهای وحشتناکی که الیشع گفته انجام دهد. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من هرگز نمیتوانم چنین کارهایی را انجام دهم!» یا «من کیستم که قدرت داشته باشم تا چنین کارهایی انجام بدهد؟»
«چنین کار وحشتناکی.» اینجا کلمۀ «عظیم» به کارهایی که تأثیر بزرگی دارند و بسیار وحشتناک است اشاره میکند»
حَزائیل دربارۀ خودش صحبت میکند. او از مقامِ پست خود و فقدان تواناییِ خود به واسطه مقایسه خود با سگ سخن میگوید. اینجا سگ به حیوانی پست اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من مانند سگ ناتوانم» یا «من مانند حیوانی پست ناتوانم»
عبارت «آقای خود» به بنهدد اشاره دارد.
این یعنی بنهدد زیر پتوی خیس خفه شد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به رویش کشید. بنهدد نمیتوانست نفس بکشد، و مُرد»
یهُورام پادشاه یهودا شد.
اینجا زمانی که یهُورام شروع به حکومت بر اسرائیل کرد را با بیان مدت زمانی که یورام، پادشاه فعلی اسرائیل سلطنت کرده بود توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «در سال پنجمی که یورام پسر اَخاب، پادشاه اسرائیل بود» یا «در سال پنجم سلطنت یورام، پسر اُخاب، پادشاه اسرائیل»
«سال ۵»
یهورام، پسر یهوشافاط، پادشاه یهودا شد.
«۳۲ ساله»
اینجا «راه رفتن» یک اصطلاح است که به نحوۀ زندگی و حکومت او به عنوان پادشاه اشاره میکند. در این زمان از تاریخ، پادشاهان جدید اسرائیل، پادشاهان شروری بودند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهورام، پادشاهی شرور بود، همچون پادشاهان دیگر اسرائیل که قبل از او حکومت میکردند»
اینجا «خاندانِ» اَخاب به اعضای خانوادۀ او و نسلِ جدیدش اشاره میکند. اَخاب پدر زنِ یهورام بود. ترجمه جایگزین: «همان طور که بقیۀ خانواده اخاب انجام میدادند»
یهورام با دخترِ اَخابِ پادشاه ازدواج کرده بود.
نظرِ یهوه به داوری یا ارزیابی یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوریِ یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند در نظر گرفته بود»
اینجا «یهودا» کنایه از افرادی است که آنجا زندگی میکنند . ترجمه جایگزین: «قوم یهودا را هلاک کند»
«چون یهوه به داوود گفته بود که او همیشه به داوود نسلی خواهد داد.» این به وعدۀ یهوه به داوود که ذُریتش همیشه بر یهودا حکومت خواهد کرد، اشاره دارد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون او به داوود گفته بود که نسلش همیشه بر یهودا سلطنت خواهند کرد»
«اَدوم به ضد ... شورش کرد»
اینجا کلمۀ «دست» به قدرت یهودا اشاره میکند، و «یهودا» بخصوص به پادشاهان یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت پادشاه یهودا»
«آنها پادشاهی برای حکومت بر خودشان منصوب کردند»
از آنچه «عبور کرده بودند» را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهورام از خطوط دشمن گذشتند»
یهورام، پادشاه یهودا میمیرد و پسرش اَخَزیا پادشاه میشود.
«بنابراین پس از آن، ادوم دیگر تحت کنترل یهودا نبود و هنوز هم به همین شکل است»
اینجا «یهودا» به پادشاه یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سلطنت پادشاه یهودا» یا «اقتدارِ پادشاه یهودا»
تا زمانی که این کتاب نوشته شده بود
لِبْنَه به ضد پادشاه یهود شورش کرد همان طور که اَدوم کرده بود. ترجمه جایگزین: «در این مدت، لِبنَه نیز به ضد پادشاه یهود شورش کرد»
این شهر دیگری است که در اصل قسمتی از یهودا بود. اینجا «لِبنَه» به مردمی که در آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم لِبنَه»
«بیشتر دربارۀ تاریخ یهورام و آنچه کرده بود، بخوانید،»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع سازد و هم اطلاعاتی دربارۀ یهورام که در کتاب دیگری هست به خواننده یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «اینها در کتاب ... یهودا نوشته شده است.» یا «کسی دربارۀ آنها در کتاب ... یهودا نوشته است.»
اینجا «خوابیدن» روشی مؤدبانه برای اشاره به مُردنِ کسی است. بعداز اینکه او مُرد، بدنش در همان مکان همانند بدنِ نیاکانش دفن شده بود. عبارت «دفن شد» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهورام مُرد همان طور که اجدادش مُرده بودند، و آنها او را با نیاکانش دفن کردند»
«پس اَخَزیا، پسر یهورام، بعد از اینکه او مُرد، پادشاه شد»
اَخَزیا پادشاه میشود.
اینجا زمانی که اَخَزیا به عنوان پادشاه یهودا شروع به حکومت کرد را با بیان مدت زمانی که یورام، پادشاه فعلی اسرائیل سلطنت کرده بود، توضیح میدهد. ترجمه جایگزین: «در سال دوازدهمی که یورام پسر اَخاب، پادشاه اسرائیل بود»
«۱۲ اُمین سال»
«۲۲ ساله»
عَتَلْیا نامی زنانه است. عُمری نامی مردانه است.
اینجا «راه رفتن» به رفتارِ او یا طریقی که زندگی میکرده ،اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اَخَزیا به همان طریق دیگران زندگی میکرد»
اینجا «خاندانِ» اخاب به خانوادۀ او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خانوادۀ اخاب»
نظرِ یهوه به داوری یا ارزیابی یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوریِ یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند در نظر گرفته بود»
اینجا توضیح میدهد که خانواده اَخَزیا با اَخاب رابطه داشتند. پدرِ اَخَزیا با دخترِ اَخاب ازدواج کرده بود. معنی این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پسرِ دامادِ اَخاب» یا «نوۀ اَخابِ پادشاه»
اسامی سه پادشاهی که اینجا لیست کرده، جزءگویی هستند و همچنین به لشکریان آنها که با آنها همراه بود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارتش اَخَزیا به لشکر یورام، پادشاه اسرائیل ملحق شدند تا به ضد حَزائیل، پادشاه اَرام بجنگند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درمان شود» یا «بهبود یابد»[ در فارسی انجام شده است]
اینجا «حَزائیل» به خودش و لشکرش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارتش حَزائیل، پادشاه اَرام»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اَرامیان یورام را زخمی کرده بودند»
1و اَلِیشَع نبی یكی از پسران انبیا را خوانده،به او گفت: «كمر خود را ببند و این حقّه روغن را به دست خود گرفته، به راموت جِلْعاد برو.2و چون به آنجا رسیدی، ییهُو ابن یهُوشافاط بن نِمْشِی را پیدا كن و داخل شده، او را از میان برادرانش برخیزان و او را به اطاق خلوت ببر.3و حقّه روغن را گرفته، به سرش بریز و بگو خداوند چنین میگوید كه تو را به پادشاهی اسرائیـل مسـح كردم. پس در را باز كرده، فرار كن و درنگ منما.»4پس آن جوان، یعنی آن نبی جوان به راموت جِلْعاد آمد.5و چون بدانجا رسید، اینك سرداران لشكر نشسته بودند و او گفت: «ای سردار با تو سخنی دارم.» ییهُو گفت: «به كدام یك از جمیع ما؟» گفت: «به تو ای سردار!»6پس او برخاسته، به خانه داخل شد و روغن را به سرش ریخته، وی را گفت: «یهُوَه، خدای اسرائیل چنین میگوید كه تو را بر قوم خداوند ، یعنی بر اسرائیل به پادشاهی مسح كردم.7و خاندان آقای خود، اَخاب را خواهی زد تا من انتقام خون بندگان خود، انبیا را و خون جمیع بندگان خداوند را از دست ایزابل بكشم.8و تمامی خاندان اَخاب هلاك خواهند شد. و از اَخاب هر مرد را و هر بسته و رهاشدهای در اسرائیل را منقطع خواهم ساخت.9و خاندان اَخاب را مثل خاندان یرُبْعام بن نَباط و مانند خاندان بعشا ابن اخیا خواهم ساخت.10و سگان، ایزابل را در مِلك یزْرَعیل خواهند خورد و دفنكنندهای نخواهند بود.» پس در را باز كرده، بگریخت.11و ییهُو نزد بندگان آقای خویش بیرون آمد و كسی وی را گفت: «آیا سلامتی است؟ و این دیوانه برای چه نزد تو آمد؟» به ایشان گفت: «شما این مرد و كلامش را میدانید.»12گفتند: «چنین نیست. ما را اطلاع بده.» پس او گفت: «چنین و چنان به من تكلم نموده، گفت كه خداوند چنین میفرماید: تو را به پادشاهی اسرائیل مسح كردم.»13آنگاه ایشان تعجیل نموده، هر كدام رخت خود را گرفته، آن را زیر او به روی زینه نهادند، و كَرِنّا را نواخته، گفتند كه «ییهُو پادشاه است.»14لهذا ییهُو ابن یهُوشافاط بن نِمْشِی بر یورام بشورید و یورام خود و تمامی اسرائیل، راموت جِلْعاد را از حَزائیل، پادشاه اَرام نگاه می داشتند.15اما یهُورام پادشاه به یزْرَعیل مراجعت كرده بود تا از جراحتهایی كه اَرامیان به او رسانیده بودند وقتی كه با حَزائیل، پادشاه اَرام، جنگ مینمود، شفا یابد. پس ییهُو گفت: «اگر رأی شما این است، مگذارید كه كسی رها شده، از شهر بیرون رود مبادا رفته، به یزْرَعیل خبر برساند.»16پس ییهُو به ارابه سوار شده، به یزْرَعیل رفت زیرا كه یورام در آنجا بستری بود و اَخَزْیا، پادشاه یهودا برای عیادت یورام فرود آمده بود.17پس دیدهیانی بر برج یزْرَعیل ایستاده بود، و جمعیتِ ییهُو را وقتی كه میآمد، دید و گفت: «جمعیتی میبینم.» و یهُورام گفت: «سواری گرفته، به استقبال ایشان بفرست تا بپرسد كه آیا سلامتی است؟»18پس سواری به استقبال وی رفت و گفت: «پادشاه چنین میفرماید كه آیا سلامتی است؟» ییهُو جواب داد كه «تو را با سلامتی چه كار است؟ به عقب من برگرد.» و دیدهبان خبر داده گفت كه «قاصد نزد ایشان رسید، اما برنمیگردد.»19پس سوار دیگری فرستاد و او نزد ایشان آمد و گفت: «پادشاه چنین میفرماید كه آیا سلامتی است؟» ییهُو جواب داد: «تو را با سلامتی چه كار است؟ به عقب من برگرد.»20و دیدهبان خبر داده، گفت كه «نزد ایشان رسید، اما برنمیگردد و راندن مثل راندن ییهُو ابننِمْشِی است زیرا كه به دیوانگی میراند.»21و یهُورام گفت: «حاضر كنید.» پس ارابۀ اورا حاضر كردند و یهُورام، پادشاه اسرائیل و اَخَزْیا، پادشاه یهودا، هر یك بر ارابۀ خود بیرون رفتند و به استقبال ییهُو بیرون شده، او را در مِلك نابوتِ یزْرَعیلی یافتند.22و چون یهُورام، ییهُو را دید گفت: «ای ییهُو آیا سلامتی است؟» او جواب داد: «چه سلامتی مادامی كه زناكاری مادرت ایزابل و جادوگری وی اینقدر زیاد است؟»23آنگاه یهُورام، دست خود را برگردانیده، فرار كرد و به اَخَزْیا گفت: «ای اَخَزْیا خیانت است.»24و ییهُو كمان خود را به قوت تمام كشیده، در میان بازوهای یهُورام زد كه تیر از دلش بیرون آمد و در ارابۀ خود افتاد.25و ییهُو به بِدْقَر، سردار خود گفت: «او را برداشته، در حصّۀ ملك نابوت یزْرَعیلی بینداز و بیادآور كه چگونه وقتی كه من و تو با هم از عقب پدرش اَخاب، سوار میبودیم، خداوند این وحی را دربارۀ او فرمود.26خداوند میگوید: هرآینه خون نابوت و خون پسرانش را دیروز دیدم و خداوند میگوید: كه در این مِلك به تو مكافات خواهـم رسانیـد. پـس الا´ن او را بردار و به موجب كلام خداوند او را در این مِلْك بینداز.»27اما چون اَخَزْیا، پادشاه یهودا این را دید، به راه خانۀ بوستان فرار كرد و ییهُو او را تعاقب نموده، فرمود كه او را بزنید و او را نیز در ارابهاش به فرازِ جُوْر كه نزد یبْلَعام است (زدند) و او تا مَجِدُّو فرار كرده، در آنجا مُرد.28و خادمانش او را در ارابه به اورشلیم بردند و او را در مزار خودش در شهر داود با پدرانش دفن كردند.29و در سال یازدهمِ یورام بناَخاب، اَخَزْیا بر یهودا پادشاه شد.30و چون ییهُو به یزْرَعیل آمد، ایزابل این را شنیده، سرمه به چشمان خود كشید و سر خود را زینت داده، از پنجره نگریست.31و چون ییهُو به دروازه داخل شد، او گفت: «آیا زِمْری را كه آقای خود را كشت، سلامتی بود؟»32و او به سوی پنجره نظر افكنده، گفت: «كیست كه به طرف من باشد؟ كیست؟» پس دو سه نفر از خواجگان به سوی او نظر كردند.33و او گفت: «او را بیندازید.» پس او را به زیر انداختند و قدری از خونش بر دیوار و اسبان پاشیده شد و او را پایمال كرد.34و داخل شده، به اكل و شرب مشغول گشت. پس گفت: «این زن ملعون را نظر كنید، و او را دفن نمایید زیرا كه دختر پادشاه است.»35اما چون برای دفن كردنش رفتند، جز كاسۀ سر و پایها و كفهای دست، چیزی از او نیافتند.36پس برگشته، وی را خبر دادند. و او گفت: «این كلام خداوند است كه به واسطۀ بندۀ خود، ایلیای تِشْبی تكلّم نموده، گفت كه سگان گوشت ایزابل را در مِلك یزْرَعیل خواهند خورد.37و لاش ایزابل مثل سرگین به روی زمین، در مِلك یزْرَعیل خواهد بود، به طوری كه نخواهند گفت كه این ایزابل است.»
زندگیِ الیشع در این باب ادامه مییابد.
الیشع به نبیِ جوان میگوید تا به ییهو خبر دهد که خدا او را پادشاه جدید ساخته است. ییهو، پادشاهان اسرائیل و یهودا و ایزابل، مادرِ پادشاه را با هم کُشت.
اینجا به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه آنها گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «گروه انبیا»
عبارت «به دستِ خود» به او که بطری را با خودش برداشته اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «با خود»
نامِ این شهر را همان طور که در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۸ انجام دادهاید، ترجمه کنید.
این یعنی یهوُشافاط پدر ییهُو و نِمْشِی پدرِ یهوشافاط است.
افرادی که با ییهُو نشسته بودند.
«با او به ... برو» یا «او را تا ... همراهی کن»
«اطاق خصوصی»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
نویسنده از کلمۀ «اینک» استفاده میکند تا توجه را به آنچه در ادامه میآید، جلب کند. اگر شما روشی برای انجام این امر در زبان خود دارید، میتوانید آنرا در اینجا به کار ببرید.
ییهُو در میان سرداران نشسته بود. درصورت نیاز در زبانِ خود میتوانید ییهُو را در سطر داستان معرفی کنید. ترجمه جایگزین: «ییهُو و بعضی افسرانِ دیگر ارتش با هم نشسته بودند»
کلمۀ «ما» به ییهُو و سردارانِ دیگر ارتش اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
نبیِ جوان همچنان با ییهُو که به عنوان پادشاه بر اسرائیل مسح شده بود، صحبت میکند.
اینجا «خونِ» انبیا و بندگان، به مرگ آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من انتقام مرگِ بندگانم، انبیا و تمام بندگان یهوه را میگیرم» یا «تا من آنها را به خاطر قتل بندگانم، انبیا و تمام بندگان یهوه مجازات کنم»
فعل برداشت شده از مضمون را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «انتقام خون را میگیرم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که ایزابل به خادمانش دستور داده بود تا به قتل برسانند» یا «کسانی که ایزابل دستور مرگ آنها را داده بود»
این یعنی ایزابل دستور داده بود تا مردم کُشته شوند. ترجمه جایگزین: «به دستور ایزابل» یا «به فرمان ایزابل»
اینجا «منقطع شدن» یعنی کُشته شدن. ترجمه جایگزین: «تمام خاندان اَخاب هلاک خواهند شد، و من باعث خواهم شد هر طفل مذکر در خاندانش کُشته شود» یا «همۀ اعضای خاندان اَخاب از جمله هر طفل پسری خواهند مُرد»
این عبارت استفاده شده تا به هر مردی اشاره کند اما اینجا مخصوصاً «طفل» را نام میبرد تا تأکید کند که این شامل بچهها نیز میشود. ترجمه جایگزین: «هر مردی»
نبیِ جوان همچنان کلام یهوه را به ییهُو که او به عنوان پادشاه بر اسرائیل مسح شده بود میگوید.
این یعنی خدا اَخاب و خاندانش را نابود خواهد کرد، همان طور که او یرُبعام و بعشع و خاندانش را نابود کرده بود. ترجمه جایگزین: «من از خاندان اَخاب خلاص خواهم شد، همان طور که از ... خلاص شدم»
این عبارت سه بار در این آیه استفاده شده. هر بار کلمۀ «خاندان» به «خانوادۀ» شخص خاصی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خانوادۀ ...»
اینها اسامی مردانه هستند. اسم «نَباط» را همان طور که در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۳ ترجمه کردهاید، ترجمه کنید.
این یعنی سگان بدن مُردۀ او را خواهند خورد. ترجمه جایگزین: «سگان بدن مُردۀ ایزابل را خواهند خورد»
اینجا به سایر افسرانی که اَخابِ پادشاه را خدمت میکردند، اشاره میکند.
«مرد دیوانه»
ییهُو میگوید که او نبیِ جوانی است و همۀ آنها با کلامی که نبیِ جوان معمولاً میگوید آشنا هستند. ترجمه جایگزین: «شما میدانید انبیای جوانی مثل او چه میگویند»
«آنچه او گفته به ما بگو»
«او دربارۀ برخی امور صحبت کرد»
در این فرهنگ، گذاشتن لباس بر زمین، روشی برای احترام به پادشاه بود، تا پایش زمین کثیف را لمس نکند. ترجمه جایگزین: «لباسهای خود را درآوردند و آنها را جلوی ییهُو بر مسیری که راه میرفت، گذاشتند»
همه کرنا نمینواختند. مثل اینکه فقط یک نفر کرنا مینواخت. ترجمه جایگزین: «یکی از آنها کرنا مینواخت و آنها همه گفتند»
اسم این مرد را همان طور که در کتاب دوم پادشاهان ۹: ۲ ترجمه کردهاید، ترجمه کنید.
این کلمه اینجا استفاده شده تا وقفهای در سیر اصلی داستان ایجاد کند. اینجا نویسنده اطلاعات پسزمینهای درباره چگونگی زخمی شدن یورام و رفتن او نزد یزرئیل برای شفا ارايه میدهد.
این فقط به ارتش اسرائیلیان اشاره میکند نه به تمام کسانی که در اسرائیل زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «او و لشکرش» یا «او و ارتش اسرائیلیان»
اسم این مرد را همانطور که در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۸ ترجمه کردهاید، ترجمه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از ... بهبودی یابد»[ در فارسی انجام شده است]
این یعنی که او در جنگ با اَرامیان زخمی شده بود. ترجمه جایگزین: «زخمهایی که یورام در طول جنگ با ارتش اَرامیان داشت»
این به حَزائیل و ارتش او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به ضد حَزائیل، پادشاه اَرام و ارتش او»
این به افسرانی که در راموت جلعاد با یورام بودند اشاره میکند.
«اگر شما با من موافقید» ییهُو این عبارت را به کار میبرد تا اشاره کند که آیا مردم پشتیبان او برای پادشاه شدن و تصمیماتی که میگیرد، هستند. ترجمه جایگزین: «اگر شما به راستی میخواهید من پادشاه شما باشم»
این به آگاهیِ یورام و ارتش او از برنامههای ییهُو اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به یورامِ پادشاه و ارتش او در یزرَئیل اطلاع بدهند»
کلمۀ «اکنون» اینجا استفاده شده تا در سیر اصلی داستان وقفه ایجاد کند. اینجا نویسنده اطلاعات پسزمینهای دربارۀ دیدار اَخَزیا با یورام ارائه میدهد.
نگهبان
«ییهُو و افرادش در حالی که آنها هنوز خیلی دور بودند»
ییهُو از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا به قاصد بگوید که به او مربوط نیست که آیا او در سلامتی آمده یا نه. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمۀ جایگزین: «به تو مربوط نیست که آیا به سلامت آمدهام!» یا «به تو مربوط نیست که بدانی آیا من به سلامتی آمدهام!»
دیدهبان به یورام پادشاه گفت مردی که او فرستاده با پاسخ به سؤال پادشاه برنگشته.
«پس یورام پادشاه دومین قاصد را سوار بر اسب فرستاد که برای ملاقات ییهُو و لشکرش برود»
یورام قبلاً یک نفر را فرستاده بود. این دفعۀ بعد بود. ترجمه جایگزین: «شخص دیگری»
ییهُو از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا به قاصد بگوید که به او مربوط نیست که آیا او در سلامتی آمده یا نه. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. به نحوۀ ترجمه این سؤال در کتاب دوم پادشاهان ۹: ۱۸ نگاه کنید. ترجمۀ جایگزین: «به تو مربوط نیست که آیا به سلامت آمدهام!» یا «به تو مربوط نیست که بدانی آیا من به سلامتی آمدهام!»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا سوارانِ ارابه در همان مسیری که ییهُو پسر نِمشِی میرفت، میرانند»
«هر یک در ارابههای خود»
«وقتی آنها به ییهُو رسیدند، او در ... بود»
این نامی مردانه است.
این به شخصی اهل یزرئیل اشاره میکند.
ییهُو از این سؤال بدیهی استفاده میکند تا دلیلی که او در صلح و سلامتی نیامده را بیان کند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سلامتی نخواهد بود تا زمانی که مادرت ایزابل اینقدر زیاد بتپرستی را در غالب زناکاری و جادوگری انجام داده و آن را رواج میدهد.»
«ارابهاش را برگرداند و سعی کرد تا فرار کند»
حیلهگری یا فریب
«با تمام تواناییاش» یا «با تمام قدرتش»
یورام از پرتاب تیری مُرد. ترجمه جایگزین: «یورام، مُرده در ارابهاش افتاد»
این نامی مردانه است.
«بدن مُردۀ او را بردار و آن را در ... بینداز» یا «لاشۀ او را بردار و آن را در ... بینداز»
«به خاطر بیاور»
این یعنی آنها در ارابهای پشت ارابۀ اَخاب میراندند. ترجمه جایگزین: «پشت ارابۀ پدرش اَخاب»
«یهوه این نبوت را به ضد اَخاب گفت»
این یعنی او اَخاب را به خاطر کارهای شریرانهای که انجام داده همان طور که لایقش است، مجازات خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «من آنچه را که لایقش هستی به خاطر اعمال ناپسندت به تو خواهم داد»
«بدن مُردۀ یورام را بردار و آن را داخل زمین نابوت بینداز»
«برای به جا آوردن نبوتی که به ما گفته میشود»
این مربوط به شرح اتفاقاتی است که برای اَخَزیا، پادشاه یهودا، بعداز اینکه ییهُو، یورام را کُشت، افتاده است.
«دید که چه اتفاقی برای یورام افتاد»
اینها اسامی مکانها هستند.[ در فارسی همه این اسامی نیامده است]
کلمۀ «فراز» یعنی آنها بالای تپه رفتند درحالی که در جادۀ جُور سفر میکردند. ترجمه جایگزین: «بر جادهای منتهی به جُور»
«اجدادش»
اینجا زمانی که اَخَزیا شروع به حکومت کرد را با بیان مدت زمانی که پادشاه فعلی اسرائیل سلطنت کرده بود، توضیح میدهد. ترجمه جایگزین: «در سال یازدهمی که یورام پسر اَخاب، پادشاه اسرائیل بود»
«یازدهمین سال»
«آرایش کرد، موی خود را مرتب نمود»
ایزابل از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا ییهُو را با سلامتی نیامده بود، متهم کند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو قطعاً در سلامتی نیامدی، ای زِمری که آقای خود را کُشتی!»
اینجا ایزابل، ییهُو را زِمری میخواند تا بگوید که او قاتل است. زِمری سردار ارتش اسرائیل بود که پادشاه اسرائیل را به قتل رسانید چون میخواست جانشین پادشاه شود. ترجمه جایگزین: «تو آقایت را کُشتی، درست مثل زِمری که آقایش را کُشت.»
این نامی مردانه است.
«به طرف کسی بودن» یعنی به آنها وفادار بودن و پشتیبانی کردن از آنها. ترجمه جایگزین: «که به من وفادار باشد»
ییهُو به خواجهسرایان گفت ایزابل را به بیرون از پنجره بیاندازند.
خواجهسرایان ایزابل را به بیرون از پنجرهای بلند [با ارتفاع زیاد از زمین] انداختند و او وقتی به زمین خورد، مُرد.
این یعنی اسبانش را روی بدن او راند. ترجمه جایگزین: «اسبان ییهو که ارابهاش را میکشیدند، بدن او را زیر پاهای خود له کردند»
عبارت «نظر کردن» یعنی به آنچه مشخص شده توجه کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون برو به ...»
چون ایزابل دختر پادشاه بود، ضروری بود که او را به طور شایسته دفن کنند. ترجمه جایگزین: «زیرا او دختر پادشاه است و بنابراین او باید به طور شایسته دفن شود»
«آنها جز بدنِ او چیزی پیدا نکردند.» این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آن چه را که از بدنش مانده بود، پیدا کردند»
کف، قسمت داخلی دست است.
این به شخصی اهل تِشْب اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۳ نگاه کنید.
اینجا به نحوی از تکههای بدن ایزابل که روی زمین پراکنده شده بود سخن میگوید که گویی آنها سرگین هستند که بر زمین پخش شدهاند. چون تکههای بدن او بسیار کوچک و پراکنده بودند، چیزی نبود که بتوان آنها را جمع و دفن کرد. ترجمه جایگزین: «تکههای بدن ایزابل مثل سرگین بر زمین پخش خواهند بود ... به طوری که هیچ کس نتواند آنها را بشناسد و بگوید ...»
کود، سرگینی که بخصوص به عنوان کود استفاده میشود.
«به طوری که هیچ کس نتواند او را بشناسد.» یا «به طوری که هیچ کس نمیتواند بگوید که او ایزابل بود.»
1و هفتاد پسر اَخاب در سامره بودند. پس ییهُو مكتوبی نوشته، به سامره نزد سروران یزْرَعیل كه مشایخ و مربیانِ پسران اَخاب بودند فرستاده، گفت:2« الا´ن چون این مكتوب به شما برسد چونكه پسران آقای شما و ارابهها واسبان و شهر حصاردار و اسلحه با شما است،3پس بهترین و نیكوترین پسران آقای خود را انتخاب كرده، او را بر كرسی پدرش بنشانید و به جهت خانۀ آقای خود جنگ نمایید.»4اما ایشان به شدت ترسان شدند و گفتند: «اینك دو پادشاه نتوانستند با او مقاومت نمایند، پس ما چگونه مقاومت خواهیم كرد؟»5پس ناظر خانه و رئیس شهر و مشایخ و مربیان را نزد ییهُو فرستاده، گفتند: «ما بندگان تو هستیم و هر چه به ما بفرمایی بجا خواهیم آورد؛ كسی را پادشاه نخواهیم ساخت. آنچه در نظر تو پسند آید، به عمل آور.»6پس مكتوبی دیگر به ایشان نوشت و گفت: «اگر شما با من هستید و سخن مرا خواهید شنید، سرهای پسران آقای خود را بگیرید و فردا مثل این وقت نزد من به یزْرَعیل بیایید.» و آن پادشاه زادگان كه هفتاد نفر بودند، نزد بزرگان شهر كه ایشان را تربیت میكردند، میبودند.7و چون آن مكتوب نزد ایشان رسید، پادشاهزادگان را گرفته، هر هفتاد نفر را كشتند و سرهای ایشان را در سبدها گذاشته، به یزْرَعیل، نزد وی فرستادند.8و قاصدی آمده، او را خبر داد و گفت: «سرهای پسران پادشاه را آوردند.» او گفت: «آنها را به دو توده نزد دهنۀ دروازه تا صبح بگذارید.»9و بامدادان چون بیرون رفت، بایستاد و به تمامی قوم گفت: «شما عادل هستید. اینك من بر آقای خود شوریده، او را كشتم. اما كیست كه جمیع اینها را كشته است؟10پس بدانید كه از كلام خداوند كه خداوند دربارۀ خاندان اَخاب گفته است، حرفی به زمین نخواهد افتاد و خداوند آنچه را كه به واسطۀ بندۀ خود ایلیا گفته، بجاورده است.»11و ییهُو جمیع باقیماندگان خاندان اَخاب را كه در یزْرَعیل بودند، كشت، و تمامی بزرگانش و اَصْدَقایش و كاهنانش را تا از برایش كسی باقی نماند.12پس برخاسته، و روانه شده، به سامره آمد و چون در راه به بیتعَقْدِ شبانان رسید،13ییهُو به برادران اَخَزْیا، پادشاه یهودا دچار شده، گفت: «شما كیستید؟» گفتند: «برادران اَخَزْیا هستیم و میآییم تا پسران پادشاه و پسران مَلَكه را تحیت گوییم.»14او گفت: «اینها را زنده بگیرید.» پس ایشان را زنده گرفتند و ایشان را كه چهل و دو نفر بودند، نزد چاه بیتعَقد كشتند كه از ایشان احدی رهایی نیافت.15و چون از آنجا روانه شد، به یهُوناداب بن رَكاب كه به استقبال او میآمد، برخورد و او را تحیت نموده، گفت كه «آیا دل تو راست است، مثل دل من با دل تو؟» یهُوناداب جواب داد كه «راست است.» گفت: «اگر هست، دست خود را به من بده.» پس دست خود را به او داد و او وی را نزد خود به ارابه بركشید.16و گفت: «همراه من بیا، و غیرتی كه برای خداوند دارم، ببین.» و او را بر ارابۀ وی سوار كردند.17و چون به سامره رسید، تمامی باقیماندگان اَخاب را كه در سامره بودند، كُشت به حدی كه اثر او را نابود ساخت بر حسب كلامی كه خداوند به ایلیا گفته بود.18پس ییهُو تمامی قوم را جمع كرده، به ایشان گفت: «اَخاب بَعْل را پرستش قلیل كرد، اما ییهُو او را پرستش كثیر خواهد نمود.19پس الا´نجمیع انبیای بَعْل و جمیع پرستندگانش و جمیع كَهَنه او را نزد من بخوانید و احدی از ایشان غایب نباشد زیرا قصد ذبح عظیمی برای بَعْل دارم. هر كه حاضر نباشد زنده نخواهد ماند.» اما ییهُو این را از راه حیله كرد تا پرستندگان بَعْل را هلاك سازد.20و ییهُو گفت: «محفلی مقدس برای بَعْل تقدیس نمایید.» و آن را اعلان كردند.21و ییهُو نزد تمامی اسرائیل فرستاد و تمامی پرستندگان بَعْل آمدند و احدی باقی نماند كه نیامد و به خانۀ بَعْل داخل شدند و خانۀ بَعْل سرتاسر پر شد.22و به ناظر مخزن لباس گفت كه «برای جمیع پرستندگان بَعْل لباس بیرون آور.» و او برای ایشان لباس بیرون آورد.23و ییهُو و یهوناداب بنركاب به خانۀ بَعْل داخل شدند و به پرستندگان بَعْل گفت: «تفتیش كرده، دریافت كنید كه كسی از بندگان یهُوَه در اینجا با شما نباشد، مگر بندگان بَعْل و بس.»24پس داخل شدند تا ذبایح و قربانیهای سوختنی بگذرانند. و ییهُو هشتاد نفر برای خود بیرون در گماشته بود و گفت: «اگر یكنفر از اینانی كه به دست شما سپردم رهایی یابد، خون شما به عوض جان او خواهد بود.»25و چون از گذرانیدن قربانی سوختنی فارغ شدند، ییهُو به شاطران و سرداران گفت: «داخل شده، ایشان را بكُشید و كسی بیرون نیاید.» پس ایشان را به دم شمشیر كشتند و شاطران و سردارانْ ایشان را بیرون انداختند. پس به شهر بیتبَعْل رفتند26و تماثیل را كه در خانه بَعْل بود، بیرون آورده، آنها را سوزانیدند27و تمثال بَعْل را شكستند و خانۀ بَعْل را منهدم ساخته، آن را تا امروز مزبله ساختند.28پس ییهُو، اثر بَعْل را ازاسرائیل نابود ساخت.29اما ییهُو از پیروی گناهان یرُبْعام بننَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود برنگشت، یعنی از گوسالههای طلا كه در بیتئیل و دان بود.30و خداوند به ییهُو گفت: «چونكه نیكویی كردی و آنچه در نظر من پسند بود، بجا آوردی و موافق هر چه در دل من بود با خانۀ اَخاب عمل نمودی، از این جهت پسران تو تا پشت چهارم بر كرسی اسرائیل خواهند نشست.»31اما ییهُو توجه ننمود تا به تمامی دل خود در شریعت یهُوَه، خدای اسرائیل، سلوك نماید، و از گناهان یرُبْعام كه اسرائیل را مرتكب گناه ساختهبود، اجتناب ننمود.32و در آن ایام، خداوند به منقطع ساختن اسرائیل شروع نمود؛ و حَزائیل، ایشان را در تمامی حدود اسرائیل میزد،33یعنی از اُرْدّن به طرف طلوع آفتاب، تمامی زمین جِلْعاد و جادیان و رؤبینیان و مَنَّسیان را از عَرُوعیر كه بر وادی اَرْنون است و جِلْعاد و باشان.34و بقیۀ وقایع ییهُو و هر چه كرد و تمامی تَهَوُّر او، آیا در كتابِ تواریخِ ایامِ پادشاهانِ اسرائیل مكتوب نیست؟35پس ییهُو با پدران خود خوابید و او را در سامره دفن كردند و پسرش یهُواَخاز به جایش پادشاه شد.36و ایامی كه ییهُو در سامره بر اسرائیل سلطنت نمود، بیست و هشت سال بود.
نبوت خدا به ضد خاندان اَخاب انجام شد. ییهُو تمام نسل اَخاب و همۀ پرستندگان بعل را کُشت.
and )
«۷۰ پسر»
این یعنی ییهُو قاصدی فرستاد تا نامه را تحول دهند. ترجمه جایگزین: «ییهو مکتوبی نوشت و قاصدی برای تحویل آنها به سامره فرستاد»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا، نشاندن بر کرسی پادشاه یعنی منصوب شدن به عنوان پادشاه. ترجمه جایگزین: «او را به جای پدرش پادشاه کنید»
«ذریت [نسلِ] آقای خود.» اینجا شخصی که آنها انتخاب کردند تا پادشاه باشد، به عنوان نسل سلطنتی اَخاب اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «از نسل آقای خود دفاع کنید» یا «او را حمایت کنید»
«پس آنها بسیار ترسیده بودند»
«دو پادشاه، یورام و اَخَزیا»
اینجا «ایستادن» یعنی تواناییِ تحمل کردنِ بار سختی. ترجمه جایگزین: «نتوانستند در برابر ییهُو طاقت بیاورند» یا «نتوانستند با ییهو مخالفت کنند»
پسران [منظور پسرانِ اَخاب است] از این پرسش بدیهی استفاده کردند تا به طور ضمنی اشاره کنند که آنها نمیتوانند دربرابر ییهُو مقاومت کنند. ترجمه جایگزین: «ما هم نمیتوانیم بر علیه او بایستیم!» یا «ما هم نمیتوانید در برابر او مقاومت کنیم!»
«شهردار شهر.» اینجا «بر بالایِ» چیزی بودن یعنی اقتدار و مسئولیت بر آن داشتن. ترجمه جایگزین: «مردی که مسئول شهر بود» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
این به افرادی که فرزندان پادشاه را تربیت میکردند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که فرزندان پادشاه را میپروراندند»
اینجا «چشمانِ» ییهُو به «نظرِ» او اشاره میکند. «نظرِ» او به آنچه فکر میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه تو داوری میکنی، درست باشد» یا «آن چه تو فکر میکنی بهترین است»
یورام نامهای نوشته بود. این نامۀ بعدی بود. ترجمه جایگزین: «دوباره نامهای به آنها نوشت» یا «نامۀ دیگری به آنها نوشت»
«در کنار کسی بودن» یعنی به آنها وفادار بودن و از آنها حمایت کردن. ترجمه جایگزین: «وفادار به من»
بشنوید و اطاعت کنید
اینجا «سخنِ» ییهو به آنچه او میگوید اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه من میگویم»
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها سرهای فرزندان اَخاب را بیاورند و آنها را به ییهُو تقدیم کنند. ترجمه جایگزین: «شما باید سرها را بردارید ... و آنها را برای من بیاورید»
این به کشتن آنها و بُریدن سرهایشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پسران [اولاد] آقای خود را بکُشید و سرهای آنها را ببُرید»
«۷۰ نفر»
این یعنی به آنها رسیدگی میکردند و آنها را تعلیم میدادند. ترجمه جایگزین: «که آنها میپروراندند» یا «که به آنها رسیدگی میکردند»
«۷۰ نفر»
این یعنی آنها افرادی را فرستادند تا سبدها را به ییهُو تحویل دهند. ترجمه جایگزین: «افرادی فرستادند تا آنها را برای ییهُو ببرند»
«فرزندان اَخاب»
«ییهُو به دروازۀ شهر رفت و در حضور مردم ایستاد»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که آنها از چه چیزی بیگناه بودند. معانی محتمل ۱) ترجمه جایگزین: «شما از آنچه برای یورام اتفاق افتاده بود بیگناهید» یا ۲) این یعنی آنها مسئول مرگ خاندان یورام نیستند. ترجمه جایگزین: «شما از آنچه برای یورام و خاندانش اتفاق افتاده بود، بیگناه هستید» یا «شما دربارۀ این موضوع بیگناه هستید»
ییهُو اینجا از این کلمه استفاده میکند تا توجه مردم را به آنچه بعداً میگوید جلب کند. ترجمه جایگزین: «گوش کنید» یا «کلام من را بشنوید»
ییهُو از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا باعث شود مردم عمیقاً دربارۀ آن موقعیت فکر کنند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. معانی محتمل ۱) ترجمه جایگزین: «اما سامریان مسئول کشتن ۷۰ فرزند اخاب هستند» یا ۲) ترجمه جایگزین: «اما این ارادۀ یهوه برای این افراد بود که بمیرند»
«درک کنید که ...» یا «از این حقیقت آگاه باشید که ...»
اینجا به نحوی از اموری که یهوه گفته بود و تماماً اتفاق افتاده بود سخن میگوید که گویی آنها چیزی هستند که نمیمیرند و به زمین نمیافتند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از قسمتهای کلام یهوه ... از بین نخواهند رفت» یا «تمام قسمتهای کلام یهوه ... اتفاق خواهند افتاد»
اینجا به نحوی از اینکه یهوه باعث شد فرزندان اَخاب کشته شوند سخن میگوید که گویی او خودش آنها را کُشته است. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث شده که اتفاق بیافتد»
ییهُو تمام این افراد را خودش نکُشت، بلکه او دستور داد که آنها کُشته شوند. ترجمه جایگزین: «پس ییهُو دستور داد تا همه ... کُشته شوند» یا «پس ییهُو دستور داد تا همه ... بمیرند»
«همه کسانیکه زنده بودند» یا «همۀ کسانیکه آنجا را ترک کرده بودند»
این یعنی آنها همه کشته شده بودند. ترجمه جایگزین: «تا همۀ آنها کُشته شوند» یا «تا همۀ آنها بمیرند»
این نام مکانی بود که گوسفندان آنجا پراکنده بودند.
«برای ملاقات میآییم»
«پسرانِ یورامِ پادشاه»
این یعنی آنها را دستگیر کنید اما آنها را نکُشید. ترجمه جایگزین: «آنها را دستگیر کنید» یا «آنها را اسیر کنید»
«پس آنها را دستگیر کردند»
«۴۲ نفر»
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او همۀ آنها را کُشت»
این نامی مردانه است.
اینجا «دلِ» شخص به وفاداریِ آنها اشاره میکند. اگر شخص «به کسی» وفادار باشد، یعنی آنها به آن شخص وفادار هستند. ترجمه جایگزین: «آیا تو به من وفاداری همان طور که من به تو هستم؟ ... «وفادار هستم.»
«اگر چنین هست، دستت را در دستانم بگذار» یا «اگر چنین هست، به ما دست بده». در بسیار از فرهنگها، وقتی دو نفر با هم دست میدهند، این کار توافق آنها را تصدیق میکند.
کلمۀ «غیرت» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ببین که من چطور... با غیرت هستم»
«تمام خاندان سلطنتی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « تا نبوتی که ایلیا بر اساس آن چه که یهوه به او داده بود، تحقق یابد»
«تمام مردم را صدا زدند و آنها به جایی که او بود آمدند»
«تمام مردم سامره»
«او را بیشتر از اَخاب خدمت نمود»
«هیچ کس آنجا را ترک نکند»
این یعنی اگر آنها نیایند، کُشته خواهند شد. ترجمه جایگزین: «ما هرکسی که نیاید را خواهیم کُشت»
این یعنی مشخص و آماده کردنِ زمانی برای کاری. در این مورد آنها جماعتی را برای بعل آماده کردند. ترجمه جایگزین: «آماده کردند [مهیا کردند]»
این یعنی او قاصدانی فرستاد تا این پیغام را به تمام سرزمین برسانند. ترجمه جایگزین: «پس ییهُو قاصدانی فرستاد» یا «پس ییهُو پیغامی فرستاد»
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که تمام پرستندگان بعل آنجا بودند» یا «که همه آمده بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آنجا را پُر کردند»
اینجا «نگه داشتنِ» چیزی یعنی مراقبت و نظارت کردن بر آن. ترجمه جایگزین: «کسی که مسئول کمدِ لباسِ کاهن بود» یا «کسی که از کمدِ لباسِ کاهن مراقبت میکرد»
«ییهُو به کسانی که در معبد بعل را پرستش میکردند، گفت»
«به جز پرستندگان بعل که اینجا هستند»
اینجا «به دستِ» افراد به «کنترلِ» آنها اشاره میکند. با مستقر شدن در اطراف معبد، آنها شرایط را در کنترل خواهند داشت و این به عهدۀ آنها بود که آیا مردم قادر به فرار بودند یا نه. ترجمه جایگزین: «اگر هر یک از این افرادی که در کنترل شما هستند، فرار کند» یا «اگر هر یک از افرادی که داخل هستند، فرار کنند»
«ما کسی که اجازه داده او فرار کند را خواهیم کُشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این روشی مؤدبانه است و به شخصی که کُشته میشود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ما جانِ او را خواهیم گرفت» یا «ما او را خواهیم کُشت»
«به جای جانِ آن مرد.» اینجا این مرد به «جانِ» او اشاره میکند تا تأکید کند که او میمیرد. ترجمه جایگزین: «به جای آن مرد»
شاید نیاز باشد که بیان کنید ییهُو قبل از اینکه با شاطران سخن بگوید، از معبد بیرون آمده بود. ترجمه جایگزین: «او به بیرون از معبدِ بعل برگشت و به شاطران و سرداران گفت»
افراد از شمشیر برای کُشتنن پرستندگان بعل استفاده میکردند. این عبارت به شمشیرهای آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با شمشیرهای خود»
این یعنی بدنهای مُردۀ افراد را به بیرون از معبد انداختند. ترجمه جایگزین: «بدنهای مُردۀ آنها را به بیرون از معبد انداختند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«آن را توالت عمومی کردند.» مزبله، دستشویی یا سرویس بهداشتی است که معمولاً برای اردوگاه یا ساختمانهایی که برای اسکان سربازان است، استفاده میشود.
این یعنی بعضی چیزها در شرایطی خاص تا به امروز باقی مانده است. ترجمه جایگزین: «و از آن زمان تاکنون، همیشه این گونه بوده است»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به نحوی از گناه کردن ییهُو به همان طریقی که یربعام گناه میکرد، سخن میگوید که گویی گناهان یربعام مکانی هستند که ییهُو ترک نکرده است. ترجمه جایگزین: «جلوی مرتکب شدن انواع گناهانی را که یربعام پسر نباط مرتکب شده بود را نگرفت»
به نحوۀ ترجمه این نام مردانه در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۳ نگاه کنید.
«انجام دادی» یا «عمل کردی»
چشمان به دیدن اشاره میکند و دیدن به افکار و داوری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری من درست باشد» یا «آنچه من در نظر گرفتم درست باشد»
اینجا «خانۀ» اَخاب به «خاندانِ» او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خاندانِ اَخاب»
اینجا «دل» به «اشتیاق» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همۀ آنچه من اشتیاق داشتم برای تو انجام دهم» یا «همۀ آنچه من میخواستم تو انجام دهی»
نشستن بر کرسی به سلطنت کردن به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه خواهند شد»
این به پسر، نوه، نتیجه، و نبیرۀ او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا چهارمین نسل» یا «برای چهار نسل دیگر»
اینجا «راه رفتن» به «زندگی کردن» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ییهو مراقب نبود تا مطابق شریعت یهوه زندگی کند»
اینجا «دل» به اراده و اشتیاق شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در هر آنچه که انجام میداد» یا «با تمام ارادۀ خود»
«اجتناب کردن» از چیزی یعنی امتناع از انجام آن. ترجمه جایگزین: «ییهُو به همان طریق یربعام از انجام گناه امتناع نکرد»
«باعث شد قلمرو تحت کنترل اسرائیل کوچکتر شود»
مناطق زمین
اینجا «حَزائیل» به خودش و لشکرش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حَزائیل و لشکرش» یا «لشکر اَرامیان حزائیل پادشاه»
به نحوۀ ترجمه نامِ این پادشاه در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۸ نگاه کنید.
«از سرزمینِ شرقی اُردن»
اینها همه اسامی مکانها هستند.
«رودخانۀ اَرنون.» این نام یک رودخانه است.
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتابِ تواریخِ ایام پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این یعنی ییهُو مُرد. اینجا به نحوی از دفنِ او در همان جایی که پدرانش [اجدادش] را دفن کرده بودند سخن میگوید که گویی او با آنها خوابیده است. ترجمه جایگزین: «ییهُو مُرد و آنها او را در سامره دفن کردند، جایی که پدرانش [اجدادش] را نیز دفن کرده بودند»
این نامی مردانه است.
«ییهُو در سامره بر اسرائیل برای بیست و هشت سال سلطنت نمود»
«۲۸ سال»
1و چون عَتَلْیا، مادر اَخَزْیا دید كه پسرش مرده است، او برخاست و تمامی خانوادۀ سلطنت را هلاك ساخت.2اما یهُوشَبَع دختر یورام پادشاه كه خواهر اَخَزْیا بود، یوآش پسراَخَزْیا را گرفت، و او را از میان پسران پادشاه كه كشته شدند، دزدیده، او را با دایهاش در اطاق خوابگاه از عَتَلْیا پنهان كرد و او كشته نشد.3و او نزد وی در خانۀ خداوند شش سال مخفی ماند و عَتَلْیا بر زمین سلطنت مینمود.4و در سال هفتم، یهُویاداع فرستاده، یوزباشیهای كریتیان و شاطران را طلبید و ایشان را نزد خود به خانۀ خداوند آورده، با ایشان عهد بست و به ایشان در خانۀ خداوند قسم داد و پسر پادشاه را به ایشان نشان داد.5و ایشان را امر فرموده، گفت: «كاری كه باید بكنید، این است: یك ثلث شما كه در سَبَّت داخل میشوید به دیدهبانی خانۀ پادشاه مشغول باشید.6و ثلث دیگر به دروازۀ سُوْر و ثلثی به دروازهای كه پشت شاطران است، حاضر باشید، و خانه را دیدهبانی نمایید كه كسی داخل نشود.7و دو دستۀ شما، یعنی جمیع آنانی كه در روز سَبَّت بیرون میروید، خانۀ خداوند را نزد پادشاه دیدهبانی نمایید.8و هر كدام سلاح خود را به دست گرفته، به اطراف پادشاه احاطه نمایید و هر كه از میان صفها درآید، كشته گردد. و چون پادشاه بیرون رود یا داخل شود، نزد او بمانید.»9پس یوزباشیها موافق هر چه یهُویاداع كاهن امر فرمود، عمل نمودند، و هر كدام كسان خود را خواه از آنانی كه در روز سَبَّت داخل میشدند و خواه از آنانی كه در روز سَبَّت بیرون میرفتند، برداشته، نزد یهُویاداع كاهن آمدند.10و كاهن نیزهها و سپرها را كه از آن داود پادشاه و در خانۀ خداوند بود، به یوزباشیها داد.11و هر یكی از شاطران، سلاح خود را به دست گرفته، از طرفراست خانه تا طرف چپ خانه به پهلوی مذبح و به پهلوی خانه، به اطراف پادشاه ایستادند.12و او پسر پادشاه را بیرون آورده، تاج بر سرش گذاشت، و شهادت را به او داد و او را به پادشاهی نصب كرده، مسح نمودند و دستك زده، گفتند: «پادشاه زنده بماند.»13و چون عَتَلْیا آواز شاطران و قوم را شنید، نزد قوم به خانۀ خداوند داخل شد.14و دید كه اینك پادشاه بر حسب عادت، نزد ستون ایستاده. و سروران و كَرِنّانوازان نزد پادشاه بودند و تمامی قوم زمین شادی میكردند و كَرِنّاها را مینواختند. پس عَتَلْیا لباس خود را دریده، صدا زد كه خیانت! خیانت!15و یهُویاداعِ كاهن، یوزباشیها را كه سرداران فوج بودند، امر فرموده، ایشان را گفت: «او را از میان صفها بیرون كنید و هر كه از عقب او برود، به شمشیر كشته شود.» زیرا كاهن فرموده بود كه در خانۀ خداوند كشته نگردد.16پس او را راه دادند و از راهی كه اسبان به خانۀ پادشاه میآمدند، رفت و در آنجا كشته شد.17و یهُویادع در میان خداوند و پادشاه و قوم عهد بست تا قوم خداوند باشند و همچنین در میان پادشاه و قوم.18و تمامی قوم زمین به خانۀ بَعْل رفته، آن را منهدم ساختند و مذبحهایش و تماثیلش را خرد درهم شكستند. و كاهن بَعْل، مَتّان را روبروی مذبحها كشتند و كاهن ناظران بر خانۀ خداوند گماشت.19و یوزباشیها و كریتیان و شاطران و تمامی قوم زمین را برداشته، ایشان پادشاه را از خانۀ خداوند به زیر آوردند و به راه دروازۀ شاطران به خانۀ پادشاه آمدند و او بر كرسی پادشاهان بنشست.20و تمامی قوم زمینشادی كردند و شهر آرامی یافت و عَتَلْیا را نزد خانۀ پادشاه به شمشیر كشتند.21و چون یوآش پادشاه شد، هفت ساله بود.
این باب آغاز داستان احیای روحانی در یهودا تحت سلطۀ یوآش میباشد.
مادر پادشاه یهودا، عتلیا تمام فرزندان [خانوادۀ] سلطنتی را کُشت تا بتواند حکومت کند. او نتوانست یوآش را بکُشد، چون عمهاش او را در معبد پنهان کرده بود. وقتی یوآش هفت ساله بود، کاهن اعظم با لشکر همپیمان شد و یوآش را پادشاه کردند. آنها عتلیا را کُشتند و معبد بعل را ویران نمودند.
این نامی زنانه است.
«مطلع شد که پسرش مُرده»
عَتَلْیا خودش شخصاً بچهها را نکُشت. ترجمه جایگزین: «او به خادمانش دستور داد که تمام اعضای خاندان اَخَزیا که ممکن بود پادشاه شوند را بکُشند»
«یوآش، پسر بسیار کوچک اَخَزیا را برداشت و او و دایهاش را در اطاق خوابگاهی در معبد پنهان کرد. بنابراین او کُشته نشد»
این نامی زنانه است.
این نامی مردانه است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوآش و یهوشَبَع در خانۀ یهوه برای شش سال پنهان بودند درحالیکه عتلیا بر زمین سلطنت میکرد»[ در فارسی انجام شده است]
این کنایه از افرادی است که در زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
اینجا داستانِ ادامه مییابد که بعد از پنهان شدن یوآش، پسر اَخَزیای پادشاه در معبد، بعد از اینکه تمام فرزندان دیگر اَخَزیای پادشاه کُشته شده بودند، چه اتفاقی افتاد.
«در هفتمین سال سلطنت عتلیا» یا «در سال ۷ سلطنت عتلیا»
کاهن اعظم
عبارت «یوزباشی» احتمالاً عنوانی رسمی برای یک افسر نظامی است. معانی محتمل ۱) کلمۀ «صدها» به تعداد دقیق سربازانی که هر سرداری رهبری میکرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سرداران ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلمهای که به عنوان «صدها» ترجمه شده به تعداد دقیقی اشاره نمیکند، بلکه اسم یک لشکر نظامی است. ترجمه جایگزین: «سرداران لشکریان نظامی»
این نامِ یک گروه خاص گارد سلطنتی است.
«آنها بیایند تا با او ملاقات کنند.» یهُویاداع، کاهن اعظم، این افراد نظامی را داشت که به او در معبد گزارش میدادند.
یهُویاداع برای آنها فاش کرد که یوآش، پسر اَخَزیای پادشاه، هنوز زنده است.
این صفحه تعمدا خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
یهُویاداع همچنان به سربازان مسیر [جهت] میدهد که از یوآشِ پادشاه محافظت کنند.
آنها باید مراقبِ حفاظت از پادشاه دربرابر صدمات میبودند [آنها باید از پادشاه در برابر صدمات مراقبت میکردند]. ترجمه جایگزین: «تا از یوآشِ پادشاه حفاظت کنند»
«هرکه تلاش کند از میان شما بگذرد، درحالی که شما از یوآشِ پادشاه حفاظت میکنید.» صف به خطِ سربازان اشاره دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید او را بکشید»
اینها دو امر مخالف، بیان متضاد هستند و به هر کاری که پادشاه انجام میدهد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما باید همیشه نزدیک پادشاه بمانید»
عبارت «یوزباشی» احتمالاً عنوانی رسمی برای یک افسر نظامی است. معانی محتمل ۱) کلمۀ «صدها» به تعداد دقیق سربازانی که هر سرداری رهبری میکرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سرداران ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلمهای که به عنوان «صدها» ترجمه شده به تعداد دقیقی اشاره نمیکند، بلکه اسم یک لشکر نظامی است. ترجمه جایگزین: «سرداران لشکریان نظامی» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱۱: ۴ نگاه کنید.
«هر سردار»
«در معبد انبار شده بود»
در بعضی از نسخهها دو مورد اولِ «معبد [خانه]» را به عنوان «کاخ» ترجمه میکنند. این نسخهها میگویند، «از سمتِ راست کاخ تا سمت چپ کاخ، نزدیک به مذبح و معبد.»
یهُویاداع، کاهن اعظم، پسر اَخَزیای پادشاه، یوآش را از معبد جایی که به صورت پنهانی در آن بزرگ شده بود، بیرون آورد.
«کتاب شریعت را به او تقدیم کرد»
کاهن، روغن زیتون را بر سر یوآش به عنوان سنبلی که او اکنون پادشاه است، ریخت . ترجمه جایگزین: «مقداری روغن زیتون بر سر یوآش ریخت»
دستک زدن نشانۀ شادی مردم در زمان مسح پادشاه جدید بود.
این به سر و صدای تمام سربازان اشاره میکند.
«او به جایی که مردم در معبد جمع شده بودند، آمد»
«وقتی او رسید، متعجب شد که دید یوآشِ پادشاه ایستاده»
«در کنار یکی از ستونهای معبد»
«جای همیشگی که پادشاه آنجا میایستاد»
«کسانی که کرنا مینواختند»
او لباس خود را پاره کرد تا بیان کند که بسیار ناراحت و عصبانی است.
«شما خائن هستید! شما به من خیانت کردید!»
عبارت «یوزباشی» احتمالاً عنوانی رسمی برای یک افسر نظامی است. معانی محتمل ۱) کلمۀ «صدها» به تعداد دقیق سربازانی که هر سرداری رهبری میکرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سرداران ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلمهای که به عنوان «صدها» ترجمه شده به تعداد دقیقی اشاره نمیکند، بلکه اسم یک لشکر نظامی است. ترجمه جایگزین: «سرداران لشکریان نظامی» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱۱: ۴ نگاه کنید.
«او را از میان دو صفِ شاطران بیرون بیاورید» یا «او را با یک صف از سربازان در هر طرفش دور کنید.» صفها، خطوط یا صف سربازان هستند.
این به طور ضمنی اشاره میکند شخصی که به دنبال او میرود تلاش میکند که به او کمک کند. ترجمه جایگزین: «هرکسی که دنبال او برود، سعی در نجات او دارد»
در بعضی نسخهها به این شکل ترجمه شده «شاطران او را دستگیر کردند و به کاخ، جایی که اسبان وارد حیاط میشدند، بردند.»
«همچنین میان پادشاه و قوم عهدی بست»
این آرایۀ ادبی تعمیم است تا نشان دهد که گروه عظیمی از افراد معبد بعل را نابود کردند. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیاری از مردم زمین»
«معبد بعل»
این نام یک کاهن است.
آنها پادشاه جدید، یوآش را از معبد به کاخ بردند.
عبارت «یوزباشی» احتمالاً عنوانی رسمی برای یک افسر نظامی است. معانی محتمل ۱) کلمۀ «صدها» به تعداد دقیق سربازانی که هر سرداری رهبری میکرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سرداران ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلمهای که به عنوان «صدها» ترجمه شده به تعداد دقیقی اشاره نمیکند، بلکه اسم یک لشکر نظامی است. ترجمه جایگزین: «سرداران لشکریان نظامی» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱۱: ۴ نگاه کنید.
این نامِ یک گروه خاص گارد سلطنتی است.
«پادشاه را از معبد به کاخ آوردند»
این آرایۀ ادبی تعمیم است. شاید بعضی از افراد شادی نکردند. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم زمین شادی کردند»
«شهر آرام بود» یا «شهر در آرامش بود»
«یوآش ۷ ساله بود»
1در سال هفتمِ ییهُو، یهُوآش پادشاه شد و چهل سال در اورشلیم پادشاهی كرد. و اسم مادرش ظبّیه از بَئرشَبَع بود.2و یهُوآش آنچه را كه در نظر خداوند پسند بود، در تمام روزهایی كه یهُویاداع كاهن او را تعلیم میداد، بجا میآورد.3مگر این كه مكانهای بلند برداشته نشد و قوم هنوز در مكانهای بلند قربانی میگذرانیدند و بخور میسوزانیدند.4و یهُوآش به كاهنان گفت: «تمام نقرۀ موقوفاتی كه به خانۀ خداوند آورده شود، یعنی نقرۀ رایج و نقرۀ هر كس بر حسب نفوسی كه برای او تقویم شده است، و هر نقرهای كه در دل كسی بگذرد كه آن را به خانه خداوند بیاورد،5كاهنان آن را نزد خود بگیرند، هر كس از آشنای خود؛ و ایشان خرابیهای خانه را هر جا كه در آن خرابی پیدا كنند، تعمیر نمایند.»6اما چنان واقع شد كه در سال بیست و سوم یهُوآشِ پادشاه، كاهنان، خرابیهای خانه را تعمیر نكرده بودند.7و یهُوآش پادشاه، یهُویاداع كاهن و سایر كاهنان را خوانده، به ایشان گفت كه «خرابیهای خانه را چرا تعمیر نكردهاید؟ پس الا´ن نقرهای دیگر از آشنایان خود مگیرید بلكه آن را به جهت خرابیهای خانه بدهید.»8و كاهنان راضی شدند كه نه نقره از قوم بگیرند و نه خرابیهای خانه را تعمیر نمایند.9و یهُویاداعِ كاهن صندوقی گرفته و سوراخیدر سرپوش آن كرده، آن را به پهلوی مذبح به طرف راست راهی كه مردم داخل خانۀ خداوند میشدند، گذاشت. و كاهنانی كه مستحفظان در بودند، تمامی نقرهای را كه به خانۀ خداوند میآوردند، در آن گذاشتند.10و چون دیدند كه نقرۀ بسیار در صندوق بود، كاتب پادشاه و رئیس كهنه برآمده، نقرهای را كه در خانۀ خداوند یافت میشد، در كیسهها بسته، حساب آن را میدادند.11و نقرهای را كه حساب آن داده میشد، به دست كارگذارانی كه بر خانۀ خداوند گماشته بودند، میسپردند. و ایشان آن را به نجّاران و بنّایان كه در خانۀ خداوند كار میكردند، صرف مینمودند،12و به معماران و سنگتراشان و به جهت خریدن چوب و سنگهای تراشیده برای تعمیر خرابیهای خانۀ خداوند ، و به جهت هر خرجی كه برای تعمیر خانه لازم میبود.13اما برای خانۀ خداوند طاسهای نقره و گُلگیرها و كاسهها و كَرِنّاها و هیچ ظرفی از طلا و نقره از نقدی كه به خانۀ خداوند میآوردند، ساخته نشد.14زیرا كه آن را به كارگذاران دادند تا خانه خداوند را به آن، تعمیر نمایند.15و از كسانی كه نقره را به دست ایشان میدادند تا به كارگذاران بسپارند، حساب نمیگرفتند، زیرا كه ایشان به امانت رفتار مینمودند.16اما نقرۀ قربانیهای جرم و نقرۀ قربانیهای گناه را به خانۀ خداوند نمیآوردند، چونكه از آن كاهنان میبود.17آنگاه حَزائیل، پادشاه اَرام برآمده، با جَتّ جنگ نمود و آن را تسخیر كرد. پس حَزائیل توجه نموده، به سوی اورشلیم برآمد.18ویهُوآش، پادشاه یهودا تمامی موقوفاتی را كه پدرانش، یهُوشافاط و یهُورام و اَخَزْیا، پادشاهان یهودا وقف نموده بودند و موقوفات خود و تمامی طلا را كه در خزانههای خانۀ خداوند و خانۀ پادشاه یافت شد، گرفته، آن را نزد حَزائیل، پادشاه اَرام فرستاد و او از اورشلیم برفت.19و بقیۀ وقایع یوآش و هر چه كرد، آیا در كتابِ تواریخِ ایامِ پادشاهانِ یهُودا مكتوب نیست؟20و خادمانش برخاسته، فتنه انگیختند و یوآش را در خانه مِلُّو به راهی كه به سوی سِلّی فرود میرود، كشتند.21زیرا خادمانش، یوزاكار بن شِمْعَت و یهُوزاباد بنشومیر، او را زدند كه مرد و او را با پدرانش در شهر داود دفن كردند و پسرش اَمَصیا در جایش سلطنت نمود.
این باب پایان داستان احیاء در یهودا تحت سلطه یوآش است.
یوآش معبد را تعمیر کرد. از بسیاری جهات، معبد به رابطه بین مردم و و یهوه اشاره میکند.
«در طول ۷ سال سلطنت ییهُو بر اسرائیل»
«یهُوآش شروع به سلطنت بر یهودا کرد»
این نامی زنانه است.
«ظبّیه اهل شهر بَئرشَبَع»
چشمان به دیدن اشاره میکند، و دیدن به افکار و داوری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه یهوه [خداوند] درست تشخیص میدهد» یا «آنچه خداوند[یهوه] درست میپندارد»
«به او یاد میداد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما مردم مکانهای بلند را خراب نکردند»
یهوه مردم را از پرستش در این مکانها قدغن کرد. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم همچنان به مکانهایی که مورد قبول یهوه نبود، برای گذرانیدن قربانی و سوزانیدن بخور میرفتند»
این به نقرهای اشاره میکند که مردم برای حمایت از معبد میدادند. این پول را به سه شکل تقدیم میکردند که در ادامه جمله توصیف شده است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«وقتی یهُوآش برای بیست و سه سال پادشاه بود»
یهُوآش این سؤال را میپرسد تا کاهنان را سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «شما باید معبد را تعمیر میکردید»
«به کارگرانی که تعمیرات میکنند، بپردازید»
این صفحه تعمداً خالی است.
«به جای جمع کردن نقره از کاهنان، یهویاداع»
«در سمت راست ورودی معبد»
«داخل قفسه گذاشتند» یا «در جعبه گذاشتند»
این حمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پولی که مردم میآوردند»[ در فارسی به شکل معلوم ترجمه شده]
در بسیاری از نسخهها این امر را به روشی منطقیتر بیان میکنند از جمله «نقره را میشمردند و آن را در کیسهها میگذاشتند.»
معانی محتمل ۱) «نقره را در کیسهها میگذاشتند» یا ۲) «نقره را در کیسهها گره میزند.»
«نقرهای که آنها در قفسه پیدا میکردند»
«حساب میکردند»
اینجا «دست» به افراد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به افراد»
«که معبد را تعمیر میکردند»
افرادی که وسایلی از چوب میساختند و تعمیر میکردند.
افرادی که با سنگ میساختند.
کسانی که سنگها را به اندازۀ و شکل دقیق میبریدند.
«که چوب بخرند و سنگ ببرند»
«تا برای همۀ تعمیرات مورد نیاز پرداخت کنند»
«برای هیچ یک از ... معبد پرداخت نکردند» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
اینها چیزهایی هستند که توسط کاهنان برای وظایف مختلف معبد از قبیل قربانی و جشن مورد استفاده قرار میگرفتند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از افرادی که پول[ نقره] را دریافت میکردند و به کارگزاران برای تعمیر میدادند، حساب و کتاب نمیخواستند»
حساب نمیکردند که چه مقدار نقره دریافت و خرج شده.
این به طور ضمنی اشاره میکند که این نقره برای تعمیرات استفاده نمیشد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از پول[نقرۀ] قربانیهای جرم و قربانیهای گناه برای تعمیرات خانۀ یهوه استفاده نمیکردند»
این به لشکر حَزائیل و همچنین به حَزائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حَزائیل، پادشاه اَرام و لشکرش حمله کردند ... سپس آنها به ... حمله نمودند»
این نام پادشاه کشورسوریه است.
«مغلوب کرد و بر آن کنترل یافت»
این افراد پادشاهان قبلی یهودا بودند.
«اختصاص داده بودند»
«طلایی که در خزانهها ذخیره شده بود»
هدایایی که یهُوآش به حَزائیل داد او را متقاعد کرد که به اورشلیم حمله نکند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس حَزائیل به اورشلیم حمله نکرد و آن را به حال خود گذاشت»
این سؤال استفاده شده تا به خواننده یادآوری کند که این امور ثبت شده است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتابِ تواریخِ ایامِ پادشاهان یهودا نوشته شده است»
موقعیتِ این مکان مشخص نیست.
اینها اسامی مردانه هستند.
«در جایی که پدرانش دفن شده بودند»
«پادشاه بعدی یهودا شد»
1در سال بیست و سومِ یوآش بناَخَزْیا،پادشاه یهودا، یهُواخاز بن ییهُو، بر اسرائیل در سامره پادشاه شده، هفده سال سلطنت نمود.2و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود به عمل آورد، و در پی گناهان یرُبْعام بننَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، سلوك نموده، از آن اجتناب نكرد.3پس غضب خداوند بر اسرائیل افروخته شده، ایشان را به دست حَزائیل، پادشاه اَرام و به دست بَنْهَدَد، پسر حَزائیل، همۀ روزها تسلیم نمود.4و یهُواَخاز نزد خداوند تضرع نمود و خداوند او را اجابت فرمود زیرا كه تنگی اسرائیل را دید كه چگونه پادشاه اَرام، ایشان را به تنگ میآورد.5و خداوند نجاتدهندهای به اسرائیل داد كه ایشان از زیردست اَرامیان بیرون آمدند و بنیاسرائیل مثل ایام سابق در خیمههای خود ساكن شدند.6اما از گناهان خانۀ یرُبْعام كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، اجتناب ننموده، در آن سلوك كردند، و اشیره نیز در سامره ماند.7و برای یهُواَخاز، از قوم به جز پنجاه سوار و ده ارابه و ده هزار پیاده وانگذاشت زیرا كه پادشاه اَرام ایشان را تلف ساخته، و ایشان را پایمال كرده، مثل غبار گردانیده بود.8و بقیۀ وقایع یهُواَخاز و هر چه كرد و تهوّر او، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟9پس یهُواَخاز با پدران خود خوابید و او را در سامره دفن كردند و پسرش، یوآش، در جایش سلطنت نمود.10و در سال سی و هفتم یوآش، پادشاه یهودا، یهُوآش بن یهُواَخاز بر اسرائیل در سامره پادشاه شد و شانزده سال سلطنت نمود.11و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد و از تمامی گناهان یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود اجتناب نكرده، در آنها سلوك مینمود.12و بقیۀ وقایع یوآش و هر چه كرد و تهور او كه چگونه با اَمَصیا، پادشاه یهودا جنگ كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟13و یوآش با پدران خود خوابید و یرُبْعام بر كرسی وی نشست و یوآش با پادشاهان اسرائیل در سامره دفن شد.14و اَلِیشَع به بیماریای كه از آن مرد، مریض شد. و یوآش، پادشاه اسرائیل، نزد وی فرود شده، بر او بگریست و گفت: «ای پدر من! ای پدرمن! ای ارابۀ اسرائیل و سوارانش!»15و اَلِیشَع وی را گفت: «كمان و تیرها را بگیر.» و برای خود كمان و تیرها گرفت.16و به پادشاه اسرائیل گفت: «كمان را به دست خود بگیر.» پس آن را به دست خود گرفت و اَلِیشَع دست خود را بر دست پادشاه نهاد.17و گفت: «پنجره را به سوی مشرق باز كن.» پس آن را باز كرد و اَلِیشَع گفت: «بینداز.» پس انداخت. و او گفت: «تیر ظفر خداوند ، یعنی تیر ظفر بر اَرام زیرا كه اَرامیان را در اَفیق شكست خواهید داد تا تلف شوند.»18و گفت: «تیرها را بگیر.» پس گرفت و به پادشاه اسرائیل گفت: «زمین را بزن.» پس سه مرتبه آن را زده، باز ایستاد.19و مرد خدا به او خشم نموده، گفت: «میبایست پنج شش مرتبه زده باشی؛ آنگاه اَرامیان را شكست میدادی تا تلف میشدند، اما حال اَرامیان را فقط سه مرتبه شكست خواهی داد.»20و اَلِیشَع وفات كرد و او را دفن نمودند. و در وقت تحویل سال لشكرهای موآب به زمین درآمدند.21و واقع شد كه چون مردی را دفن میكردند، آن لشكر را دیدند و آن مرده را در قبر اَلِیشَع انداختند؛ و چون آن میت به استخوانهای اَلِیشَع برخورد، زنده گشت و به پایهای خود ایستاد.22و حَزائیل، پادشاه اَرام، اسرائیل را در تمامی ایام یهُواخاز به تنگ آورد.23اما خداوند بر ایشان رأفت و ترحم نموده، به خاطر عهد خود كه با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بسته بود به ایشان التفات كرد و نخواست ایشان را هلاك سازد، و ایشان را از حضور خود هنوز دور نینداخت.24پس حَزائیل، پادشاه اَرام مرد و پسرش،بَنْهَدَد به جایش پادشاه شد.25و یهُوآش بن یهُواَخاز، شهرهایی را كه حَزائیل از دست پدرش، یهُواَخاز به جنگ گرفته بود، از دست بَنْهَدَد بن حَزائیل باز پس گرفت، و یهُوآش سه مرتبه او را شكست داده، شهرهای اسرائیل را استرداد نمود.
این آخرین باب دربارۀ الیشع است.
پادشاه اسرائیل وقتی الیشع مُرد، غمگین شد. الیشع به او اطمینان داده بود که او سه پیروزی بر اَرام خواهد داشت.
پادشاه، حفاظت الیشع از اسرائیل را با «ارابۀ اسرائیل و اسبسواران مقایسه میکند.»
«بعد از اینکه یوآش تقریباً ۲۳ سال بر یهودا حکومت کرد»
«بر قلمروی اسرائیل واقع در سامره حکومت کرد»
«یهُواخاز برای ۱۷ سال پادشاه بود»
نظرِ یهوه به داوری و سنجش او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه [خداوند] ناپسند تشخیص میدهد» یا «آن چه خداوند[یهوه] ناپسند میپندارد»
«همان گناهان یرُبعام را انجام میداد»
اینجا به نحوی دربارۀ اجتناب از گناهش سخن گفته که گویی او از آنها برگشته است. این را میتوان به حالت مثبت نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهُواخاز از انجام گناهان یرُبعام دوری نکرد» یا «یهُواخاز به انجام همان گناهان یرُبعام ادامه داد»
اینجا به نحوی از خشمگین شدن یهوه از اسرائیل سخن گفته شده که گویی خشمِ او آتشی است که میسوزاند. ترجمه جایگزین: «پس یهوه بسیار از اسرائیل عصبانی شد»
اینجا «ایشان را» به اسرائیل و «دست» به قدرت کنترل آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اجازه داد حَزائیل، پادشاه اَرام، و پسرش بَنْهَدَد دائماً در جنگ اسرائیلیان را شکست بدهند»
«به حضور یهوه دعا کرد»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید تکرار شدهاند. اسم معنای «تنگی» یعنی «پادشاه اَرام ایشان را به تنگ آورده بود.» ترجمه جایگزین: «او دید چطور پادشاه اَرام به شدت بر اسرائیل ظلم میکرد»
«کسی که آنها را نجات دهد»
اینجا «دست» به قدرت کنترل آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او، به آنها این امکان را داد که از قدرت اَرام آزاد باشند»
اینجا به نحوی دربارۀ گناه نکردن سخن گفته که گویی آنها از گناهان جدا میشوند. این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائیل انجام همان گناهانی که یرُبعام مرتکب میشد را متوقف نکردند» یا «اسرائیل به ارتکاب همان گناهانی که یرُبعام مرتکب میشد، ادامه دادند»
«خاندان برُبعام»
«لشکر یهُواَخاز را شکست دادند»
لشکر اَرامیان به شدت ارتش اسرائیل را مغلوب کردند که آنچه باقی مانده بود آنقدر بیارزش بودند که با سبوی گندمی که کارگران هنگام برداشت محصول بر آن راه میروند، مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «آنها را له میکردند، همان طوری که کارگران کاه را هنگام برداشت محصول با پاهای خود له میکنند»
این سؤال اینجا استفاده شده تا به خواننده یادآوری کند که اعمال یهُواَخاز در کتاب دیگری ثبت شده است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این یک روش مؤدبانه برای بیان مرگ فردی است.
«بعد از اینکه یوآش تقریباً برای ۳۷ سال بر یهودا حکومت نمود»
«یهُوآش پسر یهُواَخاز شروع به حکومت بر اسرائیل در سامره کرد»
او پادشاه اسرائیل و پسر یهُواَخاز بود.
اینجا «نظر» به افکار و داوری خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او آنچه را که یهوه ناپسند میپنداشت، انجام میداد»
اینجا به نحوی دربارۀ گناه نکردن سخن گفته که گویی او گناهان را پشت خود گذاشته است. این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهُوآش انجام همان گناهان یرُبعام را متوقف نکرد» یا «یهُوآش همان گناهان یرُبعام را انجام میداد»
«که یرُبعام باعث شده بود اسرائیل گناه کنند»
اینجا به نحوی از گناه کردن سخن گفته شده که گویی او در مسیری گناهآلود راه میرود. ترجمه جایگزین: «اما یهُوآش همچنان همان گناهان را انجام میداد»
اینجا به نحوی از قدرت ارتش یهُوآش سخن گفته شده که گویی «قدرت» یهُوآش است. ترجمه جایگزین: «قدرتی که ارتش او هنگام جنگ با ارتش اَمَصیا، پادشاه یهودا نشان میدادند»
این سؤال اینجا استفاده شده تا به خواننده یادآوری کند که اعمال یهُواَخاز در کتاب دیگری ثبت شده است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این یک روش مؤدبانه است که میگوید یوآش مُرد.
اینجا «نشستن بر کرسی» به حکومت کردن به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یرُبعام بعد از او پادشاه شد» یا «یرُبعام بعد از او شروع به سلطنت کرد»
«چون الیشع بیمار بود، گریه میکرد»
الیشع، پدر واقعی پادشاه نبود. یوآشِ پادشاه این اصطلاح را به نشانۀ احترام به او استفاده کرد.
این به الیشع که در دوم پادشاهان ۲: ۱۱ و دوم پادشاهان ۲: ۱۲ به آسمان رفت اشاره میکند. یوآش این عبارت را استفاده میکند تا بگوید که الیشع در حال مردن است. ترجمه جایگزین: «ارابههای اسرائیل و سوارانش تو را به آسمان میبرند»
اینجا به مردانی که ارابهها را میراندند، اشاره میکند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارابهرانان»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
الیشع به صحبت کردن با یوآش، پادشاه اسرائیل ادامه میدهد.
«پنجرۀ رو به شرق را باز کن» یا «پنجرهای که به سمت مشرق هست را باز کن»
چون این اتفاق بعد از اینکه یوآش کمان و تیرها را برمیدارد افتاده، احتمالاً خادمی دارد که پنجره را باز میکند. ترجمه جایگزین: «پس خادمی آن را باز کرد»
«یوآش تیر را پرت کرد»
رابطۀ بین تیر و پیروزی را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این تیر علامتی از یهوه است که او پیروزی بر اَرام را به تو خواهد داد» یا «این تیر نمادی از پیروزی بر اَرام است که یهوه به تو خواهد داد»
این شهری در سرزمین اسرائیل بود.
این صفحه تعمداً خالی است.
«اما الیشع از یوآشِ پادشاه بسیار خشمگین بود»
«تا تو کاملاً آنها را هلاک کنی» یا «تا آنها کاملاً نابود شوند»
این کلمه در سیر اصلی داستان وقفه ایجا میکند. این بخش جدید اطلاعات پسزمینهای برای قسمتی از داستان که در ادامه میآید، میدهد.
«هر سال در طول بهار»
«درحالی که تعدادی از اسرائیلیان بدن مردی را دفن میکردند»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که آنها از موآبیان ترسیده بودند. ترجمه جایگزین: «گروهی از سواران موآبی را دیدند که به طرف آنها میآیند و آنها ترسیده بودند»
«قبری که الیشع در آن دفن شده بود»
اینجا «مرد [میت]» به بدن مُرده او اشاره میکند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که بدن مرد مُرده به استخوانهای الیشع خورد»
«مرد مُرده زنده شد و ایستاد»
این صفحه تعمداً خالی است.
شاید لازم باشد این جمله را به دو قسمت کوتاهتر تقسیم کنید. ترجمه جایگزین: «اما یهوه با قوم اسرائیل بسیار رئوف بود. او به آنها کمک میکرد»
عهد یهوه دلیلی است که او اسرائیل را هلاک نکرد. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این دلیلی است که یهوه آنها را هلاک نکرد» یا «یهوه به خاطر عهدش، آنها را هلاک نکرد»
اینجا به نحوی از عدم پذیرش یهوه سخن گفته شده که گویی او از نظر فیزیکی اسرائیل را از جاییکه هست دور میاندازد. ترجمه جایگزین: «آنها را طرد نکرد»
اینها اسامی پادشاهان هستند.
«بعد از او پادشاه شد»
اینها اسامی پادشاهان هستند.
اینجا «یهُوآش» و «او را» به پادشاهان و لشکر آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارتش یهُوآش به لشکر بنهدد سه بار حمله کردند»
«یهُوآش کنترل شهرهای اسرائیل را که بنهدد تسخیر کرده بود، به دست گرفت»
1در سال دومِ یوآش بن یهُواخاز پادشاه اسرائیل، اَمَصْیا بن یوآش، پادشاه یهودا آغاز سلطنت نمود.2و بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد. و بیست و نه سال در اورشلیم پادشاهی كرد و اسم مادرش یهُوْعَدّان اورشلیمی بود.3و آنچه در نظر خداوند پسند بود، به عمل آورد اما نه مثل پدرش داود بلكه موافق هر چه پدرش یوآش كرده بود، رفتار مینمود.4لیكن مكانهای بلند برداشته نشد، و قوم هنوز در مكانهای بلند قربانی میگذرانیدند و بخور میسوزانیدند.5و هنگامی كه سلطنت در دستش مستحكم شد، خادمان خود را كه پدرش، پادشاه را كشته بودند، به قتل رسانید.6اما پسران قاتلان را نكشت به موجب نوشتۀ كتاب تورات موسی كه خداوند امر فرموده و گفته بود پدران به جهت پسران كشته نشوند و پسران به جهت پدران مقتول نگردند، بلكه هر كس به جهت گناه خود كشته شود.7و او ده هزار نفر از اَدومیان را در وادی ملح كشت و سالع را در جنگ گرفت و آن را تا به امروز یقْتَئِیل نامید.8آنگاه اَمَصْیا رسولان نزد یهوآش بن یهُواَخاز بن ییهُو، پادشاه اسرائیل، فرستاده، گفت: «بیا تا بایكدیگر مقابله نماییم.»9و یهُوآش پادشاه اسرائیل نزد اَمَصْیا، پادشاه یهودا فرستاده، گفت: «شترخار لبنان نزد سرو آزاد لبنان فرستاده، گفت: دختر خود را به پسر من به زنی بده؛ اما حیوان وحشیای كه در لبنان بود، گذر كرده، شترخار را پایمال نمود.10اَدوم را البته شكست دادی و دلت تو را مغرور ساخته است؛ پس فخر نموده، در خانۀ خود بمان زیرا برای چه بلا را برای خود برمیانگیزانی تا خودت و یهودا همراهت بیفتید.»11اما اَمَصْیا گوش نداد. پس یهُوآش، پادشاه اسرائیل برآمد و او و اَمَصْیا، پادشاه یهودا در بیتشمس كه در یهوداست، با یكدیگر مقابله نمودند.12و یهودا از حضور اسرائیل منهزم شده، هر كس به خیمۀ خود فرار كرد.13و یهُوآش، پادشاه اسرائیل، اَمَصْیا ابن یهُوآش بن اَخَزْیا پادشاه یهودا را در بیتشمس گرفت و به اورشلیم آمده، حصار اورشلیم را از دروازۀ افرایم تا دروازۀ زاویه، یعنی چهار صد ذراع منهدم ساخت.14و تمامی طلا و نقره و تمامی ظروفی را كه در خانۀ خداوند و در خزانههای خانۀ پادشاه یافت شد، و یرغمالان گرفته، به سامره مراجعت كرد.15و بقیۀ اعمالی را كه یهُوآش كرد و تهور او و چگونه با اَمَصْیا پادشاه یهودا جنگ كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟16و یهُوآش با پدران خود خوابید و با پادشاهان اسرائیل در سامره دفن شد و پسرش یرُبْعام در جایش پادشاه شد.17و اَمَصْیا ابن یوآش، پادشاه یهودا، بعد از وفات یهُوآش بن یهُواَخاز، پادشاه اسرائیل،پانزده سال زندگانی نمود.18و بقیۀ وقایع اَمَصْیا، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟19و در اورشلیم بر وی فتنه انگیختند. پس او به لاكیش فرار كرد و از عقبش به لاكیش فرستاده، او را در آنجا كشتند.20و او را بر اسبان آوردند و با پدران خود در اورشلیم در شهر داود، دفن شد.21و تمامی قوم یهودا، عزریا را كه شانزده ساله بود گرفته، او را به جای پدرش، اَمَصْیا، پادشاه ساختند.22او اِیلَت را بنا كرد و بعد از آنكه پادشاه با پدران خود خوابیده بود، آن را برای یهودا استرداد ساخت.23و در سال پانزدهمِ اَمَصْیا بنیوآش، پادشاه یهودا، یرُبْعام بن یهُوآش، پادشاه اسرائیل، در سامره آغاز سلطنت نمود، و چهل و یك سال پادشاهی كرد.24و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورده، از تمامی گناهان یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، اجتناب ننمود.25او حدود اسرائیل را از مدخل حَمات تا دریای عَرَبَه استرداد نمود، موافق كلامی كه یهُوَه، خدای اسرائیل، به واسطۀ بندۀ خود یونسْ بن اَمِتّای نبی كه از جَتّ حافَر بود، گفته بود.26زیرا خداوند دید كه مصیبت اسرائیل بسیار تلخ بود چونكه نه محبوس و نه آزادی باقی ماند و معاونی به جهت اسرائیل وجود نداشت.27اما خداوند به محو ساختن نام اسرائیل از زیر آسمان تكلم ننمود؛ لهذا ایشان را به دست یرُبْعام بنیوآش نجات داد.28و بقیۀ وقایع یرُبْعام و آنچه كرد و تهوّر او كهچگونه جنگ نمود و چگونه دمشق و حمات را كه از آن یهودا بود، برای اسرائیل استرداد ساخت، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟29پس یرُبْعام با پدران خود، یعنی با پادشاهان اسرائیل خوابید و پسرش زكریا در جایش سلطنت نمود.
این باب نیز با سخن گفتن متناوب در مورد پادشاهی اسرائیل و یهودا شروع میشود.
فخر در موفقیت کسی میتواند باعث شود شخص بیشتر تلاش کند و در کار دیگری شکست بخورد. اَمَصیا اَدوم را شکست داد، بنابراین میخواست با اسرائیل نیز بجنگد. اما اسرائیل او را شکست داد و کاملاً او را خوار کرد.
«وقتی یوآش پسر یهُواخاز تقریباً برای دو سال پادشاه اسرائیل بود»
«اَمَصیا، پسر یوآش پادشاه یهودا شد»
«او وقتی پادشاه شد، ۲۵ ساله بود»
«برای ۲۹ سال در اورشلیم پادشاه بود»
اینجا «در نظر یهوه» به دیدگاهِ او اشاره میکند، و دیدگاهش به داوری او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اَمَصیا کارهای بسیاری که یهوه را خشنود میکرد انجام میداد، اما او بسیاری از کارهایی که یهوه را خشنود میکرد، همان طور که داوود پادشاه انجام میداد، به عمل نیاورد»
یوآش از یهوه اطاعت میکرد و اعمال نیکو انجام میداد. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگرین: «او همان اعمال نیکویی که پدرش یوآش انجام میداد را به عمل آورد»
داستان سلطنت اَمَصیا به عنوان پادشاه یهودا ادامه دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. مکانهای بلند برای پرستش بتها استفاده میشد. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما او مکانهای بلند را از بین نبرد»
مکانهای بلند برای پرستش بتها استفاده میشد. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانی میگذراندند و بخور میسوزانیدند تا در مکانهای بلند، بتپرستی کنند»
این برای اعلام رویدادی جدید استفاده شده است.
هنگامی كه سلطنت در دستش مستحكم شد
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که اَمَصیا با خاطر جمع حکومت سلطنتی و اقتدار شاهانه خود را برقرار کرد»
اَمَصیا احتمالاً به افراد دیگری دستور داد که افسران را بکُشند. ترجمه جایگزین: «او خادمانش را وادار کرد که افسران را بکُشند»
نویسنده دربارۀ آنچه اَمَصیای پادشاه بعد از قتل پدرش، یوآش پادشاه انجام داده بود، سخن میگوید.
اَمَصیای پادشاه به خادمانش دستور نداد که فرزندان کسی که پدرش را به قتل رسانده بودند، بکُشند. اگر او میخواست آنها را بکُشد، به خادمانش فرمان میداد که این کار را بکنند و خودش انجام نمیداد. ترجمه جایگزین: «اما او به خادمانش نگفت که فرزندان این افسران را بکُشند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افراد نباید پدران را به جای گناهان فرزندانشان بکُشند، و آنها نباید فرزندان را به جای گناهان والدین به قتل برسانند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کسی باید برای گناهان خودش بمیرد»
اینجا «او» به لشکرش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارتش اَمَصیا کُشت» یا «سربازان اَمَصیا کُشتند»
«۱۰،۰۰۰ سرباز»
این نام مکانی است که در جنوب دریای مُرده واقع شده.
اینجا کلمۀ «او» به اَمَصیای پادشاه اشاره میکند و امصیا به خودش و ارتش او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ارتش اَمَصیای پادشاه شهر سالع را تسخیر کردند»
آنها اسم شهر سالع را تغییر دادند. اسم جدید یقْتَئِیل بود.
اینجا «با یکدیگر» شامل لشکرهای آنها نیز میشود. ترجمه جایگزین: «پس اَمَصیا قاصدانی به یهوآش پادشاه اسرائیل فرستاده، گفت، ‘اینجا بیا و بگذار ما و ارتش ما در جنگ با یکدیگر بجنگند.‘»
این کلمهای تصویری است که به صورت رمزی میباشد. درخت سرو بزرگ و و درخت شترخار کوچک و بیفایده است. یهُوآش خودش را با درخت سرو و اَمَصیا را با شترخار مقایسه میکند و به اَمَصیا هشدار میدهد که حمله نکند. اگر شما در زبان خود روش مقایسۀ مشابهی دارید، میتوانید آن را مدنظر بگیرید.
نوعی بوته با خار
اینجا نقل قول مستقیم را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از سرو درخواست کرد که دخترش را به پسر شترخار به همسری بدهد»
این مربوط به قسمت هشداردهندۀ پیغام یهُوآش به اَمَصیا است. «اَمَصیا، تو قطعاً اَدوم را شکست دادهای»
این یک اصطلاح است که به مغرور شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو از کاری که کردهای بسیار مغرور هستی»
«به پیروزیات دل خوش باش»
یهُوآش این سؤال را به کار میبرد تا به اَمَصیا هشدار دهد که به او حمله نکند. ترجمه جایگزین: «تو نباید برای خود مشکل ایجاد کنی و متحمل شکست شوی»
اینجا «گوش دادن» به اطاعت از هشدار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به هر حال، اَمَصیا از هشدار یهُوآش اطاعت نکرد»
لشکرهای این پادشاهان به جنگ با یکدیگر رفتند. ترجمه جایگزین: «پس یهُوآش و لشکر او به جنگ با اَمَصیا و ارتشش رفتند و با یکدیگر مقابله کردند»
این نام شهری در یهودا نزدیک به مرز اسرائیل است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائیل یهودا را مغلوب کرد»
«تمام مردم در لشکر یهودا به خیمه فرار کردند»
این مربوط به اتفاقی است که بعد از شکست ارتش یهودا توسط لشکر اسرائیل در بیتشمس افتاد.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به یهُوآش و لشکر او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهُوآش و لشکرش آمدند ... سربازان یهُوآش گرفتند»
اینها اسامی دروازهها در دیوار اورشلیم هستند.
«حدود ۱۸۰ متر»
هر ذراع در حدود ۴۶ سانتیمتر بود.
اینجا ضمیر مستتر فاعلی به یهُوآش و لشکر او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهُوآش و لشکر او آمدند ... سربازان یهُوآش گرفتند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که لازم بود برای جلوگیری از حملۀ دوباره اَمَصیا، یهُوآش آنها را گروگان بگیرد. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و آنها نیز تعدادی زندانی سامری را گرفتند تا مطمئن شوند که اَمَصیا دیگر برای آنها مشکل ایجاد نمیکند»
این سؤال استفاده شده تا به خواننده یادآوری کند که اعمال یهُواخاز در کتاب دیگری نوشت شده است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این یک روش مؤدبانه است که میگوید او مُرد. ترجمه جایگزین: «پس یهوُآش درگذشت»
«بعد از او پادشاه شد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این سؤال استفاده شده تا به خواننده یادآوری کند که این امور نوشته شده است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
فتنه [توطئه] نقشهای مخفیانه برای آسیب زدن به کسی یا چیزی است. ترجمه جایگزین: «بعضی افراد در اورشلیم به ضد اَمَصیا توطئه چیدند»
این شهری در جنوب غربی یهودا است.
افرادی که فتنه کرده بودند، اشخاص دیگری را به دنبال اَمَصیا به لاکیش فرستادند.
این مربوط به اتفاقی است که بعد از مرگ اَمَصیای پادشاه افتاد.
«آنها بدن اَمَصیا را سوار بر اسبها آوردند»
این آرایۀ ادبی تعمیم است. تعدادی از مردم نمیخواستند او پادشاه شود. ترجمه جایگزین: «قوم یهودا عزریای ۱۶ ساله را گرفته و او را به جای پدرش، اَمَصیا پادشاه کردند»
این پادشاه امروزه بیشتر با نام «عزیا» شناخته شده است.
عزریا به تنهایی این کار را انجام نداد. ترجمه جایگزین: «عزریا دستور داد که اِیلَت بنا شود» یا «عزریا بر بنای اِیلَت نظارت میکرد»
شهری در یهودا
«آن را به یهودا برگرداند»
این یک روش مؤدبانه است که میگوید او درگذشت.
اینجا شرح میدهد که عزیای پادشاه بعد از اینکه پادشاه شد، چه کاری انجام داد.
«در سال ۱۵ اَمَصیا»
«۴۱ سال»
اینجا «نظر» استعاره از تشخیص دادن یا پنداشتن است. ترجمه جایگزین: «بر طبق ... یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند میپندارد»
اینجا به نحوی دربارۀ دوری از گناه سخن گفته که گویی راهی را ترک میکند. این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او انجام همان گناهان یرُبعام را متوقف نکرد» یا «او به ارتکاب همان گناهان یرُبعام ادامه داد»
این یعنی لشکر او زمین را تا مرز ... بازگرداندند. ترجمه جایگزین: «سربازانش دوباره برخی نواحی را که قبلاً به اسرائیل تعلق داشت، تسخیر کردند»
این شهر نیز حَمات نامیده میشد.
«دریای مُرده»
اینجا به نحوی از اینکه تحمل آن بسیار دشوار بود سخن گفته که گویی مزۀ تلخی دارد. ترجمه جایگزین: «آن بسیار سخت بود»
«کسی نبود که اسرائیل را نجات دهد»
اینجا به نحوی از نابودی کامل اسرائیل سخن گفته شده که گویی یهوه آنها را با پارچهای پاک میکند. ترجمه جایگزین: «کاملاً نابود کردن»
اینجا «نام اسرائیل» به تمام اسرائیل و ساکنین آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل»
«روی زمین»
اینجا «دست» کنایه از قدرت است. همچنین «یوآش» آرایۀ ادبی جزءگویی است و به یوآش و لشکر او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او یرُبعام پادشاه و لشکرش را قادر ساخت تا آنها را نجات دهند»
این سؤال استفاده شده تا به خواننده یادآوری کند که اعمال یهُواخاز در کتاب دیگری نوشت شده است. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل نوشته شده است.»
این یک روش مؤدبانه است که میگوید او مرد و دفن شد. ترجمه جایگزین: «یرُبعام درگذشت و در جاییکه پادشاهان دیگر اسرائیل دفن شده بودند، دفن شد»
1و در سال بیست و هفتمِ یرُبْعام، پادشاهاسرائیل، عَزَرْیا ابن اَمَصْیا، پادشاه یهودا آغاز سلطنت نمود.2و شانزده ساله بود كه پادشاه شد و پنجاه و دو سال در اورشلیم پادشاهی كرد و اسم مادرش یكُلْیای اورشلیمی بود.3و آنچه در نظر خداوند پسند بود، موافق هر چه پدرش اَمَصْیا كرده بود، بجا آورد.4لیكن مكانهای بلند برداشته نشد و قوم هنوز در مكانهای بلند قربانی میگذرانیدند و بخور میسوزانیدند.5و خداوند ، پادشاه را مبتلا ساخت كه تا روز وفاتش ابرص بود و در مریضخانهای ساكن ماند و یوتام پسر پادشاه بر خانۀ او بود و بر قوم زمین داوری مینمود.6و بقیۀ وقایع عَزَرْیا و هر چه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟7پس عَزَرْیا با پدران خود خوابید و او را با پدرانش در شهر داود دفن كردند و پسرش، یوتام در جایش پادشاه بود.8در سال سی و هشتم عَزَرْیا، پادشاه یهودا، زكریا ابن یرُبْعام بر اسرائیل در سامره پادشاه شد و شش ماه پادشاهی كرد.9و آنچه در نظر خداوندناپسند بود، به نحوی كه پدرانش میكردند، به عمل آورد و از گناهان یرُبْعام بننَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، اجتناب ننمود.10پس شَلّوُم بن یابیش بر او شوریده، او را در حضور قوم زد و كشت و به جایش سلطنت نمود.11و بقیۀ وقایع زكریا اینك در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب است.12این كلام خداوند بود كه آن را به ییهُو خطاب كرده، گفت: «پسران تو تا پشت چهارم بركرسی اسرائیل خواهند نشست.» پس همچنین به وقوع پیوست.13در سال سی و نهمِ عُّزِیا، پادشاه یهودا، شلّوم بن یابیش پادشاه شد و یك ماه در سامره سلطنت نمود.14و مَنَحیم بن جادی از تِرْصَه برآمده، به سامره داخل شد. و شلّوم بن یابیش را در سامره زده، او را كشت و به جایش سلطنت نمود.15و بقیۀ وقایع شلّوم و فتنهای كه كرد، اینك در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب است.16آنگاه مَنَحیم تِفْصَح را با هر چه كه در آن بود و حدودش را از تِرْصَه زد، از این جهت كه برای او باز نكردند، آن را زد، و تمامی زنان حاملهاش را شكمپاره كرد.17در سال سی و نهمِ عَزَرْیا، پادشاه یهودا، مَنَحیم بن جادی، بر اسرائیل پادشاه شد و ده سال در سامره سلطنت نمود.18و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد و از گناهان یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساختهبود، اجتناب ننمود.19پس فول، پادشاه آشور، بر زمین هجوم آورد و مَنَحیم، هزار وزنۀ نقره به فول داد تا دست او با وی باشد و سلطنت را در دستش استوار سازد.20و مَنَحیم این نقد را بر اسرائیل، یعنی بر جمیع متموّلان گذاشت تا هر یك از ایشان پنجاه مثقال نقره به پادشاه آشور بدهند. پس پادشاه آشور مراجعت نموده، در زمین اقامت ننمود.21و بقیۀ وقایع مَنَحیم و هر چه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب نیست؟22پس مَنَحیم با پدران خود خوابید و پسرش فَقَحْیا به جایش پادشاه شد.23و در سال پنجاهمِ عَزَرْیا، پادشاه یهُودا، فَقَحیا ابن مَنَحیم بر اسرائیل در سامره پادشاه شد و دو سال سلطنت نمود.24و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد و از گناهان یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، اجتناب ننمود.25و یكی از سردارانش، فَقَـح بـن رَمَلْیا بر او شوریده، او را با اَرْجُوب واَرْیـه در سامره در قصر خانۀ پادشاه زد و با وی پنجاه نفر از بنیجِلْعاد بودند. پس او را كشته، به جایش سلطنت نمود.26و بقیه وقایع فَقَحیا و هر چه كرد، اینك در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب است.27و در سال پنجاه و دومِ عَزَرْیا، پادشاه یهودا، فَقَح بن رَمَلْیا بر اسرائیل، در سامره پادشاه شد و بیست سال سلطنت نمود.28و آنچه در نظرخداوند ناپسند بود، به عمل آورد و از گناهان یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته بود، اجتناب ننمود.29در ایام فَقَح، پادشاه اسرائیل، تِغْلَتْفَلاسَر، پادشاه آشور آمـده، عُیون و آبل بیتمَعْكه و یانوح و قادِش و حاصور و جِلْعاد و جلیل و تمامی زمین نفتالی را گرفته، ایشان را به آشور به اسیری برد.30و در سال بیستمِ یوتام بن عُزِّیا، هُوشَع بن ایله، بر فَقَـح بن رَمَلْیا بشورید و او را زده، كشت و در جایش سلطنت نمود.31و بقیۀ وقایع فَقَح و هر چه كرد، اینك در كتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل مكتوب است.32در سال دومِ فَقَح بن رَمَلْیا، پادشاه اسرائیل، یوتام بن عُّزِیا، پادشاه یهودا، آغاز سلطنت نمود.33او بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم پادشاهی كرد و اسم مادرش یرُوشا، دختر صادوق بود.34و آنچه در نظر خداوند شایسته بود، موافق هر آنچه پدرش عُزِّیا كرد، به عمل آورد.35لیكن مكانهای بلند برداشته نشد و قوم در مكانهای بلند هنوز قربانی میگذرانیدند و بخور میسوزانیدند. و او باب عالی خانۀ خداوند را بنا نمود.36و بقیۀ وقایع یوتام و هر چه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟37در آن ایام خداوند شروع نموده، رَصِینْ، پادشاه اَرام و فَقَح بن رَمَلْیا را بر یهودا فرستاد.38پس یوتام با پدران خود خوابید و در شهر پدرش داود با پدران خود دفن شد و پسرش، آحاز به جایش سلطنت نمود.
اسرائیل پادشاهان را یکی پس از دیگری به قتل میرساندند. آشوریان حمله به اسرائیل را آغاز کردند.
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به بیست و هفتمین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۲۷ سلطنت یرُبعام»
این پادشاه امروزه بیشتر با نام «عزیا» شناخته شده است.
این نام مادر عزریا است.
«عزریا آن چه را درست بود، انجام داد»
چشمها به دیدن، و دیدن به افکار یا داوری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه درست است» یا «آن چه یهوه درست میپندارد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس مکانهای بلند را برنداشت» یا «عزریا کسی را نداشت که مکانهای بلند را بردارد»
برداشتن به نابود کردن [خراب کردن] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خراب نشد»
اسم معنای «وفات» را میتوان در قالب فعل «مُردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا روزی که او درگذشت»
کلمۀ «خانه» به افرادی که در کاخ پادشاه زندگی میکردند، اشاره میکند. چون عزریا ابرص بود، مجبور بود در خانهای جداگانه زندگی کند. بنابراین پسرش، یوتام مسئولیت کاخ را به عهده داشت.
بر خانه بودن به اقتدار داشتن بر کسانی که در آن خانه هستند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مسئول خانه بود» یا «بر کسانی که در کاخ عزریا بودند، اقتدار داشت»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع سازد و هم به او یادآوری کند که اطلاعاتی دربارۀ عَزَرْیا در کتاب دیگری نیز هست. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب ... یهودا نوشته شده است.» یا «شما میتوانید دربارۀ آنها در کتاب ... یهودا بخوانید.»
خوابیدن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عَزَرْیا همچون پدرانش درگذشت» یا «مثل پدرانش، عَزَرْیا درگذشت»
«خاندانش او را همان جایی که پدرانش دفن شده بودند، دفن کردند»
عبارت «در جایش» استعاره است یعنی «به جای او.» ترجمه جایگزین: «به جای عزریا پادشاه شد»
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به سی و هشتمین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۳۸ سلطنت عَزَرْیا، پادشاه یهودا»
اینجا یرُبعام دومین پادشاه اسرائیل بود که این نام را داشت. او پسر یهُوآش پادشاه بود.
سامره شهری است که وقتی زکریا پادشاه اسرائیل بود در آن زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «در سامره زندگی میکرد و بر اسرائیل برای شش ماه سلطنت نمود»
«زکریا آنچه ناپسند بود، انجام میداد»
نظرِ یهوه به داوری یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آن چه یهوه ناپسند میپندارد»
اجتناب کردن از گناهان به امتناع از انجام آن گناهان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زکریا از انجام گناهان یرُبعام، پسر نباط امتناع نکرد» یا «او مانند یرُبعام، پسر نباط مرتکب گناه میشد»
اینجا یرُبعام اولین پادشاه از ده قبیله شمالی بود که قلمرو اسرائیل را تشکیل میدادند.
اینجا کلمۀ «اسرائیل» به مردم قلمروی اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که باعث شد قوم اسرائیل گناه کنند»
اینها اسامی دو مرد هستند.
«به ضد زکریای پادشاه»
این نام یک شهر بود.[ در فارسی نیامده است]
«پس شَلّوُم به جای زکریا پادشاه شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید دربارۀ آنها در کتاب تواریخ ایام پادشاهان اسرائیل بخوانید»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که وقایع شرح داده شده در آیۀ ۱۰، کلام یهوه را به انجام میرساند. ترجمه جایگزین: «آنچه برای زکریا اتفاق افتاد مطابق با کلام یهوه بود» یا «آنچه برای زکریا اتفاق افتاد، تحقق کلام یهوه بود»
بر کرسی نشستن به پادشاه شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فرزندان تو برای چهار نسل پادشاهان اسرائیل خواهند بود»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که مربوط به سی و نهمین سال سلطنت او است. ترجمه جایگزین: «در سال ۳۹ سلطنت عزیا، پادشاه یهودا»
اینها نامهای دو مرد هستند. به نحوۀ ترجمه این اسامی در کتاب دوم پادشاهان ۱۵: ۱۰ نگاه کنید.
سامره شهری است که وقتی او پادشاه اسرائیل بود در آن زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «شلّوم در سامره زندگی میکرد و برای یک ماه بر اسرائیل سلطنت نمود»
اینها نامهای دو مرد هستند.
عبارت «در جایش» استعاره است و یعنی «به جای او.» ترجمه جایگزین: «به جای شلّوم پادشاه شد»
اسم معنای «فتنه» را میتوان در قالب فعل «توطئه چیدن» ترجمه کرد. این را میتوان به وضوح بیان کرد که این فتنه چه بوده. ترجمه جایگزین: «چطور نقشه کشید پادشاه زکریا را به قتل برساند» یا «و او چطور زکریای پادشاه را به قتل رسانید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید دربارۀ آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل بخوانید»
این نام یک شهر است. برخی نسخهها «تَفُّوح» نیز هست که نام شهر دیگری میباشد.
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به سی و نهمین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۳۹ سلطنت عَزَرْیا، پادشاه یهودا»
نظرِ یهوه به داوری یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آن چه یهوه ناپسند میپندارد»
اسم معنای «حیات» را میتوان در قالب فعل «زندگی کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تمام مدتی که زندگی میکرد»[ این عبارت در فارسی نیامده است]
اجتناب کردن از گناهان به امتناع از انجام آن گناهان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: ترجمه جایگزین: «زکریا از انجام گناهان یرُبعام، پسر نباط امتناع نکرد» یا «او مانند یرُبعام، پسر نباط مرتکب گناه میشد»
اینجا کلمۀ «اسرائیل» به مردم قلمروی اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که باعث شد قوم اسرائیل گناه کنند»
عبارتِ «فول، پادشاه آشور» به فول و لشکر او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فول، پادشاه آشور با لشکر خود به ضد زمین هجوم آوردند»
فول نامی مردانه است که پادشاه آشور بود. او همچنین «تِغْلَتْفَلاسِر» نامیده میشد.
عبارت «هجوم آورد» اصطلاحی به معنی حمله کردن است. «زمین» به سرزمین اسرائیل و افرادی که در آن زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با لشکر خود آمد تا به قوم اسرائیل حمله کند»
«۱،۰۰۰ وزنه نقره.» شما میتوانید آن را به مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «سی و سه هزار کیلوگرم نقره» یا «سی و سه تن نقره»
اسم معنای «حمایت» را میتوان در قالب فعل «حمایت کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا فول او را حمایت کند»
داشتن پادشاهی در دستش به سلطنت بر قلمرویی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا سلطنت او بر قلمروی اسرائیل استوار باشد»
«این پول را از اسرائیل میگرفت»
شما میتوانید آن را به مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «ششصد گرم نقره» یا «سه پنجم کیلوگرم نقره»
«آنجا در اسرائیل نماند»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع سازد و هم به او یادآوری کند که اطلاعاتی دربارۀ مَنَحیم در کتاب دیگری نیز هست. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل نوشته شده است»
خوابیدن به مُردن اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱۰: ۳۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین« مَنَحیم همچون پدرانش درگذشت» یا «مانند اجدادش، مَنَحیم درگذشت»
این نامی مردانه است.
عبارت «در جایش» استعاره است یعنی «به جای او.» ترجمه جایگزین: «به جای مَنَحیم پادشاه شد»
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به پنجاهمین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۵۰ سلطنت عَزَرْیا، پادشاه یهودا»
این نامی مردانه است.
نظر یهوه به داوریِ او اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند میپندارد»
به پشت انداختن گناهان به امتناع از انجام آن گناهان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: ترجمه جایگزین: «فَقَحیا از انجام گناهان یرُبعام، پسر نباط امتناع نکرد» یا «او مانند یرُبعام، پسر نباط مرتکب گناه میشد»
اینجا کلمۀ «اسرائیل» به مردم قلمروی اسرائیل اشاره میکند.
اینها نامهایی مردانه هستند.
«مخفیانه نقشه کشیدند که فَقَحیا را بکشند»
«۵۰ نفر»
اینها اسامی مردانه هستند.
«قسمت مستحکم خانۀ پادشاه» یا «قسمت امن در خانۀ پادشاه»
عبارت «در جایش» استعاره است یعنی «به جای او.» ترجمه جایگزین: «به جای فَقَحیا پادشاه شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید دربارۀ آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل بخوانید»
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به پنجاه و دومین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۵۲ سلطنت عَزَرْیا، پادشاه یهودا»
نظر یهوه به داوری او اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه در نظر یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند میپنداشت»
اجتناب کردن از گناهان به امتناع از انجام آن گناهان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: ترجمه جایگزین: «زکریا از انجام گناهان یرُبعام، پسر نباط امتناع نکرد» یا «او مانند یرُبعام، پسر نباط مرتکب گناه میشد»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که این جمله به زمان سلطنت فَقَح اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در روزهای سلطنت فَقَح پادشاه اسرائیل» یا «درطول ایامی که فَقَح پادشاه اسارائیل بود»
در کتاب دوم پادشاهان ۱۵: ۱۹ این مرد «فول» نامیده شده بود.
اینها نامهای شهرها یا قلمروها هستند.
اینجا «او» به تِغْلَتْ فَلاسِر و لشکرش اشاره دارد. اسیر کردن مردم آشور به وادار کردن آنها برای رفتن به آشور اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او و لشکرش مردم را وادار کردند تا به آشور بروند»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که این افراد چه کسانی هستند. ترجمه جایگزین: «مردم این مکانها را» یا «قوم اسرائیل را»
اینها اسامی مردانه هستند.
فتنه یا شورش، نقشهای مخفیانه توسط گروهی از افراد است که به کسی یا چیزی آسیب برسانند.
«هُوشع به فَقَح حمله کرد و او را کُشت»
عبارت «در جایش» استعاره است یعنی «به جای او.» ترجمه جایگزین: «به جای فَقَح پادشاه شد»
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به بیستمین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۲۰ سلطنت یوتام، پسر عُزِّیا»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید دربارۀ آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان اسرائیل بخوانید»
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به دومین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۲ سلطنت فَقَح پسر رَمَلیا، پادشاه اسرائیل»
«یوتام پسر عُّزِیا، پادشاه یهودا شد»
«او ۲۵ ساله بود ... ۱۶ سال»
این نامی زنانه است.
چشمان، به نگاه کردن اشاره میکند و دیدن، به افکار یا داوری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه شایسته است» یا «آن چه یهوه شایسته میپندارد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس مکانهای بلند را برنداشت» یا «یوتام کسی را نداشت که این مکانهای بلند را بردارد»
برداشتن به خراب کردن [نابود کردن] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خراب نشد»
«یوتام بنا نمود» اشاره میکند که یوتام کارگرانش را وادار نمود تا آن را بسازند. ترجمه جایگزین: «کارگران یوتام باب عالی را ساختند»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع سازد و هم به او یادآوری کند که اطلاعاتی دربارۀ یوتام در کتاب دیگری نیز هست. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان یهودا نوشته شده است»
این به یک دورۀ زمانی اشاره میکند. به زمانی که اشاره میکند را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در طول آن زمان» یا «دردورانی که یوتام پادشاه یهودا بود»
این نامی مردانه است.
اینها اسامی مردانه هستند. فَقَح پادشاه اسرائیل بود. به نحوۀ ترجمه آنها در کتاب دوم پادشاهان ۱۵: ۳۷ نگاه کنید.
خوابیدن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یوتام همچون اجدادش درگذشت» یا «مثل پدرانش، یوتام درگذشت»
عبارت «در جایش» استعاره است یعنی «به جای او.» ترجمه جایگزین: «به جای یوتام پادشاه شد»
1در سال هفدهمِ فَقَح بن رَمَلْیا، آحاز بن یوتام، پادشاه یهودا آغاز سلطنت نمود.2و آحاز بیست ساله بود كه پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم سلطنت نمود و آنچه در نظر یهُوَه خدایش شایسته بود، موافق پدرش داود عمل ننمود.3و نه فقط به راه پادشاهان اسرائیل سلوك نمود، بلكه پسر خود را نیز از آتش گذرانید، موافق رِجاسات امّتهایی كه خداوند ، ایشان را از حضور بنیاسرائیل اخراج نموده بود.4و در مكانهای بلند و تلها و زیر هر درخت سبز قربانی میگذرانید و بخور میسوزانید.5آنگاه رَصِینْ، پادشاه اَرام، و فَقَح بن رَمَلْیا، پادشاه اسرائیل، به اورشلیم برای جنگ برآمده، آحاز را محاصره نمودند، اما نتوانستند غالب آیند.6در آن وقت رَصِینْ، پادشاه اَرام، ایلت را برای اَرامیان استرداد نمود و یهود را از اِیلَتْ اخراج نمود و اَرامیان به اِیلَت داخل شده، تا امروز در آن ساكن شدند.7و آحاز رسولان نزد تِغْلَتْ فَلاسَر، پادشاه آشور، فرستاده، گفت: «من بندۀ تو و پسر تو هستم. پس برآمده، مرا از دست پادشاه اَرام و از دست پادشاه اسرائیل كه به ضد من برخاستهاند، رهایی ده.»8و آحاز، نقره و طلایی را كه در خانۀ خداوند و در خزانههای خانۀ پادشاه یافت شد، گرفته، آن را نزد پادشاه آشور پیشكش فرستاد.9پس پادشاه آشور، وی را اجابت نمود و پادشاه آشور به دمشق برآمده، آن را گرفت و اهل آن را به قیر به اسیری برد و رَصِینْ را به قتل رسانید.10و آحاز پادشاه برای ملاقات تِغْلَتْفَلاسَر،پادشاه آشور، به دمشق رفت و مذبحی را كه در دمشق بود، دید و آحاز پادشاه شبیه مذبح و شكل آن را بر حسب تمامی صنعتش نزد اُوریای كاهن فرستاد.11و اُوریای كاهن مذبحی موافق آنچه آحاز پادشاه از دمشق فرستاده بود، بنا كرد، و اُوریای كاهن تا وقت آمدن آحاز پادشاه از دمشق، آن را همچنان ساخت.12و چون پادشاه از دمشق آمد، پادشاه مذبح را دید. و پادشاه به مذبح نزدیك آمده، برآن قربانی گذرانید.13و قربانی سوختنی و هدیۀ آردی خود را سوزانید و هدیۀ ریختنی خویش را ریخت و خون ذبایح سلامتی خود را بر مذبح پاشید.14و مذبح برنجین را كه پیش خداوند بود، آن را از روبروی خانه، از میان مذبح خود و خانۀ خداوند آورده، آن را به طرف شمالی آن مذبح گذاشت.15و آحاز پادشاه، اُوریای كاهن را امر فرموده، گفت: «قربانی سوختنی صبح و هدیۀ آردی شام و قربانی سوختنی پادشاه و هدیۀ آردی او را با قربانی سوختنی تمامی قوم زمین و هدیۀ آردی ایشان و هدایای ریختنی ایشان بر مذبح بزرگ بگذران، و تمامی خون قربانی سوختنی و تمامی خون ذبایح را بر آن بپاش؛ اما مذبح برنجین برای من باشد تا مسألت نمایم.»16پس اُوریای كاهن بر وفق آنچه آحاز پادشاه امر فرموده بود، عمل نمود.17و آحاز پادشاه، حاشیه پایهها را بریده، حوض را از آنها برداشت و دریاچه را از بالای گاوان برنجینی كه زیر آن بودند، فرود آورد و آن را بر سنگفرشی گذاشت.18و رواق سَبَّت را كه در خانه بنا كرده بودند و راهی را كه پادشاه از بیرون به آن داخل میشد، در خانه خداوند بهخاطر پادشاه آشور تغییر داد.19و بقیۀ اعمال آحاز كه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟20پس آحاز با پدران خود خوابید و با پدران خویش در شهر داود دفن شد و پسرش حِزْقیا در جایش پادشاه شد.
آحاز پادشاه شروری بود. اسرائیل و اَرام متحد شدند تا به ضد او بجنگند، بنابراین او به پادشاه آشور مبلغی داد تا به اَرام حمله کند. آشور مردم اَرام را مغلوب کردند و آنها را به اسیری بردند. قوم باید به یهوه اعتماد میکردند و به اتحاد نظامی با سایر امتهای غیریهود وابسته نباشن. این فقدان ایمان به قدرت یهوه را نشان میدهد.
and )
میتوان به وضوح بیان کرد که این مربوط به هفدهمین سال سلطنت اوست. ترجمه جایگزین: «در سال ۱۷ سلطنت فَقَح پسر رَمَلْیا»
اینها اسامی مردانه هستند. فَقَح پادشاه اسرائیل بود. به نحوۀ ترجمه آنها در کتاب دوم پادشاهان ۱۵: ۲۵ نگاه کنید.
چشمان، به دیدن اشاره میکند و دیدن، به افکار یا داوری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه شایسته بود» یا «آن چه یهوه شایسته در نظر میگیرد»
داوود آنچه را شایسته است، انجام میداد.
راه رفتن به رفتار و اعمال اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آحازِ پادشاه همان طورکه پادشاهان اسرائیل عمل میکردند، رفتار مینمود» یا «او کارهایی را که پادشاهان اسرائیل انجام میدادند، به عمل آورد»
اینجا «موافقِ» به انجام آن چه دیگران انجام میدادند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها کارهای نفرتانگیزی را که امتهای دیگر انجام میدادند، تقلید کردند»
کلمۀ «امتها» به مردم سایر ملل اشاره میکند. اینجا به مردم امتهایی که در آن زمین زندگی میکردند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم سایر امتها»
«اخراج کردن» یعنی «به اجبار از جایی بیرون آمدن.» ترجمه جایگزین: «که یهوه وادار کرد تا ترک کنند»
وقتی مردم بنی اسرائیل به داخل آن زمین رفتند ، مردم آن امتها فرار کردند. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از این که بنیاسرائیل به آن سرزمین نقل مکان کنند» یا «چون بنیاسرائیل به آن سرزمین نقل مکان کردند»
اینها مکانهایی هستند که مردم امتهای دیگر خدایان دروغین خود را در آنجا پرستش میکردند.
خدا میخواست قومش قربانیها را در اورشلیم به او تقدیم کنند. اینجا کلمۀ «هر» مبالغه است که نشان میدهد تا چه اندازه آحازِ پادشاه مصمم بود با گذراندن قربانی در هر مکان دیگری از خدا نااطاعتی کند. ترجمه جایگزین: «زیر درختان سبز بسیاری» یا «زیر درختان سبز بسیاری اطراف شهر»
اینها اسامی مردانه هستند. به نحوۀ ترجمه آنها در کتاب دوم پادشاهان ۱۵: ۳۷ نگاه کنید.
آحاز در اورشلیم بود. اینجا «آحاز» به خودش و مردمی که در اورشلیم با او بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شهری را که آحاز در آن بود محاصره کردند» یا «آحاز و افراد دیگری که در شهر با او بودند را محاصره کردند»
اینجا «اَرام» به مردمی که آنجا زندگی میکردند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کنترل بر شهر ایلت را به مردم اَرام برگرداند»
این نام یک شهر است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱۴: ۲۲ نگاه کنید.
«مردم یهود را وادار کرد که اِیلَتْ را ترک کنند»
این یعنی تا زمان نوشتن این کتاب.
در دوم پادشاهان ۱۵: ۱۹ این مرد «فول» نامیده میشد. به نحوۀ ترجمه اسم او در کتاب دوم پادشاهان ۱۵: ۲۹ نگاه کنید.
بنده و پسر بودن به تسلیم اقتدار کسی شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من از تو اطاعت خواهم کرد چنان که گویی بنده و پسر تو هستم»
دست استعاره است که به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از قدرت پادشاه اَرام و از قدرت پادشاه اسرائیل»
حملۀ پادشاهان به آحاز به حملۀ لشکر این پادشاهان به آحاز و مردمش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که با لشکریان خود به من حمله کردند» یا «لشکریانی که به من حمله کردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمۀ «پادشاه» به پادشاه و لشکر او اشاره میکند. همچنین، دمشق به مردمی که آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه آشور و لشکر او به مردم دمشق حمله کردند»
به اسیری بردن مردم، به وادار کردن آنها برای اینکه از آنجا دور شوند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم را اسیر کرد و آنها را وادار نمود تا به قیر بروند»
معانی محتمل ۱) این نام یک شهر است یا ۲) این کلمه یعنی «شهر» و به پایتخت شهر آشور اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام دستورالعملهایی که کارگران نیاز داشتند تا آن را بسازند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این مربوط به کاری است که آحازِ پادشاه بعد از بازگشتش از دمشق انجام داد و از مذبح جدیدی که اوریای کاهن برای او ساخته بود، دیدن کرد.
«آحازِ پادشاه، قربانی سوختنی خود را گذرانید»
این به مذبحی که آحازِ پادشاه به اوریا گفته بود تا بسازد، اشاره میکند.
هر دوی این عبارات میگویند که مذبح برنجی کجا بوده است. آنها به یک مکان اشاره میکنند.
این به مذبح جدیدی که آحاز به اوریا گفت تا بسازد، اشاره میکند.
وقتی آحاز میگوید «پادشاه» و «او را،» به خودش اشاره میکند. پادشاه قربانی خود را به شکلی خاص تقدیم میکرد. ترجمه جایگزین: «قربانی سوختنی و هدیۀ آردی من» یا «قربانی سوختنی و هدیۀ آردی سلطنتی [شاهانه]»
این صفحه تعمداً خالی است.
«پایههای متحرک» یا «چرخ.» این پایهها چرخهایی در خود داشتند پس آنها میتوانند به اطراف منتقل شوند.
«او همچنین جام بزرگ را برداشت.» «حوض» تشتی بزرگ یا کاسۀ آبی بود که از برنج درست شده بود.
دلیلی که آنها این کار را انجام دادند را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا پادشاه آشور را خوشنود کند»
این سؤال استفاده شده تا هم خواننده را مطلع سازد و هم به او یادآوری کند که اطلاعاتی دربارۀ آحاز در کتاب دیگری نیز هست. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی دربارۀ آنها در کتاب ... یهودا نوشته است»
خوابیدن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آحاز همچون پدرانش درگذشت» یا «مانند اجدادش، آحاز درگذشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را با پدرانش [اجدادش] دفن کردند»
عبارت «در جایش» استعاره است که یعنی «به جای او.» ترجمه جایگزین: «به جای آحاز پادشاه شد»
1در سال دوازدهمِ آحاز، پادشاه یهودا، هُوشَع بن ایلا بر اسرائیل در سامره پادشاه شد و نه سال سلطنت نمود.2و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد، اما نه مثل پادشاهان اسرائیل كه قبل از او بودند.3و شَلْمَناسَر، پادشاه آشور، به ضد وی برآمده، هُوشَع، بندۀ او شد و برای او پیشكش آورد.4اما پادشاه آشور در هُوشَع خیانت یافت زیرا كه رسولان نزد سَوء، پادشاه مصر فرستاده بود و پیشكش مثل هر سال نزد پادشاه آشور نفرستاده. پس پادشاه آشور او را بند نهاده، در زندان انداخت.5و پادشاه آشور بر تمامی زمین هجوم آورده، به سامره برآمد و آن را سه سال محاصره نمود.6و در سال نهمِ هُوشَع، پادشاه آشور، سامره را گرفت و اسرائیل را به آشور به اسیری برد و ایشان را در حَلَحْ و خابور بر نهر جُوزان و در شهرهای مادیان سكونت داد.7و از این جهت كه بنیاسرائیل به یهُوَه، خدای خود كه ایشان را از زمین مصر از زیردست فرعون، پادشاه مصر بیرون آورده بود، گناهورزیدند و از خدایان دیگر ترسیدند،8و در فرایض امّتهایی كه خداوند از حضور بنیاسرائیل اخراج نموده بود و در فرایضی كه پادشاهان اسرائیل ساخته بودند، سلوك نمودند،9و بنیاسرائیل به خلاف یهُوَه، خدای خود كارهایی را كه درست نبود، سِرّاً به عمل آوردند، و در جمیع شهرهای خود، از برجهای دیدبانان تا شهرهای حصاردار، مكانهای بلند برای خود ساختند،10و تماثیل و اشیریم بر هر تل بلند و زیر هر درخت سبز برای خویشتن ساختند،11و در آن جایها مثل امّتهایی كه خداوند از حضور ایشان رانده بود، در مكانهای بلند بخور سوزانیدند واعمال زشت به جا آورده، خشم خداوند را به هیجان آوردند،12و بتها را عبادت نمودند كه دربارۀ آنها خداوند به ایشان گفته بود، این كار را مكنید،13و خداوند به واسطۀ جمیع انبیا و جمیع رائیان بر اسرائیل و بر یهودا شهادت میداد و میگفت: «از طریقهای زشت خود بازگشت نمایید و اوامر و فرایض مرا موافق تمامی شریعتی كه به پدران شما امر فرمودم و به واسطۀ بندگان خود، انبیا نزد شما فرستادم، نگاه دارید،»14اما ایشان اطاعت ننموده، گردنهای خود را مثل گردنهای پدران ایشان كه به یهُوَه، خدای خود ایمان نیاوردند، سخت گردانیدند،15و فرایض او و عهدی كه با پدران ایشان بسته، و شهادات را كه به ایشان داده بود، ترك نمودند، و پیروی اباطیل نموده، باطل گردیدند و امّتهایی را كه به اطراف ایشان بودند و خداوند ، ایشان را دربارۀ آنها امر فرموده بود كه مثل آنها عمل منمایید، پیروی كردند،16و تمامی اوامر یهُوَهخدای خود را ترك كرده، بتهای ریخته شده، یعنی دو گوساله برای خود ساختند و اشیره را ساخته، به تمامی لشكر آسمان سجده كردند و بَعْل را عبادت نمودند،17و پسران و دختران خود را از آتش گذرانیدند و فالگیری و جادوگری نموده، خویشتن را فروختند تا آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورده، خشم او را به هیجان بیاوردند،18پس از این جهت غضب خداوند بر اسرائیل به شدت افروخته شده، ایشان را از حضور خود دور انداخت كه جز سبط یهودا فقط باقی نماند.19اما یهودا نیز اوامر یهُوَه، خدای خود را نگاه نداشتند بلكه به فرایضی كه اسرائیلیان ساخته بودند، سلوك نمودند.20پس خداوند تمامی ذریت اسرائیل را ترك نموده، ایشان را ذلیل ساخت و ایشان را به دست تاراجكنندگان تسلیم نمود، حتی اینكه ایشان را از حضور خود دور انداخت.21زیرا كه او اسرائیل را از خاندان داود منشق ساخت و ایشان یرُبْعام بن نَباط را به پادشاهی نصب نمودند و یرُبْعام، اسرائیل را از پیروی خداوند برگردانیده، ایشان را مرتكب گناه عظیم ساخت.22و بنیاسرائیل به تمامی گناهانی كه یرُبْعام ورزیده بود سلوك نموده، از آنها اجتناب نكردند.23تا آنكه خداوند اسرائیل را موافق آنچه به واسطۀ جمیع بندگان خود، انبیا گفته بود، از حضور خود دور انداخت. پس اسرائیل از زمین خود تا امروز به آشور جلای وطن شدند.24و پادشاه آشور، مردمان از بابل و كوت و عِوّا و حَمات و سَفَروایم آورده، ایشان را به جایبنیاسرائیل در شهرهای سامره سكونت داد و ایشان سامره را به تصرف آورده، در شهرهایش ساكن شدند.25و واقع شد كه در ابتدای سكونت ایشان در آنجا از خداوند نترسیدند. لهذا خداوند شیران در میان ایشان فرستاد كه بعضی از ایشان را كشتند.26پس به پادشاه آشور خبر داده، گفتند: «طوایفی كه كوچانیدی و ساكن شهرهای سامره گردانیدی، قاعدۀ خدای آن زمین را نمیدانند و او شیران در میان ایشان فرستاده است؛ و اینك ایشان را میكشند از این جهت كه قاعدۀ خدای آن زمین را نمیدانند.»27و پادشاه آشور امر فرموده، گفت: «یكی از كاهنانی را كه از آنجا كوچانیدید، بفرست تا برود و در آنجا ساكن شود و ایشان را موافق قاعدۀ خدای زمین تعلیم دهد.»28پس یكی از كاهنانی كه از سامره كوچانیده بودند، آمد و در بیتئیل ساكن شده، ایشان را تعلیم داد كه چگونه خداوند را باید بپرستند.29اما هر امت، خدایان خود را ساختند و در خانههای مكانهای بلند كه سامریان ساخته بودند گذاشتند، یعنی هر امتی در شهر خود كه در آن ساكن بودند.30پس اهل بابل، سُكّوت بَنُوتْ را و اهل كُوت، نَرْجَل را و اهل حمات، اَشیما را ساختند.31و عِوِّیان، نِبْحَز و ترتاك را ساختند و اهل سَفَروایمْ، پسران خود را برای ادْرَمَّلَك و عَنَمَّلَك كه خدایان سَفَروایمْ بودند، به آتش میسوزانیدند.32پس یهُوَه را میپرستیدند و كاهنان برای مكانهای بلند از میان خود ساختند كه برای ایشان در خانههای مكانهای بلند قربانی میگذرانیدند.33پس یهُوَه را میپرستیدند و خدایان خود را نیز بر وفق رسوم امّتهایی كهایشان را از میان آنها كوچانیده بودند، عبادت مینمودند.34ایشان تا امروز بر حسب عادت نخستین خود رفتار مینمایند و نه از یهُوَه میترسند و نه موافق فرایض و احكام او و نه مطابق شریعت و اوامری كه خداوند به پسران یعقوب كه او را اسرائیل نام نهاد، امر نمود، رفتار میكنند،35با آنكه خداوند با ایشان عهد بسته بود و ایشان را امر فرموده، گفته بود: «از خدایان غیر مترسید و آنها را سجده منمایید و عبادت مكنید و برای آنها قربانی مگذرانید.36بلكه از یهُوَه فقط كه شما را از زمین مصر به قوت عظیم و بازوی افراشته بیرون آورد، بترسید و او را سجده نمایید و برای او قربانی بگذرانید.37و فرایض و احكام و شریعت و اوامری را كه برای شما نوشته است، همیشه اوقات متوجه شده، به جا آورید و از خدایان غیر مترسید.38و عهدی را كه با شما بستم، فراموش مكنید و از خدایان غیر مترسید.39زیرا اگر از یهُوَه، خدای خود بترسید، او شما را از دست جمیع دشمنان شما خواهد رهانید.»40اما ایشان نشنیدند بلكه موافق عادت نخستین خود رفتار نمودند.41پس آن امّتها، یهُوَه را میپرستیدند و بتهای خود را نیز عبادت میكردند و همچنین پسران ایشان و پسران پسران ایشان به نحوی كه پدران ایشان رفتار نموده بودند، تا امروز رفتار مینمایند.
این باب با داستانی دربارۀ قلمرو اسرائیل تمام میشود و تنها با یهودا ادامه مییابد.
اسرائیل همچنان بتها را میپرستیدند، بنابراین خدا آنها را مجازات کرد و به آشوریان اجازه داد آنها را مغلوب کنند و از بین ببرند. آشور، مردم سرزمینهای دیگر را آورد و آنها را در جایی که قلمرو اسرائیل بود، ساکن ساخت و افراد جدید علاوه بر یهوه، خدایان خود را میپرستیدند.
هُوشَع، پادشاه قلمرو شمالی اسرائیل شد.
این نامی مردانه است.
سامره پایتخت اسرائیل بود.
او از شریعت [احکام] یهوه که به موسی داده شده بود اطاعت نمیکرد. «در نظرِ» استعاره از داوری یا عقیده است. ترجمه جایگزین: «ناپسند برای یهوه»
این نامی مردانه است.
هُوشَع آنچه را که پادشاه آشور دستور داده بود، انجام داد و برای او سکه آورد تا پادشاه، اسرائیل را نابود نکند.
این نامی مردانه است.
«هر ساله»
«هُوشَع را زندانی کرد»
سربازانی در اطراف شهر گذاشت تا آن را محاصره کنند.
اسم «اسرائیل» کنایه از افرادی است که در آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل را به آشور بُرد»
اینها اسامی مکانها هستند.
این نام گروهی از مردم است.
این روایت با مکثی داوری یهوه بر اسرائیل را خلاصه میکند.
این به اسارت اسرائیلیان توسط آشوریان اشاره میکند.[ در فارسی نیامده است]
«دست» کنایه از کنترل [اختیار]، اقتدار و قدرت است. ترجمه جایگزین: «کنترلِ ...»
«راه رفتن» استعاره از روشها یا الگوهای رفتاری مردم است که در زندگی خود به کار میبرند. ترجمه جایگزین: «انجام فعالیتها»
داستان با خلاصۀ داوری یهوه بر اسرائیل، ادامه مییابد.
اینها مبالغه هستند که پرستش خدایان دروغینی که متداول [شایع] شده بود را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «بر تلهای بلند و زیر درختان سبز در هر جایی»
داستان با خلاصۀ داوری یهوه بر اسرائیل همچنان ادامه مییابد.
روشهای احتمالی برای ترجمۀ آن : ۱) «اعمال شریرانۀ بسیاری انجام دادند که باعث شد یهوه خشمگین شود» یا ۲) «کارهای گناهآلود بسیاری انجام دادند که یهوه را عصبانی کردند»
«دربارۀ آنها یهوه به ایشان هشدار داده بود»
داستان با خلاصۀ داوری یهوه بر اسرائیل ادامه مییابد.
یهوه از طریق انبیا سخن میگفت.
«کارهای شریرانهای را که انجام میدادید، متوقف کنید»
انبیا توسط یهوه فرستاده شده بودند تا شریعت [احکام] خدا را به مردم یادآوری کنند تا آنها اطاعت نمایند.
خلاصۀ داوری یهوه بر اسرائیل ادامه مییابد.
عبارت «گردنهای خود را سخت کردند» استعاره است که یعنی آنها بسیار سرکش [سرسخت] شدند. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار سرکش شدند»
آنها از احکام خدا اطاعت نکردند.
آنها از کارهای مردم اطراف خود پیروی کردند.
«تقلید نکنید»
خلاصۀ داوری یهوه بر اسرائیل ادامه دارد.
اشکال فلزی چیزهایی هستند که با ریختن فلز ذوب شده داخل ظرف (یا قالب) به شکلی خاص درست میشوند.
جادو را برای بیان آنچه در آینده اتفاق میافتد، به کار میبرند.
«فروختن خویشتن» استعاره است از ارتکاب کامل به انجام کارهای شریرانه و ناپسند. ترجمه جایگزین: «مرتکب اعمالی میشدند که یهوه میگفت شریرانه [ناپسند] است»
«حضور» کنایه از مورد توجه یهوه بودن است؛ بنابراین او دیگر از آنها مراقبت نکرد. ترجمه جایگزین: «به آنها توجه نکرد»
خلاصۀ داوری یهوه بر اسرائیل، نحوهای که یهودا به بتپرستی روی آوردند را نیز شامل میشود.
موقعیت «یهودا» کنایه از افرادی است که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
«یهوه اسرائیلیان را مجازات کرد»
«دست» کنایه از کنترل [اختیار]، قدرت و اقتدار است. ترجمه جایگزین: «ایشان را به کسانی که از اموال آنها میدزدیدند [تاراجگران] تحویل داد»
«حضور خود» استعاره از توجه و مراقبت است. ترجمه جایگزین: «تا از همۀ آنها خلاص شود» یا «تا آنها دیگر در حضور او نباشند»
دلیل داوری یهوه بر اسرائیل با گذشت تاریخ آن ادامه مییابد.
اینجا «منشق ساخت» استعاره از حذف خشونتآمیز است. ترجمه جایگزین: «یهوه قوم اسرائیل را برکنار کرد»
«از حکمرانی نسل داوود»
«بنیاسرائیل از پیروی یهوه برگشتند»
«اسرائیلیان از ارتکاب این گناهان امتناع نکردند» یا «آنها از این گناهان برنگشتند»
اینجا «حضور» استعاره از توجه و مراقبت است. ترجمه جایگزین: «پس یهوه قوم اسرائیل را از توجه و مراقبت خود دور کرد»
داوری یهوه به ضد ساکنین جدید آشور که بتهای خود را میپرستیدند، ادامه مییابد.
اینها مکانهایی در فرمانروایی آشور هستند.
«وقتی این افراد ابتدا آنجا زندگی میکردند»
«مردمی که تو از سرزمینهای دیگر جابهجا کردی و به شهرهای سامره فرستادی تا آنجا زندگی کنند»
«نمیدانند چطور خدایی را که اسرائیلیان در آن سرزمین میپرستند، پرستش کنند»
«یکی از کاهنانی که از سامره به آنجا برگردانیدید»
«کاهن سامری افرادی را که اکنون در آنجا زندگی میکنند، تعلیم بدهد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی خدایان مرد و زن هستند.
اینها اسامی مکانها هستند.
اینها اسامی خدایان مرد و زن هستند.
اینها اسامی گروهی از مردم است.
«فرزندان خود را قربانی میکردند» یا «فرزندان خود را در آتش به عنوان قربانی میسوزانیدند»
این به مردم بتپرستی که پادشاه آشور به شهرهای سامره فرستاد، اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«آنها همچنان همان عادات قبل را انجام میدهند»
مردم فقط در پی خشنودی یهوه بودند. آنها نه علاقه داشتند و نه میدانستند که یهوه به ارتباط با آنها خشنود میشد.
این صفحه تعمداً خالی است.
خلاصۀ داستان، با درخواستی برای پرستش تنها یهوه به پایان میرسد.
عبارت «بازوی افراشته» کنایه از نمایاندن قدرت است و اساساً معنی مشابهی با «قوت عظیم» دارد. ترجمه جایگزین: «با قدرتی بسیار عظیم»
« اطاعت کنید»
این صفحه تعمداً خالی است.
خلاصۀ داستان، اکنون با درخواستی برای پرستش تنها یهوه و توصیف گناهان مردم به پایان میرسد.
اینجا «شنیدن» استعاره از توجه کردن و مطابق دستور عمل نمودن است. ترجمه جایگزین: «آنها اطاعت نکردند»
آن امتها فقط از یهوه میترسیدند تا جایی که همانطور که با خدایان خود رفتار میکردند از او دلجویی مینمودند.
«و از آن زمان تاکنون ادامه داشته است.» عبارت «امروز» به دورۀ زمانی که نویسنده زندگی میکرد، اشاره میکند.
1و در سال سوم هُوشَع بن اِیلَه، پادشاه اسرائیل، حِزْقیا ابن آحاز، پادشاه یهوداآغاز سلطنت نمود.2او بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و بیست و نه سال در اورشلیم سلطنت كرد و اسم مادرش اَبی، دختر زَكَرِیا بود.3و آنچه در نظر خداوند پسند بود، موافق هر چه پدرش داود كرده بود، به عمل آورد.4او مكانهای بلند را برداشت و تماثیل را شكست و اشیره را قطع نمود و مار برنجین را كه موسی ساخته بود، خُرد كرد زیرا كه بنیاسرائیل تا آن زمان برایش بخور میسوزانیدند. و او آن را نَحُشْتان نامید.5او بر یهُوَه، خدای اسرائیل توكل نمود و بعد از او از جمیع پادشاهان یهودا كسی مثل او نبود و نه از آنانی كه قبل از او بودند.6و به خداوند چسبیده، از پیروی او انحراف نورزید و اوامری را كه خداوند به موسی امر فرموده بود، نگاه داشت.7و خداوند با او میبود و به هر طرفی كه رو مینمود، فیروز میشد؛ و بر پادشاه آشور عاصی شده، او را خدمت ننمود.8او فلسطینیان را تا غزّه و حدودش و از برجهای دیدهبانان تا شهرهای حصاردار شكست داد.9و در سال چهارمِ حِزْقیا پادشاه كه سال هفتمِ هُوشَع بن اِیلَه، پادشاه اسرائیل بود، شَلْمَناسَر، پادشاه آشور به سامره برآمده، آن را محاصره كرد.10و در آخر سال سوم در سال ششمِ حِزْقیا، آن را گرفتند، یعنی در سال نهمِ هُوشَع، پادشاه اسرائیل، سامره گرفته شد.11و پادشاه آشور، اسرائیل را به آشور كوچانیده، ایشان را در حَلَحْ و خابور، نَهر جوزان، و در شهرهای مادیان برده، سكونت داد.12از این جهت كه آواز یهُوَه، خدای خود را نشنیده بودند و از عهد او و هر چه موسی، بندۀ خداوند ، امر فرموده بود، تجاوز نمودند و آن را اطاعت نكردند و به عمل نیاوردند.13و در سال چهاردهمِ حِزْقیا پادشاه،سَنْحاریبْ، پادشاهِ آشور بر تمامی شهرهای حصاردار یهُودا برآمده، آنها را تسخیر نمود.14و حِزْقیا پادشاه یهودا نزد پادشاه آشور به لاكیش فرستاده، گفت: «خطا كردم. از من برگرد و آنچه را كه بر من بگذاری، ادا خواهم كرد.» پس پادشاه آشور سیصد وزنۀ نقره و سی وزنۀ طلا بر حِزْقیا پادشاه یهودا گذاشت.15و حِزْقیا تمامی نقرهای را كه در خانۀ خداوند و در خزانههای خانۀ پادشاه یافت شد، داد.16در آن وقت، حِزْقیا طلا را از درهای هیكل خداوند و از ستونهایی كه حِزْقیا، پادشاه یهودا آنها را به طلا پوشانیده بود كنده، آن را به پادشاه آشور داد.17و پادشاه آشور، تَرْتان و رَبْساریس و رَبْشاقی را از لاكیش نزد حِزْقیای پادشاه به اورشلیم با موكب عظیم فرستاد. و ایشان برآمده، به اورشلیم رسیدند؛ و چون برآمدند، رفتند و نزد قنات بركۀ فوقانی كه به سر راه مزرعۀ گازُر است، ایستادند.18و چون پادشاه را خواندند، اِلْیاقیم بن حِلْقیا كه ناظر خانه بود و شِبْنای كاتب و یوآخ بن آساف وقایعنگار، نزد ایشان بیرون آمدند.19و رَبْشاقی به ایشان گفت: «به حِزْقیا بگویید: سلطان عظیم، پادشاه آشور چنین میگوید: این اعتماد شما كه بر آن توكل مینمایی، چیست؟20تو سخن میگویی، اما مشورت و قوتِ جنگِ تو، محض سخن باطل است. الا´ن كیست كه بر او توكّل نمودهای كه بر من عاصی شدهای؟21اینك حال بر عصای این نی خرد شده، یعنی بر مصر توكل مینمایی كه اگر كسی بر آن تكیه كند، به دستش فرو رفته، آن را مجروح میسازد. همچنان است فرعون، پادشاه مصر برای همگانیكه بر وی توكل مینمایند.22و اگر مرا گویید كه بر یهُوَه، خدای خود توكل داریم، آیا او آن نیست كه حِزْقیا مكانهای بلند و مذبحهای او را برداشته است و به یهودا و اورشلیم گفته كه پیش این مذبح در اورشلیم سجده نمایید؟23پس حال با آقایم، پادشاه آشور شرط ببند و من دو هزار اسب به تو میدهم. اگر از جانب خود سواران بر آنها توانی گذاشت!24پس چگونه روی یك پاشا از كوچكترین بندگان آقایم را خواهی برگردانید و بر مصر به جهت ارابهها و سواران توكل داری؟25و آیا من الا´ن بیاذن خداوند بر این مكان به جهت خرابی آن برآمدهام؟ خداوند مرا گفته است بر این زمین برآی و آن را خراب كن.»26آنگاه الیاقیم بن حِلقیا و شِبنا و یوآخ به رَبْشاقی گفتند: «تمنّا اینكه با بندگانت به زبان اَرامی گفتگو نمایی كه آن را میفهمیم و با ما به زبان یهود در گوش مردمی كه بر حصارند، گفتگو منمای.»27رَبْشاقی به ایشان گفت: «آیا آقایم مرا نزد آقایت و تو فرستاده است تا این سخنان را بگویم؟ مگر مرا نزد مردانی كه بر حصار نشستهاند، نفرستاده، تا ایشان با شما نجاست خود را بخورند و بول خود را بنوشند؟»28پس رَبْشاقی ایستاد و به آواز بلند به زبان یهود صدا زد و خطاب كرده، گفت: «كلام سلطان عظیم، پادشاه آشور را بشنوید.29پادشاه چنین میگوید: حِزْقیا شما را فریب ندهد زیرا كه او شما را نمیتواند از دست وی برهاند.30و حِزْقیا شما را بر یهُوَه مطمئن نسازد و نگوید كه یهُوَه، البته ما را خواهد رهانید و این شهر به دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.31به حِزْقیا گوش مدهید زیرا كه پادشاه آشور چنین میگوید: با من صلح كنید و نزد من بیرون آیید تا هركس ازمو خود و هركس از انجیر خویش بخورد و هركس از آب چشمه خود بنوشد.32تا بیایم و شما را به زمین مانند زمین خودتان بیاورم، یعنی به زمین غله و شیره و زمین نان و تاكستانها و زمین زیتونهای نیكو و عسل تا زنده بمانید و نمیرید. پس به حِزْقیا گوش مدهید زیرا كه شما را فریب میدهد و میگوید: یهُوَه ما را خواهد رهانید.33آیا هیچكدام از خدایان امّتها، هیچ وقت زمین خود را از دست پادشاه آشور رهانیده است؟34خدایان حَمات و اَرْفاد كجایند؟ و خدایان سَفَروایم و هِینَع و عِوّا كجا؟ و آیا سامره را از دست من رهانیدهاند؟35از جمیع خدایان این زمینها كدامند كه زمین خویش را از دست من نجات دادهاند تا یهُوَه، اورشلیم را از دست من نجات دهد؟»36اما قوم سكوت نموده، به او هیچ جواب ندادند زیرا كه پادشاه امر فرموده بود و گفته بود كه او را جواب ندهید.37پس الیاقیم بن حِلْقِیا كه ناظر خانه بود و شْبِنَۀ كاتب و یوآخ بن آسافِ وقایعنگار با جامۀ دریده نزد حِزْقیا آمدند و سخنان رَبْشاقی را به او باز گفتند.
این باب با داستان حزقیا، یکی از بزرگترین پادشاهان یهودا شروع میشود (دوم پادشاهان ۱۸-۲۰). چون او شخص بسیار مهمی بود، فضای بیشتری به تاریخ سلطنت او اختصاص داده شده است.
حزقیا به یهوه ایمان داشت و از او اطاعت میکرد. او جلوی ادای احترام به آشور را گرفت، بنابراین آشوریان به یهودا حمله کردند. پادشاه آشور به قوم یهودا گفت که مقاومت بیفایده است. با وجود این، حزقیا به قدرت یهوه ایمان داشت.
حِزْقیا به جای پدرش، آحاز پادشاه یهودا شد.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
این نامی زنانه است.
اینجا «در نظر» استعاره از توجه و مراقبت یهوه است. ترجمه جایگزین: «حزقیای پادشاه، آن چه را که، برای یهوه پسندیده بود به جا آورد» یا «حزقیا کارهایی را که یهوه گفته بود پسندیده است، به جا آورد»
داستان سلطنت حزقیای پادشاه ادامه مییابد.
«حزقیا مکانهای بلند پرستش را از بین برد، سنگهای یادبود را خرد کرد، و ستون چوبی اشیره را قطع نمود»
این اسم را میتوان «بت مار برنجین» ترجمه کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
داستان سلطنت حزقیای پادشاه ادامه مییابد.
«چسبیده» استعاره از وفادار و دلبسته ماندن است. ترجمه جایگزین: «حزقیا به یهوه وفادار ماند» یا «حزقیا نسبت به یهوه وفادار باقی ماند» [هر دو جمله یک معنی را میدهند]
«حزقیا به هر جا که میرفت موفق و کامیاب بود»
شهری با دیوارهایی در اطراف آن
اینها اسامی مردانه هستند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی مکانها هستند.
این نام گروهی از مردم است.
«پس پادشاه آشور به لشکر خود فرمان داد که اسرائیلیان را از خانههایشان بیرون کنند و آنها را وادار کرد که در آشور زندگی کنند»
«آواز» کنایه از پیغامی دربارۀ فرمان یهوه است. ترجمه جایگزین: «فرمان یهوه»
این نامی مردانه است.
شهرهایی که دیوارهایی در اطراف خود برای حفاظت دارد. به نحوۀ ترجمه «شهرهای حصاردار» در کتاب دوم پادشاهان ۱۸: ۸ نگاه کنید.
این نام شهری است.
در این عبارت فرض بر این است که «من» به سلطنت [قلمروی] حزقیا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لشکر خود را از قلمروی من بیرون ببر»
«آن چه را که تو از من طلب کنی، پرداخت خواهم کرد»
این اسمِ یک نوع وزن است که برای سکه استفاده میشد. یک وزنه حدود ۳۳ کیلوگرم وزن داشت.
این جایی در کاخ بود که سکه و چیزهای ارزشمند در آنجا ذخیره میشد.
این صفحه تعمداً خالی است.
سَنحاریب گروهی از مردان لشکر خود از جمله افسرانی به نام تَرْتان و رَبْساریس را به اورشلیم برای ملاقات با حزقیای پادشاه فرستاد.
در برخی ترجمههای کتاب مقدس این اسامی را به شکل مناسبتری ترجمه میکنند. نسخههای دیگرِ کتاب مقدس، القاب آنها را برای ترجمه به کار میبرند. ترجمه جایگزین: «تَرْتان ... رَبْساریس» یا «رهبر سربازان ... مقامی عالیرتبه»
این نام یک شهر است.
مجرایی که آب ذخیره شده در «قسمت فوقانی برکه» را به داخل شهر اورشلیم جاری میکند.
«و آنجا برای حزقیای پادشاه منتظر ماندند تا با آنها ملاقت کند»
اینها اسامی مردانه هستند.
رَبْشاقی همچنان از طرف پادشاه آشور به افرادِ حزقیای پادشاه پیغام میدهد.
پادشاه آشور (از طریق قاصد خود، رَبشاقی) قصد دارد حزقیای پادشاه نسبت به خود و حمایت مصر تردید داشته باشد. او این سؤال را نمیپرسد تا جوابی بیابد. ترجمه جایگزین: «دلیلی وجود ندارد که فکر کنی میتوانی من را مغلوب کنی.»
پادشاه آشور (از طریق قاصد خود، رَبشاقی) قصد دارد حزقیای پادشاه نسبت به خود و حمایت مصر تردید داشته باشد. او این سؤال را نمیپرسد تا جوابی بیابد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانی به کسی توکل کنی تا به تو کمک کند که به ضد من شورش کنی.»
پادشاه آشور، مصر را با عصایی ضعیف مقایسه میکند؛ عصایی که شما انتظار دارید وقتی به آن تکیه میکنید از شما پشتیبانی کند، اما در عوض میشکند و شما را به زمین میزند. ترجمه جایگزین: «حمایتی ضعیف از مصر»
گوینده این استعاره را با توصیف اینکه وقتی از نیشکر به عنوان تکیهگاه استفاده شود چه اتفاقی خواهد افتاد، بسط میدهد. ترجمه جایگزین: «اما اگر کسی از آن [نیشکر] برای پشتیبانی استفاده کند، مجروح خواهد شد»
رَبْشاقی همچنان از طرف پادشاه آشور به افرادِ حزقیای پادشاه پیغام میدهد.
در این سؤال فرض بر این است که شنونده جواب را میداند و برای تأکید استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «لازم است به یاد آورید که چه کسی مکانهای بلند را ... اورشلیم‘!»
این صفحه تعمداً خالی است.
رَبْشاقی همچنان از طرف پادشاه آشور به افرادِ حزقیای پادشاه پیغام میدهد.
او این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که لشکر حزقیا منابعی برای جنگ ندارند. او همچنین از آرایۀ ادبی مبالغه استفاده میکند تا لشکر حزقیا را مسخره نماید. ترجمه جایگزین: معانی محتمل ۱) «شما نمیتوانید حتی یکی از کوچکترین سربازان پادشاه را مغلوب کنید.» یا ۲) «شما نمیتوانید گروهی از سربازان پادشاه را به فرماندهی کماهمیتترین [کِهترین] افسر مغلوب کنید.»
او این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که یهوه در این موفقیت و کامیابی برای اطاعت از فرمانِ او جهت نابودی اسرائیل پشتیبان اوست. ترجمه جایگزین: «یهوه خودش به ما گفت که اینجا بیاییم و این سرزمین را نابود کنیم!»
نام این افراد را مانند دوم پادشاهان ۱۸: ۱۸ ترجمه کنید.
«در گوش» کنایه از تواناییِ شنیدن است. ترجمه جایگزین: «چون افرادی که بر دیوار شهر میایستند آن را خواهند شنید و ترسان خواهند شد»
او این سؤال را با فرض بر این که شنونده جواب را میداند، میپرسد تا به قصد و نیت آنها برای نابودی و تحقیر رهبران و مردم اورشلیم تأکید کند. ترجمه جایگزین: «آقایم، من را فقط نزد تو و آقایت نفرستاده، بلکه مرا فرستاده تا با مردم این شهر سخن بگویم که از خوردن نجاستِ خود و نوشیدن ادرار خودشان برای زنده ماندن رنج میبرند.»
این صفحه تعمداً خالی است.
«قدرت من» کنایه از تواناییِ خودِ پادشاه است. ترجمه جایگزین: «از من» یا «از قدرت لشکر من»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه هرگز به پادشاه لشکر آشور اجازه نخواهد داد که این شهر را تسخیر کند»
«دست» کنایه از کنترل [اختیار]، اقتدار و قدرت است.
«از شهر بیرون بیایید و تسلیم من شوید» یا «با من توافق کرده تسلیم شوید، و از شهر به نزد من بیرون بیایید»
اینها منابع غذا و آب هستند که استعاره از امنیت و فراوانی میباشند. این نیز روشی معمول برای بیان این انگاره بود.
اینها استعاره از چیزهای نیکو داشتن و فراوانی در زندگی روزانه است.
رَبْشاقی همچنان از طرف پادشاه آشور به افرادِ حزقیای پادشاه پیغام میدهد.
او این سؤال را برای تأکید میپرسد، چون آنها جواب را میدانند. ترجمه جایگزین: «هیچ کدام از خدایان مردم، آنها را نرهانیده است ... آشور.»
او این سؤال را برای تأکید میپرسد، چون آنها جواب را میدانند. ترجمه جایگزین: «من خدایان ... و اَرفاد را نابود کردهام!»
اینها اسامی مکانها هستند و به مردمی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد.
«دست» کنایه از کنترل [اختیار]، قدرت، یا اقتدار است. ترجمه جایگزین: «از کنترل [اختیار] من»
او این سؤال را برای تأکید میپرسد چون آنها جواب را میدانند. ترجمه جایگزین: «هیچ خدایی زمین خویش را از قدرت من نرهانیده است.»
«دست من» کنایه از شخصی است که قدرت دارد. ترجمه جایگزین: «از من»
او این سؤال را برای تأکید میپرسد چون آنها جواب را میدانند. ترجمه جایگزین: «راهی وجود ندارد که یهوه بتواند اورشلیم را از قدرت من نجات دهد!»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی مردانه هستند.
«که بر کاخ پادشاه نظارت میکرد»
«حافظ تاریخ»
در ترجمۀ عبری، این به عنوان اسم یک شخص، «رَبشاقی» دیده میشود.
1و واقع شد كه چون حِزْقیای پادشاه این را شنید، لباس خود را چاك زده، و پلاس پوشیده، به خانۀ خداوند داخل شد.2و الیاقیم، ناظر خانه و شْبِنَۀ كاتب و مشایخِ كَهَنه را ملبّس به پلاس نزد اشعیا ابن آموص نبی فرستاده،3به وی گفتند: «حِزْقیا چنین میگوید كه امروز روز تنگی و تأدیب و اهانت است زیرا كه پسران به فمِ رحم رسیدهاند و قوت زاییدن نیست.4شاید یهُوَه خدایت تمامی سخنان رَبْشاقی را كهآقایش، پادشاه آشور، او را برای اهانت نمودن خدای حی فرستاده است، بشنود و سخنانی را كه یهُوَه، خدایت شنیده است، توبیخ نماید. پس برای بقیهای كه یافت میشوند، تضرع نما.»5و بندگان حِزْقیای پادشاه نزد اشعیا آمدند.6و اشعیا به ایشان گفت: «به آقای خود چنین گویید كه خداوند چنین میفرماید: از سخنانی كه شنیدی كه بندگانِ پادشـاه آشور به آنهـا به مـن كفر گفتهاند، مترس.7همانا روحی بر او میفرستم كه خبری شنیده، به ولایت خود خواهد برگشت و او را در ولایت خودش به شمشیر هلاك خواهم ساخت.»8پس رَبْشاقی مراجعت كرده، پادشاه آشور را یافت كه با لِبْنَه جنگ میكرد، زیرا شنیده بود كه از لاكیش كوچ كرده است.9و دربارۀ تِرْهاقْه، پادشاه حَبَش، خبری شنیده بود كه به جهت مقاتله با تو بیرون آمده است. (پس چون شنید) بار دیگر ایلچیان نزد حِزْقیا فرستاده، گفت:10« به حِزْقیا، پادشاه یهودا چنین گویید: خدای تو كه به او توكل مینمایی، تو را فریب ندهد و نگوید كه اورشلیم به دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.11اینك تو شنیدهای كه پادشاهان آشور با همۀ ولایتها چه كرده و چگونه آنها را بالكل هلاك ساختهاند، و آیا تو رهایی خواهی یافت؟12آیا خدایان امّتهایـی كه پـدران من، ایشـان را هـلاك ساختند، مثل جوزان و حاران و رَصَف و بنیعـدن كه در تَلَسّار میباشنـد، ایشـان را نجـات دادنـد؟13پادشاه حَمات كجاست؟ و پادشاه اَرْفاد و پادشاه شهر سَفَروایم و هِینَع و عِوّا؟»14و حِزْقیا مكتوب را از دست ایلچیان گرفته، آن را خواند و حِزْقیا به خانۀ خداوند درآمده، آن را به حضور خداوند پهن كرد.15و حِزْقیا نزد خداوند دعا نموده، گفت: «ای یهُوَه، خدای اسرائیل كه بر كروبیان جلوس مینمایی، تویی كه به تنهایی بر تمامی ممالك جهان خدا هستی و تو آسمان و زمین را آفریدهای.16ای خداوند گوش خود را فرا گرفته، بشنو. ای خداوند چشمان خود را گشوده، ببین و سخنان سَنْحاریب را كه به جهت اهانت نمودن خدای حی فرستاده است، استماع نما.17ای خداوند ، راست است كه پادشاهان آشور امتها و زمین ایشان را خراب كرده است،18و خدایان ایشان را به آتش انداخته، زیرا كه خدا نبودند، بلكه ساخته دست انسان از چوب و سنگ. پس به این سبب آنها را تباه ساختند.19پس حال ای یهُوَه، خدای ما، ما را از دست او رهایی ده تا جمیع ممالك جهان بدانند كه تو تنها ای یهُوَه، خدا هستی.»20پس اشعیا ابن آموص نزد حِزْقیا فرستاده، گفت: «یهُوَه، خدای اسرائیل، چنین میگوید: آنچه را كه دربارۀ سَنْحاریب، پادشاه آشور، نزد من دعا نمودی اجابت كردم.21كلامی كه خداوند دربارهاش گفته، این است: آن باكره، دختر صهیون، تو را حقیر شمرده، استهزا نموده است و دختر اورشلیم سر خود را به تو جنبانیده است.22كیست كه او را اهانت كرده، كفر گفتهای و كیست كه بر وی آواز بلند كرده، چشمان خودرا به علیین افراشتهای؟ مگر قدوس اسرائیل نیست؟23به واسطۀ رسولانت، خداوند را اهانت كرده، گفتهای: به كثرت ارابههای خود بر بلندی كوهها و به اطراف لبنان برآمدهام و بلندترین سروهای آزادش و بهترین صنوبرهایش را قطع نموده، به بلندی اقصایش و به درختستان بوستانش داخل شدهام.24و من، حفره كنده، آب غریب نوشیدم و به كف پای خود تمامی نهرهای مصر را خشك خواهم كرد.25آیا نشنیدهای كه من این را از زمان سلف كردهام و از ایام قدیم صورت دادهام و الا´ن، آن را به وقوع آوردهام تا تو به ظهور آمده و شهرهایی حصاردار را خراب نموده، به تودههای ویران مبدل سازی؟26از این جهت، ساكنان آنها كمقوّت بوده، ترسان و خجل شدند، مثل علف صحرا و گیاه سبز و علف پشت بام و مثل غلّهای كه پیش از رسیدنش پژمرده شود، گردیدند.27« اما من نشستن تو را و خروج و دخولت و خشمی را كه بر من داری، میدانم.28چونكه خشمی كه بر من داری و غرور تو، به گوش من برآمده است. بنابراین مهار خود را به بینی تو و لِگام خود را به لبهایت گذاشته، تو را به راهی كه آمدهای، برخواهم گردانید.29« و علامت، برای تو این خواهد بود كه امسال غلّه خودرو خواهید خورد و سال دوم آنچه از آن بروید؛ و در سال سوم بكارید و بدروید و تاكستانها غرس نموده، میوۀ آنها را بخورید.30و بقیهای كه از خاندان یهودا رستگار شوند، بار دیگر به پایین ریشه خواهند زد و به بالا میوه خواهند آورد.31زیرا كه بقیهای از اورشلیم و رستگاران از كوه صهیون بیرون خواهند آمد. غیرت یهُوَه این را بجا خواهد آورد.32« بنابراین خداوند دربارۀ پادشاه آشور چنین میگوید كه به این شهر داخل نخواهد شد و به اینجا تیر نخواهد انداخت و در مقابلش با سپر نخواهد آمد و منجنیق را در پیش آن بر نخواهد افراشت.33به راهی كه آمده است به همان برخواهد گشت و به این شهر داخل نخواهد شد. خداوند این را میگوید.34زیرا كه این شهر را حمایت كرده، به خاطر خود و به خاطر بندۀ خویش داود، آن را نجات خواهم داد.»35پس فرشتۀ خداوند در آن شب بیرون آمده، صد و هشتاد و پنج هزار نفر از اردوی آشور را زد. و بامدادان چون برخاستند، اینك جمیع آنها لاشههای مرده بودند.36و سَنْحاریب، پادشاه آشور كوچ كرده، روانه گردید و برگشته، در نینوی ساكن شد.37و واقع شد كه چون او در خانۀ خدای خویش، نِسْروك عبادت میكرد، پسرانش اَدْرَمَّلَك و شَرْآصَر او را به شمشیر زدند؛ و ایشان به زمین آرارات فرار كردند و پسرش آسَرْ حَدُّون به جایش سلطنت نمود.
داستان حزقیا در این باب ادامه مییابد.
خدا همه چیز را در کنترل دارد. خدا باعث شد، پادشاه آشور در اورشلیم مغلوب شود چون خدا را مسخره کرده بود.
اینجا «دختر باکرۀ صهیون» اصطلاحی به معنی مردم اورشلیم است. «دختر باكرۀ صهیون، تو را حقیر شمرده، استهزا نموده است» یعنی «مردم اورشلیم میدانند که آشوریان چون خدا را مسخره کردند، شکست خواهند خورد.»
این روشی دیگر برای بیان «معبد یهوه» است.
اینها اسامی مردانه هستند.
«حزقیا، الیاقیم را فرستاد»
«همه پلاس پوشیده بودند»
«اکنون زمان سختی است»
این جمله استعاره است که توصیف میکند مردم و رهبران چگونه برای جنگیدن با دشمن بسیار ضعیف و ناتوان شدهاند.
«هرچه که سردار گفته است»
این روشی معمول (اصطلاحی) است که بلند کردن به شکلی استعارهای به دعای جدی به حضور یهوه که بالای سر ماست اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به طور جدی دعا کردن»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«عملکرد پادشاه آشور را کنترل خواهم کرد، پس وقتی او خبر را بشنود، به ولایت خود باز خواهد گشت»
«افکار او را تحت تأثیر قرار خواهم داد» یا «باعث خواهم شد که او شکلی متفاوت فکر کند.» اینجا «روح» احتمالاً به نگرش و افکار او به جای روحِ وجودش اشاره میکند.
«هلاک شدن با شمشیر» کنایه از کشته شدن است. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که او با شمشیر بمیرد» یا «باعث خواهم شد افراد او را با شمشیر بکُشند»
«مقامی اهل آشور تحت فرمان پادشاه»
«متوجه شد که لشکر آشور در حال جنگ هستند»
اسامی شهرهای تحت قلمروی یهودا.
اینها اسامی مردانه هستند.
«لشکر او برای جنگ به ضد آشور آماده شده است»
«پس سَنحاریب فرستاده»
این پیغام در نامهای نوشته شده بود.
این مربوط به پیغامی است که سَنحاریب، پادشاه آشور به حرقیای پادشاه فرستاد.
«به خدایی که ایمان داری اعتماد نکن. وقتی او بیان میکند که ... دروغ میگوید»
«دست» کنایه از کنترل [اختیار]، اقتدار یا قدرت است. ترجمه جایگزین: «کنترل دولت آشور»
«به آنچه شنیدهای توجه کن» یا «تو قطعاً شنیدهای.» اینجا «اینک» استفاده شده تا توجه خواننده را به آنچه بعداً میگوید، جلب کند.
سَنحاریب این سؤال را به کار میبرد تا تأکید کند که خدا قادر نخواهد بود آنها را نجات دهد. ترجمه جایگزین: «خدایت تو را نجات نخواهد داد!» یا «تو قادر به فرار نخواهی بود!»
اینجا پیغام سَنحاریب پادشاه به حزقیای پادشاه ادامه مییابد.
در این سؤال فرض بر این است که حزقیا جواب را میداند و تأکید ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «خدایان امّتهایی که ... نابود کردند ـــــ جوزان ... اَسّارـــــ قطعاً آنها را نجات نخواهد داد!»
«پادشاهان قبلی آشور» یا «لشکرهای قبلی پادشاهان آشور»
همۀ اینها اسامی مکانها هستند.
همۀ اینها اسامی مکانها هستند.
این به نامهای که سَنحاریب، پادشاه آشور برای حزقیا فرستاده بود اشاره میکند (دوم پادشاهان ۱۹: ۸).
شاید لازم باشد که به وضوح بیان کنید کروبیان همانهایی هستند که روی درب صندوقچۀ عهد قرار دارند. نویسندگان کتاب مقدسی اغلب به نحوی از صندوق عهد سخن میگویند که گویی آن [صندوق عهد]، جایگاه یهوه است و درحالی که روی تاج و تخت خود در آسمان نشسته به آن تکیه میدهد. ترجمه جایگزین: «تو که بر تخت خود بر کروبیان صندوق عهد نشستهای»
حزقیای پادشاه بعد از دریافت نامه از سَنحاریب، پادشاه آشور به دعا کردن به حضور یهوه ادامه میدهد.
هر دو جمله یهوه را برمیانگیزانند که به آنچه سَنحاریب میگوید، توجه کند.
کلمات «گوش خود را فرا گرفته» و «بشنو» معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر تقاضا اضافه شدهاند. ترجمه جایگزین: «ای یهوه، لطفاً به آنچه او میگوید گوش کن»
کلمات «چشمان خود را گشوده» و «ببین» معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر تقاضا اضافه شدهاند. ترجمه جایگزین: «ای یهوه، لطفاً به آنچه اتفاق میافتد توجه کن»
این صفحه تعمداً خالی است.
«پادشاهان آشور، خدایان امّتهای دیگر را سوزاندند»
«آشوریان هم امّتها و هم خدایان آنها را نابود کردند»
حزقیای پادشاه بعد از دریافت نامه از سَنحاریب، پادشاه آشور به دعا به حضور یهوه ادامه میدهد.
«از تو تقاضا میکنم»[ در فارسی نیامده است]
«از قدرت پادشاه آشور» یا «از لشکریان پادشاه آشور»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «دختر باکره» استعاره از مردم اورشلیم است چنانکه گویی آنها جوان، پرشور و زیبا هستند. اصطلاح «دختر» استفاده شده تا خصوصیات انسانی از طریق برخی نویسندگان کتاب مقدسی به شهرها داده شود. ترجمه جایگزین: «مردم زیبای اورشلیم»
این جملهها هر دو معانی مشابهی دارند.
«دختر» استعاره از مردم اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «مردم شهر اورشلیم»
این عمل استعاره است که به خوار شمردن غرور آشوریان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به تو اهانت میکنند»
یهوه این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا سَنحاریب را سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «تو اهانت کردهای و به من کفر گفتهای! صدای خود را بلند کردهای و چشمانت را با غرور به سوی من، تنها قدوس اسرائیل بلند کردهای!» [در ترجمه فارسی به جای استفاده از ضمیر دوم شخص از ضمیر سوم شخص استفاده کرده است]
«چشمان خود را به علیین افراشتهای» کنایه از چهرهای با حالت غرور و تکبر است. ترجمه جایگزین: «بسیار مغرورانه نگاه کردی»
اصطلاحی برای خدای اسرائیل، یهوه.
اینجا پیغام یهوه که توسط اشعیای نبی به حزقیای پادشاه در مورد سَنحاریب پادشاه داده شد بود، ادامه دارد. تماماً از ساختار همگون استفاده میکند.
«اهانت کردن» آشکارا مقاومت یا مسخره کردن است.
این سخنان اغراقآمیز توسط سَنحاریب گفته شد که فقط به وسیلۀ ارتش او قابل انجام بود. ضمیر «من» به او و لشکرش اشاره میکند.
این سخنی اغراقآمیز است که سَنحاریب آن قدر سربازان بسیار دارد که وقتی از رودخانه عبور میکنند، پاهای آنها آب را خشک میکند. این آرایۀ ادبی مبالغه است که بر تعداد بسیار سربازانی که او دارد تأکید میکند. ترجمه جایگزین:«و با راهپیمایی به طرف نهرهای مصر، تمام آنها را خشک خواهیم کرد!»
اینجا پیغام یهوه که توسط اشعیای نبی به حزقیای پادشاه در مورد سَنحاریب پادشاه داده شد بود، ادامه دارد. تماماً از ساختار همگون استفاده میکند.
این سؤال با تأکید بیشتری با فرض بر این که شنونده جواب را میداند، مطرح میشود. ترجمه جایگزین: «قطعاً میدانی که چطور ... بارها ...»
«شهرهایی که نمیتوان تسخیر کرد» یا «شهرهایی که با دیوارهای بلند محاصره شدهاند»
این استعاره قربانیان ناتوان آشور را با گیاهان شکننده مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «همچون گیاهان و علفهای ناتوان در صحرا» یا «همچون ریشۀ گیاهان سطحیِ ضعیف»
اینجا همچنان قربانیان ناتوان آشور را با گیاهان شکننده که در شرایط مختلف به طور کامل رشد میکنند، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «قبل از این که رسیده شود، مثل چمن ...» یا «قبل از این که رشد کند، مثل چمن ...»
اینجا پیغام یهوه که توسط اشعیای نبی به حزقیای پادشاه در مورد سَنحاریب پادشاه داده شد بود، ادامه دارد. تماماً از ساختار همگون استفاده میکند.
«فریاد خشمت نسبت به من»
«گوش» کنایه از گوش دادن یا شنیدن است. ترجمه جایگزین: «چون من سخنان مغرورانه تو را شنیدهام»
«مهار» و «لِگام» (برای کنترل اسب) استعاره از کنترل [اختیار] یهوه بر سَنحاریب است. ترجمه جایگزین: «من تو را مثل یک حیوان هدایت خواهم کرد»
اینکه سَنحاریب پیش از تسخیر اورشلیم به خانه باز خواهد گشت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که تو از همان راهی که آمدی، به ولایت خود بازگردی، بدون این که اورشلیم را تسخیر کنی»
اینجا اشعیا با حزقیای پادشاه صحبت میکند. او تماماً با استفاده از ساختار همگون ادامه میدهد.
«گیاهانی که بدون کاشته شدن خود به خود رشد میکنند»
این استعاره بازیابی، باقیماندگان را با گیاهانی که رشد میکنند و محصول میدهند مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا که زنده ماندهاند زندگی و دارایی خود را باز خواهند گرفت» یا «افرادی که در یهودا باقی ماندهاند کامیاب خواهند شد و فرزندان بسیار خواهند داشت»
«عمل قدرتمند یهوه باعث خواهد شد که این اتفاق بیافتد»
این مربوط به پایان پیغام یهوه است که از طریق اشعیای نبی با حزقیای پادشاه سخن میگوید. اینجا تماماً ساختار همگون استفاده میشود.
«تیر» کنایه است که به تمام ابزار جنگی و سرنگونی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اینجا هیچ جنگی انجام نخواهد شد»
«و آنها حتی بر روی دیوار شهر تپه های بلند مرتفع نخواهند ساخت تا بتوانند به شهر حمله کنند»
یهوه با استفاده از نامش، از خودش سخن میگوید تا قطعیت آنچه را که اعلام میکند، بیان نماید. ترجمه جایگزین: «این است آنچه یهوه گفته» یا «این است آنچه من، یهوه، گفتهام»
«به خاطر شهرت خودم و به خاطر آنچه به داوود پادشاه که مرا به نیکویی خدمت کرد، قول دادم»
«اتفاق افتاد که ...»
«صد و هشتاد و پنج هزار سرباز»
«وقتی افرادی که زنده مانده بودند، برخاستند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی مردانه هستند.
1در آن ایام، حِزْقیا بیمار و مشرف به موت شد. و اشعیا ابن آموص نبی نزد وی آمده، او را گفت: « خداوند چنین میگوید: تدارك خانۀ خود را ببین زیرا كه میمیری و زنده نخواهی ماند.»2آنگاه او روی خود را به سوی دیوار برگردانید و نزد خداوند دعا نموده، گفت:3ای خداوند مسألت اینكه بیاد آوری كه چگونه به حضور تو به امانت و به دل كامل سلوك نمودهام و آنچه در نظر تو پسند بوده است، بجا آوردهام.» پس حِزْقیا زارزار بگریست.4و واقع شد قبل از آنكه اشعیا از وسط شهربیرون رود، كه كلام خداوند بر وی نازل شده، گفت:5« برگرد و به پیشوای قوم من حِزْقیا بگو: خدای پدرت، داود چنین میگوید: دعای تو را شنیدم و اشكهای تو را دیدم. اینك تو را شفا خواهم داد و در روز سوم به خانۀ خداوند داخل خواهی شد.6و من بر روزهای تو پانزده سال خواهم افزود، و تو را و این شهر را از دست پادشاه آشور خواهم رهانید، و این شهر را به خاطر خود و به خاطر بندۀ خود، داود حمایت خواهم كرد.»7و اشعیا گفت كه «قرصی از انجیر بگیرید.» و ایشان آن را گرفته، بر دمل گذاشتند كه شفا یافت.8و حِزْقیا به اشعیا گفت: «علامتی كه خداوند مرا شفا خواهد بخشید و در روز سوم به خانۀ خداوند خواهم برآمد، چیست؟»9و اشعیا گفت: «علامت از جانب خداوند كه خداوند این كلام را كه گفته است، بجا خواهد آورد، این است: آیا سایه ده درجه پیش برود یا ده درجه برگردد؟»10حِزْقیا گفت: «سهل است كه سایه ده درجه پیش برود. نی، بلكه سایه ده درجه به عقب برگردد.»11پس اشعیای نبی از خداوند استدعا نمود و سایه را از درجاتی كه بر ساعت آفتابی آحاز پایین رفته بود، ده درجه برگردانید.12و در آن زمان، مَرودَك بَلَدان بن بَلَدان، پادشاه بابل، رسایل و هدیه نزد حِزْقیا فرستاد زیرا شنیده بود كه حِزْقیا بیمار شده است.13و حِزْقیا ایشان را اجابت نمود و تمامی خانۀ خزانههای خود را از نقره و طلا و عطریات و روغن معطر وخانۀ اسلحۀ خویش و هرچه را كه در خزاین او یافت میشد، به ایشان نشان داد، و در خانهاش و در تمامی مملكتش چیزی نبود كه حِزْقیا آن را به ایشان نشان نداد.14پس اشعیای نبی نزد حِزْقیای پادشاه آمده، وی را گفت: «این مردمان چه گفتند؟ و نزد تو از كجا آمدند؟» حِزْقیا جواب داد: «از جای دور، یعنی از بابل آمدهاند.»15او گفت: «در خانۀ تو چه دیدند؟» حِزْقیا جواب داد: «هرچه در خانۀ من است، دیدند و چیزی در خزاین من نیست كه به ایشان نشان ندادم.»16پس اشعیا به حِزْقیا گفت: «كلام خداوند را بشنو17اینك روزها میآید كه هرچه در خانۀ توست و آنچه پدرانت تا امروز ذخیره كردهاند، به بابل برده خواهد شد. و خداوند میگوید كه چیزی باقی نخواهد ماند.18و بعضی از پسرانت را كه از تو پدید آیند و ایشان را تولید نمایی، خواهند گرفت و در قصر پادشاه بابل، خواجه خواهند شد.»19حِزْقیا به اشعیا گفت: «كلام خداوند كه گفتی نیكوست.» و دیگر گفت: «هرآینه در ایام من سلامتی و امان خواهد بود.»20و بقیۀ وقایع حِزْقیا و تمامی تهوّر او و حكایت حوض و قناتی كه ساخت و آب را به شهر آورد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟21پس حِزْقیا با پدران خود خوابید و پسرش، مَنَسّی به جایش سلطنت نمود.
در این باب داستان حزقیا به پایان میرسد.
خدا ندای پریشانیِ ایمانداران وفادار به خود را شنید. حزقیا در حال مرگ بود، اما وقتی او دعا میکرد، خدا به او ۱۵ سال بیشتر عمر داد.
and )
«خانه» کنایه است از آنچه تحت کنترل حزقیا بود. ترجمه جایگزین: «دستورات نهایی را به خاندان و دولت خود بده»
این صفحه تعمداً خالی است.
اصطلاح، یک روش متداول سخن گفتن است، برای برانگیختن یهوه تا به یاد آورد. ترجمه جایگزین: «به یاد بیاور»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زندگی کردهام»
اینجا نظر به داوری یا سنجش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در داوری تو»
«کلام» به پیغام یهوه که بر اشعیا آشکار شد، اشاره میکند. اصطلاح، یک روش متداول سخن گفتن است. ترجمه جایگزین: «یهوه کلام خود را میگوید»
قسمت دوم، بخش اول را تقویت میکند تا پیغامی، با استفاده از ساختاری همگون ایجاد کند. ترجمه جایگزین: «من دعای تو را شنیدهام و اشکهایت را دیدهام»
«دو روز از الآن» روزی که اشعیا این را گفت روز اول بود، پس «روز سوم» یعنی «دو روز از الآن» خواهد بود.
پیغام یهوه به حزقیای پادشاه از طریق اشعیای نبی ادامه مییابد.
۱۵ سال
«دست» کنایه از قدرت، اقتدار و اختیار [کنترل] است. ترجمه جایگزین: «از کنترل پادشاه آشور»
«خمیر درست شده از انجیر پخته»
«خادمان حزقیا این کار را انجام دادند و خمیر را بر زخم حزقیا گذاشتند»
این صفحه تعمداً خالی است.
منشاء «سایه» را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا میخواهی یهوه سایهای ایجاد کند که با تابش نور بر پلکان ده درجه به جلو برود یا ده درجه به عقب برگردد؟»
این عبارت به «پلکان [ساعت آفتابی] آحاز» در دوم پادشاهان ۲۰: ۱۱ اشاره میکند. احتمالاً این راهپلۀ خاص برای آحازِ پادشاه ساخته شده بود به گونهای که پلههای آن ساعات روز را در هنگام پیشروی روشنایی خورشید در امتداد آنها نشان میدادند. در این روش، پلکان بیانکننده زمان در طول روز بودند.
دلیلی که چرا «این امری آسان است» را میتوان به وضوح بیان کرد. «سهل است که سایه ده درجه به جلو حرکت کند، چون این امری متداول است که معمولاً انجام میشود»
احتمالاً این راه پلۀ خاص برای آحازِ پادشاه ساخته شده بود به گونهای که پلههای آن ساعات روز را در هنگام پیشروی روشنایی خورشید در امتداد آنها نشان میدادند. در این روش، پلکان بیان کننده زمان در طول روز بودند. ترجمه جایگزین: «پلههایی که برای آحازِ پادشاه ساخته شده بودند»
این نام پادشاه بابل و پسر اوست.
اینجا «چیزی نبود ... که به ایشان نشان نداد» از آرایۀ ادبی مبالغه برای تأکید استفاده شده است. یعنی حزقیا تمام چیزهای ارزشمند خود را به آنها نشان داده بود. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حزقیا قطعاً همۀ چیزهای ارزشمند در خانه و در تمام مملکتش را به او نشان داده بود»
این به افرادی که نزد حزقیای پادشاه با پیغام و هدایا از طرف مَرودَك بَلَدان فرستاده شده بودند، اشاره میکند.
حزقیا همان انگاره را به دو روش تکرار میکند تا بر مقصود خود تأکید نماید.
«هیچ» و «نیست» یکدیگر را خنثی میکنند تا انگارهای مثبت ایجاد نمایند. این مبالغه برای تأکید استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «من قطعاً همۀ چیزهای ارزشمندم را به آنها نشان دادم»
دلیلی که اشعیا سخن گفت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس، چون اشعیا میدانست که حزقیا با نشان دادن همۀ چیزهای ارزشمند خود به افراد کاری احمقانه انجام داده بود، به او گفت»
«پیغام یهوه»
«به من گوش کن، روزی خواهد آمد که ...» ؛ «بنگر» اینجا استفاده شده تا توجه خواننده را به آنچه اشعیا به حزقیا میگوید، جلب کند.
«روزها» جزءگویی است که به یک محدودۀ زمانی تعریف نشده اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«چون حزقیا فکر کرد»[ در فارسی نیامده است]
حزقیا با اینکه جواب را از قبل میداند، این سؤال را برای تأکید میپرسد. ترجمه جایگزین: «من مطمئنم که سلامتی و امنیت در ایام من خواهد بود.»
یک منطقۀ کوچک از ذخیرۀ آب راکد
تونلی برای انتقال آب
این سؤال استفاده شده تا به خواننده یادآوری کند که این امور ثبت شدهاند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب سرگذشت پادشاهان یهودا نوشته شده است.»
این صفحه تعمداً خالی است.
1منسی دوازده ساله بود كه پادشاه شد و پنجاه و پنج سال در اورشلیم سلطنت نمود. و اسم مادرش حِفْصِیبَه بود.2و آنچه درنظر خداوند ناپسند بود، موافق رجاسات امتهایی كه خداوند ، آنها را از حضور بنیاسرائیل اخراج كرده بود، عمل نمود.3زیرا مكانهای بلند را كه پدرش، حِزْقیا خراب كرده بود، بار دیگر بنا كرد و مذبح ها برای بَعْل بنا نمود و اَشیره را به نوعی كه اَخاب، پادشاه اسرائیل ساخته بود، ساخت و به تمامی لشكر آسمان سجده نموده، آنها را عبادت كرد.4و مذبح ها در خانۀ خداوند بنا نمود كه دربارهاش خداوند گفته بود: «اسم خود را در اورشلیم خواهم گذاشت.»5و مذبحها برای تمامی لشكر آسمان در هر دو صحن خانۀ خداوند بنا نمود.6و پسر خود را از آتش گذرانید و فالگیری و افسونگری میكرد و با اصحاب اجنّه و جادوگران مراوده مینمود. و در نظر خداوند شرارت بسیار ورزیده، خشم او را به هیجان آورد.7و تمثال اَشیره را كه ساخته بود، در خانهای كه خداوند دربارهاش به داود و پسرش، سلیمان گفته بود كه «در این خانه و در اورشلیم كه آن را از تمامی اسباط اسرائیل برگزیدهام، اسم خود را تا به ابد خواهم گذاشت برپا نمود.8و پایهای اسرائیل را از زمینی كه به پدران ایشان دادهام بار دیگر آواره نخواهم گردانید، به شرطی كه توجه نمایند تا بر حسب هرآنچه به ایشان امر فرمودم و بر حسب تمامی شریعتی كه بندۀ من، موسی به ایشان امر فرموده بود، رفتار نمایند.»9اما ایشان اطاعت ننمودند زیرا كه مَنَسّی، ایشان را اغوا نمود تا از امّتهایی كه خداوند پیش بنیاسرائیل هلاك كرده بود، بدتر رفتار نمودند.10و خداوند به واسطۀ بندگان خود، انبیا تكلّم نموده، گفت:11« چونكه منسی، پادشاه یهودا،این رجاسات را بجا آورد و بدتر از جمیع اعمال اَموریانی كه قبل از او بودند عمل نمود، و به بتهای خود، یهودا را نیز مرتكب گناه ساخت،12بنابراین یهُوَه، خدای اسرائیل چنین میگوید: اینك من بر اورشلیم و یهودا بلا خواهم رسانید كه گوشهای هركه آن را بشنود، صدا خواهد كرد.13و بر اورشلیم، ریسمانِ سامره و ترازوی خانۀ اَخاب را خواهم كشید و اورشلیم را پاك خواهم كرد، به طوری كه كسی بشقاب را زدوده و واژگون ساخته، آن را پاك میكند.14و بقیۀ میراث خود را پراكنده خواهم ساخت و ایشان را به دست دشمنان ایشان تسلیم خواهم نمود، و برای جمیع دشمنانشان یغما و غارت خواهند شد،15چونكه آنچه در نظر من ناپسند است، به عمل آوردند و از روزی كه پدران ایشان از مصر بیرون آمدند تا امروز، خشم مرا به هیجان آوردند.»16و علاوه براین، مَنَسّی خون بیگناهان را از حد زیاده ریخت تا اورشلیم را سراسر پر كرد، سوای گناه او كه یهودا را به آن مرتكب گناه ساخت تا آنچه در نظر خداوند ناپسند است بجا آورند.17و بقیۀ وقایع مَنَسّی و هرچه كرد و گناهی كه مرتكب آن شد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟18پس مَنَسّی با پدران خود خوابید و در باغ خانۀ خود، یعنی در باغِ عُزّا دفن شد و پسرش، آمون، به جایش پادشاه شد.19آمون بیست و دو ساله بود كه پادشاه شد ودو سال در اورشلیم سلطنت نمود و اسم مادرش مِشُلَّمَت، دختر حارُوص، از یطْبَه بود.20و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، موافق آنچه پدرش منسی كرد، عمل نمود.21و به تمامی طریقی كه پدرش به آن سلوك نموده بود، رفتار كرد، و بتهایی را كه پدرش پرستید، عبادت كرد و آنها را سجده نمود.22و یهُوَه، خدای پدران خود را ترك كرده، به طریق خداوند سلوك ننمود.23پس خادمان آمون بر او شوریدند و پادشاه را در خانهاش كشتند.24اما اهل زمین همۀ آنانی را كه بر آمونِ پادشاه، شوریده بودند به قتل رسانیدند، و اهل زمین پسرش، یوشیا را در جایش به پادشاهی نصب كردند.25و بقیۀ اعمالی كه آمون بجا آورد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟26و در قبر خود در باغ عُزّا دفن شد و پسرش یوشیا به جایش سلطنت نمود.
خدا بر گناه داوری میکند. از آن جایی که مَنَسی بتها را میپرستید و اعمال ناپسند بسیار انجام میداد، خدا گفت که یهودا توسط دشمانش نابود شود.
and and )
«اورشلیم را پاک خواهم كرد، به طوری كه كسی بشقاب را زدوده و واژگون ساخته، آن را پاک میكند» یعنی «خدا اورشلیم را کاملاً نابود خواهد کرد»
مادر منسیِ پادشاه
نظر یهوه به داوری یا سنجش یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳:۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آن چه یهوه ناپسند میپندارد»
معنی احتمالی دیگر «از جمله چیزهای مشمئزکننده» است.
منسی به خادمانش دستور میداد که اینها را برای او بسازند. ترجمه جایگزین: «او مکانهای بلند را دوباره بنا کرد ... مذبحها برای بَعل بنا نمود، و اشیره را ساخت» یا «او کارگرانی داشت که مکانهای بلند را دوباره بنا کردند ... به آنها فرمان داد که مذبحها برای بَعل بنا کنند، و اَشیره را بسازند»
داستان سلطنت منسیِ پادشاه ادامه مییابد.
اسم کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «اورشلیم جایی است که من تا ابد در آنجا به عنوان من هستم، شناخته خواهم شد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که او این مذبحها را میسازد تا مردم بتوانند قربانیها را تقدیم کنند و ستارگان را پرستش نمایند. همچنین، او خودش این مذبحها را نمیساخت، بلکه به کارگرانش فرمان میداد که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «او کارگرانی داشت که مذبحها را در هر دو طرف صحن خانۀ یهوه ساختند، تا مردم بتوانند ستارگان را بپرستند و قربانیهای خود را تقدیم نمایند»
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید که چرا او پسر خود را از آتش گذرانید و بعد از آن چه اتفاقی افتاد. ترجمه جایگزین: «او پسر خود را به عنوان قربانی برای خدایان خود سوزاند تا بمیرد»
«درخواست اطلاعات میکرد»
نظر یهوه به داوری یا سنجش یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب دوم پادشاهان ۳:۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «امور بسیاری که در داوری یهوه ناپسند بود» یا «امور بسیاری که یهوه ناپسند میپندارد»
داستان سلطنت منسیِ پادشاه ادامه مییابد.
احتمالاً منسی این کار را انجام نمیداد. خادمانش کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «که منسی به خادمانش دستور داده بود بسازند»
اینجا یهوه با گذاشتن «اسم» خود بر معبد به خودش اشاره میکند تا آن را به عنوان مکانی برای پرستش خود اختصاص دهد. ترجمه جایگزین: «جایی که من میخواهم مردم مرا تا ابد بپرستند»
پایها جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل» یا «اسرائیلیان»
اینجا «امّتها» به مردمی که در سرزمین کنعان پیش از ورود اسرائیلیان زندگی میکردند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حتی بیشتر از مردمی که یهوه هنگام پیشروی بنیاسرائیل به سمت آن سرزمین نابود کرده بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداٌ خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمات «ریسمان» و «ترازو» استعاره از معیارهایی هستند که یهوه برای داوری قوم استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «اورشلیم را با همان مقیاسی که هنگام داوری سامره و خاندان اَخاب استفاده کردم، داوری خواهم نمود»
سامره، پایتخت است و به تمام مردم قلمروی اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به ضد قوم اسرائیل»
ابزاری که از وزنۀ سنگین و ریسمانی باریک درست شده و برای تشخیص عمود بودن دیوار استفاده میکردند.
اینجا «خانه» به خانواده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خانواده [خاندان] اَخاب»
«رها خواهم کرد» یا «طرد خواهم کرد»
اینجا «دستِ» دشمنان به کنترل دشمنان آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان آنها را مغلوب نمایند و سرزمین خود را پس بگیرند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«گذشته از این، مَنَسّی» یا «به علاوه، مَنَسّی»
کلمات «خون بیگناهان را از حد زیاده ریخت» کنایه از کشتن مردم با خشونت است. شاید بهتر باشد آن را به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود بقیۀ مردم نیز به او کمک کردند که این کار را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «مَنَسّی به سربازان خود فرمان داد تا مردم بیگناه بسیاری را بکُشند»
اینجا آرایۀ ادبی مبالغه بر فراوانی تعداد افرادی که مَنَسّی در سرتاسر اورشلیم کشته بود تأکید میکند. اسم معنای «مرگ» را میتوان به عنوان «افراد مُرده» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیاری افراد مُرده در سرتاسر اورشلیم بودند»
نظر یهوه به داوری یا سنجش یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳:۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آن چه یهوه ناپسند میپندارد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و فرض بر این است که جواب مثبت باشد. این سؤال بدیهی است و برای تأکید استفاده شده. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در ... یهودا نوشته شده است.» یا «شما میتوانید آن را در ... یهودا بیابید.»
این روشی مؤدبانه است که میگوید او «همچون پدرانش مرد، و»
معانی محتمل ۱) «باغی که سابقاً متعلق به شخصی به نان عُزّا بود» یا ۲) «باغ عُزّا.»
نامی مردانه است.
اینها اسامی مردانه هستند.
این نامی زنانه است.
نام یک شهر است.
نظر یهوه به داوری یا سنجش یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آن چه یهوه ناپسند میپندارد»
«در تمامی راههای پدرش، رفتار مینمود.» اینجا به نحوی از روش زندگی شخص سخن گفته شده که گویی آن شخص در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «کاملاً به همان طریق پدرش زندگی میکرد»
«از یهوه دوری کرد» یا «به یهوه توجهی نکرد»
«نقشه کشیدند و برای صدمه زدن به او همکاری کردند»
این آرایۀ ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «تعدادی از مردم در یهودا»
«نقشه کشیدند که با هم برای آسیب رساندن همکاری کنند.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۱: ۲۳ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و فرض بر این است که جواب مثبت باشد. این سؤال بدیهی است و برای تأکید استفاده شده. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در ... یهودا نوشته شده است.» یا «شما میتوانید آن را در ... یهودا بیابید.»
معانی محتمل ۱) «باغی که سابقاً متعلق به شخصی به نام عُزّا بود» یا ۲) «باغ عُزّا.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۱: ۱۸ نگاه کنید.
1یوشیا هشت ساله بود كه پادشاه شد و در اورشلیم سی و یك سال سلطنت نمود. و اسم مادرش یدیده، دختر عَدایه، از بُصْقَت بود.2و آنچه را كه در نظر خداوند پسند بود، به عمل آورد، و به تمامی طریق پدر خود، داود سلوك نموده، به طرف راست یا چپ انحراف نورزید.3و در سال هجدهمِ یوشیا پادشاه واقع شد كه پادشاه، شافان بن اَصَلْیا بن مَشُلاّمِ كاتب را به خانۀ خداوند فرستاده، گفت:4« نزد حِلْقیا رئیس كهنه برو و او نقرهای را كه به خانۀ خداوند آورده میشود و مستحفظانِ در، آن را از قوم جمعمیكنند، بشمارد.5و آن را به دست سركارانی كه بر خانۀ خداوند گماشته شدهاند، بسپارند تا ایشان آن را به كسانی كه در خانۀ خداوند كار میكنند، به جهت تعمیر خرابیهای خانه بدهند،6یعنی به نجاران و بنایان و معماران، و تا چوبها و سنگهای تراشیده به جهت تعمیر خانه بخرند.»7اما نقرهای را كه به دست ایشان سپردند، حساب نكردند زیرا كه به امانت رفتار نمودند.8و حِلْقیا، رئیس كهنه، به شافانِ كاتب گفت: «كتاب تورات را در خانۀ خداوند یافتهام.» و حِلْقیا آن كتاب را به شافان داد كه آن را خواند.9و شافانِ كاتب نزد پادشاه برگشت و به پادشاه خبر داده، گفت: «بندگانت، نقرهای را كه در خانۀ خداوند یافت شد، بیرون آوردند و آن را به دست سركارانی كه بر خانۀ خداوند گماشته بودند، سپردند.»10و شافان كاتب، پادشاه را خبر داده، گفت: «حِلْقیا، كاهن، كتابی به من داده است.» پس شافان آن را به حضور پادشاه خواند.11پس چون پادشاه سخنان سفر تورات را شنید، لباس خود را درید.12و پادشاه، حِلْقیای كاهن و اخیقام بن شافان و عَكْبُور بن میكایا و شافانِ كاتب و عَسایا، خادم پادشاه را امر فرموده، گفت:13« بروید و از خداوند برای من و برای قوم و برای تمامی یهودا دربارۀ سخنانی كه در این كتاب یافت میشود، مسألت نمایید، زیرا غضب خداوند كه بر ما افروخته شده است، عظیم میباشد، از این جهت كه پدران ما به سخنان این كتاب گوش ندادند تا موافق هرآنچه دربارۀ ما مكتوب است، عمل نمایند.»14پس حِلْقیای كاهن و اَخیقام و عَكْبُور وشافان و عَسایا نزد حُلْدَۀ نبیه، زن شُلاّم بن تِقْوَه بن حَرْحَسِ لباسدار، رفتند و او در محلۀ دوم اورشلیم ساكن بود؛ و با وی سخن گفتند.15و او به ایشان گفت: «یهُوَه، خدای اسرائیل چنین میگوید: به كسی كه شما را نزد من فرستاده است، بگویید:16خداوند چنین میگوید: اینك من بلایی بر این مكان و ساكنانش خواهم رسانید، یعنی تمامی سخنان كتاب را كه پادشاه یهودا خوانده است،17چونكه مرا ترك كرده، برای خدایان دیگر بخور سوزانیدند تا به تمامی اعمال دستهای خود، خشم مرا به هیجان بیاورند. پس غضب من بر این مكان مشتعل شده، خاموش نخواهد شد.18لیكن به پادشاه یهودا كه شما را به جهت مسألت نمودن از خداوند فرستاده است، چنین بگویید: یهُوَه، خدای اسرائیل چنین میفرماید: دربارۀ سخنانی كه شنیدهای19چونكه دل تو نرم بود و هنگامی كه كلام مرا دربارۀ این مكان و ساكنانش شنیدی كه ویران و مورد لعنت خواهند شد، به حضور خداوند متواضع شده، لباس خود را دریدی، و به حضور من گریستی، بنابراین خداوند میگوید، من نیز تو را اجابت فرمودم.20لهذا اینك من، تو را نزد پدرانت جمع خواهم كرد و در قبر خود به سلامتی گذارده خواهی شد و تمامی بلا را كه من بر این مكان میرسانم، چشمانت نخواهد دید.» پس ایشان نزد پادشاه جواب آوردند.
دو باب بعدی (دوم پادشاهان ۲۲-۲۳) دربارۀ احیای روحانی تحت پادشاهی یوشیا سخن میگوید. احیا زمانی رخ میدهد که مردم بار دیگر به طرزی شایسته، شروع به پرستش یهوه کنند.
کاهنان نسخهای از شریعت را در معبد یافتند و آن را به حضور پادشاه بردند. او ناراحت بود چون مردم به شکلی ناشایسته از شریعت نااطاعتی کرده بودند. یوشیا دربارۀ آن از خدا پرسید. خدا گفت که یهودا را به سبب این گناهان نابود خواهد کرد اما نه در زمان حیات یوشیا، چون او خود را فروتن کرده و میخواست بهترین را انجام دهد. محققین بسیاری باور دارند که این نسخه از کتاب تثنیه بود.
, and and )
«۳۱ سال»
این نامی زنانه است.
این نامی مردانه است.
نام شهری در یهودا است.
اینجا «نظر» به افکار یهوه یا آنچه یهوه راجع به چیزی میپنداشت، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او آن چه را که یهوه پسندیده میپنداشت، انجام میداد» یا «او آن چه را که بر طبق کلام یهوه پسندیده بود انجام میداد»
«او به تمام طریقهای پدر خود داوود عمل میکرد» اینجا به نحوی از این که رفتار یوشیا همچون داوود بود سخن گفته شده که گویی او در همان مسیر یا طریق داوود راه میرود. ترجمه جایگزین: «او به همان روش جد خود داوود زندگی میکرد» یا «او از نمونۀ جدش داوود پیروی میکرد»
اینجا به نحوی از اطاعت کامل از یهوه سخن گفته شده که گویی شخص در راه درستی است و هرگز از آن منحرف نمیشود. ترجمه جایگزین: «او هرگز کاری که یهوه از آن خشنود نباشد را انجام نمیداد» یا «او کاملاً از تمام احکام یهوه اطاعت میکرد»
اگر در زبان شما روشی برای نشانهگذاری آغاز قسمت جدید داستان وجود دارد، میتوانید اینجا آن را مدنظر داشته باشید.
«هجدهم» شکل ترتیبی عدد ۱۸ است. ترجمه جایگزین: «سال ۱۸»
اینها اسامی مردانه هستند.
عبارت «برو» استفاده شده چون معبد یهوه بالاتر از جایی بود که یوشیای پادشاه قرار داشت. ترجمه جایگزین: «به نزد حِلقیا برو»
این نامی مردانه است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که محافظان معبد که سکه را از مردم جمع کرده بودند، آن را به داخل معبد یهوه آوردند»
این نام دیگر معبد است (آیه ۳).
اینجا «خانۀ یهوه» و «معبد» معنی یکسانی دارند.[ در فارسی از کلماتی مشابه استفاده شده است]
اینجا «دست» در کل به کارگران اشاره میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به حِلقیا بگو سکه را به سرکاران بدهد»
پیغام یوشیای پادشاه به حِلقیا، کاهن اعظم ادامه مییابد.
اینجه «به آنها» به کارگرانی که در دوم پادشاهان ۲۲: ۵ مسئول خانۀ یهوه بودند، اشاره میکند.
اینها همان سرکارانی هستند که در دوم پادشاهان ۲۲: ۵ در خانۀ یهوه میباشند. اینجا سرکاران با جزئیات بیشتری توصیف شدهاند.
کارگرانی که با چوب میسازند.
کارگرانی که با سنگ میسازند.
اینجا «به ایشان» و «آنها» به کارگرانی که در دوم پادشاهان ۲۲: ۵ مسئول خانۀ خدا هستند، اشاره میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کارگرانی که مسئولیت آن را بر عهده داشتند نیازی به گزارش چگونگی استفاده از سکهای که نگهبانان معابد به آنها داده بودند، نداشتند»
«چون از سکه با راستی استفاده میکردند»
این نامی مردانه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱۸: ۱۸ نگاه کنید.
به احتمال زیاد این احکام بر طوماری نوشته شده بودند. طومار یک نوع کتابی بود که از صفحهای بلند و پیچیده شده از چرم پاپیروس درست شده بود.
اینجا «دست» در کل به سرکاران اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن را به سرکاران داددند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اگر در زبان شما روشی برای نشانهگذاری آغاز قسمت جدید داستان وجود دارد، میتوانید اینجا آن را مدنظر داشته باشید.
اینجا «سخنان» به پیغام شریعت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «احکامی که در کتاب نوشته شده بود را شنید» یا «احکامی که در طومار نوشته شده بود را شنید»
این عملی نمادین است که احساس اندوه و ناراحتی را نشان میدهد.
اینها اسمی مردانه هستند.
در آیۀ ۲۲: ۱۴ واضح است که پادشاه افرادی را درنظر میگیرند تا برای تشخیص ارادۀ یهوه به حضور نبیۀ یهوه بروند.
به حضور کسی بروید تا مشورت بدهد
اینجا «سخنان» به احکام اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «احکام این کتابی که حلقیا پیدا کرده است»
اینجا به نحوی از خشم یهوه سخن گفته شده که گویی آتشی مشتعل است. ترجمه جایگزین: «چون یهوه بسیار از ما خشمگین است»
این به احکامی که به اسرائیل داده شده بود اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همۀ آنچه که موسی در شریعتی که ما باید انجام دهیم نوشته بود» یا «تمام احکامی که خدا از طریق موسی به قوم اسرائیل داده بود»
این نامی زنانه است.
اینها اسامی مردانه هستند.
معانی محتمل ۱) شخصی که از لباسهای کاهن که در معبد میپوشد مراقبت میکند یا ۲) کسی که از لباس پادشاه مراقبت میکند.
اینجا «محلۀ دوم» به قسمت جدید شهر که در سمت شمالی اورشلیم ساخته شده بود اشاره میکند. همچنین، «دوم» شکل ترتیبی عدد ۲ است. ترجمه جایگزین: «او در اورشلیم در قسمت جدید شهر زندگی میکرد» یا «او در قسمت جدید اورشلیم زندگی میکرد»
اینجا «کسی که» به یوشیای پادشاه اشاره میکند.
اینجا به نحوی از اینکه یهوه باعث وقوع چنین بلایایی میشود سخن گفته شده که گویی بلا شئي است که او میتواند به جایی بیاورد. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که چیزهای وحشتناکی [بلایایی] در این مکان و بر کسانی که اینجا زندگی میکنند، اتفاق بیافتد»
«به اورشلیم.» این به شهر اورشلیم اشاره میکند و اورشلیم به تمام سرزمین یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به یهودا»
پیغامی که یهوه از طریق حُلْدَۀ نبیه به یوشیای پادشاه میفرستد، ادامه مییابد.
اینجا به نحوی از خشم یهوه سخن گفته شده که گویی آتشی مشتعل است. ترجمه جایگزین: «خشم من بر این مکان مثل آتشی است که نمیتوان آن را خاموش کرد»
اینجا «مکان» به مردمی که در اورشلیم و یهودا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این مردم»
اینجا «سخنان» به پیغامی که حُلْدَه گفته بود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دربارۀ پیغامی که شنیدی»
اینجا «دل» به وجود درونی شخص اشاره میکند. اینجا به نحوی از احساس تأسف سخن گفته شده که گویی دل نرم و لطیف است. ترجمه جایگزین: «چون تو احساس تأسف کردی» یا «چون تو پشیمان شدی»
اسم معنای «ویران» و «لعنت» را میتوان در قالب صفت و فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من زمین را ویران خواهم کرد و آنها را لعنت خواهم نمود»
این عملی نمادین است که احساس اندوه و ناراحتی را نشان میدهد.
یهوه با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید تا قطعیت آنچه را که اعلام میکند، بیان نماید. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۱۹: ۳۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه یهوه گفته» یا «این است آن چه، من، یهوه گفتهام»
اینجا پیغام یهوه از طریق حُلْدَۀ نبیه به یوشیای پادشاه به پایان میرسد.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند. اینها روشی مؤدبانه هستند که میگویند او در خواهد گذشت. ترجمه جایگزین: «پس من اجازه خواهم داد که تو بمیری و به آرامی دفن شوی»
اینجا «نخواهد دید» به تجربه نکردن چیزی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو تجربه نخواهی کرد»
اینجا «چشمان» در کل به شخص اشاره میکند.
اینجا به نحوی از اینکه یهوه باعث وقوع چنین بلایایی میشود سخن گفته شده که گویی بلا شئی است که یهوه میتواند به جایی بیاورد. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که چیزهای وحشتناکی [بلایایی] در این مکان اتفاق بیافتد»
1و پادشاه فرستاد كه تمامی مشایخِ یهودا و اورشلیم را نزد وی جمعكردند.2و پادشاه و تمامی مردان یهودا و جمیع سكنۀ اورشلیم با وی و كاهنان و انبیا و تمامی قوم، چه كوچك و چه بزرگ، به خانۀ خداوند برآمدند. و او تمامی سخنان كتاب عهدی را كه در خانۀ خداوند یافت شد، در گوش ایشان خواند.3و پادشاه نزد ستون ایستاد و به حضور خداوند عهد بست كه خداوند را پیروی نموده، اوامر و شهادات و فرایض او را به تمامی دل و تمامی جان نگاه دارند و سخنان این عهد را كه در این كتاب مكتوب است، استوار نمایند. پس تمامی قوم این عهد را برپا داشتند.4و پادشاه، حِلْقیا، رئیس كهنه و كاهنانِ دستۀ دوم و مستحفظانِ در را امر فرمود كه تمامی ظروف را كه برای بَعْل و اَشِیرَه و تمامی لشكر آسمان ساخته شده بود، از هیكل خداوند بیرون آورند. و آنها را در بیرون اورشلیم در مزرعههای قِدْرُون سوزانید و خاكستر آنها را به بیتئیل برد.5و كاهنانِ بتها را كه پادشاهان یهودا تعیین نموده بودند تا در مكانهای بلندِ شهرهای یهودا و نواحی اورشلیم بخور بسوزانند، و آنانی را كه برای بَعْل و آفتاب و ماه و بروج و تمامی لشكر آسمان بخور میسوزانیدند، معزول كرد.6و اَشیرَه را از خانۀ خداوند ، بیرون از اورشلیم به وادی قدرون برد و آن را به كنار نهر قدرون سوزانید، و آن را مثل غبار، نرم ساخت و گَرد آن را بر قبرهای عوامالناس پاشید.7و خانههای لوّاط را كه نزد خانۀ خداوند بود كه زنان در آنها خیمهها به جهت اَشیرَه میبافتند، خراب كرد.8و تمامی كاهنان را از شهرهای یهودا آورد و مكانهای بلند را كه كاهنان در آنها بخورمیسوزانیدند، از جَبَع تا بئرشِبَع نجس ساخت، و مكانهای بلند دروازهها را كه نزد دهنۀ دروازۀ یهُوشَع، رئیس شهر، و به طرف چپ دروازۀ شهر بود، منهدم ساخت.9لیكن كاهنانِ مكانهای بلند، به مذبح خداوند در اورشلیم برنیامدند اما نان فطیر در میان برادران خود خوردند.10و تُوفَتْ را كه در وادی بنیهِنُّوم بود، نجس ساخت تا كسی پسر یا دختر خود را برای مُولَك از آتش نگذراند.11و اسبهایی را كه پادشاهان یهودا به آفتاب داده بودند كه نزد حُجرۀ نَتَنْمَلَكِ خواجهسرا در پیرامون خانه بودند، از مدخلِ خانۀ خداوند دور كرد و ارابههای آفتاب را به آتش سوزانید.12و مذبحهایی را كه بر پشتبامِ بالاخانۀ آحاز بود و پادشاهان یهودا آنها را ساخته بودند، و مذبحهایی را كه مَنَسّی در دو صحنِ خانۀ خداوند ساخته بود، پادشاه منهدم ساخت و از آنجا خراب كرده، گَرد آنها را در نهر قدرون پاشید.13و مكانهای بلند را كه مقابل اورشلیم به طرف راست كوه فِساد بود و سلیمان، پادشاه اسرائیل، آنها را برای اَشْتُورَت، رجاست صیدونیان و برای كَمُوش، رجاست موآبیان، و برای ملكوم، رجاست بنیعَمُّون، ساخته بود، پادشاه، آنها را نجس ساخت.14و تماثیل را خرد كرد و اشیریم را قطع نمود و جایهای آنها را از استخوانهای مردم پر ساخت.15و نیز مذبحی كه در بیتئیل بود و مكان بلندی كه یرُبْعام بن نَباط كه اسرائیل را مرتكب گناه ساخته، آن را بنا نموده بود، هم مذبح و هم مكان بلند را منهدم ساخت و مكان بلند راسوزانیده، آن را مثل غبار، نرم كرد و اشیره را سوزانید.16و یوشیا ملتفت شده، قبرها را كه آنجا در كوه بود، دید. پس فرستاده، استخوانها را از آن قبرها برداشت و آنها را بر آن مذبح سوزانیده، آن را نجس ساخت، به موجب كلام خداوند كه آن مرد خدایی كه از این امور اخبار نموده بود، به آن ندا درداد.17و پرسید: «این مجسمهای كه میبینم، چیست؟» مردان شهر وی را گفتند: «قبر مرد خدایی است كه از یهودا آمده، به این كارهایی كه تو بر مذبح بیتئیل كردهای، ندا كرده بود.»18او گفت: «آن را واگذارید و كسی استخوانهای او را حركت ندهد.» پس استخوانهای او را با استخوانهای آن نبی كه از سامره آمده بود، واگذاشتند.19و یوشیا تمامی خانههای مكانهای بلند را نیز كه در شهرهای سامره بود و پادشاهان اسرائیل آنها را ساخته، خشم ( خداوند ) را به هیجان آورده بودند، برداشت و با آنها موافق تمامی كارهایی كه به بیتئیل كرده بود، عمل نمود.20و جمیع كاهنانِ مكانهای بلند را كه در آنجا بودند، بر مذبحها كُشت و استخوانهای مردم را بر آنها سوزانیده، به اورشلیم مراجعت كرد.21و پادشاه تمامی قوم را امر فرموده، گفت كه «عید فصح را به نحوی كه در این كتابِ عهد مكتوب است، برای خدای خود نگاه دارید.»22به تحقیق فِصَحی مثل این فِصَح از ایام داورانی كه بر اسرائیل داوری نمودند و در تمامی ایام پادشاهان اسرائیل و پادشاهان یهُودا نگاه داشته نشد.23اما در سال هجدهم، یوشیا پادشاه، اینفصـح را بـرای خداوند در اورشلیـم نگاه داشتنـد.24و نیز یوشیا اصحاب اجنّه و جادوگران و ترافیم و بتها و تمام رجاسات را كه در زمین یهودا و در اورشلیم پیدا شد، نابود ساخت تا سخنان تورات را كه در كتابی كه حِلْقیای كاهن در خانۀ خداوند یافته بود، به جا آورد.25و قبل از او پادشاهی نبود كه به تمامی دل و تمامی جان و تمامی قوّت خود موافق تمامی تورات موسی به خداوند رجوع نماید، و بعد از او نیز مثل او ظاهر نشد.26اما خداوند از حدّت خشم عظیم خود برنگشت زیرا كه غضب او به سبب همۀ كارهایی كه مَنَسّی خشم او را از آنها به هیجان آورده بود، بر یهودا مشتعل شد.27و خداوند گفت: «یهودا را نیز از نظر خود دور خواهم كرد چنانكه اسرائیل را دور كردم و این شهرِ اورشلیم را كه برگزیدم و خانهای را كه گفتم اسم من در آنجا خواهد بود، ترك خواهم نمود.»28و بقیۀ وقایع یوشیا و هرچه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟29و در ایام او، فرعونْ نكوه، پادشاه مصر، بر پادشاه آشور به نهر فرات برآمد و یوشیای پادشاه به مقابل او برآمد و چون (فرعون) او را دید، وی را در مَجِدُّو كشت.30و خادمانش او را در ارابه نهاده، از مَجِدُّو به اورشلیم، مرده آوردند و او را در قبرش دفن كردند. و اهل زمین، یهُوآحاز بن یوشیا را گرفتند و او را مسح نموده، به جای پدرش به پادشاهی نصب كردند.31و یهُوآحاز بیست و سه ساله بود كه پادشاه شد و سه ماه در اورشلیم سلطنت نمود و اسم مادرش حَمُوطَل، دختر ارمیا از لِبْنَه بود.32و او آنچه را كه در نظر خداوند ناپسند بود، موافق هرآنچه پدرانش كرده بودند، به عمل آورد.33و فرعونْ نكوه، او را در رِبْلَه، در زمین حمات، در بند نهاد تا در اورشلیم سلطنت ننماید و صد وزنۀ نقره و یك وزنه طلا بر زمین گذارد.34و فرعونْ نكوه، الیاقیم بن یوشیا را به جای پدرش، یوشیا، به پادشاهی نصب كرد و اسمش را به یهُویاقیم تبدیل نمود و یهُوآحاز را گرفته، به مصر آمد. و او در آنجا مرد.35و یهُویاقیم، آن نقره و طلا را به فرعون داد اما زمین را تقویم كرد تا آن مبلغ را موافق فرمان فرعون بدهند و آن نقره و طلا را از اهل زمین، از هركس موافق تقویم او به زور گرفت تا آن را به فرعونْ نكوه بدهد.36یهُویاقیم بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و یازده سال در اورشلیم سلطنت كرد و اسم مادرش زَبیدَه، دختر فِدایه، از رُومَه بود.37و آنچه را كه در نظر خداوند ناپسند بود موافق هرآنچه پدرانش كرده بودند، به عمل آورد.
داستان یوشیا در این باب به پایان میرسد.
یوشیا بتپرستی را در یهودا و مناطق بیابانی اسرائیل از بین برد. اما او به ضد مصر مبارزه کرد و در جنگ کشته شد. بعد از مرگش، مصر دولت یهودا را که بر آن نظارت میکرد، برقرار نمود
این صفحه تعمداً خالی است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «بسیاری افراد دیگر»
این بیان متضاد همه افراد را دربر میگیرد. ترجمه جایگزین: «از کماهمیتترین تا مهمترین»
«پس پادشاه با صدای بلند خواند تا آنها بتوانند بشنوند»
در کتاب دوم پادشاهان ۲۲: ۸ بیان میکند که حلقیا کتاب را پیدا کرده بود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که حلقیا پیدا کرد» یا «که آنها پیدا کردند»
اینجا به نحوی از روش زندگی شخص سخن گفته شده که گویی آن شخص در مسیری راه میرود، و «پیروی کردن» از کسی کنایه از انجام کاری است که آن شخص انجام میدهد یا میخواهد دیگران انجام دهند. ترجمه جایگزین: «زندگی در اطاعت یهوه»
این کلمات معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند. همۀ اینها با هم بر تمام چیزهایی که یهوه در شریعت فرمان داده است تأکید میکند.
اصطلاح «با تمام دل» یعنی «کاملاً» و «با تمام جان» یعنی «با تمام وجود.» این دو عبارت معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود خود» یا «با تمام انرژی خود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که این کتاب در بر دارد»
این اصطلاح یعنی «از تمام شرایط عهد اطاعت کردند.»
«سایر کاهنانی که او را خدمت میکردند»
کسانی که از دروازههای معبد حفاظت میکردند.
«پس مردم میتوانستند از آنها برای پرستش بعل استفاده کنند ... پس مردم میتوانستند از آنها برای پرستش تمام ستارگان استفاده کنند»
کلمۀ «او» به یوشیا اشاره میکند. او به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام بدهند. شاید حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او ایشان را وادار کرد که آنها را بسوزانند ... و آنها را ببرند»
اسامی مکانها
ضمیر مستتر فاعلی به یوشیا اشاره میکند. او به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام دهند. شاید حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او آنها را وادار کرد که معزول کنند»
«به عنوان روشی برای پرستش بعل، آفتاب و ماه، گیاهان، و تمام ستارگان»
اینجا همچنان میگوید که یوشیای پادشاه در پاسخ به پیغام یهوه چه کرد.
ضمیر مستتر فاعلی به یوشیا اشاره میکند. او به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام بدهند. حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او ایشان را واداشت که بیرون ببرند ... و آن را بسوزانند ... آن را نرم کنند ... و بپاشند»
ضمیر مستتر فاعلی به یوشیا اشاره میکند. او به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام بدهند. حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او آنها را وا داشت که پاک کنند»
«لباسها میبافتند»
یوشیا به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام بدهند. شاید حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او به ایشان فرمان داد که بیاورند ... و نجس کنند ... آنها را واداشت که نابود کنند»
اسامی مکانها
«حکمران شهر، یهُوشع نام داشت» یا «رهبر شهر یهُوشع نام داشت.» این یهُوشع با کتاب یهُوشع در عهد عتیق متفاوت است.
اینجا «برادران» به کاهنان ایشان که در معبد خدمت میکردند، اشاره میکند.
اسامی مکانها
«[ مبادا کسی] دختر و پسر خود را در آتش بگذارد و آنها را به عنوان قربانی برای مُولَک بسوزانند»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده دریابد افراد دیگر، احتمالاً حلقیا و «کاهنان تحت حکومت او» (دوم پادشاهان ۲۳: ۴) به یوشیا برای انجام این کار کمک میکردند.
معانی محتمل ۱) اسبهای واقعی یا ۲) مجسمههای اسب.
اینجا «داده بودند» به اختصاص دادن برای پرستش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معمولاً آفتاب را میپرستیدند»
نامی مردانه
یوشیا به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام بدهند. شاید حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «یوشیای پادشاه به آنها فرمان داد که نابود کنند ... او آنها را وادار کرد خراب کنند ... و آنها را بپاشند»
احتمالاً مَنَسّی و پادشاهان یهود به کارگران خود فرمان داده بودند که این کارها را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان یهود کارگران خود را واداشتند که بسازند ... مَنَسّی کارگران خود را واداشت که بسازند»
این نام مکانی است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۳: ۴ نگاه کنید.
یوشیا به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام بدهند. شاید حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او آنها را نابود کرد ... آنها را شکست ... آنها را پر کرد»
سلیمان به کارگران خود فرمان داده بود که این کارها را انجام بدهند. ترجمه جایگزین: «سلیمان، پادشاه اسرائیل کارگران خود را وادار کرد که بسازند»
یوشیا به کارگران خود فرمان میداد که این کارها را انجام بدهند. شاید حلقیا و کاهنانی که به او کمک میکردند این کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او آنها را وا داشت که خرد کنند ... پر کنند»
«زمین از استخوانهای انسان پوشانیده شد، بنابراین مردم نمیتوانستند دیگر از آن به عنوان مکانی مقدس استفاده کنند»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده دریابد افراد دیگر، احتمالاً حلقیا و «کاهنان تحت حکومت او» (دوم پادشاهان ۲۳: ۴) به یوشیا برای انجام این امور کمک میکردند.
«گفته بود که این امور اتفاق خواهد افتاد»
نشانه یا تمثالی برای احترام به شخص. مزار یک نوع مقبره [قبر] است.
«پس آنها استخوانهای او یا استخوانهای ... را لمس نکردند»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده دریابد افراد دیگر، احتمالاً حلقیا و «کاهنان تحت حکومت او» (دوم پادشاهان ۲۳: ۴) به یوشیا برای انجام این امور کمک میکردند.
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده دریابد افراد دیگر، احتمالاً کارگران پادشاه به او برای انجام این امور کمک میکردند.
«آنچه انجام داده بود»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده دریابد افراد دیگر، احتمالاً حلقیا و «کاهنان تحت حکومت او» (دوم پادشاهان ۲۳: ۴) به یوشیا برای انجام این امور کمک میکردند.
شاید لازم باشد دلیلی که او استخوانها را میسوزاند به وضوح بیان کنید. «او استخوانها را بر آنها سوزانید تا کسی دوباره از آنها استفاده نکند»
«شما باید فصح را جشن بگیرید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نسل اسرائیل عید فصح را اینقدر پر عظمت در ایام ... برگذار نکرده بودند»
اسم «اسرائیل» کنایه از «نسل اسرائیل است.»
«زمانی که قوم اسرائیل پادشاه خود و قوم یهودا نیز پادشاه خود را داشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم یهودا این عید فصح را برای یهوه جشن گرفتند»
«آنها را وادار کرد که ... اصحاب اجنّه ترک کنند» یا «حکمی گذاشت که آنها ... اصحاب اجنّه مجبور به ترک شوند»
به نحوۀ ترجمه «کسانی که با مردگان حرف میزنند و ... کسانی که با ارواح سخن میگویند» در کتاب دوم پادشاهان ۲۱: ۶ نگاه کنید.[ احضار کنندگان ارواح]
چیزهایی که مردم اشتباهاً بر این باورند که قدرت خاصی دارند.
«کسی که کاملاً خود را به یهوه تقدیم کند»
«و از آن زمان هرگز پادشاهی مثل یوشیا نبوده»
نویسنده از این کلمه استفاده میکند تا نشان دهد که اگر چه یوشیا همۀ این کارهای نیکو را انجام داده بود، اما یهوه هنوز از یهودا خشمگین بود.
آتش استعار از خشم است، و مشتعل شدن آتش استعاره از خشمگین شدن میباشد. اسم معنای «خشم» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه از خشم خود دست نکشید چون او از ... خشمگین بود»
«باعث شده بود که او عصبانی شود»
«از جایی که من هستم» یا «از نزدیک من»
اسم کنایه از احترامی است که مردم به شخصی میگذارند. ترجمه جایگزین: «مردم باید من را در آنجا بپرستند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و فرض بر این است که جواب مثبت باشد. این سؤال بدیهی و برای تأکید استفاده شده است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید آنها را در ... یهودا بیابید.»
«در طول ایام یوشیا، فرعونْ نكوه، پادشاه مصر»
نکوه نامی مردانه است. مَجِدُّو نام یک شهر است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۲۳ ساله بود»
این نامی زنانه است.
این نام مکانی است.
نظر یهوه به داوری و ارزیابی یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند میپندارد»
اینها اسامی مکانها هستند.
گذاشتن «در بند» به اسیر و زندانی شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او را زندانی کرد»
«مردم یهودا را وادار کرد تا ... به او بدهند»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
وزنه در حدود ۳۳ کیلوگرم بود. ترجمه جایگزین «۳،۳۰۰ کیلوگرم ... ۳۳ کیلوگرم»
این صفحه تعمداً خالی است.
«یهُویاقیم مالیات را از مالکان زمین جمع کرد»
«مردم سرزمین یهودا.» معانی محتمل ۱) «افرادی که در سرزمین یهودا زندگی میکردند» یا ۲) «ثروتمندترین و قدرتمندترین کسانی که در یهودا زندگی میکردند.»
این نامی زنانه است.
این نامی مردانه است.
این نام مکانی است.
نظر یهوه به داوری و ارزیابی یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آنچه یهوه ناپسند میپندارد»
1و در ایام او، نَبُوكَدْنَصَّر، پادشاه بابل آمد، و یهُوَیاقیم سه سال بندۀ او بود. پس برگشته، از او عاصی شد.2و خداوند فوجهای كلدانیان و فوجهای اَرامیان و فوجهای موآبیان و فوجهای بنیعَمُّون را بر او فرستاد وایشان را بر یهودا فرستاد تا آن را هلاك سازد، به موجب كلام خداوند كه به واسطۀ بندگان خود انبیا گفته بود.3به تحقیق، این از فرمان خداوند بر یهودا واقع شد تا ایشان را به سبب گناهان منسی و هرچه او كرد، از نظر خود دور اندازد.4و نیز به سبب خون بیگناهانی كه او ریخته بود، زیرا كه اورشلیم را از خون بیگناهان پر كرده بود و خداوند نخواست كه او را عفو نماید.5و بقیۀ وقایع یهُویاقیم و هرچه كرد، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان یهودا مكتوب نیست؟6پس یهُویاقیم با پدران خود خوابید و پسرش یهُویاكین به جایش پادشاه شد.7و پادشاه مصر، بار دیگر از ولایت خود بیرون نیامد زیرا كه پادشاه بابل هرچه را كه متعلق به پادشاه مصر بود، از نهر مصر تا نهر فرات، به تصرف آورده بود.8و یهُویاكین هجده ساله بود كه پادشاه شد و سه سال در اورشلیم سلطنت نمود و اسم مادرش نَحُوشْطا دختر اَلْناتان اورشلیمی بود.9و آنچه را كه در نظر خداوند ناپسند بود، موافق هرآنچه پدرش كرده بود، به عمل آورد.10در آن زمان بندگان نَبُوكَدْنَصَّر، پادشاه بابل، بر اورشلیم برآمدند؛ و شهر محاصره شد.11و نَبُوكَدْنَصَّر، پادشاه بابل، در حینی كه بندگانش آن را محاصره نموده بودند، به شهر برآمد.12و یهُویاكین، پادشاه یهودا با مادر خود و بندگانش و سردارانش و خواجه سرایانش نزد پادشاه بابل بیرون آمد؛ و پادشاه بابل در سال هشتم سلطنتخود، او را گرفت.13و تمامی خزانههای خانۀ خداوند و خزانههای خانۀ پادشاه را از آنجا بیرون آورد و تمام ظروف طلایی را كه سلیمان، پادشاه اسرائیل برای خانۀ خداوند ساخته بود، به موجب كلام خداوند ، شكست.14و جمیع ساكنان اورشلیم و جمیع سرداران و جمیع مردان جنگی را كه دههزار نفر بودند، اسیر ساخته، برد و جمیع صنعتگران و آهنگران را نیز، چنانكه سوای مسكینان، اهل زمین كسی باقی نماند.15و یهُویاكین را به بابل برد و مادر پادشاه و زنان پادشاه و خواجه سرایانش و بزرگان زمین را اسیر ساخت و ایشان را از اورشلیم به بابل برد.16و تمامی مردان جنگی، یعنی هفت هزار نفر و یك هزار نفر از صنعتگران و آهنگران را كه جمیع ایشان، قوی و جنگآزموده بودند، پادشاه بابل، ایشان را به بابل به اسیری برد.17و پادشاه بابل، عَموی وی، مَتَّنَّیا را در جای او به پادشاهی نصب كرد و اسمش را به صِدْقیا مبدل ساخت.18صِدْقیا بیست و یكساله بود كه آغاز سلطنت نمود و یازده سال در اورشلیم پادشاهی كرد؛ و اسم مادرش حَمِیطَل، دختر ارمیا از لِبْنَه بود.19و آنچه را كه در نظر خداوند ناپسند بود، موافق هرآنچه یهُویاقیم كرده بود، به عمل آورد.20زیرا به سبب غضبی كه خداوند بر اورشلیم و یهودا داشت، به حدی كه آنها را از نظر خود انداخت، واقع شد كه صِدْقیا بر پادشاه بابل عاصیشد.
این دو باب آخر مربوط به شکست نهایی یهودا و آغاز تبعید آنها به بابل است.
خدا یهودا را بخاطر گناهانشان مجازات کرد. بابلیان، اورشلیم را مغلوب کردند و تمام صنعتگران، سربازان و دولتمندان را بیرون راندند. آنها صدقیا را پادشاه کردند. او به راستی پادشاه نبود چون مطلقاً اقتدار نداشت.
«در طول ایامی که یهُوَیاقیم بر یهودا سلطنت میکرد»
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید بعد از حملۀ نَبُوكَدْنَصَّر به یهودا چه اتفاقی افتاد. ترجمه جایگزین: «حمله کرد و یهودا مغلوب شد»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مطابق کلام یهوه که خادمانش، به انبیاء گفتند» یا «دقیقاً آن چه یهوه به خادمان خود گفته بود، آنها به انبیاء گفتند که چه اتفاقی خواهد افتاد»
در برخی نسخهها این جمله آمده، «این امر قطعاً به خاطر خشم یهوه بود،» به همین دلیل خواندن متن اصلی بسیار خوب است. اگر مترجمین به نسخههای زبان اصلی در محدودۀ خود دسترسی دارند، آنها باید پیروی از آنها را مدنظر داشته باشند.
اینجا «دهان» به فرمان یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که یهوه فرمان داده بود»
«از شر آنها خلاص شود» یا «آنها را نابود کند»
خون کنایه از زندگی شخص بیگناه است، و ریختن خون کنایه از کشتن افراد بیگناه میباشد. ترجمه جایگزین: «افراد بیگناهی که او کُشت»
خون کنایه از زندگی شخص بیگناه است، و ریختن خون کنایه از کشتن افراد بیگناه میباشد. ترجمه جایگزین: «او افراد بیگناه بسیاری را در اورشلیم کُشته بود»
این جمله به عنوان پرسش بدیهی نوشته شده است چون زمانی که نوشته میشد مردم قبلاً از این اطلاعات آگاه بودند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۸: ۲۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها به راستی در ... یهودا نوشته شدهاند.» یا «شما میتوانید آنها را در ... یهودا پیدا کنید»
خوابیدن، آرایۀ ادبی بهگویی از مُردن است. ترجمه جایگزین: «مرد و با اجدادش [پدرانش] دفن شد»
«پادشاه مصر بار دیگر از زمین خود بیرون نیامد تا به سایر مردم حمله کند»
نَحُوشْطا نامی زنانه و اَلْناتان نامی مردانه است.
در نظر یهوه به داوری یا ارزیابی یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آن چه یهوه ناپسند میپندارد»
اینجا «هرآن چه» آرایۀ ادبی تعمیم است. یعنی او همان اعمال گناهآلود پدران خود را انجام میداد. ترجمه جایگزین: «او همان نوع گناهان پدرانش را مرتکب میشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید که چرا یهُویاكین برای ملاقات با نبوکدنصر به بیرون آمد. ترجمه جایگزین: «یهُویاكین، پادشاه یهودا با مادرش و بندگانش و سردارانش و خواجه سرایانش به جاییکه پادشاه بابل بود بیرون آمدند تا او را تسلیم کنند»
«بعد از این که پادشاه بابل برای بیشتر از هفت سال پادشاه بود، او یهُویاكین را اسیر کرد»
شاید بخواهید این را به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود سلیمان افراد دیگری نیز داشت که برای انجام این کار به او کمک میکردند.
اینجا «اورشلیم» کنایه از مردمی است که در آنجا زندگی میکردند. و «جمیع» آرایۀ ادبی تعمیم است. یعنی تمام افراد مهم. ترجمه جایگزین: «نبوکدنصر تمام افراد مهم را از اورشلیم بیرون کرد»
«افرادی که میدانستند چطور چیزی را از فلز بسازند و یا تعمیر کنند»
این جمله را میتوان به حالت مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «فقط افراد فقیر هنوز در آن سرزمین زندگی میکردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«۷،۰۰۰ ... ۱،۰۰۰»
این نامی مردانه است.
«۲۱ ... ۱۱»
نامی زنانه است.
نامی مردانه است.
این نام مکانی است.
نظر یهوه به داوری یا ارزیابی یهوه اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری یهوه ناپسند بود» یا «آن چه یهوه ناپسند میپندارد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و واقع شد كه نَبُوكَدْنَصَّر، پادشاه بابل، با تمامی لشكر خود در روز دهمِ ماه دهم از سال نهم سلطنت خویش بر اورشلیم برآمد، و در مقابل آن اردو زده، سنگری گرداگردش بنا نمود.2و شهر تا سال یازدهم صِدْقیای پادشاه، محاصره شد.3و در روز نهم آن ماه، قحطی در شهر چنان سخت شد كه برای اهل زمین نان نبود.4پس در شهر رخنهای ساختند و تمامی مردان جنگی در شب از راه دروازهای كه در میان دو حصار، نزد باغ پادشاه بود، فرار كردند. و كلدانیان به هر طرف در مقابل شهر بودند (و پادشاه) به راه عَرَبه رفت.5و لشكر كلدانیان، پادشاه را تعاقب نموده، در بیابان اریحا به او رسیدند و تمامی لشكرش از او پراكنده شدند.6پس پادشاه را گرفته، او را نزد پادشاه بابل به رِبْلَه آوردند و بر او فتوی دادند.7و پسران صِدْقیا را پیش رویش به قتل رسانیدند و چشمان صِدْقیا را كندند و او را به دو زنجیر بسته، به بابل آوردند.8و در روز هفتمِ ماه پنجم از سال نوزدهمِ نَبُوكَدْنَصَّرِ پادشاه، سلطان بابل، نَبُوزَرادان، رئیس جلادان، خادم پادشاه بابل، به اورشلیم آمد،9و خانۀ خداوند و خانۀ پادشاه را سوزانید و همۀ خانههای اورشلیم و هر خانۀ بزرگ را به آتش سوزانید.10و تمامی لشكر كلدانیان كه همراه رئیس جلادان بودند، حصارهای اورشلیم را به هر طرف منهدم ساختند.11و نبوزرادان، رئیسجلادان، بقیۀ قوم را كه در شهر باقی مانده بودند و خارجین را كه به طرف پادشاه بابل شده بودند و بقیۀ جمعیت را به اسیری برد.12اما رئیس جلادان بعضی از مسكینان زمین را برای باغبانی و فلاحی واگذاشت.13و كلدانیان ستونهای برنجینی كه در خانۀ خداوند بود و پایهها و دریاچه برنجینی را كه در خانه خداوند بود، شكستند و برنج آنها را به بابل بردند.14و دیگها و خاك اندازها و گُلگیرها و قاشقها و تمامی اسباب برنجینی را كه با آنها خدمت میكردند، بردند.15و مجمرها و كاسهها یعنی طلای آنچه را كه از طلا بود و نقره آنچه را كه از نقره بود، رئیس جلادان برد.16اما دو ستون و یك دریاچه و پایههایی كه سلیمان آنها را برای خانۀ خداوند ساخته بود، وزن برنج همۀ این اسباب بیاندازه بود.17بلندی یك ستون هجده ذراع و تاج برنجین بر سرش و بلندی تاج سه ذراع بود و شبكه و انارهای گرداگرد روی تاج، همه از برنج بود و مثل اینها برای ستون دوم بر شبكهاش بود.18و رئیس جلادان، سرایا، رئیس كَهَنه، و صَفَنْیای كاهن دوم و سه مستحفظِ در را گرفت.19و سرداری كه بر مردان جنگی گماشته شده بود و پنج نفر را از آنانی كه روی پادشاه را میدیدند و در شهر یافت شدند، و كاتب سردار لشكر را كه اهل ولایت را سان میدید، و شصت نفر از اهل زمین را كه در شهر یافت شدند، از شهر گرفت.20و نبوزرادان رئیس جلادان، ایشان را برداشته، به ربله، نزد پادشاه بابل برد.21و پادشاه بابل،ایشان را در ربله در زمین حمات زده، به قتل رسانید. پس یهودا از ولایت خود به اسیری رفتند.22و اما قومی كه در زمین یهودا باقی ماندند و نَبُوكَدْنَصَّر، پادشاه بابل ایشان را رها كرده بود، پس جَدَلْیا ابن اخیقام بن شافان را بر ایشان گماشت.23و چون تمامی سرداران لشكر با مردان ایشان شنیدند كه پادشاه بابل، جدلیا را حاكم قرار داده است، ایشان نزد جَدَلیا به مِصفَه آمدند، یعنی اسماعیل بن نَتَنیا و یوحَنَان بن قاری و سرایا ابن تَنْحُومَتِ نَطُوْفاتی و یازَنْیا ابن مَعْكاتی با كسان ایشان.24و جَدَلْیا برای ایشان و برای كسان ایشان قسم خورده، به ایشان گفت: «از بندگان كلدانیان مترسید. در زمین ساكن شوید و پادشاه بابل را بندگی نمایید و برای شما نیكو خواهد بود.»25اما در ماه هفتم واقع شد كه اسماعیل بن نَتَنْیا ابن اَلِیشَمَع كه از ذریت پادشاه بود، به اتفاق ده نفر آمدند و جَدَلْیا را زدند كه بمردو یهودیان و كلدانیان را نیز كه با او در مِصْفَه بودند (كشتند).26و تمامی قوم، چه خرد و چه بزرگ، و سرداران لشكرها برخاسته، به مصر رفتند زیرا كه از كلدانیان ترسیدند.27و در روز بیست و هفتمِ ماه دوازدهم از سال سی و هفتمِ اسیری یهُویاكین، پادشاه یهودا، واقع شد كه اَوِیلْ مَرُودَكْ، پادشاه بابل، در سالی كه پادشاه شد، سر یهُویاكین، پادشاه یهودا را از زندان برافراشت.28و با او سخنان دلاویز گفت و كرسی او را بالاتر از كرسیهای سایر پادشاهانی كه با او در بابل بودند، گذاشت.29و لباس زندانی او را تبدیل نمود و او در تمامی روزهای عمرش همیشه در حضور وی نان میخورد.30و برای معیشت او وظیفۀ دائمی، یعنی قسمت هر روز در روزش، در تمامی ایام عمرش از جانب پادشاه به او داده میشد.
این باب مربوط به پایان شکست یهودا و آغاز تبعید آنها به بابل است.
صدقیا به ضد بابلیان شورش کرد، بنابراین آنها آمده و اورشلیم را کاملاً نابود کردند. ایشان دیوارهای شهر را فرو ریختند و بقیۀ مردم به جز افراد بسیار فقیر را به بردگی بردند.
این مربوط به دهمین ماه در گاهشمار عبری است. دهمین روز نزدیک به اواخر ماه دسامبر در گاهشمار غربی میباشد. این زمان در طول فصل سرد است که بسیار باران و برف میبارد.
اسم «اورشلیم» کنایه از افرادی است که در آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «با تمام ارتش خود به جنگ با مردم اورشلیم آمد» یا «با تمام ارتش خود آمد تا اورشلیم را تسخیر کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این مربوط به چهارمین ماه در گاهشمار عبری است. روز نهم نزدیک به اواخل ماه جون در گاهشمار غربی میباشد. این زمان درطول فصل خشک است یعنی وقتی که باران بسیار کم یا اصلاً نمیبارد.
ساکنان اورشلیم، شامل مهاجرانی هستند که زمان شروع جنگ از روستاهای اطراف به اورشلیم فرار کرده بودند.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس ارتش بابلیان به شهر داخل شدند»
«تمام مبارزان»
«با استفاده از دروازهها»
در برخی ترجمهها از «کلدانیان» و در برخی دیگر از «بابلیان» استفاده میکنند. هر دو مورد به یک گروه از مردم اشاره میکنند.
«صدقیای پادشاه نیز فرار کرد و به سمت ... رفت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تمام لشکرش از او فرار کردند» یا «کلدانیان تمام لشکر او را تعقیب کردند»
این نام یک مکان است.
«تصمیم گرفتند که برای مجازات او چه کاری انجام دهند»
پیش رویش جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «آنها صدقیای پادشاه را واداشتند که کشته شدن پسرانش را ببیند»
«نبوکدنصر چشمان صدقیا را درآورد.» شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید که خواننده متوجه شود افراد دیگری نیز بودند که برای انجام این کار به او کمک میکردند.
این مربوط به پنجمین ماه در سالنامه عبری است. هفتمین روز نزدیک به اواخر ماه جولای در تقویم غربی میباشد.
این شکل ترتیبی عدد ۱۹ است.
این نامی مردانه است.
این صفحه تعمداً خالی است.
«این مربوط به اتفاقی است که در تمام دیوارهای اطراف اورشلیم رخ داده است: تماماً ...»
«که از دستورات ... پیروی میکردند»
«این مربوط به اتفاقی است که برای بقیه مردم در شهر افتاد ...»
«افرادی که در شهر باقی مانده بودند»
«شهر را ترک کرده و با پادشاه همراه شدند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«این مربوط به اتفاقی است که برای ستونهای برنجین کلدانیان در ... خداوند افتاد»
این به پایههای برنجین بزرگ و قابل حمل با چرخها و میلههای برنجین اشاره میکند. «پایههای برنجین قابل حمل» یا «پایههای برنجین با چرخها.»
«دریاچۀ برنجین بزرگ»
«آنها را به قطعاتی خرد کردند» یا «آنها را به قسمتهای کوچکتری خُرد کردند»
خاکانداز ابزاری بود که برای تمیز کردن مذبح استفاده میشد، معمولاً برای جابجایی تودههای بزرگ خاک، شن و ماسه و خاکستر استفاده میشود.
«آن چه کاهنان برای خدمت در معبد استفاده میکردند»
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید که از کدام خاکسترها صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «کاسههایی که برای برداشتن خاکسترها از مذبح استفاده میشد»
«دریاچه بزرگ برنجین.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۵: ۱۳ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۵: ۱۳ نگاه کنید.
هر زراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۸.۳ متر ... حدود ۱.۴ متر»
«طراحیِ برنجین هنری» یا «یک قطعۀ برنجین طراحی شده»
طرحی درست شده از نوارهای متقاطع که شبیه به شبکه است.
«کاملاً از برنج درست شده بود»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۵: ۸ نگاه کنید.
این نامی مردانه است.
این کلمه به صفنیا اشاره میکند. معنی محتمل دیگر «کاهن تحت سلطه سرایا.»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۷: ۱۰ نگاه کنید.
«اسیر کرده و نگذاشت فرار کنند»
شاید در ترجمههای دیگر «خواجهای که مسئول سربازان بود» خوانده شود. خواجه کسی است که اندام تناسلیاش برداشته شده بود.
معانی محتمل ۱) سرداری که افراد را وادار میکرد سرباز شوند یا ۲) سرداری که اسامی افراد را برای سرباز شدن مینوشت.
این نامی مردانه است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۵: ۸ نگاه کنید.
این نام مکانی است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب دوم پادشاهان ۲۵: ۶ نگاه کنید.
این روشی مؤدبانه است که میگوید «آنها را کُشت.» شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه شود که خواننده درک کند افراد دیگری نیز بودند که به پادشاه برای انجام این کار کمک میکردند.
«پس یهودا از سرزمین خود به تبعید درآمدند»
یهودا، نام گروهی از مردم است و کنایه از خودِ این افراد میباشد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا از سرزمین خود بیرون رفتند»
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
این به شخصی اشاره میکند که از نسل مردی به نام نَطُوْفا بود.
این به شخصی اشاره میکند که از مکانی به نام مَعْكا میآید.
این صفحه تعمداً خالی است.
این مربوط به هفتمین ماه در گاهشمار عبری است. این زمان در طول اواخر قسمتی از ماه سپتامبر و اوایل قسمتی از ماه اکتبر در گاهشمار غربی میباشد.
این نامی مردانه است.
این آرایۀ ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم»
این بیان متضاد یعنی «همه،» که آرایۀ ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «از کماهمیتترین تا مهمترین» یا «همه»
این مربوط به دوازدهمین ماه در گاهشمار عبری است. روز بیست و هفتم نزدیک به اوایل ماه آپریل در گاهشمار غربی میباشد.
این نامی مردانه است.
دادنِ جای خوب به کسی در میز غذاخوری کنایه از احترام گذاشتن به او است. ترجمه جایگزین: «بیشتر از پادشاهان دیگر احترام گذاشتند»
عملِ تبدیل کردن لباس زندانی یهویاکین به آزاد کردن او اشاره میکند.
«با پادشاه و سردارانش»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه مطمئن شد که او به طور منظم غذا دارد»
«پولی که غذا بخرد»
1آدم، شِیث اَنُوش،2قِینان مهْلَلْئِیلْ یارَدْ،3خَنُوخْ مَتُوشالَحْ لَمَكْ،4نُوحْ سامْ حامْ یافَثْ.5پسران یافَثْ: جُومَر و ماجُوج و مادای و یاوان و تُوبال و ماشَكْ و تیراس.6و پسران جُومَر: اَشْكَناز و ریفات و تُجَرْمَه.7و پسران یاوان: اَلِیشَه و تَرْشِیش و كتیم و دُودانِیم.8و پسران حامْ: كوش و مِصْرایم و فُوت و كَنْعان.9و پسران كوش: سَبا و حَویلَه و سبتا و رَعْما و سَبْتَكا. و پسران رَعْما: شَبا و دَدان.10و كوش، نِمْرود را آورد، و او به جبار شدن در جهان شروع نمود.11و مِصْرایم، لُودیم و عَنَامیم و لَهابیم و نَفْتُوحیم را آورد،12و فَتْروسیم و كَسْلُوحیم را كه فَلَسْتیم و كَفْتوریم از ایشان پدید آمدند.13و كَنْعان نخستزادۀ خود، صیدون و حِتّ را آورد،14و یبُوسی و اَمُوری و جَرْجاشی،15و حِوّی و عِرْقی و سِینی،16و اروادی و صَماری و حَماتی را.17پسران سامْ: عیلام و آَشُّور و اَرْفَكْشاد و لُود و اَرام و عُوص و حُول و جاتَر و ماشَكْ.18و اَرْفَكْشاد، شالَح را آورد و شالَح، عابَر را آورد.19و برای عابَر، دو پسر متولد شدند كه یكی را فالَج نام بود زیرا در ایام وی زمین منقسم شد و اسم برادرش یقْطان بود.20و یقْطان، اَلْمُوداد و شالَف و حَضَرْموت و یارَح را آورد؛21و هَدُورام و اُوزال و دِقْلَه،22و اِیبال و اَبیمایل و شَبا،23و اُوفیر و حَویلَه و یوباب را كه جمیع اینها پسران یقْطان بودند.24سامْ، اَرْفَكْشاد سالَحْ،25عابَرْ فالَجْ رَعُو،26سَروج ناحُور تارَح،27اَبْرام كه همان ابراهیم باشد.28پسران ابراهیم: اسحاق و اسماعیل.29این است پیدایش ایشان: نخستزاده اسماعیل: نَبایوت و قیدار و اَدَبْئیل و مِبْسام،30و مِشْماع و دُوْمَه و مَسّا و حَدَد و تیما،31و یطُور و نافیش و قِدْمَه كه اینان پسران اسماعیل بودند.32و پسران قَطُورَه كه مُتعه ابراهیم بود، پس او زِمْران و یقْشان و مَدان و مِدْیان و یشْباق و شُوحا را زایید و پسران یقْشان: شَبا و دَدان بودند.33و پسران مِدْیان عِیفَه و عِیفَر و خَنُوح و اَبیداع و اَلْدَعَه بودند. پس جمیع اینها پسران قَطُورَه بودند.34و ابراهیم اسحاق را آورد؛ و پسران اسحاق عِیسُو و اسرائیل بودند.35و پسران عِیسُو: اَلیفاز و رَعُوئیل و یعُوش و یعْلام و قُوْرَح.36پسران اَلیفاز: تیمان و اُومار و صَفی و جَعْتام و قَناز و تِمْناع و عَمالیق.37پسران رَعُوئیل: نَحَت و زارَح و شَمَّه و مِزَّه.38و پسران سَعِیر: لُوطان و شُوبال و صِبْعُون و عَنَه و دِیشُون و اِیصر و دِیشان.39و پسران لُوطان: حوری و هُومام و خواهر لُوطانْ تِمْناع.40پسران شُوْبالْ: عَلْیان و مَنَاحَت و عِیبال و شَفی و اُوْنام و پسران صِبْعُون: اَیه و عَنَه.41و پسران عَنَه: دیشون و پسران دیشون: حَمْران و اِشْبان و یتْران و كَران.42پسران ایصْر: بِلْهان و زَعْوان ویعْقان و پسران دیشان: عوُص و اَران.43و پادشاهانی كه در زمین اَدُوم سلطنت نمودند، پیش از آنكه پادشاهی بر بنیاسرائیل سلطنت كند، اینانند: بالَع بن بَعُور و اسم شهر او دِنْهابَه بود.44و بالَع مُرد و یوباب بن زارَح از بُصْرَه به جایش پادشاه شد.45و یوباب مرد و حوشام از زمین تیمانی به جایش سلطنت نمود.46و حُوْشام مُرد و هَدَد بن بَدَد كه مِدْیان را در زمین موآب شكست داد در جایش پادشاه شد و اسم شهرش عَوِیت بود.47و هَدَد مُرد و سَمْلَه از مَسْریقَه به جایش پادشاه شد.48و سَمْلَه مُرد و شاؤل از رَحُوبوت نهر به جایش پادشاه شد.49و شاؤل مُرد و بَعْل حانان بن عَكْبور به جایش پادشاه شد.50و بَعْل حانان مُرد و هَدَد به جایش پادشاه شد؛ و اسم شهرش فاعی و اسم زنش مَهِیطَبئیل دختر مَطْرِد دختر مَیذَهَب بود.51و هَدَد مُرد و امیرانِ اَدُوم امیر تِمْناع و امیر اَلْیه و امیر یتِیت بودند؛52و اَمیرْ اَهُولِیبَامَه و امیر اِیلَه و امیر فِینُون؛53و امیر قَناز و امیرِ تیمان و امیر مِبْصار؛54وامیر مَجْدِیئیل و امیر عیرام؛ اینان امیران اَدُوم بودند.
این باب شامل شجرهنامه ابراهیم، عیسو و نخستین پادشاهان قوم ادوم می باشد.
اسامی تنی چند از مردان میباشند. در فهرست، هر فرد، پدر یا جد مرد بعدی میباشد. اگر در زبان شما روش خاصی برای نگارش این نوع فهرستها وجود دارد، در اینجا از آن استفاده کنید.
اسامی تنی چند از مردان می باشند. در این فهرست، هر فرد، پدر یا جد مرد بعدی است. اگر در زبان شما روشی خاص برای نگارش این گونه فهرستها وجود دارد، در اینجا می توانید از آن استفاده کنید.
اسامی تنی چند از مردان می باشند. در این فهرست، هر فرد، پدر یا جد مرد بعدی است. اگر در زبان شما روشی خاص برای نگارش این گونه فهرستها وجود دارد، در اینجا می توانید از آن استفاده کنید.
در بعضی از نسخ از جمله ULB وUDB عبارت« فرزندانِ» آورده می شود تا مشخص گردد که سام، حام و یافث فرزندان نوح بوده وبرادر محسوب می شدند. از سویی دیگر میبایست در خواننده این تصور ایجاد شود که هر فرد نماینده یک نسل دورتر از جد پدری آنها؛نوح؛ میباشد.
نوح فرزند لمک بود. ترجمه جایگزین:« فرزند لمک، نوح»
اسامی تنی چند از مردان می باشند.
اسامی تنی چند از مردان می باشند.
اسامی دو تن از مردان هستند.
اسامی دو طایفه هستند.
این نام بعضی اوقات بصورت «دوانیم» هجی می شود.
(See:
تمامی اسامی که در اینجا آمده، نامهای تعدادی از مردان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسامی چند طایفه می باشند.
اسامی چند طایفه می باشند.
«جد فلسطینیان»
اسامی دو تن از مردان هستند.
نام یک طایفه است.
نامهای برخی از طوایف میباشند.
نامهای برخی از طوایف میباشند.
اسامی برخی از طوایف میباشند.
تمامی اسامی در اینجا، نامهای مردان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
تمامی اسامی در اینجا، نامهای مردان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
همه اسامی در اینجا، نامهای مردان میباشند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
تمامی اسامی در اینجا، نامهای مردان میباشند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
تمامی اسامی در اینجا به جز نام قطوره، نامهای مردان میباشند. قطوره نام زن است.
تمامی اسامی در اینجا به جز قطوره، نامهای مردان میباشند. قطوره نام یک زن است.
تمامی اسامی در اینجا، نامهای مردان می باشند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
تمامی اسامی در اینجا، نامهای مردان میباشند.
تمامی اسامی در اینجا به جز تمناع، نامهای مردان میباشند. تمناع نام یک زن است.
تمامی اسامی در اینجا، نامهای مردان می باشند.
تمامی اسامی در اینجا، نامهای مردان میباشند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نامهای برخی از مناطق میباشند.
اسامی برخی از مردان هستند.
اسامی برخی از مردان میباشند.
نام یک منطقه میباشد.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
«حوشام، از سرزمینی که نسل تیمان در آنجا زندگی میکردند، پس از او سلطنت کرد»
نام یک طایفه است.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
نام یک منطقه می باشد.
اسامی برخی از مردان میباشند.
نام یک منطقه میباشد.
اسامی چند تن از مردان می باشند.
نام یک منطقه می باشد.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
نام یک منطقه است.
اسامی تنی چند از زنان میباشند.
اسامی برخی از مردان میباشند.
نام یک منطقه میباشد.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
نام یک منطقه میباشد.
1پسران اسرائیل اینانند: رؤبین و شَمْعون و لاوی و یهودا و یسّاكار و زبولون2و دان و یوسف و بنیامین و نَفْتالی و جاد و اَشِیر.3پسران یهودا: عِیر و اُونان و شیلَه؛ این سه نفر از بَتْشُوعِ كَنْعانیه برای او زاییده شدند؛ و عیرْ نخستزادۀ یهودا به نظر خداوند شریر بود؛ پس او را كُشت.4و عروس وی تامار فارَص و زارَح را برای وی زایید، و همۀ پسران یهودا پنج نفربودند.5و پسران فارَص: حَصْرُون و حامول.6و پسران زارَح: زِمْری و اِیتان و هِیمان و كَلْكُول و دارَع كه همگی ایشان پنج نفر بودند.7و از پسران كَرْمِی، عاكار مضطربكنندۀ اسرائیل بود كه دربارۀ چیز حرام خیانت ورزید.8و پسر اِیتان: عَزَرْیا بود.9و پسران حَصْرُون كه برای وی زاییده شدند، یرْحَمْئیل و رام و كَلُوبای.10و رام عَمیناداب را آورد و عَمیناداب نَحْشُون را آورد كه رئیس بنییهودا بود.11و نَحْشُون سَلْما را آورد و سَلْما بُوعَز را آورد.12و بُوعَز عوبید را آورد و عُوبید یسی را آورد.13و یسی نخستزادۀ خویش اَلِیآب را آورد، و دومین ابیناداب را، و سومین شِمْعی را،14و چهارمین نَتَنْئیل را و پنجمین رَدّای را،15و ششمین اُوْصَم را و هفتمین داود را آورد.16و خواهران ایشان صَرُوْیه و اَبیحایل بودند. و پسران صَرُوْیه، اَبْشای و یوآب و عَسائیل، سه نفر بودند.17و اَبیحایل عَماسا را زایید و پدر عَماسا یتَرِ اِسْماعیلی بود.18و كالیب بن حَصْرُون از زن خود عَزُوبَه و از یرِیعُوت اولاد بههم رسانید و پسران وی اینانند: یاشَر و شُوباب و اَرْدُون.19و عَزُوبَه مُرد و كالیب اَفرات را به زنی گرفت و او حور را برای وی زایید.20و حُور، اُوری را آورد و اُوری بَصَلْئیل را آورد.21و بعد از آن، حَصْرُون به دختر ماكیر پدر جِلْعاد درآمده، او را به زنی گرفت حینی كه شصت ساله بود و او سَجُوب را برای وی زایید.22و سَجُوب یائیر را آورد و او بیست و سه شهردر زمین جِلْعاد داشت.23و او جَشور و اَرام را كه حَوُّوب یائیر باشد، با قنات و دهات آنها كه شصت شهر بود، از ایشان گرفت و جمیع اینها از آن بنیماكیر پدر جِلْعاد بودند.24و بعد از آنكه حَصْرُون در كالیب اَفْراته وفات یافت، اَبِیه زن حَصْرُون اَشْحُور پدر تَقُوع را برای وی زایید.25و پسران یرْحَمْئیل نخستزاده حَصْرُون نخستزادهاش: رام و بُونَه و اُوْرَن و اُوصَمْ و اَخیا بودند.26و یرْحَمْئیل را زن دیگر مسمّاۀ به عطارَه بود كه مادرِ اُوْنام باشد.27و پسران رام نخستزادۀ یرْحَمْئیل مَعْص و یامِین و عاقَر بودند.28و پسران اُوْنام: شَمّای و یاداع بودند، و پسران شَمّای ناداب و اَبیشور.29و اسم زن ابیشور اَبِیحایل بود و او اَحْبان و مُولید را برای وی زایید.30و پسران ناداب سَلَد و اَفّایم بودند و سَلَد بیاولاد مُرد.31و بنیاَفّایم یشْعی و بنییشْعی شیشان و بنیشیشان اَحْلای.32و پسران یاداع برادر شَمّای یتَر و یوناتان؛ و یتَر بیاولاد مُرد.33و پسران یوناتان: فالَت و زازا. اینها پسران یرْحَمْئیل بودند.34و شیشان را پسری نبود لیكن دختران داشت و شیشان را غلامی مصری بود كه یرْحاع نام داشت.35و شیشان دختر خود را به غلام خویش یرْحاع به زنی داد و او عَتّای را برای وی زایید.36و عتای ناتان را آورد و ناتان زاباد را آورد.37و زاباد اَفْلال را آورد و اَفْلال عوبید را آورد.38و عوبید ییهُو راآورد، و ییهو عَزَرْیا را آورد.39و عَزَرْیا حالَص را آورد و حالص اَلْعاسَه را آورد.40و اَلْعاسَه سَسْمای را آورد و سِسْمای شَلُّوم را آورد.41و شَلـوم یقَمْیـا را آورد و یقَمْیـا اَلِیشَمَـع را آورد.42و بنیكالیب برادر یرْحَمْئیلنخستزادهاش میشاع كه پدر زِیف باشد و بنیماریشَه كه پدر حَبْرُون باشد بودند.43و پسران حَبْرُون: قُوْرَح و تَفُّوح و راقَم و شامَع.44و شامَع راحَم پدر یرْقَعام را آورد و راقَم شَمّای را آورد.45و پسر شَمّای ماعئون و ماعون پدر بَیتصُور بود.46و عِیفَه مُتعه كالیب حاران و موصا و جازیز را زایید و حاران جازیز را آورد.47و پسران یهْدای راجَم و یوتام و جیشان و فالَت و عِیفَه و شاعَف.48و مَعْكه مُتعه كالیب، شابَر و تِرْحَنَه را زایید.49و او نیز شاعَف، پدر مَدْمَنَه و شوا، پدر مَكْبینا و پدر جِبْعا را زایید؛ و دختر كالیب عَكْسَه بود.50و پسران كالیب بنحُور نخستزادۀ اَفْراته اینانند: شُوبال پدر قریه یعاریم،51و سَلْما پدر بیتلحم و حاریف پدر بیت جادَر.52و پسران شوبال پدر قریه یعاریم اینانند: هَرُواه و نصف مَنُوحُوت.53و قبایل قریه یعاریم اینانند: یتْرِیان و فُوتیان و شُوماتیان و مِشْراعیان كه از ایشان صارْعاتیان و اِشْطاوُلیان پیدا شدند.54و بنیسَلْما بیتلحم و نطوفاتیان و عَطْروت بیتیوآب و نصف مانَحْتیان و صُرْعیان بودند.55و قبایل كاتبانی كه در یعْبیص ساكن بودند، تِرْعاتیان و شِمْعاتیان و سُوكاتیان بودند. اینان قینیاناند كه از حَمَّتْ پدرِ بَیت ریكاب بیرون آمدند.
این باب درباره نسل یهودا؛پسر یعقوب ؛ اطلاعرسانی میکند.
تمامی اسامی که در اینجا آمده است، نامهای مردان میباشند.
تمامی نامهایی که در اینجا آمده است، اسامی مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
See:
این عبارت را به صورت جمله ی معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«پسرانش که از خواهر[ شوآ،] آن زن کنعانی، زاده شدند»
این نام خدا است که در عهد عتیق به مردم نمایان شد. به صفحه ترجمه لغات در مورد یهوه و چگونگی ترجمه رجوع کنید.
به نظر خداوند، نشان دهنده ارزیابی و قضاوت او است. ترجمه جایگزین:«آن گونه که یهوه قضاوت میکرد»
خوانندگان باید توجه داشته باشند که یهوه فردی را برای کشتن عِیر به کار برده است.
نام یک زن است.
به همسر پسر او اشاره دارد.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
«پسرانش فارص و زارح را برای او به دنیا آورد»
«۵ پسر»
اسامی تنی چند مردان میباشند.
همه این اسامی، نامهای مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
چیزی که خدا گفته بود، همانا خواست او در نابودی مردمان بود.
اسامی مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
تمامی اسامی نامبرده در اینجا، نامهای مردان میباشند.
کلمه «پسر» را میتوان از جملات قبل دریافت .همچنین اعداد به شکل ترتیبی هستند. ترجمه جایگزین:« دومین پسر... سومین پسر»
اسامی مردان میباشند.
کلمه «پسر» را می توانم از جملات قبل دریافت. همچنین اعداد به صورت ترتیبی هستند. ترجمه جایگزین:« چهارمین پسر...پنجمین پسر»
(See: and
اسامی مردان میباشند.
کلمه «پسر» را میتوان از جملات قبل دریافت. همچنین اعداد به شکل ترتیبی بیان شدهاند. ترجمه جایگزین:«پسرششم...پسر هفتم»
تمامی اسامی در اینجا به جزصَرُوْیه و اَبیحایل، نامهای مردان هستند. این دو اسامی دو زن میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
«یتر، از نسل اسماعیل»
اسامی مردان میباشند.
اسامی زنان میباشند.
(See:
اسامی مردان میباشند.
اسامی زنان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
تمامی اسامی در این فهرست نامهای مردان میباشند.
«به دنیا آورد»
اسامی مردان میباشند.
مردم نام شخص را بر روی آن سرزمین نهادند.
اینها اسامی طایفههایی هستند که پس از فهرست اسامی اجداد میآیند. «آرام» را همانند کتاب اول تواریخ ۱:۱۷ ترجمه کنید.
اسامی مناطق میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اینها اسامی مردان هستند.
عبارت بالا از نظر ادبی بهگویی میباشد. ترجمه جایگزین«کالیب با اَفراته رابطه جنسی داشت»
اسم یک زن است.
«برایش پسری به دنیا آورد»
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
نام زنی است.
اینها اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
نام یک زن است.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
«پسری برای او به دنیا آورد»
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشد.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
در بعضی از نسخ چنین آمده است،« بنیانگذار طایفه حبرون»
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
در بعضی از نسخ چنین آمده است«بنیانگذار طایفه حبرون... بنیانگذار طایفه راحم...بنیانگذار طایفه یرقعام...بنیانگذار طایفه شمای.»
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
نام زنی می باشد.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
نام زنی میباشد.
«او به دنیا آورد»
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
نام یک زن است.
(See:
اسامی مردان میباشند.
نام یک زن است.
قریه یعاریم اسم شهری است. نام شهر کنایه از مردمی است که در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین:« بنیانگذار قریه یعاریم»
اسامی مردان میباشند.
این دو اسامی شهرها میباشند. اسامی شهرها کنایه از مردمی است که در آنها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین:« بنیانگذار بیت لحم... بنیانگذار بیت جادر»
See:
شوبال نام یک مرد و قریه یعاریم اسم یک شهر میباشد. به چگونگی ترجمه خودتان در کتاب اول تواریخ ۲: ۵۰ رجوع کنید.
نام یک طایفه میباشد.
اسامی طوایف میباشند.
نام مردی است.
نام شهری است که اجداد سَلما در آنجا سکنی گزیدند و نماینگر مردمانی است که در آن مکان زندگی میکنند. ترجمه جایگزین:«اهالی بیتلحم»
اسامی طوایف میباشند.
نام یک شهر است.
اسامی طوایف میباشند.
«قینیان که نسل حمت بودند»
اسامی مردان میباشند.
1و پسران داود كه برای او در حَبْرُون زاییده شدند، اینانند: نخستزادهاش اَمْنون از اَخْینُوْعِم یزْرَعِیلیه؛ و دومین دانیال از اَبِیجایلِ كَرْمَلِیه؛2و سومین ابشالوم پسر مَعْكَه دختر تَلْمای پادشاه جَشور؛ و چهارمین اُدُونیا پسر حَجّیت.3و پنجمین شَفَطْیا از اَبیطال و ششمینیتَرْعام از زن او عجْلَه.4این شش برای او در حَبْرُون زاییده شدند كه در آنجا هفت سال و شش ماه سلطنت نمود و در اورشلیم سی و سه سال سلطنت كرد.5و اینها برای وی در اورشلیم زاییده شدند: شِمْعی و شوباب و ناتان و سُلیمان. این چهار از بَتْشُوع دختر عَمّیئیل بودند.6و یبِحار و الیشامَع و اَلیفالَط.7و نُوجَه و نافَج و یافیع.8و اَلِیشَمَع و اَلْیاداع و اَلِیفَلَط كه نه نفر باشند.9همۀ اینها پسران داود بودند سوای پسران مُتعهها. و خواهر ایشان تامار بود.10و پسر سُلیمان، رَحَبْعام و پسر او ابیا و پسر او آسا و پسر او یهُوشافاط.11و پسر او یورام و پسر او اَخَزْیا و پسر او یوآش.12و پسر او اَمَصْیا و پسر او عَزَرْیا و پسر او یوتام.13و پسر او آحاز و پسر او حِزْقیا و پسر او مَنَّسی.14و پسر او آمون و پسر او یوشیا.15و پسران یوشیا نخستزادهاش یوحانان و دومین یهُویاقیم و سومین صِدْقَیا و چهارمین شَلّوم.16و پسران یهُویاقیم پسر او یكُنْیا و پسر او صِدْقَیا.17و پسران یكُنْیا اَشّیر و پسر او شَأَلتِیئیل.18و مَلْكیرام و فَدایا و شَنْأَصَّر و یقَمْیا و هوشاماع و نَدَبْیا.19و پسران فَدایا زَرُبّابِل و شِمْعِی و پسران زَرُبّابِل مَشُلاّم و حَنَنْیا و خواهر ایشان شَلُومیت بود.20و حَشُوْبَه و اُوهَل و بَرَخِیا و حَسَدْیا و یوْشَبحَسَد كه پنج نفر باشند.21و پسران حَنَنْیا فَلَطْیا و اِشَعْیا، بنیرفایا و بنیاَرْنان و بنیعُوبَدْیا و بنیشَكُنْیا.22و پسر شَكُنْیا شَمَعْیا و پسران شَمَعْیا، حَطّوش و یبْحآل و باریح و نَعَرْیا و شافاطكه شش باشند.23و پسران نَعَرْیا اَلْیوعینای و حِزْقیا و عَزْریقام كه سه باشند.24و بنیاَلْیوعینای هُوْدایا و اَلْیاشیب و فَلایا و عَقُّوب و یوحانان و دَلایاع و عَنانی كه هفت باشند.
این باب به شرح نسل داوود پادشاه میپردازد.
داوود پسر یسی بود که از فرزندان یهودا به شمار میرفت.(کتاب اول تواریخ۲: ۱۵)
اینها نام زنانی است که همسران داوود بودند.
این مرد با پیامبر اسراییلی فقط تشابه اسمی دارد و فرد دیگری است.
اینها نام زنانی هستند که همسران داوود بودند.
نام مردی است.
اینها نام زنانی هستند که از همسران داوود بودند.
اسامی مردان میباشند.
این عبارت را به صورت جملهای مستقل نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:« داوود در آنجا هفت سال و شش ماه سلطنت کرد»
«۳۳ سال»
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان هستند.
نام زنی است.
این بخش ابتدای فهرست نسل داوود است که پادشاه شدند. تمامی اسامی این فهرست دربرگیرنده نام مردان است.
سلیمان بیش از یک پسر داشت. این امر برای مردان دیگر فهرست نیز صدق میکند. ترجمه جایگزین:« سلیمان پدر رحبعام بود. رحبعام پدر ابیا بود.»
فهرست نسل داوود که به سلطنت رسیدند، ادامه پیدا میکند. تمامی اسامی این فهرست دربرگیرنده نام مردان است. این جملات را همان گونه شکل دهید که در اول تواریخ ۳: ۱۰ انجام دادید.
فهرست نسل داوود که به سلطنت رسیدند، ادامه پیدا میکند. تمامی اسامی این فهرست دربرگیرنده نام مردان است. این جملات را همان گونه شکل دهید که در اول تواریخ ۳: ۱۰ انجام دادید.
این اسم دیگر اوزیا بود که نام شناخته شدهتری برای این پادشاه به شمار میرفت. مترجمین ممکن است تصمیم بگیرند که نام «عزیا» را در همه جا برای این پادشاه استفاده کنند.
فهرست نسل داوود که به سلطنت رسیدند، ادامه پیدا میکند. تمامی اسامی این فهرست دربرگیرنده نام مردان است. این جملات را همان گونه شکل دهید که در اول تواریخ ۳: ۱۰ انجام دادید.
فهرست نسل داوود که به سلطنت رسیدند، ادامه پیدا میکند. تمامی اسامی این فهرست دربرگیرنده نام مردان است. این جملات را همان گونه شکل دهید که در اول تواریخ ۳: ۱۰ انجام دادید.
فهرست نسل داوود که به سلطنت رسیدند، ادامه پیدا میکند. تمامی اسامی این فهرست دربرگیرنده نام مردان است. این جملات را همان گونه شکل دهید که در اول تواریخ ۳: ۱۰ انجام دادید.
فهرست نسل داوود که به سلطنت رسیدند، ادامه پیدا میکند. تمامی اسامی این فهرست دربرگیرنده نام مردان است. این جملات را همان گونه شکل دهید که در اول تواریخ ۳: ۱۰ انجام دادید.
نامهای مردان هستند.
در برخی از نسخ « یکنیا» آمده که همان« یهویاکین» است.
این عنوان ممکن است خطاب به یهویاکین باشد، زیرا او قبلا به اسارت گرفته شده بود. اگرچه در بعضی از نسخ از کلمه «اسیر» استفاده شده که نام یکی از پسران اوست.[ در ترجمه قدیمی اشیر آمده که احتمالا اشتباه است]
تمامی این اسامی، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی این فهرست به جز شَلومیت، نامهای مردان هستند. شَلومیت نامی زنانه است.
تمامی این اسامی، نامهای مردان هستند.
تمامی این اسامی، نامهای مردان هستند.
این شخص فقط با عوبدیای نبی تشابه اسمی دارد و فرد دیگری است.
نسخ مختلف این افراد را با ارتباطات متفاوت نسبت به یکدیگر آوردهاند، زیرا زبان عبری برای بیان این روابط گویا نیست.
تمامی اسامی این فهرست، نامهای مردان هستند.
تمامی این اسامی، نامهای مردان هستند.
تمامی این اسامی، نامهای مردان هستند.
1بنییهودا: فارَص و حَصْرُون و كَرْمی و حور و شوبال.2و رَآیا ابن شوبال یحَت را آورد و یحَت اَخُومای و لاهَد را آورد. اینانند قبایل صَرْعاتیان.3و اینان پسران پدر عیطاماند: یزْرَعیل و یشْما و یدْباش و اسم خواهر ایشان هَصْلَلْفُونی بود.4و فَنُوئیل پدر جَدُور و عازَر پدر خُوْشَه اینها پسران حور نخستزادۀ اَفْراته پدر بیتلحم بودند.5و اَشْحُور پدر تَقّوع دو زن داشت: حَلا و نَعْرَه.6و نَعْرَه، اَخُزّام و حافَر و تَیمانی و اَخَشْطاری را برای او زایید؛ اینان پسران نَعْرَهاند.7و پسران حَلا: صَرَت و صُوحَر و اَتْنان.8و قُوس عانوب و صُوبِیبَه و قبایل اَخَرْحیل بنهارُم را آورد.9و یعْبِیص از برادران خود شریفتر بود و مادرش او را یعْبِیص نام نهاد و گفت: «از این جهت كه او را با حُزن زاییدم.»10و یعْبِیص از خدای اسرائیل استدعا نموده، گفت: «كاش كه مرا بركت میدادی و حدود مرا وسیع میگردانیدی و دست تو با من میبود و مرا از بلا نگاه میداشتی تا محزون نشوم.» و خدا آنچه را كه خواست به او بخشید.11و كَلُوب برادر شُوحَه مَحِیر را كه پدر اَشْتون باشد آورد.12و اَشْتون بیترافا و فاسیح و تَحِنّه پدر عِیر ناحاش را آورد. اینان اهل ریقَهمیباشند.13و پسران قَناز و عُتْنِیئِیل و سَرایا بودند؛ و پسر عُتْنیئیل حَتَات.14و مَعُونُوتای عُفْرَه را آورد و سَرایا، یوْآب پدر جیحَراشیم را آورد، زیرا كه صنعتگر بودند.15و پسران كالیب بن یفُنَّه، عیرُو و ایلَه و ناعَم بودند؛ و پسر اِیلَه قَناز بود.16و پسران یهْلَلْئیل، زیف و زیفَه و تِیرِیا و اَسَرْئیل.17و پسران عَزْرَه یتَر و مَرَد و عافَر و یالون (و زنِ مَرَد) مَرْیم و شَمای و یشْبَحْ پدر اَشْتَمُوْع را زایید.18و زن یهودیه او یارَدْ، پدر جَدُور، و جابَر پدر سُوكُو و یقوتیئیل پدر زانوح را زایید. اما آنان پسران بِتْیه دختر فرعون كه مَرَد او را به زنی گرفته بود میباشند.19و پسران زن یهودیه او كه خواهر نَحَم بود پدر قَعیلَۀ جَرْمی و اَشْتَمُوْعِ مَعْكاتی بودند.20و پسران شیمون: اَمْنون وَرِنَّه و بِنْحانان و تیلون و پسران یشْعِی زُوحیت و بِنْزُوحیت.21و بنیشیلَه بن یهودا، عیر پدر لیكَه، و لَعْدَه پدر مَریشَه و قبایل خاندان عاملان كتان نازك از خانوادۀ اَشْبیع بودند.22و یوقیم و اهل كُوزِیبا و یوآش و ساراف كه در موآب مِلْك داشتند، و یشُوبیلَحْمَ؛ و این وقایع قدیم است.23و اینان كوزهگر بودند با ساكنان نتاعیم و جَدیره كه در آنجاها نزد پادشاه به جهت كار او سكونت داشتند.24پسران شَمْعون: نمُوئیل و یامین و یاریب و زارَح و شاؤل.25و پسرش شَلّوُم و پسرش مِبْسام و پسرش مِشْماع.26و بنیمِشْماع پسرش حموُئیل و پسرش زَكُّور و پسرش شِمْعی.27و شِمْعی را شانزده پسر و شش دختر بود ولكنبرادرانش را پسران بسیار نبود و همۀ قبایل ایشان مثل بنییهودا زیاد نشدند.28و ایشان در بئرشَبَعْ و مُولادَه و حَصَر شُوآل،29و در بِلْهَه و عاصَمْ و تولاد،30و در بَتُوئیل و حُرْمُه و صِقْلَغ،31و در بیت مرْكَبُوت و حَصرسُوسیم و بیتبِرْئِی و شَعَرایم ساكن بودند. اینها شهرهای ایشان تا زمان سلطنت داود بود.32و قریههای ایشان عیطام و عین و رِمُّون و تُوكَن و عاشان، یعنی پنج قریه بود،33و جمیع قریههای ایشان كه در پیرامون آن شهرها تا بَعْل بود. پس مسكنهای ایشان این است و نسبنامههای خود را داشتند.34و مَشوبات و یمْلیك و یوْشَه بن اَمَصْیا،35و یوئیل و ییهُو ابن یوشِبْیا ابن سَرایا ابن عَسِیئیل،36و اَلْیوعینای و یعْكوبَه و یشوحایا و عَسایا و عِدیئیل و یسیمیئیل و بنایا،37و زیزا ابن شِفْعِی ابن اِلّوُن بن یدایا ابن شِمْری ابن شَمَعْیا،38اینانی كه اسم ایشان مذكور شد، در قبایل خود رؤسا بودند و خانههای آبای ایشان بسیار زیاد شد.39و به مدخل جَدُور تا طرف شرقی وادی رفتند تا برای گلههای خویش چراگاه بجویند.40پس مرتعی برومند نیكو یافتند و آن زمینْ وسیع و آرام و ایمن بود، زیرا كه آلِ حامْ در زمان قدیم در آنجا ساكن بودند.41و اینانی كه اسم ایشان مذكور شد، در ایام حِزْقیا پادشاه یهودا آمدند و خیمههای ایشان و معونیان را كه در آنجا یافت شدند، شكست دادند و ایشان را تا به امروز تباه ساخته، در جای ایشان ساكن شدهاند زیرا كه مرتع برای گلههای ایشان در آنجا بود.42و بعضی از ایشان، یعنی پانصد نفر از بنیشَمْعُون به كوه سَعیر رفتند؛ و فَلْطِیا و نَعْرِیا و رَفایا و عُرِّیئیل پسران یشیع رؤسای ایشان بودند.43و بقیۀ عَمالَقَه را كه فرار كرده بودند، شكست داده، تا امروز در آنجا ساكن شدهاند.
این باب به شرح اسامی باقی نسل یهودا میپردازد.
تمامی اسامی ذکر شده در این فهرست، نامهای مردان می باشند.
تمامی اسامی ذکر شده در این فهرست، به جز صرعاتیان، نامهای مردان هستند. صرعاتیان نام یک طایفه است که اسم خود را بر اساس شهر صرعا؛ محل سکنای خود برگزیده بودند.
اسامی مردان میباشند.
نام یک زن میباشد.
اسامی بالا، نام دو شهر هستند.
اسامی مردان هستند.
«فَنُوئیل و عازَر پسران حور بودند» . این موارد در فهرستی که در پی میآید، منتقل میشوند.
نام یک زن میباشد. به ترجمه خود در کتاب اول تواریخ۲: ۵۰ رجوع کنید.
به ترجمه خود در مورد اسامی این مردان در کتاب اول تواریخ ۲: ۲۴ مراجعه کنید.
اسامی دو زن هستند.
«پسرانی برای او به دنیا آورد»
اسامی مردان میباشند.
در اینجا به عنوان اسامی دو مرد از آنها نام برده شده است . اگر چه در برخی از نسخ، اسامی قبایلی هستند که از پسران آشور و اعقاب آنها شکل گرفته بودند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
جمله جدید، میتواند از اینجا شروع شود. «و بدین گونه قوس جد هارم بود و قبایل دیگر از پسر هارم یعنی اخرحیل شکل گرفتند»
نام مردی است.
« به من زمینهای بیشتری عطا کن»
معانی محتمل برای عبارت دست خدا، میتوانند از این قرار باشند ۱) استعارهای که به راهنمایی ، قدرت و حمایت خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین:« تو مرا راهنما خواهی شد» یا « تو موجب کامیابی من میشوی» یا« تو حامی من خواهی بود» یا ۲) استفاده از صنعت ادبی جزگویی . ترجمه جایگزین:« تو با من خواهی بود»
کلمه « دعاهای او» کنایه از چیزهایی است که یعبیص در دعاهای خود طلب کرده بود. ترجمه جایگزین:« هر آن چه یعبیص از او خواسته بود تا انجام دهد»
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
محتمل است که عیرناحاش نام یک شهر بوده باشد. ترجمه جایگزین:«تَحِنّه، بنیانگذار شهر ناحاش»
اسامی چند منطقه هستند.
ایجاد یک آیه بینابینی یا ارتباطی میان آیات ۱۳و ۱۵ میتواند مشخص کند که قناز از نسل کالیب و یفنه بوده است.
نام تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
جیحَراشیم به معنی« دهکده صنعتگران» است. این نکته را با توضیح بیشتر میتوان روشن ساخت. ترجمه جایگزین:« جیحَراشیم که به معنی، "دهکده صنعتگران" است. این دهکده به این دلیل به این نام خوانده میشد که افراد آن صنعتگر بودند»
افرادی که در زمینه ساخت اشیا و وسایل مهارت دارند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
کلمه« اینها» به مریم[دختر]، شمعای و اشباح اشاره میکند. آنها پسران بتیه هستند که از شوهرش مَرَد به دنیا آورد.
نام زنی است.
در نسخه عبری « همسر یهودیه او» آمده است، اما در بیشتر نسخ " او" به مَرَد اشاره دارد. در اینجا به همسر دیگر مَرَد به جز بتیه اشاره شده است.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
فردی از قوم جَرم
فردی از منطقه مَعکا، که البته به این منطقه معکات هم گفته میشد.
اسامی مردان هستند.
(See:
اسامی مردان هستند.
اسامی شهرها میباشند.
مردمانی که از الیاف فشرده شده کتان پارچه تهیه کرده ولباس میدوختند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی شهرها هستند.
افرادی که با گل ظروف و وسایل سفالی درست میکنند.
اسامی شهرها هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
پسر فرزند مشماع
پسر نوه پسری مشماع [ در فارسی به این شکل نیامده است]
« ۱۶ پسر و ۶ دختر»
اسامی شهرها هستند.
فهرست اسامی شهرهایی که نسل شمعون در آنها زندگی میکردند، همچنان ادامه مییابد.
اسامی برخی از شهرها میباشند.
اسامی شهرها هستند.
اسامی شهرها هستند.
فهرست اسامی شهرهایی که نسل شمعون در آنها میزیستند، همچنان ادامه می یابد.
اسامی برخی از روستاها هستند.
فهرست اسامی روستاهای مجاور شهرهای بزرگ در این بخش آورده شده است.
نام یک شهر است.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
اسامی مردان است.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
« این مردان روسا یا رهبران بودند»
خانهها کنایه از مردمی است که در آنجا میزیستند. ترجمه جایگزین: «تعداد مردم افزایش پیدا کرد»
نام یک شهر میباشد.
منطقهای که گلهها در آنجا میتوانند چرا کنند.
« چراگاهایی با غذاهای فراوان و خوب برای حیواناتشان»
گروهی از مردم ، فرزندان حام
گروهی از مردم. ترجمه جایگزین:« فرزندان معون»
« ۵۰۰ مرد»
اسامی مردان هستند.
« باقیمانده عمالقه را که پناهنده شده بودند»
مردمی که مجبور به ترک مملکت خود شده باشند. [در فارسی مستقیما اشاره نشده است]
« از آن زمان تا اکنون.» این مدت زمان به روزی اشاره میکند که نویسنده این مطلب را به رشته تحریر درآورده.
1و پسران رؤبین نخستزادۀ اسرائیلاینانند: (زیرا كه او نخستزاده بود و اما به سبب بیعصمت ساختن بستر پدر خویش، حق نخستزادگی او به پسران یوسف بن اسرائیل داده شد. از این جهت نسبنامۀ او برحسب نخستزادگی ثبت نشده بود.2زیرا یهُودا بر برادران خود برتری یافت و پادشاه از او بود؛ اما نخستزادگی از آن یوسف بود).3پس پسران رؤبین نخستزادۀ اسرائیل: حَنُوك و فَلُّو و حَصْرُون و كَرْمی.4و پسران یوئیل: پسرش شَمَعْیا و پسرش جوج و پسرش شِمْعِی؛5و پسرش میكا و پسرش رَآیا و پسرش بَعْل؛6و پسرش بَئیرَه كه تِلْغَتْ فِلْناسَر پادشاه اَشُّور او را به اسیری بُرد و او رئیس رؤبینیان بود.7و برادرانش برحسب قبایل ایشان وقتی كه نسبنامۀ موالید ایشان ثبت گردید، مقدم ایشان یعِیئِیل بود و زَكریا،8و بالَع بن عَزاز بن شامع بن یوئیل كه در عَرُوعیر تا نَبُو و بَعْل مَعُون ساكن بود،9و به طرف مشرق تا مدخل بیابان از نهر فرات سكنا گرفت، زیرا كه مواشی ایشان در زمین جِلْعاد زیاده شد.10و در ایام شاؤل ایشان با حاجریان جنگ كردند و آنها به دست ایشان افتادند و در خیمههای آنها در تمامی اطراف شرقی جِلْعاد ساكن شدند.11و بنیجاد در مقابل ایشان در زمین باشان تاسَلْخَه ساكن بودند.12و مقدّم ایشان یوئیل بود و دومین شافام و یعْنای و شافاط در باشان (ساكن بود).13و برادران ایشان برحسب خانههای آبای ایشان، میكائیل و مَشُلام و شَبَع و یورای و یعْكان و زِیع و عابَر كه هفت نفر باشند.14اینانند پسران اَبیحایل بن حوری ابن یاروح بن جِلْعاد بن میكائیل بن یشِیشای بن یحْدُو ابن بوز.15اَخی ابن عَبْدیئیل بن جونی رئیس خاندان آبای ایشان.16و ایشان در جِلْعادِ باشان و قریههایش و در تمامی نواحی شارون تا حدود آنها ساكن بودند.17و نسبنامۀ جمیع اینها در ایام یوتام پادشاه یهودا و در ایام یرُبْعام پادشاه اسرائیل ثبت گردید.18از بنیرؤبین و جادیان و نصف سبط مَنَّسی شجاعان و مردانی كه سپر و شمشیر برمیداشتند و تیراندازان و جنگآزمودگان كه به جنگ بیرون میرفتند، چهل و چهار هزار و هفت صد و شصت نفر بودند.19و ایشان با حاجریان و یطُور و نافیش و نوداب مقاتله نمودند.20و بر ایشان نصرت یافتند و حاجریان و جمیع رفقای آنها به دست ایشان تسلیم شدند زیرا كه در حین جنگ نزد خدا استغاثه نمودند و او ایشان را چونكه بر او توكل نمودند، اجابت فرمود.21پس از مواشی ایشان، پنجاه هزار شتر و دویست و پنجاه هزار گوسفند و دو هزار الاغ و صد هزار مرد به تاراج بردند.22زیرا چونكه جنگ از جانب خدا بود، بسیاری مقتول گردیدند. پس ایشان به جای آنها تا زمان اسیری ساكن شدند.23و پسران نصف سبط مَنَّسی در آن زمین ساكن شده، از باشان تا بَعْل حَرْمون و سَنیر و جَبَل حَرْمون زیاد شدند.24و اینانند رؤسای خاندانآبای ایشان عافَر و یشْعِی و اَلیئیل و عَزْریئیل و اِرْمیا و هُوْدَوْیا و یحْدیئیل كه مردان تنومند شجاع و ناموران و رؤسای خاندان آبای ایشان بودند.25اما به خدای پدران خود خیانت ورزیده، در پی خدایان قومهای آن زمین كه خدا آنها را به حضور ایشان هلاك كرده بود، زنا كردند.26پس خدای اسرائیل روح فُول پادشاه اَشُّور و روح تِلْغَتْ فِلْناسَر پادشاه اَشُّور را برانگیخت كه او رؤبینیان و جادیان و نصف سبط مَنَّسی را اسیر كرده، ایشان را به حَلَح و خابور و هارا و نَهْر جوزان تا امروز بُرد.
این باب درباره فرزندان یعقوب شامل: رئوبین، جاد و منسی است که در شرق رود اردن میزیستند.
کلمه «اکنون» در اینجا برای مشخص ساختن تغییر فهرست از اسامی نسل به اطلاعات پیشینهای روبین به کار برده شده است.
این عبارت را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین:« اما اسرائيل حق نخستزادگی روبین را به پسران یوسف و دیگران پسران اسرائيل داد»
عبارت بالا روشی مودبانه برای نقل همبستری روبین با زن دوم پدرش میباشد. بستر جایی است که مرد و همسرش در آن میخوابند.
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« بنابراین در شجره نامه اسم روبین به عنوان پسر ارشد ثبت نشده است»
در این آیه اطلاعات مربوط به پیشینه روبین به پایان میرسد.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
عبارت بالا را میتوان با جمله جدیدی آغاز کرد:« نسب نامه موالید ایشان را به شرح زیر آورده است»
مستنداتی که در آن چگونگی نسبت افراد یک خانواده ثبت شده است.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی شهرها هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام یک طایفه میباشد.
خیمهها، مجاز مرسل برای سرزمین و ساختمانهای موجود در آنجا است. ترجمه جایگزین: «و در سرزمین و ساختمانهای آنها ساکن شدند» یا« در قلمرو حاجریان ساکن شدند»
نام یک شهر است.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
« قبایل جاد زندگی میکردند»
مناطقی که در آنجا حیوانات به چرا میپردازند.[ در فارسی به این شکل نیامده است]
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« نسبنامه موالید تمامی آنها را ثبت کرده بود» یا « شجرهنامه تمامی آنها را ثبت کرده بود»
دقیقا مشخص نیست که به چه تعداد از اشخاص اشاره میشود.
به مردم قبیله روبین اشاره میکند.
اشاره به مردم قبیله جاد دارد.
« چهل و چهار هزار و هفتصد و شصت سرباز»
جنگاوران با ابزار جنگی و تخصصشان توصیف شدهاند. ترجمه جایگزین:« کسانی که برای جنگیدن در صحنه نبرد آموزش دیده بودند»
اسامی طوایف هستند.
« اسرائیلیها از خدا طلب کمک کردند»
« اسرائیلی ها حیوانات قوم حاجریان را به تاراج بردند»
« ۵۰۰۰۰ شتر»
« دویست و پنجاه راس گوسفند»
« ۲۰۰۰ راس الاغ »
«۱۰۰۰۰۰ مرد»
کمک خدا در صحنه نبرد چنان تشبیه شده که گویی یک نفر مسبب جنگ بوده است. ترجمه جایگزین:« خدا به آنها کمک کرد»
نام دو کوه هستند.
اسامی مردانند.
خانوادههای گسترده، مرمانی که به یکدیگر منتسب هستند و در خانههای مختلف زندگی می کنند وUDB آنها را طایفه مینامد.
این صفحه بطور عمد خالی گذاشته شده است.
اسامی مردان هستند.
اسامی طوایف میباشند.
اسامی چند شهر هستند.
نام یک رود است.
به ترجمه خودتان در کتاب اول تواریخ ۴: ۴۳ رجوع کنید.
1بنیلاوی: جَرْشون و قَهات و مَراری.2و بنیقَهات: عَمْرام و یصْهار و حَبْرُون و عُزّیئیل.3و بنیعَمْرام: هارون و موسی و مریم. و بنیهارون: ناداب و اَبِیهُو و اَلیعازار و ایتامار.4و اَلیعازار فینَحاس را آورد و فینَحاس ابیشوع را آورد.5و ابیشوع بُقِّی را آورد و بُقِّی عُزّی را آورد.6و عُزّی زَرَحْیا را آورد و زَرَحْیا مَرایوتْ را آورد.7و مَرایوت اَمَرْیا را آورد و اَمَرْیا اخیطوب را آورد.8و اخیطوب صادوق را آورد و صادوق اَخِیمَعْص را آورد.9و اَخِیمَعْص عَزَرْیا را آورد و عَزَرْیا یوحانان را آورد.10و یوحانان عَزَرْیا را آورد و او در خانهای كه سلیمان در اورشلیم بنا كرد، كاهن بود.11و عَزَرْیا اَمَرْیا را آورد واَمَرْیا اخیطوب را آورد.12و اَخیطوب صادوق را آورد و صادوق شَلّوم را آورد.13و شَلّوم حِلْقیا را آورد و حِلْقیا عَزَرْیا را آورد.14و عَزَرْیا سَرایا را آورد و سرایا یهُوصاداق را آورد.15و یهُوصاداق به اسیری رفت هنگامی كه خداوند یهودا و اورشلیم را به دست نَبُوكَدْنَصَّر اسیر ساخت.16پسران لاوی: جرْشوم و قَهات و مَراری.17و اینها است اسمهای پسران جَرْشُوم: لِبْنِی و شِمْعی.18و پسران قَهات: عَمْرام و یصْهار و حبْرون و عُزّیئیل.19و پسران مَراری: مَحْلی و موشی پس اینها قبایل لاویان برحسب اجداد ایشان است.20از جَرْشُوم پسرش لِبْنِی، پسرش یحَت، پسرش زِمَّه.21پسرش یوآخ پسرش عِدُّو پسرش زارَح پسرش یاتْرای.22پسران قَهات، پسرش عَمِّیناداب پسرش قُوْرَح پسرش اَسّیر.23پسرش اَلْقانَه پسرش اَبیآساف پسرش اَسّیر.24و پسرش تَحَت پسرش اُوریئیل پسرش عُزّیا، پسرش شاؤل.25و پسران اَلْقانَه عماسای و اَخیمُوت.26و امّا اَلْقانَه. پسران اَلْقانَه پسرش صوفای پسرش نَحَت.27پسرش اَلِیآب پسرش یرُوحام پسرش اَلْقانَه.28و پسران سموئیل نخستزادهاش وَشْنِی و دومش اَبِیا.29پسران مَراری مَحْلی و پسرش لِبْنِی پسرش شِمْعی پسرش عُزَّه.30پسرش شِمْعِی پسرش هَجیا پسرش عَسایا.31و اینانند كه داود ایشان را بر خدمت سرود در خانۀ خداوند تعیین نمود بعد از آنكه تابوت مستقر شد.32و ایشان پیش مسكن خیمۀ اجتماع مشغول سراییدن میشدند تا حینی كه سلیمان خانۀ خداوند را در اورشلیم بنا كرد. پس برحسب قانون خویش بر خدمت خود مواظب شدند.33پس آنهایی كه با پسران خود معین شدند،اینانند: از بنیقَهاتیان هِمانِ مغنّی ابن یوئیل بن سموئیل.34بن اَلْقانَه بن یرُوحام بن اَلیئیل بن نُوحْ،35ابن صوف بن اَلْقانَه بن مَهت بن عماسای،36ابناَلْقانَه بن یوئیل بن عَزَرْیاء بن صَفَنْیا،37ابن تَحَت بن اَسّیر بن اَبیآساف بن قُوْرَح،38ابن یصْهار بن قَهات بن لاوی بن اسرائیل.39و برادرش آساف كه به دست راست وی میایستاد. آساف بن بَرَكْیا ابن شِمْعِی،40ابن میكائیل بن بَعْسِیا ابن مَلْكِیا،41ابن اَتْنِی ابن زارَح بن عَدایا،42ابن اِیتان بن زِمَّه بن شِمْعِی،43ابن یحت بن جَرْشُوم بن لاوی.44و به طرف چپ برادران ایشان كه پسران مَراری بودند: اِیتان بن قیشی ابن عَبْدِی ابن مَلّوك،45ابن حَشَبْیا ابن اَمَصْیا ابن حِلْقِیا،46ابن اَمْصِی ابن بانی ابن شامَر،47ابن مَحْلِی ابن موشی ابن مَراری ابن لاوی.48و لاویانی كه برادران ایشان بودند، به تمامی خدمت مسكن خانۀ خدا گماشته شدند.49و اما هارون و پسرانش بر مذبح قربانی سوختنی و بر مذبح بخور به جهت تمامی عمل قدسالاقداس قربانی میگذرانیدند تا به جهت اسرائیل موافق هر آنچه موسی بندۀ خدا امر فرموده بود، كفاره نمایند.50و اینانند پسران هارون: پسرش اَلعازار، پسرش فینَحاس، پسرش اَبِیشُوع.51پسرش بُقی، پسرش عُزّی، پسرش زَرَحْیا،52پسرش مَرایوت پسرش اَمَرْیا پسرش اَخیطوب،53پسرش صادوق، پسرش اَخِیمَعْص.54و مسكنهای ایشان برحسب موضعها و حدود ایشان اینها است: از پسران هارون به جهت قبایل قَهاتیان زیرا قرعۀ اوّل از آنِ ایشان بود.55پس حَبْرُون در زمین یهودا با حوالی آن به هر طرفش به ایشان داده شد.56و اما زمینهای آن شهر و دهاتش را به كالیب بن یفُنَّه دادند.57به پسران هارون به جهت شهرهای ملجا حَبْرُون ولِبْنَه و حوالی آن، و یتّیر و اَشْتَموع و حوالی آن را دادند.58و حِیلین و حوالی آن را و دَبیر و حوالی آن را،59و عاشان و حوالی آن را و بیت شمس و حوالی آن را،60و از سبط بنیامین جَبَع و حوالی آن را و عَلَّمَت و حوالی آن را و عَناتوت و حوالی آن را. پس جمیع شهرهای ایشان برحسب قبایل ایشان سیزده شهر بود.61و به پسران قَهات كه از قبایل آن سبط باقی ماندند، ده شهر از نصف سبط یعنی از نصف مَنَّسی به قرعه داده شد.62و به بنیجَرْشُوم برحسب قبایل ایشان از سبط یسّاكار و از سبط اَشیر و از سبط نَفْتالی و از سبط مَنَّسی در باشان سیزده شهر.63و به پسران مَراری برحسب قبایل ایشان از سبط رؤبین و از سبط جاد و از سبط زبولون دوازده شهر به قرعه داده شد.64پس بنیاسرائیل این شهرها را با حوالی آنها به لاویان دادند.65و از سبط بنییهودا و از سبط بنی شَمْعون و از سبط بنیبنیامین این شهرها را كه اسم آنها مذكور است به قرعه دادند.66و بعضی از قبایل بنیقَهات شهرهای حدود خود را از سبط افرایم داشتند.67پس شكیم را با حوالی آن در كوهستان افرایم و جازَر را با حوالی آن به جهت شهرهای ملجا به ایشان دادند.68و یقْمَعام را با حوالی آن و بیت حُورُون را با حوالی آن.69و اَیلُون را با حوالی آن و جَتّ رِمُّون را با حوالی آن.70و از نصف سبط مَنَّسی، عانیر را با حوالی آن، و بِلعام را با حوالی آن، به قبایل باقیماندۀ بنیقَهات دادند.71و به پسران جَرْشُوم از قبایل نصف سبط مَنَّسی، جُوْلان را در باشان با حوالی آن و عَشْتارُوتْ را با حوالی آن.72و از سبط یسّاكار قادِشْ را با حوالی آن و دَبَرَه را با حوالی آن.73وراموت را با حوالی آن و عانیم را با حوالی آن.74و از سبط اَشیر مَشْآل را با حوالی آن و عَبْدُون را با حوالی آن.75و حُقُوق را با حوالی آن و رَحُوب را با حوالی آن.76و از سبط نَفْتالی قادِش را در جَلِیل با حوالی آن و حَمّون را با حوالی آن و قِریتایم را با حوالی آن.77و به پسران مَراری كه از لاویان باقی مانده بودند، از سبط زبولون رِمّون را با حوالی آن و تابور را با حوالی آن.78و از آن طرف اُرْدُن در برابر اریحا به جانب شرقی اُرْدُن از سبط رؤبین، باصَر را در بیابان با حوالی آن و یهْصَه را با حوالی آن.79و قدیموت را با حوالی آن و مَیفَعَه را با حوالی آن.80و از سبط جاد راموت را در جِلْعاد با حوالـی آن و مَحَنایمْ را با حوالـی آن.81و حَشْبون را با حوالی آن و یعْزیر را با حوالی آن.
این باب به نسل لاوی اختصاص دارد.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
خواننده باید بداند که سلیمان احتمالا برای انجام کار، کارگرانی را به کار گماشته بود.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
نام یک مرد است.
اسامی مردان هستند.
قدرت نظامی نَبُوكَدْنَصَّر مانند بخشی از بدن (دست) توصیف شده است که از آن برای هدایت قوای نظامی خود استفاده میکند. ترجمه جایگزین:« به ارتش نَبُوكَدْنَصَّر اجازه داد تا قوای یهودا و اورشلیم را شکست دهد و مردمانش را به اسارت بَرَد»
اسامی این افراد را همانند آن چه در کتاب اول تواریخ ۶: ۱ آمده، ترجمه کنید.
اسامی مردان هستند.
(See:
اسامی این مردان را همان طور که در کتاب اول تواریخ ۶: ۲ آمده، ترجمه کنید.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
نام مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
نام مردی است.
پسر دوم
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
«جایی که مردم با یهوه دیدار میکردند» این محل خیمهای در زمان داوود بوده است.
«مردم اسرائیل تابوت را در آنجا مستقر کردند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «خیمه اجتماع» و «مسکن» دو اسم برای یک مورد مشابه هستند. یا ۲) مسکن بخشی از خیمه اجتماع است. « جایگاه مقدسِ خیمه اجتماع»
« وظیفه خود را انجام دادند» یا « کارهای مختلف خود را انجام دادند»
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز می توان نوشت. ترجمه جایگزین:« بر اساس دستوراتی که داوود به آنها داده بود» یا « بر اساس دستوراتی که دریافت کرده بودند »
« آنها اعضا گروه موسیقی بودند »
نام طایفهای از نسل قُهات است. ( کتاب اول تواریخ ۶: ۱ )
این عبارت بدان معنی است که فهرست بر اساس تقدم و تاخر تنظیم شده است.
نام مردی است.
(See:
اسامی مردان میباشند.
به ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۶: ۲۵ رجوع کنید.
نام مردان میباشند.
به ترجمه خود درباره نام این مردان درکتاب اول تواریخ ۶: ۲۵ رجوع کنید.
به ترجمه خودتان درباره نام این مردان در کتاب اول تواریخ ۶: ۲۵ رجوع کنید.
نام مردی است.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
« کارگر زیر دست هِمان »
منصب یک شخص بر اساس جایی که میایستد، توصیف شده است. سمت راست یک شخص جایی است که اشخاصی با مناصب بالا میایستند.
نامهای مردان میباشند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
See:
« ایستادن در سمت چپ هِمان»
« کارگران زیر دستش »
به ترجمه خودتان درباره این اسامی در کتاب اول تواریخ ۲: ۶ مراجعه کنید.
اسامی مردان میباشند..
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
(See:
به ترجمه خودتان درباره اسامی این مردان در کتاب اول تواریخ ۶: ۱۹ مراجعه کنید.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« خدا لاویان را که دستیاران آنان بودند به کار گماشت» یا « این وظیفه کارگران زیر دست؛ لاویان؛ بود که آن را انجام دهند »
«آنها این قربانیها را به منظور کفاره گناهان مردم اسرائیل انجام دادند»
«این ها پسران هارون بودند»
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
اسامی مردان میباشند.
نام مردی است.
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«این ها مسکنهایی است که خدا برای زندگی پسران هارون مقرر کرد»
«جایی که برای نسل هارون.... قَهاتیان مقرر شده بود تا زندگی کنند»
اسرائیلیها برای تعیین محل زندگی مردم قرعه میکشیدند. ترجمه جایگزین:«قَهاتیان. اولین قرعهای که انداخته شد برای آنها بود»
نام طایفهای از نسل قَهات است( کتاب اول تواریخ ۶: ۱ ) به ترجمه خودتان در این مورد به کتاب اول تواریخ ۶: ۳۳ رجوع کنید.
«آنها حَبرُون را به قهاتیان واگذار کردند »
چراگاه منطقهای سرسبز است که حیوانات در آن چرا میکنند. به ترجمه خودتان دراین باره در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۶ مراجعه کنید.
این صفحه به طور تعمدا خالی گذاشته شده است.
اسامی مناطق مختلف هستند.
سرزمینی سرسبز که حیوانات در آن چرا میکنند. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به کتاب اول تواریخ ۵: ۱۶ رجوع کنید.
اسامی مناطق مختلف میباشند.
اسامی شهرهای مختلف میباشند.
سرزمینهای سرسبزی که حیوانات در آنها چرا میکنند. به ترجمه خودتان در این باره در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۶ مراجعه کنید.
اسامی شهرها هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« قبایل بنی جرشوم ۱۳ شهر به دست آوردند »
به ترجمه خودتان درباره این مرد در کتاب اول تواریخ ۶: ۱ مراجعه کنید.
سرزمین سرسبز برای چرای حیوانات. به ترجمه خودتان در این باره در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۶ رجوع کنید.
شهرهایی که در کتاب اول تواریخ ۶: ۵۵ و ۶: ۶۰ ذکر شدهاند.
نام یک قبیله است. نسل قَهات ( کتاب اول تواریخ ۶: ۱ ) به ترجمه خودتان درباره نام خانوادگی این طایفه در کتاب اول تواریخ ۶: ۳۳ مراجعه کنید.
نام دو شهر هستند.
سرزمینی سرسبز که حیوانات در آنجا چرا میکنند. به ترجمه خودتان در این باره در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۶ مراجعه کنید.
نام دو شهر هستند.
نام دو شهر هستند.
اسامی شهرها هستند.
سرزمینی سرسبز که حیوانات در آنجا چرا میکنند. به ترجمه خودتان در این باره درکتاب اول تواریخ ۵: ۱۶ رجوع کنید.
به ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۶: ۱ رجوع کنید.
نام دو شهر هستند.
سرزمینی سرسبز که در آنجا حیوانات به چرا میپردازند. به ترجمه خودتان در اول تواریخ ۵: ۱۶ رجوع کنید.
نام دو شهر هستند.
اسامی دو شهر هستند.
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«قبیله اَشیر مشال را داد»
اسامی دو شهر هستند.
سرزمینی سرسبز که حیوانات در آنجا به چرا میپردازند. به ترجمه خودتان در اول تواریخ ۵: ۱۶ رجوع کنید.
اسامی شهرها هستند.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «قبیله نفتالی به آنها داد»
اسامی برخی از شهرها هستند.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «قبیله زبولون به باقی مانده ی پسران دادند»
«مراری» را همانند آن چه که در کتاب اول تواریخ ۶:۱ آمده ترجمه کنید.
اسامی شهرها هستند.
سرزمینی سرسبز که حیوانات در آن به چرا میپردازند. به ترجمه خودتان در اول تواریخ ۵: ۱۶ رجوع کنید.
اطلاعات موجود در کتاب اول تواریخ ۶: ۷۸-۷۹ را میتوان همانند UDB به منظور فهم آسانتر، ساماندهی مجدد کرد.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «طرف... اردن را به قبیله روبین داد »
اسامی دو شهر میباشند.
اطلاعات موجود در کتاب اول تواریخ ۶: ۷۸-۷۹ را میتوان همانند UDB به منظور فهم آسانتر، ساماندهی مجدد کرد.
اسامی دو شهر هستند.
این جمله را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین:« قبیله جاد به لاویان داد »
اسامی شهرها هستند.
سرزمینی سرسبز که حیوانات در آنجا چرا میکنند. به ترجمه خودتان در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۶ رجوع کنید.
اینها اسامی شهرها هستند.
(See:
1و اما پسران یسّاكار: تولاع و فُوَه و یاشوب و شِمْرُون چهار نفر بودند.2و پسران تولاع: عُزِّی و رفایا و یربیئیل و یحْمای و یبْسام و سموئیل؛ ایشان رؤسای خاندان پدر خود تولاع و مردان قوی شجاع در انساب خود بودند، و عدد ایشان در ایام داود بیست و دو هزار و ششصد بود.3و پسـر عُزّی، یزْرَحْیـا و پسران یزْرَحْیا، میكائیل و عُوبَدْیا و یوئیل و یشِیا كه پنج نفر و جمیع آنهـا رؤسـا بودند.4و بـا ایشـان برحسب انساب ایشان و خاندان آبـای ایشـان، فوجهای لشكر جنگی سی و شش هزرا نفر بودند، زیرا كه زنان و پسـران بسیـار داشتنـد.5و بـرادران ایشـان از جمیـع قبایل یسّاكار مردان قوی شجاع هشتاد و هفت هزار نفـر جمیعـاً در نسبنامـه ثبت شدند.6و پسران بنیامین: بالَع و باكَر و یدِیعَئیل، سه نفر بودند.7و پسران بالَع: اَصْبُون و عُزّی و عُزّیئیل و یریموت و عِیرِی، پنج نفر رؤسای خاندان آبا و مردان قوی شجاع كه بیست و دو هزار و سی و چهار نفر از ایشان در نسبنامه ثبت گردیدند.8و پسران باكَر: زَمِیرَه و یوعاش و اَلِیعازار و اَلْیوعِینای و عُمْرِی و یریموت و اَبِیا و عَناتُوت و عَلامَت. جمیع اینها پسران باكَر بودند.9و بیست هزار و دویست نفر از ایشان برحسب انساب ایشان، رؤسای خاندان آبای ایشان مردان قوی شجاع در نسبنامه ثبت شدند.10و پسر یدِیعَئیل: بِلْهان و پسران بِلْهان: یعِیش و بنیامین و اِیهُود و كَنَعْنَه و زِیتان و تَرْشِیش و اَخِیشاحَر.11جمیع اینها پسران یدِیعَئیل برحسب رؤسای آبا و مردان جنگی شجاع هفده هزار و دویست نفر بودند كه در لشكر برای جنگ بیرون میرفتند.12و پسران عِیر: شُفّیم و حُفّیم و پسر اَحِیر حُوشیم.13و پسران نَفْتالی: یحْصیئیل و جُوْنی و یصَر و شَلُّوم از پسران بِلْهَه بودند.14پسران مَنَّسی اَسْریئیل كه زوجهاش او را زایید، و ماكیر پدر جِلْعاد كه مُتعه اَرامیۀ وی او را زایید.15و ماكیر خواهر حُفّیم و شُفّیم را كه به مَعْكَه مسماۀ بود، به زنی گرفت؛ و اسم پسر دوم او صَلُفْحاد بود؛ و صَلُفْحاد دختران داشت.16و مَعْكَه زن ماكیر پسری زاییده، او را فارَش نام نهاد و اسم برادرش شارَش بود و پسرانش، اُوْلام وراقَم بودند.17و پسر اُوْلام بِدان بود. اینانند پسران جِلْعاد بن ماكیر بن مَنَّسی.18و خواهر او هَمُولَكَه اِیشهُود و ابَیعَزَر و مَحْلَه را زایید.19و پسران شَمیداع اَخْیان و شَكیم و لَقْحِی و اَنْیعام.20و پسران افرایم شُوتالَح و پسرش بارَد و پسرش تَحَت و پسرش اَلِعادا و پسرش تَحَت.21و پسرش زاباد و پسرش شُوتالَح و عازَر و اَلِعاد كه مردان جَتّ كه در آن زمین مولود شدند، ایشان را كشتند زیرا كه برای گرفتن مواشی ایشان فرود آمده بودند.22و پدر ایشان افرایم به جهت ایشان روزهای بسیار ماتم گرفت و برادرانش برای تعزیت وی آمدند.23پس نزد زن خود درآمد و او حامله شده، پسری زایید و او را بَرِیعَه نام نهاد، از این جهت كه در خاندان او بلایی عارض شده بود.24و دخترش شیره بود كه بیت حورون پایین و بالا را و اُزِّین شِیرَه را بنا كرد.25و پسرش رافَح و راشَف، و پسرش تالَح، و پسرش تاحَن،26پسرش لَعَدان، و پسرش عَمیهُود، و پسرش اَلِیشَمَع،27و پسرش نون، و پسرش یهُوشوع،28و املاك و مسكنهای ایشان بیتئیل و دهات آن بود و به طرف مشرقْ نَعْران و به طرف مغربْ جازَر و دهات آن و شكیم و دهات آن تا غَزَّه و دهات آن.29و نزد حدود بنیمَنَّسی بیتشان و دهات آن و تَعْناك و دهات آن و مَجِدّو و دهات آن و دُور و دهات آن كه در اینها پسران یوسف بناسرائیل ساكن بودند.30پسران اَشِیر، یمْنَه و یشْوَه و یشْوی و بَرْیعه بودند، و خواهر ایشان سارَح بود.31و پسرانبَریعَه، حابَر و مَلْكیئیل كه همان پدر بِرْزاوَت باشد.32و حابَر، یفْلِیط و شومیر و حُوتام و خواهر ایشان شوعا را آورد.33و پسران یفْلِیط فاسَك و بِمْهال و عَشْوَت بودند. اینانند بنی یفْلیط.34و پسران شامَراَخی و رُهْجَه و یحُبَّه و اَرام.35و پسران هیلام برادر وی صُوفَح و یمْناع و شالَش و عامال بودند.36و پسران صُوفَح، سُوح و حَرْنَفَر و شُوعال و بِیرِی و یمْرَه.37و باصَر و هُود و شَمَّا و شَلَشَه و یتْران و بَئِیرا.38و پسران یتَرْ، یفُنَّه و فِسْفا و اَرا.39و پسران عُلاّ، آرَح و حَنِّیئیل و رَصِیا.40جمیع اینها پسران اَشِیر و رؤسای خاندان آبای ایشان و برگزیدگان مردان جنگی و رؤسای سرداران بودند. و شمارۀ ایشان كه در لشكر برای جنگ برحسب نسبنامه ثبت گردید، بیست و شش هزار نفر بود.
این باب درباره ی نسل یساکار، بنیامین، افرایم، اشیر و منسی توضیح میدهد که در غرب رود اردن میزیستند.
اسامی مردان هستند.
تمامی اسامی که در اینجا ذکر شده، نام مردان هستند.
عبارت «خاندان پدر» به خانوادههای گسترده، اشاره میکند که در آن افراد با هم نسبت فامیلی داشته و در خانههای مختلف زندگی میکردند. UDB از آن بعنوان «طایفه» نام میبرد.
«عدد ایشان بیست و دو هزار و ششصد بود » یا « تعداد آنها ۲۲۶۰۰ مرد بود »
«در هنگام زندگانی داوود » یا « زمانی که داوود زنده بود »
تمامی اسامی که در اینجا ذکر شده، نامهای مردان است.
معنی محتمل دیگر«در میان آنها بودند» است.
« ۳۶۰۰۰ جنگاور که آماده نبرد بودند »
« ۸۷۰۰۰ مرد جنگی »
اسامی مردان میباشند.
تمامی اسامی که در اینجا ذکر شده، نامهای مردان است.
« بیست و دو هزار و سی و چهار »
خانوادههای گسترده که افراد در آن با هم نسبت فامیلی داشته و در خانههای مختلف زندگی میکردند. UDB آن را «طایفه» مینامد.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان است.
« بیست هزار و دویست نفر از روسای خاندان »
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
نام مردی است.
« فهرست طوایف شامل ۱۷۲۰۰ تن بود »
« هفده هزار و دویست تن روسای آبا »
(See:
اسامی مردان است.
اسامی طوایف هستند.
اسامی مردانند.
« پسران پسران بلهه » بلهه نام یک زن است.
نام مردی است.
« صیغه ارامیه به دنیا آورد »
اسامی مردانند. به ترجمه خودتان «ماکیر، پدر جلعاد » در کتاب اول تواریخ ۲: ۲۱ رجوع کنید.
اسامی مردانند.
به ترجمه خودتان درباره این اسامی در کتاب اول تواریخ ۷: ۱۲ رجوع کنید.
نام زنی است.
اسامی مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا به جز نام هَمُولَکَه، اسامی مردان است. هَمُولَکَه نام زنی است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا به جز جَتّ، اسامی مردانند. جَتّ نام محلی است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« مردان جَتّ که در آنجا متولد شده بودند، عازر و اَلِعاد را کشتند »
« برادران برای دزدیدن گله اهالی جَتّ رفتند »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت بالا بهگویی است. ترجمه جایگزین:« با همسرش رابطه جنسی برقرار کرد»
« باردار شد و پسری به دنیا آورد »
اسامی مردانند.
« او را نامید »
نام زنی است.
اسامی شهرها هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، اسامی مردانند.
اسامی مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نام شهرها می باشند.
اسامی عام «املاک و مسکنها » را میتوان به صورت عبارات فعلی نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:«آنها در بیت ئیل و دهات آن مسکن گزیدند » یا « آنها مالک و ساکن بیتئیل و روستاهای آن شدند »
اسامی برخی از شهرها هستند.
« نسل یوسف، پسر اسرائیل در این شهرها زندگی میکردند »
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا به جز سارَح نامهای مردانند. سارَح[ سِراخ] نام زنی است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا به جز شوعا اسامی مردانند. شوعا[شوعَه] نام یک زن است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، اسامی مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، اسامی مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
نام مردی است.
خانوادههای گسترده که با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و معمولا در خانههای مختلف زندگی میکنند. UDB آنرا «طایفه» مینامد.
« مردان مهم »
«بر اساس اسناد طایفه ۲۶۰۰۰ مرد آمادگی خدمت در لشکر برای جنگ را داشتند»
1و بنیامین نخستزادۀ خود بالَع را آورد و دومین اَشْبیل و سومش اَخْرَخ،2و چهارم نُوحَه و پنجم را فارا.3و پسران بالَع: اَدّار و جِیرا و اَبِیهُود.4و اَبْیشُوع و نُعْمان و اَخُوخ.5و جیرا و شَفُوفان و حُورام بودند.6و اینانند پسران اَحُود كه رؤسای خاندان آبای ساكنان جَبَع بودند و ایشان را به مناحت كوچانیدند.7و او نُعمان و اَخِیا و جیرا را كوچانید و او عُزّا و اَخِیحُود را تولید نمود.8و شَحْرایم در بلاد موآب بعد از طلاق دادن زنان خود حُوشیم و بَعَرا فرزندان تولید نمود.9پس از زن خویش كه خُوداش نام داشت یوباب و ظبیا و میشا و مَلْكام را آورد.10و یعُوص و شَكِیا و مِرْمَه را كه اینها پسران او و رؤسای خاندانهای آبا بودند.11و از حوشیم ابیطوب و اَلْفَعْل را آورد.12و پسران اَلْفَعْل عابَر ومِشْعام و شامَر كه اُوْنُو و لُود و دهاتش را بنا نهاد بودند.13و بَرِیعه و شامع كه ایشان رؤسای خاندان آبای ساكنان اَیلُون بودند و ایشان ساكنان جَّت را اخراج نمودند.14و اَخِیو و شاشَق و یرِیمُوت.15و زَبَدْیا و عارَد و عادَر.16و میكائیل و یشْفَه و یوْخا پسران بَریعه بودند.17و زَبَدْیا و مَشُلاّم و جِزْقِی و حابَر،18و یشْمَرای و یزْلِیآه و یوباب پسران اَلْفَعْل بودند.19و یعْقیم و زِكْرِی و زَبْدِی،20و اَلِیعینای و صِلَّتای و ایلیئیل،21و اَدایا و بریا و شِمْرَت پسران شِمْعی،22و یشْفان و عابَر و ایلیئیل.23و عَبْدون و زِكرِی و حانان،24و حَنَنْیا و عیلام و عَنْتُوتِیا،25و یفَدْیا و فَنُوئیل پسران شاشَق بودند.26و شِمْشَرای و شَحَرْیا و عَتَلْیا.27و یعْرَشیا و ایلیا و زِكْرِی پسران یرُحام بودند.28اینان رؤسای خاندان آبا برحسب انساب خود و سرداران بودند و ایشان در اورشلیم سكونت داشتند.29و در جِبْعُون پدر جِبْعُون سكونت داشت و اسم زنش مَعْكَه بود.30و نخستزادهاش عَبْدُون بود، پس صور و قَیس و بَعْل و ناداب،31و جَدُور و اَخِیو و زاكَر؛32و مِقْلُوت شِمْآه را آورد و ایشان نیز با برادران خود در اورشلیم در مقابل برادران ایشان ساكن بودند.33و نیر قَیس را آورد و قَیس شاؤل را آورد و شاؤل یهُوناتان و مَلْكیشوع و ابیناداب و اَشْبَعْل را آورد.34و پسر یهُوناتان مَرِیب بَعْل بود و مَرِیب بَعْل میكا را آورد.35و پسران میكا، فیتون و مالَك و تاریع و آحاز بودند.36و آحاز یهُوعَدَه را آورد، یهُوعَدَه عَلْمَت و عَزْمُوت و زِمْری را آورد و زِمْری موصا را آورد.37و موصا بِنْعا را آورد و پسرش رافَه بود وپسرش اَلْعاسَه و پسرش آصیل بود.38و آصیل را شش پسر بود و نامهای ایشان اینها است: عَزْرِیقام و بُكْرُو و اِسْمَعِیل و شَعرْیا و عُوبَدْیا و حانان. و جمیع اینها پسران آصیلاند.39و پسران عِیشَق برادر او نخستزادهاش اُولام و دومین یعُوش و سومین اَلِیفَلَط.40و پسران اُوْلام، مردان زورآورِ شجاع و تیرانداز بودند؛ و پسران و پسرانِ پسران ایشان بسیار یعنی صد و پنجاه نفر بودند. جمیع اینها از بنیبنیامین میباشند.
این باب درباره شجرهنامه خاندان شائول است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان است.
اسامی مردانند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
نام مردی است.
خانوادههای گستردهای که افراد آن با هم نسبت فامیلی داشته و در خانههای مختلف زندگی میکردند. UDB آنها را «طایفه» می نامد.
نام دو شهر میباشند.
«ملزم به جابجایی کردند» یا «مجبور به جابجایی کردند»
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان است.
نام یک مرد است.
اسامی دو زن میباشند.
اسامی تنی چند از مردان هستند. [در فارسی متفاوت است]
«شحاریم و همسرش خُوداش، پسران ذیل را داشتند»[در فارسی متفاوت است]
نام یک زن است.
اسامی مردان هستند.
خانوادههای گستردهای که افراد آنها با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و در خانههای مجزا زندگی میکردند. UDB آنها را «طایفه» مینامد.
اسامی مردان میباشند.
نام یک زن است.
اسامی مردان هستند.
اسامی دو منطقه هستند.
اسامی مردان هستند.
خانوادههای گستردهای که افراد آن با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و در خانههای مجزا زندگی میکنند. UDB آنها را «طایفه» مینامد.
نام دو منطقه هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
(See: and
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
خانوادههای گستردهای که افراد آنها با هم نسبت فامیلی داشته و در خانههای مجزا زندگی میکردند. UDB آنها را «طایفه» مینامد.
در اینجا « پدر» به یعیئیل اشاره دارد که ریش سفید و رهبر جبعون بود. ترجمه جایگزین:«یعیئيل رهبر جبعون در جبعون زندگی میکرد. همسرش مَعَکه نام داشت»
نام شهری است.
نام مردی است.
نام زنی است.
« نخستین پسر یعیئیل »
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردانند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
« یعُوش بعد از اُلام بدنیا آمد و اَلِیفِلِط بعد از یعُوش زاده شد»
نام مردی است.
« در مجموع یکصد و پنجاه پسر و نوه »
1و تمامی اسرائیل برحسب نسبنامههای خود شمرده شدند، و اینك در كتاب پادشاهان اسرائیل مكتوباند و یهودا به سبب خیانت خود به بابل به اسیری رفتند.2و كسانی كه اول در مُلكها و شهرهای ایشان سكونت داشتند، اسرائیلیان و كاهنان و لاویان و نَتینیم بودند.3و در اورشلیم بعضی از بنییهودا و از بنیبنیامین و از بنیافرایم و مَنَّسی ساكن بودند.4عوتای ابن عمَّیهُود بن عُمْرِی ابن اِمْرِی ابن بانی از بنیفارَص بن یهودا.5و از شیلونیان نخستزادهاش عسایا و پسران او.6و از بنیزارَح یعُوئیل و برادران ایشان ششصد و نود نفر.7و از بنیبنیامین سَلُّو ابن مَشُلاّم بن هُودُویا ابن هَسْنُوآه.8و یبْنِیا ابن یرُوحام و اِیلَۀ بن عُزِّی ابن مِكْرِی و مَشُلاّم بن شَفَطْیا بن رَاؤئیل بن یبْنِیا.9و برادران ایشان برحسب انساب ایشان نه صد و پنجاه و شش نفر. جمیع اینها رؤسای اجداد برحسب خاندانهای آبای ایشان بودند.10و از كاهنان، یدَعْیا و یهُویاریب و یاكین،11و عَزَرْیا ابنحِلْقیا ابن مَشُلاّم بن صادوق بن مَرایوت بن اَخیطُوب رئیس خانۀ خدا،12و عَدایا ابن یرُوحام بن فَشْحُور بن مَلْكیا و مَعَسای ابن عَدیئیل بن یحْزیره بن مَشُلاّم بن مَشِلیمِیت بن اِمّیر.13و برادران ایشان كه رؤسای خاندان آبای ایشان بودند، هزار و هفتصد و شصت نفر كه مردان رشید به جهت عمل خدمت خانۀ خدا بودند.14و از لاویان شَمَعْیا ابنحَشُّوب بن عَزْریقام بن حَشَبْیا از بنیمَراری.15و بَقْبَقَّر و حارَش و جَلال و مَتَنْیا ابن میكا ابن زِكْرِی ابنآساف.16و عُوبَدْیا ابن شَمَعْیا ابن جَلال و بن یدُوتُون و بَرْخِیا ابن آسا ابن اَلْقانَه كه در دهات نَطُوفاتیان ساكن بود.17و در بانانْ، شَلُّوم و عَقُّوب و طَلْمُون و اَخِیمان و برادران ایشان. و شَلُّوم رئیس بود.18و ایشان تا الا´ن بر دروازه شرقی پادشاه (میباشند) و دربانانِ فرقۀ بنیلاوی بودند.19و شَلُّوم بن قُورِی ابن اَبْیآساف بن قُوْرَح و برادرانش از خاندان پدرش یعنی از بنیقُوْرَح كه ناظران عمل خدمت و مستحفظان دروازههای خیمه بودند و پدران ایشان ناظران اُردوی خداوند و مستحفظان مدخل آن بودند.20و فینَحاس بن اَلْعازار، سابق رئیس ایشان بود. و خداوند با وی میبود.21و زكریا ابن مَشَلَمِیا دربان دروازه خیمۀ اجتماع بود.22و جمیع اینانی كه برای دربانی دروازهها منتخب شدند، دویست و دوازده نفر بودند و ایشان در دهات خود برحسب نسبنامههای خود شمرده شدند كه داود و سموئیلِ رائی ایشان را بر وظیفههای ایشان گماشته بودند.23پس ایشان و پسران ایشان بر دروازههای خانۀ خداوند و خانۀ خیمه برای نگاهبانی آن گماشته شدند.24و دربانان به هر چهار طرف یعنی به مشرق و مغرب و شمال و جنوب بودند.25وبرادران ایشان كه در دهات خود بودند، هر هفت روز نوبت به نوبت با ایشان میآمدند.26زیرا چهار رئیس دربانان كه لاویان بودند، منصب خاصّ داشتند و ناظرانِ حجرهها و خزانههای خانۀ خدا بودند.27و به اطراف خانۀ خدا منزل داشتند زیرا كه نگاهبانیش بر ایشان بود، و باز كردن آن هر صبح بر ایشان بود.28و بعضی از ایشان بر آلات خدمت مأمور بودند، چونكه آنها را به شماره میآوردند و به شماره بیرون میبردند.29از ایشان بر اسباب و جمیع آلات قدس و آرْدِ نرم و شراب و روغن و بخور و عطریات مأمور بودند.30و بعضی از پسران كاهنان، عطریات خوشبو را تركیب میكردند.31و مَتَّتْیا كه از جمله لاویان و نخستزادۀ شَلُّوم قُوْرَحی بود، بر عمل مطبوخات گماشته شده بود.32و بعضی از برادران ایشان از پسران قَهاتیان، بر نان تَقْدِمه مأمور بودند تا آن را در هر روز سبت مهیا سازند.33و مغنیان از رؤسای خاندان آبای لاویان در حجرهها سكونت داشتند و از كار دیگر فارغ بودند زیرا كه روز و شب در كار خود مشغول میبودند.34اینان رؤسای خاندان آبای لاویان و برحسب انساب خود رئیس بودند و در اورشلیم سكونت داشتند.35و در جِبْعُون، پدر جِبْعُون، یعُوئیل سكونت داشت و اسم زنش مَعْكَه بود.36و نخستزادهاش عَبْدون بود، پس صور و قَیس و بَعْل و نیر و ناداب،37و جَدُور و اَخِیوْ و زَكریا و مِقْلُوت؛38و مِقْلُوت شِمْآم را آورد و ایشان نیز با برادران خود در اورشلیم در مقابل برادران ایشان ساكن بودند.39و نیر قَیس را آورد و قَیس شاؤل را آورد و شاؤل یهُوناتان و مَلْكیشوع و ابیناداب واَشْبَعْل را آورد.40و پسر یهُوناتان، مَریببَعْل بود و مَریببَعْل میكا را آورد.41و پسر میكا، فیتون و مالَك و تَحْریع و آحاز بودند.42و آحاز یعْرَه را آورد و یعْرَه عَلْمَت و عَزْمُوت و زِمْرِی را آورد و زِمْرِی موصا را آورد.43و موصا بِنْعا را آورد و پسرش رفایا و پسرش اَلْعاسَه و پسرش آصیل.44و آصیل را شش پسر بود و این است نامهای ایشان: عَزْرِیقام و بُكْرُو و اسْمَعیل و شَعَریا و عُوبَدْیا و حانان اینها پسران آصیل میباشند.
این باب درباره شجرهنامه مردمی است که از تبعید به اورشلیم بازگشتند و نیز به خانواده شائول می پردازد.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. خواننده باید متوجه باشد که افرادی که نسب نامه نوشتهاند نام کسانی که فوت کردهاند را نیز آوردهاند. ترجمه جایگزین:« اسرائیلیان اسامی تمامی افراد را در نسبنامه آوردند »
سوابق خانوادگی که نام تمامی اجداد و فرزندان در آن آمده است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« آنها اسامی را در کتاب پادشاهان اسرائیل نوشتند »
این مربوط به کتابی میشود که اکنون موجود نیست.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« بابلیها آنها را به اسارت بردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان است.
نام یک طایفه از نسل شیلو است.
نام مردی است.
اسامی تنی چند مردان میباشد.
« ششصد و نود تن بودند »
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، اسامی مردان میباشد.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
« نه صد و پنجاه و شش تن بودند »
« روسای خانوادههای گسترده»، خانوادههای گسترده که افراد آن با هم نسبت فامیلی داشته و در خانههای مجزا زندگی میکردند. UDB آنها را «طایفه» مینامد.
تمامی اسامی نامبرده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی نامبرده در اینجا، نامهای مردان هستند.
همان معبد دوم است که مردم بعد از بازگشت از بابل ساختند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
« این مردان ماهر و لایق، خدمت کردند »
همان معبد دومی است که مردم پس از بازگشت از بابل ساختند.
خانوادههای گستردهای که افراد آنها با یکدیگر نسبت فامیلی داشته و در خانههای مجزا زندگی میکردند و یک طایفه محسوب میشدند.
« هزار و شصت کاهن » یا « هزار و هفتصد و شصت کاهن »
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان می باشند.
«یکی از نسل ...»
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی نام برده در اینجا به جز« نَطُوفاتیان » اسامی مردان میباشند. نَطُوفاتیان نام یک طایفه است.
«نگهبانان بودند» یا «نگهبانان دروازه بودند»
اسامی تنی چند مردان میباشد.
«نسل لاوی از دروازه پادشاه بر بخش شرقی اردوگاهشان، نگهبانی میکردند»
همگی نامهای مردان هستند.
فرزندان قُورَح
این دو عبارت مربوط به مدخل خیمه اردوی خداوند، یا خیمه مقدس خداوند میباشند.
استعاره ای برای معبد دوم است که مردم پس از بازگشت از بابل بنا کردند.
نام مردی است.
« رئیس قورحیان » ( کتاب اول تواریخ ۹: ۱۹ )
نام مردی است.
ساختمانی که اسرائیلیان در آن به عبادت و قربانی کردن برای خدا میپرداختند و به آن « خیمه اجتماع » میگفتند. این بنا به یادبود خیمه ملاقات موسی با خدا زمانی که او و اسرائیلیان سالها پیش از آن ملاقات در بیابان زندگی میکردند، ساخته شد. ترجمه جایگزین:« خیمه اجتماع یعنی همان معبد... »
See:.
مشخص نیست چه کسی این مردان را انتخاب کرده بود، بنابراین اگر مجبور شدید که جمله بالا را به صورت جملهای معلوم ترجمه کنید، از بهترین روش در زبان خودتان در این مورد استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که آنها را برای نگهبانی از دروازهها برگزیدند »
«دویست و دوازده نفر را شمردند»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «سوابق اهالی روستاها، شامل اسامی این مردان بود»
« فرزندانشان »
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردان از ورودی دروازهها محافظت میکردند»
کلمات «مشرق، مغرب، شمال، و جنوب» به توضیح عبارت «هر چهار طرف» میپردازند.
«برادران نگهبانان»
«هر هفت روز برای کمک، نوبت به نوبت میآمدند»
مشخص نیست چه کسی این مردان را بر سر کار گماشته بود، بنابراین اگر مجبور به ترجمه این عبارت به صورت جمله معلوم هستید، از رایجترین روش در زبان خودتان به این منظور استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «آن ها چهار رئیس را منصوب کردند...تا از حجرهها نگهبانی کنند»
معبد دوم که مردم پس از بازگشت از بابل ساختند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بعضی از نگهبانان»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«آنها وسایلی را شمارش میکردند که مردم برای استفاده بیرون میبردند و همچنین آنها وسایلی را شمارش میکردند که مردم بازمیگرداندند»
مشخص نیست چه کسی این مردان را منصوب کرده بود، بنابرابن اگر شما مجبور به ترجمه این جمله به صورت جملهای معلوم هستید، بهتر است از مرسومترین روش در زبان خودتان استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «رهبران بعضی از آنها را برای حفاظت مامور کردند» یا «بعضی از آنها برای مراقبت مامور شدند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسامی تنی چند مردان میباشد.
نام طایفهای است.
نام طایفهای است.
به صفحه ترجمه واژگان درباره «نان» و معنای خاص «نان حضور» رجوع کنید .
خانوادههای گستردهای که اعضا آنها با یکدیگر نسبت فامیلی داشته و در خانههای مجزا زندگی میکردند. UDB آن را «طایفه» مینامد.
«آنها مجبور به انجام کار دیگری نبودند»
«وظایفی را که مجبور به انجامش بودند، تکمیل میکردند»
عبارت بالا به معنی «تمامی اوقات» است و میتوانید آن را با استفاده از عبارات یا کلماتی از زبان و فرهنگ خودتان ترجمه کنید.
(See:
«در سوابق خاندان، اسامی روسای خاندان آبای لاویان آورده شده است»
«جِبعون نام یک شخص.... جِبعون نام شهر»
نام مردی است.
نام زنی است.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمای اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
اسامی مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمای اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
تمامی اسامی ذکر شده در اینجا، نامهای مردان هستند.
1و فلسطینیان با اسرائیل جنگ كردند، و مردان اسرائیل از حضور فلسطینیان فرار كردند و در كوه جِلْبُوع كشته شده، افتادند.2و فلسطینیان شاؤل و پسرانش را به سختی تعاقب نمودند، و فلسطینیان پسران شاؤل یوناتان و ابیناداب و مَلْكیشوع را كشتند.3و جنگ بر شاؤل سخت شد و تیراندازان او را دریافتند و از تیراندازان مجروح شد.4و شاؤل به سلاحدار خود گفت: «شمشیر را بكش و به من فرو بر، مبادا این نامختونان بیایند و مرا افتضاح كنند.» اما سلاحدارش نخواست زیرا كه بسیار میترسید؛ پس شاؤل شمشیر را گرفته بر آن افتاد.5و سلاحدارش چون شاؤل را مرده دید، او نیز بر شمشیر افتاده، بمُرد.6و شاؤل مُرد و سه پسرش و تمامی اهل خانهاش همراه وی مردند.7و چون جمیع مردان اسرائیل كه در وادی بودند، این را دیدند كه لشكر منهزم شده، و شاؤل و پسرانش مردهاند، ایشان نیز شهرهای خود را ترك كرده، گریختند و فلسطینیان آمده، در آنها قرار گرفتند.8و روز دیگر واقع شد كه چون فلسطینیان آمدند تا كشتگان را برهنه نمایند، شاؤل و پسرانش را در كوه جِلْبُوع افتاده یافتند.9پس او را برهنه ساخته، سَر و اسلحهاش را گرفتند و آنها را به زمین فلسطینیان به هر طرف فرستادند تا به بتها و قوم خود مژده برسانند.10و اسلحهاش را در خانۀ خدایان خود گذاشتند و سرش را در خانۀ داجون به دیوار كوبیدند.11و چون تمامی اهل یابیش جِلْعاد آنچه را كه فلسطینیان به شاؤل كرده بودند شنیدند،12جمیع شجاعان برخاسته، جسد شاؤل و جسدهای پسرانش را برداشته، آنها را به یابیش آورده، استخوانهای ایشان را زیر درخت بلوط كه در یابیش است، دفن كردند و هفت روز روزه داشتند.13پس شاؤل به سبب خیانتی كه به خداوند ورزیده بود مُرد، به جهت كلام خداوند كه آن را نگاه نداشته بود، و از این جهت نیز كه از صاحبۀ اجنّه سؤال نموده بود.14و چونكه خداوند را نطلبیده بود، او را كُشت و سلطنت او را به داود بن یسَّی برگردانید.
مرگ شائول
شائول مُرد، زیرا از خدا اطاعت نکرد.
در اینجا به صورت تلویحی اشاره شده است که آن مردان همان سربازان اسرائیلی بودند. ترجمه جایگزین:« تمامی ارتش اسرائیل از فلسطین گریختند »
در اینجا احتمالا از صنعت ادبی تعمیم استفاده شده است. به نظر میرسد که تمامی سربازان فرار کردند، ولی همگی کشته نشدند. ترجمه جایگزین:« مردان اسرائیلی... اکثر آنها کشته شدند »
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مردان در اول تواریخ ۸: ۳۳ رجوع کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عمل فروکردن، استعاره از نتیجه آن، یعنی کشتن است. ترجمه جایگزین:« مرا با آن بکش »
صفت اسمی « نامختون » را میتوان به عنوان یک صفت به کار برد. ترجمه جایگزین:« این مردمانی که ختنه نشده هستند خواهند آمد » یا « مردمان ختنه نشده خواهند آمد »
در اینجا منظور از« نامختونان » مردمی است که به یهوه تعلق ندارند. ترجمه جایگزین:«این مردمانی که به یهوه تعلق ندارند» یا «این فلسطینیهای کافر»
شائول احتمالا دسته شمشیر را بر زمین کوبیده و آن را به جایی تکیه داده که وقتی به زمین افتاد شمیر وارد بدنش شد. این عمل استعاره از نتیجه آن، یعنی مرگ است. ترجمه جایگزین:«با آن خود را کشت»
او احتمالا دسته شمشیر را بر زمین قرار داد و آن را به جایی تکیه داد که وقتی افتاد، شمیر بر بدنش فرو رفت. این عمل استعاره از نتیجه آن، یعنی مرگ است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به اول تواریخ ۱۰: ۴ مراجعه کنید. ترجمه جایگزین:«خودش را با شمشیرش کشت»
در اینجا کلمه « مُرد » از عبارت قبلی استنباط میشود و میتواند تکرار شود. ترجمه جایگزین:«و سه پسرش نیز مردند»
عبارت بالا احتمالا صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین:«زمانی که مردان اسرائیل»
«سربازان اسرائیلی گریختند»
«فلسطینیان آمدند و در شهرهایی سکنی گزیدند که اسرائیلی ها از آنها گریخته بودند»، این اتفاق، احتمالا پس از وقایعی رخ داده که در آیات ۸ تا ۱۲ ذکر شدهاند.
این عبارت در اینجا برای اشاره به موضوعی مهم در این داستان استفاده شده است. اگر در زبان شما راهی برای تفهیم آن وجود دارد ار آن در اینجا استفاده کنید.
«تا تمام چیزهای با ارزش را از اجساد مردگان بیرون آورند»
در اینجا «افتاده» روشی مودبانه برای اشاره به اجساد مردگان در صحنه نبرد است. ترجمه جایگزین:«شائول و پسرانش مردند»
«فلسطینیان تمام متعلقات را از جسد شائول در آوردند»
آنها به مردم خود آنچه را که اتفاق افتاده بودند، گفتند و در دعاهایشان، بتهایشان را ستایش کردند.
از اینکه شخصی به دیگران درباره آنچه که اتفاق افتاده، خبر بدهد چنان سخن گفته شده که گویی شخص، جسمی جامد را آورده و به بقیه مردم بدهد. ترجمه جایگزین:« آن چه که اتفاق افتاده را خبر بدهد »
فلسطینیها اسلحه شائول را گذاشتند.
نام خدای دروغین است.
کلمه « تمامی » از هر دو جنبه، صنعت ادبی تعمیم است. نام شهر استعاره ای برای مردمی است که در آن زندگی می کنند و نام طایفه، استعارهای برای سربازان آن است. ترجمه جایگزین:«زمانی که مردم یابیش جلعاد، سخنان سربازان ارتش فلسطین را شنیدند »
نام شهری است در منطقه ی جلعاد.
استخوان در اینجا جزگویی برای بیان جسد مرده است. ترجمه جایگزین:«جسدهای ایشان»
«۷ روز»
در آیات ۱۳ و ۱۴ خلاصه چگونگی علت مرگ شائول آمده است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن آن به عنوان بخشی خارج از خط سیر داستان وجود دارد، آن را به کار ببرید.
آیات ۱۳ و ۱۴ خلاصهای از علت مرگ شائول را بیان میکند. اگر در زبان شما روشی برای نمایش آن خارج از خط سیر داستان وجود دارد، آن را استفاده کنید.
«از یهوه درخواست راهنمایی نکرده بود»
در اینجا « سلطنت او را برگردانید » اصطلاحی است به معنای اعطای سلطنت به یک شخص. ترجمه جایگزین:« داوود پسر یسّی را شاه نامید »
1و تمامی اسرائیل نزد داود در حَبْرُون جمع شده، گفتند: «اینك ما استخوانها و گوشت تو میباشیم.2و قبل از این نیز هنگامی كه شاؤل پادشاه میبود، تو اسرائیل را بیرون میبردی و درون میآوردی؛ و یهُوَه خدایت تو را گفت كه: تو قوم من اسرائیل را شبانی خواهی نمود و تو بر قوم من اسرائیل پیشوا خواهی شد.»3و جمیع مشایخ اسرائیل نزد پادشاه به حَبْرُون آمدند وداود با ایشان به حضور خداوند در حَبْرُون عهد بست، و داود را برحسب كلامی كه خداوند به واسطۀ سموئیل گفته بود به پادشاهی اسرائیل مسح نمودند.4و داود و تمامی اسرائیل به اورشلیم كه یبُوس باشد، آمدند و یبُوسیان در آن زمین ساكن بودند.5و اهل یبُوس به داود گفتند: «به اینجا داخل نخواهی شد.» اما داود قلعۀ صَهْیون را كه شهر داود باشد بگرفت.6و داود گفت: «هر كه یبُوسیان را اول مغلوب سازد، رئیس و سردار خواهد شد.» پس یوآب بن صَرُویه اول بر آمد و رئیس شد.7و داود در آن قلعه ساكن شد، از آن جهت آن را شهر داود نامیدند.8و شهر را به اطراف آن و گرداگرد مِلُّوه بنا كرد و یوآب باقی شهر را تعمیر نمود.9و داود ترقی كرده، بزرگ میشد و یهُوَه صبایوت با وی میبود.10و اینانند رؤسای شجاعانی كه داود داشت كه با تمامی اسرائیل او را در سلطنتش تقویت دادند تا او را برحسب كلامی كه خداوند دربارۀ اسرائیل گفته بود پادشاه سازد.11و عدد شجاعانی كه داود داشت این است: یشُبْعام بن حَكْوُنی كه سردار شلیشیم بود كه بر سیصد نفر نیزۀ خود را حركت داد و ایشان را در یك وقت كشت.12و بعد از او اَلِعازار بندُودُوی اَخُوخی كه یكی از آن سه شجاع بود.13او با داود در فَسْدَمِیم بود وقتی كه فلسطینیان در آنجا برای جنگ جمع شده بودند، و قطعۀ زمین پُر از جو بود، و قوم ازحضور فلسطینیان فرار میكردند.14و ایشان در میان آن قطعۀ زمین ایستاده، آن را محافظت نمودند، و فلسطینیان را شكست دادند و خداوند نصرت عظیمی به ایشان داد.15و سه نفر از آن سی سردار به صخره نزد داود به مغارۀ عَدُلاّم فرود شدند و لشكر فلسطینیان در وادی رفائیم اردو زده بودند.16و داود در آن وقت در ملاذ خویش بود، و قراول فلسطینیان آن وقت در بیتلحم بودند.17و داود خواهش نموده، گفت: «كاش كسی مرا از آب چاهی كه نزد دروازۀ بیتلحم است بنوشاند.»18پس آن سه مرد، لشكر فلسطینیان را از میان شكافته، آب را از چاهی كه نزد دروازۀ بیتلحم است كشیده، برداشتند و آن را نزد داود آوردند؛ اما داود نخواست كه آن را بنوشد و آن را به جهت خداوند بریخت،19و گفت: «ای خدای من حاشا از من كه این كار را بكنم! آیا خون این مردان را بنوشم كه جان خود را به خطر انداختند زیرا به خطر جان خود آن را آوردند؟» پس نخواست كه آن را بنوشد؛ كاری كه این سه مرد شجاع كردند این است.20و اَبِیشای برادر یوآب سردار آن سه نفر بود و او نیز نیزۀ خود را بر سیصد نفر حركت داده، ایشان را كشت و در میان آن سه نفر اسم یافت.21در میان آن سه از دو مكرّمتر بود؛ پس سردار ایشان شد، لیكن به سه نفر اول نرسید.22و بنایا ابن یهُویاداع پسر مردی شجاع قَبْصیئیلی بود كه كارهای عظیم كرده بود، و پسر اَرِیئیل موآبی را كشت و در روز برف به حفرهای فرود شده، شیری را كشت.23و مرد مصری بلندقد را كه قامت او پنج ذراع بود كشت، و آن مصری در دست خود نیزهای مثل نورد نساجان داشت؛ اما او نزد وی با چوبدستی رفت و نیزه را از دست مصری ربوده، وی را با نیزۀ خودش كشت.24بنایا ابن یهُویاداع این كارها را كرد و در میان آن سه مرد شجاع اسم یافت.25اینك او از آن سی نفر مكرّمتر شد، لیكن به آن سه نفر اول نرسید و داود او را بر اهل مشورت خود برگماشت.26و نیز از شجاعان لشكر، عسائیل برادر یوآب و اَلْحانان بن دُودُوی بیتلحمی،27و شَمُّوتِ هَرُورِی و حالَصِ فَلُونی،28و عیرا ابن عِقّیشِ تَقُوعی و اَبیعَزَر عَناتُوتی،29و سِبْكای حُوشاتی و عیلای اَخُوخی،30و مَهْرای نَطُوفاتِی و خالَد بن بَعَنَه نَطُوفاتِی،31و اِتّای ابن ریبای از جِبْعۀ بنیبنیامین و بنایای فَرْعاتُونی،32و حُورای از وادیهای جاعَش و اَبیئیلِ عَرُباتِی،33و عَزْموتِ بَحْرُومی و اَیحَبای شَعَلْبُونی.34و از بنیهاشَمِ جِزُونی یوناتان بن شاجای هَراری،35و اَخیام بن ساكارِ هَراری و الیفال بن اُور،36و حافَر مَكیراتی و اَخِیای فَلونی،37و حَصْرُوی كَرْمَلی و نَعْرای ابن اَزْبای.38و یوئیل برادر ناتان و مِبْحار بن هَجْرِی،39و صالَقِ عَمُّونی و نحرای بِیرُوتی كه سلاحدار یوآب بن صَرُویه بود.40و عیرای یتْرِی و جارَبِ یتْرِی،41و اُوریای حِتِّی و زاباد بناَحْلای،42و عَدینا ابن شیزای رؤبینی كه سردار رؤبینیان بود و سی نفر همراهش بودند.43و حانان بن مَعْكَه و یوشافاط مِتْنِی،44و عُزّیای عَشْتَرُوتِی و شاماع و یعُوئیل پسران حُوتامِ عَرُوعِیرِی،45و یدِیعیئیل بن شِمْرِی و برادرش یوخای تِیصی،46و اَلِیئیل ازمَحُویم و یربیای یوشُویا پسران اَلْناعَم و یتْمَه موآبی،47و اَلیئیل و عَوبید و یعْسِیئیلِ مَصُوباتی.
سرگذشت داوود در این بخش آغاز شده و درخلال قسمتهای دیگر نیز ادامه می یابد.
داوود پادشاه، فرمانده ارتش
داوود بر تمامی اسرائیل پادشاهی کرد و فرمانده ارتش نیز بود. او اورشلیم را تسخیر کرد و پایههای دفاعی آن را تقویت بخشید. او مردان شجاع بسیاری در خدمت ارتش داشت که کارهای بزرگی را به انجام رساندند.
عبارت بالا صنعت ادبی تعمیم میباشد و بدین معناست که مردم از تمامی قبایل اسرائیل به داوود پیوستند ولی به معنای تک تک افراد نمیباشد. ترجمه جایگزین:«مردم از اقصی نقاط اسرائیل به سوی داوود آمدند » یا «مردم از هر قبیله اسرائیل به سوی داوود آمدند»
این اصطلاح بدین معنی است که ما از یک تباریم. ترجمه جایگزین:«ما از تبار تو هستیم» یا «اجداد ما مشترک هستند»
عبارت بالا به اطلاعاتی تاریخی اشاره دارد. شائول قبل از داوود، پادشاه آنها بود.
این دوعبارت در اساس با یکدیگر از نظر معنایی، مشابهت دارند و بر این اصل تاکید می کنند که یهوه داوود را به عنوان پادشاه انتخاب کرده است.
در اینجا رهبری کردن برمردم به شبانی تشبیه شده است. ترجمه جایگزین:«تو از مردم اسرائیل مراقبت خواهی کرد» یا «تو مردم اسرائیل را رهبری خواهی کرد»
«مسح کردن» یک عمل سمبولیک است و نشان میدهد که آنها متوجه شدند خدا داوود را به پادشاهی انتخاب کرده است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«کلام یهوه که سموئیل بیانش کرد»
در اینجا عبارت « تمامی اسرائیل » بیانگر تمامی ارتش اسرائیل است. ترجمه جایگزین :«داوود و تمامی ارتش اسرائيل»
کلمه «حال» به منظور ایجاد وقفه در خط اصلی داستان آمده است. راوی در اینجا اطلاعات پیش زمینهای در مورد اسرائیل بیان میکند.
در اینجا کلمه «بگرفت» اصطلاحی به معنی «تسخیر کرد» یا «فائق آمد» است. از زمانی که داوود رهبری ارتش را به عهده گرفت، برای کل ارتش که به شهر حمله کرده بود، نامش به صورت جزگویی آمده است. ترجمه جایگزین:«داوود، قلعه صهیون را تسخیر کرد» یا «داوود و ارتش اسرائیل، قلعه صهیون را تسخیر کردند»
هر دو این اسامی به اورشلیم اشاره میکنند .
نام مردی است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« بنابراین داوود حکم ریاست را به یوآب داد »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ضمیر مستتر فاعلی به داوود اشاره میکند. خواننده باید بداند که داوود و یوآب احتمالا مسئول افرادی بودند که مستحکم سازی شهر را به عهده داشتند.
این کلمه به ساخت و ساز پلکانی اشاره میکند که شامل دیوارهای حایلی بود که گل و لای در پشت آنها جمع شده بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینها روسای جنگاوران داوود بودند.
این عبارت بدین معناست که روسای ارتش داوود و کل ارتش، او را برای پادشاهی بر اسرائیل کمک کردند. ترجمه جایگزین: «کسانی که سلطنت داوود را مقتدرانه حمایت کردند... تا او را پادشاه سازند»
نام مردی است.
شخصی است از اعضا طایفه حکون.
« در یک نبرد »
«بعد از یشبعام»
نام مردانند.
«اَخُوخی» نام یک طایفه است.
نام محل است.
« داوود و العازار در میان قطعه زمین ایستادند »
این بدان معنی است که سربازان فلسطینی را با شمشیر کشتند. ترجمه جایگزین:«فلسطینیان را کشتند»
« ۳ از ۳۰ »
«غاری در نزدیکی شهر عَدُلاّم». عَدُلاّم در نزدیکی بیت لحم است.
نام محل است.
«در محلی امن در یک غار»
«فلسطینی ها در بیت لحم سربازان خود را مستقر کردند»
این دو عبارت به یک چاه اشاره می کنند. چاه دوم نشان میدهد که چاه در بیت لحم است.
«۳ مرد قوی هیکل»
«راه خود را از میان لشکر فلسطینیان باز کردند»
این دو عبارت به یک چاه مشابه اشاره میکنند. دومین چاه نشان میدهد که چاه در بیت لحم است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در اول تواریخ ۱۱: ۱۷ رجوع کنید.
این بدان معناست که او آب را به عنوان پیشکش به پیشگاه خدا ریخت.
« چنین کاری را هرگز انجام نمیدهم » یا « کاری است که هرگز به انجام آن مبادرت نمیکنم »
داوود آب را به خون تشبیه کرده، زیرا مردان برای آوردن آب جان خود را به خطر انداختند. او برای تاکید جمله را سوالی مطرح کرده است. این سوال تلویحی را می توان به صورت جمله اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:«من این آب را نمینوشم چون همانند نوشیدن خون این مردانی است که برای آوردنش جانشان را به خطر انداختند»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد این اسم در اول تواریخ ۲: ۱۶ رجوع کنید.
عبارت بالا بدین معنی است که اَبِیشای رئیس آن سه نفری بود که برای داود آب آوردند.
« ۳۰۰ مرد » یا « ۳۰۰ جنگاور »
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«مردم اغلب زمانی که درباره آن سه نفر صحبت میکردند، از او هم نام میبردند »
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. معانی محتمل عبارتند از ۱) او احترامی دو برابر نسبت به آن سه نفر دریافت کرد. ترجمه جایگزین:« احترام مردم به او دو برابر آن چه بود که به آن سه نفر گذاشته بودند » یا ۲) آن سه نفر احترامی بیش از دیگران برای او قائل بودند. ترجمه جایگزین:« آن سه نفر او را بیش از دیگران احترام میکردند »
اسامی مردانند.
نام شهری است.
« ذراع » واحد اندازهگیری برابر با چهل و شش سانتی متر است. ترجمه جایگزین:« دو و سه دهم متر »
در اینجا اندازه نیزه با نورد نساجان مقایسه شده است. ترجمه جایگزین:« نیزهای به اندازه نورد نساجان »
« بنایا به سمت آن مرد مصری رفت » این اصطلاح به معنای این است که به جنگ او رفت. ترجمه جایگزین:« به او حمله کرد »
« این کارهای بزرگ را انجام داد »
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«مردم او را همانند آن سه مرد دلاور گرامی داشتند»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم او را بیش سی سرباز محترم شمردند ولی این اکرام به اندازهای نبود که مردم برای ان سه نفر قائل شدند»
گروهی از افراد که مسولیت حفاظت از داوود را داشتند.
در اینجا فهرستی از سی شخصیت مهم رزم آور آغاز میشود. این فهرست شامل اسامی و طایفههایی هستند که به آن تعلق داشتند. این فهرست تا اول تواریخ ۱۱: ۴۷ ادامه مییابد.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست مهمترین جنگاوران داود ادامه می یابد.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
« ۳۰ مرد با او »
فهرست مهمترین جنگاوران داود ادامه می یابد.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
فهرست سی نفره مهمترین جنگاوران داوود، ادامه پیدا میکند.
1و اینانند كه نزد داود به صِقْلَغ آمدند،هنگامی كه او هنوز از ترس شاؤل بن قَیس گرفتار بود، و ایشان از آن شجاعان بودند كه در جنگ معاون او بودند.2و به كمان مسلح بودند و سنگها و تیرها از كمانها از دست راست و دست چپ میانداختند و از برادران شاؤل بنیامینی بودند.3سردار ایشان اَخیعَزَر بود، و بعد از او یوآش پسران شَماعَه جِبْعاتی و یزیئیل و فالَط پسران عَزْمُوت و بَراكَه و ییهُوی عناتوتی،4و یشْمَعْیای جِبْعُونی كه در میان آن سی نفر شجاع بود، و بر آن سی نفر برتری داشت و اِرْمیا و یحزیئیل و یوحانان و یوزابادِ جَدیراتی،5و اَلْعُوزای و یریمُوت و بَعْلِیا و شَمَرْیا و شَفَطْیای حَرُوفی،6و اَلْقانَه و یشَیا و عَزَرْئیل و یوعَزَر و یشُبْعام كه از قُوْرَحیان بودند،7و یوْعیلَه و زَبَدْیا پسران یرُوحام جَدوری.8و بعضی از جادیان كه مردان قوی شجاع و مردان جنگ آزموده و مسلح به سپر و تیراندازان كه روی ایشان مثل روی شیر و مانند غزال كوهی تیزرو بودند، خویشتن را نزد داود در ملاذ بیابان جدا ساختند،9كه رئیس ایشان عازَر و دومین عُوبَدْیا و سومین اَلِیآب بود،10و چهارمین مِشْمَنَّه و پنجمین اِرْمیا،11و ششم عَتّای و هفتم اَلِیئیل،12و هشتم یوحانان و نهم اَلْزاباد،13و دهم اِرْمیا و یازدهم مَكْبَنَّای.14اینان از بنیجاد رؤسای لشكر بودند كه كوچكتر ایشان برابر صد نفر و بزرگتر برابر هزار نفر میبود.15اینانند كه در ماه اول از اُرْدُن عبور نمودند هنگامی كه آن از تمامی حدودش سیلان كرده بود و جمیع ساكنان وادیها را هم به طرف مشرق و هم به طرف مغرب منهزم ساختند.16و بعضی از بنیبنیامین و یهودا نزد داود بهآن ملاذ آمدند.17و داود به استقبال ایشان بیرون آمده، ایشان را خطاب كرده، گفت: «اگر با سلامتی برای اعانت من نزد من آمدید، دل من با شما ملصق خواهد شد؛ و اگر برای تسلیم نمودن من به دست دشمنانم آمدید، با آنكه ظلمی در دست من نیست، پس خدای پدران ما این را ببیند و انصاف نماید.»18آنگاه روح بر عماسای كه رئیس شلاشیم بود نازل شد (و او گفت): «ای داود ما از آن تو و ای پسر یسی ما با تو هستیم؛ سلامتی، سلامتی بر تو باد، و سلامتی بر انصار تو باد زیرا خدای تو نصرتدهندۀ تو است.» پس داود ایشان را پذیرفته، سرداران لشكر ساخت.19و بعضی از مَنَّسی به داود ملحق شدند هنگامی كه او همراه فلسطینیان برای مقاتله با شاؤل میرفت؛ اما ایشان را مدد نكردند زیرا كه سرداران فلسطینیان بعد از مشورت نمودن، او را پس فرستاده، گفتند كه: «او با سرهای ما به آقای خود شاؤل ملحق خواهد شد.»20و هنگامی كه به صِقْلَغ میرفت، بعضی از مَنَّسی به او پیوستند یعنی عَدْناح و یوزاباد و یدِیعَئیل و میكائیل و یوزاباد و اَلِیهُو و صِلْتای كه سرداران هزارهای مَنَّسی بودند.21ایشان داود را به مقاومت فوجهای (عَمالَقه) مدد كردند، زیرا جمیع ایشان مردان قوی شجاع و سردار لشكر بودند.22زیرا در آن وقت، روز به روز برای اعانت داود نزد وی میآمدند تا لشكرِ بزرگ، مثل لشكر خدا شد.23و این است شمارۀ افراد آنانی كه برای جنگ مسلح شده، نزد داود به حَبْرُون آمدند تا سلطنت شاؤل را برحسب فرمان خداوند به وی تحویل نمایند.24از بنییهودا شش هزار و هشتصد نفر كه سپر و نیزه داشتند و مسلح جنگ بودند.25از بنیشَمْعون هفت هزار و یكصد نفركه مردان قوی شجاع برای جنگ بودند.26از بنیلاوی چهار هزار و ششصد نفر.27و یهُویاداع رئیس بنیهارون و سه هزار و هفتصد نفر همراه وی.28و صادوق كه جوان قوی و شجاع بود با بیست و دو سردار از خاندان پدرش.29و از بنیبنیامین سه هزار نفر از برادران شاؤل و تا آن وقت اكثر ایشان وفای خاندان شاؤل را نگاه میداشتند.30و از بنیافرایم بیست هزار و هشتصد نفر كه مردان قوی و شجاع و در خاندان پدران خویش نامور بودند.31و از نصف سبط مَنَّسی هجده هزار نفر كه به نامهای خود تعیین شده بودند كه بیایند و داود را به پادشاهی نصب نمایند.32و از بنییسّاكار كسانی كه از زمانها مخبر شده، میفهمیدند كه اسرائیلیان چه باید بكنند، سرداران ایشان دویست نفر و جمیع برادران ایشان فرمانبردار ایشان بودند.33و از زبولون پنجاه هزار نفر كه با لشكر بیرون رفته، میتوانستند جنگ را با همۀ آلات حرب بیارایند و صفآرایی كنند و دو دل نبودند.34و از نَفْتالی هزار سردار و با ایشان سی و هفت هزار نفر با سپر و نیزه.35و از بنیدان بیست و هشت هزار و ششصد نفر كه برای جنگ مهیا شدند.36و از اَشِیر چهل هزار نفر كه با لشكر بیرون رفته، میتوانستند جنگ را مهیا سازند.37و از آن طرف اُرْدُن از بنیرؤبین و بنیجاد و نصف سبط مَنَّسی صد و بیست هزار نفر كه با جمیع آلات لشكر برای جنگ (مهیا شدند.(38جمیع اینها مردان جنگی بودند كه بر صفآرایی قادر بودند با دل كامل به حَبْرُون آمدند تا داود را بر تمامی اسرائیل به پادشاهی نصب نمایند، و تمامی بقیۀ اسرائیل نیز برای پادشاه ساختن داود یك دل بودند.39و در آنجا باداود سه روز اكل و شرب نمودند زیرا كه برادران ایشان به جهت ایشان تدارك دیده بودند.40و مجاوران ایشان نیز تا یسّاكار و زبولون و نَفْتالی نان بر الاغها و شتران و قاطران و گاوان آوردند و مأكولات از آرد و قرصهای انجیر و كشمش و شراب و روغن و گاوان و گوسفندان به فراوانی آوردند چونكه در اسرائیل شادمانی بود.
«[آنها] از هر دو دست راست و چپ استفاده میکردند» این سربازان خیلی ماهر بودند. آنها قادر بودند با هر دو دست بجنگند.
داوود پادشاه
این باب درباره تمامی کسانی است که داوود را برای پادشاهی بعد از شائول حمایت کردند. گستردگی این فهرست نشان میدهد که حمایت از داوود تقریبا در سطح جهانی بوده است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «در طی زمانی که قادر به حضور در برابر او نبود»
«برای پرتاب سنگ و تیر از کمانها از هر دو دست چپ و راست استفاده میکردند»
فلاخن یا قلاب سنگ، نوار چرمی بود که فرد برای پرتاب سنگ به مسافتهای طولانی از آن استفاده میکرد.
فهرست اسامی مردانی از طایفه بنیامین در اینجا شروع میشود که در صقلغ به داوود ملحق شدند.
در اینجا فهرست اسامی مردانی ادامه مییابد که از طایفه بنیامین بوده و در صقلغ به داوود ملحق شدند.
«آن ۳۰ سرباز»
در اینجا فهرست اسامی مردانی ادامه مییابد که از طایفه بنیامین بوده و در صقلغ به داوود ملحق شدند.
در اینجا فهرست اسامی مردانی ادامه مییابد که از طایفه بنیامین بوده و در صقلغ به داوود ملحق شدند.
در اینجا فهرست اسامی مردانی که از طایفه بنیامین بوده و در صقلغ به داوود ملحق شدند، خاتمه مییابد.
در اینجا فهرست اسامی مردانی که از طایفه جاد بوده و به داوود ملحق شدند، آغاز میشود.
در اینجا کلمه « روی » نماینگر مردان وشیران است. صورت آنها طبع مهارنشدنی ایشان را در صحنه نبرد نشان میداد. ترجمه جایگزین:« آنها چنان در صحنه نبرد مهارنشدنی بودند که شیران در هنگام شکار »
در اینجا از صنعت ادبی اغراق استفاده شده که چابکی مردان در دویدن را با تیزپایی غزال در کوهستان برابر میداند.
حیوانی است شبیه آهو که قادر است در زمینهای ناهموار و تپهها به سرعت بدود.
در اینجا فهرستی افرادی از قبیله جاد به ترتیب اعتبار و اهمیتشان معرفی میشود که به داوود ملحق شدند.
در اینجا فهرستی افرادی از قبیله جاد به ترتیب اعتبار و اهمیتشان معرفی میشود که به داوود ملحق شدند.
در اینجا فهرستی افرادی از قبیله جاد به ترتیب اعتبار و اهمیتشان معرفی میشود که به داوود ملحق شدند.
.
در اینجا فهرستی افرادی از قبیله جاد به ترتیب اعتبار و اهمیتشان معرفی میشود که به داوود ملحق شدند.
در اینجا معرفی افرادی از قبیله جاد به ترتیب اعتبار و اهمیتشان که به داوود ملحق شدند، خاتمه مییابد.
عبارت بالا بدین معنی است که کوچکترین گروه درارتش شامل صد مرد بود که یک رهبر آن را فرماندهی میکرد.
عبارت بالا بدین معنی است که بزرگترین گروه درارتش شامل هزار مرد بود که یک رهبر آن را فرماندهی میکرد.
اولین ماه از گاهشمار عبری. مطابق با اواخر ماه مارس و اوایل ماه آوریل در گاهشمار غربی میباشد. این ماه آغاز فصل بهار بوده و آخرین بارشها در این زمان است.
« هنگامی که رود اردن طغیان میکرد »
« تمامی موجودات در این دشتها را پراکنده ساختند »
« مردانی از طوایف بنیامین و یهودا »
ترجمه در اینجا میبایست دربرگیرنده مفهوم آنچه باشد که خدا میبیند. ترجمه جایگزین: «باشد که خدای پدران ما آنچه را که قصد و آهنگ انجامش داریم، مشاهده نماید »
توانمند سازی عماسای توسط روح به نازل شدن روح بر او تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «روح عماسای را توانمند ساخت»
نام یک مرد است.
«آن ۳۰ سرباز»
دو عبارت بالا با یکدیگر هم معنی هستند. اصطلاح «ما از آن تو» و «ما با تو هستیم» هر دو به این معناست که آن مردان، داوود را حمایت میکنند. ترجمه جایگزین: «ما به تو ای داوود تعلق داریم. ای پسر یسی ما تو را حمایت میکنیم»
در اینجا کلمه « سلامتی » به تندرستی و برکت اشاره میکند. تکرار این کلمه به منظور تاکید بر افزایش برکت است. ترجمه جایگزین: «باشد تا کسانی که به تو یاری میرسانند، بسیار برکت یابند»
« فرماندهان خود را برای الحاق به... ترک کردند»
«او جنگ با ما را متوقف خواهد کرد و برای آقای خود شاؤل میجنگد»
نام شهری است.
اسامی مردان است.
عبارت بالا بدین معنی است که هر کدام از مردان نامبرده در بالا فرماندهی هزار سرباز از طایفه منسی را به عهده داشتند. ترجمه جایگزین: «هر کدام، سردار هزار مرد در طایفه منسی»
« گروهی از سارقین » . عبارت بالا به گروهی از افراد که از مسافران در جادههای خارج شهر سرقت میکردند (دزدان سر گردنه ) اطلاق میشود.
« هر روز »
معانی محتمل عبارتند از ۱) عبارت « مثل لشکر خدا » به معنی « مثل ارتشی که خدا تشکیل داده است » یا ۲) کلمه « خدا » اصطلاحی است که به میزان گستردگی ارتش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یک ارتش خیلی بزرگ»
در اینجا فهرست تعدادی از مردان آغاز میشود که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
مردانی که داوود را به جای شاؤل پادشاه کردند چنان توصیف شدهاند که گویی آنها سلطنت شاؤل را به داوود تقدیم کردند. ترجمه جایگزین: «داوود را به جای شاؤل، پادشاه ساختند»
« کلام یهوه به حقیقت پیوست » یا « کلام یهوه محقق شد »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« شش هزار و هشتصد تن که برای جنگ مسلح بودند »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« از شمعون » یا « از طایفه شمعون »
« هفت هزار و صد مرد جنگاور »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« چهارهزار و ششصد مرد جنگاور »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
نام مردی است.
« سه هزار و هفتصد تن همراه وی بودند »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« ۲۲ سردار »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« ازبنی بنیامین، طایفهای که شاؤل متعلق به آن بود »
« ۳۰۰۰ »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« بیست هزار و هشتصد مرد جنگاور »
«از بنی افرایم» یا «از طایفه افرایم»
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند .
« ۱۸۰۰۰ »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« ۲۰۰ »
معانی محتمل عبارتند از ۱) این مردان زمان دقیق برای انجام کار را میدانستند یا ۲) این مردان بینش درستی از وقایع جاری سیاسی در اسرائیل داشتند.
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« ۵۰۰۰۰ »
واضح است که آنها به داوود وفادار بودند. ترجمه جایگزین: «آماده بودند وفاداری بیقید و شرط خود به داوود را نشان دهند»
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« ۱۰۰۰ ... ۳۷۰۰۰ »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
«از دان» یا «از طایفه دان»
«بیست و هشت هزار و ششصد مرد»
در اینجا فهرست تعدادی از مردان ادامه مییابد که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند.
« ۴۰۰۰۰ »
در اینجا فهرست تعدادی از مردان که از هر طایفه به داوود ملحق شده بودند، خاتمه مییابد.
«رؤبین، جاد» یا «طایفه رؤبین، طایفه جاد»
«صد و بیست هزار مرد»
« مصصم بودند تا داوود را پادشاه سازند »
« این سربازان در آنجا با داوود بودند »
« ۳ روز »
کلمه « اسرائیل » نماینگر مردمی است که آن ملت را تشکیل میدادند. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل شادمانی میکردند»
1و داود با سرداران هزاره و صده و با جمیع رؤسا مشورت كرد.2و داود به تمامی جماعت اسرائیل گفت: «اگر شما مصلحت میدانید و اگر این از جانب یهُوَه خدای ما باشد، نزد برادران خود كه در همۀ زمینهای اسرائیل باقی ماندهاند، به هر طرف بفرستیم و با ایشان كاهنان و لاویانی كه در شهرهای خود و حوالی آنها میباشند، نزد ما جمع شوند،3و تابوت خدای خویش را باز نزد خود بیاوریم چونكه در ایام شاؤل نزد آن مسألت ننمودیم.»4و تمامی جماعت گفتند كه: «چنین بكنیم.» زیرا كه این امر به نظر تمامی قوم پسند آمد.5پس داود تمامی اسرائیل را از شیحُورِ مصر تا مدخل حَمات جمع كرد تا تابوت خدا را از قریت یعاریم بیاورند.6و داود و تمامی اسرائیل به بَعْلَه كه همان قریت یعاریم است و از آنِ یهودا بود، برآمدند تا تابوت خدا یهُوَه را كه در میان كروبیان در جایی كه اسم او خوانده میشود ساكن است، از آنجا بیاورند.7وتابوت خدا را بر ارابهای تازه از خانۀ اَبِیناداب آوردند و عُزّا و اَخِیو ارابه را میراندند.8و داود و تمامی اسرائیل با سرود وبربط و عود و دف و سنج و كرنا به قوت تمام به حضور خدا وجد مینمودند.9و چون به خرمنگاه كیدون رسیدند عُزّا دست خود را دراز كرد تا تابوت را بگیرد زیرا گاوان میلغزیدند.10و خشم خداوند بر عُزّا افروخته شده، او را زد از آن جهت كه دست خود را به تابوت دراز كرد و در آنجا به حضور خدا مرد.11و داود محزون شد چونكه خداوند بر عُزّا رخنه نمود و آن مكان را تا امروز فارَص عُزّا نامید.12و در آن روز داود از خدا ترسان شده، گفت: «تابوت خدا را نزد خود چگونه بیاورم؟»13پس داود تابوت را نزد خود به شهر داود نیاورد بلكه آن را به خانۀ عُوبید اَدُوم جَتِّی برگردانید.14و تابوت خدا نزد خاندان عُوبید اَدُوم در خانهاش سه ماه ماند و خداوند خانۀ عُوبید اَدُوم و تمامی مایملك او را بركت داد.
صندوق عهد
داوود سعی کرد تا به جای آن که صندوق عهد را بر اساس قوانین شریعت، به وسیله کاهنان به اورشلیم بیاورد، آنرا بر روی گاری که توسط گاو نر کشیده میشد به این شهر بازگرداند. گاو نر سکندری خورده و تعادلش را از دست داد در این هنگام عُّزا برای جلوگیری از افتادن صندوق عهد، آن را لمس نمود و به واسطه این عمل بلافاصله جان باخت.
and and )
معانی محتمل عبارتند از ۱) این اعداد نماینگر تعداد دقیق سربازان تحت فرماندهی این سرداران است. ترجمه جایگزین: «سردارانی با ۱۰۰۰ سرباز و سردارانی با ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلمات « هزاره » و « صده » نماینگر اعداد دقیق نیستند، ولی عنوان بخشهای نظامی کوچکتر و بزرگتر هستند. ترجمه جایگزین: «فرماندهانِ بخشهای نظامی بزرگ و فرماندهانِ بخشهای نظامی کوچک »
این عبارت به تمامی اسرائیلیانی که در این محل جمع شده بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین:« تمامی اسرائیلیهایی که در آنجا اجتماع کرده بودند »
این اصطلاح بدین معنی است که این عمل مورد تایید یهوه است. ترجمه جایگزین: «اگر این چیزی است که خدای ما یهوه آن را تایید کرده است»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اجازه دهید که قاصدان به آنها بگویند که به ما بپیوندند» یا «اجازه دهید به ما بپیوندند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا کلمه «[چشمان] نظر» نماینگر دیدن است و دیدن خود نشانگر افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم این چیزها را صحیح دانستند»
کلمه « تمامی » صنعت ادبی تعمیم است. عبارت بدین معنی است که داوود مردم را از سراسر اسرائیل جمع کرد و نه به این مفهوم که تمامی مردم را جمع نمود. ترجمه جایگزین:« داوود مردم را از سراسر اسرائیل جمع کرد »
اسامی مناطقی میباشند.
نام مناطقی هستند. « بَعلَه » نام دیگر قریت یعاریم است.
« که در یهودا است »
عبارت بالا به طور تلویحی اشاره میکند که آنها صندوق عهد را به اورشلیم میبردند. ترجمه جایگزین:« صندوق عهد به اورشلیم میبردند»
اورشلیم از اغلب نقاط اسرائیل مرتفعتر است و برای اسرائیلیان بسیار طبیعی بود که بگویند به سمت اورشلیم بالا رفته و از اورشلیم فرود آمدیم.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. معانی محتمل عبارتند از ۱) اصطلاح « اسم خواندن » به شخصی که مالک چیزی است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: « که به یهوه تعلق دارد » یا ۲) بر روی صندوق نام یهوه نوشته شده بود. ترجمه جایگزین: « که نام یهوه را بر خود داشت »
ممکن است نیاز باشد تا به طور واضح و صریح بگویید که کروبیان [ فرشتگان نگهبان]همانهایی هستند که بر روی در صندوق عهد قرار دارند. نویسندگان کتاب مقدس اغلب از صندوق عهد به عنوان چهارپایه ی ( پای آسای ) یهوه نام میبرند. او در هنگام استراحت، زمانی که بر روی اریکه پادشاهی خود در آسمان تکیه زده است، پایش را بر آن میگذارد. ترجمه جایگزین: «او که بر روی اریکهاش نشسته، در بالای کروبیانی قرار دارد که بر سرپوش صندوق پیمان جای دارند»
اسامی مردان هستند.
در اینجا کلمه « تمامی » صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «داوود و تمامی اسرائیلیهایی که حاضر بودند»
«هنگام نواختن سازهای زهی سرود میخواندند»
طبل دستی که قطعات فلزی در اطراف آن قرار دارند و هنگام لرزش به صدا در میآیند.
دو صفحه فلزی گرد و نازک که به منظور تولید صدای بلند به یکدیگر کوبیده میشوند.
اسامی مردانند.
خشم یهوه به آتش تشبیه شده که مغضوب او را میسوزاند. ترجمه جایگزین: «یهوه از عُّزا خیلی خشمگین بود»
« در محضر خدا »
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم آن محل را... نامیدند »
نام محلی است. مترجم ممکن است پینوشتی به این مضمون اضافه کند «فارص عُّزا به معنی مجازات عُّزا است»
به چگونگی ترجمه خودتان از این عبارت در اول تواریخ ۴: ۴۳ رجوع کنید.
داوود از طرح این پرسش استفاده کرده تا بر ترس خود از آوردن صندوق عهد به اورشلیم تاکید ورزد. این جمله را به صورت جمله اخباری نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من از آوردن صندوق عهد همراه خود به اورشلیم بسیار بیم دارم»
نام مردی است. «جَتِّی » یعنی شخصی که اهل شهر جَتّ است.
« با خانواده عُوبید اَدُوم در خانهاش »
« ۳ ماه »
در اینجا کلمه «خانه» کنایه از خانواده اوست. ترجمه جایگزین: «یهوه خانواده او را برکت داد»
1و حیرام پادشاه صور، قاصدان با چوب سرو آزاد و بنایان و نجاران نزد داود فرستاد تا خانهای برای او بسازند.2و داود دانست كه خداوند او را به پادشاهی اسرائیل استوار داشته است، زیرا كه سلطنتش بهخاطر قوم او اسرائیل به درجۀ بلند برافراشته شده بود.3و داود در اورشلیم باز زنان گرفت، و داود پسران و دختران دیگر تولید نمود.4و این است نامهای فرزندانی كه در اورشلیم برای وی بههم رسیدند: شَمُّوع و شُوباب و ناتان و سُلیمان،5و یبْحار و اَلِیشُوع و اَلِیفالَط،6و نُوجَه و نافَج و یافِیع،7و اَلِیشامَع و بَعْلیاداع و اَلِیفَلَط.8و چون فلسطینیان شنیدند كه داود به پادشاهی تمام اسرائیل مسح شده است، پس فلسطینیان برآمدند تا داود را (برای جنگ) بطلبند؛ و چون داود شنید، به مقابله ایشان برآمد.9و فلسطینیان آمده، در وادی رفائیم منتشر شدند.10و داود از خدا مسألتنموده، گفت: «آیا به مقابلۀ فلسطینیان برآیم و آیا ایشان را به دست من تسلیم خواهی نمود؟» خداوند او را گفت: «برآی و ایشان را به دست تو تسلیم خواهم كرد.»11پس به بَعْل فَراصِیم برآمدند و داود ایشان را در آنجا شكست داد و داود گفت: «خدا بر دشمنان من به دست من مثل رخنۀ آب رخنه كرده است.» بنابراین آن مكان را بَعْل فَراصِیم نام نهادند.12و خدایان خود را در آنجا ترك كردند و داود امر فرمود كه آنها را به آتش بسوزانند.13و فلسطینیان بار دیگر در آن وادی منتشر شدند.14و داود باز از خدا سؤال نمود و خدا او را گفت: «از عقب ایشان مرو بلكه از ایشان رو گردانیده، در مقابل درختان توت به ایشان نزدیك شو.15و چون در سر درختان توت آواز قدمها بشنوی، آنگاه برای جنگ بیرون شو، زیرا خدا پیش روی تو بیرون رفته است تا لشكر فلسطینیان را مغلوب سازد.»16پس داود بر وفق آنچه خدا او را امر فرموده بود، عمل نمود و لشكر فلسطینیان را از جِبْعُون تا جارز شكست دادند.17و اسم داود در جمیع اراضی شیوع یافت و خداوند ترس او را بر تمامی امّتها مستولی ساخت.
داوود از خدا طلب کمک میکند و به همین دلیل خدا او را قادر میسازد تا بر فلسطینیان فائق آید. این زمانی بود که آنها میخواستند او را اسیر کنند.
نام مردی است.
افرادی که از چوب وسایل مختلف میسازند.
افرادی که با سنگ و آجر ساختمان میسازند.
« نجاران و بنایان برای داوود خانهای ساختند »
« او را کامیاب ساخت »
اصطلاح « برافراشته شده بود » به این معناست که یهوه، سلطنت داوود را پر جلال ساخته بود. این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه سلطنت داوود را به مرتبهای اعلا رساند » یا «یهوه به سلطنت داوود شکوه و جلال بخشید»
در اینجا کلمه «او» به یهوه اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« فرزندانی که همسرانش برای او به دنیا آوردند »
اسامی مردان هستند. به چگونگی ترجمه خودتان در اول تواریخ ۳: ۵ رجوع کنید.
فهرست اسامی فرزندان داوود که در اورشلیم متولد شدند در اینجا ادامه مییابد.
اسامی مردانند. این اسامی در اول تواریخ ۳: ۶ نیز آمده است. اگر چه « الیپالت » به « اَلِیفالَط » تبدیل شده است.
فهرست اسامی فرزندان داوود که در اورشلیم متولد شدند در اینجا ادامه مییابد.
اسامی مردانند. این اسامی در کتاب اول تواریخ ۳: ۷ نیز آمدهاند.
فهرست اسامی فرزندان داوود که در اورشلیم متولد شدند در اینجا خاتمه مییابد.
اسامی مردانند. این اسامی در اول تواریخ ۳: ۸ نیز آمده است. اگرچه نام «بَعلیاداع » بصورت « الیاداع » نوشته شده است.
نویسنده از این کلمه استفاده میکند تا بگوید که اطلاعات پیش زمینهای که از اول تواریخ ۱۴: ۳ شروع شده بود، به پایان رسیده است و بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند. ممکن است در زبان شما روش دیگری برای این منظور وجود داشته باشد.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «ریش سفیدان اسرائیل، داوود را به عنوان پادشاه مسح کردند»
عبارت بالا به طور تلویحی بیان میکند که داوود ارتشش را برای جنگ با آنها هدایت کرد. ترجمه جایگزین: «ارتشش را برای جنگ با آنها هدایت کرد»
نام محلی است.
این اصطلاح بدین معنی است که یهوه، داوود را قادر ساخت تا بر آنها پیروز شود. ترجمه جایگزین: «تو را بر آنها پیروز میگردانم»
نام محلی است. شما میتوانید یک پینوشت بدین مضمون اضافه کنید: «معنی اسم بَعل فَراصِیم "خدای گشایش گر" است»
شکست خوردن آسان دشمنان داوود توسط خدا به طغیان سیلاب و متلاشی کردن هر چیزی در مسیر خود تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «خدا دشمنانم را به آسانی شکست داد... مثل سیلابی که به آسانی همه چیز را منهدم میکند»
این عبارت به منابع (انسانی) داوود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «استفاده از ارتش من»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «خدایان دروغینشان را به آتش کشید»
« وادی رفائیم »
« حمله کردن از روبرو »
« از میان جنگل درختان توت برو و از پشت به آنها حمله کن »
«توت» در اینجا به نوعی درخت اطلاق میشود و «درختان» [جنگل] منظور جایی است که شامل تعداد زیادی درخت توت باشد.
خدا به پاسخ دادن به پرسش داوود ادامه میدهد.
این عبارت به صدای وزش باد در لابلای برگ درختان اشاره میکند که مانند صدای رژه سربازان است. ترجمه جایگزین: «زمانی که باد بر سر درختان توت میوزد، صدایش همانند رژه سربازان است »
نام شهری است.
از شنیدن شهرت داوود در سرزمینهای دیگر به شکلی سخن گفته شده که گویی آوازهاش به آن سرزمینها سفر کرده است. ترجمه جایگزین: «مردمان در دور دستها آوازه داود را شنیدند» [ در فارسی تشبیه دیگری به کار رفته است]
1و داود در شهر خود خانهها بنا كرد و مكانی برای تابوت خدا مهیا ساخته، خیمهای به جهت آن برپا نمود.2آنگاه داود فرمود كه غیر از لاویان كسی تابوت خدا را برندارد زیرا خداوند ایشان را برگزیده بود تا تابوت خدا را بردارند و او را همیشه خدمت نمایند.3و داود تمامی اسرائیل را در اورشلیم جمع كرد تا تابوت خداوند را به مكانی كه برایش مهیا ساخته بود، بیاورند.4و داود پسران هارون و لاویان را جمع كرد.5از بنیقَهات اُوریئیلِ رئیس و صد و بیست نفر برادرانش را.6از بنیمَراری، عَسایای رئیس و دویست و بیست نفر برادرانش را.7از بنیجَرْشُوم، یوئیل رئیس و صد و سی نفر برادرانش را.8از بنیالیصافان، شَمَعْیای رئیس و دویست نفر برادرانش را.9از بنیحَبْرُون، اِیلِیئیل رئیس و هشتاد نفر برادرانش را.10از بنیعُزّیئیل، عَمِّیناداب رئیس و صد و دوازده نفر برادرانش را.11و داود صادوق و ابیاتارِ كَهَنَه و لاویان یعنی اُرِیئیل و عَسایا و یوئیل و شَمَعْیا و اِیلیئیل و عَمِّیناداب را خوانده،12به ایشان گفت: «شما رؤسای خاندانهای آبای لاویان هستید؛ پس شما و برادران شما خویشتن را تقدیس نمایید تا تابوت یهُوَه خدای اسرائیل را به مكانی كه برایش مهیا ساختهام بیاورید.13زیرا از این سبب كه شما دفعۀ اول آن را نیاوردید، یهُوَه خدای ما بر ما رخنه كرد، چونكه او را به حسب قانون نطلبیدیم.»14پس كاهنان و لاویان خویشتن را تقدیس نمودند تا تابوت یهُوَه خدای اسرائیل را بیاورند.15و پسران لاویان بر وفق آنچه موسیبرحسب كلام خداوند امر فرموده بود، چوبدستیهای تابوت خدا را بر كتفهای خود گذاشته، آن را برداشتند.16و داود رؤسای لاویان را فرمود تا برادران خود مغنیان را با آلات موسیقی از عودها و بربطها و سنجها تعیین نمایند، تا به آواز بلند و شادمانی صدا زنند.17پس لاویان هِیمان بن یوْئیل و از برادران او آساف بن بَرَكْیا و از برادران ایشان بنیمَراری ایتان بن قُوشیا را تعیین نمودند.18و با ایشان از برادران درجۀ دوم خود: زكریا و بَین و یعْزیئیل و شَمیراموت و یحیئیل و عُنِّی و اَلِیآب و بنایا و مَعَسْیا و مَتَّتْیا و اَلیفَلْیا و مَقَنْیا و عُوبید اَدُوم و یعِیئِیل دربانان را.19و از مغنیان: هِیمان و آساف و ایتان را با سنجهای برنجین تا بنوازند.20و زَكرّیا و عَزِیئیل و شَمیراموت و یحیئیل و عُنِّی و اَلیآب و مَعَسْیا و بنایا را با عودها بر آلاموت.21و مَتَّتْیا و اَلیفَلْیا و مَقَنْیا و عُوبید اَدُوم و یعِیئیل و عَزَرْیا را با بربطهای بر ثَمانِی تا پیشرَوِی نمایند.22و كَنَنْیا رئیس لاویان برنغمات بود و مغنّیان را تعلیم میداد زیرا كه ماهر بود.23و بَرَكْیا و اَلْقانَه دربانان تابوت بودند.24و شَبَنْیا و یوشافاط و نَتَنْئیل و عَماسای و زَكریا و بَنایا و اَلَیعَزَر كَهَنَه پیش تابوت خدا كرنا مینواختند، و عوبید اَدُوم و یحْیی دربانانِ تابوت بودند.25و داود و مشایخ اسرائیل و سرداران هزاره رفتند تا تابوت عهد خداوند را از خانۀ عوبید اَدُوم با شادمانی بیاورند.26و چون خدا لاویان را كه تابوت عهد خداوند را برمیداشتند اعانت كرد، ایشان هفت گاو و هفت قوچ ذبح كردند.27و داود و جمیع لاویانی كه تابوت را برمیداشتند و مغنیان و كَنَنْیا كه رئیس نغمات مغنیان بود به كتان نازك ملبس بودند، و داود ایفود كتان دربرداشت.28و تمامی اسرائیل تابوت عهد خداوند را به آواز شادمانی و آواز بوق و كرّنا و سنج و عود و بربط مینواختند.29و چون تابوت عهد خداوند وارد شهر داود میشد، میكال دختر شاؤل از پنجره نگریست و داود پادشاه را دید كه رقص و وجد مینماید، او را در دل خود خوار شمرد.
بابهای پانزدهم و شانزدهم به چگونگی سازماندهی لاویان و کاهنان توسط داوود میپردازند.
بهتر است این عبارت به گونه ای ترجمه شود تا خواننده متوجه شود که داوود کسانی را برای انجام این امور در اختیار داشته است. ترجمه جایگزین:« داوود برای ساخت خانههایش، کارگرانی داشت... او آنها را آماده کرده بود »
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه آنها را انتخاب کرده بود»
در اینجا کلمه « تمامی » صنعت ادبی تعمیم است. عبارت «تمامی اسرائیل» بدین معنی است که داوود مردم را از سراسر اسرائیل گرد هم آورد، نه این که او همه اسرائیلیها را جمع کرده باشد. ترجمه جایگزین: «داوود مردم را از سراسر اسرائیل در اورشلیم گرد هم آورد»
در اینجا فهرست اسامی تعدادی از مردان آغاز میشود که داوود ازهر کدام از طوایف لاویان، جمع کرد.
« صد و بیست مرد »
در اینجا فهرست اسامی تعدادی از مردان که داوود از هر کدام از طوایف لاویان جمع کرده بود، ادامه مییابد.
« دویست وبیست مرد »
در اینجا فهرست اسامی تعدادی از مردان ادامه می یابد که داود از هر کدام از طوایف لاویان جمع کرده بود.
در اینجا فهرست اسامی تعدادی از مردان ادامه می یابد که داود از هر کدام از طوایف لاویان گرد هم آورده بود.
در اینجا فهرست اسامی تعدادی از مردان ادامه می یابد که داود از هر کدام از طوایف لاویان گرد هم آورده بود.
در اینجا فهرست اسامی تعدادی از مردان که داوود از هر کدام از طوایف لاویان جمع کرده بود، ادامه مییابد.
اسامی تنی چند از مردانند. به چگونگی ترجمه خودتان از کتاب اول تواریخ آیات ۵-۶ و ۷-۱۰ رجوع کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«شما صندوق عهد را نیاوردید»
اصطلاح « رخنه کردن » به معنی عکسالعمل خشونتآمیز علیه یک نفر است. ترجمه جایگزین: «علیه ما عکسالعمل خشونتآمیز انجام داد» یا «به ما حمله کرد»
در اینجا طلبیدن یهوه یعنی خواستن تدبیر او. ترجمه جایگزین: «ما به دنبال دستورالعملهای او نبودیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«کلام» که در اینجا اسم است را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. این جمله را نیز می توان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «قوانینی که کلام یهوه را اذعان میکنند» یا « قوانینی که یهوه بیان میکند»
دو صفحه فلزی مدور نازک که وقتی بهم کوبیده میشوند، صدای بلندی تولید میکنند. به چگونگی ترجمه خودتان در اول تواریخ ۱۳: ۸ مراجعه کنید.
این اصطلاح به معنی آواز خواندن با صدای بلند است. ترجمه جایگزین:« آوارخوانی با صدای بلند »
در اینجا فهرست اسامی مردانِ منتخِب لاویان برای آوازخوانی و نواختن موسیقی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم آورده شده است.
در اینجا فهرست اسامی مردانِ منتخبِ لاویان برای آوازخوانی و نوازندگی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم، ادامه مییابد.
این عبارت احتمالا بدین معنی است که این مردان در طبقات پایینتر اجتماع خدمت می کردند و دستیاران هیمان، آساف و ایتان بودند. ترجمه جایگزین: «خویشاوندانی با آنان همراهی میکردند که از طبقات پایینتر اجتماع بودند » یا «خویشاوندان درجه دوم به آنان کمک میکردند»
کلمه «دربانان» به افرادی اشاره میکند که از دروازهها و ورودیها محافظت میکردند. در اینجا منظورعوبید ادوم و یعیئیل هستند، محافظینی بودند که به صندوق عهد دسترسی داشتند. ترجمه جایگزین: «مقنیا، و دربانان، عوبید ادوم و یعیئيل»
در اینجا فهرست اسامی مردانِ منتخبِ لاویان برای آوازخوانی و نوازندگی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم، ادامه مییابد.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «لاویان نوازندگانی را به نامهای: هیمان، آساف و ایتان انتخاب کردند»
دو صفحه فلزی مدور نازک که هنگام کوبیدن آنها به یکدیگر صدای بلندی ایجاد میشود. به چگونگی ترجمه خودتان در اول تواریخ ۱۳: ۸ مراجعه کنید.
در اینجا فهرست اسامی مردانِ منتخبِ لاویان برای آوازخوانی و نوازندگی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم، ادامه مییابد.
معنی این کلمه دقیقا مشخص نیست، ولی ممکن است به فرمی از موسیقی اشاره کند.
در اینجا فهرست اسامی مردانِ منتخبِ لاویان برای آوازخوانی و نوازندگی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم، ادامه مییابد.
معنی این کلمه به درستی مشخص نیست، ولی محتمل است که به فرمی از موسیقی اشاره داشته باشد.
« دیگر گروه موسیقی را راهنمایی کنند » یا « رهبری سرودهای مراسم مذهبی »
در اینجا فهرست اسامی مردانِ منتخبِ لاویان برای آوازخوانی و نوازندگی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم، ادامه مییابد.
در اینجا فهرست اسامی مردانِ منتخبِ لاویان برای آوازخوانی و نوازندگی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم، ادامه مییابد.
فهرست اسامی مردانِ منتخبِ لاویان برای آوازخوانی و نوازندگی در هنگام ورود صندوق عهد به اورشلیم در اینجا خاتمه مییابد.
معانی محتمل عبارتند از ۱) کلمه «هزاره » نشاندهنده تعداد دقیق سربازانی است که تحت فرماندهی سردار بودند. ترجمه جایگزین: «سردار هزار سرباز» یا ۲) کلمه « هزاره » نشاندهنده تعداد دقیق سربازان نیست بلکه نام بخشی از تقسیمات بزرگ ارتش است. ترجمه جایگزین:« سرداران گروههای بزرگ ارتشی »
نام مردی است.
(See:
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «داود، و لاویانی که صندوق عهد را حمل میکردند، آوازه خوانان، و کَنَنیا، و رهبر آوازخوانان همگی لباسی از کتان نازک بر تن داشتند »
نوعی پارچه ساخته شده از الیاف گیاه کتان است.
نام مردی است.
در اینجا کلمه «تمامی» صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «بنابراین جمعیت کثیری از اسرائیلیها صندوق عهد را آوردند»
دو صفحه فلزی نازک مدور که بر اثر کوبیدن آنها به هم صدای بلندی ایجاد میشود. به چگونگی ترجمه خودتان در اول تواریخ ۱۳: ۸ مراجعه کنید.
« هنگامی که مردم صندوق عهد یهوه را به شهر داوود آوردند »
نام همسر داوود است.
در اینجا « دل » نماینگر افکار و احساسات است. ترجمه جایگزین: «او داوود را خوار شمرد» یا « او را تقبیح کرد »
1و تابوت خدا را آورده، آن را در خیمهای كه داود برایش برپا كرده بود، گذاشتند؛ و قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی به حضور خدا گذرانیدند.2و چون داود از گذرانیدن قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی فارغ شد، قوم را به اسم خداوند بركت داد.3و به جمیع اسرائیلیان به مردان و زنان به هر یكی یك گردۀ نان و یك پارۀ گوشت و یك قرص كشمش بخشید.4و بعضی از لاویان را برای خدمتگزاری پیش تابوت خداوند تعیین نمود تا یهُوَه خدای اسرائیل را ذكر نمایند و شكر گویند و تسبیح خوانند،5یعنی آساف رئیس و بعد از او زكریا و یعْیئیل و شَمِیرامُوت و یحیئیل و مَتَّتیا و اَلِیآب و بنایا و عُوبید اَدُوم و یعْیئیل را با عودها و بربطها و آساف با سنجها مینواخت.6و بنایا و یحْزِیئِیل كهنه پیش تابوت عهد خدا با كرّناها دائماً (حاضر میبودند.)7پس در همان روز داود اولاً (این سرود را) به دست آساف و برادرانش داد تا خداوند را تسبیح بخوانند:8یهُوَه را حمد گویید و نام او را بخوانید. اعمال او را در میان قومها اعلام نمایید.9او را بسرایید برای او تسبیح بخوانید. در تمامی كارهای عجیب او تفكر نمایید.10در نام قدّوس او فخر كنید. دل طالبان خداوند شادمان باشد.11خداوند و قوت او را بطلبید. روی او را پیوسته طالب باشید.12كارهای عجیب را كه او كرده است، بیاد آورید، آیات او و داوریهای دهان وی را،13ای ذریت بندۀ او اسرائیل! ای فرزندان یعقوب برگزیده او!14یهُوَه خدای ما است. داوریهای او در تمامی جهان است.15عهد او را بیاد آورید تا ابدالا´باد، و كلامی را كه به هزاران پشت فرموده است،16آن عهدی را كه با ابراهیم بسته، و قَسَمی را كه برای اسحاق خورده است،17و آن را برای یعقوب فریضه قرار داد و برای اسرائیل عهد جاودانی؛18و گفت زمین كَنْعان را به تو خواهم داد، تا حصۀ میراث شما شود،19هنگامی كه عددی معدود بودید، قلیلالعدد و غربا در آنجا،20و از اُمّتی تا اُمّتی سرگردان میبودند، و از یك مملكت تا قوم دیگر.21او نگذاشت كه كسی بر ایشان ظلم كند، بلكه پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ نمود،22كه بر مسیحان من دست مگذارید، و انبیای مرا ضرر مرسانید.23ای تمامی زمین یهُوَه را بسرایید. نجات او را روز به روز بشارت دهید.24در میان امّتها جلال او را ذكر كنید، و كارهای عجیب او را در جمیع قومها.25زیرا خداوند عظیم است و بینهایت محمود؛ و او مُهیب است بر جمیع خدایان.26زیرا جمیع خدایان امّتها بتهایند. اما یهُوَه آسمانها را آفرید.27مجد و جلال به حضور وی است؛ قوت و شادمانی در مكان او است.28ای قبایل قومها خداوند را توصیف نمایید. خداوند را به جلال و قوت توصیف نمایید.29خداوند را به جلال اسم او توصیف نمایید. هدایا بیاورید و به حضور وی بیایید. خداوند را در زینت قدوسیت بپرستید.30ای تمامی زمین از حضور وی بلرزید. ربع مسكون نیز پایدار شد و جنبش نخواهد خورد.31آسمان شادی كند و زمین سرور نماید، و در میان امّتها بگویند كه یهُوَه سلطنت میكند.32دریا و پری آن غرش نماید؛ و صحرا و هر چه در آن است به وجد آید.33آنگاه درختان جنگل ترنم خواهند نمود، به حضور خداوند زیرا كه برای داوری جهان میآید.34یهُوَه را حمد بگویید زیرا كه نیكو است. زیرا كه رحمت او تا ابدالا´باد است.35و بگویید ای خدای نجات ما ما را نجات بده. و ما را جمع كرده، از میان امّتها رهایی بخش. تا نام قدوس تو را حمد گوییم، و در تسبیح تو فخر نماییم.36یهُوَه خدای اسرائیل متبارك باد. از ازل تا ابدالا´باد و تمامی قوم آمین گفتند و خداوند را تسبیح خواندند.37پس آساف و برادرانش را آنجا پیش تابوت عهد خداوند گذاشت تا همیشه پیش تابوت به خدمت هر روز در روزش مشغول باشند.38و عُوبید اَدُوم و شصت و هشت نفر برادران ایشان و عُوبید اَدُوم بن یدِیتُون و حُوسَه دربانان را.39و صادوقِ كاهن و كاهنان برادرانش را پیش مسكن خداوند در مكان بلندی كه در جِبْعُون بود،40تا قربانیهای سوختنی برای خداوند بر مذبح قربانی سوختنی دائماً صبح و شام بگذرانند برحسب آنچه در شریعت خداوند كه آن را به اسرائیل امر فرموده بود مكتوب است.41و با ایشان هِیمان و یدُوتُون و سایر برگزیدگانی را كه اسم ایشان ذكر شده بود تا خداوند را حمد گویند زیرا كه رحمت او تا ابدالا´باد است.42و همراه ایشان هِیمان و یدُوتُون را با كرّناها و سنجها و آلات نغمات خدا بهجهت نوازندگان و پسران یدُوتُون را تا نزد دروازه باشند.43پس تمامی قوم هر یكی به خانۀ خود رفتند، اما داود برگشت تا خانۀ خود را تبرك نماید.
باب پانزدهم و شانزدهم درباره چگونگی سازماندهی کاهنان و لاویان توسط داوود است.
در بعضی از ترجمهها ابیات اشعار کمی متمایل به چپ وجدا از بقیه ی متن قرار گرفته است تا خواندنش برای مخاطب آسانتر شود. ULB این امر را در مورد سرودهای موجود در باب شانزدهم آیات ۸-۳۶ به کار برده است.
داوود به هنگام سازماندهی کاهنان در خیمه ، مزامیرش را در ستایش یهوه نوشت.
کلمه «آنها » در این آیات به کاهنان و لاویان اشاره میکند.
« در محضر خدا »
عبارت بالا مجاز مرسل است که مربوط به داوود و هدایت کاهنانی است که وظیفه قربانی کردن را به عهده داشتند.
برکت دادن « به اسم خداوند » به معنی برکت دادن با قدرت و مقام یهوه یا برکت بخشیدن به نمایندگی از اوست.
این امر تحت هدایت و اقتدار داوود انجام شد.
نان شیرینی که با کشمش پخته می شود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسامی تنی چند از مردان است.
به معنی جایگزین او از نظر اقتدار و موقعیت است.
دو صفحه فلزی نازک و مدور که با کوبیدن آنها به یکدیگر صدای بلندی ایجاد میشود. به چگونگی ترجمه خودتان در اول تواریخ ۱۳: ۸ رجوع کنید.
نام مردی است.
در اینجا « همان روز » به روزی اشاره میکند که صندوق عهد از خانه عوبید اَدوم به اورشلیم منتقل شد.
« سرود شکرگزاری»
« نام او » در اینجا به یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نام یهوه را بخوانید»
به مردم اقوام یا ملتها اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«مردمِ ملل»
این صفحه تعمداّ خالی گذاشته شده است.
در اینجا « نام قدّوس او » به یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به یهوه فخر کنید» یا «در یهوه فخر کنید»
« دل » در اینجا نشانگر شخصی است که یهوه را طلب میکند. ترجمه جایگزین:« بگذار جویندگان یهوه به وجد آیند »
« طلبیدن قوت یهوه » به این معنی است که از او بخواهید شما را قوت بخشد. ترجمه جایگزین: «از یهوه بطلب و از او بخواه تا تو را نیرو بخشد»
«بخواهید تا همیشه در نزدیکی شما باشد»
«کارهای شگفتانگیز را به خاطر آور»
فعل در اینجا به قرینه ی معنوی حذف شده است. ترجمه جایگزین: «آیات ( معجزات) او را بیاد آور»
در اینجا « دهان » به گفتههای یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «احکام و فرامینی که او بیان کرده است»
(See:
این عبارات مفاهیم مشابهی را در ذهن متبادر میکنند و برای تاکید مورد استفاده قرار میگیرند.
(See:
« تمامی جهان » در اینجا به تمامی مردمان کره زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «احکام و داوریهایش برای تمامی مردم زمین است»
این دو عبارت معانی مشابهی را بیان میکنند و برای تاکید به کار برده شدهاند. در اینجا « کلام » به عهد و پیمان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عهد او را برای همیشه در خاطر بسپارید، قولی که او برای هزاران نسل داده است»
عبارت بالا بدین معنی است که عهد او را به خاطر بسپارید و درباره آن فکر کنید. ترجمه جایگزین:« عهد او را در خاطر نگه دارید»
« ۱۰۰۰ نسل »
عبارت « به یاد میسپارد » به معنی به خاطر آوردن چیزی است. ترجمه جایگزین: «او به یاد میآورد» [در فارسی به این شکل نیامده و از آیه پیشین استنباط میشود]
« عهد » و « قسم » هر دو قول یهوه به مردمش را خاطر نشان میسازند.
در این عبارت به قَسَمی اشاره میشود که او قبلا برای اسحاق خورده بود. ترجمه جایگزین: «قَسَمی که او برای اسحاق خورد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ضمایر «تو» و «شما» در این آیه به اسرائیل اشاره میکنند.
« سهم... شما »
ضمیر «آنها» در این آیه به اسرائیل اشاره میکند.
در اینجا به طور تلویحی اشاره شده است که «آنجا» منظور سرزمین کنعان است. ترجمه جایگزین: «غریبه ها در سرزمین کنعان»
کلمه «آنها» در این آیه به اسرائیل اشاره میکند.
این دو عبارت معانی مشابه دارند و به منظور تاکید به کار برده شدهاند.
کلمات «ایشان» و «مال آنها » در این آیه به اسرائیل اشاره دارد.
«محض خاطر ایشان»
در اینجا « دست گذاشتن » به معنی آسیب رساندن است . یهوه از صنعت ادبی اغراق استفاده کرده تا هشدارهایش مبنی بر عدم آسیب به مردمش را قوت ببخشد. ترجمه جایگزین: «به مردمی که من مسح کردهام آسیب نرسانید»
در اشعار عبری به کارگیری صنعت ادبی ساختار موازی یا موازی سازی متداول است.
منظور از این عبارت تمامی مردم ساکن در زمین است. ترجمه جایگزین: «تمامی شما مردمی که بر روی زمین زندگی میکنید»
اسم معنی « نجات » را میتوان با استفاده از فعل « نجات دادن» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بشارت دهید که او ما را نجات داده است» یا «به مردم بگویید که او شخصی است که نجات میدهد»
«هر روز»
« به تمامی مردم از همه ملتها درباره جلال پر شکوه او بگویید»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه عظیم است. او را با شکوه ستایش کنید» یا «یهوه عظیم است، و مردم باید او را با شکوه ستایش کنند»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از او بیش از تمامی خدایان بترسید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده چنان بیان میکند که گویی مجد و جلال اشخاصی هستند که میتوانند در حضور پادشاه بایستند.
«برگرداگرد او» یا «جایی که او هست»
نویسنده چنان بیان میکند که گویی قوت و شادمانی اشخاصی هستند که میتوانند در جایگاه مقدس یهوه حضور پیدا کنند.
«در معبد او» یا «در جایگاه مقدس او»
«یهوه را ستایش کنید» یا «یهوه را بستایید»
اسامی معنی «جلال» و«قوت» میتوانند به شکل صفت قرار بگیرند. ترجمه جایگزین: «یهوه را بپرستید زیرا او پرجلال و نیرومند است»
اسم معنی « جلال » را میتوان به عنوان فعل و یا صفت نیز به کار برد. ترجمه جایگزین:« یهوه را جلال دهید همان گونه که سزاوار نامش است» یا «اعلام کنید که یهوه پرجلال است به همان گونه که در خور نامش است»
در اینجا « اسم او » به خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درخور او» یا « او لایق است» یا «او سزاوار دریافت است»
عبارت بالا به صورت تلویحی بیان میکند که مردم برای عبادت زانو میزدند. ترجمه جایگزین: «برای عبادت یهوه زانو بزنید»
اسامی معنی «زینت» و «قدوسیت» را میتوان به عنوان صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا او به طرز باشکوهی زیبا و مقدس است»
از ترس بلرزید.
کنایه از مردمی است که بر روی زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: « تمامی مردم زمین »
معانی محتمل عبارتند از ۱) از آسمان و زمین چنان سخن به میان آمده که گویی همانند مردم دارای احساسات هستند. ترجمه جایگزین: «بگذار چنان باشد که گویی آسمانها مسرور و زمین شادمان است» یا ۲) «آسمانها» و «زمین» کنایه از افرادی است که در آنجا ساکن هستند. ترجمه جایگزین: «بگذار تا آنها که در آسمانها منزل کردهاند مسرور باشند و ساکنین زمین نیز خرسند»
اطلاعات تلویحی حاکی از آن است که این عبارت به همه جانداران ساکن دریاها اشاره میکند. این عبارت به گونهای بیان شده که گویی موجودات آبزی بایستی همانند انسانها غریو شادی سر دهند». ترجمه جایگزین: «جانداران ساکن دریاها شادمانه فریاد میکشند»
«صحرا و هر چه در آن است به وجد آید» نویسنده به گونهای مقصود خود را بیان میکند که گویی دشت و صحرا و حیوانات آنجا همانند انسانها دارای عواطف و احساسات هستند. ترجمه جایگزین: «بگذار تا آن گونه باشد که گویی دشت و صحراها وتمامی حیوانات ساکن در آنها به وجد میآیند»
در عبارت بالا از درختان به گونهای صحبت شده که گویی انسانند و قادرند غریو شادی سر دهند.
اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت قید «رحیمانه» یا صفت «راحم» نیز به کار برد. ترجمه جایگزین: «زیرا که او تا به ابد رحیمانه ما را دوست خواهد داشت» یا «زیرا که او بر عهد خویش تا به ابد امین است »
در اینجا عبارت «از میان امّتها» بیانگر مردم ان امّتها است. ترجمه جایگزین: «ازمیان مردم دیگر امّتها» یا «از ارتش دیگر امّتها»
در اینجا با «نام قدوس» به یهوه اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «حمد بر تو باد» یا «حمد بر یهوه باد»
در اینجا به دو بینهایت اشاره شده که در برگیرنده تمامی زمانها است. ترجمه جایگزین:«ازلیت تا ابدیت»
این صنعت ادبی تعمیم به گرد آمدن گروهی از مردم برای عبادت یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم» یا «هر کسی که آنجا بود»
«خویشاوندان او»
با این اطلاعات تلویحی نشان داده میشود که آنها موظف به انجام وظایف روزانهشان بر اساس قوانین تورات بودند. ترجمه جایگزین: «همان گونه که در تورات آمده بود وظایف روزانه لازم الاجرا بودند»
اسامی تنی چند از مردان بودند.
« ۶۸ تن از خویشاوندان »
« انجام وظیفه کردن در خیمه خداوند »
کلمه «آنها» در این آیه به کاهنان اشاره میکند.
« هر روز، صبح »
کلمه « ایشان » در این آیه به کاهنان اشاره دارد.
اسامی تنی چند از مردان بودند.
دوصفحه فلزی نازک و مدور که در هنگام کوبیدن آنها به یکدیگر صدای بلندی ایجاد میشود. به چگونگی ترجمه خودتان از کتاب اول تواریخ ۱۳:۸ مراجعه کنید.
اطلاعات ضمنی نشان میدهد که آنها در ورودی خیمه ی خدا به نگهبانی گماشته شده بودند. ترجمه جایگزین:« ورودی خیمه خدا را نگهبانی میکردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و واقع شد چون داود در خانۀ خود نشسته بود كه داود به ناتان نبی گفت: «اینك من در خانۀ سرو آزاد ساكن میباشم و تابوت عهد خداوند زیر پردهها است.»2ناتان به داود گفت: «هر آنچه در دلت باشد به عمل آورزیرا خدا با تو است.»3و در آن شب واقع شد كه كلام خدا به ناتان نازل شده، گفت:4« برو و به بندۀ من داود بگو خداوند چنین میفرماید: تو خانهای برای سكونت من بنا نخواهی كرد.5زیرا از روزی كه بنیاسرائیل را بیرون آوردم تا امروز در خانه ساكن نشدهام بلكه از خیمه به خیمه و مسكن به مسكن گردش كردهام.6و به هر جایی كه با تمامی اسرائیل گردش كردهام، آیا به احدی از داوران اسرائیل كه برای رعایت قوم خود مأمور داشتم، سخنی گفتم كه چرا خانهای از سرو آزاد برای من بنا نكردید؟7و حال به بندۀ من داود چنین بگو: یهُوَه صبایوت چنین میفرماید: من تو را از چراگاه از عقب گوسفندان گرفتم تا پیشوای قوم من اسرائیل باشی.8و هر جایی كه میرفتی، من با تو میبودم و جمیع دشمنانت را از حضور تو منقطع ساختم و برای تو اسمی مثل اسم بزرگانی كه بر زمیناند پیدا كردم.9و به جهت قوم خود اسرائیل مكانی تعیین نمودم و ایشان را غرس كردم تا در مكان خویش ساكن شده، باز متحرك نشوند، و شریران ایشان را دیگر مثل سابق ذلیل نسازند.10و از ایامی كه داوران را بر قوم خود اسرائیل تعیین نمودم و تمامی دشمنانت را مغلوب ساختم، تو را خبر میدادم كه خداوند خانهای برای تو بنا خواهد نمود.11و چون روزهای عمر تو تمام شود كه نزد پدران خود رحلت كنی، آنگاه ذریت تو را كه از پسران تو خواهد بود، بعد از تو خواهم برانگیخت و سلطنت او را پایدار خواهم نمود.12او خانهای برای من بنا خواهد كرد و من كرسی او را تا به ابداستوار خواهم ساخت.13من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود و رحمت خود را از او دور نخواهم كرد چنانكه آن را از كسی كه قبل از تو بود دور كردم.14و او را در خانه و سلطنت خودم تا به ابد پایدار خواهم ساخت و كرسی او استوار خواهد ماند تا ابدالا´باد.»15برحسب تمامی این كلمات و مطابق تمامی این رؤیا ناتان به داود تكلم نمود.16و داود پادشاه داخل شده، به حضور خداوند نشست و گفت: «ای یهُوَه خدا، من كیستم و خاندان من چیست كه مرا به این مقام رسانیدی؟17و این نیز در نظر تو ای خدا امر قلیل نمود زیرا كه دربارۀ خانه بندهات نیز برای زمان طویل تكلم نمودی و مرا ای یهُوَه خدا، مثل مرد بلندمرتبه منظور داشتی.18و داود دیگر دربارۀ اكرامی كه به بندۀ خود كردی، نزد تو چه تواند افزود زیرا كه تو بندۀ خود را میشناسی.19ای خداوند ، به خاطر بندۀ خود و موافق دل خویش جمیع این كارهای عظیم را به جا آوردی تا تمامی این عظمت را ظاهر سازی.20ای یهُوَه مثل تو كسی نیست و غیر از تو خدایی نی. موافق هر آنچه به گوشهای خود شنیدیم،21و مثل قوم تو اسرائیل كدام امتی بر روی زمین است كه خدا بیاید تا ایشان را فدیه داده، برای خویش قوم بسازد، و به كارهای عظیم و مهیب اسمی برای خود پیدا نمایی و امّتها را از حضور قوم خود كه ایشان را از مصر فدیه دادی، اخراج نمایی.22و قوم خود اسرائیل را برای خویش تا به ابد قوم ساختی و توای یهُوَه خدای ایشان شدی.23« و الا´ن ای خداوند كلامی كه دربارۀ بندهات و خانهاش گفتی تا به ابد استوار شود و برحسب آنچه گفتی عمل نما.24و اسم تو تا به ابد استوار و معظم بماند تا گفته شود كه یهُوَه صبایوت خدای اسرائیل خدای اسرائیل است و خاندان بندهات داود به حضور تو پایدار بماند.25زیرا تو ای خدای من بر بندۀ خود كشف نمودی كه خانهای برایش بنا خواهی نمود؛ بنابرین بندهات جرأت كرده است كه این دعا را نزد تو بگوید.26و الا´ن ای یهُوَه، تو خدا هستی و این احسان را به بندۀ خود وعده دادهای.27و الا´ن تو را پسند آمد كه خانۀ بندۀ خود را بركت دهی تا در حضور تو تا به ابد بماند زیرا كه تو ای خداوند بركت دادهای و مبارك خواهد بود تا ابدالا´باد.»
داوود قصد داشت تا معبدی برای خدا بسازد، ولی خدا به او اجازه این کار را نداد. در مقابل او (خدا) قول داد که پسرش سلیمان این مهم را به انجام رسانده و پادشاهی فرزندانش تا به ابد برقرار باشد.
and and )
این عبارت در اینجا شروع بخش جدیدی از داستان را نوید میدهد. اگر در زبان شما روشی برای انجام این امر وجود دارد، آن را در اینجا لحاظ کنید.
خوشحال و راحت بدون هیچ تمایلی به حرکت و تغییر موقعیت.
سرو، نوعی درخت است که به خاطر قدرت و استقامتش مشهور است. اگر در فرهنگ شما معادلی برای این نوع درخت وجود دارد، میتوانید آن را جایگزین کنید در غیر این صورت آن را بازنویسی کنید. ترجمه جایگزین: «من در یک خانه دایمی و محکم زندگی میکنم»
خیمه محل سکونت موقت است. اگر خیمه در فرهنگ شما وجود ندارد، میتوانید از کلمه دیگری به جای آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «صندوق عهد یهوه در محلی غیر دائمی قرار دارد»
در اینجا « دل » نشانگر فکر و اندیشه است. ترجمه جایگزین: «هر چه فکر میکنی لازم است به انجام برسانی، همان را انجام بده»
در اینجا «با تو» بدین معنی است که خدا به داوود برکت داده و یاری میرساند.
اصطلاح «کلام خدا نازل شد» به این دلیل استفاده شده تا پیام خاصی از جانب خدا را برساند. ترجمه جایگزین: «خدا پیغامی به ناتان داد. او گفت» یا «خدا این پیغام را به ناتان گفت»
جملات بالا نقل قول در نقل قول هستند. شاید لازم باشد آنها بصورت نقل قول غیر مستقیم ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «برو و به داوود بنده من بگو که او کسی نیست که خانهای که من در آن زندگی خواهم کرد را بسازد»
در اینجا «خانه » به معنی معبد است. یهوه در اول تواریخ ۱۷: ۱۰خواهد گفت که او خانهای برای داود خواهد ساخت. در آنجا «خانه» به معنی خانواده یا خاندان است. اگر در زبان شما کلمهای وجود دارد که هر دو این موارد را در بر داشته باشد هم در اینجا و هم در ۱۷: ۱۰ از آن استفاده کنید.
اطلاعات تلویحی بیان شده در اینجا به خدا اشاره میکند که قوم بنیاسرائیل را از مصر بیرون آورد. ترجمه جایگزین: «که اسرائیلیان را از سرزمین مصر به سرزمین موعود آوردم»
هر دو کلمه «خیمه» و «مسکن» به مورد مشابهی اشاره میکنند و بر این نکته تاکید دارند که خدا در مکانی موقت زندگی کرده بود.
جملات بالا از نظر ساختاری نقل قول در نقل قول هستند. نقل قول مستقیم را میتوان به نقل قول غیر مستقیم تبدیل کرد. ترجمه جایگزین: «آیا از هیچ یک از رهبران اسرائیل که به شبانی مردم گماشتم پرسیدم که چرا برای من خانهای از سرو آزاد بنا نکردید؟»
یهوه سوالی را مطرح میکند تا تاکید کند که از رهبران اسرائیل نخواسته که خانهای برای او بسازند. ترجمه جایگزین: «من هرگز چیزی به رهبران اسرائیل نگفتم»
از رهبران مردم اسرائیل به گونهای یاد شده که گویی شبان هستند و مردم گوسفند.
اگر یهوه این سوال را برای رهبران مطرح کرده بود، قاعدتا میبایستی این پرسش را برای سرزنش آنها استفاده کرده باشد که چرا خانهای از سرو آزاد برای او نمیسازند. اما یهوه قبلا گفته بود که او این سوال را از آنها نپرسیده است. ترجمه جایگزین: «شما میبایست برای من خانه ای از سرو آزاد ساخته باشید »
یهوه قول خود به داود را از طریق ناتان نبی شرح میدهد.
حال در اینجا به معنی «در این لحظه» نیست، ولی برای جلب توجه به نکته مهمی به کار رفته که در پی آن میآید.
یهوه هنوز در حال بیان آن چیزهایی است که ناتان نبی باید به داوود نقل قول کند.
به شغل داوود به عنوان چوپان به وسیله محلی که گوسفندانش را میپایید، اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «من تورا از شغلت به عنوان چوپان جدا کردم»
بخشی از اراضی، جایی که حیوانات در آن چرا میکنند. به چگونگی ترجمه خودتان از کتاب اول تواریخ ۴: ۳۹ و ۴: ۴۰ رجوع کنید.
یهوه به بیان قول خود به داوود از طریق ناتان نبی ادامه میدهد.
در اینجا «با تو» به این معنی است که یهوه داوود را برکت داده و کمک کرده است.
یهوه از نابود ساختن دشمنان داوود به شکلی سخن میگوید که گویی آنها را همانند قوارهای از پارچه تکه تکه کرده یا مانند شاخهای از درخت بریده است.
در اینجا « اسم » بیانگر وجهه و آبروی شخص است. ترجمه جایگزین: «نام تو را بزرگ و پرآوازه خواهم کرد»
عبارت «اسم بزرگان» به معنی افراد مشهور است.
یهوه به بیان قول خودش به داوود از طریق ناتان نبی ادامه میدهد.
«مکانی را انتخاب خواهم کرد»
این که خدا مسبب اسکان دائمی و امن مردم در سرزمینی شود به کاشتن آنها در آن زمین تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «من آنها را در آنجا ساکن خواهم کرد»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «هرگز هیچ کس برای آنها مشکلی ایجاد نخواهد کرد»
کلمات «مال تو» و «تو» در این آیه به داوود اشاره میکند.
یهوه به بیان قول خود به داوود از طریق ناتان نبی ادامه میدهد.
در اینجا «ایام» بیانگر مدت زمان طولانی است. ترجمه جایگزین: «از زمانی که»
بعد از اینکه مردم اسرائیل وارد سرزمین کنعان شدند و قبل از این که پادشاهان بر آنها حکمفرمایی کنند، خدا رهبرانی را به نام «داوران» انتخاب کرد تا در زمان پیش آمد مشکلات، آنها را رهبری کنند.
در قدرت بودن، بر تسلط یافتن بر کسی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فرماندهی کردن براسرائیلیها، مردم من»
مهار کردن شخصی یا حیوانی برای جلوگیری از حمله کردن.
در اینجا « خانه » مجاز مرسل است و به تداوم قدرت فرماندهی اجداد داوود بر اسرائیل اشاره میکند. خدا در کتاب اول تواریخ ۱۷: ۴ به داود میگوید او آن کسی نیست که خانهای برای یهوه بسازد. در آنجا «خانه» نماینگر معبد است. اگر در زبان شما کلمهای وجود دارد که هر دو نظر را توضیح دهد هم در اینجا و هم در ۱۷: ۴ از آن استفاده کنید.
یهوه به بیان قولش به داوود از طریق ناتان نبی ادامه میدهد.
«محقق خواهد شد»
هر دو عبارت «چون روزهای تو تمام شود» و «نزد پدران خود رحلت کنی» معانی مشابهی داشته و به منظور تاکید در کنار هم قرار گرفتهاند. هر دوی آنها شیوه مودبانهای برای بیان مرگ و نیستی هستند.
انتخاب فرزندان داوود توسط خدا به گونهای بیان شده است که انگار خدا او را برافراشته یا بلند میکند.
خدا به بیان قولش به داوود توسط ناتان نبی ادامه میدهد.
حق فرمانروایی پادشاه به وسیله محل جلوسش توصیف میشود. ترجمه جایگزین: «من او را همیشه بر اسرائیل حکمران خواهم ساخت»
خدا به بیان قولش به داود بوسیله ناتان نبی ادامه میدهد.
نبوتی که در باب ۱۷ آیات ۱۱تا ۱۴ از آن یاد شده، مربوط به سلیمان پسر داوود است. ولی جنبههایی از نبوت توسط عیسی مسیح به سرانجام خواهد رسید. بنابراین بهتر است در اینجا ترجمه کلمات «پدر» و «پسر» با کلمات عادی همان گونه که برای رابطه خونی بین پدر و پسر به کار میرود، انجام شود.
اسم معنی « رحمت » را میتوان بصورت قید «رحیمانه» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین : «من هرگز به محبت کردن رحیمانه به او پایان نمیدهم، چنان که که محبتم را از شائول دریغ کردم»
یهوه به بیان قولش به داود توسط ناتان نبی پایان میدهد.
این دو عبارت معانی مشابه داشته و براین نکته تاکید دارند که سلطنت داوود تا به ابد ادامه خواهد یافت.
این جمله به صورت معلوم نیز می تواند ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «من تخت سلطنت او را تا ابد پایدار نگاه خواهم داشت»
حق فرمانروایی پادشاه به محل جلوس او مرتبط میشود. ترجمه جایگزین: «حق او برای فرمانروایی کردن»
« به او گفت »
در اینجا «کلمات» معرف آن چیزی است که یهوه میگوید.
«داوود گفت»
داوود این سوال را مطرح میکند تا احساسات عمیق خود را از شنیدن اظهارات یهوه بیان کند. این پرسش بدیهی را میتوان به صورت جمله اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ای یهوه، ای خدا، من و خانوادهام ارزش کسب این مقام را نداریم»
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه می دهد.
چیزی که اهمیت ندارد، به عنوان امری کوچک قلمداد میشود.
در اینجا «نظر» نشانگر قضاوت و ارزیابی است. ترجمه جایگزین: «بر اساس داوری تو»
در اینجا داوود خود را به عنوان «بندهات » معرفی میکند. این عبارت را میتوان به صورت اول شخص نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانوادهام»
در اینجا به گونهای از زمان صحبت میشود که گویی چیزی است که از جایی حرکت کرده و به مقصدی میرسد. ترجمه جایگزین: «و در آینده چه بر سر آنها خواهد آمد»
در اینجا داوود خود را به عنوان «بندهات» مورد خطاب قرار میدهد. این عبارت را میتوان به صورت اول شخص نوشت. ترجمه جایگزین: «من»
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد.
داوود این سوال را مطرح میکند تا تاکید کند چیزی برای گفتن به یهوه باقی نگذاشته است. ترجمه جایگزین: «دیگر چیزی بیش از این نمیتوانم به تو بگویم»
این دو جمله معانی متشابه داشته و تکرار آنها به منظور تاکید بر نکتهای است.
اسم معنی « شناخت » را میتوان به صورت فعل « شناختن » ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو بنده خود را به طور خاص میشناسی»
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد.
در اینجا داوود خود را « بندهات » معرفی میکند که میتوان آنرا به صورت اول شخص نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «محض رضای خاطر من»
«آن چه را که برنامهریزی کرده بودی به انجام رساندی»
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد.
این دو عبارت معانی مشابه داشته و به منظور تاکید بر نکتهای تکرار شدهاند.
در اینجا « ما » به داوود و ملت اسرائیل اشاره میکند.
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد.
این طور انتظار میرود که پاسخ این پرسش منفی باشد تا این نکته به اثبات برسد که هیچ جایگزینی غیر از ملت اسرائیل برای این امر وجود نداشت. این جمله را میتوان به صورت اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ ملتی بر روی زمین وجود ندارد... به وسیله اعمال شگفتانگیز و بزرگ»
نکتهای که در اینجا به صورت تلویحی مطرح شده است این است که آنها از بردگی نجات یافتند. ترجمه جایگزین: «شما از بردگی در مصر نجات یافتید»
در اینجا «اسم» نشاندهنده اعتبار یهوه است. ترجمه جایگزین: «به همه مردم تفهیم کنی که تو چه کسی هستی»
در اینجا «امتها» معرف مردمانی است که در کنعان زندگی میکردند.
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد .
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد.
در اینجا « الان » به معنی «در این لحظه» نیست، ولی توجه را به سوی نکته مهمی جلب میکند که در ادامه ذکر خواهد شد.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد تا قولی که به من و خانوادهام دادی، انجام شود و باشد تا قولت پا بر جا بماند»
داوود از خود به عنوان سوم شخص نام میبرد که میتوان آن را به صورت اول شخص به کار برد. ترجمه جایگزین: «من و خانواده من»
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد.
در اینجا « اسم » نشانگر اعتبار یهوه است.
در اینجا « خاندان » نشانگر خانواده است. ترجمه جایگزین: «خانواده من»
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «به دلیل حضور تو محفوظ است» یا «به خاطر تو ادامه پیدا میکند»
داوود به صحبت کردن با یهوه ادامه میدهد.
داوود در اینجا خودش را با عنوان « بنده تو » خطاب میکند که میتواند به صورت اول شخص بیان شود. ترجمه جایگزین: «من»
در اینجا « خانه » کنایه از اجداد داوود است و به فرمانروایی مداوم آنها بر اسرائیل اشاره میکند. یهوه در کتاب اول تواریخ ۱۷: ۴ به داوود میگوید که تو کسی نیستی که برای من خانه خواهی ساخت. «خانه» نشانگر معبد است. اگر در زبان شما کلمهای وجود دارد که هر دو معنی را بیان کند، آنرا هم در اینجا و هم در ۱۷: ۴ استفاده کنید.
اسم معنی « جرات » را در اینجا میتوان به صورت فعل نیز به کار برد. ترجمه جایگزین: «من، بندهات جرات میکنم»
داوود به صحبت با یهوه ادامه میدهد.
«الان» در اینجا به معنی «در همین لحظه» نیست بلکه برای جلب توجه به نکات مهمی است که در پی میآیند.
داوود به سخن گفتن با یهوه ادامه میدهد.
داوود از خودش به عنوان سوم شخص نام میبرد که میتواند به صورت اول شخص نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «خانه ی من» یا «خانواده من»
این دو عبارت تقریبا معانی مشابهای داشته و تکرار آنها به دلیل تاکید است.
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «تو برکت بخشیدن خود را تا ابد ادامه خواهی داد»
1و بعد از این واقع شد كه داود فلسطینیان را شكست داده، مغلوب ساخت و جَتّ و قریههایش را از دست فلسطینیان گرفت.2و موآب را شكست داد و موآبیان بندگان داود شده، هدایا آوردند.3و داود هَدَرْعَزَر پادشاه صُوبَه را در حَمات هنگامی كه میرفت تا سلطنت خود را نزد نهر فرات استوار سازد، شكست داد.4و داود هزار ارابه و هفت هزار سوار و بیست هزار پیاده از او گرفت، و داود تمامی اسبان ارابه را پی كرد، اما از آنها برای صد ارابه نگاه داشت.5و چون اَرامیانِ دمشق به مدد هَدَرْعَزَر پادشاه صُوبَه آمدند، داود بیست و دو هزار نفر از اَرامیان را كشت.6و داوددر اَرامِ دمشق (قراولان) گذاشت و اَرامیان بندگان داود شده، هدایا آوردند. و خداوند داود را در هر جا كه میرفت نصرت میداد.7و داود سپرهای طلا را كه بر خادمان هَدَرْعَزَر بود گرفته، آنها را به اورشلیم آورد.8و داود از طِبْحَت و كُون شهرهای هَدَرْعَزَر برنج از حد زیاده گرفت كه از آنْ سُلیمانْ دریاچه و ستونها و ظروف برنجین ساخت.9و چون تُوعُو پادشاه حَمات شنید كه داود تمامی لشكر هَدَرْعَزَر پادشاه صُوبَه را شكست داده است،10پسر خود هَدُورام را نزد داود پادشاه فرستاد تا از سلامتی او بپرسد و او را تَهْنِیت گوید از آن جهت كه با هَدَرْعَزَر جنگ نموده او را شكست داده بود، زیرا هَدَرْعَزَر با تُوعُو مقاتله مینمود؛ و هر قِسم ظروف طلا و نقره و برنج (با خود آورد).11و داود پادشاه آنها را نیز برای خداوند وقف نمود، با نقره و طلایی كه از جمیع امّتها یعنی از اَدُوم و موآب و بنیعَمُّون و فلسطینیان و عَمالَقَه آورده بود.12و اَبِشای ابن صَرُویه هجده هزار نفر از اَدُومیان را در وادی مِلْح كشت.13و در اَدُوم قراولان قرار داد و جمیع اَدُومیان بندگان داود شدند و خداوند داود را در هر جایی كه میرفت نصرت میداد.14و داود بر تمامی اسرائیل سلطنت نموده، انصاف و عدالت را بر تمامی قوم خود مجرا میداشت.15و یوآب بن صَرُویه سردار لشكر بود و یهوشافاط بن اَخِیلُود وقایع نگار.16و صادوق بن اَخِیطُوب و ابیمَلِك بن اَبْیاتار كاهن بودند و شوشا كاتب بود.17و بنایا ابن یهُویاداع رئیسكَرِیتیان و فَلِیتیان و پسران داود نزد پادشاه مقدم بودند.
پیروزیهای داوود
داوود تمامی سرزمینهای همجوار اسرائیل را فتح کرد. طلا، نقره و برنزهایی که در این فتوحات به دست آورده بود را برای ساخت معبد ذخیره کرد. شاید این امر به این خاطر بود که او باور داشت ، پیروزیهایش را از جانب یهوه کسب کرده است. بنابراین غنایمی را که از این فتوحات به دست آورده بود ، متعلق به یهوه میدانست.
« پس از قول خدا مبنی بر برکت بخشیدن به داوود»
ازاین عبارت در اینجا استفاده شده تا بیان کننده آغاز بخش جدیدی از داستان باشد. اگر در زبان شما روشی برای انجام این امر وجود دارد، در اینجا از آن استفاده کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا از داوود و هَدَرعَزَر به گونهای صحبت شده که گویی آنها تنها بودند، ولی خواننده باید بداند که این شاهان نماینده ارتش و سپاهیانشان بودند. ترجمه جایگزین: «داوود و ارتش او بر سپاه هَدَرعَزَر فائق آمدند»
نام مردی است.
نام کشوری است.
«به سوی رودخانه فرات میرفت تا مردم آن ناحیه را شکست دهد»
« ۱۰۰۰ ارابه »
به سربازانی اطلاق میشود که سوار بر اسب هستند ( سواره نظام ). «۷۰۰۰ سوار »
منظور پیاده نظام است. «۲۰۰۰۰ سرباز پیاده»
داوود و سربازانش زردپی پشت زانوی اسبان را بریدند تا دیگر قادر به دویدن نباشند.
برای استفاده خاص حفظ کردن.
«۱۰۰ ارابه»
« ۲۲۰۰۰ تن را کشت »
گروهی از سربازان که در مناطق خاص گماشته میشوند.
«یهوه باعث پیروزیهای داوود میشد»
پادشاه صوبه بود. به چگونگی ترجمه خودتان از این اسم در کتاب اول تواریخ ۱۸: ۳ رجوع کنید.
«خادمان هَدَرعَزَر آن را حمل میکردند»
اسامی شهرها هستند.
«مقدار بسیار زیادی برنز»
نویسنده این اطلاعات پیش زمینهای را اضافه میکند تا سرنوشت آتی برنزها را توضیح دهد.
حوض بزرگی ساخته شده از برنز به عرض ۵ متر که به منظور مراسم شستشو در معبد نگهداری میشد.
نام مردی است.
نام دو محل است.
نام مردان است.
«درجنگ بودن با»
«تصمیم گرفت که آن اشیا فقط به منظور پرستش یهوه استفاده شوند»
«داوود از تمامی ملتهای شکست خورده گرفته بود»
اسامی دو تن از مردان است.
« ۱۸۰۰۰ تن از اَدُومیان »
نام درهای است بین اَدُوم و یهودا که جبهه نبرد بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بر همه اسرائیل»
اسم معنی «انصاف» و «عدالت» را در اینجا میتوان به صورت صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او برای تمامی مردمش عادلانه و منصفانه عمل کرد»
اسامی مردانند.
شخصی که جزییات وقایع خاص را مینگارد.
اسامی تنی چند از مردانند.
این املا نشاندهنده هجی صحیح «ابیملک» است که در بعضی نسخ آمده است. املا تصحیح شده ، این آیه را با کتاب دوم سموئیل ۸: ۱۷ مطابقت میدهد.
اسامی مردانند.
اسامی طوایف بیگانهاند که محافظین شخصی داوود شدند.
1و بعد از این واقع شد كه ناحاش، پادشاه بنیعَمُّون مرد و پسرش در جای او سلطنت نمود.2و داود گفت: «با حانُون بن ناحاش احسان نمایم چنانكه پدرش به من احسان كرد.» پس داود قاصدان فرستاد تا او را دربارۀ پدرش تعزیت گویند. و خادمان داود به زمین بنیعَمُّون نزد حانُون برای تعزیت وی آمدند.3و سروران بنیعَمُّون به حانُون گفتند: «آیا گمان میبری كه به جهت تكریم پدر تو است كه داود تعزیتكنندگان نزد تو فرستاده است؟ نی بلكه بندگانش به جهت تفحص و انقلاب و جاسوسی زمین نزد تو آمدهاند.»4پس حانُون خادمان داود را گرفته، ریش ایشان را تراشید و لباسهای ایشان را از میان تا جای نشستن دریده، ایشان را رها كرد.5و چون بعضی آمده، داود را از حالت آن كسان خبر دادند، به استقبال ایشان فرستاد زیرا كه ایشان بسیار خجل بودند، و پادشاه گفت: «در اَریحا بمانید تا ریشهای شما درآید و بعد از آن برگردید.»6و چون بنیعَمُّون دیدند كه نزد داود مكروه شدهاند، حانُون و بنیعَمُّون هزار وزنۀ نقره فرستادند تا ارابهها و سواران از اَرام نَهْرَین و اَرام مَعْكَه و صُوبَه برای خود اجیر سازند.7پس سی و دو هزار ارابه و پادشاه مَعْكَه و جمعیت او را برای خود اجیر كردند، و ایشان بیرون آمده، در مقابل مِیدَبا اُردو زدند، و بنیعَمُّون از شهرهای خودجمع شده، برای مقاتله آمدند.8و چون داود این را شنید، یوآب و تمامی لشكر شجاعان را فرستاد.9و بنیعَمُّون بیرون آمده، نزد دروازۀ شهر برای جنگ صفآرایی نمودند. و پادشاهانی كه آمده بودند، در صحرا علیحده بودند.10و چون یوآب دید كه روی صفوف جنگ، هم از پیش و هم از عقبش بود، از تمامی برگزیدگان اسرائیل گروهی را انتخاب كرده، در مقابل اَرامیان صفآرایی نمود.11و بقیه قوم را به دست برادر خود اَبِشای سپرد و به مقابل بنیعَمُّون صف كشیدند.12و گفت: «اگر اَرامیان بر من غالب آیند، به مدد من بیا؛ و اگر بنیعَمُّون بر تو غالب آیند، به جهت امداد تو خواهم آمد.13دلیر باش كه به جهت قوم خویش و به جهت شهرهای خدای خود مردانه بكوشیم و خداوند آنچه را در نظرش پسند آید بكند.»14پس یوآب و گروهی كه همراهش بودند، نزدیك شدند تا با اَرامیان جنگ كنند و ایشان از حضور وی فرار كردند.15و چون بنیعَمُّون دیدند كه اَرامیان فرار كردند، ایشان نیز از حضور برادرش اَبِشای گریخته، داخل شهر شدند؛ و یوآب به اورشلیم برگشت.16و چون اَرامیان دیدند كه از حضور اسرائیل شكست یافتند، ایشان قاصدان فرستاده، اَرامیان را كه به آن طرف نهر بودند آوردند، و شُوْفَك سردار لشكر هَدَرْعَزَر پیشوای ایشان بود.17و چون خبر به داود رسید، تمامی اسرائیل را جمع كرده، از اُرْدُن عبور نمود و به ایشان رسیده، مقابل ایشان صفآرایی نمود. و چون داود جنگ را بااَرامیان آراسته بود، ایشان با وی جنگ كردند.18و اَرامیان از حضور اسرائیل فرار كردند و داود مردان هفت هزار ارابه و چهل هزار پیاده از اَرامیان را كشت، و شُوفَك سردار لشكر را به قتل رسانید.19و چون بندگان هَدَرْعَزَر دیدند كه از حضور اسرائیل شكست خوردند، با داود صلح نموده، بندۀ او شدند، و اَرامیان بعد از آن در اعانت بنیعَمُّون اقدام ننمودند.
این باب آغاز روایت جنگ با عمونیان است. این داستان تا بخش ابتدایی باب بعد نیز ادامه پیدا میکند.
پادشاه جوان عَمون به داوود بیاحترامی کرد، به این شکل که ریش و ردای خادمینش را کوتاه کرد. او با علم به اینکه داوود قصد حمله دارد، مزدورانی را از اَرام برای کمک اجیر کرد. اسرائیل توانست مزدوران اَرامی را شکست دهد.
این عبارت در اینجا به کار رفته تا آغاز بخش بعدی داستان را بیان کند. اگر در زبان شما روشی برای انجام این امر وجود دارد، آنرا در اینجا به کار ببرید.
نام مردی است.
نام مردانند.
اسم معنی « احسان » را میتوان به صورت یک عمل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من احسانگر خواهم شد... احسانگر بود»
تسلی دادن
شاهزادگان با طرح این پرسش در پی تغییر نظر پادشاه نسبت به داوود بودند. این پرسش را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید فکر کنی که داوود این مردان را به قصد احترام به پدرت و تسلی دادن به تو به اینجا فرستاده است»
شاهزادگان این سوال را به منظور تغییر نظر پادشاه نسبت به داوود مطرح کردند. این سوال را به صورت جمله اخباری نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئنا خادمینش به منظور جاسوسی و تفحص در سرزمین ما و سرنگونی آن به اینجا آمدهاند»
حانُون این عمل را به صورت فردی انجام نداد، بلکه به مردانش دستور انجام آن را داد. ترجمه جایگزین: «بنابراین مردان حانون گرفتند»
«رداهای آنها»
«داوود چند پیک را برای تشویق گسیل داشت»
خجالت در این اصطلاح به شکل شرمندگی شدید توصیف شده تا نشانگر عمق تاثیرش بر آنها باشد. ترجمه جایگزین: «خیلی شرمنده بودند»
منظور داوود است.
«سپس به اورشلیم برگردید»
کلمه «مکروه» به بوی بد اشاره میکند و برای توصیف عمونیان به عنوان افرادی ناخوشایند و نامطلوب به کار میرود. ترجمه جایگزین: «دریافتند که برای داوود مشمئزکننده شده بودند» یا «دریافتند که داوود را خشمگین کرده بودند»
«۱۰۰۰ وزنه نقره»
تقریبا معادل ۳۳ کیلوگرم.
اسامی شهرها هستند.
«۳۲۰۰۰ ارابه»
اسامی شهرها هستند.
دقیقا مشخص نیست که آیا عمونیان هزار وزنه نقره را به طور کامل به پادشاه معکه پرداخت کردهاند یا تنها بخشی از آن مقدار را، و یا آنها باقیمانده نقرهها را به دیگر شهرها پرداختند که ارابهها و سواره نظام بیشتری فرستاده بودند.
«شنید که عمونیان برای جنگ بیرون آمدهاند»
«برای جنگ با آنها»
به دروازه پایتخت عمونیان اشاره میکند.
به پادشاهان اَرامی اشاره میکند که از سوی عمونیان برای کمک در جنگ با اسرائیل گماشته شده بودند.
در صحرای خارج از شهر جدا از عمونیان بودند.
«سربازان دشمن برای جنگ صف آرایی کردند»
« سربازانش را برای جنگ به خط کرد »
نام برادر یوآب است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« شجاع باش... شجاعانه رفتار کن »
«به خاطر مردممان و شهرهای خدایمان» یا «برای حفظ مردممان و شهرهای خدایمان»
در اینجا «نظر» نشانگر داوری یا ارزیابی است. ترجمه جایگزین:«آن چه که او در نظرش پسندیده است»
«رو به جلو به سمت جبهه نبرد حرکت کردند» یا «در جبهه نبرد به سربازان دشمن رسیدند»
کاملا مشخص نیست که آیا یوآب و سربازانش به یورش به عمونیان ادامه دادند. زمانی که عمونیان به شهر آنها رفتند، جنگ به پایان رسید و اسرائیلیها به خانه بازگشتند.
در ایات ۱۶-۱۹ به جنگ دوم اشاره میشود که در آن اَرامیانِ گریخته از دست یوآب ( کتاب اول تواریخ ۱۹: ۱۵ ) توسط دیگر اَرامیان تجهیز شده و دوباره به اسرائیل حمله کردند.
ازآنچه اَرامیان درک کردند به گونهای صحبت شده که گویی آنها چیزی را دیدهاند. ترجمه جایگزین: «اَرامیان دریافتند»
«درخواست سربازان بیشتری شد»
نام مردان هستند.
در این آیه روایت جنگ دوم ادامه مییابد که در آن اَرامیانِ گریخته از یوآب ( کتاب اول تواریخ ۱۹: ۱۵ ) توسط دیگر اَرامیان تجهیز شده و مجددا به اسرائيل حمله کردند.
جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که پیکهای داوود به او خبر دادند که لشکر بزرگتری از اَرامیان در راه است»
داوود این امور را به تنهایی انجام نمیداد. صاحب منصبان و افسرانش به او کمک میکردند. ترجمه جایگزین: «داوود و صاحب منصبانش جمع کردند... داوود و افسرانش صف آرایی نمودند»
صنعت ادبی تعمیم در اینجا به کار برده شده است. تمامی ساکنین اسرائیل در جنگ شرکت نکردند. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیار زیادی از اسرائیلیان»
« سازماندهی کرد »
در اینجا «وی» منظور سربازان داوود ، به علاوه خود داوود است. ترجمه جایگزین: «اَرامیان با داوود و لشکرش جنگیدند»
در این آيه روایت جنگ دوم ادامه مییابد که در آن اَرامیانِ گریخته از یوآب (کتاب اول تواریخ ۱۹: ۱۵ ) توسط دیگر اَرامیان تجهیز شده و دوباره به اسرائیل حمله کردند.
« ۷۰۰۰ کشت... ۴۰۰۰۰ »
در این آیه توصیف جنگ دوم که در آن اَرامیانِ گریخته از یوآب ( اول تواریخ ۱۹: ۱۵ ) توسط دیگر اَرامیان تجهیز شده و دوباره به اسرائيل حمله کرده، خاتمه مییابد.
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اسرائیل آنها را شکست داد»
آنها با داوود به عنوان پادشاه، پیمان صلح بستند و به اسرائیلیها خدمت کردند.
1و واقع شد در وقت تحویل سال، هنگام بیرون رفتن پادشاهان، كه یوآب قوت لشكر را بیرون آورد، و زمین بنیعَمُّون را ویران ساخت و آمده، رَبَّه را محاصره نمود. اما داود در اورشلیم ماند و یوآب رَبَّه را تسخیر نموده، آن را منهدم ساخت.2و داود تاج پادشاه ایشان را از سرش گرفت كه وزنش یك وزنۀ طلا بود و سنگهای گرانبها داشت و آن را بر سر داود گذاشتند و غنیمت از حد زیاده از شهر بردند.3و خلق آنجا را بیرون آورده، ایشان را به ارّهها و چومهای آهنین و تیشهها پارهپاره كرد؛ و داود به همین طور با جمیع شهرهای بنیعَمُّون رفتار نمود. پس داود و تمامی قوم به اورشلیم برگشتند.4و بعد از آن جنگی با فلسطینیان در جازَر، واقع شد كه در آن سِبْكای حُوشاتی سِفّای را كه از اولاد رافا بود كشت و ایشان مغلوب شدند.5و باز جنگ با فلسطینیان واقع شد و اَلْحانان بن یاعیر لحمیرا كه برادر جُلیات جَتِّی بود كُشت كه چوب نیزهاش مثل نورد جولاهكان بود.6و باز جنگ در جَتّ واقع شد كه در آنجا مردی بلند قد بود كه بیست و چهار انگشت، شش بر هر دست و شش بر هر پا داشت و او نیز برای رافا زاییده شده بود.7و چون او اسرائیل را به تنگ آورد، یهُوناتان بن شِمْعا برادر داود او را كُشت.8اینان برای رافا در جَتّ زاییده شدند و به دست داود و به دست بندگانش افتادند.
در این باب روایت جنگ با عمونیان خاتمه مییابد و به چگونگی کشته شدن غولها توسط سربازان داوود میپردازد.
« زمانیکه معمولا پادشاهان برای جنگ انتخاب میکنند ». رفتن به جنگ در ایام بهار برای پادشاهان سودمندتر بود. شاید این امر به خاطر وضعیت آب و هوایی در بهار بود که هوا نه بسیار گرم و نه خیلی سرد است.
«آن اتفاق رخ داد»
این عبارت برای نشان دادن واقعه بعدی در خلال یک سری وقایع متوالی به کار میرود که معمولا میتواند به صورتهای «پس از»، «سپس» یا «بعدی» ترجمه شود.
این عبارت در اینجا برای نشان دادن آغاز بخش جدیدی از روایت به کار برده شده است. اگر در زبان شما روش دیگری برای بیان این امر وجود دارد در اینجا آن را به کار ببرید.
عبارت بالا اطلاعات پیش زمینهای از طرف نویسنده میباشد. از آنجا که جنگ در سرمای زمستان مشکلتر بود ، بنابراین به طور معمول پادشاهان تا فصل بهار منتظر میماندند و سپس به دشمنانشان حمله میکردند.
در اینجا کلمه «پادشاهان» کنایه از آن است که پادشاهان ارتش خود را برای جنگ گسیل میداشتند. یوآب فرمانده سپاه داوود بود. ترجمه جایگزین: «پادشاهان به طور معمول سپاه خود را به جنگ میفرستادند... یوآب سپاه داوود را در جنگ رهبری کرد»
«زمین را نابود کرد». این عبارت به زمانی اشاره دارد که ارتش مهاجم، زمینهای زراعی دشمنش را ویران میساخت.
ضمیر اول شخص مفرد «او» در اینجا به یوآب و سربازانش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یوآب و سپاهیانش رَبَّه را محاصره کردند»
در حدود ۳۳ کیلوگرم است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. معانی محتمل عبارتند از ۱) داوود تاج را بر سر خویش گذاشت. یا ۲) مردانِ داوود تاج را بر سر او نشاندند.
در اینجا ضمیر اول شخص مفرد « او » نه تنها به داوود بلکه به سربازانش که در امور جنگی به او کمک کردند نیز اشاره میکند.
چیزهای با ارزشی که از جنگ به دست میآید.
ضمیر اول شخص مفرد « او » در اینجا نه تنها به داوود بلکه به سپاهیانش که برای به انجام رسانیدن امور به او یاری رساندند نیز اشاره میکند.
این اصطلاحات بیانگر بیگاریهای مشقت باری است که با دست انجام میشوند ومردمان سرزمینهای اشغالی مجبور به انجامشان بودند.
مردم در اینجا با نام شهرهایشان منتسب میشوند. ترجمه جایگزین: «داود تمامی مردمان شهرهای عمونیان را ملزم ساخت»
عبارت «تمامی قوم» به لشکر داوود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «داود و سپاهیانش به اورشلیم بازگشتند»
این عبارت در اینجا به این منظور مورد استفاده قرار گرفته تا آغاز بخش جدیدی از روایت را نشان دهد. اگر در زبان شما برای این مهم روش دیگری وجود دارد، میتوانید آنرا در اینجا به کار گیرید.
«اسرائیلیان در جازَر با فلسطینیان جنگیدند»
نام شهری است.
اسامی مردانند.
اسامی طوایف هستند.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها فلسطینیان را مغلوب ساختند» یا «آنها فلسطینیان را شکست دادند»
نام شهری است.
اسامی مردانند.
اسامی طوایف هستند.
تیرکی بلند و باریک
نورد بافندگان قطعه چوب خیلی بزرگ بود که نخ های تار تحت کشیدگی کامل روی آن پیچیده میشدند. در اینجا منظور دسته نیزه لحمیرا است که بسیار بزرگ بوده است.
عبارت بالا در اینجا به این منظور به کار برده شده است تا شروع بخش جدیدی از روایت را خاطر نشان کند. اگر شما در زبان خودتان برای این مهم روش دیگری دارید، میتوانید در اینجا از آن استفاده کنید.
کلمه بالا برای نژادی از انسانها به کار برده شده که قامتی بسیار بلند و سترگ داشته و بسیار قوی بودند.
اسامی مردانند.
«اینان» در اینجا به سفای در اول تواریخ ۲۰: ۴ و لحمی در ۲۰: ۵ و غول در آیه ۶ اشاره میکند.
داوود و سربازانش در اینجا به وسیله بخشی از بدنشان یاد شدهاند که با آن شمشیرهایشان را نگه میداشتند. این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «داوود و سربازانش فرزندان رافا را کشتند»
1و شیطان به ضد اسرائیل برخاسته، داود را اغوا نمود كه اسرائیل را بشمارد.2و داود به یوآب و سروران قوم گفت: «بروید و عدد اسرائیل را از بئرشَبَعْ تا دان گرفته، نزد من بیاورید تا آن را بدانم.»3یوآب گفت: « خداوند بر قوم خود هر قدر كه باشند صد چندان مزید كند؛ و ای آقایم پادشاه آیا جمیع ایشان بندگان آقایم نیستند؟ لیكن چرا آقایم خواهش این عمل دارد و چرا باید باعث گناه اسرائیل بشود؟»4اما كلام پادشاه بر یوآب غالب آمد و یوآب در میان تمامی اسرائیل گردش كرده، باز به اورشلیم مراجعت نمود.5و یوآب عدد شمردهشدگان قوم را به داود داد و جملۀ اسرائیلیان هزار هزار و یكصد هزار مرد شمشیرزن و از یهودا چهارصد و هفتاد و چهار هزار مرد شمشیرزن بودند.6لیكن لاویان و بنیامینیان را در میان ایشان نشمرد زیرا كه فرمان پادشاه نزد یوآب مكروه بود.7و این امر به نظر خدا ناپسند آمد، پس اسرائیل را مبتلا ساخت.8و داود به خدا گفت: «در این كاری كه كردم، گناه عظیمی ورزیدم. و حال گناه بندۀ خود را عفو فرما زیرا كه بسیار احمقانه رفتار نمودم.»9و خداوند جاد را كه رایی داود بود خطاب كرده، گفت:10« برو و داود را اعلام كرده، بگو خداوند چنین میفرماید: منسه چیز پیش تو میگذارم؛ پس یكی از آنها را برای خود اختیار كن تا برایت به عمل آورم.»11پس جاد نزد داود آمده، وی را گفت: « خداوند چنین میفرماید برای خود اختیار كن:12یا سه سال قحط بشود، یا سه ماه پیش روی خصمانت تلف شوی و شمشیر دشمنانت تو را در گیرد، یا سه روز شمشیر خداوند و وبا در زمین تو واقع شود، و فرشتۀ خداوند تمامی حدود اسرائیل را ویران سازد. پس الا´ن ببین كه نزد فرستندۀ خود چه جواب برم.»13داود به جاد گفت: «در شدت تنگی هستم. تمنا اینكه به دست خداوند بیفتم زیرا كه رحمتهای او بسیار عظیم است و به دست انسان نیفتم.»14پس خداوند وبا بر اسرائیل فرستاد و هفتاد هزار نفر از اسرائیل مردند.15و خدا فرشتهای به اورشلیم فرستاد تا آن را هلاك سازد. و چون میخواست آن را هلاك كند، خداوند ملاحظه نمود و از آن بلا پشیمان شد و به فرشتهای كه (قوم را) هلاك میساخت گفت: «كافی است، حال دست خود را بازدار.» و فرشتۀ خداوند نزد خرمنگاه اَرْنانِ یبُوسی ایستاده بود.16و داود چشمان خود را بالا انداخته، فرشتۀ خداوند را دید كه در میان زمین و آسمان ایستاده است و شمشیری برهنه در دستش بر اورشلیم برافراشته؛ پس داود و مشایخ به پلاس ملبس شده، به روی خود در افتادند.17و داود به خدا گفت: «آیا من برای شمردن قوم امر نفرمودم و آیا من آن نیستم كه گناه ورزیده، مرتكب شرارت زشت شدم؟ اما این گوسفندان چه كردهاند؟ پس ای یهُوَه خدایم، مستدعی این كه دست تو بر من و خاندان پدرم باشد و به قوم خود بلا مرسانی.»18و فرشتۀ خداوند جاد را امر فرمود كه بهداود بگوید كه داود برود و مذبحی به جهت خداوند در خرمنگاه اُرْنان یبُوسی برپا كند.19پس داود برحسب كلامی كه جاد به اسم خداوند گفت برفت.20و اُرْنان روگردانیده، فرشته را دید و چهار پسرش كه همراهش بودند، خویشتن را پنهان كردند؛ و اُرْنان گندم میكوبید.21و چون داود نزد اُرْنان آمد، اُرْنان نگریسته، داود را دید و از خرمنگاه بیرون آمده، به حضور داود رو به زمین افتاد.22و داود به اُرْنان گفت: «جای خرمنگاه را به من بده تا مذبحی به جهت خداوند برپا نمایم؛ آن را به قیمت تمام به من بده تا وبا از قوم رفع شود.»23اُرْنان به داود عرض كرد: «آن را برای خود بگیر و آقایم پادشاه آنچه كه در نظرش پسند آید به عمل آورد؛ ببین گاوان را به جهت قربانی سوختنی و چومها را برای هیزم و گندم را به جهت هدیۀ آردی دادم و همه را به تو بخشیدم.»24اما داود پادشاه به اُرْنان گفت: «نی، بلكه آن را البته به قیمت تمام از تو خواهم خرید، زیرا كه از اموال تو برای خداوند نخواهم گرفت و قربانی سوختنی مجاناً نخواهم گذرانید.»25پس داود برای آن موضع ششصد مثقال طلا به وزن، به اُرْنان داد.26و داود در آنجا مذبحی به جهت خداوند بنا نموده، قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی گذرانید و نزد خداوند استدعا نمود؛ و او آتشی از آسمان بر مذبح قربانی سوختنی (نازل كرده،) او را مستجاب فرمود.27و خداوند فرشته را حكم داد تا شمشیر خود را در غلافش برگردانید.28در آن زمان چون داود دید كه خداوند او را در خرمنگاه اُرْنان یبُوسی مستجاب فرموده است،در آنجا قربانیها گذرانید.29اما مسكن خداوند كه موسی در بیابان ساخته بود و مذبح قربانی سوختنی، در آن ایام در مكان بلند جِبْعُون بود.30لیكن داود نتوانست نزد آن برود تا از خدا مسألت نماید، چونكه از شمشیر فرشتۀ خداوند میترسید.
ایمان
باور داشتن به قدرت خود به جای ایمان به حمایت خدا، گناه است. داوود بر حمایت و پشتیبانی خدا از خودش یقین کرده بود، اما اکنون سرشماری مردان جنگی را در پیش گرفته بود تا قادر به برآورد توان نظامی خود باشد.
and )
معانی محتمل برای کلمه «دشمنی»[ بر ضد] عبارتند از ۱) این کلمه میتواند به شیطان اشاره کند که تصمیم داشت اسرائیل را دچار مصیب و بدبختی کند. ۲) این کلمه می تواند به سپاه دشمن مرتبط باشد که تهدید اسرائیل را آغاز کرده بودند.
«مسبب آن شد که داوود راه به خطا برود، اسرائیل را سرشماری کند » اگر در زبان شما کلمهای وجود دارد که عصبانیت فرد و در پی آن انجام عملی که بر خطا بودن آن آگاهی دارد را نشان دهد، حتما آن را به کار ببرید.
از آیه ۵ باب ۲۱ کتاب اول تواریخ کاملا مشهود است که داوود فقط به دنبال سرشماری مردان جنگجو بود.
اسرائیلیها این دو شهر را به عنوان شمالیترین و جنوبیترین شهرهای خود به شمار میآوردند. داوود از این دو شهر نام میبرد تا به کل اسرائیل اشاره کند.
یوآب تمایل خود را مبنی بر داشتن ارتشی برابر صد سپاه بیان میکند تا این نکته را خاطر نشان سازد که ارتشی پرقدرت با سپاهیان بیشمار را میپسندد.
یوآب با طرح این سه سوال بدیهی در پی آن است که به داوود بگوید سرشماری کاری اشتباه بوده است. به نظر میرسد که به جای اعتماد به یهوه، داوود به عظمت سپاه خودش باور داشت و به همین دلیل اسرائیل را گناهکار ساخت. این سوالات بدیهی را می توان به صورت جملات اخباری ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: « اما ای سرورم، ای پادشاه اینها تاکنون نیز در خدمت شما بودهاند. سرورم نمیبایستی چنین خواستهای داشته باشد. شما با ایمان به قدرت سپاه خود، فقط اسرائيلیها را گناهکار خواهید ساخت»
ضمیر اشاره «این» به قصد داوود مبنی بر سرشماری از تمامی مردان اسرائیل اشاره میکند.
«علیرغم مخالفتهای یوآب، فرمان پادشاه غالب شد»
از فرمان داوود که در کتاب اول تواریخ ۲۱: ۲ به آن اشاره شده، چنین استنباط میشود که یوآب برای سرشماری مردم اسرائیل رفت. این نکته میبایست به وضوح شرح داده شود. ترجمه جایگزین: «پس یوآب آنجا را ترک کرد و به منظور سرشماری مردم به سراسراسرائيل سفر کرد»
«یک میلیون و یکصد هزار مرد»
سربازان اسرائیلی با از نیام برکشیدن شمشیر و جنگ با آن به خواننده معرفی میشوند. ترجمه جایگزین: « مردانی که برای خدمت به عنوان سرباز آماده شده بودند»
«چهارصد و هفتاد هزار سرباز»
مسولیت لاویان هدایت مراسم نیایش بود و در جنگ شرکت نمیکردند. مشخص نیست که چرا یوآب از بنیامینیان سرشماری نکرد. این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما یوآب مردان طوایف لاویان و بنیامینیان را سرشماری نکرد»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: « یوآب از فرمان پادشاه رنجیده بود»
در اینجا « این امر » به طرح سرشماری داوود از تمامی مردان اسرائیلیِ قادر به جنگیدن، اشاره میکند.
ماهیت این حمله روشن نیست، اما ظاهرا آن قدر کافی بود که داوود پی ببرد یهوه از او به خاطر سرشماری مردم خشمگین است.
عبارت بالا یک اصطلاح است. در اینجا از عفو کردن به گونهای صحبت شده که مانند دور ساختن گناه از کسی یا چیزی است. ترجمه جایگزین: «مرا عفو کن»
داوود در اینجا از خودش به عنوان بنده خدا یاد میکند. ترجمه جایگزین: «گناه من»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا « شمشیر آنها » به کشته شدن در نبرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کشته شدن در جنگ توسط آنها»
در اینجا از وبا به عنوان شمشیر یهوه صحبت شده است، چرا که «شمشیر» کنایهای برای مرگ است.
«کشتن مردمی که در اقصی نقاط سرزمین زندگی میکنند»
یهوه کسی بود که او را فرستاده بود. این نکته بایستی بوضوح بیان شود. ترجمه جایگزین: «من باید برای کسی که مرا فرستاده یعنی یهوه پیغام را ببرم»
در اینجا « دست » به قدرتی اشاره میکند که میتواند به اسرائیل ضربه زده یا آنها را تنبیه کند. ترجمه جایگزین: «بگذار یهوه مرا تنبیه کند تا این که مردم مرا مجازات کنند»
مردم اسرائیل کسانی هستند که با شیوع وبا جان خواهند داد، اما داوود این مجازات و مشیت خدا را شخصیسازی کرده به گونهای که تصور میشود خود او کشته میشود.
در اینجا کلمه «مرد» از نگاه کلی و به معنی «انسانها» مورد استفاده قرار گرفته است.
«یهوه خیلی بخشنده است»
در اینجا اسرائیل کنایه از مردم اسرائیل است.
« ۷۰۰۰۰ تن مردند »
در اینجا کلمه «فکر» بیانگر تصمیم است. ترجمه جایگزین: «تصمیم گرفت تا اورشلیم را نابود نسازد»
این عبارت تعجبی به این معنی است که «تو به اندازه کافی مردم را کشتهای!»
عبارت بالا یک اصطلاح است که معنای آن پایان دادن به کاری است. ترجمه جایگزین: «حمله مرگبار به مردم اسرائیل روا مدار»
نام مردی است.
زبان نمادیِنِ استفاده شده در عبارت بالا بیانگر این نکته است که فرشته را یهوه از آسمان برای مجازات مردم ساکن زمین فرستاده بود.
فرشتهای با شمشیری در دست، بیانگر عملی نمادین است که نشان میدهد او آماده حمله به اورشلیم است. این عمل نمادین است زیرا مجازات آنها ابتلا به بیماری بود. ترجمه جایگزین: «او شمشیر از نیام کشیده، گویی که آماده حمله به اورشلیم است»
این اعمال، نمادهای پشیمانی و ندامت هستند.
داوود با طرح چنین پرسشی بر گناه خویش مبنی بر سرشماری مردم صحه میگذارد. ترجمه جایگزین: «این من بودم که دستور سرشماری مردان جنگی را دادم»
داوود از مردم اسرائیل بسان گوسفندانی نام میبرد که برای فرمانبرداری و اعتماد به رهبرشان شناخته شدهاند.
داوود از طرح این پرسش استفاده میکند تا از خدا بخواهد که مردم را مجازات نکند. این سوال بدیهی را میتوان به صورت جمله اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها به یقین کاری نکردهاند که مستوجب تنبیه باشند»
کلمه «دست» در اینجا بیانگر قدرت یهوه برای مجازات است. ترجمه جایگزین: «من و خانوادهام را مجازات کن»
عبارت بالا به جای بلند اشاره میکند. این خرمنگاه که در مرتفعترین بخش اورشلیم واقع شده بود، همان محل منتخب برای ساخت معبد میشود.
به چگونگی ترجمه خودتان از این اسم مردانه در کتاب اول تواریخ ۲۱: ۱۵ رجوع کنید.
عبارت بالا به محل مرتفع اشاره دارد. این خرمنگاه که در مرتفعترین بخش اورشلیم واقع شده بود، همان محلی بود که معبد در آنجا ساخته میشود.
صحبت کردن «در نام یهوه» یعنی تکلم با قدرت و اختیار او، یا به نمایندگی از او. ترجمه جایگزین: «از آنجایی که جاد از جانب یهوه سخن میگفت، به داوود فرمان انجام آن کار را داد»
آنها از فرشته ترسیدند. این جمله باید به وضوح تشریح شود. ترجمه جایگزین: «خودشان را به دلیل ترس از فرشته پنهان کردند»
عبارت بالا به خاک افتادن اُرنان را شرح میدهد. کرنش کردن در مقابل کسی، برای نشان دادن خشوع و احترام نسبت به آن فرد است. به خاک افتادن در مقابل کسی، نشانگر تواضع و احترام بسیار زیاد است. ترجمه جایگزین: «خم شدن تا حدی بسیار نزدیک به زمین»
«ارزش این خرمنگاه هر چه باشد من همه بهای آنرا پرداخت خواهم کرد»
عبارت بالا بیانگر آن است که داوود میبایست بدون پرداخت وجهی زمین را صاحب شود. ترجمه جایگزین: «آن را به عنوان هدیه و تحفه قبول کن»
موافقت و نظر داوود به نگاه او تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «هر آن چه که تصمیم تو است، همان را به انجام برسان»
سورتمههایی ساخته شده از چوب هستند که در زیر آنها سنگ یا فلز تعبیه شده است که با گاو نر کشیده میشوند و در زمینهای خرمنکوبی با گردش خود روی خرمن دانه را از خوشه یا کاه جدا میسازند.
به چگونگی ترجمه خودتان در کتاب اول تواریخ ۲۱: ۲۲ مراجعه کنید.
« ۶۰۰ مثقال طلا »
هر مثقال تقریبا برابر ۱۱ گرم است.
« خرید آن خرمنگاه »
« او نزد خدا برای یاری خواستن دعا نمود »
او با فرستادن آتش از آسمان به مذبح، جایی که داوود قربانیان سوختنی را تقدیم میکرد، در خواست او را اجابت کرد.
برگرداندن شمشیر در نیام توسط فرشته در واقع عملی نمادین است که خاطر نشان میسازد فرشته قصد ادامه کشتار مردم را ندارد. ترجمه جایگزین: «فرشته شمشیرش را در غلاف گذاشت تا نشان دهد به کشتار مردم خاتمه داده است»
این اسم را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۱: ۱۵ انجام دادید.
آیات ۲۹ تا ۳۰ در برگیرنده اطلاعات پسزمینهای است. این اطلاعات توضیحدهنده آن است که به چه دلیلی داوود به جای پیشکش قربانیان در مذبح خیمه عبادت، آنها را در خرمنگاه به خدا تقدیم کرد.
آیات ۲۹ تا ۳۰ در برگیرنده اطلاعات پسزمینهای است. این اطلاعات توضیحدهنده آن است که به چه دلیلی داوود به جای پیشکش قربانیان در مذبح خیمه عبادت، آنها را در خرمنگاه به خدا تقدیم کرد.
« درخواست از خدا برای آن چه که میبایست به انجام برساند»
در اینجا «شمشیر» بیانگر کشته شدن توسط فرشته یهوه است. ترجمه جایگزین: «از این میترسید که توسط فرشته خدا هلاک شود»
1پس داود گفت: «این است خانۀ یهُوَه خدا، و این مذبح قربانی سوختنی برای اسرائیل میباشد.»2و داود فرمود تا غریبان را كه در زمین اسرائیلاند جمع كنند، و سنگتراشان معین كرد تا سنگهای مربع برای بنای خانه خدا بتراشند.3و داود آهن بسیاری به جهت میخها برای لنگههای دروازهها و برای وصلها حاضر ساخت و برنج بسیار كه نتوان وزن نمود.4و چوب سرو آزاد بیشمار زیرا كه اهل صَیدون و صور چوب سرو آزاد بسیار برای داود آوردند.5و داود گفت: «پسر من سلیمان صغیر و نازك است و خانهای كه برای یهُوَه باید بنا نمود، میبایست بسیار عظیم و نامی و جلیل در تمامی زمینها بشود؛ لهذا حال برایش تهیه میبینم.» پس داود قبل از وفاتش تهیه بسیار دید.6پس پسر خود سلیمان را خوانده، او را وصیت نمود كه خانهای برای یهُوَه خدای اسرائیل بنا نماید.7و داود به سلیمان گفت كه: «ای پسرم! من اراده داشتم كه خانهای برای اسم یهُوَه خدای خود بنا نمایم.8لیكن كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: چونكه بسیار خون ریختهای و جنگهای عظیم كردهای، پس خانهای برای اسم من بنا نخواهی كرد، چونكه به حضور من بسیار خون بر زمین ریختهای.9اینك پسری برای تو متولد خواهد شد كه مرد آرامی خواهد بود زیرا كه من او را از جمیع دشمنانش از هر طرف آرامی خواهم بخشید، چونكه اسم او سلیمان خواهد بود و در ایام او اسرائیل را سلامتی و راحت عطا خواهم فرمود.10او خانهای برای اسم من بنا خواهد كرد و او پسر من خواهد بود و من پدر او خواهم بود. و كُرسی سلطنت او را بر اسرائیل تا ابدالا´باد پایدار خواهم گردانید.11پس حال ای پسر من خداوند همراه تو باد تا كامیاب شوی و خانۀ یهُوَه خدای خود را چنانكه درباره تو فرموده است بنا نمایی.12اما خداوند تو را فطانت و فهم عطا فرماید و تو را دربارۀ اسرائیل وصیت نماید تا شریعت یهُوَه خدای خود را نگاه داری.13آنگاه اگر متوجه شده، فرایض و احكامی را كه خداوند به موسی دربارۀ اسرائیل امر فرموده است، به عمل آوری كامیاب خواهی شد. پس قوی و دلیر باش و ترسان و هراسان مشو.14و اینك من در تنگی خود صد هزار وزنۀ طلا و صد هزار وزنۀ نقره و برنج و آهن اینقدر زیاده كه به وزن نیاید، برای خانۀ خداوند حاضر كردهام؛ و چوب و سنگ نیز مهیا ساختهام و تو بر آنها مزید كن.15و نزد تو عملۀ بسیارند، از سنگبران و سنگتراشان و نجاران و اشخاص هنرمند برای هر صنعتی.16طلا و نقره و برنج و آهن بیشمار است پس برخیز و مشغول باش و خداوند همراه تو باد.»17و داود تمامی سروران اسرائیل را امرفرمود كه پسرش سلیمان را اعانت نمایند.18(و گفت): «آیا یهُوَه خدای شما با شما نیست و آیا شما را از هر طرف آرامی نداده است؟ زیرا ساكنان زمین را به دست من تسلیم كرده است و زمین به حضور خداوند و به حضور قوم او مغلوب شده است.19پس حال دلها و جانهای خود را متوجه سازید تا یهُوَه خدای خویش را بطلبید و برخاسته، مَقْدس یهُوَه خدای خویش را بنا نمایید تا تابوت عهد خداوند و آلات مقدس خدا را به خانهای كه به جهت اسم یهُوَه بنا میشود درآورید.
در این باب بخش جدیدی آغاز میشود که تا پایان این کتاب ادامه مییابد. داوود شروع به جمعآوری مصالح و ملزومات مورد نیاز برای ساخت معبد میکند.
علاوه بر جمعآوری مصالح برای ساخت معبد، داوود پسر خود سلیمان را نیز برای بنا نهادن معبد آماده میکند. داوود به پسرش فرمانبرداری از خدا که بسیار ضروری است را میآموزد.
«این خرمنگاه همان مکان مورد نظر است»
کسانی که قطعه سنگهای بزرگ را گرد آورده و آنها را به قطعات مورد نظر تراش میدهند تا بناها بتوانند آنها را در ساخت دیوارها و ساختمانها به کار ببرند.
هر وسیلهای که دو چیز را به هم متصل کند. «گیرهها» یا «لولاها»
عبارت بالا اغراقآمیز است و فقط میخواهد به مقادیر بسیار زیاد برنز(برنج) اشاره کند. این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مقادیر متنابهی برنز که کسی قادر به وزن کردن آنها نبود»
عبارت بالا اغراق آمیز است و فقط میخواهد خاطر نشان کند که تعداد بسیار زیادی الوار چوب سرو آزاد وجود داشت. این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «تعداد بیشماری چوب سرو آزاد که کسی قادر به شمارش آنها نبود»
عبارت بالا در واقع اطلاعات پسزمینهای برای معرفی کسانی است که آن تعداد زیاد الوار را برای داوود مهیا کردند.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:« خانهای که او برای یهوه بنا خواهد کرد»[در فارسی انجام شده است]
در اینجا « زمینها » به مردمی اشاره میکند که در آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بنابراین مردم سرزمینهای دیگر درباره آن خواهند دانست و در خواهند یافت که چه با شکوه است»
« برای ساخت آن تهیه دیدن »
« داوود فراخواند »
خوانندگان باید دریابند که داوود کارگرانی را برای انجام کار اخیر و اشاره شده (معبد) در نظر گرفته بود. ترجمه جایگزین: «به او وصیت کرد که عملیات ساخت را زیر نظر داشته باشد»
خواننده باید بداند که داوود کارگرانی را برای این کار( ساخت معبد ) در نظر گرفته بود. ترجمه جایگزین: «من در نظر داشتم که خودم بر ساخت خانه نظارت کنم»
« قصد داشتم »
ضمیر انعکاسی « خودم» به این معناست که داوود در آغاز خودش تصمیم به ساخت معبد داشت. ترجمه جایگزین: «من میخواستم آن کسی باشم که معبد را بنا میکند»
در اینجا «اسم» نشانگر جلال خداست. ترجمه جایگزین: «به منظور جلال یهوه خدای من»
در اینجا کشتن افراد با عبارت ریختن خون آنها بیان شده است که «خون» نماینگر جان افراد است. ترجمه جایگزین: «تعداد زیادی از مردم را کشتهای»
در اینجا «اسم» نشانگر تکریم خداست. ترجمه جایگزین: «برای جلال دادن من»
در اینجا «حضور» به آنچه که خدا مشاهده کرده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من دیده ام که تو خونهای بسیار بر روی زمین ریخته ای »
داود نقل آنچه که یهوه به او گفته بود را برای سلیمان ادامه میدهد.
« با هر کسی در صلح وصفا زندگی میکند »
« بانی صلح مابین او و دشمنانش خواهم شد »
عبارت بالا به معنی تمامی جهات جغرافیایی اطراف اسرائيل است.
نام « سلیمان » در زبان عبری به معنی« صلح » است که بایستی به وضوح بیان شود. ترجمه جایگزین: «نام او سلیمان خواهد بود که به معنی صلح است»
« دورانی که او فرمانروایی میکند »
داوود به نقل آن چه که یهوه به او گفته بود برای سلیمان، پایان میدهد.
در اینجا « اسم » به جلال دادن اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«معبدی برای جلال من»
خدا سلیمان را چنان مورد خطاب قرار میدهد که گویی فرزند اوست.
در اینجا « کرسی » به مقام حکمرانی شاهانه اشاره می کند. ترجمه جایگزین:«من ذریت او را برای حکمرانی جاودانه بر اسرائیل قرار خواهم داد»
داوود به صحبت کردن با سلیمان ادامه میدهد.
داوود از این کلمه برای اشاره به مورد مهمی که قصد صحبت درباره آن را دارد، استفاده می کند.
سلیمان شخصا ساخت عمارت را آغاز نمیکند بلکه دیگران را برای انجام آن هدایت میکند. ترجمه جایگزین: «باشد تا مردم را برای ساخت عمارت هدایت کنی»
داوود به صحبت کردن با سلیمان ادامه میدهد.
«زمانی که او تو را پادشاه اسرائیل میسازد»
داوود به صحبت کردن با سلیمان ادامه میدهد.
این دو جمله معانی مشابه دارند که به شیوههای متفاوت به کار برده شدهاند تا بر این نکته تاکید کنند که سلیمان نباید هراسان شود.
داوود به صحبت کردن با سلیمان ادامه میدهد.
کلمه «اینک» به موضوع مهمی اشاره میکند که داوود قصد بیان آن را دارد. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود به من گوش فرا ده!»
«برای تهیه آن بسیار کوشیدهام »
«صد هزار وزنه»
در حدود ۳۳ کیلوگرم است.
«۱۰۰۰۰۰۰»
تو به افزودن بر آن میزان نیاز خواهی داشت.
داوود به صحبت کردن با سلیمان ادامه میدهد.
هر دو کلمه به کارگرانی اطلاق میشود که سنگها را برش داده و آنها را به منظور استفاده در ساخت دیوار و ساختمان برای معماران آماده میکنند.
اشخاصی که با چوب کار میکنند.
در اینجا «بسیارند» صنعت ادبی اغراق است که برای تاکید بر تعداد زیاد افراد به کار برده شده است. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیار زیادی از هر صنف صنعتگران ماهر»
داوود به صحبت کردن با سلیمان خاتمه میدهد.
عبارت بالا اصطلاحی است که به صورت تلویحی بر حمایت یهوه از سلیمان در انجام موفقیتآمیز طرحهایش اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت بالا اصطلاحی است که به صورت تلویحی بیانگر یاری یهوه درموفقیت مردم اسرائیل است.
ضمایر بالا ضمایر جمع هستند.
«باعث شده است که تمامی ملتهای مجاور اسرائیل با آنها در صلح زندگی کنند»
در اینجا « دست »به قدرت دفاع در برابر دشمنانش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او به من قدرت برتری بر هرکسی که در اطراف ما زندگی میکند را داده است»
این جمله را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. «ملتهای دیگر بیش از این به یهوه و مردمش حمله نمیکنند»
داوود به صحبت کردن با رهبران اسرائیل ادامه میدهد.
این کلمه به مورد مهمی که داوود قصد ابراز آن را دارد، اشاره میکند.
طلبیدن یهوه نشانگر یکی از این دو معانی است ۱) طلب کمک از خدا، یا ۲) تفکر درباره خدا و اطاعت از او،
ضمایر جمع هستند.
در اینجا «دل» و «جان» به یک شخص در کلیت خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با تمامی وجود خود»
مشخص است که سلیمان نمیخواهد شخصا این کار را انجام دهد ولی او دیگران را برای انجام آن هدایت خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «برخیز و کارگران را برای ساخت مکان مقدس هدایت کن»
در اینجا « اسم » به جلال بخشیدن اشاره میکند. این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «معبدی که خواهی ساخت به یهوه جلال میبخشد»
1و چون داود پیر و سالخورده شد، پسر خود سُلیمان را به پادشاهی اسرائیل نصب نمود.2و تمامی سروران اسرائیل و كاهنان و لاویان را جمع كرد.3و لاویان از سی ساله و بالاتر شمرده شدند و عدد ایشان برحسب سرهای مردان ایشان، سی و هشت هزار بود.4از ایشان بیست و چهار هزار به جهت نظارت عمل خانۀ خداوند و شش هزار سروران و داوران بودند.5و چهار هزار دربانان و چهار هزار نفر بودند كه خداوند را به آلاتی كه به جهت تسبیح ساخته شد، تسبیح خواندند.6و داود ایشان را برحسب پسران لاوی یعنی جَرْشون و قَهات و مَراری به فرقهها تقسیم نمود.7از جَرْشونیان لَعْدان و شِمْعی.8پسران لَعْدان اول یحیئیل و زیتام و سومین یوئیل.9پسران شِمْعی شَلُومِیت و حَزِیئِیل و هاران سه نفر. اینانرؤسای خاندانهای آبای لَعْدان بودند.10و پسران شِمْعی یحَت و زینا و یعُوش و بَریعَه. اینان چهار پسر شِمْعی بودند.11و یحَت اولین و زیزا دومین و یعُوش و بَرِیعَه پسران بسیار نداشتند؛ از این سبب یك خاندان آبا از ایشان شمرده شد.12پسران قَهات عَمْرام و یصْهار و حَبْرُون و عُزّیئیل چهار نفر.13پسران عَمْرام هارون و موسی و هارون ممتاز شد تا او و پسرانش قدسالاقداس را پیوسته تقدیس نمایند و به حضور خداوند بخور بسوزانند و او را خدمت نمایند و به اسم او همیشۀ اوقات بركت دهند.14و پسران موسی مرد خدا با سبط لاوی نامیده شدند.15پسران موسی جَرْشُوم و اَلِعازار.16از پسران جَرْشُوم شَبُوئیل رئیس بود.17و از پسران اَلِعازار رَحَبْیا رئیس بود و اَلِعازار را پسر دیگر نبود؛ اما پسران رَحَبْیا بسیار زیاد بودند.18از پسران یصْهار شَلُومیت رئیس بود.19پسران حَبْرُون، اولین یرِیا و دومین اَمَرْیا و سومین یحزِیئیل و چهارمین یقْمَعام.20پسران عُزّیئیل اولین میكا و دومین یشِّیا.21پسران مَراری مَحْلی و مُوشِی و پسران مَحْلِی اَلِعازار و قَیس.22و اَلِعازار مُرد و او را پسری نبود؛ لیكن دختران داشت و برادران ایشان پسرانِ قَیس ایشان را به زنی گرفتند.23پسران مُوشِی مَحْلی و عادَر و یرْیمُوت سه نفر بودند.24اینان پسران لاوی موافق خاندانهای آبای خود و رؤسای خاندانهای آبا از آنانی كه شمرده شدند برحسب شمارۀ اسمای سرهای خود بودند كه از بیست ساله و بالاتر در عمل خدمت خانۀ خداوند میپرداختند.25زیرا كه داود گفت:«یهُوَه خدای اسرائیل قوم خویش را آرامی داده است و او در اورشلیم تا به ابد ساكن میباشد.26و نیز لاویان را دیگر لازم نیست كه مسكن و همۀ اسباب خدمت را بردارند.»27لهذا برحسب فرمان آخر داود پسران لاوی از بیست ساله و بالاتر شمرده شدند.28زیرا كه منصب ایشان به طرف بنیهارون بود تا خانۀ خداوند را خدمت نمایند، در صحنها و حجرهها و برای تطهیر همۀ چیزهای مقدس و عمل خدمت خانۀ خدا.29و بر نان تَقْدِمه و آرد نرم به جهت هدیۀ آردی و قرصهای فطیر و آنچه بر ساج پخته میشود و رَبیكهها و بر همۀ كیلها و وزنها.30و تا هر صبح برای تسبیح و حمد خداوند حاضر شوند و همچنین هر شام.31و به جهت گذرانیدن همۀ قربانیهای سوختنی برای خداوند در هر روز سبت و غرّهها و عیدها برحسب شماره و بر وفق قانون آنها دائماً به حضور خداوند.32و برای نگاه داشتن وظیفه خیمۀ اجتماع و وظیفۀ قدس و وظیفۀ برادران خود بنیهارون در خدمت خانۀ خداوند .
تمهیدات لازم برای ساخت معبد در این باب ادامه مییابد.
سازماندهی لاویان
لاویان به عنوان کاهنین نقش ویژهای در ساخت معبد داشتند. داوود بر اساس خانوادههای ایشان، آنها را سازماندهی کرد و درباره نقش هر گروه از آنها توضیح داد.
داوود از سلیمان به عنوان جانشین خود نام میبرد و کاهنان لاوی و کارکنان را برای خدمت در معبد سازماندهی میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «بعضی از مردانِ داوود لاویانی که سی سال یا بیشتر عمر داشتند را شمارش کردند»
« ۳۸۰۰۰ تن از میان آنها بودند »
« از این لاویان ۲۴۰۰۰ تن »
« ۶۰۰۰ لاوی »
این لاویان به بحثهای قانونی گوش فرا میدادند و قضاوت را بر اساس تورات موسی انجام میدادند.
« ۴۰۰۰ لاوی »
این لاویان از ورودی معبد محافظت میکردند، به طوری که کسانی که رسما ناپاک محسوب میشدند، حق ورود نیابند.
«بر اساس» یا «بر اساس نسل[ پسران] آنها»
اسامی پسران لاویها میباشند.
این فهرست لاویان بر اساس طایفه آنها است.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
کلمه «پسر» از جمله پیشین دریافت میشود. همچنین «دومین» از اعداد ترتیبی است. ترجمه جایگزین:« اولین پسر... دومین پسر»
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «بنابراین داوود آنها را به عنوان یک طایفه قلمداد کرد»
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد..
« قَهات ۴ پسر داشت »
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه، هارون را برای خدمت مقدس برگزید»
در اینجا « به اسم او » به صحبت کردن به نمایندگی از او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا به عنوان نماینده خدا برای همیشه مردم را برکت دهند»
پسران هارون از مهمترین طوایف لاویان بوده، اما پسران موسی نیز لاوی محسوب میشدند. جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم، پسران موسی را بخشی از طایفه لاویان به شمار می آوردند »
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
کلمه «پسر» از جملات پیشین دریافت میشود و همچنین اعداد بالا ترتیبی هستند. ترجمه جایگزین: «پسر اول... پسر دوم ... پسر سوم... پسر چهارم»
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
کلمه «پسر» از جملات پیشین دریافت میشود. همچنین «دومین» عدد ترتیبی است. ترجمه جایگزین: «اولین پسر... دومین پسر»
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
فهرست لاویان بر اساس طایفه آنان ادامه مییابد.
جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اینان اسامی پسران لاوی و خانواده آنان بود که مردان داوود شمارش کرده و فهرست نمودند. آنها رهبران طوایف بودند»
« از ۲۰ سال به بالا »
در اینجا «آرامی» به صلح با ملل همجوار اشاره می کند. به چگونگی ترجمه خودتان با عبارت مشابه در کتاب اول تواریخ ۲۲: ۹ رجوع کنید.
معانی محتمل عبارتند از ۱) یهوه برای همیشه در اورشلیم حضور خواهد یافت یا ۲) معبد یهوه تا ابد در اورشلیم پا بر جا خواهد ماند.
جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «تمامی تجهیزاتی که آنها برای خدمت استفاده میکردند»
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «چنین بود آخرین فرمان داوود خطاب به مردانش تا لاویان را شمارش کنند»
«که ۲۰ سال و بالاتر از آن سن داشتند». به چگونگی ترجمه خودتان از کتاب اول تواریخ ۲۳: ۲۴ رجوع کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
به صفحه ترجمه ی واژگان در مورد «نان» و بخصوص «نان تَقدِمه» مراجعه کنید. به ترجمه خودتان در این مورد از کتاب اول تواریخ ۹: ۳۲ رجوع کنید.
دانههای گندم خرد شده که به پودر تبدیل شده باشند.
« لاویان همچنین در معبد حضور یافتند »
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کاهنان قربانیهای سوختنی را به خدا تقدیم کردند»
این تعطیلات در ابتدای هر ماه نو درنظر گرفته میشدند.
«همیشه تعداد مشخصی از لاویان در نظر گرفته میشدند تا در معبد حضور پیدا کنند و قربانیها را به خدا تقدیم کنند »
«لاویان مسئول آن بودند»
1و این است فرقههای بنیهارون: پسران هارون، ناداب و اَبِیهُو و اَلِعازار و ایتامار.2و ناداب و اَبِیهُو قبل از پدر خود مُردند و پسری نداشتند، پس اَلِعازار و ایتامار به كهانت پرداختند.3و داود با صادوق كه از بنیاَلِعازار بود و اَخِیمَلَك كه از بنیایتامار بود، ایشان را برحسب وكالت ایشان بر خدمت ایشان تقسیم كردند.4و از پسران اَلِعازار مردانی كه قابل ریاست بودند،زیاده از بنیایتامار یافت شدند. پس شانزده رئیس خاندان آبا از بنیاَلِعازار و هشت رئیس خاندان آبا از بنیایتامار معین كردند.5پس اینان با آنان به حسب قرعه معین شدند زیرا كه رؤسای قدس و رؤسای خانۀ خدا هم از بنیاَلِعازار و هم از بنیایتامار بودند.6و شَمَعْیا ابن نَتَنْئیل كاتب كه از بنیلاوی بود، اسمهای ایشان را به حضور پادشاه و سروران و صادوق كاهن و اَخِیمَلَك بن ابیاتار و رؤسای خاندان آبای كاهنان و لاویان نوشت و یك خاندان آبا به جهت اَلِعازار گرفته شد و یك به جهت ایتامار گرفته شد.7و قرعه اول برای یهُویاریب بیرون آمد و دوم برای یدَعْیا،8و سوم برای حاریم و چهارم برای سعُوریم،9و پنجم برای مَلْكیه و ششم برای مَیامین،10و هفتم برای هَقُّوص و هشتم برای اَبِیا،11و نهم برای یشُوع و دهم برای شَكُنْیا،12و یازدهم برای اَلْیاشیب و دوازدهم برای یاقیم،13و سیزدهم برای حُفَّه و چهاردهم برای یشَبْآب،14و پانزدهم برای بِلْجَه و شانزدهم برای اِمیر،15و هفدهم برای حیزیر و هجدهم برای هِفْصیص،16و نوزدهم برای فَتَحْیا و بیستم برای یحَزْقیئیل،17و بیست و یكم برای یاكین و بیست و دوم برای جامُول،18و بیست و سوم برای دَلایا و بیست و چهارم برای مَعَزْیا.19پس این است وظیفهها و خدمتهای ایشان به جهت داخل شدن در خانۀ خداوند برحسب قانونی كه به واسطۀ پدر ایشان هارون موافق فرمان یهُوَه خدای اسرائیل به ایشان داده شد.20و اما دربارۀ بقیۀ بنیلاوی، از بنیعَمْرام شُوبائیل و از بنیشوبائیل یحَدْیا.21و اما رَحَبْیا.از بنیرَحَبْیا یشِیای رئیس،22و از بنییصْهار شَلُومُوت و از بنیشَلُومُوت یحَت.23و از بنیحَبْرُون یریا و دومین اَمَرْیا و سومین یحْزیئیل و چهارمین یقْمَعام.24از بنیعُزّیئیل میكا و از بنیمیكا شامیر.25و برادر میكا یشِیا و از بنییشِیا زكریا.26و از بنیمَراری مَحْلی و مُوشِی و پسرِ یعْزیا بَنُو.27و از بنیمَراری پسران یعْزیا بَنُو و شُوهَمْ و زَكُّور و عِبْری.28و پسر مَحْلی اَلِعازار و او را فرزندی نَبُود.29و اما قَیس، از بنیقَیس یرَحْمیئیل،30و از بنیمُوشِی مَحْلی و عادَر و یریمُوت. اینان برحسب خاندان آبای ایشان بنیلاوی میباشند.31ایشان نیز مثل برادران خود بنیهارون به حضور داود پادشاه و صادوق و اَخِیمَلَك و رؤسای آبای كَهَنَه و لاویان قرعه انداختند یعنی خاندانهای آبای برادر بزرگتر برابر خاندانهای كوچكتر او بودند.
تمهیدات ساخت معبد در این باب نیز ادامه مییابد.
ساماندهی کاهنان
داوود کاهنان را به شکلی ساماندهی کرد که آنها بر اساس وظایف محوله خدمت کنند.
این باب به لاویانی که در باب قبلی به آنها اشاره شده بود می پردازد و نیز به چگونگی تقسیم آنها به گروههای کاری بر اساس وظایف مختلف محوله اشاره میکند.
اسامی این مردان را بر اساس آن چه که در کتاب اول تواریخ ۶: ۳ آمده، ترجمه کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام مردی است.
«فرزندان العازار و ایتامار به گروههایی تقسیم شدند»
«داوود، صادوق و اَخیمَلک تقسیم شدند»
«۱۶ گروه»
در اینجا «رئیس» کنایه از افراد مهم و رهبران طوایف میباشد. ترجمه جایگزین: «رهبران طوایف»
«هشت گروه بر پایه طایفه ایتامار وجود داشت»
«آنها به وسیله قرعه تقسیم شدند تا تقسیمبندی عادلانه باشد»
نام مردی است.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این شخص در کتاب اول تواریخ ۱۵: ۲۴ رجوع کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این شخص در کتاب اول تواریخ ۱۸: ۱۶ رجوع کنید.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: « آنها یکی را از فرزندان العازار و سپس یکی را از فرزندان ایتامار بر اساس قرعه انتخاب کردند»
فهرستی از ۲۴ قرعه که قالب تصمیمگیری را شکل میداد در اینجا آغاز میشود که بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میشود. این فهرست در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۱۸ پایان مییابد.
«قرعه شماره ۱... قرعه شماره ۲ » این نشاندهنده نظمی است که در آن خانوادهها بوسیله قرعه انتخاب میشدند. اگر در زبان شما این امر معمول نیست، شما میتوانید از «در ابتدا» به جای «اول» و «بعدی» برای کلیه مواردی که در پی میآید، استفاده کنید.
به ترجمه خودتان درباره اسامی این افراد از کتاب اول تواریخ ۹: ۱۰ رجوع کنید.
به دومین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» در اینجا ممکن است جابهجا شود. ترجمه جایگزین:«دومین قرعه» یا «قرعه شماره ۲»
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به سومین و چهارمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابجا شود. ترجمه جایگزین: « سومین قرعه... چهارمین قرعه» یا « قرعه شماره ۳... قرعه شماره ۴ »
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به پنجمین و ششمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین:« پنجمین قرعه ... ششمین قرعه» یا « قرعه شماره ۵ ... قرعه شماره ۶»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به هفتمین و هشتمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «هفتمین قرعه ... هشتمین قرعه» یا «قرعه شماره ۷... قرعه شماره ۸»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به نهمین و دهمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «نهمین قرعه... دهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۹ ... قرعه شماره ۱۰»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به یازدهمین و دوازدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «یازدهمین قرعه... دوازدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۱ ... قرعه شماره ۱۲»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به سیزدهمین و چهاردهمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «سیزدهمین قرعه... چهاردهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۳ ... قرعه شماره ۱۴»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به پانزدهمین و شانزدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «پانزدهمین قرعه... شانزدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۵ ... قرعه شماره ۱۶»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به هفدهمین و هجدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه قرعه » ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «هفدهمین قرعه... هجدهمین قرعه» یا «قرعه شماره۱۷ ... قرعه شماره۱۸»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به نوزدهمین و بیستمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین:« نوزدهمین قرعه... بیستمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۹ ... قرعه شماره۲۰»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به بیست ویکمین و بیست ودومین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابجا شود. ترجمه جایگزین: « بیست و یکمین قرعه... بیست و دومین قرعه» یا « قرعه شماره ۲۱ ... قرعه شماره۲۲»
اسامی مردانند.
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۷ از ۲۴ قرعه آغاز شده بود در اینجا ادامه مییابد. این قرعهها قالب تصمیمگیری را شکل میداد و بر اساس آن چگونگی تقسیم فرزندان العازار و ایتامار را به گروههای کاریشان به عنوان کاهن پیریزی میکرد.
به بیست و سومین و بیست و چهارمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» ممکن است در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین:«بیست و سومین قرعه... بیست و چهارمین قرعه» یا «قرعه شماره۲۳ ... قرعه شماره۲۴»
اسامی مردانند.
جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «در پی قوانینی که جدشان هارون به ایشان ابلاغ کرده بود»
فهرست اسامی پسران دیگر لاوی آغاز میشود. این فهرست در کتاب اول تواریخ ۲۴: ۳۰ خاتمه می یابد.
به چگونگی ترجمه خودتان درباره این اسم در کتاب اول تواریخ ۶: ۳ رجوع کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۶رجوع کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسامی این مردان را همانند آن چه در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۹ آمده، ترجمه کنید.
« دومین پسر... سومین پسر... چهارمین پسر »
اسامی این مردان را همانند آن چه که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۲۰ آمده، ترجمه کنید.
نام مردی است.
نام این مرد را همانند آن چه که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۲۰ آمده، ترجمه کنید.
نام مردی است.
اسامی این مردان را همانند آن چه که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۲۱ آمده، ترجمه کنید.
نام مردی است.
به نظر میرسد که یعزیا پسر دیگر مراری ، و بنو پسر یعزیا است. نام بنو در هر دو آیه ۲۶ و ۲۷ ذکر شده است، زیرا که او رئیس خاندان است. اگرچه در بعضی از ترجمههای کتاب مقدس «بنو» به «پسرش» و نه به عنوان یک اسم خاص ترجمه شده است. این ترجمهها چنین گفتهاند : «و از پسرانش، یعزیا، پسرش»
اسامی مردانند.
به نظر میرسد یعزیا پسر دیگر مراری و بنو پسر یعزیا باشد. از بنو در هر دو آیه ۲۶ و ۲۷ نام برده شده است، زیرا او بزرگ خاندانش است. اگرچه در بعضی از ترجمههای کتاب مقدس «بنو» با عنوان «پسرش» و نه به عنوان اسم خاص ذکر شده است. این ترجمهها چنین گفتهاند :«از یعزیا، پسرش: شوهام»
اسامی این مردان را همانند آن چه که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۲۱ آمده، ترجمه کنید.
عبارت بالا در متن به صورت عنوان آمده، ولی میتوان آن را به شکل کاملتری نوشت. ترجمه جایگزین:« این پسران از صلاله قَیس هستند»
نام این مرد را همانند آن چه در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۲۱ آمده، ترجمه کنید.
نام مردی است.
نام این مرد را همانند آن چه در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۲۱ آمده، ترجمه کنید.
اسامی مردانند.
نام این مرد را همانند آن چه در کتاب اول تواریخ ۱۸: ۱۶ آمده، ترجمه کنید.
1و داود و سرداران لشكر بعضی از پسران آساف و هِیمان و یدُوتُون را به جهت خدمت جدا ساختند تا با بربط و عود و سنج نبوت نمایند؛ و شمارۀ آنانی كه برحسب خدمت خود به كار میپرداختند این است:2و اما از بنیآساف، زَكُّور و یوسف و نَتَنْیا و اَشْرَئیلَه پسران آساف زیر حكم آساف بودند كه برحسب فرمان پادشاه نبوت مینمود.3و از یدُوتُون، پسران یدُوتُون جَدَلْیا و صَرِی و اَشْعیا و حَشَبْیا و مَتَّتْیا شش نفر زیر حكم پدر خویش یدُوتُون با بربطها بودند كه با حمد و تسبیح خداوند نبوت مینمود.4و از هَیمان، پسران هَیمان بُقِّیا و مَتَنْیا و عُزّیئیل و شَبُوئیل و یریموت و حَنَنْیا و حَنانی و اَلِیآتَه و جدَّلْتِی و رُومَمْتِیعَزَر و یشْبِقاشَه ومَلُّوتِی و هُوتیر و مَحْزِیوت.5جمیع اینها پسران هِیمان بودند كه در كلام خدا به جهت برافراشتن بوق رایی پادشاه بود. و خدا به هِیمان چهارده پسر و سه دختر داد.6جمیع اینها زیر فرمان پدران خویش بودند تا در خانۀ خداوند با سنج و عود و بربط بسرایند و زیر دست پادشاه و آساف و یدُوتُون و هِیمان به خدمت خانۀ خدا بپردازند.7و شمارۀ ایشان با برادران ایشان كه سراییدن را به جهت خداوند آموخته بودند، یعنی همۀ كسان ماهر دویست و هشتاد و هشت نفر بودند.8و برای وظیفههای خود كوچك با بزرگ و معلم با تلمیذ علیالسویه قرعه انداختند.9پس قرعه اولِ بنیآساف برای یوسف بیرون آمد. و قرعه دوم برای جَدَلْیا و او و برادرانش و پسرانش دوازده نفر بودند.10و سوم برای زَكّور و پسران و برادران او دوازده نفر.11و چهارم برای یصْرِی و پسران و برادران او دوازده نفر.12و پنجم برای نَتَنْیا و پسران و برادران او دوازده نفر.13و ششم برای بُقِّیا و پسران و برادران او دوازده نفر.14و هفتم برای یشَرْئیله و پسران و برادران او دوازده نفر.15و هشتم برای اِشَعْیا و پسران و برادران او دوازده نفر.16و نهم برای مَتَنْیا و پسران و برادران او دوازده نفر.17و دهم برای شِمْعی و پسران و برادران او دوازده نفر.18و یازدهم برای عَزَرْئیل و پسران و برادران او دوازده نفر.19و دوازدهم برای حَشَبْیا و پسران و برادران او دوازده نفر.20و سیزدهم برای شُوبائیل و پسران و برادران او دوازده نفر.21و چهاردهم برای مَتَّتْیا و پسران و برادران او دوازده نفر.22و پانزدهم برای یریموت و پسران و برادران او دوازده نفر.23و شانزدهم برای حَنَنْیا و پسران و برادران او دوازده نفر.24و هفدهم برای یشْبَقاشه و پسران و برادران او دوازده نفر.25و هجدهم برای حَنانِی و پسران و برادران او دوازده نفر.26و نوزدهم برای مَلوتی و پسران و برادران او دوازده نفر.27و بیستم برای اِیلِیآتَه و پسران و برادران او دوازده نفر.28و بیست و یكم برای هُوتیر و پسران و برادران او دوازده نفر.29و بیست و دوم برای جِدَّلْتِی و پسران و برادران او دوازده نفر.30و بیست و سوم برای مَحْزِیوت و پسران و برادران او دوازده نفر.31و بیست و چهارم برای رُومَمْتِیعَزَر و پسران و برادران او دوازده نفر.
تمهیدات ساخت معبد در این باب ادامه پیدا میکند.
موسیقی
برای ۲۴ گروه که به منظور نواختن موسیقی در معبد انتخاب شده بودند، قرعه انداخته میشود تا چگونگی ترتیب خدمت آنها مشخص شود.
«خدمت در خیمه مقدس انجام شد»
دو قطعه فلز مدور باریک که در هنگام کوبیده شدن به یکدیگر صدای بلندی تولید میکنند. به چگونگی ترجمه خودتان در این مورد در کتاب اول تواریخ ۱۳: ۸ رجوع کنید.
اسامی این مردان را مطابق آن چه که در کتاب اول تواریخ ۱۶: ۴۱ انجام دادید، ترجمه کنید.
فهرست اسامی سرپرستان خادمین خیمه مقدس آغاز میشود.
اسامی تنی چند از مردان است.
«فرزندان آساف تحت نظارت پدرشان بودند. آساف بر اساس فرمان پادشاه نبوت میکرد»
«تحت نظارت»
فهرست سرپرستان خادمین معبد که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۲ آغاز شده بود، ادامه مییابد.
اسامی تنی چند از مردان است.
این ادامه فهرست سرپرستان خادمین خیمه مقدس است که در کتاب اول تواریخ ۲۵:۲ آغاز شده بود .
به چگونگی ترجمه خودتان از نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۱۶: ۴۱ مراجعه کنید.
تمامی اسامی ذکر شده مربوط به مردان است.
« ۱۴ پسر و ۳ دختر »
شاخ حیوانات سمبل نیرو یا قدرت است. برافراشتن بوق یک نفر، کنایه از جلال دادن وی است. ترجمه جایگزین: «جلال دادن به هَیمان»
« پدرانشان بر آنها نظارت میکردند »
دو قطعه فلز مدور نازک که در هنگام کوبیده شدن به یکدیگر صدای بلندی تولید میکنند. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در کتاب اول تواریخ ۱۳: ۸ رجوع کنید.
اسامی این مردان را مشابه آن چه که در کتاب اول تواریخ ۱۶: ۴۱ انجام دادید، ترجمه کنید.
« دویست و هشتاد و هشت مرد بودند »
این عبارت به تمامی مردان و با توصیف آنها بدون در نظر گرفتن تفاوتها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی آنها، شامل جوانان و سالخوردگان ، آموزگاران و دانش آموزان»
فهرست ۲۴ قرعه برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف در اینجا آغاز میشود. این فهرست در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۳۱ پایان مییابد.
« قرعه شماره ۱... قرعه شماره ۲ ». این نشانه ترتیبی است که بر پایه آن طوایف با قرعه انتخاب میشدند. اگر این مورد در زبان شما غیر معمول است از کلمات «در ابتدا» به جای « اول » و « بعدی » برای تمام اسامی که در پی میآیند، استفاده کنید.
در متن مشخص میشود که افراد دیگر موجود در فهرست « به تعداد دوازده نفر » بودند. از آن جایی که شاید این امر در باره طایفه یوسف صدق کند، بهتر است شما آن را به طور واضح تشریح کنید. ترجمه جایگزین:« قرعه اول به نام طایفه یوسف افتاد که دوازده نفر بودند»
به قرعه دوم اشاره میکند. کلمه « قرعه » میتواند در اینجا جابه جا شود. ترجمه جایگزین: «دومین قرعه» یا «قرعه شماره ۲»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۳ رجوع کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به قرعه سوم اشاره می کند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «سومین قرعه» یا «قرعه شماره ۳»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۲ رجوع کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
منظور قرعه چهارم است. کلمه «قرعه » میتواند در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «چهارمین قرعه» یا «قرعه شماره ۴»
نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۳ به عنوان صری آمده است.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به پنجمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «پنجمین قرعه» یا «قرعه شماره ۵»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵ : ۲ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به ششمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه » میتواند در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «ششمین قرعه» یا «قرعه شماره ۶»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ رجوع کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به هفتمین قرعه اشاره میکند. کلمه قرعه در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «هفتمین قرعه» یا «قرعه شماره ۷»
نام یک مرد است.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به هشتمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «هشتمین قرعه» یا «قرعه شماره ۸»
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۳ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به نهمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «نهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۹»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ رجوع کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به دهمبن قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «دهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۰»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۳ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به یازدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «یازدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۱»
نام یک مرد است.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به دوازدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «دوازدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۲»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۳ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن»
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به سیزدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «سیزدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۳»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به چهاردهمین قرعه اشاره میکند. کلمه «قرعه» در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «چهاردهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۴»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در اول توار ۲۵: ۳ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به پانزدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «پانزدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۵»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به شانزدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «شانزدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۶»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به هفدهمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «هفدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۷»
به ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ مراجعه کنید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به قرعه هجدهم اشاره میکند. کلمه «قرعه» در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «هجدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۸»
نام این مرد را همان طوری ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ انجام دادید.
« دوازده تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به قرعه نوزدهم اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «نوزدهمین قرعه» یا «قرعه شماره ۱۹»
See: and
نام این مرد را همان طوری ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ انجام دادید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به قرعه بیستم اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «بیستمین قرعه» یا «قرعه شماره ۲۰»
نام این مرد را آن گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ انجام دادید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به قرعه بیست و یکم اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «بیست و یکمین قرعه» یا «قرعه شماره ۲۱»
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ انجام دادید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به بیست و دومین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «بیست و دومین قرعه» یا «قرعه شماره ۲۲»
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ انجام دادید.
«۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به قرعه بیست و سوم اشاره می کند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «بیست و سومین قرعه» یا «قرعه شماره ۲۳»
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۴ انجام دادید.
« ۱۲ تن »
فهرستی که در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۹ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد. این فهرست درباره ۲۴ قرعه است که برای انتخاب ترتیب وظایف محوله طوایف، کشیده میشد.
به بیست و چهارمین قرعه اشاره میکند. کلمه « قرعه » در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «بیست و چهارمین قرعه» یا «قرعه شماره ۲۴»
نام این مرد را همان طوری ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۵:۴ انجام دادید.
«۱۲ تن »
1و اما فرقههای دربانان: پس از قُوْرَحیانمَشَلَمْیا ابن قُورِی كه از بنیآساف بود.2و مَشَلَمْیا را پسران بود. نخستزادهاش زكریا و دوم یدیعْیئیل و سوم زَبَدْیا و چهارم یتْنِیئیل.3و پنجم عِیلام و ششم یهُوحانان و هفتم اَلِیهُوعِینای.4و عُوبِید اَدُوم را پسران بود: نخستزادهاش، شَمَعْیا و دوم یهُوزاباد و سوم یوآخ و چهارم ساكار و پنجم نَتَنْئیل.5و ششم عَمّیئیل و هفتم یسّاكار و هشتم فَعَلْتای زیرا خدا او را بركت داده بود.6و برای پسرش شَمَعْیا پسرانی كه بر خاندان آبای خویش تسلط یافتند، زاییده شدند زیرا كه ایشان مردان قوی شجاع بودند.7پسران شَمَعْیا عُتْنِی و رَفائیل و عُوبید و اَلْزاباد كه برادران او مردان شجاع بودند و اَلِیهُو و سَمَكْیا.8جمیع اینها از بنیعُوبید اَدُوم بودند و ایشان با پسران و برادران ایشان در قوتِ خدمتمردان قابل بودند یعنی شصت و دو نفر (از اولاد) عوبید اَدُوم.9و مَشَلَمْیا هجده نفر مردان قابل از پسران و برادران خود داشت.10و حُوسَه كه از بنیمَراری بود پسران داشت كه شِمْرِی رئیس ایشان بود زیرا اگر چه نخستزاده نبود، پدرش او را رئیس ساخت.11و دوم حِلْقیا و سوم طَبَلْیا و چهارم زكریا و جمیع پسران و برادران حُوسَه سیزده نفر بودند.12و به اینان یعنی به رؤسای ایشان فرقههای دربانان داده شد و وظیفههای ایشان مثل برادران ایشان بود تا در خانۀ خداوند خدمت نمایند.13و ایشان از كوچك و بزرگ برحسب خاندان آبای خویش برای هر دروازه قرعه انداختند.14و قرعۀ شرقی به شَلَمْیا افتاد و بعد از او برای پسرش زكریا كه مُشیرِ دانا بود، قرعه انداختند و قرعۀ او به سمت شمال بیرون آمد.15و برای عُوبید اَدُوم (قرعه) جنوبی و برای پسرانش (قرعۀ) بیتالمـال.16و برای شُفّیـم و حُوسَه قرعه مغربـی نـزد دروازه شَلَكَتْ در جـادهای كه سـر بالا میرفت و محرس این مقابل محرس آن بود.17و به طرف شرقی شش نفر از لاویان بودند و به طرف شمال هر روزه چهار نفر و به طرف جنوب هر روزه چهار نفر و نزد بیتالمال جفتجفت.18و به طرف غربی فَرْوار برای جادۀ سربالا چهارنفـر و برای فَرْوار دو نفـر.19اینهـا فرقههـای دربانان از بنیقُوْرَح و از بنیمَراری بودند20و اما از لاویان اَخِیا بر خزانۀ خانۀ خدا و بر خزانۀ موقوفات بود.21و اما بنیلادان: از پسرانلادان جَرْشونی رؤسای خاندان آبای لادان یحیئیلی جَرْشونی.22پسران یحْیئیلی زیتام و برادرش یوئیل بر خزانۀ خانۀ خداوند بودند.23از عَمْرامیان و از یصْهاریان و از حَبْرُونیان و از عُزّیئیلیان.24و شَبُوئیل بن جَرْشُوم بن موسی ناظر خزانهها بود.25و از برادرانش بنیاَلِعازار، پسرش رَحَبْیا و پسرش اَشْعَیا و پسرش یورام و پسرش زِكْرِی و پسرش شَلُومیت.26این شَلُومیت و برادرانش بر جمیع خزائن موقوفاتی كه داود پادشاه وقف كرده بود و رؤسای آبا و رؤسای هزارهها و صدهها و سرداران لشكر بودند.27از جنگها و غنیمتها وقف كردند تا خانۀ خداوند را تعمیر نمایند.28و هر آنچه سموئیل رایی و شاؤل بن قَیس و اَبْنیر بن نیر و یوآب بن صَرُویه وقف كرده بودند و هر چه هركس وقف كرده بود زیر دست شَلُومیت و برادرانش بود.29و از یصْهاریان كَنَنْیا و پسرانش برای اعمال خارجۀ اسرائیل صاحبان منصب و داوران بودند.30و از حَبْرُونیان حَشَبْیا و برادرانش هزار و هفتصد نفر مردان شجاع به آن طرف اُرْدُن به سمت مغرب به جهت هر كار خداوند و به جهت خدمت پادشاه بر اسرائیل گماشته شده بودند.31از حَبْرُونیان: برحسب انساب آبای ایشان یریا رئیس حَبْرُونیان بود و در سال چهلم سلطنت داود طلبیده شدند و در میان ایشان مردان شجاع در یعْزیر جِلْعاد یافت شدند.32و از برادرانش دو هزار و هفتصد مرد شجاع و رئیس آبا بودند. پس داود پادشاه ایشان را بر رؤبینیان و جادیان و نصف سبط مَنَّسی برای همۀ امور خدا و امور پادشاه گماشت.
تمهیدات لازم برای ساخت معبد در این باب نیز ادامه پیدا میکند.
قرعهکشی
دربانان برای دانستن این که کدام دروازه را نگهبانی کنند، قرعه انداختند. همچنین برای تعیین محافظین انبارها، قرعه انداخته شد.
فهرست اسامی دربانان در این قسمت آغاز میشود.
گروهها
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این طایفه به کتاب اول تواریخ ۱۹:۱۹ مراجعه کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد به کتاب اول تواریخ ۹: ۲۱ مراجعه کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد به کتاب اول تواریخ ۹: ۱۹ مراجعه کنید.
نام بالا، املای جایگزین « ابیآساف » در کتاب اول تواریخ ۹: ۱۹است.
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مردان در کتاب اول تواریخ ۹: ۲۱ مراجعه کنید.
اسامی تنی چند از مردان است.
ترتیب متولد شدن پسران است. اگر در زبان شما گفتن کلمه «بعدی» مصطلحتر است؛ برای ترتیب تولد هر کدام از پسران میتوانید از آن استفاده کنید. کلمه «پسر» در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «دومین پسر... سومین پسر... چهارمین پسر»
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
اسامی تنی چند از مردان است.
ترتیب متولد شدن پسران است. اگر در زبان شما گفتن کلمه «بعدی» مصطلحتر است؛ برای ترتیب تولد هر کدام از پسران میتوانید از آن استفاده کنید. کلمه «پسر» در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «پنجمین پسر... ششمین پسر... هفتمین پسر»
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۱۶: ۳۸ مراجعه کنید.
اسامی تنی چند از مردان است.
ترتیب متولد شدن پسران است. اگر در زبان شما گفتن کلمه «بعدی» مصطلحتر است؛ برای ترتیب تولد هر کدام از پسران میتوانید از آن استفاده کنید. کلمه «پسر» در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «دومین پسر...سومین پسر...چهارمین پسر...پنجمین پسر »
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
اسامی تنی چند از مردان است.
ترتیب متولد شدن پسران است. اگر در زبان شما گفتن کلمه «بعدی» مصطلحتر است؛ برای ترتیب تولد هر کدام از پسران میتوانید از آن استفاده کنید. کلمه «پسر» در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «ششمین پسر... هفتمین پسر.... هشتمین پسر»
«در خاندان پدری خود رهبر بودند». این جمله به این معناست که آنها رهبران طایفه خود بودند.
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
نام این مرد را همان طور ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۴ انجام دادید.
اسامی تنی چند از مردان است.
« اقوام شَمَعیا » یا « اعضای خانواده شَمَعیا »
نام این شخص را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۴انجام دادید.
« ۶۲ مرد »
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
نام این فرد را همان طور ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ انجام دادید.
« جمعا ۱۸ تن »
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
اسامی مردانند.
فهرست دربانان که در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱ آغاز شده بود، در اینجا ادامه مییابد.
اسامی تنی چند از مردان است.
ترتیب متولد شدن پسران است. اگر در زبان شما گفتن کلمه «بعدی» مصطلحتر است؛ برای ترتیب تولد هر کدام از پسران میتوانید از آن استفاده کنید. کلمه «پسر» در اینجا میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «دومین پسر...سومین پسر... چهارمین پسر»
« سیزده نفر از پسران و خویشاوندان مذکر حوسَه بودند »
گروهها
« قرعه کشیدند »
عبارت بالا به تمامی مردان بدون توجه به تفاوتهای ایشان اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان از عبارت مشابه در کتاب اول تواریخ ۲۵: ۸ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «جمیع آنها شامل جوانان و سالخوردگان» یا «تمامی مردان از سنین مختلف»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «زمانی که آنها قرعه را انداختند»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۲ رجوع کنید.
این فرد شخصی است که نشان داده در هنگام تصمیم گیری داور خوبی است.
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «عوبید ادوم مسئول نگهبانی از دروازه جنوبی و پسرانش محافظین بیتالمال بودند»
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۴ مراجعه کنید.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «شُفّیم و حُوسَه مسئول حفاظت بودند»
نام مردی است.
به چگونگی ترجمه خودتان در باره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱۰ رجوع کنید.
نام یک دروازه است.
جمله بالا را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «هر خانواده مسئولیت یک نوبت نگهبانی را بر عهده داشت» یا «هر خانواده وظیفه نگهبانی در نوبت کاری مشخصی را به عهده داشت»
« ۶ لاوی »
این عبارات به دروازه اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «دروازه شرقی... دروازه شمالی... دروازه جنوبی»
این عبارت به تعداد مردان در هر نوبت کاری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چهار مرد در هر روز» یا «چهار لاوی در هر روز»
«گروههای ۲ تایی از مردان» یا «۲ گروه ۲ نفره از مردان»
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «چهار مرد ازستونهای دروازه غربی محافظت میکردند»
اعداد «چهار» و «دو» به نگهبانان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چهار نفر از جاده و دو نفر از محوطه نگهبانی میکردند»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۶: ۱۰ رجوع کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام این اشخاص را همان طوری ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۷ انجام دادید.
فرزندان لادان همان فرزندان اجداد لادان یعنی جرشون نیز محسوب میشدند؛ بنابراین اطلاعات مربوط به فرزندان جرشون میتواند سر بسته نگاه داشته شود تا معانی اشتباهی را متبادر نسازد. ترجمه جایگزین: «کسانی که سران خانواده لادان یا همان جرشونیان محسوب میشدند»
فرزندان جرشون
نام یک مرد است. این فرد همان شخصی است که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۸ از او نام برده شده است، ولی در آنجا املای اسم او «یحیئیل» است.
زیتام و یوئیل، پسران یحیئیل بودند.
نام مردی است. این فرد همان شخصی است که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۸ از او نام برده شده است، ولی در آنجا املای نامش «یحیئیل» است.
نام این مردان را همان طور ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۸ انجام دادید.
ضمیر «آنها» به یحیئیلی، زیتام، و یوئیل اشاره میکند.
اسامی این مردان را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۲ انجام دادید.
نام این مرد همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۶ انجام دادید.
نام این مرد همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۵ انجام دادید.
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۵ انجام دادید.
این افراد خویشاوندانش بودند که با او همکاری میکردند. ترجمه جایگزین: «خویشاوندانش که با او همکاری میکردند و از طایفه العازار بودند»
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۷ انجام دادید.
اسامی تنی چند از مردان است.
عبارت بالا یک اصطلاح میباشد. ترجمه جایگزین: «برای آن خدمت تعیین شده بودند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) این اعداد نشان دهنده تعداد دقیق سربازانی بود که تحت فرماندهی سرداران بودند. ترجمه جایگزین: «سرداران مافوقِ ۱۰۰۰سرباز و فرماندهان ارشد ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلمات ترجمه شده « هزار » و « صد » نشان دهنده تعداد دقیق نیستند، ولی نام تقسیمات نظامی بزرگ و کوچکند. ترجمه جایگزین: «سرداران تقسیمات نظامی بزرگ و فرماندهان بخشهای نظامی کوچک»
اشیایی که یک ارتش پس از پیروزی بر دشمن تصاحب میکند.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «هر آن چه که سموئیل نبی ... یوآب پسر صَرویه برای یهوه وقف کرده بودند»
اسامی تنی چند از مردان است.
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «هر چیزی که سرداران وقف کرده بودند»
نام این مرد همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۲انجام دادید.
«وظایف روزانه مردم اسرائیل» این عبارت به مشغله عادی مردم اسرائیل دلالت میکند و به مسئولیتهای نظامی و امور معبد مرتبط نمیباشد.
نام مردی است.
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۲ انجام دادید.
نام مردی است.
«هزار و هفتصد مرد شجاع»
«کاری که برای یهوه و پادشاه انجام میشود»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۲ مراجعه کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱۹ مراجعه کنید.
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اسامی آنها در فهرست بود»
« زمانی که از سلطنت داوود ۴۰ سال گذشته بود»
« مردان توانا »
نام شهری است.
«دو هزار و هفتصد نفر از اعضا فامیل او»
1و از بنیاسرائیل برحسب شماره ایشاناز رؤسای آبا و رؤسای هزاره و صده و صاحبان منصب كه پادشاه را در همۀ امور فرقههای داخله و خارجه ماه به ماه در همۀ ماههای سال خدمت میكردند، هر فرقه بیست و چهار هزار نفر بودند.2و بر فرقۀ اول برای ماه اول یشُبْعام بن زَبْدِیئیل بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.3او از پسران فارَص رئیس جمیع رؤسای لشكر، به جهت ماه اول بود.4و بر فرقۀ ماه دوم دُودای اَخُوخِی و از فرقۀ او مَقْلُوت رئیس بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.5و رئیس لشكر سوم برای ماه سوم بنایا ابن یهُویاداع كاهن بزرگ بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.6این همان بنایا است كه در میان آن سی نفر بزرگ بود و بر آن سی نفر برتری داشت و از فرقۀ او پسرش عَمّیزاباد بود.7و رئیس چهارم برای ماه چهارم عَسائیل برادر یوآب و بعد از او برادرش زَبَدْیا بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.8و رئیس پنجم برای ماه پنجم شَمْهُوتِ یزْراحی بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.9و رئیس ششم برای ماه ششم عیرا ابن عِقّیش تَقُّوعِی بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.10و رئیس هفتم برای ماه هفتم حالَصِ فَلُونِی از بنیافرایم بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.11و رئیس هشتم برای ماه هشتم سِبْكای حُوشاتِی از زارَحیان بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.12و رئیس نهم برای ماه نهم اَبیعَزَرِ عَناتوتِی ازبنیبنیامین بود و در فرقه او بیست و چهار هزار نفر بودند.13و رئیس دهم برای ماه دهم مَهْرای نَطُوفاتی از زارَحیان بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.14و رئیس یازدهم برای ماه یازدهم بنایای فِرعاتونی از بنیافرایم بود و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.15و رئیس دوازدهم برای ماه دوازدهم خَلْدای نَطُوفاتی از بنیعُتْنِیئیل و در فرقۀ او بیست و چهار هزار نفر بودند.16و اما رؤسای اسباط بنیاسرائیل: رئیس رؤبینیان اَلِعازار بن زِكْرِی، و رئیس شَمْعونیان شَفَطْیا ابن مَعْكَه.17و رئیس لاویان عَشَبْیا ابن قَمُوئیل و رئیس بنیهارون صادوق.18و رئیس یهودا اَلِیهُو از برادران داود و رئیس یسّاكار عُمْرِی ابن میكائیل.19و رئیس زبولون یشْمَعْیا ابن عُوبَدْیا و رئیس نَفْتالی یریموت بن عَزْریئیل.20و رئیس بنیافرایم هُوشَع بن عَزَرْیا و رئیس نصف سبط مَنَّسی یوئیل بن فَدایا.21و رئیس نصف سبط مَنَّسی در جِلْعاد یدُّو ابن زكریا و رئیس بنیامین یعْسیئیل بن اَبْنیر.22و رئیس دان عَزَرْئیل بن یرُوحام. اینها رؤسای اسباط اسرائبل بودند.23و داود شمارۀ كسانی كه بیست ساله و كمتر بودند، نگرفت زیرا خداوند وعده داده بود كه اسرائیل را مثل ستارگان آسمان كثیر گرداند.24و یوآب بن صَرُویه آغاز شمردن نمود، اما به اتمام نرسانید و از این جهت غضب بر اسرائیل وارد شد و شماره آنها در دفتر اخبار ایام پادشاه ثبت نشد.25و ناظر انبارهای پادشاه عَزْمُوت بن عَدِیئیل بود و ناظر انبارهای مزرعهها كه در شهرها و در دهات و در قلعهها بود، یهوناتان بنعُزّیا بود.26و ناظر عملجات مزرعهها كه كار زمین میكردند، عَزْرِی ابن كَلُوب بود.27وناظر تاكستانها شِمْعی راماتی بود و ناظر محصول تاكستانها و انبارهای شراب زَبْدِی شِفْماتی بود.28و ناظر درختان زیتون و افراغ كه در همواری بود بَعْل حانانِ جدِیری بود و ناظر انبارهای روغن یوآش بود.29و ناظر رمههایی كه در شارون میچریدند شِطْرای شارونی بود. و ناظر رمههایی كه در وادیها بودند شافاط بن عَدْلائی بود.30و ناظر شتران عُوبیلِ اسمعیلی بود و ناظر الاغها یحَدْیای میرونوتی بود.31و ناظر گلهها یازیز هاجری بود. جمیع اینان ناظران اندوختههای داود پادشاه بودند.32و یهُوناتان عموی داود مشیر و مرد دانا و فقیه بود و یحیئیل بن حَكْمُونی همراه پسران پادشاه بود.33اَخْیتُوفَلْ مشیر پادشاه و حوشای اَرْكِی دوست پادشاه بود.34و بعد از اَخِیتُوفَل یهُویاداع بن بنایا و اَبْیاتار بودند و سردار لشكر پادشاه یوآب بود.
تمهیدات لازم برای ساخت معبد در این باب ادامه مییابد.
«اینها اسامی هستند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) این اعداد نشانگر تعداد دقیق سربازانی است که تحت فرماندهی سرداران بودند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان گروههای هزار نفره و فرماندهان گروههای صد نفره» یا ۲) کلماتی که با عنوان«هزارها» و «صدها» ترجمه شدهاند نشانگر تعداد دقیق افراد نیستند، بلکه نام تقسیمات نظامی بزرگ و کوچک هستند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان گروههای نظامی بزرگ و فرماندهان گروههای نظامی کوچک». به چگونگی ترجمه خودتان در این باره از کتاب اول تواریخ ۱۳: ۱ رجوع کنید.
«به طرق مختلف» یا «به روشهای زیاد»
عبارت بالا به این معناست که هر بخش نظامی به نوبت یک ماه خدمت میکردهاند .
«هر گروه»
« در تمامی طول سال »
«۲۴۰۰۰ نفر»
عبارت بالا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین:« گروه تعیین شده از »
« ماه ۱ » منظور ماه اول از گاهشمار عبری است که مصادف با اواخر ماه مارس و اوایل ماه آوریل از گاهشمار میلادی میباشد.
اسامی مردان است.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
نام مردی است.
«داشتن مسئولیتی در گروه»
«ماه ۲» منظور دومین ماه گاهشمار عبری است که مقارن با اواخر آوریل و اوایل ماه می در گاهشمار میلادی میباشد.
اسامی مردان است.
به چگونگی ترجمه خودتان از نام این مرد از کتاب اول تواریخ ۸: ۴ مراجعه کنید.
«در گروه سربازان وی»
« ۲۴۰۰۰ مرد »
« ماه ۳ » منظور ماه سوم از گاهشمارعبری است که مصادف با اواخر ماه می و اوایل ماه ژوئن در گاهشمار میلادی است.
به چگونگی ترجمه خودتان از نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۱۱: ۲۲ رجوع کنید.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
نام مردی است.
«۳۰» . این عدد به «۳۰ سرباز دلاور داوود » اشاره میکند.
عبارت بالا یک اصطلاح میباشد. ترجمه جایگزین: «مسئول آن ۳۰ مرد»
«عسائیل، برادر یوآب، فرمانده نوبت ماه چهارم بود»
«ماه ۴». منظور چهارمین ماه از گاهشمار عبری میباشد که مقارن با اواخرماه ژوئن و اوایل ماه ژوئيه میلادی است.
اسامی مردانند.
«دسته نظامی او»
«۲۴۰۰۰ مرد»
اسامی مردانند.
«ماه ۵». منظور پنجمین ماه از گاهشمار عبری است که مقارن با اواخرماه ژوئن و اوایل آگوست در گاهشمار میلادی میباشد.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
«ماه ۶» . منظور ششمین ماه از گاهشمار عبری است که مقارن با اواخرماه آگوست و اوایل سپتامبر در گاهشمار میلادی است.
نام این مردان را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۱۱: ۲۸ انجام دادید.
نام مکانی است.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
«حالص، فلونی، از قبیله افرایم، فرمانده نوبت ماه هفتم بود »
«ماه ۷» منظور ماه هفتم از گاهشمارعبری است که مقارن با اواخر ماه سپتامبر و اوایل اکتبر در گاهشمار میلادی می باشد.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد و طایفهاش در کتاب اول تواریخ ۱۱: ۲۷ رجوع کنید.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
«ماه ۸» منظور هشتمین ماه از گاهشمار عبری است که مصادف با اواخر اکتبر و اوایل نوامبر از گاهشمار میلادی می باشد.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد و طایفهاش در کتاب اول تواریخ ۱۱: ۲۹ رجوع کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲: ۴ رجوع کنید.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
«ماه ۹» منظور نهمین ماه از گاهشمار عبری است که مصادف با اواخر ماه نوامبر و اوایل دسامبر در گاهشمار میلادی میباشد.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد و طایفهاش در کتاب اول تواریخ ۱۱: ۲۸ رجوع کنید.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
«ماه ۱۰» منظور دهمین ماه از گاهشمار عبری است که مصادف با اواخر ماه دسامبر و اوایل ژانویه در گاهشمار میلادی میباشد.
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۱۱: ۳۰ رجوع کنید.
نام محلی می باشد.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲: ۴ رجوع کنید.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
«ماه ۱۱» منظور یازدهمین ماه از گاهشمارعبری است که مصادف با اواخر ماه ژانویه و اوایل فوریه در گاهشمار میلادی میباشد.
نام محلی میباشد.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
«ماه ۱۲» منظور دوازدهمین ماه از گاهشمار عبری است که مصادف با اواخر ماه فوریه و اوایل ماه مارس در گاهشمار میلادی است.
اسامی مردان است.
نام محلی است.
« ۲۴۰۰۰ مرد »
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی مردان است.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۶: ۸ رجوع کنید.
نام مردی است.
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۱۲: ۲۰ رجوع کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۷: ۳ رجوع کنید.
اسامی تنی چند از مردانند.
اسامی تنی چند از مردانند.
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی دو تن از مردان است.
«افراد ۲۰ ساله یا جوانتر»
جمله فوق ازدیاد جمعیت اسرائیل را به تعداد بیشمار ستارگان تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «جمعیت مردم اسرائیل همانند ستارگان آسمان افزایش مییابد»
در اینجا « اسرائیل » نشانگر مردمی است که در آن منطقه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «ازدیاد جمعیت اسرائیل»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این زن در کتاب اول تواریخ ۲: ۱۶ رجوع کنید.
مفهوم عبارت فوق به کیفر خدا بر مردم اشاره میکند که همان «غضبی» بود که بر آنان وارد شد. ترجمه جایگزین: «خدا مردم اسرائیل را مجازات کرد»
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس این تعداد را ثبت نکرد»
اسامی تنی چند از مردان است.
«سرپرست ناظران»
عبارت بالا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ناظر بود»
«دژهای مستحکم»
اسامی مردان است.
عبارت فوق به این معنی است که زمین را شخم میزدند یا قبل از عملیات کاشت، بسترسازی میکردند.
نام مردی است.
شخصی از شهر رامات.
فردی از شهر شفمات.
بخشی از ساختمان که در زیرزمین تعبیه شده بود و از آن برای انبار کردن شراب استفاده میشد.
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ناظر بر»[در فارسی انجام شده]
نوعی درخت است.
نام مردی است.
نام محلی است.
نام محلی است.
اسامی تنی چند از مردان است.
عبارت فوق را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «رمههایی که در مراتع علف میخوردند»
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین:« ناظر»[در فارسی انجام شده]
اسامی مردان است.
نام این طایفه را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۲: ۱۷ انجام دادید.
نام این طایفه را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۰ انجام دادید.
نام محلی است.
نام مردی است.
نام این طایفه را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب اول تواریخ ۵: ۱۰ انجام دادید.
«تمامی این مردان»
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی مردان است.
نام طایفه یا قبیلهای است.
اسامی مردان است.
1و داود جمیع روسای اسرائیل را از روسای اسباط و روسای فرقه هایی که پادشاه را خدمت می کردند و روسای هزاره و روسای صده و ناظران همه اندوخته ها و اموال پادشاه و پسرانش را با خواجه سرایان و شجاعان و جمیع مردان جنگی در اورشلیم جمع کرد.2پس داود پادشاه بر پا ایستاده، گفت: ای برادرانم و ای قوم من! مرا بشنوید! من اراده داشتم خانه ای که آرامگاه تابوت عهد خداوند و پای انداز پایهای خدای ما باشد بنا نمایم، و برای بنای آن تدارک دیده بودم.3لیکن خدا مرا گفت: تو خانه ای به جهت اسم من بنا نخواهی نمود، زیرا مرد جنگی هستی و خون ریخته ای.4لیکن یهوه خدای اسرائیل مرا از تمامی خاندان پدرم برگزیده است که بر اسرائیل تا به ابد پادشاه بشوم، زیرا که یهودا را برای ریاست اختیار کرد و از خاندان یهودا خاندان پدر مرا و از فرزندان پدرم مرا پسند کرد تا مرا بر تمامی اسرائیل به پادشاهی نصب نماید.5و از جمیع پسران من ( زیرا خداوند پسران زیاد به من داده است)، پسرم سلیمان را برگزیده است تا بر کرسی سلطنت خداوند بر اسرائیل بنشیند.6و به من گفت: پسر تو سلیمان، او است که خانه مرا و صحن های مرا بنا خواهد نمود، زیرا که او را برگزیده ام تا پسر من باشد و من پدر او خواهم بود.7و اگر او به جهت بجا آوردن فرایض و احکام من مثل امروز ثابت بماند، آنگاه سلطنت او را تا به ابد استوار خواهم گردانید.8پس الان در نظر تمامی اسرائیل که جماعت خداوند هستند و به سمع خدای ما متوجه شده، تمامی اوامر یهوه خدای خود را بطلبید تا این زمین نیکو را به تصرف آورده، آن را بعد از خودتان به پسران خویش تا به ابد به ارثیت واگذارید.9و تو ای پسر من سلیمان خدای پدر خود را بشناس و او را به دل کامل و به ارادت تمام عبادت نما زیرا خداوند همه دلها را تفتیش می نماید و هر تصور فکرها را ادراک می کند، و اگر او را طلب نمایی ، او را خواهی یافت، اما اگر او را ترک کنی، تو را تا به ابد دور خواهد انداخت.10حال با حذر باش زیرا خداوند تو را برگزیده است تا خانه ای به جهت مقدس او بنا نمایی، پس قوی شده، مشغول باش.11و داود به پسر خود سلیمان نمونه رواق و خانه ها و خزاین و بالا خانه ها و حجره های اندرونی آن و خانه کرسی رحمت،12و نمونه هر آنچه را که از روح به او داده شده بود، برای صحن های خانه خداوند و برای همه حجره های گرداگردش و برای خزاین خانه خدا و خزاین موقوفات داد.13و برای فرقه های کاهنان و لاویان و برای تمامی کار خدمت خانه خداوند و برای همه اسباب خدمت خانه خداوند .14و از طلا به وزن برای همه آلات طلا به جهت هر نوع خدمتی و از نقره به وزن برای همه آلات نقره به جهت هر نوع خدمتی.15و طلا را به وزن به جهت شمعدانهای طلا و چراغهای آنها به جهت هر سمعدان و چراغهایش، آن را به وزن داد و برای شمعدانهای نقره نیز نقره را به وزن به جهت هر چراغدان موافق کار هر شمعدان و چراغهای آن.16و طلا را به وزن به جهت میزهای نان تقدمه برای هر میز علیحده و نقره را برای میزهای نقره.17و زر خالص را برای چنگالها و کاسه ها و پیاله ها و به جهت طاسهای طلا موافق وزن هر طاس و به جهت طاسهای نقره موافق وزن هر طاس.18و طلای مصفی را به وزن به جهت مذبح بخور و طلا را به جهت نمونه مرکب کروبیان که بالهای خود را پهن کرده، تابوت عهد خداوند را می پوشانیدند.19(و داود گفت): خداوند این همه را یعنی تمامی کارهای این نمونه را از نوشته دست خود که بر من بود به من فهمانید.20و داود به پسر خود سلیمان گفت: قوی و دلیر باش و مشغول شو و ترسان و هراسان مباش، زیرا یهوه خدا که خدای من می باشد، با تو است و تا همه کار خدمت خانه خداوند تمام نشود، تو را وا نخواهد گذاشت و تو را ترک نخواهد نمود.21اینک فرقه های کاهنان و لاریان برای تمام خدمت خانه خدا (حاضرند) و برای هر گونه عمل همه کسان دلگرم که برای هر صنعتی مهارت دارند، با تو هستند و سروران و تمامی قوم مطیع کل اوامر تو می باشند.
تمهیدات لازم برای ساخت معبد در این باب نیز ادامه مییابد. داوود برای سلیمان و مردم درباره وظایفشان سخنرانی کرد.
داوود به مردم دستوراتی می دهد، زیرا میداند که او در زمانی که معبد ساخته میشود در قید حیات نخواهد بود. در عهد باستان برای رهبران خاور نزدیک امری بسیار معمول بود که پیش از مرگشان در مورد تمهیدات یا پیش بینیهای لازم برای مراسم تدفین به مردم دستوراتی بدهند.
گرد هم آورد
کاری که به صورت مرتب برای مثال روزانه یا ماهانه تکرار میشود.[ در فارسی نیامده است]
معانی محتمل عبارتند از ۱) این اعداد نماینگر تعداد دقیق سربازانی است که تحت فرماندهی این روسا بودند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان دستههایی شامل هزار سرباز یا فرماندهان گروههایی شامل صد سرباز » یا ۲) کلماتی که با عنوان «هزاره» و «صده» ترجمه شدهاند به معنای تعداد دقیق افراد نیستند، ولی به دستههای نظامی بزرگ و کوچک اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان دستههای بزرگ و فرماندهان دستههای کوچک نظامی». به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به کتاب اول تواریخ ۱۳: ۱ رجوع کنید.
(See:
کلمه « بر » در اینجا در نقش اصطلاح به کار برده شده است. ترجمه جایگزین: «سرپرستان تعیین شده»
این دو کلمه معانی مشابهی دارند و به تمامی داراییها و زمینهای پادشاه اطلاق میشوند.
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بلند شد»
عبارات فوق معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید می کنند که داود و مردم اسرائیل از یک خانواده هستند.
(See:
دومین عبارت توضیح دهنده عبارت اول است. « تابوت عهد خدا » مجسم کننده یهوه بر تخت پادشاهی است که برای استراحت پاهایش را برچهار پایهای تکیه داده است و نشان دهنده تسلیم همه در مقابل اوست.
داوود به صحبت با اسرائیلیان ادامه میدهد.
در اینجا خدا به خودش با «نامش» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معبدی برای من»
«مردی که به جنگ خو گرفته و دستانش به خون آغشته است» هر دو توصیف، بر نکتهای مشابه تاکید دارند و آن این است که داوود مرتکب قتل شده است.
عبارت فوق به ارتکاب قتل اشاره میکند. ترجمه جایگزین:« مردمان را به قتل رساندهای»
داوود به صحبت با اسرائیلیان ادامه میدهد.
یکی از معانی محتمل اینست که داوود در اینجا کنایه از داوود و نسل اوست است که تا به ابد بر اسرائیل حکفرمایی میکنند. ترجمه جایگزین:« من و ذریتم را برگزین... تا بر اسرائیل تا به ابد پادشاهی کنیم». معنای محتمل دیگر این است که داوود پس از رستاخیزش از مرگ ( قیام ) به پادشاهی بر اسرائیل ادامه خواهد داد.
«تمامی سرزمین اسرائیل» یا «همه اسرائیلیها»
داوود به صحبت با اسرائیلیان ادامه میدهد.
در اینجا «بر کرسی سلطنت بنشیند» به معنی حکفرمایی به عنوان پادشاه است. ترجمه جایگزین: «حکمرانی کردن بر» یا «پادشاهی کردن بر»
«اسرائيل که همان قلمرو یهوه است»
داوود به صحبت با اسرائیلیان ادامه میدهد.
«خدا به من گفت»
کلمه «خانه» به معبد یهوه اشاره میکند.
عبارت بالا به این معنی نیست که سلیمان پسر واقعی خدا میشود، بلکه ارتباط فردی او با خدا را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «من او را برگزیدهام تا همانند پسری با او رفتار کنم و همانند پدر او باشم»
داوود به صحبت با اسرائیلیان ادامه میدهد.
این دو کلمه اساسا معانی مشابه دارند و به تمام فرامین یهوه اشاره میکنند.
ضمیر «تو» به داوود اشاره میکند. همچنین کلمه «متعهد بودی» را که از متن برداشت میشود، میتوان جابهجا کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که تو امروز متعهد بودی»
داوود به صحبت با اسرائیلیان ادامه میدهد.
داوود در اینجا به تمامی مردم اسرائیل فرمان میدهد. ترجمه جایگزین: «اکنون در نظر تمامی اسرائیلیان، یعنی این جماعت، در حضور خدا به تمامی شما فرمان میدهم که»
این عبارت نشان می دهد که داوود بخش جدیدی از سخنان خود را آغاز میکند.
این دو عبارت معانی مشابه دارند و دومین عبارت، اولی را توضیح میدهد. اگر چه تمامی مردم اسرائیل در آنجا حضور ندارند، ولی مردم حاضر، نماینده همه اسرائیلیان هستند. ترجمه جایگزین: «شما مردم اسرائیل، در جماعت یهوه»
عبارت «در نظر» به این معنی است که تمامی آنها حاضر هستند و گوش فرا میدهند. ترجمه جایگزین: «گوش فرا دادن به»
عبارت «بطلبید» اساسا به معنی «نگهداشتن» است. هر دو این کلمات بر اهمیت انجام اوامر خدا تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «با دقت اطاعت کردن»
این عبارت به این معناست که این سرزمین در آینده به فرزندان و ذریت ایشان تعلق خواهد داشت. عبارت « بعد از خودتان » یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «فرزندانتان و نسلتان که پس از مرگ شما به جای شما خواهند نشست »
داوود خود را «پدر شما» [ شیوه نگارش در فارسی متفاوت است] مینامد زیرا در شرایط خیلی رسمی سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «خدای من»
در اینجا «دل» نشانگر کلیت فرد است. انجام عملی «با دل کامل» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با ایمان کامل» یا «کاملا»
در اینجا « ارادت ( جان ) » نشانگر کلیت فرد است و بر اشتیاق شخص تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «مشتاقانه»
این دو عبارت اساسا معنی مشابهی دارند و بر این نکته تاکید دارند که یهوه از افکار و انگیزههای افراد آگاه است.
(See:
در اینجا «دلها» مردم نشانگر احساسات و آرزوهای آنهاست. ترجمه جایگزین: «احساسات و آرزوهای انسانها را می کاود»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. همچنین اگر از یهوه پیروی کنی و به سخنانش گوش فرا دهی، بدین معناست که او را جستجو کردهای، پس او را خواهی یافت. ترجمه جایگزین: «اگر او را جستجو کنی، او را خواهی یافت» یا «اگر میخواهی که یهوه به تو توجه کند، یقین بدان که چنین خواهد شد»
داوود به سخن گفتن با سلیمان ادامه میدهد.
«آگاه باش» یا «مطمئن باش که آن را در خاطرت حفظ کردهای»
کلمه «قوی» در اینجا به اراده و استحکام شخصیت اشاره میکند.
«ایوان معبد» یا «ورودی معبد» در اینجا منظور ستونهایی است که سقف ورودی معبد را نگه میدارند.
انباری برای نگهداری اشیا گرانبها
منظور قوانین خاص درباره چگونگی انجام وظیفه کاهنان و لاویان در معبد است.
«گروههای کاهنان و لاویان». در اینجا منظور گروههایی است که کاهنان و دیگر کارگزاران معبد بر اساس آن سازماندهی شده تا وظایف محوله را به انجام برسانند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«مشخص میکند که هر چراغدان براساس کاربردش در معبد ،چگونه مورد استفاده قرار گیرد». چراغدانهای نقره با وزنهای متفاوت برای کاربردهای مختلف وجود داشتند.
اطلاعات ضمنی میتواند در اینجا جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «وزن طلا برای هر کدام از میزهای دیگر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«طلای ناب» یا «طلای خیلی با ارزش»
منظور وزن طلا میباشد. ترجمه جایگزین: «وزن طلا بر اساس کاربرد آن»
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تمام آنها را نوشتم»
منظور جزییات طراحی معبد است. ترجمه جایگزین: «به من برای فهم جزییات معبدش کمک کرد»
این دو کلمه اساسا معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید دارند که سلیمان بایستی شجاع باشد.
کلمات «ترسان» و «هراسان» اساسا معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید دارند که سلیمان نباید کار را رها کند. همچنین میتوان این جمله را به صورت جمله مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «شجاع باش» یا «اعتماد بنفس داشته باش»
عبارت فوق یک اصطلاح میباشد. ترجمه جایگزین: «به تو کمک خواهد کرد»
این دو عبارت معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید دارند که یهوه همیشه در کنار سلیمان خواهد بود . این جمله را به صورت مثبت نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «او همیشه همراه تو خواهد بود»
داوود سخن گفتن با سلیمان را پایان میدهد .
«در اینجا فرقهها هستند». داوود در اینجا از کلمه «ببین» استفاده میکند تا فهرست وظایف محوله گروههای لاویان در معبد را خاطر نشان سازد.
به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در کتاب اول تواریخ ۲۸: ۱۳ رجوع کنید.
1و داود پادشاه به تمامی جماعت گفت:«پسرم سلیمان كه خدا او را بهتنهایی برای خود برگزیده، جوان و لطیف است و این مُهِمّ عظیمی است زیرا كه هیكلْ به جهت انسان نیست بلكه برای یهُوَه خدا است.2و من به جهت خانه خدای خود به تمامی قوتم تدارك دیدهام، طلا را به جهت چیزهای طلایی و نقره را برای چیزهای نقرهای و برنج را به جهت چیزهای برنجین و آهن را برای چیزهای آهنین و چوب را به جهت چیزهای چوبین و سنگ جزع و سنگهای ترصیع و سنگهای سیاه و سنگهای رنگارنگ و هر قسم سنگ گرانبها و سنگ مَرْمَرِ فراوان.3و نیز چونكه به خانۀ خدای خود رغبتداشتم و طلا و نقره از اموال خاص خود داشتم، آن را علاوه بر هر آنچه به جهت خانۀ قُدس تدارك دیدم برای خانۀ خدای خود دادم.4یعنی سه هزار وزنه طلا از طلای اُوفیر و هفت هزار وزنۀ نقرۀ خالص به جهت پوشانیدن دیوارهای خانهها.5طلا را به جهت چیزهای طلا و نقره را به جهت چیزهای نقره و به جهت تمامی كاری كه به دست صنعتگران ساخته میشود. پس كیست كه به خوشی دل خویشتن را امروز برای خداوند وقف نماید؟»6آنگاه رؤسای خاندانهای آبا و رؤسای اسباط اسرائیل و سرداران هزاره و صده با ناظرانِ كارهای پادشاه به خوشی دل هدایا آوردند.7و به جهت خدمت خانۀ خدا پنج هزار وزنه و ده هزار درهم طلا و ده هزار وزنۀ نقره و هجده هزار وزنۀ برنج و صد هزار وزنۀ آهن دادند.8و هر كس كه سنگهای گرانبها نزد او یافت شد، آنها را به خزانۀ خانۀ خداوند به دست یحیئیلِ جَرْشونی داد.9آنگاه قوم از آن رو كه به خوشی دل هدیه آورده بودند شاد شدند زیرا به دل كامل هدایای تبرّعی برای خداوند آوردند و داود پادشاه نیز بسیار شاد و مسرور شد.10و داود به حضور تمامی جماعت خداوند را متبارك خواند و داود گفت: «ای یهُوَه خدای پدر ما اسرائیل تو از ازل تا به ابد متبارك هستی.11و ای خداوند عظمت و جبروت و جلال و قوت و كبریا از آن تو است زیرا هر چه در آسمان و زمین است از آنِ تو میباشد. و ای خداوند ملكوت از آنِ تو است و تو بر همه سرْ و متعال هستی.12و دولت و جلال از تو میآید و تو برهمه حاكمی، و كبریا و جبروت در دست تو است و عظمت دادن و قوت بخشیدن به همه كس در دست تو است.13و الا´ن ای خدای ما تو را حمد میگوییم و اسم مجید تو را تسبیح میخوانیم.14لیكن من كیستم و قوم من كیستند كه قابلیت داشته باشیم كه به خوشی دل اینطور هدایا بیاوریم؟ زیرا كه همۀ این چیزها از آن تو است و از دست تو به تو دادهایم.15زیرا كه ما مثل همۀ اجداد خود به حضور تو غریب و نزیل میباشیم و ایام ما بر زمین مثل سایه است و هیچ دوام ندارد.16ای یهُوَه خدای ما تمامی این اموال كه به جهت ساختن خانه برای اسم قدوس تو مهیا ساختهایم، از دست تو و تمامی آن از آن تو میباشد.17و میدانم ای خدایم كه تو دلها را میآزمایی و استقامت را دوست میداری و من به استقامت دل خود همۀ این چیزها را به خوشی دادم و الا´ن قوم تو را كه اینجا حاضرند دیدم كه به شادمانی و خوشی دل هدایا برای تو آوردند.18ای یهُوَه خدای پدران ما ابراهیم و اسحاق و اسرائیل این را همیشه در تصور فكرهای دل قوم خود نگاه دار و دلهای ایشان را به سوی خود ثابت گردان.19و به پسر من سلیمان دل كامل عطا فرما تا اوامر و شهادات و فرایض تو را نگاه دارد، و جمیع این كارها را به عمل آورد و هیكل را كه من برای آن تدارك دیدم بنا نماید.»20پس داود به تمامی جماعت گفت: «یهُوَه خدای خود را متبارك خوانید.» و تمامی جماعتْ یهُوَه خدای پدران خویش را متباركخوانده، به رو افتاده، خداوند را سجده كردند و پادشاه را تعظیم نمودند.21و در فردای آن روز برای خداوند ذبایح ذبح كردند و قربانیهای سوختنی برای خداوند گذرانیدند یعنی هزار گاو و هزار قوچ و هزار بره با هدایای ریختنی و ذبایح بسیار به جهت تمامی اسرائیل.22و در آن روز به حضور خداوند به شادی عظیم اكل و شرب نمودند، و سلیمان پسر داود را دوباره به پادشاهی نصب نموده، او را به حضور خداوند به ریاست و صادوق را به كهانت مسح نمودند.23پس سلیمان بر كرسی خداوند نشسته، به جای پدرش داود پادشاهی كرد و كامیاب شد و تمامی اسرائیل او را اطاعت كردند.24و جمیع سروران و شجاعان و همۀ پسران داود پادشاه نیز مطیع سلیمان پادشاه شدند.25و خداوند سلیمان را در نظر تماماسرائیل بسیار بزرگ گردانید و او را جلالی شاهانه داد كه به هیچ پادشاه اسرائیل قبل از او داده نشده بود.26پس داود بنیسی بر تمامی اسرائیل سلطنت نمود.27و مدت سلطنت او بر اسرائیل چهل سال بود، اما در حَبْرُون هفت سال سلطنت كرد و در اورشلیم سی و سه سال پادشاهی كرد.28و در پیری نیكو از عمر و دولت و حشمت سیر شده، وفات نمود و پسرش سلیمان به جایش پادشاه شد.29و اینك امور اول و آخر داود پادشـاه در سِفْرِ اخبـار سموئیل رایی و اخبار ناتان نبی و اخبار جاد رایی،30با تمامی سلطنت و جبروت او و روزگاری كه بر وی و بر اسرائیل و بر جمیع ممالك آن اراضی گذشت، مكتوب است.
تمهیدات لازم برای ساخت معبد در این باب خاتمه مییابد.
پیشکش هدایا
داوود و مردم با کمال میل هدایایی پیشکش کردند و تمامی آنها را به درگاه خدا تقدیم کردند.
«شخصی که خدا انتخاب کرده است»
داوود به صحبت کردن با مردم درباره تدارکاتش برای ساختمان معبد ادامه میدهد.
عبارات فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «طلا که صنعتگران میتوانند از آن اشیا طلایی بسازند، نقره که آنها قادر به ساخت اشیا نقرهای از آن هستند، برنز که آنها میتوانند از آن اشیا برنزی بسازند، آهن که آنها میتوانند از آن اشیا آهنی بسازند و چوب که آنها میتوانند از آن اشیا چوبی بسازند»
عبارات فوق به انواع مختلف سنگها اشاره میکنند که برای مصارف گوناگون در نظر گرفته شده بودند.
سنگهایی با خطوط سیاه و سفید که از آنها در جواهر سازی استفاده میشود.
عبارت فوق را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «سنگهایی که صنعتگران از آنها برای ترصیع استفاده میکنند» یا «سنگهایی برای حرفه جواهرسازی»
عبارت بالا به طراحیهای زیبا و تزیینی و یا نقوش تصویر شده با سنگ، اشاره میکند.
داوود به صحبت کردن با مردم درباره تدارکاتش برای ساختمان معبد ادامه میدهد.
داوود به صحبت کردن با مردم درباره تدارکاتش برای ساختمان معبد ادامه میدهد.
«۳۰۰۰ وزنه» این مقیاس اندازهگیری را میتوان به مقیاس جدید نوشت. ترجمه جایگزین: «در حدود صد هزار کیلوگرم» یا «حدود صد تن بر اساس سیستم متریک»
این نوع طلا با کیفیتترین و با ارزشترین بود.
«۷۰۰۰ وزنه» این مقیاس اندازهگیری را میتوان به مقیاس جدید نوشت. ترجمه جایگزین: «در حدود ۲۳۰۰۰۰ کیلوگرم» یا «۲۳۰ تن بر اساس سیستم متریک»
داوود به صحبت کردن با مردم درباره تدارکاتش برای ساختمان معبد ادامه میدهد.
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «طلا برای صنعتگران تا اشیا مطلا بسازند، نقره که آنها از آن اشیا سیمگون بسازند و اشیایی از انواع مصنوعات دیگر»
«خود را به خدا تقدیم نماید»
See:
این دو عبارت را میتوان به صورت جملات معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنگاه روسا... و ناظران کارهای پادشاه با کمال میل هدیه دادند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) این اعداد نماینگر تعداد دقیق سربازانی است که تحت فرماندهی این روسا بودند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان دستههایی شامل هزار سرباز یا فرماندهان گروههایی شامل صد سرباز » یا ۲) کلماتی که با عنوان «هزاره» و «صده» ترجمه شدهاند به معنای تعداد دقیق افراد نیستند، ولی به دستههای نظامی بزرگ و کوچک اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان دستههای بزرگ و فرماندهان دستههای کوچک نظامی». به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به کتاب اول تواریخ ۱۳: ۱ رجوع کنید.
در اینجا «بر» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ناظرین تعیین شده بر کارهای پادشاه»
«۵۰۰۰ وزنه و ۱۰۰۰۰ درهم طلا، ۱۰۰۰۰ وزنه ی نقره، ۱۸۰۰۰ وزنه ی برنز و ۱۰۰۰۰۰ وزنه ی آهن»؛ این مقیاسها را میتوان بر اساس مقیاس جدید نوشت. ترجمه جایگزین: «۱۶۵ تن بر اساس سیستم متریک و ۸۴ کیلوگرم طلا، ۳۳۰ تن نقره بر اساس سیستم متریک ، ۶۰۰ تن برنز بر اساس سیستم متریک و ۳۳۰۰ تن آهن بر اساس سیستم متریک»
«صد هزار وزنه»
محلی برای نگهداری پول و اشیا با ارزش است.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۸ رجوع کنید.
نخست زاده مذکر لاوی میباشد. به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مرد در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۷ رجوع کنید.
با اشتیاق و بدون شک یا تردید
عبارت فوق را به صورت جمله ی معلوم نیز می توان نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که مردم ترا ستایش کنند»
در اینجا «اسرائيل» به یعقوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یعقوب جد ما»
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
عبارت بالا به تسلط یهوه بر مردم چه غنی و چه فقیر به گونهای سخن میگوید گویی «عظمت و قدرت » در دست او و تحت کنترلش بوده است. ترجمه جایگزین: «تو مشخص میکنی که چه کسی قدرت و توانایی داشته باشد»
کلمات «عظمت» و « قوت » معانی مشابه دارند و بر قدرت عظیم یهوه تاکید میکنند.
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
یهوه در اینجا به وسیله نامش معرفی میشود. ترجمه جایگزین :«تو همانی که با شکوهی» یا «تو... هستی زیرا که پر جلالی»
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
داوود از این سوال بدیهی استفاده میکند تا نشان دهد که او و مردمش برای پیشکش همه آنچه که اهدا کردهاند شایسته تمجید نیستند. ترجمه جایگزین: « مردم من و خودم قطعا بایستی این هدایا را مشتاقانه به تو تقدیم کنیم!»
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
عبارت بالا به زندگی کوتاه انسان اشاره میکند و آن را به مسافرانی تشبیه میکند که برای مدت کوتاهی بر روی زمین اقامت دارند. ترجمه جایگزین: «زیرا زندگی ما کوتاه بوده و مانند غریبهها و مسافران در محضر تو زودگذر و بی دوام هستیم»
عبارت فوق به زندگی کوتاه بشر اشاره دارد و آن را به سایهای تشبیه میکند که فقط مدت کوتاهی قابل مشاهده است. زندگی انسان با عنوان «ایام» وی در اینجا بیان شده است. ترجمه جایگزین: «عمر ما در این دنیا همانند سایهای است که به سرعت محو میشود»
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
در اینجا «دل» بیانگر افکار و احساسات فرد است. ترجمه جایگزین: «تو افکار انسانها را میآزمایی»
در اینجا «دل» بیانگر افکار و احساسات انسان است. ترجمه جایگزین: «زیرا میخواهم در همه اموری که برای تو به انجام میرسانم، صادق و شریف باشم»
«از آنچه که میبینم، مسرورم»
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
«این امر را در افکار و اذهان مردمت تا ابد نگه دار»
«دلها» مردم در اینجا نشاندهنده افکار و آرزوهای آنهاست. ترجمه جایگزین: «هدایتشان کن تا به تو وفادار بمانند» یا «وفاداریشان را نسبت به خودت محفوظ بدار»
داوود به دعای ستایش یهوه ادامه میدهد.
کلمه «دل» را در اینجا میتوان در نقش فعل به کار برد. ترجمه جایگزین: «پسرم سلیمان را هدایت کن تا به کار تماما دل ببندد»
«اکنون یهوه را ستایش کنید»
به خاک افتادن در مقابل کسی به منظور احترام فراوان قائل شدن برای او. ترجمه جایگزین: «برای نشان دادن احترام به یهوه و پادشاه به خاک افتادند»
مردم توسط کاهنان حیوانات را برای یهوه قربانی کردند. در واقع اکثریت افراد حیوانات را شخصا ذبح و قربانی نکردند.
«۱۰۰۰ گاو، ۱۰۰۰ قوچ و ۱۰۰۰ بره»
عبارت فوق یک اصطلاح میباشد. ترجمه جایگزین: «به افتخار یهوه»
آنها وی را تدهین کرده و پادشاه خواندند. اولین مرتبه به این نکته در کتاب اول تواریخ ۲۳: ۱ اشاره شده بود.
انجام کاری «با مسح یهوه» به این معناست که به نمایندگی از یهوه و با اجازه او انجام پذیرد. ترجمه جایگزین: «از جانب یهوه او را تدهین کرده تا بر تمامی اسرائیل فرمانروایی کند»
در اینجا از تخت پادشاهی اسرائیل به عنوان «کرسی یهوه» یاد شده است. این امر به منظور تاکید بر این نکته است که مردم اسرائیل همان مردم یهوه هستند. نشستن بر تخت نیز نشاندهنده فرماندهی به عنوان پادشاه است. ترجمه جایگزین: «بنابراین سلیمان بر تخت نشست جائی که پدرش داوود جلوس کرده بود و بر مردم یهوه به عنوان پادشاه فرمانروایی میکرد.»
«مراتب وفاداری خود را نسبت به سلیمان پادشاه ابراز کردند»
دو عبارت فوق بر این نکته تاکید دارند که لطف ویژه یهوه شامل حال سلیمان شد و او را والامقامترین و نیرومندترین پادشاه اسرائیل گردانید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«۴۰ سال... ۳۳ سال»
«به عنوان مردی سالمند»
عبارات فوق از جمله گزارشات مکتوبی بودهاند که در حال حاضر موجود نیستند.
عبارت فوق را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اشخاصی شرح کارهای او را به رشته تحریر درآوردند»
«شرح دوران سلطنت داوود»
«شرح تمامی اتفاقاتی که بر او، مردم، اسرائیل و دیگر ممالک هم عصر او گذشت»
1و سلیمان پسر داود در سلطنت خود قوی شد و یهُوَه خدایش با وی میبود و او را عظمت بسیار بخشید.2و سلیمان تمامی اسرائیل و سرداران هزاره و صده و داوران و هر رئیسی را كه در تمامی اسرائیل بود، از رؤسای خاندانهای آبا خواند،3و سلیمان با تمامی جماعت به مكان بلندی كه در جبعون بود رفتند، زیرا خیمۀ اجتماع خدا كه موسی بندۀ خداوند آن را در بیابان ساخته بود، در آنجا بود.4لیكن داود تابوت خدا را از قریه یعاریم به جایی كه داود برایش مهیا كرده بود، بالا آورد و خیمهای برایش در اورشلیم برپا نمود.5و مذبح برنجینی كه بصلئیل بناوری ابن حور ساخته بود، در آنجا پیش مسكن خداوند ماند و سلیمان و جماعت نزد آن مسألت نمودند.6پس سلیمان به آنجا نزد مذبح برنجینی كه در خیمۀ اجتماع بود، به حضور خداوند برآمده، هزار قربانی سوختنی بر آن گذرانید.7در همان شب خدا به سلیمان ظاهر شد و او را گفت: «آنچه را كه به تو بدهم طلب نما.»8سلیمان به خدا گفت: «تو به پدرم داود احسان عظیم نمودی و مرا به جای او پادشاه ساختی.9حال ای یهُوَه خدا به وعدۀ خود كه به پدرم داود دادی وفا نما زیرا كه تو مرا بر قومی كه مثل غبارزمین كثیرند پادشاه ساختی.10الا´ن حكمت و معرفت را به من عطا فرما تا به حضور این قوم خروج و دخول نمایم زیرا كیست كه این قوم عظیم تو را داوری تواند نمود؟»11خدا به سلیمان گفت: «چونكه این در خاطر تو بود و دولت و توانگری و حشمت و جان دشمنانت را نطلبیدی و نیز طول ایام را نخواستی، بلكه به جهت خود حكمت و معرفت را درخواست كردی تا بر قوم من كه تو را بر سلطنت ایشان نصب نمودهام داوری نمایی،12لهذا حكمت و معرفت به تو بخشیده شد و دولت و توانگری و حشمت را نیز به تو خواهم داد كه پادشاهانی كه قبل از تو بودند مثل آن را نداشتند و بعد از تو نیز مثل آن را نخواهند داشت.»13پس سلیمان از مكان بلندی كه در جبعون بود، از حضور خیمه اجتماع به اورشلیم مراجعت كرد و بر اسرائیل سلطنت نمود.14و سلیمان ارابهها و سواران جمع كرده، هزار و چهارصد ارابه و دوازده هزار سوار داشت، و آنها را در شهرهای ارابهها و نزد پادشاه در اورشلیم گذاشت.15و پادشاه نقره و طلا را در اورشلیم مثل سنگها و چوب سرو آزاد را مثل چوب افراغ كه در همواری است فراوان ساخت.16و اسبهای سلیمان از مصر آورده میشد، وتاجران پادشاه دستههای آنها را میخریدند هر دسته را به قیمت معین.17و یك ارابه را به قیمت ششصد مثقال نقره از مصر بیرون میآوردند و میرسانیدند و یك اسب را به قیمت صد و پنجاه؛ و همچنین برای جمیع پادشاهان حتّیان و پادشاهان ارام به توسط آنها بیرون میآوردند.
بخش سلطنت سلیمان در این باب آغاز میشود.( کتاب دوم تواریخ ۱-۹ )
حکمت
سلیمان برای فرمانروایی بر مردم از خدا میخواهد که به او حکمت عطا کند. خدا از این درخواست سلیمان خشنود شد، زیرا از آن برای خدمت به دیگران بهره میجست. بنابراین خدا به سلیمان ثروت سرشار و عمری طولانی بخشید.
and )
عبارت فوق را به صورت جمله ی معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «بر قلمرو حکمرانی خود کنترل کامل را به دست آورد» یا «با قدرت کامل بر قلمرو پادشاهی خود فرمانروایی کرد»
نام خدا است که بدین گونه خود را در عهد عتیق به مردمش معرفی کرده بود. به صفحه ترجمه لغات درباره یهوه و چگونگی ترجمه آن رجوع کنید.
عبارت « خدایش با وی میبود » در اینجا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خدا او را حمایت میکرد» یا «خدا به او کمک میکرد»
مرتب کردن مجدد وقایع مطروحه در این آیات بر اساس UDB میتواند سودمند باشد.
در اینجا «تمامی اسرائیل» به معنی مردمی است که بعدا از آنها نام میبرد. آنها نمایانگر تمامی اسرائیل هستند. ترجمه جایگزین: «سرداران... روسای خاندانهای آبا را فرا خواند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) اعداد فوق نشانگر تعداد دقیق سربازان تحت فرماندهی این سرداران است. ترجمه جایگزین: «سرداران گروههایی شامل ۱۰۰۰ سرباز و فرماندهان گروههایی شامل ۱۰۰ سرباز» یا ۲) کلمات ترجمه شده « هزار » و «صد» نشانگر تعداد دقیق سربازان نیستند ولی اسامی دستههای نظامی بزرگتر و کوچکتر هستند. ترجمه جایگزین: «سرداران گروههای نظامی بزرگ و فرماندهان دستههای نظامی کوچکتر»
در اینجا « روسای خاندانهای آبا » توصیف کننده شاهزادگان هستند. ترجمه جایگزین: «هر یک از شاهزادگان اسرائیل که روسای خاندانهای آبا هستند»
در اینجا « شاهزاده » در کل به معنی رهبر است. آنها لزوما فرزندان پادشاه نبودند. ترجمه جایگزین: «هر کدام از رهبران»
در اینجا «روسا» کنایه از مهمترین عنوان است و «خاندان» نشانگر طایفه است. ترجمه جایگزین: «رهبران طوایف در اسرائیل»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شهری کوچک در ۹ مایلی غرب اورشلیم.
« خیمهای آماده نمود»
جمله ی فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجم جایگزین: «مذبح برنزی که بصلئیل پسر اوری، نوه حور ساخته بود»[ در فارسی انجام شده است]
نام مردی است.
« به محل مرتفع جبعون صعود کرد »
« ۱۰۰۰ »
جمله فوق را میتوان به صورت اخباری نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «هر آنچه را که از من میخواهی، طلب کن».
اسم معنی « احسان » را میتوان به صورت قید یا صفت نیز به کار برد. ترجمه جایگزین: «تو داوود را بسیار و وفادارانه دوست داشتی » یا « تو نسبت به داوود بسیار پر احسان بودی»
در اینجا از کلمه « حال » استفاده شده تا توجه خواننده را به نکته مهمی که در پی میآید، جلب کند.
عبارت فوق را به صورت جمله ی معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «لطفا به آن چه که به پدرم داوود قول دادی تا به انجام برسانی ،عمل کن»
تشبیه فوق به جمعیت کثیر اسرائیلیها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «مردم بیشمار» یا «جمعیت بسیار زیاد»
عبارت فوق را میتوان با حذف اسامی معنی « حکمت » و « معرفت » بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «باعث شو که من حکیم شده و بر بسیاری چیزها آگاه شوم»
در اینجا « داوری » به معنی حکمرانی است. سلیمان این پرسش را مطرح میکند تا بگوید حکمرانی بر مردم بدون کمک خدا ممکن نیست. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند بدون کمک تو این خیل عظیم مردم را رهبری کند»
در اینجا «خاطر» به معنی میل و اشتیاق است. ترجمه جایگزین: « زیرا این میل تو بود» یا «زیرا این خواسته ی تو بود»
«نخواستی آنان را که از تو متنفرند، مغلوب سازی» یا «نخواستی دشمنانت را بکشی»
با حذف اسامی معنی « حکمت » و « معرفت » این جمله میتوان دوباره بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «اکنون باعث دانایی تو و آگاهیت نسبت به بسیاری چیزها خواهم شد»
در اینجا « سلیمان » نمایانگر جمعیت همراه او نیز هست. همچنین «مراجعت کرد» را می توان «رفت» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین سلیمان و مردم همراهش به اورشلیم رفتند»
« از خیمه ملاقات »
« هزار و چهارصد ارابه »
« ۱۲۰۰۰ مرد سوار »
منظور شهرهایی است که ارابهها در آنجا انبار شده بود.
راوی این داستان از صنعت ادبی اغراق برای تاکید بر وجود مقادیر متنابهی از نقره در اورشلیم استفاده میکند. ترجمه جایگزین:« شاه به قدری ذخایر نقره در اورشلیم داشت که میتوان آن را به سنگهای روی زمین تشبیه کرد»
منظور درختی است که میوه آن شبیه انجیر است.
« آورده شدن » به واردات اقلام از کشوری به کشور دیگر گفته میشود. مصدر فوق را میتوان بصورت فعل نیز نوشت. ترجمه جایگزین:« اسبهای سلیمان از مصر وارد میشد»
نام منطقهای است. بعضی اعتقاد دارند که قوئه همان سیلیسیا در آسیای صغیر است.[ در ترجمه قدیمی به این نام اشاره نشده است]
« به قیمت مشخص » یا « در ازای پول »
مثقال واحد اندازه گیری وزن و برابر با ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین:«۶.۶کیلوگرم نقره... در حدود ۱.۷ کیلوگرم »
«۶۰۰ »
منظور صادر کردن اقلام از کشوری به کشور دیگر است.
1و سلیمان قصد نمود كه خانهای برای اسم یهُوَه و خانهای به جهت سلطنت خودش بنا نماید.2و سلیمان هفتاد هزار نفر برای حمل بارها، و هشتاد هزار نفر برای بریدن چوب در كوهها، و سه هزار و ششصد نفر برای نظارت آنها شمرد.3و سلیمان نزد حورام، پادشاه صور فرستاده، گفت: «چنانكه با پدرم داود رفتار نمودی و چوب سرو آزاد برایش فرستادی تا خانهای به جهت سكونت خویش بنا نماید، (همچنین با من رفتار نما).4اینك من خانهای برای اسم یهُوَه خدای خود بنا مینمایم تا آن را برای او تقدیس كنم و بخور معطر در حضور وی بسوزانم، و به جهت نانِ تَقْدِمِه دائمی و قربانیهای سوختنی صبح و شام، و به جهت سَبَّتها و غرّهها و عیدهای یهُوَه خدای ما زیرا كه این برای اسرائیل فریضهای ابدی است.5و خانهای كه من بنا میكنم عظیم است، زیرا كه خدای ما از جمیع خدایان عظیمتر میباشد.6و كیست كه خانهای برای او تواند ساخت؟ زیرا فلك و فلكالافلاك گنجایش او را ندارد؛ و من كیستم كه خانهای برای وی بنا نمایم؟ نی بلكه برای سوزانیدن بخور در حضور وی.7وحال كسی را برای من بفرست كه در كار طلا و نقره و برنج و آهن و ارغوان و قرمز و آسمانجونی ماهر و در صنعت نقاشی دانا باشد، تا با صنعتگرانی كه نزد من در یهودا و اورشلیم هستند كه پدر من داود ایشان را حاضر ساخت، باشد.8و چوب سرو آزاد و صنوبر و چوب صندل برای من از لبنان بفرست، زیرا بندگان تو را میدانم كه در بریدن چوب لبنان ماهرند و اینك بندگان من با بندگان تو خواهند بود.9تا چوب فراوان برای من مهیا سازند زیرا خانهای كه من بنا میكنم عظیم و عجیب خواهد بود.10و اینك به چوببران كه این چوب را میبرند، من بیست هزار كُرّ گندم كوبیده شده، و بیست هزار كُرّ جو و بیست هزار بَتِّ شراب و بیست هزار بَتِّ روغن برای بندگانت خواهم داد.»11و حورام پادشاه صور مكتوباً جواب داده، آن را نزد سلیمان فرستاد كه «چون خداوند قوم خود را دوست میدارد، از این جهت تو را به پادشاهی ایشان نصب نموده است.»12و حورام گفت: «متبارك باد یهُوَه خدای اسرائیل كه آفرینندۀ آسمان و زمین میباشد، زیرا كه به داود پادشاه پسری حكیم و صاحب معرفت و فهم بخشیده است تا خانهای برای خداوند و خانهای برای سلطنت خودش بنا نماید.13و الا´ن حورام را كه مردی حكیم و صاحب فهم از كسان پدر من است فرستادم.14و او پسر زنی از دختران دان است، و پدرش مرد صوری بود و به كار طلا و نقره و برنج و آهن و سنگ و چوب و ارغوان و آسمانجونی و كتان نازك و قرمز و هر صنعت نقاشی و اختراع همۀ اختراعات ماهر است، تا برای او با صنعتگران تو و صنعتگران آقایم پدرت داود كاری معین بشود.15پس حال آقایم گندم و جو و روغن و شراب را كه ذكر نموده بود، برای بندگان خود بفرستد.16و ما چوب از لبنان به قدر احتیاج تو خواهیم برید، و آنها را بستنه ساخته، بروی دریا به یافا خواهیم آورد و تو آن را به اورشلیم خواهی برد.»17پس سلیمان تمامی مردان غریب را كه در زمین اسرائیل بودند، بعد از شماره ای كه پدرش داود آنها را شمرده بود شمرد، و صد و پنجاه و سه هزار و ششصد نفر از آنها یافت شدند.18و از ایشان هفتاد هزار نفر برای حمل بارها و هشتاد هزار نفر برای بریدن چوب در كوهها و سه هزار و شش صد نفر برای نظارت تا از مردم كار بگیرند، تعیین نمود.
روایت سلطنت سلیمان در این باب ادامه پیدا میکند. همچنین در این بخش ساخت معبد آغاز میشود. ( دوم تواریخ ۲-۴ )
)
خانه خدا
از معبد به طور مکرر به عنوان « خانه خدا » یاد شده است، زیرا یهوه در معبد ساکن خواهد شد.
بخش جدید روایت با این کلمه نشان داده میشود.
کلمه « اسم » کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «به مردم خویش دستور داد خانهای بنا کنند که ممکن است یهوه در آن ساکن شود» یا «به مردمش فرمان داد تا خانهای بسازند که در آن به پرستش یهوه بپردازند»
« قصر سلطنتی برای حکومتش » یا « کاخی برای خودش »
« ۷۰۰۰۰ مرد... ۸۰۰۰۰ مرد »
از این عبارت چنین برداشت میشود که محمولههای مصالح، برای ساخت خانه یهوه بوده است. ترجمه جایگزین: «حمل محمولههای مصالح»
« سه هزار و ششصد »
نام شخصی است.
در اینجا « اسم » بیانگر شخصی است. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه در کتاب دوم تواریخ ۲: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «من قصد دارم خانهای بسازم که خدایم یهوه در آنجا زندگی کند» یا «میخواهم خانهای بسازم که در آن مردم خدایم یهوه را ستایش کنند»
سلیمان به مردمش فرمان میدهد که خانهای بسازند. ترجمه جایگزین: «قصد دارم به مردمم فرمان دهم تا بسازند»
منظور دوازده قطعه نان است که در مقابل قربانگاه گذاشته میشود.
زمان برگزاری اعیاد که منطبق بر گردش ماه بود.
در اینجا « این » به تمامی شیوههایی اشاره میکند که مردم در معبد یهوه برای ستایش او انجام خواهند داد. ترجمه جایگزین: «این همان کارهایی است که یهوه به مردم اسرائیل فرمان داده که تا به ابد انجام دهند»
عبارت فوق به خدا اشاره میکند که مهمتر، عظیمتر و بزرگتر از دیگر خدایان است.
سلیمان پرسشی مطرح می کند تا به این نکته تاکید ورزد که هیچ کس لیاقت و توان ساخت خانه برای خدا را ندارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس توان ساخت خانه برای خدا را ندارد، زیرا جهان هستی یا آسمانها به اندازه کافی وسیع نیستند تا گنجایش خدا را داشته باشند. من ارزش آن را ندارم که خانهای برای او بسازم مگر آن که فقط جایی برای پیشکش قربانیها به او فراهم آورم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
پیام سلیمان به حیرام پادشاه صور ادامه پیدا میکند.
اسامی انواع مختلف درختان است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
هر کُّر معادل ۲۲۰ لیتر است. بیست هزار کُّر برابر با ۴۴۰۰ کیلو لیتر است.
« ۲۰۰۰۰ »
« آرد گندم »
هر بَتّ معادل ۲۲ لیتر است. بیست هزار بَتّ معادل ۴۴۰ کیلو لیتر است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
با حذف اسامی معنی « حکیم » و « صاحب معرفت و فهم » عبارت فوق را میتوان بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین : «کسی که بسیار باهوش بوده و چیزهای بسیاری را درک میکند»
اسم معنی « صاحب فهم » را میتوان بصورت مصدر« فهمیدن » یا صفت «فهیم» به کار برد. ترجمه جایگزین: «کسی که خیلی میفهمد» یا «کسی که خیلی فهیم است»
نام شخصی است.
بسیاری از این کلمات را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب دوم تواریخ۲: ۷ انجام دادید.
«نوعی پارچه بسیار مرغوب» یا «بهترین پارچه»
«مادرش از طایفه دان است» یا «مادرش از نسل دان است»
پیام حیرام پادشاه صور به سلیمان ادامه پیدا میکند.
حیرام از سلیمان با عنوان «آقایم» نام میبرد. به خودش و مردمش کلمه «بندگان» را اطلاق میکند که روشی برای نشان دادن احترام است. ترجمه جایگزین: «درباره آن چه شما آقای من فرموده، خواهشمندم آنها را برای ما بندگانتان ارسال بفرمایید»
در اینجا «تو» به سلیمان اشاره میکند. خوانندگان باید بدانند که گویا سلیمان به دیگر مردمان دستور داده تا بر اساس قرارداد کاری، مشغول به کار شوند. ترجمه جایگزین: «شما به مردمتان دستور خواهید داد که چوبها را به اورشلیم منتقل کنند»
خوانندگان باید بدانند که گویا سلیمان به دیگر مردمان دستور داده تا براساس قرارداد کاری، مشغول به کار شوند. ترجمه جایگزین: «سلیمان خدمتکارانش را سرشماری کرده بود»
عبارت بالا را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «۱۵۳۶۰۰ تن خارجی بودند »
« صد وپنجاه و سه هزار و ششصد »
« سه هزار و ششصد »
« ۷۰۰۰۰ مرد... ۸۰۰۰۰ مرد »
این طور به نظر میرسد که اینها محمولههای مصالح برای ساخت خانه یهوه بوده است. ترجمه جایگزین: «حمل محمولههای مصالح»
1و سلیمان شروع كرد به بنا نمودن خانۀ خداوند در اورشلیم بر كوه موریا، جایی كه ( خداوند ) بر پدرش داود ظاهر شده بود، جایی كه داود در خرمنگاه ارنون یبوسی تعیین كرده بود.2و در روز دوم ماه دوم از سال چهارم سلطنت خود به بنا كردن شروع نمود.3و این است اساسهایی كه سلیمان برای بنا نمودن خانۀ خدا نهاد: طولش به ذراعها برحسب پیمایش اول شصت ذراع و عرضش بیست ذراع،4و طول رواقی كه پیش خانه بود مطابق عرض خانه بیست ذراع، و بلندیش صد و بیست ذراع و اندرونش را به طلای خالص پوشانید.5و خانۀ بزرگ را به چوب صنوبر پوشانید و آن را به زر خالصپوشانید، و بر آن درختان خرما و رشتهها نقش نمود.6و خانه را به سنگهای گرانبها برای زیبایی مُرَصَّع ساخت، و طلای آن طلای فروایم بود.7و تیرها و آستانهها و دیوارها و درهای خانه را به طلا پوشانید و بر دیوارها كروبیان نقش نمود.8و خانۀ قدسالاقداس را ساخت كه طولش موافق عرض خانه بیست ذراع، و عرضش بیست ذراع بود، و آن را به زر خالص به مقدار ششصد وزنه پوشانید.9و وزن میخها پنجاه مثقال طلا بود، و بالاخانهها را به طلا پوشانید.10و در خانۀ قدسالاقداس دو كروبی مجسمهكاری ساخت و آنها را به طلا پوشانید.11و طول بالهای كروبیان بیست ذراع بود كه بال یكی پنج ذراع بوده، به دیوار خانه میرسید و بال دیگرش پنج ذراع بوده، به بال كروبی دیگر برمیخورد.12و بال كروبی دیگر پنج ذراع بوده، به دیوار خانه میرسید وبال دیگرش پنج ذراع بوده، به بال كروبی دیگر ملصق میشد.13و بالهای این كروبیان به قدر بیست ذراع پهن میبود و آنها بر پایهای خود ایستاده بودند، و رویهای آنها به سوی اندرون خانه میبود.14و حجاب را از آسمانجونی و ارغوان و قرمز و كتان نازك ساخت، و كروبیان بر آن نقش نمود.15و پیش خانه دو ستون ساخت كه طول آنها سی و پنج ذراع بود و تاجی كه بر سر هر یكی از آنها بود پنج ذراع بود.16و رشتهها مثل آنهایی كه در محراب بود ساخته، آنها را بر سر ستونها نهاد و صد انار ساخته، بر رشتهها گذاشت.17و ستونها را پیش هیكل یكی به دست راست، و دیگری به طرف چپ برپا نمود، و آن را كه به طرف راستبود یاكین و آن را كه به طرف چپ بود بوعز نام نهاد.
روایت سلیمان پادشاه و ساخت معبد در این باب همچنان ادامه دارد.
محل ساخت معبد
موقعیت جغرافیایی معبد خیلی قابل توجه بود. بسیاری از رویدادهای تاریخی در این محل اتفاق افتاده بود.
خوانندگان باید از این نکته آگاه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود که به کار مشغول شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساخت بنا را آغاز کردند.... آنها تعیین شدند»
نام کوهی است.
« ارنون » نام شخصی است. « یبوسی » نام طایفهای است.
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «آنها آغاز کردند»
« روز ۲ از ماه ۲ » منظور دومین ماه ازگاهشمار عبری است که روز دوم آن مقارن با اواسط ماه آوریل میلادی است.
« در سال ۴ »
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان به کار بردند»
کلمه فوق در اینجا به منظور ایجاد وقفه در خط سیر اصلی روایت به کار برده شده است. راوی داستان در اینجا شرح ابعاد و طرح و نقشه معبد را شروع میکند.
«۶۰ ذراع... ۲۰ ذراع» . یک ذراع برابر با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: « ۲۷.۶ متر طول...۹.۲ متر عرض »
بخشی از ساختمان دارای ستون و سقف که به در ورودی منتهی و متصل میشود. این رواق احتمالا به بخش جلویی دیوار محاط ( گرداگرد ) معبد متصل بود.
هر ذراع برابر با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۹.۲ متر»
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: « کارگران سلیمان اندود کردند ( پوشاندند) »
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: « کارگران سلیمان پوشاندند... که آنها اندود کردند... که آنها کنده کاری کردند»
منظور تالار اصلی است ، نه راهرو.
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان تزیین کردند»
سنگهایی که بسیار زیبا، گرانبها و تزیینی بودند.
احتمالا نام منطقهای است.
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: « کارگران سلیمان پوشاندند... کنده کاری کردند»
تیر، قطعهای بلند و قطور از چوب است که نگه دارنده ساختمان است.
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: « کارگران سلیمان ساختند... آنها پوشاندند»
هر زراع برابر با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۹.۲ متر»
« ۶۰۰ وزنه ». هر وزنه برابر با ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین: « در حدود ۲۰ تن بر اساس سیستم متریک »
« ۵۰ مثقال [ شکل]». هر مثقال برابر با ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «۰.۵۵ کیلوگرم » یا «در حدود نیم کیلوگرم »
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند»
هر ذراع برابر با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین:« ۹.۲ متر....۲.۳ متر »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
هر ذراع برابر ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین:«۹.۲ متر»
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند... آنها نقش انداختند»
این کلمات را همانگونه ترجمه کنید که در کتاب دوم تواریخ ۲: ۷ انجام دادید.
«پارچهای بسیار مرغوب» یا «بهترین پارچه»
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان همچنین... ساختند»
« ۳۵ ذراع...۵ ذراع ». هر ذراع برابر با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: « ۱۶.۱ متر ... ۲.۳ متر »
تزیینات سر ستونها
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین:« آنها ساختند... آنها همچنین ساختند... گذاشتند »
« ۱۰۰ انار »
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «آنها بر پا نمودند»
« در سمت راست... در سمت چپ » یا « به سمت جنوب... به سمت شمال »
« سلیمان نامید »
احتمالا نامی برای خدا و به معنی« موسس » است.
به معنی « در قدرت » است و احتمالا در اینجا برای توصیف خدا استفاده شده زیرا معنی « قدرت در اوست » را میدهد.
1و مذبح برنجینی ساخت كه طولش بیستذراع، و عرضش بیست ذراع، و بلندیش ده ذراع بود.2و دریاچۀ ریخته شده را ساخت كه از لب تا لبش ده ذراع بود، و از هر طرف مُدَوَّر بود، و بلندیش پنج ذراع، و ریسمانی سی ذراعی آن را گرداگرد احاطه میداشت.3و زیر آن از هر طرف صورت گاوان بود كه آن را گرداگرد احاطه میداشتند، یعنی برای هر ذراع ده از آنها دریاچه را از هرجانب احاطه میداشتند؛ و آن گاوان در دو صف بودند و در حین ریخته شدن آن ریخته شدند.4و آن بر دوازده گاو قایم بود كه روی سه از آنها به سوی شمال و روی سه به سوی مغرب و روی سه به سوی جنوب و روی سه به سوی مشرق بود، و دریاچه بر فوق آنها و همۀ مؤخرهای آنها به طرف اندرون بود.5و حجم آن یك وجب بود و لبش مثل لب كاسه مانند گل سوسن ساخته شده بود كه گنجایش سه هزار بَتّ به پیمایش داشت.6و ده حوض ساخت و از آنها پنج را به طرف راست و پنج را به طرف چپ گذاشت تا در آنها شست و شو نمایند، و آنچه را كه به قربانیهای سوختنی تعلق داشت در آنها میشستند، اما دریاچه برای شست و شوی كاهنان بود.7و ده شمعدان طلا موافق قانون آنها ساخته، پنج را به طرف راست و پنج را به طرف چپ در هیكل گذاشت.8و ده میز ساخته، پنج را به طرفراست و پنج را به طرف چپ در هیكل گذاشت، و صد كاسه طلا ساخت.9و صحن كاهنان و صحن بزرگ و دروازههای صحن (بزرگ را) ساخت، و درهای آنها را به برنج پوشانید.10و دریاچه را به جانب راست خانه به سوی مشرق از طرف جنوب گذاشت.11و حورام دیگها و خاكندازها و كاسهها را ساخت پس حورام تمام كاری كه برای سلیمان پادشاه به جهت خانۀ خدا میكرد به انجام رسانید.12دو ستون و پیالههای تاجهایی كه بر سر دو ستون بود و دو شبكه به جهت پوشانیدن دو پیاله تاجهایی كه بر ستونها بود13و چهارصد انار برای دو شبكه و دو صف انار برای هر شبكه بود تا دو پیاله تاجهایی را كه بالای ستونها بود بپوشاند.14و پایهها را ساخت و حوضها را بر پایهها ساخت.15و یك دریاچه و دوازده گاو را زیر دریاچه (ساخت).16و دیگها و خاكندازها و چنگالها و تمامی اسباب آنها را پدرش حورام برای سلیمان پادشاه به جهت خانۀ خداوند از برنج صیقلی ساخت.17آنها را پادشاه در صحرای اردن در گِلِ رُسْت كه در میان سُكُّوت و صَرَدَه بود ریخت.18و سلیمان تمام این آلات را از حدّ زیاده ساخت، چونكه وزن برنج دریافت نمیشد.19و سلیمان تمامی آلات را كه در خانۀ خدا بود و مذبح طلا و میزها را كه نانِ تَقْدِمِه بر آنها بود ساخت.20و شمعدانها و چراغهای آنها را از طلای خالص تا برحسب معمول در مقابل محراب افروخته شود.21و گلها و چراغها و انبرها را از طلا یعنی از زر خالص ساخت.22وگُلگیرها و كاسهها و قاشقها و مجمرها را از طلای خالص (ساخت)، و دروازه خانه و درهای اندرونی آن به جهت قدسالاقداس و درهای خانۀ هیكل از طلا بود.
روایت سلیمان پادشاه و ساخت معبد در این باب ادامه مییابد.
ساخت و ساز ویژه
نه تنها ساخت معبد به شکلی خاص انجام شده، بلکه مصالحی که برای ساخت قربانگاه و تزیینات آن نیز استفاده شده، شاخص و ویژه هستند.
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی به سلیمان اشاره میکند. خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند»
یک ذراع برابر ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۲۰ ذراع...۱۰ ذراع» یا «۹.۲ متر...۴.۶ متر»
یک ذراع برابر ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «۴.۶ متر...۲.۳ متر...۱۳.۸ متر»
منظور حوض یا مخزنی است که آب در آن نگهداری میشود.
منظور فلز مذاب شده است که در قالب، ریختهگری میشود.
«از یک لبه تا لبه دیگر»
گرداگرد به معنی فاصله یا اندازه اطراف اشیا یا محوطه ی مدور است.
هر ذراع برابر با ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین :«هر ۴۶ سانتیمتر»
« ده عدد در هر ذراع »
عبارت فوق را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «وقتی که کارگران قالب حوض را ریختهگری میکردند»
منظور حوض یا مخزنی است که آب برای قربانی در آن نگهداری میشد.
« روی سر دوازده گاو نر بود »
منظور صورت گاوهای نر برنزی است. ترجمه جایگزین: «دوازده مجسمه بزرگ از گاو نر» یا «دوازده گاو نر برنزی»
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان « دریاچه » را بر سر گاوهای نر نصب کردند»
منظور قسمت پشت بدن چهارپایان است.
حدود ۸ سانتیمتر است.
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان لبه آن را مانند لبه جام شکل دادند به شکلی که مثل گل سوسن به طرف بیرون انحنا داشت»
« ۳۰۰۰ بَتّ ». بَتّ واحد حجم و برابر با ۲۲ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۶۶ هزار لیتر»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی به سلیمان اشاره میکند. خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند... آنها گذاشتند»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «افراد آن چه را که مربوط به قربانیهای سوختنی بود در آنها میشستند»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی به سلیمان اشاره میکند. خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: « کارگران سلیمان ساختند... آنها گذاشتند»
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «بر اساس دستورات برای طراحی آنها» یا «بر طبق چگونگی دستورات سلیمان به کارگران برای طراحی آنها»
«به سمت راست... به سمت چپ» یا «به سمت جنوب ...به سمت شمال»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی به سلیمان اشاره میکند. خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند... آنها ساختند»
«۱۰۰ کاسه »
کاسههای کم عمقی که برای شستشو استفاده میشد.
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی به سلیمان اشاره میکند. خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند... آنها پوشاندند... آنها نصب کردند»
« محوطه بزرگ »
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی به سلیمان اشاره میکند. خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «آنها نصب کردند»
« در کنار گوشه ی جنوب شرقی معبد »
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد این اسم به اول تواریخ ۲: ۱۳ رجوع کنید.
کاسههای محتوی خون که در خانه خدا به منظور پاشیدن به قربانگاه استفاده میشد.
در اینجا حورام نشانگر تمامی افرادی است که در معبد کار میکردند. ترجمه جایگزین: «حورام و دیگر کارگران وظیفهای را که باید انجام میدادند، به پایان رساندند»
بخش بالایی ستون را سر ستون مینامند. به چگونگی ترجمه خودتان درباره « سرستون » در کتاب دوم تواریخ ۳: ۱۵ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «سرستونهای کاسهای شکل» یا «بخش بالایی ستونها که بشکل کاسه بودند»
منظور کنده کاری تزیینی بر روی سر ستونها است. ترجمه جایگزین: «کندهکاریهایی به شکل زنجیر»
در اینجا حورام نشانگر تمامی کارگرانی است که در معبد کار میکردند. ترجمه جایگزین: «حورام و کارگران دیگر ساختند»
«۴۰۰ انار». انار را همان طور ترجمه کنید که در کتاب دوم تواریخ ۳: ۱۶ انجام دادهاید.
حورام که او را همچنین حورام آبی میخواندند، نمایانگر تمامی کارگرانی است که با او کار میکردند. ترجمه جایگزین: «آنها همچنین ساختند»
«کاسهها»
منظور یک ظرف بزرگ تزیین شده برای شستشو است. «دریاچه» را همان طور ترجمه کنید که در کتاب دوم تواریخ ۴: ۲ انجام دادید و «گاوها» را نیز همان طور که در کتاب دوم تواریخ ۴: ۳ انجام دادید.
حورام که حورام آبی نیز خوانده میشد در اینجا نماینگر تمامی کسانی است که با او کار میکردند. ترجمه جایگزین: «حورام آبی و صنعتگرانش ساختند»
«دیگر ابزار» یا «دیگر اشیا به کار برده شده برای قربانگاه»
منظور برنزی است که کارگران چنان صیقل داده بودند که نور را منعکس میکرد.
خوانندگان باید متوجه باشند که احتمالا سلیمان به بقیه مردم فرمان داده بود مشغول به ساخت بنا شوند. ترجمه جایگزین: «پادشاه به کارگران دستور داد تا قالبریزی کنند»
نام شهری است.
خوانندگان باید بدانند که احتمالا سلیمان فرمان داد تا کارگران به ساخت بنا مشغول شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند» یا «سلیمان کارگران خودش را برای ساخت... به کار گرفت»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. معانی محتمل عبارتند از ۱) مقدار برنز به اندازهایی زیاد بود که کسی نمیتوانست آنرا وزن کند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر به توزین برنز نبود» یا ۲) در عبارت فوق از صنعت ادبی مبالغه استفاده شده تا بر مقدار زیاد برنز تاکید کند. ترجمه جایگزین: «کسی قادر به مشخص کردن وزن برنزها نبود»
خوانندگان باید بدانند که احتمالا سلیمان فرمان داد تا کارگران به ساخت بنا مشغول شوند. ترجمه جایگزین: «کارگران سلیمان ساختند»
منظور تمامی کاسهها و ابزاری بود که در خانه خدا از آنها استفاده میشد.
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: « میزهایی که کاهنان بر روی آنها نان مقدس را میگذاشتند»
منظور دوازده قطعه نانی است که در مقابل قربانگاه قرار میدادند. به چگونگی ترجمه خودتان دراین باره در کتاب دوم تواریخ ۲: ۴ رجوع کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«گلها» و «چراغها» بخشی از چراغدانها بودند.
ابزاری ساخته از دو قطعه چوب یا فلز که در انتها به هم متصل میشدند و برای برداشتن یا بلند کردن اشیا از آنها استفاده میشد.
عبارات فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «همچنین کارگران گلگیرها را ساختند... از طلای ناب»
ابزاری که برای کوتاه کردن فتیله چراغ ( بخش سوخته فتیله چراغ ) از آن استفاده میشد.
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «کارگران درهای اندرونی آن را ساختند... از طلا بود»
1پس تمامی كاری كه سلیمان به جهت خانۀ خداوند كرد تمام شد، و سلیمان موقوفات پدرش داود را داخل ساخت، و نقره و طلا و سایر آلات آنها را در خزاین خانۀ خدا گذاشت.2آنگاه سلیمان مشایخ اسرائیل و جمیع رؤسای اسباط و سروران آبای بنیاسرائیل را در اورشلیم جمع كرد تا تابوت عهد خداوند را از شهر داود كه صهیون باشد، برآورند.3و جمیع مردان اسرائیل در عید ماه هفتم نزد پادشاه جمع شدند.4پس جمیع مشایخ اسرائیل آمدند و لاویان تابوت را برداشتند.5و تابوت و خیمۀ اجتماع و همۀ آلات مقدّس را كه در خیمه بود برآوردند، و لاویانِ كَهَنَه آنها را برداشتند.6و سلیمان پادشاه و تمامی جماعت اسرائیل كه نزد وی جمع شده بودند پیش تابوت ایستادند، و آنقدر گوسفند و گاو ذبح كردند كه به شماره و حساب نمیآمد.7و كاهنان تابوت عهد خداوند را به مكانش در محراب خانه، یعنی در قدسالاقداس زیر بالهای كروبیان درآوردند.8و كروبیان بالهای خود را بر مكان تابوت پهن میكردند و كروبیان تابوت و عصاهایش را از بالا میپوشانیدند.9و عصاها اینقدر دراز بود كه سرهای عصاها از تابوت پیش محراب دیدهمیشد، اما از بیرون دیده نمیشد، و تا امروز در آنجا است.10و در تابوت چیزی نبود سوای آن دو لوح كه موسی در حوریب در آن گذاشت وقتی كه خداوند با بنیاسرائیل در حین بیرون آمدن ایشان از مصر عهد بست.11و واقع شد كه چون كاهنان از قدس بیرون آمدند (زیرا همۀ كاهنانی كه حاضر بودند بدون ملاحظه نوبتهای خود خویشتن را تقدیس كردند.12و جمیع لاویانی كه مُغَنّی بودند یعنی آساف و هیمان و یدُوتُون و پسران و برادران ایشان به كتان نازك ملبس شده، با سنجها و بربطها و عودها به طرف مشرق مذبح ایستاده بودند، و با ایشان صد و بیست كاهن بودند كه كَرِنّا مینواختند).13پس واقع شد كه چون كَرِنّانوازان و مغنّیان مثل یك نفر به یك آواز در حمد و تسبیح خداوند به صدا آمدند، و چون با كَرِنّاها و سنجها و سایر آلات موسیقی به آواز بلند خواندند و خداوند را حمد گفتند كه او نیكو است زیرا كه رحمت او تا ابدالا´باد است، آنگاه خانه یعنی خانۀ خداوند از ابر پر شد.14و كاهنان به سبب ابر نتوانستند برای خدمت بایستند زیرا كه جلال یهُوَه خانۀ خدا را پر كرده بود.
روایت سلیمان پادشاه در این باب ادامه مییابد.
انتقال وسایل خیمه عبادت
همه وسایل خیمه عبادت به معبد جدید منتقل شد. این جابجایی نیز به طرز ویژهای انجام شد.
خوانندگان باید بدانند که احتمالا سلیمان فرمان داد تا کارگران به ساخت بنا مشغول شوند. این جمله را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «زمانی که کارگران سلیمان همه کارهای خانه خدا را کامل کردند... آنها آوردند»
انبارها، اتاقهایی که وسایل در آنها نگهداری و انبار میشوند.
« رهبران اسرائیل را دور هم فراخواند »
« سروران » در اینجا کنایه از مهمترین بخش هر چیز است. ترجمه جایگزین:«تمامی سران طوایف»
عبارت فوق احتمالا به یکی از این موارد اشاره میکند: ۱) مردمی که سلیمان به اسرائیل فراخواند و در ۵: ۲ فهرست آنها آمده است. ۲) به طور کلی تمامی مردمی که برای برگزاری مراسم عید به اورشلیم مسافرت کردند. الزاما در اینجا منظور تمامی افراد مذکر ساکن در اسرائیل نیست.
منظور عید خیمهها است که در روز پانزدهم از ماه هفت گاهشمار عبری برگزار میشود و مقارن با ابتدای ماه اکتبر میلادی است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
به تمامی کاسهها و ابزارآلاتی اشاره میکند که در خانه خدا از آنها استفاده میشد. به ترجمه خودتان در این مورد در کتاب دوم تواریخ ۴: ۱۹ رجوع کنید.
«تمامی» در اینجا صنعت ادبی تعمیم است و به معنی اکثریت قریب به اتفاق مردم اسرائیل است.
در عبارت فوق از صنعت ادبی اغراق استفاده شده که در اینجا به تعداد بسیار زیاد حیوانات قربانی شده تاکید میکند. جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: « گاوهای نر و گوسفندان را قربانی کردند به حدی که قابل شمارش نبودند» یا « به شکلی بی حد و حساب گاوهای نر و گوسفندان را قربانی کردند»[ در فارسی انجام شده است]
« در اتاق اندرونی خانه که مقدس ترین مکان است، زیر.. »
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «میلههایی که توسط آنها کاهنان صندوق عهد را حمل می کردند»
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم انتهای تیرکها را میدیدند.اما آنرا از بیرون نمیدیدند»
منظور تا روزی است که نویسنده این مطلب را مینگاشته است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق به مهمترین بخش روایت اشاره میکند. اگر در زبان شما روشی برای ابراز آن وجود دارد در اینجا از آن استفاده کنید.
اسامی مردان است.
« پسران و خویشاوندان دیگر »
دو صفحه فلزی نازک و مدور که در هنگام برخورد با یکدیگر صدای بلندی تولید میکنند.
« صد و بیست کاهن »
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «یک صدا یهوه را ستایش نموده و شکر کردند»
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با صدای بلند سرود خواندند»
اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت صفت «رحیم» نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «او تا ابد رحیم است»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «سپس ابری خانه خدا را پر کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شد.
1آنگاه سلیمان گفت: « خداوند فرموده است كه در تاریكی غلیظ ساكن میشوم.2اما من خانهای برای سكونت تو و مكانی را كه تا به ابد ساكن شوی بنا نمودهام.»3و پادشاه روی خود را برگردانیده، تمامی جماعت اسرائیل را بركت داد، و تمامی جماعت اسرائیل بایستادند.4پس گفت: «یهُوَه خدایاسرائیل متبارك باد كه به دهان خود به پدرم داود وعده داده، و به دست خود آن را به جا آورده، گفت:5از روزی كه قوم خود را از زمین مصر بیرون آوردم شهری از جمیع اسباط اسرائیل برنگزیدم تا خانهای بنا نمایم كه اسم من در آن باشد، و كسی را برنگزیدم تا پیشوای قوم من اسرائیل بشود.6اما اورشلیم را برگزیدم تا اسم من در آنجا باشد و داود را انتخاب نمودم تا پیشوای قوم من اسرائیل بشود.7و در دل پدرم داود بود كه خانهای برای اسم یهُوَه خدای اسرائیل بنا نماید.8اما خداوند به پدرم داود گفت: چون در دل تو بود كه خانهای برای اسم من بنا نمایی نیكو كردی كه این را در دل خود نهادی.9لیكن تو خانه را بنا نخواهی نمود، بلكه پسر تو كه از صُلب تو بیرون آید او خانه را برای اسم من بنا خواهد كرد.10پس خداوند كلامی را كه گفته بود ثابت گردانید و من به جای پدرم داود برخاسته، و بر وفق آنچه خداوند گفته بود بر كرسی اسرائیل نشستهام و خانه را به اسم یهُوَه خدای اسرائیل بنا نمودم.11و تابوت را كه عهد خداوند كه آن را با بنیاسرائیل بسته بود در آن میباشد در آنجا گذاشتهام.»12و او پیش مذبح خداوند به حضور تمامی جماعت اسرائیل ایستاده، دستهای خود را برافراشت.13زیرا كه سلیمان منبر برنجینی را كه طولش پنج ذراع، و عرضش پنج ذراع، و بلندیاش سه ذراع بود ساخته، آن را در میان صحن گذاشت و بر آن ایستاده، به حضور تمامیجماعت اسرائیل زانو زد و دستهای خود را به سوی آسمان برافراشته،14گفت: «ای یهُوَه خدای اسرائیل! خدایی مثل تو نه در آسمان و نه در زمین میباشد كه با بندگان خود كه به حضور تو به تمامی دل خویش سلوك مینمایند، عهد و رحمت را نگاه میداری.15و آن وعدهای را كه به بندۀ خود پدرم داود دادهای، نگاه داشتهای زیرا به دهان خود وعده دادی و به دست خود آن را وفا نمودی چنانكه امروز شده است.16پس الا´ن ای یهُوَه خدای اسرائیل با بندۀ خود پدرم داود آن وعده را نگاه دار كه به او داده و گفتهای كه به حضور من كسی كه بر كرسی اسرائیل بنشیند برای تو منقطع نخواهد شد، به شرطی كه پسرانت طریقهای خود را نگاه داشته، به شریعت من سلوك نمایند چنانكه تو به حضور من رفتار نمودی.17و الا´ن ای یهُوَه خدای اسرائیل كلامی كه به بندۀ خود داود گفتهای ثابت بشود.18« اما آیا خدا فیالحقیقۀ در میان آدمیان بر زمین ساكن خواهد شد؟ اینك فلك و فلكالافلاك تو را گنجایش ندارد تا چه رسد به این خانهای كه بنا كردم.19لیكن ای یهُوَه خدای من به دعا و تضرع بندۀ خود توجه نما و استغاثه و دعایی را كه بندهات به حضور تو میكند اجابت فرما،20تا آنكه شب و روز چشمان تو بر این خانه باز شود و بر مكانی كه دربارهاش وعده دادهای كه اسم خود را در آنجا قرار خواهی داد تا دعایی را كه بندهات به سوی این مكان بنماید اجابت كنی،21و تضرع بندهات و قوم خود اسرائیل را كه به سوی این مكان دعا مینمایند، استماع نما و از آسمان مكان سكونت خود بشنو؛ و چون شنیدی عفو فرما.22« اگر كسی با همسایۀ خود گناه ورزد و قسم بر او عرضه شود كه بخورد و او آمده، پیش مذبح تو در این خانه قسم خورد،23آنگاه از آسمان بشنو و عمل نموده، به جهت بندگانت داوری كن و شریران را جزا داده، طریق ایشان را بسر ایشان برسان ، و عادلان را عادل شمرده، ایشان را به حسب عدالت ایشان جزا بده.24« و هنگامی كه قوم تو اسرائیل به سبب گناهانی كه به تو ورزیده باشند، به حضور دشمنان خود مغلوب شوند، اگر به سوی تو بازگشت نموده، به اسم تو اعتراف نمایند و نزد تو در این خانه دعا و تضرع كنند،25آنگاه از آسمان بشنو و گناه قوم خود اسرائیل را بیامرز و ایشان را به زمینی كه به ایشان و به پدران ایشان دادهای بازآور.26« هنگامی كه آسمان بسته شود و به سبب گناهانی كه به تو ورزیده باشند باران نبارد، اگر به سوی این مكان دعا كنند و به اسم تو اعتراف نمایند و به سبب مصیبتی كه به ایشان رسانیده باشی از گناه خویش بازگشت كنند،27آنگاه از آسمان بشنو و گناه بندگانت و قوم خود اسرائیل را بیامرز و راه نیكو را كه در آن باید رفت به ایشان تعلیم بده، و به زمین خود كه آن را به قوم خویش برای میراث بخشیدهای باران بفرست.28« اگر در زمین قحطی باشد و اگر وبا یا باد سموم یا یرقان باشد یا اگر ملخ یا كرم باشد و اگر دشمنان ایشان، ایشان را در شهرهای زمین ایشان محاصره نمایند هر بلایی یا هر مرضی كه بوده باشد،29آنگاه هر دعا و هر استغاثهای كه از هر مرد یا از تمامی قوم تو اسرائیل كرده شود كه هر یك از ایشان بلا و غم دل خود را خواهد دانست، و دستهای خود را به سوی این خانه دراز خواهدكرد،30آنگاه از آسمان كه مكان سكونت تو باشد بشنو و بیامرز و به هر كس كه دل او را میدانی به حسب راههایش جزا بده، زیرا كه تو به تنهایی عارف قلوب جمیع بنیآدم هستی.31تا آن كه ایشان در تمامی روزهایی كه بروی زمینی كه به پدران ما دادهای زنده باشند از تو بترسند.32« و نیز غریبی كه از قوم تو اسرائیل نباشد و به خاطر اسم عظیم تو و دست قوی و بازوی برافراشتۀ تو از زمین بعید آمده باشد، پس چون بیاید و به سوی این خانه دعا نماید،33آنگاه از آسمان، مكان سكونت خود، بشنو و موافق هر آنچه آن غریب نزد تو استغاثه نماید به عمل آور تا جمیع قومهای جهان اسم تو را بشناسند و مثل قوم تو اسرائیل از تو بترسند و بدانند كه اسم تو بر این خانهای كه بنا كردهام نهاده شده است34« اگر قوم تو برای مقاتله با دشمنان خود به راهی كه ایشان را فرستاده باشی، بیرون روند و به سوی شهری كه برگزیدهای و خانهای كه به جهت اسم تو بنا كردهام، نزد تو دعا نمایند،35آنگاه دعا و تضرع ایشان را از آسمان بشنو و حق ایشان را به جا آور.36« و اگر به تو گناه ورزیده باشند زیرا انسانی نیست كه گناه نكند، و بر ایشان غضبناك شده، ایشان را به دست دشمنان تسلیم كرده باشی و اسیركنندگان ایشان، ایشان را به زمین دور یا نزدیك ببرند،37پس اگر در زمینی كه در آن اسیر باشند به خود آمده، بازگشت نمایند و در زمین اسیری خود نزد تو تضرع نموده، گویند كه گناه كرده و عصیان ورزیده، و شریرانه رفتار نمودهایم،38و در زمین اسیری خویش كه ایشان را به آن به اسیری برده باشند، به تمامی دل و تمامی جان خود به تو بازگشت نمایند، و به سویزمینی كه به پدران ایشان دادهای و شهری كه برگزیدهای و خانهای كه برای اسم تو بنا كردهام دعا نمایند،39آنگاه از آسمان، مكان سكونت خود، دعا و تضرع ایشان را بشنو و حق ایشان را بجا آور، و قوم خود را كه به تو گناه ورزیده باشند بیامرز.40پس الا´ن ای خدای من چشمان تو باز شود و گوشهای تو به دعاهایی كه در این مكان كرده شود شنوا باشد.41و حال تو ای یهُوَه خدا، با تابوت قوت خود به سوی آرامگاه خویش برخیز. ای یهُوَه خدا كاهنان تو به نجات ملبس گردند و مقدسانت به نیكویی شادمان بشوند.42ای یهُوَه خدا روی مسیح خود را برنگردان و رحمتهای بندۀ خود داود را بیاد آور.»
روایت سلیمان پادشاه در این باب ادامه مییابد.
تقدیس معبد
سلیمان با دعای خود که در آن از خدا جلال معبد را میطلبد، آنجا را تقدیس میکند. در آن زمان مرسوم بود که پیشکشی بسیار مهم و با ارزش بعد از اتمام کار، به خدا تقدیم کنند.
سلیمان برای نشان دادن احترام خود به یهوه به گونهای با او سخن می گفت که گویی با شخص دیگری در حال گفتگو است. ترجمه جایگزین: «یهوه، شما فرمودهاید که خود»
در اینجا صفت «غلیظ» برای نشان دادن میزان شدت و حدت تاریکی به کار برده شده است. یهوه از اجازه نداشتن گناهکاران به دیدار او به گونهای سخن گفته که گویی در ابر غلیظی ساکن است. ترجمه جایگزین: «در تاریکی عظیم»
سلیمان از فرمان خود به مردم برای ساخت معبد سخن به میان میآورد و از چگونگی فرامین خود به آنها به گونهای صحبت میکند که گویی خود معبد را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «من و مردمانت برای تو خانهای باشکوه بنا کردهایم»
خانهای بسیار باشکوه درخور شخصی والامقام .
در عبارت « تمامی جماعت » از صنعت ادبی تعمیم استفاده شده است، ولی بدین معنی نیست که فرد فرد اسرائیلیها برخاسته بودند؛ بلکه منظور ایستادن همه افرادی است که دور هم گرد آمده بودند. ترجمه جایگزین: «در حالی که مردم اسرائیل که آنجا بودند، ایستاده بودند»
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «سپاس بر یهوه، خدای اسرائیل»
سلیمان پادشاه در حقیقت یکی از پسران داوود پادشاه بود.
«باعث شده که آن اتفاق بیافتد». کلمه «آن» به وعده خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اطمینان داده که وعدههایش را به انجام برساند»
دست کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «با قدرت خودش»
در اینجا «اسم من» کنایه از حرمت یهوه است. حضور نامش در آنجا نشانگر آن است که مردم عظمت یهوه را تشخیص داده و وی را در آنجا پرستش میکنند. ترجمه جایگزین: «تا مردم مرا در آنجا ستایش کنند»
«پیشوای قوم شدن» نشانگر حکمرانی بر آنها است. ترجمه جایگزین: «حکمرانی کردن بر اسرائیل، مردم من»
در اینجا « اسم من » کنایه از حرمت یهوه است و حضور اسم او در آنجا نشاندهنده تشخیص مردم بر عظمت او و پرستش او در آنجا است. ترجمه جایگزین: «پس این چنین باد که مردم مرا در آنجا ستایش کنند»
«بر مردم بودن» نشاهنده حکمرانی بر آنها است. ترجمه جایگزین: «باشد که بر مردم من، اسرائیل فرمانروایی کند»
سلیمان پادشاه به صحبت کردن خطاب به مردم در معبد ادامه میدهد.
در اینجا از دل داوود چنان صحبت به میان آمده است که انگار محفظهای است و از خواستههایش همانند شی در محفظه نام برده میشود. ترجمه جایگزین: «پدرم داوود آرزو داشت»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام یهوه نشانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «برای یهوه... برای من» یا ۲) نام یهوه نشانگر حرمت اوست. ترجمه جایگزین: «برای حرمت یهوه»
در اینجا از دل داوود مثل یک محفظه نام برده شده و آنچه آرزو می کرد، مانند شی در آن محفظه است. ترجمه جایگزین: «تو طلب کردی... آرزو کردی که آن را انجام دهی»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام نشاندهنده خود او است. ترجمه جایگزین: «برای من» یا ۲) نام یهوه بیانگر حرمت او است. ترجمه جایگزین: «برای حرمت من»
«زیرا در دل تو بود» یا «زیرا میخواستی»
«کسی که از سلاله تو خواهد بود» یا «کسی که تو پدرش خواهی بود»
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «دقیقا آن چه را گفته بود، انجام داد»
برخاسته، در اینجا کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «من قدرتی که پدرم داشت را به دست آوردهام»
کرسی، کنایه از فعالیت کسی است که بر کرسی نشسته. ترجمه جایگزین: «من بر اسرائیل حکمرانی میکنم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام یهوه نشانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «برای یهوه» یا ۲) نام یهوه بیانگر حرمت او است. ترجمه جایگزین: «به حرمت یهوه»
لوحه سنگی که عهد خدا بر آن نوشته شده بود، همانند عهد خدا در نظر گرفته شده . ترجمه جایگزین: «در آن لوحههایی هست که یهوه عهد خود را بر آن نوشته بود»
«در مقابل مردم اسرائیل که در آنجا جمع شده بودند»
« دستهای خود را بلند کرد ». این عمل نشاندهنده دعا کردن او بود.
شما میتوانید این ابعاد را به مقیاس جدید تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: « دو و یک سوم متر طول، دو و یک سوم متر عرض و یک ونیم متر ارتفاع »
سلیمان همان طور که بر روی سکو زانو زده بود، دستهای خود را برای دعا بلند کرد. دستان خود را به سوی آسمان برافراشتن، نشانه دعا به جانب یهوه بود.
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله جدیدی در آورد. ترجمه جایگزین: «روی زمین. تو عهد خود را مبنی بر عشق ورزیدن به بندگانت را نگه داشتهای» یا «بر روی زمین . تو با رحمت به بندگانت عشق میورزی»
روش زندگی اشخاص در اینجا به قدم زدن در جادهای تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زندگی کردن با تمام وجود به همان روشی که تو از آنها خواستهای»
« تو کسی هستی که وعده خود را به پدرم داوود، حفظ کردهای » حفظ وعده یک اصطلاح است و به معنی عمل کردن به قولی است که به کسی داده شده. ترجمه جایگزین: «تو همان کسی هستی که به قولی که به بندهات داوود، پدر من دادی، عمل کردی»
عبارت « به دهان خود » برای تاکید بر خود خدا آمده است. منظور این نیست که شخص دیگری قول داده بود. ترجمه جایگزین: « تو خودت گفتی »
دست کنایه از قدرت دست است. ترجمه جایگزین: «با قدرت خودت، به آنچه که گفتی وفا نمودهای» یا «با قدرت خودت، به آن چه گفتی، عمل کردهای»
این عبارت مربوط به روزی است که سلیمان دست به دعا برداشته بود.
سلیمان پادشاه به دعا کردن ادامه میدهد.
عبارت فوق یک درخواست و وعده را نگهداشتن یک اصطلاح است، بدین معنی که آن چه را کسی گفته انجام دهد. ترجمه جایگزین: «ای خدا، به آنچه وعده دادی وفا کن»
خدا با گفتن برای تو منقطع نخواهد شد، به طور ضمنی بیان کرده که نسل داوود از بین نمیرود . جمله فوق را میتوان به صورت مثبت نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «نسل تو همیشه پابرجاست»
در اینجا عبارت « به حضور من » به طور ضمنی بیان میکند که خدا شخص را انتخاب میکند و آن فرد مشتاق عبادت خدا میشود.
کرسی کنایه از وظیفهای است که فرد نشسته بر تخت سلطنت انجام میدهد. ترجمه جایگزین:« فرمانروایی بر اسرائیل »
از رفتار شخص چنان صحبت شده که گویی فردی بر روی جاده راه می رود. ترجمه جایگزین: «از شریعت اطاعت کنند، همان طور که از من پیروی کردی» یا «به قوانین شریعت پایبند بمانند، همان گونه که به من وفادار بودهای»
«از تو میخواهم آنچه به بندهات داوود وعده داده بودی را محقق سازی»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کلامت را اثبات کن» یا «کلامت را محقق ساز»
« وعده تو »
سلیمان پادشاه به دعا کردن ادامه میدهد.
معانی محتمل سوال فوق عبارتند از ۱) سلیمان یک پرسش حقیقی را مطرح میکند و منتظر پاسخ است. یا ۲) سوال بدیهی است و سلیمان با طرح آن تاکید میکند که خدا به قدری عظیم و قدرتمند است که بر روی زمین نمیگنجد». ترجمه جایگزین: «اما به یقین این خدا آن کسی نیست که واقعا بر روی زمین ساکن شود!»
در اینجا سلیمان از خدا به عنوان سوم شخص یاد میکند تا احترام فوقالعاده خود را نسبت به او نشان دهد. عبارت فوق را میتوان با دوم شخص بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «اما تو خواهی شد»
در اینجا «اینک» اشاره به آن دارد که او مطلب مهمی را بیان میکند.
«تو، پس معبدی که بنا کردهام به طور یقین گنجایش تو را ندارد»
سلیمان درمورد فرمان ساخت معبد به مردم و چگونگی انجام کار به گونهای صحبت می کند که گویی خودش معبد را بنا کرده بود. ترجمه جایگزین: «این معبدی که قوم تو، تحت فرمان من ساختهاند» یا «این خانه که من و قوم تو ساختهایم»
کلمات « دعا » و « تضرع » اساسا مشابه هستند و بر این نکته تاکید دارند که او در طلب خواستهاش صادق و بیریا است. سلیمان از خود با عنوان « بنده تو » نام میبرد تا احترام خود نسبت به یهوه را نشان دهد. عبارت فوق را میتوان به صورت اول شخص نیز بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «درخواست من، این بندهات را محترم بشمار»
کلمات « دعا » و « تضرع » اساسا مشابه هستند و بر این نکته تاکید دارند که او در طلب خواستهاش صادق و بیریا است. سلیمان از خود با عنوان « بنده تو » نام میبرد تا احترام خود نسبت به یهوه را نشان دهد. عبارت فوق را میتوان به صورت اول شخص نیز بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین:«هنگامی که از تو طلب کمک میکنم، دعای من، بندهات را بشنو»
باز شدن چشمان، کنایه از مراقبت کردن و در اینجا به معنی حمایت کردن است. «از تو خواستارم که این معبد را مراقبت کنی» یا «از تو میخواهم که این معبد را حفاظت کنی»
در عبارت بالا از صنعت ادبی بدیع کلی با قیاس مخالف استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «تمامی اوقات» یا «به طور مستمر»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام یهوه نشانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «جایی که وعده دادی تا باشی» یا ۲) نام یهوه بیانگر حرمت اوست. ترجمه جایگزین: «جایی که وعده دادی مردم در آنجا تو را بشناسند»
سلیمان خودش را « بنده تو » میخواند تا ارادت و احترامش را به خدا نشان دهد. جمله فوق را میتوان با اول شخص نیز بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «دعایی که من، بندهات بسوی این مکان میکنم»
سلیمان به دعا کردن ادامه میدهد.
سلیمان خود را با عنوان « بنده تو » خطاب میکند تا مراتب ارادت خود را به یهوه نشان دهد. جمله فوق را می توان با اول شخص بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: « تقاضای من و درخواستهای مردمت، اسرائیل را بشنو»
«هر زمان به دعاهایمان گوش سپردی، استدعا میکنیم گناهانمان را ببخشایی»
سلیمان به دعا کردن ادامه میدهد.
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «شخصی از او بخواهد که قسم یاد کند»
عبارت بالا به معبد اشاره دارد.
اعمال کسی را به سرش آوردن برای تنبیه او به خاطر رفتار نامناسبش است. ترجمه جایگزین: « او را همان گونه که سزاوارش است، مجازات کن »
در اینجا « سر » به کلیت یک فرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بر او»
«آن چه سزاوارش است به او عطا کن، زیرا که او بیگناه است»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «زمانی که دشمن، قوم تو اسرائیل را مغلوب میسازد»
« زیرا قوم تو اسرائيل علیه تو گناه کرده است»
در اینجا « به سوی تو بازگشت نموده » نشانگر روی آوردن مجدد به خدا است. ترجمه جایگزین: «اگر آنها دوباره به سوی تو روی آورند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «اعتراف نمایند که علیه تو گناه ورزیدهاند» یا ۲) «به حضور تو دعا کنند» یا ۳) «بگویند که از این به بعد تو را اطاعت خواهند کرد»
اسم معنی «بخشش» را در اینجا میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از تو بخواهند که آنها را ببخشی»
در اینجا «بشنو» اصطلاحی برای اجابت دعا است. ترجمه جایگزین: «از تو خواستارم که دعای آنها را حرمت بگذاری» یا «از تو میخواهم که دعای آنها را اجابت کنی»
(See:
جمله فوق به طور ضمنی بیان میکند که مردمان خدا در صورت شکست از دشمنانشان برای سکونت به سرزمینهای دیگر خواهند رفت. ترجمه جایگزین: «آنها را به سرزمین خودشان بازگردان»
آسمان به گونهای توصیف شده مانند آن که ساختمانی است که خدا در آن باران را انبار کرده است و هنگامی که نمیخواهد باران ببارد، درِ ساختمان را میبندد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که تو اجازه نمیدهی تا باران از آسمان فرو ببارد»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «اعتراف میکنند که در برابر تو دست به گناه زدهاند». ۲) «به درگاه تو دعا میکنند» یا ۳) «میگویند که از این به بعد از تو اطاعت خواهند کرد»
در اینجا «بازگشت کنند» کنایه از توقف انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «باز ایستادن از ارتکاب به گناهانشان» یا «ترک اعمال گناهآلود»
روش زندگی اشخاص به گام برداشتن در جاده تعبیر شده است. ترجمه جایگزین: «راه نیکویی که آنها باید برای زندگی در پیش بگیرند»
از زمین چنان سخن به میان آمده است که انگار میراثی است که خدا خواسته تا به ابد در تملک آنها باشد. ترجمه جایگزین: «سرزمین شما، که تا به ابد در اختیار مردم شما خواهد بود»
عبارت فوق اصطلاحات کشاورزی است که به از بین رفتن محصولات بر اثر کمبود یا فراوانی بارش اشاره میکند.
« ملخ » نوعی ملخ است که با خوردن محصولات باعث نابودی آنها میشود. کلمه «کرم یا کاترپیلار» به مراحل ابتدایی رشد ملخ اشاره میکند.
کلمات « دعا » و « استغاثه » اساسا معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید دارند که فرد در هنگام طلب در خواستش پافشاری میکند.
در اینجا «بلا» کنایه از گناه است و از غم و گناه به گونهای سخن گفته که گویی که در قلب مردم وجود دارند. ترجمه جایگزین: «دانستن این که غم و گناه در قلبش رخنه کرده است»
عبارت فوق روشی برای نشان دادن دعا کردن آنها به خدای معبد است. به چگونگی ترجمه خودتان درباره «دستهای خود را دراز میکند» در کتاب دوم تواریخ ۶: ۱۲ رجوع کنید.
در اینجا «راههایش » بیانگر رفتار شخص است. ترجمه جایگزین: «برای آن چه انجام داده است»
در اینجا «از تو بترسند» بیانگر رفتار و زندگی انسانها مطابق با خواست خدا است. ترجمه جایگزین: «پس باشد به گونهای که تو از آنها خواستهای زندگی کنند»
سلیمان پادشاه به دعا کردن ادامه میدهد.
عبارت فوق بطور ضمنی بیان می کند که بیگانگان به دلیل شنیدن عظمت خدا، آمدهاند. ترجمه جایگزین: «اگر او بیاید ـ از نام عظیم تو، دستان پر قدرتت و بازوان برافراشتهات باخبر میشود»
نام خدا در اینجا نشاندهنده حرمت اوست. ترجمه جایگزین:«حرمت عظیم تو» یا «عظمت تو»
عبارات فوق اساسا معانی مشابه داشته و به قدرت خدا اشاره میکنند.
دعا کردن به سمت معبد یهوه به معنی دعا کردن به یهوه است.
نام خدا در اینجا نشاندهنده حرمت او است. ترجمه جایگزین:«باشد که حرمت تو را بشناسند» یا «باشد که عظمت تو را دریابند»
«همانند قوم تو اسرائیل، تو را بشناسند و از تو بترسند»
عبارت «اسم تو نهاده شده» نشاندهنده تملک خدا بر این خانه است. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تو صاحب این خانهای هستی که من ساختهام»
سلیمان از فرمان ساخت معبد و چگونگی انجام آن به گونهای صحبت میکند که گویی خود معبد را بنا کرده بود. به چگونگی ترجمه خودتان درمورد عبارت مشابه در کتاب دوم تواریخ ۶: ۱۸ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «خانهای که مردم تو با فرمان من ساختند» یا «خانهای که من و مردم تو ساختهایم»
سلیمان به دعا کردن ادامه میدهد.
در هنگام ادای این سخنان، سلیمان با چنین موقعیتهای فرضی روبرو نشده بود، اما او میدانست که احتمال دارد در آینده محقق شوند. برای بیان رویدادهایی که اتفاق نیافتادهاند ولی احتمال رخ دادن آنها در آینده وجود دارد، از روش مرسوم در زبان خودتان استفاده کنید.
دعا کردن به سمت اورشلیم و معبد نشاندهنده دعا کردن به یهوه است.
سلیمان از فرمان خود به مردم برای ساخت معبد و چگونگی انجام آن به گونهای صحبت میکند که گویی خود آن را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «خانهای که قوم تو تحت فرمان من ساختهاند» یا «خانهای که من و قومت ساختهایم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام یهوه بیانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «برای تو» یا ۲) نام یهوه نشاندهنده حرمت اوست. ترجمه جایگزین: «به حرمت تو»
اسامی معنی « دعا » و « تضرع » را میتوان بصورت فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «بسوی تو برای خواسته هایشان تضرع میکنند و دست به دعا برمیدارند»
منظور کمک کردن به آنها هنگام جنگ با دشمنانشان است.
سلیمان به دعا کردن ادامه میدهد.
سلیمان در هنگام ابراز این سخنان با این موقعیتهای فرضی روبرو نشده بود، اما میدانست که محتمل است در آینده رخ دهند. برای بیان روایتهایی که اتفاق نیافتادهاند، ولی ممکن است در آینده رخ دهند روشی که در زبان خودتان مرسوم است را به کار ببرید.
در اینجا «به دست دشمنان تسلیم کردن» بیانگر این است که به دشمن اجازه دهی تا بر آنها غلبه کند.
در اینجا « به زمین دور یا نزدیک ببرند» بیانگر مجبور ساختن آنها به ترک موطنشان است. ترجمه جایگزین: «بنابراین دشمن آنها را مجبور به ترک میکند»
سلیمان در هنگام ابراز این سخنان با این موقعیتهای فرضی روبرو نشده بود، اما میدانست که محتمل است در آینده رخ دهند. برای بیان روایتهایی که اتفاق نیافتادهاند، ولی ممکن است در آینده رخ دهند روشی که در زبان خودتان مرسوم است را به کار ببرید.
عبارت فوق را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «جایی که دشمنانشان آنها را به اسارت بردهاند»
«از تو درخواست کردند تا با آنها مهربان باشی»
جملات فوق معانی مشابه دارند. همه آنها بر این نکته تاکید دارند که رفتار مردم بسیار ناشایست بوده است.
عبارات فوق اساسا معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید دارند که مردم به طرز ناشایستی مرتکب گناه شدند.
سلیمان در هنگام ابراز این سخنان با این موقعیتهای فرضی روبرو نشده بود، اما میدانست که محتمل است در آینده رخ دهند. برای بیان روایتهایی که اتفاق نیافتادهاند، ولی ممکن است در آینده رخ دهند روشی که در زبان خودتان مرسوم است را به کار ببرید.
در اینجا « به تو بازگشت نمایند » نشانگر رجوع مجدد به یهوه است. ترجمه جایگزین: «آنها دوباره بسوی تو بازخواهند گشت»
اصطلاح « با تمامی دل » به معنی «به طور کامل» و «تمامی جان» به مفهوم «با تمام وجود» است. این دو اصطلاح معانی مشابه دارند. ترجمه جایگزین: «به طور کامل»
« جایی که دشمنانشان آنها را به اسارت میبرند »
منظور در اینجا اسرائیل است. دعا کردن به سوی اسرائیل نشانگر این امر است که آنها به یهوه، خدای اسرائیل دعا میکردند. ترجمه جایگزین: «آنها رو به سرزمینشان دعا میکردند»
منظور اورشلیم است.
سلیمان از فرمان خود به مردم برای ساخت معبد و چگونگی آن به گونهای سخن میگوید که گویی خودش ساختمان را بنا کرده بود. ترجمه جایگزین: « خانهای که قومت تحت فرمان من بنا کردهاند» یا «خانهای که من و قوم تو ساختهایم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام یهوه نشانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «برای تو» یا ۲) نام یهوه بیانگر حرمت اوست. ترجمه جایگزین: «به حرمت تو»
کلمات « دعا » و « تضرع » اساسا معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید میکنند که مردم درخواستهایشان را عاجزانه طلب میکنند. ترجمه جایگزین: « در خواست آنها »
کلمه ی « الان » در اینجا توجه مخاطب را به سوی نکته مهمی جلب میکند که در پی خواهد آمد.
باز شدن چشمها کنایه از دیدن است و در اینجا بیانگر با دقت دیدن است. ترجمه جایگزین: « خدایا به ما توجه کن » یا « خدایا بر ما نظر افکن »
شنوا باشد کنایه از گوش دادن دقیق است. ترجمه جایگزین:« از تو میخواهیم که دعاهای ما را بشنوی »
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: « به دعاهایی که ما در این مکان میکنیم » یا « به ما که در این مکان دعا میکنیم »
عبارت فوق تصویری از خدا به نمایش میگذارد که بر تخت نشسته و از او میخواهد که برخیزد و به سوی این مکان بیاید. ترجمه جایگزین: «ای یهوه، خدا برخیز و به آرامگاه خودت قدم بگذار»
« صندوق عهد، مظهر قدرت است »
اسم معنی « نجات » را میتوان بصورت فعل ترجمه کرد. معانی محتمل عبارتند از۱) ملبس شدن به نجات کنایه از تجربه نجات است. ترجمه جایگزین: « بگذارکاهنان تو ... بدانند که تو آنها را نجات دادهای» یا ۲) ملبس شدن به نجات کنایه از نشان دادن نجات است. ترجمه جایگزین: « بگذار کاهنان تو.... نشان دهند که تو چگونه مردم را نجات میبخشی»
روی برگرداندن نشاندهنده رد کردن شخص است. ترجمه جایگزین: «مسح شده خود را رد نکن»
« روی مسیح خود ». مسح شده، کنایه از انتخاب شدن توسط خدا است. سلیمان پادشاه درباره خود به طور ویژهای سخن میگوید. عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « شخصی که تو تدهین کردی » یا « من، فردی که تو برای پادشاهی انتخاب کردی»
عبارت «رحمتهای خود» را میتوان با عبارت « به یاد آور» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه را به خاطر رحمت خود برای داوود، بندهات انجام دادی به یاد آور»
«در نظر داشته باش»
1و چون سلیمان از دعا كردن فارغ شد، آتش از آسمان فرود آمده، قربانیهای سوختنی و ذبایح را سوزانید و جلال خداوند خانه را مملو ساخت.2و كاهنان به خانۀ خداوند نتوانستند داخل شوند، زیرا جلال یهُوَه خانۀ خداوند را پر كرده بود.3و چون تمامی بنیاسرائیل آتش را كه فرود میآمد و جلال خداوند را كه بر خانه میبود دیدند، روی خود را به زمین بر سنگفرش نهادند و سجده نموده، خداوند را حمد گفتند كه او نیكو است، زیرا كه رحمت او تا ابدالا´باد است.4و پادشاه و تمامی قوم قربانیها در حضور خداوند گذرانیدند.5و سلیمان پادشاه بیست و دو هزار گاو و صد و بیست هزار گوسفند برای قربانی گذرانید و پادشاه و تمامی قوم، خانۀ خدارا تبریك نمودند.6و كاهنان بر سر شغلهای مخصوص خود ایستاده بودند و لاویان، آلا´ت نغمۀ خداوند را (به دست گرفتند) كه داود پادشاه آنها را ساخته بود، تا خداوند را به آنها حمد گویند، زیرا كه رحمت او تا ابدالا´باد است؛ و داود به وساطت آنها تسبیح میخواند و كاهنان پیش ایشان كَرِنّا مینواختند و تمام اسرائیل ایستاده بودند.7و سلیمان وسط صحنی را كه پیش خانۀ خداوند بود، تقدیـس نمـود زیرا كـه در آنجا قربانیهای سوختنی و پیه ذبایح سلامتی را میگذرانیـد، چونكـه مذبـح برنجینـی كـه سلیمـان ساخته بود، قربانیهای سوختنی و هدایـای آردی و پیـه ذبایـح را گنجایـش نداشـت.8و در آنوقت سلیمان و تمامی اسرائیل با وی هفت روز را عید نگاه داشتند و آن انجمن بسیار بزرگ از مدخل حمات تا نهر مصر بود.9و در روز هشتم محفلی مقدّس برپا داشتند، زیرا كه برای تبریك مذبح هفت روز و برای عید هفت روز نگاه داشتند.10و در روز بیست و سوم ماه هفتم، قوم را به خیمههای ایشان مرخص فرمود و ایشان به سبب احسانی كه خداوند به داود و سلیمان و قوم خود اسرائیل كرده بود، شادمان و خوشدل بودند.11پس سلیمان خانۀ خداوند و خانۀ پادشاه را تمام كرد و هرآنچه سلیمان قصد نموده بود كه در خانۀ خداوند و در خانۀ خود بسازد، آن را نیكو به انجام رسانید.12و خداوند بر سلیمان در شب ظاهر شده، او را گفت: «دعای تو را اجابت نمودم و این مكان را برای خود برگزیدم تا خانۀ قربانیها شود.13اگر آسمان را ببندم تا باران نبارد و اگر امر كنم كه ملخ، حاصل زمین را بخورد و اگر وبا در میان قوم خود بفرستم،14و قوم من كه به اسم من نامیده شدهاند متواضع شوند، و دعا كرده، طالب حضور من باشند، و از راههای بد خویش بازگشت نمایند، آنگاه من از آسمان اجابت خواهم فرمود، و گناهان ایشان را خواهم آمرزید و زمین ایشان را شفا خواهم داد.15و از این به بعد، چشمان من گشاده، و گوشهای من به دعایی كه در این مكان كرده شود شنوا خواهد بود.16و حال این خانه را اختیار كرده، و تقدیس نمودهام كه اسم من تا به ابد در آن قرار گیرد و چشم و دل من همیشه بر آن باشد.17و اگر تو به حضور من سلوك نمایی، چنانكه پدرت داود سلوك نمود و برحسب هرآنچه تو را امر فرمایم عمل نمایی و فرایض و احكام مرا نگاه داری،18آنگاه كرسی سلطنت تو را استوار خواهم ساخت چنانكه با پدرت داود عهد بسته، گفتم كسی كه بر اسرائیل سلطنت نماید از تو منقطع نخواهد شد.19« لیكن اگر شما برگردید و فرایض و احكام مرا كه پیش روی شما نهادهام ترك نمایید و رفته، خدایان غیر را عبادت كنید، و آنها را سجده نمایید،20آنگاه ایشان را از زمینی كه به ایشان دادهام خواهم كند و این خانه را كه برای اسم خود تقدیس نمودهام، از حضور خود خواهم افكند و آن را در میان جمیع قومها ضربالمثل و مسخرهخواهم ساخت.21و این خانه كه اینقدر رفیع است، هركه از آن بگذرد متحیر شده، خواهد گفت: برای چه خداوند به این زمین و به این خانه چنین عمل نموده است؟22و جواب خواهند داد: چونكه یهُوَه خدای پدران خود را كه ایشان را از زمین مصر بیرون آورد ترك كردند و به خدایان غیر متمسّك شده، آنها را سجده و عبادت نمودند از این جهت تمامی این بلا را بر ایشان وارد آورده است.»
روایت سلیمان پادشاه در این باب ادامه مییابد.
رویاهای سلیمان
خدا دوباره در خواب بر سلیمان ظاهر شد و به او فرمود که معبد مقبول اوست و با حضورش آن را جلال داد. تا زمانی که قوم اسرائیل از او اطاعت میکرد او در معبد میماند. اگر خدایان دیگر و یا بتها را میپرستیدند، خدا به دشمنان اسرائیل اجازه می داد تا معبد را تخریب کنند.
and )
«خانه یهوه» یا «معبد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
جمله فوق حالت فروتنی و عبادت را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «آنها طوری روی زمین افتادند که صورتشان سنگفرش را لمس میکرد»
اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت «صفت» و «فعل» بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به خاطر رحمتش همیشه نسبت به ما رحیم خواهد بود» یا «خدا به دلیل عهدی که با ما بسته، همیشه با ما از روی وفاداری رفتار خواهد کرد»
صنعت ادبی تعمیم فوق به موارد ذیل اشاره میکند ۱) به مردمی که سلیمان آنها را به اورشلیم فرا خواند و فهرست اسامی آنها در کتاب دوم تواریخ ۵: ۲ آمده است یا ۲) اشخاصی که برای مراسم عید به اورشلیم مسافرت کرده بودند که لزوما شامل ساکنین اسرائیل نمیشود.
« ۲۲۰۰۰ گاو نر »
« صدو بیست هزار راس گوسفند و بز »
هر نفر در جایگاه تعیین شده قرار گرفته بود.
کلمه « ایستاد » از عبارت قبلی استنباط میشود. ترجمه جایگزین: «لاویان همچنین با آلات موسیقی یهوه، ایستادند»
اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت «قید» یا «صفت» بازنویسی کرد. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد «رحمت» در دوم تواریخ ۷: ۳ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «خدا همیشه به عهد خود با ما وفادار است» یا «خدا همیشه وفادارانه ما را دوست خواهد داشت»
صنعت ادبی به کار رفته شده تعمیم به کسانی اشاره میکند که در مراسم عید اورشلیم شرکت کردند و لزوما شامل ساکنین اسرائيل نمیشود.
نویسنده از فرمان سلیمان مبنی بر ساخت قربانگاه برنزی به شخصی و دستور چگونگی ساخت آن به او چنان سخن میگوید که گویی سلیمان خود به تنهایی قربانگاه را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «قربانگاه که به دستور او به دست شخصی ساخته شد» یا «قربانگاه برنزی که تحت امر او ساخته شد»
وضعیت فوق به دلیل وجود پیشکشهای فراوان بوجود آمده بود. ترجمه جایگزین: «قادر به نگهداری تعداد زیاد قربانیهای سوختنی، غلات پیشکشی و پیه قربانیها نبود»
صنعت ادبی تعمیم به کار برده شده در اینجا به کسانی که هنگام عید در اورشلیم بودند، اشاره می کند و لزوما در برگیرنده ساکنین اسرائیل نمیباشد.
مدخل حمات در شمال اسرائیل بود و نهر مصر در جنوب آن قرار داشت. این دو با هم به کار برده شدهاند تا بر این نکته تاکید کنند که مردم از اقصی نقاط اسرائیل در جشن شرکت داشتند. ترجمه جایگزین: «از مدخل حمات در شمال تا نهر مصر در جنوب»
کلمه « هشتم » شماره ترتیبی عدد « ۸ » است.
منظور گردهمایی خاص مذهبی است.
در اینجا « برای تبریک » اصطلاح است و به معنی «جشن گرفتن» است.
منظور ماه هفتم از گاهشمار عبری است و روز بیست و سوم تقریبا مصادف با اواسط ماه اکتبر میلادی است.
کلمات « شادمان » و « خوش » اساسا معانی مشابه دارند. هر دو با هم به شدت شعف اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «با قلوبی بسیار شادمان» یا «آنها بسیار مسرور بودند»
«زیرا یهوه احسان اعجابانگیزی نشان داده بود» یا « زیرا یهوه بسیار نیک بود»
«اسرائیل، قوم خدا». عبارت «قوم خود» بر وفاداری خدا به اسرائیل تاکید میکند.
خوانندگان باید توجه داشته باشند که سلیمان احتمالا به مردمان دیگر برای انجام کار فرمان داد. ترجمه جایگزین:«کارگران تحت فرمان سلیمان، بنای خانه یهوه و پادشاه را به پایان رساندند»
از دل چنان صحبت شده است که گویی محفظهای است و از قصد داشتن به گونهای سخن به میان آمده که انگار به دل رخنه میکند. ترجمه جایگزین: «هر آنچه که سلیمان قصد ساختش را داشت»
عبارت فوق اصطلاح است. ترجمه جایگزین:« به طور موفقیتآمیزی به پایان رساند» یا «باعث شد به طور موفقیتآمیزی کار انجام شود»
« هنگام شب » یا « شبی »
«خانهای که مردم در آن قربانیها را به من تقدیم خواهند کرد»
در اینجا « فلک » به آسمان اشاره میکند و از آن به شکل ساختمانی صحبت شده که خدا در آن باران را انبار میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در باره عبارت مشابه در دوم تواریخ ۶: ۲۶ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «اگر اجازه ندهم که باران از آسمان ببارد»
کلمه « زمین » نشانگر گیاهان و محصولاتی است که بر روی آن رشد میکنند.
در اینجا « فرستادن وبا » نشانگر شیوع بیماری است. ترجمه جایگزین: «اگر من باعث شوم که مردمم به بیماری مبتلا شوند»
در اینجا به اسم من نامیده شدهاند، یک اصطلاح است که به معنی متعلق بودن به خدا است. ترجمه جایگزین:«کسانی که به من تعلق دارند»
در اینجا حضور خدا بیانگر تایید آنها توسط خدا است. معانی محتمل عبارتند از ۱) مصرانه طالب بخشش خدا بودن. ترجمه جایگزین: «به من التماس کنند تا آنها را ببخشم» یا ۲) قویا به دنبال جلب رضایت او باشند. ترجمه جایگزین: «بخواه که مرا خرسند سازی»
در اینجا «بازگشت کردن» کنایه از متوقف کردن انجام کاری است و «راهها» نشانگر رفتار افراد است. ترجمه جایگزین: «به رفتار شریرانه خود پایان دهند» یا «به انجام کارهای شریرانه خاتمه دهند»
در اینجا زمین غیر حاصلخیز به زمین بیمار تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «به زمین ایشان دوباره سلامتی عطا کن» یا «زمین آنها را حاصلخیز گردان»
گشاده بودن چشمان کنایه از دیدن است و در اینجا نشانگر تیزبینی است. ترجمه جایگزین: «من به تو توجه خواهم کرد» یا «مواظب تو خواهم بود»
گوشهای شنوا کنایه از شنیدن دقیق است. ترجمه جایگزین: «من به دعاها گوش فرا خواهم داد»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «به دعاهایی که در این محل انجام میدهید» یا «به تو همان طور که در حال دعا در این مکان به سوی من هستی»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام خدا نشان دهنده ی خود اوست. ترجمه جایگزین: «من ممکن است تا به ابد در آنجا باشم» یا ۲) نام خدا بیانگر حرمت یهوه است و نام او در آنجا نشانگر ستایش مردم در آن محل است. ترجمه جایگزین: «برای مردمی که مرا در آنجا تا ابد ستایش کنند»
در اینجا « چشم من » نشانگر توجه دقیق خداست و « دل من » بیانگر عشق او است. حضور در معبد او بطور ضمنی بیان میکند که او معبد خود را محافظت خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «من تا ابد از معبد مراقبت و حفاظت خواهم کرد»
در اینجا «تو» به سلیمان پادشاه اشاره میکند.
در اینجا سلوک نمودن کنایه از زندگی کردن است. در حضور خدا سلوک نمودن، نشانگر پیش بردن زندگی بر اساس پیروی از او است. ترجمه جایگزین: «اگر همان گونه که پدرت داوود انجام داد از من پیروی کنی»
سلیمان یکی از پسران داوود بود.
« از فرایض و احکام من پیروی کنی »
در اینجا کرسی نشانگر حکمفرمایی است. استوار بودن کرسی سلطنت سلیمان نشانگر علت توالی حکمرانی نسل او بر اسرائيل است. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که ذریت تو بر قلمرو تو حکومت کنند»
جمله فوق را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین:«همیشه یکی از نسل تو بر اسرائیل حکومت خواهد کرد» یا «نسل تو همیشه بر اسرائیل فرمانروایی خواهند کرد»
در اینجا از خدا « برگردید » کنایه از دست برداشتن ازپرستش اوست. ترجمه جایگزین: «ولی اگر شما از پرستش من روی برگردانید»
معانی محتمل کلمه «تو» عبارتند از ۱) همه مردم اسرائیل یا ۲) سلیمان و نسل او
در اینجا کلمات «فرایض» و «احکام» اساسا معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید میکنند که یهوه فرمان داده است.
کلمه «ایشان» به مردم اسرائیل اشاره میکند. خدا از بیرون راندن مردم از سرزمینش به گونه ای صحبت میکند که گویی گیاهانی هستند که باید از ریشه از خاک بیرون آورده شوند. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که سرزمینی که به ایشان دادم را ترک کنند»
منظور معبد است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) نام یهوه نشانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «که من برای خودم جدا شدهام » یا ۲) نام یهوه بیانگر حرمت اوست. ترجمه جایگزین: «که من برای حفظ حرمتم جدا شدهام»
خدا از رد کردن معبدش به گونهای سخن میگوید که گویی میخواهد آن را به فاصله بسیار دور از خودش پرتاب کند. ترجمه جایگزین: «من آنرا طرد خواهم کرد » یا « من آنرا نادیده خواهم گرفت»
«باعث خواهم شد که همه مردم از آن ضرب المثل و جوک بسازند» یا «به خاطر کاری که با آن میکنم، تمامی ملتها معبد را مسخره کرده و ریشخند خواهند نمود»
« شگفت زده خواهد شد »
منظور رفتاری است که به وسیله آن نشان میدهند چه اندازه از اتفاقی که برای معبد افتاده، متحیر شدهاند.
«نسبت به یهوه بیوفایی کردند» یا «از یهوه اطاعت نکردند»
عبارت فوق بیانگر آن است که چرا آنها باید خدا را ستایش کنند.
در اینجا «متمسک شدن» منظور ترجیح دادنِ وفادار ماندن به آنهاست. ترجمه جایگزین: «آنها وفاداری به خدایان دیگر را برگزیدند»
این دو عبارت معانی مشابه دارند. عبارت « سجده کردن » به حالتی دلالت میکند که مردم در هنگام عبادت به خود میگیرند.
1و بعد از انقضای بیست سالی كه سلیمان خانۀ خداوند و خانۀ خود را بنا میكرد،2سلیمان شهرهایی را كه حورام به سلیمان داده بود تعمیر نمود، و بنیاسرائیل را در آنها ساكن گردانید.3و سلیمان به حمات صوبَه رفته، آن را تسخیر نمود.4و تَدمور را در بیابان و همۀ شهرهای خزینه را كه در حمات بنا كرده بود به اتمام رسانید.5و بیت حورون بالا و بیت حورون پایین را بنا نمود كه شهرهای حصاردار با دیوارها و دروازهها و پشتبندها بود.6و بعلۀ و همۀ شهرهای خزانه را كه سلیمان داشت، و جمیع شهرهای ارابهها و شهرهای سواران را و هرآنچه را كه سلیمان میخواست در اورشلیم و لبنان و تمامی زمین مملكت خویش بنا نماید، (بنا نمود).7و تمامی كسانی كه از حِتّیان و اموریان و فَرِزّیان و حِویان و یبُوسیان باقی مانده، و از بنیاسرائیل نبودند،8یعنی از پسران ایشان كه در زمین بعد از ایشان باقی مانده بودند، و بنیاسرائیل ایشان را هلاك نكرده بودند، سلیمان از ایشان تا امروز سُخْره گرفت.9اما از بنیاسرائیل سلیمان احدی را برای كار خود به غلامی نگرفت، بلكه ایشان مردان جنگی و سرداران ابطال و سرداران ارابهها و سواران او بودند.10و سروران مقدّم سلیمان پادشاه كه برقوم حكمرانی میكردند، دویست و پنجاه نفر بودند.11و سلیمان دختر فرعون را از شهر داود به خانهای كه برایش بنا كرده بود آورد، زیرا گفت: «زن من در خانۀ داود پادشاه اسرائیل ساكن نخواهد شد، چونكه همۀ جایهایی كه تابوت خداوند داخل آنها شدهاست، مقدس میباشد.»12آنگاه سلیمان قربانیهای سوختنی بر مذبح خداوند كه آن را پیش رواق بنا كرده بود، برای خداوند گذرانید.13یعنی قربانیهای سوختنی، قسمت هر روز در روزش برحسب فرمان موسی در روزهای سَبَّت، و غُرّهها و سه مرتبه در هر سال در مواسم یعنی در عید فطیر و عید هفتهها و عید خیمهها.14و فرقههای كاهنان را برحسب امر پدر خود داود بر سر خدمت ایشان معین كرد و لاویان را بر سر شغلهای ایشان تا تسبیح بخوانند و به حضور كاهنان لوازم خدمت هر روز را در روزش بجا آورند و دربانان را برحسب فرقههای ایشان بر هر دروازه (قرار داد)، زیرا كه داود مرد خدا چنین امر فرموده بود.15و ایشان از حكمی كه پادشاه دربارۀ هر امری و دربارۀ خزانهها به كاهنان و لاویان داده بود تجاوز ننمودند.16پس تمامی كار سلیمان از روزی كه بنیاد خانۀ خداوند نهاده شد تا روزی كه تمام گشت،نیكو آراسته شد، و خانۀ خداوند به اتمام رسید.17آنگاه سلیمان به عَصْیون جابَر و به اِیلُوت كه بر كنار دریا در زمین اَدُوم است، رفت.18و حُورام كشتیها و نوكرانی را كه در دریا مهارت داشتند، به دست خادمان خود برای وی فرستاد و ایشان با بندگان سلیمان به اُوفیر رفتند، و چهارصد و پنجاه وزنۀ طلا از آنجا گرفته، برای سلیمان پادشاه آوردند.
روایت سلیمان پادشاه در این باب ادامه مییابد.
پیروزیهای سلیمان
سلیمان در زمان پادشاهی به پیروزیهای زیادی دست پیدا کرد که در این باب بسیاری از آنها آمده است. اسرائیل در زمان سلطنت سلیمان بسیار قدرتمند بود.
عبارت فوق برای آغاز بخش جدیدی از روایت در اینجا به کار برده شده است. اگر در زبان شما روشی برای بیان آن وجود دارد در این بخش آن را به کار ببرید.
« بعد از ۲۰ سال »
نویسنده از فرمان سلیمان به مردم برای ساخت معبد و قصر و چگونگی آنها چنان صحبت میکند که گویی سلیمان آنها را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «سلیمان باعث شد که خانه یهوه و خودش ساخته شود» یا «سلیمان ساخت معبد و خانه خودش را مدیریت کرد»
حیرام پادشاه صور بود. به چگونگی ترجمه خودتان درباره این نام به دوم تواریخ ۲: ۱۱ مراجعه کنید. ترجمه جایگزین: «حیرام، پادشاه صور» یا «حیرام پادشاه»
نویسنده از فرمان سلیمان به مردم برای ساخت شهرها چنان سخن گفته که انگار سلیمان به تنهایی آنها را بازسازی کرده بود. ترجمه جایگزین: «سلیمان باعث شد شهرهایی که حیرام به او بخشیده بود، بازسازی شوند» یا «سلیمان دستور داد و مردم، شهرهایی که حیرام به او واگذار کرده بود را بازسازی کردند»
سلیمان نماینده تمامی ارتش خود است. ترجمه جایگزین: «ارتش سلیمان به شهر حمات صوبه حمله کردند»
تدمور شهری در شمال اسرائیل بود که امروزه جزو خاک سوریه است. نویسنده از فرمان سلیمان به مردم مبنی بر ساخت شهر تدمور به گونه ای سخن میگوید که گویی سلیمان به تنهایی آن را ساخت». ترجمه جایگزین: «سلیمان باعث شد که شهر تدمور در بیابان بازسازی شود» یا «سلیمان دستور داد که مردم ، شهر تدمور واقع در بیابان را بازسازی کنند»
شهری در شمال اسرائیل بود که امروزه متعلق به سوریه است.
«شهرهای انبار کالا» یا «شهرهای ذخیره محصولات». این شهرها را دولت برای ذخیره کردن غذا یا آذوقه در نظر گرفته بود.
شهرهایی در یهودا بودند. شهر بالایی بر روی تپه و شهر پایینی داخل دره قرار داشت. ترجمه جایگزین: «بیت حورون علیا و بیت حورون سفلی» یا «بیت حورون بالای تپه و بیت حورون داخل دره»
یکی از شهرهای اسرائیل بود.
« تمامی شهرهایی که تحت فرمانروایی او بود »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«فرزندانی که بعد از مرگ آن مردمان در سرزمین باقی مانده بودند»
« بردهها »
منظور فرزندان کسانی است که سلیمان به بیگاری گرفته بود. ترجمه جایگزین: «فرزندان آنها هنوز هم به بیگاری گرفته شدهاند»
منظور تا زمانی است که کتاب دوم تواریخ نوشته شده بود. به چگونگی ترجمه خودتان در این مورد در کتاب دوم تواریخ ۵: ۹ رجوع کنید.
« سلیمان از میان مردم اسرائیل کسی را به بردگی نگرفت »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« همسراو، دختر فرعون »
نویسنده از ساخت خانه برای همسر سلیمان توسط کارگران به گونهای نوشته که گویی سلیمان خانه را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «او کارگرانی در اختیار داشت که خانه را برای همسرش ساختند» یا «خانهای که او به کارگران دستور داد تا برای همسرش بسازند»
داوود پدر سلیمان بود و قبل ازاو پادشاهی میکرد.
این طور میتوان در نظر گرفت که صندوق عهد به خانه داوود پادشاه آورده شده بود. ترجمه جایگزین: «زیرا صندوق یهوه به داخل آن خانه آورده شده بود و هرجائي که صندوق یهوه وارد شود مقدس است»
نویسنده از بنای قربانگاه توسط کارگران سلیمان به گونهای نوشته که گویی خود سلیمان آن را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «بر روی قربانگاه یهوه که کارگران سلیمان ساختند» یا «قربانگاه یهوه که تحت فرمان سلیمان توسط کارگرانش ساخته شد»
«قربانگاه یهوه» یا «قربانگاه متعلق به یهوه»
«رواق معبد» یا «ورودی معبد». منظور ایوان سرپوشیدهای بود که با ستونها نگه داشته میشد و به جلوی معبد متصل بود.
«همان طور که هر روز لازم بود»
در اینجا «بر حسب فرمان » نشانگر اطاعت آنها است. ترجمه جایگزین: «پیروی از اوامر»
«آن چه که موسی به آنها دستور داده بود »
« سه جشن که آنها هر سال بر پا میکردند »
«عید چادرها». جشنی است برای گرامی داشت تدارکات و امکاناتی که خدا برای مردمش در نظر گرفت. وقتی که مردم اسرائیل در بیابان سرگردان بودند در چادرهای موقت زندگی میکردند. آنها هر سال در زمان برداشت محصول در باغهایشان زیر چادرهای موقت سکنی داشتند. خدا در هر دو وضعیت آنها را تامین میکرد.
«بر اساس امر پدرش داوود» یا «همان طور که پدرش داوود فرمان داده بود»
«او همچنین گروهی از دربانان را بر سر هر دروازه گماشت»
منظور لاویانی بود که از دروازه ها نگهبانی میکردند و فقط به کسانی اجازه ورود میدانند که مجوز داشتند.
در اینجا «تجاوز کردن از اوامر» بیانگر انجام کاری مغایر با دستورات داده شده است. جمله فوق را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «این مردم از دستورات با دقت اطاعت میکردند»
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها تمامی کارهایی که سلیمان امر کرده بود را به پایان رساندند»
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «از روزی که آنها بنیان خانه یهوه را گذاشتند» یا «از روزی که آنها بنیاد خانه یهوه را بر پا داشتند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که آنها ساختمان معبد را به اتمام رساندند»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «خانه یهوه تکمیل شد»[ به صورت مجهول آمده] یا «آنها خانه یهوه را تکمیل کردند »
شهرهای فوق در امتداد دریای سرخ هستند. آنها بنادری داشتند که صاحبان کشتی ها میتوانستند در آنها لنگر بیاندازند. ترجمه جایگزین: «شهرهای عصیون و ایلوت در ساحل خلیج عقبه»
نام مکانی که محل دقیق آن کاملا مشخص نیست.
« چهارصد و پنجاه وزنه طلا ». شما میتوانید میزان آن را بر طبق مقیاسهای امروزی برآورد کنید. ترجمه جایگزین: «در حدود شانزده هزار کیلوگرم طلا» یا «در حدود پانزده تن طلا بر حسب سیستم متریک»
1و چون ملكۀ سبا آوازۀ سلیمان را شنید با موكب بسیار عظیم و شترانی كه به عطریات و طلای بسیار و سنگهای گرانبها بار شده بود به اورشلیم آمد، تا سلیمان را به مسائل امتحان كند. و چون نزد سلیمان رسید، با وی از هرچه در دلش بود گفتگو كرد.2و سلیمان تمامی مسائلش را برای وی بیان نمود و چیزی از سلیمان مخفی نماند كه برایش بیان نكرد.3و چون ملكۀ سبا حكمت سلیمان و خانهای را كه بنا كرده بود،4و طعام سفرۀ او و مجلس بندگانش و نظم و لباس خادمانش را و ساقیانش و لباس ایشان و زینهای را كه به آن به خانۀ خداوند برمیآمد دید، روح دیگر در او نماند.5پس به پادشاه گفت: «آوازهای را كه در ولایت خود دربارۀ كارها و حكمت تو شنیدم راست بود.6اما تا نیامدم و به چشمان خود ندیدم، اخبار آنها را باور نكردم؛ و همانا نصف عظمت حكمت تو به من اعلام نشده بود، و از خبری كه شنیده بودم افزودهای.7خوشابهحال مردان تو و خوشابهحال این خادمانت كه به حضور تو همیشهمیایستند و حكمت تو را میشنوند.8متبارك باد یهُوَه خدای تو كه بر تو رغبت داشته، تو را بر كرسی خود نشانید تا برای یهُوَه خدایت پادشاه بشوی. چونكه خدای تو اسرائیل را دوست میدارد تا ایشان را تا به ابد استوار نماید؛ از این جهت تو را بر پادشاهی ایشان نصب نموده است تا داوری و عدالت را بجا آوری.»9و به پادشاه صد و بیست وزنۀ طلا و عطریات از حد زیاده، و سنگهای گرانبها داد و مثل این عطریات كه ملكۀ سبا به سلیمان پادشاه داد هرگز دیده نشد.10و نیز بندگان حورام و بندگان سلیمان كه طلا از اوفیر میآوردند، چوب صندل و سنگهای گرانبها آوردند.11و پادشاه از این چوب صندل زینهها به جهت خانه خداوند و خانۀ پادشاه و عودها و بربطها برای مغنّیان ساخت، و مثل آنها قبل از آن در زمین یهودا دیده نشده بود.12و سلیمان پادشاه به ملكۀ سبا تمامی آرزوی او را كه خواسته بود داد، سوای آنچه كه او برای پادشاه آورده بود؛ پس با بندگانش به ولایت خود توجه نموده، برفت.13و وزن طلایی كه در یك سال به سلیمان رسید ششصد و شصت و شش وزنه طلا بود،14سوای آنچه تاجران و بازرگانان آوردند و جمیع پادشاهان عرب و حاكمان كشورها طلا و نقره برای سلیمان میآوردند.15و سلیمان پادشاه دویست سپر طلای چكشی ساخت كه برای هر سپر ششصد مثقال طلا بكار برده شد.16و سیصد سپر كوچك طلای چكشی ساختكه برای هر سپر سیصد مثقال طلا بكار برده شد، و پادشاه آنها را در خانۀ جنگل لبنان گذاشت.17و پادشاه تخت بزرگی از عاج ساخت و آن را به زر خالص پوشانید.18و تخت را شش پله و پایندازی زرین بود كه به تخت پیوسته بود و به این طرف و آن طرف نزد جای كُرسیش دستها بود، و دو شیر به پهلوی دستها ایستاده بودند.19و دوازده شیر از این طرف و آن طرف، بر آن شش پله ایستاده بودند كه در هیچ مملكت مثل این ساخته نشده بود.20و تمامی ظروف نوشیدنی سلیمان پادشاه از طلا و تمامی ظروف خانۀ جنگل لبنان از زر خالص بود، و نقره در ایام سلیمان هیچ به حساب نمیآمد،21زیرا كه پادشاه را كشتیها بود كه با بندگان حُورام به ترشیش میرفت، و كشتیهای ترشیشی هر سه سال یك مرتبه میآمد، و طلا و نقره و عاج و میمونها و طاوسها میآورد.22پس سلیمان پادشاه در دولت و حكمت از جمیع پادشاهان كشورها بزرگتر شد.23و تمامی پادشاهان كشورها حضور سلیمان را میطلبیدند تا حكمتی را كه خدا در دلش نهاده بود بشنوند.24و هریكی از ایشان هدیۀ خود را از آلات نقره و آلات طلا و رخوت و اسلحه و عطریات و اسبها و قاطرها یعنی قسمت هر سال را در سالش میآوردند.25و سلیمان چهار هزار آخور به جهت اسبان و ارابهها و دوازده هزار سوار داشت. و آنها را در شهرهای ارابهها و نزد پادشاه در اورشلیم گذاشت.26و بر جمیع پادشاهان از نهر (فرات) تا زمین فلسطینیان و سرحد مصر حكمرانی میكرد.27و پادشاه نقره را در اورشلیممثل سنگها و چوب سرو آزاد را مثل چوب افراغ كه در صحراست فراوان ساخت.28و اسبها برای سلیمان از مصر و از جمیع ممالك میآوردند.29و اما بقیۀ وقایع سلیمان از اول تا آخر آیا آنها در تواریخ ناتان نبی و در نبوت اَخِیای شیلونی و در رؤیای یعْدُوی رایی دربارۀ یرُبْعام بن نَباط مكتوب نیست؟30پس سلیمان چهل سال در اورشلیم بر تمامی اسرائیل سلطنت كرد.31و سلیمان با پدران خود خوابید و او را در شهر پدرش داود دفن كردند و پسرش رَحُبْعام در جای او پادشاه شد.
روایت سلیمان پادشاه در اینجا پایان مییابد.
شهرت سلیمان
سلیمان خارج از اسرائیل به دلیل حکمت و ثروت سرشار بسیار مشهور بود.
«او با موکبی بسیار عظیم آمد» یا «کاروان بسیار بزرگی از خدمتکاران»
در عبارت بالا از صنعت ادبی تعمیم استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «هر آنچه که او در پی دانستنش بود»
جمله فوق را میتوان بصورت مثبت نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «او به هر پرسشی پاسخ میداد»
در اینجا « حکمت سلیمان » نشانگر این نکته است که ملکه سبا متوجه دانایی و حکمت سلیمان شد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که ملکه ی سبا متوجه حکمت سلیمان شد و زمانی که قصر بر پا شده او را دید»
نویسنده از ساخت قصر سلیمان توسط کارگرانش به گونهای صحبت میکند که گویی سلیمان خود بنا را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «قصری که سلیمان برای ساخت آن کارگرانی را در اختیار داشت» یا «قصری که سلیمان به کارگرانش فرمان ساخت آن را داد»
معانی محتمل عبارتند از ۱) جایی که خدمتکارانش زندگی میکردند یا ۲) ترتیب نشستن خدمتکارانش دور میز.
«ساقیان شراب» خدمتکارانی که برای مطمئن بودن سلامت شراب و زهرآلود نبودن آن قبل از پادشاه آنرا مینوشیدند.
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او کاملا حیرت زده شد»
«زمانی شنیدم که در سرزمین خودم بودم»
در اینجا کلمه «حکمت» را میتوان برای توصیف کلمه «کار» استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «سخنان حکیمانه تو»
عبارت «چشمان خود» بر این نکته تاکید میکند که ملکه سبا با چشمان خودش دید. ترجمه جایگزین: «اکنون من خودم آنرا دیدهام»
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها حتی نصف حکمت و ثروت تو را به من نگفته بودند» یا «تو خیلی بیشتر از آنچه آنها گفتند حکیم و ثروتمند هستی»
عبارت بالا اظهار تعجب ملکه سبا را بر اثر شگفتزدگی نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «مردمان تو بسیار خوشبخت شدند»
عبارت بالا اظهار تعجب ملکه سبا را بر اثر شگفتزدگی نشان میدهد. ترجمه ی جایگزین: «خدمتکاران درگاهت بسیار خوشبختند»
در اینجا « حکمت » نشاندهنده سخنان حکیمانهای است که او بر زبان میراند. ترجمه جایگزین: «آنها شنونده سخنان حکیمانه تو هستند»
عبارات فوق به این اشاره میکنند که چرا مردم باید یهوه را ستایش کنند. ترجمه جایگزین: «چرا که او از تو خشنود شده و تو را بر تخت سلطنتش نشانده است»
«که از تو خشنود بوده است»
نشستن بر روی کرسی یهوه، نشاندهنده آن است که همانند یهوه قدرت داشته و فرمانروایی میکند. پادشاه شدن «برای یهوه» به این معنی است که به عنوان پادشاه، نماینده یهوه گردد. ترجمه جایگزین: «کسی که به تو قدرت داد تا مانند او حکمرانی کنی و نماینده خدایت یهوه به عنوان پادشاه باشی»
معانی محتمل عبارتند از ۱) « استوار نمودن » به طور کلی به معنی کمک کردن به آنها است. ترجمه جایگزین: «تا آنها را تا ابد کمک نماید» یا ۲) «استوار نمودن» بیانگر این است که آنها را به عنوان یک ملت قوی سازد. ترجمه جایگزین: «تا آنها را تا به ابد یک ملت گرداند»
اسامی معنی « داوری » و «عدالت » را می توان به صورت «قید» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا منصفانه و عادلانه حکومت کنی» یا « تا آن چه را که منصفانه و عادلانه است انجام دهی»
« صد و بیست وزنه ». وزنه واحد وزن و معادل ۳۳ کیلوگرم است. شما میتوانید آنرا به مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «در حدود چهار هزار کیلوگرم طلا» یا در حدود چهار تن طلا بر حسب سیستم متریک»
فعل مجهول «هرگز دیده نشدن» را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس هرگز عطریاتی مانند ملکه سبا به سلیمان پادشاه نداد»
حیرام پادشاه صور بود. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد این نام در دوم تواریخ۲: ۱۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین:«حیرام، پادشاه صور بود» یا «حیرام پادشاه»
نام یک مکان است که موقعیت آن ناشناخته است. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد این مکان در دوم تواریخ ۸: ۱۸ رجوع کنید.
صندل نوعی درخت است که بومی لبنان است. حیرام پادشاه این نوع چوب را برای سلیمان فرستاد. به چگونگی ترجمه خودتان در این مورد به دوم تواریخ ۲: ۸ رجوع کنید.
نویسنده از پادشاه که کارگرانی را برای ساخت این وسایل به کار گماشته بود چنان سخن می گوید که گویی پادشاه آنها را ساخته بود. ترجمه جایگزین:« پادشاه کارگرانی را برای ساخت پلکان در اختیار داشت... همان طور برای ساخت عودها و بربطها » یا « کارگران پادشاه، پلکان را ساختند... همان طور که عودها و بربطها را »
جمله فوق را به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس چنین چوبهایی را قبل از این در سرزمین یهودا ندیده بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق میتواند به موارد ذیل اشاره کند: ۱) هر سال یا ۲) یک سال خاص
وزنه واحد وزن و معادل ۳۳ کیلوگرم است. شما میتوانید آنرا به مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «در حدود بیست و دو هزار کیلوگرم طلا» یا «در حدود بیست و دو تن طلا بر اساس مقیاس متریک»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده از سلیمان که کارگرانی برای ساخت سپرها در اختیار داشت، به گونهای سخن گفته که گویی سلیمان آنها را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «سلیمان پادشاه کارگرانی را برای ساختن در اختیار داشت» یا «کارگران سلیمان پادشاه ساختند»
«۲۰۰ سپر بزرگ »
« طلایی که مردم برای تبدیل به ورقههای نازک چکش کاری کرده بودند »
در اینجا عبارت « به کار برده شد » به معنی ساخته شدن از چیزی است. معانی محتمل عبارتند از ۱) سپرها با ورقههای طلا روکش شده بودند. ترجمه جایگزین: «آنها هر سپر را با ششصد مثقال طلا روکش کردند» یا ۲) سپرها از طلا ساخته شده بودند. ترجمه جایگزین: «آنها ششصد مثقال طلا برای ساخت هر سپر به کار بردند»
مثقال واحد وزن و معادل ۱۱ گرم است. شما میتوانید آنرا بر اساس مقیاس امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «شش و نیم کیلوگرم طلا»
کلمه « مثقال »[ شِکِل] در متن عبری دیده نمیشود. در بعضی از نسخ جدید به جای آن از واحد بکاه استفاده شده که فقط معادل نیم مثقال است. در هر نسخهای که از این مقیاس استفاده شده، میبایست به معادل آن در سیستم متریک برابر با سه گرم نیز اشاره کنند.
نویسنده در مورد سلیمان و کارگرانی که سپرها را ساختند به گونهایی صحبت کرده که گویی سلیمان به تنهایی آنها را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «همچنین کارگرانی داشت که میساختند» یا «کارگرانش همچنین... ساختند»
« ۳۰۰ مثقال »
در اینجا عبارت «به کار برده شد» به معنی ساخته شدن از چیزی میباشد. معانی محتمل عبارتند از ۱) سپرها با روکشی از ورقههای طلا پوشانده شده بودند. ترجمه جایگزین: «آنها هر سپر را با سه مینا طلا روکش کردند » یا ۲) سپرها از طلا ساخته شده بودند. ترجمه جایگزین: «آنها هر سپر را با سه مینا طلا ساختند»
هر مینا در حدود ۶۰۰ گرم است. شما میتوانید آنرا به مقیاس رایج امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین:« یک و سه چهارم کیلوگرم طلا »
نویسنده از سلیمان و کارگران تحت امرش که سپرها را در قصر قرار دادند به گونهای سخن گفته که گویی سلیمان به تنهایی آنها را در قصر گذاشته بود. ترجمه جایگزین: «سلیمان پادشاه کارگرانی داشت که سپرها را قرار دادند» یا «کارگران سلیمان پادشاه آنها را گذاشتند»
قصر سلیمان از چوب درختان لبنانی ساخته شده بود. معانی محتمل عبارتند ۱) عبارت فوق نام تالار بزرگی در قصر بود. ترجمه جایگزین: «تالار جنگل لبنان» یا ۲) کل قصر به این نام خوانده میشد.
نویسنده از فرمان دادن به کارگران برای ساخت تخت پادشاهی به گونهای صحبت میکند که گویی پادشاه آن را ساخته بود. ترجمه جایگزین: «پادشاه کارگرانی داشت که تخت بزرگ را ساختند» یا «کارگران پادشاه ساختند»
«تخت بزرگ پادشاهی تزیین شده با عاج»
عاج ماده سخت و سفید رنگی است که دندان یا دندان نیش حیوانات بزرگ مانند فیل، گراز یا کرگدن از آن ساخته شده است.
این دو مجسمه بودند. ترجمه جایگزین: «دو مجسمه شیر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
قصر سلیمان از چوب جنگلهای لبنان ساخته شده بود. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به اول تواریخ ۹: ۱۶ رجوع کنید. معانی محتمل عبارتند از ۱) نام تالار بزرگ قصر بود. ترجمه جایگزین: «تالار جنگل لبنان» یا ۲) نام کلی قصر بود. ترجمه جایگزین: «قصر جنگل لبنان»
نقره در زمان سلیمان ارزشی نداشت، به طوری که اگر پادشاه میخواست ثروتش را به نمایش بگذارد، وسایل نقره ای را بکار نمیبرد و به جای آن از اشیا ساخته شده از طلا استفاده میکرد که کمتر مرسوم بوده و ارزش بیشتری داشتند. جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم ارزش زیادی برای نقره قائل نبودند»
در اینجا « ایام سلیمان » به زمان پادشاهی سلیمان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که سلیمان حکومت میکرد»
«گروهی از کشتیهای اقیانوس پیما»
«همراه با کشتیهای حیرام»
دقیقا مشخص نیست که آیا ترجمه کلمه « میمونها » در اینجا به بوزینه، عنتر یا خود میمونها اشاره میکند و حتی روشن نیست که ترجمه کلمه « طاوسها » در بالا به عنتر یا به خود طاووسها اشاره میکند. میتوان ترجمه کلمات فوق را به شکل کلیتری مانند «حیواناتی از سرزمینهای دور» یا «حیواناتی از آفریقا» نوشت.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه « تمامی » در اینجا صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «پادشاهان از سرتاسر دنیا»
حضور یک شخص کنایه از امکان صحبت کردن و گوش فرادادن به سخنان اوست. ترجمه جایگزین: «میخواستند که با سلیمان ملاقات کنند» یا «برای ملاقات با سلیمان میآمدند»
دل کنایه از افکار فرد است و در اینجا از آن چنان صحبت شده که گویی دل یک محفظه است. اسم معنی « حکمت » کنایه از افکار و سخنان خردمندانه است. ترجمه جایگزین: «میشنیدند این که خدا چگونه او را حکیم گردانیده است» یا «سخنان حکیمانهای را که با مدد خدا قادر به بیان آنها شده بود، میشنیدند»
قرار دادن حکمت در دل سلیمان توسط خدا نشانگر نقش خدا در حکیم ساختن او است. ترجمه جایگزین: «که خدا به او عطا کرده بود» یا «زیرا خدا او را حکیم ساخته بود»
عبارت بالا اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «هر سال»
« ۴۰۰۰ آخور... ۱۲۰۰۰ سوار »
محوطه کوچک و سرپوشیده برای نگهداری اسبها
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در عبارت بالا صنعت ادبی اغراق برای تاکید بر مقادیر زیاد نقره به کار برده شده است.
ضمیر جمع« آنها » احتمالا بر بازرگانان سلیمان اشاره دارد. اگرچه جمله بالا به فعالیت تجار نپرداخته و بیشتر درباره سرزمینهایی است که اسبها از آنجا آورده میشدند. ترجمه جایگزین: «اسبها از مصر و دیگر کشورها برای سلیمان آورده میشدند» یا «اسبهای سلیمان از نژاد مصری و سایر کشورها بودند»
کلمه « جمیع » صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «از سایر نقاط» یا «از سرزمینهای دیگر»
عبارت « اول تا آخر » بیانگر کل زمان سلطنت سلیمان است. ترجمه جایگزین: «از اول تا آخر سلطنت او»
نویسنده از جمله پرسشی استفاده میکند تا به خواننده خاطر نشان کند که مردمان دیگری هم درباره سلیمان نوشتهاند. جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها نوشتند...( همچنین اطلاعاتی درباره یربعام پسر نباط )» یا «مردم درباره آنها نوشتند...(همچنین اطلاعاتی در مورد یربعام پسر نباط )»
اسامی فوق مربوط به منابع مکتوبی بود که در زمان نگارش کتاب دوم تواریخ وجود داشتند، ولی در حال حاضر موجود نیستند.
نام پیامبری از شیلون است که پیشبینی کرد ملت اسرائيل به دو قلمرو تقسیم میشوند.
نام طایفهای از شهر شیلون است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق روشی مودبانه و رسمی برای اعلام مرگ افراد بود. ترجمه جایگزین: «او مرد»
1و رَحُبْعام به شكیم رفت، زیرا كه تمامی اسرائیل به شكیم آمدند تا او را پادشاه سازند.2و چون یرُبْعام بن نَباط این را شنید، (و او هنوز در مصر بود كه از حضور سلیمان پادشاه به آنجا فرار كرده بود)، یرُبْعام از مصر مراجعت نمود.3و ایشان فرستاده، او را خواندند؛ آنگاه یرُبْعام و تمامی اسرائیل آمدند و به رَحُبْعام عرض كرده، گفتند:4« پدر تو یوغ ما را سخت ساخت؛ اما تو الا´ن بندگی سخت پدر خود را و یوغ سنگین او را كه بر ما نهاد سبك ساز و تو را خدمت خواهیم نمود.»5او به ایشان گفت: «بعد از سه روز باز نزد من بیایید.» و ایشان رفتند.6و رَحُبْعام پادشاه با مشایخی كه در حین حیات پدرش سلیمان به حضور وی میایستادند مشورت كرده، گفت: «شما چه صلاح میبینید كهبه این قوم جواب دهم؟»7ایشان به او عرض كرده، گفتند: «اگر با این قوم مهربانی نمایی و ایشان را راضی كنی و با ایشان سخنان دلاویز گویی، همانا همیشۀ اوقات بندۀ تو خواهند بود.»8اما او مشورت مشایخ را كه به وی دادند ترك كرد و با جوانانی كه با او تربیت یافته بودند و به حضورش میایستادند مشورت كرد.9و به ایشان گفت: «شما چه صلاح میبینید كه به این قوم جواب دهیم كه به من عرض كرده، گفتهاند: یوغی را كه پدرت بر ما نهاده است سبك ساز.»10و جوانانی كه با او تربیت یافته بودند، او را خطاب كرده، گفتند: «به این قوم كه به تو عرض كرده، گفتهاند پدرت یوغ ما را سنگین ساخته است و تو آن را برای ما سبك ساز چنین بگو: انگشت كوچك من از كمر پدرم كلفت تر است.11و حال پدرم یوغ سنگینی بر شما نهاده است، اما من یوغ شما را زیاده خواهم گردانید، پدرم شما را با تازیانهها تنبیه مینمود، اما من شما را با عقربها.»12و در روز سوم، یرُبْعام و تمامی قوم به نزد رَحُبْعام بازآمدند، به نحوی كه پادشاه گفته و فرموده بود كه در روز سوم نزد من بازآیید.13و پادشاه قوم را به سختی جواب داد؛ و رَحُبْعام پادشاه مشورت مشایخ را ترك كرد،14و موافق مشورت جوانانْ ایشان را خطاب كرده، گفت: «پدرم یوغ شما را سنگین ساخت، اما من آن را زیاده خواهم گردانید؛ پدرم شما را با تازیانهها تنبیه مینمود، اما من با عقربها.»15پس پادشاه قوم را اجابت نكرد زیرا كه این امر از جانب خدا شده بود تا خداوند كلامی را كه به واسطۀ اَخِیای شیلونی به یرُبْعام بن نَباط گفته بود ثابت گرداند.16و چون تمامی اسرائیل دیدند كه پادشاه ایشان را اجابت نكرد، آنگاه قومْ پادشاه را جواب داده، گفتند: «ما را در داود چه حصه است؟ در پسر یسّی نصیبی نداریم. ای اسرائیل، به خیمههای خود بروید! حال ای داود به خانۀ خود متوجه باش!» پس تمامی اسرائیل به خیمههای خویش رفتند.17اما بنیاسرائیلی كه در شهرهای یهودا ساكن بودند، رَحُبْعام بر ایشان سلطنت مینمود.18پس رَحُبْعام پادشاه هَدُرام را كه رئیس باجگیران بود فرستاد، و بنیاسرائیل او را سنگسار كردند كه مُرد و رَحُبْعام پادشاه تعجیل نموده، بر ارابۀ خود سوار شد و به اورشلیم فرار كرد.19پس اسرائیل تا به امروز بر خاندان داود عاصی شدهاند.
بخشی از زندگی رحبعام پادشاه در این باب آغاز میشود( کتاب دوم تواریخ ۱۰-۱۲)
مالیاتهای رحبعام
مردم از پسر سلیمان، رحبعام تقاضای کاهش مالیتهای سنگین و هزینههای بالای کارگران اجباری پدرش را کردند، ولی وی نپذیرفت. او از حکمت تبعیت نکرد و پند مشاورین پدرش سلیمان را قبول نکرد، بنابراین ده قبیله شمالی شورش کرده و یربعام را به جای وی بر تخت سلطنت نشاندند. منطقه آنها « اسرائیل » و قلمرو رحبعام پس از آن یهودا نامیده شد. این وضعیت باعث اغتشاش در بین قلمرو شمالی، اسرائیل ، و کل ملت اسرائیل گردید.
کنایه
مردم از کنایه یوغ استفاده میکنند تا از مالیات سنگین و خرج و مخارج کارگران اجباری سلیمان شکایت کنند. آنها گفتند، «پدرت یوغ سنگینی بر گردن ما نهاد»
در اینجا « اسرائیل » کنایه از مردم اسرائيل است. کلمه «تمامی» صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل آمدند»
نام دو تن از مردان است. به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام این مردان در دوم تواریخ ۹: ۲۹ رجوع کنید.
« مردان اسرائیل که برای یربعام فرستاده شدند »
« یربعام و تمامی اسرائيل نزد رحبعام آمدند »
در اینجا « اسرائیل » کنایه از مردم اسرائیل است. کلمه «تمامی» صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل آمدند»
یوغ سنگین کنایه از کار سخت و رفتار ظالمانه است. ترجمه جایگزین: «با ما ظالمانه رفتار کرد» یا «ما را مجبور به انجام کارهای سخت کرد»
این دو عبارت معانی مشابه دارند. یوغ کنایه از سختگیری سلیمان نسبت به مردم است. ترجمه جایگزین: «کار سنگینی که پدرت بر ما تحمیل کرد را آسانتر کن و سختگیریهای او را تکرار نکن»
« بعد از ۳ روز »
«به حضور ایستادن» اصطلاحی به معنی خدمت کردن در حضور پادشاه است. ترجمه جایگزین: «ریش سفیدانی که به سلیمان مشورت میدادند » یا «ریش سفیدانی که در حضور سلیمان بودند»
«پاسخ این مردم را بدهم» یا «جوابگوی مردم باشم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« رحبعام پند ریش سفیدان را نپذیرفت.»
«که دوستان دیرین او بودند و به او مشورت میدادند»
« سبک کردن یوغ » کنایه از کم کردن بار است. به چگونگی ترجمه خودتان درباره عبارت مشابه در دوم تواریخ ۱۰: ۴ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «رفتار ظالمانه پدرت را با ما انجام نده» یا «ما را مانند دوران پادشاهی پدرت به کارهای سخت مجبور نکن»
یوغ سنگین کنایه از کار سخت و رفتار ظالمانه است. در این آیات کنایه همچنان تکرار میشود. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه به دوم تواریخ ۱۰: ۴ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «با آنها ظالمانه رفتار کرد» یا «آنها را مجبور به انجام کارهای دشوار کرد»
کنایه فوق بدین معنی است که رحبعام ظالمتر و رعبآورتر از پدرش است» ترجمه جایگزین:«من سختگیرانهتر از پدرم حکومت میکنم» یا «من بسیار سختگیرتر از پدرم هستم»
یوع سنگین کنایه از کار دشوار و رفتار ظالمانه است. این کنایه در این آیات تکرار میشود. به چگونگی ترجمه خودتان درباره عبارت مشابه به دوم تواریخ ۱۰: ۴ رجوع کنید.
« من یوغ شما را سنگینتر خواهم کرد » یوغ کنایه از کار است. ترجمه جایگزین: «من شما را به کار دشوارتر مجبور خواهم ساخت»
معانی محتمل عبارتند از ۱) « عقرب » کنایه از تنبیه دردناک است. ترجمه جایگزین: «من شما را با عذاب شدید تنبیه خواهم کرد » یا ۲) « عقرب » کنایه از شلاقهایی است که در انتهای آنها دندانههای فلزی تیز نصب شده است. ترجمه جایگزین: «من شما را با تازیانههایی که در انتهای آنها ریسههای فلزی تیز نصب شده، تنبیه خواهم کرد»
« بعد از سه روز »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوغ سنگین کنایه از کار مشقت بار و رفتار ظالمانه است. ترجمه جایگزین: «با شما ظالمانه رفتار کرد، ولی من ظالمانهتر رفتار خواهم کرد» یا «شما را به کارهای سخت واداشت اما من شما را مجبور میکنم بیشتر از آن کار کنید»
معانی محتمل عبارتند از ۱) « عقرب » کنایه از تنبیه دردناک است. ترجمه جایگزین: «من شما را با عذاب شدید تنبیه خواهم کرد » یا ۲) « عقرب » کنایه از شلاقهایی است که در انتهای آنها دندانههای فلزی تیز نصب شده است. ترجمه جایگزین: «من شما را با تازیانههایی که در انتهای آنها ریسههای فلزی تیز نصب شده، تنبیه خواهم کرد»
در اینجا « قوم را اجابت نکرد » به معنی توجه نکردن به حرفها یا درخواستهای آنهاست. ترجمه جایگزین: «بنابراین شاه درخواستهای مردم را اجابت نکرد» یا «بنابراین شاه مردم را نادیده گرفت»
عبارت فوق اصطلاحی است که میتوان آن را به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا باعث رخ دادن وقایعی مثل این میشود»
«یهوه بر اساس پیغامی که به اخیای شیلونی داد تا به یربعام پسر نباط برساند، عمل کرد» یا «یهوه آن چه را که به اخیای شلونی گفت تا به یربعام پسر نباط برساند، عملی نمود »
اصطلاح « کلام را ثابت گرداند » به معنی این است که به آن چه گفته، عمل کند.
منظور پیغامی است که خدا به اخیای داد تا به یربعام برساند.
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد این اسامی به دوم تواریخ ۹: ۲۹ رجوع کنید.
در اینجا « اسرائیل » کنایه از مردم اسرائیل است. کلمه «تمامی» صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل»
« اجابت نکردن مردم » در اینجا بیانگر توجه نکردن به سخنان و درخواستهای آنها است. ترجمه جایگزین: «پادشاه خواسته آنها را اجابت نکرد» یا «شاه آنها را نادیده گرفت»
مردم با طرح این پرسش به طور ضمنی بیان میکنند که به خانواده داوود تعلق ندارند و به همین دلیل اجباری برای حمایت کردن از نوه داود، رحبعام پادشاه، ندارند. ترجمه جایگزین: « ما سهمی از داوود نبردیم و کاری با نسل پسر یسی نخواهیم داشت»
داشتن سهم از کسی به معنی از فرزندان آن شخص بودن و دریافت میراث همانند نسل او است. ترجمه جایگزین: «ما متعلق به خاندان داوود نیستیم »
« پسر یسی » در اینجا کنایه از داوود فرزند یسی است. از شخصی ارث بردن به معنی از نسل او بودن و دریافت میراث همانند آنها است. ترجمه جایگزین:«از پسر یسی هیچ ارثی به ما نخواهد رسید» یا «ما کاری با نسل او نخواهیم داشت»
«خیمه» در اینجا کنایه از خانههای مردم است. ترجمه جایگزین: «ای مردم اسرائیل به خانههای خود برگردید»
در اینجا « متوجه بودن » اصطلاحی است به معنی مراقبت کردن از چیزی و «خانه» کنایه از قدرت و منزلت دودمان داوود است. ترجمه جایگزین : اکنون از قلمرو خودتان یعنی نسل داوود مراقبت کن»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام مردی است. در متن عبری نام این مرد ادورام نوشته شده است.
رئیس « بالای سر کسی بودن » منظور کسانی است که قدرت امر و نهی دارند. ترجمه جایگزین: «کسی که مسئول کارگران اجباری بود»
«ادورام را سنگسار کردند تا مُرد»
در اینجا «خاندان داوود» پادشاهانی است که از نسل داوود بودند. ترجمه جایگزین: «علیه پادشاهانی که از نسل داوود بودند»
منظور دورهای است که نویسنده این کتاب را تحریر میکرد. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۵: ۹ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «حتی اکنون»
1و چون رَحُبْعام وارد اورشلیم شد، صد و هشتاد هزار نفر برگزیدۀ جنگ آزموده را از خاندان یهودا و بنیامین جمع كرد تا با اسرائیل مقاتله نموده، سلطنت را به رحبعام برگرداند.2اما كلام خداوند بر شَمَعْیا مرد خدا نازل شده، گفت:3« به رَحُبْعام بن سلیمان پادشاه یهودا و به تمامی اسرائیلیان كه در یهودا و بنیامین میباشند خطاب كرده، بگو:4خداوند چنین میگوید: برمیایید و با برادران خود جنگ منمایید. هركس به خانۀ خود برگردد زیرا كه این امر از جانب من شده است.» و ایشان كلام خداوند را شنیدند و از رفتن به ضدّ یرُبْعام برگشتند.5و رَحُبْعام در اورشلیم ساكن شد و شهرهای حصاردار در یهودا ساخت.6پس بیتلحم وعِیتام و تَقُّوع7و بیت صُور و سُوكُو و عَدُلاّم،8و جَتّ و مَرِیشَه و زِیف،9و اَدورایم و لاكِیش و عَزیقَه،10و صُرْعَه و ایلُون و حَبْرُون را بنا كرد كه شهرهای حصاردار در یهودا و بنیامین میباشند.11و حصارها را محكم ساخت و در آنها سرداران و انبارهای مأكولات و روغن و شراب گذاشت.12و در هر شهری سپرها و نیزهها گذاشته، آنها را بسیار محكم گردانید؛ پس یهودا و بنیامین با او ماندند.13و كاهنان و لاویانی كه در تمامی اسرائیل بودند، از همۀ حدود خود نزد او جمع شدند.14زیراكه لاویان اراضی شهرها و املاك خود را ترك كرده، به یهودا و اورشلیم آمدند چونكه یرُبْعام و پسرانش ایشان را از كهانت یهُوَه اخراج كرده بودند.15و او برای خود به جهت مكانهای بلند و دیوها و گوسالههایی كه ساخته بود كاهنان معین كرد.16و بعد از ایشان آنانی كه دلهای خود را به طلب یهُوَه خدای اسرائیل مشغول ساخته بودند از تمامی اسباط اسرائیل به اورشلیم آمدند تا برای یهُوَه خدای پدران خود قربانی بگذرانند.17پس سلطنت یهودا را مستحكم ساختند و رَحُبْعام بن سلیمان را سه سال تقویت كردند، زیراكه سه سال به طریق داود و سلیمان سلوك نمودند.18و رَحُبْعام مَحَلَۀ دختر یریمُوت بن داود و اَبِیحایل دختر اَلِیآب بن یسَّی را به زنی گرفت.19و او برای وی پسران یعنی یعُوش و شَمَرْیا و زَهم را زایید.20و بعد از او مَعْكَه دختر اَبْشالوم را گرفت و او برای وی اَبِیا و عَتّای و زِبزا و شَلُومیت را زایید.21و رَحُبْعام، مَعْكَه دختر ابشالوم را ازجمیع زنان و مُتعههای خود زیاده دوست میداشت، زیرا كه هجده زن و شصت مُتعه گرفته بود و بیست و هشت پسر و شصت دختر تولید نمود.22و رَحُبْعام اَبیا پسر معكه را در میان برادرانش سرور و رئیس ساخت، زیراكه میخواست او را به پادشاهی نصب نماید.23و عاقلانه رفتار نموده، همۀ پسران خود را در تمامی بلاد یهودا و بنیامین در جمیع شهرهای حصاردار متفرق ساخت، و برای ایشان آذوقۀ بسیار قرار داد و زنان بسیار خواست.
بخش مربوط به رحبعام پادشاه در این باب ادامه مییابد.
تحکیم مواضع دفاعی
رحبعام مواضع دفاعی یهودا را مستحکم کرد. قلمرو یهودا در حقیقت بدون کمک طوایف شمالی قادر به دفاع از خود در برابر حملات خارجی نبود، بنابراین رحبعام به این فکر افتاد که نیروی دفاعی یهودا را تحکیم بخشد.
اسرائیل
زمانی که نویسنده از اسرائیل سخن میگوید، منظور قلمرو شمالی آن است و به کل ملت اسرائیل اشاره نمیکند.
«خاندان» در اینجا کنایه از طایفه است و به طور مشخص به سربازان طوایف یهودا و بنیامین اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی سربازان طوایف یهودا و بنیامین»
« صد و هشتاد هزار مرد برگزیده »
عبارت «برگزیده» اصطلاحی است که به سربازان زبده و جنگ آزموده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از میان بهترین سربازان»
عبارت فوق اصطلاحی است که برای نشان دادن نزول کلام خدا به پیامبران یا مردمش به کار برده میشود. ترجمه جایگزین:«یهوه این پیام را نازل کرد...و فرمود» یا «یهوه این کلام را نازل کرد...و فرمود»
نام مردی است.
اصطلاح « مرد خدا » روشی محترمانه برای مورد خطاب قرار دادن پیامبران یهوه است. ترجمه جایگزین: «مردی که به خدا تعلق دارد» یا «نبی خدا»
در اینجا کلمه « اسرائیل » به اسرائیلیهایی اطلاق میشود که جزو قبایل یهودا و بنیامین بودند. ترجمه جایگزین: «تمامی اسرائيلیهایی که در قبایل یهودا و بنیامین زندگی میکردند»
منظور از عبارت فوق ده قبیله شمالی است. یهوه با « برادر » خواندن آنها بر خویشاوندی تمام قبایل با یکدیگر تاکید میورزد.
عبارت بالا را بهتر است به گونهای ترجمه کرد که خواننده متوجه شود که دیگران به رحبعام در ساخت این شهرها کمک کردند. ترجمه جایگزین: «رحبعام در اورشلیم زندگی کرد و کارگرانی در اختیار داشت که شهرها را ساختند»
اسامی شهرها است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسامی شهرها است.
کلمه « حصارها » در اینجا به شهرهای دارای استحکامات اشاره میکند. رحبعام « حصارها را محکم ساخت » به این معنی است که او مواضع دفاعی شهرها را مستحکم ساخت. ترجمه جایگزین: «او مواضع دفاعی شهرها را مستحکم ساخت»
« شهرها را بسیار مستحکم ساخت »
کنترل طوایف یهودا و بنیامین در دست رحبعام باقی ماند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «کاهنان و لاویان... از درون مرزهای خود رحبعام را حمایت کردند» یا ۲) «کاهنان و لاویان...از مرزهای سرزمینهای خود گذشتند و به رحبعام پیوستند»
زمینهایی که برای چرای حیوانات استفاده میشد.
«اخراج کردن » اصطلاحی است به معنی با زور بیرون راندن افراد. ترجمه جایگزین: «یربعام و پسرانش آنها را بزور بیرون کردند»
بهتر است عبارت فوق برای فهم بیشتر خواننده به این شکل ترجمه شود که مردم به یربعام برای ساخت بتها کمک کردند. ترجمه جایگزین: «بتهایی به شکل دیو و گوساله که صنعتگران او ساخته بودند»
«مردم...پشت سر لاویان آمدند» یا «مردم...بعد از لاویان به اورشلیم آمدند»
در اینجا کلمه «دل» بیانگر افکار و تمایلات است. اصطلاح «دل مشغول ساختن» به معنی مصمم بودن برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «کسانی که مصمم به ستایش یهوه بودند»
از ستایش یهوه به گونهای صحبت شده که گویی شخصی در جستجوی یهوه است. ترجمه جایگزین: «ستایش کردن یهوه»
حمایت مردم از یهوه به عنوان پادشاه به شکلی بیان شده که گویی او را قوی کردند. ترجمه جایگزین: «از رحبعام پسر سلیمان به عنوان پادشاه حمایت کردند»
از روش زندگی و رفتار اشخاص در اینجا به شکلی سخن گفته شده که گویی بر روی جادهای قدم میزدند. ترجمه جایگزین: «آنها ازالگوی داوود و سلیمان به مدت سه سال پیروی کردند»
نام دو تن از زنان است.
نام دو تن از مردان است.
اسامی مردان است.
اسامی زنان است.
اصطلاح فوق به معنی ازدواج کردنش با آن زن است. ترحمه جایگزین: «رحبعام با مَعکَه ازدواج کرد»
اسامی مردان است.
«۱۸ همسر و ۶۰ زن صیغهای... ۲۸ پسر و ۶۰ دختر»
«در این اندیشه بود که ابیا را پادشاه سازد»
«تمامی پسرانش را از اقصی نقاط سرزمین به شهرهای دارای استحکاماتِ طوایف یهودا و بنیامین فرستاد»
1و چون سلطنت رَحُبْعام استوار گردید و خودش تقویت یافت، او با تمامی اسرائیل شریعت خداوند را ترك نمودند.2و در سال پنجم سلطنت رَحُبْعام، شِیشَق پادشاه مصر به اورشلیم برآمد زیراكه ایشان بر خداوند عاصی شده بودند.3با هزار و دویست ارابه و شصت هزار سوار و خلقی كه از مصریان و لُوبیان و سُكیان و حَبَشیان همراهش آمدند، بیشمار بودند.4پس شهرهای حصاردار یهودا را گرفت و به اورشلیم آمد.5و شَمَعْیای نبی نزد رَحُبْعام و سروران یهودا كه از ترس شِیشَق در اورشلیم جمع بودند آمده، به ایشان گفت: « خداوند چنین میگوید: شما مرا ترك كردید پس من نیز شما را به دست شِیشَق ترك خواهم نمود.»6آنگاه سروران اسرائیل و پادشاه تواضع نموده، گفتند: « خداوند عادل است.»7و چون خداوند دید كه ایشان متواضع شدهاند، كلام خداوند بر شَمَعْیا نازل شده، گفت: «چونكه ایشان تواضع نمودهاندایشان را هلاك نخواهم كرد بلكه ایشان را اندك زمانی خلاصی خواهم داد و غضب من به دست شِیشَق بر اورشلیم ریخته نخواهد شد.8لیكن ایشان بندۀ او خواهند شد تا بندگی من و بندگی ممالك جهان را بدانند.»9پس شِیشَق پادشاه مصر به اورشلیم برآمده، خزانههای خانۀ خداوند و خزانههای خانۀ پادشاه را گرفت و همه چیز را برداشت و سپرهای طلا را كه سلیمان ساخته بود برد.10و رَحُبْعام پادشاه به عوض آنها سپرهای برنجین ساخت و آنها را به دست سردارانِ شاطرانی كه دَرِ خانۀ پادشاه را نگاهبانی میكردند سپرد.11و هر وقتی كه پادشاه به خانۀ خداوند داخل میشد شاطران آمده، آنها را برمیداشتند و آنها را به حجرۀ شاطران باز میآوردند.12و چون او متواضع شد، خشم خداوند از او برگشت تا او را بالكل هلاك نسازد؛ و در یهودا نیز اعمال نیكو پیدا شد.13و رَحُبْعام پادشاه، خویشتن را در اورشلیم قوی ساخته، سلطنت نمود. و رَحُبْعام چون پادشاه شد چهل و یك ساله بود، و در شهر اورشلیم كه خداوند آن را از تمام اسباط اسرائیل برگزید تا اسم خود را در آن بگذارد، هفده سال پادشاهی كرد و اسم مادرش نعْمَه عَمُّونیه بود.14و او شرارت ورزید زیرا كه خداوند را به تصمیم قلب طلب ننمود.15و اما وقایع اول و آخر رَحُبْعام آیا آنها در تواریخ شَمَعْیای نبی و تواریخ انساب عَدُّوی رایی مكتوب نیست؟ و در میان رَحُبْعام و یرُبْعام پیوسته جنگ میبود.16پس رَحُبْعام با پدران خود خوابید و در شهر داود دفن شد و پسرش اَبِیابه جایش سلطنت كرد.
در این باب روایت رحبعام پادشاه به پایان میرسد.
پیروی ازیهوه
امنیت اسرائیل و یهودا به پیروی از یهوه و نه به قدرت نظامی وابسته بود. خدا به دلیل سرپیچی رحبعام اجازه داد که پادشاه مصر تمام ثروتی را که سلیمان ذخیره کرده بود، به تاراج ببرد.
عبارت بالا در اینجا نشاندهنده آغاز بخش جدیدی از روایت است. اگر در زبان شما شیوهای برای این مورد وجود دارد میتوانید آن را به کار ببرید.
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که رحبعام سلطنتش را استوار گردانید»
کلمات « تمامی اسرائیل » به طور خاص به مردم طوایف یهودا و بنیامین که تحت فرمانروایی رحبعام بودند، اشاره میکند. در عبارت قبلی فعل میتواند جابهجا شود. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم اسرائیل که تحت فرمانروایی او بودند از پیروی قوانین شریعت یهوه دست کشیدند»
عبارت فوق نشاندهنده ی شروع اتفاقات دیگر در روایت است و اگر در زبان شما روشی برای بیان آن وجود دارد میتوانید در اینجا آن را به کار ببرید.
عبارت فوق به پنجمین سال سلطنت رحبعام اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در پنجمین سالی که رحبعام پادشاه بود» یا «در سال پنجم سلطنت رحبعام پادشاه»
«شیشق پادشاه مصر» در اینجا کنایه از شیشق و ارتش مصر است. ترجمه جایگزین: «شیشق پادشاه مصر همراه با لشکریانش به اورشلیم حمله کردند»
نام مردی است.
عبارت بالا اصطلاحی به معنی حمله یا صف آرایی کردن است. ترجمه جایگزین: «برای تهاجم آمد»
« ۱۲۰۰ ارابه و ۶۰۰۰۰ سوار »
در عبارت فوق از صنعت ادبی اغراق استفاده شده و به این معناست که تعداد سربازان به قدری زیاد بوده که به آسانی قابل شمارش نبودند. ترجمه جایگزین: «سربازان بسیار»
منظور مردمانی از سرزمینهای لیبی، سوکی و اتیوپی است. محل دقیق سرزمین سوکی دقیقا مشخص نیست، ولی ممکن است در بخشی از کشور لیبی کنونی باشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام مردی است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۱۱: ۲ رجوع کنید.
در اینجا کلمه « دست » بیانگر قدرت است. یهوه از قادر ساختن ارتش شیشق به شکست دادن پادشاه و فائق آمدن بر اورشلیم به گونهای صحبت کرده است که انگار او آنها را در دستان شیشق گذاشته بود. ترجمه جایگزین: «بنابراین من شیشق را قادر ساختم تا شما را شکست دهد» یا «بنابراین من شما را اسیر شیشق ساختم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بزرگان اسرائیل و پادشاه خود را فروتن و خاضع ساخته بودند»
عبارت فوق اصطلاحی است که به منظور ابلاغ پیام خدا به پیامبران و مردمش مورد استفاده قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «یهوه این پیام را فرمود... و گفت» یا «یهوه این کلام را فرمود...و گفت»
معانی محتمل عبارتند از ۱) یهوه به شیشق اجازه حمله به اورشلیم خواهد داد که برای مردم مشکلات زیادی به بار خواهد آورد ولی او آنها را از نابودی حتمی نجات خواهد داد یا ۲) کلمات « اندک زمانی » را میتوان به صورت « به زودی » ترجمه کرد و به معنی آن است که یهوه قبل از تخریب کامل شهر توسط شیشق، مردم اورشلیم را نجات خواهد داد.
یهوه به گونهای از خشمش صحبت میکند که گویی جسم مایعی بود و از عصبانیت خود به صورت ریختن آن مایع صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «من خشمم را در برابر اورشلیم بیان نخواهم کرد» یا «اورشلیم از آثار خشم من متضرر نخواهد شد»
در اینجا کلمه « دست » بیانگر شخص شیشق است. ترجمه جایگزین: «توسط شیشق»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« شیشق پادشاه مصر » کنایه از شیشق همراه با ارتش مصر میباشد. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۱۲: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «شیشق پادشاه مصر همراه با سپاهیانش به اورشلیم آمد»
عبارت فوق اصطلاحی است به معنی حمله کردن یا صف آرایی کردن است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۱۲: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «به قصد حمله آمدند»
در اینجا کلمه «خانه» بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
عبارت بالا را بهتر است به گونهای ترجمه کرد که مخاطب متوجه شود دیگران برای ساخت این سپرها به سلیمان کمک کرده بودند. ترجمه جایگزین: «سپرهای طلایی که صنعتگران سلیمان به دستور وی ساخته بودند»
عبارت فوق را بهتر است به گونهای ترجمه کرد که خواننده متوجه شود دیگران به رحبعام برای ساخت این سپرها کمک کرده بودند. ترجمه جایگزین: «رحبعام پادشاه به صنعتگرانش امر کرده بود که سپرهای برنزی بسازند»
« به جای سپرهای طلایی »
در اینجا کلمه « دست » بیانگر مسئولیت داشتن یا مراقبت کردن است. ترجمه جایگزین: «مسئولیت آنها را به سرداران سپرد»
در اینجا کلمه «در» بیانگر محل ورود است. ترجمه جایگزین: «که از ورودیِ خانه پادشاه نگهبانی میکردند»
در اینجا از عبارت فوق به منظور اشاره به واقعهای مهم در روایت استفاده شده است. اگر در زبان شما شیوهای برای بیان این امر وجود دارد، میتوانید در اینجا از آن استفاده کنید.
«نگهبانان سپرها را جابهجا میکردند»
از عدم عصبانیت یهوه نسبت به رحبعام به گونهای صحبت شده که گویی خشم یهوه شخصی است که از رحبعام رو برگردانده است. ترجمه جایگزین: «یهوه دیگر از او خشمگین نبود و به همین دلیل او را به طور کامل هلاک نساخت»
«علاوه بر آن ... بود»
« ۴۱ ساله... ۱۷ سال »
معانی محتمل برای عبارت « اسم گذاشتن » عبارتند از ۱) استعارهای است برای « سکنی گزیدن ». ترجمه جایگزین: «تا در آنجا ساکن شود» یا ۲) اصطلاحی است که به مالکیت اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «تا به او تعلق داشته باشد»
نام زنی است.
کلمه « قلب » در اینجا بیانگر افکار و تمایلات است. اصطلاح «به تصمیم قلب» به معنی تصمیم به انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «او به طلب یهوه اقدام نکرد»
ستایش یهوه به گونهای بیان شده که گویی شخص در جستجوی یهوه است. ترجمه جایگزین: «ستایش کردن یهوه»
« از اول تا به آخر » این دو کلمه صنعت ادبی بدیع کلی با قیاس مخالف را شکل میدهند و مربوط به تمام کارهایی است که رحبعام از ابتدا تا انتهای سلطنتش انجام داد. ترجمه جایگزین: «هر آنچه که او انجام داد»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت و چنین انگاشت که پاسخ مثبت است. برای تاکید از این پرسش بدیهی استفاده شده است که آن را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها نوشته شده بودند...یربعام» یا «شما میتوانید درباره آنها بخوانید...یربعام»
نام دو تن از مردان است.
اسامی پادشاهان بیانگر ارتشهای تحت فرمان آنها بود. ترجمه جایگزین: «جنگهایی که ارتشهای رحبعام و یربعام پیوسته درگیر آنها بودند»
نام مردی است.
از مرگ رحبعام به گونهای سخن به میان آمده که گویی به خواب فرو رفته بود. ترجمه جایگزین: «رحبعام فوت کرد»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم او را در شهر داوود دفن کردند»
« به جایش » اصطلاحی است به معنی « جایگزین او » است. ترجمه جایگزین: «به جای رحبعام بر تخت پادشاهی نشست»
1در سال هجدهم سلطنت یرُبْعام، اَبیا بر یهودا پادشاه شد.2سه سال در اورشلیم پادشاهی كرد و اسم مادرش میكایا دختر اوریئیل از جبعه بود. و در میان اَبیا و یرُبْعام جنگ بود.3و اَبِیا با فوجی از شجاعان جنگ آزموده یعنی چهارصد هزار مرد برگزیده تدارك جنگ دید، و یرُبْعام با هشتصد هزار مرد برگزیده كه شجاعان قوی بودند با وی جنگ را صف آرایی نمود.4و اَبِیا بر كوه صَمارایم كه در كوهستان افرایم است برپا شده، گفت: «ای یرُبْعام و تمامی اسرائیل مرا گوش گیرید!5آیا شما نمیدانید كه یهُوَه خدای اسرائیل سلطنت اسرائیل را به داود و پسرانش با عهد نمكین تا به ابد داده است؟6و یرُبْعام بن نَباط بندۀ سلیمان بن داود برخاست و بر مولای خود عصیان ورزید.7و مردان بیهوده كه پسران بلّیعال بودند نزد وی جمع شده، خویشتن را به ضد رَحُبْعام بن سلیمان تقویت دادند، هنگامی كه رَحُبْعام جوان و رقیق القلب بود و با ایشان مقاومت نمیتوانست نمود.8و شما الا´ن گمان میبرید كه با سلطنت خداوند كه در دست پسران داود است مقابله توانید نمود؟ و شما گروه عظیمی میباشید و گوسالههای طلا كه یرُبْعام برای شما به جای خدایان ساخته است با شما میباشد.9آیا شما كَهَنَه خداوند را از بنیهارون و لاویان را نیز اخراج ننمودید و مثل قومهای كشورها برای خود كاهنان نساختید؟ و هركه بیاید و خویشتن را با گوسالهای و هفت قوچ تقدیس نماید، برای آنهایی كه خدایان نیستندكاهن میشود.10و اما ما یهُوَه خدای ماست و او را ترك نكردهایم و كاهنان از پسران هارون خداوند را خدمت میكنند و لاویان در كار خود مشغولند.11و هر صبح و هر شام قربانیهای سوختنی و بخور معطر برای خداوند میسوزانند و نانِ تَقْدِمِه بر میز طاهر مینهند و شمعدان طلا و چراغهایش را هر شب روشن میكنند زیرا كه ما وصایای یهُوَه خدای خود را نگاه میداریم؛ اما شما او را ترك كردهاید.12و اینك با ما خدا رئیس است و كاهنان او با كَرِنّاهای بلند آواز هستند تا به ضد شما بنوازند. پس ای بنیاسرائیل با یهُوَه خدای پدران خود جنگ مكنید زیرا كامیاب نخواهید شد.»13اما یرُبْعام كمین گذاشت كه از عقب ایشان بیایند و خود پیش روی یهودا بودند و كمین در عقب ایشان بود.14و چون یهودا نگریستند، اینك جنگ هم از پیش و هم از عقب ایشان بود. پس نزد خداوند استغاثه نمودند و كاهنان كَرِنّاها را نواختند.15و مردان یهودا بانگ بلند برآوردند، و واقع شد كه چون مردان یهودا بانگ برآوردند، خدا یرُبْعام و تمامی اسرائیل را به حضور اَبِیا و یهودا شكست داد.16و بنیاسرائیل از حضور یهودا فرار كردند و خدا آنها را به دست ایشان تسلیم نمود.17و اَبِیا و قوم او آنها را به صدمۀ عظیمی شكست دادند، چنانكه پانصد هزار مرد برگزیده از اسرائیل مقتول افتادند.18پس بنیاسرائیل در آن وقت ذلیل شدند و بنییهودا چونكه بر یهُوَه خدای پدران خود توكل نمودند، قوی گردیدند.19و اَبِیا یرُبْعام را تعاقب نموده، شهرهای بیتئیل را با دهاتش و یشانَه را با دهاتش و اَفْرون را با دهاتش از او گرفت.20و یرُبْعام در ایام اَبِیا دیگر قوت بهم نرسانید وخداوند او را زد كه مرد.21و اَبِیا قوی میشد و چهارده زن برای خود گرفت و بیست و دو پسر و شانزده دختر به وجود آورد.22پس بقیۀ وقایع اَبِیا از رفتار و اعمال او در مِدْرَسِ عِدُّوی نبی مكتوب است.
اعتماد
ابیا، پادشاهِ یهودا با اعتماد و اتکا به خدا توانست بر ارتش اسرائیل غلبه کند، علیرغم اینکه سپاه آنها دو برابر لشکر او بود.
عبارت فوق به هجدهمین سال سلطنت یربعام به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هجدمین سالی که یربعام پادشاه بود» یا «در سال هجدهم از سلطنت یربعام پادشاه»
«میکایا» نام زنی است. «اوریئیل» نام مردی است.
نام پادشاهان بیانگر ارتشهای تحت فرمان آنها است. ترجمه جایگزین: «بین ارتش ابیا و سپاه یربعام جنگ بود»
« چهارصد هزار مرد برگزیده...هشتصد هزار مرد برگزیده ». عبارت « مردان برگزیده » اصطلاحی است که به سربازان جنگ آزموده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: « ۴۰۰۰۰۰مرد آموزش دیده...۸۰۰۰۰۰ مرد آموزش دیده».
ابیا با طرح این سوال بدیهی تاکید میکند که میتوان انتظار پاسخ مثبت داشت. پرسش فوق را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما به خوبی میدانید که... پیمان رسمی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« مردان اوباش » یا « مردان بدجنس »
« به یربعام پیوستند »
منظور اسرائیل متحد و یکپارچه در زمان داوود و سلیمان است.
کلمه « دست » در اینجا بیانگر قدرت و تملک است. ابیا چنین ادعا میکند که فقط نسل داوود حق فرمانروایی بر قلمرو یهوه را دارند. عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «که در دست نسل داوود است » یا « که فقط نسل داوود قدرت فرمانروایی دارند»
برای فهم درستترمخاطب بهتر است عبارت فوق را چنین ترجمه کرد که یربعام از دیگران خواسته تا گوسالههای طلا را بسازند. ترجمه جایگزین: «گوسالههای طلایی که یربعام فرمان ساخت آنها را به صنعتگرانش داده بود»
ابیا با طرح این سوال بدیهی قصد ملامت مردم را دارد و بر پاسخ مثبت قابل انتظار تاکید میکند. این پرسش را میتوان به صورت جمله اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما شما اخراج کردید... همانند مردم کشورهای دیگر که انجام دادند»
« هر کس که بیاید و با عنوان کاهن خدمت کند »
عبارت « آنهایی که خداوند نیستند » به گوسالههای طلایی اشاره میکند که صنعتگران به دستور یربعام ساخته بودند. اگر چه کاهنان چنان به آنها خدمت میکردند که گویی خدا بودند ولی در واقع خدایان حقیقی نبودند. ترجمه جایگزین: «کاهن بتهایی که خدای واقعی نیستند، میگردد»
کلمه ی « ما » به مردم سرزمینهای جنوبی یهودا اشاره میکند.
کلمه « کار » را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که کار میکنند»
« نان مقدس » به دوازده قطعه نان اشاره میکند که کاهنان بر روی میز طلایی قربانگاه یا معبد قرار میدادند تا به عنوان سمبل حضور خدا به او تقدیم شود.
آنها همچنین از شمعدانها مراقبت میکنند.
« بنابراین هر شب شمعها را روشن میکنند » با « هر شب چراغها را روشن میکنند »
در اینجا خط مقدم ارتش به سر تشبیه شده است. ابیا چنین میگوید که خدا همان کسی است که رهبری ارتش یهودا در جنگ را بر عهده دارد. ترجمه جایگزین: «خدا رهبر ماست»
از آنجاییکه یهوه رهبری ارتش یهودا را بر عهده دارد، ابیا از جنگ ارتش اسرائیل با سپاه یهودا چنان سخن میگوید که گویی آنها خود در برابر یهوه میجنگیدند.
« حمله غیرمنتظره از پشت سپاه یهودا »
« سربازانی که حمله غیرمنتظره کردند، پشت سر آنها بودند »
«یهودا» بیانگر سربازان ارتش یهودا است. ترجمه جایگزین: «وقتی که سربازان یهودا به عقب نگریستند»
عبارت « متعجب شدند » در اینجا نشان میدهد که سربازان از مشاهداتشان متعجب شدند.
کلمه « جنگ » را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش اسرائیل با آنها هم از پیش و هم از پس میجنگید»
از توانمند ساختن ارتش یهودا توسط خدا برای شکست یربعام و ارتش اسرائیل به گونهای صحبت شده که گویی خدا آنها را شکست داد. ترجمه جایگزین: «خدا ابیا و ارتش یهودا را قادر ساخت تا یربعام و تمامی اسرائیل را شکست دهند»
کلمه « اسرائیل » بیانگر سپاه اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «تمامی ارتش اسرائیل»
در اینجا کلمه « یهودا » بیانگر ارتش یهودا است. ترجمه جایگزین: «از برابر ارتش یهودا گریختند»
کلمه « دست » در اینجا بیانگر قدرت است.از توانمند ساختن ارتش یهودا توسط خدا برای شکست ارتش اسرائیل به گونهای صحبت شده که گویی خدا ارتش اسرائیل را در دستان سپاه یهودا قرار داده بود. ترجمه جایگزین: «خدا یهودا را قادر ساخت تا مردم اسرائیل را شکست دهد»
اصطلاح فوق به معنی شکست کامل آنها یا کشته شدن تعداد زیادی از سربازان آنها بود. ترجمه جایگزین: «آنها را به طور کامل شکست دادند» یا «تعداد زیادی از سربازانشان را قلع و قمع کردند»
«پانصد هزار مرد برگزیده». عبارت «مردان برگزیده» اصطلاحی است که به سربازان جنگ آزموده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «۵۰۰۰۰۰ تن از بهترین سربازان»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ارتش یهودا، مردم اسرائیل را خوار و ذلیل کردند»
«ابیا تحت تعقیب قرار داد»
اسامی شهرها است.
از مرگ یربعام توسط یهوه به گونهای سخن گفته شده که گویی یهوه یربعام را کشت. این احتمال وجود دارد که یهوه سبب بیماری یربعام شده باشد. ترجمه جایگزین: «یهوه باعث مرگ یربعام شد» یا «یهوه باعث بیماریِ منجر به مرگ یربعام شد»
اصطلاح « زن گرفتن » به معنی ازدواج با آنها است. ترجمه جایگزین: «او با چهارده زن ازدواج کرد»
«۱۴ همسر...۲۲ پسر و ۱۶ دختر»
« رفتار و سخنان او» یا « رفتارش و آن چه بر زبان میآورد »
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «در تاریخ آمده که عِدُّوی نبی به رشته تحریر درآورد»
1و اَبِیا با پدران خود خوابید و او را در شهر داود دفن كردند و پسرش آسا در جایش پادشاه شد؛ و در ایام او زمین ده سال آرامی یافت.2و آسا آنچه را كه در نظر یهُوَه خدایش نیكو و راست بود به جا میآورد،3و مذبحهای غریب و مكانهای بلند را برداشت و بتها را بشكست و اَشُوریم را قطع نمود؛4و یهودا را امر فرمود كه یهُوَه خدای پدران خود را بطلبند و شریعت و اوامر او را نگاه دارند.5و مكانهای بلند و تماثیل شمس را از جمیع شهرهای یهودا دور كرد؛ پس مملكت به سبب او آرامی یافت.6و شهرهای حصاردار در یهودا بنا نمود زیرا كه زمین آرام بود و در آن سالها كسی با او جنگ نكرد چونكه خداوند او را راحت بخشید.7و به یهودا گفت: «این شهرها را بنا نماییم و دیوارها و برجها با دروازهها و پشتبندها به اطراف آنها بسازیم.8زیرا چونكه یهُوَه خدای خود را طلبیدهایم زمین پیش روی ما است. او را طلب نمودیم و او ما را از هر طرف راحت بخشیده است.» پس بنا نمودند و كامیاب شدند.9و آسا لشكری از یهودا یعنی سیصد هزار سپردار و نیزهدار داشت و از بنیامین دویست و هشتاد هزار سپردار و تیرانداز كه جمیع اینها مردان قوی جنگی بودند.10پس زارَح حَبشی با هزار هزار سپاه و سیصد ارابه به ضد ایشان بیرونآمده، به مَرِیشَه رسید.11و آسا به مقابله ایشان بیرون رفت؛ پس ایشان در وادی صَفاتَه نزد مَرِیشَه جنگ را صفآرایی نمودند. و آسا یهُوَه خدای خود را خوانده، گفت: «ای خداوند نصرت دادن به زورآوران یا به بیچارگان نزد تو یكسان است؛ پس ای یهُوَه خدای ما، ما را اعانت فرما زیرا كه بر تو توكل میداریم و به اسم تو به مقابله این گروه عظیم آمدهایم، ای یهُوَه تو خدای ما هستی پس مگذار كه انسان بر تو غالب آید.»12آنگاه خداوند حَبَشیان را به حضور آسا و یهودا شكست داد و حَبَشیان فرار كردند.13و آسا با خلقی كه همراه او بودند، آنها را تا جَرار تعاقب نمودند و از حَبَشیان آنقدر افتادند كه از ایشان كسی زنده نماند، زیرا كه به حضور خداوند و به حضور لشكر او شكست یافتند و ایشان غنیمت از حد زیاده بردند.14و تمام شهرها را كه به اطراف جرار بود، تسخیر نمودند زیرا ترس خداوند بر ایشان مستولی شده بود و شهرها را تاراج نمودند، زیرا كه غنیمتِ بسیار در آنها بود.15و خیمههای مواشی را نیز زدند و گوسفندان فراوان و شتران را برداشته، به اورشلیم مراجعت كردند.
بخش مربوط به آسای پادشاه در این باب آغاز میشود (کتاب دوم تواریخ ۱۴-۱۶)
اعتماد
آسا با اتکا به یهوه توانست ارتش یک میلیون نفری سرزمین نوبیا را شکست دهد. اعتماد به یهوه مهمتر از اتکا به قدرت نظامی است.
از مرگ ابیا در اینجا چنان صحبت شده که گویی به خواب رفته است. ترجمه جایگزین:« ابیا فوت کرد »
« مردم او را دفن کردند »
عبارت «در جایش» کنایهای است به معنی «به جای او». ترجمه جایگزین: «به جای ابیا پادشاه شد»
« در خلال سلطنتش »
از برقراری صلح چنان صحبت شده که گویی زمین به آرامش رسیده است. ترجمه جایگزین: «به مدت ده سال در آن سرزمین صلح برقرار شد» یا «طی ده سال جنگی در آن سرزمین رخ نداد»
کلمه «نظر» در اینجا به دیدن اشاره میکند و دیدن نیز بیانگر قضاوت است. یهوه اعمال آسا را نظاره میکرد و مورد تایید قرار میداد. ترجمه جایگزین: «آن چه که یهوه به نیکی و راستی قضاوت میکرد» یا «آن چه یهوه به نیکی و راستی نظاره میکرد»
از زمانی که آسا پادشاه شد به سردارانش امر کرد که اعمال فوق را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «او مردم را واداشت که ستونهای سنگی را بشکنند و اشیرهها را خرد کنند»
کلمه « یهودا » در اینجا به مردم سرزمین یهودا اشاره میکند. از طلبیدن یهودا در اینجا به گونهای صحبت شده که گویی او را جستجو میکردند. ترجمه جایگزین: «او به مردم یهودا دستور داد تا یهوه را ستایش کرده و از او پیروی کنند»
از زمانی که آسا به پادشاهی رسید به سردارانش امر کرد تا اعمال فوق را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «مردم تحت فرمانروایی او مکانهای بلند را از میان برداشتند»
از رخ ندادن هیچ جنگی به گونهای سخن به میان آمده که گویی صلح بر قلمرو پادشاهی حاکم شده بود. ترجمه جایگزین: «قلمرو پادشاهی تحت فرماندهی او در صلح به سر میبرد»
«تحت سلطنت او» . از فرمانروایی پادشاه بر قلمرو خود چنان سخن به میان آمده که گویی پادشاه بر قلمرو حکومت تسلط دارد یا قلمرو سلطنت تحت پادشاهی او است. ترجمه جایگزین: «در خلال سلطنتش» یا «تا زمانی که او پادشاهی میکرد»
از زمانیکه آسا به پادشاهی رسید به سردارانش دستور داد تا اعمال فوق را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «کارگرانش شهرهای مستحکم بنا کردند»
از برقراری صلح چنان سخن به میان آمده که گویی زمین در آرامش بود. ترجمه جایگزین: «صلح بر زمین حاکم شد»
در اینجا «یهودا» به مردم سرزمین یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آسا به مردم یهودا گفت»
«صلح در همه جا». عبارت فوق به این معنی است که یهودا با ملتهای همجوار در صلح به سر میبرد. [ در فارسی در آیه ۸ آمده است]
ایجاز به کار برده شده میتواند از متن استنتاج شود. ترجمه جایگزین: «پس آنها شهرها را ساختند»
« سی صد هزار مرد .... دویست و هشتاد هزار مرد »[ در فارسی در آیه ۹ آمده است]
نام مردی است.[ در فارسی در آیه ۱۰ آمده است]
« ۱۰۰۰۰۰۰ سرباز با ۳۰۰۰ ارابه »[ در فارسی در آیه ۱۰ آمده است]
نام محلی است.[ در فارسی در آیه ۱۰ آمده است]
نام محلی است.[ در فارسی در آیه ۱۱ آمده است]
در اینجا « آسا » بیانگر پادشاه و ارتش تحت فرمانش در جنگ است. دقیقا مشخص نیست که آسا بیرون رفت تا با او بجنگد یا نه. ترجمه جایگزین: «آسا و ارتش تحت فرمانش برای جنگ با او خارج شدند»[ در فارسی در آیه ۱۱ آمده است]
در اینجا «اسم» بیانگر قدرت یهوه است. ترجمه جایگزین: «از جانب تو» یا «با قدرت تو»
از آنجایی که ارتش یهودا در نام یهوه جنگ را آغاز کرد، آسا از شکست زارح در مقابل یهودا به گونهای سخن گفته که گویی زارح مغلوب یهوه شده بود. ترجمه جایگزین: «مگذار آن مرد بر مردم تو غلبه کند»
از توانمند ساختن ارتش یهودا توسط خدا برای شکست حبشیان به گونهای صحبت شده که گویی خدا حبشیان را شکست داد. ترجمه جایگزین: «خدا آسا و ارتش یهودا را قادر ساخت تا حبشیان را شکست دهند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) به قدری تلفات حبشیان زیاد بود که دیگر قادر به بازسازی ارتش خود نبودند یا ۲) تلفات حبشیان آن قدر زیاد بود که دیگر هیچ کس زنده باقی نماند.
در اینجا « افتادن » صنعت ادبی حسن تعبیر است که برای کشته شدن در نبرد به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «حبشیان بسیاری کشته شدند»
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا ارتش یهوه کاملا سپاه آنها را معدوم کرد»
از ترس ساکنین روستاهای اطراف[ در فارسی شهرها] به گونهای صحبت شده که گویی وحشت وسیلهای بود که بر سر آنها فرود آمده بود. معانی محتمل عبارتند از ۱) « ترس یهوه » به ترس از یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه باعث ترسِ ساکنین شده بود» یا ۲) « ترس یهوه » به وحشت کردن از یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا ساکنین از یهوه وحشت کرده بودند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و روح خدا به عَزَرْیا ابن عودید نازل شد.2و او برای ملاقات آسا بیرون آمده، وی را گفت: «ای آسا و تمامی یهودا و بنیامین از من بشنوید! خداوند با شما خواهد بود هر گاه شما با او باشید؛ و اگر او را بطلبید او را خواهید یافت؛ اما اگر او را ترك كنید او شما را ترك خواهد نمود.3و اسرائیل مدت مدیدی بیخدای حق و بیكاهن معلم و بیشریعت بودند.4اما چون در تنگیهای خود به سوی یهُوَه خدای اسرائیل بازگشت نموده، او را طلبیدند او را یافتند.5و در آن زمان به جهت هر كه خروج و دخول میكرد، هیچ امنیت نبود بلكه اضطراب سخت بر جمیع سكنه كشورها میبود.6و قومی از قومی و شهری از شهری هلاك میشدند، چونكه خدا آنها را به هر قسم بلا مضطرب میساخت.7اما شما قوی باشید و دستهای شما سست نشود زیرا كه اجرت اعمال خود را خواهید یافت.»8پس چون آسا این سخنان و نبوت (پسر) عودید نبی را شنید، خویشتن را تقویت نموده، رجاسات را از تمامی زمین یهودا و بنیامین و از شهرهایی كه در كوهستان افرایم گرفته بود دور كرد، و مذبح خداوند را كه پیش روی رواق خداوند بود تعمیر نمود.9و تمامی یهودا و بنیامین و غریبان را كه از افرایم و مَنَسَّی و شمعون در میان ایشان ساكن بودند، جمع كرد زیرا گروه عظیمی از اسرائیل چون دیدند كه یهُوَه خدای ایشان با او میبود به او پیوستند.10پس در ماه سوم از سال پانزدهم سلطنت آسا در اورشلیم جمع شدند.11و در آن روز هفتصد گاو و هفت هزار گوسفند از غنیمتی كه آورده بودند، برای خداوند ذبح نمودند.12و به تمامی دل و تمامی جان خود عهد بستند كه یهُوَه خدای پدران خود را طلب نمایند.13و هر كسی كه یهوه خدای اسرائیل را طلب ننماید، خواه كوچك و خواه بزرگ، خواه مرد و خواه زن، كشته شود.14و به صدای بلند و آواز شادمانی و كَرِنّاها و بوقها برای خداوند قسم خوردند.15و تمامی یهودا به سبب این قسم شادمان شدند زیرا كه به تمامی دل خود قسم خورده بودند، و چونكه او را به رضامندیتمام طلبیدند وی را یافتند و خداوند ایشان را از هر طرف امنیت داد.16و نیز آسا پادشاهْ مادر خود معكه را از ملكه بودن معزول كرد زیرا كه او تمثالی به جهت اَشیره ساخته بود. و آسا تمثال او را قطع نمود و آن را خرد كرده، در وادی قدرون سوزانید.17اما مكانهای بلند از میان اسرائیل برداشته نشد. لیكن دل آسا در تمامی ایامش كامل میبود.18و چیزهایی را كه پدرش وقف كرده، و آنچه را كه خودش وقف نموده بود از نقره و طلا و ظروف به خانۀ خداوند درآورد،19و تا سال سی و پنجم سلطنت آسا جنگ نبود.
بخش مربوط به آسام پادشاه در این باب همچنان ادامه مییابد.
عهد
مردم عهد کردند که در خدمت خدا باشند. در نهایت آنها موفق به انجام این مهم نخواهند شد.
اصطلاح
عبارت «در جستجوی یهوه» به معنی «در پی کسب ایمان و اطاعت از یهوه» که روشی مرسوم برای توصیف ستایش یهوه است. احتمال دارد که معنی این اصطلاح درباره اشتیاق به ستایش کامل یهوه باشد.
عبارت فوق اصطلاحی است به معنی این که روح خدا عزریا را تحت تاثیر قرار داد و او را قادر به نبوت ساخت. ترجمه جایگزین: «روح خدا توانایی نبوت به عزریا اعطا کرد»
نام مردی است.
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «تو او را خواهی یافت» یا «او به تو اجازه خواهد داد تا او را بیابی»
در اینجا « اسرائیل » به مردم اسرائیل اشاره میکند. عبارت فوق به زمانی اشاره دارد که مردم اسرائیل خدای حقیقی را ستایش نمی کردند. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل خدای حقیقی را عبادت نمیکردند»
« بدون کاهنی که به آنها آموزش بدهد »
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها او را پیدا کردند» یا «او به آنها اجازه داد تا او را بیابند»
عبارت فوق اصطلاح است و به شخصی اشاره میکند که به جایی دور از خانهاش سفر میکند. ترجمه جایگزین: «منظور شخصی است که به جایی سفر میکرد»
از مردمی که دچار مشکلات عدیده هستند به گونهای صحبت شده است که گویی این مصائب اشیایی تحمیل شده به آنها هستند. ترجمه جایگزین: «تمامی ساکنین کشورها مشکلات عظیمی را تجربه کردند»
کلمه «آنها» به «قوم» و «شهر» اشاره میکند. از غلبه کردن بر یکدیگر به گونهای سخن به میان آمده که گویی دو طرف همدیگر را تکه تکه میکردند. ترجمه جایگزین: «اقوام و شهرها یکدیگر را نابود میکردند، ملتها علیه هم میجنگیدند، شهرها با هم نبرد میکردند»
در اینجا «قوم» و «شهر» کنایه از مردمی است که در آنجا زندگی میکردند. شما میتوانید کلمات ربط را برای تفهیم ارتباط بین این دو عبارت جایگزین کنید. ترجمه جایگزین: «ملتها و شهرها یکدیگر را نابود میکردند همان طوری که مردم یک ملت علیه ملتی دیگر میجنگیدند و مردم یک شهر علیه مردمان شهر دیگر نبرد میکردند»
در اینجا کلمه « دستها » بیانگر مردمی است که کار میکنند. ترجمه جایگزین: «هنگام کار کردن سستی به خود راه ندهید»
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. کلمه یهوه در نقش فاعلی به قرینه حذف شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه اعمال شما را پاداش خواهد داد»
«زمانی که آسا سخنان عودید نبی را شنید» یا «هنگامی که آسا نبوت عودید نبی را شنید». عبارت «نبوت عودید نبی» توصیف کننده عبارت «این سخنان» است.
بسیاری نسخ از جمله UDB، عبارت فوق را چنین آوردهاند: «نبوت عزریا پسر عودید نبی». آنها به این دلیل این گونه نوشتهاند که منطبق با دوم تواریخ ۱۵: ۱ باشد. مترجمین ممکن است بخواهند که شبیه این عبارت را در نسخ خود بیاورند.
کلمه « رجاسات » به بتها اشاره میکند. از معدوم ساختن بتها چنان سخن به میان آمده که گویی آنها را به دور انداختهاند. ترجمه جایگزین: «از بتهای دروغین دوری کنید»
در اینجا کلمه « تمامی » صنعت ادبی تعمیم است. عبارت فوق به این معنی است که داوود مردم را از تمامی یهودا و بنیامین گرد آورد. ترجمه جایگزین: «او مردم تمامی یهودا و بنیامین را گرد هم آورد»
« زیرا مردم افرایم، منسی و شمعون از اسرائیل آمدند »
«آنها» در اینجا به طوایف یهودا و اسرائیل اشاره میکند که همراه با آسا بودند.
منظور ماه سوم از گاهشمار عبری است که مصادف با اواخر ماه می و اوایل ماه ژوئن میلادی است.
عبارت فوق به غنایم به دست آمده از روستاهای اطراف جرار اشاره میکند که در دوم تواریخ ۱۴:۱۴ آمده است.
« ۷۰۰...۷۰۰۰ »
هر دو عبارت فوق به شکل مجازی به کلیت یک فرد اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «با تمامی وجود» یا «از صمیم قلب»
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «باید بمیرند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) از اهمیت فرد در گروه به گونهای صحبت شده که گویی شخص کوچک یا بزرگ بوده است. ترجمه جایگزین: «خواه شخص مهمی باشد یا نه» یا ۲) از شخص جوان به گونهای صحبت شده که گویی او کوچک و خرد بوده و از سالمند به گونهای سخن به میان آمده که گویی او بزرگ بوده است. ترجمه جایگزین : «خواه شخص جوان بوده یا پیر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا کلمه « تمامی » صنعت ادبی تعمیم است. عبارت فوق به این معناست که همه مردم یهودا شادمان شدند. ترجمه جایگزین: «اهالی یهودا شاد شدند»
اصطلاح « به تمامی دل » به معنی « با کمال دلبستگی » است. ترجمه جایگزین: «با تمام سرسپردگی» یا «از صمیم قلب»
جمله فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. به چگونگی ترجمه خودتان دراین باره در دوم تواریخ ۱۵: ۴ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آنها او را پیدا کردند» یا «او به آنها اجازه داد تا او را بیابند»
کلمه فوق به بت اشاره میکند.
در زمان پادشاهی آسا احتمالا به سردارانش دستور داده بود تا مجسمه را به زیر بکشند. ترجمه جایگزین: «آسا به کارگرانش دستور داد تا مجسمه را به زیر بکشند، خرد کنند... آتش بزنند»
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اما آسا به مردم دستور نداد تا مکانهای بلند را از اسرائیل بردارند»
دل بیانگر شخص است. ترجمه جایگزین:«آسا کاملا وقف شده و وفادار بود»
عبارت فوق به کل دوران زندگی آسا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی زمانی که زندگی کرد» یا «در خلال تمام عمرش»
در اینجا کلمه «خانه» به معبد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «معبد خدا»
«سال ۳۵»
1اما در سال سی و ششم سلطنت آسا، بَعْشا پادشاه اسرائیل بر یهودا برآمد، و رامَه را بنـا كـرد تا نگـذارد كه كسـی نزد آسا پادشاه یهودا رفت و آمد نماید.2آنگاه آسا نقره و طلا را از خزانههای خانۀ خداوند و خانۀ پادشـاه گرفتـه، آن را نـزد بَنْهَـدَد پادشـاه ارام كه در دمشـق ساكن بود فرستاده، گفت:3« در میان من و تو و در میان پدر من و پدر تو عهد بوده است. اینك نقره و طلا نزد تو فرستادم. پس عهدی را كه با بَعْشا پادشاه اسرائیل داری، بشكن تا او از نزد من برود.»4و بَنْهَدَد آسا پادشاه را اجابت نموده، سرداران افواج خود را بر شهرهای اسرائیل فرستاد و ایشان عُیون و دان و آبَلمایم و جمیع شهرهای خزانۀ نفتالی را تسخیر نمودند.5و چون بَعْشا این را شنید، بنا نمودن رامه را ترك كرده، از كاری كه میكرد باز ایستاد.6و آسا پادشاه، تمامی یهودا را جمع نموده، ایشان سنگهـای رامه و چوبهـای آن را كه بَعْشا بنامیكرد برداشتنـد و او جَبَع و مِصْفَه را با آنها بنـا نمـود.7و در آن زمـان حَنانـی رایـی نـزد آسـا پادشـاه یهودا آمده، وی را گفت: «چونكه تو بر پادشاه ارام توكل نمـودی و بر یهُـوَه خـدای خـود توكل ننمودی، از این جهت لشكر پادشاه ارام از دست تو رهایی یافت.8آیا حَبَشیان و لُوبیان لشكر بسیار بزرگ نبودند؟ و ارابهها و سواران از حد زیاده نداشتند؟ اما چونكه بر خداوند توكل نمـودی آنهـا را به دسـت تـو تسلیم نمـود.9زیـرا كه چشمـان خداوند در تمـام جهان تردد میكند تا قوت خویش را بر آنانـی كه دل ایشان با او كامل است نمایان سازد. تو در اینكار احمقانـه رفتـار نمـودی، لهـذا از ایـن ببعد در جنگها گرفتار خواهی شد.»10اما آسا بر آن رایی غضب نموده، او را در زندان انداخت زیرا كه از این امر خشم او بر وی افروخته شد. و در همان وقت آسا بر بعضی از قوم ظلم نمود.11و اینك وقایع اول و آخر آسا در تواریخ پادشاهان یهودا و اسرائیل مكتـوب است.12و در سال سی و نهم سلطنت آسـا مرضـی در پایهای او عارض شد و مرض او بسیار سخت گردید؛ و نیز در بیماری خود از خداوند مدد نخواست بلكه از طبیبان.13پس آسا با پدران خود خوابید و در سال چهل و یكم از سلطنت خود وفات یافـت.14و او را در مقبـرهای كه بـرای خـود در شهـر داود كنـده بـود دفن كردنـد؛ و او را در دخمـهای كه از عطریات و انواع حنوط كه به صنعت عطــاران ساختـه شـده بـود گذاشتنـد، و بـرای وی آتشی بینهایت عظیم برافروختند.
در این باب روایت آسای پادشاه به پایان میرسد.
آسا به یهوه اعتماد نکرد
زمانی که بعشا شهر رامه را به منظور بستن راه وی میساخت، آسا به جای این که از خدا کمک بطلبد از پادشاه سرزمین ارام یاری خواست. این عمل گناه بود، زیرا او از یهوه پیروی نکرد.
and )
«سال ۳۶»
عبارت فوق به طور ضمنی بیان میکند که ارتش بعشا ابتدا رامه را تسخیر کرد. معنی کامل این جمله را میتوان به صورت واضح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رامه را ابتدا تسخیر وسپس استحکامات آنرا بنا نمود»
« تا کسی نتواند »
آسا به خادمانش فرمان داد تا طلا و نقره برایش جمعآوری کنند. ترجمه جایگزین: «سپس آسا از خادمانش خواست تا نقره بیاورند... از قصر پادشاه، بفرستند »
نام مردی است.
او خطاب به خادمانش گفت. آسا به خادمانش گفت که چه چیزی را بایستی به بنهدد بگویند و آنها چنین کردند. معنی این عبارت بایستی بروشنی بیان شود. ترجمه جایگزین: آسا از خادمانش خواست تا به بنهدد بگویند» یا «آسا از طریق خادمانش به بنهدد گفت»
وجود عهد میان دو نفر نشانگر عقد پیمان میان آن دو فرد است. ترجمه جایگزین: «بیایید بین خود عهدی ببندیم...با پدر من و پدر تو » یا « بیایید عهد نامه صلح ببندیم...با پدر من و پدر تو»
«برای اثبات آن که خواهان عقد پیمان با تو هستم، برایت ارسال کردهام»
شکستن عهد بیانگر لغو آن و باقی نماندن بر قول توافق شده است. ترجمه جایگزین: «پیمان خود با بعشا پادشاه اسرائیل را لغو کن» یا «خلاف قولی که در عهد نامه با پادشاه اسرائیل، بعشا بستی عمل کن»
آسا از بنهدد خواست تا به اسرائیل حمله کند. بنهدد فقط در صورتی میتوانست خواسته او را عمل کند که پیمانش با پادشاه اسرائیل را بشکند. معنی این جمله را بایستی به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیمانت با بعشا پادشاه اسرائیل را بشکن و به آنجا حمله کن»
عبارت فوق اصطلاح است. در اینجا وقتی آسا از خودش صحبت میکند منظورش علاوه بر خود، معرف ارتشش نیز هست. ترجمه جایگزین: «به من حمله نکند» [ مرا به حال خود بگذارد]
در اینجا سپاه آسا بیانگر سرداران ارتش اوست. ترجمه جایگزین: «سپاهیان خود را برای حمله به شهرها فرستاد»
اسامی شهرهایی واقع در اسرائیل است.
عبارت فوق در اینجا برای مشخص کردن واقعهای مهم در روایت استفاده شده است. اگر در زبان خودتان برای این امر روش دیگری وجود دارد، میتوانید در اینجا آن را به کار ببرید.
در اینجا آسا، بیانگر او و ارتش تحت فرمانش است. عبارت «کاری که میکرد» بیانگر کارهای دیگری است که خادمینش در رامه انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «او به ارتش خود فرمان داد تا استحکام بخشیدن به رامه را متوقف و به امور دیگر بپردازند»
«مستحکم ساختن»
عبارت فوق به تمامی ساکنین یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی ساکنین یهودا را جمع کرد»
منظور قطعات چوبی بزرگ است که برای ساخت خانه و دیوار از آنها استفاده میشود.
در اینجا « به کارگران » اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کارگران بعشا»
« مستحکم میکردند... مستحکم کردن »
در اینجا « آسای پادشاه » بیانگر کارگرانش است. ترجمه جایگزین: «آسای پادشاه به کارگرانش دستور داد که بردارند»
نام شهری است.
نام مردی است.
در اینجا « دست » پادشاه به کنترل او اشاره میکند. عبارت فوق به این معناست که ارتش او قادر به مغلوب ساختن سپاه پادشاه ارام نبود. ترجمه جایگزین: «از تو» یا «از کنترل تو»
حنانی از طرح این پرسش بدیهی استفاده میکند تا به آسا پیروزی قبلی را خاطر نشان سازد. جملات فوق را میتوان به صورت اخباری نوشت. ترجمه جایگزین: «حبشیان و لوبیان از ارتش بسیار بزرگ با ارابهها و سواران بسیار برخوردار بودند»
منظور مردم لیبی است.
عبارت فوق به این معنی است که ارتش آسای پادشاه قادر به شکست ارتش متخاصم شدند. ترجمه جایگزین: «او به ارتش شما پیروزی را اعطا کرد»
<strike></strike>
عبارت فوق نظارت یهوه بر رویدادهای جهان را چنان بیان میکند که گویی چشمانش شخصی است که سرتاسر زمین را میپیماید. ترجمه جایگزین: «یهوه از تمامی از اتفاقات روی زمین آگاه است»
عبارت فوق به این معنی است که یهوه برای حمایت از مردمش تواناست. ترجمه جایگزین: «یهوه با تمام قدرتش حفاظت میکند» یا «با محافظت کردن قدرتش را نشان میدهد»
منظور عبارت فوق این است که خواستهها و آرزوهای مردم همان «قلبشان» است. عبارت «کامل است» به معنی سرسپردگی کامل به شخص یا چیزی است. ترجمه جایگزین: «کسانی که کاملا از او پیروی میکنند» یا «کسانی که دلبسته پیروی از او هستند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از آغاز تا انتهای کاری که انجام داد» یا «هر کاری که انجام داد»
منظور کتابی است که دیگر موجود نمیباشد.
« سی و نهمین سال»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «پاهای آسا دچار نوعی بیماری شد»
عبارت «با پدران خود خوابید» صنعت ادبی نیک واژه یا حسن تعبیر برای مردن است. ترجمه جایگزین: «آسا فوت کرد»
«در سال ۴۱ از دوران پادشاهی او» یا «که در حدود ۴۱ سال حکومت کرد»
آسا به خادمانش دستور داده بود تا آرامگاهش را آماده کنند. ترجمه جایگزین: «که کارگرانش برای او کندند»
منظور میزی است که جسد در مراسم خاکسپاری روی آن قرار میگیرد.[ در فارسی نیامده است]
قرار دادن گیاهان خوشبو بر روی جسد یکی از رسوم متداول در مراسم خاکسپاری مردم اسرائیل بود. ترجمه جایگزین: «گیاهان خوشبو که توسط افراد متخصص در این زمینه آماده شده بود»
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «عطاران چیره دست آماده کرده بودند»
1و پسرش یهُوشافاط در جای او پادشاه شد و خود را به ضد اسرائیل تقویت داد.2و سپاهیان در تمامی شهرهای حصاردار یهودا گذاشت و قراولان در زمین یهودا و در شهرهای افرایم كه پدرش آسا گرفته بود، قرار داد.3و خداوند با یهُوشافاط میبود زیرا كه در طریقهای اول پدر خود داود سلوك میكرد و از بَعْلیم طلب نمینمود.4بلكه خدای پدر خویش را طلبیده، در اوامر وی سلوك مینمود و نه موافق اعمال اسرائیل.5پس خداوند سلطنت را در دستش استوار ساخت. و تمامی یهودا هدایا برای یهُوشافاط آوردند و دولت و حشمت عظیمی پیدا كرد.6و دلش به طریقهای خداوند رفیع شد، و نیز مكانهای بلند و اَشَیرهها را از یهودا دور كرد.7و در سال سوم از سلطنت خود، سروران خویش را یعنی بِنْحایل و عُوبَدْیا و زكریا و نَتَنْئِیل و میكایا را فرستاد تا در شهرهای یهودا تعلیم دهند.8و با ایشان بعضی از لاویان یعنی شَمَعْیا و نَتَنْیا و زَبَدْیا و عَسائیل و شَمیراموت و یهُوناتان و اَدُنیا و طوبیا و توب اَدُنیا را كه لاویان بودند، فرستاد و با ایشان اَلیشَمَع و یهُورامِ كَهَنه را.9پس ایشان در یهودا تعلیم دادند و سفر تورات خداوند را با خود داشتند، و در همۀ شهرهای یهودا گردش كرده، قوم را تعلیم میدادند.10و ترس خداوند بر همۀ ممالك كشورها كه در اطراف یهودا بودند، مستولی گردید تا با یهُوشافاط جنگ نكردند.11و بعضی از فلسطینیان، هدایا و نقرۀ جزیه را برای یهُوشافاط آوردند، و عربها نیز از مواشی هفتهزار و هفتصد قوچ و هفت هزار و هفتصد بز نر برای او آوردند.12پس یهُوشافاط ترقی نموده، بسیار بزرگ شد وقلعهها و شهرهای خزانه در یهودا بنا نمود.13و در شهرهای یهودا كارهای بسیار كرد و مردان جنگ آزموده و شجاعان قوی در اورشلیم داشت.14و شمارۀ ایشان برحسب خاندان آبای ایشان این است: یعنی از یهودا سرداران هزاره كه رئیس ایشان اَدْنَه بود و با او سیصد هزار شجاع قوی بودند.15و بعد از او یهُوحانان رئیس بود و با او دویست و هشتاد هزار نفر بودند.16و بعد از او، عَمَسْیا ابن زِكْرِی بود كه خویشتن را برای خداوند نذر كرده بود و با او دویست هزار شجاع قوی بودند.17و از بنیامین، اَلِیاداع كه شجاع قوی بود و با او دویست هزار نفر مسلح به كمان و سپر بودند.18و بعد از او یهُوزاباد بود و با او صد و هشتاد هزار مردِ مهیای جنگ بودند.19اینان خدام پادشاه بودند، سوای آنانی كه پادشاه در تمامی یهودا در شهرهای حصاردار قرار داده بود.
روایت یهوشافاطِ پادشاه در این باب آغاز میشود.
اعتماد به یهوه
یهوشافاط به خدا اعتماد داشت و از او اطاعت میکرد و به همین دلیل خدا او را قدرتمند ساخت.
« بعد از پدرش »
یهوشافاط برای جنگ ارتشی تدارک دید. ترجمه جایگزین: «ارتشی تدارک دید تا قادر به جنگ با اسرائیل باشد»
« سربازان را قرار داد »
پادگانهای نظامی که برای حفاظت از مردم برپا میشوند.
در اینجا « با بود » اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خدا او را حمایت میکرد» یا «خدا او را کمک میکرد»
در اینجا از روشهای زندگی و رفتار اشخاص به گونهای صحبت شده که گویی در مسیری راه میرفتند. داوود در اکثر طول زندگیاش پارسایانه زیست و به شکلی نزدیک از یهوه پیروی میکرد. ترجمه جایگزین:« بر طبق روش زندگی پدرش داوود میزیست » یا «بر اساس زندگی پارسایانه پدرش داوود میزیست»
عبارت فوق بدین معنی است که او بت بعل را ستایش نمیکرد و ازاو کمک نمیطلبید.
فعل « سلوک میکرد » به عنوان اصطلاح به کار گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «پیروی میکرد»
« نه به آن روشی که مردم اسرائیل رفتار میکردند ». عبارت فوق به پیروی نکردن مردم اسرائیل از یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «رفتارهای بسیار ناشایست مرسوم در اسرائیل را انجام نمیداد»
عبارت « در دستش » بیانگر کنترل یهوشافاط است. ترجمه جایگزین: «یهوه او را قادر ساخت تا بر قلمرو پادشاهیش کنترل کامل داشته باشد»
کلمه « حشمت » را میتوان در قالب فعل نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «حشمت زیادی داده بود» یا «مردم به او احترام زیادی میگذاشتند»
در اینجا پادشاه به وسیله « دلش » توصیف میشود تا بر خواستها و آرزوهایش تاکید شود. ترجمه جایگزین: «او»
« سومین سال »
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی تنی چند از مردان است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه « ترس » را میتوان به صورت صفت به کار برد. همچنین از مردمی که ترسیده بودند به گونهای صحبت شده که گویی چیزی بر روی آنها افتاده بود. ترجمه جایگزین: «مردم سراسر قلمرو پادشاهی یهودا از مجازاتی که ممکن بود یهوه برایشان در نظر بگیرد، ترسیده بودند»
در اینجا یهوشافاط بیانگر ارتش او است. ترجمه جایگزین: «در برابر ارتش یهوشافاط»
عدد فوق را همچنین می توان به صورت هفت هزار هفت صد نوشت. عبارت فوق مربوط به رمههایی است که اعراب برای یهوشافاط آوردند.
یهوشافاط عملیات ساخت و ساز را به تنهایی انجام نداد، بلکه به کارگرانش امر کرد تا آنها را بسازند. ترجمه جایگزین: «کارگرانش قلعهها و شهرهای محل انبارها را ساختند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تقسیمات آنها بر اساس نام خاندان پدرانشان به شرح ذیل است»
عبارت « سرداران هزاره » احتمالا یک عنوان رسمی است که برای افسران نظامی در نظر گرفته میشد. معانی محتمل عبارتند از ۱) کلمه «هزاره » بیانگر تعداد دقیق سربازانی است که تحت امر افسران بودند. ترجمه جایگزین: «سرداران گروههای ۱۰۰۰ نفریِ نظامی » یا ۲) کلمه ترجمه شده «هزاره » نشانگر تعداد دقیق سربازان نیست، بلکه نام یک دسته بزرگ نظامی است. ترجمه جایگزین: «سرداران دستههای بزرگ نظامی»
(See:
« سیصد هزار »
«دویست و هشتاد هزار »
(See:
« دویست هزار »
نام مردی است.
« دویست هزار مرد » یا « ۲۰۰۰۰۰ مرد »
نام مردی است.
« صدو هشتاد هزار مرد » یا « ۱۸۰۰۰۰ مرد »
« علاوه بر آنان »
1و یهُوشافاط دولت و حشمت عظیمی داشت، و با اَخاب مصاهرت نمود.2و بعد از چند سال نزد اَخاب به سامره رفت و اَخاب برای او و قومی كه همراهش بودند گوسفندان و گاوان بسیار ذبح نمود و او را تحریض نمود كه همراه خودش به راموت جِلْعاد برآید.3پس اَخاب پادشاه اسرائیل به یهُوشافاط پادشاه یهودا گفت: «آیا همراه من به راموت جِلْعاد خواهی آمد؟» او جواب داد كه «من چون تو و قوم من چون قوم تو هستیم و همراه تو به جنگ خواهیم رفت.»4و یهُوشافاط به پادشاه اسرائیل گفت: «تمنا آنكه امروز از كلام خداوند مسألت نمایی.»5و پادشاه اسرائیل چهارصد نفر از انبیا جمع كرده،به ایشان گفت: «آیا به راموت جِلْعاد برای جنگ برویم یا من از آن باز ایستم؟» ایشان جواب دادند: «برآی و خدا آن را به دست پادشاه تسلیم خواهد نمود.»6اما یهُوشافاط گفت: «آیا در اینجا غیر از اینها، نبیای از جانب یهُوَه نیست تا از او سؤال نماییم؟»7و پادشاه اسرائیل به یهُوشافاط گفت: «یك مرد دیگر هست كه به واسطۀ او از خداوند مسألت توان كرد؛ لیكن من از او نفرت دارم زیرا كه دربارۀ من به نیكویی هرگز نبوت نمیكند، بلكه همیشه اوقات به بدی؛ و او میكایا ابن یمْلا میباشد.» و یهُوشافاط گفت: «پادشاه چنین نگوید.»8پس پادشاه اسرائیل یكی از خواجه سرایان خود را خوانده، گفت: «میكایا ابن یمْلا را به زودی حاضر كن.»9و پادشاه اسرائیل و یهُوشافاط پادشاه یهودا هر یكی لباس خود را پوشیده، بر كرسی خویش در جای وسیع نزد دهنۀ دروازه سامره نشسته بودند و جمیع انبیا به حضور ایشان نبوت میكردند.10و صِدْقیا ابن كَنَعْنَه شاخهای آهنین برای خود ساخته، گفت: «یهُوَه چنین میگوید: اَرامیان را با اینها خواهی زد تا تلف شوند.»11و جمیع انبیا نبوت كرده، میگفتند: «به راموت جِلْعاد برآی و فیروز شو زیرا كه خداوند آن را به دست پادشاه تسلیم خواهد نمود.»12و قاصدی كه برای طلبیدن میكایا رفته بود او را خطاب كرده، گفت: «اینك انبیا به یك زبان دربارۀ پادشاه نیكو میگویند؛ پس كلام تو مثل كلام یكی از ایشان باشد و سخن نیكو بگو.»13میكایا جـواب داد: «به حیـات یهُوَه قَسَـم كه هر آنچه خدای من مرا گوید همان را خواهم گفت.»14پس چون نزد پادشاه رسید، پادشاه وی را گفت: «ای میكایا، آیا به راموت جِلْعاد برای جنگ برویم یا من از آن بازایستم.» او گفت: «برآیید و فیروز شوید، و به دست شما تسلیم خواهند شد.»15پادشاه وی را گفت: «من چند مرتبه تو را قسم بدهم كه به اسم یهُوَه غیر از آنچه راست است به من نگویی؟»16او گفت: «تمامی اسرائیل را مثل گوسفندانی كه شبان ندارند بر كوهها پراكنده دیدم؛ و خداوند گفت اینها صاحب ندارند. پس هر كس به سلامتی به خانۀ خود برگردد.»17و پادشاه اسرائیل به یهُوشافاط گفت: «آیا تو را نگفتم كه دربارۀ من به نیكویی نبوت نمیكند بلكه به بدی.»18او گفت: «پس كلام یهُوَه را بشنوید: من یهُوَه را بر كرسی خود نشسته دیدم، و تمامی لشكر آسمان را كه به طرف راست و چپ وی ایستاده بودند.19و خداوند گفت: كیست كه اَخاب پادشاه اسرائیل را اغوا نماید تا برود و در راموت جِلْعاد بیفتد؟ یكی جواب داده به اینطور سخن راند و دیگری به آنطور تكلم نمود.20و آن روح (پلید) بیرون آمده، به حضور خداوند بایستاد و گفت: من او را اغوا میكنم و خداوند وی را گفت: به چه چیز؟21او جواب داد كه من بیرون میروم و در دهان جمیع انبیایش روح كاذب خواهم بود. او فرمود: وی را اغوا خواهی كرد و خواهی توانست، پس برو و چنین بكن.22پس الا´ن هان، یهُوَه روحی كاذب در دهان این انبیای تو گذاشته است و خداوند دربارۀ تو سخن بد گفته است.»23آنگاه صدقیا ابنكَنَعنَه نزدیك آمده، بهرخسار میكایا زد و گفت: «به كدام راه روح خداوند از نزد من به سوی تو رفت تا با تو سخن گوید؟»24میكایا جواب داد: «اینك در روزی كه به حجرۀ اندرونی داخل شده، خود را پنهان كنی آن را خواهی دید.»25و پادشاه اسرائیل گفت: «میكایا را بگیرید و او را نزد آمون، حاكم شهر و یوآش، پسر پادشاه ببرید.26و بگویید پادشاه چنین میفرماید: این شخص را در زندان بیندازید و او را به نان تنگی و آب تنگی بپرورانید تا من به سلامتی برگردم.»27میكایا گفت: «اگر فیالواقع به سلامتی مراجعت كنی، یهُوَه با من تكلّم ننموده است؛ و گفت ای قوم همگی شما بشنوید.»28پس پادشاه اسرائیل و یهُوشافاط پادشاه یهودا به راموت جِلْعاد برآمدند.29و پادشاه اسرائیل به یهُوشافاط گفت: «من خود را مُتِنَكّر ساخته، به جنگ میروم. اما تو لباس خود را بپوش.» پس پادشاه اسرائیل خویشتن را متنكر ساخت و ایشان به جنگ رفتند.30و پادشاه ارام سرداران ارابههای خویش را امر فرموده، گفت: «نه با كوچك و نه با بزرگ بلكه با پادشاه اسرائیل فقط جنگ نمایید.»31و چون سرداران ارابهها یهُوشافاط را دیدند، گمان بردند كه این پادشاه اسرائیل است؛ پس مایل شدند تا با او جنگ نمایند و یهُوشافاط فریاد برآورد و خداوند او را اعانت نمود و خدا ایشان را از او برگردانید.32و چون سرداران ارابهها را دیدند كه پادشاه اسرائیل نیست، از تعاقب او برگشتند.33اما كسی كمان خود را بدون غرض كشیده، پادشاه اسرائیل رامیان وصلههای زره زد، و او به ارابهران خود گفت: «دست خود را بگردان و مرا از لشكر بیرون ببر زیرا كه مجروح شدم.»34و در آن روز جنگ سخت شد و پادشاه اسرائیل را در ارابهاش به مقابل ارامیان تا وقت عصر برپا داشتند؛ و در وقت غروب آفتاب مرد.
روایت یهوشافاطِ پادشاه در این باب ادامه مییابد.
خواست خدا، حتی اگر مردم از آن پرهیز کنند، بازهم محقق میشود. اخاب سعی کرد تغییر قیافه داده تا از چشم سربازان ارام مخفی بماند، اما نیزه به او اصابت کرده و کشته شد.
کلمه « اکنون » برای اشاره به اطلاعات پیش زمینهای است. عبارت فوق مربوط به قبل از سفر اخاب به سامره است.
« او خودش را هم تراز اخاب کرد » یا « با اخاب پیوند برادری بست »
عبارت فوق به این معنی است که او رمهها را برای برگزاری مجلس جشن ذبح کرد. همچنین اخاب رمهها را خودش آماده نکرد، بلکه به کارگرانش دستور داد تا این مهم را به انجام برسانند. ترجمه جایگزین: «اخاب به خدمهاش دستور داد تا برای برپایی ضیافت به افتخار یهوشافاط و مردم، تعداد زیادی گوسفند و گاو را ذبح کنند»
در اینجا اخاب از یهوشافاط درخواست میکند تا همرا ه با ارتشش برای جنگ در راموت جلعاد به او ملحق شود. عبارت فوق را باید به روشنی بیان کرد. همچنین باید در نظر داشت که در این پرسش هر دو پادشاه همراه با سپاهیانشان در نظر گرفته شدهاند. ترجمه جایگزین: «آیا توو سپاهیانت با من و لشکرم برای حمله به شهر راموت در منطقه ی جلعاد همراه خواهی شد؟»
یهوشافاط پیوند خود با اخاب را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «من خویشتن را به همراه سربازانم به تو میسپارم تا هرگونه که ارادهات است، از ما استفاده کنی»
عبارت بالا به اخابِ پادشاه اشاره میکند .
« ۴۰۰ مرد »
در اینجا وقتی به خودش اشاره میکند منظورش ارتش همراهش نیز هست. ترجمه جایگزین: «آیا ما نباید»
در اینجا « دست » پادشاه به کنترل کردنش اشاره میکند و بدان معنی است که خدا آنها را قادر خواهد ساخت تا بر مورد راموت جلعاد فائق آیند. ترجمه جایگزین: «ارتش شما را توانمند خواهد ساخت تا بر آنها غلبه کنید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام مردی است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام مردی است.
به شاخهای گاو اشاره میکند که البته از آهن ساخته شدهاند.
اعمال نبی استعاره ی نمادین است و نشان دهنده روشی است که اخاب برای شکست دادن ارامیان بکار میبرد. ارتش اخاب همانند گاو نری که حمله میکند، در جنگ با قدرت زیاد پیروز خواهد شد. ترجمه جایگزین: «ارتش تو با چنین شاخهایی به سپاه ارام یورش خواهد برد و آنها را کاملا نابود میسازد، درست همانند گاو نری که به دیگر حیوانات حمله میکند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تا این که آنها را معدوم سازی»
در اینجا « دست » یادشاه به قدرت کنترل او اشاره میکند. عبارت فوق به این معنی است که خدا آنها را قادر میسازد تا مردم راموت جلعاد را شکست دهند. ترجمه جایگزین: «به پادشاه امکان داده تا آن را تسخیر کند» یا «به سپاهت اجازه میدهد تا بر آنها پیروز شوند»
نام این مرد را مشابه آنچه ترجمه کنید که در کتاب دوم تواریخ ۱۷: ۷ انجام دادید.
«گوش بده» یا «به آنچه میخواهم به تو بگویم توجه کن»
از سخنان مشابه انبیا به گونهای صحبت شده که گویی همه آنها با یک دهان صحبت میکردند. عبارت « کلام انبیا » بیانگر پیامی است که آنها ابلاغ میکنند. ترجمه جایگزین: «همه انبیا اعلام کردند که اتفاقات خوبی برای پادشاه رخ خواهد داد»
« آنچه تو گفتی »
« به قطعیت زنده بودن یهوه ». مردم از این عبارت استفاده میکنند تا اظهار کنند که به آنچه خواهند گفت، کاملا باور دارند. استفاده از این عبارت روشی برای اثبات قول صادقانه است. ترجمه جایگزین: «صادقانه قسم میخورم»
اطلاعات مستتر شده میتوانند جایگزین شوند. ترجمه جایگزین: «یا ما نباید برویم»
کلمه « ما » به اخاب، یهوشافاط و ارتشهای آنها اشاره میکند، ولی شامل میکایا نمیشود.
اخاب سوال فوق را از سر ناامیدی و برای ملامت میکایا میپرسد. ترجمه جایگزین: «بارها از تو خواستهام ... در نام یهوه»
در اینجا کلمه « اسم » بیانگر قدرت است. ترجمه جایگزین: «به عنوان نماینده ی یهوه»
در اینجا « اسرائیل » به ارتش اسرائيل اشاره میکند. ترجمه جایگزین:« تمامی ارتش اسرائیل را دیدم»
سپاهیان به گوسفندانی تشبیه شدهاند که هیچ کس آنها را هدایت نمیکند، چرا که پادشاه که حکم شبانشان را داشته، فوت کرده است.
یهوه از پادشاه به گونهای سخن میگوید که گویی شبان بوده است درست همان طور که چوپان وظیفه نگهداری و محافظت گوسفندان را به عهده دارد، پادشاه نیز مسئول هدایت و حمایت مردمش است. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر رهبری ندارند»
اخاب این سوال را برای تاکید بر حقانیت گفتههایش درباره میکایا مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «به تو گفتم... اما فقط بدشگون!»
« تمامی لشکر آسمان ». در اینجا « تمامی لشکر آسمان » به موجودات زندهای اشاره میکند که خدا در آسمان خلق کرد. معانی محتمل عبارتند از ۱) زیرا آنها به عنوان سپاهیان میجنگند. ترجمه جایگزین: «تمامی فرشتگان لشکر آسمانی» یا ۲) همانند ارتش که سربازان زیادی دارد، آنها نیز بیشمار هستند. ترجمه جایگزین: «گروههای کثیر آسمانی»
عبارت فوق به معنی این است که آنها در جانب چپ و راست او ایستاده بودند. ترجمه جایگزین: «در سمت راست و در سمت چپ»
کلمه فوق به معنی جذب کردن یک نفر با ارائه چیزی به او است.
از مرگ اخاب در جبهه نبرد به گونهای صحبت شده که گویی او خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «مرگ در راموت جلعاد»
عبارت فوق به این معنی است که بیش از یک نظر وجود داشته است. کلمات « یکی... دیگری » به دو یا تعداد بیشتری از فرشتگان آسمان اشاره میکند که به سوال مطرح شده توسط یهوه در آیه قبلی پاسخ دادند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا کلمه « روح » به گرایش و روشهای پیامبران اشاره میکند و کلمه « دهان » بیانگر آن چه است که خواهند گفت. ترجمه جایگزین: «باعث می شود که تمامی پیامبران او دروغ بگویند»
«اکنون توجه کن زیرا چیزی که میخواهم بگویم هم بسیار با اهمیت وهمین که حقیقت است: یهوه»
کلمه « روح » بیانگر گرایش و روشهای پیامبران است و کلمه « دهان » نشانگر آن چیزی است که قصد دارند بگویند. ترجمه جایگزین: «باعث شده است که پیامبران تو دروغ بگویند»
نام مرد فوق را همان طور ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۱۸: ۱۰ انجام دادید.
صدقیا سوال بدیهی فوق را برای توهین به میکایا مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «گمان مبر که روح یهوه مرا رها کرده تا با تو سخن بگوید!»
« گوش کن » یا « به آن چه به تو میگویم توجه کن »
« تو پاسخ پرسش خود را دریافت خواهی کرد » اگر پرسش بدیهی صدقیا را به صورت جمله اخباری ترجمه کنید، عبارت فوق میتواند به صورت جایگزین آن اطلاعات ضمنی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خواهی دانست که روح یهوه با من سخن گفته است»
عبارت فوق به اخاب اشاره میکند.
نام مردی است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق به امری اشاره میکند که رخ نمیدهد . یهوه به میکایا گفته بود که پادشاه به سلامت باز نمیگردد.
در اینجا پادشاهان همراه با سپاهیانشان نشان داده میشوند. ترجمه جایگزین: «اخاب، پادشاه اسرائیل و یهوشافاط، پادشاه یهودا فرماندهی لشکریانشان را برای مقابله بر عهده داشتند»
«مقابل آنها جنگیدند »
نام این محل را همان گونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۱۸: ۲ انجام دادید.
کلمه فوق به معنی تغییر قیافه دادن است، به طوری که کسی هویت فرد را تشخیص ندهد.
پادشاه با اشاره به هر دو عبارت « کوچک» و « بزرگ » همه سربازان را مد نظر داشت. ترجمه جایگزین: «به هیچ کدام از سربازان حمله نکنید»
یهوشافاط به اشتباه به عنوان پادشاه اسرائیل شناسایی شد، زیرا اخاب به او اصرار کرده بود که ردای پادشاهی را بر تن کند.
« خدا باعث شد که آنها دست از تعقیبش بردارند »
عبارت فوق در اینجا برای نشان دادن اتفاق مهمی در روایت مورد استفاده قرار گرفته است. اگر در زبان شما برای این مهم روشی وجود دارد، آن را در اینجا به کار ببرید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) هدف او تیر انداختن به سرباز دشمن بود بدون آن که بداند کسی را که مورد هدف قرار داده، خود اخاب بوده است یا ۲) او بدون در نظر داشتن هدف خاصی تیراندازی کرد.
منظور محلی است که دو قسمت زره به یکدیگر متصل میشوند که در مقابل ضربات شمشیر و نیزه آسیبپذیر است.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «شخصی پادشاه اسرائيل را بر روی ارابهاش نگه داشت»
1و یهُوشافاط پادشاه یهودا به خانۀ خود به اورشلیم به سلامتی برگشت.2و ییهُو ابن حنانی رایی برای ملاقات وی بیرون آمده، به یهُوشافاط پادشاه گفت: «آیا شریران را میبایست اعانت نمایی و دشمنان خداوند را دوست داری؟ پس از این جهت غضب از جانب خداوند بر تو آمده است.3لیكن در تو اعمال نیكو یافت شده است، چونكه اَشَیرهها را از زمین دور كرده، و دل خود را به طلب خدا تصمیم نمودهای.»4و چون یهُوشافاط در اورشلیم ساكن شد، بار دیگر به میان قوم از بئرشبع تا كوهستان افرایم بیرون رفته، ایشان را به سوی یهُوَه خدای پدران ایشان برگردانید.5و داوران در ولایت یعنی در تمام شهرهای حصاردار یهودا شهر به شهر قرار داد.6و به داوران گفت: «باحذر باشید كه به چه طور رفتار مینمایید زیرا كه برای انسان داوری نمینمایید بلكه برای خداوند ، و او در حكم نمودن با شما خواهد بود.7و حال خوف خداوند بر شما باشد و این را با احتیاط به عمل آورید زیرا كه با یهُوَه خدای ما بیانصافی و طرفداری و رشوهخواری نیست.»8و در اورشلیم نیز یهُوشافاط بعضی از لاویان و كاهنان را و بعضی از رؤسای آبای اسرائیل را به جهت داوری خداوند و مرافعهها قرار داد. پس بهاورشلیم برگشتند.9و ایشان را امر فرموده، گفت: «شما بدینطور با امانت و دل كامل در ترس خداوند رفتار نمایید.10و در هر دعویای كه از برادران شما كه ساكن شهرهای خود میباشند، میان خون و خون و میان شرایع و اوامر و فرایض و احكام پیش شما آید، ایشان را اِنذار نمایید تا نزد خداوند مجرم نشوند، مبادا غضب بر شما و بر برادران شما بیاید. اگر به این طور رفتار نمایید، مجرم نخواهید شد.11و اینك اَمَرْیا، رئیس كهنه، برای همۀ امور خداوند و زَبَدْیا ابن اسْمَعْئیل كه رئیس خاندان یهودا میباشد، برای همۀ امور پادشاه بر سر شما هستند؛ و لاویان همراه شما در خدمت مشغولند. پس به دلیری عمل نمایید و خداوند با نیكان باشد.»
روایت یهوشافاطِ پادشاه در این باب ادامه پیدا میکند.
لاویان قضاوت میکنند
یهوشافاط بسیاری از لاویان را به منظور قضاوت منصوب کرد و به آنها گفت که بسیار عادل باشند.
and )
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« حنانی » نام مردی است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۱۶: ۷ مراجعه کنید.
در اینجا کلمه « او » به یهوشافاط اشاره میکند.
انتظار میرود که پاسخ سوالات فوق منفی باشد تا این نکته را روشن کند که یهوشافاط نمیبایستی به اخاب کمک میکرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید به شریر کمک میکردی! تو نمیبایستی به کسانی محبت کنی که از یهوه متنفرند!»
کلمه فوق به انسانهای شرور به طور کل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «انسانهای شرور»
اسم معنی « غضب » را میتوان به صورت صفت نیز ترجمه کرد. عبارت فوق را به صورت معلوم میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه از تو خشمگین است»
اسم معنی « نیکو » را میتوان به صورت صفت ترجمه کرد. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تو کارهای خوبی انجام دادهای»
در طول سلطنت یهوشافاط محتمل است که به سردارانش گفته باشد که چنین کارهایی را برایش انجام دهند. ترجمه جایگزین: «تو از مردمت خواستی تا ستونهای اَشَیره را از این سرزمین برکنند»
به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در دوم تواریخ ۱۴: ۳ رجوع کنید.
در اینجا دل به معنی اراده است. از اراده یهوشافاط به گونهای صحبت شده که گویی ثابت و غیر قابل حرکت است و به مفهوم عزم راسخ در طلب خدا است. ترجمه جایگزین: «قاطعانه تصمیم گرفتی»
از طلب رضای خدا به گونهای صحبت شده که گویی یهوشافاط در جستجوی او بود. ترجمه جایگزین: «آن چه را که رضای خداست انجام دادهای »
در عبارت فوق از صنعت ادبی بدیع بیان مطلبی کلی استفاده شده است و سرتاسر قلمرویی که یهوشافاط پادشاهی میکرد را از جنوبیترین تا شمالیترین قسمت در بر میگیرد و شامل کل سرزمینهای مابین نیز شده است. ترجمه جایگزین: «تمامی سرزمین یهودا»
نویسنده از رهبری یهوشافاط برای بازگرداندن مردم به خدمت یهوه چنان سخن می گوید که گویی آنها را حمل کرده و به زمان گذشته برمیگرداند. ترجمه جایگزین: «آنها را متقاعد ساخت تا بسوی یهوه بازگردند»
« اجدادشان » یا « پیشینیان آنها »
شهرهایی که دیوارهایی برای حفاظت دور آنها کشیده شده باشد.
« برای هر شهر »
« یهوشافاط به قضات گفت »
معانی محتمل عبارتند از ۱) یهوه از تصمیم قضات آگاه بود یا ۲) یهوه از داوران به خاطر تصمیماتشان توضیح میخواست یا ۳) یهوه آنها را در تصمیمگیریهایشان هدایت و کمک میکرد.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «در هنگام قضاوت ترس از یهوه را به یاد داشته باشید»
اسامی معنی «بیانصافی»، «طرفداری»، و «رشوهخواری» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه خدای ما گناه نمیکند یا از کسی علیه دیگری در قضاوت طرفداری نمیکند یا رشوه نمیگیرد»
در اینجا «روسا» کنایه از مهمترین بخش هر چیز است و «خاندان» بیانگر خانواده است. ترجمه جایگزین: «رهبران خاندانهای آبا و اجدادی»
اسم معنی « داوری » را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به جهت قضاوت کردن مردم از جانب یهوه» یا «به جهت داوری کردن به جای یهوه»
«برای حل و فصل دعاوی» یا «برای حل مناقشات»
اسم معنی « ترس » را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید با ترس از یهوه خدمت کنید» یا «شما باید با تکریم یهوه خدمت کنید»
در اینجا «دل» بیانگر کلیت شخص است. ترجمه جایگزین: «با تمام وجودت»
کلمات « تو » و « مال تو » در این آیه به کسانی اشاره میکند که یهوشافاط به عنوان قاضی منصوب کرده بود.
یهوشافاط به فرمان دادن به لاویان و کاهنان و روسای خاندان آبا که به قضاوت منصوب کرده بود، ادامه میدهد.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که برادران شما که ساکن شهرهایشان هستند، دعاوی خود را نزد شما میآورند »
در اینجا «برادران» ارجاعی عمومی برای اشاره به اسرائیلیها است.
در اینجا کشته شدن مردم را به صورت ریختن خون آنها بیان شده است که « خون » خود نشان دهنده جان آنها است. ترجمه جایگزین: «کشتن مردم» یا «قتل»
اسم معنی «غضب» را میتوان به صورت صفت نوشت. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا بر شما و برادرانتان خشمگین خواهد شد»
کلمات « تو » و « مال تو » در این آیه به کسانی اشاره میکند که یهوشافاط به عنوان قاضی منصوب کرده بود.
یهوشافاط به دستور دادن به برخی از کاهنان، لاویان و سران خاندان آبای اسرائیل که به قضاوت منصوب کرده بود، ادامه میدهد.
« توجه کن، زیرا آنچه که به تو میگویم هم مهم و هم حقیقت است: اَمَریا »
اسامی تنی چند از مردان است.
« مسئول شما هستند »
یهوشافاط در اینجا از خودش بهعنوان شخص ثالث سخن میگوید. عبارت فوق را میتوان به صورت اول شخص نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تمام وظایف پادشاهی من»
1و بعد از این، بنیموآب و بنیعَمُّون و با ایشان بعضی از عَمّونیان، برای مقاتله با یهُوشافاط آمدند.2و بعضی آمده، یهُوشافاط را خبر دادند و گفتند: «گروه عظیمی از آن طرف دریا از ارام به ضد تو میآیند؛ و اینك ایشان در حَصُّون تامار كه همان عَین جَدِی باشد، هستند.»3پس یهُوشافاط بترسید و در طلب خداوند جزم نمود و در تمامی یهودا به روزه اعلان كرد.4و یهودا جمع شدند تا از خداوند مسألت نمایند و از تمامی شهرهای یهودا آمدند تا خداوند را طلب نمایند.5و یهُوشافاط در میان جماعت یهودا و اورشلیم، در خانۀ خداوند ، پیش روی صحن جدید بایستاد،6و گفت: «ای یهُوَه، خدای پدران ما، آیا تو در آسمان خدا نیستی و آیا تو بر جمیع ممالكِ امّتها سلطنت نمینمایی؟ و در دست توقوت و جبروت است و كسی نیست كه با تو مقاومت تواند نمود.7آیا تو خدای ما نیستی كه سكنه این زمین را از حضور قوم خود اسرائیل اخراج نموده، آن را به ذریت دوست خویش ابراهیم تا ابدالا´باد دادهای؟8و ایشان در آن ساكن شده، مَقْدَسی برای اسم تو در آن بنا نموده، گفتند:9حینی كه بلا یا شمشیر یا قصاص یا وبا یا قحطی بر ما عارض شود و ما پیش روی این خانه و پیش روی تو (زیرا كه اسم تو در این خانه مقیم است) بایستیم، و در وقت تنگی خود نزد تو استغاثه نماییم، آنگاه اجابت فرموده، نجات بده.10و الا´ن اینك بنیعَمُّون و موآب و اهل كوه سَعِیر، كه اسرائیل را وقتی كه از مصر بیرون آمدند اجازت ندادی كه به آنها داخل شوند، بلكه از ایشان اجتناب نمودند و ایشان را هلاك نساختند،11اینك ایشان مكافات آن را به ما میرسانند، به اینكه میآیند تا ما را از ملك تو كه آن را به تصرف ما دادهای، اخراج نمایند.12ای خدای ما آیا تو بر ایشان حكم نخواهی كرد؟ زیرا كه ما را به مقابل این گروه عظیمی كه بر ما میآیند، هیچ قوتی نیست و ما نمیدانیم چه بكنیم. اما چشمان ما به سوی تو است.»13و تمامی یهودا با اطفال و زنان و پسران خود به حضور خداوند ایستاده بودند.14آنگاه روح خداوند بر یحَزْئیل بنزكریا ابن بنایا ابن یعِیئِیل بن مَتَّنْیای لاوی كه از بنیآساف بود، در میان جماعت نازل شد.15و او گفت: «ای تمامی یهودا و ساكنان اورشلیم! و ای یهُوشافاط پادشاه گوش گیرید! خداوند به شما چنین میگوید: از این گروه عظیم ترسان و هراسان مباشید زیرا كهجنگ از آن شما نیست بلكه از آن خداست.16فردا به نزد ایشان فرود آیید. اینك ایشان به فراز صِیص برخواهند آمد و ایشان را در انتهای وادی در برابر بیابانِ یروئیل خواهید یافت.17در این وقت بر شما نخواهد بود كه جنگ نمایید. بایستید و نجات خداوند را كه با شما خواهد بود مشاهده نمایید. ای یهودا و اورشلیم ترسان و هراسان مباشید و فردا به مقابل ایشان بیرون روید و خداوند همراه شما خواهد بود.»18پس یهُوشافاط رو به زمین افتاد و تمامی یهودا و ساكنان اورشلیم به حضور خداوند افتادند و خداوند را سجده نمودند.19و لاویان از بنیقَهاتیان و از بنیقورَحیان برخاسته، یهُوَه خدای اسرائیل را به آواز بسیار بلند تسبیح خواندند.20و بامدادان برخاسته، به بیابان تَقُوع بیرون رفتند و چون بیرون میرفتند، یهُوشافاط بایستاد و گفت: «مرا بشنوید ای یهودا و سكنۀ اورشلیم! بر یهُوَه خدای خود ایمان آورید و استوار خواهید شد، و به انبیای او ایمان آورید كه كامیاب خواهید شد.»21و بعد از مشورت كردن با قوم، بعضی را معین كرد تا پیش روی مُسَلّحان رفته، برای خداوند بسرایند و زینت قدوسیت را تسبیح خوانند و گویند: « خداوند را حمد گویید زیرا كه رحمت او تا ابدالا´باد است.»22و چون ایشان به سراییدن و حمد گفتن شروع نمودند، خداوند به ضد بنیعَمُّون و موآب و سكنه جبل سَعِیر كه بر یهودا هجوم آورده بودند، كمین گذاشت و ایشان مُنْكَسِر شدند.23زیرا كه بنیعَمُّون و موآب بر سكنه جبل سَعِیر برخاسته،یشان را نابود و هلاك ساختند، و چون از ساكنان سَعِیر فارغ شدند، یكدیگر را به كار هلاكت امداد كردند.24و چون یهودا به دیدهبانگاه بیابان رسیدند و به سوی آن گروه نظر انداختند، اینك لاشهها بر زمین افتاده، و احدی رهایی نیافته بود.25و یهُوشافاط با قوم خود به جهت گرفتن غنیمت ایشان آمدند و در میان آنها اموال و رخوت و چیزهای گرانبها بسیار یافتند، و برای خود آنقدر گرفتند كه نتوانستند ببرند، و غنیمت اینقدر زیاد بود كه سه روز مشغول غارت میبودند.26و در روز چهارم در وادی بَرَكَۀ جمع شدند زیرا كه در آنجا خداوند را متبارك خواندند، و از این جهت آن مكان را تا امروز وادی بَرَكَۀ مینامند.27پس جمیع مردان یهودا و اورشلیم و یهُوشافاط مقدم ایشان با شادمانی برگشته، به اورشلیم مراجعت كردند زیرا خداوند ایشان را بر دشمنانشان شادمان ساخته بود.28و با بربطها و عودها و كَرِنّاها به اورشلیم به خانۀ خداوند آمدند.29و ترس خدا بر جمیع ممالك كشورها مستولی شد چونكه شنیدند كه خداوند با دشمنان اسرائیل جنگ كرده است.30و مملكت یهُوشافاط آرام شد، زیرا خدایش او را از هر طرف رفاهیت بخشید.31پس یهُوشافاط بر یهودا سلطنت نمود و سی و پنج ساله بود كه پادشاه شد و بیست و پنج سال در اورشلیم سلطنت كرد و اسم مادرش عَزُوْبَه دختر شِلْحِی بود.32و موافق رفتار پدرش آسا سلوك نموده، از آن انحراف نورزید و آنچه در نظر خداوند راست بود بجا میآورد.33لیكنمكانهای بلند برداشته نشد و قوم هنوز دلهای خود را به سوی خدای پدران خویش مصمم نساخته بودند.34و بقیۀ وقایع یهُوشافاط از اول تا آخر در اخبار ییهُو ابن حنانی كه در تواریخ پادشاهان اسرائیل مندرج میباشد، مكتوب است.35و بعد از این، یهُوشافاط پادشاه یهُودا با اَخَزْیا پادشاه اسرائیل كه شریرانه رفتار مینمود، طرح آمیزش انداخت.36و در ساختن كشتیها برای رفتن به ترشیش با وی مشاركت نمود و كشتیها را در عَصْیون جابَر ساختند.37آنگاه اَلِعازَر بن دوُداواهُوی مَریشاتی به ضد یهُوشافاط نبوت كرده، گفت: «چونكه تو با اَخَزْیا متحد شدی، خداوند كارهای تو را تباه ساخته است.» پس آن كشتیها شكسته شدند و نتوانستند به ترشیش بروند.
روایت یهوشافاط پادشاه در این باب به پایان میرسد.
رستگاری و توکل
خدا کسانی را که به او توکل میکنند، نجات میبخشد. ارتشی عظیم برای مقابله با یهوشافاط اعزام شد، ولی خدا قول داد که ارتش دشمن بدون رویارویی با آنها شکست میخورد پس میان سپاهیان دشمن درگیری روی داد و زمانی که سپاهیان یهودا به آنجا رسیدند، فقط با اجساد کشته شدگان روبرو شدند.
and )
عبارت فوق در اینجا به رخ دادن رویدادی مهم در روایت اشاره میکند. اگر در زبان خودتان روش دیگری برای این مهم وجود دارد، در اینجا میتوانید آن را به کار ببرید.
منظور طایفهای است از منطقه معون که در نزدیکی ادوم در شرق رود اردن واقع شده بود.
در اینجا یهوشافاط بیانگر خودش و ارتش تحت فرمان او است. ترجمه جایگزین: «برای مقابله با ارتش یهوشافاط به کارزار آمدند» یا «برای جنگ با یهوشافاط و سپاهیانش آمدند»
کلمه «اینک» در اینجا به عنوان اصطلاح به کار رفته و برای تاکید بر آنچه در ادامه میآید، به متن اضافه شده است. آنها نمیتوانستند از جایی که صحبت میکردند، سپاهیان را در حصون تامار ببینند. ترجمه جایگزین: «آنها اکنون در حصون تامار هستند»
نام محلی است که اسم دیگرش عین جدی است.
عبارت بالا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «عزم خویش را در طلب... جزم کرد» یا «خویشتن را وقف طلبیدن... نمود»
در طلبِ صلاحدید یهوه در اینجا به جستجو کردن یهوه تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «در پی صلاحدید یهوه بودن»
کلمه « روزه » را میتوان به صورت فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او اعلام کرد که تمامی مردم باید روزه بگیرند»
عبارت فوق به مردم یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«مردم یهودا جمع شدند»
عبارت فوق به مردم آن نواحی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا و اورشلیم»
یهوشافاط از طرح سوالات بدیهی فوق برای تاکید بر این نکته استفاده میکند که خدا در آسمان است و قدرت و جبروت او بر همه چیز احاطه دارد. پرسش فوق را میتوان به صورت اخباری نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تو خدای حقیقی در آسمان هستی و بر تمامی پادشاهان روی زمین فرمانروایی میکنی»
کلمات « قدرت » و « جبروت » اساسا معانی مشابه داشته و بر قدرت عظیم خدا تاکید میکنند. کلمه « دست » به مالکیت اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «تو از قدرت عظیمی برخورداری» یا «تو قدرت و جبروت عظیمی داری»
<u></u><strike></strike><u></u><strike></strike>
یهوشافاط از طرح سوال بدیهی فوق برای تاکید بر این نکته استفاده میکند که خدا دشمنان آنها را از قلمرو یهوشافاط اخراج کرد و آنرا به اسرائیلی ها برگرداند. پرسش فوق را میتوان به صورت اخباری نیز نوشت. ترجمه جایگزین: « تو بودی که آن کسانی را که در این سرزمین ساکن شده بودند، به خاطر مردم اسرائیل بیرون راندی و آن را تا به ابد به فرزندان ابراهیم واگذار نمودی»
در اینجا « اسم » بیانگر یهوه است. ترجمه جایگزین: «برای تو» یا «به احترام تو»
«شمشیر» نشانگر جنگ است. ترجمه جایگزین: «جنگ» یا «نبرد»
عبارت بالا به معبد اشاره میکند.
در اینجا حضور یهوه با « نام » او بیان شده است. ترجمه جایگزین: «حضورت در اینجا و در این خانه است»
منظور محل سکونت ادومیان است.
در اینجا یهوشافاط از بحران پیش آمده به طعنه سخن میگوید. ترجمه جایگزین:« اینگونه " پاداشِ " گذشت و مهربانی که در حقشان روا کردیم را میدهند، آنها آمدهاند تا ما را از سرزمینمان بیرون برانند»
کلمه « ببین » در اینجا اصطلاحی است برای تاکید بر آنچه در پی میآید.
سوال بدیهی فوق به منظور ارائه درخواستی استفاده شده است که میتواند به صورت اخباری نیز نوشته شود. ترجمه جایگزین: «آنها را مجازات فرما»
در اینجا با بیان «چشمها» به مردم اشاره شده تا بر معطوف بودن توجه آنها به سوی خدا تاکید کند. ترجمه جایگزین: «ما برای یاری چشم به تو دوختهایم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق اصطلاح است و به معنی تاثیر روح خدا بر یحَزئیل و توانایی دادن نبوت به اوست. به چگونگی ترجمه خودتان در این مورد به دوم تواریخ ۱۵: ۱ رجوع کنید.
اسامی تنی چند از مردان است.
در اینجا « یهودا » به ساکنین آنجا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همه شما که در یهودا و اورشلیم سکونت دارید»
عبارت فوق به این معنی است که خدا بر جنگ ، و وقایع پیش آمده در نبرد، تسلط کامل دارد.
عبارت فوق اصطلاحی به معنی عزیمت به جنگ و رویارویی با ارتش دشمن است. ترجمه جایگزین: «پیشروی علیه» یا «عزیمت به جبهه علیه»
« توجه کن، زیرا آنچه میخواهم بگویم هم عین حقیقت و هم بسیار مهم است.
مکان فوق درهایی باریک مابین دو کوه در جنوب شرقی اورشلیم است.
عبارت فوق اصطلاحی به معنی عزیمت به جنگ و رویارویی با ارتش دشمن است. ترجمه جایگزین: «علیه دشمن پیشروی کنید» یا «عازم جبهه ی نبرد شوید»
کلمه «نجات» را میتوان به صورت فعل به کار برد. ترجمه جایگزین: «یهوه شما را نجات میدهد»
در اینجا این دو مکان بیانگر ساکنین آنها است. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا و اورشلیم»
اعمال عبادی فوق ، بیانگر خشوع و اطاعت در برابر خدا است.
در اینجا « یهودا » به ساکنین آنجا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی اهالی یهودا»
اسامی فوق طوایفی از نسل قهات و قورح هستند.
در اینجا از تسبیح یهوه توسط مردم به گونهای صحبت شده که گویی صدای همه آنها از یک حنجره خارج میشد. ترجمه جایگزین: «با صدای بسیار بلند»
نام این شهر را همان گونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۱۱: ۶ انجام دادید.
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «او شما را حمایت خواهد کرد» یا «او به شما کمک خواهد کرد»
« اگر به انبیای یهوه اعتماد کنید، موفق خواهید شد »
اسم معنی « رحمت » را میتوان به صورت قید « رحیمانه » یا صفت « رحیم » نیز نوشت. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد « میثاق رحمت » در دوم تواریخ ۷: ۳ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «او ما را تا به ابد رحیمانه دوست میدارد» یا «او همیشه به عهدی که با ما بسته رحیم است»
برای یهوه سرود خواندند. ترجمه جایگزین: «سرود خواندن و ستایش کردن یهوه»
عبارت بالا به این معنی است که یهوه باعث شد سربازان دشمن در کمین یکدیگر بنشینند. ترجمه جایگزین: «یهوه برخی از سربازان دشمن را مستقر کرد»
حمله غافلگیرانه
نام این مکان را همان گونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۲۰: ۱۰ انجام دادید.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها دشمن را شکست دادند» یا «آنها کسانی را شکست دادند که در کمین نشسته بودند»
دو عبارت فوق به طور کلی معانی مشابه داشته و عبارت دومی تاثیر عبارت نخست را تشدید میکند. ترجمه جایگزین: «آنها را به طور کامل قلع و قمع کردند»
عبارت فوق نشان میدهد که دشمنان، یکدیگر را هلاک کرده بودند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کشتار را خاتمه داده بودند»
کلمه « اینک» [ بنگر] در اینجا برای اشاره به رخ دادن اتفاقی غیر مترقبه است.
عبارت « لاشهها بر زمین افتاده » روشی کنایهآمیز برای بیان این نکته است که « آنها مرده بودند ». ترجمه جایگزین: «همه آنها بر زمین افتاده، مرده بودند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« چهارمین روز »
نام منطقهای است.
منظور از عبارت بالا، روزی است که نویسنده این متن را به رشته تحریر در میآورد. به چگونگی ترجمه خودتان دراین باره به دوم تواریخ ۵: ۹ رجوع کنید.
عبارت بالا به هر یک از افراد سپاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تک تک سربازان یهودا و اورشلیم»
« به دنبال یهوشافاط که در صدر قشون بود ». عبارت « مقدم ایشان » یک اصطلاح است. در هنگام بازگشت به اورشلیم یهوشافاطِ پادشاه در جلو صفوف سپاهیان بود
آنها شادمان بودند، زیرا که دشمنانشان شکست خورده بودند. ترجمه جایگزین:« برای شکست دشمنانشان با شادمانی... » یا «شادمانی برای آن که دشمنانشان نابود شده بودند ...»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه « ترس » را میتوان با فعل « ترسیدن » نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی ملتهای قلمرو پادشاهی از خدا بسیار ترسیدند»
«فرمانرواییهای ملل همسایه»
در عبارت فوق از برقراری صلح در قلمرو حکومتی با عبارت آرام شدن مملکت نام میبرد. ترجمه جایگزین: «قلمرو پادشاهی یهوشافاط در صلح به سر میبرد»
« ۳۵ ساله...۲۵ سال »
«عزوبه» نام مادر یهوشافاط و «شلحی» اسم پدر عزوبه بود.
منظور از عبارت فوق این است که او از الگوی رفتاری پدرش تبعیت میکرد که موجب خشنودی یهوه شده بود. در اینجا «سلوک» اصطلاحی به معنی نحوه زندگی و رفتار فرد است. ترجمه جایگزین: «او کارهایی انجام میداد که همانند پدرش آسا موجب رضایت یهوه باشد، و به این رفتار در خلال زندگیش ادامه داد»
در عبارت فوق کلمه در نظر به معنی مشاهده است که اشاره به قضاوت و داوری دارد. یهوه اعمال یهوشافاط را نظاره و تایید میکرد. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه در دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «او آن چه را انجام میداد که مورد تایید یهوه بود» یا «او اعمالی را انجام میداد که از دید یهوه صحیح بود»
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «او بتخانههای واقع در بالای تپهها را خراب نکرد»
عبارت بالا بدین معنی است که مردم تمایلی به اطاعت از خدا نداشته و خود را وقف او نمیکردند. در اینجا «دلهای» مردم بیانگر خواستهها و تمایلات آنها است. ترجمه جایگزین: «مردم همچنان خود را وقف خدا نمیکردند» یا «مردم همچنان از خدا پیروی نمیکردند»
در اینجا از دو کلمه متضاد استفاده شده تا به تمام اعمال و رفتار یهوشافاط در خلال سلطنتش به عنوان پادشاه اشاره کند. ترجمه جایگزین: «از آغاز سلطنت تا هنگام وفاتش»
از کلمه «بنگر» در اینجا استفاده شده تا بر واقعهای که در پی میآید، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «هر کسی میتواند به تاریخ اسرائیل رجوع کند... و دریابد که آنها در این متون به چه وقایعی اشاره کردهاند»
جمله بالا را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها موجودند... که در آن مندرج است»[ در فارسی انجام شده است]
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب دوم تواریخ ۱۶: ۷ انجام دادید.
یکی از کتابهای مرجعِ تاریخی است که نویسنده آن ییهو بود.
این کتاب اکنون موجود نیست. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در دوم تواریخ ۱۶: ۱۱ رجوع کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
منظور کشتیهایی است که قادر به رفت و آمد در پهنه گستره بزرگ آبی بودند.
نام شهری است.
یهوشافاط و اخزیا کشتیها را نساختند، بلکه کارگران آنها به این امر مشغول بودند. ترجمه جایگزین: «کارگران آنها کشتیها را ساختند»
نام این محل را همان گونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۸: ۱۷ انجام دادید.
اسامی مردان است.
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۱۱: ۸ انجام دادید.
جمله فوق را می توان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «کشتیها از کار افتادند و...» یا «بنابراین کشتیها در هم شکستند و...»
«کسی قادر به کشتیرانی با آنها نبود»
1و یهُوشافاط با پدران خود خوابید و در شهر داود با پدرانش دفن شد، و پسرش یهُورام به جایش پادشاه شد.2و پسران یهُوشافاط عَزَرْیا و یحیئیل و زكریا و عَزَرْیاهُو و میكائیل و شَفَطْیا برادران او بودند. این همۀ پسران یهُوشافاط پادشاه اسرائیل بودند.3و پدر ایشان عطایای بسیار از نقره و طلا و نفایس با شهرهای حصاردار در یهودا به ایشان داد؛ و اما سلطنت را به یهُورام عطا فرمود زیرا كه نخستزاده بود.4و چون یهُورام بر سلطنت پدرش مستقر شد، خویشتن را تقویت نموده، همۀ برادران خود و بعضی از سروران اسرائیل را نیز به شمشیر كشت.5یهُورام سی و دو ساله بود كه پادشاه شد و هشت سال در اورشلیم سلطنت كرد.6و موافق رفتارپادشاهان اسرائیل به طوری كه خاندان اَخاب رفتار میكردند، سلوك نمود زیرا كه دختر اَخاب زن او بود و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد.7لیكن خداوند به سبب آن عهدی كه با داود بسته بود و چونكه وعده داده بود كه چراغی به وی و به پسرانش همیشۀ اوقات ببخشد، نخواست كه خاندان داود را هلاك سازد.8و در ایام او ادوم از زیردست یهودا عاصی شده، پادشاهی برای خود نصب نمودند.9و یهُورام با سرداران خود و تمامی ارابههایش رفت، و شبانگاه برخاسته، اَدُومیان را كه او را احاطه كرده بودند، با سرداران ارابههای ایشان شكست داد.10اما اَدُوم تا امروز از زیر دست یهودا عاصی شدهاند، و در همان وقت لِبْنَه نیز از زیر دست او عاصی شد، زیرا كه او یهُوَه خدای پدران خود را ترك كرد.11و او نیز مكانهای بلند در كوههای یهودا ساخت و ساكنان اورشلیم را به زنا كردن تحریض نموده، یهودا را گمراه ساخت.12و مكتوبی از ایلیای نبی بدو رسیده، گفت كه «یهُوَه، خدای پدرت داود، چنین میفرماید: چونكه به راههای پدرت یهُوشافاط و به طریقهای آسا پادشاه یهودا سلوك ننمودی،13بلكه به طریق پادشاهان اسرائیل رفتار نموده، یهودا و ساكنان اورشلیم را اغوا نمودی كه موافق زناكاری خاندان اَخاب مرتكب زنا بشوند و برادران خویش را نیز از خاندان پدرت كه از تو نیكوتر بودند به قتل رسانیدی،14همانا خداوند قومت و پسرانت و زنانت و تمامی اموالت را به بلای عظیم مبتلا خواهد ساخت.15و تو به مرض سخت گرفتارشده، در احشایت چنان بیماریای عارض خواهد شد كه احشایت از آن مرض روزبهروز بیرون خواهد آمد.»16پس خداوند دل فلسطینیان و عَرَبانی را كه مجاور حَبَشیان بودند، به ضد یهُورام برانگیزانید.17و بر یهودا هجوم آورده، در آن ثَلْمه انداختند و تمامی اموالی كه در خانۀ پادشاه یافت شد و پسران و زنان او را نیز به اسیری بردند. و برای او پسری سوای پسر كهترش یهُواَخاز باقی نماند.18و بعد از اینهمه خداوند احشایش را به مرض علاجْناپذیر مبتلا ساخت.19و به مرور ایام بعد از انقضای مدت دو سال، احشایش از شدت مرض بیرون آمد و با دردهای سخت مرد، و قومش برای وی (عطریات) نسوزانیدند، چنانكه برای پدرش میسوزانیدند.20و او سی و دو ساله بود كه پادشاه شد و هشت سال در اورشلیم سلطنت نمود، و بدون آنكه بر او رقّتی شود، رحلت كرد، و او را در شهر داود، اما نه در مقبرۀ پادشاهان، دفن كردند.
شریر
اعمال شریرانه باعث نابودی کشور شد. پسر یهوشافاط اهریمنی بیش نبود. شورش ادومیها و اهالی لبنه علیه او با موفقیت روبرو شد، حمله اعراب او را به سقوط کشاند و بر اثر ابتلا به بیماری رودهای حاد جان سپرد.
تشبیه
نویسنده پرستش بت بعل را به روسپیگری تشبیه میکند: «رفتاری همانند فاحشه داشتن ». بت پرستی مردم اغلب مانند تن فروشی به تصویر کشیده شده است.
مرگ یهوشافاط به خوابیدن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین:«فوت کرد»
منظور شهر اورشلیم است.
نام تنی چند از مردان است.
یهوشافاط پادشاه اسرائيل
قلمرو جنوبی در اصطلاح « یهودا » نامیده میشد ولی نویسنده این کتاب در ظاهر قصد داشته بر این نکته تاکید کند که قلمرو جنوبی به سبب اطاعت از خدا، همان اسراییل واقعی بوده است.
« هدایای بسیار زیاد »
سلطنت به شیئی تشبیه شده که یهوشافاط به یهورام داده بود. ترجمه جایگزین: «او یهورام را پادشاه خواند»
«مستقر شدن» بر چیزی، یک اصطلاح است که به معنی کنترل کردن آن چیز است. ترجمه جایگزین: «کنترل کامل بر قلمرو سلطنت پدرش به دست آورد»
احتمال دارد که یهورام آنها را شخصا نکشته باشد، ولی به افراد دیگری دستور داده بود که این کار را به انجام برسانند. ترجمه جایگزین: «او باعث مرگ تمام برادران کوچکتر از خود شد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق اصطلاحی است به این معنی که او از الگوهای آنها پیروی کرد. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در دوم تواریخ ۲۰: ۳۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «از الگوهایی ... پیروی کرد»
کلمه « خاندان » کنایه از خانواده ساکن یک خانه است و در اینجا منظور نسل اَخاب است. ترجمه جایگزین:« نسل اَخاب چنین رفتار میکردند»
« او با یکی از دختران اَخاب ازدواج کرده بود »
«در نظر یهوه» نشان دهنده ی قضاوت یا داوری اوست. ترجمه جایگزین: «همان گونه که یهوه قضاوت میکرد»
کلمه « خاندان » کنایه از خانواده ساکن در یک خانه است و در اینجا منظور قلمرو یهودا است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در دوم تواریخ ۱۰: ۱۹ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «قلمرو یهودا» یا «مردم یهودا»
« قول داده بود که نسل داوود همانهایی باشند که همیشه بر یهودا حکومت میکنند». به عهدی که یهوه با داوود بست، اشاره میکند.
« همیشه باعث بقای او و پسرانش است » یا « هرگز او و پسرانش را نابود نمیکند »
« زمان سلطنت یهورام »
«بر ضد کنترل یهودا»
کلمه «نصب کردن» کنایه از انتخاب کردن است و عبارت «برای خود» کنایه از فرمانروایی کردن بر آنها است. ترجمه جایگزین: «پادشاهی انتخاب کردند که بر آنها سلطنت کند»
« از مرز رد شده و به ادوم رفت » یا « به ادوم رفت »
بهتر است این جمله بازنویسی شده و اطلاعات ضمنی به آن اضافه گردد. ترجمه جایگزین: «ادومیان، او و فرماندهان واحدهای ارابهرانی را محاصره کردند. یهورام و سپاهیانش به جنگ با آنها پرداخته، ولی شبانه گریختند»
عبارت فوق به زمان نگارش کتاب دوم تواریخ اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در دوم تواریخ ۵: ۹ رجوع کنید.
شهری در یهودا بود.
مردمان دیگر به یهورام کمک کردند تا مکانهای بلند در سرتاسر کوههای یهودا بسازد. ترجمه جایگزین: «یهورام همراه با مردم مکانهای بلند را ساختند»
یهورام باعث شد که مردم به بتها به جای یهوه خدمت کنند. مردمی که خدایان دیگر را به منظور دریافت چیزی از آنها خدمت میکردند، به روسپیان روحانی تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «او باعث شد که مردم اسرائيل یهوه را ترک کرده و به خدایان دیگر خدمت کنند، همان طوری که تن فروشان به مردانی که همسرشان نیستند، خدمات ارائه میدهند»
عدم پیروی از یهوه به گمراهی از راه راست تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «او باعث شد که ساکنین یهودا از یهوه پیروی نکنند»
«یهورام نامهای از ایلیای نبی دریافت کرد» یا « ایلیای نبی نامهای به یهورام نوشت»
عبارت فوق اصطلاحی است به معنی او از الگوهای آنها پیروی کرد. به چگونگی ترجمه خودتان در دوم تواریخ ۲۰: ۳۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «از الگوها پیروی نکردی»
یهورام باعث شد که مردم به بتها به جای یهوه خدمت کنند. مردمی که خدایان دیگر را به منظور دریافت چیزی از آنها خدمت میکردند، به روسپیان روحانی تشبیه شدهاند. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه به دوم تواریخ ۲۱: ۱۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «او باعث شد که مردم اسرائيل یهوه را ترک کرده و به خدایان دیگر خدمت کنند، همان طوری که تن فروشان به مردانی که همسرشان نیستند، خدمات ارائه میدهند»
کلمه « خاندان » کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند. عبارت فوق به نسل اخاب اشاره می کند. به چگونگی ترجمه خودتان در دوم تواریخ ۲۱: ۶ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «نسل اَخاب»
منظور این است که یهورام باید به پیغامی که در پی میآید، توجه کند.
« مسبب بلای عظیمی میشود »
استفاده از ضمیر انعکاسی « خودت » برای تاکید بر مجازات شخص یهورام است.
معانی محتمل عبارتند از۱) رودههایش به راستی بیرون خواهد زد یا ۲) عبارت فوق یک استعاره است بدین شرح که مشکلات رودهای سبب مرگ او خواهد شد. ترجمه جایگزین: «تا این که این بیماری باعث مرگت شود»
برانگیختن دل کنایه از وادار ساختن شخصی به انجام کاری است. در اینجا « دل » مفرد است و به فلسطینیان و اعراب هر کدام به عنوان یک گروه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان و اعراب را علیه یهورام شوراند»
یهورام در اینجا به مردمی که تحت فرمان او بوده و نیز به خودش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «علیه یهورام و مردم یهودا»
فلسطینیها و اعراب دو ملت مجزا بودند. اعراب در جنوب یهودا و در مجاورت حبشیان زندگی میکردند و فلسطینیان در غرب یهودا میزیستند. آن دو ملت به صورت جداگانه شورانده شدند. این نکته را میبایست به وضوح شرح داد. ترجمه جایگزین: «روح ملت فلسطین و روح اعرابی که مجاور حبشیان بودند»
«تمامی پسرانش را به جز یهواَخاز که کوچکترین آنها بود را به اسارت بردند» یا « تنها پسری که برایش باقی ماند یهواَخاز، کوچکترین آنها بود »
در دوم تواریخ ۲۲: ۱ از او با نام اَخزیا نام برده شده است.
« مبتلا ساختن » در اینجا نوعی نحوه بیان است به این معنی که یهوه باعث بیماری او شد. ترجمه جایگزین: «یهوه مسبب ابتلا وی به بیماری مهلک رودهای بود»
See:
عبارت فوق بیانگر رویدادی مهم در این روایت است. اگر در زبان شما روشی برای این مهم وجود دارد، میتوانید در اینجا آن را به کار ببرید.
عبارت فوق اصطلاحی است که برای نشان دادن طول زمان مشخصی به کار میرود. ترجمه جایگزین: «در آن زمان خاص» یا «هنگامی که زمانش فرا رسید»
بر طبق آداب و رسوم اسرائيلیان برای احترام به جسد پادشاه متوفی ،آتش افروخته میشد. آنها برای یهورام چنین مراسمی را برگزار نکردند، زیرا در پی تحقیر او بودند. این مطلب میبایست به وضوح بیان شود. ترجمه جایگزین: «برای احترام به او آتش نیفروختند، در حالی که رسم بر این بود که برای پادشاهان متوفی چنین کنند»
«هیچ کس از مرگ او مغموم نشد»
1و ساكنان اورشلیم پسر كهترش اَخَزْیا را در جایش به پادشاهی نصب كردند، زیرا گروهی كه با عَرَبان بر اردو هجوم آورده بودند، همۀ پسران بزرگش را كشته بودند. پس اَخَزْیا ابن یهُورام پادشاه یهودا سلطنت كرد.2و اَخَزْیا چهل و دو ساله بود كه پادشاه شد و یك سال در اورشلیم سلطنت كرد و اسم مادرش عَتَلْیا دختر عُمْری بود.3و او نیز به طریقهای خاندان اَخاب سلوك نمود زیرا كه مادرش ناصح او بود تااعمال زشت بكند.4و مثل خاندان اَخاب آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، بجا آورد زیرا كه ایشان بعد از وفات پدرش، برای هلاكتش ناصح او بودند.5پس برحسب مشورت ایشان رفتار نموده، با یهُورام بن اَخاب پادشاه اسرائیل نیز برای جنگ با حزائیل پادشاه اَرام به راموت جِلْعاد رفت و ارامیان یورام را مجروح نمودند.6پس به یزرعیل مراجعت كرد تا از جراحاتی كه در محاربه با حَزائیل پادشاه ارام در رامَه یافته بود، شفا یابد. و عَزَرْیا ابن یهُورام پادشاه یهودا برای عیادت یهُورام بن اَخاب به یزرعیل فرود آمد زیرا كه بیمار بود.7و هلاكت اَخَزْیا در اینكه نزد یورام رفت، از جانب خدا بود زیرا چون به آنجا رسید، با یهُورام به مقابلۀ ییهو ابن نِمْشِی كه خداوند او را برای هلاك ساختن خاندان اَخاب مسح كرده بود، بیرون رفت.8و چون ییهو قصاص بر خاندان اَخاب میرسانید، بعضی از سروران یهودا و پسران برادران اَخَزْیا را كه ملازمان اَخَزْیا بودند یافته، ایشان را كشت.9و اَخَزْیا را طلبید و او را در حالتی كه در سامره پنهان شده بود، دستگیر نموده، نزد ییهو آوردند و او را به قتل رسانیده، دفن كردند زیرا گفتند: «پسر یهُوشافاط است كه خداوند را به تمامی دل خود طلبید.» پس، از خاندان اَخَزْیا، كسی كه قادر بر سلطنت باشد، نماند.10پس چون عَتَلْیا مادر اَخَزْیا دید كه پسرش كشته شده است، برخاست و تمامی اولاد پادشاهان از خاندان یهودا را هلاك كرد.11لیكن یهُوْشَبْعَه، دختر پادشاه، یوآش پسر اَخَزْیا راگرفت و او را از میان پسران پادشاه كه مقتول شدند دزدیده، او را با دایهاش در اطاق خوابگاه گذاشت و یهُوْشَبْعَه، دختر یهُورام پادشاه، زن یهُویاداعِ كاهن كه خواهر اَخَزْیا بود، او را از عَتَلْیا پنهان كرد كه او را نكشت.12و او نزد ایشان در خانۀ خدا مدت شش سال پنهان ماند. و عَتَلْیا بر زمین سلطنت میكرد.
در این باب روایت سلطنت ملکه عتلیا آغاز میشود.
استعاره
نویسنده رفتار شریرانه عتلیا را با اعمال مشابه آن در میان خاندان اخاب مقایسه میکند. «همان مسیرهایی را در پیش گرفت که خانواده اخاب برگزیده بودند». اخاب به عنوان مظهر شرارت معرفی شده است.
and )
عبارت فوق حاوی اطلاعات پیش زمینهای در مورد رویدادهای مربوط به کتاب دوم تواریخ ۲۱: ۱۶ و ۲۱: ۱۷ است. در باب قبلی اخزیا با نام یهواخاز آمده است. احتمال دارد هنگامی که به پادشاهی رسیده، نام خود را تغییر داده باشد.
« تمام پسران بزرگ یهورام »
« ۲۲ ساله »
نام مادر اخزیا است.
« به طریقها سلوک کردن » در اینجا اصطلاحی است به این معنی که او از الگوهای اخاب پیروی کرد. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۲۰: ۳۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «او همچنین از الگوی... پیروی کرد»
کلمه « خاندان » کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند که در اینجا منظور نسل اخاب است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۲۱: ۶ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «نسل اخاب»
در نظر یهوه در اینجا بیانگر قضاوت و داوری است. ترجمه جایگزین: «همان طوری که یهوه قضاوت میکرد»
کلمه « خاندان » در اینجا کنایه از خانواده است که در خانه سکونت دارند که در اینجا به نسل اخاب اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۲۱: ۶ رجوع کنید. ترجمه جایگزین :«نسل اخاب انجام دادند»
«نسل اخاب او را نصیحت کردند»
« و همین باعث نابودی او شد »
« او همچنین به نصایح آنها گوش داده و رفت » یا « او از نصایح آنها در مورد رفتنش، تبعیت کرد »
خواننده باید در نظر داشته باشد که حزائيل به تنهایی نجنگید، بلکه همراه با ارتش خویش نبرد کرد. ترجمه جایگزین: «به منظور جنگ با حزائيل، پادشاه اَرام و سپاهیانش»
نام مردی است.
« از زخمهایی که در جنگ بر داشته بود »
یزرعیل از نظر ارتفاع پایینتر از اورشلیم قرار داشت.
اسم معنی « هلاکت » را میتوان به صورت یک واقعه بیان کرد. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا باعث مرگ اخزیا شد»
« یورام » و « یهورام » هر دو نام یک فرد است.
نام مردی است.
کلمه « خاندان » کنایه از خانوادهای است که در خانه سکونت دارند که در اینجا منظور نسل اخاب است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۲۱: ۶ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «نسل اخاب»
عبارت فوق در اینجا برای نشان دادن وقوع امر مهمی در روایت به کار گرفته شده است. اگر در زبان شما برای این مهم روش دیگری وجود دارد، میتوانید در اینجا آن را به کار ببرید.
عبارت فوق به کشتن نسل اخاب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کشتن تمامی نسل اخاب همان طور که خدا دستور داده بود»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نوههای پسری اخزیا یا ۲) پسران اقوام اخزیا
« آنها اخزیا را دستگیر کردند... آنها اخزیا را کشتند »
آنها به این دلیل که او از نوادگان پادشاه خوشنام، یهوشافاط بود وی را با احترام به خاک سپردند. این جمله را میبایست به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: « آنها جسدش را به خاک سپردند زیرا میگفتند؛ او سزاوار خاکسپاری است چون وی نواده یهوشافاط است، همانی که برای رضای یهوه بسیار تلاش نمود»
در اینجا « خاندان اخزیا » کنایه است و به نسل اخزیا اشاره میکند. « قادر بر سلطنت » نیز کنایه بر پادشاه است. از آنجا که تمامی نوادگان بزرگسال اخزیا کشته شده بودند، کسی برای سلطنت بر یهودا باقی نمانده بود.
در اینجا نویسنده از عتلیا به گونهای صحبت کرده که گویی این زن به تنهایی بچهها را کشته بود، ولی خواننده باید بداند که او به خادمانش دستور کشتار را داده بود. ترجمه جایگزین: «او به خادمینش دستور داد تا تمامی فرزندان خانواده سلطنتی را به قتل برسانند»
منظور فقط اولاد ذکور است، زیرا فقط پسران میتوانستند به پادشاهی برسند. از این رو در آیه ۱۱ خاطر نشان میشود که فقط پسران کشته شدند.
کلمه « خاندان » کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند. در اینجا به قلمرو یهودا اشاره میشود. ترجمه جایگزین: «یهودا» یا «قلمرو یهودا»
در اینجا « پادشاه » منظور یهورام پدر اخزیا است.
منظور فردی است که از کودک نگهداری میکند، ولی پرستار نیست.
در آیه ۱۲ مشخص میشود که این اتاق خواب در معبد قرار داشت. یهوشبعه به این اتاق دسترسی داشت، زیرا با یهوداعِ کاهن ازدواج کرده بود.
نام مردی است.
«یوآش با یهوشبعه و یهویاداع به سر میبرد»
1و در سال هفتم، یهُویاداع خویشتن را تقویت داده، بعضی از سرداران صده یعنی عَزَرْیا ابن یهُورام و اسماعیل بن یهوحانان و عَزَرْیا ابن عُوبید و مَعَسِیا ابن عدایا و الیشافاط بن زِكْرِی را با خود همداستان ساخت.2و ایشان در یهودا گردش كردند و لاویان را از جمیع شهرهای یهودا و رؤسای آبای اسرائیل را جمع كرده، به اورشلیم آمدند.3و تمامی جماعت با پادشاه در خانۀ خدا عهد بستند. و او به ایشان گفت: «همانا پسر پادشاه سلطنت خواهد كرد، چنانكه خداوند دربارۀ پسران داود گفته است.4و كاری كه باید بكنید این است: یك ثلث از شما كه از كاهنان و لاویان در سَبَّت داخل میشوید دربانهای آستانهها باشید.5و ثُلث دیگر به خانۀ پادشاه و ثلثی به دروازۀ اساس و تمامی قوم در صحنهای خانۀ خداوند حاضر باشند.6و كسی غیر از كاهنان و لاویانی كه به خدمت مشغول میباشند، داخل خانۀ خداوند نشود، اما ایشان داخل بشوند زیرا كه مقدسند و تمامی قوم) خانۀ ( خداوند را حراست نمایند.7و لاویان هر كس سلاح خود را به دست گرفته، پادشاه را از هر طرف احاطه نمایند و هر كه به خانه درآید، كشته شود؛ و چون پادشاه داخل شود یا بیرون رود،شما نزد او بمانید.»8پس لاویان و تمامی یهودا موافق هر چه یهُویاداع كاهن امر فرمود عمل نمودند، و هر كدام كسان خود را خواه از آنانی كه در روز سَبَّت داخل میشدند و خواه از آنانی كه در روز سَبَّت بیرون میرفتند، برداشتند زیرا كه یهُویاداع كاهن فرقهها را مرخص نفرمود.9و یهُویاداع كاهن نیزهها و مِجَنها و سپرها را كه از آن داود پادشاه و در خانۀ خدا بود، به یوزباشیها داد.10و تمامی قوم را كه هر یك از ایشان سلاح خود را به دست گرفته بودند، از طرف راست خانه تا طرف چپ خانه به پهلوی مذبح و خانه، به اطراف پادشاه قرار داد.11و پسر پادشاه را بیرون آورده، تاج را بر سرش گذاشتند و شهادت نامه را به او داده، او را به پادشاهی نصب كردند، و یهُویاداع و پسرانش، او را مسح نموده، گفتند: «پادشاه زنده بماند.»12اما چون عَتَلْیا آواز قوم را كه میدویدند و پادشاه را مدح میكردند شنید، نزد قوم به خانۀ خداوند داخل شد.13و دید كه اینك پادشاه به پهلوی ستون خود نزد مدخل ایستاده است، و سروران و كَرِنّانوازان نزد پادشاه میباشند و تمامی قوم زمین شادی میكنند و كَرِنّاها را مینوازند و مُغَنّیان با آلات موسیقی و پیشوایان تسبیح. آنگاه عَتَلْیا لباس خود را دریده، صدا زد كه «خیانت، خیانت!»14و یهُویاداع كاهن، یوزباشیها را كه سرداران فوج بودند امر فرموده، به ایشان گفت: «او را از میان صفها بیرون كنید، و هر كه از عقب او برود، به شمشیر كشته شود.» زیرا كاهن فرموده بود كه او را در خانۀ خداوند مكشید.15پس او را راه دادند و چون به دهنۀ دروازۀ اسبان، نزد خانۀ پادشاه رسید، او را در آنجا كشتند.16و یهُویاداع در میان خود و تمامی قوم و پادشاه، عهد بست تا قوم خداوند باشند.17و تمامی قوم به خانۀ بعل رفته، آن را منهدم ساختند و مذبحهایش و تماثیلش را شكستند و كاهن بَعْل متّان را روبهروی مذبحها كشتند.18و یهُویاداع با شادمانی و نغمهسرایی برحسب امر داود، وظیفههای خانۀ خداوند را به دست كاهنان و لاویان سپرد، چنانكه داود ایشان را بر خانۀ خداوند تقسیم كرده بود تا موافق آنچه در توارۀ موسی مكتوب است، قربانیهای سوختنی خداوند را بگذرانند.19و دربانان را به دروازههای خانۀ خداوند قرار داد تا كسی كه به هر جهتی نجس باشد، داخل نشود.20و یوزباشیها و نُجَبا و حاكمان قوم و تمامی قوم زمین را برداشت و پادشاه را از خانۀ خداوند به زیر آورد و او را از دروازۀ اعلی به خانۀ پادشاه درآورده، او را بر كرسی سلطنت نشانید.21و تمامی قوم زمین شادی كردند و شهر آرامی یافت و عَتَلْیا را به شمشیر كشتند.
در این باب روایت ملکه عتلیا خاتمه یافته و سرگذشت یوآش پادشاه آغاز میشود.
انتصاب پادشاه
کاهن اعظم کودتایی را سازماندهی کرده و یوآشِ هفت ساله را بر تخت سلطنت نشاند. ملکه عتلیا به مخالفت برخاست، پس کاهن اعظم دستور قتل او را صادر کرد. این کودتا تلاش و مجاهدتی از طرف کاهنین بود تا به پیمان خدا با داوود جامه عمل بپوشانند.
and and )
در سرتاسر باب ۲۳ از یوآش با عنوان « پادشاه » نام برده شده است. برای خواننده شما شاید بهتر باشد که گاهی کلمات « یوآش پادشاه » یا « پادشاه یوآش » اضافه شود تا هویت وی کاملا روشن شود.
او کاهن اعظم بود که در معبد خود را وقف خدا کرده و مشاور یوآش بود.
او به این نتیجه که دیگر وقت به چالش کشیدن سلطنت عتلیا، افشای زنده بودن یوآش و نیز آمادگی او برای پادشاهی رسیده است. ترجمه جایگزین: «تصمیم گرفت اقدامی کند»
احتمال دارد که عبارت « سرداران صده » عنوانی رسمی برای فرماندهان در ارتش باشد. معانی محتمل عبارتند از ۱) کلمه « صده » به تعداد دقیق سربازان تحت فرماندهی این سرداران اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «فرمانده گروهان صد نفره» یا ۲) کلمهایی که با عنوان « صده » ترجمه شده بیانگر تعداد دقیق سربازان نیست، بلکه به تقسیمات نیروهای نظامی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان دستههای نظامی»
« پیمان بست »
پنج اسم نامبرده فوق همان سرداران صده هستند.
اسامی تنی چند از مردان است.
در اینجا « روسا » منظور عناصر اصلی است و « آبا » نیز به خاندانها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «رهبرانِ خاندانهای بنیانگذار اسرائیل»
در اینجا « پادشاه » منظور پدر یوآش است. ترجمه جایگزین: «یوآش، پسر پادشاه»
« یک سوم »
« نگهبان درهای معبد خواهید بود »
« یک سوم دیگر...آن یک سوم دیگر »
دروازه فوق به نامهای «دروازه میانی» یا «دروازه بالایی» نیز نام برده شدهاند. ظاهرا دروازه داخلی بوده که در مجاورت کاخ سلطنتی قرار داشت.
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم است که به تمامی حاضرین اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «تمامی مردمان دیگری که حضور داشتند»
« به کسی اجازه ندهید که وارد خانه یهوه شود »
شاید بهتر باشد که فرمان در اینجا ذکر شود. ترجمه جایگزین: «تمامی افراد دیگر باید در حیاط باقی مانده و از فرمان یهوه تبعیت کنند»
« لاویان باید به منظور حفاظت از پادشاه او را از همه جهات محاصره کنند »
« نگهبانان معبد باید از هر طرف سلاحهای خود را برداشته و آماده رزم شوند »
عبارت فوق شامل نگهبانان معبد و کاهنان نمیشود. این عبارت را میبایست به طور واضح و به صورت جمله معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «شما باید به جز نگهبانان معبد و کاهنانی که حق ورود دارند، همه را بکشید»
معانی محتمل عبارتند از ۱) در تمامی اوقات یا ۲) هر جایی که میرود.
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم است و به تمامی اهالی یهودا اشاره میکند که در آن روز خاص در حیاط حضور داشتند.
« دقیقا آنچه را انجام دادند که یهویاداع کاهن امر کرده بود » یا « اوامر یهویاداع کاهن را اطاعت کردند »
کاهنان و نگهبانان در گروههای مجزا و برای مدت دوهفته خدمت میکردند. عبارت فوق به زمانی اشاره میکند که دو گروه با هم حضور داشتند. معمولا وقتی گروهی خدمتش به پایان میرسید، نوبت کاری گروه دیگر آغاز میشد. اما در آن روز دو برابر آن چه که معمول بود، خادم وجود داشت.
« وظیفه خود را در روز سبت به پایان میرساندند »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوآش در سرتاسر باب ۲۳ به عنوان « پادشاه » خوانده میشود. برای خواننده شما شاید بهتر باشد که گاهی کلمات «یوآش پادشاه» یا «پادشاه یوآش» اضافه شود تا هویت وی کاملا روشن شود.
عبارت فوق به این معنی است که آنها آماده جنگ بودند. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه در دوم تواریخ ۲۳: ۷ رجوع کنید.
در اینجا « پادشاه » به پدر یوآش اشاره میکند. ترجمه جایگزین:« یوآش، پسر پادشاه »
عبارت فوق عملی نمادین برای نشان دادن این امر است که آنها او را به پادشاهی برگزیدند.
عمل ارائه شهادت نامه به کسی به این معنی است که آنها از آن فرد انتظار اطاعت دارند. به طور کامل مشخص نیست که آیا این شهادت نامه بخشی از تورات موسی بوده یا قوانین جداگانهای که شاه میبایست از آنها پیروی کند. ترجمه جایگزین: «قسم نامهای به او ارائه شد که وی را ملزم به اطاعت از مفاد آن میکرد»
عبارت فوق عملی نمادین است و بیانگر این حقیقت است که او توسط خدا بر مسند پادشاهی نشسته بود.
« جاوید شاه »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق برای اطلاعات مهمی که در پی میآید ،خواننده را آماده میسازد.
رابطه فی مابین پادشاه و ستون ورودی معبد مشخص نیست.
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم است که نشانگر تعداد زیاد شرکت کنندگان در این مراسم است. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیار زیادی از اهالی آن سرزمین»
عبارت فوق بیانگر عملی نمادین است که نشانگر پریشانی مفرط او است.
خیانت عملی است که منجر به سقوط یک دولت میشود. عتلیا جانشینان قانونی پادشاه را به قتل رساند و خود به سلطنت رسید. ( کتاب دوم تواریخ ۲۲: ۱۰ ) وی از سلطنت یوآش به جای خودش سخت برآشفت. این اظهار شگفتی به منظور تاکید تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «شما مرتکب خیانت شدهاید»
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۲۲: ۱۱ انجام دادید.
عبارت « سرداران فوج » احتمالا عنوانی رسمی برای افسران نظامی است. معانی محتمل عبارتند از ۱) کلمه « صده » نشان دهنده تعداد دقیق سربازانی است که تحت فرماندهی سرداران بودند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان گروهان صد نفره» یا ۲) عبارت ترجمه شده « صده » به تعداد دقیق سربازان اشاره نمیکند ولی نام یکی از تقسیمات نظامی است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۲۳: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «سرداران دستجات نظامی»
«کسانی که در ارتش حکم فرمانده را داشتند »
معانی محتمل عبارتند از ۱) «او را محاصره کرده و از حیاط معبد خارج کنید» یا ۲) «او را از میان مردمِ حاضر در حیاط معبد جدا سازید»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. در این عبارت به طور ضمنی اشاره شده است که مردمِ پشتِ سر وی احتمالا هواداران او بودهاند. ترجمه جایگزین: «شمشیرهای خود را برای کشتن حامیان وی از نیام برکشید»
« زیرا یهویاداعِ کاهن گفته بود »
در بعضی از نسخ چنین آمده است : «و او را بسوی دروازه اسبان در مجاورت ورودی قصر پادشاه برد»
« قصر پادشاه »
در سرتاسر باب ۲۳ از یوآش با عنوان « پادشاه » نام برده شده است. برای خوانندگان بهتر است که گاهی عبارات «یوآش پادشاه» یا «پادشاه یوآش» را به ترجمه اضافه نمود تا هویت وی بهتر روشن شود.
عبارت فوق آرایه ی ادبی تعمیم است که نشانگر تعداد افراد زیادی است که این عمل را انجام دادند. ترجمه جایگزین: «تعداد زیادی از مردم به معبدِ بعل رفتند»
نام مردی است.
در اینجا « دست » بیانگر کنترل است. ترجمه جایگزین: «تحت اوامر کاهنان»
از شخصی که از نظر شریعت خدا مردود است به فرد نجس و ناپاک نام برده شده است. ترجمه جایگزین: «بنابراین اشخاص مطرود خدا به هیچ عنوان حق ورود ندارند»
جمله فوق را میتوان به صورت مثبت اخباری نوشت. ترجمه جایگزین: «اطمینان حاصل کنید از ورود افراد پاک جلوگیری میشود» یا «مطمئن شوید که تنها افراد مقبول خدا وارد میشوند»
عبارت « یوزباشیها » احتمالا عنوانی رسمی برای افسران ارتش است. معانی محتمل عبارتند از ۱) کلمه « صده » نشان دهنده تعداد دقیق سربازانی است که تحت فرماندهی سرداران بودند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان گروهان صد نفره» یا ۲) عبارت ترجمه شده « صده » به تعداد دقیق سربازان اشاره نمیکند ولی نام یکی از تقسیمات نظامی است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۲۳: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «سرداران دستجات نظامی»
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم است و به این معنی است که او افراد زیادی را همراه خود برد. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیار زیادی از مردم اسرائيل»
معبد بر روی بلندترین تپه اورشلیم ساخته شده بود. ترجمه جایگزین: «پادشاه را از معبد به سوی قصر پایین آورد»
« تخت پادشاهی »
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم و بیانگر شادی اغلب مردم است.
در اینجا «شهر» بیانگر شهروندان است و « آرامی » نشانگر برقراری صلح و آرامش پس از مرگ عتلیا به دلیل عدم حضور مخالفین یوآش بود. ترجمه جایگزین: «شهروندان در صلح و آرامش به سر میبردند»
1و یوآش هفت ساله بود كه پادشاه شد و چهل سال در اورشلیم سلطنت نمود و اسم مادرش ظَبِیۀ بئرشَبَعی بود.2و یوآش در تمامی روزهای یهُویاداع كاهن، آنچه را كه در نظر خداوند راست بود، به عمل میآورد.3و یهُویاداع دو زن برایش گرفت و او پسران و دختران تولید نمود.4و بعد از آن، یوآش اراده كرد كه خانۀ خداوند را تعمیر نماید.5و كاهنان و لاویان را جمع كرده، به ایشان گفت: «به شهرهای یهودا بیرون روید و از تمامی اسرائیل نقره برای تعمیرخانۀ خدای خود، سال به سال جمع كنید، و در این كار تعجیل نمایید.» اما لاویان تعجیل ننمودند.6پس پادشاه، یهُویاداع رئیس (كهنه) را خوانده، وی را گفت: «چرا از لاویان بازخواست نكردی كه جزیهای را كه موسی بندۀ خداوند و جماعت اسرائیل به جهت خیمۀ شهادت قرار دادهاند، از یهودا و اورشلیم بیاورند؟»7زیرا كه پسران عَتَلْیای خبیثه، خانۀ خدا را خراب كرده، و تمامی موقوفات خانۀ خداوند را صرف بَعْلیم كرده بودند.8و پادشاه امر فرمود كه صندوقی بسازند و آن را بیرون دروازۀ خانۀ خداوند بگذارند.9و در یهودا و اورشلیم ندا دردادند كه جزیهای را كه موسی بندۀ خدا در بیابان بر اسرائیل قرار داده بود، برای خداوند بیاورند.10و جمیع سروران و تمامی قوم آن را به شادمانی آورده، در صندوق انداختند تا پر شد.11و چون صندوق به دست لاویان، نزد وكلای پادشاه آورده میشد و ایشان میدیدند كه نقره بسیار هست. آنگاه كاتبِ پادشاه و وكیلِ رئیس كَهَنه آمده، صندوق را خالی میكردند و آن را برداشته، باز به جایش میگذاشتند. و روز به روز چنین كرده، نقرۀ بسیار جمع كردند.12و پادشاه و یهُویاداع آن را به آنانی كه در كار خدمت خانۀ خداوند مشغول بودند دادند، و ایشان بنّایان و نجّاران به جهت تعمیر خانۀ خداوند و آهنگران و مسگران برای مَرِمَّت خانۀ خداوند اجیر نمودند.13پس عملهها به كار پرداختند و كار از دست ایشان به انجام رسید و خانۀ خدا را به حالت اولش برپا داشته، آن را محكم ساختند.14و چون آن را تمام كرده بودند،بقیۀ نقره را نزد پادشاه و یهُویاداع آوردند و از آن برای خانۀ خداوند اسباب یعنی آلات خدمت و آلات قربانیها و قاشقها و ظروف طلا و نقره ساختند، و در تمامی روزهای یهُویاداع، قربانیهای سوختنی دائماً در خانۀ خداوند میگذرانیدند.15اما یهُویاداع پیر و سالخورده شده، بمرد و حین وفاتش صد و سی ساله بود.16و او را در شهر داود با پادشاهان دفن كردند، زیرا كه در اسرائیل هم برای خدا و هم برای خانۀ او نیكویی كرده بود.17و بعد از وفات یهُویاداع، سروران یهودا آمدند و پادشاه را تعظیم نمودند و پادشاه در آن وقت به ایشان گوش گرفت.18و ایشان خانۀ یهُوَه خدای پدران خود را ترك كرده، اَشَیریم و بتها را عبادت نمودند، و به سبب این عصیان ایشان، خشم بر یهودا و اورشلیم افروخته شد.19و او انبیاء نزد ایشان فرستاد تا ایشان را به سوی یهُوَه برگردانند و ایشان آنها را شهادت دادند، اما ایشان گوش نگرفتند.20پس روح خدا زكریا ابن یهُویاداع كاهن را ملبّس ساخت و او بالای قوم ایستاده، به ایشان گفت: «خدا چنین میفرماید: شما چرا از اوامر یهُوَه تجاوز مینمایید؟ پس كامیاب نخواهید شد. چونكه خداوند را ترك نمودهاید، او شما را ترك نموده است.»21و ایشان بر او توطئه نموده، او را به حكم پادشاه در صحن خانۀ خداوند سنگسار كردند.22پس یوآشِ پادشاه احسانی راكه پدرش یهُویاداع، به وی نموده بود، بیاد نیاورد، بلكه پسرش را به قتل رسانید. و چون او میمرد، گفت: « خداوند این را ببیند و بازخواست نماید.»23و در وقت تحویل سال، لشكر اَرامیان به ضد وی برآمده، به یهودا و اورشلیم داخل شده، جمیع سروران قوم را از میان قوم هلاك ساختند، و تمامی غنیمت ایشان را نزد پادشاه دمشق فرستادند.24زیرا كه لشكر اَرام با جمعیت كمی آمدند و خداوند لشكر بسیار عظیمی به دست ایشان تسلیم نمود، چونكه یهُوَه خدای پدران خود را ترك كرده بودند؛ پس بر یوآش قصاص نمودند.25و چون از نزد او رفتند (زیرا كه او را در مرضهای سخت واگذاشتند)، بندگانش به سبب خون پسران یهُویاداعِ كاهن، براو فتنه انگیخته، او را بر بسترش كشتند. و چون مرد، او را در شهر داود دفن كردند، اما او را در مقبرۀ پادشاهان دفن نكردند.26و آنانی كه بر او فتنه انگیختند، اینانند: زاباد، پسر شِمْعَه عَمُّونیه و یهُوزاباد، پسر شِمْریتِ موآبیه.27و اما حكایت پسرانش و عظمت وَحی كه بر او نازل شد و تعمیر خانۀ خدا، اینك در مِدْرَسِ تواریخ پادشاهان مكتوب است، و پسرش اَمَصْیا در جایش پادشاه شد.
روایت یوآش پادشاه در این باب تکمیل شده و پایان مییابد.
یوآش معبد را تعمیر میکند
یوآش تصمیم به تعمیر معبد میگیرد. لاویان از مردم پول جمع آوری کرده و به کارگران میدهند تا معبد را تعمیر کنند. این عمل نشانه عبادت یهوه بود.
and )
یوآش شرور میگردد
زمانی که یوآش از پرستش یهوه دست میکشد با مشکلات فراوانی روبرو میگردد. یوآش تا موقعی که کاهن بزرگ زنده بود، به یهوه وفادار ماند، ولی با مرگ کاهن بزرگ به پرستش خدایان دیگر روی آورد. پسر کاهن بزرگ به او اخطار داد که مشکلاتی برایش پیش میآید، ولی یوآش او را به قتل رساند. ارتش اَرام او را شکست داد و خادمینش وی را به هلاکت رساندند.
and )
« پادشاه یهودا شد »
« ۴۰ سال »
نام زنی است.
کلمه « نظر» نشانگر دیدن و کلمه اخیر نیز به معنی قضاوت کردن است. یهوه ناظر بر اعمال یوآش و تایید کننده آنها بود. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد مشابه به دوم تواریخ ۱۴: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه که بر اساس قضاوت یهوه صحیح بود» یا «آنچه یهوه صحیح میانگاشت»
عبارت فوق اصطلاح و به معنی «تا زمانی که یهویاداع کاهن زنده بود» است.
« یهویاداع دو همسر برای یوآش برگزید »
عبارت فوق در اینجا برای آغاز بخش جدیدی از روایت مورد استفاده قرار گرفته است. اگر در زبان شما روش دیگری برای این مهم وجود دارد در اینجا میتوانید آن را به کار ببرید.
« بیدرنگ »
شاید اضافه کردن کلمه « اما » برای نشان دادن سرپیچی لاویان مفید باشد. ترجمه جایگزین: «اما لاویان بلافاصله به آن کار اقدام نکردند»
یوآش پادشاه با طرح این پرسش بدیهی قصد متهم کردن یهویاداع را دارد، چرا که وظیفه خود را به خوبی انجام نداده بود. این جمله پرسشی را میتوان به صورت جمله اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو از وظایف محوله غفلت کردی به تو گفتم که از لاویان درخواست کنی...خیمه مقدس، ولی تو انجام ندادی»
اگر چه عبارت فوق به معبدی که سلیمان ساخت اشاره میکند، اما باید در نظر داشت که این مالیات از زمان موسی ودر خیمه مقدس جمعآوری میشد.
عبارت فوق به اقلامی اشاره میکند که به منظور مراسم عبادی در معبد قرار گرفته بودند.
« برای مردم تا از آن برای عبادت بت بعل استفاده کنند »
جعبه ی بزرگ چوبی
« اعلان دادند » یا « اعلام کردند »
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم است. محتمل است که برخی از مردم چنین کاری نکرده باشند.
عبارت فوق بیانگر عملی جدید و مکرر است. اگر در زبان خودتان برای این مهم روش دیگری وجود دارد، آن را در اینجا به کار ببرید.
« صندوق را برداشته و مجدد بر سر جایش قرار میدادند »
«مردانی که با سنگ میساختند و مردانی که با چوب میساختند»
« مردانی که وسایلی را با آهن و برنز میساختند »
در اینجا کلمه « به انجام » بیانگر پیشبرد کار و کلمه « از دست » نشانگر کنترل آنها است. ترجمه جایگزین: «پیشبرد کار تحت نظارت آنها صورت گرفت».
عبارت فوق در مورد مبالغی است که در صندوق جمعآوری شده بود، ولی برای تعمیر دیگر نیازی به آنها نبود.
عبارت فوق به « ظروف » و « قاشقها » اشاره میکند که در ادامه آیه میآید.
عبارت فوق اصطلاحی است که به طول عمر یهویاداع اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«تا زمانی که یهویاداع در قید حیات بود» یا «در طول زندگی یهویاداع»
دو عبارت فوق معانی مشابه داشته که به طول عمر او اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «خیلی پیر شد»
اصطلاحی است به این معنی که او عمر طولانی کرد.
« صد و سی ساله »
« در میان آرامگاه پادشاهان » یا « مابین قبور شاهان »
صفت اسمی یا مضاف « نیکویی » را میتوان به صورت صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا او در یهودا برای خدا و معبد او کارهای نیکو انجام داده بود»
« یوآش پادشاه را تکریم کردند » یا « مراتب احترام به پادشاه را به جا آوردند »
در آیه بعدی خاطر نشان خواهد شد که آنها از پادشاه درخواست میکنند تا به جای یهوه به بتها خدمت کند و او نیز میپذیرد. ترجمه جایگزین: «سپس آنها پادشاه را ترغیب کرده تا خواستههایشان را اجابت کند»
از خشم خدا به گونهای صحبت شده که گویی یهودا و اورشلیم به طور کامل در چیزی پوشانده شده بودند. در اینجا کلمات «یهودا» و «اورشلیم» کنایه از ساکنین آن مناطق است. ترجمه جایگزین: «خدا به شدت از مردمان یهودا و اورشلیم خشمگین شد»
« گناه آنها »
در اینجا کلمه « با این حال » بیانگر تضاد بین خشم خدا و فرستادن انبیا است که به آنها فرصتی برای توبه و جلوگیری از داوری خدا میدهد.
استفاده از ضمیر انعکاسی برای تاکید بر این نکته است که یهوه تنها کسی بود که آنها باید بسوی او بازمی گشتند.
« مردم از اطاعت سرپیچی کردند »
عبارت فوق اصطلاحی است به این معنی که روح خدا زکریا را تحت تاثیر قرار داد و او را قادر به نبوت کردن نمود. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد مشابه به دوم تواریخ ۱۵: ۱ رجوع کنید.
منظور زکریا پسر برکیا نویسنده کتاب زکریا نیست.
قصدِ زکریا از طرح این سوال بدیهی، تحقیر مردم است. این جمله پرسشی را میتوان به صورت اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما اوامر یهوه را زیر پا میگذارید و همین امر دلیل ناکامی شماست»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوآش به راه و روش یهویاداع، پدر زکریا، که نسبت به او بسیار مهربان بود هیچ توجهی نکرد.
« تو را وادار نماید که بهای اشتباهاتت را بپردازی »
عبارت فوق در اینجا برای اشاره به آغاز بخش جدیدی از روایت مورد استفاده قرار گرفته است. اگر در زبان خودتان برای این مهم روش دیگری وجود دارد، آن را در اینجا به کار ببرید.
« تمامی غنایم را از یهودا و اورشلیم فرستادند »
« پیروزی بر ارتشی بسیار بزرگتر از سپاه یهودا »
عبارت فوق به داوری و مجازات خدا اشاره میکند و میتوان آن را به صورت یک عمل بیان نمود. ترجمه جایگزین: «خدا بدین شکل از اَرامیها برای مجازات یوآش استفاده کرد»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها یوآش را به سختی زخمی کرده بودند»
« زیرا او پسران یهویاداع را کشته بود »
« خادمین یوآش را در بسترش کشتند »
نام دو تن از مردان است.
« شمعه از سرزمین عمون...شمریت از سرزمین موآب ». اسامی دو نفر از زنان است.
« روایت آن چه پسرانش انجام دادند »
« مطالب مهمی که انبیا درباره او گفتند »
کلمه «اینک» خواننده را وا میدارد تا به اطلاعاتی که در پی میآید توجه خاصی داشته باشند.
منظور کتابی است که دیگر موجود نیست.
1اَمَصْیا بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و بیست و نه سال در اورشلیم پادشاهی كرد و اسم مادرش یهُوعَدّانِ اورشلیمی بود.2و آنچه در نظر خداوند پسند بود، به عمل آورد، اما نه به دل كامل.3و چون سلطنت دردستش مستحكم شد، خادمان خود را كه پدرش پادشاه را كشته بودند، به قتل رسانید.4اما پسران ایشان را نكشت به موجب نوشتۀ كتاب تورات موسی كه خداوند امر فرموده و گفته بود: «پدران به جهت پسران كشته نشوند و پسران به جهت پدران مقتول نگردند، بلكه هر كس به جهت گناه خود كشته شود.»5و اَمَصْیا یهودا را جمع كرده، سرداران هزاره و سرداران صده از ایشان در تمامی یهودا و بنیامین مقرر فرمود و ایشان را از بیست ساله بالاتر شمرده، سیصد هزار مرد برگزیدۀ نیزه و سپردار را كه به جنگ بیرون میرفتند، یافت.6و صد هزار مرد شجاع جنگ آزموده به صد وزنه نقره از اسرائیل اجیر ساخت.7اما مرد خدایی نزد وی آمده، گفت: «ای پادشاه، لشكر اسرائیل با تو نروند زیرا خداوند با اسرائیل یعنی با تمامی بنیافرایم نیست.8و اگر میخواهی بروی برو و به جهت جنگ قوی شو؛ لیكن خدا تو را پیش دشمنان مغلوب خواهد ساخت زیرا قدرت نصرت دادن و مغلوب ساختن با خدا است.»9اَمَصْیا به مرد خدا گفت: «برای صد وزنۀ نقره كه به لشكر اسرائیل دادهام، چه كنم؟» مرد خدا جواب داد: « خداوند قادر است كه تو را بیشتر از این بدهد.»10پس اَمَصْیا لشكری را كه از افرایم نزد او آمده بودند، جدا كرد كه به جای خود برگردند و از این سبب خشم ایشان بر یهودا به شدت افروخته شد و بسیار غضبناك گردیده، به جای خود رفتند.11و اَمَصْیا خویشتن را تقویت نموده، قوم خود را بیرون برد و به وادی الملح رسیده، دههزار نفر از بنیسَعِیر را كشت.12و بنییهودا ده هزار نفر دیگر را زنده اسیر كرد، و ایشان را به قلۀ سالَع برده، از قله سالَع به زیر انداختند كه جمیعاً خرد شدند.13و اما مردان آن فوج كه اَمَصْیا باز فرستاده بود تا همراهش به جنگ نروند، بر شهرهای یهودا از سامره تا بیت حورون تاختند و سه هزار نفر را كشته، غنیمت بسیار بردند.14و بعد از مراجعتِ اَمَصْیا از شكست دادن ادومیان، او خدایان بنیسَعِیر را آورده، آنها را خدایان خود ساخت و آنها را سجده نموده، بخور برای آنها سوزانید.15پس خشم خداوند بر اَمَصْیا افروخته شد و نبی نزد وی فرستاد كه او را بگوید: «چرا خدایان آن قوم را كه قوم خود را از دست تو نتوانستند رهانید، طلبیدی؟»16و چون این سخن را به وی گفت، او را جواب داد: «آیا تو را مشیر پادشاه ساختهاند؟ ساكت شو! چرا تو را بكشند؟» پس نبی ساكت شده، گفت: «میدانم كه خدا قصد نموده است كه تو را هلاك كند، چونكه این كار را كردی و نصیحت مرا نشنیدی.»17پس اَمَصْیا، پادشاه یهودا، مشورت كرده، نزد یوآش بن یهُوآحاز بن ییهو پادشاه اسرائیل فرستاده، گفت: «بیا تا با یكدیگر مقابله نماییم.»18و یوآش پادشاه اسرائیل نزد اَمَصْیا پادشاه یهودا فرستاده، گفت: «شترخار لبنان نزد سرو آزاد لبنان فرستاده، گفت: دختر خود را به پسر من به زنی بده. اما حیوان وحشی كه در لبنان بود گذر كرده، شترخار را پایمال نمود.19میگویی، هان ادوم را شكست دادم و دلت تو را مغرور ساخته است كه افتخار نمایی؟ حال به خانۀ خود برگرد. چرا بلا را برای خود برمیانگیزانی تا خودت و یهودا همراهت بیفتید؟»20اما اَمَصْیا گوش نداد زیرا كه این امر ازجانب خدا بود تا ایشان را به دست دشمنان تسلیم نماید، چونكه خدایان ادوم را طلبیدند.21پس یوآش پادشاه اسرائیل برآمد و او و اَمَصْیا پادشاه یهودا در بیتشمس كه در یهودا است، با یكدیگر مقابله نمودند.22و یهودا از حضور اسرائیل منهزم شده، هر كس به خیمۀ خود فرار كرد.23و یوآش پادشاه اسرائیل اَمَصْیا ابنیوآش بنیهوآحاز پادشاه یهودا را در بیت شمس گرفت و او را به اورشلیم آورده، چهارصد ذراع حصار اورشلیم را از دروازۀ افرایم تا دروازۀ زاویه منهدم ساخت.24و تمامی طلا و نقره و تمامی ظروفی را كه در خانۀ خدا نزد (بنی) عُوْبیدْ اَدُوم و در خزانههای خانۀ پادشاه یافت شد و یرْغمالان را گرفته، به سامره مراجعت كرد.25و اَمَصْیا ابنیوآش پادشاه یهودا، بعد از وفات یوآش بن یهُوآحاز پادشاه اسرائیل، پانزده سال زندگانی نمود.26و بقیۀ وقایع اول و آخر اَمَصْیا، آیا در تواریخ پادشاهان یهودا و اسرائیل مكتوب نیست؟27و از زمانی كه اَمَصْیا از پیروی خداوند انحراف ورزید، بعضی در اورشلیم فتنه بر وی انگیختند. پس به لاكیش فرار كرد و از عقبش به لاكیش فرستادند و او را در آنجا كشتند.28و او را بر اسبان آوردند و با پدرانش در شهر یهودا دفن كردند.
پرستش خدایان دیگر
زمانی که امصیا به خدا تکیه کرد، در مقابله با اَدوم موفق شد. اما هنگامی که پرستش بتهای ادوم را آغاز کرد، شکست سختی خورد.
and )
« ۲۵ ساله...۲۹ سال »
نام زنی است.
در اینجا کلمه « نظر » به معنی دیدگاه است. کلمه اخیر بیانگر داوری و ارزیابی یهوه است. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه به دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه که مورد تایید یهوه بود»
در اینجا عبارت « دل کامل » اصطلاحی به معنی « به طور کامل » است. ترجمه جایگزین: «ولی نه به طور کامل»
عبارت فوق در اینجا به منظور نشان دادن شروع بخش جدیدی از روایت به کار برده شده است. اگر در زبان خودتان برای این مهم روش دیگری وجود دارد، در اینجا آن را به کار ببرید.
عبارت فوق به کتابهای پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه اشاره میکند.
در اینجا «یهودا» به شهروندان ساکن یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا را گرد هم آورد»
نام افراد به دستور وی در فهرست رسمی ثبت شد.
در اینجا کلمه «خاندان» کنایه از طایفهای است که به آن تعلق دارند. ترجمه جایگزین: «با طوایف اجدادشان»
معانی محتمل عبارتند از ۱) اعداد فوق به تعداد دقیق سربازانِ تحت فرمانِ این افسران اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان دستههای هزار نفره و گروهانهای صد نفره» یا ۲) کلماتِ ترجمه شده « هزاره » و « صده » بیانگر تعداد دقیق سربازان نیستند، بلکه به تقسیمات بزرگ و کوچک نظامی اشاره میکنند. ترجمه جایگزین:« سرداران تقسیمات نظامی بزرگ و فرماندهان دستههای نظامی کوچکتر ». به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارات مشابه به دوم تواریخ ۱: ۲ رجوع کنید.
در اینجا « یهودا » و « بنیامین » به ساکنین قلمرو پهناور یهودا اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «تمامی ساکنین یهودا و بنیامین»
در اینجا از اعداد بزرگتر از بیست به گونهای صحبت شده که گویی آنها مرتبه بالاتری دارند. ترجمه جایگزین:« بیست ساله و مسنتر»
« متوجه حضور آنها شد »
« سیصد هزار »
« سربازانِ قابل » یا « جنگاوران رزم آزموده »
« صد هزار »
« صد وزنه نقره ». شما میتوانید مقدار فوق را به مقیاس اندازهگیری جدید تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «در حدود سه هزار و سیصد کیلوگرم نقره» یا «در حدود ۳۳۰۰ کیلوگرم نقره»
« پیامبر خدا »
هر دو اسامی فوق به افراد یک گروه اشاره میکنند.
در اینجا پیامبر از شکست ارتش به گونهای صحبت میکند که گویی سقوط نظام پادشاهی روی میدهد. ترجمه جایگزین: «دشمنانت را قادر به شکست تو میسازد... شکست »
« صد وزنه نقره ». شما میتوانید مقدار فوق را به مقیاس اندازهگیری جدید تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «در حدود سه هزار و سیصد کیلوگرم نقره» یا «در حدود ۳۳۰۰ کیلوگرم نقره»
منظور « ارتش اسرائيل » است. ( آیه ۹ )
در اینجا از افزایش شدت خشم آنها به گونهای صحبت شده که گویی آتشی در درونشان افروخته شده بود. ترجمه جایگزین: «پس خشم در میان آنان همچون آتشی افروخته شد»
« بسیار خشمگین »
« دل و جرات بخشید »
منطقهای در نزدیکی دریای مرده است.
« ۱۰۰۰۰ مرد »
« ۱۰۰۰۰ سرباز دیگر »
عبارت بالا آرایه ادبی تعمیم است که برای تاکید بر گستردگی قتل عام به کار برده شده است. ترجمه جایگزین:« پس همه آنها به طور کامل نابود شدند»
« سپاهیان اسرائيل که امصیا به اسرائيل بازگردانده بود »
روستایی در افرایم و در نزدیکی اورشلیم بود.
در اینجا « از پای در آوردن » یک اصطلاح و به این معنی است که آنها را کشتند. ترجمه جایگزین: «به قتل رسیدند»
« ۳۰۰۰ تن »
« مقادیر زیادی از اشیا گرانبها را غارت کردند »
عبارت فوق در اینجا برای نشان دادن شروع بخش جدیدی از روایت به کار برده شده است. اگر شما در زبان خودتان روش دیگری برای این مهم دارید، در اینجا آن را به کار ببرید.
« به هلاکت رساندن ادومیان » یا « کشتن ادومیان »
« خدایانی که اهالی سعیر پرستش میکردند »
عبارت فوق به اعمال نمادین در هنگام پرستش اشاره میکنند.
عبارت فوق در مورد دیدگاه متداول در آن ایام است که خدایان تعیین کننده برنده جنگ هستند.
در اینجا از افزایش خشم یهوه به گونهای صحبت شده که گویی دامنه آتش گستردهتر میشد. ترجمه جایگزین: «خشم یهوه نسبت به امصیا مانند آتشی شعلهور شد»
نبی از طرح این پرسش بدیهی به منظور تحقیر امصیا استفاده می کند، زیرا او خدایانِ ناتوان سپاهیان شکست خورده را پرستیده بود. در اینجا کلمه « دست » کنایه از قدرت است. پرسش فوق را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو خدایان مردمی را پرستش کردی که حتی توان نجات مردم خویش از چنگال قدرت تو، امصیای پادشاه، را نداشتند»
عبارت فوق در مورد دیدگاه متداول در آن ایام است که خدایان تعیین کننده برنده جنگ هستند.
عبارت فوق در اینجا برای اشاره به رویداد مهمی که در پی میآید مورد استفاده قرار گرفته است. اگر در زبان خودتان برای این مهم روش دیگری وجود دارد، میتوانید آن را در اینجا به کار ببرید.
پادشاه با طرح این سوال بدیهی، نبی را به خاطر اعتراضش مورد تحقیر قرار میدهد. پرسش فوق را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ما تو را به عنوان یکی از مشاورینمان برنگزیدیم، پس خاموش شو و اگر کلامی اضافه بگویی به سربازانمان دستور خواهیم داد تا تو را به هلاکت رسانند!»
عبارت فوق به پرستش خدایان ادوم توسط امصیا اشاره میکند که در دوم تواریخ ۲۵: ۱۴ امده است.
اسامی مردان است.
اصطلاح فوق بدین معنی است که آنها شخصا با یکدیگر ملاقات میکنند و نیازی به ارسال پیغام و یا پیک نیست. ترجمه جایگزین: «یکدیگر را حضوری ملاقات میکنند»
عبارت فوق به صورت تمثیل بیان شده است. شترخارِ بیارزش نشانگر امصیا و سرو آزاد بیانگر یهوآش است. پایمال نمودن شترخار توسط حیوان وحشی بر این نکته تاکید میکند که اتفاق بدی برای بوته شترخار روی خواهد داد و او به قدری ناتوان است که قادر به جلوگیری از آن واقعه نیست. نتیجه اخلاقی این حکایت آن است که امصیا برای مجادله با یهوآش جاهل و نادان بود.
نوعی گیاه کوچک و بیارزش است که خارهای ریزی دارد.
نوعی درخت بسیار بلند است.
در اینجا « یهودا » بیانگر اهالی یهودا است. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
عبارت فوق اصطلاحی به معنی مغرور شدن وی است. ترجمه جایگزین: «تو خودپسند شدهای»
یهوآش با طرح این سوال بدیهی به امصیا هشدار میدهد که با وی به مقابله نپردازد. پرسش فوق را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نباید باعث سختی و سقوط خود و یهودا شوی»
در اینجا « افتادن » بهگویی برای « مردن » است.
« خدا خواست تا مقدر شود »
در اینجا « دست » به توان شکست دادن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تحت سلطه دشمنانشان» یا «بنابراین دشمنان توان شکست آنها را داشتند»
عبارت فوق اصطلاحی است بدین معنی که نه تنها هر دو آنها در جنگ حاضر بودند، بلکه مردم را نیز به جبهه نبرد فرستادند. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد مشابه به دوم تواریخ ۲۵: ۱۷ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «با هم روبرو شدند»
شهر بیتشمس در یهودا واقع شده بود.
در اینجا « یهودا » و « اسرائيل » کنایه از سربازان این مناطق است و « منهزم شده » اصطلاحی به معنی « شکست خورده » است. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «سربازان اسرائيلی سپاهیان یهودا را شکست دادند»
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم است و به سربازان یهودا اشاره میکند که از جنگ جان سالم به در بردند. ترجمه جایگزین: «سربازان بازمانده یهودا»
هر ذراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «مسافتی معادل ۴۰۰ ذراع» یا «فاصلهای برابر با ۱۸۰ متر»
در اینجا « عوبید ادوم » به نسل این فرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تحت مراقبت نسل عوبید ادوم»
« قصر سلطنتی »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سوال بدیهی فوق بدین علت مطرح شده است که خواننده در نظر داشته باشد آنچه برای امصیا اتفاق افتاده، شناخته شده است. عبارت فوق را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مد نظر داشته باش، تمامی وقایع مربوط به امصیا در کتاب پادشاهان یهودا و اسرائيل آمده است»
در اینجا عبارت « اول و آخر » به وقایع مهم و رویدادهای حد فاصل آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام اتفاقات مربوط به روایت امصیا»
عبارت فوق خواننده را برای توجه به حقیقتی آماده میکند که در پی میآید.[ در فارسی نیامده است]
منظور کتابی است که دیگر موجود نیست.
در اینجا « انحراف ورزیدن » اصطلاحی است، به این معنی که او دیگر از یهوه پیروی نمیکرد. ترجمه جایگزین: «اطاعت از یهوه را کنار گذاشت» یا «سرپیچی از یهوه را شروع کرد»
در عبارت فوق مشخص نیست که ضمیر « آنها » به چه افرادی دلالت میکند. در صورت امکان ضمیر عام «آنها» را در ترجمهتان حفظ کنید.
اسم معنی «فتنه» را میتوان به صورت یک عمل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «علیه وی فتنه بر پا کنید» یا «علیه وی دسیسه بچینید»
نام شهری در یهودا
در متن مشخص نیست ضمیر«آنها» به چه کسانی دلالت میکند. در صورت امکان ضمیر عام «آنها» را در ترجمهتان حفظ کنید.
« جسد او را بازگرداندند »
منظور نام دیگر اورشلیم است که شهر داوود نیز نامیده میشد.
1و تمامی قوم یهودا عُزّیا را كه شانزده ساله بود گرفته، در جای پدرش اَمَصْیا پادشاه ساختند.2و او بعد از آنكه پادشاه با پدرانش خوابیده بود، ایلُوت را بنا كرد و آن را برای یهودا استرداد نمود.3و عُزّیا شانزده ساله بود كه پادشاه شد و پنجاه و دو سال در اورشلیمپادشاهی نمود و اسم مادرش یكُلْیای اورشلیمی بود.4و آنچه در نظر خداوند پسند بود، موافق هر چه پدرش اَمَصْیا كرده بود، بجا آورد.5و در روزهای زكریا كه در رؤیاهای خدا بصیر بود، خدا را میطلبید و مادامی كه خداوند را میطلبید، خدا او را كامیاب میساخت.6و او بیرون رفته، با فلسطینیان جنگ كرد و حصار جَتّ و حصار یبْنَه و حصار اَشْدود را منهدم ساخت و شهرها در زمین اشدود و فلسطینیان بنا نمود.7و خدا او را بر فلسطینیان و عَرَبانی كه در جُوْربَعْل ساكن بودند و بر مَعُونیان نصرت داد.8و عَمُّونیان به عُزّیا هدایا دادند و اسم او تا مدخل مصر شایع گردید، زیرا كه بینهایت قوی گشت.9و عُزّیا برجها در اورشلیم نزد دروازۀ زاویه و نزد دروازۀ وادی و نزد گوشۀ حصار بنا كرده، آنها را مستحكم گردانید.10و برجها در بیابان بنا نمود و چاههای بسیار كند زیرا كه مواشی كثیر در همواری و در هامون داشت و فلاحان و باغبانان در كوهستان و در بوستانها داشت، چونكه فلاحت را دوست میداشت.11و عُزّیا سپاهیان جنگ آزموده داشت كه برای محاربه دسته دسته بیرون میرفتند؛ برحسب تعداد ایشان كه یعْیئیل كاتب و مَعَسیای رئیس زیردست حَنَنْیا كه یكی از سرداران پادشاه بود، آنها را سان میدیدند.12و عدد تمامی سردارانِ آبا كه شجاعان جنگ آزموده بودند، دو هزار و ششصد بود.13و زیر دست ایشان، سیصد و هفت هزار و پانصد سپاه جنگ آزموده بودند كه پادشاه را به ضد دشمنانش مساعدت نموده، با قوت تمام مقاتله میكردند.14و عُزّیا برای ایشان یعنیبرای تمامی لشكر سپرها و نیزهها و خودها و زرهها و كمانها و فلاخنها مهیا ساخت.15و منجنیقهایی را كه مخترع صنعتگران ماهر بود در اورشلیم ساخت تا آنها را بر برجها و گوشههای حصار برای انداختن تیرها و سنگهای بزرگ بگذارند. پس آوازۀ او تا جایهای دور شایع شد زیرا كه نصرت عظیمی یافته، بسیار قوی گردید.16لیكن چون زورآور شد، دل او برای هلاكتش متكبر گردید و به یهُوَه خدای خود خیانت ورزیده، به هیكل خداوند درآمد تا بخور بر مذبح بخور بسوزاند.17و عَزَرْیای كاهن از عقب او داخل شد و همراه او هشتاد مرد رشید از كاهنان خداوند درآمدند.18و ایشان با عُزّیا پادشاه مقاومت نموده، او را گفتند: «ای عُزّیا سوزانیدن بخور برای خداوند كار تو نیست بلكه كار كاهنان پسران هارون است كه برای سوزانیدن بخور تقدیس شدهاند. پس از مقدس بیرون شو زیرا خطا كردی، و این كار از جانب یهُوَه خدا موجب عزت تو نخواهد بود.»19آنگاه عُزّیا كه مِجْمَری برای سوزانیدن بخور در دست خود داشت، غضبناك شد و چون خشمش بر كاهنان افروخته گردید، برص به حضور كاهنان در خانۀ خداوند به پهلوی مذبح بخور بر پیشانیاش پدید آمد.20و عَزَرْیای رئیس كهنه و سایر كاهنان بر او نگریستند و اینك برص بر پیشانیاش ظاهر شده بود. پس او را از آنجا به شتاب بیرون كردند و خودش نیز به تعجیل بیرون رفت، چونكه خداوند او را مبتلا ساخته بود.21و عُزّیا پادشاه تا روز وفاتش ابرص بود و در مریضخانه مبروص ماند، زیرا از خانۀ خداوند ممنوع بود؛ و پسرش یوتام، ناظر خانۀ پادشاه و حاكم قوم زمین میبود.22و اِشَعْیا ابن آموص نبی بقیۀ وقایع اول و آخر عُزّیا را نوشت.23پس عُزّیا با پدران خود خوابید و او را با پدرانش در زمین مقبرۀ پادشاهان دفن كردند، زیرا گفتند كه ابرص است و پسرش یوتام در جایش پادشاه شد.
عزیای جذامی
عزیا تا زمانی که از یهوه تبعیت میکرد، بسیار نیرومند بود؛ اما هنگامی که وارد معبد شد تا همانند کاهنین بخور بسوزاند، خدا او را به جذام مبتلا کرد. جذامیها نمیتوانستند به شایستگی یهوه را ستایش کنند، زیرا ناپاک محسوب میشدند.
and and )
کلمه « تمامی » تعمیم است، اما شاید برخی از مردم موافق پادشاهی او نبودند. ترجمه جایگزین: «مردمِ یهودا عزیای شانزده ساله را به جانشینی پدرش، امصیا، برگزیدند»
« ۱۶ »
عزیا این امر را بهتنهایی انجام نداد. ترجمه جایگزین: «او دستور داد تا ایلوت بازسازی شود» یا «او بر بازسازی ایلوت نظارت کرد»
شهری در یهودا
«آن را به یهودا بازگرداند.» عبارت فوق به این معنی است که سپاهیان وی شهر را تسخیر کردند و بنابراین شهر مذکور دوباره جزو قلمرو یهودا شد.
عبارت فوق روشی مودبانه برای اعلان فوت وی است.
« ۱۶ ساله...۵۲ »
نظر نشان دهنده دیدن و خود دیدن نیز بیانگر افکار و داوری است. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه به دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه داوری میکرد، صحیح بود» یا «آن چه یهوه در نظر داشت صحیح بود»
عبارت فوق به طور ضمنی بیان میکند که آن چه پدرش انجام داد، موافق با نظر خدا بود. ترجمه جایگزین: «همانند پدرش امصیا رفتار کرد»
عبارت فوق تعمیم است. ترجمه جایگزین:«به شیوه مشابه»
در اینجا « خود را موظف کردن » کنایه از تعیین شدن برای انجام کاری است. طلبیدن خدا نشانگر انتخاب، شناخت، پرستش و اطاعت از اوست. ترجمه جایگزین: «او برای اطاعت از خدا مشخص شده بود»
در اینجا « در روزهای زکریا » استعاره از مدت زمانی است که زکریا کاهن بود. ترجمه جایگزین: «وقتی که زکریا کاهن بود»
« در خلال مدتی که یهوه را اطاعت میکرد »
طلب یهوه بیانگر انتخاب، شناخت، پرستش و اطاعت از اوست. ترجمه جایگزین:« اطاعت از یهوه را برگزید »
در اینجا « عزیا » بیانگر او و ارتش تحت فرمانش است. ترجمه جایگزین: «عزیا ارتش خود را برای جنگ با فلسطینیان رهبری کرد» یا «عزیا همراه با سپاهیانش برای جنگ با فلسطینیان رهسپار شد»
ضمایر « او » و « به او » بیانگر عزیا و سپاهیانش است. ترجمه جایگزین: «عزیا همراه با سپاهیانش منهدم ساختند... آنها شهرها را بنا نمودند»
شهری در شمال یهودا بود.
« زمینهای اطراف اشدود » یا « در مجاورت اشدود »
در اینجا ضمایر « او » و « به او » بیانگر عزیا و لشکرش است. ترجمه جایگزین: «خدا به آنها کمک کرد»
شهری در منطقه عرب نشین بود.
منظور مردمی است که از قلمرو معون در مجاورت کوه سعیر به آنجا نقل مکان کرده بودند.
شایع شدن اسم کنایه از این است که مردمان نقاط مختلف درباره او مطالبی را شنیدند. ترجمه جایگزین: « حتی مردمی که ساکن جاهای دور مانند مرز مصر بودند هم درباره کارهای او چیزهایی دریافتند»
در اینجا « عزیا » بیانگر کارگرانی است که به دستور وی برجها را بنا کردند. ترجمه جایگزین: «عزیا به کارگرانش فرمان بنای برجها را داد » یا «کارگران عزیا برجها را ساختند»
عُّزیا به کارگرانش دستور داد و آنها اعمال فوق را انجام دادند. ترجمه جایگزین: «او به کارگرانش دستور داد تا برجها را بسازند... و چاههای بسیاری حفر کنند» یا «آنها برجها را ساختند...و چاههای بسیاری حفر کردند»
کلمه « او » بیانگر عُّزیا است.
اسامی تنی چند از مردان است.
«رهبران طوایف که مردان زبده را رهبری میکردند»
« دو هزار و ششصد»
« سیصد و هفت هزار و پانصد »
در اینجا « دست ایشان » بیانگر قدرت ایشان است. ترجمه جایگزین: «یک ارتش تحت نفوذ ایشان بود» یا «آنها ارتشی را فرماندهی میکردند»
کلاه خود پوششی برای حفاظت سر است.
پوششی برای بدن است که از زنجیرها و اتصالات فلزی ساخته شده بود.
در اینجا «منجنیقهایی ساخت » بیانگر آن است که عزیا دستور ساخت آنها را به کارگرانش داد. ترجمه جایگزین: «کارگرانش منجنیقهایی ساختند که صنعتگران ماهر آنها را طراحی کرده بودند»
منظور کنگرههای برجهای حصار شهر بود که سربازان میتوانستند از آنجا به نبرد بپردازند.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا استعانت عظیمی به او کرد»
در اینجا، دل متکبر گردید، بیانگر غرور است. ترجمه جایگزین: «او مغرور شد»
فعل «رفت» از عبارت قبلی استنباط میشود. ترجمه جایگزین: «همراه با او هشتاد کاهنِ شجاعِ یهوه رفتند» یا «هشتاد کاهن شجاع یهوه با او رفتند»
« ای عزیا، سوزاندن بخور برای یهوه کاری نیست که برای تو در نظر گرفته شده باشد » یا « ای عزیا حق نداری برای یهوه بخور بسوزانی »
« پسران » در اینجا بیانگر نسل است. ترجمه جایگزین: «نسل هارون»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «کسانی که که خدا برای سوزاندن بخور تقدیس کرده بود» یا «کسانی که خدا برای سوزاندن بخور برگزیده بود»
ظرف و یا کاسه مخصوصی برای سوزاندن بخور است.
کلمه « اینک » در اینجا نشان میدهد که کاهنان از مشاهداتشان متعجب شده بودند.
« آنها به سرعت او را مجبور به خروج از آن محل کردند » یا « آنها بلافاصله او را بیرون کردند »
از عبارت یهوه او را مبتلا ساخته بود به گونهای صحبت شده که گویی او را زده بود. ترجمه جایگزین: «یهوه او را بیمار ساخت»
« تا زمانی که فوت کرد » یا « مابقی عمرش »
عبارت فوق خاطر نشان میسازد که او در جایی جدا از مردم و خانههای مسکونی زندگی کرد.
در اینجا « ممنوع بودن » از خانه یهوه نشانگر محروم بودن از حضور در معبد است. ترجمه جایگزین: «او از حضور در خانه یهوه محروم شد» یا «او اجازه ورود به معبد را نداشت»
ناظر چیزی بودن در اینجا نشانگر مسئولیت و یا قدرت داشتن بر آن است. ترجمه جایگزین: «پسرش یوتام مسئول قصر پادشاه بود» یا «پسرش یوتام متصدی امور قصر بود»
منظور قصر پادشاه است که شاه دیگر در آن زندگی نمیکرد.
جمله فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «اشعیا نبی، پسر آموص، شرح روایت عزیا را از ابتدا تا انتها ثبت کرد»
عبارت فوق به تمام دوران پادشاهی عزیا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از ابتدا تا انتهای دوران سلطنتش»
نام مردی است.
عبارت فوق روشی مودبانه برای اعلان مرگ شخص است. ترجمه جایگزین: «پس عزیا فوت کرد»
« مردم او را در مجاورت اجدادش به خاک سپردند » یا « آنها او را در جایی دفن کردند که اجدادش به خاک سپرده شده بودند »
« پس از عزیا پسرش یوتام، پادشاه شد »
1و یوتام بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم سلطنت نمود و اسم مادرش یرُوْشَه دختر صادوق بود.2و آنچه در نظر خداوند پسند بود، موافق هرآنچه پدرش عُزّیا كرده بود، به عمل آورد، اما به هیكل خداوند داخل نشد لیكن قوم هنوز فساد میكردند.3و او دروازۀ اعلای خانۀ خداوند را بنا نمود و بر حصار عُوفَل عمارت بسیار ساخت.4و شهرها در كوهستان یهودا بنا نمود و قلعهها و برجها در جنگلها ساخت.5و با پادشاه بنیعَمُّون جنگ نموده، بر ایشان غالب آمد. پس بنیعَمُّون در آن سال، صد وزنۀ نقره و ده هزار كُّر گندم و ده هزار كّر جو به او دادند؛ و بنیعَمُّون در سال دوم و سوم به همان مقدار به او دادند.6پس یوتام زورآور گردید زیرا رفتار خود را به حضور یهُوَه خدای خویش راست ساخت.7و بقیۀ وقایع یوتام و همۀ جنگهایش و رفتارش، اینك در تواریخ پادشاهان اسرائیل و یهودا مكتوب است.8و او بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم سلطنت كرد.9پس یوتام با پدران خود خوابید و او را در شهر داود دفنكردند، و پسرش آحاز در جایش سلطنت نمود.
اتکا به یهوه
یوتام به دلیل پیروی از خدا موفق به شکست مردم عامون شد. از منظر یهوه اتکا به او کلید پیروزی در نبرد است.
« ۲۵ ساله... ۱۶ سال »
نام زنی است.
نظر در اینجا بیانگر دیدن و خودِ دیدن نیز نشانگر داوری است. یهوه اعمال یوتام را نظاره و تایید کرد. به چگونگی ترجمه خودتان دراین باره به دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «او آن چه را که مورد تایید یهوه بود، انجام داد» یا «او آن چه را که از نظر یهوه درست بود، انجام داد»
« هر آن چه که انجام داد »
یوتام از زمانی که به پادشاهی رسید، دستور ساخت این موارد را به کارگرانش داد. ترجمه جایگزین: «او به کارگرانش دستور ساخت دروازه شمالی را داد... او به کارگرانش فرمان ساخت بناهای زیادی را داد»
نام تپهای در اورشلیم است. [ در فارسی متفاوت است]
یوتام از زمان رسیدن به پادشاهی به کارگرانش امر کرد تا این ها را بنا کنند. ترجمه جایگزین: «او به کارگرانش فرمان ساخت شهرها را داد... او به کارگرانش دستور ساخت قلعهها و برجها را داد»
شما میبایست عبارت فوق را به گونهای ترجمه کنید تا خواننده متوجه شود که یوتام در جنگ، فرماندهی سپاهیانش را به عهده داشت. ترجمه جایگزین: «او همچنین فرماندهی سپاهیانش را در جنگ با پادشاه عمون بر عهده داشت»
شما میبایست عبارت فوق را به گونهای ترجمه کنید تا خواننده متوجه شود که پادشاه عمون در جنگ فرماندهی سپاهیانش را به عهده داشت. ترجمه جایگزین:«با پادشاه عمون و سپاهیانش»
شما میتوانید مقادیر فوق را به مقیاسهای متداول کنونی تبدیل کنید. « یک وزنه » معادل ۳۳ کیلوگرم است. ترجمه جایگزین:«۱۰۰ وزنه نقره» یا «۳۳۰۰ کیلوگرم نقره»
شما میتوانید مقادیر فوق را به مقیاسهای متداول کنونی تبدیل کنید. کلمه « کر » معادل ۲۲۰ لیتر است. ترجمه جایگزین: «۱۰۰۰۰ کر گندم» یا « ۲۲۰۰ کیلولیتر گندم»
شما میتوانید مقادیر فوق را به مقایسهای متداول کنونی تبدیل کنید. کلمه « کر » معادل ۲۲۰ لیتر است ». ترجمه جایگزین: «۱۰۰۰۰ کر جو» یا «۲۲۰۰ کیلولیتر جو»
« دو و یا سه سال پس از آن که او آنها را شکست داد »
از رفتار و روش زندگی یوتام به گونهای صحبت شده که گویی آنها مسیر گذر وی بودند. او راست ساخت به این معنی است که او خود را وقف این راه کرده بود. ترجمه جایگزین: «او صادقانه یهوه خدای خود را پیروی میکرد»
از اعمال یوتام چنان صحبت شده که گویی آنها محل گذر او بودند. ترجمه جایگزین: «کارهایی که انجام داد»
« هر کسی میتواند کتاب را بخواند...یهودا، و دریابد که آنها نوشته شدهاند »
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها در کتاب... آورده شدهاند» یا «میتوانید آنها را در کتاب... مطالعه کنید»
منظور کتابی است که در حال حاضر وجود ندارد.
« ۲۵ ساله...۱۶ سال »
از مرگ یوتام به گونهای صحبت شده که گویی به خواب رفته بود. ترجمه جایگزین: «یوتام فوت کرد»
«مردم او را به خاک سپردند»
عبارت « در جایش » کنایه و به معنی « جانشین او » است. ترجمه جایگزین: «به جای یوتام بر تخت نشست»
1و آحاز بیست ساله بود كه پادشاه شد و شانزده سال در اورشلیم پادشاهی كرد. اما آنچه در نظر خداوند پسند بود، موافق پدرش داود به عمل نیاورد.2بلكه به طریقهای پادشاهان اسرائیل سلوك نموده، تمثالها نیز برای بَعْلیم ریخت.3و در وادی ابن هِنُّوم بخور سوزانید، و پسران خود را برحسب رجاسات امّتهایی كه خداوند از حضور بنیاسرائیل اخراج نموده بود، سوزانید.4و بر مكانهای بلند و تلها و زیر هر درخت سبز قربانیها گذرانید و بخور سوزانید.5بنابراین، یهُوَه خدایش او را به دست پادشاه ارام تسلیم نمود كه ایشان او را شكست داده، اسیران بسیاری از او گرفته، به دمشق بردند. و به دست پادشاه اسرائیل نیز تسلیم شد كه او را شكست عظیمی داد.6و فَقَح بن رَمَلْیا صد و بیست هزار نفر را كه جمیع ایشان مردان جنگی بودند، در یك روز در یهودا كشت، چونكه یهُوَه خدای پدران خود را ترك نموده بودند.7و زِكْرِی كه مرد شجاع افرایمی بود، مَعَسِیا پسر پادشاه، عَزْریقام ناظرِ خانه، و اَلْقانَه را كه شخص اول بعد از پادشاه بود، كشت.8پس بنیاسرائیل دویست هزار نفر زنان و پسران و دختران از برادران خود به اسیری بردند و نیز غنیمت بسیاری از ایشان گرفتند و غنیمت را به سامره بردند.9و در آنجا نبی از جانب خداوند عُوْدید نام بود كه به استقبال لشكری كه به سامرهبرمیگشتند آمده، به ایشان گفت: «اینك از این جهت كه یهُوَه خدای پدران شما بر یهودا غضبناك میباشد، ایشان را به دست شما تسلیم نمود و شما ایشان را با غضبی كه به آسمان رسیده است، كشتید.10و حال شما خیال میكنید كه پسران یهودا و اورشلیم را به عُنف غلامان و كنیزان خود سازید. و آیا با خود شما نیز تقصیرها به ضد یهُوَه خدای شما نیست؟11پس الا´ن مرا بشنوید و اسیرانی را كه از برادران خود آوردهاید، برگردانید زیرا كه حدّت خشم خداوند بر شما میباشد.»12آنگاه بعضی از رؤسای بنیافرایم یعنی عَزَرْیا ابن یهُوحانان و بَركَیا ابن مَشُلّیموت و یحِزْقیا ابن شَلُّوم و عماسا ابن حَدْلای با آنانی كه از جنگ میآمدند، مقاومت نمودند.13و به ایشان گفتند كه «اسیران را به اینجا نخواهید آورد زیرا كه تقصیری به ضد خداوند بر ما هست؛ و شما میخواهید كه گناهان و تقصیرهای ما را مزید كنید زیرا كه تقصیر ما عظیم است و حدت خشم بر اسرائیل وارد شده است.»14پس لشكریان، اسیران و غنیمت را پیش رؤسا و تمامی جماعت واگذاشتند.15و آنانی كه اسم ایشان مذكور شد برخاسته، اسیران را گرفتند و همۀ برهنگان ایشان را از غنیمت پوشانیده، ملبس ساختند و كفش به پای ایشان كرده، ایشان را خورانیدند و نوشانیدند و تدهین كرده، تمامی ضعیفان را بر الاغها سوار نموده، ایشان را به اریحا كه شهر نخل باشد نزد برادرانشان رسانیده، خود به سامره مراجعت كردند.16و در آن زمان، آحازِ پادشاه نزد پادشاهانآشور فرستاد تا او را اعانت كنند.17زیرا كه اَدُوْمیان هنوز میآمدند و یهودا را شكست داده، اسیران میبردند.18و فلسطینیان بر شهرهای هامون و جنوبی یهودا هجوم آوردند و بیت شمس و اَیلُون و جَدیروت و سُوكُو را با دهاتش و تِمْنَه را با دهاتش و جِمْزُو را با دهاتش گرفته، در آنها ساكن شدند.19زیرا خداوند یهودا را به سبب آحاز، پادشاه اسرائیل ذلیل ساخت، چونكه او یهودا را به سركشی واداشت و به خداوند خیانت عظیمی ورزید.20پس تِلْغَت فِلْناسَر، پادشاه آشور بر او برآمد و او را به تنگ آورد و وی را تقویت نداد.21زیرا كه آحاز خانۀ خداوند و خانههای پادشاه و سروران را تاراج كرده، به پادشاه آشور داد، اما او را اعانت ننمود.22و چون او را به تنگ آورده بود، همین آحازِ پادشاه به خداوند بیشتر خیانت ورزید.23زیرا كه برای خدایان دمشق كه او را شكست داده بودند، قربانی گذرانید و گفت: «چونكه خدایانِ پادشاهانِ ارام، ایشان را نصرت دادهاند، پس من برای آنها قربانی خواهم گذرانید تا مرا اعانت نمایند.» اما آنها سبب هلاكت وی و تمامی اسرائیل شدند.24و آحاز اسباب خانۀ خدا را جمع كرد و آلات خانۀ خدا را خرد كرد و درهای خانۀ خداوند را بسته، مذبحها برای خود در هر گوشه اورشلیم ساخت.25و در هر شهری از شهرهای یهودا، مكانهای بلند ساخت تا برای خدایان غریب بخور سوزانند. پس خشم یهُوَه خدای پدران خود را به هیجان آورد.26و بقیۀ وقایع وی و همۀ طریقهای اول و آخر او، اینك در تواریخ پادشاهان یهودا و اسرائیل مكتوب است.27پسآحاز با پدران خود خوابید و او را در شهر اورشلیم دفن كردند، اما او را به مقبرۀ پادشاهان اسرائیل نیاوردند. و پسرش حِزْقیا به جایش پادشاه شد.
بتپرستیِ آحاز پادشاه
یهودا از سرزمینهای مجاور شکست خورد، به این دلیل که آحازِ پادشاه، خدایان آنها را پرستش کرد.
« ۲۰ ساله... ۱۶ سال »
نظر در اینجا بیانگر دیدن و خودِ دیدن نیز نشانگر داوری است. یهوه اعمال یوتام را نظاره و تایید کرد. به چگونگی ترجمه خودتان دراین باره به دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه را که مورد تایید یهوه بود» یا « آن چه را که از نظر یهوه درست بود»
سلوک نمودن نشانگر رفتار و اعمال است. ترجمه جایگزین: «او مشابه پادشاهان اسرائيل رفتار کرد» یا «او کارهایش همانند پادشاهان اسرائيل بود»
منظور درهای در اورشلیم است.
ملتهایی که هنگام ورود اسرائيلیها به سرزمینشان از آنجا گریختند. معنی کامل این عبارت را باید به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در حضور مردم اسرائيل که به سرزمین آنها وارد شده بودند» یا «از آنجا که مردم اسرائیل وارد آن خاک شدند»
مکانهای فوق همان جایگاههای پرستش خدایان دروغین ملل دیگر بودند.
خدا از مردمان میخواست که قربانیهایشان را در اورشلیم به او تقدیم کنند. کلمه « هر » در اینجا آرایه ادبی اغراق است و بیانگر سماجت احاز پادشاه در سرپیچی از خدا است که با قربانی کردن در مکانهای دیگری به جز اورشلیم نمایان میشود. ترجمه جایگزین: «زیر هر درخت سبز» یا «زیر هر درخت سبز موجود در منطقه»
در اینجا « دست » کنایه از قدرت است. ازعبارت خدا سپاه پادشاه ارام را قادر ساخت تا اَحاز و سربازانش را شکست دهد چنان صحبت شده که گویی خدا اَحاز را در دستان پادشاه ارام قرار داده است. ترجمه جایگزین: «یهوه خدای احاز، پادشاه ارام را قادر به شکست او کرد»
« از احاز گرفتند » در اینجا « به او » بیانگر ارتش احاز است. ترجمه جایگزین:«از ارتش احاز گرفتند»
در اینجا « دست » کنایه از قدرت است. از عبارت خدا سپاه پادشاه اسرائيل را قادر ساخت تا اَحاز و سربازانش را شکست دهد چنان صحبت شده که گویی خدا اَحاز را در دستان پادشاه ارام قرار داده است. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه همچنین پادشاه اسرائيل را قادر به شکست احاز کرد»
فرد مذکور پادشاه اسرائيل بود. « فَقَح » و « رَمَلیا » هر دو اسامی مردانند.
« صد و بیست هزار سرباز »
اسامی تنی چند از مردان است.
عبارت فوق اصطلاحی است که به سلحشور قدرتمند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «جنگجوی نیرومند»
اصطلاح فوق به این معنی است که شخص مورد نظر صدراعظم پادشاه و نفر دوم به شمار میرفت. ترجمه جایگزین: «مقام دوم مملکت»
« ارتش اسرائيل بستگان خودشان را به اسارت گرفتند ». کلمه «مال آنها» به ارتش اسرائيل اشاره میکند. راوی داستان از مردم یهودا با عنوان بستگان اسرائيلیها نام میبرد.
« دویست هزار تن زنان و پسران و دختران »
نام مردی است.
کلمه « دست » بیانگر قدرت است. از عبارت توان بخشیدنِ خدا به ارتش اسرائيل برای غلبه بر سپاه یهودا به گونهای صحبت شده که گویی خدا ارتش یهودا را در دستان سپاهیان اسرائيل قرار داده بود. ترجمه جایگزین: «خدا شما را قادر به شکست آنها کرد»
عودید چنین می گوید که یهوه از قلع و قمع شدید یهودا توسط سپاه اسرائيل آگاه بوده و او این غضب را به شکل شی بسیار بزرگی وصف میکند که تا به آسمان قد کشیده بود. این که یهوه بر اعمال آنها آگاه بوده به طور ضمنی مشخص میکند که او به این امر پاسخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «شما آنها را چنان وحشیانه قلع و قمع کردید که یهوه خود آن را مد نظر قرار داده و تقاص آن را از شما خواهد گرفت»
عودید با طرح این پرسش بدیهی بر آن است که ارتش اسرائیل را تحقیر کرده و بر پاسخ مثبت این سوال تاکید کند. ترجمه جایگزین: «اما تقصیر گناهی که علیه خدایت مرتکب شدی، بر گردن تو است»
عودید از شدت خشم یهوه بر ارتش اسرائيل چنان سخن میگوید که گویی همچون شئی بر روی آنها قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «یهوه بشدت از آنها خشمگین است»
اسامی تنی چند از مردان است.
عبارت « مقاومت نمودن » اصطلاحی به معنی مواجه شدن یا مقابله کردن است. ترجمه جایگزین: «با کسانی روبرو شدند که از جنگ برگشته بودند» یا «با کسانی مقابله کردند که از جنگ بازگشته بودند»
رهبران از اعمالی که باعث گناهکار شمرده شدن آنها میشود به گونهای سخن میگویند که گویی گناه شئی بوده که بر روی آنها افتاده. ترجمه جایگزین: «عملی که موجب گناهکار شمرده شدن ما خواهد شد»
عبارت فوق به طور ضمنی بیان میکند که خدا به شدت از اسرائیل خشمگین است. کلمه « حدت خشم » را میتوان به صورت عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه بشدت از مردم اسرائيل خشمگین است»
این صفحه بطور تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردانی که سران، نام آنها را ذکر کردند»
نوعی کفش است.
«افراد ناتوان و کسانی که قادر به راه رفتن نیستند را سوار الاغها کنید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شهری را گرفتن ، اصطلاحی به معنی تسخیر آن شهر است. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان شهر بیت شمس را تسخیر کردند»
اسامی برخی از مناطق است.
« یهودا » کنایه از مردم یهودا است. کوچک شمردن مردم توسط یهوه به گونهایی به تصویر کشیده شده است که انگار او با دستان خودش مردم را به پایین کشیده است. ترجمه جایگزین: «یهوه به خاطر اَحاز مردم یهودا را تحقیر کرد»
از گناهان عدیده اَحاز به گونهای صحبت شده که گویی گناه شئي بسیار بزرگی بود. ترجمه جایگزین: «علیه یهوه گناهان بسیاری مرتکب شد»
منظور تِلغَت فِلناسَر سوم است که به پل مشهور بود.
از درخواست کمک احاز از او برای مقابله با دشمنانش به گونهای صحبت شده که گویی آن کمکها، احاز را تقویت میکردند. ترجمه جایگزین: «به جای کمک به او، برایش مشکل آفرین شد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« زمانی که او در تنگنا قرار گرفته بود »
مردم سوریه معتقد بودند که دمشق نیز میبایست محل سکونت خدایانشان باشد درست همان طورکه یهوه در اورشلیم سکونت داشت. ترجمه جایگزین: «خدایانی که سوریها در دمشق پرستش میکردند»
عبارت فوق نظر اَحاز را بیان میکند. شکست از سپاهیان سوری باعث شد که اَحاز این ناکامی را به خدایان مورد ستایش سوریها نسبت دهد. ترجمه جایگزین: «خدایانی که او باور داشت به خاطر آنها در جنگ با سوریها شکست خورده است»
کلمه « هلاکت » را میتوان همراه با یک فعل آورد. ترجمه جایگزین: «خدایانی که او و تمامی اسرائيل را هلاک کردند»
در اینجا « اسرائیل » بیانگر قلمرو جنوبی یهودا است.
در اینجا کلمه « خانه » نشانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد خدا...معبد یهوه»
معانی محتمل عبارتند از ۱) کلمه «گوشه» به گوشه یا تقاطع خیابانها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در گوشه و کنار شهر اورشلیم» یا ۲) از نقاط مختلف اورشلیم به گونهای صحبت میشود که گویی آنها گوشههای شهر هستند. ترجمه جایگزین: «در هر بخشی از اورشلیم»
از زمان به سلطنت رسیدن اَحاز، وی به کارگرانش دستور داده بود تا مکانهای بلند بسازند. ترجمه جایگزین: «او به کارگرانش دستور داد تا قربانگاهها برایش بنا کنند»
از زمانی که اَحاز به پادشاهی رسید به کارگرانش دستور ساخت مکانهای بلند را داد. ترجمه جایگزین: «به کارگرانش فرمان داد تا برای سوزاندن قربانیها مکانهای بلند احداث کنند»
از اعمال اَحاز به گونهای صحبت شده که گویی مسیری است که بر آن قدم برمیداشته . عبارت « اول و آخر » به ابتدا و انتها سلطنت و نیز اتفافات مابین آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام آن چه را که از آغاز سلطنتش تا به آخر انجام داد»
« هر فردی میتواند مندرجات کتاب را مطالعه کند... اسرائیل و ببیند که آنها در کتاب درج شدهاند»
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «شخصی آنها را در کتاب درج کرده است» یا «شما میتوانید آنها را در کتاب بخوانید»
منظور کتابی است که دیگر وجود ندارد.
از مرگ اَحاز به گونهای صحبت شده که گویی به خواب رفته بود. ترجمه جایگزین: «اَحاز فوت کرد»
«مردم او را به خاک سپردند»
عبارت «به جایش» استعاره و به معنی «جانشین او» است. ترجمه جایگزین: «به جای اَحاز پادشاه شد»
1حِزْقیا بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و بیست و نه سال در اورشلیم سلطنت نمود، و اسم مادرش اَبِیه دختر زكریا بود.2و او آنچه در نظر خداوند پسند بود، موافق هر آنچه پدرش داود كرده بود، به عمل آورد.3و در ماه اول از سال اول سلطنت خود، درهای خانۀ خداوند را گشوده، آنها را تعمیر نمود.4و كاهنان و لاویان را آورده، ایشان را در میدان شرقی جمع كرد.5و به ایشان گفت: «ای لاویان مرا بشنوید! الا´ن خویشتن را تقدیس نمایید و خانۀ یهُوَه خدای پدران خود را تقدیس كرده، نجاسات را از قدس بیرون برید.6زیرا كه پدران ما خیانت ورزیده، آنچه در نظر یهُوَه خدای ما ناپسند بود به عمل آوردند و او را ترك كرده، روی خود را از مسكن خداوند تافتند و پشت به آن دادند.7و درهای رواق را بسته، چراغها را خاموش كردند و بخور نسوزانیدند و قربانیهای سوختنی در قدس خدای اسرائیل نگذرانیدند.8پس خشم خداوند بر یهودا و اورشلیم افروخته شد و ایشان را محل تشویش و دهشت و سخریه ساخت، چنانكه شما به چشمان خود میبینید.9و اینك پدران ما به شمشیر افتادند و پسران و دختران و زنان ما از این سبب به اسیری رفتند.10الا´ن اراده دارم كه با یهُوَه خدای اسرائیل عهد ببندم تا حدت خشم او از ما برگردد.11پس حال، ای پسران من، كاهلیمورزید زیرا خداوند شما را برگزیده است تا به حضور وی ایستاده، او را خدمت نمایید و خادمان او شده، بخور سوزانید.»12آنگاه بعضی از لاویان برخاستند، یعنی از بنیقَهاتیان مَحَت بن عَماسای و یوئیل بن عَزَرْیا و از بنیمراری قیس بن عبْدی و عَزَرْیا ابن یهْلَلْئیل و از جَرْشونیان یوآخ بن زِمَّه و عِیدَن بن یوآخ.13و از بنی اَلِیصافان شِمْری و یعْیئیل و از بنیآساف زَكَریا و مَتَّنْیا.14و از بنی هِیمان یحیئیل و شِمْعِی و از بنییدُوْتُون شَمَعْیا و عُزیئیل.15و برادران خود را جمع كرده، خویشتن را تقدیس نمودند و موافق فرمان پادشاه، برحسب كلام خداوند برای تطهیر خانۀ خداوند داخل شدند.16و كاهنان به اندرون خانۀ خداوند رفته، آن را طاهر ساختند و همۀ نجاسات را كه در هیكل خداوند یافتند، به صحن خانۀ خداوند بیرون آوردند و لاویان آن را گرفته، خارج شهر به وادی قدرون بیرون بردند.17و در غُرّۀ ماه اول به تقدیس نمودنش شروع كردند، و در روز هشتم ماه به رواق خداوند رسیدند، و در هشت روز خانۀ خداوند را تقدیس نموده، در روز شانزدهم ماه اول آن را به اتمام رسانیدند.18پس نزد حِزْقیا پادشاه به اندرون قصر داخل شده، گفتند: «تمامی خانۀ خداوند و مذبح قربانی سوختنی و همۀ اسبابش و میز نانِ تَقْدِمِه را با همۀ آلاتش طاهر ساختیم.19و تمامی اسبابی كه آحاز پادشاه در ایام سلطنتش حینی كه خیانت ورزید دور انداخت ما آنها را مهیا ساخته، تقدیس نمودیم و اینك پیش مذبح خداوند حاضر است.»20پس حِزْقیا پادشاه صبح زود برخاست و رؤسای شهر را جمع كرده، به خانۀ خداوند برآمد.21و ایشان هفت گاو و هفت قوچ و هفتبره و هفت بز نر آوردند تا برای مملكت و قدس و یهودا قربانی گناه بشود. و او پسران هارون كهنه را فرمود تا آنها را بر مذبح خداوند بگذرانند.22پس گاوان را كشتند و كاهنان، خون را گرفته بر مذبح پاشیدند و قوچها را كشته خون را بر مذبح پاشیدند و برهها را كشته خون را بر مذبح پاشیدند.23پس بزهای قربانی گناه را به حضور پادشاه و جماعت نزدیك آورده، دستهای خود را بر آنها نهادند.24و كاهنان آنها را كشته، خون را بر مذبح برای قربانی گناه گذرانیدند تا به جهت تمامی اسرائیل كفاره بشود زیرا كه پادشاه فرموده بود كه قربانی سوختنی و قربانی گناه به جهت تمامی اسرائیل بشود.25و او لاویان را با سنجها و بربطها و عودها برحسب فرمان داود و جاد، رایی پادشاه و ناتان نبی در خانۀ خداوند قرار داد زیرا كه این حكم از جانب خداوند به دست انبیای او شده بود.26پس لاویان با آلات داود و كاهنان با كَرِنّاها ایستادند.27و حِزْقیا امر فرمود كه قربانیهای سوختنی رابر مذبح بگذرانند و چون به گذرانیدن قربانی سوختنی شروع نمودند، سرودهای خداوند را بنا كردند و كَرِنّاها در عقب آلات داود، پادشاه اسرائیل، نواخته شد.28و تمامی جماعت سجده كردند و مُغَنیان سراییدند و كَرِنّانوازان نواختند و همۀ این كارها میشد تا قربانی سوختنی تمام گردید.29و چون قربانیهای سوختنی تمام شد، پادشاه و جمیع حاضرین با وی ركوع كرده، سجده نمودند.30و حِزْقیا پادشاه و رؤسا لاویان را امر فرمودند كه به كلمات داود و آساف رایی برای خداوند تسبیح بخوانند. پس با شادمانیتسبیح خواندند و ركوع نموده، سجده كردند.31پس حِزْقیا جواب داده، گفت: «حال خویشتن را برای خداوند تقدیس نمودید. پس نزدیك آمده، قربانیها و ذبایح تشكر به خانۀ خداوند بیاورید.» آنگاه جماعت قربانیها و ذبایح تشكر آوردند و هر كه از دلْ راغب بود قربانیهای سوختنی آورد.32و عدد قربانیهای سوختنی كه جماعت آوردند، هفتاد گاو و صد قوچ و دویست بره بود. همۀ اینها قربانیهای سوختنی برای خداوند بود.33و عدد موقوفات ششصد گاو و سههزار گوسفند بود.34و چون كاهنان كم بودند و به پوست كندن همۀ قربانیهای سوختنی قادر نبودند، برادران ایشان لاویان، ایشان را مدد كردند تا كار تمام شد و تا كاهنانْ خود را تقدیس نمودند زیرا كه دل لاویان از كاهنان برای تقدیس نمودن خود مستقیمتر بود.35و قربانیهای سوختنی نیز با پیه ذبایح سلامتی و هدایای ریختنی برای هر قربانی سوختنی، بسیار بود. پس خدمت خانۀ خداوند آراسته شد.36و حِزْقیا و تمامی قوم شادی كردند چونكه خدا قوم را مستعد ساخته بود زیرا این امر ناگهان واقع شد.
روایت حزقیای پادشاه در این باب آغاز میشود (دوم تواریخ ۲۹-۳۲)
پاکسازی معبد
حزقیا، پادشاه بزرگی بود. او معبد را پاکسازی و بازگشایی کرد و چنین اعمالی نشانه قصد وی در بازگشت دوباره مردم به پرستش یهوه بود.
and and )
« ۲۵ ساله... ۲۹ سال »
نام زنی است.
کلمه « نظر » در اینجا بیانگر دیدن است و کلمه دیدن نشانگر داوری است. یهوه نظارهگر اعمال حزقیا و تایید کننده آنها بود. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه در دوم تواریخ ۱۴: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه را یهوه به عنوان عمل صحیح تاکید میکرد» یا «آن چه در نظر یهوه صحیح بود»
منظور اولین ماه در گاهشمار عبری است که مقارن با اواخر ماه مارس و اوایل ماه آوریل میلادی است.
در اینجا کلمه « خانه » بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
از زمانی که حزقیا به پادشاهی رسید به کارگرانش دستور داد تا اعمال فوق را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «حزقیا به کارگرانش فرمان داد تا درها را بگشایند... و آنها را تعمیر کنند»
منظور بخش شرقی معبد است. ترجمه جایگزین: «در ضلع شرقی معبد»
کلمه « نجاسات » به اشیایی اشاره میکند که مردم برای پرستش خدایان دیگر از آنها استفاده میکردند. راوی داستان ازاشیایی که معبد را از نظر یهوه غیرقابل قبول میساخت، چنان صحبت میکند که گویی آنها کثیف و ناپاک بودند. ترجمه جایگزین: «اشیایی که مکان مقدس را ناپاک میسازند را از آنجا خارج کنید» یا «اشیایی که مکان مقدس را از نظر یهوه غیر قابل قبول میسازند، از آنجا دور کنید»
کلمه « نظر » در اینجا بیانگر داوری است. یهوه نظارهگر اعمال نیاکان آنان بود، اما آنها را مورد تایید قرار نداد. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه، خدای ما شریر ارزیابی میکرد» یا «آن چه در نظر یهوه، خدای ما شریر بود»
عبارات فوق معانی مشابه دارند. کلمات « روی » و « پشت » بیانگر مردمانی است که روی خود را از معبد برگرداندند و به آن پشت کردند. ترجمه جایگزین: «از محل سکونت یهوه روی برگرداندند»
از نفی یهوه و عدم ستایش او به گونهای صحبت شده که گویی مردم از معبد روی برگرداندند. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه را ترک کرده و او را ستایش نکردند»
منظور معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد، محل سکونت یهوه»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمات « یهودا و اورشلیم » به ساکنین این دو شهر اشاره میکنند. حزقیا از خشم و مجازات یهوه نسبت به مردم به گونهای صحبت میکند که گویی غضب وی جسمی است که بر روی آنها افتاده بود. ترجمه جایگزین: «از آنجا که یهوه خشمگین بود، مردم اورشلیم و یهودا را مجازات نمود»
کلمات فوق را میتوان به صورت عبارات فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مواردی که مردم را به وحشت میاندازد، مرعوب میسازد، و ریشخند میکند»
عبارت « به چشمان خود » بر این نکته تاکید میکند که مردم خودشان میتوانند این موارد را مشاهده کنند، بدون آن که کسی برای آنها نقل کند. ترجمه جایگزین: «همان طور که خودتان میتوانید مشاهده کنید»
اصطلاح « به شمشیر افتادن » به معنی کشته شدن در جنگ است. کلمه « شمشیر » بیانگر سربازانی است که از این وسیله به عنوان سلاح اصلی خود استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «پدران ما در میدان نبرد کشته شدند»
در اینجا «اراده» بیانگر افکار و مقاصد است. حزقیا از عزم انجام امور به گونهای صحبت میکند که گویی آنها در قلبش جریان داشتند. ترجمه جایگزین: «عزم و اراده من بر این است» یا «من تصمیم گرفتهام»
حزقیا از فرو نشستنِ خشم یهوه نسبت به آنها به گونهای صحبت میکند که گویی شخصی است که اعمال آنان را به روی خود نیاورده است. ترجمه جایگزین: «ای کاش او دیگر بیش از این از ما خشمگین نباشد»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «در حضورش ایستادن» یا ۲) اصطلاحی است به معنی در خدمت شخص والا مقامی بودن. ترجمه جایگزین: «خدمت کردن به او»
این آیه و آیات بعدی شامل فهرست اسامی لاویانی است که انجام دستورات حزقیا را شروع کردند. تمام اسامی فوق مربوط به مردان است.
در اینجا کلمه « برخاستن » اصطلاحی است بدین معنی که لاویان شروع به انجام کاری کردند. ترجمه جایگزین: «لاویان آغاز به کار کردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق نشان میدهد که پادشاه دستور خود مبنی بر اطاعت از کلام یهوه را ابلاغ کرده است. ترجمه جایگزین: «اطاعت از کلام یهوه» یا «بر طبق کلام یهوه»
از محل مناسب برای به انجام خواستههای خدا به گونهای صحبت شده که گویی باید مکانی تمیز و پاکیزه باشد.
در اینجا کلمه «خانه» بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
در اینجا کلمه « خانه » بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه... حیاط پشت معبد»
کلمه « نجاست » به اشیایی اشاره میکند که مردم در هنگام پرستش خدایان دیگر استفاده کرده بودند. راوی از این اشیا که معبد را از دید یهوه غیر قابل قبول ساخته بودند چنان صحبت میکند که گویی اجسامی کثیف و ناپاک بودند. ترجمه جایگزین: «آنها تمامی اشیا ناپاکی را که در معبد یهوه یافته بودند به بیرون بردند» یا «آنها همه اشیایی را که از نظر یهوه قابل قبول نبودند و در معبد جای داشتند، بیرون انداختند»
باریکه آبی که در شرق اورشلیم جاری بود. در آن زمان این محل مرکز دفن زبالهها بود.
منظور اولین ماه در گاهشمار عبری است که مقارن با اواسط ماه مارس میلادی است. روز اول نیز بیانگر روزی است که یهوه مردم را از مصر خارج ساخت.
بر طبق گاهشمار میلادی این روز نزدیک به اواخر ماه مارس است.
عبارت « رواق خداوند » به سرسرا معبد اشاره میکند. عبارت «آنها رسیدند» نیز منظور تمیز کردن آن بخش از معبد است. ترجمه جایگزین: «آنها پاکسازی رواق معبد یهوه را شروع کرده بودند»
بر اساس گاهشمار میلادی نزدیک به آغاز ماه آوریل است.
منظور دوازده قرص نانی است که در جلوی قربانگاه گذاشته میشد. به چگونگی ترجمه خودتان در دوم تواریخ ۲: ۴ رجوع کنید.
« آنها را ببین. میتوانی خودت مشاهده کنی که آنها هستند »
کلمه « خانه » به معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
« کاهنان چهارپایان نر را کشته و خون آنها را جمع کردند »
«در آن مراسم، پادشاه و مردم دستهایشان را بر آنها گذاشتند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «کاهنان باید برای تمام اسرائیل قربانی سوختنی و قربانی گناه تقدیم کنند»
کلمه «خانه » به معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
دو قطعه فلزی نازک و مدور است که برای تولید صدای بلند به هم کوبیده میشوند. به چگونگی ترجمه خودتان دراین باره به دوم تواریخ ۵: ۱۲ رجوع کنید.
کلمه « فرمان » را میتوان به صورت عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «داوود، جاد، رایی پادشاه و ناتان نبی فرمان داده بودند تا لاویان مستقر شوند»
کلمه « فرمان » را میتوان به صورت عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه فرمان داده بود تا این امر از طریق انبیایش انجام شود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت « سرودهای خداوند » به مردمی اشاره میکند که برای یهوه سرود میخواندند. ترجمه جایگزین: «و مردم نیزشروع به خواندن سرود برای یهوه کردند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که کاهنان کار قربانیهای سوختنی را به پایان رساندند»
« وقتی که کاهنان کار تقدیم قربانیها را تمام کردند »
در عبارت فوق میتوان شکل مفعولی سجده کردن را جایگزین کرد. ترجمه جایگزین: «رکوع کرده و سجده یهوه را به جا آوردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
منظور هدایای شکرگزاری بود.
کلمه « خانه » به معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
در اینجا کلمه « دل » نشانگر فردی است که به چیزی تمایل دارد. ترجمه جایگزین: «که تمایل داشت» یا «که مایل بود»
«۷۰ گاو نر، ۱۰۰ قوچ و ۲۰۰ بره ی نر»
«۶۰۰ گاو نر و ۳۰۰۰ گوسفند»
«کندن پوست همه قربانیهای سوختنی»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که آنها کار را به اتمام رسانده بودند»
از آنجایی که تا آن موقع فقط تعدادی از کاهنین تقدیس شده بودند پس به طور تلویحی نشان داده میشود که کاهنین بیشتری میبایست خود را تقدیس کنند. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که کاهنینِ بیشتری بتوانند خود را تقدیس کنند»
به اندازه کافی لاوی برای انجام این کار وجود داشت، زیرا آنها برای به جا آوردن تقدیس کوشا و مصمم بودند. این موضوع به طور ضمنی نشان میدهد که علت کمبود کاهن کوتاهی یا مسامحه آنها در امر تقدیس بود.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کاهنین قربانیهای سوختنی را با پیه قربانیهای سلامتی آراستند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «حزقیا خدمات خانه یهوه را سازماندهی کرد»
کلمه «خانه» به معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
عبارت فوق سبک دیگری برای بیان سازماندهی کردن است که در اینجا به آغاز دوباره خدمات کاهنین در معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به حالت اول در آورده شد» یا «دوباره آغاز شد»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم کار را به سرعت انجام داده بودند»
1و حِزْقیا نزد تمامی اسرائیل و یهودا فرستاد و مكتوبات نیز به افرایم و مَنَسَّی نوشت تا به خانۀ خداوند به اورشلیم بیایند و عید فِصَح را برای یهُوَه خدای اسرائیل نگاه دارند.2زیرا كه پادشاه و سرورانش و تمامی جماعت در اورشلیم مشورت كرده بودند كه عید فِصَح رادر ماه دوم نگاه دارند.3چونكه در آنوقت نتوانستند آن را نگاه دارند زیرا كاهنان خود را تقدیس كافی ننموده و قوم در اورشلیم جمع نشده بودند.4و این امر به نظر پادشاه و تمامی جماعت پسند آمد.5پس قرار دادند كه در تمامی اسرائیل از بئرشبع تا دان ندا نمایند كه بیایند و فِصَح را برای یهُوَه خدای اسرائیل در اورشلیم برپا نمایند، زیرا مدت مدیدی بود كه آن را به طوری كه مكتوب است، نگاه نداشته بودند.6پس شاطران با مكتوبات از جانب پادشاه و سرورانش، برحسب فرمان پادشاه به تمامی اسرائیل و یهودا رفته، گفتند: «ای بنیاسرائیل به سوی یهُوَه، خدای ابراهیم و اسحاق و اسرائیل باز گشت نمایید تا او به بقیۀ شما كه از دست پادشاهان آشور رستهاید، رجوع نماید.7و مثل پدران و برادران خود كه به یهُوَه خدای پدران خویش خیانت ورزیدند، مباشید كه ایشان را محل دهشت چنانكه میبینید گردانیده است.8پس مثل پدران خود گردن خود را سخت مسازید بلكه نزد خداوند تواضع نمایید و به قدس او كه آن را تا ابدالا´باد تقدیس نموده است داخل شده، یهُوَه خدای خود را عبادت نمایید تا حدت خشم او از شما برگردد.9زیرا اگر به سوی خداوند بازگشت نمایید، برادران و پسران شما به نظر آنانی كه ایشان را به اسیری بردهاند، التفات خواهند یافت و به این زمین مراجعت خواهند نمود، زیرا كه یهُوَه خدای شما مهربان و رحیم است و اگر به سوی او بازگشت نمایید روی خود را از شما بر نخواهد گردانید.»10پس شاطران شهر به شهر از زمین افرایم و مَنَسَّی تا زبولون گذشتند، لیكن بر ایشان استهزا و سُخریه مینمودند.11اما بعضی از اَشَیر و مَنَسَّیو زَبُولُون تواضع نموده، به اورشلیم آمدند.12و دست خدا بر یهودا بود كه ایشان را یك دل بخشد تا فرمان پادشاه و سرورانش را موافق كلام خداوند بجا آورند.13پس گروه عظیمی در اورشلیم برای نگاه داشتن عید فطیر در ماه دوم جمع شدند و جماعت، بسیار بزرگ شد.14و برخاسته، مذبحهایی را كه در اورشلیم بود خراب كردند و همۀ مذبحهای بخور را خراب كرده، به وادی قِدْرُون انداختند.15و در چهاردهم ماه دوم فِصَح را ذبح كردند و كاهنان و لاویان خجالت كشیده، خود را تقدیس نمودند و قربانیهای سوختنی به خانۀ خداوند آوردند.16پس در جایهای خود به ترتیب خویش برحسب تورات موسی مرد خدا ایستادند و كاهنان خون را از دست لاویان گرفته، پاشیدند.17زیرا چونكه بسیاری از جماعت بودند كه خود را تقدیس ننموده بودند، لاویان مأمور شدند كه قربانیهای فِصَح را به جهت هر كه طاهر نشده بود، ذبح نمایند و ایشان را برای خداوند تقدیس كنند.18زیرا گروهی عظیم از قوم یعنی بسیار از افرایم و مَنَسَّی و یسَّاكار و زَبُولُون طاهر نشده بودند؛ و معهذا فِصَح را خوردند لكن نه موافق آنچه نوشته شده بود، زیرا حِزْقیا برای ایشان دعا كرده، گفت:19« خداوندِ مهربان، هر كس را كه دل خود را مهیا سازد تا خدا یعنی یهُوَه خدای پدران خویش را طلب نماید بیامرزد، اگرچه موافق طهارت قدس نباشد.»20و خداوند حِزْقیا را اجابت نموده، قوم را شفا داد.21پس بنیاسرائیل كه در اورشلیم حاضر بودند، عید فطیر را هفت روز به شادی عظیم نگاه داشتند. و لاویان و كاهنان خداوند را روز به روز به آلات تسبیح خداوند حمد میگفتند.22وحِزْقیا به جمیع لاویانی كه در خدمت خداوند نیكو ماهر بودند، سخنان دلا´ویز گفت. پس هفت روز مرسوم عید را خوردند و ذبایح سلامتی گذرانیده، یهُوَه خدای پدران خود را تسبیح خواندند.23و تمامی جماعت مشورت كردند كه عید را هفت روز دیگر نگاه دارند. پس هفت روز دیگر را با شادمانی نگاه داشتند.24زیرا حِزْقیا، پادشاه یهودا هزار گاو و هفت هزار گوسفند به جماعت بخشید و سروران هزار گاو و ده هزار گوسفند به جماعت بخشیدند و بسیاری از كاهنان خویشتن را تقدیس نمودند.25و تمامی جماعت یهودا و كاهنان و لاویان و تمامی گروهی كه از اسرائیل آمدند و غریبانی كه از زمین اسرائیل آمدند و (غریبانیكه) در یهودا ساكن بودند، شادی كردند.26و شادی عظیمی در اورشلیم رخ نمود زیرا كه از ایام سلیمان بن داود، پادشاه اسرائیل مثل این در اورشلیم واقع نشده بود.27پس لاویان كهنه برخاسته، قوم را بركت دادند و آواز ایشان مستجاب گردید و دعای ایشان به مسكن قدس او به آسمان رسید.
در این باب روایت حزقیا ادامه مییابد.
حزقیا اهالی یهودا و اسرائيل را دعوت نمود تا برای برگزاری عید پسح به اورشلیم بیایند. این عید پس ازسلطنتِ سلیمان پادشاه دیگر برگزار نشده بود.
عبارت فوق به طور کلی نشانگر ملت اسرائيل است. این ملت پیشتر به دو پادشاهی با نامهای مذکور تقسیم شده بود.
افرایم و منسی دو قبیله ساکن در بخش شمالی اسرائيل بودند. در اینجا عبارت « افرایم و مَنَسَّی » به مردم همه ده قبیله ساکن در شمال اسرائيل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قبایل شمالی اسرائيل»
اسرائيلیها به طور معمول عید پسح را در خلال ماه اول از گاهشمار عبری جشن میگرفتند. این ماه مقارن با اواخر ماه مارس و اوایل ماه آوریل میلادی است.
منظور دومین ماه از گاهشمار عبری است که مقارن با اواخر ماه آوریل و اوایل ماه می میلادی است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
منظور پیشنهاد برگزاری عید پسح در ماه دوم به جای وقت معمول آن در اولین ماه است.
در عبارت فوق نظر بیانگر دیدن است و کلمه دیدن نیز نشانگر افکار و ارزیابی است. ترجمه جایگزین: «با تایید پادشاه و توافق همه جماعت» یا «از طرف پادشاه و تمامی جماعت»
این دو منطقه در شمالیترین و جنوبیترین بخشهای اسرائيل قرار دارند. نویسنده با نام بردن از این دو محل قصد داشته به تمام اسرائيل تاکید کند. ترجمه جایگزین: «از بئرشبع در جنوب تا دان در شمال»
« چنانکه نوشته شده، باید انجام دهند ». عبارت فوق به طور تلویحی بیان می کند که نوشته شده که آنها باید مراسم عید پسح را با شرکت تعداد زیادی از مردم برگزار کنند. عبارت فوق را می توان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها باید مراسم را براساس فرامین موسی برگزار کنند»
اشخاصی که پیامها را رد و بدل میکنند.
قبیله یهودا یکی از بزرگترین قبايل اسرائيل بود که در مناطق جنوبی این سرزمین سکونت داشتند. در اینجا عبارت « اسرائيل و یهودا » به مردمان قبایل جنوبی اسرائيل اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۳۰: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «قبایل جنوبی اسرائيل»
در ایجا عبارت « به سوی یهوه بازگشت نمایید » بیانگر اطاعت مجدد از اوست. ترجمه جایگزین: «دوباره از یهوه اطاعت کنید»
در اینجا عبارت « به بقیه شما رجوع نماید » بیانگر حمایت مجدد از بازماندگان است. ترجمه جایگزین: «پس شاید بازماندگانتان را تحت حمایت مجدد خود گیرد»
کلمه « دست » اغلب بیانگر قدرت و توانایی است. در این مورد به اقتدار ظالمانه پادشاه در فرستادن اجباری مردم به سرزمینهای دیگر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که از سلطه پادشاهان آشوری گریختهاند»
منظور ادامه پیام حزقیای پادشاه به مردم اسرائیل است.
در اینجا « برادران » بیانگر مردم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «مردم تو»
اسم معنی «دهشت» را میتوان به شکل «صفت» نیز نوشت. نویسنده وقتی میخواهد از بلایی که خدا بر سر نیاکان آنها آورد بگوید، آن را برحسب واکنش مردمان دیگر در صورت مواجه با این عمل خدا به رشته تحریر در میآورد. ترجمه جایگزین: «او بلایی بر سرشان آورد که اگر مردم ببینند وحشت میکنند» یا «او آنها را بشکل وحشتناکی مجازات کرد»
عبارت فوق آرایه ادبی استعاره است به این معنی که خدا از آنها میخواهد که سرکشی نکنند. ترجمه جایگزین: «یاغیگری نکنید»
عبارت فوق بیانگر اطاعت از یهوه است. ترجمه جایگزین: «خود را تسلیم یهوه کنید» یا «خود را وقف یهوه کنید»
در اینجا «قدس او» به معبد خدا در اورشلیم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به معبد او در اورشلیم بیا زیرا که مقدس است» یا «به معبد او در اورشلیم بیا»
نویسنده از خشم به گونهای مینویسد که گویی شخصی است که میتواند به دیگران پشت کند. برگرداندن خشم خدا از آنها نشانگر آن است که بیش از این خدا از آنها عصبانی نیست. ترجمه جایگزین: «پس او دیگر از شما خشمگین نخواهد بود»
در اینجا « بازگشت به یهوه » بیانگر اطاعت دوباره از اوست. ترجمه جایگزین: «اگر دوباره از خدا اطاعت کنید»
در اینجا « التفات یافتن » کنایه از تجربه رحمت است. « به نظر آنانی که ایشان را بردهاند » به معنی کسانی است که آنها را برده و مورد مرحمت قرار خواهند داد. ترجمه جایگزین: «برادران و پسران شما از کسانی که آنها را به اسارت گرفتند، مهربانی خواهند دید» یا «کسانی که برادران و پسران شما را به اسیری بردند، با آنها مهربان بودند»
« روی خود را از شما برگرداندن » در اینجا بیانگر طرد و امتناع از حمایت کردن آنها است. ترجمه جایگزین: «شما را طرد نخواهد کرد»
در اینجا « بازگشت به او » بیانگر اطاعت دوباره از خدا است. ترجمه جایگزین: «اگر شما دوباره او را اطاعت کنید»
افرایم و مَنَسَّی دو قبیله ساکن در شمال اسرائیل بودند. در اینجا «افرایم و مَنَسَّی » به مردم تمامی ده قبیله ساکن در شمال اسرائيل اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در دوم تواریخ ۳۰: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «اقلیم طوایف شمالی اسرائيل»
اگرچه سه قبیله نزدیکتر به شمال وجود داشت، اما زبولون یکی از دوردستترین قبایل شمالی اسرائیل محسوب میشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا « دست خدا » بیانگر راهنمایی اوست و از آن به گونهای صحبت شده که گویی خدا با دستش آنها را هدایت میکرد. ترجمه جایگزین: «خدا مردم یهودا را هدایت کرد»
« یک دل » داشتن بیانگر اتحاد و تفاهم است. ترجمه جایگزین: «باعث به تفاهم رسیدن آنها شد»
« به جا آوردن فرمان » در اینجا اصطلاحی به معنی اجرا فرمان است. ترجمه جایگزین: «اطاعت از فرمان»
عبارت « موافق کلام خدا » نشان میدهد که شاه و صاحب منصبانش دستورات خود را مطابق با کلام یهوه صادر میکردند. ترجمه جایگزین: «فرمانی که شاه و صاحب منصبانش بر اساس کلام یهوه صادر میکردند» یا «فرمانِ صادر شده از شاه و صاحب منصبانش بر طبق گفتههای یهوه بود»
منظور دومین ماه از گاهشمار عبری است که مقارن با اواخر ماه آوریل و اوایل ماه می میلادی است.
در اینجا «برخاسته» به این معنی است که آنها خراب کردن قربانگاهها را آغاز کردند. ترجمه جایگزین: «آنها شروع به تخریب قربانگاهها کردند» یا «آنها قربانگاهها را خراب کردند»
دو عبارت فوق به قربانگاههایی اشاره میکند که مردم برای خدایان دروغین ساخته بودند.
باریکه آبی در دره قدرون بود.
مقارن با اوایل ماه می در گاهشمار میلادی است.
« در محل تعیین شده ایستادند »
منظور خون گوسفندانی است که لاویان سر بریده بوند. « از دست لاویان گرفته » در اینجا کنایه از دادن خون قربانیها به کاهنین توسط لاویان است. ترجمه جایگزین: «خونی که آنها از لاویان دریافت کردند» یا «خون گوسفندان که لاویان در اختیار آنها گذاشتند»
« گوسفندان برای قربانی در عید پسخ »
اسامی تعدادی از طوایف اقلیم شمالی اسرائيل است. به چگونگی ترجمه خودتان در این مورد به دوم تواریخ ۳۰: ۱۰ رجوع کنید.
انجام دادن اعمالی « نه موافق » با دستورات به این معنی است که اعمال انجام گرفته از دستورات متابعت نمیکردند. در صورت نیاز، منظور از دستورات را باید به وضوح توضیح داد. ترجمه جایگزین:«اگر چه در فرامین شریعت آمده بود که آنها باید قبل از هر چیز خود را تقدیس میکردند»
در اینجا صفت « خوب » برای تذکر به مردم در مورد مهربانی یهوه آورده شده است. ترجمه جایگزین: «یهوه، که مهربان است»
عبارت فوق ادامه جملهای از آیه ۱۸ است که با کلمه «هر کس» شروع میشود. در اینجا «دل خود را مهیا سازد» کنایه از مصمم بودن برای انجام کاری است، و «خدا را طلب نماید» نیز کنایه از شناخت، ستایش و اطاعت خدا است. «هر کس که مصمم به اطاعت از خدا است» یا «هر کس که به راستی قصد تکریم و ستودن خدا را دارد»
عبارت فوق به طور ضمنی بیان میکند که یهوه جواب خوشایندی به حزقیا میدهد. ترجمه جایگزین: « پس یهوه مشتاقانه به حزقیا پاسخ داد» یا «پس یهوه خواسته حزقیا را اجابت کرد»
در اینجا « قوم را شفا داد » کنایه از بخشیدن مردم و مجازات نکردن آنها است. ترجمه جایگزین: «مردم را بخشید» یا «مردم را مجازات نکرد»
در اینجا « نگاه داشتن عید » اصطلاحی به معنی شرکت کردن در جشن یا جشن گرفتن است. ترجمه جایگزین: «جشن به پا کردند»
« با سرودخوانی و نواختن آلات موسیقی، خدا را ستایش میکردند »
عبارت فوق دلیل سخنان تشویق کننده حزقیا به آنها بود. ترجمه جایگزین: «زیرا آنها از خدمت به یهوه آگاهی داشتند» یا «زیرا آنها ماهرانه یهوه را خدمت میکردند»
کلمه « آنها » نشانگر مردم اسرائيل است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) « تسبیح » به معنی بزرگ خواندن خدا است. ترجمه جایگزین: «ستایش یهوه» یا ۲) «اقرار» در اینجا بیانگر پذیرفتن گناهانشان است. ترجمه جایگزین:«آنها به گناهانشان نسبت به یهوه اقرار کردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حزقیا چهارپایانی را بعنوان هدیه خداوند به مردم داد تا بخورند.
« ۱۰۰۰ گاو...۷۰۰۰ گوسفند...۱۰۰۰ گاو...۱۰۰۰۰ گوسفند و بز »
در اینجا « یهودا » احتمالا به قبایل جنوبی اسرائيل اشاره میکند.
در اینجا « اسرائیل » احتمالا به قبایل شمالی اسرائيل اشاره میکند. افراد این قبایل به اورشلیم واقع در یهودا آمدند. ترجمه جایگزین: «تمام مردمی که از اسرائیل واقع در شمال آمدند»
در اینجا « زمین اسرائیل » به اقلیم طوایف شمالی اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یبگانگانی که از سرزمین اسرائیل واقع در شمال آمدند»
«از زمانی که سلیمان پسر داوود به عنوان پادشاه بر اسرائیل حکومت میکرد» یا «از وقتی که مردم در دوران سلیمان پسر داوود پادشاه اسرائیل، عید پسح را برگزار میکردند»
« چنین مراسم عید پسخی در اورشلیم برگزار نشده بود »
دو عبارت فوق معانی مشابه داشته و به طور ضمنی بیان میکنند که خدا در خواست دعا کنندگان را مستجاب کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دعاهایشان را از محل سکونت مقدسش شنید و آنها را اجابت کرد» یا «خدایی که در قدس ساکن است دعاهای آنها را مستجاب کرد»
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا صدایشان را شنید» یا «خدا آن چه را که میگفتند، شنید»
« دعای ایشان به آسمان رسید » نشانگر آن است که خدا در آسمان به دعای آنها در زمین توجه کرد.
1و چون این همه تمام شد، جمیع اسرائیلیانی كه در شهرهای یهودا حاضر بودند بیرون رفته، تمثالها را شكستند و اَشَیریم را قطع نمودند و مكانهای بلند و مذبحها را از تمامی یهودا و بنیامین و افرایم و مَنَسَّی بالكل منهدم ساختند. پس تمامی بنیاسرائیل هر كس به ملك خویش به شهرهای خود برگشتند.2و حِزْقیا فرقههای كاهنان و لاویان را برحسب اقسام ایشان قرار داد كه هر كس از كاهنان و لاویان موافق خدمت خود برای قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی و خدمت و تشكر و تسبیح به دروازههای اردوی خداوند حاضر شوند.3و حصّۀ پادشاه را از اموال خاصش برای قربانیهای سوختنی معین كرد، یعنی برای قربانیهای سوختنی صبح و شام و قربانیهای سوختنی سَبَّتها و هِلالها و موسمها برحسب آنچه در تورات خداوند مكتوب بود.4و به قومی كه در اورشلیم ساكن بودند، امر فرمود كه حصّۀ كاهنان و لاویان را بدهند تا به شریعت خداوند مواظب باشند.5و چون این امر شایع شد، بنیاسرائیل نوبر گندم و شیره و روغن و عسل و تمامی محصول زمین را به فراوانی دادند و عُشر همه چیز را به كثرت آوردند.6و بنیاسرائیل و یهودا كه در شهرهای یهودا ساكن بودند نیز عشر گاوان و گوسفندان و عشر موقوفاتی كه برای یهُوَه خدای ایشان وقف شده بود آورده، آنها را توده توده نمودند.7و در ماه سوم به ساختن تودهها شروع نمودند، و در ماه هفتم آنها را تمام كردند.8و چون حِزْقیا و سروران آمدند و تودهها را دیدند، خداوند را متبارك خواندند و قوم او اسرائیل را مبارك خواندند.9و حِزْقیا دربارۀ تودهها از كاهنان و لاویان سؤآل نمود.10و عَزَرْیا رئیس كهنه كه از خاندان صادوق بود او را جواب داد و گفت: «از وقتی كه قوم به آوردن هدایا برای خانۀ خداوند شروع كردند، خوردیم و سیر شدیم و بسیاری باقی گذاشتیم، زیرا خداوند قوم خود رابركت داده است و آنچه باقی مانده است، این مقدار عظیم است.»11پس حِزْقیا امر فرمود كه انبارها در خانۀ خداوند مهیا سازند و مهیا ساختند.12و هدایا و عُشرها و موقوفات را در آنها در مكان امانت گذاشتند و كونَنْیای لاوی بر آنها رئیس بود و برادرش شِمْعِی ثانی اثنین.13و یحِیئیل و عَزَرْیا و نَحَت و عَسائیل و یرِیمْوت و یوزاباد و ایللئیل و یسْمَخْیا و مَحَتْ و بَنایا برحسب تعیین حِزْقیا پادشاه و عَزَرْیا رئیس خانۀ خدا زیر دست كُونَنْیا و برادرش شِمْعِی وكلاء شدند.14و قُوری ابن یمْنَه لاوی كه دربان دروازه شرقی بود ناظر نوافل خدا شد تا هدایای خداوند و موقوفات مقدس را تقسیم نماید.15و زیردست او عِیدَن و مِنیامین و یشُوع و شَمَعْیا و اَمَرْیا و شَكَنْیا در شهرهای كاهنان به وظیفههای امانتی مقرر شدند تا به برادران خود، خواه بزرگ و خواه كوچك، برحسب فرقههای ایشان برسانند،16علاوه بر حصۀ یومیه ذكوری كه در نسبنامهها شمرده شده بودند، از سه ساله و بالاتر یعنی همۀ آنانی كه به خانۀ خداوند داخل میشدند، برای خدمتهای ایشان در وظیفههای ایشان برحسب فرقههای ایشان،17(و حصّه) آنانی كه در نسب نامهها شمرده شده بود، از كاهنان برحسب خاندان آبای ایشان و از لاویان از بیست ساله و بالاتر در وظیفههای ایشان برحسب فرقههای ایشان،18و (حصّه) جمیع اطفال و زنان و پسران و دختران ایشان كه در تمامی جماعت در نسبنامهها شمرده شده بودند، پس در وظیفههای امانتی خود خویشتن را تقدیس نمودند.19و نیز برای پسران هارون كهنه كه در زمینهای حوالی شهرهای خود ساكن بودند،كسان، شهر به شهر به نامهای خود معین شدند تا به همۀ ذكوران كهنه و به همۀ لاویانی كه در نسبنامهها شمرده شده بودند، حصهها بدهند.20پس حِزْقیا در تمامی یهودا به اینطور عمل نمود و آنچه در نظر یهُوَه خدایش نیكو و پسند و امین بود بجا آورد.21و در هر كاری كه در خدمت خانۀ خدا و در شرایع و اوامر برای طلبیدن خدای خود اقدام نمود، آن را به تمامی دل خود به عمل آورد و كامیاب گردید.
روایت حزقیای پادشاه در این باب ادامه مییابد.
اصطلاح
نویسنده برای بیان اشتیاق حزقیا به خشنود کردن خدا از دو اصطلاح، استفاده میکند که عبارتند از «در طلب خدا بودن» و «با تمام دل خود». این دو اصطلاح به معنی آن است که به راستی همان کاری را انجام بدهی که خدا میپسندد.
« کسانی که در اورشلیم بودند »
در اینجا « ملک » به طور کلی به مالکیت و دارایی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به مایملک خود» یا «به خانه خود»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «حزقیا، کاهنان و لاویان را در گروههای مجزا سازماندهی کرد. او هر کاهن و لاوی را بر اساس وظیفهاش در جای خود گمارد»
حزقیا گوشت و غلات لازم برای قربانیهای سوختنی را از اموال خودش اهدا کرد.
جشنی بود که بر اساس تقارن با گردش ماه برگزار میشد.
اعیادی که در روزهای مشخصی جشن گرفته میشدند.
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «دقیقا مانند همان که موسی در تورات یهوه نوشت» یا «همان طور که یهوه در تورات دستور داده بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق را به صورت معلوم میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم همین که فرمان را شنیدند»
« یک دهم از هر محصول »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
منظور سومین ماه از گاهشمار عبری است که مقارن با اواخر ماه می و اوایل ماه ژوئن میلادی است. این ماه در پایان فصل درو و آغاز موسم خشک است.
منظور هفتمین ماه از گاهشمار عبری است که مقارن با اواخر ماه سپتامبر و اوایل ماه اکتبر میلادی است. این ماه مصادف با اوایل فصل بارندگی است که زمین برای بذرافشانی آماده میشود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا « خانه » بیانگر طایفه یا نسل است. ترجمه جایگزین: «ذریت صادوق»
کاهن اعظم انباشت مقادیر متنابهی از مواد را خاطر نشان میکند.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «حزقیا به کاهنین و لاویان دستور داد تا انبارها را آماده کنند»[ در فارسی انجام شده است]
نامهای دو مرد است.
اسامی تنی چند از مردان است.
در اینجا « دست » بیانگر قدرت و کنترل است. عبارت « زیر دست » اصطلاحی است که معنی تحت مسئولیت فردی بودن را میدهد. ترجمه جایگزین: «کوننیا و برادرش شمعی سرپرست کارفرمایان بودند»
در اینجا « بر » اصطلاح است و معنی مسئول بودن را میدهد. ترجمه جایگزین: «رئیس که مسئول همه خدمتگزاران خانه خدا بود»
See:
نام دو تن از مردان است.
« نگهبان دروازه شرقی معبد »
اسامی تنی چند از مردان است.
در اینجا « زیر » اصطلاحی به معنی تحت فرمان کسی بودن است. ترجمه جایگزین: «عیدن...دستیار قوری در شهرهای کاهنان بود»
« وظیفه آنها رساندن بود » یا « آنها صادقانه اهدا کردند »
در اینجا « برادران » کنایه از « کاهنینِ همکار» است. ترجمه جایگزین: «به همتایان کاهن خود»
« گروه به گروه »
در اینجا « بزرگ » و « کوچک » با هم آورده شدهاند تا به «هر کدام از افراد» اشاره شده باشد. ترجمه جایگزین: «به تک تک افراد از کوچک تا بزرگ»
به نظر میرسد که عبارت بالا به پیر و جوان اشاره داشته باشد. عبارت فوق را میتوان به منظور حذف صفات اسمی بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که سالمند هستند و کسانی که جوان هستند»
از عبارت فوق چنین استنباط میشود که آنها پیشکشهایی نیز به اختیار خود اهدا میکردند. ترجمه جایگزین: « آنها پیشکشهای اختیاری نیز داشتند»
« سه ساله و بزرگتر از آن »
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اشخاصی که اسمشان در لیست بود»
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «انجام وظایف روزانهای که برای آنها مقرر شده بود»
از عبارت فوق چنین استنباط میشود که آنها پیشکشهای اختیاری را توزیع میکردند. ترجمه جایگزین: «آنها پیشکشهای اختیاری را توزیع کردند»
« ۲۰ ساله و بزرگتر از آن »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «افرادی مسئول تقسیم هدایا بودند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که نامشان در فهرست اسامی آورده شده بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
طلبیدن یهوه بیانگر برگزیدنِ راه شناخت، ستایش و اطاعت از اوست. ترجمه جایگزین: «مطیع خدای خود بودن»
در اینجا کلمه « دل » به میل و خواسته فرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او با کمال میل آن را انجام داد» یا « او به طور کامل خود را وقف کاری که انجام می داد، نمود»
1و بعد از این امور و این امانت، سَنْخاریب، پادشاه آشور آمده، به یهودا داخل شد، و به ضد شهرهای حصاردار اردو زده، خواست كه آنها را برای خود مفتوح نماید.2و چون حِزْقیا دید كه سنخاریب آمده است و قصد مقاتله با اورشلیم دارد،3آنگاه با سرداران و شجاعان خود مشورت كرد كه آب چشمههای بیرون شهر را مسدود نماید. پس اورا اعانت كردند.4و خلق بسیاری جمع شده، همۀ چشمهها و نهری را كه از میان زمین جاری بود مسدود كردند، و گفتند: «چرا باید پادشاهان آشور بیایند و آب فراوان بیابند؟»5پس خویشتن را تقویت داده، تمامی حصار را كه شكسته بود، تعمیر نمود و آن را تا برجها بلند نمود و حصار دیگری بیرون آن بنا كرد و مِلُّو را در شهر داود مستحكم نمود و اسلحهها و سپرهای بسیاری ساخت.6و سرداران جنگی بر قوم گماشت و ایشان را در جای وسیع نزد دروازه شهر جمع كرده، سخنان دلا´ویز به ایشان گفت7كه «دلیر و قوی باشید! و از پادشاه آشور و تمامی جمعیتی كه با وی هستند، ترسان و هراسان مشوید! زیراآنكه با ماست از آنكه با وی است قویتر میباشد.8با او بازوی بشری است و با ما یهُوَه خدای ما است تا ما را نصرت دهد و در جنگهای ما جنگ كند.» پس قوم بر سخنان حِزْقیا پادشاه یهودا اعتماد نمودند.9و بعد از آن سنخاریب، پادشاه آشور، بندگان خود را به اورشلیم فرستاد و خودش با تمامی حشمتش در برابر لاكیش بودند كه به حِزْقیا پادشاه یهودا و تمامی یهودا كه در اورشلیم بودند، بگویند:10« سنخاریب پادشاه آشور چنین میفرماید: بر چه چیز اعتماد دارید كه در محاصره در اورشلیم میمانید؟11آیا حِزْقیا شما را اغوا نمیكند تا شما را با قحط و تشنگی به موت تسلیم نماید كه میگوید: یهُوَه خدای ما، ما را از دست پادشاه آشور رهایی خواهد داد؟12آیا همین حِزْقیا مكانهای بلند و مذبحهای او را منهدم نساخته، و به یهودا و اورشلیم امر نفرموده و نگفته است كه پیش یك مذبح سجده نمایید و بر آن بخور بسوزانید؟13آیا نمیدانید كه من و پدرانم به همۀ طوایف كشورها چه كردهایم؟ مگر خدایان امّتهای آن كشورها هیچ قدرتی داشتند كه زمین خود را از دست من برهانند؟14كدام یك از همۀ خدایان این امّتهایی كه پدران من آنها را هلاك ساختهاند، قادر بر رهانیدن قوم خود از دست من بود تا خدای شما قادر باشد كه شما را از دست من رهایی دهد؟15پس حال، حِزْقیا شما را فریب ندهد و شما را به اینطور اغوا ننماید و بر او اعتماد منمایید، زیرا هیچ خدا از خدایان جمیع امّتها و ممالك قادر نبوده است كه قوم خود را از دست من و از دست پدرانم رهایی دهد، پس به طریق اولی خدای شما شما را از دست مننخواهد رهانید.»16و بندگانش سخنان زیاده به ضد یهُوَه خدا و به ضد بندهاش حزقیا گفتند.17و مكتوبی نیز نوشته، یهُوَه خدای اسرائیل را اهانت نمود و به ضد وی حرف زده، گفت: «چنانكه خدایان امّتهای كشورها قوم خود را از دست من رهایی ندادند، همچنین خدای حِزْقیا قوم خویش را از دست من نخواهد رهانید.»18و به آواز بلند به زبان یهود به اهل اورشلیم كه بر دیوار بودند، ندا در دادند تا ایشان را ترسان و مشوش ساخته، شهر را بگیرند.19و دربارۀ خدای اورشلیم مثل خدایان امّتهای جهان كه مصنوع دست آدمیان میباشند، سخن گفتند.20پس حِزْقیا پادشاه و اشعیاء ابن آموص نبی دربارۀ اینْ دعا كردند و به سوی آسمان فریاد برآوردند.21و خداوند فرشتهای فرستاده، همۀ شجاعان جنگی و رؤسا و سرداران را كه در اردوی پادشاه آشور بودند، هلاك ساخت و او با روی شرمنده به زمین خود مراجعت نمود. و چون به خانۀ خدای خویش داخل شد، آنانی كه از صُلبش بیرون آمده بودند، او را در آنجا به شمشیر كشتند.22پس خداوند حِزْقیا و سَكَنۀ اورشلیم را از دست سَنْحاریب پادشاه آشور و از دست همه رهایی داده، ایشان را از هر طرف نگاهداری نمود.23و بسیاری هدایا به اورشلیم برای خداوند و پیشكشها برای حِزْقیا پادشاه یهودا آوردند و او بعد از آن به نظر همۀ امّتها محترم شد.24و در آن ایام حِزْقیا بیمار و مشرف به موت شد. اما چون نزد خداوند دعا نمود، او با وی تكلمكرد و وی را علامتی داد.25لیكن حِزْقیا موافق احسانی كه به وی داده شده بود، عمل ننمود زیرا دلش مغرور شد و غضب بر او و یهودا و اورشلیم افروخته گردید.26اما حِزْقیا با ساكنان اورشلیم، از غرور دلش تواضع نمود، لهذا غضب خداوند در ایام حِزْقیا بر ایشان نازل نشد.27و حِزْقیا دولت و حشمت بسیار عظیمی داشت و به جهت خود مخزنها برای نقره و طلا و سنگهای گرانبها و عطریات و سپرها و هر گونه اسباب نفیسه ساخت.28و انبارها برای محصولات از گندم و شیره و روغن و آخُرها برای انواع بهایم و آغلها به جهت گلهها.29و به جهت خود شهرها ساخت و مواشی گلهها و رمههای بسیار تحصیل نمود زیرا خدا اندوختههای بسیار فراوان به او عطا فرمود.30و همین حِزْقیا منبع عالی آب جیحون را مسدود ساخته، آن را به راه راست به طرف غربی شهر داود فرود آورد. پس حِزْقیا در تمامی اعمالش كامیاب شد.31اما در امر ایلچیانِ سرداران بابل كه نزد وی فرستاده شده بودند تا دربارۀ آیتی كه در زمین ظاهر شده بود پرسش نمایند، خدا او را واگذاشت تا او را امتحان نماید و هر چه در دلش بود بداند.32و بقیۀ وقایع حِزْقیا و حسنات او اینك در رؤیای اشعیا ابنآموص نبی و در تواریخ پادشاهان یهودا و اسرائیل مكتوب است.33پس حِزْقیا با پدران خود خوابید و او را در بلندی مقبرۀ پسران داود دفن كردند؛ و تمامی یهودا و ساكنان اورشلیم او را در حین وفاتش اكرامنمودند؛ و پسرش مَنَسَّی در جایش سلطنت نمود.
در این باب روایت حزقیای پادشاه پایان مییابد.
اعتماد به یهوه
از آن جایی که حزقیا به خدا اعتماد کرد، خدا اورشلیم را از حمله سپاهیان سوریه نجات داد و نیز هنگام ابتلای حزقیا به بیماری بسیار سخت او را شفا بخشید.
اسم معنی « امانت » را میتوان به صورت قید « از روی امانتداری » نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «پس از آنکه حزقیا از روی امانتداری تمام دستورات یهوه را انجام داد»
در اینجا سَنخاریب بیانگر سپاه او است. ترجمه جایگزین: «سنخاریب، پادشاه آشور، و سپاه او آمدند... آنها اردو زدند»
در اینجا « رفته » را میتوان جایگزین « آمده » کرد. ترجمه جایگزین: «رفته و به یهودا وارد شد»
در اینجا « سنخاریب » نشان دهنده ارتش او است. ترجمه جایگزین: «و چون سنخاریب و سپاهیانش آمده بودند و از آن جایی که قصد داشتند»
در اینجا « اورشلیم » بیانگر ساکنین آنجا است. ترجمه جایگزین: «جنگیدن علیه مردم اورشلیم» یا «نبرد علیه ارتش اورشلیم»
ساکنین شهر، چاههای آب و چشمههای جوشان را با سنگ و خاک پوشاندند تا از دید آشوریها مخفی بمانند، ولی از طریق مسیرهای مخفی آب را به شهر هدایت میکردند.
مردم این پرسش بدیهی را به منظور تاکید بر این نکته طرح میکنند که آنها مایل نیستند پادشاهان آشور به منابع آبی آنها دست بیابند. جمله سوالی فوق را میتوان به صورت اخباری نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «ما نمیخواهیم پادشاهان آشور به اینجا آمده و به آب بسیار زیادی دسترسی پیدا کنند»
معانی محتمل برای « پادشاهان » عبارتند از ۱) اصطلاحی است که فقط به یک پادشاه آشوراشاره میکند . ترجمه جایگزین: «پادشاه آشور» یا ۲) ممکن است به پادشاه و دیگر رهبران اشاره کند. ترجمه جایگزین: «پادشاه و دیگر رهبران آشور»
خواننده بایستی بداند که حزقیا احتمالا فرمان داده و مردم کارها را انجام دادند. ترجمه جایگزین: «حزقیا از خود شجاعت نشان داده و به مردم امر کرد تا تعمیر کنند...آنها ساختند... آنها همچنین...مستحکم کردند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) حزقیا با صدور فرمان تعمیر دیوارهای شهر موقعیت خود را تحکیم بخشید. شما میتوانید با اضافه کردن کلمه ربط « به وسیله » معنی فوق را واضح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «حزقیا به وسیله بازسازی، شهر را مستحکم ساخت» یا ۲) او دلگرم شد. ترجمه جایگزین: «حزقیا دلگرم شده و تعمیر کرد»
منظور بخشی از دیوار در قسمت شمالی اورشلیم است.
اصطلاح « بر قوم گماشت » به معنی به سرپرستی تعیین کردن است. « او فرماندهان سپاه را به سرپرستی مردم گمارد »
« زیرا خدای ما با ماست . خدایی که قدرتمندتر از همراهان پادشاه آشور است»
در اینجا « بازو » بیانگر قدرت است، و « بشری » نشانگر نوع بشر است. ترجمه جایگزین: «آنها فقط افرادی با قدرت انسانی هستند»
در اینجا کلمه « بعد از » برای ایجاد وقفه در روال کلی روایت مورد استفاده قرار گرفته است. راوی در اینجا اطلاعات پس زمینهای در مورد موقعیت سنخاریب و سپاهش را در اختیار خواننده میگذارد.
شهری واقع در یهودا بود.
سنخاریب سوال بدیهی فوق را طرح میکند تا مردم را وادار به تعمق در مورد موقعیتشان کند. پرسش فوق را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما در اورشلیم قادر به تحمل محاصره نیستید»
سنحاریب از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا مردم اورشلیم را به تفکر در مورد شرایطشان وادار کند. سوال فوق را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «حزقیا شما را گمراه میکند....پادشاه آشور»
«پس شما از بیغذایی و بیآبی جان میدهید»
در اینجا « دست » بیانگر قدرت و کنترل است. ترجمه جایگزین: «از تسلط پادشاه آشور» یا «از پادشاه آشور»
سنحاریب پرسش بدیهی فوق را برای وادار کردن مردم اورشلیم به تعمق در مورد شرایطشان به کار میبرد. سوال فوق میتواند به صورت جمله اخباری نیز ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «این همان حزقیایی است که از میان برداشته است...قربانگاهها» یا «حزقیا منهدم کرده است... قربانگاهها»
در اینجا « یهودا » و « اورشلیم » بیانگر مردم این دو منطقه است. ترجمه جایگزین: «به مردم یهودا و اورشلیم فرمان داد»
سنخاریب با طرح این پرسش بدیهی قصد دارد مردم اورشلیم را به تفکر در مورد شرایطشان وادار کند. جمله سوالی فوق را میتوان به صورت اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما به خوبی میدانید چه ....کشورهایی !»
سنخاریب با طرح این پرسش بدیهی قصد دارد مردم اورشلیم را به تفکر در مورد شرایطشان وادار کند. جمله سوالی فوق را میتوان به صورت اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:«خدایی نبود... قدرت!»
سنخاریب پرسش بدیهی فوق را به کار میبرد تا باعث شود مردم اورشلیم در مورد شرایطشان تعمق کنند. جمله سوالی فوق را میتوان به صورت اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:«خدایی در میان همه ی خدایان نبود... که...دست!»
در اینجا « دست » نشانگر قدرت و کنترل است. ترجمه جایگزین: «از قدرتم» یا «از من»
سنخاریب پرسش بدیهی فوق را به کار میبرد تا باعث شود مردم اورشلیم در مورد شرایطشان تعمق کنند. جمله سوالی فوق را میتوان به صورت اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ دلیلی وجود ندارد که خدای شما باید بتواند...قدرت!»
در اینجا کلمه « حال » به منظور سوق دادن توجه مخاطب به نکته مهمی که در پی میآید مورد استفاده قرار گرفته است.
سنخاریب با استفاده از این سوال بدیهی قصد دارد مردم اورشلیم را وادار به تعمق در مورد شرایطشان کند. پرسش فوق را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به طور یقین خدایتان قادر نخواهد بود شما را از چنگ من نجات بخشد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا « دست » بیانگر قدرت و کنترل است. ترجمه جایگزین: «از قدرتم» یا «از من»
« خدمتگزاران سنخاریب با صدای بلند فریاد کشیدند »
دو عبارت فوق به طور کلی معانی مشابه داشته و بر شدت ترس و واهمه تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها را شدیدا بترسانند»
« شاید سپاه آشور تسخیر کند »
« آنها خدای اورشلیم را مثل خدایان دیگر اقوام ریشخند کردند »
عبارت فوق بر این نکته تاکید میکند که بتها ساخته دست بشر بوده و به همین دلیل هم بیارزش هستند. ترجمه جایگزین: «آنها فقط بتهایی ساخته دست بشر هستند»
در اینجا « آسمان » بیانگر یهوه است. ترجمه جایگزین: «تمنای یاری از یهوه کردند» یا «به یهوه التماس کردند»
« شرمسار » یا « خجالت زده »
« معبد خدای او »
در اینجا « دست » بیانگر قدرت و کنترل است. ترجمه جایگزین: «از تسلط سنحاریب... از سلطه دیگران» یا «از سنحاریب... از بقیه»
اسم معنی « نگاهداری » را میتوان به صورت « در صلح و صفا » نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث شد آنها با همه ملل همجوار خود در صلح و صفا زندگی کنند»
در اینجا « محترم شدن» اصطلاحی به معنی سربلندی و خوشنامی است. همچنین، « به نظر همه » کنایه ازقضاوت و ارزشیابی است. ترجمه جایگزین: «تمام ملل از او تجلیل کردند»
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «که او حزقیا را شفا میدهد»
جمله فوق را به شکل جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اما حزقیا از روی حقشناسی عمل نکرد هرچند یهوه به او یاری رسانده بود»
در اینجا «قلب» کنایه از مکنونات درونی فرد است. همچنین عبارت « مغرور شد » اصطلاحی به معنی تکبر ورزیدن است. ترجمه جایگزین: «مغرور شد»
از عصبانی شدن یهوه و مجازات مردم به گونهای صحبت شده که گویی به سوی آنها « خشم بر آنها آمده بود ». «یهودا» و «اورشلیم» نیز آرایه ادبی مجاز از مردم به علاقه محل است. ترجمه جایگزین: «پس یهوه از او خشمگین شده و علاوه بر وی مردم یهودا و اورشلیم را نیز مجازات نمود»
« تا زمان حیات حزقیا » یا « در طی دوران پادشاهی حزقیا »
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
محوطه سرپوشیده جهت نگهداری اسبها. به چگونگی ترجمه خودتان در این مورد به دوم تواریخ ۹: ۲۵ رجوع کنید.
محل نگهداری حیوانات کوچک
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خواننده باید بداند که حزقیا به احتمال زیاد به مردم فرمان میداد تا کارها را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «حزقیا همان که به کارگرانش دستور مسدود نمودن را داد... وساخت تونلی که اب را به پایین جاری کند»
نام رودی در مجاورت اورشلیم است.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «معجزهای که یهوه در آن سرزمین انجام داده بود»
در اینجا « قلب » به مکنونات درونی فرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فاش شدن شخصیت واقعی حزقیا»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت بالا روشی مودبانه برای بیان مرگ او است. به چگونگی ترجمه خودتان در این مورد به دوم تواریخ ۹: ۳۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «حزقیا فوت کرد»
1مَنَسَّی دوازده ساله بود كه پادشاه شد و پنجاه و پنج سال در اورشلیم سلطنت نمود.2و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، موافق رجاسات امّتهایی كه خداوند آنها را از حضور بنیاسرائیل اخراج كرده بود، عمل نمود.3زیرا مكانهای بلند را كه پدرش حِزْقیا خراب كرده بود، بار دیگر بنا نمود و مذبحها برای بَعْلیم برپا كرد و اَشَیرهها بساخت و به تمامی لشكر آسمان سجده نموده، آنها را عبادت كرد.4و مذبحها در خانۀ خداوند بنا نمود كه دربارهاش خداوند گفته بود: «اسم من در اورشلیم تا به ابد خواهد بود.»5و مذبحها برای تمامی لشكر آسمان در هر دو صحن خانۀ خداوند بنا نمود.6و پسران خود را در وادی ابن هِنُّوم از آتش گذرانید و فالگیری و افسونگری و جادوگری میكرد و با اصحاب اجنه و جادوگران مراوده مینمود و در نظر خداوند شرارت بسیار ورزیده، خشم او را به هیجان آورد.7و تمثال ریخته شده بت را كه ساخته بود، در خانۀ خداوند برپا داشت كه دربارهاش خدا به داود و به پسرش سلیمان گفته بود: «در این خانه و در اورشلیم كه آن را از تمامی اسباط بنیاسرائیل برگزیدهام، اسم خود را تا به ابد قرار خواهم داد.8و پایهای اسرائیل را از زمینی كه مقرّ پدران شما ساختهام، بار دیگر آواره نخواهم گردانید، به شرطی كه توجه نمایند تا برحسب هر آنچه به ایشان امر فرمودهام وبرحسب تمامی شریعت و فرایض و احكامی كه به دست موسی دادهام، عمل نمایند.»9اما مَنَسَّی، یهودا و ساكنان اورشلیم را اغوا نمود تا از امّتهایی كه خداوند پیش بنیاسرائیل هلاك كرده بود، بدتر رفتار نمودند.10و خداوند به مَنَسَّی و به قوم او تكلم نمود، اما ایشان گوش نگرفتند.11پس خداوند سرداران لشكر آشور را بر ایشان آورد و مَنَسَّی را با غُلّها گرفته، او را به زنجیرها بستند و به بابل بردند.12و چون در تنگی بود، یهُوَه خدای خود را طلب نمود و به حضور خدای پدران خویش بسیار تواضع نمود.13و چون از او مسألت نمود وی را اجابت نموده، تضرع او را شنید و به مملكتش به اورشلیم باز آورد؛ آنگاه مَنَسَّی دانست كه یهُوَه خدا است.14و بعد از این حصار بیرونی شهر داود را به طرف غربی جیحون در وادی تا دهنه دروازۀ ماهی بنا نمود و دیواری گرداگرد عوفل كشیده، آن را بسیار بلند ساخت و سرداران جنگی بر همۀ شهرهای حصاردار یهودا قرار داد.15و خدایان بیگانه و بت را از خانۀ خداوند و تمامی مذبحها را كه در كوه خانۀ خداوند و در اورشلیم ساخته بود برداشته، آنها را از شهر بیرون ریخت.16و مذبح خداوند را تعمیر نموده، ذبایح سلامتی و تشكر بر آن گذرانیدند و یهودا را امر فرمود كه یهُوَه خدای اسرائیل را عبادت نمایند.17اما قوم هنوز در مكانهای بلند قربانی میگذرانیدند لیكن فقط برای یهُوَه خدای خود.18و بقیۀ وقایع مَنَسَّی و دعایی كه نزد خدای خود كرد و سخنان رائیانی كه به اسم یهُوَه خدایاسرائیل به او گفتند، اینك در تواریخ پادشاهان اسرائیل مكتوب است.19و دعای او و مستجابشدنش و تمامی گناه و خیانتش و جایهایی كه مكانهای بلند در آنها ساخت و اَشَیرهها و بتهایی كه قبل از متواضعشدنش برپا نمود، اینك در اخبار حُوزای مكتوب است.20پس مَنَسَّی با پدران خود خوابید و او را در خانۀ خودش دفن كردند و پسرش آمون در جایش پادشاه شد.21آمون بیست و دو ساله بود كه پادشاه شد و دو سال در اورشلیم پادشاهی كرد.22و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، موافق آنچه پدرش مَنَسَّی كرده بود، به عمل آورد؛ و آمون برای جمیع بتهایی كه پدرش مَنَسَّی ساخته بود، قربانی گذرانیده، آنها را پرستش كرد.23و به حضور خداوند تواضع ننمود، چنانكه پدرش مَنَسَّی تواضع نموده بود، بلكه این آمون زیاده و زیاده عصیان ورزید.24پس خادمانش بر او شوریده، او را در خانۀ خودش كشتند.25و اهل زمین همۀ كسانی را كه بر آمون پادشاه شوریده بودند، به قتل رسانیدند و اهل زمین پسرش یوشیا را در جایش به پادشاهی نصب كردند.
پادشاه منسی
منسی بیش ازهر پادشاه دیگرِ یهودا، خدا را خشمگین ساخت. او خورشید، ستارگان و بسیاری از خدایانِ اجنبی را پرستش میکرد و حتی پسران خود را برای خورشید قربانی کرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا «نظرِ» یهوه به چگونگی تشخیص و تصمیمگیری او در مورد ارزش هر چیز اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه در دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که یهوه گفته بود شریرند» یا «چیزهایی که یهوه شریر قلمداد میکرد»
معنی محتمل دیگر برای عبارت فوق «شامل اعمال زننده» است.
منسی به کارگرانش دستور ساخت بناها را میداد. ترجمه ی جایگزین: «مکانهای بلند را دوباره بنا نموده بود... قربانگاهها را ساخته بود...ستونهای اشیره را ساخت» یا «او کارگرانی در اختیار داشت که مکانهای بلند را مجددا بنا کردند... او آنها را برای ساخت قربانگاهها در اختیار داشت... او آنها را برای برپایی ستونهای اشیره در اختیار داشت»
اسم کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین:«اورشلیم همان شهری است که در آن تا به ابد آشکار میسازم چه کسی هستم»
عبارت فوق به طور تلویحی بیان میکند که او قربانگاههای مذکور را ساخت تا مردم در آنها ستارگان را پرستش کرده و قربانیهایشان را تقدیم کنند. همچنین از عبارت فوق چنین بر میآید که وی دستور ساخت قربانگاهها را به کارگرانش داد و خود به تنهایی اقدام به احداث آنها نکرده بود. ترجمه جایگزین: «او کارگرانی برای احداث قربانگاهها در دو محوطه حیاط پشتی خانه یهوه در اختیار داشت، بنابراین مردم میتوانستند در آنجا به ستایش ستارگان پرداخته و قربانیهایشان را تقدیم آنها کنند»
نام محلی در نزدیکی اورشلیم است که به جهنم( جهنا/gehenna) نیز معروف است.
شاید نیاز باشد تا شما برای خواننده به وضوح روشن کنید که به چه دلیلی وی پسرانش را در آتش سوزاند و پس از آن چه وقایعی رخ داد. ترجمه جایگزین: «او پسران خود را به عنوان پیشکش به خدایانش در آتش سوزاند»
« نظر خواهی برای کسب اطلاعات »
عبارت فوق به مردهها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مُردهها» یا «کسانی که در قید حیات نیستند»[ در فارسی ارواح هم درست است]
در اینجا «نظرِ» یهوه به چگونگی ارزشیابی و تصمیمگیری او درباره ارزش چیزی اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه به دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «منسی کارهایی انجام داد که یهوه آنها را شرارت نامیده بود» یا «او به اعمالی دست زد که یهوه شریرانه میدانست»
« منسی خیلی یهوه را خشمگین کرد »
منسی به احتمال زیاد خودش کار نمیکرد بلکه خدمتگزارانش کارها را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «منسی به خدمتگزارانش فرمانِ ساخت را داده بود»
در اینجا خدا با « اسم » خودش تجلی پیدا کرده است. ترجمه جایگزین: «مکانی که تا به ابد مردم در آنجا مرا ستایش کنند»
« که به اجداد آنها دادم »
در اینجا «اورشلیم» بخشی از«یهودا» است. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا و اورشلیم»
در اینجا «امتها» منظور مردم کنعان است که پیش از ورود اسرائیلیان در آن سرزمین زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «حتی بیش از امتهایی که یهوه قبل از پیشروی اسرائیلیها به سرزمینهایشان آنها را هلاک و نابود کرده بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یهوه لشکری را برای حمله به اورشلیم فرستاد. ترجمه جایگزین: «باعث حمله به آنها شد»
فرماندهان به همراه سربازان تحت فرمانشان بودند. ترجمه جایگزین: «فرماندهان و سربازان ارتش پادشاه آشور»
در اینجا زندانی شدن منسی با اسارت او در غل و زنجیر بیان شده است. غل، زنجیری است که به پاها بسته میشود. ترجمه جایگزین: «منسی را دستگیر کرده، او را در غل و زنجیر اسیر کردند و به بابل بردند»
التماس برای کمک خواستن
عبارت دوم در اینجا برای تشدید عبارت اول به کار برده شده و هر دو عبارات فوق برای تاکید بر عجز و لابه منسی آورده شدهاند. عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «او به درگاه خدا دعا کرد و از او مسالت نمود»
« تا دوباره به عنوان پادشاه فرمانروایی کند »
See:
منسی ساخت بنا را به تنهایی انجام نداد بلکه به کارگرانش دستور داد تا آن را به انجام رسانند. ترجمه جایگزین: «منسی به کارگرانش دستور داد تا بسازند... دیواری گرداگرد بکشند...بلند سازند...او به کارگرانش دستور داد تا قرار دهند»
نام یک چشمه و رود است. به چگونگی ترجمه خودتان درباره « آب جیحون » در دوم تواریخ ۳۲: ۳۰ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آبهای جیحون»
نام تپه فوق را همانگونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۲۷: ۳ انجام دادید.
« دیوار مرتفعی ساخت »
منظور شهرهایی است که گرداگرد آنها حصار کشیده شده باشد.
منسی ساخت بنا را به تنهایی انجام نداد، بلکه به کارگرانش دستور این امر را داد. ترجمه جایگزین: «منسی به کارگرانش دستور داد تا بردارند...آنها قبلا بنا کرده بودند... آنها را بیرون ریختند»
« خدایان دروغین کشورهای دیگر »
منسی به تنهایی ساخت بنا را انجام نداد، بلکه به کارگرانش دستور داد تا آن را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «او به آنها فرمان بازسازی بنا را داد»
در اینجا «یهودا» به مردمان ساکن در آنجا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او به ساکنین یهودا فرمان داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«هر کس میتواند در میان وقایع مشاهده کند... اسرائیل و ببیند که مکتوب است»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «افرادی آن را به رشته تحریر درآوردند»
مربوط به بخشی از تاریخ اسرائیل است که در حال حاضر موجود نیست.
منسی ساخت بنا را به تنهایی انجام نداد، بلکه به کارگرانش دستور داد آن را به انجام رسانند. ترجمه جایگزین: «محلی که او در مکانهای بلند بنا ساخت و ستونهای اشیره و بتهای حکاکی شدهای که او بر پا نمود» یا «مکانهایی که او به کارگرانش دستور داد تا در محل های مرتفع بنا کنند و ستونهای اشیره و بتهای حکاکی شدهای را که دستور برپایی آنها را داد»
نام کتابی است که در حال حاضر وجود ندارد.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «افرادی آن را نگاشتند»
عبارت فوق بِهگویی است. ترجمه جایگزین: «پس منسی فوت کرد»
« در قصرش »
نام مردی است.
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «پادشاه بعدی شد» یا «پادشاه یهودا شد»
« ۲۲ ساله »
در اینجا «نظرِ خداوند» به چگونگی تشخیص و یا تصمیمگیری یهوه درباره ارزشها اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه در دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «مواردی که از نظر یهوه ناپسند و شر بودند» یا «چیزهایی که در نظر یهوه شر محسوب میشوند»
« آمون بارها و بارها گناه کرد » یا « آمون به گناه کردن ادامه داد »
عبارت فوق اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او را به قتل رساندند»
«برای قتل وی محرمانه برنامهریزی کردند»
عبارت فوق اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «پادشاه بعدی شد» یا «پادشاه یهودا گردید»
1یوشیا هشت ساله بود كه پادشاه شد و در اورشلیم سی و یكسال سلطنت نمود.2و آنچه در نظر خداوند پسند بود، به عمل آورد و به طریقهای پدر خود داود سلوك نموده،به طرف راست یا چپ انحراف نورزید.3و در سال هشتم سلطنت خود، حینی كه هنوز جوان بود، به طلبیدن خدای پدر خود داود شروع كرد و در سال دوازدهم به طاهر ساختن یهودا و اورشلیم از مكانهای بلند و اَشَیرهها و تمثالها و بتها آغاز نمود.4و مذبحهای بَعْلیم را به حضور وی منهدم ساختند، و تماثیل شمس را كه بر آنها بود قطع نمود، و اَشَیرهها و تمثالها و بتهای ریختهشده را شكست، و آنها را خرد كرده، بر روی قبرهای آنانی كه برای آنها قربانی میگذرانیدند، پاشید.5و استخوانهای كاهنان را بر مذبحهای خودشان سوزانید. پس یهودا و اورشلیم را طاهر نمود.6و در شهرهای مَنَسَّی و افرایم و شمعون حتی نفتالی نیز در خرابههایی كه به هر طرف آنها بود (همچنین كرد).7و مذبحها را منهدم ساخت و اَشَیرهها و تمثالها را كوبیده، نرم كرد و همۀ تمثالهای شمس را در تمامی زمین اسرائیل قطع نموده، به اورشلیم مراجعت كرد.8و در سال هجدهم سلطنت خود، بعد از آنكه زمین و خانه را طاهر ساخته بود، شافان بن اَصَلْیا و مَعَسیا رئیس شهر و یوْآخ بن یوآحازِ وقایع نگار را برای تعمیر خانۀ یهُوَه خدای خود فرستاد.9و نزد حِلْقِیای رئیس كهنه آمدند و نقرهای را كه به خانۀ خدا درآورده شده، و لاویان مستحفظانِ آستانه، آن را از دست مَنَسَّی و افرایم و تمامی بقیۀ اسرائیل و تمامی یهودا و بنیامین و ساكنان اورشلیم جمع كرده بودند، به او تسلیم نمودند.10و آن را به دست سركارانی كه بر خانۀ خداوند گماشته شده بودند، سپردند تا آن را به عملههایی كه در خانۀ خداوند كار میكردند، به جهتاصلاح و تعمیر خانه بدهند.11پس آن را به نجاران و بنایان دادند تا سنگهای تراشیده و چوب به جهت اردیها و تیرها برای خانههایی كه پادشاهان یهودا آنها را خراب كرده بودند، بخرند.12و آن مردان، كار را به امانت بجا میآوردند. و سركاران ایشان كه نظارت میكردند، یحَت و عُوبَدْیای لاویان از بنیمراری و زكریا و مَشُلام از بنیقهاتیان بودند، و نیز از لاویان هر كه به آلات موسیقی ماهر بود.13و ایشان ناظران حمالان و وكلاء بر همۀ آنانی كه در هر گونهای خدمت، اشتغال داشتند بودند، و از لاویان كاتبان و سرداران و دربانان بودند.14و چون نقرهای را كه به خانۀ خداوند آورده شده بود، بیرون میبردند، حلقیای كاهن، كتاب تورات خداوند را كه به واسطۀ موسی (نازل شده) بود، پیدا كرد.15و حلقیا شافان كاتب را خطاب كرده، گفت: «كتاب تورات را در خانۀ خداوند یافتهام.» و حلقیا آن كتاب را به شافان داد.16و شافان آن كتاب را نزد پادشاه برد و نیز به پادشاه خبر رسانیده، گفت: «هر آنچه به دست بندگانت سپرده شده است آن را بجا میآورند.»17و نقرهای را كه در خانۀ خداوند یافت شد، بیرون آوردند و آن را به دست سركاران و به دست عملهها دادند.18و شافان كاتبْ پادشاه را خبر داده، گفت: «حلقیای كاهن كتابی به من داده است.» پس شافان آن را به حضور پادشاه خواند.19و چون پادشاه سخنان تورات را شنید، لباس خود را درید.20و پادشاه، حلقیای كاهن و اخیقام بن شافان و عَبْدون بن میكا و شافان كاتب و عسایا خادم پادشاه را امر فرموده، گفت:21« بروید و از خداوند برای من و برای بقیۀ اسرائیل و یهودا دربارۀ سخنانی كه در این كتاب یافت میشود، مسألت نمایید زیرا غضب خداوند كه بر ما ریخته شده است، عظیم میباشد چونكه پدران ما كلام خداوند را نگاه نداشتند و به هر آنچه در این كتاب مكتوب است عمل ننمودند.»22پس حِلْقِیا و آنانی كه پادشاه ایشان را امر فرمود، نزد حُلْدَه نبیه زن شَلُّوم بن تُوقَهَۀ بن حَسْرَه لباسدار رفتند، و او در محله دوم اورشلیم ساكن بود و او را بدین مضمون سخن گفتند.23و او به ایشان گفت: «یهُوَه خدای اسرائیل چنین میفرماید: به كسی كه شما را نزد من فرستاده است بگویید:24خداوند چنین میفرماید: اینك من بلایی بر این مكان و ساكنانش خواهم رسانید، یعنی همۀ لعنتهایی كه در این كتاب كه آن را به حضور پادشاه یهودا خواندند، مكتوب است.25چونكه مرا ترك كرده، برای خدایان دیگر بخور سوزانیدند تا به تمامی اعمال دستهای خود خشم مرا به هیجان بیاورند؛ پس غضب من بر این مكان افروخته شده، خاموشی نخواهد پذیرفت.26لیكن به پادشاه یهودا كه شما را به جهت مسألت نمودن از خداوند فرستاده است، بگویید: یهُوَه خدای اسرائیل چنین میفرماید: دربارۀ سخنانی كه شنیدهای،27چونكه دل تو نرم بود و هنگامی كه كلام خداوند را دربارۀ این مكان و ساكنانش شنیدی، در حضور وی تواضع نمودی و به حضور من متواضع شده، لباس خود را دریدی و به حضور من گریستی، بنابراین خداوند میگوید: من نیز تو را اجابت فرمودم.28اینك من تو را نزد پدرانت جمع خواهم كرد و در قبر خود به سلامتی گذارده خواهی شد، و چشمان تو تمامی بلا را كه من بر این مكان و ساكنانشمیرسانم نخواهد دید.» پس ایشان نزد پادشاه جواب آوردند.29و پادشاه فرستاد كه تمامی مشایخ یهودا و اورشلیم را جمع كردند.30و پادشاه و تمامی مردان یهودا و ساكنان اورشلیم و كاهنان و لاویان و تمامی قوم، چه كوچك و چه بزرگ، به خانۀ خداوند برآمدند و او همۀ سخنان كتاب عهدی را كه در خانۀ خداوند یافت شد، در گوش ایشان خواند.31و پادشاه بر منبر خود ایستاد و به حضور خداوند عهد بست كه خداوند را پیروی نموده، اوامر و شهادات و فرایض او را به تمامی دل و تمامی جان نگاه دارند و سخنان این عهد را كه در این كتاب مكتوب است، بجا آورند.32و همۀ آنانی را كه در اورشلیم و بنیامین حاضر بودند، بر این مُتِمَكِن ساخت و ساكنان اورشلیم، برحسب عهد خدا یعنی خدای پدران خود، عمل نمودند.33و یوشیا همۀ رجاسات را از تمامی زمینهایی كه از آن بنیاسرائیل بود برداشت، و همۀ كسانی را كه در اسرائیل یافت شدند، تحریض نمود كه یهُوَه خدای خود را عبادت نمایند و ایشان در تمامی ایام او از متابعت یهُوَه خدای پدران خود انحراف نورزیدند.
این باب با روایت پادشاه یوشیا آغاز میشود. ( دوم تواریخ ۳۴-۳۵)
بازگشت مردم به سوی یهوه
یوشیا یهوه را پرستش کرد و یهودا را از بتها پاکسازی نمود. مردم دوباره به پرستش یهوه روی آوردند.
« ۳۱ سال »
در اینجا « نظر خداوند » به چگونگی ارزیابی یا تصمیمگیری درباره ارزشها اشاره می کند. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت مشابه در دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که یهوه پسندیده میدانست» یا «اموری که در نظر یهوه نیکو هستند»
از رفتار یوشیا به گونهای صحبت به میان آمده که گویی در یک مسیر مشابه همراه داوود گام بر می داشته است. ترجمه جایگزین: «همانند جد خود داوود زندگی کرد» یا «از الگوهای جد خود داوود پیروی میکرد»
از پیروی کامل یوشیا به گونهای سخن به میان آمده که گویی او درمسیر صحیح قرار داشته و هرگز از آن منحرف نشده بود. ترجمه جایگزین: «کاری انجام نداد که باعث ناخشنودی یهوه شود» یا «کاملا از تورات یهوه پیروی کرد»
« هشتمین سال... دوازدهمین سال » به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به دوم تواریخ ۱۴: ۲ رجوع کنید.
عبارت فوق از رهایی یوشیا از اشیایی که به منظور پرستش خدایان دروغین در یهودا و اورشلیم استفاده میشد به گونهای صحبت میکند که گویی او خود آن مکان را پاکسازی میکرد. یوشیا به کارگرانش دستور میداد تا این اماکن را از آن اشیا پاکسازی نمایند. ترجمه جایگزین: «او با فرمان دادن به کارگرانش برای از بین بردن ستونهای اشیره، بتهای حکاکی شده و تمثالها، یهودا و اورشلیم را مجددا مقبول یهوه ساخت»
« در حضور یوشیا »
یوشیا احتمالا به کارگرانش دستور داد تا اغلب این کارها را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «او آنها را قطع نمود...او دستور شکستن آنها را داد... او آنها را پاشید» یا «او و کارگرانش قطع کردند... او و کارگرانش شکستند... او و کارگرانش پاشیدند»
اجسام بسیار ریزی که به وسیله باد جابهجا میشوند. [همچون غبار خرد کرد]
یوشیا احتمالا به کارگرانش برای تمامی و یا انجام بیشتربخشهای این کار دستور داد. ترجمه جایگزین: «او به آنها دستور داد تا بسوزانند» یا «او به همراه کارگرانش سوزاندند»
عبارت فوق بدین معنی است که استخوانهای به جا مانده از کاهنان را بر روی همان مذبحهایی سوزاند که قبلا قربانی تقدیم خدایان دروغین میکردند.
عبارت فوق از نتیجه عمل یوشیا که باعث مقبول شدن یهودا و اورشلیم نزد یهوه شد به گونهای صحبت کرده که گویی او به تنهایی پاکسازی این مناطق را انجام داده بود. ترجمه جایگزین: «او باعث شد که دوباره یهودا و اورشلیم مقبول یهوه شوند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوشیا به کارگرانش دستور انجام این امور را داد. ترجمه جایگزین: «او به کارگرانش فرمان داد تا تمثالها را بشکنند، بکوبند... و خرد کنند»
«پودر کردن». عبارت فوق بدین معنی است که آنها را کوبیده تا به پودر تبدیل شدند.
« هجدهمین سال »
عبارت فوق از نتیجه عمل یوشیا که باعث مقبول شدن یهودا و اورشلیم نزد یهوه شد به گونهای صحبت کرده که گویی او به تنهایی پاکسازی این مناطق را انجام داده بود. ترجمه جایگزین: «او باعث شد که دوباره یهودا و اورشلیم مقبول یهوه شوند»
اسامی تنی چند از مردان است.
نام مردی است.
« مسئولیت پرداخت هزینهها را به او سپردند »
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «لاویانِ محافظِ دروازهها تمامی آن چه را که جمعآوری کرده بودند، به خانه خدا آوردند»
کلمه «آنها» به اشخاصی اشاره میکند که یوشیا نزد کاهن بزرگ، حلقیا، فرستاد. آنها ابتدا وجوه را به او داده و سپس حلقیا آن را بین کارگران ساختمان توزیع کرد. ترجمه جایگزین: «سپس به حلقیا واگذار شد»
منظور وجوهی است که به حلقیا سپرده شد. ترجمه جایگزین: «مقداری پول»
کارگرانی که با چوب کار میکنند.
قطعاتی که برای اتصال تیرکهای بزرگ به کار میرود.
« که آنها را مخروبه کرده بودند »
اسامی مردان است.
نام این مرد را همان گونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۲۹: ۱۲ انجام دادید.
نام این طایفه را همان گونه ترجمه کنید که در کتاب تواریخ ۲۰: ۱۹ انجام دادید.
نام این مردان را همانگونه ترجمه کنید که در دوم تواریخ ۱۷: ۷ انجام دادید.
عبارت فوق بدین معنی است که اینان ناظرانی بودند که بر کار تمامی مردان در بخشهای مختلف ساخت بنا نظارت میکردند. ترجمه جایگزین: «این لاویان بر تمام کارگران در بخشهای مختلف نظارت میکردند»
کلمه « آنها » به حلقیا و تمامی همیاران او اشاره میکند. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که آنها وجوه را برای سرکارگران بیرون میبردند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «که یهوه از طریق موسی به مردم داده بود»
کتاب تورات به صورت طومار نوشته شده بود. طومار نوعی کتاب لوله شده بود که از کاغذ طویل پاپیروس و یا چرم ساخته شده بود.
نام مردی است.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «هر آنچه تو به آنها دادی تا به انجام برسانند» یا «هر مسئولیتی که تو به آنها سپردی تا انجام دهند»
عبارت فوق اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها همه را جمعآوری کردند»
برای تاکید بر موقعیت شغلی سرکارگران و کارگران از عبارت « دستِ » آنها استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «به سرکارگران و کارگران»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق در اینجا به این منظور به کار برده شده تا واقعه مهمی را در روایت خاطرنشان کند. اگر در زبان خودتان روشی برای این امر وجود دارد، میتوانید در اینجا آن را به کار ببرید.
عبارت فوق بیانگر عملی نمادین است که شدت غم و اندوه را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «او از شدت آشفتگی و اندوه، تنپوش خود را پاره کرد»
اسامی تنی چند از مردان است.
کلمه « مسالت » را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. همچنین در دوم تواریخ ۳۴: ۲۲ به وضوح آمده است که پادشاه از مردانش خواست که نزد نبی زن رفته و خواست یهوه را جویا شوند. ترجمه جایگزین: «از یهوه بپرسید که من چه کاری باید انجام دهم»
« با توجه به کلام »
در این «سخنان» به تورات اشاره میکند. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کتاب تورات را که حلقیا یافت»
از احساساتی همچون غضب چنان سخن به میان آمده که گویی مایعات هستند. ترجمه جایگزین: «زیرا غضب خداوند بر ما بسیار عظیم است و همانند سیلابی است که ما را با خود میبرد» یا «زیرا غضب یهوه بسیارعظیم بوده و ما را مجازات میکند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تمام آن چه که در آن نوشته شده است» یا «تمام آن چه که در این کتاب است»
نام زنی است.
اسامی مردان است.
منظور شلوم است. معانی محتمل عبارتند از ۱) شخصی که از لباسهای کاهنان معبد نگهداری میکرد یا ۲) شخصی که از لباسهای پادشاه نگهداری میکرد.
منظور بخش خاصی از اورشلیم بود که به آن محله جدید میگفتند. ترجمه جایگزین: «محله نو»
« آنها با وی چنان که در پی میآید صحبت کردند »
در اینجا « کسی » به یوشیا اشاره میکند.
این کلمه اصطلاحی است که برای جلب توجه خوانندگان در مورد آنچه که در پی خواهد آمد، به کار برده شده است. ترجمه جایگزین: «گوش کنید»
از بلایی که یهوه عامل آن خواهد بود، به گونهای سخن به میان آمده که گویی آن بلا شئی است که او با خود به آنجا میبرد. ترجمه جایگزین: «من به زودی بلایی را بر این محل و ساکنینش نازل خواهم کرد»
منظور شهر اورشلیم است که نمایانگر کل سرزمین یهودا است. ترجمه جایگزین: «بر یهودا»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «تمامی لعنتهای نوشته شده» یا «همه لعنتها»
منظور ساکنین آنجا است. ترجمه جایگزین: «بر این مردم»
آنها مرا خشمگین ساختهاند.
از احساسی همانند خشم اغلب در کتب مقدس چنان سخن به میان آمده که گویی جسمی مایع است. ترجمه جایگزین: «بنابراین خشم من همانند آتشی است که هیچ چیز نمیتواند آن را مهار کند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «من خشم خود را بروز خواهم داد»
« درباره پیغامهایی که شنیدی »
در اینجا «دل» نماینگر وجهه درونی فرد است. از احساس ندامت به گونهای صحبت شده که گویی دل نرم و ظریف است. ترجمه جایگزین: «زیرا تو احساس ندامت کردی» یا «زیرا تو توبه کردی»
عبارت فوق عملی نمادین و نشان دهنده شدت غم و اندوه است.
هر دو جمله فوق معانی متشابه داشته و روشی مودبانه برای بیان مرگ شخص است. ترجمه جایگزین: « بنابراین میگذارم که در آرامش مرده و به خاک سپرده شوی»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «من تو را به آرامگاهت خواهم سپرد»
در اینجا « چشمان » بیانگر تمامیت فرد است. همچنین عبارت « نخواهد دید » بیانگر تجربه نکردن امری است. ترجمه جایگزین: «تو تجربه نخواهی کرد»
از بلایی که یهوه نازل میکند به گونهای صحبت به میان آمده که گویی شئي است که با خود به آن محل میبرد. ترجمه جایگزین: «بلایی که من بر این محل نازل خواهم کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق آرایه ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردمان دیگر»
عبارت فوق آرایه ادبی بدیع است و شامل تمامی افراد میشود. ترجمه جایگزین: «از بلند مرتبهترین تا دونپایهترین»
« سپس پادشاه با صدای بلند خواند و آنها گوش دادند »
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «که حلقیا پیدا کرد» یا «که آنها یافتند»
منظور محلی است که پادشاه در معبد ایستاد. ترجمه جایگزین: «در محل جلوس خود، در آستانه معبد ایستاد»
از روش زندگی افراد به گونهای صحبت شده که گویی فرد بر مسیری گام مینهد و « پیروی کردن » کنایه از عملی است که شخصی انجام میدهد و یا انتظار دارد دیگران انجام دهند. ترجمه جایگزین: «زیستن بر پایه پیروی از یهوه»
کلمات فوق معانی مشابه داشته و بر اوامر یهوه در تورات تاکید میکنند.
اصطلاح « تمامی دل » به معنی « به طور کامل » و اصطلاح « با تمام جان » به معنی « با تمام وجود » است. عبارت فوق معانی مشابه دارند. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود» یا «با تمام توان»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «که در این کتاب گنجانده شده است»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:« تمامی ساکنین اورشلیم و بنیامین»
عبارت فوق اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «پذیرش عهد خدا» یا «متعهد شدن بر پیروی از عهد خدا»
یوشیا به کارگرانش دستور داد تا این امر را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «یوشیا به کارگرانش فرمان داد تا همه را بردارند»
منظور بتهایی است که جایگزین خدا شده بودند. ترجمه جایگزین: «بتهای منزجر کننده»
در اینجا « ایام » بیانگر زندگی یوشیا است. ترجمه جایگزین: «در تمامی طول عمر او» یا «تا زمانی که یوشیا زنده بود»
1و یوشیا عید فِصَحی در اورشلیم برای خداوند نگاه داشت، و فِصَح را در چهاردهم ماه اول در اورشلیم ذبح نمودند.2و كاهنان را بر وظایف ایشان قرار داده، ایشان را برای خدمت خانۀ خداوند قوی دل ساخت.3و به لاویانی كه تمامی اسرائیل را تعلیم میدادند و برای خداوند تقدیس شده بودند، گفت: «تابوت مقدس را در خانهای كه سلیمان بن داود، پادشاهاسرائیل بنا كرده است بگذارید. و دیگر بر دوش شما بار نباشد. الا´ن به خدمت یهُوَه خدای خود و به قوم او اسرائیل بپردازید.4و خویشتن را برحسب خاندانهای آبای خود و فرقههای خویش بر وفق نوشتۀ داود، پادشاه اسرائیل و نوشتۀ پسرش سلیمان مستعد سازید.5و برحسب فرقههای خاندانهای آبای برادران خویش یعنی بنیقوم و موافق فرقههای خاندانهای آبای لاویان در قدس بایستید.6و فِصَح را ذبح نمایید و خویشتن را تقدیس نموده، برای برادران خود تدارك بینید تا برحسب كلامی كه خداوند به واسطۀ موسی گفته است عمل نمایند.»7پس یوشیا به بنیقوم یعنی به همۀ آنانی كه حاضر بودند، از گله برهها و بزغالهها به قدر سی هزار رأس، همۀ آنها را به جهت قربانیهای فِصَح داد و از گاوان سه هزار رأس كه همۀ اینها از اموال خاص پادشاه بود.8و سروران او به قوم و به كاهنان و به لاویان هدایای تَبَرُّعی دادند. و حلقیا و زكریا و یحیئیل كه رؤسای خانۀ خدا بودند، دو هزار و ششصد بره و سیصد گاو به جهت قربانیهای فِصَح دادند.9و كوننیا و شَمَعْیا و نَتَنْیئیل برادرانش و حَشبا و یعْیئیل و یوزاباد كه رؤسای لاویان بودند، پنج هزار بره و پانصد گاو به لاویان به جهت قربانیهای فِصَح دادند.10پس آن خدمت مهیا شد و كاهنان در جایهای خود و لاویان در فرقههای خویش، برحسب فرمان پادشاه ایستادند.11و فِصَح را ذبح كردند و كاهنان خون را از دست ایشان (گرفته) پاشیدند و لاویان پوست آنها را كندند.12وقربانیهای سوختنی را برداشتند تا آنها را برحسب فرقههای خاندانهای آبا به پسران قوم بدهند تا ایشان آنها را برحسب آنچه در كتاب موسی نوشته بود، برای خداوند بگذرانند و با گاوان نیز چنین عمل نمودند.13و فِصَح را موافق رسم به آتش پختند و هدایای مقدس را در دیگها و پاتیلها و تابهها پخته، آنها را به تمامی پسران قوم به زودی دادند.14و بعد از آن برای خودشان و برای كاهنان مهیا ساختند زیرا كه پسران هارون كهنه در گذرانیدن قربانیهای سوختنی و پیه تا شام مشغول بودند. لهذا لاویان برای خودشان و برای پسران هارون كهنه مهیا ساختند.15و مغنیان از بنیآساف برحسب فرمان داود و آساف و هیمان و یدوتون كه رایی پادشاه بود، به جای خود ایستادند و دربانان نزد هر دروازه؛ و برای ایشان لازم نبود كه از خدمت خود دور شوند زیرا كه برادران ایشان لاویان به جهت ایشان مهیا ساختند.16پس تمامی خدمت خداوند در همان روز آماده شد تا فِصَح را نگاه دارند و قربانیهای سوختنی را بر مذبح خداوند برحسب فرمان یوشیا پادشاه بگذرانند.17پس بنیاسرائیل كه حاضر بودند، در همان وقت، فِصَح و عید فطیر را هفت روز نگاه داشتند.18و هیچ عید فِصَح مثل این از ایام سموئیل نبی در اسرائیل نگاه داشته نشده بود، و هیچ كدام از پادشاهان اسرائیل مثل این عید فِصَحی كه یوشیا و كاهنان و لاویان و تمامی حاضران یهودا و اسرائیل و سكنه اورشلیـم نگاه داشتنـد، نگاه نداشتـه بـود.19و این فِصَح در سال هجدهم سلطنت یوشیا واقع شد.20بعد از همۀ این امور چون یوشیا هیكل را آماده كرده بود، نَكُو پادشاه مصر برآمد تا با كَرْكَمیش نزد نهر فرات جنگ كند. و یوشیا به مقابلۀ او بیرون رفت.21و (نَكُو) قاصدان نزد او فرستاده، گفت: «ای پادشاه یهودا مـرا با تو چـه كار است؟ من امروز به ضد تو نیامـدهام بلكه به ضد خاندانـی كه با آن محاربه مینمایـم. و خـدا مرا امر فرموده است كه بشتابم. پس از آن خدایی كه با من است، دست بردار مبادا تو را هلاك سازد.»22لیكن یوشیا روی خود را از او برنگردانید، بلكه خویشتن را مُتِنَكِّر ساخت تا با وی جنگ كند؛ و به كلام نكو كه از جانب خدا بود گوش نگرفته، به قصد مقاتله به میدان مَجِدُّو درآمد.23و تیراندازان بر یوشیا پادشاه تیر انداختند و پادشاه به خادمان خود گفت: «مرا بیرون برید زیرا كه سخت مجروح شدهام.»24پس خادمانش او را از ارابهاش گرفتند و بر ارابۀ دومین كه داشت سوار كرده، به اورشلیم آوردند. پس وفات یافته، در مقبرۀ پدران خود دفن شد، و تمامی یهودا و اورشلیم برای یوشیا ماتم گرفتند.25و ارمیا به جهت یوشیا مرثیه خواند و تمامی مغنیان و مغنیات یوشیا را در مراثی خویش تا امروز ذكر میكنند و آن را فریضهای در اسرائیل قرار دادند، چنانكه در سِفر مراثی مكتوب است.26و بقیۀ وقایع یوشیا و اعمال حسنهای كه مطابق نوشتۀ تورات خداوند به عمل آورد،27و امور اول و آخر او اینك در تواریخ پادشاهان اسرائیل و یهودا مكتوب است.
این باب بخش پایانی روایت پادشاه یوشیا است.
یوشیا مراسمی مجلل برای عید پسخ ترتیب داد و مردم قربانیان خود را با افراد دیگر شریک شدند، چرا که آنها چهارپایانی برای قربانی نداشتند. عید پسخ بیانگرعبادت و پرستش کامل مردم بود.
and )
یوشیا فرمان برپایی عید پسخ را به مردمش داد، همان گونه که یهوه نیز به اجداد آنها دستور گرامیداشت آن را داده بود.
یهوه به موسی فرمان داده بود تا تمامی مردم اسرائیل به اورشلیم رفته و عید پسخ را در آنجا برپا دارند.
عبارت فوق به اولین ماه در گاهشمار عبری اشاره دارد. چهاردهمین روز این ماه تقریبا مقارن با اوایل ماه آپریل میلادی است.
انتصاب کاهنان در جای خود، استعارهای برای بیان تقسیم کار و شرح وظایف آنان است. برای خواننده میبایست روشن شود که یوشیا توسط کارگزارانش فرامین را به کاهنان منتقل میکرد. ترجمه جایگزین: «او کسانی را برای تقسیم کارِ کاهنان در اختیار داشت»
اسم معنی « خدمت » را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همان طوری که خدمت میکردند» یا «در پست خود به خوبی خدمت میکردند»
خوانندگان باید در نظر داشته باشند که سلیمان احتمالا دستور انجام امور را به افراد خود میداد. ترجمه جایگزین: «سلیمان، پادشاه اسرائیل به مردم دستور داد تا... بسازند»
کلمه « اسم » در اینجا اسم جمع است و به هر کدام از خاندانها و فرقهها اشاره میکند. در زبان شما شاید لازم باشد که به صورت « بر اساس خاندان آبا و فرقههای شما » ترجمه شود.
کلمه «خاندان» کنایه از خانوادهای است که ساکن یک خانه هستند. ترجمه جایگزین: «خانوادههایی که اعقاب جد شما هستند»
گروههایی که بر اساس آن مردم به دستههای کاهنان و لاویان تقسیم میشدند.
«فرامینی که داوود و پسرش سلیمان نوشته بودند»
«جایگاه درمعبد بدست آورید»
منظور گروههای کاری است که مردم بر عهده هر دسته از لاویان قرار داده بودند. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در کتاب تواریخ ۳۵: ۴ رجوع کنید.
منظور طوایف مختلف لاویان است. به نظر میرسد که لاویان به گروههای کاری مختلف بر اساس نوع وظایف محوله به هر طایفه یا خاندان تقسیم میشدند. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در دوم تواریخ ۳۵: ۴ رجوع کنید.
منظور احتمالا این است که لاویان و کاهنان قبل از شروع کار در معبد خود را شستشو میدادند.
در اینجا کلمه « دست » منظور خود موسی است. یهوه از موسی به عنوان یک نماینده استفاده کرده تا فرامینش را به مردم ابلاغ کند. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اطاعت از تمامی فرامینی که یهوه از طریق موسی به مردم ابلاغ کرد» یا «انجام آن چه که یهوه به موسی دستور داد تا به مردم ابلاغ کند»
and
« ۳۰۰۰۰ بره »
به بچه بز اطلاق میشود.
« ۳۰۰۰ گاو »
« تمامی برهها، بزغالهها و گاوهای اهدایی متعلق به او بود.»
« دوهزار و ششصد بره »
« ۳۰۰ گاو »
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی مردان است.
« ۵۰۰۰ بره »
« ۵۰۰ گاو نر »
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها تمامی ملزومات برگزاری عید فصح را مهیا کردند»
گروههایی که در آنها مردم بعنوان لاوی و کاهن تقسیمبندی شده بودند. به چگونگی ترجمه خودتان دراینباره در دوم تواریخ ۳۵: ۴ رجوع کنید.
در اینجا کلمه ی « دست » به لاویها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خونی که لاویان در اختیار آنها قرار دادند»
کلمه « خاندان » کنایه از خانوادهای است که در یک خانه سکونت دارند. ترجمه جایگزین: «خاندانی که اعقاب جدشان را تشکیل میدادند»
همه ضمایر «آنها» و «خودشان» به لاویان اشاره میکنند. ( دوم تواریخ ۳۵: ۱۰)
«آنها گوشت برههای مراسم عید پسخ را بر روی آتش طبخ کردند»
«آنها قربانیها را در ظروف مختلف و با اندازههای متفاوت آب پز کردند»
«آنها... قربانیهایی را خود و کاهنان باید میخوردند، آماده کردند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همان طور که داوود، آساف، هیمان و یدوتون، رایی پادشاه، آنها را سازماندهی کرده بودند»
اسامی مردان است.
منظور تمامی مراسم آمادهسازی، قربانی کردن و ستایش یهوه در خلال مراسم عید پسخ بود. کلمه « خدمت » را میتوان را به صورت فعل و در جمله معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها برای خدمت کردن به خدا تمامی آنچه لازم بود را انجام دادند»
عبارت فوق اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها مراسم عید پسخ را برپا داشتند» یا «عید پسخ را جشن گرفتند»
منظور برگزاری جشن عید فطیر است. ترجمه جایگزین:«سپس جشن عید فطیر را ادامه دادند» یا «سپس عید فطیر را جشن گرفتند»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «چنین جشن پسخی در اسرائیل برگزار نشده بود»
عبارت فوق به طور خاص به ملت اسرائیل اشاره می کند که شامل شمال و جنوب سرزمین اسرائیل می شد.
« ازآن زمان »
در اینجا « اسرائیل » به طور ویژه به ساکنین شمالی سرزمین اسرائیل اشاره میکند.
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها عید پسخ را برگزار کردند»
عبارت فوق یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «برگزار شد» یا «جشن گرفته شد»
« هجدهمین سال »
عبارت فوق به این معنی است که او مراسم پرستشی را همان طور که خواسته خدا بود، در معبد برقرار ساخت. ترجمه جایگزین: «مراسم عبادی را در معبد بر پا کرد»
نام پادشاه مصر نَکُو بود. در اینجا پادشاه مصر خود را با سپاهیان همراهش معرفی میکند. ترجمه جایگزین: «نکو، پادشاه مصر، همراه با لشکرش وارد شد»
(See: and
نام شهری است. در اینجا نام شهر بیانگر ساکنین آن است. ترجمه جایگزین: «علیه مردم کرکمیش»
در اینجا هر دو پادشاه، نکو و یوشیا، خودشان را با لشکریان در رکابشان معرفی میکنند. ترجمه جایگزین: «یوشیا و لشکرش برای جنگ با نکو و سپاهش رفتند»
نکو از این سوال بدیهی استفاده میکند تا به یوشیا بفهاند که قصد رویارویی با او را نداشته و یوشیا نیز نباید با او بجنگد. این جمله پرسشی را میتوان به صورت جمله اخباری نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «پادشاه یهودا شما هیچ دلیلی برای مقابله با من ندارید»
در اینجا یوشیا بیانگر قلمرو پادشاهی او است. ترجمه جایگزین: «من برای تصاحب پادشاهی تو نیامدهام»
در اینجا «خانه یا خاندان» به خانه آشوریان اشاره میکند که در واقع کنایه از پادشاهی آنان است. پادشاهی جزگویی است که برای بیان سپاه آشوریان به کار برده شده است. ترجمه جایگزین: «علیه پادشاهی آشوریان»
یوشیا با قیافه مبدل به جنگ رفته بود تا سپاهیان دشمن او را نشناسند.
ضمیر« او » به نکو اشاره دارد که خود را با سپاهیان همراهش معرفی میکند. ترجمه جایگزین: «جنگ با سپاه مصر»
در اینجا « دهان » بیانگر خدا و برای تاکید بر ارزش کلام او به کار برده شده است. ترجمه جایگزین: «که از طرف خدا بود» یا «که خدا به او گفته بود»
در اینجا «او» به یوشیا اشاره میکند که خود را با سپاهیان همراهش معرفی میکند. ترجمه جایگزین: «پس او و سپاهش رفتند»
نام منطقهای است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«یهودا» و «اورشلیم» بیانگر مردم ساکن در این مناطق است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم یهودا و اورشلیم»
منظور روزی است که نویسنده این مطالب را به رشته تحریر در میآورد. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در دوم تواریخ ۵: ۹ رجوع کنید.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «همان جایی که هستند: آنها» یا «هنوز موجودند، آنها»
طومار عهد باستان که سرودهای تدفین در آن نوشته شده بود.
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اعمال نیکویی که او انجام داد»
عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «کلمات»
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «و مردان شرح اعمالش را... در کتاب»
عبارت فوق به کارهای مهمی اشاره میکند که او از ابتدای پادشاهی خود تا آخر عمرش به انجام رسانده بود. ترجمه جایگزین: «همه اعمالش» یا «تمام کارهایی که از ابتدای پادشاهی تا اخر عمرش انجام داد»
منظور کتابی است که در حال حاضر موجود نمیباشد.
1و قوم زمین، یهُوآحاز بن یوشیا را گرفته، او را در جای پدرش در اورشلیم به پادشاهی نصب نمودند.2یهوآحاز بیست و سه ساله بود كه پادشاه شد و در اورشلیم سه ماه سلطنت نمود.3و پادشاه مصر، او را در اورشلیم معزول نمود و زمین را به صد وزنۀ نقره و یك وزنۀ طلا جریمه كرد.4و پادشاه مصر، برادرش الیاقیم را بر یهودا و اورشلیم پادشاه ساخت، و اسم او را به یهُویاقیم تبدیل نمود، و نَكُو برادرش یهُوآحاز را گرفته، به مصر برد.5یهُویاقیم بیست و پنج ساله بود كه پادشاه شد و یازده سال در اورشلیم سلطنت نمود، و در نظر یهُوَه خدای خود شرارت ورزید.6و نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل به ضد او برآمد و او را به زنجیرها بست تا او را به بابل بِبَرد.7و نَبُوكَدْنَصَّر بعضی از ظروف خانۀ خداوند را به بابل آورده، آنها را در قصر خود در بابل گذاشت.8و بقیۀ وقایع یهُویاقیم و رجاساتی كه به عمل آورد و آنچه در او یافت شد، اینك در تواریخ پادشاهان اسرائیل و یهودا مكتوب است. و پسرش یهُویاكین در جایش پادشاهی كرد.9یهُویاكین هشت ساله بود كه پادشاه شد و سه ماه و ده روز در اورشلیم سلطنت نمود و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، به عمل آورد.10و دروقت تحویل سال، نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه فرستاد و او را با ظروف گرانبهای خانۀ خداوند به بابل آورد، و برادرش صدقیا را بر یهودا و اورشلیم پادشاه ساخت.11صدقیا بیست و یكساله بود كه پادشاه شد و یازده سال در اورشلیم سلطنت نمود.12و در نظر یهُوَه خدای خود شرارت ورزیده، در حضور ارمیای نبی كه از زبان خداوند به او سخن گفت، تواضع ننمود.13و نیز بر نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه كه او را به خدا قسم داده بود عاصی شد و گردن خود را قوی و دل خویش را سخت ساخته، به سوی یهُوَه خدای اسرائیل بازگشت ننمود.14و تمامی رؤسای كهنه و قوم، خیانتِ بسیاری موافق همۀ رجاسات امّتها ورزیدند و خانۀ خداوند را كه آن را در اورشلیم تقدیس نموده بود، نجس ساختند.15و یهُوَه خدای پدر ایشان به دست رسولان خویش نزد ایشان فرستاد، بلكه صبح زود برخاسته، ایشان را ارسال نمود زیرا كه بر قوم خود و بر مسكن خویش شفقت نمود.16اما ایشان رسولان خدا را اهانت نمودند و كلام او را خوار شمرده، انبیایش را استهزا نمودند، چنانكه غضب خداوند بر قوم او افروخته شد، به حدی كه علاجی نبود.17پس پادشاه كلدانیان را كه جوانان ایشان را در خانۀ مقدسِ ایشان به شمشیر كشت و بر جوانان و دوشیزگان و پیران و ریشسفیدان ترحم ننمود، بر ایشان آورد و همه را به دست او تسلیم كرد.18و او سایر ظروف خانۀ خدا را از بزرگ و كوچك و خزانههای خانۀ خداوند و گنجهای پادشاه و سرورانش را تماماً به بابل برد.19و خانۀ خدا را سوزانیدند و حصار اورشلیم را منهدم ساختند و همۀ قصرهایش را به آتش سوزانیدند و جمیع آلات نفیسۀ آنها را ضایع كردند.20و بقیۀالسیف را به بابل به اسیری برد كه ایشان تا زمان سلطنت پادشاهان فارس او را و پسرانش را بنده بودند.21تا كلام خداوند به زبان اِرْمیا كامل شود و زمین از سَبَّتهای خود تمتّع بَرَد زیرا در تمامی ایامی كه ویران ماند آرامی یافت، تا هفتاد سال سپری شد.22و در سال اولِ كورش، پادشاه فارس، تا كلام خداوند به زبان ارمیا كامل شود، خداوند روح كورش، پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی ممالك خود فرمانی نافذ كرد و آن را نیز مرقوم داشت و گفت:23« كورش، پادشاه فارس چنین میفرماید: یهُوَه خدای آسمانها، تمامی ممالك زمین را به من داده است و او مرا امر فرمود كه خانهای برای وی در اورشلیم كه در یهودا است بنا نمایم. پس كیست از شما از تمامی قوم او؟ یهُوَه خدایش همراهش باشد و برود.»
روایت یهودا به عنوان سرزمینی مستقل به پایان میرسد.
خدا از طریق انبیا به مردم هشدار داد که در صورت عدم پرستش یهوه مجازات خواهند شد. مردم از انبیا تبعیت نکرده و به کارهای شریرانه خود ادامه دادند. در نهایت خدا آنها را توسط هجوم بابلیان و تصرف سرزمینشان مجازات کرد.
and and )
نام مردی است.
عبارت فوق آرایه ادبی کنایه است و به معنی «جانشین او» است. ترجمه جایگزین: «جانشین پدرش»
« ۲۳ ساله...۳ ماه »
اصطلاح «او را از اورشلیم معزول نمود» به این معنی است که پادشاه مصر باعث شد که او بیش از این پادشاه اورشلیم نباشد. ترجمه جایگزین: «پادشاه مصر او را از سلطنت اورشلیم خلع کرد»
در اینجا کلمه «زمین» بیانگر ساکنین آن منطقه است. ترجمه جایگزین: «مردم آن سرزمین را جریمه کرد»
شما می توانید مقادیر فوق را بر اساس مقیاس اندازهگیری رایج تغییر دهید. یک وزنه معادل سی و سه کیلوگرم بود. ترجمه جایگزین: «سه هزار و سیصد کیلوگرم نقره و سی وسه کیلوگرم طلا» یا «۳۳۰۰ کیلوگرم نقره و ۳۳ کیلوگرم طلا»
اسامی مردان است.
« ۲۵ ساله...۱۱ سال »
در اینجا «نظر» به معنی ارزیابی است. یهوه ناظر اعمال یهویاقیم بود، ولی آنها را تایید نمیکرد. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه به عنوان شرارت ارزیابی میکرد» یا «آنچه یهوه شرارت میدانست»
کلمه «او» بیانگر یهویاقیم است و وی نیز نشانگر اورشلیم یا ملت یهودا است. ترجمه جایگزین: «به اورشلیم حمله کرد» یا «به یهودا حمله کرد»
نبوکدنصر در زمان سلطنت به سپاهیانش دستور انجام آن کار را داد. ترجمه جایگزین: «نبوکد نصر به سربازانش فرمان داد تا بیاورند»
در اینجا کلمه «خانه» بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
(See:
منظور پرستش خدایان دروغین است که یهوه از آنها متنفر بود.
اصطلاح فوق به مواردی اشاره میکند که به واسطه آنها مردم او را متهم به خطاکاری کردند. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «مواردی که مردم علیه وی اقامه کردند» یا «کارهایی که به واسطه آنها مردم او را مقصر دانستند»
«هر فردی میتواند محتویات کتاب را ببیند... و دریابد از آنها چگونه روایت شده »
عبارت فوق را به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «شخصی آنها را به رشته تحریر درآورد» یا «شما میتوانید شرح حال آنها را در این کتاب بخوانید»
نام کتابی است که دیگر وجود ندارد. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در دوم تواریخ ۳۵: ۲۷ مراجعه کنید.
عبارت «در جایش» کنایه است که به معنی «به جای او» است. ترجمه جایگزین: «جانشین یهویاکین پادشاه شد»
« ۸ ساله... ۳ ماه و ۱۰ روز »
در اینجا «نظر» بیانگر ارزیابی و قضاوت است. یهوه اعمال یهویاکین را نظاره میکرد، اما مورد تایید قرار نمیداد. ترجمه جایگزین:«آنچه که یهوه ناپسند ارزیابی میکرد» یا «آن چه که یهوه ناپسند میدانست»
«یهویاکین را به بابل برد»
در اینجا «خانه» بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبد یهوه»
«برادر یهویاکین»
« ۲۱ ساله... ۱۱ سال »
در اینجا «نظر» بیانگر ارزیابی و قضاوت است. یهوه اعمال صدقیا را نظاره میکرد اما مورد تاییدش نبود. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه، خدای او، اعمال شریرانه ارزیابی میکرد» یا «آن چه یهوه، خدای او، شرارت میدانست»
در اینجا کلمه «زبان» بیانگر کلامی است که یهوه گفت. ترجمه جایگزین: «کلامی را گفت که یهوه به او ابلاغ کرده بود»
(See:
عبارات «گردن خود را قوی ساختن» و «دل خویش را سخت ساختن» استعارهاند و به معنی، سرکشی کردن است. از سرپیچی صدقیا از ستایش یهوه به گونهای صحبت شده که گویی او از برگشتن به سمت یهوه سرپیچی کرده بود. ترجمه جایگزین: «صدقیا سرسختانه از پرستش یهوه سرپیچی کرد»
اصطلاح « موافق...رجاسات » به معنی انجام آن اعمال است. ترجمه جایگزین: «آنها همان اعمالی را به جا آوردند که امتها انجام میدادند»
منظور پرستش خدایان دیگر است.
از محلی که برای انجام اهداف خدا مناسب نبود به گونهای صحبت شده که گویی آنجا از نظر ظاهری کثیف و آلوده بوده است. کلمه «خانه» بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «آنها معبد یهوه را آلوده ساختند»
« چندین بار »
منظور معبد است.
در اینجا «افروخته شدن» بیانگر آغاز کاری است. از خشم یهوه و در پی آن مجازات مردم به گونهای صحبت شده که گویی غضب او عمل فردی علیه آنها بوده است. ترجمه جایگزین: «یهوه خشمگینانه مجازات مردم را آغاز کرد»
اصطلاح فوق به معنی این است کسی قادر به جلوگیری از وقوع حوادث نبود. ترجمه جایگزین: «راهی برای جلوگیری از آن باقی نمانده بود»
اصطلاح «بر ایشان آورد» یعنی عامل حمله ارتش او شد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث حمله پادشاه کلدانیان به آنها شد، و او»
پادشاه به تنهایی جوانان آنها را نکشت، بلکه سپاهیان او آنها را به قتل رساندند. ترجمه جایگزین: «سپاهیانش با شمشیر، جوانان آنها را کشتند»
کلمه «دست» کنایه از توانایی شکست دادن آنها است. ترجمه جایگزین: «خدا به سپاه کلدانی اجازه داد تا آنها را مغلوب سازد»
در اینجا کلمه «خانه» به معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «معبد خدا...معبد یهوه»
در اینجا ضمیر متصل «آنها» منظور سربازان بابلی است.
در اینجا «پادشاه» به سربازانش اشاره میکند که به دستور وی کار را انجام دادند. عبارت «بردند» اصطلاحی است به معنی این که آنها را بزور به بابل بردند. ترجمه جایگزین: «پادشاه به سربازانش دستور داد تا آنها را به زور به بابل ببرند»
«تا زمانی که پادشاهان فارس به قدرت رسیدند»
در اینجا « کلام » را میتوان «صحبت کردن» ترجمه کرد. کلمه «زبان» به ارمیا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه یهوه از طریق ارمیا گفت» یا «کلام یهوه از زبان ارمیا جاری شد»
از مردم چنین انتظار میرفت که از قانون سبت پیروی کرده و زمینهایشان را هر هفت سال یک بار زیر کشت نبرند. عبارت فوق این مطلب را به گونهای بیان کرده که گویی زمین کشاورزی، فردی است که باید از قانون سبت پیروی کرده و استراحت کند. ترجمه جایگزین: «تا زمین بر اساس قانون سبت استراحت کند» یا «تا بر اساس قانون سبت کسی به کشت و زرع نپردازد»
در اینجا «آن» منظور زمین است. از زمین به گونهای صحبت شده که گویی شخصی است که سبت را نگه میدارد. ترجمه جایگزین: «تا مادامی که زمین بدون کشت رها شده بود، مقتضیات قانون سبت نیز برآورده میشد»
تا هفتاد سال که زمین آیش شد. (کشت در آن انجام نشد)
منظور آغاز سلطنت کورش است.
در اینجا «کلام» را میتوان «صحبت کردن» ترجمه کرد. کلمه «زبان» بیانگر ارمیا است. عبارت فوق را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پس یهوه آنچه میبایست اتفاق میافتاد را از طریق ارمیا بیان داشت» یا «پس کلام یهوه از طریق ارمیا بیان شد»
برانگیختن روح جزگویی است وبه معنی آماده سازی فرد برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین:«یهوه کورش پادشاه فارس را آماده انجام کاری کرد»
عبارت فوق اغراق است و به سرزمینهایی اطلاق میشود که تحت فرمان کورش نبودند.
کلمه «خانه» در اینجا بیانگر معبد است. ترجمه جایگزین: «معبدی برای او بسازم»
«قوم یهوه»
«به آن فرد اجازه دهد که به سرزمین یهودا برود»
1و در سال اوّل كورش، پادشاه فارس تا كلام خداوند به زبان ارمیا كامل شود، خداوند روح كورش پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی ممالك خود فرمانی نافذ كرد و آن را نیز مرقوم داشت و گفت:2«كورش پادشاه فارس چنین میفرماید: یهوه خدای آسمانها جمیع ممالك زمین را به من داده و مرا امر فرموده است كه خانهای برای وی در اورشلیم كه در یهودا است بنا نمایم.3پس كیست از شما از تمامی قوم او كه خدایش با وی باشد؟ او به اورشلیم كه در یهودا است، برود و خانه یهوه را كه خدای اسرائیل و خدای حقیقی است، در اورشلیم بنا نماید.4و هر كه باقی مانده باشد، در هر مكانی از مكانهایی كه در آنها غریب میباشد، اهل آن مكان او را به نقره و طلا و اموال و چهارپایان علاوه بر هدایای تبرّعی به جهت خانه خدا كه در اورشلیم است اعانت نمایند.»5پس رؤسای آبای یهودا و بنیامین و كاهنان و لاویان با همه كسانی كه خدا روح ایشان را برانگیزانیده بود برخاسته، روانه شدند تا خانه خداوند را كه در اورشلیم است بنا نمایند.6و جمیع همسایگان ایشان، ایشان را به آلات نقره و طلا و اموال و چهارپایان و تحفهها، علاوه بر همه هدایای تَبَرُّعی اعانت كردند.7و كورش پادشاه ظروف خانه خداوند را كه نبوكدنصّر آنها را ازاورشلیم آورده و در خانه خدایان خود گذاشته بود، بیرون آورد.8و كورش پادشاه فارس، آنها را از دست مِتْرَدات، خزانهدار خود بیرون آورده، به شیشَبصَّر رئیس یهودیان شمرد.9و عدد آنها این است: سی طاس طلا و هزار طاس نقره و بیست و نه كارد،10و سی جام طلا و چهارصد و ده جام نقره از قسم دوّم و هزار ظرف دیگر.11تمامی ظروف طلا و نقره پنجهزار و چهارصد بود و شیشبصّر همه آنها را با اسیرانی كه از بابل به اورشلیم میرفتند برد.
این بخش داستان، گزارشی از نخستین یهودیانی است که از سرزمین پارس به سرزمین یهودیه باز میگردند.
کوروش پادشاه
کوروش پادشاه به یهودیان اجازه بازگشت داد، زیرا میخواست آنها معبد را از نو بسازند. آنها که ماندند، به آنهایی که رفتند هدایایی دادند تا به آنها در سفر و اقامت مجددشان کمک کرده باشند. این عمل در پادشاهی کوروش مرسوم بوده و راهی برای حفظ صلح در سراسر پادشاهیش بود.
را ببینید)
یهودیان
در بازگشت به سرزمین یهودیه، تمرکز بقیه کتاب عهد عتیق بر این افراد یهودی است.
این به آغاز حکمرانی کوروش پادشاه اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دهان»[در متن قدیم «زبان»] معرف گفتار است. ترجمه جایگزین: «یهوه، آنچه را که ارمیا نبوت نموده بود که یهوه انجام خواهد داد، به انجام رسانید»
(آدرس را ببینید)
این نام خدا است که او بر قوم خود در عهدعتیق مکشوف ساخت. در ارتباط با روش ترجمه این واژه، به بخش ترجمه واژگان در ارتباط با واژه یهوه مراجعه نمایید.
در اینجا کوروش با روحش نشان داده شده است. در اینجا از این موضوع که یهوه سبب گشت تا کوروش بخواهد عمل کند به گونهای صحبت شده که گویی او، روح کوروش را «به جنبش درآورده است»[متن قدیم: «برانگیخت»]. ترجمه جایگزین: «یهوه سبب گشت کوروش ... بخواهد که»
(آدرس و را ببینید)
این صدا [در متن قدیم «فرمان»] کنایه از پیامی است که میگوید، و پادشاهی کنایهای است از مردمانی که یک پادشاه بر آنها حکم میراند. ترجمه جایگزین: «کوروش پیامی به همه کسانی که بر ایشان حکم میراند، فرستاد»
(آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. بهترین روش ترجمه به گونهای است که خواننده درک کند که افراد دیگری احتمالاً به کوروش در ابلاغ این پیام به مردمی که او بر آنها حکم میراند، کمک کردهاند. ترجمه جایگزین: «آنچه کوروش نوشت و آنچه قاصدانش خواندند تا مردم به آن گوش فرا دهند» (آدرس و را ببینید)
در اینجا «همه» [متن قدیم: «جمیع»] یک مبالغه است، چرا که پادشاهیهایی در آن زمان وجود داشته که کوروش بر آنها حکم نمیراند.
(آدرس را ببینید)
ممکن است نیاز باشد تصریح کنید که این خانه برای مردم بوده تا در آن یهوه را بپرستند. ترجمه جایگزین: « خانهای در سرزمین یهودا جایی که مردمان بتوانند او را بپرستند»
(آدرس را ببینید)
مردمی که به یهوه تعلق دارند
آن اسرائیلیهایی که انتخاب کردهاند تا در آنجایی که هستند بمانند، میبایست به آنهایی که انتخاب کردهاند تا به اورشلیم بروند، از نظر مالی و فیزیکی کمک کنند.
به جنبش در آوردن روح، کنایه از وادار کردن فردی به عملی است. به روشی که این واژگان را در عزرا 1: 1 ترجمه کردید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که خدا باعث شده بود بخواهند بروند»
(آدرس را ببینید)
این به کار مردمی که خدا در آیه پیشین آنها را برانگیخته بود، اشاره دارد.
اینها نامهایی برای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
گذاشتن چیزی در دست کسی کنایهای است برای اجازه به آن فرد تا آنچه میخواهد با آن چیز انجام دهد. در اینجا خواننده میبایست درک کند که کوروش توقع داشت، مِتْرَدات آنچه کوروش از او خواسته بود را انجام دهد. ترجمه جایگزین: « مِتْرَداتِ خزانهدار را مسوول آنها نمود» یا « مِتْرَداتِ خزانهدار را در برابر آنها مسوول گردانید» (آدرس را ببینید)
مسوول رسمی پول[داراییها]
این لیستی از اشیاء شمارش شده است.
«۳۰ ... ۱۰۰۰... ۲۹»
(آدرس را ببینید)
اشیائی که در نگهداری آب به منظور شستشو به کار میرفت
«۴۱۰»[ می توان همه را به صورت عددی نوشت]
(آدرس را ببینید)
اشیائی که در نگاهداری آب به منظور شستشو به کار میرفت
«پنجهزار و چهارصد ... درکل». این شماره مجموعِ اشیاء بازگشته از بابل به اورشلیم است، که به صورت جداگانه در بالا لیست شدهاند. (آدرس را ببینید)
1و اینانند اهل ولایتها كه از اسیری آناشخاصی كه نبوكدنصّر، پادشاه بابل، به بابل به اسیری برده بود، برآمدند و هر كدام از ایشان به اورشلیم و یهودا و شهر خود برگشتند.2اما آنانی كه همراه زرُّبابل آمدند، یشوع و نَحَمیا و سَرایا و رَعِیلایا و مُردَخای و بِلْشان و مِسْفار و بِغْوای و رَحُوم و بَعْنَه. و شماره مردان قوم اسرائیل:3بنیفرعُوش دو هزار و یكصد و هفتاد و دو.4بنیشَفَطْیا سیصد و هفتاد و دو.5بنیآرَح هفتصد و هفتاد و پنج.6بنیفَحَت مُوآب از بنییشُوع و یوآب دو هزار و هشتصد و دوازده.7بنیعیلام هزار و دویست و پنجاه و چهار.8بنیزَتُّونَه صد و چهل و پنج.9بنیزَكّای هفتصدو شصت.10بنیبانی ششصد و چهل و دو.11بنیبابای ششصد و بیست و سه.12بنیاَزْجَد هزار و دویست و بیست و دو.13بنیاَدُونیقام ششصد و شصت و شش.14بنیبِغْوای دو هزار و پنجاه و شش.15بنیعادین چهارصد و پنجاه و چهار.16بنیآطیر (از خاندان) یحِزْقیا نود و هشت.17بنیبیصای سیصد و بیست و سه.18بنییورَه صد و دوازده.19بنیحاشوم دویست و بیست و سه.20بنیجَبّار نود و پنج.21بنیبیتلحم صد و بیست و سه.22مردان نَطُوفَه پنجاه و شش.23مردان عَناتُوت صد و بیست و هشت.24بنیعَزْمُوت چهل و دو.25بنیقریه عاریم و كَفِیرَه و بَئِیرُوت هفتصد و چهل و سه.26بنیرامَه و جِبَع ششصد و بیست و یك.27مردان مِكْماس صد و بیست و دو.28مردان بیتئیل و عای دویست و بیست و سه.29بنینَبُو پنجاه و دو.30بنیمَغبیش صد و پنجاه و شش.31بنیعیلام دیگر، هزار و دویست و پنجاه چهار.32بنیحاریم سیصد و بیست.33بنیلُود و حادِید و اُرْنُو هفتصد و بیست و پنج.34بنیاَریحا سیصد و چهل و پنج.35بنیسَنائۀ سه هزار و ششصد و سی.36و اما كاهنان: بنییدَعْیا از خاندان یشُوع نُه صد و هفتاد و سه.37بنیاِمّیر هزار و پنجاه و دو.38بنیفَشْحُور هزار و دویست و چهل و هفت.39بنیحاریم هزار و هفده.40و اما لاویان: بنییشُوع و قَدْمیئیل از نسل هُودُویا هفتاد و چهار.41و مغنّیان: بنیآساف صد و بیست و هشت.42و پسرانِ دربانان: بنیشَلُّوم و بنیآطیر وبنیطَلْمون و بنیعَقُّوب و بنیحَطیطا و بنیشوبای جمیع اینها صد و سی و نُه.43و اما نتینیم: بنیصیحا و بنیحَسُوفا و بنیطَبّاعُوت،44و بنیقیروس و بنیسیعَها و بنیفادُوم،45و بنیلَبانَه و بنیحَجابَه و بنیعَقُّوب،46و بنیحاجاب و بنیشَمْلای و بنیحانان،47و بنیجِدّیل و بنیجَحَر و بنیرَآیا،48و بنیرَصین و بنینَقُودا و بنیجَزّام،49و بنیعُزَّه و بنیفاسیح و بنیبیسای،50و بنیاَسْنَه و بنیمَعُونیم و بنینَفُوسیم،51و بنیبَقْبُوق و بنیحَقُوفا و بنیحَرْحُور،52و بنیبَصْلُوت و بنیمحیدا و بنیحَرْشا،53و بنیبَرْقُوس و بنیسِیسَرا و بنیتامَح،54و بنینَصیح و بنیحَطیفا.55و پسران خادمان سُلیمان: بنیسُوطای و بنیهَصُوفَرَت و بنیفَرُودا،56و بنییعْلَه و بنیدَرْقون و بنیجِدّیل،57و بنیشَفَطْیا و بنیحَطّیل و بنیفُوخَرَةِ ظبائیم و بنیآمی.58جمیع نَتینیم و پسران خادمان سُلیمان سیصد و نود و دو.59و اینانند آنانی كه از تَلّ مِلْح و تَلّ حَرْشا برآمدند یعنی كِرُوب و اَدّان و اِمّیر؛ اما خاندان پدران و عشیره خود را نشان نتوانستند داد كه آیا از اسرائیلیان بودند یا نه.60بنیدَلایا و بنیطوبیا و بنینَقُودا ششصد و پنجاه و دو.61و از پسران كاهنان، بنیحَبایا و بنیهَقُّوص و بنیبَرْزِلاّی كه یكی از دختران بَرْزِلاّیی جلعادی را به زنی گرفت، پس به نام ایشان مسمّی شدند.62اینان انساب خود را در میان آنانی كه در نسبنامهها ثبت شده بودند طلبیدند، اما نیافتند، پس از كهانت اخراج شدند.63پس تِرْشاتا به ایشان امرفرمود كه تا كاهنی با اُوریم و تُمّیم برقرار نشود، ایشان از قدساقداس نخورند.64تمامی جماعت، با هم چهل و دو هزار و سیصد و شصت نفر بودند.65سوای غلامان و كنیزان ایشان، كه هفتهزار و سیصد و سی و هفت نفر بودند، و مغنّیان و مغنیاۀ ایشان دویست نفر بودند.66و اسبان ایشان هفتصد و سی و شش، و قاطران ایشان دویست و چهل و پنج.67و شتران ایشان چهارصد و سی و پنج و حماران ایشان ششهزار و هفتصد و بیست.68و چون ایشان به خانه خداوند كه در اورشلیم است رسیدند، بعضی از رؤسای آبا، هدایای تَبَرُّعی به جهت خانه خدا آوردند تا آن را در جایش برپا نمایند.69برحسب قوّه خود، شصت و یك هزار درهم طلا و پنج هزار مَنای نقره و صد (دست) لباس كهانت به خزانه به جهت كار دادند.70پس كاهنان و لاویان و بعضی از قوم و مغنّیان و دربانان و نتینیم در شهرهای خود ساكن شدند و تمامی اسرائیل در شهرهای خود مسكن گرفتند.
افراد مجبور بودند با شجرهنامههایشان، ثابت کنند که کاهن ، یا یهودی هستند.
را ببینید)
این آیه از کتاب عزرا، فهرستی از اسامی افرادی را که از تبعید بازگشتند، آغاز میکند.
این اصطلاحی است که به سفر به سمت اورشلیم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بازگشتند» یا «برگشتند»
(آدرس را ببینید)
اینها اسامی مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این به فهرست مردان در آیههای ۲: ۳-۳۵ اشاره میکند.
این آیه فهرست اسامی افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنها در هر گروه را ارائه میدهد.
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
این آیه به ادامه فهرست اسامی افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنها در هر گروه میپردازد.
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
این آیه به ادامه لیست افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه با تعداد آنها در هر گروه میپردازد.
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا 2: 2 ترجمه کردید نگاهی بیاندازید.
این آیه به ادامه لیست اسامی افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنها در هرگروه میپردازد.
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
«۹۸»
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
این آیه به ادامه لیستی از افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنها در هرگروه میپردازد. دقت کنید که از آیه ۲: ۲۱ فهرستی از مکانهایی که آنها در اصل از آنجا آمدهاند، آغاز میشود.
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس راببینید)
«۹۵»
(آدرس را ببینید)
این آیه شروع به لیست کردن افرادی میکند که اجدادشان در شهرهای سرزمین یهودا زندگی کردهاند.
(آدرس راببینید)
«۵۶»
(آدرس را ببینید)
این نام شهرکی در سرزمین یهودا است.
(آدرس را ببینید)
این آیه به فهرست افرادی که از تبعید برگشتند به همراه تعداد آنها در هر گروه از کسانی که اجدادشان از مکانهای لیست شده آمدند، ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
«۴۲»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مکانها هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
این آیه به فهرست کردن افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنها در هرگروه از کسانی که اجدادشان از مکانهای لیست شده بازگشتند ادامه میدهد. (آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
«۵۲»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
این آیه به فهرست کردن افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنها در هرگروه از کسانی که اجدادشان از آن مکان های لیست شده آمده بودند ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مکانهایی هستند.
(آدرس را ببینید)
این آیه به فهرست کردن افرادی که از تبعید بازگشتند به همراه با تعداد آنها در هرگروه از کسانی که اجدادشان از مکانهای لیست شده آمدند، ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
این بخش، نامهای کاهنانی که فرزندانشان از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنها در هر گروه را فهرست میکند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۶ ترجمه کردید نگاهی بیاندازید.
«حاریم» در عزرا ۲: ۳۲ نام یک مکان است، اما در اینجا «حاریم» نام یک فرد است.
این بخش نامهای لاویانی که فرزندانشان از تبعید بازگشتند به همراه تعداد آنان در هر گروه را فهرست میکند.
(آدرسهای و را ببینید)
اینها نامهای مردان است. (آدرس را ببینید)
«۷۴»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
افرادی که در برابر این که چه کسی از درهای معبد عبور میکند، مسوول بودند
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۱۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
این بخش به فهرست کردن نام لاویانی که فرزندانشان از تبعید بازگشتند، ادامه میدهد
اینها نامهای مردان هستند.
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در عزرا ۲: ۴۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
اینها نامهای مردان هستند
(آدرس را ببینید)
این بخش به فهرست کردن اسامی لاویانی که فرزندانشان از تبعید بازگشتند ادامه میدهد. اینها همه نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این بخش به فهرست کردن اسامی لاویانی که نوادگانشان از تبعید بازگشتند ادامه میدهد.اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این بخش به فهرست کردن اسامی لاویانی که فرزندانشان از تبعید بازگشتند، ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
همه نسل آنها سیصد و نود و دو نفر میشدند. این تعداد کل افراد در این گروه است که از تبعید بازگشتند.
(آدرس را ببینید)
این فهرستی از افرادی است که از شهرهای گوناگون کشور بابل بازگشتند، اما نتوانستند درستی شجرهنامه خود را اثبات کنند. (آدرسهای و را ببینید)
ششصد و پنجاه و دو نفر از نسل آنها.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
مدارکی که نشان میداد که اجداد آنها چه کسانی بودند
«نتوانستند نامهایشان را در سوابق کاهنان بیابند»
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. اسم معنی «کهانت» قابل ترجمه در قالب فعلی «کار کردن به عنوان کاهن» است. ترجمه جایگزین: «دیگر کاهنان با آنها چون افرادی ناپاک رفتار کردند و اجازه ندادند که به عنوان کاهن کار کنند»
(آدرس و را ببینید)
نامناسب برای کهانت
دو چیز مانندِ تاس، که کاهنان از آنها برای تصمیم درباره این که خدا از آنها چه چیزی میخواهد، استفاده میکردند.
این به معنای کل گروهی است که از تبعید به سرزمین یهودا بازگشت.
«۴۲۳۶۰»
(آدرس را ببینید)
«خدمتگزاران زن ایشان»
«اینها ۷۳۳۷ بودند»
(آدرس را ببینید)
«۲۰۰»
(آدرس را ببینید)
این لیستی از حیوانات به همراه تعداد آنها از هر نوع هست که با مردم از تبعید بازگشتند.
(آدرس را ببینید)
«۶۱۰۰۰...۵۰۰۰...۱۰۰»
(آدرس را ببینید)
«دریک» سکه طلای کوچکی بود که در امپراتوری ایرانیان استفاده میشد.
(آدرس را ببینید)
«مینا» یک واحد وزن است. یک مینا معادل ۵۵۰ گرم است. در حالت نرمال از مینا در توزین نقره استفاده میشود.
(آدرس را ببینید)
پوشاکی که[ مستقیما] بر روی پوست تن پوشیده میشد
هرکسی به شهر خود در سرزمین یهودا بازگشت. همه دوباره در اورشلیم ساکن نشدند.
1و چون ماه هفتم رسید، بنیاسرائیل در شهرهای خود مقیم بودند و تمامی قوم مثل یك مرد در اورشلیم جمع شدند.2و یشوع بن یوصاداق و برادرانش كه كاهنان بودند و زَرُبّابل بن شألتیئیل با برادران خود برخاستند و مذبح خدای اسرائیل را برپا كردند تا قربانیهای سوختنی برحسب آنچه در توراتِ موسی، مردخدا مكتوب است بر آن بگذرانند.3پس مذبح را برجایش برپا كردند زیرا كه به سبب قوم زمین، ترس بر ایشان مستولی میبود و قربانیهای سوختنی برای خداوند یعنی قربانیهای سوختنی، صبح و شام را بر آن گذرانیدند.4و عید خیمهها را به نحوی كه مكتوب است نگاه داشتند و قربانیهای سوختنی روز به روز، معتادِ هر روز را در روزش، برحسب رسم و قانون گذرانیدند.5و بعد از آن، قربانیهای سوختنی دائمی را در غُرّههای ماه و در همه مواسم مقدّس خداوند و برای هر كس كه هدایای تبرّعی به جهت خداوند میآورد، میگذرانیدند.6از روز اوّل ماه هفتم، حینی كه بنیاد هیكل خداوند هنوز نهاده نشده بود، به گذرانیدن قربانیهای سوختنی برای خداوند شروع كردند.7و به حَجّاران و نجّاران نقره دادند و به اهل صیدون و صور مأكولات و مشروبات و روغن (دادند) تا چوب سرو آزاد از لُبْنان از دریا به یافا، برحسب امری كه كورش پادشاه فارس، به ایشان داده بود بیاورند.8و در ماه دوّم از سال دوّم، بعد از رسیدن ایشان به خانه خدا در اورشلیم، زربّابل بن شألتیئیل و یشوع بن یوصاداق و سایر برادران ایشان از كاهنان و لاویان و همه كسانی كه از اسیری به اورشلیم برگشته بودند، به نصب نمودن لاویان از بیست ساله و بالاتر بر نظارت عمل خانه خداوند شروع كردند.9و یشوع با پسران و برادران خود و قدمیئیل با پسرانش از بنییهودا با هم ایستادند تا بر بنیحیناداد و پسران و برادرانایشان كه از لاویان در كار خانه خدا مشغول میبودند، نظارت نمایند.10و چون بنّایان بنیاد هیكل خداوند را نهادند، كاهنان را با لباس خودشان با كَرِنّاها و لاویان بنیآساف را با سنجها قرار دادند تا خداوند را برحسب رسم داود پادشاه اسرائیل، تسبیح بخوانند.11و بر یكدیگر میسراییدند و خداوند را تسبیح و حمد میگفتند، كه «او نیكوست زیرا كه رحمت او بر اسرائیل تا ابدالا´باد است» و تمامی قوم به آواز بلند صدا زده، خداوند را به سبب بنیاد نهادن خانه خداوند ، تسبیح میخواندند.12و بسیاری از كاهنان و لاویان و رؤسای آبا كه پیر بودند و خانه اوّلین را دیده بودند، حینی كه بنیاد این خانه در نظر ایشان نهاده شد، به آواز بلند گریستند و بسیاری با آواز شادمانی صداهای خود را بلند كردند.13چنانكه مردم نتوانستند در میان صدای آواز شادمانی و آواز گریستنِ قوم تشخیص نمایند زیرا كه خلق، صدای بسیار بلند میدادند چنانكه آواز ایشان از دور شنیده میشد.
این بخش، داستان ساختن معبد و برپایی پرستش در معبد جدید را آغاز میکند.
را ببینید)
بازسازی معبد
آنها {یهودیان بازگشته از تبعید} بلافاصله شروع به پرستش در معبد میکنند، گرچه هنوز معبد ساخته نشده بود، زیرا آنها از مردم غیر یهودی که آنها را احاطه کرده بودند، میترسیدند.
منظور، ماه هفتم از تقویم یهودی است. این ماه در پایان فصل خشک و آغاز اول فصل بارانی قرار دارد. این ماه در تقویمهای غربی، از روزهای پایانی ماه سپتامبر تا بخش نخست ماه اکتبر، جای میگیرد. (آدرسهای و را ببینید)
یک مرد، تنها در یک مکان است و تنها یک مقصود دارد. ترجمه جایگزین: «برای یک مقصود»[در فارسی گفته میشود:«همگی یکدل» یا «همگی یکدل و یکصدا»]
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. این را به روشی مشابه آنچه در عزرا ۲: ۳۶ انجام دادید، ترجمه کنید.
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
برخاستن، استعارهای از آغاز به عمل است. ترجمه جایگزین: «شروع به عمل و ساختن کردند»
(آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ممکن است نیاز باشد که تصریح نمایید که یهوه به چه کسی و چه چیزی را فرمان داده است. ترجمه جایگزین: «همانگونه که یهوه دستور به انجام آن را در شریعت موسی داده بود»
(آدرسهای و را ببینید)
«مذبح را بر روی جای آن نصب کردند» یا «مذبح را بر روی جای آن قرار دادند تا در آنجا باقی بماند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار ترسان بودند» (آدرس را ببینید)
ممکن است نیاز باشد تصریح کنید که به چه دلیل مردم آن سرزمین باعث ترس یهودیان شده بودند. ترجمه جایگزین: «زیرا آنها بر این گمان بودند که مردم آن سرزمین میخواهند به آنها حمله کنند» (آدرس را ببینید)
یکی از نخستین چیزهایی که افراد انجام دادند، تقدیم قربانیها بود. این پیش از آن بود که معبد بازسازی شود.
این جشنی است که در هفتمین ماه از تقویم عبری، به مدت ۸ روز برپا میشود. این عید، با زمان خروج، هنگامی که اسرائیلیان در چادر زندگی میکردند، مرتبط بود.
(آدرس را ببینید)
این هفتمین ماه از تقویم عبری است. این نخستین روز، به نیمه سپتامبر در تقویمهای غربی نزدیک است.
(آدرسهای و را ببینید)
یهودیان مورد صحبت در این آیات، جشنهای پرستشی را حتی پیش از این که آغاز به ساختن معبد کنند، شروع کردند. ترجمه جایگزین: «آنها هنوز شالوده معبد را بنا ننهاده بودند»
(آدرس را ببینید)
نامههایی که کوروش به یهودیان فرستاده بود، به یهودیان اجازه میداد که مواد مورد نیاز را خریده، معبد را بسازند.
منظور دومین ماه از تقویم عبری است. این در فصل گرم، زمانی که مردم محصول را برداشت میکنند قرار دارد. این در بخش آخر ماه آپریل و بخش نخست ماه می در تقویمهای غربی واقع میشود.
(آدرسهای و را ببینید)
منظور در سالی است که پس از سال نخست که طی آن بازگشتند قرار داشت.
(آدرس را ببینید)
ممکن است نیاز باشد که تصریح نمایید که هنگامی که آنها{یهودیان بازگشته از تبعید} رسیدند هیچ خانهای برای خدا وجود نداشت. ترجمه جایگزین: «به مکانی که خانه خدا در آن برپا بود» یا « به جایی که آنها میخواستند در آن خانه خدا را بسازند»
(آدرس را ببینید)
اینها نام های مردان است.
(آدرس را ببینید)
«۲۰ ساله»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۴۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
شالوده»[در متن قدیم «بنیاد»] به این معنی، چیزی فراتر از صرفِ بلوکهای سنگی که دیوارهای معبد را نگاه میدارند، بود. شالوده، کل مجموعه سنگی کف معبد را هم شامل میشد. این پرستشکنندگان را قادر میساخت که پوششهای ویژه خود را بپوشند و آنها را پاکیزه نگاه دارند.
«جامههای ویژه آنها»
دو بشقاب فلزی گرد و نازک که به یک دیگر زده میشوند تا صدایی بلند را ایجاد کنند
(آدرس را ببینید)
دست یک پادشاه کنایه از قدرت فرمان دادن او است. ترجمه جایگزین: «چنانچه داوود ... فرمان داده بود»
(آدرس را ببینید)
حس و حال قدردانی و تشکر از مهربانی فردی دیگر.
اسم معنی «وفاداری» قابل نوشتن به صورت «وفادارانه» یا «وفادار» است. ترجمه جایگزین: «او وفادارانه اسرائیل را تا ابد دوست میدارد» یا «او همیشه به عهد خود با اسرائیل وفادار است» (آدرس را ببینید)
این به نخستین معبد، خانه خدا، که سلیمان آن را ساخت اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
افراد مورد صحبت، با «چشم»هایشان به نمایش در آمدهاند، تا بر آنچه که دیدند تاکید گردد. ترجمه جایگزین: «در نظر ایشان» یا «و آنها آن را دیدند»
(آدرس را ببینید)
این به حالِ احساسی غم و اندوه، شامل اشک و ضجه از گلو اشاره دارد.
1و چون دشمنان یهودا و بنیامین شنیدند كهاسیران، هیكل یهوه خدای اسرائیل را بنا میكنند،2آنگاه نزد زَرُبّابل و رؤسای آبا آمده، به ایشان گفتند كه «ما همراه شما بنا خواهیم كرد زیرا كه ما مثل شما از زمان اَسَرْحَدّون، پادشاه آشور كه ما را به اینجا آورد، خدای شما را میطلبیم و برای او قربانی میگذرانیم.»3اما زربّابل و یشوع و سایر رؤسای آبای اسرائیل به ایشان گفتند: «شما را با ما در بنا كردن خانه خدای ما كاری نیست، بلكه ما تنها آن را برای یهوه، خدای اسرائیل چنانكه كورش پادشاه، سلطان فارس به ما امر فرموده است، آن را بنا خواهیم نمود.»4آنگاه اهل زمین دستهای قوم یهودا را سست كردند و ایشان را در بنا نمودن به تنگ میآوردند،5و به ضدّ ایشان مدبّران اجیر ساختند كه در تمام ایام كورش پادشاه فارس، تا سلطنت داریوش، پادشاه فارس قصد ایشان را باطل ساختند.6و چون اَخْشُوُرش پادشاه شد، در ابتدای سلطنتش بر ساكنان یهودا و اورشلیم شكایت نوشتند.7و در ایام اَرْتَحْشَستا، بشلام و مِتَردات و طبئیل و سایر رفقای ایشان به اَرتَحشَستا پادشاه فارس نوشتند؛ و مكتوب به خطّ آرامی نوشته شد و معنیاش در زبان ارامی.8رحوم فرمانفرما و شمشائی كاتب رساله به ضدّ اورشلیم، به اَرتَحشَستا پادشاه، بدین مضمون نوشتند:9«پس رحوم فرمانفرما و شمشائی كاتب و سائر رفقای ایشان از دینیان و اَفَرسَتكیان و طَرفِلیان و اَفَرسیان و اَرْكِیان و بابلیان و شوشنكیان و دهائیان و عیلامیان،10و سایر امّتهایی كه اُسْنَفَّر عظیم و شریف ایشان را كوچانیده، در شهر سامره ساكن گردانیده است و سایر ساكنان ماورای نهر و اما بعد.11(این است سواد مكتوبی كه ایشان نزد اَرتَحشَستا پادشاه فرستادند. بندگانت كه ساكنان ماورای نهر میباشیم و اما بعد.)12پادشاه را معلوم باد كه یهودیانی كه ازجانب تو به نزد ما آمدند، به اورشلیم رسیدهاند و آن شهر فتنهانگیز و بد را بنا مینمایند و حصارها را برپا میكنند و بنیادها را مرمّت مینمایند.13الا´ن پادشاه را معلوم باد كه اگر این شهر بنا شود و حصارهایش تمام گردد، جزیه و خَراج و باج نخواهند داد و بالاخره به پادشاهان ضرر خواهد رسید.14پس چونكه ما نمك خانه پادشاه را میخوریم، ما را نشاید كه ضرر پادشاه را ببینیم. لهذا فرستادیم تا پادشاه را اطلاّع دهیم،15تا در كتاب تواریخ پدرانت تفتیش كرده شود و از كتاب تواریخ دریافت نموده، بفهمی كه این شهر، شهر فتنهانگیز است و ضرررساننده به پادشاهان و كشورها؛ و در ایام قدیم در میانش فتنه میانگیختند. و از همین سبب این شهر خراب شد.16بنابراین پادشاه را اطّلاع میدهیم كه اگر این شهر بنا شود و حصارهایش تمام گردد، تو را به این طرف نهر نصیبی نخواهد بود.»17پس پادشاه به رحوم فرمانفرما و شمشائی كاتب و سایر رفقای ایشان كه در سامره ساكن بودند و سایر ساكنان ماورای نهر، جواب فرستاد كه «سلامتی و اما بعد.18مكتوبی كه نزد ما فرستادید، در حضور من واضح خوانده شد.19و فرمانی از من صادر گشت و تفحّص كرده، دریافت كردند كه این شهر از ایام قدیم با پادشاهان مقاومت مینموده و فتنه و فساد در آن واقع میشده است.20و پادشاهان قوی در اورشلیم بودهاند كه بر تمامی ماورای نهر سلطنت میكردند و جزیه و خراج و باج به ایشان میدادند.21پس فرمانی صادر كنید كه آن مردان را از كار باز دارند و تا حكمی از من صادر نگردداین شهر بنا نشود.22پس باحذر باشید كه در این كار كوتاهی ننمایید زیرا كه چرا این فساد برای ضرر پادشاهان پیش رود؟»23پس چون نامه اَرتَحشَستا پادشاه به حضور رحوم و شمشایی كاتب و رفقای ایشان خوانده شد، ایشان به تعجیل نزد یهودیان به اورشلیم رفتند و ایشان را با زور و جفا از كار باز داشتند.24آنگاه كار خانه خدا كه در اورشلیم است، تعویق افتاد و تا سال دوّم سلطنت داریوش، پادشاه فارس معطّل ماند.
داستان ساختن معبد و برپایی دوباره دعا در معبد در این بخش ادامه مییابد.
را ببینید)
مردم قومهای اطراف، پیشنهاد همکاری در ساخت معبد را دادند. مشخص نیست چرا یهودیان کمک آنها را رد کردند. این مردم، به دشمنان آنها تبدیل شدند و تلاش نمودند تا مانع کار ساخت معبد شوند. اینان حتی پادشاه پارس را متقاعد ساختند تا یهودیان از ساختن معبد بازدارد.
مردم غیریهودی پیشنهاد کمک در ساخت معبد را میدهند.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که بابلیان آنها را به تبعید برده بودند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۲ ترجمه کردید نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
او پیش از آن که کوروش بر پارس حکومت کند، بر آشور حکومت میکرد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
معانی محتمل عبارتند از ۱) رهبر یهودی حس کرد که کوروش تنها به آنها اجازه ساخت معبد را داده است یا ۲) ساخت معبد کار انحصاری یهودیان بود و هیچ غیریهودی مجاز به مشارکت در این کار نبود.
«مردمی که در آن زمان در آن سرزمین زندگی میکردند،» که میتوانست شامل غیریهودیان و یهودیانی که بابلیان خانوادههای آنها را به اسارت نبرده بودند.
در اینجا در ارتباط با دلسرد کردن یهودیان به شکلی سخن گفته شده که گویی آنها دستان فیزیکیشان را تضعیف نمودند. ترجمه جایگزین: «ساکنانِ سرزمین یهودا را دلسرد ساختند»
(آدرس را ببینید)
مردمی که از بابل بازگشتند و در سرزمین یهودا سکنا گزیدند.
«تا چنان کنند که ساکنان سرزمین یهودا نتوانند معبد را چنانکه قصد داشتند، بسازند»
اسم معنی «اتهام»[«شکایت» در متن قدیم] قابل ترجمه به فعل «متهم کردن» است. ممکن است نیاز باشد آن چه دشمنان، ساکنان یهودا را به انجام آن متهم میکردند، تصریح نمایید. ترجمه جایگزین: «نامهای نوشتند که در آن ساکنان یهودا و اورشلیم را به تمرد از پادشاه متهم کردند»
(آدرسهای و را ببینید)
نامهای مردان
(آدرس را ببینید)
این نامهای است که در عزرا ۴: ۶ از آن سخن گفته شده است.
این زبان در آن زمان در آن ناحیه برای امور رسمی به کار میرفت
به زبان پارسی ترجمه شد.
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۱ترجمه کردید، نگاه کنید.
نامهای شهرها
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این نام آن استانی است که در غرب روخانه فرات بود. این استان از شهر شوش در دو سوی رودخانه شروع میشد.
(آدرس را ببینید)
عزرا محتوای نامه فرستاده شده به شاه اردشیر را در نوشته خود میآورد.
این نام استانی است که در غرب رودخانه فرات بود. این استان در دوسوی رودخانه فرات از شهر شوش شروع میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
شهر کنایهای از مردمی است که درون آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «شهری که آنها قصد دارند در آن زندگی کرده برعلیه تو شورش کنند»
(آدرس را ببینید)
«شالودهها را تعمیر میکنند» یا «شالودهها را مرمت میکنند»
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «اگر آنها این شهر را بسازند و دیوار را کامل گردانند»
(آدرس را ببینید)
واژه «صدمه»[متن قدیم: «ضرر»] به این موضوع که ساکنان یهودا دیگر به شاهان خراج نخواهند داد، اشاره دارد.
معانی محتملی که این به آن اشاره میکند عبارتند از ۱) وفاداری نویسندگان به پادشاه یا ۲) بخشش افتخارات ویژه از سوی پادشاه به نویسندگان نامه. ترجمه جایگزین: «ما به تو وفاداریم» یا «تو با صاحب منصب ساختن ما، ما را مفتخر کردی»
(آدرس را ببینید)
شهر کنایهای از مردمی است که در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «شهری که در آن مردمی زندگی میکنند که بر علیه پدر تو شوریده اند»
(آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلومی است، که در این مورد میتوانید تصریح نمایید که چه کسی شهر را ویران کرد. «شهر» معرفِ مردمی است که در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بابلیها شهر را ویران کردند»
(آدرسهای و و را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. به روشی که این واژگان را در عزرا ۴: ۱۳ ترجمه کردید نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «اگر آنها شهر و دیوار را بسازند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «هیچ»[در جمله ترجمه قدیم مستتر است] یک اغراق است تا شاه فکر کند که پول مالیات زیادی را در صورت شورش مردم سرزمین یهودا از دست خواهد داد.
(آدرس را ببینید)
این نام استانی است که در غرب رود فرات قرار داشت. این استان از دوسوی رودخانه از شهر شوش شروع میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام استانی است که در غرب رود فُرات قرار داشت. این استان در دو سوی رود فُرات از شهر شوش شروع میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۴: ۸ ترجمه کردید، نگاه کنید.
رود فُرات
این قابل ترجمه به شکل معلوم است، که در این مورد نیاز خواهید داشت تصریح کنید چه کسی نامه را ترجمه و در حضور شاه خوانده است. ترجمه جایگزین: «خادمانم را بر آن داشتم که نامهای را که به من فرستادید، ترجمه کرده، بخوانند»
(آدرس را ببینید)
این نام استانی است که در غرب روت فُرات واقع بود. این استان در دو سوی رودخانه فُرات از شهر شوش آغاز میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم به آن پادشاهان مالیات و خراج میدادند.» یا «آن پادشاهان میتوانستند مالیات و خراج بگیرند»
(آدرس را ببینید)
«قانونی مقرر کنید»
جزگویی «کوتاهی ننمایید» با هدف تاکید بر این است که نویسندگان از اردشیر میخواهند آنچه آنان به او میگویند را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «دقت کنید که این کار را انجام دهید»
(آدرس را ببینید)
اردشیر از یک پرسش برای گفتن این نکته به آنها استفاده میکند تا به ایشان بگوید که او درک می کند که، او مالیات و خراج را درصورتی که شهر ساخته شود، از دست خواهد داد. ترجمه جایگزین: «شما میبایست مطمئن شوید که این تهدید رشد نخواهد کرد و سبب ضرر بیشتر برای منافع مُلوکانه نخواهد گردید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا خطر به گیاهی تشبیه شده که طول آن قابل افزایش است. ترجمه جایگزین: «خطر بیشتر شود»
(آدرس را ببینید)
واژههای «منافع ملوکانه» کنایه از خود شاه هستند. ترجمه جایگزین: «سبب میگردند چیزهای بد بیشتری برای شاهان رُخ دهد»
(آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است، در این مورد شما نیاز خواهید داشت که تصریح نمایید چه کسی فرمان شاه را برای صاحب منصبان خواند. ترجمه جایگزین: «قاصدان اردشیر شاه فرمان او را خواندند» (آدرسهای و را بخوانید)
به روشی که این را درعزرا ۲: ۱ ترجمه کردید، نگاه کنید.
به روشی که این را در عزرا ۴ : ۷ ترجمه کردید، نگاه کنید.
این تاخیر حدود ۱۶ سال طول کشید.
1آنگاه دو نبی، یعنی حجّی نبی و زكریا ابن عدّو، برای یهودیانی كه در یهودا و اورشلیم بودند، به نام خدای اسرائیل كه با ایشان میبود نبوّت كردند.2و در آن زمان زربّابل بن شألتیئیل و یشوع بن یوصاداق برخاسته، به بنا نمودن خانه خدا كه در اورشلیم است شروع كردند و انبیای خدا همراه ایشان بوده، ایشان را مساعدت مینمودند.3در آن وقت تتنایی، والی ماورای نهر و شَتَربوزنای و رفقای ایشان آمده، به ایشان چنین گفتند: «كیست كه شما را امر فرموده است كه این خانه را بنا نمایید و این حصار را برپا كنید؟»4پس ایشان را بدین منوال از نامهای كسانی كه این عمارت را بنا میكردند اطّلاع دادیم.5اما چشم خدای ایشان بر مشایخ یهودا بود كه ایشان را نتوانستند از كار بازدارند تا این امر به سمع داریوش برسد و جواب مكتوب دربارهاش داده شود.6سواد مكتوبی كه تتنایی، والی ماوراینهر و شَتَربوزنای و رفقای او اَفَرسَكیان كه در ماورای نهر ساكن بودند، نزد داریوش پادشاه فرستادند.7مكتوب را نزد او فرستادند و در آن بدین مضمون مرقوم بود كه «بر داریوش پادشاه سلامتی تمام باد.8بر پادشاه معلوم باد كه ما به بلاد یهودیان، به خانه خدای عظیم رفتیم و آن را از سنگهای بزرگ بنا میكنند و چوبها در دیوارش میگذارند و این كار در دست ایشان به تعجیل، معمول و به انجام رسانیده میشود.9آنگاه از مشایخ ایشان پرسیده، چنین به ایشان گفتیم: كیست كه شما را امر فرموده است كه این خانه را بنا كنید و دیوارهایش را برپا نمایید؟10و نیز نامهای ایشان را از ایشان پرسیدیم تا تو را اعلام نماییم و نامهای كسانی كه رؤسای ایشانند نوشتهایم.11و ایشان در جواب ما چنین گفتند كه ما بندگان خدای آسمان و زمین هستیم و خانهای را تعمیر مینماییم كه چندین سال قبل از این بنا شده و پادشاه بزرگ اسرائیل آن را ساخته و به انجام رسانیده بود.12لیكن بعد از آن، پدران ما خشم خدای آسمان را به هیجان آوردند. پس او ایشان را به دست نبوكدنصّر كلدانی، پادشاه بابل تسلیم نمود كه این خانه را خراب كرد و قوم را به بابل به اسیری برد.13اما در سال اوّل كورش پادشاه بابل، همین كورش پادشاه امر فرمود كه این خانه خدا را بنا نمایند.14و نیز ظروف طلا و نقره خانه خدا كه نبوكدنصّر آنها را از هیكل اورشلیم گرفته وبه هیكل بابل آورده بود، كورش پادشاه آنها را از هیكل بابل بیرون آورد و به شیشبصّر نامی كه او را والی ساخته بود، تسلیم نمود.15و او را گفت كه این ظروف را برداشته، برو و آنها رابه هیكلی كه در اورشلیم است ببر و خانه خدا در جایش بنا كرده شود.16آنگاه این شیشبصّر آمد و بنیاد خانه خدا را كه در اورشلیم است نهاد و از آن زمان تا بحال بنا میشود و هنوز تمام نشده است.17پس الا´ن اگر پادشاه مصلحت داند، در خزانه پادشاه كه در بابل است تفحّص كنند كه آیا چنین است یا نه كه فرمانی از كورش پادشاه صادر شده بود كه این خانه خدا در اورشلیم بنا شود و پادشاه مَرضی خود را در این امر نزد ما بفرستد.»
داستان ساختن معبد و برپایی دوباره پرستش در معبد در این بخش ادامه مییابد.
را ببینید)
دو نبی به نامهای حجی و زکریا، یهودیان را به آغاز دوباره ساختِ معبد تشویق کردند. این برای زندگی در سرزمین یهودا بسیار مهم بود.
را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این دو، نامهای دو مرد است.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۳: ۱ ترجمه کردید، نگاه کنید.
منظور معبد خدا است
نامهایِ مردان
(آدرس را ببینید)
این نام استانی است که در غرب رودخانه فرات واقع بود. این استان در دو سویِ رودخانه از شهر شوش آغاز میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید
این صفحه تعمداْ خالی نگاه داشته شده است.
چشم، نمایانگر نگاه یک فرد بر فردی دیگر است. ترجمه جایگزین: «خدا بر آنها مینگریست»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «منتظر یک صاحبمنصب بودند تا نامه ای به شاه بفرستد و شاه پاسخ آن نامه را به همراه یک فرمان به آنها بدهد»
(آدرس را ببینید
عزرا محتویات نامه به شاه داریوش درباره فعالیتشان در معبد را در متن کلام آورده است.
این نام استانی است که در غرب رود فرات واقع بود. این استان در دو سوی رود فُرات از شهر شوش آغاز میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این صفحه تعمداْ خالی نگاه داشته شده است.
نامه از تَتِنایی به شاه که از عزرا ۵: ۷ شروع شده بود، ادامه مییابد.
الوار ساختمان سازی{مثل تیرهای چوبی و مانند آن}
«چه کسی به شما اجازه داد ...»
این صفحه تعمداْ خالی نگاه داشته شده است.
نامه از تَتِنایی به شاه که در عزرا ۵: ۷ آغاز شد، ادامه مییابد.
معانی محتمل عبارتند از ۱) آنها مردم یهودی را خدمتگزاران خدا میخواندند یا ۲) آنها که پاسخ دادند از قبیله لاوی و هارون بودند، که در حقیقت آنهایی بودند که برای پرستش در معبد و قربانیها مسوول بودند.
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که بُزرگ پادشاهِ اسرائیل آن را ساخته بود و همه تجهیزات آن را تامین کرد» (آدرس را ببینید)
«همه تجهیزات آن را تامین کرد»
نامه از تَتِنایی به شاه ادامه پیدا میکند. تَتِنایی به آگاه کردن شاه از آنچه مردم سرزمین یهودا به شاه گفتند و در عزرا ۵: ۱۱ شروع شد، ادامه میدهد.
«خدایِ آسمان را از ما بسیار خشمگین ساختند»
دست، کنایه از قدرت یا کنترل است. همچنین، واژه «نبوکدنصر» در اینجا معرف ارتش او است. ترجمه جایگزین: «اجازه داد ارتش نَبوکَدنَصَّر کَلدانی، شاه بابل این خانه را ویران کند و مردم را ...ببرد»
(آدرس را ببینید)
«این خانه را ویران کرد»
کوروش دستور داد تا قوم معبد خدا را دوباره بسازند.
نامه از تَتِنایی به شاه که در عزرا ۵: ۷ آغاز میشود، ادامه مییابد. تَتِنایی به آگاه ساختن شاه از آنچه مردم سرزمین یهودا در آغاز در (عزرا ۵: ۱۱) به او گفته بودند، ادامه میدهد.
به روشی که این را در عزرا ۱: ۷ ترجمه کردید، نگاه کنید.
کوروش پادشاه، اشیاء معبد را بازگرداند.
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «من میخواهم یهودیان خانه خدا را از نو بسازند»
(آدرس را ببینید)
نامه از تَنِتایی به شاه که در عزرا ۵: ۷ آغاز شده بود، ادامه مییابد. تَنِتایی به آگاه ساختن شاه از آنچه مردم سرزمین یهودا در حال گفتن آن به او بودند و از (عزرا ۵: ۱۱) شروع شد، ادامه میدهد.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «قوم اکنون دارند آن را میسازند، اما کار آن را تمام نکردهاند»
(آدرس را ببینید)
ساخته میشود
نامه از تتنایی به شاه که در عزرا ۵: ۷ آغاز شد، ادامه مییابد. تتنایی آگاه کردن شاه از آنچه مردم سرزمین یهودا به او گفتند را ادامه میدهد و اکنون از شاه میخواهد صحت گفتههای یهودیان را بررسی نماید.
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «از شما میخواهم تا کسی را بر آن دارید تا این موضوع را بررسی نماید» (آدرس را ببینید)
«آیا در آنجا مدرکی دال بر این که کوروش پادشاه فرمانی صادر کرد[یا «قانونی وضع نمود»]، هست یا خیر»
1آنگاه داریوش پادشاه، فرمان داد تا در كتابخانه بابل كه خزانهها در آن موضوع بود تفحّص كردند.2و در قصر اَحمِتا كه در ولایت مادیان است، طوماری یافت شد و تذكرهای در آن بدین مضمون مكتوب بود:3«در سال اوّل كورش پادشاه، همین كورش پادشاه درباره خانه خدا در اورشلیم فرمان داد كه آن خانهای كه قربانیها در آن میگذرانیدند، بنا شود و بنیادش تعمیر گردد و بلندیاش شصت ذراع و عرضش شصت ذراع باشد.4با سه صف سنگهای بزرگ و یك صف چوب نو. و خرجش از خانه پادشاه داده شود.5و نیز ظروف طلا و نقره خانه خدا را كه نبوكدنصّر آنها را از هیكل اورشلیم گرفته، به بابل آورده بود پس بدهند و آنها را به جای خود در هیكل اورشلیم باز برند و آنها را در خانه خدا بگذارند.6«پس حال ای تتنایی، والی ماورای نهر و شَتَربوزنای و رفقای شما و اَفَرسَكیانی كه به آنطرف نهر میباشید، از آنجا دور شوید.7و بهكار این خانه خدا متعرّض نباشید. اما حاكم یهود و مشایخ یهودیان این خانه خدا را در جایش بنا نمایند.8و فرمانی نیز از من صادر شده است كه شما با این مشایخ یهود به جهت بنا نمودن این خانه خدا چگونه رفتار نمایید. از مال خاصّ پادشاه، یعنی از مالیات ماورای نهر، خرج به این مردمان، بِلا تأخیر داده شود تا معطّل نباشند.9و مایحتاج ایشان را از گاوان و قوچها و برهها به جهت قربانیهای سوختنی برای خدای آسمان و گندم و نمك و شراب و روغن، برحسب قول كاهنانی كه در اورشلیم هستند، روز به روز به ایشان بیكم و زیاد داده شود.10تا آنكه هدایای خوشبو برای خدای آسمان بگذرانند و به جهت عمر پادشاه و پسرانش دعا نمایند.11و دیگر فرمانی از من صادر شد كه هركس كه این حكم را تبدیل نماید، از خانه او تیری گرفته شود و او بر آن آویخته و مصلوب گردد و خانه او به سبب این عمل مزبله بشود.12و آن خدا كه نام خود را در آنجا ساكن گردانیده است، هر پادشاه یا قوم را كه دست خود را برای تبدیل این امر و خرابی این خانه خدا كه در اورشلیم است دراز نماید، هلاك سازد. من داریوش این حكم را صادر فرمودم، پس این عمل بلا تأخیر كرده شود.»13آنگاه تتنایی، والی ماورای نهر و شَتَربوزنای و رفقای ایشان بروفق فرمانی كه داریوش پادشاه فرستاده بود، بِلاتأخیر عمل نمودند.14و مشایخ یهود به بنا نمودن مشغول شدند و برحسب نبوّت حجّی نبی و زكریا ابن عدّو كار را پیش بردند و برحسب حكم خدای اسرائیل و فرمان كورش و داریوش و اَرتَحشَستا،پادشاهان فارس آن را بنا نموده، به انجام رسانیدند.15و این خانه، در روز سوّم ماه اذار در سال ششم داریوش پادشاه، تمام شد.16و بنیاسرائیل، یعنی كاهنان و لاویان و سایر آنانی كه از اسیری برگشته بودند، این خانه خدا را با شادمانی تبریك نمودند.17و برای تبریك این خانه خدا صد گاو و دویست قوچ و چهارصد بره و به جهت قربانی گناه برای تمامی اسرائیل، دوازده بز نر موافق شماره اسباط اسرائیل گذرانیدند.18و كاهنان را در فرقههای ایشان و لاویان را در قسمتهای ایشان، بر خدمت خدایی كه در اورشلیم است برحسب آنچه در كتاب موسی مكتوب است قرار دادند.19و آنانی كه از اسیری برگشته بودند، عید فِصَح را در روز چهاردهـم مـاه اوّل نگاه داشتنـد،20زیرا كه كاهنان و لاویان، جمیعاً خویشتن را طاهر ساختند؛ و چون همه ایشان طاهر شدند، فِصَـح را بـرای همـه آنانـی كه از اسیـری برگشتـه بودند و برای برادران خود كاهنان و برای خودشان ذبح كردند.21و بنیاسرائیل كه از اسیری برگشته بودند، با همـه آنانـی كه خویشتـن را از رجاسات امّتهای زمین جدا ساخته، به ایشـان پیوستـه بودنـد تا یهـوه خـدای اسرائیـل را بطلبنـد، آن را خوردنـد.22و عیـد فطیـر را هفـت روز با شادمانی نگاه داشتند، چونكه خداوند ایشان را مسرور ساخت از اینكه دل پادشـاه آشـور را به ایشان مایل گردانیده، دستهای ایشان را برای ساختن خانه خدای حقیقی كه خـدای اسرائیـل باشـد، قـوّی گردانیـد.
پایان داستان ساختن معبد و برپایی دوباره پرستش در معبد در این بخش رُخ میدهد.
را ببینید)
شاه به یهودیان حق داد و دستور داد که مقداری پول از مالیاتهایش، برای کمک به قربانیهای یهودیان، استفاده گردد.
در این بخش، داریوش با نام شاه آشور خوانده شده است. در واقعیت، فراتر از حکمرانی بر امپراتوری آشور سابق، داریوش شاه پارس نیز بود. امپراتوری پارس، بابل را فتح کرده بود، که خود بابل پیشتر آشور را فتح کرده بود. این وضعیت، شاه پارس را، شاه آشور نیز ساخته بود.این غیر معمول بوده که به داریوش به عنوان شاه یا حکمران آشور اشاره شود. ممکن است عزرا برای ایجاد تضاد میان اعمال داریوش با حکمرانان اسبق آشور، که با یهودیان بسیار بیرحمانه رفتار کرده بودند، به این روش از او یاد کرده باشد. این حکام آشوری قبلی بودند که قبایل شمالی اسرائیل را فتح کرده و آنها را به سرزمینهای دیگر تبعید کردند. به این دلیل بود که قبایل شمالی هویت خود را از دست دادند و دیگر یک گروه قومی مشخص نبودند.
اسم معنی «تحقیق»[متن قدیم:« تفحّص »] قابل بیان با فعلهای «تحقیق کردن» یا «جستجو کردن» است. ترجمه جایگزین: «به افسرانش دستور داد تحقیق کنند» یا «به افسرانش دستور داد جستجو کنند»
(آدرس را ببینید)
آنچه آنها به دنبال تحقیق درباره آن بودند را می توان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «به افسرانش دستور داد در اسناد تحقیق کنند» یا «به افسرانش دستور داد تا تحقیق کرده، دریابند که آیا سندی از شاه کوروش، که در آن به یهودیان گفته خانه خدا را در اورشلیم بسازند وجود دارد یا خیر»
(آدرس را ببینید)
این مکان، یک ساختمان است که افسران شاه، اسناد دولتی مهم را در آن نگاه میداشتند.
این نام یک شهر است. (آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آنها طوماری یافتند» یا «آنها طوماری یافتند که از داریوش[ احتمالا کوروش درست است] و اورشلیم سخن میگفت»
(آدرس و را ببینید)
این آیه سندِ دستور شاه کوروش به یهودیان، برای ساخت مجددِ معبد خدا در اورشلیم را آغاز میکند.
میتوان این را به گونهای تصریح نمود که این نخستین سال حکومت او است. ترجمه جایگزین: «در سال یکم از حکومت کوروش پادشاه»
(آدرسهای و را ببینید
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «اجازه دهید یهودیان آن خانه را از نو بسازند» یا «یهودیان باید آن خانه را از نو بسازند»
(آدرس را ببینید)
«۶۰ ذراع». میتوانید این را به یک واحد اندازهگیری مدرن برگردانده، بازنویسی نمایید. ترجمه جایگزین: «بیست و هفت متر» (آدرسهای و را ببینید)
این قابل بازنویسی در جملهای جدید است. معانی محتمل عبارتند از ۱) این بازگو کننده روش ساخت شالوده معبد است. ترجمه جایگزین: «شالوده معبد را بر سه طبقه از سنگهای بزرگ که با یک طبقه الوار پوشانده شده باشد بسازید» یا ۲) این بازگو کننده روش ساخت دیوارها است. ترجمه جایگزین: «دیوارهای آن خانه را با سه لایه از سنگهای بزرگ در تناوب با یک لایه از چوب بسازید»
(آدرس را ببینید)
این عبارت «خانه پادشاه» بیانگر دارایی خود کوروش پادشاه در خزانه سلطنتی است. این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «من خرج آن را از خزانه سلطنتی خواهم داد»
(آدرسهای و را ببینید)
این آیه، سند فرمان کوروش پادشاه به یهودیان برای ساخت معبد خدا در اورشلیم را ادامه میدهد، که این سند از آیه عزرا ۶: ۳ شروع شد.
داریوش مستقیماً به خود این افراد مینویسد. نامهای آنها را مثل عزرا ۵: ۳ ترجمه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام استانی است که در غرب رود فرات واقع بود. این استان در دو سوی رود فُرات از شهر شوش آغاز میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این آیه به ادامه سند فرمان کوروش پادشاه به یهودیان، برای ساخت مجدد معبد خدا در اورشلیم میپردازد که از عزرا ۶: ۳ آغاز شد.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است ترجمه جایگزین: «از خراج شاه از سرزمین ماوراء نهر به عنوان تنخواه برای پرداخت پول به این مردمان استفاده کنید»
(آدرس را ببینید)
عبارت «خراج شاه» به مالیاتی که مردم به شاه میپردازند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پولی از مالیاتی که از مردم ماورای نهر برای شاه جمعآوری میکنید»
(آدرس را ببینید)
این آیه، سند فرمان کوروش پادشاه به یهودیان برای ساخت مجددِ معبد خدا در اورشلیم که از عزرا ۶: ۳ شروع شد را ادامه می دهد.
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «من به افسرانم دستور میدهم که تیری از خانه او برگیرند و او را بر آن به چهارمیخ کِشند. سپس بر ایشان است تا خانه او را به زبالهدان بدل سازند». (آدرس را ببینید)
یک تکه چوب ستبر دراز که سقف یک خانه را نگاه میدارد.
بر آن میخکوب شود
اصطلاحِ بلند کردن دست[در متن قدیم:«دراز کردن دست»] معرف تلاش کردن یا جرات کردن به انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «که تلاش کند تا ... را تغییر دهد یا نابود سازد» یا «که جرات کند تا ... را تغییردهد یا نابود سازد»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «فرمان»[در متن قدیم «امر»] قابل بیان در عبارت «آنچه من فرمان دادم» است. ترجمه جایگزین: «برای تغییر آنچه من فرمان دادم» یا «به گفتن این که من فرمان دیگری دادم»
(آدرس را ببینید)
نامهای این مردان را همان طور که در عزرا ۵: ۳ ترجمه نمودید ، ترجمه کنید.
(آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ممکن است نیاز باشد تا تصریح نمایید که آنها کدام خانه را تکمیل کردند. ترجمه جایگزین: «آنها خانه خدا را تکمیل کردند» یا «آنها ساختن معبد را به پایان رساندند» (آدرس و را ببینید)
«آذار» نام ماه دوازدهم و آخرین ماه در تقویم عبرانی{یهودی} است. این ماه مقارن با فصل سرما است. روز سومُ نزدیک به نیمه ماه فوریه در تقویمهای غربی است.
(آدرس و و را ببینید)
داریوش پادشاه به مدت پنج سال به حکمرانی پرداخته بود، و اکنون او در سال ششم فرمانرواییاش بود.
(آدرس را ببینید)
این مردمان اسیر گشته و به بابل برده شده بودند، اما آنان به اورشلیم بازگشتند. ترجمه جایگزین: «بقیه مردمی که به اسارت به بابل برده شده بودند و به اورشلیم بازگشته بودند» یا «بقیه مردمی که از اسارت بازگشته بودند»
(آدرس را ببیینید)
«۱۰۰ گاو ... ۴۰۰ بره»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «گروههای کاری[قسمتهای ایشان بر طبق آیه فارسی]» را میتوان با یک عبارت فعلی بیان نمود. ترجمه جایگزین: «برای کارکردن در گروهها» (آدرس را ببینید)
«گروههایی که باهم کار کنند»
این نخستین ماه از تقویم عبرانی{یهودی} است. چهاردهمین روز این ماه نزدیک به آغاز ماه آپریل در تقویمهای غربی است.
(آدرسهای و را ببینید)
«خودشان را پاک ساختند». پاک بودن، معرف مقبول خدا بودن است. ترجمه جایگزین: «خودشان را مقبول خدا ساختند».
(آدرس را ببینید)
«جداکردن خودشان از ناپاکی» معرف سر باز زدن از انجام چیزهایی است که افراد را ناپاک میسازد. ترجمه جایگزین: «ایشان از انجام کارهایی که مردم آن سرزمین انجام میدادند و آنها را ناپاک میساخت، سر باز زدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «ناپاکی»[در متن قدیم: رجاسات] معرف نامقبول بودن در حضور خدا است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که مردم آن سرزمین انجام میدادند که آنها را در حضور خدا نامقبول میساخت»
(آدرس را ببینید)
به دنبال یهوه بودن[طلبیدن یهوه درمتن قدیم] معرف انتخاب به شناخت، پرستش، و اطاعت از او است. ترجمه جایگزین: «اطاعت از یهوه را انتخاب کردند»
(آدرس را ببینید)
مایل گرداندن دل پادشاه، بیانگر تغییر دادن فکر او درباره کار معبد است. ترجمه جایگزین: «نگرش پادشاه آشور را تغییر داد» یا «پادشاه آشور را به ... مایل ساخت»
(آدرس را ببینید)
تقویت دستهای ایشان در کار، بیانگر کمک به آنها در آن کار است. شاهِ آشوری این عمل را با گفتن این موضوع به آنها که آن کار را انجام دهند و نیز با فرآهم آوردن پول برای این کار، انجام داد. ترجمه جایگزین: « به آنها کمک کند تا کار خانه خدا را انجام دهند» یا «تا برایشان ممکن سازد تا کار خانه خدا را انجام دهند»
(آدرس را ببینید)
این به ساختن معبد اشاره دارد.
1و بعد از این امور، در سلطنت اَرتَحشَستا پادشاه فارس، عَزْرا ابن سرایا ابن عزریا ابن حلقیا،2ابن شلّوم بن صادوق بن اخیطوب،3بن امریا ابن عزریا ابن مرایوت،4بن زرحیا ابن عزّی ابن بقّی،5ابن ابیشوع بن فینحاس بن العازار بن هارون رئیس كَهَنه،6این عَزْرا از بابل برآمد و او در شریعت موسی كه یهوه خدای اسرائیل آن را داده بود، كاتب ماهر بود و پادشاه بروفق دست یهوه خدایش كه با وی میبود، هر چه را كه او میخواست به وی میداد.7و بعضی از بنیاسرائیل و از كاهنان و لاویان و مغنّیان و دربانان و نتینیم نیز در سال هفتم اَرتَحشَستا پادشاه به اورشلیم برآمدند.8و او در ماه پنجم سال هفتم پادشاه، به اورشلیم رسید.9زیرا كه در روز اوّل ماه اوّل، به بیرون رفتن از بابل شروع نمود و در روز اوّل ماه پنجم، بروفق دست نیكوی خدایش كه با وی میبود، به اورشلیم رسید.10چونكه عَزْرا دل خود را به طلب نمودن شریعت خداوند و به عمل آوردن آن و به تعلیم دادن فرایض و احكام به اسرائیل مهیا ساخته بود.11و این است صورت مكتوبی كه اَرتَحشَستا پادشاه، به عَزْرای كاهن و كاتب داد كه كاتب كلمات وصایای خداوند و فرایض او بر اسرائیل بود:12«از جانب اَرتَحشَستا شاهنشاه، به عَزْرای كاهن و كاتب كامل شریعت خدای آسمان، اما بعد.13فرمانی از من صادر شد كه هر كدام از قوم اسرائیل و كاهنان و لاویان ایشان كه در سلطنت من هستند و به رفتن همراه تو به اورشلیم راضی باشند، بروند.14چونكه تو از جانب پادشاه وهفت مشیر او، فرستاده شدهای تا درباره یهودا و اورشلیم بروفق شریعت خدایت كه در دست تو است، تفحّص نمایی.15و نقره و طلایی را كه پادشاه و مشیرانش برای خدای اسرائیل كه مسكن او در اورشلیم میباشد بذل كردهاند، ببری.16و نیز تمامی نقره و طلایی را كه در تمامی ولایت بابل بیابی، با هدایای تبرّعی كه قوم و كاهنان برای خانه خدای خود كه در اورشلیم است دادهاند، (ببری).17لهذا با این نقره، گاوان و قوچها و برهها و هدایای آردی و هدایای ریختنی آنها رابه اهتمام بخر و آنها را بر مذبح خانه خدای خودتان كه در اورشلیم است، بگذران.18و هر چه به نظر تو و برادرانت پسند آید كه با بقیه نقره و طلا بكنید، برحسب اراده خدای خود به عمل آورید.19و ظروفی كه به جهت خدمت خانه خدایت به تو داده شده است، آنها را به حضور خدای اورشلیم تسلیم نما.20و اما چیزهای دیگر كه برای خانه خدایت لازم باشد، هر چه برای تو اتّفاق افتد كه بدهی، آن را از خزانه پادشاه بده.21و از من اَرتَحشَستا پادشاه فرمانی به تمامی خزانهداران ماورای نهر صادر شده است كه هر چه عَزْرای كاهن و كاتب شریعت خدای آسمان از شما بخواهد، به تعجیل كرده شود.22تا صد وزنه نقره و تا صد كرّ گندم و تا صد بتّ شراب و تا صد بتّ روغن و از نمك، هر چه بخواهد.23هر چه خدای آسمان فرموده باشد، برای خانه خدای آسمان بلاتأخیر كرده شود، زیرا چرا غضب بر مُلك پادشاه و پسرانش وارد آید.24و شما را اطّلاع میدهیم كه بر همه كاهنان و لاویان و مغنّیان و دربانان و نتینیم و خادمان این خانه خدا جزیه و خراج و باج نهادن جایز نیست.25و تو ای عزرا، موافق حكمتخدایت كه در دست تو میباشد، قاضیان و داوران از همه آنانی كه شرایع خدایت را میدانند نصب نما تا بر جمیع اهل ماورای نهر داوری نمایند و آنانی را كه نمیدانند تعلیم دهید.26و هر كه به شریعت خدایت و به فرمان پادشاه عمل ننماید، بر او بیمحابا حكم شود، خواه به قتل یا به جلای وطن یا به ضبط اموال یا به حبس.»27متبارك باد یهوه خدای پدران ما كه مثل این را در دل پادشاه نهاده است كه خانه خداوند را كه در اورشلیم است زینت دهد.28و مرا در حضور پادشاه و مشیرانش و جمیع رؤسای مقتدر پادشاه منظور ساخت، پس من موافق دست یهوه خدایم كه بر من میبود، تقویت یافتم و رؤسای اسرائیل را جمع كردم تا با من برآیند.
عزرا، اصلاحات مذهبی خود را آغاز میکند.
شریعت خدا
مردم دیگر شریعت موسی را نمیشناسند. از این رو، شاه به عزرا اجازه میدهد که به سرزمین یهودا بازگردد تا به مردم درباره شریعت خدا تعلیم دهد. بسیاری از مردم با او میروند.
را ببینید)
تبارشناسی{شجرهنامه} عزرا به هارون، نخستین کاهنِ ارشد باز میگردد.
جایی که عزرا به سوی آن رفته را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «عزرا از بابل به اورشلیم رفت»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید. (آدرس را ببینید)
نامهایِ مردان
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۴۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
نامهای مردان
(آدرس را ببینید)
این فهرستی از نامهای مردان است.
(آدرس را ببینید)
نامهای مردان.
(آدرس را ببینید)
نامهای مردان
(آدرس
را ببینید)
«شاه ... به عزرا هرچه را که او تقاضا کرد، داد»
«دست» یهوه معرف برکت یا کمکِ یهوه است. ترجمه جایگزین: «برکت یهوه با عزرا بود» یا «یهوه عزرا را برکت میداد» (آدرس را ببینید)
این به هفتمین سال فرمانروایی او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در هفتمین سالی که اردشیر[متن قدیم اَرتَحشَستا ] پادشاه بود»
(آدرس را ببینید)
این پنجمین ماه از تقویم عبرانی است. این ماه مقارن با بخش آخر ماه جولای و بخش نخست ماه آگوست در تقویمهای غربی است. (آدرسهای و را ببینید)
این نزدیک به نیمه ماه مارچ در گاهشمارهای غربی است.
(آدرس و را ببینید)
این روز نزدیک به میانه ماه جولای در گاهشمارهای غربی است. (آدرسهای و ببینید)
«دست» معرف قدرت یا کنترلی است که خدا برای نتایج خوب از آن استفاده میکند.
(آدرس را ببینید)
مهیا ساختن دل عزرا، معرف تصمیم یا اقدام قاطع[عزم جزم] او برای انجام چیزی است. ترجمه جایگزین: «عزرا زندگی خود را وقف مطالعه ... نمود» (آدرس را ببینید)
«اطاعت کردن»
این آن شریعتی است که خدا به واسطه موسی، فرستاد.
متنی که از پس این عبارت میآید، دستور صادر شده از سوی اردشیر شاه است.
«شاه شاهان» یا «شاهنشاه» لقبی بوده به این معنی که دارنده این لقب بزرگترین شاهان است، پادشاهی که دیگر شاهان از او اطاعت میکنند. ترجمه جایگزین: «بزرگ پادشاه اردشیر» یا «اردشیر، بزرگترین پادشاهان»
(آدرس را ببینید)
در آن روزها، مردم به مجوزی از سوی شاه برای استقرار مجدد و بازسازی در ناحیهای که از سوی آن قوم فاتح نابود شده بود، نیاز داشتند.
واژه «تو» به عزرا اشاره دارد.
این آیه فرمانی را که اردشیر شاه به عزرا داد، ادامه میدهد.
واژه «من»[در متن قدیم نیامده] و عبارت «پادشاه» به فردی یکسان اشاره دارند. پادشاه به مردمی که این نامه برایشان خوانده میشود یادآور می شود که او نویسنده این نامه است.
آنچه قرار بود مورد تفحص قرار گیرد را میتوان واضحتر نوشت. ترجمه جایگزین: «وضعیت در سرزمین یهودا و اورشلیم را بررسی کن تا بدانی که آنان از شریعت خدا اطاعت میکنند یا خیر»
(آدرس را ببینید)
مکانی که قرار است به آن برده شوند را میتوان واضحتر نوشت. ترجمه جایگزین: «نقره و طلایی ... به اورشلیم ببری»
(آدرس را ببینید)
«آزادانه» به این معنا است که آنها مجبور به تقدیم این پول نبودند[در متن قدیم وجود ندارد].آنها آن را دادند چون خودشان اینگونه خواستند. ترجمه جایگزین: «نقره و طلایی را که ایشان به رضایت تقدیم کردند»
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آنچه را مردم و کاهنان آزادانه تقدیم کردهاند»
(آدرس را ببینید)
این آیه فرمانی را که اردشیر شاه به عزرا داد، ادامه میدهد.
عبارت «کامل» معنی «به مقدار لازم برای تکمیل کار» را میدهد. آنها میبایست از طلا و نقره برای خرید هر آنچه برای پرستش خدا در معبد نیاز داشتند، استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «هر مقدار که نیاز است گاو، قوچ، بره، غله و نوشیدنیهای پیشکشی بخر» (آدرس را ببینید
عبارت «برادرانت» به مردمی که این کار را با عزرا انجام میدادند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همکارانت» یا «همراهانت»
(آدرس را ببینید)
این آیه، فرمانی را که اردشیر شاه به عزرا داد، ادامه میدهد.
این قابل بیان به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «اشیائی که ما آزادانه به تو دادهایم»
(آدرس را ببینید)
ضمیر مفعولی سوم شخص در اینجا به خدا اشاره میکند.
اسم معنی «خدمت» را میتوان با فعلهای «خدمت کردن» یا «استفاده کردن» بیان نمود. ترجمه جایگزین: «برای استفاده در خانه خدایت» یا «برای خدمت در خانه خدایت»
(آدرس را ببینید)
مکانی امن که در آن پول ذخیره میشود.
این آیه فرمانی را که اردشیر شاه به عزرا داد، ادامه میدهد.
این نام استانی است که در غرب رود فُرات واقع بود. این استان در دوسوی روخانه فُرات بود و از شهر شوش آغاز میشد. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. «هر آنچه عزرا از شما بخواهد به صورت کامل به او بدهید»
(آدرس را ببینید)
عبارت «به صورت کامل»[در متن قدیم نیست] در اینجا معرف هر تعداد لازم برای انجام کار است. ترجمه جایگزین: «میبایست به هر میزانی که او نیاز دارد، داده شود»
(آدرس را ببینید)
«۱۰۰ تالان نقره». میتوانید این را به یک مقیاس مدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۳۳۰۰ کیلوگرم نقره»
(آدرسهای و را ببینید)
میتوانید این را به یک مقیاس مدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۲۲۰۰۰ لیتر غله» یا «بیست و دو هزار لیتر غله»
(آدرسهای و را ببینید)
میتوانید این را به یک مقیاس مدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین:«۲۲۰۰ لیتر روغن» یا «دوهزار ودویست لیتر روغن» (آدرس و را ببینید)
این اشاره به معبد خدا دارد.
شاه از این پرسش استفاده میکند تا بگوید که نمیخواهد خشم خدا بر آنان فرود آید. مفهوم اشاره شده این است که اگر آنها به عزرا آنچه او میخواهد را ندهند، آنگاه خدا آن پادشاهی را مجازات خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «از آن رو که نمیخواهیم خشم خدا بر پادشاهی من و پسرانم فرود آید» یا «زیرا اگر این چیزها را انجام ندهید، خشم خدا بر پادشاهی من و پسرانم فرود خواهد آمد».
(آدرس را ببینید)
خشم خدا معرف انتقام کشیدن خدا از آنان است. ترجمه جایگزین: «زیرا چرا باید خدا پادشاهی من و پسرانم را مجازات کند» یا «زیرا اگر شما این چیزها را انجام ندهید، خدا پادشاهی من و پسرانم را مجازات خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
این آیه فرمانی را که اردشیر شاه به عزرا داد، ادامه میدهد.
«ما به آنها میگوییم که هیچ مالیات یا خارجی بر... تحمیل نکنند»
افرادی که آلات موسیقی را مینوازند
این آیه، پایان فرمانی است که اردشیر شاه به عزرا داد.
اسم معنی «حکمت» قابل بیان با یک عبارت فعلی است. ترجمه جایگزین: «خدا تو را خردمند کرده است، پس باید خردمندانه قاضیان و داوران را منصوب نمایی»
(آدرس را ببینید)
این اسامی معنی قابل ترجمه با افعال هستند. ترجمه جایگزین: «چه با کشتن ، تبعید کردن، مصادره داراییها، یا به زندان انداختن آنها» یا «تو میتوانی آنها را بکشی، به جای دوری بفرستی، چیزهایی که دارند را بگیری، یا آنها را به زندان بیاندازی»
(آدرس را ببینید)
عزرا خدا را به خاطر آنچه اردشیر شاه فرمان داد، ستایش میکند
چیزی را در دل پادشاه نهادن به این معناست که باعث شدند که پادشاه تمایلات و افکار قطعی و خاصی داشته باشد. ترجمه جایگزین: «سبب گشت تا پادشاه بخواهد تا خانه یهوه دراورشلیم را جلال دهد» (آدرس را ببینید)
این به معبد یهوه اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» قابل نوشتن به صورت «وفادار» یا «باوفا» است. ترجمه جایگزین: «که به من وفادار بوده است» یا «با من با وفا بوده است»
(آدرس را ببینید)
تقویت شده بودن معرف تشویق شده بودن است. ترجمه جایگزین: «من ... تشویق شدم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا دست یهوه، معرفِ آنچه او برای کمک به عزرا انجام داد، است. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه به من یاری رسانده است» (آدرس را ببینید)
1و اینانند رؤسای آبای ایشان و این است نسبنامه آنانی كه در سلطنت اَرتَحشَستا پادشاه، با من از بابل برآمدند:2از بنیفینحاس، جرشوم و از بنیایتامار، دانیال و از بنیداود، حطوش.3و از بنیشكنیا از بنیفروش، زكریا و با او صد و پنجاه نفر از ذكوران به نسبنامه شمرده شدند.4از بنیفحت، موآب الیهو عینای ابن زرحیا و با او دویست نفر از ذكور.5از بنیشكنیا، ابن یحزیئیل و با او سیصد نفر از ذكور.6از بنیعادین، عابد بن یوناتان و با او پنجاه نفر از ذكور.7از بنیعیلام، اشعیا ابن عتلیا و با او هفتاد نفر از ذكور.8از بنیشفطیا، زبدیا ابن میكائیل و با او هشتاد نفر از ذكور.9از بنییوآب، عوبدیا ابن یحئیل و با او دویست و هجده نفر از ذكور.10و از بنیشلومیت بن یوسفیا و با او صد وشصت نفر از ذكور.11و از بنیبابای، زكریا ابن بابای و با اوبیست و هشت نفر از ذكور.12و از بنیعزجد، یوحانان بن هقّاطان و با او صد و ده نفر از ذكور.13و مؤخّران از بنیادونیقام بودند و این است نامهای ایشان: الیفلط ویعیئیل و شمعیا و با ایشان شصت نفر از ذكور.14و از بنیبغوای، عوتای و زبّود و با ایشان هفتاد نفر از ذكور.15پس ایشان را نزد نهری كه به اَهوا میرود جمع كردم و در آنجا سه روز اردو زدیم. و چون قوم و كاهنان را بازدید كردم، از بنیلاوی كسی را در آنجا نیافتم.16پس نزد الیعزر و اریئیل و شمعیا و الناتان و یاریب و الناتان و ناتان و زكریا و مشلاّم كه رؤسا بودند و نزد یویاریب و الناتان كه علما بودند، فرستادم.17و پیغامی برای عِدّوی رئیس، در مكان كاسِفیا به دست ایشان فرستادم و سخنانی كه باید به عدّو و برادرانش نتینیم كه در مكان كاسقیا بودند بگویند، به ایشان القا كردم تا خادمان به جهت خانه خدای ما نزد ما بیاورند.18و از دست نیكوی خدای ما كه با ما میبود، شخصی دانشمند از پسران مَحلی ابن لاوی ابن اسرائیل برای ما آوردند، یعنی شَرَبْیا را با پسران و برادرانش كه هجده نفر بودند.19و حشبیا را نیز و با او از بنیمراری اشعیا را. و برادران او و پسران ایشان را كه بیست نفر بودند.20و از نتینیم كه داود و سروران، ایشان را برای خدمت لاویان تعیین نموده بودند. از نتینیم دویست و بیست نفر كه جمیع به نام ثبت شده بودند.21پس من در آنجا نزد نهر اهوا به روزه داشتن اعلان نمودم تا خویشتن را در حضور خدای خود متواضع نموده، راهی راست برای خود و عیال خویش و همه اموال خود از او بطلبیم.22زیرا خجالتداشتم كه سپاهیان و سواران از پادشاه بخواهیم تا ما را از دشمنان در راه اعانت كنند، چونكه به پادشاه عرض كرده، گفته بودیم كه دست خدای ما بر هر كه او را میطلبد، به نیكویی میباشد، اما قدرت و غضب او به ضدّ آنانی كه او را ترك میكنند.23پس روزه گرفته، خدای خود را برای این طلب نمودیم و ما را مستجاب فرمود.24و دوازده نفر از رؤسای كهنه، یعنی شَرَبیا و حَشَبیا و ده نفر از برادران ایشان را با ایشان جدا كردم.25و نقره و طلا و ظروف هدیه خدای ما را كه پادشاه و مشیران و سرورانش و تمامی اسرائیلیانی كه حضور داشتند داده بودند، به ایشان وزن نمودم.26پس ششصد و پنجاه وزنه نقره و صد وزنه ظروف نقره و صد وزنه طلا به دست ایشان وزن نمودم.27و بیست طاس طلا هزار درهم و دو ظرف برنج صیقلی خالص كه مثل طلا گرانبها بود.28و به ایشان گفتم: «شما برای خداوند مقدّس میباشید و ظروف نیز مقدّس است و نقره و طلا به جهت یهوه خدای پدران شما هدیه تبرّعی است.29پس بیدار باشید و اینها را حفظ نمایید تا به حضور رؤسای كهنه و لاویان و سروران آبای اسرائیل در اورشلیم، به حجرههای خانه خداوند به وزن بسپارید.»30آنگاه كاهنان و لاویان وزن طلا و نقره و ظروف را گرفتند تا آنها را به خانه خدای ما به اورشلیم برسانند.31پس در روز دوازدهم ماه اول از نهر اهوا كوچ كرده، متوجّه اورشلیم شدیم. و دست خدای ما با ما بود و ما را از دست دشمنان و كمیننشینندگان سر راه خلاصی داد.32و چون به اورشلیم رسیدیم سه روز درآنجا توقّف نمودیم.33و در روز چهارم، نقره و طلا وظروف را در خانه خدای ما به دست مریموت بن اوریای كاهن وزن كردند؛ و العازار بن فینحاس با او بود؛ و یوزاباد بن یشوع و نوعدیا ابن بنّوی لاویان با ایشان بودند.34همه را به شماره و به وزن (حساب كردند) و وزن همه در آن وقت نوشته شد.35و اسیرانی كه از اسیری برگشته بودند، قربانیهای سوختنی برای خدای اسرائیل گذرانیدند، یعنی دوازده گاو و نود و شش قوچ و هفتاد و هفت بره و دوازده بز نر، به جهت قربانی گناه، برای تمامی اسرائیل كه همه اینها قربانی سوختنی برای خداوند بود.36و چون فرمانهای پادشاه را به امرای پادشاه و والیان ماورای نهر دادند، ایشان قوم و خانه خدا را اعانت نمودند.
مردم بسیاری با عزرا به سرزمین یهودا بازگشتند. آنها به خدا اعتماد کردند که از آنها و اشیاء قیمتی که با خود حمل میکردند و به معبد بخشیده شده بود، محافظت کند.
را ببینید)
در اینجا به طور واضح تغییر نویسنده آغاز میشود. بخشهای ۱ تا ۷ به گونهای نوشته شده که گویا نویسنده درباره عزرا مینوشته است. بخش ۸ به گونهای نوشته شده است که گویا نویسنده خودِ عزرا بوده است. آیههای ۲ تا ۱۴ لیستی از رهبران و اجداد آنها هستند. همه این افراد، مرد هستند.
(آدرس را ببینید)
این نخستین مورد در فهرست است. این قابل نوشتن با فعل «بود» است. ترجمه جایگزین: «رهبر ذریت، جِرشوم بود» یا «جِرشوم رهبر ذریت فینحاس بود»
این دومین مورد در فهرست است. این قابل نوشتن با فعل «بود» است. ترجمه جایگزین: «رهبر ذریت ایتامار دانیال بود» یا «دانیال رهبر ذریت ایتامار بود»
این سومین مورد در فهرست است. این قابل نوشتن با فعل «بود» است. ترجمه جایگزین: «رهبر ذریت داوود، حطّوش بود که ...فَرعوش بود». یا «رهبران ذریت داوود حطّوش و زکریا بودند. حطّوش از ...فَرعوش بود»
این نام یک مرد است.
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«همراه با زکریا صد و پنجاه مذکر بودند که در سند نسب نامه او ذکر شدند»
«صد و پنجاه نفر مذکر»
(آدرس را ببینید)
فهرست نامهای مردان ادامه مییابد.
(آدرس را ببینید)
این مورد بعدی در فهرست است. این را میتوان با فعل «بود» نوشت. ترجمه جایگزین: «رهبرذریت فَحَت-مُوآب، الیهونای فرزند زِرَحیا بود» یا «الیهونای فرزند زِرَحیا رهبر ذریت پَحَث-مُوآب بود»
«دویست نفر مذکر همراه با الیهونای بودند»
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۷: ۴ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«۲۰۰»
(آدرس را ببینید)
«۳۰۰»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۱۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«۵۰»
(آدرس را ببینید)
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
فهرست نامهای مردان ادامه مییابد.
(آدرس را ببینید)
این مورد بعدی در لیست است. این قابل نوشتن با فعل «بود» است. ترجمه جایگزین: «رهبرذریت شِفَطیا، زِبَدیا پسر میکائیل بود» یا «زِبَدیا پسر میکائیل، ذریت شِفَطیا بود»
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
«۸۰ مرد همراه با زِبَدیا ذکر شدهاند»
«۸۰»
(آدرس را ببینید)
«۲۱۸مذکر»
(آدرس را ببینید)
«۱۶۰ تن مذکر»
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در عزرا ۲: ۱۱ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«۲۸»
(آدرس را ببینید)
این پایان فهرست اسامی مردان است.
(آدرس را ببینید)
این مورد بعدی در فهرست است. این قابل نوشتن با فعل «بود» است. ترجمه جایگزین: «رهبر ذریت عَزجَد، یوحانان پسر هقّاطان بود» یا « یوحانان پسر هقّاطان، رهبر ذریت عَزجَد بود»
«با یوحانان ۱۱۰ نفر مُذکر ذِکر شدهاند»
«۱۱۰مذکر»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۱۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
واژه «ایشان»[نا مرتبط به عنوان از متن قدیم] به رهبران اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن رهبران از ذریت اَدونیقام»
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۱۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«۶۰»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«۷۰»
(آدرس را ببینید)
ضمیر اول شخص مفرد در بخش هشتم این کتاب به عزرا اشاره دارد. او نویسنده این بخش از کتاب عزرا است. آیه ۱۶ دربردارنده فهرستی از نامهای مردان است.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل که برای واژه «کانال»[در متن قدیم نهر] عبارتند از ۱) یک آبراه ساخته دست انسان یا ۲) یک رودخانه معمولی. این واژه میتواند به روش عمومیتری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «آبراهی که به اَهَوا جریان دارد»
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۸: ۱۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
اینها ظاهراً سه مرد با نام یکسان هستند.
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
واژه «ایشان» به نُه رهبر و دو معلمی که درباره آنها در عزرا ۸: ۱۶نوشته شده، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپس آن مردان را به نزد اِدّوی فرستادم»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
واژههای «که ... هست»آنچه عزرا به آنان گفت را معرفی میکند. ترجمه جایگزین: «من به آنها گفتم تا به اِدّوی بگویند... تا برایمان خادمانی برای خانه خدا بفرستند»
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
«دست نیکوی» خدا معرف مهربانی او در تامین کردن آنها است. ترجمه جایگزین: «از آنجا که خدا با ما مهربان بود، آنان برای ما مردی فرستادند»
(آدرس را ببینید)
این مردی است فهیم و خردمند.
در اینجا «اسرائیل» نام یک مرد است. این نامی است که خدا به یعقوب داد.
«۱۸»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان است. (آدرس را ببینید)
«۲۰» (آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۸: ۷ ترجمه کردید، نگاه کنید. (آدرس را ببینید)
افرادی با اختیارات خاص درون یک سیستم حکومتی
این نام آبراهی است که به سوی مکانی به نام اَهَوا جریان مییابد. به روشی که اَهَوا و آبراه را در عزرا ۸: ۱۵ ترجمه کردید، نگاه کنید. (آدرس را ببینید)
واژه «طلبیدن» معرفِ درخواست از خدا به جهت انجام کاری برای آنها است. در اینجا «راهی راست» معرفِ امنیت در حین سفر آنان است. ترجمه جایگزین: «تا از خدا بخواهیم به ما، کودکانمان و تمامی اموال ما در حینی که سفر میکنیم، امنیت عطا کند» یا «تا از خدا بخواهیم از ما، کودکانمان و همه اموال ما در حینی که سفر میکنیم محافظت کند»
(آدرس را ببینید)
بودن دست خدا بر افراد، کنایهای است از کمک خدا به افراد. طلبیدن خدا استعارهای است از خدمت به او. ترجمه جایگزین: «خدا هر که او را خدمت کند، یاری میرساند»
(آدرسهای و را ببینید)
بودنِ قدرت و خشم خدا بر افراد، کنایهای است برای مجازات افراد به دست او. فراموش کردن خدا استعارهای است از ردکردن خدمت به او. ترجمه جایگزین: «اما او همه کسانی را که از خدمت به او سر باز میزنند، مجازات میکند»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا طلبیدن خدا استعارهای است از درخواست از خدا به جهت انجام کاری برای آنها. ترجمه جایگزین: «پس ما روزه گرفتیم و از خدا خواستیم تا به ما کمک کند»
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این دو مرد را در عزرا ۸: ۱۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
«ششصد و پنجاه تالان نقره». یک تالان وزنی حدود ۳۳ کیلوگرم دارد. شما میتوانید این را به یک مقیاس مدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۲۲۰۰۰ کیلوگرم نقره»
(آدرسهای و را ببینید)
«۱۰۰ تالان اشیاء نقره». شما میتوانید این را به یک مقیاس مدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۳۳۰۰ کیلوگرم اشیاء نقره» (آدرسهای و را ببینید)
«۱۰۰ تالان طلا». شما میتوانید این را به یک مقیاس مدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۳۳۰۰ کیلوگرم طلا»
(آدرس و را ببینید)
«۱۰۰۰ دریک». یک «دریک»، یک سکه طلای کوچک بود که مردم در امپراتوری پارس از آن استفاده میکردند. شما میتوانید این را به عباراتی از تعداد سکهها و یا وزن آنها بازگردانید. ترجمه جایگزین: «یک هزار سکه طلای پارسی» یا «هشت و نیم کیلو طلا»
(آدرسهای و را ببینید)
برنز[در متن قدیم برنج] مخلوطی از مس و یک فلز دیگر است. این آلیاژ از مس خالص، محکمتر است.
«پس من به آن دوازده کاهن برگزیده گفتم»
آنها هنگامی که به اورشلیم میرسیدند، میباید نقره، طلا و برنز را برای نشان دادن این که هیچ بخشی از آن را برای خودشان برنداشتهاند، وزن میکردند.
مطابق با شریعت موسی، قبیله لاوی وظیفه مراقبت از معبد، داراییهای آن و هدایا را داشت.
«ما آبراه اَهَوا را ترک کردیم» یا «ما شروع به سفر از آبراه اَهَوا کردیم»
این نام آبراهی است که به سوی مکانی به نام اَهَوا جریان مییابد. به روشی که این را در عزرا ۸: ۲۱ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببیندی)
این نخستین ماه از گاهشمار عبرانی است. روز دوازدهم مورد اشاره نزدیک به پایان ماه مارچ در تقویمهای غربی است.
(آدرسهای و را ببینید)
بودن دست خدا بر افراد کنایهای از کمک خدا به افراد است. ترجمه جایگزین: «خدا به ما کمک میکرد»
(آدرس را ببینید)
دست، معرف آن چیزی است که آن افراد ممکن است انجام دهند. این به طور مشخص به حمله دشمن به گروهی که داشت مسافرت میکرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او ما را از حمله دشمن و از آنانی که آرزو داشتند تا در طول راه به کمین ما بنشینند محافظت کرد» یا «او طول راه، دشمن را از حمله به ما و راهزنان را از نشستن به کمین ما، بازداشت»
(آدرس را ببینید)
این به دزدان و راهزنانی که میخواستند برای گنجینههایشان به آنها حمله کنند، اشاره دارد.
این صفحه تعمداْ خالی نگاه داشته شده است.
این قابل ترجمه به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «دوازده مقام کهانت، نقره، طلا و اشیا را وزن کردند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست مِرِموت» معرف مراقبت مِرِموت از نقره، طلا و اشیاء است. این مردان آن چیزها را وزن کردند و آنها را به مِرِموت دادند تا از آنها مراقبت کند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
این عبارت به مردم یهودی که به عنوان تبعیدی در بابل زندگی میکردند و بابل را ترک کرده به اورشلیم در سرزمین یهودا بازگشتند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تبعیدیان، آنانی که از اسارت در بابل به اورشلیم بازگشتند»
«۱۲...۹۶...۷۷..۱۲»
(آدرس را ببینید)
اینان افسران بابلی بودند که مردم غرب رود فُرات را مدیریت میکردند که شامل مردم ساکن در سرزمین یهودا هم میشد.
این نام استانی است که در غرب رود فُرات واقع بود. این استان در دو سوی رود فُرات واقع بود و از شهر شوش آغاز میشد. این استان سرزمین یهودا را هم دربر میگرفت. به روشی که این را در عزرا ۴: ۱۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
1و بعد از تمام شدن این وقایع، سروران نزد من آمده، گفتند: «قوم اسرائیل و كاهنان و لاویان خویشتن را از امّتهای كشورها جدا نكردهاند بلكه موافق رجاسات ایشان، یعنی كنعانیان و حتّیان و فرزّیان و یبوسیان و عمّونیان و موآبیان و مصریان و اموریان (رفتار نمودهاند).2زیرا كه از دختران ایشان برای خود و پسران خویش زنان گرفته و ذریت مقدّس را با امّتهای كشورها مخلوط كردهاند و دست رؤسا و حاكمان در این خیانت مقدّم بوده است.»3پس چون این سخن را شنیدم، جامه و ردای خود را چاك زدم و موی سر و ریش خود را كندم و متحّیر نشستم.4آنگاه، همه آنانی كه به سبب این عصیانِ اسیران، از كلام خدای اسرائیل میترسیدند، نزد من جمع شدند و من تا وقت هدیه شام، متحّیر نشستم.5و در وقت هدیه شام، از تذلّل خود برخاستم وبا لباس و ردای دریده، بهزانو درآمدم و دست خود را بسوی یهوه خدای خویش برافراشتم.6و گفتم: «ای خدای من، خجالت دارم و از بلند كردن روی خود بسوی تو ای خدایم شرم دارم، زیرا گناهان ما بالای سر ما زیاده شده، و تقصیرهای ما تا به آسمان عظیم گردیده است.7ما از ایام پدران خود تا امروز مرتكب تقصیرهای عظیم شدهایم و ما و پادشاهان و كاهنان ما به سبب گناهان خویش، به دست پادشاهان كشورها به شمشیر و اسیری و تاراج و رسوایی تسلیم گردیدهایم، چنانكه امروز شده است.8و حال اندك زمانی لطف از جانب یهوه خدای ما بر ما ظاهر شده، مَفَرّی برای ما واگذاشته است و ما را در مكان مقدّس خود میخی عطا فرموده است و خدای ما چشمان ما را روشن ساخته، اندك حیات تازهای در حین بندگی ما به ما بخشیده است.9زیرا كه ما بندگانیم، لیكن خدای ما، ما را در حالت بندگی ترك نكرده است، بلكه ما را منظور پادشاهان فارس گردانیده، حیات تازه به ما بخشیده است تا خانه خدای خود را بنا نماییم و خرابیهای آن را تعمیر كنیم و ما را در یهودا و اورشلیم قلعهای بخشیده است.10و حال ای خدای ما بعد از این چه گوییم، زیرا كه اوامر تو را ترك نمودهایم.11كه آنها را به دست بندگان خود انبیا امر فرموده و گفتهای كه آن زمینی كه شما برای تصرّف آن میروید، زمینی است كه از نجاسات امّتهای كشورها نجس شده است و آن را به رجاسات و نجاسات خویش، از سر تا سر مملوّ ساختهاند.12پس الا´ن، دختران خود را به پسران ایشان مدهید و دختران ایشان را برای پسران خود مگیرید وسلامتی و سعادتمندی ایشان را تا به ابد مطلبید تا قوی شوید و نیكویی آن زمین را بخورید و آن را برای پسران خود به ارثیت ابدی واگذارید.13و بعد از همه این بلایایی كه به سبب اعمال زشت و تقصیرهای عظیم ما بر ما وارد شده است، با آنكه تو ای خدای ما، ما را كمتر از گناهان ما عقوبت رسانیدهای و چنین خلاصیای به ما دادهای،14آیا میشود كه ما بار دیگر اوامر تو را بشكنیم و با امّتهایی كه مرتكب این رجاسات شدهاند، مصاهرت نماییم؟ و آیا تو بر ما غضب نخواهی نمود و ما را چنان هلاك نخواهی ساخت كه بقیتی و نجاتی باقی نماند؟15ای یهوه خدای اسرائیل تو عادل هستی چونكه بقیتی از ما مثل امروز ناجی شدهاند، اینك ما به حضور تو در تقصیرهای خویش حاضریم، زیرا كسی نیست كه به سبب این كارها، در حضور تو تواند ایستاد.»
هنگامی که عزرا دریافت که بسیاری از یهودیان با همسرانی غیریهودی ازدواج کردهاند، به درگاه خدا دعا کرد و از خدا پرسید که چرا او تا این اندازه با آنها خوب بوده که اجازه داده این افراد اندک با آنان از اسارت بازگردند، در حالی که آنان به واسطه ازدواج با همسران غیریهودی گناه کرده بودند. آنها اینکار را پیشتر انجام داده بودند و خدا آنان را برای این کار مجازات کرده بود. خدا این نوع ازدواج را غدغن کرد زیرا این نوع ازدواج سبب میگشت تا قوم، خدایانِ غیر را بپرستند.
و را ببینید)
با مردمی از دیگر سرزمینها ازدواج کردهاند و خود را با مذهب آنان وفق داده اند.
هنگامی که عزرا شنید که بسیاری از اسرائیلیان با زنان بیگانه ازدواج کرده بودند و خدایان آنان را پرستش میکردند
عزرا داشت به همگان نشان میداد که تا چه اندازه از این که آن افراد داشتند کارهایی میکردند که خدا را میرنجاند، ناخرسند است.
(آدرس را ببینید)
یک قربانی که کاهنان میبایست به هنگامی که خورشید داشت پایین میرفت، تقدیم کنند.
روشی دیگر برای گفتن این که او «شرمگین نشسته بود» (عزرا ۹: ۴). «جایی که من بر زمین نشسته بودم تا نشان دهم که تا چه اندازه شرمگینم»
«بر زانوهایم نشستم و دستان و بازوان خود را به سوی آسمان گشودم»
این واژگان، دو روش برای صحبت درباره گناهان و تقصیرها هستند به گونهای که گویا آنها اشیائی فیزیکی هستند که میتوانند تا جایی که بزرگتر از افراد شوند، رشد کنند. اسامی معنی «گناه» و «تقصیر» را میتوان به ترتیب با یک اسم و یک صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما دست به اعمالی شریرانه زدهایم و ما بسیار گناهکاریم».
(آدرسهای و را ببینید)
«زمانی که اجداد ما زنده بودند»
اسامی معنی «گناه» و «تقصیر»را میتوان به ترتیب با استفاده از یک صفت و یک فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار گناهکار... به دلیل اعمال شریرانهای که انجام دادیم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو ما را به دست پادشاهان دادی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» بیانگر قدرت یا سلطه است. ترجمه جایگزین: «به زیر سلطه پادشاهان این جهان درآمدیم» یا «به پادشاهان این جهان واگذار شدیم»
(آدرس را ببینید)
شمشیر، کنایه از افرادی است که دیگران را میکشند. اسامی معنی «اسارت» و «تاراج» را میتوان با عبارات فعلی نوشت. «چهرهها»[در متن قدیم نیست] یک مجاز است که معرفِ کلیت شخص است. ترجمه جایگزین: «به دشمنانمان تا ما را کشته، اسیر کرده، غارت نموده و سبب سرافکندگی ما گردند»
(آدرسهای و و را ببینید)
ازتصمیم خدا برای مهربان بودن به گونهای سخن به میان آمده که گویا مهربانی شخصی است که میتواند حرکت کند.[در فارسی به گونه دیگری آمده] ترجمه جایگزین: «یهوه خدای ما تصمیم گرفته تا بر ما لطف نماید»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با واژههای «باوفا» یا «وفادار» نوشت. به روشی که یک عبارت مشابه را در عزرا ۷: ۲۸ ترجمه کردید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «اما او با ما باوفا بوده است» یا «او به ما وفادار بوده است»
(آدرس را ببینید)
این شاه به معنای واقعی کلمه نمیتوانسته معبد را ببیند، اما او درباره آنچه در حال رخ دادن در اورشلیم بود، میدانسته است. در اینجا «نظر» کنایهای از آن چیزی است که فرد میداند. ترجمه جایگزین : «تا که شاه پارس درباره آن بداند»
(آدرس را ببینید)
معبد
دیواری که مردم را امن نگاه میدارد، استعارهای است از محفاظت یهوه از قومش. ترجمه جایگزین: «میتواند ما را در امنیت نگاه دارد»
(آدرس را ببینید)
«تا پایان اعصار»
این را میتوان در قالب یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «این خطای بزرگی است که برخی از ما فرمان های تو را شکستهاند و با مردم... کردند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان در قالب یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «من از آن میترسم که تو خشمگین گردی و ... جان به در برد[بگریزد/ رهایی یابد]».
(آدرس را ببینید)
«به آنچه میخواهم بگویم توجه نما»
«میتوانی بنگری که ما همه گناهکاریم»
«هیچ کس در اندیشه تو بیگناه نیست»
1پس چون عَزْرا دعا و اعتراف مینمود و گریهكنان پیش خانه خدا رو به زمین نهاده بود، گروه بسیار عظیمی از مردان و زنان و اطفال اسرائیل نزد وی جمع شدند، زیرا قوم زارزار میگریستند.2و شَكَنْیا ابن یحئیل كه از بنیعیلام بود جواب داد و به عَزْرا گفت: «ما به خدای خویش خیانت ورزیده، زنان غریب از قومهای زمین گرفتهایم؛ لیكن الا´ن امیدی برای اسرائیل در این باب باقی است.3پس حال با خدای خویش عهد ببندیم كه آن زنان و اولاد ایشان را برحسب مشورت آقایم و آنانی كه از امر خدای ما میترسند دور كنیم و موافق شریعتعمل نماییم.4برخیز زیرا كه این كار تو است و ما با تو میباشیم. پس قویدل باش و به كار بپرداز.»5آنگاه عَزْرا برخاسته، رؤسای كَهَنَه و لاویان و تمامی اسرائیل را قَسَم داد كه برحسب این سخن عمل نمایند، پس قسم خوردند.6و عَزْرا از پیش روی خانه خدا برخاسته، به حُجْره یهُوحانان بن الیاشیب رفت و نان نخورده و آب ننوشیده، به آنجا رفت، زیرا كه به سبب تقصیر اسیران ماتم گرفته بود.7و به همه اسیرانْ در یهودا و اورشلیم ندا دردادند كه به اورشلیم جمع شوند.8و هر كسی كه تا روز سوّم، برحسب مشورت سروران و مشایخ حاضر نشود، اموال او ضبط گردد و خودش از جماعت اسیران جدا شود.9پس در روز سوّم كه روز بیستم ماه نهم بود، همه مردان یهودا و بنیامین در اورشلیم جمع شدند و تمامی قوم در سِعَه خانه خدا نشستند. و به سبب این امر و به سبب باران، سخت میلرزیدند.10آنگاه عَزْرای كاهن برخاسته، به ایشان گفت: «شما خیانت ورزیده و زنان غریب گرفته، جرم اسرائیل را افزودهاید.11پس الا´ن یهُوه خدای پدران خود را تمجید نمایید و به اراده او عمل كنید و خویشتن را از قومهای زمین و از زنان غریب جدا سازید.»12تمامی جماعت به آواز بلند جواب دادند و گفتند: «چنانكه به ما گفتهای همچنان عمل خواهیم نمود.13اما خلق بسیارند و وقت باران است و طاقت نداریم كه بیرون بایستیم و این امر كار یك یا دو روز نیست، زیرا كه در این باب گناه عظیمی كردهایم.14پس سروران ما برای تمامی جماعت تعیین بشوند و جمیع كسانی كه در شهرهای ما زنان غریب گرفتهاند، در وقتهای معین بیایند و مشایخ و داوران هر شهر همراهایشان بیایند، تا حدّت خشم خدای ما درباره این امر از ما رفع گردد.»15لهذا یوناتان بن عَسائیل و یحْزِیا ابن تِقْوَه بر این امر معین شدند و مَشُلاّم و شَبْتائی لاوی، ایشان را اعانت نمودند.16و اسیران چنین كردند و عَزْرای كاهن و بعضی از رؤسای آبا، برحسب خاندانهای آبای خود منتخب شدند و نامهای همه ایشان ثبت گردید. پس در روز اول ماه دهم، برای تفتیش این امر نشستند.17و تا روز اول ماه اول، كار همه مردانی را كه زنان غریب گرفته بودند، به اتمام رسانیدند.18و بعضی از پسران كاهنان پیدا شدند كه زنان غریب گرفته بودند. از بنییشُوع بن یوصاداق و برادرانش مَعَسْیا و اَلِیعَزْر و یاریب و جَدَلْیا.19و ایشان دست دادند كه زنان خود را بیرون نمایند و قوچی به جهت قربانی جرم خود گذرانیدند.20و از بنیاِمّیر، حَنانی و زَبَدْیا.21و از بنیحاریم، مَعَسْیا و ایلیا و شَمَعْیا و یحیئیل و عُزّیا.22و از بنیفَشْحُور، اَلْیوعینای و مَعَسْیا و اسمعیل و نَتَنْئیل و یوزاباد و اَلْعاسَه.23و از لاویان، یوزاباد و شِمْعی و قَلایا كه قَلیطا باشد. و فَتَحْیا و یهودا و اَلِیعَزْر.24و از مغنّیان، اَلْیاشیب و از دربانان، شَلُّوم و طالَم و اُوری.25و اما از اسرائیلیان: از بنیفَرْعُوش، رَمْیا و یزِّیا و مَلْكِیا و مِیامین و اَلِعازار و مَلْكِیا و بَنایا.26و از بنیعیلام، مَتَّنْیا و زَكَریا و یحیئیل و عَبْدی و یریموت و ایلّیا.27و از بنیزَتُّو، اَلْیوعینای و اَلْیاشیب و مَتَّنْیا و یریمُوت و زاباد و عَزیزا.28و از بنیبابای، یهُوحانان و حَنَنْیا و زَبّای و عَتْلای.29و از بنیبانی، مَشُلاّم و مَلُّوك و عَدایا و یاشوب و شَآل و راموت.30و از بنیفَحَتْ، موآب عَدْنا و كَلال و بَنایا و مَعَسِیا و متَّنْیا و بَصَلْئیل و بِنُّوی و مَنَسّی.31و از بنیحاریم، اَلِیعَزْر و اِشِّیا و مَلْكیا و شَمَعْیا و شِمْعُون.32و بنیامین و مَلُّوك و شَمَرْیا.33از بنیحاشوم، متّنای و متّاته و زاباد و اَلیفَلَط و یریمای و مَنَسّی و شِمْعی.34از بنیبانـی، مَعَدای و عَمْرام و اوئیل.35و بَنایا و بِیدِیا و كَلُوهی.36و وَنْیا و مَریموت و اَلْیاشیب.37و مَتَّنْیـا و مَتَّنای و یعْسوُ.38و بانی و بِنُّوی وشِمْعی.39و شَلَمْیـا و ناتان و عَدایا.40و مَكْنَدْبای و شاشای و شارای.41و عَزْرئیـل و شَلَمْیا و شَمَرْیـا.42و شلُّوم و اَمَرْیـا و یوسـف.43از بنینَبُــو، یعیئیل و مَتَّتْیا و زاباد و زَبینا و یدُّو و یوئیل و بَنایا.44جمیـع اینهـا زنان غریب گرفته بودند و بعضی از ایشان زنانی داشتند كه از آنها پسران تولید نموده بودند.
افراد میپذیرند که همسران غیریهودی خود را طلاق دهند. بسیاری از یهودیان درگیر این ازدواجهای مختلط شده بودند. طلاق عملی بود که یهودیان طبیعتاً نمیبایست درگیر آن شوند، اما ازدواج با زنان غیریهودی مجاز نبود.
عزرا به گونهای از خود سخن میگوید گویا فردی دیگر است.
(آدرس را ببینید)
به سرعت از حالت ایستاده به حالت درازکش با صورت بر زمین، درآمد
در جلوی معبد
به روشی که این را در عزرا ۸: ۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
به روشی که این را در عزرا ۸: ۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
این به صورت اعترافی جمعی صورت پذیرفت و نه چون ادعایی متظاهرانه.
«ما تو را یاری خواهیم کرد»
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی نکاه داشته شده است.
«صاحبمنصبان همه اموال هرکسی که نیاید را خواهند گرفت ... و آنها را از ... معذور خواهند داشت» یا «افراد سرزمین یهودا و اورشلیم همه دارایی هرکسی را که نیاید، خواهند برد...و آنها را از ... بیرون خواهند کرد»
۳ روز
(آدرس را ببینید)
«سه روز بعد»
این نهمین ماه از تقویم عبرانی است.روز بیستم از این ماه نزدیک به نیمه دسامبر در گاهشمارهای غربی است.
(آدرسهای و را ببینید)
یک حیاط بزرگِ روباز در جلوی معبد
اسم معنی «خیانت» قابل ترجمه با یک فعل است. ترجمه جایگزین: «به دشمنان قوم خود کمک کردهاید»
(آدرس را ببینید)
«و اکنون خدا ما را به گناهی بیش از پیش، مقصر میداند»
از...دور شوید، با ... متفاوت باشید
این کمنمایی را میتوان به فرم مثبت نوشت.ترجمه جایگزین: «به زمان زیادی برای انجام این کار نیاز خواهیم داشت»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن در جملات جداگانه و به فرم معلوم است. ترجمه جایگزین: «در زمانی که تو مشخص خواهی کرد. بگذار تا با مشایخ و داوران شهرها بیایند»
(آدرس را ببینید)
نامهای مردان
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این مردان نخواستند که صاحبمنصبان شهرها نافرمانیها را بررسی کنند یا ۲) آنها نمیخواستند هیچکس درباره ازدواج افراد تفحص کند.
آن افراد بررسی کردند که چه کسانی با همسران غیریهودی ازدواج کردهاند.
این دهمین ماه از گاهشمار عبرانی است. این نخستین روز نزدیک به میانه ماه دسامبر در تقویمهای غربی است.
(آدرسهای و را ببینید)
این روز نزدیک به میانه ماه مارچ در تقویمهای غربی است. (آدرسهای و را ببینید)
به روشی که این را در عزرا ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
به روشی که این را در عزرا ۳: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
نامهای مردان. (آدرس را ببینید)
به روشی که این را در عزرا ۸: ۱۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
عزرا فهرست مردانی که با زنان غیریهودی ازدواج کرده بودند را ادامه میدهد.
نام یک مرد. به روشی که این را در عزرا ۲: ۳۷ ترجمه کردید، نگاه کنید.
نام یک مرد.
(آدرس را ببینید)
نام یک مرد. به روشی که این را در عزرا ۸: ۸ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۳۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۱۸ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند. به روشی که این را در عزرا ۸: ۱۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۳۷ ترجمه کردید، نگاه کنید.
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۳۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
عزرا فهرست مردانی که با زنان غیر یهودی ازدواج کردهاند را ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۳۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۴۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را درعزرا ۲: ۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۷: ۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
عزرا فهرست مردانی که با زنان غیریهودی ازدواج کردند را ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در عزرا ۲: ۷ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در عزرا ۸: ۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۸ ترجمه کردید، نگاه کنید. (آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۱۰: ۲۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۱۰: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۱۱ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۲: ۱۰ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
به روشی که نام این مرد را در عزرا ۸: ۱۶ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
عزرا فهرست مردانی که با زنان غیریهودی ازدواج کرده بودند را ادامه میدهد. (آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۴ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۱۸ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۳۳ ترجمه کردید، نگاه کنید. (آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۳۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۱۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
عزرا فهرست مردانی که با زنان غیریهودی ازدواج کرده بودند را ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۱۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۷ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۱۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۳۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۱۰ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۳۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
عزرا لیست مردانی که با زنان غیریهودی ازدواج کرده بودند را ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۳۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۳۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۶ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
عزرا فهرست مردانی که با زنان غیریهودی ازدواج کرده بودند را پایان میدهد.
(آدرس را ببینید)u1:p</u1:p>
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۳۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را درعزرا ۱۰: ۳۲ ترجمه کردید، نگاه کنید. (آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۴۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۷: ۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۲: ۲۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۸: ۱۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۷ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردان هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این را در عزرا ۱۰: ۲۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
همه مردانی که نام آنها در فهرستی که از عزرا ۱۰: ۲۰ شروع شد، آمده است.
1كلام نَحَمِیا ابن حَكَلْیا: در ماهِ كِسلوُ در سالبیستم، هنگامی كه من در دارالّسلطنه شوشان بودم، واقع شد2كه حنانی، یكی از برادرانم با كسانی چند از یهودا آمدند و از ایشان درباره بقیه یهودی كه از اسیری باقی مانده بودند و درباره اورشلیم سؤال نمودم.3ایشان مرا جواب دادند: «آنانی كه آنجا در بلوك از اسیری باقی ماندهاند، در مصیبت سخت و افتضاح میباشند و حصار اورشلیم خراب و دروازههایش به آتش سوخته شده است.»4و چون این سخنان را شنیدم، نشستم و گریه كرده، ایامی چند ماتم داشتم و به حضور خدای آسمانها روزه گرفته، دعا نمودم.5و گفتم: «آه ای یهوه، خدای آسمانها، ای خدای عظیم و مَهیب كه عهد و رحمت را بر آنانی كه تو را دوست میدارند و اوامر تو را حفظ مینمایند، نگاه میداری،6گوشهای تو متوجّه و چشمانت گشاده شود و دعای بنده خود را كه من در این وقت نزد تو روز و شب درباره بندگانت بنیاسرائیل مینمایم، اجابت فرمایی و به گناهان بنیاسرائیل كه به تو ورزیدهایم، اعتراف مینمایم، زیرا كه هم من و هم خاندان پدرم گناه كردهایم.7به درستی كه به تو مخالفت عظیمی ورزیدهایم و اوامر و فرایض و احكامی را كه به بنده خود موسی فرموده بودی، نگاه نداشتهایم.8پس حال، كلامی را كه به بنده خود موسی امر فرمودی، بیاد آور كه گفتی شما خیانت خواهید ورزید و من شما را در میان امّتها پراكنده خواهم ساخت.9اما چون بسوی من بازگشت نمایید و اوامر مرا نگاه داشته، به آنها عمل نمایید، اگر چه پراكندگان شما در اقصای آسمانها باشند، من ایشان را از آنجا جمع خواهم كرد و به مكانی كه آن را برگزیدهام تا نام خود را در آن ساكن سازم درخواهم آورد.10و ایشان بندگان و قوم تو میباشند كه ایشان را به قوّت عظیم خود و به دست قوی خویش فدیه دادهای.11ای خداوند، گوش تو بسوی دعای بندهات و دعای بندگانت كه به رغبت تمام از اسم تو ترسان میباشند، متوجّه بشود و بنده خود را امروز كامیاب فرمایی و او را به حضور این مرد مرحمت عطا كنی.» زیرا كه من ساقی پادشاه بودم.
«كلام نَحَمِیا ابن حَكَلْیا»
این عبارت نقش مقدمهای بر کل کتاب را دارد.
توبه
این باب گزارشی کامل از توبه نحمیا به نمایندگی از جانب قوم است.
من
با وجود اینکه نویسنده احتمالی این کتاب عزرا است، واژه «من» به نحمیا اشاره دارد.
اسرائیل
دقیقا مشخص نیست که «اسرائیل» به چه کسی اشاره میکند. احتمالا به قلمرو اسرائیل شمالی و نیز به قبایل دوازده گانه اسرائیل اشاره نمیکند. بلکه احتمالا اشاره به گروههای بازمانده اسرائیلی مربوط میشود. این گروه از قوم در زمان نحمیا متشکل از قبیله یهودا میشد، زیرا قبایل دیگر در کل خاور نزدیک پراکنده شده بودند و اغلب، هویت خود را از دست داده بودند.
اینها نام دو مرد است.
See:
«کسلو» نهمین ماه گاهشمار عبری است. بر طبق گاهشمار کشورهای غربی این ماه، اواخر نوامبر و اوایل دسامبر محسوب میشود.
See: and
نحمیا به تعداد سالهای سلطنت اردشیر به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در بیستمین سال سلطنت اردشیر پادشاه پارس»
این یکی از شهرهای سلطنتی پادشاهان پارس بود که در کشورعیلام واقع شده بود. شوش شهری بزرگ ، حاصلخیز و محصور در دیوارهای بلند بود .
این نام یک مرد است.
See:
حنانی برادر خونی نحمیا بود.
حنانی از سرزمین یهودا به همراه چند نفر دیگر آمد»
این دو عبارت به گروه مشابهی اشاره میکنند. معانی ممکن عبارتند از ۱) تعداد کمی از یهودیان که به بابل تبعید شده بودند ولی فرار کردند و به اورشلیم بازگشتند. یا ۲) تعداد کمی از یهودیان که از دست کسانی که میخواستند انها را به بابل تبعید کنند، فرار کرده و در اورشلیم باقی ماندند. دقیقا مشخص نیست که آنها از دست چه کسانی میگریختند و بهتر است در ترجمه به آن اشارهای نشود. ترجمه جایگزین: «یهودیانی که از تبعید گریختند و در اورشلیم باقی ماندند»
در اینجا « ایشان» به حنانی و دیگر کسانی که از یهودا بازگشته بودند، اشاره دارد.
در اینجا «بلوک[ دیار]» به حوزه حکومتی یهودا تحت امپراطوری پارس اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «استان یهودا» یا «یهودا»
این جمله را به شکل معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «سپاه دشمن دیوار اورشلیم را ویران کرده و دروازههایش را به آتش کشیده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نحمیا در مورد دعاهایش صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «بنابراین من به یهوه گفتم»
نام خدا است که او به ایماندارانش در عهد عتیق شناسانده بود. به صفحه ترجمه لغات[ TW] در مورد یهوه رجوع کنید تا ببینید چگونه ترجمه شده است .
در جایی که نحمیا با یهوه سخن میگوید از ضمایر مفعولی و ملکی سوم شخص مذکر استفاده شده که میتوان در ترجمه، آنها را به ضمایر دوم شخص مفرد برگرداند. ترجمه جایگزین: «کسانی که تو را دوست دارند و اوامر تو را حفظ می کنند»
« نگاهم کن» در اینجا «چشمانت گشاده شود»، استعارهای است که نشانه توجه به یک نفر است. ترجمه جایگزین: «به من توجه کن»
See:
«بنابراین ممکن است دعای من، یعنی بندهات را بشنوی[ اجابت فرمایی]». واژه «بنده» به نحمیا اشاره میکند. این نحوه صحبت نشان میدهد که یک فرد چگونه میبایست مافوق خود را به منظور نشان دادن احترام و خشوعش، خطاب کند.
با اشاره به این کلمات او به دعا کردن خود در طول روز و شب اشاره میکند. نحمیا بر استمرار زمانی دعاهایش تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «همه اوقات»
See:
در اینجا واژه « خاندان[ در انگلیسی خانه پدرم آمده است]» نشان دهنده خانواده است. ترجمه جایگزین: «من و خانوادهام هر دو»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نحمیا به دعای خود به خدا ادامه میدهد.
اصطلاحی است به معنی به یاد آوردن[ در فارسی انجام شده] . ترجمه جایگزین: «لطفا به خاطر بسپار»
ضمیر فاعلی مستتر و ضمیر ملکی مستتر هر دو به خدا اشاره میکنند و بنابراین در حالت مفرد استفاده می شوند.
در اینجا ضمایر «شما» جمع هستند و به قوم اسراییل اشاره میکنند.
یهوه ازعامل پراکندگی قوم اسراییل در میان دیگر ملل و پراکنده ساختن آنها توسط خودش، چنان سخن میگوید که گویی در حال پاشیدن و پراکنده ساختن بذر است. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که در میان امتهای دیگر زندگی کنید»
ضمایر فاعلی و ملکی به صورت جمع به کار برده شدهاند و به قوم اسراییل اشاره میکنند.
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر چه من مردم شما را پراکنده ساختم»
یهوه از جاهایی بر روی زمین که بسیار دور هستند تحت عنوان «در اقصای آسمانها» نام میبرد. ترجمه جایگزین : «به جاهای بسیار دوردست»
این عبارت به اورشلیم اشاره میکند که معبد در آن قرار گرفته بود. ترجمه جایگزین: «به اورشلیم، جایی که من برگزیدم»
در اینجا واژه «نام» نمایانگر خود یهوه است. ترجمه جایگزین: «جایی که من برای سکونت انتخاب کردم»
نحمیا به دعایش ادامه میدهد.
از این کلمه در اینجا برای نشان دادن وقفه در دعای نحمیا استفاده شده است. در اینجا او بر اساس قول یهوه شروع به طلب خواستههایش میکند.
واژه «آنها» به قوم اسراییل اشاره میکند.
در اینجا «دست» نشان دهنده قدرت و توانایی است. این دو با یکدیگر بر قدرت یهوه تاکید دارند. ترجمه جایگزین: « با قوت عظیم و نیروی سترگت» یا «با نیروی بسیار عظیم خود»
در اینجا «بنده» به نحمیا اشاره میکند. این نحوه اشاره به مافوق نشان دهنده خشوع و احترام آن شخص است. به ترجمه خود در نحمیا ۱: ۶ مراجعه کنید.
در اینجا «بندگان» به مابقی قوم اسراییل اشاره دارد که او خود از جانب قوم خود و نیز اورشلیم به سوی یهوه دعا کرده است.
در اینجا « اسم» معرف یهوه است. ترجمه جایگزین: «کسانی که رغبت به تکریم تو دارند»
در اینجا ضمیر مستتر به نحمیا اشاره میکند که به صورت سوم شخص آمده و نشان دهنده خشوع او در برابر خدا است و «این مرد» به اردشیر پادشاه پارس اشاره میکند.
نحمیا از نگرش و منش پادشاه به گونهای سخن میگوید که گویی این بیانگر گونگی نگته و نظر پادشاه به چیزی است. ترجمه جایگزین: «به پادشاه مرحمتی عطا کن تا بر من محبت ورزد»
این پیش زمینه مربوط به نقش نحمیا در دربار پادشاه است. در زبان شما ممکن است روش خاصی برای اشاره به این پیش زمینه وجود داشته باشد.
1و در ماه نیسان، در سال بیستم اَرْتَحْشَسْتا پادشاه، واقع شد كه شراب پیش وی بود و من شراب را گرفته، به پادشاه دادم و قبل از آن من در حضورش ملول نبودم.2و پادشاه مرا گفت: «روی تو چرا ملول است با آنكه بیمار نیستی؟ این غیر از ملالت دل، چیزی نیست.» پس من بینهایت ترسان شدم.3و به پادشاه گفتم: «پادشاه تا به ابد زنده بماند؛ رویم چگونه ملول نباشد وحال آنكه شهری كه موضع قبرهای پدرانم باشد، خراب است و دروازههایش به آتش سوخته شده؟»4پادشاه مرا گفت: «چه چیز میطلبی؟» آنگاه نزد خدای آسمانها دعا نمودم5و به پادشاه گفتم: «اگر پادشاه را پسند آید و اگر بندهات در حضورش التفات یابد، مرا به یهودا و شهر مقبرههای پدرانم بفرستی تا آن را تعمیر نمایم.»6پادشاه مرا گفت و مَلِكه به پهلوی او نشسته بود: «طول سفرت چه قدر خواهد بود و كی مراجعت خواهی نمود؟» پس پادشاه صواب دید كه مرا بفرستد و زمانی برایش تعیین نمودم.7و به پادشاه عرض كردم: «اگر پادشاه مصلحت بیند، مكتوبات برای والیان ماورای نهر به من عطا شود تا مرا بدرقه نمایند و به یهودا برسانند.8و مكتوبی نیز به آساف كه ناظر درختستانهای پادشاه است تا چوب برای سقف دروازههای قصر كه متعلّق به خانه است، به من داده شود و هم برای حصار شهر و خانهای كه من در آن ساكن شوم.» پس پادشاه برحسب دست مهربان خدایم كه بر من بود، اینها را به من عطا فرمود.9پس چون نزد والیان ماورای نهر رسیدم، مكتوبات پادشاه را به ایشان دادم و پادشاه، سرداران سپاه و سواران نیز همراه من فرستاده بود.10اما چون سَنْبَلَّطِ حَرُونی و طُوبِیای غلام عَمُّونی این را شنیدند، ایشان را بسیار ناپسند آمد كه كسی به جهت طلبیدن نیكویی بنیاسرائیل آمده است.11پس به اورشلیم رسیدم و در آنجا سه روز ماندم.12و شبگاهان به اتّفاق چند نفری كه همراه من بودند، برخاستم و به كسی نگفته بودم كه خدایم در دل من چه نهاده بود كه برای اورشلیمبكنم؛ و چهارپایی به غیر از آن چهارپایی كه بر آن سوار بودم با من نبود.13پس شبگاهان از دروازه وادی در مقابل چشمه اژدها تا دروازه خاكروبه بیرون رفتم و حصار اورشلیم را كه خراب شده بود و دروازههایش را كه به آتش سوخته شده بود، ملاحظه نمودم.14و از دروازه چشمه، نزد بَرَكه پادشاه گذشتم و برای عبور چهارپایی كه زیر من بود، راهی نبود.15و در آن شب به كنار نهر برآمده، حصار را ملاحظه نمودم و برگشته، از دروازه وادی داخل شده، مراجعت نمودم.16و سروران ندانستند كه كجا رفته یا چه كرده بودم، زیرا به یهُودیان و به كاهنان و به شرفا و سروران و به دیگر كسانی كه در كار مشغول میبودند، هنوز خبر نداده بودم.17پس به ایشان گفتم: «شما بلایی را كه در آن هستیم كه اورشلیم چگونه خراب و دروازههایش به آتش سوخته شده است، میبینید. بیایید و حصار اورشلیم را تعمیر نماییم تا دیگر رسوا نباشیم.»18و ایشان را از دست خدای خود كه بر من مهربان میبود و نیز از سخنانی كه پادشاه به من گفته بود خبر دادم. آنگاه گفتند: «برخیزیم و تعمیر نماییم.» پس دستهای خود را برای كارِ خوب قوی ساختند.19اما چون سَنْبَلَّطِ حَرُونی و طُوبیای غلام عَمّونی و جَشَمِ عَرَبی این را شنیدند، ما را استهزا نمودند و ما را حقیر شمرده، گفتند: «این چه كار است كه شما میكنید؟ آیا بر پادشاه فتنه میانگیزید؟»20من ایشان را جواب داده، گفتم: «خدای آسمانها ما را كامیاب خواهد ساخت. پس ما كه بندگان او هستیم برخاسته، تعمیر خواهیم نمود. اما شما را در اورشلیم، نه نصیبی و نه حقّی و نه ذكری میباشد.»
این باب با بررسی ساختار حصار شهر آغاز میشود. بسیاری از محققین معتقدند که این بابها نکات قابل توجهی در زمینه رهبری دارند. (۲-۶)
شخصیت نحمیا
ظاهرا شخصیت نحمیا بر پادشاه تاثیرگذار بوده است. این که پادشاه تا به این حد با یکی از خدمهاش ارتباط داشته باشد، غیر عادی به نظر میرسید.
رسوم فرهنگی
در ایران باستان، حفظ رسوم فرهنگی اقوام مغلوب، از اهمیت خاصی برخوردار بود. آنها بر این باور بودند که استقلال فرهنگی اقوام مختلف باعث گسترش صلح در قلمرو پهناور پادشاهی آنان خواهد شد. بنابراین بازسازی اورشلیم را میتوان از منظر اعطای مجوز جهت انجام رسومات فرهنگی به یهودیان قلمداد نمود.
کنترل یهوه
به نظر میرسد که یهوه بسیار قدرتمند است. او حتی میتواند از طریق یک پادشاه خارجی امور مردمش را سامان بخشد.
نیسان» اولین ماه در گاهشمار عبری است.
در ۲۰ سالی که اردشیر بر تخت پادشاهی جلوس کرده بود»
این کلمه برای نشان دادن یک وقفه در مسیر اصلی داستان به کار برده شده است. نحمیا در اینجا سابقه سلوکش در برابر پادشاه را بیان میکند.
«بنابراین پادشاه»
در اینجا پادشاه به چهره نحمیا اشاره میکند، چرا که صورت فرد بیانگر احساساتش میباشد. ترجمه جایگزین: «چرا تا بدین حد اندوهگینی؟»
در اینجا صحبت از غم و اندوه نحمیا است که نشان از قلبی اندوهگین دارد، چرا که قلب مرکز تمامی احساسات است. ترجمه جایگزین: «تو میبایست بسیار غمگین باشی»
در حالی که نحمیا آماده پاسخگویی بود، بسیار هراسان شد؛ چرا که نمیدانست پادشاه چه عکسالعملی نشان میدهد.
نحمیا به این وسیله ارادت خود را نسبت به اردشیر شاه پارس ابراز میکند. در اینجا کلمه «جاودان» اغراق آمیز بیان شده و اشاره به عمر طولانی دارد. ترجمه جایگزین: «عمر شاه طولانی باد» یا « باشد که پادشاه عمری طولانی داشته باشد»
در اینجا نحمیا با طرح سوالات بدیهی به شاه دلیل اندوهش را نشان میدهد. این جمله پرسشی را میتوان به صورت جمله اخباری نوشت. ترجمه جایگزین :«من دلایل خوبی برای غمگین بودنم دارم»
«جایی که نیاکان من به خاک سپرده شدهاند»
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«آتش، دروازههایش را ویران کرده است» یا «دشمنانمان دروازههایش را سوزاندهاند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«سپس من به پادشاه پاسخ دادم»
نحمیا به این وسیله فرمانبرداری و اطاعت خود را به پادشاه نشان میدهد.
در اینجا «نظر» نشاندهنده صلاحدید یا بصیرت است. ترجمه جایگزین: «بنا بر صلاحدید شما»
«شهری که نیاکانم در خاک خفتهاند»
نحمیا تصمیم نداشت خودش تمام بازسازی را انجام دهد، بلکه میخواست رهبری این کار را به عهده داشته باشد. ترجمه جایگزین: «تا مردم و من آنرا بازسازی کنیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارت را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنا به صلاحدید خود سفارش نامههایی به من بدهید»
نام منطقهای در غرب رود فرات بود که در امتداد رودخانه جاری در شهر شوش قرار داشت .
آساف نام مردی است.
«دست مهربان خدا» نشان دهنده عنایت اوست. ترجمه جایگزین:«عنایت خدا بر من تعلق گرفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سنبلط نام یک مرد است ، و حورون نام یک طایفه است .
این مرد یک غلام آزاد شده بود که در آن زمان به عنوان مامور در استان عمون خدمت می کرد .
«شنیدند که من وارد شدم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا منظور از «دل» نحمیا اندیشه و تمایلات اوست . ترجمه جایگزین :«الهام بخش من بود» یا «مرا رهنمون ساخته بود»
«همراهم هیچ حیوانی نبود»
تعداد کمی از مردان، نحمیا را در هنگام وارسی همراهی کردند؛ ولی او در بازگویی ماجرا فقط از ضمیر اول شخص مفرد استفاده میکند، زیرا او در راس گروه قرار داشت .
«شبانگاه از مسیر دروازه وادی[ دره] بیرون رفتم»
گونهای از سگهای وحشی
احتمالا پس ماندهها و فضولات از این دروازه خارج میشد.
این عبارت را به صورت معلوم نیز می توان نوشت. ترجمه جایگزین: «دشمنان اسراییل ویران کرده بودند و دروازههای چوبی در آتش آنها منهدم شده بودند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مردانی نیز نحمیا را همراهی میکردند. ترجمه جایگزین: «پس ما رفتیم...و بازگشتیم»
«از طریق دروازه دره»
در اینجا به کسانی اشاره میشود که بعدا دیوار را بازسازی کردند. ترجمه جایگزین:« کسانی که بعدا عملیات بازسازی دیوار را انجام دادند»
در اینجا «ما» ضمیرجمع است و به همه کسانی اشاره میکند که در نحمیا ۲: ۱۶ از آنها نام برده شده است.
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین:«چگونه دشمنانمان، دروازههایش را به آتش کشیدند»
«تا بیش از این شرمسار نمانیم»
«دست مهربان خدا» نشان دهنده «عنایت» اوست . ترجمه جایگزین:«عنایت خدا شامل حال من شد»
عبارت بالا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین :«ساخت و ساز را شروع کنیم»
عبارت«دستان خود را قوی ساختند» به معنای آمادگی برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «بنابراین آنها آماده انجام این کار خوب شدند»
ایندو اسامی دو مرد می باشند . ببینید نحمیا ۲: ۱۰ را چگونه ترجمه کردهاید .
نام یک مرد است.
این سوالات بدیهی برای تمسخر نحمیا به کار رفته است . آنها را میتوان به شکل جملات اخباری نیز نوشت . ترجمه جایگزین: «شما کار احمقانه میکنید ! شما نباید علیه شاه شورش کنید!»
منظور اردشیر، شاهنشاه پارس است.
عبارت بالا یک اصطلاح است . ترجمه جایگزین :«بازسازی را شروع خواهیم کرد»
«اما شما هیچ گونه سهم یا حق قانونی و ادعای مذهبی بر اورشلیم ندارید»
1و اَلْیاشیب، رئیس كَهَنَه و برادرانش از كاهنان برخاسته، دروازه گوسفند را بنا كردند. ایشان آن را تقدیس نموده، دروازههایش را برپا نمودند و آن را تا برج میا و برج حَنَنْئیل تقدیس نمودند.2و به پهلوی او، مردان اریحا بنا كردند و به پهلوی ایشان، زكّور بن امری بنا نمود.3و پسران هَسْنَاۀ، دروازه ماهی را بنا كردند. ایشان سقف آن را ساختند و درهایش را با قفلها و پشتبندهایش برپا نمودند.4و به پهلوی ایشان، مَریمُوت بن اُوریا ابن حَقُّوص تعمیر نمود و به پهلوی ایشان، مَشُلاّم بن بَرَكِیا ابن مَشِیزَبْئیل تعمیر نمود و به پهلوی ایشان، صادوق بن بَعْنا تعمیر نمود.5و به پهلوی ایشان، تَقُوعیان تعمیر كردند، اما بزرگان ایشان گردن خود را به خدمت خداوند خویش ننهادند.6و یویاداع بن فاسیح و مَشُلاّم بن بَسُودِیا، دروازه كُهْنه را تعمیر نمودند. ایشان سقف آن را ساختند و درهایش را با قفلها و پشتبندهایش برپا نمودند.7و به پهلوی ایشان، مَلَتِیای جَبَعُونی و یادُونِ میرُونُوتی و مردان جَبَعُون و مِصْفَه آنچه را كه متعلّق به كُرسی والی ماورای نهر بود، تعمیر نمودند.8و به پهلوی ایشان، عُزّیئیل بن حَرْهایا كه از زرگران بود، تعمیر نمود و به پهلوی او حَنَنْیا كه از عطّاران بود تعمیر نمود، پس اینان اورشلیم را تا حصار عریض، مستحكم ساختند.9و به پهلوی ایشان، رَفایا ابن حُور كه رئیسِ نصفِ بلدِ اورشلیم بود، تعمیر نمود.10و به پهلوی ایشان، یدایا ابن حَرُوماف در برابر خانه خود تعمیر نمود و به پهلوی او حَطُّوش بن حَشَبْنِیا، تعمیر نمود.11و مَلْكِیا ابن حاریم و حَشُّوب بن فَحَتْ موآب، قسمت دیگر و بُرج تنورها را تعمیر نمودند.12و به پهلوی او،شَلُّوم بن هَلُّوحیش رئیسِ نصفِ بلدِ اورشلیم، او و دخترانش تعمیر نمودند.13و حانُون و ساكنان زانوح، دروازه وادی را تعمیر نمودند. ایشان آن را بنا كردند و درهایش را با قفلها و پشتبندهایش برپا نمودند و هزار ذراع حصار را تا دروازه خاكروبه.14و مَلْكیا اَبن رَكاب رئیس بلدِ بیتهَكّارِیم، دروازه خاكروبه را تعمیر نمود. او آن را بنا كرد و درهایش را با قفلها و پشتبندهایش برپا نمود.15و شَلُّون بن كُلْخُوْزه رئیس بلد مِصْفَه، دروازه چشمه را تعمیر نمود. او آن را بنا كرده، سقف آن را ساخت و درهایش را با قفلها و پشتبندهایش برپا نمود و حصار بَرْكَه شَلَحْ را نزد باغ پادشاه نیز تا زینهای كه از شهر داود فرود میآمد.16و بعد از او نَحَمِیا ابن عَزْبُوق رئیسِ نصفِ بلدِ بیتصور، تا برابر مقبره داود و تا بِرْكَه مصنوعه و تا بیت جبّاران را تعمیر نمود.17و بعد از او لاویان، رَحُوْم بن بانی تعمیر نمود و به پهلوی او حَشَبْیا رئیسِ نصفِ بلدِ قَعیلَه در حصّه خود تعمیر نمود.18و بعد از او برادران ایشان، بَوّای ابن حیناداد، رئیسِ نصفِ بلدِ قَعیلَه تعمیر نمود.19و به پهلوی او، عازَرْ بن یشُوع رئیس مِصْفَه قسمت دیگر را در برابر فراز سلاحخانه نزد زاویه، تعمیر نمود.20و بعد از او باروك بن زَبّای، به صمیم قلب قسمت دیگر را از زاویه تا دروازه اَلْیاشیب، رئیس كَهَنَه تعمیر نمود.21و بعد از او مَریمُوت بن اوریا ابن هَقُّوص قسمت دیگر را از در خانه الیاشیب تا آخر خانه اَلْیاشیب، تعمیر نمود.22و بعد از او كاهنان، از اهل غُوْر تعمیر نمودند.23و بعد از ایشان، بنیامین و حَشُّوب در برابر خانه خود تعمیر نمودند. و بعد از ایشان، عَزریا ابن مَعَسْیا ابن عَنَنْیا به جانب خانه خود تعمیر نمود.24و بعد از او، بنّوی ابن حینادادقسمت دیگر را از خانه عَزَرْیا تا زاویه و تا برجش تعمیر نمود.25و فالال بن اوزای از برابر زاویه و برجی كه از خانه فوقانی پادشاه خارج و نزد زندانخانه است، تعمیر نمود. و بعد از او فدایا ابن فَرْعُوش،26و نَتِینیم، در عُوفَل تا برابر دروازه آب بسوی مشرق و برج خارجی، ساكن بودند.27و بعد از او، تَقُّوعیان قسمت دیگر را از برابر برج خارجی بزرگ تا حصار عُوفَل تعمیر نمودند.28و كاهنان، هر كدام در برابر خانه خود از بالای دروازه اسبان تعمیر نمودند.29و بعد از ایشان صادوق بن اِمّیر در برابر خانه خود تعمیر نمود و بعد از او شَمَعْیا ابن شَكَنْیا كه مستحفظ دروازه شرقی بود، تعمیر نمود.30و بعد از او حَنَنْیا ابن شَلَمْیا و حانُون پسر ششم صالاف، قسمت دیگر را تعمیر نمودند و بعد از ایشان مَشُلاّم بن بَرَكِیا در برابر مسكن خود، تعمیر نمود.31و بعد او از مَلْكِیا كه یكی از زرگران بود، تا خانههای نَتِینْیم و تجّار را در برابر دروازه مفقاد تا بالاخانه برج، تعمیر نمود.32و میان بالاخانه برج و دروازه گوسفند را زرگران و تاجران، تعمیر نمودند.
کاهنان در بازسازی شهر نقش داشتند. در حالت عادی کاهنان از انجام چنین اموری مستثنی بودند. از آن جایی که کاهنان در این امر شرکت کردند، بازسازی شهر کاری مقدس و برای یهوه تلقی میشد.
تمامی افراد درامر بازسازی شرکت کردند. بسیاری از نامها بدین دلیل ذکر شدهاند که همکاری بین خانوادههای مختلف را مورد تاکید قرار دهد. هر کدام از آنها بخشی از بازسازی دیوار را بر عهده گرفتند.
«سپس الیاشیپ کاهن اعظم با برادران کاهن دیگرش جلو آمدند»
نام شخصی است
برج ۱۰۰»
این نام یک برج است که احتمالا از شخصی به همین اسم گرفته شده است.
نام یک مرد است .
این یعنی که این مردان اهل اریحا بودند. ترجمه جایگزین: «مردانی از اریحا»
نام مرد است.
«درها نصب شدند» یا «درها در جای خود قرار گرفتند»
«قفلها و پشت بندهایش» این قفلها امنیت دروازه را تامین میکردند.
اینها اسامی مردان هستند.
عبارات بالا به بازسازی دیوار اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «مریموت بخش دیگر دیوار را بازسازی کرد.... مشلام دیوار را نوسازی کرد .... صادوق دیوار را مرمت کرد»
این عبارات به نوسازی دیوار مربوط میشوند. ترجمه جایگزین:« تقوعیان دیوار را بازسازی کردند»
آنها مردم شهر تقوع بودند .
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین :«سرپرستانشان به آنها امر میکردند که کارها را به انجام برسانند»[متن انگلیسی به احتمال اشتباه است و در فارسی به شکل دیگری است]
(See:
تمامی اینها نامهای مردان است.
«درهایش را نصب کردند» یا «درهایش را در جای خود قرار دادند؛
«قفلها و پشت بندهایش» این قفلها امنیت دروازهها را تامین میکردند .
اینها اسامی مردان است.
اسامی بالا، نامهای دو طایفه هستند .
نام دو مکان هستند.
این منطقه در غرب رود فرات در امتداد رودخانه جاری در شوش قرار داشت. به ترجمه خودتان در نحمیا ۲: ۷ مراجعه کنید.
اینها اسامی تعدادی از مردان هستند.
زرگر شخصی است که جواهرات و دیگر زیورآلات طلایی را میسازد .
این عبارتها مربوط به بازسازی دیوار اشاره دارد . ترجمه جایگزین:«زرگرها دیوار را بازسازی کردند»
حننیا نیز در بازسازی دیوار شرکت کرد. ترجمه جایگزین:« در کنار او حننیا عطار نیز دیوار را مرمت کرد»
مواد مایعی که مردم به منظور خوشبو شدن مقدار کمی از آن را بر بدن خود میزنند.
این دو اسامی دو تن از مردان هستند.
حور دیوار را مرمت کرد. ترجمه جایگزین: «حور دیوار را بازسازی کرد»
حاکم یا متولی
«نیم» به معنی یک بخش از دو قسمت مساوی است.
اینها اسامی تعدادی از مردان هستند.
عبارات بالا به بازسازی حصار شهر اشاره دارد. ترجمه جایگزین:«حروماف دیوار را مرمت کرد...حشبینیا حصار را بازسازی کرد»
اینها اسامی تعدادی از مردان هستند.
این عبارت به بازسازی حصار شهر مربوط میشود. ترجمه جایگزین:« بخش دیگری از دیوار را مرمت کردند»
اینها اسامی دو تن از مردان هستند.
این عبارت به بازسازی دیوار اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«بخشی دیگر از دیوار را مرمت کرد... همراه با دخترانش حصار را مرمت کرد»
شلوم متولی بود و نه هلوحیش.
حاکم یا متولی. به ترجمه ی خود در رجوع کنید.
«نیم» به معنی یک بخش از دو قسمت مساوی است.
نام مردی است.
ساکنان منطقه زانوح.
نام یک منطقه یا محل است.
«دروازه دره» یا «دروازهای که به دره منتهی می شود» سعی کنید آن را به صورت اسم به کار ببرید و نه توصیفی.
«درهایش را نصب کردند» یا «درهایش را بر جای خود قرار دادند»
«قفلها و پشت بندهایش» آنها باعث امنیت دروازهها میشدند.
آنها بخشی از دیوار بین دروازه دره تا دروازه خاکروبه را تعمیر کردند. ترجمه جایگزین:«آنها هزارذراع از دیوار مابین دروازه دره تا دروازه خاکروبه را بازسازی کردند»
واضح است که آنها بخشی از حصار شهر اورشلیم را بازسازی کردند. ترجمه جایگزین :«آنها هزار ذراع از دیوار را بازسازی کردند» یا «آنها هزار ذراع دیگر از دیوار را در امتداد دروازه دره مرمت کردند»
«۱۰۰۰ذراع؛ البته این متراژ را میتوان براساس سیستم اندازه گیری مدرن نیز نوشت . ترجمه جایگزین:«۴۶۰ متر»
احتمالا آشغالها و مواد زاید از طریق این دروازه به بیرون شهر منتقل میگشت. سعی کنید این عبارت را به صورت اسم و نه توصیفی ترجمه کنید.
اسامی دو تن از مردان است.
ملکیا فرماندار بود، نه پدرش رکاب .
حاکم یا متولی. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۹ توجه کنید.
بیت هکاریم نام یک منطقه است.
او درهایش را نصب کرد» یا «او درهایش را در جای خود قرار داد»
قفلها و پشت بندهایش» اینها امنیت دروازهها تامین میکردند.
این دو نام دو مرد هستند.
شلون فرماندار بود، نه پدرش کلخوزه.
این عبارت مرتبط با حصار کنار دروازه چشمه است. ترجمه جایگزین: «دیواری که دروازه چشمه را احاطه کرده بود»
نحمیا نام یک مرد است.
نحمیا متولی بود نه پدرش غربوق.
نحمیا نامبرده در بالا با نحمیای نویسنده این کتاب متفاوت است.
حاکم یا متولی. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۹ رجوع کنید.
«نیم» منظور یک بخش از دو قسمت مساوی منطقه است.
نام یک منطقه است.
این عبارات به بازسازی دیوار مرتبط می شود. ترجمه جایگزین:«دیوار بر فراز آن منطقه بازسازی شد»
سلحشوران»
نامهای سه مرد هستند.
نام یک منطقه است.
این عبارات مربوط بازسازی دیوار است. ترجمه جایگزین: «لاویان حصار را بازسازی کردند»
«نماینگر منطقه او است» یا «از سوی منطقه او»
این کلمات به بازسازی دیوار مربوط میشود. ترجمه جایگزین: «بعد از او برادران ایشان دیوار را بازسازی کردند»
پس از او»
اسامی دو مرد هستند.
بوای فرماندار بود، نه پدرش حیناداد
نام یک منطقه است.
این کلمات به ترمیم دیوار اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «بخش دیگری از حصار بازسازی شد»
نامهای دو مرد هستند.
نام یک منطقه است.
رئیس عازر فرماندار بود، نه پدرش یشوع.
در برابر پلکان شیب صعودی منتهی به اسلحه خانه»
محلی که اسلحهها در آنجا نگهداری میشوند
« پس از او»
اینها اسامی تعدادی از مردان است .
این عبارت به بازسازی دیوار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بخش دیگر دیوار مرمت شد»
اسامی سه تن از مردان هستند.
این عبارت به بازسازی دیوار اشاره میکند .ترجمه جایگزین: «ساکنان حومه اورشلیم دیوار را تعمیر کردند»
این عبارات به بازسازی دیوار اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: « بنیامین و حشوب دیوار را بازسازی کردند ... عزریا ... دیوار را مرمت کرد»
اینها اسامی تعدادی از مردان هستند.
پس از آنها»
روبروی خانه خودشان»
این عبارت به بازسازی دیوار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بنوی... دیوار را بازسازی کرد»
اینها اسامی دو مرد هستند.
«پس از او»
این عبارات به مرمت حصار اشاره میکنند . ترجمه جایگزین: «فالال... دیوار را بازسازی کرد...فرعوش دیوار را مرمت کرد»
اینها اسامی چند تن از مردان است.
برجی که قد علم کرده بود»
قصر فوقانی رهبر اسراییل»
محلی که نگهبانان قرار داشتند.
«پس از او»
این کلمات به بازسازی دیوار اشاره میکنند . ترجمه جایگزین: «خدمتگزاران ..دیوار را مرمت کردند»
نام یک محل است .
در مقابل دروازه آب»
«برج بلند» عبارت ؛برج خارجی[ پیش آمده] به معنای برج بلندی است که مرتفعتر از دیوار بود»
این عبارات به بازسازی دیوار اشاره دارند . ترجمه جایگزین: «تقوعیان بخش دیگری از دیوار را بازسازی کردند»
اهالی شهر تقوع را گویند. به ترجمه خودتان در نحمیا ۳: ۵ رجوع کنید.
« برج بلند.» عبارت « برج پیشآمده» به معنای برج بلندی است که از دیوار بلندتر است . احتمالا این عبارت به همان برجی که در آیه ۲۶ آمده اشاره می کند .
این کلمات به بازسازی دیوار اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «کاهنان دیوار را مرمت کردند»
کلمه « بالا» در اینجا به این منظور به کار برده شده است که خانههای کاهنان، بالاتر از سطح دروازه اسب قرار داشت .
«در مقابل خانه خودش»
این عبارات به بازسازی دیوار اشاره میکند . ترجمه جایگزین: «بخشی از دیوار مرمت شد... دروازه شرقی دیوار بازسازی شد»
پس از آنها»
اسامی تعدادی از مردان است .
شمعیا نگهبان دروازه شرقی بود نه شکنیا .
«شخصی که محافظ دروازه شرقی بود ؛ یا « شخصی که دروازه شرقی را باز و بسته میکرد»
این عبارات به بازسازی دیوار اشاره دارد . ترجمه جایگزین: «کاهنان دیوار را مرمت کردند... بخشی از دیوار مرمت شد ... دروازه شرقی دیوار بازسازی شد ... بخش دیگر دیوار بازسازی شد ... دیوار مقابل بازسازی شد»
پس از او»
اینها اسامی تعدادی از مردان است .
پسر ۶» یا «پسر شماره ۶»
«روبروی اتاقهایی که در آنها زندگی میکردند» . کلمه «خود» به مشلام اشاره میکند .
بعد از او»
نام یک مرد است .
زرگر شخصی است که جواهر و زیور آلات طلا میسازد .
این کلمات به بازسازی دیوار اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «دیوار تا جنب خانهها بازسازی شد»
«فروشندگان» یا «معامله کنندگان»
اتاقهای فوقانی که در آن اقامت داشتند .
این کلمات به بازسازی دیوار اشاره میکند . ترجمه جایگزین: «بازرگانان دیوار را مرمت کردند»
این نام یک راه ورودی در دیوار است.
1و هنگامی كه سَنْبَلَّط شنید كه ما به بنای حصار مشغول هستیم، خشمش افروخته شده، بسیار غضبناك گردید و یهودیان را استهزا نمود.2و در حضور برادرانش و لشكر سامره متكلّم شده، گفت: «این یهودیانِ ضعیف چه میكنند؟ آیا (شهر را) برای خود مستحكم خواهند ساخت و قربانی خواهند گذرانید و در یك روز كار را به انجام خواهند رسانید؟ و سنگها از تودههای خاكروبه، زنده خواهند ساخت؟ و حال آنكه سوخته شده است.»3و طُوبیایعَمُّونی كه نزد او بود گفت: «اگر شغالی نیز بر آنچه ایشان بنا میكنند بالا رود، حصار سنگی ایشان را منهدم خواهد ساخت!»4ای خدای ما بشنو، زیرا كه خوار شدهایم و ملامت ایشان را بسر ایشان برگردان و ایشان را در زمین اسیری، به تاراج تسلیم كن.5و عصیان ایشان را مستور منما و گناه ایشان را از حضور خود محو مساز زیرا كه خشم تو را پیش روی بنّایان به هیجان آوردهاند.6پس حصار را بنا نمودیم و تمامی حصار تا نصف بلندیاش بهم پیوست، زیرا كه دل قوم در كار بود.7و چون سَنْبَلَّط و طُوبیا و اعراب و عَمُّونیان و اَشْدُوْدیان شنیدند كه مرمّت حصار اورشلیم پیش رفته است و شكافهایش بسته میشود، آنگاه خشم ایشان به شدّت افروخته شد.8و جمیع ایشان توطئه نمودند كه بیایند و با اورشلیم جنگ نمایند و به آن ضرر برسانند.9پس نزد خدای خود دعا نمودیم و از ترس ایشان روز و شب پاسبانان در مقابل ایشان قرار دادیم.10و یهودیان گفتند كه «قوّت حمّالان تلف شده است و هوار بسیار است كه نمیتوانیم حصار را بنا نماییم.»11و دشمنان ما میگفتند: «آگاه نخواهند شد و نخواهند فهمید، تا ما در میان ایشان داخل شده، ایشان را بكشیم و كار را تمام نماییم.»12و واقع شد كه یهودیانی كه نزد ایشان ساكن بودند آمده، ده مرتبه به ما گفتند: «چون شما برگردید، ایشان از هر طرف بر ما (حمله خواهند آورد).»13پس قوم را در جایهای پست، در عقب حصار و بر مكانهای خالی تعیین نمودم و ایشان را برحسب قبایل ایشان، با شمشیرها و نیزهها و كمانهای ایشان قرار دادم.14پس نظر كرده،برخاستم و به بزرگان و سروران و بقیه قوم گفتم: «از ایشان مترسید، بلكه خداوند عظیم و مَهیب را بیاد آورید و به جهت برادران و پسران و دختران و زنان و خانههای خود جنگ نمایید.»15و چون دشمنان ما شنیدند كه ما آگاه شدهایم و خدا مشورت ایشان را باطل كرده است، آنگاه جمیع ما هر كس به كار خود به حصار برگشتیم.16و از آن روز به بعد، نصف بندگان من به كار مشغول میبودند و نصف دیگر ایشان، نیزهها و سپرها و كمانها و زرهها را میگرفتند و سروران در عقب تمام خاندان یهودا میبودند.17و آنانی كه حصار را بنا میكردند و آنانی كه بار میبردند و عملهها، هر كدام به یك دست كار میكردند و به دست دیگر اسلحه میگرفتند.18و بنّایان هر كدام شمشیر بر كمر خود بسته، بنّایی میكردند و كَرِنّانواز نزد من ایستاده بود.19و به بزرگان و سروران و بقیه قوم گفتم: «كارْ بسیار وسیع است و ما بر حصار متفّرق و از یكدیگر دور میباشیم.20پس هر جا كه آواز كَرِنّا را بشنوید در آنجا نزد ما جمع شوید و خدای ما برای ما جنگ خواهد نمود.»21پس به كار مشغول شدیم و نصف ایشان از طلوع فجر تا بیرون آمدن ستارگان، نیزهها را میگرفتند.22و هم در آن وقت به قوم گفتم: «هر كس با بندگانش در اورشلیم منزل كند تا در شب برای ما پاسبانی نماید و در روز به كار بپردازد.»23و من و برادران و خادمان من و پاسبانی كه در عقب من میبودند، هیچكدام رخت خود را نكندیم و هر كس با اسلحه خود به آب میرفت.
تعهد[وقف شدگی]
مردم چنان به بازسازی دیوار[حصار] متعهد بودند که اسلحههای خود را آماده رزم در کنارشان قرار داده بودند. آنها حتی هنگامی که در خطر حمله بودند، همچنان به خداوند[یهوه] اتکا و توکل میکردند.
سوالات بدیهی
سنبلط از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا به آن واسطه شدت خشم خود بر ضدا اسرائیلیان را نشان دهد.
در اینجا نحمیا از کلمه «هنگامی[اینک]» استفاده میکند تا بخش جدید از داستان را نشانگذاری کند.
نام یک مرد است. به چگونگی ترجمه خودتان در نحمیا ۲: ۱۰ رجوع کنید.
See:
اینجا «این» به مطلع بودنِ سنبلط از بازسازی دیوار توسط یهودیان اشاره دارد. خشم سنبلط به آتش افروخته و سوزان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «او بسیار غضبناک شد» یا «بسیار خشمگین شد»
«در حضور سپاهیانش» یا «در حضور مردان قبیلهاش»
سنبلط با طرح این سوالات یهودیان را به سخره میگیرد. این جملات را میتوان در قالب جملات خبری نوشت. ترجمه جایگزین «این یهودیان عاجز نمیتوانند کاری را به انجام برسانند. آنها هرگز نخواهند توانست شهرشان را بازسازی کنند. آنها هیچ قربانی پیشکش نخواهند کرد. آنها کار را یک روزه به پایان نخواهند رسانید»
See:
«یهودیان ضعیف»
اینجا با بیان اینکه آنها نمیتوانند کار را در یک روز تمام کنند در واقع به ناتوانی آنها در سریعاً به پایان رساندن کار اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «به سرعت»
See:
سنبلط از طرح این سوالات برای به سخره گرفتن یهودیان استفاده میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها نخواهند توانست از کپههای سوخته آوار، سنگ بنا تولید کنند»
اینجا به نحوی در مورد مردمی که شهر را بازسازی کردهاند سخن گفته شده که گویی به آن جان دوباره بخشیدند. ترجمه جایگزین: «شهر را بازسازی میکنند و دیوارهایش را از سنگهای بیمصرف سوخته که به آوار تبدیل شده بود دوباره بنا میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از کپههای آوار که کسی آنها را سوزانده بود»
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۲: ۱۰ رجوع کنید.
سنبلط دیوار را مسخره میکند و با اغراق میگوید که حتی یک روباه میتواند دیوار را خراب کند. ترجمه جایگزین: «دیواری که آنها میسازند چنان ضعیف است که بالا رفتن یک روباه کوچک از آن هم باعث ریزش آن خواهد شد»
نحمیا دعای خود به درگاه خدا را شروع میکند.
اینجا کلمه «ما» به یهودیان اشاره میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بشنو، خدای ما، چون دشمنانمان ما را تحقیر میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین : «بگذار...تا دشمنانشان انها را غارت کنند»
See:
کلمه «ملامت» به توهینهای طوبیا و سنبلط اشاره میکند و «سر» به خود آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طعنههایشان را به خودشان بازگردان» یا «بگذار تحقیرهایشان باعث تمسخر خودشان شود»
نحمیا همچنان دعای خود که در آیه ۴ آغاز شده را ادامه میدهد.
نحمیا دعایی را که با کلمات «ای خدای ما بشنو» در آیه چهارم آغاز کرده، ادامه میدهد. شما میتوانید این دعا را در قالب نقل قولی مستقیم بیان کنید. «سپس دعا کردم که 'بشنو،ای خدای ما... آنها زندانیاند. خشم بنایان را...نپوشان»
اینجا به نحوی از بخشش گناهان شخص سخن گفته شده که گویی گناهان او جسمی هستند که میتوان آنها را مخفی کرد. ترجمه جایگزین: «نبخش»
See:
اینجا به نحوی از فراموش شدن گناه شخص سخن گفته شده که چیزی مکتوب است و میتوان آن را پاک کرد. ترجمه جایگزین: «گناهانشان را فراموش نکن»
آنها بنایان را عصبانی کردهاند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«سپس ما دیوار را بازسازی کردیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس دیوارها را به هم رساندیم و این نیمی از کل ارتفاع آن بود»
«نصف» یک بخش از دو قسمت مساوی است.
اینجا به نحوی از خشمگین بودن این اشخاص سخن گفته شده که گویی خشم آنها چیزی است که آنها را از درون میسوزاند. ترجمه جایگزین : «خیلی عصبانی شدند» یا «آنها غضبناک شدند»
اینجا مقصود از «اورشلیم» کسانی است که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «علیه ساکنین اورشلیم»
دور دیوار شهر مردانی برای مراقبت از شهر قرار دادیم»
«هوار» سنگهای سوخته یا سنگهای شکسته یا سنگهای بلا استفاده است.
«آنها تا وقتی که کنار آنها نرسیدهایم، آمدن ما را متوجه نخواهند شد»
این قسمت به جهات بسیار اشاره دارد. کلمه «هر» مبالغه و به معنای «فراوان» است. ترجمه جایگزین: «از جهات بسیار»
ده مرتبه با ما صحبت کردند
اینجا مقصود از عدد ۱۰، «تعداد فراوان» است. ترجمه جایگزین: «به دفعات فراوان با ما صحبت کردند»
«نقاط آسیب پذیر»
این عبارت به چندین نفر از اعضای یک خانواده اشاره دارد و احتمالاً زنان و کودکان را شامل نمیشود. ترجمه جایگزین: «از هر خانواده کسانی را...قرار دادم»
عبارت «به یاد آوردن» به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «خداوند را به خاطر بیاور»
«اتفاق افتاد» [در فارسی انجام نشده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما از نقشههایشان آگاه شدیم»
مردان جوانم کار کردند»
نصف» به معنی یک قسمت از دو بخش مساوی است.
See:
رهبران خود را عقبتر از همه مردم قرار دادند»
این یک مبالغه است. آنها همیشه با یک دست کار نمیکردند ولی همیشه با خود سلاح حمل میکردند و آماده حفاظت از خود و اطرافیانشان بودند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شناسه مستتر فاعلی به نحمیا اشاره دارد.
این کلمات به رهبرانی که در نحمیا ۴: ۱۶ آمدهاند، اشاره دارد.
کلمه «وسیع» به معنای «در مقیاس وسیع» یا «عظیم» است.
این کلمه به کسی که در شیپور میدمد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که در شیپور میدمد»
کلمه «نصف» به یک قسمت از دو قسمت مساوی اشاره دارد.
عبارت بالا به یک روز کامل و زمانی که هوا هنوز روشن است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از اولین نور صبحگاهی تا آغاز شب» [از نخستین شفق تا آغاز شب]
«طلوع فجر» به زمانی اشاره دارد که خورشید طلوع میکند. اینجا به نحوی از طلوع خورشید سخن گفته شده که گویی «فجر[سحر]» بر میخیزد. ترجمه جایگزین: «طلوع خورشید» یا «شفق[سحر]» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«در اورشلیم» [در فارسی انجام شده]
لباسهایمان را از تن در نیاوردیم»
1و قوم و زنان ایشان، بر برادران یهود خود فریاد عظیمی برآوردند.2و بعضی از ایشان گفتند كه «ما و پسران و دختران ما بسیاریم. پس گندم بگیریم تا بخوریم و زنده بمانیم.»3و بعضی گفتند: «مزرعهها و تاكستانها و خانههای خود را گرو میدهیم تا به سبب قحط، گندم بگیریم.»4و بعضی گفتند كه «نقره را به عوض مزرعهها و تاكستانهای خود برای جزیه پادشاه قرض گرفتیم.5و حال جسد ما مثل جسدهای برادران ماست و پسران ما مثل پسران ایشان؛ و اینك ما پسران و دختران خود را به بندگی میسپاریم و بعضی از دختران ما كنیز شدهاند؛ و در دست ما هیچ استطاعتی نیست زیرا كه مزرعهها و تاكستانهای ما از آن دیگران شده است.»6پس چون فریاد ایشان و این سخنان را شنیدم بسیار غضبناك شدم.7و با دل خود مشورت كرده، بزرگان و سروران را عَتاب نمودم و به ایشان گفتم: «شما هر كس از برادر خود ربا میگیرید!» و جماعتی عظیم به ضّد ایشان جمع نمودم.8و به ایشان گفتم: «ما برادران یهود خود را كه به امّتها فروخته شدهاند، حتّیالمقدور فدیه كردهایم. و آیا شما برادران خود را میفروشید و آیا میشود كه ایشان به ما فروخته شوند؟» پس خاموش شده، جوابی نیافتند.9و گفتم: «كاری كه شما میكنید، خوب نیست. آیا نمیباید شما به سبب ملامت امّتهایی كه دشمن ما میباشند، در ترس خدایما سلوك نمایید؟10و نیز من و برادران و بندگانم نقره و غلّه به ایشان قرض دادهایم. پس سزاوار است كه این ربا را ترك نماییم.11و الا´ن امروز مزرعهها و تاكستانها و باغات زیتون و خانههای ایشان و صد یك از نقره و غلّه و عصیر انگور و روغن كه بر ایشان نهادهاید، به ایشان ردّ كنید.»12پس جواب دادند كه «ردّ خواهیم كرد و از ایشان مطالبه نخواهیم نمود و چنانكه تو فرمودی به عمل خواهیم آورد.» آنگاه كاهنان را خوانده، به ایشان قَسَم دادم كه بروفق این كلام رفتار نمایند.13پس دامن خود را تكانیده گفتم: «خدا هر كس را كه این كلام را ثابت ننماید، از خانه و كسبش چنین بتكاند و به این قَسَم تكانیده و خالی بشود.» پس تمامی جماعت گفتند آمین و خداوند را تسبیح خواندند و قوم برحسب این كلام عمل نمودند.14و نیز از روزی كه به والی بودن زمین یهوه مأمور شدم، یعنی از سال بیستم تا سال سی و دوّمِ اَرْتَحْشَسْتا پادشاه، كه دوازده سال بود من و برادرانم وظیفه والیگری را نخوردیم.15اما والیان اوّل كه قبل از من بودند، بر قوم بار سنگین نهاده، علاوه بر چهل مثقال نقره، نان و شراب نیز از ایشان میگرفتند و خادمان ایشان بر قوم حكمرانی میكردند. لیكن من به سبب ترس خدا چنین نكردم.16و من نیز در ساختن حصار مشغول میبودم و هیچ مزرعه نخریدیم و همه بندگان من در آنجا به كار جمع بودند.17و صد و پنجاه نفر از یهودیان و سروران، سوای آنانی كه از امّتهای مجاور ما نزد ما میآمدند، بر سفره من خوراك میخوردند.18و آنچه برای هر روز مهیا میشد، یك گاو و شش گوسفند پرواری میبود و مرغها نیز برای من حاضر میكردند؛ و هر ده روزمقداری كثیر از هر گونه شراب. اما معهذا وظیفه والیگری را نطلبیدم زیرا كه بندگی سخت بر این قوم میبود.19ای خدایم موافق هر آنچه به این قوم عمل نمودم، مرا به نیكویی یاد آور.
برابری
ثروتمندان، دارایی خود را از جیب فقرا کسب میکردند. آنها با گرفتن سود پول، به فقرا ظلم کردند. نحمیا میخواست با همه منصفانه رفتار کند، بنابراین از آنها مالیات نمیگرفت. این باب همچنین تاکید میکند که به بردگی کشیدن یهودیان هم ایمانْ ، کاری اشتباه است.
فرماندار[والی]
نحمیا در اورشلیم نماینده و رهبر حکومتی بود. اورشلیم استقلال قابل توجهی داشت اما با این حال تحت نفوذ و اقتدار پادشاه پارسی بود. کلمه «والی» منعکس کننده چنین انگارهای است، ولی در ترجمه میتوان کلمات مختلف دیگری را به کار برد.
کارگران مشغول کار بر بازسازی دیوار بودند، بنابراین وقت کافی برای خرید و یا تولید موادغذایی برای خانواده خود نداشتند. معنای کامل این عبارت را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
این قسمت به مردانی اشاره دارد که بر دیوار کار میکردند.
کلمه «فریاد» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با صدای بلند فریاد کشیدند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«باید گرو بگذاریم» یا «باید به عنوان گرو واگذار کنیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یهودیان در این قسمت به طور ضمنی اشاره میکنند که از یک تبار[ذریت] و حائز اهمیتی مشابه هستند. معنی این عبارت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «در عین حال خانوادههای ما مثل خانوادههای یهودی دیگر نیز یهودی هستند و فرزندانمان برای ما مهم هستند، درست مثل فرزندان آنها که برای آنها حائز اهمیت هستند»
این اصطلاح به خانواده آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طایفه ما»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما اکنون نیز برخی از دخترانمان را به کنیزی[بردگی] فروختهایم»
آن مردان نمیتوانند با کسب درآمد، نیاز خانواده خود را تامین کنند؛ چون زمینها و تاکستانهایشان در تملک آنها نیستند. معنی کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «اما قادر به تغییر این اوضاع نیستیم، چون اکنون مردان دیگری کشتزارها و تاکستانهایی را که به آن واسطه نیاز خود را رفع میکردیم در اختیار دارند»
این اصطلاح یعنی آنها منبعی ندارند تا کاری انجام دهند. ترجمه جایگزین: «ما ناتوانیم»
کلمه «فریاد» را میتوان در قالب فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که...بر آمدن فریاد آنها را شنیدم»
همه یهودیان میدانستند که گرفتن سود از یهودی دیگر خلاف شریعت است. معنی کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «همه شما از برادرانتان ربا میگیرید و چنین عملی خلاف شریعت است»
این به آن معناست که او گروهی عظیم را گرد آورد و اتهاماتی را بر ضد آنها اعلام کرد. معنای این جمله را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «جمعیت عظیمی را جمع کردم و اتهاماتی را بر ضد آنها اعلام کردم» یا «جلوی جمعیتی آنها را به محاکمه کشیدم»
این بدان معناست که آنها اعضای خانواده خود، اعم از زن و مرد را به دیگر یهودیان میفروشند تا بنده[برده] آنها باشند. معنای کامل این قسمت را میتوان روشن کرد. ترجمه جایگزین: «شما اکنون مردم خود را به بردگی فروختید تا بنده[برده] دیگر یهودیان باشند و خریداران نیز احتمالاً آنها را به ما خواهند فروخت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مردم را به عنوان برده به دیگر ملتها[امتها] فروختند»
شناسه مستتر فاعلی به نحمیا اشاره دارد.
کلمه «شما» به سران[اشراف] یهودی اشاره دارد.
نحمیا با استفاده از این پرسش بدیهی اشراف[روسا] را استهزا میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید در ترس خدا گام بردارید تا از مورد تمسخر قرار گرفتن توسط ملتهای متخاصم جلوگیری کنید»[باید در ترس خدا سالک باشید تا مانع تمسخر ملتهایی که دشمن شما هستند شوید]
این یک اصطلاح است. کلمه «سلوک نمودن» به رفتار و نحوه زندگی شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به نحوی زندگی کن که خدا را حرمت نهی»[به طریقی زندگی کن که خدا را جلال دهی]
کلمه «ملامت» به معنی «ریشخند کردن» یا «تمسخر» است و آنرا میتوان در قالب فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از تمسخر شدن توسط امتهای دشمن» یا «از استهزای امتهای متخاصم»
قرض دادن یا دادن چیزی به کسی و باز پس گرفتن آن.
منظور پول، غذا یا اموالی است که یک نفر به دیگری قرض میدهد تا بدهی خود را پرداخت کند. قرض گیرنده بدهکار قرضدهنده خواهد بود.
بخشی از ارزش وام که وام گیرنده به عنوان سود پرداخت میکند.
«شما آنها را موظف کردید[به حساب آنها نوشتهاید]» یا «آنها را مجبور به پرداخت کردید»
شناسه مستتر فاعلی به رهبران یهودی اشاره دارد.
رهبران یهودی میگویند پولی را که از یهودیان فقیرتر به عنوان سود گرفتهاند، پس خواهند داد.
کلمه «ایشان» به رهبران یهودی اشاره دارد.
شناسه مستتر فاعلی به نحمیا اشاره دارد.
«جیبهای ردایم را تکاندم.» سوگندها در بسیاری از موارد در عهد عتیق بصورت فیزیکی نمایش داده میشدند تا شاهدی بر عهد و پیمان بسته شده باشد. نحمیا اتفاقی را که در صورت شکسته شدن عهد توسط رهبران یهودی برای آنها رخ خواهد داد، نشان داد.
نحمیا در این قسمت به نحوی از اینکه خدا دارایی شخص را از او میگیرد سخن گفته که گویی خدا با تکان دادن آن شخص، همانطور که نحمیا ردای خود را تکان داد، آن شخص را از خانهاش بیرون میاندازد و داراییاش را از او میگیرد. ترجمه جایگزین: «خدا تمامی اموال و خانه کسانی را که پیمان او را نگه نداشتند، از آنها بگیرد، درست همان طوری که من چین و شکن ردای خود را تکاندم»
شناسه مستتر فاعلی به نحمیا
«از سال ۲۰ام تا سال ۳۲ام»
«اَرْتَحْشَسْتا پادشاه بود» [اردشیر پادشاه بود]
«۱۲ سال» یا «در مدت ۱۲ سال.» نحمیا با تکرار تعداد آن سالها تاکید میکند که آن کارها را مدام در زمان والیگری خود انجام میداد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «غذایی که برای والی آماده میشد را نخوردیم»
روزانه برای هر کدامشان»
والیان قبلی» یا «والیان گذشته.» نحمیا اولین والی یهودا نبود. .
۴۰ مثقال[شکل]» یا «۴۰ سکه نقره»
«ولی از ترس خدا سهم غذایم را نگرفتم» یا «ولی سهم غذایم را نگرفتم زیرا از خدا میترسیدم»
شناسه مستتر فاعلی به نحمیا اشاره دارد.
شناسه مستتر فاعلی به نحمیا و بندگانش[خدمتکارانش] اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام بندگانم را آنجا جمع کردم»
برای کار کردن به روی دیوار»
صد و پنجاه مرد»
نحمیا مسئولیت فراهم کردن غذا برای تمامی این افراد را بر عهده داشت. معنای این قسمت را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «همچنین من هر روز مسئولیت غذا دادن به ۱۵۰ نفر از یهودیان و مقاماتی که بر سر سفرهام بودند را به عهده داشتم و همچنین به ملاقات کنندگانی[مسافرانی][بازدیدکنندگانی] که از کشورهای مجاور میآمدند نیز غذا میدادیم»
این عبارت به معنی میز فرماندار[والی] است. این میزی همگانی برای اجتماعات و بحث در مورد موضوعات مختلف بود.
رهبران دولتی
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر روز به بندگانم میگفتم تا آماده کنند» یا «هرروز به بندگانم میگفتم تا از...به ما غذا دهند»
۶ انتخاب...ده روز»
شراب کافی برای همه»
«اما با این حال حق غذای والی را نطلبیدم»
عبارت بالا یک اصطلاح و درخواستی است از خداوند تا به او فکر کرده و او را به خاطر داشته باشد. ترجمه جایگزین: «مرا به یاد آور»
این اصطلاح برای درخواست کردن پاداش از پادشاه به کار رفته است. او در این قسمت در ازای نیکوییهای خود به مردم طلب پاداش میکند. ترجمه جایگزین: «به من پاداشی بده» یا «باعث نیکویی برای من شو»
1و چون سَنْبَلَّط و طُوبیا و جَشَم عربی و سایر دشمنان ما شنیدند كه حصار را بنا كردهام و هیچ رخنهای در آن باقی نمانده است، با آنكه درهای دروازههایش را هنوز برپا ننموده بودم،2سَنْبَلَّط و جَشَم نزد من فرستاده، گفتند: «بیا تا در یكی از دهات بیابان اونو ملاقات كنیم.» اما ایشان قصد ضرر من داشتند.3پس قاصدان نزد ایشان فرستاده گفتم: «من در مهمّ عظیمی مشغولم و نمیتوانم فرود آیم، چرا كار حینی كه من آن را ترك كرده، نزد شما فرود آیم به تعویق افتد.»4و ایشان چهار دفعه مثل این پیغام به من فرستادند و من مثل این جواب به ایشان پس فرستادم.5پس سَنْبَلَّط دفعه پنجم خادم خود را به همین طور نزد من فرستاد و مكتوبی گشوده در دستش بود،6كه در آن مرقوم بود: «در میان امّتها شهرت یافته است و جَشَم این را میگوید كه تو و یهود قصد فتنهانگیزی دارید و برای همین حصار را بنا میكنی و تو بروفق این كلام، میخواهی كه پادشاه ایشان بشوی.7و انبیا نیز تعیین نموده تا درباره تو در اورشلیم ندا كرده گویند كه در یهودا پادشاهی است. و حال بروفق این كلام، خبر به پادشاه خواهد رسید. پس بیا تا با هم مشورت نماییم.»8آنگاه نزد او فرستاده گفتم: «مثل این كلام كه تو میگویی واقع نشده است، بلكه آن را از دل خود ابداع نمودهای.»9زیرا جمیع ایشان خواستند ما را بترسانند، به این قصد كه دستهای ما را از كار باز دارند تا كرده نشود. پس حال ای خدا دستهای مرا قوّی ساز.10و به خانه شَمَعْیا ابن دَلایا ابن مَهِیطَبْئیل رفتم و او در را بر خود بسته بود، پس گفت: «در خانه خدا در هیكل جمع شویم و درهای هیكل را ببندیم زیرا كه به قصد كشتن تو خواهند آمد. شبانگاه برای كشتن تو خواهند آمد.»11من گفتم: «آیا مردی چون من فرار بكند؟ و كیست مثل من كه داخل هیكل بشود تا جان خود را زنده نگاه دارد؟ من نخواهم آمد.»12زیرا درك كردم كه خدا او را هرگز نفرستاده است، بلكه خودش به ضدّ من نبوّت میكند و طُوبیا و سَنْبَلَّط او را اجیر ساختهاند.13و از این جهت او را اجیر كردهاند تا من بترسم و به اینطور عمل نموده، گناه ورزم و ایشان خبر بد پیدا نمایند كه مرا مفتضح سازند.14ای خدایم، طُوبیا و سَنْبَلَّط را موافق این اعمال ایشان و همچنین نُوعَدْیه نبیه و سایر انبیا را كه میخواهند مرا بترسانند، به یاد آور.15پس حصار در بیست و پنجم ماه اِیلُول در پنجاه و دو روز به اتمام رسید.16و واقع شد كه چون جمیع دشمنان ما این را شنیدند و همه امّتهایی كه مجاور ما بودند این را دیدند، در نظر خود بسیار پست شدند و دانستند كه این كار از جانب خدای ما معمول شده است.17و در آن روزها نیز بسیاری از بزرگان یهودا مكتوبات نزدطُوبیا میفرستادند و مكتوبات طُوبیا نزد ایشان میرسید،18زیرا كه بسا از اهل یهودا با او همداستان شده بودند، چونكه او داماد شَكَنْیا ابن آرَه بود و پسرش یهُوحانان، دختر مَشُلاّم بن بَرَكِیا را به زنی گرفته بود،19و درباره حَسَنات او به حضور من نیز گفتگو میكردند و سخنان مرا به او میرسانیدند. و طُوبیا مكتوبات میفرستاد تا مرا بترساند.
ساخت دیوار در این باب تکمیل میشود
ترجمه ULB در ۶: ۶- ۷ را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند، چون بخشی از نقل قولی طولانی هستند.
تکمیل حصار شهر در تنها پنجاه و دو روز به خصوص با در نظر گرفتن ضدیت از سوی اقوام اطراف، مدرکی دال بر یاری رساندن خدا به یهودیان به حساب میآمد.
اینها اسامی دو مرد هستند. ببینید این قسمت را در نحمیا ۲: ۱۰چطور ترجمه کردهاید.
این نام یک مرد است.
نحمیا سرپرستی بازسازی دیوار را بر عهده داشت و خود به تنهایی آن را نساخت. ترجمه جایگزین: «ما دیوار را بازسازی کرده بودیم ...اما هنوز تمام نکرده بودیم»
این عبارت به قسمتهای مختلف دیوار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر یک از بخشهای دیوار» یا «هر شکاف در حصار شهر»
این عبارت بدان معناست که آنها پیامی را توسط یک قاصد فرستادند. ترجمه جایگزین: «قاصدی نزد من فرستادند»
این نام یک مکان است.
نحمیا سرپرستی بازسازی دیوار را به عهده داشت. او به تنهایی آن را بنا نکرد. ترجمه جایگزین: «ما مشغول انجام کار بزرگی هستیم»
پرسش بالا یک سوال بدیهی است تا درخواست سنبلط را به چالش بکشد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم کار را متوقف کنم و نزد شما فرود آیم»
اینجا از کلمه «فرود» استفاده شده چون دشت اونو جایی بود که آنها تقاضای ملاقات با نحمیا را داشتند و آن دشت در ارتفاعی پایینتر از اورشلیم قرار داشت.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شاخص کردن این پیغام نسبت به چهار پیغام قبلی به این معنی است که از پیغامهای قبلی متمایز است و میبایست مورد توجه قرار گیرد. ترجمه جایگزین: «سَنْبَلَّط مجدداً خادم خود را به همان شکل نزد من فرستاد» یا «سَنْبَلَّط کارگزار خویش را برای ابلاغ پنجمین پیغامش نزد من فرستاد»
این نامهای مُهر و موم نشده و مربوط به روابط دیپلماتیک بود. باز بودن این نامه توهینی به گیرنده به حساب میآمد، چون قاصد میتوانست آن نامه را بخواند و محتویات آن را میان اهالی منطقه پخش کند.
عبارت بالا بدین معنی است که خادم نامه را در اختیار داشته و این لزوماً به این معنی نیست که در تمام مدت نامه را در دستش نگه داشته بود. ترجمه جایگزین: «در اختیار او»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شایعهای که در این منطقه پخش شده»
این قسمت به آن معناست که آنها قصد شورش علیه اردشیر[ارتحشستا] که پادشاه پارسی و حاکم آن زمان بر یهودیان بود را داشتند. ترجمه جایگزین :«قصد شورش به ضد اردشیر[ارتحشستا] را دارند»
«اردشیر[ارتحشستا] پادشاه خواهد فهمید»
پس بیا و ما را ببین»
شناسه مستتر فاعلی اول شخص مفرد است و به نحمیا اشاره دارد و «او» به سَنْبَلَّط اشاره دارد.
«هیچکدام از چیزهایی که گفتهای رخ ندادند»
کلمه «دل» به «ذهن» اشاره دارد و مقصود از آن امیال و افکار هستند. ترجمه جایگزین: «چرا که در ذهنت آنها را ساختهای» یا «زیرا که این زاییده تخیلات توست»
کلمه «ایشان» به دشمنان نحمیا که شامل سنبلط ، طوبیا، جشم عربی و پیروانشان میشود، اشاره دارد. کلمه «ما» به یهودیان اشاره دارد.
عبارت بالا عبارتی توصیفی است که به معنی دست کشیدن آنها از کار بازسازی دیوار است. ترجمه جایگزین: «کارگرانی که بر دیوار کار میکنند، کار را رها خواهند کرد»
نحمیا در اینجا از خدا میخواهد که با قوت بخشیدن به «دستان» او در حقیقت به وی استواری عطا کند. ترجمه جایگزین: «مرا استوار ساز» یا «به من جرات ببخش»
(See:
اینها اسامی مردان هستند.
نویسنده دلیل محبوس بودن او را بیان نمیکند، بنابراین بهتر است از کلمهای متداول که به خانه ماندن اشاره دارد، استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «که نمیتواند خانهاش را ترک کند» یا «کسی که مقامات دستور دادهاند در خانهاش بماند»
نحمیا از این پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که او به پیشنهاد شَمَعْیا عمل نخواهد کرد. این سوالات را میتوان در قالب جملات خبری نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردی مثل من نباید فرار کند. مردی مثل من به معبد پناه نمیبرد تا مخفی شود جان خود را حفظ کند.»
«اما او نبوت کرده تا با من مخالفت کند»
استفاده از معبد به عنوان محل اختفا گناه محسوب میشد. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «و با سوء استفاده از معبد[هیکل] گناه کنم»
عبارت بالا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بنابراین آنها میتوانند حُسن شهرت مرا از بین ببرند» یا «تا بتوانند گزارشی بد در مورد من بدهند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر آور»
این نام یک زن است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما کار دیوار را به پایان رساندیم»
«روز ۲۵ از ماه ایلول» ایلول ششمین ماه تقویم عبری[یهودی] است.
«۵۲ روز»
آنها خود را خوار شمردند» یا «اعتماد بنفس خود را از دست دادند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این خدای ما بود که به یاری ما آمد تا کار را تکمیل کنیم»
نجبا برای رساندن نامه قاصدانی نزد طوبیا فرستادند. ترجمه جایگزین: «قاصدان بسیاری با نامه فرستادند»
نویسنده با استفاده از آرایه ادبی تشخیص به نحوی آمدن نامهها را توصیف میکند که گویی آنها خودشان میآیند، اما در واقع قاصدان آن نامهها را آورده بودند. ترجمه جایگزین: «طوبیا نامهها را فرستاد» یا «طوبیا تعداد بیشماری از قاصدان را با نامهها فرستاد»
ببینید این قسمت را در نحمیا ۲: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی در مورد کسانی که به واسطه سوگند خود نسبت به طوبیا وفادار بودند سخن گفته شده که گویی سوگند آنها طنابی است که بدنهای آنها را میبندد. ترجمه جایگزین: «کسانی که به عهدشان با او سوگند یاد کردند» یا «کسانی که با او عهد بستند و به وی وفادار بودند»
این بدان معناست که طوبیا با دختر شکنیا ازدواج کرده بود. ببینید این قسمت را در نحمیا ۳؛ ۲۹ چطور ترجمه کردهاید.
نام دو مرد است.
(See:
این دو اسم مرد هستند. ببینید این اسامی را در نحمیا ۳: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«اشراف یهودی اعمال نیکوی طُوبیا را برای من گفتند و سپس من پاسخ خود را به آنها دادم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. طوبیا قاصدانی برای ارسال نامه به نحمیا فرستاد. ترجمه جایگزین: «طوبیا نامههایی برایم نوشت» یا «طوبیا قاصدانی برای رساندن نامهها به من فرستاد»
1و چون حصار بنا شد و درهایش را برپا نمودم و دربانان و مغنّیان و لاویان ترتیب داده شدند،2آنگاه برادر خود حنانی و حَنَنْیا رئیس قصر را، زیرا كه او مردی امین و بیشتر از اكثر مردمان خداترس بود، بر اورشلیم فرمان دادم.3و ایشان را گفتم دروازههای اورشلیم را تا آفتاب گرم نشود باز نكنند و مادامی كه حاضر باشند، درها را ببندند و قفل كنند. و از ساكنان اورشلیم پاسبانان قرار دهید كه هر كس به پاسبانی خود و هر كدام به مقابل خانه خویش حاضر باشند.4و شهر وسیع و عظیم بود و قوم در اندرونش كم و هنوز خانهها بنا نشده بود.5و خدای من در دلم نهاد كه بزرگان و سروران و قوم را جمع نمایم تا برحسب نسبنامهها ثبت كردند و نسبنامه آنانی را كه مرتبهاول برآمده بودند یافتم و در آن بدین مضمون نوشته دیدم:6اینانند اهل ولایتها كه از اسیری آن اشخاصی كه نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل به اسیری برده بود، برآمده بودند و هر كدام از ایشان به اورشلیم و یهودا به شهر خود برگشته بودند.7اما آنانی كه همراه زربّابل آمده بودند: یسُوع و نَحَمِیا و عَزْرَیاو رَعَمْیا و نَحَمانی و مُرْدِخای و بِلْشان و مِسْفارِت و بِغْوای و نَحُوم و بَعْنَه. و شماره مردان قوم اسرائیل:8بنیفَرْعُوش، دوهزار و یك صد و هفتاد و دو.9بنیشَفَطْیا، سیصد و هفتاد و دو.10بنیآرَح، ششصد و پنجاه و دو.11بنیفَحَت مُوآب از بنییشُوع و یوآب، دو هزار و هشتصد و هجده.12بنیعیلام، هزار و دویست و پنجاه و چهار.13بنیزَتُّو، هشتصد و چهل و پنج.14بنیزَكّای، هفتصد و شصت.15بنیبِنُوّی، ششصد و چهل و هشت.16بنیبابای، ششصد و بیست و هشت.17بنیعَزْجَد، دو هزار و سیصد و بیست و دو.18بنیاَدُونیقام، ششصد و شصت و هفت.19بنیبِغْوای، دو هزار و شصت و هفت.20بنیعادین، ششصد و پنجاه و پنج.21بنیآطیر از (خاندان) حِزْقِیا، نود و هشت.22بنیحاشُوم، سیصد و بیست و هشت.23بنیبیصای، سیصد و بیست و چهار.24بنیحاریف، صد و دوازده.25بنیجَبَعُون، نود و پنج.26مردمان بیتلحم و نَطُوْفَه، صد و هشتاد و هشت.27مردمان عَناتُوت، صد و بیست و هشت.28مردمان بیتعَزْمُوت، چهل و دو.29مردمان قریه یعاریم و كَفَیره و بَئِیرُوت، هفتصد و چهل و سه.30مردمان رامَه و جَبَع، ششصد و بیست و یك.31مردمان مِكْماس، صد و بیست و دو.32مردمان بیتایل و عای، صد و بیست و سه.33مردمان نَبُوی دیگر، پنجاه و دو.34بنیعیلام دیگر، هزار و دویست و پنجاه و چهار.35بنیحاریم، سیصد و بیست.36بنیاَریحا، سیصد و چهل و پنج.37بنیلُود و حادید و اُونُو، هفتصد و بیست و یك.38بنیسَنائَۀ، سه هزار و نه صد و سی.39و اما كاهنان: بنییدَعْیا از خاندان یشُوع، نه صد و هفتاد و سه.40بنیاِمیر، هزار و پنجاه و دو.41بنیفَشْحُور، هزار و دویست و چهل و هفت.42بنیحاریم، هزار و هفده.43و اما لاویان: بنییشُوع از (خاندان) قَدْمیئیل و از بنیهُودُوْیا، هفتاد و چهار.44و مغنیان: بنیآساف، صد و چهل و هشت.45و دربانان: بنیشَلُّوم و بنیآطیر و بنیطَلْمُون و بنیعَقُّوب و بنیحَطِیطَه و بنیسُوبای، صد و سی و هشت.46و اما نَتِینْیم: بنیصِیحَه، بنیحَسُوفا، بنیطَبایوت.47بنیفیرُوس، بنیسیعا، بنیفادُون.48بنیلَبانَه، بنیحَجابَه، بنیسَلْمای.49بنیحانان، بنیجِدّیل، بنیجاحَر.50بنیرَآیا، بنیرَصین، بنینَقُودا.51بنیجَزّام، بنیعُزّا، بنیفاسیح.52بنیبیسای، بنیمَعُونیم، بنینَفِیشَسِیم.53بنیبَقْبُوق، بنیحَقُوفا،بنیحَرْحُور.54بنیبَصَلیت، بنیمَحیده، بنیحَرْشا.55بنیبَرْقُوس، بنیسیسَرا، بنیتامَح.56بنینَصیح، بنیحَطیفا.57و پسران خادمانِ سُلیمان: بنیسُوطای، بنیسُوفَرَت، بنیفَریدا.58بنییعْلا، بنیدَرْقون،بنیجَدّیل.59بنیشَفَطْیا، بنیحَطّیل، بنیفُوْخَرَه حَظَّبائیم، بنیآمون.60جمیع نَتِینْیم و پسران خادمانِ سلیمان، سیصد و نود و دو.61و اینانند آنانی كه از تلّ مِلْح و تلّ حَرْشاكَرُوب و اَدُّون و اِمیر برآمده بودند، اما خاندان پدران و عشیره خود را نشان نتوانستند داد كه آیا از اسرائیلیان بودند یا نه.62بنیدَلایا، بنیطُوبیا، بنینَقُوْدَه، ششصد و چهل و دو.63و از كاهنان: بنیحَبایا، بنیهَقّوص، بنیبَرْزِلاّی كه یكی از دختران بَرْزِلاّیی جِلْعادی را به زنی گرفته بود، پس به نام ایشان مسمی شدند.64اینان انساب خود را در میان آنانی كه در نسبنامهها ثبت شده بودند طلبیدند، اما نیافتند، پس از كهانت اخراج شدند.65پس تِرْشاتا به ایشان امر فرمود كه تا كاهنی با اوریم و تُمّیم برقرار نشود، از قدسِاقداس نخورند.66تمامی جماعت با هم چهل و دو هزار و سیصد و شصت نفر بودند.67سوای غلامان و كنیزان ایشان كه هفت هزار و سیصد و سی و هفت نفر بودند و مغنیان و مغنیات ایشان دویست و چهل و پنج نفر بودند.68و اسبان ایشان، هفتصد و سی و شش و قاطران ایشان، دویست و چهل و پنج.69و شتران، چهار صد و سی و پنج و حماران، ششهزار و هفتصد و بیست بود.70و بعضی از رؤسای آبا هدایا به جهت كار دادند. اما تِرْشاتا هزار درم طلا و پنجاه قاب و پانصد و سی دست لباس كهانت به خزانه داد.71و بعضی از رؤسای آبا، بیست هزار درم طلا و دو هزار و دویست منای نقره به خزینه به جهت كار دادند.72و آنچه سایر قوم دادند این بود: بیست هزار درم طلا و دو هزار مَنای نقره و شصت و هفت دست لباس كهانت.73پس كاهنان و لاویان و دربانان و مغنیان و بعضی از قوم و نَتِینْیم و جمیع اسرائیل، در شهرهای خود ساكن شدند و چون ماه هفتم رسید، بنیاسرائیل در شهرهای خود مقیم بودند.
شجرهنامه[تبارنامه]
کسانی که از سرزمین پارس بازگشتند بر اساس خانوادههایشان شمارش شدند. نحمیا از یهودی بودن نَسَب ساکنان اورشلیم اطمینان حاصل کرد.
فهرستهای متفاوت
این فهرست مشابه عزرا ۲ است. این فهرستها احتمالاً اعدادی متفاوت را ارائه میدهند. چنین تفاوتی احتمالاً نتیجه اختلاف زمانی هنگام انجام شمارش است. احتمالاً زمان شمارش این دو فهرست با هم متفاوت است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانیکه دیوار را به پایان رساندیم»
این کار با کمک دیگران انجام شد. ترجمه جایگزین: «من و دیگران دروازهها[درها] را نصب کردیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی ممکن عبارتند از ۱) نحمیا آنها را منصوب کرد. ترجمه جایگزین: «من نگهبان دروازهها و خوانندگان[مغنیان] و لاویان را بر سر پستهایشان گماشتم» یا ۲) کسی دیگر آنها را انتخاب کرده بود. ترجمه جایگزین: «آنها نگهبانان دروازهها، خوانندگان و لاویان را به کار گماشتند»
افرادی که بر دروازهها گماشته میشدند و مسئول کنترل ورود و خروج به شهر یا معبد بودند. همچنین مسئول باز و بسته کردن دروازه طبق اوامر مقامات بودند.
مغنیان کسانی بودند که مراسم پرستش، راهپیمایی و جشنها را رهبری میکردند. آنها همچنین موسیقی و سرودهایی را برای پررنگتر کردن آن مناسبت میساختند.
اینها اسامی دو مرد هستند.
«فرمان ریاست برادرم حنانی را...صادر کردم»
«که فرمانده دژ بود»
«بیشتر از دیگران از خدا میترسید»
کلمه «ایشان» به حنانی و حَنَنْیا اشاره دارد.
معانی ممکن عبارتند از ۱) این اعمال توسط حنانی و حننیا انجام شده بود یا ۲) این کارها توسط حنانی و حننیا و با کمک دربانها انجام شدهاند یا ۳) دربانها تحت فرمان حنانی و حننیا این کارها را انجام دادند.
«خورشید در بالاترین نقطه آسمان است»
«زمانی که دربانان بر پُستهای خود هستند، درها را ببندند و بر آنها قفل بگذراند»
به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۱ رجوع کنید.
«دروازهها را ببندند و قفل کنند»
«از میان کسانی که در اورشلیم زندگی میکنند نگهبانان را بگمارید»
«پست نگهبان» یا «محل خدمت نگهبان»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم هنوز خانه ها را بازسازی نکرده بودند»
See:
«دل» نحمیا به افکار و اراده او اشاره میکند. به ترجمه خود در نحمیا ۲: ۱۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «به من الهام بخشید» یا «هدایت کرد»
«تهیه فهرست اسامی و ثبت نام آنها»
این کتاب دیگر وجود ندارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیدم که کسی در آن به شرح ذیل نوشته است»
«اینها ذریت این منطقه هستند»
«برگشتنند از» یا «باز آمدند از»
اصطلاحی است که به سفر بطرف اورشلیم شهری که نسبت به مناطق اطرافش مرتفعتر بود، اشاره دارد .
«کسانی که نبوکد نصر، پادشاه بابل ازموطنشان دور کرده بود.» ارتش بابل تحت فرماندهی نبوکد نصر این کار را انجام داده بود.
See:
اینها اسامی تعدای از مردان هستند.
وقتی که اسراییلیهای در تبعید برای اولین بار به اورشلیم بازگشتند، سرشماری از آنها انجام شد. تعداد افراد بیانگر شمارمردان متعلق به هر قبیله بود. این جمله اطلاعات مربوط به آیاتی را که در ادامه خواهند آمد، معرفی میکنند.
نحمیا از افرادی که از تبعید بازگشتهاند نام میبرد. این اشخاص طبق نام بزرگ خاندان خود دستهبندی میشدند. تعداد هر گروه به تعداد مردان هر خانواده اشاره دارد.
اسامی تنی چند از مردان است .
نام مردی است .
این نام یک مرد است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
اسامی تعدادی از مردان است.
ذریت یشوع و یواب»
این نام یک مرد است.
(See:
این نام یک مرد است.
نام مردی است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
نام یک مرد است.
نام مردی است.
اینها اسامی مردان هستند.
نام مردی است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
نام مردی است .
نام مردی است.
اسم یک مرد است.
نویسنده عبارت بالا را خلاصهنویسی کرده است. ترجمه جایگزین: «ذریت اطیر که از ذریت حزقیاست»
نام مردی است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
اسم یک مرد است .
نام یک مرد است .
نام مردی است .
نام دو منطقه در یهودا است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
نام یک محل است.
نام محلی است.
نام محلی است.
اسامی مناطقی هستند.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
نام منطقهای است.
اسامی دو شهر هستند.
نام منطقهای است.
نام منطقهای است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
نام منطقهای است .
نام محلی است.
نام منطقهای است.
نام منطقهای است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
نامهای دو مرد هستند.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانواده است. ترجمه جایگزین: «از خاندان یشوع»
نام یک مرد است.
نام مردی است.
نام مردی است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمارد.
اسامی مردان هستند.
این نام یک مرد است.
ببینید این کلمه را در نحمیا ۷: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
ببینید این کلمه را در نحمیا ۷: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این آیات همچنان ذریت کسانی را نام میبرد که از تبعید بازگشتهاند.
اسامی تعدادی از مردان هستند.
اسامی سه تن از مردان هستند.
این نام همان مردی است که درعزرا ۲: ۴۴ به اسم سیعاها از او نامبرده شده است.
اسامی چند تن از مردان هستند.
اسامی تعدادی از مردان هستند.
این آیات همچنان ذریت بازگشتگان از تبعید را نام میبرد.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی مردان است.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
این آیات همچنان ذریت کسانی را نام میبرد که از تبعید بازگشتهاند.
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی مردان است.
اسامی تعدادی از مردان است.
نامهای دو مرد هستند.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمرد.
اسامی چند تن از مردان هستند.
سوفرت همان شخصی است که درعزرا ۲: ۵۵ از او به اسم هصوفرت نام برده شده است .
فریدا همان فردی است که در عزرا ۲ :۵۵ به نام فرودا از او یاد شده است.
اسامی چند تن از مردان هستند.
اسامی چند تن از مردان هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمرد.
این یک اصطلاح است و به سفر کردن به سوی اورشلیم اشاره میکند، اورشلیم نسبت به محیط اطراف خود مرتفعتر بود. ترجمه جایگزین: «برگشت» یا «رجعت کرد»
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان است.
«آنها بدنبال سوابق مکتوب نسب نامه[تبارنامه][شجرهنامه] خود بودند» یا «آنها سوابق مکتوب نسب نامه خود را جستجو میکردند»
«اینان» به ذریت حبایا، هقوص و برزلایی اشاره می کند. (نحمیا ۷: ۶۳)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما آنها سوابقشان را نیافتند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اسم معنی «کهانت» را میتوان در قالب فعلی چون «کار کردن به عنوان کاهن» نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «والی به نحوی با آنها رفتار میکرد که گویی ناپاک هستند و به آنها اجازه کار کردن به عنوان کاهن را نمیداد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که کاهنی از اوریم و تمیم تایید نکند»
اسامی سنگهای مقدس بودند که کاهن اعظم بر روی سینه خود حمل میکرد و زمانی که میخواست اراده خدا را بفمهمد از آنها استفاده میکرد.
نحمیا همچنان بازگشتگان از تبعید را میشمرد.
«همه آن گروه»
«۴۲۳۶۰ تن بودند»
«خوانندگان[سرایندگان] مذکر و مونث» [خوانندگان زن و مرد]
«هفتصد و سی و شش ... دویست و چهل و پنج.» اینها تعداد حیواناتی بودند که با تبعدیان بازگردانده شدند.
«۴۳۵ ... ۶۷۲۰.» تعداد حیواناتی که با تبعدیان بازگردانیده شدند.
بزرگان خاندان» یا «روسای قبایل»
در خزانه گذاشت»
«۱۰۰۰ درم»
درم، سکههای کوچک طلا بودند که در زمان امپراطوری پارس رواج داشتند.
پنجاه لگن.» «قاب» کاسهای بسیار بزرگ است.
پانصد و سی جامه کهانت»
«۲۰۰۰۰ درم»
«دو هزار و دویست منای[ مینا] نقره» هر منای[ مینا] حدوداً نیم کیلو وزن دارد.
«۲۰۰۰ منای[ مینا]»
«۶۷ دست لباس کهانت»
به ترجمه خودتان در نحمیا ۷: ۱ مراجعه کنید.
به ترجمه خودتان در نحمیا ۷:۱ مراجعه کنید.
بر اساس اطلاعات موجود، این دسته از مردم شامل کسانی میشدند که کاهن و یا خادم معبد نبودند.
معانی ممکن عبارتند از : ۱) تمامی گروههای اسراییلی که در این آیه فهرست شدهاند. ۲) بقیه اسراییلیانی که در معبد خدمت نمیکردند.
«ماه ۷.» منظور هفتمین ماه در گاهشمار عبری است که معادل اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر در گاهشمار میلادی است.
«در شهرهایشان زندگی کردند»
1و تمامی، قوم مثل یك مرد در سِعَهپیش دروازه آب جمع شدند و به عَزْرای كاتب گفتند كه كتاب تورات موسی را كه خداوند به اسرائیل امر فرموده بود، بیاورد.2و عَزْرای كاهن، تورات را در روز اول ماه هفتم به حضور جماعت از مردان و زنان و همه آنانی كه میتوانستندبشنوند و بفهمند، آورد.3و آن را در سِعَۀ پیش دروازه آب از روشنایی صبح تا نصف روز، در حضور مردان و زنان و هر كه میتوانست بفهمد خواند و تمامی قوم به كتاب تورات گوش فراگرفتند.4و عَزْرای كاتب بر منبر چوبی كه به جهت اینكار ساخته بودند، ایستاد و به پهلویش از دست راستش مَتَّتْیا و شَمَع و عَنایا و اُوریا و حِلْقیا و مَعَسْیا ایستادند و از دست چپش، فدایا و مِیشائیل و مَلْكِیا و حاشُوم و حَشْبَدّانَه و زَكَریا و مَشُلاّم.5و عَزْرا كتاب را در نظر تمامی قوم گشود زیرا كه او بالای تمامی قوم بود و چون آن را گشود، تمامی قوم ایستادند.6و عَزْرا، یهُوَه خدای عظیم را متبارك خواند و تمامی قوم دستهای خود را برافراشته، در جواب گفتند: «آمین، آمین!» و ركوع نموده، و رو به زمین نهاده، خداوند را سجده نمودند.7و یشُوع و بانی و شَرَبْیا و یامین و عَقُّوب و شَبْتای و هُودیا و مَعَسْیا و قَلیطا و عَزَرْیا و یوزاباد و حَنان و فلایا و لاویان، تورات را برای قوم بیان میكردند و قوم، در جای خود ایستاده بودند.8پس كتاب تورات خدا را به صدای روشن خواندند و تفسیر كردند تا آنچه را كه میخواندند، بفهمند.9و نَحَمْیا كه تِرْشاتا باشد و عَزْرای كاهن و كاتب و لاویانی كه قوم را میفهمانیدند، به تمامی قوم گفتند: «امروز برای یهُوَه خدای شما روز مقدّس است. پس نوحهگری منمایید و گریه مكنید.» زیرا تمامی قوم، چون كلام تورات را شنیدند گریستند.10پس به ایشان گفت: «بروید و خوراكهای لطیف بخورید و شربتها بنوشید و نزد هر كهچیزی برای او مهیا نیست حصّهها بفرستید، زیرا كه امروز، برای خداوند ما روز مقدّس است؛ پس محزون نباشید زیرا كه سُرور خداوند ، قوّت شما است.»11و لاویان تمامی قوم را ساكت ساختند و گفتند: «ساكت باشید زیرا كه امروز روز مقدّس است. پس محزون نباشید.»12پس تمامی قوم رفته، اكل و شرب نمودند و حصّهها فرستادند و شادی عظیم نمودند زیرا كلامی را كه به ایشان تعلیم داده بودند فهمیدند.13و در روز دوّم رؤسای آبای تمامی قوم و كاهنان و لاویان نزد عزرای كاتب جمع شدند تا كلام تورات را اصغا نمایند.14و در تورات چنین نوشته یافتند كه خداوند به واسطه موسی امر فرموده بود كه بنیاسرائیل در عید ماه هفتم، در سایبانها ساكن بشوند.15و در تمامی شهرهای خود و در اورشلیم اعلان نمایند و ندا دهند كه به كوهها بیرون رفته، شاخههای زیتون و شاخههای زیتون برّی و شاخههای آس و شاخههای نخل و شاخههای درختان كَشَن بیاورند و سایبانها، به نهجی كه مكتوب است بسازند.16پس قوم بیرون رفتند و هر كدام بر پشتبام خانه خود و در حیاط خود و در صحنهای خانه خدا و در سِعَۀ دروازه آب و در سِعَۀ دروازه افرایم، سایبانها برای خود ساختند.17و تمامی جماعتی كه از اسیری برگشته بودند، سایبانها ساختند و در سایبانها ساكن شدند، زیرا كه از ایام یوشع بن نون تا آن روز بنیاسرائیل چنین نكرده بودند. پس شادی بسیار عظیمی رخ نمود.18و هر روز از روز اول تا روز آخر، كتاب تورات خدا را میخواند و هفت روز عید را نگاه داشتند. و درروز هشتم، محفل مقدّس برحسب قانون برپا شد.
خواندن شریعت[تورات]
زبان عبری در دوران تبعید دیگر مورد استفاده قرار نمیگرفت و فقط کاهنان و لاویان آن زبان را متوجه میشدند. عزرا کتاب تورات را به همان زبان عبری برای مردم میخواند و لاویان در میان جمعیت راه میرفتند و به زبان آرامی آن را ترجمه میکردند تا مردم متوجه شوند.
and )
عید خیمهها[سایهبانها]
مردم پس از گوش فرا دادن به توراتخوانی عزرا با ساخت خیمه موقت از شاخههای درختان همان شیوه را به کار بستند. آنها این عمل را به خاطر یادآوری زندگی اجدادشان در خیمهها پس از خروج از مصر و آزادی از قید بردگی انجام دادند.
کلمه «تمامی» یک تعمیم است و نشان میدهد که قوم متحداً کنار هم جمع شدند. ترجمه جایگزین: «مردم همگی گرد هم آمدند»
نام شکافی بزرگ یا درگاهی در دیوار است.
منظور تمامی یا بخشی از پنج کتاب اول عهد عتیق است.
هفتمین ماه از گاهشمار عبری است. اولین روز از ماه هفتم تقریباً اواسط ماه سپتامبر گاهشمار میلادی است. ترجمه جایگزین: «روز ۱ از ماه ۷»
کتاب تورات را آورد»
این عبارت شامل کودکانی میشد که به اندازه کافی بزرگ شده بودند و میتوانستند آنچه را که خوانده میشد، بفهمند.
او رو به فضای باز کرد»
کلمه «آن» به کتاب شریعت موسی اشاره میکند.
نام تنی چند از مردان است.
کلمه «نظر» اسم معنی است و میتوان آن را در قالب فعلی مثل «دیدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه دیدند که عزرا کتاب را گشود»
کتاب شریعت»
او بالاتر از قوم ایستاده بود»
مردم به احترام کلام خداوند ایستادند.
اسم معنی «متبارک» را میتوان در قالب فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عزرا یهوه...را سپاس گفت»
See:
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شناسه مستتر فاعلی به لاویان اشاره دارد.
اسامی معنی تعبیر و تفسیر را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به وضوح تفسیر کردن و توضیح دادن آن»
آنچه که خوانده شد»
این یک تعمیم است و نشان میدهد که تعداد زیادی از قوم گریه کردند. ترجمه جایگزین: «زیرا قوم به شدت گریه کردند»
این به آن معنی است که به مردم گفته شد که با خوردن غذاهای مغذی و نوشیدنیهای شیرین جشن بگیرند. ترجمه جایگزین: «غذای مقوی بخورید و شربت بنوشید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «محزون نباشید»
اسامی معنی «شادمانی» و «قوت» را میتوان در قالب فعل یا صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شادمانی کردن در یهوه از شما حفاظت خواهد کرد» یا «شاد بودن در یهوه پناهگاه قدرتمند شما خواهد بود»
سکوت کنید!» یا «خاموش باشید!»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین : «ماتم نکنید»
اسم معنی «شادی» را به صورت فعل نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «شادی کردن عظیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کلامی که بر آنها اعلام کرده است»
روز ۲» یا «روز بعد»
اسم معنی «اصغا[درک]» را میتوان به صورت فعل نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «درک کردن» [در فارسی متفاوت انجام شده]
منظور خیمههای[پناهگاههای] موقتی است که مردم از شاخ و برگ درختان درست کرده بودند.
«ماه۷» منظور ماه هفتم گاهشمار عبری است که مصادف با اواخر ماه سپتامبر و اوایل اکتبر در تقویم میلادی است.
باید اعلام کنند»
نوعی درخت کوچک با گلهای رنگارنگ
درختان برگ دار[پر برگ][انبوه]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که موسی درباره آن[در این مورد] نوشته است»
«هر یک خیمه[پناهگاه] خود را ساخت»
این دو اسامی دریچهای بزرگه یا درگاهی در دیوار هستند.
در فضایی باز در نزدیکی دروازه افرایم»
از روزهای یوشع»
«نون» نام یک مرد است.
See:
اسم معنی «شادی» را به صورت صفت نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم بسیار شاد بودند»
این اصطلاح به معنی ؛ هر روز ؛ است .
اینجا به طور ضمنی بیان شده که تمام آن هفته، هفته ضیافت[عید] است. ترجمه جایگزین: «از اولین روز تا آخرین روز هفته»
ضیافت برپا کردند» یا «آنها جشن و پایکوبی به پا کردند»
در روز ۸»
منظور یک گردهمایی مذهبی خاص است.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که «قانون» دستوری است که خداوند[یهوه] در مورد نحوه پایان عید خیمهها[سایبانها] صادر میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که خداوند دستور داده است»
1و در روز بیست و چهارم این ماه،بنیاسرائیل روزهدار و پلاس دربر و خاك برسر جمع شدند.2و ذریت اسرائیل خویشتن را از جمیع غربا جدا نموده، ایستادند و به گناهان خود و تقصیرهای پدران خویش اعتراف كردند.3و در جای خود ایستاده، یك ربع روز كتاب توراتِ یهوه خدای خود را خواندند و ربع دیگر اعتراف نموده، یهُوَه خدای خود را عبادت نمودند.4و یشُوع و بانی و قَدْمیئیل و شَبَنْیا و بُنی و شَرَبْیا و بانی و كنانی بر زینه لاویان ایستادند و به آواز بلند، نزد یهوه خدای خویش استغاثه نمودند.5آنگاه لاویان، یعنی یشُوع و قَدْمیئیل و بانی و حَشَبْنِیا و شَرَبْیا و هُودیا و شَبَنْیا و فَتَحْیا گفتند: «برخیزید و یهُوَه خدای خود را از ازل تا به ابد متبارك بخوانید. و اسم جلیل تو كه از تمام بركات و تسبیحات اعلیتر است متبارك باد.6تو به تنهایی یهوه هستی. تو فلك و فلكالافلاك و تمامی جنود آنها را و زمین را و هر چه بر آن است و دریاها را و هر چه در آنها است، ساختهای و تو همه اینها را حیات میبخشی و جنود آسمان تو را سجده میكنند.7تو ای یهوه، آن خدا هستی كه ابرام را برگزیدی و او را از اور كلدانیان بیرون آوردی واسم او را به ابراهیم تبدیل نمودی.8و دل او را به حضور خود امین یافته، با وی عهد بستی كه زمین كنعانیان و حِتّیان و اَمُوریان و فَرِزِّیان و یبُوسیان و جِرْجاشیان را به او ارزانی داشته، به ذریت او بدهی و وعده خود را وفانمودی، زیرا كه عادل هستی.9و مصیبت پدران ما را در مصر دیدی و فریاد ایشان را نزد بحر قلزم شنیدی.10و آیات و معجزات بر فرعون و جمیع بندگانش و تمامی قوم زمینش ظاهر ساختی، چونكه میدانستی كه بر ایشان ستم مینمودند. پس به جهت خود اسمی پیدا كردی، چنانكه امروز شده است.11و دریا را به حضور ایشان مُنْشَقّ ساختی تا از میان دریا به خشكی عبور نمودند و تعاقبكنندگان ایشان را به عمقهای دریا مثل سنگ در آب عمیق انداختی.12و ایشان را در روز، به ستون ابر و در شب، به ستون آتش رهبری نمودی تا راه را كه در آن باید رفت، برای ایشان روشن سازی.13و بر كوه سینا نازل شده، با ایشان از آسمان تكلّم نموده و احكام راست و شرایع حقّ و اوامر و فرایض نیكو را به ایشان دادی.14و سَبَّت مقدّس خود را به ایشان شناسانیدی و اوامر و فرایض و شرایع به واسطه بندهخویش موسی به ایشان امر فرمودی.15و نان از آسمان برای گرسنگی ایشان دادی و آب از صخره برای تشنگی ایشان جاری ساختی و به ایشان وعده دادی كه به زمینی كه دست خود را برافراشتی كه آن را به ایشان بدهی داخل شده، آن را به تصرّف آورند.16«لیكن ایشان و پدران ما متكبّرانه رفتار نموده، گردن خویش را سخت ساختند و اوامر تو را اطاعت ننمودند.17و از شنیدن ابا نمودند و اعمال عجیبهای را كه در میان ایشان نمودی بیاد نیاوردند، بلكه گردن خویش را سخت ساختند وفتنه انگیخته، سرداری تعیین نمودند تا (به زمین) بندگی خود مراجعت كنند. اما تو خدای غفّار و كریم و رحیم و دیرغضب و كثیراحسان بوده، ایشان را ترك نكردی.18بلكه چون گوساله ریخته شدهای برای خود ساختند و گفتند: (ای اسرائیل)! این خدای تو است كه تو را از مصر بیرون آورد، و اهانت عظیمی نمودند،19آنگاه تو نیز برحسب رحمت عظیم خود، ایشان را در بیابان ترك ننمودی، و ستون ابر در روز كه ایشان را در راه رهبری مینمود از ایشان دور نشد و نه ستون آتش در شب كه راه را كه در آن باید بروند برای ایشان روشن میساخت.20و روح نیكوی خود را به جهت تعلیم ایشان دادی و مَنِّ خویش را از دهان ایشان باز نداشتی و آب برای تشنگی ایشان، به ایشان عطا فرمودی.21و ایشان را در بیابان چهل سال پرورش دادی كه به هیچ چیز محتاج نشدند. لباس ایشان مندرس نگردید و پایهای ایشان ورم نكرد.22و ممالك و قومها به ایشان ارزانی داشته، آنها را تا حدود تقسیم نمودی و زمین سیحون و زمین پادشاه حَشْبُون و زمین عوج پادشاه باشان را به تصرّف آوردند.23و پسران ایشان را مثل ستارگان آسمان افزوده، ایشان را به زمینی كه به پدران ایشان وعده داده بودی كه داخل شده، آن را به تصرّف آورند، درآوردی.24«پس، پسران ایشان داخل شده، زمین را به تصرّف آوردند و كنعانیان را كه سكنه زمین بودند، به حضور ایشان مغلوب ساختی و آنها را باپادشاهان آنها و قومهای زمین، به دست ایشان تسلیم نمودی، تا موافق اراده خود با آنها رفتار نمایند.25پس شهرهای حصاردار و زمینهای برومند گرفتند و خانههای پر از نفایس و چشمههای كَنْده شده و تاكستانها و باغات زیتون و درختان میوهدار بیشمار به تصرّف آوردند و خورده و سیر شده و فربه گشته، از نعمتهای عظیم تو متلذّذ گردیدند.26و بر تو فتنه انگیخته و تمرّد نموده، شریعت تو را پشت سر خود انداختند و انبیای تو را كه برای ایشان شهادت میآوردند تا بسوی تو بازگشت نمایند، كُشْتند و اهانت عظیمی به عمل آوردند.27آنگاه تو ایشان را به دست دشمنانشان تسلیم نمودی تا ایشان را به تنگ آورند و در حین تنگی خویش، نزد تو استغاثه نمودند و ایشان را از آسمان اجابت نمودی و برحسب رحمتهای عظیم خود، نجاتدهندگان به ایشان دادی كه ایشان را از دست دشمنانشان رهانیدند.28«اما چون استراحت یافتند، بار دیگر به حضور تو شرارت ورزیدند و ایشان را به دست دشمنانشان واگذاشتی كه بر ایشان تسلّط نمودند. و چون باز نزد تو استغاثه نمودند، ایشان را از آسمان اجابت نمودی و برحسب رحمتهای عظیمت، بارهای بسیار ایشان را رهایی دادی.29و برای ایشان شهادت فرستادی تا ایشان را به شریعت خود برگردانی. اما ایشان متكبرّانه رفتار نموده، اوامر تو را اطاعت نكردند و به احكام تو كه هر كه آنها را بجا آورد از آنها زنده میماند، خطا ورزیدند و دوشهای خود را مُعانِد و گردنهایخویش را سخت نموده، اطاعت نكردند.30«معهذا سالهای بسیار با ایشان مدارا نمودی و به روح خویش به واسطه انبیای خود برای ایشان شهادت فرستادی، اما گوش نگرفتند. لهذا ایشان را به دست قومهای كشورهاتسلیم نمودی.31اما برحسب رحمتهای عظیمت، ایشان را بالكلّ فانی نساختی و ترك ننمودی، زیرا خدای كریم و رحیم هستی.32و الا´ن ای خدای ما، ای خدای عظیم و جبّار و مهیب كه عهد و رحمت را نگاه میداری، زنهار تمامی این مصیبتی كه بر ما و بر پادشاهان و سروران و كاهنان و انبیا و پدران ما و بر تمامی قوم تو از ایام پادشاهان اَشُّور تا امروز مستولی شده است، در نظر تو قلیل ننماید.33و تو در تمامی این چیزهایی كه بر ما وارد شده است عادل هستی، زیرا كه تو به راستی عمل نمودهای، اما ما شرارت ورزیدهایم.34و پادشاهان و سروران و كاهنان و پدران ما به شریعت تو عمل ننمودند و به اوامر و شهادات تو كه به ایشان امر فرمودی، گوش ندادند.35و در مملكت خودشان و در احسان عظیمی كه به ایشان نمودی و در زمین وسیع و برومند كه پیش روی ایشان نهادی، تو را عبادت ننمودند و از اعمال شنیع خویش بازگشت نكردند.36«اینك ما امروز غلامان هستیم و در زمینی كه به پدران ما دادی تا میوه و نفایس آن را بخوریم، اینك در آن غلامان هستیم.37و آن، محصول فراوان خود را برای پادشاهانی كه به سبب گناهان ما، بر ما مسلّط ساختهای میآوَرَد وایشان بر جسدهای ما و چهارپایان ما برحسب اراده خود حكمرانی میكنند؛ و ما در شدّت تنگی گرفتار هستیم.»38و به سبب همه این امور، ما عهد محكم بسته، آن را نوشتیم و سروران و لاویان و كاهنان ما آن را مُهر كردند.
این باب و باب بعد یک بخش مجزا را تشکیل میدهند.
نیایش خدا[دعا به درگاه خدا]
مردم به خاطر حمایتها و برکات خداوند از او سپاسگزاری کرده و به درگاهش دعا کردند. آنها همچنین به گناهانشان که در واقع سرپیچی از خداوند بوده، اعتراف کردند.
پند گرفتن از اشتباهات اجدادشان
این باب چنین تعلیم میدهد که یهودیان از اشتباهات نیاکان خود پند گرفتند. از این رو بر آنها مسلم شد که فقط یهوه را بپرستند، با اقوام دیگر ممزوج نشوند و بر اساس شریعت موسی یهوه را پرستش و پیروی کنند.
یاد آوردن قدرت عظیم خدا
یادآوری قدرت عظیم خدا برای اسراییلیان امری معمول بود. چنین عملی باعث توبه قوم و پرستش صحیح خداوند[یهوه] میگردید.
«روز بیست و چهارم از ماه هفتم» این ماه تقریباً مصادف با اواسط ماه اُکتبر در تقویم میلادی است.
«قوم اسراییل دور هم جمع شدند»
این اعمال برای نشان دادن پشیمانی مردم از رفتارهای اشتباه خود و نیاکانشان بوده است.
«اسرائيلیان»
«بیش از این با غیر اسراییلیها در ارتباط نبودند»
«آنها به اعمال زشت خود اعتراف کرده و بر اعمال نکوهیده پیشینیانشان صحه گذاشتند» [آنها به اشتباهات خود و خطاهای نیاکان خود اعتراف کردند]
تمام اسراییلیان ایستادند.
«آنها به گناهانی که انجام داده بودند اذعان داشتند» [آنها به خطاهای خود اعتراف میکردند]
اینجا در اصل از کلمه «زانو زدن» استفاده شده که به معنای «پرستش کردن» یا «ستایش کردن» است.
بعضی از نسخ چنین ترجمه کردهاند: «یشوع، بانی بر سکوی لاویان ایستادند» [یشُوع، بانی،...بر پلکانی که برای لاویان ساخته شده بود ایستادند]
اسامی تنی چند از مردان هستند.
لاویان در این قسمت با قوم اسرائیل سخن میگویند.
«خداوند[یهوه] را متبارک خوانید»
اسامی تنی چند از مردان است. به ترجمه خودتان در نحمیا ۹: ۴ رجوع کنید.
اسامی تنی چند از مردان است.
لاویان با خداوند[یهوه] سخن میگویند. «ای یهوه، مردم یهودا نام پر جلالت را متبارک خوانند»
جنود همان سپاه است. معانی ممکن عبارتند از ۱) «جنود» که به سپاه موجوداتی که خداوند در آسمان خلق کرده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با تمامی لشکر فرشتگان...لشکر فرشتگان آسمانی تو را ستایش میکنند» یا ۲) «جنود» استعاره از انوار فراوان آسمانی است. ترجمه جایگزین: «همراه با تمامی ستارگان...عموم ستارگان آسمان تو را ستایش میکنند»
لاویان به دعای خود در برابر جمع مردم ادامه میدهند.
اور، جایی که کلدانیان زندگی میکردند»
دل که منظور ماهیت درونی[باطن] فرد است در واقع به خود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دیدی که او به تو وفادار است»
اسامی اقوام متعدد است.
لاویان در این آیات همچنان یهوه را در حضور قوم اسرائیل ستایش میکنند.
خداوند[یهوه] دید
عبارت بالا به این معنی است که خداوند به خاطر شنیدن فریاد اسراییلیها به کمکشان آمد.
مصائب و بلایا قلب فرعون را آزمودند و شاهدی علیه سنگدلیهایش شدند. ترجمه جایگزین: «آیات و معجزاتی که فرعون را به چالش کشیدند[آیات و معجزاتی که بر ضد فرعون شهادت دادند]» یا «آیات و معجزاتی که فرعون را محکوم کردند»
همه مصریها»
نسبت به اسرائیلیان متکبر بودی» یا «با قوم برگزیده خدا بدرفتاری کردند»
اینجا کلمه «اسم» به معنی آبرو[شهرت] است. ترجمه جایگزین: «خود را مشهور ساختی به طوری که تا اکنون نامت را به خاطر دارند»
لاویان در این آیات به ستایش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
خدا شکافت.
نویسنده در این تشبیه پرتاب شدن مصریان به دریا را به سادگی پرتاب سنگی به آب و سپس ناپدید شدن آن توصیف کرده است.
لاویان در این آیات به ستایش یهوه در حضور مردم اسرائیل ادامه میدهند.
یهوه اسراییلیها را هدایت کرد.
خدا هنگام حرف زدن با قوم خود معمولاً با کلماتی مثل «نازل شد» یا «از آسمان فرود آمد» توصیف شده است. این روشی توصیفی است که به ظاهر شدن خدا به آن شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو ظاهر شدی» یا «از آسمان به زیر آمدی»
احكام راست و شرایع حقّ و اوامر
این عبارات مضاعف هر دو شریعت موسی را توصیف میکنند.
لاویان در این آیات به ستایش خداوند[یهوه] در حضور مردم اسراییل ادامه میدهند.
این کلمات همه به شریعت موسی اشاره دارند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
لاویان در این آیات به ستایش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
اسرائیلیها در زمان موسی و قوم اسرائیل بعد از دوران موسی .
این عبارت استعارهای به معنای لجاجت کردن است. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار لجباز بودند»
این عبارت استعارهای به معنای لجاجت کردن است. به ترجمه خود در آیه ۱۶ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار لجوج بودند»
معجزاتی که میان آنها انجام دادی»
اسراییلیها میدانستند که چنین سخنی به اجدادشان اشاره دارد، کسانی که در پی بازگشت به مصر بودند. ترجمه جایگزین: «رهبری گماشتند تا آنها را به مصر جایی که برده بودند، هدایت کند»
اینجا به نحوی از میل به بخشیدن سخن گفته شده که گویی مایعی است که میتواند ظرفی را پر کند. ترجمه جایگزین: «که آماده بخشش است»
اینجا به نحوی از احسان[محبت] سخن گفته شده که گویی محصولی است که خداوند[یهوه] میتواند آن را با قوم سهیم شود. ترجمه جایگزین: «همیشه قوم خود را بسیار محبت میکند»
لاویان در این آیات به پرستش یهوه در حضور مردم ادامه میدهند.
آهن را ذوب کردند و به شکل یک گوساله، قالبگیری کردند.
خداوند[یهوه] اسرائيلیان را ترک نکرد.
به ترجمه خود در نحمیا ۹: ۱۲ رجوع کنید.
لاویان در این آیات به ستایش یهوه در حضور قوم اسرائيل ادامه میدهند.
نویسنده ترتیب مرسوم کلمات را تغییر میدهد تا تاکید کند که خداوند[یهوه] چیزهای نیکویی به قوم خود داده است. در زبان شما ممکن است روش دیگری برای تاکید بر این موارد وجود داشته باشد.
آموزش
اینجا از آرایه ادبی کم نمایی استفاده شده است. چنین امری را میتوان در قالب جمله مثبت نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو با سخاوتمندی به آنها منا دادی»
کلمه «دهان» جزگویی از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «از آنها»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
لاویان در این آیات به پرستش یهوه در حضور مردم اسراییل ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] قلمرویی را به اسرائیلیان داد.
«آنها را قادر به تصرف پادشاهیها[حکومتها] و فائق آمدن بر ملتها ساختی»[آنها را قادر ساختی تا بر حکومتها و اقوام غالب آیند]
«آنها را قادر ساختی تا گوشه گوشه سرزمین را صاحب شوند»
اینها اسامی پادشاهان هستند.
اینها نام دو منطقه هستند.
لاویان در این آیات به پرستش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
خداوند[یهوه] ذریت اسرائيلی را در زمان موسی ایجاد کرد.
اینجا به نحوی از کنعانیان سخن گفته شده است که گویی جسمی کوچک هستند که شخصی میتواند آن را در دست دیگری بگذارد. قرار دادن چیزی در دستان یک شخص به این معناست که کنترل کامل آن به دست شخص سپرده میشود. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیها را قادر ساخت تا کنترل کامل آنها را بدست بگیرند»
لاویان به پرستش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
اسراییلیها در زمان موسی این مناطق را تسخیر کردند.
«سرزمین پر از نعمت» [زمینی حاصلخیر]
گودالهایی که مردم در آنها آب ذخیره میکردند.
این قسمت استعاره از «دیگر به خدا فکر نکردن» یا «قانع شدن» است.
لاویان به پرستش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
اینجا به نحوی از شریعت سخن گفته شده که گویی جسمی بیارزش است که شخص میتواند آن را دور اندازد. ترجمه جایگزین: «آنها شریعت تو را بیارزش شمرده و به آن توجهی نکردند»
اسرائیلیها شریعت یهوه را انداختند.
کلمه «دست» به معنی قدرت یا کنترل است. ترجمه جایگزین: «تو به دشمنان آنها اجازه دادی تا آنها را شکست دهند و همین باعث زجر و عذاب آنها شد»
See:
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو کسانی را فرستادی که دشمنان را از عذاب دادن آنها باز داری»
لاویان در این آیات به پرستش یهوه در حضور قوم اسرائیل ادامه میدهند.
شناسه مستتر فاعلی به اسرائيلیان و ضمیر «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو آنها را رها کردی و اجازه دادی دشمنانشان آنها را شکست دهند.»
اگر در زبان خود کلمهای به معنای «گوش کردن» و همچنین به معنای «اطاعت کردن» دارید، باید از آن کلمه در این قسمت استفاده کنید.
اینجا به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خود او شریعت[احکام][فرایض] است. ترجمه جایگزین: «اگرچه به همه کسانی که از فرایض تو اطاعت میکنند، جان میدهی»
این عبارات تمثیلهایی از گاوی را بیان میکنند، گاوی که نمیگذارد صاحبش یوغ بر گردن او قرار دهد. این استعاره به کسانی که لجوج هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزی: «لجاجت کردند»
لاویان به پرستش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه می دهند.
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. به ترجمه خود در نحمیا ۹: ۲۷ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «تو اجازه دادی که اقوام همسایه آنها را شکست دهند»
یهوه تسلیم نمود
«آنها را نابود نکردی»
لاویان همچنان به پرستش یهوه در حضور مردم اسراییل ادامه میدهند.
شما میتوانید این قسمت را به دو جمله تقسیم کنید. «اجازه نده تمام این مشقات در نظرت کم جلوه کند. سختیهایی که تا به امروز متحمل شدهایم»
عبارت «بر سر ما آمده است» به نحوی از اتفاقات بدی که رخ دادهاند سخن میگوید که گویی آن مصیبتها، اشخاصی هستند که باعث آسیب میشوند. ترجمه جایگزین: «آسیبهایی که از آنها...رنج کشیدیم»
عبارت «بر ما وارد شده» به نحوی از امور بدی که رخ میدهند سخن میگوید که گویی آن مصیبتها اشخاصی هستند که به آنها آسیب میرسانند. ترجمه جایگزین: «از هر چه که رنج کشیدیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
لاویان همچنان به پرستش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
«در حالیکه از چیزهای[نعمتهای] نیکویی که به آنها دادی لذت میبردند»
«آنها مطیع شریعت یا تعالیم تو نبودند»
لاویان به پرستش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
تمام چیزهای نیکو» یا «تمام چیزهای نیکویی که میتوان از آن گرفت»
«ما برای کار کردن بر روی زمینهای خویش به پادشاهان باج[خراج] میدهیم»
پادشاهان حکومت میکنند.
لاویان به پرستش یهوه در حضور قوم اسراییل ادامه میدهند.
چون قوم نافرمانی کردند و خداوند[یهوه] آنها را مجازات کرد.
خواننده باید متوجه شود که آن مردان، اسامی خود را قبل از مُهر کردن آن نامه نوشتهاند.
1و كسانی كه آن را مهر كردند اینانند: نَحَمِیای تِرْشاتا ابن حَكَلْیا و صِدْقیا.2و سَرایا و عَزَرْیا و اِرْمیا.3و فَشحُور و اَمَرْیا و مَلْكِیا.4و حَطُّوش و شَبَنْیا و مَلُّوك.5و حاریم و مَریمُوت و عُوْبَدْیا.6و دانیال و جِنْتُون و باروك.7و مَشُلاّم و اَبِیا و مِیامین.8و مَعَزْیا و بِلجای و شَمَعْیا، اینها كاهنان بودند.9و اما لاویان: یشُوع بن اَزَنْیا و بنُّوی از پسران حیناداد و قَدْمیئیل.10و برادران ایشان شَبَنْیا و هُودیا و قَلیطا و فَلایا و حانان.11و میخا و رَحُوْب و حشَبْیا.12و زَكُّور و شَرَبْیا و شَبَنْیا.13و هُودیا و بانی و بَنینُو.14و سروران قوم فَرْعُوْش و فَحَت مُوآب و عِیلام و زَتُّو و بانی.15و بُنّی و عَزْجَد و بابای.16و اَدُونیا و بِغْوای و عودین.17و عاطیر و حِزْقِیا و عَزُّور.18و هُودیا و حاشُوم و بیصای.19و حاریف و عَناتُوت و نِیبای.20و مَجْفیعاش و مَشُلاّم و حَزیر.21و مشِیزَبئیل و صادوق و یدُّوع.22و فَلَطْیا و حانان و عَنایا.23و هُوْشَع و حَنَنْیا و حشُّوب.24و هَلُّوحیش و فِلْحا و شُوْبیق.25و رَحُوْم و حَشَبْنا و مَعَسِیا.26و اَخِیا و حانان و عانان.27و مَلُّوك و حارِیم و بَعْنَه.28و سایر قوم و كاهنان و لاویان و دربانان و مغنّیان و نَتِینْیم و همه كسانی كه خویشتن را از اهالی كشورها به تورات خدا جدا ساخته بودند بازنان و پسران و دختران خود و همه صاحبان معرفت و فطانت،29به برادران و بزرگان خویش ملصق شدند و لعنت و قَسَم بر خود نهادند كه به تورات خدا كه به واسطه موسی بنده خدا داده شده بود، سلوك نمایند و تمامی اوامر یهوه خداوند ما و احكام و فرایض او را نگاه دارند و به عمل آورند،30و اینكه دختران خود را به اهل زمین ندهیم و دختران ایشان را برای پسران خود نگیریم.31و اگر اهل زمین در روز سَبَّت، متاع یا هر گونه آذوقه به جهت فروختن بیاورند، آنها را از ایشان در روزهای سَبَّت و روزهای مقدّس نخریم و (حاصل) سال هفتمین و مطالبه هر قرض را ترك نماییم.32و بر خود فرایض قرار دادیم كه یك ثلث مثقال در هر سال، بر خویشتن لازم دانیم به جهت خدمت خانه خدای ما.33برای نان تَقْدِمِه و هدیه آردی دایمی و قربانی سوختنی دایمی در سَبَّتها و هلالها و مواسم و به جهت موقوفات و قربانیهای گناه تا كفّاره به جهت اسرائیل بشود و برای تمامی كارهای خانه خدای ما.34و ما كاهنان و لاویان و قوم، قرعه برای هدیه هیزم انداختیم، تا آن را به خانه خدای خود برحسب خاندانهای آبای خویش، هر سال به وقتهای معین بیاوریم تا بر مذبح یهوه خدای ما موافق آنچه در تورات نوشته است سوخته شود؛35و تا آنكه نوبرهای زمین خود و نوبرهای همه میوه هر گونه درخت را سال به سال به خانه خداوند بیاوریم؛36و تا اینكه نخستزادههای پسران و حیوانات خود را موافق آنچه در تورات نوشته شده است و نخستزادههای گاوان وگوسفندان خود را به خانه خدای خویش، برای كاهنانی كه در خانه خدای ما خدمت میكنند بیاوریم.37و نیز نوبر خمیر خود را و هدایای افراشتنی خویش را و میوه هر گونه درخت و عصیر انگور و روغن زیتون را برای كاهنان به حجرههای خانه خدای خود و عُشر زمین خویش را به جهت لاویان بیاوریم، زیرا كه لاویان عشر را در جمیع شهرهای زراعتی ما میگیرند.38و هنگامی كه لاویان عشر میگیرند، كاهنی از پسران هارون همراه ایشان باشد و لاویان عشر عشرها را به خانه خدای ما به حجرههای بیتالمال بیاورند.39زیرا كه بنیاسرائیل و بنیلاوی هدایای افراشتنی غلّه و عصیر انگور و روغن زیتون را به حجرهها میبایست بیاورند، جایی كه آلات قدس و كاهنانی كه خدمت میكنند و دربانان و مغنیان حاضر میباشند. پس خانه خدای خود را ترك نخواهیم كرد.
این باب از آیاتی که در باب ۹ آغاز شدهاند، نتیجهگیری میکند.
عهد و پیمان
قوم با امضای آن طومار[نامه] پیمان بستند یا توافق کردند که از خدا اطاعت کنند. طبق آن توافق نامه، آنها در روز سبت چیزی نمیخریدند و به هیکل[معبد] مالیات پرداخت میکردند.
and and )
اینجا بیان فهرستی از اسامی کسانی که نامشان بر آن نامه مُهر و موم شده بود شروع میشود.
نامهای این افراد بر روی آن مدرک[نامه] نوشته شده بود. چنین امری را میتوان در ترجمه به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر روی مدرک[نامه] مُهر شده نامهای نحمیا...صدقیا بود» یا «بر روی مدرک[نامه] مهر شده اسامی این اشخاص بود: نحمیا ...صدقیا»
مدارک بعد از اینکه اسامی بر روی آنها امضا شد[نوشته شد]، مهر شدند.
بعضی از افراد معتقدند که نحمیا این کتاب را نوشته است و به نحوی از خود سخن گفته که گویی شخصی دیگر است چون این نامه[مدرک] فهرستی رسمی به حساب میآمد.
این نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۱:۱ رجوع کنید.
اینجا همچنان اسامی مردانی بیان میشود که در آیه یک نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام تنی چند از مردان است.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۳ :۲۳ رجوع کنید.
اینجا همچنان اسامی مردانی بیان میشود که در آیه یک نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام تنی چند از مردان است.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۳ :۱۱ مراجعه کنید.
اینجا همچنان اسامی مردانی بیان میشود که در نامهای آنها بر نامه آیه ۱۰: ۱ مُهر و موم شده آمده است.
ببینید اسم این مرد را در [نحمیا ۳: ۱۰] چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در نحمیا ۹: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این نام یک مرد است.
اینجا همچنان اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۱ رجوع کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۴ رجوع کنید.
نام یک مرد است.
اینجا همچنان اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام دو تن از مردان هستند.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۲۰ رجوع کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۹: ۴ رجوع کنید.
اسامی چند تن از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۲۹ مراجعه کنید.
عبارت بالا به فهرست قبلی اسامی مردانی اشاره میکند که آن مدرک[نامه] را امضا کرده بودند. ترجمه جایگزین: «این اسامی کاهنانی بود که مدارک را امضا کرده بودند»
فهرست مردانی که نامشان بر روی مدرک مهر شده در نحمیا ۱۰: ۱ آمده بود در اینجا ادامه پیدا میکند. نحمیا نوشتن نام لاویانی که مدارک مهر شده را امضا کرده بودند را آغازمیکند.
عبارت بالا به کسانی که نامشان در مدارک مُهر شده قرار دارد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فهرست لاویانی که نامشان در مدرک[نامه] مُهر شده قرار دادند به قرار زیر است»
اسامی دو تن از مردان است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۸- ۱۹ رجوع کنید.
نام یک مرد است.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۲۴ رجوع کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۴۳ رجوع کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۹: ۴ مراجعه کنید.
اسامی تنی چند از مردان است. به ترجمه خود در نحمیا ۸: ۷ مراجعه کنید.
نام یک مرد است .به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۴۹ مراجعه کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام یک مرد است.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۱۰: ۱۱ مراجعه کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۷ مراجعه کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۲ مراجعه کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۸: ۷ مراجعه کنید.
نام یک مرد است.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
اسامی تنی چند از مردان است.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۷ مراجعه کنید.
این قسمت به کسانی اشاره میکند که اسامی خود را بر مدارک[نامهها] مُهر شده نوشتهاند. ترجمه جایگزین: «روسای اقوامی[مردمی] که نامشان را بر مدارک[نامههای] مُهر شده نوشته بودند»
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۲۵ مراجعه کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۱ مراجعه کنید.
اسامی تنی چند از مردان است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۱۲ مراجعه کنید.
نحمیا در این آیات به نام بردن از افرادی که اسامی آنها بر روی مدرکی[نامهای] مُهر شده بود ادامه میدهد.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۹: ۴ مراجعه کنید.
نام تنی چند از مردان است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۱۶- ۱۷ مراجعه کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام تنی چند تن از مردان است.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۷ مراجعه کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام تنی چند از مردان است.
اسامی تنی چند از مردان است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۲۰ رجوع کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۸: ۷ مراجعه کنید.
این نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۲۰ مراجعه کنید.
نام مردی است.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام مردی است.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۲۳ مراجعه کنید.
نام مردی است. به ترجمه خود در ۷: ۲۷ مراجعه کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام مردان هستند.
(See:
این اسم یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۴ مراجعه کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
نام مردی است .
اسامی تنی چند از مردان است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۴ مراجعه کنید.
نحمیا در این آیات همچنان فهرست کسانی را بیان میکند که مدرکی[نامهای] مُهر شده را امضا کردهاند.
این نام یک مرد است.
این نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۴۹ مراجعه کنید.
این نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۸: ۴ مراجعه کنید.
این نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۸ مراجعه کنید.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
اسامی تنی چند از مردان است.
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۱ مراجعه کنید .
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است.
اینها اسامی مردان هستند. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۱ مراجعه کنید.
اسامی تنی چند از مردان است.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است..
نام مردی است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۱۷ مراجعه کنید.
اینها اسامی مردان هستند.
این نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۳: ۲۳ مراجعه کنید.
نام تنی چند از مردان است .
نام مردی است.
اینجا همچنان فهرست اسامی مردانی بیان میشود که در نحمیا ۱۰: ۱ نامهای آنها بر نامهای[مدرکی] مُهر و موم شده آمده است..
نام تنی چند از مردان است و به ترجمه خود در نحمیا ۱۰: ۴ مراجعه کنید.
نام یک مرد است. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۶ مراجعه کنید.
این قسمت به افرادی اشاره میکند که بر روی هر دروازه گماشته شده بودند و مسئول کنترل ورودی شهر و یا معبد بودند و نیز دروازه را به دستور مسئولین ارشد، باز و بسته میکردند. به ترجمه خود در نحمیا ۷ : ۱ مراجعه کنید .
شاید لازم باشد که این نکته را بروشنی توضیح دهید که این افراد کسانی بودند که در معبد سرود میخواندند. ترجمه جایگزین: «خوانندگان[سرایندگان] معبد»
این عبارت را میتوان به صورت روشن بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که به اندازه کافی رشد کرده بودند و معنای اطاعت کردن از خدا را میفهمیدند»
«شرفایی که برادر آنها بودند» یا «برادران که همان رهبرانشان باشند.» این عبارات هر دو به یک دست اشاره دارند.
اینجا به نحوی از کسانی که قَسَم میخورند یا لعنت میشوند سخن گفته شده که گویی قَسَم و لعنت طنابی هستند که جسماً آنها را میبندد. ترجمه جایگزین: «لعنت و سوگندی را بر خود گرفتند» یا «آنها سوگند خوردند که آن را نگه دارند و در صورت شکست لعنتی را بپذیرند»
این قسمت یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با شریعت خدا زندگی کردن» یا «از شریعت خدا اطاعت کردن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه موسی بنده خدا به اسرائيل داده بود»
پیروی کنند»
قوم در این آیات مفاد سوگندی که در یاد کرده بودند را توصیف میکنند.
این بدان معناست که اجازه نمیدهند پسران و دخترانشان به ازدواج آنها درآیند. ترجمه جایگزین: «دخترانمان را به عقد مردمانی که در سرزمینمان زندگی میکنند درنمیآوریم و دخترانشان را برای پسرانمان نمیگیریم» [دخترانمان را به ازدواج اهل آن زمین درنمیآوریم و دخترانشان را به همسری پسرانم درنمیآوریم]
عبارت بالا به افرادی اشاره میکند که در سرزمینشان زندگی میکنند، ولی خداوند[یهوه] را پرستش نمیکنند. ترجمه جایگزین: «مردمان این سرزمین که یهوه را نمیپرستند»
شناسه مستتر فاعلی شامل نحمیا و یهودیان میشود، ولی خوانندگان این کتاب را در بر نمیگیرد.
شناسه مستتر فاعلی شامل نحمیا و یهودیان میشود ولی خوانندگان این کتاب را در بر نمیگیرد.
سال ۷»
عبارت بالا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زمینهایمان را شخم نخواهیم زد» یا «چیزی در زمینهایمان نخواهیم کاشت» [در فارسی انجام نشده]
این قسمت به این معناست که آنها مطالبات خود را از مردم مقروض طلب نخواهند کرد. ترجمه جایگزین: «ما تمامی قروضی که مردم به ما دارند را لغو میکنیم» یا «به مردم خواهیم گفت که دیگر لازم نیست قروض را به ما باز پرداخت کنند» [از مطالبات خود از مردم خواهیم گذشت]
قوم در این آیات مفاد سوگندی که در نحمیا ۱۰: ۲۹ یاد کرده بودند را توصیف میکنند.
«قول دادیم که از آن فرمان اطاعت کنیم»
شناسه مستتر فاعلی شامل تمامی اسراییلیها از جمله نحمیا بجز لاویان و کاهنان میشود و خوانندگان این کتاب را در بر نمیگیرد.
«۱/۳ مثقال» «ثلث» به معنای یک قسمت از سه قسمت است. این قسمت را میتوان با مقیاسهای اندازهگیری مُدرن نوشت. ترجمه جایگزین: «۵ گرم نقره»
پرداخت برای مراقبت»
این قسمت به دوازده قطعه نان پخته شده بدون خمیر مایه اشاره دارد که در معبد نگهداری میشوند و به عنوان نمادی از حضور خدا برای قوم به کار میبرند.
این اعیاد هنگامی که هلال ماه در آسمان بسیار کوچک است، برگزار میشود.
قوم در این آیات مفاد سوگندی که در نحمیا ۱۰: ۲۹ یاد کرده بودند را توصیف میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای لاویان تا بسوزانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که...گفته شده است»
«در خاک ما» یا «بر زمینمان»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
قوم در این آیات مفاد سوگندی که در نحمیا ۱۰: ۲۹ یاد کرده بودند را توصیف میکنند.
ضمیر «ما» شامل نحمیا و اسرائیلیانی به جز کاهنان و لاویان میشود و خوانندگان این کتاب را در بر نمیگیرد.
معانی ممکن عبارتند از ۱) خمیری که از آرد الک نشده درست شده. ۲) آرد زبر و الک نشده یا ۳) درشت دانه
کلمه «نوبر» از ابتدای جمله برداشت میشود. مترجمین میتوانند این کلمه را در ترجمه خود تکرار کنند. ترجمه جایگزین: «نوبر شراب و روغن تازه» یا «بهترینهای شراب و روغن تازه»
مکانهایی در معبد که اشیا را در آن انبار میکردند»
کلمه «زمین خویش» به چیزهایی که در زمین رشد میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دهیک آنچه که بر روی زمین میکاریم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دهیک را به آنها میدهند»
این کلمه به معنای یک قسمت از ده قسمت مساوی است.
انبارهای در معبد»
قوم در این آیات توصیف مفاد سوگندی را که در نحمیا ۱۰: ۲۹ یاد کرده بودند، به پایان میرسانند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اتاقهایی که کاهنان وسایل معبد را در آن نگهداری میکردند»
این قسمت را میتوان در قالب مثبت نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما از معبد مراقبت خواهیم کرد»
شناسه مستتر فاعلی شامل نحمیا و مردم اسراییل میشود، ولی خوانندگان این کتاب را در بر نمیگیرد.
1و سروران قوم در اورشلیم ساكن شدند و سایر قوم قرعه انداختند تا از هر ده نفر یكنفر را به شهر مقدّس اورشلیم، برای سكونت بیاورند و نُه نفر باقی، در شهرهای دیگر ساكن شوند.2و قوم، همه كسانی را كه به خوشی دل برای سكونت در اورشلیم حاضر شدند، مبارك خواندند.3و اینانند سروران بُلدانی كه در اورشلیم ساكن شدند، (و سایر اسرائیلیان و كاهنان و لاویان و نَتِینْیم و پسران بندگان سلیمان، هر كس در ملك شهر خود، در شهرهای یهودا ساكن شدند).4پس در اورشلیم، بعضی از بنییهودا و بنیبنیامین سُكنی گرفتند. و اما از بنییهودا، عَنایا ابن عُزّیا ابن زَكریا ابن اَمَرْیا ابن شَفَطْیا ابن مَهْلَلْئیل از بنیفارَص.5و مَعَسْیا ابن باروك بن كُلْحُوزَه ابن حَزیا ابن عَدایا ابن یویاریب بن زَكَریا ابن شیلونی.6جمیع بنیفارَص كه در اورشلیم ساكن شدند، چهار صد و شصت و هشت مرد شجاع بودند.7و اینانند پسران بنیامین: سَلُّو ابن مَشُلاّم بن یوعید بن فَدایا ابن قولایا ابن مَعَسْیا ابن ایتئیل بن اِشَعْیا.8و بعد از او جَبّای و سَلاّی، نه صد و بیست و هشت نفر.9و یوْئیل بن زِكْری، رئیس ایشان بود و یهودا ابن هَسْنُوآه، رئیس دوم شهر بود.10و از كاهنان، یدَعْیا ابن یویاریب و یاكین.11و سَرایا ابن حِلْقیا ابن مَشُلاّم بن صادوق بن مرایوت بن اَخیطوب رئیس خانه خدا.12و برادران ایشان كه در كارهای خانه مشغول میبودند هشتصد و بیست و دو نفر. و عَدایا ابن یرُوْحام بن فَلَلْیا ابن اَمْصی ابن زَكریا ابن فَشْحُور بن مَلْكیا.13و برادران او كه رؤسای آبا بودند، دویست و چهل و دو نفر. و عَمْشیسای بن عَزَرْئیل بن اَخْزای بن مَشِلّیمُوت بن اِمیر.14و برادرانش كه مردان جنگی بودند، صد و بیست و هشت نفر. و زَبْدیئیل بن هَجْدُولیم رئیس ایشان بود.15و از لاویان شَمَعْیا ابن حَشَّوب بن عَزْریقام بن حَشَبْیا ابن بُوْنی.16و شَبْتای و یوزاباد بر كارهای خارج خانه خدا از رؤسای لاویان بودند.17و مَتَّنْیا ابن میكا ابن زَبْدی بن آساف پیشوای تسبیح كه در نماز، حمد بگوید و بَقْبُقْیا كه از میان برادرانش رئیس دوم بود و عَبْدا ابن شَمُّوع بن جِلال بن یدُوتون.18جمیع لاویان در شهر مقدّس دویست و هشتاد و چهار نفر بودند.19و دربانان عَقُّوب و طَلْمُوْن و برادران ایشان كه درها را نگاهبانی میكردند، صد و هفتاد و دو نفر.20و سایر اسرائیلیان و كاهنان و لاویان هر كدام در مِلك خویش در جمیع شهرهای یهودا (ساكن شدند).21و نَتِینْیم در عُوفَل سُكنی گرفتند و صیحا و جِشْفا رؤسای نَتِینْیم22و رئیس لاویان در اورشلیم بر كارهای خانه خدا عُزّی ابن بانی ابن حَشَبْیا ابن مَتَّنْیا ابن میكا از پسران آساف كه مغنیان بودند، میبود.23زیرا كه درباره ایشان حكمی از پادشاه بود و فریضهای به جهت مغنّیان برای امر هر روز در روزش.24و فَتَحْیا ابن مَشیزَبْئیل از بنیزارَح بن یهودا از جانب پادشاه برای جمیع امور قوم بود.25و بعضی از بنییهودا در قصبهها و نواحی آنها ساكن شدند. در قریه اربع و دهات آن و دیبون و دهات آن و یقَبْصیئیل و دهات آن.26و در یشُوع و مُولادَه و بیتفالَط.27و در حَصَر شوعال و بئرشَبَع و دهات آن.28و در صِقْلَغ و مَكُونَه و دهات آن.29و در عینرِمُّون و صُرْعَه و یرْمُوت.30و زانُوح و عَدُلاّم و دهات آنها و لاكیش و نواحی آن و عَزیقَه و دهات آن. پس از بئرشبع تا وادی هِنُّوم ساكن شدند.31و بنیبنیامین از جِبَع تا مِكْماش ساكن شدند. در عَیا و بیتیل و دهات آن.32و عناتُوت و نُوب و عَنَنْیه،33و حاصور و رامَه و جِتّایم،34و حادید و صَبُوعیم و نَبَلاّط،35و لُود و اوُنُو و وادی حَراشیم.36و بعضی فرقههای لاویان در یهودا و بنیامین ساكن شدند.
مکانهایی که یهودیان زندگی میکردند
بعضی از افراد در اورشلیم زندگی میکردند، اما اغلب مردم در شهرها و روستاهایی که دور از اورشلیم بودند، زندگی میکردند. آنها به خاطر کشاورزی و پرورش دام در آن مناطق زندگی میکردند. شهر و دیوارهایش از تمامی آنها در مقابل هجوم دشمنان حفاظت میکرد.
مردم سنگهای علامتدار انداختند»
یک خانواده از هر ده خانواده را بیاورند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است..
بر زمین خودش: اسرائیلیان»
بعضی از مردم یهودا و برخی از مردم بنیامین»
از ذریت یهودا»
اسمامی تنی چند از مردان هستند.
از ذریت فارص»
نحمیا در این آیات همچنان سران ولایتی[سروران بُلدانی] را که در اورشلیم زندگی میکردند، فهرست میکند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
این قسمت به شخصی اشاره دارد که از شهر شیلونی آمده است.
نام یک مرد است.
«همگی...۴۶۸ نفر...بودند.» ۴۶۸ مرد از ذریت فارَص در اورشلیم زندگی میکردند.
«آنها مردانی شجاع بودند» یا «آنها مردانی دلاور بودند»
نحمیا در این آیات همچنان سران ولایتی[سروران بُلدانی] را که در اورشلیم زندگی میکردند، فهرست میکند.
«اینان بعضی از آن ذریت هستند.» شاید در زبان شما لازم باشد که بگوییم این فهرست در برگیرنده تمامی ذریت نیست.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی دو تن از مردان است.
«نهصد و بیست و هشت مرد»
اسامی تنی چند از مردان هستند .
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی تنی چند از مردان هستند.
«برادران آنها» یا «خویشاوندان[عشیره] آنها»
«کسانی که در معبد کار کردند.» کلمه «خانه « در این قسمت به «خانه خدا» اشاره میکند که در آیه قبل ذکر شده است.
«۸۲۲ مرد»
برادران عدایا، پسر یروحام (نحمیا ۱۱:۱۲)
عبارت بالا استعارهای است برای ۱) همیار اسراییلیها[هموطنان اسرائيلی] یا ۲) مردمی که کار مشابه انجام دادند. ترجمه جایگزین: «همکار» یا «کارگران هم رتبه[همکار]»
«۲۴۲ مرد»
اسامی تنی چند از مردان هستند.
اسامی دو تن از مردان است .
«صدو بیست و هشت جنگاور شجاع» این افراد «جنگجویان شجاع» یا «رزم آوران دلاور» بودند.
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی دو تن از مردان است.
«از رهبران لاویانی که متصدی کارها بودند»
اسامی تنی چند از مردان است.
این قسمت به کسی که مغنیان را رهبری میکند اشاره دارد.
معانی ممکن عبارتند از ۱) بقبقیا دستیار متنیا و دومین نفر در مسئولیت بعد از متنیا بود یا ۲) «بقبقیا، کسی که گروه دوم مغنیان را رهبری میکرد.»
معنی محتمل دیگر «همکار» یا «کارگر هم رتبه» است.
این عبارت به شهر اورشلیم اشاره میکند .
۲۸۴ تن بودند.» ۲۸۴ لاوی در اورشلیم بود.
کسانی برای هر دروازه تعیین شده بودند. این افراد مسئول راههای دسترسی به شهر و معبد بودند و همچنین در زمانهای مشخص و یا بنا به دستور فرماندهان، اقدام به باز و بسته کردن دروازهها میکردند. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۱ مراجعه کنید.
نام دو تن از مردان هستند.
«۱۷۲ مرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام دو تن از مردان هستند.
نام محلی است.
«ناظر...کارها...بود»
اسامی تنی چند از مردان است.
«پادشاه به آنها گفت که چه بکنند»
این جمله را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «شاه به طور خاص به آنها گفته بود که چگونه با خنیاگران رفتار کنند»
اسامی تنی چند از مردان است.
«کنار پادشاه پارسی به عنوان مشاور در همه امور مربوط به یهودیان»
اسامی چند منطقه هستند.
اسامی چند منطقه هستند.
نام دو مکان می باشند.
اسامی چند محل میباشند.
نام چند محل هستند.
اسامی چندین محل میباشند.
شناسه مستتر فاعلی به مردم یهودا اشاره دارد.
«مردم[اهل] بنیامین در جِبَع تا مِکْماش و عیا زندگی میکردند»
اسامی چند منطقه هستند.
احتمالاً نام دیگر شهر عَیا[عای] است.
نام چند محل هستند.
نام چند محل هستند.
اسامی چند منطقه هستند.
معانی ممکن عبارتند از ۱) توصیفی از اوُنُو است یا ۲) «دره صنعتگران[حراشیم]» نام دیگری برای اوُنُو است. یا ۳) منطقه متفاوتی از اوُنوُ است، «و دره صنعتگران[حراشیم]»
مشخص نیست چه کسی لاویان را برای زندگی در طایفه بنیامین فرستاد. ترجمه جایگزین: «آنها بعضی از لاویان را که در یهودا زندگی میکردند، برای خدمت به طایفه بنیامین گماردند» یا «صاحب منصبان بعضی از لاویان را که در یهودا زندگی میکردند، برای خدمت به طایفه بنیامین گماشتند»
1و اینانند كاهنان و لاویانی كه با زَرُبّابِل بن شَئَلْتیئیل و یشُوع برآمدند. سَرایا و اِرْمیا و عَزْرا.2اَمَرْیا و مَلُّوك و حَطُّوش.3و شَكَنْیا و رَحُوم و مَریمُوت.4و عِدُّو و جِنْتُوی و اَبِیا.5و مِیامین و مَعَدْیا و بِلْجَه.6و شَمَعْیا و یویاریب ویدَعْیا.7و سَلُّو و عامُوق و حِلْقیا و یدَعْیا. اینان رؤسای كاهنان و برادران ایشان در ایام یشُوع بودند.8و لاویان: یشُوع و بِنُّوی و قَدْمیئیل و شَرَبْیا و یهودا و مَتَّنْیا كه او و برادرانش پیشوایانِ تسبیحخوانان بودند.9و برادران ایشان بَقْبُقْیه و عُنی در مقابل ایشان در جای خدمت خود بودند.10و یشُوع یویاقیم را تولید نمود و یویاقیم اَلِیاشیب را آورد و اَلِیاشیب یویاداع را آورد.11و یویاداع یوناتان را آورد و یوناتان یدُّوع را آورد.12و در ایام یویاقیم رؤسای خاندانهای آبای كاهنان اینان بودند. از سَرایا مرایا و از اِرْمیا حَنَنْیا.13و از عَزْرا، مَشُلاّم و از اَمَرْیا، یهُوحانان.14و از مَلیكُو، یوناتان و از شَبَنْیا، یوسف.15و از حاریم، عَدْنا و از مَرایوت، حِلْقای.16و از عِدُّو، زكریا و از جِنْتُون، مَشُلاّم.17و از اَبِیا، زِكْری و از مِنْیامین و مُوعَدْیا، فِلْطای.18و از بِلْجَه، شَمُّوع و از شَمَعْیا، یهُوِناتان.19و از یویاریب، مَتْنای و از یدَعْیا، عُزّی.20و از سَلاّی، قَلاّی و از عاموق، عابر.21و از حِلْقِیا، حَشَبْیا و از یدَعْیا، نَتَنْئیل.22و رؤسای آبای لاویان، در ایام اَلِیاشیب و یهُویاداع و یوحانان و یدُّوع ثبت شدند و كاهنان نیز در سلطنت داریوش فارسی.23و رؤسای آبای بنیلاوی در كتاب تواریخ ایام تا ایام یوحانان بن اَلْیاشیب ثبت گردیدند.24و رؤسای لاویان، حَشَبْیا و شَرَبْیا و یشُوع بن قَدْمیئیل و برادرانشان در مقابل ایشان، تا موافق فرمان داود مرد خدا، فرقه برابر فرقه، حمد و تسبیح بخوانند.25و مَتَّنْیا و بَقْبُقْیا و عُوْبَدْیا و مَشُلاّم و طَلْمون و عَقُّوب دربانان بودند كه نزد خزانههای دروازهها پاسبانی مینمودند.26اینان در ایام یوْیاقیم بن یشُوع بن یوصاداق و در ایام نَحَمْیای والی و عَزْرای كاهن كاتب بودند.27و هنگام تبریك نمودن حصار اورشلیم، لاویان را از همه مكانهای ایشان طلبیدند تا ایشان را به اورشلیم بیاورند كه با شادمانی و حمد و سرود با دفّ و بربط و عود آن را تبریك نمایند.28پس پسران مغنیان، از دایره گِرداگِرد اورشلیم و از دهات نَطُوفاتیان جمع شدند.29و از بیتجِلْجال و از مزرعههای جِبَع و عَزْمُوت، زیرا كه مغنیان به اطراف اورشلیم به جهت خود دهات بنا كرده بودند.30و كاهنان و لاویان خویشتن را تطهیر نمودند و قوم و دروازهها و حصار را نیز تطهیر كردند.31و من رؤسای یهودا را بر سر حصار آوردم و دو فرقه بزرگ از تسبیحخوانان معین كردم كه یكی از آنها به طرف راست بر سر حصار تا دروازه خاكروبه به هیئت اجماعی رفتند.32و در عقب ایشان، هُوشَعْیا و نصف رؤسای یهُودا.33و عَزَرْیا و عَزْرا و مَشُلاّم.34و یهُودا و بنیامین شَمَعْیا و اِرْمیا.35و بعضی از پسران كاهنان با كَرِنّاها یعنی زَكریا ابن یوناتان بن شَمَعْیا ابن مَتَّنْیا ابن میكایا ابن زَكّور بن آصاف.36و برادران او شَمَعْیا و عَزَرْیئیل و مِلَلای و جِلَلای و ماعای و نَتَنْئیل و یهودا و حَنانی با آلات موسیقی داود مرد خدا، و عَزْرای كاتب پیش ایشان بود.37پس ایشان نزد دروازه چشمه كه برابر ایشان بود، بر زینه شهر داود بر فراز حصار بالای خانه داود، تا دروازه آب به طرف مشرق رفتند.38و فرقه دوم، تسبیحخوانان در مقابل ایشان به هیئت اجماعی رفتند و من و نصف قوم بر سر حصار، از نزد برج تنور تا حصار عریض در عقب ایشان رفتیم.39و ایشان از بالای دروازه افرایم و بالایدروازه كُهْنَه و بالای دروازه ماهی و بُرج حَنَنْئیل و بُرج مِئَه تا دروازه گوسفندان (رفته)، نزد دروازه سِجْن توقف نمودند.40پس هر دو فرقه تسبیحخوانان در خانه خدا ایستادند و من و نصف سـروران ایستادیـم.41و اِلْیاقیم و مَعَسْیا و مِنْیامین و میكایـا و اَلْیوعِینـای و زَكَریـا و حَنَنْیـای كَهَنَه با كَرِنّاها،42و مَعَسْیا و شَمَعْیا و اِلعازار و عُزّی و یوحانان و مَلْكِیا و عیلام و عازَر، و مغنیان و یزْرَحْیای وكیـل به آواز بلند سراییدند.43و در آن روز، قربانیهای عظیم گذرانیده، شادی نمودند، زیرا خدا ایشان را بسیار شادمان گردانیده بود و زنان و اطفال نیز شادی نمودند. پس شادمانی اورشلیم از جایهای دور مسموع شد.44و در آن روز، كسانی چند بر حجرهها به جهت خزانهها و هدایا و نوبرها و عشرها تعیین شدند تا حصّههای كاهنان و لاویان را از مزرعههای شهرها برحسب تورات در آنها جمع كنند، زیرا كه یهودا درباره كاهنان و لاویانی كه به خدمت میایستادند، شادی مینمودند.45و ایشان با مغنیان و دربانان، موافق حكم داود و پسرش سلیمان، ودیعت خدای خود و لوازم تطهیر را نگاه داشتند.46زیرا كه در ایام داود و آساف از قدیم، رؤسای مغنیان بودند و سرودهای حمد و تسبیح برای خدا (میخواندند).47و تمامی اسرائیل در ایام زَرُبّابِل و در ایام نَحَمْیا، حصّههای مغنیان و دربانان را روز به روز میدادند و ایشان وقف به لاویان میدادند و لاویان وقف به بنیهارون میدادند.
تقدیم دیوار [تبریک نمودن دیوار]
در ایام باستان در خاور نزدیک مرسوم بود که یک بنای مهم به خدایی تقدیم میشد. بر این اساس زمانی که ساخت دیوار به پایان رسید به یهوه تقدیم شد. اینجا فهرستی بلند از حضار آمده است که نشان میدهد «همه» هنگام این رویداد حضور داشتند و خداوند[یهوه] را ستایش کردند.
«که از بابل رسیدند»
«تحت رهبری زّرُبّابِل»
اسامی تنی چند از مردان است.
خوانندگان اصلی متوجه میشدند که یَشوع کاهن اعظم بود. ترجمه جایگزین: «یشوع کاهن اعظم»
نامی تنی چند از مردان است.
نام تنی چند از مردان است.
فهرستی که در نحمیا ۱۲: ۱ آغاز شده بود، ادامه پیدا میکند.
این کلمات در این ترجمه اضافه شدهاند. اگر فهرستی را که در نحمیا ۱۲: ۱ شروع شده ادامه دهید، میتوانید این کلمات را حذف کنید.
نام تنی چند از مردان است.
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی تنی چند از مردان است.
نام دو تن از مردان میباشند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) این در حین مراسم پرستشی بود و اینها دو گروه از خوانندگان[مغنیان] یا نیایشگران دیگر بودند یا ۲) این گروهها در ساعات متفاوت از معبد نگبهانی میکردند یا «تغییر پست نگهبانی معبد»
اسامی تنی چند از مردان است.
این همان یشُوع است که در نحمیا ۱۲: ۱ از آن نام برده شد. خوانندگان اصلی متوجه میشدند که یشُوع کاهن اعظم بود. ترجمه جایگزین: «یشُوع کاهن اعظم پدر یویاقیم بود»
اسامی تنی چند از مردان است.
اسامی تنی چند از مردان می باشند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
نام دو تن از مردان میباشند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
اسامی دو تن از مردان است.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
فهرستی که در نحمیا ۱۲: ۱۲ آغاز شده بود ادامه پیدا می کند.
نام دوتن از مردان می باشند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
«رهبر خاندان [...] بود» یا « رهبر نسل...بود»
نام دو تن از مردان میباشند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
جنتون احتمالاً نام دیگر جنتویی است.
نام دو تن از مردان میباشند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
کسانی که رونوشت متن عبری را تهیه کردهاند، به اشتباه نام رهبر خاندان مِنیامین را از قلم انداختهاند. بهتر است مترجمان در زیرنویس این نکته را توضیح دهند. ترجمه ULB با علامت «...» به از قلم انداخته شدن اسم آن رهبر اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «کسی که رهبر مِنیامین بود»
مادیا احتمالا نگارش دیگری از مُوعَدیا است.
نام دو تن از مردان میباشند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
نام دو تن از مردان است.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
اینها همگی نامهای مردان هستند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
اینها همگی اسامی مردان هستند.
اسامی خاندانهایی است که به نام مردان نامگذاری شده.
اسامی تنی چند از مردان
دیگر معنی محتمل «تا سلطنت داریوش» است
عبارت بالا احتمالاً به کتاب تواریخ اشاره میکند. نویسندگان[کاتبان] کلماتی که در آیه بالا آمدهاند را در کتابی نوشتهاند که رویدادهای هر روز را ثبت میکند.
گزارشات معبد فقط تا زمان یوحانان ثبت شده بودند.
اسامی تنی چند از مردان میباشند.
عبارت بالا به چگونگی خواندن بعضی از سرودهای آنها هنگام پرستش اشاره میکند. یک رهبر یا یک گروه عبارتی را میخوانند و سپس یک یا دو گروه که «درمقابل آنها ایستادهاند» عبارتی را در پاسخ به آنان میخوانند.
داوود پادشاه به لاویان چگونگی سازماندهی و رهبری پرستش را امر کرده بود.
اسامی تنی چند از مردان میباشد.
اسامی تنی چند از مردان میباشد.
به وسیله فهرست کردن کسانی که رهبری یهودیان را در یک زمان بر عهده داشتند، تاریخ مقرر شده بود. «ایام یوقاقیم ...یوصاداق در زمان والی بودن نحمیا، کاهن اعظم بود و عزرا... کاتب بود»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «زمانی که آنها دیوار اورشلیم را تقدیس میکردند» یا ۲) « بنابراین تقدیس دیوار اورشلیم انجام میشد»
دوعدد بشقاب فلزی نازک که وقتی آنها را به یکدیگر میکوبیم صدای بلندی ایجاد میشود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نامهای چند منطقه میباشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
رهبران مردمی که در منطقه یهودا زندگی میکردند.
اینها اسامی مردان هستند.
اسامی مردان میباشند.
«به دنبال آنها رفت»[ در فارسی نیامده و حذف به قرینه شده]
نامهای مردان میباشند.
نامهای مردان میباشند.
در بعضی از نسخ چنین آمده است، «از میان کاهنان با کرناها ، زکریا»
تمامی اسامی بعد از «زکریا» نسل او هستند. این فهرست زکریا را با سراینده معروف آصاف، مرتبط میسازد «زکریا فرزند یوناتان ، فرزند شمعیا، فرزند متنیا، فرزند میکایا، فرزند زکور، فرزند آصاف»
«همراه با آنها بود»
اسامی مردان هستند.
«عَزرای کاتب آنها را رهبری میکرد»
نامهای ورودیهای حصار میباشند.
گروه سرایندگان
نحمیا آنها را دنبال کرد.
نام بنای بلندی است جایی که مردم از آن طریق از خطر آگاه میشدند
نام بخشی از حصار است.
این دو اسامی بناهای بلندی هستند که بر آنها دیدبانی میدادند و از خطرات آگاه میشدند.
اسامی ورودیهای حصار[دیوار] هستند.
نحمیا در اینجا صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «من، نحمیا، نیز ایستادم»
نامهای مردانی هستند که همگی در آن زمان کاهن بودند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) فقط هفت کاهن اول از اِلیاقیم تا خَنَنیای کرنا داشتند. یا ۲) همه پانزده کاهن از اِلیاقیم تا عَزرا کرنا داشتند.
اسامی مردانی میباشند که در آن زمان کاهن بودند.
نام فرد مذکری است که رهبر سرایندگان[ پرستندگان] بود.
بلند آواز خواندند
«شادمانی بسیار»
«شادمانی اورشلیم» اینجا کنایه از «سر و صدایی که مردم اورشلیم به وجود میآوردند.» این جمله را میتوان به حالت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «مردمی که دور از اورشلیم بودند، میتوانستند صدای شادمانی اهالی اورشلیم را بشنوند»
این عبارت را به شکل معلوم نیز میتوان نوشت. مشخص نیست چه کسی مردان را تعیین کرده است. ترجمه جایگزین: «آنها مردان را تعیین کردهاند»
چیزهایی که مردم به کاهنان میدادند.
به نظر میرسد که قوم آن مردان را به این دلیل تعیین کردند که مردم یهودا از خدمت کاهنان و لاویان رضایت داشتند.
کاهنان و لاویان فقط نمیایستادند، بلکه به وظایفشان عمل میکردند. معنی این جمله را باید به روشنی توضیح داد. ترجمه جایگزین: «کسانی که درمقابل آنها میایستادند، خدا را خدمت میکردند»
دربانان افرادی بودند که بر هر دروازه منصوب شده بودند و مسئولیت کنترل دسترسی به شهر یا معبد را داشتند. آنها همچنین تحت امر مافوقشان، دروازهها را در زمانهای لازم باز و بسته میکردند. به ترجمه خود در نحمیا ۷: ۱ رجوع کنید.
این جمله روشن میسازد به چه دلیل مردم آن چه را که در نحمیا ۱۲: ۴۵ ذکر شده، انجام دادهاند؛ و درباره زمانی که داوود به مردم چگونگی پرستش در معبد را گفته بود، اطلاعات بیشتری ارائه میدهد.
زَرُبّابل یکی از نسل داوود پادشاه بود و در منطقه یهودا والی محسوب میشد.
«تمامی اسراییلیان حصّهها را میدادند»
کاهنان اسراییلی که از هارون برادر موسی بودند.
1در آن روز، كتاب موسی را به سمع قومخواندند و در آن نوشتهای یافت شد كه عَمُّونیان و مُوْآبیان تا به ابد به جماعت خدا داخل نشوند.2چونكه ایشان بنیاسرائیل را به نان و آب استقبال نكردند، بلكه بَلْعام را به ضدّ ایشان اجیر نمودند تا ایشان را لعنت نماید، اما خدای ما لعنت را به بركت تبدیل نمود.3پس چون تورات را شنیدند، تمامی گروه مختلف را از میان اسرائیل جدا كردند.4و قبل از این الیاشیب كاهن كه بر حجرههای خانه خدای ما تعیین شده بود، با طُوبیا قرابتی داشت.5و برای او حجره بزرگ ترتیب داده بود كه در آن قبل از آن هدایای آردی و بخور و ظروف را و عشر گندم و شراب و روغن را كه فریضه لاویان و مغنیان و دربانان بود و هدایای افراشتنی كاهنان را میگذاشتند.6و در همه آن وقت، من در اورشلیم نبودم زیرا در سال سی و دوم اَرْتَحْشَسْتا پادشاه بابل، نزد پادشاه رفتم و بعد از ایامی چند از پادشاه رخصت خواستم.7و چون به اورشلیم رسیدم، از عمل زشتی كه الیاشیب درباره طُوبیا كرده بود، از اینكه حجرهای برایش در صحن خانه خدا ترتیب نموده بود، آگاه شدم.8و این امر به نظر من بسیار ناپسند آمده، پس تمامی اسباب خانه طُوبیا را از حجره بیرون ریختم.9و امر فرمودم كه حجره را تطهیر نمایند و ظروف خانه خدا و هدایا و بخور را در آن باز آوردم.10و فهمیدم كه حصّههای لاویان را به ایشاننمیدادند و از این جهت، هر كدام از لاویان و مغنیانی كه مشغول خدمت میبودند، به مزرعههای خویش فرار كرده بودند.11پس با سروران مشاجره نموده، گفتم چرا درباره خانه خدا غفلت مینمایند. و ایشان را جمع كرده، در جایهای ایشان برقرار نمودم.12و جمیع یهودیان، عُشر گندم و عصیر انگور و روغن را در خزانهها آوردند.13و شَلَمْیای كاهن و صادوق كاتب و فدایا را كه از لاویان بود، بر خزانهها گماشتم و به پهلوی ایشان، حانان بن زكّور بن مَتَّنْیا را، زیرا كه مردم ایشان را امین میپنداشتند و كار ایشان این بود كه حصّههای برادران خود را به ایشان بدهند.14ای خدایم مرا درباره این كار بیاد آور و حسناتی را كه برای خانه خدای خود و وظایف آن كردهام محو مساز.15در آن روزها، در یهودا بعضی را دیدم كه چَرخُشتها را در روز سَبَّت میفشردند و بافهها میآوردند و الاغها را بار میكردند و شراب و انگور و انجیر و هر گونه حمل را نیز در روز سَبَّت به اورشلیم میآوردند. پس ایشان را به سبب فروختن مأكولات در آن روز تهدید نمودم.16و بعضی از اهل صور كه در آنجا ساكن بودند، ماهی و هرگونه بضاعت میآوردند و در روز سَبَّت، به بنییهودا و اهل اورشلیم میفروختند.17پس با بزرگان یهودا مشاجره نمودم و به ایشان گفتم: «این چه عمل زشت است كه شما میكنید و روز سَبَّت را بیحرمت مینمایید؟18آیا پدران شما چنین نكردند و آیا خدای ماتمامی این بلا را بر ما و بر این شهر وارد نیاورد؟ و شما سَبَّت را بیحرمت نموده، غضب را بر اسرائیل زیاد میكنید.»19و هنگامی كه دروازههای اورشلیم قبل از سَبَّت سایه میافكند، امر فرمودم كه دروازهها را ببندند و قدغن كردم كه آنها را تا بعد از سَبَّت نگشایند و بعضی از خادمان خود را بر دروازهها قرار دادم كه هیچ بار در روز سَبَّت آورده نشود.20پس سوداگران و فروشندگان هرگونه بضاعت، یك دو دفعه بیرون از اورشلیم شب را بسر بردند.21اما من ایشان را تهدید كرده، گفتم: «شما چرا نزد دیوار شب را بسر میبرید؟ اگر بار دیگر چنین كنید، دست بر شما میاندازم.» پس از آنوقت دیگر در روز سَبَّت نیامدند.22و لاویان را امر فرمودم كه خویشتن را تطهیر نمایند و آمده، دروازهها را نگاهبانی كنند تا روز سَبَّت تقدیس شود. ای خدایم این را نیز برای من بیاد آور و برحسب كثرت رحمت خود، بر من ترحّم فرما.23در آن روزها نیز بعضی یهودیان را دیدم، كه زنان از اَشْدُوْدیان و عَمُّونیان و مُوْآبیان گرفته بودند.24و نصف كلام پسران ایشان، در زبان اَشْدُوْد میبود و به زبان یهود نمیتوانستند به خوبی تكلّم نمایند، بلكه به زبان این قوم و آن قوم.25بنابراین با ایشان مشاجره نموده، ایشان راملامت كردم و بعضی از ایشان را زدم و موی ایشان را كندم و ایشان را به خدا قَسَم داده، گفتم: «دختران خود را به پسران آنها مدهید و دختران آنها را به جهت پسران خود و به جهت خویشتن مگیرید.26آیا سلیمان پادشاه اسرائیل در همین امر گناه نورزید با آنكه در امّتهای بسیار پادشاهی مثل او نبود؟ و اگر چه او محبوب خدای خود میبود و خدا او را به پادشاهی تمامی اسرائیل نصب كرده بود، زنان بیگانه او را نیز مرتكب گناه ساختند.27پس آیا ما به شما گوش خواهیم گرفت كه مرتكب این شرارت عظیم بشویم و زنان بیگانه گرفته، به خدای خویش خیانت ورزیم؟»28و یكی از پسران یهُوْیاداع بن اَلْیاشیبِ رئیس كَهَنَه، داماد سَنْبَلَّط حُورُونی بود. پس او را از نزد خود راندم.29ای خدای من ایشان را بیاد آور، زیرا كه كهانت و عهد كهانت و لاویان را بیعصمت كردهاند.30پس من ایشان را از هر چیز بیگانه طاهر ساختم و وظایف كاهنان و لاویـان را برقرار نمودم كه هر كس بر خدمت خود حاضر شود.31و هدایـای هیـزم، در زمان معیـن و نوبرهـا را نیز. ای خدای من، مرا به نیكویی بیاد آور.
نحمیا به اورشلیم بازمیگردد
نحمیا خواهان اطمینان یافتن از پایبندی یهودیان در عهد خود در اطاعت از شریعت[تورات] بود. هنگامی که از پارس بازگشت با خطاهای بسیاری روبرو شد: یکی از انبارهای معبد به اتاق مهمان برای طوبیا تغییر کاربری داده شده بود، لاویان سهم خود را برای کار در معبد دریافت نکرده بودند، مردم[قوم] در روز سَبَّت کار میکردند، و بسیاری همسران کافر برگزیده بودند.
, and and )
«بنابراین مردم میتوانستند آن را گوش کنند»
«هرگز به جماعت خدا راه نیابند»
«آنها نباید وارد جماعت شوند زیرا»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را به حالت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها الیاشیب کاهن را تعیین کردند» یا «رهبران الیاشیب کاهن را تعیین کردند»
«الیاشیب و طوبیا همکاری نزدیک داشتند»
اسامی دو تن از مردان هستند.
«الیاشیب یک حجره بزرگ انبار را به منظور استفاده طوبیا آماده کرده بود»
افرادی که برای هر دروازه گمارده شده بودند و مسئول کنترل دسترسی به شهر و یا معبد بودند. آنها همچنین بنا به فرمان مافوقشان در زمان لازم دروازهها را باز و بسته میکردند. به ترجمه خودتان در نحمیا ۷: ۱ مراجعه کنید.
«درحین تمام این اتفاقات من دور از اورشلیم بودم»
در اینجا «من» به نحمیا اشاره دارد.
اتاق یا حجرهای بود که قبلاً برای انبار کردن هدایای مردم استفاده میشد.(نحمیا ۱۳: ۵)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معنی کامل این عبارت را میتوان به روشنی بیان کرد. این عبارت را به حالت معلوم نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم سهم ده یک و پیشکشهای غذایی را برای کاهنان معبد به انبارها نیاورده بودند»
«لاویان و مغنیانی که مشغول خدمت بودند، معبد را ترک کرده و هر کدام به مزرعههای خود رفته بودند»
نحمیا از طرح سوالات بدیهی برای به چالش کشیدن و حتی استهزای صاحب منصبانی که از وظایف محوله شانه خالی کرده بودند، استفاده میکند. این جمله پرسشی را میتوان به صورت اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما درباره خانه خدا غفلت کردهاید!» [در فارسی متفاوت انجام شده]
نام آن سرزمین کنایه از مردمان سرزمین است. احتمالاً این صنعت ادبی تعمیم است. ترجمه جایگزین: «جمیع مردمانی که در یهودا زندگی میکردند»
اسامی تنی چند از مردان هستند.
این عبارت را به حالت معلوم نیز میتوان نوشت. اسم معنی «امین» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میدانستم که میتوانم آنها را امین بدانم»
«خدای من مرا در این باره به خاطر بیاور»
کلمه «چرخشتها» کنایه از انگورهایی است که در چرخشتها بودند. مردم بر روی انگورها پا میفشردند تا آب انگورها گرفته شود و از آن شراب درست کنند. ترجمه جایگزین: «پافشردن بر انگورها در چرخشتها»
پا گذاشتن بر روی چیزی به منظور له کردن یا فشردن آن
نام یک شهر میباشد.
نحمیا با طرح سوالات بدیهی رهبران یهودا را سرزنش میکند. این جمله پرسشی را به صورت اخباری نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما با بیحرمت ساختن روز سَبَّت، مرتکب عمل زشتی میشوید» یا «خدا شما را به دلیل بیحرمتی به روز سَبَّت که عمل نکوهیدهای است، مجازات میکند»
نحمیا از طرح این سوالات بدیهی برای سرزنش رهبران یهودا استفاده میکند. این دو پرسش را میتوان در هم ادغام نمود و به صورت جملهای خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما میدانید که پدرانتان چنین کردند و به همین دلیل خدا این بلاها را بر سر ما و شهرمان آورد»
«زمانی که خورشید غروب میکند...و زمانی که سَبَّت آغاز شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «که دربانان درها را ببندند و آنها را نگشایند تا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس چیزی برای فروش نمیتواند داخل بیاورد»
«مردمانی که کالاهای مختلفی برای فروش میآوردند»
نحمیا از طرح این سوالات بدیهی برای ملامت بازرگانان و تاکید بر اوامر خویش استفاده میکند. این جمله پرسشی را میتوان در قالب جمله خبری نیز نوشت. معنی کامل این جمله بایستی به روشنی بیان شود. ترجمه جایگزین: «شما بر خلاف دستور من پشت دیوار اطراق کردید»
کلمه «دست» کنایه از رفتار سختگیرانه است. ترجمه جایگزین: «شما را با زور بیرون خواهم کرد!» یا «شما را به زور بر میچینم!»
«خدای من این را همچنین برای من به خاطر بیاور» به ترجمه خودتان در عبارت مشابه آن در نحمیا ۱۳: ۱۴ رجوع کنید.
این آیات کاری را که در ادامه انجام میشود، معرفی میکند.
«یهودیانی که زنهای خارجی گرفته بودند» خدا ازدواج با بیگانگان را ممنوع کرده بود. معنی کامل این جمله را میتوان به روشنی بیان کرد.
نام شهری است.
اسامی دو ملیت هستند.
«در نتیجه نیمی از فرزندانشان»
«با آنها درباره آن چه که انجام داده بودند، مستقیما صحبت کردم»
نحمیا بعضی از آنها را با دستانش کتک زد.
«آنها را وادار کردم که در برابر خدا قسم یاد کنند»
نحمیا از طرح این سوال بدیهی برای سرزنش مردان استفاده میکند. این جمله پرسشی را به صورت خبری نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما میدانید که سلیمان پادشاه اسرائيل به خاطر این زنان مرتکب گناه شد»
نحمیا طرح این سوال بدیهی را به منظور سرزنش مردان انجام میدهد. این جمله پرسشی را به صورت اخباری نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «ما به شما گوش نخواهیم داد یا مرتکب این گناه میشویم یا با گرفتن زنان بیگانه به خدای خود خیانت میکنیم»
اسامی تنی چند از مردان می باشند.
این به شخصی که اهل شهر بیت حورون است اشاره میکند.
«او را ترغیب به رفتن کردم» یا «او را وادار به رفتن از اورشلیم کردم»
«درباره آنها فکر کن» یا « آن چه را که کردهاند به خاطر آور» به ترجمه خودتان در عبارت مشابه در نحمیا ۱۳: ۱۴ رجوع کنید.
بیاحترامی کردن به کهانت و شکستن عهد مثل این است که کهانت و عهد به طور فیزیکی لکهدار شدهاند. ترجمه جایگزین: «آنها به کهانت بیحرمتی کردند و عهدی را که با کاهنان و لاویان بسته شده بود، شکستند»
«به این گونه من آنها را طاهر ساختم»
«به کاهنان و لاویان آن چه را که باید انجام دهند، گفتم»
«به منظور پیشکش هیزم، مقداری چوب فراهم کردم»
«اهدای نوبرها در زمان درو»
«خدای من، تمام آن چه را که انجام دادهام، به یاد آور و به خاطر آن چه که کردهام مرا برکت ده» به ترجمه خودتان در عبارت مشابه آن در نحمیا ۱۳: ۱۴ رجوع کنید.
1در ایام اَخْشُورُش (این امور واقع شد). اینهمان اَخْشُورُش است كه از هند تا حَبَش، بر صد و بیست و هفت ولایت سلطنت میكرد.2در آن ایام حینی كه اَخْشُورُش پادشاه، بر كرسی سلطنت خویش در دارالسّلطنه شُوشَن نشسته بود.3در سال سوّم از سلطنت خویش، ضیافتی برای جمیع سروران و خادمان خود برپا نمود و حشمت فارس و مادی از اُمرا و سرورانِ ولایتها، به حضور او بودند.4پس مدّت مدیدِ صد و هشتاد روز، توانگری جلال سلطنت خویش و حشمت مجد عظمت خود را جلوه میداد.5پس بعد از انقضای آنروزها، پادشاه برای همه كسانی كه دردارالسّلطنه شُوشَن از خرد و بزرگ یافت شدند، ضیافت هفت روزه در عمارت باغ قصر پادشاه برپا نمود.6پردهها از كتان سفید و لاجورد، با ریسمانهای سفید و ارغوان در حلقههای نقره بر ستونهای مَرمَرِ سفید آویخته و تختهای طلا و نقره بر سنگفرشی از سنگ سماق و مَرمَرِ سفید و دُرّ و مَرمَرِ سیاه بود.7و آشامیدن، از ظرفهای طلا بود و ظرفها را اشكال مختلفه بود و شرابهای ملوكانه برحسب كرم پادشاه فراوان بود.8و آشامیدن برحسب قانون بود كه كسی بر كسی تكلّف نمینمود، زیرا پادشاه درباره همه بزرگان خانهاش چنین امر فرموده بود كه هر كسموافق میل خود رفتار نماید.9و وَشْتی مَلِكه نیز ضیافتی برای زنان خانه خسروی اَخْشُورُش پادشاه برپا نمود.10در روز هفتم، چون دل پادشاه از شراب خوش شد، هفت خواجهسرا یعنی مَهُومان و بِزْتا و حَرْبُونا و بِغْتا و اَبَغْتا و زاتَر و كَرْكَس را كه در حضور اَخْشُورُش پادشاه خدمت میكردند، امر فرمود11كه وَشْتی مَلِكه را با تاج ملوكانه به حضور پادشاه بیاورند تا زیبایی او را به خلایق و سروران نشان دهد، زیرا كه نیكو منظر بود.12امّا وَشْتی مَلِكه نخواست كه برحسب فرمانی كه پادشاه به دست خواجهسرایان فرستاده بود بیاید. پس پادشاه بسیار خشمناك شده، غضبش در دلش مشتعل گردید.13آنگاه پادشاه به حكیمانی كه از زمانها مخبر بودند تكلّم نموده، (زیرا كه عادت پادشاه با همه كسانی كه به شریعت و احكام عارف بودند چنین بود.14و مقرّبان او كَرْشَنا و شیتار و اَدْماتا و تَرْشیش و مَرَس و مَرْسَنا و مَمُوكان، هفت رئیس فارس و مادی بودند كه روی پادشاه را میدیدند و در مملكت به درجه اوّل مینشستند)15گفت: «موافق شریعت، به وَشْتی مَلِكه چه باید كرد، چونكه به فرمانی كه اَخْشُورُش پادشاه به دست خواجهسرایان فرستاده است، عمل ننموده؟»16آنگاه مَموكان به حضور پادشاه و سرورانعرض كرد كه «وَشْتی مَلِكه، نه تنها به پادشاه تقصیر نموده، بلكه به همه رؤسا و جمیع طوایفی كه در تمامی ولایتهای اَخْشُورُش پادشاه میباشند،17زیرا چون این عمل ملكه نزد تمامی زنان شایع شود، آنگاه شوهرانشان در نظر ایشان خوار خواهند شد، حینی كه مخبر شوند كه اَخْشُورُش پادشاه امر فرموده است كه وَشْتی ملكه را به حضورش بیاورند و نیامده است.18و در آنوقت، خانمهای فارس و مادی كه این عمل ملكه را بشنوند، به جمیع روسای پادشاه چنین خواهند گفت و این مورد بسیار احتقار و غضب خواهد شد.19پس اگر پادشاه این را مصلحت داند، فرمان ملوكانهای از حضور وی صادر شود و در شرایع فارس و مادی ثبت گردد، تا تبدیل نپذیرد، كه وَشْتی به حضور اَخْشُورُش پادشاه دیگر نیاید و پادشاه رتبه ملوكانه او را به دیگری كه بهتر از او باشد بدهد.20و چون فرمانی كه پادشاه صادر گرداند در تمامی مملكت عظیم او مسموع شود، آنگاه همه زنان شوهران خود را از بزرگ و كوچك، احترام خواهند نمود.»21و این سخن در نظر پادشاه و رؤسا پسند آمد و پادشاه موافق سخن مموكان عمل نمود.22و مكتوبات به همه ولایتهای پادشاه به هر ولایت، موافق خطّ آن و به هر قوم، موافق زبانش فرستاد تا هر مرد در خانه خود مسلّط شود و در زبان قوم خود آن را بخواند.
جدایی پادشاه
مشاوران پادشاه وقتی شنیدند که ملکه از نشان دادن زیباییش به مهمانانِ پادشاه امتناع کرده، ترسیدند شوهران اقتدارشان را از دست بدهند، بنابراین به پادشاه گفتند که از او جدا شود.
«در زمان اَخْشُورُش» یا «هنگامی که اَخْشُورُش به عنوان پادشاه حکومت میکرد»
این اطلاعات پسزمینهای است که به خواننده کمک میکند تا اَخْشُورُش را بشناسد.
ولایت منطقه بزرگی است که برخی کشورها برای اهداف دولتی تقسیم شدهاند.
در اینجا «کرسی سلطنت» به حکومت کردن او بر کشور اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بر امپراطوری حکومت کرد»
این به قلعه، دژ یا شهری مستحکم اشاره دارد.
شهر سلطنتیِ پادشاهان پارسی بود.
«پس از اینکه دو سال حکومت کرده بود»
این احتمالاً به رهبران ارتش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بزرگان ارتش»
این کلمات معانی مشابهی دارند و بر چگونگی عظمت سلطنتش تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «توانگری عظیم سلطنت خویش»
این کلمات معانی مشابهی دارند و بر چگونگی عظمت او تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «فر و شکوه عظیم خود»
See:
«صد و هشتاد روز»
«در پایان ضیافت»
این دومین مهمانی برای صاحب منصبان شُوشَن بود. ترجمه جایگزین: «ضیافتی دیگر که هفت روز طول کشید»
این به قلعه، دژ یا شهری سلطنتی اشاره میکند. به ترجمه آیات در کتاب استر ۱: ۱ نگاه کنید.
ببینید چطور این نام را در استر ۱: ۲ ترجمه نمودهاید.
«موزاییک» شامل سنگهای رنگی میشود که با الگویی جذاب آراسته شدهاند.
نوعی سنگ قرمز و صورتی است که تکههای کریستال را در خود دارد.
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میهمانان شراب را در ظرفهایی از طلا مینوشیدند»
«شرابهای شاهانه از فراوانیِ سخاوت پادشاه بود»
«اشتیاق بسیار به دادن»
«کسی مجبور به نوشیدن نبود»
این عبارت به این معنی است که پادشاه به کارگرانش گفته بود که به تمامی مهمانها هر مقدار شراب که میخواهند، بدهند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«بعد از ۶ روز»
در اینجا «دل» به پادشاه اشاره میکند، و «احساس شادی» اصطلاحی به این معناست که او مست بود. ترجمه جایگزین: «پادشاه مست شراب بود»
این اسامی مردان است.
این اطلاعات پسزمینهای است تا این مردان را معرفی کند.
«بسیار زیبا بود»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که خواجهسرایان پادشاه به او درباره فرمانش گفتند»
«برحسب دستور»
چنان از شدت خشم پادشاه صحبت شده گویی که همچون آتشی در او میسوخت. ترجمه جایگزین: «خشمش همچون آتش در درون وی مشتعل گردید»
«که آنچه در زندگیشان روی میداد را درک میکردند»
این اطلاعاتِ پسزمینه بیان میکند که چرا پادشاه این اشخاص را صدا زد.
اینها اسامی افراد است.
این احتمالاً به این که چه کسی این سوال را مطرح کرده، کمک میکند. ترجمه جایگزین: پادشاه به آنان گفت، «موافق شریعت ... به دست خواجهسرایان؟»
رعایت قانون» یا «اطاعت از قانون»
به ترجمه این اسم در کتاب استر ۱: ۱۴ نگاه کنید.
این مبالغهای است که بر زیانی که سرپیچی ملکه باعث آن شده بود، تأکید میکند.
ناحیهای بزرگ که که به صورت چند کشور به منظور حکمرانی تقسیم شده است. ببینید این را در استر ۱: ۱ چگونه ترجمه نمودهاید.
این مبالغهای است که بر زیانی که سرپیچی ملکه باعث آن شده بود، تأکید میکند.
«آنها با خشم و حقارت با شوهرانشان رفتار خواهند کرد»
مریموت به پاسخ به پادشاه ادامه میدهد.
مریموت با پادشاه به جهت احترام با ضمیر سوم شخص سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «اگر شما صلاح بدانید ... از حضور شما ... به حضور شما ... خشنود گردید»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند تغییر دهد»
مریموت به جهت احترام با ضمیر سوم شخص با پادشاه صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «فرمان شما ... در تمامی مملکت عظیم شما»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که آنها فرمان پادشاه را شنیدند» یا «وقتی که آنها شنیدند که شما چه دستوره دادید»
بسیار گسترده
در این قسمت از آرایه ادبی بیان بدیع استفاده شده که به کمترین و بیشترین و هرکس که ما بین این دو نقطه قرار دارد، اشاره میکند. این آیه احتمالاً اشاره به شوهران دارد، ولی احتمال آن هست که همسران را نیز مورد خطاب قرار دهد.
به ترجمه این ترجمه در کتاب استر ۱: ۱۴ نگاه کنید.
ولایت منطقه بزرگی است که برخی کشورها برای اهداف دولتی تقسیم شدهاند. ببینید این را چگونه در استر ۱: ۱ ترجمه کردهاید.
«تمامی مردان باید بر همسران و فرزندانشان اقتداری تام داشته باشند»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: آنان این حکم را نوشته بودند»
1بعد از این وقایع، چون غضب اَخْشُورُش پادشاه فرو نشست، وَشْتی و آنچه را كه اوكرده بود و حكمی كه درباره او صادر شده بود، به یاد آورد.2و ملازمان پادشاه كه او را خدمت میكردند، گفتند كه «دختران باكره نیكو منظر برای پادشاه بطلبند.3و پادشاه در همه ولایتهای مملكت خود وكلا بگمارد كه همه دختران باكره نیكو منظر را به دارالسّلطنه شُوشَن در خانه زنان زیر دست هیجای كه خواجهسرای پادشاه و مستحفظ زنان میباشد، جمع كنند و به ایشان اسباب طهارت داده شود.4و دختری كه به نظر پادشاه پسند آید، در جای وَشْتی ملكه بشود.» پس این سخن در نظر پادشاه پسند آمد و همچنین عمل نمود.5شخصی یهودی در دارالسّلطنه شُوشَن بود كه به مُرْدِخای بن یائیر ابن شِمْعی ابن قَیس بنیامینی مسمّی بود.6و او از اورشلیم جلای وطن شده بود، با اسیرانی كه همراه یكُنیا پادشاه یهودا جلای وطن شده بودند كه نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل ایشان را به اسیری آورده بود.7و او هَدَسَّه، یعنی اِسْتَر، دختر عموی خود را تربیت مینمود چونكه وی را پدر و مادر نبود و آن دختر، خوب صورت و نیكومنظر بود و بعد از وفات پدر و مادرش، مُرْدِخای وی را به جای دختر خود گرفت.8پس چون امر و فرمان پادشاه شایع گردید و دختران بسیار در دارالسّلطنه شُوشَن زیر دست هیجای جمع شدند، اِسْتَر را نیز به خانه پادشاه، زیر دست هیجای كه مستحفظ زنان بود آوردند.9و آن دختر به نظر او پسند آمده، در حضورش التفات یافت. پس به زودی، اسباب طهارت و تحفههایش را به وی داد و نیز هفت كنیز را كه ازخانه پادشاه برگزیده شده بودند كه به وی داده شوند و او را با كنیزانش به بهترین خانه زنان نقل كرد.10و اِسْتَر، قومی و خویشاوندی خود را فاش نكرد، زیرا كه مُرْدِخای او را امر فرموده بود كه نكند.11و مُرْدِخای روز به روز پیش صحن خانه زنان گردش میكرد تا از احوال اِسْتَر و از آنچه به وی واقع شود، اطّلاع یابد.12و چون نوبه هر دختر میرسید كه نزد اَخْشُورُش پادشاه داخل شود، یعنی بعد از آنكه آنچه را كه برای زنان مرسوم بود كه در مدّت دوازده ماه كرده شود، چونكه ایام تطهیر ایشان بدین منوال تمام میشد، یعنی شش ماه به روغن مرّ و شش ماه به عطریات و اسباب تطهیر زنان،13آنگاه آن دختر بدین طور نزد پادشاه داخل میشد كه هر چه را میخواست به وی میدادند تا آن را از خانه زنان به خانه پادشاه با خود ببرد.14در وقت شام داخل میشد و صبحگاهان به خانه دوّم زنان، زیر دست شَعَشْغاز كه خواجهسرای پادشاه و مستحفظ مُتعهها بود، برمیگشت و بار دیگر، نزد پادشاه داخل نمیشد، مگر اینكه پادشاه در او رغبت كرده، او را بنام بخواند.15و چون نوبه اِسْتَر، دختر ابیحایل، عموی مُرْدِخای كه او را بجای دختر خود گرفته بود رسید كه نزد پادشاه داخل شود، چیزی سوای آنچه هیجای، خواجهسرای پادشاه و مستحفظ زنان گفته بود نخواست و اِسْتَر در نظر هر كه او را میدید، التفات مییافت.16پس اِسْتَر را نزد اَخْشُورُش پادشاه، به قصر ملوكانهاش در ماه دهم كه ماه طیبیت باشد، در سال هفتم سلطنت او آوردند.17و پادشاه، اِسْتَر را از همه زنان زیاده دوست داشت و از همه دوشیزگان، در حضوروی نعمت و التفات زیاده یافت. لهذا تاج ملوكانه را بر سرش گذاشت و او را در جای وَشْتی ملكه ساخت.18و پادشاه ضیافت عظیمی یعنی ضیافت اِسْتَر را برای همه رؤسا و خادمان خود برپا نمود و به ولایتها راحت بخشیده، برحسب كرم ملوكانه خود، عطایا ارزانی داشت.19و چون دوشیزگان، بار دیگر جمع شدند، مُرْدِخای بر دروازه پادشاه نشسته بود.20و اِسْتَر هنوز خویشاوندی و قومی خود را بر وفق آنچه مُردخای به وی امر فرموده بود فاش نكرده بود، زیرا كه اِسْتَر حكم مُرْدِخای را مثل زمانی كه نزد وی تربیت مییافت بجا میآورد.21در آن ایام، حینی كه مُردخای در دروازه پادشاه نشسته بود، دونفر از خواجهسرایان پادشاه و حافظان آستانه یعنی بِغْتان و تارَش غضبناك شده، خواستند كه بر اَخْشُورُش پادشاه دست بیندازند.22و چون مُرْدِخای از این امر اطّلاع یافت، اِسْتَر ملكه را خبر داد و اِسْتَر، پادشاه را از زبان مُرْدِخای مخبر ساخت.23پس این امر را تفحّص نموده، صحیح یافتند و هر دو ایشان را بر دار كشیدند. و این قصّه در حضور پادشاه، در كتاب تواریخ ایام مرقوم شد.
استر ملکه شد
استر زنی فروتن بود و به توصیه مقامات درباره نحوه پوشش خود هنگام ملاقات با پادشاه گوش داد. پادشاه نیز استر را به عنوان ملکه جدید برگزید.
مردخای به پادشاه دربرابر توطئهای هشدار میدهد.
پسرعموی استر، مردخای، پی برد که دو نفر نقشه قتل پادشاه را چیدهاند. او به استر گفت، سپس به پادشاه نیز اعلام کرد. او همچنین مردخای را به خاطر این که موضوع را به او گفته بود، تشویق کرد.
این رویدادی جدید را نشان میدهد که مدتی بعد اتفاق افتاد.
خشم پادشاه کمتر شد»
این به حکمی که در کتاب استر ۱: ۱۹-۲۰ آمده، اشاره میکند.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خادمینت بگو که بیابند»
شخص مربوطه به نشانه احترام به پادشاه با ضمیر سوم شخص صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «برای تو»
خدمتکاران جوان همچنان با پادشاه صحبت میکردند.
خادمین به نشانه احترام با ضمیر سوم شخص با پادشاه صحبت میکنند. ترجمه جایگزین: «تو باید ... خادمینت»
به منطقهای بزرگ که کشورها را برای هدفی دولتی تقسیم میکنئ، گفته میشود. ببینید چگونه در استر ۱: ۱ این را ترجمه نمودهاید.
جاییکه همسران مردی با همسران زیادی زندگی میکردند
به قلعه، دژ یا مکانی سلطنتی اشاره میکند. ببینید چگونه در استر ۱: ۲ این را ترجمه نمودهاید.
به ترجمه نام این مکان در کتاب استر ۱: ۲ نگاه کنید.
See:
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیجای، که خواجهسرای پادشاه و مستحفظ زنان هست، از آنان مراقبت کند»
نامی مردانه است.
«لوازم آرایشی» وسایلی از قبیل کرم، لوسیون، یا پودر است که زنان معمولاً برای صورت و بدنشان استفاده میکنند تا ظاهرشان را بهتر کنند.
خادمین به نشانه احترام با ضمیر سوم شخص با پادشاه صحبت میکنند. ترجمه جایگزین: «تو را پسند آمد»
مُرْدِخای را به عنوان شخصیت جدید داستان معرفی میکند.
به ترجمه نام این شهر در کتاب استر ۱: ۲ نگاه کنید.
«یائیر،» «شِمْعی،» و «قَیس» مرادانی هستند که مُرْدِخای از نسل آنان بود.
«از قوم بنیامین»
این اطلاعات پس زمینه بیان میکند که چطور مردخای برای زندگی در شوشن آمد. این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل او را اسیر کرده بود و مابقی را به همراه یکنیا، پادشاه یهودا تبعید کرد»
در متن عبری مشخص نیست که درباره چه کسی سخن میگوید. شاید از قیس سخن میگوید که پدرِ پدربزرگ مردخای است. اگه منظور خودِ مردخای است، بنابراین در زمان وقوع رویداد مربوط به استر بینهایت پیر بود. بسیاری از نسخههای جدید این موضوع را مشخص نکردهاند. تعداد کمی از نسخهها، ازجمله UDB، فرض را براین میگزارد که مردخای بوده که از اورشلیم اسیر شده.
در این بخش به اطلاعات پسزمینه درباره مردخای و بیان رابطه وی با استر ادامه میدهد.
نام عبری استر است.
«عموزادهاش را»
«پدر و مادرش مرده بودند»
«از او همچون دختر خودش مراقبت میکرد»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین «بعد از این که پادشاه دستور داد تا زنی زیبا برایش بیابند»
«بیان کرد»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان دختران بسیاری آوردند»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیجای شروع به مراقبت از آنان کرد»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیجای، سرپرست زنان، وقتی استر را به خانه پادشاه آوردند، شروع به مراقبت از استر کرد»
ببینید این را در کتاب استر ۱: ۵ چگونه ترجمه نمودهاید.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر میزان خشنودی پادشاه از آن دختر تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «دختر، بسیار او را خشنود ساخت»
«استر»
این صفحه تعمداً خالی است.
« اوضاع استر چگونه است» یا «درباره سلامتی استر»
آیات ۱۲-۱۴ اطلاعات پسزمینه درباره رسوم زنانی که همسر پادشاه میشدند، توضیح میدهد.
«عملی مطابق با نیاز زنان»
آنچه که دختران انجام میدهند تا زیباتر و خوشبوتر به نظر آیند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او میتوانست هرچه را که میخواهد، بردارد»
ببینید این را در کتاب استر ۱: ۵ چگونه ترجمه کردهاید.
این اطلاعات پسزمینه در کتاب استر ۲: ۱۲ درباره رسوم زنانی است که همسر پادشاه میشدند.
به معنای صبح روز بعد است. این اطلاعات را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صبح روز بعد»
«خانهای متفاوت»
«جایی که شَعَشْغاز ... خواجه اسرا از او مراقبت میکرد»
سرپرستی» یا «محافظت»
این نامی مردانه است.
این بخش جدیدی از داستان را معرفی میکند.
این اطلاعات پسزمینه، رابطه استر با مردخای را به خواننده یادآوری میکند.
پدر استر و عموی مردخای
این را به حالت مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او تنها آن چه که ... خواست»
به ترجمه این نام در کتاب استر ۲: ۳ نگاه کنید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «مورد پسند همه قرار گرفت»
«طیبیت» نام ماه دهم گاهشمار عبری است. این مربوط به پایان ماه دسامبر و ابتدای ماه ژانویه در گاهشمار غربی است.
سال شماره هفت»
این کاربردی عاشقانه از کلمه «دوست داشتن» است.
این اصطلاحات معانی مشابهی دارند و بر میزان خشنودی پادشاه از استر تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار مورد پسند او قرار گرفت»
پادشاه این کار را کرد تا به همه نشان دهد که او را ملکه خویش ساخته است.
این کلمه به معنی ضیافت است و شاید روشن کردن چنین امری در ترجمه مفید باشد. ترجمه جایگزین: «پادشاه آنرا، "ضیافت اِسْتَر" نامید،»
«مالیات کمتری نسبت به آنچه که جمع میکرد از ممالک جمع نمود»
منطقهای بزرگ است که بعضی کشورها را به سبب اهداف دولتی تقسیم کرده است. به ترجمه خود در کتاب استر ۱: ۱ نگاه کنید.
«سخاوتی که تنها یک پادشاه میتواند داشته باشد»
مشخص نیست دومین باری که جمع شدند، چه زمانی و به چه دلیل بوده است. بنابراین برخی نسخهها تا حدودی متن را تغییر دادهاند.
«یک بار دیگر» یا «وقتی دیگر»[ مرتبه دوم]
معانی محتمل ۱) مردخای آنجا نشسته بود بنابراین میتوانست از طریق مردمی که از دروازه عبور میکردند، بشنود که استر چه کار میکند یا ۲) «نشستن بر دروازه پادشاه» اصطلاحی است به این معنی که به مردخای، سمتی از طرف شاه داده شده بود.
«دروازه کاخ پادشاه»
مردخای به او گفته بود که درباره رابطه خویشاوندی خود چیزی به کسی نگوید.
این رویدادی جدید در داستان را معرفی میکند.
این نام افراد است.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که مردخای از نقشه آنان مطلع شد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از طرف مردخای»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه بررسی کرد و خبر را تأیید نمود، و دستور داد هر دو خادمش را بر دار بیاویزند»
این قسمت اشاره به ابزاری دارد که برای کشتن افراد از آن استفاده میکردند. در چنین روشی انتهای طناب را بر بالای سازه، گره میزدند و انتهای دیگر آن دور گردن فرد بسته میشد و به این طریق آنان را حلقآویز میکردند. ترجمه جایگزین: «چهارچوبی برای حلقآویز کردن افراد»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان این حکایت را نگاشتند»
1بعد از این وقایع، اَخْشُورُش پادشاه، هامانبن هَمَداتای اَجاجی را عظمت داده، به درجه بلند رسانید و كرسی او را از تمامی رؤسایی كه با او بودند بالاتر گذاشت.2و جمیع خادمان پادشاه كه در دروازه پادشاه میبودند، به هامان سر فرود آورده، وی را سجده میكردند،زیرا كه پادشاه دربارهاش چنین امر فرموده بود. لكن مُرْدِخای سر فرود نمیآورد و او را سجده نمیكرد.3و خادمان پادشاه كه در دروازه پادشاه بودند، از مُردخای پرسیدند كه «تو چرا از امر پادشاه تجاوز مینمایی؟»4امّا هر چند، روز به روز این سخن را به وی میگفتند، به ایشان گوش نمیداد. پس هامان را خبر دادند تا ببینند كه آیا كلام مُرْدِخای ثابت میشود یا نه، زیرا كه ایشان را خبر داده بود كه من یهودی هستم.5و چون هامان دید كه مُرْدِخای سر فرود نمیآورد و او را سجده نمینماید، هامان از غضب مملّو گردید.6و چونكه دست انداختن بر مُردخای، تنها به نظر وی سهل آمد و او را از قوم مُردخای اطلاّع داده بودند، پس هامان قصد هلاك نمودن جمیع یهودیانی كه در تمامی مملكت اَخْشُورُش بودند كرد، زانرو كه قوم مردخای بودند.7در ماه اوّل از سال دوازدهم سلطنت اَخْشُورُش كه ماه نیسان باشد، هر روز در حضور هامان و هر ماه تا ماه دوازدهم كه ماه اذار باشد، فُور یعنی قرعه میانداختند.8پس هامان به اَخْشُورُش پادشاه گفت: «قومی هستند كه در میان قومها در جمیع ولایتهای مملكت تو پراكنده و متفرّق میباشند و شرایع ایشان، مخالف همه قومها است و شرایع پادشاه را به جا نمیآورند. لهذا ایشان را چنین واگذاشتن برای پادشاه مفید نیست.9اگر پادشاه را پسند آید، حكمی نوشته شود كه ایشان را هلاك سازند. و من ده هزار وزنه نقره به دست عاملان خواهم داد تا آن را به خزانهپادشاه بیاورند.»10آنگاه پادشاه انگشتر خود را از دستش بیرون كرده، آن را به هامان بن هَمَداتای اجاجی كه دشمن یهود بود داد.11وپادشاه به هامان گفت: «هم نقره و هم قوم را به تو دادم تا هرچه در نظرت پسند آید به ایشان بكنی.»12پس كاتبانِ پادشاه را در روز سیزدهم ماه اوّل احضار نمودند و بر وفق آنچه هامان امر فرمود، به امیران پادشاه و به والیانی كه بر هر ولایت بودند و بر سروران هر قوم مرقوم شد، به هر ولایت، موافق خطّ آن و به هر قوم موافق زبانش، به اسم اَخْشُورُش پادشاه مكتوب گردید و به مُهر پادشاه مختوم شد.13و مكتوبات به دست چاپاران به همه ولایتهای پادشاه فرستاده شد تا همه یهودیان را از جوان و پیر و طفل و زن در یك روز، یعنی سیزدهم ماه دوازدهم كه ماه آذار باشد، هلاك كنند و بكُشند و تلف سازند و اموال ایشان را غارت كنند.14و تا این حكم در همه ولایتها رسانیده شود، سوادهای مكتوب به همه قومها اعلان شد كه در همان روز مستعّد باشند.15پس چاپاران بیرون رفتند و ایشان را برحسب فرمان پادشاه شتابانیدند و این حكم دردارالسّلطنه شُوشَن نافذ شد و پادشاه و هامان به نوشیدن نشستند. امّا شهر شُوشَن مشوّش بود.
هامان برعلیه یهودیان توطئه میکند
مردخای می بایست در حضور هامان خود را به خاک انداخته و وی را سجده میکرد. این به معنای پرستش است. پرستش هرکس دیگری غیر از یهوه اشتباه است. به همین دلیل، وی به سبب خداپرستی، از انجام این کار سرباز میزند. این عمل مردخای، هامان را خشمگین میسازد و به همین دلیل تصمیم به کشتار یهودیان در امپراطوری پارسی میگیرد.
این رویدادی جدید را در داستان نشان میدهد.
نام و توصیف هامان، یکی از صاحبمنصبان پادشاه است.
در اینجا «کرسی اقتدار» به موقعیت یا مقام حکومتیاش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او را بر رؤسای دیگر ترفیع داد» یا «به او اختیاری بالاتر از تمامی رؤسای دیگر داده شد»
(See:
این اعمال، اطاعت از دستور هامان را نشان میدهد.
«خود را فروتن کرده و در حضور هامان روی بر زمین میگذاشتند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«آنچه را که هامان در مورد عمل مردخای میخواهد انجام دهد، دریابید»
مردخای بیحرمتی به مقام حکومتی هامان را با انجام ندادن این اعمال، نشان میدهد.
در اینجا از غضب هامان که او را لبریز کرده بود، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «هامان بسیار عصبانی شد»
«او اندیشه کشتن تنها مردخای را نپذیرفت.» این جمله را به حالت مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او تصمیم به کشتن بیش از فقط مردخای گرفت»
«خلاص شدن از تمامی یهودیان» یا «کشتن تمامی یهودیان»
«در اولین ماه»
«نیسان» نام اولین ماه تقویم عبری است. این ماه اواخر بخشی از ماه مارچ و اوایل بخشی ازماه آپریل در سالنامه غربی است.
«در دوازدهمین سال پادشاهی اَخْشُورُش» یا «هنگامی که اَخْشُورُش پادشاه حدود دوازده سال حکومت کرده بود»
«آنها طاس را انداختند ــــ به این معنی که ــــ»
«ماه دوازده»
«اذار» نام دوازدهمین و آخرین ماه گاهشمار عبری است. این ماه اواخر بخشی از ماه فوریه و اوایل بخشی از ماه مارچ در گاهشمار غربی میباشد.
«گروهی از مردم» این به یهودیان به عنوان یک گروه قومی اشاره میکند.
«که در مکانهای مختلف زندگی میکنند»
استان منطقهای بزرگ است که بعضی کشورها برای اهداف حکومتی از چنین تقسیم بندی استفاده می کنند. به ترجمه کتاب استر ۱: ۱ نگاه کنید.
هامان از ضمیر سوم شخص به نشانه احترام به پادشاه استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «مالکیت تو بر ... تو»
«پادشاه نباید اجازه ماندن به آنان بدهد.» این جمله را به حالت مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه باید آنان را از بین ببرد»
در اینجا «دست» نشانه افراد است. این اصطلاحی به معنای پرداختن به آنهاست. ترجمه جایگزین: «من به اشخاصی ... پرداخت خواهم کرد»
«۳۳۰ تن نقره»
انگشتری مخصوص که میتواند برای نشان دادن مهر تایید پادشاه در بیانیه استفاده شود.
معنی این عبارت مشخص نیست. معانی محتمل ۱) «پول را به تو برمیگردانم» یا ۲) «پول را بردار و آن را به اشخاصی که گفته بودی بده»[ در فارسی به شکل دیگری آمده است]
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه کاتبین را احضار کرد ... آنان مطابق با هر آنچه که هامان دستور داده بود، حکمی را نوشتند»
این اولین ماه گاهشمار عبری است. روز سیزدهم نزدیک به اوایل ماه اپریل در گاهشمار غربی است.
«فرمانداران هر ولایت.» کلمه ولایت را همان طور که در استر ۱: ۱ ترجمه کردهاید، ترجمه نمایید.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان حکم را به نام اَخْشُورُش پادشاه نوشتند و هامان آن را با انگشتری خاتم پادشاه تأیید کرد»
در اینجا کلمه «اسم» اقتدار پادشاه را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «به اقتدار»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چاپاران مکتوبات را تحویل دادند» یا «چاپاران مکتوبات را مستقیماً دادند»
این کلمات معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر هلاکت کامل است. ترجمه جایگزین: «خرابیِ کامل»
«سیزدهمین روز از ماه دوازدهم»
«آذار» اسم دوازدهمین و آخرین ماه گاهشمار عبری است. روز سیزدهم نزدیک به اوایل ماه مارچ در گاهشمار غربی است.
دزدیدن به زور
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مقامات در هر ولایت یک کپی از این نامه را به قانون تبدیل کردند»
منطقهای بزرگ در بعضی کشورها است که برای مقاصد حکمرانی تقسیم شده است. به ترجمه کتاب استر ۱: ۱ نگاه کنید.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به همه قومها در هر ولایتی گفتند»
آن روز»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان حکم را پخش کردند»
اشاره میکند به قلعه، دژ یا مکانی سلطنتی. به ترجمه کتاب استر ۱: ۲ نگاه کنید.
به ترجمه اسم این مکان در کتاب استر ۱: ۲ نگاه کنید.
«در حالت پریشانی شدید بود»
1و چون مُرْدِخای از هرآنچه شده بود اطّلاعیافت، مُرْدِخای جامه خود را دریده، پلاس با خاكستر در بر كرد و به میان شهر بیرون رفته، به آواز بلند فریاد تلخ برآورد.2و تا روبروی دروازه پادشاه آمد، زیرا كه جایز نبود كه كسی با لباس پلاس داخل دروازه پادشاه بشود.3و در هر ولایتی كه امر و فرمان پادشاه به آن رسید، یهودیان را ماتم عظیمی و روزه و گریه و نوحهگری بود و بسیاری در پلاس و خاكستر خوابیدند.4پس كنیزان و خواجه سرایان اِسْتَر آمده، او را خبر دادند و ملكه بسیار محزون شد و لباس فرستاد تا مُرْدِخای را بپوشانند و پلاس او را از وی بگیرند، امّا او قبول نكرد.5آنگاه اِسْتَر، هَتاك را كه یكی از خواجه سرایان پادشاه بود و او را به جهت خدمت وی تعیین نموده بود، خواند و او را امر فرمود كه از مُرْدِخای بپرسد كه این چه امر است و سببش چیست.6پس هَتاك به سِعَه شهر كه پیش دروازه پادشاه بود، نزد مُرْدِخای بیرون رفت.7و مُردخای او را از هرچه به او واقع شده و از مبلغ نقرهای كه هامان به جهت هلاك ساختن یهودیان وعده داده بود كه آن را به خزانه پادشاه بدهد، خبر داد.8و سواد نوشته فرمان را كه در شُوشَن به جهت هلاكت ایشان صادر شده بود، به او داد تا آن را به اِسْتَر نشان دهد و وی را مخبر سازد و وصیت نماید كه نزد پادشاه داخل شده، از او التماس نماید و به جهت قوم خویش از وی درخواست كند.9پس هتاك داخل شده، سخنان مُرْدِخای را به اِسْتَر بازگفت.10و اِسْتَر هتاك را جواب داده، او را امر فرمود كه به مُردخای بگوید11كه «جمیع خادمان پادشاه و ساكنان ولایتهای پادشاه میدانند كه به جهت هركس، خواه مرد و خواه زن كه نزد پادشاه به صحن اندرونی بیاذن داخل شود، فقط یك حكم است كه كشته شود، مگر آنكه پادشاه چوگان زرّین را بسوی او دراز كند تا زنده بماند. و سی روز است كه من خوانده نشدهام كه به حضور پادشاه داخل شوم.»12پس سخنان اِسْتَر را به مُرْدِخای باز گفتند.13و مردخای گفت به اِسْتَر جواب دهید: «در دل خود فكر مكن كه تو در خانه پادشاه به خلاف سایر یهود، رهایی خواهی یافت.14بلكه اگر دراین وقت تو ساكت بمانی، راحت و نجات برای یهود از جای دیگر پدید خواهد شد. امّا تو و خاندان پدرت هلاك خواهید گشت. و كیست بداند كه به جهت چنین وقت به سلطنت نرسیدهای.»15پس اِسْتَر فرمود به مُرْدِخای جواب دهید16كه «برو و تمامی یهود را كه در شُوشَن یافت میشوند جمع كن و برای من روزه گرفته، سه شبانه روز چیزی مخورید و میاشامید و من نیز با كنیزانم همچنین روزه خواهیم داشت. و به همین طور، نزد پادشاه داخل خواهم شد، اگر چه خلاف حكم است. و اگر هلاك شدم، هلاك شدم.»17پس مُرْدِخای رفته، موافق هرچه اِسْتَر وی را وصیت كرده بود، عمل نمود.
مردخای به استر هشدار میدهد که کاری بکند
مردخای به استر میگوید که باید برای زنده ماندن یهودیان از پادشاه تقاضا کند، حتی اگر خودش را به خطر بیاندازد و سبب مرگ خودش شود.
اطلاعات ضمنی
اطلاعاتی ضمنی وجود دارد که شاید مترجمین درک نکنند. «شاید به خاطر چنین زمانی بود که تو به چنین مقام سلطنتی دست یافتهای؟» به این معنی که «شاید خدا تو را ملکه قرار داده تا باعث نجات یهود شوی.»
«درباره آن نامهها فهمید»
این اعمالی به نشانه ناراحتی بسیار شدید است. ترجمه جایگزین: «جامه خود را دریده، پلاس و خاکستر در بر کرد تا غم و اندوه خود را نشان دهد»
این صفحه تعمداً خالی است.
استان منطقهای بزرگ است که بعضی کشورها آن را برای اهداف حکومتی تقسیم میکنند. به ترجمه کتاب استر ۱: ۱ نگاه کنید.
«یهودیان ماتم عظیمی کردند»
«بسیاری از آنان بر خاک، پلاس پوشیدند و بر خاکستر نشستند»
«خدمتکاران زن و مرد»
«برای مردخای که بپوشد»
این نامی مردانه است.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یکی از خواجهسرایان که پادشاه تعیین کرده بود تا او را خدمت کند»
به ترجمه این نام مردانه در کتاب استر ۴: ۵ نگاه کنید.
«میدان شهر»
به ترجمه این نام مردانه در کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
«مردخای نیز به هتاک داد»
«به جهت التفات پادشاه از او درخواست نماید»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارات شرطی را میتوان به شکل جمله خبری بیان کرد. شاید تقسیم آن به دو جمله نیز به خوانندگان کمک کند. ترجمه جایگزین: «هیچ مرد و زنی اجازه ندارد به صحن اندرونی نزد پادشاه برود مگر اینکه چوگان زرین را به سمت او بگیرد»
۳۰ روز»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
در این قسمت به نحوی از «راحتی» و «نجات» سخن گفته شده که گویی موجودات زندهای هستند که جان دارند و میتوانند برخیزانده شوند. ترجمه جایگزین: «شخص دیگری از مکانی دیگر نجات را برای یهودیان مهیا خواهد کرد»
هدف از این سؤال این است که استر عمیقاً درباره نقشاش در این موقعیت فکر کند. ترجمه جایگزین: «چه کسی میداند، شاید این فقط برای چنین زمانی بود که تو ملکه شوی»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نام این مکان در ترجمه کتاب استر ۱: ۲ نگاه کنید.
روزه گرفتن عملی نمادین بود که یهودیان وقتی به طور جدی دعا میکردند، انجام میدادند. این را میتوان واضح تر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روزه بگیرید و برای من دعا کنید ... روزه خواهیم گرفت و دعا خواهیم کرد»
«۳ روز»
این صفحه تعمداْ خالی است.
1و در روز سوّم، اِسْتَر لباس ملوكانه پوشیده،به صحن دروازه اندرونی پادشاه، در مقابل خانه پادشاه بایستاد و پادشاه، بر كرسی خسروی خود در قصر سلطنت، روبروی دروازه خانه نشسته بود.2و چون پادشاه، اِسْتَر ملكه را دید كه در صحن ایستاده است، او در نظر وی التفات یافت. و پادشاه چوگان طلا را كه در دست داشت، به سوی اِسْتَر دراز كرد و اِسْتَر نزدیك آمده، نوك عصا را لمس كرد.3و پادشاه او را گفت: «ای اِسْتَر ملكه، تو را چه شده است و درخواست تو چیست؟ اگر چه نصف مملكت باشد، به تو داده خواهد شد.»4اِسْتَر جواب داد كه «اگر به نظر پادشاه پسند آید، پادشاه با هامان امروز به ضیافتی كه برای او مهیا كردهام بیاید.»5آنگاه پادشاه فرمود كه «هامان را بشتابانید، تا برحسب كلام اِسْتَر كرده شود.» پس پادشاه و هامان، به ضیافتی كه اِسْتَر برپا نموده بود آمدند.6و پادشاه در مجلس شراب به اِسْتَر گفت: «مسؤول تو چیست كه به تو داده خواهد شد و درخواست تو كدام؟ اگرچه نصف مملكت باشد، برآورده خواهد شد.»7اِسْتَر در جواب گفت: «مسؤول و درخواست من این است،8كه اگر در نظر پادشاه التفات یافتم و اگر پادشاه مصلحت داند كه مسؤول مرا عطا فرماید و درخواست مرا بجا آورد، پادشاه و هامان به ضیافتی كه به جهت ایشان مهیا میكنم بیایند و فردا امر پادشاه را بجا خواهم آورد.»9پس در آن روز هامان شادمان و مسرور شده، بیرون رفت. لیكن چون هامان، مردخای را نزد دروازه پادشاه دید كه به حضور او برنمیخیزد و حركت نمیكند، آنگاه هامان بر مردخای به شدّت غضبناك شد.10امّا هامان خودداری نموده، به خانه خود رفت و فرستاده، دوستان خویش و زن خود زَرَش را خواند.11و هامان برای ایشان، فراوانی توانگری خود و كثرت پسران خویش را و تمامی عظمتی را كه پادشاه به او داده و او را بر سایر رؤسا و خدّام پادشاه برتری داده بود، بیان كرد.12و هامان گفت: «اِسْتَر ملكه نیز كسی را سوای من به ضیافتی كه برپا كرده بود، همراه پادشاه دعوت نفرمود و فردا نیز او مرا همراه پادشاه دعوت كرده است.13لیكن همه این چیزها نزد من هیچ است، مادامی كه مُرْدِخای یهود را میبینم كه در دروازه پادشاه نشسته است.»14آنگاه زوجهاش زرش و همه دوستانش او را گفتند: «داری به بلندی پنجاه ذراع بسازند و بامدادان، به پادشاه عرض كن كه مُردخای را بر آن مصلوب سازند. پس با پادشاه با شادمانی به ضیافت برو.» و این سخن به نظر هامان پسند آمده، امر كرد تا دار را حاضر كردند.
این باب با بخشی درباره سقوط هامان آغاز میشود. (بابهای ۵-۷)
احترامِ استر
استر در نهایت احترام به پادشاه نزدیک میشود. با این عمل، شخصیت او در نظر پادشاه محترم گردید.
«آن سوی اطاق سمت درب ورودی خانه» یا «روبهروی ورودی خانه»
کلمه «نظر» به دیدگاهِ پادشاه اشاره میکند و استعارهایست از ارزیابی استر از سوی پادشاه. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه از او خشنود بود» یا «پادشاه او را تأیید کرد»
او این عمل را به نشانه خشنودی از استر انجام داد.
او این عمل را احتمالاً به نشانه احترام به اقتدار پادشاه و تشکر از محبتش نسبت به او انجام داد.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر که نیمی از مملکت را درخواست کنی، به تو خواهم داد»
برای نشان دادن احترام به پادشاه، گاهی مردم او را با «ضمیر دوم شخص» میخواندند. این جمله را میتوان با «ضمیر دوم شخص» همراه با کلمات دیگر که نشان دهنده احترام هستند، ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ای پادشاه، اگر این تو را خشنود میسازد، بیا و هامان را بردار ... برای تو» یا «آقا، اگر تو با انجام این عمل خشنود میشوی، بیا و اجازه بده هامان نیز با تو بیاید ... برای خودت»
به ترجمه این نام مردانه در کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
اسم انتزاعی «مسؤول» را میتوان با فعل «درخواست کردن» یا «خواستن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه میطلبی؟» یا «چه چیز میخواهی؟»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که میخواهی به تو خواهم داد» یا «آنچه را که درخواست کنی، انجام خواهم داد»
اسم انتزاعی «درخواست» را میتوان با فعل «درخواست کردن» یا «خواستن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه میطلبی؟» یا «چه میخواهی؟»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر که نیمی از مملکت را بخواهی، به تو خواهم داد»
کلمات «مسؤول» و «درخواست» معانی مشابهی دارند. احتمالاً از این کلمات با هم به عنوان صحبتی بسیار رسمی و محترمانه خطاب به پادشاه استفاده کردهاند.
برای نشان دادن احترام به پادشاه، گاهی مردم او را با «ضمیر دوم شخص» میخواندند. این جمله را میتوان با «ضمیر دوم شخص» همراه با کلمات دیگر که نشان دهنده احترام هستند، ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر که تو از من خشنود هستی، ای پادشاه، و اگر این تو را راضی میکند»
See:
«التفات یافتن» در اینجا اصطلاحی به معنی تأیید یا خشنودی از او میباشد. «در نظر پادشاه» استعاره است به نشانه ارزیابی موقعیت توسط پادشاه. ترجمه جایگزین: «اگر که پادشاه من را بیازماید و تأیید کند» یا «اگر که پادشاه از من خشنود باشد»
این جمله را میتوان با کلمه «تو» همراه با کلمات دیگر که احترام را نشان میدهند، ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «لطفاً آمده و هامان را هم بیاورید» یا «لطفاً بیایید و اجازه دهید که هامان با شما بیاید»
این جمله را میتوان با «ضمیر دوم شخص» همراه با کلمات دیگر که نشان دهنده احترام هستند، ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «امر تو را بجا خواهم آورد»
برخاستن نشانه احترام بود. مرخای عملی را که نشانه احترام به هامان بود، انجام نداد.
«پر شدن از خشم» نشاندهنده بسیار عصبانی شدن است. ترجمه جایگزین: «او بیاندازه خشمگین بود»
این را میتوان با عبارتی ترجمه کرد. «با اینکه بسیار عصبانی بود»
خودداری کردن نشاندهنده امتناع از انجام کاری است که شخص بسیار مایل به انجام آن است. هامان میخواست به مردخای نشان دهد که بسیار عصبانی است. ترجمه جایگزین: «هامان از نشان دادن میزان خشمش امتناع کرد»
این نامی زنانه است.
«فراوانی» و «توانگری» اسامی انتزاعی هستند. ترجمه جایگزین: «هامان به آنان درباره عظمت ثروتش گفت» یا «هامان به آنان درباره چیزهای عالی و عظیم بسیاری که نصیبش شده بود، گفت»
اسم انتزاعی «عظمت» با فعل «ترفیع یافتن» بیان شده است. به این معنی که پادشاه سمت مهمتری به او داده. ترجمه جایگزین: «چطور پادشاه بارها او را ترفیع داده و از او تجلیل کرده» یا «چطور پادشاه بارها با دادن سمتی مهمتر از او تجلیل کرده»
برتری داشتن بر اشخاص نشاندهنده مهمتر شدن از آنها است. ترجمه جایگزین: «به طوری که او از همه رؤسا و خدام پادشاه مهمتر شده»
این عبارت را به طور مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط من»
«من را شادمان نمیسازد» یا «من را خشنود نمیکند»
سازهای برای کشتن افراد از آن استفاده میشد که در چنین روشی انتهای طناب بر بالای سازه گره میخورد و انتهای دیگر آن دور گردن فرد بسته میشد و به این طریق آنها را حلقآویز میکردند. به ترجمه کتاب استر ۲: ۲۳ نگاه کنید.
«بلندی ۵۰ زراع.» این مقدار را میتوان به مقیاس امروزی تبدیل کرد. ترجمه جایگزین: «بلندی بیست و سه متر»
«به افرادش گفت که دار را درست کنند»
«هامان این ایده را دوست داشت»
1در آن شب، خواب از پادشاه برفت و امر فرمود كه كتاب تذكره تواریخ ایام را بیاورند تا آن را در حضور پادشاه بخوانند.2و در آن، نوشتهای یافتند كه مُرْدِخای درباره بِغْتان وتَرَش خواجهسرایان پادشاه و حافظان آستانه وی كه قصد دست درازی بر اَخْشُورُش پادشاه كرده بودند، خبر داده بود.3و پادشاه پرسید كه «چه حرمت و عزّت به عوض این (خدمت) به مُرْدِخای عطا شد؟»بندگان پادشاه كه او را خدمت میكردند جواب دادند كه «برای او چیزی نشد.»4پادشاه گفت: «كیست در حیاط؟» (و هامان به حیاط بیرونی خانه پادشاه آمده بود تا به پادشاه عرض كند كه مُردخای را برداری كه برایش حاضر ساخته بود مصلوب كنند.)5و خادمان پادشاه وی را گفتند: «اینك هامان در حیاط ایستاده است.» پادشاه فرمود تا داخل شود.6و چون هامان داخل شد، پادشاه وی را گفت: «با كسی كه پادشاه رغبت دارد كه او را تكریم نماید، چه باید كرد؟» و هامان در دل خود فكر كرد: «كیست غیر از من كه پادشاه به تكریم نمودناو رغبت داشته باشد؟»7پس هامان به پادشاه گفت: «برای شخصی كه پادشاه به تكریم نمودن او رغبت دارد،8لباس ملوكانه را كه پادشاه میپوشد و اسبی را كه پادشاه بر آن سوار میشود و تاج ملوكانهای را كه بر سر او نهاده میشود، بیاورند.9و لباس و اسب را به دست یكی از امرای مقرّبترین پادشاه بدهند و آن را به شخصی كه پادشاه به تكریم نمودن او رغبت دارد بپوشانند و بر اسب سوار كرده، و در كوچههای شهر بگردانند و پیش روی او ندا كنند كه با كسی كه پادشاه به تكریم نمودن او رغبت دارد، چنین كرده خواهد شد.»10آنگاه پادشاه به هامان فرمود: «آن لباس و اسب را چنانكه گفتی به تعجیل بگیر و با مُرْدِخای یهود كه در دروازه پادشاه نشسته است، چنین معمول دار و از هرچه گفتی چیزی كم نشود.»11پس هامان آن لباس و اسب را گرفت و مُرْدِخای را پوشانیده و او را سوار كرده، در كوچههای شهر گردانید و پیش روی او ندا میكرد كه «با كسی كه پادشاه به تكریم نمودن او رغبت دارد چنین كرده خواهد شد.»12و مردخای به دروازه پادشاه مراجعت كرد. اما هامان ماتمكنان و سرپوشیده، به خانه خود بشتافت.13و هامان به زوجه خود زَرَش و همه دوستان خویش، ماجرای خود را حكایت نمود و حكیمانش و زنش زَرَش او را گفتند: «اگر این مردخای كه پیش وی آغاز افتادن نمودی از نسل یهود باشد، بر او غالب نخواهی آمد، بلكه البتّه پیش او خواهی افتاد.»14و ایشان هنوز با او گفتگو میكردند كه خواجهسرایان پادشاه رسیدند تا هامان را به ضیافتی كه اِسْتَر مهیا ساخته بود، به تعجیل ببرند.
این باب با داستان سقوط هامان ادامه مییابد.
نزدیکی به پادشاه
برای هر شخص نزدیک شدن به پادشاه، آسان نبود. به طور معمول، دستیابی به پادشاه بسیار محدودیت داشت. چندین رویداد در این باب بیان شده که لایههای امنیتی پیرامون پادشاه را نشان میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها اسامی دو مرد هستند. نگاه کنید به ترجمه این اسامی در کتاب استر ۲: ۲۱.
در اینجا «یافتن» استعارهای از مطلع شدن است. هر دو کلمه «یافتن» و «نوشته» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان دریافتند که نویسندگان آن را ثبت کردهاند» یا «آنان مطلع شدند که نویسندگان آن را نوشتهاند»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه حرمتی کردم» یا «چه حرمتی کردیم»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. گرچه شاید یافتن روشی که متهم شدن پادشاه توسط خادمین را القا نکند، بهتر باشد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی کاری برای مردخای نکرد»
به ترجمه این نام مردانه در کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
«حیاط اول از بیرون»
میتوان به طور مشخص بیان کرد که هدف از به دارآویختن او چه بوده است. ترجمه جایگزین: « مردخای را با به دار آویختن او بکشند»
دار سازهای بود که از آن برای کشتن افراد با حلقهآویز کردن از آن استفاده میکردند. به ترجمه کلمه «دار» در کتاب استر ۵: ۱۴. ترجمه جایگزین: «وسیلهای که هامان برای به دارآویختن مردخای حاضر ساخته بود»
«ساخته بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
در اینجا پادشاه از خودش به عنوان ضمیر سوم شخص صحبت میکند. این جمله را میتوان با ضمیر اول شخص و به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با کسی که به او رغبت دارم که او را تکریم نمایم، چه باید کرد»
رغبت داشتن در چیزی اصطلاحی است به معنی کاری را با خشنودی انجام دادن یا مایل بودن به انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «پادشاه خشنود است که تکریم نماید» یا «پادشاه مایل است که تکریم نماید»
دل بیان کننده افکار و نگرشها است. ترجمه جایگزین: «فکر کرد» یا «با خودش گفت»
این عبارت را در قالب جمله خبری میتوان بیان کرد. «مطمئناً غیر از من کسی نیست که پادشاه به تکریم نمودن او رغبت داشته باشد!»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه بده کسی لباس ملوکانه را بیاورد» یا «به خادمین بگو که لباس ملوکانه را بیاورند»
کلمه «کسی که» به اسب اشاره میکند. تاج ملوکانه نمادی خاص است که به خاندان پادشاه اشاره میکند.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذارید لباس و اسب را به آنان بدهند» یا «به آنان بگویید لباس و اسب را بدهند»
«به آنها بگویید که بپوشند ... با تکریم نمودن و پیروی کردن از او»
«بگو به مقامات بلند پایه و خادمین اعلام کنند»
عبارت «چیزی» تأکید دارد بر اینکه او باید هرچه را که گفته کاملاً انجام دهد. این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اطمینان حاصل کنید هرچه را که گفتهاید، کاملاً به جای آورید»
این صفحه تعمداً خالی است.
مردم اغلب سرشان را به نشانه این که بیشاز اندازه ناراحت و خجالتزده بودند، میپوشاندند.
نگاه کنید به ترجمه این نام زنانه درکتاب استر ۶: ۱۳.
آنان طوری سخن میگویند گویی که هامان و مردخای در نبردی بودند، و هامان در نبرد شکست خورده است. در اینجا «افتادن» نشاندهنده رسوایی و مغلوب شدن است. ترجمه جایگزین: «کسی که پیشتر تو را تحقیر کرده ... البته که در مقابل او مغلوب خواهی شد»
«در مقابل او پیروز نخواهی شد.» آنان طوری سخن میگویند گویی که هامان و مردخای در نبردی بودند. در اینجا غالب شدن بر کسی نشاندهنده بیشتر از آن شخص محترم شدن، است. ترجمه جایگزین: «تو بیشتر از او محترم نخواهی بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
1پس پادشاه و هامان نزد اِسْتَر ملكه بهضیافت حاضر شدند.2و پادشاه در روز دوّم نیز در مجلس شراب به اِسْتَر گفت: «ای استر ملكه، مسؤول تو چیست كه به تو داده خواهد شد و درخواست تو كدام؟ اگر چه نصف مملكت باشد، بجا آورده خواهد شد.»3اِسْتَر ملكه جواب داد و گفت: «ای پادشاه، اگر در نظر تو التفات یافته باشم و اگر پادشاه را پسند آید، جان من به مسؤول من و قوم من به درخواست من، به من بخشیده شود.4زیرا كه من و قومم فروخته شدهایم كه هلاك و نابود و تلف شویم. و اگر به غلامی و كنیزی فروخته میشدیم، سكوت مینمودم، با آنكه مصیبت ما نسبت به ضرر پادشاه هیچ است.»5آنگاه اَخْشُورُش پادشاه، اِسْتَر ملكه را خطاب كرده، گفت: «آن كیست و كجا است كه جسارت نموده است تا چنین عمل نماید؟»6اِسْتَر گفت: « عدو و دشمن، همین هامان شریر است.» آنگاه هامان در حضور پادشاه و ملكه به لرزه درآمد.7و پادشاه غضبناك شده، از مجلس شراب برخاسته، به باغ قصر رفت. و چون هامان دید كه بلا از جانب پادشاه برایش مهیا است، برپا شد تا نزد اِسْتَر ملكه برای جان خود تضرّع نماید.8و چون پادشاه از باغ قصر به جای مجلس شراب برگشت، هامان بر بستری كه اِسْتَر بر آن میبود افتاده بود؛ پس پادشاه گفت: «آیا ملكه را نیز به حضور من در خانه بیعصمت میكند؟» سخن هنوز بر زبان پادشاه میبود كه روی هامان را پوشانیدند.9آنگاه حَرْبُونا، یكی از خواجهسرایانی كه در حضور پادشاه میبودند،گفت: «اینك دار پنجاه ذراعی نیز كه هامان آن را به جهت مُرْدِخای كه آن سخن نیكو را برای پادشاه گفته است مهیا نموده، در خانه هامان حاضر است.» پادشاه فرمود كه «او را بر آن مصلوب سازید.»10پس هامان را بر داری كه برای مردخای مهیا كرده بود، مصلوب ساختند و غضب پادشاه فرو نشست.
داستان سقوط هامان در این باب به پایان میرسد.
پوشش صورت هامان
وقتیکه «خادمین صورت هامان را پوشاندند،» درواقع آنان نشان دادند که او محکوم به اعدام شده است.
به ترجمه این نام مردانه در کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
«در روز دوم جشن»
«درحالی که خادمین شراب میریختند و به آنان میدادند»
اسم انتزاعی «مسؤول» را میتوان به حالت فعل «درخواست کردن» یا «طلبیدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه میخواهی» یا «چه میطلبی»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که میخواهی به تو خواهم داد» یا «آنچه را که میخواهی برایت انجام خواهم داد»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر چه نیمی از مملکت را بخواهی، آن را به تو خواهم داد»
«التفات یافتن» در اینجا اصطلاحی است به معنی تأیید کردن یا خشنود شدن پادشاه از او. «در نظر تو» استعاره است و نشانهدهنده ارزیابی موقعیت توسط پادشاه میباشد. ترجمه جایگزین: «اگر که پادشاه من را بیازماید و تأیید کند» یا «اگر که پادشاه از من خشنود باشد»
اسم انتزاعی «مسؤول» را میتوان با فعل «درخواست کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است آنچه که من میخواهم»
استعارۀ «فروخته شدن» بیان کننده تسلیم دشمن شدن است. این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا کسی به ما خیانت کرده است» یا «زیرا کسی ما را در خطر دشمنانمان قرار داده است»
در اینجا هر سه کلمه معانی مشابهی دارند و برای تأکید استفاده شدهاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا دشمنانمان ما را هلاک، نابود، و تلف کنند»
پر شدن دل کسی برای انجام کاری اصطلاحی است به معنی جرأت انجام کاری را داشتن. این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کجا است آن کسی که جرأت کرده چنین کاری را انجام دهد»
«بینهایت ترسان شد»
غضبناک شدن اصطلاحی است به معنای بینهایت عصبانی شدن. ترجمه جایگزین: «پادشاه به شدت عصبانی بود و برخاست»
«نزد استر ملکه به جهت نجات جانش التماس کند»
در اینجا دیدن، نشاندهنده فهمیدن یا متوجه شدن است. ترجمه جایگزین: «او فهمید که بلا برایش مهیا است»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. اسم معنای «بلا» را میتوان با افعال حقیقی «هلاک کردن» یا «کشتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه تصمیم گرفته که بلایی برای او مهیا کند» یا «پادشاه تصمیم گرفت که او را هلاک کند»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که خادمین با شراب پذیرایی میکردند»
(See:
مبلمان بزرگی که شخص میتوانست روی آن بنشیند یا دراز بکشد.
پادشاه این سؤال را مطرح میکند تا تعجب و عصبانیتش را از آنچه که هامان انجام میداد، نشان دهد. این سؤال را در قالب جمله خبری میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او حتی جرأت پیدا کرده که ملکه را در حضور و خانه پادشاه بیعصمت کند!»
«بیعصمت کردن ملکه.» این عبارت روشی محترمانه است که به تجاوز جنسی کردن، اشاره میکند.
بیرون آمدن سخن از دهان کنایه از صحبت کردن است. ترجمه جایگزین: «هنوز پادشاه سخن میگفت»
ظاهراً آنان به این دلیل این کار را کردند که فهمیدند پادشاه قصد کشتن هامان را دارد. ترجمه جایگزین: «خدمتکاران به نشانه این که او باید کشته شود، صورت هامان را پوشاندند»
این نامی مردانه است.
شما میتوانید «پنجاه زراع» را به مقیاس امروزی تبدیل کنید. به ترجمه مشابه این عبارت در کتاب استر ۵: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «دار بیست و سه متری»
چنان از غضب پادشاه صحبت شده گویی که آتشی عظیم بوده که کوچکتر شده. ترجمه جایگزین: «غضب پادشاه کاهش یافت» یا «پادشاه خیلی خشمگین نبود»
1در آنروز اَخْشُورُش پادشاه، خانه هامان،دشمن یهود را به اِسْتَر ملكه ارزانی داشت. و مُرْدِخای در حضور پادشاه داخل شد، زیرا كه استر او را از نسبتی كه با وی داشت خبر داده بود.2و پادشاه انگشتر خود را كه از هامان گرفته بود بیرون كرده، به مُرْدِخای داد و اِسْتَر مُردخای را بر خانه هامان گماشت.3و استر بار دیگر به پادشاه عرض كرد و نزد پایهای او افتاده، بگریست و از او التماس نمود كه شرّ هامان اجاجی و تدبیری را كه برای یهودیان كرده بود، باطل سازد.4پس پادشاه چوگان طلا را بسوی اِسْتَر دراز كرد و استر برخاسته، به حضور پادشاه ایستاد5و گفت: «اگر پادشاه را پسند آید و من در حضور او التفات یافته باشم و پادشاه این امر را صواب بیند و اگر من منظور نظر او باشم، مكتوبی نوشته شود كه آن مراسله را كه هامان بن همداتای اجاجی تدبیر كرده و آنها را برای هلاكت یهودیانی كه در همه ولایتهای پادشاه میباشند نوشته است، باطل سازد.6زیرا كه من بلایی را كه بر قومم واقع میشود چگونه توانم دید؟ و هلاكت خویشان خود را چگونه توانم نگریست؟»7آنگاه اَخْشُورُش پادشاه به اِسْتَر ملكه ومُرْدِخای یهودی فرمود: «اینك خانه هامان را به اِسْتَر بخشیدم و او را به سبب دست درازی به یهودیان به دار كشیدهاند.8و شما آنچه را كه در نظرتان پسند آید، به اسم پادشاه به یهودیان بنویسید و آن را به مهر پادشاه مختوم سازید، زیرا هرچه به اسم پادشاه نوشته شود و به مهر پادشاه مختوم گردد، كسی نمیتواند آن را تبدیل نماید.»9پس در آن ساعت، در روز بیست و سوّم ماه سوّم كه ماه سیوان باشد، كاتبان پادشاه را احضار كردند و موافق هر آنچه مُرْدِخای امر فرمود، به یهودیان و امیران و والیان و رؤسای ولایتها یعنی صد و بیست و هفت ولایت كه از هند تا حبش بود نوشتند، به هر ولایت، موافق خطّ آن و به هر قوم، موافق زبان آن و به یهودیان، موافق خطّ و زبان ایشان.10و مكتوبات را به اسم اَخْشُورُش پادشاه نوشت و به مهر پادشاه مختوم ساخته، آنها را به دست چاپاران اسب سوار فرستاد؛ و ایشان بر اسبان تازی كه مختصّ خدمت پادشاه و كرهّهای مادیانهای او بودند، سوار شدند.11و در آنها پادشاه به یهودیانی كه در همه شهرها بودند، اجازت داد كه جمع شده، به جهت جانهای خود مقاومت نمایند و تمامی قوّت قومها و ولایتها را كه قصد اذیت ایشان میداشتند، با اطفال و زنان ایشان هلاك سازند و بكشند و تلف نمایند و اموال ایشان را تاراج كنند،12در یك روز یعنی در سیزدهم ماه دوازدهم كه ماه آذار باشد در همه ولایتهای اَخْشُورُش پادشاه،13و تا این حكم در همه ولایتها رسانیده شود، سوادهای مكتوب به همه قومها اعلان شد كه در همان روز یهودیان مستعّد باشند تا از دشمنان خود انتقام بگیرند.14پس چاپاران بر اسبان تازی كه مختصّ خدمت پادشاه بود، روانه شدند و ایشان را برحسب حكم پادشاه شتابانیده، به تعجیل روانه ساختند و حكم، در دارالسّلطنه شُوشَن نافذ شد.15و مُرْدِخای از حضور پادشاه با لباس ملوكانه لاجوردی و سفید و تاج بزرگ زرّین و ردای كتان نازك ارغوانی بیرون رفت و شهر شُوشَن شادی و وجد نمودند،16و برای یهودیان، روشنی و شادی و سرور و حرمت پدید آمد.17و در همه ولایتها و جمیع شهرها در هر جایی كه حكم و فرمان پادشاه رسید، برای یهودیان، شادمانی و سرور و بزم و روز خوش بود و بسیاری از قومهای زمین به دین یهود گرویدند زیرا که ترس یهودیان بر ایشان مستولی گردیده بود.
محافظت خدا
در این باب یهوه در کار است تا از نابودی احتمالی یهودیان جلوگیری کند. خدا از استر و مردخای برای حفاظت از قومش استفاده میکند.
به ترجمه این نام مردانه در کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
این انگشتر نام و علامت پادشاه را بر خود داشت. وقتی که مهر مومی را روی کاغذی مهم میگذاشت، علامت روی مهر را فشار میداد. اگر که کاغذی این علامت روی مهر را داشت، مردم میدانستند آنچه که روی کاغذ نوشته شده به دستور پادشاه باید اطاعت شود. به ترجمه کتاب استر ۳: ۱۰نگاه کنید.
پادشاه با دادن انگشتر خاتمدارش به مردخای، این اقتدار را به او داد که آنچه را مهم است و مردم باید از آن اطاعت کنند، بنویسد.
این اشاره دارد به آنچه که به هامان تعلق داشت و پادشاه آن را به استر داده بود.
«خواهش کرد»
«باطل ساختن» در اینجا اصطلاحی به معنی متوقف کردن، است. ترجمه جایگزین: «برنامه شریرانه هامان اجاجی را متوقف سازد» یا «مانع از وقوع کارهای شریرانهای که هامان اجاجی برنامهریزی کرده بود، شود»
به ترجمه کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
«توطئهای که کرده بود» یا «توطئهای که هامان کرده بود»
او این کار را به نشانه رضایت از استر انجام داد. به ترجمه عبارتی مشابه در کتاب استر ۵: ۲ نگاه کنید.
«اگر آنچه که من درخواست کردهام مورد خشنودی پادشاه باشد»
در اینجا «التفات داشتن» اصطلاحی به معنی مورد تأیید بودن یا خشنودی پادشاه از او میباشد. «نگاه» کنایه است از دیدگاه، و دیدگاه استعاره است و نشاندهنده ارزیابی موقعیت توسط پادشاه میباشد. ترجمه جایگزین: «اگر که تو من را بیازمایی و تأیید کنی» یا «اگر که تو از من خشنود باشی»
«نزد پادشاه» در اینجا کنایه است و نشانه ارزیابی موقعیت توسط پادشاه میباشد. ترجمه جایگزین: «اگر آنچه که من میطلبم در سنجش پادشاه درست باشد»
دراینجا «نظر تو» کنایه است از دیدگاه، و دیدگاه استعاره است و نشاندهنده ارزیابی موقعیت توسط پادشاه میباشد. ترجمه جایگزین: «اگر که تو من را بیازمایی و تأیید کنی» یا «اگر که تو از من خشنود باشی»
بازگردد و اثرش را از بین ببرد
این نامی مردانه است.
استان منطقهای بزرگ است که بعضی کشورها آن را برای اهداف حکومتی تقسیم میکردند. ببینید این را در استر ۱: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
استر این سؤالها را مطرح میکند تا نشان دهد که بینهایت از نابودی قومش ناراحت است. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم شاهد بلایی باشم که بر یهودیان واقع میشود. من نمیتوانم هلاکت خویشانم را ببینم»
این به تمام دارایی هامان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر آنچه که به هامان تعلق داشت» یا «تمامی دارایی هامان»
به ترجمه کتاب استر ۶: ۴ نگاه کنید.
نوشتن چیزی به اسم پادشاه نشاندهنده نوشتن آن با اقتدار او یا به نمایندگی از طرف او میباشد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند حکم را باطل کند ... مهر» یا «کسی نمیتواند حکم را لغو کند ... مهر»
اطلاعات داده شده بین کلمات «حکم» و «نمیتواند» دلیلی است بر اینکه پادشاه نمیتواند حکمی که برای هامان صادر کرده را لغو کند. این را میتوان به وضوح نشان داد که دلیل آن استفاده از کلمه «زیرا» است. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم حکمی را که قبلاً نوشتهام باطل کنم، زیرا به نام پادشاه و با انگشتر او مهر و امضاء شده است»
نوشتن چیزی به نام پادشاه نشاندهنده نوشتن آن با اقتدار او یا به نمایندگی از طرف او میباشد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه، کاتبان را احضار کرد.» خواننده باید متوجه شود که پادشاه احتمالاً به یکی از بزرگان گفته که برود و کاتبان را با خودش بیاورد. پادشاه به آوای بلند آنها را صدا نزده که بیایند.
«سیوان» نام سومین ماه گاهشمار عبری است. روز بیست و سوم نزدیک به اواسط ماه ژوئن در گاهشمار غربی میباشد.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان حکم را نوشتند»
«صد و بیست و هفت ولایت»
استان منطقهای بزرگ است که بعضی کشورها آن را برای اهداف حکومتی تقسیم میکردند. ببینید این را در استر ۱: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
«کاتبانشان نوشتند.» روشهای متفاوت نوشتاری در جهان وجود دارد.
نوشتن چیزی به نام پادشاه، نشانه نوشتن آن با اقتدار، یا به نمایندگی از طرف او میباشد.
به ترجمه این عبارت در کتاب استر ۸: ۲ نگاه کنید.
کسانی که پیغام را میبرند
اسب سلطنتی بهترین اسب نر پادشاه بود. اسبانی که برای خدمت به پادشاه استفاده میشدند، کرههایشان بودند. ترجمه جایگزین: «کرههایی از بهترین اسبان پادشاه» در فارسی مادیان آمده است اما در واقع کرههای نر مادیانها بودند
«به یهودیان گفت ... به آنان اجازه میدهد که جمع شوند»
این استعاره است از مبارزه کردن و پا پس نکشیدن. ترجمه جایگزین: «مبارزه کنند»
به ترجمه کتاب استر ۳: ۱۳ نگاه کنید.
در اینجا «انتقام گرفتن از کسی» اصطلاحی است به معنی ضربه زدن به کسی که به شما خسارت زده است. ترجمه جایگزین: «بر علیه دشمنانشان مبارزه کنند»
در اینجا «به تعجیل» اصطلاحی است به این معنی که آنان تأخیر یا صبر نکردند. ترجمه جایگزین: «آنان فوراً رفتند»
این شهری است که کاخ پادشاه در آن بود. به ترجمه کتاب استر ۱: ۲ نگاه کنید.
«شهر» نشاندهنده مردمی است که در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم شهر شوشن شادی و وجد نمودند»
کلمه «وجد» بیان میکند که آنان با چه حالتی فریاد زدند. ترجمه جایگزین: «با شادی فریاد زدند»
معانی محتمل ۱) روشنی داشتن استعارهای بر شاد بودن است. ترجمه جایگزین: «شاد و مسرور بودند» یا ۲) روشنی داشتن استعارهای بر کامیابی و امنیت داشتن است. ترجمه جایگزین: «احساس امنیت و شادی میکردند»
(See:
معانی محتمل ۱) اشخاص دیگری که به یهودیان احترام میگذاشتند. ترجمه جایگزین: «دیگران یهودیان را حرمت میگذاشتند» ترجمه جایگزین: «دیگر مردم آنها را حرمت میگذاشتند» یا ۲) یهودیان مفتخر بودند. ترجمه جایگزین: «مفتخر بودند»
استان منطقهای بزرگ است که بعضی کشورها را برای اهداف حکومتی تقسیم میکند. به ترجمه کتاب استر ۱: ۱ نگاه کنید.
رسیدن به مکانی نشاندهنده رفتن به آن مکان است. ترجمه جایگزین: «هر جایی که افراد پادشاه حکم او را بردند» یا «هر جایی که حکم پادشاه خوانده شد»
روزی که مردم اتفاقی خاص را جشن میگیرند
ترس بر آنان مستولی گشت اشاره به ترس فراوان مردم دارد. ترجمه جایگزین: «آنان به شدت از یهودیان ترسیده بودند»
1و در روز سیزدهم ماه دوازدهم كه ماه آذارباشد، هنگامی كه نزدیك شد كه حكم و فرمان پادشاه را جاری سازند و دشمنان یهود منتظر میبودند كه بر ایشان استیلا یابند، این همه برعكس شد كه یهودیان بر دشمنان خویش استیلا یافتند.2و یهودیان در شهرهای خود در همه ولایتهای اَخْشُورُش پادشاه جمع شدند تا بر آنانی كه قصد اذیت ایشان داشتند، دست بیندازند؛ و كسی با ایشان مقاومت ننمود زیرا كه ترس ایشان بر همه قومها مستولی شده بود.3و جمیع رؤسای ولایتها و امیران و والیان و عاملان پادشاه، یهودیان را اعانت كردند زیرا كه ترس مُرْدِخای بر ایشان مستولی شده بود،4چونكه مُرْدِخای در خانه پادشاه معظّم شده بود و آوازه او در جمیع ولایتها شایع گردیده و این مردخای آناً فآناً بزرگتر میشد.5پس یهودیان جمیع دشمنان خود را به دم شمشیر زده، كشتند و هلاك كردند و با ایشانهرچه خواستند، به عمل آوردند.6و یهودیان در دارالسّلطنه شُوشَن پانصد نفر را به قتل رسانیده، هلاك كردند.7و فَرْشَنْداطا و دَلْفُون و اَسْفاتا،8و فُوراتا و اَدَلْیا و اَریداتا،9و فَرْمَشْتا و اَریسای و اَرِیدای و یزاتا،10یعنی ده پسر هامان بن همداتای، دشمن یهود را كشتند، لیكن دست خود را به تاراج نگشادند.11در آن روز، عدد آنانی را كه در دارالسّلطنه شُوشَن كشته شدند به حضور پادشاه عرضه داشتند.12و پادشاه به اِسْتَر ملكه گفت كه «یهودیان در دارالسّلطنه شُوشَن پانصد نفر و ده پسر هامان را كشته و هلاك كردهاند. پس در سایر ولایتهای پادشاه چه كردهاند؟ حال مسؤول تو چیست كه به تو داده خواهد شد و دیگر چه درخواست داری كه برآورده خواهد گردید؟»13اِسْتَر گفت: «اگر پادشاه را پسند آید، به یهودیانی كه در شُوشَن میباشند، اجازت داده شود كه فردا نیز مثل فرمان امروز عمل نمایند و ده پسر هامان را بردار بیاویزند.»14و پادشاه فرمود كه چنین بشود و حكم در شُوشَن نافذ گردید و ده پسر هامان را به دار آویختند.15و یهودیانی كه در شُوشَن بودند، در روز چهاردهم ماه آذار نیز جمع شده، سیصد نفر را در شُوشَن كشتند، لیكن دست خود را به تاراج نگشادند.16و سایر یهودیانی كه در ولایتهای پادشاه بودند جمع شده، برای جانهای خود مقاومت نمودند و چون هفتاد و هفت هزار نفر از مُبْغِضان خویش را كشته بودند، از دشمنان خود آرامی یافتند. امّا دست خود را به تاراج نگشادند.17این، در روز سیزدهم ماه آذار (واقع شد) و در روز چهاردهم ماه، آرامی یافتند و آن را روز بزم و شادمانی نگاه داشتند.18و یهودیانی كه درشُوشَن بودند، در سیزدهم و چهاردهم آن ماه جمع شدند و در روز پانزدهم ماه آرامی یافتند و آن را روز بزم و شادمانی نگاه داشتند.19بنابراین، یهودیانِ دهاتی كه در دهات بیحصار ساكنند، روز چهاردهم ماه آذار را روز شادمانی و بزم و روز خوش نگاه میدارند و هدایا برای یكدیگر میفرستند.20و مردخای این مطالب را نوشته، مكتوبات را نزد تمامی یهودیانی كه در همه ولایتهای اَخْشُورُش پادشاه بودند، از نزدیك و دور فرستاد،21تا بر ایشان فریضهای بگذارد كه روز چهاردهم و روز پانزدهم ماه آذار را سال به سال عید نگاه دارند.22چونكه در آن روزها، یهودیان از دشمنان خود آرامی یافتند و در آن ماه، غم ایشان به شادی و ماتم ایشان به روز خوش مبدّل گردید. لهذا آنها را روزهای بزم و شادی نگاه بدارند و هدایا برای یكدیگر و بخششها برای فقیران بفرستند.23پس یهودیان آنچه را كه خود به عمل نمودن آن شروع كرده بودند و آنچه را كه مُرْدِخای به ایشان نوشته بود، بر خود فریضه ساختند.24زیرا كه هامان بن همداتای اجاجی، دشمن تمامی یهود، قصد هلاك نمودن یهودیان كرده و فور یعنی قرعه برای هلاكت و تلف نمودن ایشان انداخته بود.25امّا چون این امر به سمع پادشاه رسید، مكتوباً حكم داد كه قصد بدی كه برای یهود اندیشیده بود، بر سر خودش برگردانیده شود و او را با پسرانش بر دار كشیدند.26از این جهت آن روزها را از اسمِ فور، فوریم نامیدند، و موافق تمامی مطلب این مكتوبات وآنچه خود ایشان در این امر دیده بودند و آنچه بر ایشان وارد آمده بود،27یهودیان این را فریضه ساختند و آن را بر ذِمّه خود و ذریت خویش و همه كسانی كه به ایشان ملصق شوند، گرفتند كه تبدیل نشود و آن دو روز را برحسب كتابت آنها و زمان معین آنها سال به سال نگاه دارند.28و آن روزها را در همه طبقات و قبایل و ولایتها و شهرها بیاد آورند و نگاه دارند و این روزهای فُوریم، از میان یهود منسوخ نشود و یادگاری آنها از ذریت ایشان نابود نگردد.29و اِسْتَر ملكه، دختر ابیحایل و مُرْدِخای یهودی، به اقتدار تمام نوشتند تا این مراسله دوّم را درباره فوریم برقرار نمایند.30و مكتوبات، مشتمل بر سخنان سلامتی و امنیت نزد جمیع یهودیانی كه در صد و بیست و هفت ولایت مملكت اَخْشُورُش بودند، فرستاد،31تا این دو روز فُوریم را در زمان معین آنها فریضه قرار دهند، چنانكه مُرْدِخای یهودی و اِسْتَر ملكه بر ایشان فریضه قرار دادند و ایشان آن را بر ذمّه خود و ذریت خویش گرفتند، به یادگاری ایام روزه و تضرّع ایشان.32پس سنن این فوریم، به فرمان اِسْتَر فریضه شد و در كتاب مرقوم گردید.
پوریم
رویدادی که در این باب بسیار قابل توجه بود، و یهودیان هر ساله بعد از آن، این رویداد را جشن میگرفتند. این جشن با نام «پوریم» شناخته شده بود.
موقعیتهای طعنهآمیز
روزی که قرار بود پیروزی بزرگی نصیب دشمنان یهود شود، روز پیروزی بزرگ برای یهودیان شد. این نوعی[کنایه] است.
به ترجمه عبارتی مشابه در کتاب استر ۳: ۱۳ نگاه کنید.
«جاری شدن» در اینجا اصطلاحی است به معنی انجام کاری که حکم شده یا برنامهریزی شده بود. این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که مردم از حکم و فرمان پادشاه اطاعت کردند»
استیلا یافتن بر مردم اصطلاحی است برای مغلوب کردن آنها. ترجمه جایگزین: «یهودیان را مغلوب کردند»
«شرایط برعکس شد.» شرایط برعکس شده استعاره است به معنی وارونگی آن چه که انتظار داشتند اتفاق بیافتد. ترجمه جایگزین: «اتفاقی وارونه»
استان منطقهای بزرگ است که بعضی کشورها آن را برای اهداف حکومتی تقسیم میکردند. ببینید این را در استر ۱: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
دست انداختن بر مردم، کنایه است برای جنگیدن بر علیه آنان. ترجمه جایگزین: «با دشمنانشان جنگیدند»
قصد اذیت کسی را داشتن، اصطلاحی به معنای باعث مصیبت کسی شدن است. در این مورد اشاره به نابودی آنان دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که سعی در نابودی آنان دارد»
مقاومت کردن علیه مردم، نشاندهنده ایستادگی در برابر حمله آنها میباشد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند در برابر حمله یهودیان مقاومت کند» یا «کسی نمیتواند با کامیابی بر علیه یهودیان بجنگد»
«ترس بر آنها مستولی گشت» اشاره به ترس شدید مردم دارد. ترجمه جایگزین: «همه قومها از یهودیان ترسیده بودند»
«حکمرانان ولایتها»
«ترس بر آنها مستولی گشت» اشاره به ترس مردم دارد. ترجمه جایگزین: «آنها از مردخای ترسیده بودند»
«در خانه پادشاه بسیار مهم شده بود»
شایع گردیدن آوازه در مکانی اشاره دارد به مردم آن مکان که درباره عظمت او میدانند. ترجمه جایگزین: «مردم تمامی ولایتها درباره عظمت او میدانستند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این به کاخ، دژ یا مکانی سلطنتی اشاره میکند. به ترجمه کتاب استر ۱: ۲ نگاه کنید.
شهر سلطنتی پادشاهان پارسی بود. نگاه کنید به ترجمه کتاب استر ۱: ۲.
«۵۰۰ مرد»
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
اینها اسامی مردانه هستند.
«۱۰ پسر»
این نام و توصیف هامان یکی از صاحب منصبان پادشاه است. به ترجمه کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
به ترجمه این نام مردانه در کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
این عبارت درباره هامان به ما میگوید.
این صفحه تعمداً خالی است.
«۵۰۰ نفر»
«۱۰ پسر»
پادشاه از این جهت این سؤال را مطرح میکند تا نشان دهد که با کشتار بسیاری از مردم در ولایتهای دیگر توسط یهودیان موافق است. ترجمه جایگزین: «آنچه که آنان باید در سایر ولایتهای پادشاه انجام دهند!» یا «آنان باید بسیاری دیگر را در سایر ولایتهای پادشاه بکشند!»
اسم معنای «مسؤول» را میتوان با افعالی نظیر «خواستن» یا «طلبیدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه میخواهی؟» یا «چه میطلبی؟»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که خواستهای به تو خواهم داد» یا «آنچه را که بطلبی به تو خواهم داد»
اسم معنای «درخواست» را میتوان با افعالی نظیر «خواستن» یا «طلبیدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه میخواهی؟» یا «چه میطلبی؟»
«عمل کردن» در اینجا اصطلاحی است به معنی انجام دادن کاری که حکم و برنامهریزی شده است. ترجمه جایگزین: «فردا نیز مثل فرمان امروز اطاعت کنند» یا «آنچه را که امروز حکم شده که میبایست انجام دهند، فردا نیز به جا آورند»
«۱۰ پسر»
این قسمت اشاره به سازهای دارد که برای کشتن افراد از آن استفاده میکردند. در چنین روشی انتهای طناب بر بالای سازه گره میخورد و انتهای دیگر آن دور گردن فرد بسته میشد و به این طریق آنها را حلقآویز میکردند. به ترجمه کتاب استر ۲: ۲۳نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «چهارچوبی برای حلقآویز کردن افراد»
این صفحه تعمداً خالی است.
به ترجمه این عبارت مشابه در کتاب استر ۳: ۱۳ نگاه کنید.
گشادن دست بر چیزی، اشاره به برداشتن آن دارد. ترجمه جایگزین: «غارت نکردند» یا «هیچ غنیمتی برنداشتند»
«۷۷،۰۰۰» [در ترجمه انگلیسی ۷۵،۰۰۰ است]
گشادن دست بر چیزی به برداشتن آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنان هیچ چیز ارزشمندی از کسانی که کشته بودند، برنداشتند»
«چیزهای ارزشمند» یا «دارایی»
به ترجمه این عبارت مشابه در کتاب استر ۳: ۱۳ نگاه کنید.
«در چهاردهمین روز ماه آذار یهودیانی که در ولایتها بودند، آرامی یافتند»
دلیلی را که آنان با هم جمع شدند را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهودیانی که در شوشن بودند با هم جمع شدند تا بر علیه دشمنانشان بجنگند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
نگاه داشتن روزی، اصطلاحی است به معنای جشن گرفتن آن روز. ترجمه جایگزین:« روز چهاردهم و پانزدهم ماه آذار را هر ساله جشن بگیرند»
مبدل شدن نشانه تغییر کردن است. اسامی معنای غم و شادی را میتوان با کلماتی همچون «ماتم» و «خوشی» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ماتم آنان به خوشی تبدیل شد»
این قسمت بخش اعظم داستان استر را خلاصه میکند تا دلیل ضیافت پوریم را توضیح دهد.
این نام و توصیف هامان، یکی از صاحب منصبان پادشاه است. به ترجمه کتاب استر ۳: ۱ نگاه کنید.
«فور»[ پور] کلمهای پارسی به معنای قرعه است. عبارت «قرعه انداخت» بیان میکند که «طاس را انداخت»
دلیل اینکه چرا قرعه یا طاس را انداخت، میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قرعه انداخت (یعنی طاس انداخت) تا بفهمد که بهترین روز برای حمله به یهودیان چه روزی است»
متن عبری را نیز میتوان این چنین تفسیر کرد، «اما چون استر این امر را به سمع پادشاه رسانید.» برخی نسخههای جدید این تفسیر را انتخاب میکنند.
«برگردانیدن آن بر سر خودش» به این معنی است که آن امر باید برای هامان انجام شود. ترجمه جایگزین: «قصد بدی که هامان برای یهود اندیشیده بود، باید برای خودش انجام شود»
چیزی را بر حسب چیزی دیگر نامیدن اصطلاح است یعنی همان نام یا اسمی مشابه را به آن دادند. ترجمه جایگزین: «آنها این روزها را مانند واژه پور، پوریم نامیدند»
این نام جشنی است که به یاد بود نجات قوم یهود از توطئه هامان برای کشتار یهودیان در یک روز در دوران پارسی کهن میگرفتند.
میتوان به روشنی بیان کرد که « پور» به چه معنی است. ترجمه جایگزین: «کلمه پور به معنای قرعه است»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهودیان آن روزها را باید به یاد آورده و نگاه دارند»
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با وفاداری نگاه داشتند»
استر دختر ابیحایل بود. استر و مردخای نامه را نوشتند.
پدر استر و عموی مردخای. به ترجمه کتاب استر ۲: ۱۵ نگاه کنید.
نامهای دیگر»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها مکتوبات را به جمیع یهودیان فرستادند»
«صدو بیست و هفت ولایت»
اسامی معنای «امنیت» و «سلامتی» را میتوان در قالب عباراتی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به شرط این که یهودیان امنیت داشته باشند و آن قوم به یهودیان وفادار باشند»
پذیرفتن تعهدی استعاره است به معنی با آن موافقت کردن . اسم معنای «تعهد» را میتوان با فعل «متعهد کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهودیان موافقت کردند و اظهار داشتند که خود و اجدادشان به برگزاری جشن روز پوریم متعهد خواهند بود»
پذیرفتن ایام روزه و تضرع استعاره از موافقت کردن با روزه و تضرع در ایامی خاص میباشد. ترجمه جایگزین: «آنها با روزه و تضرع در ایامی معلوم موافقت کردند»
این صفحه تعمداً خالی است.
1و اَخْشُورُش پادشاه بر زمینها و جزایر دریا جزیه گذارد،2و جمیع اعمال قوّت و توانایی او و تفصیل عظمت مُرْدِخای كه چگونه پادشاه او را معظّم ساخت، آیا در كتاب تواریخ ایام پادشاهان مادی و فارس مكتوبنیست؟3زیرا كه مُرْدِخای یهودی، بعد از اَخْشُورُش پادشاه، شخص دوّم بود و در میان یهود محترم و نزد جمعیت برادران خویش مقبول شده، سعادتمندی قوم خویش را میطلبید و برای تمامی ابنای جنس خود، سخنان صلحآمیز میگفت.
سمت جدید مردخای
با قوت یهوه، به مردخای سمت جدیدی در امپراطوری پارسی داده شد. اکنون مردخای شخص دوم پادشاهی پارس بود و از موقعیتش برای کمک به دیگر یهودیان استفاده میکرد.
جزیه گذاشتن، به معنی پرداخت مالیات از طرف مردم است. زمینها و جزایر به مردمی که در آنجا زندگی میکنند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردمی که در زمینها و جزایر دریاها زندگی میکنند، مالیات بپردازند»
اسم معنای «اعمال» را میتوان با فعل «به انجام رساندن» یا عبارت «انجام کارهای عالی» بیان کرد. اسم معنای «قوت» و «توانایی» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی آن چه که به دلیل قدرت و توانایی خود انجام داده بود» یا «همه کارهای عالی که به خاطر قوت و توانایی خود انجام داد»
از حرمت نهاده شدن مردخای توسط پادشاه به نحوی صحبت شده که گویی پادشاه جسماً او را بلند کرده است. ترجمه جایگزین: «روایت کامل روشی که پادشاه عظمت مردخای را به دیگران شناساند» یا «روایت کامل نحوه تکریم مردخای توسط پادشاه به خاطر اعمال عظیم مردخای»
«مهمترین شخص بعد از اَخْشُورُش پادشاه»
کلمه برادران، نشاندهنده افرادی است که شبیه او یهودی بودند. ترجمه جایگزین:«هموطنان یهود»
طلبیدن چیزی استعاره از سخت تلاش کردن برای آن است. اسم معنای «سعادتمندی» را میتوان به عنوان عبارت با فعل «کامیاب شدن» یا صفت «ایمن [امن]» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او به سختی تلاش کرد تا قومش کامیاب شوند» یا «او به سختی تلاش کرد تا قومش ایمن باشد»
«او نماینده قومش شد تا صلح بر پا شود»
1در زمین عُوص، مردی بود كه ایوب نامداشت؛ و آن مرد كامل و راست و خداترس بود و از بدی اجتناب مینمود.2و برای او، هفت پسر و سه دختر زاییده شدند.3و اموال او هفت هزار گوسفند و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو و پانصد الاغ ماده بود و نوكران بسیار كثیر داشت و آن مرد از تمامی بنی مشرق بزرگتر بود.4و پسرانش میرفتند و در خانه هر یكی از ایشان، در روزش مهمانی میكردند و فرستاده، سه خواهر خود را دعوت مینمودند تا با ایشان اكل و شرب بنمایند.5و واقع میشد كه چون دوره روزهای مهمانی ایشان بسر میرفت، ایوب فرستاده، ایشان را تقدیس مینمود و بامدادان برخاسته، قربانیهای سوختنی، به شماره همه ایشان میگذرانید، زیرا ایوب میگفت: «شاید پسران من گناه كرده، خدا را در دل خود ترك نموده باشند» و ایوب همیشه چنین میكرد.6و روزی واقع شد كه پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند حاضر شوند؛ و شیطان نیز در میان ایشان آمد.7و خداوند به شیطان گفت: «از كجا آمدی؟» شیطان در جواب خداوند گفت: «از تردّد كردن در زمین و سیر كردن در آن.»8خداوند به شیطان گفت: «آیا در بنده من ایوبتفكّر كردی كه مثل او در زمین نیست؟ مرد كامل و راست و خداترس كه از گناه اجتناب میكند!»9شیطان در جواب خداوند گفت: «آیا ایوب مجّاناً از خدا میترسد؟10آیا تو گِرْد او و گِرْد خانه او و گِرْد همه اموال او، به هر طرف حصار نكشیدی و اعمال دست او را بركت ندادی و مواشی او در زمین منتشر نشد؟11لیكن الا´ن دست خود را دراز كن و تمامی مایملك او را لمس نما و پیش روی تو، تو را ترك خواهد نمود.»12خداوند به شیطان گفت: «اینك همه اموالش در دست تو است؛ لیكن دستت را بر خود او دراز مكن.» پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفت.13و روزی واقع شد كه پسران و دخترانش در خانه برادر بزرگ خود میخوردند و شراب مینوشیدند.14و رسولی نزد ایوب آمده، گفت: «گاوان شیار میكردند و ماده الاغان نزد آنها میچریدند.15و سابیان بر آنها حمله آورده، بردند و جوانان را به دم شمشیر كشتند و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»16و او هنوز سخن میگفت كه دیگری آمده، گفت: «آتش خدا از آسمان افتاد و گله و جوانان را سوزانیده، آنها را هلاك ساخت و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»17و او هنوز سخن میگفت كه دیگری آمده، گفت: «كلدانیان سه فرقه شدند و بر شتران هجوم آورده، آنها رابردند و جوانان را به دم شمشیر كشتند و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»18و او هنوز سخن میگفت كه دیگری آمده، گفت: «پسران و دخترانت در خانه برادر بزرگ خود میخوردند و شراب مینوشیدند19كه اینك باد شدیدی از طرف بیابان آمده، چهار گوشه خانه را زد و بر جوانان افتاد كه مردند و من به تنهایی رهایی یافتم تا تو را خبر دهم.»20آنگاه ایوب برخاسته، جامه خود را درید و سر خود را تراشید و به زمین افتاده، سجده كرد21و گفت: «برهنه از رحم مادر خود بیرون آمدم و برهنه به آنجا خواهم برگشت! خداوند داد و خداوند گرفت! و نام خداوند متبارك باد!»22در این همه، ایوب گناه نكرد و به خدا جهالت نسبت نداد.
این باب به معرفی داستان مردی به نام ایوب میپردازد که مدت زمان زیادی قبل از نویسنده زندگی میکرد.
ایوب بسیار ثروتمند است. در زمان او، ثروت شخص با تعداد چارپایانی که داشت سنجیده میشد.
ایوب مردی در پی خشنودی خدا بود و رفع نیاز خود توسط خداوند[یهوه] را با برگزاری ضیافتها جشن میگرفت. باید به خاطر داشت که ایوب قبل از شریعت موسی زندگی میکرد، بنابراین اعمال مذهبی او نسبت به قوم یهود بعد از موسی متفاوت هستند. وقایع این کتاب تقریباً همزمان با زندگی ابراهیم اتفاق افتادند. بنابراین، این کتاب نسبت به مابقی عهد عتیق بیشتر با پیدایش ۱۲-۵۰ مطابقت دارد.
and )
شیطان باور دارد که ایمان ایوب بر پایۀ برکاتی است که یهوه به او داده. او یهوه را به چالش میکشد تا این برکات را از زندگی ایوب بردارد، چون شیطان گمان میکرد درصورتی که این اتفاق بیافتد، ایوب دیگر به خدا ایمان نخواهد داشت.
, and )
معانی محتمل ۱) مکانی در ادوم باستان در شرق رودخانه اردن و در غرب اردن امروزی یا ۲) جایی در شرق رودخانه فرات در ایران امروزی.
کلمات «کامل» و «راست» معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و تأکید میکنند که ایوب مرد درستکاری بود. ترجمه جایگزین: «کسی که آن چه پسندیده بود، در حضور خدا انجام میداد»
«کسی که خدا را احترام میکرد»
اینجا به نحوی از بدی سخن گفته شده که گویی بدی مکانی است که شخص به جای انجام اعمالی شریرانه از رفتن به آن دوری میکند. ترجمه جایگزین: «از انجام اعمال ناپسند امتناع میکند»
«۷ پسر و ۳ دختر»
«او ۷۰۰۰ گوسفند داشت»
«۳۰۰۰ شتر»
«۵۰۰ جفت گاو»
«ثروتمندتر»
این به مکانهایی که در شرق کنعان بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام مردمی که در سرزمین شرق کنعان زندگی میکردند»
کلمۀ «روز» شاید به روزی که آنها تولد پسری را جشن میگرفتند، اشاره میکند. اما به هر حال بر این انگاره اشاره دارد که هرکدام از پسران برای برگزاری ضیافت و جشن نوبت داشتند. ترجمه جایگزین: «در روز تولد هر پسر، آن پسر مهمانی میداد» یا «هر پسر در نوبت خود مهمانی میداد»
«او برحسب عادت مهمانی میداد ... آنها برحسب عادت فرستاده و دعوت میکردند»
کلمه «ایشان» به هفت پسر و سه دختر به جز ایوب اشاره میکند.
«او برحسب عادت مهمانی میداد ... آنها برحسب عادت فرستاده و برای ...دعوت میکردند ... ایوب برحسب عادت فرستاده ... او برحسب عادت تقدیس میکرد ... او برحسب عادت صبح زود برخاسته و قربانی میگذرانید ... او برحسب عادت میگفت»
«وقتی مهمانی تمام میشد» یا «بعد از مهمانی»
«ایوب بر حسب عادت کسی را میفرستاد تا آنها را فراخواند که به حضور او بیایند»
اینجا «تقدیس کردن» یعنی از خدا درخواست میکرد تا هرگونه ناپاکی که ممکن بود فرزندان ایوب در هنگام جشن مرتکب آن شوند، بردارد. ایوب این کار را با قربانی کردن به حضور خدا برای آنها انجام میداد.
«دلهای» ایشان به افکار آنها اشاره میکند. اغلب چنین افکاری سهواً بدون این که شخص بخواهد به آنها فکر کند، میآیند. ترجمه جایگزین: «خدا را در افکار خود لعنت کنند»
«در زمانی که ...» یا «در روزی که ...» این مربوط به روز خاصی نیست اما ظاهراً این جمع شدن اغلب اتفاق میافتاد.
این به فرشتگان و موجودات آسمانی اشاره میکند.
«با هم به حضور یهوه ایستادند، همان طور که او به آنها فرمان داده بود، انجام دهند»
این نام خدا است که در عهد عتیق خود را بر قومش آشکار کرد. مراجعه کنید به صفحه ترجمه کلمات که در مورد نحوۀ ترجمه این کلمه نکاتی را ذکر کرده است.
عبارات «تردد کردن» و «سیر کردن» به عملِ گردش بر همۀ زمین تآکید میکند تا بر تمامیت آن تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «از رفتن به هر جایی در زمین»
«آیا دربارۀ بندۀ من ایوب فکر کردی؟» اینجا خدا دربارۀ ایوب شروع به صحبت کردن با شیطان میکند. ترجمه جایگزین: «به بندۀ من ایوب فکر کردی»
کلمات «کامل» و «راست» معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و تأکید میکنند که ایوب مرد درستکاری بود. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که آن چه درست بود در حضور خدا انجام میداد»
«کسی که خدا را احترام میکرد» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱ نگاه کنید.
«آیا ایوب بدون دلیل به خدا احترام میگذارد؟» شیطان این سؤال را میپرسد و خودش به آن جواب میدهد و میگوید که ایوب فقط به خاطر این که خدا به او برکت داده، از او اطاعت میکند. ترجمه جایگزین: «ایوب دلیلی برای اطاعت از خدا دارد.»
شیطان این حقایق را برای تأیید استدلال خود بیان میکند. ترجمه جایگزین: «تو از او، خانوادهاش و هرآنچه که دارد محافظت کردهای»
همان طور که حصار مثل یک دیوار یا مانع، زمینِ شخص را محاصره و از آن محافظت میکند، خدا نیز با محافظت از او ایوب را محاصره کرده است. ترجمه جایگزین: «از او و خانهاش و هر آن چه دارد، محافظت میکنی»
«هر چه او انجام میدهد»
«احشام بسیار زیادی در زمین دارد»
منظور شیطان این است که اگر خدا بر ایوب یورش برد، خواهد دید که ایوب چطور پاسخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «اما اکنون، اگر تو دست خود را دراز کنی و تمام دارایی او را لمس کنی، خواهی دید که او چطور پیش روی تو ناسزا خواهد گفت»
اینجا «دست» به قدرت خدا که عمل میکند اشاره دارد. «اما اکنون قدرتت را به کار ببر»
اینجا «لمس کردن» به آسیب رساندن یا نابود کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به تمام دارایی او حمله کن» یا «تمام دارایی او را نابود کن»
«در حضور تو.» این به زمانی که خدا توجه میکند، اشاره دارد.
«بنگر» یا «به آن چه به تو میگویم توجه کن»
اینجا «دست» به قدرت کسی که چیزی را کنترل میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو بر تمام دارایی او قدرت داری»
«بر جان او»
«از حضور یهوه رفت» یا «یهوه را ترک کرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
به مردمی در منطقۀ یمن امروزی اشاره میکند. اینجا این به گروهی از مهاجمین و راهزنان اشاره دارد.
اینجا «حمله آورده» به انگارۀ حمله کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به آنها حمله کرد»
اینجا ضربه زدن به کشتن اشاره میکند.[ در فارسی ضربه زدند نیامده است]
اینجا «دم [لبه]» به قسمتی از شمشیر که مردم را میکشد، اشاره دارد، یعنی سر یا لبۀ تیز. همچنین، اینجا به نحوی از تمام شمشیرهای سابیان سخن گفته شده که گویی فقط یک شمشیر است.
«او» به اولین پیامرسان اشاره میکند.
این به پیامآور دیگر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پیامآور دیگری نیز آمد»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱۵ نگاه کنید.
اینجا «دم [لبه]» به قسمتی از شمشیر که مردم را میکشد، اشاره دارد؛ یعنی سر یا لبۀ تیز. همچنین، اینجا به نحوی از تمام شمشیرهای کلدانیان سخن گفته شده که گویی فقط یک شمشیر است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱۵ نگاه کنید.
به نحوه ترجمه آن در کتاب اول پادشاهان ۱: ۱۳ نگاه کنید.
«گردباد» یا «طوفان بیابانی»
«ساختار حفاظتیِ خانه»
«خانه بر پسران و دختران تو افتاد»
به نحوۀ ترجمه آن آن در کتاب ایوب ۱: ۱۵ نگاه کند.
اینها اعمالی برای عزاداری و سمبل اندوه عظیم بودند.
«در زمان تولدم، هیچ چیزی با خودم به این دنیا نیاوردم، و در زمان مرگم نیز بدون هیچ چیزی به زمین باز خواهم گشت»
«با توجه به همۀ آنچه اتفاق افتاده بود»
«به خدا نگفت که خدا کار اشتباهی کرده است»
1و روزی واقع شد كه پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند حاضر شوند؛ و شیطان نیز در میان ایشان آمد تا به حضور خداوند حاضر شود.2و خداوند به شیطان گفت: «از كجا آمدی؟» شیطان در جواب خداوند گفت: «از تردّد نمودن در جهان و از سیر كردن در آن.»3خداوند به شیطان گفت: «آیا در بنده من ایوب تفكّر نمودی كه مثل او در زمین نیست؟ مرد كامل و راست و خداترس كه از بدی اجتناب مینماید و تا الا´ن كاملّیت خود را قایم نگاه میدارد، هر چند مرا بر آن واداشتی كه او را بیسبب اذیت رسانم.»4شیطان در جواب خداوند گفت: «پوست به عوض پوست، و هر چه انسان دارد برای جان خود خواهد داد.5لیكن الا´ن دست خود را دراز كرده، استخوان و گوشت او را لمسنما و تو را پیش روی تو ترك خواهد نمود.»6خداوند به شیطان گفت: «اینك او در دست تو است، لیكن جان او را حفظ كن.»7پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفته، ایوب را از كف پا تا كلّهاش به دمّلهای سخت مبتلا ساخت.8و او سفالی گرفت تا خود را با آن بخراشد و در میان خاكستر نشسته بود.9و زنش او را گفت: «آیا تا بحال كاملّیت خود را نگاه میداری؟ خدا را ترك كن و بمیر!»10او وی را گفت: «مثل یكی از زنان ابله سخن میگویی! آیا نیكویی را از خدا بیابیم و بدی را نیابیم؟» در این همه، ایوب به لبهای خود گناه نكرد.11و چون سه دوست ایوب، این همه بدی را كه بر او واقع شده بود شنیدند، هر یكی از مكان خود، یعنی اَلِیفازِ تیمانی و بِلْدَد شُوحی و سُوفَرِ نَعْماتی روانه شدند و با یكدیگر همداستان گردیدند كه آمده، او را تعزیت گویند و تسلّی دهند.12و چون چشمان خود را از دور بلند كرده، او را نشناختند، آواز خود را بلند نموده، گریستند و هر یك جامه خود را دریده، خاك بسوی آسمان بر سر خود افشاندند.13و هفت روز و هفت شب همراه او بر زمین نشستند و كسی با وی سخنی نگفت چونكه دیدند كه درد او بسیار عظیم است.
این باب مفاهیم باب قبلی را تکرار میکند، اما این بار با شدت بیشتری. بعد از اینکه ثروتش را از دست داد، سلامتی ایوب از او گرفته شد. همسرش نیز او را ترغیب میکرد که با ناسزاگویی به یهوه گناه کند.
and )
این آیه دقیقاً شبیه به آیۀ ۱: ۶ است و احتمالاً میتوان به همان طریق ترجمه کرد.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۶ نگاه کنید.
این مربوط به روز خاصی نیست. این جمع شدن اغلب اتفاق میافتاد. ترجمه جایگزین: «در زمانی که» یا «روزی که»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۶ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۶ نگاه کنید.
این آیه دقیقاً مشابه آیۀ ۱: ۷ است و احتمالاً میتوان به همان طریق ترجمه کرد.
این آیه مشابه آیۀ ۱: ۸ است، به جز این قسمت که اضافه شده «كاملّیت خود را قایم نگاه میدارد، هر چند مرا بر آن واداشتی كه او را بیسبب اذیت رسانم.»
این پرسش بدیهی در واقع جملهای خبری را مطرح میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «در بندۀ من ایوب تفکر کن.»
کلمات «کامل» و «راست» معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و تأکید میکنند که ایوب مردی درستکار بود. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب ایوب ۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که کارهای پسندیده در حضور خدا انجام میداد»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱ نگاه کنید.
«کاملاً وقف شده باقی میماند، تا آن چه را که نیکو و شایسته است به جا آورد»
«مرا ترغیب کردی که بدون دلیل به او حمله کنم»
اینجا «اذیت [نابود] کردن» به «ضعیف [ناتوان] کردن» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او را شخصی ناتوان کنم»
اینجا «پوست» کنایه از جانِ ایوب است. ترجمه جایگزین: «شخص برای نجات جان خود، هر کاری را انجام خواهد داد، حتی از دست دادن اموال و کسانی که دوستشان دارد را نیز میپذیرد»
منظور شیطان این است که اگر خدا به ایوب حمله کند، خواهد دید که ایوب چطور واکنش نشان خواهد داد. ترجمه جایگزین: «لیکن اکنون، اگر تو دست خود را دراز کنی و استخوانها و بدن او را لمس کنی، خواهی دید که او چطور پیش روی تو ناسزا خواهد گفت»
اینجا «دست» به قدرت خدا که عمل میکند اشاره دارد. «اما اکنون قدرتت را به کار ببر.» به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱۱ نگاه کنید.
اینجا «لمس کردن» به صدمه زدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حمله کن»
این عبارت به بدن ایوب اشاره میکند.
به نحوه ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱۱ نگاه کنید.
این مربوط به زمانی است که خدا توجه میکند. ترجمه جایگزین: «در حضور تو»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۱۲ نگاه کنید.
«او باعث شد که ایوب به شدت از دملهای سخت رنج ببرد»
عفونت پوستی بزرگ همراه با خارش و دردناک
خاراندن خراشهای پوستی برای کاهش خارش.
این احتمالاً به جایی اشاره میکند که آشغال و زباله جمع شده بود و آنها را میسوزاندند. نشستن در چنین جایی، نشانۀ غم و اندوه عمیق بود. ترجمه جایگزین: «بر انبوهی زباله نشسته بود»
این پرسش بدیهی به یک جملۀ خبری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو نباید همچنان کاملیت خود را نگاه داری.»
«خدا را رد کن»
«تو به شیوۀ یک زن احمق سخن میگویی»
این پرسش بدیهی به یک جملۀ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ما باید قطعاً بدی را از خدا همانند خوبی دریافت کنیم.»
«از تمام چیزهای نیکو بهره ببریم»
این به تمام چیزهای نیکویی که خدا به ما داده، اشاره میکند.
«از تمام چیزهای بد بدون شکایت کردن، رنج ببریم»
این به تمام چیزهای بدی که خدا ایجاد کرده یا به ما اجازه میدهد که تجربه کنیم، اشاره دارد.
اینجا «لبها» به صحبت کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با صحبت کردن به ضد خدا گناه نکرد»
اَلِیفازِ، بِلْدَد، و سُوفَرِ اسامی مردانه هستند. تیمان شهری در ادوم بود. شُوحیان از نسل ابراهیم و قطوره هستند. نَعما شهری در کنعان بود.
«همزمان به توافق رسیدند»
اینجا کلمات «تعزیت گفتن» و «تسلی دادن» معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند. دوستانش تلاش میکردند که با عزاداری کردن با ایوب به او تسلی دهند. ترجمه جایگزین: «با ایوب سوگواری کردند تا از غم و اندوه او بکاهند»
این اصطلاح یعنی «آنها مشتاقانه نگاه میکردند» یا «آنها با دقت نگاه میکردند.»
احتمالاً به این معنی است که ملاقاتکنندگان ایوب در ابتدا وقتی او را از دور دیدند، نشناختند. ایوب به خاطر غم و اندوهش و به سبب زخمهایی که بدنش را پوشانیده بود، متفاوتتر از حالت معمول به نظر میرسید. ترجمه جایگزین: «آنها به سختی او را شناختند»
اینجا «بلند کردن آواز» یک اصطلاح است که یعنی آنها پر سروصدا شدند. ترجمه جایگزین: «آنها با صدای بلند گریستند» یا «آنها به بلندی گریستند»
این عمل نشانۀ عزاداری بود.
اینها اعمال نشانۀ سوگواری بودند.
این صفحه تعمداً خالی است.
1و بعد از آن ایوب دهان خود را باز كرده،روز خود را نفرین كرد.2و ایوب متكلّم شده، گفت:3«روزی كه در آن متولّد شدم، هلاكشود و شبی كه گفتند مردی در رحم قرار گرفت،4آن روز تاریكی شود. و خدا از بالا بر آن اعتنا نكند و روشنایی بر او نتابد.5تاریكی و سایه موت، آن را به تصّرف آورند. ابر بر آن ساكن شود. كسوفات روز آن را بترساند.6و آن شب را ظلمت غلیظ فرو گیرد و در میان روزهای سال شادی نكند، و به شماره ماهها داخل نشود.7اینك آن شب نازاد باشد و آواز شادمانی در آن شنیده نشود.8لعنت كنندگانِ روز، آن را نفرین نمایند، كه در برانگیزانیدن لِویاتان ماهر میباشند.9ستارگان شفق آن، تاریك گردد و انتظار نور بكشد و نباشد، و مژگان سحر را نبیند،10چونكه درهای رحم مادرم را نبست، و مشقّت را از چشمانم مستور نساخت.11«چرا از رحم مادرم نمردم؟ و چون از شكم بیرون آمدم، چرا جان ندادم؟12چرا زانوها مرا قبول كردند، و پستانها تا مكیدم؟13زیرا تا بحال میخوابیدم و آرام میشدم. در خواب میبودم و استراحت مییافتم،14با پادشاهان و مشیران جهان، كه خرابهها برای خویشتن بنا نمودند،15یا با سروران كه طلا داشتند، و خانههای خود را از نقره پر ساختند،16یا مثل سقط پنهان شده نیست میبودم، مثل بچّههایی كه روشنایی را ندیدند.17در آنجا شریران از شورش باز میایستند، و در آنجا خستگان میآرامند،18در آنجا اسیران در اطمینان با هم ساكنند، و آواز كارگذاران را نمیشنوند.19كوچك و بزرگ در آنجا یكاند، و غلام از آقایش آزاد است.20چرا روشنی به مستمند داده شود؟ و زندگی به تلخجانان؟21كه انتظار موت را میكشند و یافت نمیشود، و برایآن حفره میزنند بیشتر از گنجها.22كه شادی و ابتهاج مینمایند و مسرور میشوند چون قبر را مییابند؟23چرا نور داده میشود به كسی كه راهش مستور است، كه خدا اطرافش را مستور ساخته است؟24زیرا كه ناله من، پیش از خوراكم میآید و نعره من، مثل آب ریخته میشود.25زیرا ترسی كه از آن میترسیدم، بر من واقع شد. و آنچه از آن بیم داشتم بر من رسید.26مطمئن و آرام نبودم و راحت نداشتم و پریشانی بر من آمد.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد.
ایوب از چندین پرسش بدیهی در این باب استفاده میکند. هدف این سؤالات بدیهی این است که اشتیاق صادقانه ایوب را نشان دهد.
این اصطلاح یعنی شروع به صحبت کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب به نحوی از آن روز و شب سخن میگوید که گویی آنها انسان هستند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتتم که هرگز متولد نمیشدم»
این اصطلاح، ابراز غم و اندوه ایوب را با بازگشت از تولد او تا بسته شدن نطفهاش را بیشتر تشدید میکند. ترجمه جایگزین: «شبی که گفتند، ‘پسری در رحم قرار گرفته است‘ نابود شود.»
اینجا به نحوی از شب سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند سخن گوید. با این وجود، مترجم ممکن است ترجمه به سبک استعارهای را کمتر مدنظر داشته باشد. ترجمه جایگزین: «شبی که مردم گفتند ...»
این را میتوان به حالت معلوم مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «مادرش نوزاد پسری را در رحم داشت»
عباراتِ موجود در این آیات، دربارۀ روز تولد ایوب است که آرزو میکرد، هرگز به وجود نمیآمد. این به طور ضمنی به روزی اشاره میکند، که اگرچه در گذشته بوده اما هنوز هم به نوعی وجود دارد. در ترجمۀ UDB اینها را به عنوان ابراز غم و اندوه دربارۀ این که آن روز به چه شباهت داشت، ترجمه میکند.
این دو عبارت تاریکیِ روز تولد ایوب را توصیف مینمایند و بدین ترتیب پشیمانی ایوب را از به دنیا آمدنش تکرار میکنند. «تاریکی» شب را توصیف میکند: خورشید نمیدرخشد، پس مردم نمیتوانند ببینند. «روشنایی» روز را توصیف میکند: خورشید میدرخشد، و مردم میتوانند ببینند. اگر در زبان خود کلماتی برای توصیف روز و شب ندارید، میتوانید خورشید را به عنوان کنایه از روشنایی استفاده کنید که نور میآورد و تاریکی وقتی اتفاق میافتد که نور نباشد. ترجمه جایگزین: «آن روز مثل شب شود ... و خورشید در آن ندرخشد»
این مربوط به آرزویی است که آن روز دیگر وجود نداشته باشد. ترجمه جایگزین: «آن روز ناپدید شود»
اینجا به نحوی از تاریکی و سایۀ موت سخن گفته شده که گویی آنها انسانهایی هستند که میتوانند ادعای مالکیت بر چیزی را کنند. کلمه «آن را» به روز تولد ایوب اشاره میکند.
اینجا سایه به خودِ مرگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرگ مثل یک سایه»
اینجا به نحوی از ابر سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند در روز تولد ایوب زندگی کند. ترجمه جایگزین: «ابری آن را پوشانده، پس کسی نمیتواند آن را ببیند»
این به امری اشاره میکند که جلوی روشنایی خورشید را میگیرد و تاریکی ایجاد میکند [کسوف]. اینجا «سیاه» به تاریکی اشاره مینماید.
«آن روز را بترساند.» اینجا به نحوی از روز سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند توسط تاریکی بترسد.
اینجا بار دیگر به نحوی از تاریکی سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند شب را بگیرد و نگه دارد. ترجمه جایگزین: «تاریکی غلیظ آن را محو کند»
«تاریکی عمیق» یا «تاریکی کامل»
کلمۀ «آن» به شب تولد ایوب یا بسته شدن نطفه اشاره میکند. به نحوی از شب بسته شدن نطفۀ ایوب سخن گفته شده که گویی شخصی است که نباید شادی کند. ترجمه جایگزین: «آن شب از تاریخ پاک شود»
به نحوی از آن شب سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند راه رود. ترجمه جایگزین: «کسی آن را در شمارش نیاورد»
به نحوی از شب تولد ایوب سخن گفته شده که گویی یک زن است. ترجمه جایگزین: «هیچ نوزادی آن شب متولد نشود»
اینجا به نحوی از شب تولد ایوب سخن گفته شده که گویی زمانی است که هنوز هم احتمال دارد کسی خوشحال شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی صدای گریۀ شادی به خاطر تولد پسر را نشنود»
اینجا منظور از آواز، کسی است که شادی میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس در آن هرگز دوباره شاد نباشد»
احتمالاً ایوب اینجا به ساحران و جادوگرانی اشاره میکند که باور داشت میتوانند حتی لِویاتان را با گسترش آشفتگی و هرج و مرج برانگیزانند. لِویاتان حیوانی بود که در افسانههای شرق باستان شناخته شده بود و گمان میشد مسئول هر نوع خرابی، نابودی و آشفتگی باشد.
این به سیاراتی اشاره میکند که اغلب قبل از طلوع خورشید قابل دیدن هستند. ترجمه جایگزین: «ستارگانی که قبل از روشنایی اول روز ظاهر میشوند»
اینجا به نحوی از روز تولد ایوب سخن گفته شده که گویی شخصی به دنبال چیزی است. ترجمه جایگزین: «در آن روز امید به روشنایی است، اما پدید نمیآید»
اینجا به نحوی از سحر سخن گفته شده که گویی مانند پلک چشم شخصی است. ترجمه جایگزین: «ابتدای نور سحر را نبیند»
به نحوی از رحم زن سخن گفته شده که گویی ظرفی همراه با دَر است. ترجمه جایگزین: «چون آن روز رحم مادرم را نبست»
اینجا به نحوی از روز تولد ایوب سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند چیزی را پنهان کند.
اینجا «چشمان» به شخصی اشاره میکند که با چشمانش میبیند. ترجمه جایگزین: «از من»
این عبارت چهار پرسش بدیهی را در بردارد که ایوب میپرسد تا حقیقتاً یک سری اظهارات را اعلام نماید.
«چرا در زمان تولد نمردم؟» ایوب این سؤال را مطرح میکند تا روز تولد خود را ناسزا گوید و غم و اندوه خود را بیان کند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم روزی که متولد شدم، میمُردم»
منظور ایوب این است که نباید زنده به دنیا میآمد. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم وقتی از رحم بیرون آمدم، میمُردم.»
این به مُردن اشاره میکند.
این احتمالاً به آغوش مادر ایوب اشاره میکند. به نحوی از زانوهای مادرش سخن گفته شده که گویی انسانهایی هستند که میتوانند به نوزاد خوشآمد بگویند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم که هیچ آغوشی نبود که مرا بگیرد.»
به نحوی از پستانهای مادر ایوب سخن گفته شده که گویی آنها انسانهایی هستند که میتوانند به نوزاد خوشآمد بگویند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم که هیچ پستانی نبود که من را شیر دهد.»
ایوب شروع به بیان این حقیقت میکند که اگر هرگز به دنیا نیامده بود، چه میشد.
ایوب از این دو جمله استفاده میکند تا بیان کند اگر هرگز به دنیا نمیآمد یا در زمان تولد میمُرد، چه اتفاقی میافتاد.
همان طور که در بالا اشاره شد، ایوب تصور میکند که امری میتوانست در گذشته اتفاق بیفتد، اما به وقوع نپیوسته است. ترجمه جایگزین: «من باید به آرامی میخوابیدم»
«خوابیدن، در آرامی استراحت کردن»
اینجا کلمۀ «استراحت یافتن» یعنی در آرامش خوابیدن، و همچنین ایوب دردی را که متحمل شده بود، تجربه نمیکند.
«با پادشاهان و مشاوران خود»
ایوب شروع به بیان این حقیقت میکند که اگر هرگز به دنیا نیآمده بود، چه میشد.
این امری را توصیف میکند که ممکن بود اتفاق بیفتد، اما به وقوع نپیوسته است.[ در فارسی به قرینه حذف شده]
«با سروران استراحت مییافتم.» در این عبارت، کلمات «خوابیدن» و «استراحت یافتن» روشی مؤدبانه هستند که میگویند «دیگر زنده نخواهد بود.»[ «میخوابیدم» در فارسی به قرینه حذف شده]
ایوب از ساختار همگون استفاده میکند تا بر آنچه میگوید، تأکید نماید.
ایوب شروع به بیان این حقیقت میکند که اگر هرگز به دنیا نیامده بود، چه میشد.
«در رحم مادرم مُرده بودم»
«مثل بچههایی که هرگز به دنیا نیامده بودند»
«نوزادان» یا «بچههای خیلی کوچک»
ایوب کلامش را از مرگ به حیات بعد از مرگ تغییر میدهد.
ایوب از آرایۀ ادبی همگونسازی استفاده میکند تا تأکید کند که اُفتادگان از دست آنانی که باعث سختی و مشقتشان شدهاند، استراحت مییابند.
ایوب از جایی صحبت میکند که مردم بعد از مرگ به آنجا میروند. ترجمه جایگزین: «در آنجا، افراد شرور از شورش دست برمیدارند»
اینجا «آواز» کنایه از قدرتی است که بردهداران بر بردهها داشتند. ترجمه جایگزین: «آنها دیگر تحت کنترل بردهداران نیستند»
این مربوط به شکلی از گفتار است که یعنی «تمام مردم، هم فقیران و هم ثروتمندان.»
غلام دیگر مجبور نیست که آقایش را خدمت کند.
این دو سؤال ایوب اساساً معانی مشابهی دارند. او متعجب شده که چرا آنانی که با سختی مواجه میشوند به زندگی ادامه میدهند.
اینجا ایوب تعجب میکند که چرا مردم باید زنده بمانند و رنج بکشند. ترجمه جایگزین: «درک نمیکنم چرا خدا به کسی که رنج میبرد، زندگی میبخشد»
این جا روشنی، به حیات اشاره میکند.
«چرا خدا به شخص بدبخت زندگی میبخشد؟» ترجمه جایگزین: «درک نمیکنم که چرا خدا به کسی که بسیار غمگین است، زندگی میبخشد»
این پایان سؤالاتی است که ایوب با کلمات «چرا زندگی بخشید ... به تلخ جانان» میپرسد (آیه ۲۰).
اینجا به نحوی از مرگ سخن گفته شده که گویی شئی است که به طرف کسی میآید. ترجمه جایگزین: «به کسی که دیگر نمیخواهد زنده باشد، اما هنوز زنده است»
اینجا به نحوی از شخصی که امید به مُردن دارد سخن گفته که گویی او برای پنهان کردن گنجها حفر میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که بیشتر از این که به دنبال گنجی پنهان باشد، مشتاق توقف زندگی است»
اینجا ایوب از یک سؤال استفاده میکند تا جملۀ خبری را بیان کند. ترجمه جایگزین: «درک نمیکنم که چرا خدا اجازه میدهد شخص زنده بماند، وقتی که از دفن شدن در زمین بسیار شاد میشود»
عبارت «شادی و ابتهاج مینمایند» و «مسرور میشوند» اساساً معانی مشابهی دارند. این دو عبارت با هم بر شدت شادی تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «کسی که بینهایت شاد است»
این روشی مؤدبانه است که به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی میمیرد و میتواند دفن شود»
اینجا قبر به مرگ اشاره میکند.
ایوب این سؤال را میپرسد تا جملۀ خبری را بیان کند. ترجمه جایگزین: «خدا نباید به انسان زندگی ببخشد و بعد آیندهاش را از بین ببرد و او را محصور نماید.»
اینجا نور به حیات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چرا خدا شخصی را زنده نگه میدارد»
اینجا ایوب به نحوی از آیندهاش که از قبل نمیدانسته سخن میگوید که گویی خدا آن را از او پنهان کرده است.
اینجا به نحوی از سختی و در خطر بودن سخن گفته شده که گویی در محدودهای باریک قرار گرفته است.
ایوب غم و اندوه خود را به دو طریق بیان میکند.
«به جای خوردن، عزاداری میکنم»
از خصوصیات اخلاقی و احساساتی مانند غم و اندوه به نحوی سخن گفته شده است که گویی آنها آب هستند.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «از آن چه میترسیدم برایم اتفاق افتاد» یا «بدترین ترس من به وقوع پیوست»
ایوب غم و اندوه خود را در سه عبارت جداگانه بیان میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار پریشانم» یا «از نظر احساسی و جسمی عذاب میکشم [رنج میکشم]»
1و الیفاز تیمانی در جواب گفت:2«اگر كسی جرأت كرده، با تو سخن گوید، آیا تو را ناپسند میآید؟ لیكن كیست كه بتواند از سخن گفتن بازایستد؟3اینك بسیاری را ادب آموختهای و دستهای ضعیف را تقویت دادهای.4سخنان تو لغزنده را قایم داشت، و تو زانوهای لرزنده را تقویت دادی.5لیكن الا´ن به تو رسیده است و ملول شدهای؛ تو را لمس كرده است و پریشان گشتهای.6آیا توكّل تو بر تقوای تو نیست؟ و امید تو بر كاملیت رفتار تو نی؟7الا´ن فكر كن! كیست كه بیگناه هلاك شد؟ و راستان در كجا تلف شدند؟8چنانكه من دیدم آنانی كه شرارت را شیار میكنند و شقاوت را میكارند، همان را میدروند.9از نَفْخِه خدا هلاك میشوند و از باد غضب او تباه میگردند.10غرّش شیر و نعره سَبُع و دندان شیربچهها شكسته میشود.11شیر نر از نابودن شكار هلاك میشود و بچّههای شیر ماده پراكنده میگردند.12«سخنی به من در خفا رسید، و گوش من آواز نرمی از آن احساس نمود.13در تفكّرها از رؤیاهای شب، هنگامی كه خواب سنگین بر مردم غالب شود،14خوف و لرز بر من مستولی شد كه جمیع استخوانهایم را به جنبش آورد.15آنگاه روحی از پیش روی من گذشت، و مویهای بدنم برخاست.16در آنجا ایستاد، امّا سیمایش را تشخیص ننمودم. صورتی در پیش نظرم بود. خاموشی بود و آوازی شنیدم17كه آیا انسان به حضور خدا عادل شمرده شود؟ و آیا مرد در نظر خالق خود طاهر باشد؟18اینك بر خادمان خود اعتماد ندارد، و به فرشتگان خویش، حماقت نسبت میدهد.19پس چند مرتبه زیاده به ساكنان خانههای گلین، كه اساس ایشان در غبار است، كه مثل بید فشرده میشوند!20از صبح تا شام خُرد میشوند، تا به ابد هلاك میشوند و كسی آن را به خاطر نمیآورد.21آیا طناب خیمه ایشان از ایشان كنده نمیشود؟ پس بدون حكمت میمیرند.
در ترجمه ULB آیات این باب را درکمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به مشورت [نصیحت] دوست ایوب، الیفاز است.
الیفاز می خواهد ایوب را به کفرگویی نسبت به خدا وادارد. مشورتی که الیفاز به ایوب داد، مشورت خوبی نبود.
الیفاز از چندین پرسش بدیهی مختلف در این باب استفاده میکند تا ایوب را متقاعد کند که او در اشتباه است. این سؤالات به شکلگیری استدلال الیفاز کمک میکنند.
الیفاز نامی مردانه است.
تیمانی به سبط تیمان تعلق دارد.
الیفاز این سؤال بدیهی را میپرسد تا جملهای خبری را مطرح کند. ترجمه جایگزین: «تو قطعاً بدخُلق خواهی بود.»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
«آیا تو را میرنجاند؟»
الیفاز این سؤال را میپرسد تا بگوید کسی نیست که بتواند رنج دوست خود را ببیند و ساکت بماند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند جلو سخن گفتن خود را (با دوستی که در چنین موقعیتی مانند تو قرار دارد) بگیرد» یا «من باید با تو (که میبینم در چنین موقعیت غم و اندوه هستی) حرف بزنم.»
این آیه یک انگارۀ واحد را به دو روش متفاوت بیان میکند.
اینجا «دستهای ضعیف» به کسانی که نیاز به کمک دارند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی دیگران به کمک نیاز داشتند، تو به آنها کمک میکردی»
نویسنده از ساختار همگون در هر یک از این آیات استفاده میکند تا یک انگاره را با استفاده از دو عبارت متفاوت ایجاد کند و تأکید نماید که ۱) حمایتی که ایوب در گذشته از دیگران میکرده، ۲) تأثیری که بر مشکلات فعلی خودش گذاشته، و ۳) پارسایی او در حضور خدا.
به نحوی از کسی که دلگرم شده است سخن گفته که گویی او را از افتادن بازمیدارد.
اینجا به نحوی از دلسرد شدن سخن گفته که گویی به زمین میافتد.
اینجا به نحوی از دلسردی و ناامیدی سخن گفته شده که گویی شخصی زانوهای ضعیفی دارد و نمیتواند آنها را راست نگه دارد.
اینجا به نحوی از سختی سخن گفته شده که گویی شئی است که میتواند به شخصی برسد. ترجمه جایگزین: «اما اکنون تو از بلایا رنج میکشی»
«ناامید [دلسرد] هستی»
«این حقیقت که تو به خدا احترام میگذاری»
الیفاز این سؤالات را میپرسد تا به ایوب بگوید به خاطر گناهانش است که این چنین رنج میکشد. ترجمه جایگزین: «همه فکر میکنند که تو خدا را محترم میشماری، همه گمان میکنند که تو مرد درستکاری هستی. اما اینها حقیقت ندارند، چون تو دیگر به خدا توکل نمیکنی.»
منظور الیفاز ترس ایوب از خدا است. ترجمه جایگزین: «ترس تو از خدا»[ در فارسی توکل آمده است]
اینجا «رفتار تو» به «برخورد تو،» «نحوۀ رفتار تو» اشاره میکند.
الیفاز این سؤال را مطرح میکند تا ایوب را ترغیب کند که در زندگی خود به دنبال گناهی که کرده (و داوری عادلانۀ خدا) به عنوان دلیل فقدانش، بگردد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس تا به حال بیگناه هلاک نشده است.»
این پرسش را نیز می توان در قالب جمله خبری بیان کرد و این قسمت را میتوان به حالت فعلی بیان نمود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس تا به حال شخص درستکار را هلاک نکرده است»
اینجا تلف شدن، به نابود شدن اشاره میکند.
اینجا شیار کردن و کاشتن به مسبب بلا و سختی برای دیگران اشاره میکند. درویدن به رنج کشیدن از مشکلی که شخص خودش باعث آن شده، اشاره دارد.
نویسنده، یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت بیان میکند. این حالت منظوم عبری برای تأکید، وضوح و تعلیم، یا هر سه مورد به کار میرود.
این احتمالاً به عملِ فرمان دادن خدا اشاره میکند.
این اصطلاح به نفس عمیقی که شخص در مواقع عصبانیت از بینیاش میکشد، اشاره میکند.
کلمۀ دوم، اولی را بنا میکند. این کلمات با استفاده از معانی که نتیجه را بسط میدهند، نکته یکسانی را مطرح میکنند. «با دمی از دهان خدا، آنها میمیرند؛ از باد شدید خشم او آنها ویران میشوند.»
عبارت دوم، اولی را بنا میکند. آنها نکتۀ مشابهی دارند. «با دمی از دهان خدا، آنها میمیرند؛ از باد شدید خشم او آنها ویران میشوند.»
اینجا مصرف یا خورده شدن به کشته شدن اشاره میکند.
نویسنده از ساختار همگون در این آیات استفاده میکند تا یک انگاره واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل کند و بر نابودی افراد شریر توسط خدا تأکید نماید.
اینجا غرش شیر، صدای او، و و شکسته شدن دندانهایش به عنوان تصاویری از نابود شدن شریران به کار رفته است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی آنها را میشکند»
الیفاز از تصویر یک شیر پیر که از گرسنگی مُرده و خانوادۀ شیر که پراکنده شدهاند به عنوان استعارهای از نابود شدن شریران استفاده میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی بچه شیرهای ماده را پراکنده میکند»
این عبارات انگارهای مشابه را به طرق مختلف بیان میکنند. آنها انگارهای که الیفاز پیغامی زمزمه شده را شنیده، انتقال میدهند. این تکرار یک حالت منظوم عبری است که غالباً برای تأکید، تعلیم، یا وضوح بیشتر استفاده میشود.
«خوابها»
«وقتی مردم بسیار عمیق میخوابند»
نویسنده از ساختار همگون در این آیات استفاده میکند تا یک انگاره واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل کند و بر ترس الیفاز تأکید نماید.
اینجا به نحوی از ترس و لرز سخن گفته شده که گویی آنها اشیایی هستند که میتوانند به شخصی برسند. ترجمه جایگزین: «ترس و لرز در من شروع شد»
این به ترسی عظیم اشاره میکند.
«مویهای بدن من» [در ترجمه فارسی هر دو یک معنی را دارند]
نویسنده از ساختار همگون در آیۀ ۱۷ استفاده میکند تا یک انگاره واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل کند و بر سؤالی دربارۀ شخص طاهر در حضور خدا تأکید نماید.
«چیزی در پیش چشمانم بود،» «چیزی میدیدم»
«پس شنیدم»
الیفاز این سؤال را مطرح میکند تا ایوب بیاندیشد، «آیا من خود را عادلتر از خدا میدانم؟» یا «آیا من در حضور خدا عادل هستم؟» ترجمه جایگزین: «انسان فانی نمیتواند عادلتر از خدا باشد.» یا «انسان فانی نمیتواند در حضور خدا عادل باشد.»
این سؤال هدفی مشابه با پرسش قبلی دارد. ترجمه جایگزین: «انسان نمیتواند طاهرتر از خالق خود باشد.» یا «انسان نمیتواند در حضور خالق خود طاهر باشد.»
«آفرینندۀ خود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این روشی کنایهای [تمثیلی] برای توصیف انسانهایی است که از غبار زمین ایجاد شدهاند و بدنهای آنها مثل خانههایی است که از گِل درست شده و اساس [پایهای] در غبار دارند.
معانی محتمل برای این استعاره ۱) «که خدا به سادگیِ فشردن یک بید، نابود میکند» یا ۲) «کسانی که به کوتاهی حیاتِ یک بید زندگی میکنند.»
این آیات همچنان از همگونسازی قبلی استفاده میکنند. اینجا بر این انگاره تأکید شده است که مردم ناگهان به طرق مختلف بدون دریافت حکمت و بدون توجه به دیگران میمیرند.
بر این انگاره که امری به سرعت اتفاق میافتد، تأکید میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها میمیرند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا دشمنانشان طناب خیمۀ آنها را از آن نمیکَنند [جدا نمیکنند]؟»
این جا طنابِ خیمه، به خیمه اشاره میکند. گاهی اوقات خانه و خانوادۀ شخص به عنوان خیمۀ او تصور میشوند، که میتوان به تمام دارایی او نیز اشاره کرد.
1«الا´ن استغاثه كن و آیا كسی هست كه تو را جواب دهد؟ و به كدامیك از مقّدسان توجّه خواهی نمود؟2زیرا غصّه، احمق را میكشد و حسد، ابله را میمیراند.3من احمق را دیدم كه ریشه میگرفت و ناگهان مسكن او را نفرین كردم.4فرزندان او از امنیت دور هستند و در دروازه پایمال میشوند و رهانندهای نیست.5كه گرسنگان محصول او را میخورند، و آن را نیز از میان خارها میچینند، و دهان تله برای دولت ایشان باز است.6زیرا كه بلا از غبار در نمیآید، و مشقّت از زمین نمیروید.7بلكه انسانبرای مشقّت مولود میشود، چنانكه شرارهها بالا میپرد.8و لكن من نزد خدا طلب میكردم، و دعوی خود را بر خدا میسپردم،9كه اعمال عظیم و بیقیاس میكند و عجایب بیشمار؛10كه بر روی زمین باران میباراند، و آب بر روی صخرهها جاری میسازد،11تا مسكینان را به مقام بلند برساند، و ماتمیان به سلامتی سرافراشته شوند؛12كه فكرهای حیلهگران را باطل میسازد، به طوری كه دستهای ایشان هیچ كار مفید نمیتواند كرد؛13كه حكیمان را در حیله ایشان گرفتار میسازد، و مشورت مكّاران مشوّش میشود.14در روز به تاریكی برمیخورند و به وقت ظهر، مثل شب كورانه راه میروند؛15كه مسكین را از شمشیر دهان ایشان، و از دست زورآور نجات میدهد.16پس امید، برای ذلیل پیدا میشود و شرارت دهان خود را میبندد.17«هان، خوشابحال شخصی كه خدا تنبیهش میكند. پس تأدیب قادر مطلق را خوار مشمار.18زیرا كه او مجروح میسازد و التیام میدهد، و میكوبد و دست او شفا میدهد.19در شش بلا، تو را نجات خواهد داد و در هفت بلا،هیچ ضرر بر تو نخواهد رسید.20در قحط تو را از موت فدیه خواهد داد، و در جنگ از دم شمشیر.21از تازیانه زبان پنهان خواهی ماند، و چون هلاكت آید، از آن نخواهی ترسید.22بر خرابی و تنگسالی خواهی خندید، و از وحوش زمین بیم نخواهی داشت.23زیرا با سنگهای صحرا همداستان خواهی بود، و وحوش صحرا با تو صلح خواهنـد كرد.24و خواهی دانست كه خیمه تو ایمن است، و مسكن خود را تجسّسخواهی كرد و چیزی مفقود نخواهی یافت.25و خواهی دانست كه ذریتت كثیر است و اولاد تو مثل علف زمین.26و در شِیخوخیت به قبر خواهی رفت، مثل بافه گندم كه در موسمش برداشته میشود.27اینك این را تفتیش نمودیم و چنین است، پس تو این را بشنو و برای خویشتن بدان.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب به ادامۀ مشورت [نصیحت] دوست ایوب، الیفاز میپردازد.
الیفاز می خواهد ایوب را به کفرگویی نسبت به خدا وادارد. مشورتی که الیفاز به ایوب داد، مشورت خوبی نبود.
در زمان شرق باستان، به طور معمول باور داشند که بیماری شخص به خاطر گناه ایجاد شده بود و بیماری به عنوان مجازات خدا به حساب میآمد. درحالی که ممکن است یهوه مردم را به خاطر گناهشان مجازات کند، اما همه بیماریها ناشی از گناه نیستند.
and and
الیفاز پرسشهای بدیهی بسیار متفاوتی را در این باب مطرح میکند تا ایوب را متقاعد کند که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال الیفاز کمک میکنند.
الیفاز این سؤال را مطرح میکند تا این نکته را بیان نماید که هیچ کس نیست که ایوب بتواند از او کمک بگیرد. ترجمه جایگزین: «آیا مقدسی هست که تو به آن توجه کنی؟» یا «هیچ مقدسی نیست که تو بتوانی از آن کمک بگیری.»
این به انواع موجودات ماوراء طبیعی، فرشتگان یا ارواح دیگر اشاره میکند.
«حسد، کسی را که با نادانی و بیتفاوتی رفتار میکند، میکشد»
هر شخص ابله
هر شخص احمق
اینجا به نحوی از چنین شخصی سخن گفته شده که گویی گیاه است و شاید با گذشت زمان احمقتر شود. ترجمه جایگزین: «شخص احمق در حماقت خود ریشه میدواند»
این به خانوادۀ شخص و تمام دارایی او اشاره میکند.
این آیات با استفاده از همگونسازی آیات قبلی ادامه مییابد، اینجا به طرق مختلف بر این انگاره تأکید شده است که فرزندان اشخاص احمق هرگز در امنیت نخواهند بود.
«او را» به شخص یا اشخاص احمق در کتاب ایوب ۵: ۲ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فرزندانشان هرگز در امنیت نیستند»
اینجا پایمال شدن به مظلوم شدن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن در دادگاه، اشاره می کند. این انگاره را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آنها را پایمال میکند»
دروازه، مانند یک دادگاه جایی برای حل اختلافات بود و داوری انجام میشد.
«کسی نیست که به فرزندان اشخاص احمق کمک کند و آنها را از سختی بیرون بیاورد»
این احتمالاً به قسمتهایی از مزرعه اشاره میکند که بدترین محصولات به خاطر وجود گیاهان خاردار، رشد میکردند.
اینجا به نحوی از اشخاص حریص [طمعکار] سخن گفته شده که گویی آنها تشنه هستند، و به نحوی از ثروت اشخاص احمق سخن گفته شده که گویی چیزی است که آنها میتوانند بنوشند.
اینجا به نحوی از سختیها و مشکلات سخن گفته شده که گویی آنها گیاه هستند.
این برای انسان امری طبیعی است، که پس از بهدنیا آمدن دچار سختی شود، همان طور که جرقهها از آتش بلند میشوند.
در این آیات سخنان الیفاز از کتاب ایوب ۴: ۱ ادامه مییابد. نویسنده همچنان در هر آیه از همگونسازی استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و تأکید کند که ایوب لازم است درخواست خود را به حضور خدا که کارهای عجیب انجام میدهد ببرد.
«اعمال عظیمی که نمیتوان درک کرد، عجایبی که نمیتوان به شمار آورد»
این به اموری اشاره میکند که انسان نمیتواند درک نماید.
اینجا نویسنده از دو کلمۀ مستقل که با استفاده از «و» به هم وصل شدهاند استفاده میکند تا بر اعمال عظیم خدا تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «امور بسیار عمیق»
«چیزهای شگفتانگیز» یا «عجایب»
این صفحه تعمداً خالی است.
نویسنده همچنان در هر آیه از همگونسازی استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و تأکید کند که خدا اشخاص پست را بلند میکند و حیلهگران را خوار مینماید .
اینجا به نحوی از افراد فروتن در تنگدستی سخن گفته شده که گویی آنها در موقعیت پستی هستند. وقتی خدا آنها را میرهاند، آنان احترام مییابند. زمانی که این اتفاق میافتد به نحوی از آنان سخن گفته میشود که گویی بلند میشوند و در جایگاه بالایی قرار میگیرند. ترجمه جایگزین: «خدا این چنین میکند تا فروتنانی که رنج میکشند را رهایی بخشد و محترم شمارد»
اینجا به نحوی از متوقف کردن نقشههای حیلهگران سخن گفته شده که گویی آنها اشیایی هستند و میتوانند به طور فیزیکی شکسته شوند.
اینجا به نحوی از اینکه حکیمان به خاطر اعمال شریرانه خود رنج میبرند سخن گفته شده که گویی اعمالشان، آنها را در تله گرفتار میکند. به نحوی از اعمال آنها سخن گفته شده که گویی آنها تلهها هستند.
اینجا به نحوی از شرور بودن به روشی هوشمندانه سخن گفته شده که گویی پیچیده شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی که حیلهگر هستند» یا «آنانی که گمراه هستند» یا «آنانی که زیرک هستند»
نویسنده همچنان در هر آیه از همگونسازی استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و تأکید کند که خدا حیلهگران را خوار میکند و ضعیفان را رهایی میبخشد.
اینجا به نحوی از افراد حیلهگر و شروری که خدا آنها را گیج میکند سخن گفته شده که گویی آنها برخلاف انتظار در هنگام ظهر که خورشید در بالاترین نقطۀ آسمان قرار دارد، در تاریکی هستند. آنها نمیتوانند هیچ کاری انجام دهند، چون نمیتوانند ببینند. ترجمه جایگزین: «آنانی که حیلهگر هستند حتی در هنگام ظهر در تاریکی میباشند»
مانند شخص کور رفتار میکنند
وسط روز، که خورشید در بالاترین و روشنترین نقطه قرار دارد.
اینجا به نحوی از توهین و تهدید کردن از آنچه که مردم میگویند سخن گفته که گویی آنها شمشیری در دهان ایشان است. ترجمه جایگزین: «اما او شخص فقیر را از تهدیدها میرهاند» یا «اما او شخص فقیر را وقتی به شدت تهدید میشود یا به آنها توهین میشود، نجات میدهد»
به نحوی از کسانی که سخنان ناعادلانه میگویند سخن گفته شده که گویی آنها خودشان شرور هستند که باید از صحبت کردن باز ایستند. ترجمه جایگزین: «انگار که ناعدالتی، دهان خود را میبندد»
نویسنده همچنان در آیات ۱۸ و ۱۹ از همگونسازی استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و بر تأدیب و شفای خدا تأکید کند.
خدا همچون والدینی که بچه را تنبیه میکند و تعلیم میدهد، متصور شده است.
«خدا واقعاً از کسیکه او را تنبیه میکند، حمایت مینماید»
«رد نکن» یا «بیارزش مپندار»
«آموزش» یا «اصلاح» یا «انضباط»
«زیرا او مجروح میکند اما التیام میبخشد؛ او میکوبد اما دستانش شفا میدهد»
اینجا «دست او» به خدا اشاره میکند.
استفاده از افزایش شمارهها از قبیل «شش» و «هفت» به انگارۀ دفعات بسیار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او تو را از سختیها بارها و بارها، در واقع، چندین بار نجات خواهد داد و هیچ بلایی به تو نخواهد رسید»
تغییر ضمیر از «او» به «تو» که در کتاب ایوب ۵: ۱۹ آغاز شد در پایان سخنان الیفاز تا کتاب ایوب ۵: ۲۷ ادامه مییابد.
اینجا به نحوی از رهایی دادن سخن گفته شده که گویی فدیه داده شده یا باز پس گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «در قحطی خدا تو را از خطر خواهد رهانید»
اینجا «دستان» احتمالاً به افرادی که با اسلحهها از جمله شمشیر حمله میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد خشن» یا «افرادی که به تو حمله میکنند» [ در ترجمه فارسی دم شمشیر آمده است]
اینجا «تازیانه» به خطر نابود شدن توسط دشمنان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که هر دشمنی تو را نابود خواهد کرد»
اینجا «خندیدن» به شخصی که نمیترسد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از خطر نابودی یا قحطی نخواهی ترسید»
این به حیوانات وحشی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حیوانات وحشی»
نویسنده همچنان در هر کدام از این آیات از همگونسازی استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و با توجه به دنیای طبیعی ، خانواده و ذریتِ [نسلِ] شخص بر امنیت تأکید کند.
اینجا به نحوی از سنگهای موجود در زمین کشاورزی سخن گفته شده که گویی آنها اشخاصی هستند که کسی میتواند با آنها عهد ببندد. ترجمه جایگزین: «سنگهای زمین تو مانند انسانهایی هستند که عهد میبندند، هیچ مشکلی برای تو ایجاد نخواهند کرد»
این به حیوانات وحشی خطرناک اشاره میکند.
اینجا «خیمه» به خانواده، خاندان، و تمام اموال او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خواهی دانست که خانواده، خادمین، و هر آنچه که داری در امنیت هستند»
«وقتی جاییکه گلهات شب در آنجا میماند [آغل گوسفندانت] را میبینی، همۀ گوسفندانت را در آنجا خواهی یافت»
اینجا «ذریت» به نسل شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نوادگان [نسل] تو بسیار خواهند بود»
اینجا به نحوی از «اولاد» سخن گفته شده که گویی آنها به فراوانی علف و احتمالاً کامیاب نیز هستند. ترجمه جایگزین: «نسل تو بسیار فراوان خواهد بود و همچون علف رشد خواهند کرد [همچون علف که رشد میکند، زنده هستند]»
«در سنِ بسیار بالا خواهی مُرد»
شاید لازم باشد به وضوح بیان کنید که گندم در این تشبیه کاملاً رسیده اما بیش نه آن اندازه که آماده برداشت باشد. او نه در جوانی میمیرد و نه در پیری ضعیف میشود.
کلمۀ «ما» به دوستان ایوب اشاره میکند نه به خودِ ایوب. ترجمه جایگزین: «بنگرید، ما دربارۀ این موضوع اندیشیدهایم. به آن چه میگویم گوش کنید و بدانید که حقیقت است»
1و ایوب جواب داده، گفت:2«كاش كه غصّه من سنجیده شود، و مشقّت مرا در میزان با آن بگذارند.3زیرا كه الا´ن از ریگ دریا سنگینتر است. از این سبب سخنان من بیهوده میباشد.4زیرا تیرهای قادرمطلق در اندرون من است، و روح من زهر آنها را میآشامد، و ترسهای خدا بر من صفآرایی میكند.5آیا گورخر با داشتن علف عرعر میكند؟ و یا گاو بر آذوقه خود بانگ میزند؟6آیا چیز بیمزه، بینمك خورده میشود؟ و یا در سفیده تخم، طعم میباشد؟7جان من از لمس نمودن آنها كراهت دارد. آنها برای من مثل خوراك، زشت است.8«كاش كه مسألت من برآورده شود، و خدا آرزوی مرا به من بدهد!9و خدا راضی شود كه مرا خُرد كند، و دست خود را بلند كرده، مرا منقطع سازد!10آنگاه معهذا مرا تسلی میشد و در عذاب اَلیم شاد میشدم، چونكه كلمات حضرت قدّوس را انكار ننمودم.11من چه قوّت دارم كه انتظار بكشم و عاقبت من چیست كه صبر نمایم؟12آیا قوّت من قوّت سنگها است؟ و یا گوشت من برنج است؟13آیا بالكلّ بیاعانت نیستم؟ و مساعدت از من مطرود نشده است؟14حقّ شكسته دل از دوستش ترحّم است، اگر چههم ترس قادر مطلق را ترك نماید.15امّا برادران من مثل نهرها مرا فریب دادند، مثل رودخانه وادیها كه میگذرند؛16كه از یخ سیاهفام میباشند، و برف در آنها مخفی است.17وقتی كه آب از آنها میرود، نابود میشوند. و چون گرما شود، از جای خود ناپدید میگردند.18كاروانیان از راه خود منحرف میشوند، و در بیابان داخل شده، هلاك میگردند.19كاروانیان تیما به آنها نگران بودند. قافلههای سبا امید آنها را داشتند.20از امید خود خجل گردیدند. به آنجا رسیدند و شرمنده گشتند.21زیرا كه الا´ن شما مثل آنها شدهاید، مصیبتی دیدید و ترسان گشتید.22آیا گفتم كه چیزی به من ببخشید؟ یا ارمغانی از اموال خود به من بدهید؟23یا مرا از دست دشمن رها كنید؟ و مرا از دست ظالمان فدیه دهید؟24«مرا تعلیم دهید و من خاموش خواهم شد، و مرا بفهمانید كه در چه چیز خطا كردم.25سخنان راستی چقدر زورآور است! امّا تنبیه شما چه نتیجه میبخشد؟26آیا گمان میبرید كه سخنان را تنبیه مینمایید و سخنان مأیوس را كه مثل باد است؟27یقیناً برای یتیم قرعه میاندازید و دوست خود را مال تجارت میشمارید.28پس الا´ن التفات كرده، بر من توجّه نمایید، و روبهروی شما دروغ نخواهم گفت.29برگردید و بیانصافی نباشد، و باز برگردید زیرا عدالت من قایم است.30آیا در زبان من بیانصافی میباشد؟ و آیا كام من چیزهای فاسد را تمیز نمیدهد؟
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به الیفاز است.
علیرغم ناراحتی ایوب به خاطر شرایطش و تمایل او به مُردن، ایوب به خدا کفر نمیگوید. او ترجیح میداد که خدا به زندگیش پایان بدهد، تا اینکه به خدا کفر گوید.
ایوب از استعارات بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا درد و ناامیدی خود را بیان نماید. او از مشورت دوستانش نیز که قرار بود در شرایط سخت به او کمک میکنند، غمگین است.
ایوب از پرسشهای بدیهی بسیار متفاوت در این باب استفاده میکند تا الیفاز را متقاعد نماید که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد پاسخ ایوب کمک میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا نویسنده از دو عبارت متفاوت برای انتقال یک انگارۀ واحد یعنی میزانِ رنجهای ایوب استفاده میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاش میتوانستم غم و اندوه و تمامی مشقّتهایم را در میزانی بسنجم»
«در یک ترازو»
ایوب میزان رنج خود را با وزن ریگِ خیس مقایسه میکند که هر دو میتوانند بر شخص فشار بیاورند. ترجمه جایگزین: «چون درد و مشقّت من سنگینتر از ریگ کنار ساحل خواهد بود»
«من بیپروا سخن میگویم» یا «من عجولانه سخن میگویم»
نویسنده همچنان در هر کدام از این آیات از ساختار همگون استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و بر شدت رنج ایوب به عنوان دلیل شکایت او تأکید کند.
این استعاره از رنجهای ایوب است. او سختیهای بسیار خود را با تیرهایی که خدا در بدنش قرار داده مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «انگار قادر مطلق تیرهایی به بدن من شلیک میکند»
«روح من زهر تیرها را مینوشد.» اینجا استعارۀ تیرها با اشاره به اینکه آنها زهر داشتند و ایوب در روح خود احساس درد میکرد، ادامه مییابد. او به نحوی از احساس این درد سخن میگوید که گویی روحش، زهر را مینوشد. ترجمه جایگزین: «من درد زهر آنها را در درونم احساس میکنم»
ایوب به نحوی از چیزهای وحشتناکی که برایش اتفاق افتاده سخن میگوید که گویی آنها سربازانی هستند که خدا مجهز کرده تا همه به یکباره به او حمله کنند. ترجمه جایگزین: «خدا باعث شده که همۀ این امور وحشتناک به یکباره برای من اتفاق بیافتند»
به نحوی از این که خدا مسبب وقوع چنین چیزهای وحشتناکی در زندگی ایوب بوده سخن گفته شده که گویی ترسهای خدا سربازهایی هستند که برای حمله به ایوب آمادهاند. ترجمه جایگزین: «ترسهای خدا مثل سربازان در یک ارتش منظم قرار گرفتهاند»
ایوب این سؤالات بدیهی را مطرح میکند تا تأکید نماید که دلیلی برای گله و شکایت کردن دارد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هما نطور که گورخر با داشتن علف عرعر نمیکند و گاوی که غذا دارد بانگ نمیزند، من نیز اگر دلیلی نداشته باشم، گله و شکایت نمیکنم»
صدایی که الاغ ایجاد میکند.
صدایی که گاو ایجاد میکند.
غذای حیوان
معانی محتمل ۱) ایوب نارضایتی خود را از شرایطش با نفرت مردم از غذای نامطلوب مقایسه میکند. یا ۲) ایوب نارضایتی خود را از مشورت دوستش با نفرت مردم از غذای نامطلوب مقایسه میکند.
ایوب از این سؤالات بدیهی استفاده میکند تا بر نارضایتی خود تأکید نماید. این سؤالات را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «غذای بیمزه را نمیتوان بدون نمک خورد، همانطور که در سفیدۀ تخم هیچ طعمی وجود ندارد.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا میتوانی چیزی را که مزهای ندارد، بخوری»
نویسنده همچنان در هر کدام از این آیات از ساختار همگون استفاده میکند؛ چنان که درباره رنجهای خود و اشتیاقش برای مرگ سخن میگوید.
«آنها» به مزۀ بد غذاها اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی خدا او را خُرد کند تا بمیرد. ترجمه جایگزین: «من را خُرد کند و من بمیرم»
عبارت «دست خو را بلند کرده» یک اصطلاح است یعنی به سرعت عمل کند. همچنین، عبارت «مرا از این زندگی منقطع سازد» آرایۀ ادبی بهگویی برای کشتن او است. ترجمه جایگزین: «او به سرعت عمل نماید و زندگی مرا کوتاه کند» یا «که او به سرعت عمل نماید و به زندگی من پایان دهد»
«در دردی بیپایان با شادی جست و خیز میکردم» یا «دردی را تحمل میکنم که کم نمیشود»
«مسرور میشدم»
«کم نمیشود»[ در فارسی این عبارت نیامده است]
«که من خدا را رد نکردم.» این را میتوان به حالت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «من همیشه از آن قدّوس اطاعت کردهام»
ایوب این سؤالات را مطرح میکند تا تأکید نماید که دلیلی ندارد به زندگی خود ادامه بدهد. این سؤالات معانی مشابهی دارند و میتوان آنها را در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من قدرت کافی برای زندگی کردن ندارم؛ دلیلی ندارم که زندگی طولانی داشته باشم»
نویسنده از سؤالات بدیهی با ساختاری همگون در هر یک از این آیات استفاده میکند تا بر عدم توانایی ایوب برای تحمل رنج تأکید نماید.
ایوب ضعف بدن خود را با بیان اینکه همچون سنگها و برنج [برنز] قوی نیست، توصیف میکند تا بر عدم توانایی خود تأکید نماید. این سؤالات بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من مثل سنگها قوی نیستم و بدنم مانند فلز محکم نیست.»
ایوب این سؤال بدیهی را مطرح میکند تا بر عدم حکمت و ضعف خود تأکید نماید. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. همچنین، عبارت «بیاعانت نیستم» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «درست است که هیچ نیرویی ندارم.»
«کامیابی از من گرفته شده است.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خردِ من از بین رفته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یک دوست باید به کسی که احساس ضعف میکند، وفادار باشد»
اینجا به نحوی از کسی که احساس ناامیدی میکند و غرق در مشکلاتش است سخن گفته شده که گویی او جسماً ضعیف است. ترجمه جایگزین: «کسی که احساس ناامیدی میکند»
«اگرچه از خدای قادر مطلق نترسد.» معانی محتمل ۱) شخص ضعیف از خدا نمیترسد یا ۲) دوستش از خدا نمیترسد.
ایوب به نحوی از بیوفایی دوستانش نسبت به او سخن میگوید که گویی مانند «نهری» هستند که جریان دارد و ناگهان خشک میشود. همچنین ایوب اینجا به دوستانش با حالتی طعنهآمیز به عنوان «برادرانش» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اما دوستانم نسبت به من بیوفا هستند. آنها مانند نهری خشک شده میباشند»
«مثل جریان آبی که خشک میشود.» ایوب همچنان از بیوفایی دوستانش سخن میگوید چنان که گویی آنها جریانی هستند که خشک شدهاند.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. آنها نهری که از یخ و برف زمستانی پر شدهاند را توصیف میکنند. ترجمه جایگزین: «که در زمستان تاریک به نظر میرسد چون با یخ پوشیده شده و پر از برف آب شده است»
اینجا به نحوی از برف آب شده و آبی که به سمت نهر میرود سخن میگوید که گویی برف در نهر پنهان شده است. ترجمه جایگزین: «چون برف آب شده و به سمت آنها میرود»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. آنها نحوهای که نهر در فصل گرما خشک میشود را توصیف میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی هوا گرم است، یخ ذوب میشود و نهرها خشک میشوند»
ایوب به توصیف دوستانش که همچون نهرهای خشک شده غیر قابل اعتماد بودند، ادامه میدهد.
«کاروانیان برای پیدا کردن آب از مسیر منحرف میشوند» یا «کاروانیان مسیر را در جستجوی آب تغییر میدهند»
کاروان، گروه بزرگ از مسافرانی است که با شتر به سمت صحرا حرکت میکنند.
«زمین بیابانی» یا «زمین تهی»
اینها اسامی مکانها هستند. مردم این مکانها از کاروانها برای داد و ستد با مردم سرزمینهای دیگر استفاده میکردند.
«درحالی که کاروانیان سبا»
«به آنها امید داشتند» یا «امید خود را بر آنها گذاشته بودند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما آنها ناامید شدند» یا «اما آنها خشنود نبودند»
در این آیات، ایوب چهار سؤال را مطرح میکند تا دوستان خود را سرزنش کند و تأکید نماید که از هیچ یک از آنها درخواست کمک نکرده.
ایوب از این عبارت استفاده میکند تا قسمت اصلی آن چه میگوید را اعلام کند.
«شما دوستان هرگز کمکی به من نکردهاید»
یعنی وقتی آنها مصیبت ایوب را دیدند، از این که خودشان در آن موقعیت قرار بگیرند، ترسیدند. ترجمه جایگزین: «شما ترسیدید که خدا مصیبتی مشابه من را بر شما بیاورد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این کلمات آخرین سری سؤالات بدیهی هستند که در آیه ۲۲ شروع میشود. ایوب این سؤالات را مطرح میکند تا تأکید نماید که او از دوستانش درخواست نکرده چیزی به او بدهند و یا کمکی به او بکنند. «من هرگز به شما نگفتهام، ‘به من ... بدهید‘ یا، ‘دارایی تقدیم کنید‘ یا، ‘من را از دست ... نجات دهید‘ یا، ‘مرا از دست ظالمان فدیه کنید‘.»
کلمۀ «دست» به قدرت یا اختیار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنم من را کنترل کند ... ظالمان من را کنترل کنند» یا «قدرت دشمن من ... قدرت ظالمان بر من»
«مرا نجات دهید»
اینجا افعال «تعلیم دهید» و «بفهمانید» دوم شخص جمع هستند و با دوستانش سخن میگوید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «من ساکت خواهم بود»
معنی دقیق این عبارت در زبان اصلی مشخص نیست. در ترجمههای کتاب مقدس «چه قدر زورآور است» را به عنوان «چه دلپذیر است» ترجمه کردهاند. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی حقیقت را میگوید، به کسی آسیب نمیرساند. اما تنبیه شما صحیح نیست، و چطور من را به نتیجه میرسانند؟»
ایوب از این سؤال استفاده میکند تا دوستانش را سرزنش کند و تأکید نماید که آن چه آنها میگویند برای او صدق نمیکند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «دلایل شما برای تنبیه من حتی اگر قاطعانه مرا اصلاح کنید، در مورد من صدق نمیکند.» یا «اما تنبیه شما به ضد من صحیح نیست، بنابراین آنها واقعاً من را مورد توبیخ قرار نمیدهند!»
«دلایل شما» یا «ادعاهای شما»
ایوب از این سؤال بدیهی استفاده میکند تا دوستان خود را سرزنش نماید. او سخنان خود را با باد مقایسه میکند تا بیان کند که دوستانش مانند این سخنان این چنین پوچ و بیفایده عمل میکنند. ترجمه جایگزین: «شما سخنان مرا نادیده میگیرید! من مردی درمانده [ناامید] هستم، و شما به گونهای با سخنان من رفتار میکنید که گویی آنها همچون باد بیفایدهاند.»
«شما» حالت دوم شخص جمع است.[ در فارسی ضمیر مستتر در فعل است]
«شما حتی شرطبندی میکنید تا بر یتیم پیروز شوید»
اینجا «شما» و «برای شما» حالت دوم شخص جمع هستند.
اینجا نحوهای که شخصی دوست خود را میفروشد با نحوهای که شخص کالا یا جنسی را میفروشد مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «برای فروش دوست خود بر سر پول چانه میزند»
این کلمه توسط ایوب استفاده شده تا اطلاعات جدیدی را معرفی کند.
فعل «توجه کردن» حالت دوم شخص جمع است.
کلمه «شما» به دوستان ایوب اشاره میکند. اینجا دوستان او با صورتشان [رویشان] نشان داده شدهاند، تا تأکید کند که آنها به او نگاه میکنند. ترجمه جایگزین: «درحالی که به شما مینگرم، دروغ نمیگویم»
«لطفاً با من مهربان باشید» یا « از شما خواهش میکنم، این چنین سخن نگویید» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با من عادلانه رفتار کنید»
«لطفاً بازایستید.»
«آیا من شریرانه سخن میگویم؟» ایوب از این سؤال استفاده میکند تا دوستان خود را سرزنش کند و تأکید نماید که او شرور نیست. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من سخنان شریرانه نمیگویم.»
اینجا سخنان ایوب توسط «زبانش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «در سخنان من»
ایوب این سؤال را مطرح میکند تا دوستان خود را سرزنش نماید و تأکید کند که او میتواند فرق بین راستی و ناراستی را تشخیص میدهد. اینجا ایوب به خودش توسط «زبانش» اشاره میکند تا بر سخنان خود تأکید نماید. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «میدانم که چه چیز برای گفتن صحیح و چه چیز ناراست است.»
1« آیا برای انسان بر زمین مجاهدهای نیست؟و روزهای وی مثل روزهای مزدور نی؟2مثل غلام كه برای سایه اشتیاق دارد، و مزدوری كه منتظر مزد خویش است،3همچنین ماههای بطالت نصیب من شده است، و شبهای مشقّتبرای من معین گشته.4چون میخوابم میگویم: كی برخیزم؟ و شب بگذرد و تا سپیده صبح از پهلو به پهلو گردیدن خسته میشوم.5جسدم از كرمها و پارههای خاك ملبّس است، و پوستم تراكیده و مقروح میشود.6روزهایم از ماكوی جولا تیزروتر است، و بدون امید تمام میشود.7به یاد آور كه زندگی من باد است، و چشمانم دیگر نیكویی را نخواهد دید.8چشم كسی كه مرا میبیند دیگر به من نخواهد نگریست، و چشمانت برای من نگاه خواهد كرد و نخواهم بود.9مثل ابر كه پراكنده شده، نابود میشود. همچنین كسی كه به گور فرود میرود، برنمیآید.10به خانه خود دیگر نخواهد برگشت، و مكانش باز او را نخواهد شناخت.11پس من نیز دهان خود را نخواهم بست. از تنگی روح خود سخن میرانم، و از تلخی جانم شكایت خواهم كرد.12آیا من دریا هستم یا نهنگم كه بر من كشیكچی قرار میدهی؟13چون گفتم كه تختخوابم مرا تسلّی خواهد داد و بسترم شكایت مرا رفع خواهد كرد؛14آنگاه مرا به خوابها ترسان گردانیدی، و به رؤیاها مرا هراسان ساختی.15به حدّی كه جانم خفه شدن را اختیار كرد و مرگ را بیشتر از این استخوانهایم.16كاهیده میشوم و نمیخواهم تا به ابد زنده بمانم. مرا ترك كن زیرا روزهایم نفسی است.17«انسان چیست كه او را عزّت بخشی، و دل خود را با او مشغول سازی؟18و هر بامداد از او تفقّد نمایی و هرلحظه او را بیازمایی؟19تا به كی چشم خود را از من برنمیگردانی؟ مرا واگذار تا آب دهان خود را فرو برم.20من گناه كردم، اما باتو ای پاسبان بنیآدم چه كنم؟ برای چه مرا به جهت خود هدف ساختهای، به حّدی كه برای خود بار سنگین شدهام؟21و چرا گناهم را نمیآمرزی، و خطایم را دور نمیسازی؟ زیرا كه الا´ن در خاك خواهم خوابید، و مرا تفحّص خواهی كرد و نخواهم بود.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به الیفاز است.
علیرغم ناراحتی ایوب به خاطر شرایطش و تمایل او به مُردن، ایوب به خدا کفر نمیگوید. او ترجیح میداد که خدا به زندگیش پایان بدهد، تا اینکه به خدا کفر گوید.
ایوب از استعارات بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا درد و ناامیدی خود را بیان نماید. او از مشورت دوستانش که قرار بود در شرایط سخت به او کمک کنند نیز غمگین است.
ایوب از پرسشهای بدیهی بسیار متفاوت در این باب استفاده میکند تا الیفاز را متقاعد نماید که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد پاسخ ایوب کمک میکنند.
نویسنده همچنان در هر کدام از این آیات از ساختاری همگون استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و تأکید کند که رنج شخصی او بخشی از درد و رنج کلی است که همه مردم آن را تجربه می کنند.
ایوب این سؤال منفی را مطرح میکند تا تأکید کند که نسبت به سختی کشیدن همه قوم [مردم] آگاه است. این را میتوان به حالت مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برای هر انسانی بر زمین سختی و مشقت وجود دارد.»
این آرایۀ ادبی تعمیم است یعنی زمانی که مردم بر زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «درحالی که او بر زمین زندگی میکند»
ایوب این سؤال منفی را مطرح میکند تا بر آگاهی خود از اینکه تمامی مردم در زندگی تقلا میکنند تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «و روزهای ایشان مثل روزهای شخص مزدور است.»
«یک کارگر روزانه.» این مربوط به شخصی است که در یک روز کار میکند و در پایان هر روز به او حقوق پرداخت میشود.
ایوب سختی و مشکلات خود را با غلام و مزدور مقایسه میکند.
«سایۀ خنک.» این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که سایههای عصر باعث خنک شدن و سایۀ خورشید میشود.[ در فارسی توضیحات تکمیلی سایه نیامده]
«منتظر حقوق خود است»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس من ماهها بدبختی [سختی] را تحمل میکنم، و شبها را با سختی میگذرانم»
اسم معنای «بطالت» را میتوان در قالب صفت «بدبخت» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ماههایی که من بدبخت[ بیچاره] هستم»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که این مربوط به زمانی است که ایوب در شب دراز کشیده تا بخوابد. ترجمه جایگزین: «وقتی دراز میکشم تا بخوابم»
ایوب سوالی را مطرح میکند که مخاطبی خاص ندارد. ترجمه جایگزین: «میپرسم» یا «در عجبم»
ایوب این سؤال را مطرح میکند تا بر شدت رنج خود در طول ساعاتی خوابیده تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم که میتوانستم برخیزم، اما شب ادامه دارد.»
«به عقب و جلو برگشتن.» این اشاره میکند که ایوب در بستر خود تمام شب بدون هیچ استراحتی حرکت میکرد.
کرمها و پارههای خاک، همچون پوششی برای ایوب مجسم شدهاند چنان که گویی لباس هستند. ترجمه جایگزین: «بدنم با کرمها و پارههای خاک پوشیده شده است»
این به تمام بدن او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بدنم»
معانی محتمل ۱) توده یا قشری خاک یا ۲) زخمهای روی پوست.
«دوباره تاول میزند»
نویسنده همچنان در هر کدام از این آیات از ساختاری همگون استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و بر احساس ایوب از کوتاهی بودن زندگی تأکید کند.
ایوب روزهای زندگی خود را با سرعت ماکوی بافنده [جولا] مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی من بسیار با سرعت میگذرد»
کسی که با پیوند زدن ریسمان یا نخ، پارچه درست میکند
یک قسمت متحرک که ریسمان یا نخ را هنگام درست کردن پارچه، با سرعت در دستگاه بافندگی به عقب و جلو میبرد.
«به خاطر بیاور.» عبارت «به یاد آور» به این معنی نیست که خدا فراموش کرده است. ایوب از خدا میخواهد تا کوتاهی زندگی او را در نظر گرفته یا در آن باره بیاندیشد.
ایوب کوتاهی زندگی خود را با کوتاهی نسیمی مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی من مثل یک نفس کشیدن کوتاه است»
اینجا «چشمانم» به خودِ ایوب و تواناییاش برای دیدن یا تجربۀ برخی امور اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من هرگز بار دیگر چیزهای نیکو را تجربه نخواهم کرد»
نویسنده همچنان در هر کدام از این آیات از ساختاری همگون استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و بر افکار ایوب بعد از مرگ تأکید کند که نه خدا و نه مردم دیگر او را نخواهند دید.
در بسیاری از نسخههای کتاب مقدس این به عنوان «چشمانی که مرا میبیند، دیگر به من نخواهد نگرسیت» ترجمه میشود. کلمۀ «خدا» به این عبارت اضافه شده است چون به طور ضمنی در متن به آن اشاره میشود.
اینجا خدا با «چشمانش» اشاره شده است که بر آن چه او مینگرد تأکید کند. ترجمه جایگزین: «خدا که من را میبیند ... خدا که به دنبال من خواهد بود»
ایوب، مرگ را مثل ابری که ناپدید میشود، توصیف میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مثل ابر محو میشود»
«کسی که میمیرد، بر نخواهد گشت»
کلمۀ «مکانش» به کسانی که در آن مکان زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در آن مکان زندگی خواهند کرد» یا «خانوادۀ او»
ایوب یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل میکند و بر دلیلی که ساکت نخواهد ماند، تأکید میکند.
اینجا دهان به سخنان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «جلوی سخنانم را نخواهم گرفت»
«از پریشانی روحم» یا «در عذاب رنجهای خود.» اسم معنای «تنگی» را میتوان با استفاده از قید «پریشانی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «درحالی که روحم پریشان است»
اینجا به نحوی از غم و اندوه سخن گفته شده که گویی مزۀ تلخی دارد، و «روح» به خودِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با خشم و غیظ»
ایوب این سؤال را مطرح میکند تا خشم خود را نسبت به خدا بیان کند. ایوب در مقایسۀ خودش با دریا یا نهنگ، اشاره میکند که خدا به او به عنوان موجودی ترسناک مینگرد. این را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من دریا یا نهنگ نیستم که نیاز باشد محافظی بر من نگهبانی کند.»
نویسنده همچنان در ابتدای این دو آیه از ساختاری همگون استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و بر شدت رنج ایوب تأکید کند.
اینجا «تختخواب» و «بستر» کنایه از «خوابیدن» هستند. ایوب وقتی برای خوابیدن دراز میکشد امیدوار است که تسلی بیابد. کنایهها نیز ویژگیهای انسانی دارند؛ آنها توانایی دارند که تسلی بدهند و شخص را آرام کنند. ترجمه جایگزین: «تختخوابم و بسترم، مانند کسی که میتواند مرا تسلی دهد، خواهد بود»
این عبارات به امور مشابهی اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «بسترم [تختخوابم] ... بسترم [تختخوابم]»
«تو» به خدا اشاره میکند.
کشتن کسی با فشردن گلو و جلوی نفس کشیدن او را گرفتن.
ایوب اینجا از کلمۀ «استخوانها» استفاده میکند تا به بدن خود اشاره نماید. ترجمه جایگزین: «این بدن من»
نویسنده همچنان در این آیات از ساختاری همگون استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو عبارت متفاوت منتقل نماید و بر تأثیر مشکلات و سختیهای ایوب بر احساس خودارزشمندی او تأکید کند.
«من از زندگیم نفرت دارم»[ بیزارم]
«تا ابد [برای همیشه] زندگی کنم»
«روزهایم بیهوده [بیمعنی] هستند» یا «روزهای زندگیام پوچ هستند»
ایوب این سؤال بدیهی را میپرسد تا بگوید که درک نمیکند چرا خدا به انسان توجه مینماید.
اینجا ذهن به افکار و توجه اشاره میکند. «دل خود را مشغول سازی» یعنی به آن توجه کنی. ترجمه جایگزین: «توجه خود را به او معطوف کنی»
این پایان سؤال بدیهی است که ایوب با کلمای از قبیل «انسان چیست که ...» در آیۀ ۱۷ میپرسد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. «به من بگو انسان چیست که ... به او فکر کنی، که هر لحظه او را بیازمایی.» یا «درک نمیکنم انسان چیست که ... به او فکر کنی، که هر لحظه او را بیازمایی.»
«با دقت او را بیازمایی»
ایوب اینجا یک انگارۀ واحد را با استفاده از دو پرسش بدیهی متفاوت منتقل میکند تا بر آرزوی خود که خدا او را پاسبانی نکند تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «نگاه خود را از من برگردان! مرا به حال خود بگذار تا آب دهان خود را فرو برم!»
مایعی که در دهان انسان تولید میشود تا دهان را مرطوب نگه دارد و کمک میکند که غذا را ببلعد.
<u>ا</u>یوب این سؤالات را مطرح میکند تا علیه خدا دلیل بیاورد که ناعادلانه با او رفتار میکند. ترجمه جایگزین: «حتی اگر گناه کردهام، با تو که بر انسان پاسبانی میکنی، کاری نکردهام. به من بگو چرا مرا هدف خود قرار دادهای، طوری که باری سنگین برای تو شدهام.»
اینجا ایوب از دو عبارت مشابه در یک سؤال بدیهی استفاده میکند تا بر هدف خود تأکید نماید. معانی محتمل ۱) ایوب میپرسد چرا خدا او را نمیبخشد. ترجمه جایگزین: «به من بگو چرا گناه مرا نمیبخشی و خطایم از من دور نمیکنی.» یا ۲) ایوب از خدا میپرسد که چرا او نمیتواند از اعمال بدش چشمپوشی کند. ترجمه جایگزین: «به من بگو چرا گناه و خطایای مرا متحمل میشوی.»
«از بین نمیبری»
عبارت «خوابیدن در خاک» کنایه است و به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اکنون خواهم مُرد»
«اینجا نخواهم بود» یا «من از بین خواهم رفت»
1پس بِلْدَد شُوحی در جواب گفت:2«تا به كی این چیزها را خواهی گفت و سخنان دهانت بـاد شدیـد خواهد بـود؟3آیا خـدا داوری را منحرف سازد؟ یا قادر مطلق انصاف را منحرف نماید؟4چون فرزندان تو به او گناه ورزیدند، ایشان را به دست عصیان ایشان تسلیم نمود.5اگر تو به جدّ و جهد خدا را طلب میكردی و نزد قادر مطلق تضرّع مینمودی،6اگر پاك و راست میبودی، البتّه برای تو بیدار میشد، و مسكن عدالت تو را برخوردار میساخت.7و اگر چه ابتدایت صغیر میبود، عاقبت تو بسیار رفیع میگردید.8زیرا كه از قرنهای پیشین سؤال كن، و به آنچه پدران ایشان تفحّص كردند توجّه نما،9چونكه ما دیروزی هستیم و هیچ نمیدانیم، و روزهای ما سایهای بر روی زمین است.10آیا ایشان تو را تعلیم ندهند و با تو سخن نرانند؟ و از دل خود كلمات بیرون نیارند؟11آیا نی، بیخَلاب میروید، یا قَصَب، بیآب نمّو میكند؟12هنگامی كه هنوز سبز است و بریده نشده، پیش از هر گیاه خشك میشود؛13همچنین است راه جمیع فراموشكنندگان خدا. و امید ریاكار ضایع میشود،14كه امید او منقطع میشود، و اعتمادش خانه عنكبوت است.15بر خانه خود تكیه میكند و نمیایستد؛ به آن متمسّك میشود و لیكن قایم نمیماند.16پیش روی آفتاب، تر و تازه میشود و شاخههایش در باغش پهن میگردد.17ریشههایش بر تودههای سنگ درهم بافته میشود، و بر سنگلاخ نگاه میكند.18اگر از جای خود كنده شود، او را انكار كرده، میگوید: تو را نمیبینم.19اینك خوشی طریقش همین است و دیگران از خاك خواهند رویید.20همانا خدا مرد كامل را حقیر نمیشمارد، و شریر را دستگیری نمینماید،21تا دهان تو را از خنده پر كند، و لبهایت را از آواز شادمانی.22خصمان تو به خجالت ملبّس خواهند شد، و خیمه شریران نابود خواهد گردید.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به نصیحت دوست ایوب، بلدد است.
بلدد به ایوب میگوید که بر خدا کفر گوید. مشورتی که بلدد به ایوب میدهد، نصیحتی نادرست است.
بلدد از سؤالاد بدیهی بسیار متفاوتی در این باب استفاده میکند تا ایوب را متقاعد کند که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال بلدد کمک میکنند.
آیات ۲ و ۳ هر کدام از دو سؤال مختلف تشکیل شدهاند که معانی مشابهی دارند. بلدد از این سؤالات استفاده میکند تا ایوب را سرزنش نماید.
در این باب، بلدد دربارۀ شکایت ایوب صحبت میکند.
«بلدد» نام مردی از اعضای قبیله شُوح است.
بلدد به نحوی از سخنان ایوب صحبت میکند که گویی آنها همچون باد پوچ و بیاساس هستند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سخنان دهان تو همچون بادی شدید بیاساس هستند.»
اینجا «خدا» و «قادر مطلق» هر دو به یهوه اشاره میکنند. این سؤالات را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا داوری را منحرف نمیکند؛ قادر مطلق انصاف را منحرف نمینماید.»
«آن چه ناعادلانه است را تأیید کند و به جا آورد؟ ... آنچه بیانصافی است را تأیید کند و به جا آورد؟»
اینجا «دست» به قدرت و نتیجۀ گناه اشاره میکند. بلدد به طور ضمنی اشاره میکند که خدا فرزندان ایوب را به خاطر گناهانشان کشته است. ترجمه جایگزین: «چون خدا باعث شد در نتیجۀ گناهان فرزندانت، آنها کشته شوند»
بلدد میگوید که اگر ایوب به درستی با خدا صحبت کرده بود، چه اتفاقی میافتاد، اما بلدد باور ندارد که ایوب واقعاً این کار را انجام داده باشد.
این دو عبارت هر دو به خواهش ایوب از خدا برای دریافت کمک یا درخواست از خدا برای دریافت رحمت اشاره میکنند.
«با جدیت از خدا برای کمک درخواست میکردی»
بلدد میگوید که اگر ایوب پاک و طاهر بود، خدا به نیکویی با او رفتار میکرد، اما بلدد باور ندارد که ایوب طاهر است.
«اگر فقط طاهر و درستکار بودی» یا «اگر فقط از خدا اطاعت میکردی و آن چه راست است را انجام میدادی»
اینجا از یهوه به نحوی سخن گفته شده که گویی او از خواب بیدار میشود تا به ایوب کمک کند. ترجمه جایگزین: «به تو کمک میکند» یا «کارهای نیکو برایت میکند»
این به بازگشت آنچه ایوب از دست داده بود از جمله خانواده، دارایی، و شرافتش اشاره میکند.
اینجا به نحوی از فقدان ثروت سخن گفته شده که گویی «در ابتدا محقر [فقیر]» بوده. ترجمه جایگزین: «حتی اگر تو در ابتدای زندگیت فقیر بودی، خدا بعداً تو را در زندگیت بسیار ثروتمند خواهد ساخت»
بلدد همچنان در هر یک از این آیات از ساختاری همگون استفاده میکند تا تأکید نماید که اجداد ایشان دربارۀ آن چه بلدد به ایوب میگویند، توافق دارند.
«با دقت دربارۀ آن چه پدرانت [اجدادت] دریافتند بررسی کن» یا «آن چه اجداد ما آموختند را در نظر داشته باش»
به نحوی از کوتاهی زندگی سخن گفته شده که گویی سایهایست که به سرعت ناپدید میشود.
بلدد از این سؤالات بدیهی استفاده میکند تا ایوب را برای مخالفت با بلدد و اجدادشان سرزنش نماید. این عبارات را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها به تو تعلیم خواهند داد و به تو خواهند گفت و دربارۀ آن چه واقعاً به آن باور دارند، با تو صحبت خواهند کرد.»
اینجا کلمۀ «دل» به باورهای درونی آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که آنها خالصانه باور دارند»
مشخص نیست که این آیه گفتۀ بلدد است یا از گفتۀ اجداد از کتاب ایوب ۸: ۸-۱۰ نقل میکند.
بلدد از این دو سؤال همگون استفاده میکند تا بر نکتهای واحد که مردم نمیتوانند بدون خدا زندگی کنند تأکید نماید. اینجا گیاهان به مردم و آب به خدا اشاره میکند. این سؤالات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گیاه نِی نمیتواند بیرون از مرداب رشد کند. قصب [نی] نمیتواند بدون آب رشد بیابد.»
گیاهی بلند مانند نِی که در آب کمعمق رشد میکند.
مشخص نیست که این آیه گفتۀ بلدد است یا از گفتۀ اجداد از کتاب ایوب ۸: ۸-۱۰ نقل میکند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها وقتی آب نباشد، خشک میشوند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بدون آب، آنها رشد نمیکنند و سریعتر از هر گیاه دیگری خشک میشوند، حتی اگر کسی آنها را نبریده باشد»
«پژمرده میشود»
مشخص نیست که این آیه گفتۀ بلدد است یا از گفتۀ اجداد از کتاب ایوب ۸: ۸-۱۰ نقل میکند.
اینجا «راه» به آیندۀ شخص و اتفاقاتی که برای آنها میافتد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان اتفاق برای کسانی که خدا را فراموش میکنند میافتد»
«آن چه را که شخص بیدین به آن اشتیاق دارد، اتفاق نخواهد افتاد»
مشخص نیست که این آیه گفتۀ بلدد است یا از گفتۀ اجداد از کتاب ایوب ۸: ۸-۱۰ نقل میکند. در این آیه ضمیر «او را» به شخص بیخدا اشاره میکند که به طور کلی به افراد بیخدا[ بیدین] اشاره دارد. شاید بهتر باشد خوانندگان از ضمایر جمع مانند «آنها» و «آنها را» استفاده کنند.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که شخص بیخدا[ بیدین] به چیزی ایمان دارد که نمیتواند او را نجات دهد.
اینجا بلدد اعتماد شخص بیخدا را با تار عنکبوت مقایسه میکند.
در این آیه ضمایر «او» و «به او» به شخص بیخدا [بیدین] اشاره میکند که آن هم به طور کلی به افراد بیخدا[بیدین] اشاره دارد. شاید بهتر باشد خوانندگان از ضمایر جمع مانند «آنها» و «آنها را» استفاده کنند.
این عبارت احتمالاً به کسی اشاره میکند که برای امنیت بر اموال و دارایی خود تکیه میکند. دراین صورت، پس «خانه» اینجا به دارایی و ثروت مالک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او فکر میکند به خاطر این که ثروتمند است در امنیت میباشد، اما در امان نیست»
این عبارت منفی حالت معکوس را تأکید میکند. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خواهد افتاد»
این عبارت منفی به حالت معکوس تأکید میکند. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن خواهد افتاد»
اینجا ضمایر «او» و «او را» به شخص بیخدا اشاره میکنند که آن هم به طور کلی به افراد بیخدا اشاره دارد. شاید بهتر باشد خوانندگان از ضمایر جمع مانند «آنها» و «آنها را» استفاده کنند.
اینجا بلدد شخص بیخدا را با گیاه سالم مقایسه میکند.
معنی [مفهوم] متن عبری مشخص نیست. معانی محتمل ۱) در طول روز سالم است یا ۲) قبل از طلوع خورشید سیراب شده است.
در این آیه ضمایر «او» و «به او» به شخص بیخدا [بیدین] اشاره میکند که آن هم به طور کلی به افراد بیخدا[بیدین] اشاره دارد. شاید بهتر باشد خوانندگان از ضمایر جمع مانند «آنها» و «آنها را» استفاده کنند.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند، اما معنی [مفهوم] آن مشخص نیست. معانی محتمل ۱) به نظر میرسد که در سنگها ریشۀ نیکو دارد، و از هر سوراخی [منفذی] بهره میبرد یا ۲) ریشههایش نمیتواند زمین حاصلخیز را بیابد و باید تلاش کند تا مواد مغذی را در میان سنگها پیدا کند.
در این آیه ضمایر «او» و «به او» به شخص بیخدا [بیدین] اشاره میکند که آن هم به طور کلی به افراد بیخدا[بیدین] اشاره دارد. شاید بهتر باشد خوانندگان از ضمایر جمع مانند «آنها» و «آنها را» استفاده کنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی او را از جایش بیرون آورد» یا «اگر باغبانی او را از باغ بیرون بیاندازد»
«زمین سنگی» یا «باغ»
اینجا به نحوی از باغ سخن گفته شده که گویی انسانی است که توانایی صحبت کردن دارد. باغ فوراً فراموش میکند که او وجود داشته.
بلدد با طعنه سخن میگوید تا بیان کند که هیچ خوشی و شادی حقیقی برای شخص بیخدا وجود ندارد. ترجمه جایگزین: «این همۀ شادی و خوشی است که آنها از اعمال بیخدایی خود دریافت میکنند»
بلدد به استعاره از کتاب ایوب ۸: ۱۶-۱۸ همچنان ادامه میدهد. به نحوی از سایر افراد بیخدا سخن گفته شده که گویی گیاهانی هستند که هنگام مُردن، جای شخص بیخدای نخستین را میگیرند. ترجمه جایگزین: «وقتی یک شخص شرور میمیرد، دیگران جای او را خواهند گرفت»
«رشد خواهند کرد»
«زمین سنگی» یا «باغ»
«به جای شخص بیخدا»[در ترجمه فارسی نیامده است]
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرد کامل [شخص بیگناه] را میپذیرد»
اینجا «دستگیری کردن» به کمک و حمایت کردن، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا از افرادی که اعمال شریرانه انجام میدهند، حمایت نخواهد کرد»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که اگر ایوب بیگناه بود، چطور شادی میکرد. کلمۀ «او» به خدا و «تو را» به ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر تو بیگناه هستی، خدا دوباره تو را بسیار شاد خواهد کرد»
اینجا به نحوی از اینکه خدا باعث خندۀ ایوب میشود سخن گفته که گویی خدا خنده را در دهان ایوب میریزد. ترجمه جایگزین: «باعث میشود تو دائماً بخندی»
کلمۀ «پر کند» ازعبارت قبلی برداشت شده است. اینجا به نحوی از اینکه خدا باعث میشود تا او آواز شادی سر دهد سخن گفته که گویی خدا شادی را در دهان ایوب میریزد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث خواهد شد که تو از شادی فریاد بزنی»
اینجا به نحوی از «خجالت» سخن گفته شده که گویی لباسی است که خدا باعث خواهد شد دشمنان ایوب بپوشند. این یعنی آنها بسیار شرمنده خواهند شد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث خواهد شد آنانی که از تو نفرت دارند، بسیار خجل شوند»
اینجا «خیمه» به خانۀ شریران اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خانۀ شریران از بین خواهد رفت»
«باقی نخواهد ماند» یا «نابود خواهد شد»
1پس ایوب در جواب گفت:2«یقین میدانمكه چنین است. لیكن انسان نزد خدا چگونه عادل شمرده شود؟3اگر بخواهد با وی منازعه نماید، یكی از هزار او را جواب نخواهد داد.4او در ذهن حكیم و در قوّت تواناست. كیست كه با او مقاومت كرده و كامیاب شده باشد؟5آنكه كوهها را منتقل میسازد و نمیفهمند، و در غضب خویش آنها را واژگون میگرداند،6كه زمین را از مكانش میجنباند، و ستونهایش متزلزل میشود؛7كه آفتاب را امر میفرماید و طلوع نمیكند و ستارگان را مختوم میسازد؛8كه به تنهایی، آسمانها را پهن میكند و بر موجهای دریا میخرامد؛9كه دُبّ اكبر و جبّار و ثریا را آفرید، وبرجهای جنوب را؛10كه كارهای عظیم بیقیاس را میكند و كارهای عجیب بیشمار را.11اینك از من میگذرد و او را نمیبینم، و عبور میكند و او را احساس نمینمایم.12اینك او میرباید و كیست كه او را منع نماید؟ و كیست كه به او تواند گفت: چه میكنی؟13خدا خشم خود را باز نمیدارد و مددكاران رَحَب زیر او خم میشوند.14«پس به طریق اولی، من كیستم كه او را جواب دهم و سخنان خود را بگزینم تا با او مباحثه نمایم؟15كه اگر عادل میبودم، او را جواب نمیدادم، بلكه نزد داور خود استغاثه مینمودم.16اگر او را میخواندم و مرا جواب میداد، باور نمیكردم كه آواز مرا شنیده است.17زیرا كه مرا به تندبادی خُرد میكند و بیسبب، زخمهای مرا بسیار میسازد.18مرا نمیگذارد كه نفس بكشم، بلكه مرا به تلخیها پر میكند.19اگر درباره قوّت سخن گوییم، اینك او قادر است؛ و اگر درباره انصاف، كیست كه وقت را برای من تعیین كند؟20اگر عادل میبودم دهانم مرا مجرم میساخت، و اگر كامل میبودم مرا فاسق میشمرد.21اگر كامل هستم، خویشتن را نمیشناسم، و جان خود را مكروه میدارم.22این امر برای همه یكی است. بنابراین میگویم كه او صالح است و شریر را هلاك میسازد.23اگر تازیانه ناگهان بكشد، به امتحان بیگناهان استهزا میكند.24جهان به دست شریران داده شده است و روی حاكمانش را میپوشاند. پس اگر چنین نیست، كیست كه میكند؟25و روزهایم از پیك تیزرفتار تندروتر است، میگریزد و نیكویی را نمیبیند.26مثل كشتیهای تیزرفتار میگریزد ومثل عقاب كه بر شكار فرود آید.27اگر فكر كنم كه ناله خود را فراموش كنم و تُرُش رویی خود را دور كرده، گشادهرو شوم،28از تمامی مشقّتهای خود میترسم و میدانم كه مرا بیگناه نخواهی شمرد،29چونكه ملزم خواهم شد. پس چرا بیجا زحمت بكشم؟30اگر خویشتن را به آب برف غسل دهم، و دستهای خود را به اُشنان پاك كنم،31آنگاه مرا در لجن فرو میبری، و رختهایم مرا مكروه میدارد.32زیرا كه او مثل من انسان نیست كه او را جواب بدهم و با هم به محاكمه بیاییم.33در میان ما حكَمی نیست كه بـر هـر دو مـا دست بگذارد.34كاش كه عصای خود را از من بردارد، و هیبت او مرا نترساند.35آنگاه سخن میگفتم و از او نمیترسیدم، لیكن من در خود چنین نیستم.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به بلدد است.
با وجود ناراحتی ایوب به خاطر شرایطش، او به خدا کفر نمیگوید. ایوب فکر نمیکند که بتواند علیه یهوه شکایتی کند، چون فقط خدا کاملاً حکیم و عادل است. یهوه به راستی قدرتمند است و ایوب این را درک میکند.
and and )
ایوب از استعارات بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا خود را ابراز نماید و قدرت یهوه را توصیف کند. او همچنین از نصیحت دوستش که گمان میکرد در ایام سختی به او کمک میکند، غمگین است.
ایوب سؤالات بدیهی بسیار متفاوتی را در این باب به کار میبرد تا بلدد را متقاعد کند که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد پاسخ ایوب کمک میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«میدانم آن چه را که میگویی حقیقت است»
اینجا کلمۀ «این [چنین]» به آن چه بلدد گفته اشاره میکند.
«چگونه کسی میتواند در حضور خدا بیگناه [عادل] باشد؟»
مشاجره
اینجا «یکی از هزار» یک اصطلاح است که یعنی «به هیچ وجه.» معانی محتمل ۱) «او نمیتواند هیچ جوابی به خدا بدهد» یا ۲) «خدا هرگز به او جواب نخواهد داد»
«۱۰۰۰ بار»
اینجا دل به شخصیت و افکار درونی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در آن چه تصمیم میگیرد، حکیم است»
اسم معنای «قوت» را میتوان در قالب صفت «نیرومند» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نیرومند در توانمندی خود»
مقاومت کردن با کسی یعنی سرکش شدن. ترجمه جایگزین: «با او مخالفت کرده» یا «با او مبارزه کرده»
«خدا کوهها را از بین میبرد»
«خدا زمین را میلرزاند»
«پایههایش میلرزد»
«که ستارگان را از نظر پنهان میکند»
اینجا به نحوی از این که خدا آسمانها را بدون هیچ کمکی خلق کرده سخن گفته شده که گویی آسمانها پارچهای هستند که خدا پهن میکند.
اینجا به نحوی از این که خدا دریا را آرام میکند سخن گفته شده که گویی با پایهای خود این کار را میکند. ترجمه جایگزین: «پایهای خود را بر امواج دریا میگذارد» یا «امواج دریا را آرام میکند»
اینها اسامی صورتهای فلکی هستند. گروهی از ستارگانی که به نظر میرسد شکل خاصی در آسمان دارند.
شکارچیِ معروف در اساطیر یونان
چندین ستاره درخشان که به نظر میرسد نزدیک به هم در آسمان قرار دارند.
گروهی از ستارگانی که به نظر میرسد در آسمان شکل خاصی دارند.
نویسنده در هر یک از این آیات از ساختاری همگون استفاده میکند تا یک انگارۀ واحد را با استفاده از عبارات دوگانه منتقل کند و تأکید نماید که خدا عظیم، نادیدنی و با اقتدار است.
«اموری که نمیتوان درک کرد»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه به تو میگویم توجه کن.»
«میگذرد» یا «حرکت میکند»
اینها سؤالات بدیهی هستند که انتظار میرود جوابشان «هیچ کس» باشد. اینها را میتوان در قالب جملۀ خبری با واژههای دیگری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر او چیزی را بردارد [برباید]، هیچ کس نمیتواند جلوی او را بگیرد. هیچ کس نمیتواند از او بپرسد، ‘چه میکنی؟‘»
«اگر او کسی را برباید» یا «اگر او بخواهد چیزی را برباید»
اینجا «زیر او خم میشوند» نمادی از تسلیم و شکست است. ترجمه جایگزین: «او بر مددکاران رَحَب پیروز میشود»
اینجا کلمۀ «رَحَب» به یک هیولای دریایی اشاره میکند.
ایوب دو سؤال مشابه را مطرح میکند تا بر بیمیلی خود برای روبهرو شدن با خدا تأکید نماید. اینها را میتوان در قالب جملۀ خبری با واژههای دیگری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین من قطعاً نمیتوانم به او جواب دهم یا سخنانی برگزینم تا با او مباحثه کنم.»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب مشکلات خود از طرف خدا را با تأثیرات تندباد مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «او به من آسیب میرساند، چنان که گویی تندباد است»
طوفانی قدرتمند و شدید
«زخمهای بسیار به من میرساند» یا «من را دوباره و دوباره زخمی میکند»
«حتی اگر دلیلی نداشته باشد که این چنین کند» یا «حتی اگر من بیگناه باشم»
این یک اصطلاح است یعنی «بتوانم دوباره نفس بکشم»
این آیه نشان میدهد که خدا زندگی ایوب را با چیزهایی که او را تلخ میکند، پُر کرده. اسم معنای «تلخی» را میتوان در قالب صفت «تلخ» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او مرا با چیزهای تلخ پُر میکند»
«اگر قدرتی وجود دارد»
«بنگر و خواهی دید که او قادر است» یا «به آن چه به تو میگویم توجه کن: او قادر است»
«او نیرومند است»
انتظار میرود که جواب این سؤال «هیچ کس» باشد تا این نکته را بیان کند که هیچ کس قادر نیست خدا را به دادگاه احضار کند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری با واژههای دیگری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند او را احضار کند.»[ از او بازخواست کند][ در ترجمه مورد نظر فارسی به نظر شیوه بیان کاملا متفاوت است]
این آیه، انگارهای یکسان را برای تأکید دوبار بیان میکند.
اینجا «من عادل هستم» یعنی من کسی هستم که کارهای عادلانه انجام دادهام. ترجمه جایگزین: «اگرچه من کارهای عادلانه انجام دادهام» یا «حتی اگر من بیگناه باشم»
اینجا «دهان» به سخنان ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سخنانم مرا متهم میکنند» یا «آن چه میگویم، مرا محکوم میسازد»
«بی عیب و نقص»
اینجا به نحوی از «سخنانم» سخن گفته شده که گویی آنها میتوانند عملی انجام دهند. ترجمه جایگزین: «خدا از آن چه میگویم، استفاده میکند تا من را مقصر بداند [خدا از آنچه میگویم بر علیه خودم استفاده میکند]» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
این کلمه اینجا به معنی «نادرست» یا «ناراست» است.
«بیعیب هستم»
«آنچه برایم اتفاق میافتد»
«برای همه یکسان است» یا «مهم نیست»
اینجا «صالح» و «شریر» دو حد غایی برای بیان متضاد هستند که شامل هرکس مابین آنها میشود. ترجمه جایگزین: «او همه را از بین میبرد خواه صالح باشند یا شریر» [در ترجمه فارسی او صالح است و شریر را هلاک می سازد. و کاملا متفاوت است]
اینجا کلمۀ «تازیانه» استعاره از هر نوع بلا است. ترجمه جایگزین: «وقتی ناگهان بلایی اتفاق میافتد و مردم میمیرند»
کلمۀ «ناامیدی» یک اسم معنا است که میتوان در قالب فعل «مأیوس شدن» ترجمه کرد. این کنایه از بیگناهانی است که ناامید هستند. ترجمه جایگزین: «بیگناهانی که ناامید هستند» یا «بیگناهانی که همۀ امید خود را از دست دادهاند»[ در فارسی به جای ناامیدی، امتحان آمده و متفاوت است]
این یک صفت اسمی است. ترجمه جایگزین: «افراد بیگناه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا جهان را به ... میدهد»
اینجا از کلمۀ «جهان» استفاده شده تا به مردم روی زمین اشاره کند. ترجمه جایگزین: «مردم جهان»
اینجا «دست» کنایه از «کنترل [اختیار]» است. ترجمه جایگزین: «در اختیارِ [در کنترلِ] ...»
این اصطلاح یعنی خدا جلوی حاکمان زمین را برای قضاوت در مورد تفاوت بین درست و غلط میگیرد. ترجمه جایگزین: «خدا حاکمانش را کور میکند» یا «خدا جلوی حاکمانش را از قضاوت درست میگیرد [خدا نمیگذارد حاکمانش به درستی داوری کنند]»
«اگر خدا این کارها را نمیکند، پس کیست که اینها را میکند؟»
ایوب سرعت گذران روزهای خود را با دوندهای سریع مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «روزهایم به سرعت میگذرند»
«دونده» یا «کسی که میدود»
این نشان میدهد که روزهای زندگی ایوب مانند یک انسان قادر به فرار کردن هستند.
این نشان میدهد که روزهای زندگی ایوب مانند یک انسان قادر به دیدن هستند.
«هیچ چیز نیکو»[در ترجمه فارسی متفاوت است]
ایوب سرعت گذران روزهای خود را با سرعت کشتیهای سریع مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها مانند کشتیهای تیزرفتار [قایقهایی که از نِی درست شدهاند] سریع میگذرند»
«قایقهایی که از نِی درست شدهاند.» نِیِ پاپیروس، گیاهی توخالی است که در سواحل [کنارۀ] رودخانهها رشد میکند.
ایوب سرعت گذران روزهای خود را با پرندهای بزرگ که به سمت طعمۀ خود فرود میآید مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «به سرعت عقابی که سریع برای گرفتن طعمهاش به پایین پرواز میکند»
«با عجله پایین میآید»
اسم معنای «ناله» را میتوان در قالب فعل «گله کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گله و شکایت نمیکنم» یا «به ضد خدا گله و شکایت نمیکنم»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که ایوب به ضد خدا گله میکرده. ترجمه جایگزین: «نالۀ خود به ضد خدا»
اینجا به نحوی از تُرُشرویی ایوب سخن گفته شده که گویی چیزی است که میتواند برداشته شود. ترجمه جایگزین: «جلوی ظاهر ناراحت خود را میگیرم و لبخند میزنم»
آیات ۲۸ و ۲۹ بیانگر عواقبی هستند که اگر ایوب آنچه را در آیه ۲۷ میگوید انجام دهد. این را میتوان با اضافه کردن کلمۀ «پس» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس من از تمامی مشقّتهای خود میترسم»
اسم معنای «مشقت» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از هر چیزی که به من آسیب برساند»
«متهم و مجازات خواهم شد.» این را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرا محکوم خواهد کرد»
ایوب از این سؤال استفاده میکند تا تأکید نماید که گمان نمیکند هر تلاشی که برای جلب توجه خدا میکند فایدهای داشته باشد. اطلاعات ضمنی دربارۀ تلاشی که ایوب میکند را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تلاش برای جلب توجه خدا فایدهای ندارد.»
«اگر بدنم را در آبی پاک و تمیز شستشو دهم»
آبی که از برف آب شده به دست میآید.
برفکهای سفید آب منجمد [ کریستالهای کوچک یخ] که از ابرها در جایی که دمای هوا سرد است، پایین میآید.
«دستهای خود را زیاد از حد پاک کنم.» برخی نسخههای دیگر کتاب مقدس این عبارت را این چنین ترجمه میکنند «دستهای خود را با صابون بسیار قوی پاک کنم.»
«مرا داخل گودالی میاندازی»
اینجا به نحوی از لباسهای ایوب سخن گفته شده که گویی بعد از این که خدا او را داخل گودال میاندازد، این پاسخی منفی به ایوب خواهد بود. ترجمه جایگزین: «من برای لباسهایم بسیار کثیف خواهم بود»
ایوب به طور ضمنی اشاره میکند که خدا او را برای انجام کار اشتباه محاکمه کرده است، و او میخواهد به این اتهامات پاسخ بدهد. ترجمه جایگزین: «به اتهامات او علیه خودم جواب بدهم» یا «از خودم دفاع کنم» یا «بیگناهیام را به او اثبات کنم»
«با هم به محاکمه بیاییم.» اینجا «محاکمه [دادگاه]» جایی است که مردم میتوانند بیایند و یک قاضی اختلافات را حل و فصل کند. «با هم به محاکمه بیاییم» کنایه از مخالفت با یکدیگر در دادگاه است. ترجمه جایگزین: «با همدیگر در حضور قاضی روبرو شویم»
این یعنی هیچ داوری بزرگتر از خدایی که تصمیم میگیرد چه چیز بین او و ایوب راست است، وجود ندارد.
اینجا «دست گذاشتن بر کسی» یعنی بر کسی قدرت و اقتدار داشتن. ترجمه جایگزین: «هر دوی ما را در دست بگیرد» یا «بر هر دوی ما اقتدار داشته باشد»
در این آیات مبحث قبلی ادامه دارد که هیچ کس بزرگتر از خدا نیست که بتواند همچون حکمی بین خدا و ایوب داوری کند.
اینجا «عصای خدا» کنایه از مجازات و اصلاح ایوب از طرف خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا مرا مجازات نکند»
اسم معنای «هیبت» را میتوان در غالب فعل «وحشت کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از به وحشت انداختن و ترساندن من دست بردارد»
«پس سخن میگویم»
«زیرا اکنون این گونه نیست»[در انگلیسی به شکل مثبت آمده اما به نظر منفی درست است]
1« جانم از حیاتم بیزار است. پس نالهخود را روان میسازم و در تلخی جان خود سخن میرانم.2و به خدا میگویم مرا ملزم مساز، و مرا بفهمان كه از چه سبب با من منازعت میكنی؟3آیا برای تو نیكو است كه ظلم نمایی و عمل دست خود را حقیر شماری، و بر مشورت شریران بتابی؟4آیا تو را چشمان بشر است؟ یا مثل دیدن انسان میبینی؟5آیا روزهای تو مثل روزهای انسان است؟ یا سالهای تو مثل روزهای مرد است6كه معصیت مرا تفحّص میكنی و برای گناهانم تجسّس مینمایی؟7اگر چه میدانی كه شریر نیستم و از دست تو رهانندهای نیست.8«دستهایت مرا جمیعاً و تماماً سرشته است، و مرا آفریده است و آیا مرا هلاك میسازی؟9به یادآور كه مرا مثل سفال ساختی و آیا مرا به غبار برمیگردانی؟10آیا مرا مثل شیر نریختی و مرامثل پنیر، منجمد نساختی؟11مرا به پوست و گوشت ملبّس نمودی و مرا با استخوانها و پیها بافتی.12حیات و احسان به من عطا فرمودی و لطف تو روح مرا محافظت نمود.13امّا این چیزها را در دل خود پنهان كردی، و میدانم كه اینها در فكر تو بود.14اگر گناه كردم، مرا نشان كردی و مرا از معصیتم مبرّا نخواهی ساخت.15اگر شریر هستم وای بر من! و اگر عادل هستم سر خود را برنخواهم افراشت، زیرا از اهانت پر هستم و مصیبت خـود را میبینم!16و اگر (سَرم) برافراشته شـود، مثـل شیـر مرا شكار خواهـی كرد و باز عظمت خود را بر من ظاهر خواهی ساخت.17گواهان خود را بر من پی درپی میآوری و غضب خویش را بر من میافزایی و افواجْ متعاقب یكدیگر به ضّد منند.18پس برای چه مرا از رحم بیرون آوردی؟ كاش كه جان میدادم و چشمی مرا نمیدید.19پس میبودم، چنانكه نبـودم و از رحم مادرم به قبر برده میشدم.20آیا روزهایم قلیل نیست؟ پس مرا ترك كن، و از من دست بردار تا اندكی گشادهرو شوم،21قبل از آنكه بروم به جایی كه از آن برنخواهم گشت، به زمین ظلمت و سایه موت!22به زمینِ تاریكی غلیظ مثل ظلمات، زمینِ سایه موت و بیترتیب كه روشنایی آن مثل ظلمات است.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ پاسخ ایوب به بلدد است.
با وجود ناراحتی ایوب به خاطر شرایطش، او نسبت به خدا کفر نمیگوید. درعوض، او ضمن اطمینان به تصمیم خود، در حضور یهوه از خودش دفاع میکند.
and )
ایوب از سؤالات بدیهی بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا از خودش دفاع نماید. او باور ندارد گناهی را که مستحق چنین مجازات شدیدی باشد، مرتکب شده.
«از زندگی کردن خستهام»
اسم معنای «بیان» و «ناله» را میتوان در قالب فعل «بیان کردن» و «گله کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من آزادانه آنچه را که باید از آن شکایت کنم بیان خواهم کرد» یا «من آزادانه بحث میکنم»
نحوۀ احساس ایوب با مزۀ تلخ مقایسه شده است. اسم معنای «تلخی» را میتوان در قالب قید «به تلخی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: « در درونم با تلخی سخن میگویم» یا «من به تلخی سخن میگویم»
این صفحه تعمداً خالی است.
انتظار میرود که جواب این سؤال «نه» باشد و میتوان آن را به جملۀ خبری تغییر داد. ترجمه جایگزین: «نیکو نیست که تو به من ظلم کنی و عمل دست خود را تحقیر نمایی، درحالی که به نقشههای شریران میخندی.»
اینجا به خدا با «دستش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «آن چه خلق کردهای»
اینجا اصطلاحِ «خندیدن بر [تابیدن بر] ...» به تأیید خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نقشههای شریران را تأیید میکنی»
این دو سؤال تقریباً معانی مشابهی دارند. انتظار میرود که پاسخ این سؤالات منفی باشد تا تأکید کند که خدا به همان طریقی که انسان میبیند، نمینگرد و درک نمیکند. اینها را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو چشمانِ جسم را نداری، و مانند انسان که مینگرد، نمیبینی.»
ایوب سؤالی بدیهی میپرسد. او میگوید که خدا تا ابد زنده است اما انسان فقط برای مدت کوتاهی زندگی میکند، بنابراین خدا نباید نگران گناهان ایوب باشد.
این دو عبارت تقریباً معانی مشابهی دارند.
«تعداد روزهای تو»
«تعداد سالهای تو»
ایوب پرسش بدیهی که در آیۀ ۵ شروع کرده است، ادامه میدهد.
«نگاه میکنی تا ببینی که آیا من گناهی مرتکب شدهام»
این پایان پرسش بدیهی است که در آیه ۵ با کلمات «آیا روزهای تو ...» شروع میشود.
این پایان پرسش بدیهی است که در آیه ۵ با کلمات «آیا روزهای تو ...» شروع میشود. کل سؤال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. «روزهای تو مثل روزهای انسان نیست، و سالها تو مثل سالهای انسان نمیباشد، بنابراین تو نباید شرارت مرا تفحص کنی و به دنبال گناه من باشی، چون میدانی که من گناهکار نیستم و هیچ کس نمیتواند مرا از دست تو برهاند.»
اینجا «دست تو» به قدرت خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از قدرت تو»
اینجا «دستها» به خدا و عمل خلاقانۀ او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو»
ایوب به عنوان استعاره از کوزهگری که گِل را شکل میدهد استفاده میکند تا نحوهای که خدا او را با دقت خلق کرده، توصیف نماید.
«مرا شکل داده و ساخته است.» کلمات «سرشته» و «آفریده» معنی مشابهی دارند.
«به خاطر بیاور»
«مرا دوباره به خاک برمیگردانی»
در این آیات، ایوب از زبان منظوم استفاده میکند تا نحوهای که خدا او را در رحم شکل داده توصیف کند.
این سؤالی است که انتظار میرود جوابی مثبت داشته باشد. ترجمه جایگزین: «تو مرا مثل شیر ریختی و مرا مثل پنیر منجمد کردی.» یا «تو مرا مثل شیری که پنیر میشود در رحم ریختی.»
اینجا «تو» به خدا اشاره میکند. [در ترجمه فارسی به طور ضمنی اشاره شده است]
اینجا «مرا» به ایوب اشاره میکند.
اینجا به نحوی از این که خدا پوست و گوشت را در بدن ایوب گذاشته سخن گفته که گویی خدا او را با لباسی میپوشاند. ترجمه جایگزین: «تو پوست و گوشت را بر بدنم گذاشتی»
«مرا درست کردی.» اینجا به نحوی از اینکه خدا بدن ایوب را در رحم گذاشته سخن گفته که گویی خدا تکه پارچهای را میبافد یا درست میکند. ترجمه جایگزین: «مرا ساختی»
قسمتی از بدن که ماهیچهها را با استخوانها یا قسمتهای دیگر بدن ارتباط میدهد و مانند نوار یا ریسمانی سفت و سفید هستند.
اسم معنای «حیات» و «احسان» را میتوان در قالب صفت «زنده» و «وفادار» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو به عهدت وفادار بودهای و به من اجازه دادی تا زنده بمانم»
«توجه تو»
اینجا به ایوب با«روحش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «مرا محافظت نمود» یا «با دقت از من محافظت کرد» یا «مرا در امنیت نگاه داشت»
این صفحه تعمداً خالی است.
«به من توجه نمودی [از من مراقبت کردی]»
«اگر اعمال شریرانه انجام میدهم»
«چقدر برای من وحشتناک خواهد بود»
این اصطلاح به معنی یقین داشتن یا مطمئن بودن است. ترجمه جایگزین: «سرم را بالا نگه میدارم» یا «اطمینان دارم» یا «دربارۀ خودم مطمئن هستم»
معنی احتمالی دیگر که برخی نسخهها از آن متابعت میکنند، «از رسوایی پر هستم و کاملاً از مصیبت خود پر شدهام،» در جایی اهانت و رسوایی بد هستند، اما مصیبت حتی بدتر است.
«کاملاً خجالتزدهام» یا «دیگر هیچ کس به من احترام نمیگذارد»
شرم
اسم معنای «مصیبت» را میتوان با استفاده از فعل «گرفتار کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میبینم که چطور خدا مرا گرفتار کرده است»
معانی محتمل ۱) این مربوط به موقعیتی فرضی است که اتفاق نیافتاده یا ۲) این مربوط به توصیف شرایطی است که مکرراً اتفاق میافتد. ترجمه جایگزین: «وقتی سَرَم بلند شود، تو مرا مثل شیر شکار میکنی»
این اصطلاح یعنی خودرأی یا مغرور شدن. ترجمه جایگزین: «اگر من مغرور شوم»
معانی محتمل در این تشبیه ۱) خدا ایوب را شکار میکند، مثل شیری که طعمۀ خود را صید مینماید یا ۲) ایوب مثل شیری است که توسط خدا شکار شده.
این عبارت با حالتی طعنهآمیز بیان میکند که چطور خدا عظمت قدرت خود را با آسیب رساندن به ایوب نشان میدهد.
به نحوی از مشقّتهای ایوب از طرف خدا سخن گفته شده که گویی آنها انسانهایی هستند که به ضد او گواهی میدهند.
اسم معنای «غضب» را میتوان در قالب صفت «خشمگین» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بیشتر و بیشتر نسبت من خشمگین هستی»
به نحوی از این که خدا سختیها را برای ایوب فرستاده سخن گفته شده که گویی خدا دائماً لشکریان جدید به ضد او میفرستد.
اینجا بیرون آمدن از رحم به متولد شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرا از رحم مادرم بیرون آوردی» یا «مرا به این دنیا آوردی»
تسلیم شدن روح کسی به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «میمُردم»
اینجا ایوب از کلمۀ «چشم» استفاده میکند که به شخص اشاره دارد. او آرزو میکند که در زمان تولد، پیش از این که کسی او را ببیند میمُرد. ترجمه جایگزین: «پیش از این که کسی مرا تا به حال دیده باشد» یا «پیش از آن که متولد شوم»
«هرگز زندگی نمیکردم» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
«بدنم برده میشد»
اینجا «روزهایم» به طول زندگی ایوب اشاره میکند. انتظار میرود که جواب این سؤال مثبت باشد، تا تأکید کند که ایوب انتظار داشت تا روزهای بیشتری را زندگی کند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تنها روزهای کمی باقی مانده تا زندگی کنم.» یا «زندگیام به زودی به پایان میرسد.»
اینجا به نحوی از مکانی که ارواح مردگان به آنجا میرود سخن گفته شده که گویی یک سرزمین است. ترجمه جایگزین: «مکانی»
عبارت «سایۀ موت» انگارۀ «ظلمت» را تشدید میکند. هر دو عبارت جایی را که ارواح مردگان به آنجا میرود، توصیف میکنند.
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۳: ۵ نگاه کنید.
تاریکیِ جایی که ارواح مردگان به آنجا میرود، با تاریکی نیمه شب مقایسه شده است.
این عبارت منفی را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پر از آشفتگی» یا «جایی که همه سردرگم هستند»
روشنایی جایی که ارواح مردگان به آنجا میرود با نیمه شب مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «جایی که هیچ نوری نیست»
1و صُوفَرِ نَعْماتی در جواب گفت:2«آیا به كثرت سخنان جواب نباید داد و مرد پرگو عادل شمرده شود؟3آیا بیهودهگویی تو مردمان را ساكت كند و یا سُخریه كنی و كسی تو را خجل نسازد؟4و میگویی تعلیم من پاك است،و من در نظر تو بیگناه هستم.5و لیكن كاشكه خدا سخن بگوید و لبهای خود را بر تو بگشاید،6و اسرار حكمت را برای تو بیان كند. زیرا كه در ماهیت خود دو طرف دارد. پس بدان كه خدا كمتر از گناهانت تو را سزا داده است.7آیا عمقهای خدا را میتوانی دریافت نمود؟ یا به كُنه قادر مطلق توانی رسید؟8مثل بلندیهای آسمان است؛ چه خواهی كرد؟ گودتر از هاویه است؛ چه توانی دانست؟9پیمایش آن از جهان طویلتر و از دریا پهنتر است.10اگر سخت بگیرد و حبس نماید و به محاكمه دعوت كند، كیست كه او را ممانعت نماید؟11زیرا كه بطالت مردم را میداند و شرارت را میبیند اگرچه در آن تأمّل نكند.12و مرد جاهل آنوقت فهیم میشود كه بچّه خرِ وحشی، انسان متولّد شود.13اگر تو دل خود را راست سازی و دستهای خود را بسوی او دراز كنی،14اگر در دست تو شرارت باشد، آن را از خود دور كن، و بیانصافی در خیمههای تو ساكن نشود.15پس یقیناً روی خود را بیعیب برخواهی افراشت، و مستحكم شده، نخواهی ترسید.16زیرا كه مشقّت خود را فراموش خواهی كرد، و آن را مثل آبِ رفته به یاد خواهی آورد،17و روزگار تو از وقت ظهر روشنتر خواهد شد، و اگرچه تاریكی باشد، مثل صبح خواهد گشت.18و مطمئن خواهی بود چونكه امید داری، و اطراف خود را تجسّس نموده، ایمن خواهی خوابید.19و خواهی خوابید و ترساننـدهای نخواهـد بـود، و بسـیاری تـو را تملّق خواهند نمود.20لیكن چشمان شریران كاهیـده میشـود و ملجـای ایشـان از ایشـان نابـود میگردد و امید ایشان جان كندن ایشان است.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به نصیحت دوست ایوب، صوفر است.
صوفر به ایوب میگوید که یهوه را کفر گوید. پیشنهادی که صوفر به ایوب میدهد، خوب نیست. او حتی شخصیت خدا را زیر سؤال میبرد.
صوفر از سؤالات بدیهی بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا ایوب را متقاعد سازد که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال صوفر کمک میکنند.
به نحوۀ ترجمه این نام مردانه در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «صُوفَر اهل نَعما»
صوفر این سؤال را به حالت منفی میپرسد تا تأکید کند که سخنان ایوب باید به چالش کشیده شود. ترجمه جایگزین: «ما تمامی این سخنان را باید جواب دهیم!» یا «کسی باید به تمام این سخنان پاسخ دهد!»
صوفر با استفاده از این سؤال تأکید میکند که آنها نباید آن چه را که ایوب میگوید، باور کنند. ترجمه جایگزین: «این مرد بسیار پرگو است، اما مردم نباید او را باور کنند!» یا «سخنان بسیارِ تو به این معنی نیست که تو بیگناهی!»
صوفر با استفاده از این سؤال ایوب را سرزنش میکند. ترجمه جایگزین: «چون تو سخنان بسیار گفتهای، به این معنی نیست که دیگران باید ساکت بمانند.»
صوفر با استفاده از این سؤال ایوب را سرزنش میکند. شاید لازم باشد آن چه را ایوب مسخره میکند، به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تو ما را برای آن چه گفتهایم مسخره میکنی. اکنون ما تو را شرمنده خواهیم کرد!»
«درک و فهم من صحیح است»
چشمها به نظر اشاره میکند که استعاره از ارزیابی خدا از ایوب است. معانی محتمل ۱) که ایوب میگوید خدا او را به عنوان بیگناه داوری میکند. ترجمه جایگزین: «تو میگویی که من بیگناه هستم» یا ۲) که ایوب باور دارد بیگناه است و خدا باید او را به عنوان بیگناه داوری نماید. ترجمه جایگزین: «تو تشخیص میدهی که من بیگناه هستم»
کلمات «لبهای خود را بگشاید» کنایه از صحبت کردن است. این دو عبارت معانی مشابهی دارند و با هم استفاده شدهاند تا بر اشتیاق صوفر بر این که خدا به سختی به ضد ایوب سخن گوید، تأکید نماید.
«اسرار حکمت» را میتوان به وضح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به تو نشان دهد که تو به خاطر گناهت رنج میکشی»
مطالبه کردن از ایوب به مجازات کردن او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا تو را کمتر از آن چه لایقش هستی، مجازات میکند»
این دو سؤال همگون یک چیز را میپرسند. نویسنده از حالت سؤالی استفاده میکند تا بر تأکید آن بیافزاید. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی خدا را با جستجو کردنِ او درک کنی، و تو هرگز کاملاً قادر مطلق را درک نخواهی کرد!»
این به درکِ خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا را درک کنی»[ در فارسی این واژه نیامده است]
به نحوی از عدم امکان درک خدا سخن گفته شده که گویی رفتن به این مکانهای بسیار دور امکانپذیر نیست. ترجمه جایگزین: «همچون جایهای بلند در آسمان، غیر قابل دسترسی است ... دستنیافتنیتر از گودترین مکانها در هاویه است»
صوفر با استفاده از این سؤال نشان میدهد که شخص نمیتواند هیچ کاری انجام دهد تا خدا را کاملاً درک کند. ترجمه جایگزین: «تو هیچ کاری نمیتوانی بکنی.» یا «تو نمیتوانی کاملاً او را درک کنی.»
صوفر با استفاده از این سؤال نشان میدهد که شخص نمیتواند هیچ کاری انجام دهد تا خدا را کاملاً بشناسد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی خدا را کاملاً بشناسی.» یا «تو نمیتوانی همه چیز را بدانی.»
معانی محتملی که به آن اشاره میکند ۱) عظمت خدا یا ۲) عظمت حکمت خدا.
به نحوی از عظمت یا حکمت خدا سخن گفته شده که گویی میتوان آن را از راه دور اندازهگیری کرد.
«اگر خدا ... کسی را در زندان حبس کند»
اسم معنای «محاکمه» را میتوان با فعل «محاکمه کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر خدا کسی را بخواند که به حضور او برود تا او را محاکمه کند»
این سؤال تأکید میکند که هیچ کس نمیتواند جلوی خدا را بگیرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند جلوی او را بگیرد! [هیچ کس نمیتواند مانع خدا شود!]»
این تأکید میکند که خدا متوجه گناه را میشود. ترجمه جایگزین: «او قطعاً آن را میداند!» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
اسم معنای «فهیم» را میتوان در قالب فعل «درک کردن [فهمیدن]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما مرد جاهل درک نمیکند [نمیفهمد]»
این عبارت یعنی شخص جاهل هرگز درک نمیکند، چون خرِ وحشی هرگز نمیتواند انسان بزاید. ترجمه جایگزین: «تنها اگر خرِ وحشی انسان به دنیا آورد، آن وقت شخص جاهل میتواند درک کند» یا «برای شخص جاهل درک کردن غیر ممکن است، همان طور که برای خر این امکان وجود ندارد که انسان بزاید»
دل به افکار و نگرش اشاره میکند. راست شدن به اصلاح شدنِ آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حتی اگر نگرش خود را اصلاح کنی»
این عملی نمادین است که به درخواست کردن از خدا برای کمک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درخواست کرده و به حضور خدا دعا کنی»
دست به آن چه شخص انجام میدهد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حتی اگر تو کارهای شریرانهای در گذشته انجام دادهای»
گناه را رها کردن [به پشت انداختن] به گناه نکردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اما تو دیگر کارهای شریرانه انجام نده»
زندگی ناعادلانه به مردمی اشاره میکند که کارهای غیرمنصفانه انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «و تو به اهل خانهات اجازه ندادی کارهای ناعادلانه انجام دهند»
«روی خود را برخواهی افراشت» به نگرش کسی که بیپروا و غیور است اشاره میکند.
صوفر مصیبت را با آبی که جریان دارد و رفته است مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «تو آن را به یاد خواهی آورد، اما مصیبت مثل آبی که در گذر است از بین خواهد رفت»
صوفر برای تأکید همان انگاره را تکرار میکند.
روشنایی به خوشبختی و سعادتمندی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی تو مثل ظهر کامیاب و سعادتمند خواهد شد»
تاریکی به سختیها و ناراحتی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر چه تاریکی مثل سختیها و ناراحتی وجود دارد»
صبح به روشنایی اشاره میکند و نور به کامیابی و سعادت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مثل صبح کامیاب و سعادتمند خواهی شد»
صوفر برای تأکید همان انگاره را تکرار میکند و امری ممکن را توصیف مینماید.
اینجا «خوابیدن» اصطلاحی به معنی «استراحت کردن» است. عبارت «ایمن [در امنیت]» را میتوان با کلمه «با اطمینان» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با اطمینان استراحت خواهی کرد»
صوفر برای تأکید همان انگاره را تکرار میکند و امری ممکن را توصیف مینماید.
اسم معنای «استراحت [راحتی]» را میتوان در قالب فعل «استراحت کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خوابیده و استراحت خواهی کرد»
چشمان ایشان به درک و فهم آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درک و فهم شریران کم میشود» یا «شریران قادر به درک کردن نخواهند بود»
1پس ایوب در جواب گفت:2«به درستی كه شما قوم هستید، و حكمت با شما خواهد مُرد.3لیكن مرا نیز مثل شما فهم هست، و از شما كمتر نیستم. و كیست كه مثل این چیزها را نمیداند؟4برای رفیق خود مسخره گردیدهام. كسیكه خدا را خوانده است و او را مستجاب فرموده، مرد عادل و كامل، مسخره شده است.5در افكار آسودگان، برای مصیبت اهانت است. مهیا شده برای هركه پایش بلغزد.6خیمههای دزدان به سلامت است و آنانی كه خدا را غضبناك میسازند ایمن هستند، كه خدای خود را در دست خود میآورند.7«لیكن الا´ن از بهایم بپرس و تو را تعلیم خواهند داد. و از مرغان هوا و برایت بیان خواهند نمود.8یا به زمین سخن بران و تو را تعلیم خواهد داد، و ماهیان دریا به تو خبر خواهند رسانید.9كیست كه از جمیع این چیزها نمیفهمد كه دست خداوند آنها را به جا آورده است،10كه جان جمیع زندگان در دست وی است، و روح جمیع افراد بشر؟11آیا گوش سخنان را نمیآزماید، چنانكه كام خوراك خود را میچشد؟12نزد پیران حكمت است، و عمر دراز فطانت میباشد.13لیكن حكمت و كبریایی نزد وی است. مشورت و فطانت از آن او است.14اینك او منهدم میسازد و نمیتوان بنا نمود؛ انسان را میبندد و نمیتوان گشود.15اینك آبها را باز میدارد و خشك میشود، و آنها را رها میكند و زمین را واژگون میسازد.16قوّت و وجود نزد وی است. فریبنده و فریبخورده از آن او است.17مشیران را غارتزده میرباید، و حاكمان را احمق میگرداند.18بند پادشاهان رامیگشاید و در كمر ایشان كمربند میبندد.19كاهنان را غارت زده میرباید، و زورآوران را سرنگون میسازد.20بلاغت معتمدین را نابود میگرداند، و فهم پیران را برمیدارد.21اهانت را بر نجیبان میریزد و كمربند مقتدران را سست میگرداند.22چیزهای عمیق را از تاریكی منكشف میسازد، و سایه موت را به روشنایی بیرون میآورد.23امّتها را ترقّی میدهد و آنها را هلاك میسازد؛ امّتها را وسعت میدهد و آنها را جلای وطن میفرماید.24عقل رؤسای قومهای زمین را میرباید، و ایشان را در بیابان آواره میگرداند، جایی كه راه نیست.25در تاریكی كورانه راه میروند و نور نیست. و ایشان را مثل مستان افتان و خیزان میگرداند.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به صوفر است.
ایوب با وجود ناراحتی و اندوهش به خاطر شرایطش، به خدا کفر نمیگوید. از طرف دیگر، دوستانِ ایوب وضعیت او را داوری میکنند، که ایوب آن را اقتدار یهوه میداند. از این رو، این دوستان سعی میکنند که جای خدا را بگیرند.
and )
ایوب با استفاده از استعارات بسیار مختلف در این باب، درد و ناامیدی خود را بیان میکند. او همچنین از نصیحت دوستش که گمان میکرد در ایام سختی به او کمک میکند، غمگین است.
ایوب سؤالات بدیهی بسیار متفاوتی را در این باب به کار میبرد تا صوفر را متقاعد کند که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد پاسخ ایوب کمک میکنند.
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب نحوۀ عملکرد آنها را مسخره میکند و نشان میدهد چقدر مضحک به نظر میرسند. ترجمه جایگزین: «قطعاً شما قوم مهمی هستید که حکمت بدون شما وجود ندارد» یا «همۀ شما به گونهای رفتار میکنید که شما تنها افراد حکیم هستید و وقتی میمیرید، حکمت از بین خواهد رفت»
«قطعاً»
این ضمیر در آیات ۲ و ۳ به حالت جمع است.
«شما افراد مهمی هستید که همه چیز را میدانید»
ایوب با استفاده از این سؤال حقیقتی را بیان میکند که باید برای شنوندگانش آشکار شود. این را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً کسی نیست که چنین چیزهایی را نداند.» یا «قطعاً همه این چیزها را میدانند.»
رابطۀ بین این عبارات را میتوان با استفاده از کلمۀ «اگرچه» به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای رفیق خود مسخره گردیدهام [مایۀ تمسخر همسایهام شدهام] ؛اگرچه کسی هستم که خدا را خواندهام و او به من جواب داده است!»
رابطۀ بین این عبارات را میتوان با استفاده از کلمۀ «اگرچه» به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگرچه مردی عادل و کامل هستم، اکنون مردم به من میخندند»
اسم معنای «افکار،» «آسوده،» «اهانت،» و «مصیبت» را میتوان با عبارات دیگری بیان کرد.ترجمه جایگزین: «کسی که در آسایش زندگی میکند، شخص رنجدیده [کسی که رنج میبرد] را حقیر میشمارد»
مهیا شدنِ مصیبت به وقوع آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «باعث شده چیزهای بد بیشتری اتفاق بیفتد»[ در ترحمه فارسی نحوه چیدمان جمله کمی متفاوت است]
لغزیدن پایها به در خطر و سختی بودن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در سختی هستند»
سلامتیِ خیمههای آنها به دزدانی اشاره میکند که در خیمههای خود کامیاب هستند. ترجمه جایگزین: «دزدان در کامیابی در خیمههای خود زندگی میکنند»
اینجا «در دستان خود» کنایه از قدرت است، و «خدایان خود را» استعاره از تکبر و غرور آنها میباشد. ترجمه جایگزین: «آنها از تواناییهای خود بسیار مغرورند [آنها به تواناییهای خود بسیار افتخار میکنند]»
ایوب میگوید که جانوران و پرندگان، خدا را بهتر از دوستان ایوب درک میکنند.
همۀ مشتقات «تو» جمع هستند.
فرمان در قسمت اول جمله به عنوان یک شرط فرضی عمل میکند. ترجمه جایگزین: «اما اگر تو از بهایم بپرسی، آنها به تو تعلیم خواهند داد»
فرمان در قسمت اول جمله به عنوان یک شرط فرضی عمل میکند. ترجمه جایگزین: «اگر تو از پرندگان آسمان بپرسی، آنها به تو خواهند گفت»[در ترجمه فارسی متفاوت است و (بپرس) از جملۀ قبلی برداشت شده است]
ایوب میگوید که جانوران، پرندگان، زمین، و ماهیان خدا را بهتر از دوستان ایوب درک میکنند.
فرمان در قسمت اول جمله به عنوان یک شرط فرضی عمل میکند. ترجمه جایگزین: «یا اگر تو با زمین سخن بگویی، به تو تعلیم خواهد داد»
فرمانِ «پرسیدن از ماهیان دریا» از جملات قبلی برداشت شده است که به عنوانی یک شرط فرضی عمل میکند. ترجمه جایگزین: «و اگر تو از ماهیان دریا بپرسی، آنها به تو خبر خواهند داد»
این سؤال بر این نکته تأکید میکند که تمامی حیوانات میدانند یهوه این کارها را انجام داده است. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر حیوانی در میان تمامی اینها میداند ...»
دست یهوه به قدرت او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه آنها را با قدرت خود انجام داده است»
دست یهوه به اختیار [کنترل] یا قدرت او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا زندگی هر موجود زندهای را کنترل میکند و به تمامی بشر جان میبخشد»
اینجا «روح [نفس]» به حیات یا توانایی زندگی کردن اشاره میکند.
ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکند که مردم به آن چه دیگران میگویند گوش میدهند و داوری میکنند که آیا نیکو هست یا نه. گوش و کام کنایه از شنیدن و چشیدن هستند. ترجمه جایگزین: «ما به آن چه مردم میگویند، گوش میکنیم و آن را میآزماییم، همان طور که غذا را میچشیم و آن را امتحان میکنیم.»
«پیران [افراد مسن] حکمت دارند.» اسم معنای «حکمت» را میتوان در قالب صفت «حکیم» بیان کرد. کلمۀ «مردان» به طور کلی به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد مسن حکیم هستند»
این به افرادی اشاره میکند که وقتی برای مدت طولانی زندگی میکنند، درک و فهم مییایند. اسم معنای «فطانت» را میتوان با عبارت «بیشتر درک کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم وقتی برای مدت طولانی زندگی میکنند، درک و فهم مییابند» یا «افرادی که برای مدت طولانی زندگی میکنند، بسیار میفهمند [بیشتر درک میکنند]»
آیۀ ۱۳ میگوید که خدا حکیم و قادر مطلق است. بقیۀ این باب نشان میدهد که بیانِ کارهای حکیمانه و قدرتمندی که خدا انجام میدهد، درست است.
اسم معنای «حکمت» و «کبریایی» را میتوان با صفات «حکیم» و «نیرومند» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا حکیم و نیرومند است»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه به تو میگویم توجه کن»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آن را بازسازی کند»
اسم معنای «گشودن» را میتوان با فعل «آزاد کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر خدا کسی را حبس کند، هیچ کس نمیتواند او را آزاد نماید»
معانی محتملی که برای بازداشتنِ آب اشاره شده است ۱) جلوگیری از بارش باران. ترجمه جایگزین: «اگر او مانع بارش باران شود، زمین خشک میشود» یا ۲) جلوگیری از جاری شدن آب. ترجمه جایگزین: «اگر او مانع جاری شدن آب شود، زمین خشک میشود»
معانی محتمل که استعاره از رها کردن آنها هستند ۱) باعث بارش باران میشود. ترجمه جایگزین: «اگر او باعث بارش باران فراوان شود، زمین را سیل میگیرد» یا ۲) باعث جریان آب میشود. ترجمه جایگزین: «اگر او باعث جریان آبِ فراوان شود، سیل زمین را میگیرد»
اسم معنای «قوت» و «حکمت» را میتوان با کلمات «نیرومند» و «حکیم» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا نیرومند و حکیم است»
در قدرت خدا بودن اشاره میکند که خدا بر آنها حاکمیت میکند. ترجمه جایگزین: «مردمی که دروغی را باور میکنند و کسانی که به دیگران دروغ میگویند، هر دو در زیر قدرت او هستند» یا «خدا هم بر کسانی که دروغ را باور میکنند و هم بر افرادی که به دیگران دروغ میگویند، حکمرانی میکند»
مشاوران را غارتزده ربودن، به از بین بردن حکمت و اقتدار آنها اشاره میکند.
اسم معنای «مصیبت» را میتوان با کلمات «ناراحتی» یا «ماتم گرفتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و آنها بسیار احساس ناراحتی میکنند» یا «و آنها ماتم میگیرند» [ در ترجمه فارسی این واژه ذکر نشده است]
«او باعث میشود که حاکمان احمق شوند»
معانی محتمل ۱) کنایه است از اینکه باعث میشود پادشاهان دیگر اقتدار نداشته باشند. ترجمه جایگزین: «او اقتدار پادشاهان را از بین میبرد» یا ۲) کنایه است از آزاد کردن مردم از بندهایی که پادشاهان بر آنها گذاشتهاند. ترجمه جایگزین: «او زنجیرهایی را که پادشاهان بر مردم گذاشتهاند، برمیدارد»
این احتمالاً لباسی است که یک غلام میپوشد. پوشانیدن این لباس بر پادشاهان به غلام کردن [برده ساختن] پادشاهان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود که پادشاهان لباس غلامان را بپوشند» یا «او آنها را غلامان میگرداند»
کاهنان را غارتزده میرباید، به از بین بردن اقتدار آنها اشاره میکند.
اسم معنای «مصیبت» را میتوان با کلمات «ناراحتی» یا «ماتم گرفتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و آنها بسیار احساس ناراحتی میکنند» یا «و آنها ماتم میگیرند»[ در ترجمه فارسی این واژه ذکر نشده است]
«نیرومندان را مغلوب میکند»
از بین بردن سخنان آنها به ناتوانی آنها برای سخن گفتن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود آنانی که مورد اعتماد بودند [معتمدین] نتوانند سخن بگویند» یا «او افرادی را که دیگران به آنها اعتماد داشتند، ساکت میسازد»
برداشتن فهم آنها، به این اشاره دارد که آنها قادر به درک یا تصمیمگیری درست نیستند. ترجمه جایگزین: «باعث میشود که پیران نتوانند درک کنند» یا «باعث میشود پیران نتوانند تصمیمات درست بگیرند»
معانی محتمل ۱) افراد پیر یا ۲) رهبران.
ریختن اهانت بر نجیبان استعاره است از اینکه باعث میشود مردم به آنها اهانت کنند [آنها را حقیر شمارند]. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود که مردم بر کسانی که حکومت میکنند، بسیار اهانت [بیاحترامی] کنند»
کمربند نمادی از قدرت است. باز کردن کمربند شخص قدرتمند به از بین بردن قدرت او و ضعیف شدنش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد قدرتمند را ضعیف میکند»
مکشوف [آشکار] کردن چیزها، به شناخته شدن آنها اشاره میکند. «چیزهای عمیق از تاریکی» به اسراری که مردم نمیدانند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او اسرار را بر افرادی که نمیدانند، آشکار میسازد»
بیرون آوردن چیزی به روشنایی، به شناخته شدن آن اشاره میکند، و اینجا «سایه» کنایه از چیزهایی است که در سایهها پنهان شدهاند، که اینها نیز به نوبۀ خود استعاره از حقایقی میباشد که خدا از مردم پنهان کرده است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را که کسی نمیتواند ببیند، آشکار میسازد»
«او امّتها را بزرگتر میگرداند» یا «او باعث میشود امتها، زمین بیشتری داشته باشند»
رهبری امتها توسط خدا اشاره میکند که خدا باعث میشود امتهای دشمن بر آنها رهبری کنند. کلمۀ «آنها » به امتها اشاره میکند که اینجا به مردمِ این امتها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او همچنین باعث میشود که دشمنانشان بر آنها مانند زندانیان رهبری کنند»
از بین بردن عقل آنها اشاره میکند که باعث میشود آنها نتوانند درک کنند. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود رهبران قومهای زمین قادر به درک کردن نباشند»
آواره کردن در بیابانی که راهی نیست به شرایط سختی اشاره میکند که شخص نمیداند چه کند. ترجمه جایگزین: «مثل شخصی سرگردان در بیابان بدون هیچ راهی، از کاری که انجام میدهد مطمئن نیست»
در تاریکی بودن بدون هیچ نوری به عدم آگاهی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها در تلاشند تا بدون آگاهی تصمیماتی بگیرند، همچون کسانی که در تلاشند در تاریکی و بدون نور راه بروند»
گیج خوردن یا سرگردان بودن مثل افراد مست، به زندگیِ بدون هدف اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود که آنها بدون هدف زندگی کنند مثل شخص مستی که در هنگام راه رفتن تلو تلو میخورد» یا «آنها بیهدف سرگردانند مثل شخص مستی که به عقب و جلو گیج میخورد»
1« اینك چشم من همه این چیزها را دیده، و گوش من آنها را شنیده و فهمیده است.2چنانكه شما میدانید من هم میدانم. و من كمتر از شما نیستم.3لیكن میخواهم با قادر مطلق سخن گویم، و آرزو دارم كه با خدا محاجّه نمایم.4اما شما دروغها جعل میكنید، و جمیع شما طبیبان باطل هستید.5كاش كه شما به كلّی ساكت میشدید كه این برای شما حكمت میبود.6پس حجّت مرا بشنوید و دعوی لبهایم را گوش گیرید.7آیا برای خدا به بیانصافی سخن خواهید راند؟ و به جهت او با فریب تكلّم خواهید نمود؟8آیا برای او طرفداری خواهید نمود؟ و به جهت خدا دعوی خواهید كرد؟9آیا نیكو است كه او شما را تفتیش نماید؟ یا چنانكه انسان را مسخره مینمایند، او را مسخره میسازید.10البتّه شما را توبیخخواهد كرد، اگر در خفا طرفداری نمایید.11آیا جلال او شما را هراسان نخواهد ساخت؟ و هیبت او بر شما مستولی نخواهد شد؟12ذكرهای شما، مَثَلْهای غبار است، و حصارهای شما، حصارهای گِل است.13«از من ساكت شوید و من سخن خواهم گفت، و هرچه خواهد، بر من واقع شود.14چرا گوشت خود را با دندانم بگیرم و جان خود را در دستم بنهم؟15اگرچه مرا بكشد، برای او انتظار خواهم كشید. لیكن راه خود را به حضور او ثابت خواهم ساخت.16این نیز برای من نجات خواهد شد، زیرا ریاكار به حضور او حاضر نمیشود.17بشنوید! سخنان مرا بشنوید، و دعوی من به گوشهای شما برسد.18اینك الا´ن دعوی خود را مرتّب ساختم و میدانم كه عادل شمرده خواهم شد.19كیست كه بامن مخاصمه كند؟ پس خاموش شده، جان را تسلیم خواهم كرد.20فقط دو چیز به من مكن. آنگاه خود را از حضور تو پنهان نخواهم ساخت.21دست خود را از من دور كن و هیبت تو مرا هراسان نسازد.22آنگاه بخوان و من جواب خواهم داد، یا اینكه من بگویم و مرا جواب بده.23خطایا و گناهانم چقدر است؟ تقصیر و گناه مرا به من بشناسان.24چرا روی خود را از من میپوشانی؟ و مرا دشمن خود میشماری؟25آیا برگی را كه از باد رانده شده است میگریزانی؟ و كاه خشك را تعاقب میكنی؟26زیرا كه چیزهای تلخ را به ضّد من مینویسی، و گناهان جوانیام را نصیب من میسازی.27و پایهای مرا در كُنده میگذاری، و جمیع راههایم را نشان میكنی و گِرد كف پاهایمخط میكشی؛28و حال آنكه مثل چیز گندیده فاسد، و مثل جامه بید خورده هستم.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ پاسخ ایوب به صوفر و همچنین ادعای درستکاری ایوب به حضور یهوه میباشد.
ایوب با وجود ناراحتی و اندوهش به خاطر شرایطش، به خدا کفر نمیگوید. از طرف دیگر، دوستانِ ایوب وضعیت او را داوری میکنند، که ایوب آن را اقتدار یهوه میداند. از این رو، این دوستان سعی میکنند که جای خدا را بگیرند.
and )
ایوب سؤالات بدیهی بسیار متفاوتی را در این باب به کار میبرد تا صوفر را متقاعد کند که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد پاسخ ایوب کمک میکنند.
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آنچه به تو میگویم توجه کن»
ایوب به خودش به عنوان چشمش اشاره میکند چون او با چشمانش این چیزها را دیده بود. ترجمه جایگزین: «من همۀ اینها را دیدهام»
ایوب به خودش به عنوان گوشش اشاره میکند، چون او با گوشهایش این چیزها را شنیده بود. ترجمه جایگزین: «من شنیدهام و آن را فهمیدهام»
«آن چه را شما میدانید، من نیز میدانم» یا «من هم به اندازۀ شما میدانم»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
دوستان ایوب او را قضاوت میکنند، اما آنها حقیقت را نمیگویند. ایوب ترجیح میدهد فقط با خدا دربارۀ شکایتتش مباحثه کند.
عیبپوشی کردن یا پوشانیدن حقیقت به نادیده گرفتن آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما حقیقت را با دروغ پنهان میکنید» یا «شما دروغ میگویید و حقیقت را نادیده میگیرید»
طبیب به کسی که دیگران را تسلی میدهد، اشاره میکند. باطل بودن یعنی آنها نمیدانند چه کاری را باید چطور انجام دهند. ترجمه جایگزین: «همۀ شما مثل طبیبانی هستید که نمیدانند چطور مردم را شفا دهند» یا «همۀ شما میآیید تا مرا تسلی دهید، اما مانند طبیبانِ بیتجربه نمیدانید چطور این کار را انجام دهید»
این اصطلاح یعنی «ساکت شوید» یا «حرف نزنید.»
آنها فکر میکردند که چیزهای حکیمانهای میگویند، اما ایوب میگوید که اگر آنها حرف نزنند، حکیمتر خواهند بود. اسم معنای «حکمت» را میتوان با کلمۀ «حکیم» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شما این چنین میکردید، حکیم میبودید» یا «اگر شما حرف نمیزدید، حکیم به نظر میرسیدید»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
اینجا «لبها» به کسی که صحبت میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به دعوی من گوش کنید»
ایوب از این دو سؤال استفاده میکند تا دوستانش را برای سخنان ناعادلانه سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «شما فکر میکنید که برای خدا سخن میگویید، اما با بیانصافی و با فریب صحبت میکنید»
«دروغ میگویید»
طرفداری کردن از خدا، به کمک کردن به او یا دفاع کردن از او در مقابل شکایات ایوب اشاره میکند. ایوب با استفاده از این سؤالات دوستانش را برای این که فکر میکردند میتوانند از خدا دفاع کنند، سرزنش مینماید. ترجمه جایگزین: «شما گمان میکنید خدا نیاز دارد که از او دفاع کنید؟ شما فکر میکنید میتوانید مثل وکلا در دادگاه از خدا دفاع کنید.»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
اینجا «شما را تفتیش کند» استعاره است یعنی «شما را بیازماید.» ایوب با استفاده از این سؤال به دوستانش هشدار میدهد که اگر خدا آنها را آزمایش کند، او خواهد گفت که آنچهآنها انجام میدهند اشتباه است. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا شما را میآزماید، این برای شما نیکو نخواهد بود.»
ایوب با استفاده از این سؤال به دوستانش هشدار میدهد که خدا حقیقت را دربارۀ آنها میداند. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید انسان را فریب دهید، اما خدا را نمیتوانید.»[ در ترجمه فارسی واژه مسخره آمده]
«شما را سرزنش خواهد کرد»
«اگر مخفیانه از دیگران طرفداری کنید.» طرفداری کردن، به چیزهای خوب دربارۀ کسی گفتن اشاره میکند تا حاکم بگوید که او شخص نیکویی است. انجام دادن این کار به صورت پنهانی یعنی تظاهر به عادلانه صحبت کردن، اما در واقع از شخص دیگری طرفداری کردن»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤالات، دوستانش را سرزنش میکند. معانی محتمل ۱) ایوب میگوید آنها باید از خدا بترسند. ترجمه جایگزین: «جلال او باید شما را هراسان کند، و هیبت او باید بر شما مستولی شود.» یا ۲) ایوب میگوید آنها از خدا خواهند ترسید. ترجمه جایگزین: «جلال او شما را هراسان خواهد کرد، و هیبت او برشما مستولی خواهد شد!»
مستولی شدن هیبت بر مردم به کسانی اشاره میکند که به شدت ترسیدند. ترجمه جایگزین: «و شما بشدت نمیترسید؟» یا «و شما وحشتزده نمیشوید؟»
غبار به چیزهایی اشاره میکند که بیارزش هستند و باقی نمیمانند [دوام ندارند]. ترجمه جایگزین: «سخنان به یادماندنی شما [ذکرهای شما] مثل غبار بیارزش هستند» یا «سخنان به یادماندنی شما [ذکرهای شما] مثل غباری که دمیده شده است، فراموش خواهند شد»
ایوب به نحوی از اظهارات آنها سخن میگوید که گویی دیواری اطراف شهر و درست شده از گِل است که نمیتواند از مردم دفاع کند، چون گِل به راحتی خُرد میشود. ترجمه جایگزین: «آن چه شما در دفاع میگویید، همچون دیوار گِلی بیفایده است»
معانی محتملی که به آن اشاره میکند ۱) آن چه آنها برای دفاع از خود میگویند یا ۲) آن چه آنها برای دفاع از خدا میگویند.
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد
آرامش خود را حفظ کنید [ساكت شوید]
این یک اصطلاح است یعنی «ساکت شوید» یا «حرف نزنید»[ در فارسی آمده است]
این یک اصطلاح است یعنی «به من آزار نرسانید» یا «مزاحم من نشوید»[ در فارسی نیامده است]
واقع شدن چیزی بر شخص، به اتفاقاتی اشاره میکند که برای او میافتد. شروع این اصطلاح با کلمۀ «بگذار» یعنی او به آن چه ممکن است برایش اتفاق میافتد، توجهی نمیکند. ترجمه جایگزین: «بگذار هرچه میخواهد برایم اتفاق بیفتد» یا «به آن چه ممکن است برایم اتفاق بیافتد، توجه نمیکنم»
اینجا «گوشت» کنایه از حیات [جان] است. «دندان» و «دست» کنایه از کنترل [اختیار] شخص هستند. این دو عبارت با هم تأکید میکنند که ایوب حاضر است با مباحثه کردن با خدا دربارۀ وضعیتش، جان خود را به خطر بیاندازد. ترجمه جایگزین: «من آمادهام جان خود را به خطر بیاندازم»
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب به سخن گفتن با دوستان خود پایان میدهد و خدا را مستقیماً مورد خطاب قرار میدهد.
اسم معنای «نجات» را میتوان با فعل «نجات دادن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این دلیلی است که خدا مرا نجات خواهد داد» یا «این دلیلی است که خدا مرا از سختیهایم نجات دهد»
ایوب سخنان خود را مستقیماً به خدا اعلام میکند.[در ترجمه فارسی این مشخص نیست]
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و به شدت درخواست ایوب از خدا میافزاید تا به او گوش دهد.
اسم معنای «دعوی [اظهار]» را میتوان با فعل «اظهار کردن» بیان کرد. گوشها به شنیدن اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «به دعوی من گوش کن» یا «به آن چه اظهار میکنم گوش بده»
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
این به آنچه در ادامه میآید تأکید میکند. «اکنون بشنو» یا «لطفاً به طور خاص توجه کن»
مرتب کردن دعوی خود به تصمیمگیری در مورد آن چه در دفاع از خود میگوید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فکر کردهام که چطور از خودم دفاع کنم» یا «تصمیم گرفتهام چطور خودم را توجیه کنم»
ایوب با استفاده از این سؤال، باور [اعتماد] خود را بر این که او درستکار است و کسی نمیتواند با او مخالفت نماید، بیان میکند. ترجمه جایگزین: «من باور نمیکنم که هیچ کس با من در دادگاه مخالفت کند.»
«اگر تو برای مخالفت با من بیایی»[در ترجمه فارسی جنین عبارتی نیامده است]
اینجا «تو» یعنی خودِ خدا.[در ترجمه فارسی چنین عبارتی نیامده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر تو اشتباهم را ثابت کنی» [در ترجمه فارسی چنین عبارتی نیامده است]
تسلیم کردن جانِ کسی استعاره از مُردن است. ترجمه جایگزین: «میمیرم»
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
«حضور [روی]» به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از تو»
دست ظالمانه کنایه از انجام کارهایی است که کسی را پریشان میکند. دور کردن دست استعاره از متوقف کردنِ انجام آن کارها است. ترجمه جایگزین: «مرا پریشان نکن [دست از ستم بر من بردار]»
عبارت «هیبت تو» به آن چیزی که باعث وحشت مردم از خدا میشود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرا نترسان»
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
ایوب این سؤال را میپرسد تا دربارۀ نحوۀ رفتار خدا با او شکایت کند. او احتمالاً برای دریافت جوابی امیدوار است.
پوشانیدن روی از کسی، به امتناع از نگاه کردن یا نادیده گرفتن او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از نگاه کردن به من امتناع میکنی» یا «مرا نادیده میگیری»
ایوب با استفاده از این سؤالات به خدا میگوید که چون او بسیار پست و ضعیف است، آزار دادن او بیفایده میباشد. «برگ» و «کاه» استعاره از توصیف ضعف، ناچیزی و ناتوانی ایوب هستند. ترجمه جایگزین: «تو مرا آزار میرسانی، اما من مثل برگی که باد بر آن دمیده شده، ضعیف و مثل کاهی خشک شده ناچیز هستم.»
ایوب به ارائه وضعیت خود به حضور خدا پایان میدهد.
«چیزهای تلخ» به اتهامات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چون تو اتهاماتی به ضد من مینویسی»
به ارث بردن گناهان جوانیاش، آرایۀ ادبی استعاره است. معنی محتمل اشاره شده ۱) مقصر بودن به خاطر گناهان جوانیاش. ترجمه جایگزین: «تو میگویی که من همچنان به خطر گناهان جوانیام مقصرم» یا ۲) مجازات شدن به خاطر گناهان جوانیاش. ترجمه جایگزین: «تو مرا به خاطر گناهان جوانیام مجازات میکنی»
اسم معنای «جوانی» را میتوان با کلمۀ «جوان» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گناهانی که وقتی جوان بودم مرتکب شدهام»
انجام چنین کاری، به مجازات کردن ایوب و او را از زندگی آزادانه بازداشتن اشاره میکند؛ چنان که گویی ایوب مرتک جرمی شده و یک زندانی است. ترجمه جایگزین: «انگار تو پایهای مرا در کُنده میگذاری»
معانی محتمل ۱) بدنهای [قابی] که پایهای زندانی را در آن میگذارند تا او نتواند به هیچ وجه حرکت کند یا ۲) زنجیرهایی اطراف پایهای زندانی که راه رفتن را برای او سخت میکند. اینها به عنوان روشهایی برای مجازات استفاده میشدند.
«راهها» به کارهایی که ایوب انجام میدهد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هرچه من انجام میدهم»
کفِ پایهای او، به کسی که راه میرود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو زمینی را که من بر آن راه رفتهام وارسی میکنی»
وارسی کردن این زمین به آزمودن تمام کارهایی که ایوب انجام داده است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «انگار تو زمینی را که من بر آن راه رفتهام وارسی میکنی» یا «تو مانند کسی که به دنبال ردپای شخصی بر زمین است، همه کارهایی را که من انجام میدهم، میآزمایی»
ایوب زندگی خود را با چیزی که فاسد شده مقایسه میکند. او به آرامی رو به زوال میرود [میمیرد].
ایوب خودش را با لباسهایی پر از سوراخ که بید قسمتهایی از آن را خورده است مقایسه میکند.
1« انسان كه از زن زاییده میشود،قلیلالایام و پر از زحمات است.2مثل گُل میروید و بریده میشود، و مثل سایه میگریزد و نمیماند.3و آیا بر چنین شخص چشمان خود را میگشایی و مرا با خود به محاكمه میآوری؟4كیست كه چیز طاهر را از چیز نجس بیرون آورد؟ هیچكس نیست.5چونكه روزهایش مقدّر است و شماره ماههایش نزد توست و حدّی از برایش گذاشتهای كه از آن تجاوز نتواند نمود.6از او رو بگردان تا آرام گیرد، و مثل مزدور روزهای خود را به انجام رساند.7«زیرا برای درخت امیدی است كه اگر بریده شود باز خواهد رویید، و رمونهایش نابود نخواهد شد،8اگر چه ریشهاش در زمین كهنه شود، و تنه آن در خاك بمیرد.9لیكن از بوی آب، رمونه میكند و مثل نهال نو، شاخهها میآورد.10امّا مرد میمیرد و فاسد میشود؛ و آدمی چون جان را سپارد كجا است؟11چنانكه آبها از دریا زایل میشود، و نهرها ضایع و خشك میگردد،12همچنین انسان میخوابد و برنمیخیزد، تا نیست شدنِ آسمانها بیدار نخواهند شد و از خواب خود برانگیخته نخواهند گردید.13كاشكه مرا در هاویه پنهان كنی؛ و تا غضبت فرو نشیند، مرا مستور سازی؛ و برایم زمانی تعیین نمایی تا مرا به یاد آوری.14اگر مرد بمیرد بار دیگر زنده شود؟ در تمامی روزهای مجاهده خود انتظار خواهم كشید، تا وقت تبدیل من برسد.15تو ندا خواهی كرد و من جواب خواهم داد، و به صنعت دست خود مشتاق خواهی شد.16امّا الا´ن قدمهای مرا میشماری؛ و آیا برگناه من پاسبانی نمیكنی؟17معصیت من در كیسه مختوم است، و خطای مرا مسدود ساختهای.18به درستی كوهی كه میافتد فانی میشود و صخره از مكانش منتقل میگردد.19آب سنگها را میساید، و سیلهایش خاك زمین را میبرد. همچنین امید انسان را تلف میكنی؛20بر او تا به ابد غلبه میكنی، پس میرود. روی او را تغییر میدهی و او را رها میكنی.21پسرانش به عزّت میرسند و او نمیداند. یا به ذلّت میافتند و ایشان را به نظر نمیآورد.22برای خودش فقط جسد او از درد بیتاب میشود، و برای خودش جان او ماتم میگیرد.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ ادعای درستکاری ایوب به حضور یهوه میباشد و همچنین تغییری ناگهانی در لحن دارد. ایوب به جای امیدوار بودن، افسوس میخورد.
and )
وقایعِ ایوب مدتها پیش از نوشته شدن عهد عتیق اتفاق افتاده است. بنابراین، احتمالاً او مکاشفات مستقیم بسیار کمی از یهوه داشت. ظاهراً قیام از مردگان در زمان ایوب شناخته شده نبود.
ایوب سؤالات بدیهی بسیار متفاوتی در این باب برای درخواست خود از یهوه استفاده میکند.
این باب مربوط به ادامه سخنان ایوب است که در کتاب ایوب ۱۲: ۱ شروع شد. ایوب با خدا صحبت میکند.
این به تمامی مردم، هم مرد و هم زن که همه در این دنیا متولد شدهاند، اشاره میکند.
این مبالغه است که تأکید مینماید انسان فقط برای مدت کوتاهی زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «فقط برای مدت بسیار کوتاهی زندگی میکند»
«پر از زحمات» بودن نشانگر تجربه کردن مشکلات بسیار است. ترجمه جایگزین: «مشکلات بسیاری دارد» یا «بسیار رنج میبرد»
زندگی انسان، مثل زندگیِ یک گُل کوتاه است و به سادگی نابود میشود.
زندگی کوتاه انسان با سایهای که به سرعت محو میشود، مقایسه شده است.
ایوب به طور ضمنی اشاره میکند که نمیخواهد خدا بیش از اندازه به او توجه نماید. ترجمه جایگزین: «تو به هیچ یک از اینها نگاه نمیکنی.» یا «تو توجه زیادی به اینها نمیکنی. لطفاً به من نیز زیاد توجه نکن.»
اینجا نگاه کردن به کسی نشانگر توجه به او برای قضاوت کردن در مورد اوست. ترجمه جایگزین: «به ... توجه میکنی» یا «به دنبال خطا در ... میگردی»
ایوب با استفاده از این سؤال تعجب خود را نشان میدهد که اگرچه ایوب مثل گُل بسیار ناچیز است، اما خدا او را محاکمه میکند. ترجمه جایگزین: «اما تو مرا محاکمه میکنی.»
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤال خدا را ترغیب میکند تا آن چه را که او درباره چیزهای نجس میداند در مورد ایوب اعمال نماید. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند چیزی تمیز [طاهر] را از چیزی نجس بیرون بیاورد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو روزهای انسان را تعیین میکنی» یا «تو تصمیم میگیری که انسان برای چه مدتی زندگی کند»
شمارۀ ماههای انسان با خدا بودن نشانگر این است که خدا دربارۀ تعداد ماههایی که انسان زندگی خواهد کرد، تصمیم میگیرد. «تو تصمیم میگیری که او چند ماه زندگی خواهد کرد»
تجاوز کردن از حدّی، به گذشتن از زمانی که خدا برای شخص مقرر کرده تا بمیرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو زمانی را مقرر کردهای که او میمیرد، و نمیتواند طولانیتر از آن زمان زندگی کند»
کسی که برای انجام کاری اجیر شده و بعد از آن به خانه میرود.
اسم معنای «امید» را میتوان با فعل «امیدوار بودن» بیان کرد. امید در آیات ۷-۹ توضیح داده شده است. ترجمه جایگزین: «میتوانیم امیدوار باشیم که یک درخت دوباره زندگی خواهد کرد»
«دوباره شروع به رویش میکند»
نابود شدن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شاخۀ جوان آن نخواهد مُرد»
«حتی اگر»
بخشی از درخت که بعد از این که کسی قسمت اعظم درخت را قطع میکند، چسبیده به زمین باقی میماند.
این عبارت ریشۀ مُرده را توصیف میکند، چنان که گویی بوی آب میدهد تا به آبی اشاره نماید که در نزدیکی آن است. ترجمه جایگزین: «حتی اگر فقط اندکی آب در نزدیکی آن باشد»
«شروع به رشد میکند»
درختی که شاخهها میآورد به شاخههایی اشاره میکند که روی درخت میرویند. ترجمه جایگزین: «مثل یک نهال، شاخهها روی آن شروع به رویش میکنند»
ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکند که وقتی شخصی میمیرد، او حضور ندارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیداند او کجاست.» یا «او گمشده است.»
ایوب شروع به استفاده از تصویرسازی کلمات میکند تا چگونگیِ «مُردن انسان و ناتوان شدن او را» توصیف نماید (آیۀ ۱۰).
آبی که از دریاچه یا رودخانه خشک شده است نمیتواند برگردد، و کسی که میمیرد یا پیر میشود، نمیتواند دوباره جوان شود.
ایوب مقایسۀ پیر شدن و مُردن را با خشک شدن آب به پایان میرساند (آیۀ ۱۱).
خوابیدن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همچنین انسان میمیرد»
برخواستنِ دوباره، به زندگی مجدد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دوباره زندگی نمیکند»
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
این یک نوع ابراز شگفتی است که نشان میدهد ایوب درخواست خیلی زیادی دارد [بسیار میخواهد]، اما انتظار ندارد که واقعاً اتفاق بیفتد. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم که تو مرا پنهان میکردی»
«مرا محبوس کنی» یا «مرا پنهان کنی»
به یاد آوردن کسی یک اصطلاح به معنی فکر کردن به او است. ترجمه جایگزین: «به من فکر کنی» یا «مرا به خاطر بیاوری»
این به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «نه» است. ترجمه جایگزین: «اگر شخصی بمیرد، او دوباره زنده نخواهد شد.»
«چنین» به اطلاعاتی اشاره میکند که از عبارت قبلی برداشت شده است. ترجمه جایگزین: «اگر او دوباره زندگی کند»[ در ترحمه فارسی نیامده است]
«در تمامی روزهایم، اگرچه خسته باشم انتظار خواهم کشید»
اسم معنای «رهایی» را میتوان با فعل «رها کردن» بیان نمود. ترجمه جایگزین: «تا رها شوم» یا «تا تو مرا رها کنی» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
«آن چه را که تو از من میخواهی، انجام خواهم داد»
اسم «اشتیاق» را میتوان با فعل «مشتاق شدن» یا «تمایل داشتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو مشتاق خواهی شد» یا «تو تمایل خواهی داشت»[در ترجمه فارسی انجام شده است]
اینجا دست خدا به چیزهایی که او آفریده اشاره میکند. ایوب به خودش به عنوان صنعت دست خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به من که تو مرا ساختهای»
این دو فعل با هم یک عمل واحد را بیان میکنند. ترجمه جایگزین: «به دقت مراقبت میکنی»
قدمها به زندگی او و آن چه او انجام میدهد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی من» یا «کارهایی که انجام میدهم»
پاسبانی کردن بر گناه ایوب، به فکر کردن دربارۀ گناه او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو به گناه من نگاه نمیکنی» یا «تو دربارۀ گناه من فکر نمیکنی»
این سه عبارت تفکری مشابه را بیان میکنند و با هم برای تأکید بر اطمینان او که خدا او را میبخشد، استفاده شدهاند.
مختوم شدن معصیت در کیسه، به پنهان شدن آن و امتناع از فکر کردن به آن اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو از فکر کردن دربارۀ معصیت من امتناع میکنی مثل کسی که چیزی را در کیسهای پنهان میکند»
مسدود کردن خطای کسی برای اینکه دیده نشود، به خودداری از فکر کردن دربارۀ آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو خطای مرا پنهان میکنی» یا «تو خطای مرا نادیده میگیری»
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
اینجا «فانی شدن» اصطلاحی به معنی کاملاً نابود شدن است. این عبارت کلمۀ «افتادن» را به تفصیل شرح میدهد و بر نابودی کامل تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «کوهها کاملاً فرو میریزند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صخرهها از جای خود فرو میافتند»
درصورتی که در زبان شما آسانتر است، میتوانید این عبارت را در ابتدای آیه ۱۸ قرار دهید و متن را بر طبق آن تنظیم کنید. ترجمه جایگزین: «تو امید انسان را درست مثل غبار زمین نابود میکنی»
تلف کردن امید به مواردی اشاره میکند که مردم امیدوارند که اتفاق نیفتد. ترجمه جایگزین: «تو مانع از وقوع امید انسان میشوی»
اسم معنای «امید» را میتوان با فعل «امیدوار بودن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که انسان به آن امیدوار است»
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
کلمۀ «بر او» به هر شخصی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو همیشه بر انسان غلبه میکنی» یا «تو همیشه بر مردم غلبه میکنی» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
پس رفتن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او میمیرد»
معانی محتمل ۱) دردی که قبل از مُردن باعث میشود صورتش منقبض شود یا ۲) وقتی کسی میمیرد، خدا صورت آن شخص را متفاوت جلوه میدهد.
این عبارت اشاره میکند که باعث مُردن او میشود.
به ذلّت افتادن به شرمنده شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یا رسوا میشوند» یا «یا مردم آنها را خوار میشمارند»
این صفحه تعمداً خالی است.
1پس الیفاز تیمانی در جواب گفت:2«آیا مرد حكیم، از علمِ باطل جواب دهد؟ و بطن خود را از باد شرقی پر سازد؟3آیا به سخن بیفایده محاجّه نماید؟ و به كلماتی كه هیچ نفع نمیبخشد؟4امّا تو خداترسی را ترك میكنی و تقوا را به حضور خدا ناقص میسازی.5زیرا كه دهانت، معصیت تو را ظاهر میسازد و زبان حیلهگران را اختیار میكنی.6دهان خودت تو را ملزم میسازد و نه من، و لبهایت بر تو شهادت میدهد.7آیا شخص اوّل از آدمیان زاییده شدهای؟ و پیش از تلّها به وجود آمدهای؟8آیا مشورت مخفی خدا را شنیدهای و حكمت را بر خود منحصر ساختهای؟9چه میدانی كه ما هم نمیدانیم؟ و چه میفهمی كه نزد ما هم نیست؟10نزد ما ریش سفیدان و پیران هستند كه در روزها از پدر تو بزرگترند.11آیا تسلّیهای خدا برای تو كم است و كلام ملایم با تو؟12چرا دلت تو را میرباید ؟ و چرا چشمانت را بر هم میزنی13كه روح خود را به ضّد خدا بر میگردانی، و چنین سخنان را از دهانت بیرون میآوری؟14«انسان چیست كه پاك باشد، و مولود زن كه عادل شمرده شود؟15اینك بر مقدّسان خود اعتماد ندارد، و آسمانها در نظرش پاك نیست.16پس از طریق اولی انسان مكروه و فاسد كه شرارت را مثل آب مینوشد.17من برای تو بیان میكنم، پس مرا بشنو و آنچه دیدهام حكایت مینمایم؛18كه حكیمان آن را از پدران خود روایت كردند و مخفی نداشتند،19كه به ایشان به تنهایی زمین داده شد، و هیچ غریبی از میان ایشان عبور نكرد؛20شریر در تمامی روزهایش مبتلای درد است و سالهای شمرده شده برای مرد ظالم مهیا است.21صدای ترسها در گوش وی است. در وقت سلامتی تاراجكننده بر وی میآید.22باور نمیكند كه از تاریكی خواهد برگشت و شمشیر برای او مراقب است.23برای نان میگردد و میگوید كجاست. و میداند كه روز تاریكی نزد او حاضر است.24تنگی و ضیق او را میترساند، مثل پادشاه مهیای جنگ بر او غلبه مینماید.25زیرا دست خود را به ضدّ خدا دراز میكند و بر قادر مطلق تكبّر مینماید.26با گردن بلند بر او تاخت میآورد، با گُلمیخهای سخت سپر خویش،27چونكه روی خود را به پیه پوشانیده، و كمر خود را با شَحم ملبّس ساخته است.28و در شهرهای ویران و خانههای غیرمسكون كه نزدیك به خراب شدن است ساكن میشود.29او غنی نخواهد شد و دولتش پایدار نخواهد ماند، و املاك او در زمین زیاد نخواهدگردید.30از تاریكی رها نخواهد شد، و آتش، شاخههایش را خواهد خشكانید، و به نَفْخِه دهان او زائل خواهد شد.31به بطالت توكّل ننماید و خود را فریب ندهد، والاّ بطالت اجرت او خواهد بود.32قبل از رسیدن وقتش تماماً ادا خواهد شد و شاخه او سبز نخواهد ماند.33مثل مو، غوره خود را خواهد افشاند، و مثل زیتون، شكوفه خود را خواهد ریخت؛34زیرا كه جماعت ریاكاران، بیكس خواهند ماند، و خیمههای رشوهخواران را آتش خواهد سوزانید.35به شقاوت حامله شده، معصیت را میزایند و شكم ایشان فریب را آماده میكند.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ نصیحت دوست ایوب، الیفاز است. سخنان او در این باب بسیار قویتر از زمانی است که قبلاً صحبت کرده بود.
الیفاز به ایوب میگوید که یهوه را کفر گوید. پیشنهادی که الیفاز به ایوب میدهد، خوب نیست. او در تلاش است تا ایوب را متقاعد کند که او گناه میکند و توسط یهوه مجازات شده است.
الیفاز از سؤالات بدیهی بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا ایوب را متقاعد سازد که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال الیفاز کمک میکنند.
این نامی مردانه است. مردم اهل تیمان به عنوان تیمانیان شناخته شدهاند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید.
الیفاز با استفاده از این سؤال ایوب را سرزنش میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «مرد حکیم نباید با دانش عبث جواب دهد و نه بطن خود را با باد شرقی پُر کند.»
باد به بیهودگی اشاره میکند. این عبارت به نحوی از کسی که سخنان بیهوده و بیمعنی میگوید، صحبت میکند که گویی آن شخص پُر از باد است. ترجمه جایگزین: «خود را با سخنان بیهوده پُر میکند» یا «فقط سخنان بیمعنی دارد»
«باد گرم» یا «باد صحرا»
الیفاز با استفاده از این سؤال بدیهی ایوب را سرزنش میکند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «او نباید با سخن بیفایده و نه با گفتارهایی که با آنها هیچ کار خوبی انجام نمی شود، استدلال کند [محاجّه نماید].» یا «او نباید با استفاده از سخن بیفایده مباحثه کند یا سخنانی که نفعی ندارد بگوید.»
معانی محتمل ۱) «به خاطر آن چه میگویی و انجام میدهی، بقیۀ مردم دیگر به خدا احترام نمیگذارند» یا ۲) «تو دیگر به خدا احترام نمیگذاری.»
«کوچکتر [محقر] میکنی»
معانی محتمل ۱) «تو برای دیگران دشوار میکنی که خود را وقف خدا کنند» یا ۲) «تو دیگر خودت را وقف خدا نمیکنی.»
راه دیگران را میبندی
«اندیشه» یا «بستگی»
این عبارت، «معصیت» را به نحوی توصیف میکند که گویی یک معلم است و دهان ایوب به نحوی توصیف شده است که گویی چیزی را یاد میگیرد. این یعنی سخنان او بسیار تحت تأثیر معصیتش قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «معصیت [شرارت] تو مثل یک معلم است و دهانت مثل شاگرد آن میباشد» یا «به سبب گناه توست که تو به همان طریق سخن میگویی»
این مربوط به سخنان ایوب است اما به «دهانش» اشاره میکند تا بر آنچه میگوید تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «تو صحبت میکنی» یا «آن چه را میگویی بر زبان میآوری»
اینجا روشی که شخص حیلهگر سخن میگوید به «زبانش» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «صحبت کردن به روش شخص حیلهگر»
کسی که با دروغ گفتن به دیگران، به آنها آسیب میرساند.
اینجا به ایوب و الیفاز با زبانهایشان اشاره میشود تا بر آن چه آنها میگویند تأکید کند. ترجمه جایگزین: «تو به واسطه آن چه میگویی، محکوم شدهای، نه با آنچه من میگویم» یا «تو خودت را با آنچه میگویی محکوم میکنی، این من نیستم که تو را محکوم میکند»
اینجا از ایوب صحبت میکند اما به «لبهایش» اشاره میکند تا بر آن چه او میگوید تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «سخنان خودت» یا «تو شهادت میدهی»
هر آیه ساختاری همگون است که شامل دو سؤال بدیهی میشود.
اینجا به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «نه» است. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو اولین انسانی نیستی که زاییده شدهای.»
اینجا به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «نه» است. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو قبل از تلّها به وجود نیامدهای.» یا «خدا تو را قبل از به وجود آمدن تلّها خلق نکرده است.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تو را به وجود آورده»
اینجا به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «نه» است. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو مشورت مخفی خدا را نشنیدهای.»
این سؤال بدیهی تأکید میکند که او نمیتواند حکمت خود را محدود نماید. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی حکمت خودت را محدود کنی.»
اینجا به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «هیچ چیز» است. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ چیزی وجود ندارد که تو بدانی و ما ندانیم.» یا «هرچه را که تو میدانی، ما نیز میدانیم.»
اینجا به نحوی از افراد با درک و فهم سخن میگوید که گویی چیزی «درون» آنهاست. ترجمه جایگزین: «هرچه را که تو میفهمی، ما نیز میفهمیم.» یا «ما هر چه را که تو میفهمی، درک میکنیم.»
الیفاز به نحوی از خودش و سایر مردانی که حکمت را از پیران یاد گرفتهاند و حکمتی که از مردان نسل قبل منتقل شده است صحبت میکند که گویی این افراد مسن جسماً با آنها حضور دارند. ترجمه جایگزین: «ما حکمت را از ریش سفیدان و کسانی که قبل از پدرت بودند، آموختهایم»
این سؤال بدیهی یک اتهام [سرزنش] است، که پاسخ ضمنی به آن «بله» میباشد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمۀ جایگزین: «تو باید بدانی که تسلّیهای خدا، کلامی که نسبت به تو ملایم است برای تو کم هستند»
«دلداریهای» یا «همدردیهای»
اینجا «دل» به احساسات شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چرا احساساتت تو را میرباید؟» یا «چرا اجازه میدهی احساساتت، تصمیمات تو را هدایت کنند؟»
این احتمالاً به ظاهر عصبانی ایوب، مخصوصاً حالت چشمانش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چرا چشمانت عصبانی به نظر میرسند» یا «چرا عصبانی هستی»
اینجا «روح» به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خودت را برمیگردانی»
این صحبت کردنِ او را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «چنین چیزهای تندی به ضد او میگویی»
این دو سؤال اساساً یکسان هستند و با هم برای تأکید بر این که انسان نمیتواند کامل باشد، استفاده شدهاند.
این سؤال بدیهی پرسیده شده است تا تأکید کند که انسان نمیتواند کاملاً «پاک» باشد. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «یک انسان نمیتواند کاملاً پاک باشد.»
به نحوی از کسی که خدا او را از نظر روحانی قابل قبول میپندارد سخن گفته شده که گویی شخصی است که جسماً پاک میباشد.
این سؤال بدیهی پرسیده شده تا تأکید کند که انسان نمیتواند کاملاً «عادل»[ پارسا] باشد. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «انسان زاییده شده از یک زن، نمیتواند کاملاً عادل[ پارسا] باشد.»
کلمهای که اینجا استفاده شده، توجه ایوب را به گفتۀ بعدی جلب میکند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
«فرشتگان او»
به نحوی از کسی که خدا او را از نظر روحانی قابل قبول میپندارد سخن گفته شده که گویی شخصی است که جسماً پاک میباشد.
اینجا نظر به داوری و سنجش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در داوری او»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند و بر میزان شرارت انسان تأکید میکنند.
اینجا شرارت را به نحوی توصیف میکند که گویی آب است و میتوانی آن را بنوشی. میزان اشتیاق انسان شریر برای ارتکاب به گناه را با میزان اشتیاق واقعی او برای نوشیدن آب خنک مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که شرارت را به اندازۀ یک فنجان آب خنک دوست دارند» یا «کسانی که به اندازۀ نوشیدن آب، مرتکب اعمال شریرانه میشوند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «برایت بیان خواهم کرد» یا «برایت به وضوح بیان میکند»
«اعلام میکنم»
الیفاز تأکید میکند که پدران ایشان این چیزها را به صورت هدفمند به آنها تعلیم میدادند. ترجمه جایگزین: «پدران آنها آشکارا تعلیم میدادند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا به آنها به تنهایی زمین داده بود»
این یعنی هیچ غریبهای در میان آنها زندگی نمیکرد، تا آنها تحت تأثیر بتپرستان قرار نگیرند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس از کشور دیگری نمیآمد و باعث نمیشدند که آنها طرز فکری اشتباه دربارۀ خدا داشته باشند»
«از درد زیاد رنج میبرد.» این هم به درد جسمی و هم احساسی مربوط میشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همۀ سالهایی که خدا مهیا کرده است»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «که آماده است» یا «مشخص است»
«او دائماً صدایی که او را میترساند، میشنود»
الیفاز به شرح مرد شریر که در کتاب ایوب ۱۵: ۲۰ شروع به توصیف آن کرد، ادامه میدهد.
اینجا «تاریکی» استعارهای از سختی یا مصیبت است. ترجمه جایگزین: «از مصیبت فرار میکند»
اینجا «شمشیر» کنایه است و به دشمنی که منتظر کشتن انسان شرور است اشاره میکند. معانی محتمل ۱) او نگران است که کسی او را بکشد. ترجمه جایگزین: «او نگران است که کسی قصد کشتن او را داشته باشد» یا ۲) مسلم است که او قصد کشتنش را دارد. ترجمه جایگزین: «کسی منتظر است تا او را به قتل برساند»
اینجا «نان» به طور کلی به غذا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای غذا»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «روز مصیبت» یا «لحظۀ مرگ»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به زودی میآید»
کلمات «تنگی» و «ضیق» اساساً معانی مشابهی دارند و بر شدت تلاطم اشاره میکند. اینجا به نحوی از این احساسات سخن گفته شده که گویی آنها دشمنی هستند که به شخص شریر حمله میکنند.
«مغلوب میکند» یا «شکست میدهد»
اینجا میزان سختی و اندوهی که بر او غلبه یافته را با پادشاهی که برای جنگ آماده است تا بر او پیروزی یابد، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «درست مثل پادشاهی که آمادۀ جنگ است تا بر او غلبه بیابد»
«او دست خود را به ضد خدا تکان میدهد.» این نشانۀ خشونت است.
اینجا به نحوی از عمل خشونتآمیز شخص شرور نسبت به خدا سخن میگوید که گویی به طرف او میدود تا به او حمله نماید. ترجمه جایگزین: «به خدا حمله میکند» یا «با خشونت به ضد خدا عمل میکند»
«با سپر محکم خود»
«این» به مرد شروری که در آیۀ قبلی به سمت خدا میدود، اشاره میکند. [در ترجمه فارسی نیامده است]
اینجا شخص شرور به عنوان شخصی چاق و ناتوان توصیف شده که باور دارد آن قدر قدرتمند است که میتواند خدا را مغلوب کند. ترجمه جایگزین: «او با روی و کمر چاق ناتوان است»
«که رها شدهاند»
تودههایی از چیزهای بیاستفاده[ بیفایده]
این دو آرایۀ ادبی کوچکانگاری را بیان میکنند که او بر خلاف ثروتمندان، فقیر خواهد بود. ترجمه جایگزین: «او فقیر خواهد شد و تمامی پولش از بین خواهد رفت»
اینجا تاریکی به مرگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از تاریکی مرگ»
اینجا آتش به داوری خدا اشاره میکند و خشک شدن شاخههایش، هم به این حقیقت که اموالش از بین خواهند رفت و هم به این که او خواهد مُرد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خدا هر آن چه را که او مالکش است، مثل آتشی که رطوبت شاخههای درخت را خشک میکند، از او خواهد گرفت»
اینجا «نَفخِۀ» خدا به داوری او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دم خدا» یا «داور خدا»
این به مُردن او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او خواهد مُرد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که اگر او به چیزهای بیارزش[ بیفایده] باور داشته باشد، چه اتفاقی برای او خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «چون اگر او به اینها اعتماد داشته باشد، بطالت اجرت او خواهد بود»
اینجا به نحوی از کسی که ظاهری رنگ پریده و مُرده دارد سخن میگوید که گویی او ساقه یا شاخۀ درختی خشک شده است. ترجمه جایگزین: «او مُرده به نظر میرسد، درست مثل شاخههای بیجان درخت که سبز به نظر نمیرسند»
این دو عبارت تصویری مشابه را ارائه میدهند که برای تأکید بر قطعیت وقوع این اتفاق، تکرار شدهاند.
اینجا به نحوی از ناتوانی و مُردن شخص شرور سخن میگوید که گویی او تاکی است که انگورهای نرسیده [غوره] از آن میافتد. ترجمه جایگزین: «درست مثل تاکی که انگورهای نرسیده [غوره] از آن میافتند، قدرت شخص شرور نیز کاسته میشود»
اینجا به نحوی از ناتوانی و مُردن شخص شرور سخن میگوید که گویی درخت زیتونی است که شکوفههایش میریزد. ترجمۀ جایگزین: «درست مثل درخت زیتونی که شکوفههایش را ازدست میدهد، قدرت شخص شرور نیز کاسته میشود»
«گروهی از افراد بیخدا»
اینجا عبارت «خیمههای رشوهخواران»، منظور افراد شروری است که این خیمهها را با پولی که از رشوهخواری به دست آوردهاند، میخرند. ترجمه جایگزین: «خیمههایی که آنها با رشوه خریدند در آتش خواهند سوخت»
اینجا افکار مشابه سه بار تکرار شده تا بر میزان شرارتی که این مردم به وجود میآورند تأکید نماید. اینجا به نحوی از کسی که قصد انجام کارهای شریرانه دارد و آنها را به جا میآورد سخن گفته شده که گویی آن شخص حامله شده و این چیزها را به دنیا میآورد؛ مانند زنی که آبستن میشود و فرزندی میزاید. ترجمه جایگزین: «آنها قصد دارند باعث شرارت شوند؛ آنها همیشه برای فریب دیگران برنامهریزی میکنند»
اینجا از کلمۀ «شکم» استفاده شده که به شخص اشاره میکند و بر حاملگی تأکید دارد، همان طور که حاملگی در رحم صورت میگیرد. ترجمه جایگزین: «آنها فریفته میشوند»
1پس ایوب در جواب گفت:2«بسیار چیزها مثل این شنیدم. تسلّی دهندگان مزاحم، همه شما هستید.3آیا سخنان باطل را انتها نخواهد شد؟ و كیست كه تو را به جواب دادن تحریك میكند؟4من نیز مثل شما میتوانستم بگویم، اگر جان شما در جای جان من میبود، و سخنها به ضدّ شما ترتیب دهم، و سر خود را بر شما بجنبانم،5لیكن شما را به دهان خود تقویت میدادم و تسّلی لبهایم غم شما را رفع مینمود.6«اگر من سخن گویم، غم من رفع نمیگردد؛ و اگر ساكت شوم مرا چه راحت حاصل میشود؟7لیكن الا´ن او مرا خسته نموده است، تو تمامی جماعت مرا ویران ساختهای.8مرا سخت گرفتی و این بر من شاهد شده است. و لاغری من به ضدّ من برخاسته، روبرویم شهادت میدهد.9درغضب خود مرا دریده و بر من جفا نموده است. دندانهایش را بر من افشرده و مثل دشمنم چشمان خود را بر من تیز كرده است.10دهان خود را بر من گشودهاند، بر رخسار من به استحقار زدهاند، به ضدّ من با هم اجتماع نمودهاند.11خدا مرا به دست ظالمان تسلیم نموده، و مرا به دست شریران افكنده است.12چون در راحت بودم مرا پارهپاره كرده است، و گردن مرا گرفته، مرا خرد كرده، و مرا برای هدف خود نصب نموده است.13تیرهایش مرا احاطه كرد. گُردههایم را پاره میكند و شفقت نمینماید. و زهره مرا به زمین میریزد.14مرا زخم بر زخم، مجروح میسازد و مثل جبّار، بر من حمله میآورد.15بر پوست خود پلاس دوختهام، و شاخ خود را در خاك خوار نمودهام.16روی من از گریستن سرخ شده است، و بر مژگانم سایه موت است.17اگر چه هیچ بیانصافی در دست من نیست، و دعای من پاك است.18ای زمین خون مرا مپوشان، و استغاثه مرا آرام نباشد.19اینك الا´ن نیز شاهد من در آسمان است، و گواه من در اعلی علیین.20دوستانم مرا استهزا میكنند، لیكن چشمانم نزد خدا اشك میریزد.21و آیا برای انسان نزد خدا محاجّه میكند، مثل بنیآدم كه برای همسایه خود مینماید؟22زیرا سالهای اندك سپری میشود، پس به راهی كه برنمیگردم، خواهم رفت.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به الیفاز است.
ایوب ابراز شگفتی میکند و از نصیحتی که الیفاز به او کرده، بیزار است. او حتی الیفاز را مسخره میکند. او به توصیف سختیهای شرایط خود میپردازد اما هرگز به یهوه کفر نمیگوید.
ایوب شرح میدهد که نیاز به کسی دارد تا در آسمان برای او شفاعت کند. این شخص مدافع او خواهد بود و برای او گواهی [شهادت] میدهد. اگرچه احتمالاً این به عنوان یک نبوت در نظر گرفته نشده، اما دقیقاً با روشی که عیسی برای مردم در آسمان شفاعت میکند، همسو است.
, and and )
این صفحه تعمداً خالی است.
«همۀ شما به جای تسلّی من، بیشتر مرا آزار میرسانید»
ایوب با استفاده از این سؤال بدیهی بیان میکند که آرزو دارد آنها از بیان سخنان بیهوده دست بردارند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «چقدر آرزو دارم به سخنان بیهودۀ خود پایان دهید!»
ایوب با استفاده از این سؤال، الیفاز را سرزنش میکند. اینجا کلمۀ «تو را» مفرد است و به الیفاز که سخنانش با ایوب به پایان رسید، اشاره میکند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «الیفاز، تو باید از این چنین جواب دادن به من دست برداری!»
ایوب به نحوی از بیان افکار بیهوده [پوچ] سخن میگوید که گویی سخنانش مواردی تصادفی هستند که او جمع کرده و به هم میپیوندد. ترجمه جایگزین: «من میتوانستم به مواردی برای گفتن فکر کنم»[ در فارسی متفاوت است]
این عملی است که مخالفت را نشان میدهد.
کلمۀ «تمسخر» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را مسخره کنم.»[ در فارسی نیامده است]
کلمات «دهان» و «لبها» کنایه از سخنان یا پیغامهایی هستند که شخصی با استفاده از دهان و لبهای خود میگوید. اینجا ایوب با طعنه سخن میگوید و به معنای برعکسِ آن چه میگوید، است. ترجمه جایگزین: «سخنان من قطعاً شما را دلگرم نخواهد کرد! آنها قطعاً از غم شما نمیکاهد» یا «با صحبت کردن با شما همانطور که شما پیشتر با من سخن گفتید، من شما را دلگرم نمیکنم و از غم شما نمیکاهم!»
اینجا «دهانِ» ایوب به آن چه میگوید، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با آن چه میگویم»
این کنایه از سخنان یا پیامی است که او میگوید. ترجمه جایگزین: «سخنان تسلیدهندۀ من»
اینجا به نحوی از غم سخن میگوید که گویی یک فشار جسمی سنگین است. ترجمه جایگزین: «غم شما را کم خواهم کرد» یا «به شما کمک خواهم کرد تا کمتر احساس غم و اندوه کنید»
ایوب فقدان عظیم خانواده و سلامتی را تجربه کرده که غیر قابل توضیح است، بنابراین باعثِ «غم و اندوه عظیم و درد احساسی» او میشود.
ایوب با استفاده از این سؤال بدیهی بیان میکند که ساکت ماندن از غم و اندوه او کم نمیکند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این امر به هیچ وجه به من کمکی نمیکند.»
ایوب اکنون شکایت خود را به حضور خدا برمیگرداند.
«همۀ خانوادۀ مرا از بین بردهای»
این یعنی بدن ایوب خشکیده و چروکیده شده است. ترجمۀ جایگزین: «تو بدن مرا خشکانیدهای»
ایوب به نحوی چروکیده شدن بدن خود را توصیف میکند که گویی بر علیه او مدعی است. ترجمه جایگزین: «و مردم فکر میکنند که این نشان میدهد من گناهکار هستم»
ایوب به نحوی لاغری بدن خود را توصیف میکند که گویی بر علیه او مدعی است. ترجمه جایگزین: «آنها میبینند که چطور بدن من لاغر شده و فکر کردند که این امر گناهکار بودن مرا ثابت میکند»
اینجا به ایوب توسط «صورتش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «به ضد من»[ در فارسی متفاوت است و روبرویم درستتر است]
اینجا به نحوی از این که خدا باعث درد و رنج ایوب شده سخن میگوید که گویی خدا حیوانی وحشی است و ایوب شکار اوست که او را میکشد. ترجمه جایگزین: «چون خدا بسیار از من خشمگین است، انگار که او حیوانی وحشی میباشد که چون دشمن من بوده، بدن مرا با دندانهایش میدرد»
ایوب به خدا به عنوان «دشمنِ» خود اشاره میکند و نحوهای که خدا باعث درد عظیم او شده را توصیف میکند.
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «به من خیره شده است»
«با دهان باز نگاه کردن» یعنی در تعجب و با دهان باز خیره شدن.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند. این دو جمله با هم بر احساس ایوب که خدا به او خیانت کرده، تأکید میکنند.
این یک اسطلاح است. ترجمه جایگزین: «مرا تحت کنترل ... قرار داده است»
اینجا «دستانِ» شخص به «کنترل [اختیار]» او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرا به کنترل ... درآورده است»
ایوب به نحوی از درد و ناامیدی خود سخن میگوید که گویی خودش شئی خُرد شده است. ترجمه جایگزین: «اما احساس کردم که انگار او مرا متلاشی کرده است»
ایوب به نحوی از این که خدا باعث درد و رنج او شده سخن میگوید که گویی او شئی است که خدا برداشته و خرد کرده است. ترجمه جایگزین: «انگار او مرا از گردن برداشته و خرد میکند»
ایوب به نحوی از خودش که کانون حملات خدا بوده سخن میگوید که گویی خدا او را به عنوان هدف خود برای پرتاب تیرها قرار داده است. ترجمه جایگزین: «انگار که او مرا مثل هدفی قرار داده است»
ایوب به نحوی از خودش که کانون حملات خدا بوده سخن میگوید که گویی خدا او را مورد هدف قرار داده و با تیرها احاطه کرده تا به او حمله کند. ترجمه جایگزین: «انگار که تیرهایش مرا احاطه کردهاند»
ایوب از احساسِ دردی سخن میگوید که آن درد را با سوراخهای بدنش از تیرهایی که توسط خدا ایجاد شده، مقایسه میکند. اینجا «خدا» نشانگر تیرهایی است که پرتاب میکند. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم تیرهای خدا کلیه و کبد مرا سوراخ کردهاند و زَهرۀ مرا بر زمین ریخته و او مرا زنده نخواهد گذاشت»
ایوب با مقایسه خودش با دیواری که خدا فرو میریزد، از دردی که حس می کند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم دیواری هستم که خدا در هم میشکند» یا «احساس میکنم دیواری هستم که خدا خُرد میکند»
ایوب خدا را به عنوان سربازی که به او حمله میکند، توصیف مینماید. ترجمه جایگزین: «انگار که او جنگجویی است که به من حمله میکند»
ایوب به نحوی از پوشیدن لباسی که از پلاس [گونی] درست شده سخن میگوید که گویی لباس به بدن او چسبیده است. مردم اغلب پلاس را برای بیان سوگواری یا اندوهی بزرگ میپوشیدند. ترجمه جایگزین: «چون عزادار هستم، پلاسی دوختهام تا به عنوان لباس بپوشم» یا «لباسی که از پلاس درست شده میپوشم، چون عزادار هستم»
«شاخِ» ایوب به قدرت و اقتداری که او قبلاً داشته اما اکنون دیگر ندارد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من اینجا در خاک، بسیار افسرده نشستهام»
اینجا به چشمان ایوب توسط «مژگانش» اشاره شده است. ایوب به نحوی از ظاهر تاریک چشمانش سخن میگوید که گویی چشمان او همچون چشمان شخص مُرده به نظر میرسند. ترجمه جایگزین: «حلقههای تاریکی اطراف چشمانم هستند» یا «چشمان من مثل چشمان شخص مُرده تاریک هستند»
«دستان» به توانایی و فعالیت شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من با خشونت رفتار کردهام»
اگرچه زمین نمیتواند صدای ایوب را بشنود اما ایوب مستقیماً با «زمین» صحبت میکند، تا به این طریق بر قدرت بیان خود بیافزاید. به زمین با هدفِ پنهان کردنِ خونِ ایوب بعد از مرگش، شخصیت داده شده است. ترجمه جایگزین: «آرزو دارم خون من زمین را در بر نگیرد، اما این امر به عنوان اثبات چگونگی مُردن من بر زمین باقی خواهد ماند»
ایوب به نحوی از مُردن خودش سخن میگوید که گویی به قتل میرسد. اینجا «خونِ» او کنایه است و به مرگش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ای زمین، وقتی میمیرم، نحوۀ مرگ ناعادلانۀ مرا پنهان نکن» یا «بگذار نحوۀ مُردن ناعادلانۀ من پنهان نباشد»
ایوب به نحوی از این که میخواهد همۀ مردم بدانند که چه اتفاقی برای او افتاده، سخن میگوید که گویی «نالۀ» او انسانی است که هرگز از شهادت دادن بر اتفاقی که بر او واقع شده متوقف نمیشود و آرام نمیماند. ترجمه جایگزین: «بگذار همه دربارۀ اتفاقی که برای من افتاده بشنوند»
ایوب از این کلمه استفاده میکند تا توجه را به آنچه بعداً میگوید جلب نماید. ترجمه جایگزین: «بشنو»
«شهادت میدهند که من درستکار هستم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در آسمان» یا «در آسمان بالا»
«تحقیر میکنند» یا «تمسخر میکنند»
ایوب شدت غمی را که احساس میکند توصیف مینماید. در اینجا او اغراق میکند که چگونه اغلب با بیان اینکه اشک از چشمانش میریزد، گریه میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که گریه میکنم، چشمانم پر از اشک میشود»
«برای من.» اینجا ایوب به خودش به عنوان سوم شخص اشاره میکند.
«همان طور که یک مرد برای همسایۀ خود کاری انجام میدهد.» ایوب توصیف میکند که چقدر مایل است یک نفر در آسمان برای او استغاثه کند»
اینجا ایوب به مُردن خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خواهم مُرد و به جایی خواهم رفت»
1« روح من تلف شده، و روزهایم تمامگردیده، و قبر برای من حاضر است.2به درستی كه استهزاكنندگان نزد منند، و چشم من در منازعت ایشان دائماً میماند.3الا´ن گرو بده وبه جهت من نزد خود ضامن باش. والاّ كیست كه به من دست دهد؟4چونكه دل ایشان را از حكمت منع كردهای، بنابراین ایشان را بلند نخواهی ساخت.5كسی كه دوستان خود را به تاراج تسلیم كند، چشمان فرزندانش تار خواهد شد.6مرا نزد امّتها مَثَل ساخته است، و مثل كسی كه بر رویش آب دهان اندازند شدهام.7چشم من از غصّه كاهیده شده است، و تمامی اعضایم مثل سایه گردیده.8راستان به سبب این، حیران میمانند و صالحان خویشتن را بر ریاكاران برمیانگیزانند.9لیكن مرد عادل به طریق خود متمسّك میشود، و كسی كه دست پاك دارد، در قوّت ترقّی خواهد نمود.10«امّا همه شما برگشته، الا´ن بیایید و در میان شما حكیمی نخواهم یافت.11روزهای من گذشته، و قصدهای من و فكرهای دلم منقطع شده است.12شب را به روز تبدیل میكنند و با وجود تاریكی میگویند روشنایی نزدیك است.13وقتیكه امید دارم هاویه خانه من میباشد، و بستر خود را در تاریكی میگسترانم،14و به هلاكت میگویم تو پدر من هستی و به كِرم كه تو مادر و خواهر من میباشی.15پس امید من كجا است؟ و كیست كه امید مرا خواهد دید؟16تا بندهای هاویه فرو میرود، هنگامیكه با هم در خاك نزول (نماییم).»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ پاسخ ایوب به الیفاز میباشد، اما بیشتر یهوه را مستقیماً مورد خطاب قرار داده است.
ایوب اندوه و ناراحتی عظیم خود را در این باب بیان میکند. او همان طور که برای مرگ خودش انتظار میکشد، منتظر عدالت و شفاعت یهوه است.
and )
ایوب شرح میدهد که نیاز به کسی دارد تا در آسمان برای او شفاعت کند. این شخص مدافع او خواهد بود و برای او گواهی [شهادت] میدهد. اگرچه احتمالاً این به عنوان یک نبوت در نظر گرفته نشده، اما دقیقاً با روشی که عیسی برای مردم در آسمان شفاعت میکند، همسو است.
and and )
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
ایوب به خودش توسط «روحش» اشاره میکند تا بر احساسات درونی خود تأکید نماید. او به نحوی از اینکه هیچ قدرتی در او باقی نمانده سخن میگوید که گویی او شئی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «من نابود شدهام» یا «من تمام قدرتم را از دست دادهام»
«زمانم تمام شده» یا «به زودی میمیرم»
این عبارت به نحوی قبر را توصیف میکند که گویی شخصی است که ایوب را به عنوان مهمان میپذیرد. ترجمه جایگزین: «به زودی من خواهم مُرد و دفن خواهم شد»
«آنانی که اطراف منند، مرا استهزا میکنند»
«قطعاً» یا «شکی نیست»
ایوب به خودش توسط «چشمانش» اشاره میکند تا بر آنچه میبیند تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «من باید دائماً ببینم» یا «من باید همیشه بشنوم»
«ناسزاگوییهای آنها.» کلمۀ «منازعت» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها مرا خشمگین میکنند» یا «در تلاشند تا مرا عصبانی کنند»
ایوب شروع به صحبت کردن با خدا میکند. اینجا او به نحوی از شرایط خود سخن میگوید که گویی در زندان است. او از خدا درخواست میکند که گرویی مهیا کند تا او بتواند آزاد شود. ترجمه جایگزین: «ای خدا، اکنون گرو بده تا من بتوانم از زندان آزاد شوم» یا «هزینه رهایی مرا از زندان بپرداز»
ایوب از این سؤال بدیهی استفاده میکند تا تاکید نماید که شخص دیگری نیست به او کمک کند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شخص دیگر وجود ندارد که به من یاری رساند.»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
کلمۀ «ایشان را» به دوستانش اشاره میکند. به آنها با «دلهایشان» اشاره شده است تا بر احساسات آنها تأکید کند. ترجمه جایگزین: «آنها را از ... منع کردهای» یا «دوستانم را از ... منع کردهای»
«به آنها اجازه نخواهی داد که بر من پیروز شوند»
«هر کسی که»
«اشتباهاً دوستان خود را متهم کند تا منفعتی به دست آورد» یا «به دوستان خود خیانت کند تا پاداشی دریافت نماید»
اینجا به فرزندان شخص توسط «چشمان» ایشان اشاره شده است. این عبارت شرح میدهد که فرزندان به خاطر آنچه پدران یا مادرانشان انجام دادهاند، رنج میبرند. ترجمۀ جایگزین: «فرزندان او به خاطر آن رنج خواهند کشید»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
یعنی آن افراد با او به روشی تمسخرآمیز صحبت میکنند و از اسم او مانند یک توهین استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «به خاطر او، مردم از اسم من مانند توهین استفاده میکنند» یا «به خاطر آنها، مردم از اسم من به عنوان مَثَل استفاده میکنند»
«مردم به صورت من آب دهان میاندازند.» در این فرهنگ آب دهان بر کسی انداختن، توهین بزرگی بود. اگر آب دهان انداختن در فرهنگ شما معنای دیگری دارد، میتوانید آن را به شکلی متفاوت بنویسید. ترجمه جایگزین: «مردم با انداختن آب دهان به صورت من، بسیار به من اهانت میکنند»
ایوب از بینایی خود به عنوان «چشمانش» صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «بینایی من به خاطر این که بسیار غمگینم، ضعیف شده» یا «من به خاطر اندوهم، تقریباً کور شدهام»
سایهها ضخامتی ندارند و بینهایت نازک هستند. این مبالغه در مورد چگونگی نحیف بودن قسمتهایی از بدن ایوب است. ترجمه جایگزین: «تمام بدنم بسیار لاغر است»
اینجا از آرایۀ ادبی تعمیم استفاده شده که به تمام بدنِ لاغر او تأکید میکند، اما به طور خاص به دستها و پاهایش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دستها و پایهایم»
«متعجب خواهند شد» یا «ترسان خواهند شد»
«با آن چه برای من اتفاق افتاده است»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر ... پریشان خواهند شد» یا «بسیار عصبانی خواهند شد»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به طریق شخص عادل[پارسا] به زندگی ادامه خواهد داد»
اینجا به نحوی از کسی که بیگناه است سخن میگوید که گویی دستانی پاک دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که درستکار است» یا «کسی که بیگناه است»
اینجا فقط به قوت جسمی اشاره نمیکند بلکه به قدرت اراده و احساسات شخص نیز اشاره دارد.
ایوب با الیفاز، بلدد، و صوفر صحبت میکند.
ایوب دوستانش را دعوت میکند تا دربارۀ آنچه او گفته است مباحثه کنند. ترجمه جایگزین: «اکنون بیایید و دوباره با من گفتگو کنید»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زمان من گذشته است» یا «زندگی من تمام شده است»
اینجا «دل» ایوب به درونش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نه برنامههایم و نه چیزهایی که بسیار اشتیاق داشتم، اتفاق نخواهند افتاد»
این عبارات به همان افراد، یعنی دوستان ایوب به نامهای الیفاز، بلدد، و صوفر اشاره میکنند. عبارت دوم بر نگرش خصومتآمیز آنها تأکید دارد.[ در فارسی نیامده است]
اینجا به نحوی از افرادی که ادعا میکنند شب، روز است صحبت میکند که گویی آنها واقعاً شب را به روز تبدیل میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی شب است ادعا میکنند که روز میباشد» یا « خلاف آن چه حقیقت دارد را میگویند، همان طور که شب مخالف روز است»
این به طور ضمنی اشاره میکند که استهزاکنندگان وقتی تاریکی نزدیک است ادعا میکنند روشنایی هست. ترجمه جایگزین: «آنها ادعا میکنند که روشنایی نزدیک به تاریکی است» یا «آنها ادعا میکنند که وقتی هوا تاریک میشود، روشنایی هست»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
اینجا مواردِ «وقتی که» به معنی «زمانی که» هستند؛ ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی تمامی این امور حقیقت هستند. «زمانی که تنها خانۀ ... و ... را پهن میکنم»
اینجا ایوب به نحوی از این که خود را مهیای مردن میسازد، سخن میگوید که گویی بر تختش در تاریکی دراز میکشد. ترجمه جایگزین: «خودم را آماده کردهام تا بروم و در میان مردگان بخوابم»
«بسترم را آماده کردهام»
اینجاواژه«وقتی که» به معنی «زمانی که» است؛ ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی تمامی این امر حقیقت دارد. «زمانی که گفتم»
این دو عبارت مخالف همدیگر هستند و با هم برای تأکید بر میزان ناامیدی ایوب استفاده شدهاند.
«قبر»
ایوب از نزدیکیای که با قبرش خواهد داشت سخن میگوید و آن را با رابطۀ نزدیکی که انسان با پدرش دارد مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «تو همچون پدرم به من نزدیک هستی» یا «وقتی دفن شوم تو مثل یک پدر به من نزدیک خواهی بود»
«کرم حشره.» کرمها موجوداتی کوچک هستند که بدنهای مُرده را میخورند.
ایوب از نزدیکیای که با کرمها در قبرش خواهد داشت سخن میگوید و آن را با رابطۀ نزدیکی که انسان با مادر و خواهرش دارد مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «شما همچون مادر و خواهرم به من نزدیک هستید» یا «شما همچون مادر و خواهر به من نزدیک خواهید بود»
این به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «هیچ کجا» است، چون او امیدی ندارد. این سؤال بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من امیدی ندارم.»
این سؤال بدیهی استفاده شده تا تأکید کند که هیچ کس انتظار ندارد او هیچ امیدی داشته باشد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند هیچ امیدی در من ببیند.» یا «هیچ کس انتظار ندارد که من دیگر هیچ امیدی داشته باشم.»
به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «نه» است. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «امید با من در خاک فرو نمیرود.» یا «وقتی در خاک فرو میروم دیگر امیدی نخواهم داشت.»[ در فارسی واژه امید حذف به قرینه شده و از آیه پیشین استباط میشود، اما شاید بهتر باشد که آورده شود]
هاویه در واقع ورودی ندارد، اما این استعاره از ورود ایوب به هاویه است. ترجمه جایگزین: «وقتی من به هاویه میروم»
«وقتی که من و چیزهایی که به آن امیدوارم» یا «وقتی که من و امیدهایم.» کلمۀ «ما» به ایوب و امیدش اشاره میکند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «میمیریم و دفن میشویم» یا «به قبر میرویم»
1پس بِلدَد شُوحی در جواب گفت:2«تا به كی برایسخنان، دامها میگسترانید؟ تفكّر كنید و بعد از آن تكلّم خواهیم نمود.3چرامثل بهایم شمرده شویم؟ و در نظر شما نجس نماییم؟4ای كه در غضب خود خویشتن را پاره میكنی، آیا به خاطر تو زمین متروك شود، یا صخره از جای خود منتقل گردد؟5البتّه روشنایی شریران خاموش خواهد شد، و شعله آتشِ ایشان نور نخواهد داد.6در خیمه او روشنایی به تاریكی مبدّل میگردد، و چراغش بر او خاموش خواهد شد.7قدمهای قوّتش تنگ میشود. و مشورت خودش او را به زیر خواهد افكند.8زیرا به پایهای خود در دام خواهد افتاد، و به روی تلهها راه خواهد رفت.9تله پاشنه او را خواهد گرفت، و دام، او را به زور نگاه خواهد داشت.10دام برایش در زمین پنهان شده است، و تله برایش در راه.11ترسها از هر طرف او را هراسان میكند، و به او چسبیده، وی را میگریزاند.12شقاوت، برای او گرسنه است، و ذلّت، برای لغزیدن او حاضر است.13اعضای جسد او را میخورد. نخست زاده موت، جسد او را میخورد.14آنچه بر آن اعتماد میداشت، از خیمه او ربوده میشود، و خود او نزد پادشاه ترسها رانده میگردد.15كسانی كه از وی نباشند در خیمه او ساكن میگردند، و گوگرد بر مسكن او پاشیده میشود.16ریشههایش از زیر میخشكد، و شاخهاش از بالا بریده خواهد شد.17یادگار او از زمین نابود میگردد، و در كوچهها اسم نخواهد داشت.18از روشنایی به تاریكی رانده میشود، و او را از ربع مسكون خواهند گریزانید.19او را در میان قومش نه اولاد و نه ذریت خواهد بود، و در مأوای او كسی باقی نخواهد ماند.20متأخّرین از روزگارش متحیر خواهند شد، چنانكه بر متقّدمین، ترس مستولی شده بود.21به درستی كه مسكنهای شریران چنین میباشد، و مكان كسی كه خدا را نمیشناسد مثل این است.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به نصیحت دوست ایوب، بلدد است. سخنان او در این باب بسیار قویتر از زمانی است که قبلاً صحبت کرده بود، و حتی از ایوب خشمگین است.
بلدد به ایوب میگوید که به خدا کفر گوید. مشورتی که بلدد به ایوب میدهد خوب نیست. او در تلاش است ایوب را متقاعد نماید که گناه میکند و توسط یهوه مجازات شده است.
and )
بِلدَد شوحی با ایوب صحبت میکند.
(See: and
«بِلدَد» نام مردی است که عضو قبیله شُوح میباشد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۸: ۱ نگاه کنید.
این سؤال بدیهی یعنی ایوب مدت طولانی صحبت میکرد. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «دست از حرف زدن بردارید! [حرف نزنید!]»
«عاقل باشید و ...» یا «دربارۀ چیزی فکر کنید و ...»
بلدد به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
بلدد با استفاده از این سؤالات بدیهی به ایوب تأکید میکند که نباید دوستانش را مثل حیواناتی که نمیتوانند فکر یا صحبت کنند در نظر بگیرد. این را میتوان در قالب جملۀ خبری و به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما نباید همچون بهایم، در نظر شما احمق به حساب آییم.» یا «شما نباید ما را همچون بهایم به شمار آورید یا فکر کنید که ما احمق هستیم.»
کلمۀ «ما» احتمالاً به بلدد و دوستان دیگر ایوب اشاره میکند و بسیار انحصاری است.[ در فارسی نیامده]
اینجا شمرده شدن، به نظر آمدن کنایه از فکر کردن به خوبی با بدی کسی است.
اینجا نظر به داوری یا سنجش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در داوری شما» یا «در فکر شما»
اینجا کلمۀ «شما» جمع است. بلدد از سخنی طعنهآمیز استفاده میکند تا به ایوب بگوید که نباید به خودش به عنوان مردی بزرگ فکر کند. ترجمه جایگزین: «نظر شما که اشتباهاً فکر میکنید بزرگ هستید»
اینجا بلدد بیان میکند که به خاطر خشم و نافرمانی ایوب است که او رنج کشیده نه به سبب خشم خدا همانطور که ایوب قبلاً ادعا کرده بود. اینجا کلمۀ «پاره میکنی» یعنی «مجروح میکنی.» ترجمه جایگزین: «تو که باعث میشوی به خاطر خشمت رنج ببری»
این سؤال بدیهی اشاره میکند، آزاد کردن ایوب که او را مردی گناهکار میدانند، مانند تغییر دادن کل دنیا خواهد بود. بلدد با استفاده از مبالغات تأکید میکند که چنین کاری را بیحرمتی و خشمگینکننده میداند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «درخواست از خدا برای آزادی تو که مردی گناهکار هستی همان اندازه احمقانه است که از خدا بخواهی زمین را به خاطر تو ترک کند یا خدا صخرهها را از جای خود بیرون آورد تا تو خشنود شوی!»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه باید زمین را ترک کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اینجا کلمۀ «صخرهها» به سنگهای بزرگ مثل آنهایی که در کوهها هستند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا صخرهها را از جای خود منتقل کند» یا «خدا کوهها را به حرکت درآورد»
بلدد به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
بلدد به نحوی از مُردن شخص شرور سخن میگوید که گویی چراغ او خاموش شده است. ترجمه جایگزین: «اتفاقی که خواهد افتاد این است، به همان سرعتی که روشنایی یا شعلۀ آتشی را خاموش میکنیم، زندگی افراد شروری مثل تو به پایان میرسد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خاموش میشود»
بلدد به صحبت کردن دربارۀ مُردن شخص شرور ادامه میدهد. او از زندگی انسان شرور به نحوی سخن میگوید که گویی نوری در خیمۀ او است. ترجمه جایگزین: «مثل این خواهد بود که نور موجود در خیمۀ او به تاریکی تبدیل شده، مانند چراغ بالای سر او که خاموش شده است»
بلدد به توصیف شخص شرور ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از این که شخص شرور ناگهان بلا و مصیبت را تجربه میکند سخن میگوید که گویی او دیگر قوتی برای راه رفتن ندارد. ترجمه جایگزین: «این گونه خواهد بود که او دیگر قدرتی برای راه رفتن نخواهد داشت»
«مشورت او، باعث افتادن خودش میشود» اینجا به نحوی از شخص شروری که بلا و مصیبت را تحمل کرده سخن میگوید که گویی او به پایین میافتد. ترجمه جایگزین: «نقشههای او، خودش را به سمت بلا و مصیبت هدایت میکند»
«پایهایش او را به سمت دام هدایت میکند.» بلدد با استفاده از این انگاره بیان میکند که طریقۀ زندگی شخص شرور او را به سمت مصیبتی ناگهانی سوق میدهد. ترجمه جایگزین: «طوری خواهد بود که انگار او خودش را به دام میاندازد، چنانکه گویی او درست به سمت تله راه میرود»
طناب یا ریسمانهایی که مردم به هم میبافند تا یک شبکه ایجاد کنند. مردم با استفاده از این دامها حیوانات را میگیرند.
گودالی که شاخهها و برگهایی بالای آن قرار دارد تا حیوان روی آن شاخهها و برگها راه رود و به داخل گودال بیفتد.
بلدد به صحبت کردن ادامه میدهد و از سه انگارۀ همگون استفاده میکند تا شرح دهد که چگونه شخص شرور ناگهان مصیبت را تجربه میکند.
این چهار عبارت به نحوی از اینکه شخص شرور مصیبت را تجربه میکند سخن میگوید که گویی او در تله گیر افتاده است. ترجمه جایگزین: «طوری خواهد بود که انگار تله او را بگیرد ... دام»
مردم از این نوع تله برای گرفتن پرندگان استفاده میکردند. تله بسته میشد و پای پرنده را در خود نگه میداشت.
اینجا «پاشنه» به کل پا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پای او را خواهد گرفت»
این چهار عبارت به نحوی از شخص شروری که بلا و مصیبت را تجربه میکند سخن میگوید که گویی او در تله گرفتار شده است. ترجمه جایگزین: «طوری خواهد بود که انگار دام ... . و تله بر سر راه اوست»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دامی بر زمین پنهان کرده است تا او گرفتار شود»
طنابی با یک حلقه که وقتی حیوان در وسط حلقه قدم میگذارد، پایهای حیوان را، محکم میگیرد.
عبارت فعلیِ «پنهان شده است» که از مضمون برداشت شده را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «تله در راه پنهان شده است تا او را گرفتار کند» یا «کسی تلهای برای گرفتار کردن او در راه پنهان خواهد کرد»
«وحشت زیاد او را از هر طرف میترساند»
اینجا به نحوی از چیزهایی که شخص شرور را میترساند سخن میگوید که گویی آنها دشمنانی هستند که او را تعقیب میکنند. ترجمه جایگزین: «طوری خواهد بود که انگار ترسها از همه طرف او را تعقیب خواهند کرد»[ در انگلیسی متفاوت است و نوشته در قدم او را تعاقب مینماید]
بلدد به توصیف شخص شرور ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از شخص شروری که فقیر و گرسنه میشود سخن میگوید که گویی ثروتش شئی است که به چیز دیگری تبدیل میشود. ترجمه جایگزین: «به جای ثروتمند بودن، او فقیر و گرسنه خواهد شد»[ در فارسی متفاوت است؛ احتمالا اصطلاحی است که باید در فارسی به شکل دیگری نوشت؛ به عنوان مثال: از عرش به فرش میافتد]
عبارت «برای او آماده است» یک اصطلاح میباشد که یعنی چیزی به طور دائم وجود دارد. ترجمه جایگزین: «او پیوسته مصیبت را تجربه خواهد کرد» یا «او قادر نخواهد بود جلوی مصیبت را بگیرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. همچنین، اینجا به نحوی از بلا و مصیبتی که بدن او را نابود کرده سخن میگوید که گویی بلا، حیوانی است که به او حمله میکند و او را میخورد. ترجمه جایگزین: «بیماری، پوست او را خواهد خورد» یا «بیماری پوست او را نابود خواهد کرد»
اینجا به بلا و مصیبتی که بسیاری از مردم را میکُشد به عنوان «نخستزادۀ موت» اشاره شده است. به نحوی از این که بلا و مصیبت بدن او را نابود میکند سخن میگوید که گویی بلا، حیوانی است که به او حمله میکند و او را میخورد. ترجمه جایگزین: «بیماری مرگبار بخشهای مختلف بدن او را نابود خواهد کرد»
بلدد به توصیف شخص شرور ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مصیبت، او را از خیمهاش، جایی که در آن امنیت دارد، بیرون میاندازد»
این را میتوان حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را میراند» یا «او را به زور بیرون میکند»
این به «پادشاه مرگ» یکی از بتهای بتپرستان اشاره دارد که باور داشتند بر مرگ حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که بر مردگان حکومت میکند» یا «پادشاه مرگ»
«کسانی که خانوادۀ او نیستند»
مردم از گوگرد برای خلاصی از امراض شخص در حال مرگ استفاده میکردند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها گوگرد را بر تمام خانۀ او پاشیدند»
بلدد به توصیف شخص شرور ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از مُردن شخص شرور و این که نسلی ندارد سخن میگوید که گویی او درختی است که ریشههایش خشک شده و شاخههایش پژمرده میشود و هیچ میوهای به بار نمیآورد. ترجمه جایگزین: «او خواهد مُرد و هیچ فرزندی نخواهد داشت، او مثل درختی خواهد بود که ریشههایش خشک شده و همۀ شاخههایش پژمرده شده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاخههایش پژمرده میشوند»
این عبارات معانی یکسانی دارند و با هم برای تأکید بر این حقیقت که هیچ کسی او را بعد از مرگش به یاد نخواهد آورد، استفاده شدهاند.
اینجا به نحوی از «یادگارِ» شخص شرور سخن میگوید که گویی او انسانی است که میمیرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس بر زمین او را به یاد نخواهد آورد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس با راه رفتن در کوچهها حتی اسم او را به یاد نخواهد آورد»
بلدد به توصیف شخص شرور ادامه میدهد.
این عبارات با هم بر این حقیقت تأکید میکنند که شخص شرور به هاویه، جایی که مردگان هستند، فرستاده خواهد شد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شخص شرور را از روشنایی به تاریکی میراند»
کلمۀ «روشنایی» به حیات و کلمۀ «تاریکی» به مرگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از روشنایی زندگی به تاریکی مرگ»
اینجا به نحوی از این که خدا باعث شده او زمین را ترک کند و به مکان مردگان برود سخن میگوید که گویی خدا او را فراری میدهد [میراند]. ترجمه جایگزین: «خدا باعث خواهد شد که او این دنیا را ترک کند» یا «خدا او را به جایی که مردگان میروند، خواهد فرستاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را فراری میدهد [میراند]»
این دو عبارت با هم تأکید میکنند که او هیچ خانواده یا اولادی که باقی بماند نخواهد داشت.
«نوه [پسر]» یا «نوه [دختر یا پسر]»
«خویش و قوم»
عبارات «در غرب» و «در شرق» با هم بیان متضاد هستند که به تمامی مردمی که در همه جا زندگی میکنند، اشاره دارد. این آرایۀ ادبی دو حد نهایی است و اشاره میکند که هیچ کس بر زمین دربارۀ آنچه به ویژه برای شخص شرور اتفاق میافتد نخواهد شنید. ترجمه جایگزین: «همه مردم در تمامی جهان وقتی میبینند که چه اتفاقی برای شخص شرور میافتد، هراسان و ترسان خواهند شد» یا «بسیاری از مردم که در شرق و غرب زندگی میکنند، وقتی میبینند که چه اتفاقی برای شخص شرور میافتد، هراسان و ترسان خواهند شد»[ در فارسی متاخرین و متقدمین آمده]
«روزی»[در ترجمه فارسی نیامده است]
بلدد به توصیف شخص شرور ادامه میدهد.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و به افراد یکسانی اشاره میکنند. به این افراد توسط جایی که آنها زندگی میکنند، اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «افراد شرور، کسانی هستند که خدا را نمیشناسند»
1پس ایوب در جواب گفت:2«تا به كیجان مرا میرنجانید؟ و مرا به سخنان خود فرسوده میسازید؟3این ده مرتبه است كه مرا مذمّت نمودید، و خجالت نمیكشید كه با من سختی میكنید؟4و اگر فیالحقیقه خطا كردهام، خطای من نزد من میماند.5اگر فیالواقع بر من تكبّر نمایید و عار مرا بر من اثبات كنید،6پس بدانید كه خدا دعوی مرا منحرف ساخته، و به دام خود مرا احاطه نموده است.7اینك از ظلم، تضرّع مینمایم و مستجاب نمیشوم و استغاثه میكنم و دادرسی نیست.8طریق مرا حصار نموده است كه از آن نمیتوانم گذشت و بر راههای من تاریكی را گذارده است.9جلال مرا از من كنده است و تاج را از سر من برداشته،10مرا از هر طرف خراب نموده، پس هلاك شدم. و مثل درخت، ریشه امید مرا كنده است.11غضب خود را بر من افروخته، و مرا یكی از دشمنان خود شمرده است.12فوجهای او با هم میآیند و راه خود را بر من بلند میكنند و به اطراف خیمه من اردو میزنند.13«برادرانم را از نزد من دور كرده است و آشنایانم از من بالكلّ بیگانه شدهاند.14خویشانم مرا ترك نموده و آشنایانم مرا فراموش كردهاند.15نزیلان خانهام و كنیزانم مرا غریب میشمارند،و در نظر ایشان بیگانه شدهام.16غلام خود را صدا میكنم و مرا جواب نمیدهد، اگر چه او را به دهان خود التماس بكنم.17نفس من نزد زنم مكروه شده است و تضرّع من نزد اولاد رحم مادرم.18بچّههای كوچك نیز مرا حقیر میشمارند و چون برمیخیزم به ضدّ من حرف میزنند.19همه اهل مشورتم از من نفرت مینمایند، و كسانی را كه دوست میداشتم از من برگشتهاند.20استخوانم به پوست و گوشتم چسبیده است، و با پوست دندانهای خود خلاصی یافتهام.21بر من ترحّم كنید! ترحّم كنید شما ای دوستانم! زیرا دست خدا مرا لمس نموده است.22چرا مثل خدا بر من جفا میكنید واز گوشت من سیر نمیشوید.23كاش كه سخنانم الا´ن نوشته میشد! كاشكه در كتابی ثبت میگردید،24و با قلم آهنین و سرب بر صخرهای تا به ابد كنده میشد!25و من میدانم كه ولی من زنده است، و در ایام آخر، بر زمین خواهد برخاست.26و بعد از آنكه این پوست من تلف شود، بدون جسدم نیز خدا را خواهم دید.27و من او را برای خود خواهم دید. و چشمان من بر او خواهد نگریست و نه چشم دیگری. اگر چه گُردههایم در اندرونم تلف شده باشد.28اگر بگویید چگونه بر او جفا نماییم و حال آنگاه اصل امر در من یافت میشود.29پس از شمشیر بترسید، زیرا كه سزاهای شمشیر غضبناك است، تا دانسته باشید كه داوری خواهد بود.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به بلدد است.
آیات ۲۵-۲۷ در این کتاب بسیار مهم هستند. آنها بعد از دشوارترین ایام ایوب، عمق ایمان او به یهوه را نشان میدهند.
See: and
ایوب با سه دوست خود صحبت میکند.
ایوب با استفاده از این سؤال دربارۀ نحوهای که دوستانش با او رفتار میکردند، شکایت میکند. ترجمه جایگزین: «از رنجاندن و در هم شکستن من با سخنان خود دست بردارید.»
ایوب با استفاده از این انگاره بیان میکند که سخنان آنها او را بسیار ناراحت و ناامید میکند. ترجمه جایگزین: «مرا با سخنان خود آزار میدهید»
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
عبارت «این ده مرتبه» به طریقی که دوستان ایوب یکسره او را سرزنش میکردند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما یکسره مرا خوار کردهاید» یا «شما بارها به من توهین کردهاید»
ایوب با این عبارت آنها را سرزنش میکند. این را میتوان به حالت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «باید خجالت بکشید که با من این قدر سخت رفتار کردهاید»
«مرا تحقیر میکنید» یا «آشکارا مرا تمسخر میکنید»
«تصادفاً گناه کردهام» یا «اشتباهاً گناه کردم»
ایوب به طور ضمنی اشاره میکند که دوستانش مسئول ادامۀ توبیخ او نیستند چون او کسی است که خطا کرده. ترجمه جایگزین: «من مسئول خطای خودم هستم، بنابراین شما نباید به توبیخ من ادامه دهید» یا «خطای من آسیبی به شما نمیرساند، بنابراین شما نباید به سرزنش من ادامه دهید»
«گناه من» یا «اشتباه من»
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
«اگر فکر میکنید که شما بهتر از من هستید» یا «چون شما به گونهای رفتار میکنید که انگار بهتر از من هستید»
نحوهای که دوستانش این کار را کردند میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تحقیر مرا بر من اثبات کنید» یا «از تحقیر من به عنوان گواهی مبنی بر این که گناهکار هستم، استفاده کنید»
اسم معنای «عار [تحقیر]» را میتوان با فعل «تحقیر کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه برای تحقیر من رخ داد، گناهکاری من را ثابت میکند»
ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی خدا شکارچی است که ایوب را به دام میاندازد. این استعاره اشاره میکند که خدا، کنترل ایوب و احساس درماندگی او را در دست دارد. ترجمه جایگزین: «مرا به دام انداخته است» یا «کنترل مرا به دست گرفته است» یا «کنترل اتفاقی که برای من افتاده را در دست دارد برای این که من درمانده هستم»
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
«توجه کن، چون آن چه به تو میگویم حقیقت و مهم است: من تضرع میکنم»
این مربوط به فریاد کمک است. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از ظلم! کمک کنید!» یا «کمک کنید! به من حمله شده است!»
«برای کمک فریاد میزنم» یا «برای کمک ضجه میزنم»
اسم معنای «دادرس» را میتوان با عبارتی که معنی را روشن میکند ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما کسی نیست که از من در مقابل کسانی که درحق من بیانصافی میکنند، حفاظت نماید»
ایوب با استفاده از این انگارهها، نحوهای که خدا او را درمانده و ناامید کرده است، توصیف میکند.
«خدا در جادهای که من بر آن قدم می گذارم، یک دیوار گذاشته است» یا «او راه مرا بسته است، بنابراین نمیتوانم از آن بگذرم»
ایوب با استفاده از این انگارهها بیان میکند که خدا خوشنامی، ثروت، و آبرو را از او گرفته است.
ایوب به نحوی از جلال خود سخن میگوید که گویی ردایی است که خدا برداشته. ترجمه جایگزین: «او جلال مرا برداشته است»
تاج به حیثیت یا احترام ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او حیثیت و احترام مرا برداشته است» یا «انگار او تاج مرا از سرم برداشته است»
ایوب به صحبت کردن با دوستان خود ادامه میدهد.
ایوب به نحوی از این که خدا او را از بین برده سخن میگوید که گویی ایوب ساختمانی است که خدا فرومیریزد. ترجمه جایگزین: «او مرا از هر طرف خراب کرده است» یا «او به من از هر طرف حمله کرده است»
استعارۀ «هلاک شدن» به کاملاً نابود شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من کاملاً نابود شدهام»
ایوب به نحوی از این که خدا باعث شده ایوب امیدی نداشته باشد سخن میگوید که گویی امید ایوب درختی است که خدا با ریشههایش از زمین کنده است. ترجمه جایگزین: «او کاملاً همۀ امید مرا گرفته است» یا «به خاطر آن چه کرده است، من دیگر نمیتوانم برای هیچ چیز نیکویی امید داشته باشم»
این تشبیه نیز حذف به قرینه است. شاید بهتر باشد کلمات حذف شده را به کار ببرید. ترجمه جایگزین: «طریقی که یک نفر درختی را ریشه کن میکند»
ایوب به نحوی از غضب خدا سخن میگوید که گویی آتش است. ترجمه جایگزین: «خدا نیز آتش خشم خود را بر من افروخته است» یا «خدا نیز بسیار از من خشمگین شده است»
«او مرا دشمن میداند»
ایوب به نحوی از حملۀ خدا به او سخن میگوید که گویی ایوب یک شهر است و خدا ارتشی را برای حمله به آن فرستاده است. ترجمه جایگزین: «خدا ارتش خود را برای حمله به من میفرستد»
ایوب به نحوی از حملۀ خد ا به او سخن میگوید که گویی ایوب یک شهر است و ارتش خدا خاک را در برابر دیوار شهر انباشتهاند تا از آن بالا بروند و به شهر حمله کنند. ترجمه جایگزین: «سربازان خاک را انباشتهاند تا از دیوار من بالا بروند»
ایوب به نحوی از حملۀ خدا به او سخن میگوید که گویی ایوب در خیمهاش است و ارتش خدا به اطراف او اردو میزنند و برای حمله به او آماده میشوند. ترجمه جایگزین: «آنها به اطراف خیمۀ من اردو میزنند و برای حمله به من آماده میشوند»
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
«دور بودن» از کسی به بیمیل بودن برای رابطه یا کمک به او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا باعث شده که برادرانم از من دور بمانند» یا «خدا باعث شده برادرانم از کمک به من امتناع کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آشنایانم خود را از من بیگانه کردهاند» یا «دوستانم با من مثل یک غریبه رفتار میکنند»
«خویشاوندانم مرا بدون کمک ترک کردهاند»
«دوستان صمیمیام»
«مرا رها کردهاند» یا «مرا ندیده گرفتهاند.» این یعنی آنها دیگر برطبق آنچه در گذشته با یکدیگر ارتباط داشتند، با او رفتار نمیکنند. این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها او را رها کردهاند.
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
«مرا در نظر میگیرند»
ایوب توصیف میکند که چطور مردم اکنون او را به عنوان بیگانه در نظر میگیرند. اینجا نظر به داوری یا ارزیابی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها مرا به عنوان یک بیگانه در نظر میگیرند»
«اما او به من پاسخ نمیدهد» یا «اما او به حضور من نمیآید.» جواب، پاسخی به دعوت ایوب است.
عبارت «دهان خود» کنایه است که به صحبت کردن ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگرچه با او صحبت کنم و از او تقاضا نمایم»
«از او تقاضا کنم»
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
اینجا «نفس» به بوی نفسِ او اشاره میکند. اگر چیزی برای کسی مکروه [ناخوشایند] باشد، یعنی او از آن نفرت دارد. ترجمه جایگزین: «زنم از بوی نفس من نفرت دارد»
ایوب به این روش به برادران و خواهران خود اشاره میکند که به طور ضمنی بر افرادی دلالت دارد که باید او را دوست داشته باشند. معنی کامل این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برادرانم که باید مرا دوست داشته باشند» یا «برادران و خواهرانم که باید مرا دوست داشته باشند»
«از من بیزارند» یا «از من نفرت دارند»
«مرا تحقیر میکنند» یا «مرا تمسخر میکنند»
«همۀ دوستان نزدیکم» یا «همۀ دوستانم که رازهایم را با آنها به اشتراک گذاشتهام.» این به نزدیکترین دوستان او اشاره میکند.
«فکر میکنند که من منزجرکننده هستم»
«به من خیانت کردهاند»
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
«من فقط پوست و استخوان هستم» یا «پوستم به استخوانهایم میچسبد.» ایوب از استخوانها، پوست، و گوشت خود سخن میگوید تا ظاهر خود را توصیف نماید. او بینهایت لاغر بود، و مردم به سادگی میتوانستند حالت استخوانهای او را ببینند. بعضی زبانها اصطلاحاتی برای این قسمت دارند.
این اصطلاح یعنی او به سختی جان به در برده، که تقریباً زنده نمیماند. ترجمه جایگزین: «من به سختی زندهام» یا «من به سختی زنده ماندهام»
«برای من دلسوزی کنید»
اینجا «مرا لمس نموده» کنایه است از اینکه «مرا زده.» و «دست» به قدرت خدا اشاره میکند. به نحوی از این که باعث رنج ایوب میشود سخن گفته شده که گویی یهوه جسماً او را با دست خود میزند. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا مرا مصیبتزده کرده است»
ایوب با استفاده از این سؤال دربارۀ چگونگی رفتار دوستانش با او، شکایت میکند. ترجمه جایگزین: «به من مثل خدا جفا نرسانید!»
ایوب با استفاده از این سؤال دربارۀ چگونگی رفتار دوستانش با او، شکایت میکند. ترجمه جایگزین: «شما به اندازۀ کافی گوشت مرا خوردهاید!» یا «از خوردن گوشت من دست بردارید!»
ایوب به نحوی از این که دوستانش بسیار ظالمانه با او حرف میزنند سخن میگوید که گویی آنها حیواناتی وحشی هستند و حیوانات دیگر را میخورند. ترجمه جایگزین: «از تهمت زدن فراوان به من دست بردارید.» یا «از حمله کردن به من با سخنان خود دست بردارید.»
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
این اظهار تعجب بیان میکند که ایوب چه آرزویی دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای کاش [آرزو دارم] کسی سخنان مرا بنویسد»
«آن چه میگویم»
این اظهار تعجب بیان میکند که ایوب چه آرزویی دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای کاش [آرزو دارم] کسی آنها را در کتابی بنویسد»
این اظهار تعجب بیان میکند که ایوب چه آرزویی دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای کاش [آرزو دارم] کسی با استفاده از قلم آهنی و سرب، آنها را تا به ابد روی صخره حک کند»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
«اسکنۀ آهنی [برای کندن و شکل دادن به چوب و سنگ].» این ابزاری بود که برای نوشتن استفاده میکردند و از آهن درست شده بود تا مردم بتوانند سخنان را روی صخره حک کنند.
سرب، فلزی نرم است. نمیدانیم مردم هنگام حک کردن بر صخره چطور از سرب استفاده میکردند. آنها احتمالاً حروفهای نوشته را با سرب پُر میکردند، تا نوشته برای مدت طولانیتری باقی بماند.
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
«مدافع من.» اینجا «ولی» به شخصی اشاره میکند که ایوب را با اثبات بیگناهیاش، احیای عزّتش، و بخشیدن انصاف به وی، او را آزاد خواهد کرد.
این به ایستادن برای صحبت کردن در دادگاه اشاره میکند. معانی محتمل ۱) ولی، آخرین کسی خواهد بود که در دادگاه صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «او مرا خواه گناهکار باشم یا نباشم، داوری خواهد کرد» یا ۲) ولی در این دادگاه نهایی میایستد تا از ایوب دفاع کند. ترجمه جایگزین: «سرانجام او در دادگاه از من دفاع خواهد کرد»
معانی محتمل اشاره میکند به ۱) بدن او که با بلا و مصیبت نابود شده است یا ۲) بدن او بعد از مُردنش فاسد میشود.
جسدِ او به بدنش اشاره میکند، و «جسدم» به زنده بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «درحالی که در بدنم زندگی میکنم، خدا را خواهم دید»[ در انگلیسی به شکل دیگری آمده است]
جزءگوییِ «چشمان من» به ایوب اشاره میکند. عبارات «چشمان من» و «و نه دیگری» تأکید میکنند که ایوب خودش واقعاً خدا را خواهد دید. این طور نیست که شخص دیگری خدا را ببیند و دربارۀ او به ایوب بگوید.
مردم دل را به عنوان جایی که احساسات در آن است میدانند. بنابراین تلف شدن دل نشاندهندۀ احساسات بسیار زیاد است. ترجمه جایگزین: «من در مورد آن بسیار احساسی هستم» یا «احساساتم درحالی که به آن فکر میکنم بر من غلبه مییابند»
معانی محتمل ۱) ایوب بسیار احساس امید، سپاسگزاری، و شادی میکند یا ۲) ایوب از انتظار برای دیدن ولیِ خود احساس درماندگی [خستگی] میکند.
ایوب به صحبت کردن با سه دوست خود ادامه میدهد.
این یک نوع اظهار تعجب است. معانی محتمل ۱) آنها قطعاً ایوب را آزار خواهند داد یا ۲) آنها به شدت او را آزار خواهند داد.
«اصل» به منبع اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او منبع تمامی مشکلاتش است» یا «او به خاطر کارهایی که کرده، همۀ این مشکلات را دارد»
معانی محتملی که به شمشیر اشاره میکند ۱) خدا آنها را داوری میکند. ترجمه جایگزین: «پس بترسید که خدا شما را داوری خواهد کرد» یا ۲) خدا آنها را میکشد. ترجمه جایگزین: «پس بترسید از این که خدا شما را بکشد»
اسم معنای «غضبناک» و «سزا» را میتوان با صفت «خشم» و فعل «مجازات کردن» بیان کرد. معانی محتمل ۱) خشم خدا منجر به مجازات میشود. ترجمه جایگزین: «چون خدا از تو خشمگین خواهد شد و تو را مجازات خواهد کرد» یا ۲) خشم دوستان ایوب منجر به مجازات میشود. ترجمه جایگزین: «چون اگر شما بسیار از من خشمگین باشید، خدا شما را مجازات خواهد کرد»
«باعث میشود» یا «منجر میشود»[ در فارسی نیامده و اما در مفهوم همان است]
اسم معنای «داوری» را میتوان با فعل «داوری کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مردم را داوری میکند»
1پس صوفَرِ نَعَماتی در جواب گفت:2«از این جهت فكرهایم مرا به جواب دادن تحریك میكند، و به این سبب، من تعجیلمینمایم.3سرزنش توبیخ خود را شنیدم، و از فطانتم روح من مرا جواب میدهد.4آیا این را از قدیم ندانستهای، از زمانیكه انسان بر زمین قرار داده شد،5كه شادی شریران، اندك زمانی است، و خوشی ریاكاران، لحظهای؟6اگر چه شوكت او تا به آسمان بلند شود، و سر خود را تا به فلك برافرازد،7لیكن مثل فضله خود تا به ابد هلاك خواهد شد، و بینندگانش خواهند گفت: كجا است؟8مثل خواب، میپرد و یافت نمیشود، و مثل رؤیای شب، او را خواهند گریزانید.9چشمی كه او را دیده است دیگر نخواهد دید، و مكانش باز بر او نخواهد نگریست.10فرزندانش نزد فقیران تذلّل خواهند كرد، و دستهایش دولت او را پس خواهد داد.11استخوانهایش از جوانی پر است، لیكن همراه او در خاك خواهد خوابید.12اگر چه شرارت در دهانش شیرین باشد، و آن را زیر زبانش پنهان كند.13اگر چه او را دریغ دارد و از دست ندهد، و آن را در میان كام خود نگاه دارد.14لیكن خوراك او در احشایش تبدیل میشود، و در اندرونش زهرمار میگردد.15دولت را فرو برده است و آن را قی خواهد كرد، و خدا آن را از شكمش بیرون خواهد نمود.16او زهر مارها را خواهد مكید، و زبان افعی او را خواهد كشت.17بر رودخانهها نظر نخواهند كرد، بر نهرها و جویهای شهد و شیر.18ثمره زحمت خود را رد كرده، آن را فرو نخواهد برد، و برحسب دولتی كه كسب كرده است، شادی نخواهد نمود.19زیرا فقیران را زبون ساخته و ترك كرده است. پس خانهای را كه دزدیده است، بنا نخواهد كرد.20«زیرا كه در حرص خود قناعت را ندانست. پس از نفایس خود، چیزی استرداد نخواهد كرد.21چیزی نمانده است كه نخورده باشد. پس برخورداری او دوام نخواهد داشت.22هنگامیكه دولت او بینهایت گردد، در تنگی گرفتار میشود، و دست همه ذلیلان بر او استیلا خواهد یافت.23در وقتیكه شكم خود را پر میكند، خدا حدّت خشم خود را بر او خواهد فرستاد، و حینیكه میخورد آن را بر او خواهد بارانید.24از اسلحه آهنین خواهد گریخت و كمان برنجین، او را خواهد سُفت.25آن را میكشد و از جسدش بیرون میآید، و پیكانِ برّاق از زهرهاش درمیرود و ترسها بر او استیلا مییابد.26تمامی تاریكی برای ذخایر او نگاه داشته شده است. و آتش ندمیده آنها را خواهد سوزانید، و آنچه را كه در چادرش باقی است، خواهد خورد.27آسمانها عصیانش را مكشوف خواهد ساخت، و زمین به ضدّ او خواهد برخاست.28محصول خانهاش زایل خواهد شد، و در روز غضب او نابود خواهد گشت.29این است نصیب مرد شریر از خدا و میراث مقدّر او از قادر مطلق.»
این باب مربوط به مشورت [نصیحت] دوست ایوب، صوفر است. سخنان او در این باب بسیار قویتر از زمانی است که قبلاً صحبت کرده بود، و حتی از ایوب خشمگین است. او ادعا میکند که ایوب از فقرا سودجویی میکند و برای همین مجازات میشود.
صوفر به ایوب میگوید که به خدا کفر گوید. مشورتی که صوفر به ایوب میدهد، خوب نیست. او در تلاش است تا ایوب را متقاعد سازد که گناه میکند و توسط یهوه مجازات شده است.
and )
استعارات بسیاری در این باب به کار رفته است. صوفر با استفاده از آنها ماهیت زندگی و ثروتهای موقتی را بیان میکند. او همچنین با استفاده از آنها مجازات ایوب توسط خدا را شرح میدهد.
صوفر به ایوب پاسخ میدهد.
به نحوۀ ترجمه این نام مردانه در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید. از آنجاییکه این دومین باری است که صوفر با ایوب صحبت میکند، بعضی ترجمهها کلمۀ «نَعَماتی» را حذف میکنند.
انگارۀ افکار صوفر، او را وادار به انجام کاری میکند که به شدتِ اشتیاق او برای انجام آن کار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار مشتاقم بسیار سریع به تو پاسخ دهم»
اسم معنای «نگرانی» را میتوان با صفت «نگران [مضطرب]» بیان کرد. دلیل این نگرانی را میتوان به وضوع بیان نمود. ترجمه جایگزین: «چون من بسیار برای تو نگران هستم» یا «چون من بسیار به خاطر آنچه گفتهای، نگران هستم»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
ایم معنای «سرزنش» را میتوان با فعل «سرزنش کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شنیدم که تو مرا سرزنش میکنی، و با آنچه میگویی مرا تحقیر مینمایی» یا «تو با نحوۀ سرزنش کردنت، مرا خوار میشماری»
اینجا «روح» احتمالاً به فکر یا ایده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فکری از برداشتم به من پاسخ میدهد»
اینجا به نحوی از «روح» یا فکر سخن گفته شده که گویی انسانی است که میتواند به صوفر جواب بدهد. ترجمه جایگزین: «من فکری از برداشتم دارم، و اکنون آن چه را میخواستم بفهمم، میدانم»
محتوی جواب را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فکری از برداشتم، دربارۀ این که چگونه میتوانم به تو پاسخ دهم، به من جواب میدهد» یا «فکری از برداشتم دارم، و اکنون میدانم چگونه میتوانم به تو پاسخ بدهم»
اسم معنای «روح» و «فطانت» را میتوان با افعال «فکر کردن» و «درک کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون من چیزهایی را درک میکنم، فکر کردهام، و اکنون میدانم چطور میتوانم به تو پاسخ دهم»
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
صوفر با این سؤال بدیهی شروع میکند تا باعث شود که ایوب عمیقاً دربارۀ آن چه او اکنون میگوید، بیندیشد.
صوفر سؤال بدیهیای را که در آیه ۴ شروع کرده بود، به پایان میرساند.
صوفر با استفاده از این سؤال بدیهی باعث میشود ایوب عمیقاً دربارۀ آنچه او اکنون میگوید بیندیشد. این را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. «قطعاً تو میدانی ... انسان بر زمین؛ شادی ... برای اندک زمانی است.»
اسم معنای «شادی» را میتوان با افعال «شادی کردن» یا «جشن گرفتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخص شرور فقط برای زمانی کوتاه شادی میکند» یا «شخص شرور فقط برای اندک زمانی جشن میگیرد»
اسمم معنای «خوشی» را میتوان با فعل «شادی کردن» یا صفت «خوشحال» بیان کرد. کلمۀ «لحظه» مبالغه است و تأکید میکند که زمان بسیار کوتاه است. ترجمه جایگزین: «شخص بیخدا فقط برای لحظهای شادی میکند» یا «شخص بیخدا فقط برای لحظهای کوتاه خوشحال است»
(See: and
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«اگرچه شوکت و رفعت شخص شرور تا به آسمان برسد.» اسم معنای «شوکت» را میتوان با صفت «بلندی» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگرچه او به بلندی آسمان است»
شوکت شخص شرور به شهرت یا افتخار او اشاره میکند. همچنین، اینجا «بلند شدن به آسمان» به بسیار عظیم بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگرچه شهرت او عظیم است» یا «اگرچه افتخار او فراوان است»
«و اگرچه سر او به بلندی فلک است.» این نیز نشان میدهد که شهرت و افتخار او عظیم است. این به معنای همان عبارت قبلی است.
فضله با خاک مخلوط میشود و از بین میرود. اشاره به فضله احتمالاً به طور ضمنی دلالت بر بیارزشی شخص شرور نیز دارد. ترجمه جایگزین: «مثل فضلۀ خود که در خاک کاملاً ناپدید میشود، تا ابد نابود میگردد»
اگر مردم درمورد کلمۀ فضله خجالتزده هستند، مترجمین میتوانند به چیز دیگری که کاملاً نابود میشود، اشاره کنند. ترجمه جایگزین: «مثل غباری که باد بر آن میدمد تا به ابد نابود خواهد شد»
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«شخص شرور ...»[در ترجمه فارسی حذف به قرینه شده]
اینجا «میپرد» و «میگریزد» به ناپدید شدن اشاره میکند. آنها احتمالاً به طور ضمنی به فراموش شدن نیز اشاره دارند، چون خوابها و رؤیاها وقتی مردم آنها را فراموش میکنند، از بین میروند. ترجمه جایگزین: «او مثل یک خواب ناپدید خواهد شد ... او مثل رؤیای شب فراموش خواهد شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس او را پیدا نخواهد کرد»
چشم به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر که او را میبیند» یا «افرادی که او را میبینند»
عبارت «مکانش» به کسانی که در آن مکان زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افرادی که در مکان او زندگی میکنند» یا «خانوادهاش»
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«فرزندان شخص شرور»
اینجا کلمۀ «دستها» به فرزندان شخص شرور اشاره میکند. وقتی او میمیرد، فرزندانش هرچه را که از دیگران بردهاند، پس خواهند داد.
کلمۀ «استخوانها» به بدن او اشاره میکند. «پر از قوت جوانی بودن» به قوی بودن مثل یک شخص جوان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بدن او مثل بدن یک شخص جوان قوی است»
کلمۀ «آن» به قدرت جوانی او اشاره میکند. کنایۀ «خوابیدن ... در خاک» به مُردن اشاره میکند. قدرت مرگ استعاره از نابود شدن است. ترجمه جایگزین: «اما قوت جوانیش با او خواهد مُرد» یا «اما وقتی او میمیرد، قوت جوانیش ازبین خواهد رفت»
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«شرارت شیرین باشد» به شخصی که از انجام کارهای شریرانه لذت میبرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگرچه انجام کارهای شریرانه مثل طعم غذای شیرین در دهان لذتبخش است»
صوفر به نحوی از شرارت سخن میگوید که گویی غذایی شیرین است که شخصی زیر زبانش میگذارد تا در دهانش بماند و او بتواند آن را برای مدت طولانی مزه مزه کند.
صوفر به نحوی از شرارت سخن میگوید که گویی غذایی شیرین است که شخص زیر زبانش میگذارد تا در دهانش بماند و او بتواند آن را برای مدت طولانی مزه مزه کند.
وقتی غذا در شکم تلخ میشود، باعث ایجاد درد و طعم تلخی میگردد. این استعاره از تجربۀ دردناک شخصی در نتیجۀ انجام کارهای شریرانه است. ترجمه جایگزین: «این کارهای شریرانه مثل غذایی میشوند که در شکم تلخ شده است» یا «نتایج این کارهای شریرانه مثل غذایی که در شکم ترش میشود، دردناک هستند»
این انگاره حتی بدتر از غذای ترش در معده است. این استعاره از تجربۀ وحشتناک شخصی در نتیجۀ انجام کارهای شریرانه میباشد. ترجمه جایگزین: «نتیجۀ انجام این کارهای شریرانه مثل زهر ماری در درونش دردناک هستند»
مارهای سمی
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
صوفر به نحوی از به دست آوردن و از دست دادن ثروت صحبت میکند که گویی غذایی است که شخص میخورد و بالا میآورد. ترجمه جایگزین: «شخص شرور بسیار ثروتمند میشود، اما ثروتش را مثل شخصی که غذایش را بالا میآورد، از دست میدهد. خدا باعث میشود که او همۀ آن را از دست بدهد»
معانی محتملی که به عبارت «دولت را فرو میبرد» اشاره میکند ۱) اندوخته و ذخیره کردن ثروتها خودپسندانه است. ترجمه جایگزین: «شخص شرور ثروت بسیار به دست میآورد و همۀ آن را برای خودش نگه میدارد» یا ۲) اندوختن ثروت به روشهای شریرانه. ترجمۀ جایگزین: «شخص شرور ثروت بسیاری را میدزدد»
اینجا «بیرون آوردن آنها از شکمش» کنایه است از این که باعث شده شخص آنها را بالا بیاورد. این استعاره است از این که باعث شده شخص ثروتش را از دست بدهد.
پرتاب میکند
اینجا «مکیدن زهر مارها» به انجام دادن کارهای شریرانه اشاره میکند و هر دو بسیار خطرناک هستند. ترجمه جایگزین: «انجام اعمال شریرانه مثل مکیدن زهر مارها است» یا «او کارهای شریرانه انجام خواهد داد و زندگی خود را مثل شخصی که زهر مارها را میمکد، به خطر میاندازد»
مارهای سمی
افعی، یک نوع مار سمی است. زبانش به نیش سمی آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نیش سمی افعی، او را خواهد کُشت» یا «افعی او را نیش میزند و او میمیرد»
افعی به شرارت انسان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شرارت او مثل نیش افعی او را را خواهد کُشت»
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«نهرها» و «جویها» استعاره هستند که به فراوانی نعمت اشاره میکنند. «شهد» و «شیر» کنایه هستند که به چیزهای نیکویی که خدا به مردم میدهد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فراوانی چیزهای نیکویی که خدا به قومش میبخشد»
به طور طبیعی «ثمرۀ زحمت خود» به نتایج کار او اشاره میکند. در این مورد به چیزهایی که شخص شرور دزدیده است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که او برای به دست آوردن کار کرده است» یا «چیزهایی که او دزدیده است»
اینجا «خوردنِ» ثمرۀ زحمت خود، به لذت بردن از چیزهایی که او دزدیده است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قادر نخواهد بود از آنها لذت ببرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این میتواند با تنها یکی از نکات منفی تطبیق داده شود. ترجمه جایگزین: «او همه چیز را میخورد و هیچ چیزی باقی نمیگذارد» یا «هیچ چیزی باقی نمیماند، چون او همه چیز را میخورد»
اینجا «خوردن» به برداشتن چیزی برای خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ چیزی باقی نمانده که او برای خودش برنداشته باشد» یا «او همه چیز را برای خودش برداشته و هیچ چیزی باقی نگذاشته است»
«او ناگهان تنگی و سختی را تجربه خواهد کرد»
اینجا «دست» به قدرت اشاره میکند و «دست ... بر او استیلا خواهد یافت» به افرادی اشاره دارد که به او حمله میکنند. اسم معنای «فقر» را میتوان با صفت «فقیر» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کسی که در فقر است، به او حمله خواهد کرد» یا «هرکسی که فقیر است، به او حمله خواهد کرد»
صوفر به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
اینجا «پر کردن شکم خود» کنایه از زیاد خوردن است.
«حدّت خشم او» به خشم و مجازات خدا اشاره میکند. فرستادن مجازات بر او نشانگر مجازات شدید اوست. ترجمه جایگزین: «خدا بسیار خشمگین خواهد بود و مجازات خود را بر او خواهد فرستاد» یا «خدا بسیار خشمگین خواهد بود و او را به شدت مجازات خواهد کرد»
خدا باعث خواهد شد که آن [خشم] بر او ببارد. اینجا «آن را بر او میباراند» نشان می دهد که مجازات زیادی برای شخص اتفاق می افتد. ترجمه جایگزین: «خدا او را به شدت مجازات خواهد کرد»
اسلحۀ آهنین به شخصی که آن را بر دوش میگیرد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از کسی که اسلحۀ آهنین را بر دوش میگیرد، فرار خواهد کرد»
کمان به شخصی اشاره میکند که تیری را با آن پرتاب میکند. ترجمه جایگزین: «کسی با کمان برنزی تیری را به سمت او پرتاب میکند»
این بخشی بزرگ و مهم در بدن است. اگر کسی به طرف آن تیری پرتاب کند، کسی که تیر خورده خواهد مُرد.
او ناگهان بسیار ترسان خواهد شد. ترجمه جایگزین: «او وحشتزده میشود»
اینجا «تمامی تاریکی» استعاره از نابودی و ویرانی است. ترجمه جایگزین: «ویرانی برای ذخایر او اندوخته شده است» یا «ذخایر او نابود خواهند شد»
اینجا «سوزاندن» استعاره از نابود کردن است. ترجمه جایگزین: «آتشی که دمیده نشده او را نابود خواهد کرد»
عبارت «ندمیده» به طور ضمنی اشاره میکند که هیچ کس آتش را برپا نخواهد کرد. به عبارت دیگر خدا باعث آتش خواهد شد. ترجمه جایگزین: «آتشی که توسط کسی برپا نشده است، او را نابود خواهد کرد» یا «خدا باعث خواهد شد که آتش او را نابود کند»
اینجا «خوردن» استعاره از نابود کردن است. ترجمه جایگزین: «آتش نابود خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) کسانی که در آسمانها و بر زمین زندگی میکنند یا ۲) صوفر به نحوی آسمان و زمین را توصیف میکند که گویی آنها انسانهایی هستند که در دادگاه به ضد شخص شرور شهادت خواهند داد.
اینجا سخنان صوفر با ایوب به پایان میرسد.
محو خواهد شد
اینجا «زایل شدن» به دور کردن از او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اموال او مثل محصولی که در سیل شناور است، از او دور خواهد شد»
«دارایی او»
اینجا «غضب» به مجازات اشاره میکند. اسم معنای «غضب» را میتوان با فعل مجازات کردن بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روزی که خدا مردم را مجازات میکند»
در اینجا «نصیب از خدا» بیانگر آن چیزی است که خدا تصمیم گرفته برای کسی اتفاق بیفتد. به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی شئی است که خدا به او میدهد. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خدا تصمیم گرفته برای شخص شرور اتفاق بیفتد»
اینجا به آن چه خدا تصمیم گرفته است برای کسی اتفاق بیفتد، اشاره میکند. به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی شئی است که خدا به عنوان میراث به او میبخشد. ترجمه جایگزین: «آن چه خدا برنامهریزی کرده تا به او بدهد» یا «آن چه خدا برنامهریزی کرده که برای او اتفاق بیفتد»
1پس ایوب در جواب گفت:2«بشنوید،كلام مرا بشنوید، و این، تسلّی شما باشد.3با من تحمّل نمایید تا بگویم، و بعد از گفتنم استهزا نمایید.4و امّا من، آیا شكایتم نزد انسان است؟ پس چرا بیصبر نباشم؟5به من توجه كنید و تعجّب نمایید، و دست به دهان بگذارید.6هرگاه به یاد میآورم، حیران میشوم و لرزه جسد مرا میگیرد.7چرا شریران زنده میمانند، پیر میشوند و در توانایی قوی میگردند؟8ذریت ایشان به حضور ایشان، باایشان استوار میشوند و اولاد ایشان در نظر ایشان.9خانههای ایشان، از ترس ایمن میباشد و عصای خدا بر ایشان نمیآید.10گاو نرِ ایشان جماع میكند و خطا نمیكند و گاو ایشان میزاید و سقط نمینماید.11بچّههای خود را مثل گله بیرون میفرستند و اطفال ایشان رقص میكنند.12با دفّ وعود میسرایند، و با صدای نای شادی مینمایند.13روزهای خود را در سعادتمندی صرف میكنند، و به لحظهای به هاویه فرود میروند.14و به خدا میگویند: از ما دور شو زیرا كه معرفت طریق تو را نمیخواهیم.15قادر مطلق كیست كه او را عبادت نماییم، و ما را چه فایده كه از او استدعا نماییم.16اینك سعادتمندی ایشان در دست ایشان نیست. كاشكه مشورت شریران از من دور باشد.17«بسا چراغ شریران خاموش میشود و ذلّت ایشان به ایشان میرسد، و خدا در غضب خود دردها را نصیب ایشان میكند.18مثل سفال پیش روی باد میشوند و مثل كاه كه گردباد پراكنده میكند.19خدا گناهش را برای فرزندانش ذخیره میكند، و او را مكافات میرساند و خواهد دانست.20چشمانش هلاكت او را خواهد دید، و از خشم قادر مطلق خواهد نوشید.21زیرا كه بعد از او در خانهاش او را چه شادی خواهد بود، چون عدد ماههایش منقطع شود؟22آیا خدا را عِلم توان آموخت؟ چونكه او بر اعلی علیین داوری میكند.23یكی در عین قوّت خود میمیرد، در حالیكه بالكلّ در امنیت و سلامتی است.24قدحهای او پر از شیر است، و مغز استخوانش تر و تازه است.25و دیگری در تلخی جان میمیرد و از نیكویی هیچ لذّت نمیبرد.26اینها باهم در خاك میخوابند و كرمهاایشان را میپوشانند.27اینك افكار شما را میدانم و تدبیراتی كه ناحقّ بر من میاندیشید.28زیرا میگویید كجاست خانه امیر، و خیمههای مسكن شریران؟29آیا از راه گذریان نپرسیدید؟ و دلایل ایشان را انكار نمیتوانید نمود،30كه شریران برای روز ذلّت نگاه داشته میشوند و در روز غضب، بیرون برده میگردند.31كیست كه راهش را پیش رویش بیان كند، و جزای آنچه را كه كرده است به او برساند؟32كه آخر او را به قبر خواهند برد، و بر مزار او نگاهبانی خواهند كرد.33كلوخهای وادی برایش شیرین میشود و جمیع آدمیان در عقب او خواهند رفت، چنانكه قبل از او بیشماره رفتهاند.34پس چگونه مرا تسلّی باطل میدهید كه در جوابهای شما محض خیانت میماند!»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به صوفر است. همچنین به طور کلی پاسخ به هر سه دوست او میباشد.
در زمان شرق باستان، به طور معمول باور داشتند که ممکن است شخص به خاطر گناهان پدران و اجدادش مجازات شود. این به عنوان مجازات خدا دیده میشد. درحالی که گناه پدر ممکن است عواقبی برای فرزندان آنها داشته باشد، یهوه مردم را به خاطر گناه پدرانشان مجازات نمیکند.
and and
ایوب از سؤالات بدیهی بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا صوفر را متقاعد نماید که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال ایوب کمک میکنند.
ایوب شروع میکند تا اتهامات صوفر را جواب دهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
«به من اجازه دهید» یا «با من صبور باشید»
«شما میتوانید به مسخره کردن من ادامه دهید.» ایوب از طعنه استفاده میکند تا به طور ضمنی اشاره نماید که دوستانش آن چه را که او میگوید، نادیده میگیرند و به مسخره کردن او ادامه میدهند.
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سوالات بر این که فکر میکند شکایت او به خدا منصفانه است، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به حضور انسان شکایت نمیکنم. حق دارم که بیتاب باشم»
«دهان خود را با دستانتان بپوشانید.» معانی محتمل ۱) این نوعی واکنش به متعجب شدن است. ترجمه جایگزین: «دهان خود را با دستانتان بپوشانید» یا ۲) این عملی نمادین است که شخص صحبت نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ چیزی نگویید»
«ترس باعث میشود بدنم بلرزد» یا «من از ترس میلرزم»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤال نشان میدهد که دوستانش در اشتباهند که گمان میکنند اشخاص شرور همیشه رنج میبرند. ترجمه جایگزین: «به راستی که شریران زنده میمانند، پیر میشوند، و دولتمندتر میگردند.»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر حقانیت [درستی] آن تأکید میکنند.
این عبارات معانی یکسانی دارند چون «چشمها» به نظر اشاره میکند. شریران مراقبند که ذریت [نسل] آنها قوی و دولتمند شود.
اینجا «خانهها» به اعضای خانوادهای که در آن خانهها زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خانوادههای ایشان»
این به مجازات خدا اشاره میکند.
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
«بچه را سقط نمیکند» یا «گاو او سالم و قوی به دنیا میآید»
ایوب این فرزندان را با برّهها مقایسه میکند تا تأکید نماید که آنها میدوند، بازی میکنند، و شاد هستند.
ابزار موسیقی که یک سر آنها مثل طبل است که میتوان به آن ضربه زد و تکههای فلزی گرد در کنارۀ خود دارد که وقتی ساز تکان میخورد، صدا میدهند.
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
«ایام زندگی خود»
این روشی مؤدبانه است که میگوید آنها میمیرند. ترجمه جایگزین: «آنها به آرامی میمیرند»
این به نحوهای که خدا میخواهد مردم رفتار کنند، اشاره میکند.
شریران با استفاده از این سؤالات خدا را استهزا میکنند. ترجمه جایگزین: «ما باور نداریم که این خدای قادر مطلق شایستۀ پرستش ما باشد. او نمیتواند هیچ کاری برای ما بکند.»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
اینجا «دست» به قدرت یا اختیار آنها اشاره میکند. ایوب با استفاده از این سؤال دوستان خود را به چالش میکشد. ترجمه جایگزین: «بنگرید، این شریران ادعا میکنند که خودشان کامیاب شدهاند [خودشان باعث سعادتمندی خود شدهاند]!»
ایوب با استفاده از این سؤالات تأکید میکند که به نظر میرسد خدا شریران را غالباً مجازات نمیکند. ترجمه جایگزین: «غالباً اینطور نیست که ذلّت ایشان به ایشان برسد.»[ در ترجمه فارسی متفاوت است ، اما احتمالا ترجمه فارسی اشتباه است و باید اصلاح شود]
ایوب خاموش شدن چراغ را با مُردن شخص مقایسه میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث میشود که آنها ناگهان بمیرند»
ایوب زندگی شخص شرور را با چراغی که میسوزد، مقایسه میکند.
ایوب با استفاده از سؤال دوم تأکید میکند که به نظر میرسد خدا شریران را غالباً مجازات نمیکند. ترجمه جایگزین: «غالباً اینطور نیست که ... در غضب خود.»[ در ترجمه فارسی سوالی نیامده و احتمالا اشتباه بوده و باید اصلاح شود]
ایوب با استفاده از سؤال سوم تأکید میکند که به نظر میرسد خدا شریران را غالباً مجازات نمیکند. ترجمه جایگزین: «غالباً اینطور نیست که ... گردباد پراکنده کند»[ در ترجمه فارسی متفاوت است ، اما احتمالا ترجمه فارسی اشتباه است و باید اصلاح شود]
به نحوی از مرگ شریران سخن گفته شده که گویی آنها بیارزشتر از کاه و پوشالی هستند که بر آنها دمیده میشود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را مثل بادی که بر کاه میوزد، دور میاندازد»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
این کلمات در بسیاری از نسخهها اضافه شده تا به وضوح بیان کند ایوب دوستانش را در عبارت بعدی نقل میکند.[ در ترجمه فارسی نیامده ولی برای روشن شدن متن آوردن آن ضروری است]
به نحوی از گناه سخن گفته شده که گویی چیزی است که میتواند برای استفادۀ بعدی ذخیره شود. اینجا «پرداخت میکند» به مجازات برای گناه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خدا گناهان شخص را ثبت میکند، بنابراین او فرزندان شخص را برای اعمال شریرانهاش مجازات میکند»
اکنون ایوب عقیدۀ خودش را بیان میکند. ممکن است اینجا بیان صریح این مسئله با استفاده از نقل قول غیرمستقیم مفید باشد. «اما من میگویم او باید خودش آن را پرداخت نماید، ... تا گناه خود را بداند»
اینجا «چشمان» به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بگذار او را ببیند»
اینجا به نحوی از خشم خدا سخن گفته شده که گویی یک نوشیدنی است که شخص میتواند آن را بچشد، و چشیدن کنایه از تجربۀ نوشیدن است. ایوب میخواهد شریران مجازات خدا را تجربه کنند.
ایوب با استفاده از این سؤال نشان میدهد که مجازات فرزندان شخص شرور فایدهای ندارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا شخص شرور به آن چه بعد از مرگش برای خانوادهاش اتفاق میافتد، توجه نمیکند!»
این روشی مؤدبانه است که میگوید او میمیرد.
این به طول عمر او اشاره میکند.
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که خدا همه چیز را میداند. ترجمۀ جایگزین: «بدیهی است که هیچ کس نمیتواند هیچ چیزی به خدا بیاموزد، چون او حتی بر آسمانها داوری میکند.»
معانی محتمل ۱) «آنانی که در آسمان هستند» یا ۲) «افراد قدرتمند.»
ایوب این شخصی که در سلامتی و آرامش میمیرد را با کسی که در اندوه و درد در کتاب ایوب ۲۱: ۲۵ میمیرد، مقایسه میکند. شما میتوانید این را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر دو نفر باشند، یکی در قوّت کامل خود میمیرد»
او دو عبارت هر دو به این معنی هستند که شخص بسیار سالم است.
کلمۀ «شیر» به معنی «چربی» است. در هر دوصورت او به خوبی تغذیه میکند. ترجمه جایگزین: «بدنش پر از چربی است»
این اصطلاح یعنی بدن او جوان و سالم است.
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب این مرد را با مردی که در آرامش در کتاب ایوب ۲۱: ۲۳ میمیرد، مقایسه میکند.
اینجا به نحوی از غم و اندوه سخن گفته شده که گویی طعم تلخی دارد، و «جان» به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با خشم و غضب» یا «بعد از یک زندگی اندوهبار»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط چیزهای بد را تجربه کرده است»
این روشی مؤدبانه است که میگوید آنها میمیرند. ترجمه جایگزین: «آنها با هم میمیرند و مردم آنها را دفن میکنند»
کرمها با پوسیدگی بدنهای مُرده مرتبط هستند. ترجمه جایگزین: «کرمها در خاک بدنهای مُردۀ آنها را میخورند»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این عبارت توجه را به آن چه در ادامه میآید جلب میکند. ترجمه جایگزین: «بشنوید»
ایوب باور دارد که دوستانش این سؤال را از او میپرسند تا او را سرزنش کنند. هر دو سؤال معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «بنگرید، خانۀ حاکم شرور از بین رفته است. خیمۀ شریران نابود شده است.»
ایوب به صحبت کردن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤالات دوستانش را برای یاد نگرفتن از کسانی که سفر میکنند، سرزنش مینماید. ترجمه جایگزین: «شما باید به کسانی که به جاهای دور سفر کردهاند، گوش کنید.»
ایوب پرسیدن سؤال بدیهی خود را که با کلمات «آیا شما نمیدانید» در آیۀ ۲۹ شروع میشود در اینجا به پایان میرساند.
ایوب با استفاده از این سؤالات دوستان خود را برای یادنگرفتن از کسانی که سفر میکنند، سرزنش مینماید. «آنانی که به جاهای دور سفر کردهاند، به شما خواهند گفت ... از روز غضب.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرد شریر را برای روز ذلت نگاه میدارد ... خدا او را از روز غضب دور میکند»
ایوب به سخن گفتن با دوستانش ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤال باور دوستانش را مبنی بر این که شریران همیشه داوری میشوند، رد میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس شخص شرور را پیش رویش محکوم نمیکند.»
این یعنی هیچ کسی مستقیماً نزد شخص شرور نمیرود و شخصاً او را محکوم نمیکند.
ایوب با استفاده از این سؤال باور دوستانش را مبنی بر این که شریران همیشه داوری میشوند، رد میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس او را برای کارهای بدی که انجام داده است، جزا نمیدهد.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را خواهند برد»[ در ترجمه فارسی به صورت معلوم آمده است]
ایوب گمان میکند که شخص مرده حتی از خاکی که بر او گذاشته میشود لذت میبرد. این یعنی شخص شرور حتی بعد از یک زندگی کامل میتواند مرگ و خاکسپاری خوبی داشته باشد. «کلوخها» به زمینی که پوشیده از قبر است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او از پوشیده شدن با خاک وادی لذت خواهد برد» یا «او از دفن شدن در خاک وادی لذت خواهد برد»
ایوب تأکید میکند که جمعیت بسیاری از مردم در مراسم تشییع جنازۀ این مرد شرور خیالی برای احترام به او خواهند بود. ترجمۀ جایگزین: «تعداد بیشماری از مردم به سمت قبر میروند، بعضی جلوی جمعیت حرکت میکنند و برخی از عقب میآیند»
اینجا سخنان ایوب به دوستش به پایان میرسد.
ایوب با استفاده از این سؤال دوستانش را سرزنش میکند. ترجمه جایگزین: «شما نمیتوانید مرا با یاوهگویی تسلی دهید. تمامی جوابهای شما اشتباه هستند.»
1پس الیفاز تیمانی در جواب گفت:2«آیا مرد به خدا فایده برساند؟ البتّه مرد دانا برای خویشتن مفید است.3آیا اگر تو عادل باشی، برای قادر مطلق خوشی رخ مینماید؟ یا اگر طریق خود را راست سازی، او را فایده میشود؟4آیا به سبب ترس تو، تو را توبیخ مینماید؟ یا با تو به محاكمه داخل خواهد شد؟5آیا شرارت تو عظیم نیست و عصیان تو بیانتها نی،6چونكه از برادران خود بیسبب گرو گرفتی و لباس برهنگان را كندی،7به تشنگان آب ننوشانیدی، و از گرسنگان نان دریغ داشتی؟8امّا مرد جبّار، زمین از آن او میباشد و مرد عالیجاه، در آن ساكن میشود.9بیوهزنان را تهیدست رّدنمودی، و بازوهای یتیمان شكسته گردید.10بنابراین دامها تو را احاطه مینماید و ترس، ناگهان تو را مضطرب میسازد.11یا تاریكی كه آن را نمیبینی و سیلابها تو را میپوشاند.12آیا خدا مثل آسمانها بلند نیست؟ و سَرِ ستارگان را بنگر چگونه عالی هستند.13و تو میگویی خدا چه میداند و آیا از تاریكی غلیظ داوری تواند نمود؟14ابرها سِتْر اوست پس نمیبیند، و بر دایره افلاك میخرامد.15آیا طریق قدما را نشان كردی كه مردمان شریر در آن سلوك نمودند،16كه قبل از زمان خود ربوده شدند، و اساس آنها مثل نهر ریخته شد17كه به خدا گفتند: از ما دور شو و قادر مطلق برای ما چه تواند كرد؟18و حال آنگاه او خانههای ایشان را از چیزهای نیكو پر ساخت. پس مشورت شریران از من دور شود.19«عادلان چون آن را بینند، شادی خواهند نمود و بیگناهان بر ایشان استهزا خواهند كرد.20آیا مقاومتكنندگانِ ما منقطع نشدند؟ و آتش بقیه ایشان را نسوزانید؟21پس حال با او انس بگیر و سالم باش. و به این منوال نیكویی به تو خواهد رسید.22تعلیم را از دهانش قبول نما، و كلمات او را در دل خود بنه.23اگر به قادرمطلق بازگشت نمایی، بنا خواهی شد؛ و اگر شرارت را از خیمه خود دور نمایی؛24و اگر گنج خود را در خاك و طلای اوفیر را در سنگهای نهرها بگذاری،25آنگاه قادر مطلق گنج تو و نقره خالص برای تو خواهد بود،26زیرا در آنوقت از قادر مطلق تلذّذ خواهی یافت، و روی خود را به طرف خدا برخواهی افراشت.27نزد او دعا خواهی كرد و او تو را اجابت خواهد نمود، ونذرهای خود را ادا خواهی ساخت.28امری را جزم خواهی نمود و برایت برقرار خواهد شد، و روشنایی بر راههایت خواهد تابید.29وقتیكه ذلیل شوند، خواهی گفت: رفعت باشد، و فروتنان را نجات خواهد داد.30كسی را كه بیگناه نباشد خواهد رهانید، و به پاكی دستهای تو رهانیده خواهد شد.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ مشورت [نصیحت] دوست ایوب، الیفاز است. سخنان او در این باب بسیار قویتر از زمانی است که قبلاً صحبت کرده بود.
الیفاز در این باب سعی دارد تا ایوب را به توبه وادارد. الیفاز بر این گمان است که پارسا میباشد، درحالی که ایوب را شخصی پارسا نمیپندارد.
and )
الیفاز سؤالات بدیهی بسیار مختلفی در این باب به کار میبرد تا ایوب را متقاعد کند که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال الیفاز کمک میکنند.
به نحوۀ ترجمه این نام مردانه در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید.
این دو سؤال اساساً معانی مشابهی دارند. الیفاز با استفاده از این سؤالات تأکید میکند که اعمال و حکمت انسان فایدهای برای خدا ندارد. ترجمه جایگزین: «یک انسان نمیتواند برای خدا مفید باشد. شخص حکیم نمیتواند برای او مفید واقع شود.»
این عبارات معانی مشابهی دارند. الیفاز با استفاده از این سؤالات تأکید میکند که اعمال ایوب کمکی به خدا نمیکند. ترجمه جایگزین: «اگر تو شخص درستکاری باشی، قادر مطلق هیچ لذتی نمیبرد. اگر طریق خود را بیگناه و پاک سازی، به او هیچ فایدهای نمیرسد.»
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
الیفاز با استفاده از این سؤالات ایوب را سرزنش میکند و او را برای ارتکاب گناهان وحشتناک متهم میسازد. ترجمه جایگزین: «قطعاً به این دلیل که شما وقف او شدهاید، خدا شما را سرزنش و داوری نمیکند!»
الیفاز با استفاده از این سؤالات ایوب را سرزنش میکند و او را به خاطر ارتکاب گناهان وحشتناک متهم میسازد. ترجمه جایگزین: «همان طور که میدانی، او تو را به خاطر این که شرارت تو عظیم است و به گناه کردن ادامه میدهی، داوری میکند!»
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این به قرضدهندهای اشاره میکند که چیزی را از قرضکننده برمیدارد تا اطمینان حاصل کند که قرضکننده به او بازپرداخت میکند [پس میدهد].
الیفاز، ایوب را به برداشتن لباسهایی از فقرا که از او قرض کرده بودند، به عنوان ضمانت متهم میکند.
«نان به طور کلی به خوراک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خوراک را دریغ کردی»
الیفاز، ایوب را متهم میکند که از فقرا زمین میگیرد و به آنها اجازه نمیدهد تا در آن زندگی کنند. او با بیان دوبارۀ این مطلب بر آن تأکید میکند.
الیفاز مقدار زمینی که به ایوب تعلق دارد را مبالغه میکند تا ایوب را به عنوان شخصی طمعکار توصیف نماید. ترجمه جایگزین: «مقدار زیادی زمین در اختیار داشت»
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«تو بیوهزنان را فرستادی تا دستخالی بروند»
زنانی که شوهرانشان مُردهاند
اینجا «بازوها» به قدرت اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو حتی به یتیمان ظلم نمودی»
اینها استعاره از سختی و خطر هستند. ترجمه جایگزین: «تو همیشه در خطر هستی ... تو بدون هیچ دلیلی ترسان میشوی»
هر یک از این استعارات به معنی مشکلات و خطراتی هستند که ایوب را به خاطر گناهش احاطه کردهاند.
«سیل»
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
الیفاز با استفاده از این سؤال میگوید که خدا گناه ایوب را میبیند و او را داوری خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بر بلندی آسمان است و هر آن چه را که در زمین اتفاق میافتد، میبیند.»
الیفاز به طور ضمنی اشاره میکند که خدا برتر [بالاتر] از ستارگان است. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنگر که ستارگان چقدر بالا هستند. خدا حتی از ستارگان هم بالاتر است!»
الیفاز با استفاده از این سؤالات به طور ضمنی اشاره میکند که ایوب این چیزها را به ضد خدا گفته است. ترجمه جایگزین: «خدا نمیداند که بر زمین چه اتفاقی میافتد. او در تاریکی ابرها نشسته و نمیتواند ببیند تا ما را داوری نماید.»
اینجا «طاق» به حائلی اشاره میکند که مردم باستان باورداشتند زمین را از آسمان جدا میکند. ترجمه جایگزین: «او در فاصلهای بسیار دور در آسمان زندگی میکند، تا آن چه اینجا اتفاق میافتد را ببیند»
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
مُردن با ربوده شدن آنها توسط خدا مقایسه شده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که مُردند» یا «آنانی که خدا ربوده است»
مرگ شریران با بناهایی مقایسه شده است که اساس آنها توسط سیل از بین رفته و نابود شده است.
الیفاز سؤالی را نقل میکند که افراد شرور برای استهزاء کردن خدا از آن استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «قادر مطلق نمیتواند هیچ کاری برای ما انجام بدهد!»
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«حال، خدا پُر کرد»
اصطلاحِ «از من دور شود» یعنی الیفاز آنها را رد میکند. ترجمه جایگزین: «اما من به مشورت شریرانۀ آنها گوش نخواهم داد»
«میدانند که برای شریران چه اتفاقی خواهد افتاد»[ در فارسی به سرنوشت اشاره نشده، اما برای روشن شدن متن ضروری است]
«شریران را استهزاء میکنند»
«درستکاران میگویند»[این در ادامه آیه قبل است. بعضی از ترجمهها آن را در آیه ۱۹ آوردهاند]
اینجا «آنانیکه برخواستند [مقاومتکنندگان]» به شریران اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً خدا شریرانی که به ما آسیب زدهاند را نابود کرده است»
الیفاز به صحبت کرد با ایوب ادامه میدهد.
الیفاز با استفاده از این کلمه به اعلام امر مهمی که میخواهد بگوید، میپردازد.
اینجا «از دهانش» به آن چه خدا گفته است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تعلیمی که خدا گفته است»
سخنان خدا با ثروتی که ایوب میتوانست در یک انبار ذخیره کند، مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «گنج فرامین او»
اینجا «دل» به افکار ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ذهن تو»
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
الیفاز احیای ایوب را با بازسازی خانهای که فرو ریخته است، مقایسه میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او تو را شفا خواهد داد و تو را دوباره کامیاب خواهد گردانید»
شرارت به عنوان شخصی که در خیمۀ ایوب زندگی میکند و باید از بین برود اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «اگر تو و هرکسی در خانهات دست از گناه کردن بردارید»
گذاشتن گنجی در خاک یعنی به عنوان چیزی بیاهمیت با آن رفتار شده است. ترجمه جایگزین: «ثروت خود را به اندازۀ غبار بیاهمیت در نظر بگیری.»
گذاشتن طلا در نهر یعنی به عنوان چیزی بیشترتر از سنگ با آن رفتار شده است. ترجمه جایگزین: «خدای اوفیر به اندازۀ سنگهای نهر بیارزش است»
این نام منطقهای است که بخاطر طلایش معروف میباشد.
این یعنی خدا باارزشتر از هر گنجی برای ایوب خواهد بود.
الیفاز به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این یعنی ایوب دیگر شرمنده نخواهد بود، بلکه به خدا اعتماد خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «تو قادر خواهی بود با اطمینان به خدا نزدیک شوی»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث خواهد شد تو کامیاب شوی»
برکت خدا، با روشنایی در تمام راههای ایوب مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «مثل نوری خواهد بود که در جاده جلوی تو میدرخشد»
اینجا سخنان الیفاز با ایوب به پایان میرسد.
اینجا در اصل از عبارت «با سر به زیر افکنده» استفاده شده که به ذلالت اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]. ترجمه جایگزین: «شخص متواضع»
اینجا به نحوی از بیگناهی ایوب سخن گفته شده که گویی دستان او جسماً تمیز هستند. عبارت «کسی که رهانیده خواهد شد» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه حتی کسی را که بیگناه نیست، نجات خواهد داد، چون تو آن چه را که درست است، انجام میدهی»
برخی از ترجمههای کتاب مقدس چنین برداشتی از این قسمت داشتهاند: «او آن که را بیگناه است، میرهاند؛ پس وقتی که دستان تو پاک باشند، تو را خواهد رهانید»
1پس ایوب در جواب گفت:2«امروز نیز شكایت من تلخ است، و ضرب من از ناله من سنگینتر.3كاش میدانستم كه او را كجا یابم، تا آنكه نزد كرسی او بیایم.4آنگاه دعوی خود را به حضور وی ترتیب میدادم، و دهان خود را از حجّتها پر میساختم.5سخنانی را كه در جواب من میگفت میدانستم، و آنچه را كه به من میگفت میفهمیدم.6آیا به عظمت قوّت خود با من مخاصمه مینمود؟ حاشا! بلكه به من التفات میكرد.7آنگاه مرد راست با او محّاجه مینمود و از داور خود تا به ابد نجات مییافتم.8اینك به طرف مشرق میروم و او یافت نمیشود و به طرف مغرب و او را نمیبینم.9به طرف شمال جایی كه او عمل میكند، و او را مشاهده نمیكنم. و او خود را به طرف جنوب میپوشاند و او را نمیبینم،10زیرا او طریقی را كه میروم میداند و چون مرا میآزماید، مثل طلا بیرون میآیم.11پایم اثر اقدام او را گرفته است و طریق او را نگاه داشته، از آن تجاوز نمیكنم.12از فرمان لبهای وی برنگشتم و سخنان دهان او را زیاده از رزق خود ذخیره كردم.13لیكن او واحد است و كیست كه او را برگرداند؟ و آنچه دل او میخواهد، به عمل میآورد.14زیرا آنچه راكه بر من مقدّر شده است بجا میآورد، و چیزهای بسیار مثل این نزد وی است.15از این جهت از حضور او هراسان هستم، و چون تفكّر مینمایم از او میترسم،16زیرا خدا دل مرا ضعیف كرده است، و قادرمطلق مرا هراسان گردانیده.17چونكه پیش از تاریكی منقطع نشدم، و ظلمت غلیظ را از نزد من نپوشانید.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به الیفاز است.
در این باب از یک استعارۀ طولانیِ مورد دادگاهی استفاده میشود تا «موقعیت» ایوب را توصیف کند که او به دنبال آن است تا به یهوه که قاضی میباشد، ارائه دهد. فرهنگهایی بدون یک سیستم قانونی، به سختی این باب را ترجمه خواهند کرد.
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا «امروز نیز» تأکید میکند که استدلالات دوستانش هرگز شرایط ایوب را تغییر نداده است. ترجمه جایگزین: «برخلاف آن چه گفتهای، شکایت من هنوز تلخ است»
ایوب به نحوی از شکایت بیجواب خود به ضد خدا سخن میگوید که گویی در دهانش مزهای تلخی دارد. ترجمه جایگزین: «شکایت بیجواب من به اندازۀ غذایی تلخ در دهانم بد است»
معانی محتمل ۱) «به خاطر نالهام به سختی میتوانم دستم را بالا نگه دارم» یا ۲) «دست خدا برخلاف نالهام همچنان مرا رنج میدهد» اینجا «دست» به قدرتِ خدا برای مجازات کردن اشاره میکند.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
این دو عبارت معانی یکسانی دارند و بر اشتیاق ایوب برای ملاقات با خدا تأکید میکنند.
«خدا را پیدا کنم»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر اشتیاق ایوب برای بیان شرایط خود به حضور خدا، تأکید میکنند.
اینجا «پُر کردن دهان» به صحبت کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من دربارۀ تمام استدلالهایم، صحبت میکنم»
See:
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و بر اشتیاق ایوب برای شنیدن جواب خدا، تأکید میکنند.
«جوابی که او به من میدهد»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
«آیا خدا ...»
این به جایی که خدا هست اشاره میکند.[در ترجمه فارسی نیامده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «داور من، برای همیشه مرا نجات میدهد [تبرئه میکند]» یا «خدا، که داور من است میگوید که من یک بار و برای همیشه بیگناه هستم»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد. او شروع به استفاده از بیان متضاد میکند تا بگوید که به همه جا نگاه کرده است.
این مربوط به پایان بیان متضاد است که با کلمات «مشرق ... مغرب» در آیۀ ۸ شروع میشود. با اشاره به این چهار جهت، ایوب تأکید میکند که به همه جا نگاه کرده است.
ایوب به نحوی از خدا سخن میگوید که گویی انسان است که پنهان شده.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
به نحوی از اعمال ایوب سخن گفته شده که گویی او در مسیری راه میرود. ترجمه جایگزین: «خدا کاری را که میکنم، میداند»
ایوب باور دارد که آزمون ثابت خواهد کرد که او به اندازۀ طلای تصفیه شده، پاک است. ترجمه جایگزین: «وقتی هرچیزی که پاک نیست، سوزانده شده است؛ او خواهد دید که من مثل طلا پاک هستم»
اینجا «پایم» به ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مسیری را که او به من نشان داده، دنبال کردهام»
به نحوی از اطاعت ایوب سخن گفته شده که گویی او در مسیری که خدا به او نشان داده راه میرود. ترجمه جایگزین: «آن چه را که او به من گفته، انجام دادهام»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دقیقاً از آن پیروی میکنم»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من همیشه اطاعت کردهام»
این عبارت به پیغامی که خدا میگوید، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که او صحبت میکند»
اینجا خدا توسط «دهانش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «آن چه او میگوید»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکند که هیچ کس مثل خدا نیست و هیچ کس نمیتواند او را وادار به تغییر کند. ترجمه جایگزین: «اما هیچ کس مانند او نیست، و هیچ کسی نمیتواند باعث تغییر عقیدۀ او شود.» یا «او تنها خداست، و هیچ کس نمیتواند بر او تأثیر گذارد.»
«هرچه را که او میخواهد، انجام میدهد»
«او آن چه را که گفته بود، با من انجام میدهد»
«او نقشههای مشابه بسیاری برای من دارد»
هر یک از این آیات حالتی همگون دارند تا بر نکته اصلی که ایوب در آنجا مطرح میکند، تاکید نمایند.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
این دو عبارت اساساً معنای مشابهی دارند و تأکید میکنند که ایوب بسیار از خدا میترسد.
شخصی که دلی ضعیف دارد، کسی است که ترسو و هراسان میباشد. ترجمه جایگزین: «مرا ترسانده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل ۱) «تاریکی غلیظ در مقابلم، باعث شده سکوت نکنم» یا ۲) «تاریکی مانع من نشده است» یا «خدا مانع من شده است نه تاریکی.»
اینجا ایوب به خودش توسط «رویش» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اندوه من»
1« چونكه زمانها از قادرمطلق مخفی نیست. پس چرا عارفان او ایام او را ملاحظه نمیكنند؟2بعضی هستند كه حدود را منتقل میسازند و گلهها را غصب نموده، میچرانند.3الاغهای یتیمان را میرانند و گاو بیوه زنان را به گرو میگیرند.4فقیران را از راه منحرف میسازند، و مسكینان زمین جمیعاً خویشتن را پنهان میكنند.5اینك مثل خر وحشی به جهت كار خود به بیابان بیرون رفته، خوراك خود را میجویند و صحرا به ایشان نان برای فرزندان ایشان میرساند.6علوفه خود را در صحرا درو میكنند و تاكستان شریران را خوشهچینی مینمایند.7برهنه و بیلباس شب را به سر میبرند و در سرما پوششی ندارند.8از باران كوهها تر میشوند و از عدم پناهگاه، صخرهها را در بغل میگیرند9و كسانی هستند كه یتیم را از پستان میربایند و از فقیر گرو میگیرند.10پس ایشان بیلباس و برهنه راه میروند و بافهها را برمیدارند و گرسنه میمانند.11در دروازههای آنها روغن میگیرند و چَرخُشت آنها را پایمال میكنند و تشنه میمانند.12از شهرآباد، نعره میزنند و جان مظلومان استغاثه میكند. امّا خدا حماقت آنها را به نظر نمیآورد.13«و دیگرانند كه از نور متمرّدند و راه آن را نمیدانند، و در طریقهایش سلوك نمینمایند.14قاتل در صبح برمیخیزد و فقیر و مسكین را میكشد. و در شب مثل دزد میشود.15چشم زناكار نیز برای شام انتظار میكشد و میگوید كه چشمی مرا نخواهد دید، و بر روی خود پرده میكشد.16در تاریكی به خانهها نقب میزنند و در روز، خویشتن را پنهان میكنند و روشنایی را نمیدانند،17زیرا صبح برای جمیع ایشان مثل سایه موت است، چونكه ترسهای سایه موت را میدانند.18آنها بر روی آبها سبكاند و نصیب ایشان بر زمین ملعون است، و به راه تاكستان مراجعت نمیكنند.19چنانكه خشكی و گرمی آب برف را نابود میسازد، همچنین هاویه خطاكاران را.20رحم (مادرش) او را فراموش مینماید و كِرم، او را نوش میكند. و دیگر مذكور نخواهد شد، و شرارت مثل درخت بریده خواهد شد.21زن عاقر را كه نمیزاید میبلعد و به زن بیوه احسان نمینماید،22و امّا خدا جبّاران را به قوّت خود محفوظ میدارد. برمیخیزند اگرچه امید زندگی ندارند،23ایشان را اطمینان میبخشد و بر آن تكیه مینمایند، امّا چشمان او بر راههای ایشان است.24اندك زمانی بلند میشوند، پس نیست میگردند و پست شده، مثل سایرین برده میشوند و مثل سر سنبلهها بریده میگردند.25و اگر چنین نیست پس كیست كه مرا تكذیب نماید و كلام مرا ناچیز گرداند؟»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به الیفاز است که در ادامه باب قبلی میباشد.
در این باب از استعارهای طولانی مورد دعوی دادگاهی استفاده شده تا «دعوی» ایوب را توصیف کند. ایوب میخواست مورد دعوی خود را به حضور خداوند[یهوه] که داور است، بیاورد. فرهنگهایی که با سیستم قضائی آشنا نیستند، در ترجمه این قسمت از باب با مشکل رو به رو خواهند بود.
ایوب از سؤالات بدیهی بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا الیفاز را متقاعد کند که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال ایوب کمک میکنند.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
ایوب از این سؤال برای ابراز ناامیدی خود مبنی بر اینکه خدا شریران را داوری نکرده است استفاده میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «درک نمیکنم چرا خدا زمانی را برای داوری شریران مقرر نمیکند.» یا «قادر مطلق باید زمانی را برای داوری شریران مشخص کند.»
ئ
ایوب از این سؤال برای ابراز ناامیدی خود مبنی بر این که صالحان داوری خدا را درمورد شخص شرور ندیدهاند، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد آنانی که از او اطاعت میکنند، هرگز داوری شریران را نمیبینند» یا «خدا باید روزی که شریران را داوری خواهد کرد، به آنانی که او را میشناسند، نشان دهد.»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
اینها سنگها یا اشیای دیگری هستند که مرز بین زمینهای متعلق به افراد مختلف را نشانهگذاری میکنند.
زمینی با علف برای خوردن حیوانات
«میدزدند»
«یتیمان» یا «بچههایی که والدینشان مُردهاند»
«آنها گاوهای بیوه زنان را میگیرند تا تضمینی برای بازپسگیری پولی باشد که به آن بیوهزنان قرض دادهاند»
زنی که شوهرش مُرده است.
قرضدهنده چیزی را از قرض گیرنده میگیرد تا مطمئن شود که قرض گیرنده به او پس میدهد.
«خارج از راه خود» یا «بیرون از جاده»
کلمۀ «جمیعاً» مبالغه است که نشان میدهد بسیاری از فقیران از این شریران میترسند.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از فقیران سخن گفته شده که گویی آنها خران وحشی هستند که نمیدانند از کجا غذا پیدا کنند. ترجمه جایگزین: «این فقیران بیرون به دنبال غذا میروند چنانکه گویی خران وحشی در بیابان هستند»[ واژه فقیران به قرینه حذف شده]
«خرانی که صاحبی ندارند و کسی از آنها مراقبت نمیکند»
این دو عبارت یک چیز را توصیف میکنند و با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که این افراد آنقدر گرسنه هستند که مجبور به دزدیدن غذا در شب شدهاند.[ در ترحمه فارسی، فقیران و آنها به قرینه حذف شده اما « در شب» نیامده است، احتمالا چون در آیه بعد آمده حذف شده]
این دو عبارت یک چیز را توصیف میکنند و با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که این افراد لباس کافی برای اینکه گرم بمانند، ندارند.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
«آنها از بارانی که در کوهها میبارد، تر میشوند»
اینجا «پستان» به مادر اشاره میکند. این به طور ضمنی اشاره دارد که این یتیمان هنوز بسیار کوچک هستند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یتیمان خردسال را از آغوش مادرانشان» یا «کودکانی که پدر ندارند از مادرانشان»
اینجا به طور کلی به بچههایی که والدین ندارند، اشاره میکند. اگرچه برای بچههایی که مادر دارند استفاده شده است اما این بچهها پدر ندارند.
«فرزندان فقیران را میگیرند تا تضمین کنند که فقیران پولی را که از شریران قرض گرفتهاند، پس خواهند داد»
قرضدهنده چیزی را از قرض گیرنده میگیرد تا مطمئن شود که قرض گیرنده به او پس میدهد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۲۴: ۳ نگاه کنید.
«قدم میزنند»
کلمۀ «بیلباس» معنی مشابهی با کلمۀ «برهنه» دارد. ترجمه جایگزین: «کاملاً برهنه» یا «برهنه چون آنها هیچ لباسی ندارند»
این یعنی کارِ آنها غذا را برای دیگران فراهم میکند، اما نه برای خودشان. [در ترجمه فارسی به این شکل نیامده ولی احتمالا همین معنی را دارد]
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
آنها زیتونها را میفشارند تا روغن زیتون از آنها استخراج کنند.[ فقیران به قرینه حذف شده]
اینجا «دروازهها» به کلِ خانه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در خانۀ شریران»
شاید بهتر باشد بیان کنید که آنها این کار را برای تولید شراب کردند. ترجمه جایگزین: «آنها تاکها را لگدمال میکنند تا شراب درست کنند»
«آنها از تشنگی رنج میبرند» یا «آنها تشنه هستند»
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
معانی محتمل برای «نور» ۱) نور قابل رویت یا ۲) نور روحانی که به خدا یا زندگی عادلانه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از روشنایی روز بیزارند» یا «نمیخواهند کاری را آشکارا انجام دهند» یا «به ضد خدا تمرّد میکنند»
این دو عبارت معانی یک چیز را توصیف میکنند، و با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که آنها نمیخواهند طریق نور را دنبال نمایند. ترجمه جایگزین: «آنها نمیدانند چطور یک زندگی معنوی داشته باشند و از یک زندگی درستکارانه دور ماندهاند»
کلمات «فقیر» و «مسکین» به گروه یکسانی از مردم اشاره میکند و تأکید دارند که اینها افرادی هستند که نمیتوانند به خودشان کمک کنند.
قاتل مخفیانه میکُشد درست مثل دزد، بدون این که کسی ببیند چه کاری انجام میدهد، دزدی میکند. ترجمه جایگزین: «او مردم را مخفیانه میکشد، درست مثل دزدی که مخفیانه میدزدد»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
اینجا «چشم» به کلِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زناکار»
«برای غروب»
چشم «اینجا» به کلِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی مرا نخواهد دید»
آنها به خانهها نقب میزنند تا از آنها دزدی کنند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شریران به خانهها نقب میزنند تا از آنها دزدی کنند»[ احتمالا شریران به قرینه حذف شده]
«آنها در داخل پنهان میشوند»
تاریکی غلیظ برای شریران به اندازۀ روشنایی صبح برای شخص معمولی، آرامبخش خواهد بود.
«چیزهای ترسناکی که در شب اتفاق میافتد»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
حباب فقط برای مدت کوتاهی باقی میماند. این تأکید میکند که چقدر سریع خدا باعث میشود که شریران از بین بروند.[ در فارسی تشبیه مثل حباب[ کف] نیامده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا قسمتی از زمینی که به آنها تعلق دارد را لعنت میکند»
ایوب میگوید گناهکاران در هاویه از بین خواهند رفت به همان روشی که برف ذوب میشود و با گرم شدن هوا از بین میرود.
این دو کلمه در اصل آب و هوای یکسانی را شرح میدهند و با هم برای توصیف کامل استفاده شدهاند.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
این به مادر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مادر»
یعنی او میمیرد و کرمها بدن او را میخوردند. ترجمه جایگزین: «کِرم از خوردن بدن مُردۀ او لذت میبرد» یا «او خواهد مُرد و سپس بدنش توسط کِرمها خورده خواهد شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس دیگر او را به خاطر نخواهد آورد»
نابودی شخص شرور توسط خدا به نحوی توصیف شده که گویی او درختی را میبُرد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شریران را نابود خواهد کرد، چنان که گویی او یک درخت است»
این استعاره تأکید میکند چقدر شریران بیرحم هستند. ترجمه جایگزین: «درست مثل یک حیوان وحشی که طعمۀ خود را میکُشد، بنابراین شخص شرور نیز آسیب میرساند»[ شریر احتمالا به قرینه حذف شده]
مردم در آن زمان میپنداشتند که زن نازا توسط خدا لعنت شده است.از این رو، اینجا به زنان نگونبخت بسیاری اشاره میکند.
زنی که شوهرش مُرده است.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
«با استفاده از قدرت خود» یا «چون او قدرتمند است»
اینجا «امید زندگی ندارند» یعنی خدا آنها را زنده نگه نمیدارد. ترجمه جایگزین: «خدا برمیخیزاند و به شریران قوتی برای زندگی کردن نمیدهد» یا «خدا برمیخیزاند و باعث میشود که آنها بمیرند»
اینجا «چشمان» به خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اما او همیشه نگاه میکند که آنها چه کاری انجام میدهند»
اینجا سخنان ایوب به پایان میرسد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را پایین میآورد» یا «خدا آنها را نابود میکند»
بعضی ترجمهها بر اساس یک متن اولیۀ متفاوت هستند که میگوید «آنها مثل علفهای هرز پژمُرده و نابود میشوند.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. آنچه را به «سایرین» اشاره میکند، میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را جمع خواهد کرد، همان طور که سایر شریران را جمع کرده»
اینجا شریران منقطع خواهند شد به همان روشی که سرِ دانه در طول درو کردن بریده میشود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را مثل کشاورزی که سرِ ساقه را میبُرد، منقطع خواهد کرد»
ایوب از این سؤال، برای بیان قطعیت استدلال خود استفاده میکند. این به طور ضمنی اشاره میکند که جواب «هیچ کس» است. ترجمه جایگزین: «این حقیقت است و هیچ کس نمیتواند ثابت کند که من دروغگو هستم، هیچ کس نمیتواند به من ثابت کند، اشتباه است.»
«ثابت کند آن چه که میگویم، اشتباه است»
1پس بلدد شوحی در جواب گفت:2«سلطنت و هیبت از آن اوست و سلامتی را در مكانهای بلند خود ایجاد میكند.3آیا افواج او شمرده میشود و كیست كه نور او بر وی طلوع نمیكند؟4پس انسان چگونه نزدخدا عادل شمرده شود؟ و كسی كه از زن زاییده شود، چگونه پاك باشد؟5اینك ماه نیز روشنایی ندارد و ستارگان در نظر او پاك نیستند.6پس چند مرتبه زیاده انسان كه مثل خزنده زمین و بنیآدم كه مثل كرم میباشد.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ نصیحت [مشورت] دوست ایوب، بلدد است. او سخنان خود را در این باب با قدرت بیشتری نسبت به گفتههای قبلی خود بیان میکند.
بلدد، قدوسیت یهوه و ماهیت همگانی انسان گناهکار را توصیف میکند. اگرچه نکات وی دقیق هستند اما برای ایوب قانعکننده نیستند، چون او شخصی پارسا بوده است.
and and )
بلدد از سؤالات بدیهی بسیار مختلفی در این باب استفاده میکند تا ایوب را متقاعد سازد که در اشتباه است. این سؤالات به ایجاد استدلال بلدد کمک میکنند.
به نحوۀ ترجمۀ این نام مردانه در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید.
اینجا «او» به خدا اشاره میکند. اسامی معنای «سلطنت» و «هیبت» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بر همه سلطنت میکند و مردم باید فقط از او بترسند»
«آرامی را در جاهای بلند آسمان ایجاد میکند»
بلدد با استفاده از این سؤال تأکید میکند که خدا چقدر عظیم است. جواب ضمنی «نه» است. این به ارتش فرشتگان خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شمارش فرشتگان لشکرش پایانی ندارد.» یا «سپاهیان او آن قدر بزرگ هستند که هیچ کس نمیتواند آنها را بشمارد.»
بلدد با استفاده از این سؤال تأکید میکند که خدا به همه نور میبخشد. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که نور او بر وی نتابد.» یا «خدا نور خود را بر همه میتاباند.»
بلدد به صحبت کردن ادامه میدهد.
این دو سؤال با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که برای انسان غیر ممکن است کاملاً در حضور خدا نیکو باشد.
پاسخ ضمنی این است که او نمیتواند. ترجمه جایگزین: «یک انسان هرگز نمیتواند در حضور خدا پارسا باشد.»
پاسخ ضمنی این است که او نمیتواند. ترجمه جایگزین: «کسی که از یک زن زاییده شده، نمیتواند در حضور او [خدا] پاک یا قابل قبول باشد.»
این اصطلاح شامل همه میشود. ترجمه جایگزین: «هر شخصی»
این جا کلمۀ «اینک» بر آن چه در ادامه میآید تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به راستی»
اسم معنای «روشنایی» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ماه به اندازۀ کافی برای خدا درخشان نیست»
اینجا «پاک» یعنی «بیعیب و نقص.» ترجمه جایگزین: «او فکر نمیکند حتی ستارگان کامل و بینقص باشند»
این عبارات یک چیز را میگویند و با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که انسان کامل و بینقص نیست.
بلدد بیان میکند که انسان به اندازۀ کِرمها بیارزش است. ترجمۀ جایگزین: «که به اندازۀ کِرم بیارزش است»
این روشی دیگر برای اشاره به انسان است. ترجمۀ جایگزین: «یک شخص»
1پس ایوب در جواب گفت:2«شخص بیقوّت را چگونه اعانت كردی؟ و بازوی ناتوان را چگونه نجات دادی؟3شخص بیحكمت را چه نصیحت نمودی و حقیقت امر را به فراوانی اعلام كردی؟4برای كه سخنان را بیان كردی؟ و نفخه كیست كه از تو صادر شد؟5ارواح مردگان میلرزند، زیر آبها و ساكنان آنها.6هاویه به حضور او عریان است، و اَبَدّون را سِتری نیست.7شمال را بر جَوْ پهن میكند، و زمین را بر نیستی آویزان میسازد.8آبها را در ابرهای خود میبندد، پس ابر، زیر آنها چاك نمیشود.9روی تخت خود را محجوب میسازد و ابرهای خویش را پیش آن میگستراند.10به اطراف سطح آبها حّد میگذارد تا كران روشنایی و تاریكی.11ستونهای آسمان متزلزل میشود و از عتاب او حیران میماند.12به قوّت خود دریا را به تلاطم میآورد، و به فهم خویش رَهَب را خُرد میكند.13به روح او آسمانها زینت داده شد، و دست او مار تیز رو را سفت.14اینك اینها حواشی طریقهای او است. و چه آواز آهستهای درباره او میشنویم، لكن رعد جبروت او را كیست كه بفهمد؟»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به پاسخ ایوب به بلدد است.
این باب بخشی را آغاز میکند که تا فصل ۳۱ ادامه دارد.
درحالی که بلدد، قدرت یهوه را بسیار عظیمتر از قدرت ایوب توصیف میکند، ایوب وسعت حقیقی قدرت یهوه را میداند. قوت یهوه نه تنها برتر از زندگی ایوب، بلکه برتر از تمامی خلقت است.
ایوب در این باب از طعنه استفاده میکند. اینجا استفاده از طعنه برای خوار کردن بلدد است.
این صفحه تعمداً خالی است.
در این عبارات، ایوب بلدد را سرزنش میکند. کلمۀ «شخص» به ایوب و کلمۀ «بازو» به کلِ شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من ناتوانم و هیچ قدرتی ندارم، اما تو به گونهای رفتار میکنی که به من کمک کردهای، اما در واقع هرگز هیچ کمکی به من نکردهای»
ایوب میگوید که بلدد به خوبی او را نصیحت و آگاه نکرده است. ترجمه جایگزین: «تو به گونهای رفتار میکنی که من هیچ حکمتی ندارم و تو مرا نصیحت کردهای و مشورتی نیکو به من دادهای»
«او را به نیکویی نصیحت کردهای»
در این سؤالات ایوب به استهزا کردن بلدد ادامه میدهد. هر دو سؤال بدیهی هستند و اساساً معانی مشابهی دارند. آنها با هم برای تقویت یکدیگر استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «شما باید برای بیان این سخنان کمک میگرفتید. شاید روحی برای صحبت کردن با آنها به شما یاری رسانده!»
این به افراد مُرده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که مُردهاند» یا «روح مُردگان»
آنها به خاطر ترس از خدا میلرزند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از ترس میلرزند» یا «برای ترس از خدا میلرزند»
این به مُردگانی که میلرزند، اشاره دارد.
این به مُردگانی که در آبها ساکنند، اشاره میکند.
به نحوی از هاویه سخن گفته شده که گویی یک انسان است. این دو عبارت، معانی یکسانی دارند. «برهنه» بودن یا «پوششی» نداشتن، یعنی کاملاً عریان شدن و ناتوان در پنهان ساختن چیزی. ترجمه جایگزین: «مثل هاویه در حضور خدا عریان است، چون هیچ چیزی در هاویه یعنی مکان هلاکت، از خدا پنهان نیست»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
این نام دیگر هاویه است. ترجمه جایگزین: «مکان هلاکت[ ویرانی]»
آسمانهای شمالی به فلک اشاره میکنند، مکانی که خدا در آن جا با موجوداتی که خلق کرده است، ساکن است.
ابرها با پتوی بزرگی مقایسه شدهاند که خدا آب باران را در آن میپیچد. ترجمه جایگزین: «او آب را در ابرهای ضخیم خود میپیچد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمۀ «آنها» به آبها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اما وزن آبها، ابرها را پاره نمیکند»
این عبارت میگوید که او چطور سطح ماه را میپوشاند. ترجمه جایگزین: «با گسترانیدن ابرهای خود در جلوی آن»
اینجا صحبت از افق است، جایی که به نظر میرسد زمین با آسمان ملاقات میکند، چنانکه گویی خدا حدّی را در اقیانوس مشخص کرده است.
مردم فلک یا آسمان را به عنوان ستونهای ساکن [ایستاده] درنظر میگیرند. ایوب به نحوی صحبت میکند که گویی ستونها انسانهایی هستند که وقتی خدا عصبانی میشود، از ترس میلرزند. ترجمه جایگزین: «ستونهایی که در آسمان استوارند وقتی خدا آنها را سرزنش میکند از ترس میلرزند» یا «ستونهایی که آسمان را نگه میدارند، وقتی خدا آنها را سرزنش میکنند؛ مثل انسانهایی که میترسند، به لرزه میافتند»
«رَهَب را نابود میکند»
این اسم موجود عجیب ترسناکی در دریا است. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۹: ۱۳ نگاه کنید.
اسم «روح» را میتوان با فعل «نفس کشیدن» یا «دمیدن» ترجمه کرد. این انگاره به خدا که باد را بر ابرها میوزاند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا بر ابرها میدمد تا آسمانها صاف شوند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که خدا شمشیر خود را نگه داشته. اینجا «دست او» به شمشیر اشاره میکند. همچنین «رخنه کردن» به کُشتن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با شمشیر خود بر مار تیز رو رخنه میکند»
«ماری که برای فرار از او تلاش میکند.» این به رَهَب، موجود عجیب دریایی اشاره دارد. به کتاب ایوب ۲۶: ۱۲ نگاه کنید.
اینجا «حواشی» به قسمت کوچکی که از یک چیز بسیار بزرگتر میتوانیم ببینیم، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اینک، این چیزهایی که خدا انجام داده است، فقط یک قسمت کوچک از قدرت عظیم او را نشان میدهد»
این نوعی ابراز تعجب است که شگفتی ایوب را از تمام کارهای عجیبی که خدا انجام میدهد و ما حتی دربارۀ آنها چیزی نمیدانیم بیان میکند. اینجا به نحوی از مشاهدۀ آن چه خدا انجام میدهد سخن گفته که گویی صدای خدا را میشنود. ترجمه جایگزین: «این به گونهای است که ما فقط زمزمه آرام او را میشنویم!»
«رعد جبروت او» به عظمت خدا اشاره میکند. ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکند که قدرت خدا آن قدر عظیم است که هیچ کس نمیتواند آن را درک کند. ترجمه جایگزین: «رعد، عظمت قدرت او را که هیچ کس نمیتواند دریابد، نمایان میسازد!»
1ایوب دیگر باره مَثَل خود را آورده، گفت:2«به حیات خدا كه حقّ مرا برداشته و به قادرمطلق كه جان مرا تلخ نموده است،3كه مادامی كه جانم در من باقی است و نفخه خدا در بینی من میباشد،4یقیناً لبهایم به بیانصافی تكلّم نخواهد كرد، و زبانم به فریب تنطّق نخواهد نمود.5حاشا از من كه شما را تصدیق نمایم، و تا بمیرم كاملیت خویش را از خود دور نخواهم ساخت.6عدالت خود را قایم نگاه میدارم و آن را ترك نخواهم نمود، و دلم تا زنده باشم، مرا مذمّت نخواهد كرد.7دشمنِ من مثل شریر باشد، و مقاومتكنندگانم مثل خطاكاران.8زیرا امید شریر چیست هنگامیكه خدا او را منقطع میسازد؟ و حینیكه خدا جان او را میگیرد؟9آیا خدا فریاد او را خواهد شنید، هنگامیكه مصیبت بر او عارض شود؟10آیا در قادرمطلق تلذّذ خواهد یافت، و در همه اوقات از خدا مسألت خواهد نمود؟11«شما را درباره دست خدا تعلیم خواهم داد و از اعمال قادرمطلق چیزی مخفی نخواهم داشت.12اینك جمیع شما این را ملاحظه كردهاید، پس چرا بالكلّ باطل شدهاید.13این است نصیب مرد شریر از جانب خدا، و میراث ظالمان كه آن را از قادرمطلق مییابند.14اگر فرزندانش بسیار شوند شمشیر برای ایشان است، و ذرّیت او از نان سیر نخواهند شد.15بازماندگان او از وبا دفن خواهند شد، و بیوه زنانش گریه نخواهند كرد،16اگر چه نقره را مثل غبار اندوخته كند، و لباس را مثل گِل آماده سازد.17او آماده میكند لیكن مرد عادل آن را خواهد پوشید، و صالحان نقره او را تقسیم خواهند نمود.18خانه خود را مثل بید بنا میكند، و مثل سایبانی كه دشتبان میسازد.19او دولتمند میخوابد، امّا دفن نخواهد شد. چشمان خود را میگشاید و نیست میباشد.20ترسها مثل آب او را فرومیگیرد، و گردباد او را در شب میرباید.21باد شرقی او را برمیدارد و نابود میشود و او را از مكانش دور میاندازد،22زیرا (خدا) بر او تیر خواهد انداخت و شفقت نخواهد نمود. اگر چه او میخواهد از دست وی فرار كرده، بگریزد.23مردم كفهای خود را بر او بهم میزنند و او را از مكانش صفیر زده، بیرون میكنند.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ پاسخ ایوب به بلدد است.
علیرغم ناراحتی ایوب به خاطر شرایطش، او به خدا ناسزا نمیگوید. در عوض، اقتدار یهوه را تشخیص میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت نشان میدهد که ایوب قسم میخورد. ایوب قطعیت زنده بودن خدا را با قطعیت آن چه میگوید، مقایسه میکند. این روشی برای سوگند خوردن صادقانه است. ترجمه جایگزین: «به خدا سوگند میخورم»
به نحوی از انصاف و عدالت سخن گفته شده که گویی شئی است که میتواند برداشته یا داده شود. برداشتنِ حق، به امتناع از برخوردی عادلانه با ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از رفتار منصفانه با من امتناع کرده است»
تلخ شدن «جانِ» ایوب به احساس ناخوشنودی از خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «باعث شده که من رنجیده شوم» یا «باعث ایجادِ احساس عصبانیت در من شده چون به روشی ناعادلانه با من رفتار کرده است»
این به مدت باقیمانده زندگیِ او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در طول کل زمانی که جانم هنوز در من است» یا «مادامی که جانم هنوز در من است»
اسم معنای «جان» را میتوان با صفت «زنده» یا فعل «زندگی کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مادامی که من هنوز زندهام» یا «درحالی که هنوز زندگی میکنم»
«نفخه ... در بینی من» به توانایی نفس کشیدن اشاره میکند. «نفخه خدا» به خدا اشاره میکند که توانایی نفس کشیدن را به او داده. ترجمه جایگزین: «خدا مرا توانا ساخته که نفس بکشم»
«بینی [دماغ]»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که او به چنین روشهایی صحبت نمیکند. عبارات «لبهایم» و «زبانم» به خودِ ایوب اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «من با شرارت یا با فریب صحبت نمیکنم»
اسامی معنای «بیانصافی» و «فریب» را میتوان با کلمات «شریرانه» و «فریبکارانه» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تکلّم شریرانه [شریرانه تکلّم کردن] ... تنطّق فریبکارانه [فریبکارانه صحبت کردن]»
«من هرگز با شما موافقت نخواهم کرد و نمیگویم که حق با شما سه نفر است»
اینجا کلمۀ «شما» جمع است. این به دوستان ایوب اشاره میکند.[در فارسی نیامده است، اما بهتر است که اشاره شود.]
«من هرگز نخواهم گفت که بیگناه نیستم» یا «من همیشه خواهم گفت که بیگناه هستم»
اینجا ««قایم نگه داشتن» استعاره است که به مصمم بودن برای بیان چیزی اشاره میکند. اسم معنای «عدالت[پارسایی]» را میتوان با کلمۀ «عادل[ پارسا]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مصمم هستم که همچنان بگویم پارسا هستم»
اینجا «آن را ترک نخواهم نمود» استعاره است که به امتناع از بیان چیزی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از بیان این که من عادل هستم امتناع نخواهم کرد» یا «بیان ... را متوقف نخواهم شد»
اینجا عبارت «افکارم» به ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حتی در افکارم، خودم را سرزنش نخواهم کرد»[ در فارسی واژه افکارم یا دل و حذف به قرینه شده است]
دو عبارتی که با این کلمات شروع میشوند معانی یکسانی را به اشتراک میگذارند. آنها با هم استفاده شدهاند تا بر اشتیاق فراوان ایوب برای وقوع این اتفاق تأکید نمایند.
نحوهای که او میخواهد دشمنش مثل شخص شریر باشد را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار دشمن من مثل شخص شرور مجازات شود» یا «بگذار خدا دشمن من را مجازات کند، همان طور که شریران را مجازات مینماید»
نحوهای که او میخواهد این شخص مثل خطاکاران باشد را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار کسی که علیه من برمیخیزد، مثل یک خطاکار مجازات شود»
اینجا «به ضد من برمیخیزد»[ مقاومت کنندگانم] استعاره است که یعنی «با من مقاومت [مخالفت] میکند.» کلِ این عبارت به دشمن ایوب اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او که با من مقاومت میکند» یا «دشمن من»
ایوب با استفاده از این سؤال میگوید که چنین شخصی هیچ امیدی ندارد. این سؤال را میتوان در قالب یک جملۀ خبری ساده ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ امیدی برای شخص بیخدا وجود ندارد، هنگامی که خدا ... جان او را میگیرد.»
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که خدا او را از میان برمیدارد و جان او را میگیرد» یا «هنگامی که خدا باعث میشود او بمیرد»
این استعاره یعنی «او را میکُشد» یا «باعث میشود که او بمیرد»
این استعاره یعنی «او را میکُشد» یا «باعث میشود دست از زندگی کردن بردارد»
ایوب با استفاده از این سؤال میگوید که خدا به آن شخص کمک نخواهد کرد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ساده ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که سختی و مشکلات بر او بیایند، خدا فریاد او را نخواهد شنید.» یا «وقتی مشکلات بر او قرار گیرند و او برای کمک فریاد برآورد، خدا او را نخواهد شنید.»
اینجا «شنیدن فریاد او» به پاسخ دادن به فریاد شخص بیخدا و کمک کردن به او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا به فریاد او پاسخ خواهد داد»
ایوب با استفاده از این سؤال میگوید که شخص بیخدا این کارها را انجام نمیدهد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ساده ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او در قادر مطلق شادمان نخواهد شد و در همۀ اوقات از خدا مسألت نخواهد کرد.» یا «او دربارۀ آن چه قادر مطلق انجام میدهد شاد نخواهد بود و غالباً به حضور خدا دعا نخواهد کرد.»
تمام مشتقات «شما» در این آیات جمع هستند و به سه دوست ایوب اشاره میکنند.
«دستِ» خدا به قدرتِ او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت خدا»
اسم معنای «اعمال [افکار]» را میتوان با فعل «فکر کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه را قادر مطلق فکر میکند، از تو پنهان نخواهم کرد»
ایوب با استفاده از این سؤال دوستانش را برای بیان چنین سخنان احمقانهای سرزنش میکند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ساده ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما نباید چنین احمقانه صحبت میکردید!»
«این است آن چه خدا برای شخص شریر برنامهریزی کرده »
اینجا «میراث ظالمان» استعاره است که به آن چه برای ظالمان اتفاق میافتد، اشاره میکند. به نحوی از آن چه خدا برای او انجام میدهد سخن گفته شده که گویی میراثی است که خدا به او میدهد. ترجمه جایگزین: «آن چه قادرمطلق با ظالمان انجام خواهد داد»
اینجا «شمشیر» به مُردن در جنگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها در جنگ خواهند مُرد»
این به فرزندان شخص شریر اشاره میکند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که بعد از مُردن پدر شرورشان به زندگی خود ادامه میدهند»
اینجا «دفن شدن» به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از طریق وبا خواهند مُرد»
ضمایر به «بازماندگانِ او» یعنی فرزندان شخص شرور اشاره میکند.
اینجا «اندوخته کند» کنایه است و به معنی «بیشتر جمع کند» میباشد. ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی نقره به سادگیِ غبار به دست میآید. ترجمه جایگزین: «مقدار زیادی نقره جمع کند» یا «نقره را به سادگیِ جمع کردن غبار، گرد آورد»
اینجا «آماده سازد» کنایه است یعنی «بیشتر جمع نماید.» ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی لباس به سادگیِ گِل به دست میآید. ترجمه جایگزین: «مقدار زیادی لباس جمعآوری کند» یا «لباس را به سادگیِ جمع کردن گِل، گِرد آورد»
این صفحه تعمداً خالی است.
بعد از کلمۀ «بید،» عبارتِ «تار خود را میبافد» اطلاعات برداشت شده از مضمون است. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خانۀ خود را بنا میکند همچون عنکبوتی که تارش را میبافد»
تار عنکبوت نازک است و به سادگی از بین میرود. ترجمه جایگزین: «او خانۀ خود را به همان شکنندگی که عنکبوت تارش را میبافد، بنا میکند» یا «او خانۀ خود را به شکنندگیِ تار عنکبوت میسازد»
سایبان، خانۀ موقتی است که خیلی محکم نیست. ترجمه جایگزین: «مثل سایبانی موقتی»
«وقتی در بستر خود میخوابد، دولتمند است.» این به دراز کشیدن او در بستر هنگام شب و خوابیدن اشاره میکند.
«اما هنگام دراز کشیدن در بستر دولتمند نخواهد ماند» یا «اما وقتی در بستر دراز میکشد همچنان دولتمند نخواهد بود»[در ترجمه فارسی : « اما[دولتمند] دفن نخواهد شد. دولتمند به قرینه حذف شده و اما لازم است اشاره شود.]
باز کردن چشمان خود به بیدار شدن در صبح اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او بیدار میشود»
«همۀ ثروتش از بین رفته است» یا «همه چیز نابود شده است»
اینجا «او را فرو میگیرد» به اتفاقی ناگهانی برای او اشاره میکند. معنی محتمل که استعاره از «ترسها» هستند ۱) چیزهایی که باعث میشود مردم ترسان شوند. ترجمه جایگزین: «اتفاقات وحشتناکی که ناگهان بر او واقع میشوند» یا ۲) ترس. ترجمه جایگزین: «او ناگهان ترسان میشود»
کلمۀ «آبها» به سیل اشاره میکند. سیلها بسیار ناگهانی و هنگامی که مردم انتظار آن را ندارند اتفاق میافتند و بسیار خطرناک و ترسناک هستند. ترجمه جایگزین: «مثل یک سیل» یا «مثل آبهایی که ناگهان برمیخیزند»
«بادی شدید بر او میوزد»
ایوب به نحوی از بادی که شخص شریر را از خانهاش بیرون میاندازد سخن میگوید که گویی باد شخصی است که گرد و غبار را با جارو از خانه بیرون میکند. ترجمه جایگزین: «باد او را از جایش دور میاندازد، مثل زنی که گرد و خاک را از خانه بیرون میکند» یا «باد به راحتی او را از جایش بیرون میکند»
«خانهاش»
در آیات ۲۲-۲۳ ایوب به نحوی از باد سخن میگوید که گویی انسانی است که به شخص شریر حمله میکند.
اینجا عبارت «بر او میاندازد» به وزش بادی شدید بر او همچون یک مهاجم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به شدت بر او میوزد، مثل کسی که به او حمله میکند»
اینجا «دست» به قدرت یا اختیاری که باد بر شخص شریر دارد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او در تلاش است تا از کنترل او فرار کند»
به هم زدن دستها [کف زدن] روشی برای مسخره کردن کسی است. اینجا به بادی که سر وصدای بلندی ایجاد میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «صدایی بلند مثل کسی که با دستانش کف میزنند و او را مسخره میکنند، ایجاد مینماید»
باد باعث ایجاد سر و صدا میشود به نحوی که او را از جای خود بیرون میاندازد ، و این سر و صدا مانند صدایی است که مردم برای مسخره کردن کسی ایجاد میکنند. ترجمه جایگزین: «آن قدر او را هو میکنند که باعث میشود خانۀ خود را ترک کند» یا «او را از جای خود بیرون میکنند و صدای صفیری ایجاد میکنند، مثل کسی که با هو کردن، او را مسخره میکند»[در مفهوم هو کردن شاید بیان نوعی سوت زدن ممتد به جهت تمسخر، بیشتر معنا دهد]
1یقیناً برای نقره معدنی است، و به جهت طلا جایی است كه آن را قال میگذارند.2آهن از خاك گرفته میشود و مس از سنگ گداخته میگردد.3مردم برای تاریكی حدّ میگذارند و تا نهایت تمام تفحّص مینمایند، تا به سنگهای ظلمت غلیظ و سایه موت.4كانی دور از ساكنان زمین میكَنَنْد، از راهگذریان فراموش میشوند و دور از مردمان آویخته شده، به هر طرف متحرّك میگردند.5از زمین نان بیرون میآید، و ژرفیهایش مثل آتش سرنگون میشود.6سنگهایش مكان یاقوت كبود است و شمشهای طلا دارد.7آن راه را هیچ مرغ شكاری نمیداند، و چشم شاهین آن را ندیده است،8و جانوران درنده بر آن قدم نزدهاند، و شیر غرّان بر آن گذر نكرده.9دست خود را به سنگ خارا دراز میكنند، و كوهها را از بیخ برمیكنند.10نهرها از صخرهها میكنند و چشم ایشان هر چیز نفیس را میبیند.11نهرها را از تراوش میبندند و چیزهای پنهان شده را به روشنایی بیرون میآورند.12امّا حكمت كجا پیدا میشود؟ و جای فطانت كجا است؟13انسان قیمت آن را نمیداند و در زمین زندگان پیدا نمیشود.14لجّه میگوید كه در من نیست، و دریا میگوید كه نزد من نمیباشد.15زر خالص به عوضش داده نمیشود و نقره برای قیمتش سنجیده نمیگردد.16به زر خالص اُوفیر آن را قیمت نتوان كرد، و نه به جزع گرانبها و یاقوت كبود.17با طلا و آبگینه آن را برابر نتوان كرد، و زیورهای طلای خالص بدل آن نمیشود.18مرجان و بلّور مذكور نمیشود و قیمت حكمت از لعل گرانتر است.19زبرجد حبش با آن مساوی نمیشود و به زر خالص سنجیده نمیگردد.20پس حكمت از كجا میآید؟ و مكان فطانت كجا است؟21از چشم تمامی زندگان پنهان است، و از مرغان هوا مخفی میباشد.22اَبَدّون و موت میگویند كه آوازه آن را به گوش خود شنیدهایم.23خدا راه آن را درك میكند و او مكانش را میداند.24زیرا كه او تا كرانههای زمین مینگرد و آنچه را كه زیر تمامی آسمان است میبیند.25تا وزن از برای باد قرار دهد، و آبها را به میزان بپیماید.26هنگامیكه قانونی برای باران قرار داد، و راهی برای سهام رعد.27آنگاه آن را دید و آن را بیان كرد؛ آن را مهیا ساخت و هم تفتیشش نمود.28و به انسان گفت: اینك ترس خداوند حكمت است، و از بدی اجتناب نمودن، فطانت میباشد.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ پاسخ ایوب به بلدد است.
ایوب با وجود ناراحتی و اندوه به خاطر شرایطش، به خدا کفر نمیگوید. درعوض، حکمت و اقتدار یهوه را میپذیرد. این باب تمرکز خاصی بر حکمت یهوه دارد چون او شرایط زندگی ایوب را کنترل میکند. انسان چون حکمت یهوه را ندارد، نمیتواند درک کند.
and )
این جاییست که مردم سنگها را از زمین میکَنند و درمیآورند. این سنگها فلز در خود دارند.
این فرآیند حرارت دادن به فلز است تا تمام ناخالصیهای موجود در آن از بین برود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آهن را از خاک درمیآورند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم مس را از سنگ گداخته میکنند» یا «مردم سنگ را حرارت میدهند تا مس ذوب شود و از آن خارج گردد»
فلزی مهم به رنگ قرمز متمایل به قهوهای
این فرآیندِ حرارت دادن به سنگ است تا فلز در آن ذوب شود و از سنگ بیرون بیاید.
اینجا «حد گذاشتن برای تاریکی» به درخشیدن نور در تاریکی اشاره میکند. مردم از فانوس یا مشعل برای روشنایی استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «کسی که روشنایی را به درون تاریکی میبرد»
«به دورترین قسمت معدن»
این دو عبارت با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که معدن بینهایت تاریک است.
حفرهای باریک و عمیق که در زمین یا صخره میکَنَند. مردم به داخل حفره پایین میروند تا در آن نقب زنند.
اینجا به نحوی از قدم سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند به یاد آورد. ترجمه جایگزین: «مکانهایی که مردم دیگر قدم نمیگذارند» یا «جایی که هیچ کس راه نمیرود»
نحوه و جایی که او میآویزد را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دور از مردم، از طنابی در چاه آویزان میشود»
اینجا «نان» به طور کلی به غذا اشاره میکند. بیرون آمدن غذا از زمین استعاره از مواد غذایی است که در زمین رشد میکنند. ترجمه جایگزین: «زمین، جایی که مواد غذایی رشد میکنند»
معانی محتمل ۱) مردم آتش زیر زمین درست میکنند تا صخرهها را متلاشی کنند. ترجمه جایگزین: «با آتش، آن را متلاشی میکنند تا معادن را ایجاد نمایند» یا ۲) «سرنگون شدن» استعاره از دگرگونی است. ترجمه جایگزین: «آوار آن قدر بر آن میریزد که گویی با آتش، نابود شده است»
کلمۀ «آن» به زمین اشاره میکند.
ضمیر مستتر به زمین اشاره میکند.
سنگ قیمتی و کمیاب به رنگ آبی
این عبارات معانی یکسانی را بیان میکنند. ترجمه جایگزین: «هیچ پرندۀ شکاری یا شاهین، راهی را که به سمت معدن میرود، نمیداند یا تا به حال ندیده است»
پرندهای که حیوانات دیگر را میخورد.
این کلمه شاید «باز» نیز ترجمه شود. هر دو پرنده حیوانات دیگر را شکار میکنند و میخورند. شما میتوانید آن را با پرندۀ مشابهی در فرهنگ خودتان ترجمه کنید.
این عبارات نیز معانی یکسانی دارند.
این به جانوران قوی و وحشی اشاره میکند.
این به متلاشی کردن سنگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سنگ خارا را حفر میکند»
«سنگ سخت»
حفر کردن کوهها و زیرزمین آنها استعاره از کَندن علفهای هرز یا درختان است. مبالغهای که به بیرون آوردن مواد معدنی از زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او کوهها را با بیرون کشیدن بنیادشان، واژگون میسازد»
اینجا «چشم ایشان» به او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او میبیند»
اینجا «نهرها را میبندند» به معنای سد کردن یا مسدود کردن نهرها است. ترجمه جایگزین: «او نهرها را مسدود میکند، بنابراین آنها جریان ندارند»
این به مواردی اشاره میکند که مردم معمولاً آن را نمیبینند، چون آنها در زمین یا زیرزمین هستند.
در آیۀ ۲۸: ۱۲-۲۸، به نحوی از حکمت و فطانت سخن گفته شده که گویی اشیایی قیمتی هستند که در بعضی مکانها وجود دارند و مردم میخواهند آنها را پیدا کنند. یافتن حکمت و فطانت به حکیم شدن و درک چیزهای نیکو اشاره میکند.
این سؤالات معانی یکسانی دارند و به این منظور استفاده شدهاند تا نشان دهند که پیدا کردن حکمت و فطانت بسیار سخت است. ترجمه جایگزین: «پیدا کردن حکمت و فطانت بسیار دشوار است.»
به نحوی از حکیم و فهیم شدن سخن گفته که گویی حکمت و فطانت را پیدا میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم چطور حکیم شوند؟ مردم چطور درک چیزهای نیکو را یاد بگیرند»
معانی محتمل ۱) به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی شئی است که مردم میتوانند آن را بخرند. ترجمه جایگزین: «مردم نمیدانند چقدر با ارزش است» یا ۲) کلمهای که به عنوان «قیمت» ترجمه شده، به معنی «مکان [جا]» است. ترجمه جایگزین: «مردم نمیدانند کجاست»
«و در زمین زندگان یافت نمیشود.» «زمین زندگان» به این دنیایی که مردم در آن زندگی میکنند اشاره دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و هیچ کس نمیتواند حکمت را در این دنیا پیدا کند»
به نحوی آبهای عمیق و دریا معرفی شدهاند که گویی آنها انسانهایی هستند که میتوانند صحبت کنند. ترجمه جایگزین: «حکمت در آبهای عمیق زیر زمین نیست، و در دریا نیز نمیباشد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار ازرشمندتر از طلا میباشد. ترجمه جایگزین: «مردم نمیتوانند برای حکمت با طلا هزینهای پرداخت نمایند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار باارزشتر از نقره میباشد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و مردم نمیتوانند به اندازۀ کافی نقره برای سنجش حکمت پرداخت کنند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار باارزشتر از طلای اُفیر، جزع گرانبها و یاقوت کبود است.
این نام زمینی است که در آن طلای خالص وجود داشت.
سنگ قیمتی به رنگ سیاه
سنگ قیمتی به رنگ آبی
این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار ارزشمندتر از طلا و آبگینه است.
سنگ قیمتی که شفاف است و رنگ درخشانی دارد.
«و با جواهرات طلای خالص مبادله نمیشود.» این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار ارزشمندتر از زیورهای طلای خالص است.
«مبادله کردن»
«شایسته نیست که مرجان و بلور نامیده شود.» این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار ارزشمندتر از مرجان و بلور است و نیازی نیست ایوب چیزی دربارۀ آنها بگوید. ترجمه جایگزین: «دیگر زحمت ذکر مرجان و بلور را هم نخواهم کشید» یا «مرجان و بلور در مقایسه با حکمت بیارزش هستند»
جسمی زیبا و سخت که در صخرههای اقیانوسی رشد میکند.
اینها سنگهای قیمتی هستند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار ارزشمندتر از بهترین زبرجد میباشد.
این سنگی قیمتی است.
«و حکمت را نمیتوان با طلای خالص سنجید.» این به طور ضمنی اشاره میکند که حکمت بسیار ارزشمندتر از طلای خالص است.
ایوب از این سؤالات استفاده میکند تا اعلام نماید که مردم چطور به حکمت و فطانت دست یابند. ترجمه جایگزین: «من به شما میگویم که حکمت از کجا میآید و فطانت کجاست.» یا «من به شما میگویم چطور حکیم شوید و چطور یاد بگیرید که امور را درک نمایید.»
به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی در جایی قرار دارد و به حضور مردم میآید. آمدنِ آن به افرادی اشاره میکند که حکیم میشوند.
به نحوی از فطانت سخن گفته شده که گویی در جایی است.
یعنی زندگان قادر نیستند حکمت را ببینند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کدام از زندگان نمیتواند حکمت را ببیند»
یعنی پرندگان قادر نیستند حکمت را ببینند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی پرندگانی که در آسمانها پرواز میکنند، نمیتوانند حکمت را ببینند»
اینجا به نحوی از «اَبَدّون» و «موت» سخن گفته شده که گویی آنها زندگانی [موجودات زندهای] هستند که میتوانند صحبت کنند.
به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی در جای خاصی وجود دارد. ترجمه جایگزین: «خدا میداند چطور حکمت یافت میشود. او میداند کجاست»
«دورترین جاهای زمین»
اینجا ارادۀ خدا که چه مقدار آب در هر جایی باید باشد را توصیف میکند. معانی محتمل که به این تصمیمگیری اشاره دارد ۱) چه مقدار باران باید در هر ابر باشد یا ۲) چه مقدار آب در هر دریا باید باشد. ترجمه جایگزین: «تصمیم گرفته که چه مقدار آب در هر جایی باید باشد»
«او تصمیم گرفته رعد چگونه شنیده شود» یا «او مسیر رعد را انتخاب میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
اسم معنای «ترس» را میتوان با افعال «ترسیدن» یا «احترام گذاشتن» بیان کرد. اسم معنای «حکمت» را میتوان با کلمۀ «حکیم» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بشنو، اگر از خدا بترسی، حکیم خواهی بود»
اینجا «اجتناب نمودن از بدی» یعنی امتناع کردن از انجام کارهای شریرانه. اسم معنای «فطانت» را میتوان با فعل «درک کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر از انجام بدی امتناع کنی، پس امور بسیاری را درک خواهی کرد»
1و ایوب باز مَثَل خود را آورده، گفت:2«كاش كه من مثل ماههای پیش میبودم و مثل روزهایی كه خدا مرا در آنها نگاه میداشت.3هنگامیكه چراغ او بر سر من میتابید، و با نور او به تاریكی راه میرفتم.4چنانكه در روزهای كامرانی خود میبودم، هنگامیكه سّر خدا بر خیمه من میماند.5وقتیكه قادر مطلق هنوز با من میبود، و فرزندانم به اطراف من میبودند.6حینیكه قدمهای خود را با كَره میشستم و صخره، نهرهای روغن را برایمن میریخت.7چون به دروازه شهر بیرون میرفتم و كرسی خود را در چهار سوق حاضر میساختم.8جوانان مرا دیده، خود را مخفی میساختند، و پیران برخاسته، میایستادند.9سروران از سخن گفتن بازمیایستادند، و دست به دهان خود میگذاشتند.10آواز شریفان ساكت میشد و زبان به كام ایشان میچسبید.11زیرا گوشی كه مرا میشنید، مرا خوشحال میخواند و چشمی كه مرا میدید، برایم شهادت میداد.12زیرا فقیری كه استغاثه میكرد او را میرهانیدم، و یتیمی كه نیز معاون نداشت.13بركت شخصی كه در هلاكت بود، به من میرسید و دل بیوهزن را خوش میساختم.14عدالت را پوشیدم و مرا ملبّس ساخت، و انصاف من مثل ردا و تاج بود.15من به جهت كوران چشم بودم، و به جهت لنگان پای.16برای مسكینان پدر بودم، و دعوایی را كه نمیدانستم، تفحّص میكردم.17دندانهای آسیای شریر را میشكستم و شكار را از دندانهایش میربودم.18«و میگفتم، در آشیانه خود جان خواهم سپرد و ایام خویش را مثل عنقا طویل خواهم ساخت.19ریشه من به سوی آبها كشیده خواهد گشت، و شبنم بر شاخههایم ساكن خواهد شد.20جلال من در من تازه خواهد شد، و كمانم در دستم نو خواهد ماند.21مرا میشنیدند و انتظار میكشیدند، و برای مشورت من ساكت میماندند.22بعد از كلام من دیگر سخن نمیگفتند و قول من بر ایشان فرو میچكید.23و برای من مثل باران انتظار میكشیدند و دهان خویش را مثل باران آخرین باز میكردند.24اگر بر ایشان میخندیدمباور نمیكردند، و نور چهره مرا تاریك نمیساختند.25راه را برای ایشان اختیار كرده، به ریاست مینشستم، و در میان لشكر، مثل پادشاه ساكن میبودم، و مثل كسیكه نوحهگران را تسلّی میبخشد.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ اظهارات ایوب است اما اکنون مستقیماً خطاب به یهوه خطاب شده است.
در این باب، ایوب روزهایی را قبل از این که برکات یهوه از او گرفته شوند، به یاد میآورد. این تنها قسمت از استدلال ایوب است که در ۳ باب بعدی ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب از این ابراز شگفتی برای بیان آرزویش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «آرزو میکردم همچون ماههای قبل بودم»
تابیدن چراغِ خدا بر ایوب، به برکت خدا بر ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که برکت خدا مثل چراغی بود که نورش بر سر من میتابید»
راه رفتن به سمت تاریکی، به تجربه کردن شرایط سخت اشاره میکند.
ایوب به نحوی از زمانی که جوان و نیرومند بود، سخن میگوید که گویی روزهایش ایامی همچون محصول رسیده میباشد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که جوان و نیرومند بودم»
اسم معنای «دوستی [صمیمیت]» را میتوان با اسم «دوست» بیان کرد. کلمۀ «خیمه» به خانۀ ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که خدا دوست من بود و از خانۀ من حفاظت میکرد»[در فارسی متفاوت است]
این صفحه تعمداً خالی است.
«هنگامی که در راههایم کَره جریان داشت.» ایوب با استفاده از این مبالغه بیان میکند که گاوهای بسیاری داشته و آنها بیشتر از آنچه او و خانوادهاش نیاز داشتند* کَره تولید میکردند. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که گاوهای من مقدار فراوانی کَره تولید میکردند»
«و صخره نهرهایی از روغن برایم میریخت.» ایوب با استفاده از این مبالغه بیان میکند که درختان زیتون فراوان و مقادیر بسیاری روغن زیتون داشت. صخره، جایی است که خادمینش با فشردن زیتونها، روغن از آن به دست میآوردند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که خادمین من مقادیر فراوانی روغن زیتون به دست میآوردند» یا «هنگامی که روغن مثل نهرهایی از سنگ پرس جاری میشد»
منطقۀ بازی در یک روستا یا شهر است که دو یا چند خیابان به هم میپیوندند.
این نمادی برای احترام گذاشتن است. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای من با احترام برخواسته و میایستادند»
این نشانهای از احترام بود.[ قسمت نخست آیه حذف به قرینه شده است]
آنها این کار را به نشانۀ صحبت نکردن انجام میدادند. این علامتی از احترام آنها به ایوب بود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نجیبزادگان ساکت میشدند» یا «نجیبزادگان از صحبت کردن دست میکشیدند»
این اشاره میکند که آنها احترام زیادی برای ایوب قائل بودند و چیزی برای گفتن نداشتند. ترجمۀ جایگزین: «آنها احساس میکردند که قادر به صحبت کردن نبودند» یا «آنها چیزی برای گفتن نداشتند»
گوشها به آنانی که به او گوش میدادند و چشمها به آنانی که او را میدیدند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بعد از این که آنها آن چه من گفته بودم را شنیدند ... آنها مرا دیدند»
«آنها شاهد تایید و موفقیت من بودند»
اینجا «فقیر» به هر شخص فقیر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد فقیری را که استغاثه میکردند، رهایی میدادم»
رسیدن برکت کسی به دیگری اشاره میکند که آن شخص دیگران را برکت میدهد. ترجمه جایگزین: «کسی که در هلاکت بود، مرا برکت میداد»
این به هر کسی که در حال مُردن بود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که در حال مرگ بودند»
اینجا «دل بیوهزن» به هر زنِ بیوهای اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من باعث شدم که بیوهزنان آواز شادی سردهند»
مردم اغلب به نحوی از عدالت سخن میگویند که گویی لباس است. ترجمه جایگزین: «من آن چه را که عادلانه بود[ انصاف را]، انجام میدادم و این مثل لباسی بود که میپوشیدم»
مردم اغلب به نحوی از انصاف سخن میگویند که گویی لباس است. ترجمه جایگزین: «من انصاف را به جا میآوردم، و مثل ردا و تاجی بر من بود»
پارچهای بلند که مردان دور سرشان میپیچیدند و مثل کلاه میپوشیدند.
این به کمک کردن به افراد کور اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مثل چشم برای افراد کور بودم» یا «افراد کور را راهنمایی میکردم»
این به کمک کردن به افراد لنگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مثل پا برای لنگان بودم» یا «لنگان را یاری میکردم»[ اشتباه تایپی در انگلیسی]
اینجا «پدر بودم» به تأمین کردن مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من مثل پدری که برای فرزندان خود تدارک میبیند، برای نیازمندان نیز مهیا میکردم»
در آیات ۱۸-۲۰ ایوب قبل از این که اتفاقات بد برای او بیافتد، درباره اموری سخن میگوید.
ایوب به نحوی از گناهکارانی که دیگران را آزار میدهند سخن میگوید که گویی آنها حیواناتی وحشی هستند و با برداشتن شکار بین دندانهای خود، به آنها حمله میکنند. ترجمه جایگزین: «من مانع از آزار رساندن گناهکاران به دیگران میشدم، مثل کسی که دندان حیوانی وحشی را میشکند و شکار را از بین دندانهایش میرهاند»
اینجا «آشیانه» به خانه و خانوادۀ ایوب اشاره میکند. ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی پرندهای است که در آشیانه با جوجههایش زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «من در خانه با خانوادهام میمیرم» یا «من در امنیت خانهام میمیرم»
دانههای شن بسیاری در کنار ساحل وجود دارد بیش از آن چه که بتوان آنها را شمرد. بیان این مطلب که او بیشتر از آن چه که بتوان روزها را شمرد، زندگی خواهد کرد مبالغه است که بیان میکند او مدت زمان بسیار طولانی زندگی خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «من برای مدت زمان طولانی زندگی خواهم کرد» یا «من سالهای بسیاری زندگی خواهم کرد»
ایوب به نحوی از قدرتش سخن میگوید که گویی او مثل درختی که به خوبی سیراب شده، نیرومند است.
اسم معنای «جلال» را میتوان با فعل «محترم شمردن» بیان کرد. اینجا «تازه» به احترامی که دائماً به آنها تعلق میگیرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم دائماً به من احترام میگذارند» ترجمه جایگزین: «مردم همیشه مرا محترم میشمارند»
کمانِ نو بسیار محکم است. قدرت کمانِ ایوب در دستش، به قدرت جسمانی او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من همیشه مثل یک کمان نو، نیرومند هستم»
این صفحه تعمداً خالی است.
این جا «چکیدن مثل آب بر آنها»، به تجدید قوای افرادی که به او گوش میدادند اشاره میکند. اسم معنای «قول» را میتوان با فعل «صحبت کردن» یا «گفتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سخنان من دلهای ایشان را تازه میکند، مثل چکیدن آب که بدن انسان را تازه میسازد» یا «آن چه من به آنها گفتهام، مثل چکیدن آب، آنها را تازه میسازد»
مردم برای ایوب بیصبرانه انتظار میکشیدند و توقع داشتند چیزهای نیکو از او بشنوند.
این قسمت به مشتاقانه منتظر ماندن برای صحبت کردن ایوب اشاره میکند تا از گفتههای او بهره ببرند. ترجمه جایگزین: «آنها مشتاقانه برای سخنان من انتظار میکشیدند تا از آن چه میگفتم بهره ببرند»
«همان طور که کشاورزان مشتاقانه برای باران آخر انتظار میکشند»
این به مقدار فراوان باران که قبل از فصل خشکی میبارد، اشاره میکند.
این را میتوان به وضوح بیان کرد که هدف از خندیدن، تشویق کردن آنها بوده. ترجمه جایگزین: «من بر ایشان میخندیدم تا آنها را تشویق کنم»
این به مهربانیای که در چهرۀ ایوب میدیدند، اشاره میکند.
این جا «اختیار کردن راهِ ایشان» به تصمیمگیری برای این که چه کاری انجام دهند، اشاره میکند.
این جا «نشستن» به حکومت و رهبری کردن اشاره دارد. رؤسا مینشستند تا تصمیمات مهم بگیرند. ترجمه جایگزین: «آنها را همچون رئیسشان هدایت میکردم»
ایوب رئیس آنها بود. ترجمه جایگزین: «چون رئیس آنها بودم، آنها را رهبری میکردم»
ایوب به نحوی از این که چطور مردم را رهبری میکرده و آنها چطور از او اطاعت میکردند سخن میگوید که گویی او پادشاه و آنها لشکر او هستند.
این عبارت یعنی ایوب واقعاً کسی بود که مردم را تسلی میداد. ترجمه جایگزین: «وقتی آنها عزاداری میکردند، ایشان را تسلی میدادم»
1« و امّا الا´ن كسانیكه از من خردسالترند بر من استهزا میكنند، كه كراهت میداشتم از اینكه پدران ایشان را با سگان گله خود بگذارم.2قوّت دستهای ایشان نیز برای من چه فایده داشت؟ كسانیكه توانایی ایشان ضایع شده بود،3از احتیاج و قحطی بیتاب شده، زمین خشك را در ظلمت خرابی و ویرانی میخاییدند.4خُبازی را در میان بوتهها میچیدند، و ریشه شورگیاه نان ایشان بود.5از میان (مردمان) رانده میشدند. از عقب ایشان مثل دزدان، هیاهو میكردند.6در گَریوِههای وادیها ساكن میشدند، در حفرههای زمین و در صخرهها.7در میان بوتهها عرعر میكردند، زیر خارها با هم جمع میشدند.8ابنای احمقان و ابنای مردم بینام، بیرون از زمین رانده میگردیدند.9و امّا الا´ن سرود ایشان شدهام و از برای ایشان ضربالمثل گردیدهام.10مرا مكروه داشته، از من دور میشوند، و از آب دهان بر رویم انداختن، باز نمیایستند.11چونكه زه را بر من باز كرده، مرا مبتلا ساخت. پس لگام را پیش رویم رها كردند.12از طرف راست من انبوه عوامالّناس برخاسته، پاهایم را از پیش در میبرند، و راههای هلاكت خویش را بر من مهیا میسازند.13راه مرا خراب كرده، به اذیتم اقدام مینمایند، و خود معاونی ندارند.14گویا از ثلمههای وسیع میآیند، و از میان خرابهها بر من هجوم میآورند.15ترسها بر من برگشته، آبروی مرا مثل باد تعاقب میكنند، وفیروزی من مثل ابر میگذرد.16و الا´ن جانم بر من ریخته شده است، و روزهای مصیبت، مرا گرفتار نموده است.17شبانگاه استخوانهایم در اندرون من سفته میشود، و پیهایم آرام ندارد.18از شدّت سختی لباسم متغیر شده است، و مرا مثل گریبان پیراهنم تنگ میگیرد.19مرا در گِل انداخته است، كه مثل خاك و خاكستر گردیدهام.20«نزد تو تضرّع مینمایم و مرا مستجاب نمیكنی، و برمیخیزم و بر من نظر نمیاندازی.21خویشتن را متبدّل ساخته، بر من بیرحم شدهای؛ با قوّت دست خود به من جفا مینمایی.22مرا به باد برداشته، برآن سوار گردانیدی، و مرا در تندْباد پراكنده ساختی.23زیرا میدانم كه مرا به موت باز خواهی گردانید، و به خانهای كه برای همه زندگان معین است.24یقیناً بر توده ویران دست خود را دراز نخواهد كرد، و چون كسی در بلا گرفتار شود، آیا به این سبب استغاثه نمیكند؟25آیا برای هر مستمندی گریه نمیكردم، و دلم به جهت مسكین رنجیده نمیشد.26لكن چون امید نیكویی داشتم بدی آمد؛ و چون انتظار نور كشیدم ظلمت رسید.27احشایم میجوشد و آرام نمیگیرد، و روزهای مصیبت مرا درگرفته است.28ماتم كنان بیآفتاب گردش میكنم و در جماعت برخاسته، تضرّع مینمایم.29برادر شغالان شدهام، و رفیق شترمرغ گردیدهام.30پوست من سیاه گشته، از من میریزد، و استخوانهایم از حرارت سوخته گردیده است.31بربط من به نوحهگری مبدّل شده و نای من به آواز گریهكنندگان.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ اظهارات ایوب میباشد، اما اکنون مستقیماً خطاب به یهوه است.
در این باب، ایوب به خاطر شرایط اخیر خود که دیگران او را تحقیر میکردند، تأسف میخورد.
این نشان میدهد که او چقدر از آن پدران بیزار بود. آنها حتی آن قدر خوب نبودند که با سگانِ او باشند. ترجمۀ جایگزین: «پدرانی که تحقیر میکردم و اجازه نمیدادم کنار سگان گلۀ من کار کنند»
رابطۀ سگان با گله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سگهایی که از گلۀ من حفاظت میکردند»
ایوب با استفاده از این پرسش، ناتوانی این افراد را مسخره میکند. ترجمه جایگزین: «قوت دستهای پدران آنها نمیتوانست به من کمکی کند ... ضایع شده بود.»
ضایع شدنِ توانایی ایشان استعاره است که اشاره میکند دیگر قوی نیستند بلکه ضعیف میباشند. عبارت «بالغ» به پیر بودن آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که پیر شده بودند و هیچ نیرویی نداشتند» یا «کسانی که پیر و ناتوان شده بودند»
کلمۀ «آنها» به پدرانِ تمسخرکنندگان جوان اشاره میکند.
اسم معنای «احتیاج» را میتوان با کلمۀ «فقیر» بیان کرد. اسم معنای «قحطی» را میتوان با کلماتی «گرسنه» یا «از گرسنگی» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از فقر و گرسنگی بسیار نحیف بودند»
معانی محتمل ۱) «زمین خشک» کنایه از ریشههای خشکی است که در زمین میرویند. ترجمه جایگزین: «آنها ریشههای خشکی که در زمین پیدا میکردند را میجویدند» یا ۲) «خاییدن زمین خشک» کنایه است که آنها هر چیزی را که در زمین خشک پیدا میکردند، میخوردند.
ایوب به صحبت کردن دربارۀ پدران تمسخرکنندگان ادامه میدهد.
اینها گیاهانی هستند که مردم اگر چیز بهتری پیدا نمیکردند، آنها را میخوردند.
معانی محتمل ۱) مردم ریشۀ درخت خلنگ[ شورگیاه] را میخوردند یا ۲) مردم خود را با سوزاندن ریشۀ درختان خلنگ[شورگیاه] گرم میکردند.
عبارت «رانده میشدند» یعنی «به اجبار ترک میکردند.» این عبارات را میتوان دوباره مرتب کرد و به حالت معلوم بیان نمود. ترجمه جایگزین: «مردم مثل دزد به دنبال ایشان فریاد میزدند و آنها را وادار به ترک آن مکان میکردند»
«به دنبال آنها فریاد میزدند، انگار که آنها دزد بودند»
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب به صحبت کردن دربارۀ پدران تمسخرکنندگان ادامه میدهد.
ایوب به نحوی از کسانی که از گرسنگی فریاد میکشند سخن میگوید که گویی آنها الاغهای وحشی هستند و صداهای بلندی ایجاد میکنند. ترجمه جایگزین: «مثل الاغهای وحشی چون گرسنه بودند فریاد میزدند»
«خارها» بوتههایی با تیغهای تیز هستند. این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها خانهای نداشتند.
اینجا «ابنای احمقان » به خصوصیات احمقانه داشتن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها مثل احمقها بودند» یا «آنها احمق بودند»
کلمۀ «بهراستی» نشان میدهد که آن چه در ادامه میآید، استدلال قبلی را تقویت میبخشد. این جا «ابنای مردم بینام» به داشتن خصوصیات افراد بینام اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بهراستی، آنها افرادی بینام بودند» یا «بهراستی، آنها بیارزش بودند»[ در فارسی «به راستی» نیامده است]
این جا «بینام بودن» به آبرو یا احترام نداشتن، اشاره میکند. این یعنی آنها بیارزش بودند. ترجمۀ جایگزین: «مردم بیارزش»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل ۱) انگارۀ تازیانهها به طور ضمنی اشاره میکند که با آنها مثل مجرمان رفتار میشد. ترجمه جایگزین: «مردم با آنها مثل مجرمان رفتار میکردند و آنها را مجبور به ترک سرزمینشان مینمودند» یا ۲) مردم حقیقتاً از تازیانهها استفاده میکردند تا آنها را به زور بیرون کنند. ترجمه جایگزین: «مردم آنها را تازیانه میزدند و آنها را وادار به ترک آن زمین میکردند»[ در فارسی اشارهای به تازیانه نشده است]
اینجا «زمین» به جایی اطلاق میشود که قبل از این که مجبور شوند به بیابان بروند، در آنجا زندگی میکردند.
ایوب دوبارۀ دربارۀ افرادی که او را مسخره میکردند، صحبت میکند.
اسم معنای «سرود» را میتوان با فعل «آواز خواندن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما اکنون آنها دربارۀ من آواز میخوانند تا مرا استهزا کنند»
اینجا «ضربالمثل» کنایه از کسی است که مردم او را با بیرحمی تمسخر میکنند. ترجمه جایگزین: «اکنون من کسی هستم که آنها مرا با بیرحمی تمسخر میکنند» یا «آنها مرا مورد تمسخر قرار میدهند و چیزهای ظالمانهای دربارۀ من میگویند»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها حتی به صورت من آب دهان میاندازند»
کمانی که باز نشده، فایدهای ندارد. عبارت «زه کمان من را باز کرده» کنایه از ناتوان کردن ایوب است. ترجمه جایگزین: «خدا قدرتم را برای دفاع از خودم از من گرفته است»
«مرا مسخره کردند»
لگام، شخص را از حرکت آزادانه و انجام آن چه میخواهد بازمیدارد. این جا «لگام» به خودداری کردن از انجام کاری اشاره میکند و «رها کردن لگام» بیانگر عدم خودداری از انجام آن کار است. در این مورد تمسخرکنندگان از بیرحم بودن با ایوب اجتناب نکردند. ترجمه جایگزین: «از ظلم نسبت به من اجتناب نکردند» یا «آنها میخواستند آن چه را ظالمانه بود، با من به عمل آورند»
ایوب به نحوی از رفتار ظالمانۀ تمسخرکنندگان با خودش سخن میگوید که گویی آنها جمعیت انبوهی بودند و یک لشکر به او حمله کردهاند.
ایوب به صحبت کردن دربارۀ افرادی که او را مسخره میکردند، ادامه میدهد.
«انبوهی جمعیت از طرف راست من برخاسته.» معانی محتمل ۱) برخاستن از طرف راست ایوب، نشانگر حمله کردن به قدرت اوست. ترجمه جایگزین: «گروهی از جوانان به قدرت من حمله میکنند» یا ۲) برخاستن از طرف راست ایوب نشانگر حمله کردن به شرف و آبروی اوست. ترجمه جایگزین: «جمعیتی به شرف و آبروی من حمله کردهآند»
«آنها مرا وادار به فرار میکنند»
سپاهیان، انبوهی خاک در امتداد دیوار شهر جمع کردند تا از دیوار بالا بروند و به شهر حمله کنند. ایوب به نحوی از این که تمسخرکنندگان آمادۀ حمله به او هستند سخن میگوید که گویی آنها این کار را انجام دادهاند. ترجمۀ جایگزین: «آمادۀ حمله به من هستند، مثل ارتشی که آمادۀ حمله به شهری میباشد»
این نشان میدهد که جلوی ایوب را برای فرار از حملۀ آنها میگیرند. ترجمه جایگزین: «آنها مانع از فرار من از آنها میشوند»
اینجا «آزار رساندن» نشاندهنده تلاش برای ایجاد یک فاجعه است. ترجمه جایگزین: «آنها در تلاشند تا بلایی بر سر من بیاورند» یا «آنها در تلاشند تا مرا نابود کنند»
اینجا «مانع آنها شدن» به متوقف کردن آنها از انجام کاری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افرادی که کسی را ندارند تا آنها را از حمله به من بازدارند»[ در فارسی متفاوت است اما در انگلیسی آمده:« کسی نیست تا جلوی آنها را بگیرد»]
ایوب به نحوی از تمسخرکنندگانی که ظالمانه با او رفتار میکردند سخن میگوید که گویی آنها ارتشی هستند که به او حمله میکنند.
ایوب به صحبت کردن دربارۀ کسانی که او را مسخره میکنند، ادامه میدهد.
این به حملۀ زورمندانه به ایوب اشاره میکند.
این نشاندهنده افراد بسیاری است که به طور همزمان مثل امواج عظیمالجثۀ اقیانوس بر او هجوم میآورند.
معانی محتمل ۱) ایوب ترسان شده بود یا ۲) اتفاقاتی افتاد که باعث شده بود ایوب بترسد.
ایوب به نحوی از نداشتن ناگهانی آبروی خود سخن میگوید که گویی باد بر آن وزیده و آن را برده است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس مرا محترم نمیشمارد» یا «اکنون کسی هستم که هیچ کس به من احترام نمیگذارد»
ایوب به نحوی از پایان کامیابی خود سخن میگوید که گویی ابری است که بر آن باد میوزد. این جا «فیروزی» به خوشبختی یا سلامتی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من دیگر هرگز کامیاب نخواهم بود» یا «من دیگر در امنیت نخواهم بود»
ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی زندگیاش مایع و بدنش یک ظرف است. او احساس میکند که در حال مُردن میباشد. ترجمه جایگزین: «اکنون در حال مُردن هستم»
ایوب به نحوی از ادامۀ شرایط رنجآور خود سخن میگوید که گویی روزهای درد و رنج او را گرفتار کردهاند. ترجمه جایگزین: «من روزهای بسیار رنج میبرم و این رنج پایانی ندارد»
ایوب به نحوی از درد استخوانهایش سخن میگوید که گویی استخوانهای او سفت شده بودند. ترجمۀ جایگزین: «استخوانهایم به شدت درد میکنند» یا «درد شدیدی در استخوانهایم دارم»
ایوب به نحوی از درد دائمی خود سخن میگوید که گویی این درد زنده است و او را میگزد و نمیگذارد استراحت کند. ترجمۀ جایگزین: «دردهایی که باعث رنج من میگردند، متوقف نمیشوند» یا «من درد دائمی دارم»
ایوب به نحوی از این که خدا از نیروی خود استفاده میکند سخن میگوید که گویی نیروی خدا حقیقتاً کاری انجام میدهد. اینجا «نیرویِ ... خدا» به «خدا» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا لباسم را با قدرت عظیم خود گرفته است»[ در فارسی به شکلی متفاوت آمده است]
انگارۀ دگرگونی ایوب با نیروی خدا، استعاره است. معانی محتمل ۱) این به درد ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دردم به گونهای است که انگار خدا لباسم را محکم گرفته» یا ۲) این مطلب اشاره میکند که خدا باعث ایجاد مشکلات بسیارِ ایوب شده است. ترجمه جایگزین: «به گونهای است که انگار خدا با نیروی بسیار عظیمش لباسم را گرفته است»[ در فارسی به شکلی متفاوت آمده است]
انگارۀ نیروی خدا که ایوب را احاطه کرده، یک استعاره است. معانی محتمل ۱) این به درد ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یقۀ پیراهنم را محکم گرفته» یا ۲) این مطلب اشاره میکند که خدا باعث ایجاد مشکلات بسیار ایوب شده است. ترجمه جایگزین: «به گونهای است که انگار او مرا با یقۀ پیراهنم گرفته است»
ایوب میگوید که خدا او را خوار کرده است. ترجمه جایگزین: «به گونهای است که انگار او مرا در گِل انداخته است» یا «او مرا مثل کسی که در گِل افتاده، خوار کرده است»
این به احساس بیارزش بودن ایوب اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «من همچون خاک و خاکستر بیارزش شدهام»
این صفحه تعمداً خالی است.
این کلمه یعنی نامهربان.
کلمۀ «دست» به قدرت خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو مرا با قدرتت جفا میرسانی»
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
این اصطلاحات به درد و رنج شدیدی که خدا باعث شده تا ایوب تحمل کند، اشاره دارد.
«باعث شده که باد مرا به پایین سوق دهد»
اینجا «مرا به سمت مرگ بردن» به باعث مُردن ایوب شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو باعث میشوی که من بمیرم»
ایوب به نحوی از دنیای مردگان سخن میگوید که گویی خانهای است که خدا مقرر کرده تا همۀ زندگان به آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «دنیای مردگان، که همۀ زندگان به آنجا میرود»
یعنی هر چیزی که تا الآن زنده است، اما روزی خواهد مُرد.
ایوب به صحبت کردن با خدا ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤالات خودش را برای استغاثه به حضور خدا برای کمک توجیه میکند. ترجمه جایگزین: «هر کسی وقتی در حال افتادن است برای کمک دست خود را دراز میکند. هرکسی که در سختی هست برای کمک فریاد برمیآورد.» یا «من افتادهام، و وقتی برای کمک از خدا تقاضا میکنم، بنابراین او نباید فکر کند که من کار اشتباهی انجام میدهم. من در سختی هستم، پس قطعاً برای کمک فریاد برمیآورم!»
در بعضی نسخهها این قسمت را به گونهای ترجمه میکنند که وقتی ایوب در سختی بوده و درخواست کمک کرده، خدا دستش را برای آسیب رساندن به او دراز نموده. ترجمه جایگزین: «قطعاً هیچ کس دست خود را به ضد شخص دیگری که افتاده و درخواست کمک میکند، دراز نخواهد کرد.»
See:
ایوب با استفاده از این پرسشها به خدا یادآوری میکند که چه کارهای نیکویی برای دیگران کرده است. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که من برای ... گریه میکردم، و به جهت ... محزون میشدم!»
دنبال نیکویی بودن، به امیدوار بودن برای چیزهای نیکو اشاره میکند و آمدن بدی، به اتفاقات بد افتادن اشاره دارد.
اینجا «نور» به برکت و لطف خدا اشاره میکند و «ظلمت» به سختی و رنج اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من برای نورِ برکت خدا انتظار میکشیدم، اما درعوض ظلمتِ درد و رنج را تجربه کردم»
ایوب به نحوی از احشایش سخن میگوید که گویی یک انسان است. ترجمه جایگزین: «در دلم بسیار آشفتهام و این احساس تمام نمیشود»
آمدن روزهای مصیبت بر ایوب نشانگر آن است که او روزهای بسیاری را در مصیبت تجربه میکند. ترجمه جایگزین: «من روزهای بسیاری را در مصیبت تجربه میکنم» یا «من هر روز رنج میبرم»
اینجا «گردش کردن» به زندگی کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی کردهام» یا «زندگی میکنم»
اینجا «زندگی کردن در تاریکی» استعاره است که به بینهایت ناراحت بودن اشاره دارد. عبارت «اما نه بهخاطر خورشید» به وضوح بیان میکند که «زندگی در تاریکی» استعاره است، یعنی تاریکی به خاطر پنهان شدن خورشید ایجاد نشده. ترجمه جایگزین: «مثل کسی که بسیار ناراحت است»
برادر بودن با این حیوانات استعاره از شبیه آنها شدن است. ترجمه جایگزین: «من مثل شغالان و شترمرغ شدهام که در بیابان فریاد برمیآورم»
اینجا «استخوانها» به کلِ بدن اشاره میکند که از تب رنج میبرد.
اینجا «بربط من» به خودِ ایوب و همچنین اشتیاق او برای آواز نوحهگری و عزاداری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من فقط آواز ماتم و سوگواری را با بربطم مینوازم»
اینجا «نای من» به خودی ایوب و همچنین اشتیاق او برای آواز گریه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من فقط آواز گریه و زاری را با نی خود مینوازم»
ضجه زدن به گریه کردن با صدای بسیار بلند به خاطر ناراحتی و درد شدید، اشاره میکند.
1« با چشمان خود عهد بستهام، پسچگونه بر دوشیزهای نظر افكنم؟2زیرا قسمت خدا از اعلی چیست؟ و نصیبقادرمطلق، از اعلیعلیین؟3آیا آن برای شریران هلاكت نیست؟ و به جهت عاملان بدی مصیبت نی؟4آیا او راههای مرا نمیبیند؟ و جمیع قدمهایم را نمیشمارد؟5اگر با دروغ راه میرفتم یا پایهایم با فریب میشتابید،6مرا به میزان عدالت بسنجد، تا خدا كاملیت مرا بداند.7اگر قدمهایم از طریق آواره گردیده، و قلبم در پی چشمانم رفته، و لكّهای به دستهایم چسبیده باشد،8پس من كِشت كنم و دیگری بخورد، و محصول من از ریشه كنده شود.9اگر قلبم به زنی فریفته شده، یا نزد در همسایه خود در كمین نشسته باشم،10پس زن من برای شخصی دیگر آسیا كند، و دیگران بر او خم شوند.11زیرا كه آن قباحت میبود و تقصیری سزاوار حكم داوران.12چونكه این آتشی میبود كه تا ابدّون میسوزانید، و تمامی محصول مرا از ریشه میكَنْد،13اگر دعوی بنده و كنیز خود را ردّ میكردم، هنگامی كه بر من مدّعی میشدند.14پس چون خدا به ضدّ من برخیزد، چه خواهم كرد؟ و هنگامیكه تفتیش نماید، به او چه جواب خواهم داد؟15آیا آن كس كه مرا در رحم آفرید او را نیز نیافرید؟ و آیا كس ِ واحد، ما را در رحم نسرشت؟16«اگر مراد مسكینان را از ایشان منع نموده باشم، و چشمان بیوهزنان را تار گردانیده،17اگر لقمه خود را به تنهایی خورده باشم، و یتیم از آن تناول ننموده،18و حال آنكه او از جوانیام با من مثل پدر پرورش مییافت، و از بطن مادرم بیوهزن را رهبری مینمودم؛19اگر كسی را از برهنگی هلاك دیده باشم، و مسكین را بدون پوشش؛20اگر كمرهای او مرا بركت نداده باشد، و از پشم گوسفندان من گرم نشده؛21اگر دست خود را بریتیم بلند كرده باشم، هنگامیكه اعانت خود را در دروازه میدیدم؛22پس بازوی من از كتفم بیفتد، و ساعدم از قلم آن شكسته شود.23زیرا كه هلاكت از خدا برای من ترس میبود و به سبب كبریایی او توانایی نداشتم،24اگر طلا را امید خود میساختم و به زر خالص میگفتم تو اعتماد من هستی؛25اگر از فراوانی دولت خویش شادی مینمودم، و از اینكه دست من بسیار كسب نموده بود؛26اگر چون آفتاب میتابید بر آن نظر میكردم و بر ماه، هنگامیكه با درخشندگی سیر میكرد،27و دل من خُفیةً فریفته میشد و دهانم دستم را میبوسید.28این نیز گناهی مستوجب قصاص میبود زیرا خدای متعال را منكر میشدم.29اگر از مصیبت دشمن خود شادی میكردم یا حینی كه بلا به او عارض میشد وجد مینمودم،30و حال آنكه زبان خود را از گناه ورزیدن بازداشته، بر جان او لعنت را سؤال ننمودم.31اگر اهل خیمه من نمیگفتند: كیست كه از گوشت او سیر نشده باشد،32غریب در كوچه شب را به سر نمیبرد و در خود را به روی مسافر میگشودم.33اگر مثل آدم، تقصیر خود را میپوشانیدم و عصیان خویش را در سینه خود مخفی میساختم،34از این جهت كه از انبوه كثیر میترسیدم و اهانت قبایل مرا هراسان میساخت، پس ساكت مانده، از در خود بیرون نمیرفتم.35كاش كسی بود كه مرا میشنید؛ اینك امضای من حاضر است. پس قادر مطلق مرا جواب دهد. و اینك كتابتی كه مدّعی من نوشته است.36یقیناً كه آن را بر دوش خود برمیداشتم و مثل تاج بر خود میبستم.37شماره قدمهای خود را برای او بیان میكردم و مثل امیری به او تقرّب میجستم.38اگر زمین من بر من فریاد میكرد و مرزهایش باهم گریه میكردند،39اگر محصولاتش را بدون قیمت میخوردم و جان مالكانش را تلف مینمودم،40پس خارها به عوض گندم و كركاس به عوض جو بروید.» سخنان ایوب تمام شد.
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این باب مربوط به ادامۀ اظهارات ایوب میباشد و یهوه را مستقیماً مورد خطاب قرار داده است.
در این باب، ایوب دعوی خود را به یهوه ارائه میدهد که او شخصی درستکار است و متهم به گناهی نمیباشد.
and and )
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
ایوب به نحوی دربارۀ آن چه که میبیند قول میدهد که گویی چشمانش شخصی است و با آنها عهد میبندد. ترجمه جایگزین: «دربارۀ آن چه که میبینم، پیمانی راسخ میبندم»
آن چه را که ایوب قول میدهد، میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عهد بستهام که از روی شهوت به باکرهای نگاه نکنم» یا «قول دادهام که با شهوت به باکرهای نگاه نکنم» [هر دو جمله معانی مشابهی دارند]
ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکند که هرگز عهد خود را نمیشکند. ترجمه جایگزین: «پس قطعاً با شهوت به باکره نگاه نخواهم کرد.»
ایوب به نحوی از پاسخ خدا به رفتار مردم سخن میگوید که گویی قسمتی از ارثی است که خدا میبخشد. ترجمه جایگزین: «زیرا چطور خدا از اعلی به من جواب دهد؟ قادر مطلق از اعلیعلیین چه خواهد کرد؟»
معانی محتملی که ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکند ۱) خدا رفتار ناشایست را نمیبخشد. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر من با شهوت به زنی نگاه کنم، خدای قادر مطلق از اعلی مرا نمیآمرزد.» یا ۲) خدا رفتار ناشایست را مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر من با شهوت به زنی نگاه کنم، خدای قادر مطلق قطعاً از اعلی مرا مجازات خواهد کرد.»
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
اینجا «راههایم» و «قدمهایم» استعاره از رفتار ایوب میباشند. «راههای مرا میبیند» و «جمیع قدمهایم را میشمارد» استعاره هستند از این که خدا هر کاری را که ایوب انجام میدهد، میداند. ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکند که خدا همۀ کارهایی را که او انجام میدهد، میداند. ترجمه جایگزین: «قطعاً خدا مرا مینگرد و هر کاری را که میکنم میبیند.»
ایوب به طور ضمنی اشاره میکند که خدا باید بداند که او درستکار است و سزاوار این مصیبت و بلا نمیباشد.
ایوب به صحبت کردن ادامه میدهد.
در آیات ۳۱: ۵-۴۰ ایوب موقعیتهای مختلفی را که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند و او بیگناه است، شرح میدهد. .
اینجا «راه رفتن» و «شتابیدن» استعاراتی هستند که به نحوۀ زندگی ایوب اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «همۀ کارها را با دروغ انجام میدادم یا عمداً کسی را فریب میدادم»
مردم برای وزن کردن وسایل و مشخص کردن ارزش آنها از وزنه استفاده میکردند. این انگاره به داوری عادلانه اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار که من عادلانه داوری شوم» یا «بگذار خدا عادلانه مرا داوری کند»
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
اینجا «قدمهایم» استعاره از رفتار ایوب است و «خارج شدن از راه راست» استعاره از تغییر در رویۀ زندگی درست میباشد. ترجمه جایگزین: «اگر درست زندگی کردن را تغییر دادهام» یا «اگر انجام کار شایسته را متوقف کردهام»
اینجا «قلبم» و «چشمانم» کنایه هستند از آنچه ایوب تمایل دارد و میبیند. قلبی که به دنبال چشم میرود استعاره است از تمایل به انجام آن چه میبیند. این به طور ضمنی به چیزهای گناهآلودی که ایوب میبیند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر میخواستم هر کار گناهآلودی را که میبینم، انجام دهم»
این استعاره از خطاکار بودن است. ترجمه جایگزین: «اگر من به هر گناهی مقصرم [اگر مرتکب گناهی شدهام]»
ایوب میگوید که اگر حقیقتاً گناه کرده است، پس این اتفاقات بد باید برایش بیافتند. او به سختی در زمینهایش کشتکاری میکرد، اما خودش نمیتوانست هیچ کدام از آنها را بخورد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار شخص دیگری بیاید و از زمینم محصول برداشت کند»
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
اینجا «قلبم» به ایوب اشاره میکند و کلمۀ «فریفته شدن» انگارۀ «فریب دادن [وسوسه کردن]» را بیان مینماید. کلمۀ «زن» انگارۀ «همسر مردی دیگر» را بیان میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر همسر مرد دیگری مرا اغوا کند» یا «اگر من به همسر مرد دیگری تمایل پیدا کردهام»
این را میتوان به وضوح بیان کرد که چرا او نزد درِ همسایۀ خود منتظر بود. ترجمه جایگزین: «اگر من نزد درِ همسایۀ خود منتظر ماندهام تا بتوانم با همسر او بخوابم»
معانی محتمل ۱) این آرایۀ ادبی بهگویی است، یعنی ایوب میگوید احتمالاً همسرش با مرد دیگری میخوابد یا ۲) یعنی او بَرده خواهد شد و برای مرد دیگری کار خواهد کرد.
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
کلمۀ «آن» به خوابیدن ایوب با زنی دیگر اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جرمی خواهد بود که داوران حق خواهند داشتند مرا مجازات کنند»
ایوب به نحوی از خسارتی که خوابیدن با زن دیگری ایجاد میشود سخن میگوید که گویی آتشی است که همه چیز را نابود میسازد. کلمات «این» و «آن» به خوابیدن با همسر مردی دیگر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چون زنا مثل آتشی است که همه چیز را از اینجا تا ابدون میسوزاند و میتواند تمام محصول مرا به آتش بکشاند»
این کلمات احتمالاً استعاره هستند از این که «همه چیز نابود میشود پس من هیچ چیز نیکویی برای بقیۀ زندگیام نخواهم داشت،» اما شاید بهتر باشد شما آن را عیناً ترجمه کنید.
این جا کلمۀ «آن» به خوابیدن با همسر مرد دیگری اشاره میکند. این عمل کنایه از مجازاتی است که ایوب در نتیجۀ عملی رنج میبرد. آتشی که محصول او را میسوزاند، جزءگویی برای از دست دادن هر چیزی است که او برایش زحمت کشیده. ترجمه جایگزین: «آنانی که مرا مجازات میکنند، هر آن چه را که برایش زحمت کشیدهام، از من میگیرند»
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
ایوب با استفاده از این سؤالات تأکید میکند که اگر خدا او را داوری نماید، نمیتواند خود را شخصی نیکو جلوه دهد. ترجمه جایگزین: «پس وقتی خدا به داوری من میآید، مطلقاً چیزی وجود ندارد که برای دفاع از خود بگویم.»
ایوب با استفاده از این سؤالات تأکید میکند که هیچ فرقی با خادمانش ندارد. او به طور ضمنی اشاره میکند که اگر خادمانش را بیارزشتر از خود انگارد، خدا خشمگین خواهد شد. ترجمه جایگزین: «کسی که مرا در رحم قرار داده، آنها را نیز قرار داده است. او همۀ ما را در رحم شکل داده است.»
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد. او جملۀ خود را در آیات ۱۶ و ۱۷ تمام نمیکند، درعوض در آیۀ ۱۸ توضیح میدهد که چرا آنها حقیقی نیستند.
«اگر مانع از رسیدن فقیران به مراد دلشان شده باشم»
اینجا «تار شدن» به بیوهای اشاره میکند که از گریۀ زیاد بینایی خوبی ندارد. ترجمه جایگزین: «اگر باعث شدهام که بیوهای از ناراحتی و غم بسیار گریه کند»
«غذایم»
اینجا «یتیم» به طور کلی به یتیمان اشاره میکند. ایوب شرح میدهد که چطور رفتاری درست با یتیمان داشته است. ترجمه جایگزین: «چون حتی وقتی جوان بودم از یتیمان مثل یک پدر مراقبت میکردم»[ یتیم در این آیه به قرینه حذف شده است]
عبارتِ «اما هیچ یک از این کارها را انجام ندادهام» از متن برداشت شده است. ترجمه جایگزین: «اما من هیچ کدام از این کارها را انجام ندادهام، چون از زمان جوانیام...»
ایوب شرح میدهد که چطور رفتاری درست با بیوه زنان داشته است. ایوب با استفاده از عبارتِ «از بطن مادرم»، مبالغه میکند تا تأکید نماید که همۀ این کارها را در زندگیش انجام میداد. ترجمه جایگزین: «در تمام زندگیم، مادر یتیم، بیوه را رهبری میکردم» یا «در تمام زندگیم بیوهزنان را رهبری مینمودم»
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
عبارت «کمر او [دل او]» به شخص فقیری که نیاز به لباس دارد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر او مرا برکت نداده باشد»
این جا «پشم گوسفندان من» به روکش یا لباسی که از پشم گوسفندان ایوب درست شدهاند، اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون پشم گوسفندانم او را گرم نکرده است» یا «چون لباسی درست شده از پشم گوسفندانم به او ندادهام»
بلند کردن دست بر کسی، به ترساندن برای آسیب رساندن به او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر یتیمان را از آسیب رساندن ترساندهام»
اینجا «دیدن» استعاره از «دانستن» است. «اعانت» استعاره از «تأیید» و «دروازه» کنایه از رهبرانی است که در دروازه مینشینند. ترجمه جایگزین: «میدانستم رهبرانی که در دروازه مینشینند، مرا تأیید خواهند کرد»
این جاییست که افراد مهم شهر برای تصمیمگیریهای مهم با هم جمع میشدند.
این عبارت در زبان اصلی یا در نسخههای دیگر کتاب مقدس نیست. اینجا برای کمک به حفظ معنای عبارت ایوب در این جملۀ طولانی اضافه شده است.[در ترجمه فارسی نیامده است]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس بگذار کسی بازویم را از کتفم جدا کند و ساعدم را از مفصلش بشکند»
این دلیلی است که ایوب هیچ کدام از کارهای شریرانهای را که در آیات ۷ تا ۲۱ گفته بود، انجام نداده.
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
اسم معنای «امید» را میتوان با افعال «اعتماد داشتن» یا «امید داشتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر بر طلا اعتماد داشتم» یا «اگر به داشتن مقدار فراوانی طلا که مرا در امنیت نگه دارد، امید داشتم»
معنی این عبارت با عبارت قبلی مشابه است.
اینجا «دست من» به توانایی ایوب برای انجام کارها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اموال بسیاری با توانایی خودم به دست آوردهام»
این عبارت در زبان اصلی یا در نسخههای دیگر کتاب مقدس نیست. اینجا برای کمک به حفظ معنای عبارت ایوب در این جملۀ طولانی اضافه شده است.[ در فارسی نیامده است]
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
اینجا «سیر کردن[خرامیدن]» به جابهجایی آهسته اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ماه به سمت آسمان حرکت میکرد»
اسم معنای «درخشندگی» را میتوان با کلمات «درخشان» یا «با درخشندگی» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ماهِ تابناک در میان آسمان می خرامید» یا «ماه با درخشندگی در عرض آسمان در حرکت بود»
اینجا «دل من» به ایوب اشاره میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر مخفیانه مجذوب آنها شدهام» یا «اگر مخفیانه آنها را پرستش کردهام»
اینجا «دهانم» به ایوب اشاره میکند. این نشانۀ محبت و صمیمت است. ترجمه جایگزین: «که دستم را بوسیدهام»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون به واسطه آن داوران حق دارند مرا مجازات کنند»
«به خدایی که در اعلی است، بیایمان بودهام»
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
اسم معنای «مصیبت» را میتوان با فعل «نابود کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که از من متنفر است، نابود شود» یا «وقتی اتفاقات بدی برای کسی که از من متنفر است، میافتد»
«وقتی مصیبتی را تجربه میکرد»
این عبارت در زبان اصلی یا در نسخههای دیگر کتاب مقدس نیست. اینجا برای کمک به حفظ معنای عبارت ایوب در این جملۀ طولانی اضافه شده است.[در ترجمه فارسی نیامده است]
اینجا «زبان خود را» به صحبت کردن ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به راستی که به خودم اجازه گناه کردن نمیدهم» یا «به راستی گناه نمیکنم»
اینجا «سؤال نمودنِ لعنت بر جان او» به لعنت کردنِ زندگی کسی اشاره میکند تا او بمیرد. ترجمه جایگزین: «با لعنت کردن او تا بمیرد» یا «با لعنت کردن جانش»
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
خیمه به خانوادۀ ایوب اشاره میکند. اهل خیمۀ او شامل اعضای خانواده و خادمینش میشوند. همۀ آنها ایوب را به خوبی میشناختند. ترجمه جایگزین: «اهل خانۀ من» یا «اعضای خانواده و خادمین من»
افرادِ ایوب با استفاده از این سؤال تأکید میکنند که او با همۀ سخاوتمند بود. ترجمه جایگزین: «هر کس که با غذای ایوب سیر شده بود!» یا «هر کس که میشناسیم به همان اندازهای که میخواست از غذای ایوب خورده است!»
ایوب بیان میکند که چطور به درستی با غریبان رفتار میکرد. اینجا «در کوچه به سر بردن» به شب خوابیدن در کوچه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «غریبان هرگز در کوچه نمیخوابیدند» یا «غریبان هرگز مجبور نبودند بیرون بخوابند»
اینجا «گشودن در به روی مسافر» به پذیرایی کردن از مسافر در خانۀ خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همیشه از مسافر در خانهام پذیرایی کردهام»
این عبارت در زبان اصلی یا در نسخههای دیگر کتاب مقدس نیست. اینجا برای کمک به حفظ معنای عبارت ایوب در این جملۀ طولانی اضافه شده است.[در ترجمه فارسی نیامده است]
ایوب به توصیف موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما میداند که آنها حقیقت ندارند، ادامه میدهد.
اینجا «پوشانیدن تقصیر خود» به تلاش برای جلوگیری از این که مردم بدانند او گناه کرده است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اگر ... سعی کردهام تا گناهانم را مخفی نگه دارم»
این به تلاش برای جلوگیری از این که مردم بدانند او گناهکار است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با پنهان کردن نشانۀ خطایم در سینهام» یا «مثل کسی که نشانۀ خطای خود را در سینهاش پنهان میکند»
این میتواند دلیلی برای پنهان کردن گناهانش باشد. اینها معانی یکسانی دارند و تأکید میکنند احتمالاً شخص به خاطر این که میترسد دیگران چه فکری درمورد او میکنند، گناه خود را پنهان میکند.
این عبارت در زبان اصلی یا در نسخههای دیگر کتاب مقدس نیست. اینجا برای کمک به حفظ معنای عبارت ایوب در این جملۀ طولانی اضافه شده است.[در ترجمه فارسی نیامده است]
این ابراز شگفتی، آرزوی ایوب را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «آرزو میکردم کسی را داشتم که به من گوش میداد» یا «آرزو داشتم که کسی به من گوش میداد»
اینجا «امضای من» به عهد ایوب اشاره میکند که هر چه میگوید، حقیقت است. او به نحوی از شکایت خود سخن میگوید که گویی مدرکی قانونی نوشته است. ترجمه جایگزین: «به طور جدی عهد میبندم که هر آن چه گفتهام حقیقت است»
اینجا جواب احتمالاً به بیان کار اشتباهی که ایوب متهم به انجام آن است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بگذار قادر مطلق به من بگوید چه کار اشتباهی انجام دادهام» یا «آرزو میکردم که قادر مطلق به من میگفت که چه کار اشتباهی انجام دادهام»
این مطلب آرزو ایوب را بیان میکند. ایوب به نحوی سخن میگوید که گویی مشکلاتِ او گواه این است که شخصی چیزی نوشته تا او را به انجام چنین گناه وحشتناکی متهم سازد. ترجمه جایگزین: «آرزو میکردم اتهامی را که دشمنم نوشته، داشتم» یا «اگر میتوانستم شکایت طرف مقابل به ضد خود را بخوانم»
این کلمات میتوانند اشاره کنند به ۱) خدا یا ۲) اشخاص دیگر.
این به قرار دادن آن در جایی که همه بتوانند بخوانند، اشاره میکند.
اینجا «قدمهایم» به اعمال ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شمارش همۀ کارهایی را که انجام دادهام، به او اعلام میکردم» یا «هرکاری را که انجام دادهام، به او میگفتم»
این یعنی ایوب بدون هیچ ترسی به خدا نزدیک میشود. ایوب به طور ضمنی اشاره میکند که او به دلیل این که گناهکار نبود، میتوانست این کار را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «جسورانه به او نزدیک میشوم»
اینجا توصیفِ ایوب از موقعیتهایی که در آن موارد سزاوار مجازات خدا میباشد، اما او میداند که آنها حقیقت ندارند، به پایان میرسد.
ایوب به نحوی از خطاکار بودن سخن میگوید که گویی زمینش انسانی است و به خاطر خطایی که در آن زمین انجام داده به ضد او فریاد برمیآورد. ترجمه جایگزین: «اگر من کار اشتباهی در زمینم کردهام» یا «اگر زمینم را از کسی دزدیدهام»
این به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تلف کردهام»[ در انگلیسی کمی متفاوت است]
کلمات «بگذار» و «برویند» از عبارت قبلی برداشت شدهاند. ترجمه جایگزین: «بگذار خارها به جای گندم برویند»
1پس آن سه مرد از جواب دادن به ایوبباز ماندند، چونكه او در نظر خود عادل بود.2آنگاه خشم الیهو ابن بَرَكئیل بوزی كه از قبیله رام بود مشتعل شد، و غضبش بر ایوب افروخته گردید، از این جهت كه خویشتن را از خدا عادلتر مینمود؛3و خشمش بر سه رفیق خود افروخته گردید، از این جهت كه هر چند جواب نمییافتند، امّا ایوب را مجرم میشمردند.4و الیهو از سخن گفتن با ایوب درنگ نموده بود زیرا كه ایشان در عمر، از وی بزرگتر بودند.5امّا چون الیهو دید كه به زبان آن سه مرد جوابی نیست، پس خشمش افروخته شد.6و الیهو ابن بركئیل بوزی به سخن آمده، گفت: «من در عمر صغیر هستم، و شما موسفید. بنابراین ترسیده، جرأت نكردم كه رأی خود را برای شما بیان كنم.7و گفتم روزها سخن گوید، و كثرت سالها، حكمت را اعلام نماید.8لیكن در انسان روحی هست، و نفخه قادرمطلق، ایشان را فطانت میبخشد.9بزرگان نیستند كه حكمت دارند، و نه پیران كه انصاف را میفهمند.10بنابراین میگویم كه مرا بشنو و من نیز رأی خود را بیان خواهم نمود.11اینك از سخن گفتن با شما درنگ نمودم، و بَراهینِ شما را گوش گرفتم، تا سخنان را كاوِش گردید.12و من در شما تأمّل نمودم و اینك كسی از شما نبود كه ایوب را ملزم سازد. یا سخنان او راجواب دهد.13مبادا بگویید كه حكمت را دریافت نمودهایم، خدا او را مغلوب میسازد و نه انسان.14زیرا كه سخنان خود را به ضّد من ترتیب نداده است، و به سخنان شما او را جواب نخواهم داد.15ایشان حیران شده، دیگر جواب ندادند، و سخن از ایشان منقطع شد.16پس آیا من انتظار بكشم چونكه سخن نمیگویند؟ و ساكت شده، دیگر جواب نمیدهند؟17پس من نیز از حصّه خود جواب خواهم داد، و من نیز رأی خود را بیان خواهم نمود.18زیرا كه از سخنان، مملّو هستم. و روحِ باطنِ من، مرا به تنگ میآورد.19اینك دل من مثل شرابی است كه مفتوح نشده باشد، و مثل مشكهای تازه نزدیك است بتركد.20سخن خواهم راند تا راحت یابم و لبهای خود را گشوده، جواب خواهم داد.21حاشا از من كه طرفداری نمایم و به احدی كلام تملّقآمیز گویم.22چونكه به گفتن سخنان تملّقآمیز عارف نیستم. والاّ خالقم مرا به زودی خواهد برداشت.
دوستان ایوب از تلاش برای متقاعد کردن او مبنی این که به خاطر گناه مجازات میشود، دست برمیدارند. این باب به معرفی الیهو که شاهد این وقایع بین ایوب و دوستانش بود، میپردازد. به گفتۀ الیهو، به جای مجازات شدن به خاطر گناهانش، ایوب در میان این سختیها، گناه میکند. این اولین عبارت از چهار جملۀ الیهو است.
and )
بعضی ترجمهها ترجیح میدهند نقلقولهای طولانی، دعاها، یا سرودها را از هم جدا کنند. در ترجمۀ ULB و بسیاری از ترجمههای دیگر آیات ۳۲: ۶-۲۲، که نقلقولی طولانی است را کمی متمایل به سمت چپ و با فاصله بیشتری از ما بقی متن قرار میدهند. این نقلقول تا باب بعدی ادامه مییابد.
چشمها به دیدن اشاره میکند و دیدن به افکار یا عقیده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او خود را عادل[پارسا] میپنداشت»
اینجا خشم الیهو را با کسی که آتش روشن میکند، مقایسه شده است. همچنین این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس الیهو پسر بَرَكئیل بوزی از قبیلۀ رام، بسیار از ایوب خشمگین شد»
اینها اسامی مردانه هستند.
این نام گروهی از مردم است.
این یعنی او خود را بیگناه میپنداشت و بر این باور بود که خدا در مجازات او اشتباه کرده است. ترجمه جایگزین: «او خود را بیگناه میدانست و ادعا میکرد که خدا در مجازات او اشتباه کرده»
اینجا خشم الیهو با کسی که آتش را روشن میکند، مقایسه شده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «الیهو نیز بسیار از سه دوست خود خشمگین شد»
این کلمه به منظور ایجاد شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است و اطلاعات پسزمینهای دربارۀ الیهو میگوید.
این یعنی آن افراد به صحبت کردن با ایوب پایان داده بودند. اینجا به نحوی از افرادی که احتمالاً جوابی برای گفتن دارند سخن میگوید که گویی جواب شئی در دهان آنها است. ترجمه جایگزین: «که این سه مرد چیزی برای گفتن نداشتند» یا «که این سه مرد جواب دیگری نداشتند که به ایوب بدهند»
این جا خشم الیهو را با کسی که آتش را روشن میکند، مقایسه شده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او بسیار خشمگین شد»
اینجا «شما» جمع است و به ایوب و سه دوستش اشاره میکند.
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. الیهو تأکید میکند چون افراد مسنتر از جوانان حکیمتر هستند، آنها باید اول کسی باشند که دربارۀ آنچه میدانند، صحبت کنند. ترجمه جایگزین: «او که سالهای زیادی زندگی کرده است باید سخن گوید، کسی که بزرگتر است باید حکمت را تعلیم نماید»
الیهو به صحبت کردن با ایوب و دوستانش ادامه میدهد.
هر دو عبارت معانی یکسانی دارند. الیهو تأکید میکند که حکمت انسان از جانب خدا میآید. ترجمه جایگزین: «در انسان یک روح وجود دارد، یعنی نفس قادر مطلق»
اینجا روح با «نفس» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «روح قادر مطلق»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو اینجا از این کلمه استفاده میکند تا توجه افراد را به آن چه بعداً میگوید، جلب نماید. ترجمه جایگزین: «بشنوید»
«برای شنیدن آن چه میگویید منتظرم.» کلمۀ «شما را» به دوستان ایوب اشاره میکند.
اینجا کلمۀ «جواب دادن» فقط به معنی پاسخ دادن نیست، بلکه به معنی پاسخی مفید دادن میباشد.
الیهو به صحبت کردن با دوستان ایوب ادامه میدهد.
این یعنی آنها بر این باورند که میدانند حکمت چیست. ترجمه جایگزین: «ما فهمیدهایم که حکمت چیست»
اینجا به نحوی از این که خدا به ایوب پاسخ میدهد و او را اصلاح میکند، سخن میگوید که گویی خدا او را در جنگ مغلوب میکند. ترجمه جایگزین: «ایوب را رد میکند» یا «جواب ایوب را میدهد»
«با بیان آن چه گفتهاید»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
متحیر، ناتوان از صحبت کردن
الیهو با استفاده از این سؤال تأکید میکند که او دیگر برای سخن گفتن انتظار نمیکشد. الیهو خودش در آیۀ بعد به این سؤال جواب میدهد. ترجمه جایگزین: اما چون شما سخن نمیگویید، من قطعاً دیگر منتظر نخواهم بود؛ شما فقط آنجا ایستادهاید و دیگر جوابی نمیدهید.
الیهو به سخن گفتن با استفاده از ساختار همگون ادامه میدهد.
«اکنون نوبت من است که جواب بدهم»
الیهو میگوید که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، چنان که از سخنان پُر است. ترجمه جایگزین: «من حرفهای بسیاری برای گفتن دارم»
«روحم مرا به گفتن آن وادار میکند»
وقتی شراب ترش میشود، گاز در ظرف جمع میگردد. اگر گاز خارج نشود، ظرف میترکد. منظور الیهو این است که سخنان بسیاری برای گفتن دارد که اگر نگوید احساس میکند که میترکد. همچنین، این دو عبارت ساختاری همگون و معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم سینهام مثل ظرف شراب ترشی که باز نشده، درحال ترکیدن است»
این به الیهو و به طور خاص به روح او اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «روح من ...است» یا «من ... هستم»
الیهو به سخن گفتن با استفاده از ساختار همگون برای تأکید ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «احساس بهتری داشته باشم»
اینجا «لبها» به دهان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دهانم را باز کرده»
«هیچ شخصی را ستایش نخواهم کرد یا عنوانی افتخارآمیز به او نخواهم داد»
این اسمی است که به خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا که مرا خلق کرده است»
یعنی خدا او را نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «مرا از بین میبرد»
1« لیكن ای ایوب، سخنان مرا استماع نما و به تمامی كلام من گوش بگیر.2اینك الا´ن دهان خود را گشودم، و زبانم در كامم متكلّم شد.3كلام من موافق راستی قلبم خواهد بود و لبهایم به معرفت خالص تنطّق خواهد نمود.4روح خدا مرا آفریده، و نفخه قادرمطلق مرا زنده ساخته است.5اگر میتوانی مرا جواب ده، و پیش روی من، كلام را ترتیب داده بایست.6اینك من مثل تو از خدا هستم، و من نیز از گِل سرشته شدهام.7اینك هیبت من تو را نخواهد ترسانید، و وقار من بر تو سنگین نخواهد شد.8«یقیناً در گوش من سخن گفتی و آواز كلام تو را شنیدم9كه گفتی من زكی و بیتقصیر هستم؛ من پاك هستم و در من گناهی نیست.10اینك اوعلّتها برمن میجوید و مرا دشمن خود میشمارد.11پایهایم را در كُنده میگذارد و همه راههایم را مراقبت مینماید.12هان در این امر تو صادق نیستی. من تو را جواب میدهم، زیرا خدا از انسان بزرگتر است.13چرا با او معارضه مینمایی، از این جهت كه از همه اعمال خود اطّلاع نمیدهد؟14زیرا خدا یك دفعه تكلّم میكند، بلكه دو دفعه و انسان ملاحظه نمینماید.15در خواب، در رؤیای شب، چون خواب سنگین بر انسان مستولی میشود، حینی كه در بستر خود در خواب میباشد.16آنگاه گوشهای انسان را میگشاید و تأدیب ایشان را ختم میسازد.17تا انسان را از اعمالش برگرداند و تكبّر را از مردمان بپوشاند.18جان او را از حفره نگاه میدارد و حیات او را از هلاكت شمشیر.19با درد در بستر خود سرزنش مییابد، و اضطراب دایمی در استخوانهای وی است.20پس جان او نان را مكروه میدارد و نفس او خوراك لطیف را.21گوشت او چنان فرسوده شد كه دیده نمیشود و استخوانهای وی كه دیده نمیشد برهنه گردیده است.22جان او به حفره نزدیك میشود و حیات او به هلاككنندگان.23«اگر برای وی یكی به منزله هزار فرشته یا متوسطی باشد، تا آنچه را كه برای انسان راست است به وی اعلان نماید،24آنگاه بر او ترحّم نموده، خواهد گفت: او را از فرو رفتن به هاویه برهان، من كفّارهای پیدا نمودهام.25گوشت او از گوشت طفل لطیفتر خواهد شد. و به ایام جوانی خود خواهد برگشت.26نزد خدا دعا كرده، او را مستجاب خواهد فرمود، و روی او را با شادمانیخواهد دید. و عدالت انسان را به او رّد خواهد نمود.27پس در میان مردمان سرود خوانده، خواهد گفت: گناه كردم و راستی را منحرف ساختم، و مكافات آن به من نرسید.28نفس مرا از فرورفتن به هاویه فدیه داد، و جان من، نور را مشاهده میكند.29اینك همه این چیزها را خدا به عمل میآورد، دو دفعه و سه دفعه با انسان.30تا جان او را از هلاكت برگرداند و او را از نور زندگان، منوّر سازد.31ای ایوب متوجّه شده، مرا استماع نما، و خاموش باش تا من سخن رانم.32اگر سخنی داری به من جواب بده؛ متكلّم شو زیرا میخواهم تو را مبرّی سازم.33و اگر نه، تو مرا بشنو. خاموش باش تا حكمت را به تو تعلیم دهم.»
به گفتۀ الیهو، به جای مجازات شدن به خاطر گناهانش، ایوب در میان این سختیها گناه میکند. این مربوط به ادامۀ اولین اظهارات الیهو از چهار بیانیۀ دیگر میباشد و ایوب را مورد خطاب قرار داده است.
and )
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. این نقلقول در ادامه باب قبلی میباشد.
درحالیکه ایوب دربارۀ عدم عدالت و پاسخ از جانب خدا شکایت کرده است، الیهو به ایوب نمایان میسازد که یهوه رحمت عظیمی درطول این مدت به او نشان داده است. او به خاطر شفقت یهوه هنوز زنده است.
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. الیهو تأکید میکند که ایوب باید به دقت به او گوش کند.
این عبارات معانی یکسانی دارند. الیهو تأکید میکند که اکنون آمادۀ سخن گفتن است. متکلّم شدن «زبانِ» او به صحبت کردنِ خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دهانم را باز کردهام و شروع به صحبت نمودهام»
اینجا الیهو چنان که از پارسا بودن سخن میگوید با استفاده از «قلبش» به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من با راستی سخن میگویم» یا «من با صداقت کامل حرف میزنم»
اینجا الیهو برای تأکید بر سخنان خود با استفاده از «لبهایش» به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من خالصانه با شما از آن چه میدانم، سخن میگویم»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. الیهو تأکید میکند که خدا او را آفریده و بنابراین به او اقتدار بخشیده که چه بگوید.
اینجا به نحوی از آماده شدن ایوب برای حرف زدن سخن گفته که گویی او در حال تنظیم و سازماندهی بعضی چیزها است. ترجمه جایگزین: «آن چه میگویی را آماده کن، بایست و به من جواب بده»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
الیهو با استفاده از این کلمه توجه ایوب را به آن چه بعداً میگوید، جلب میکند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
این جا دید، به داوری یا سنجش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من هم مثل تو در داوری خدا هستم» یا «خدا مرا مثل تو داوری میکند»
اگرچه انسان از گل درست نشده، اما خدا همچون کوزهگری که چیزهایی را با دقت از گِل درست میکند، همۀ انسانها را آفریده است. ترجمه جایگزین: «خدا مثل کوزهگری که چیزهایی را از گِل میسازد، هر دوی ما را ساخته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرا نیز ساخته است» یا «خدا هر دوی ما را شکل داده است»
«نیازی نیست که از من بترسی»
به این معنی است که او مانع ایوب یا باری برای او نخواهد بود. او به نحوی این جا از بار احساسی سخن میگوید که گویی از نظر جسمی باری سنگین است. ترجمه جایگزین: «بار سنگین برای تو نخواهم بود» یا «با آن چه میگویم، تو را آزار نخواهم رساند»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
«جایی که میتوانم از تو بشنوم»
«آن چه گفتی را شنیدم»
این جا به نحوی از کسی که از نظر روحانی مورد قبول خدا میباشد، سخن گفته که گویی آن شخص جسماً پاک است.
«گناهی نکردهام»
الیهو همچنان آنچه از اظهارات ایوب شنیده را نقل میکند.
اینجا گوینده با استفاده از این کلمه توجه را به آن چه بعداً میگوید ،جلب میکند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
«کُندهها» قطعات چوبی هستند که دور پاهای زندانی میبندند تا او را از حرکت بازدارند. ایوب با بیان این مطلب که پاهایش در کُنده میباشد، از احساس خود که همچون زندانی است سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم که او مرا زندانی کرده است»
این کلمات به جایی که او میرود اشاره میکنند. این قسمت جاییکه او میرود به آن چه انجام میدهد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر کاری که انجام میدهم»
الیهو با ایوب صحبت میکند.
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
الیهو با استفاده از این سؤال تأکید میکند که ایوب نباید با خدا معارضه [مبارزه] نماید. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو نباید با خدا معارضه کنی.» یا «تو نباید در تلاش برای مشاجره با خدا باشی.»
«او مجبور نیست هر کاری که میکند را به ما توضیح دهد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خدا بارها و بارها به طرق مختلف سخن میگوید»
این عبارات معانی یکسانی دارند.
اینجا به نحوی از افرادی که در خواب عمیق هستند سخن گفته که گویی خواب بر آنها قرار گرفته یا بر ایشان غلبه یافته است. ترجمه جایگزین: «وقتی انسان کاملاً در بستر خود در خواب است»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این جا به نحوی از این که خدا انسان را از امور آگاه میسازد سخن گفته که گویی او گوشهای آنها را باز میکند تا بتوانند بشنوند. ترجمه جایگزین: «پس خدا اموری را بر انسان آشکار میکند»
این جا به نحوی از این که خدا انسان را از انجام کاری باز میدارد سخن گفته که گویی او جسماً انسان را از آسیب دور نگه میدارد. ترجمه جایگزین: «تا او را از ... بازدارد»
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «خدا انسان را از قبر و مرگ حفظ میکند»
مکانی که انسان وقتی میمیرد به آن جا میرود، به عنوان «حفره» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «جایی که مردگان هستند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «انسان را از مُردن و ... او را نگاه میدارد»
اینجا «هلاکت» به مکانی که انسان وقتی میمیرد به آنجا میرود، یعنی هاویه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از رفتن به هاویه»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا نیز آن شخص را مجازات میکند»
یعنی آن شخص چنان دردی را تجربه میکند که باید در بستر بخوابد. ترجمه جایگزین: «با دردی که باید در بستر بخوابد»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند که آن شخص آن قدر درد دارد که حتی نمیتواند غذا بخورد. به آن شخص با «جانش» و «نفسش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «درنتیجه او تمایل به هیچ غذایی حتی غذاهای خاص ندارد»
«حتی از غذاهای خاص نفرت دارد»[مکروه می دارد، حذف به قرینه شده است]
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «گوشت او» به پیه و ماهیچههایش اشاره میکند نه به پوست بدنش. ترجمه جایگزین: «بلا بدن او را لاغر و نحیف کرده طوری که دیگران میتوانند استخوانهایش را ببینند»
اینجا به شخص با «جانش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «نزدیک است که او به قبر برود»
در این جا مکانی که انسان وقتی میمیرد به آنجا میرود، به عنوان «حفره» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «جایی که مردگان هستند»
اینجا به شخص با «حیاتش» اشاره شده است. عبارتِ «آنانی که میخواستند او را نابود کنند [هلاککنندگان]» به مکانی که انسان بعد از مُردن به آن جا میرود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «و نزدیک است او به جایی برود که مُردگان میروند» یا «و او به زودی به مکان مردگان میرود»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
اینجا به شخص خاصی اشاره نمیکند. الیهو همچنان به طور کلی دربارۀ همۀ افراد سخن میگوید.
در بعضی زبانها شاید طبیعیتر باشد که به جای «هزار» به «تعداد زیادی» اشاره شود. ترجمه جایگزین: «یکی از تعداد زیاد فرشتگان»
در این جا مکانی که انسان وقتی میمیرد به آنجا میرود، به عنوان «هاویه»[ حفره] اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «جایی که مردگان هستند»
این یعنی فرشته راهی برای پرداخت گناهان انسان پیدا کرده تا او نمیرد. ترجمه جایگزین: «چون من راهی برای شما یافتهام تا او را از مُردن حفظ کنم»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این کلمه اینجا استفاده شده تا نشان دهد که اگر خدا خواستۀ فرشته را قبول نکند چه اتفاقی خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «درنتیجه» یا «در نتیجۀ درخواست فرشته به خدا» [در ترجمه فارسی نیامده است]
این جا به نحوی از انسانی که بهبود یافته و جسمش دوباره قوی شده سخن میگوید که گویی بدن او مثل بدن یک نوزاد تازه شده است. ترجمه جایگزین: «بدن فرد بیمار دوباره مانند بدن یک فرد جوان جدید خواهد شد»
در این مقایسه، کلمۀ «لطیفتر» مبالغه است. ترجمه جایگزین: «لطیف مثل یک طفل»
این به بدن طفل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بدن طفل»
این جا میگوید که بدن شخص دوباره همچون زمانی که جوان بوده قوی شده است. ترجمه جایگزین: «دوباره قوی خواهد شد، همچون زمانی که جوان بود»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او با شادی خدا را ستایش میکند»
اینجا به خدا با «رویش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «خدا»
«خدا انسان را حفظ خواهد کرد» یا «خدا دوباره راستی را برای انسان برقرار خواهد کرد»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما خدا من را برای گناهان مجازات نکرد»
اینجا به شخص با «نفسش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «مرا از مُردن و رفتن به هاویه نجات داد»
مکانی که انسان وقتی میمیرد به آنجا میرود در اینجا به عنوان «حفره»[ هاویه] اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «جایی که مردگان هستند»
این جا به شخص با «جانش» اشاره شده است. همچنین به نحوی از جان سخن گفته شده که گویی نور را میبیند. ترجمه جایگزین: «من به زندگی کردن ادامه میدهم و روشنایی را میبینم» یا «من همچنان زندگی میکنم»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این جا الیهو با استفاده از این کلمه توجه ایوب را به آن چه بعداً میگوید، جلب میکند. ترجمه جایگزین: «بشنو»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بارها و بارها»
به شخص با «جانش» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «او را»
اینجا به نحوی از نجات انسان از مرگ سخن گفته که گویی او مُرده و دوباره به زندگی بازگشته است. ترجمه جایگزین: «او را از مُردن و رفتن به هاویه بازدارد»
مکانی که انسان وقتی میمیرد به آن جا میرود در اینجا به عنوان «هلاکت» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «جایی که مردگان هستند»
این یک اصطلاح است و میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او میتواند از این که هنوز زنده است شاد باشد»
الیهو به صحبت کردن با ایوب ادامه میدهد.
این عبارات معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «ای ایوب، با دقت به من گوش کن»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: « که تو بیگناه هستی»
این صفحه تعمداً خالی است.
1پس الِیهو تكلّم نموده، گفت:2«ایحكیمان سخنان مرا بشنوید، و ای عارفان، به من گوش گیرید.3زیرا گوش، سخنان را امتحان میكند، چنانكه كام، طعام را ذوق مینماید.4انصاف را برای خود اختیار كنیم، و در میان خود نیكویی را بفهمیم.5چونكه ایوب گفته است كه بیگناه هستم. و خدا داد مرا از من برداشته است.6هرچند انصاف با من است دروغگو شمرده شدهام، و هرچند بیتقصیرم، جراحت من علاجناپذیر است.7كدام شخص مثل ایوب است كه سُخریه را مثل آب مینوشد8كه در رفاقت بدكاران سالك میشود، و با مردان شریر رفتار مینماید؟9زیرا گفته است انسان را فایدهای نیست كه رضامندی خدا را بجوید.10پس الا´ن ای صاحبان فطانت مرا بشنوید؛ حاشا از خدا كه بدی كند، و از قادرمطلق، كه ظلم نماید.11زیرا كه انسان را به حسب عملش مكافات میدهد، و بر هركس موافق راهش میرساند.12و به درستی كه خدا بدی نمیكند، و قادر مطلق انصاف را منحرف نمیسازد.13كیست كه زمین را به او تفویض نموده، و كیست كه تمامی ربع مسكون را به او سپرده باشد.14اگر او دل خود را به وی مشغول سازد، اگر روح و نفخه خویش را نزد خود بازگیرد،15تمامی بشر با هم هلاك میشوند و انسان به خاك راجع میگردد.16پس اگر فهم داری این را بشنو، و به آواز كلام من گوش ده.17آیا كسی كه از انصاف نفرت دارد سلطنت خواهد نمود؟ و آیا عادل كبیر را به گناه اسناد میدهی؟18آیا به پادشاه گفته میشود كه تو لئیم هستی، یا به نجیبان كه شریر میباشید؟19پس چگونه به آنكه امیران را طرفداری نمینماید و دولتمند را بر فقیر ترجیح نمیدهد. زیرا كه جمیع ایشان عمل دستهای ویاند؟20در لحظهای در نصف شب میمیرند. قوم مشوّش شده، میگذرند، و زورآوران بیواسطه دست انسان هلاك میشوند.21«زیرا چشمان او بر راههای انسان میباشد، و تمامی قدمهایش را مینگرد.22ظلمتی نیست و سایه موت نی، كه خطاكاران خویشتن را درآن پنهان نمایند.23زیرا اندك زمانی بر احدی تأمّل نمیكند تا او پیش خدا به محاكمه بیاید.24زورآوران را بدون تفحّص خُرد میكند، و دیگران را به جای ایشان قرار میدهد.25هرآینه اعمال ایشان را تشخیص مینماید، و شبانگاه ایشان را واژگون میسازد تا هلاك شوند.26به جای شریران ایشان را میزند، در مكاننظركنندگان.27از آن جهت كه از متابعت او منحرف شدند، و در همه طریقهای وی تأمّل ننمودند.28تا فریاد فقیر را به او برسانند، و او فغان مسكینان را بشنود.29چون او آرامی دهد كیست كه در اضطراب اندازد، و چون روی خود را بپوشاند كیست كه او را تواند دید؟ خواه به امّتی خواه به انسانی مساوی است،30تا مردمان فاجر سلطنت ننمایند و قوم را به دام گرفتار نسازند.31لیكن آیا كسی هست كه به خدا بگوید: سزا یافتم، دیگر عصیان نخواهم ورزید،32و آنچه را كه نمیبینم تو به من بیاموز، و اگر گناه كردم بار دیگر نخواهم نمود؟33آیا برحسب رأی تو جزا داده، خواهد گفت: چونكه تو رد میكنی پس تو اختیار كن و نه من، و آنچه صواب میدانی بگو؟34صاحبان فطانت به من خواهند گفت، بلكه هر مرد حكیمی كه مرا میشنود35كه ایوب بدون معرفت حرف میزند و كلام او از روی تعقّل نیست.36كاش كه ایوب تا به آخر آزموده شود، زیرا كه مثل شریران جواب میدهد.37چونكه بر گناه خود طغیان را مزید میكند و در میان ما دستك میزند و به ضّد خدا سخنان بسیار میگوید.»
به گفتۀ الیهو، ایوب به جای مجازات شدن به خاطر گناهانش، او در میان این سختیها گناه میکند. این دومین اظهار الیهو از چهار بیانیۀ او میباشد و اول دوستان ایوب و سپس ایوب را مورد خطاب قرار داده است.
and )
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. الیهو بسیاری از اظهارات ایوب را به ضد او استفاده میکند. نگرش او خیلی متفاوت با دوستان ایوب نیست.
الیهو پس از ادعای ایوب مبنی بر بیانصاف بودن یهوه، به دفاع از عدالت خدا میپردازد.
«بنابراین، الیهو»
به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در کتاب ایوب ۳۲: ۲ نگاه کنید.
«به آن چه میگویم، گوش کنید»
الیهو، ایوب و دوستانش را مورد انتقاد قرار میدهد. او گمان نمیکند که آنها واقعاً حکیم باشند.
الیهو بیان میکند همان طور که ما غذا را میچشیم تا بفهمیم خوب یا بد است، مردم نیز با دقت گوش میکنند تا تشخیص دهند چه چیز درست و چه چیز نادرست است. این جا به مردم با «گوشها» و «ذائقۀشان» اشاره شده است، تا تأکید کند که آنها میچشند و گوش میکنند. ترجمه جایگزین: «چون ما به سخنان گوش میدهیم تا بدانیم چه چیز خوب و چه چیز بد است، همان طور که غذا را میچشیم تا بدانیم چه چیز برای خوردن مفید است»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
اینجا «برای خود» به الیهو، ایوب و سه دوستش اشاره میکند.
«از دادخواهی من امتناع کرده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرا دروغگو میپندارد»
این جا به نحوی از بیماری و رنج ایوب سخن گفته شده که گویی یک «زخم [جراحت]» است. ترجمه جایگزین: «من بیمارم و هیچ کس نمیتواند مرا شفا دهد [التیام بخشد]»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
الیهو با استفاده از این پرسش بدیهی ایوب را سرزنش میکند. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس مثل ایوب نیست»
الیهو، ایوب را متهم میکند که همان قدر که شخصی آب مینوشد او نیز دیگران را مسخره میکند. ترجمه جایگزین: «که دیگران را مثل آب خوردن، مسخره میکند»
اینجا «راه رفتن» اصطلاحی برای نحوۀ رفتار کردن شخص میباشد. ترجمه جایگزین: «که مثل شریران رفتار میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد. هر کدام از این آیات، عباراتی همگون را در بر دارند.
الیهو، ایوب و دوستانش را نکوهش میکند. او فکر نمیکند که آنها حقیقتاً حکیم باشند.
این دو عبارت معانی یکسانی دارند و با هم استفاده شدهاند تا تأکید کنند که خدا هرگز هیچ کار نادرستی انجام نمیدهد. عبارت «حاشا از» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خدای قادر مطلق هرگز کاری شریرانه یا اشتباه انجام نمیدهد»
این یعنی او به هرکس مطابق کاری که انجام داده و سزاوار آن است، میبخشد. اینجا «عمل» استعاره از کاری است که شخص انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «چون او به هر کسی در عوض کاری که انجام داده و لایق آن است، میبخشد»
کلمۀ «راهش» اصطلاحی است برای این که شخص چگونه زندگیش را میگذراند. الیهو تأکید میکند که خدا به افراد، آن چه را که سزاوارش هستند، میبخشد. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود هر شخص پاداشی را که بر طبق نحوۀ زندگیاش استحقاق آن را دارد، دریافت کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
هر دو پرسش بدیهی معانی یکسانی دارند و تأکید میکنند که نیازی نیست هیچکس اقتدار به خدا ببخشد چون او خودش از قبل دارد. این سؤالات را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست کسی به خدا اجازه دهد تا مسئولیت تمامی زمین را به عهده بگیرد. او حق دارد تا بر جهان حکومت کند.»
الیهو موقعیتی را که هرگز باور نمیکند اتفاق بیافتد، توصیف میکند.
«روح» و «نفحۀ» خدا مواردی هستند که همۀ موجودات را زنده میکنند. ترجمه جایگزین: «روح و نفس او که به ما زندگی میبخشد»
اینجا به همۀ زندگان با «جسمشان» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «همۀ موجودات زنده [همۀ زندگان]»
این یعنی همۀ انسانها میمیرند و بدنهایشان تباه و فاسد میشود. در ابتدا خدا انسان را از خاک آفرید. ترجمه جایگزین: «اجساد بشر به زودی دوباره به خاک تبدیل میشود»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
الیهو با استفاده از این کلمه توجه را به امری مهم که دربارۀ آن صحبت میکند جلب مینماید. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
اینجا ضمیر مستتر فاعلی، مفرد است و به ایوب اشاره میکند.
«به آن چه میگویم گوش کن.» یعنی این قسمت معنی مشابهی با جملۀ قبلی دارد.
الیهو با استفاده از این پرسش، ایوب را برای دلالت بر این که خدا از عدالت نفرت دارد، سرزنش میکند. ترجمه جایگزین: «نمیتوان انتظار داشت کسی که از عدالت نفرت دارد، بر مردم حکومت کند. پس تو نمیتوانی خدا را که عادل و نیرومند است نکوهش کنی، و بگویی آن چه را که او انجام داده، اشتباه است.»
این جا به طور ضمنی اشاره میکند که جواب این پرسش بدیهی «خیر» است. این سؤال به طور ضمنی اشاره دارد که اگر خدا از انصاف نفرت داشت، نمیتوانست بر دنیا حکومت کند. این را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی که از انصاف نفرت دارد، نمیتواند بر جهان حکمرانی کند.» یا «قطعاً خدا نمیتواند از راستی نفرت داشته باشد و همچنان بر دنیا سلطنت کند.»
این پرسش بدیهی استفاده شده تا تأکید کند که ایوب اقتدار یا دلیلی ندارد که خدا را محکوم نماید. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی خدا را که عادل و قادر مطلق است محکوم کنی!»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این جا پرسش بدیهی از آیۀ قبلی ادامه مییابد تا به ایوب تأکید کند که نمیتواند خدا را محکوم نماید. این قسمت را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «او به بعضی پادشاهان میگوید، ‘تو گناهکار هستی،‘ و به بعضی نجیبزادگان میگوید، ‘شما شریر میباشید.‘»
این قسمتی از سؤال قبلی است. کلماتِ «آیا خدا را محکوم میکنی» که از آیۀ قبلی برداشت شدهاند را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «آیا خدا را که به پادشاه میگوید محکوم میکنی»[ در ترجمه فارسی احتمالا از جملات قبل این مفهوم برداشت میشود]
«شریر» یا «بیارزش»
اینجا «دستها» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا که همۀ آنها را ساخته است»
نصف شب زمانی است که یک روز تمام و روز دیگر شروع میشود. اینجا «نصف شد» به عنوان یک اصطلاح استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «در شب» یا «ناگهان در شب»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. عبارت «مشوش شده» یک اصطلاح به معنی «ضربه خوردن» است. ترجمه جایگزین: «خدا به آنها ضربه میزند و میمیرند»
این یعنی خدا باعث میشود که مردم بمیرند نه انسان. همچنین، این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداست که باعث میشود زورآوران بمیرند، نه انسان»
اینجا به مردم با «دستانشان» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «نه به واسطه انسان» یا «نه به واسطه مردم»
«چشمانِ» خدا به نظر او اشاره میکند. عبارت «راههای انسان» اصطلاحی است برای این که او چه کاری انجام میدهد و چطور زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا همۀ کارهایی را که شخص انجام میدهد، میبیند»
این یعنی او همیشه میداند که انسان کجا هست و به کجا میرود. ترجمه جایگزین: «هرجایی را که او میرود، میبیند»
کلمات «سایۀ موت» اساساً به معنی کلمۀ «ظلمت» هستند و آن را تشدید میکنند.
«تا او را داوری کند» یا «تا محاکمه شود»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این جا به نحوی از این که خدا این افراد را نابود میکند سخن گفته که گویی او واقعاً بدنهای آنها را خُرد میکند. ترجمه جایگزین: «او افراد نیرومند [زورآوران] را نابود میکند» یا «او اشخاص مهم را نابود میسازد»
او نیازی ندارد آنچه را که آنها انجام دادهاند تفحص کند چون او قبلاً همه چیز را دربارۀ آنها میداند. ترجمه جایگزین: «بدون اینکه نیاز به تفحص بیشتری باشد، چون او قبلاً راههای آنها را میداند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کارهایی که آنها انجام دادهاند» [در ترجمه فارسی این عبارت نیامده. در انگلیسی آمده:« جون راههای آنان که نیاز به تفحص بیشتری ندارد...»]
این یعنی او افراد دیگری را تعیین میکند تا به جای آنها حکومت کنند. ترجمه جایگزین : «و او افراد دیگری را انتخاب میکند تا به جای آنها حکومت نمایند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «وقتی که آنها انتظار آن را ندارند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و آنها را از بین میبرد»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این عبارت روشی که این افراد میمیرند را با مُردن مجرمان مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «او آنها را برای اعمال شریرانۀشان جلوی دید دیگران [جایی که همه ببینند] میکُشد، چنان که گویی آنها مجرم هستند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در جایی که همه میتواند ببیند»
اگرچه خدا خودش حقیقتاً با شمشیر آنها را نمیزند اما این جا میگوید که خدا باعث مُردن این افراد میشود. او موجب میشود که شخص دیگری آنها را بکشد یا بلایی بر سرشان بیاید. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود که آنها بمیرند»
این به دستورات خدا در مورد چگونگی رفتار مردم اشاره میکند.
کلمۀ «فریاد» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. این جا به نحوی از این که خدا فریاد ایشان را میشنود سخن گفته که گویی فریاد شخصی است که به او میرسد. ترجمه جایگزین: «آنها فقیران را به گریه میاندازند، و خدا آنها را میشنود»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این دو سؤال به نحوی از این که خدا شریران را مجازات نمیکند سخن میگوید که گویی خدا ساکت میماند و صورت خود را پنهان میکند.
الیهو با استفاده از این پرسش بدیهی ایوب را تعلیم میدهد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر خدا اراده کند ساکت بماند، کسی نمیتواند از او عیبجویی نماید»
الیهو با استفاده از این پرسش بدیهی ایوب را تعلیم میدهد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر خدا تصمیم بگیرد روی خود را بپوشاند کسی نمیتواند برود و او را ببیند»
اینجا به خدا با «صورتش [رویش]» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «خود را»
این جا حاکم بیخدایی که به مردم آسیب میرساند مقایسه میکند، چنان که گویی او صیادی است که شکار خود را به دام میاندازد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی نمیتواند به مردم آسیب برساند»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این جا «دیدن» به معنی دانستن است. ترجمه جایگزین: «کار اشتباهی که انجام دادهام و از آن آگاه نیستم را تو به من بیاموز»
«چون تو آن چه را که خدا انجام داده نمیپسندی، آیا گمان میکنی که خدا باید گناه این شخص را مجازات کند؟» الیهو یا استفاده از این پرسش بدیهی تأکید میکند که او نباید فکر کند خدا این شخص را مجازات نخواهد کرد. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «حتی اگر آن چه را که خدا انجام میدهد، نمیپسندی، قطعاً حتی فکر نمیکنی که خدا این شخص را مجازات خواهد کرد»[ در فارسی از عباراتی متفاوت استفاده شده]
اینجا مجازات شخص به خاطر گناهش به عنوان مجازات «گناه شخص» اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «آن شخص به خاطر گناهش»[ در ادامه متن قبلی است و در ترجمه فارسی نیامده است]
«چون تو نمیپسندی»
«آن چه تو دربارۀ آن فکر میکنی» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
«کسی که به سخنان من گوش میدهد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاش ما میتوانستیم ایوب را محاکمه کنیم» یا «کاش ما میتوانستیم ایوب را به دادگاه ببریم تا قاضی به او گوش دهد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تا کاملاً به دعوی او گوش کند» یا «تا تمام جزئیات دعوی او را بشنود»[ این عبارت کلا در ترجمه فارسی نیامده است ولی بهتر است اضافه شود]
«مثل یک شخص شرور سخن گفته است»
این به طغیان به ضد خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «طغیان به ضد خدا را افزوده است»
این اتهام به این معنی است که ایوب دست میزند تا تمسخر خود را نسبت به خدا تشدید کند. ترجمه جایگزین: «او وقتی خدا را در میان ما مسخره میکند، دستک میزند» یا «او درست جلوی ما خدا را مسخره میکند»
الیهو به نحوی از «سخنان» حرف میزند که گویی آنها اشیایی هستند، و گفتن سخنان بسیار چنان به نظر میرسد که گویی آن اشیاء روی همدیگر جمع شدهاند. ترجمه جایگزین: «او با سخنان بسیار به ضد خدا حرف میزند»
1و الِیهو باز متكلّم شده، گفت:2«آیا این را انصاف میشماری كه گفتی من از خدا عادلتر هستم؟3زیرا گفتهای برای تو چه فایده خواهد شد، و به چه چیز بیشتر از گناهم منفعت خواهم یافت.4من تو را جواب میگویم و رفقایت را با تو.5به سوی آسمانها نظر كن و ببین و افلاك را ملاحظه نما كه از تو بلندترند.6اگر گناه كردی به او چه رسانیدی؟ و اگر تقصیرهای تو بسیار شد برای وی چه كردی؟7اگر بیگناه شدی به او چه بخشیدی؟ و یا از دست تو چه چیز را گرفته است؟8شرارت تو به مردی چون تو (ضرر میرساند) و عدالت تو به بنیآدم (فایده میرساند).9از كثرت ظلمها فریاد برمیآورند و از دست زورآوران استغاثه میكنند،10و كسی نمیگوید كه خدای آفریننده من كجا است كه شبانگاه سرودها میبخشد11و ما را از بهایم زمین تعلیم میدهد، و از پرندگان آسمان حكمت میبخشد.12پس به سبب تكبّر شریران فریاد میكنند امّا او اجابت نمینماید،13زیرا خدا بطالت را نمیشنود و قادر مطلق برآن ملاحظه نمیفرماید.14هرچند میگویی كه او را نمیبینم، لیكن دعوی در حضور وی است. پس منتظر او باش.15و امّا الا´ن از این سبب كه در غضب خویش مطالبه نمیكند و به كثرت گناه اعتنا نمینماید،16از این جهت ایوب دهان خود را به بطالت میگشاید و بدون معرفت سخنان بسیار میگوید.»
به گفتۀ الیهو، ایوب به جای مجازات شدن به خاطر گناهانش، در میان این سختیها گناه میکند. این سومین مورد از چهار بیانیۀ الیهو میباشد و اول دوستان ایوب و سپس ایوب را مورد خطاب قرار داده است.
and )
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. الیهو بسیاری از اظهارات ایوب را به ضد او استفاده میکند.
الیهو از پرسشهای بدیهی بسیار متفاوتی در این باب استفاده میکند تا ایوب را متقاعد سازد. این پرسشها به ایجاد استدلال الیهو کمک میکنند.
الیهو با طعنه ادعای ایوب را بیان میکند. او ادعا میکرد که پارسا است و تمایل داشت یهوه مداخله کند. در این باب، الیهو به ایوب شرح میدهد که ادعای درستکار بودنش با غرور همراه است و این امر باعث گناهکار بودنِ او میشود.
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب با استفاده از این سؤالات ایوب را متهم میکند [به مبارزه میطلبد]. ترجمه جایگزین: «تو فکر میکنی منصف هستی ... ‘من از خدا عادلتر هستم.‘» یا «منصفانه نیست ... ‘من از خدا عادلتر هستم.‘»
«آیا فکر میکنی منصفانه است که بگویی»
ضمیر مستتر فاعلی مفرد است و به ایوب اشاره میکند.
معانی محتمل ۱) ایوب ادعا میکند که از خدا مقدستر است یا ۲) ایوب ادعا میکند که بیشتر از خدا عدالت دارد.
الیهو به نقل از ایوب این دو سؤال بدیهی را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «چون تو گفتهای، ‘این برای من فایدهای نخواهد داشت‘ و، ‘بهتر از زمانی که گناه میکردم، نیستم.‘»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
این دو عبارت معانی یکسانی را به اشتراک میگذارند. عبارت دوم معنی عبارت اول را تشدید میکند.
الیهو با بیان این سؤال تأکید میکند که گناهان ایوب در واقع نمیتوانند هیچ کاری برای خدا بکنند. ترجمه جایگزین: «اگر گناه کردهای، تو هیچ آسیبی به خدا نرساندهای.»
الیهو به نحوی از «تقصیرها» سخن میگوید که گویی آنها اشیایی هستند، و مرتکب تقصیرهای بسیار شدن چنان به نظر میرسد که گویی آن اشیاء روی هم انباشته شدهاند. او این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که ایوب با گناهانش هیچ کاری نسبت به خدا نمیکند. ترجمه جایگزین: «اگر تو مرتکب گناهان بسیار بزرگی شوی، همچنان هیچ کاری نسبت به او نمیکنی.»
این دو سؤال بدیهی اساساً معانی یکسانی دارند که بیگناهی ایوب چیزی به خدا نمیافزاید. ترجمه جایگزین: «اگر تو بیگناه هستی، قادر نیستی چیزی به خدا ببخشی، و چیزی نیست که او از دستان تو دریافت کند.»
این جا کلمۀ «دست» به ایوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از تو گرفته است»
«انسانی دیگر» یا «شخصی دیگر»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
کلمۀ «ظلم» را میتوان با عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر کارهای بسیاری که مردم برای ظلم کردن به دیگران انجام میدهند»
اینجا «دست» به قدرت و توانایی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها به کسی نیاز دارند تا ایشان را از قدرت زورآوران برهاند»
الیهو به نحوی از خدا که انسان را قادر میسازد در شرایط دشوار امید داشته باشد سخن میگوید که گویی خدا به آنها سرودهایی میبخشد و میتوانند در طول شب بخوانند.
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
«مظلومان فریاد میزنند»
این صفحه تعمداً خالی است.
چون خدا دعاهای مغروران و شریران را نمیشنود، پس حتی کمتر احتمال دارد که صدای ایوب را که به ضد او شکایت میکند بشنود. ترجمه جایگزین: «پس او قطعاً به تو جواب نخواهد داد ... تو برای او انتظار بکش!»
«دعوی خود را به حضور او آماده کردهای»
«منتظر او باش تا جواب بدهد»
الیهو به صحبت کردن ادامه میدهد.
چون ایوب این چیزهای نادرست [خلاف واقع] را دربارۀ خدا میگوید، حتی کمتر احتمال دارد که خدا به دعاهای او جواب بدهد.
اینجا «غضب خویش» کنایه از «او» است. ترجمه جایگزین: «او هرگز کسی را به خاطر اینکه عصبانی است [از روی خشم] مجازات نمیکند»
الیهو به نحوی از «سخنان» حرف میزند که گویی آنها اشیایی هستند و گفتنِ سخنان بسیار چنان به نظر میرسد که گویی آن اشیاء روی هم انباشته شدهاند. کلمۀ «معرفت» را میتوان با عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او بدون این که بداند دربارۀ چه چیزی صحبت میکند، سخنان بسیاری میگوید»
1و الِیهو باز گفت:2«برای من اندكی صبر كن تا تو را اعلام نمایم، زیرا از برای خدا هنوز سخنی باقی است.3عِلم خود را از دور خواهم آورد و به خالق خویش، عدالت را توصیف خواهم نمود.4چونكه حقیقت كلام من دروغ نیست، و آنكه در عِلم كامل است نزد تو حاضر است.5اینك خدا قدیر است و كسی را اهانت نمیكند و در قوّت عقل قادر است.6شریر را زنده نگاه نمیدارد و داد مسكینان را میدهد.7چشمان خود را از عادلان برنمیگرداند، بلكه ایشان را با پادشاهان بر كرسی تا به ابد مینشاند، پس سرافراشته میشوند.8امّا هرگاه به زنجیرها بسته شوند، و به بندهای مصیبت گرفتار گردند.9آنگاه اعمال ایشان را به ایشان مینمایاند و تقصیرهای ایشان را از اینكه تكبّر نمودهاند،10و گوشهای ایشان را برای تأدیب باز میكند، و امر میفرماید تا از گناه بازگشت نمایند.11پس اگر بشنوند و او را عبادت نمایند، ایام خویش را در سعادت بسر خواهند برد، و سالهای خود را در شادمانی.12و امّا اگر نشنوند از تیغ خواهند افتاد، و بدون معرفت، جان را خواهند سپرد.13امّا آنانی كه در دل، فاجرند غضب را ذخیره مینمایند، و چون ایشان را میبندد استغاثه نمینمایند.14ایشان در عنفوان جوانی میمیرند و حیات ایشان با فاسقان (تلف میشود).15مصیبت كشان را به مصیبت ایشان نجات میبخشد و گوش ایشان را در تنگی باز میكند.16«پس تو را نیز از دهان مصیبت بیرون میآورد، در مكان وسیع كه در آن تنگی نمیبود و زاد سفره تو از فربهی مملوّ میشد.17و تو از داوری شریر پر هستی، لیكن داوری و انصاف با هم مُلْتَصِقند.18باحذر باش مبادا خشم تو را به تعدّی ببرد، و زیادتی كفّاره تو را منحرف سازد.19آیا او دولت تو را به حساب خواهد آورد؟ نی، نه طلا و نه تمامی قوای توانگری را.20برای شب آرزومند مباش، كه امّتها را از جای ایشان میبرد.21با حذر باش كه به گناه مایل نشوی، زیرا كه تو آن را بر مصیبت ترجیح دادهای.22اینك خدا در قوّت خود متعال میباشد. كیست كه مثل او تعلیم بدهد؟23كیست كه طریق او را به او تفویض كرده باشد؟ و كیست كه بگوید تو بیانصافی نمودهای ؟24به یاد داشته باش كه اعمال او را تكبیر گویی كه درباره آنها مردمان میسرایند.25جمیع آدمیان به آنها مینگرند. مردمانْ آنها را از دور مشاهده مینمایند.26اینكخدا متعال است و او را نمیشناسیم، و شماره سالهای او را تفحّص نتوان كرد.27زیرا كه قطرههای آب را جذب میكند و آنها باران را از بخارات آن میچكاند.28كه ابرها آن را به شدّت میریزد و بر انسان به فراوانی میتراود.29آیا كیست كه بفهمد ابرها چگونه پهن میشوند، یا رعدهای خیمه او را بداند؟30اینك نور خود را بر آن میگستراند و عمقهای دریا را میپوشاند.31زیرا كه به واسطه آنها قومها را داوری میكند، و رزق را به فراوانی میبخشد.32دستهای خود را با برق میپوشاند، و آن را بر هدف مأمور میسازد.33رعدش از او خبر میدهد و مواشی از برآمدن او اطّلاع میدهند.
به گفتۀ الیهو، به جای مجازات شدن به خاطر گناهان خود، ایوب در میان این سختیها گناه میکند. این سومین مورد از چهار بیانیۀ الیهو میباشد و اول دوستان ایوب و سپس ایوب را مورد خطاب قرار داده است.
and )
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. نگرش او [الیهو] خیلی متفاوت با دوستان ایوب نیست.
این باب بر عدالت یهوه تمرکز میکند. مهم است به یاد داشته باشید که عدالت همیشه در این زندگی پدید نخواهد آمد.
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به نحوی از بیان برخی امور به ایوب سخن میگوید که گویی او میخواهد این چیزها را به او نشان دهد. ترجمه جایگزین: «بعضی چیزها را برای تو بیان خواهم کرد»
الیهو به نحوی از اطلاعات داشتن درمورد بسیاری از موضوعات مختلف سخن میگوید که گویی دانش او از مکانهایی دور میرسد. ترجمه جایگزین: «دانش عظیم خود را به تو نشان خواهم داد»
اینجا کلمۀ «عدالت» را میتوان با صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که خالق من عادل است»
«آن چه میگویم، دروغ نیست»
کلمۀ «آن که» به خودِ الیهو اشاره میکند. او به نحوی از دانا و عالم بودن سخن میگوید که گویی در دانش کامل و بینقص است. ترجمه جایگزین: «من که با تو هستم، بسیار دانا میباشم»
«بنگر» یا «بشنو» یا «دربارۀ آن چه به تو میگویم، توجه کن»
عبارت «قادر در قوّت» قرینه هستند و به معنی «بسیار قوی» میباشد. الیهو به نحوی از از اینکه خدا همه چیز را کاملاً درک میکند سخن میگوید که گویی درک او بسیار قوی و نیرومند است. ترجمه جایگزین: «او در درک بسیار نیرومند است» یا «او همه چیز را کاملاً درک میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به نحوی از این که خدا عادلان را حفاظت میکند سخن میگوید که گویی خدا با چشمانش به آنها نگاه میکند و امتناع خدا برای محافظت از آنها چنان به نظر میرسد که گویی چشمان خود را از آنها بر میگرداند. ترجمه جایگزین: «او از حفاظت عادلان دست برنمیدارد [او حفاظت از عادلان را متوقف نمیکند]»
الیهو به نحوی از این که خدا عادلان را محترم میشمارد سخن میگوید که گویی خدا باعث میشود تا آنها مثل پادشاهان بر کرسی بنشینند.
الیهو به نحوی از این که خدا عادلان را محترم میشمارد سخن میگوید که گویی او آنها را به مکانی بلند بالا میبرد. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او آنها را سرافراز میکند» یا «او آنها را محترم میشمارد»
این جا کلمۀ «آنها» به عادلانی اشاره دارد که اگر گناه کنند، خدا آنها را تأدیب میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی آنها را در زنجیرها ببندد» یا «اگر کسی آنها را زندانی کند»
الیهو به نحوی از کسی که رنج میکشد سخن میگوید که گویی آن شخص در طنابی گرفتار شده و باعث میشود رنج بکشد. ترجمه جایگزین: «کسی که باعث میشود آنها رنج بکشند»
فعل را میتوانید از عبارت قبلی در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «او تقصیرها و تکبر ایشان را بر آنها مینمایاند»[ در فارسی کمی متفاوت است]
الیهو به نحوی از گوش کردنِ شخص سخن میگوید که گویی گوش آن شخص باز میشود. ترجمه جایگزین: «او نیز باعث گوش کردن آنها میشود»
اسم «اوامر» را میتوان با عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به آنچه او به آنها امر میکند»[ در فارسی انجام شده است][ در انگلیسی : اوامر او»]
تا از گناه بازگشت نمایند
الیهو به نحوی از عدم انجام کاری سخن میگوید که گویی از آن برمیگردد. ترجمه جایگزین: «ارتکاب گناه را متوقف نمایند»
کلمات «ایام» و «سالها» هر دو به مدت زندگی شخص، اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها زندگی خود را در سعادت و خشنودی سپری خواهند کرد»
الیهو به نحوی از مردن شخص با خشونت سخن میگوید که گویی کسی آنها را با شمشیر میکُشد. ترجمه جایگزین: «آنها به سختی میمیرند»
اینجا کلمۀ «دل» به افکار و احساسات اشاره میکند. این عبارت نشان میدهد که شخص با سرسختی از اعتماد به خدا امتناع میکند. ترجمه جایگزین: «که ایمان به خدا را نمیپذیرد»
الیهو به نحوی از باقی ماندن خشم و غضبِ شخص سخن میگوید که گویی آن شخص مثل کسی که گنجی را پنهان میکند، غضب خود را ذخیره مینماید. ترجمه جایگزین: «دائما خشمگین هستند»
الیهو به نحوی از تأدیب مردم توسط خدا سخن میگوید که گویی خدا آنها را با طنابی میبندد. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا آنها را مجازات میکند»
اینجا «فاسقان» به جوانانی اشاره میکند که در معابد بتپرستی با انجام اعمال جنسی غیر اخلاقی به عنوان بخشی از تشریفات مذهبی خدمت میکردند. معانی محتمل برای این عبارت ۱) افراد بیخدا به خاطر رفتار غیراخلاقی خود میمیرند یا ۲) افراد بیخدا در شرم و رسوایی میمیرند.
الیهو به نحوی از این که خدا باعث میشود تا شخص گوش کند سخن میگوید که گویی خدا گوشهای آنها را باز میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۳۶: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود آنها گوش کنند»
الیهو به نحوی از زندگی بدون سختی سخن میگوید که گویی در جای وسیعی قرار دارد که هیچ سختیای نیست.
الیهو به نحوی از زندگی سعادتمند سخن میگوید که گویی سفرهای پر از بهترین غذاها دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمینت سفرۀ تو را میآرایند»
گوشتی [خوراکی] که مقدار فراوانی چربی داشت نشانۀ رونق و کامیابی بود، چون از حیواناتی سالم و با تغذیۀ خوب بودند. ترجمه جایگزین: «بهترین غذاها»
معانی محتمل ۱) «خدا تو را همچون شریران مجازات میکند» یا ۲) «تو با داوریای که شریران سزاوار آن هستند، آزردهای.»
الیهو به نحوی از داوری ایوب توسط خدا و اجرای عدالت نسبت به او سخن میگوید که گویی داوری و انصاف افرادی هستند که ایوب را نگه میدارند. ترجمه جایگزین: «خدا تو را آورده تا داوری کند و عدالت را برای تو به اجرا در آورد»
بعضی نسخههای کتاب مقدس این قسمت را چنین ترجمه میکنند: «آگاه باش که با ثروت و دارایی فریفته نشوی.»
الیهو این سؤالات را میپرسد تا بیان کند که اگر او ناعادلانه عمل نماید، پول و قدرت نمیتوانند به ایوب هیچ کمکی کنند. ترجمه جایگزین: «دارایی تو نمیتوانند باعث شوند که تو دیگر در سختی نباشی و تمام قوای توانگری تو نمیتوانند به تو کمکی کنند.»
«تمامی نیروی عظیم تو» یا «تمام تلاشهای بسیار تو»
معانی محتمل ۱) «امّتها» به طور کلی به مردم اشاره میکند و «از جای ایشان میبُرد» استعاره از ظلم کردن به دیگران با بیرون راندن آنها از خانههایشان میباشد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم دیگران را از خانههایشان بیرون میکنند» یا ۲) «امّتها» به ملل اشاره میکند و «از جای ایشان میبُرد» استعاره از امّتهایی است که از بین میروند. ترجمه جایگزین: «وقتی امّتها نابود میشوند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تو را با رنج و مصیبت آزموده»[ در انگلیسی: تو آن را با مصیبت چشیدهای]
«تو از قبل میدانی که: خدا ...»
معانی محتمل ۱) «خدا بینهایت قدرتمند است» یا ۲) «مردم خدا را به خاطر قدرتش تمجید میکنند»
الیهو این سؤال بدیهی را میپرسد تا تأکید کند که هیچ کسی مثل خدا معلم نیست. ترجمه جایگزین: «هیچ کس مثل او معلم نیست.» یا «هیچ کس مثل او تعلیم نمیدهد.»
الیهو این سؤال بدیهی را میپرسد تا تأکید کند که هیچ کس تا به حال به خدا تعلیم نداده که چه کاری انجام دهد. ترجمه جایگزین: «هیچکس تابه حال او را دربارۀ آن چه باید انجام دهد، امر نکرده است.»
الیهو این سؤال بدیهی را میپرسد تا تأکید کند که هیچ کس نمیتواند خدا را به بیانصافی متهم کند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس تابه حال به او نگفته، ‘تو مرتکب بیانصافی شدهای.‘»
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به نحوی از این که مردم قادر نبودند اعمال خدا را درک کنند سخن میگوید که گویی آنها فقط میتوانستند آن اعمال را از دور ببینند. ترجمه جایگزین: «آنها کاملاً آن را درک نمیکنند»
«بنگر» یا «بشنو» یا «دربارۀ آن چه به تو میگویم، توجه کن»
این به طول مدتی که خدا میزیسته اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «انسان نمیتواند دریابد که او چقدر زندگی کرده است» یا «انسان نمیتواند سن او را بداند»
کلمۀ «چکاندن» میتواند به معنی «تصفیه کردن» یا «صاف کردن» نیز باشد. الیهو توصیف میکند که چطور خدا قطرات آب، یا بخار را تبدیل میکند تا باران ببارد. ترجمه جایگزین: «که او به باران تبدیل میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو این سؤال بدیهی را میپرسد تا تأکید کند که هیچ کس نمیتواند این کارها را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند پهن شدن ابرها و رعدهای خیمۀ او را درک کند.»
See:
عبارت «پهن میشوند» را میتوان با عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چگونه ابرها در آسمان پهن میشوند»
الیهو به نحوی از آسمان سخن میگوید که گویی «خیمهای» است که خدا در آن زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «از آسمان، جایی که خدا زندگی میکند»
«با دقت نگاه کنید و ببینید او چگونه میگستراند»
الیهو به نحوی از قسمتهای عمیق دریا سخن میگوید که گویی دریا یک گیاه است و اعماقش، ریشههایش هستند. معانی محتمل ۱) اگرچه آذرخش باعث ایجاد نور در آسمان میشود، اما قسمتهای عمیق دریا در تاریکی میمانند. ترجمه جایگزین: «اما اعماق دریا تاریک باقی میماند» یا ۲) آذرخش در آسمان باعث میشود حتی اعماق دریا روشن شوند. ترجمه جایگزین: «و اعماق دریا را روشن میکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو به نحوی از آذرخشی که توفان ایجاد میکند سخن میگوید که گویی خدا آذرخش را در دستش نگه داشته و آن را هدایت میکند که به کجا اصابت نماید. معانی محتمل ۱) خدا درخشش آذرخش را در دستانش نگه میدارد تا آنها را پرتاب کند، یا ۲) خدا درخشش آذرخش را در دستانش پنهان میکند، تا زمانی که آمادۀ استفاده از آنها شود.
«رعد باعث ایجاد نور میشود» یا «صاعقه»
«اطلاع میدهند که توفان میآید»[ میشنواند که میآیند]
1« از این نیز دل من میلرزد و از جای خود متحّرك میگردد.2گوش داده، صدای آواز او را بشنوید، و زمزمهای را كه از دهان وی صادر میشود،3آن را در زیر تمامی آسمانها میفرستد، و برق خویش را تا كرانهای زمین.4بعد از آن صدای غرّش میكند و به آواز جلال خویش رعد میدهد، و چون آوازش شنیده شد آنها را تأخیر نمینماید.5خدا از آواز خود رعدهای عجیب میدهد. اعمال عظیمی كه ما آنها را ادراك نمیكنیم به عمل میآورد.6زیرا برف را میگوید: بر زمین بیفت. و همچنین بارش باران را و بارش بارانهای زورآور خویش را.7دست هر انسان را مختوم میسازد تا جمیع مردمان اعمال او را بدانند.8آنگاه وحوش به مأوای خود میروند و در بیشههای خویش آرام میگیرند.9از برجهای جنوب گردباد میآید و از برجهای شمال برودت.10از نفخه خدا یخ بسته میشود و سطح آبها منجمد میگردد.11ابرها را نیز به رطوبت سنگین میسازد و سحاب، برقخود را پراكنده میكند.12و آنها به دلالت او به هر سو منقلب میشوند تا هرآنچه به آنها امر فرماید بر روی تمامی ربع مسكون به عمل آورند.13خواه آنها را برای تأدیب بفرستد یا به جهت زمین خود یا برای رحمت.14«ای ایوب این را استماع نما. بایست و در اعمال عجیب خدا تأمّل كن.15آیا مطّلع هستی وقتیكه خدا عزم خود را به آنها قرار میدهد و برق، ابرهای خود را درخشان میسازد؟16آیا تو از موازنه ابرها مطّلع هستی ؟ یا از اعمال عجیبه او كه در عِلم، كامل است؟17كه چگونه رختهای تو گرم میشود هنگامی كه زمین از باد جنوبی ساكن میگردد؟18آیا مثل او میتوانی فلك را بگسترانی كه مانند آینه ریختهشده مستحكم است؟19ما را تعلیم بده كه با وی چه توانیم گفت، زیرا به سبب تاریكی سخن نیكو نتوانیم آورد.20یا چون سخن گویم به او خبر داده میشود یا انسان سخن گوید تا هلاك گردد.21و حال آفتاب را نمیتوان دید، هرچند در سپهر درخشان باشد تا باد وزیده، آن را پاك كند.22درخشندگی طلایی از شمال میآید و نزد خدا جلال مهیب است.23قادر مطلق را ادراك نمیتوانیم كرد؛ او در قوّت و راستی عظیم است و در عدالت كبیر كه بیانصافی نخواهد كرد.24لهذا مردمان از او میترسند، امّا او بر جمیع دانادلان نمینگرد.»
به گفتۀ الیهو، ایوب به جای مجازات شدن به خاطر گناهان خود، او در میان این سختیها گناه میکند. این باب ادامۀ باب قبلی و بقیۀ چهارمین اظهارات الیهو میباشد و اول دوستان ایوب و سپس ایوب را مورد خطاب قرار داده است.
and )
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. نگرش او [الیهو] خیلی متفاوت با دوستان ایوب نیست.
این باب بر عدالت یهوه تمرکز میکند. مهم است به یاد داشته باشید که عدالت همیشه در این زندگی پدید نخواهد آمد.
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و بر شدت ترس او تأکید میکنند.
کلمۀ «این» به طوفان در کتاب ایوب ۳۶: ۳۳ اشاره میکند.
الیهو به نحوی از شدت تپیدن دلش سخن میگوید که گویی از سینهاش به بیرون میافتد. ترجمه جایگزین: «از جایش به بیرون حرکت میکند» یا «به شدت میتپد»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند. الیهو به نحوی از رعد سخن میگوید که گویی صدای خدا است.
الیهو به نحوی از دورترین نقاط زمین سخن میگوید که گویی آنها کنارههای زمین هستند. ترجمه جایگزین: «هر جایی در جهان»
الیهو به نحوی همچنان دربارۀ رعد سخن میگوید که گویی صدای خدا است.
«بعد از نور [برق] غرّش میکند»
«صدای باشکوه او»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم صدای او را میشنوند»
این صفحه تعمداً خالی است.
فعل را میتوانید از عبارت قبلی در ترجمۀ خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «همچنین، به بارش باران میگوید»
اینجا کلمۀ «دست» به کلِ وجودِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او هر انسانی را مختوم میکند [متوقف میکند]»
این صفحه تعمداً خالی است.
در اسرائیل، بادهای شدید طوفانی از جنوب میوزد و هوای سرد از شمال نزدیک میشود.
الیهو به نحوی از وزش طوفان از سمت جنوب سخن میگوید که گویی طوفان مکانی دارد که تا زمان آمدن در آن مستقر میشود.
الیهو به نحوی از باد سرد شمالی سخن میگوید که گویی آن باد نفس خدا است. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نفس خدا یخ میسازد»
الیهو سختیِ یخ را با سختیِ فلز مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «منجمد به سختیِ فلز»[ در ترجمه فارسی این تشبیه نیامده است]
الیهو به نحوی از اینکه خدا باعث میشود ابرهای طوفانی پُر از آب شوند سخن میگوید که گویی رطوبت وزن ابرها را سنگین میکند. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود انبوه ابرها مملو از رطوبت شوند»
این صفحه عمداً خالی است.
کلمۀ «تأدیب» را میتوان با عبارت فعلی ترجمه کرد. هدف از این «تأدیبِ» مردم است. ترجمه جایگزین: «گاهی برای اصلاح [تأدیب] قومش اتفاق میافتد»
یعنی باران زمین را خیس میکند و باعث رشد گیاهان میشود. ترجمه جایگزین: «خواه زمین خیس شود»
اسم معنای رحمت را میتوان به عنوان «وفاداری» یا «وفادارانه» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواه با اعمال وفادارانه به عهدش» یا «خواه با وفاداری به قوم خود»
این صفحه تعمداً خالی است.
الیهو این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که ایوب نمیتواند از این امور آگاهی یابد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی درک کنی خدا چطور ابرها را برقرار میسازد و باعث میشود که آنها در رعد و برق بدرخشند.»
«ابرها را کنترل میکند» یا «باعث میشود ابرها از او اطاعت کنند»[ واژه ابر از جمله پیشین درک میشود]
الیهو این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که ایوب این چیزها را نمیداند. ترجمه جایگزین: «تو شناور بودن ابرها را درک نمیکنی، اعمال عجیب خدا را که در علم کامل است.»
«نحوهای که ابرها شناورند»
فعل را میتوانید از عبارت قبلی در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «یا آیا تو اعمال عجیب خدا را درک میکنی» یا «و تو اعمال عجیب خدا را درک نمیکنی»
الیهو این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که ایوب این چیزها را نمیداند. ترجمه جایگزین: «تو نمیدانی که چطور لباسهای تو گرم میشود ... از سمت جنوب.»
«چگونه تو در لباسهایت گرم میشوی» یا «چگونه تو در لباسهایت عرق میکنی»
در اسرائیل، بادهای گرم در سرتاسر بیابان از جنوب میوزد و باعث درجه حرارت بالا میشود. ترجمه جایگزین: «به خاطر گرما، باد خشکسالی از جنوب میوزد»
الیهو این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که ایوب نمیتواند این کار را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی آسمان را بگسترانی ... آینۀ ریخته شده.»
در زمان کتاب مقدس، آینهها از فلز درست میشد. الیهو به نحوی از این که بارانی از آسمان نمیبارد، سخن میگوید که گویی آسمان مثل فلز جامد سفت است.
این به فلز ذوب شده اشاره میکند که داخل قالب میریزند و بعد از سرد شدن، سفت میگردد.
اینجا کلمات «ما را» و «ما» به الیهو، الیفاز، و صوفر اشاره میکنند نه به ایوب. الیهو از این عبارت به شکل طعنه و کنایه استفاده میکند.
الیهو به نحوی از ناتوانی از درک و فهم سخن میگوید که گویی تاریکی در ذهن شخص است. ترجمه جایگزین: «زیرا ما درک نمیکنیم»
الیهو این سؤال بدیهی را میپرسد تا تأکید کند که هیچ کس نمیتواند این کار را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم به او بگویم که میخواهم با او صحبت کنم.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا کسی را دارم که به او بگویم»
الیهو این سؤال بدیهی را میپرسد تا تأکید کند که هیچکس نمیخواهد چنین اتفاقی بیفتد. ترجمه جایگزین: «هیچکس نمیخواهد هلاک شود.»[ در فارسی آرزو کردن نیامده، اما بهتر است آورده شودو چون از سخنان پیشین ایوب چنین برداشت میشود]
الیهو به نحوی از هلاک شدن انسان سخن میگوید که گویی آن شخص بلعیده میشود. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای این که خدا او را نابود کند»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمۀ «مهیب» یعنی باعث ترس میشود. الیهو به نحوی از جلال خدا سخن میگوید که گویی چیزی است که بر خدا قرار میگیرد. ترجمه جایگزین: «جلال خدا باعث میشود که مردم بترسند»
معانی محتمل ۱) «نمیتوانیم به او نزدیک شویم» یا ۲) این استعاره است که در آن الیهو به نحوی از ناتوان شدن انسان از درک کامل خدا سخن میگوید که گویی او نمیتواند خدا را پیدا کند. ترجمه جایگزین: «ما نمیتوانیم او را درک کنیم»
اینجا «دل» به افکار شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به خیال خود، حکیم هستند» یا «کسانی که خود را حکیم میپندارند»[ در ترجمه فارسی این مطلب به خوبی رسانده نمی شود]
1و خداوند ایوب را از میان گردباد خطاب كرده، گفت:2«كیست كه مشورت را از سخنان بیعلم تاریك میسازد؟3الا´ن كمر خود را مثل مرد ببند، زیرا كه از تو سؤال مینمایم پس مرا اعلام نما.4وقتیكه زمین را بنیاد نهادم كجا بودی؟ بیان كن اگر فهم داری.5كیست كه آن را پیمایش نمود؟ اگر میدانی! و كیست كه ریسمانكار را بر آن كشید؟6پایههایش بر چه چیز گذاشته شد؟ و كیست كه سنگ زاویهاش را نهاد،7هنگامی كه ستارگان صبح با هم ترنّم نمودند، و جمیع پسران خدا آواز شادمانی دادند؟8و كیست كه دریا را به درها مسدود ساخت، وقتی كه به در جست و از رحم بیرون آمد؟9وقتی كه ابرها را لباس آن گردانیدم و تاریكی غلیظ را قنداقه آن ساختم؟10و حدّی برای آن قرار دادم و پشتبندها و درها تعیین نمودم؟11و گفتم تا به اینجا بیا و تجاوز منما، و در اینجا امواج سركش تو بازداشته شود؟12«آیا تو از ابتدای عمر خود صبح را فرمان دادی، و فجر را به موضعش عارف گردانیدی،13تا كرانههای زمین را فرو گیرد و شریران از آن افشانده شوند؟14مثل گِل زیر خاتم مبدّل میگردد و همه چیز مثل لباس صورت میپذیرد.15و نور شریران از ایشان گرفته میشود، و بازوی بلند شكسته میگردد.16آیا به چشمههای دریا داخل شده، یا به عمقهای لجّه رفتهای؟17آیا درهای موت برای تو باز شده است؟ یا درهای سایه موت را دیدهای؟18آیا پهنای زمین را ادراك كردهای؟ خبر بده اگر این همه را میدانی!19راه مسكن نور كدام است، و مكان ظلمت كجا میباشد،20تا آن را به حدودش برسانی، و راههای خانه او را درك نمایی؟21البتّه میدانی، چونكه در آنوقت مولود شدی، و عدد روزهایت بسیار است!22«آیا به مخزنهای برف داخل شده، وخزینههای تگرگ را مشاهده نمودهای،23كه آنها را به جهت وقت تنگی نگاه داشتم، به جهت روز مقاتله و جنگ؟24به چه طریق روشنایی تقسیم میشود، و باد شرقی بر روی زمین منتشر میگردد؟25كیست كه رودخانهای برای سیل كند، یا طریقی به جهت صاعقهها ساخت،26تا بر زمینی كه كسی در آن نیست ببارد و بر بیابانی كه در آن آدمی نباشد،27تا (زمین) ویران و بایر را سیراب كند، و علفهای تازه را از آن برویاند؟28آیا باران را پدری هست؟ یا كیست كه قطرات شبنم را تولید نمود؟29از رَحِم كیست كه یخ بیرون آمد؟ و ژاله آسمان را كیست كه تولید نمود؟30آبها مثل سنگ منجمد میشود، و سطح لجّه یخ میبندد.31آیا عِقد ثریا را میبندی؟ یا بندهای جبّار را میگشایی؟32آیا برجهای منطقۀالبُروج را در موسم آنها بیرون میآوری؟ و دّباكبر را با بنات او رهبری مینمایی؟33آیا قانونهای آسمان را میدانی؟ یا آن را بر زمین مسلّط میگردانی؟34آیا آواز خود را به ابرها میرسانی تا سیل آبها تو را بپوشاند؟35آیا برقها را میفرستی تا روانه شوند، و به تو بگویند اینك حاضریم؟36كیست كه حكمت را در باطن نهاد یا فطانت را به دل بخشید؟37كیست كه با حكمت، ابرها را بشمارد؟ و كیست كه مشكهای آسمان را بریزد،38چون غبار گِلشده، جمع میشود و كلوخها با هم میچسبند؟39آیا شكار را برای شیر ماده صید میكنی؟ و اشتهای شیر ژیان را سیر مینمایی،40حینی كه در مأوای خود خویشتن را جمع میكنند و در بیشه در كمین مینشینند؟41كیست كه غذا را برای غراب آماده میسازد، چون بچّههایش نزد خدا فریاد برمیآورند، و به سبب نبودن خوراك آواره میگردند؟
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. سرانجام یهوه در این باب سخن میگوید.
یهوه بسیار عظیمتر از هر انسانی است. او خالق زمین میباشد و انسان هرگز طریقهای او را درک نخواهد کرد چون معرفت آنها محدود است.
یهوه در این باب از یک سری سؤالات بدیهی استفاده میکند تا از ماهیت خود دفاع نماید.
اینجا کلمۀ «پس»[ در فارسی :« و»] نشاندهندۀ شروع قسمت جدیدی از داستان میباشد. ببینید آیا زبان شما برای معرفی صحنۀ جدید روش مشابهی دارد. ترجمه جایگزین: «بعد از همۀ اتفاقاتی که افتاده بود، یهوه خطاب کرد»
«به ایوب جواب داد» یا «به ایوب پاسخ داد»
«از طوفان شدید»
یهوه با استفاده از این سؤال تأکید میکند که ایوب از چیزهایی صحبت میکند که هیچ آگاهی دربارۀ آنها ندارد. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو با سخنان ندانسته، مشورتهای مرا تاریک میسازی.»
«تو کیستی که باعث ... شوی»
«نقشههای مرا تاریک [پنهان] میکنی» یا «اهداف مرا به هم میزنی.» به نحوی از اینکه ایوب نقشههای خدا را به هم میزند، سخن گفته شده که گویی او برنامههای خدا را برای مشاهده سختتر میکند. اسم معنای «تاریک» را میتوان در قالب فعل «تاریک کردن» ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «نقشهها را تاریک میکند» یا «مشاهدۀ نقشهها را دشوار میکند»
«با سخن گفتن دربارۀ اموری که نمیدانی»
اسم معنای «علم» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سخنان نادانسته» یا «سخنان جاهلانه»
«ردایت را مثل مرد دور کمر خود ببند.» مردها ردای خود را دور کمر خود میبستند تا بتوانند هنگام انجام کارهای سنگین پاهای خود را آزادانه حرکت دهند. اصطلاحِ «کمر خود را مثل مرد ببند» یعنی آماده شدن برای انجام عملی که شامل فعالیتهایی مانند کار، مسابقه یا مبارزه میباشد. ایوب برای انجام عملِ دشوار پاسخگویی به خدا آماده میشد. ترجمه جایگزین: «خود را برای انجام کار سخت آماده کن»
یهوه، با تعدادی سؤال ایوب را به مبارزه میطلبد تا تأکید کند که او زمین را خلق کرده نه ایوب.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر میدانی به من بگو، هنگامی که بنیاد زمین را بنا میکردم، تو کجا بودی»
یهوه به نحوی خلقت زمین را توصیف میکند که گویی ساختمانی را میسازد.
اسم معنای «فهم» را میتوان در قالب فعلِ «درک کردن» ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «اگر تو درک میکنی»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان نمود. ترجمه جایگزین: «اگر میدانی به من بگو چه کسی آن را پیمایش کرده [اندازۀ آن را مشخص کرده]؟»
«اندازه»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان نمود. ترجمه جایگزین: «به من بگو چه کسی ریسمانکار را بر آن کشیده.»
طناب یا ریسمانی که مردم از آن برای درست کردن اندازه و شکل چیزی استفاده میکند.
کلمۀ «آن را» به زمین اشاره میکند. یهوه با استفاده از سؤالات بیشتر تأکید میکند که ایوب هرگز نمیتواند عظمت خدا را درک کند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و نیز میتوان آن را در قالب جملۀ خبری ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «پایههای آن را بر چه چیزی گذاشتهام؟» یا «به من بگو پایههای آن بر چه چیزی گذاشته شده.»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به من بگو چه کسی سنگ زاویۀ آن را نهاده است»
خدا[ در متن انگلیسی به اشتباه ایوب آمده] سؤال بدیهیای را که با کلماتِ «كیست كه سنگ زاویهاش را نهاد» در آیۀ ۶ آغاز شده را این جا به پایان میرساند.
خدا[ در متن انگلیسی به اشتباه ایوب آمده] سؤال بدیهیای را که با کلماتِ «كیست كه سنگ زاویهاش را نهاد» در آیۀ ۶ آغاز شده اینجا به پایان میرساند. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. «به من بگو هنگامی که ستارگان صبح ... و پسران خدا آواز شادمانی دادند، چه کسی سنگ زاویۀ آن را نهاد.»
به نحوی از ستارگان صبح سخن گفته شده که گویی آنها مثل انسان آواز میخوانند. معانی محتمل: ۱) «ستارگان صبح» مثلِ «پسران خدا» در عبارت بعدی میباشد یا ۲) «ستارگان صبح» به ستارگان آسمان اشاره میکند.
«ستارگان تابانی که در صبح میدرخشند»
این به فرشتگان و موجودات آسمانی اشاره میکند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱: ۶ نگاه کنید.
اسم معنای «شادمانی» را میتوان در قالب قید «با خوشی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با خوشی فریاد زدند»
«چون آنها مملو از شادمانی بودند»
یهوه با استفاده از سؤال دیگری تأکید میکند که او زمین را خلق کرده نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارت را در قالب جملۀ امری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به من بگو چه کسی دریا را مسدود ساخته و ... از رحم»
یهوه طریقی که مانع از پوشیده شدن تمام زمین از آب میشود را با نگهداشتنِ آن با درها مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «مانع از جاری شدن سیل بر زمین میشود»
یهوه آفرینش دریا را با تولد نوزاد مقایسه میکند.
این پایان سؤال بدیهی است که با کلماتِ «کیست که مسدود ساخت» در آیۀ ۸ شروع میشد.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ امری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به من بگو وقتی که من ابرها را ... و تاریکی غلیظ را قنداقۀ آن ساختم، چه کسی آن را مسدود ساخت.»
«همچون لباسی برای دریا»
اسم معنای «تاریکی» را میتوان در قالب صفت «تاریک» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ابرهای تاریک را قنداقۀ آن ساختم»
تکهای پارچۀ بلند که مردم برای پیچیدن نوزاد بعد از به دنیا آمدن، استفاده میکردند.
«مرزی برای دریا قرار دادم»
یهوه محدودهای قرار داده بود که دریا اجازۀ عبور از آن را نداشت.
یهوه روشی که مرزی برای دریا مشخص کرده بود را با محدود کردن دریا با پشتبندها و درها مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «من محدودۀ آن را مشخص کردم»
تکههای بلند چوبی یا فلزی که برای بسته نگه داشتنِ در، استفاده میشدند.
«هنگامی که به دریا گفتم.» یهوه به نحوی با دریا صحبت میکند که گویی انسان است.
کلمات «تا به اینجا» یعنی فقط تا آن محدودهای که یهوه تعیین کرده است. ترجمه جایگزین: «تو میتوانی تا این حد بیایی، اما نه بیشتر»
«با قدرت امواج تو.» به نحوی از امواج سخن گفته شده که گویی آنها میتوانند غرور داشته باشند. اسم معنای «سرکش» را میتوان در قالب صفت «متکبر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به امواج متکبر تو» یا «به امواج نیرومند تو»
یهوه با استفاده از یک سؤال تأکید میکند که او روشنایی روز را خلق کرده نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد. او پرسیدن یک سؤال بدیهی را شروع میکند.
انتظار میرود که جواب این سؤال منفی باشد. این را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو هرگز ... شریران از آن پراکنده شوند.»
یهوه به نحوی صبح را توصیف میکند که گویی میتواند دستورات را فراگیرد و امور را مثل یک انسان میداند.
«باعث شدی سپیدهدم بداند که به کجا تعلق دارد»
روشناییای که در آسمان صبح قبل از طلوع خورشید ظاهر میشود
این پایان سؤال بدیهی است که با کلماتِ «آیا تو دادهای» در آیۀ ۱۲ شروع میشود.
این پایان سؤال بدیهی است که با کلماتِ «آیا تو دادهای» در آیۀ ۱۲ شروع میشود. انتظار میرود که جواب این سؤال منفی باشد. این عبارت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو هرگز ... را ندادهای تا آن را فروگیرد و شریران از آن پراکنده شوند.»
به نحوی از روشنایی سپیدهدم سخن گفته شده که گویی کرانهای زمین را در برمیگیرد. ترجمه جایگزین: «جاهای دوردست زمین را فرومیگیرد»
روشنایی مثل تکان دادن چیزی برای از بین بردن چیزهای نامطلوب توصیف شده است چنان که گویی شریران آنجا را ترک میکنند. <u style="background-color: rgb(255, 255, 255);"></u>ترجمه جایگزین: «شریران از زمین پراکنده میشوند»
انسان نمیتواند در هنگام شب به وضوح ببیند، اما روشنایی صبح شکل ظاهری همه چیز را آشکار میکند، درست مثل خاتمی [مُهری] که تصاویری واضح در گِل ایجاد میکند.
اینجا «آن» به زمین اشاره میکند. این عبارت معنی مشابهی با عبارت اول در این آیه دارد.[ در فارسی کمی متفاوت است]
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صبح، «نورِ» شریران را میگیرد»
شریران، تاریکی را نور خود میپندارند، چون آنها اعمال شریرانۀ خود را در تاریکی انجام میدهند و با تاریکی آشنا هستند.
بازوی بلند شریران به قدرت ایشان و قصد انجام کارهای شریرانه اشاره میکند اما وقتی روشنایی صبح میآید شریران انجام این کارهای گناهآلود را متوقف میکنند.
یهوه با استفاده از این پنج سؤال تأکید میکند که او زمین و دریا را درمییابد نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو به چشمههای دریا داخل نشدهای.»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو به عمقهای لجّه نرفتهای.»
«چشمهها»[هر دو یک معنی را دارند]
این به دریا یا اقیانوس، جایی که آب بسیار عمیق است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عمق دریا» یا «اعماق اقیانوس» یا «عمق آب»
به نحوی از موت سخن گفته شده که گویی شهری است و دروازههایی دارد که مردم به آن وارد میشوند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا کسی درهای موت را به تو نشان داده است»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۳: ۵ نگاه کنید.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو پهنای زمین را درک نمیکنی.»
«جاهای بسیار پهناور زمین»
«اگر همه چیز را دربارۀ اینها میدانی»
یهوه با استفاده از این سه سؤال تأکید میکند که او روشنایی و تاریکی را درک میکند نه ایوب. هر کدام از این آیات، دو عبارت با ساختاری همگون دارند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو راه مسکن نور یا مکان ظلمت را نمیدانی.»
«مکان نور.» به نحوی از نور سخن گفته شده که گویی مسکنی دارد و هر روز از آن بیرون میآید.
«روشنایی روز» یا «نور آفتاب»
انتظار میرود که جواب این سؤالات منفی باشد. آنها را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی نور و ظلمت را به مکان فعالیت خودشان[ به قلمروشان] هدایت کنی، یا برایشان راه بازگشت به خانههایشان را پیدا کنی.»
«به محدودۀ خودشان.» به نحوی از نور و ظلمت سخن گفته شده که گویی هر روز برای تحقق اهداف یهوه به بیرون هدایت میشوند و برمیگردند.
یهوه با استفاده از طنزی طعنهآمیز تأکید میکند که ایوب نور و ظلمت را درک نمیکند. ترجمه جایگزین: «واضح است که تو نمیدانی، چون وقتی من آنها را خلق کردم تو به دنیا نیامده بودی و تو سن زیادی نداری»
«چون تو در آن زمان زندگی میکردی.» کلمۀ «در آن هنگام» به زمانی اشاره میکند که روشنایی خلق و از تاریکی جدا شده بود. ترجمه جایگزین: «چون وقتی من آنها را خلق کردم، تو متولد شده بودی»
«تو سالهای زیادی زندگی کردهای»
یهوه با استفاده از این سؤال تأکید میکند که او بر جهان طبیعی سلطنت میکند نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به چالش میکشد. او شروع به پرسیدن سؤال بدیهی میکند.
برف و تگرگ به نحوی توصیف شدهاند که گویی توسط یهوه ذخیره گردیدهاند تا ارادۀ او را به جا آورند.
گلولههای یخی (معمولاً کوچک) که گاهی در زمان کولاک از آسمان میبارد.
سؤال بدیهی که با کلماتِ «آیا تو داخل شدهای» در آیۀ ۲۲ آغاز میشود، این جا به پایان میرسد.
سؤال بدیهی که با کلماتِ «آیا تو داخل شدهای» در آیۀ ۲۲ آغاز میشود، این جا به پایان میرسد. «تو هرگز به مخزنهای برف داخل نشدهای و هرگز خزینههای تگرگ را ندیدهای، من آنها را نگه داشتهام و جنگ ...»
کلمات «آنها را» به برف و تگرگ (در آیۀ ۲۲) اشاره میکند.
این عبارات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به چه طریقی من روشنایی را تقسیم میکنم یا به چه روشی باد شرقی را بر روی زمین منتشر مینمایم؟»
«بادهایی که وزیده میشوند»
یهوه از ایوب سؤال میکند تا تأکید نماید که او باعث ایجاد باران و رعد میشود نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به چالش میکشد. او شروع به پرسیدن تعدادی سؤالات بدیهی میکند.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تنها من مسیری برای سیل ایجاد کردهام»
این عبارت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «و تنها من راهی برای صاعقه ساختهام»
«جریان شدید باران [سیل]»
«راهی برای غرش صاعقههایی که شنیده میشوند.»
این دو عبارت تقریباً معانی یکسانی دارند.
«جایی که هیچ انسانی وجود ندارد»
سؤال بدیهی که با کلماتِ «کیست که بیافریند» در آیۀ ۲۵ شروع میشود، اینجا به پایان میرسد.
سؤال بدیهی که با کلماتِ «کیست که بیافریند» در آیۀ ۲۵ شروع میشود، این جا به پایان میرسد. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. «من کسی هستم که ... را از باران آفریدم، و من کسی هستم که ... را ساختهام ... سیراب کردم و علفهای تازه را رویانیدم.»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که باران احتیاجات زمین را برای رویانیدن علف برطرف میکند. ترجمه جایگزین: «تا باران بتواند نیازهای ... را برطرف نماید»
«خراب و زائد.» این دو کلمه تقریباً معانی یکسانی دارند و بر طبیعت ویران و خالی از سکنۀ این مناطق، تأکید میکنند.
«علف تازه» یا «علف سبز.» این مربوط به علفی است که تازه شروع به روییدن میکند.
«زمین را با علف تازه نگه میدارد»
یهوه شروع به پرسیدن مجموعهای از چهار سؤال میکند تا تأکید نماید که او باران، شبنم، یخ، و برفک [ژاله] را به وجود آورده نه ایوب.
به نحوی از باران، شبنم، یخ، و برفک [ژاله] سخن گفته شده که گویی آنها میتوانند مثل انسان، متولد شوند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به من بگو پدر باران کیست، و بگو که چه کسی پدر قطرات شبنم شده است.»
پدر شبنم شدن استعارهای برای به وجود آوردنِ آن است. ترجمه جایگزین: «باعث به وجود آمدن قطرات شبنم میشود»
این عبارات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به من بگو که یخ از رحم چه کسی بیرون آمد. به من بگو چه کسی ژالۀ آسمان را تولید کرده.»
«آب منجمد»
«به دنیا آورد»
شبنمی که از سرما بر زمین یخ زده و شبها ناپدید میشود.
به نحوی از آبها سخن گفته شده که گویی میتوانند پنهان شوند. در طول زمستان، یخ، آب را در زیر خود پنهان میکند.[ در فارسی همه عبارت نیامده و بهتر است آورده شود]
به نحوی از سختی یخ سخن گفته شده که گویی سنگ است. ترجمه جایگزین: «مثل سنگ سخت میشود»
این به دریا یا اقیانوس، جایی که آب بسیار عمیق است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عمق دریا» یا «اعماق اقیانوس» یا «عمق آب»
یهوه با استفاده از این پنج سؤال به ایوب تأکید میکند که اوست که بر آسمانها سلطنت میکند، نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی زنجیرهای ثریا را ببندی، و نمیتوانی بندهای جبّار را بگشایی.»
«زنجیرهای ... را میبندی» یا «بندهای ... را ببندی»
اینها اسامی صورتهای فلکی هستند. به نحوۀ ترجمه آنها در کتاب ایوب ۹: ۹ نگاه کنید.
«بندهایی که جبّار را نگه داشته رها میکنی»
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این سؤالات بدیهی را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی صورتهای فلکی را در زمانهای مناسب هدایت کنی. آیا می توانی»
گروهی از ستارگان که به نظر میرسد در آسمان اشکال خاصی دارند.
«تا در زمان درست ظاهر شوند»
این نام یک برج فلکی است. آن را مانند کتاب ایوب ۹: ۹ ترجمه کنید.
«بچههای آن»
این عبارات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو قوانین آسمان را نمیدانی؟ تو نمیتوانی احکام آسمان را بر زمین برقرار کنی.»
یهوه با استفاده از این دو سؤال به ایوب تأکید میکند که او بر ابرهای بارانی و صاعقه سلطنت میکند نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی ... را بلند کنی ... تو را بپوشاند.»
اسم معنای «سیل» را میتوان در قالب صفت «فراوان [بسیار]» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مقداری بسیاری آب» یا «مقدار زیادی آب [سیل آب]»
این عبارات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی بفرستی، ...‘حاضریم!»
از روشنایی آذرخشها به نحوی سخن گفته شده که گویی میگویند که برای پیروی از فرامین آماده هستند.
یهوه با استفاده از این سه سؤال به ایوب تأکید میکند که او بر ابرها و باران سلطنت مینماید نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این سؤالات را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من هستم که حکمت را در باطن [ابرها] نهادهام و فطانت را به دل [مِه] بخشیدهام.»[ وازگان « ابرها» و « مه» در فارسی نیامده و بهتر است آورده شود]
«حکمت را به باطن [ابرها] بخشیده است»
یک سؤال بدیهی اینجا شروع میشود.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من هستم که میتوانم مشکهای آسمان را بریزم.»
اینها پوستهایی هستند که مردم به هم میدوختند تا بتوانند آب را در آن نگه دارند. یهوه به ابرهای ضخیم به عنوان «مشکها» اشاره میکند، چون آنها میتوانستند آب بیشتری مثل مشکها در خود نگه دارند.
سؤال بدیهی که با کلماتِ «کیست که بریزد» در آیۀ ۳۷ شروع میشود، اینجا به پایان میرسد. «من هستم که وقتی غبار ... به هم میچسبند ... میتوانم بریزم.»
باران باعث میشود که خاک خشک مثل یک تکه گِل به هم بچسبد. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی باران، خاک را به گِل تبدیل میکند»
«تودههای خاک به هم میچسبند»
یهوه با استفاده از این سؤال تأکید میکند که اوست که میداند چطور شیرها را بپروراند، نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که نمیتوانی شکار را برای شیر ماده صید کنی یا اشتهای شیر جوان را سیر نمایی»
«صید.» این حیوانی است که شیر میتواند بخورد.
این مربوط به ماده شیر است.
گرسنگی
«شیرهای جوان.» اینها شیرهای جوانی هستند که آن قدر بزرگ شدهاند که برای خودشان شکار کنند.
سؤال بدیهی که با کلماتِ «صید میکنی» در آیۀ ۳۹ شروع میشود، اینجا به پایان میرسد.
سؤال بدیهی که با کلماتِ «صید میکنی» در آیۀ ۳۹ شروع میشود، اینجا به پایان میرسد. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. «تو میدانی وقتی که آنها جمع میکنند ... مینشینند، نمیتوانی صید کنی.»
«کمین» لانه یا پناهی است که شیرها در آن زندگی میکنند.
«در بیشه پنهان میشوند.» شیرها هنگام شکار کردن ِ صید خود در بیشه گیاهان پنهان میشوند.
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که شیرها پنهان میشوند و برای نزدیک شدن شکار خود انتظار میکشند. ترجمه جایگزین: «برای شکار انتظار میکشند»
یهوه با استفاده از این سؤال تأکید میکند که اوست که غذا برای غراب [زاغها] مهیا میکند، نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به من بگو چه کسی غذا را آماده میکند ... به سبب فقدان خوراک»
«غذا را مهیا میکند.» این به حیواناتی اشاره میکند که غرابها [کلاغها] به دنبال آنها هستند و میتوانند بخورند.
پرندهای بزرگ با پرهای سیاه براق که از حیوانات مُرده تغذیه میکند.
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که غرابها برای غذا فریاد میکشند. ترجمه جایگزین: «به حضور خدا برای کمک فریاد برمیآورند» یا «به حضور خدا فریاد برمیآورند، تا به آنها غذا بدهد»
یعنی بیهدف راه میروند.
«چون غذایی ندارند» یا «چون چیزی برای خوردن ندارند»
1«آیا وقت زاییدن بز كوهی را میدانی؟یا زمان وضع حمل آهو را نشان میدهی؟2آیا ماههایی را كه كامل میسازند حساب توانی كرد؟ یا زمان زاییدن آنهارا میدانی؟3خم شده، بچّههای خود را میزایند و از دردهای خود فارغ میشوند.4بچّههای آنها قوّی شده، در بیابان نمّو میكنند، میروند و نزد آنها برنمیگردند.5كیست كه خر وحشی را رها كرده، آزاد ساخت، و كیست كه بندهای گورخر را باز نمود،6كه من بیابان را خانه او ساختم، و شورهزار را مسكن او گردانیدم؟7به غوغای شهر استهزاء میكند و خروش رمهبان را گوش نمیگیرد.8دایره كوهها چراگاه او است و هرگونه سبزه را میطلبد.9آیا گاو وحشی راضی شود كه تو را خدمت نماید، یا نزد آخور تو منزل گیرد؟10آیا گاو وحشی را به ریسمانش به شیار توانی بست؟ یا وادیها را از عقب تو مازو خواهد نمود؟11آیا از اینكه قوّتش عظیم است بر او اعتماد خواهی كرد؟ و كار خود را به او حواله خواهی نمود؟12آیا براو توكّل خواهی كرد كه محصولت را باز آورد و آن را به خرمنگاهت جمع كند؟13«بال شترمرغ به شادی متحرّك میشود و امّا پر و بال او مثل لقلق نیست.14زیرا كه تخمهای خود را به زمین وامیگذارد و بر روی خاك آنها را گرم میكند،15و فراموش میكند كه پا آنها را میافشرد، و وحوش صحرا آنها را پایمال میكنند.16با بچّههای خود سختیمیكند كه گویا از آن او نیستند؛ محنت او باطل است و متأسّف نمیشود.17زیرا خدا او را از حكمت محروم ساخته، و از فطانت او را نصیبی نداده است.18هنگامی كه به بلندی پرواز میكند، اسب و سوارش را استهزا مینماید.19«آیا تو اسب را قوّت داده و گردن او را به یال ملبّس گردانیدهای؟20آیا او را مثل ملخ به جست وخیز آوردهای؟ خروش شیهه او مهیب است.21در وادی پا زده، از قوّت خود وجد مینماید و به مقابله مسلّحان بیرون میرود.22بر خوف استهزاء كرده، هراسان نمیشود، و از دم شمشیر برنمیگردد.23تركش بر او چكچك میكند، و نیزه درخشنده و مزراق24با خشم و غیض زمین را مینوردد. و چون كَرِنّا صدا میكند نمیایستد،25وقتی كه كَرِنّا نواخته شود هههه میگوید و جنگ را از دور استشمام میكند، و خروش سرداران و غوغا را.26آیا از حكمت تو شاهین میپرد؟ و بالهای خود را بطرف جنوب پهن میكند؟27آیا از فرمان تو عقاب صعود مینماید و آشیانه خود را به جای بلند میسازد؟28بر صخره ساكن شده، مأوا میسازد. بر صخره تیز و بر ملاذ منیع.29از آنجا خوراك خود را به نظر میآورد و چشمانش از دور مینگرد.30بچّههایش خون را میمكند و جایی كه كشتگانند او آنجا است.»
در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد. یهوه در این باب به صحبت کردن ادامه میدهد.
یهوه بسیار عظیمتر از هر انسانی است. او خالق زمین میباشد و طریقهای او هرگز توسط انسان قابل درک نخواهد بود، چون معرفت انسان همیشه محدود است. از آنجایی که ایوب نمیتواند خلقت را درک کند، او قادر نیست یهوه را به درستی درک نماید.
یهوه در این باب از یک سری پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا از ماهیت خود دفاع نماید. بسیاری از این پرسشها بر طبیعت تمرکز دارند، چون یهوه خالق آسمانها و زمین است.
یهوه با استفاده از این چهار سؤال تأکید میکند که او عظیمتر از ایوب است، چون یهوه است که از بز کوهی و آهو مراقبت میکند، نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً تو نمیدانی که ... چه زمانی بچههای خود را میزاید!»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی آهو بچههای خود را میزاید، تو نمیتوانی تماشا کنی تا مطمئن شوی همه چیز خوب پیش میرود!»
«به دنیا آمدن بچههای خود»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی ماههایی که آنها حامله هستند را حساب کنی.»
«که بارداری آنها کامل میشود»
کلمۀ «آنها» به بزها و آهو اشاره میکند.
«باردار هستند»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً تو زمان زاییدن بچۀ آنها را نمیدانی.»
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
کلمۀ «آنها» به بزهای کوهی و آهو اشاره میکند.
«فرزندان خود را به دنیا میآورند»
معانی محتمل ۱) هنگامی که زایمان به پایان میرسد، درد آنها تمام میشود یا ۲) «دردها» استعاره است که به بچههای بزها و آهو اشاره میکند چون آنها نتیجۀ درد و رنج مادر هستند. ترجمه جایگزین: «بچههای آنها از رحم خارج میشوند»
«دشت و صحرا» یا «صحرا»
«نزد آنها برنمیگردند» یا «نزد مادران خود برنمیگردند»
یهوه با استفاده از این دو سؤال تأکید میکند که او عظیمتر از ایوب است، چون یهوه است که از خرهای وحشی مراقبت میکند، نه ایوب.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من هستم که خر وحشی را آزاد میکنم.»
اینها اسامی متفاوتی برای یک نوع خر هستند.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من هستم که بندهای گورخر را باز میکنم»
طناب، زنجیر یا نواری که حیوان را نگه میدارد و مانع از فرار کردن آن میشوند.
پرسش بدیهیای که با کلماتِ «کیست که باز نمود» در آیۀ ۵ شروع میشود، اینجا به پایان میرسد.
پرسش بدیهیای که با کلماتِ «کیست که باز نمود» در آیۀ ۵ شروع میشود، اینجا به پایان میرسد. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. «من هستم که باز کردم ... که خانهای در عربه، خانۀ او در شورهزار را ساختم.»
یهوه به نحوی خر را توصیف میکند که گویی انسانی است که خانه دارد. «من وادی عربه را به او برای زندگی کردن دادم»
زمینی اطراف دریای نمک که مقدار فراوانی نمک در آن است.
یهوه همچنان ایوب را به چالش میکشاند.
کلمۀ «او» به خر وحشی اشاره میکند.
یهوه به نحوی خر را توصیف میکند که گویی یک انسان است. خر میخندد، چون آنانی که در شهر هستند مجبورند صداهای بلند را بشنوند، اما او در جایی آرام زندگی میکند.
کسی که حیوان را واردار به کار کردن میکند.
جایی که حیوانات میتوانند از گیاهانی که در زمین رشد میکنند، بخورند.
اینجا یهوه با استفاده از این چهار سؤال تأکید میکند که ایوب مثل یهوه نیست چون نمیتواند گاو وحشی را کنترل کند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «گاو وحشی خشنود خواهد بود که تو را خدمت کند.»
معانی محتمل ۱) نوعی گاو که در جنگل زندگی میکند یا ۲) بعضی انواع بوفالو که شبیه به گاوها هستند.
«خشنود شود»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او راضی نیست که در آخور تو بماند.»
«تمام شب در آخور تو بماند»
چیزی که غذا را نگه میدارد تا حیوانات بتوانند از آن غذا بخورند.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی گاو وحشی را با طناب کنترل کنی تا زمین تو را شخم بزند.»
کشاورزان طنابی به سر یا گرد حیوانات میبندد تا آنها را هدایت کنند.
مجراهای بلندی که هنگام شخم زدن در خاک ایجاد میکنند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۳۱: ۳۸ نگاه کنید.
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او هرگز به دنبال تو وادیها را صاف نخواهد کرد.»
صاف و کلوخکوبی کردن خاک
اینجا یهوه از سه سؤال برای ادامۀ استدلال خود که ایوب مثل او نیست استفاده میکند، چون ایوب نمیتواند گاو وحشی را کنترل نماید.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی چون قدرت او بسیار زیاد است به او اعتماد کنی.»
کلمۀ «بر او» به «گاو وحشی» اشاره میکند.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی او را وادار کنی تا کار تو را برایت انجام دهد»
«کار دشوار را برایت انجام دهد»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی بر او توکل کنی ... به خرمنگاهت جمع کند.»
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
یهوه با استفاده از این سؤال تأکید میکند که ایوب نمیتواند توضیح دهد چرا شترمرغها این چنین رفتار میکنند. ترجمه جایگزین: «تو نمیدانی که وقتی شترمرغ بالهای خود را به شادی [با غرور] تکان میدهد، پر و بال او نشاندهندۀ عشق و محبت است.»[ در فارسی کاملا متفاوت است]
پرندهای بسیار بزرگ که میتواند خیلی سریع بدود اما قادر به پرواز کردن نیست.
«با شادی حرکت میکند»
پرهای بسیار بلند در بالهای پرنده
پرهای کوچکتر که بدن پرنده را میپوشاند
کلمۀ عبری مشخص نیست. معانی محتمل ۱) «وفاداری» یا ۲) «لکلک [لقلق]» اسم لکلک یعنی «وفادار» یا «فداکار»، چون مردم میدانستند که لکلکها خیلی خوب از جوجههای خود مراقبت میکنند.
«بر روی زمین»
کلملۀ «آنها را» به تخمها اشاره میکند.
«بر آنها پا میگذارند»
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
کلمۀ «او» به شترمرغ ماده اشاره میکند.
سختی [زحمتی] که او هنگام تخم گذاشتن میکشد.
اگر جوجهها بمیرند، همۀ زحمت او بیفایده است. ترجمه جایگزین: «اگر جوجهها بمیرند، بیفایده خواهد بود»
«باعث شده که او حکمت را فراموش کند» یا «حکمت به او داده نشده»
به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۱۱: ۶ نگاه کنید.
این آیه با ناتوانی او برای مراقبت از جوجههایش در تضاد است. ترجمه جایگزین: «اگرچه هنگامی که به سرعت میدود»[ در فارسی اشتباه است، چون شترمرغ قادر به پرواز نیست و صرفا بال و پر خود را برای دویدن میگشاید نه پرواز]
این به طور ضمنی اشاره میکند که او میخندد، چون سریعتر از اسب است. ترجمه جایگزین: «او به ... و سوارش میخندد، چون سریعتر از اسب میدود»
یهوه با استفاده از این سه سؤال تأکید میکند که ایوب مثل یهوه نیست، چون نمیتواند اسب وحشی را کنترل کند.
یهوه همچنان ایوب را به چالش میکشد.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو هرگز به اسب قدرت ندادهای.»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی گردن او را با یالش بپوشانی.»
به نحوی از «یالِ» اسب سخن گفته شده که گویی یال، لباسی برای گردن اسب است. ترجمه جایگزین: «باعث شدی که یالش، گردن او را مثل لباسی بپوشاند»
مویی بلند بر بالای گردن اسب
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی او را مثل ملخ به جست و خیز بیاوری.»
نوعی ملخ بزرگ که بسیار بلند و خیلی سریع میپرد.
صدایی بسیار بلندی که اسبها با بینی خود ایجاد میکنند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
کلمۀ «او» به اسب اشاره میکند. اسب سُم خود را بر زمین میمالد، چون برای شروع جنگ بسیار هیجانزده است. ترجمه جایگزین: «او با هیجان پا میزند و ...»
«زمین را با سُمهای خود میکَند»
اینجا «مسلّحان» به آنچه در جنگ استفاده میشده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای پیوستن در نبرد»
«او هرگز نمیترسد»
«میخندد»
وحشتزده
«نمیگریزد [فرار نمیکند]»
محفظهای که تیرها را نگه میدارد.
تکان میخورد و صدایی ایجاد میکند
یک طرف اسب[در ترجمه فارسی نیامده اما بهتر است اشاره شود که : « ترکش بر پهلوی او...]
وسیلهای بلند با انتهایی تیز که مردم به سمت دشمنان خود پرتاب میکردند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
کلمۀ «او» به اسب اشاره میکند.
اسب مثل کسی ،که آب مینوشد [به سهولت آب خوردن] به سرعت بر زمین میدود و از آن عبور میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار سریع بر زمین میدود»
اسب بسیار هیجانزده است بنابراین با سرعت و نیرومندانه حرکت میکند.
این را میتوان به گونهای بیان کرد که کسی کَرِنّا مینوازد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی کَرِنّا مینوازد، اعلام میکند که جنگ شروع شده است»
«آن قدر هیجانزده است که نمیتواند ساکن بایستد»
کلمۀ «هههه» آوایی است که وقتی مردم چیزی را متوجه میشدند این صدا را تولید میکنند. اسب این صدا را ایجاد میکند چون او متوجه جنگ شده است.
این به طور ضمنی اشاره میکند که اسب این چیزها را میشنود. ترجمه جایگزین: «او فریاد خروش را میشنود»
«فریاد جنگ.» مردم به شیوهای خاص فریاد میزنند که برای نشان دادن قدرت عظیم و شجاعت خود و ترساندن دشمن در جنگ استفاده میکنند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
یهوه با استفاده از این سؤال ثابت میکند که ایوب به عظمت و بزرگی یهوه نیست. به طور ضمنی جواب این سؤال «نه» است. ترجمه جایگزین: «از حکمت تو نیست ... به طرف جنوب.»
اینجا پهن کردن بالهای خود به پرواز کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به طرف جنوب پرواز میکند»
در جغرافیِ کتاب مقدسی، پرندگان در طول زمستان به سمت جنوب پرواز میکنند تا در آب و هوایی گرمتر زندگی کنند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
یهوه با استفاده از این سؤال ثابت میکند که ایوب آن قدر قدرتمند نیست که به عقابها فرمان بدهد. به طور ضمنی جواب این سؤال «نه» است. ترجمه جایگزین: «تو قادر نیستی به عقاب فرمان بدهی که بالا برود و آشیانۀ خود را در جایهای بلند بسازد.»
اسم معنای «فرمان» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون تو میگویی که انجام دهند»
این یعنی به سمت بالا پرواز میکند. ترجمه جایگزین: «به بالا به سمت آسمان پرواز میکند»
تخته سنگهای بلندی که برای عقاب، پناهگاه هستند، چون حیواناتی که میخواهند آنها را بخورند، نمیتوانند به آنها دسترسی پیدا کنند.
یهوه همچنان ایوب را به مبارزه میطلبد.
اینجا کلمۀ «او» به عقاب اشاره میکند.
«حیواناتی که او میتواند بکُشد و بخورد»
اینجا «چشمانش» به عقاب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او آنها را میبیند»
«بچه عقابها.» شاید بهتر باشد بیان کنید که این اتفاق بعد از کشته شدن حیوان توسط عقاب رخ میدهد. ترجمه جایگزین: «بعد از این که عقاب حیوانی را میکُشد، بچه عقابها ...»
«خون حیوانی که کُشته را میمکند»
«جایی که مردگان هستند.» این عبارت به بدنهای مُردهای که در محیطی باز افتادهاند اشاره میکند نه به بدنهایی که در زمین دفن شدهاند.
میتوان به وضوح بیان کرد که او میآید تا بدنهای مُرده را بخورد. ترجمه جایگزین: «او آنجا هست تا آنها را بخورد»
1و خداوند مكرّر كرده، ایوب را گفت:2«آیا مجادلهكننده با قادرمطلق مخاصمه نماید؟ كسی كه با خدا محاجّه كند آن را جواب بدهد.»3آنگاه ایوب خداوند را جواب داده، گفت:4«اینك من حقیر هستم و به تو چه جواب دهم؟ دست خود را به دهانم گذاشتهام.5یك مرتبه گفتم و تكرار نخواهم كرد. بلكه دو مرتبه و نخواهم افزود.»6پس خداوند ایوب را از گردباد خطاب كرد و گفت:7«الا´ن كمر خود را مثل مرد ببند. از تو سؤال مینمایم و مرا اعلام كن.8آیا داوری مرا نیز باطل مینمایی؟ و مرا ملزم میسازی تا خویشتن را عادل بنمایی؟9آیا تو را مثل خدا بازویی هست؟ و به آواز مثل او رعد توانی كرد؟10الا´ن خویشتن را به جلال و عظمت زینت بده، و به عزّت و شوكت ملبّس ساز.11شدّت غضب خود را بریز و به هركه متكبّر است نظر افكنده، او را به زیر انداز.12بر هركه متكبّر است نظر كن و او را ذلیل بساز و شریران را در جای ایشان پایمال كن.13ایشان را با هم در خاك پنهان نما و رویهای ایشان را درجای مخفی محبوس كن.14آنگاه من نیز درباره تو اقرار خواهم كرد، كه دست راستت تو را نجات تواند داد.15اینك بَهِیموت كه او را با تو آفریدهام كه علف را مثل گاو میخورد،16همانا قوّت او در كمرش میباشد، و توانایی وی در رگهای شكمش.17دم خود را مثل سرو آزاد میجنباند. رگهای رانش به هم پیچیده است.18استخوانهایش مثل لولههای برنجین و اعضایش مثل تیرهای آهنین است.19او افضل صنایع خدا است. آن كه او را آفرید حربهاش را به او داده است.20به درستی كه كوهها برایش علوفه میرویاند، كه در آنها تمامی حیوانات صحرا بازی میكنند؛21زیر درختهای كُنار میخوابد. در سایه نیزار و در خَلاب.22درختهای كُنار او رابه سایه خود میپوشاند، و بیدهای نهر، وی را احاطه مینماید.23اینك رودخانه طغیان میكند، لیكن او نمیترسد و اگر چه اُرْدُن در دهانش ریخته شود ایمن خواهد بود.24آیا چون نگران است او را گرفتار توان كرد؟ یا بینی وی را با قلاّب توان سفت ؟
در برخی ترجمهها ترجیح میدهند که نقلقولهای طولانی، دعاها، یا سرودها را جداگانه بنویسند. در ترجمۀ ULB و بسیاری از ترجمههای دیگر انگلیسی آیات ۴۰: ۱-۲، ۴-۵، ۷-۲۴ که نقلقولهای طولانی ایوب و یهوه است را کمی متمایل به سمت چپ صفحه و با فاصلۀ بیشتری از مابقی مابقی متن قرار میدهند.
ایوب در جستجوی دفاع از پارسایی خود، یهوه را به نداشتن انصاف و عدالت متهم میکند. یهوه سؤال بسیار مهمی میپرسد: «مرا ملزم میسازی تا خویشتن را پارسا بنمایی؟» این اشتباه عمدۀ ایوب است.
یهوه بیان میکند، «كسی كه با خدا محاجّه كند آن را جواب بدهد.» ایوب فوراً به او پاسخ میدهد. این طعنه است. درحالی که ایوب وادار شده بود تا به قدرت یهوه اعتراف کند، اما از اظهارات قبلی خود پشیمان نبود. به همین دلیل، یهوه سؤالات بیشتری از او میپرسد.
در این باب به چندین حیوان اشاره شده است که وجود ندارند و هرگز وجود نداشتهاند. شاید لازم باشد این اسامی ترجمه نشوند یا نام آنها به عنوان صفت ترجمه شود.
یهوه همچنان ایوب را به چالش میکشد.
یهوه، ایوب را سرزنش میکند. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که بخواهد مرا نکوهش کند، نباید سعی کند که با من مجادله نماید چون من خدای قادر مطلق هستم.» یا «تو، ای انسان، که میخواهی من، خدای قادرمطلق، را نکوهش کنی، نباید سعی نمایی که مرا اصلاح کنی.»
یهوه به نحوی از ایوب و خودش سخن میگوید که گویی آنها دو نفر دیگر هستند که به ایوب یادآوری میکنند که هیچ انسانی در هیچ کجا نباید با خدا مجادله کند. ترجمه جایگزین: «تو میخواهی که با من مجادله کنی، پس به من جواب بده»
این صفحه تعمداً خالی است.
«حق با توست، وقتی که میگویی من ... هستم» یا «به من نگاه کن و خواهی دید که من ... هستم»
«من مهم نیستم»
ایوب با استفاده از این سؤال به خاطر زیر سؤال بردن خدا عذرخواهی میکند. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم به تو جواب دهم.»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
مردی که ردای خود را زیر شالِ کمر یا کمربند خود میبندد برای انجام کار سخت جسمانی آماده میشود، و ایوب برای کارِ سختِ جوابگویی به خدا آماده میشد. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۳۸: ۳ نگاه کنید.
یهوه همچنان ایوب را به چالش میکشد.
کلمۀ «حقیقتاً» نشان میدهد که یهوه متعجب شده که ایوب میگوید او بیانصاف است و ایوب باید اطمینان حاصل کند که او واقعاً میخواهد این حرف را بزند. این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از این که میگویی من بیانصاف هستم، متعجبم.» یا «تو باید اطمینان حاصل کنی که میخواهی بگویی من بیانصاف هستم، این همان چیزی است که تو میگویی.»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو مرا ملزم میکنی تا ادعا کنی که بیگناه هستی.»
بازو کنایه از قدرت در بازو است. ترجمه جایگزین: «قدرتی مثل قدرت خدا»
این عبارت را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو قطعاً نمیتوانی با صدای خود صدایی مثل رعد ایجاد کنی، همان طور که خدا این کار را میکند.»
«صدایی مثل صدایی که او ایجاد میکند» یا «صدایی مثل صدای او»
به نحوی از اسامی معنای «جلال،» «عظمت،» «عزّت،» و «شوکت» سخن گفته شده که گویی آنها لباسهایی هستند که شخص میتواند آنها را بپوشد. آنها را میتوان در قالب صفت و فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خود را جلال بده؛ کارهایی بزرگ انجام بده تا مردم به تو احترام گذارند و تو را محترم شمارند، بگذار مردم فکر کنند که تو پادشاه بزرگی هستی»
به نحوی از اسم معنای «غضب» سخن گفته شده که گویی چیزی است که معمولاً در یک ظرف نگهداری میکنند، اما در این شرایط آن قدر زیاد است که آن ظرف مناسب آن نیست و به اطراف پخش میشود. این نیز کنایه از عملی است که شخص هنگام عصبانیت انجام میدهد. شاید لازم باشد دلیلی که شخص عصبانی است را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خشمگین باش چون مردم متکبر هستند و آنها را مجازات کن»
«هر چیزی را که او به آن افتخار میکند بردار»
این صفحه تعمداً خالی است.
«روی [صورت]» به کلِ شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها را»
این آرایۀ ادبی بهگویی از جایی است که روح انسان بعد از مرگ به آنجا میرود.
این صفحه تعمداً خالی است.
حیوان بزرگ دریایی، احتمالاً اسب آبی
بَهِیموت میخورد
هم بَهِیموت و هم گاو علفخوار هستند.
این دو عبارت به یک قسمت از بدن اشاره میکنند.
سرو آزاد چوب بسیار محکمی دارد و انتهای آن بسیار سنگین میشود.
اینجا استخوانهای او با لولههایی از جنس برنج مقایسه شدهاند تا نشان دهند که چه قدر این حیوان قوی است.
در مقایسۀ آخر، قدرت این حیوان بزرگ را توصیف میکند.
«مهمترین موجودات» یا «قویترین موجودات»
یهوه به نحوی سخن میگوید که گویی شخص دیگری است. ترجمه جایگزین: «موجودات من. فقط من، خدا»
به نحوی از کوهها سخن گفته شده که گویی آنها انسانهایی هستند و میتوانند به او غذا بدهند. ترجمه جایگزین: «خوراک برای او در کوهها میروید»
گیاهان گُلداری که در مناطق باتلاقی و گرم و مرطوب، روی آب شناورند.[ در انگیسی «نیلوفر آبی» آمده است]
علفهای بلندی که در باتلاق یا مرداب یافت میشوند.
گیاهان گُلداری که در مناطق باتلاقی روی آب شناورند. به نحوۀ ترجمه آن در کتاب ایوب ۴۰: ۱۹ نگاه کنید. در انگیسی «نیلوفر آبی» آمده است
بیدها درختان بزرگی هستند که در زمین مرطوب رشد میکنند. اگر این گیاه در فرهنگ شما شناخته شده نیست، شما میتوانید از یک اصطلاح کلی برای درختانی که نزدیک آب میرویند، استفاده کنید.
اطراف رودخانه[در ترجمه فارسی نیامده و ضروری هم نیست]
«حتی اگر سیلابی از اردن به دهانش بیاید»
این را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند او را با دام بگیرد یا بینیاش را با قلابی سوراخ کند.»
1« آیا لِوْیاتان را با قلاّب توانی كشید؟ یا زبانش را با ریسمان توانی فشرد؟2آیا در بینی او مهار توانی كشید؟ یا چانهاش را با قلاّب توانی سفت؟3آیا او نزد تو تضرّع زیاد خواهد نمود؟ یا سخنان ملایم به تو خواهد گفت؟4آیا با تو عهد خواهد بست یا او را برای بندگی دایمی خواهی گرفت؟5آیا با او مثل گنجشك بازی توانی كرد؟ یا او را برای كنیزان خود توانی بست؟6آیا جماعت (صیادان) از او داد و ستد خواهند كرد؟ یا او را در میان تاجران تقسیم خواهند نمود؟7آیا پوست او را با نیزهها مملّو توانیكرد؟ یا سرش را با خُطّافهای ماهیگیران؟8اگر دست خود را بر او بگذاری جنگ را به یاد خواهی داشت و دیگر نخواهی كرد.9اینك امید به او باطل است. آیا از رؤیتش نیز آدمی به روی درافكنده نمیشود؟10كسی اینقدر متهوّر نیست كه او را برانگیزاند. پس كیست كه در حضور من بایستد؟11كیست كه سبقت جسته، چیزی به من داده، تابه او ردّ نمایم؟ هرچه زیر آسمان است از آن من میباشد.12«درباره اعضایش خاموش نخواهم شد و از جبروت و جمال تركیب او خبر خواهم داد.13كیست كه روی لباس او را باز تواند نمود؟ و كیست كه در میان دو صف دندانش داخل شود؟14كیست كه درهای چهرهاش را بگشاید؟ دایره دندانهایش هولناك است.15سپرهای زورآورش فخر او میباشد، با مُهر محكم وصل شده است.16با یكدیگر چنان چسبیدهاند كه باد از میان آنها نمیگذرد.17با همدیگر چنان وصل شدهاند و با هم مُلْتَصِقند كه جدا نمیشوند.18از عطسههای او نور ساطع میگردد و چشمان او مثل پلكهای فجر است.19از دهانش مشعلها بیرون میآید و شعلههای آتش برمیجهد.20از بینیهای او دود برمیآید مثل دیگ جوشنده و پاتیل.21از نفس او اخگرها افروخته میشود و از دهانش شعله بیرون میآید.22بر گردنش قوّت نشیمن دارد، و هیبت پیش رویش رقص مینماید.23طبقات گوشت او به هم چسبیده است، و بر وی مستحكم است كه متحرّك نمیشود.24دلش مثل سنگ مستحكم است، و مانند سنگ زیرین آسیا محكم میباشد.25چون او برمیخیزد، نیرومندان هراسان میشوند، و از خوف بیخود میگردند.26اگر شمشیر به او انداخته شود اثر نمیكند، و نه نیزه و نه مزراق و نه تیر.27آهن را مثل كاه میشمارد و برنج را مانند چوب پوسیده.28تیرهای كمان او را فرار نمیدهد و سنگهای فلاخن نزد او به كاه مبدّل میشود.29عمود مثل كاه شمرده میشود و بر حركت مزراق میخندد.30در زیرش پارههای سفال تیز است و گردون پر میخ را بر گِل پهن میكند.31لجّه را مثل دیگ میجوشاند و دریا را مانند پاتیلچه عطّاران میگرداند.32راه را در عقب خویش تابان میسازد به نوعی كه لجّه را سفیدمو گمان میبرند.33بر روی خاك نظیر او نیست، كه بدون خوفآفریده شده باشد.34بر هرچیز بلند نظر میافكند و بر جمیع حیوانات سركش پادشاه است.»
در برخی ترجمهها ترجیح میدهند که نقلقولهای طولانی، دعاها، یا سرودها را جداگانه بنویسند. در ترجمۀ ULB و بسیاری از ترجمههای دیگر انگلیسی آیات این باب که نقلقولهای طولانی یهوه است را در کمی متمایل به سمت چپ و با فاصلۀ بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. این مربوط به ادامۀ باب قبلی است.
یهوه با استفاده از مجموعهای سؤالات بدیهی در این باب از هویت خود دفاع میکند و ایوب را متقاعد به توبه مینماید.
در این باب به چندین حیوان اشاره شده است که وجود ندارند و هرگز وجود نداشتهاند. شاید لازم باشد این اسامی ترجمه نشوند یا نام آنها به عنوان صفت ترجمه شود.
خدا به صحبت کردن ادامه میدهد. او از سؤالات بدیهی بسیاری استفاده میکند تا ایوب را به مبارزه بطلبد.
خدا با استفاده از این سؤال به ایوب یادآوری میکند که او [ایوب] مثل لِویاتان قدرتمند نیست. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که نمیتوانی لِویاتان را با قلّاب بیرون بکشی.»
از آب بیرون بکشی
کلمات «آیا میتوانی» از سؤال قبلی برداشت شدهاند. آنها را میتوان اینجا تکرار کرد. خدا با استفاده از این سؤال به ایوب یادآوری میکند که او [ایوب] مثل لِویاتان قدرتمند نیست. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یا آیا میتوانی زبانش را با ریسمان ببندی؟» یا «و تو میدانی که نمیتوانی زبانش را با ریسمان ببندی.»
زبان لِویاتان
خدا با استفاده از این سؤال به ایوب یادآوری میکند که او [ایوب] مثل لِویاتان قدرتمند نیست. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که نمیتوانی با ریسمان بینی لِویاتان را مهار کنی ... با قلاّب.»
خدا با استفاده از این سؤال به ایوب یادآوری میکند که او [ایوب] مثل لِویاتان قدرتمند نیست. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که او نزد تو تضرع [تقاضا] نخواهد کرد.»
لِویاتان
خدا با استفاده از این سؤال به ایوب یادآوری میکند که او [ایوب] مثل لِویاتان قدرتمند نیست. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که او با سخنان ملایم با تو صحبت نخواهد کرد.»
یهوه به سرزنش کردن ایوب ادامه میدهد. او با استفاده از سؤالات بدیهی به ایوب یادآوری میکند که او [ایوب] مثل لِویاتان قدرتمند نیست.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که او با تو عهد نخواهد بست که تو او را برای بندگی دائمی بگیری.»
کلمات «او» و «او را» به لِویاتان اشاره میکند.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که نمیتوانی با او مثل یک گنجشک بازی کنی.»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که نمیتوانی او را برای کنیزانت ببندی [او را به خدمت کنیزانت درآوری].»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که جماعت صیادان با او داد و ستد نخواهند کرد.»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که آنها او را در میان تاجران تقسیم نخواهند کرد.»
«جماعت صیادان تقسیم خواهند کرد»
یهوه همچنان ایوب را سرزنش میکند. او با استفاده از سؤالات بدیهی به ایوب یادآوری میکند که او [ایوب] مثل لِویاتان قدرتمند نیست.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی پوست او را با سلاحهای شکار بشکافی و نمیتوانی سر او را با نیزۀ ماهیگیران سوراخ کنی.»
لِویاتان را
نیزههای بزرگ با نقاطی خواردار که مردم برای شکار موجودات دریایی بزرگ استفاده میکنند.
لِویاتان
«بنگر» یا «بشنو» یا «دربارۀ آن چه به تو میگویم توجه کن.»
اینجا آرایۀ ادبی تعمیم را میتوان در قالب جملۀ خبری به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هر کسی که به او نگاه میکند، آنقدر وحشت خواهد کرد که خود را به زمین میاندازد.»
«با نگاه کردن به او» یا «با دیدن او»
یهوه به سرزنش کردن ایوب با پرسیدن سؤالات بدیهی از او ادامه میدهد. او با استفاده از این سؤالات به ایوب یادآوری میکند که یهوه بزرگتر از لِویاتان و ایوب است.
تحریک کردنِ لِویاتان راحتتر از ایستادن در حضور یهوه خواهد بود. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از آنجایی که تو میدانی هیچ کس آن قدر شجاع نیست که جرأت کند لِویاتان را برانگیزاند، پس قطعاً باید بدانی که هیچ کس نمیتواند در حضور من بایستد.»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که هیچ کس از من سبقت نگرفته، پس کسی نیست که نیاز باشد من به او بازپرداخت کنم.»
این عبارت را میتوان به حالت مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من قطعاً دربارۀ ... و ... صحبت خواهم کرد»
اینها سه موردی هستند که خدا دربارهاش ساکت نخواهد ماند.
کلمۀ «او» به لِویاتان اشاره میکند.
یهوه به سرزنش کردن ایوب با پرسیدن سؤالات بدیهی از او، ادامه میدهد.
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند روی لباس او را باز کند.»
لِویاتان را
کلمۀ «زره» استعاره از پولکهای سخت و پنهان او بر پشتش میباشد. این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند پوست بسیار ضخیم او را بشکافد.»
این سؤال را میتوان در قالب جملۀ خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند زبان او را باز کند ... ترسناک.»
کلمۀ «سپرها» استعاره از پوست لِویاتان است. هم سپرها و هم پوست لِویاتان به خوبی حفاظت میکنند و تیرها و اسلحههای دیگر را منحرف میسازند.
این یعنی «سپرها» بسیار نزدیک به هم هستند و هیچ چیز نمیتواند بین آنها قرار گیرد.
یک ردیف سپر بسیار نزدیک به دیگری است (ایوب ۴۱: ۱۵)
میان صف سپرها (ایوب ۴۱: ۱۵)
صفوف سپرها (ایوب ۴۱: ۱۵).
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آنها را جدا کند»
«وقتی او عطسه میکند.» عطسه، صدایی مثل خرناسِ خفیف است. معانی محتمل دیگر «از عطسههای او» یا «وقتی او عطسه میکند.»
یعنی چشمان او مثل سپیدهدم قرمز هستند.
کلمۀ «او» به لِویاتان اشاره میکند.
خدا، انگارهای یکسان را به دو روش متفاوت بیان میکند تا بر ظاهر ترسناک لِویاتان تأکید نماید. شما میتوانید این عبارت را با افزودن کلمات حذف شده به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «از دهان او مشعلهای سوزان بیرون میآید و شعلههای آتش از دهانش بیرون میجهد»
کلمۀ «او را» به لِویاتان اشاره میکند.
دو دهانۀ بینی
هم دود و هم دیگ جوشنده هر دو بسیار داغ هستند.
«باعث میشود که اخگرها آتش بگیرند»
کلمات «او را» و «به او» به لِویاتان اشاره میکند.
اسم معنای «هیبت» را میتوان در قالب فعل «ترسان شدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم آمدن او را میبینند، بسیار ترسان میشوند»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آنها را حرکت دهد»
صخره یا سنگ تغییر نمیکنند و نرم نمیشوند. معانی محتمل ۱) سینۀ لِویاتان و اندامهای داخلی او جسماً سفت هستند یا ۲) لِویاتان از هیچ چیزی نمیترسد یا ۳) به نحوی از لِویاتان سخن گفته شده که گویی شخصی است که بدون هیچ تأسفی دیگران را میکُشد.
«سختترین سنگها.» سنگ زیرین بزرگتر و سختتر از دو سنگی است که برای آسیاب کردن غلات استفاده میکردند. این سختترین سنگی است که مردم میتوانستند بیابند.
لِویاتان
معانی محتمل ۱) «افراد نیرومند» یا ۲) «افراد بسیار قوی».
به لِویاتان انداخته شود
«او سلاححای آهنین را همچون سلاحهایی از جنس کاه میداند.» کاه از پوستش درنمیآید، و سلاحهای آهنین از جایشان در نمیآیند.
شما میتوانید این عبارت را با افزودن کلمات حذف شده به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او سلاحهای برنجین را همچون سلاحهایی از چوب پوسیده میداند»
کاه نمیتواند به لِویاتان ضربه بزند و سنگهای فلاخن درست مثل کاه بیفایده هستند.
لِویاتان
گُرزی که از کاه درست شده به او آسیب نمیزند و گُرزی که از جنس چوب است به او ضربه نخواهد زد. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او گرزها را همچون کاه میداند [میانگارد]»
شخصی که نیزه را میاندازد، امیدوار است که نیزه، لِویاتان را بکشد؛ اما نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی لِویاتان میداند نیزه او را نخواهد کُشت و بسیار میخندد.
لِویاتان میخندد
این کلمات به لِویاتان اشاره میکند.
درست همان طور که غلتک خرمنکوبی غله را بر زمین خرمنکوبی میکند و آن را به پودر تبدیل مینماید، پس دُم لِویاتان نیز همان طور که راه میرود، تکان میخورد و بر گِل، ردی بجا میگذارد.
«همان طور که از آب میگذرد، ردی از حباب، مثل حبابهای آب جوشیده در دیگ، پشت خود به جا میگذارد»
کلمۀ «او» به لِویاتان اشاره میکند.
اگر کسی دیگ حاوی مرهم را تکان دهد، تیره و تار میشود، و وقتی لِویاتان در دریا شنا میکند، آن را گلآلود مینماید.
به این دلیل است که حبابهای دنبالۀ او [حبابهایی که مثل ردی از خود به جا میگذارد] سفید هستند.
«هیچ موجودی مثل لِویاتان نیست»
لِویاتان
«او بسیار بسیار متکبر است»
به نحوی از لِویاتان سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند پادشاه شود و متکبر باشد. ترجمه جایگزین: «دلایل بسیاری وجود دارد که لِویاتان از هر شخص دیگری بر زمین مغرورتر باشد»
لِویاتان
1و ایوب خداوند را جواب داده، گفت:2«میدانم كه به هر چیز قادر هستی، و ابداً قصد تو را منع نتوان نمود.3كیست كه مشورت را بیعِلم مخفی میسازد؟ لكن من به آنچه نفهمیدم تكلّم نمودم. به چیزهایی كه فوق از عقل من بود و نمیدانستم.4الا´ن بشنو تا من سخن گویم؛ از تو سؤال مینمایم مرا تعلیم بده.5از شنیدن گوش درباره تو شنیده بودم لیكن الا´ن چشم من تو را میبیند.6از این جهت از خویشتن كراهت دارم و در خاك و خاكستر توبه مینمایم.»7و واقع شد بعد از اینكه خداوند این سخنان را به ایوب گفته بود كه خداوند به الیفاز تیمانی فرمود: «خشم من بر تو و بر دو رفیقت افروخته شده، زیرا كه درباره من آنچه راست است مثل بندهام ایوب نگفتید.8پس حال هفت گوساله و هفت قوچ برای خود بگیرید و نزد بنده من ایوب رفته، قربانی سوختنی به جهت خویشتن بگذرانید؛ و بندهام ایوب به جهت شما دعا خواهد نمود، زیرا كه او را مستجاب خواهم فرمود، مبادا پاداش حماقت شما را به شما برسانم، چونكه درباره من آنچه راست است مثل بندهام ایوب نگفتید.»9پس الیفاز تیمانی و بلدد شوحی و صوفر نعماتی رفته، به نوعی كه خداوند به ایشان امرفرموده بود، عمل نمودند؛ و خداوند ایوب را مستجاب فرمود.10و چون ایوب برای اصحاب خود دعا كرد، خداوند مصیبت او را دور ساخت و خداوند به ایوب دو چندان آنچه پیش داشته بود عطا فرمود.11و جمیع برادرانش و همه خواهرانش و تمامی آشنایان قدیمش نزد وی آمده، در خانهاش با وی نان خوردند و او را درباره تمامی مصیبتی كه خداوند به او رسانیده بود تعزیت گفته، تسلّی دادند و هركس یك قسیطه و هركس یك حلقه طلا به او داد.12و خداوند آخر ایوب را بیشتر از اوّل اومبارك فرمود، چنانكه او را چهارده هزار گوسفند و شش هزار شتر و هزار جفت گاو و هزار الاغ ماده بود.13و او را هفت پسر و سه دختر بود.14و دختر اوّل را یمیمَه و دوّم را قَصِیعَه و سوّم را قَرنْ هَفُّوك نام نهاد.15و در تمامی زمین مثل دختران ایوب زنان نیكوصورت یافت نشدند و پدر ایشان، ایشان را در میان برادرانشان ارثی داد.16و بعد از آن ایوب صد و چهل سال زندگانی نمود و پسران خود و پسران پسران خود را تا پشت چهارم دید.17پس ایوب پیر و سالخـورده شـده، وفات یافت.
برخی ترجمهها ترجیح میدهند که نقلقولهای طولانی، دعاها، یا سرودها را جداگانه بنویسند. در ترجمۀ ULB و بسیاری از ترجمههای دیگر انگلیسی آیات ۴۲: ۱-۶ که نقلقولهای طولانی ایوب است را کمی متمایل به سمت چپ و با فاصلۀ بیشتری از مابقی متن قرار میدهند.
در مواجهۀ وسوسۀ ناسزاگویی به یهوه و پس از سرزنش توسط او، در پایان ایوب ایمان کامل خود را به یهوه نشان میدهد.
and and )
در انتهای این کتاب، یهوه عدالت را برقرار میکند. او دوستان ایوب را مجازات و برکات را به ایوب باز میگرداند. برکت یهوه به پشیمانی و توبۀ ایوب وابسته نبود، بلکه به فیض یهوه بستگی داشت.
, , and and )
این صفحه تعمداً خالی است.
شما میتوانید کلمۀ «میدانم» را تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «میدانم که تو میتوانی هر کاری را انجام بدهی. میدانم که قصد و هدف تو را نمیتوان متوقف کرد»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند برنامههای تو را متوقف کند»
ترجمۀ ULB و بسیاری از نسخههای امروزی توافق دارند که ایوب سخنان خدا را آزادانه از کتاب ایوب ۳۸: ۲ نقل میکند. شاید شما تصمیم بگیرید، همان طور که ترجمۀ ULB انجام میدهد، به وضوح بیان کنید که خدا این سؤال را از ایوب میپرسد و اکنون ایوب آن را به خاطر میآورد. ترجمه جایگزین: «تو به من گفته بودی، ‘کیست که ...»
یعنی مشورتها [نقشههای] خدا را پنهان میکند و نادرست جلوه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
چشمها به دیدن و دیدن به درک کردن اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «اما اکنون واقعاً تو را درک میکنم»
خودِ ایوب کنایه است از آن چه او گفته. ترجمه جایگزین: «من از چیزهایی که گفتهام، کراهت دارم»
به شدت بیزارم
نشستن در خاک و خاکستر، عملی نمادین میباشد که نشاندهندۀ پشیمانی شخص است.
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان در این قسمت به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید.
آتش استعاره از خشم، و روشن کردن آتش استعاره از عصبانی شدن است. ترجمه جایگزین: «من بسیار از تو خشمگین شدهام»
«۷ گوساله»
اسم معنای «حماقت» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با این که تو بسیار نادان [احمق] بودی، من تو را همان طور که لایق هستی، مجازات نخواهم کرد»
به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید.
به نحوۀ ترجمه این اسم مردانه در کتاب ایوب ۲: ۱۱ نگاه کنید.
شخص کنایه از دعایی است که او میکند. ترجمه جایگزین: «خدا دعای ایوب برای سه دوستش را مستجاب کرد»
«یهوه داراییاش را بازگرداند» یا «یهوه ثروت او را بازگرداند»[ در انگیسی: «سعادمتندی را به او بازگرداند»]
«همۀ کسانی که او را از قبل میشناختند»
کلمات «مبارک فرمود» و «زندگی ایوب» از عبارت قبلی برداشت شده است. آنها را میتوان اینجا تکرار کرد. ترجمۀ جایگزین: «بیشتر از قسمت اول زندگی ایوب، او را برکت داد»
۱۴۰۰۰ گوسفند
۶۰۰۰ شتر
۱۰۰۰ جفت گاو
۷ پسر و ۳ دختر
اسامی زنان
«دختران ایوب بسیار زیباتر از تمامی زنان دیگر بودند»
«۱۴۰ سال زندگی کرد»
کلمۀ «سالخورده» و «پیر شده» اساساً معنی یکسانی دارند. این دو عبارت اصطلاحی رایج را شکل میدهند. ترجمه جایگزین: «مردی بسیار پیر»
1خوشابحال کسی که به مشورت شریران نرود و به راه گناهکاران نایستد، و در مجلس استهزاکنندگان ننشیند؛2بلکه رغبت او در شریعت خداوند است و روز و شب در شریعت او تفکر میکند.3پس مثل درختی نشانده نزد نهرهای آب خواهد بود، که میوهٔٔ خود را در موسمش میدهد، و برگش پژمرده نمیگردد و هر آنچه میکند نیک انجام خواهد بود.4شریران چنین نیستند، بلکه مثل کاهند که باد آن را پراکنده میکند.5لهذا شریران در داوری نخواهند ایستاد و نه گناهکاران در جماعت عادلان.6زیرا خداوند طریق عادلان را میداند، ولی طریق گناهکاران هلاک خواهد شد.
مزمور ۱ اغلب یک «مزمور حکمت» درنظر گرفته میشود که به شنوندگان، خوانندگان و سرایندگانش، پند و نصیحت میدهد.
را ببینید)
موضوع اصلی این مزمور، کلمهای به معنی مبارک شده است. در اینجا «مبارک» به هر کسی اشاره دارد که به دلیل رابطهای خوب با خدا، کامیاب است. نقیض این موضوع افراد بیخدایی هستند که از احترام به خداوند روی گردانند.
و را ببینید)
کلمات متعددی در این مزمور برای اشاره به مخالفان خدا وجود دارد: «شریران ( آنانی که شرارت میکنند)»، «گناهکاران»( آنانی که قانون خدا را نادیده میگیرند)، و «استهزاکنندگان» (آنانی که خدا و عادلان[ پارسایان] را مسخره میکنند).
, و و را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
از «مشورت شریران» به گونهای سخن گفته شده است گویی طریقِ پیروی است. ترجمه جایگزین: «کسی که از مشورت شریران پیروی نمیکند» یا «کسی که مشورتهای شریران را انجام نمیدهد»
(آدرس: را ببینید)
در اینجا کلمه «راه» بازگوکننده روش زندگی افراد است. کلمه «ایستادن» مترادف با «راه رفتن» است. ترجمه جایگزین: «پیروی رفتار گناهکاران»
(آدرس: را ببینید)
نشستن با افرادی که خدا را استهزا میکنند، بازگوکننده پیوستن به کسانی است که خدا را استهزا میکنند. ترجمه جایگزین: «یا به آنانی که خدا را استهزا میکنند، بپیوندد» یا «یا خدا را با کسانی که استهزایش میکنند، استهزا کند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «رغبت» اسم معنا است که میتواند در قالب فعل بیان شود. فردی که میتواند « در شریعت ... رغبت کند»، شادمان است بدین دلیل که شریعت نیکوست و وی از آن اطاعت میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه او را عمیقا در شریعت یهوه [خداوند] شادمان میسازد» یا «آن چه او را عمیقا شادمان میکند، دانستن این حقیقت است که او از شریعت یهوه [خداوند] اطاعت میکند»
(آدرس: را ببینید)
این نام خداوند است که به قوم خود در عهد قدیم آشکار ساخت. نحوه ترجمه این کلمه را درصفحه ترجمه کلمه، مربوط به یهوه ببینید.
این عبارت تصویرِ دقیقی ازشخص عادل[ پارسا]، به صورت یک درخت شکوفا ارائه میدهد.
در کتاب مقدس، مردم اغلب به شکل درختان توصیف شدهاند. افرادی که در شریعت یهوه [خداوند] رغبت دارند، قادر به انجام هر آن چه خدا از آنها بخواهد هستند، دقیقا مانند درختی که کنار نهر آب کاشته شده، میوه خوب ثمر میدهد. ترجمه جایگزین: «او همچون درختی ... در موسمش میوه خواهد داد»
(آدرس: را ببینید)
درختی که در کنار یک نهر آب کاشته شده است، آب کافی دریافت میکند و سالم خواهد بود.
درختان سالم، میوه خوبی در زمان مناسب تولید میکنند.
اگربه یک درخت به میزان کافی آب برسد، برگهایش خشک و پژمرده نمیشود.
«در هر آن چه انجام میدهند، موفق خواهند بود»
میتوان واضحتر بیان کرد که آنان چگونه نیستند. «شریران نیک انجام نیستند» یا «شریران موفق نمیشوند»
(آدرس: را ببینید)
میتوان واضحتر بیان کرد که چگونه آنان مانند کاه هستند. ترجمه جایگزین: «بلکه مثل کاه بیارزشند».
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از: ۱) در داوری نایستادن کنایه از داوری شدن توسط خداوند و از حضور وی رانده شدن است. ترجمه جایگزین: «میبایست حضور خدا را ترک کنند زمانی که آنان را به عنوان گناهکار داوری میکند» یا ۲) در داوری نایستادن کنایهای از، در داوری، محکوم شدن است. ترجمه جایگزین: «در داوری محکوم خواهند شد» یا «زمانی که خدا آنها را داوری میکند، محکوم خواهند شد»
(آدرس: را ببینید)
کلمه داوری میتواند در قالب فعل بیان شود. احتمالا این داوری به داوری نهایی زمانی که خدا تمام مردم را داوری میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی که خدا همه را داوری میکند»
مترجمان میتوانند فعل «ایستادن» را اضافه کنند. ترجمه جایگزین: «نه گناهکاران در جماعت عادلان [پارسایان] خواهند ایستاد» یا « و گناهکاران در جماعت عادلان [پارسایان] نخواهند ایستاد»
(آدرس: را ببینید)
از پذیرفته شدن عادلان [پارسایان] توسط خدا به گونهای سخن گفته شده است گویی پذیرفته شدن منوط بر ایستادن(بودن) در گروه عادلان [پارسایان] خواهد بود. ترجمه جایگزین: «و خدا گناهکاران را همراه عادلان[پارسایان] نخواهد پذیرفت»
(آدرس: را ببینید)
این دو بند آن چه برای عادلان[پارسایان] اتفاق میافتد را با آن چه برای گناهکاران اتفاق میافتد، مقایسه میکند.
(آدرس: را ببینید)
چگونگی زندگی مردم همچون یک «طریق» و «مسیر» که در آن گام میزنند، توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «چگونه عادلان [پارسایان] زندگی میکنند»
(آدرس: را ببینید)
سبکی که مردم زندگی میکنند و آن چه انجام میدهند، همچون یک «طریق» و «مسیر» که در آن گام میزنند، توصیف شده است. معانی محتمل عبارتند از ۱) طریق هلاکت بازگوکننده گناهکاران است که به سبب روش زندگیشان در حال نابودی و هلاکت هستند. ترجمه جایگزین: «گناهکاران به سبب روش زندگیشان هلاک خواهند شد» یا ۲) طریق هلاکت کنایهایست از این که دیگر قادر به زندگی به طریقی که زندگی میکنند، نیستند. ترجمه جایگزین: «گناهکاران دیگر قادر به زندگی به طریقی که زندگی میکنند، نیستند»
(آدرسهای: و را ببینید)
1چرا امّتها شورش نمودهاند و طوائف در باطل تفکر میکنند؟2پادشاهان زمین برمیخیزند و سروران با هم مشورت نمودهاند، به ضد خداوند و به ضد مسیح او؛3که بندهای ایشان را بگسلیم و زنجیرهای ایشان را از خود بیندازیم.4او که بر آسمانها نشسته است میخندد. خداوند بر ایشان استهزا میکند.5آنگاه در خشم خود بدیشان تکّلم خواهد کرد و به غضب خویش ایشان را آشفته خواهد ساخت.6و من پادشاه خود را نصب کردهام، بر کوه مقدّس خود صهیون.7فرمان را اعلام میکنم، خداوند به من گفته است، تو پسر من هستی امروز تو را تولید کردم.8از من درخواست کن و امّتها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید.9ایشان را به عصای آهنین خواهی شکست؛ مثل کوزهٔ کوزهگر آنها را خرد خواهی نمود.10و الآن ای پادشاهان تعّقل نمایید! ای داوران جهان متنبّه گردید!11خداوند را با ترس عبادت کنید و با لرز شادی نمایید!12پسر را ببوسید مبادا غضبناک شود و از طریق هلاک شوید، زیرا غضب او به اندکی افروخته میشود. خوشابحال همهٔٔ آنانی که بر او توکّل دارند.
مزمور ۲ غالبا چون در مورد پادشاه است، یک مزمور سلطنتی[ شاهانه] است. احتمالا اولین بار، زمانی که فرد جدیدی به پادشاهی برگزیده شد، سروده شده بود. اغلب تصور میشود این مزمور در مورد مسیح باشد زیرا آیات ۶ و ۷ به پسر خدا اشاره میکنند.
و را ببینید)
موضوع اصلی این مزمور این است که خدا پادشاهی را که منصوب کرده، محافظت وقدرتمند میسازد و تلاش ملتهای بیگانه برای مخالفت کردن با خدا و پادشاه او بیفایده است.
«امروز تو را تولید کردم» اینجا استعارهای است از این که خدا پادشاه را به عنوان شخص ویژه خود برگزیده است.
(آدرس: را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
این سوالات شگفتی و حیرت از کارهای خطا و احمقانهای را که مردم انجام میدهند، نشان میدهد. ترجمه جایگزین: « امّتها شورش نمودهاند و طوائف تفکر میکنند.
(آدرس: را ببینید)
احتمالا این جمله بدین معنا است که امّتها، اغتشاش پرآشوب و خشمناکی را به وجود آوردهاند.
این بیانکننده هم رهبران و هم افراد ملّتها است.
(آدرس: را ببینید)
اینها احتمالا توطئههایی علیه خدا و قومش هستند.[ در فارسی به گونه دیگری ترجمه شده است]
این دو عبارت معنی یکسانی دارند.
(آدرس: را ببینید)
این عبارات هم معنی، دلالت بر این دارند که رهبران با هم بر علیه یهوه [خداوند] و مسیح او میجنگند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: « برای مبارزه گرد هم آمدهاند... با هم برای شورش، مشورت نمودهاند»
(آدرس: را ببینید)
مردمان دیگر ملّتها از فرمانروایی یهوه [خداوند] و مسیح او بر آنها، به صورت بندها و زنجیرهایی سخن گفتهاند. ترجمه جایگزین: «ما میبایست از کنترل آنان خود را آزاد کنیم؛ نباید اجازه دهیم دیگر بر ما مسلط شوند»
(آدرس: را ببینید)
این عبارات به یهوه [خداوند] اشاره دارند. معمولا یهوه، «خداوند» نامیده میشود، اما کلمات «یهوه» و «خداوند» متفاوتند.
اینجا نشستن بیانکننده حکومت کردن است. آن چه بر روی آن نشسته است، میتواند گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: « در آسمانها حکومت میکند» یا «بر روی تخت خود در آسمانها نشسته است»
(آدرسهای: و را ببینید)
«خداوند آنها را استهزا میکند». علت این که آنها را استهزا میکند، میتواند بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند ایشان را به خاطر نقشههای احمقانهشان، استهزا میکند»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «غضب» میتواند به صورت «خشمگین» بیان شود. ترجمه جایگزین: «او خشمگین خواهد شد و آنها را آشفته و وحشتزده خواهد کرد»
(آدرس: را ببینید)
بسیار ترسناک
یهوه (خداوند) تاکید میکند او و نه کسی دیگر، پادشاه خود را نصب (تقدیس) کرده است.
«پادشاه خود را برای حکومت نصب کردهام»
فردی که این سخن را میگوید پادشاه است. این میتواند گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «پادشاه میگوید، 'من فرمانی از یهوه [خداوند] اعلام میکنم.' او»
(آدرس: را ببینید)
«یهوه [خداوند] به من گفته است»"
در میان مردم آن منطقه از جهان، مردان قانونا میتوانستند کودکان را به فرزندخواندگی بپذیرند، فرزندانی که وارثان آنها خواهند بود. اینجا یهوه [خداوند] مردی را به عنوان پسرش میپذیرد و او را پادشاه خود در اسرائیل میکند. ترجمه جایگزین: «من تو را به عنوان پسرم میپذیرم. امروز من پدر تو میشوم» یا «اکنون تو پسر من و من پدر تو هستم»
یهوه [خداوند] به سخن گفتن با پادشاه جدید اسرائیل ادامه میدهد.
این عبارات ایدههای بسیار مشابهی را بیان میکنند.
(آدرس: را ببینید)
«اراضی که بسیار دور هستند»
این عبارات ایدههای بسیار مشابهی را بیان میکنند.
(آدرس: را ببینید)
از شکست دادن ملَتها همچون شکستن آنها و از قدرت او به عنوان یک عصای آهنین سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «ایشان را با قدرت خود کاملا شکست خواهی داد»
(آدرس: را ببینید)
ازبین بردن ملّتها طوری بیان شده است گویی آنها میتوانند همچون کوزهای گِلی خرد شوند. ترجمه جایگزین: « آنها را همچون گلدانی گِلی کاملا خرد کرده، شکست خواهی داد»
(آدرسهای: و را ببینید)
گوزهگر کسی است که گلدانهای گِلی و کوزه میسازد. اینها شکننده هستند و میتواند به راحتی بشکنند. ترجمه جایگزین: « کوزهای گِلی» یا « گلدانی گِلی» (آدرس: را ببینید)
آن دو عبارت معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «و الان، ای پادشاهان و داوران جهان، تعّقل نمایید و متنبّه گردید»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «به این هشدار توجه کنید» یا «عاقل باشید»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «به این تادیب توجه کنید» یا «این تادیب را بپذیرید»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مردم با بوسیدن پادشاه خود، احتمالا در حالت زانو زده در مقابل او، وفاداری خود را به او نشان میدادند. ترجمه جایگزین: «به پسر نشان دهید که به او کاملا وفادار هستید» یا «فروتنانه در مقبل پسر او سر فرود آورید»
(آدرس: را ببینید)
ممکن است این به هلاکتی اشاره داشته باشد که دقیقا همان جا، قبل از این که فرد فرصت ترک آنجا را داشته باشد، اتفاق میافتد. ترجمه جایگزین: «بلافاصله هلاک خواهید شد»
ازغضب پادشاه به گونهای سخن گفته شده است گویی آتشی است که قادر به سوزاندن است. ترجمه جایگزین: «زمانی که ناگهان بسیار خشمگین و غضبناک میشود»
(آدرس: را ببینید)
از پادشاه برای محافظت کمک طلبیدن، همچون پناه بردن به او و توکل داشتن بر او سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «از پادشاه بطلبید که از آنان محافظت کند»
(آدرس: را ببینید)
1[مزمور داود وقتی که از پسر خود ابشالوم فرار کرد] ای خداوند دشمنانم چه بسیار شدهاند.بسیاری به ضد من برمیخیزند.2بسیاری برای جان من میگویند، بجهت او در خدا خلاصی نیست. سلاه.3لیکن تو ای خداوند گرداگرد من سپر هستی، جلال من و فرازندهٔ سر من.4به آواز خود نزد خداوند میخوانم و مرا از کوه مقدّس خود اجابت مینماید. سلاه.5و امّا من خسبیده، به خواب رفتم و بیدار شدم زیرا خداوند مرا تقویّت میدهد.6از کرورهای مخلوق نخواهم ترسید که گرداگرد من صف بستهاند.7ای خداوند، برخیز! ای خدای من، مرا برهان! زیرا بر رخسار همهٔٔ دشمنانم زدی؛ دندانهای شریران را شکستی.8نجات از آن خداوند است و برکت تو بر قوم تو میباشد. سلاه.
مزمور ۳ مزمور رهایی است. این یک آهنگ صبحگاهی است که در حین پرستش، درمعبد با همراهی آلات موسیقی اجرا میکند.
را ببینید)
با وجود اینکه مزمورنویس ادعا میکند که دشمنان زیادی دارد و کمکی ندارد، خداوند او را محافظت کرده و از خطر میرهاند.
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته بود ۲) مزمور درباره داوود است ۳) مزمور در سبک مزامیر داوود است.
این فریاد نشان میدهد که داوود از دشمنان خود میترسد. ترجمه جایگزین: «آه ای یهوه [خداوند]، دشمنان بسیاری دارم!»
(آدرس: را ببینید)
از جنگیدن بر علیه کسی، همچون برخاستن به ضد او سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «به ضد من آمدهاند»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سپر، محافظِ سرباز است. داوود طوری سخن میگوید گویی خداوند سپرِمحافظ او بوده است. ترجمه جایگزین: « تو ای یهوه [خداوند]، همچون سپری از من محافظت کن»
(آدرس: را ببینید)
«تو جلال من هستی.» داوود با نامیدن خدا به عنوان جلال خود، اعلام میکند که خدا کسی است که او را به جلال رسانده است. از آن جایی که داوود فقط درباره دشمنانش و این که خدا محافظ اوست سخن گفته است، احتمالا منظور او این است که خدا او را با پیروز کردن بر دشمنانش، به جلال رسانده است. ترجمه جایگزین: «تو کسی هستی که مرا به جلال رساندی» یا «تو کسی هستی که من را پیروز گردانیدی»
(آدرس: را ببینید)
«تو کسی هستی که سرمن را بلند نگه داشتی.» به کسی جرات و شجات دادن همچون بلند نگه داشتن سر او توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «کسی که من را تشویق میکنی و به من شجاعت میدهی»
(آدرس: را ببینید)
با صدای بلند فریاد برآوردن، همچون با آواز خواندن توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «فریاد برمیآورم»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«من را احاطه کردهاند تا مرا نابود کنند»
داوود از شروع به انجام کاری، با عبارت برخواستن سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «اقدام کن» یا «کاری انجام بده»
(آدرس: را ببینید)
این عبارات معانی مشابهی دارند. عبارات «دشمنانم» و «شریران» به گروه یکسانی از افراد اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
این روشی برای خوار کردن مردم (شریران) است. داوود طوری سخن میگوید گویی یهوه [خداوند] خواهد آمد و دشمنانش را بصورت فیزیکی خواهد زد. ترجمه جایگزین: «زیرا تو مانند کسی که بر رخسار دشمنانم میزند، همهٔ آنها را خوار و زبون خواهی کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
حیوانات با دندانهایشان حمله میکنند. شکستن دندانهایشان قدرت حمله آنها را از بین میبرد. داوود طوری سخن میگوید گویی یهوه [خداوند] خواهد آمد و با شریران جنگ تن به تن و فیزیکی خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «مانند کسی که دندانهای حیوانی وحشی را میشکند، تو شریران را ناتوان از آسیب زدن به من خواهی کرد»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «نجات» میتواند در قالب فعل «نجات دادن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند] قوم خود را نجات میدهد»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان برذوات اوتار. مزمور داود] ای خدای عدالت من، چون بخوانم مرا مستجاب فرما. در تنگی مرا وسعت دادی. بر من کرم فرموده، دعای مرا بشنو.2ای فرزندان انسان تا به کی جلال من عار خواهد بود، و بطالت را دوست داشته، دروغ را خواهید طلبید؟ سلاه.3امّا بدانید که خداوند مرد صالح را برای خود انتخاب کرده است، و چون او را بخوانم خداوند خواهد شنید.4خشم گیرید و گناه مورزید. در دلها بر بسترهای خود تفّکر کنید و خاموش باشید. سلاه.5قربانیهای عدالت را بگذرانید و بر خداوند توکل نمایید.6بسیاری میگویند، کیست که به ما احسان نماید؟ ای خداوند نور چهرهٔ خویش را بر ما برافراز.7شادمانی در دل من پدید آوردهای، بیشتر از وقتی که غّله و شیرهٔ ایشان افزون گردید.8بسلامتی میخسبم و به خواب هم میروم زیرا که تو فقط ای خداوند مرا در اطمینان ساکن میسازی.
مزمور ۴ مزمور رهایی است. این یک آهنگ عصرگاهی و شبانه است که در حین پرستش، درمعبد با همراهی آلات موسیقی اجرا میکند.
و را ببینید)
خدا از تمام کسانی که برای محافظت، صادقانه به او اعتماد میکنند، محافظت میکند.
را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
«افراد میبایست با این سرود، سازهای زهی بنوازند»
«چون بخوانم مرا اجابت فرما» یا «چون بخوانم مرا مدد فرما»
« خدا، کسی که مرا عادل[ پارسا] مینمایاند»
در خطر بودن همچون در تنگی بودن توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «نجاتم ده چون در خطر باشم»
(آدرس: را ببینید)
داوود، این قسمت از سرود را طوری میسراید، گویی با دشمنان خود سخن میگوید.
داوود برای سرزنش دشمنان خود این سوال را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «شما مردم، مدام جلال من را به عار برگردانید!»
(آدرس: را ببینید)
از شرمگین ساختن او به جای احترام نمودن به او، همچون تبدیل جلال و افتخار او به عار و شرم سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «شرمگین کردنم به جای احترام گذاردنم» یا «زمانی که میبایست به من احترام بگذارید، مایه شرم و خجالتم شدید»
داوود برای سرزنش دشمنان خود این سوال را مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «شما دوست داشتن بطالت و دنبال کردن دروغ را ادامه میدهید.»
(آدرس: را ببینی)
این دو عبارت بسیار معنای مشابهی دارند. دروغ بطالت است. ترجمه جایگزین: «دروغهای باطل را دوست داشتن»
(آدرس: را ببینید)
«یهوه [خداوند] افراد خداپرست را برای خود انتخاب میکند»
ارتباط بین «لرزیدن» و «ترس» و کسی که مردم میبایست از او بترسند، میتواند گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «از ترس یهوه [خداوند]، بلرزید» یا «در ترس و احترام یهوه [خداوند] بمانید»
از ترس بلرزید. [در فارسی نیامده است]
دل، بازگو کنندهٔ فکر و اندیشه فرد است. ازتفکر دقیق، همچون تفکر در دل سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «با دقت تفکر کنید»
(آدرس: را ببینید)
«قربانیهای شایسته را ارائه کنید»
اینجا از «اعتماد» طوری سخن گفته شده است گویی شیئی است که میتوان جایی قرار داد. اسم معنای «اعتماد» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «بر یهوه [خداوند] توکل کنید»
(آدرسهای: و را ببینید)
این سوال یا برای درخواست چیزی و یا برای بیان آرزویی که اتفاق نیافتاده، به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «لطفا به ما احسان نمایید!» یا «ای کاش کسی به ما احسان نماید»
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از: ۱) احسان نمودن بازگوکنندهٔ چیزهای خوبی آوردن است. ترجمه جایگزین: «کیست برای ما چیزهای خوبی آورد؟» یا ۲) احسان نمودن نشانه بیان این موضوع است که چیزهای خوبی اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «چه کسی خواهد گفت که چیز خوبی اتفاق افتاده است؟»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده طوری از کارهای مطلوب یهوه [خداوند] در قبال آنان صحبت میکند، گویی چهره یهوه [خداوند] نوری بر آنان میتاباند. ترجمه جایگزین: «با ما بر حسب لطف عمل نما»
(آدرس: را ببینید)
دل بازگوکننده شخص است. ترجمه جایگزین: «تو به من شادمانی بیشتری دادهای»
(آدرس: را ببینید)
در اینجا از شادمانی به گونهای سخن گفته شده است گویی شئی قابل دادن است. اسم معنای «شادمانی» میتواند به صورت «شاد» بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو مرا بیش از دیگران شاد ساختی»
(آدرسهای: و را ببینید)
«شیره» بیانگر انگور است. ترجمه جایگزین: «وقتی که ایشان غلَه و انگور فراوانی برداشت میکنند»
(آدرس: را ببینید)
از سلامتی طوری سخن گفته شده است گویی مکانی است. در این جمله میتوان اسم معنا «سلامتی» را حذف کرد. ترجمه جایگزین: « زمانی که دراز میکشم و به خواب میروم، راحت و آسوده خواهم بود» یا « زمانی که دراز میکشم و به خواب میروم، از خطر نخواهم ترسید»
(آدرسهای: و را ببینید)
کلمات «امنیت» و «اطمینان » اساسا معنی یکسانی دارند و بر امنیت کامل تاکید دارند. ترجمه جایگزین: «مرا در امنیت کامل ساکن میسازی»
(آدرس: را ببینید)
1[رای سالار مغنیان برذوات نفخه. مزمور داود] ای خداوند، به سخنان من گوش بده! در تفکر من تأمل فرما!2ای پادشاه و خدای من، به آواز فریادم توجه کن زیرا که نزد تو دعا میکنم.3ای خداوند صبحگاهان آواز مرا خواهی شنید؛ بامدادان [دعای خود را] نزد تو آراسته میکنم و انتظار میکشم.4زیرا تو خدایی نیستی که به شرارت راغب باشی، و گناهکار نزد تو ساکن نخواهد شد.5متکبّران در نظر تو نخواهند ایستاد. از همهٔٔ بطالتکنندگان نفرت میکنی.6دروغگویان را هلاک خواهی ساخت. خداوند شخص خونی و حیلهگر را مکروه میدارد.7و امّا من از کثرت رحمت تو به خانهات داخل خواهم شد، و از ترس تو بسوی هیکل قدس تو عبادت خواهم نمود.8ای خداوند، بهسبب دشمنانم مرا به عدالت خود هدایت نما و راه خود را پیش روی من راست گردان.9زیرا در زبان ایشان راستی نیست؛ باطن ایشان محض شرارت است؛ گلوی ایشان قبر گشاده است و زبانهای خود را جلا میدهند.10ای خدا، ایشان را ملزم ساز تا بهسبب مشورتهای خود بیفتند، و به کثرت خطایای ایشان، ایشان را دور انداز زیرا که بر تو فتنه کردهاند،11و همهٔ متوکّلانت شادی خواهند کرد و تا به ابد ترنّم خواهند نمود. زیرا که ملجاء ایشان تو هستی و آنانی که اسم تو را دوست میدارند، در تو وجد خواهند نمود.12زیرا تو ای خداوند مرد عادل را برکت خواهی داد، او را به رضامندی مثل سپر احاطه خواهی نمود.
مزمور ۵، یک مزمور رهایی و رستگاری است. توجه کنید که چگونه مزمورنویس هم خدا را ستایش میکند و هم از او برای شکست شریران، تقاضای کمک دارد. خواندن این مزمور با همراهی فلوت در نظر گرفته شده بود.
و را ببینید)
خدا کسانی را که شرارت میکنند کمک نمیکند، اما افرادی را که نیکو هستند و به او توکل دارند، برکت میدهد.
و را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
«افراد میبایست با این سرود، سازهای بادی بنوازند»
این در خواستی برای کمک است. ترجمه جایگزین: «زمانی که از تو درخواست کمک میکنم به من گوش بده»
(آدرس: را ببینید)
آواز و صدای آرامی که در زمان رنج و درد از افراد برمیآید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت معانی بسیار مشابهی دارند.
(آدرس: را ببینید)
«درخواستم را ارائه خواهم داد» یا «آن چه را نیاز دارم، از تو درخواست خواهم کرد»
«انتظار میکشم، انتظار انجام آن چه را که از تو درخواست کردم، دارم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
از آنجایی که داوود در این مزمور با خدا سخن میگوید، این جمله میتواند با کلمه «تو» بیان شود. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند]، تو شخص خونی و حیلهگر را مکروه میداری» یا «یهوه [خداوند]، تو از اشخاصی که اعمال خشن و خونریز انجام میدهند و دیگران را فریب میدهند، متنفری»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «وفاداری» میتواند به صورت یک صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به خاطر این که تو وفادار به عهدت هستی» [در فارسی متفاوت انجام شده است]
(آدرس: را ببینید)
«این به معبد خدا اشاره دارد.» ترجمه جایگزین: «معبدت»
داوود طوری از عدالت سخن میگوید، گویی مسیری است که در حین این که هدایت میکند، آموزش نیز میدهد. عبارت «عدالت خود» به این معنی است که خداوند عادل است. ترجمه جایگزین: « انجام آن چه نیکوست را چنان که خود انجام میدهی، به من نیز بیاموز»
(آدرس: را ببینید)
داوود طوری از عدالت سخن میگوید که گویی مسیری است. دیدن یا راه رفتن در یک مسیر راست و مستقیم، آسان است. ترجمه جایگزین: « به وضوح به من نشان بده که چگونه در راه درست زندگی کنم» یا «انجام کار درست را برای من آسان گردان»
(آدرس: را ببینید)
داوود در مورد دشمنانش سخن میگوید.
راستی در زبان، بیانگر صداقت در سخن گفتن است. ترجمه جایگزین: «زیرا هرگز در مورد راستی و حقیقت سخن نمیگویند»
(آدرس: را ببینید)
باطن، بیانگرافکار و آرزوهای افراد است. ترجمه جایگزین: «افکار و آرزوهایشان شرارت است»
(آدرس: را ببینید)
گلو، بیانگر گفتار افراد است. ترجمه جایگزین: «گفتارشان» یا «آن چه میگویند»
(آدرس: را ببینید)
از گلوی ایشان همچون قبر گشادهای که آماده پذیرش بدنهای مرده است، سخن گفته شده است. معانی محتمل عبارتند از۱) «آنها میگویند که مردم را خواهند کشت» یا ۲) «آن چه میگویند، مردم را میکشد»
(آدرس: را ببینید)
«در مورد مردم به نیکی سخن میگویند، بدون این که واقعا منظورشان همین باشد»
زبان، بیانگر آن چیزی است که مردم میگویند.
(آدرس: را ببینید)
«تا بهسبب مشورتهای خود به بلاها دچار شوند» یا «تا بهسبب مشورتهای خود از جایگاه پراهمیت خود سقوط کنند»
برنامههایی برای آسیب زدن به دیگران
این چیزی است که سبب گرفتاری به بلایا یا از دست دادن قدرت فرد میشود. از تجربه بلا یا بیاهمیت شدن، به صورت افتادن و سقوط کردن سخن گفته شده است.
(آدرس: را ببینید)
از خدا طوری سخن گفته شده است، گویی پناهگاهی است، مکانی که افراد درآن در محافظت خواهند بود. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که برای محافظت به نزدت میآیند شادی خواهند کرد»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت افکار و معانی مشابهی را بیان میکنند.
(آدرس: را ببینید)
برای محافظت نزد یهوه [خداوند] رفتن به صورت توکل کردن بر او سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «نزدت برای محافظت میآیند»
(آدرس: را ببینید)
نام خدا بیانگر خود خداوند است. ترجمه جایگزین: «آنانی که تو را دوست میدارند»
(آدرس: را ببینید)
از رضامندی خدا به صورت سپرسخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «تو به آنان توجه کرده و از آنان محافظت خواهی کرد، همچون سربازی که خود را با سپرش محافظت میکند» یا «برای این که با آنان مهربان هستی، از آنان محافظت خواهی کرد»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان برذوات اوتار برثمانی. مزمور داود] ای خداوند، مرا در غضب خود توبیخ منما و مرا در خشم خویش تأدیب مکن!2ای خداوند، بر من کرم فرما زیرا که پژمردهام! ای خداوند، مرا شفا ده زیرا که استخوانهایم مضطرب است،3و جان من بشدت پریشان است. پس تو ای خداوند، تا به کی؟4ای خداوند، رجوع کن و جانم را خلاصی ده! به رحمت خویش مرا نجات بخش!5زیرا که در موت ذکر تو نمیباشد! در هاویه کیست که تو را حمد گوید؟6از نالهٔ خود واماندهام! تمامی شب تختخواب خود را غرق میکنم، و بستر خویش را به اشکها تر میسازم!7چشم من از غصه کاهیده شد و بهسبب همهٔٔ دشمنانم تار گردید.8ای همهٔٔ بدکاران از من دور شوید، زیرا خداوند آواز گریهٔٔ مرا شنیده است!9خداوند استغاثهٔ مرا شنیده است. خداوند دعای مرا اجابت خواهد نمود.10همهٔٔ دشمنانم به شدت خجل و پریشان خواهند شد. روبرگردانیده، ناگهان خجل خواهند گردید.
مزمور ۶ یک مزمور رهایی و رستگاری است: یک درخواست کمک از خدا.
را ببینید)
او مشکل اساسی دارد و نیاز دارد که خدا در این شرایط دشوار او را مدد کند. اما بعد خدا دعایش را شنیده و دشمنانش را پراکنده میکند.
این مزمور به صورت اول شخص نوشته شده است و نگاهش بسیار شخصی است. کاربردهای بسیاری از اول شخص در این مزمور وجود دارد.
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
«افراد میبایست با این سرود، سازهای زهی بنوازند»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره میکند.
استخوانها، بیانگر تمام بدن هستند. احتمالا به دلیل بیماری یا خستگی مفرط، بدن او در حال لرزیدن است. ترجمه جایگزین: «تمام بدنم مضطرب است»
(آدرس: را ببینید)
«وحشتزده» یا «نگران»
داوود این پرسش را مطرح میکند تا نشان دهد که نمیخواهد این احساس ضعف و پریشانی ادامه پیدا کند. ترجمه جایگزین: «لطفا، اجازه نده این شرایط ادامه یابد»
(آدرس: را ببینید)
داوود از لطف خدا به خود، سخن میگوید چون خدا به سوی او بازمیگردد. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند]، بیا» یا «به من رحم کن، یهوه [خداوند]»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «وفاداری» میتواند در قالب صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «چون به عهدت وفادار هستی مرا نجات بخش»[ در فارسی به این شکل نیامده]
(آدرس: را ببینید)
این دو جمله معانی مشابهی را بیان میکنند.
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «ذکر» بیانگر پرستش است. ترجمه جایگزین: «زیرا زمانی که افراد میمیرند، دیگر تو را پرستش نمیکنند»
(آدرسهای: و را ببینید)
داوود از این سوال استفاده میکند تا بگوید در هاویه کسی خدا را سپاس نمیگوید. ترجمه جایگزین: «هیچ کس در هاویه، شکرگزارت نخواهد بود!» یا «مردگان نمیتوانند حمدت گویند!»
(آدرس: را ببینید)
ناله او بیانگر درد و پریشانی ایست که احساس میکند. ترجمه جایگزین: «از دردهای خود بسیار خسته هستم»
(آدرس: را ببینید)
این دو جمله معنای مشابهی را بیان میکنند.
(آدرس: را ببینید)
«تختخواب خود را با اشکهایم تر میسازم» یا «به خاطر اشکهایم، تختخوابم بسیار تر است»
«بستر خود را با اشکهایم تر میسازم»
به جای توانایی دیدن، از واژه چشم سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «دید من تار شده است» یا «من نمیتوانم واضح ببینم»
(آدرس: را ببینید)
غصه در اینجا بیانگر گریه است. ترجمه جایگزین: «از گریه» یا «چون بسیار میگریم»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو خط معانی مشابهی دارند.
(آدرس: را ببینید)
ازتمایل به انجام آن چه داوود برای آن دعا کرده است، همچون اجابت دعایش سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند] دعای مرا پاسخ خواهد داد»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[سرود داود که آن را برای خداوند سرایید بهسبب سخنان کُوش بنیامینی] ای یهوه خدای من، در تو پناه میبرم. از همهٔٔ تعاقب کنندگانم مرا نجات ده و برهان.2مبادا او مثل شیر جان مرا بدرد، و خرد سازد و نجاتدهندهای نباشد.3ای یهوه خدای من اگر این را کردم و اگر در دست من ظلمی پیدا شد،4اگر به خیراندیش خود بدی کردم و بیسبب دشمن خود را تاراج نمودم،5پس دشمنْ جانم را تعاقب کند، و آن را گرفتار سازد، و حیات مرا به زمین پایمال کند، و جلالم را در خاک ساکن سازد. سلاه.6ای خداوند در غضب خود برخیز، بهسبب قهر دشمنانم بلند شو و برای من بیدار شو! ای که داوری را امر فرمودهای!7و مجمع امّتها گرداگرد تو بیایند. و بر فوق ایشان به مقام اعلی رجوع فرما.8خداوند امّتها را داوری خواهد نمود. ای خداوند، موافق عدالتم و کمالی که در من است مرا داد بده!9بدیِ شریران نابود شود و عادل را پایدار کن زیرا امتحانکنندهٔ دلها و قلوب، خدای عادل است.10سپر من بر خدا میباشد که راست دلان را نجاتدهنده است.11خدا داور عادل است و هر روزه خدا خشمناک میشود.12اگر بازگشت نکند شمشیر خود را تیز خواهد کرد؛ کمان خود را کشیده و آماده کرده است.13و برای او آلات موت را مهیا ساخته و تیرهای خویش را شعلهور گردانیده است.14اینک به بطالت آبستن شده، و به ظلم حامله گردیده، دروغ را زاییده است.15حفرهای کند و آن را گود نمود، و در چاهی که ساخت خود بیفتاد.16ظلم او برسرش خواهد برگشت و ستم او بر فرقش فرود خواهد آمد.17خداوند را برحسب عدالتش حمد خواهم گفت و اسم خداوند تعالی را تسبیح خواهم خواند.
مزمور ۷ یک مزمور رهایی و رستگاری است.
را ببینید)
نویسنده به کسی ستم نکرده است، با اینحال دشمنان او در صدد حمله به اویند. اما او میداند که خدا از وی محافظت خواهد کرد.
به توضیحاتی که در مقدمه مزمور آمده و به شرایط ویژه توجه کنید. هیچ اشاره دیگری به این حادثه در کتاب مقدس وجود ندارد. اما شواهدی ازمخالفت گروهی از قبیله بنیامین با داوود، در دورانی که او پادشاه شائول را خدمت میکرد، وجود دارد.
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این سرودی است که داوود نوشته است»
برای حفاظت به نزد یهوه [خداوند] رفتن، همچون، پناه گرفتن در او عنوان شده است. ترجمه جایگزین: «به نزدت برای محافظتم میآیم!»
(آدرس: را ببینید)
داوود از حمله دشمنان خود طوری سخن میگوید گویی آنها همچون شیر بدنش را دریده و قطعه قطعه میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها با خشونت تمام مانند یک شیر که بدن قربانی خود را پاره و قطعه قطعه میکند، مرا خواهند کشت.
(آدرس: را ببینید)
«و هیچ کس دیگری قادر به نجاتم نخواهد بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
جان بیانگر خود شخص است. ترجمه جایگزین: «من»
(آدرس: را ببینید)
این بیانگر گرفتن اوست. ترجمه جایگزین: «مرا بگیرد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «حیات من» بیانگر شخص نویسنده است. ترجمه جایگزین: «به او اجازه دهی که مرا نابود کند»
(آدرس: را ببینید)
این به خواری و خفت مردن ولی در خاک دفن نشدن، اشاره میکند.
برخواستن بیانگر انجام کاری یا وارد عمل شدن است. ترجمه جایگزین: «در غضب خود کاری انجام بده» یا «بر دشمنانم خشمگین شده، وارد عمل شو»
(آدرس: را ببینید)
برعلیه افراد جنگیدن، چون ایستادن در برابر بیان شده است. ترجمه جایگزین: «بر علیه قهر دشمنانم بجنگ» یا «بر دشمنانم کسانی که بر من خشم میگیرند، حمله کن»
(آدرس: را ببینید)
قهر آنان، بیانگر حملات آنان است. ترجمه جایگزین: «حملات دشمنانم » یا «دشمنانم کسانی که به من حمله میکنند»
(آدرس: را ببینید)
بیدار شدن بیانگر شروع انجام کاری یا وارد عمل شدن است. ترجمه جایگزین: «وارد عمل شو» یا « کاری انجام بده»
(آدرس: را ببینید)
«به خاطر من» یا «برای کمک به من»
در اینجا «مجمع امَتها» بیانگر تمام لشگرهایی است که برای حمله گرد هم آمدهاند.
(آدرس: را ببینید)
ازحکمرانی بر افراد، چون بر فوق ایشان بودن، سخن گفته شده است. مقام اعلی بیانگر آسمان و یا حکمرانی کردن در معنای عام است. ترجمه جایگزین: «از آسمان بر آنان حکمرانی کن» یا «بر آنان حکمرانی کن»
(آدرس: را ببینید)
«به آنان نشان ده که من گناهکار نیستم»
«عادلان[ پارسایان] را قوی کن» یا «عادلان[ پارسایان] را موفق گردان»
دلها و قلوب، بیانگر امیال و افکار افراد است. ترجمه جایگزین: «کسی که افکار درونی ما را میدانی»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «سپر» بیانگر محافظت خدا است.
(آدرس: را ببینید)
کسی که خدا از او خشمناک است، میتواند گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «هر روزه خدا بر شریران خشمناک است»
(آدرس: را ببینید)
در آیات ۱۲ و ۱۳، داوود طوری از تصمیم خدا برای مجازات شریران سخن میگوید، گویی خدا مبارزی است که با سلاحها برای مبارزه با آنان آماده میشود. ترجمه جایگزین: «خدا بر علیه آنان همچون مبارزی که شمشیر خود را تیز میکند و کمان خود را برای جنگ آماده میکند، وارد عمل خواهد شد.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود طوری از اعمالی که فرد شرور انجام میدهد سخن گفته است که گویی شخص آبستن بوده و شرارت نوزاد اوست. ترجمه جایگزین: «فرد شرور. او نقشهها برای نابودی افراد میکشد و دروغهای مضری پخش میکند»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
از ظلم و ستم طوری سخن گفته شده است که گویی بر سر شخص خواهد زد یا بر آن خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «نقشههای ویرانگر او خودش را نابود خواهد کرد، ستمهایش خودش را مورد حمله قرار خواهند داد» یا «زمانی که در صدد نابودی دیگران بود، دیگران او را نابود کردند; وقتی به دیگران حمله کرد، دیگران به وی یورش آوردند»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[برای سالار مغنیان بر جتّیت. مزمور داود] ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تو در تمامی زمین، که جلال خود را فوق آسمانها گذاردهای!2از زبان کودکان و شیرخوارگان بهسبب خصمانت قوّت را بنا نهادی تا دشمن و انتقام گیرنده را ساکت گردانی.3چون به آسمان تو نگاه کنم که صنعت انگشتهای توست، و به ماه و ستارگانی که تو آفریدهای،4پس انسان چیست که او را به یاد آوری، و بنیآدم که از او تفقد نمایی؟5او را از فرشتگان اندکی کمتر ساختی و تاج جلال و اکرام را بر سر او گذاردی.6او را بر کارهای دست خودت مسلط نمودی، و همهچیز را زیر پای وی نهادی،7گوسفندان و گاوان جمیعاً، و بهایم صحرا را نیز؛8مرغان هوا و ماهیان دریا را، و هر چه بر راههای آبها سیر میکند.9ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تو در تمامیِ زمین!
مزمور ۸ یک مزمور ستایشی و پرستشی است. میبایست توسط گروه کر خوانده شود.
خدا چیزهای فوقالعادهای در جهان ساخته است و او به انسان برتری داد که بر این خلقت حکمرانی کند.
را ببینید)
مزمور ۸: ۴-۶، در عبرانیان ۲: ۶-۸ نقل شده است و به عیسی اشاره دارد.
و را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره میکند.
«نامِ» خدا بیانگر تمام موجودیت اوست. ترجمه جایگزین: «مردم سرتاسر جهان میدانند که توبسیار بزرگ و عظیم هستی»
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از۱) پرستش چون جسم جامدی بیان شده است که خدا از دهان کودکان بیرون میاورد و به صورت یک دیوار دفاعی مستقر میکند. یا ۲) خدا جهان را خلق کرد تا پرستش حقیقی او از طریق کودکان باشد. ترجمه جایگزین: «تو به کودکان و شیرخوارگان توانایی پرستش خود را دادهای»
(آدرس: را ببینید)
انگشتان خدا بیانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «آسمان که تو آن را ساختهای»
(آدرس: را ببینید)
این اظهارات برای تاکید بیشتر به صورت یک پرسش بیان شدهاند. ترجمه جایگزین: «این شگفت انگیز است که تو به مردم میاندیشی و به آنان توجه داری!»
(آدرس: را ببینید)
هر دو این عبارات به طور کلی به مردم اشاره دارند.
از جلال و اکرام، چون تاج سخن گفته شده است. کلمات «جلال» و «اکرام» معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «به آنان جلال و اکرام بخشید» و «آنان را چون پادشاهان کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
این دو جمله معانی مشابهی دارند.
(آدرس: را ببینید)
«او را ... زیر پای وی.» کلمات «او» و«وی» در اینجا به مردم اشاره دارند.
دست بیانگر آن چیزی است که خدا انجام داده. ترجمه جایگزین: «آن چه که خلق کردهای»
آدرس: را ببینید)
اقتدار داشتن برای فرمانروایی بر دیگران یا کنترل کارها همچون گذاشتن آنها زیر پای کسی بیان شده است. این بدین معناست که خدا به مردم اقتدار بر تمام آن چه که خلق کرده است، داد. ترجمه جایگزین: «تو به او اقتدارو تسلط بر همه چیز دادهای»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
با این آواز ندا، داوود شادی و شگفتی خود را از عظمت و بزرگی خدا نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «نام تو فوقالعاده عظیم است در تمامی زمین» یا «مردم سر تا سر جهان میدانند که تو بسیار بزرگ و عظیم هستی»
(آدرس: را ببینید)
«نام» خدا بیان کننده خود او یا اعتبار و شهرت اوست. ترجمه جایگزین: «شهرتت»
(آدرس: را ببینید)
عالی، عظیم
1[برای سالار مغنیان بر موت لبین. مزمور داود] خداوند را به تمامی دل حمد خواهم گفت؛ جمیع عجایب تو را بیان خواهم كرد.2در تو شادی و وجد خواهم نمود؛ نام تو را ای متعال خواهم سرایید.3چون دشمنانم به عقب بازگردند، آنگاه لغزیده، از حضور تو هلاک خواهند شد.4زیرا انصاف و داوریِ من کردی. داورِ عادل بر مسند نشستهای.5امّتها را توبیخ نمودهای و شریران را هلاک ساخته، نام ایشان را محو کردهای تا ابدالآباد.6و امّا دشمنان نیست شده خرابههای ابدی گردیدهاند؛ و شهرها را ویران ساختهای، حتی ذکر آنها نابود گردید.7لیکن خداوند نشسته است تا ابدالآباد، و تخت خویش را برای داوری برپا داشته است؛8و او ربع مسکون را به عدالت داوری خواهد کرد، و امّتها را به راستی داد خواهد داد.9و خداوند قلعهٔ بلند برای کوفتهشدگان خواهد بود، قلعهٔ بلند در زمانهای تنگی.10و آنانی که نام تو را میشناسند، بر تو توکل خواهند داشت، زیرا ای خداوند تو طالبان خود را هرگز ترک نکردهای.11خداوند را که بر صهیون نشسته است بسرایید؛ کارهای او را در میان قومها اعلان نمایید،12زیرا او که انتقام گیرندهٔ خون است، ایشان را به یاد آورده، و فریاد مساکین را فراموش نکرده است.13ای خداوند بر من کرم فرموده، به ظلمی که از خصمان خود میکشم نظر افکن! ای که برافرازندهٔ من از درهای موت هستی!14تا همهٔٔ تسبیحات تو را بیان کنم در دروازههای دختر صهیون. در نجات تو شادی خواهم نمود.15امّتها به چاهی که کنده بودند خود افتادند؛ در دامی که نهفته بودند پای ایشان گرفتار شد.16خداوند ْ خود را شناسانیده است و داوری کرده، و شریر از کار دست خود به دام گرفتار گردیده است. هجایون سلاه.17شریران به هاویه خواهند برگشت و جمیع امّتهایی که خدا را فراموش میکنند،18زیرا مسکین همیشه فراموش نخواهد شد؛ امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود.19برخیز ای خداوند تا انسان غالب نیاید. بر امّتها به حضور تو داوری خواهد شد.20ای خداوند ترس را بر ایشان مستولی گردان، تا امّتها بدانند که انسانند. سلاه.
مزمور ۹ یک مزمور پرستشی است.
خدا محافظ است. او قادر مطلق است و دشمنانش قادر به ایستادگی در برابر او نیستند.
این مزمور و مزمور ۱۰ به شکل شعری منکسر یا موشح هستند. که به این معنی است که هر قسمت با یک حرف متوالی ازحروف الفبای عبری آغاز میشود.
این مزمور داری توضیحاتی قبل از شروع مزمور است که مزمور ۱۰ این توضیحات را ندارد. این حقیقت و شکل موشح هر دو مزمور، برخی متخصصان را به این باور میرساند که دو مزمور احتمالا به عنوان یک مزمور نوشته شدهاند.
همبستگی عبارات[ مراعات نظیر] در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره میکند.
از آن جایی که این مزمور یهوه [خداوند] را مخاطب قرار میدهد، به یهوه [خداوند] میتواند به صورت «تو» اشاره شود. ترجمه جایگزین: «تو را، ای یهوه [خداوند]، به تمامی دل سپاس خواهم گفت»
(آدرس: را ببینید)
اسم «اعمال» میتواند در قالب فعل به صورت «انجام دادن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «تمام کارهای شگفتانگیزی که انجام میدهی» یا «تمام کارهای شگفتانگیزی که انجام دادهای»
(آدرس: را ببینید)
در اینجا نام خدا بیانگر خود خدا است. ترجمه جایگزین: «ستایش تو را خواهم سرایید»
(آدرس: را ببینید)
«عقب نشینی کردن» یا «از ترس فرار کردن»
پادشاهان اقتدار داوری بر مردم را داشتند، وآنان بر تختشان مینشستند زمانی که داوری میکردند. داوود طوری سخن میگوید گویی خدا پادشاهی زمینی است. ترجمه جایگزین: «تو همچون پادشاهی که بر مسندش مینشیند، داوری میکنی، و تو عادل هستی»
(آدرس: را ببینید)
فراموش شدن مردم همچون محو کردن نام آنان بیان شده است. ترجمه جایگزین: «تو منجر به فراموش شدن آنان شدی گویی نامشان محو شده است» یا «هیچ کس دوباره آنان را به یاد نخواهد آورد»
(آدرس: را ببینید)
«پاک کردهای»
از دشمنان همچون شهری مملو از بناهای ویران و خرابهها سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «دشمنانمان نابود گردیدند»
(آدرس: را ببینید)
«زمانی که تو شهرهایشان را نابود ساختی»
در اینجا از کلمه «ذکر» طوری سخن گفته شده است گویی موجودی با قابلیت مردن است. ترجمه جایگزین: «ذکر یادشان تماما متوقف شده است» یا «دیگر هیچ یادی از آنان باقی نیست»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «ذکر» میتواند در قالب فعل بصورت «به خاطر آوردن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس آنان را به خاطر نمیآورد»
(آدرس: را ببینید)
«باقی» احتمالا بیانگر نشستن او بر تخت همچون پادشاهی است. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند] تا ابد بر تخت خویش نشسته است» یا «یهوه [خداوند] تا ابد حکومت میکند»[ در فارسی به این شکل نیامده]
(آدرس: را ببینید)
اصطلاح «تخت خویش» بیانگر حکومت و حکمرانیِ خدا است. معانی احتمالی عبارتند از: ۱) «او برای داوری مردم حکومت میکند» یا «او بر مردم عادلانه حکومت میکند»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت معانی مشابهی را بیان میکنند.
(آدرس: را ببینید)
در اینجا «ربع مسکون» بیانگر تمام مردم جهان است. ترجمه جایگزین: «او تمام مردم جهان را به عدالت داوری خواهد کرد»
(آدرس: را ببینید)
خدا همچون مکانی بیان شده است که مردم برای امنیت میتوانند به آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «خدا کوفتهشدگان را محافظت خواهد کرد» یا «خدا امنیت کوفتهشدگان را فراهم خواهد کرد»
(آدرس: را ببینید)
در اینجا کلمات «نام تو» بیانگر خود خدا هستند. ترجمه جایگزین: «آنانی که تو را میشناسند»
(آدرس: را ببینید)
«رها نکردهای» یا «ول نکردهای»
«در اورشلیم ساکن است»
اینجا «قومها» بیانگر مردمان آن قومها است.
(آدرس: را ببینید)
آن چه به یاد میآورد، میتواند گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا او که انتقام کیرندهٔ خون است، کسانی را که کشته شدهاند به یاد میآورد» یا «زیرا خدا کسانی را که کشته شدهاند به یاد میآورد و قاتلان را مجازات میکند»
(آدرس: را ببینید)
«فریاد مساکین را نادیده نمیگیرد»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «ببین چگونه خصمانم به من ظلم میکنند» یا «ببین دشمنانم چقدر ناشایست با من رفتار میکنند»
(آدرس: را ببینید)
از مرگ طوری سخن گفته شده است گویی شهری دارای دروازهها است که مردم به آن وارد میشوند. آگر فردی نزدیک دروازههای مرگ باشد، یعنی به زودی خواهد مرد. از مانع مرگ کسی شدن، همچون دور نگهداشتن او از دروازههای شهر سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «ای کسی که قادر به نجات من از مرگ هستی» یا «ای کسی که قادری مانع مرگ من شوی»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مردم چالهها حفر میکنند تا حیواناتی را که در آنها میافتند، بگیرند. در اینجا چاه کندن بیانگر نقشه کشیدن برای نابودی مردم است. ترجمه جایگزین: «امّتها مانند مردمانی هستند که برای دیگران چاه میکنند، ولی خود در آن میافتند»
(آدرس: را ببینید)
مردم دامها میگسترند تا حیواناتی را که در آنها میافتند، بگیرند. در اینجا دام نهادن بیانگر نقشه کشیدن برای نابودی مردم است. ترجمه جایگزین: «آنان همچون افرادی هستند که دام نهاده و خود در آن گرفتار میشوند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «شریر» صفت اسمی است که به افراد شریر اشاره دارد. رفتار یک شخص شریر برای آسیب رساندن به دیگر افراد همچون دامی که فرد شریر نهاده و خود در آن افتاده و راه گریزی ندارد، بیان شده است. این میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «زمانیکه فرد شریری در صدد آسیب رساندن به دیگر افراد برمیآید، اعمالش در نهایت به خود وی آسیب خواهد رساند»
(آدرسهای: و را ببینید)
«به دام افتاده است»
«مطرود خواهند شد»
این به «افراد شرور» اشاره میکند.
این میتواند به شکل معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا مسکین را همیشه فراموش نخواهد کرد» یا «خدا به یاد مسکین خواهد بود»
(آدرس: را ببینید)
امید همچون شئی بیان شده است که قابل شکستن و نابودی است. ضایع شدن امید بیانگر اتفاقاتی است که افراد بدان امید دارند، ولی هرگز اتفاق نمیافتد. ترجمه جایگزین: «و امید حلیمان تا به ابد بدون نتیجه نخواهد بود» یا «و روزی آن چه حلیمان بدان امید بستهاند، به حقیقت خواهد پیوست»
(آدرس: را ببینید)
برخیز، بیانگر شروع به انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «کاری انجام بده» یا «وارد عمل شو»
(آدرس: را ببینید)
مردم
در اینجا داوری بیانگر مجازات است. ترجمه جایگزین: «مجازات خواهد شد»
(آدرس: را ببینید)
پیشگاه بیانگر حضور است. ترجمه جایگزین: «در حضور تو»[ در فارسی به انجام شده]
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به شکل معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «امّتها را در حضور خود داوری کن» یا «امّتها را به حضور خود بخوان و آنان را مجازات کن»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1ای خداوند چرا دور ایستادهای و خود را در وقتهای تنگی پنهان میکنی؟2از تکبّر شریران، فقیر سوخته میشود؛ در مشورتهایی که اندیشیدهاند، گرفتار میشوند.3زیرا که شریر به شهوات نفس خود فخر میکند، و آنکه میرباید شکر میگوید و خداوند را اهانت میکند.4شریر در غرور خود میگوید، بازخواست نخواهد کرد. همهٔٔ فکرهای او اینست که خدایی نیست.5راههای او همیشه استوار است. احکام تو از او بلند و بعید است. همهٔٔ دشمنان خود را به هیچ میشمارد.6در دل خود گفته است، هرگز جنبش نخواهم خورد، و دُور به دُور بدی را نخواهم دید.7دهان او از لعنت و مکر و ظلم پر است؛ زیر زبانش مشقّت و گناه است؛8در کمینهای دهات مینشیند؛ در جایهای مخفی بیگناه را میکشد؛ چشمانش برای مسکینان مراقب است؛9در جای مخفی مثل شیر در بیشهٔ خود کمین میکند؛ بجهت گرفتن مسکین کمین میکند؛ فقیر را به دام خود کشیده، گرفتار میسازد.10پس کوفته و زبون میشود؛ و مساکین در زیر جباران او میافتند.11در دل خود گفت، خدا فراموش کرده است؛ روی خود را پوشانیده و هرگز نخواهد دید.12ای خداوند برخیز! ای خدا دست خود را برافراز و مسکینان را فراموش مکن!13چرا شریر خدا را اهانت کرده، در دل خود میگوید، تو بازخواست نخواهی کرد؟14البته دیدهای زیرا که تو بر مشقّت و غم مینگری، تا به دست خود مکافات برسانی. مسکین امر خویش را به تو تسلیم کرده است. مددکار یتیمان تو هستی.15بازوی گناهکار را بشکن. و امّا شریر را از شرارت او بازخواست کن تا آن را نیابی.16خداوند پادشاه است تا ابدالآباد. امّتها از زمین او هلاک خواهند شد.17ای خداوند مسألت مسکینان را اجابت کردهای، دل ایشان را استوار نمودهای و گوش خود را فراگرفتهای،18تا یتیمان و کوفتهشدگان را دادرسی کنی. انسانی که از زمین است، دیگر نترساند.
مزمور ۱۰ یک مزمور رهایی و رستگاری است.
را ببینید)
مردمِ شریر در کارهایشان موفقند و فکر میکنند خداوند اهمیت نمیدهد. آنان فکر میکنند او در این گونه امور مداخله نمیکند. آنان افراد بیگناه را نابود میکنند. افراد خداپرست به خدا نیاز دارند که به نجاتشان بیاید و شریران را برای کارهایی که علیه افراد درستکار انجام میدهند، مجازات کند.
, و و را ببینید)
چنان چه در مقدمه مزمور پیشین اشاره شد، این مزمور قسمتی از یک مزمور توشیحی است. این مزمور بقیه حروف الفبای عبری را شامل میشود. همچنین مقدمهای برای ورود به مزمور ندارد. با این حال از نظر موضوعی به خوبی از مزمور قبلی جدا شده است. این مزمور به پرستش و شکرگزاری پرداخته است در حالیکه مزمور ۱۰ در مورد افسوس و تاسف سخن میگوید.
را ببینید)
همبستگی عبارات[ مراعات نظیر] در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده ازاین سوالات استفاده میکند تا درد و پریشانی خود را از این که خدا او را مدد نکرده است، بیان کند. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[ یهوه]، به نظر دور میآیی و هرگاه در مشکلات افتادهام، خود را از من پنهان میکنی»
(آدرسهای: و را ببینید)
نقشههای شریرانه
این به طور کلی به افراد بدکار و پلید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد بدکار و پلید»
(آدرس: را ببینید)
اسم «تمایلات» میتواند در قالب فعل «خواستن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «کارهایی که بسیار مشتاق انجام آنهاست»
(آدرس: را ببینید)
«افراد طمعکار»
این به طور کلی به افراد بدکار و پلید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد پلید و بدکار» (آدرس: را ببینید)
رخسار برافراشته، بیانگر غرور و تکبر است. ترجمه جایگزین: «با حالت تکبر» یا «مفتخر است»[ در فارسی از این توصیف استفاده نشده است]
(آدرس: را ببینید)
دنبال خدا بودن بیانگر ۱) درخواست کمک از خدا ۲) تفکر در مورد خدا و اطاعت او، است. ترجمه جایگزین: «او برای کمک نزد خدا نمیرود» یا «او توجهی به خدا ندارد و به او نمیاندیشد»[ در فارسی نیامده است]
(آدرس: را ببینید)
«همیشه در امنیت است.» او واقعا در امنیت نیست، بلکه تصور میکند در امنیت است.
چیزی که درک آن دشوار است، همچون چیزی بسیار بلند بیان شده که دسترسی به آن ممکن نیست. ترجمه جایگزین: «او نمیتواند احکام عادلانه تو را درک کند»
(آدرس: را ببینید)
افراد دشمنان خود را هیچ میشمارند، زمانی که تصور میکنند دشمنانشان ضعیف و بیارزش هستند. ترجمه جایگزین: «او تصور میکند تمام دشمنانش ضعیف و بیارزش هستند» یا «او تمام دشمنان خود را استهزاء میکند»
(آدرس: را ببینید)
این بدین معنی است که او هوا را با صدا از بینی خود بیرون میدهد.»[ این اصلاح عنملا مشخص نیست و در فارسی نیامده است]
«شخص شریر گفته است»
احتمالا این به معنی «برای همیشه» است.
تجربه بدی و مشقت همچون ملاقات با آن و دیدن آن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «من هیچ سختی و دشواری نخواهم داشت»
(آدرس: را ببینید)
از سخنی که افراد میگویند همچون چیزی در دهانشان سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «او همیشه مردم را لعنت میکند، دروغ میگوید، و تهدید می کند که به آنها آسیب خواهد رساند»
(آدرس: را ببینید)
در اینجا زبان بیانگر سخن و گفتار است. ترجمه جایگزین: «آن چه میگوید مردم را آزار داده و نابود میکند» یا «کلماتی به کار میبرد که باعث تهدید وآسیب افراد میشود»
(آدرس: را ببینید)
این اشاره به شخص شریر دارد.
چشمانش بیانگر خود اوست. ترجمه جایگزین: «او در جستجوی مسکینان است»
این از شخص شریر همچون شیری سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «او مخفی میشود و در انتظار آمدن مسکین به نزدیکی خود میماند، به همان روشی که یک شیر به آرامی در بیشه در انتظار طعمه خود مینشیند»
(آدرس: را ببینید)
این به معنی مخفی شدن و انتظار کشیدن برای فرصتی مناسب برای حمله یا کشتن است.
«دراز کشیدن و منتظر شدن» یا «مخفی شده و منتظر میماند»
نویسنده از گرفتار ساختن افراد توسط شخص شریر به گونهای سخن گفته که گویی او صیادی است که برای گرفتار کردن حیوانات دام مینهد. ترجمه جایگزین: «او فقیران را همچون صیادی که حیوانی را دردام میکشد، گرفتار میکند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به سخن گفتن در مورد گرفتار کردن مردم توسط شخص شریر به گونهای ادامه میدهد که گویی او صیادی است، نقشههایش دام و مردم، حیواناتی هستند که در دام او میافتند. ترجمه جایگزین: «قربانیهایش همچون حیواناتی که در دام صیاد گرفتار میشوند، توسط نقشههای او گرفتار میشوند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا به شخص شریر، و به طور کلی به مردمان شریر اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
بیتوجهی به آن چه مردم انجام میدهند، همچون فراموش کردن آنها بیان شده است. ترجمه جایگزین: «خدا توجه نمیکند» یا «خدا به آن چه انجام میدهم، اهمیتی نمیدهد»
(آدرس: را ببینید)
خودداری از توجه به آن چه کسی آنجام میدهد، همچون پوشانیدن روی خود بیان شده است. ترجمه جایگزین: «خدا از دیدن آن چه روی میدهد، خودداری میکند»
(آدرس: را ببینید)
توجه به آن چه کسی انجام میدهد، همچون نگاه کردن به آن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «او توجهی نخواهد کرد» یا «او اهمیت نمیدهد»
(آدرس: را ببینید)
شروع به انجام کاری همچون برخواستن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «کاری انجام بده»
(آدرس: را ببینید)
اینجا بلند کردن دست برای زدن کسی به مجازات کردن وی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او را به سختی بزن» یا «شخص شریر را مجازات کن»
(آدرس: را ببینید)
متکلم این سوال را مطرح میکند تا نشان دهد که از این که مردم شریر این گونه رفتار میکنند، بسیار ناراحت است. ترجمه جایگزین: «مردم شریرهمیشه خدا را رد کرده و میگویند ... تو از من بازخواست نخواهی کرد.»
(آدرس: را ببینید)
«تو از من نخواهی خواست دلیل آن چه را انجام میدهم، بگویم.» بازخواست کسی در اینجا به معنای مجازات وی است. ترجمه جایگزین: «تو مرا مجازات نخواهی کرد»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «بازو» بیانگر قدرت است. ترجمه جایگزین: «قدرت گناهکار را از بین ببر» یا «گناهکار را ضعیف گردان»
(آدرس: را ببینید)
گناهکار و شریر معانی یکسانی دارند. میتوان از یکی به جای دیگری استفاده کرد.
(آدرس: را ببینید)
کسی را به دلیل اعمال شریرانهاش بازخواست کردن، بیانگر مجازات کردن وی است. ترجمه جایگزین: «او را به دلیل کارهای شریرانهای که انجام داده است، مجازات کن»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به شکل معلوم بیان شود. «یهوه [خداوند] امّتها را از سرزمین خودش بیرون خواهد راند»
(آدرس: را ببینید)
این دلالت بر این دارد که مسکینان مسألت خود را نزد خدا بردهاند. ترجمه جایگزین: «زمانی که مسکینان مسألت خود را نزد تو آوردند، تو به آن چه آنان درخواست داشتند،، گوش فرا دادی»
(آدرس: را ببینید)
دل استوار بیانگر شجاعت است، و استوار کردن دل افراد بیانگر تقویت و تشویق کردن آنهاست. ترجمه جایگزین: «تو آنان را تقویت کردی» یا «تو آنان را دلگرم نمودی»
(آدرس: را ببینید)
«هیچ کس ... دیگر سبب ترس افراد نخواهد بود»
1[رای سالار مغنیان. مزمور داود] بر خداوند توکل میدارم. چرا به جانم میگویید، مثل مرغ به کوه خود بگریزید؟2زیرا اینک، شریران کمان را میکشند و تیر را به زه نهادهاند، تا بر راستدلان در تاریکی بیندازند.3زیرا که ارکان منهدم میشوند و مرد عادل چه کند؟4خداوند در هیکل قدس خود است و کرسی خداوند در آسمان. چشمان او مینگرد، پلکهای وی بنیآدم را میآزماید.5خداوند مرد عادل را امتحان میکند؛ و امّا از شریر و ظلمدوست، جان او نفرت میدارد.6بر شریر دامها و آتش و کبریت خواهد بارانید، و باد سموم حصهٔ پیالهٔ ایشان خواهد بود.7زیرا خداوند عادل است و عدالت را دوست میدارد، و راستان روی او را خواهند دید.
مزمور ۱۱ یک مزمور پرستشی است. این مزمور از عظمت و بزرگی خدا سخن میگوید و از این که خدا راستدلان را از دامهای شریران میرهاند.
و و را ببینید)
افراد شریر در صدد نابودی راستدلان هستند، اما خدا از هر آن چه اتفاق میافتد آگاه است و راستدلان را نجات میدهد و افراد شریر را نابود میکند.
و را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
برای محافظت نزد خداوند[ یهوه] رفتن چون توکل کردن بر او بیان شده است. ترجمه جایگزین: «برای محافظت به یهوه [خداوند] پناه ببر»
(آدرس: را ببینید)
این پرسش برای تاکید بیشتر مطرح شده است. میتواند به صورت توضیحی برای جمله قبل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «پس از من مخواه که بگریزم!»
(آدرس: را ببینید)
«اینک! شریر آماده حمله بر راستدلان میشود»
اینجا «راستدلان» به افراد خداپرست و عادل [پارسا] اشاره دارد.
اینجا «ارکان» احتمالا به قانون و حکم اشاره دارد. این پرسش بدیهی برای تاکید بیشتر بر موضوع مطرح شده است. ترجمه جایگزین: «آگر افراد شریر مجازات نشوند، زمانی که قوانین را زیر پا میگذارند، مرد عادل[ پارسا] هیچکاری نمیتواند انجام دهد!»
(آدرس: را ببینید)
در اینجا به یهوه [خداوند] با واژه «چشمان» او، اشاره شده است. يهوه [خداوند] از تمام آنچه اتفاق میافتد آگاه است. ترجمه جایگزین: «او تمام آن چه را که انسان انجام میدهد، میآزماید»
(آدرس: را ببینید)
«انسان»
«یهوه [خداوند] با دقت مینگرد»
«کسی که به دیگران صدمه میزند»
مجازات خداوند به آتش و گوگرد متصاعد شده از دهانه آتشفشان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «او شریران را مجازات خواهد کرد؛ هیچ کمکی برای آنان نخواهد بود!»
(آدرس: را ببینید)
گوگرد[ احتمالا عبارت کبریت اشتباه است]
«در حضورش خواهند بود»
1[برای سالار مغنیان بر ثمانی. مزمور داود] ای خداوند نجات بده زیرا که مرد مقدّس نابود شده است و امناء از میان بنیآدم نایاب گردیدهاند!2همه به یکدیگر دروغ میگویند؛ به لبهای چاپلوس و دل منافق سخن میرانند.3خداوند همهٔٔ لبهای چاپلوس را منقطع خواهد ساخت، و هر زبانی را که سخنان تکبرآمیز بگوید،4که میگویند، به زبان خویش غالب میآییم. لبهای ما با ما است. کیست که بر ما خداوند باشد؟5خداوند میگوید، بهسبب غارت مسکینان و نالهٔ فقیران، الآن برمیخیزم و او را در نجاتی که برای آن آه میکشد، برپا خواهم داشت.6کلام خداوند کلام طاهر است، نقرهٔ مصفای در قالِ زمین که هفت مرتبه پاک شده است.7تو ای خداوند ایشان را محافظت خواهی نمود؛ از این طبقه و تا ابدالآباد محافظت خواهی فرمود.8شریران به هر جانب میخرامند، وقتی که خباثت در بنیآدم بلند میشود.
مزمور ۱۲ یک مزمور داوری است، مزموری که در آن نویسنده از خدا میطلبد که افراد شریر را داوری و مجازات کند.
و را ببینید)
افراد شریرِِ بسیاری اکنون وجود دارند و آنها به اعمالِ شریرانه خود افتخار میکنند. اما خدا فقیران را که او را میطلبند، نجات خواهد داد.
و را ببینید)
این مزمور نسبتا کوتاه بر سخنان مورد استفاده مردم تمرکز دارد.
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره میکند. ببینید در مزمور ۶ :۱ چگونه ترجمه کردهاید.
«یهوه [خداوند]، به کمکم بیا»
«افراد وفادار همه ناپدید شدهاند»
«همه» به صورت اغراق به کار برده شده است، برای تاکید بر این که در مورد افراد بسیار زیادی صدق میکند.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «لبها» کنایهای است از آن چه مردم میگویند، و «دل منافق» کنایه ازفریب است. ترجمه جایگزین: «هرکسی با کلمات چاپلوسی و فریب صحبت میکند» یا «هرکس به دروغ دیگری را مدح و ستایش میکند و دروغ میگوید»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا «لبهای چاپلوس» کنایه از کسانی است که چاپلوسی دیگران را میکنند. معانی احتمال عبارتند از ۱) «منقطع ساختن» کنایه از نابود کردن است. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی را که چاپلوسی دیگران را میکنند نابود کن» یا ۲) «منقطع کردن» کنایه از متوقف کردن چیزی است. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی را که چاپلوسی دیگران را میکنند متوقف کن»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا «هر زبانی» بیانگر هر شخصی است که سخنان تکبرآمیز میگوید. ترجمه جایگزین: «هر شخصی که متکبرانه سخن میگوید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «زبان» بیانگر آن چیزی است که افراد میگویند. ترجمه جایگزین: «به خاطر آن چه میگوییم، غالب میآییم»
(آدرس: را ببینید)
«موفق میشویم» یا «پیروز میشویم» یا «چیره خواهیم شد»
اینجا کلمه «لبها» بیانگر افرادی است که سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «زمانی که سخن میگوییم»
(آدرس: را ببینید)
پرسش بدیهی اینجا برای تاکید بر این نکته پرسیده شده است که آنان باور دارند کسی قادر به حکمرانی بر آنان نیست. میتواند به صورت یک جمله اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر به حکمرانی بر ما نیست!»
(آدرس: را ببینید)
این صدایی است که افراد به خاطر درد و رنج و احساسات شدیدی که تحمل میکنند، ایجاد میکنند.
این بدین معناست که یهوه [خداوند] کاری برای کمک به افراد خواهد کرد.
کلام یهوه [خداوند] با نقرهٔ مصفا مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «آن بدون هیچ نقصی است.»
(آدرس: را ببینید)
«تو عادلان [پارسایان] را در امنیت نگهخواهی داشت»
«ما را احاطه کردهاند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «زمانی که مردم همهجا شریر را ستایش میکنند»
(آدرس: را ببینید)
«انسان» یا «افراد»
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] ای خداوند تا به کی همیشه مرا فراموش میکنی؟ تا به کی روی خود را از من خواهی پوشید؟2تا به کی در نفس خود مشورت بکنم و در دلم هرروزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟3ای یهوه خدای من نظر کرده، مرا مستجاب فرما! چشمانم را روشن کن مبادا به خواب موت بخسبم.4مبادا دشمنم گوید بر او غالب آمدم و مخالفانم از پریشانیام شادی نمایند.5و امّا من به رحمت تو توکل میدارم؛ دل من در نجات تو شادی خواهد کرد.6برای خداوند سرود خواهم خواند زیرا که به من احسان نموده است.
مزمور ۱۳ یک مزمور رهایی است زیرا که مزمورنویس خدا را برای نجات وی از مرگ و دشمنانش میطلبد.
و را ببینید)
نویسنده به کمکِ خدا محتاج است، چرا که اگر دشمنانش بتوانند بر او قالب آیند، شادی خواهند کرد. رشته سوالات بدیهی درتشریح ترسی که داوود حس میکند، بسیار مؤثر است.
را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
این سوال برای جلب توجه خواننده و برای ایجاد تاکید بیشتر مطرح شده است. میتواند به صورت اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[ یهوه] گویا مرا فراموش کردهای!»
(آدرس: را ببینید)
کلمات «روی خود» بیانگر تمام وجود خدا است. این پرسش بدیهی برای تاکید بیشتر مطرح شده است. آن میتواند به صورت یک بیانیه ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به نظر میآید که از من پنهان شدهای!»
(آدرسهای: و را ببینید)
این پرسش بدیهی برای تاکید بیشتر مطرح شده است.آن میتواند به صورت اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «یقینا دشمنانم برای همیشه مرا شکست نخواهند داد!» (آدرس: را ببینید)
«به من توجه کن و به من گوش بده»
این راهی برای درخواست قدرت است. ترجمه جایگزین: «دوباره مرا نیرومند گردان»
(آدرس: را ببینید)
«به خواب موت خسبیدن» به معنی مردن است.
(آدرس: را ببینید)
«اجازه نده دشمنم در مورد من بگوید ... پس دشمنم در موردم نخواهد گفت»
«زمانی که بیافتم» یا «وقتی شکستم دهند»
اسم معنای «وفاداری» میتواند به صورت یک صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «من اعتماد کردهام که به عهدت وفادار هستی» یا «به تو اعتماد کردهام زیرا به عهدت وفادار هستی»[ در فارسی متفاوت است]
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دل من» بیانگر تمام وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «شادی خواهم کرد زیرا نجاتم دادهای»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی رها شده است.
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] احمق در دل خود میگوید که خدایی نیست. کارهای خود را فاسد و مکروه ساختهاند و نیکوکاری نیست.2خداوند از آسمان بربنیآدم نظر انداخت تا ببیند که آیا فهیم و طالب خدایی هست.3همه روگردانیده، با هم فاسد شدهاند. نیکوکاری نیست یکی هم نی.4آیا همهٔٔ گناهکاران بیمعرفت هستند که قوم مرا میخورند، چنانکه نان میخورند، و خداوند را نمیخوانند؟5آنگاه ترس بر ایشان مستولی شد، زیرا خدا در طبقهٔ عادلان است.6مشورت مسکین را خجل میسازید چونکه خداوند ملجای اوست.7کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهر میشد! چون خداوند اسیریِ قوم خویش را برگردانَدْ، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادمان خواهد گردید.
مزمور ۱۴ یک مزمور رهایی است زیرا او برای رهایی مسکینان به خدا توکل میکند.
و را ببینید)
افراد شریر حتی هنگام برنامهریزی و نقشه کشیدن به خدا توجه نمیکنند.
را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرس های: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
این اصطلاحی به معنی با خود گفتن یا با خود فکر کردن است. ترجمه جایگزین: «احمق با خود میگوید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا به تمام انسانهای احمقی که میگویند خدایی نیست، اشاره میکند.
این به تمام افراد بشر اشاره دارد.
این کسانی را که در آرزوی شناخت خدا هستند را توصیف میکند، گویی آنان واقعا دنبالهرو وی در مسیری هستند. ترجمه جایگزین: «کسی که آرزوی شناخت او را دارد»
(آدرس: را ببینید)
این افرادی را که خدا را رد کردهاند، توصیف میکند گویی آنان طی مسیر در راه راست را متوقف کرده، به مسیر دیگری رفتهاند. ترجمه جایگزین: «آنان همگی از یهوه [خداوند] دور شدهاند»
(آدرس: را ببینید)
این سوال بدیهی برای تاکید بیشتر مطرح شده است. میتوان آن را به صورت جمله اخباری بیان نمود. ترجمه جایگزین: «آنها به گونهای رفتار میکنند، گویی هیچ نمیدانند ... کسانی که به سمت خداوند[ یهوه] نمیروند. اما آنان می دانند چه میکنند!»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «گناه» می تواند به صورت «کارهای شریرانه» بیان شود. ترجمه جایگزین: «کسانی که کارهای شریرانه انجام میدهند»[ در فارسی متفاوت آمده]
(آدرس: را ببینید)
این به کسانی اشاره میکند که کارهای شریرانه انجام میدهند و قوم خدا را نابود میسازند، گویی آنان را همچون غذا میخورند.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «ایشان» به کسانی که کارهای شریرانه انجام میدهند، اشاره دارد.
این گفته که «خدا در طبقه» عادلان[ پارسایان] است یعنی به آنان کمک میکند. این میتواند در ترجمه گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا مددکننده عادلان[پارسایان] است» یا «خدا به کسانی که اعمال نیکو انجام میدهند، کمک میرساند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا منظور افراد شریر هستند.
«کسی را که فقیر و مسکین است، شرمنده میسازید»
این از محافظتی که یهوه [خداوند] فراهم میکند سخن میگوید گویی او پناهگاهی است که در طوفان جستجوی میشود. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] همچون پناهگاهی، محافظ اوست»
(آدرس: را ببینید)
این یک اِبرازِِ تمایل است. نویسنده از آن چه آرزو دارد و از خداوند در خواست میکند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «واقعا آرزو دارم که نجات اسرائیل از صهیون ظاهر شود!»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «نجات اسرائیل»، از خداوند، کسی که اسرائیل را نجات میدهد کنایه دارد. ترجمه جایگزین: «کاش خداوند[ یهوه] از صهیون میآمد و اسرائیل را نجات میداد!» یا «آرزو دارم که خداوند[ یهوه] از صهیون بیاید و قوم خود، اسرائیل را برهاند!»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. در اینجا هر دو نام «یعقوب» و «اسرائیل» بیانگر قوم اسرائیل است. در ترجمه هر دو جمله میتوانند به صورت یک جمله تلفیق شوند. ترجمه جایگزین: «تمام قوم اسرائیل بسیار شادمان خواهند شد»
(آدرسهای: و را ببینید)
1[مزمور داود] ای خداوند کیست که در خیمهٔٔ تو فرود آید؟ و کیست که در کوه مقدّس تو ساکن گردد؟2آنکه بیعیب سالک باشد و عدالت را به جا آورد، و در دل خویش راستگو باشد؛3که به زبان خود غیبت ننماید؛ و به همسایهٔٔ خود بدی نکند و دربارهٔٔ اقارب خویش مذمت را قبول ننماید؛4که در نظر خود حقیر و خوار است و آنانی را که از خداوند میترسند مکرم میدارد؛ و قسم به ضرر خود میخورد و تغییر نمیدهد.5نقرهٔ خود را به سود نمیدهد و رشوه بر بیگناه نمیگیرد. آنکه این را به جا آوَرَد، تا ابدالآباد جنبش نخواهد خورد.
مزمور ۱۵ یک مزمور حکمت است و در مورد چگونگی زندگی افرادی که به خداوند احترام میگذارند، سخن میگوید.
و را ببینید)
این مزمور شخصی را که خداپرست است و دیگران را از دید خدا میبیند، توصیف میکند. اعمال نیکوی متفاوتی ذکر شده است. چنین شخصی، به نیکویی با همسایه خود رفتار میکند، به او تهمت نمیزند، از او رشوه و سود نمیگیرد، و به عهد خود حتی زمانی که دشوار باشد، وفا میکند.
و و را ببینید)
متخصصان خاطر نشان کردهاند این مزمور شامل فهرستی از ده شرط مختلف برای کسانی که تمایل به شرکت در پرستشِ معبد را دارند، است. این فهرست شامل ۳ شرط مثبت در آیه ۲، ۳ شرط منفی در آیه ۳، ۲ شرط مثبت در آیه ۴، و ۲ شرط منفی در آیه ۵ است.
را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«کوه مقدّس» خدا بیانگر معبدِ خداست، که در کوه صهیون واقع شده بود. ترجمه جایگزین: «کیست که در مکان مقدّس تو ساکن گردد؟»
(آدرس: را ببینید)
«صادقانه صحبت کند»
اینجا «زبان» بیانگر آن چه که شخص میگوید است. منظور آیه «شخص عادل» است (مزمور ۱۵ :۲). ترجمه جایگزین: «با سخنان خود غیبت مردم را نمیکند» یا «در مورد افراد معصوم و بیگناه، سخنان شریرانه نمیگوید»
(آدرس: را ببینید)
صدمه
«افراد عادل[ پارسا] از کسانی که خدا را رد کردهاند، متنفرند؛ اما کسانی را که به خدا احترام میگذارند، مکرم میدارند»
«شخص شریر» یا «شخصی که یهوه [خداوند] را رد کردهاست» [در فارسی احتمالا اشکال ترجمهای وجود دارد.]
اینجا «جنبش خوردن» بیانگر این است که شخص دیگر در امنیت زندگی نمیکند. به صورت مثبت هم میتواند بیان شود. ترجمه جایگزین: «در امنیت زندگی خواهند کرد»
(آدرس: را ببینید)
1[مکتوم داود] ای خدا مرا محافظت فرما، زیرا برتو توکل میدارم.2خداوند را گفتم، تو خداوند من هستی. نیکویی من نیست غیر از تو.3و امّا مقدّسانی که در زمیناند و فاضلان، تمامی خوشی من در ایشان است.4دردهای آنانی که عقب [خدای] دیگر میشتابند، بسیار خواهد شد. هدایای خونی ایشان را نخواهم ریخت، بلکه نام ایشان را به زبانم نخواهم آورد.5خداوند نصیبِ قسمت و کاسهٔ من است. تو قرعهٔ مرا نگاه میداری.6خِطّههای من به جایهای خوش افتاد. میراث بَهیّ به من رسیده است.7خداوند را که مرا نصیحت نمود، متبارک میخوانم. شبانگاه نیز قلبم مرا تنبیه میکند.8خداوند را همیشه پیش روی خود میدارم. چونکه به دست راست من است، جنبش نخواهم خورد.9از این رو دلم شادی میکند و جلالم به وجد میآید؛ جسدم نیز در اطمینان ساکن خواهد شد.10زیرا جانم را در عالم اموات ترک نخواهی کرد، و قدوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را بیند.11طریق حیات را به من خواهی آموخت. به حضور تو کمال خوشی است و به دست راست تو لذتها تا ابدالآباد!
مزمور ۱۶ یک مزمور پرستشی، سپاسگزاری از خدا به خاطر تمام رحمتهایش است. عهد جدید این مزمور را یک مزمور مسیحایی، مزموری در مورد ماشیح، در نظر میگیرد.
و را ببینید)
خدا برای مزمورنویس، کسی که هیچ خدای دیگری را نمیپرستد، بسیار خوب بوده است. از نظرعهد جدید دهمین آیه در مورد رستاخیز مسیح است، زمانی که میگوید او مسح شده خدا است، و خدا بدنش را در قبر رها نخواهد کرد تا فساد بپذیرد.
, و و را ببینید)
واژه «مکتوم» در توضیحات مقدمه این مزمور به کار رفته است. بحثهای مفصلی در مورد این واژه وجود دارد، اما در انتها کسی از معنای واقعی آن مطمئن نیست. پس ترجمه آن به زبان خودتان راحتترین راه است، و یا میتوانید به صورت کلمه «مزمور» آن را ترجمه کنید.
همبستگی عبارات[ مراعات نظیر] در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
برای محافظت نزد یهوه [خداوند] رفتن، همچون توکل کردن به او بیان شده است. ترجمه جایگزین: «نزدت برای محافظت آمدهام»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «مقدّسان» به قوم خاص خدا که به او توکل دارند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قوم تو که در این زمین زندگی میکنند»
(آدرس: را ببینید)
این می تواند به فرم معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «دردهای آنانی که در عقب خدایان دیگر میشتابند، افزایش مییابد»
(آدرس: را ببینید)
«هدایای خونی برای خدایانشان میریزند»
بلند کردن نامشان کنایه از پرستیدنشان دارد، و «زبان» کنایه از آن چیزی است که میگویند. ترجمه جایگزین: «یا ستایش ایشان با سخنانم» یا «وخدایان آنان را پرستش نخواهم کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا داوود طوری از یهوه [خداوند] سخن میگوید، گویی او همچون بخشی از زمینی بوده است که به او دادهاند.
(آدرس: را ببینید)
اینجا داوود طوری از یهوه [خداوند]سخن می گوید، گویی او کاسهای شامل برکتهای فراوان است. ترجمه جایگزین: «کسی که مرا برکت میدهد»
(آدرس: را ببینید)
«تو آینده مرا مشخص میکنی» یا «تو آن چه را که قرار است اتفاق بیافتد، کنترل میکنی»
اینجا افتادن خِطّهها، کنایه از اندازهگیری زمین و دادن آن به کسی است، و اینجا این کنایهای است که خدا داوود را به طرق مختلف فراوانی برکت داده است. این میتواند به فرم معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو برای من در جایهای خوش، زمین اندازهگیری کردهای» یا «تو در جایهای خوش به من زمین دادهای» یا «تو مرا همچون کسی که در جایهای خوش زمین میدهد، برکت دادهای»
(آدرسهای: و و را ببینید)
اینها طنابهایی هستند که مردم برای اندازهگیری یک قطعه زمین و مشخص کردن مرزهای آن از آنها استفاده میکنند.
اینجا داوود از برکتهای یهوه[خداوند] طوری سخن میگوید گویی آنها میراثی هستند که به او رسیده است. ترجمه جایگزین: «من به خاطر تمام چیزهایی که او به من داده است، خوشحالم»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«همیشه به یاد دارم که یهوه [خداوند] با من است»
این میتواند به فرم معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «هیچ چیز مرا از کنار او دور نخواهد کرد»
(آدرس: را ببینید)
داوود به سخن گفتن با خدا ادامه میدهد.
اینجا «دل» بیانگر افکار و احساساتِ متکلم است. ترجمه جایگزین: «بنابراین شادانم»
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از ۱) کلمه «جلال» بیانگر احترامی است که شخص احساس میکند. ترجمه جایگزین: «من افتخار دارم که در خداوند شادی کنم» یا ۲) کلمه ترجمه شده به «جلال» در اصل به معنی «کبد» بوده است و بیانگر احساساتِ متکلم است. ترجمه جایگزین: «من شادی و وجد میکنم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«خوشی فراوان» یا « خوشی بسیار زیاد»
نویسنده طوری از «خوشی» سخن میگوید گویی که آن یک شخص است.
(آدرس: را ببینید)
کلمههای «دست راست» به بودن در حضور ویژه خدا، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که نزدیک تو هستم»
(آدرس: را ببینید)
1[صلات داود] ای خداوند، عدالت را بشنو و به فریاد من توجه فرما! و دعای مرا که از لب بیریا میآید، گوش بگیر!2داد من از حضور تو صادر شود؛ چشمان تو راستی را ببیند.3دل مرا آزمودهای، شبانگاه از آن تفقد کردهای. مرا قال گذاشتهای و هیچ نیافتهای، زیرا عزیمت کردم که زبانم تجاوز نکند.4و امّا کارهای آدمیان به کلام لبهای تو؛ خود را از راههای ظالم نگاه داشتم5. قدمهایم به آثار تو قائم است، پس پایهایم نخواهد لغزید.6ای خدا تو را خواندهام زیرا که مرا اجابت خواهی نمود. گوش خود را به من فراگیر و سخن مرا بشنو.7رحمتهای خود را امتیاز ده، ای که متوکلان خویش را به دست راست خود از مخالفان ایشان میرهانی.8مرا مثل مردمک چشم نگاه دار؛ مرا زیر سایهٔ بال خود پنهان کن،9از روی شریرانی که مرا خراب میسازند، از دشمنان جانم که مرا احاطه میکنند.10دل فربهٔ خود را بستهاند. به زبان خویش سخنان تکبرآمیز میگویند.11الآن قدمهای ما را احاطه کردهاند، و چشمان خود را دوختهاند تا ما را به زمین بیندازند.12مَثَل او مَثَل شیری است که در دریدن حریص باشد، و مَثَل شیر ژیان که در بیشهٔ خود در کمین است.13ای خداوند برخیز و پیش روی وی درآمده، او را بینداز و جانم را از شریر به شمشیر خود برهان،14از آدمیان، ای خداوند، به دست خویش، از اهل جهان که نصیب ایشان در زندگانی است که شکم ایشان را به ذخایر خود پرساختهای و از اولاد سیر شده، زیادی مال خود را برای اطفال خویش ترک میکنند.15و امّا من روی تو را در عدالت خواهم دید، و چون بیدار شوم، از صورت تو سیر خواهم شد.
مزمور ۱۷ یک دعای رهایی از تمامی دشمنانش است.
را ببینید)
مزمورنویس بیگناه است و محتاج خدا است تا او را از این دشمنان نجات دهد.
را ببینید)
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
عبارت «گوش بگیر» کنایه از گوش دادن است، و «لب بیریا» بیانگر شخصی است که دروغ نمیگوید. ترجمه جایگزین: «به دعایم گوش بده، چرا که بدون فریب سخن میگویم»
(آدرسهای: و را ببینید)
داد و دفاعی که از جانب خدا میآید، بیانگر این است که خدا کسی را داوری کرده و بیگناهی وی را اعلان کند. «حضور» خدا کنایه از خود خدا است. ترجمه جایگزین: «بگذار داد من از حضور تو صادر شود» یا «بیگناهی مرا اعلام کن»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا «چشمان تو» کنایه از خود خدا است، و «دیدن» کنایه از توجه کردن و تصمیم قاطع به انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «لطفا راستی را ببین» یا «کار درست را انجام بده»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا «دل مرا آزمودهای» به معنای افکار و انگیزههایم را آزمودهای است. ترجمه جایگزین: « اگر افکار مرا در طول شب آزمودهای»[ در فارسی واژه « اگر» نیامده است]
(آدرس: را ببینید)
اینجا طوری از زبان سخن گفته شده است گویی میتواند به خودی خود و مستقلا عمل کند. همچنین بیانگر سخنانی است که شخص میگوید. ترجمه جایگزین: «من دروغ نخواهم گفت یا با سخنانم گناه نخواهم کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا «کلام لبهای تو» کنایه از احکام خدا است، و «راههای ظالم» کنایه از کارهایی است که افراد ظالم انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «با اطاعت از احکام تو، خود را از انجام آن چه ظالمان انجام میدهند، نگاه داشتم» یا «احکام تو سبب حفظ من از انجام کارهای شریرانه شده است»
(آدرسهای: و را ببینید)
هر دو این عبارات معنی مشابهی دارند. تکرار برای تاکید بیشتر است.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از اطاعت خویش از خدا، همچون قدم زدن خود در راهی سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «مصمم هستم که راههای تو را دنبال کنم»
(آدرسهای: و را ببینید)
این عبارات معانی مشابهی دارند. اینجا «گوش خود» بیانگر تمایل خدا به شنیدن کسی است که به حضور او دعا میکند. ترجمه جایگزین: «به من توجه کن ... زمانی که سخن میگویم، گوش فرا ده»
(آدرسهای: و را ببینید)
اسم معنای «وفاداری» میتواند به صورت یک صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به روشی شگفتانگیز، وفاداری خود را به عهدت نشان بده»[ در فارسی از عبارتی متفاوت بهره گرفته؛ معمولا در فارسی این عبارت متفاوت است]
(آدرس: را ببینید)
«دست راست» به قدرتِ خداوند[ یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت عظیمت»
(آدرس: را ببینید)
نزد یهوه [خداوند] برای محافظت رفتن همچون توکل کردن بر او سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «آنان که برای محافظت نزدت میآیند»
(آدرس: را ببینید)
«مردمک چشمت» بیانگر چیزی گرانبها و باارزش است. ترجمه جایگزین: «مرا همچون شئی باارزش و گرانبها محافظت کن»
(آدرس: را ببینید)
داوود طوری از حافظت خدا سخن میگوید گویی او پرندهایست که بچههای خود را زیر بالهایش محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «همچون پرنده مادری که بچههایش را زیر بالهایش جمع میکند، مرا در امنیت نگهدار»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «به زبان خویش سخن گفتن» بیانگر دشمنانش است، زمانی که سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «آنان با تکبر سخن میگویند» یا «آنان همیشه فخرفروشی میکنند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «قدمهای ما را احاطه کردهاند» به دشمنانِ داوود اشاره میکند که برای گرفتاریش هر کجا که میرفت، به تعقیبش میپرداختند. ترجمه جایگزین: «دشمنانم احاطهام کردهاند»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت معانی بسیار مشابهی را بیان میکنند. تکرار سبب شدت بخشیدن میشود.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده احساس میکند چنان که شیری طعمهاش را جستجو میکند، در جستجوی او هستند.
(آدرس: را ببینید)
این به قدرتِ خداوند[یهوه] و مرگ خشونتآمیز در جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با کشته شدن آنان در جنگ» یا «با کشتن آنان در نبرد»
(آدرس: را ببینید)
این بخش شدت بیشتری به کلمات «جانم را از شریر به شمشیر خود برهان»(مزمور۱۷: ۱۳) میدهد.
(آدرس: را ببینید)
این کلمات بیانگر قدرت یهوه [خداوند] است و شدت بیشتری به کلمات «به شمشیر خود»(مزمور ۱۷ :۱۳) میدهد.
(آدرس: را ببینید)
درک متنهای قدیمی دشوار است. معانی محتمل عبارتند از ۱)«ذخایر» کنایه از عشق و «ذخایر خود» به از افرادی است که محبوب خدا هستند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو شکم آنانی را که محبوبت هستند، پر خواهی ساخت» یا ۲)«ذخایر خود» اشاره به ذخایری دارد که خدا به افراد، به «آدمیان» داده است. ترجمه جایگزین: «تو شکم ایشان را از ذخایر پرخواهی ساخت»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «شکم ایشان را ... به ذخایر خود پرساختهای» کنایه از دادن چیزهای باارزش به آنان است. معانی محتمل عبارتند از ۱)«ذخایر بسیاری به کسانی که دوست میداری خواهی داد» یا ۲)«به آدمیان ذخایر بسیاری خواهی داد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «روی» بیانگرتمام وجود یهوه [خداوند] است. داوود مطمئن است که خداوند[ یهوه] را خواهد دید. ترجمه جایگزین: «چون طبق راه راست عمل میکنم، روزی با تو خواهم بود»
(آدرس: را ببینید)
داوود باور دارد که بعد از مرگش، با یهوه[خداوند] خواهد بود. این میتواند در ترجمه واضحتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «بعد از مرگم، خوشحال خواهم شد در حضور تو بیدار شوم»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان، مزمور داود بندهٔٔ خداوند که کلام این سرود را به خداوند گفت، در روزی که خداوند او را از دست همهٔٔ دشمنانش و از دست شاؤل رهایی داد. پس گفت،] ای خداوند ! ای قوّت من! تو را محبّت مینمایم.2خداوند صخرهٔ من است و ملجا و نجاتدهندهٔٔ من. خدایم صخرهٔ من است که در او پناه میبرم. سپر من و شاخ نجاتم و قلعهٔ بلند من.3خداوند را که سزاوار کل حمد است، خواهم خواند. پس، از دشمنانم رهایی خواهم یافت.4رَسَنهای موت مرا احاطه کرده، و سیلابهای شرارت مرا ترسانیده بود.5رَسَنهای گور دور مرا گرفته بود و دامهای موت پیش روی من درآمده.6در تنگی خود خداوند را خواندم و نزد خدای خویش استغاثه نمودم. او آواز مرا از هیکل خود شنید و استغاثهٔ من به حضورش به گوش وی رسید.7زمین متزلزل و مرتعش شده، اساس کوهها بلرزید و متزلزل گردید چونکه خشم او افروخته شد.8دُخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید.9آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظ میبود.10برکروبی سوار شده، پرواز نمود و بر بالهای باد طیران کرد.11تاریکی را پردهٔ خود و خیمهای گرداگرد خویش بساخت، تاریکی آبها و ابرهای متراکم را.12از تابشِ پیش روی وی ابرهایش میشتافتند، تگرگ و آتشهای افروخته.13و خداوند از آسمان رعد کرده، حضرت اعلی آواز خود را بداد، تگرگ و آتشهای افروخته را.14پس تیرهای خود را فرستاده، ایشان را پراکنده ساخت، و برقها بینداخت و ایشان را پریشان نمود.15آنگاه عمقهای آب ظاهر شد و اساس ربع مسکون مکشوف گردید، از تنبیه تو ای خداوند، از نَفْخِهٔ باد بینی تو!16پس، از اعلیٰ فرستاده، مرا برگرفت و از آبهای بسیار بیرون کشید.17و مرا از دشمنان زورآورم رهایی داد و از خصمانم، زیرا که از من تواناتر بودند.18در روز بلای من پیش رویم درآمدند، لیکن خداوند تکیهگاه من بود.19و مرا بجای وسیع بیرون آورد؛ مرا نجات داد زیرا که در من رغبت میداشت.20خداوند موافق عدالتم مرا جزا داد و به حسب طهارت دستم مرا مکافات رسانید.21زیرا که راههای خداوند را نگاه داشته، و به خدای خویش عصیان نورزیدهام،22و جمیع احکام او پیش روی من بوده است و فرائض او را از خود دور نکردهام،23و نزد او بیعیب بودهام و خویشتن را از گناه خود نگاه داشتهام.24پس خداوند مرا موافق عدالتم پاداش داده است و به حسب طهارت دستم در نظر وی.25خویشتن را با رحیم، رحیم مینمایی، و با مرد کامل، خود را کامل مینمایی.26خویشتن را با طاهر، طاهر مینمایی و با مکار، به مکر رفتار میکنی.27زیرا قوم مظلوم را خواهی رهانید و چشمان متکبران را به زیر خواهی انداخت.28زیرا که تو چراغ مرا خواهی افروخت؛ یهوه خدایم تاریکی مرا روشن خواهد گردانید.29زیرا به مدد تو بر فوجها حمله میبرم و به خدای خود از حصارها برمیجهم.30و امّا خدا، طریق او کامل است و کلام خداوند مُصَفیٰ. او برای همهٔٔ متوکلان خود سپر است؛31زیرا کیست خدا غیر از یهوه؟ و کیست صخرهای غیر از خدای ما؟32خدایی که کمر مرا به قوّت بسته و راههای مرا کامل گردانیده است.33پایهای مرا مثل آهو ساخته و مرا به مُقامهای اعلای من برپا داشته است.34دستهای مرا برای جنگ تعلیم داده است، که کمان برنجین به بازویمن خم شد.35سپر نجات خود را به من دادهای. دست راستت عمود من شده و مهربانی تو مرا بزرگ ساخته است.36قدمهایم را زیرم وسعت دادی که پایهای من نلغزید.37دشمنان خود را تعاقب نموده، بدیشان خواهم رسید و تا تلف نشوند بر نخواهم گشت.38ایشان را فرو خواهم کوفت که نتوانند برخاست و زیر پاهای من خواهند افتاد.39زیرا کمر مرا برای جنگ به قوّت بستهای و مخالفانم را زیر پایم انداختهای.40گردنهای دشمنانم را به من تسلیم کردهای تا خصمان خود را نابود بسازم.41فریاد برآوردند امّا رهانندهای نبود؛ نزد خداوند، ولی ایشان را اجابت نکرد.42ایشان را چون غبار پیش باد ساییدهام؛ مثل گِلِ کوچهها ایشان را دور ریختهام.43مرا از منازعه قوم رهانیده، سر امّتها ساختهای. قومی را که نشناخته بودم، مرا خدمت مینمایند.44به مجرد شنیدن، مرا اطاعت خواهند کرد؛ فرزندان غربا نزد من تذلّل خواهند نمود.45فرزندان غربا پژمرده میشوند و در قلعههای خود خواهند لرزید.46خداوند زنده است و صخرهٔ من متبارک باد، و خدای نجات من متعال!47خدایی که برای من انتقام میگیرد و قومها را زیر من مغلوب میسازد.48مرا از دشمنانم رهانیده، برخصمانم بلند کردهای و از مرد ظالم مرا خلاصی دادهای!49لهذا ای خداوند تو را در میان امّتها حمد خواهم گفت و به نام تو سرود خواهم خواند،50که نجات عظیمی به پادشاه خود داده و به مسیح خویش رحمت نموده است. یعنی به داودو ذُرّیَت او تا ابدالآباد.
مزمور ۱۸ یک مزمور پرستشِ خدا است زیرا که او داوود را برای جنگ قوت میبخشد.
خدا قدرت عظیمی دارد و او داوود را قادر به پیروزی در جنگ کرد. این مزمور به همراه توضیحات مقدمهاش، در اول سموئیل ۲۲ نیز با تفاوتهای اندکی آمده است.
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است».
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته بود ۲) مزمور درباره داوود است ۳) مزمور در سبک مزامیر داوود است.
«این سرود را برای یهوه [خداوند] سرود»
«بعد از اینکه یهوه [خداوند] او را رهایی داد»
اینجا «دست» اشاره به قدرت شاؤل دارد. ترجمه جایگزین: «از قدرتِ شاؤل»
(آدرس: را ببینید)
داوود طوری از خداوند[ یهوه] سخن میگوید گویی صخرهای است. کلمه «صخره» تصویری از مکان امن است.
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمات «صخره» و «ملجا» معانی مشابهی دارند و بر این نکته که یهوه [خداوند] امنیتشان را در برابر دشمنانشان تامین میکند، تاکید میکند.
(آدرسهای: و را ببینید)
برای در امان ماندن، نزد یهوه [خداوند] رفتن همچون، در او پناه بردن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «برای محافظت نزد او برو»
(آدرس: را ببینید)
داوود از یهوه [خداوند] طوری سخن میگوید گویی او «سپر»، «شاخ نجات» و «قلعهٔ بلندِ» اوست. یهوه [خداوند] کسی است که او را از آسیب حفظ میکند. اینجا یک معنی مشابه برای تاکید بیشتر سه بار تکرار شده است.
(آدرس: را ببینید)
«از دشمنانم نجات خواهم یافت»
داوود از مرگ همچون شخصی سخن میگوید که میتواند او را گرفته و با طنابها ببندد. ترجمه جایگزین: «من نزدیک بود کشته شوم»
(آدرسهای: و را ببیند)
داوود به قدری درمانده بود گویی طغیان سیلابها او را با خود بردند. ترجمه جایگزین: «من کاملا احساس درماندگی کرده بودم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «گور»، مکانِ مردن و «موت»، همچون افرادی توصیف شدهاند که قادر به احاطه کردن و گرفتن او هستند. این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تکرار برای تاکید بیشتر است. ترجمه جایگزین: «من احساس کردم گرفتار شدهام و فکر کردم خواهم مرد»
(آدرسهای: و و
«در زمان احتیاج شدیدم» یا «در یاس و ناامیدی خود»
داوود از «استغاثه» همچون شخصی که میتواند به حضور یهوه [خداوند] بیاید، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به درگاهش دعا کردم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا داوود از این که چگونه فریاد استغاثهاش را یهوه[خداوند] شنید سخن میکوید. تکرار برای تاکید بیشتر است. ترجمه جایگزین: «او درخواست مرا شنید»
(آدرس: را ببینید)
از خشمگین شدن خدا طوری سخن گفته شده است گویی زمینلرزه مهیبی اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «خدا بسیار خشمگین بود، گویی زمین میلرزید»
(آدرس: را ببینید)
کلمات «متزلزل» و «مرتعش» اساسا معانی مشابهی دارند و برای تاکید بر شدت لرزش زمین بیان شدهاند. ترجمه جایگزین: «زمین به جلو و عقب تاب میخورد» یا «زمینلرزه شدیدی بود»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به فرم معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «اساس کوها هم لرزید و متزلزل شد»
(آدرس: را ببینید)
داوود طوری از یهوه[خداوند] سخن میگوید گویی او، آتش از بازدم خود بیرون میدهد. این تصویری از شدت خشم خدا است.
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به فرم معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «نار از دهانش ملتهب گشت و آتش را افروخته ساخت»
(آدرس: را ببینید)
ضمیر سوم شخص در اینجا به یهوه[خداوند] اشاره دارد.
یهوه[خداوند] واقعا پا ندارد، بلکه مزمورنویس به او شخصیت انسانی داده است. ترجمه جایگزین: «تاریکی غلیظی در زیر او بود»
(آدرس: را ببینید)
در اینجا مزمورنویس طوری از باد سخن میگوید گویی بالهایی همچون عقاب دارد.
ضمیر سوم شخص در اینجا به یهوه[خداوند] اشاره میکند.
در اینجا از تاریکی همچون خیمهای سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «او تاریکی را پوششی قرار داد» یا «او تاریکی را مکان پنهان شدن قرار داد»
(آدرس: را ببینید)
«ابرهای بارانزا» یا«ابرهای بارانی ضخیم و تاریک»
سنگهای ساخته شده از یخ
صدای خداوند[ یهوه] همچون رعد است.
(آدرس: را ببینید)
«حضرت اعلی» به یهوه[خداوند] اشاره میکند.
هر دو این عبارات معانی مشابهی دارند.
(آدرس: را ببینید)
اینجا ضربات رعد و برق همچون تیرها بیان شده است.
(آدرس: را ببینید)
«ایشان را به مسیرهای مختلفی فرستاد»
نویسنده به سخن گفتن در مورد قدرت عظیم یهوه[خداوند] ادامه میدهد..
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. این میتواند به شکل معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «آن گاه عمق آبها ظاهر شد و قعر اقیانوسها نمایان شد؛ تو اساس ربع مسکون را مکشوف ساختی»
(آدرسهای: و را ببینید)
اگرچه خدا خصوصیات جسمی انسان را ندارد ، همان طور که در اینجا شرح داده شده است، این قوت عظیم او را به تصویر میکشد. از باد در اینجا طوری سخن گفته شده است گویی از انفجار قدرتمندی از سوراخ بینی خداوند میآید.
(آدرسهای: و را ببینید)
ضمیر سوم شخص به یهوه[خداوند] اشاره دارد.
در اینجا مزمورنویس ازخطرات دشمنانش طوری سخن گفته است گویی آنها چون موجهای عظیم و آبهای بسیاری هستند که یهوه[خداوند] از آنها نجاتش داده است.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا ضمیر سوم شخص جمع به دشمنان نیرومندِ آیه ۱۷ اشاره میکند.
اسم معنای «بلا» میتواند به صورت صفت بیان شود. اسم معنای «تکیهگاه» میتواند به صورت «محافظ» بیان شود. ترجمه جایگزین: «در روز بلا و پریشانیم، دشمنان نیرومندم بر من هجوم آوردند، اما یهوه[خداوند] از من محافظت کرد»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا طاهر بودن دستان، بیانگر بیگناهی است. ترجمه جایگزین: «من بیگناه بودم» یا «کارهایم درست و حق بود»
(آدرس: را ببینید)
احکام یهوه[خداوند] همچون مسیری، که میبایست در آن قدم گذاشت، بیان شده است. ترجمه جایگزین: «من از احکام یهوه[خداوند] اطاعت کردهام»
(آدرس: را ببینید)
عصیان در اینجا به معنای ترک کردن مسیر درست و انتخاب راه خطا و نادرست بیان شده است. ترجمه جایگزین: «با دوری کردن ازخدایم، به او عصیان نورزیدهام»
(آدرس: را ببینید)
هر دو عبارت معانی مشابهی دارند. نویسنده برای تاکید بیشتر آن را دوباره تکرار کرده است.
(آدرس: را ببینید)
«مرا راهنمایی کرده است» یا «به یادم بوده است»
«طبق احکام او بیگناه»
«گناه نکردهام»
داشتن «دستان طاهر» به معنی بیگناهی از انجام کارهای خطا است. ببینید در مزمور ۱۸ :۲۰ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من بیگناه بودم» یا «کارهایم درست و حق بود»
(آدرس: را ببینید)
این به حضور خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «طبق احکام وی»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده با یهوه[خداوند] سخن میگوید. او خداوند[یهوه] را به جهت ارتباطی که با مردم برقرار میکند، ستایش میکند؛ ارتباطی که با طرز زندگی افراد مناسبت دارد.
«با هرکسی که رحیم است» یا «با آنانی که رحیم هستند»
«تو نشان میدهی که رحیم هستی» یا «تو رحیم هستی»
«با هرکسی که کامل است» یا «با آنانی که کامل هستند»
«تو نشان می دهی که کامل هستی» یا «تو کامل هستی»
نویسنده به سخن گفتن با یهوه[خداوند] ادامه میدهد و او را به جهت ارتباطی که با مردم برقرار میکند ستایش میکند؛ ارتباطی که با طرز زندگی افراد مناسبت دارد.
«با هر کسی که طاهر است» یا «با آنانی که طاهر هستند»
«تو نشان میدهی که طاهر هستی» یا «تو طاهر هستی»
فرد مکار احتمالا فکر میکند که عاقل است و میتواند بدون این که مجازات شود، گناه کند؛ اما خداوند حکیمتر است و آن چه را مستحق شخص مکار است، با او انجام میدهد.
«اما با هر کسی که مکار است» یا «اما با آنانی که مکار هستند»
«تو نشان میدهی که عاقلی» یا «تو مکاری»
«خوار خواهی کرد»
این اطلاح به کسانی که مغرور هستند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که مغرور و متکبرند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از حضور یهوه[خداوند] طوری سخن میگوید، گویی او نوریست. این عبارات معانی مشابهی دارند.
(آدرسهای: و را ببینید)
«زیرا به مدد تو میتوانم هر مانعی را پشت سر بگذارم»
سپر از سرباز محافظت میکند. داوود طوری از خدا سخن میگوید گویی او سپری است که از وی محافظت میکند. ببینید این را چگونه در مزمور ۳ :۳ ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو ای خدا، هر کسی را که به تو پناه میآورد همچون سپری محافظت میکنی»
(آدرس: را ببینید)
پاسخ بدیهی این سوالات، هیچکس است. ترجمه جایگزین: «تنها یهوه[خداوند] خداست! تنها خدای ما صخره است!»
(آدرس: را ببینید)
داوود از یهوه[خداوند] همچون صخرهای سخن میگوید که او میتواند برای دور شدن از دشمنانش از آن بالا رود. ببینید این را چگونه در مزمور ۱۸ :۲ ترجمه کردید.
(آدرس: را ببینید)
خدا به داوود قوت میدهد، گویی قوت همچون تکه لباسی است.
(آدرس: را ببینید)
اینجا داوود از قرار گرفتن در زندگی که خدا را خشنود میکند، همچون قرار گرفتن در مسیر درست سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «سبب میشود شخص کامل زندگی عادلانهای داشته باشد»
(آدرس: را ببینید)
این به توانایی شخص به سریع دویدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرا به سریع دویدن توانا میسازی»
(آدرس: را ببینید)
آهو به ویژه در کوه بسیار سریع و باثبات است.
(آدرس: را ببینید)
این جا «دستهای من» به خود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مرا تعلیم میدهد»
(آدرس: را ببینید)
این به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من»
(آدرس: را ببینید)
اینجا نویسنده از محافظت خدا سخن میگوید، گویی آن سپری است. اسم معنای «نجات» میتواند در قالب فعل «نجات دادن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «سپر محافظت خود را به من داده، نجاتم دادی»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا دست راست خدا بیانگر قدرتِ او است. ترجمه جایگزین: «قدرت تو محافظ من بوده است» یا «با قدرتت از من محافظت کردهای»
(آدرس: را ببینید)
اینجا مهربانی خدا بیانگر عملکرد او مطابق لطف او است. ترجمه جایگزین: «مطابق لطف خود مرا بزرگ ساختهای» یا «با مهربانی خود، مرا بزرگ ساختهای»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از امنیتی که خدا فراهم کرده است، همچون مکان وسیعی برای او جهت ایستادن سخن گفته است. اینجا «قدمهایم» بیانگر خود شخص است. ترجمه جایگزین: «مکانی امن برایم»
(آدرس های: و را ببینید)
اینجا «پایهای من» به خود فرد اشاره میکند. نویسنده از امنیتی که خداوند فراهم کرده است همچون ایستادن در مکانی که نمیلغزد و نمیافتد سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «نلغزیدهام» یا «به راحتی کارهایم را انجام میدهم»
(آدرسهای: و را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«ایشان را کوفتهام» یا «ایشان را به قطعات خرد کردهام»
«نتوانند بایستند»
این اصطلاح به معنی این است که مزمورنویس دشمنانش را شکست داده است. ترجمه جایگزین: «من تمام آنان را شکست دادهام»
(آدرس: را ببینید)
مزمورنویس میگوید یهوه[خداوند] به او همچون کمربندی که کمرش را محکم میکند، قوت داده است. ببینید این را در مزمور ۱۸ :۳۲ چگونه ترجمه کردهاید.
(آدرس: را ببینید)
اینجا مزمورنویس از شکست دشمنانش همچون ایستادن بر آنها سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «تو مرا پیروز میکنی»
(آدرس: را ببینید)
این به کسانی که به مزمورنویس ظلم میکنند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که دشمنانم هستند»
(آدرس: را ببینید)
این بیانگر این است که خدا به داوود در برابر دشمنانش پیروزی داده است. ترجمه جایگزین: «تو به من در برابر دشمنانم پیروزی دادی»
(آدرس: را ببینید)
این بیانگر این است که خدا به داوود در برابر دشمنانش پیروزی داده است. تصاویر احتمالی عبارتند از ۱)داوود میتوانست سر دشمنانش را از گردن جدا کند ۲) داوود میتوانست پایش را روی گردن دشمنانش بگذارد یا ۳) داوود میتوانست پشت دشمنانش را در حالیکه میگریختند، ببیند.
(آدرس: را ببینید)
«من کسانی را که از من متنفر بودند، شکست دادم» یا «من کسانی را که از من متنفر بودند، به طور کامل نابود کردهام»
این یعنی خداوند[یهوه] هیچ کمکی نکرد. ترجمه جایگزین:«اما آنان را کمکی نکرد»
(آدرس: را ببینید)
دشمنان مزمورنویس با غبار مقایسه شدهاند، تا نشان دهند که چگونه شکست خوردهاند.
(آدرس: را ببینید)
دشمنان مزمورنویس با گلِ کوچه مقایسه شدهاند، تا نشان دهند که چگونه شکست خوردهاند.
مخالفتها، مباحثهها
اینجا «سر» بیانگر حکمران است. ترجمه جایگزین: «مرا به عنوان حکمران بر امّتها منصوب کردهای»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا فرزندان غربا(بیگانگان) را مجبور به تعظیم کرد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «پژمرده شدن»(لرزیدن) نشان میدهد که آنان بسیار ترسیده بودند. این میتواند در ترجمه گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «فرزندان غربا لرزان آمدند، نشان میدهد که بسیار میترسند»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «او صخرهٔ من است و میبایست ستایش شود» یا «باشد که مردم صخرهٔ مرا بستایند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا نویسنده از محافظت یهوه[خداوند] طوری سخن میگوید گویی او صخرهایست که مانع رسیدن دشمنانش به او میشوند. ببینید چگونه این را در مزمور ۱۸ :۲ ترجمه کردهاید.
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود.ترجمه جایگزین: «باشد که مردم خدای نجات مرا متعال دارند»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «نجات» میتواند به صورت «نجات داد» یا «رهانید» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا، اویی که مرا نجات داد»
(آدرس: را ببینید)
«انتقام میگیرد» یعنی مردم را برای اعمال شریرانهشان مجازات می کند. این می تواند برای حذف اسم معنای «انتقام» دوباره بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدایی که مردم را به دلیل کارهای شریرانهای که بر علیه من انجام دادهاند، مجازات میکند»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا مرا از دشمنانم رهانید» (آدرس: را ببینید)
محافظتِ یهوه[خداوند] از نویسنده همچون بلند کردن او بیان شده است، بقدری که دشمنانش قادر به رسیدن به وی و صدمه زدن به او نیستند. ترجمه جایگزین: «تو مرا به مکانی امن بلند قرار دادهای» (آدرس: را ببینید)
«کسی که به من حمله کرد» یا «کسی که بر علیه من شورید»
«مرد بیرحم» یا «مرد وحشی»
اینجا منظور نویسنده این است که او خداوند[یهوه] را سپاس خواهد گفت پس همه امّتها بزرگی وعظمت یهوه[خداوند] را خواهند شنید. ترجمه جایگزین: «پس تمام امّتها در مورد آن خواهند شنید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «نام» بیانگر خود خدا است. ترجمه جایگزین: «به احترام نام تو» یا «به تو»
(آدرس: را ببینید)
با به کار بردن کلمات «پادشاه خود»، داوود به خود به عنوان پادشاه اشاره میکند.
(آدرس: را ببینید)
«او مطابق آن چه در عهد خود قول داده است، وفادارانه مرا دوست دارد ، و او ذُرّیَت مرا نیز تا به ابد دوست خواهد داشت»
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] آسمانْ جلال خدا را بیان میکند و فلکْ از عمل دستهایش خبر میدهد.2روز سخن میراند تا روز و شب معرفت را اعلان میکند تا شب.3سخن نیست و کلامی نی و آواز آنها شنیده نمیشود.4قانون آنها در تمام جهان بیرون رفت و بیان آنها تا اقصای ربع مسکون.5خیمهای برای آفتاب در آنها قرار داد؛ و او مثل داماد از حجلهٔ خود بیرون میآید و مثل پهلوان از دویدن در میدان شادی میکند.6خروجش از کرانهٔ آسمان است و مدارش تا به کرانهٔ دیگر؛ و هیچ چیز از حرارتش مستور نیست.7شریعت خداوند کامل است و جان را برمیگرداند؛ شهادات خداوند امین است و جاهل را حکیم میگرداند.8فرایض خداوند راست است و دل را شاد میسازد. امر خداوند پاک است و چشم را روشن میکند.9ترس خداوند طاهر است و ثابت تا ابدالآباد. احکام خداوند حق و تماماً عدل است.10از طلا مرغوبتر و از زرِ خالصِ بسیار. از شهد شیرینتر و از قطراتِ شانهٔ عسل.11بندهٔٔ تو نیز از آنها متنبه میشود، و در حفظ آنها ثواب عظیمی است.12کیست که سهوهای خود را بداند؟ مرا از خطایای مخفیام طاهر ساز.13بندهات را نیز از اعمال متکبرانه باز دار تا بر من مسلط نشود؛ آنگاه بیعیب و از گناه عظیم مبرا خواهم بود.14سخنان زبانم و تفکر دلم منظور نظر تو باشد،ای خداوند که صخرهٔ من و نجاتدهندهٔٔ من هستی!
مزمور ۱۹ یک مزمور پرستشی است، پرستش خدا به جهت خلقت وی و احکامش است.
شریعت خدا، افراد را از انجام گناه باز میدارد. دو موضوع مجزا در این مزمور وجود دارد. آیات ۱-۶ جلال خدا در آسمان را بیان میکند و قسمت دوم درمورد ستایش خدا به جهت احکام وی میباشد.
و و )
همبستگی عبارات[ مراعات نظیر] در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
آسمان به گونهای توصیف شده است گویی شخصی است. ترجمه جایگزین: «آسمان جلال خدا را نشان میدهد» یا «به نظر میرسد آسمان جلال خدا را اعلام میکند»
فلک همچون معلمی توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «فلک به نظر عمل دستهای خدا را برای ما آشکار میسازد»
(آدرس: را ببینید)
«خلقت وی» یا «جهانی که او ساخته است»
زیبایی خلقت به سخنرانی تشبیه شده است، گویی خلقت شخصی است. سپس آن کلمات به آبی که همه جا جاری میشوند، توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «خلقت همچون شخصی است که با همه سخن میگوید»
(آدرسهای: و را ببینید)
این عبارات به وضوح نشان میدهند که دو آیه اول کنایه هستند. ترجمه جایگزین: «سخن و کلام واقعی وجود ندارد؛ کسی صدایی حقیقی با گوش خود نشنیده است»
در ترجمههای دیگر این گونه آمده است «جایی نیست که آواز آنها شنیده نمیشود»، تاکید بر اینکه «سخنِ» خلقت همه جا در دسترس و قابل شنیدن است.
داوود تنها اعلام کرده است که خلقت، جلالِ خدا را نشان میدهد.
این به «کلامِ» بیان نشدهٔ خلقت اشاره میکند که جلال خدا را نشان میدهد.
کلام همچون افرادی توصیف شدهاند که همراه با پیامی بیرون رفتهاند. ترجمه جایگزین: «کلامی که خلقت بیان میکند همچون افرادی که برای رساندن پیامی بیرون میروند هستند» (آدرس: را ببینید)
کلمات ضمنی میتوانند در ترجمه لحاظ شوند. ترجمه جایگزین: «بیان آنها تا اقصای ربع مسکون بیرون میرود» (آدرس: را ببینید)
اینجا نویسنده از مکانی که خداوند[یهوه] برای خورشید تعیین کرده، همچون خیمهای سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «او مکانی برای خورشید خلق کرده است» [در فارسی در آیه بعدی انجام شده است]
(آدرس: را ببینید)
کلمه «آنها» احتمالا به آسمانها اشاره دارد.[در فارسی در آیه بعدی انجام شده است.]
نویسنده بیرون آمدن خورشید را همچون بیرون آمدن دامادی توصیف کرده است. ترجمه جایگزین: «خورشید مانند دامادی شادمانه به سمت عروسش میخرامد»
(آدرس: را)
این خورشید را به یک ورزشکار تشبیه میکند و بر قدرت و روشنایی خورشید تاکید دارد.
(آدرس: را ببینید)
«یک دونده سریع»
خطی که ازتلاقی زمین و آسمان بوجود میآید.
اینجا «دیگر» به افق دیگر آسمان اشاره دارد. این میتواند گویاتر در ترجمه بیان شود. ترجمه جایگزین: « از کرانهای تا به کرانه دیگر»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند با کلام مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «همه چیز حرارتش را حس میکنند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «جان» به تمام وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شخص را دوباره قوت میدهد»
(آدرس: را ببینید)
«آنانی که بیتجربه هستند» یا «آنانی که دانشی ندارند»
این کلمه به تمام وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شخص»
(آدرس: را ببیند)
«حقیقت است» یا «درست است»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) به شخص درک و فهم میدهد یا ۲) شخص را دوباره سالم میکند
«کاملا درست»
احکامِ یهوه [خداوند] همچون چیزی که قابل خرید و قابل مزه کردن است توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «اگر بخواهید آنها را بخرید، از طلا مرغوبترند ... اگر بخواهید آنها را بچشید از شهد شیرینتر هستند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «مرغوبتر» از عبارت قبلی قابل درک است و میتواند دوباره تکرار شود. ترجمه جایگزین: «حتی مرغوبتر از زرِ مرغوبِ بسیار».
(آدرس: را ببینید)
«زرِ اصیل» یا «زرِ گرانبها»
این کلمه نشان میدهد حقایق بیشتری از آن چه ذکر شده است، وجود دارد. ترجمه جایگزین: «علاوه براین». [در فارسی انجام نشده است.]
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «آنها بندهٔ تو را متنبه میکنند» یا «آنها هشداری برای بندهات هستند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «آنها» به احکامِ عادلانهِ یهوه[خداوند] اشاره دارد.
داوود به نشانه احترام به خدا خود را «بندهٔ تو» مینامد. ترجمه جایگزین: «من متنبه میشوم»
(آدرس: را ببینید)
این برای تاکید بیشتر به شکل سوال آمده است و میتواند به صورت یک جمله اخباری و بیان قاطع ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند از سهوهای خود آگاه باشد!»
(آدرس: را ببینید)
«از اشتباهات پنهانی که انجام دادهام»
این اصطلاح تصویر پاک شدن بنده را از گناهانی که آرزو داشت انجام نمیداد به تصویر میکشد. ترجمه جایگزین: «همچنین، بندهات را از انجام ... محافظت کن» یا «همچنین، مطمئن شو که من ... را انجام ندهم»
(آدرس: را ببینید)
داوود به نشانه احترام به خدا خود را «بندهات» مینامد. ببینید در مزمور۱۹ :۱۱ چگونه این را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «من»
(آدرس: را ببینید)
گناه همچون پادشاهی توصیف شده است که میتواند بر کسی مسلط شود. ترجمه جایگزین: «اجازه نده گناهانم همچون پادشاهی بر من مسلط شوند»
(آدرس: را ببینید)
«بیگناه ازعصیان علیه تو» یا «بیگناه از انجام گناهان بسیار»
این اصطلاحات با هم بیانگر تمام چیزهایی که شخص میگوید یا به آنها فکر میکند است. ترجمه جایگزین: «کارهایی که انجام میدهم و چیزهایی که در موردشان میاندیشم»
(آدرس: را ببینید)
«از نظر تو تأیید شود» یا «سبب خشنودی تو باشد»
اینجا نظر بیانگر داوری یا ارزیابی است. ترجمه جایگزین: «در داوری تو»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از خدا همچون صخرهای که میتوان از آن بالا رفت و از دشمنان محفوظ ماند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «ای یهوه[خداوند]، تو همچون صخرهٔ منی»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] 1 خداوند تو را در روز تنگی مستجاب فرماید. نام خدای یعقوب تو را سرافراز نماید.2نصرت برای تو از قدس خود بفرستد و تو را از صهیون تأیید نماید.3جمیع هدایای تو را به یاد آورد و قربانیهای سوختنی تو را قبول فرماید. سلاه.4موافق دل تو به تو عطا فرماید و همهٔٔ مشورتهای تو را به انجام رساند.5به نجات تو خواهیم سرایید و به نام خدای خود، عَلَم خود را خواهیم افراشت. خداوند تمامی مسألت تو را به انجام خواهد رسانید.6الآن دانستهام که خداوند مسیح خود را میرهاند. از فلک قدس خود او را اجابت خواهد نمود، به قوّت نجاتبخش دست راست خویش.7اینان ارابهها را و آنان اسبها را، امّا ما نام یهوه خدای خود را ذکر خواهیم نمود.8ایشان خم شده، افتادهاند و امّا ما برخاسته، ایستادهایم.9ای خداوند نجات بده! پادشاه در روزی که بخوانیم، ما را مستجاب فرماید.
مزمور ۲۰ یک مزمور پادشاهی است. احتمالا دعایی برای پادشاه است در زمانی که اولین بار به پادشاهی برگزیده شد.
اعتماد به خدا بهتر از اعتماد به قدرت نظامی است.
را ببینید)
این مزمور با صحبتهای گروهی از مردم با پادشاه اسرائیل آغاز میشود. همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرس: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
ضمیر سوم شخص در این مزمور به صورت مفرد به کار رفته است و به پادشاه اشاره دارد.
«در زمان بلا» یا «زمانی که در سختی هستی»
معانی محتمل عبارتند از۱) اینجا «نام» کنایه از قدرتِ خدا دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خدای یعقوب تو را محافظت کند» یا «خدای یعقوب با قدرتش از تو محافظت کند» یا ۲) اینجا «نام» کنایه از خود خدا است. ترجمه جایگزین: «خدای یعقوب تو را محافظت کند»
(آدرس: را ببینید)
نصرت خدا از مکان مقدس به گونهای بیان شده است گویی خدا در حال فرستادن کمک است. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] از مکان مقدس خود، تو را یاری رساند»
(آدرس: را ببینید)
هر دو این کلمات به معبدِ خدا در اورشلیم اشاره میکنند.
(آدرس: را ببینید)
عبارت «به یاد آورد» راهی دیگر برای گفتن «به خاطر آوردن» است. به این معنی نیست که خدا فراموش میکند. به معنی توجه کردن یا درموردش فکر کردن است. ترجمه جایگزین: «جمیع هدایای تو را به خاطر آورد»
(آدرس: را ببینید)
ضمیر سوم شخص به یهوه[خداوند] اشاره میکند.
«بدهد»
اینجا «دل» به معنی تمام شخص است. اسم معنای «موافق دل» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «آن چه آرزو داری» یا «آن چه میخواهی»
(آدرسهای: و را ببینید)
اسم معنای «مشورتها» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «در انجام همه کارهایی که برایشان برنامهریزی کردهای، کمکت کند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا ضمیر سوم شخص جمع به مردم اشاره میکند. آنها در پیروزی پادشاهشان خواهند سرایید.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «نام» بیانگر احترام واعتبار است. ترجمه جایگزین: «به احترام خدای خود» یا «برای اعتبار خدای خود»
(آدرس: را ببینید)
«پرچمهای پیروزی را بلند خواهیم کرد.» آنها این کار را برای ستایش خداوند انجام میدهند، زیرا به پادشاهشان در مقابل دشمنانش پیروزی داده است.
(آدرس: را ببینید)
«تمام آن چه را که از او میخواهی به تو خواهد داد»
این کلمه برای ایجاد وقفهای در مزمور به کار رفته است. موضوع را از سخنان مردم به سخنان پادشاه جابهجا میکند.
ضمیر اول شخص مفرد احتمالا به پادشاه، کسی که در این بخش سخن میگوید، اشاره دارد.
پادشاه از خود به عنوان سوم شخص صحبت میکند. این میتواند به صورت اول شخص هم بیان شود. ترجمه جایگزین: «من، مسیحِ او ... اجابتم میکند ... میرهاندم»
(آدرس: را ببینید)
خدا هم در آسمان و هم در معبد اورشلیم سکونت میگزیند.(مزمور۲۰ :۲)
دست راست خدا بیانگر قدرت اوست. ترجمه جایگزین: «با قدرت عظیمش، نجاتم خواهد داد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا«ارابهها» و «اسبها» بیانگر ارتش پادشاه است.
(آدرس: را ببینید)
کلمه اعتماد کردن در این قسمت قابل درک است. ترجمه جایگزین: «دیگران بر اسبها اعتماد میکنند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «ما» به نویسنده و خوانندگان اشاره میکند.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «ما» به نویسنده و خوانندگان اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
ضمیر سوم شخص جمع در اینجا به افرادی که به ارابهها و اسبها اعتماد کردهاند، اشاره میکند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را خم کرده، خواهد انداخت»
(آدرس: را ببینید)
هر دو این افعال اساسا معانی یکسانی دارند. هر دو به معنی شکست خوردن در میدان جنگ میباشند.
(آدرس: را ببینید)
ما برخواهیم خواست و استوار خواهیم ایستاد. این دو عبارت اساسا معانی یکسانی دارند. هر دو معنای پیروزی در میدان جنگ را میدهند.
(آدرس: را ببینید)
تفاسیر احتمالی عبارتند از ۱) مردم از خدا درخواست میکنند از پادشاه محافظت نماید یا ۲) پادشاد به سخن گفتن در مورد خود در شکل سوم شخص مفرد ادامه میدهد.
برخی مترجمان زبان عبری را متفاوت متوجه میشوند. برخی آن را بصورت مردمی که با یهوه[خداوند] پادشاهشان سخن میگویند، ترجمه میکنند. ترجمه جایگزین: «پادشاه، زمانی که بخوانیمت، یاریمان نما»
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود.] ای خداوند در قوّت تو پادشاه شادی میکند و در نجات تو چه بسیار به وجد خواهد آمد.2مراد دل او را به وی بخشیدی و مسألت زبانش را از او دریغ نداشتی. سلاه.3زیرابه برکات نیکو بر مراد او سبقت جستی. تاجی از زرِ خالص برسر وی نهادی.4حیات را از تو خواست و آن را به وی دادی، و طول ایام را تا ابدالآباد.5جلال او بهسبب نجات تو عظیم شده. اکرام و حشمت را بر او نهادهای.6زیرا او را مبارک ساختهای تا ابدالآباد. به حضور خود او را بینهایت شادمان گردانیدهای.7زیرا که پادشاه بر خداوند توکل میدارد، و به رحمت حضرت اعلیٰ جنبش نخواهد خورد.8دست تو همهٔٔ دشمنانت را خواهد دریافت. دست راست تو آنانی را که از تو نفرت دارند خواهد دریافت.9در وقت غضب خود، ایشان را چون تنور آتش خواهی ساخت. خداوند ایشان را در خشم خود خواهد بلعید و آتشْ ایشان را خواهد خورد.10ثمرهٔٔ ایشان را از زمین هلاک خواهی ساخت و ذریت ایشان را از میان بنیآدم.11زیرا قصد بدی برای تو کردند و مکایدی را اندیشیدند که آن را نتوانستند بجا آوَرْد.12زیرا که ایشان را روگردان خواهی ساخت. بر زههای خود تیرها را به روی ایشان نشان خواهی گرفت.13ای خداوند در قوّت خود متعال شو. جبروت تو را ترنم و تسبیح خواهیم خواند.
مزمور ۲۱ یک مزمور پادشاهی است. پادشاه برای پیروزی دعا میکند. پیروزی در جنگ از قدرت و مدد خداوند حاصل میشود.
تغییر ضمایر در این مزمور وجود دارد. در آیات ۱-۶ مزمور، یهوه[خداوند] را به صورت دوم شخص مخاطب قرار میدهد، اما در آیه ۷ مزمورنویس از سوم شخص استفاده میکند و دوباره به دوم شخص در باقی مزمور برمیگردد.
همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرس های: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است».
در اینجا اشاره به این نکته دارد که این قدرت یهوه[خداوند] است که سبب پیروزی پادشاه بر دشمنانش شده است. ترجمه جایگزین: «برای این که تو ای خداوند[ یهوه]، او را قوت بخشیدی تا بر دشمنانش غالب آید»
«بسیار وجد میکند»
به این نکته اشاره دارد که خدا پادشاه را از شرِّ دشمنانش نجات داده است. اسم معنای «نجات» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که او را از دست دشمنانش نجات دادهای»
(آدرسهای: و را ببینید)
«آرزوی قلبیاش.» اینجا «دل» به تمام وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آرزوی او» یا «آن چه آرزویش را داشت»
(آدرس: را ببینید)
«او را رد نکردهای.» این میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «به او دادهای»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «زبان» اشاره به تمام وجود شخص دارد. ترجمه جایگزین: «درخواستش» یا «آن چه از تو درخواست کرده بود»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «برکات» میتواند به صورت «برکت» یا «چیزهای خوب» بیان شود. ترجمه جایگزین: « تو او را به فراوانی برکت میدهی» یا «تو به او چیزهای خوب بسیاری میبخشی»
(آدرس: را ببینید)
تاج بر سر کسی گذاردن، کنایه از او را پادشاه ساختن است. (آدرس: را ببینید)
اینجا «زرِخالص» احترام زیادی را که برای پادشاه قائل شدهاند، بیان میکند.
اسم معنای «حیات» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «از تو طول عمر طولانی خواست، به او عطا کردی»
(آدرس: را ببینید)
اصطلاح «طول ایام» به مدت زمان زندگی او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عمر طولانی که تا برای همیشه ادامه دارد»
(آدرس: را ببینید)
«احترامِ پادشاه» یا «شهرتِ پادشاه»
«اکرام و حشمت به او دادی.»از ثروتمند و قدرتمند شدن پادشاه طوری سخن گفته شده است گویی اکرام و حشمت چون اشیایی بر او گذارده شده است. ترجمه جایگزین: «او را ثروتمند و قدرتمند نمودهای»
(آدرس: را ببینید)
«به او اجازه داشتن برکت دادهای» یا «تو موافق دادن برکت به او بودهای»
«برکتی که دوام خواهد داشت» یا «برکتی که باقی خواهد ماند»
«شادمانی بودن در حضور تو» یا «شادمانی ناشی از بودن نزدیک تو»
اسم معنای «وفاداری» [ در فارسی :» رحمت»]میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که حضرت اعلی به عهدش وفادار است»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس او را از پادشاهی عزل نخواهد کرد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دست» بیانگر قدرت است. ترجمه جایگزین: «قدرتت ... خواهد دریافت» یا «با قدرت به دست خواهی آورد»
(آدرس: را ببینید)
«تو» در اینجا احتمالا به ۱) پادشاه ۲) به خدا اشاره دارند.
این معنی مشابهی با قسمت اول جمله دارد. این جمله بر این نکته تاکید دارد که خدا به پادشاه قوت خواهد داد تا دشمنانش را متوقف سازد.
(آدرس: را ببینید)
«زمانی که خشمگین هستی و وارد عمل میشوی»
کلمه «خود» و ضمیر سوم شخص به ۱) خدا یا ۲) پادشاه اشاره دارد.
نابودی دشمنان توسط یهوه[خداوند] یا پادشاه چنان بیان شده است گویی دشمنانشان همچون چوب هستند و یهوه[خداوند] یا پادشاه آنان را در تنور آتش خواهد انداخت.
(آدرس: را ببینید)
هر دو عبارت معنی مشابهی دارند. یهوه[خداوند] بطور کامل دشمنانش را نابود خواهد کرد چنان که خشمش چون آتش به طور کامل دشمنانش را خواهد سوزاند.
(آدرسهای: و را ببینید)
ضمیر سوم شخص به ۱) خدا یا ۲) پادشاه اشاره دارد.
هر دو عبارت معنی مشابهی دارند. آنها تاکید میکنند که هیچ یک از دشمنانشان باقی نخواهند ماند.
(آدرس: را ببینید)
«نقشه بدی برای تو کشیدند». ضمیر سوم شخص جمع به دشمنان خدا و پادشاه اشاره دارد.
«کارهای شریرانهای بر علیه تو انجام میدهند»
«نقشهای کشیدند» یا «توطئهای چیدند»
معانی احتمالی برای ضمیر دوم شخص ۱) اشاره به پادشاه یا ۲) اشاره به خدا است و به گونهای از او سخن میگوید گویی او مبارزی دارای زه و نیزه است.
(آدرس: را ببینید)
این روشی دیگر برای بیان این مطلب است که خدا و پادشاه دشمنان را در میدان مغلوب میکنند.
(آدرس: را ببینید)
این بیان میکند که در واقع او بر دشمنانش تیر پرتاب میکند.
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از ۱)«ای خداوند[ یهوه]، به ما نشان بده که چقدر قدرتمند هستی» ۲)«ای خداوند[یهوه]، چون قدرتمند هستی تو را تمجید میکنیم»
کلمات «ترنم» و «تسبیح» معانی مشابهی دارند. اینجا کلمه «جبروت» بیانگر خدا و قدرت اوست. ترجمه جایگزین: «با سرود تو را ستایش خواهیم کرد زیرا که تو قدرتمند هستی»
(آدرسهای: و را ببینید)
1[برای سالار مغنیان بر غزالهٔ صبح. مزمور داود] ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا ترک کردهای و از نجات من و سخنان فریادم دور هستی؟2ای خدای من، در روز میخوانم و مرا اجابت نمیکنی، در شب نیز؛ ومرا خاموشی نیست.3و امّا تو قدوس هستی، ای که بر تسبیحات اسرائیل نشستهای.4پدران ما بر تو توکل داشتند؛ بر تو توکل داشتند و ایشان را خلاصی دادی؛5نزد تو فریاد برآوردند و رهایی یافتند؛ بر تو توکل داشتند، پس خجل نشدند.6و امّا من کِرم هستم و انسان نی؛ عار آدمیان هستم و حقیر شمرده شدهٔ قوم.7هرکه مرا بیند به من استهزا میکند. لبهای خود را باز میکنند و سرهای خود را میجنبانند [و میگویند]،8بر خداوند توکل کن پس او را خلاصی بدهد. او را برهاند چونکه به وی رغبت میدارد.9زیرا که تو مرا از شکم بیرون آوردی؛ وقتی که بر آغوش مادر خود بودم مرا مطمئن ساختی.10از رحم بر تو انداخته شدم؛ از شکم مادرم خدای من تو هستی.11از من دور مباش زیرا تنگی نزدیک است و کسی نیست که مدد کند.12گاوان نرِ بسیار دور مرا گرفتهاند؛ زورمندان باشان مرا احاطه کردهاند.13دهان خود را بر من باز کردند، مثل شیر درندهٔ غران.14مثل آب ریخته شدهام و همهٔٔ استخوانهایم از هم گسیخته؛ دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.15قوّت من مثل سفال خشک شده و زبانم به کامم چسبیده؛ و مرا به خاک موت نهادهای.16زیرا سگان دور مرا گرفتهاند؛ جماعت اشرار مرا احاطه کرده، دستها و پایهای مرا سفتهاند.17همهٔٔ استخوانهای خود را میشمارم. ایشان به من چشم دوخته، مینگرند.18رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند.19امّا تو ای خداوند، دور مباش! ای قوّت من، برای نصرت من شتاب کن.20جان مرا از شمشیر خلاص کن و یگانهٔ مرا از دست سگان.21مرا از دهان شیر خلاصی ده، ای که از میان شاخهای گاو وحشی مرا اجابت کردهای.22نام تو را به برادران خود اعلام خواهم کرد؛ در میان جماعت تو را تسبیح خواهم خواند.23ای ترسندگان خداوند او را حمد گویید؛ تمام ذریت یعقوب او را تمجید نمایید و جمیع ذریت اسرائیل از وی بترسید.24زیرا مسکنت مسکین را حقیر و خوار نشمرده، و روی خود را از او نپوشانیده است؛ و چون نزد وی فریاد برآورد، او را اجابت فرمود.25تسبیح من در جماعت بزرگ از تو است. نذرهای خود را به حضور ترسندگانت ادا خواهم نمود.26حلیمان غذا خورده، سیر خواهند شد؛ و طالبان خداوند او را تسبیح خواهند خواند؛ و دلهای شما زیست خواهد کرد تا ابدالآباد.27جمیع کرانههای زمین متذکر شده، بسوی خداوند بازگشت خواهند نمود؛ و همهٔٔ قبایل امّتها به حضور تو سجده خواهند کرد.28زیرا سلطنت از آن خداوند است و او بر امّتها مسلط است.29همهٔ متموّلان زمین غذا خورده، سجده خواهند کرد؛ و به حضور وی هر که به خاک فرو میرود رکوع خواهد نمود؛ و کسی جان خود را زنده نخواهد ساخت.30ذریتی او را عبادت خواهند کرد و دربارهٔٔ خداوند طبقهٔ بعد را اِخبار خواهند نمود.31ایشان خواهند آمد و از عدالت او خبر خواهند داد قومی را که متولد خواهند شد، که او این کار کرده است.
مزمور ۲۲ یک مزمور مسیحایی است. شامل اشاراتی به حوادثی است که در طی بر صلیب شدن مسیح اتفاق افتاد. همچنین مزموری شامل افسوس و سوگواری فرد و پرستش است.
و و را ببینید)
مسیح از طرف دشمنانش تحقیر و سرزنش میشود؛ اما سرانجام مردم سرتاسر جهان در مقابلش سر فرود خواهند آورد.
این مزمور در قسمتهای مختلف عهد جدید نقل شده است. قسمت اول آیه ۱ در متی ۲۷: ۴۶ و لوقا ۱۵: ۳۴ به عنوان سخنان مسیح بر روی صلیب اشاره شده است. بسیاری از وقایعی اتفاق افتاده در به صلیب کشیده شدن مسیح، در این مزمور اشاره شده است.
را ببینید)
همبستگی عبارات[ مراعات نظیر] در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است».
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره میکند.
نویسنده «ای خدای من» را تکرار کرده است تا بر مستاصل و ناامید بودن او،از این که توسط خدا شنیده نمیشود، تاکید کند.
نویسنده از سوال استفاده کرده است تا بر این احساس که خدا او را ترک کرده است، تاکید کند. احتمالا بهترین شکل بیان این به صورت پرسش است. همچنین میتواند به صورت یک جمله اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «ای خدای من، من احساس میکنم ترکم کردهای!»
(آدرس: را ببینید)
«مرا کاملا تنها گذاشتهای»
نویسنده دوباره از سوال استفاده میکند تا بر احساس خود ناشی از دور بودن خدا از او تاکید کند. احتمالا بهترین شکل این بیان به صورت سوالی است. اما میتوانید آن رابه صورت یک جمله اخباری ترجمه نمایید. ترجمه جایگزین: «تو از نجات من و از سخنان فریاد من دور هستی!»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده این احساس که خدا به او گوش نمیدهد را همچون دور بودن خدا از سخنان فریادش بیان میکند. ترجمه جایگزین: «چرا زمانی که از غم و اضطرابی که احساس میکنم، سخن میگویم، گوش نمیدهی» یا «من از رنجهایم با تو سخن گفتهام، اما تو نزدم نیامدی»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از کلمات «در روز» و «در شب» استفاده میکند تا بگوید همیشه به حضور خدا دعا میکند.
(آدرس: را ببینید)
این را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من همیشه سخن میگویم (میخوانمت)»
(آدرس: را ببینید)
«تسبیحات اسرائیل تختی است که تو به عنوان پادشاه بر آن مینشینی.» تسبیحات اسرائیل طوری توصیف شده است گویی تختی است که خدا میتواند بر آن بنشیند و حکمرانی کند، یا همچون خانهای است که خدا میتواند در آن زندگی نماید. ترجمه جایگزین: «تو پادشاه هستی و قوم اسرائیل تو را میستایند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «اسرائیل» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو آنان را خجل نکردی» یا «تو آنان را رد نکردی»
(آدرس: را ببینید)
این را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو آنان را نجات دادی» یا «آن چه را نیاز داشتند برایشان انجام دادی»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده خود را چون کِرمی توصیف کرده است. تاکید بر این نکته دارد که او احساس بیارزشی میکند یا دیگران طوری با وی رفتار میکنند، گویی فرد بیارزشی است. ترجمه جایگزین: «اما گویی من کِرمی هستم و نه انسان»
(آدرس: را ببینید)
هر دو این عبارات اساسا معنی مشابهی دارند. اصطلاح «حقیر شمرده شدهٔ قوم» میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «همه میپندارند من بیارزش هستم و مردم از من نفرت دارند»
(آدرسهای: و را ببینید)
هر سه این جملات معنی مشابهی دارند و بر این موضوع که چقدر مردم به وی بیاحترامی میکنند، تاکید میکند.
(آدرس: را ببینید)
این توصیفی است که برای مسخره کردن و تحقیر کردن کسی استفاده میکنند.
(آدرس: را ببینید)
مردم این سخنان را برای تحقیر کردن نویسنده میگویند. آنها واقعا باور ندارند که یهوه[خداوند] او را نجات خواهد داد.
(آدرس: را ببینید)
«بگذار یهوه[خداوند] او را نجات بدهد»
معانی احتمالی عبارتند از ۱)«چون که یهوه[خداوند] به او رغبت دارد» یا ۲)«چون که او به یهوه[خداوند] رغبت دارد»
نویسنده از کلمات «زیرا که تو» برای شروع توضیح این موضوع استفاده میکند که چرا سردرگم شده است و از خدا میپرسد که چرا به کمکش نمیآید.
(آدرس: را ببینید)
این روشی برای بیان «تو سبب به دنیا آمدن من شدی» است.
(آدرس: را ببینید)
این به این معنی است که از زمانی که بسیار کوچک بوده است، به یهوه[خداوند] اعتماد داشته . ترجمه جایگزین: «حتی از زمانی که در آغوش مادر خود در حال شیر خوردن بودم»
(آدرس: را ببینید)
اصطلاح «بر تو انداخته شدن» روشی برای بیان این نکته است که یهوه[خداوند] مراقب او بوده است گویی یهوه[خداوند] او را چون فرزند خود، به فرزندخواندگی پذیرفته است. این میتواند به صورت معلوم نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «گویی از لحظهای که به دنیا آمدهام مرا به فرزندخواندگی پذیرفتهای»
(آدرسهای: و را ببینید)
این اشاره به این دارد که یهوه[خداوند] همیشه از نویسنده مراقبت کرده است. ترجمه جایگزین: «تو، ای خدا، از من مراقبت کردهای»
(آدرس: را ببینید)
«حتی از قبل از به دنیا آمدنم»
این میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «نزدیک من بیا»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از «تنگی» طوری سخن میگوید گویی وسیلهای در نزدیکی وی است. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمنانم در نزدیکی من هستند»
(آدرس: را ببینید)
«مددکنندهای نیست»
نویسنده از دشمنانش همچون گاوانِ نر سخن میگوید. این تاکید میکند که چه اندازه دشمنانش خطرناک و قوی هستند. ترجمه جایگزین: «من دشمنان بسیاری دارم که همچون گاوانِ نر احاطهام کردهاند؛ آنان همچون گاوان زورمند باشان، مرا احاطه کردهاند»
(آدرس های: و را ببینید)
نویسنده از دشمنانش چون شیرانی که با دهان باز آمده خوردن او هستند، سخن میگوید. دشمنانش ممکن است دروغهایی برای بیاعتبار کردن او بگویند. یا ممکن است او را تهدید کنند یا به وی حمله کنند.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از دشمنانش چنان سخن میگوید گویی آنها شیرهستند. این تاکیدی بر خطرناک بودن و قدرتمند بودن دشمنانش است.
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «گویی کسی مرا مثل آب بیرون میریزد»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از احساس خستگی و ضعف شدیدی سخن میگوید گویی مثل آبی است که از کوزه بیرون ریخته است.
(آدرس: را ببینید)
«تمام استخوانهایم از محلشان درآمدهاند.» این احتمال وجود دارد که نویسنده از درد فیزیکی رنج میبرد. یا ممکن است از رنج عاطفی سخن میگوید گویی دردی فیزیکی را حس میکند.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده میگوید دیگر هیچ جراتی ندارد؛ گویی دلش همچون موم آب شده است. اینجا «دل» بیانگر «جرات» است.
(آدرسهای: و را ببینید)
مادهای نرم که در دمای نسبتا پایین ذوب میشود
«در درونم»
نویسنده در مورد احساس ضعف و ناتوانی خود سخن میگوید، گویی قدرت او چون سفال خشک شدهای به راحتی قابل شکستن است.
(آدرس: را ببینید)
شیئی ساخته شده از گِل پخته شده که در خانه میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
«زبانم به سقف دهانم چسبیده است.» احتمالا نویسنده در اینجا تشنگی شدید را توصیف میکند. یا احتمالا به سخن گفتن از احساس ضعف خود ادامه میدهد، گویی کاملا خشک و ناتوان شده است.
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی برای «خاک موت» عبارتند از ۱) تبدبل به خاک شدن بعد از مرگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو قرار است اجازه دهی من بمیرم و به خاک تبدیل شوم» یا ۲) این روشی برای سخن گفتن در مورد قبر است، که این معنی را میدهد که خدا سبب مردن نویسنده میشود. ترجمه جایگزین: «تو مرا در قبرم نهادهای»
(آدرس: را ببینید)
ضمیر سوم شخص مفرد به خدا اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از دشمنانش همچون سگان سخن میگوید. دشمنانش همچون سگهای وحشی که به حیوان مرده نزدیک میشوند، به او نزدیک میشوند. ترجمه جایگزین: «دشمنانم همچون سگانی هستند که مرا احاطه کردهاند»
(آدرس: را ببینید)
«گروهی از افراد شریر» یا «باند اشرار»
در دایرهای دورم ایستادهاند
این کنایه سگان را ادامه میدهد. نویسنده از دشمنانش طوری سخن میگوید گویی آنان سگانی هستند که گاز میگیرند و دستها و پاهایش را با دندانهایشان سوراخ کردهاند.
(آدرس: را ببینید)
سوراخ کردن چیزی با شیئی تیز
معانی احتمالی عبارتند از ۱) نویسنده به قدری لاغر است که استخوانهایش پیداست. ترجمه جایگزین: «میتوانم تمام استخوانهایم را ببینم» یا «میتوانم هریک از استخوانهایم را احساس کنم» یا ۲) این کنایه سگان را ادامه میدهد و نویسنده میتواند استخوانهایش را بعد ازاین که سگان گوشتش را پاره کردند، ببیند.
(آدرس: را ببینید)
کلمات «چشم دوختن» و «نگریستن» اساسا معنی مشابهی دارند و بر این نکته تاکید میکند که مردم به او به عنوان فردی بیکفایت نگاه کرده و مسخرهاش مینمودند.
(آدرس: را ببینید)
«لباس مرا»
این میتواند به شکل مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «بسیار نزدیک باش»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «قوّت» بیانگر یهوه[خداوند]، کسی که قوّت میدهد است. ترجمه جایگزین: «تویی که به من قوّت میدهی»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «جان» بیانگر کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «نجاتم بده»
(آدرس: را ببینید)
شمشیر روشی معمول برای اشاره به دشمنی خشن است. ترجمه جایگزین: «کسانی که میخواهند مرا بکشند» یا «دشمنانم»
(آدرس: را ببینید)
«جان با ارزش مرا» یا «تنها جانی را که دارم»
نویسنده از دشمنانش همچون سگان سخن میگوید تا تاکید کنند که به چه اندازه آنان خطرناک هستند. همچنین، چنگال اشاره به کل وجود حیوان دارد. نویسنده به این قسمت بدن حیوان تاکید میکند، زیرا این قسمتی است که حیوان برای کشتن کسی به کار میبرد. (آدرسهای: و را ببینید)
کلمه «وحشی» اینجا به این معنی است که کسی حیوان را نگرفته و رام نکرده است. [در فارسی عنوان نشده است.]
نویسنده از دشمنانش همچون شیر و گاو وحشی سخن میگوید تا بر خطرناک بودن دشمنانش تاکید کند. همچنین دهان و شاخ به کل وجود حیوانات اشاره دارد. نویسنده به این قسمتهای حیوانات اشاره میکند، زیرا که آنها قسمتهایی هستند که حیوانات برای کشتن کسی استفاده میکنند.
(آدرسهای: و را ببینید)
کلمه «وحشی» در اینجا یعنی هیچ کس این حیوانات را نگرفته و رام نکرده است.
«نام تو را خواهم شناسانید.» اینجا «نام» به شخصیت خدا یا شهرت وی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در مورد شخصیت تو صحبت خواهم کرد.»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «برادران» به معنای «دوستان اسرائیلی خود» یا «دوستانی که با هم یهوه[خداوند] را ستایش میکنیم» است.
«زمانی که من با دوستان اسرائیلی خود جمع میشویم» یا «زمانی که با دوستان پرستندهٔ یهوه[خداوند] احاطه شدهام»
اینجا به صورت جمع آمده است.
(آدرس: را ببینید)
هر دو به گروه یکسانی اشاره میکنند.
(آدرس: را ببینید)
«ابا ترس و هیبت» یا «بگذارید قدرتِ خدا متحیرتان کند»
معانی احتمالی عبارتند از ۱) مسکین را خوار نشمرده ،زیرا خود رنجدیده است یا ۲) او مسکنت مسکین را حقیر و خوار نشمرده است
این دو کلمه اساسا معانی یکسانی دارند و تاکید بر این دارند که خدا کسی را که مسکین و ستمدیده است، فراموش نکرده است.
(آدرس: را ببینید)
به شدت بد آمدن از... یا متنفر بودن
اینجا، مسکنت کنایه از شخصی است که رنج میکشد. بیزار بودن از چیزی یعنی راجع به آن افکار ناگواری داشتن است. ترجمه جایگزین: «او راجع به مسکین افکار ناگواری ندارد»
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از۱) نویسنده در مورد این که خدا چگونه با مسکینان (کسانی که در رنج هستند) رفتار میکند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «کسانی که در رنج هستند ... از آنان ... کسانی که در رنج هستند، فریاد برمیآورند» یا ۲) نویسنده به طور ویژه از طرز برخورد خدا با خودش سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «رنج من به دلیل مصیبتم ... از من ... فریاد برمیآورم»
(آدرسهای: و را ببینید)
روی خود را از کسی پوشاندن، بیانگر بیتوجهی به اوست. ترجمه جایگزین: « توجهاش را از من برنداشته است»
(آدرس: را ببینید)
«او گوش داد.» به این اشاره میکند که زمانی که فریاد آنان را شنید، به آنها پاسخ داد . ترجمه جایگزین: «او پاسخ داد» یا «او کمک کرد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «تو» به یهوه[خداوند] اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
این به قربانیهایی که نویسنده قول داده است که به خدا تقدیم کند، اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
اینجا ضمیر سوم شخص به یهوه[خداوند] اشاره میکند. میتواند به صورت «تو» بیان شود. ترجمه جایگزین: «در حضور ترسندگان تو»
(آدرس: را ببینید)
این به غذای رفاقتی که نویسنده طبق قولش به عنوان قربانی به خدا تقدیم میکند، اشاره دارد. او افراد ستمدیده را برای خوردن قسمتی از حیوانی که او قربانی کرد، دعوت خواهد کرد.
(آدرس: را ببینید)
از کسانی که میخواهند یهوه[خداوند] را بشناسند و او را خشنود سازند، همچون کسانی که در جستجوی یهوه[خداوند] و طالب اویند، سخن گفته شده است.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دل» بیانگر کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «باشد که تا ابدالآباد زندگی کنید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا ضمیر به صورت جمع آمده و به افراد ستمدیده اشاره دارد.
شروع به اطاعت یهوه[خداوند] کردن طوری بیان شده است که گویی افراد به صورت فیزیکی به سمت یهوه[خداوند] برگشتهاند. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] را در خاطر داشته و او را اطاعت خواهند کرد»
(آدرس: را ببینی)
این معنی مشابهی با قسمت اول جمله دارد. نویسنده تاکید میکند که هرکسی از هر مکانی یهوه[خداوند] را خواهند پرستید و او را اطاعت خواهند کرد.
(آدرس: را ببینید)
این نشانه حرمت و احترام قائل شدن برای کسی است.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «تو» به یهوه اشاره دارد. میتواند برای هماهنگی با قسمت اول جمله، به صورت سوم شخص ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «در حضور او»
(آدرسهای: و را ببینید)
«زیرا سلطنت متعلق به خداوند [یهوه] است.» اینجا «سلطنت» به حکمرانی خداوند به عنوان پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[ یهوه] پادشاه است»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «امّتها» بیانگر مردمِ ملتها است. ترجمه جایگزین: «او بر مردمِ ملتها حکومت میکند»
(آدرس: را ببینید)
افراد با یکدیگر در ضیافت غذا خواهند خورد. ترجمه جایگزین: «با یکدیگر خواهند خورد» یا «غذای جشن را با یکدیگر خواهند خورد»
هر دو عبارت به گروه مشابهی از افراد اشاره میکند. هر دو به تمام مردم اشاره دارد، زیرا تمام مردم خواهند مرد.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «خاک» بیانگر قبر است. اصطلاح «هر که به خاک فرو میرود» روشی برای اشاره به مردن کسی است. ترجمه جایگزین: «آنانی که دارند میمیرند» یا «کسانی که میمیرند»
(آدرسهای: و را ببینید)
«کسی که نمیتواند جان خود را نجات دهد» یا «کسی که نمیتواند مانع مردن خود شود»
اینجا «ذریت» بیانگر افراد یک نسل است. فعل«خواهند» در مورد زمان آینده سخن میگوید، گویی آن چیزی است که سفر کرده و در جایی میرسد. ترجمه جایگزین: «افراد نسلهای آینده»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا «طبقه» بیانگر افراد آن نسل است. ترجمه جایگزین: «افراد نسل بعد» یا «فرزندانشان»
(آدرس: را ببینید)
«در مورد خداوند» یا « در مورد آن چه خداوند انجام داده است»
اسم معنای «عدالت»[ پارسایی] میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «از کارهای عادلانهای[ پارسایانهای] که او انجام داده است، خبر خواهند داد»
(آدرس: را ببینید)
1[مزمور داود] خداوند شبان من است؛ محتاج به هیچ چیز نخواهم بود.2در مرتعهای سبز مرا میخواباند. نزد آبهای راحت مرا رهبری میکند.3جان مرا برمیگرداند و به خاطر نام خود به راههای عدالت هدایتم مینماید.4چون در وادی سایهٔ موت نیز راه روم از بدی نخواهم ترسید زیرا تو با من هستی؛ عصا و چوبدستی تو مرا تسلی خواهد داد.5سفرهای برای من به حضور دشمنانم میگسترانی. سر مرا به روغن تدهین کردهای و کاسهام لبریز شده است.6هرآینه نیکویی و رحمت تمام ایام عمرم در پی من خواهد بود و در خانهٔ خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالآباد.
مزمور ۲۳ یک مزمور پرستشی است، پرستش خدا به خاطر توجه و محافظت مداوم وی از نویسنده است. مزمورنویس، خداوند را برای حضور همیشگی وی کنارش و توجه و مراقبت از او میستاید.
مزمور ۲۳ یک استعاره تعمیم یافتهای است که خدا را همچون شبان و مزمورنویس را همچون گوسفندی، توصیف میکند.
(آدرس: را ببینید)
در بیشتر قسمتهای این مزمور، داوود طوری مینویسد گویی او گوسفندی است و خداوند شبان اوست. همبستگی عبارات در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و و را ببینید)
نویسنده از خداوند[یهوه] همچون شبانی سخن میگوید. این تاکید میکند همان طور که شبان مراقب گوسفندانش است، خدا از قومش مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] برای من همچون شبانی است» یا «خداوند[یهوه] همچون شبانی که مراقب گوسفندانش است از من مراقبت میکند»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «من هر آن چه را که بدان محتاجم، دارم»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده در مورد خود همچون گوسفندی صحبت میکند، و از یهوه[خداوند] طوری سخن میگوید گویی شبانی است. ترجمه جایگزین: «او به من آسودگی میدهد، چنانکه یک شبان گوسفندانش را در مرتعهای سبز می خواباند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده در مورد خود همچون گوسفندی صحبت میکند، و از یهوه[خداوند] طوری سخن میگوید، گویی شبانی است. ترجمه جایگزین: «او هر آن چه را که نیاز دارم، فراهم میکند؛ همچون یک شبان که گوسفندانش را نزد آبهای راحت رهبری میکند»
(آدرس: را ببینید)
«آبهای آرام» یا «آبهایی که به آرامی جریان دارند» این آبها برای نوشیدن سالم هستند.
مزمور به سخن گفتن در این مورد ادامه میدهد که چطور خدا چنانکه یک شبان مراقب گوسفندانش است، مراقب ما است.
(آدرس: را ببینید)
این به این معنی است که خداوند، شخصی را که ضعیف و خسته است، دوباره قوت میبخشد و آسودگی میدهد.
نشان دادن راه زندگی به شکلی که مورد خشنودی خداوند باشد همچون شبانی که گوسفند را به راه درست هدایت میکند، بیان شده است. ترجمه جایگزین: «او به من میآموزد که چگونه درست زندگی کنم»
(آدرس: را ببینید)
این عبارت «نام خود» به شهرت و اعتبار او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر اعتبار خود» یا «تا مردم به او احترام گذارند»
(آدرس: را ببینید)
مزمور به سخن گفتن در این مورد ادامه میدهد که خدا همانطور که شبان مراقب گوسفند خود است، مراقب ماست.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده شخصی را که مشکل وحشتناکی داشته، همچون گوسفندی که از یک دره تاریک و خطرناک عبور میکند، توصیف کرده است. در آنجا گوسفند میتواند گم شود یا حیوانی وحشی به او حمله کند. ترجمه جایگزین: «با وجود این که زندگیم شبیه راه رفتن از میان درهای تاریک و خطرناک است»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «بدی» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «از این که چیزی به من آسیب رساند، نخواهم ترسید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «تو» به یهوه[خداوند] اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
عصا و چوبدستی بیانگر محافظت است، زیرا شبانان از آنها برای محافظت گوسفندانشان از خطر استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «من نمیترسم، زیرا تو از من محافظت میکنی؛ همچون شبانی که از گوسفندش با عصا و چوبدستی محافظت میکند»
(آدرس: را ببینید)
حال نویسنده از این که چگونه خداوند همچون کسی که میهمانی را به خانهاش میپذیرد و از او محافظت میکند، سخن میگوید.
(آدرس: را ببینید)
سفره بیانگر ضیافت است، زیرا که مردم تمام غذاها را در سفره میگذارند.
(آدرس: را ببینید)
مفهوم اینجا این است که نویسنده در مورد دشمنانش نگران نیست، زیرا او مهمان محترم خداوند است و بنابراین از هر آسیبی محفوظ است. ترجمه جایگزین: «با وجود حضور دشمنانم»
افراد بعضی مواقع برای احترام به مهمان خود، بر سر آنها روغن میریزند.
اینجا کاسهای شراب که لبریز شده است، بیانگر برکات فراوان است. ترجمه جایگزین: «به قدری کاسهام را پر میکنی که لبریز میشود» یا «به من برکات فراوانی میدهی»
(آدرس: را ببینید)
نیکویی و وفاداری خداوند به شخصی، همچون نیکویی و رحمت که در پی شخص میآید توصیف شده است. اسامی معنای «نیکویی» و «رحمت» میتواند به صورت صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «مطمئنا تو نسبت به من نیکو و وفادار خواهی بود»
(آدرسهای: و را ببینید)
اسم معنای «عمر» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که زنده هستم»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این به خانهٔ ابدی یهوه[خداوند] اشاره دارد، یا ۲) به معبد یهوه[خداوند] در اورشلیم اشاره میکند. در صورت امکان طوری ترجمه شود که هر دو معنا قابل درک باشد.
این اصطلاح به مدت زمان حیات اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که زندگی کنم» یا «برای همیشه».
(آدرس: را ببینید)
1[مزمور داود] زمین و پُری آن از آن خداوند است، ربعمسکون و ساکنان آن.2زیرا که او اساس آن را بر دریاها نهاد و آن را بر نهرها ثابت گردانید.3کیست که به کوه خداوند برآید؟ و کیست که به مکان قدس او ساکن شود؟4او که پاک دست و صافدل باشد، که جان خود را به بطالت ندهد و قسم دروغ نخورد.5او برکت را از خداوند خواهد یافت، و عدالت را از خدای نجات خود.6این است طبقهٔ طالبان او، طالبان روی تو ای [خدای] یعقوب. سِلاه.7ای دروازهها سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافراشته شوید تا پادشاه جلالداخل شود!8این پادشاه جلال کیست؟ خداوند قدیر و جبار، خداوند که در جنگ جبار است!9ای دروازهها، سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافرازید تا پادشاه جلال داخل شود!10این پادشاه جلال کیست؟ یَهُوَه صَبایوت پادشاه جلال اوست! سلاه.
مزمور ۲۴ یک مزمور پرستشی، پرستش خدا به عنوان خدای قادر مطلق است.
را ببینید)
تنها عادل[ پارسا] برای پرستش خدا میآید.
را ببینید)
مزمورنویس پرسشهای بدیهی متعددی به کار میبرد. هر پرسش، بخشی را همراه با پاسخی تشکیل میدهد.
(آدرس: را ببینید)
همبستگی عبارات[ مراعات نظیر] در شعر عبری معمول است.
(آدرس: و را ببینید)
اسم معنای «پُری» میتواند با فعل «پُر شدن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «هر آن چه آن را پُر میکند.»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «اساس آن را بر دریاها نهاد» و «آن را بر نهرها ثابت گردانید» اساسا معنی مشابهی دارند. عبرانیان آن زمان اعتقاد داشتند که سرزمینشان توسط اقیانوسها و نهرهای عمیق زیرزمینی پشتیبانی میشده است. ترجمه جایگزین: «زیرا که او اساس آن را بر دریاها نهاد و روی نهرهای عمیق آن را بنا کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
این اصطلاحات هر دو باهم برای بیان اقیانوس عمیق و عظیمِ زیر زمین اشاره دارد.
«آبهایی که در اعماق زمین است»
هر دو این سوالات معنی مشابهی دارند. متکلم این پرسش را مطرخ میکند که چه کسی اجازه دارد که رفته و یهوه[خداوند] را پرستش کند.
(آدرس: را ببینید)
«بالا خواهد رفت» یا «صعود خواهد کرد»
این به کوه صهیون در اورشلیم اشاره دارد.
این به معبد یهوه[خداوند] اشاره دارد. معبدِ وی در کوه صهیون در اورشلیم قرار دارد.
اینجا «او» و ضمیر سوم شخص به شخص ویژهای اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنهایی که ... ندهند ... نخورند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «دست» بیانگر آنچه فرد انجام میدهد است. پاک «دست» باشد یعنی آنچه را درست است انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «او که کار درست را انجام میدهد» (آدرس: را ببینید)
اینجا «دل» بیانگر افکار و انگیزههای شخصی است. ترجمه جایگزین: «افکار خوب دارد» یا «در مورد انجام آنچه نادرست است نمیاندیشد» (آدرس: را ببینید)
اینجا «بطالت» بیانگر بت ساختگی است. جان دادن در اینجا یعنی پرستیدن. ترجمه جایگزین: «کسی که بتی را نپرستیده است»
(آدرسهای: و را ببینید)
کلمه «او» به شخص خاصی اشاره ندارد. او به شخصی با دل صاف که در آیه قبل بیان شد، اشاره دارد. اسم معنای «برکت» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] آنان را برکت خواهد داد»
(آدرسهای: و را ببینید)
اسم معنای «عدالت» میتواند به صورت «عادلانه» و «نجات» میتواند به صورت «نجات دادن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا عادلانه با او برخورد میکند و او را نجات میدهد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «طبقه» بیانگر افرادِ آن طبقه یا نسل است. ترجمه جایگزین: «افرادی که طالب او هستند، این گونهاند»
(آدرس: را ببینید)
هر دو جمله معنی مشابهی دارند. هر دو به افرادی که برای پرستش خدا به معبد میروند، اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «آنانی که به خدا نزدیک میشوند، آنان کسانی هستند که احتمالا خدا را میپرستند، خدایی که قوم اسرائیل میپرستند»
(آدرس: را ببینید)
برای پرستش خداوند[ یهوه] به معبد رفتن، همچون طلبیدن خداوند[ یهوه] و جستجوی او بیان شده است.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «روی» به کل وجود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خدای یعقوب»
(آدرس: را ببینید)
هر دو عبارت معانی بسیار مشابهی دارند. کلمات «دروازهها» و «درها» به دروازههای معبد اشاره دارند. نویسنده طوری با دروازهها صحبت میکند گویی آنها انسان هستند. نگهبان دروازه کسی است که دروازهها را باز میکند. ترجمه جایگزین: «باز شوید، ای دروازههای قدیمی» یا «این دروازههای قدیمی را باز کنید»
(آدرسهای: و را ببینید)
این که کدام قسمت دروازه «سر» است، نامشخص است. اما این به طور کلی به تمام دروازه اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده طوری از یهوه[خداوند] سخن میگوید که گویی
او مبارزی قدرتمند است، کسی که در جنگها مبارزه میکند. (آدرس: را ببینید)
دو عبارت معانی بسیار مشابهی دارند. کلمات «دروازهها» و «درها» به دروازههای معبد اشاره دارند. نویسنده طوری با دروازهها صحبت میکند که گویی آنها انسان هستند. نگهبان دروازه کسی است که دروازهها را باز میکند. ببینید این را چگونه در مزمور ۲۴-۷ ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «باز شوید، ای دروازههای قدیمی» یا «این دروازههای قدیمی را باز کنید».
آدرسهای: و را ببینید)
این که کدام قسمت دروازه «سر» است نامشخص است. اما این به طور کلی به تمام دروازه اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[مزمور داود] ای خداوند، بسوی تو جان خود را برمیافرازم. ای خدای من، بر تو توکل میدارم؛2پس مگذار که خجل بشوم و دشمنانم بر من فخر نمایند.3بلی، هر که انتظار تو میکشد خجل نخواهد شد. آنانی که بیسبب خیانت میکنند خجل خواهند گردید.4ای خداوند، طریقهای خود را به من بیاموز و راههای خویش را به من تعلیم ده.5مرا به راستیِ خود سالک گردان و مرا تعلیم ده زیرا تو خدای نجات من هستی. تمامی روز منتظر تو بودهام.6ای خداوند، احسانات و رحمتهای خود را به یاد آور چونکه آنها از ازل بوده است.7خطایای جوانی و عصیانم را به یاد میاور. ای خداوند به رحمت خود و به خاطر نیکویی خویش مرا یاد کن.8خداوند نیکو و عادل است، پس به گناهکاران طریق را خواهد آموخت.9مسکینان را به انصاف رهبری خواهد کرد و به مسکینان طریق خود را تعلیم خواهد داد.10همهٔ راههای خداوند رحمت و حق است برای آنانی که عهد و شهادات او را نگاه میدارند.11ای خداوند به خاطر اسم خود، گناه مرا بیامرز زیرا که بزرگ است.12کیست آن آدمی که از خداوند میترسد؟ او را بطریقی که اختیار کرده است خواهد آموخت.13جان او در نیکویی شب را بسر خواهد برد و ذریت او وارث زمین خواهند شد.14سرّ خداوند با ترسندگان او است و عهد او تا ایشان را تعلیم دهد.15چشمان من دائماً بسوی خداوند است زیرا که او پایهای مرا از دام بیرون میآورد.16بر من ملتفت شده، رحمت بفرما زیرا که منفرد و مسکین هستم.17تنگیهای دل من زیاد شده است. مرا از مشقتهای من بیرون آور.18بر مسکنت و رنج من نظر افکن و جمیع خطایایم را بیامرز.19بر دشمنانم نظر کن زیرا که بسیارند و به کینهٔ تلخ به من کینه میورزند.20جانم را حفظ کن و مرا رهایی ده تا خجل نشوم زیرا بر تو توکل دارم.21کمال و راستی حافظ من باشند زیرا که منتظر تو هستم.22ای خدا، اسرائیل را خلاصی ده، از جمیع مشقتهای وی.
مزمور ۲۵ یک دعا جهت طلب کمک از خدا است.
خدا با افراد فروتن که در پی اطاعت از او هستند، بسیار نیکو است.
همبستگی عبارات[ مراعات نظیر] در شعر عبری معمول است.
(آدرس: و را ببینید)
عبارت «جان خود را برمیافرازم» تشبیه است. معانی محتمل عبارتند از ۱) نویسنده زندگی خود را به خداوند[یهوه] میدهد، یعنی کاملا به خداوند[یهوه] وابسته میشود. ترجمه جایگزین: «جان خود را به تو میدهم» یا ۲) او دعاها و ستایشها را به خداوند[یهوه] تقدیم میکند. ترجمه جایگزین: «من تو را میپرستم و ستایش میکنم»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مگذار دشمنانم مرا خجل سازند»
(آدرس: را ببینید)
«با پیروزی بر من فخر نمایند.» اصطلاح «بر من» بیانگر این موضوع است که دشمنانش او را شکست دادهاند و با پیروزی بر او غالب آمدهاند. ترجمه جایگزین: «مرا شکست داده و از آن شادمان گردند»
(آدرس: را ببینید)
«مگذار کسانی که به تو امید بستهاند، خوار و خجل شوند.» خجل شدن میتواند به سبب شکست خوردن از دشمنان باشد. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مگذار دشمنان کسانی را که به تو امید بستهاند، شکست دهند»
(آدرسهای: و را ببینید)
«کسی که به تو توکل کرده است»
«فریبکاری میکند» یا «مکارانه عمل میکند»
«بدون دلیل»
هر دو عبارت معانی یکسانی دارند. از روشی که خدا به یک فرد بایدهای رفتاریاش را تعلیم میدهد به نحوی سخن به میان آمده که گویی خدا به وی مسیر درستی را که باید در آن سفر کند، نشان میدهد. (آدرسهای: و را ببینید)
«به تو توکل دارم» یا «صبورانه منتظر تو هستم»
هدایت کردن و تعلیم دادن معانی مشابهی دارند، به معنای دادن احکام به آنهاست. ترجمه جایگزین: «مرا تعلیم ده که زندگیام را با اطاعت از حقیقت تو پیش ببرم»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «نجات» میتواند به صورت «نجات دادن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو کسی هستی که نجاتم میدهی»
(آدرس: را ببینید)
این یک اصطلاح است. این بدین معنی نیست که خدا چیزی را فراموش میکند. نویسنده از خدا درخواست میکند که به احسان و رحمتهای او توجه کرده و بیاندیشد. ترجمه جایگزین: «به خاطر آور» یا «در موردش بیاندیش»
(آدرس: را ببینید)
اسامی معنای «احسانات» و «رحمتها» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «که چه اندازه به عهد خود رحیم و وفادار بودهای»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «آنها» به احسانات و رحمتهای خداوند شخصیت میدهد. ترجمه جایگزین: «چون که تو همیشه این گونه بودهای»
اسم معنای «خطایا» میتواند به صورت «گناه کردن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «در مورد گناهانی که بر ضدت در جوانی کردم میاندیش»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «عصیان» میتواند به صورت «عصیان کردن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «یا در مورد این که چقدر بر علیه تو عصیان کردم»
(آدرس: را ببینید)
این یک اصطلاح است. این بدین معنی نیست که خدا چیزی را فراموش میکند. نویسنده از خدا میطلبد که در مورد او بیاندیشد. ترجمه جایگزین: «مرا به یاد بیاور» یا «به من بیاندیش»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «رحمت» و «نیکویی» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «و به خاطر عهدت به من وفادار باش، زیرا تو نیکو هستی»
(آدرس: را ببینید)
از رفتاری که خدا میخواهد شخص داشته باشد به نحوی سخن به میان آمده که گویی طریق و مسیری است که شخص در آن سفر میکند.
(آدرس: را ببینید)
صفت اسمی میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «افراد مسکین» یا «کسانی که مسکین هستند»
(آدرس: را ببینید)
از رفتاری که خدا میخواهد شخص داشته باشد به نحوی سخن به میان آمده که گویی طریق و مسیری است که شخص در آن سفر میکند.
اینجا «راهها» کنایه از آنچه فردی انجام میدهد یا شخصیت آنهاست. اسم معنای «رحمت» و «حق» میتواند به صورت فعل «محبت کردن» و صفت «وفادار» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] همیشه محبت میکند و وفادار است»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا عبارت «اسم خود» به شهادتِ خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای اعتبار و شهرت خود» یا «تا مردم به تو احترام گذارند»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنی «گناه» میتواند به صورت «گناه کردن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «لطفا مرا ببخش، زیرا بسیار گناه کردهام»
(آدرس: را ببینید)
این سوال «آن آدمی را که از خداوند[یهوه] میترسد» به عنوان یک موضوع جدید مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «من درمورد آن آدمی که از خداوند[یهوه] میترسد خواهم گفت»
(آدرس: را ببینید)
اینجا او و ضمیر سوم شخص به هرکسی که از خداوند[یهوه] میترسد، نه شخص خاصی، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که میترسند ... آنان را ... اختیار کردهاند»
(آدرس: را ببینید)
از روشی که خدا به یک فرد بایدهای رفتاریاش را تعلیم میدهد به نحوی سخن به میان آمده که گویی خدا به وی مسیر درستی را که باید در آن سفر کند، نشان میدهد.
(آدرس: را ببینید)
این کلمات به هر شخصی که از خداوند[یهوه] میترسد، نه شخص خاصی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «جان آنها ... ذریت آنها»
(آدرس: را ببینید)
«خدا مسبب پیروزی وی خواهد شد» یا «خدا مسبب پیروزی آنها خواهد شد»
«خداوند[یهوه] با آنان دوست است.» برخی آن را این گونه ترجمه میکنند: «خداوند[یهوه] سرّ خود را به آنان میگوید.» اعتماد کردن او به آنان نشاندهنده دوستی صمیمانهای است که با آنان دارد.
اینجا «چشمان» بیانگر نگاه کردن است. این بیان میکند که برای کمک به خداوند[یهوه] مینگرد. ترجمه جایگزین: «من همیشه برای یاری خود به خداوند[یهوه] نگاه میکنم» یا «من همیشه برای کمک به خداوند[یهوه] توکل میکنم»
(آدرسهای: و را ببینید)
دام یک تله است. فردی که در خطر است همچون کسی که پاهایش در دام گیر کرده است، بیان شده است. ترجمه جایگزین: «او مرا از خطر نجات خواهد داد.»
(آدرس: را ببینید)
توجه کردن خداوند[یهوه] به شخصی و در نظر گرفتن او، همچون برگشتن فیزیکی خداوند به سمت آن شخص و ملتفت شدن به او توصیف شده است.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دل» بیانگر احساساتِ شخص است. ترجمه جایگزین: «من بیشتر و بیشتر احساس سختی میکنم»
(آدرس: را ببینید)
«مرا از مشقتهایم خلاص کن». اینجا طوری از مشقت صحبت شده است، گویی مکانی است که شخص میتواند از آن بیرون بیاید. ترجمه جایگزین: «از مشقتهایم نجاتم ده» یا «از مشقتهایم راحتم کن»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «مشقت» یک اسم معنا است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که مرا پریشان میکنند» یا «چیزهایی که مرا میترسانند»
(آدرس: را ببینید)
«بر مسکنت و رنج من توجه کن»
اسم معنای «مسکنت» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که مرا پریشان میکنند» یا «چقدر پریشان هستم»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «رنج» یک اسم معنا است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که مرا رنج میدهند»
( آدرس: را ببینید)
«بیرحمانه از من متنفرند» یا «شدیدا از من تنفر دارند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مگذار دشمنانم تحقیرم کنند»
(آدرس: را ببینید)
برای محافظت نزد خداوند[یهوه] رفتن، همچون توکل کردن بر او بیان شده است. ترجمه جایگزین: «برای محافظت نزدت آمدهام!» (آدرس: را ببینید)
اینجا طوری از «کمال» و «راستی» سخن گفته است گویی آنها افرادی هستند که میتوانند شخصی را در امنیت نگهدارند. این اسامی معنا میتوانند به صورت صفت بیان شوند. ترجمه جایگزین: «باشد که صداقت و انجام کارهای درست محافظ من باشند» یا «حافظ من باش ای خداوند، زیرا من صادق و درستکار هستم»
(آدرسهای: و را ببینید)
«من را در امنیت نگه دارند»
«اسرائیل را نجات بده» یا «اسرائیل را رهایی بده»
اینجا «اسرائیل» بیانگر قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل ... مشقتهایمان»
(آدرس: را ببینید)
1[مزمور داود] ای خداوند، مرا داد بده زیرا که من در کمال خود رفتار نمودهام و بر خداوند توکل داشتهام، پس نخواهم لغزید.2ای خداوند مرا امتحان کن و مرا بیازما. باطن و قلب مرا مصفّی گردان.3زیرا که رحمت تو در مدّ نظر من است و در راستی تو رفتار نمودهام؛4با مردان باطل ننشستهام و با منافقین داخل نخواهم شد.5از جماعت بدکاران نفرت میدارم و با طالحین نخواهم نشست.6دستهای خود را در صفا میشویم. مذبح تو را ای خداوند طواف خواهم نمود،7تا آواز حمد تو را بشنوانم و عجایب تو را اخبار نمایم.8ای خداوند محل خانهٔ تو را دوست میدارم و مقام سکونت جلال تو را.9جانم را با گناهکارانجمع مکن و نه حیات مرا با مردمان خونریز،10که در دستهای ایشان آزار است و دست راست ایشان پر از رشوه است.11و امّا من در کمال خود سالک میباشم. مرا خلاصی ده و بر من رحم فرما.12پایم در جای هموار ایستاده است. خداوند را در جماعتها متبارک خواهم خواند.
مزمور ۲۶ یک مزمور آموزشی است. با مثال آوردن زندگی مزمورنویس، به افراد آموزش میدهد که چگونه میباید زندگی کنند.
مزمورنویس در پرستش خداوند و انجام کارهای نیکو وجد و شادی میکند. این نکته که این مزمور از ضمیر اول شخص استفاده میکند، قابل توجه است. این مزموری برای درخواست و طلب است. هر یک از چهار درخواست با مطالبات متنوعی مطرح شده است.
و را ببینید)
همبستگی عبارات مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
کلمه «راه رفتن» کنایه از رفتار کردن است. ترجمه جایگزین: «رفتار کردهام»[ در فارسی «سلوک نمودن»]
(آدرس: را ببینید)
ضمیر سوم شخص استفاده شده برای «یهوه[خداوند]» میتواند بصورت دوم شخص بیان شود. ترجمه جایگزین: «بر تو»
(آدرس: را ببینید)
تردید کردن همچون از دست دادن تعادل و به جلو و عقب لغزیدن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «بیتردید»
(آدرس: را ببینید)
«مرا آزمایش کن»
اینجا «باطن» و «قلب» به معنی انگیزهها است. ترجمه جایگزین: «امتحان کن که آیا انگیزههایم نیکو است»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «نظر» بیانگر افکارِ فرد و مدّ نظر بودن بیانگر آگاه بودن از آن چیز است. اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت یک صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا همیشه از وفاداری به عهدت آگاه هستم» یا « زیرا همیشه آگاه هستم که به عهدت وفادار هستی»
(آدرس: و را ببینید)
کلمه «راه رفتن» کنایه از رفتار کردن است. اسم معنی «راستی» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «من مطابق راستی تو زندگی میکنم» یا «به این روش سلوک میکنم، زیرا تو وفادار هستی»
(آدرسهای: و را ببینید)
«با ... مصاحبت نخواهم کرد» یا «با ... همنشینی نخواهم کرد»
«با کسانی که دیگران را فریب میدهند»
این معنی مشابهی با قسمت اول جمله دارد. ترجمه جایگزین: «و به افراد متقلب نخواهم پیوست»
(آدرس: را ببینید)
«ریاکاران» یا «کسانی که به دیگران دروغ میگویند»
«کسانی که برای انجام شرارت جمع میشوند»
این یک صفت اسمی است. ترجمه جایگزین: «افراد شریر» یا «کسانی که شریر هستند»
(آدرس: را ببینید)
به نظر شستن دستها به عنوان یک آیین مذهبی، حاکی از آزاد شدن از گناه و تقصیر است.
(آدرس: را ببینید)
این عملی برای پرستش بود که قوم اسرائیل عادت به انجامش داشتند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی احتمالی عبارتند از ۱) اگر شخصی این را بعد از زمان داوود نوشته باشد، به معبد اورشلیم اشاره میکند یا ۲) اگر داوود این را نوشته باشد، پس نویسنده به خیمهای که خداوند به قوم خود گفت که بسازند تا بتوانند وی را آنجا پرستش کنند، اشاره دارد.
اینجا «جلال» بیانگر حضور و قدرت خداوند است که بسیار به نور درخشان شباهت دارد. ترجمه جایگزین: «مکانی که افراد میتوانند نور پرجلال حضورت را ببینند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «جمع مکن» کنایه از نابود کردن دارد. ترجمه جایگزین: «مرا همراه با گناهکاران نابود نکن»
(آدرس: را ببینید)
عبارت «جمع مکن» از جمله پیشین قابل فهم است. ترجمه جایگزین: «حیات مرا ... نابود نکن»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «خونریز» بیانگر تمایل آنها به کشتن مردم است. ترجمه جایگزین: «افرادی که مشتاق به ریختن خون دیگرانند» یا «قاتلان»
(آدرس: را ببینید)
«دستها» به کل وجود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افرادی که در وجودشان...»
(آدرس: را ببینید)
«یک نقشه شریرانه»
این عبارت نشان میدهد که نویسنده سخن گفتن در مورد افراد شریر را به سخن گفتن در مورد خود تغییر میدهد.
«سالک بودن» در اینجا کنایه از رفتار کردن است. ترجمه جایگزین: «من با راستی رفتار میکنم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «پا» بیانگر تمام وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «من ایستادهام»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از «جای هموار» بیانگر ۱) مکان امن یا ۲) رفتار درست است.
(آدرس: را ببینید)
«زمانی که با قوم اسرائیل گرد آییم، تو را ستایش خواهم نمود»
1[مزمور داود] خداوند نور من و نجات من است؛ از کِه بترسم؟ خداوند ملجای جان من است؛ از کِه هراسان شوم؟2چون شریران بر من نزدیک آمدند تا گوشت مرا بخورند، یعنی خصمان و دشمنانم، ایشان لغزیدند و افتادند.3اگر لشکری بر من فرود آید، دلم نخواهد ترسید. اگر جنگ بر من برپا شود، در این نیز اطمینان خواهم داشت.4یک چیز از خداوند خواستم و آن را خواهم طلبید، که تمام ایام عمرم در خانهٔ خداوند ساکن باشم تا جمال خداوند را مشاهده کنم و در هیکل او تفکر نمایم.5زیرا که در روز بلا مرا در سایبان خود نهفته، در پردهٔ خیمهٔٔ خود، مرا مخفی خواهد داشت و مرا بر صخره بلند خواهد ساخت.6و الآن سرم بر دشمنانم گرداگردم برافراشته خواهد شد. قربانیهای شادکامی را در خیمهٔٔ او خواهم گذرانید و برای خداوند سرود و تسبیح خواهم خواند.7ای خداوند چون به آواز خود میخوانم، مرا بشنو و رحمت فرموده، مرا مستجاب فرما.8دل من به تو میگوید [که گفتهای]، روی مرا بطلبید.بلی روی تو را ای خداوند خواهم طلبید.9روی خود را از من مپوشان و بندهٔٔ خود را در خشم برمگردان. تو مددکار من بودهای. ای خدای نجاتم، مرا رد مکن و ترک منما.10چون پدر و مادرم مرا ترک کنند، آنگاه خداوند مرا برمیدارد.11ای خداوند طریق خود را به من بیاموز و بهسبب دشمنانم مرا به راه راست هدایت فرما.12مرا به خواهش خصمانم مسپار، زیرا که شهود کذبه و دمندگان ظلم بر من برخاستهاند.13اگر باور نمیکردم که احسان خداوند را در زمین زندگان ببینم.14برای خداوند منتظر باش و قویّ شو و دلت را تقویّت خواهد داد. بلی منتظر خداوند باش.
مزمور ۲۷ یک مزمور ستایشی برای خدا است، زیرا خدا مزمورنویس را از تمام دشمنانش محفوظ نگهداشته است.
هر اتفاقی که برای او بیافتد، از هیچ چیز نمیترسد زیرا خدا کمکش میکند. مزمورنویس اعتمادش را به خدا نشان میدهد؛همچنین از خدا درخواست کمک میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرس: و را ببینید)
اینجا «نور» بیانگر زندگی است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] منبع حیات من است»
(آدرس: را ببینید)
این سوال تاکید میکند که هیچ کسی نیست که داوود از او بترسد. ترجمه جایگزین: «من از هیچکس نخواهم ترسید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا از خداوند[یهوه] همچون مکانی سخن میگوید که افراد میتوانند برای امنیت به آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کسی است که مرا در امنیت نگه میدارد»
(آدرس: را ببینید)
این سوال تاکید میکند که هیچ کسی نیست که داوود از او بترسد. ترجمه جایگزین: «از هیچ کس هراسان نخواهم بود.
(آدرس: را ببینید)
نابودی کامل شخصی همچون خوردن گوشت او بیان شده است. منظور او این نیست که قصد خوردن بدنش را دارند. ترجمه جایگزین: «تا مرا نابود کنند»
(آدرس: را ببینید)
این کلمات معانی مشابهی دارند. اینها شریرانی هستند که نزدیک وی آمدند.
(آدرس: را ببینید)
این به دشمنان نویسنده اشاره میکند که نقشههایشان برای آسیب رساندن به نویسنده نقش بر آب شده است. ترجمه جایگزین: «موفق نشدند» یا «شکست خوردند»
(آدرس: را ببینید)
«اگر لشکری احاطهام کند» یا «اگر لشکری در اطرافم چادر بزنند»
اینجا «دل» بیانگر کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «نخواهم ترسید»
(آدرس: را ببینید)
دشمنان نویسنده طوری توصیف شدهاند گویی خود آنان جنگ هستند. ترجمه جایگزین: «اگر دشمنانم برای جنگ به نزدم آیند»
(آدرس: را ببینید)
«من به خدا برای کمک[ اعانت] اعتماد[ توکل] خواهم کرد»
«از خداوند[یهوه] خواستم تا اجازه دهد آن را انجام دهم»
این که فردی واقعا چیزی را بخواهد و از خدا مداوم آن را درخواست کند، همچون جستجو کردن برای یافتن چیزی بیان شده است.
(آدرس: را ببینید)
شخصیت شگفتانگیز خدا همچون زیبایی و جمال فیزیکی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «تا ببینم چقدر خداوند شگفتانگیز است»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «سوال کنم خدا چه چیزی از من میخواهد که انجام دهم» یا ۲) «با دقت در معبد خدا به او بیاندیشم»
«در زمان سختی» یا «وقتی در سختیها هستم»
«از من محافظت خواهد کرد»
هر دو این عبارتها به خیمهای که نویسنده در آن خدا را پرستش میکند، اشاره دارند.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «پرده» بیانگر چیزی است که پنهان و محافظت میکند.
از در امنیت بودن نویسنده توسط خدا طوری سخن گفته شده است گویی خدا، او را بر صخرهای بلند، جایی که دشمنانش نمیتوانند به وی دسترسی داشته باشند، نهاده است.
(آدرس: را ببینید)
این بیانگر افتخار و احترامی است که نویسنده از شکست دادن دشمنانش به دست آورده است. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «زمانی که در جنگ علیه دشمنانم پیروز میشوم، مردم به من احترام خواهند گذاشت» یا «خدا با توانا کردن من به شکست دشمنانم، مرا اکرام خواهد بخشید»
(آدرسهای: و را ببینید)
«آواز» اغلب بیانگر شخصی است که سخن میگوید یا فریاد میزند. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[یهوه]، مرا بشنو»
(آدرس: را ببینید)
این بیان میکند که خداوند[یهوه] دعاهای نویسنده را میشنود و آن چه را که نویسنده میطلبد، انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «دعاهایم را پاسخ بگو» یا «آن چه را از تو طلبیدم، انجام بده»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دل» بیانگر ذهن و افکار فرد است. ترجمه جایگزین: «در دلم میگویم» یا «با خودم میگویم»
(آدرس: را ببینید)
رفتن شخص به معبد برای دعا در حضور خداوند[یهوه] همچون جستجو برای یافتن خداوند[یهوه] بیان شده است. اینجا «روی» بیانگر تمامیت خدا است. ترجمه جایگزین: «برو و در حضور خداوند[یهوه] دعا کن»
(آدرسهای: و را ببینید)
رفتن شخص به معبد برای دعا در حضور خداوند[یهوه] همچون جستجو برای یافتن خداوند بیان شده است. اینجا «روی» بیانگر تمامیت خدا است. ترجمه جایگزین: «به معبدت برای دعا در حضورت خواهم آمد»
(آدرسهای: و را ببینید)
روی در اینجا بیانگر توجهِ خداوند[یهوه]، و پوشانیدن روی بیانگر رد کردن کسی است. ترجمه جایگزین: «مرا رد نکن» یا «توجه کردن به من را متوقف نکن»
(آدرسهای: و را ببینید)
داوود با گفتن «بندهٔ خود» با فروتنی به خود اشاره میکرد. ترجمه جایگزین: «بر من خشم مگیر»
(آدرس: را ببینید)
کلمات «رد کردن» و «ترک کردن» معانی یکسانی دارند. نویسنده تاکید میکند که نمیخواهد خدا ترکش کند.
(آدرس: را ببینید)
کلمات «و ... منما» از جمله استنباط میشود. ترجمه جایگزین: «و مرا ترک منما» یا «و مرا رها مکن»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «نجات» میتواند به صورت «نجات دادن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا کسی است که نجاتم میدهد» یا «زیرا تو خدایی هستی که نجاتم میدهی»
(آدرس: را ببینید)
«حتی اگر پدر و مادرم مرا رها کنند.» او نمیگوید که آنان واقعا این کار را کرده اند. منظورش این است که حتی اگر آنان این کار را انجام دهند، خدا ترکش نخواهد کرد.
(آدرس: را ببینید)
«خداوند[یهوه] نگهدار من خواهد بود» یا «خداوند[یهوه] مراقب من خواهد بود»
چگونگی رفتار یک شخص همچون طریق یا مسیری که شخص باید در آن سفر کند بیان شده است. ترجمه جایگزین: «به من بیاموز که چگونه زندگی کنم» یا «به من بیاموز تا آن چه را که تو میخواهی انجام دهم»
(آدرس: را ببینید)
محفوظ نگه داشته شدن نویسنده توسط خداوند[یهوه] همچون هدایت شدن نویسنده توسط خداوند[یهوه] به راهی که در آن نلغزیده و نخواهد افتاد، توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «مرا در امنیت نگهدار»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «خواهش» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «اجازه نده دشمنانم آن چه را که دوست دارند، با من بکنند»
(آدرس: را ببینید)
«برخواستن» در اینجا اصطلاحی است به معنی شاهدی که در دادگاه شهادت میدهد. ترجمه جایگزین: «ایستادهاند تا بر علیه من سخن بگویند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا ظلم همچون چیزی که شخصی میتواند آن را بدمد بیان شده است. ترجمه جایگزین: «آنها گفتند که کارهای ظالمانهای با من خواهند کرد»
(آدرس: را ببینید)
این سوال بدیهی میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «اتفاق بدی برایم میافتاد»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «احسان» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «کارهای نیکویی که خداوند[یهوه] انجام میدهد»
(آدرس: را ببینید)
این به زنده بودن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که زندهام»
(آدرس: را ببینید)
در این آیه شاید ۱) نویسنده با خود صحبت میکند یا ۲) نویسنده با دیگران سخن میگوید یا ۳) کسی با نویسنده صحبت میکند.
اینجا «دل» بیانگر تمام وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «شجاع باش»
(آدرس: را ببینید)
این خط دوباره در انتهای مزمور تکرار شده است و به عنوان روشی برای پایان دادن به مزمور است.
1[مزمور داود] ای خداوند، نزد تو فریاد برمیآورم.ای صخرهٔ من، از من خاموش مباش، مبادا اگر از من خاموش شوی، مثل آنانی باشم که به حفره فرو میروند.2آواز تضرع مرا بشنو چون نزد تو استغاثه میکنم و دست خود را به محراب قدس تو برمیافرازم.3مرا با شریران و بدکاران مکش که با همسایگان خود سخن صلحآمیز میگویند و آزار در دل ایشان است.4آنها را به حسب کردار ایشان و موافق اعمال زشت ایشان بده آنها را مطابق عمل دست ایشان بده و رفتار ایشان را به خود ایشان رد نما.5چونکه در اعمال خداوند و صنعت دست وی تفکر نمیکنند. ایشان را منهدم خواهی ساخت و بنا نخواهی نمود.6خداوند متبارک باد زیرا که آواز تضرع مراشنیده است.7خداوند قوّت من و سپر من است. دلم بر او توکل داشت و مدد یافتهام. پس دل من به وجد آمده است و به سرود خود او را حمد خواهم گفت.8خداوند قوّت ایشان است و برای مسیح خود قلعهٔ نجات.9قوم خود را نجات ده و میراث خود را مبارک فرما. ایشان را رعایت کن و برافراز تا ابدالآباد.
مزمور ۲۸ یک مزمور دعا به درگاه خداست، تا به همراه افراد شریر، مجازات نشود.
را ببینید)
مزمورنویس کاملا به خدا اعتماد کرد و خدا او را نجات داد. این مزمور شبیه مزمور ۷ و ۱۷ است، زیرا یک مزمور افسوس و سوگواری شخصی است.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«با صدای بلند صدا میکنم»
این کنایه از قوت است. ترجمه جایگزین: «قوتِ من»
(آدرس: را ببینید)
«نسبت به من سکوت نکن» یا «مرا تنها رها نکن»
از افرادی که میمیرند، همچون کسانی که به قبر فرو میروند صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «مانند کسانی که در قبر هستند، خواهم مرد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «آواز» به محتوای درخواست نویسنده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: « درخواست مصرانهٔ من»
(آدرس: را ببینید)
برافراشتن دستان نمادی از پرستش است. نویسنده محراب مقدس را پرستش نمیکند، بلکه یهوه[خداوند] را که در محراب مقدس زندگی میکند ستایش میکند.
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) اگر داوود این مزمور را نوشته باشد، پس این به خیمهای که خدا از قوم خواسته بود تا بسازند و در آنجا او را بپرستند، اشاره دارد یا ۲) اگر شخصی بعد از دوران داوود این را نوشته باشد، پس نویسنده به معبد اورشلیم اشاره میکند.
مجازات کردن افراد توسط خدا طوری بیان شده است گویی او به طور فیزیکی آنان را میکِشد. در این تشبیه احتمالا یهوه[خداوند] آنها را به زندان، تبعید یا مرگ میکشد. ترجمه جایگزین: «من را حذف نکن»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «همسایگان» به طور کلی به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که با دیگر مردم صلح آمیز سخن میگوید»
اینجا «دل» بیانگر ذهن و افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «اما در مورد آنان فکرهای شریرانه دارد»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. آنها با هم در یک جمله به کار رفتهاند تا تاکید کنند که آنها سزاوار مجازات خدا هستند.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دست» به آنچه فرد انجام داده است، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کارهایی که انجام دادهاند»
(آدرس: را ببینید)
«آن چه سزاوارند به ایشان بده»
معانی محتمل عبارتند از ۱) داوود در مورد آن چه خدا در مورد مردم شریر انجام خواهد داد، اطمینان دارد یا ۲) داوود از خدا درخواست میکند که افراد شریر را نابود کند.
«تفکر نمیکنند» به معنای این دلالت دارد که آنها اعمال خداوند[یهوه] را نادیده میگیرند یا به آنها احترام نمیگذارند. ترجمه جایگزین: «آنها با احترام به آن چه خداوند انجام داده است توجه نمیکنند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دست» اشاره به آن چه خداوند[یهوه] انجام داده یا خلق کرده است دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه خلق کرده است»
(آدرس: را ببینید)
از مجازات افراد شریر طوری سخن گفته شده است گویی آنان ساختمانها یا شهرهایی هستند که خدا نابود خواهد کرد.
(آدرس: را ببینید)
اینجا «آواز» اشاره به آن چیزی است که نویسنده گفته. ترجمه جایگزین: «آن چه را که به هنگام درخواستم به او گفتم، شنیده است»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «قوت» میتواند به صورت «نیرومند» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مرا نیرومند میسازد»
(آدرس: را ببینید)
این بیانگر محافظت خداوند[یهوه] از نویسنده است. ترجمه جایگزین: «او مرا محافظت میکند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دل» بیانگر کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «من توکل کردم»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به شکل معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «او مرا کمک کرد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دل» بیانگر کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «من بسیار به وجد آمدهام»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «قوت» میتواند به صورت «نیرومند» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قوم خود را نیرومند میسازد»
(آدرس: را ببینید)
خداوند[یهوه] پادشاه را در امنیت نگه میدارد، گویی خداوند[یهوه] مکانی است که پادشاه برای در امنیت ماندن، میتواند به آن جا برود. ترجمه جایگزین: «او کسی را که به پادشاهی برگزیده است، در امنیت نگه میدارد»
(آدرس: را ببینید)
این به پادشاه اشاره میکند.
(آدرس: را ببینید)
این در مورد قوم خدا سخن میگوید، گویی خدا آنان را به ارث برده است. ترجمه جایگزین: «دارایی خود» یا «کسانی که متعلق به تو هستند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از خداوند[یهوه] همچون شبانی سخن میگوید که قوم گوسفندان اویند. شبان در صورتی که گوسفند نیازمند کمک یا محافظت باشد، او را حمل خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «همچون شبانشان باش و برای همیشه از آنان محافظت کن»
(آدرس: را ببینید)
1[مزمور داود] ای فرزندان خدا، خداوند را توصیف کنید. جلال و قوّت را برای خداوند توصیف نمایید.2خداوند را به جلال اسم او تمجید نمایید. خداوند را در زینت قدوسیّت سجده کنید.3آواز خداوند فوق آبها است. خدای جلال رعد میدهد. خداوند بالای آبهای بسیار است.4آواز خداوند با قوّت است. آواز خداوند با جلال است.5آواز خداوند سروهای آزاد را میشکند. خداوند سروهای آزاد لبنان را میشکند.6آنها را مثل گوساله میجهاند. لبنان و سریون را مثل بچهٔ گاو وحشی.7آواز خداوند زبانههای آتش را میشکافد.8آواز خداوند صحرا را متزلزل میسازد. خداوند صحرای قادِشْ را متزلزل میسازد.9آواز خداوند غزالها را به درد زه میاندازد، و جنگل را بیبرگ میگرداند. و در هیکل او جمیعاً جلال را ذکر میکنند.10خداوند بر طوفان جلوس نموده. خداوند نشسته است پادشاه تا ابدالآباد.11خداوند قوم خود را قوّت خواهد بخشید. خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک خواهد نمود.
مزمور ۲۹ یک مزمور پرستشی است. این مزمور از حکمرانی خداوند[یهوه] بر تمام طبیعت سخن میگوید.
خداوند[یهوه] قدرتمند است. سخن گفتن، تمام کاری که لازم است انجام دهد تا طبیعت را کنترل کند.
صدای یهوه[خداوند] بیانگر خود خداوند[یهوه] است.
(آدرس: را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
عبارت «فرزندان» روشی برای بیان «داشتن شخصیتِ خدا» است. ترجمه جایگزین: «شما مردان توانا»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «جلال« و «قؤت» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را بستایید زیرا او پرجلال و قدرتمند است»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «جلال» میتواند در قالب فعل یا صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را چنان که سزاوار اسم اوست، تمجید کنید» یا «اعلام کنید که خداوند[یهوه] پرجلال است، چنان که اسم او سزاوار است»
(آدرس: را ببینید)
عبارت «اسم او» به خداوند[یهوه] و شهرت وی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چنان که مناسب شخصیت او است»
(آدرس: را ببینید)
این اطلاعاتی که داده شده بیانگر این است که افراد در پرستش سجده میکنند. ترجمه جایگزین: «به جهت پرستش یهوه[خداوند] سجده کنید»
(آدرس: و را ببینید)
اسم معنای «زینت» و «قدوسیّت» میتواند به صورت صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «برای این که او به شکل باشکوهی زیبا و مقدس است»
(آدرس: را ببینید)
مزمور، قدرت و جلالِ یهوه[خداوند] را نشان میدهد.
صدای خدا از تمام صوتها و صداها بلندتر و آشکارتر است. در میان صداهای بلندی چون صدای آبها، قابل شنیدن است. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «زمانی که یهوه[خداوند] سخن میگوید، صدایش بلندتر از صدای آبهاست»
(آدرس: را ببینید)
این به دریاها یا اقیانوسها اشاره دارد. این آبها زمانی که موجها برخواسته و فرو میریزند، صدای بسیار بلندی ایجاد میکنند.
تمام «آواز» به کار رفته دراین مزمور بیانگر سخن گفتن یهوه[خداوند] است. وقتی یهوه[خداوند] سخن میگوید، نویسنده تاکید میکند که آن صدا بسیار بلند است و از فاصله زیاد از روی آبها شنیده میشود و بسیار قدرتمند است بطوری که میتواند درختان بزرگ را نابود کند. ترجمه جایگزین: «وقتی یهوه[خداوند] سخن میگوید، آواز وی»
(آدرس: را ببینید)
این در مورد سخن گفتن خدا صحبت میکند که گویی صدای رعد است. درست مانند صدای رعد، صدای یهوه[خداوند] هم از مسافتهای دور شنیده میشود. ترجمه جایگزین: «صدای خدای پر جلال، چون رعد بلند است» یا «زمانی که خدای پر جلال سخن میگوید، صدایی چون رعد دارد»
(آدرس: را ببینید)
«بر فراز حجم عظیمی از آبها»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده به شرح قدرتِ صدای خدا، ادامه میدهد.
لرزیدن سرزمین لبنان همچون گوسالهای که میجهد توصیف شده است. این عبارت تاکید میکند زمانی که یهوه[خداوند] سخن میگوید، قدرت صدایش زمین را میلرزاند. ترجمه جایگزین: «او زمین لبنان را همچون گوسالهای که میجهد، میلرزاند»
(آدرس: را ببینید)
به آرامی به عقب و جلو میپرد
کلمات «او سبب میشود» و «میجهاند» از عبارت اول استنباط میشود. اینجا میتوانند تکرار شوند. لرزیدن زمین سریون همچون جهیدن بچه گاو وحشی توصیف شده است. این تاکید میکند که وقتی خداوند[یهوه] سخن میگوید، قدرت صدایش زمین را میلرزاند. ترجمه جایگزین: «او سبب جهیدن سریون همچون بچه گاو وحشی میشود»
(آدرس های: و را ببینید)
این کوهی در لبنان است. این کوه، کوه هِرمون نیز نامیده میشود.
(آدرس: را ببینید)
تمام «آواز» بکار رفته در این مزمور به سخن گفتن یهوه[خداوند] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که خداوند[یهوه] سخن میگوید، سبب ایجاد نورِ آذرخش در آسمان میشود.
(آدرس: را ببینید)
این به آذرخش اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «آواز» بیانگر سخن گفتن خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «زمانی که خداوند[یهوه] سخن میگوید، صدایش سببِ...»
(آدرس: را ببینید)
«درختان بزرگ میلرزند» [در فارسی نیامده است.]
ریختن برگ درختان همچون کندن لباسهای آنها توصیف شده است. ترجمه جایگزین: « برگ های درختان را میکند [برگهای درختان را میریزاند]»
(آدرس: را ببینید)
این به معنی این است که خداوند [یهوه] حکمرانی میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] حکمرانی میکند» یا «خداوند [یهوه] پادشاه است»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «سیل» به آبهایی که زمین را پوشاندهاند، اشاره میکند. [در فارسی متفاوت انجام شده است]
کلمه «سلامتی» اسم معنا است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] با کامیاب گرداندن قوم خود و و زندگی در سلامت و صلح، ایشان را برکت میدهد»
(آدرس: را ببینید)
1[سرود برای متبّرک ساختن خانه. مزمور داود] ای خداوند تو را تسبیح میخوانم زیراکه مرا بالا کشیدی و دشمنانم را بر من مفتخر نساختی.2ای یهوه خدای من، نزد تو استغاثه نمودم و مرا شفا دادی.3ای خداوند جانم را از حفره برآوردی. مرا زنده ساختی تا به هاویه فرونروم.4ای مقدّسان خداوند او را بسرایید و به ذکر قدوسیّت او حمد گویید!5زیرا که غضب او لحظهای است و در رضامندی او زندگانی. شامگاه گریه نزیل میشود. صبحگاهان شادی رخ مینماید.6و امّا من در کامیابی خود گفتم، جنبش نخواهم خورد تا ابدالآباد.7ای خداوند به رضامندی خود کوه مرا در قوّت ثابت گردانیدی و چون روی خود را پوشانیدی پریشان شدم.8ای خداوند نزد تو فریاد برمیآورم و نزد خداوند تضرع مینمایم.9در خون من چه فایده است چون به حفره فرو روم؟ آیا خاکْ تو را حمد میگوید و راستی تو را اخبار مینماید؟10ای خداوند بشنو و به من کرم فرما. ای خداوند مددکار من باش.11ماتم مرا برای من به رقص مبدل ساختهای. پلاس را از من بیرون کرده و کمر مرا به شادی بستهای.12تا جلالم ترا سرود خواند و خاموش نشود. ای یهوه خدای من، تو را حمد خواهم گفت تا ابدالآباد.
مزمور ۳۰ یک مزمور ستایشی و سپاسگزاری از خدا است. مزمورنویس نزدیک مرگ بود، ولی خدا او را نجات داد.
اگر او میمرد، این کمکی به خدا نمیکرد. اما از آن جایی که خدا او را نجات داد، او میتواند خدا را ستایش کند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این سرود در زمانی که معبد متبرّک میشد، خوانده میشد»
نویسنده از نجات خود توسط خدا و محفوظ نگهداشتن وی از مردن همچون بالا کشیده شدن از چاهی عمیق توسط خدا سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «مرا نجات دادی»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
از آن جایی که «حفره» مکانی بود که افراد مرده به آن جا میرفتند، آن به مرگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مگذار که بمیرم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «جانم» به نویسنده اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرا برآوردی»
(آدرس: را ببینید)
«هاویه» بیانگر مرگ است. ترجمه جایگزین: «از مردن»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «حمد» و «قدوسیّت» میتوانند به صورت «سپاس» و«مقدس» بیان شوند. ترجمه جایگزین: «به یاد داشته باش که خداوند مقدس است و از او سپاسگزاری کن»
(آدرس: را ببینید)
«غصب او فقط لحظهای طول میکشد.» اسم معنای «غضب» می تواند به صورت «خشمگین» بیان شود. ترجمه جایگزین: «او فقط برای یک لحظه خشمگین میشود»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «لحظهای» بیانگر مدت زمان کوتاهی است. ترجمه جایگزین: «مدت زمان کوتاهی»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت صفت «نیکو» بیان شود. ترجمه جایگزین: «اما در تمام طول زندگی ما او نیکوست» [ در فارسی به این شکل نیامده است]
(آدرس: را ببینید)
در مورد «گریه» و «شادی» طوری سخن میگوید گویی آنها چیزهایی هستند که سفر میکنند و در زمان به خصوصی میرسند. ترجمه جایگزین: «ممکن است در طی شب گریه کنیم، اما صبح روز بعد شادمان خواهیم بود»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «اطمینان» یک اسم معناست. نویسنده زمانی را که کامیاب بود و احساس اطمینان و امنیت داشت، به یاد میآورد.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «جنبش» کنایه از شکست است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس مرا شکست نخواهد داد»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «رضامندی» میتواند در قالب فعل «مورد رحمت واقع شدن» یا به صورت صفت «مهریان» بیان شود. ترجمه جایگزین: «وقتی مرا مورد رحمت خود قرار دادی» یا «وقتی با من مهربان بودی»
(آدرس: را ببینید)
امنیتِ نویسنده همچون کوهی قوی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «تو مرا همچون کوهی قوی در امنیت قرار دادی»
(آدرس: را ببینید)
این اصطلاحی است. ترجمه جایگزین: «وقتی کمک کردن به مرا متوقف کردی» یا «وقتی مرا رد کردی»
(آدرس: را ببینید)
«ترسان بودم» یا «نگران بودم»
عبارت «درخواست رحمت» به معنی درخواست کمک است. ترجمه جایگزین: «من از تو طلبیدم که کمکم کنی»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به یهوه[خداوند] بصورت سوم شخص اشاره میکند. این میتواند در دوم شخص بیان شود. ترجمه جایگزین: «نزد تو، ای خداوند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده در اینجا از سوال استفاده میکند تا تاکید کند اگر بمیرد، هیچ ارزشی برای خدا نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «هیچ فایدهای نخواهد داشت اگر بمیرم و به قبر فرو روم»
نویسنده از این سوالات استفاده میکند تا تاکید کند که بدن مرده و پوسیده شدهٔ او قادر به ستایش خدا نیست. ترجمه جایگزین: «خاک مطمئنا تو را حمد نخواهد گفت یا به دیگران نخواهد گفت که چه اندازه قابل اعتماد هستی»
(آدرس: را ببینید)
این به بدن نویسنده که بعد از مرگش پوسیده شده و به خاک تبدیل خواهد شد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بدن پوسیدهٔ من»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این از رسوم یهودیان بود که در زمان شادی میرقصیدند. اسم معنای «ماتم» و «رقص» میتواند به صورت فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو سبب شدی من از ماتم دست بردارم و به جای آن با شادمانی برقصم»
(آدرس: را ببینید)
پلاس با ماتم و قصه ارتباط دارد. ترجمه جایگزین: «تو سبب شدی که دیگر غمگین نباشم»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از شادی همچون کمربندی که میتواند بر کمر خود ببندد، سخن می گوید. ترجمه جایگزین: «سبب شدی مسرور باشم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «جلالم» به روح یا دل یا شخصیت درونیِ نویسنده اشاره دارد. این بیانگر کل وجود نویسنده است، کسی که خدا را به خاطر شادی که به او داده، پرستش میکند. ترجمه جایگزین: «من سرود ستایش برای تو خواهم خواند»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] ای خداوند بر تو توکل دارم؛ پسخجل نشوم تا به ابد. در عدالت خویش مرا نجات بده.2گوش خود را به من فراگیر و مرا به زودی برهان. برایم صخرهای قوی و خانهای حصین باش تا مرا خلاصی دهی.3زیرا صخره و قلعهٔ من تو هستی. به خاطر نام خود مرا هدایت و رهبری فرما.4مرا از دامی که برایم پنهان کردهاند بیرون آور.5زیرا قلعهٔ من تو هستی. روح خود را به دست تو میسپارم. ای یهوه، خدای حق، تو مرا فدیه دادی.6از آنانی که اباطیل دروغ را پیروی میکنند نفرت میکنم. و امّا من بر خداوند توکل میدارم.7به رحمت تو وجد و شادی میکنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناختهای؛8مرا به دست دشمن اسیر نساختهای؛ پایهای مرا بجای وسیع قائم گردانیدهای.9ای خداوند بر من رحمت فرما زیرا در تنگی هستم. چشم من از غصه کاهیده شد، بلکه جانم و جسدم نیز.10زیرا که حیاتم از غم و سالهایم از ناله فانی گردیده است. قوّتم از گناهم ضعیف و استخوانهایم پوسیده شد.11نزد همهٔٔ دشمنانم عار گردیدهام. خصوصاً نزد همسایگان خویش؛ و باعث خوف آشنایان شدهام. هرکه مرا بیرون بیند از من میگریزد.12مثل مرده از خاطر فراموش شدهام و مانند ظرفِ تلف شده گردیدهام.13زیرا که بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من میباشد، زیرا بر من با هم مشورت میکنند و در قصد جانم تفکر مینمایند.14و امّا من بر تو ای خداوند توکل میدارم وگفتهام خدای من تو هستی.15وقتهای من در دست تو میباشد. مرا از دست دشمنانم و جفاکنندگانم خلاصی ده.16روی خود را بر بندهات تابان ساز و مرا به رحمت خود نجات بخش.17ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خواندهام. شریران خجل شوند و در حفره خاموش باشند.18لبهای دروغگو گنگ شود که به درشتی و تکبر و استهانت بر عادلان سخن میگوید.19زهی عظمت احسان تو که برای ترسندگانت ذخیره کردهای و برای متوکّلانت پیش بنیآدم ظاهر ساختهای.20ایشان را در پردهٔ روی خود از مکاید مردم خواهی پوشانید. ایشان را در خیمهای از عداوت زبانها مخفی خواهی داشت.21متبارک باد خداوند که رحمت عجیب خود را در شهر حصین به من ظاهر کرده است.22و امّا من در حیرت خود گفتم که از نظر تو منقطع شدهام. لیکن چون نزد تو فریاد کردم آواز تضرع مرا شنیدی.23ای جمیع مقدّسانِ خداوند او را دوست دارید. خداوند اُمنا را محفوظ میدارد و متکبران را مجازات کثیر میدهد.24قوی باشید و دل شما را تقویت خواهد داد، ای همگانی که برای خداوند انتظار میکشید!
مزمور ۳۱ مزمور رهایی است. دشمنان مزمورنویس فکر کردند که او را شکست دادهاند، اما خدا از او محافظت کرد.
ترک
اگرچه همه مزمورنویس را وانهاده و خوار شمردند، ولی خدا او را ترک نکرد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول
است.
«این نامی است برای رهبر موسیقی که در پرستش به کار میرود»
اینجا به نحوی دربارۀ پناه بردن به خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی در او پناه گرفته است. ترجمۀ جایگزین: «نزد تو میآیم، ای یهوه تا از من محافظت کنی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «پس دیگران تا ابد نمیتوانند مرا خجالتزده کنند»
جملۀ «برایم صخرهای قوی باش» درخواستی برای محافظت است. جملۀ دوم تأکیدی بر جملۀ نخست است.
اینجا به نحوی دربارۀ یهوه سخن گفته شده که گویی صخرهای قوی است که از نویسنده در برابر حملهها محافظت میکند.
اینجا به نحوی دربارۀ یهوه سخن گفته شده که گویی خانهای حصین[دژی استوار] است که از نویسنده در برابر دشمنانش محافظت میکند.
اینجا به نحوی دربارۀ یهوه سخن گفته شده که گویی صخرۀ بزرگی است که از نویسنده در برابر حملهها محافظت میکند. ترجمۀ جایگزین: «مانند صخرۀ بزرگی است که بر روی آن میتوانم امنیت داشته باشم"
اینجا به نحوی دربارۀ یهوه سخن گفته شده که گویی قلعهای مستحکم است که از نویسنده در برابر دشمنانش محافظت میشود.
کلمه «نام» در این عبارت به یهوه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تا نام تو محترم شمرده شود» یا «تا تو را بپرستم»
واژۀ «هدایت» و «رهبری» اساساً یک معنا دارند و در خواست هدایت شدن توسط یهوه را تشدید میکنند. ترجمۀ جایگزین: «مرا به آن جایی که تو میخواهی بروم، هدایت کن»
اینجا به نحوی دربارۀ نویسنده سخن گفته شده که گویی پرندهای است که گرفتار یک دامی مخفی شده است و در انتظار است تا یهوه او را از آن تله بیرون بیاورد.
اینجا به نحوی دربارۀ یهوه سخن گفته شده که گویی او مکانی است که نویسنده میتواند در آن از دست کسانی که به او حمله میکنند پنهان شود. ترجمۀ جایگزین: «تو همیشه از من محافظت میکنی» یا «تو همواره محافظت خود را نصیب من میسازی» [در این ترجمۀ فارسی، این جمله در آیۀ ۵ آمده است]
خدا روح است، ولی اینجا به نحوی دربارۀ او سخن گفته شده که گویی دست دارد. در اینجا «دست تو» به حمایت و مراقبت یهوه (از او) اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تحت مراقبت تو»
اینجا «روح خود» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «خود را جای میدهم»
«تو خدایی هستی که میتوانم به او اعتماد کنم»
اینجا «اباطیل دروغ»[ بیارزش] به همۀ بتها اشاره دارد. چنین امری را میتوان در ترجمه به روشنی بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «بتها بیارزش هستند. من از کسانی که به بتها خدمت میکنند، متنفر هستم»
واژههای «وجد» و «شادی» معنایی مشابه دارند و بر شدت شادمانی تأکید دارند. اسم معنای «رحمت» میتواند به عنوان یک صفت ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «به خاطر این که رحیم هستی، وجد و شادی بسیار میکنم»
هر دو جمله این فکر را بیان میکنند که خدا دربارۀ مشکلات نویسنده میداند.
اینجا «جانم» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تنگیهای مرا»
کلمات «پایهای مرا» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مرا...قائم گردانیدهای» [من را...قرار دادهای]
See:
منظور عبرانیها از جایهای وسیع، استعارهای از امنیت و آزادی است. ترجمۀ جایگزین: «جایی که در آن آزاد هستم»
«رنج شدیدی میکشم»
واژگان «جان» و «جسد» برای اشاره تمامیت یک انسان به کار برده شدهاند.
در اینجا «حیاتم» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «من بسیار ضعیف گشتهام»
«به خاطر غم و ... به خاطر ناله»
عبارت «فانی گردیده» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «سالهایم از ناله فانی گردیدهاند» [در فارسی انجام شده اما عبارت حیاتم از غم فاقد آن است و در فارسی این جا برداشت از مضمون می شود و به قرینه حذف شده است]
در اینجا «قوّتم» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «ضعیف شدهام»
کلمه «استخوانهایم» به سلامت جسمی نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «سلامتیام از دست رفته است»
«مردم به من توهین میکنند»
«از شرایط من شوکه شدهاند»
مردم به افراد مرده نمیاندیشند. نویسنده همچنین فکر نمیکند که مردم به او بیاندیشند.
نویسنده به نحوی دربارۀ خود سخن میگوید که گویی کاملاً بیمصرف است. «به بیمصرفی ظرفی شکسته»
«بسیاری» به طور ضمنی به مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «بسیاری از مردم دربارۀ من سخن میگویند»
«سخنان ترسناکی از طرف منابع بسیار»
این اصطلاح به معنی کشتن کسی است. ترجمۀ جایگزین: «قصد کشتنم دارند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده باشد.
در اینجا «دست تو» به قدرت یهوه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تو قدرت آن را داری که برای آیندۀ من تصمیم بگیری»
«از دست کسانی که سعی بر اسیر کردن من دارند»
نویسنده به نحوی دربارۀ نظر لطف یهوه نسبت به خود سخن میگوید که گویی روی یهوه بر او نور میتاباند. ترجمۀ جایگزین: «با خدمتگزار خویش با لطف و عنایت رفتار کن»
اسم معنای «رحمت» را میتوان در قالب صفت نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «مرا به خاطر رحیم [مهربان یا بخشنده] بودنت، نجات بده»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «نگذار دیگران باعث شوند احساس خجالت بکنم» [نگذار دیگران باعث شوند که شرمنده شوم]
«امیدوارم[آرزو دارم] که خدا مردمان شریر را بیآبرو سازد!»
به مردمان شریر اشاره دارد.
اینجا «در حفره» نشان دهندۀ مرگ است. ترجمۀ جایگزین: «بگذار بمیرند تا دیگر نتوانند سخنی بگویند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «کسی لبهای دروغگو را خاموش کند»
این قسمت به کسانی اشاره دارد که دروغ میگویند. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که دروغ میگویند»
کلمه «عادلان» به کسانی اشاره دارد که عادل[پارسا] هستنند. ترجمۀ جایگزین: «که دربارۀ مردم عادل[پارسا] سخنان وحشتناکی میگویند»
این واژگان معانی مشابهی دارند. ترجمۀ جایگزین: «در کمال بیاحترامی»
این قسمت را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «همۀ کارهای نیکویی که تو میکنی»
اینجا به نحوی دربارۀ نیکویی یهوه سخن گفته شده که گویی چیزی است که میتوانستند مانند یک محصول آن را ذخیره کنند. ترجمۀ جایگزین: «که تو آن را آماده استفاده ذخیره کردهای»
«آنانی که تو را بسیار احترام میکنند»
اینجا به نحوی در مورد حفاظت شدن توسط یهوه سخن گفته شده که گویی در او پناه میگیرند. ببینید این قسمت را در مزمور ۳۱: ۱ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که برای محافظت شدن نزد تو میآیند»
این دو جمله، هر دو به این معنا هستند که خدا از ایشان محافظت میکند.
اینجا به نحوی دربارۀ حضور یهوه سخن گفته شده که گویی مکانی است که نویسنده میتواند در آن مصون باشد.
کلمه «خیمه» به جایی امن اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «جایی امن برای ایشان فراهم میکنی»
کلمه «مکاید» به کسانی اشاره دارد که با خشونت بر ضد نویسنده سخن میگویند. ترجمۀ جایگزین: «جایی که دشمنان ایشان نمیتوانند سخنان شریرانهای دربارۀ ایشان بگویند»
اسم معنای «رحمت» میتواند به شکل صفت نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «او به من نشان داد که به شکل عجیبی رحیم [با محبت] است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تو مرا از حضور خود دور ساختهای»
اینجا یهوه با نظر خود[چشمانش] نشان داده شده است. ترجمۀ جایگزین: «تو»
اینجا «آواز تضرع» را میتوان در قالب فعل نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تو آواز مرا شنیدی که درخواست کمک میکنم»
این واژه به افراد وفادار اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که وفادارند»
کلمه «مجازات[بها] کثیر» اصطلاحی به معنای مجازات شدن است. ترجمۀ جایگزین: «او کسانی را که متکبرند، آن گونه که سزاوارش هستند، مجازات میکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[قصیدهٔ داود] خوشابحال کسی که عصیان او آمرزیده شد و گناه وی مستور گردید.2خوشابحال کسی که خداوند به وی جرمی در حساب نیاوَرَد و در روح او حیلهای نمیباشد.3هنگامی که خاموش میبودم، استخوانهایم پوسیده میشد از نعرهای که تمامی روز میزدم.4چونکه دست تو روز و شب بر من سنگین میبود. رطوبتم به خشکیِ تابستان مبدل گردید، سلاه.5به گناه خود نزد تو اعتراف کردم و جرم خود را مخفی نداشتم. گفتم، عصیان خود را نزد خداوند اقرار میکنم. پس تو آلایش گناهم را عفو کردی، سلاه.6از این رو هر مقدّسی در وقت اجابت نزد تو دعا خواهد کرد. وقتی که آبهای بسیار به سَیَلان آید، هرگز بدو نخواهد رسید.7تو ملجای من هستی مرا از تنگی حفظ خواهی کرد. مرا به سرودهای نجات احاطه خواهی نمود، سلاه.8تو را حکمت خواهم آموخت و به راهی که باید رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خود که بر تو است نصیحت خواهم فرمود.9مثل اسب و قاطر بیفهم مباشید که آنها را برای بستن به دهنه و لگام زینت میدهند، والاّ نزدیک تو نخواهند آمد.10غمهای شریر بسیار میباشد، امّا هر که بر خداوند توکل دارد رحمت او را احاطه خواهد کرد.11ای صالحان در خداوند شادی و وجد کنید و ای همهٔٔ راستدلان ترنّم نمایید.
مزمور ۳۲ مزمور اعتراف به گناه است.
and )
اعتراف به گناه
این مزمور دربارۀ غم ناشی از گناه اعتراف نشده میگوید؛ و نیز دربارۀ برکت اعتراف و دریافت بخشش خدا میگوید. چه برکتی است وقتی خدا گناه را میبخشد. وقتی گناه پنهان بماند و اعتراف نشود، گرفتاری پدید میآید.
and )
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
معانی محتمل از این قرارند: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور دربارۀ داوود است یا ۳) این مزمور به شیوۀ نگارش مزمورهای داوود است.
این دو جمله معانی مشابهی دارند. این جملات را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «کسی که خدا عصیان او را بیامرزد و گناه وی را مستور گرداند»
اینجا به نحوی دربارۀ گناه بخشیده شده سخن گفته شده که گویی مستور[پوشیده] شده است و دیده نمیشود. ترجمۀ جایگزین: «گناه وی نادیده گردید» یا «گناه وی، آگاهانه فراموش شده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «کسی که یهوه او را بیگناه میبیند» یا «کسی که از دید یهوه گناهکار نیست»
کلمه «روح» به شخص اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «که در او حیلهای نمیباشد» یا «کسی که کاملاً صادق است»
کلمه «استخوانهایم» به نویسنده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پوسیده میشدم» یا «ضعیفتر میشدم»
این اصطلاح به معنای «پیوسته» است. ترجمه جایگزین: «همیشه»
این دو حد غایی شامل هر زمانی که میان آن دو وجود دارد است. ترجمۀ جایگزین: «همیشه»
کلمه «دست» به یهوه اشاره دارد. کل این عبارت اصطلاحی به معنای «مرا رنج دادی» است. ترجمۀ جایگزین: «تو باعث رنج بسیار من شدی»
قوّت داود با یک گیاه سبز کوچکی قیاس شده است که در فصلهای خشک قهوهای رنگ میشود و میریزد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«وقتی در مشکلات زیادی هستند» [در ترجمۀ فارسی نوشته شده است: «وقتی خدا پاسخ میدهد» یا «وقتی خدا در دسترس است»]
اینجا به نحوی در مورد مشکلات سخن گفته شده که گویی سیلی از آب هستند. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که مشکلات مانند سیل از راه میرسند، آن افراد مصون[ایمن] خواهند بود»
اینجا به نحوی از یهوه سخن گفته شده که گویی مکانی امن است که نویسنده میتواند هنگام حمله دشمن، آنجا مخفی شود. ترجمۀ جایگزین: «تو مانند مکانی هستی که در آنجا میتوانم خود را از دشمنانم پنهان کنم»
این استعاره ظاهراً به این معناست که حفاظت یهوه از نویسنده باعث سراییده شدن سرودهای پیروزی میشود. ترجمۀ جایگزین: «به خاطر تو سرودهای پیروزی خواهم سرایید»
واژههای «آموختن» و «ارشاد نمودن» اساساً یک معنا دارند و بر تعلیماتی دقیق تأکید میکنند. ترجمۀ جایگزین: «هر روز دربارۀ این راه به تو خواهم آموخت»
کلمه «من» احتمالاً یهوه است که مستقیماً با داوود صحبت میکند.
طوری دربارۀ زندگی کردن به روش درست صحبت شده است که انگار راهی است که نویسنده در آن باید راه برود. ترجمۀ جایگزین: «چگونه باید زندگی کنی»
کلمه «چشم خود» به دقت یهوه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «و توجه خود را به سوی تو جلب میکنم» یا «و تو را میپایم»
نویسنده مردمی را که فهم ندارند با اسبها و قاطرها مقایسه میکند. معانی محتمل از این قرارند: ۱) نویسنده کلام یهوه را به خوانندگان خود میگوید: «شما نباید مانند یک اسب بی فهم باشید» یا ۲) یهوه مانند یک گروه از مردم با نویسنده این مزمور سخن میگوید.
دو وسیلهای که مردم برای هدایت اسبها و قاطرها به کار میبرند تا آنها را به جایی که میخواهند ببرند.
«که کسی نمیخواهد به آنجا بروند.» کلمه «تو» اینجا مفرد است و به کس خاصی اشاره ندارد.
اینجا به نحوی از وفاداری یهوه و حفاظت او از آن شخص سخن گفته شده که گویی رحمت او دور شخص را احاطه میکند[در بر میگیرد]. اسم معنای «رحمت» میتواند در قالب صفت نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «چون یهوه به عهد خود وفادار است، هر کس را که به او توکل کند، با رحمت خود دربر میگیرد»
«در خداوند[یهوه]» به آنچه خداوند[یهوه] برای آنها انجام داده اشاره دارد. «به خاطر آن چه خداوند[یهوه] کرده است، شاد باشید»
این قسمت به مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «ای مردم صالح[پارسا]»
«بانگ یا فریاد شادی سر دهید» یا «از روی شادی فریاد برآورید»
کلمه «دل» اشاره به فرد دارد. ترجمۀ جایگزین: «ای همۀ کسانی که درست کار هستید» [ای نیکوکاران]
1ای صالحان در خداوند شادی نمایید،زیرا که تسبیح خواندن راستان را میشاید.2خداوند را با بربط حمد بگویید؛ با عود ده تار او را سرود بخوانید.3سرودی تازه برای او بسرایید؛ نیکو بنوازید با آهنگ بلند.4زیرا کلام خداوند مستقیم است و جمیع کارهای او با امانت است.5عدالت و انصاف را دوست میدارد. جهان از رحمت خداوند پر است.6به کلام خداوند آسمانها ساخته شد و کل جنود آنها به نَفْخِهٔ دهان او.7آبهای دریا را مثل توده جمع میکند و لجّهها را در خزانهها ذخیره مینماید.8تمامیِ اهل زمین از خداوند بترسند؛ جمیع سکنهٔ ربع مسکون از او بترسند.9زیرا که او گفت و شد؛ او امر فرمود و قایم گردید.10خداوند مشورت امّتها را باطل میکند؛ تدبیرهای قبائل را نیست میگرداند.11مشورت خداوند قائم است تا ابدالآباد؛ تدابیر قلب او تا دهرالدّهور.12خوشابحال امّتی که یهوه خدای ایشان است و قومی که ایشان را برای میراث خود برگزیده است.13از آسمان خداوند نظر افکند و جمیع بنیآدم را نگریست.14از مکان سکونت خویش نظر میافکند، برجمیع ساکنان جهان.15او که دلهای ایشان را جمیعاً سرشته است و اعمال ایشان را درک نموده است.16پادشاه به زیادتیِ لشکر خلاص نخواهد شد و جبار به بسیاری قوّت رهایی نخواهد یافت.17اسب بجهت استخلاص باطل است و به شدت قوّت خود کسی را رهایی نخواهد داد.18اینک چشم خداوند بر آنانی است که از او میترسند، بر آنانی که انتظار رحمت او را میکشند.19تا جان ایشان را از موت رهایی بخشد و ایشان را در قحط زنده نگاه دارد.20جان ما منتظر خداوند میباشد. او اعانت و سپر ما است.21زیرا که دل ما در او شادی میکند و در نام قدوس او توکّل میداریم.22ای خداوند رحمت تو بر ما باد، چنانکه امیدوار تو بودهایم.
مزمور ۳۳ مزموری پرستشی است. دربارۀ بزرگی خدا به ما میگوید.
قدرت خدا
خدا آفریننده و نیز خدای قوم خود، اسرائیل است. هر چه اراده کند، انجام میشود. در جنگ تنها اوست که از ما محافظت میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
کلمه «خداوند[یهوه] به آن چه یهوه برای ایشان انجام داده، اشاره دارد. «برای آن چه خداوند[یهوه] انجام داده است، شادی کنید»
«تسبیح یهوه را خواندن مناسب راستان[نیکوکاران] است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
هر آیه شامل دو خط میباشد که معانی بسیار مشابهی دارند.
کلمه «مستقیم» استعاره از حقیقت است. ترجمۀ جایگزین: «یهوه همیشه آن چه را میگوید، انجام خواهد داد»
این دو اسم معنا میتوانند به شکل فعل نیز بیان شوند. ترجمۀ جایگزین: «به جا آوردن عدالت و انصاف را دوست میدارد» یا «کسانی را که عدالت و انصاف را به جا میآورند، دوست میدارد»
اینجا به نحوی دربارۀ مردمی که در سراسر دنیا میتوانند شاهد رحمت خداوند(یهوه) باشند سخن گفته شده که گویی رحمت او[عهد وفاداری او] سراسر زمین را پر کرده است. اسم معنای «رحمت[عهد وفاداری]» میتواند به شکل صفت نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «مردم در سراسر زمین میتوانند ببینند که یهوه رحیم است» یا «در سراسر زمین ثابت شده که یهوه به عهد خود وفادار است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «با به کار بردن کلامش، خداوند[یهوه] آسمانها را ساخت»
این قسمت به کلام یهوه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «با کلامش»
هر آیه شامل دو خط میباشد که معانی بسیار مشابهی دارند.
«مانند پشت یک سدّ.» نویسنده آفرینش دریا را به نحوی توصیف میکند که گویی خدا همۀ آبها را روی هم انباشته کرده است.
نویسنده آفرینش اقیانوسها را به نحوی توصیف میکند که گویی خدا آنها را در یک خزانه ذخیره کرده است. ترجمۀ جایگزین: «او اقیانوسها را سر جایشان قرار میدهد، درست مانند فردی که غله را در یک خزانه ذخیره [انبار] میکند»
این قسمت به کسانی که بر زمین هستند اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «هر کس که روی زمین است»
کلمه «ترسیدن» یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «او را حرمت نهند»
کلمه «قایم گردید» اصطلاحی به معنای «آفریده شد» است. ترجمۀ جایگزین: «به وجود آمد»
هر آیه شامل دو خط میشود که معانی بسیار مشابهی دارند.
«خداوند [یهوه] ... نابود میکند» یا «یهوه بر هم میزند»
کلمه «امتها» به مردم این امتها[ملتها] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مشورت مردم ملتهای گوناگون»
اینجا در اصل از کلمه «[اتحاد]» یا «[متحدین]» استفاده شده است که به توافق بین دو یا چند امت که از یکدیگر در جنگ علیه دشمنی مشترک پشتبیانی میکنند، اشاره دارد.
«نیات مردمان.» ترجمۀ جایگزین: «نقشههای شریرانۀ مردم»
کلمه «قائم» اصطلاحی به معنای «پایدار ماندن» است.
فعل «قائم است» از مضمون برداشت میشود. ترجمۀ جایگزین: «تدابیر قلب او تا در تمام نسلها قائم خواهد بود»
کلمه «قلب او» به یهوه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تدابیر او»
«برای همۀ نسلهای آینده.» این اصطلاح به معنای «همیشه» است.
در اینجا «امتّ» به مردم یک قوم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «خوشابهحال مردمان قومی»
«که یهوه را به عنوان خدا میپرستند»
اینجا مردمی که یهوه برای پرستش خود برگزیده است به نحوی توصیف شدهاند که گویی آنها را به عنوان میراث خود پذیرفته است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی دربارۀ جایی که خداوند[یهوه] زندگی میکند سخن گفته شده که گویی روی زمین یعنی جایی که مردم زندگی میکنند، است.
کلمه «دلها» به فکر کردن این مردم اشاره دارد. نویسنده به نحوی دربارۀ این که هدایت طرز فکر مردم در دست یهوه است سخن میگوید که گویی او کوزهگری است که ظرفی را شکل میدهد. ترجمۀ جایگزین: «فکر آنها را مانند کوزهگری که ظرفی را شکل میدهد، هدایت میکند»
میتواند به شکل معلوم بیان شود. نرجمۀ جایگزین: "لشکر بزرگ نیست که پادشاه را خلاص میسازد[نجات میدهد]"
در اینجا «اسب» به قویترین بخش ارتش اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «داشتن ارتشی با اسبهای نیرومند، نمیتواند امنیت ایجاد کند»
این واژه نشان میدهد که موضوع تازهای در این مزمور شروع میشود. ترجمۀ جایگزین: «ببینید» یا «گوش کنید» یا «به آن چه میخواهم به شما بگویم، توجه کنید»
کلمه «چشم» به توجه خداوند [یهوه] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «توجه یهوه[ خداوند]»
در انگلیسی اصطلاح «حساب کردن روی» آمده است که به معنای «انتظار کشیدن برای» یا «منتظر چیزی بودن» است. اسم معنای «رحمت[وفاداری]» میتواند به شکل قید نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که از او انتظار دارند به واسطه عهد خود وفادارنه[رحیمانه] عمل کند» یا «آنهایی که منتظر او هستند تا کاری بکند، زیرا او نسبت به عهد خود وفادار است»
کلمه «جان ایشان» به مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تا ایشان را از موت[مردن] رهایی بخشد»
کلمه «منتظر بودن» به اعتماد[اتکا][توکل] کردن اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «ما به خداوند[یهوه] توکل داریم» یا «به یهوه امید داریم»
اینجا به نحوی دربارۀ یهوه سخن گفته شده که گویی او سپری است که از سربازها در جنگ محافظت میکند. ترجمۀ جایگزین: «او اعانت ماست و مانند یک سپر از ما محافظت میکند»
کلمه «دل» به مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «شادی میکنیم»
کلمه «نام قدوس» به شخصیت قدوس یهوه[ خداوند] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «بر شخصیت قدوس او» یا «بر او زیرا که قدوس است»
طوری دربارۀ رحمت خداوند[وفاداری یهوه] نسبت به مردم سخن گفته شده که گویی رحمت خداوند[وفاداری به عهد یهوه] با ایشان بوده است. اسم معنای «رحمت» میتواند به شکل قید بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «ای یهوه، به واسطه عهد خود با ما وفادارانه رفتار کن»
«چنان که امیدوار کمک تو بودهایم»
1مزمور داود وقتی که منش خود را به حضور اَبِیمَلَک تغییر داد و از حضور او بیرون رانده شده، برفت خداوند را در هر وقت متبارک خواهمگفت. تسبیح او دائماً بر زبان من خواهد بود.2جان من در خداوند فخر خواهد کرد. مسکینان شنیده، شادی خواهند نمود.3خداوند را با من تکبیر نمایید. نام او را با یکدیگر برافرازیم.4چون خداوند را طلبیدم، مرا مستجاب فرمود و مرا از جمیع ترسهایم خلاصی بخشید.5بسوی او نظر کردند و منور گردیدند و رویهای ایشان خجل نشد.6این مسکین فریاد کرد و خداوند او را شنید و او را از تمامیِ تنگیهایش رهایی بخشید.7فرشتهٔ خداوند گرداگرد ترسندگان او است؛ اردو زده، ایشان را میرهاند.8بچشید و ببینید که خداوند نیکو است. خوشابحال شخصی که بدو توکّل میدارد.9ای مقدّسانِ خداوند از او بترسید زیرا که ترسندگان او را هیچ کمی نیست.10شیربچگان بینوا شده، گرسنگی میکشند و امّا طالبان خداوند را به هیچ چیز نیکو کمی نخواهد شد.11ای اطفال بیایید مرا بشنوید و ترس خداوند را به شما خواهم آموخت.12کیست آن شخصی که آرزومند حیات است و طول ایام را دوست میدارد تا نیکویی را ببیند؟13زبانت را از بدی نگاه دار و لبهایت را از سخنان حیلهآمیز؛14از بدی اجتناب نما و نیکویی بکن؛ صلح را طلب نما و در پی آن بکوش.15چشمان خداوند بسوی صالحان است و گوشهای وی بسوی فریاد ایشان.16روی خداوند بسوی بدکاران است تا ذکر ایشان را از زمین منقطع سازد.17چون [صالحان] فریاد برآوردند، خداوند ایشان را شنید و ایشان را از همهٔ تنگیهای ایشان رهایی بخشید.18خداوند نزدیک شکستهدلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد.19زحمات مرد صالح بسیار است، امّا خداوند او را از همهٔٔ آنها خواهد رهانید.20همهٔ استخوانهای ایشان را نگاه میدارد، که یکی از آنها شکسته نخواهد شد.21شریر را شرارت هلاک خواهد کرد و از دشمنان مرد صالح مؤآخذه خواهد شد.22خداوند جان بندگان خود را فدیه خواهد داد و از آنانی که بر وی توکّل دارند مؤآخذه نخواهد شد.
مزمور ۳۴ مزموری تعلیمی و دربرگیرندۀ شکرگزاریها است. این مزمور تعلیم میدهد که درست زندگی کردن سبب میشود که زندگی خوبی داشته باشیم.
این مزمور بطور مستقیم به نوشتهای که دربارۀ ابیملک است، مربوط نمیشود.
یاری یهوه
انسانهای خوب ممکن است مشکلاتی داشته باشند، اما خدا ایشان را از این مشکلات نجات میدهد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
معانی محتمل از این قرارند: ۱) داوود این مزمور را نوشته است یا ۲) این مزمور دربارۀ داوود است یا ۳) این مزمور در سبک مزمورهای داوود نوشته شده است.
«خود را به دیوانگی زد»
این به یک واقعۀ تاریخی اشاره داد که عبرانیها بخوبی آن را میدانند. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که او در خانۀ ابیملک بود» یا «هنگامی که او زندانی ابیملک بود»
اینجا «بر زبان من» به این اشاره دارد که داوود دربارۀ یهوه صحبت میکند. ترجمۀ جایگزین: «همیشه با صدای بلند او را تسبیح خواهم گفت»
این کلمه به مردمی اشاره دارد که مورد ستم قرار گرفتهاند. ترجمۀ جایگزین: «مردم مسکین»
فعل «تکبیر نمودن» فرمانی گروهی است. ترجمۀ جایگزین: «همه باید خداوند[یهوه] را همراه من تکبیر نمایند»
اینجا کلمه «برافراشتن» اصطلاح است و به متعال خواندن یهوه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «به مردم بگویید او چه اندازه عظیم است»
See:
اینجا «نام او» به شخصیت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «شخصیت او»
«طلبیدن خداوند[یهوه]» به معنای کمک خواستن داوود از یهوه است. ترجمۀ جایگزین: «نزد خداوند[یهوه] دعا کردم» یا «از یهوه خواستم تا مرا کمک کند»
کلمه «نظر کردن» به یاری جستن از او اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که برای کمک به او چشم دوختند» یا «آنهایی که از او انتظار یاری داشتند»
این اصطلاح به ظاهر ایشان هنگامی که شادمان میشوند، اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «شاد هستند»
اینجا «رویهای ایشان» به مردمی اشاره دارد که به خداوند[یهوه] چشم دوختهاند. این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنها خجل نیستند» یا «سرافراز هستند»
داود خود را مردی مورد ستم قرار گرفته توصیف میکند. ترجمۀ جایگزین: «من مسکین بودم و»
کلمه «شنید» به این معناست که خداوند[یهوه] به او کمک کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] مرا شنید» یا «خداوند[یهوه] مرا کمک کرد»
اینجا به نحوی دربارۀ فرشتۀ خداوند[یهوه] سخن گفته شده است که گویی ارتشی است که گرداگرد کسی اردو زده است تا از او محافظت کند. ترجمۀ جایگزین: «پاسبانی میکنند»
اینجا به نحوی دربارۀ نیکویی خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی چیزی است که میتوان آن را چشید و دید. ترجمۀ جایگزین: «امتحان کنید و تجربه کنید که خداوند[یهوه] نیکوست»
اینجا به نحوی دربارۀ خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی جایی است که مردم میتوانند در آن پنهان شوند تا در برابر دشمنانشان از آنها محافظت شود. ترجمۀ جایگزین: «برای محافظت از ایشان به او توکل کنید(اعتماد کنید)»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که از او میترسند همیشه آن چه را نیاز دارند، خواهند داشت»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «همیشه آن چیزهای نیکویی را که نیاز دارند، خواهند داشت»
این کلمه به کودکان حقیقی نویسنده اشاره ندارد، بلکه به کسانی اشاره میکند که به آنها دربارۀ خداوند[یهوه] تعلیم میدهد. ترجمۀ جایگزین: «ای شاگردان من»
پاسخ ضمنی به این پرسش «هر انسانی» است. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «هر انسانی آرزومند حیات است و دوست دارد زندگی طولانی و نیکویی[خوبی] داشته باشد»
این دو جمله به یک چیز اشاره دارد و به روشهای گوناگون گفته شده است تا بر اهمیت آن تأکید کند.
کلمه «زبان» به کلیت شخص اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «بنابراین، سخن بدی نگو»
کلمه «لبها» به فردی که صحبت میکند، اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «سخنان حیلهآمیز[دروغ] نگو»
کلمه «اجتناب نمودن» استعاره از دوری کردن از بدی است. ترجمۀ جایگزین: «از بدی کردن پرهیز نما»
کلمه «طلب نمودن» به معنای اهمیت دادن به صلح است. ترجمۀ جایگزین: «سخت تلاش کن تا با دیگران در صلح زندگی کنی»
«چشمان خداوند[یهوه]» به تماشای دقیق او اشاره دارد و «صالحان» به مردمان صالح[پارسا] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] به دقت مردمان صالح را تماشا میکند» [خداوند[یهوه] به دقت پارسایان را زیر نظر دارد]
اینجا با استفاده از کلمه «گوشها» به خداوند[یهوه] اشاره شده است. به سوی چیزی بودن، به معنای توجه کردن به آن است. ترجمۀ جایگزین: «او به فریاد ایشان توجه میکند» یا «او فریادهای ایشان را پاسخ میدهد»
خداوند[یهوه] باعث میشود که وقتی این افراد میمیرند، مردم ایشان را کاملاً فراموش کنند گویی که با چاقویی بند هر خاطرهای از ایشان را ببرد و دور بیندازد. ترجمۀ جایگزین: «تا این که وقتی مردند، مردم کاملا ایشان را فراموش کنند»
کلمه «شنید» به این معناست که خداوند[یهوه] تمایل دارد به آنها پاسخ دهد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] یه ایشان توجه کرد»
کلمات «نزدیک...است» به معنای «آماده کمک کردن» بودن است. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] همیشه آماده کمک کردن است»
این صفتی وابسته به اسم است و به کسانی که دل آنها شکسته است اشاره دارد. اینجا به نحوی دربارۀ اندوه عمیق سخن گفته شده که گویی قلب شخص شکسته است. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که بسیار غمگین هستند»
اینجا به نحوی دربارۀ کسانی که عمیقاً دلسرد شدهاند صحبت میکند که گویی روح ایشان کوبیده شده است. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که عمیقاً[به شدت] دلسرد شدهاند»
این کلمه به کسانی که صالح[پارسا] هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم پارسا»
کلمات «همۀ استخوانهای ایشان» تحت اللفظی است، اما همچنان این مفهوم را میرساند که خداوند[یهوه] از همۀ وجود شخص محافظت میکند. ترجمۀ جایگزین: «او از ایشان کاملاً محافظت میکند، او به هیچ روی آسیب نخواهد دید.»
شرارت به نحوی توصیف شده که گویی مردی است که میتواند مردم را بکشد. ترجمۀ جایگزین: «کارهای شریرانۀ افراد شریر ایشان را خواهد کشت»
این کلمه به کسانی که شریر هستند، اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] آنهایی را که از صالحان نفرت دارند، مؤآخذه [محکوم] خواهد کرد.»
این کلمه به کسانی که صالح[پارسا] هستند، اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و همچنین میتوان آن را به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه]هر آن کس را که بر او توکّل کند، خواهد بخشید» [خداوند[یهوه] هر کس را که به او پناه برد، خواهد بخشید]
اینجا به نحوی دربارۀ رفتن نزد خداوند[یهوه] برای محافظت سخن گفته شده که گویی در او پناه گرفتهاند. ترجمۀ جایگزین: «برای محافظت نزد او میروند»
1[مزمور داود] ای خداوند با خصمان من مخاصمه نما و جنگ کن با آنانی که با من جنگ میکنند.2سپر و مِجَنّ را بگیر و به اعانت من برخیز،3و نیزه را راست کن و راه را پیش روی جفاکنندگانم ببند و به جان من بگو من نجات تو هستم.4خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند؛ و آنانی که بداندیش منند، برگردانیده و خجل شوند.5مثل کاه پیش روی باد باشند و فرشتهٔ خداوند ایشان را براند.6راه ایشان تاریکی و لغزنده باد و فرشتهٔ خداوند ایشان را تعاقب کند.7زیرا دام خود را برای من بیسبب در حفرهای پنهان کردند که آن را برای جان من بیجهت کَنده بودند.8هلاکت ناگهانی بدو برسد و دامی که پنهان کرد خودش را بگیرد و در آن به هلاکت گرفتار گردد.9و امّا جان من در خداوند وجد خواهد کرد و در نجات او شادی خواهد نمود.10همهٔٔ استخوانهایم میگویند، ای خداوند کیست مانند تو که مسکین را از شخصِ قویتر از او میرهاند و مسکین وفقیر را از تاراجکنندهٔ وی!11شاهدان کینهور برخاستهاند. چیزهایی را که نمیدانستم از من میپرسند.12به عوض نیکویی بدی به من میکنند. جان مرا بیکس گردانیدهاند.13و امّا من چون ایشان بیمار میبودند، پلاس میپوشیدم؛ جان خود را به روزه میرنجانیدم و دعایم به سینهام برمیگشت.14مثل آنکه او دوست و برادرم میبود، سرگردان میرفتم. چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد، از حزن خم میشدم.15ولی چون افتادم شادیکنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند، و کسانی که نشناخته بودم مرا دریدند و ساکت نشدند.16مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی میکنند، دندانهای خود را بر من میافشردند.17ای خداوند تا به کی نظر خواهی کرد؟ جانم را از خرابیهای ایشان برهان و یگانهٔ مرا از شیربچگان.18و تو را در جماعتِ بزرگ حمد خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند.19تا آنانی که بیسبب دشمن منند، بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بیسبب بغض مینمایند، چشمک نزنند.20زیرا برای سلامتیسخن نمیگویند و بر آنانی که در زمین آرامند، سخنان حیلهآمیز را تفکر میکنند.21و دهان خود را بر من باز کرده، میگویند هَههَه چشم ما دیده است.22ای خداوند تو آن را دیدهای، پس سکوت مفرما. ای خداوند از من دور مباش.23خویشتن را برانگیز و برای داد من بیدار شو، ای خدای من و خداوند من، برای دعوی من.24ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند.25تا در دل خود نگویند، اینک مراد ما؛ تا نگویند او را بلعیدهایم!26و آنانی که در بدیِ من شادند، با هم خجل و شرمنده شوند؛ و آنانی که بر من تکبر میکنند، به خجلت و رسوایی ملبس شوند.27آنانی که خواهان حق منند ترنّم و شادی نمایند و دائماً گویند خداوند بزرگ است که به سلامتیِ بندهٔٔ خود رغبت دارد.28و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و تسبیح تو را تمامیِ روز.
نوع مزمور
مزمور ۳۵ دعایی برای رهایی است. دشمنان او بر او هجوم میآورند.
دشمنان
وقتی دشمنان او بیمار شدند، او تلاش کرد اسباب آسایش ایشان را فراهم کند، اما وقتی برای او گرفتاری پیش آمد، دشمنانش از این موقعیت استفاده کردند تا به او حمله کنند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
نویسنده خدا را جنگجویی توصیف میکند که خود را برای جنگ آماده میکند.
اسلحههای دفاعی هستند
تویسنده خدا را جنگجویی توصیف میکند که خود را برای مبارزه آماده میکند.
اسلحهای تهاجمی است
معانی محتمل از این قرارند: ۱) این دشمنان واقعاً در تعقیب نویسنده بودند یا ۲) این واژه استعاره از کسانی است که دشمنان نویسنده هستند.
این قسمت به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «به من بگو»
این جمله را میتوان بدون استفاده از اسم معنی بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «من نجات دهندۀ تو هستم» یا «من تو را نجات خواهم داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] آنهایی که قصد جان من دارند را خجل و رسوا کند»
«میخواهم که»
کلمات «قصد جان من دارند» یعنی آنها میخواهند نویسنده را بکشند. اینجا با استفاده از کلمه «جان» به نویسنده اشاره شده است. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که تلاش میکنند مرا بکشند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] آنانی را که نقشه برای آسیب رساندن به من دارند، برگرداند و پریشان سازد.»
«برگردانیده شوند» استعاره از ناتوانی برای رسیدن به هدف است. ترجمۀ جایگزین: «ناموفق باشند»
«شرمسار شوند»
اینجا به نحوی دربارۀ دشمنان نویسنده سخن گفته شده که گویی کاه هستند که باد به آسانی آنها را میبرد. ترجمۀ جایگزین: «مثل کاه با باد بروند»
کلمات «راه ایشان» به زندگیهای ایشان اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «زندگی ایشان»
این قسمت به راهی مخفی و خطرناک اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مخفی و پرخطر»
این قسمت به فرشتۀ خداوند[یهوه] اشاره دارد که در مقابل دشمنان نویسنده قرار دارد. ترجمۀ جایگزین: «بر ضدّ آنها کار میکند» یا «با آنها مخالفت میکند»
طوری دربارۀ نقشههای شریران سخن گفته شده که گویی دامی هستند که برای گرفتار کردن نویسنده گسترده شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «آنها میخواهند مرا مانند حیوانی کوچک در دام بیندازند»
طوری دربارۀ دامهای شریران سخن گفته شده که گویی حفرهای هستند که برای گرفتار کردن نویسنده کندهاند. ترجمۀ جایگزین: «آنها میخواستند مرا مانند یک حیوان بزرگ در حفرهای گرفتار کنند»
این قسمت به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «من»
اینجا به نحوی دربارۀ هلاکت سخن گفته شده که گویی حیوانی خطرناک است که ناگهان به آنها حمله میکند. ترجمۀ جایگزین: «بگذار آنها ناگهان هلاک [نابود] شوند» یا «بگذار غافلگیر شوند زیرا تو آنها را ناگهان هلاک[نابود] میکنی»
اینجا به نحوی دربارۀ نقشههای فرد شریر سخن گفته شده که گویی توری[تلهای] هستند که برای گرفتار کردن نویسنده گسترانیده شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «دامی که پنهان کرد تا بتواند مرا مانند یک حیوان گرفتار کند و به من آسیب برساند»
این استعاره در آیه ۷ نیز آمده است. دام برای گرفتار کردن نویسنده آماده شده است. ترجمۀ جایگزین: «بگذار خودش در چاهی که برای من کنده، بیافتد»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) در همان چالۀ آیۀ ۷ بیافتد یا ۲) هلاک[نابود] شود
اسم معنای «هلاکت» میتواند به شکل فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «تا این که هلاک شوند» یا «باید آنها را این گونه نابود کنی»
اسم معنای «نجات» میتواند به شکل فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «از آن جایی که تو مرا نجات دادی»
کلمه «استخوانها» به عمیقترین بخش درونی[باطن] یک انسان اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «همۀ درونم» [همه باطنم]
پاسخ ضمنی به این پرستش این است که هیچ کس مانند خداوند[یهوه] نیست. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه]، هیچ کس مانند تو نیست که ...میرهاند... از تاراجکنندۀ وی»
واژههای «مسکین» و «فقیر» اساساً یک معنی دارند و تاکیید میکنند که خداوند[یهوه] بسیاری از کسانی که به کمک او نیاز دارند را نجات میبخشد.
این بدان معناست که آنها در دادگاه شهادت میدهند. ترجمۀ جایگزین: «داوطلب شهادت دادن هستند»
این استعاره به این معناست که آنها در عوض نیکویی، بدی کردند. ترجمۀ جایگزین: «آنها در عوض کارهای نیکویی که برایشان کردهام، کارهای بدی در حق من انجام میدهند»
این دو اسم معنا میتوانند به شکلهای دیگر نیز بیان شوند. ترجمۀ جایگزین: «چیزهای نیکو ... چیزهای بد»
«بینهایت ناراحت هستم»
واژۀ «ایشان» به «شاهدان کینهورز» اشاره دارد (مزمور ۳۵: ۱۱).
«نشان دادم که ناراحت هستم»
این نمادی از دعا کردن است. «با سر خود که در دعا به پایین خم میکردم»
نویسنده چنان ناراحت بود که گویی برادر خودش مرده باشد. ترجمۀ جایگزین: «چنان از اندوه سرگردان شده بودم که انگار برادر خودم بیمار شده باشد»
نویسنده چنان ماتم گرفته است که انگار مادر خودش مرده باشد. ترجمۀ جایگزین: «چنان ماتم گرفتم که انگار مادر خودم مرده بود»
نشانهای از درد و رنج است.
«با یکدیگر جمع شدند» یا «گرد هم آمدند»
این بدان معناست که آنها به منظور حمله کردن به نویسنده جمع شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «برای این که بر ضد من نقشه بکشند» یا «نقشۀ نابودی مرا بکشند»
آنها طوری با نویسنده رفتار کردهاند که گویی او تکهای لباس است که آنها میتوانستند تکه تکهاش کنند. ترجمۀ جایگزین: «آنها به من حمله کردند»
این عمل نشانۀ خشم و تنفر است. «با دندانهای خود برای من صدای جیر جیر در آوردند»
این پرسش بدیهی نشان میدهد که نویسنده از خدا میخواهد تا دست از نظارهگر بودن بردارد و شروع کند به کمک کردن به او. ترجمۀ جایگزین: "تا به کی میخواهی تنها نگاه کنی که آنها چه میکنند؟" یا "کی به من کمک خواهی کرد؟"
در اینجا "جان" به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: "مرا برهان"
واژه «برهان» از مضمون برداشت میشود. ترجمۀ جایگزین: «جان مرا از شیربچگان برهان»
این به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مرا»
در اینجا نویسنده به نحوی دربارۀ دشمنانش صحبت میکند که گویی شیرهایی درنده هستند. ترجمۀ جایگزین: «از دشمنانم که مانند حیوانات وحشی به من حمله میکنند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«نگذار دشمنانم...که در مورد من دروغ میگویند»
«نقشههای بدی دارند»
اسم معنای «سلامتی» میتواند «با سلامتی[آرامش][صلح]» گفته شود. ترجمۀ جایگزین: «آنان به آرامی با مردم سخن نمیگویند»
«به دنبال راهی برای دروغ گفتن هستند»
«آنهایی که با آرامش[در صلح] در زمین ما زندگی میکنند»
اسم معنای «آرام» میتواند در قالبهای دیگر نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «با دیگران در آرامش زندگی میکنند» یا «به کسی آسیب نمیزنند»
دلیل این که دهان خود را باز میکنند، این است که نویسنده را متهم کنند. ترجمۀ جایگزین: «بر سرم فریاد میکشند تا به من تهمت بزنند»
این چیزی است که وقتی کسی ناگهان چیزی را میبیند یا میفهمد و به هیجان میآید میگوید، به ویژه اگر چیزی باشد که دیگران انتظار نداشتهاند که او ببیند. چنین کلمهای بر آن چه که در ادامه میآید، تاکید میکند.
کلمات «چشم ما» به چشمان دشمن اشاره دارد. به طور ضمنی بیان میکند که آنها میگویند که نویسنده را در حال انجام کاری نادرست میبینند. ترجمۀ جایگزین: «ما آن را دیدهایم» یا «کار نادرستی را که تو کردی دیدهایم»
کلمه «آن» به اتهامات نادرست دشمنان نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تو دیدهای که آنها چگونه مرا به دروغ متهم میکنند»
me"
«آن چه را کردهاند، نادیده نگیر» این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنها را به خاطر آن چه کردهاند، داوری کن»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «بسیار به من نزدیک باش»
این بدان معنا نیست که در واقع خدا خوابیده است. نویسنده میخواهد خدا مداخله کند. هر دو واژۀ اساساً یک معنی دارند و بر اضطراری بودن درخواستش تأکید میکنند. ترجمۀ جایگزین: «احساس میکنم که تو خواب هستی! بیدار شو!»
اسم معنای «داد[دفاع]» میتواند «داد ستاندن[دفاع کردن]» نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «برای ستاندن داد من»
این به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «من»
«مگذار به خاطر رنج کشیدن من شادی کنند»
این اصطلاح به این معناست که شخص به خودش بگوید. ترجمۀ جایگزین: «به خود نگویند»
بانگی است که وقتی چیزی ناگهانی دیده یا فهمیده میشود برمیآید و بر آن چه در ادامه میآید، تأکید دارد. ترجمۀ جایگزین: «بله» [در فارسی انجام نشده]
اینجا به طور ضمنی بیان شده که دشمنان نویسنده میخواستند او گناهکار اعلام شود. ترجمۀ جایگزین: «درست همان طور که میخواستیم گناهکار شناخته شده است»
دشمنان نویسنده طوری دربارۀ نابودی او صحبت میکنند که گویی حیواناتی وحشی هستند که او را خوردهاند. ترجمۀ جایگزین: «او را بلعیدیم» یا «او را نابود کردهایم»
«باشد که آنانی که در بدیِ من شادند خجل و شرمنده شوند»
«احساس خجالت بکنند»
«سر در گم شوند» یا «خوار بشوند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «باشد که بر تن آنانی که بر من تکبّر میکنند، لباس شرم و رسوایی بکنی»
«خودشان را بهتر از من میدانند» یا «فکر میکنند که حقّ دارند با من بدرفتاری کنند»
اینجا به نحوی دربارۀ خجلت و رسوایی سخن گفته شده است که گویی لباسهایی هستند که نویسنده میتواند آنها را بپوشد. این اسامی معنا میتوانند به شکل فعل نیز بیان شوند. ترجمۀ جایگزین: «خجالتزده و رسوا»
این واژهها یک معنی دارند و بر میزان تحقیرشدگی آنها تاکید میکنند.
کلمات «خواهان حق» به اعلام یا به داوری یهوه در مورد بیگناهی مزمور نویس اشاره دارند.
«همیشه بگویند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «بیایید خداوند(یهوه) را بپرستیم»
«که از چیزی خشنود است» یا «که برای چیزی خوشحال است»
سلامت بودن، شادی
اسم معنای «عدالت» میتواند «درست» («بر حق بودن») نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «زبانم خواهد گفت که تو درست عمل میکنی»
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود بندهٔٔ خداوند] معصیت شریر در اندرون دل منمیگوید که ترس خدا در مد نظر او نیست.2زیرا خویشتن را در نظر خود تملق میگوید تا گناهش ظاهر نشود و مکروه نگردد.3سخنان زبانش شرارت و حیله است. از دانشمندی و نیکوکاری دست برداشته است.4شرارت را بر بستر خود تفکر میکند. خود را به راه ناپسند قائم کرده، از بدی نفرت ندارد.5ای خداوند رحمت تو در آسمانها است وامانت تو تا افلاک.6عدالت تو مثل کوههای خداست و احکام تو لجهٔ عظیم. ای خداوند انسان و بهایم را نجات میدهی.7ای خدا رحمت تو چه ارجمند است. بنیآدم زیر سایهٔ بالهای تو پناه میبرند.8از چربی خانهٔ تو شاداب میشوند. از نهر خوشیهای خود ایشان را مینوشانی.9زیرا که نزد تو چشمهٔ حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید.10رحمت خود را برای عارفان خود مستدام فرما و عدالت خود را برای راست دلان.11پای تکبر بر من نیاید و دست شریران مرا گریزان نسازد.12در آنجا بدکرداران افتادهاند. ایشان انداخته شدهاند و نمیتوانند برخاست.
مزمور ۳۶، مزموری ستایشی است و دربارۀ نیکویی خدا نسبت به کسانی است که او را دوست دارند.
and )
خدا و انسان
مردم شریر دربارۀ خدا فکر نمیکنند؛ اما خدا برای همۀ کسانی که او را حرمت مینهند، خود سبب خوشی و شادمانی است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«این سروده برای رهبر موسیقی و استفاده آن در پرستش است»
این قسمت به فرد خاصی اشاره ندارد، بلکه به طور کلی به افراد شریر اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «اشخاص شریر»
کلمه «دل» به باطن فرد اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «از باطن خود»
کلمه «نظر» به فرد شرور اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «در او»
«ترجیح میدهد باور کند» یا «میخواهد فکر کند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا گناه او را نخواهد یافت و از آن متنفر نخواهد بود»
«آن چه میگوید»
«انجام کاری که نیکوست»
اینجا به نحوی دربارۀ رفتار گناه آلود انسان سخن گفته شده که گویی در راهی شرورانه گام بر میداشتند. ترجمۀ جایگزین: «او انجام کارهای ناپسند را شروع میکند»
کلمه «بدی» میتواند به اشکال دیگر نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «رفتارهای بد را کنار نمیگذارد»
طوری دربارۀ بزرگی رحمت خدا[وفاداری خدا] سخن گفته شده که گویی شئی است که به بلندی آسمانها میرسد. اسم معنای «رحمت[وفاداری]» را میتوان در قالب صفت نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «رحمت[وفاداری] تو بسیار عظیم است» یا «همان قدر که آسمانها بلندتر از زمین هستند، تو رحیم[وفادار] هستی»
اینجا به نحوی دربارۀ عظمت وفاداری[رحمت] خدا سخن گفته شده که گویی بسیار بلند است. ترجمۀ جایگزین: «به بلندی ابرهاست» یا «بسیار عظیم»
این عبارات به نحوی عظمت عدالت و داوری خدا را توصیف میکنند که گویی بسیار بلند و عمیق هستند. ترجمۀ جایگزین: «به بلندی بلندترین کوههاست...به عمق عمیقترین دریاها»
«کمک میکنی» یا «حفظ میکنی»
واژۀ "ارجمند" به این اشاره دارد که چگونه نویسنده برای رحمت[عهد وفاداری خدا] خداوند[یهوه] ارزش قائل است. اسم معنای «رحمت» میتواند به شکل صفت نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «برای عهد وفاداری[رحمت] تو بسیار ارزش قائل هستم»
غذا زیاد خوردن مهمانان یک خانه استعاره از رفع نیاز همه قوم توسط خداست. ترجمۀ جایگزین: «آنها هر آن چه را که نیاز دارند خواهند داشت، زیرا تو برایشان مهیا میکنی»
اینجا از دو استعاره استفاده شده است. در این قسمت به نحوی دربارۀ برکات فراوان خدا سخن گفته شده که گویی آبهای رودی خروشان هستند. همچنین به نحوی دربارۀ کسانی که این برکات را دریافت میکنند سخن گفته شده که گویی آن برکات را مانند آب مینوشند. ترجمۀ جایگزین: «برکات نفیس تو مانند رودی هستند که تو اجازه نوشیدن از آن را به آنها خواهی داد»
«منشا حیات»
کلمه «نور» استعاره از معرفت[دانش] راستین است. ترجمۀ جایگزین: «وقتی ما را روشن میکنی [به ما آگاهی میبخشی]، حقیقت را خواهیم شناخت» یا «نور توست که به ما امکان میدهد حقیقت را دربارۀ تو بدانیم»
نویسنده به نحوی از ادامه یافتن رحمت[وفاداری] خدا نسبت به قوم سخن میگوید که گویی خدا عهد وفاداری[رحمت] خود را میکِشد یا آن را بلندتر میکند. اسم معنای «رحمت[وفاداری] را میتوان در قالب قید نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «همچنان با کسانی که تو را میشناسند رحیمانه [وفادرانه] رفتار کن» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اسم معنای «عدالت»را میتوان در قالب فعل نیز بیان کرد. «مستدام فرما» برای این جمله هم به کار میرود. ترجمۀ جایگزین: «به حفاظت از قلب راستدلان ادامه بده»
کلمه «دل» به مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «راست دل» یا «مردمی که در راستی[پارسایانه] رفتار میکنند»
کلمات «پای» و «دست» به مردم شریر اشاره دارد و مقصود اشخاصی خاص نیست بلکه اشارهای کلی به شریران دارد. ترجمۀ جایگزین: «مردم متکبر... مردم شریر»
«من را دور نمیکند» یا «باعث نمیشود از جایی که هستم بروم» [من را از مکانی که در آن هستم، بیرون نمیکند]
هر سه این عبارات شرح میدهند که بدکاران شکست خوردهاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تو ایشان را انداختهای» یا «آنها را نابود کردهای»
«نمیتوانند بلند شوند»
1[مزمور داود] بهسبب شریران خویشتن را مشوشمساز و بر فتنهانگیزان حسد مبر.2زیرا که مثل علف به زودی بریده میشوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد.3بر خداوند توکّل نما و نیکویی بکن. در زمین ساکن باش و از امانت پرورده شو.4و در خداوند تمتع ببر، پس مسألت دل تو را به تو خواهد داد.5طریق خود را به خداوند بسپار و بر وی توکّل کن که آن را انجام خواهد داد،6و عدالت تو را مثل نور بیرون خواهد آورد و انصاف تو را مانند ظُهر.7نزد خداوند ساکت شو و منتظر او باش و از شخص فرخنده طریق و مرد حیلهگر خود را مشوش مساز.8از غضب برکنار شو و خشم را ترک کن. خود را مشوش مساز که البته باعث گناهخواهد شد.9زیرا که شریران منقطع خواهند شد. و امّا منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود.10هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود. در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود.11و امّا حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانیِ سلامتی متلذذ خواهند گردید.12شریر بر مرد عادل شورا میکند و دندانهای خود را بر او میافشرد.13خداوند بر او خواهد خندید، زیرا میبیند که روز او میآید.14شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان را کشیدهاند تا مسکین و فقیر را بیندازند و راستروان را مقتول سازند.15شمشیر ایشان به دل خود ایشان فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد.16نعمتِ اندکِ یک مرد صالح بهتر است، از اندوختههای شریران کثیر.17زیرا که بازوهای شریران، شکسته خواهد شد. و امّا صالحان را خداوند تأیید میکند.18خداوند روزهای کاملان را میداند و میراث ایشان خواهد بود تا ابدالآباد.19در زمان بلا خجل نخواهند شد، و در ایام قحط سیر خواهند بود.20زیرا شریران هلاک میشوند و دشمنان خداوند مثل خرّمی مرتعها فانی خواهند شد. بلی مثل دُخان فانی خواهند گردید.21شریر قرض میگیرد و وفا نمیکند و امّا صالح رحیم و بخشنده است.22زیرا آنانی که از وی برکت یابند وارث زمین گردند. و امّا آنانی که ملعون ویاند، منقطع خواهند شد.23خداوند قدمهای انسان را مستحکم میسازد، و در طریقهایش سرور میدارد.24اگر چه بیفتد افکنده نخواهد شد زیرا خداوند دستشرا میگیرد.25من جوان بودم و الآن پیر هستم و مرد صالح را هرگز متروک ندیدهام و نه نسلش را که گدای نان بشوند.26تمامی روز رئوف است و قرض دهنده، و ذریت او مبارک خواهند بود.27از بدی برکنار شو و نیکویی بکن. پس ساکن خواهی بود تا ابدالآباد.28زیرا خداوند انصاف را دوست میدارد و مقدّسان خود را ترک نخواهد فرمود. ایشان محفوظ خواهند بود تا ابدالآباد. و امّا نسل شریر منقطع خواهد شد.29صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود.30دهان صالح حکمت را بیان میکند و زبان او انصاف را ذکر مینماید.31شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید.32شریر برای صالح کمین میکند و قصد قتل وی میدارد.33خداوند او را در دستش ترک نخواهد کرد و چون به داوری آید بر وی فتوا نخواهد داد.34منتظر خداوند باش و طریق او را نگاه دار تا تو را به وراثت زمین برافرازد. چون شریران منقطع شوند آن را خواهی دید.35شریر را دیدم که ظلم پیشه بود و مثل درخت بومی سبز خود را به هر سو میکشید.36امّا گذشت و اینک نیست گردید و او را جستجو کردم و یافت نشد.37مرد کامل را ملاحظه کن و مرد راست را ببین زیرا که عاقبت آن مرد سلامتی است.38امّا خطاکاران جمیعاً هلاک خواهند گردید و عاقبت شریران منقطع خواهد شد39و نجات صالحان از خداوند است و در وقت تنگی او قلعهٔ ایشان خواهد بود.40و خداوند ایشان را اعانت کرده، نجات خواهد داد. ایشان را از شریران خلاص کرده، خواهد رهانید زیرا بر او توکّل دارند.
مزمور ۳۷ مزموری تعلیمی است. دربارۀ این است که چگونه میتوان زندگی اخلاقمند و همراه با خداترسی داشت. دربارۀ این تعلیم میدهد که شریران در آینده موفق نخواهند بود.
حسد[رشک]
بر شریران حسد مبر اگرچه به نظر کامیاب هستند، اما به زودی نابود خواهند شد و خوبان[نیکوکاران] به زندگی خود ادامه خواهند داد.
and )
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«نگذارید شریران شما را ناراحت کنند» یا «به خاطر افراد شریر خود را آزرده نسازید»
اینجا به نحوی دربارۀ شریران سخن گفته شده که گویی علفی هستند که در هوای گرم خشک میشوند و میمیرند. این دو تشبیه هر دو به این معناست که آنها خواهند مرد. ترجمۀ جایگزین: «خواهند مرد» یا «به پایان میرسند»
اینجا به نحوی دربارۀ وفاداری[امانت] سخن گفته شده که گویی حیوانی است که میتواند با غذا خوردن در چراگاه تقویت شود. ترجمۀ جایگزین: «وفاداری[امانت] را بپرور» یا «وفاداری[امانت] خود را افزایش ده»
کلمه «دل» نشان دهندۀ درون[باطن] و افکار فرد است. ترجمۀ جایگزین: «عمیقترین و درونیترین امیالت» یا «چیزهایی را که بیش از همه میخواهی»
کلمه «طریق خود را بسپار» اصطلاح و بدان معناست که از خدا بخواه زندگی تو را کنترل کند. ترجمۀ جایگزین: «از یهوه بخواه تا اعمال تو را در زندگیات هدایت کند»
به معنای معرفی شخص دیگری به عنوان نماینده در امور حقوقی است. در اینجا هنگامی که شخص به یهوه توکل کند، او از آن فرد دفاع خواهد کرد و برای آن شخص عدالت به ارمغان خواهد آورد.
هر دوی این عبارات به یک معناست.
این قسمت به معنای «مقابل چشم همگان» است. ترجمۀ جایگزین: «به وضوح دیدن در روز روشن»
این قسمت به معنای «به وضوح نور خورشید ظهر» است. ترجمۀ جایگزین: «به وضوح نورِ روشنترین زمان روز»
«آرام باش»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی دربارۀ نابودی شریران سخن گفته شده که گویی دستهای علف قطع و دور انداخته شده هستند.
«امّا آنهایی که بر خداوند[یهوه] توکل دارند»
اینجا به نحوی دربارۀ مالکیت زمین سخن گفته شده که گویی مانند ارث به وارث خواهد رسید. ترجمۀ جایگزین: «زمین را مانند اموال خود صاحب خواهند بود» یا «در امنیت در آن زمین زندگی خواهند کرد»
این اصطلاح به مرگ مرد شریر اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «خواهد مرد و دیگر او را نخواهی دید»
به کسانی اشاره دارد که حلیم هستند. ترجمۀ جایگزین: «افراد حلیم»
اینجا به نحوی دربارۀ مالکیت زمین سخن گفته شده که گویی مانند یک ارث به وارث خواهد رسید. ببینید این قسمت را در مزمور ۳۷: ۹ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «آن زمین را مانند دارایی خود صاحب خواهند شد» یا «در امنیت بر روی زمین زندگی خواهند کرد»
این قسمت به فردی خاصْ اشاره ندارد و اشارهای کلی به شریران است. ترجمۀ جایگزین: «فرد شریر»
این قسمت به افراد خاصی اشاره ندارد، بلکه به کسانی که عادل[پارسا] هستند اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «فرد عادل[ پارسا]»
مرد شریر آن قدر از عادلان[پارسایان] نفرت دارد که برای نشان دادن خشم خود دندانهایش را بهم میساید.
کلمات «روز او» در این قسمت به طور ضمنی به روز داوری اشاره دارند. ترجمۀ جایگزین: «روزی میرسد که خداوند[یهوه] او را داوری و مجازات خواهد کرد» یا «روزی میرسد که خداوند[یهوه] فرد شریر را داوری و مجازات خواهد کرد»
این کلمه به افراد شریر اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «افراد شریر»
کلمات «شمشیر» و «کمان» اسلحههایی هستند که برای حمله کردن به مردم به کار میروند. این عمل که آنها این اسلحهها را «برهنه کرده» و «کشیدهاند» به این معناست که آنها آمادۀ حمله هستند. ترجمۀ جایگزین: «اسلحههای خود را آماده کردهاند تا حمله کنند»
اینجا به نحوی دربارۀ نابودی فقیران سخن گفته شده که گویی کوزههای سفالی هستند که وقتی به زمین بیافتند، به قطعات کوچک خرد میشوند. ترجمۀ جایگزین: «نابود کنند»
این واژهها به کسانی اشاره دارد که قدرتی برای دفاع از خود ندارند. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که نمیتوانند در برابر آنها ایستادگی کنند»
«شمشیر» نمونهای اسلحه است و «دل» نشان دهندۀ مردم است. «فرو رفتن در دل» اصطلاحی به معنای «کشتن» است. ترجمۀ جایگزین: «اسلحههای ایشان بر ضد خودشان خواهد گردید و خودشان را خواهد کشت»
«بهتر است فقیر و صالح[پارسا] باشی تا شریر و ثروتمند»
صفت وابسته «اندک» به داراییهای کم اشاره دارد. صفت وابسته به اسم «صالح» به مرد صالح اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «دارایی اندک فرد صالح[پارسا] بهتر است»
این قسمت به ثروت مردم شریر اشاره دارد.
کلمه «بازوها» نشاندهندۀ قوت افراد شریر است. شکستن بازوان به گرفته شدن قدرت از آنها اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «زیرا یهوه قوت افراد شریر را از میان برخواهد داشت»
«روزهای کسی را دانستن» به معنای محافظت کردن از شخص است. کلمه «کاملان[بیتقصیران]» به کسانی که کامل هستند اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «از کسانی که کامل هستند محافظت میکند»
این اصطلاح به معنای «به طور پیوسته[مداوم]» است. ترجمۀ جایگزین: «هر روز»
این عبارات به فجایعی مانند قحطی اشاره دارند. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که مصیبتی رخ میدهد»
نویسنده دشمنان خداوند[یهوه] را با گلهایی که در دشتها میرویند، مقایسه میکند.
نویسنده به نحوی درباره نابودی افراد شریر سخن میگوید که گویی علف هرز یا گلهای پژمرده در مرتع بودند که پس از برداشت محصول سوزانیده شدند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] آنها را همانطور که علفهای هرز در مزرعه سوزانده و دود میشوند، آنها را نیز از بین میبرد»
این دو به یک معنی هستند و بر سخاوت فرد صالح تأکید دارند.
این قسمت نقطه مقابل[متضاد] ساختار همگون[موازی] است. آنانی که از خدا برکت یابند، متضاد کسانی قرار گرفتهاند که خدا آنها را لعن کرده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که خدا برکتشان میدهد»
اینجا به نحوی دربارۀ مالکیت زمین سخن گفته شده که گویی ارثی دریافت کردهاند. ببینید این قسمت را در مزمور ۳۷: ۹ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «زمین را به عنوان ملک خود به دست خواهند آورد» یا «به آنها اجازه داده خواهد شد تا در امنیت در آن زمین زندگی کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که خداوند[یهوه] لعنتشان میکند»
اینجا به نحوی دربارۀ نابودی شریران سخن گفته شده که گویی شاخهای بریده و دور انداخته شده هستند. ببینید این قسمت را در مزمور ۳۷: ۹ چگونه ترجمه کردید.
این جملات را میتوان به نحوی بیان کرد که رابطه عقلانی نشان داده شود و معنای عبارت مجهول روشن شود. ترجمۀ جایگزین: «اگر انسان در طریقی[به روشی] زندگی کند که در نظر خداوند[یهوه] پسند آید، خداوند[یهوه] قدم های[گامهای] او را مستحکم میسازد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «یهوه [خداوند] است که به انسان توانایی کامیاب شدن میدهد»
این کلمه به شخص خاصی اشاره ندارد، بلکه به طور کلی به مردم اشاره دارد.
قدمها روش زندگی شخص را نشان میدهند. ترجمۀ جایگزین: «روش زندگی انسان»
کلمه «افتادن» و «افکنده شدن» به واکنش انسان در هنگام سختی اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «اگرچه در سختیها باشد، به طور کامل شکست نخواهد خورد»
کلمه «دستش» به قدرت یهوه[خداوند] اشاره دارد و «دستش را میگیرد» به حفاظت از او اشاره میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «یهوه فرد صالح[پارسا] را هرگز رها نکرده است»
این قسمت به شخص خاصی اشاره نمیکند و جملهای کلی است.
کلمه «نان» بطور کلی به غذا اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «گدای غذا»
این اصطلاح بدان معنا است که این عمل عادت همیشگی اوست. ترجمۀ جایگزین: او همیشه... است»
«فرزندان او بزرگ میشوند تا دیگران را برکت بدهند»
اینجا به نحوی دربارۀ دست کشیدن از کاری سخن گفته شده که گویی شخص از آن کار بر کنار شده است. ترجمۀ جایگزین: «دست بکش»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] همیشه از ایشان محافظت خواهد کرد»
اینجا به نحوی دربارۀ از بین رفتن شریران سخن گفته شده که گویی دستهای علف هستند که بریده و دور انداخته شدهاند. ببینید این قسمت را در مزمور ۳۷: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی دربارۀ مالکیت زمین سخن گفته شده که گویی مانند یک ارث به ایشان رسیده باشد. ببینید در مزمور ۳۷: ۹ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «زمین را به عنوان ملک خود دریافت خواهند کرد» یا «به آنها اجازه داده خواهد شد تا در امنیت بر روی زمین زندگی کنند»
این قسمت به افرادی که صالح هستند اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «افراد صالح»
کلمه «دهان» نشاندهندۀ تمامیت شخصی است که سخن میگوید. ترجمۀ جایگزین: «فرد صالح[پارسا]»
اسم معنای «حکمت» میتواند «حکیم» نیز گفته شود. ترجمۀ جایگزین: «به دیگران از روی حکمت مشورت میدهد»
اسم معنای «انصاف» را میتوان در قالب یک عمل نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «دیگران را به داشتن زندگی درست تشویق میکند»
کلمات «دل او» به باطن عمیق اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «او در باطن فرمانهای خدای خود را عزیز میدارد»
اینجا به نحوی دربارۀ شکست خوردن از پیروی از یهوه سخن گفته شده که گویی از یک جای امن میلغزند و سقوط میکنند. ترجمۀ جایگزین: «او در راهی که خدا از او میخواهد برود، درامنیت خواهد گذشت» یا «او در امنیت کاری را که خدا از او میخواهد، انجام خواهد داد»
این واژگان به هر شخص شریر یا صالح[پارسا] اشاره دارد یا اشارهای کلی به شریران و پارسایان دارد و به فردی خاص اشاره نمیکند. ترجمه جایگزین: «اشخاص شریر...اشخاص صالح[پارسا]» یا «هر شخص شریر» یا «هر شخص پارسا»
«کمین کردن برای صالحان» به طور ضمنی به آسیب رساندن به آنها اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «در کمین فرد صالح نشسته است»
این واژهها به دست هر فرد شریری اشاره میکنند و به فردی خاص اشاره ندارند. کلمه «دست» نشان دهندۀ قدرت یا کنترل است. ترجمۀ جایگزین: «دستان فرد شریر» یا «قدرت فرد شریر»
این قسمت به داوری شدن مرد صالح[پارسا] توسط یهوه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که یهوه او را داوری میکند»
کلمه «تو را...برافرازد» به خدا اشاره دارد که به آنانی که منتظر او هستند، افتخار خواهد داد. ترجمۀ جایگزین: «او با بخشیدن زمین به تو، مفتخرت خواهد کرد»
این کلمه به مردم شریر اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «افراد شریر»
اینجا به نحوی دربارۀ نابودی شریر سخن گفته شده که گویی آنها دستهای علف هستند که بریده و دور انداخته شدهاند. ببینید که جملۀ مشابه را در مزمور ۳۷: ۹ چگونه ترجمه کردهاند.
این قسمت به فرد خاصی اشاره ندارد. بیانی کلی است.
اینجا به نحوی دربارۀ موفقیت فرد شریر سخن گفته شده که گویی درختی سالم است که در خاک خوب رشد میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «نتوانستم او را پیدا کنم» یا «یهوه او را برده بود»
این قسمت به فرد خاصی اشاره ندارد. بیانی کلی است.
«به دقت افراد نیکو را نگاه کن» یا «به افراد راست دقت کن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا شجرهنامۀ آنها را پایان خواهد بخشید» یا «نسلی نخواهند داشت»
این به ذریت او اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «نسل او»
این کلمه به فرد خاصی اشاره ندارد. بیانی کلی است.
اینجا به نحوی دربارۀ نابودی فرد شریر سخن گفته شده که گویی دستهای علف هستند که بریده و دور انداخته شدهاند. ببینید در مزمور ۳۷: ۹ جملۀ مشابه چگونه ترجمه شده است.
اسم معنای «نجات» میتواند به صورت فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «یهوه افراد صالح را نجات میدهد»
این قسمت به افراد صالح اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «افراد صالح»
انگارهای مشابه به طرق مختلف بیان شده تا بر قابل اتکا و توانایی یهوه در یاری رساندن تاکید کند.
طوری دربارۀ رفتن نزد یهوه برای محافظت سخن گفته شده که گویی در او پناه میگیرند. ترجمۀ جایگزین: «برای محافظت نزد او رفتهاند»
1[مزمور داود برای تذکر] ای خداوند مرا در غضب خود توبیخ منما و در خشم خویش تأدیبم مفرما.2زیرا که تیرهای تو در من فرو رفته و دست تو بر من فرود آمده است.3در جسد من بهسبب غضب تو صحتی نیست و در استخوانهایم بهسبب خطای خودم سلامتی نی.4زیرا گناهانم از سرم گذشته است. مثل بار گران از طاقتم سنگینتر شده.5جراحات من متعفّن و مقروح شده است، بهسبب حماقت من.6به خود میپیچم و بینهایت منحنی شدهام. تمامی روز ماتمکنان تردد میکنم.7زیرا کمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست.8من بیحس و بینهایت کوفته شدهام و از فغان دل خود نعره میزنم.9ای خداوند تمامیِ آرزوی من در مد نظر تو است و نالههای من از تو مخفی نمیباشد.10دل من میطپد و قوّتم از من رفته است و نور چشمانم نیز با من نیست.11دوستان و رفیقانم از بلای من برکنار میایستند و خویشان من دور ایستادهاند.12آنانی که قصد جانم دارند دام میگسترند و بداندیشانم سخنان فتنهانگیز میگویند و تمام روز حیله را تفکر میکنند.13و امّا من مثل کر نمیشنوم؛ و مانند گُنگم که دهان خود را باز نکند.14و مثل کسی گردیدهام که نمیشنود و کسی که در زبانش حجتی نباشد.15زیرا که ای خداوند انتظار تو را میکشم. تو ای یهوه خدایم جواب خواهی داد.16چونکه گفتهام مبادا بر من شادی نمایند و چون پایم بلغزد بر من تکبر کنند.17زیرا که برای افتادن نصب شدهام و درد من همیشه پیش روی من است.18زیرا گناهخود را اخبار مینمایم و از خطای خود غمگین هستم.19امّا دشمنانم زنده و زورآورند و آنانی که بیسبب بر من بغض مینمایند بسیارند،20و آنانی که به عوض نیکی به من بدی میرسانند. بر من عداوت میورزند زیرا نیکویی را پیروی میکنم.21ای خداوند مرا ترک منما. ای خدای من از من دور مباش،22و برای اعانت من تعجیل فرما، ای خداوندی که نجات من هستی.
مزمور ۳۸، مزمور اعتراف به گناه و دعا برای شفا و آزادی است.
and and )
بیماری نویسنده
نویسنده بسیار بیمار بود و دشمنان او در پی راهی بودند تا او را از بین ببرند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
معانی محتمل از این قرارند: ۱) داوود این مزمور را نوشت یا ۲) این مزمور دربارۀ داوود است یا ۳) این مزمور به سبک مزمورهای داوود است
این جملهها در اصل یک معنی دارند و به منظور تأکید بر موضوع تکرار میشود.
اینجا به نحوی دربارۀ سختی مجازات یهوه بر نویسنده سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] تیرهایی به سوی نویسنده پرتاب کرده است. ترجمۀ جایگزین: «مجازات تو آن قدر دردناک است که انگار به من تیر زدهای»
اینجا به نحوی دربارۀ تنبیه نویسنده سخن گفته شده که گویی یهوه با دست به نویسنده میکوبد. کلمه «دست» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «قدرت تو مرا از پای درمیآورد»
داود همچنان تاثیر شرم و گناه بر بدن خود را توصیف میکند. او با استفاده از آرایه ادبی مبالغه بر این تعلیم تاکید میکند.
کلمه «استخوانهایم» نشاندهندۀ بدن نویسنده است. ترجمۀ جایگزین: «همۀ بدنم به خاطر گناهم بیمار شده است»
اینجا به نحوی دربارۀ گناهان نویسنده سخن گفته شده که گویی این گناهانْ سیلی هستند که تا بالای سر او را میپوشانند. ترجمۀ جایگزین: «گناهانم مانند سیل من را فرا میگیرند»
اینجا به نحوی دربارۀ گناهان نویسنده سخن گفته شده که گویی مانند باری سنگین هستند که او نمیتواند آنها را بلند کند. ترجمۀ جایگزین: «مثل بار سنگینی هستند که نمیتوانم بلندشان کنم»
داوود همچنان توضیح میدهد که گناه و شرم او چه تاثیر بر بدنش دارد. او برای تأکید بر تأثیرات درسی که آموخته است، مبالغه میکند.
کلمه «متعفّن» به زخمهای او اشاره دارد که بویی مثل گوشت فاسد گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «زخمهای من عفونت کردهاند و حین فساد متعفن شدهاند»
درد ناشی از زخمهای نویسنده، باعث شده که طوری خم شود که گویی مردی پیر و ضعیف است. ترجمۀ جایگزین: «از درد خم شدهام»
نویسنده چنان بیمار است و تب دارد که گویی از داخل میسوزد. ترجمۀ جایگزین: «بدنم از تب میسوزد»
کلمه «جسد» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «کاملا بیمار هستم»
بیماری نویسنده آن قدر جدی است که گویی وزن سنگینی بر او فشار وارد میکند.
کلمه «دل» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «فغان خود»
در اینجا «آرزوی من» به نویسنده اشاره دارد. شاید بیان این که نویسنده آرزوی سلامتی دارد، کمک کننده باشد. ترجمۀ جایگزین: «قویترین[بزرگترین][همه] خواستهام» یا «میخواهم شفایم بدهی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «میتوانی همۀ نالههای ناشی از غم مرا ببینی»
این اصطلاحی به این معنی است که قلبش به شدت میتپد. ترجمۀ جایگزین: «صدای ضربان قلبم خیلی بلند است»
«خیلی ضعیف شدهام»
«دیگر نمیتوانم خوب ببینم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی دربارۀ توطئههای دشمنان نویسنده سخن گفته شده که گویی دامهایی بودند که گسترانیده شدند تا او را مثل حیوانی به دام اندازند. ترجمۀ جایگزین: «برایم دام گسترانیدهاند تا اسیرم سازند»
این دو جمله اساسا یک معنی دارند و بر ذات آسیب زنندۀ این افراد تأکید میکنند.
نویسنده به آن چه دشمنانش میگویند، گوش نمیدهد.
نویسنده به دشمنانش یا دربارۀ آنها سخن بدی نمیگوید.
کسی که نمیتواند صحبت کند.
نویسنده به آن چه دشمنانش میگویند، گوش نمیدهد.
نویسنده دربارۀ دشمنانش سخن بدی نمیگوید.
معانی محتمل: ۱) «تو پاسخ مرا خواهی داد» ۲) «تو پاسخ دشمنانم را خواهی داد»
«به خاطر گرفتاری من شادی نخواهند کرد»
کلمه «پا» به نویسنده اشاره دارد. لغزیدن پا کنایهای است که به گرفتاریها و بدبیاریهای نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «اگر اشتباهاتی کنم که برایم مشکل ایجاد کنند»
معانی محتمل برای این استعاره: ۱) «آنقدر بیمارم که در حال مرگ هستم» ۲) « به زودی از بین خواهم رفت.» احتمالاً بهتر است استعاره ذکر شده در متن را تفسیر و تشریع نکنید.
«همیشه درد دارم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو جمله اساساً یک معنی دارند.
طوری دربارۀ کارهای دشمنان نویسنده صحبت شده است که انگار مانند یک معامله مالی آنها در ازای چیزهای نیک، به او چیزهای بدی دادهاند. اسامی معنای «بدی» و «نیکی» را میتوان در قالب صفت نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «بعد از این که به آنها نیکی کردم، به من بدی کردند»
اینجا به نحوی دربارۀ دشمنان نویسنده که به او اتهام میزنند سخن گفته شده که گویی بر او سنگ میزنند.
اینجا به نحوی دربارۀ آرزوی نویسنده برای آن چه نیکوست سخن گفته شده که گویی در پی چیزی نیکو میدود.
این دو جمله معنایی بسیار مشابهی دارند.
چون یهوه هنوز به درخواست نویسنده پاسخ نداده است، اینجا به نحوی دربارۀ یهوه سخن گفته شده که گویی از نویسنده دور است.
اینجا به نحوی دربارۀ خدا سخن گفته شده که گویی برای کمک به نویسنده در حال دویدن است.
اسم معنای «نجات» میتواند به حالت فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «تو تنها کسی هستی که مرا نجات میدهی»
1[رای یَدُوتون سالار مغنیان. مزمور داود] گفتم راههای خود را حفظ خواهم کرد تا به زبانم خطا نورزم. دهان خود را به لجام نگاه خواهم داشت، مادامی که شریر پیش من است.2من گنگ بودم و خاموش و از نیکویی نیز سکوت کردم و درد من به حرکت آمد.3دلم در اندرونم گرم شد. چون تفکر میکردم آتش افروخته گردید. پس به زبان خود سخن گفتم.4ای خداوند اجل مرا بر من معلوم ساز و مقدار ایامم را که چیست تا بفهمم چه قدر فانی هستم.5اینک روزهایم را مثل یک وجب ساختهای و زندگانیام در نظر تو هیچ است. یقیناً هر آدمی محض بطالت قرار داده شد، سِلاه.6اینک، انسان در خیال رفتار میکند و محض بطالت مضطرب میگردد. ذخیره میکند و نمیداند کیست که از آن تمتع خواهد برد.7و الآن ای خداوند برای چه منتظر باشم؟ امید من بر تو میباشد.8مرا از همهٔٔ گناهانم برهان و مرا نزد جاهلان عار مگردان.9من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کردهای.10بلای خود را از من بردار زیرا که از ضرب دست تو من تلف میشوم.11چون انسان را بهسبب گناهش به عتابها تأدیب میکنی، نفایس او را مثل بید میگذاری. یقیناً هر انسان محض بطالت است، سِلاه.12ای خداوند دعای مرا بشنو و به فریادم گوش بده و از اشکهایم ساکت مباش، زیرا که من غریب هستم در نزد تو و نزیل هستم مثل جمیع پدران خود.13روی [خشم] خود را از من بگردان تا فرحناک شوم قبل از آنکه رحلت کنم و نایاب گردم.
مزمور ۳۹ مزمور رهایی از بیماری است.
زندگی
زندگی بر روی زمین کوتاه است. مزمورنویس شفای خدا را میخواهد تا بتواند از باقی عمر خود لذت ببرد.
این مزمور برخی از ویژگیهای کتاب حکمت دیگری بنام جامعه یا در زبان عبری کُهِلِت را دارا است، اما مثبتتر از آن نوشته شده است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«برای رهبر موسیقی پرستشی میباشد»
یکی از رهبران موسیقی داوود همین نام را داشت. احتمالا به او اشاره دارد.
در اینجا «حفظ کردن» اصطلاحی به معنای «توجه کردن» است. ترجمۀ جایگزین: «به آن چیزهایی که میگویم توجه میکنم»
کلمه «زبان» به سخنان نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «تا این که سخنی نگویم که به یهوه گناه بورزم»
«لجام» نگاه داشتن به معنای بسته نگه داشتن دهان است. در اینجا منظور داود این است که در هنگامی که با فردی شریر است، صحبت نخواهد کرد.
این دو جمله یک معنی میدهند و بر این تأکید دارند که نویسنده اصلاً صحبت نکرده است. ترجمۀ جایگزین: «من کاملاً ساکت و خاموش بودم»
«صحبت نکردم»
در اینجا کلمه «دل» نشان دهندۀ تمامیت فرد است و به نحوی در مورد افکار و دلواپسیهای نویسنده سخن گفته شده که گویی آتشی سوزان در دورن او وجود دارد. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که دربارۀ این چیزها فکر کردم، بسیار نگران شدم»
این جملهها اساسا یک معنی دارند.
«به من نشان بده که زندگیام تا چه اندازه کوتاه است» یا «بر من معلوم ساز که چقدر زود خواهم مرد»
نویسنده به نحوی دربارۀ طول عمر خود سخن میگوید که گویی با وجب قابل اندازهگیری است. ترجمۀ جایگزین: «تنها زمانی بسیار کوتاه»
این تشبیه میگوید عمر نویسنده آن قدر کوتاه است که گویی وجود ندارد. این قسمت اغراقی است که بر کوتاه بودن زندگی او تاکید میکند. ترجمۀ جایگزین: «طول عمرم زمان چشمگیری را در بر نمیگیرد»
زندگی کوتاه است و مزمورنویس به نحوی دربارۀ آن سخن گفته که گویی تنها به اندازۀ زمانی است که دمی نفس میکشد. ترجمۀ جایگزین: «زمانی که انسان زندگی میکند به دمی نفس کشیدن آدمی است» [طول عمر انسان به کوتاهی دمی نفس کشیدن است] [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به نحوی دربارۀ زندگی مردم سخن گفته شده که گویی مانند سایههای[خیالهای] بیاهمیت است. ترجمۀ جایگزین: «همه مانند خیال[سایه] ناپدید خواهند شد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که آنها نمیدانند چه اتفاقی برای ثروت آنها خواهد افتاد. معنای کامل این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد.
نویسنده این پرسش را میپرسد تا تأکید کند که مردم نمیتوانند به او کمک کنند. این پرسش بدیهی میتواند به شکل جملۀ خبری نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «اکنون ای خداوند[یهوه]، نمیتوانم انتظار دریافت چیزی از کسی داشته باشم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو جمله اساساً یک معنی دارند.
«زیرا مجازات من از طرف تو میباشد»
اینجا به نحوی دربارۀ مجازات خدا برای نویسنده سخن گفته شده است که گویی خدا با یک اسلحه او را زخمی میکرده است. ترجمۀ جایگزین: «خواهش میکنم دست از مجازات من بردار»
«کاملاً از پای در آمدهام»
اینجا به نحوی دربارۀ مجازات خدا برای نویسنده سخن گفته شده که گویی خدا او را با مُشت کوبیده است. کلمه «دست» به داوری خدا اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «داوری تو بر من»
درست مانند بیدی که قسمتی از لباس را میخورد خدا آن چه را که برای آنها ارزشمند است، خواهد گرفت. ترجمۀ جایگزین: «نفایس او را مثل لباسی که بید میگذارد، از بین میبری»
نویسنده به نحوی دربارۀ بطالت انسانها سخن میگوید که گویی مانند بخاری هستند که به سرعت ناپدید میشوند. ترجمۀ جایگزین: «همه انسانها کاملا شکننده یا متزلزل هستند»
این جملهها اساسا یک معنی دارند و نشان میدهند که تا چه اندازه نویسنده تمایل دارد که خدا به او پاسخ دهد.
نویسنده به نحوی دربارۀ عدم پاسخگویی یهوه به خود سخن میگوید که گویی یهوه ناشنوا است. ترجمۀ جایگزین: «مرا طوری نادیده نگیر که گویی صدای مرا نمیشنوی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
نویسنده به نحوی دربارۀ این که یهوه به او پاسخ نمیدهد سخن میگوید که گویی یهوه او را کاملاً غریبه به حساب میآورد. ترجمۀ جایگزین: «من برای تو کاملاً غریبه هستم»
کلمات «روی[خشم] خود» نشان دهندۀ مجازات یهوه است. ترجمۀ جایگزین: «خواهش میکنم دست از تنبیه من بردار»
کلمه «فرحناک» به معنای شاد بودن است. ترجمۀ جایگزین: «تا این که بتوانم دوباره شاد باشم»
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] انتظار بسیار برای خداوند کشیدهام، و به من مایل شده، فریاد مرا شنید.2و مرا از چاه هلاکت برآورد و از گِلِ لجن و پایهایم را بر صخره گذاشته، قدمهایم را مستحکم گردانید.3و سرودی تازه در دهانم گذارد، یعنی حمد خدای ما را. بسیاری چون این را بینند ترسان شده، بر خداوند توکّل خواهند کرد.4خوشابحال کسی که بر خداوند توکّل دارد و به متکبران ظالم و مرتدان دروغ مایل نشود.5ای یَهُوَه خدای ما چه بسیار است کارهای عجیب که تو کردهای و تدبیرهایی که برای ما نمودهای. در نزد تو آنها را تقویم نتوان کرد، اگر آنها را تقریر و بیان بکنم، از حد شمار زیاده است.6در قربانی و هدیه رغبت نداشتی. امّا گوشهای مرا باز کردی. قربانیِ سوختنی و قربانی گناه را نخواستی.7آنگاه گفتم، اینک، میآیم! در طومار کتاب دربارهٔٔ من نوشته شده است.8در بجا آوردن ارادهٔٔ تو ای خدای من رغبت میدارم و شریعت تو در اندرون دل من است.9در جماعت بزرگ به عدالت بشارت دادهام. اینک، لبهای خود را باز نخواهم داشت و تو ای خداوند میدانی.10عدالت تو را در دل خود مخفی نداشتهام. امانت و نجات تو را بیان کردهام. رحمت و راستیِ تو را از جماعت بزرگ پنهان نکردهام.11پس تو ای خداوند لطف خود را از من باز مدار. رحمت و راستیِ تو دائماً مرا محافظت کند.12زیرا که بلایای بیشمار مرا احاطه میکند. گناهانم دور مرا گرفته است به حدی که نمیتوانم دید. از مویهای سر من زیاده است و دل من مرا ترک کرده است.13ای خداوند مرحمت فرموده، مرا نجات بده. ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما.14آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدیِ من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند.15آنانی که بر من هَههَه میگویند، بهسبب خجالت خویش حیران شوند.16و امّا جمیع طالبان تو در تو وجد و شادی نمایند و آنانی که نجات تو را دوست دارند، دائماً گویند که خداوند بزرگ است.17و امّا من مسکین و فقیر هستم و خداوند دربارهٔٔ من تفکر میکند. تو معاون و نجاتدهندهٔ من هستی. ای خدای من، تأخیر مفرما.
مزمور ۴۰ مزموری ستایشی است. بسیاری آن را مزموری مسیحایی[مسیانیک یا وابسته به مسیح] میدانند، مزموری که دربارۀ مسیح است.
قربانیها
خدا به قربانی ها علاقهای ندارد، بلکه میخواهد مردم[قوم] از او اطاعت کنند و برنامههایی را که برای آنها دارد، تخقق بخشند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«این سروده برای رهبر موسیقی و به کارگیری آن در پرستش است»
این قسمت بدان معناست که نویسنده منتظر است تا یهوه به او کمک کند
این دو یک معنا دارند و میتوانند با هم ترکیب و یک جمله بشوند. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که او را صدا کردم، مرا شنید»
این دو تشبیه یک معنا دارند. اینجا به نحوی دربارۀ خطری که نویسنده با آن روبرو است سخن گفته شده که گودالی کُشنده و پر از گِل است. چنین توصیفی بر وجود خطر تاکید میکند. ترجمۀ جایگزین: «از گرفتار بودن در چاهی وحشتناک که پر از گلِ چسبنده است»
کلمه «پایهایم» به نویسنده و «صخره» به جایی امن اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «او برایم امنیت فراهم آورده است»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) «او سرودی تازه را به من آموخته است» ۲) «او دلیل تازه برای آواز خواندن به من داده است»
کلمات «در دهانم» به نویسنده اشاره دارند. ترجمۀ جایگزین: «در من»
اسم «حمد» میتواند به صورت فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «سرود حمد[ستایش] خدای ما»
کلمات «این را ببینند» به شنیدن سرود نویسنده دربارۀ آن چه خدا برای او کرده است، اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «بسیاری از مردم آن چه را خداوند[یهوه] برای من کرده است، خواهند شنید»
«خوشابهحال کسی که توکل او بر خداوند [یهوه] است» یا «آنهایی که بر خداوند [یهوه] توکل دارند، برکت یافتهاند»
این قسمت به کسانی اشاره دارد که متکبر هستند. ترجمۀ جایگزین: «افراد متکبر[مغرور]»
معنای واژۀ عبری روشن نیست. معانی محتمل چنین هستند: ۱) «دروغ» یا ۲) «خدایان دروغین»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «کسی نمیتواند فکرهای تو را برای ما بشمارد»
این دو جمله اساساً یک معنی دارند. نخستین جمله به حالت منفی و دومین به حالت مثبت است.
اینجا با اغراق اشاره شده که چیزهای دیگری برای خدا مهم هستند. ترجمۀ جایگزین: «قربانیها و دیگر هدایا آن چیزی نیستند که بیش از همه به آنها رغبت داشته باشی» [بیش از همه تو را خوشحال کنند]
کلمه «گوشها» به توانایی شنیدن اشاره دارند. ترجمۀ جایگزین: «تو مرا قادر ساختی که فرمانهایت را بشنوم»
اینجا با اغراق اشاره شده که این امور برای خدا مهم نیستند. ترجمۀ جایگزین: «حیواناتی که روی مذبح قربانی میشوند و قربانیهای دیگری که برای گناهان ما گذرانیده میشوند آن چیزی نیستند که بیش از همه بخواهی»
این کلمات به طوماری اشاره دارند که کلام یهوه بر آن نوشته شده است. ترجمۀ جایگزین: «طومار نگاشته شده» [طومار مکتوب]
کلمات «دل من» به باطن نویسنده اشاره دارند. ترجمۀ جایگزین: «همیشه در باطن خود به شریعت تو فکر میکنم»
«به جماعت بزرگی از مردم مژدۀ عدالت[پارسایی] تو را گفتم
این قسمت به مژده نجات قوم توسط خدا اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مژده دادهام که به خاطر عدالتت، قومت را نجات میدهی»
کلمه «لبها» به نویسنده و سخنان او اشاره میکنند. ترجمۀ جایگزین: «دست از اعلان این چیزها برنداشتهام»
عدالت تو را مانند یک راز نگاه نخواهم داشت. این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آشکارا به همه دربارۀ عدالت تو گفتهام»
این قسمت به باطن نویسنده اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «در این جماعت بزرگ دربارۀ رحمت و راستی تو به همگان گفتهام»
اسم معنای «رحمت[وفاداری]» را میتوان به «رحیم[وفادار]» نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «چقدر به عهد خود وفادار هستی»
اسم معنای «راستی» را میتوان در قالب صفت نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «تا چه اندازه قابل اعتماد[اتکا] هستی»
اینجا به نحوی دربارۀ «رحمت[وفاداری]» و «راستی» سخن گفته شده که گویی موجودی زنده هستند که میتوانند از نویسنده محافظت کنند. ترجمۀ جایگزین: «میخواهم که رحمت و راستیِ تو دائما[همیشه] از من محافظت کنند» [عهد وفاداری و راستی[قابل اتکایی] تو همیشه من را حفظ کند]
اینجا به نحوی دربارۀ بلایا سخن گفته شده که گویی اشیایی هستند که دور گوینده را احاطه کرده و او را به دردسر انداختهاند. ترجمۀ جایگزین: «بلایایی که دور مرا گرفتهاند، بیشتر از آنند که بتوانم بشمارم» یا «بلایایی که برایم پیش میآیند، بیشتر از آن هستند که بتوانم بشمارم»
این قسمت به حالت منفی بیان شده تا بر تعداد بیشمار آنها تاکید کند. ببینید این قسمت را در مزامیز ۴۰: ۵ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «تعداد بسیاری»
این کلمه به پیامدهای گناه او اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «پیامدهای شرارتم»
اینجا به نحوی دربارۀ گناهان نویسنده سخن گفته شده که گویی دشمنان او هستند و به او صدمه میزنند.
تفسیرهای متفاوتی در مورد این متن دشوار وجود دارد. شاید به این معنا باشد که گوینده آن قدر گریه میکند که دیگر به خاطر اشکهایش نمیتواند هیچ چیز را ببیند.
کلمه «دل» به یقین درونی نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «بسیار ناامید شدهام»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ترکیب این جملات را میتوان تغییر داد و آنها را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که قصد کشتن من را دارند خجل و مایوس شوند.» [در فارسی انجام شده]
«خواهش میکنم آنها را خجل و مایوس کن» [ خواهش میکنم بگذاری همگی ایشان خجل و شرمنده بشوند]
کلمه «قصد هلاکت جان من» به معنای تمایل داشتن به کشتن نویسنده است. کلمه «جان» به نویسنده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که تلاش میکنند مرا بکشند»
ترکیب این جملات را میتوان تغییر داد و آنها را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که از آسیب رساندن به من خوشحال میشوند، به عقب برگردند و رسوا گردند» یا «خواهش میکنم کسی را قرار بده تا آنانی را که در بدی کردن به من رغبت دارند به عقب برگرداند و آنها را رسوا گرداند»
«نتوانند ادامه دهند»
«آنانی که به من هه هه میگویند، به سبب خجالت خویش حیران شوند!»
«امیدوارم آن هنگام که تو ایشان را خجالتزده میسازی، حیران شوند»
این کلمات بر اینکه متکلم شاهد اعمال شرورانه شنونده بوده، اشاره دارند. شما میتوانید از کلماتی در زبان خود استفاده کنید که همین معنی را بدهند، اما آوای متفاوتی دارند. بببینید در مزمور ۳۵: ۲۱ چگونه ترجمه کردهاید.
این دو جمله یک معنی دارند و بر شدت شادی تأکید دارند. ترجمۀ جایگزین: «بسیار شاد باشید»
اسم معنای «نجات» میتواند به شکل فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «تو را دوست دارند، زیرا تو آنها را نجات دادی»
این واژهها یک معنی دارند و بر این تأکید دارند که چقدر نویسنده درمانده است. ترجمۀ جایگزین: «بسیار نیازمند»
«خداوند به من اهمیت میدهد»
این دو جمله یک معنی دارند.
«تو کسی هستی که به من کمک میکنی»
«تو مرا نجات میدهی»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «زود پاسخ بده»
1[رای سالار مغنیان. مزمور داود] خوشابحال کسی که برای فقیر تفکر میکند. خداوند او را در روز بلا خلاصی خواهد داد.2خداوند او را محافظت خواهد کرد و زنده خواهد داشت. او در زمین مبارک خواهد بود و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهی کرد.3خداوند او را بر بستر بیماری تأیید خواهد نمود. تمامیِ خوابگاه او را در بیماریاش خواهی گسترانید.4من گفتم، ای خداوند بر من رحم نما. جان مرا شفا بده زیرا به تو گناه ورزیدهام.5دشمنانم دربارهٔٔ من به بدی سخن میگویند که کی بمیرد و نام او گُم شود.6و اگر برای دیدن من بیاید، سخن باطل میگوید و دلش در خود شرارت را جمع میکند. چون بیرون رود آن را شایع میکند.7و جمیع خصمانم با یکدیگر بر من نمّامی میکنند و دربارهٔٔ من بدی میاندیشند،8که حادثهای مهلک بر او ریخته شده است. و حال که خوابیده است دیگر نخواهد برخاست.9و آن دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم که نان مرا نیز میخورْد، پاشنهٔ خود را بر من بلند کرد.10و امّا تو ای خداوند بر من رحم فرموده، مرا برپا بدار تا مجازات بدیشان رسانم.11از این میدانم که در من رغبت داری زیرا که دشمنم بر من فخر نمینماید.12و مرا بهسبب کمالم مستحکم نمودهای و مرا به حضور خویش دائماً قائِم خواهی نمود.13یهوه خدای اسرائیل متبارک باد. از ازل تا به ابد. آمین و آمین.
مزمور ۴۱ یک مزمور رهایی است. دوستانِ نویسنده، دشمنان او شده اند، کسانی که میخواهند او بمیرد، اما نویسنده برای نجات خود به خدا توکل کرد.
و را ببینید)
دوست صمیمی نویسنده، تبدیل به دشمن او شده است. دشمنانش خوشحال بودند، چون مطمئن بودند که بیماریش به مرگ ختم خواهد شد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
ضمیر سوم شخص به هر کسی که برای فقیر تفکر میکند، اشاره دارد.
«افراد ضعیف» یا «افراد فقیر»
این کلمات به هرکسی که به فقیر فکر میکند، اشاره دارد.
عبارت «بستر بیماری»به زمانی که شخص به دلیل بیماریش در بستر میماند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی که بیمار و در بستر است، خداوند پشتیبانیش خواهد کرد»
(آدرس: را ببینید)
عبارت «بستر شفا» به زمانی که شخص از بیماریش بهبود یافته و در بستر استراحت میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو، ای خداوند[یهوه]، او را از بیماریش شفا خواهی داد»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اگر نام شخصی گم شود، یعنی مردم فراموش میکنند که او هرگز زندگی کرده است. ترجمه جایگزین: «زمانی که نام او از بین خواهد رفت» یا «زمانی که مردم او را فراموش خواهند کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
کلمهٔ «دشمن» بطور کلی به هر دشمنی اشاره دارد، و منظور دشمن خاصی نیست.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «او سخنان بیمعنی میگوید» یا ۲) دشمنانش سخنانی میگویند تا او فکر کند دوستانش هستند، در حالی که در واقع نیستند. ترجمه جایگزین: «او سخنان فریبنده میگوید» یا «آنها تظاهر به توجه به او میکنند»
(آدرس: را ببینید)
دشمنانش تلاش میکنند تا تمام بدیهای او را بفهمند. اینجا کلمه «دل» به تمام شخص اشاره دارد. شرایط بد همچون اشیائ قابل جمعآوری بیان شده است. ترجمه جایگزین: «او تلاش به دانستن تمام مصیبتهای من دارد»
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «آنها امیدوارند که اتفاقات خیلی بدی برای من بیافتد» یا ۲) «آنها برای صدمه زدن به من نقشه میکشند»
از دشمنانش همچون «بیماری» سخن گفته است، گویی شخصی است که او را گرفته است. ترجمه جایگزین: «او مبتلا به بیماری مهلکی است»
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «یک بیماری مرگبار» یا ۲) «چیزی شریر»
اینجا کلمه «خوابیده» به خوابیدن در بستر به دلیل بیماری اشاره دارد. او دیگر «نخواهد برخواست» به معنی این است که او به خوابیدن در بستر ادامه خواهد داد که اشاره غیر مستقیم به مرگ است. ترجمه جایگزین: «حال که در بستر بیماری افتاده است، همان جا خواهد مرد»
(آدرس: و را ببینید)
این اصطلاحی است به این معنی که دوستش به او خیانت کرد. ترجمه جایگزین: «به من خیانت کرد» یا «به من پشت کرد»
(آدرس: را ببینید)
این یک درخواست است. ترجمه جایگزین: «لطفا، ای خداوند[یهوه]، بر من مرحمت نموده، مرا بلند کن»
(آدرس: را ببینید)
این به معنای بلند کردن او از بستر، یا بهبودی دادن به وی از بیماریش است. ترجمه جایگزین: «مرا سالم کن»
(آدرس: را)
نویسنده از انتقام دشمنانش سخن میگوید گویی آن چه را به آنان مدیون بوده، به آنان برمیگرداند. ترجمه جایگزین: «تا از آنان انتقام بگیرم»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «این» به چیزی که نویسنده در ادامه خواهد گفت، اشاره دارد. برای شفافیت موضوع، عبارات ممکن است معکوس شوند. ترجمه جایگزین: «از آن جایی که دشمنانم بر من پیروز نشدند، میدانم که در من رغبت داری»
(آدرس: را ببینید)
این همچنین میتواند در زمان آینده ترجمه شود، چرا که خداوند[یهوه] هنوز شفایش نداده است. ترجمه جایگزین: «آگر مرا قادر به انجام آن سازی، و در نتیجه دشمنانم مرا شکست ندهند، خواهم دانست که در من رغبت داری»
(آدرس: را ببینید)
«به دلیل درستی و امانتم مرا پشتیبانی میکنی»
نویسنده از در حضور خداوند[یهوه] طوری سخن گفته است که گویی در مکانی خواهد بود که خداوند[یهوه] قادر به دیدن وی و او قادر به دیدن روی خداوند[یهوه] خواهد بود. ترجمه جایگزین: «مرا در حضور خود نگه خواهی داشت»
(آدرس: را ببینید)
این آیه، آیه انتهایی این مزمور است. این بیانیه پایانیِ کتاب ۱ مزامیر است، که از مزمور ۱ شروع و در مزمور ۴۱ پایان مییابد.
این به دو انتها اشاره دارد وبه معنی، برای همیشه است. ترجمه جایگزین: «برای همه ابدیت»
کلمه «آمین» برای تاکید آنچه گفته شده است، تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «باشد که قطعا چنین شود»
(آدرس: را ببینید)
1[رای سالار مغنیان. قصیدهٔ بنیقورح] چنانکه آهو برای نهرهای آب شدت اشتیاق دارد، همچنان ای خدا جان من اشتیاق شدید برای تو دارد.2جان من تشنهٔ خداست تشنهٔ خدای حیّ، که کی بیایم و به حضور خدا حاضر شوم.3اشکهایم روز و شب نان من میبود، چون تمامی روز مرا میگفتند، خدای تو کجاست؟4چون این را به یاد میآورم، جان خود را بر خود میریزم. چگونه با جماعت میرفتم و ایشان را به خانهٔ خدا پیشروی میکردم، به آواز ترنم و تسبیح در گروه عید کنندگان.5ای جانم چرا منحنی شدهای و چرا در من پریشان گشتهای؟ بر خدا امید دار زیرا که او را برای نجات روی او باز حمد خواهم گفت.6ای خدای من، جانم در من منحنی شد. بنابراین تو را از زمین اُرْدُن یاد خواهم کرد، از کوههای حرمون و از جبل مِصْغَر.7لجّه به لجّه ندا میدهد از آواز آبشارهای تو؛ جمیع خیزابها و موجهای تو بر من گذشته است.8در روزْ خداوند رحمت خود را خواهد فرمود، و در شبْ سرود او با من خواهد بود و دعا نزد خدای حیات من.9به خدا گفتهام، ای صخرهٔ من چرا مرا فراموش کردهای؟ چرا بهسبب ظلم دشمن ماتمکنان تردد بکنم؟10دشمنانم به کوبیدگی در استخوانهایم مرا ملامت میکنند، چونکه همه روزه مرا میگویند، خدای تو کجاست؟11ای جان من چرا منحنی شده و چرا در من پریشان گشتهای؟ بر خدا امید دار زیرا که او را بازحمد خواهم گفت، که نجات روی من و خدای من است.
مزمور ۴۲ یک مزمور پرستشی برای تمام آن چیزی است که خدا انجام داده، و دعایی برای رهایی از دشمنانِ مزمورنویس است. را ببینید)
مزمورنویس با به خاطر آوردن آن چه خدا در گذشته انجام داده، او را ستوده و به او توکل میکند. او به رهایی از دست دشمنانش نیاز دارد. متخصصان باور دارن که این مزمور در مورد مردی است در تبعید که مشتاق اورشلیم است.
برخی متخصصان عقیده دارند که این دو مزمور با همدیگر و به عنوان یک مزمور نوشته شدهاند.
این مزمور «یک مسکیلِ پسر قورح» نامیده میشود. کلمه «مَسکیل» در زبان اصلی سبب شده است که متخصصان نظرات متفاوتی در مورد معنی آن داشته باشند. برخی می گویند این برای آموزش نکتهای به کار رفته است ، در حالی که برخی دیگر می گویند این کلمه به مهارت استفاده شده در به وجود آوردن مزمور مربوط میشود. .و برخی دیگر در مورد معنی این کلمه این گونه میاندیشند که آن به معنی لزوم تفکر و مراقبه در هنگام خواندن این مزمور است.
مراعات نظیر در شعر عبرانی معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره میکند. ببینید در مزمور ۳۲: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.[ در فارسی قصیده آمده است]
نویسنده اشتیاق خود به خدا را، با اشتیاق یک آهوی تشنه برای آب مقایسه میکند.
تند تند نفس کشیدن حیوان یا شخصی به دلیل خستگی زیاد یا تشنگی.
نویسنده از اشتیاق شدید خود برای خدا همچون تشنگی شدید برای آب سخن میگوید.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از اشتیاق شدید خود برای خدا همچون تشنگی شدید برای آب سخن میگوید.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده این سوال را برای گرفتن پاسخ مطرح نمیکند، بلکه برای نشان دادن اشتیاق شدیدش برای بودن در حضور خدا آورده است.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به اشکهایش همچون نانی که آن را میخورد اشاره کرده است. این به این معنا است که او به قدری غمگین است که قادر به غذا خوردن نیست. ترجمه جایگزین: «اشکهایم نان من میبودند و هیچ چیز دیگر نمیخوردم»
(آدرسهای: و را ببینید)
این عبارت به تمام طول روز، از شروعش تا پایانش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام طول روز»
(آدرس: را ببینید)
اینجا اغراق به کار رفته است. دشمنانش این را مداوم نمیگفتند، اغلب این گونه سخن میگفتند.
(آدرس: را ببینید)
دشمنان نویسنده این سوال را برای استهزای او میپرسیدند و اشاره میکردند که خدای او، او را کمک نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خدایت برای کمک به تو اینجا نیست»
(آدرس: را ببینید)
این اصطلاحی به معنی به خاطرآوردن یا تفکر کردن در مورد چیزی است. ترجمه جایگزین: «به خاطر میآورم»[ در فارسی این اصلاح نیامده]
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «جان» به احساسات اشاره دارد. نویسنده در مورد جان خود همچون مایعی که آن را بیرون میریزد، سخن میگوید. این اصطلاحی است که با آن نویسنده اندوه احساسی خود را بیرون میریزد. ترجمه جایگزین: « اندوهم را ابراز میکنم»
(آدرس: و را ببینید)
«ازدحامی از مردم»
این عبارت دو کلمه متفاوت را برای بیان یک معنی به کار برده است. ترجمه جایگزین: «پرستشِ مملو از شادی»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به وجود درونی خود به عنوان «جانِ» خود اشاره میکند، که بیانگر خود اوست. او این سوالات را برای سرزنش خود میپرسد. ترجمه جایگزین: «من نباید منحنی شوم. من نباید پریشان و نگران باشم»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از افسردگی یا ناامیدی همچون منحنی شدن جان خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «دلسرد»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به سخن گفتن با خود ادامه میدهد و به جان خود فرمان میدهد که بر خدا توکل نماید.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده درباره جان خود با خدا شروع به صحبت میکند
این عبارت به معنی به یاد آوردن یا اندیشیدن در مورد چیزی است. ترجمه جایگزین: «به تو میاندیشم»
(آدرس: را ببینید)
این احتمالا به جنوب اسرائیل به جایی که رود اُردن از آنجا سرچشمه میگیرد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سرزمینی که رود اُردن از آنجا آغاز میشود»
(آدرس: را ببینید)
منظور قلههای کوه
این نام تپهای در پای کوه هرمون است.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «لجّه» به آبهای عمیق اشاره دارد که در اینجا احتمالا نهرهایی هستند که از کوه هرمون به پایین جریان دارند. نویسنده از آنها همچون افرادی که هنگام شنیدن صدای سقوط خود از کوه، همدیگر را صدا میزنند، سخن میگوید.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده ازبدبختی و غم عظیم خود همچون آبهای عمیقی که با موجهای متوالی، یکی پس از دیگری وی را غرق میکنند، سخن میگوید.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «خیزابها» هم معنی کلمه «موجها» است. این دو کلمه باهم بازگو کننده عظمت موجها می باشند. ترجمه جایگزین: «تمامی موجهای عظیمت»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از رحمت خداوند[یهوه] همچون شخصی که دستور دارد با وی باشد، سخن گفته است. اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت صفت به کار رود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] رحمت خود را در روز به من نشان خواهد داد» یا « خداوند[یهوه] در روز به من نشان خواهد داد که تا چه اندازه به عهد خود وفادار است»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «سرودی که به من میدهد» یا ۲) «سرودی در مورد او»
«خدایی که به من حیات میدهد»
نویسنده از خدا همچون صخرهای عظیم که از وی در مقابل حمله دشمنانش محافظت میکند، سخن گفته است.
(آدرس: را ببینید)
«ماتمکنان» اشاره به انجام عادات مربوط به مواجهه با غم عظیم دارد.
نویسنده سرزنشهای مخالفانش را همچون زخم مرگآوری که آنان دریافت کرده است، توصیف میکند.
(آدرس: را ببینید)
اینجا اغراق به کار رفته است. دشمنانش این را مداوم نمیگفتند، اغلب این گونه سخن میگفتند.
(آدرس: را ببینید)
دشمنان نویسنده این سوال را برای استهزای او میپرسیدند و اشاره میکردند که خدای او، او را کمک نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خدایت برای کمک به تو اینجا نیست»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به وجود درونی خود به عنوان «جانِ» خود اشاره میکند، که بیانگر خود اوست. او این سوالات را برای سرزنش خود میپرسد. ببینید این را در مزمور ۴۲: ۵ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «من نباید منحنی شوم. من نباید پریشان و نگران باشم»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از افسردگی یا ناامیدی همچون منحنی شدن جان خود سخن میگوید. ببینید این را در مزمور ۴۲: ۵ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «دلسرد»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به سخن گفتن با خود ادامه میدهد و به خود فرمان میدهد که بر خدا توکل کند. ببینید که این را در مزمور ۴۲: ۵ چگونه ترجمه کردهاید.
(آدرس: را ببینید)
1ای خدا مرا داوری کن و دعوای مرا با قوم بیرحم فیصل فرما و از مرد حیلهگر و ظالم مرا خلاصی ده.2زیرا تو خدای قوّت من هستی. چرا مرا دور انداختی؟ چرا بهسبب ستم دشمن ماتم کنان تردد بکنم؟3نور و راستیِ خود را بفرست تا مرا هدایت نمایند و مرا به کوه مقدّس تو و مسکنهای تو رسانند.4آنگاه به مذبح خدا خواهم رفت، بسوی خدایی که سرور و خرمی من است. و تو را ای خدا، خدای من با بربط تسبیح خواهم خواند.5ای جان من چرا منحنی شدهای؟ و چرا در من پریشان گشتهای؟ امید بر خدا دار زیرا که او را باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خدای من است.
مزمور ۴۳ یک مزمور رهایی میباشد و درخواستی برای رهایی از دشمنانِ مزمورنویس است.
را ببینید)
نویسنده نباید دلسرد شود، زیرا به خدا برای نجاتش توکل دارد.
را ببینید)
برخی متخصصان عقیده دارند که این دو مزمور با همدیگر و به عنوان یک مزمور نوشته شدهاند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از ۱)«خدا کسی است که از من محافظت میکند» یا ۲)«خدا کسی است که به من قوت میبخشد»
نویسنده این سوالات را برای شکوه از خدا و بیان احساساتش، نه برای رسیدن به پاسخ، مطرح میکند.
(آدرس: را ببینید)
«ماتم کنان تردد کردن» به انجام عادات مربوط به مواجهه با غم عظیم اشاره دارد.
کلمه «ستم» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمنم بر من ستم میکند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از نجاتِ خدا همچون نوری که راه را به او نشان میدهد و راستی که چگونه زندگی کردن را به او میآموزد، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «مرا با نور و راستیِ خود هدایت کن»
(آدرس: را ببینید)
این به کوهی در اورشلیم، جایی که معبد قرار گرفته و در واقع به خود معبد اشاره میکند.
(آدرس: را ببینید)
«به مکانی که در آن زندگی میکنی»
«خدایی که دلیل شادی عظیم من است» یا «خدایی که به من شادی عظیمی میدهد»
نویسنده به وجود درونی خود به عنوان «جانِ» خود اشاره میکند، که بیانگر خود اوست. او این سوالات را برای سرزنش خود میپرسد. ببینید این را در مزمور ۴۲: ۵ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «من نباید منحنی شوم. من نباید پریشان و نگران باشم»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از افسردگی یا ناامیدی همچون منحنی شدن جان خود سخن میگوید. ببینید این را در مزمور ۴۲: ۵ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «دلسرد»
نویسنده به سخن گفتن با خود ادامه میدهد و به توکل کردن بر خدا توصیه میکند. ببینید این را در مزمور ۴۲: ۵ چگونه ترجمه کردید.
عبارت «نجات من» به خدا اشاره دارد. در صورت ضرورت هر دو عبارت میتوانند ترکیب شوند. ترجمه جایگزین: «خدای من ، کسی که نجاتم میدهد»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان. قصیدهٔ بنیقورح] ای خدا به گوشهای خود شنیدهایم و پدران ما، ما را خبر دادهاند، از کاری که در روزهای ایشان و در ایام سَلَف کردهای.2تو به دست خود امّتها را بیرون کردی، امّا ایشان را غرس نمودی. قومها را تباه کردی، امّا ایشان را منتشر ساختی.3زیرا که به شمشیر خود زمین را تسخیر نکردند و بازوی ایشانْ ایشان را نجات نداد، بلکه دست راست تو و بازو و نورِ روی تو. زیرا از ایشان خرسند بودی.4ای خدا تو پادشاه من هستی، پس برنجات یعقوب امر فرما.5به مدد تو دشمنان خود راخواهیم افکند و به نام تو مخالفان خویش را پایمال خواهیم ساخت.6زیرا بر کمان خود توکّل نخواهم داشت و شمشیرم مرا خلاصی نخواهد داد.7بلکه تو ما را از دشمنان ما خلاصی دادی و مُبْغِضان ما را خجل ساختی.8تمامیِ روز بر خدا فخر خواهیم کرد و نام تو را تا به ابد تسبیح خواهیم خواند، سلاه.9لیکن الآن تو ما را دور انداخته و رسوا ساختهای و با لشکرهای ما بیرون نمیآیی.10و ما را از پیش دشمن روگردان ساختهای و خصمان ما برای خویشتن تاراج میکنند.11ما را مثل گوسفندان برای خوراک تسلیم کردهای و ما را در میان امّتها پراکنده ساختهای.12قوم خود را بیبها فروختی و از قیمت ایشان نفع نبردی.13ما را نزد همسایگان ما عار گردانیدی. اهانت و سخریّه نزد آنانی که گرداگرد مایند.14ما را در میان امّتها ضربالمثل ساختهای، جنبانیدن سر در میان قومها؛15و رسوایی من همه روزه در نظر من است و خجالت رویم مرا پوشانیده است،16از آواز ملامتگو و فحّاش، از روی دشمن و انتقام گیرنده.17این همه بر ما واقع شد. امّا تو را فراموش نکردیم و در عهد تو خیانت نورزیدیم.18دل ما به عقب برنگردید و پایهای ما از طریق تو انحراف نورزید.19هرچند ما را در مکان اژدرها کوبیدی و ما را به سایهٔ موت پوشانیدی.20نام خدای خود را هرگز فراموش نکردیم و دست خود را به خدای غیر برنیفراشتیم.21آیا خدا این را غوررسی نخواهد کرد؟ زیرا او خفایای قلب را میداند.22هر آینه به خاطر تو تمامی روز کشتهمیشویم و مثل گوسفندان ذبح شمرده میشویم.23ای خداوند بیدار شو! چرا خوابیدهای؟ برخیز و ما را تا به ابد دور مینداز.24چرا روی خود را پوشانیدی و ذلّت و تنگی ما را فراموش کردی؟25زیرا که جان ما به خاک خم شده است و شکم ما به زمین چسبیده.26بجهت اعانت ما برخیز و بخاطر رحمانیّت خود ما را فدیه ده.
مزمور ۴۴ یک مزمور رهایی است. دعایی برای طلب کمک از خدا در برابر دشمنان است.
را ببینید)
وقتی قوم اسرائیل وارد سرزمین وعده شدند، خدا برای آنها جنگید و دشمنانشان را بیرون راند. از آنجایی که اکنون دشمنانشان شکستشان دادهاند، به کمک خدا نیاز دارند.
را ببینید)
این مزمور یک «مسکیلِ » نامیده میشود. کلمه «مَسکیل» در زبان اصلی سبب شده است که متخصصان نظرات متفاوتی در مورد معنی آن داشته باشند. برخی می گویند این برای آموزش نکتهای بکار رفته است ، در حالی که برخی دیگر می گویند این کلمه به مهارت استفاده شده در به وجود آوردن مزمور مربوط میشود. برخی دیگر در مورد معنی این کلمه این گونه میاندیشند که آن به معنی لزوم تفکر و مراقبه در هنگام خواندن این مزمور است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است».
«این مزموری است که پسر قورح نوشت»
کلمه «گوشها» برای تاکید بر این نکته است که آن چه را که نویسنده در حال توصیفش است، آنان شنیده و درک کردهاند. نویسنده این جمله را خطاب به خدا میگوید. ترجمه جایگزین: «ای خدا، ما به وضوح شنیدهایم»
(آدرس: را ببینید)
هر دو این عبارات کلمه «روز» و «ایام» برای اشاره به دوره زمانی که نیاکان قوم اسرائیل زنده بودند، اشاره میکند
(آدرس: را ببینید)
«مردمان دیگر ملّتها را مجبور کردی این سرزمین را ترک کنند»
اینجا کلمه «دست» به قدرت خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با قدرتِ خود»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده کار خداوند را، که سبب استقرار و زندگی قوم اسرائیل در این سرزمین شد، را به کاشتن آنها در خاک، همچون کاشتن درختان، توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «تو سبب شدی که قوم ما در آنجا زندگی کنند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «شمشیر» به قدرت نظامی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با جنگیدن با شمشیر خودشان» یا «با قدرتِ نظامی خودشان»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «بازو» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با قدرتِ خودشان»
(آدرس: را ببینید)
ممکن است فعلی به این عبارت اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «نورِ روی تو، سبب مالکیت آنها برسرزمین شد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمات «دست» و «بازو» هر دو به قدرت خدا اشاره دارند. هر دو باهم بر عظمت قدرتِ خدا تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «قدرت عظیم تو»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از الطاف و رحمتِ خداوند و مهربانی بر آنان همچون تابانیدن نورِ روی خود بر آنان سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «محبتِ تو» یا «رحمت نیکوی تو»
(آدرس: را ببینید)
به قوم اسرائیل با نام جدِ آنان «یعقوب»، اشاره شده است.
(آدرس: را ببینید)
«با تو ... با تو»
نویسنده از شکستِ دشمنانش همچون «افکنده بودن» و از آماده شدن آنان برای جنگ، همچون برخواستن آنان سخن گفته است.
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «نام» به قدرتِ خدا و اقتدار او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با قدرتِ تو»
(آدرس: را ببینید)
«آنان را زیر پاهایمان پایمال خواهیم کرد» یا «بر روی آنان خواهیم ایستاد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «فخر» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «افتخارکردهایم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «نام» به خود خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را تسبیح خواهیم خواند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده، طرد شدن قوم اسرائیل توسط خدا را همچون دور انداختن تکه لباس ناخواسته، توصیف کرده است. ترجمه جایگزین: «ما را طرد کرده»
(آدرس: را ببینید)
منابع و گنجینههایی که لشکر پس از پیروزی در جنگی جمع میکنند.
نویسنده قوم اسرائیل را با گوسفندانی که امتها کشته و میخورند، مقایسه میکند. چنان که گوسفندان در برابر کسانی که آنان را میکشند، درمانده و ناتوان هستند، قوم اسرائیل نیز در مقابل دشمنانشان ناتوان و درمانده هستند. این میتواند به صورت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تو به دشمنان ما اجازه دادهای ما را بکشند، چنان که آنان گوسفندان را کشته و خواهند خورد»
(آدرسهای: و را ببینید)
«سبب شدی ما در میان امّتهای مختلف زندگی کنیم»
نویسنده از این که خدا اجازه غلبه دشمنان اسرائیل را بر آنها داده بود، همچون فروختن آنان به دشمنانشان توصیف میکند، درحالی که هیچ بهایی از دشمنان آنان طلب نکرده است.
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت به همراهی یکدیگر تاکید میکنند که مردمی که در بین آنها زندگی میکردند تا چه حد آنان را استهزا و مسخره میکردند.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «عار» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «با ما کاری کردی که همسایگانمان سرزنشمان میکنند»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «آنانی که گرداگردمان هستند به ما اهانت میکنند و ما را مسخره مینمایند»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت به موازات هم تاکید میکنند که به چه شدتی امّتهای اطرافشان، آنان را استهزا و مسخره میکنند.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «ضرب المثل» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تو سبب شدی امّتهای اطراف به ما توهین کنند»
(آدرس: را ببینید)
عبارت «جنبانیدن سر» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «چیزی که مردم به خاطرش سرشان را میجنبانند»
(آدرس: را ببینید)
این حرکتی بود که مردم برای تحقیر دیگران انجام می دادند.
نویسنده از رسوایی خود همچون شئی که همیشه در مقابل وی و جلوی چشمان وی است، سخن میگوید. این عبارت به این معنا است که همیشه به رسوایی خود فکر میکند. ترجمه جایگزین: «من در مورد رسوایی خود میاندیشم»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از خجالت خود همچون شئی که او را میپوشاند یعنی مانند پتویی که او را میپوشاند، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «در خجالت روی خود غرق شدهام»
(آدرس: را ببینید)
«خجالتی که در صورتم نمایان است.» این به تغییری که در حالت چهره وی به سبب خجالت و شرمی که احساس میکند، به وجود آمده، اشاره میکند.
اینجا کلمه «آواز» به شخصی که فحّاشی میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر سخنان کسی که مرا سرزنش میکند و به من توهین میکند»
(آدرس: را ببینید)
این کلمات معانی مشابهای دارند و به ماهیت تند سخنان این شخص تاکید میکند.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت یکسان هستند. نویسنده از وفاداری به خدا همچون پیروی کردن از وی، و بیوفایی به او چون پشت کردن به او سخن گفته است.
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا کلمه «دل» به احساسات، به خصوص به وفاداری و سرسپردگی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ما هرگز از وفاداری به تو دست برنداشتهایم»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از مجازاتِ خدا همچون شکستن یک شئی شکننده سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «ما را به شدت مجازات کردی»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از اسرائیلِ بعد از مجازاتِ خدا همچون سرزمینی وحشی و غیرقابل سکونت سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «و سرزمینمان را مانند محل سکونت شغالها کردی»
(آدرس: را ببینید)
یک نوع سگ وحشی
نویسنده از مرگ همچون شیئی که سایه خود را بر کسان مشرف به مرگ پهن میکند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «با ما کاری کردی که در حال مرگ هستیم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «نام» به خود خدا اشاره دارد. برای فراموش کردن خدا پرستش وی را متوقف میکنند. این چیزی است که اتفاق نمیافتد. ترجمه جایگزین: «اگر خدای خود را فراموش کرده باشیم» یا «اگر پرستش خدایمان را متوقف کرده باشیم»
(آدرسهای: و را ببینید)
برافراشتن دستان حرکتی است که افراد برای پرستش خدا و دعا به حضور وی انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «پرستش خدای غیر» یا «دعا به حضور خدای غیر»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از این پرسشها برای بیان این نکته استفاده می کند که اگر خدای غیر را بپرستند، خدا خواهد فهمید. ترجمه جایگزین: «مطمئنا خدا خواهد فهمید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «قلب» به ذهن و افکار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او آن چه را که شخص مخفیانه به آن میاندیشد، میداند»
(آدرس: را ببینید)
عبارت «تمامی روز» اغراق است و تاکید بر کشته شدن مکرر قوم دارد. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «ما همیشه در خطر کشته شدن توسط مردم هستیم»
(آدرسهای: و را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم ما را چون گوسفندانی می دانند که برای ذبح می باشند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده قوم اسرائیل را با گوسفندان مقایسه کرده است که مردم آنان را کشته و میخورند. چنان که گوسفند در مقابل کسانی که آنان را میکشند، درمانده و ناتوان هستند، قوم اسرائیل نیز در مقابل دشمنانشان درمانده و ناتوان هستند.
(آدرس: را ببینید)
این بدین معنی نیست که خدا واقعا خوابیده است. نویسنده از سکوت ظاهری خدا همچون خوابیدن او سخن میگوید. او این پرسشها را برای سرزنش خدا مطرح میکند که چرا به مشکلات آنان بیتوجه است و عمل نمیکند. ترجمه جایگزین: «ای خدا بیدار شو! احساس میکنم خوابیدهای»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از طرد شدن قوم اسرائیل از طرف خدا همچون دور انداختن تکه لباس ناخواسته سخن میگوید. ببینید این را در مزمور ۴۴: ۹ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «ما را طرد مکن»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده این پرسش را برای شکایت از خدا که به نظر به آنان بیتوجه میکند، مطرح کرده است. ترجمه جایگزین: «صورت خود را مپوشان ... تنگی ما»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از بیتوجهی خدا بر آنان همچون پوشانیدن صورت خدا از آنها به شکلی که آنان را نمیتواند ببینید، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «ما را نادیده میگیرد»
(آدرس: را ببینید)
کلمات «ذلّت» و «تنگی» اساسا معانی مشابهی دارند و بر شدت مصیبت آنان تاکید میکند. این کلمات همچنین در قالب فعل نیز ترجمه میشوند. ترجمه جایگزین: «فراموش کردی که مردم ما را ذلیل کرده به ما ظلم میکنند»
(آدرسهای: و را ببینید)
این عبارات موازی معانی مشابهی دارند. نویسنده قوم خود را همچون کسانی که روی زمین به حالت مرگ و رذالت افتادهاند، توصیف می کند.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از حقارت آنها طوری سخن گفته است گویی بدنهایشان اشیایی هستند که همچون یخ، آب شده و در خاک فرو رفتهاند.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از حقارت آنها طوری سخن گفته است گویی بدنهایشان به زمین چسبیده و قادر به برخواستن نیستند.
(آدرس: را ببینید)
این فرمانی برای برخاستن است. این عبارت به شروع انجام کاری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عمل کن»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «وفاداری» میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «تا نشان دهی که به عهدت وفادار هستی»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان بر سوسنها. قصیدهٔ بنیقورح. سرود حبیبات] دل من به کلام نیکو میجوشد. انشاء خود را دربارهٔٔ پادشاه میگویم. زبان من قلم کاتب ماهر است.2تو جمیلتر هستی از بنیآدم و نعمت بر لبهای تو ریخته شده است. بنابراین، خدا تو را مبارک ساخته است تا ابدالآباد.3ای جبار شمشیر خود را بر ران خود ببند، یعنی جلال و کبریایی خویش را.4و به کبریایی خود سوار شده، غالب شو بجهت راستی و حلم و عدالت؛ و دست راستت چیزهای ترسناک را به تو خواهد آموخت.5به تیرهای تیزِ تو امّتها زیر تو میافتند و به دل دشمنانِ پادشاه فرو میرود.6ای خدا، تخت تو تا ابدالآباد است؛ عصای راستی عصای سلطنت تو است.7عدالت را دوست و شرارت را دشمن داشتی. بنابراین، خدا، خدای تو تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است.8همهٔ رختهای تو مُرّ و عود و سلیخه است، از قصرهای عاج که به تارها تو را خوش ساختند.9دختران پادشاهان از زناننجیب تو هستند. ملکه به دست راستت در طلای اوفیر ایستاده است.10ای دختر بشنو و ببین و گوش خود را فرادار، و قوم خود و خانهٔ پدرت را فراموش کن،11تا پادشاه مشتاق جمال تو بشود، زیرا او خداوند تو است پس او را عبادت نما.12و دختر صور با ارمغانی، و دولتمندان قوم رضامندیِ تو را خواهند طلبید.13دختر پادشاه تماماً در اندرون مجید است و رختهای او با طلا مُرَصَّع است.14به لباس طرازدار نزد پادشاه حاضر میشود. باکرههای همراهان او در عقب وی نزد تو آورده خواهند شد.15به شادمانی و خوشی آورده میشوند و به قصر پادشاه داخل خواهند شد.16به عوض پدرانت پسرانت خواهند بود و ایشان را بر تمامیِ جهان سروران خواهی ساخت.17نام تو را در همهٔٔ دهرها ذکر خواهم کرد. پس قومها تو را حمد خواهند گفت تا ابدالآباد.
مزمور ۴۵ یک مزمور پادشاهی است که برای روز عروسی پادشاه نوشته شده است.
پادشاه قصر زیبایی دارد، و عروس وی نیز زیبا است.
این مزمور «یک مسکیل» نامیده میشود. کلمه «مَسکیل» در زبان اصلی سبب شده است که متخصصان نظرات متفاوتی در مورد معنی آن داشته باشند. برخی می گویند این برای آموزش نکتهای بکار رفته است ، در حالی که برخی دیگر می گویند این کلمه به مهارت استفاده شده در به وجود آوردن مزمور مربوط میشود. برخی دیگر در مورد معنی این کلمه این گونه میاندیشند که آن به معنی لزوم تفکر و مراقبه در هنگام خواندن این مزمور است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرس های: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به سبک یا تُنی از موسیقی اشاره میکند. گاهی به صورت «تنظیم به تُن سوسن ها» ترجمه میشود.
«این مزموری است که پسر قورح نوشت»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره دارد. ببینید این را در مزمور ۳۲: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
نویسنده از دل خود همچون ظرفی که از مایع سرریز شده است، سخن می گوید. کلمه «دل» به احساساتِ وی، که از سرودی که میخواند به هیجان آمده است، سخن می گوید. ترجمه جایگزین: «احساساتم از کلام نیکو به هیجان آمده است»
(آدرسهای: و را ببینید)
«واژهای باشکوه» یا «کلامی زیبا.» این به سرودی که در دست نگارش داشت اشاره دارد.
نوشتن یا خلق سرودی
نویسنده از زبان خود همچون قلمی سخن گفته است. او همچون نویسندهای ماهر که کلمات را مینگارد، کلمات را با سخن بیان میکند. ترجمه جایگزین: «زبانم همچون قلم شخصی است که ماهرانه مینویسد» یا «من چون نویسندهای ماهر که مینویسد، ماهرانه میسرایم»
(آدرس: را ببینید)
این عبارت اغراقی است که تاکید میکند پادشاه از هر کسی زیباتر است. عبارت «بنیآدم» اصطلاحی است که به تمام بشریت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو از هر بشری زیباتر هستی»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از نعمت به گونهای سخن گفته است گویی روغنی است که برای مسح لبهای پادشاه استفاده کرده است. کلمه «لبها» به سخنرانی پادشاه اشاره دارد. این عبارت به معنای این است که پادشاه سلیس و فصیحانه سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «گویی کسی لبهایت را با روغن مسح کرده است» یا «تو سلیس و فصیحانه سخن میگویی»
(آدرسهای: و را ببینید)
مبارزان شمشیرهای خود را در غلافی که از کمربندی به کمرشان آویزان است، حمل میکنند. شمشیر در کنار ران آنها قرار میگیرد. این اصطلاح آماده شدن شخصی برای جنگ را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «خود را برای نبرد آماده کن»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده با پادشاه میگوید که اسب یا ارابه خود را برای پیروزی براند.
اسامی معنای «راستی»، «حلم» و «عدالت» میتوانند به صورت صفت بیان شوند. معانی احتمالی عبارتند از ۱) اینها ویژگیهای قدرتمندان هستند. ترجمه جایگزین: «زیرا تو قابل اعتماد، حلیم و عادل هستی» یا ۲) اینها فضیلتهایی هستند که او برای تقویت در افراد تحت فرمانروایی خود، برایشان میجنگد. ترجمه جایگزین: «برای جنگیدن به جهت آنچه قابل اعتماد، حلیم و راست است»
(آدرس: را ببینید)
بیشتر سربازان، شمشیر خود را به هنگام نبرد در دست راست خود نگه می دارند. اینجا، عبارت «دست راست» به توانایی وی به جنگیدن اشاره دارد، که نویسنده از آن همچون شخصی که به پادشاه از طریق تجارب نبردها، آموزش میدهد، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: « با جنگیدن در نبردهای بسیاری ، دستیابی به فتوحات بزرگ نظامی را خواهی آموخت»
(آدرسهای: و را ببینید)
«کارهای ترسآور.» این به پیروزیهای نظامی که سبب ترس دشمنان وی و احترام متحدان خود میشود، اشاره دارد.
این عبارت به این که پادشاه دشمنانِ خود را شکست میدهد، اشاره دارد. معانی احتمالی عبارتند از ۱) «امّتها به پیش پاهایت تسلیم میشوند» یا ۲) «امّتها در برابر پاهایت کشته میشوند»
«تیرهایت به دلِ دشمنانت فرو میرود.» نویسنده با پادشاه سخن میگوید در حالی که به صورت سوم شخص به او اشاره میکند.
کلمه «تخت» بیانگر پادشاهی و حکمرانی پادشاه است. ترجمه جایگزین: «پادشاهی تو ... برای همیشه» یا «سلطنت خواهی کرد ... برای همیشه»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل برای کلمه «خدا» عبارتند از۱) لقبی برای پادشاه است، کسی که نمایندهٔ خداست یا ۲) کلمه «تخت» را اصلاح کرده و معنی «پادشاهیِ تو که خدا به تو داده است» را دارد.
کلمه «عصا» بیانگر اقتدار پادشاه برای حکمرانی در قلمروی خود است. ترجمه جایگزین: «تو قلمروات را با راستی و عدالت حکمرانی میکنی»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از شادمانی همچون روغنی که برای مسح پادشاه استفاده شده است، سخن گفته است. این که خدا وی را با عملی نمادین مسح کرده است، نمایانگر انتخاب وی به عنوان پادشاه از طرف خدا است. ترجمه جایگزین: «زمانی که خدا تو را به عنوان پادشاه مسح کرد، تو را بسیار شادمان ساخت»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا نویسنده شروع به توصیف جشن عروسی پادشاه و عروس وی میکند.
اینها مواد گیاهی معطری هستند که برای ساختن عطر مورد استفاده قرار میگرفتند.
(آدرس: را ببینید)
عاج ماده سخت سفیدی است که عاج حیوانات را شکل میدهد. این عبارت کاخی را که مردم دیوارها و مبلمانش را با عاج تزئین کردهاند، توصیف میکند.
کلمه «تارها» به موسیقی که مردم با به کارگیری سازهای سیمی مینواختند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «موسیقی حاصل از تارها، تو را خوش ساختند»
(آدرس: را ببینید)
این زنان همسران پادشاه هستند که از جانب وی مورد تائید قرار گرفتهاند.
این به زنی که ملکه خواهد شد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عروست، ملکه» یا «عروست، کسی که ملکه خواهد شد»
(آدرس: را ببینید)
این نام مکانی است که به دلیل طلای مرغوبش شهرت دارد. مکان واقعی آن نامشخص است.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده شروع به سخن گفتن با ملکه میکند و او را به دلیل جوانیش «دختر» خطاب میکند.
نویسنده گوش دادن دقیق را همچون خم کردن گوش شخص به سمت فردی که سخن میگوید، بیان کرده است. ترجمه جایگزین: «به دقت گوش فرا ده»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از پیروی نکردن ملکه از آداب و رسوم قوم محلی خود همچون فراموش کردن آنان سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «دیگر از رسوم قوم خود پیروی نکن»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «خانه» به خانواده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اقوامت»
(آدرس: را ببینید)
«و» یا «پس»
این روشی مودبانه است برای گفتن این که پادشاه میخواهد با ملکه به عنوان همسر خود بخوابد.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به سخن گفتن با ملکه ادامه میدهد.
نویسنده از قومی که در صور زندگی میکنند همچون بچههای صور سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «قوم صور»
(آدرس: را ببینید)
این به زنی که پادشاه با او ازدواج خواهد کرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عروسِ پادشاه»
(آدرس: را ببینید)
«بسیار زیبا» این به ظاهر زن اشاره دارد.
لباسهای اوبا طلا تزئین و گلدوزی شده است. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «او لباسهایی به تن دارد که کسی با نخهای طلا آنها را گلدوزی کرده است»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به سخن گفتن در مورد ملکه ادامه میدهد اما دوباره شروع به مخاطب قرار دادن پادشاه میکند.
این می تواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم او را در حالی که لباسی گلدوزی شده به تن دارد، نزد پادشاه میبرند»
(آدرس: را ببینید)
طرحی که با دوختن نخهای رنگین بر لباس به وجود میآید.
اینجا کلمه «تو» به پادشاه اشاره دارد. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «افراد باکرهها را نزدت میآورند، کسانی را که از همراهان او هستند و در عقب وی او را مشایعت میکنند»
(آدرس: را ببینید)
این عبارت «شادمانی» و «خوشی» را به شخصی که دیگران را به جشن میآورد، توصیف میکند. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «شادمانی و خوشی آنان را راهنمایی خواهند کرد» یا «آنان با شادمانی و خوشی رهسپار خواهند شد»
(آدرسهای: و را ببینید)
این دو کلمه اساسا معانی مشابهی دارند و بر شدت شادمانی تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «خوشی عظیم»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به مخاطب قرار دادن نویسنده ادامه میدهد.
این بدین معنی است که پسران پادشاه جایگزین وی، پادشاه خواهند شد، چنانکه او جایگزین اجدادش پادشاه شد.
عبارت «بر تمامی جهان» اغراق است و بر حکمرانی آنان بر امّتهای بسیاری تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «حاکمانی بر امّتهای بسیار قرار خواهی داد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا ضمیر سوم شخص به نویسنده اشاره دارد. کلمه «نام» به شخصیت و اعتبار پادشاه اشاره دارد. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «سبب خواهم شد هر نسلی از عظمت تو مطلع شود»
(آدرسهای: و را ببینید)
1[برای سالار مغنیان. سرود بنیقورح برعلاموت] خدا ملجا و قوّت ماست، و مددکاری که در تنگیها فوراً یافت میشود.2پس نخواهیم ترسید، اگر چه جهان مبدل گردد و کوهها در قعر دریا به لرزش آید.3اگر چه آبهایش آشوب کنند و به جوش آیند و کوهها از سرکشیِ آن متزلزل گردند، سِلاه.4نهری است که شعبههایش شهر خدا را فرحناک میسازد و مسکن قدوس حضرت اعلیٰ را.5خدا در وسط اوست پس جنبش نخواهد خورد. خدا او را اعانت خواهد کرد در طلوع صبح.6امّتها نعره زدند و مملکتها متحرکگردیدند. او آواز خود را داد. پس جهان گداخته گردید.7یَهُوَه صبایوت با ماست، و خدای یعقوب قلعهٔ بلند ما، سِلاه.8بیایید کارهای خداوند را نظاره کنید، که چه خرابیها در جهان پیدا نمود.9او جنگها را تا اقصای جهان تسکین میدهد؛ کمان را میشکند و نیزه را قطع میکند و ارابهها را به آتش میسوزاند.10بازایستید و بدانید که من خدا هستم؛ در میان امّتها، متعال و در جهان، متعال خواهم شد.11یهوه صبایوت با ماست و خدای یعقوب قلعهٔ بلند ما، سِلاه.
مزمور ۴۶ مزمور ستایش خدا است.
خدا قادر مطلق است، طبیعت را کنترل کرده و از قومش محافظت میکند
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی است تا در پرستش از این استفاده کند»
«این مزموری است که پسران قورح نوشتند»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از خدا همچون مکانی که مردم برای کسب امنیت میتواند به آنجا پناه برند، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «خداوند به ما امنیت و قوّت میدهد»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از عمیقترین قسمت دریا به عنوان قعر دریا سخن گفته است. اینجا او زلزلهای را توصیف میکند که سبب میشود کوهها فرو ریخته و درون دریا بریزند. این می تواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «کوهها باید شدیدا لرزیده و به قعر دریاها بیافتند»
(آدرسهای: و را ببینید)
«اگر چه آبهای دریا آشوب کنند و به جوش آیند.» کلمههای «آشوب» و «جوش» شدت حرکات دریا را در طی طوفانی سخت توصیف می کنند.
عبارت «سرکشیِ آن» به آبهای دریا اشاره دارد، زمانی که برخواسته و به کوهها برخورد میکنند. ترجمه جایگزین: «آبهای سرکش سبب تزلزل کوهها میشوند.»
(آدرس: را ببینید)
تصویر نهری جاری نمادی از آرامش و سعادت شهر خدا است.
(آدرس: را ببینید)
عبارت «شهر خدا» به اورشلیم اشاره دارد، و بیانگر مردمی است که در آن ساکن هستند. ترجمه جایگزین: «قوم ساکن در اورشلیم را شاد میسازد»
(آدرس: را ببینید)
این عبارت «شهر خدا» را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «مسکن مقدس جایی که حضرت اعلی در آن زندگی میکند»
(آدرس: را ببینید)
کلمههای «او» و «او را» به «شهر خدا» اشاره دارد.
اینجا کلمه «جنبش» مشابه کلمهای است که در مزمور۴۶: ۲ «لرزش» ترجمه شد. نویسنده از ویرانی اورشلیم توسط دشمنان، همچون زلزلهای که آن را نابود کرده است، سخن میگوید. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «هیچ چیز قادر به نابودی او نخواهد بود»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا، کلمه «نعره» مشابه کلمهای است که نویسنده در مزمور ۴۶: ۳، برای توصیف آبهای دریا استفاده کرده است. نویسنده از هراس امّتها همچون حرکات شدید دریا در طی طوفانی سخت، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «امّتها وحشت کردند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «متحرک» مشابه کلمهای است که نویسنده در مزمور ۴۶: ۲ برای توصیف اثر زلزله بر کوهها، استفاده کرده است. نویسنده از نابودی مملکتها توسط لشکرها همچون زلزلهای که آنان را از بین میبرد، سخن میگوید. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «لشکرها، ممالک را نابود میکنند» (آدرسهای: و را ببینید)
«خدا صدای خود را بلند کرد.» نویسنده از «آواز» همچون شئی که شخصی میتواند آن را برداشته و به هوا بلند کند، سخن میگوید. این بدان معنا است که صدا بلندتر میشود. ترجمه جایگزین: «خدا فریاد زد»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از جهان همچون شئي مانند یخ سخن میگوید که میتواند گداخته شود. اینجا «جهان» بیانگر بشر، و گداختن بیانگر ترسیدن است. ترجمه جایگزین: «مردم جهان از ترس میلرزند»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از خدا همچون مکانی که مردم برای کسب امنیت به آن جا پناه میبرند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «خدای یعقوب به ما امنیت میدهد»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱)«خدایی که یعقوب می پرستید» یا ۲) «یعقوب» کنایه از قوم اسرائیل است وبه معنی «خدای اسرائیل» است.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«او ملّتها را وادار به توقف جنگها میکند»
این اصطلاحی است که به همه جا در جهان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در تمام جهان»
(آدرس: را ببینید)
یکی از راههایی که خداوند تمام جنگها را متوقف خواهد کرد با از بین بردن سلاحهایی است که لشکرها برای جنگیدن با یکدیگر استفاده می کند.
برخی نسخهها این کلمه عبری را «سپرها» معنی کردهاند.
(آدرس: را ببینید)
اینجا، خدا شروع به سخن گفتن میکند.
در این متن، این کلمات احتمالا فرمانی برای توقف جنگ به ملّتها است. ترجمه جایگزین: «جنگیدن را متوقف کنید»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «بدانید» به معنی درک کردن و اعتراف به این نکته است که یهوه[خداوند] خدای حقیقی است.
این دو عبارت اساسا معانی مشابهی دارند و بر این نکته که مردم هر امّتی در جهان خدا را متعال خواهند خواند، تاکید دارند. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم از تمام امّتها مرا متعال خواهند خواند، مردم سراسر جهان مرا متعال خواهند خواند»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از خدا همچون مکانی که مردم برای کسب امنیت میتوانند به آن جا پناه برند، سخن میگوید. ببینید این را در مزمور ۴۶: ۷ چگونه ترجمه کردید.
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان. مزمور بنیقورح] ای جمیع امّتها دستک زنید. نزد خدا به آواز شادی بانگ برآورید.2زیرا خداوند متعال و مهیب است و بر تمامیِ جهان خدای بزرگ.3قومها را در زیر ما مغلوب خواهد ساخت و طایفهها را در زیر پایهای ما.4میراث ما را برای ما خواهد برگزید، یعنی جلالت یعقوب را که دوست میدارد، سِلاه.5خدا به آواز بلند صعود نموده است؛ خداوند به آواز کرنا.6تسبیح بخوانید، خدا را تسبیح بخوانید. تسبیح بخوانید، پادشاه ما را تسبیح بخوانید.7زیرا خدا پادشاه تمامیِ جهان است. به خردمندی تسبیح بخوانید.8خدا بر امّتها سلطنت میکند. خدا بر تخت قدس خود نشسته است.9سروران قومها با قوم خدای ابراهیم جمع شدهاند زیرا که سپرهای جهان از آن خداست. او بسیار متعال میباشد.
مزمور ۴۷ مزمور ستایش خدا است.
خدا بر تمام ملل جهان مقتدر و قدرتمند است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است»
دستک زدن با جشن گرفتن همراه است. ترجمه جایگزین: «با جشن و شادی دستک زنید»
(آدرس: را ببینید)
«نزد خدا با صدای پیروزی فریاد برآورید.» اینجا کلمه «شادی» به پیروزی اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت مشابه هم و به معنای این است که خداوند اسرائیل را قادر به غلبه بر دشمنانشان کرد.
(آدرس: را ببینید)
غلبه کردن و تحت اقتدار دیگری قرار گرفتن
نویسنده غلبه بر دیگر ملّتها را همچون قرار دادن آنان در زیر پایشان بیان میکند.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از سرزمین اسرائیل همچون میراثی که خدا به قوم به عنوان ملکی دائمی داده است، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «او این سرزمین را به عنوان میراث ما برگزیده است»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «جلال» به منبع افتخار اشاره دارد و بیانگر سرزمینی است که خدا به عنوان میراث به قوم داده است.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «یعقوب» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از غلبه خداوند بر امّتها طوری سخن میگوید گویی خدا پادشاهی است که به تخت خود که در معبد قرار دارد، صعود کرده است. ترجمه جایگزین: «زمانی که قوم فریاد برآوردند، خداوند به معبد بالا رفته است» یا «زمانی که قوم فریاد برآوردند، خدا به تختش صعود کرده است»
(آدرسهای: و را ببینید)
این عبارت مشابه عبارت قبلی است. ممکن است برای روشنی بیشتر موضوع فعل اضافه شود. ترجمه جایگزین: «زمانی که قوم کرنا نواختند، یهوه [خداوند] صعود نموده است»
(آدرسهای: و را ببینید)
عبارت «تسبیح بخوانید» برای تاکید تکرار شده است. اگر در زبان شما تکرار مناسب نیست، ممکن است آن را حذف کنید. ترجمه جایگزین: «تسبیح خوانید، خدا را تسبیح خوانید. تسیبح خوانید، پادشاه را تسبیح خوانید»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«حاکمان تمام ملّتها»
معانی احتمالی عبارتند از حاکمان ملّتها ۱) «در مقابل مردم جمع میشوند» یا ۲) «با یکدیگر با مردم جمع میشوند» بنابرین همه خدا را به عنوان پادشاه ستایش خواهند کرد.
معانی احتمالی عبارتند از «سپر» ۱) به وسیلهای جنگی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا از تمام سلاحهای پادشاهان روی زمین، قدرتمندتر است» یا ۲) به حاکمان ملّت ها که همچون سپر از ملّتهای خود محافظت میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حاکمان زمین مطیع خدا هستند»
(آدرس: را ببینید)
1[سرود و مزمور بنیقورح] خداوند بزرگ است و بینهایت مجید،در شهر خدای ما و در کوه مقدس خویش.2جمیل در بلندیاش و شادی تمامی جهان است کوه صهیون، در جوانب شمال، قریهٔ پادشاه عظیم.3خدا در قصرهای آن به ملجای بلند معروف است.4زیرا اینک، پادشاهان جمع شدند، و با هم درگذشتند.5ایشان چون دیدند متعجب گردیدند. و در حیرت افتاده، فرار کردند.6لرزه بر ایشان در آنجا مستولی گردید و درد شدید مثل زنی که میزاید.7تو کشتیهای ترشیش را به باد شرقی شکستی.8چنانکه شنیده بودیم، همچنان دیدهایم، در شهر یهوه صبایوت، در شهر خدای ما؛ خدا آن را تا ابدالآباد مستحکم خواهد ساخت، سِلاه.9ای خدا در رحمت تو تفکر کردهایم، در اندرون هیکل تو.10ای خدا چنانکه نام تو است، همچنان تسبیح تو نیز تا اقصای زمین. دست راست تو از عدالت پُر است.11کوه صهیون شادی میکند و دختران یهودا به وجد میآیند، بهسبب داوریهای تو.12صهیون را طواف کنید و گرداگرد او بخرامید و برجهای وی را بشمارید.13دل خود را به حصارهایش بنهید و در قصرهایش تأمل کنید تا طبقهٔ آینده را اطلاع دهید.14زیرا این خدا، خدای ماست تا ابدالآباد و ما را تا به موت هدایت خواهد نمود.
مزمور ۴۸ مزموری پرستشی برای اورشلیم است.
اورشلیم استحکامات و دفاع محکم و قدرتمندی دارد. ملّتهای بیگانه شگفتزده خواهند شد. آن چیزی است که به یاد خواهد ماند و در موردش شهادت خواهند داد.
را ببینید)
مفید است بدانیم که «کوه صهیون» غالبا برای اشاره به شهر اورشلیم استفاده میشود.
این مزمور سرودی در مورد اورشلیم، مکان سکونت خدا است. مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرس: و را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم او را بسیار ستایش میکنند»
(آدرس: را ببینید)
این به اورشلیم اشاره دارد که بر روی کوه صهیون بنا شده است.
معانی محتمل عبارتند از ۱)«شهری که خدای ما در آن ساکن است» یا ۲)«شهری که به خدای ما تعلق دارد»
«زیبا و بلند.» کلمه «بلندی» به این اشاره میکند که کوه صهیون بسیار بلند است.
اینجا کلمه «جهان» به تمام افرادی که در جهان زندگی میکنند، اشاره دارد. کلمه «شادی» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «کوه صهیون به هرکسی در جهان شادی می بخشد» یا «هر کسی در جهان به خاطر کوه صهیون شادی میکند»
(آدرس: و را ببینید)
معانی محتمل این اصطلاح عبارتند از ۱) اشاره به جهت شمال دارد یا ۲) نام دیگر کوه صهیون به معنی «کوه خدا» است.
نویسنده از خداوند همچون مکانی که مردم برای امنیت میتوانند به آن جا پناه برند، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «خدا خود را همچون کسی که در قصرهای صهیون به مردم پناه و امنیت می دهد، شناسانده است»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «ببین» توجه ما را به اطلاعات شگفتی که در ادامه میآید جلب میکند.[در ترجمه فارسی نیامده است]
اینجا پادشاهان به لشکرهای آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «لشکرهای خود را جمع کردند»
(آدرس: را ببینید)
«با هم از کنار اورشلیم گذشتند»
«ایشان چون اورشلیم را دیدند»
بسیار مشوش
نویسنده طوری از ترسِ پادشاهان سخن می گوید گویی شخصی سبب شده پادشاهان و لشکرهایشان بلرزند. ترجمه جایگزین: «در آنجا از ترس لرزیدند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از ترسِ پادشاهان، همچون دردی که زنی در حین زایمان متحمل میشود و از آن درد همچون شخصی سخن گفته است. فعل میتواند از بند قبل تامین شود. ترجمه جایگزین: «درد بر آنان مستولی گردید، همانند زمانی که زنی میزاید» یا «آنان ترسیدند، همچون زنی که از درد زایمان میترسد»
(آدرسهای: و و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این کنایه ای است که نویسنده ترس پادشاهان را طوری توصیف میکند گویی کشتیهایی هستند که خدا آنها را با بادی قدرتمند نابود میکند. ترجمه جایگزین: « آنان از ترس لرزیدند، همچون کشتیهای ترشیشی که آنها را با باد شرقی شکستی» یا ۲) نویسنده برای بیان قدرتِ عظیم خدا از این توصیف استفاده کرده است.
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «بادی که از شرق میوزد» یا ۲) «بادی شدید»
معانی محتمل عبارتند از ۱) کشتیهایی که به ترشیش سفر میکنند یا در آن شهر ساخته شدهاند یا ۲) هر کشتی عظیم اقیانوس پیما.
این بدان معناست که آن چه آنها شنیدند ، کارهای بزرگی است که خدا در گذشته انجام داده است. ترجمه جایگزین: «چنان که در مورد کارهای عظیمی که خدا انجام داده است، شنیدهایم»
(آدرس: را ببینید)
این بدین معنی است که آنها اثبات درستی آن چه را که شنیده بودند، دیدند. ترجمه جایگزین: «بنابراین دیدهایم که خدا در حال انجام کارهای عظیمی است»
(آدرس: را ببینید)
هر دو این عبارات به شهر اورشلیم اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «در شهر خدای ما، یهوه صبایوت»
(آدرس: را ببینید)
«آن را ایمن خواهد ساخت.» اینجا کلمه «مستحکم» به معنی حفظ کردن و ایمن ساختن چیزی است.
اسم معنای «وفاداری» میتواند به صورت صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به عهد خود تا چه حد وفادار هستی» یا «به خاطر عهد خود، تا چه اندازه به ما وفادار هستی»[ در فارسی متفاوت است]
(آدرس: را ببینید)
«هنگامی که در معبد تو هستیم»
اینجا کلمه «نام» بیانگر شخصیت و اعتبار خدا است. دو عبارت، عظمت شهرت و اعتبار خداوند را با میزانی که مردم خدا را تسبیح و ستایش میکنند، مقایسه میکنند. ترجمه جایگزین: «نامت بسیار عظیم است ... و بنابراین مردم در سراسر جهان تو را بسیار تسبیح خواهند کرد» یا «مردم سراسر جهان از تو شنیدهاند ... پس مردم در سراسر زمین تو را بسیار تسبیح خواهند کرد»
(آدرس: را ببینید)
این اصطلاحی به معنای همه جا در جهان است. ببینید این را در مزمور ۴۶: ۹ چگونه ترجمه کردید.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از عدالت همچون شئی که خدا قادر به گرفتن آن در دستش است، سخن میگوید. اینجا کلمه «دست» به قدرت و اقتدارِ حکمرانیِ خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو با عدالت، حکمرانی میکنی» یا «تو به هنگام حکمرانی، عادل هستی»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از کوه صهیون همچون شخصی که شادی میکند، سخن میگوید. عبارت به مردمی که در اورشلیم ساکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که بر کوه صهیون زندگی میکنند، شادی میکنند»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از شهرهای واقع در یهودا همچون فرزندان یهودا سخن میگوید. عبارت به مردمی که در این شهرها ساکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ساکنان شهرهای یهودا به وجد میآیند»
(آدرسهای: و را ببینید)
این دو عبارت هم معنی و مشابه میباشند. ترجمه جایگزین: «گرداگرد کوه صهیون طواف کنید»
(آدرس: را ببینید)
«به جزئیات توجه کنید»
کلمه «هدایت» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «او ما را هدایت خواهد کرد»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «تا زمان مرگ ما» یا ۲) «برای همیشه»
1[برای سالار مغنیان. مزمور بنیقورح] ای تمامیِ قومها این را بشنوید! ایجمیع سَکَنهٔ ربع مسکون این را گوش گیرید!2ای عوام و خواص! ای دولتمندان و فقیران جمیعاً!3زبانم به حکمت سخن میراند و تفکر دل من فطانت است.4گوش خود را به مَثَلی فرا میگیرم. معمای خویش را بر بربط میگشایم.5چرا در روزهای بلا ترسان باشم، چون گناهِ پاشنههایم مرا احاطه میکند؛6آنانی که بر دولت خود اعتماد دارند و بر کثرت توانگری خویش فخر مینمایند.7هیچ کس هرگز برای برادر خود فدیه نخواهد داد و کفّارهٔٔ او را به خدا نخواهد بخشید.8زیرا فدیهٔ جان ایشان گرانبهاست و ابداً بدان نمیتوان رسید9تا زنده بماند تا ابدالآباد و فساد را نبیند.10زیرا میبیند که حکیمان میمیرند و جاهلان و ابلهان با هم هلاک میگردند و دولتِ خود را برای دیگران ترک میکنند.11فکر دل ایشان این است که خانههای ایشان دائمی باشد و مسکنهای ایشان دُوربهدُور؛ و نامهای خود را بر زمینهای خود مینهند.12لیکن انسان در حرمت باقی نمیماند، بلکه مثل بهایم است که هلاک میشود.13این طریقهٔ ایشان، جهالت ایشان است و اعقاب ایشان سخن ایشان را میپسندند، سلاه.14مثل گوسفندان در هاویه رانده میشوند و موت ایشان را شبانی میکند و صبحگاهان راستان بر ایشان حکومت خواهند کرد و جمال ایشان در هاویه پوسیده خواهد شد تا مسکنی برای آن نباشد.15لیکن خدا جان مرا ازدست هاویه نجات خواهد داد زیرا که مرا خواهد گرفت، سلاه.16پس ترسان مباش، چون کسی دولتمند گردد و جلال خانهٔ او افزوده شود!17زیرا چون بمیرد، چیزی از آن نخواهد برد و جلالش در عقب او فرو نخواهد رفت.18زیرا در حیات خود، خویشتن را مبارک میخوانْد؛ و چون بر خود احسان میکنی، مردم ترا میستایند.19لیکن به طبقهٔ پدران خود خواهد پیوست که نور را تا به ابد نخواهند دید.20انسانی که در حرمت است و فهم ندارد، مثل بهایم است که هلاک میشود.
مزمور ۴۹ یک مزمور حکمت است.
را ببینید)
ثروت برای همیشه دوام ندارد و قادر به نجات شخص از مرگ نیست و به هنگام مرگ از شخص گرفته میشود.
و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی برای استفاده در پرستش است»
این دو عبارت هم معنا و مشابهاند. هر دو با هم به تمامی مردم حکم میکنند که گوش کنید.
(آدرس: را ببینید)
این اصطلاح به معنی استفاده از گوش شخص برای گوش دادن است. ترجمه جایگزین: «گوش کنید»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از افراد ضعیف و بیاهمیت در جامعه همچون عوام و از افراد مهم و قدرتمند همچون خواص سخن میگوید. هر دو باهم، عوام و خواص به همه مردم اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «همه مردمان مهم و مردمان بیاهمیت» یا «افراد تمام طبقات اجتماعی»
(آدرسهای: و را ببینید)
هر دو کلمات «دولتمند» و «فقیر» به همه افراد بدون در نظر گرفتن ثروتشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همه مردم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «زبان» به شخصی که سخن میگوید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من سخنان حکیمانه خواهم گفت»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «دل» به ذهن و افکار اشاره دارد. اسم معنای «تفکر» و «فطانت» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «افکاری که بر آنها تمرکز میکنم به تو در فهمیدن کمک خواهد کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از با دقت به چیزی گوش دادن همچون خم کردن گوش شخص به سمت کسی که سخن میگوید، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «به دقت گوش بده» (آدرس: را ببینید)
«همان طورکه بربط مینوازم»
نویسنده این سوال را برای تاکید بر این موضوع مطرح می کند که زمانی که اتفاقات بدی میافتد، او هیچ دلیلی برای ترسیدن ندارد. ترجمه جایگزین: «هیچ دلیلی برای ترسیدن ندارم ... پاشنهها»
(آدرس: را ببینید)
«زمانی که اتفاقات شریرانه رخ میدهد.» اینجا کلمه «روزها» به دوره زمانی عمومی اشاره دارد.
معانی احتمالی عبارتند از ۱) نویسنده از خواستههای شریرانه دشمنانش همچون حیوان درنده که آماده غارت اوست، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «زمانی که شرارت افراد گناهکار آماده غلبه بر من است» یا ۲) دشمنان نویسنده او را احاطه کردهاند گویی آنان مرتکب شرارت خود شدهاند. ترجمه جایگزین: «زمانی که دشمنانم احاطهام میکنند»
(آدرس: را ببینید)
این افراد ایمان دارند که دارایی آنان، آنها را از رنج کشیدن خواهد رهانید.
(آدرس: را ببینید)
مقدار زیادی از چیزی
«هیچ راهی وجود ندارد که هیچ یک از آنها بتواند» یا ترجمه جایگزین: «هیچکس نمیتواند»
هر دو این عبارات بیان میکنند که هیچ کس قادر به دادن مقدار پول کافی به خدا نیست تا بتواند از مرگ جلوگیری کند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند به خدا پولی پرداخت کند تا مانع مرگ برادر خود شود»
(آدرسهای: و را ببینید)
کلمه «فدیه» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «فدیهٔ جان شخصی هزینه زیادی دارد»
(آدرس: را ببینید)
این به فساد بدن در گور اشاره میکند.
نویسنده از تجربه چیزی همچون دیدن آن چیز سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «او خواهد مرد و بدنش فاسد خواهد شد»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به تمام مردم، آنانی که بیشترین و کمترین حکمت را دارند، اشاره میکند.
(آدرس: را ببینید)
این یعنی فردی که احمق و بیخرد است.
«عقیده ایشان»
احتمالا فعل از عبارت قبلی آورده شده است. ترجمه جایگزین: «مسکنهای ایشان به تمام نسلها منتقل خواهد شد»
(آدرس: را ببینید)
«آنها سرزمینهای خود را به نام خودشان نامگذاری می کنند.» این اصطلاح مالکیت را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «آنها مالک سرزمینهای خود هستند»
(آدرس: را ببینید)
«اما انسان، حتی اگر ثروت داشته باشد»
نویسنده از سرنوشت ابلهان همچون سرنوشتی که در انتهای مسیری است که در آن قدم می گذارند، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «این سرنوشت کسانی است که حماقت و جهالت میکنند»
(آدرس: را ببینید)
«پس از مرگ آنان»
نویسنده به توصیف افرادی که باوردارند ثروتشان آنان را نجات خواهد داد، ادامه میدهد.
نویسنده افرادی را که همگی خواهند مرد با گلهای گوسفند مقایسه میکند. چنان که گوسفندان زمانی که قصاب تصمیم به ذبح آنان میگیرد، نمیتوانند فرار کنند؛ به همین سان انسانها وقتی که زمان مرگشان فرا میرسد، قادر به فرار نخواهند بود.
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا آنان را مقرر کرده» (آدرس: را ببینید)
نویسنده مردن انسانها توسط تجلی مرگ را همچون شبانی که آنان را به سمت قبر هدایت میکند، توصیف کرده است. ترجمه جایگزین: «مرگ آنان را از بین خواهد برد همچون شبانی که گوسفندان را به سمت مذبح شبانی میکند»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا کلمه «صبحگاهان» کنایهایست که به زمانی که خدا از افراد صالح پشتیبانی کرده و آنان را از شر افراد شریر نجات میدهد، اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از هاویه، محل مردگان همچون شخص یا حیوانی سخن میگوید. او از فساد بدنهای مردگان طوری سخن میگوید گویی هاویه آنان را خورده است. ترجمه جایگزین: «بدنهای ایشان در گور متلاشی و پوسیده خواهد شد»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از هاویه طوری سخن می گوید گویی آن شخصی است که بر مردگان قدرت دارد. از متن این نکته دریافت میشود که این قدرت به پوسانیدن بدنهای مردگان اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «زندگی» به کل وجود شخص اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «خدا مرا بازخرید خواهد کرد».
(آدرس: را ببینید)
کلمه «جلال» در اینجا به مال و دارایی اشاره دارد. معانی احتمالی عبارتند از ۱)«زمانی که ثروت بیشتری در خانهٔ خود جمع کند» یا ۲)« زمانی که خانوادهاش داراتر و ثروتمندتر شوند»
«با خود چیزی به گور نخواهد برد»
اصطلاح «فرو رفتن» به زمانی که انسان میمیرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که میمیرد، جلالش با او نخواهد رفت» یا «زمانی که میمیرد، شهرتش را حفظ نخواهد کرد» (آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «روح» به کل وجود شخص اشاره دارد. این اصطلاح به این معنا است که او خود را به خاطر ثروت و داراییش، شاد و موفق میپنداشت. ترجمه جایگزین: «خود را تحسین میکرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
«او به جایی که نسل پدرانش هستند خواهد رفت.» این یک حسن تعبیر به معنای این است که مرد ثروتمند خواهد مرد و به اجداد خود در گور میپیوندد. ترجمه جایگزین: «او به اجداد خود در گور خواهد پیوست»
(آدرس: را ببینید)
ضمیر سوم شخص جمع به مرد ثرونمتد و اجدادش اشاره دارد. کلمه «نور» احتمالا به خورشید اشاره میکند، یا کنایه از زندگی و حیات است. ترجمه جایگزین: «آنها دیگر هرگز خورشید را نخواهند دید» یا «آنها هرگز دوباره زندگی نخواهند کرد»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[مزمور آساف] خدا، خدا یهوه تکلّم میکند و زمین را از مَطْلَع آفتاب تا به مغربش میخواند.2از صهیون که کمال زیبایی است، خدا تجلّی نموده است.3خدای ما میآید و سکوت نخواهد نمود. آتش پیش روی او میبلعد و طوفان شدید گرداگرد وی خواهد بود.4آسمان را از بالا میخواند و زمین را، تا قوم خود را داوری کند،5مقدّسانِ مرا نزد من جمع کنید، که عهد را با من به قربانی بستهاند.6و آسمانها از انصاف او خبر خواهند داد، زیرا خدا خود داور است، سلاه.7ای قوم من بشنوتا سخن گویم، و ای اسرائیل تا برایت شهادت دهم که خدا، خدای تو من هستم.8دربارهٔٔ قربانیهایت تو را توبیخ نمیکنم و قربانیهای سوختنیِ تو دائماً در نظر من است.9گوسالهای از خانهٔ تو نمیگیرم و نه بزی از آغل تو.10زیراکه جمیع حیوانات جنگلاز آن منند و بهایمی که بر هزاران کوه میباشند.11همهٔ پرندگان کوهها را میشناسم و وحوش صحرا نزد من حاضرند.12اگر گرسنه میبودم تو را خبر نمیدادم، زیرا ربع مسکون و پُری آن از آن من است.13آیا گوشت گاوان را بخورم و خون بزها را بنوشم؟14برای خدا قربانی تشکر را بگذران، و نذرهای خویش را به حضرت اعلی وفا نما.15پس در روز تنگی مرا بخوان تا تو را خلاصی دهم و مرا تمجید بنمایی.16و امّا به شریر خدا میگوید، ترا چه کار است که فرایض مرا بیان کنی و عهد مرا به زبان خود بیاوری؟17چونکه تو از تأدیب نفرت داشتهای و کلام مرا پشتسر خود انداختهای.18چون دزد را دیدی او را پسند کردی و نصیب تو با زناکاران است.19دهان خود را به شرارت گشودهای و زبانت حیله را اختراع میکند.20نشستهای تا به ضد برادر خود سخن رانی و دربارهٔٔ پسر مادر خویش غیبت گویی.21این را کردی و من سکوت نمودم. پس گمان بردی که من مثل تو هستم. لیکن تو را توبیخ خواهم کرد. و این را پیش نظر تو به ترتیب خواهم نهاد.22ای فراموشکنندگان خدا، در این تفکر کنید! مبادا شما را بدرم و رهانندهای نباشد.23هر که قربانی تشکر را گذراند مرا تمجید میکند، و آنکه طریق خود را راست سازد، نجات خدا را به وی نشان خواهم داد.
مزمور ۵۰، مزمور حکمتی است. درباره آن چه که موردپسند خدا است، صحبت میکند.
خدا به قربانی حیوانات نیازی ندارد. او گوشت حیوانات را نمیخورد و خون آنها را نمینوشد. جهان و هر چه در آن است، متعلق به خدا است. او میخواهد مردم سپاسگزار او باشند و به او تکیه کنند. خدا افراد شریری را که عهد خود با خدا را پشت گوش میاندازند، طرد میکند.
and )
این مزمور، سرودهای است که به مردم تعلیم میدهد. مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
نویسنده از سه نام مختلف برای صحبت درباره خدا استفاده میکند.
در اینجا واژه «زمین» به افرادی که بر روی زمین زندگی میکنند، اطلاق میشود. ترجمه جایگزین: «همه مردم را میخواند»
این عبارت به سمت شرق، جایی که خورشید طلوع میکند، و سمت غرب، جایی که خورشید غروب میکند، اشاره دارد. مقصود نویسنده از استفاده این دو منتهاالیه، نشان دادن همه جای زمین است. ترجمه جایگزین: «همه جای زمین»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) از «صهیون» که زیبایی آن در حد کمال است یا ۲) از «صهیون» که زیباترین شهر است.
نویسنده به گونهای درباره خدا صحبت میکند که گویی او نوری است که میدرخشد. این مطلب به خدا شاره میکند و سبب میشود مردم درباره جلال خدا بدانند. ترجمه جایگزین: «جلال خدا مانند نور میدرخشد»
نویسنده از این عبارت منفی برای تاکید یک عبارت مثبت استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «او سخن میگوید تا همه بتوانند صدای او را بشنوند»
نویسنده از آتش شعلهوری که همه چیز را میسوزاند به گونهای صحبت میکند که گویی آتش همه چیز را میبلعد. ترجمه جایگزین: «آتشی پیش روی او شعلهور است»
«طوفانی سهمگین در اطراف او خواهد بود»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) خدا کسانی را که در آسمان و زمین زندگی میکنند، فرا میخواند تا هنگام داوری قوم خود، شاهد باشند یا ۲) خدا با آسمان و زمین سخن میگوید گویی آنها انسان هستند و آنها را فرا میخواند تا شاهدی باشند بر داوری قوم خود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) نویسنده از واژه «آسمانها» برای اشاره به فرشتگانی که در آنجا زندگی میکنند، استفاده میکند یا ۲) نویسنده به گونهای از «آسمانها» سخن میگوید که گویی آنها انسانهایی هستند که درباره عدالت خدا شهادت میدهند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«تو را توبیخ خواهم کرد اما نه به خاطر قربانیهایت». خدا توضیح میدهد که قربانیهای آنها دلیل توبیخ شان از سوی خدا نیست.
کسی را به خاطر انجام کار اشتباه گناهکار دانستن
این عبارت توضیح میدهد که چرا خدا آنها را به خاطر قربانیهایشان توبیخ نمیکند. عبارت « دائماً در نظر من است» به این اشاره میکند که [قربانیها] در حضور خدا هستند و به معنای آن است که قوم خدا دائماً قربانیهای سوختنیشان را به حضور خدا میبرند. ترجمه جایگزین: « شما دائماً قربانیهای سوختنی به من پیشکش میکنید»
مکانی که با دیوار محصور شده است و در آن بز و گوسفند نگهداری میشود.
عبارت « بر هزاران کوه» تعداد کل بهایمی که به خدا تعلق دارد را بیان نمیکند بلکه این عدد، اغراقی است برای تاکید این مطلب که تمام بهایم جهان از آنِ خدا است. فعل این عبارت را نیز میتوان از جمله قبلی تامین کرد. ترجمه جایگزین: « تمام بهایم جهان از آنِ من است»
(See:
and
«۱۰۰۰ تپه»
واژه «میشناسم» نشان دهنده مالکیت است. ترجمه جایگزین: «همه پرندگان از آنِ من است»
این چیزی است که نمیتواند اتفاق بیافتد، زیرا خدا گرسنه نمیشود.
خدا با مطرح کردن این پرسش بدیهی تأکید میکند که او این کارها را انجام نمیدهد، بنابراین نیازی به قربانیهای آنها نیست. ترجمه جایگزین: « گوشت گاوان را نمیخورم و خون بزها را نمینوشم»
در اینجا خدا به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«برای من قربانی بگذران»
(See:
نویسنده به گونهای درباره «نذرها» صحبت میکند که گویی آنها پولی است که انسان باید به خدا بپردازد. ترجمه جایگزین: «نذرهای خویش را به حضرت اعلی ادا کن» یا «به وعدهای که به حضرت اعلی دادهای، عمل کن»
در اینجا واژه «روز» به هر مقطعی از زمان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در هر زمانی که مشکل داری»
در اینجا همچنان خدا سخن میگوید و با خودش به عنوان سوم شخص صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «و اما به شریر میگویم»
(See:
واژه «شریر» به طور کلی به افراد شریر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به افراد شریر»
خدا به گونهای از افراد شریری که کلمات عهد خود را از حفظ میخوانند، صحبت میکند که گویی آنها عهد خود را در دهانشان قرار دادهاند. ترجمه جایگزین: «درباره عهد من صحبت میکنی»
این پایان پرسشی بدیهی است که با این عبارت آغاز شده بود «تو را چه کار است»
خدا به گونهای با افراد شریری که به کلام او بی اعتنایی میکنند، صحبت میکند گویی آنها زبالهای را دور میاندازند. ترجمه جایگزین: «آن چه را میگویم، دور میاندازی»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) آنها کارهای دزد را تایید میکنند. ترجمه جایگزین: «تو او را تایید میکنی» یا ۲) آنها به دزد و کارهایش ملحق می شوند. ترجمه جایگزین: «تو به او پیوستی»
خدا درباره کسی که دهان خود را به شرارت باز میکند به گونهای صحبت میکند که گویی دهان او پیامآوری است که به فرد پیغام میدهد حرفهای شریرانه بزند. ترجمه جایگزین: «تو دائماً در حال گفتن چیزهای شریرانه هستی»
(See:
and
واژه «زبان» بیانگر فردی است که صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «تو دائماً در حال دروغ گفتن هستی»
این دو جمله دارای معانی مشابهی هستند اما واژههای مختلفی در آنها استفاده شده است. خدا آنها را به دروغگویی درباره اعضای خانواده خود متهم میکند.
«نشستن و صحبت کردن» علیه کسی بدین معنی است که شخص میخواهد به عمد چیزهای بدی درباره کسی بگوید. ترجمه جایگزین: «تو همیشه دنبال راهی برای بدگویی هستی»
از آنجا که خدا سکوت کرده بود و مردمان شریر را به خاطر اعمال شان توبیخ نکرده بود، آنها فکر میکردند که خدا کارهای آنها را تایید کرده است. ترجمه جایگزین: «تصور میکردی من کسی بودم که درست مانند تو عمل میکند»
کسی را به خاطر انجام کار اشتباه گناهکار دانستن
خدا از ثبت کردن همه کارهای ظالمانهای که آنها انجام دادهاند، صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «همه کارهایی را که انجام دادهای، ثبت میکنم»
در اینجا عبارت « پیش نظر تو» به این معنی است که فهرست کارها جایی است که میتوان آن را دید. یعنی آنها قادر نیستند اتهاماتی را که خدا علیه آنها مطرح میکند، انکار کنند. ترجمه جایگزین: «درست در مقابل تو» یا «به طوری که نمیتوانی آن را انکار کنی»
خدا درباره شریرانی که به او بیاعتنایی میکنند، صحبت میکند، گویی آنها او را فراموش کردهاند. او با خودش به عنوان سوم شخص صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «شمایی که به من بیاعتنایی میکنید»
(See:
and
خدا درباره نابودی شریران به گونهای صحبت میکند که گویی او شیری است که شکار خود را میخورد. ترجمه جایگزین: «شما را نابود خواهم کرد»
خدا درباره شیوه زندگی یک فرد به گونهای صحبت میکند که گویی این مسیری است که فرد در آن سفر میکند. ترجمه جایگزین: «آن که در مسیر درست زندگی میکند»
اسم معنی «نجات» میتواند به عنوان «رستگاری» بیان شود. خدا در اینجا به عنوان سوم شخص به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وی را رستگار خواهم کرد»
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود وقتی که ناتان نبی بعد از در آمدنش به بَتْشَبَع نزد او آمد] ای خدا به حسب رحمت خود بر منرحم فرما؛ به حسب کثرت رأفتخویش گناهانم را محو ساز.2مرا از عصیانم به کلی شست و شو ده و از گناهم مرا طاهر کن.3زیرا که من به معصیت خود اعتراف میکنم و گناهم همیشه در نظر من است.4به تو و به تو تنها گناه ورزیده، و در نظر تو این بدی را کردهام، تا در کلام خود مُصّدَق گردی و در داوری خویش مُزکّیٰ شوی.5اینک، در معصیت سرشته شدم و مادرم در گناه به من آبستن گردید.6اینک، به راستیِ در قلب راغب هستی. پس حکمت را در باطن من به من بیاموز.7مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم. مرا شست و شو کن تا از برف سفیدتر گردم.8شادی و خرمی را به من بشنوان تا استخوانهایی که کوبیدهای به وجد آید.9روی خود را از گناهانم بپوشان و همهٔٔ خطایای مرا محو کن.10ای خدا دل طاهر در من بیافرین و روح مستقیم در باطنم تازه بساز.11مرا از حضور خود مینداز، و روح قدوس خود را از من مگیر.12شادیِ نجات خود را به من باز ده و به روح آزاد مرا تأیید فرما.13آنگاه طریق تو را به خطاکاران تعلیم خواهم داد، و گناهکاران بسوی تو بازگشت خواهند نمود.14مرا از خونها نجات ده! ای خدایی که خدای نجات من هستی! تا زبانم به عدالت تو ترنّم نماید.15خداوندا لبهایم را بگشا تا زبانم تسبیح تو را اخبار نماید.16زیرا قربانی را دوست نداشتی والا میدادم. قربانیِ سوختنی را پسند نکردی.17قربانیهای خدا روح شکسته است. خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد.18به رضامندیِ خود بر صهیون احسان فرما وحصارهای اورشلیم را بنا نما.19آنگاه از قربانیهای عدالت و قربانیهای سوختنیِ تمام راضی خواهی شد و گوسالهها بر مذبح تو خواهند گذرانید.
مزمور ۵۱، مزمور توبه از گناه است.
and )
توبه
مزمورنویس حقیقتا از گناهی که مرتکب شده، پشیمان است. او توبه کرد و خدا او را بخشید. خدا برای گناهی که انجام شده حزن و پشیمانی حقیقی میخواهد نه قربانی. (See:
and )
نویسنده مزمور
متخصصین بر سر این مسأله که آیا این مزمور را، آن طور که در عنوان آن ذکر شده، داوود پادشاه نوشته است اختلاف نظر دارند. حداقل میتـوان فرض کرد که دو آیه آخر بعد از زمانی که اورشلیم با دیوارهای مستحکمی که در دوران سلطنت پادشاه داوود ساخته شده بودند، محافظت میشد، به متن اضافه شدهاند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است. در این مزمور داوود از خدا طلب بخشش میکند. (See:
and
«برای رهبر گروه پرستش» [این برای رهبر ارکستری است که در پرستش استفاده میشود]
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
می توان آشکارا توضیح داد که وقتی ناتان نزد داوود آمد چه کار کرد، زیرا این مزمور در پاسخ به آن کار است. ترجمه جایگزین: «وقتی که ناتان نبی نزد داوود آمد و او را توبیخ کرد» (See:
اسم معنی «رحمت» را میتوان به عنوان یک صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا تو رحیم هستی» [زیرا تو به وعده خود وفادار هستی] (See:
«زیرا تو کارهای زیادی از روی بخشندگی انجام میدهی»
بخشش گناهان به معنای آن است که یا ۱) آنها را محو کن یا ۲) گناهانی را که یادداشت شدهاند، پاک کن. ترجمه جایگزین: «گناهانم را ببخش مانند کسی که چیزی را پاک میکند» یا «گناهانم را فراموش کن مانند کسی که گناهان یادداشت شده را پاک میکند»
هر دو عبارت معنای یکسانی دارند. (See:
مورد قبول خدا بودن گویای پاک بودن است. خدا با بخشش گناهان، انسانها را مقبول میسازد. ترجمه جایگزین: «تمام گناهانم را بشوی» یا «تمام گناهانم را ببخش تا مقبول تو باشم»
کاملا، تماما
مورد قبول خدا بودن گویای پاک بودن است. خدا با بخشش گناهان، انسانها را مقبول میسازد. ترجمه جایگزین: «گناهانم را پاک کن» یا «مرا به خاطر گناهانم ببخش تا پاک شوم»
عدم توانایی او در فراموش کردن گناهانش حاکی از آن است که آنها همیشه در مقابل او قرار دارند، جایی که میتواند آنها را ببیند. ترجمه جایگزین: «همیشه از گناهانم آگاه هستم» یا «نمیتوانم گناهانم را فراموش کنم»
در اینجا واژه «نظر» نشان دهنده داوری است. یهوه اعمال داوود را دید و آنها را تأیید نکرد. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری تو بدی است» یا « آن چه را در داوری خود بدی در نظر میگیری»
(See:
گناهکار بودن بیانگر «در معصیت بودن» است. ترجمه جایگزین: «من پیش از آن که متولد شوم، گناهکار بودهام»
See:
گناهکار بودن بیانگر«در گناه بودن» است. ترجمه جایگزین: «حتی زمانی که مادرم مرا آبستن شد، من گناهکار بودهام»
در اینجا استفاده از واژه «اینک» توجه ما را به تضاد میان این جمله و عبارت « اینک در معصیت سرشته شدم» (آیه ۵) جلب میکند. «من حقیقتا در معصیت سرشته شدم ... اما تو به راستیِ در قلب راغب هستی»
«باطن من» بیانگر ۱) خواستههای فرد است یا ۲) بیانگر کلیت فرد است. ترجمه جایگزین: «از من میخواهی که راغب حکمت باشم[ قابل اعتماد باشم]» یا «از من میخواهی که حکیم[ امین/ وفادار] باشم»
مورد قبول خدا بودن گویای پاک بودن است. خدا با بخشش گناهان، انسانها را مقبول میسازد.(See:
نویسنده به گونهای درباره خدا صحبت میکند که گویی او کاهنی است که آب روی او میریزد تا مورد قبول خدا قرار گیرد. ترجمه جایگزین: «با پاشیدن آب و زوفا بر من مرا مورد قبول خود قرار ده» یا «مرا به خاطر گناهانم ببخش تا مورد قبول تو واقع گردم» (See:
گیاهی است که کاهنان همراه با آب یا خون بر روی اشخاص یا اشیاء میپاشیدند تا از نظر تشریفاتی پاک شوند و مورد قبول خدا قرار گیرند.
(See:
نداشتن گناه حاکی از سفید بودن است. ترجمه جایگزین: «خیلی خیلی سفید»
این دو واژه، اساسا معنای یکسانی دارند و تأکید میکنند که او تمایل به شنیدن چیزهای شادیآور دارد.(See:
او به قدری محزون و غمگین است که گویی استخوانهایش شکستهاند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که غم و اندوه عظیمی در درونم ایجاد کردی، بگذار دوباره به وجد آیم.» (See:
فکر کردن به گناهان کسی مانند این است که آنها را میبینیم. بخشش گناهان یا امتناع از فکر کردن به آنها بیانگر این است که تصمیم میگیریم آنها را نبینیم. ترجمه جایگزین: «به گناهان من نگاه نکن» یا «گناهانم را به یاد نیاور»
(See:
بخشیدن گناهان کسی یا امتناع از فکر کردن به آنها بیانگر این است که ۱) آنها را محو کردهایم یا ۲) گناهانی را که یادداشت شدهاند، پاک کردهایم. ترجمه جایگزین: «گناهانم را ببخش مانند کسی که چیزی را پاک میکند» یا «گناهانم را فراموش کن، مانند کسی که گناهان یادداشت شده را پاک میکند»
(See:
در اینجا واژه «دل» بیانگر تمایلات و احساسات است. کاملا فداکار و مطیع خدا بودن بیانگر داشتن دل طاهر است. ترجمه جایگزین: «مرا کاملا وفادار خود ساز» یا «در من این خواسته را ایجاد کن که همیشه از تو پیروی کنم». (See:
and
در اینجا واژه «روح» بیانگر نگرش و خواستههای داوود است. ترجمه جایگزین: «نگرش مرا اصلاح کن» یا «در من این خواسته را ایجاد کن که همیشه آن چه را که درست است، انجام دهم». (See:
)
«مرا وادار مکن که از حضور تو دور شوم». طردشدن توسط خدا بیانگر آن است که مجبور هستی از او دور شوی. ترجمه جایگزین: «مرا به عنوان یکی از افراد قوم خود، طرد مکن».
«مرا حمایت کن» یا «مرا یاری کن»
«طریقی که میخواهی مردم در آن زندگی کنند» یا «کاری که میخواهی مردم انجام دهند»
در اینجا هر دوی این واژگان به افراد یکسانی اشاره دارند.
این عبارت به کشتن شخص دیگری اشاره میکند. [مرا از ریختن خون شخص دیگری نجات ده]
در اینجا فرد با «زبان» خود معرفی شده است. [دهان فرد معرف خود اوست]. توانایی صحبت کردن به معنای باز بودن لبهاست. در اینجا عدم توانایی در صحبت کردن، نمادی از گناهکار بودن و عدم توانایی در دفاع از خود می باشد. ترجمه جایگزین: «خداوندا، به من توانایی صحبت کردن بده و من تو را تسبیح خواهم گفت»
این بدان معنا است که خدا چیزی مهم تر از قربانی میخواهد. ترجمه جایگزین: «قربانی برای خشنودی تو کافی نیست. ... تو چیزی بیش از قربانیهای سوختنی میخواهی»
«قربانیهایی که خدا را خشنود میکنند»
روح شکسته معرف یک رفتار خاضعانه است. ترجمه جایگزین: «فروتنی» یا «شخصی که فروتن میشود» See: and
پشیمانی و خضوع فرد برای گناهانش حاکی از داشتن دل شکسته و نادم است. دل، بیانگر احساسات و خواسته ها میباشد. ترجمه جایگزین: «حزن و فروتنی» یا «شخصی که از گناه خود پشیمان و فروتن است»
حصارهای شهر که از شهر و مردمان آن محافظت میکنند. معانی محتمل عبارتند از: ۱) «ما را قادر ساز تا حصارهای اورشلیم را دوباره بنا کنیم» یا ۲) «از اورشلیم محافظت کن و آن را مستحکم ساز»
گوساله، گاو نر جوان است. طبق فرمان خدا گوسالهها اغلب به عنوان حیوانات قربانی استفاده میشدند.
1[برای سالار مغنیان. قصیدهٔ داود وقتی که دوآغ ادومی آمد و شاؤل را خبر داده، گفت که، داود به خانهٔ اخیمَلَک رفت] ای جبار چرا از بدی فخر میکنی؟رحمت خدا همیشه باقی است.2زبان تو شرارت را اختراع میکند، مثل اُستُرهٔ تیز، ای حیله ساز!3بدی را از نیکویی بیشتر دوست میداری و دروغ را زیادتر از راست گویی، سلاه.4همهٔٔ سخنان مهلک را دوست میداری، ای زبان حیلهباز!5خدا نیز تو را تا به ابد هلاک خواهد کرد و تو را ربوده، از مسکن تو خواهد کَند و ریشهٔٔ تو را از زمین زندگان، سلاه.6عادلان این را دیده، خواهند ترسید و بر او خواهند خندید،7هان این کسی است که خدا را قلعهٔ خویش ننمود، بلکه به کثرت دولت خود توکّل کرد و از بدیِ خویش خود را زورآور ساخت.8و امّا من مثل زیتون سبز در خانهٔ خدا هستم. به رحمت خدا توکّل میدارم تا ابدالآباد.9تو را همیشه حمد خواهم گفت، زیرا تو این را کردهای. و انتظار نام تو را خواهم کشید زیرا نزد مقدّسان تو نیکوست.
مزمور ۵۲، مزمور حکمت است و به ما میآموزد که خدا انسانهای شریر را به هلاکت میرساند. (See:
and )
هرچند افراد شریر با ثروت و اعمال بد خود احساس امنیت میکنند اما خدا آنها را به هلاکت خواهد رساند. اما افرادی که کارهای نیک انجام میدهند در امان هستند، زیرا خدا از آنها محافظت میکند.
این مزمور «قصیده داوود» نامیده میشود. واژه «مسکیل[قصیده]» در زبان اصلی باعث شده است که متخصصین در مورد معنای آن نظرات مختلفی داشته باشند. برخی میگویند به معنای تعلیم دادن است، در حالی که به عقیده برخی دیگر این واژه به مهارت به کار رفته در پدید آوردن مزمور اشاره میکند و برخی دیگر بر این باورند که به معنای آن است که باید در خواندن این مزمور از مراقبه و تعمق استفاده شود.
در این مزمور واژه «ای» به دوآغ اشاره میکند. [در انگلیسی از ضمیر«تو» استفاده شده است]. هنگامی که شاؤل قصد کشتن داوود را داشت، دوآغ به او گفت که داوود کجاست تا شاؤل بتواند او را پیدا کند. مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
«برای رهبر گروه پرستش»
ممکن است مربوط به یک سبک موسیقی باشد. نگاه کنید در مزمور ۱:۳۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
این ها نامهای مردان هستند.
این پرسش نشان میدهد که داوود تا چه حد از کسی که بدی کرده است، خشمگین است. ترجمه جایگزین: «ای جبار نباید به کار بدی که کردهای، افتخار کنی».
زمانی که داوود دوآغ را اینگونه خطاب میکند، ممکن است از کنایه استفاده کرده باشد.
داوود به گونهای درباره رحمت خدا صحبت میکند گویی چیزی است که ممکن است فرا برسد. احتمالا داوود به وعدههای خدا مبنی بر حفاظت قوم خود در برابر افراد شریر اشاره میکند. اسم معنی «رحمت» را میتوان به عنوان صفت یا قید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا همیشه به وعده های خود وفادار است» یا «خدا همیشه از قوم خود در برابر افراد شریری مانند تو محافظت میکند»
تیغه تیز
در اینجا «زبان» به یک اُستُرهٔ تیز تشبیه شده است که میتواند آسیب های زیادی وارد کند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که قصد اغفال و نابودی دیگران را داری، زبان تو مانند یک اُستُرهٔ تیز به دیگران آسیب میرساند».
(See:
در اینجا عبارت «زبان تو» به شخصی که داوود با او صحبت میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو»
داوود همچنان با «مرد جبار» که در مزمور ۱:۵ آمده است، صحبت میکند.
«بیش از آن که شیفته راست گویی باشی، شیفته دروغ گفتن هستی»
در اینجا به گونهای درباره سخنان مهلک صحبت میشود که گویی آنها حیواناتی هستند که انسانها را در کام خود فرو میبرند و نابود میکنند. ترجمه جایگزین: «سخنانی که به دیگران آسیب میرسانند»
(See:
این عبارت به شخصی که نویسنده با او صحبت میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ای فریبکار» یا «ای دروغگو»
هر سه عبارت، شیوههای مختلفی برای گفتن «تو را از میان برمیدارد» است.
زنده بودن بر روی زمین مانند این است که انسانها گیاهانی هستند که در زمین ریشه دواندهاند. کسی که ریشه گیاه را کنده و آن را از زمین بیرون بکشد، خدا او را از بین خواهد برد.
ممکن است این یک اصطلاح موسیقی باشد که در اینجا به مردم میگوید چگونه آواز بخوانند و بنوازند. برخی ترجمهها واژه عبری را میآورند و برخی دیگر اشارهای به آن نمیکنند.
«عادلان[پارسایان] میبینند که خدا او را از بین خواهد برد و میترسند»
«نگاه کن» یا «گوش کن» یا «به آن چه که میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
در اینجا «قلعه» نشان دهنده محافظ است. ترجمه جایگزین: «خدا را محافظ خویش ننمود» یا «از خدا نخواست که از او محافظت کند».
درختان زیتون سبز، تنومند و استوار هستند. آنها بر زمین نمیافتند.
در امان بودن و داشتن امنیت مانند آن است که همچون یک درخت، استوار باشیم. ترجمه جایگزین: «من مانند درخت زیتون سبز در خانه خدا قوی هستم.» یا «از آنجا که در خانه خدا پرستش میکنم، مانند یک درخت زیتون سبز در امان هستم.»
به «هیکل» اشاره میکند.
اسم معنی «رحمت»[ وفاداری] میتواند همراه یک صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: « به خدا توکّل میکنم تا ابدالآباد زیرا او به وعدههای خود وفادار است»
نام خدا نشان دهنده خود خدا است. انتظار کشیدن برای خدا بیانگر این است که منتظر کمک خدا میباشد. ترجمه جایگزین: «انتظار تو را خواهم کشید، زیرا تو نیکو هستی» یا «انتظار تو را خواهم کشید تا به من کمک کنی، زیرا تو نیکو هستی»
1[برای سالار مغنیان بر ذوات اوتار. قصیدهٔ داود] احمق در دل خود میگوید که خدایینیست. فاسد شده، شرارت مکروه کردهاند و نیکوکاری نیست.2خدا از آسمان بر بنیآدم نظر انداخت تا ببیند که فهیم و طالب خدایی هست.3همهٔ ایشان مرتد شده، با هم فاسد گردیدهاند. نیکوکاری نیست یکی هم نی.4آیا گناهکاران بیمعرفت هستند که قوم مرا میخورند چنانکه نان میخورند و خدا را نمیخوانند؟5آنگاه سخت ترسان شدند، جایی که هیچ ترس نبود. زیرا خدا استخوانهای محاصره کنندهٔ تو را از هم پاشید. آنها را خجل ساختهای زیرا خدا ایشان را رد نموده است.6کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهر میشد. وقتی که خدا اسیریِ قوم خویش را برگردانَد، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادی خواهد کرد.
مزمور ۵۳، مزمور حکمتی است و به آدمهایی که شرارت میکنند، هشدار میدهد که خدا آنها را داوری خواهد کرد. (See:
and and )
خدا از آسمان به پایین نگاه میکند و میبیند که همه انسانها شریر و فاسد هستند.
این مزمور «قصیده داوود» نامیده میشود. واژه «مسکیل[قصیده]» در زبان اصلی باعث شده است که متخصصین در مورد معنای آن نظرات مختلفی داشته باشند. برخی میگویند به معنای تعلیم دادن است، در حالی که به عقیده برخی دیگر این واژه به مهارت به کار رفته در پدید آوردن مزمور اشاره میکند، و برخی دیگر بر این باورند که به معنای آن است که باید در خواندن این مزمور از مراقبه و تعمق استفاده شود.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
«برای رهبر گروه پرستش»
ممکن است این مربوط به یک سبک موسیقی باشد.
ممکن است مربوط به یک سبک موسیقی باشد. نگاه کنید در مزمور ۱:۳۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
به همه انسانها اشاره میکند.
طالب خدا بودن به معنای آن است که شخص در «جستجوی» خدا است. معانی محتمل عبارتند از: ۱) تمایل داشتن به شناخت خدا. ترجمه جایگزین: «کسی که میخواهد خدا را بشناسد» یا ۲) پرستش خدا. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا را پرستش میکند»
رد کردن خدا و آن چه که درست است به معنای روی گرداندن است. ترجمه جایگزین: «همه ایشان از انجام دادن آن چه که درست است، روی گرداندهاند» یا «همه ایشان از خدا، روی گرداندهاند».
این پرسش برای نشان دادن شوک نویسنده از این که مردم بسیار گناهکار هستند، استفاده شده است. این پرسش را میتوان به صورت دو جمله نوشت؛ «گناهکاران چنان رفتار میکنند که گویی بیمعرفت هستند و چیزی نمیدانند. آنها قوم مرا میبلعند چنان که گویی نان میخورند و خدا را صدا نمیکنند!» (See:
نابود کردن مردم مانند این است که آنها را میبلعند. انجام این کار که مانند خوردن نان برای آنها است، نشاندهنده این است که آنها این کار را به راحتی و بدون احساس گناه انجام دادهاند. ترجمه جایگزین: «کسانی که قوم مرا نابود میکنند، به آسانی خوردن نان این کار را انجام میدهند». (See:
and
از هم پاشیدن استخوانهای انسانها، نشان دهنده کشته شدن آنها است و این که استخوانهای آنها در هر کجا که مردهاند، باقی میمانند و به درستی دفن نمیشوند. «خدا کسانی که تو را محاصره میکنند، کاملا نابود خواهد کرد و استخوانهای آنها بر روی زمین از هم پاشیده خواهند شد».
در اینجا واژه «کاش» بانگی است که بیانگر ابراز امیدواری یا دعا می باشد. ترجمه جایگزین: «امیدوارم نجات اسراییل فرا برسد» یا « دعا میکنم که نجات اسراییل فرا برسد». (See:
«نجات» بیانگر خدا است؛ ناجی ای که معبدش در صهیون است. ترجمه جایگزین: «ناجی اسراییل از صهیون ظاهر میشد» یا «خدا از صهیون ظاهر میشد و اسراییل را نجات میداد»
«وقتی خدا قوم اسیر خود را نجات دهد»
این دو جمله معنای یکسانی دارند. (See:
در اینجا «یعقوب» به نسل یعقوب یعنی بنی اسراییل اشاره دارد.
1[رای سالار مغنیان. قصیدهٔ داود بر ذوات اوتار وقتی که زیفیان نزد شاؤل آمده، گفتند آیا داود نزد ما خود را پنهان نمیکند] ای خدا به نام خود مرا نجات بده و بهقوّت خویش بر من داوری نما.2ای خدا دعای مرا بشنو و سخنان زبانم را گوش بگیر.3زیرا بیگانگان به ضد من برخاستهاند و ظالمان قصد جان من دارند؛ و خدا را در مد نظر خود نگذاشتهاند، سِلاه.4اینک، خدا مددکار من است.خداوند از تأیید کنندگان جان من است.5بدی را بر دشمنان من خواهد برگردانید. به راستیِ خود ریشهٔٔ ایشان را بکَن.6قربانیهای تَبَرُّعی نزد تو خواهم گذرانید و نام تو را ای خداوند حمد خواهم گفت زیرا نیکوست،7چونکه از جمیع تنگیها مرا خلاصی دادهای، و چشم من بر دشمنانم نگریسته است.
مزمور ۵۴، مزمور نجات است. (See:
)
افراد شریر میخواهند داوود را بکشند، اما چون در گذشته خدا او را نجات داده است، اکنون او به خدا اعتماد میکند تا دوباره او را نجات دهد.
(See:
and )
این مزمور «قصیده داوود» نامیده میشود. واژه «قصیده»[مسکیل] در زبان اصلی باعث شده است که متخصصین در مورد معنای آن نظرات مختلفی داشته باشند. برخی میگویند به معنای تعلیم دادن است در حالی که به عقیده برخی دیگر این واژه به مهارت به کار رفته در پدید آوردن مزمور اشاره میکند و برخی دیگر بر این باورند که به معنای آن است که باید در خواندن این مزمور از مراقبه و تعمق استفاده شود.
این مزمور، دعا برای طلب یاری است. مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
«برای رهبر گروه پرستش»
«مردم باید با این غزل سازهای زهی بنوازند»
ممکن است مربوط به یک سبک موسیقی باشد. نگاه کنید در مزمور ۱:۳۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
مردم شهر زیف که در جبال الخلیل ،در جنوب شرقی هبرون، واقع شده است.
در اینجا نام خدا نمایانگر هویت او است. به ویژه ممکن است نمایانگر قدرت و عدالت او باشد. ترجمه جایگزین: «ای خدا مرا با قدرت خود نجات بده». (See:
داوری کردن داوود در اینجا بیانگر این است که به مردم نشان دهد داوود گناهکار نیست. هنگامی که خدا از قوت خود برای نجات داوود استفاده میکند، مردم متوجه میشوند که خدا او را به عنوان گناهکار داوری نمیکند. ترجمه جایگزین: «به قوت خود به مردم نشان بده که من گناهکار نیستم» یا «با استفاده از قدرت خود مرا نجات بده تا به مردم نشان بدهی که من گناهکار نیستم»
گوش دادن به کسی نشان دهنده توجه کردن به او است. ترجمه جایگزین: «به سخنان گوش بده»
(See:
در اینجا گوینده با زبان خود معرفی شده است. ترجمه جایگزین: «سخنانم» یا «آن چه که به تو میگویم»
به ضد کسی برخاستن نشان دهنده آماده شدن برای حمله به کسی یا عملا حمله کردن به اوست. ترجمه جایگزین: «برای حمله به من آماده شدهاند» یا « در حال حمله کردن به من هستند». (See:
«مردانی که رحمی ندارند»
قصد جان کسی را داشتن نشان دهنده تلاش برای کشتن اوست. ترجمه جایگزین: «تلاش کردهاند مرا بکشند» یا «میخواهند مرا بکشند»(See:
خدا را مد نظر قرار دادن نشان دهنده توجه به خدا است. ترجمه جایگزین: «آنها به خدا توجه نمیکنند» یا «آنها خدا را نادیده میگیرند»
محافظت کردن از داوود و در امان نگه داشتن او بیانگر تایید و حمایت از اوست. ترجمه جایگزین: «کسی که از من محافظت میکند» یا «کسی که مرا در امان نگه میدارد»
به گونهای درباره مجازات صحبت شده است که گویی یک پرداخت است. ترجمه جایگزین: «با دشمنان من بدی خواهد کرد همان گونه که آنها با من کردهاند» یا «بدیای را که دشمنانم در حق من کردهاند، او با آنها انجام خواهد داد».
در اینجا داوود از صحبت کردن درباره خدا دست کشیده و با خود خدا صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «ای خدا آنها را نابود کن زیرا تو به من وفادار هستی».
نام خداوند بیانگر خود او است. ترجمه جایگزین:« تو را ای خداوند حمد خواهم گفت زیرا تو نیکو هستی»
چشم معرف خود شخص است. ترجمه جایگزین: «من نگریستهام»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) دیدن این که دشمنان او شکست خوردهاند. ترجمه جایگزین: «نگریستهام که دشمنانم شکست خوردهاند» یا ۲) دشمنانش را شکست داده است. ترجمه جایگزین: «من دشمنانم را شکست دادهام»
1[برای سالار مغنیان. قصیدهٔ داود بر ذوات اوتار] ای خدا به دعای من گوش بگیر و خود را از تضرع من پنهان مکن!2به من گوش فراگیر و مرا مستجاب فرما! زیرا که در تفکر خود متحیرم و ناله میکنم3از آواز دشمن و بهسبب ظلم شریر، زیرا که ظلم بر من میاندازند وبا خشم بر من جفا میکنند.4دل من در اندرونم پیچ و تاب میکند، و ترسهای موت بر من افتاده است.5ترس و لرز به من در آمده است. وحشتی هولناک مرا در گرفته است.6و گفتم کاش که مرا بالها مثل کبوتر میبود تا پرواز کرده، استراحت مییافتم.7هرآینه بجای دور میپریدم، و در صحرا مأوا میگزیدم، سلاه.8میشتافتم بسوی پناهگاهی از باد تند و از طوفان شدید.9ای خداوند آنها را هلاک کن و زبانهایشان را تفریق نما زیرا که در شهرْ ظلم و جنگ دیدهام.10روز و شب بر حصارهایش گردش میکنند و شرارت و مشقت در میانش میباشد.11فسادها در میان وی است و جور و حیله از کوچههایش دور نمیشود.12زیرا دشمن نبود که مرا ملامت میکرد والاّ تحمل میکردم؛ و خصم من نبود کهبر من سربلندی مینمود؛ والاّ خود را از وی پنهان میساختم،13بلکه تو بودی ای مرد نظیر من! ای یار خالص و دوست صدیق من!14که با یکدیگر مشورت شیرین میکردیم و به خانهٔ خدا در انبوه میخرامیدیم.15موت بر ایشان ناگهان آید و زنده بگور فرو روند. زیرا شرارت در مسکنهای ایشان و در میان ایشان است.16و امّا من نزد خدا فریاد میکنم و خداوند مرا نجات خواهد داد.17شامگاهان و صبح و ظهر شکایت و ناله میکنم و او آواز مرا خواهد شنید.18جانم را از جنگی که بر من شده بود، بسلامتی فدیه داده است. زیرا بسیاری با من مقاومت میکردند.19خدا خواهد شنید و ایشان را جواب خواهد داد، او که از ازل نشسته است، سِلاه. زیراکه در ایشان تبدیلها نیست و از خدا نمیترسند.20دست خود را بر صلحاندیشان خویش دراز کرده، و عهد خویش را شکسته است.21سخنانِ چربِ زبانشْ نرم، لیکن دلش جنگ است. سخنانش چربتر از روغن لیکن شمشیرهای برهنه است.22نصیب خود را به خداوند بسپار و تو را رزق خواهد داد. او تا به ابد نخواهد گذاشت که مردِ عادل جنبش خورد.23و تو ای خدا ایشان را به چاه هلاکت فرو خواهی آورد. مردمان خونریز و حیلهساز، روزهای خود را نیمه نخواهند کرد. لیکن من بر تو توکّل خواهم داشت.
مزمور ۵۵، مزمور نجات است. مزمورنویس دعا میکند که خدا او را از دست دشمنانش نجات دهد.
نویسنده، پس از آن که بهترین دوستش به او خیانت کرد، آرزو میکند که از دشمنانش بسیار دور شود. او از خدا میخواهد که دشمنانش را کاملا از میان بردارد. او به خدا اعتماد دارد تا او را نجات دهد. (See:
and)
این مزمور «قصیده داوود» نامیده میشود. واژه «قصیده»[مسکیل] در زبان اصلی باعث شده است که متخصصین در مورد معنای آن نظرات مختلفی داشته باشند. برخی میگویند به معنای تعلیم دادن است در حالی که به عقیده برخی دیگر این واژه به مهارت به کار رفته در پدید آوردن مزمور اشاره میکند و برخی دیگر بر این باورند که به معنای آن است که باید در خواندن این مزمور از مراقبه و تعمق استفاده شود.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است. (See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
«مردم باید با این غزل سازهای زهی بنوازند»
ممکن است مربوط به یک سبک موسیقی باشد. نگاه کنید در مزمور ۱:۳۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
گوش دادن به کسی، نشان دهنده توجه کردن به او است. ترجمه جایگزین: «به دعای من گوش کن» (See:
عدم توجه به تضرع او بیانگر این است که خدا، خود را از او پنهان کرده است. ترجمه جایگزین: «تضرع مرا نادیده نگیر» (See:
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا «آواز» نشان دهنده آن چیزی است که آنها میگویند. ترجمه جایگزین: «از آن چه که دشمنانم میگویند»
جفا کردن بیانگر آزار و اذیت است. ترجمه جایگزین: «آنها دردسرهای زیادی برایم ایجاد میکنند» یا «آنها بر من جفا میکنند و من رنج میکشم». (See:
در اینجا «پیچ و تاب کردن دل» به درد و رنج عاطفی او اشاره میکند. این رنج به دلیل ترس است. ترجمه جایگزین: «من رنج میکشم چرا که بسیار ترسیدهام». (See:
در اینجا به گونهای درباره ترسیدن و وحشت کردن صحبت شده است که گویی وحشت، چیزی است که بر روی فرد میافتد. ترجمه جایگزین: «بسیار زیاد از مردن میترسم» یا «از مردن وحشت دارم» (See:
به گونهای از ترسیدن و لرزیدن صحبت شده است که گویی آنها چیزهایی هستند که دنبال فرد روانه میشوند. ترجمه جایگزین: «من بسیار ترسیده و لرزیدهام»
به گونهای از احساس وحشت صحبت شده است که گویی چیزی است که میتواند بر فرد چیره شود. ترجمه جایگزین: «به طرز وحشتناکی میترسم» یا «بینهایت میترسم» (See:
این بانگ بیانگر چیزی است که نویسنده بسیار زیاد آرزوی آن را دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار زیاد آرزومندم که بالهایی مثل کبوتر میداشتم» (See:
«اگر بال داشتم، پرواز میکردم»
«این کار و حتی بیشتر از آن را انجام میدادم؛ میپریدم»
نویسنده حرف زدن درباره آن چه که گفته بود را تمام میکند.
طوفان شدید
از بین بردن چیزی مانند این است که همه آن چیز خورده شود. معانی محتمل عبارتند از: «نقشههای دشمنانم را نابود کن» یا «دشمنانم را نابود کن»
در اینجا «زبان» بیانگر آنچه که مردم به یکدیگر میگفتند، میباشد و به طور خاص به افرادی اشاره میکند که درباره نقشههای شریرانه خود صحبت میکنند. تفریق نمودن زبان به معنای آن است که مردم قادر به درک سخنان یکدیگر نباشند. ترجمه جایگزین: «وقتی آنها با یکدیگر صحبت میکنند، آنها را تفریق نما/سردرگم نما» یا «نقشههای آنها را درهم بریز»
«ظلم و جنگ بر حصارهایش گردش میکنند" (مزمور ۹:۵۵). به گونهای درباره ظلم و جنگ صحبت شده است که گویی آنها انسان هستند. این جمله را میتوان این گونه توضیح داد که مردم دلیل ایجاد ظلم و جنگ هستند. ترجمه جایگزین: «مردم بر حصارهای شهر گردش کرده، ظلم میکنند و میجنگند».
«در طول حصارهای شهر و بالای آنها راه رفتن». شهرها در اطراف خود حصارهای قطوری داشتند تا از حمله دشمنان در امان بمانند. مردم میتوانستند در بالای این حصارها راه بروند تا ببینند دشمنانی به شهر میآیند یا نه»
به گونهای درباره شرارت و مشقت صحبت شده است که گویی آنها انسان هستند. این جمله را میتوان این گونه توضیح داد که مردم دلیل ایجاد شرارت و مشقت هستند. ترجمه جایگزین: «مردم شرارت میورزند و در میان شهر مشقت و مزاحمت ایجاد میکنند» یا «مردم گناه کرده و در شهر مشقت ایجاد میکنند». (See:
به گونهای درباره فساد صحبت شده است که گویی انسان است. این جمله را میتوان این گونه توضیح داد که مردم دلیل ایجاد فساد هستند. ترجمه جایگزین: «انسانها در میان شهر فساد میکنند» یا «مردم وسایل را در شهر نابود میکنند»
(See:
به گونهای درباره جور و حیله صحبت شده است که گویی آنها انسان هستند. این جمله را میتوان این گونه توضیح داد که مردم به یکدیگر ستم میکنند و همدیگر را فریب میدهند. ترجمه جایگزین: « مردم در کوچههای شهر به یکدیگر ستم میکنند و همدیگر را فریب میدهند و این کار را ترک نمیکنند» یا «مردم در کوچههای شهر دائما در حال ستم کردن و فریب دادن یکدیگر هستند»
ممکن است در اینجا به بازارهای شهر اشاره شده باشد.
از تحمل کردن یا پذیرفتن ملامت به شکلی سخن گفته شده که گویی اشخاص آنها را قبول کرده یا با آنها کنار میآیند.ترجمه جایگزین: «میتوانم ملامت را تحمل کنم» یا «از این ملامت چندان ناراحت نمیشدم»
به خود فخر کردن و توهین به دیگران به معنای بالا بردن خود در برابر دیگران است. ترجمه جایگزین: «به من توهین کرد» یا «مرا تحقیر کرد» (See:
مزمورنویس به گونهای با شخصی که او را ملامت و تحقیر کرده صحبت میکند که گویی او در آنجا به حرفهای او گوش میدهد. (See:
این عبارت را میتوان جدا کرد و جمله جدیدی را آغاز نمود. ترجمه جایگزین: « نظیر من! تو یار خالص و دوست صدیق من بودی»
در اینجا ضمیر «ما» به مزمورنویس و دوستش اشاره میکند.
معانی محتمل عبارتند از:۱) «با هم» یا ۲)«همراه با جمعیت»
به گونهای درباره مرگ صحبت شده است که گویی شخصی است که میتواند به مردم حمله کند. ترجمه جایگزین: «بگذار دشمنانم ناگهان بمیرند» (See:
مردن ناگهانی مانند این است که مردم حتی پیش از آن که بمیرند، سریع به گور بروند. ترجمه جایگزین: «بگذار آنها ناگهان به گور بروند». (See:
به گونهای درباره شرارت صحبت شده است که گویی وسیلهای است که میتواند در جای خاصی باشد. همچنین به گونهای درباره شرارتهای همیشگی دشمنانش صحبت شده است که گویی شرارتها با آنها یا در نزدیکی آنها هستند. ترجمه جایگزین: «آنها در جایی که زندگی میکنند همیشه شرارت میکنند».
این عبارت، این تفکر که شرارت به آنها بسیار نزدیک است را پررنگتر میکند. در اینجا به گونهای درباره شرارت صحبت شده است که نه تنها در خانههای آنها است بلکه دقیقا همان جایی است که آنها هستند. ترجمه جایگزین:«آنها هر کجا که باشند، همیشه شرارت میکنند» یا «هر کجا که باشند». (See:
این عبارت نشان می دهد که نویسنده از صحبت کردن در مورد یک موضوع دست برداشته است و اکنون قرار است درباره خودش صحبت کند. ترجمه جایگزین: «اما من»
«ناله» صدایی است که انسانها و حیوانات هنگام درد از خود ایجاد میکنند.
در اینجا «آواز» بیانگر ۱) مزمورنویس یا ۲) نالهها و شکایتهای مزمورنویس است. ترجمه جایگزین: «او مرا خواهد شنید» یا «او نالههای مرا خواهد شنید». (See:
and
در اینجا «جانم» بیانگر مزمورنویس است. ترجمه جایگزین: «من»
«زیرا بسیاری از مردم علیه من میجنگیدند»
«صدای دشمنانم را خواهد شنید» یا آن چه را که دشمنان میگویند، خواهد شنید». در برخی نسخهها آمده است: «صدای مرا خواهد شنید»
این که خدا چگونه آنها را جواب خواهد داد، میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین« ایشان را نابود و خوار خواهد کرد»
دراز کردن یا بالا بردن دست در مقابل آدمها نشان دهنده حمله به آنها است. این عبارت میتواند استعاره از این باشد که افراد را در معرض خطر قرار داده یا برای آنها دردسر ایجاد کرده است. ترجمه جایگزین: «به آنها حمله کرده است» یا «به آنها خیانت کرده است»
زبان شخص بیانگر چیزی است که میگوید. ترجمه جایگزین: «آن چه دوستم میگفت»
سخنان دلپذیر و گوش نواز مانند خوراکی نرم و خوشمزهای است که راحت بلعیده میشود. ترجمه جایگزین: «آن چه او گفت، مانند کره دلپذیر بود» یا «او سخنان خوبی گفت»
«زشت است» یا «نفرت انگیز است»
مردم به پوست شان روغن میزنند تا حس خوبی داشته باشند و آن را روی زخم شان میگذارند تا در بهبودی آن کمک کند. سخنان محبتآمیز و سودمند نیز لطیف و آرامشبخش است. ترجمه جایگزین: «آن چه او گفت، مانند روغن لطیف و تسکین دهنده بود» یا «او سخنان محبتآمیزی گفت»
سخنانی که باعث آزردن افراد شود مانند شمشیری است که دیگران را زخمی میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه او گفت، مانند شمشیر برهنه، افراد را زخمی کرد» یا «آن چه او گفت، باعث آزردن و ناراحتی افراد شد» (See:
در اینجا واژه «برهنه» به معنای این است که شمشیر از غلاف خود بیرون کشیده شده و آماده استفاده است.
در اینجا مزمورنویس با دیگر افراد دیندار صحبت میکند.
در اینجا به گونهای درباره مشکلات صحبت شده است که گویی باری است که مردم آن را به دوش میکشند. اعتماد کردن به خدا در هنگام مشکلات مانند این است که بار خود را بر دوش او بگذاریم تا برایمان حمل کند. ترجمه جایگزین: «مشکلات خود را به خدا بسپار» یا « به خدا اعتماد کن تا در تمام مشکلاتت تو را یاری کند، مانند کسی که به شخصی قویتر تکیه میکند تا بار او را حمل کند»
(See:
مراقبت از کسی یا کمک به او در هنگام بروز مشکلات به معنای حمایت کردن از او است. ترجمه جایگزین: «او از تو مراقبت خواهد کرد» یا «او به تو کمک خواهد کرد».
شخصی که در شرف این است که از فاجعهای به شدت آسیب ببیند مانند فردی است که تلوتلو یا تکان میخورد و در حال زمین افتادن است. ترجمه جایگزین: «او نخواهد گذاشت مرد عادل[پارسا] بلرزد و بر زمین بیافتد» یا «او نخواهد گذاشت مرد عادل[پارسا] هلاک شود»
اکنون نویسنده با خدا صحبت میکند.
در اینجا احتمالا به قبر یا جهنم اشاره میکند.
این عبارت نشان میدهد که او باعث مرگ آنها میشود. ترجمه جایگزین: «باعث میشود که شریران بمیرند» یا «باعث میشود افراد شریر بمیرند و به جایی که مردگان هستند، بروند»
«افرادی که دروغ میگویند و تمایل به کشتن دیگران دارند» یا «قاتلان فریبکار»
«نصف مدت زمانی که دیگران زندگی میکنند»
1[برای سالار مغنیان بر فاختهٔ ساکت در بلاد بعیده. مکتوم داود وقتی که فلسطینیان او را در جَتّ گرفتند] ای خدا بر من رحم فرما، زیرا که انسانمرا به شدت تعاقب میکند. تمامی روز جنگ کرده، مرا اذیت مینماید.2خصمانم تمامیِ روز مرا به شدت تعاقب میکنند. زیرا که بسیاری با تکبر با من میجنگند.3هنگامی که ترسان شوم، من بر تو توکّل خواهم داشت.4در خدا کلام او را خواهم ستود. بر خدا توکّل کرده، نخواهم ترسید. انسان به من چه میتواند کرد؟5هر روزه سخنان مرا منحرف میسازند. همهٔ فکرهای ایشان دربارهٔٔ من برشرارت است.6ایشان جمع شده، کمین میسازند. بر قدمهای من چشم دارند زیرا قصد جان من دارند.7آیا ایشان بهسبب شرارت خود نجات خواهند یافت؟ ای خدا امّتها را در غضب خویش بینداز.8تو آوارگیهای مرا تقریر کردهای. اشکهایم را در مشک خود بگذار. آیا این در دفتر تو نیست؟9آنگاه در روزی که تو را بخوانم دشمنانم روخواهند گردانید. این را میدانم زیرا خدا با من است.10در خدا کلام او را خواهم ستود. در خداوند کلام او را خواهم ستود.11بر خدا توکّل دارم پس نخواهم ترسید. آدمیان به من چه میتوانند کرد؟12ای خدا نذرهای تو بر مناست. قربانیهای حمد را نزد تو خواهم گذرانید.13زیرا که جانم را از موت رهانیدهای. آیا پایهایم را نیز از لغزیدن نگاه نخواهی داشت تا در نور زندگان به حضور خدا سالک باشم؟
مزمور ۵۶، مزمور نجات است. (See:
)
اگرچه دشمنان مزمورنویس سعی در آسیب رساندن به او را دارند اما او نمیترسد چرا که خدا از او محافظت میکند.
در توضیحات آغازین این مزمور واژه «مکتوم» آمده است. درباره این واژه بحثهای زیادی وجود دارد اما هیچ کس معنای دقیق آن را نمیداند. سادهترین راه این است که آن را به زبان خود ترجمه کنید یا به سادگی میتوانید آن را به عنوان «مزمور» ترجمه کنید.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
احتمالا این نشان میدهد که هنگام خواندن این مزمور از چه سبک موسیقی یا چه نوایی باید استفاده شود. ترجمه جایگزین: «این مزمور را با نوای فاخته ساکت بخوانید» یا «این مزمور را با استفاده از سبک فاخته ساکت بخوانید»
ممکن است به معنای «کبوتری بر روی درختان بلوط دور دست» باشد. مترجمین ممکن است معنای آن را بنویسند یا واژه عبری آن را کپی کنند. (See:
and
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
معنی واژه «مکتوم» مشخص نیست. به جای آن میتوانید از واژه «مزمور» استفاده کنید. میتوان آن را بدین صورت نوشت: «این مزموری است که داوود آن را نوشته است». نگاه کنید در مزمور ۱:۱۶ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«به منظور حمله به من نزدیک و نزدیکتر میشوند»[ در انگلیسی: « به شدت به من یورش میآورند»]
حمله شدید دشمنان مانند این است که آنها با رژه رفتن بر روی بدن او، آن را خرد میکنند. ترجمه جایگزین: «دشمنانم به شدت به من حمله میکنند». (See:
ضمیر «تو» به خدا اشاره میکند.
این سؤال در اینجا نشان میدهد که مزمورنویس از انسانها نمیترسد زیرا آنها نمیتوانند آسیبی جدی به او وارد کنند. این پرسش بدیهی را میتوان به عنوان یک جمله ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «انسان نمیتواند هیچ کاری با من انجام دهد» یا «انسان نمیتواند آسیب زیادی به من برساند». (See:
«انسانِ صرف» یا «مردم». این بدان معنی است که انسانها قدرتمند نیستند، بلکه تنها خدا قدرتمند است.
«همیشه»
بازگو کردن سخنان کسی با کمی تغییر در آن، به گونهای که معنای متفاوتی بدهد به معنای تحریف سخنان آن فرد است. ترجمه جایگزین: «آنها میگویند من این سخنان را گفتهام، در حالی که نگفتهام» یا «آنها ادعا میکنند که من این حرفها را گفتهام، اما آنها دروغ میگویند» (See:
«آنها همیشه افکار شریرانهای علیه من دارند» یا «آنها همیشه به کارهای شریرانه فکر میکنند که با من انجام دهند»
مراقب رفتارهای کسی بودن به منظور ایجاد مشکل برای او به معنای پاییدن او است، درست مانند کسی که میخواهد فردی را دستگیر کند و مراقب است که او کجا رفت و آمد میکند. ترجمه جایگزین: «هر کاری را که من انجام میدهم، آنها نظاره میکنند» (See:
انتظار برای کشتن کسی به معنای انتظار زندگی او را کشیدن است. ترجمه جایگزین: «زیرا آنها منتظر هستند تا مرا بکشند»
آشکارا میتوان آنها را از آنچه که فرار میکنند، تعقیب کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه نده آنها به سبب شرارتشان از مجازات تو بگریزند» یا «زمانی که آنها را به سبب کارهای شریرانهشان مجازات میکنی، مگذار آنها بگریزند» (See:
شکست دادن دشمنان به معنای به زمین زدن و از پای درآوردن آنها است. ترجمه جایگزین: «امت ها را از پای درآور»
به گونهای درباره نگرانی خدا نسبت به مزمورنویس صحبت شده است که گویی هر بار که مزمورنویس اندوهگین و سرگردان بوده و جایی برای آرامش نداشته است، خدا آنها را شمرده و منظور کرده است. ترجمه جایگزین: «تمام زمانهایی که تنها و سرگردان بودهام، تو مراقبم بودی»
به گونهای درباره نگرانی خدا نسبت به مزمورنویس صحبت شده است که گویی خدا اشکهای او را در یک مشک جمعآوری کرده است. اشکها بیانگر گریستن هستند. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که من چقدر گریستهام و تو مراقبم بودی» (See:
and
به گونهای درباره نگرانی خدا نسبت به مزمورنویس صحبت شده است که گویی او تعداد اشکهای مزمورنویس را در دفتر خود یادداشت کرده است. این سؤال یادآور میشود که خدا تا چه اندازه مراقب مزمورنویس است. ترجمه جایگزین: «تو درباره آنها [اشکهایم] در دفتر خود نوشتهای» یا «تو اشکهای مرا به یاد میآوری»
«عقب نشینی خواهند کرد» یا «برگشته و فرار خواهند کرد»
این بدان معنی است که خدا به او کمک کرده و از او حمایت میکند. این عبارت نشان میدهد که خدا برای محافظت از مزمورنویس با دشمنان او میجنگد. ترجمه جایگزین: «خدا برای من در حال جنگیدن است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این سؤال در اینجا نشان میدهد که مزمورنویس از مردم نمیترسد، زیرا آنها نمیتوانند آسیبی جدی به او وارد کنند. این پرسش بدیهی را میتوان به عنوان یک جمله ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «انسان نمیتواند هیچ کاری با من انجام دهد» یا «مردم نمیتوانند آسیب زیادی به من برسانند»
مجبور به انجام کاری بودن به معنای آن است که وظیفه انجام آن کار بر عهده فرد است. ترجمه جایگزین: «باید نذر خود را به تو ادا کنم» یا «باید آن چه را که به تو قول انجامش را دادهام، انجام دهم»
در اینجا «پا» نمایانگر شخص است و «لغزیدن» نیز احتمالا نشان دهنده کشته شدن توسط دشمنان او میباشد. ترجمه جایگزین: «مرا از لغزیدن نگاه نخواهی داشت؟» یا «مرا از کشته شدن توسط دشمنانم نگاه نخواهی داشت؟»
(See:
زندگی کردن و دیده شدن توسط خدا مانند گام برداشتن در حضور خدا است. ترجمه جایگزین: «تا در حضور خدا زندگی کنم» (See:
احتمالا در اینجا « نور زندگان» نشان دهنده این است که خدا امکان زندگی کردن را برای مردم فراهم میکند. ترجمه جایگزین: «با زندگیای که تو میبخشی» یا «زیرا تو امکان زندگی کردن را برایم فراهم میکنی»
1[برای سالار مغنیان برلاتهلک. مکتوم داود وقتی که از حضور شاؤل به مغاره فرار کرد] ای خدا بر من رحم فرما، بر من رحم فرما! زیرا جانم در تو پناه میبرد، و در سایهٔ بالهای تو پناه میبرم تا این بلایا بگذرد.2نزد خدای تعالی آواز خواهم داد، نزد خدایی که همهچیز را برایم تمام میکند.3از آسمان فرستاده، مرا خواهد رهانید. زیرا تعاقب کنندهٔ سخت من ملامت میکند، سلاه. خدا رحمت و راستیِ خود را خواهد فرستاد.4جان من در میان شیران است. در میان آتشافروزان میخوابم، یعنی آدمیانی که دندانهایشان نیزهها و تیرهاست و زبان ایشان شمشیر بُرَنده است.5ای خدا بر آسمانها متعال شو و جلال تو بر تمامیِ جهان.6دامی برای پایهایم مهیا ساختند و جانم خم گردید. چاهی پیش رویم کندند، و خود در میانش افتادند، سلاه.7دل من مستحکم است؛ خدایا دل من مستحکم است. سرود خواهم خواند و ترنم خواهم نمود.8ای جلال من بیدار شو! ای بربط و عود بیدار شو! صبحگاهان من بیدار خواهم شد.9ای خداوند تو را در میان امّتها حمد خواهم گفت. تو را در میان قومها تسبیح خواهم خواند.10زیرا رحمت تو تا آسمانها عظیم است و راستیِ تو تا افلاک.11خدایا بر آسمانها متعال شو، و جلال تو بر تمامیِ جهان.
مزمور ۵۷، مزمور نجات است. این مزمور خدا را پرستش میکند که بارها داوود را نجات داده است. (See:
)
از آنجا که خدا در حال محافظت از مزمورنویس است، او هیچ ترسی از دشمنانش ندارد.
در توضیحات آغازین این مزمور واژه «مکتوم» آمده است. درباره این واژه بحثهای زیادی وجود دارد اما هیچ کس معنای دقیق آن را نمیداند. ساده ترین راه این است که آن را به زبان خود ترجمه کنید یا به سادگی میتوانید آن را به عنوان «مزمور» ترجمه کنید.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
«برای رهبر گروه پرستش»
احتمالا این واژه نشان میدهد که هنگام خواندن این مزمور از چه سبک موسیقی یا چه نوایی باید استفاده شود. ترجمه جایگزین: «این مزمور را با نوای لاتهلک بخوانید» یا «این مزمور را با استفاده از سبک لاتهلک بخوانید».
معنای آن «نابود نکنید» است. مترجمین ممکن است یا معنای آن را بنویسند یا واژه عبری آن را کپی کنند. (See:
and
معانی محتمل عبارتند از:۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
معنی واژه «مکتوم» مشخص نیست. به جای آن میتوانید از واژه «مزمور» استفاده کنید. میتوان آن را بدین صورت نوشت: «این مزموری است که داوود آن را نوشته است». نگاه کنید در مزمور ۱:۱۶ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
برای حفاظت نزد خداوند رفتن به معنای پناه بردن به او است. ترجمه جایگزین: «نزد تو میآیم تا از من محافظت کنی»(See:
مزمورنویس به گونهای درباره خدا صحبت میکند که گویی او پرنده مادری است که جوجههای خود را زیر بالهایش پناه میدهد. ترجمه جایگزین: «به تو توکل میکنم تا از من محافظت کنی»
اسم معنی «بلا» را میتوان «ویرانگر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که این طوفان ویرانگر به پایان برسد». (See:
and
این عبارت توضیح میدهد که چرا مزمورنویس نزد خدا فریاد میزند. میتوان آن را با «زیرا» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا او همه چیز را برایم انجام میدهد»
حمله شدید دشمنان مانند این است که آنها با رژه رفتن بر روی بدن او، آن را خرد میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به شدت به من حمله میکنند»
از مورد رحمت و راستی خدا بودن به نحوی سخن به میان آمده که گویی خدا رحمت و اعتماد خود را میفرستد. به جای اسمهای معنی «رحمت» و «راستی» میتوان از «مهربان» و «قابل اعتماد» استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «خدا نسبت به من مهربان و وفادار است»
مزمورنویس به گونهای درباره دشمنانش صحبت میکند که گویی آنها شیر هستند. ترجمه جایگزین: «من در میان دشمنان درنده خو زندگی میکنم» یا «دشمنان درنده خو مانند شیران مرا احاطه کردهاند».
هلاک شدن چیزی حکایت از خورده شدن یا بلعیده شدن آن دارد. برخی نسخه ها معنای «جانوران آتشین» را از متن عبری برداشت کرده اند. هر دو تصویر از دشمنان، گویای جانوران وحشی هستند. ترجمه جایگزین: «آنها که آمادهاند تا مرا نابود کنند»(See:
در اینجا به گونهای درباره تیرها و نیزههای دشمنان صحبت شده است که گویی آنها دندانهای شیرها هستند. مزمورنویس به توصیف دشمنان خود به عنوان شیر ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «آدمیانی که دیگران را با تیر و نیزه میکشند، همان گونه که شیران با دندانهای تیزشان میکشند» (See:
از آنجا که هر دو اینها سلاح هستند، اگر فرهنگ شما تنها یکی از آنها را میشناسد، استفاده از آن به تنهایی قابل قبول است. (See:
زبان بیانگر سخنانی است که فرد میگوید و سخنان بیرحمانه دشمنان مانند شمشیر هستند. ترجمه جایگزین: «سخنان بیرحمانه آنها مانند شمشیر تیز است» یا «کسانی که با سخنانشان مشکلات وحشتناکی برایم ایجاد کردهاند»
<u></u>
مزمورنویس از خدا میخواهد که بزرگی و تعالی خود را نشان دهد. تعالی خدا بر آسمانها نشان دهنده عظمت خدا است. ترجمه جایگزین: «ای خدا تعالی خود را بر فراز آسمانها نشان بده» یا «ای خدا عظمت خود را در آسمانها نشان بده»(See:
مزمورنویس از خدا میخواهد که جلال خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: « جلال خود را بر تمامی زمین نشان بده»
در اینجا به گونهای درباره نقشههای دشمنان برای گرفتن او صحبت شده است که گویی دشمنان بر روی زمین دامی گستردهاند تا او را به چنگ بیاورند. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد دشمنانم برای به دام انداختن من، دامی گستردهاند» یا «آنها قصد دارند مرا به دام بیندازند، درست مانند انسانهایی که برای گرفتن حیوانات از دام استفاده میکنند»
در اینجا به گونهای درباره نقشههای دشمنان برای گرفتن او صحبت شده است که گویی دشمنان چاهی برای او کندهاند تا او در آن بیافتد. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد آنها چاهی برایم کندهاند تا در آن بیافتم» یا «آنها قصد دارند مرا به دام بیندازند درست مانند انسانهایی که برای گرفتن حیوانات چالههایی در زمین میکنند»
دشمنانش هنگام تلاش برای گرفتن او در دامی که خود گسترده بودند، افتادند. ترجمه جایگزین: «آنها، خود، در چاهی که برایم کنده بودند، افتادند» یا «اما آنها از نقشهای که برای من کشیده بودند، خودشان صدمه دیدند» (See:
مطمئن و دلگرم بودن نشان دهنده آن است که قلب فرد به جای آن که بلرزد یا به آسانی تحت تأثیر چیزی قرار بگیرد، قرص و محکم باشد. تکرار دوباره این عبارت نشاندهنده این است که مزمورنویس به خدا اطمینان کامل دارد و این امر تغییری نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خدایا من به تو اطمینان کامل دارم»
See:
به روشنی میتوان بیان کرد که او برای چه کسی سرود میخواند. ترجمه جایگزین: «خدایا من برای تو سرود خواهم خواند»
به روشنی میتوان بیان کرد که هدف از بیدار شدن، سرود خواندن برای خدا است. ممکن است بیدار شدن استعاره از شروع کار یا آماده شدن برای انجام کاری باشد. قلب، نمایانگر مزمورنویس یا احساسات او است. ترجمه جایگزین: «ای جلال من بیدار شو تا برای خدا سرود بخوانیم» یا «قلبم را آماده سرودخوانی برای خدا میکنم» یا « مایه افتخار من است که بیدار شوم و برای خدا سرود بخوانم» (See:
and and
به روشنی میتوان بیان کرد که هدف از بیدار شدن، سرود خواندن برای خدا است. مزمورنویس به گونهای با بربط و عود صحبت میکند که گویی آنها انسان هستند و میتوانند بیدار شوند و برای خدا سرود بخوانند. ترجمه جایگزین: «ای بربط و عود بیدار شوید و برای خدا سرود بخوانید» یا «زمانی که برای خدا سرود میخوانم، بربط و عود مینوازم»
در اینجا به گونهای درباره صبحگاهان صحبت شده است که گویی موجودی زنده است. هدف از بیدار شدن پیش از طلوع آفتاب، خواندن سرود برای خدا است. ترجمه جایگزین: «من پیش از سپیده دم بیدار خواهم شد» یا « من پیش از طلوع آفتاب بیدار خواهم شد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت از لحاظ معنایی بسیار مشابه هستند. در اینجا به گونهای درباره عظمت رحمت و راستی خدا صحبت شده است که گویی میتوان آنها را اندازه گیری کرد.
در اینجا به گونهای درباره عظمت رحمت خدا صحبت شده است که گویی میتوان آنها را اندازهگیری کرد. ترجمه جایگزین: «رحمت تو به اندازه فاصله میان زمین و آسمانها، عظیم است»
عبارت «عظیم است» در این جمله حذف شده و از جمله قبلی قابل درک است. ترجمه جایگزین: « راستیِ تو تا افلاک عظیم است» یا «راستی تو به اندازه فاصله میان زمین و افلاک عظیم است»
مزمورنویس از خدا میخواهد که بزرگی و تعالی خود را نشان دهد. تعالی خدا بر آسمانها نشاندهنده عظمت خدا است. ترجمه جایگزین: «ای خدا تعالی خود را بر فراز آسمانها نشان بده» یا «ای خدا عظمت خود را در آسمانها نشان بده»
(See:
مزمورنویس از خدا میخواهد که جلال خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: « جلال خود را بر تمامی زمین نشان بده»
1[برای سالار مغنیان برلاتهلک. مکتوم داود] آیا فیالحقیقت به عدالتی که گنگاست سخن میگویید؟ و ای بنیآدم، آیا به راستی داوری مینمایید؟2بلکه در دل خود شرارتها به عمل میآورید و ظلمِ دستهای خود را در زمین از میزان درمیکنید.3شریران از رَحِم منحرف هستند، از شکم مادر دروغ گفته، گمراه میشوند.4ایشان را زهری است مثل زهر مار؛ مثل افعیِ کر که گوش خود را میبندد5که آواز افسونگران را نمیشنود، هر چند به مهارت افسون میکند.6ای خدا دندانهایشان را در دهانشان بشکن. ای خداوند دندانهای شیران را خرد بشکن.7گداخته شده، مثل آب بگذرند. چون او تیرهای خود را میاندازد، در ساعت منقطع خواهند شد.8مثل حلزون که گداخته شده، میگذرد. مثل سِقْط زن، آفتاب را نخواهند دید.9قبل از آنکه دیگهای شما آتشِ خارها را احساس کند، آنها را چه تر و چه خشک خواهد رُفت.10مردِ عادل چون انتقام را دید شادی خواهد نمود. پایهای خود را به خون شریر خواهد شست.11و مردم خواهند گفت، هرآینه ثمرهای برای عادلان هست. هر آینه خدایی هست که در جهان داوری میکند.
مزمور ۵۸، مزمور نجات است. در این مزمور از خدا خواسته میشود که مردم را از دست حاکمان ظالم نجات دهد. (See:
and )
اگرچه حاکمان، شریر و بیانصاف هستند اما خدا میتواند قوم خود را از ظلم و ستم آنها نجات دهد. (See:
and )
در توضیحات آغازین این مزمور واژه «مکتوم» آمده است. درباره این واژه بحثهای زیادی وجود دارد اما هیچ کس معنای دقیق آن را نمیداند. ساده ترین راه این است که آن را به زبان خود ترجمه کنید یا به سادگی میتوانید آن را به عنوان «مزمور» ترجمه کنید.
این مزمور سرودی درباره افراد شریر است. مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
احتمالا این نشان میدهد که هنگام خواندن این مزمور از چه سبک موسیقی یا چه نوایی باید استفاده شود. نگاه کنید در مزمور ۱:۵۷ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
مزمورنویس با استفاده از این پرسش حاکمان را سرزنش میکند چرا که آنها عادلانه و به درستی سخن نمیگویند. ترجمه جایگزین: «ای حاکمان شما آنچه را که درست است، نمیگویید!»
مزمورنویس با استفاده از این پرسش کسانی را که به درستی قضاوت نمیکنند، سرزنش میکند. ترجمه جایگزین: «ای مردم شما هرگز دیگران را به درستی قضاوت نمیکنید!» (See:
ضمایر مستتر به افراد قدرتمندی که دیگران را قضاوت میکنند (مزمور ۱:۵۸) اشاره میکنند.
(See:
در اینجا نویسنده به دو پرسشی که در آیه قبل مطرح کرده بود، پاسخ میدهد.[ در فارسی به شکلی متفاوت از انگلیسی آمده است]
قلب، به افکار و نقشههای افراد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در افکار خود شرارتها به عمل میآورید» یا «به انجام کارهای شرورانه میاندیشید»
در اینجا به گونهای درباره اِعمال خشونت در نقاط مختلف زمین و گسترش و انتشار آن در سرتاسر زمین صحبت شده است که گویی خشونت نوعی ماده است. ترجمه جایگزین: «شما، خود، در همه جای زمین کارهای خشونتآمیز انجام میدهید» (See:
هر دو عبارت معنای یکسانی دارند اما به دو روش مختلف بیان شدهاند. (See:
انجام کارهای اشتباه مانند این است که افراد از مسیری که در آن قدم میگذارند، منحرف شده و راه را اشتباه میروند. ترجمه جایگزین: «آنها کارهای اشتباه انجام میدهند» (See:
سخنان شرورانه افراد مانند زهر است. ترجمه جایگزین: «همان گونه که زهر مار به افراد آسیب میرساند، سخنان پلید آنها نیز ناراحتی و گرفتاری ایجاد میکند»
شریران که به نصیحتها یا سرزنشهای دیگران گوش نمیکنند، مانند مارهایی هستند که به صدای ساز افسونگر عکسالعملی نشان نمیدهند. ترجمه جایگزین: «مانند افعی کری که گوشهای خود را میبندد، آنها نیز از گوش دادن امتناع میکنند»(See:
از افعیای که به صدای ساز افسونگر عکسالعملی نشان نمیدهد به نحوی صحبت شده که گویی در گوش خود چیزی قرار داده که نمیتواند صدایی را بشنود. ترجمه جایگزین: «افعیای که نمیشنود» (See:
نوعی مار سمی
افرادی که برای کنترل مارها میخوانند یا ساز مینوازند.
در اینجا به روشنی بیان شده است که افسونگرانِ مارها در چه چیزی مهارت داشتند. ترجمه جایگزین: «هر چند که افسونگران در کنترل کردن مارها مهارت زیادی داشتند»
نویسنده کارهایی را که دوست دارد خدا با افراد شریر انجام دهد، بیان میکند.
در هر دوی این عبارات به گونهای درباره افراد شریر صحبت شده که گویی آنها شیر هستند و برای ناتوان کردن آنها در کشتن آدمیان باید دندانهایشان خرد شود. ترجمه جایگزین: «توانایی آنها را در کشتن از بین ببر. آنها را مانند شیران جوانی که دندانهایشان شکسته یا افتاده است، ناتوان کن»
در اینجا به گونهای درباره افراد شریر صحبت شده که گویی آنها یخ یا آب هستند و عمر کوتاهی دارند؛ چرا که یا ذوب میشوند یا در زمین خشک فرو میروند. ترجمه جایگزین: «آنها را مانند آبی که تخلیه میشود، محو کن» یا «آنها را مانند یخی که ذوب میشود و در زمین فرومیرود، از بین ببر»
«بگذارتیرهایشان به شکلی باشد که گویی هیچ هدفی ندارند “[تیرهایشان را بیاثر ساز]<u></u>
در اینجا به گونهای درباره عمر کوتاه صحبت شده که گویی ذوب می شوند و از بین می روند. ترجمه جایگزین: «شریر را مانند حلزونی که ذوب می شود و عمر کوتاهی دارد، از بین ببر»
حیوان کوچکی که قوم اسراییل آن را نجس میدانست و از آنجا که حلزون هنگام حرکت ماده لزجی از خود تولید میکند تا روی آن بلغزد، به نظر میرسد که در حال ذوب شدن است.
در اینجا «وجود نداشتن» را به نوزادی که مرده به دنیا آمده، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «مانند نوزادی که برای زندگی کردن و دیدن آفتاب، پیش از موعد متولد شده است» یا «مانند نوزادی که مرده به دنیا آمده است»
در اینجا شریران به بوتههای خار تشبیه شدهاند که خدا آنها را سریعتر از بادی که بوتههای خار را به هوا بلند کرده یا به کلی از بین میبرد، مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «خدا شریران را سریعتر از گردبادی که بوتههای خار را از جا میکند، مجازات خواهد کرد، بوتههایی که زیر دیگ قرار گرفتهاند و با آتش روشن شدهاند»
در اینجا داوود با قوم خدا صحبت میکند، بنابراین به صورت جمع آمده است. (See:
«گرمای حاصل از سوختن بوتههای خار ... چه بوتههای تر و چه بوتههای در حال سوختن»
عبارت « مردِ عادل[پارسا]» به طور کلی به افراد عادل[پارسا] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد عادل[پارسا] با دیدن انتقام شادی خواهند نمود». (See:
خیس شدن پاها بر اثر راه رفتن بر روی خون مانند شستن پاها در خون است. ترجمه جایگزین: «مردِ عادل[ پارسا] پاهای خود را در خون شریر می شوید» یا « مردِ عادل[پارسا] بر روی خون شریر قدم خواهد زد»
این اغراق بیانگر آن است که تعداد زیادی از افراد شریر خواهند مرد. ترجمه جایگزین: «بدین سان افراد شریر زیادی خواهند مرد و آن گاه مرد عادل[پارسا] بر روی خون آنها راه خواهد رفت و اینگونه به نظر میرسد که پاهای خود را در این خون میشوید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[برای سالار مغنیان بر لاتَهَلَک. مکتوم داود وقتی که شاؤل فرستاد که خانه را کشیک بکَشَند تا او را بکُشند] ای خدایم مرا از دشمنانم برهان! مرا از مقاومت کنندگانم برافراز!2مرا از گناهکاران خلاصی ده! و از مردمان خونریز رهایی بخش!3زیرا اینک، برای جانم کمین میسازند و زورآوران به ضد من جمع شدهاند، بدون تقصیر من ای خداوند و بدون گناه من.4بیقصورِ من میشتابند و خود را آماده میکنند. پس برای ملاقات من بیدار شو و ببین.5امّا تو ای یهوه، خدای صبایوت، خدای اسرائیل، بیدار شده، همهٔٔ امّتها را مکافات برسان و بر غدارانِ بدکار شفقت مفرما، سِلاه.6شامگاهان برمیگردند و مثل سگ بانگ میکنند و در شهر دور میزنند.7از دهان خود بدی را فرو میریزند. در لبهای ایشان شمشیرهاست. زیرا میگویند، کیست که بشنود؟8و امّا تو ای خداوند، بر ایشان خواهی خندید و تمامیِ امّتها را استهزا خواهی نمود.9ای قوّت من، بسوی تو انتظار خواهم کشید زیرا خدا قلعهٔ بلند من است.10خدای رحمت من پیش روی من خواهد رفت. خدا مرا بردشمنانم نگران خواهد ساخت.11ایشان را به قتل مرسان. مبادا قوم من فراموش کنند. ایشان را به قوّت خود پراکنده ساخته، به زیر انداز، ای خداوند که سپر ما هستی!12بهسبب گناهِ زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند؛ و به عوض لعنت و دروغی که میگویند،13ایشان را فانیکن، در غضب فانی کن تا نیست گردند و بدانند که خدا در یعقوب تا اقصای زمین سلطنت میکند. سِلاه.14و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند و در شهر گردش کنند.15و برای خوراک پراکنده شوند و سیر نشده، شب را بسر برند.16و امّا من قوّت تو را خواهم سرایید و بامدادان از رحمت تو ترنم خواهم نمود. زیرا قلعهٔ بلند من هستی و در روز تنگی ملجای منی.17ای قوّت من برای تو سرود میخوانم، زیرا خدا قلعه بلند من است و خدای رحمت من.
مزمور ۵۹، مزمور نجات است.
مزمورنویس دعا میکند که خدا دشمنانش را مغلوب کند. خدا محافظ او است و او برای خدا سرود میخواند.
در توضیحات آغازین این مزمور واژه «مکتوم» آمده است. درباره این واژه بحثهای زیادی وجود دارد اما هیچ کس معنای دقیق آن را نمیداند. ساده ترین راه این است که آن را به زبان خود ترجمه کنید یا به سادگی میتوانید آن را به عنوان «مزمور» ترجمه کنید.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
احتمالا این نشان میدهد که هنگام خواندن این مزمور از چه سبک موسیقی یا چه نوایی باید استفاده شود. نگاه کنید در مزمور ۱:۵۷ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
معنی واژه «مکتوم» مشخص نیست. به جای آن میتوانید از واژه «مزمور» استفاده کنید. میتوان آن را بدین صورت نوشت: «این مزموری است که داوود آن را نوشته است». نگاه کنید در مزمور ۱:۱۶ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«برافراز» به مکان مرتفعی اشاره میکند که دشمنان مزمورنویس دستشان به او نرسد. ترجمه جایگزین: «مرا در جای امنی قرار بده»(See:
برخاستن علیه کسی نشانه حمله به او است. ترجمه جایگزین: «کسانی که به من حمله میکنند»
عبارت «خونریز/ تشنه خون» از «خون» و «تشنه» تشکیل شده است که هر یک به ترتیب اشاره به «آدم کشی» و «تمایل زیاد به انجام کاری» دارد. ترجمه جایگزین: «مردانی که تمایل به کشتن دارند» یا «مردانی که دوست دارند دیگران را بکشند»
دشمنان داوود پنهان می شوند و در خفا در انتظار زمانی هستند که بتوانند به او حمله کنند. (See:
برای تصمیمگیری و شروع انجام کاری باید از خواب بیدار شد. ترجمه جایگزین: «کاری انجام بده» یا «اقدامی کن»
(See:
آنچه را که مزمورنویس از خدا میخواهد تا ببیند، به روشنی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «ببین چه بر من رخ میدهد» یا «ببین آنها با من چه میکنند» (See:
برای تصمیمگیری و شروع انجام کاری باید از خواب بیدار شد. ترجمه جایگزین: «کاری انجام بده» یا «اقدامی کن» (See:
واژه «امتها» بیانگر مردمان قوم هایی است که برای خدا احترامی قائل نیستند. ترجمه جایگزین: «مردم تمام قوم ها»
کلمه «آنها» [در ترجمه فارسی، ضمیر فاعلی در جمله مستتر است] به خاطیان شرور اشاره میکند.
مزمورنویس به گونهای از تهدید دشمنانش به حمله به مردم صحبت میکند که گویی آنها مانند سگ زوزه میکشند، میغرند یا پارس میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها مردم را تهدید به حمله میکنند» See:
دلیل آنکه چرا آنها در شهر دور میزنند، به روشنی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «آنها در شهر دور میزنند تا به هرکسی که پیدا میکنند، حملهور شوند»
در اینجا از کلمه «ببین» برای جلب توجه کردن به چیزی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «گوش کن»
گفتن کلمات نفرتانگیز مانند آروغ زدن[ استفراغ کردن] است. این کلمات میتوانند تهدید یا توهین باشند. ترجمه جایگزین: «آنها سخنان نفرت انگیزی میگویند» یا «آنها کلمات نفرت انگیزی را فریاد میزنند» (See:
با صدای بلند آروغ میزنند. خارج کردن گاز معده از دهان با صدای بلند و گستاخانه.
سخنان ظالمانهای که افراد شریر میگویند، مانند شمشیر است. ترجمه جایگزین: «آنها با گفتن سخنان ظالمانه، به همان اندازه که شمشیرها مردم را از بین میبرند، مشکل ایجاد میکنند»
این سؤال نشان میدهد که شریران باور دارند که خدا نمیشنود و آنها را مجازات نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند صدای ما را بشنود» یا «خدای شما صدای ما را نمیشنود» (See:
«با تحقیر بر ایشان خواهی خندید» یا «آنها را تمسخر خواهی کرد». خدا به آنها میخندد زیرا آنها بیارزش و ضعیف هستند.
«تمام امتها را تمسخر خواهی کرد» یا «تو میدانی که مردم امتها نادان هستند»
تمسخر
این مطلب که خدا قوت مزمورنویس است، بدین معنا است که خدا از او محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «تو قوت من هستی» یا «تو محافظ من هستی» (See:
قلعه بلند پناهگاهی است که مردم برای فرار از دشمنانشان میتوانند به آنجا پناه ببرند. مزمورنویس به گونهای درباره حفاظت خدا از خودش صحبت میکند که گویی خدا پناهگاهی امن و مستحکم است. ترجمه جایگزین: «تو مانند یک قلعه بلند از من محافظت میکنی».
این عبارت نشان میدهد که خدا برای نجات مزمورنویس خواهد آمد. اسم معنی «رحمت» را میتوان به عنوان صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدای رحیم من برای نجات من خواهد آمد» یا «خدای من برای نجاتم خواهد آمد زیرا او رحیم است» (See:
and
اسم معنی «تمایل» میتواند با فعل «خواستن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «آن چه را که میخواهم برای دشمنانم اتفاق بیافتد»
«کاری کن آنها سرگردان شوند».
در اینجا به گونهای درباره حفاظت خدا از مرد عادل[پارسا] صحبت شده است که گویی خدا سپر است. ترجمه جایگزین: «محافظ ما» یا «کسی که مانند سپر از ما محافظت می کند»
زبان و لبها، بیانگر سخنان فرد هستند. ترجمه جایگزین: «به سبب حرفهایی که میزنند، مرتکب گناه میشوند» یا «به سبب حرفهای گناهآلودی که میزنند»
این جمله را میتوان به صورت «معلوم» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم آنها را به خاطر تکبرشان دستگیر کنند».(See:
«که بیان میکنند»
منظور از نابودی کامل آنها این است که آنها یا سوزانده شوند یا خورده شوند. ترجمه جایگزین: «از آنها خشمگین باش و آنها را کاملا نابود کن تا دیگر کسی از آنها باقی نماند»
در اینجا منظور از یعقوب، اسراییل است. ترجمه جایگزین: «در اسراییل»
«تا دورترین نقطه روی زمین». منظور این عبارت همه جای زمین است. ترجمه جایگزین: «همه جای زمین»
مزمورنویس به گونهای از تهدید دشمنانش به حمله به مردم صحبت میکند که گویی آنها مانند سگ زوزه میکشند، میغرند یا پارس میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها ما را تهدید به حمله میکنند» یا «آنها مانند سگهای وحشی ما را تهدید به حمله میکنند»
از به دست آوردن آن چه که میخواستند، خشنود نشدند.
قلعه بلند، پناهگاهی است که مردم برای فرار از دشمنانشان میتوانند به آنجا پناه ببرند. مزمورنویس به گونهای درباره حفاظت خدا از خودش صحبت میکند که گویی خدا پناهگاهی امن و مستحکم است. ترجمه جایگزین: «تو مانند یک پناهگاه و قلعهای بلند از من حفاظت کردهای» (See:
«در هر زمان که مشکلی داشتهام»
« قوّت من» و «برای تو» میتوانند در یک بند با هم ترکیب شوند. ترجمه جایگزین: «تو قوّت من هستی، پس برای تو سرود میخوانم» (See:
این مطلب که خدا قوّت مزمورنویس است، بدین معنا است که خدا از او محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «محافظ من»
قلعه بلند پناهگاهی است که مردم برای فرار از دشمنانشان میتوانند به آنجا پناه ببرند. مزمورنویس به گونهای درباره حفاظت خدا از خودش صحبت میکند که گویی خدا پناهگاهی امن و مستحکم است. ترجمه جایگزین: «تو مانند یک قلعه بلند از من محافظت کردهای»
(See:
اسم معنی «رحمت» را میتوان به عنوان صفت ترجمه کرد. این عبارت میتواند به عنوان یک جمله جداگانه بیان شود. ترجمه جایگزین: «او خدای رحیم است» (See:
1[برای سالار مغنیان بر سوسنِ شهادت. مکتوم داود برای تعلیم وقتی که با اَرَمْ نهرین و اَرَمْ صوبَه از در مقاتله بیرون آمد و یوآب برگشته، دوازده هزار نفر از ادومیان را در وادی الملح کُشت] ای خدا ما را دور انداخته، پراکنده ساختهای! خشمناک بودی، بسوی ما رجوع فرما!2زمین را متزلزل ساخته، آن را شکافتهای! شکستگیهایش را شفا ده زیرا به جنبش آمده است.3چیزهای مشکل را به قوم خود نشان دادهای. بادهٔ سرگردانی به ما نوشانیدهای.4عَلَمی به ترسندگان خود دادهای تا آن را برای راستی برافرازند، سلاه.5تا حبیبان تو نجات یابند. به دست راست خود نجات ده و مرا مستجاب فرما.6خدا در قدوسیت خود سخن گفته است. پس وجد خواهم نمود، شکیم را تقسیم میکنم و وادی سکّوت را خواهم پیمود.7جِلْعاد از آن من است، مَنَسّی از آن من. افرایم خود سر مناست و یهودا عصای سلطنت من.8موآب ظرف طهارت من است و بر اَدُوم کفش خود را خواهم انداخت. ای فلسطین برای من بانگ برآور!9کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ و کیست که مرا به ادوم رهبری کند؟10مگر نه تو ای خدا که ما را دور انداختهای و با لشکرهای ما ای خدا بیرون نمیآیی؟11مرا از دشمن اعانت فرما زیرا معاونت انسان باطل است.12با خدا ظفر خواهیم یافت. زیرا اوست که دشمنان ما را پایمال خواهد کرد.
مزمور ۶۰، مزمور جنگ است.
حفاظت
خدا از سرزمین اسرائیل محافظت کرده است و اکنون میخواهد آنها را بر کشورهای موآب و اِدوم پیروز گرداند.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
«برای رهبر گروه پرستش»
احتمالا این نشان میدهد که هنگام خواندن این مزمور از چه سبک موسیقی یا چه نوایی باید استفاده شود. ترجمه جایگزین: «این مزمور را با نوای سوسنِ شهادت بخوانید» یا «این مزمور را با استفاده از سبک سوسنِ شهادت بخوانید».
به معنای «سوسنِ عهد» است. مترجمین ممکن است یا معنای آن را بنویسند یا واژه عبری آن را کپی کنند.(See:
and
معنی واژه «مکتوم» مشخص نیست. به جای آن میتوانید از واژه «مزمور» استفاده کنید. میتوان آن را بدین صورت نوشت: «این مزموری است که داوود آن را نوشته است». نگاه کنید در مزمور ۱:۱۶ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
« اَرَمِ دو رودخانه ... اَرَمی های قوم صوبَه». هر دو نام مکانهایی هستند. (See:
به یوآب و لشکری که رهبری میکرد، اشاره میکند. (See:
«۱۲۰۰۰ نفر ادومی»
اگر خدا ملتی را طرد کند مانند این است که آنها را دور انداخته است. ترجمه جایگزین: «ما را طرد کردهای»(See:
این امر که خدا به دشمنان اسرائیل اجازه داد تا دفاع اسرائیل را بشکنند مانند این است که خود خدا این کار را کرده باشد. ترجمه جایگزین: «به دشمنان ما اجازه دادی تا دفاع ما را از بین ببرند»(See:
مزمورنویس به صحبت با خدا ادامه میدهد.
مزمورنویس به گونهای درباره فاجعه در کشورش صحبت میکند که گویی زلزله آمده است.
(See:
دوباره قدرت بخشیدن به انسانها مانند ترمیم کردن شکستگیهای زمین و دیوارها است. (See:
ترکهای بزرگ در زمین یا دیوارها
در اینجا فعل «نشان دادن» به معنی «تجربه کردن» یا «عذاب کشیدن» است.
درمانده بودن بیانگر گیج و سرگردانی است تا حدی که فرد به سختی بتواند روی پای خود بایستد. اسم معنی «سرگردانی» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بادهای که ما را سرگردان کرد»
این امر که خدا قوم خود را در جنگ هدایت کند، مانند این است که او پادشاهی انسانی یا فرماندهی است که عَلَم را برای لشکر خود بلند میکند. ترجمه جایگزین: «تو مانند پادشاهی هستی که عَلَم را برافراشت» یا «تو مانند پادشاهی که عَلَم را برافراشت، ما را در جنگ فرماندهی کردی». (See:
«پرچم نبرد». پرچمی است که پادشاه یا فرمانده میله آن را بلند میکند تا نشان دهد که لشکر باید جمع شود.<u></u>
این جمله را میتوان به صورت «معلوم» بیان کرد، هر چند برخی از نسخهها تعابیر مختلفی از این عبارت دارند. ترجمه جایگزین: « تا به کسانی که کمان حمل میکنند، نشان دهند»
عبارت « کسانی که کمان حمل میکنند» به سربازان دشمن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای نشان دادن به لشکر خود زمانی که آنها را برای نبرد علیه دشمنان شما، فراخواند»
دست راست خدا بیانگر قدرت او است. ترجمه جایگزین: «با قدرت خود»
در اینجا «مستجاب کردن» بیانگر پاسخ به درخواست او است. ترجمه جایگزین: «به درخواست من پاسخ بده» یا «دعای مرا اجابت کن»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خدا به گونهای درباره قبیله افرایم صحبت میکند که گویی لشکر او است. سر یا کلاهخود نماد تجهیزات جنگی است. ترجمه جایگزین:«افرایم مانند کلاهخودی است که من برگزیدهام» یا «قبیله افرایم ارتش من است»
کلاه محکمی که سربازان برای اینکه سرهایشان آسیب نبیند، بر سر میگذاشتند.
خدا مردان قبیله یهودا را به عنوان پادشاهان قوم خود برگزید، گویی آنها عصای سلطنت او هستند. ترجمه جایگزین:«قبیله یهودا عصای سلطنت من است» یا «یهودا قبیلهای است که من به وسیله آن بر قوم خود حکومت میکنم»
خدا به گونهای درباره بیاهمیت بودن موآب صحبت میکند که گویی ظرف طهارت یا خدمتکاری دون پایه است. ترجمه جایگزین:«موآب مانند ظرفی است که برای طهارت از آن استفاده میکنم»
احتمالا در اینجا خدا درباره گرفتن مالکیت اِدُوم صحبت میکند به گونهای که کفش خود را به صورت نمادین به سوی آن سرزمین پرتاب میکند تا مالکیت خود را بر آن نشان دهد. ترجمه جایگزین: «مالکیت سرزمین اِدُوم را خواهم گرفت» یا «کفش خود را به سوی سرزمین اِدُوم پرتاب میکنم تا نشان بدهم که از آنِ من است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مزمورنویس از این پرسش برای نشان دادن غم و اندوه خود استفاده میکند زیرا به نظر میرسد خدا او را دور انداخته است. ترجمه جایگزین: «خدایا به نظر میرسد که تو ما را دور انداختهای.» یا «خدا به نظر میرسد که ما را رها کردهای.»
مزمورنویس به گونهای درباره کمک خدا به لشکرشان صحبت میکند که گویی خدا قرار است برود و همراه آنها بجنگد. ترجمه جایگزین: «وقتی ما به جنگ میرویم تو به لشکر ما کمک نمیکنی»
«بیارزش است»
«بر دشمنانمان پیروز خواهیم شد»
مزمورنویس به گونهای درباره کمک خدا به لشکرشان برای شکست دشمن صحبت میکند که گویی خدا قرار است دشمنان را شکست دهد. ترجمه جایگزین: «او این امکان را به ما میدهد که دشمنانمان را پایمال کنیم» یا «او توانایی شکست دشمنان را به ما میدهد»
1[برای سالار مغنیان برذوات اوتار. مزمور داود] ای خدا فریاد مرا بشنو و دعای مرا اجابت فرما!2از اقصای جهان تو را خواهم خواند، هنگامی که دلم بیهوش میشود. مرا به صخرهای که از من بلندتر است هدایت نما.3زیرا که تو ملجای من بودهای و برج قوی از روی دشمن.4در خیمهٔٔ تو ساکن خواهم بود تا ابدالآباد. زیر سایهٔ بالهای تو پناه خواهم برد، سلاه.5زیرا تو ای خدا نذرهای مرا شنیدهای و میراث ترسندگان نام خود را به من عطا کردهای.6بر عمر پادشاه روزها خواهی افزود و سالهای او تا نسلها باقی خواهد ماند.7به حضور خدا خواهد نشست تا ابدالآباد. رحمت و راستی را مهیا کن تا او را محافظت کنند.8پس نام تو را تا به ابد خواهم سرایید تا هر روز نذرهای خود را وفا کنم.
مزمور ۶۱، مزمور ستایشی است.
نذر
مزمورنویس نذر کرده است که در هر روز از عمر خود، خدا را ستایش کند زیرا خدا او را برکت داده است.
این مزمور، سرود درباره رحمت خدا است. مراعات نظر در اشعار عبری رایج است. (See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
«با این سرود باید سازهای زهی نواخته شود»
هر دو بند [جمله] معنای مشابهی دارند. ترجمه جایگزین:«خدایا به من گوش بده و دعای مرا اجابت کن»
در اینجا نویسنده به گونهای درباره خدا صحبت میکند که گویی خدا صخره بلندی است که او میتواند برای محافظت از خود از آن بالا برود.
ملجا استعاره از در امان نگه داشتن کسی است. . ترجمه جایگزین: «تو مانند مکانی امن برای من بودهای».
گاهی افراد برای فرار از دشمنانشان در برجی مستحکم پنهان میشوند. برج قوی استعاره از در امان نگه داشتن کسی در برابر دشمنانش است. ترجمه جایگزین: «تو مانند برجی قوی بودهای تا مرا از دشمن در امان نگه داری» یا « تو مانند برجی قوی در برابر دشمن از من محافظت کردهای»
برای حفاظت نزد خداوند[یهوه] رفتن حاکی از آن است که به او پناه میبریم. استعاره دوم درباره حفاظت خداوند[یهوه] است، گویی او مرغی است که از جوجههای خود زیر بالهایش محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «مانند جوجهای که زیر بالهای مادر خود در امان است، برای حفاظت نزد تو خواهم آمد»
نویسنده به گونهای درباره برکتهای خدا صحبت میکند که گویی میراثی است که او به دست آورده است. ترجمه جایگزین: «مرا برکت دادهای»
در اینجا عبارت «نام خود» به معنای خود خدا است. ترجمه جایگزین: «ترسندگان نام تو» یا «کسانی که احساس احترام توأم با ترس نسبت به تو دارند»
هر دو عبارت معنای مشابهی دارند و تنها برای تأکید بیشتر تکرار شدهاند.
«عمر پادشاه را طولانی خواهی کرد» یا «کاری خواهی کرد که عمر پادشاه طولانی شود».
در اینجا «سالها» به سالهایی که پادشاه زندگی خواهد کرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او تا نسلهای زیادی زندگی خواهد کرد»
عبارت « به حضور خدا خواهد نشست» به معنای آن است که خدا کارهای پادشاه را تایید میکند و او را برکت میدهد تا به عدالت حکومت کند. (See:
در اینجا به گونهای اسم های معنی «رحمت» و «راستی» را آورده است که گویی آنها نگهبانانی هستند که از پادشاه محافظت میکنند. ترجمه جایگزین: «تو همیشه از او محافظت میکنی زیرا او مورد محبت تو است و تو رحیم هستی».
«نام تو» به خود خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا ابد برای تو خواهم سرود» (See:
به عهد او برای بردن قربانیهای هر روزه به حضور خدا، اشاره میکند.
1[برای یدوتون سالار مغنیان. مزمور داود] جان من فقط برای خدا خاموشمیشود زیرا که نجات من از جانب اوست.2او تنها صخره و نجات من است و قلعهٔ بلند من. پس بسیار جنبش نخواهم خورد.3تا به کی بر مردی هجوم میآورید تا همگی شما او را هلاک کنید مثل دیوارِ خمشده و حصارِ جنبش خورده؟4در این فقط مشورت میکنند که او را از مرتبهاش بیندازند. و دروغ را دوست میدارند. به زبان خود برکت میدهند و در دل خود لعنت میکنند، سلاه.5ای جان من، فقط برای خدا خاموش شو زیرا که امید من از وی است.6او تنها صخره و نجات من است و قلعهٔ بلند من تا جنبش نخورم.7برخداست نجات و جلال من. صخرهٔ قوّت من و پناه من در خداست.8ای قوم همه وقت بر او توکّل کنید و دلهای خود را به حضور وی بریزید. زیرا خدا ملجای ماست، سِلاه.9البته بنیآدم بطالتاند و بنیبشر دروغ. در ترازو بالا میروند زیرا جمیعاً از بطالت سبکترند.10بر ظلم توکّل مکنید و بر غارت مغرور مشوید. چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید.11خدا یک بار گفته است و دو بار این را شنیدهام که قوّت از آن خداست.12ای خداوند رحمت نیز از آن تو است، زیرا به هر کس موافق عملش جزا خواهی داد.
مزمور ۶۲، مزمور نجات است و توضیح میدهد که توکل بر خدا، مزمورنویس را از دشمنانش در امان نگه داشته است.(See:
and and )
توکل
اگرچه دشمنان مزمورنویس هنگام ناتوانیاش به او حمله کردهاند، اما وی به خدا توکل میکند تا او را نجات دهد. خدا رئوف و قدرتمند است.
این مزمور، سرودی است درباره رحمت خدا. مراعات نظر در اشعار عبری رایج است. (See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
یکی از رهبران موسیقی داوود نیز همین نام را داشت، این ممکن است به همان فرد اشاره داشته باشد. نگاه کنید در مزمور۱:۳۹ چگونه آن را ترجمه کردهاید. (See:
«او کسی است که مرا رهایی میبخشد» یا «او کسی است که مرا نجات میدهد».
نویسنده به گونهای درباره توانایی خدا در محافظت از او صحبت میکند گویی خدا صخره است. ترجمه جایگزین: «او تنها کسی است که میتواند مرا نجات دهد و از من محافظت کند»
نویسنده به گونهای درباره توانایی خدا در محافظت از او صحبت میکند گویی خدا قلعهای بلند است. ترجمه جایگزین: «او مرا از چنگ دشمنانم دور نگه میدارد». (See:
این جمله میتواند به صورت «معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «هرگز چیزی نمیتواند مرا به جنبش/حرکت درآورد».
«دشمنانم» یا «همه دشمنانم»
داوود برای بیان ناامیدی خود از یک پرسش بدیهی استفاده میکند و انتظار دریافت پاسخی ندارد. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد دشمنانم هیچ گاه از حمله به من دست برنمیدارند. احساس میکنم در برابر شما مانند دیواری خم شده یا حصاری شکسته شده ضعیف و ناتوان هستم»(See:
«بر من هجوم میآورید»
«قصد دارند» یا «در نظر دارند»
در این آیات داوود برای اشاره به خودش از واژه «خود» استفاده میکند.
به حرف ها و سخنان آنها اشاره میکند. (See:
به افکار آنها [دشمنان] اشاره میکند.
«زیرا بر او امید بستهام»
نویسنده به گونهای درباره خدا صحبت میکند که گویی او صخره و قلعهای بلند است. هر دو استعاره نشان میدهد که چگونه خدا از انسان در برابر دشمن محافظت میکند. در اینجا واژه «نجات» نشاندهنده این است که خدا، نویسنده را نجات میدهد. نگاه کنید در مزمور ۲:۶۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید. (See:
این جمله میتواند به صورت «معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «هیچ چیز نمیتواند مرا به جنبش درآورد»(See:
نویسنده به گونهای درباره خدا صحبت میکند که گویی خدا صخرهای است که از او در برابر دشمنانش محافظت میکند . او همچنین از خدا به عنوان پناهگاهی برای حفاظت یاد میکند. ترجمه جایگزین: «خدا همیشه به من قوت و قدرت میدهد و از من محافظت میکند»
در اینجا بیان احساسات درونی به خدا را به ریختن مایع تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «عمیقترین نگرانیهای خود را به حضور خدا ببرید»
ضمیر «ما» به داوود و قومی که او با آنها صحبت میکند، اشاره دارد. (See:
در اینجا به همه آدمها با هر سطحی از ثروت و دارایی و اهمیت جایگاهشان اشاره شده است. عبارات «بطالتاند» و «دروغ [هستند]» معنای یکسانی دارند. نمیتوان با اطمینان به دیگری اعتماد کرد. ترجمه جایگزین: «مهم نیست آدمها چقدر جایگاه مهمی دارند، شما نمیتوانید به آنها اعتماد کنید»
اگر همه این انسانها را در یک ترازو قرار دهید، آنها هیچ وزنی ندارند. این بدان معنا است که آنها هیچ ارزش واقعی برای شما ندارند.
این دو واژه اساسا معنای یکسانی دارند. شما نمیتوانید به پولی که از دیگران غارت میکنید، تکیه کنید. (See:
نویسنده به گونهای درباره ثروت و دولت صحبت میکند که گویی آنها درختان یا تاکهایی هستند که میتوانند میوه بدهند. ترجمه جایگزین: «آنها هیچ چیز خوبی برایتان فراهم نمیکنند».[در فارسی اختمالا به قرینه از جمله پیش حذف شده است]
در اینجا «دل بستن» اصطلاحی است به معنای «به چیزی تمایل زیاد داشتن». ترجمه جایگزین: «تمایلی به آنها نداشته باشید».
این بدان معنی است که خدا بیش از یک بار این را گفته است.
توصیف خدا با « قوّت» حاکی از آن است که قوّت و قدرت متعلق به خدا است. اسم معنی « قوّت» را میتوان به عنوان یک صفت ترجمه کرد. «ترجمه جایگزین: «خدا قدرتمند است».
توصیف خدا با « رحمت» حاکی از آن است که رحمت از آن خدا است. اسم معنی « رحمت» را میتوان به عنوان یک صفت ترجمه کرد. «ترجمه جایگزین: «ای خداوند تو رحیم هستی».(See:
and
نویسنده به گونهای درباره پاداش و جزا دادن خدا صحبت میکند، گویی او میخواهد برای کاری دستمزد پرداخت کند.
See: )
1[مزمور داود هنگامی که در صحرای یهودا بود] ای خدا، تو خدای من هستی. در سَحَر تو را خواهم طلبید. جان من تشنهٔ تو است و جسدم مشتاق تو در زمینِ خشکِ تشنهٔ بیآب.2چنانکه در قدس بر تو نظر کردم تا قوّت و جلال تو را مشاهده کنم.3چونکه رحمت تو از حیات نیکوتر است. پس لبهای من ترا تسبیح خواهد خواند.4از این رو تا زنده هستم تو را متبارک خواهم خواند. و دستهای خود را به نام تو خواهم برافراشت.5جان من سیر خواهد شد چنانکه از مغز و پیه، و زبان من به لبهای شادمانی تو را حمد خواهد گفت،6چون تو را بر بستر خود یاد میآورم و در پاسهای شب در تو تفکر میکنم.7زیرا تو مددکار من بودهای و زیر سایهٔ بالهای تو شادی خواهم کرد.8جان من به تو چسبیده است و دست راست تو مرا تأیید کرده است.9و امّا آنانی که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد و در اسفل زمین فرو خواهند رفت.10ایشان به دم شمشیر سپرده میشوند و نصیب شغالها خواهند شد.11امّا پادشاه در خدا شادی خواهد کرد و هر که بدو قسم خورَد، فخر خواهد نمود، زیرا دهان دروغگویان بسته خواهد گردید.
مزمور ۶۳، مزمور ستایشی است.
ستایش
مزمورنویس خدا را برای آن چه که هست و حفاظتی که از او میکند، ستایش میکند.
مراعات نظر در اشعار عبری رایج است.
(See:
and
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
صمیمانه، با جدیت
این دو جمله اساسا معنای یکسانی دارند و در کنار هم قرار گرفتهاند تا تاکید کنند که نویسنده تا چه حد آرزو دارد که با خدا باشد. ترجمه جایگزین: «تمام هستی من عمیقا آرزو دارد که با تو باشد».
(See:
«بیابان خشک و سوزان»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنی «رحمت» را می توان با یک عبارت قیدی و اسم معنی «حیات» را با یک عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من به وفاداری تو به عهدت بیش از حیات ارج مینهم، پس لبهای من ....»
در اینجا «لبها» بیانگر کلیت فرد است. ترجمه جایگزین: «من تو را تسبیح خواهم خواند»
در اینجا «به نام تو» به معنای «برای تو» است. ترجمه جایگزین: «تو را پرستش کرده و برای تو عبادت میکنم».
نویسنده در اینجا بیان میکند که از شناخت خدا و پرستش او بیش از خوردن یک وعده غذای خوب لذت میبرد. ترجمه جایگزین: «من از فردی که یک غذای چرب و لذیذ میخورد، شادتر خواهم بود»
عبارت « زبان من به لبهای شادمانی» نمایانگر کلیت فردی است که با شادی خدا را ستایش میکند. ترجمه جایگزین: «با شادمانی تو را ستایش خواهم کرد»
هر دو جمله معنای یکسانی دارند. هدف از تکرار آنها تأکید این نکته است که مزمورنویس تا چه حد درباره خدا تفکر میکند.
نویسنده به گونهای درباره خدا صحبت میکند که گویی او پرندهای است که از جوجههای خود زیر بالهایش محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «شادمانم زیرا تو از من محافظت می کنی»
«جان من به تو نیازمند است» یا «جان من به تو وابسته است»
در اینجا «دست راست» نماد قدرت و قوت است. ترجمه جایگزین: «تو از من حمایت میکنی» یا «تو مرا بلند میکنی»
این بدان معناست که آنها میمیرند و در گور خواهند رفت. این عبارت را می توان به روشنی در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: « آنها میمیرند و در گور فرو خواهند رفت» یا « آنها میمیرند و در گور قرار خواهند گرفت»
در اینجا «شمشیر» نمایانگر مردن در جنگ است و عبارت « به دم شمشیر سپرده میشوند» به دشمنانی اشاره میکند که در نبرد کشته می شوند. این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدا کاری میکند تا آنها در نبرد کشته شوند».
(See:
and
ضمیر «آنها» که در جمله مستتر است به اجساد کسانی که در نبرد کشته شدهاند، اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «شغالها اجساد آنها را خواهند خورد».
(See:
شغال نوعی سگ وحشی با پاهای بلند است که از لاشه، گوشت شکار و میوه تغذیه میکند.
در اینجا داوود درباره خودش صحبت میکند. این عبارت را میتوان به روشنی در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من، پادشاه اسرائیل»
(See:
کلمه «بدو» به خدا اشاره میکند.
در اینجا «دهان» نمایانگر خود شخص است. این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدا دروغگویان را ساکت خواهد کرد» یا «خدا کسانی را که دروغ میگویند، ساکت خواهد کرد».
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] ای خدا وقتی که تضرع مینمایم، آواز مرا بشنو و حیاتم را از خوف دشمن نگاهدار!2مرا از مشاورت شریران پنهان کن و از هنگامهٔ گناهکاران.3که زبان خود را مثل شمشیرتیز کردهاند و تیرهای خود، یعنی سخنان تلخ را بر زه آراستهاند.4تا در کمینهای خود بر مرد کامل بیندازند. ناگهان بر او میاندازند و نمیترسند.5خویشتن را برای کار زشت تقویّت میدهند. دربارهٔٔ پنهان کردن دامها گفتگو میکنند. میگویند، کیست که ما را ببیند؟6کارهای بد را تدبیر میکنند و میگویند، تدبیر نیکو کردهایم. و اندرون و قلب هر یک از ایشان عمیق است.7امّا خدا تیرها بر ایشان خواهد انداخت و ناگهان جراحتهای ایشان خواهد شد،8و زبانهای خود را برخود فرود خواهند آورد و هر که ایشان را بیند فرار خواهد کرد.9و جمیع آدمیان خواهند ترسید و کار خدا را اعلام خواهند کرد و عمل او را درک خواهند نمود.10و مرد صالح در خداوند شادی میکند و بر او توکّل میدارد و جمیع راستدلان، فخر خواهند نمود.
مزمور ۶۴، مزمور نجات است. (See:
)
دشمنان مزمورنویس علیه او توطئه کردهاند، اما خدا او را نجات میدهد. (See:
)
این مزمور، دعا برای طلب یاری است. مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
«برای رهبر گروه پرستش»
نجات بده
در اینجا «پنهان کن» بیانگر محافظت کردن است و «مشورت شریران» بیانگر آسیبهایی است که شریران قصد دارند مخفیانه به داوود برسانند. ترجمه جایگزین: «مرا از آسیبهایی که شریران قصد دارند مخفیانه به من برسانند، حفظ کن»
عبارت «پنهان کن» از جمله قبل قابل درک است و در اینجا نیز میتواند تکرار شود. ترجمه جایگزین: «مرا از هنگامهٔ [گناهکاران] پنهان کن» یا « مرا از هنگامهٔ [گناهکاران] حفظ کن»
معانی محتمل «هنگامه [فتنه]» عبارتند از: ۱) آشوب. ترجمه جایگزین: «آشوبی که گناهکاران ایجاد میکنند» یا ۲) «جماعتی که آشوب ایجاد میکنند». ترجمه جایگزین: «آشوب جماعت گناهکاران».
نویسنده به گونهای درباره زبان دشمنانش صحبت میکند، گویی شمشیر تیز است. در اینجا «زبان» بیانگر سخنان تند دشمنان است. ترجمه جایگزین: «سخنان تند آنها مانند شمشیر به من آسیب میرساند»(See:
and
نویسنده به گونهای درباره سخنان تلخ دشمنانش صحبت میکند، گویی آنها تیرهایی است که به سمت او پرتاب می شود. ترجمه جایگزین: «سخنان تلخی که مانند شمشیر در قلبم فرو میرود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
گناهکاران برای این پرسش خود انتظار پاسخی ندارند، زیرا تصور میکنند هیچکس آنها را نمیبیند. ترجمه جایگزین: «هیچکس نمیبیند که ما چه کاری انجام میدهیم»
نویسنده به گونهای درباره «اندرون» و «قلب» گناهکاران صحبت میکند گویی آب عمیقی است که هیچ کس نمیتواند اعماق آن را کشف کند.
(See:
هر دو عبارت به افکار خصوصی یا درونی انسان اشاره میکند.
نویسنده همچنان درباره گناهکاران مزمور ۲:۶۴ صحبت میکند.[در انگلیسی به اشتباه ۶۴: ۱ آمده]
نویسنده به گونهای درباره مجازات خدا برای گناهکاران صحبت میکند، گویی خدا به سمت آنها تیر پرتاب میکند.
نویسنده به گونهای درباره ناکام ماندن نقشههای گناهکاران صحبت میکند گویی خدا باعث میشود تا آنها اشتباه کنند. این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدا کاری میکند تا آنها بلغزند » یا «خدا نقشههای آنها را ناکام خواهد کرد»[ در فارسی نیامده است](See:
and
در اینجا «زبانها» بیانگر سخنانی است که گناهکاران میگویند. ترجمه جایگزین: «سخنانی که می گویند علیه خودشان استفاده خواهد شد».
«عمل خدا را»
برای حفاظت نزد خداوند[یهوه] رفتن بیانگر پناه بردن به او و توکل کردن بر اوست. ترجمه جایگزین: «برای در امان بودن نزد او میرود»(See:
در اینجا «راستدلان» اصطلاحی است برای افراد با ایمان و پرهیزکار. ترجمه جایگزین: «تمام افراد با ایمان او را ستایش خواهند کرد»
1[برای سالار مغنیان. مزمور و سرود داود] ای خدا، تسبیح در صهیون منتظر توست، و نذرها برای تو وفا خواهد شد.2ای که دعا میشنوی، نزد تو تمامیِ بشر خواهند آمد!3گناهان بر من غالب آمده است. تو تقصیرهای مرا کفّاره خواهی کرد.4خوشابحال کسی که او را برگزیده و مُقَّرَب خود ساختهای تا به درگاههای تو ساکن شود. از نیکوییِ خانهٔ تو سیر خواهیم شد و از قدوسیت هیکل تو.5به چیزهای ترسناک در عدل، ما را جواب خواهی داد، ای خدایی که نجات ما هستی، ای که پناه تمامیِ اقصای جهان و ساکنان بعیدهٔ دریاهستی،6و کوهها را به قوّت خود مستحکم ساختهای، و کمر خود را به قدرت بستهای،7و تلاطم دریا را ساکن میگردانی، تلاطم امواج آن و شورش امّتها را.8ساکنان اقصای جهان از آیات تو ترسانند. مَطْلَعهای صبح و شام را شادمان میسازی.9از زمین تفقد نموده، آن را سیراب میکنی و آن را بسیار توانگر میگردانی. نهر خدا از آب پر است. غلهٔ ایشان را آماده میکنی زیرا که بدین طور تهیه کردهای.10پشتههایش را سیراب میکنی و مرزهایش را پست میسازی. به بارشها آن را شاداب مینمایی. نباتاتش را برکت میدهی.11به احسان خویش سال را تاجدار میسازی و راههای تو چربی را میچکاند.12مرتعهای صحرا نیز میچکاند و کمر تلها به شادمانی بسته شده است.13چمنها به گوسفندان آراسته شده است و درّهها به غله پیراسته؛ از شادی بانگ میزنند و نیز میسرایند.
مزمور ۶۵، مزمور ستایش خدا است.
قدرت خدا
خدا به دعاهای انسانها پاسخ داد و به آنها عدالت و امید بخشید. او طبیعت را آفریده و از آن مراقبت میکند؛ او باران را میفرستد تا غلات و مراتع به خوبی رشد کنند.
این مزمور، سرود ستایش است. مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
در اینجا به گونهای درباره تسبیح و ستایش صحبت شده است، گویی خود فردی است که میتواند به تنهایی آن را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «ای خدا، در صهیون تنها تو را تسبیح خواهیم گفت»
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آن چه که قول انجامش را دادهایم، اجرا خواهیم کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
داوود به گونهای درباره گناهان صحبت میکند گویی فردی است که میتواند بر او چیره شود یا به او ستم کند. ترجمه جایگزین: «گویی گناهانِ خودِ ما بر ما چیره می شوند»
واژه «تقصیرها» به «گناهان» ما اشاره دارد.
در این آیه کلمات «تو» که در جمله مستتر است و درگاههای «تو» به خدا اشاره میکند.
این اغراق و بزرگ نمایی بیانگر این است که فرد اغلب اوقات در هیکل، خداوند را پرستش میکند. ترجمه جایگزین: «اغلب در درگاه تو پرستش میکند».
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «نیکویی خانه تو و قدوسیت هیکل تو ما را خشنود خواهد کرد»
کلمه «ما» که در جمله مستتر است به داوود و مردم اسرائیل اشاره میکند نه به خدا که داوود در حال صحبت کردن با او است.
(See:
«خانه تو که هیکل مقدس تو است»
«از آنجا که تو عادل هستی»
«تو .... هستی»
این دو عبارت معنای مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «تمام مردمی که در سراسر زمین و دریا زندگی میکنند»
(See:
به مردمی که در سراسر زمین زندگی میکنند، اشاره دارد.
نویسنده به گونهای درباره خدا صحبت میکند گویی خدا قدرتش را مانند کمربندی به کمر بسته است. ترجمه جایگزین: «نشان میدهی که بسیار قدرتمند هستی»
این دو عبارت معنای یکسانی دارند و برای ایجاد تصویری واضح برای خواننده یا شنونده در کنار هم قرار گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «تلاطم مداوم دریاها»
صدای بلندی که امواج و باد آن را تولید میکنند.
این نیز چیزی است که خدا آن را آرام میکند.
صدای بلند
دلیل و مدرکی که حقیقت چیزی را نشان دهد.
عبارت «شرق و غرب» به مردمی که در سراسر زمین زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو باعث می شوی که مردم در هر کجای زمین با شادمانی فریاد بزنند»
در اینجا به خاک زمین اشاره میکند.
«خاک را حاصلخیز میگردانی تا چیزهای خوبی در آن رشد کند».
به آبی که خدا از آسمان برای پر کردن نهرها و سیراب کردن زمین میفرستد، اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «نهرها را از آب پر میکنی».
ضمیر فاعلی [تو] که در جمله مستتر است نشان میدهد که نویسنده با خداوند[یهوه] سخن میگوید از این رو فعل تمام جملهها مفرد به کار رفته است.
«شیارهای زمین»
شیار بلند و باریکی که در زمین برای کاشت بذر یا آبیاری زمینی که دانهها در آن کاشته شدهاند، ایجاد میکنند.
«کنارهها»
ضمیر فاعلی [تو] که در جمله مستتر است و صفت ملکی «تو» به خداوند[یهوه] اشاره میکند، بنابراین مفرد هستند.
(See:
در اینجا واژه «سال» به ارزش انسانی گذاشتن تاج بر سر اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «تو سال را به برداشت خوب مزین کردهای»
(See:
نویسنده در اینجا به گونهای درباره خداوند که خاک را خوب و حاصلخیز میکند تا محصول فراوانی به بار آورد، صحبت میکند گویی خداوند با یک گاری در حال عبور از سرزمینی خشک و خالی است که هر کجا می رود پشت سر خود غذاهای فراوانی به جا میگذارد. ترجمه جایگزین: «هر کجا که تو بودهای، غذاهای فراوانی به جا گذاشتهای»
در مراتع به قدری شبنم وجود دارد که گفته میشود در آنجا شبنم میچکد. ترجمه جایگزین: «مرتعها ... مملو از شبنم هستند» یا «شبنمهای زیادی در مرتعهای صحرا میچکد».
نویسنده به گونهای از زیبایی تلها صحبت میکند، گویی آنها مردمانی شاد هستند و شادی را نیز به لباس تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «تپهها مانند مردمانی هستند که لباس شادمانی به تن کردهاند» یا «تپهها مانند مردمان شاد هستند»
(See:
and
نویسنده از چمنهایی که با گله گوسفندان پوشیده شده است به گونهای صحبت میکند، گویی چمنها لباس به تن کردهاند.
زمین وسیعی که حیوانات از علفهای آن تغذیه میکنند.
گروه حیوانات مانند گوسفندان و بزها
مراتع، تپهها و درهها به قدری زیبا هستند که به نظر میرسد فریاد شادی سر میدهند و آواز میخوانند. ترجمه جایگزین: «آنها مانند مردمانی هستند که آواز شادی سر میدهند»
کلمه [آنها] که در جمله مستتر است به چمنها و درهها اشاره میکند.
1[برای سالار مغنیان. سرود و مزمور] ای تمامیِ زمین، برای خدا بانگ شادمانی بزنید!2جلال نام او را بسرایید، و در تسبیح او جلال او را توصیف نمایید!3خدا را گویید، چه مَهیب است کارهای تو! از شدت قوّت تو دشمنانت نزد تو تذلل خواهند کرد!4تمامیِ زمین تو را پرستش خواهند کرد و تو را خواهند سرایید و به نام تو ترنم خواهند نمود. سِلاه.5بیایید کارهای خدا را مشاهده کنید. او درکارهای خود به بنیآدم مهیب است.6دریا را به خشکی مبدل ساخت و مردم از نهر با پا عبور کردند. در آنجا بدو شادی نمودیم.7در تواناییِ خود تا به ابد سلطنت میکند و چشمانش مراقب امّتها است. فتنهانگیزانْ خویشتن را برنیفرازند، سِلاه.8ای قومها، خدای ما را متبارک خوانید و آواز تسبیح او را بشنوانید.9که جانهای ما را در حیات قرار میدهد و نمیگذارد که پایهای ما لغزش خورد.10زیرا ای خدا تو ما را امتحان کردهای و ما را غال گذاشتهای چنانکه نقره را غال میگذارند.11ما را به دام درآوردی و باری گران بر پشتهای ما نهادی.12مردمان را بر سر ما سوار گردانیدی و به آتش و آب در آمدیم. پس ما را به جای خرم بیرون آوردی.13قربانیهای سوختنی به خانهٔ تو خواهم آورد. نذرهای خود را به تو وفا خواهم نمود،14که لبهای خود را بر آنها گشودم و در زمان تنگیِ خود آنها را به زبان خود آوردم.15قربانیهای سوختنیِ پرواری را نزد تو خواهم گذرانید. گوسالهها و بزها را با بخور قوچها ذبح خواهم کرد، سلاه.16ای همهٔٔ خداترسان بیایید و بشنوید تا از آنچه او برای جان من کرده است خبر دهم.17به دهانم نزد او آواز خود را بلند کردم و تسبیح بلند بر زبان من بود.18اگر بدی را در دل خود منظور میداشتم، خداوند مرا نمیشنید.19لیکن خدا مرا شنیده است و به آواز دعای من توجه فرموده.20متبارک باد خدا که دعای مرا از خود، و رحمت خویش را از من برنگردانیده است.
مزمور ۶۶، مزمور ستایشی است.
خداوند نجات میدهد
همان طور که خدا قوم اسرائیل را از بیابان عبور داد به نویسنده نیز کمک کرد تا زمانهای سخت را پشت سر بگذارد. نویسنده نیز با قربانی کردن حیوانات خدا را پرستش میکند. (See:
)
این مزمور، سرود ستایش است. مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
«برای رهبر گروه پرستش»
«بانگ شادمانی برای خدا» بیانگر سرود خواندن و فریاد ستایش برای خدا است. ترجمه جایگزین: «بگذار تمامی اهل زمین برای خدا آواز و فریاد شادی سردهند»
به تمام کسانی که بر روی زمین زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرکسی بر روی زمین».
این دو عبارت معنای مشابهی دارند و در کنار هم استفاده میشوند تا تأکید کنند که خدا تا چه اندازه شگفتانگیز است. ترجمه جایگزین: «درباره اینکه نام خدا تا چه اندازه بی نظیر است، بسرایید، سرودی بینظیر درباره عظمت خدا بسرایید»
در اینجا «نام خدا» بیانگر خود خداست. ترجمه جایگزین: «جلال او»
کارهای خدا باعث می شود که ما دچار اضطراب و وحشت شویم زیرا می دانیم که او قدرتمند و مقدس است.
«از آنجا که تو قدرت عظیمی داری»
به تمام مردمانی که بر روی زمین زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام انسانهای روی زمین تو را پرستش خواهند کرد» (See:
در اینجا عبارت «به نام تو» بیانگر خود خدا است. ترجمه جایگزین: «آنها به تو احترام میگذارند و تو را ستایش خواهند کرد»
این کلمات به خدا اشاره میکند.
«او سبب میشود که مردم با دیدن کارهای او احساس ترس و شگفتی کنند»
«انسان، بشر»
این کلمات به خدا اشاره میکنند.
به رد شدن از وسط دریای سرخ اشاره میکند. (See:
در اینجا کلمه «مردم» به قوم خدا یعنی بنیاسرائیل اشاره میکند.
ضمیر «ما» که در جمله مستتر است به بنی اسرائیل، اجداد آنها، داوود و قومی که او با آنها صحبت میکند، اشاره دارد.
به خدا اشاره میکند.
عبارت « چشمانش» به خود خدا اشاره میکند.ترجمه جایگزین: «او میبیند»
«اجازه نده فتنهانگیزان قد علم کنند» یا ««اجازه نده فتنهانگیزان سربلند شوند».
هر دو جمله معنای مشابهی دارند و برای تأکید بر اهمیت ستایش خدا تکرار شدهاند. (See:
این ضمایر به داوود و قومی که او با آنها صحبت میکند، اشاره دارد.
مزمورنویس به گونهای درباره حمایت خدا و این که او مانع لغزش قوم خود میشود، صحبت میکند گویی آنها در حال راه رفتن بر روی یک صخره یا افتادن از آن هستند. ترجمه جایگزین: «او نگذاشته است که ما در مصیبت گرفتار شویم».
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده به گونهای درباره مجازات خدا صحبت میکند گویی خدا قوم خود را در دامی اسیر کرده است.(See:
تلهای برای به دام انداختن پرنده یا حیوان
نویسنده به گونهای درباره آن چه مردم متحمل می شوند، صحبت میکند گویی بارهای سنگینی بر پشتشان حمل میکنند.
این تصویری از یک شکست هولناک در نبرد است. ترجمه جایگزین: «گویی دشمنان ما را در نبرد شکست دادهاند و با ارابههایشان از پیکرهای ما رد می شوند». (See:
خدا آنها را با بلایای طبیعی مانند سیل و آتشسوزی امتحان کرد. ترجمه جایگزین: «ما مانند مردمانی که از سیل و آتشسوزی زیان دیدهاند، رنج کشیدهایم»(See:
and
نویسنده به گونهای درباره نعمتهایی که مردم اسرائیل اکنون از آن برخوردار هستند، صحبت میکند گویی به مکانی وسیع، باز و امن برده شدهاند. ترجمه جایگزین: «مکانی وسیع که در آن در امان هستیم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا «لبها» و «زبان» به وعده و قولی که آنها میدهند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «عهدی که بستهام»
«بوی دود حاصل از سوختن قوچهای قربانی»
کلمه «جان» بیانگر کلیت فرد است. ترجمه جایگزین: «آن چه را که او برایم انجام داده است، بیان خواهم کرد».
کلمه «دهان» بیانگر کلیت فردی است که نزد خدا فریاد سر میدهد.
در اینجا «زبان» بیانگر کلمات یا سخنان فرد است. این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «با زبان خود او را تسبیح گفتم / ستایش کردم» یا «او را تسبیح گفتم»
«به گناه کردن علاقه داشتم» یا «ستم میکردم»
در اینجا عبارت « مرا نمیشنید» بیانگر این است که خدا به دعای او پاسخی نمیداد. این را میتوان آشکارا در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فریاد مرا نمیشنید» یا «به دعای من پاسخی نمیداد»
این دو عبارت معنای مشابهی دارند و برای تأکید بر این که خدا دعای او را شنیده است، در کنار هم آمدهاند. ترجمه جایگزین: «به راستی خدا دعای مرا شنیده است»
در اینجا به دعای مزمورنویس ویژگی انسانیِ داشتن صدا داده میشود. ترجمه جایگزین: «دعا من»
(See:
در اینجا عبارت «برگرداندن» بیانگر «نادیده گرفتن» دعاهای او است. ترجمه جایگزین: «کسی که دعاهای مرا نادیده نگرفته است»
عبارت «برنگردانیده است» که در عبارت اول حذف شده است از عبارت دوم قابل فهم است و میتواند در جمله اول نیز تکرار شود. عبارت «رحمت خویش» نیز میتواند با عبارت «رحیم بودن» جایگزین شود. ترجمه جایگزین: «رحمت خود را از من برنگردانده است» یا «از رحیم بودن با من دست نکشیده است»
1[برای سالار مغنیان. مزمور و سرود برذوات اوتار] خدا بر ما رحم کند و ما را مبارک سازد و نور روی خود را بر ما متجلی فرماید! سِلاه.2تا راه تو در جهان معروف گردد و نجات تو به جمیع امّتها.3ای خدا قومها تو را حمد گویند. جمیع قومها تو را حمد گویند.4امّتها شادی و ترنم خواهند نمود زیرا قومها را به انصاف حکم خواهی نمود و امّتهای جهان را هدایت خواهی کرد، سلاه.5ای خدا قومها تو را حمد گویند. جمیع قومها تو را حمد گویند.6آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد و خدا خدای ما، ما را مبارک خواهد فرمود.7خدا ما را مبارک خواهد فرمود. و تمامیِ اقصای جهان از او خواهند ترسید.
مزمور ۶۷، مزمور پرستشی است.
ستایش
مردم در سراسر جهان باید خدا را ستایش کنند.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
«مردم باید با این سرود سازهای زهی بنوازند»
نویسنده به گونهای درباره عمل پر از لطف خداوند[یهوه] نسبت به آنها سخن میگوید، گویی چهره خداوند[یهوه] همچون نوری بر آنها میتابد. ترجمه جایگزین: «نسبت به ما با حسن نیت عمل کن»
<u></u>
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تا مردمان راههای تو را بر روی زمین بشناسند»(See:
نویسنده آرزو دارد که همه بدانند که خدا قدرت نجات دادن آنها را دارد. این مطلب را میتوان در ترجمه آشکار کرد. ترجمه جایگزین: «و مردم همه امّتها بدانند که تو قدرت نجات دادن آنها را داری».
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا « امّتها» بیانگر مردم تمام ملتهایی است که بر روی زمین زندگی میکنند.
«منصفانه» یا «عادلانه»
جمله دوم با تأیید معنای جمله اول نشان میدهد که ستایش خدا تا چه اندازه اهمیت دارد. (See:
در اینجا نویسنده به گونهای درباره «زمین» صحبت میکند، گویی زمین قصد کرده است تا محصولی برای برداشت مردم فراهم کند. ترجمه جایگزین: «محصولات خود را به فراوانی برداشت کردهایم»
این بدان معناست که مردم باید در همه جا به خاطر نعمتها و رحمتهای خدا به او احترام بگذارند. ترجمه جایگزین: «آرزو دارم که مردم در هر کجای زمین نسبت به خدا احترامی آمیخته با ترس داشته باشند» (See:
1[رای سالار مغنیان. مزمور و سرود داود] خدا برخیزد و دشمنانش پراکندهشوند! و آنانی که از او نفرت دارند از حضورش بگریزند!2چنانکه دود پراکنده میشود، ایشان را پراکنده ساز، و چنانکه موم پیش آتش گداخته میشود، همچنان شریران به حضور خدا هلاک گردند.3امّا صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.4برای خدا سرود بخوانید و به نام او ترنم نمایید و راهی درست کنید برای او که در صحراها سوار است. نام او یهوه است! به حضورش به وجد آیید!5پدر یتیمان و داور بیوه زنان، خداست در مسکن قدسخود!6خدا بیکسان را ساکن خانه میگرداند و اسیران را به رستگاری بیرون میآورد، لیکن فتنهانگیزان در زمینِ تفتیده ساکن خواهند شد.7ای خدا هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی، هنگامی که در صحرا خرامیدی، سلاه.8زمین متزلزل شد و آسمان به حضور خدا بارید، این سینا نیز از حضور خدا، خدای اسرائیل.9ای خدا باران نعمتها بارانیدی و میراثت را چون خسته بود، مستحکم گردانیدی.10جماعت تو در آن ساکن شدند. ای خدا، به جود خویش برای مساکین تدارک دیدهای.11خداوند سخن را میدهد. مبشرات انبوه عظیمی میشوند.12ملوک لشکرها فرار کرده، منهزم میشوند و زنی که در خانه مانده است، غارت را تقسیم میکند.13اگرچه در آغلها خوابیده بودید، لیکن مثل بالهای فاخته شدهاید که به نقره پوشیده است و پرهایش به طلای سرخ.14چون قادر مطلق پادشاهان را در آن پراکنده ساخت، مثل برف بر صَلْمُون درخشان گردید.15کوه خدا، کوه باشان است، کوهی با قلههای افراشته کوه باشان است.16ای کوههای با قلههای افراشته، چرا نگرانید بر این کوهی که خدا برای مسکن خود برگزیده است؟ هر آینه خداوند در آن تا به ابد ساکن خواهد بود.17ارابههای خدا کرورها و هزارهاست. خداوند در میان آنهاست و سینا در قدس است.18بر اعلیٰ علیین صعود کرده، و اسیران را به اسیری بردهای. از آدمیان بخششها گرفتهای. بلکه از فتنهانگیزان نیز تا یهوه خدا در ایشان مسکن گیرد.19متبارک باد خداوندی که هر روزه متحمل بارهای ما میشودو خدایی که نجات ماست، سلاه.20خدا برای ما، خدای نجات است و مَفَّرهای موت از آن خداوند یَهُوَه است.21هر آینه خدا سردشمنان خود را خرد خواهد کوبید و کلهٔ مویدار کسی را که در گناه خود سالک باشد.22خداوند گفت، از باشان باز خواهم آورد. از ژرفیهای دریا باز خواهم آورد.23تا پای خود را در خون فروبری و زبان سگان تو از دشمنانت بهرهٔ خود را بیابد.24ای خدا طریقهای تو را دیدهاند، یعنی طریقهای خدا و پادشاه مرا در قدس.25در پیش رو، مغنیان میخرامند و در عقب، سازندگان و در وسط دوشیزگان دفّ زن.26خدا را در جماعتها متبارک خوانید و خداوند را از چشمهٔ اسرائیل.27آنجاست بنیامین صغیر، حاکم ایشان و رؤسای یهودا محفل ایشان. رؤسای زبولون و رؤسای نفتالی.28خدایت برای تو قوّت را امر فرموده است. ای خدا آنچه را که برای ما کردهای، استوار گردان.29بهسبب هیکل تو که در اورشلیم است، پادشاهان هدایا نزد تو خواهند آورد.30و وحش نیزار را توبیخ فرما و رمهٔ گاوان را با گوسالههای قوم که با شمشهای نقره نزد تو گردن مینهند. و قومهایی که جنگ را دوست میدارند پراکنده ساخته است.31سروران از مصر خواهند آمد و حبشه دستهای خود را نزد خدا بزودی دراز خواهد کرد.32ای ممالک جهان برای خدا سرود بخوانید. برای خداوند سرود بخوانید، سلاه.33برای او که بر فلکالافلاک قدیمی سوار است. اینک، آواز خود را میدهد، آوازی که پُرقوّت است.34خدارا به قوّت توصیف نمایید. جلال وی بر اسرائیل است و قوّت او در افلاک.35ای خدا از قدسهای خود مَهیب هستی. خدای اسرائیل قوم خود را قوّت و عظمت میدهد. متبارک باد خدا.
مزمور ۶۸، مزمور پرستشی است.
عظمت خداوند
خدا بینهایت عظیم است. او از افراد ضعیف و ناتوان مراقبت میکند. او در هیکل خود پرجلال است.
(See:
and
عدم وجود موضوع مشترک
محققان این مزمور را دشوارترین مزمور برای تفسیر دانستهاند. به نظر میرسد هیچ وحدت و یکپارچگی موضوعی در این مزمور وجود ندارد.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
در اینجا به گونهای درباره این که خدا برای انجام کاری به دست به کار می شود، صحبت شده است که گویی خدا برمیخیزد. ترجمه جایگزین: «خدا دست به کار میشود»
این عبارت میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدا دشمنانش را دور میکند»
در اینجا به گونهای درباره دشمنان خدا صحبت شده است گویی آنها دودی هستند که به آسانی با باد پراکنده میشوند. این عبارت میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آنها را پراکنده کن، همچون باد که دود را پراکنده میکند»
(See:
and
در اینجا به گونهای درباره دشمنان خدا صحبت شده است گویی آنها مومی هستند که به آسانی در آتش ذوب میشوند. ترجمه جایگزین: «همان گونه که موم در برابر آتش ذوب میشود، کاری کن که آنها نیز از بین بروند»
به طور کلی به افراد شریر اشاره دارد.
به طور کلی به افراد صالح[پارسا] اشاره دارد.
(See:
هر دو معنای یکسانی دارند و بر میزان شادمانی آنها تأکید میکنند.
(See:
به خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای او»
در اینجا به گونهای درباره حضور خدا در میان مردم صحبت شده است گویی او در زمین سوار بر اسب یا ارابه است.
در اینجا از خدا به عنوان خدای دلسوزی که مانند پدر برای یتیمان است، یاد شده است. ترجمه جایگزین: «کسی که با کودکانی که والدینی ندارند، مانند پدر رفتار میکند»
در اینجا از خدا به عنوان خدای مهربانی که از بیوه زنان محافظت میکند، یاد شده است. ترجمه جایگزین: «محافظ بیوه زنان»
(See:
در اینجا از خدا به عنوان کسی که برای افراد تنها و بیکس خانه و خانواده فراهم میکند، سخن گفته میشود. ترجمه جایگزین: «خدا برای کسانی که هیچ کس را برای زندگی کردن ندارند، خانواده مهیا میکند»
در اینجا از خدا به عنوان کسی که اسیران را از اسارتشان آزاد میکند، سخن گفته میشود. ترجمه جایگزین: «خدا اسیران را آزاد میکند و باعث میشود تا سرود شادمانی سر دهند»
این صفتِ اسمی به افراد سرکش اشاره میکند و میتواند همراه با یک اسم یا یک صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «افراد فتنهانگیز« یا «افرادی که در برابر خدا نافرمانی میکنند»
در اینجا به گونهای درباره مجازات افراد فتنهانگیز صحبت شده است، گویی خدا آنها را مجبور به زندگی کردن در یک سرزمین بیابانی و سوزان میکند. ترجمه جایگزین: «سرزمینی خشک و سوزان»
داوود داستانی را که خدا بنی اسرائیل را از بیابان به سمت کوه سینا هدایت کرد، بازگو میکند.
این دو عبارت به یک اتفاق مشابه، اشاره دارند.
«قوم خود را هدایت کردی»
در اینجا به گونهای درباره خدا صحبت شده است، گویی او سربازی است که پیشاپیش قوم اسرائیل حرکت میکند.
«خدا سبب شد تا ببارد»
این اصطلاح در اینجا به حضور خدا در برابر بنیاسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که خدا برای بنیاسرائیل نمایان شد».
در اینجا به گونهای درباره سرزمین اسرائیل صحبت شده است، گویی فردی است که میتواند خسته باشد یا میتواند قدرت کسب کند. ترجمه جایگزین: «سبب شدی این سرزمین محصولات خوبی تولید کند»
در اینجا از سرزمینی که خدا به بنی اسرائیل داده است به گونهای صحبت میشود، گویی میراثی است که یک پدر به فرزندان خود می دهد. ترجمه جایگزین: «سرزمینی که به ما مردم اسرائیل دادی»
به طور کلی به افراد فقیر و مسکین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد فقیر»
داوود به بیان داستان سفر بنی اسرائیل از بیابان ادامه میدهد. در این بخش از داستان، بنی اسرائیل در جنگ با دشمنان خود پیروز می شود.
تعداد زیادی از مردم پیام خداوند را به دیگران اعلام میکردند. گویی آنها لشکر عظیمی بودند. از آنجا که این جمله مؤنث است، برخی نسخهها آن را اینگونه ترجمه کردهاند: «زنانی که بشارت میدادند ... انبوه عظیم»
ملوکان یا پادشاهان معرف خود و تمامی لشکرشان هستند. فرار آنها نیز قابل درک است زیرا آنها توسط لشکر اسرائیل شکست خوردهاند. ترجمه جایگزین: «شاهان و همه لشکرشان از ما فرار میکنند، زیرا شکست خوردهاند»
(See:
and
چیزهایی که از لشکر شکست خورده گرفته میشود و به خانه لشکر پیروز آورده میشود.
این بدان معناست که برخی از غارتها بسیار باارزش هستند، زیرا با فلزات گرانبها پوشیده شدهاند.
آن قدر پادشاهان و سربازان کشته شده در کوه وجود داشت که گویی مانند برف کوه را پوشانده بودند. ترجمه جایگزین: «بسیاری از پادشاهان و سربازان دشمن در آنجا شکست خوردند و مانند دانههای برف کوه صَلْمُون را پوشاندند»
(See:
در اینجا منظور از «پادشاهان»، خود پادشاهان و لشکرشان است. ترجمه جایگزین: «پادشاهان دشمن و لشکرشان را پراکنده ساخت»
(See:
نام کوهی است.
(See:
این دو عبارت معنای مشابهی دارند و برای شدت بخشیدن به معنای یکدیگر در کنار هم استفاده میشوند. ترجمه جایگزین: «کوه خدا با قلههای افراشته، کوه کشور باشان است»
این پرسش میتواند به عنوان یک حمله اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «کشور باشان با قلههای افراشته نباید به کوهی که خدا برای مسکن خود برگزیده است، با نگرانی و حسد نگاه کند»
این احتمالا به معنای تعداد دقیق نیست، بلکه نشان دهنده تعداد زیاد است. ترجمه جایگزین: «هزاران هزار»
«صعود کردن» به معنای به سمت بالا و به سمت آسمان رفتن است.
«هر روز بارهای سنگین ما را به دوش میکشد». در اینجا به گونهای درباره حفاظت خداوند از قومش صحبت شده است گویی او از لحاظ جسمانی مشکلات آنها را به دوش میکشد.
عبارت «نجات ما» میتواند با فعل «نجات دادن» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدایی که ما را نجات میدهد».
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مزمورنویس خدا را به جنگجویی تشبیه کرده است که برای کشتن دشمنان خود به سر آنها ضربه میزند. ترجمه جایگزین: «دشمنان خود را با ضربه زدن به سرشان از پا در میآورد»
(See:
and
به نظر میرسد رسم بوده که سربازان در زمان جنگ موهای خود را کوتاه نکنند. ترجمه جایگزین: «سرهایی با موهای بلند»
تخطی کردن از دستورات خدا مانند راه رفتن در گناه است. ترجمه جایگزین: «از روی عادت از او تخطی میکنند».
ضمیر [آنها] که در متن فارسی نیامده است به دشمنان خدا اشاره دارد.
از دور افتادهترین نقاط زمین که ممکن است افراد سعی کنند در آنجا از خدا فرار کنند، به نحوی سخن میگوید که گویی در اعماق دریا قرار دارند.
در اینجا به گونهای درباره نابودی کامل دشمنان بنی اسرائیل صحبت شده است گویی بنی اسرائیل آنها را زیر پای خود له کرده است. ترجمه جایگزین: «دشمنان خود را به طور کامل شکست دهی»[ در فارسی نیامده است]
در اینجا تصویر واضحی از خشونت ناشی از نابودی دشمنان ارائه شده است گویی قوم اسرائیل میتواند در خون دشمنان خود که مردهاند، بایستند. ترجمه جایگزین: «در خون آنها راه بروی».
قتل و خونریزی ناشی از نبرد با دشمنان اسرائیل چنان گسترده است که گویی سگها با زبان خود خون جاری شده را میلیسند.
اینها گروهی از افراد هستند که به عنوان بخشی از یک مراسم به طور منظم با هم راه میروند.[ رژه روندگان][ رژه][ در فارسی به این شکل نیامده است]
افرادی که آلات موسیقی مینوازند.
به نظر میرسد با جابهجا کردن ترتیب این دو عبارت معنای آیه بهتر درک میشود. ترجمه جایگزین: «شما که از چشمهٔ اسرائیل هستید، خداوند[یهوه] را ستایش کنید و خدا را در جماعتها متبارک خوانید».
واژه «چشمه» استعارهای است بر توانایی مرد اسرائیلی تا نیای بسیاری از افراد باشد، همان گونه که آب زیادی از چشمه میآید، اسرائیل نیز نیای بسیاری از انسانها است. همچنین نشان میدهد، این پیام برای کسانی است که به خدا خدمت میکنند، همان گونه که مردان اسرائیل خدمت کردند. ترجمه جایگزین: «فرزندان حقیقی اسرائیل» یا «همه شما که فرزندان اسرائیل هستید»
«گروه آنها». واژه «ایشان» به رؤسای یهودا اشاره دارد.
برخی نسخهها برداشت متفاوتی از متن عبری آیه دارند: «ای خدا قوّت خود را فراخوان» یا «ای خدا قوّت خود را به کار بگیر».
«ای مردم اسرائیل خدایت امر فرموده است»
ضمیر «ما» به خداوند که نویسنده با او صحبت میکند، اشاره نمیکند، بلکه به مزمورنویس و مردم قوم اسرائیل اشاره دارد.
ضمیر «ما» به خداوند که نویسنده با او صحبت میکند اشاره نمیکند، بلکه به مزمورنویس و مردم قوم اسرائیل اشاره دارد.(See:
«وقتی که در هیکل در اورشلیم حضور داری، قدرت خود را به ما نشان بده».[ در فارسی به شکل متفاوتی آمده است]
<u> </u>
اسم معنی «قدرت» را می توان با «قوت» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوت خود را به ما نشان بده». [ در فارسی نیامده و احتمالا بخشی از آیه قبل است یا به قرینه حذف شده]
بسیاری از محققان معتقدند که وحش استعارهای از مردم مصر است. این مسأله میتواند به طور صریح بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم مصر که مانند وحش در نیزار هستند»
(See:
and
در اینجا به گونهای درباره مردم قومهای دیگر صحبت شده است گویی آنها گلهای گاو هستند. ترجمه جایگزین: «قومهای قدرتمندی که مانند رمه گاوان هستند»
پراکنده کردن یا باعث گسترش سریع چیزی در جهتهای مختلف شدن
این مطلب حاکی از ان است که شاهزادگان از مصر برای دادن هدایا به خدا به اورشلیم میآیند. ترجمه جایگزین: «آنگاه سروران مصر هدایای خود را به تو تقدیم خواهند کرد»
به مردم حبشه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم حبشه»
این یک عمل نمادین برای پرستش خدا است. ترجمه جایگزین: «دستهای خود را برای ستایش خدا بر خواهند افراشت»
در اینجا منظور از «ممالک» شهروندان کشورها و پادشاهیها است. ترجمه جایگزین: «شما مردمی که شهروند کشورها در سراسر جهان هستید»
عبارت «سرود بخوانید» به عنوان آغاز این آیه بیان شده است. در اینجا خدا به گونهای توصیف شده است گویی او در آسمان سوار بر ارابه است. ترجمه جایگزین: «برای خدا که سوار بر ارابه در آسمان است، سرود بخوانید»
(See:
and
این اصطلاح به معنای آن است که خدا با قدرت صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «با قدرت فریاد میزند» یا «با صدای بلند صحبت میکند»
«توصیف کردن» به معنای اعتبار بخشیدن به کسی است. ترجمه جایگزین: «قوّت متعلق به خدا است».
اسم معنی « قوّت» را میتوان با «قدرتمند» جایگزین کرد. . ترجمه جایگزین: «او در افلاک نیز نشان میدهد که قدرتمند است»
نویسنده در اینجا مستقیما با خدا صحبت میکند.
( See:
این دو کلمه اساسا معنای یکسانی دارند. آنها تأکید میکنند که خدا تا چه حد به قوم خود قدرت میدهد.
1[برای سالار مغنیان بر سوسنها. مزمور داود.] خدایا مرا نجات ده! زیرا آبها به جان من درآمده است.2در خَلاب ژرف فرو رفتهام، جایی که نتوان ایستاد. به آبهای عمیق درآمدهام و سیل مرا میپوشاند.3از فریاد خود خسته شدهام و گلوی من سوخته و چشمانم از انتظار خدا تار گردیده است.4آنانی که بیسبب از من نفرت دارند، از مویهای سرم زیادهاند و دشمنانِ ناحقِ من که قصد هلاکت من دارند زورآورند. پس آنچه نگرفته بودم، رد کردم.5ای خدا، تو حماقت مرا میدانی و گناهانم از تو مخفی نیست.6ای خداوند یهوه صبایوت، منتظرین تو بهسبب من خجل نشوند. ای خدای اسرائیل، طالبان تو بهسبب من رسوا نگردند.7زیرا به خاطر تو متحمل عار گردیدهام و رسوایی روی من، مرا پوشیده است.8نزد برادرانم اجنبی شدهام و نزد پسران مادر خود غریب.9زیرا غیرت خانهٔ تو مرا خورده است و ملامتهای ملامتکنندگان تو بر من طاری گردیده.10روزه داشته، جان خود را مثل اشک ریختهام. و این برای من عار گردیده است.11پلاس را لباس خود ساختهام و نزد ایشان ضربالمثل گردیدهام.12دروازه نشینان دربارهٔٔ من حرف میزنند و سرود میگساران گشتهام.13و امّا من، ای خداوند دعای خود را در وقت اجابت نزد تو میکنم. ای خدا در کثرت رحمانیت خود و راستیِ نجات خود مرا مستجاب فرما.14مرا از خَلاب خلاصی ده تا غرق نشوم و از نفرتکنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم.15مگذار که سَیَلان آب مرا بپوشاند و ژرفی مرا ببلعد و هاویه دهان خود را بر من ببندد.16ای خداوند مرا مستجاب فرما زیرا رحمت تو نیکوست. به کثرت رحمانیتت بر من توجه نما،17و روی خود را از بندهات مپوشان زیرا در تنگی هستم. مرا بزودی مستجاب فرما.18به جانم نزدیک شده، آن را رستگار ساز. بهسبب دشمنانم مرا فدیه ده.19تو عار و خجالت و رسوایی مرا میدانی و جمیع خصمانم پیش نظر تواند.20عار، دلِ مرا شکسته است و به شدت بیمار شدهام. انتظار مُشْفِقی کشیدم، ولی نبود و برای تسلیدهندگان، امّا نیافتم.21مرا برای خوراک زردآب دادند و چون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند.22پس مائدهٔ ایشان پیش روی ایشان تله باد و چون مطمئن هستند، دامی باشد.23چشمان ایشان تار گردد تا نبینند و کمرهای ایشان را دائماً لرزان گردان.24خشم خود را بر ایشان بریز و سورت غضب تو ایشان را دریابد.25خانههای ایشان مخروبه گردد و در خیمههای ایشان هیچکس ساکن نشود.26زیرا برکسی که تو زدهای جفا میکنند و دردهای کوفتگان تو را اعلان مینمایند.27گناه بر گناه ایشان مزید کن و در عدالت تو داخل نشوند.28از دفتر حیات محوشوند و با صالحین مرقوم نگردند.29و امّا من، مسکین و دردمند هستم. پس ای خدا، نجات تو مرا سرافراز سازد.30و نام خدا را با سرود تسبیح خواهم خواند و او را با حمد تعظیم خواهم نمود.31و این پسندیدهٔ خدا خواهد بود، زیاده از گاو و گوسالهای که شاخها و سمها دارد.32حلیمان این را دیده، شادمان شوند، و ای طالبان خدا دل شما زنده گردد،33زیرا خداوند فقیران را مستجاب میکند و اسیران خود را حقیر نمیشمارد.34آسمان و زمین او را تسبیح بخوانند. آبها نیز و آنچه در آنها میجنبد.35زیرا خدا صهیون را نجات خواهد داد و شهرهای یهودا را بنا خواهد نمود تا در آنجا سکونت نمایند و آن را متصرف گردند.36و ذریت بندگانش وارث آن خواهند شد و آنانی که نام او را دوست دارند، در آن ساکن خواهند گردید.
مزمور ۶۹، مزمور نجات است. مزمورنویس برای نجات از دست دشمنانش و مجازات آنها دعا میکند.
(See:
and )
نجات
نویسنده دعا میکند تا خدا او را از دست دشمنانش نجات دهد. آنها هیچ رحمی نسبت به او ندارند و مزمورنویس نیز از خدا میخواهد تا به آنها رحم نکند.
(See:
)
این مزمور دعا برای طلب کمک است. مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.
(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
ممکن است مربوط به یک سبک موسیقی باشد. نگاه کنید در مزمور ۱:۴۵ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
نویسنده مشکلات زندگی خود را به گونهای توصیف میکند، گویی در حال غرق شدن در سیلاب است. ترجمه جایگزین: «زیرا احساس میکنم در حال غرق شدن در آب هستم»
نویسنده مشکلات زندگی خود را به گونهای توصیف میکند، گویی در گل و لای عمیقی فرو رفته است. ترجمه جایگزین: «زیرا در گل و لای عمیقی فرو رفتهام و خواهم مرد»
گل و لای ضخیم
نویسنده با استفاده از یک جمله منفی شرایط نامشخص و ناپایدار خود را توصیف میکند.
نویسنده مشکلات زندگی خود را به گونهای توصیف میکند، گویی در رودخانهای ژرف و پرتلاطم در حال غرق شدن است. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم در آبهای عمیقی هستم و سیلاب مرا در برمیگیرد»
خیلی خسته
این اصطلاح به معنی آن است که نویسنده آن قدر گریه کرده است که چشمانش دیگر خوب نمیبیند. ترجمه جایگزین: «چشمانم از شدت اشک متورم شده است»
این اغراقی است برای بیان اینکه مزمورنویس چه تعداد دشمن دارد. ترجمه جایگزین: «بیشتر از چیزی که بتوانم بشمارم، مانند موهای سرم»
(See:
این اصطلاح به معنی «کشتن من» است.
(See:
اسم معنی «حماقت» را میتوان «احمق» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کارهای احمقانهای که انجام دادهام»
(See:
این جمله میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو تمام گناهانم را میدانی»
«اجازه نده آنها ... اجازه نده آنها»
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «لطفا اجازه نده کسانی که منتظر تو هستند، به خاطر من شرمسار شوند»
(See:
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «لطفا اجازه نده کسانی که در جستجوی تو هستند، به خاطر من رسوا شوند»
طالب خدا بودن میتواند بیانگر این موارد باشد؛ ۱) از خدا درخواست کمک داشتن یا ۲) فکر کردن به خدا و از او اطاعت کردن. ترجمه جایگزین: ۱) «کسانی که از تو طلب یاری دارند» یا ۲) «کسانی که تو را پرستش کرده و از تو اطاعت میکنند»
«به خاطر تو» یا «برای تو»
در اینجا به گونهای درباره ملامتهای دشمنان مزمورنویس صحبت شده گویی آنها بار سنگینی هستند که نویسنده مجبور به حمل آنها بوده است. ترجمه جایگزین: «ملامتهای دشمنانم را تحمل کردهام».
نویسنده از شرمی که احساس میکند، به گونهای سخن میگوید گویی چیزی ناخوشایند در چهرهاش وجود دارد که همه میتوانند به وضوح آن را ببینند. ترجمه جایگزین: «کاملا تحقیر شدهام»
نویسنده به گونهای درباره خودش صحبت میکند، گویی جزئی از خانوادهاش نیست. ترجمه جایگزین: «برادرانم دیگر مرا نمیشناسند یا دیگر مرا نمیپذیرند»
این دو عبارت معنای یکسانی دارند و برای تأکید بر جدایی نویسنده از خانوادهاش تکرار میشوند.
عبارت [شدهام] که به قرینه لفظی حذف شده است، از جمله قبل قابل فهم است. نویسنده به گونهای درباره خودش صحبت میکند که گویی جزئی از خانوادهاش نیست. ترجمه جایگزین: «برادرانم دیگر مرا نمیشناسند یا اصلا به من اعتماد ندارند»
نویسنده به گونهای درباره غیرتاش نسبت به خانه خدا صحبت میکند گویی این غیرت یک حیوان وحشی است که او را بلعیده است. ترجمه جایگزین: «غیرتی که نسبت به خانه تو دارم مرا از پا درآورده است»
این اصطلاح به معنای آن است که غیرت نویسنده نسبت به خانه خدا تمام افکار و اعمال او را به زیر سلطه خود درآورده است. ترجمه جایگزین: «تمام آن چه را میاندیشم و انجام میدهم، کاملا کنترل میکند»
نویسنده به گونهای درباره ملامتهای دشمنان خدا صحبت میکند، گویی آنها سنگهایی هستند که به سمت او پرتاب می شوند. ترجمه جایگزین: «کسانی که تو را ملامت میکنند مرا نیز ملامت کردهاند»
این واقعیت که نویسنده روزه داشته است نشان میدهد که او از نحوه برخورد مردم با خانه خدا ناراحت بوده است.
(See:
and
«دشمنانم به خاطر این موضوع مرا ملامت کردهاند»
پوشیدن لباس ارزان و زمخت سمبل سوگواری برای گناهان است.
نویسنده به گونهای درباره خودش صحبت میکند، گویی او نمونه یک فرد غمگین یا نادان در مثلها است. ترجمه جایگزین: «من به یک فرد غمگین در مثلهای آنها تبدیل شدهام» یا «آنها به من میخندند»
در اینجا منظور از «دروازه نشینان» کسانی است که با رهبری شهر در ارتباط بودند. ترجمه جایگزین: «افراد مهم شهر»
نویسنده به گونهای درباره خودش صحبت میکند گویی او سوژه آوازهای تمسخرآمیز افراد مست شده است. ترجمه جایگزین: «افراد مست در شهر، آوازهای منزجرکنندهای درباره من میخوانند»
«در زمان مورد تأیید تو» یا «هنگامی که تو اراده کنی»
اسم معنی «راستی» و «نجات» را میتوان با «صادقانه» و «رهایی» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از آنجا که صادقانه به من محبت میکنی، مرا رهایی ده، همان گونه که وعده انجام آن را داده بودی»
این دو عبارت معنای یکسانی دارند.
(See:
نویسنده به گونهای درباره خطری که از سوی دشمنانش او را تهدید میکند، سخن میگوید که گویی او در حال غرق شدن در گودالی از گل و لای است. ترجمه جایگزین: «اجازه نده دیگر در گل و لای غرق شوم»
در اینجا «خلاصی ده» به معنای دور شدن از خطر است. این عبارت میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «مرا [از خطر] دور کن» یا «مرا نجات بده»
(See:
and
میتوان عبارت « بگذار تا من» را از مفهوم جمله استباط نمود. این عبارت میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «لطفا مرا رهایی ده»
(See:
and
نویسنده به گونهای درباره خطری که از سوی دشمنانش او را تهدید میکند، سخن میگوید گویی او در حال غرق شدن در آبهای عمیق است.
نویسنده به گونهای درباره خطری که از سوی دشمنانش او را تهدید میکند، سخن میگوید گویی سیلاب او را کاملا پوشانده است.
(See:
نویسنده به گونهای درباره «ژرفا» صحبت میکند، گویی حیوان مرگباری است که قصد دارد او را ببلعد. ترجمه جایگزین: «آبهای عمیق مانند حیوانی خطرناک مرا بلعیده است»
(See:
and
در اینجا به گونهای درباره «هاویه» صحبت شده است، گویی او مانند انسان دارای دهان است و میتواند مزمورنویس را ببلعد. ترجمه جایگزین: «مگذار هاویه مرا ببلعد» یا «مگذار هاویه مرا در برگیرد»
اسم معنی «رحمت» را میتوان به عنوان یک صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو نیکو و رحیم هستی»
(See:
«تو نسبت به من خیلی رحیم هستی»
توجه کردن به کسی به معنای کمک کردن به او است. ترجمه جایگزین: «به من کمک کن»[ در انگلیسی از عبارت دیگری استفاده شده که همین معنا را دارد]
(See:
پوشاندن روی از کسی به معنای اجتناب از شنیدن سخنان فرد و اجتناب از کمک کردن به او است. ترجمه جایگزین: «لطفا به بنده خود کمک کن» یا «لطفا به من کمک کن»
(See:
«در گرفتاری و مشکلات زیاد»
نویسنده از خدا میخواهد که او را آزاد و رستگار نماید، گویی او بردهای است که خدا میتواند آزادی او را خریداری کند. ترجمه جایگزین: «مرا آزاد کن»
نویسنده از خدا میخواهد که او را آزاد کند [فدیه دهد] گویی او اسیری است که در ازای پرداخت پول میتوان او را آزاد کرد. ترجمه جایگزین: «مرا نجات بده»
این اسامی معنی میتوانند به عنوان فعل بیان شوند. ترجمه جایگزین: «چگونه مردم مرا ملامت میکنند، سرافکنده کرده و مرا رسوا میکنند»
(See:
در اینجا عبارت «پیش نظر تو» بدین معنا است که خدا آنها را میبیند و همه چیز را درباره آنها میداند. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که دشمنانم چه کسانی هستند»
این اصطلاح بدین معنی است که فرد بینهایت ناراحت است. ترجمه جایگزین: «عمیقا مرا رنجاند»
در اینجا به گونهای درباره اندوه بزرگ نویسنده صحبت شده است گویی او پر از بار سنگینی است. ترجمه جایگزین: «از شدت اندوه احساس سنگینی میکنم»[ درمانده گشتهام.][ در انگلیسی عبارت پر از سنگینیام» آمده]
(See:
«غم و اندوه کسی را احساس کردن»
این عبارت احتمالا استعاری است یعنی غذایی که مردم به مزمورنویس دادهاند، آن قدر بد بوده که مزه زهر میداده است. ترجمه جایگزین: «آنها به من خوراکی دادند که طعم آن مانند زهر بود»
نویسنده میخواهد که غذای دشمنانش آنها را کاملا از پای درآورد گویی آنها حیوانات کوچکی هستند که در دام یا تله گرفتار شدهاند. ترجمه جایگزین: «باشد که غذای آنها مانند تله باعث نابودی آنها شود ... و همچون دام آنها را از بین ببرد»
(See:
اشاره به غذایی است که احتمالا در جشن روی میزها سِرو میشود. ترجمه جایگزین: «غذای خود آنها» یا «جشنهای مربوط به قربانی کردن»
نویسنده به گونهای درباره چشمهایی که به خوبی نمیبینند صحبت میکند، گویی آنها تار شدهاند. این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «لطفا کاری کن تا آنها قادر به دیدن چیزی نباشند»
(See:
and
نویسنده به گونهای درباره کمرهای سست شده صحبت میکند، گویی آنها از ضعف میلرزند. ترجمه جایگزین: «کاری کن که کمرهای آنها آن قدر سست شود تا نتوانند هیچ کاری انجام دهند»
«پهلوهای آنها» یا «پشت آنها»
نشان دادن خشم خدا به گونهای توصیف شده است که گویی او خشم خود را مانند آب بر روی دشمنانش سرازیر میکند.
(See:
عصبانیت کسی که از بیعدالتی رنج کشیده است.
«غضب سوزان تو» یا «خشم شدید تو»
داوری خدا نسبت به دشمنانش به گونهای توصیف شده است گویی خدا به دنبال آنها میدود و آنها را گیر میاندازد.
این اسم معنی میتواند «متروکه» بیان شود. ترجمه جایگزین: «متروکه گردد»
«بر مردی ... جفا میکنند»
در اینجا «زدن» به معنای مجازات کردن است. ترجمه جایگزین: «تو مجازات کردهای»
منظور از «کوفتگان» کسانی است که خدا آنها را عذاب داده است. ترجمه جایگزین: «عذاب دیدگان تو»
«همچنان تمام گناهان آنان را یادداشت کن»
«گناهان بسیار زیاد»
اصطلاح «در عدالت خدا داخل شدن» به معنای دریافت پاداش از سوی خدا است. ترجمه جایگزین: «در پاداش تو داخل نشوند»
ضمیر [آنها] که در جمله مستتر است به اسامی دشمنان اشاره میکند. این جمله میتواند در «حالت معلوم» بیان شود. ترجمه جایگزین: «نام آنها را... محو کن»
(See:
and
ضمیر [آنها] از جمله قبلی قابل فهم است. این جمله میتواند در «حالت معلوم» بیان شود. ترجمه جایگزین: «نام آنها را... مرقوم نکن»
اسم معنی «نجات» را میتوان با فعل «نجات دادن» بیان کرد. «سرافراز» نیز به مکان امن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدایا مرا نجات ده و در مکانی امن قرار ده»
در اینجا منظور از «نام خدا» خود خدا میباشد. ترجمه جایگزین: «خدا»
اسم معنی «تسبیح» را میتوان با فعل «سپاسگزاری کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با سپاسگزاری کردن از او»
واضح است که گاو و گوساله باید به عنوان قربانی به خدا تقدیم شود. ترجمه جایگزین: « زیاده از قربانی گاو و قربانی گوساله»
(See:
این عبارت گاوی را که کاملا بزرگ شده است از گوسالههای دیگر متمایز میکند. ترجمه جایگزین: «گاوی که شاخها و سمهای آن بطور کامل درآمده است»
بطور کلی به افراد خاضع و مطیع اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد حلیم/مطیع»
(See:
طالبان خدا بیانگر افرادی است که ۱) طلب یاری از خدا دارند یا ۲) در خدا تفکر کرده و مطیع او هستند. ترجمه جایگزین: «ای کسانی که از خدا طلب یاری دارید» یا «ای کسانی که در خدا تفکر میکنید»
در اینجا «دل» به انسانها اشاره میکند و اصطلاح «زنده گشتن» به معنای «دلگرم شدن و ترغیب شدن» است. ترجمه جایگزین: «باشد که شما دلگرم شوید»
«مستجاب کردن» در اینجا به معنای «پاسخ دادن» است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پاسخ میدهد»
(See:
بطور کلی به افراد فقیر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد فقیر»
(See:
«کسانی که به خاطر او متحمل درد و رنج شدهاند»
در اینجا به گونهای درباره آسمان، زمین و آبها صحبت شده است گویی آنها انسان هستند و قادر به تسبیح خدا میباشند.
(See:
عبارت [او را تسبیح بخوانند] که به قرینه لفظی حذف شده است از جمله قبل قابل فهم است. ترجمه جایگزین: « آبها نیز و آن چه در آنها میجنبد او را تسبیح بخوانند»
در اینجا «صهیون» به مردم صهیون اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا مردم صهیون را نجات خواهد داد»
(See:
«آن» در اینجا به سرزمین یهودا برمیگردد.
در اینجا «نام» به خود خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که خدا را دوست دارند»
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود بجهت یادگاری] خدایا، برای نجات من بشتاب! ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما!2آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، رو برگردانیده و رسوا گردند،3و آنانی که هَههَه میگویند، بهسبب خجالت خویش رو برگردانیده شوند.4و امّا جمیع طالبان تو، در تو وجد و شادی کنند، و دوست دارندگان نجات تو دائماً گویند،خدا متعال باد!5و امّا من مسکین و فقیر هستم. خدایا برای من تعجیل کن. تو مددکار و نجاتدهندهٔٔ من هستی. ای خداوند تأخیر منما.
مزمور ۷۰، مزمور نجات است. مزمورنویس از خدا میخواهد که او را از دست دشمنانش نجات دهد.
اعانت
نویسنده به کمک نیاز دارد و برای دریافت آن عجله دارد.
مزمور ۴۰
این مزمور دقیقا رونوشت مزمور ۴۰ آیات ۱۳ تا ۱۷ است.
مراعات نظیر در اشعار عبری رایج است.(See:
and
«برای رهبر گروه پرستش»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) داوود مزمور را نوشته است یا ۲) مزمور درباره داوود است یا ۳) مزمور، به سبک مزمورهای داوود است.
«افرادی که»
این اصطلاح به معنای آن است که «میخواهند مرا بکشند».
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را شرمسار و خجل نماید». (See:
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدا مانع آنها شده و آنها را به خاطر کاری که انجام دادهاند، سرافکنده میکند»
منظور از «برگرداندن» متوقف کردن آنها و ممانعت از حمله کردن آنها است. ترجمه جایگزین: «جلوی آنها گرفته شود»
«هَههَه» یک خنده تمسخرآمیز است. شما میتوانید صدای این نوع خندیدن را با آن چه در زبانتان به گوش میرسد و مرسوم است، جایگزین کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که مرا مسخره میکنند و به من میخندند»
طالبان خدا افرادی هستند که ۱) طلب یاری از خدا دارند یا ۲) در خدا تفکر کرده و مطیع او هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که از تو طلب یاری دارند» یا « کسانی که در تو تفکر کرده و از تو اطاعت میکنند»
در اصل این دو عبارت معنای یکسانی دارند و بر شدت شادی تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیار شادمان هستند» یا «خیلی خوشحال هستند»
اسم معنی «نجات» میتواند به عنوان یک عمل/فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو را دوست دارند زیرا آنها را نجات دادهای» (See:
این اغراق نشان میدهد که مهم است در اغلب اوقات خدا را ستایش کنیم. (See:
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «باشد که همه خدا را ستایش کنند»
کلمات «مسکین» و «فقیر» اساسا معنای یکسانی دارند و بر این نکته تأکید میکنند که مزمورنویس قادر نیست به خودش کمک کند. ترجمه جایگزین: «بسیار نیازمند»
نویسنده به گونهای با خدا صحبت میکند گویی خدا با شتاب در حال رفتن برای کمک به نویسنده است. ترجمه جایگزین: «برای کمک به من عجله کن»
در اینجا عبارت « نجاتدهندهٔ من هستی» توضیح میدهد که چگونه خدا «یاری دهنده» او است. ترجمه جایگزین: «تو با نجات من به من کمک میکنی»
این جمله میتواند در «حالت معلوم» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «لطفا سریعا بیا»
1در تو ای خداوند پناه بردهام، پس تا به ابد خجل نخواهم شد.2به عدالت خود مرا خلاصی ده و برهان. گوش خود را به من فراگیر و مرا نجات ده.3برای من صخرهٔ سکونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرمودهای، زیرا صخره و قلعهٔ من تو هستی.4خدایا مرا از دست شریر برهان و از کف بدکار و ظالم.5زیرا ای خداوند یهوه، تو امید من هستی و از طفولیّتم اعتماد من بودهای.6از شکم بر تو انداخته شدهام. از رحم مادرم ملجای من تو بودهای و تسبیح من دائماً دربارهٔٔ تو خواهد بود.7بسیاری را آیتی عجیب شدهام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی.8دهانم از تسبیح تو پر است و از کبریاییِ تو تمامیِ روز.9در زمان پیری مرا دور مینداز چون قوّتم زایل شود مرا ترک منما.10زیرا دشمنانم بر من حرف میزنند و مترصّدان جانم با یکدیگر مشورت میکنند11و میگویند، خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهانندهای نیست.12ای خدا از من دور مشو. خدایا به اعانت من تعجیل نما.13خصمان جانم خجل و فانی شوند. و آنانی که برای ضرر من میکوشند، به عار و رسوایی ملبس گردند.14و امّا من دائماً امیدوار خواهم بود و بر همهٔٔ تسبیح تو خواهم افزود.15زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و نجاتت راتمامیِ روز. زیرا که حد شمارهٔ آن را نمیدانم.16در تواناییِ خداوند یهوه خواهم آمد و از عدالت تو و بس خبر خواهم داد.17ای خدا از طفولیتم مرا تعلیم دادهای و تا الآن، عجایب تو را اعلان کردهام.18پس ای خدا، مرا تا زمان پیری و سفید مویی نیز ترک مکن، تا این طبقه را از بازوی تو خبر دهم و جمیع آیندگان را از تواناییِ تو.19خدایا عدالت تو تا اعلیعلیین است. تو کارهای عظیم کردهای. خدایا مانند تو کیست؟20ای که تنگیهای بسیار و سخت را به ما نشان دادهای، رجوع کرده، باز ما را زنده خواهی ساخت؛ و برگشته، ما را از عمقهای زمین برخواهی آورد.21بزرگیِ مرا مزید خواهی کرد و برگشته، مرا تسلی خواهی بخشید.22پس من نیز تو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستیِ تو را ای خدای من، و تو را ای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود.23چون برای تو سرود میخوانم لبهایم بسیار شادی خواهد کرد و جانم نیز که آن را فدیه دادهای.24زبانم نیز تمامیِ روز عدالت تو را ذکر خواهد کرد. زیرا آنانی که برای ضرر من میکوشیدند، خجل و رسوا گردیدند.
مزمور ۷۱ یک مزمور رهایی و رستگاری است.
را ببینید)
خدا، مزمورنویس را در تمام طول زندگیش کمک کرده است. حال که پیر گشته است، دشمنانش میاندیشند که خدا ترکش کرده است؛ اما مزمورنویس به خدا اعتماد دارد و یهوه[خداوند] را با سرودهای پرستشی، ستایش خواهد کرد.
را ببینید)
این مزمور دعایی برای طلب کمک است. مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
برای محافظت نزد خداوند[یهوه] رفتن همچون پناه بردن به او توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[یهوه] به نزدت برای محافظت آمدهام»
(آدرس: را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ببینید «مگذار خجل شوم» در مزمور ۲۵: ۲ چگونه ترجمه شد. ترجمه جایگزین: «هرگز مگذار دشمنانم مرا خجل کنند»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱)«مرا برهان زیرا که کارهای تو همیشه عادلانه است» یا ۲)«مرا برهان زیرا هر آن چه را که از من میخواهی، انجام میدهم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «گوش خود» به تمایل خدا برای شنیدن کسی که به درگاهش دعا میکند، اشاره دارد. ببینید این در مزمور ۱۷: ۶ چگونه ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «به من توجه کن»
(آدرس: را ببینید)
«مرا در امنیت نگه دار»
مزمورنویس از خداوند[یهوه] درخواست میکند، طوری او را در امنیت حفظ کند که گویی پشت صخره عظیمی پنهان شده است و دشمنانش قادر به پیدا کردنش نیستند.
(آدرس: را ببینید)
اینها تپهها و کوهها هستند نه سنگی که کسی بتواند در کف دستِ خود حمل کند.
«به فرشتگانت امر فرمودهای»
مزمورنویس اعتقاد دارد که یهوه [خداوند] از او محافظت خواهد کرد و او را به گونهای در امنیت قرار خواهد داد که گویی در قلهٔ کوهی بزرگ درون قلعهٔ ساخته شده با دست بشر، پنهان شده است.
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) کلمه «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «از زیر قدرت شریر، از زیر سلطه بدکار و ظالم» یا ۲)«دست» به خود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از افراد شریر ... از افراد بدکار و ظالم» یا «تا افراد شریر و افراد بدکار و ظالم نتوانند به من آسیبی برسانند»
(آدرس: را ببینید)
« مرا از دست بدکار و ظالم برهان.» میتوانید اطلاعاتِ به دست آمده را واضح بیان کنید.[ در فارسی انجام شده است]
(آدرس: را ببینید)
این صفتها میتوانند به عنوان عبارات اسمی ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «افراد شریر ... افراد بدکار ... افراد ظالم»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «امید» کنایه است از کسی که مزمورنویس به او امیدوار است. ترجمه جایگزین: «تو کسی هستی که من با اطمینان انتظار دارم کمکم کنی»
(آدرس: را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو مرا از رحم حمایت کردهای» یا «تو از زمانی که از رحم مادرم بیرون آمدهام، از من مراقبت کردهای»
(آدرس: را ببینید)
«تو اویی هستی که» [در فارسی انجام نشده است]
«بسیاری از افراد شاهد زندگی من هستند و میخواهند مانند من زندگی کنند»
مزمورنویس از اشتیاقش به تسبیح و تقدیر یهوه[خداوند] طوری سخن میگوید گویی دهانش پر از کلمات است همانند زمانی که پر از غذا است. ترجمه جایگزین: «دهانم از کلمات تسبیح تو پر خواهد شد ... از کبریاییِ تو» یا «من همیشه تسبیحت خواهم خواند ... همیشه احترامت خواهم گذارد»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «تسبیح» به کلماتی که برای پرستش یهوه[خداوند] بکار خواهد برد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کلماتی که در مورد بزرگی و عظمت تو به مردم خواهد گفت»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «کبریایی» به کلماتی که برای احترام یهوه[خداوند] به کار خواهد برد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کلماتی که باعث احترام مردم به تو خواهند شد»
(آدرس: را ببینید)
«تمام طول روز» یا «در تمام مدت»
این دو عبارت اساسا معنی مشابهی دارند و با هم برای تاکید بیشتر آورده شدهاند.
(آدرس: را ببینید)
«مرا وادار به دور شدن از خود مکن.» از طردشدن او از طرف خدا طوری سخن گفته شده است گویی خدا او را وادار به دور شدن میکند. ببینید در مزمور ۵۱: ۱۱ چگونه ترجمه شد. ترجمه جایگزین: «مرا طرد مکن»
(آدرس: را ببینید)
«مرا برای همیشه ترک مکن»
به این نکته دلالت میکند که آنان مترصد فرصتی هستند تا جان وی را بگیرند. حسن تعبیر[بهگویی] «گرفتن زندگی» به معنی کشتن است. ترجمه جایگزین: «منتظر فرصتی برای گرفتن زندگیم هستند» یا «منتظر فرصتی برای کشتنم هستند»
(آدرسهای: و را ببینید)
این را میتوان به گونهای ترجمه کرد که صریحا نشان دهد در مورد او صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «در مورد من میگویند»
(آدرس: را ببینید)
«وقتی فرار میکند دنبالش کنید، و بکشیدش»
چون یهوه[خداوند] هنوز به درخواست نویسنده پاسخ نداده است، طوری از یهوه[خداوند] سخن میگوید گویی یهوه[خداوند] از او دور ایستاده است.
(آدرس: را ببینید)
«زود مرا کمک کن»
«بگذار کسانی که دشمن جان من هستند، شرمگین و نابود شوند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «آنان را شرمگین و نابود کن»
(آدرس: را ببینید)
کلمهٔ «جانم» نمایانگر شخص است. اصطلاح «خصمان جانم» به کسانی که سعی میکنند با متهم کردن او به انجام کار خلاف او را آزار دهند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که مرا به انجام کار خلاف متهم میکنند»
(آدرسهای: و را ببینید)
«بگذار کسانی که به دنبال صدمه به من هستند، با توبیخ و ننگ پوشانده شوند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. اسم معنای «عار» و «رسوایی» می تواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که همه آنها را سرزنش کنند و هیچ کس به آنان احترام نگذارد»
(آدرسهای: و را ببینید)
«ضرر» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آنانی که به دنبال راهی برای ضرر رساندن به من هستند»
(آدرس: را ببینید)
«بیشتر از هر وقتی» یا «همیشه بیش از پیش» [در فارسی متفاوت ترجمه شده است]
«من عدالت و نجات تو را کاملا درک نکردهام، اما زبانم تمام روز در مورد آنها سخن خواهد گفت»
زبان بیانگر تمام وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «خواهم گفت» یا «با زبانم بیان خواهم کرد و خواهم گفت»
(آدرس: را ببینید)
این را میتوان برای حذف اسم معنای «عدالت» دوباره بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چقدر عادل هستی» یا «تمام کارهای نیکوی تو»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «نجات» میتواند به عنوان یک عمل بیان شود. ترجمه جایگزین: «چگونه نجاتم دادی» یا «چگونه مردم را نجات میدهی»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱)«به جایی که قوم یهوه[خداوند] را پرستش میکنند خواهم رفت» یا ۲)«نزد دشمنانم خواهم رفت»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند است ۱)«به آنان از کارهای بزرگی که یهوه[خداوند] انجام داده است، خواهم گفت» یا ۲)«زیرا خداوند [یهوه]، قدرت انجام کارهای بزرگی را به من داده است»
«در مورد آن صحبت خواهم کرد»
اطلاعات داده شده میتواند واضحتر بیان شوند. «چیزهای زیادی به من تعلیم دادهای»
(آدرس: را ببینید)
«ای خدا، لطفا مرا رها مکن»
اسم معنای «قدرت» را میتوان با یک عبارت کلامی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گفتهام که چقدر قدرتمند هستی»
(آدرس: را ببینید)
«به آنانی که امروز فرزندان هستند»
اطلاعات حذف شده می تواند واضح بیان شود. ترجمه جایگزین: «و چنان چه از تواناییِ تو به جمیع آیندگان خبر دهم»
(آدرس: را ببینید)
این عبارت اغراقآمیز به هرکسی که نویسنده میتواند با آنها صحبت کند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: « آن تعداد از افراد که می توانم به آنها بگویم، خواهند دانست»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از کارهای نیکی که خدا انجام داده است طوری سخن میگوید گویی اگر تمام آنها روی هم انباشته شوند، بنایی مرتفع یا کوهی خواهند شد.
(آدرس: را ببینید)
این سوال بدیهی میتواند به صورت یک عبارت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «کسی مانند تو نیست!»
(آدرس: را ببینید)
تقویت کرده یا دوباره سرزنده خواهی ساخت
«اعماق زمین» اینجا کنایه از جایی است که افراد بعد از مرگ بدانجا میروند. نویسنده هنوز نمرده است اما در اینجا طوری اغراقآمیز سخن میگوید گویی مرده است. ترجمه جایگزین: «زمانی که نزدیک مرگ هستیم»
(آدرسهای: و را ببینید)
«از تو میخواهم که مزید گردانی ... از تو می خواهم که برگشته، مرا تسلی بخشی.» در برخی ترجمهها آمده است، «باشد که مزید گردانی ... باشد که برگشته، مرا تسلی بخشی»
این عملی مشابه را در دو اصطلاح بازگو میکند. ترجمه جایگزین: «مرا دوباره تسلی میدهی»
(آدرس: را ببینید)
«تو را ای قدوس اسرائیل در حالی که عود مینوازم، ستایش خواهم کرد»
«لبها» بیانگر تمام وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «بسیار شادی خواهم کرد»
(آدرس: را ببینید)
کلماتی را که مزمورنویس حذف کرده است را میتوان واضح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و جانم نیز که آن را فدیه دادهای، ستایش خواهد خواند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا«جان» به کل وجود شخص اشاره میکند.
اینجا «زبان» به کل وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من نیز تمام روز عدالت تو را ذکر خواهم کرد»
(آدرس: را ببینید)
«کسانی که به دنبال صدمه زدن به من بودند ، شرمنده شده و گیج شدهاند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا آنان را خجل و رسوا گردانیده است»
(آدرس: را ببینید)
این به دشمنان نویسنده اشاره میکند. (مزمور ۷۱: ۱۰). ببینید «آنانی که در جستجوی صدمهزدن به من هستند» در مزمود ۷۱: ۱۳ چگونه ترجمه شده است.
1[مزمور سلیمان] ای خدا، انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خویش را به پسر پادشاه!2و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف.3آنگاه کوهها برای قوم سلامتی را بار خواهند آورد و تلها نیز در عدالت.4مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد؛ و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد؛ و ظالمان را زبون خواهدساخت.5از تو خواهند ترسید، مادامی که آفتاب باقی است و مادامی که ماه هست تا جمیع طبقات.6او مثل باران برعلفزارِ چیده شده فرود خواهد آمد، و مثل بارشهایی که زمین را سیراب میکند.7در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود، مادامی که ماه نیست نگردد.8و او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای جهان.9به حضور وی صحرانشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاک را خواهند لیسید.10پادشاهان ترشیش و جزایر هدایا خواهند آورد. پادشاهان شَبا و سَبا ارمغانها خواهند رسانید.11جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امّتها او را بندگی خواهند نمود.12زیرا چون مسکین استغاثه کند، او را رهایی خواهد داد و فقیری را که رهانندهای ندارد.13بر مسکین و فقیر کَرَم خواهد فرمود و جانهای مساکین را نجات خواهد بخشید.14جانهای ایشان را از ظلم و ستم فدیه خواهد داد و خون ایشان در نظر وی گرانبها خواهد بود.15و او زنده خواهد ماند و از طلای شبا بدو خواهد داد. دائماً برای وی دعا خواهد کرد و تمامی روز او را مبارک خواهد خواند.16و فراوانیِ غله در زمین بر قلهٔ کوهها خواهد بود که ثمرهٔٔ آن مثل لُبنان جنبش خواهد کرد. و اهل شهرها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد.17نام او تا ابدالآباد باقی خواهد ماند. اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد. آدمیان در او برای یکدیگر برکت خواهند خواست و جمیع امّتهای زمین او را خوشحال خواهند خواند.18متبارک باد یهوه خدا که خدای اسرائیل است.که او فقط کارهای عجیب میکند.19و متبارک باد نام مجید او تا ابدالآباد. و تمامیِ زمین از جلال او پر بشود. آمین و آمین.20دعاهای داود بن یسی تمام شد.
مزمور ۷۲ مزموری برای پادشاه و زمانی است که پادشاهی خود را آغاز کرد. داوود این را به عنوان برکتی برای پسرش، سلیمان نوشت.
را ببینید)
باشد که پادشاه توسط تمام مردم جهان مورد احترام قرار گیرد. باشد که او افراد فقیر را مدد رساند. باشد که در زمان پادشاهی وی سعادت و موفقیت باشد.
کل مجموعه مزامیر به «کتابهای» متعددی تقسیم شده است. این آخرین مزمور از دومین کتاب است. این مزمور منتسب به سلیمان، پسر داوود است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است. معانی محتمل برای عنوان «مزموری از سلیمان» عبارتند از ۱)«پسر پادشاه» یا ۲) سلیمان [کسی که به عنوان پسر داوود، «پسرِ پادشاه» بود] این را نوشته است یا ۳) پادشاهی دیگر آن را در سبک سلیمان برای پسرش نوشته است. مردم در آن زمان غالبا طوری از خود سخن میگفتند، گویی کس دیگری بودند. به هرحال بهتر خواهد بود این به گونهای ترجمه شود گویی مزمورنویس از کس دیگری سخن میگوید، نه از خود.
(آدرسهای: و و را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از۱)«ای خدا، احکام منصفانه خود را به پادشاه ده، عدالت خود را به پسرم» یا ۲)«ای خدا، احکام منصفانه خود را به پادشاه ده، عدالت خود را به من، پسر پادشاه.» مردم در آن زمان غالبا طوری از خود سخن میگفتند که گویی کس دیگری بودند. به هرحال بهتر خواهد بود این به گونهای ترجمه شود که گویی مزمورنویس از کس دیگری سخن میگوید، نه از خود.
(آدرس: را ببینید)
«پادشاه را قادر ساز منصفانه قضاوت کند»
فعل میتواند از عبارت قبلی گرفته شود. اینجا کلمه «عدالت» به گرفتن تصمیمات عادلانه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عدالت خود را به پسر پادشاه ده» یا «پسر پادشاه را قادر ساز تا عادلانه حکومت کند»
(آدرس: را ببینید)
اگر داوود این را نوشته باشد، درمورد پسرش سخن میگوید،«پسر پادشاه»، از زمانی که پسرش پادشاه خواهد شد سخن میگوید. اگر سلیمان این را نوشته باشد، اگرچه در مورد خود مینویسد، بهتر خواهد بود طوری ترجمه شود گویی در مورد شخص دیگری مینویسد. در هر صورت، «باشد که پادشاه داوری کند» بهترین ترجمه است.
مزمورنویس با خدا صحبت میکند.
فعل میتواند از عبارت پیشین تامین شود. صفت «مساکین» به افراد مسکین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «باشد که او مسکین قوم تو را داوری کند»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده از قوم اسرائیل طوری سخن میگوید گویی آنان کوهها و تلهایی هستند که بر روی آنها زندگی میکنند. او از کوها و تلها همچون کل سرزمین اسرائیل سخن میگوید به گونهای که گویی آن سرزمین باغی است که میوه به بار میآورد، و گویی سلامتی و عدالت آن میوهها هستند. ترجمه جایگزین: «باشد که مردم سرزمین در سلامتی زندگی کنند ... باشد که آنها همه کارهایشان عادلانه باشد»
(آدرسهای: و و را ببینید)
ضمیر سوم شخص در اینجا به کسی که «دادرسی» خواهد کرد اشاره دارد. (مزمور ۷۲: ۲)
نویسنده از شکست و مجازات مردمی که به دیگران ظلم میکنند، توسط پادشاه طوری سخن میگوید گویی آن افراد اشیائی هستند که پادشاه آنها را به قطعات خواهد شکست. ترجمه جایگزین: «فردی را که به دیگران ظلم میکند مجازات کن»
(آدرس: را ببینید)
خورشید و ماه کنایه از روز و شب هستند که هر دو باهم به معنی همیشه است. ترجمه جایگزین: «برای همیشه، و پایانناپذیر»
(آدرسهای: و را ببینید)
پادشاه نیکو خواهد بود و کارهای نیکو برای مردمش خواهد کرد گویی او بارانی است که بر علفزار تازه چیده شده نیکویی میکند.
(آدرس: را ببینید)
«آرزو دارم که فرود بیاید»
«باشد که همچون بارشهایی که زمین را آبیاری میکنند، فرود آید.» پادشاه نیکو خواهد بود و کارهای نیکو برای مردمش خواهد کرد گویی او بارانی است که به زمین نیکویی میکند.
(آدرسهای: و را ببینید)
صفت «صالحان» میتواند به صورت عبارت اسمی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «افراد صالح»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱)«در زمانی که پادشاه حکمرانی میکند» یا ۲)«تا زمانی که فرد صالح زنده است و زندگی میکند» یا «تا زمانی که افراد صالح زندگی میکنند»
مزمورنویس طوری سخن میگوید گویی سلامتی شئی فیزیکی همچون غذا است. «وفور» به زمانی که چیزی به فراوانی وجود داشته باشد، اشاره دارد. این میتواند برای حذف اسم معنای «وفور» و «سلامتی» دوباره بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد افراد صالح با آرامش زندگی کنند»
(آدرسهای: و را ببینید)
«تا زمانی که ماه میدرخشد» یا «برای همیشه»
(آدرس: را ببینید)
«باشد که پادشاه حکمرانی کند»
هر دو این اصطلاحات تکرار متشابهات است و به کل زمین اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
از دریای مرده و دریای جلیل در شرق تا دریای مدیترانه در غرب
رود فرات، «که قوم اسرائیل با سفر در روی زمین به سمت شمال بدان می رسیدند»
تا آن جایی که قوم قادر به سفر بر روی زمین به سمت جنوب از راههای مختلفی بودند. قوم اسرائیل طوری از زمین سخن میگفتند، گویی آن سطحی صاف با مرزهای انتهایی است.
(آدرس: و را ببینید)
این کنایه از تحقیر شدید است. ترجمه جایگزین: «هر کاری که ممکن است انجام دهند تا او به آنها اجازه زندگی دهد»
(آدرس: را ببینید)
این نام مکانی است.
(آدرس: را ببینید)
پرداخت خواهند کرد
«هدایا تقدیم خواهند کرد»
این نام کشوری است. این همان کشور شبا نیست.
«در مقابل او سر فرو خواهند آورد» یا «به عنوان پادشاه خود وی را احترام خواهند کرد»
اینجا کلمه «امّتها» بیانگر افرادی هستند که در کشورها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «افرادی که در هر کشوری زندگی میکنند»
(آدرس: را ببینید)
«هیچ کس دیگری او را کمک نمیکند»
«او میخواهد رنج مسکین و فقیر را پایان دهد»
اینجا صفتهای اسمی «مسکین» و «فقیر» اساسا معانی یکسان دارند و برای تاکید بر این نکته که آنان قادر به کمک به خودشان نبودهاند، آورده شدهاند. ترجمه جایگزین: «آنانی که مسکین و آنانی که فقیر هستند»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا «جانها» به تمام وجود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ایشان را فدیه خواهد داد» یا «آنان را نجات میدهد»
(آدرس: را ببینید)
این دو کلمه اساسا معانی یکسانی دارند و برای تاکید بر این موضوع که چقدر افراد مسکین رنج میبرند، آورده شده است. این اسامی معنا میتوانند در قالب فعل بیان شوند. ترجمه جایگزین: «آن کسانی که به آنان ظلم کرده و به آنان آسیب میرسانند»
(آدرس های: و را ببینید)
در اینجا «خون آنها» یک اصطلاح برای سلامتی آنها است. نظر یهوه[خداوند] بیانگر داوری یا ارزیابی او است. ترجمه جایگزین: «سلامتی آنان برای وی بسیار مهم است» یا «او میخواهد آنان خوب زندگی کنند»
(آدرس: را ببینید)
ببینید این اصطلاح در مزمور ۱۹: ۱۴ چگونه ترجمه شده است.
این گفته برای احترام به پادشاه با ابراز تمایل برای عمر طولانی وی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «باشد که پادشاه عمر طولانی داشته باشد!» یا « آرزو دارم که پادشاه عمر طولانی داشته باشد!»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که از طلای شبا به وی دهند» یا «باشد که طلای شبا را دریافت کند»
(آدرس: را ببینید)
این اصطلاح به معنی «مداوم» است و تنها به یک روز اشاره ندارد. ترجمه جایگزین: «مداوم» یا «همیشه»
(آدرس: را ببینید)
«فراوانی» به زمانی که چیزی به وفور وجود داشته باشد، اشاره دارد. این اسم معنا میتواند به صورت «زیاد» یا «وفور» بیان شود. ترجمه جایگزین: «غلهٔ زیاد» یا « وفور غله»
(آدرس: را ببینید)
گیاهانی که مردم به عنوان غذا میکارند.[در فارسی انجام نشده است]
وقتی باد ملایم روی چمنهای بلند می وزد و آنها به آرامی به جلو و عقب حرکت می کند ، از این کلمه استفاده میشود.
«مانند درختان سدر در لبنان.» این درختان زیبا بودند و چوب خوبی برای ساخت و ساز داشتند. معنی این میتواند واضح بیان شود.
(آدرسهای: و را ببینید)
ازموفقیت مردم در شهرها طوری سخن گفته شده که گویی آنها همچون علفی هستند که به فراوانی در مزرعه رشد میکنند.
(آدرس: را ببینید)
این گفته برای احترام به خدا است برای بیان تمایل به این که مردم او را همیشه به یاد بیاورند. ترجمه جایگزین: «باشد که مردم همیشه او را بشناسند» یا «باشد که مردم هرگز فراموش نکنند که او کیست»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «نام او» به اعتبار خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نام پادشاه» یا «شهرت پادشاه»
(آدرس: را ببینید)
فعل ممکن است از عبارت قبلی تامین شود. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که آفتاب دوام میآورد» یا «تا زمانی که خورشید میدرخشد»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا از وی برای نیکویی کردن به قوم استفاده کند»
(آدرس: را ببینید)
«تشخیص خواهند داد که خدا آنان را برکت داده است»
این آیات چیزی بیشتر از پایان این مزمور هستند. آن بیانیه پایانی برای تمام کتاب ۲ مزامیر است که از مزمور ۴۲ آغاز و با مزمور ۷۲ پایان مییابد.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که قوم، یهوه خدا، خدای اسرائیل را متبارک بخوانند»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که قوم نام مجید او را متبارک بخوانند تا ابدالآباد» یا، «نام» را به عنوان کنایهای از خود یهوه[خداوند] تلقی کرده، «باشد که مردم برای همیشه بدانند که او چقدر با شکوه و مجید است»
(آدرسهای: و را ببینید)
«او، کسی که مجید است، متبارک باد»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که جلال او تمام زمین را پر کند» یا «باشد که او تمام زمین را با جلال خود پر کند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «آمین» برای تاکید بر آنچه که گفته شده است، تکرار شده است. ببینید این را در مزمور ۴۱: ۱۳ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «باشد که قطعا چنین باشد»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «داوود، پسر یسی، این دعاها را تمام کرده است» یا «این آخرین دعای داوود پسر یسی است»
(آدرس: را ببینید)
1[مزمور آساف] هرآینه خدا برای اسرائیل نیکوست، یعنی برای آنانی که پاکدل هستند.2و امّا من نزدیک بود که پایهایم از راه در رود و نزدیک بود که قدمهایم بلغزد.3زیرا بر متکبران حسد بردم چون سلامتیِ شریران را دیدم.4زیرا که در موت ایشان قیدها نیست و قوّت ایشان مستحکم است.5مثل مردم در زحمت نیستند و مثل آدمیان مبتلا نمیباشند.6بنابراین گردن ایشان به تکبر آراسته است و ظلم مثل لباس ایشان را میپوشاند.7چشمان ایشان از فربهی بدر آمده است و از خیالات دل خود تجاوز میکنند.8استهزا میکنند و حرفهای بد میزنند و سخنان ظلمآمیز را از جای بلند میگویند.9دهان خود را بر آسمانها گذاردهاند و زبان ایشان در جهان گردش میکند.10پس قوم او بدینجا برمیگردند و آبهای فراوان، بدیشان نوشانیده میشود.11و ایشان میگویند، خدا چگونه بداند و آیا حضرت اعلی علم دارد؟12اینک، اینان شریر هستند که همیشه مطمئن بوده، در دولتمندی افزوده میشوند.13یقیناً من دل خود را عبث طاهر ساخته و دستهای خود را به پاکی شستهام.14و من تمامیِ روز مبتلا میشوم و تأدیب من هر بامداد حاضر است.15اگر میگفتم که چنین سخن گویم، هر آینه بر طبقهٔ فرزندان تو خیانت میکردم.16چون تفکر کردم که این را بفهمم، در نظر من دشوار آمد.17تا به قدسهای خدا داخل شدم. آنگاه در آخرت ایشان تأمل کردم.18هر آینه ایشان را در جایهای لغزنده گذاردهای. ایشان را به خرابیها خواهی انداخت.19چگونه بَغْتَهًٔ به هلاکت رسیدهاند! تباه شده، از ترسهای هولناک نیست گردیدهاند.20مثل خوابِ کسی چون بیدار شد، ای خداوند همچنین چون برخیزی، صورت ایشان را ناچیز خواهی شمرد.21لیکن دل من تلخ شده بود و در اندرون خود، دل ریش شده بودم.22و من وحشی بودم و معرفت نداشتم و مثل بهایم نزد تو گردیدم.23ولی من دائماً با تو هستم. تو دست راست مرا تأیید کردهای.24موافق رأی خود مرا هدایت خواهی نمود و بعد از این مرا به جلال خواهی رسانید.25کیست برای من در آسمان؟ و غیر از تو هیچ چیز را در زمین نمیخواهم.26اگرچه جسد و دل من زائل گردد، لیکن صخرهٔ دلم و حصهٔ من خداست تا ابدالآباد.27زیرا آنانی که از تو دورند هلاک خواهند شد. و آنانی را که از تو زنا میکنند، نابود خواهی ساخت.28و امّا مرا نیکوست که به خدا تقّرب جویم. بر خداوند یهوه توکّل کردهام تا همهٔٔ کارهای تو را بیان کنم.
مزمور ۷۳ مزمور حکمت است. مسئله افراد شریر را که به نظر موفق و سعادتمند میشوند را توضیح میدهد.
و را ببینید)
گاهی به نظر میرسد که افراد شریر هیچ مشکلی ندارند و همه چیز برای آنان انجام میشود. با این وجود، آنان نابود خواهند شد. در مقابل صالحان همیشه خدا را برای کمک در مشکلاتشان کنار خود دارند.
را ببینید)
دوازده مزمور به آساف نسبت داده شده است؛ اولین آنها مزمور ۵۰ است که در کتاب دوم قرار دارد، و یازده تای بعدی(مزمور ۷۳-۸۳) در آغاز کتاب سوم قرار دارد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرس های: a و را ببینید)
مزمورنویس از این که نمیتواند به خدا اعتماد کند و مایل به گناه است، جوری سخن میگوید که گویی نزدیک به افتادن در مسیرهای لغزنده است. ترجمه جایگزین: «من نزدیک بود از اعتماد کردن به خدا باز ایستم؛ من نزدیک بود مرتکب گناه بزرگی علیه او شوم»
(آدرس: را ببینید)
«من به متکبران حسادت کردم» یا «من نخواستم افراد متکبر چیزهای خوبی را که داشتند، داشته باشند»
صفت «متکبر»میتواند به صورت عبارت اسمی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «افراد متکبر»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «سلامتی» می تواند در قالب فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «چگونه شریران چیزهای خوب زیادی دارند» (آدرس: را ببینید)
صفت «شریران» میتواند به صورت عبارت اسمی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «افراد شریر»
(آدرس: را ببینید)
آساف شروع میکند به توصیف این که چگونه بعضی اوقات میخواهد به خدا درباره کسانی که «متکبر» و «شرور» هستند شکایت کند.(مزمور ۷۳: ۳)
کلمات «زحمت» کنایه از کشمکش زندگی روزانه است (احتیاج به غذا، پناهگاه، لباس، و سلامتی).
(آدرس: را ببینید)
«آنان چنان که دیگر مردم در زحمت بودند، زجر نمیکشیدند»
آساف به توصیف این که چگونه بعضی اوقات می خواهد به خدا درباره کسانی که «متکبر» و «شرور» هستند شکایت کند، ادامه می دهد.(مزمور ۷۳: ۳)
این به این معنی است که شریران به همه نشان می دهند که چقدر متکبر و ظالم هستند، گویی آنان گردنبند و لباس زیبایی پوشیده باشند
(آدرس: را ببینید)
این به اشیایی که افراد ثروتمند و مهم میپوشند، اشاره میکند.
زنجیری که معمولا از طلا یا جواهرات ساخته شده و دور گردن قرار میگیرد
زیرا آنان همچون افراد نابینایی هستند که قادر به دیدن جایی که میروند نیستند، آنان بی آن که بدانند مرتکب گناه میشوند. نابینا بودن کنایهای است از این که شخص قادر به دیدن میزان شرارت خود نیست.
(آدرس: را ببینید)
اینجا مزمورنویس تفکرات افراد را توصیف میکند گویی آنها اشخاصی هستند. او همچنین وجود درونی افراد شریر را به گونهای توصیف میکند، گویی آنها ساختمانی بودند که آن افراد میتوانستند وارد آنها شوند. ترجمه جایگزین: «در وجود درونی خود همیشه به فکر انجام کارهای شریرانهٔ بیشتری هستند که انجام دهند»
(آدرس: را ببینید)
آساف به توصیف اینکه چگونه بعضی اوقات می خواهد به خدا درباره کسانی که «متکبر» و «شرور» هستند شکایت کند، ادامه می دهد.(مزمور ۷۳: ۳)
چه کسی را استهزا میکنند می تواند به وضوح بیان شود. ترجمه جایگزین: «آنها خدا و قوم او را استهزا میکنند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دهان خود» کنایه از سخنان آنها است، و «آسمانها» کنایه از خدا، کسی که در آسمانها زندگی می کند است. ترجمه جایگزین: «آنها بر علیه خدا، کسی که در آسمانها است، سخن میگویند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «زبان» بیانگر خود افراد است. معانی احتمالی عبارتند از ۱)«آنها در جهان گشته از خدا بدگویی میکنند» یا «آنان به همهجا رفته به خود افتخار میکنند»
(آدرس: را ببینید)
آساف به توصیف اینکه چگونه بعضی اوقات می خواهد به خدا درباره کسانی که «متکبر» و «شرور» هستند شکایت کند، ادامه می دهد.(مزمور ۷۳: ۳)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «قوم خدا افراد شریر را دوست دارند» یا ۲) «افراد شریر به این مکان باز میگردند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «قوم خدا با خوشحالی به سخنان افراد شریر گوش میدهند» یا ۲) «افراد شریر غذای فراوان برای خوردن و شراب برای نوشیدن دارند»
افراد شریر میگویند
این سوالات بدیهی برای نشان دادن اهانت به خدا هستند. این سوالات میتوانند به صورت توضیح بیان شوند. ترجمه جایگزین: «قطعا خدا نمیداند ما در حال انجام چه کاری هستیم. حضرت اعلی هیچ علمی در این مورد ندارد».
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در آیات ۱۳ و ۱۴, آساف به توصیف این که چگونه بعضی اوقات می خواهد به خدا درباره کسانی که «متکبر» و «شرور» هستند شکایت کند، ادامه می دهد.(مزمور ۷۳: ۳). در آیه ۱۵ او به سخن گفتن در مورد آن چه واقعا میپندارد، میپردازد.
کلمه «من» به آساف اشاره دارد.
آساف از محافظت از دل خود طوری سخن می گوید، گویی که از یک شهر یا بنایی در برابر دشمنان محافظت می کند. ترجمه جایگزین: «افکار خود را طاهر نگاه داشتهام»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از پاکی طوری سخن میگوید گویی دستان خود را نه با آب بلکه با بیگناهی شسته است. ببینید این را در مزمور ۲۶: ۶ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «اعمال من پاک باقیماندند» یا «من دستانم را شستم تا نشان دهم بیگناه هستم»
(آدرس: را ببینید)
«همیشه» یا «هر روز»
«تو باعث شدی رنج ببینم» ببینید «آنان مبتلا نشدهاند» در مزمور ۷۳: ۵ چگونه ترجمه شده است.
«مجازات من ... حاضر است»
این وضعیت فرضی اتفاق نیفتاده است. ترجمه جایگزین: «من هرگز نگفتم، "این چیزها را خواهم گفت"، بنابراین بر طبقهٔ فرزندان تو خیانت نکردم»
(آدرس: را ببینید)
اتفاقات خوبی که برای افراد شریر میافتاد (مزمور ۷۳: ۴ - مزمور ۱۲).
«آن چه بر افراد شریر پس از مرگشان اتفاق میافتد» یا «چگونه افراد شریر خواهند مرد»
کلمه «ایشان» به شریران اشاره میکند.
«زمینهای ناامن یا ناپایدار.» ببینید «لغزنده» در مزمور ۷۳: ۲ چگونه ترجمه شده است.
کلمه «بیابان» کنایه از شخصی است که همه چیزهای خوب را از دست داده است. ترجمه جایگزین: «چقدر سریع نابود شدهاند»
(آدرس: را ببینید)
فرد شریر بیشتر از آن چه شخص در خواب میبیند، دوام نخواهد داشت. به محض آن که شخص از خواب بیدار شود، از بین میرود.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «دل» بیانگر شخص است و بر افکار و احساسات آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «من بسیار غمگین بودم»
(آدرس: را ببینید)
مزمورنویس از درد عاطفی همچون دردی فیزیکی ناشی ازسوراخ حاصل از چاقو یا تیر، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «احساس کردم گویی کسی مرا زخمی کرده است»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت اساسا معانی مشابهی دارند و برای تاکید بر این که چقدر کم میدانست، آورده شدهاند. ترجمه جایگزین: «بسیار نادان»
(آدرس: را ببینید)
«هیچ درکی نداشتم»
این «تو» به خدا اشاره دارد.
کلمه «من» در اینجا به آساف اشاره میکند.
«دست راستِ» شخص به کل وجود شخص اشاره دارد. این به رابطهای صمیمانه با خدا که پایداری و امنیت به همراه دارد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو مرا نزدیک نگهداشتهای»
(آدرس: را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱)«مرا در جایی که مردم احترامم خواهند کرد قرار ده» یا ۲)«مرا با بردن به جایی که خود هستی، جلال بده.» ببینید «مرا دریاب» در مزمور ۴۹: ۱۵ چگونه ترجمه شده است.
میتوانید این را به صورت یک جمله اخباری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «غیر از تو برای من در آسمان کسی نیست!» یا «تو تنها کسی هستی که در آسمان دارم!»
(آدرس: را ببینید)
«در میان خدایان» یا «در میان موجودات فراطبیعی»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. هردو باهم بیانگر کل وجود شخص هستند. ترجمه جایگزین: «جسم و ذهن من»
(آدرسهای: و را ببینید)
آساف به سخن گفتن در مورد خدا ادامه میدهد.
اینجا انگاره دور بودن از خدا با عدم تمایل به اطاعت وی مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی که نمیخواهند از تو اطاعت کنند»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از یهوه[خداوند] به شکلی سخن گفته که گویی او مکانی است که شخص قادر است برای امنیت به آنجا بگریزد
(آدرس: را ببینید)
1[قصیدهٔ آساف] چرا ای خدا ما را ترک کردهای تا به ابد و خشم تو بر گوسفندان مرتع خود افروخته شده است؟2جماعت خود را که از قدیم خریدهای، به یاد آور و آن را که فدیه دادهای تا سبط میراث تو شود و این کوه صهیون را که در آن ساکن بودهای.3قدمهای خود را بسوی خرابههای ابدی بردار زیرا دشمن هرچه را که در قدس تو بود، خراب کرده است.4دشمنانت در میان جماعت تو غرّش میکنند و عَلَمهای خود را برای علامات برپا مینمایند.5و ظاهر میشوند چون کسانی که تبرها را بر درختان جنگل بلند میکنند.6و الآن همهٔٔ نقشهای تراشیدهٔ آن را به تبرها و چکشها خرد میشکنند.7قدسهای تو را آتش زدهاند و مسکن نام تو را تا به زمین بیحرمت کردهاند.8و در دل خود میگویند، آنها را تماماً خراب میکنیم. پس جمیع کنیسههای خدا را در زمین سوزانیدهاند.9آیات خود را نمیبینیم و دیگر هیچ نبی نیست. و در میان ما کسی نیست که بداند تا به کی خواهد بود.10ای خدا، دشمن تا به کی ملامت خواهد کرد؟ و آیا خصم، تا به ابد نام تو را اهانت خواهد نمود؟11چرا دست خود، یعنی دست راست خویش را برگردانیدهای؟ آن را از گریبان خود بیرون کشیده، ایشان را فانی کن.12و خدا از قدیم پادشاه من است. او در میان زمین نجاتها پدید میآورد.13تو به قوّت خود دریا را منشق ساختی و سرهای نهنگان را در آبهاشکستی.14سرهای لِویاتان را کوفته، و او را خوراک صحرانشینان گردانیدهای.15تو چشمهها و سیلها را شکافتی و نهرهای دائمی را خشک گردانیدی.16روز از آنِ توست و شب نیز از آنِ تو. نور و آفتاب را تو برقرار نمودهای.17تمامی حدود جهان را تو پایدار ساختهای. تابستان و زمستان را تو ایجاد کردهای.18ای خداوند این را به یادآور که دشمن ملامت میکند و مردم جاهل نام تو را اهانت مینمایند.19جانِ فاختهٔ خود را به جانور وحشی مسپار. جماعت مسکینان خود را تا به ابد فراموش مکن.20عهد خود را ملاحظه فرما زیرا که ظلمات جهان از مسکنهای ظلم پراست.21مظلومان به رسوایی برنگردند. مساکین و فقیران نام تو را حمد گویند.22ای خدا برخیز و دعوای خود را برپا دار؛ و به یادآور که احمق تمامیِ روز تو را ملامت میکند.23آواز دشمنان خود را فراموش مکن و غوغای مخالفان خود را که پیوسته بلند میشود.
مزمور ۷۴ یک مزمور رستگاری و رهایی است. قوم کاملا تسلیم و مغلوب شدهاند و دعا میکنند که خدا آنان را رهایی بخشد.
را ببینید)
دشمنان، معبد خدا را نابود کرده به قوم توهین کردند. خدا توانا است. او همه چیز را ساخته و اسرائیل را به عنوان قوم خود انتخاب کرده است.او باید از این دشمنانی که معبد او را آتش زدهاند، انتقام بگیرد.
و و را ببینید)
این یک «مسکیل» نامیده میشود.کلمه «مَسکیل» در زبان اصلی سبب شده است که متخصصان نظرات متفاوتی در مورد معنی آن داشته باشند. برخی می گویند این برای آموزش نکتهای به کار رفته است ، در حالی که برخی دیگر می گویند این کلمه به مهارت استفاده شده در بوجود آوردن مزمور مربوط میشود. و برخی دیگر در مورد معنی این کلمه این گونه میاندیشند که به معنی لزوم تفکر و مراقبه در هنگام خواندن این مزمور است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرس های: و را ببینید)
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره دارد. ببینید این را در مزمور ۳۲: ۱ چگونه ترجمه کردید.
این میتواند به صورت یک توضیح و جمله ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «ای خدا، ما خطایی انجام ندادهایم، اما تو ما را برای همیشه ترک کردهای!»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت یک جمله ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «ما کسانی هستیم که قول دادهای از ما مراقبت کنی و هیچ کار اشتباهی نکردهایم ، اما اکنون از ما خشمگین هستی !»
(آدرس: را ببینید)
آساف از قوم اسرائیل همچون گوسفندان سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «بر اسرائیل، کسانی که چون گوسفندانی هستند که در مرتع خود آنان را میچرانی»
(آدرس: را ببینید)
«توجه کن.» خدا قوم خود را فراموش نکرده است، اما به نظر نمیرسد که به آنان فکر میکند.
«برای تو تا همیشه»
این آیات یک واقعهٔ حقیقی، حملهای فیزیکی به معبد اسرائیل در اورشلیم را توصیف میکنند.
آساف خدا را مخاطب قرار داده از او میخواهد که بیاید و خرابیها را ببیند.
مخالفان با صدای مهیب فریاد پیروزیِ بلندی سر میدهند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این به کندهکاریهای روی چوب، فلز یا سنگ در معبد اشاره دارد.
آساف به توصیف خرابیهای معبد ادامه میدهد.
اینجا ضمایر سوم شخص به مخالفانِ ذکر شده در مزمور ۷۴: ۴ اشاره میکنند.
اینجا ضمایر سوم شخص به مخالفان ذکر شده در مزمور ۷۴: ۴ اشاره دارد.
این اصطلاحی است. ترجمه جایگزین: «آنها به خود میگویند» یا «با خود فکر میکنند»
(آدرس: را ببینید)
آساف در مورد خرابیهایی که می بیند، به خدا اشاره میکند.
معانی احتمالی عبارتند از ۱)«ما دیگر نشانههای معجزه از خداوند نمیبینیم» یا ۲)«تمام نمادهای مقدس ما از بین رفتهاند» یا ۳)«آیات» پرچمها و سمبلهای لشکر هستند که نمایانگر خود لشکر است. ترجمه جایگزین: «آنان به طور کامل لشکر ما را نابود کردهاند»
(آدرسهای: و را ببینید)
این میتواند به صورت یک جمله ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «ای خدا، دشمن برای مدت زمان طولانی تو را ملامت میکند!»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت یک جمله ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد تو قصد متوقف کردن دشمن را از اهانت به نام خود نداری!»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «نام» کنایه از خود خدا است. ترجمه جایگزین: «بدی تو را میگویند» یا «به تو توهین میکنند»
(آدرس: را ببینید)
مزمورنویسی طوری از خدا سخن میگوید، گویی او بدنی فیزیکی دارد. این میتواند به صورت یک جمله بیان شود. ترجمه جایگزین: «دست خود ، دست راست خود را برنگردان!»
(آدرسهای: و را ببینید)
اینجا کلمه «دست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «قدرت خود را نشان نمیدهی» یا «قدرت خود را برای نابودی دشمنان خود بکار نمیبری»
(آدرسهای: و را ببینید)
«نیرومندترین دست خود»
مزمورنویسی طوری از خدا سخن میگوید، گویی او بدنی فیزیکی دارد. «قدرت خود را پنهان مکن و وارد عمل شو»
(آدرسهای: و را ببینید)
این موضوع جدیدی را آغاز میکند: آساف اعمال قدرتمند خدا را در تاریخ قوم خود اعلام میکند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) آساف به عنوان نماینده اسرائیل صحبت می کند، «خداوند از زمانی که ما قوم اسرائیل به یک ملت تبدیل شدیم پادشاه ما بوده است» یا ۲)«خدا، پادشاه من، حتی در زمانهای قدیم زنده بوده است»
اسم معنای «نجات» میتواند در قالب فعل «نجات دادن» ترجمه گردد. اینجا از نجات مردم توسط خداوند طوری سخن گفته شده است گویی نجات شئی بوده است که او با خود آورده است. ترجمه جایگزین: «نجات قوم»
(آدرسهای: و را ببینید)
آساف احتمالا از زمانی سخن میگوید که خدا قوم اسرائیل را از مصر بیرون آورد، دریای سرخ را شکافت، قوم اسرائیل را از میان آن در خشکی هدایت کرد، سپس لشکر فرعون را غرق کرد.
(آدرس: را ببینید)
آساف طوری از خدا سخن میگوید، گویی خدا جسم فیزیکی دارد. «تو آن قدر قوی هستی که توانستی در وسط دریا، زمین خشک پدید آوری.»
(آدرس: را ببینید)
«آبهای عظیم»
آساف احتمالا از فرعون و لشکرش به نحوی سخن میگوید، گویی آنان غولهای دریایی[ نهنگان] هستند. در صورت امکان ، این کلمات را به معنای واقعی کلمه ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زمانی که لشکر فرعون را از بین بردی، مانند این بود که سرهای نهنگان را در آبها شکستی»
(آدرس: را ببینید)
آساف به سخن گفتن در مورد آن چه خدا در گذشته انجام داده، ادامه میدهد. او احتمالا در مورد زمانی که خدا قوم اسرائیل را از مصر بیرون آورد و لشکر فرعون را در دریای سرخ غرق کرد، سخن میگوید. در صورت امکان ، این کلمات باید به معنای واقعی کلمه ترجمه شوند.
لویاتان یک هیولای دریایی است. بیانگر یک دشمن بیرحم است.
(آدرس: را ببینید)
یهوه[خداوند] سبب جاری شدن چشمهها و سیلها میشود گویی او زمین را می شکافت و آنها میتوانند جاری شوند. ترجمه جایگزین:«تو سبب جاری شدن چشمهها و سیلها از زمین میشوی»
(آدرس: را ببینید)
آساف به بازگو کردن قدرت خلاقانه خدا ادامه میدهد.
«مرزهای زمین و دریا»
آساف از خدا تقاضای کمک میکند.
«توجه کن.» ببینید این را در مزمور ۷۴: ۲ چگونه ترجمه کردید.
(آدرس: را ببینید)
آساف از کلمات ملامت همچون اشیای فیزیکی، مانند سنگ، که دشمن به سمت یهوه[خداوند] پرتاب میکند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «دشمن بارها به تو اهانت کرده است»
(آدرس: را ببینید)
آساف از خود همچون فاخته، پرندهای بیدفاع سخن میگوید. این عبارت همچنین میتواند کنایه از قوم اسرائیل باشد. ترجمه جایگزین: «من، فاختهٔ تو»
(آدرس: را ببینید)
یک پرنده کوچک و بیدفاع که اغلب به عنوان حیوان خانگی نگهداری میشود.
این عبارت احتمالا کنایه از دشمنان اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «دشمنی وحشی همچون حیوانی رام نشدنی»
(آدرس: را ببینید)
«برای همیشه از کمک کردن به قوم مسکین خود امتناع نکن.» این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «به کمک جماعت مسکینان خود بشتاب»
(آدرس: را ببینید)
آساف همچنان به ناله خود به درگاه خدا ادامه میدهد.
آساف از «جهان» طوری سخن میگوید گویی ظرفی است که میتوان در آن «ظلم و خشونت» قرار داد. ترجمه جایگزین: «افراد ظالم در مکانهای تاریک در هر کجا که ممکن باشند کارهای شریرانه انجام میدهند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «ظلمات» احتمالا کنایهای است برای مکانهایی که اتفاقات شریرانه در آنها رخ میدهد یا سرزمینی است که قوم اسرائیل به اسارت به آنجا برده شدند، اما این کلمات در صورت امکان باید به معنای واقعی کلمه ترجمه شوند.
(آدرس: را ببینید)
«اجازه نده افراد شریر مظلومان را مغلوب کرده آنان را رسوا گردانند»
اینها افرادی هستند که افراد قدرتمند با بیرحمی با آنها رفتار کردهاند.
کلمات «مساکین» و «فقیران» اساسا معنی مشابهی دارند و بر این نکته تاکید می کنند که یهوه[خداوند]، افراد زیادی را که محتاج کمک هستند نجات میدهد. ببینید این کلمات چگونه در مزمور ۳۵: ۱۰ ترجمه شدند.
(آدرس: را ببینید)
«درستی خود را به همه بنمایان»
«توجه کن.» خدا فراموش نکرده است که احمقها چگونه او را ملامت کردند، اما به نظر نمیرسد که به آنان بیاندیشد. ببینید این در مزمور ۲ چگونه ترجمه شد.
کلمه «آواز» کنایه از کلماتی است که افراد به هنگام سخن گفتن استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «آن چه مخالفانت میگویند»
(آدرس: را ببینید)
مزمورنویس از سخنان کسانی که از خدا نافرمانی می کنند همچون صدای بلند حیوانات یا اشیاء غیر زنده مانند آب یا باد سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «و به سخنان بلند و بی معنی کسانی که با تو مخالفت میکنند، توجه کن»
(آدرسهای: و را ببینید)
با جسارت مخالفت میکنند
1[برای سالار مغنیان بر لاتهلک. مزمور و سرود آساف] تو را حمد میگوییم! ای خدا تو را حمد میگوییم! زیرا نام تو نزدیک است و مردم کارهای عجیب تو را ذکر میکنند.2هنگامی که به زمان معین برسم، براستی داوری خواهم کرد.3زمین و جمیع ساکنانش گداخته شدهاند. من ارکان آن را برقرار نمودهام، سِلاه.4متکبران را گفتم، فخر مکنید! و به شریران که شاخ خود را میفرازید.5شاخهای خود را بهبلندی میفرازید. و با گردنکشی سخنان تکبرآمیز مگویید.6زیرا نه از مشرق و نه از مغرب، و نه از جنوب سرافرازی میآید.7لیکن خدا، داور است. این را به زیر میاندازد و آن را سرافراز مینماید.8زیرا در دست خداوند کاسهای است و بادهٔ آن پرجوش. از شراب ممزوج پر است که از آن میریزد. و امّا دُردهایش را جمیع شریران جهان افشرده، خواهند نوشید.9و امّا من، تا به ابد ذکر خواهم کرد و برای خدای یعقوب ترنم خواهم نمود.10جمیع شاخهای شریران را خواهم برید و امّا شاخهای صالحین برافراشته خواهد شد.
مزمور ۷۵ یک مزمور حکمت است. آن چه را که برای افراد شریر اتفاق خواهد افتاد، بیان میکند.
و را ببینید)
خدا به افراد شریر هشدار میدهد که مجازات خواهند شد. او صالحان را تقویت خواهد کرد و قوت خواهد بخشید.
را ببینید)
قوم خدا، در مزمور ۷۵: ۱ و خدا، در مزمور ۷۵: ۲-۳ سخن میگویند. مراعات نظیر در شهر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به یک سبک موسیقی اشاره میکند. ببینید این را در مزمور ۵۷: ۱ چگونه ترجمه کردید.
این مزمور را آساف نوشت. «ببینید این در مزمور ۵۳ چگونه ترجمه شد.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«تمام افرادی که بر آن زندگی میکنند»
«زمین را از نابود شدن حفظ کن» یا ترجمه جایگزین: «قوم مرا حفظ کن»
(آدرس: را ببینید)
کلمات «متکبران» و «شریران» صفتهای اسمی هستند که میتوانند به صورت اسم ترجمه شوند. فعل عبارت دوم میتواند از عبارت اول تامین شود. ترجمه جایگزین: «به افراد متکبر گفتم ... و به افراد شریر گفتم»
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی احتمال عبارتند از ۱) خدا سخن میگوید یا ۲) آساف سخن میگوید.
گوینده با جمع بسیاری از افراد شریر سخن میگوید، به این دلیل فعلها به صورت جمع آورده شدهاند.
(آدرس: را ببینید)
آساف از افراد شریر همچون حیواناتی که شاخ بر سر خود دارند و گردن خود را برافراشته سر خود را بالا میگیرند تا حیوانات دیگر را بترسانند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «مطمئن نباشید» یا «به قوت خود فخر نکنید»
(آدرس: را ببینید)
گوینده با جمع بسیاری از افراد شریر سخن میگوید، به این دلیل فعلها به صورت جمع آورده شدهاند.
(آدرس: را ببینید)
آساف از افراد شریر همچون حیواناتی که شاخ بر سر خود دارند و گردن خود را افراشته سر خود را بالا گرفتهاند تا حیوانات دیگر را بترسانند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به خصوص مطمئن باشید که به خود افتخار نمیکنید که از خدا بزرگتر هستید»
(آدرس: را ببینید)
آساف در مورد افراد شریر که خدا را نادیده میگیرند و به چالش میکشند، طوری سخن میگویند که گویی حیواناتی هستند با شاخهایی بر روی سرشان که گردن خود را برافراشته و سر خود را بالا میگیرند تا حیوانات دیگر را بترسانند.
(آدرسهای: و را ببینید)
آساف از کسی که خود را برمیافرازد به گونهای سخن میگوید گویی او خودِ عمل برافراشتن است. همچنین او طوری از خدا که قوتدهنده است و سبب افتخار شخص است سخن میگوید که گویی خدا به صورت فیزیکی او را بلند می کند. ترجمه جایگزین: «کسی که تو را سرافراز می گرداند کسی نیست که از مشرق میآید» یا «کسی که تو را قوت میبخشد و مسبب حرمت تو در میان مردم است کسی نخواهد بود که از شرق میآید»
(آدرس: را ببینید)
آساف در مورد خدا سخن میگوید.
فاعل این فعلها میتواند واضح بیان شود: «او بعضی افراد را به زیر میاندازد و دیگر افراد را سرافراز مینماید.» کلمات «به زیر انداختن» و «سرافراز کردن» کنایهای است از این که خدا افراد را قدرتمند میکند یا قدرت آنان را از بین میبرد. ترجمه جایگزین: «او شخصی را به جای شخصی دیگر پادشاه میکند» یا «قدرت شخصی را از بین میبرد و به دیگری قوت میبخشد»
(آدرسهای: و را ببینید)
زمانی که یهوه[خداوند] قوم را مجازات میکند، آنان همچون افرادی که شراب قوی نوشیده مست و بیمار شدهاند، خواهند بود.
(آدرس: را ببینید)
پرجوش کنایه از قدرتی است در شراب که سبب مستی افراد میشود. ترجمه جایگزین: «شراب قوی»
(آدرس: را ببینید)
مخلوط با برگهای خشک شده یا دانههای زمین
از جامی بزرگ درون پیالههایی که مردم از آن خواهند خورد، میریزد
«هر قطره آن را خواهند نوشید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خدا میگوید [در فارسی انجام نشده است]
شاخهای یک حیوان کنایهای از قدرت آن شخص است. ترجمه جایگزین: «تمام قدرت را از آنان خواهم گرفت»
(آدرس: را ببینید)
شاخهای یک حیوان کنایه از قدرت آن شخص است. این را میتوان به صورت جملهای معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شاخهای صالحین را برافراشته خواهم کرد» یا «صالحان را قدرتمند خواهم نمود»
(آدرسهای: و را ببینید)
1[برای سالار مغنیان برذوات اوتار. مزمور و سرود آساف] خدا در یهودا معروف است و نام او در اسرائیل عظیم!2خیمهٔٔ او است در شالیم و مسکن او در صهیون.3در آنجا، برقهای کمان را شکست. سپر و شمشیر و جنگ را، سِلاه.4تو جلیل هستی و مجید، زیاده از کوههای یغما!5قوی دلان تاراج شدهاند و خواب ایشان را درربود و همهٔٔ مردان زورآور دست خود را نیافتند.6از توبیخ تو ای خدای یعقوب، بر ارابهها و اسبان خوابی گران مستولی گردید.7تو مهیب هستی، تو! و در حین غضبت، کیست که به حضور تو ایستد؟8از آسمان داوری را شنوانیدی. پس جهان بترسید و ساکت گردید.9چون خدا برای داوری قیام فرماید تا همهٔٔ مساکینِ جهان را خلاصی بخشد، سِلاه،10آنگاه خشم انسان تو را حمد خواهد گفت، و باقی خشم را بر کمر خود خواهی بست.11نذر کنید و وفا نمایید برای یهوه خدای خود. همه که گرداگرد او هستند، هدیه بگذرانند نزد او که مَهیب است.12روح رؤسا را منقطع خواهد ساخت و برای پادشاهان جهان مهیب میباشد.
مزمور ۷۶ یک مزمور پرستشی است.
خدا بزرگ است. او تمام ملتها احاطه کننده اسرائیل را فتح کرده است. هرکسی باید برای وی هدایا بیاورد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«این برای رهبر موسیقی برای استفاده در پرستش است»
«قوم باید سازهای رشتهای (تاری) با این سرود بنوازند»
این مزمور را آساف نوشت. ببینید این در مزمور ۵۳: ۱ چگونه ترجمه شده است.
«سبب شد مردم یهودا بدانند که او کیست» یا «خود را در یهودا معروف نمود»
کلمات «نام او» کنایه از اعتبار او هستند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل او را نیکو و قدرتمند میشناسند»
(آدرس: را ببینید)
«مکانی که او برای زندگی انتخاب کرده است»
این کلمات احتمالا کنایه از این است که خدا سبب میشود مردم یهودا بدون ترس از وقوع جنگ از سوی دشمنانشان در صلح زندگی کنند، اما کلمات باید به معنای واقعی کلمه ترجمه شوند.
(آدرس: را ببینید)
آساف از خدا همچون سربازی که پس از پیروزی در نبردی بزرگ از کوه فرود میآید، سخن میگوید.
دومین عبارت، اولین عبارت را تقویت میکند که جلال یهوه[خداوند] به درخشش نور یهوه[خداوند] مربوط میشود.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «مجید» کنایه از بزرگ بودن است. ترجمه جایگزین: «تو عظمت و بزرگی خود را نمایان کن»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «قوم تو تمام سربازان دلیر را کشتند و سپس داراییهای آنان را غارت کردند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «به خواب رفتن» یک بهگویی برای مردن است. ترجمه جایگزین: «مردند» یا «وفات یافتند»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «توبیخ» به سخن گفتن با خشم و به صورت منتقدانه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که آنان را توبیخ میکنی»
(آدرس: را ببینید)
این عبارت روشی مودبانه برای گفتن این موضوع است که آنان مردند. ترجمه جایگزین: «مردند» یا «درگذشتند»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت یک جمله بیان شود. ترجمه جایگزین: «زمانی که خشمگین هستی، هیچ کس قادر به ایستادن در حضورت نیست.» یا «میتوانی هر کسی را که بر وی غضبناک هستی از بین ببری.»
(آدرس: را ببینید)
«داوری را اعلام کردی» یا «اعلام کردی که چگونه افراد شریر را مجازات خواهی کرد»
اینجا «جهان» کنایه از افراد ساکن در جهان است. ترجمه جایگزین: «ساکنان جهان»
(آدرس: را ببینید)
«داوری نماید» یا «افراد شریر را مجازات نماید»
«مسلم است قضاوت غضبناک تو»"
معانی محتمل عبارتند از ۱) «قوم تو را ستایش خواهند کرد زیرا تو از افراد شریر خشمگین هستی و آنان را داوری خواهی کرد» یا ۲) «افرادی که بر علیه تو خشمگین هستند، کارهایی خواهند کرد که سبب خواهند شد قوم تو را حمد گویند»
از خشمِ یهوه[خداوند] همچون چیزی که میتواند همچون کمربند دور او بسته شود، سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «باقی خشم خود را چون کمربند به دور خود بستهای»
(آدرس: را ببینید)
«یهوه[خداوند]، کسی که باید از او بترسند»
عبارت«روح رؤسا را منقطع خواهد ساخت» اصطلاحی است به معنای این که آنان را فروتن خواهد ساخت. ترجمه جایگزین: «رؤسا را فروتن خواهد ساخت»
(آدرس: را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهان جهان از او میترسند»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان بر یدوتون. مزمور آساف] آواز من بسوی خداست و فریاد میکنم؛ آواز من بسوی خداست. گوش خود را به من فرا خواهد گرفت.2در روز تنگیِ خود خداوند را طلب کردم. در شب، دست من دراز شده، بازکشیده نگشت و جان من تسلی نپذیرفت.3خدا را یاد میکنم و پریشان میشوم. تفکر مینمایم و روح من متحیر میگردد، سلاه.4چشمانم را بیدار میداشتی. بیتاب میشدم و سخن نمیتوانستم گفت.5دربارهٔ ایام قدیم تفکر کردهام. دربارهٔٔ سالهای زمانهای سلف.6سرود شبانهٔ خود را بخاطر میآورم و در دل خود تفکر میکنم و روح من تفتیش نموده است.7مگر خدا تا به ابد ترک خواهد کرد و دیگر هرگز راضی نخواهد شد.8آیا رحمت او تا به ابد زایل شده است؟ و قول او باطل گردیده تا ابدالآباد؟9آیا خدا رأفت را فراموش کرده؟ و رحمتهای خود را در غضب مسدود ساخته است؟ سلاه.10پس گفتم این ضعف من است. زهی سالهای دست راست حضرت اعلی!11کارهای خداوند را ذکر خواهم نمود زیرا کار عجیب تو را که از قدیم است، به یاد خواهم آورد12و در جمیعکارهای تو تأمل خواهم کرد و در صنعتهای تو تفکر خواهم نمود.13ای خدا، طریق تو در قدوسیت است. کیست خدای بزرگ مثل خدا؟14تو خدایی هستی که کارهای عجیب میکنی و قوّت خویش را بر قومها معروف گردانیدهای.15قوم خود را به بازوی خویش رهانیدهای، یعنی بنییعقوب و بنییوسف را. سلاه.16آبها تو را دید، ای خدا، آبها تو را دیده، متزلزل شد. لجّهها نیز سخت مضطرب گردید.17ابرها آب بریخت و افلاک رعد بداد. تیرهای تو نیز به هر طرف روان گردید.18صدای رَعد تو در گردباد بود و برقها ربع مسکون را روشن کرد. پس زمین مرتعش و متزلزل گردید.19طریق تو در دریاست و راههای تو در آبهای فراوان و آثار تو را نتوان دانست.20قوم خود را مثل گوسفندان راهنمایی نمودی، به دست موسی و هارون.
نویسنده از جانب خدا ترک شد. این یک مزمور تاسف و سوگواری است.
را ببینید)
خدا قبلا نزدیک مزمورنویس بود، اما حال به نظر میرسد او را کاملا ترک کرده است. مدتها قبل، خدا مراقب قوم اسرائیل بود و آنان را به سلامتی از میان دریا عبور داده بود.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرس: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی برای استفاده در پرستش است»
یکی از رهبران موسیقی داوود هم همین نام را داشت. احتمال دارد این به وی اشاره داشته باشد. ببینید این را در مزمور ۳۹:۱ چگونه ترجمه کردید.
(آدرس: را ببینید)
«من دستانم را برای دعا برافراشتم»
«جان» بیانگر شخص است. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «من به کسی اجازه نمیدهم که مرا تسلی دهد»
(آدرسهای: و را ببینید)
این دو عبارت معانی یکسانی دارند و برای تاکید با یکدیگر ترکیب شدهاند.
(آدرس: را ببینید)
«روح من ضعیف میگردد» یا «روح من در تفکر غرق میشود»
بعد صحبت در مورد خدا، آساف در آیه ۴ با خدا سخن میگوید و سپس به سخن گفتن در مورد خدا باز میگردد.
«به خدا گفتم، 'تو چشمانم را باز نگه داشتی'»
چشمان بیدار کنایه از ناتوانی در خوابیدن است. ترجمه جایگزین: «مانع خوابیدن من میشدی»
(آدرس: را ببینید)
در صورت ضرورت «ایام قدیم» و «دربارهٔ سالهای زمانهای سلف» میتوانند ترکیب شوند. ترجمه جایگزین: «درباره اتفاقاتی که در گذشتههای دور روی داده است»
(آدرس: را ببینید)
این اصطلاحی به معنی به یاد آوردن است. ترجمه جایگزین: «به یاد میآورم»[ در انگلیسی متفاوت است]
(آدرس: را ببینید)
معنی احتمالی دیگر «چه اتفاقی داشت میافتاد»
این دو عبارت بیان احساسات مربوط به ترک شدن از طرف خداوند است.
(آدرس: را ببینید)
«کارهایی انجام میدهد که حاکی از خشنودی از من است»
از آن جایی که آساف از جواب این سوالات مطمئن نبود، آنها احتمالا سوالات واقعی هستند و باید تحتالفظی ترجمه شوند.
آساف طوری در مورد این که یهوه[خداوند] دیگر به عهد خود وفادارانه عمل نمیکند، سخن میگوید گویی رحمت او تا به ابد زایل شده است. اسم معنای «وفاداری» میتواند به صورت یک صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آیا او تا به ابد وفاداری نسبت به عهدش را متوقف کرده است؟»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت مفاهیم مشابهی را بیان میکنند که خدا رافت و رحمت نشان نمیدهد.
(آدرس: را ببینید)
آساف طوری از خشم سخن میگوید گویی شخصی برای جلوگیری از بیرون آمدن شخصی دیگر، شفقت، در را می بندد. ترجمه جایگزین: « خدا از نشان دادن رحمت و شفقت به ما امتناع میکرده، زیرا از ما عصبانی بوده است»
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از ۱) مزمورنویس با خود سخن میگوید یا ۲) مزمورنویس با یهوه[خداوند] سخن میگوید.
«دست راست» کنایه از توان ، اقتدار و قدرت است. ترجمه جایگزین: «حضرت اعلی دیگر قدرت خود را برای کمک به ما به کار نمیبرد»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده شروع به سخن گفتن با یهوه[خداوند] میکنند.
«به خاطر آوردن» ببینید در مزمور ۷۴: ۲ این را چگونه ترجمه کردید.
(آدرس: را ببینید)
«کارهای خارقالعادهای که مدتها پیش انجام دادید»
این دو عبارت بیان مفهوم اندیشیدن در کارهایی است که یهوه[خداوند] انجام داده است.
(آدرس: را ببینید)
عمیقا بدان اندیشیدن
«به معنی کارهایت خواهم اندیشید»
نویسنده به سخن گفتن در مورد خدا ادامه میدهد.
این میتواند به صورت یک جمله ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «هیچ خدایی قابل مقایسه به خدای عظیم ما نیست.»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «قوّت» میتواند به صورت یک صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به تمام قومها نمایان ساز که چقدر توانا و قدرتمند هستی»
(آدرس: را ببینید)
«به ما، به قوم خود، پیروزی ببخش ... ما که نسل... هستیم»
اسم معنای «پیروزی» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «سبب پیروزی قوم خود شدهای»
(آدرس: را ببینید)
این به تمام قوم اسرائیل اشاره میکند.
آساف طوری از آبها سخن میگوید گویی شخصی است که از دیدن چیزی وحشت کرده باشد.
(آدرس: را ببینید)
«آبها» و «لجّهها» به حجم عظیمی از آبها همچون دریا و اقیانوس اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
آبهای عمیق
آساف طوری از ابرها سخن میگوید گویی آنان افرادی هستند که از ظروف آب بیرون میریزند. ترجمه جایگزین: «باران زیادی بارید» یا «باران سختی باریدن گرفت»
(آدرس: را ببینید)
این کنایه رعد و برق را چون تیرهای خدا توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «رعد و برقی که به وجود آوردی، همچون تیرهایی به هر طرف روان شد»
(آدرس: را ببینید)
از لغات زبان خود برای توصیف عملی که بعد از شلیک تیر اتفاق میافتد، استفاده کنید.
این یک شخصیتپردازی است که صدای رَعد را به صدای خدا تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «صدایی که به بلندی صدای رَعد بود» یا «صدای بسیار بلند»
(آدرس: را ببینید)
این اغراقی است برای تاکید بر این که آذرخش هر آن چه را که نویسنده قادر به دیدن آن بود را روشن کرد. ترجمه جایگزین: «آذرخش همه چیز را تا آن جا که دیده میشد، روشن کرد»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت معانی یکسانی دارند و هر دو باهم برای تاکید بیشتر آمدهاند.
(آدرس: را ببینید)
آساف طوری از یهوه[خداوند] سخن میگوید گویی یهوه[خداوند] شخصی است که دارای پا است. چون این یک شخصیتپردازی است تا آنجا که ممکن است تحتالفظی باید ترجمه شود.
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس آثار تو را (رد پای تو را» ندید»
(آدرس: را ببینید)
این مَثَل قوم خداوند را با گله حیوانات مقایسه میکند.
(آدرس: را ببینید)
عبارت «به دست» در اینجا به معنی «با انجام» یا «از طریق انجام»
اینجا «دست» نمایانگر کل وجود شخص است.
(آدرس: را ببینید)
1[قصیدهٔ آساف] ای قوم من شریعت مرا بشنوید!گوشهای خود را به سخنان دهانم فراگیرید!2دهان خود را به مَثَل باز خواهم کرد به چیزهایی که از بنای عالم مخفی بود، تنطق خواهم نمود،3که آنها را شنیده و دانستهایم و پدران ما برای ما بیان کردهاند.4از فرزندان ایشان آنها را پنهان نخواهیم کرد. تسبیحات خداوند را برای نسل آینده بیان میکنیم و قوّت او و اعمال عجیبی را که او کرده است.5زیرا که شهادتی در یعقوب برپا داشت و شریعتی در اسرائیل قرار دادو پدران ما را امر فرمود که آنها را به فرزندان خود تعلیم دهند؛6تا نسل آینده آنها را بدانند و فرزندانی که میبایست مولود شوند تا ایشان برخیزند و آنها را به فرزندان خود بیان نمایند؛7و ایشان به خدا توکّل نمایند و اعمال خدا را فراموش نکنند، بلکه احکام او را نگاه دارند.8و مثل پدران خود نسلی گردنکش و فتنهانگیز نشوند، نسلی که دل خود را راست نساختند و روح ایشان بسوی خدا امین نبود.9بنیافرایم که مسلح و کمانکش بودند، در روز جنگ رو برتافتند.10عهد خدا را نگاه نداشتند و از سلوک به شریعت او ابا نمودند،11و اعمال و عجایب او را فراموش کردند که آنها را بدیشان ظاهر کرده بود،12و در نظر پدران ایشان اعمال عجیب کرده بود، در زمین مصر و در دیار صوعن.13دریا را مُنْشَقّ ساخته، ایشان را عبور داد و آبها را مثل توده برپا نمود.14و ایشان را در روز به ابر راهنمایی کرد و تمامیِ شب به نور آتش.15در صحرا صخرهها را بشکافت و ایشان را گویا از لجّههای عظیم نوشانید.16پس سیلها را از صخره بیرون آورد و آب را مثل نهرها جاری ساخت.17و بار دیگر بر او گناه ورزیدند و بر حضرت اعلیٰ در صحرا فتنه انگیختند،18و در دلهای خود خدا را امتحان کردند، چونکه برای شهوات خود غذا خواستند.19و بر ضد خدا تکلم کرده، گفتند، آیا خدا میتواند در صحرا سفرهای حاضر کند؟20اینک، صخره را زد و آبها روان شد و وادیها جاری گشت. آیا میتواند نان را نیز بدهد. و گوشت را برای قوم خود حاضرسازد؟21پس خدا این را شنیده، غضبناک شد و آتش در یعقوب افروخته گشت و خشم بر اسرائیل مشتعل گردید.22زیرا به خدا ایمان نیاوردند و به نجات او اعتماد ننمودند.23پس ابرها را از بالا امر فرمود و درهای آسمان را گشود24و منّ را بر ایشان بارانید تا بخورند و غلهٔ آسمان را بدیشان بخشید.25مردمان، نان زورآوران را خوردند و آذوقهای برای ایشان فرستاد تا سیر شوند.26باد شرقی را در آسمان وزانید و به قوّت خود، باد جنوبی را آورد،27و گوشت را برای ایشان مثل غبار بارانید و مرغان بالدار را مثل ریگ دریا.28و آن را در میان اُردوی ایشان فرود آورد، گرداگرد مسکنهای ایشان.29پس خوردند و نیکو سیر شدند و موافق شهوات ایشان بدیشان داد.30ایشان از شهوت خود دست نکشیدند. و غذا هنوز در دهان ایشان بود31که غضب خدا بر ایشان افروخته شده؛ تنومندان ایشان را بکُشت و جوانان اسرائیل را هلاک ساخت.32با وجود این همه، باز گناه ورزیدند و به اعمال عجیب او ایمان نیاوردند.33بنابراین، روزهای ایشان را در بطالت تمام کرد و سالهای ایشان را درترس.34هنگامی که ایشان را کُشت او را طلبیدند و بازگشت کرده، دربارهٔٔ خدا تفحص نمودند،35و به یاد آوردند که خدا صخرهٔ ایشان، و خدای تعالی ولیّ ایشان است.36امّا به دهان خود او را تملّق نمودند و به زبان خویش به او دروغ گفتند،37زیرا که دل ایشان با او راست نبود و به عهد وی مؤتمن نبودند.38امّا او به حسب رحمانیتش گناه ایشان را عفو نموده، ایشان را هلاک نساخت بلکه بارها غضب خود را برگردانیده، تمامیِ خشم خویش را برنینگیخت.39و به یاد آورد که ایشان بشرند، بادی که میرود و بر نمیگردد.40چند مرتبه در صحرا بدو فتنه انگیختند و او را در بادیه رنجانیدند.41و برگشته، خدا را امتحان کردند و قدوس اسرائیل را اهانت نمودند،42و قوّت او را به خاطر نداشتند، روزی که ایشان را از دشمن رهانیده بود؛43که چگونه آیات خود را در مصر ظاهر ساخت و معجزات خود را در دیار صوعن.44و نهرهای ایشان را به خون مبدل نمود و رودهای ایشان را تا نتوانستند نوشید.45انواع پشهها در میان ایشان فرستاد که ایشان را گزیدند و غوکهایی که ایشان را تباه نمودند؛46و محصول ایشان را به کِرم صد پا سپرد و عمل ایشان را به ملخ داد.47تاکستان ایشان را به تگرگ خراب کرد و درختان جُمَّیِز ایشان را به تگرگهای درشت.48بهایم ایشان را به تگرگ سپرد و مواشی ایشان را به شعلههای برق.49و آتش خشم خود را بر ایشان فرستاد، غضب و غیظ و ضیق را، به فرستادن فرشتگان شریر.50و راهی برای غضب خود مهیا ساخته، جان ایشان را از موت نگاه نداشت، بلکه جان ایشان را به وبا تسلیم نمود.51و همهٔٔ نخستزادگان مصر را کُشت، اوایل قوّت ایشان را در خیمههای حام.52و قوم خود را مثل گوسفندان کوچانید و ایشان را در صحرا مثل گله راهنمایی نمود.53وایشان را در امنیت رهبری کرد تا نترسند و دریا دشمنان ایشان را پوشانید.54و ایشان را به حدود مقدّس خود آورد، بدین کوهی که به دست راست خود تحصیل کرده بود.55و امّتها را از حضور ایشان راند و میراث را برای ایشان به ریسمان تقسیم کرد و اسباط اسرائیل را در خیمههای ایشان ساکن گردانید.56لیکن خدای تعالی را امتحان کرده، بدو فتنه انگیختند و شهادات او را نگاه نداشتند.57و برگشته، مثل پدران خود خیانت ورزیدند و مثل کمان خطا کننده منحرف شدند.58و به مقامهای بلند خود خشم او را به هیجان آوردند و به بتهای خویش غیرت او را جنبش دادند.59چون خدا این را بشنید غضبناک گردید و اسرائیل را به شدت مکروه داشت.60پس مسکن شیلو را ترک نمود، آن خیمهای را که در میان آدمیان برپا ساخته بود،61و [تابوت] قوّت خود را به اسیری داد و جمال خویش را به دست دشمن سپرد،62و قوم خود را به شمشیر تسلیم نمود و با میراث خود غضبناک گردید.63جوانان ایشان را آتش سوزانید و برای دوشیزگان ایشان سرودِ نکاح نشد.64کاهنان ایشان به دم شمشیر افتادند و بیوههای ایشان نوحهگری ننمودند.65آنگاه خداوند مثل کسی که خوابیده بود بیدار شد، مثل جباری که از شراب میخروشد،66و دشمنان خود را به عقب زد و ایشان را عار ابدی گردانید.67و خیمهٔٔ یوسف را رد نموده، سبط افرایم را برنگزید.68لیکن سبط یهودا رابرگزید و این کوه صهیون را که دوست میداشت.69و قدس خود را مثل کوههای بلند بنا کرد، مثل جهان که آن را تا ابدالآباد بنیاد نهاد.70و بندهٔ خود داود را برگزید و او را از آغلهای گوسفندان گرفت.71از عقب میشهای شیرده او را آورد تا قوم او یعقوب و میراث او اسرائیل را رعایت کند.72پس ایشان را به حسب کمال دل خود رعایت نمود و ایشان را به مهارت دستهای خویش هدایت کرد.
مزمور ۷۸ یک مزمور حکمت است که تاریخ اسرائیل را به کار میگیرد.
را ببینید)
باوجود این که خدا معجزهای بعد از معجزه انجام داد، ولی باز قوم اسرائیل شکایت کردند و از ایمان به یهوه[خداوند] بازگشتند.
را ببینید)
این مزمور یک «مسکیل » نامیده میشود. این کلمه در زبان اصلی سبب شده است که متخصصان نظرات متفاوتی در مورد معنی آن داشته باشند. برخی می گویند این برای آموزش نکتهای به کار رفته است ، در حالی که برخی دیگر میگویند این کلمه به مهارت استفاده شده در به وجود آوردن مزمور مربوط میشود و برخی دیگر در مورد معنی این کلمه این گونه میاندیشند که آن به معنی لزوم تفکر و مراقبه در هنگام خواندن این مزمور است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره میکند. ببینید در مزمور ۳۲: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
اسم «شریعت» میتواند در قالب یک فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آن چه را تعلیم میدهم، بشنوید» یا «چون به شما تعلیم میدهم، بشنوید»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «دهان» بیانگر شخص است. ترجمه جایگزین: «سخنانم»
(آدرس: را ببینید)
اصطلاح «دهان خود را باز کردم» به معنای سخن گفتن است. ترجمه جایگزین: «با مثلها سخن میگویم»
(آدرس: را ببینید)
خواهم گفت. ببینید در مزمور ۱۹: ۲ «تنطق خواهم نمود» را چگونه ترجمه کردید.
اگر زبان شما کلمهای برای گفتن دارد که درک آن دشوار است ، ممکن است در اینجا از آن استفاده کنید.
آیه ۳ ادامه جملهای است که در آیه ۲ آغاز شد.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «ما قطعا به فرزندانمان در مورد ایشان خواهیم گفت»
«چیزهایی که یهوه[خداوند] را برای آنها تسبیح میگوییم»
«یهوه[خداوند] برپا داشت»
دیگر معانی احتمالی عبارتند از «احکام» یا «قوانین»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده در مزمور ۷۸: ۵-۶ درمورد «فرزندان» سخن میگوید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این احتمالا کنایه ای است بر اینکه عهد را حفظ نکردند (آیه ۱۰), اما بهتر است که به صورت تحتالفظی ترجمه شود.
«سربازان بنیافرایم»
احتمالا سربازان مسلح به کمان نیز بودند. ترجمه جایگزین: «مسلح به تیر و کمان بودند»
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این به سرزمینهای اطراف شهر صوعن که در مصر بود، اشاره دارد.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«خدا شکافت»
احتمالا اینجا اغراق شده است. ترجمه جایگزین: «آب بیشتری ازآن چه که ممکن است بنوشند»
(آدرس: را ببینید)
رودهای کوچک
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آنان از خدا خواستند پیش از آن که به او ایمان بیاورند، درستی آنچه را که میگوید به ایشان ثابت کند.
«با تمام قلب خود»
«تا بتوانند تا آن جایی که جا دارند، بخورند»
قوم اسرائیل تکلم کردند
این میتواند به صورت جمله اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «ما باور نمیکنیم که خدا واقعا میتواند برای ما در بیابان سفرهای آماده کند!» یا «خدایا! به ما ثابت کن که واقعا میتوانی برای ما سفرهای در بیابان فراهم کنی!»
(آدرس: را ببینید)
اصطلاح «سفرهای حاضر کردن» به معنی آماده کردن سفرهای برای غذا خوردن است. اینجا کلمه «سفره» کنایه به غذای درون سفره است. ترجمه جایگزین: «برای ما غذا فراهم کند»
(آدرسهای: و را ببینید)
آب بیشتری فورا بیرون آمد
قوم به خدا میخندند و او را با این سوالات مسخره میکنند. ترجمه جایگزین: «اما ما تا زمانی که با چشمان خود نبینیم باور نداریم که او میتواند به ما نان هم بدهد یا برای قوم خود گوشت فراهم کند.»
(آدرس: را ببینید)
غذایی از گیاهان یا غذایی از حیوانات. اگرچه این اشارهای به همه انواع غذاهاست اما بهتر است در صورت امکان به صورت تحتالفظی ترجمه شود.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده از خشم یهوه[خداوند] همچون آتش سخن میگوید و از برخود غضبناک یهوه[خداوند] علیه یعقوب طوری سخن میگوید گویی آن آتش در یعقوب افروخته گشت. ترجمه جایگزین: «خشم او همچون آتشی بود که یعقوب را سوزاند»
(آدرس: را ببینید)
این به قوم اسرائیل اشاره میکند.
نویسنده از مجازات اسرائیل توسط یهوه[خداوند] زمانی که از آنان خشمگین بود طوری سخن میگوید که گویی خشم وی شخصی بوده که بر اسرائیل حمله کرده است. ترجمه جایگزین: «چون خشمگین بود بر اسرائیل حمله کرد»
(آدرس: را ببینید)
«به او اعتماد نکردند که نجاتشان خواهد داد»
آساف در مورد ابرها طوری سخن میگوید گویی آنها شخصی هستند که میتوانند بشنوند و از دستورات خدا اطاعت کنند. ترجمه جایگزین: «با آسمان صحبت کرد»
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از ۱) «آسمان» یا ۲) «ابرها»
آساف طوری از آسمان صحبت میکند گویی انباری دارای درها است. ترجمه جایگزین: «آسمان را گشود، گویی انباری است»
(آدرس: را ببینید)
این دو عبارت رویداد مشابهای را بیان میکنند.
«او منّ را همچون باران از آسمان بارانید»
این به منَ که خدا برای قوم فراهم کرد، اشاره دارد. کلمه «نان» به طور کلی به غذا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان نوع غذایی که فرشتگان میخورند»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «فراوان» میتواند به صورت یک صفت معنا شود. ترجمه جایگزین: «غذای فراوان» یا «مقدار زیادی غذا»
(آدرس: را ببینید)
«خدا وزانید»
نویسنده در مورد این که یهوه[خداوند] سبب افتادن پرندگان از آسمان میشود طوری سخن میگوید گویی پرندگان بارانی بودند که خدا سبب بارش آن شده است. او مقدار زیاد پرندگان را با غبار مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «او سبب افتادن گوشت از آسمان همچون باران شد و مقدار آن به قدری زیاد بود که زمین را همچون غبار پوشانید»
(آدرسهای: و را ببینید)
پرندگان
هیچ کس قادر به شمارش ریگهای دریا نیست. پرندگان به قدری زیاد بودند که کسی قادر به شمارششان نبود، اما این یک اغراق است و احتمالا پرندگان دقیقا به اندازه ریگهای دریا نبودند.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشتیاق شدید
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
زمانی که هنوز غذا در دهانشان بود (مزمور ۷۸: ۳۱)
«خدا خشمگین بود و بر آنان حمله کرد.» ببینید «خشمش بر اسرائیل افروخته شد» در مزمور ۷۸: ۲۱ چگونه ترجمه شده است.
(آدرس: را ببینید)
این بهگویی از این مفعوم است که او سبب کشته شدن آنان شد. ترجمه جایگزین: «کشت»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «اعمال» کنایه از خداوند است که این اعمال را انجام داده . آن چه را که به آن ایمان نیاوردند، واضح میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی با وجود تمام کارهای شگفتانگیزی که انجام داده بود، باور نکردند که او از آنان مراقبت خواهد کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده به بیان آن چه خدا به قوم اسرائیل کرد ادامه میدهد.
اینجا کلمه «روزها» به یک عمر اشاره دارد. اصطلاح «روزهایشان ... تمام کرد» به معنای مسبب مردن کسی قبل از رسیدن به سنین بالا شدن است. ترجمه جایگزین: «هلاکت آنان زمانی که هنوز جوانند»
(آدرس: را ببینید)
آساف از سالها طوری سخن میگوید گویی آنها ظروفی هستند. ترجمه جایگزین: «سال به سال و همیشه در ترس بودند»
(آدرس: را ببینید)
از او پرسیدند که چه کاری نیاز است که انجام دهند تا او از آنان محافظت کند
(آدرس: را ببینید)
اینان افراد متفاوتی از کسانی هستند که خدا «روزهایشان را کوتاه کرد» زمانی که برخی از آنان را به هلاکت رساند، دیگران «دربارهٔ خدا شروع به تفحص نمودند».
«توبه کرده» یا «حقیقتا از گناهان خود پشیمان شده»
«فوری به جستجو پرداختند» یا «تا آن جا که میتوانستند، جستجو کردند»
حکایت آن چه قوم اسرائیل انجام دادند.
«به خاطر آوردند.» ببینید این در مزمور ۲۰: ۳ چگونه ترجمه شده است.
نویسنده از خدا همچون تپه یا کوهی صحبت می کند که قوم برای در امان بودن از دشمنانشان میتوانند بدان پناه برند. ترجمه جایگزین: «خدا کسی بود که از آنان محافظت کرد»
(آدرس: را ببینید)
«کسی که ایشان را نجات میدهد»
«به او میگفتند که او شگفتانگیز است در حالی که اعتقادی به آن نداشتند»
کلمه «دهان» کنایه از کلماتی است که از دهان آنان خارج میشد. ترجمه جایگزین: «با گفتن آن چه میگفتند»
(آدرس: را ببینید)
اینجا «دل» کنایه ازافکارشان است. وفاداری به وی همچون متصل و وصل بودن به وی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «افکارشان بر وی متمرکز نشده بود» یا «به وی وفادار نبودند»
(آدرس: را ببینید)
«با وجود این که کارهای شریرانه انجام دادند، آنان را عفو نمود»
آساف از خشم خدا همچون شخصی خشمگین سخن گفته است که خدا مانع حمله وی به شخصی که باعث خشمش شده است میشود. ترجمه جایگزین: «با وجود این که از آنان خشمگین بود، مجازاتشان نکرد»
(آدرس: را ببینید)
آساف از خشم خدا همچون شخصی که خوابیده است و خدا به او اجازه میدهد که بخوابد و بیدار نشود، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «به خود اجازه نداد که کاملا از آنان خشمگین شود»
(آدرس: را ببینید)
«به خاطر آورد» ببینید «به یاد آورد» در مزمور ۲۰: ۳ چگونه ترجمه شده است.
(آدرس: را ببینید)
کنایه از ضعیف بودن بشر و مرگ است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل ضعیف بودند و روزی خواهند مرد».
(آدرس: را ببینید)
«مکانهایی که هیچ چیزی رشد نمیکند»
آنان خواستند قبل از این که خدا را باور کنند، او آن چه را که میگوید قادر به انجامش است٬ انجام دهد. ببینید این را در مزمور ۷۸: ۱۸ چگونه ترجمه کردید.
نویسنده در این مورد که چگونه خدا قوم اسرائیل را رهانیده بود، سخن میگوید.
شهری در مصر
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به توصیف آن چه که خدا انجام داد، میپردازد.
تعداد فراوانی پشه که مانند ابری به نظر میرسیدند
مگسها مصریها را تقریباً به همان اندازه ناراحت میکردند که اگر مصریها را میخوردند
(آدرسهای: و را ببینید)
«در سرتاسر سرزمین ایشان پراکنده شدند»
«به کِرم صدپا اجازه داد تمام محصولاتشان را بخورد و به ملخها اجازه داد تمامی آن چه را که برای بدست آوردنش زحمت کشیده بودند، بخورند.»
حشرهای گیاهخوار دارای پاهایی بلند برای پریدن
آساف از محصول همچون هدیهای که خدا به کِرمهای صدپا داده است٬ سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «او اجازه داد کِرک صدپا محصول ایشان را بخورد»
(آدرس: را ببینید)
«عمل ایشان را به ملخ داد.» آساف از حاصل عمل قوم همچون هدیهای که خداوند به کِرمهای صدپا داده است سخن میگوید. کلمه «عمل» کنایه از محصولی است که با زحمت تولید کردهاند. ترجمه جایگزین: «او به ملخها اجازه داد محصولی را که برای تولیدش سخت کار کرده بودند بخورند»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده به توصیف کارهای خدا برای قوم اسرائیل، ادامه میدهد.
درختی که میوه میدهد
آذرخشی که صدای رعد بلندی ایجاد میکند.
«او تگرگ بارانید» یا «سبب باریدن تگرگ شد»
آساف از خشم خدا همچون شخصی که بر شخصی دیگر حمله میکند٬ سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «او از آنان خشمگین بود٬ بنابراین به ناگاه و با خشم بر آنان یورش برد»
(آدرس: را ببینید)
«خشم شدید او»
«بر آنان حمله کرد در زمانی که انتظار و آمادگیش را نداشتند»
آساف از غضب و غیظ و ضیق طوری سخن میگوید گویی افرادی هستند که خدا برای انجام کارش آنها را میفرستد. ترجمه جایگزین: «او به قدری از مصریان خشمگین بود که میخواست به آنان صدمه برساند٬ بنابراین برای آنان مشکل به وجود آورد و آنان را دچار بلا کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
خشمی که سبب صدمه زدن شخصی به دیگری میشود
نویسنده به توصیف کارهایی که خدا برای مصریان انجام داده بود، ادامه میدهد.
مزمورنویس از غضب همچون شخصی سخن میگوید که میتواند یهوه[خداوند] را برای مجازات قوم ترغیب کند، گویی راهی برای انجام آن فراهم میکند. ترجمه جایگزین: «او بسیار خشمگین بود، طوری که هرکاری برای صدمه زدن به آنان انجام داد» یا «به نظر میرسید که خشم او همچون ارتشی است که او راهی هموار برای راهپیمایی آنان به وجود آورده بود»
(آدرسهای: و را ببینید)
«او مانع مردن مصریان نشد» یا «او به مصریان اجازه زنده ماندن نداد»
آساف از وبا همچون شخصی که به صدمه زدن مصریان میپردازد سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «او همه آنان را توسط وبا بسیار بیمار ساخت»
(آدرسهای: و را ببینید)
این عبارت به نخستزادگان پسر هر خانواده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نخستزادگان پسر»
(آدرس: را ببینید)
اینجا کلمه «خیمهها» کنایه از خانوادههاست. کلمه «حام» به مصر با نام اجدادشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در میان خانوادههای مصر»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به توصیف آن چه خدا برای قوم اسرائیل انجام داده است٬ ادامه میدهد.
نویسنده در مورد قوم اسرائیل طوری سخن میگوید گویی آنان گوسفندان هستند. این به معنی این است که خدا از قوم همچون چوپانی در برابر گوسفندانش محافظت و نگهداری میکند.
(آدرس: را ببینید)
کاملا پوشانید
نویسنده به توصیف آن چه خدا برای قوم اسرائیل انجام داده ٬ ادامه میدهد.
کلمات «دست راست» کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «با استفاده از قدرتش برای خود به دست آورده بود»
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از ۱) خدا به قوم اسرائیل سرزمینی را كه ملل دیگر در آن زمان زندگی می كردند، به میراث داد یا ۲) خدا به مللی که از آن سرزمین بیرون رانده بود سرزمین دیگری به میراث داد.«سرزمینی به آنان داد که برای همیشه به آنان تعلق داشته باشد»
معانی احتمالی عبارتند از۱) او قوم اسرائیل را در خیمههای خود در آن سرزمین مستقر ساخت یا ۲) او قوم اسرائیل را در خیمههایی که ملل دیگر را از آنها بیرون رانده بود٬ مستققر ساخت. اکثر این «خیمهها» در واقع خانهها بودند٬ چه زمانی که ملل دیگر در آن ساکن بودند و چه زمانی که قوم اسرائیل در آنها زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «در خانههایشان»
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به توضیح آن چه خدا برای قوم اسرائیل انجام داد٬ ادامه میدهد.
این دو اصطلاح معانی مشابهی دارند. نویسنده هر دو را برای تاکید بر این که قوم اسرائیل آن چه را که خدا گفته بود، مبنی بر تامین نیازهایشان و مجازات شریران٬ باور نکردند.
(آدرس: را ببینید)
آنها میخواستند قبل از این که به خدا ایمان بیاورند و او را باور کنند، وی آن چه را قول داده بود، به انجام رساند. ببینید این را در مزمور ۷۸: ۱۸ چگونه ترجمه کردید.
از اطاعت وی سرپیچی کردند
نویسنده این جمله را برای تاکید بر این موضوع به کار برده است که قوم اسرائیل آن چه را که به خدا قول داده بودند، انجام ندادند.
(آدرس: را ببینید)
نویسنده به توصیف آن چه خدا برای قوم اسرائیل انجام داده، ادامه میدهد.
این دو اصطلاح موازی یکدیگر هستند و معنی مشابهی دارند.
(آدرس: را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده به توصیف آن چه که خدا برای قوم اسرائیل انجام داده، ادامه میدهد.
آساف از جلال و قوّت خدا همچون شئی فیزیکی که قابل گرفتن و نگهداشتن است، سخن میگوید. کلمات «قوّت» و «جمال» احتمالا کنایه از تابوت عهد است. کلمه «دست» کنایه از قدرت دشمن است. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «او به دشمن اجازه داد که تابوت عهد باشکوه را بگیرند؛ او به سادگی آن را به دشمنان داد تا هر آن چه با آن میخواهند بکنند»
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده به توصیف آن چه که خدا برای قوم اسرائیل انجام داده، ادامه میدهد.
آساف از قوم خدا همچون اشیایی کوچک که خدا آنان را به عنوان هدیه می دهد، و از شمشیر به عنوان کنایهای از مرگ در جنگ سخن میگوید گویی شمشیر شخصی است که میتواند هدیهای دریافت کند. ترجمه جایگزین: «او اجازه داد که قومش همگی در جنگ کشته شوند»
(آدرسهای: و و را ببینید)
«او از افرادی که گفته بود برای همیشه متعلق به وی خواهند بود، خشمگین بود»
معانی احتمالی عبارتند از ۱) «دشمن از آتش برای نابودی تمام جوانان ایشان استفاده کرد» یا ۲) «جوانان ایشان چنان که علف خشک سریع در آتش میسوزد، در جنگ کشته شدند» در مورد استفاده آنان از سلاح سخن نمیگوید.
(آدرس: را ببینید)
«بلعیدن» خوردن سریع همه چیز معنی میدهد.
جشن ازدواج
اینجا کلمه «شمشیر» بیانگر سربازانی است که با شمشیر میجنگند. عبارت «به دم شمشیر افتادند» اصطلاحی به معنی کشته شدن در جنگ است. ترجمه جایگزین: «کاهنان ایشان در جنگ کشته شدند» یا «دشمنان کاهنان ایشان را با شمشیر کشتند»
(آدرسهای: و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) شخصی بیوهها را مجبور کرد نوحهگری نکنند یا ۲) بسیاری از کاهنان کشته شدند به نوعی که دیگر زمانی برای تدفین شایسته افراد وجود نداشت.
زنانی که شوهرانشان مردهاند
از وارد عمل نشدن خداوند برای مدت زمانی خاص به شکلی سخن گفته شده که گویی وی خواب است، و از وارد عمل شدنش به نحوی سخن گفته شده که گویی از خواب بیدار میشود. ترجمه جایگزین: «خداوند وارد عمل شد، گویی از خواب بیدار شده باشد»
(آدرس: را ببینید)
معانی احتمالی عبارتند از ۱)همچون جنگجویی که بیش از حد شراب نوشیده و از این که بیدارش کرده باشند، بسیار خشمگین شده و بخواهد که بجنگد یا ۲) همچون مبارزی که شراب بسیاری نوشیده است، ولی حال چون به مقدار کافی خوابیده است قادر است به خوبی بیاندیشد و بجنگد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده به توصیف آن چه که خدا برای قوم اسرائیل انجام داده، ادامه میدهد.
اینجا کلمه «خیمه» کنایه از خانواده است. این عبارت به اجداد یوسف اشاره دارد»
(آدرس: را ببینید)
افرایم پسر یوسف بود.
کوه صهیون در سرزمینی قرار داشت که قبیله یهودا زندگی میکردند.
معانی احتمالی برای این تشبیه عبارتند از ۱) یهوه[خداوند] قدس خود را به بلندی کوهها بنا کرده است. ترجمه جایگزین: «او قدس خود را بلند بنا نموده است همچون کوهها» یا ۲) یهوه[خداوند] قدس خود را به پایداری و استحکام کوهها بنا کرده است. ترجمه جایگزین: «او قدس خود را همیشگی بنا نموده است، چنان که کوهها مستحکم و همیشگی هستند»
(آدرس: را ببینید)
فعل میتواند از جمله قبلی تامین شده باشد. نویسنده بقا قدس خداوند را با بقا زمین مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «او قدس خود را برای بقایی ابدی بنا کرد، همچون زمین که تا ابدالآباد بنیان نهاده شده است.
(آدرسهای: و را ببینید)
نویسنده به توصیف آن چه خدا کرده، ادامه میدهد
از محلی که در آغلهای گوسفندان کار میکرد
فضایی که با دیوارها احاطه شده است و گوسفندان در آن در امنیت نگهداری میشوند
کلمه «چوپان» کنایه از شخصی است که افراد دیگر را هدایت و محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «برای هدایت و محافظت از قوم او یعقوب و میراث او اسرائیل»
(آدرس: را ببینید)
افرادی را که برای ابد برای خود برگزیده است. ببینید چگونه این را در مزمور ۷۸: ۶۲ ترجمه کردهاید.
کلمه «چوپانی» کنایه از هدایت و محافظت است. ترجمه جایگزین: «داوود آنان را هدایت کرد و از آنان محافظت نمود»[در فارسی نیامده است]
(آدرس: را ببینید)
1[مزمور آساف] ای خدا، امّتها به میراث تو داخل شده، هیکل قدس تو را بیعصمت ساختند. اورشلیم را خرابهها نمودند.2لاشهای بندگانت را به مرغان هوا برای خوراک دادند و گوشت مقدّسانت را به وحوش صحرا.3خون ایشان را گرداگرد اورشلیم مثل آب ریختند و کسی نبود که ایشان را دفن کند.4نزد همسایگان خود عار گردیدهایم و نزد مجاوران خویش استهزا و سُخریّه شدهایم.5تا کی ای خداوند تا به ابد خشمناک خواهی بود؟ آیا غیرت تو مثل آتش افروخته خواهد شد تا ابدالآباد؟6قهر خود را بر امّتهایی که تو را نمیشناسند بریز و بر ممالکی که نام تو را نمیخوانند!7زیرا که یعقوب را خورده، و مسکن او را خراب کردهاند.8گناهان اجداد ما را بر ما به یاد میاور. رحمتهای تو بزودی پیش روی ما آید زیرا که بسیار ذلیل شدهایم.9ای خدا، ای نجاتدهندهٔٔ ما، به خاطر جلال نام خود ما را یاری فرما و ما را نجات ده و بخاطر نام خود گناهان ما را بیامرز.10چرا امّتها گویند که خدای ایشان کجاست؟ انتقام خون بندگانت که ریخته شده است، بر امّتها در نظر ما معلوم شود.11نالهٔ اسیران به حضور تو برسد. به حسب عظمت بازوی خود آنانی را که به موت سپرده شدهاند، برهان.12و جزای هفت چندان به آغوش همسایگان ما رسان، برای اهانتی که به تو کردهاند، ای خداوند.13پس ما که قوم تو و گوسفندان مرتع تو هستیم، تو را تا به ابد شکر خواهیم گفت و تسبیح تو را نسلاً بعد نسل ذکر خواهیم نمود.
مزمور ۷۹ یک مزمور رهایی است و دعایی برای انتقام از دشمنان است.
و را ببینید)
اورشلیم ویران شد و مردمانش کشته شدند. خدا میبایست این ملل دشمن را که به درگاه وی دعا نمیکنند، از میان بردارد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«سرزمینی که برای همیشه متعلق به شما بود» ببینید این در مزمور ۶۸: ۹ چگونه ترجمه شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «خون» کنایه از زندگی معصوم و بیگناه است. خون ریختن به معنای کشتن افراد بیگناه است. بسیاری از مردم هر روز آب را میبینند، اما دیدن روزانه خون نشانه کشته شدن افراد بیگناه بسیاری است. ترجمه جایگزین: «آنان افراد بیگناه بسیاری را کشتند که خونشان همه جا چون آب پس از باران، جاری بود.»
(آدرسهای: و را ببینید)
کلمات «عار» و «استهزا» و «سخریّه» کنایه به کسانی دارد که دیگران آنان را عار می دانند و استهزا و سخریّه میکنند. ترجمه جایگزین: «ما مردمانی شدهایم که همسایگانمان ما را خوار میشمارند؛ اطرافیانمان ما را استهزا کرده به سخره میگیرند»
(آدرس: را ببینید)
ضمیر اول شخص جمع به قوم خدا اشاره میکند.
خندههای بلند و فراوان برای شرمگین کردن شخصی
این میتواند به صورت یک جمله اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که غیرت خشم تو چون آتشی افروخته هرگز متوقف نخواهد شد»
(آدرس: را ببینید)
اسم معنای «غیرت» میتواند به صورت «خشمگین» بیان شود. ترجمه جایگزین: «آیا حسود و خشمگین خواهی بود»
(آدرس: را ببینید)
در این تشبیه، خشم خدا با آتشی که همه چیز را نابود میکند، مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «ما را نابود خواهد کرد»
(آدرسهای: و را ببینید)
این دو جفت اصطلاح هر یک معانی مشابهی را بیان میدارند و برای تاکید بیشتر با هم ترکیب شدهاند.
(آدرس: را ببینید)
آساف از خشم خدا همچون مایعی سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «از آن جایی که خشمگین هستی، ملتها را مجازات کن»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «نام» کنایه از قدرت و اقتدار شخص است. ترجمه جایگزین: «به تو تعلق ندارند» یا «از تو طلب کمک نمیکنند»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «یعقوب» کنایه از اجداد وی، قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «آنها قوم اسرائیل را بطور کامل نابود کردهاند»
(آدرس: را ببینید)
«یادآوری گناهان اجداد ما را ادامه نده و ما را برای آنها مجازات نکن» یا «ما را به خاطر گناهان اجدادمان ببخش»
نویسنده از ذلیل و ضعیف شدن قوم طوری سخن میگوید، گویی آنها در موقعیت پایینی قرار دارند. ترجمه جایگزین: «ما بسیار ضعیف هستیم» یا «ما بسیار ناامید هستیم»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «نجاتدهنده» میتواند با فعل «نجات دادن» ترجمه شود: «ای خدایی که ما را نجات میدهی.»
(آدرس: را ببینید)
کلمه «نام» کنایه از شهرت وی برای آن چه قوم در موردش میدانند است. ترجمه جایگزین: «بنابراین مردم در مورد جلال و شکوهت خواهند دانست»
(آدرس: را ببینید)
نام خداوند در این جا بیانگر تمام وجود وی و احترامی است که وی شایستهّ آن است. ترجمه جایگزین: «بنابراین مردم به تو احترام خواهند گذارد» یا «به خاطر خودت»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت یک جمله اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «امّتها نباید بتوانند بگویند "خدای ایشان کجاست؟"»
(آدرس: را ببینید)
این عبارت میتواند به عنوان یک جمله اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدای آنان قادر به انجام هیچ کاری نیست!»
(آدرس: را ببینید)
خون ریخته شده کنایه از کشته شدن افراد بیگناه است. این را میتواند به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انتقام بندگان بیگناهت که امّتها کشتند را در جایی که میتوانیم ببینیم تو انجامش دادهای، بگیر»
(آدرسهای: و را ببینید)
«در دید ما» یا «در حالی که ما حضور داریم»
آساف از صدایی که ممکن است صدای درد و ضجه زندانیان باشد، همچون شخصی که به حضور پادشاهی حاضر میشود، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به صدای ناله اسیران با دقت گوش بده و به آنان کمک کن»
(آدرس: و را ببینید)
این اصطلاح به کسانی که محکوم به مرگ هستند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که محکوم به مرگ هستند»
(آدرس: را ببینید)
آساف از اعمال شریرانهای که کشورهای همسایه بر علیه اسرائیل انجام دادند همچون «اهانت» گویی موارد فیزیکی بوده است، سخن میگوید. او از خداوند میخواهد تا آن کارها را به حساب بیاورد، و درخواست میکند برای هر کار شریرانهای که کشورهای همسایه انجام دادهاند، کسی هفت برابرش را بر علیهشان انجام دهد.
(آدرس: را ببینید)
«بازپرداخت» یا «پس دادن»
در حالی که روی زانوها و رانهای خود نشستهاند. این کنایه از «به صورت مستقیم و شخصی» است.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «گوسفند» کنایه از مردم درماندهای است که چوپان آنان را هدایت و محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «ما قوم تو که توسط تو هدایت و محافظت میشویم، تو را شکر خواهیم گفت»
(آدرس: را ببینید)
«به یقین همهٔ نسلها برای دانستن تمام کارهای نیکویی که انجام دادهای خواهند آمد»
این بیانگر آن چیزی است که قوم، خداوند را به خاطرش تسبیح خواهند گفت. ترجمه جایگزین: «به تسبیح و حمد تو به خاطر کارهایی که انجام دادهای، ادامه میدهیم»
(آدرس: را ببینید)
1[برای سالار مغنیان. شهادتی بر سوسنها. مزمور آساف] ای شبانِ اسرائیل بشنو! ای که یوسف را مثل گله رعایت میکنی! ای که بر کروبیین جلوس نمودهای، تجلی فرما!2به حضور افرایم و بنیامین و مَنَسی، توانایی خود را برانگیز و برای نجات ما بیا!3ای خدا ما را باز آور و روی خود را روشن کن تا نجات یابیم!4ای یهوه، خدای صبایوت، تا به کی به دعای قوم خویش غضبناک خواهی بود،5نان ماتم را بدیشان میخورانی و اشکهای بیاندازه بدیشان مینوشانی؟6ما را محل منازعهٔ همسایگان ما ساختهای و دشمنان ما در میان خویش استهزا مینمایند.7ای خدای لشکرها ما را بازآور و روی خود را روشن کن تا نجات یابیم!8مَوی را ازمصر بیرون آوردی. امّتها را بیرون کرده، آن را غرس نمودی.9پیش روی آن را وسعت دادی. پس ریشهٔٔ خود را نیکو زده، زمین را پر ساخت.10کوهها به سایهاش پوشانیده شد و سروهای آزاد خدا به شاخههایش.11شاخههای خود را تا به دریا پهن کرد و فرعهای خویش را تا به نهر.12پس چرا دیوارهایش را شکستهای که هر راهگذری آن را میچیند؟13گرازهای جنگل آن را ویران میکنند و وحوش صحرا آن را میچرند.14ای خدای لشکرها رجوع کرده، از آسمان نظر کن و ببین و از این مَوْ تفقد نما15و از این نهالی که دست راست تو غرس کرده است و از آن پسری که برای خویشتن قوی ساختهای!16مثل هیزم در آتش سوخته شده و از عتاب روی تو تباه گردیدهاند!17دست تو بر مرد دست راست تو باشد و بر پسر آدم که او را برای خویشتن قوی ساختهای.18و ما از تو رو نخواهیم تافت. ما را حیات بده تا نام تو را بخوانیم.19ای یهوه، خدای لشکرها ما را بازآور و روی خود را روشن ساز تا نجات یابیم.
مزمور۸۰ یک مزمور رهایی است.
را ببینید)
دشمنان اسرائیل آنان را تهدید کردند. مزمورنویس از خداوند[یهوه] میطلبد با شادی به آنها بنگرد، آن گاه آنها نجات خواهند یافت.
را ببینید)
نویسنده از کنایه گستردهای که در آن اسرائیل به عنوان تاک کاشته شده توسط خدا بیان شده است و سپس از ریشه کنده شده است، استفاده کرده است.
(آدرس: را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی، برای استفاده در پرستش است» ببینید این در مزمور ۴: ۱ چگونه ترجمه شده است.
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره دارد. ببینید این را در مزمور ۴۵: ۱ چگونه ترجمه کردید.
آساف به خدا به عنوان کسی که قوم اسرائیل را هدایت و محافظت میکند اشاره میکند.
(آدرس: را ببینید)
کلمه «یوسف» به قوم اسرائیل اشاره دارد. آساف در مورد قوم همچون گله گوسفندان که یهوه[خداوند] کسی که چوپانی آنان را برعهده دارد، هدایت میشود. ترجمه جایگزین: «ای که اجداد یوسف را مثل گله گوسفندان هدایت میکنی»
(آدرس: را ببینید)
اینجا یوسف نمایانگر ملت اسرائیل است.
(آدرس: را ببینید)
ممکن است احتیاج باشد توضیح دهید که کروبین آنهایی هستند که بر روی در صندوق عهد قرار دارند. نویسندگان کتاب مقدسی معمولا از صندوق عهد به عنوان جایگاه استراحت یهوه[خداوند] در حالی که بر روی تخت خود در آسمان جلوس نموده است، سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «ای که بر تختت بالای کروبینِ صندوق عهد جلوس نمودهای»
(آدرس: را ببینید)
آساف از خدا طوری سخن میگوید گویی او خورشیدی درخشان است که کنایه از نیکویی است. ترجمه جایگزین: «به ما نور بده» یا «راه درست زندگی کردن را به ما بیاموز»
(آدرس: را ببینید)
اصطلاح «توانایی بده» به معنای «وارد عمل بشو» است.
نویسنده از نیکویی خداوند[ یهوه] نسبت به آنها چنان سخن میگوید که گویی روی خداوند[ یهوه] بر رویشان نور میتاباند. ترجمه جایگزین: «به جهت نیکویی ما عمل کن»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند در قالب معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «و لطفا ما را نجات بده» یا «پس بتوانی ما را نجات دهی»
(آدرس: را ببینید)
اسرائیل
کلمات «نان ماتم» و «اشکهای بیاندازه» کنایه از غم مداوم است. ترجمه جایگزین: «مطمئن شدهای که آنها تمام مدت غمگین باشند»
(آدرسهای: و را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آساف از طرف قوم اسرائیل سخن میگوید. او در آیه ۸ به سخن گفتن از روش خدا برای استقرار در سرزمینشان میپردازد، به طوری که گویی خدا شخصی است که زمین را تمیز کرده و تاکستانی غرس نموده است. تصویر تاک انگور تا آیه ۱۶ ادامه دارد.
نویسنده از نیکویی خداوند[یهوه] در حق آنان همچون تابانیدن نورش بر آنها سخن میگوید. ببینید این را در مزمور ۸۰: ۳ ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «نسبت به ما با نیکویی عمل کن»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «ما را نجات خواهی داد»
(آدرس: را ببینید)
آساف قوم اسرائیل را با درخت موی که آماده پیوند است، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «تو ما را همچون درخت موی از مصر بیرون آوردی»
(آدرس: و را ببینید)
مزمورنویس از قومش همچون گیاهی که خداوند[یهوه] غرس نموده، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «تو امّتها را از سرزمینشان بیرون کردی و آن سرزمین را به ما دادی، همچون درخت مو که در آنجا پیوند زدی»
(آدرس: را ببینید)
این میتواند واضح بیان شود که امّتها کجا بودهاند که خدا از آنجا بیرونشان کرده است. ترجمه جایگزین: «تو امّتها را از این سرزمین بیرون کردی» یا «تو امّتها را مجبور به ترک کنعان نمودی»
(آدرس: را ببینید)
آساف طوری به سخن گفتن از قوم اسرائیل در سرزمینشان ادامه میدهد گویی اسرائیل درخت مویی در تاکستان است.
(آدرس: را ببینید)
«تو زمین را برای درخت مو وسعت دادی»
«درخت مو ریشه زده» یا «درخت مو شروع به رشد کرد»
«شاخههایش زمین را پرساختند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «سایهاش کوهها را میپوشاند٬ شاخههایش سروهای آزاد خدا را»
«و سروهای آزاد خدا توسط شاخههایش پوشانیده شدهاند» که فعل را از جمله قبلی برداشته است. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «و شاخههایش سروهای آزاد خدا را میپوشاند»
معانی احتمالی عبارتند از ۱) «درختان بلند سرو»٬ درختان سروی که بر روی «کوهها» در سرزمین لبنان در شمال اسرائیل میروید٬ یا ۲) «درختان سرو خدا»
دریای مدیترانه در غرب اسرائیل
قسمتهایی از گیاهان جدید که تازه بر روی زمین شروع به رشد کردند.
آساف به سخن گفتن از قوم اسرائیل در سرزمینشان همچون درخت مو در تاکستان ادامه میدهد.
دیوارهای سنگی٬ نه چوبی
خوکهای وحشی که زمینها و مزارع را خراب کرده و به مردم حمله میکنند. اگر خوانندگان شما نمیدانند گرازها چه هستند٬ از عبارت حیوانات وحشی که زمینها و مزارع را خراب کرده و به مردم حمله میکنند، استفاده کنید.
سرزمینی که مملو از درختان است
انواع حیوانات وحشی
سرزمینی مملو از گیاهان اما بدون درخت
آساف سخن گفتن در مورد اسرائیل را با تشبیه آنان به درخت مویی در تاکستان، پایان میدهد.
نویسنده از خدا میخواهد به سمت او برگشته و کمکش کند. این را میتواند واضح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به طرف ما برگرد» یا «بیا و دوباره کمکمان کن»
«ببین»
نویسنده به مقایسه کردن قوم اسرائیل با درخت مو ادامه میدهد.
(See:
دست راست بیانگر قدرت و کنترل یهوه [خداوند] است. ترجمه جایگزین: «این ریشهای است که تو ای خداوند کاشتهای»
قسمتی از گیاه جدید که تازه بر روی زمین شروع به رشد کرده است. ببینید این را در مزمور ۸۰: ۱۱ چگونه ترجمه کردید.
معانی احتمالی عبارتند از ۱)«سوخته شده؛ قومت به علت عتاب تو تباه گردیدهاند» یا ۲)«سوخته شدهاند. باشد که دشمنانت از روی عتاب تو تباه گردند»
این به قدرت و کنترل یهوه[خداوند] اشاره دارد.
ملت اسرائیل که یهوه [خداوند] به عنوان قوم خود انتخاب کرده است.
زمانی که شخصی در اسرائیل بخواهد شخص دیگری را احترام کند٬ کاری میکند که آن مرد در سمت راست وی و نزدیک دست راستش بایستد.
اینجا «روی تافتن» کنایه ازرد کردن شخصی است. این همچنین می تواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «ما پرستش و اطاعت از تو را متوقف نخواهیم کرد»
نویسنده از نیکویی خداوند[ یهوه] نسبت به آنها چنان سخن میگوید که گویی روی خداوند[ یهوه] بر رویشان نور میتاباند. ترجمه جایگزین: «به جهت نیکویی ما عمل کن». ببینید این را در مزمور ۸۰: ۳ چگونه ترجمه کردید.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو ما را نجات خواهی داد»
1[برای سالار مغنیان برجتّیت. مزمور آساف.] ترنّم نمایید برای خدایی که قوّت ماست. برای خدای یعقوب آواز شادمانی دهید!2سرود را بلند کنید و دف را بیاورید و بربط دلنواز را با رباب!3کَرِنّا را بنوازید در اوّل ماه، در ماه تمام و در روز عید ما.4زیرا که این فریضهای است در اسرائیل و حکمی ازخدای یعقوب.5این را شهادتی در یوسف تعیین فرمود، چون بر زمین مصر بیرون رفت، جایی که لغتی را که نفهمیده بودم شنیدم،6دوشِ او را از بار سنگین آزاد ساختم و دستهای او از سبد رها شد.7در تنگی استدعا نمودی و تو را خلاصی دادم. در سِترِ رعد، تو را اجابت کردم و تو را نزد آب مَریبَه امتحان نمودم. سلاه.8ای قوم من بشنو و تو را تأکید میکنم. و ای اسرائیل اگر به من گوش دهی.9در میان تو خدای غیر نباشد و نزدِ خدای بیگانه سجده منما.10من یَهُوَه خدای تو هستم که تو را از زمین مصر برآوردم. دهان خود را نیکو باز کن و آن را پر خواهم ساخت.11لیکن قوم من سخن مرا نشنیدند و اسرائیل مرا ابا نمودند.12پس ایشان را به سختیِ دلشان ترک کردم که به مشورتهای خود سلوک نمایند.13ای کاش که قوم من به من گوش میگرفتند و اسرائیل در طریقهای من سالک میبودند.14آنگاه دشمنان ایشان را بزودی به زیر میانداختم و دست خود را برخصمان ایشان برمیگردانیدم.15آنانی که از خداوند نفرت دارند بدو گردن مینهادند. امّا زمان ایشان باقی میبود تا ابدالآباد.16ایشان را به نیکوترین گندم میپرورد؛ و تو را به عسل از صخره سیر میکردم.
مزمور ۸۱ مزمور حکمت است. این مزمور سرودی بوده که در جشنهای «ماه نو» و «ماه کامل» خوانده میشد.
اگر قوم اسرائیل خداوند را اطاعت و پرستش کنند٬ خدا دشمنانشان را از بین خواهد برد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
مزموری که آساف نوشته است.
«این برای رهبر پرستشی برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به سبک موسیقی مربوط میشود. ببینید در مزمور ۸: ۱ چگونه ترجمه کردید.
اسم معنای «قوّت» میتواند به صورت «قوی» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدایی که سبب میشود قوی باشیم»
اینجا «یعقوب» بیانگر تمامی اجدادش است. ترجمه جایگزین: «خدای اسرائیل٬ قوم اجداد یعقوب»
اینها آلات موسیقی هستند.
یکی از آلات موسیقی شبیه طبل که با ضربه نواخته میشود و دارای قطعات فلزی اطراف کنارههایش است که به هنگام لرزش صدا تولید میکنند.
این اوّل ماه قمری است.
این اواسط ماه قمری است.
«و در روزهایی که عید ما آغاز میشود»
اینجا «این» به روز عید اشاره دارد.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدای یعقوب آن را حکم کرده است» یا «خدای یعقوب بدان فرمان داده است»
اینجا «یعقوب» بیانگر تمام اجداد خود است. ترجمه جایگزین: «خدای اسرائیل٬ قوم اجداد یعقوب»
«آن را به عنوان قانونی داد»
اینجا «یوسف» بیانگر تمامی قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «در قوم اسرائیل»
این به واقعهای تاریخی در مصر زمانی که قوم اسرائیل از اسارت بیرون آمده و خدا نجاتشان داد٬ اشاره دارد.
اینجا «زمین» به قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل»
اینجا خدا آغاز به سخن گفتن میکند.
اینجا «دوش او را از بار سنگین آزاد ساختم» به کار اجباری که قوم اسرائیل میبایست در مصر به عنوان برده انجام دهد، اشاره دارد.
اینجا «سبد» بیانگر کار اجباری قوم اسرائیل به عنوان برده در مصر است.
«در فشار و سختی شدیدت»
وقتی خدا به نزد قوم اسرائیل آمد، جلال و حضور خود را در ابری تیره و ترسناک پنهان نمود.
خدا قوم اسرائیل را امتحان کرد تا ببیند آیا آنها برای تامین آب در بیابان مَریبَه به او اعتماد میکنند.
یهوه [خداوند] آن چه را که در بیابان به قوم گفته بود به آنان یادآوری میکند.
«زیرا تو را آگاه میکنم»
اینجا «اسرائیل» بیانگر قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل» یا «مردم اسرائیل»
«چقدر آرزو دارم به من گوش میدادی» یا «اما میبایست به من گوش دهی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا طوری از مراقبت خدا از قوم خود سخن گفته شده است که گویی او مانند پرنده مادر، جوجههای خود را تغذیه میکند.
حال یهوه(خداوند) توضیح میدهد بعد از این که قوم را هشدار داد، دقیقا چه رخ داد.
«به آن چه من گفتم» یا «به من»
از رها کردن قوم در سخت دلی توسط خدا طوری سخن گفته شده است گویی خداوند آنان را به دشمنی برای آزار و اذیت آنان تحویل داده است. ترجمه جایگزین: «بنابراین در سخت دلیشان، رهایشان کردم»
از تمایل خدا برای اطاعت قوم از او به نحوی سخن گفته شده که گویی او میخواهد آنان در طریقها و راههای او قدم بردارند. ترجمه جایگزین: «ای کاش آنان از قوانین من پیروی میکردند»
اینجا «دست» بیانگر قدرت یهوه [خداوند] است. ترجمه جایگزین: «نابود میکردم» یا «شکست میدادم»
یهوه[خداوند] در مورد خود به صورت سوم شخص سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «آنانی که از من نفرت دارند ... در مقابل من»
«با ترس تعظیم میکنند» یا «با ترس بر زمین میافتند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «برای همیشه آنان را فروتن خواهم کرد» یا «برای همیشه مجازاتشان خواهم کرد»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
خدا سبب میشود نیکوترین گندم در اسرائیل بروید گویی او در واقع قوم خود را با آن گندم تغذیه میکند. ترجمه جایگزین: «من به قوم اسرائیل اجازه خواهم داد که از بهترین گندم بخورند»
هر دو کلمه «ایشان» و «تو» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
این به عسل طبیعی اشاره میکند. زنبورها در شکاف صخرهها کندو میسازند و عسل را در آن تولید میکنند.
1[مزمور آساف] خدا در جماعت خدا ایستاده است، در میان خدایان داوری میکند،2تا به کی به بیانصافی داوری خواهید کرد و شریران راطرفداری خواهید نمود؟ سِلاه.3فقیران و یتیمان را دادرسی بکنید. مظلومان و مسکینان را انصاف دهید.4مظلومان و فقیران را برهانید و ایشان را از دست شریران خلاصی دهید.5نمیدانند و نمیفهمند و در تاریکی راه میروند و جمیع اساس زمین متزلزل میباشد.6من گفتم که شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی.7لیکن مثل آدمیان خواهید مرد و چون یکی از سروران خواهید افتاد!8ای خدا برخیز و جهان را داوری فرما زیرا که تو تمامیِ امّتها را متصرف خواهی شد.
مزمور ۸۲ مزموری برای داوری رهبران دیگر ملتها است.
رهبران ملتها میبایست از افراد فقیر و نیازمند محافظت کنند و از افراد ثروتمند شریر طرفداری نکنند.
and )
رهبران ملتها نمایانگر خدایانشان هستند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«شورای آسمانی» یا «جلسه بهشتی»
«او حکم میکند.» اسم معنا «حکم» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «او داوری میکند»
معانی احتمالی عبارتند از ۱) موجودات روحانی دیگری نیز در بهشت ساکن هستند. ترجمه جایگزین: «موجودات آسمانی» یا «داوران آسمانی» یا ۲) اینها انسانهایی هستند که خدا به آنها اشاره میکند. بدین معنا که خدا به ایشان قدرت و اقتدار عظیمی عطا کرده است. ترجمه جایگزین: «حاکمان»
یهوه[خداوند] از سوال برای سرزنش کردن خدایانی که با انصاف داوری نمیکنند، استفاده میکند.
این کلمات صفتهای اسمی هستند. آنها را میتوان به صورت صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که فقیرند ... آنانی که یتیم هستند ... آنانی که مظلوم هستند .... آنانی که مسکین هستند»
«آن چه را که برای ... درست است انجام دهید»
اینها همه صفتهای اسمی هستند. آنها را میتوان به صورت صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افرادی که فقیر هستند ... افرادی که مظلوم هستند ... افرادی که شریر هستند»
اینجا کلمه «دست» بیانگر قدرت و کنترل است. ترجمه جایگزین: «مانع آزار آنان توسط افراد شریر شوید»
معانی احتمالی عبارتند از ۱) ضمیر سوم شخص به خدایان اشاره دارد یا ۲) ضمیر سوم شخص به افراد شریر اشاره میکند.
انجام اعمال شریرانه همچون راه رفتن در تاریکی بیان شده است.
از خراب شدن اصول اخلاقی که خدا برقرار کرده توسط خدایان، طوری سخن گفته شده است که گویی خدایان زمین را لرزانده و آن را متلاشی کردهاند.
متلاشی
اینجا «خدایان» به همان گروه در مزامیر ۸۲: ۱ اشاره میکند. اینها چه به موجودات روحانی اشاره کنند و چه به موجودات انسانی، مانند یهوه، خدا نیستند و حتی تحتالفظی فرزندان وی نیز نمیباشند. یهوه [خداوند] با «خدایان» و «فرزندان حضرت اعلی» نامیدن ایشان در واقع تصدیق میکند که به آنها قدرت و اقتدار بخشیده است.
یهوه[خداوند] در مورد خود با لفظ «حضرت اعلی» سخن میگوید.
«به هر حال»
این روشی برای سخن گفتن در مورد شخصی در حال مردن است.
نویسنده همچنان سخن میگوید.
اینجا «جهان» بیانگر مردم جهان است. ترجمه جایگزین: «مردم جهان را داوری فرما»
«زیرا که تمام امَت میراث تو هستند» یهوه [خداوند] در مورد تمام مردم طوری سخن میگوید گویی همه به او تعلق دارند و از حکومت بر آنها همچون داراییهایی که تصرفشان کرده است، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «زیرا که تو بر تمامی مردم از تمام امّتها حکومت میکنی»
اینجا «امَتها » بیانگر مردم امَتها هستند.
1[سرود و مزمور آساف] ای خدا تو را خاموشی نباشد! ای خدا ساکت مباش و میارام!2زیرا اینک، دشمنانت شورش میکنند و آنانی که از تو نفرت دارند، سر خود را برافراشتهاند.3بر قوم تو مکاید میاندیشند وبر پناهآوردگان تو مشورت میکنند.4و میگویند، بیایید ایشان را هلاک کنیم تا قومی نباشند و نام اسرائیل دیگر مذکور نشود.5زیرا به یک دل با هم مشورت میکنند و بر ضد تو عهد بستهاند.6خیمههای اَدُوم و اسماعیلیان و موآب و هاجریان.7جَبال و عَمّون و عَمالیق و فَلَسْطین با ساکنان صور.8آشور نیز با ایشان متفق شدند و بازویی برای بنیلوط گردیدند، سلاه.9بدیشان عمل نما چنانکه به مدیان کردی، چنانکه به سیسرا و یابین در وادی قیشون،10که در عَینْدوُر هلاک شدند و سرگین برای زمین گردیدند.11سرورانِ ایشان را مثل غُراب و ذِئب گردان و جمیع امرای ایشان را مثل ذَبَحْ و صَلْمُنّاع،12که میگفتند، مساکن خدا را برای خویشتن تصرف نماییم.13ای خدای من، ایشان را چون غبارِ گردباد بساز و مانند کاه پیش روی باد.14مثل آتشی که جنگل را میسوزاند و مثل شعلهای که کوهها را مشتعل میسازد.15همچنان ایشان را به تند باد خود بران و به طوفان خویش ایشان را آشفته گردان.16رویهای ایشان را به ذلت پر کن تا نام تو را ای خداوند بطلبند.17خجل و پریشان بشوند تا ابدالآباد و شرمنده و هلاک گردند.18و بدانند تو که اسمت یهوه میباشد، به تنها بر تمامیِ زمین متعال هستی.
مزمور ۸۳ مزمور رهایی است. دعایی است برای رهایی و نجات از دست بسیاری از امَتها که بر علیه اسرائیل متحد شدهاند.
همان طور که خدا دشمنان اسرائیل را در دوران داوران نابود کرد، میبایست دشمنان ملَتها را نابود کند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«کاری برای کمک به ما انجام مده»
اینجا «شورش کردن» به معنای این است که آنان اغتشاش و سرکشی میکنند. ترجمه جایگزین: «اینک، دشمنانت بر علیه تو طغیان میکنند»
عبارت«سر خود را برافراشتهاند» روشی برای گفتن این موضوع است که بر ضد خداوند شورش کردهاند. ترجمه جایگزین:« آنانی که از تو نفرت دارند، از تو سرپیچی میکنند»
«آنانی که تو محافظت میکنی» این به قوم اسرائیل اشاره دارد.
اینجا «نام» بیانگر شهرت یا خاطرهٔ فردی است. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس هرگزبه یاد نخواهد آورد که اسرائیل وجود داشته است.»
«دشمنان تو با یکدیگر برای انجام نقشهای مشورت میکنند»
«آنها با هم بر ضد تو پیمان بستهاند»
نویسنده به لیست کردن گروههایی که خواهان نابودی اسرائیل هستند، ادامه میدهد.
این به مردمان اَدوم که در خیمهها زندگی میکنند، اشاره دارد.
این به گروهی از افراد که در شرق رود اردن زندگی میکردند، اشاره دارد.
اینها بیانگر افراد متعلق به هر منطقه یا قبیله هستند. ترجمه جایگزین: «مردمان جبال و عمّون . فلسطین ...»
این نام منطقهای در جنوب دریای مرده است.
این بیانگر مردم آشور است. ترجمه جایگزین:«مردم آشور»
اینجا «بازو» کنایهای است که مفهوم «کمک» را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «آنان برای بنیلوط مددرسان و کمک شدند» یا «آنانی به کمک بنیلوط آمدند»
این به مردم و قوم موآب و آمون اشاره میکند. شما میتوانید مفهوم درک شده را واضح بیان کنید.
نویسنده از خدا درخواست میکند چنان که در گذشته عمل کرده است، حال نیز دشمنانش قوم اسرائیل را شکست دهد.
اینجا «مدیان» بیانگر مردم مدیان است. ترجمه جایگزین: «چنان که به اهالی مدیان کردی»
اینها نامهای افراد هستند. یابین پادشاه حازور بود. سیسرا فرمانده لشگر یابین بود.
این نام رودی در شمال اسرائیل است.
این نام شهری در شمال اسرائیل است.
این به این موضوع اشاره میکند که اجساد یوبین و سیسریا در خاک دفن نشده بر روی زمین باقی مانده و پوسیدند.
نویسنده به خدا نام دشمنانی را که در گذشته برای قوم اسرائیل شکست داده است، یادآوری میکند.
اینها اسامی پادشاهان هستند.
ضمیر سوم شخص در اینجا به غُراب و ذِئب وذَبَحْ و صَلْمُنّاع اشاره میکند.
اینجا از سرزمین اسرائیل همچون سرزمینی که قوم اسرائیل گوسفندان چرایش و از خدا همانند چوپانی که از آنان محافظت میکند، سخن میگوید.
نویسنده از تشبیه برای توصیف این که خدا به طور کامل دشمنان قوم اسرائیل را نابود کرد، استفاده میکند.
هر دو جمله در مورد نابودی دشمنان خدا توسط وی طوری سخن می گویند که گویی او باد سهمگینی بوده که به آسانی آنان را از جای کنده است.
هر دو جمله از مجازات خدا طوری سخن می گویند که گویی آتشی بوده و دشمنان خدا همچون اجسامی بودهاند که در این آتش سوختهاند.
در هر دو جمله از خدا درخواست میشود که دشمنان را با طوفانی نابود کند.
(See: and
اینجا «رویها» به تمام وجود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنان را بسیار ذلیل کن»
اینجا «نام» بیانگر قدرت خدا است. اعتراف دشمنان خدا به این که او قدرتمند است، همچون جستجوی آنان برای یافتن یهوه[خداوند] بیان شده است. ترجمه جایگزین: «تا اعتراف کنند که تو مقتدر و قدرتمند هستی»
معانی محتمل عبارتند از ۱) دشمنان خدا اقرار نمودند که خدا قدرتمند است یا ۲) دشمنان خدا از او طلب کمک می کنند یا ۳) دشمنان خدا به پرستش و اطاعت وی پرداختند.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان را تا ابد خجل و پریشان ساز»
«باشد در حال شرمندگی هلاک شوند»
این میتواند در زمانی که نویسنده از خدا درخواستی را میطلبد، بیان شود. ترجمه جایگزین: «باعث شد که بدانند»
حاکمیت خدا بر همه چیز بر روی زمین همچون متعال بودن وی بر تمامی زمین بیان شده است. ترجمه جایگزین: «عالی هستی و بر تمامی زمین حکومت میکنی»
1[برای سالار مغنیان برجتّیت. مزمور بنیقورح] ای یَهُوَه صبایوت، چه دلپذیر است مسکنهای تو!2جان من مشتاق، بلکه کاهیده شده است برای صحنهای خداوند . دلم و جسدم برای خدای حی صیحه میزند.3گنجشک نیز برای خود خانهای پیدا کرده است و پرستوک برای خویشتن آشیانهای تا بچههای خود را در آن بگذارد، در مذبحهای تو ای یهوه صبایوت که پادشاه من و خدای من هستی.4خوشابحال آنانی که در خانهٔ تو ساکنند که تو را دائماً تسبیح میخوانند، سِلاه.5خوشابحال مردمانی که قوّت ایشان در تو است و طریقهای تو در دلهای ایشان.6چون از وادیِ بکا عبور میکنند، آن را چشمه میسازند و بارانْ آن را بهبرکات میپوشاند.7از قوّت تا قوّت میخرامند و هر یک از ایشان در صهیون نزد خدا حاضر میشوند.8ای یهوه خدای لشکرها! دعای مرا بشنو! ای خدای یعقوب گوش خود را فراگیر! سلاه.9ای خدایی که سپر ما هستی، ببین و به روی مسیح خود نظر انداز.10زیرا یک روز در صحنهای تو بهتر است از هزار. ایستادن بر آستانهٔ خانهٔ خدای خود را بیشتر میپسندم از ساکن شدن در خیمههای اشرار.11زیرا که یهوه خدا آفتاب و سپر است. خداوند فیض و جلال خواهد داد و هیچ چیز نیکو را منع نخواهد کرد از آنانی که به راستی سالک باشند.12ای یهوه صبایوت، خوشابحال کسی که بر تو توکّل دارد.
مزمور ۸۴ یک مزمور پرستشی است.
خدا همه کسانی را که میخواهند از وی اطاعت کنند، برکت میدهد. پرستش خدا در معبدش نیکوترین کار است.
and )
شباهتهای بسیاری بین این مزامیر وجود دارد و برخی متخصصین عقیده دارند که آنها توسط افراد یکسانی نوشته شدهاند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«این برای رهبر موسیقی برای استفاده در پرستش است»
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره دارد. ببینید در مزمور ۸: ۱ این را چگونه ترجمه کردید.
«چه زیبا است»
«من واقعا خواهان حضور در صحنهای یهوه[خداوند] هستم»
اینجا «صحنها» بیانگر معبد است.
«اشتیاقم مرا کاهیده است» یا «من خستهام چرا که آن را بسیار میخواهم»
اینجا «دل» بیانگر کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «با تمام وجودم صدا میزنم»
این یعنی خداوند زنده است و او همچنین قادر به زنده کردن دیگر چیزهاست.
اینها انواع پرندگان هستند.
«خانهای برای خود یافته است» یا «برای خود خانهای ساخته است»
اینجا کلمات «پیدا کرده است» یا «ساخته است» قابل درک هستند. ترجمه جایگزین: «پرستو آشیانهای پیدا کرده است» یا «پرستو آشیانهای ساخته است»
«جایی که تخم بگذارد و از جوجههای خود مراقبت کند»
معانی احتمالی عبارتند از ۱) «آنان» به کاهنانی که مرتبا در معبد خدمت میکردند اشاره میکند یا ۲) «آنان» به مردم در حالت کلی اشاره میکند؛ به مردمی که برای پرستش و عبادت به معبد میآمدند.
«دوباره و دوباره به پرستش تو پرداختند»
اینجا «مردم» به مردم عادی اشاره دارد.
از خدا طوری سخن گفته است گویی قدرت واقعا در وی یافت میشود. ترجمه جایگزین: «کسی که تو او را قوت میبخشی»
این اصطلاح در مورد اشتیاق قلبی است. ترجمه جایگزین: «کسانی که دوست دارند به صهیون بروند» یا «کسانی که مشتاقانه خواهان رفتن به صهیون هستند»
جادههایی که بالاتر از سطح زمین ساخته شدهاند
معبد اورشلیم در روی بلندترین کوه که کوه صهیون نامیده میشود، قرار داشت.
این به مکانی خشک و بایر اشاره میکند. برخی نسخههای کتاب مقدس از واژه «دره اشک» به کار میبرند. کلمه «بکا» به معنی گریستن است.
این به معنی بارانی است که در پاییز قبل از فرا رسیدن فصل سرما میبارد. این دوره در بازه زمانی بین اکتبر و نوامبر مطابق گاهشمار غربی است.
اینجا کلمه «برکات» کنایه از حوضچههای آبی است که مردمان ساکن مناطق خشک را شاد میسازد. ترجمه جایگزین: «حوضچههای آب که آنان را شاد میکند»
این روشی برای بیان این است که آنان قویتر میشوند.
اینجا «ضمیرسوم شخص» به کسانی که مشتاقانه خواهان رفتن به معبد برای پرستش خدا هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
پادشاهی که از مردمانش محافظت میکند همچون سپر بیان شده است. ترجمه جایگزین: «ای خدا، پادشاه ما را محافظت کن»
این را میتوان با اطلاعات درک شده بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا یک روز در صحنهای تو را به هزار روز در هر جای دیگر، ترجیح میدهم»
«۱۰۰۰»
«نگهبان آستانه تو» یا « بر در آستانه تو ایستادن»
این صفت اسمی میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «افراد شریر» یا «آنانی که شریر هستند»
از راهنمایی و محافظت یهوه[خداوند] همچون آفتاب و سپر بودن وی سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه خدا همچون نور آفتاب ما را هدایت میکند و همچون سپر محافظت میکند.»
اسم معنای «فیض» و «جلال» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] با ما مهربان خواهد بود و ما را عزت خواهد بخشید»
از روشی که شخص زندگی و رفتار میکند، همچون راه رفتن در طریقی صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی که با صداقت زندگی می کنند» یا «آنانی که صادق هستند»
اینجا «کسی» به مردم در حالت کلی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خوشابهحال آنانی که»[ در انگلیسی man آمده که میتواند مرد ترجمه شود، اما در فارسی متفاوت است]
1[برای سالار مغنیان. مزمور بنیقورح] ای خداوند از زمین خود راضی شدهای. اسیریِ یعقوب را باز آوردهای.2عصیان قوم خود را عفو کردهای. تمامیِ گناهان ایشان را پوشانیدهای، سلاه.3تمامیِ غضب خود را برداشته و از حدت خشم خویش رجوع کردهای.4ای خدای نجات ما، ما را برگردان و غیظ خود را از ما بردار.5آیا تا به ابد با ما غضبناک خواهی بود؟ و خشم خویش را نسلاً بعد نسل طول خواهی داد؟6آیا برگشته ما را حیات نخواهی داد تا قوم تو در تو شادی نمایند؟7ای خداوند رحمت خود را بر ما ظاهر کن و نجات خویش را به ما عطا فرما.8آنچه خدا یهوهمیگوید خواهم شنید زیرا به قوم خود و به مقدّسان خویش به سلامتی خواهد گفت تا بسوی جهالت برنگردند.9یقیناً نجات او به ترسندگان او نزدیک است تا جلال در زمین ما ساکن شود.10رحمت و راستی با هم ملاقات کردهاند. عدالت و سلامتی یکدیگر را بوسیدهاند.11راستی از زمین خواهد رویید و عدالت از آسمان خواهد نگریست.12خداوند نیز چیزهای نیکو را خواهد بخشید و زمین ما محصول خود را خواهد داد.13عدالت پیش روی او خواهد خرامید و آثار خود را طریقی خواهد ساخت.
مزمور ۸۵ یک مزمور پرستشی است.
خدا برکات بسیاری داده است. اگر مردم از گناه کردن دست بردارند، سرزمین مملو از جلال خدا و برکات خواهد شد.
and and )
دقت کنید که این مزمور چگونه از ضمایر جمع برای نشان دادن دعای گروهی استفاده میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«این برای رهبر موسیقی برای استفاده در پرستش است»
اینجا «دست» بیانگر ملت و قوم اسرائیل است.
این به فردی دارای شادی، سلامتی و موفقیت اشاره میکند.
اینجا «یعقوب» بیانگرفرزندان یعقوب، قوم اسرائیل است.
در اینجا از گناهی که بخشیده می شود به گونهای سخن گفته شده که گویی این گناه دیگر دیده نمیشود. ترجمه جایگزین: « تو آگاهانه گناهان ایشان را بخشیدی»
نویسنده خود را متعلق به قوم خدا میپندارد. ترجمه جایگزین: «گناهان ما»
از این موضوع که خدا دیگر قوم خود را مجازات نمیکند طوری سخن گفته شده است که گویی خشم وسیلهای بوده که خدا میتوانسته آن را از قوم اسرائیل دور کند.
از این موضوع که خدا دیگر از قوم اسرائیل خشمگین نیست طوری سخن گفته شده است گویی خشم آتشی از طرف خدا بوده که حال خدا آن را برداشته است.
اسم معنای «نجات» میتواند در قالب فعل بکار رود. ترجمه جایگزین: «ای خدایی که نجاتمان میدهی»
از این که از خدا درخواست کنند از قوم اسرائیل خشمگین نباشد طوری سخن گفته شده است که گویی غیظ وسیلهای بوده که نویسنده از خدا میخواهد آن را بردارد.
نویسنده از این پرسشها استفاده میکند تا از خدا درخواست نماید از خشم خود صرفنظر کند. این سوالات بدیهی می تواند در قالب جمله بیان شود. ترجمه جایگزین: «از ما تا به ابد غضبناک نباش»
نویسنده سوالی را برای تاکید بیشتر مطرح میکند و از خدا درخواست میکند قوم اسرائیل را دوباره موفق و شادمان گرداند. این سوال بدیهی میتواند به صورت جمله بیان شود. ترجمه جایگزین: «دوباره کامیابی را به ما باز گردان»
اگر جمله از نوع ساخته شود٬ اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت «وفادار به عهدت باش» بیان شود.
این روشی است که نویسنده از خدا میخواهد رحمتش را به قوم نشان دهد. اگر جمله دوباره بازسازی شود٬ اسم معنای «نجات» میتواند در قالب فعل به صورت «نجات دادن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «و ما را نجات بده» یا «با نجات دادن ما»
«رابطه صلحآمیزی با قوم خود خواهد داشت» یا «صلح و آرامش برای قوم خود خواهد آورد»
تغییر رویه رفتاری شخص همچون برگشتن وی به سمت طریقی دیگر بیان شده است. ترجمه جایگزین: «آنان نباید دوباره شروع به انجام کارهای احمقانه کنند»
از آمادگی خدا برای نجات فرد به نحوی سخن گفته شده که گویی نجات شئی است که خدا آن را در نزدیکی فرد گذاشته است. ترجمه جایگزین: «یقیناً خدا آماده نجات آنان است»
اینجا «جلال» بیانگر حضور خدا است. ترجمه جایگزین: «تا حضور پرجلالش در سرزمین ما باقی ماند»
اسامی معنای «رحمت» و «راستی» همچون اشخاصی که با یکدیگر ملاقات کردهاند بیان شده است. معانی احتمالی عبارتند از: ۱) خدا به خاطر عهد خود به طور مداوم قوم خود را دوست دارد و هر آن چه را قول داده، انجام داده است. ترجمه جایگزین: « خدا بیوقفه قوم خود را محبت کرده است و به افراد ثابت کرده است که قابل اعتماد است» یا ۲) خدا به خاطر عهد خود وفادار است و در مقابل، قوم نیز به او با وفاداری پاسخ میدهند. ترجمه جایگزین: «خدا قوم خود را محبت کرده است و قوم با اعتماد به وی پاسخ دادهاند»
به احتمال زیاد نویسنده زمانی در آینده را توصیف میکند که خدا دوباره سبب کامیابی قوم خواهد شد . ترجمه جایگزین : «با هم ملاقات خواهند کرد ... یکدیگر را خواهند بوسید»
معانی احتمالی عبارتند از ۱) مردم آن چه را درست است انجام خواهند داد و خدا سبب خواهد شد قوم در آرامش زندگی کنند یا ۲) خدا آن چه را درست است انجام خواهد داد و سبب خواهد شد مردم در آرامش زندگی کنند. با وجود این که عدالت و سلامتی اسامی معنا هستند اما همچون افرادی که یکدیگر را میبوسند، بیان شدهاند.
این یک روش معمولی برای خوشآمد گویی دوستان به یکدیگر است.
از وفاداری و راستی قوم نسبت به خدا همچون گیاهی که از زمین می روید صحبت شده است. اسم معنای «وفاداری» را میتوان به صورت «وفادار» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اینجا بر زمین، وفادار به خدا خواهیم بود»
کلمه «عدالت» اسم معنا است و به صورت شخصی که همچون خدا به پایین نگاه میکند، بیان شده است. ترجمه جایگزین: «خدا از آسمان بر ما خواهد نگریست و نسبت به ما عادلانه عمل خواهد نمود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
از این که خدا هرکجا که میرود، با عدالت عمل میکند طوری صحبت شده است که گویی عدالت پیش روی خدا حرکت میکند و طریقی را برای حرکت او ایجاد میکند.
اینجا «آثار» بیانگر جایی است که خدا قدم میگذارد.
1[دعای داود] ای خداوند گوش خود را فراگرفته، مرا مستجاب فرما زیرا مسکین و نیازمند هستم!2جان مرا نگاه دار زیرا من متقّی هستم. ای خدای من، بندهٔٔ خود را که بر تو توکّل دارد، نجات بده.3ای خداوند بر من کرم فرما زیرا که تمامیِ روز تو را میخوانم!4جان بندهٔٔ خود را شادمان گردان زیرا ای خداوند جان خود را نزد تو برمیدارم.5زیرا تو ای خداوند، نیکو و غفار هستی و بسیار رحیم برای آنانی که تو را میخوانند.6ای خداوند دعای مرا اجابت فرما و به آواز تضّرع من توجه نما!7در روز تنگی خود تو را خواهم خواند زیرا که مرا مستجاب خواهی فرمود.8ای خداوند در میان خدایان مثل تو نیست و کاری مثل کارهای تو نی.9ای خداوند همهٔٔ امّتهایی که آفریدهای آمده، به حضور تو سجده خواهند کرد و نام تو را تمجید خواهند نمود.10زیرا که تو بزرگ هستی و کارهای عجیب میکنی. تو تنها خدا هستی.11ای خداوند طریق خود را به من بیاموز تا در راستی تو سالک شوم. دل مرا واحد ساز تا از نام تو ترسان باشم.12ای خداوند خدای من، تو را به تمامی دِل حمد خواهم گفت و نام تو را تمجید خواهم کرد تا ابدالآباد.13زیرا که رحمت تو به من عظیم است و جان مرا از هاویهٔ اسفل رهانیدهای.14ای خدا متکبّران بر من برخاستهاند و گروهی از ظالمان قصد جان من دارند و تو را در مد نظر خود نمیآورند.15و تو ای خداوند خدای رحیم و کریم هستی. دیر غضب و پُر از رحمت و راستی.16بسوی من التفات کن و بر من کرم فرما. قوّت خود را به بندهات بده و پسر کنیز خود را نجاتبخش.17علامت خوبی را به من بنما تا آنانی که از من نفرت دارند آن را دیده، خجل شوند زیرا که تو ای خداوند مرا اعانت کرده و تسلّی دادهای.
مزمور ۸۶ یک مزمور نجات است. او برای رهایی از دشمنان بسیاری که دارد، دعا میکند.
خدا نویسنده را برکت داده است و او را بسیار دوست میدارد. او یکی از خدمتگذاران خدا بوده است. حال او نیاز دارد که خدا او را نجات دهد.
and and )
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«ضعیف و محتاج»
داوود به خود با لفظ «بنده خود» به معنی بنده خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرا بندهات را، نجات بده»
این جمله یک اغراق است. داوود مدام در پی خدا است، اما نه واقعا تمامی روز از زمان سپیده دم تا غروب. ترجمه جایگزین: «مداوم و پیوسته»
داوود به خود به عنوان «بندهً تو» اشاره میکند که به معنای بندهً خدا است. ترجمهً جایگزین: «مرا بندهً خود گردان» یا «مرا بساز»
اسم معنای «رحیم» میتواند در قالب فعل به صورت «با محبت» بازگو شود. ترجمه جایگزین: « تمامی آنانی را که تو را میخوانند، وفادارانه محبت میکنی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است .
«در دوران سختیام»
«به درگاهت دعا خوام نمود»
نویسنده وجود این خدایان دیگر را تایید نمیکند. او به خدایان ساختگی که دیگر ملّتها میپرستند، اشاره میکند.
اینجا «امّتها» بیانگر مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم تمامی امّتها»
اینجا «نام» بیانگر کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «تو را تمجید خواهند نمود»
«کارهای بسیار نیکویی که مرا شگفتزده میکند»
«تنها تو خدا هستی»
از شخصی که از آن چه خداوند میخواهد، اطاعت میکند، همچون کسی که در راه یا طریق خداوند راه میرود صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[ یهوه]، حقایق خود را به من بیاموز. سپس هر آن چه را که بگویی اطاعت خواهم کرد.»
اینجا «دل» افکار، احساسات و انگیزههای شخص است. از این که از خدا طلب کنیم که سبب شود شخصی وی را تمجید کند طوری سخن گفته شده که گویی دل شخص به قطعات بسیاری تقسیم شده است و خدا آنها را باهم یکپارچه میکند. ترجمه جایگزین: «باعث شو که از صمیم قلب به تو احترام بگذارم» یا «باعش شو که صمیمانه تو را احترام نمایم»
اینجا «دل» بیانگر افکار، احساسات و انگیزههای شخص است. ترجمه جایگزین: «من تو را کاملا و از صمیم قلبم حمد خواهم گفت»
اینجا «نام» به کل وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو را تمجید خواهم کرد»
اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که به خاطر عهدت نسبت به من بسیار وفادار هستی»
این بدین معنی نیست که خدا او را بعد از مرگ دوباره به زندگی برگردانده است. به این معنی است که زمانی که درحال مرگ بود، خدا نجاتش داد.
صفت اسمی میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «افراد متکبر»
«برای صدمه زدن به من متحد شدهاند»
این روشی برای گفتن این موضوع است که آنها میخواهند او را بکشند.
اسم معنای «رحمت» و «راستی» میتواند در قالب فعل «محبت داشتن» و صفت «وفادار» بیان شود. ترجمه جایگزین: «و همیشه قومت را محبت میکنی و همیشه به آنها وفاداری»
از درخواست توجه از خدا چنان سخن گفته شده که گویی او از خدا می خواهد برگشته و او را ببیند.
اسم معنای «قوّت» میتواند در قالب فعل و یا صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «بندهات را قوت ببخش» یا « بندهات را قوی ساز»
نویسنده درمورد خود در قالب سوم شخص سخن گفته است.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها خجل خواهند شد»
1[مزمور و سرود بنیقورح] اساس او در کوههای مقدّس است2.2 خداوند دروازههای صهیون را دوست میدارد، بیشتر از جمیع مسکنهای یعقوب.3سخنهای مجید دربارهٔٔ تو گفته میشود، ای شهر خدا! سِلاه.4رَهَبْ و بابل را از شناسندگان خود ذکر خواهم کرد. اینک، فلسطین و صور و حبش، این در آنجا متولد شده است.5و دربارهٔٔ صهیون گفته خواهد شد که این و آن در آن متولد شدهاند. و خود حضرت اعلی آن را استوارخواهد نمود.6خداوند چون امّتها را مینویسد، ثبت خواهد کرد که این در آنجا متولد شده است، سِلاه.7مغنیان و رقصکنندگان نیز. جمیع چشمههای من در تو است.
مزمور ۸۷ مزموری در مورد اورشلیم است.
مردم از این که در اورشلیم متولد شدهاند، مغرور خواهند بود.
مزامیر ۴۶ ، ۴۸ و ۷۶ قسمتی از گروه مزامیری هستند که به تجلیل اورشلیم میپردازند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
اینجا «دروازههای صهیون» بیانگر تمامی شهر اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «شهر اورشلیم»
مردم زمانی که در بیابان بودند، در خیمهها زندگی میکردند. اینجا نویسنده از «مسکنهای یعقوب» برای بیان مکانی که قوم اسرائیل الان زندگی میکنند، استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «تمامی مکانهای سکونت قوم اسرائیل»
نویسنده طوری از شهر اورشلیم سخن میگوید گویی شهر به حرفهای وی گوش میداد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما ای مردم اورشلیم، دیگر مردمان حرفهای نیکو در مورد شهر شما میگویند.»
«در مورد ... خواهم گفت». اینجا «ضمیر اول شخص» به یهوه[خداوند] اشاره دارد.
اینجا «رَهَب» روشی شاعرانه برای اشاره به مصر است. هر دو «رَهَب» و «بابل» بیانگر مردم آن مناطق هستند. ترجمه جایگزین: «مردمان مصر و بابل»
«از آنانی که مرا میپرستند»
«این» به مردم ملّتهایی که نویسنده ذکر کرده، اشاره دارد. اگرچه آنان به طور فیزیکی متولد صهیون نیستند، آنانی که پیرو خداوند هستند از لحاظ روحانی اهل اورشلیم هستند.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم در مورد صهیون سخن خواهند گفت»
از مردم دیگر امّتها که یهوه[خداوند] را میپرستند به نحوی سخن گفته شده که گویی آنان در اورشلیم متولد شدهاند . ترجمه جایگزین: «گویی تمام این افراد در اورشلیم متولد شدهاند»
آن به شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در اورشلیم» یا «در صهیون»
نویسنده از کلمه «خود» برای تاکید بر این نکته که او حضرت اعلی بوده است که این را انجام داده است، استفاده کرده است.
«اورشلیم را استوار خواهد نمود»
تایید یهوه[خداوند] بر این که مردمِ دیگر امّتها به او تعلق دارند طوری بیان شده است گویی او پادشاهی است که نام افرادی را که در شهر وی ساکن هستند، ثبت میکند.
«این» به مردم امّتهایی که نویسنده ذکر کرده است، اشاره دارد. با وجود این که آنان از لحاظ فیزیکی در صهیون متولد نشدهاند، پیروان خدا از لحاظ روحانی جزو اهالی اورشلیم هستند. ببینید این را در مزمور ۸۷: ۴ چگونه ترجمه کردید.
از این موضوع که اورشلیم مکانی بوده است که مردم جمیع برکاتشان را از آنجا دریافت میکنند طوری سخن گفته شده است گویی اورشلیم چشمهای بوده است که آب مورد نیاز مردم را تامین میکرده است.
1[سرود و مزمور بنیقورح برای سالار مغنیان بر مَحْلَتْ لَعَّنوتْ. قصیدهٔ هیمانِ اَزْراحی] ای یَهُوَه خدای نجات من، شب و روز نزد تو فریاد کردهام.2دعای من به حضور تو برسد، به نالهٔ من گوش خود را فراگیر.3زیرا که جان من از بلایا پر شده است و زندگانیام به قبر نزدیک گردیده.4از فروروندگان به هاویه شمرده شدهام و مثل مرد بیقوّت گشتهام.5در میان مردگان منفرد شده، مثل کُشتگان که در قبر خوابیدهاند، که ایشان را دیگر به یاد نخواهی آورد و از دست تو منقطع شدهاند.6مرا در هاویهٔ اسفل گذاشتهای، در ظلمت در ژرفیها.7خشم تو بر من سنگین شده است و به همهٔٔ امواج خود مرا مبتلا ساختهای، سِلاه.8آشنایانم را از من دور کرده، و مرا مکروه ایشان گردانیدهای. محبوس شده، بیرون نمیتوانم آمد.9چشمانم از مذلت کاهیده شد. ای خداوند، نزد تو فریاد کردهام تمامیِ روز. دستهای خود را به تو دراز کردهام.10آیا برای مردگان کاری عجیب خواهی کرد؟ مگر مردگان برخاسته، تو را حمد خواهند گفت؟ سلاه.11آیا رحمت تو در قبر مذکور خواهد شد؟ و امانت تو در هلاکت؟12آیا کار عجیب تو در ظلمت اعلام میشود و عدالت تو در زمین فراموشی؟13و امّا من نزد تو ای خداوند فریاد برآوردهام و بامدادان دعای من در پیش تومیآید.14ای خداوند چرا جان مرا ترک کرده، و روی خود را از من پنهان نمودهای.15من مستمند و از طفولیت مشرف بر موت شدهام. ترسهای تو را متحّمل شده، متحیر گردیدهام.16حدّت خشم تو بر من گذشته است و خوفهای تو مرا هلاک ساخته.17مثل آب دور مرا گرفته است تمامیِ روز و مرا از هر سو احاطه نموده.18یاران و دوستان را از من دور کردهای و آشنایانم را در تاریکی.
مزمور ۸۸ یک مزمور رهایی از بیماری است.
نویسنده از دوران کودکی خود بیمار بوده است و حال تمام دوستانش او را ترک گفتهاند. اگر او بمیرد، نخواهد توانست شهادتی برای شفای خدا باشد.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
«این مزمور را پسر قورح نوشته است»
«این برای رهبر موسیقی جهت استفاده در پرستش است»
این به سبکی از موسیقی اشاره دارد.
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره دارد. ببینید این را در مزمور ۳۲: ۱ چگونه ترجمه کردید.
این نام شخصی است.
اسم معنای «نجات» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو کسی هستی که مرا نجات میدهی»
نویسنده این کلمات متضاد را برای بیان این که مداوم و پیوسته به درگاه خدا فریاد میزد، به کار برده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده طوری در مورد خود سخن میگوید گویی ظرفی است که بلایا محتویات آن هستند و ظرف را پر کردهاند. ترجمه جایگزین: «زیرا که من در سختی و بلایای فراوان هستم»
اینجا «زندگانی» به نویسنده اشاره میکند. و «قبر» بیانگر مرگ است. نویسنده طوری در مورد خود سخن میگوید گویی در شرف مرگ است و قبر مکانی است که وی به نزدیکی آن مکان رسیده است. ترجمه جایگزین: «من در شرف مرگ هستم»
کلمه «هاویه» هم معنی «قبر» است.عبارت «فرورفتن به هاویه» بیانگر مردن است. ترجمه جایگزین: «مردم طوری با من رفتار میکنند گویی از قبل مردهام»
اینکه مردم با نویسنده طوری رفتار میکنند گویی از قبل مرده، طوری بیان شده است گویی جسدی است که دفن نشده بر زمین مانده است. ترجمه جایگزین: «من طوری تنها رها شدهام، گویی مردهام»
احساس نویسنده از این که توسط خدا و مردم طرد شده است طوری بیان شده است که گویی شخصی مرده که در قبر خوابیده است.
صفت اسمی «کشته» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «شخص کشته شدهای که دراز کشیده است» یا «افراد کشته شدهای که دراز کشیدهاند»
«ایشان دیگر تحت مراقبت تو نخواهند بود» یا «مردمی که تو مراقبت از آنان را متوقف کردی»
این که دیگر خدا قدرت خود را برای کمک به افراد کشته شده استفاده نمیکند طوری بیان شده است گویی حقیقتا خدا خود را کنار کشیده است یا قدرت خود را کنار نهاده است»
از احساس نویسنده در مورد این که خدا او را طرد کرده است طوری سخن گفته شده است که گویی خدا او را در عمیقترین و تاریکترین قبر نهاده است.
این در مورد خشمگین بودن خدا از نویسنده سخن میگوید به طوری که گویی خشم خدا جسمی سنگین است که بر روی نویسنده قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «من خشم عظیمت را احساس میکنم» یا «من احساس میکنم که چقدر زیاد از من خشمگین هستی»
به شکلی از خشم خدا به نویسنده مزمور سخن میگوید که گویی خشم خدا همچون امواج سهمگین دریا برخواسته و بر روی نویسنده فرود آمده است.
«کسانی که مرا میشناسند»
«مرا هدف تنفر ایشان گردانیدهای» یا «به خاطر تو، زمانی که مرا میبینند شوکه و منزجر میشوند»
شرایط فیزیکی نویسنده که برای دوستانش منزجرکننده است طوری بیان شده است، گویی وی را در فضایی محدود محبوس کرده است. ترجمه جایگزین: «گویی در زندان به سر میبرم» یا «گرفتار شدهام»
اینجا «چشمان» به توانایی شخص در دیدن اشاره دارد. چشمان وی از مذلت کاهیده شده است، روشی است برای گفتن این موضوع است که بلایا و سختیهای فراوان وی سبب گریه زیاد وی شده است به طوری که چشمانش به درستی قادر به دیدن نیستند.
«دستان خود را به طرف تو بلند کردهام» این عمل نشاندهنده این موضوع است که کاملا متکی به خدا است.
نویسنده این سوال را برای تاکید بر این موضوع بیان میکند که اگر خدا اجازه دهد وی بمیرد، دیگر خدا قادر نخواهد بود کارهای شگفتانگیزی برای وی انجام دهد. ترجمه جایگزین: «تو برای مردگان کارهای عجیب نمیکنی»
نویسنده سوالی را برای تاکید بر این موضوع مطرح میکند که اگر خدا اجازه دهد وی بمیرد، دیگر قادر به حمد و ستایش خدا نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «تو میدانی که مردگان برنخواهند خواست و تو را حمد نخواهند خواند»
هر دو سوال معنی یکسانی دارند. نویسنده از پرسشها برای تاکید به این موضوع استفاده میکند که فرد مرده قادر به حمد و ستایش رحمت خدا نیست. اسم معنای «رحمت» و «امانت» میتواند به صورت صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین : «هیچ کسی در قبر رحمت و امانتداری تو را اعلام نمیکند» یا «هیچ کسی از درون قبر اعلام نمیکند که تو به عهدت وفادار و نسبت به قومت امین هستی»
اینها به مکانی که افراد بعد از مرگ به آنجا میروند، اشاره دارد.
این میتواند به صورت یک جمله جداگانه ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آیا امانتداری تو در مکان مرگ اعلام میشود؟» یا «کسانی که مردهاند قادر به اعلام امانتداری تو نیستند.»
اینها به مکانی که افراد بعد از مرگ به آنجا میروند، اشاره دارد.
هر دو سوال معنی یکسانی دارد. نویسنده از پرسشها برای تاکید بر این موضوع استفاده می کند که فرد مرده قادر به تجربه و اعلام کار عجیب خدا نیست. این می تواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «افراد از کارهای عجیب و عدالت تو در ظلمتِ زمین فراموشی سخن نخواهند گفت»
این میتواند به صورت یک جمله جداگانه ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آیا عدالت تو در زمین فراموشی شناخته خواهد شد؟» یا «آنانی که در زمین فراموشی بسر میبرند در مورد کارهای عادلانهای که انجام میدهی چیزی نخواهند فهمید»
دعا کردن نویسنده به درگاه خدا طوری بیان شده است گویی خود دعا برای سخن گفتن به نزد یهوه[خداوند] میرود.
این در مورد احساس طردشدگی و ردشدگی نویسنده طوری سخن میگوید گویی خدا روی خود را از وی پنهان میکند یا به صورت فیزیکی به نویسنده پشت میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا طوری از مجازات خدا بر نویسنده سخن میگوید گویی عمل خدا همچون موجی عظیم از دریا برخواسته و بر نویسنده فروریخته و وی را له کرده است. ترجمه جایگزین: « چنان است که گویی اعمال خشمگینانه تو مرا له کرده است»
این اغراق در مورد مجازات خدا بر نویسنده طوری سخن میگوید گویی خدا به طور کامل نویسنده را نابود کرده است. ترجمه جایگزین: «کارهای خوفناک تو مرا نابود کرده است» یا «کارهای خوفناکت تقریبا مرا نابود کرده است»
نویسنده «اعمال خشمگینانه» خدا و «کارهای خوفناک» وی را با سیلاب مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین : «تمام طول روز همچون سیلابی مرا تهدید به نابودی میکنند»
کلمه «آنها» به «اعمال خشمگینانه» خداوند و «کارهای خوفناک» وی از آیه قبلی اشاره میکنند.
نویسنده از«اعمال خشمگینانه» خدا و «کارهای خوفناک» وی طوری سخن میگوید گویا دشمنانی هستند که سعی در گرفتن و نابود کردن وی دارند. ترجمه جایگزین : «آنان همچون سربازان دشمن مرا احاطه نمودهاند»
«هر کسی که دوست میدارم و میشناسم»
اینجا در مورد تاریکی طوری سخن میگوید گویی شخصی است که میتواند با کس دیگری دوست باشد. نویسنده تاکید میکند که کاملا خود را تنها حس میکند. ترجمه جایگزین:«هرجایی که میروم تاریکی است»
1[قصیدهٔ ایتانِ ازراحی] رحمتهای خداوند را تا به ابد خواهم سرایید. امانت تو را به دهان خود نسلاً بعد نسل اعلام خواهم کرد.2زیرا گفتم رحمت بنا خواهد شد تا ابدالآباد و امانت خویش را در افلاک پایدار خواهی ساخت.3با برگزیدهٔ خود عهد بستهام. برای بندهٔ خویش داود قسم خوردهام.4که ذریّت تو را پایدار خواهم ساخت تا ابدالآباد و تخت تو را نسلاً بعد نسل بنا خواهم نمود، سلاه.5و آسمانها کارهای عجیب تو را ای خداوند تمجید خواهند کرد و امانت تو را در جماعت مقدّسان.6زیرا کیست در آسمانها که با خداوند برابری تواند کرد؟ و از فرزندان زورآوران کِه را با خداوند تشبیه توان نمود؟7خدا بینهایت مهیب است در جماعت مقدّسان و ترسناک است بر آنانی که گرداگرد او هستند.8ای یهوه خدای لشکرها کیست ای یاه قدیر مانند تو؟ و امانت تو،تو را احاطه میکند.9بر تکبر دریا تو مسلط هستی. چون امواجش بلند میشود، آنها را ساکن میگردانی.10رهب را مثل کشته شده خرد شکستهای. به بازوی زورآور خویش دشمنانت را پراکنده نمودهای.11آسمان از آن تو است و زمین نیز از آن تو. ربع مسکون و پری آن را تو بنیاد نهادهای.12شمال و جنوب را تو آفریدهای. تابور و حرمون به نام تو شادی میکنند.13بازوی تو با قوّت است. دست تو زورآور است و دست راست تو متعال.14عدالت و انصاف اساس تخت تو است. رحمت و راستی پیش روی تو میخرامند.15خوشابحال قومی که آواز شادمانی را میدانند. در نور روی تو ای خداوند خواهند خرامید.16در نام تو شادمان خواهند شد تمامیِ روز و در عدالت تو سرافراشته خواهند گردید.17زیرا که فخر قوّت ایشان تو هستی و به رضامندیِ تو شاخ ما مرتفع خواهد شد.18زیرا که سپر ما از آن خداوند است و پادشاه ما از آن قدوس اسرائیل.19آنگاه در عالم رؤیا به مقدّس خود خطاب کرده، گفتی که نصرت را بر مردی زورآور نهادم و برگزیدهای از قوم را ممتاز کردم.20بندهٔ خود داود را یافتم و او را به روغن مقدّس خود مسح کردم.21که دست من با او استوار خواهد شد. بازوی من نیز او را قوی خواهد گردانید.22دشمنی بر او ستم نخواهد کرد و هیچ پسر ظلم بدو اذیت نخواهد رسانید.23و خصمان او را پیش روی وی خواهم گرفت و آنانی را که از او نفرت دارند مبتلا خواهم گردانید.24و امانت ورحمت من با وی خواهد بود و در نام من شاخ او مرتفع خواهد شد.25دست او را بر دریا مستولی خواهم ساخت و دست راست او را بر نهرها.26او مرا خواهد خواند که تو پدر من هستی، خدای من و صخرهٔ نجات من.27من نیز او را نخستزاده خود خواهم ساخت، بلندتر از پادشاهان جهان.28رحمت خویش را برای وی نگاه خواهم داشت تا ابدالآباد و عهد من با او استوار خواهد بود.29و ذریّت وی را باقی خواهم داشت تا ابدالآباد و تخت او را مثل روزهای آسمان.30اگر فرزندانش شریعت مرا ترک کنند، و در احکام من سلوک ننمایند،31اگر فرایض مرا بشکنند، و اوامر مرا نگاه ندارند،32آنگاه معصیت ایشان را به عصا تأدیب خواهم نمود و گناه ایشان را به تازیانهها.33لیکن رحمت خود را از او برنخواهم داشت و امانت خویش را باطل نخواهم ساخت.34عهد خود را نخواهم شکست و آنچه را از دهانم صادر شد تغییر نخواهم داد.35یک چیز را به قدوسیت خود قسم خوردم و به داود هرگز دروغ نخواهم گفت.36که ذریّت او باقی خواهد بود تا ابدالآباد و تخت او به حضور من مثل آفتاب،37مثل ماه ثابت خواهد بود تا ابدالآباد و مثل شاهد امین در آسمان، سلاه.38لیکن تو ترک کردهای و دور انداختهای و با مسیح خود غضبناک شدهای.39عهد بندهٔ خود را باطل ساختهای و تاج او را بر زمین انداخته، بیعصمت کردهای.40جمیع حصارهایش را شکسته و قلعههای او را خراب نمودهای.41همهٔ راه گذران او را تاراج میکنند و او نزد همسایگانخود عار گردیده است.42دست راست خصمان او را برافراشته، و همهٔ دشمنانش را مسرور ساختهای.43دم شمشیر او را نیز برگردانیدهای و او را در جنگ پایدار نساختهای.44جلال او را باطل ساخته و تخت او را به زمین انداختهای.45ایام شبابش را کوتاه کرده، و او را به خجالت پوشانیدهای، سلاه.46تا به کی ای خداوند خود را تا به ابد پنهان خواهی کرد و غضب تو مثل آتش افروخته خواهد شد؟47به یاد آور که ایام حیاتم چه کم است. چرا تمامیِ بنیآدم را برای بطالت آفریدهای؟48کدام آدمی زنده است که موت را نخواهد دید؟ و جان خویش را از دست قبر خلاص خواهد ساخت؟ سلاه.49ای خداوند رحمتهای قدیم تو کجاست که برای داود به امانت خود قسم خوردی؟50ای خداوند ملامت بندهٔ خود را به یاد آور که آن را از قومهای بسیار در سینه خود متحمل میباشم.51که دشمنان تو ای خداوند ملامت کردهاند، یعنی آثار مسیح تو را ملامت نمودهاند.52خداوند متبارک باد تا ابدالآباد. آمین و آمین.
مزمور ۸۹ یک مزمور پرستشی و رهایی است.
خدا توانا است و به داوود پادشاهی ابدی را وعده داده است. اما حال پادشاهی در حال نابودی است.
and )
این مزمور نوعی مراعات نظیر را به نمایش میگذارد به صورتی که خط دوم تاکیدی بر خط اول است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
این احتمالا به سبکی از موسیقی اشاره دارد. ببینید این را در مزمور ۳۲: ۱ چگونه ترجمه کردید.
این نام نویسنده است.
اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «اعمال وفادارانه» یا «اعمال محبتآمیز»
از این که خدا همیشه به آن چه وعده داده، عمل میکند طوری سخن شده است گویی رحمت ساختمانی است که خدا بنا کرده است و آن را پایدار ساخته است. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو همیشه به خاطر وعدههایت، به ما وفادار خواهی ماند»
از این که خدا همیشه به آن چه وعده داده، عمل میکند طوری سخن گفته شده که گویی رحمت، ساختمانی است که خدا بنا کرده و آن را پایدار ساخته است.
این واژگان احتمالا به این موارد اشاره دارند ۱) مکان سکونت خدا، بدین معنا که خدا ازافلاک حکومت میکند و همیشه به آن چه وعده داده، عمل میکند، یا ۲) آسمان، به این معنا که وعدههای خدا همچون آسمان پایدار و دائمی است.
این نکته را که «برگزیدهٔ خود» به داوود اشاره دارد را میتوانید واضح بیان کنید. ترجمه جایگزین : «با داوود، برگزیده خود عهدی بستم»
یهوه[خداوند] در مزمور ۸۹: ۳-۴ سخن میگوید.
از این موضوع که خدا از نسل داوود، پادشاهی برخواهد گزید طوری سخن گفته شده است گویی ذریت داوود همچون ساختمانی است که خدا بنا کرده و پایدار خواهد نمود.
اینجا «تخت» بیانگر قدرتی است که به عنوان پادشاه حکومت میکند. مزمورنویس از این وعده خدا که یکی از خاندان داوود برای همیشه به عنوان پادشاه حکومت خواهد کرد طوری سخن میگوید گویی خدا تخت داوود را بنا کرده و آن را مستحکم خواهد ساخت. ترجمه جایگزین : «مطمئنا یکی از ذریت تو برای همیشه به عنوان پادشاه بر هر نسلی از فوم من حکومت خواهد کرد.»
اینجا «آسمان» به کسانی که در آسمان ساکن هستند، اشاره میکند.
«تو را ای یهوه[خداوند] به دلیل کارهای عجیبت تمجید خواهند کرد.»
اسم معنای «امانت» را میتوان به صورت «تو همیشه به هر آن چه عهد میکنی، عمل مینمایی» بیان نمود. همچنین میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «جماعت مقدَسان تمجیدت میکنند، زیرا تو همیشه به هر آن چه عهد میکنی، عمل مینمایی»
این به فرشتگان در آسمان اشاره دارد.
هر دو سوال معانی یکسانی دارند. نویسنده از سوال برای تاکید بر این که کسی در آسمان همچون خداوند[ یهوه] وجود ندارد، استفاده میکند.
اینجا «فرزندان» به معنی داشتن خصوصیات وی است. این روشی برای اشاره به دیگر موجودات روحانی ساکن در بهشت است. ترجمه جایگزین: «فرشتگان» یا «موجودات الهی»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «جماعت مقدسان بسیار خدا را تمجید میکنند»
«اجتماع موجودات آسمانی» یا «اجتماع فرشتگان»
نویسنده این سوال را برای تاکید بر این نکته مطرح می کند که کسی چون یهوه[خداوند] قادر و مقتدر نیست.
از این که یهوه[خداوند] به آن چه عهد میکند عمل میکند طوری سخن گفته شده است گویی امانت وی چون عبا یا جامهای او را در برگرفته است.
«امواج دریا را کنترل میکنی»
کلمه «رهب» به یک هیولای دریایی اشاره دارد.
اینجا «بازو» بیانگر قدرت است. ترجمه جایگزین: «با قدرت عظیم خود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده کلمات «شمال» و «جنوب» را با هم برای بیان این که خداوند همهچیز را در همه جا آفریده است، به کار میبرد.
تابور کوهی در جنوب غربی دریای جلیل، و حرمون کوهی در شمال شرقی دریای جلیل است. نویسنده طوری از این دو کوه سخن گفته است گویی آنها افرادی هستند که قادر به شادمانیاند. ترجمه جایگزین: «گویی کوههای تابور و حرمون در نام تو شادمانی میکنند»
اینجا «نام» به کل وجود شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در تو»
کلمات «بازوی با قوّت تو» و «دست زورآور» همه بیانگر قدرت خدا هستند.
بلند کردن دست به سمت بالا به آسمان ژستی برای نشان دادن قدرت است.
خدا همچون پادشاهی حکومت میکند و به عدالت و انصاف عمل میکند، گویی تخت خدا ساختمانی است که عدالت و انصاف پایه و اساس ان هستند.
تخت بیانگر این است که خدا به عنوان پادشاه حکومت میکند.
اسم معنای «رحمت» و «راستی» طوری بیان شده است گویی آمده و با خدا ملاقات میکنند. ترجمه جایگزین: «تو همیشه به عهدت وفادار هستی و قابل اعتماد از طرف قوم هستی»
اینجا کلمه «پرستش» به معنای فریاد شادی برآوردن ودر شیپورها دمیدن است. اینها اعمال معمول پرستشی در زمان جشنهای قوم اسرائیل بودند.[ در فارسی کمی متفاوت است]
در اینجا زندگی کردن مردم به صورت خرامیدن و راه رفتن آنان بیان شده است. ترجمه جایگزین: «زندگی میکنند»
نویسنده از این که خدا با آنان به نیکویی رفتار میکند طوری سخن میگوید گویی روی خدا چون نوری برآنان میتابد. ترجمه جایگزین: «میدانند که با نیکویی با آنان رفتار میکنی»
اینجا «نام» بیانگر شخص است. ترجمه جایگزین: «در تو»
اسم معنای «عدالت» میتواند به صورت یک صفت به کار رود. ترجمه جایگزین: «آنان تو را بزرگ میدارند، زیرا تو همیشه آن چه را که درست است، انجام میدهی.»
اسم معنای «قوّت» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو آنان را به طور شگفتآوری قوی میگردانی»
اینجا «ایشان» به قوم اسرائیل اشاره دارد. نویسنده خود را عضوی از قوم اسرائیل قلمداد کرده است. ترجمه جایگزین: «تو ... برای ما هستی»
اینجا «ما»به نویسنده و قوم اسرائیل اما نه به یهوه[خداوند] کسی که با او سخن میگوید، اشاره دارد.
از پادشاهی که قوم خود را حمایت میکند و از کسی که یهوه[خداوند] برگزیده است طوری سخن گفته شده است گویی او سپری است که به خدا تعلق دارد.
نویسنده فرض میکند که خواننده تاریخ چگونگی انتخاب داوود را به عنوان پادشاه میداند.
نصرت بر سر کسی نهادن، نشانهای از به پادشاهی رساندن وی است. ترجمه جایگزین: «من مردی قدرتمند را پادشاه ساختم»
برخی ترجمههای کتاب مقدس این را به صورت «قدرت داده شده به مردی زورآور» یا «مردی زورآور را یاری رساندن» آوردهاند.
اینجا «ممتاز کردن» به معنی منصوب کردن است. اشاره به این موضوع دارد که خدا این شخص را به عنوان پادشاه برگزید. ترجمه جایگزین: «من از بین قوم یکی را برای پادشاهی انتخاب کردم»
اینجا ریختن روغن بر سر کسی نشانه منصوب کردن وی توسط خدا به مقام پادشاهی است.
اینجا «دست» و «بازو» به معنای قدرت و کنترل یهوه[خداوند] است. ترجمه جایگزین: «من او را پشتیبانی کرده، قوی خواهم گردانید»
نویسنده به کسانی که طبیعت و شخصیت شریر دارند با عنوان «پسر ظلم» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شخص شریر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یهوه[خداوند] به سخن گفتن از داوود ادامه میدهد.
از این که خدا همیشه وفادار بوده و به عهد خود به داوود عمل کرده است طوری سخن گفته شده است گویی امانت و رحمت ابزاری بودهاند که همراه داوود بوده است. اسم معنای «امانت» و «رحمت» میتواند به صورت صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «من همیشه به وی صادق خواهم بود و با وی وفادارانه رفتار خواهم کرد»
اینجا «نام» بیانگر قدرت خدا است. ترجمه جایگزین:«من، خدا، سبب پیروزی وی خواهم شد»
اینجا «دست راست« بیانگر قدرت و اقتدار است. اینجا « دریا» به دریای مدیترانه در غرب اسرائیل اشاره دارد، و «نهرها» به رود فرات در شرق اشاره میکند. این بدین معنا است که داوود بر هرچیزی از دریا تا نهر اقتدار دارد. ترجمه جایگزین: «من به او اقتدار بر هر چیزی از دریای مدیترانه گرفته تا رود فرات را میدهم»
این نقل قول در نقل قول است. این میتواند به صورت نقل قول غیر مستقیم بیان شود. ترجمه جایگزین: «او خواهد گفت من پدر او هستم، خدای وی، و صخرهٔ نجات او »
از محافظت و نجات داوود توسط خدا طوری سخن گفته شده است گویی یهوه[خداوند] صخرهای بلند است که داوود میتواند روی آن برای محافظت از دست دشمنانش، بایستد.
یهوه[خداوند] به سخن گفتن درمورد داوود ادامه میدهد.
یهوه[خداوند] به داوود امتیازات ویژهای نسبت به سایر افراد اعطا میکند گویی داوود نخست زاده یهوه[خداوند] است.
یهوه[خداوند] از ادامه رفتار وفادارانه خود نسبت به داوود طوری سخن میگوید گویی وفاداری یهوه[خداوند] به عهد خود همچون یک شیء است که او گسترش میدهد یا طولانیتر می کند. اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت یک قید بیان شود. ترجمه جایگزین: «من تا ابد با او با رحمت رفتار خواهم کرد»
این که شخصی از خاندان داوود برای همیشه به عنوان پادشاه حکمرانی خواهد کرد طوری بیان شده است گویی حکومت و تخت حکمرانی وی همچون آسمان تا ابد باقی خواهد ماند.
اینجا «تخت» به عنوان قدرت حکمرانی به عنوان پادشاه است.
«ذریت داوود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
از تادیب ذریت داوود توسط خدا طوری صحبت شده است گویی او آنان را با عصا خواهد زد. اسم معنای «معصومیت» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «آنان را به جهت طغیان بر علیه خود مجازات خواهم کرد»
تادیب نوادگان داوود توسط خداوند طوری بیان شده است گویی خداوند به واقع آنان را میزند. این میتواند به صورت جمله کاملی بیان شود. ترجمه جایگزین: «من آنان را مجازات خواهم کرد چرا که بر علیه من گناه ورزیدند»
این میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «من همیشه داوود را محبت خواهم کرد، و آن چه را به وی وعده دادهام، به انجام خواهم رسانید»
اینجا «لبان» به کل دهان و به سخنان شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه را گفتم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمات «باقی خواهد بود» قابل درک است. ترجمه جایگزین: «تخت او تا زمانی که آفتاب میدرخشد، برقرار خواهد بود»
اینجا «تخت» به قدرت حکمرانی به عنوان پادشاه اشاره دارد. خدا وعده میدهد که یکی از نسل داوود برای همیشه پادشاه خواهد بود.
خدا حکمرانی داوود را به عنوان پادشاه با آفتاب مقایسه میکند تا تاکید کند که شخصی از نسل داوود برای همیشه به عنوان پادشاه حکمرانی خواهد کرد.
اینجا«ضمیر سوم شخص» به تخت یا قدرت داوود برای حکمرانی به عنوان پادشاه اشاره دارد. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «من میتوانم سبب برقراری آن تا ابد شوم»
خدا حکمرانی داوود را به عنوان پادشاه با ماه مقایسه میکند تا تاکید کند شخصی از نسل داوود برای همیشه به عنوان پادشاه حکمرانی خواهد کرد.
از ماه طوری سخن گفته شده است گویی شاهدی برای عهد خدا به داوود بوده است. ترجمه جایگزین: «ماه، که مانند شاهدی امین در آسمان است»
کلمه «پادشاه» قابل درک است. ترجمه جایگزین: «تو ای پادشاه ترک کرده و دور انداخته شدهای»
«با پادشاهی که تو انتخاب کردهای»
«تو عهد را رد کردهای»
بر زمین یا برخاک انداختن نشانه تحقیر عظیمی است. ترجمه جایگزین: «تو تاج وی را بر زمین نجس ساختهای» یا «تا سبب افتادن تاج وی بر خاک شدهای»
این بیانگر قدرت پادشاه به عنوان پادشاه و حقوق وی برای حکمرانی است.
این نشان میدهد خدا به دشمن اجازه داده است تا دیوارهای محافظ اورشلیم را ویران کنند. ترجمه جایگزین: «تو به دشمنان اجازه دادهای که دیوارهایش را ویران کنند و قلعههای اورشلیم را نابود نمایند»
اینجا «همسایگان» به معنای مردمان ملَتهای همجوار هستند.
اینجا «دست راست» بیانگر قدرت است. «برافراشتن دست راست» به این معنی است که خدا دشمنانش را به قدری نیرومند ساخته است که قادر به شکست دادن پادشاه برگزیده خدا شدهاند.
اینجا «شمشیر» بیانگر قدرت خدا در نبرد است. برگردانیدن دم شمشیر، بیانگر ناتوان ساختن پادشاه از پیروزی در نبرد است.
اینجا «دم» بیانگر کل شمشیر است. ترجمه جایگزین: «شمشیر او»
اینجا «پایدار» به معنای پیروزی در نبرد است. ترجمه جایگزین: «تو را برای پیروزی در نبرد یاری نرساندهای»
اینجا «تخت» بیانگر قدرت حکمرانی به عنوان پادشاه است. ترجمه جایگزین: «تو، ای یهوه[خداوند] سلطنتش را به عنوان پادشاه پایان دادهای.»
این روشی برای گفتن این معنا است که خدا سبب شد پادشاه پیر به نظر آید با وجود این که هنوز جوان بود. ترجمه جایگزین: «حتی زمانی که او جوان است او را ضعیف همچون پیرمردی نمودهای»
این که خدا به طور کامل پادشاه را حقیر نمود به گونهای بیان شده است گویی شرم، عبایی است که خدا برای پوشش پادشاه استفاده کردهاست.
نویسنده این سوالات را برای تاکید بر این موضوع استفاده کرده که او نمیخواهد خدا دیگر به طرد پادشاه ادامه دهد. ترجمه جایگزین: «لطفا، ای یهوه، تا ابد از کمک به پادشاه امتناع نکن»
کمک نکردن خدا به پادشاه، همچون پنهان شدن خداو از او بیان شده است. ترجمه جایگزین: «آیا تو از کمک به پادشاه امتناع خواهی کرد»
نویسنده پرسشی را برای تاکید بر این نکته که نمیخواهد خدا خشمگین باقی بماند، استفاده میکند. ترجمه جایگزین:«لطفا به خشمگین بودن ادامه مده»
خشم شدید خدا به گونهای بیان شده است که گویی خشم وی آتش افروخته بوده است.
اسم معنای «بطالت» میتواند به صورت «بیفایده» بیان شود. ترجمه جایگزین: «که تمام افراد را آفریدهای تا بیفایده بمیرند»
این به طور کلی به انسان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بشر» یا «مردم»
نویسنده این سوالات را برای تاکید بر این که همه مردم خواهند مرد، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر به زندگی تا به ابد یا برگشت به زندگی بعد مرگ نیست»
اینجا «دست» به قدرت اشاره دارد. نویسنده از قبر به گونهای سخن میگوید گویی شخصی است که بر کسانی که میمیرند قدرت و تسلط دارد. معانی محتمل عبارتند از ۱) شخص قادر به بازگرداندن خود به حیاط، پس از مرگ نیست یا ۲) شخص قادر به محفوظ نگه داشتن خود از مرگ نیست.
نویسنده از یک پرسش برای درخواست از خدا استفاده میکند تا به عهد خود به داوود پایبند باشد. ترجمه جایگزین: «ای خدا، چنان که در گذشته بودهای، حال نیز به عهد خود با داوود وفادار باش»
اسم معنای «اعمال» و «رحمت» میتوانند در قالب فعل ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «اعمالی که در گذشته انجام دادی تا نشان دهی به عهد خود وفادار هستی»
نویسنده از خدا میخواهد این را به خاطرآورد. ترجمه جایگزین: «به خاطر بیاور» یا «توجه کن»
اینجا «بندهٔ خود» به قوم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چگونه ما را ، بندهٔ تو را ملامت میکنند»
اینجا «سینه» به احساسات شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من توهینهای بسیاری از مردمان ملّتها را تحمل میکنم» یا «من از توهینهای مردمان ملّتها زجر میکشم»
اینجا «قومها» بیانگر مردم ملّتها میباشند.
فریادهای توهین دشمنان بر پادشاه طوری بیان شده است گویی ملامت همچون شیء بوده که دشمنان خشمگینانه بر پادشاه پرتاب کردهاند.
اینجا«آثار» به جاهایی که پادشاه میرود، اشاره دارد و ترجمه جایگزین: «آنان پادشاهت را به هرکجا که میرود، ملامت میکنند»
این آیه چیزی بیش از آیه پایانی این مزمور است. این جمله پایانی کل مجمعه سوم مزامیر است که از مزمور ۷۳ آغاز شده در مزمور ۸۹ پایان مییابد.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که قوم تا به ابد یهوه[خداوند] را پرستش کنند»
کلمه «آمین» برای تاکید بیشتر بر آن چه بیان شده، تکرار شده است. ببینید این را در مزمور ۴۱: ۱۳ چگونه ترجمه کردید.
1[دعای موسی مرد خدا] ای خداوند مسکن ما تو بودهای، در جمیع نسلها،2قبل از آنکه کوهها به وجود آید و زمین و ربع مسکون را بیافرینی. از ازل تا به ابد تو خدا هستی.3انسان را به غباربرمیگردانی، و میگویی ای بنیآدم رجوع نمایید.4زیرا که هزار سال در نظر تو مثل دیروز است که گذشته باشد و مثل پاسی از شب.5مثل سیلاب ایشان را رُفتْهای و مثل خواب شدهاند. بامدادان مثل گیاهی که میروید.6بامدادان میشکُفَدْ و میروید. شامگاهان بریده و پژمرده میشود.7زیرا که در غضب تو کاهیده میشویم و در خشم تو پریشان میگردیم.8چونکه گناهان ما را در نظر خود گذاردهای و خفایای ما را در نور روی خویش.9زیرا که تمام روزهای ما در خشم تو سپری شد و سالهای خود را مثل خیالی بسر بردهایم.10ایّام عمر ما هفتاد سال است و اگر از بُنیه، هشتاد سال باشد. لیکن فخر آنها محنت و بطالت است زیرا به زودی تمام شده، پرواز میکنیم.11کیست که شدت خشم تو را میداند و غضب تو را چنانکه از تو میباید ترسید؟12ما را تعلیم ده تا ایام خود را بشماریم تا دل خردمندی را حاصل نماییم.13رجوع کن ای خداوند ! تا به کی؟ و بر بندگان خود شفقت فرما.14صبحگاهان ما را از رحمت خود سیر کن تا تمامیِ عمر خود ترنم و شادی نماییم.15ما را شادمان گردان به عوض ایّامی که ما را مبتلا ساختی و سالهایی که بدی را دیدهایم.16اعمال تو بر بندگانت ظاهر بشود و کبریایی تو بر فرزندان ایشان.17جمال خداوند خدای ما بر ما باد و عمل دستهای ما را بر ما استوار ساز! عمل دستهای ما را استوار گردان!
مزمور یک مزمور حکمت است. خدا ابدی است، اما زندگی انسان کوتاه است.
and )
چون زندگی بسیار کوتاه است، مردم باید آن را مطابق خواست و اراده خدا سپری کنند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
این که خدا از قوم خود محافظت میکند طوری بیان شده است گویی خدا پناه و پناهگاهی بوده است. ترجمه جایگزین: «ای خداوند، تو همچون پناهگاهی برای ما بودهای»
«همیشه»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «پیش از این که کوهها را به وجود آوری»
«خلق شود» یا «شکل گیرد»
این بیانگر تمام چیزهایی است که در جهان وجود دارد.
این اصطلاح بیانگر تمام زمانهای گذشته، حال و آینده است.
بیانگر این موضوع است که همان طور که خدا انسان نخستین، یعنی آدم را از خاک آفرید، وی سبب میشود اجساد مردم پس از مرگ دوباره به خاک بازگردد. ترجمه جایگزین: «تو انسان را پس از مرگ به خاک باز میگردانی»
اینجا «انسان» در کل به مردم اشاره دارد.
کلمات «به خاک» یا «به غبار» قابل درک است. ترجمه جایگزین: «به خاک برگرد، ای بنیآدم» یا «به غبار بازگرد، ای بنیآدم»
این روشی برای اشاره به انسان در حالت کلی است. ترجمه جایگزین: «تو ای انسان» یا «شما مردم»
منظور نویسنده این است که یک دوره زمانی طولانی در نظر خدا مدت زمان کوتاهی است. ترجمه جایگزین: «تو هزار سال را همچون یک روز در گذشته یا به عنوان چند ساعت از شب میدانی» یا «حتی هزار سال برای تو مدت طولانی نیست»
« ۱۰۰۰ سال»
اینجا نظر به معنای قضاوت یا ارزیابی است. ترجمه جایگزین: «برای تو»
این که خدا سبب میشود تا مردم ناگهان کشته شوند طوری بیان شده است گویی آنان را با جارویی ُرفته است. این رُفتن همچنین بصورت سیلابی که مردم را برده باشد بیان شده است. ترجمه جایگزین: «خداوندا، تو مردم رو چون سیلابی نابود کردی و آنان کشته شدند»
این روشی مودبانه برای بیان کشته شدن مردم است.
هر دو این اصطلاحات به چگونگی رویش چمن اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «شروع به رویش و توسعه میکند»
هر دو این اصطلاحات به چگونگی مرگ چمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پژمرده شده خشک میشود»
از نابود شدن مردم توسط خشم خدا طوری سخن گفته شده است گویی خشم خدا همچون آتشی است که مردم را به طور کامل میسوزاند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو ما را در خشم خود نابود میسازی»
«زمانی که خشمگین هستی شدیدا میترسیم»
این که خدا گناهان مردم را در نظر میگیرد، طوری بیان شده است گویی گناهان که او میتوانست در مقابل خود گذاشته و به آنان بنگرد. ترجمه جایگزین: «تمام اعمال گناهآلود ما را، حتی گناهانی را که در خفا انجام میدهیم میبینی»
کلمه «زیرا» میتواند برای روشن شدن این موضوع به کار رود که خشم خدا سبب خاتمه زندگی انسان میشود. ترجمه جایگزین: «به خاطر خشم تو زندگی ما به پایان میرسد»
نویسنده زندگی انسان را با خیالی مقایسه میکند تا تاکید کند که زندگی بسیار کوتاه است.
«۷۰»
«۸۰»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «حتی در بهترین سالهای عمرمان، محنت و غم را تجربه می کنیم»
این روشی مودبانه برای بیان کشته شدن افراد است. ترجمه جایگزین: «ما می میریم»
نویسنده این سوال را برای تاکید بر این نکته که هیچ کس شدت خشم خدا را تجربه نکرده است، مطرح میکند. بنابراین هیچ کس واقعاً خدا را تکریم نمیکند و وقتی مردم گناه میکنند از وی ترسی ندارند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس از شدت خشم تو خبر ندارد. بنابراین هیچ کس در زمان گناه کردن از تو نمیترسد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
درخواست از خدا که دیگر خشمگین نباشد همچون بازگشت فیزیکی وی از خشمش توسط نویسنده بیان شده است. ترجمه جایگزین: «ای خدا دیگر خشمگین نباش»
نویسنده این سوال را برای بیان این که از خدا درخواست دارد خشمگین نباشد، مطرح میکند.
اینجا «بندگان خود» به قوم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر ما مرحمت فرما، بر بندگان خود»
«هر صبح ما را خرسند کن»
اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «با وفاداری به ما به جهت عهد خود نسبت به ما»
هر دو این اصطلاحات معنی یکسانی دارند. نویسنده از خدا میخواهد به همان میزان که او را مجازات کرده است، وی را شادمان گرداند. ترجمه جایگزین: «به همان میزانی که ما را مبتلا ساختی و سبب زجر و محنت ما شدی»
اینجا «بندگانت» به قوم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر ما، بر بندگانت» یا «بر ما»
اینجا «فرزندان» به معنای فرزندان و نسل است.
اسم معنای «کبریایی» میتواند به صورت «چیزهای عظیم» بیان شود. ترجمه جایگزین: «اعمال عظیمی را که انجام میدهی را ببینیم»
اسم معنای «جمال» میتواند به صورت «محبت» بیان شود. ترجمه جایگزین: « محبت خداوند خدای ما بر ما باد»
اینجا «دستها» به کل وجود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ما را موفق گردان»
1آنکه در ستر حضرت اعلی نشستهاست، زیر سایهٔ قادرمطلق ساکن خواهد بود.2دربارهٔ خداوند میگویم که او ملجا و قلعه من است و خدای من که بر او توکّل دارم.3زیرا که او تو را از دام صیاد خواهد رهانید و از وبای خبیث.4به پرهای خود تو را خواهد پوشانید و زیر بالهایش پناه خواهی گرفت. راستیِ او تو را مِجَّن و سپر خواهد بود.5از خوفی در شب نخواهی ترسید و نه از تیری که در روز میپرد.6و نه از وبایی که در تاریکی میخرامد و نه از طاعونی که وقت ظهر فساد میکند.7هزار نفر به جانب تو خواهند افتاد و دههزار به دست راست تو. لیکن نزد تو نخواهد رسید.8فقط به چشمان خود خواهی نگریست و پاداش شریران را خواهی دید.9زیرا گفتی تو ای خداوند ملجای من هستی و حضرت اعلی را مأوای خویش گردانیدهای.10هیچ بدی بر تو واقع نخواهد شد و بلایی نزد خیمهٔ تو نخواهد رسید.11زیرا که فرشتگان خود را دربارهٔٔ تو امر خواهد فرمود تا در تمامیِ راههایت تو را حفظ نمایند.12تو را بر دستهای خود برخواهند داشت، مبادا پای خود را به سنگ بزنی.13بر شیر و افعی پای خواهی نهاد؛ شیربچه و اژدها را پایمال خواهی کرد.14چونکه به من رغبت دارد او را خواهم رهانید و چونکه به اسم من عارف است او را سرافراز خواهم ساخت.15چون مرا خواند او را اجابت خواهم کرد. من در تنگی با او خواهم بود واو را نجات داده، مُعَزَّز خواهم ساخت.16به طول ایام او را سیر میگردانم و نجات خویش را بدو نشان خواهم داد.
مزمور ۹۱ مزمور حکمت است. آنانی که بر خدا توکل میکنند، خدا از ایشان محافظت میکند.
ترس
هر خطری برای ایشان پیش بیایید، لازم نیست بترسند. خدا آنها را از هر گزندی محافظت میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
از آنجایی که «نشستن» و «ساکن بودن» تقریبا یک معنی دارند، و همین طور «ستر» و «سایه» نیز یک معنی دارند که هر دو استعاره از محافظت شدن هستند، شاید لازم باشد این دو جمله را با هم ترکیب کنید. ترجمۀ جایگزین: «حضرت اعلی، آن قادر مطلق، میتواند از کسانی که ساکن آنجا هستند مراقبت کند»
واژۀ «ستر» استعاره از محافظت کردن است. ترجمۀ جایگزین: «آن که در جایی زندگی میکند که حضرت اعلی از او محافظت میکند»
واژۀ «حضرت اعلی» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ببینید که در مزمور ۱۸: ۱۳ چگونه ترجمه شده است.
کلمه «سایه» استعاره از محافظت شدن است. ترجمۀ جایگزین: «جایی که آن قادر مطلق میتواند از او محافظت کند ساکن خواهد بود»
کسی که قدرت دارد و همه چیز را کنترل میکند. ببینید در مزمور ۶۸: ۱۴ چطور ترجمه شده است.
«دربارۀ خداوند[یهوه] خواهم گفت»
«ملجا» هر جایی است که فرد میتواند برود و در آنجا کسی یا چیزی از او محافظت کند. «قلعه» چیزی است که مردم میسازند تا بتوانند از خود و داراییشان محافظت کنند. آساف با استفاده استعاری از این واژه به محافظت شدن اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «کسی که میتوانم نزدش بروم و او از من محافظت خواهد کرد»
واژههایی که جا ماندهاند را میتوان اضافه کرد. ترجمۀ جایگزین: «زیرا خدا تو را از دام صیاد نجات خواهد داد و تو را از وبایی که میتواند بکشد نجات خواهد داد»
«از دامی که صیاد برای گرفتار کردن تو گسترانیده است»
اینجا به نحوی در مورد به محافظت شدن توسط خدا سخن گفته شده که گویی پرندهای با استفاده از بالهای خود، فرزندانش را از خطر مصون نگه میدارد. «به پرهای خود تو را خواهد پوشانید» و «زیر بالهایش پناه خواهی گرفت» اساساً یک معنی دارند. ترجمۀ جایگزین: «او تو را در امنیت[امان] نگه میدارد و از تو محافظت میکند»
اینجا با استفاده از کلمه «سپر» به قابل اتکا و توکل بودن خدا اشاره شده است، خدایی که میتواند از کسانی که بر او توکل و اتکا میکنند محافظت کند. اسم معنای «راستی» را میتوان به فعل «اعتماد کردن» نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «میتوانی به او اعتماد کنی که از تو محافظت کند»
کسی معنای قطعی این کلمه را نمیداند. معانی محتمل از این قرارند: ۱) سپر کوچکی که به بازوی سربازان بسته میشود تا از خودشان در مقابل تیرها و شمشیرها دفاع کنند یا ۲) دیواری از سنگ به شکل دایره که سربازان میتوانند در داخل آن پنهان شوند و تیر پرتاب کنند.
مزمورنویس به نحوی دربارۀ «خوف» سخن میگوید که گویی روح یا حیوانی درنده است که شب هنگام ممکن است حمله کرده و مردم را وحشتزده نماید. ترجمۀ جایگزین: «چیزهایی که در شب به تو حمله میکنند»
این دو عبارت کنار هم به همۀ زمانهای ممکن در شب و روز اشاره دارند.
«تیر» کنایه از کسانی است که تیرها را پرتاب میکنند. ترجمۀ جایگزین: «مردم با تیرها در طول روز به تو حمله میکنند»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ بیماری سخن میگوید که گویی بیماری شخصی است که شب هنگام دیگران را میکشد. «از مردن به خاطر بیماری، نخواهی ترسید»
دزدکی حرکت میکند تا به صید یا قربانی خود حمله کند
این دو عبارت کنار هم به همۀ اوقات ممکن در شب و روز اشاره دارد.
یک بیماری که بسیاری از مردم را همزمان بیمار میسازد.
«بسیاری از مردم در اطراف تو میافتند» اگر ترجمۀ دقیقِ شمار افراد باعث سردرگمی خواننده میشود، میتوانید شمارهها را حذف کنید.
«شریر به تو آسیبی نخواهد رسانید»
«تو خود رنج نخواهی کشید، اما با دقت نگاه خواهی کرد و خواهی دید»
اسم معنای «پاداش» را میتوان در غالب عبارت فعلی نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «خواهی دید که خدا چگونه جزای شریران را میدهد»[چگونه شریران را مجازات میکند]
نویسنده به نحوی دربارۀ حفاظت خداوند[یهوه] از خود سخن میگوید که گویی یهوه برای او مکانی امن است که آنجا در برابر دشمنانش از او محافظت میکند. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] از من محافظت میکند، مانند کسی که در یک ملجا محافظت شود»
«تو نیز باید حضرت اعلی را مأوای خود بگردانی.» مزمور نویس دست از صحبت کردن با خدا بر میدارد و با خواننده صحبت میکند.
نویسنده به نحوی دربارۀ تجربۀ چیزهای بد یا شریرانه شخص سخن میگوید که گویی بدی شخصی است که به فرد دیگری میرسد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ چیز بدی برای تو پیش نخواهد آمد»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ کسانی که به دیگران آزار میرسانند سخن میگوید که گویی بلایی هستند که نازل میشوند. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس نمیتواند به خانوادۀ تو آسیب برساند»
«خداوند[یهوه] فرمان خواهد داد»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ شیوۀ زندگی فرد سخن میگوید که گویی مسیری است که فرد بر آن گام بر میدارد. ترجمۀ جایگزین: «در هر کاری که میکنی» یا «در هر وقت»
«فرشتگان خداوند[یهوه] تو را بر دستهای خود بر خواهند داشت[بلند خواهند کرد]»
فرشتگان نه تنها از پایهای خواننده، بلکه از بقیۀ بدن او نیز محافظت میکنند. واژگان «مبادا پای خود را به سنگ بزنی» کنایهای مبالغهآمیز و به اینکه کوچکترین اتفاق بدی رخ نخواهد داد، اشاره میکنند. این قسمت نباید به عنوان وعدهای مبنی بر رخ ندادن اتفاق بد دیگری در نظر گرفته شود. ترجمۀ جایگزین: «پای خود را به سنگی نخواهی کوبید» یا «کوچکترین اتفاق بدی برای تو نخواهد افتاد»
کوبیده شدن پا به سنگ نمونهای از اتفاقی کوچک است و برخورد با شیر و مار نمونهای از خطرات جدی هستند. مزمورنویس به نحوی دربارۀ شیرها و مارها سخن میگوید که گویی آن قدر کوچک هستند که میتوانند زیر پای شخص له شوند. ترجمۀ جایگزین: «تو قادر به کشتن شیران و افعیان خواهی بود، گویی که حیوانات کوچکی هستند که زیر پا آنها را له میکنی»
نوعی مار سمی
زیر سنگینی پا له کردن
«چون که مرا دوست دارد»
این قسمت را میتوان به روشنی ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «من هنگامی که او در تنگی [دردسر] باشد، با او خواهم بود»
اسم معنای «معزّز» را میتوان در قالب یک صفت نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «باعث عزّت او خواهم بود» یا «به او توانایی شکست دادن دشمنانش را خواهم بخشید»
اصطلاح «طول ایام» به طول عمر اشاره دارد. این قسمت ممکن است به عمر طولانی نیز اشاره داشته باشد. ترجمۀ جایگزین: «با دادن زندگی طولانی به او، سیرش میگردانم» یا «به او میگویم که برای مدت طولانی زندگی خواهد کرد و بدین گونه او را خوشحال میکنم»
«نجات خود را به او نشان خواهم داد.» مزمورنویس به نحوی دربارۀ کاری که خدا برای نجات مردم میکند سخن میگوید که گویی جسمی فیزیکی است. ترجمۀ جایگزین: «او را نجات خواهم داد تا او بداند که من آن کسی هستم که او را نجات میدهد»
1[مزمور و سرود برای روز سَبَّت] خداوند را حمد گفتن نیکو است و به نام تو تسبیح خواندن، ای حضرت اعلیٰ.2بامدادان رحمت تو را اعلام نمودن و در هر شب امانت تو را.3بر ذات ده اوتار و بر رباب و به نغمه هجایون و بربط.4زیرا که ای خداوند مرا به کارهای خودت شادمان ساختهای. بهسبب اعمال دستهای تو ترنم خواهم نمود.5ای خداوند اعمال تو چه عظیم است و فکرهای تو بینهایت عمیق.6مرد وحشی این را نمیداند و جاهل در این تأمل نمیکند.7وقتی که شریران مثل علف میرویند و جمیع بدکاران میشکفند، برای این است که تا به ابد هلاک گردند.8لیکن تو ای خداوند بر اعلیٰ علیین هستی، تا ابدالآباد.9زیرا اینک، دشمنان تو ای خداوند، هان دشمنان تو هلاک خواهند شد و جمیع بدکاران پراکنده خواهند شد.10و امّا شاخ مرا مثل شاخ گاو وحشی بلند کردهای و به روغن تازه مسح شدهام.11و چشم من بر دشمنانم خواهد نگریست و گوشهای من از شریرانی که با من مقاومت میکنند خواهد شنید.12عادل مثل درخت خرما خواهد شکفت و مثل سرو آزاد در لبنان نمو خواهد کرد.13آنانی که در خانهٔ خداوند غرس شدهاند، در صحنهای خدای ما خواهند شکفت.14در وقت پیری نیز میوه خواهند آورد و تر و تازه و سبز خواهند بود.15تا اعلام کنند که خداوند راست است. اوصخره من است و در وی هیچ بیانصافی نیست.
مزمور ۹۲ مزموری است در ستایش مهربانی و وفاداری خدا.
عدالت
خدا باعث میشود که مردم شریر نابود شوند و خوبان حتی بعد از پیر شدن خشنود شوند.
and )
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
کلمات «نام تو» کنایه از «تو» هستند. ترجمۀ جایگزین: «تو را تسبیح خواندن»
اسم معنای «رحمت[وفاداری]» را میتوان به صفت «رحیم[وفادار]» ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «بامدادان رحیم بودن[وفادار بودن] تو را اعلام نمودن»
فعل جملۀ پیشین میتواند برای این جمله بیاید. اسم معنای «امانت» میتواند به صورت صفت نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «در هر شب اعلام نمودن این که هرچه تو میگویی راست است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خوشحال
عبارت معنای «کارهای خودت» میتواند به جملۀ موصولی «آن چه تو کردهای» ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «با آن چه که تو کردهای»
عبارت اسم معنایی «اعمال دستهای تو» میتواند به عبارت موصولی «آن چه دستهای تو کردهاند» ترجمه شود. واژۀ «دستها» جزگویی است و به شخص اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «آن چه تو کردهای»
عبارت اسم معنایی «اعمال ...تو» را میتوان در قالب جمله یا عبارت موصولی ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «آن چه که کردهای»
«ما متوجه نقشههای تو نمیشویم، تا هنگامی که آنها را انجام دهی»
عبارت معنای «فکرهای تو» میتواند در قالب جملۀ موصولی ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «به آن چه فکر میکنی» یا «آن چه در نظر داری»
مانند حیوان
این جمله مردم شریر را با علف مقایسه میکند علفی که سریع و در جایهای بسیاری رشد میکنند. ترجمۀ جایگزین: «وقتی که شریران به سرعت ظاهر میشوند و به نظر میرسد مانند علف همه جا هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا تصمیم گرفته است که آنها را کاملاً هلاک کند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
بسیاری از متون، این کلمات را ندارند.
«خواهند مرد» یا «آنها را خواهی کشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تو همۀ آنانی را که بدی میکنند، پراکنده خواهی ساخت»
این قسمت در بسیاری از نسخ «پراکنده شدهاند» ترجمه شده است.
«بیرون شدن یا دور شدن»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ خدا سخن میگوید که گویی خدا او را مانند حیوانی وحشی نیرومند ساخته است. کلمه «شاخ» نمایانگر قوت اوست. ترجمۀ جایگزین: «تو ما را مانند گاو وحشی نیرومند ساختهای»
معانی محتمل این هستند که روغنی که خدا بر مزمورنویس ریخته است، استعاره است از ۱) خدا او را خشنود میسازد، «تو مرا بسیار خوشحال ساختهای» یا ۲) خدا او را نیرومند میسازد، «تو مرا نیرومند ساختهای» یا ۳) به او توانایی شکست دادن دشمنانش را میبخشد، «مرا توانا ساختی تا دشمنانم را شکست بدهم»
کلمات «چشم» و «گوشها» جزگویی از شخصی هستند که میبیند و میشنود. این جملات را میتوان با هم ترکیب کرد. ترجمۀ جایگزین: «شکست دشمنان شریرم را دیده و شنیدهام»
معانی محتمل از این قرارند که افراد عادل[پارسایان] مانند درخت خرمایی تندرست هستند زیرا: ۱) نیرومند خواهند بود یا ۲) برای مدت طولانی زندگی خواهند کرد.
معانی محتمل چنین هستند که افراد عادل[پارسایان] مانند سرو تندرستی هستند که در سرزمین لبنان رشد میکنند، زیرا ۱) نیرومند خواهند بود ۲) مردم ایشان را گرامی خواهند داشت.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «یهوه ایشان را غرس کرده است» یا «یهوه طوری از ایشان مراقبت میکند که انگار درختانی هستند که او غرس کرده باشد»
مزمور نویس به نحوی دربارۀ مردمی که حقیقتاً خدا را پرستش میکنند سخن میگوید، که گویی درختانی هستند که در خانۀ یهوه رشد میکنند.
مزمورنویس به نحوی دربارۀ افراد عادل[پارسا] سخن میگوید که گویی ایشان درختانی تندرست هستند. ترجمۀ جایگزین: «آنها به خوبی رشد میکنند» یا «آنها بسیار نیرومند هستند»
در حیاط معبد در اورشلیم.
مزمورنویس به نحوی دربارۀ مردم عادل[پارسا] سخن میگوید که گویی درختانی هستند که میتوانند میوه بدهند. ترجمۀ جایگزین: «خدا را خشنود خواهند ساخت»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ مردم عادل[پارسا] سخن میگوید که گویی درخت هستند. ترجمۀ جایگزین: «آنها نیرومند و تندرست باقی خواهند ماند» یا «آنها همیشه آنچه را که خدا را خشنود میسازد، انجام میدهند»
این واژهها همچنان اندیشهای که با واژههای «آنها تر و تازه و سبز» خواهند بود در مزمور ۹۲: ۱۴ شروع[تمام] شده را بیان میکند. معانی محتمل چنین هستند: ۱) «آنها تر و تازه و سبز میمانند، تا بتوانند اعلام کنند« یا ۲) «آنها تر و تازه و سبز باقی میمانند. این نشان میدهد که»
«یهوه کسی است که از من محافظت میکند.» مزمورنویس به نحوی دربارۀ یهوه سخن میگوید که گویی صخرهای است که از او محافظت میکند. ببینید در مزمور ۱۸: ۲ چگونه ترجمه شده است.
1خداوند سلطنت را گرفته و خود را بهجلال آراسته است. خداوند خود را آراسته و کمر خود را به قوّت بسته است. ربع مسکون نیز پایدار گردیده است و جنبش نخواهد خورد.2تخت تو از ازل پایدار شده است و تو از قدیم هستی.3ای خداوند سیلابها برافراشتهاند سیلابها آواز خود را برافراشتهاند. سیلابها خروش خود را برافراشتهاند.4فوق آواز آبهای بسیار، فوق امواج زورآور دریا. خداوند در اعلی اعلیین زورآورتر است.5شهادات تو بینهایت امین است. ای خداوند، قدوسیّتْ خانهٔ تو را میزیبد تا ابدالآباد.
مزمور ۹۳ مزموری پرستشی و دربارۀ قدرت یهوه است.
قدرت یهوه
یهوه کاملا قدرتمند است؛ او حتی اقیانوسها را تحت کنترل خود دارد.
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
مزمورنویس به نحوی دربارۀ جلال و قوّت خداوند(یهوه) سخن میگوید که گویی او آنها را بر تن کرده است. ترجمۀ جایگزین: «او به همه نشان میدهد که پادشاهی قدرتمند است» یا «همه میتوانند جلال او را ببینند که مانند جامهای است که یک پادشاه بر تن میکند؛ همه چیز دربارۀ یهوه نشان میدهد که او نیرومند است و آماده است که کاری بسیار بزرگ بکند»
قدرت یک پادشاه و آن گونه که یک پادشاه عمل میکند.
کمربند -نواری چرمی یا از جنسی دیگر است که شخص به کمر خود میبندد. بستن آن نشانه آماده شدن برای کار یا مبارزه است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تو ربع مسکون را پایدار گردانیدهای»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آن را جنبش (تکان) دهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تو تخت خود را از ازل پایدار ساختهای»
«تو همیشه وجود داشتهای»
اینجا در اصل از کلمه «اقیانوسها» استفاده شده است. برخی از ترجمهها چنین روشی را پیش گرفتهاند. این کلمه معمولاً برای اشاره به رودخانه به کار میرفته است (ببینید: «نهر» را در مزامیر ۷۲: ۸ چطور ترجمه کردهاید)، اما اینجا در اصل از کلمه «اقیانوسها» استفاده شده است چون اقیانوسها خروشان هستند و میغرند.
مزمورنویس به نحوی دربارۀ اقیانوس (سیلاب) سخن میگوید که گویی فردی است که میتواند صحبت کند. ترجمۀ جایگزین: «صدای مهیبی دارند، زیرا موجهایشان میغرند و میخروشند»
آوایی بلند و طولانی ایجاد کردن.
عبارت «امواج زورآور دریا» اساساً هم معنای «آبهای بسیار» است و تأکید میکند که این امواج چقدر بزرگ هستند. ترجمۀ جایگزین: «فوق آواز همۀ موجهای بزرگ دریا»
موجهای بزرگی که به ساحل میرسند
مزمورنویس به نحوی دربارۀ جایی که خدا زندگی میکند سخن میگوید که گویی در جایی بالای زمین است. ترجمۀ جایگزین: «در آسمان یا در بهشت»
بسیار جدی
«همیشه همان باقی میمانند» یا «هرگز تغییر نمیکنند»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ خانۀ خداوند(یهوه) و قدوسیت یهوه سخن میگوید که گویی خانه او زنی است که لباس یا جواهری زیبا را به تن میکند و قدوسیت او به زیبایی لباس یا جواهر است. ترجمۀ جایگزین: «خانۀ تو زیباست زیرا تو قدوس هستی» یا «قدوسیت خانۀ تو را زیبا میسازد، همان طور که لباسها و جواهرات یک زن، او را بیشتر زیبا میسازند»
زیبا میسازد
به معبد در اورشلیم اشاره دارد.
این اصطلاح به طول زندگی خدا اشاره دارد. این قسمت را میتوان به «همیشه» ترجمه کرد چون خدا همیشه زنده است. ترجمۀ جایگزین: «برای همۀ مدتی که زندگی میکنی» یا «همیشه»
1ای یَهُوَه خدای ذوالانتقام، ای خدای ذوالانتقام، تجلّی فرما!2ای داور جهان متعال شو و بر متکبّران مکافات برسان!3ای خداوند تا به کی شریران، تا به کی شریران فخر خواهند نمود؟4حرفها میزنند و سخنان ستمآمیز میگویند. جمیع بدکاران لاف میزنند.5ای خداوند، قوم تو را میشکنند و میراث تو را ذلیل میسازند.6بیوه زنان و غریبان را میکشند و یتیمان را به قتل میرسانند7و میگویند یاه نمیبیند و خدای یعقوب ملاحظه نمینماید.8ای احمقان قوم بفهمید! و ای ابلهان کی تعقل خواهید نمود؟9او که گوش را غرس نمود، آیا نمیشنود؟ او که چشم را ساخت، آیا نمیبیند؟10او که امّتها را تأدیب میکند، آیاتوبیخ نخواهد نمود، او که معرفت را به انسان میآموزد؟11خداوند فکرهای انسان را میداند که محض بطالت است.12ای یاه، خوشابحال شخصی که او را تأدیب مینمایی و از شریعت خود او را تعلیم میدهی13تا او را از روزهای بلا راحت بخشی، مادامی که حفره برای شریران کنده شود.14زیرا خداوند قوم خود را رد نخواهد کرد و میراث خویش را ترک نخواهد نمود.15زیرا که داوری به انصاف رجوع خواهد کرد و همهٔ راست دلان پیروی آن را خواهند نمود.16کیست که برای من با شریران مقاومت خواهد کرد و کیست که با بدکاران مقابله خواهد نمود.17اگر خداوند مددکار من نمیبود، جان من به زودی در خاموشی ساکن میشد.18چون گفتم که پای من میلغزد، پس رحمت تو ای خداوند مرا تأیید نمود.19در کثرت اندیشههای دل من، تسلیهای تو جانم را آسایش بخشید.20آیا کرسی شرارت با تو رفاقت تواند نمود، که فساد را به قانون اختراع میکند؟21بر جان مرد صَدیق با هم جمع میشوند و بر خون بیگناه فتوا میدهند.22لیکن خداوند برای من قلعه بلند است و خدایم صخره ملجای من است.23و گناه ایشان را بر ایشان راجع خواهد کرد و ایشان را در شرارت ایشان فانی خواهد ساخت. یَهوه خدای ما ایشان را فانی خواهد نمود.
مزمور ۹۴ یک دعای درخواست برای تنبیه مردم شریر است.
عدالت
مردم شریر از خدا انتظار دارند که ستمکاریهای آنها را نادیده بگیرد، اما خدا میداند که آنها چه میکنند و آنها را برای اعمال بدشان تنبیه خواهد کرد.
and )
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
اینجا«تجلّی فرما» استعاره از آن است که خدا خود را آشکار میکند. ترجمۀ جایگزین: «خود را نمایان کن» یا «جلال خود را آشکار کن»
«ای داور جهان بیا و مکتبران را مجازات کن»
مزمورنویس دربارۀ شروع انجام یک کار مانند عمل برخاستن سخن میگوید. اگر در زبان شما واژهای برای شروع یک عمل وجود دارد، میتوانید این جا آن را بکار بگیرید. ترجمۀ جایگزین: «دست به کار شو» یا «کاری بکن»
مزمورنویس پرسش خود را تکرار میکند تا نشان دهد که چقدر ناراحت است که خداوند(یهوه) چنین زمان درازی به شریران اجازه داده است تا فخر کنند. این پرسش بدیهی میتواند به شکل یک جمله خبری نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «ای خداوند(ای یهوه) مدتی بسیار طولانی منتظر ماندهای؛ مدتی بسیار طولانی صبر کردهای تا مانع فخر کردن شریران بشوی.»
این که چرا شریران فخر میکنند میتواند به روشنی بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «شریران فخر خواهند نمود، زیرا تو هرگز ایشان را برای کارهای بدشان تنبیه نمیکنی»
«همۀ کسانی که حرفهای بد میزنند»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ افراد شریر سخن میگوید که گویی واژههایی که میگویند مانند مایعی است که جاری میشود.[در برخی ترجمهها فعل «جاری شدن» به کار رفته است]
شما میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید که این افراد به اعمال شریرانه خود فخر میکردند. ترجمۀ جایگزین: «همۀ کسانی که کارهای بد میکنند دربارۀ کارهای بدشان لاف میزنند»
کلمه «قوم» کنایهای است و به مردم یک قوم[ملت] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مردم آن قوم تو را...و...ذلیل میسازند»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ این که چگونه افراد قدرتمند با افراد ضعیف رفتار میکنند سخن میگوید که گویی قدرتمندان آنها را له میکنند یا آنها را میشکنند و به قطعات کوچک تقسیم میکنند. ببینید کلمه «زبون خواهد ساخت» را در مزامیر ۷۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آنها کاملاً نابود میکنند» یا «کاملاً آسیب میرساندند»
«زنانی که شوهرانشان مردهاند»
«کودکانی که پدر ندارند»
«خدای اسرائیل آن چه را ما میکنیم، نمیبیند»
نویسنده اینک افراد شریر را خطاب قرار میدهد.
این پرسش بدیهی بر خشم نویسنده از افراد شریری که با او صحبت میکنند، تأکید دارد. این پرسش میتواند به صورت جملۀ خبری نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «از راههای ابلهانۀ خود دست بردارید!» یا «از اشتباهات خود درس بگیرید!»
این پرسشهای بدیهی را میتوان به صورت خبری یا امری ترجمه نمود. ترجمۀ جایگزین: «خدا گوش را آفرید، پس میتواند بشنود. خدا چشم را ساخت؛ پس میتواند ببیند» یا «خدا گوش را آفرید، پس دیگر فکر نکنید که او نمیشنود. خدا چشم را ساخت، پس فکر نکنید که او نمیبیند»
نویسنده همچنان افراد شریر را خطاب قرار میدهد.
این پرسش میتواند به صورت یک جمله نیز بیان شود. اینجا به طور ضمنی به این اشاره دارد که یهوه قوم خود را تأدیب میکند. ترجمۀ جایگزین: «تو میدانی که یهوه امّتها را تأدیب میکند، بنابراین میتوانی مطمئن باشی که او قوم خود را توبیخ خواهد نمود!» یا «او قوم خود را تنبیه خواهد نمود»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. معانی محتمل چنین هستند: ۱) خدا توبیخ میکند. ترجمۀ جایگزین: «او توبیخ میکند» یا ۲) «خدا تنبیه میکند» یا «او تنبیه میکند»
در اینجا فکرهای انسان با بطالت مقایسه شده است. این تشبیه نشان میدهد که چقدر این فکرها بیاهمیت و پوچ و بیاستفاده هستند.
در این ترجمۀ انگلیسی به جای بطالت ،واژۀ بخار نوشته شده است که معنای آن «مه رقیق است.» در ترجمۀ انگلیسی در مزمور ۳۹: ۱۱ همین واژه آمده است، ببینید در آنجا چگونه ترجمه شده است. که البته در این ترجمۀ فارسی همان واژۀ "بطالت" و در ترجمۀ هزاره «دم» آمده است.
اینک نویسنده دوباره با یهوه سخن میگوید.
مزمورنویس به نحوی دربارۀ تنبیه شریران توسط یهوه سخن میگوید که گویی یهوه یک حیوان را در دامی گیر انداخته است. میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «مادامی که تو برای شریران حفرهای میکنی» یا «مادامی که تو شریران را نابود میکنی»
«آنهایی که او برگزیده است که تا ابد با او باشند»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ کسانی که داوری میکنند سخن میگوید که گویی خود آنها تصمیماتی هستند که میگیرند. اسم معنای «داوری» میتواند به شکل فعل «داوری کردن» ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «داوران دوباره به انصاف داوری خواهند کرد» یا «داوران دوباره تصمیمات منصفانه خواهند گرفت»
عبارت صفتی «راست دلان» میتواند به صورت عبارت اسمی ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که دلشان با خدا راست است»
«از داوران خواهند خواست که به انصاف داوری کنند»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس برای من با شریران مقاومت نخواهد کرد. هیچ کس با بدکاران مقابله نخواهد کرد»
صفت «بدکاران» میتواند به صورت عبارت اسمی نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «مردم بدکار»
این موقعیتی فرضی است. یهوه به او کمک کرده است، بنابراین جان او خاموش نشده است.
اسم معنای «مددکار» میتواند به شکل فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «اگر یهوه به من کمک نکرده بود»
اینجا «به زودی ... ساکن میشد» به «مرگ» اشاره دارد و «در خاموشی» به «گور» اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «در مدت زمانی کوتاه، خواهم مرد و در خاموشی گور دراز خواهم کشید»
اسم معنای «رحمت» میتواند به شکل صفت نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «تو، ای یهوه(خداوند) مرا تأیید نمودی، زیرا تو به عهد خود وفادار هستی»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ اندیشهها سخن میگوید که گویی میتواند اندیشهها را جداگانه بشمرد. اسم معنای «تسلیها» را میتوان به فعلهای «تسلی دادن» یا «آسایش بخشیدن» ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی نگران چیزهای بسیار بودم، تو مرا آسایش بخشیدی و خوشحالم ساختی»
این پرسش بدیهی به کار رفته تا موضوعی را روشن کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «فزمانروای شریری که قوانین ناعادلانه وضع میکند، دوست تو نیست»
کلمه «کرسی» کنایه از پادشاه یا فرمانروا است. ترجمۀ جایگزین: «فرمانروایی شریر» یا «داوری فاسد»
به طور پنهانی با کسی برای چیزی غیر قانونی یا آسیب زدن به کسی نقشه کشیدن [دسیسه کردن].
این اصطلاحی است که به معنای کشتن کسی میباشد.
کلمه «قلعه» کنایهای از محافظت است. ترجمۀ جایگزین: «یهوه مرا از دشمنانم محافظت کرده است»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ محافظت خدا سخن میگوید که گویی خدا جایی است که مزمورنویس میتواند آنجا برود تا در امنیت باشد. ببینید که «صخره» و «ملجا» در مزمور ۶۲: ۷ چگونه ترجمه شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «از خدا خواستهام تا از من محافظت کند، و او با قدرت خود مرا در امنیت حفظ کرده است»
معانی محتمل چنین هستند: ۱) «همان بدیهایی که به دیگران کردهاند بر سرشان خواهد آورد» یا ۲) «آنها را به خاطر همۀ کارهای بدی که با دیگران کردهاند، تنبیه خواهد کرد»
این اصطلاح به معنای «کشتن آنها» است.
معانی محتمل چنین هستند: ۱) «در هنگامی که شرارت میکنند» یا ۲) «از آن جایی که کارهای شریرانهای انجام دادهاند»
1بیایید خداوند را بسراییم و صخره نجات خود را آواز شادمانی دهیم!2به حضور او با حمد نزدیک بشویم! و با مزامیر او را آواز شادمانی دهیم!3زیرا که یهوه، خدای بزرگ است،4و پادشاه عظیم بر جمیع خدایان. نشیبهای زمین در دست وی است و فرازهای کوهها از آن او.5دریا از آن اوست، او آن را بساخت؛ و دستهای وی خشکی را مصور نمود.6بیایید عبادت و سجده نماییم و به حضور آفریننده خود خداوند زانو زنیم!7زیرا که او خدای ما است! و ما قوم مرتع و گلهٔ دست او میباشیم! امروز کاش آواز او را میشنیدید!8دل خود را سخت مسازید، مثل مریبا، مانند یوم مسّا در صحرا.9چون اجداد شما مرا آزمودند و تجربه کردند و اعمال مرا دیدند.10چهل سال از آن قوم محزون بودم و گفتم قوم گمراه دل هستند که طُرُق مرا نشناختند.11پس در غضب خود قسم خوردم، که به آرامیِ من داخل نخواهند شد.
مزمور ۹۵ نخستین مزمور از شش مزمور پرستشی است (مزمورهای ۹۵-۱۰۰)
مراقبت خدا
خدا همه چیز را آفریده است و از قوم خود مراقبت میکند. مردم نباید مانند اسرائیلیها در دوران موسی خودسر باشند. اسرائیلیها به همراه موسی به مدت چهل سال در بیابان سرگردان بودند.
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
مزمورنویس به نحوی دربارۀ یهوه سخن میگوید که گویی یهوه کوهی است که مردم میتوانند از آن بالا بروند و در امنیت قرار بگیرند. ببینید که «صخره» و «نجات من» را در مزمور ۱۸: ۴۶ چگونه ترجمه شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «صخرهای که میتوانیم به آنجا برویم و خدا ما را نجات خواهد داد»
مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی به خوانندگان میگوید که به اتاقی که تخت فرمانروایی پادشاه در آن است بروند. ترجمۀ جایگزین: «به جایی که او هست بروید»
«در همان هنگام که وارد حضور او میشویم، از او سپاسگزاری کنیم»
معانی محتمل چنین هستند که یهوه پادشاهی بزرگ است : ۱) «که بر همۀ خدایان دیگر فرمانروایی میکند» یا ۲) «که از همۀ خدایان بسیار بهتر است»
این اصطلاح به معنای «در کنترل او بودن» یا «مسئول بودن در قبال او» است.
جایهایی عمیق
جایهایی بلند
واژۀ «دستها» کنایه از خود یهوه است. ترجمۀ جایگزین: «او خودش مصور نمود[شکل داد]»
هر دو زانو را بر روی زمین گذاشتن اغلب به معنای تسلیم بودن است.
واژۀ «مرتع» کنایه از غذایی است که حیوانات در مرتع میخورند که به نوبۀ خود جزگویی از هرچیزی است که یهوه برای قوم خود تدارک میبیند. ترجمۀ جایگزین: «ما قومی هستیم که او نیازهایش را برآورده میسازد»
منطقهای که در آن حیوانات علف برای خوردن پیدا میکنند.
واژۀ «دست» به این اشاره دارد که چگونه یهوه همانند یک چوپان که از گوسفند خود مراقبت میکند از قوم خود مراقبت میکند. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که او از آنها مراقبت میکند، مانند چوپانی که از گوسفند خود مراقبت میکند.»
«کاش امروز آواز او [صدای او] را میشنیدید!»مزمورنویس به عمد آن چه را میگوید، قطع میکند.
در اینجا «آواز او» به سخن گفتن یا آن چه خدا میگوید، اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «به خدا که سخن میگوید گوش دهید» یا «آن چه را که خدا میگوید، بشنوید»
نویسنده اکنون سخنان یهوه را مینویسد.
«سرسخت و خودسر نشوید»
اینها مکانهایی در صحرا هستند که موسی نامگذاری کرد، زیرا اسرائیلیها در برابر خدا سرکشی کردند.
این دو جمله هر دو استعاره از مردمی هستند که میخواهند ببینند پیش از آنکه یهوه ایشان را مجازات کند، چقدر شرارت میتوانند بکنند. این جملهها اساسا یک چیز را میرسانند و میتوانند ترکیب شوند. ترجمۀ جایگزین: «مرا آزمودند» یا «میخواستند ببینند پیش از آنکه مجازاتشان کنم، چقدر میتوانند شرارت بکنند... مرا آزمودند تا ببییند من همچنان نسبت به ایشان صبور میمانم یا نه»
«کارهای شگفتانگیزی که کرده بودم»
یهوه همچنان مستقیماً با قوم خود سخن میگوید.
«۴۰ سال»
«همۀ آن مردمان» یا «همۀ آن نسل از مردم»
خدا به نحوی دربارۀ قوم سخن میگوید که گویی آنها گوسفندانی هستند که هرجا میخواهند میروند و نزدیک چوپان خود نمیمانند. ترجمۀ جایگزین: «از من دور شدهاند» یا «به راه خویش رفتهاند»
طوری دربارۀ فرمانهای یهوه سخن گفته شده که گویی راههایی هستند که مردم باید در آن گام بردارند. دربارۀ مردمی که از فرمانهای یهوه فرمانبرداری نمیکنند به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها این راهها نمیشناسند. ترجمۀ جایگزین: «آنها از فرمانهای من فرمانبرداری نکردهاند»
«جایی که من به آنها اجازه آرام گرفتن میدادم»
1زمین خداوند را بسرایید!2خداوند را بسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روز نجات او را اعلام نمایید.3در میان امّتها جلال او را ذکر کنید و کارهای عجیب او را در جمیع قومها.4زیرا خداوند عظیم است و بینهایت حمید. و او مهیب است بر جمیع خدایان.5زیراجمیع خدایانِ امّتها بتهایند، لیکن یهوه آسمانها را آفرید.6مجد و جلال به حضور وی است و قوّت و جمال در قدس وی.7ای قبایل قوم ها خداوند را توصیف نمایید! خداوند را به جلال و قوّت توصیف نمایید!8خداوند را به جلال اسم او توصیف نمایید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید!9خداوند را در زینت قدوسیّت بپرستید! ای تمامی زمین از حضور وی بلرزید!10در میان امّتها گویید خداوند سلطنت گرفته است. ربع مسکون نیز پایدار شد و جنبش نخواهد خورد. قومها را به انصاف داوری خواهد نمود.11آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نماید.12صحرا و هر چه در آن است، به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمود13به حضور خداوند زیرا که میآید، زیرا که برای داوری جهان میآید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومها را به امانت خود.
مزمور ۹۶ یکی از شش مزمور پرستشی است (مزمور ۹۵-۱۰۰).
خداوند[یهوه] پادشاه همۀ زمین است و شایستۀ همۀ ستایشها میباشد.
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
سرودی که تا به حال هیچ کس آن را نخوانده باشد
این به همۀ مردم دنیا اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «ای همۀ مردمانی که بر روی زمین زندگی میکنید»
واژۀ «نام» کنایهای از خود یهوه است. ترجمۀ جایگزین: « خداوند[یهوه] را متبارک خوانید» یا «آنچه خداوند[یهوه] را خشنود میسازد، انجام دهید» ببینید «متبارک باد نام مجید او» در مزمور ۷۲: ۱۹ چگونه ترجمه شده است.
اسم معنای «نجات» میتواند با فعل «نجات دادن» ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «اعلام نمایید که او ما را نجات داده است» یا «به مردم بگویید که او کسی است که نجات میبخشد»
«به همۀ مردم در هر قومی دربارۀ جلال بینظیر او بگویید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] عظیم است. او را بینهایت حمد گویید» یا «خداوند[یهوه] عظیم است، و مردم باید او را حمد بسیار گویند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «بیش از همۀ خدایان، ترس او را (در دل) داشته باشید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«جایی که او هست»
مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی مجد و جلال مردمانی هستند که در برابر پادشاه ایستادهاند. ترجمۀ جایگزین: «همه دربارۀ مجد و جلال او میدانند»
واژههای «قوت» و «جمال» کنایهای از صندوق عهد خدا هستند که فرمانهای خدا در آن بودند و این صندوق درمحراب قرار داشت. ترجمۀ جایگزین: «درمحراب اوست که صندوق عهد و فرمانهایش وجود دارند»
این قسمت را میتوان به نحوی بیان کرد که اسامی معنای «جلال»، «قوت» و «[نیرو]» براداشته شوند. ببینید این واژهها در مزمور ۲۹: ۱ چگونه ترجمه شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] را توصیف نمایید... خداوند[یهوه] را توصیف نمایید، زیرا او پرجلال و قدرتمند است»
اسم معنای «جلال» را میتوان در قالب فعل یا صفت بیان کرد. ببینید در مزمور ۲۹: ۲ این کلمات چگونه ترجمه شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] را آن گونه که سزاوار نامش هست حرمت کنید» یا «اعلان کنید که خداوند[یهوه] درست همان گونه که نامش سزاوار است، پرجلال میباشد»
کلمه «اسم» به شخص خدا اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «او شایسته است»
صحن معبد جایی است که کاهنان حیوانات را برای یهوه قربانی میکردند.
اطلاعات ضمنی حاکی از این است که مردم باید در پرستش سر خم میکردند. ترجمۀ جایگزین: «سر خم کنید(سجده کنید ) و یهوه را بپرستید»
اسامی معنای «زینت» و «قدوسیّت» میتوانند به شکل صفت نیز ترجمه شوند. ترجمۀ جایگزین: «زیرا او پرجلال، زیبا و قدوس است»
از ترس بلرزید
کلمه «زمین» به مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «ای همۀ مردم روی زمین»
این قسمت میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «او همچنین دنیا را پایدار ساخت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ چیز نمیتواند آن را بجنباند (تکان بدهد)»
معانی محتمل چنین هستند: ۱) طوری دربارۀ آسمان و زمین صحبت شده است که انگار مانند انسان احساسات دارند. ترجمۀ جایگزین: «انگار که آسمان شادی میکند و زمین مسرور میگردد» یا ۲) «آسمان» و «زمین» کنایه از کسانی هستند که در این مکانها زندگی میکنند. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که در آسمان زندگی میکنند شادی کنند و آنانی که بر روی زمین زندگی میکنند مسرور گردند»
اطلاعات ضمنی چنین میرسانند که به همۀ آفریدههایی که در دریا زندگی میکنند اشاره دارد و به نحوی دربارۀ آنها سخن گفته شده که گویی باید مانند انسانها بانگ شادی برآورند. ترجمۀ جایگزین: «آفریدههای دریا با شادی بانگ (فریاد) برمیآورند»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ «صحرا» سخن میگوید که گویی «صحرا» و حیواناتی که در آن زندگی میکنند مانند انسانها احساس دارند. ترجمۀ جایگزین: «انگار صحرا و همۀ حیواناتی که در آن زندگی میکنند به وجد آمدهاند»
اینجا به نحوی درباره درختان سخن گفته شده که گویی کسانی هستند که میتوانند از شادی فریاد بزنند. ترجمۀ جایگزین: «آن گاه انگار که همۀ درختان جنگل ترنم میکنند (بانگ شادی بر میآورند)»
این سه جمله معنی مشابهی دارند؛ دو جملۀ پایانی برای شدت بخشیدن به جملۀ نخستین به کار میآیند.
معنی محتمل دیگر چنین است: «برای فرمانروایی ... فرمانروایی خواهد کرد»
در اینجا «ربع مسکون» کنایه از همۀ مردم دنیا است. ببینید این کلمات در مزمور ۹: ۸ چگونه ترجمه شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «او همۀ مردم دنیا را به انصاف داور خواهد کرد»
کلمات «داوری خواهد کرد» از جمله قبلی برداشت میشوند. ترجمۀ جایگزین: «او قومها را با امانت خود داوری خواهد کرد»
این قسمت را میتوان به نحوی بیان کرد که اسم معنای «امانت[وفاداری]» حذف شود. معانی محتمل چنین هستند: ۱) ترجمۀ جایگزین: «منصفانه و مطابق آن چه او میداند درست است» یا ۲) ترجمۀ جایگزین: «همۀ مردم را با یک معیار»
1خداوند سلطنت گرفته است، پس زمینشادی کند و جزیرههای بسیار مسرور گردند.2ابرها و ظلمتِ غلیظ گرداگرد اوست. عدل و انصاف قاعده تخت اوست.3آتش پیش روی وی میرود و دشمنانِ او را به اطرافش میسوزاند.4برقهایش ربع مسکون را روشن میسازد. زمین این را بدید و بلرزید.5کوهها از حضور خداوند مثل موم گداخته میشود، از حضور خداوند تمامی جهان.6آسمانها عدالتاو را اعلام میکنند و جمیع قومها جلال او را میبینند.7همهٔ پرستندگان بتهای تراشیده خجل میشوند که به بتها فخر مینمایند. ای جمیع خدایان او را بپرستید.8صهیون شنید و شادمان شد و دختران یهودا مسرور گردیدند، ای خداوند بهسبب داوریهای تو.9زیرا که تو ای خداوند بر تمامی روی زمین متعال هستی. بر جمیع خدایان، بسیار اعلیٰ هستی.10ای شما که خداوند را دوست میدارید، از بدی نفرت کنید! او حافظ جانهای مقدّسان خود است. ایشان را از دست شریران میرهاند.11نور برای عادلان کاشته شده است و شادمانی برای راستدلان.12ای عادلان، در خداوند شادمان باشید! و ذکر قدّوسیّت او را حمد بگویید.
مزمور ۹۷ یکی از شش مزمور پرستشی است (مزمور ۹۵-۱۰۰)
همۀ مردمی که بتها را میپرستند، شرمسار میشوند زیرا خداوند[یهوه] بر سر تا سر دنیا فرمانروایی میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
اینجا به نحوی دربارۀ زمین و جزیرهها سخن گفته شده که گویی مانند اشخاص دارای احساس هستند. ترجمۀ جایگزین: «ای همۀ مردم روی زمین و نزدیک دریاها، شادی کنید و مسرور شوید»
معانی محتمل چنین هستند : ۱) «سرزمینهایی نزدیک دریاها» یا ۲) «جزیرهها»
«ما نمیتوانیم او را ببینیم؛ انگار که او در تاریکی و در ابرهایی که گرداگرد او هستند نشسته باشد»
واژهی «تخت» کنایه از اعمال و سخنان کسی است که بر آن مینشیند. مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی عدل و انصاف اشیایی فیزیکی هستند که امنیت تخت را تضمین میکنند. ترجمۀ جایگزین: «او در هر کاری که میکند عادل و منصف است» یا «او میتواند فرمانروایی کند، زیرا به عدالت و انصاف فرمانروایی میکند»
اینجا «قاعدۀ تخت او» به خداوند[یهوه] اشاره دارد که در پادشاهی خود فرمان میراند.
مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی آتش شخصی است که جلوی خداوند[یهوه] پادشاه میرود و به مردم میگوید که پادشاه میآید.
«دشمنان او را میسوزاند»
نویسنده طوری صحبت میکند که انگار زمین یک شخص است که میبیند خداوند[یهوه] چه میکند و از ترس به خود میلرزد. ترجمۀ جایگزین: «زمین مانند یک شخص میبیند و میلرزد»
از ترس لرزید
نویسنده به نحوی دربارۀ کوهها که در پیش روی خداوند[یهوه] میلرزند سخن میگوید که گویی مومی هستند که بر روی آتش گذاشته شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که خداوند[یهوه] نزدیک میشود، کوهها نمیتوانند سر جای خود بایستند» یا «کوهها در حضور خداوند[یهوه] از ترس میلرزند»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی آسمانها پیامآور خداوند[یهوه] هستند و عادل بودن خداوند[یهوه] را اعلام میکنند. ترجمۀ جایگزین: «همان گونه که همه میتوانند آسمانها را ببینند، هر کس نیز میتواند ببیند که خداوند[یهوه] عادل است» یا ۲) کلمه «آسمانها» به موجوداتی که در آسمانها زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «همه آنانی که در آسمان زندگی میکنند، اعلام میکنند که خداوند[یهوه] عادل است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت به کسانی اشاره دارد که در آن زمینها زندگی میکنند. ترجمۀ جایگزین: «مردم صهیون شنیدند...مردم یهودا»
مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی کسانی که قدرت حکومت کردن را دارند، جسماً از دیگران بلندتر هستند. ترجمۀ جایگزین: «بر تمام مردمی که بر روی زمین زندگی میکنند، فرمان میرانی»
مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی کسانی که قدرت حکومت کردن را دارند، جسماً از دیگران بلندتر هستند. ترجمۀ جایگزین: «بسیار برتر(فراتر) هستی»
کلمه «دست» نشان دهندۀ قدرت است. اینجا به نحوی دربارۀ اینکه خداوند[یهوه] مردم را از تحت قدرت[استیلای] شریران نجات میدهد سخن میگوید که گویی او آنها را از دست شریرات در میآورد. ترجمۀ جایگزین: «او آنها را از قدرت[استیلای] شریران نجات میدهد»
این دو جمله معانی مشابهی دارند و برای تاکید کردن تکرار شدهاند. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] برای آنانی که عادل[پارسا] هستند نور میکارد و برای آنانی که راستدل هستند، شادی میکارد»
«کاشته شده» استعاره از اعمالی است که نتایجشان در آینده آشکار خواهند شد. «نور» استعاره از چیزهای نیکو است. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] برای انجام چیزهای نیکو نقشه میکشد، تا در آینده برای عادلان[پارسایان] انجام بشود»
صفت «عادلان»[پارسایان] را میتوان در قالب عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «مردم عادل[پارسا]»
«کاشته شده است» از مضمون برداشت میشود. واژگان «کاشته شده» استعاره از اعمالی است که نتایجشان در آینده آشکار خواهند شد. اسم معنای «شادمانی» را میتوان به «خوشحال[شاد]» ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «شادمانی برای راستدلان کاشته شده» یا «خداوند[یهوه] برای کسانی که دلهای راستین دارند، نقشه میکشد تا در آینده شادمان شوند»
«دل» جزگویی از فرد است. ترجمۀ جایگزین: «مردم راستدل»
این آیه فرمان و در ادامه دلیلی را برای آن فرمان مطرح میکند. اگر در زبان شما پیش از بیان یک فرمان نیاز به آوردن دلیل است، میتوانید این قسمت را به این ترتیب بیان کنید: «ای مردم عادل[پارسا]، به خاطر آن چه خداوند[یهوه] برای شما کرده است، وقتی قدوسیت او را به یاد میآورید شادمان و شکرگزار باشید.»
این اصطلاح به معنای شادمان بودن بخاطر آنچه خداوند[یهوه] کرده است میباشد. ترجمۀ جایگزین: «به خاطر آن چه خداوند[یهوه] کرده است، شادمان باشید»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) «وقتی به یاد میآورید که او چقدر قدّوس است» یا ۲) «قدوّسیّت او» کنایهای از «به او» است
1[مزمور] برای خداوند سرود تازه بسرایید زیرا کارهای عجیب کرده است. دست راست و بازوی قدّوس او، او را مظّفر ساخته است.2خداوند نجات خود را اعلام نموده، و عدالتش را به نظر امّتها مکشوف کرده است.3رحمت و امانت خود را با خاندان اسرائیل به یاد آورد. همهٔ اقصای زمین نجات خدای ما را دیدهاند.4ای تمامی زمین، خداوند را آواز شادمانی دهید. بانگ زنید و ترنّم نمایید و بسرایید.5خداوند را با بربط بسرایید! با بربط و با آواز نغمات!6با کَرِنّاها و آواز سرنا! به حضور یهوهپادشاه آواز شادمانی دهید!7دریا و پری آن بخروشد! ربع مسکون و ساکنان آن!8نهرها دستک بزنند! و کوهها با هم ترنّم نمایند.9به حضور خداوند زیرا به داوری جهان میآید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومها را به راستی.
مزمور ۹۸ یکی از شش مزمور پرستشی است (مزمور ۹۵-۱۰۰)
همه کس و همه چیز باید خداوند[یهوه] را بستایند، زیرا او سزاوار همۀ ستایشها است.
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
سرودی که هیچ کس تا به حال آن را نخوانده است. ببینید آن را در مزمور ۹۶: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
واژههای «دست راست» و «بازوی قدّوس» به قوت خداوند[یهوه] اشاره دارند. این دو با هم بر بزرگی قوت او تاکید دارند. ترجمۀ جایگزین: «قدرت بسیار زیاد او»
دستی که دارای قدرت و مهارت بیشتر است
در اینجا بازو کنایه از قدرت است. ترجمۀ جایگزین: «قدرتی که تنها از آن اوست»
این قسمت را میتوان به نحوی بیان کرد که اسم معنای «مظفر[پیروزی]» حذف شود. ترجمۀ جایگزین: «او را توانا ساختهاند تا بر دشمنانش پیروز باشد» یا «او را توانایی بخشیده است تا دشمنانش را شکست دهد»
اسم معنای «نجات» را میتوان به فعل «نجات دادن» ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «به مردم نشان داد که او قوم خود را نجات میدهد»
اسم معنای «عدالت» را میتوان با به کار بردن صفت «عادل» ترجمه کرد. واژۀ «امّتها» کنایه از «مردمی که در همۀ این امّتها زندگی میکنند» است. ترجمۀ جایگزین: «بر همۀ مردمی که در امّتها[قومها] زندگی میکنند آشکار کرد که او عادل است»
ببینید که چگونه اصطلاح «به یاد آوردن» در مزمور ۲۰: ۳ ترجمه شده است. اسامی معنای «رحمت[محبت]» و «امانت[وفاداری]» را میتوان به فعل «رحیم بودن[محبت داشتن]» و صفت «امانت داری[وفاداری]» بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «او به یاد میآورد که همیشه با خاندان اسرائیل رحیم و نسبت به آنها وفادار است»
این کنایهای از همۀ مردم زمین است. ترجمۀ جایگزین: «مردم در سراسر دنیا»
اسم معنای «نجات» میتواند با به کار بردن فعل «شکست دادن» ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «دیدهاند که خدای ما دشمنان خود را شکست داده است»
این کنایهای از همۀ مردم زمین است. ترجمۀ جایگزین: «ای همۀ مردم زمین»
«به ناگاه شادمانه بسرایید»
«بسرایید زیرا که شادمان هستید»
«خدا را بسرایید»
آوای موسیقی دلپذیر یا خوشایند
شاخ حیوانی که به عنوان ساز موسیقی بکار میرفته است
«بانگ شادی سر دهید.» ببینید «بانگ» در مزمور ۴۷: ۱ چگونه ترجمه شده است.
مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی دریا شخصی است که میتواند برای خدا فریاد برآورد. ترجمۀ جایگزین: «باشد که دریا و هر آن چه در آن است بخروشند» [گویی که دریا و هرچه در آن است فریاد میزند]
مزمورنویس به نحوی سخن میگوید که گویی دنیا یک شخص است. ترجمۀ جایگزین: «و جهان وهمۀ کسانی که در آن زندگی میکنند، بخروشند» [گویی که جهان و ساکنان آن فریاد میزنند]
کنایه از مردمی است که در دنیا ساکن هستند [زندگی میکنند]. ترجمۀ جایگزین: «مردم جهان»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ رودخانهها و کوهها سخن میگوید که گویی انسانهایی هستند که میتوانند دست و فریاد بزنند. ترجمۀ جایگزین: «مانند اینکه نهرها[رودها] دست بزنند و کوهها فریاد شادمانی سر دهند»
فعل میتواند از جملۀ پیشین به آن اضافه شود. ترجمۀ جایگزین: «او قومها را به راستی داوری خواهد کرد»
این قسمت کنایه از «مردمی است که در قومها زندگی میکنند»
«صادقانه» یا «همه را با یک معیار»
1خداوند سلطنت گرفته است، پس قومها بلرزند! بر کروبییّن جلوس میفرماید، زمین متزلزل گردد!2خداوند در صیهون عظیم است و او بر جمیع قومها متعال است!3اسم عظیم و مهیب تو را حمد بگویند، که او قدّوس است.4و قّوت پادشاه، انصاف را دوست میدارد. تو راستی را پایدار کرده، و انصاف و عدالت را در یعقوب به عمل آوردهای.5یهوه خدای ما را تکریم نمایید و نزد قدمگاه او عبادت کنید، که او قدّوس است.6موسی و هارون از کاهنانش و سموئیل از خوانندگان نام او. یهوه را خواندند و او ایشان را اجابت فرمود.7در ستون ابر بدیشان سخن گفت. شهادات او و فریضهای را که بدیشان داد نگاه داشتند.8ای یهوه خدای ما تو ایشان را اجابت فرمودی. ایشان را خدای غفور بودی. امّا از اعمال ایشان انتقام کشیدی.9یهوه خدای ما را متعال بخوانید و نزد کوه مقدّس او عبادت کنید. زیرا یهوه خدای ما قّدوس است.
مزمور ۹۹ یکی از شش مزمور پرستشی است (مزمور ۹۵-۱۰۰).
خدا عادل و با انصاف است. موسی، هارون و سموئیل هر کدام به درگاه او دعا کردند و او را اطاعت کردند و او پاسخ دعاهای ایشان را داد.
مراعات نظیر در شعر عبری رایج است.
این قسمت به همه مردم قومها اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مردم همۀ قومها»
از ترس بلرزند
شاید لازم باشد روشن کنید که کروبینْ ، فرشتگانی بودند که بر روی صندوق عهد بودند. نویسندگان کتاب مقدس معمولاً به نحوی از صندوقچه عهد سخن میگفتند که گویی زیرپایی است که یهوه هنگام نشتن بر تخت پادشاهی خود در آسمان پای خود را بر آن میگذارد. ترجمۀ جایگزین: «او بر تخت پادشاهی خود بالاتر از کروبین است که بر روی صنوق عهد هستند»
میلرزد
«نه تنها یهوه در صهیون عظیم است، بلکه او بر همۀ قومها نیز متعال است» یا «نه تنها یهوه در صهیون فرمان میراند، بلکه او بر همۀ قومها فرمان میراند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «مردم همۀ قومها او را متعال میخوانند» یا «مردم همۀ قومها او را بسیار میستایند»
اینجا نویسنده از سخن گفتن در مورد خدا دست بر میدارد و خطاب به خدا سخن میگوید. اگرچه پس از این جمله دوباره به موضوع پیشین که صحبت کردن دربارۀ خدا است، باز میگردد.
اسم معنای «انصاف» را میتوان با به کار بردن عبارت «آن چه انصاف است» ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «او انجام آن چه را انصاف [عدالت] است دوست دارد»
اسم معنای «راستی» کنایهای از قوانین منصفانه است. ترجمۀ جایگزین: «قوانینی که تو پایدار کردهای[قرار دادهای]، منصفانه هستند»
کلمه «قدمگاه» احتمالاً به صندوق عهد اشاره دارد که نویسندگان کتاب مقدس معمولاً به نحوی از آن سخن میگفتند که گویی زیرپایی است که خداوند[یهوه] هنگام نشتن بر تخت پادشاهی خود در آسمان پای خود را بر آن میگذارد. شما میتوانید در ترجمه خود به روشنی بگویید که قوم باید خداوند[یهوه] را بپرستند. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] را در قدمگاهش عبادت کنید [بپرستید]» یا «خداوند[یهوه] را در پیش تخت پادشاهیاش در معبد بپرستید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مهّم، آن چه جدی در نظر گرفته میشود
«تو قوم خود را پاسخ دادی»
«کوه صهیون»
1ای تمامی روی زمین خداوند را آواز شادمانی دهید.2خداوند را با شادی عبادت نمایید و به حضور او با ترنّم بیایید.3بدانید که یهوه خداست؛ او ما را آفرید. ما قوم او هستیم و گوسفندان مرتع او.4به دروازههای او با حمد بیایید و به صحنهای او با تسبیح! او را حمد گویید و نام او را متبارک خوانید!5زیرا که خداوند نیکوست و رحمت او ابدی و امانت وی تا ابدالآباد.
مزمور ۱۰۰ آخرین مزمور در میان ۶ مزمور پرستشی است. (مزمورهای ۹۵ تا ۱۰۰)
مراقبت خداوند[یهوه] از آفریدهاش
خدا نوع بشر را آفرید و به نیکویی از قوم مراقبت میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«خروشی به سوی خداوندیهوه] سرکُنید». به روشی که «خروش» را در [مزمور ۴۷: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این به همه مردم زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همگان بر زمین»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس بهگونهای سخن میگوید که گویی او دارد به خوانندگان میگوید تا به درون بارگاه یک پادشاه بروند. ترجمه جایگزین: «به جایی که او است، به آواز شادمانی روید» یا «او به شما گوش میدهد، پس شادمانه آواز خوانید»
(آدرس را ببینید)
قوم خدا چون گوسفند او هستند. ترجمه جایگزین: «قومی که خدا از آنها محافظت کرده، برایشان تدارک میبیند»
(آدرس را ببینید)
مکانی پوشیده از علف که از آن در تغذیه حیوانات استفاده میشود[فارسی سازی]
«در حینی که او را سپاس میگویید» یا «در حینی که از او سپاسگزاری میکنید»
واژه «نام» کنایهای از خود خداوندیهوه] است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را متبارک خوانید» یا «آن کنید که خداوند[یهوه] را شادمان میسازد» به روشی که «نام پرجلال او متبارک باد» در [مزمور ۷۲: ۱۹ ترجمه شده است، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان به صورت یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «او تا ابد به عهد خود وفادار است» (آدرس را ببینید)
این فعل ممکن است مرتبط با عبارت قبلی باشد. اسم معنی «امانت» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «امانت او در میان همه نسلها دوام دارد» یا «او در همه نسلها امین است»
(آدرسهای و را ببینید)
«نسل از پی نسل». به روشی که این را در مزمور ۸۹: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
1[مزمور داود] رحمت و انصاف را خواهم سرایید.نزد تو ای خداوند، تسبیح خواهم خواند.2در طریق کامل به خردمندی رفتار خواهم نمود. نزد من کی خواهی آمد؟ در خانهٔ خود با دل سلیم سالک خواهم شد.3چیزی بد را پیش نظر خود نخواهم گذاشت. کار کج روان را مکروه میدارم، به من نخواهد چسبید.4دل کج از من دور خواهد شد. شخص شریر را نخواهم شناخت.5کسی را که در خُفیَه به همسایهٔ خود غیبت گوید، هلاک خواهم کرد. کسی را که چشم بلند و دل متکبر دارد تحّمل نخواهم کرد.6چشمانم بر امنای زمین است تا با من ساکن شوند. کسی که به طریق کامل سالک باشد، خادم من خواهد بود.7حیله گر در خانهٔ من ساکن نخواهد شد. دروغگو پیش نظر من نخواهد ماند.8همهٔ شریران زمین را صبحگاهان هلاک خواهم کرد تا جمیع بدکاران را از شهر خداوند منقطع سازم.
مزمور ۱۰۱ مزموری است که در آن یاری خدا برای زندگی به گونهای که فرد باید آن چنان زندگی کند، خواسته میشود.
تشویق
مزمورنویس خواسته تا همه افراد نیک روی زمین را به بازداشتن افراد شریر تشویق نماید.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
اسمهای معنی «وفاداری» و «عدالت» را میتوان با استفاده از صفتهای آنها ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «چنین خواهم سرایید که به عهد خود وفاداری و عادل هستی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود از «زندگی کردن» به گونهای سخن میگوید که گویی «راه رفتن» است. ترجمه جایگزین: «به شکلی صادقانه و درست است خواهم زیست»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود از «زیستن» به گونهای سخن میگوید که گویی «راه رفتن» است، همچنین از نظارت بر خانهاش با امانتداری به گونهای سخن میگوید که گویی امانت یک شی فیزیکی ساکن در خانه او است. ترجمه جایگزین: «من بر خانه خود با امانتداری نظارت خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
این را میشود به روشی بازنویسی کرد تا اسم معنی «بدکاری» از جمله حذف گردد. اصطلاح «شرارت را پیش چشمانم گذاشتن» به معنای روا داشتن آن است. ترجمه جایگزین: «روا نخواهم داشت که کسی کاری نادرست را در حضورم به انجام رساند»
(آدرسهای و را ببینید)
داوود «بدی» را به گونهای توصیف میکند که گویا چیزی است که نمیتواند به او بچسبد. این به این معنا است که او از کارهای بد و مردمی که کارهای شرورانه انجام میدهند، دوری خواهد گزید». ترجمه جایگزین: «من به تمامی از بدی دوری خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
چیزی یا کسی را بسیار محکم نگاه داشتن
«به هرچیزی که بد است»
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند و بر میزان غرور چنین افرادی تاکید میکنند.
(آدرس را ببینید)
«سیمای بیرونی متکبرانه» به فردی اشاره دارد که چنان مغرور است که هرکسی که بر او مینگرد، میتواند میزان غرور او را ببیند.
این به این معنا است که داوود اجازه خواهد داد تا این افراد در کنار او بوده و با او زندگی کنند. ترجمه جایگزین: «اجازه خواهم داد تا وفاداران بر زمین، با من زندگی کنند»
(آدرس را ببینید)
این به مردمی که به خدا وفادارند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد وفادار»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود از «زیستن» به گونهای سخن میگوید که گویی «راه رفتن» است. ترجمه جایگزین: « به روشی که صادقانه و درست است زندگی میکنند» یا «زندگیهایی سرشار از درستکاری دارند»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت اساساً ایدهای یکسان دارند و با هم برای تاکید بر میزان عدم تحمل داوود نسبت به افراد فریبکار به کار رفته شدهاند.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «دروغگویان را خوشآمد نخواهم گفت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «چشمانم» به خود داوود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به نزد من» یا «در حضور من»
(آدرس را ببینید)
«هر روز»
این به افراد گناهکار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افراد گناهکار»
(آدرس را ببینید)
داوود از شهری که در آن است به عنوان «شهر یهوه» نام میبرد. این را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «از این شهر، که شهر یهوه است»
(آدرس را ببینید)
1[دعای مسکین وقتیکه پریشان حال شده، ناله خود را به حضور یهوّه میریزد] ای خداوند دعای مرا بشنو، و فریاد من نزد تو برسد.2در روز تنگیام روی خود را از من مپوشان. گوش خود را به من فراگیر، و روزی که بخوانم مرا به زودی اجابت فرما.3زیرا روزهایم مثل دود تلف شد و استخوانهایم مثل هیزم سوخته گردید.4دل من مثل گیاه زده شده و خشک گردیده است زیرا خوردن غذای خود را فراموش میکنم.5بهسبب آواز ناله خود، استخوانهایم به گوشت من چسبیده است.6مانند مرغ سقّای صحرا شده، و مثل بوم خرابهها گردیدهام.7پاسبانی میکنم و مثل گنجشک بر پشتبام، منفرد گشتهام.8تمامی روز دشمنانم مرا سرزنش میکنند و آنانی که بر من دیوانه شدهاند مرا لعنت مینمایند.9زیرا خاکستر را مثل نان خوردهام و مشروب خود را با اشک آمیختهام،10بهسبب غضب و خشم تو زیرا که مرا برافراشته و به زیر افکندهای.11روزهایم مثل سایه زوال پذیر گردیده و من مثل گیاه پژمرده شدهام.12لیکن تو ای خداوند جلوس فرمودهای تا ابدالآباد! و ذکر تو تا جمیع نسلهاست!13تو برخاسته، بر صهیون ترحم خواهی نمود زیرا وقتی است که بر او رأفت کنی و زمان معّین رسیدهاست.14چونکه بندگان تو در سنگهای وی رغبت دارند و بر خاک او شفقت مینمایند.15پس امّتها از نام خداوند خواهند ترسید و جمیع پادشاهان جهان از کبریایی تو.16زیرا خداوند صهیون را بنا نموده، و در جلال خود ظهور فرموده است.17به دعای مسکینان توجه نموده، و دعای ایشان را خوار نشمرده است.18این برای نسل آینده نوشته میشود تا قومی که آفریده خواهند شد خداوند را تسبیح بخوانند.19زیرا که از بلندی قدس خود نگریسته، خداوند از آسمان بر زمین نظر افکنده است.20تا ناله اسیران را بشنود و آنانی را که به موت سپرده شدهاند آزاد نماید.21تا نام خداوند را در صیهون ذکر نمایند و تسبیح او را در اورشلیم،22هنگامیکه قومها با هم جمع شوند و ممالک نیز تا خداوند را عبادت نمایند.23توانایی مرا در راه ناتوان ساخت و روزهای مرا کوتاه گردانید.24گفتم، ای خدای من مرا در نصف روزهایم برمدار. سالهای تو تا جمیع نسلها است.25از قدیم بنیاد زمین را نهادی و آسمانها عمل دستهای تو است.26آنها فانی میشوند، لیکن تو باقی هستی و جمیع آنها مثل جامه مندرس خواهند شد. و مثل ردا آنها را تبدیل خواهی کرد و مبدّل خواهند شد.27لیکن تو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد گردید.28فرزندان بندگانت باقی خواهند ماند و ذرّیت ایشان در حضور تو پایدار خواهند بود.
مزمور ۱۰۲ مزموری درباره رهایی از بیماری است.
را ببینید)
نجات
نویسنده نمیخواهد در جوانی بمیرد. همچنین او میخواهد که اورشلیم نجات یابد.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
این به مردی که گرفتار است، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مرد گرفتار»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «روزهای من» به زندگی نویسنده و این انگاره که «دود» چیزی است که به تندی ناپدید میشود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زندگی من به تندی میگذرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا نویسنده به «تن» خودش به عنوان «استخوانهایش» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تنم احساس سوختن میکند»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا نویسنده با واژه «دل» به خودش اشاره میکند. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «در ناامیدی هستم»
(آدرسهای و را ببینید)
این روشی دیگر برای بیان ناامیدی او است. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم همچون علفی خشکیده در حال خشک شدن هستم»
(آدرس را ببینید)
او تنهایی خودش را با پلیکان مقایسه میکند که اغلب به عوض بودن با دیگر پرندگان، تنها به نظر میرسد. ترجمه جایگزین: «چون پلیکانی در بیابان تنها و ناامید هستم»
(آدرس را ببینید)
یک پرنده بزرگ ماهیخوار
نویسنده با مقایسه خود با جغدی در خرابههای متروکه به توصیف تنهایی میپردازد. ترجمه جایگزین: «چون جغدی در خرابههای متروکه تنها شدهام»
(آدرس را ببینید)
این پرندهی است که در شب بیدار است. ترجمه جایگزین: «پرندهای که در شب بیدار است»
نویسنده خودش را با یک پرنده مقایسه میکند تا بر احساس تنهایی تاکید کند.
(آدرس را ببینید)
برای سوگواری داوود باید در خاکستر مینشسته، از این رو، خاکستر بر خوراک او مینشسته. ترجمه جایگزین: «خاکستر را چون نان میخورم» یا «به گاهِ سوگواری، خاکستر بر نانِ خوراکم مینشیند»
(آدرس را ببینید)
داوود عامدانه نوشیدنی خود را با اشک نمیآمیخته، بلکه اشکهای او در حین سوگواری و گریه در جامش میریخته است. ترجمه جایگزین: «اشکهای من در جامی که مینوشم، میریزد»
(آدرس را ببینید)
خدا به معنای واقعی کلمه تن داوود را از زمین نیفراشته و بر زمین نیانداخته، بلکه داوود این را میگوید تا آنچه را که احساس و تجربه میکند، توصیف نماید. ترجمه جایگزین: «مانند این است که من را برافراشته و فرو انداخته باشی»
(آدرس را ببینید)
داوود زمان باقیمانده از عمر خود بر روی زمین را با سایهای در حال ناپدید شدن مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «زمانِ زنده ماندنِ من همچون سایه عصر که به تندی ناپدید میشود، کوتاه است»
(آدرس را ببینید)
چون تن داوود ضعیف میگردد و او به انتهای زندگی خود نزدیک میشود، او خود را با علف درحال خشکیدن مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «تنم چون علفی خشکیده ناتوان گشته است»
(آدرس را ببینید)
خشک و چروکیده
«همه نسلهایی که میآیند، تو را بازخواهند شناخت»
شناخته شده بودن از سوی بسیاری از مردم
در اینجا «صهیون» به قومی که در صهیون زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر قوم صهیون رحم نما»
(آدرس را ببینید)
واژه او{ ضمیر سوم شخصِ مُفردِ مُونث} به صهیون اشاره دارد.
«سنگها» به سنگهایی اشاره دارد که بخشی از دیوارهای این شهر پیش از این که نابود شوند، بودند. ترجمه جایگزین: «هنوز سنگهایی را که پیشتر در دیوار این شهر بودند، دوست میدارند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «نام تو» به خداوند[ یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو»
(آدرس را ببینید)
قوم اسرائیل بخاطر جلال خداوند[ یهوه]، او را حرمت خواهند نهاد. در اینجا خداوند[ یهوه] با جلالش مورد اشاره واقع شده است. ترجمه جایگزین: «تو را حرمت خواهند نهاد، چرا که پرجلالی»
(آدرس را ببینید)
«پرجلال دیده خواهد شد» یا «قوم جلال او را خواهند دید»
این به مردم نیازمند اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] دعاهای ایشان را خواهد پذیرفت»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «این را برای نسلهای آینده خواهم نوشت»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معنایی یکسان دارند و با هم به منظور تاکید بر اینکه خدا تا چه اندازه از آسمان بر زمین نظر میافکند، به کار رفتهاند.
(آدرس را ببینید)
«جایگاه مقدس او در فراز بر بالای زمین»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها که صاحبمنصبان به مرگ محکومشان کرده بودند»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت دارای معنایی یکسان بوده و بر ایدهی ستایش نام خداوند[ یهوه] تاکید میکنند.
(آدرس را ببینید)
داوود این که خدا سبب ضعف او گردیده است را چنان توصیف میکند که گویی قوت او چیزی فیزیکی بوده که قابل گرفته شدن از او بوده است. ترجمه جایگزین: «او سبب گشت که ضعیف گردم»
(آدرس را ببینید)
واژه «روزها» به عمر او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زندگی من»
(آدرس را ببینید)
داوود ازخدا میخواهد که نگذارد او بمیرد. ترجمه جایگزین: «من را از روی زمین برندار» یا «نگذار که من بمیرم»
(آدرس را ببینید)
«تو در همه نسلها حاضری»
ضمیر «آنها» به «زمین» و «آسمانها» اشاره دارد.
در انجا داوود مدت زمانی که خدا زنده است را با واژه «سالها»ی او، بیان میکند. این را میتوان در حالت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «تو تا ابد خواهی زیست»
(آدرسهای و را ببینید)
«به زندگی ادامه خواهند داد»
در اینجا داوود فرزندانی را که توسط یهوه مورد حفاظت هستند را چون کسانی توصیف میکند که در حضور او هستند. ترجمه جایگزین: «چنان چه که گویی در حضور تو زیست میکنند، محافظت خواهند شد»
(آدرس را ببینید)
1[مزمور داود] ای جان من خداوند را متبارک بخوان! و هرچه در درون من است نام قدّوس او را متبارک خواند.2ای جان من خداوند را متبارک بخوان و جمیع احسانهای او را فراموش مکن!3که تمام گناهانت را میآمرزد و همهٔ مرضهای تو را شفا میبخشد؛4که حیات تو را از هاویه فدیه میدهد و تاج رحمت و رأفت را بر سر تو مینهد؛5که جان تو را به چیزهای نیکو سیر میکند تا جوانی تو مثل عقاب تازه شود.6خداوند عدالت را به جا میآورد و انصاف را برای جمیع مظلومان.7طریقهای خویش را به موسی تعلیم داد و عملهای خود را به بنیاسرائیل.8خداوند رحمان و کریم است؛ دیر غضب و بسیار رحیم.9تا به ابد محاکمه نخواهد نمود و خشم را همیشه نگاه نخواهد داشت.10با ما موافق گناهان ما عمل ننموده، و به ما به حسب خطایای ما جزا نداده است.11زیرا آنقدر که آسمان از زمین بلندتر است، به همان قدر رحمت او بر ترسندگانش عظیم است.12به اندازهای که مشرق از مغرب دور است، به همان اندازه گناهان ما را از ما دور کرده است.13چنانکه پدر بر فرزندان خود رئوف است، همچنان خداوند بر ترسندگان خود رأفت مینماید.14زیرا جبلّت ما را میداند و یاد میدارد که ما خاک هستیم.15و امّا انسان، ایّام او مثل گیاه است، مثل گل صحرا همچنان میشکفد.16زیرا که باد بر آن میوزد و نابود میگردد و مکانش دیگر آن را نمیشناسد.17لیکن رحمت خداوند بر ترسندگانش از ازل تا ابدالآباد است و عدالت او بر فرزندانِ فرزندان.18بر آنانی که عهد او را حفظ میکنند و فرایض او را یاد میدارند تا آنها را به جا آورند.19خداوند تخت خود را بر آسمانها استوار نموده، و سلطنت او بر همه مسلّط است.20خداوند را متبارک خوانید، ای فرشتگان او که در قوّت زورآورید و کلام او را به جا میآورید و آواز کلام او را گوش میگیرید!21ای جمیع لشکرهای او خداوند را متبارک خوانید! و ای خادمان او که ارادهٔ او را بجا میآورید!22ای همهٔ کارهای خداوند او را متبارک خوانید! در همهٔ مکانهای سلطنت او. ای جان من خداوند را متبارک بخوان!
مزمور ۱۰۳ نخستین مزموراز یک سری پنجگانه مزامیر در ستایش خدا است. (مزمورهای ۱۰۳ تا ۱۰۷)
فیض خداوند [یهوه]
خدا با بخشودن گناهان و مجازات نکردن ما به میزانی که لایق آنیم، با ما نیکویی میکند. مهربانی پر از محبت او از نسلی به نسل دیگر ادامه مییابد.
و و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند و بر میزانی که داوود خداوند[ یهوه] را ستایش خواهد نمود، تاکید دارند. ترجمه جایگزین: «با هرچه هستم خداوند[ یهوه] را ستایش خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
این به ستایش نام خداوند[ یهوه] اشاره دارد[فارسی سازی].
(آدرس را ببینید)
«همه وجودم» یا «هر آن چه هستم». داوود از این عبارت برای اشاره به خودش و تاکید بر سرسپردگیاش به خداوند[ یهوه] بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
داوود با خودش سخن میگوید، پس او از ضمیر ملکی دوم شخص و ضمیر مفعولی دوم شخص برای اشاره به خودش بهره میگیرد. بسیاری از ترجمهها نظیر UDB این را با ضمیر اول شخص ملکی و ضمیر اول شخص مفعولی بیان میکنند.
داوود با خودش سخن میگوید، پس او از ضمیر ملکی دوم شخص و ضمیر مفعولی دوم شخص برای اشاره به خودش بهره میگیرد. بسیاری از ترجمهها نظیر UDB این را با ضمیر اول شخص ملکی و ضمیر اول شخص مفعولی بیان میکنند.
این به معنای این است که خداوند[ یهوه] او را زنده نگاه میدارد. ترجمه جایگزین: «او من را از مردن نجات میبخشد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا کسی را برکت دادن و با او با احترام زیاد برخورد کردن به گونهای توصیف شده که گویی این عمل گذاشتن تاجی بر سر آن فرد است. اسامی معنی «وفاداری» و «رحمت» را میتوان به صورت قید ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «او تو را وفادارانه و رحیمانه برکت میدهد»
(آدرسهای و را ببینید)
عبارت «زندگیت» به دوم شخص اشاره دارد اما این عبارت بر این تاکید میکند که خداوند[ یهوه] در سراسر زندگی برکات را عطا میکند. ترجمه جایگزین: «او تو را با چیزهای نیکو در زندگیات راضی مینماید»
(آدرس را ببینید)
داشتن «جوانی دوباره» به معنای احساس دوباره جوانی است. در اینجا داوود این احساس جوانی را با چابکی و قوت یک عقاب مقایسه نموده است. ترجمه جایگزین: «چون عقاب، احساس جوانی و قدرت خواهی نمود»
(آدرس را ببینید)
واژه «جوانی» به قوتی که فرد به عنوان جوانی بالغ داشته اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
«باعث میشود عدالت برای ... رخ دهد»
میتوان تصریح نمود چه کسی دارد ستم میکند. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که توسط مردم مورد ستم واقع شدهاند»
(آدرس را ببینید)
واژههای «آشنا نمود» از عبارت پیشین درک میشود. این واژهها میتوانند اینجا تکرار شوند. ترجمه جایگزین: «او اعمال خویش را بر فرزندان اسرائيل آشکار نمود»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «محبت» را میتوان با فعل «دوست داشتن» بازنویسی نمود. ترجمه جایگزین: «او همواره قوم خود را دوست میدارد» (آدرس را ببینید)
این دو عبارت دارای معنایی مشابه هستند. دومین عبارت اندیشه مطرح شده در نخستین عبارت را تقویت میکند.
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت مراعات نظیر دارند و بر این که خدا موافق آنچه لایق آن هستیم ما را مجازات نمیکند. ترجمه جایگزین: «او ما را با مجازاتی که بخاطر گناهانمان لایق آن هستیم، جزا نمیدهد»
(آدرس را ببینید)
«مجازاتمان نکرده»
این تشبیه فاصله عظیمی که میان آسمان و زمین است را با بزرگی محبت خدا نسبت به قومش مقایسه میکند.
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان به صورت یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «به همین سان بسیار به عهد خویش وفادار است»
(آدرس را ببینید)
فاصله میان شرق وغرب به اندازهای زیاد است که نمیتوان آن را اندازه گیری کرد. در این تشبیه، این فاصله با میزانی که خدا گناهمان را از ما دور میکند، مقایسه شده است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا نویسنده شفقت یک پدر نسبت به فرزندانش را با شفقت خداوند [یهوه] نسبت به کسانی که او را حرمت مینهند، مقایسه کرده است.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تنهای ما به چه شباهت دارند» یا «چگونه تنها ما را شکل داد»
(آدرس را ببینید)
هنگامی که خداوند [یهوه] آدم یعنی نخستین انسان را آفرید، او را از خاک آفرید. ترجمه جایگزین: «او به یاد دارد که ما را از خاک آفرید»
(آدرس را ببینید)
در این تشبیه، مدت زندگی انسان با کوتاهی مدت زمانی که علف می روید و پس از آن میمیرد، مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «طول عمر انسان به کوتاهی عمر علف است»
(آدرس را ببینید)
در این تشبیه، چگونگی رشد انسان در طول زمان با چگونگی رشد یک گل مقایسه شده است.
(آدرس را ببینید)
«شکفتن» رشد خوب یا سالم بودن است.
این عبارات به سخن گفتن درباره گلها و علف ادامه میدهند. اینها چگونگی مرگ گلها و علف را با روش مرگ انسان مقایسه میکنند. ترجمه جایگزین: «باد بر روی گلها و علف میوزد و آنها ناپدید میشوند، و هیچ کس نمیتواند بگوید آنها یک زمان کجا میروییدند – این شبیه همان اتفاقی است که بر سر انسان میآید»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت دوباره نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] به عهد خود وفادار است»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که محبت خداوند [یهوه] همیشه ادامه دارد. ترجمه جایگزین: «همیشه ادامه دارد»
(آدرس را ببینید)
«فرزندان آنان که او را حرمت مینهند»
این دو عبارت دارای معنایی یکسان هستند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا فرمانروایی خداوند[ یهوه] همچون یک پادشاه با «تخت پادشاهی» او مورد اشاره قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] اریکه خود را به آسمانها که در آنجا چون پادشاهی فرمان میراند، برده است»
(آدرس را ببینید)
«ساخته است»
در اینجا خداوند[ یهوه] با واژههای «پادشاهی او» مورد اشاره قرار گرفته است تا بر اقتدار او به عنوان پادشاه تاکید شود. ترجمه جایگزین: «او فرمانروایی میکند»
(آدرس را ببینید)
«همه لشکرهای او». در اینجا «میزبانان» به موجودات زندهای که خدا در آسمانها آفریده اشاره میکند. معنای محتمل برای این که چرا آنها میزبانان خوانده میشوند عبارتند از ۱) چون آنان مانند لشکرها میجنگند. ترجمه جایگزین: «همه لشکرهای فرشتگان او» یا ۲) زیرا تعداد بسیار زیادی از آنها وجود دارند درست مانند لشکرها که سربازان بسیاری دارند. ترجمه جایگزین: «همه فرشتگان بسیارِ او»
(آدرس را ببینید)
«او را در همه مکانهایی که فرمان میراند، بستایید»
این عبارت معنای این را میدهد که او به تمامی دل خداوند[یهوه] را خواهد ستود و برای تاکید بر سرسپردگی داوود نسبت ب خداوند[یهوه] به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «با همه وجودم» یا «با هر آن چه در جان من است»
(آدرس را ببینید)
1ای جان من، خداوند را متبارکبخوان! ای یهوه خدای من تو بینهایت عظیم هستی! به عزّت و جلال ملبّس هستی.2خویشتن را به نور مثل ردا پوشانیدهای. آسمانها را مثل پرده پهن ساختهای.3آن که غرفات خود را بر آبها بنا کرده است و ابرها را مرکب خود نموده و بر بالهای باد میخرامد؛4فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را آتش مشتعل؛5که زمین را بر اساسش استوار کرده، تا جنبش نخورد تا ابدالآباد.6آن را به لجّهها مثل ردا پوشانیدهای، که آبها بر کوهها ایستادهاند.7از عتاب تو میگریزند. از آواز رعد تو پراکنده میشوند.8به فراز کوهها برمیآیند، و به همواریها فرود میآیند، به مکانی که برای آنهامهیّا ساختهای.9حدی برای آنها قرار دادهای که از آن نگذرند و برنگردند تا زمین را بپوشانند.10که چشمهها را در وادیها جاری میسازد تا در میان کوهها روان بشوند.11تمام حیوانات صحرا را سیراب میسازند تا گورخران تشنگی خود را فرو نشانند.12بر آنها مرغان هوا ساکن میشوند و از میان شاخهها آواز خود را میدهند.13او از غرفات خود کوهها را سیراب میکند و از ثمرات اعمال تو زمین سیر میشود.14نباتات را برای بهایم میرویاند و سبزهها را برای خدمت انسان، و نان را از زمین بیرون میآورد،15و شراب را که دل انسان را شادمان میکند، و چهره او را به روغن شاداب میسازد؛ و دل انسان را به نان قوی میگرداند.16درختان خداوند شادابند، یعنی سروهای آزاد لبنان که غرس کرده است،17که در آنها مرغان آشیانهای خود را میگیرند و امّا صنوبر خانهٔ لقلق میباشد.18کوههای بلند برای بزهای کوهی و صخرهها برای یربوع ملجاء است.19ماه را برای موسمها ساخت و آفتاب مغرب خود را میداند.20تاریکی میسازی و شب میشود که در آن همهٔ حیوانات جنگلی راه میروند.21شیر بچگان برای شکار خود غرّش میکنند و خوراک خویش را از خدا میجویند.22چون آفتاب طلوع میکند جمع میشوند و در بیشههای خود میخوابند.23انسان برای عمل خود بیرون میآید و بجهت شغل خویش تا شامگاه.24ای خداوند اعمال تو چه بسیار است! جمیع آنها را به حکمت کردهای. زمین از دولت تو پر است.25و آن دریای بزرگ و وسیعالاطراف نیز که در آن حشرات از حدّ شماره زیادهاند و حیوانات خرد و بزرگ.26و در آن کشتیها راه میروند و آن لویاتان که بجهت بازی کردن در آن آفریدهای.27جمیع اینها از تو انتظار میکشند تا خوراک آنها را در وقتش برسانی.28آنچه را که به آنها میدهی، فرا میگیرند. دست خود را باز میکنی، پس از چیزهای نیکو سیر میشوند.29روی خود را میپوشانی، پس مضطرب میگردند. روح آنها را قبض میکنی، پس میمیرند و به خاک خود برمیگردند.30چون روح خود را میفرستی، آفریده میشوند و روی زمین را تازه میگردانی.31جلال خداوند تا ابدالآباد است. خداوند از اعمال خود راضی خواهد بود.32که به زمین نگاه میکند و آن میلرزد. کوهها را لمس میکند، پس آتشفشان میشوند.33خداوند را خواهم سرایید تا زنده میباشم. برای خدای خود تسبیح خواهم خواند تا وجود دارم.34تفکّر من او را لذیذ بشود و من در خداوند شادمان خواهم بود.35گناهکاران از زمین نابود گردند و شریران دیگر یافت نشوند. ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! هلّلویاه!
مزمور۱۰۴ دومین مزمور یک سری پنجگانه مزامیر در ستایش خدا است. (مزمورهای ۱۰۳ تا ۱۰۷)
آفرینش توسط خداوند[ یهوه]
خدا هرچیز نیکویی بر زمین، آسمان و در دریا را آفریده است.
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است. این مزمور یک سرود ستایشی است.
(آدرسهای و را ببینید)
این عبارت به این معنا است که داوود، خداوند[ یهوه] را با تمام دل خود خواهد ستود و برای تاکید بر سرسپردگی داوود به خداوند[ یهوه] به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «با همه وجودم» یا «با تمامی جانم»
(آدرس را ببینید)
واژههای «شکوه» و «پادشاهی» دارای معنایی مشابه هستند و بر میزان عظمت جلال خداوند[ یهوه] تاکید میکنند. این واژهها به مانند جامهای بر تن خداوند[ یهوه] توصیف گشته اند. ترجمه جایگزین: «بر پیرامونت شکوه و پادشاهی داری»
(آدرسهای و را ببینید)
خداوند[ یهوه] در پوشیده شدن با نور چنان توصیف شده که گویی این نور جامهای به دور او است. ترجمه جایگزین: «تو در نور پوشیده شدهای»
(آدرس را ببینید)
در اینجا کارِ خدا در گستردن آسمانها، مانند کسی توصیف شده است که چادری را هنگام برپا کردنش پهن میکند. ترجمه جایگزین: «تو آسمانها را چون کسی که چادری برپا میکند، گسترش میدهی»
(آدرس را ببینید)
«تو اتاقهای فوقانی خود را در آسمانها میسازی». این به خانه خدا اشاره دارد که چنان مرتفع است که طبقه بالای آن سر از ابرها بیرون میزند.
در اینجا ابرها که خداوند[ یهوه] را حمل میکنند به گونهای توصیف شدهاند که گویی ارابهای هستند. ترجمه جایگزین: «تو ابرها را وادار میکنی تا تو را چون ارابهای حمل کنند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا وزیدن باد چون بالهایی توصیف شده که خداوند[ یهوه] بر آنها راه میرود. ترجمه جایگزین: «تو بر باد راه میروی»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) او سبب میشود تا باد چون پیامرسانی پیامی را برساند، «او بادها را چون پیغامرسان خود میگرداند» یا ۲) «او پیغامرسانان خود را چون باد تیزپا میکند»
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «او سبب میگردد تا شعلههای آتش چون خادمانش باشند». او سبب میگردد که آتش او را چون خدمتکاری خدمت کند یا ۲) «او خدمتکاران خود را چون شعلههای آتش میگرداند»
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان با اطلاعات درک شده از خط پیشین بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «او شعلههای آتش را خدمتکار خود میسازد»
(آدرس را ببینید)
عبارت «این بنیان را گذاشت» در اینجا به معنای «آفرید» است. ترجمه جایگزین: «او همه زمین را آفرید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا آبی که زمین را پوشانده با میزان توانایی یک جامه بزرگ در پوشاندن چیزی مقایسه میگردد. ترجمه جایگزین: «تو به تمامی زمین را با آب پوشاندیدی»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند و با هم برای تاکید بر اینکه چگونه خدا گفت و آبها دور شدند، به کار گرفته شدهاند.
(آدرس را ببینید)
عقب رفتن، پایین رفتن
در اینجا مزمورنویس از دور شدن آبها به گونهای سخن میگوید که گویی آنها چون حیوانی پس از شنیدن صدای خداوند[ یهوه] گریختهاند. واژه «گریختن» به معنای به دویدن به سرعت به دوردست است. ترجمه جایگزین: «با خیز دور شدند»
(آدرس را ببینید)
این در باره چگونگی تغییر زمین سخن میگوید. بخشی از زمین کوهستان شد و بخشی از آن به دره بدل گشت. ترجمه جایگزین: «کوهها برآمدند و درهها فرو رفتند»
در اینجا مزمورنویس به گونهای کار خدا در مانع شدن عبور آبها ازمرزی که او برای آنها ساخت، سخن میگوید که گویی که آبها خود این عدم عبور از مرز را انتخاب کردند. این مطلب این گونه بیان شده بر قدرت خدا بر آبها تاکید کند. ترجمه جایگزین: «مرزی برای آنها که نمیتوانند از آن عبور کنند»
(آدرس را ببینید)
مرز
رودهای کوچک
این را میتوان واضح نمود که آنها تشنگی خود را با نوشیدن این آب فرو مینشانند. ترجمه جایگزین: «خرهای وحشی این آب را مینوشند تا تشنگی خود را فرو نشانند»
(آدرس را ببینید)
زمین در کنارههای یک رود[ در فارسی نیامده است]
در اینجا داوود صدای پرندگان را به گونهای توصیف میکند که گویی آنها آواز میخوانند. ترجمه جایگزین: «آنها در میان شاخههای درخت جیکجیک میکنند»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که خدا است که باران را میباراند. آبها به گونهای توصیف شدهاند که گویی در تالارهایی در آسمان ساکنند. ترجمه جایگزین: «او کوهساران را با ریزش باران از آسمان آبیاری میکند»
(آدرس را ببینید)
«چیزهای بسیار نیکویی که تو میآفرینی»
واژههای «او ... می سازد» و «رویش» از عبارت قبلی قابل درک هستند و میتوانند در اینجا جانشین شوند. ترجمه جایگزین: «و او گیاهان را برای کشت انسان میرویاند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] باران فراوانی برای درختانش فراهم میآورد»
(آدرس را بینید)
آنها لانههای خود را در این درختان سرو میسازند. این را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «پرندگان لانههای خود را در این سروها میسازند»
(آدرس را ببینید)
این گونهای پرنده است. ترجمه جایگزین: «پرنده»
خرگوش کوهی جانوری کوچک است که جوندهای بزرگ است. شبیه ترجمه جایگزین: «گورکن صخره»
این واژه به تغییرات متفاوت آب و هوا در طول یک سال اشاره دارد. برخی مکانها فصلهای بارانی و خشک دارند در حالی که بقیه مکانها دارای فصلهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان هستند.
در اینجا داوود خورشید را به گونهای توصیف میکند که گویی از این که چه ساعتی از روز است خبر دارد. ترجمه جایگزین: «او موجب میشود خورشید در زمان مقرر غروب کند»
(آدرس را ببینید)
«خداوند[ یهوه]، تو ... میسازی». در اینجا نویسنده جریان سخن گفتن درباره خداوند[ یهوه] را به سخن گفتن درباره او تغییر میدهد.
جانوری که خوراکِ جانوری دیگر است
«اما آنها برخدا اعتماد دارند که خوراکشان را فراهم نماید»
جانوری که خوراکِ جانوری دیگر است
«اما آنها برخدا اعتماد دارند که خوراکشان را فراهم نماید»
داوود مقدار چیزهایی را که خداوند[ یهوه] آفریده است را به گونهای توصیف میکند که گویی مایعی است که از ظرفی سرریز میشود. ترجمه جایگزین: «از کار تو پر است»
(آدرس را ببینید)
«بسیار عمیق و بسیار عریض است». این عمق و عرض دریا بر میزان بزرگی آن تاکید میکند.
(آدرس را ببینید)
«در خود مخلوقاتی دارد که بیش از آن هستند که کسی بتواند بشمرد»
بیش از آن که کسی بتواند بشمرد
این به معنای آفریدههایی در همه اندازهها است.
(آدرس را ببینید)
«این کشتیها در دریا سفر میکنند»
«همه این آفریدهها»
«خوراک ایشان هنگامی که به آن نیاز دارند به آنها میدهی»
ممکن است مفید باشد که بنویسید که این خوراک است که داده میشود. ترجمه جایگزین: «هنگامی که به آنها خوراک میدهی، آن را گرد میآورند»
(آدرس را ببینید)
جمع میکنند
این خداوند[ یهوه] رابه گونهای توصیف میکند که دست خود را گشوده تا به این آفریدهها خوراک دهد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که دست خود را میگشایی تا آنان را خوراک دهی»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که خداوند[ یهوه] به آنها ننگرد یا به آنها توجه نکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که بر ایشان نگاه نکنی» یا «هنگامی که آنها را نادیده بگیری»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که تن های آنها پوسیده شده و دوباره به خاک بازمیگردند. ترجمه جایگزین: «تنهای آنها پوسیده شده و دوباره به خاک باز میگردند»
(آدرس را ببینید)
این به فرستاده شدن روح او برای بخشیدن زندگی به آفریدهها اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این **روح **خداوند[ یهوه] است که آنها را آفریده است.
(آدرس را ببینید)
«تو سبب میگردی که زمین از زندگی تازه پر گردد»
داوود اندیشههای خود را با چیزی که مزهای شیرین میدهد، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «اندیشههایم ... خوشایند شود» (آدرس را ببینید)
ناپدید
عبارت «گناهکار» به افراد گناهکار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «باشد که گناهکاران ناپدید شوند»
(آدرس را ببینید)
1یهوه را حمد گویید و نام او را بخوانید. اعمال او را در میان قومها اعلام نمایید.2او را بسرایید برای او تسبیح بخوانید. در تمام کارهای عجیب او تفکر نمایید.3در نام قدّوس او فخر کنید. دل طالبان خداوند شادمان باشد.4خداوند و قوّت او را بطلبید؛روی او را پیوسته طالب باشید.5کارهای عجیب را که او کرده است به یاد آورید. آیات او و داوریهای دهان او را.6ای ذریّت بندهٔ او ابراهیم، ای فرزندان یعقوب، برگزیده او،7یهوه خدای ماست! داوریهای او در تمامی جهان است.8عهد خود را یاد میدارد تا ابدالآباد و کلامی را که بر هزاران پشت فرموده است.9آن عهدی را که با ابراهیم بسته و قسمی را که برای اسحاق خورده است.10و آن را برای یعقوب فریضهای استوار ساخت و برای اسرائیل عهد جاودانی.11و گفت که، زمین کنعان را به تو خواهم داد تا حصّه میراث شما شود.12هنگامی که عددی معدود بودند، قلیلالعدد و غربا در آنجا،13و از امّتی تا امّتی سرگردان میبودند و از یک مملکت تا قوم دیگر.14او نگذاشت که کسی بر ایشان ظلم کند، بلکه پادشاهان را به خاطر ایشان توبیخ نمود15که بر مسیحان من دست مگذارید و انبیای مرا ضرر مرسانید.16پس قحطی را بر آن زمین خواند و تمامی قوام نان را شکست،17و مردی پیش روی ایشان فرستاد، یعنی یوسف را که او را به غلامی فروختند.18پایهای وی را به زنجیرها خستند و جان او در آهن بسته شد،19تا وقتی که سخن او واقع شد و کلام خداوند او را امتحان نمود.20آنگاه پادشاه فرستاده، بندهای او را گشاد و سلطان قومها او را آزاد ساخت.21او را بر خانهٔخود حاکم قرار داد و مختار بر تمام مایملک خویش،22تا به ارادهٔ خود سروران او را بند نماید و مشایخ او را حکمت آموزد.23پس اسرائیل به مصر درآمدند و یعقوب در زمین حام غربت پذیرفت.24و او قوم خود را به غایت بارور گردانید و ایشان را از دشمنان ایشان قویتر ساخت.25لیکن دل ایشان را برگردانید تا بر قوم او کینه ورزند و بر بندگان وی حیله نمایند.26بندهٔ خود موسی را فرستاد و هارون را که برگزیده بود.27کلمات و آیات او را در میان ایشان اقامه کردند و عجایب او را در زمین حام.28ظلمت را فرستاد که تاریک گردید. پس به کلام او مخالفت نورزیدند.29آبهای ایشان را به خون مبدل ساخت و ماهیان ایشان را میرانید.30زمین ایشان غوکها را به ازدحام پیدا نمود، حتّی در حرمهای پادشاهان ایشان.31او گفت و انواع مگسها پدید آمد و پشهها در همهٔ حدود ایشان.32تگرگ را به عوض باران بارانید و آتش مشتعل را در زمین ایشان.33موها و انجیرهای ایشان را زد و درختان محّال ایشان را بشکست.34او گفت و ملخ پدید آمد و کرمها از حّد شماره افزون.35و هر سهم را در زمین ایشان بخوردند و میوههای زمین ایشان را خوردند.36و جمیع نخستزادگان را در زمین ایشان زد، اوایل تمامی قوّت ایشان را.37و ایشان را با طلا و نقره بیرون آورد که در اسباط ایشان یکی ضعیف نبود.38مصریان از بیرون رفتن ایشان شاد بودند زیرا که خوف ایشان بر آنها مستولی گردیده بود.39ابری برای پوشش گسترانید و آتشی که شامگاه روشنایی دهد.40سؤال کردند پس سَلْوی برای ایشان فرستاد و ایشان را از نان آسمان سیر گردانید.41صخره را بشکافت و آب جاری شد؛ در جایهای خشک مثل نهر روان گردید.42زیرا کلام مقدّس خود را به یاد آورد و بندهٔ خویش ابراهیم را.43و قوم خود را با شادمانی بیرون آورد و برگزیدگان خویش را با ترنّم.44و زمینهای امّتها را بدیشان داد و زحمت قومها را وارث شدند.45تا آنکه فرایض او را نگاه دارند و شریعت او را حفظ نمایند. هللویاه!
مزمور۱۰۵ سومین مزمور یک سری پنجگانه مزامیر در ستایش خدا است. (مزمورهای ۱۰۳ تا ۱۰۷)
حفاظتِ خداوند[ یهوه]
خدا از ابراهیم و یعقوب حفاظت کرد.او در طول تاریخ اسرائیل کار کرد تا اسرائيل را به سرزمین وعده بیاورد.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «نام» معرف خداوند[ یهوه] است. ترجمه جایگزین: «او را بخوانید»
(آدرس را ببینید)
این به مردم این قومها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم این قومها»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «نام» معرف خداوند[ یهوه] است. ترجمه جایگزین: «به خداوند[ یهوه] ببالید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» معرف فردی است که در جستجوی خداوند[ یهوه] است.ترجمه جایگزین: «بگذار افرادی که خداوند[ یهوه] را میجویند، شادی کنند»
(آدرس را ببینید)
«جستجوی قوت خداوند[ یهوه]» به معنای درخواست کردن از او برای نیرومند ساختن شما است. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] را بجویید و از او بخواهید تا قوتش را به شما بدهد» (آدرس را ببینید)
بیاد بیاورید و در این باره بیاندیشید
واژه «به خاطر آوردن» از عبارت قبلی درک میشود. ترجمه جایگزین: «معجزههای او را به خاطر بیاورید و»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دهان» به چیزهایی که او گفته اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فرمانهایی که او گفته است»
(آدرس را ببینید)
نویسنده با اسرائيلیان سخن میگوید و آنها را با این نامها میخواند.
«ابراهیم، خدمتکار خداوند [یهوه]»
این دوعبارت در معناهای مشابهی مشترکند و با هم برای تاکید به کار گرفته شده اند. واژه «کلام» به عهد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او عهد خویش را تا ابد در یاد دارد، پیمانی که ... بست»
(آدرسهای و را ببینید)
این به معنای به یاد آوردن و اندیشیدن درباره چیزی است. ترجمه جایگزین: «به یاد میآورد»
(آدرس را ببینید)
«۱۰۰۰ نسل»
(آدرس را ببینید)
عبارت «به یاد میآورد» به معنای به یاد آوردن چیزی است. ترجمه جایگزین: «به یاد میآورد»[ در فارسی به قرینه حذف شده است]
(آدرس را ببینید)
هردوی این عبارتهای «آن عهد» و «آن سوگند» به پیمان یکسانی که خداوند [یهوه] با قوم خود بست، اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
واژههای «که بست» از عبارت پیشین درک میشود. اینها قابل تکرار هستند. ترجمه جایگزین: «سوگندی که برای اسحاق خورد» یا «قولی که او به اسحاق داد»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس درباره اسرائيل مینویسد.
ضمیر سوم شخص به اسرائيلیان اشاره دارد.
این مفهوم درک میشود که «این سرزمین» به کنعان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در سرزمین کنعان غریبه بودند»
(آدرس را ببینید)
«به سرگردانی ادامه دادند»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و با هم برای تاکید به کار رفتهاند.
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس درباره اسرائيل مینویسد.
«به خاطر خوبی ایشان». این به اسرائیل اشاره دارد.
در اینجا «لمس» به معنای آسیب زدن است، این یک اغراق است که یهوه برای تشدید اخطار آسیب نرساندن به قومش به کار برده است. ترجمه جایگزین: «به قومی که من مسح کرده ام آسیب مرسانید»
(آدرس را ببینید)
«او فرستاد». این به این معنا است که خدا سبب شد که قحطی در این سرزمین رخ دهد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «نان» به خوراک به صورت عمومی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کل موجودی خوراک»
آدرس را ببینید)
ممکن است مفید باشد که بنویسید که او وی را جلوتر از ایشان به مصر فرستاد. ترجمه جایگزین: «او مردی را جلوتر از آنها به مصر فرستاد،او یوسف را که ... فرستاد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «برادران یوسف او را به عنوان برده فروختند»
(آدرس را ببینید)
مهارهای فلزی که برای بستن مچهای دست یا مچهای پای یک زندانی به کار میرفت.
این جملات را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مصریان پاهای او را در غل بستند، و بر گردنش طوقی آهنین انداختند»
(آدرسهای و را ببینید)
«پیام خداوند [یهوه] او را آزمود»
این دو عبارت اساساً معنای یکسانی دارند و با هم برای تاکید بر این که این پادشاه یوسف را آزاد نمود، به کار رفتهاند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «اسرائيل» به یعقوب اشاره دارد. همچنین یعقوب خانواده خود را با خود آورد. ترجمه جایگزین: «آنگاه اسرائیل و خانوادهاش به مصر آمدند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از رشد اسرائيل به گونهای سخن میگوید که گویی این قوم گیاهی است که میوه بسیاری به بار آورده است. «خدا شماره قوم خود را بسیار افزون ساخت»
(آدرس را ببینید)
«تا بر قومش کینه ورزند و با خادمانش بدرفتاری کنند»
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند. ترجمه جایگزین: «موسی و هارون معجزات خدا را در میان فرزندان حام در مصر به جا آوردند»
(آدرس را ببینید)
واژههای «به جا آوردند» از عبارت پیشین درک میشود. این واژهها را میتوان اینجا تکرار نمود. ترجمه جایگزین: « و آنها شگفتیهای او را در سرزمین حام به جا آوردند»
آدرس را ببینید)
حام نیای مردم مصر بود. ترجمه جایگزین: «سرزمین فرزندان حام»
(آدرس را ببینید)
«آسمان را تاریک نمود»
یک خزنده جهنده کوچک
«آنها حتی در اتاقهای فرمانرواهایشان هم بودند»
مزمورنویس به ادامه توصیف داوری خداوند [یهوه] بر مصر میپردازد.
گروههای بزرگ در پرواز
حشرات کوچک پرنده مانند پشه اما کوچکتر
یخی که مانند باران از آسمان میبارد
خدا باعث تگرک، باران و آذرخش شد تا درختان مو و دیگر درختان را ویران کند. ترجمه جایگزین: «او سبب شد تا نابود شود ... و تا بشکند»
(آدرس را ببینید)
«ملخهای بسیاری در آنجا بود»
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند و با هم برای تاکید به کار رفته اند. ترجمه جایگزین: «این حشرات همه گیاهان و همه محصول در سرزمین را خوردند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا دومین عبارت درباره «نوبرانهها» برای توصیف «نخستزاده» در عبارت نخست استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «او همه نخستزادگان در سرزمینشان را که نوبرانههای قوتشان بودند را کشت» یا «آن گاه یهوه بزرگترین پسر در همه خانههای مردم مصر را کشت»
(آدرسهای و را ببینید)
هنگامی که اسرائيلیان مصر را ترک کردند با خود نقره و طلا بردند. ترجمه جایگزین: «او اسرائيلیان را از مصر با دارایی نقره و طلا بیرون آورد»
(آدرس را ببینید)
هیچ کس جا نماند. این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «همه طایفههایش قادر به این سفر بودند» (آدرس را ببینید)
در اینجا «مصر» به مردمی که در مصر زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم مصر شاد بودند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا مزمورنویس ساکن شدن خداوند [یهوه] در یک ابر در آسمان را به گونهای توصیف میکند که گوی او جامهای را پهن میکند. این ابر پوششی بود تا آنان را از آفتاب حفظ کند. ترجمه جایگزین: «او ابری را در آسمان قرار داد تا از آنها در برابر آفتاب و گرما محافظت کند»
(آدرسهای و را ببینید)
خداوند [یهوه] ستونی از آتش در آسمان قرار داد تا در شب نور دهد. ترجمه جایگزین: «آتشی در اسمان قرار داد تا شب را روشن کند»
(آدرس را ببینید)
ممکن است مفید باشد که واضح نمایید که بلدرچینها پرندگانی کوچک هستند که خداوند [یهوه] برای آنها فرستاد تا بخورند. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] پرندگانی کوچک فرستاد تا بخورند»
(آدرس را ببینید)
خداوند [یهوه] سبب شد تا که مَنّا، نوعی از نان از آسمان فرود اید. ترجمه جایگزین: «با نانی که از آسمان بارید»
(آدرس را ببینید)
«آبها جاری شدند»
این به معنای به یاد آوردن است. ترجمه جایگزین: «به یاد آورد» (آدرس را ببینید)
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند و با هم برای تاکید بر این که قوم خدا هنگامی که او آنها را به بیرون از مصر راهنمایی کرد، شاد بودند به کار رفته اند. قوم شادمانه فریاد میکشیدند. ترجمه جایگزین: «او قوم برگزیده خود را با فریادهای شادی و پیروزی بیرون آورد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «برگزیده» به قوم برگزیده خداوند [یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم برگزیده او»
(آدرس را ببینید)
صدایی که مردم هنگامی که با شادی به خاطر شکست دشمنانشان فریاد میکشند از خود در میاورند.
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند و به منظور تاکید با هم به کار رفته اند. «نگاه داشتن» قوانین او، به معنای اطاعت از آنها است. ترجمه جایگزین: «از شریعت و قوانین او اطاعت کنند»
(آدرس را ببینید)
1هللویاه! خداوند را حمد بگویید زیرا که او نیکو است و رحمت او تا ابدالآباد!2کیست که اعمال عظیم خداوند را بگوید و همهٔ تسبیحات او را بشنواند؟3خوشابحال آنانیکه انصاف را نگاه دارند و آن که عدالت را در همه وقت به عمل آورد.4ای خداوند مرا یاد کن به رضامندییی که با قوم خود میداری؛ و به نجات خود از من تفقّد نما.5تا سعادت برگزیدگان تو را ببینم و به شادمانی قوم تو مسرور شوم و با میراث تو فخر نمایم.6با پدران خود گناه نمودهایم و عصیان ورزیده، شرارت کردهایم.7پدران ما کارهای عجیب تو را در مصر نفهمیدند و کثرت رحمت تو را به یاد نیاوردند، بلکه نزد دریا، یعنی بحر قلزم فتنه انگیختند.8لیکن به خاطر اسم خود ایشان را نجات داد تا توانایی خود را اعلان نماید.9و بحر قُلْزُم را عتاب کرد که خشک گردید. پس ایشان را در لجّهها مثل بیابان رهبری فرمود.10و ایشان را از دست دشمن نجات داد و از دست خصم رهایی بخشید.11و آب، دشمنان ایشان را پوشانید که یکی از ایشان باقی نماند.12آنگاه به کلام او ایمان آوردند و حمد او را سراییدند.13لیکن اعمال او را به زودی فراموش کردند و مشورت او را انتظار نکشیدند.14بلکه شهوتپرستی نمودند در بادیه؛ و خدا را امتحان کردند در هامون.15و مسألت ایشان را بدیشان داد. لیکن لاغری در جانهای ایشان فرستاد.16پس به موسی در اردو حسد بردند و به هارون، مقدّس یهوّه.17و زمین شکافته شده، داتان را فرو برد و جماعت ابیرام را پوشانید.18و آتش، در جماعت ایشان افروخته شده، شعلهٔ آتش شریران را سوزانید.19گوسالهای در حوریب ساختند و بتی ریخته شده را پرستش نمودند.20و جلال خود را تبدیل نمودند به مثال گاوی که علف میخورد.21و خدای نجات دهنده خود را فراموش کردند که کارهای عظیم در مصر کرده بود،22و اعمال عجیبه را در زمین حام و کارهای ترسناک را در بحر قلزم.23آنگاه گفت که ایشان را هلاک بکند، اگر برگزیده اوموسی در شکاف به حضور وی نمیایستاد، تا غضب او را از هلاکتِ ایشان برگرداند.24و زمین مرغوب را خوار شمردند و به کلام وی ایمان نیاوردند.25و در خیمههای خود همهمه کردند و قول خداوند را استماع ننمودند.26له'ذا دست خود را برایشان برافراشت، که ایشان را در صحرا از پا درآوَرَدْ.27و ذریّت ایشان را در میان امّتها بیندازد و ایشان را در زمینها پراکنده کند.28پس به بعل فغور پیوستند و قربانیهای مردگان را خوردند.29و به کارهای خود خشم او را به هیجان آوردند و وبا بر ایشان سخت آمد.30آنگاه فینحاس بر پا ایستاده، داوری نمود و وبا برداشته شد.31و این برای او به عدالت محسوب گردید، نسلاً بعد نسل تا ابدالآباد.32و او را نزد آب مریبه غضبناک نمودند. حتی موسی را به خاطر ایشان آزاری عارض گردید.33زیرا که روح او را تلخ ساختند، تا از لبهای خود ناسزا گفت.34و آن قومها را هلاک نکردند، که دربارهٔ ایشان خداوند امر فرموده بود.35بلکه خویشتن را با امّتها آمیختند و کارهای ایشان را آموختند.36و بتهای ایشان را پرستش نمودند تا آنکه برای ایشان دام گردید.37و پسران و دختران خویش را برای دیوها قربانی گذرانیدند،38و خون بیگناه را ریختند، یعنی خون پسران و دختران خود را که آن را برای بتهای کنعان ذبح کردند و زمین از خون ملوّث گردید.39و از کارهای خود نجس شدند و در افعال خویش زناکار گردیدند.40له'ذا خشم خداوند بر قوم خود افروخته شد و میراث خویش را مکروه داشت.41و ایشان را به دست امّتها تسلیم نمود تا آنانی که از ایشان نفرت داشتند، بر ایشان حکمرانی کردند.42و دشمنان ایشان بر ایشان ظلم نمودند و زیر دست ایشان ذلیل گردیدند.43بارهای بسیار ایشان را خلاصی داد. لیکن به مشورتهای خویش براو فتنه کردند و بهسبب گناه خویش خوار گردیدند.44با وجود این، بر تنگی ایشان نظر کرد، وقتی که فریاد ایشان را شنید.45و به خاطر ایشان، عهد خود را به یاد آورد و در کثرت رحمت خویش بازگشت نمود.46و ایشان را حرمت داد، در نظر جمیع اسیرکنندگان ایشان.47ای یهوّه خدای ما، ما را نجات ده! و ما را از میان امّتها جمع کن! تا نام قدّوس تو را حمد گوییم و در تسبیح تو فخر نماییم.48یهوّه خدای اسرائیل متبارک باد از ازل تا ابدالآباد. و تمامی قوم بگویند آمین. هلّلویاه!
مزمور۱۰۶چهارمین مزمور از یک سری پنجگانه مزامیر در ستایش خدا است. (مزمورهای ۱۰۳ تا ۱۰۷)
گناه اسرائیل
اگر چه اسرائیل پیوسته در بیابان گناه کرد، خدا هنوز آنها را به سرزمین وعده میبرد.
و را ببینید)
مراعات نظیر صنعتی رایج در شعر عبری است.
(آدرسهای و را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «زیرا او به عهد خود تا ابد وفادار میماند» (آدرس را ببینید)
نویسنده این پرسش را به منظور ستایش خدا میپرسد و توقع پاسخی ندارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند اعمال نیرومندانه خداوند [یهوه] را بازگو کند ... کارها»
(آدرس را ببینید)
«کارهایی که شایسته ستایش هستند»
عبارت «در یاد آوردن» به معنای به یاد آوردن چیزی است. ترجمه جایگزین: «من را به یاد بیاور»
(آدرس را ببینید)
واژه «برگزیده» به قوم برگزیده خداوند [یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قوم برگزیده تو»
(آدرس را ببینید)
اینها چیزهایی هستند که داوود میگوید که به همراه با «دیدن کامیابی برگزیده تو» انجام خواهد داد. واژههای «من خواهم» ممکن است در اینجا تکرار شود. ترجمه جایگزین: «با خوشی شادمانی خواهم کرد ... و فخر خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
شادی، لذت
در اینجا عبارت «میراث تو» به اسرائیلیان اشاره دارد، که قوم برگزیده خداوند [یهوه] هستند. در اینجا «فخر کردن» به معنای «بالیدن به» چیزی است، در این مورد آنها به خداوند [یهوه] میبالند. «ترجمه جایگزین: «با قوم تو به بزرگی تو خواهیم بالید» یا «با قومت درباره تو فخر خواهیم کرد»
(آدرس را ببینید)
«قدردان کارهای شگفتآوری که انجام دادی، نبودند»
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «بسیاری از کارهایی که انجام دادی را نادیده گرفتند، زیرا تو به عهد خود وفاداری»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت به دریای یکسانی اشاره دارند. دومین عبارت نام این دریا است.
«با این که آن چه گفتم، درست است...»
در اینجا «نام او» به خداوند [یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر اعتبار خودش»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود مسیری را که خداوند [یهوه] اسرائیلیان را از دریای نیزار عبور داد را با راهی که قوم میتوانستند از میان زمین خشک بیابان عبور کنند، مقایسه کرده است. «ژرفاها» به کف دریا که پس از این که خداوند [یهوه] آبها را از هم گشود، پدیدار شد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از میان دریای نیزار بر زمین خشک»
(آدرسهای و را ببینید)
این دو عبارت اساساً معنای یک چیز را میدهند و با هم به منظور تاکید بر این که خداوند [یهوه] آنها را از دست دشمنانشان نجات داد، به کار رفته است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت کسانی که از آنان بیزار بودند» یا «کنترل کسانی که از آنان بیزار بودند»
(آدرس را ببینید)
این روشی محترمانه برای صحبت درباره غرق شدن آنها است. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان را غرق کرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر سوم شخص به «نیاکان آنها» و واژه «او» به «خداوند [یهوه]» اشاره دارند.
این مفهوم درک میشود که آنها کارهایی را بدون منتظر ماندن برای درک آن چه که خداوند [یهوه] از آنها میخواهد که انجام دهند، انجام دادند. ترجمه جایگزین: «آنها بدون این که نخست منتظر دستورهای خداوند [یهوه] شوند کارهایی را به انجام رساندند»
(آدرس را ببینید)
«هوسهایی که ارضا نمیشدند»
«آنها بر علیه خدا شورش کردند»
در اینجا داوود درباره گرفتار شدن قوم به یک بیماری از سوی خداوند [یهوه] چنان سخن میگوید که گویی خداوند [یهوه] همانند کسی که فردی یا پیغامرسانی را میفرستد، یک بیماری را به میان آنها فرستاده است. ترجمه جایگزین: «اما او سبب شد تا از بیماری هولناکی رنج ببرند»
(آدرس را ببینید)
بیماری که سبب شد تا قوم به آرامی ضعیف شوند و باعث مرگ برخی از آنان شد.
این به اردوی اسرائيلیان در بیابان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در آن اردو در بیابان»
(آدرس را ببینید)
در اینجا چگونگی گشوده شدن زمین و دفن کردن افراد با روشی که یک جانور چیزی را فرو میبرد مقایسه گشته است. ترجمه جایگزین: «زمین گشوده شد و ... دفن کرد»
(آدرس را ببینید)
این صاحبمنصبی بود که بر علیه موسی شورید.
(آدرس را ببینید)
پیروان اَبیرام نیز هنگامی که زمین گشوده شد و داتان را دفن نمود، دفن شدند. ترجمه جایگزین: «همچنین پیروان اَبیرام را نیز پوشانید» یا «همچنین پیروان اَبیرام را نیز دفن نمود»
(آدرس را ببینید)
این صاحبمنصبی بود که بر علیه موسی شورید.
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معنایی یکسان دارند و برای تاکید بر روشی که این افراد گناهکار با آتش سوختند، با هم نوشته شدهاند.
(آدرس را ببینید)
این اطلاعات را میتوان دوباره مرتب نمود تا این که روشن شود که این گوساله، پیکره ریختهگری شدهای از فلز بود. ترجمه جایگزین: «در حوریب، آنها پیکرهای ریختهگری شده از فلز از یک گوساله ساختند و آن را پرستیدند»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که در عوض پرستش خدا آنها تصویر آن گاو را پرستیدند. ترجمه جایگزین: «آنها پرستش جلال خدا را با پرستش تصویر یک گاو مبادله کردند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا خدا با جلال او مورد اشاره واقع شده است. ترجمه جایگزین: «خدای پرجلالشان» یا «خدایی که پرجلال است»
(آدرس را ببینید)
این به آن سرزمینی اشاره دارد که فرزندان حام در آن میزیستند. ترجمه جایگزین: «سرزمینی که فرزندان حام در آن میزیستند» (آدرس را ببینید)
«کارهای ترسآور»
در اینجا داوود از متقاعد کردن خداوند [یهوه] از سوی موسی به نابود نکردن اسرائیلیان را به گونهای سخن میراند که گویی مداخله کردن با او در نقض عهد است. ترجمه جایگزین: «میان خداوند [یهوه] و اسرائيلیان ایستاد و به خداوند [یهوه] التماس کرد تا آنها را نابود نکند»
(آدرس را ببینید)
این به قول خداوند [یهوه] در این باره که به آنان اجازه خواهد داد تا سرزمین کنعان را به تملک خود در بیاورند، اشاره میکند.
شکایت کردند
ضمیر سوم شخص به خداوند [یهوه] اشاره میکند. همچنین بلند کردن یک دست هنگام قسم خوردن یک رسم بوده است.
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان دارند و برای تاکید با همدیگر آمده اند. ترجمه جایگزین: «و این که کاری خواهد کرد که فرزندانشان در سرزمین های بیگانه زندگی کنند»
(آدرس را ببینید)
این به معنای پراکنده کردن یا پخش کردن چیزی است.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «قربانیهایی که به مرده تقدیم کردند»
(آدرس را ببینید)
«مرده» اشاره به بتها و خدایانی دارد که اسرائیلیان پرستش میکردند. ترجمه جایگزین: «به خدایانی که مردهاند» یا «به خدایان بیجان»
(آدرس را ببینید)
«بیماری ... پخش شد»
«او را خشمگین کردند»
فینِحاس قوم را داوری نمود و آنها رابه خاطر گناهنشان مجازات نمود. این را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «فینِحاس میان قوم به خاطر گناهشان به داوری ایستاد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «قوم این را برای او به عنوان عملی عادلانه[ پارسایانه] حساب نمودند»
(آدرس را ببینید)
این نام یک مکان است.
(آدرس را ببینید)
موسی به خاطر گناه قوم رنج کشید. در اینجا واژه «ایشان» ضمیری است که به قوم اشاره دارد و کنایهای است که به گناه ایشان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر اعمال آنها رنج کشید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود از ازدواج میاننژادی قوم با زنانی از دیگر قومها به گونهای سخن میگوید که گویی این کار «در هم آمیختن» با آنها است. ترجمه جایگزین: «اما آنها با ازدواج با دیگر قومها در هم آمیختند»
(آدرس را ببینید)
این بتها دامی برای آنها شدند.
عبارت «خون ریختن» یک حسن تعبیرِ توصیفی است که به جای «کشتن» به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «آنها هنگامی که پسران و دخترانشان را کشتند، خون بیگناهان را ریختند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کارهای ایشان آنها را آلوده ساخت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود بیوفایی آنها نسبت به خداوند [یهوه] را با بیوفایی یک روسپی مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها همچون یک روسپی نسبت به خداوند [یهوه] بیوفا شدند»
(آدرس را ببینید)
«پس خداوند [یهوه] از قوم خویش خشمگین بود و آنها را خوار شمرد»
در اینجا «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خدا اجازه داد که این قومها کنترل آنان را به دست گیرند»
(آدرس را ببینید)
«مردمی که از آنها بیزار بودند»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان آنها را به زیر سلطه درآوردند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا عبارت «پایین آورد» به معنای نابود شدن است. این را همچنین میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «گناهشان آنها را نابود کرد»
(آدرسهای و را ببینید)
«با این که آنچه اکنون گفتم درست است، او». به روشی که این را در مزمور ۱۰۶: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«گرفتاری آنها» یا «رنج آنها»
عبارت «به یاد آوردن» به معنای به یاد آاوردن چیزی است. ترجمه جایگزین: «به یاد آورد»
(آدرس را ببینید)
«او ..تصمیم گرفت که ...زیرا او هنوز آنها را بسیار دوست میداشت ... آنها را مجازات ننمود»
«اسیر کنندگان ایشان». این به دشمنان اسرائیلیان که آنها را به اسارت گرفته بودند، اشاره دارد.
«که بر آنها دلسوزی کنند»
در اینجا، آیه ۴۸ از مزمور ۱۰۶ چیزی فراتر از پایان این مزمور است. این جمله پایانی بر همه کتاب چهارم مزمور است که از مزمور ۹۰ آغاز شده و در این مزمور پایان مییابد.
در اینجا خداوند [یهوه] با «نام قدوسش» مورد اشاره واقع شده است. ترجمه جایگزین: «تو را»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردمان خداوند [یهوه] خدای اسرائیل را بستایند»
(آدرس را ببینید)
این به دو کرانه اشاره میکند و معنای آن برای همه زمانها است. به روشی که این را در مزمور ۴۱: ۱۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «جاودانه»
(آدرس را ببینید)
1خداوند را حمد بگویید زیرا که او نیکو است و رحمت او باقی است تا ابدالآباد.2فدیه شدگان خداوند این را بگویند که ایشان را از دست دشمن فدیه داده است.3و ایشان را از بُلدان جمع کرده، از مشرق و مغرب و از شمال و جنوب.4در صحرا آواره شدند و دربادیهای بیطریق و شهری برای سکونت نیافتند.5گرسنه و تشنه نیز شدند و جان ایشان در ایشان مستمند گردید.6آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید،7و ایشان را به راه مستقیم رهبری نمود، تا به شهری مسکون درآمدند.8پس خداوند را بهسبب رحمتش تشکّر نمایند و بهسبب کارهای عجیب وی با بنیآدم.9زیرا که جان آرزومند را سیر گردانید و جان گرسنه را از چیزهای نیکو پر ساخت،10آنانی که در تاریکی و سایه موت نشسته بودند، که در مذلّت و آهن بسته شده بودند.11زیرا به کلام خدا مخالفت نمودند و به نصیحت حضرت اعلی اهانت کردند.12و او دل ایشان را به مشقّت ذلیل ساخت؛ بلغزیدند و مدد کنندهای نبود.13آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید.14ایشان را از تاریکی و سایه موت بیرون آورد و بندهای ایشان را بگسست.15پس خداوند را بهسبب رحمتش تشکّر نمایند و بهسبب کارهای عجیب او با بنیآدم.16زیرا که دروازههای برنجین را شکسته، و بندهای آهنین را پاره کرده است.17احمقان بهسبب طریق شریرانه خود و بهسبب گناهان خویش، خود را ذلیل ساختند.18جان ایشان هر قسم خوراک را مکروه داشت و به دروازههای موت نزدیک شدند.19آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید.20کلام خود را فرستاده، ایشان را شفا بخشید و ایشان را از هلاکتهای ایشان رهانید.21پس خداوند را بهسبب رحمتش تشکرنمایند و بهسبب کارهای عجیب او با بنیآدم.22و قربانیهای تشکّر را بگذرانند و اعمال وی را به ترّنم ذکر کنند.23آنانی که در کشتیها به دریا رفتند، و در آبهای کثیر شغل کردند.24اینان کارهای خداوند را دیدند و اعمال عجیب او را در لجّهها.25او گفت پس باد تند را وزانید و امواج آن را برافراشت.26به آسمانها بالا رفتند و به لجّهها فرود شدند و جان ایشان از سختی گداخته گردید.27سرگردان گشته، مثل مستان افتان و خیزان شدند و عقل ایشان تماماً حیران گردید.28آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید.29طوفان را به آرامی ساکت ساخت که موجهایش ساکن گردید.30پس مسرور شدند زیرا که آسایش یافتند و ایشان را به بندرِ مرادِ ایشان رسانید.31پس خداوند را بهسبب رحمتش تشکّر نمایند و بهسبب کارهای عجیب او با بنیآدم.32و او را در مجمع قوم متعال بخوانند و در مجلس مشایخ او را تسبیح بگویند.33او نهرها را به بادیه مبدّل کرد و چشمههای آب را به زمین تشنه.34و زمین بارور را نیز به شورهزار، بهسبب شرارت ساکنان آن.35بادیه را به دریاچه آب مبدّل کرد و زمین خشک را به چشمههای آب.36و گرسنگان را در آنجا ساکن ساخت تا شهری برای سکونت بنا نمودند.37و مزرعهها کاشتند و تاکستانها غرس نمودند و حاصل غلّه به عمل آوردند.38و ایشان را برکت داد تا به غایت کثیر شدند و بهایم ایشان را نگذارد کم شوند.39و باز کم گشتند و ذلیل شدند، از ظلم و شقاوت و حزن.40ذلّت را بر رؤسا میریزد و ایشان را در بادیهای که راه ندارد آواره میسازد.41امّا مسکین را ازمشقّتش برمیافرازد و قبیلهها را مثل گلهها برایش پیدا میکند.42صالحان این را دیده، شادمان میشوند و تمامی شرارت دهان خود را خواهد بست.43کیست خردمند تا بدین چیزها تفکّر نماید؟ که ایشان رحمتهای خداوند را خواهند فهمید.
مزمور۱۰۷ آخرین مزمور از یک سری پنجگانه مزامیر در ستایش خدا است. (مزمورهای ۱۰۳ تا ۱۰۷)
ستایش
مزمورنویس خداوند [یهوه] را به خاطر نجات قوم گمشده از بیابان، از زندان از بیماری، از توفان دریا از بیخانمانی و از ستم ستایش میکند.
و را ببینید)
مراعات نظیر امری معمول در شعر عبری است.
(آدرسهای و را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «او تا ابد به عهد خویش وفادار میماند» (آدرس را ببینید)
«فدیه شدگان» به افرادی که خداوند [یهوه] آنها را نجات داده است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها که خداوند [یهوه] نجاتشان داده است»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است درباره چیزی به دیگران گفته شود. ترجمه جایگزین: «درباره آن چه خداوند [یهوه] انجام داده است، بگویند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قدرت دشمن»
(آدرس را ببینید)
در اینجا این چهار جهت برای تاکید بر این که او آنها را از همه سو گرد آورده است، داده شده است. ترجمه جایگزین: «از هر سو» یا «از هر بخش جهان»
(آدرس را ببینید)
این مکانهایی را توصیف میکند که خداوند [یهوه] قوم خود را از آنجا گرد میآورد. ترجمه جایگزین: «او آنها را از شرق و غرب ، از شمال و جنوب گرد آورده است»
(آدرس را ببینید)
«برخی از قوم سرگردان میشدند»
«در مسیری که در بیابان بود»
«که میتوانستند در ... زندگی کنند»
این مفهوم رسانده میشود که آنها به درگاه خداوند [یهوه] دعا کردند تا به یاری آنها بیاید. ترجمه جایگزین: «آن گاه آنها به درگاه خداوند [یهوه] دعا کردند تا که در سختیشان به یاری ایشان بیاید»
(آدرس را ببینید)
«دشواریهایشان» «گرفتاریهایشان»
در اینجا واژه «آه» برای رساندن میل شدید قوم به ستایش خداوند [یهوه] به کار رفته است. اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت جایگزین نمود. ترجمه جایگزین: «بگذار قوم، خداوند [یهوه] را ستایش کنند؛ زیرا او به عهد خود وفادار است» یا «قوم میبایست خداوند [یهوه] را ستایش کنند، زیرا او به عهد خود وفادار است»
(آدرسهای و را ببینید)
«برای همه قوم»
«زیرا که او به کسانی تشنهاند، آب میدهد»
«او به آنها که بسیار گرسنه و مشتاق خوراک هستند، خوراکهای نیکویی برای خوردن میدهد»
این رسانده میشود که اینها افرادی هستند که خداوند [یهوه] نجات داده است. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] نیز قومی که نشستند را نجات داد»
(آدرس را ببینید)
هر دو واژگان «تاریکی» و «تیرگی» اساساً معنایی یکسان دارند و با هم برای تاکید بر میزان تاریکی این زندان به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «در تاریکی مطلق»
(آدرس را ببینید)
این عبارتها دارای معانی یکسانی هستند و بر میزان شورش آنها بر علیه خدا تاکید میکند که دلیلی بر این است که چرا آنها به زندان انداخته شدند.
(آدرس را ببیند)
در اینجا دل معرف یک فرد و به خصوص اراده اوست. ترجمه جایگزین: «او ایشان را با اجازه دادن به این که در سختی رنج ببرند فروتن نمود»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «دشواری» یا ۲) «کار سخت»
واژه «لغزش کردند» به زمانهایی که این افراد به شرایط بسیار دشوار افتادهاند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها در سختی افتادند و هیچ کس نبود که به آنها کمک کند تا از آن بیرون بیایند»
(آدرس را ببینید)
این مفهوم رسانده میشود که آنها به درگاه خداوند یهوه] دعا میکردند تا او به آنها یاری برساند. به روشی که این را در [مزمور ۱۰۷: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «آن گاه آنها نزد خداوند [یهوه] دعا کردند تا به آنها در سختیشان یاری رساند»
(آدرس را ببینید)
«دشواریها» یا «گرفتاریها». به روشی که این را در مزمور ۱۰۷: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
در اینجا داوود نجات دادن آنها به دست خداوند [یهوه] از پریشانیشان را چنان توصیف میکند که گویی پریشانی ایشان مکانی فیزیکی است که او آنها را از آن جا بیرون آورده است. ترجمه جایگزین: «نجات داد»
(آدرس را ببینید)
«خداوند [یهوه] آنهایی را که در زندان بودند، بیرون آورد»
هر دو واژگان «تاریکی» و «تیرگی» اساساً معنایی یکسان دارند و با هم برای تاکید بر میزان تاریکی این زندان به کار رفتهاند. به روشی که این را در مزمور ۱۰۷: ۱۰ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «تاریکی مطلق»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «آه» برای رساندن میل شدید قوم به ستایش خداوند یهوه] به کار رفته است. اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت جایگزین نمود. به روشی که این را در [مزمور ۱۰۷: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «بگذار قوم خداوند [یهوه] را ستایش کنند، زیرا او به عهد خود وفادار است» یا «قوم میبایست خداوند [یهوه] را ستایش کنند، زیرا او به عهد خود وفادار است»
(آدرسهای و را ببینید)
«زیرا او»
هر دو این عبارات احساس خداوند [یهوه] را نسبت به قوم خودش درباره زندان توصیف میکند و با هم به کار رفتهاند تا بر این تاکید کنند که خداوند [یهوه] حقیقتاً آنها را آزاد کرده است. ترجمه جایگزین: «او قوم خود را از زندان آزاد کرده است»
(آدرسهای و را ببینید)
«آنها در راهی که در آن بر علیه خداوند [یهوه] شورش کردند، نادان بودند»
«و ایشان رنج بردند». آنها به ویژه با مریض شدن گرفتار شده بودند. ترجمه جایگزین: «و آنها مریض شدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا عمل «مردن» به صورت یک مکان توصیف شده است، «دروازههای مرگ». ترجمه جایگزین: «آنها تقریباً مردند»
(آدرس را ببینید)
این مفهوم رسانده میشود که آنها به خداوند یهوه] دعا میکنند تا که او به یاری آنها بیاید. به روشی که این را در [مزمور ۱۰۷: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «آنها در سختی خویش به خداوند [یهوه] دعا کردند تا به آنها یاری رساند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود سخن گفتن خداوند [یهوه] را به عنوان فرستادن کلماتش، چنان توصیف میکند که گویی این کلمات یک پیامرسان هستند. معانی محتمل عبارتند از ۱) «او به آنها فرمان داد که شفا یابند و آنها شفا یافتند» یا ۲) «او آنها را تشویق کرده و شفا داد» (آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «آه» برای رساندن میل شدید قوم به ستایش خداوند یهوه] به کار رفته است. اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت جایگزین نمود. به روشی که این را در [مزمور ۱۰۷: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «بگذار قوم خداوند [یهوه] را ستایش کنند، زیرا او به عهد خود وفادار است» یا «قوم میبایست خداوند [یهوه] را ستایش کنند، زیرا او به عهد خود وفادار است»
(آدرسهای و را ببینید)
« قربانیهایی که نشان میدهند که آنها سپاسگزارند»
«با آواز خواندن درباره آنها»
آنها به مکانهایی کشتیرانی کرده با مردم آنجا خرید و فروش میکردند. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را در شهرهای دوردست میفروختند»
(آدرس را ببینید)
«او به باد دستور داد و سبب شد که توفانی عظیم رخ دهد که دریا را به خروش آورد»
یک باد شدید، همچون بادی که با توفانی بارانی شدید همراه است.
در اینجا داوود این باد را که باعث میشود که موجها بلند شوند، به گونهای توصیف کرده که گویی این باد یک شی است که وحشیانه چیزی را به خروش میآورد. ترجمه جایگزین: «که سبب شد این موجهای دریا بسیار بلند شوند»
(آدرس را ببینید)
این صعود و سقوط این کشتیها به همراه امواج را توصیف مینماید. کرانههای صعود به آسمان و سقوط به اعماق، اغراقهایی هستند تا شدت ترسناک بودن این توفان و بزرگی امواج آن را توصیف نمایند. ترجمه جایگزین: «کشتیهایشان بر امواج بسیار بالا رفته و در میان موجها بسیار پایین رفتند» (آدرس را ببینید)
این اصطلاح ترس بسیارِ ملوانان را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «این مردان بسیار وحشت زده بودند و بسیار پریشان گشته بودند»
(آدرس را ببینید)
این عبارت «در پایان تیزهوشی شان» به این معنا است که آنها نمیدانستند چه کنند. ترجمه جایگزین: «و آنها نمیدانستند چه کنند» یا «آنها هیچ ایدهای درباره این که چه کنند، نداشتند»
(آدرس را ببینید)
این مفهوم رسانده میشود که آنها به درگاه خداوند یهوه] دعا کردند تا به یاری آنها بیاید. به روشی که این را در [مزمور ۱۰۷: ۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «آنگاه آنها به درگاه خداوند [یهوه] دعا کردند تا که در سختیشان به یاری ایشان بیاید»
(آدرس را ببینید)
واژه «ایشان» به ملوانان اشاره دارد.
«او ایشان را راهنمایی کرد»
«او باد را بازداشت»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «او موجها را آرام نمود»
(آدرس را ببینید
«به بندری که آنها میخواستند بروند»
در اینجا واژه «آه» برای رساندن میل شدید قوم به ستایش خداوند یهوه] به کار رفته است. اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت جایگزین نمود. به روشی که این را در [مزمور ۱۰۷: ۸ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «بگذار قوم خداوند [یهوه] را ستایش کنند، زیرا او به عهد خود وفادار است» یا «قوم میبایست خداوند [یهوه] را ستایش کنند، زیرا او به عهد خود وفادار است»
(آدرسهای و را ببینید)
«هنگامی که ریشسفیدان گرد هم مینشینند». این ریشسفیدان گرد هم مینشستند تا درباره موضوعات جامعه حرف بزنند و تصمیمهایی برای جامعه بگیرند»
«خداوند [یهوه] ... نمود»
«زیرا قومی که در آنجا زندگی میکنند، گناهکارند»
هر دوی این عبارتها معنایی یکسان دارند و بر چگونگی پدیدار کردن آب در بیابان از سوی خداوند [یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او چشمهها و دریاچهها را در سرزمینی که صحرا بود به وجود میآورد»
(آدرس را ببیند)
واژه «آنجا» به مکانی که خداوند [یهوه] چشمهها و دریاچهها را پدید آورد اشاره دارد. همچنین، عبارت «گرسنه» به قومی که گرسنه هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند [یهوه] قومی را که گرسنه هستند، قادر میسازد در آنجا زندگی کنند»
(آدرس را ببینید)
«که محصولی فراوان به بار آوردند»
«تا که مردمشان بسیار پرشمار شدند»
این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «او دامهای ایشان را بسیار پرشمار نگاه داشت»
(آدرس را ببینید)
واژه «ایشان» به مردمی گرسنه که خداوند [یهوه] در این سرزمین ساکن کرد، اشاره دارد. این جمله چگونگی وضعیت آنها را پیش از ساکن شدنشان در این سرزمین توسط خداوند [یهوه]، توصیف میکند.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «رهبرانشان کم شمار گشتند و برایشان پَستی آوردند»
(آدرس را ببینید)
«تعدادشان کمتر شد»
این به معنای فروتن شدن است. ترجمه جایگزین: «فروتن شدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود از تحقیر نمودن این رهبران از سوی خداوند [یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی این تحقیر مایعی است او آن را بر سرشان میریزد. ترجمه جایگزین: «تحقیرشان میکند»
(آدرس را ببینید)
«اشراف». این به آن رهبرانی اشاره دارد که بر قوم ستم کردند. ترجمه جایگزین: «رهبرانی که بر آنها ستم کردند»
(آدرس را ببینید)
«که قوم هرگز نرفتهاند»
«اما خداوند [یهوه]»
این به مردم نیازمند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم نیازمند» یا «افراد فقیر»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود روشی را که خداوند [یهوه] از قوم خود مراقبت میکند، با روشی که یک شبان به گوسفندان خود توجه میکند، مقایسه نموده است. معانی محتمل عبارتند از ۱) «شماره افراد خانوادههایشان را مانند گله افزایش میدهد» یا ۲) «از آنها همچون شبانی که به گوسفندان خود توجه مینماید، مراقبت میکند»
(آدرس را ببینید)
این به افرادی که به روشی درست زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم درستکار» یا «مردمی که آن چه را درست است، انجام میدهند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا مردم گناهکار به صورت «گناهکاری» مورد اشاره واقع شدهاند. ترجمه جایگزین: «تمام مردم گناهکار»
(آدرس را ببینید)
این به معنی نگفتن چیزی در پاسخ است. ترجمه جایگزین: «چیزی برای گفتن در پاسخ به خداوند [یهوه] نخواهد داشت»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که به این چیزها بیاندیشد. ترجمه جایگزین: «درباره این چیزها بیاندیشد» یا «این چیزها را به یاد آورد»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت جایگزین نمود. ترجمه جایگزین: «بر چیزهایی که خداوند [یهوه] انجام داده است که نمایانگر این است که او به عهد خویش وفادار است، تعمق کنند»
(آدرس را ببینید)
1[سرود و مزمور داود] ای خدا دل من مستحکم است. من خواهم سرایید و ترنّم خواهم نمود و جلال من نیز.2ای عود و بربط بیدار شوید! من نیز در سحرگاه بیدار خواهم شد.3ای خداوند، تو را در میان قومها حمد خواهم گفت و در میان طایفهها تو را خواهم سرایید.4زیرا که رحمت تو عظیم است، فوق آسمانها! و راستی تو تا افلاک میرسد!5ای خدا، بر فوق آسمانها متعال باش و جلال تو بر تمامی زمین!6تا محبوبان تو خلاصی یابند. به دست راست خود نجات ده و مرا اجابت فرما.7خدا در قدّوسیت خود سخن گفته است، پس وجد خواهم نمود. شکیم را تقسیم میکنم و وادی سکّوت را خواهم پیمود.8جلعاد از آن من است و منسّی از آن من. و افرایم خود سر من. و یهودا عصای سلطنت من.9موآب ظرف شست و شوی من است، و بر ادوم نعلین خود را خواهم انداخت و بر فلسطین فخر خواهم نمود.10کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ کیست که مرا به ادوم رهبری نماید؟11آیا نه تو ای خدا که ما را ترک کردهای؟ و تو ای خدا که بالشکرهای ما بیرون نمیآیی؟12ما را بر دشمن امداد فرما، زیرا که مدد انسان باطل است.13در خدا با شجاعت کار خواهیم کرد و او دشمنان ما را پایمال خواهد نمود.
مزمور ۱۰۸ مزموری درباره جنگ است.
پیروزی
خدا وعده موفقیت را به مزمورنویس میدهد، اما خداوند [یهوه] در کمک به او در فتح کشور ادوم شکست میخورد. او نیازمند این است که خدا به او بر اَدوم پیروزی دهد.[لطفا بررسی شود...طبق کلام، خدا شکست نمیخورد.احتمالا اشتباه در متن انگلیسی]
مراعات نظیر امری متداول در شعر عبری است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا داوود به خودش با دلش اشاره میکند، همچنین واژه «مستحکم» به معنای به صورت کامل اعتماد کردن است. ترجمه جایگزین: «دل من بر تو پا برجا است، ای خدا» یا «من به تو کاملا اعتماد میکنم، ای خدا»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا داوود با «دل»اش نمایندگی میشود. داوود به خودش با داشتن افتخار ستایش خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو با اجازهای که به من دادی تا ستایشهای تو را به آواز خوانم، مرا مفتخر ساختی »
(آدرس را ببیینید)
در اینجا داوود نواختن سازهایش را همچون بیدار کردن آنها از خواب توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «من تو را با نواختن عود و چنگ ستایش خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود بیدار شدن سپیدهدم را به مانند بیدار شدن فردی که در بامداد بر میخیزد، توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «به هنگام سپیده صبح، به ستایش تو خواهم پرداخت»
(آدرس را ببینید)
هنگامی که خورشید طلوع میکند
این دو عبارت معانی یکسانی دارند. اینها از عظمت وفاداری و امانتداری عهد خداوند [یهوه] به گونهای سخن میگویند که گویی اینها اشیایی هستند که به آن اندازه بلند هستند که به آسمان میرسند. اسامی معنی «وفاداری» و «امانتداری» را میتوان با صفت جایگزین نمود. ترجمه جایگزین: «زیرا وفاداری و امانتداری تو به عهدت بزرگتر از فاصله میان آسمان و زمین است» یا «زیرا تو به عهدت و نسبت به قومت از بلندایِ آسمان تا زمین بسیار وفادارتر و امانتدارتری»
(آدرسهای ، و را ببینید)
مزمورنویس از خدا میخواهد تا نشان دهد که او متعال است. متعال بودن بر فراز آسمانها، نشانگر بزرگ بودن است. ترجمه جایگزین: «خدایا، نشان بده که تو بر فراز آسمانها متعال هستی» یا «خدایا!، نشان بده که تو در آسمانها بزرگ هستی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا خداوند [یهوه] با «جلال» او مورد اشاره قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «باشد که متعال گردی»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم گفت. ترجمه جایگزین: «زیرا آنهایی که دوستشان داری، نیاز به نجات دارند» یا «آنهایی را که دوست داری، نجات بده»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست راست» خداوند [یهوه] معرف قدرت او است. ترجمه جایگزین: «با قدرت خود»
(آدرس را ببینید)
دریافت پاسخ در اینجا معرف پاسخ دادن به درخواست او است. ترجمه جایگزین: «به درخواست من پاسخ بده» یا «به دعای من پاسخ بده»
(آدرس را ببینید)
این آیه مشابه با مزمور ۶۰: ۶ است.
در اینجا داوود سخن گفتن خدا را، از آنجا که او مقدس است همچون «در قدوسیتاش» به گونهای توصیف میکند که گویی قدوسیت او چیزی است که خدا به صورت فیزیکی درون آن است. ترجمه جایگزین: «خدا، از آنجا که مقدس است، گفت» (آدرس را ببینید)
در اینجا خدا درباره تقسیم سرزمین شِکیم و دره سُکّوت سخن میگوید.
به بخشهایی تقسیم خواهم نمود
این آیه مشابه با مزمور ۶۰: ۷ است.
خدا از قبیله اِفرایِم به گونهای سخن میگوید که گویا این قبیله لشکر او است. کلاهخود سمبلی از تجهیزات جنگی است. ترجمه جایگزین: «اِفرایِم همچون کلاهخودی است که من برگزیدهام» یا «قبیله اِفرایِم لشکر من است»
(آدرس را ببینید)
کلاهی محکم که سربازان برای محافظت از سر در برابر آسیب میپوشند.
خدا مردانی را از قبیله یهودا برای پادشاهی بر قومش برگزید و او از این قبیله به گونهای سخن میراند که گویی عصای سلطنت او هستند. ترجمه جایگزین: «قبیله یهودا چون عصای سلطنت من است» یا «یهودا قبیلهای است که به واسطه آن من بر قوم خودم فرمان میرانم»
(آدرس را ببینید)
این آیه مشابه با مزمور ۶۰: ۸ است.
خدا از مهم نبودن مُوآب به گونهای سخن میگوید که گویی مُوآب لگن شستشو یا خادمی دونپایه است. ترجمه جایگزین: «مُوآب همچون ظرفی است که برای شستوشو از آن استفاده میکنم»
(آدرس را ببینید)
احتمالاً خدا از تصاحب کردن اَدوم بهگونهای سخن میگوید که گویی او به صورت سمبولیک کفش خود را به آن سرزمین انداخته تا نشان دهد که او مالک آن است. اگرچه، برخی نسخهها تفسیرهای دیگری دارند. ترجمه جایگزین: «من اَدوم را به مالکیت در خواهم آورد» یا «من نعلین خود را به سرزمین اَدوم خواهم انداخت تا نشان دهم که از آن من است»
(آدرسهای و را ببینید)
این آیه مشابه مزمور ۶۰: ۹ است.
این آیه تقریبا مشابه با مزمور ۶۰: ۱۰ است.
مزمورنویس از این پرسش بهره میگیرد تا اندوه خویش از این که به نظر میآید خدا آنان را رد کرده است، بیان کند. ترجمه جایگزین: «به نظر میآید که تو ما را رد کردهای!» یا «خدایا، به نظر میآید ما را ترک نمودهای!»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس از یاری رساندن خدا به لشکرشان به گونهای سخن میگوید که گویی خدا باید با آنها میرفته و همراه آنها میجنگیده است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که به نبرد میرویم، به ما یاری نمیرسانی»
(آدرس را ببینید)
این آیه مشابه مزمور ۶۰: ۱۱ است.
«بیارزش است»
این آیه مشابه مزمور ۶۰: ۱۲ است.
«دشمنان خود را شکست خواهیم داد»
مزمورنویس از یاری خدا به لشکرشان در شکست دشمنانشان بهگونهای سخن میگوید که گویی خدا این دشمنان را پایمال خواهد نمود. ترجمه جایگزین: «او ما را قادر خواهد ساخت که دشمنانمان را پایمال نماییم» یا «او ما را قادر خواهد ساخت که بتوانیم دشمنانمان را شکست دهیم»
(آدرس را ببینید)
1[برای سالار مغنیان. مزمور داود] ای خدای تسبیح من، خاموش مباش!2زیرا که دهانِ شرارت و دهانِ فریب را بر من گشودهاند، و به زبان دروغ بر من سخن گفتهاند.3به سخنان کینه مرا احاطه کردهاند و بیسبب با من جنگ نمودهاند.4به عوض محبّتِ من، با من مخالفت میکنند، و امّا من دعا.5و به عوض نیکویی به من بدی کردهاند، و به عوض محبّت، عداوت نموده.6مردی شریر را بر او بگمار، و دشمن به دست راست او بایستد.7هنگامی که در محاکمه بیاید، خطا کار بیرون آید و دعای او گناه بشود.8ایّام عمرش کم شود و منصب او را دیگری ضبط نماید.9فرزندان او یتیم بشوند و زوجه وی بیوه گردد.10و فرزندان او آواره شده، گدایی بکنند و از خرابههای خود قوّت را بجویند.11طلبکار تمامی مایملک او را ضبط نماید و اجنبیان محنت او را تاراج کنند.12کسی نباشد که بر او رحمت کند و بر یتیمانِ وی احدی رأفت ننماید.13ذرّیت وی منقطع گردند و در طبقه بعد نام ایشان محو شود.14عصیان پدرانش نزد خداوند به یاد آورده شود و گناه مادرش محو نگردد.15و آنها در مدّ نظر خداوند دائماً بماند تا یادگاری ایشان را از زمین ببُرَد.16زیرا که رحمت نمودن را به یاد نیاوَرْد، بلکه بر فقیر و مسکین جفا کرد و بر شکسته دل تا او را به قتل رساند.17چون که لعنت را دوست میداشت، بدو رسیده و چون که برکت را نمیخواست، از او دور شده است.18و لعنت را مثل ردای خود در بر گرفت و مثل آب به شکمش درآمد و مثل روغن در استخوانهای وی.19پس مثل جامهای که او را میپوشاند، و چون کمربندی که به آن همیشه بسته میشود، خواهد بود.20این است اجرت مخالفانم از جانب خداوند و برای آنانی که بر جان من بدی میگویند.21امّا تو ای یهوّه خداوند، به خاطر نام خود با من عمل نما؛ چون که رحمت تو نیکوست، مرا خلاصی ده.22زیرا که من فقیر و مسکین هستم و دل من در اندرونم مجروح است.23مثل سایهای که در زوال باشد، رفتهام و مثل ملخ رانده شدهام.24زانوهایم از روزه داشتن میلرزد و گوشتم از فربهی کاهیده میشود.25و من نزد ایشان عار گردیدهام. چون مرا میبینند سر خود را میجنبانند.26ای یهوه خدای من مرا اعانت فرما، و به حسب رحمت خود مرا نجات ده،27تا بدانند که این است دست تو، و تو ای خداوند این را کردهای.28ایشان لعنت بکنند، امّا تو برکت بده. ایشان برخیزند و خجل گردند و امّا بندهٔ تو شادمان شود.29جفا کنندگانم به رسوایی ملبّس شوند و خجالت خویش را مثل ردا بپوشند.30خداوند را به زبان خود بسیار تشکّر خواهم کرد و او را در جماعت کثیر حمد خواهم گفت.31زیرا که به دست راست مسکین خواهد ایستادتا او را از آنانی که بر جان او فتوا میدهند برهاند.
مزمور ۱۰۹ مزموری در دادخواهی از یک دشمن است که درباره مزمورنویس دروغ گفته است.
را ببینید)
دشمنان نابود شدهاند
این دشمن درباره مزمورنویس دروغ گفته است. پس او از خدا خواسته است تا دشمنش را و خانوادهاش را به تمامی نابود کند.
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«این برای رهبر موسیقی پرستشی است»
واژههای «گناهکار» و «فریبکار» به افراد اشاره دارند. آنها معنایی یکسان دارند و بر میزان بدی این افراد تکیه دارند. ترجمه جایگزین: «زیرا مردان فریبکار و گناهکار»
(آدرسهای و را ببینید)
«اگرچه من آنها را دوست داشتهام»
«محبت من نسبت به آنها»
ضمیر سوم شخص به این افراد که گناهکار و فریبکارند، اشاره میکند. ممکن است لازم باشد که تصریح نمایید که آنهایی که مزمورنویس را متهم میکنند، کاری بسیار نادرست را انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «آنها به نادرستی من را متهم میکنند» یا «آنها به من تهمت میزنند»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت به موازات هم آمدهاند و عبارتهای «مردی گناهکار» و «یک اتهامزن»[یا «مدعی»] به فردی یکسان اشاره میکنند.
(آدرس را ببینید)
«در دست راست دشمن من»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که در داوری است، داور او را خطاکار تشخیص دهد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «دعای او گناهکاری در نظر گرفته شود»
(آدرس را ببینید)
عبارت «روزهایِ او» به طول عمر او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مَباد که برای مدتی طولانی زندگی کند»
(آدرس را ببینید)
«جایگاه قدرت او»
خوراک یا پولی که به گدایان داده میشود
«خانههای ویران شده آنها»
کسی که به فردی دیگر پول قرض میدهد، اما توقع دارد که آن فرد پول را بازگرداند
به زور دزدیده شده
این دو عبارت دارای معنایی یکسان هستند و بر نابودی فرزندان او تاکید میکنند.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا فرزندانش بریده خواهند شد» یا «زیرا فرزندانش خواهند مرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا از این انگاره که کسی نباشد تا نام این خانواده را بر خود داشته باشد، به این گونه سخن رانده شده که گویی «نامشان محو شده باشد». ترجمه جایگزین: «مباد که کسی نام او را بر خود داشته باشد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « ای خداوند[یهوه]! باشد که گناهان نیاکانش را به یاد آوری»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که گناهانی که مادرش انجام داده را فراموش نکنی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود درباره اندیشیدن خداوند[یهوه] درباره گناه ایشان به گونهای سخن میراند که گویی گناه ایشان چیزی است که به صورت فیزیکی در حضوروی است. ترجمه جایگزین: «باشد که خداوند[یهوه] پیوسته درباره گناه ایشان اندیشه کند»
(آدرس را ببینید)
داوود از واژه «زمین» برای اشاره به همه مردمی که بر روی زمین زندگی میکنند، استفاده میکند. همچنین عبارت «یاد ایشان» به مردمی که آنها را پس از این که مردند، به یاد میآورند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این چنین کند تا هیچ کس بر روی زمین آنها را به یاد نیاورد»
(آدرس را ببینید)
این به وفاداری به عهد نشان دادن آن فرد نسبت به مردم اشاره دارد. اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت جایگزین نمود. ترجمه جایگزین: «این مرد هرگز خود را به هیچ عنوان نگرانِ نشان دادنِ وفاداری به عهد نسبت به مردم نکرد» یا «این مرد هرگز کاری نکرد تا نشان دهد که او به عهد خویش وفادار است»
(آدرسهای و را ببینید)
این به مردم ستمدیده و نیازمند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم ستمدیده، مردم نیازمند»
(آدرس را ببینید)
این به مردم ناامید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم ناامید» یا «مردمی که امید خود را از دست دادهاند»
(آدرس را ببینید)
«تا که مردند». این به این معنا است که او آنها را آزار داد تا مردند.
«باشد که لعنتهایش بر او بیاید»
داوود از رفتار مرد گناهکار به گونهای سخن میراند که گویی لباس او است. ترجمه جایگزین: «او دیگر مردمان را مثل همیشه چنان لعنت نمود که گویی لباسش را میپوشد» یا «او مردمان را همیشه لعنت میکرد»
(آدرس را ببینید)
«گویا اینها لباس او هستند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) او اغلب چنان لعنت میکرد که این لعنتها بخشی از هویت او شده بودند. «لعنتهایی که میکند بخشی از کیستی او است» یا ۲) لعنتی که از آن سخن میراند بر او واقع شد. «کل هستی او با لعنتی که از آن سخن راند، لعنت شد»
(آدرس را ببینید)
این به روشی که فردی آب مینوشد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چون آبی که فردی مینوشد»
(آدرس را ببینید)
این به روشی که روغن وقتی که بر پوست مالیده میشود به استخوانها میرسد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چون روغن زیتون که وقتی فردی آن را بر پوست خود میمالد، به استخوان میرسد»
(آدرس را ببینید)
مردم هر روز لباس خودشان را میپوشند. داوود از زیر لعنت بودن همیشگی فرد گناهکار به گونهای سخن میراند که گویی لعنتهای او همواره همچون لباسهایش او را میپوشانند. ترجمه جایگزین: «بگذار لعنتهایش هر روز همچون جامهای که میپوشد بر او باشند»
(آدرس را ببینید)
واژههای «باشد که لعنتهایش بر او باشد» از عبارت پیشین دریافته میشود. آنها ممکن است اینجا تکرار شوند. ترجمه جایگزین: «باشد که لعنتهایش چون کمربندی که همیشه میپوشد، بر او باشد» یا «بگذار لعنتهایش همواره چون کمربندی که همیشه میپوشد، بر او باشد»
(آدرس را ببینید)
«باشد که این لعنتها جایزه ... باشد»
این تقاضایی از سوی مزمورنویس به درگاه خداوند[یهوه] است تا با او با مهربانی رفتار نماید. ترجمه جایگزین: «با مهربانی با من رفتار نَما»
(آدرس را ببینید)
«به خاطر اعتبار خودت»
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت جانشین کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا تو نیکویی و به عهد خویش وفاداری» (آدرس را ببینید)
این واژهها دارای معنایی مشابه هستند و بر این که او قادر به کمک به خویش نیست، تاکید میکنند.
(آدرس را ببینید)
داوود از بودن در یاسی عمیق به گونهای سخن میگوید که گویی دلش زخمی است. ترجمه جایگزین: «من پر از اندوه و ناامیدی هستم»
(آدرس را ببینید)
داوود احساس میکند که به زودی میمیرد و این احساس را با مقایسه خودش با سایهای در حال محو شدن و روشی که باد، ملخ را با خود میبرد، توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم در حال مُردنم، همچون سایه غروب که به زودی ناپدید خواهد شد، چون مَلخی که به آسانی با باد برده میشود»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که او ضعیف است و ایستادن برایش دشوار است. ترجمه جایگزین: «به دشواری میایستم» یا «تنم ضعیف است»
(آدرس را ببینید)
«چرا که هیچ خوراکی نمیخورم»
این به این معنا است که او مقدار زیادی وزن از دست داده است. ترجمه جایگزین: «تنم بسیار لاغر گشته است»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «متهم کنندگانم، ریشخندم میکنند»
(آدرس را ببینید)
این عملی از روی تقبیح است.
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «از آن رو که به عهد خود وفادار هستی من را بِرَهان»
(آدرس را ببینید)
ضمیر سوم شخص به متهمکنندگان داوود و افرادی که درباره او چیزهای بدی میگویند، اشاره میکند.
«من را نجات دادهای»
ضمیر سوم شخص به افرادی که داوود را متهم کرده، درباره او چیزهای بدی میگویند، اشاره میکند.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که شرمگین شوند» یا «بگذار که شرمنده شوند»
(آدرس را ببینید)
«اما باشد که من، خادم تو، شادی کنم» یا «من خادم تو هستم، بگذار شادی کنم». داوود از عبارت «خادم تو» برای اشاره به خودش استفاده میکند.
این دو عبارت دارای معنایی یکسان هستند و با یکدیگر برای تاکید بر میزان زیادی که او برای ایشان آرزوی شرمندگی میکند، تاکید میکنند.
(آدرس را ببینید)
داوود از شرمنده شدن آنها به گونهای سخن به میان میآورد، گویی این شرمندگی لباسی است که پوشیدهاند. ترجمه جایگزین: «بسیار شرمگین باشند»
(آدرس را ببینید)
داوود از شرمنده شدن آنها به گونهای سخن میراند، گویی ردایی است که بر تن کردهاند. ترجمه جایگزین: «باشد که شرم ایشان را چون ردایی که بر گِردِشان پیچیده بپوشاند»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که او سخن خواهد گفت. ترجمه جایگزین: «من سخن خواهم گفت و ... »
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که او به این فرد فقیر یاری رسانده و از او دفاع خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «از آن که نیازمند است دفاع خواهد نمود»
(آدرس را ببینید)
1[مزمور داود] یهوه به خداوند من گفت، به دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم.2خداوند عصای قوّت تو را از صهیون خواهد فرستاد. در میان دشمنان خود حکمرانی کن.3قوم تو در روزِ قوّتِ تو، هدایای تبرّعی میباشند. در زینتهای قدّوسیت، شبنمِ جوانیِ تو از رَحِم صحرگاه برای توست.4خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که تو کاهن هستی تا ابدالآباد، به رتبه ملکیصدق.5خداوند که به دست راست توست؛ در روز غضب خود پادشاهان را شکست خواهد داد.6در میان امّتها داوری خواهد کرد. از لاشها پر خواهد ساخت و سر آنها را در زمین وسیع خواهد کوبید.7از نهرِ سرِ راه خواهد نوشید. بنابراین سر خود را بر خواهد افراشت.
مزمور ۱۱۰ مزموری در بزرگداشت پادشاه به وقت تاجگذاری او است و همچنین نبوتی درباره مسیح است.
و را ببینید)
پادشاه
این پادشاه قادر به شکست دشمنانش خواهد بود. مسیح هم در جایگاه کاهن اعظم و هم در جایگاه پادشاه دیده میشود.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
عبارت «دست راست من» به جایگاه جلال اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در جایگاه جلالی که برای تو دارم بنشین»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود کار خداوند[یهوه] در قرار دادن دشمنان اربابش در زیر قدرت و سلطه او را مانند قرار دادن آنها همچون یک زیرپایی در زیر پای او توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنان تو را زیر قدرت تو در میآورم»
(آدرس را ببینید)
داوود به سخن گفتن با این پادشاه ادامه میدهد.
در اینجا داوود از توسعه دادن ناحیه تحت تسلط این پادشاه از سوی خداوند[یهوه] به عنوان دوام آوردن عصای سلطنتی او سخن میراند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] ناحیه تحت تسلط تو را که قدرتمندانه بر آن فرمان میرانی، گسترش خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
«ای پادشاه، در میان دشمنان خود فرمان بران». این چون فرمانی به این پادشاه گفته شده است.
«به انتخاب خود». این به این معنا است که آنها پیروی از این پادشاه را خود خواهند خواست.[ در فارسی نیامده است]
این به آن روزی اشاره دارد که این پادشاه لشکرهایش را در نبرد هدایت خواهد کرد. این را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «در روزی که تو لشکرهایت را در نبرد هدایت خواهی کرد»
(آدرس را ببینید)
داوود شبنم را چون نوزادی که سپیدهدم به دنیا آورده است، توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «در بامداد ... همچون شبنم» (آدرس را ببینید)
داوود با مقایسه کردن چگونگی پدیدار شدن شبنم در هر بامداد، به این پادشاه میگوید که او هر بامداد نیروی جوانی را خواهد داشت. ترجمه جایگزین: «هر بامداد با نیروی جوانی پر خواهی شد تا تو را همچون شبنمی که هر بامداد به آب مینشیند و زمین را سیراب میکند، سیراب کند»
(آدرس را ببینید)
خداوندیهوه] با خداوند سخن میگوید، خداوندی که داوود او را در [مزمور ۱۱۰: ۱ با عبارت «سرور من» خطاب میکند.
این به این معنا است که او سخن خود را تغییر نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «نظرش را تغییر نخواهد داد» یا «آن چه گفته است را تغییر نخواهد داد»
(آدرس را ببینید)
انگاره کِهانت، از عبارت پیشین درک میشود. این را میتوان در اینجا به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «از رتبه کِهانتی که مِلکیصِدِق داشت» یا «از همان کِهانتی که مِلکیصِدِق برخوردار بود»
(آدرس را ببینید)
هنگامی که خداوند به نبرد میرود، خداوند[یهوه] در دست راستش میایستد تا به او یاری برساند. ترجمه جایگزین: «خداوند به تو در نبرد یاری میرساند»
(آدرسهای و را ببینید)
واژه «خداوند» به یهوه اشاره دارد.
ضمیر سوم شخص به یهوه اشاره دارد. او سبب خواهد شد این پادشاهان شکست خورده و بمیرند، با وجود این که او اجازه خواهد داد لشکرهای این پادشاه پادشاهان دشمن را بکشند. ترجمه جایگزین: «او سبب خواهد شد این پادشاهان بمیرند» یا «او به لشکرهایت اجازه خواهد داد تا این پادشاهان را بکشند»
(آدرس را ببینید)
این به دشمنان او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاهان دشمن»
(آدرس را ببینید)
در اینجا داوود از روزی که در آن یهوه خشمگین خواهد شد و این پادشاهان را شکست خواهد داد به عنوان «روز خشم او» سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «در روز داوری هنگامی که صبر او به خشم بدل میشود»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که یهوه سبب رخ دادن این خواهد شد، نه این که او شخصا همه این افرادی را که در میدان نبرد میمیرند، بکشد. ترجمه جایگزین: «او سبب خواهد شد که میدان نبرد از اجساد مردگان پر شود»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که یهوه سبب رخ دادن این خواهد شد، نه این که او شخصا این رهبران را بکشد. ترجمه جایگزین: «او سبب خواهد شد تا رهبرانِ بسیاری از کشورها کشته شوند» یا «او اجازه خواهد داد رهبرانِ بسیاری از کشورها بمیرند»
(آدرس را ببینید)
این پادشاه اندک زمانی برای نوشیدن آب خواهد ایستاد و سپس به تعقیب دشمنانش ادامه خواهد داد. ترجمه جایگزین: «در حینی که به دنبال دشمنان خود است، تنها برای این که ه سرعت از نهری آب بنوشد، خواهد ایستاد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که او از آب این نهر خواهد نوشید. نهر، یک جریان آب کوچک است. ترجمه جایگزین: «او از آب این نهر خواهد نوشید»
(آدرس را ببینید)
«از این رو» یا «و همچنین»
معانی محتمل عبارتند از ۱) این پادشاه سر خود را خواهد افراشت یا ۲) یهوه سر این پادشاه را برخواهد افراشت.
مردم زمانی سر خود را بر میافرازند که پیروز، بیپروا و شادمان هستند. ترجمه جایگزین: «او پس از پیروزی، با اطمینان و وقار سر خود را برخواهد افراشت» یا «او پیروز خواهد بود»
(آدرس را ببینید)
1هلّلویاه! خداوند را به تمامی دل حمد خواهم گفت، در مجلس راستان و در جماعت.2کارهای خداوند عظیم است، و همگانی که به آنها رغبت دارند در آنها تفتیش میکنند.3کار او جلال و کبریایی است و عدالت وی پایدار تا ابدالآباد.4یادگاری برای کارهای عجیب خود ساخته است. خداوند کریم و رحیم است.5ترسندگان خود را رزقی نیکوداده است. عهد خویش را به یاد خواهد داشت تا ابدالآباد.6قوّت اعمال خود را برای قوم خود بیان کرده است تا میراث امّتها را بدیشان عطا فرماید.7کارهای دستهایش راستی و انصاف است و جمیع فرایض وی امین.8آنها پایدار است تا ابدالآباد. در راستی و استقامت کرده شده.9فدیهای برای قوم خود فرستاد و عهد خویش را تا ابد امر فرمود. نام او قدّوس و مهیب است.10ترس خداوند ابتدای حکمت است. همهٔ عاملین آنها را خردمندی نیکو است. حمد او پایدار است تا ابدالآباد.
مزمور ۱۱۱ مزموری در ستایش خدا به خاطر مراقبت و معجزات او است.
را ببینید)
شخصیت خداوند[یهوه]
خدا عظیم است. او به قوم خود خوراک و یک سرزمین داده است و همواره وعدههای خود به قومش را نگاه میدارد.
و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا واژه «دل» معرف کلیت درونی و احساسات آن فرد است. ترجمه جایگزین: «با همه آن چه هستم»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت دارای معنایی یکسان هستند و در صورت لزوم میتوان آنها را با هم ترکیب نمود. ترجمه جایگزین: «در مجمع افراد درستکار»
(آدرس را ببینید)
واژه «آنها» به «کارهای خداوند[یهوه]» اشاره میکند. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که به کارهای خداوند[یهوه] میل دارند، مشتاقانه انتظار آنها را میکشند»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از «به دنبال ... گشتهاند» یا «... را خواندهاند»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که مردم همواره به یاد خواهند داشت»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است که به معنای به یاد آوردن است. ترجمه جایگزین: «به یاد خواهند آورد»
(آدرس را ببینید)
«کارهای او که قدرت او را به نمایش گذاشتهاند»
نویسنده از این سرزمین در کنعان که به قومها متعلق بود، به گونهای سخن گفته که گویی که این سرزمین میراث آنها بوده است. ترجمه جایگزین: «سرزمینی که به دیگر قومها متعلق بود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دستها» به خودِ خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کارهایی که او میکند»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که دستورهای خداوند[یهوه] تغییرناپذیر هستند و تا ابد ادامه مییابند. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «او تا ابد آنها را برقرار کرده است» یا «آنها تا ابد ادامه مییابند»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) خداوند[یهوه] دستورهایش را به شیوهای وفادارانه و مناسب داده است یا ۲) قومش باید دستورهای خداوند[یهوه] را به روشی مناسب و وفادارانه نگاه دارند. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا قومش به صورتی مناسب و وفادارانه آنها را نگاه دارند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «نام» به خودِ خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مقدس و پرهیبت است»
(آدرس را ببینید)
واژه «خرد» را میتوان به صورت «خردمند» ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «نخستین گام به سوی خردمند شدن» یا «مهمترین چیز برای خردمند شدن»
(آدرس را ببینید)
«آنهایی که از دستورهای او اطاعت میکنند»
واژه «ستایش» را میتوان به صورت یک فعل ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «مردم تا ابد او را ستایش خواهند نمود» (آدرس را ببینید)
1هللویاه! خوشابحال کسی که از خداوند میترسد و در وصایای او بسیار رغبت دارد.2ذرّیتش در زمین زورآور خواهند بود. طبقه راستان مبارک خواهند شد.3توانگری و دولت در خانهٔ او خواهد بود و عدالتش تا به ابد پایدار است.4نور برای راستان در تاریکی طلوع میکند. او کریم و رحیم و عادل است.5فرخنده است شخصی که رئوف و قرض دهنده باشد. او کارهای خود را به انصاف استوار میدارد.6زیرا که تا به ابد جنبش نخواهد خورد. مرد عادل تا به ابد مذکور خواهد بود.7از خبر بد نخواهد ترسید. دل او پایدار است و بر خداوند توکّل دارد.8دل او استوار است و نخواهد ترسید تا آرزوی خویش را بر دشمنان خود ببیند.9بذل نموده، به فقرا بخشیده است؛ عدالتش تا به ابد پایدار است. شاخ او با عزّت افراشته خواهد شد.10شریر این را دیده، غضبناک خواهد شد. دندانهای خود را فشرده، گداخته خواهد گشت. آرزوی شریران زایل خواهد گردید.
مزمور ۱۱۲ مزموری درباره خِرَد است که ارزش یک زندگی بر اساس عدالت را تعلیم میدهد.
و را ببینید)
مردم عادل[پارسا][ صالح]
مردم عادل[ پارسا][صالح] به خاطر بخشندگیشان شناخته خواهند شد و لازم نیست درباره خبرهای بد نگران شوند زیرا خدا از آنها مراقبت میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«لذت عظیمی میبرد»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] فرزندان این مرد خداپرست را برکت خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
این فرد که این ترانه را میخواند به توصیف مردی که عمیقاً به خداوند[یهوه] احترام میگذارد، میپردازد.
در اینجا واژه «خانه» معرف این خانواده است. واژههای «دارایی» و «ثروت» اساساً معنایی یکسان میدهند و نشاندهنده فراوانی دارایی هستند. ترجمه جایگزین: «خانواده او بسیار ثروتمند است»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده از برکت دادن خدا به این مرد خداپرست در زمانهای دشوار به گونهای سخن میگوید که گویی این برکت نوری درخشنده در تاریکی است. ترجمه جایگزین: «برکتهایی که یک مرد خداپرست از خدا دریافت میکند، مانند نوری است که در تاریکی میدرخشد»
(آدرس را ببینید)
اطلاعات درک شده از این متن را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «پول خود را به دیگر مردمان قرض میدهد»
(آدرس را ببینید)
این فرد که این ترانه را میخواند به توصیف مردی که عمیقاً به خداوند[یهوه] احترام میگذارد، میپردازد.
او به خاطر اعتمادش به خداوند[یهوه] به واسطه شرایط ، در مشکل نخواهد بود یا از پای در نخواهد آمد. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا هیچ چیز او را نخواهد جنباند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم برای همیشه این مرد عادل[پارسا] را به یاد خواهند آورد»
(آدرس را ببینید)
این فرد که این ترانه را میخواند به توصیف مردی که عمیقاً به خداوند[یهوه] احترام میگذارد، میپردازد.
«دل او استوار است». در اینجا واژه «دل» به این فرد اشاره دارد. معانی محتمل عبارتند از ۱) «او در آرامش است» یا ۲) «او دلگرم است»
(آدرس را ببینید)
«کارهای عادلانه او برای همیشه دوام خواهد داشت». به روشی که این را در مزمور ۱۱۲: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] با عزت نهادن بر او، وی را بر خواهد افراشت» (آدرس را ببینید)
«خواهد دید که کارهای مرد خداترس به نیکویی رخ میدهند». واژه «این» به همهچیزهای خوبی که نویسنده در آیههای پیشین درباره مرد خداترس توصیف نموده است، اشاره دارد.
خُرد کردن دندان اغراقی از خشمی شدید است. به روشی که عبارتی مشابه را در مزمور ۳۵: ۱۶ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرس را ببینید)
نویسنده از مرگ ناگهانی این مرد گناهکار به گونهای سخن میگوید که گویی این فرد چیزی مانند یخ است که میتواند آب شود. ترجمه جایگزین: «ناگهان خواهد مرد»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل «آرزو» عبارتند از ۱) میل احساسی که مردم گناهکار دارند. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که مردم گناهکار میخواهند انجام دهند، هرگز رخ نخواهد داد» یا ۲) کنایه از چیزهایی که مردم گناهکار آرزو کردهاند. ترجمه جایگزین: «مردم گناهکار چیزهایی را که آرزو کردند را از دست خواهند داد»
(آدرس را ببینید)
1هلّلویاه! ای بندگان خداوند، تسبیح بخوانید. نام خداوند را تسبیح بخوانید.2نام خداوند متبارک باد، از الآن و تا ابدالآباد.3از مَطْلَع آفتاب تا مغرب آن، نام خداوند تسبیح خوانده شود.4خداوند بر جمیع امّتها متعال است و جلال وی فوق آسمانها.5کیست مانند یهوّه خدای ما که بر اعلی علّیین نشسته است؟6و متواضع میشود تا نظر نماید بر آسمانها و بر زمین؛7که مسکین را از خاک برمیدارد و فقیر را از مزبله برمیافرازد.8تا او را با بزرگان بنشاند، یعنی با بزرگان قوم خویش.9زن نازاد را خانهنشین میسازد و مادر فرحناک فرزندان. هلّلویاه!
مزمور ۱۱۳ مزموری در ستایش خدا به خاطر نیکی او است.
را ببینید)
یاری خداوند[یهوه]
خدا به فقیر یاری رسانده و به زن نازا فرزندان عطا مینماید.
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا واژه «نام» معرف خودِ خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]»
(آدرس را ببینید)
این عبارت به جهتِ شرق جایی که خورشید از آن برمیخیزد و غرب، جایی که خورشید غروب میکند، اشاره دارد. نویسنده از این دو کرانه به نمایندگی از همه جای روی زمین استفاده میکند. به روشی که این را در مزمور ۵۰: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «همه جای روی زمین»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «نام» معرف خودِ خداوند[یهوه] است. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم میبایست خداوند[یهوه] را ستایش نمایند»
(آدرسهای و را ببینید)
از جلال خدا به گونهای سخن رفته که گویی بسیار بلند است. ترجمه جایگزین: «جلال او بلندتر از آسمانها است» یا «جلال او به غایت عظیم است»
(آدرس را ببینید)
بخش نخست یک پرسش بلیغانه که نویسنده میپرسد برای تاکید بر این است که هیچ خدایی مانند یهوه نیست. این را میتوان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچکس چون خدای ما یهوه نیست که کرسیاش بر اعلی است»
(آدرس را ببینید)
«که بر تخت شاهی بر اعلی نشسته است» یا «که در اعلیعلّیین فرمان میراند»
این بخش دوم یک پرسش بدیهی است که نویسنده برای تاکید بر این که هیچکس مانند یهوه نیست، میپرسد. این را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود که جملهای تازه را آغاز میکند. ترجمه جایگزین: «هیچکس مانند یهوه خدای ما نیست که سر فرود می آورد تا بر آسمان و زمین بنگرد»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت موازی هستند. نویسنده از یاری رساندن خداوند[یهوه] و محترم نمودن افراد مستمند به گونهای سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] سبب میشود که ایشان از نشستن در خاک و خاکستر برخیزند.
(آدرسهای و را ببینید)
نشستن در خاک و خاکستر معرف بینوایی و ناامیدی است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا دومین عبارت روشن میکند که نخستین عبارت به شاهزادگان قوم خداوند[یهوه] اشاره میکند. این دو جمله را میتوان ترکیب نمود. ترجمه جایگزین: «تا خداوند[یهوه] او را در کنار فرمانروایان قومش بنشاند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خانه» به فرزندانی که در یک خانه زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او به زنی که فرزندی ندارد، فرزندان میدهد»
(آدرس را ببینید)
1اجنبی زبان،2یهودا مَقْدَس او بود و اسرائیل محّل سلطنت وی.3دریا این را بدید و گریخت و اردن به عقب برگشت.4کوهها مثل قوچها به جستن درآمدند و تلها مثل برههای گله.5ای دریا تو را چه شد که گریختی؟ و ای اردن که به عقب برگشتی؟6ای کوهها که مثل قوچها به جستن درآمدید و ای تلها که مثل برههای گله.7ای زمیناز حضور خداوند متزلزل شو و از حضور خدای یعقوب.8که صخره را دریاچه آب گردانید و سنگ خارا را چشمه آب.
مزمور ۱۱۴ مزموری در ستایش خدا به خاطر معجزات او در آوردن قوم اسرائیل به سرزمین وعده است.
و را ببینید)
ستایش
مزمورنویس خدا را به خاطر گشودن دریای سرخ برای عبور قوم، برای ایجاد زلزلهای که رود اردن را از جاری شدن بازداشت تا قوم از آن عبور کنند و فراهم آوردن آب از دل یک صخره برای نوشیدن قوم، ستایش میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
این دو سطر مراعات نظیر هستند و «اسرائیل» و «خاندان یعقوب» معنایی یکسان دارند و «مصر» و «آن قوم بیگانه» به قومی یکسان اشاره دارند.[ در فارسی این توضیحات نیامده ، اما به نظر ناقص است]
(آدرس را ببینید)
واژه «خاندان» در اینجا به خانواده یا فرزندان اشاره میکند. ممکن است فعل این عبارت را حمایت کند. ترجمه جایگزین: «فرزندان یعقوب مردمی را که به زبانی سخن میگفتند که ایشان آن را درک نمیکردند، ترک نمودند»
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل «یهودا» و «اسرائيل» عبارتند از ۱) این دو واژه به این سرزمین اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «سرزمین یهودا مکان مقدس خداوند[یهوه] گردید، سرزمین اسرائیل پادشاهی او گشت» یا ۲) آنها کنایه از مردم یهودا و اسرائیل هستند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا آنانی شدند که خداوند[یهوه] در میانشان زندگی کرد، قوم اسرائیل آنانی شدند که او بر آنها فرمانروایی نمود»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده از دریای نیزار به گونهای سخن میراند که گویی فردی است که هنگامی که خداوند[یهوه] قوم اسرائیل را از میان زمین خشک عبور داد، گریخته است. ترجمه جایگزین: «این چنین به نظر میآمد که دریا بر این نگریست و گریخت»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از رود اردن به گونهای سخن میگوید که گویی فردی است که هنگامی که خداوند[یهوه] قوم اسرائيل را از زمین خشک عبور داد، عقب نشینی کرد. ترجمه جایگزین: «این چنین به نظر میآمد که اردن عقب نشینی کرد»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از این کوهها و تپهها به گونهای سخن میگوید که گویی آنها زندهاند. او احتمالاً هنگامی که ترس کوهها و تپهها از حضور خداوند[یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی مانند قوچها و برهها بالا و پایین میپرند، دارد از یک زلزله سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «مانند این بود که گویی کوهها چون قوچها و تپهها چون برههایی در جست و خیز، میلرزیدند»
(آدرسهای و را ببینید)
آیههای ۵ تا ۶ دربردارنده چهار پرسش بدیهی میباشند. پاسخ مورد توقع به هرکدام از این پرسشها در آیه ۷ یافت میشود، «به خاطر حضور خداوند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از کوهها و تپهها به گونهای سخن میگوید که گویی آنها زنده هستند. او احتمالاً هنگامی که ترس کوهها و تپهها از حضور خداوند[یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی مانند قوچها و برهها بالا و پایین میپرند، از یک زلزله سخن میگوید. به روشی که عباراتهایی مشابه را در مزمور ۱۱۴: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «مانند قوچها در حال جست و خیز لرزیدید .... مانند برههای در حال جست و خیز، لرزیدید» (آدرسهای و را ببینید)
این دو عبارت پایانی مراعات نظیر هستند. این فعل ممکن است در سطر دوم اعمال شود. ترجمه جایگزین: «ای زمین در حضور خداوند بلرز! در حضور خدای یعقوب بلرز!» (آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) نویسنده با زمین به گونهای سخن میگوید که گویی یک شخص است و به آن فرمان میدهد تا با ترس در حضور خدا بلرزد یا ۲) واژه «زمین» کنایهای از کسانی است که بر روی زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بلرزید، ای همه کسانی که بر زمین هستید»
(آدرسهای و را ببینید)
این دو عبارت مراعات نظیر هستند. نویسنده این که خداوند[یهوه] سبب میشود تا آب از صخره جاری شود را به گونهای توصیف میکند که گویی او صخره را به آب بدل کرده است.
(آدرسهای و را ببینید)
فعل عبارت پیشین را میتوان به این جمله منتقل نمود. ترجمه جایگزین: «او صخره سخت را به چشمهای از آب بدل نمود»
(آدرس را ببینید)
1ما را نی، ای خداوند ! ما را نی، بلکه نام خود را جلال ده! بهسبب رحمتت و بهسبب راستی خویش.2امّتها چرا بگویند که خدای ایشان الآن کجاست؟3امّا خدای ما در آسمانهاست. آنچه را که اراده نمود، به عمل آورده است.4بتهای ایشان نقره و طلاست، از صنعت دستهای انسان.5آنها را دهان است و سخن نمیگویند. آنها را چشمهاست و نمیبینند.6آنها را گوشهاست و نمیشنوند. آنها را بینی است و نمیبویند.7دستها دارند و لمس نمیکنند. و پایها و راه نمیروند. و به گلوی خود تنطّق نمینمایند.8سازندگان آنها مثل آنها هستند، و هر که بر آنها توکّل دارد.9ای اسرائیل بر خداوند توکّل نما. او معاون و سپر ایشان است.10ای خاندانِ هارون بر خداوند توکّل نمایید. او معاون و سپر ایشان است.11ای ترسندگانِ خداوند، بر خداوند توکّل نمایید. او معاون و سپر ایشان است.12خداوند ما را به یاد آورده، برکت میدهد. خاندان اسرائیل را برکت خواهد داد و خاندان هارون را برکت خواهد داد.13ترسندگان خداوند را برکت خواهد داد، چه کوچک و چه بزرگ.14خداوند شما را ترقی خواهد داد، شما و فرزندان شما را.15شما مبارک خداوند هستید که آسمان و زمین را آفرید.16آسمانها، آسمانهای خداوند است و امّا زمین را به بنیآدم عطا فرمود.17مردگان نیستند که یاه را تسبیح میخوانند؛ و نه آنانی که به خاموشی فرو میروند.18لیکن ما یاه را متبارک خواهیم خواند، از الآن و تا ابدالآباد. هلّلویاه!
مزمور ۱۱۵ مزموری در ستایش است.
قدرت خداوند[یهوه]
خدا در آسمان است و قادر به انجام هرچیزی است که میخواهد. بتها نمیتوانند کاری بکنند. از این رو، قوم و کاهنان میبایست به خدا به خاطر حفاظت خود اعتماد کنند.
، و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده عبارت «نه برای ما» را به این منظور تکرار میکند تا بر این تاکید نماید که آنها لایق دریافت این احترامی که تنها از آن خداوند[یهوه] است، نیستند. در صورت لزوم، ممکن است عبارت فعل دار در اینجا به کار رود. ترجمه جایگزین: «ما را جلال نده، ای خداوند[یهوه]»
(آدرسهای و را ببینید)
واژه «ما» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
در اینجا واژه «نام» معرف خود خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «بلکه خود را جلال بده»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «رحمت[وفاداری]» را میتوان به صورت یک صفت ترجمه نمود. اسم معنی « راستی[امانتداری]» را میتوان با یک عبارت کلامی ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «زیرا تو به عهد خویش وفاداری و نسبت به مردمی که به تو اعتماد میکنند، امانتدار هستی»[ در انگلیسی واژههای متفاوتی آمده که در ترجمه جایگزین لحاظ شدهاند]
(آدرس را ببینید)
این پرسش بدیهی بر این موضوع تاکید میکند که قومها نمیبایست دلیلی برای گفتن آن چه میگویند، داشته باشند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «مردم قومها نباید قادر به گفتن این سخن باشند که خدایشان کجاست؟»
(آدرس را ببینید)
مردم دیگر قومها از این پرسش بهره میگیرند تا قوم اسرائیل را مضحکه کرده و این را بیان کنند که آنها نمیبینند که خداوند[یهوه] کمکی به آنها کند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله بیان نمود. ترجمه جایگزین: «خدای شما اینجا نیست تا به شما یاری رساند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «دست» معرف مردمی است که این بتها را ساختهاند. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که انسانها ساختهاند» (آدرس را ببینید)
این بتها دارای دهان، چشم، گوش، و بینی واقعی نیستند. بلکه، مردم آنها را به گونهای ساختند که دارای دهان، چشم، گوش و بینی باشند. نویسنده بر این تاکید میکند که این بتها در حقیقت زنده نیستند. میتوانید اطلاعات مدنظر را واضح نمایید. ترجمه جایگزین: «مردمان به این بتها دهان دادهاند»
(آدرس را ببینید)
این بتها دارای دست، پا یا دهان واقعی نیستند. بلکه مردم آنها را به گونهای ساختند که دارای دست، پا، و دهان باشند. نویسنده بر این تاکید میکند که این بتها در حقیقت زنده نیستند. میتوانید اطلاعات مدنظر را واضح نمایید. ترجمه جایگزین: « مردمان برای آن بتها دست ساختهاند»
(آدرس را ببینید)
«اما این دستها احساس نمیکنند»
آنهایی که بتها را ساخته و آنها را پرستش میکنند، مانند همان بتها، خالی از قدرت و زندگی میشوند. معنای کامل این جمله را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «آنانی که آنها را میسازند، مانند آنها خالی از زندگی هستند، درست عین کسانی که به آنها اعتماد میکنند»
(آدرس را ببینید)
واژه «اسرائیل» معرف قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل، به یهوه اعتماد کن»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از خداوند[یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی او یک سپر است زیرا او از قومش همچون سپری از آنها در برابر آسیب محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «آن که به شما یاری رسانده و از شما محافظت میکند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «خانه» معرف خانواده و فرزندان است. این عبارت به کاهنان که فرزندان هارون بودند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فرزندان هارون» یا «کاهنان»
(آدرس را ببینید)
«به ما توجه نموده است»
این به قوم اسرائیل اشاره دارد که فرزندان یعقوب هستند و اسرائیل نیز نامیده میشد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائيل»
(آدرس را ببینید)
این به کاهنان که فرزندان هارون بودند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فرزندان هارون» یا «کاهنان»
(آدرس را ببینید)
«چه بزرگ و چه کوچک». معانی محتملی که این به آنها اشاره دارد عبارتند از ۱) به موقعیت اجتماعی یا ۲) به سن. در هر مورد، دو حد نهایت، بیانگر همه افراد فارغ از سن یا موقعیت اجتماعی آنها است.
(آدرس را ببینید)
نویسنده از شماره فرزندانی که قوم اسرائیل خواهد داشت، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «باشد که خداوند[یهوه] شماره فرزندان شما را بیشتر و بیشتر بیافزاید»
(آدرس را ببینید)
«هم شما و هم فرزندان فرزندانتان». نویسنده روشن میکند که درخواست او برای فرزندان بیشتر تنها به نسل کنونی منحصر نیست، بلکه فرزندان آنها را هم شامل میشود.
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که خداوند[یهوه]، که آسمان و زمین را آفرید، شما را برکت دهد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا نیست که زمین به خداوند[یهوه] متعلق نیست، اما زمین را به نوع بشر[بنی آدم] به عنوان محل سکونت داده است.
صفت «مرده» را میتوان با یک عبارت اسمی ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «افرادی که مردهاند»
(آدرس را ببینید)
این عبارت با عبارت پیشین خود مراعات نظیر داشته و دارای معنایی مشابه با آن است. ممکن است فعل عبارت پیشین را برای واضح نمودن معنی در اینجا استفاده نمود. ترجمه جایگزین: «نه هیچکسی که در خاموشی فرو میرود، خداوند[یهوه] را ستایش خواهد نمود»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده از قبر یا مکانی مردگان به سانِ مکانی ساکت که هیچکس نمیتواند سخن بگوید، صحبت میکند. این یک حسن تعبیر[بهگویی] برای مرگ است. ترجمه جایگزین: «نه هر کسی که به جایگاه مردگان میرود»
(آدرسهای و را ببینید)
واژه «ما» به قوم اسرائیل که هنوز زنده هستند، اشاره دارد.
1خداوند را محبّت مینمایم زیرا که آواز من و تضّرع مرا شنیده است.2زیرا که گوش خود را به من فرا داشته است، پس مدّت حیات خود، او را خواهم خواند.3ریسمانهای موت مرا احاطه کرد و تنگیهای هاویه مرا دریافت، تنگی و غم پیدا کردم.4آنگاه نام خداوند را خواندم. آه ای خداوند جان مرا رهایی ده!5خداوند رئوف و عادل است و خدای ما رحیم است.6خداوند ساده دلان را محافظت میکند. ذلیل بودم و مرا نجات داد.7ای جان من به آرامی خود برگرد، زیرا خداوند به تو احسان نموده است.8زیرا که جان مرا از موت خلاصی دادی و چشمانم را از اشک و پایهایم را از لغزیدن.9به حضور خداوند سالک خواهم بود، در زمین زندگان.10ایمان آوردم پس سخن گفتم. من بسیار مستمند شدم.11در پریشانی خود گفتم که جمیع آدمیان دروغگویند.12خداوند را چه ادا کنم، برای همهٔ احسانهایی که به من نموده است؟13پیاله نجات را خواهم گرفت و نام خداوند را خواهم خواند.14نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم او.15موت مقدّسان خداوند در نظر وی گرانبها است.16آه ای خداوند، من بندهٔ تو هستم! من بندهٔ تو و پسر کنیز تو هستم. بندهای مرا گشودهای!17قربانیهای تشکر نزد تو خواهم گذرانید و نام خداوند را خواهم خواند.18نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم وی،19در صحنهای خانهٔ خداوند، در اندرون تو ای اورشلیم. هلّلویاه!
مزمور ۱۱۶ مزموری در ستایش به خاطر نجات جان مزمورنویس است.
را ببینید)
شفا
نویسنده بسیار بیمار بوده و توقع مرگ داشته اما خدا او را شفا داده است. پس او نذر خود را ادا خواهد نمود و پیشکشی تشکر را قربانی خواهد نمود.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا واژه «صدا» معرف فردی است که سخن میگوید. اسم معنی «تمنا» و «رحمت» را میتوان به صورت «درخواست» و «مهربان» نوشت. ترجمه جایگزین «او به صدای من هنگامی که از او درخواست میکنم تا با من مهربان باشد، گوش فرا میدهد»
(آدرسهای و را ببینید)
فردی که این مزمور را سروده به سخن گفتن ادامه میدهد.
نویسنده از مرگ به گونهای سخن میگوید که گویی شخصی است که میتواند او را گرفتار کرده و با طناب ببندد. به روشی که این را در مزمور ۱۸: ۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «احساس میکردم که دارم میمیرم»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده از «هاویه»، جایگاه مردگان، به گونهای سخن میگوید که گویی شخصی است که میتواند او را با تله به دام اندازد. ترجمه جایگزین: «احساس میکردم که آمادهام تا به گور وارد شوم»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا واژه «نام» معرف خود خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را صدا کردم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «جان» معرف فرد نویسنده است. ترجمه جایگزین: «من را برهان» یا «مانع مرگ من شو»
(آدرس را ببینید)
فردی که این مزمور را سروده، به سخن گفتن ادامه میدهد.
این به افرادی اشاره دارد که بی تجربه هستند یا نمیتوانند از خود مراقبت کنند. این صفت را میتوان با یک عبارت اسمی ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «آنها که خام هستند» یا «آنها که درمانده هستند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از فروتن بودن به مانند بودن در جایگاهی پست یاد میکند. ترجمه جایگزین: «من درمانده بودم»
(آدرس را ببینید)
فردی که این مزمور را سروده، به سخن گفتن ادامه میدهد.
نویسنده از داشتن آرامش و اطمینان به گونهای سخن میگوید که گویی جایگاهی است که روان او میتواند آرام گیرد. واژه «روان» معرف فرد نویسنده است. ترجمه جایگزین: «میتوانم دوباره آرام گیرم»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا ضمیر دوم شخص به خداوند[یهوه] اشاره دارد. واژه «جان» معرف فرد نویسنده است. ترجمه جایگزین: «تو من را از مرگ نجات دادهای» یا «تو مانع مرگ من شدهای»
(آدرس را ببینید)
این عبارت کلامی ممکن است با عبارت پیشین حمایت گردد تا معنای متن را واضح گرداند. ترجمه جایگزین: «تو چشمانم را از اشک نجات دادهای» یا «تو مانع گریستن من شدهای»
(آدرس را ببینید)
این عبارت کلامی ممکن است با عبارت پیشین حمایت گردد تا معنای متن را واضح گرداند. در اینجا «پایها» معرف فرد نویسنده هستند. «لغزیدن» نیز در اینجا احتمالاً معرف کشته شدن به دست دشمنان او است. ترجمه جایگزین: «تو من را از لغزش رهانیدهای» یا «تو من را از کشته شدن به دست دشمنانم نجات دادهای»
(آدرسهای ، و را ببینید)
فردی که این مزمور را سروده به سخن گفتن ادامه میدهد.
«در این دنیا که مردمان زنده هستند». این متضاد مکان مردگان است.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بسیار رنج میبرم» یا «مردم من را بسیار آزار میدهند»
(آدرس را ببینید)
«به تندی گفتم» یا «بدون اندیشیدن گفتم»
«همگان دروغگویند» یا «همه مردم دروغگویند»
فردی که این مزمور را سروده، به سخن گفتن ادامه میدهد.
نویسنده این پرسش پیشزمینهای را میپرسد تا روشی که او به آن چه که خداوند[یهوه] برایش انجام داده است، پاسخ خواهد داد را ارائه دهد. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «اینگونه برای خداوند[یهوه] تلافی خواهم نمود ... به من »
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً ارجاعی به یک هدیه نوشیدنی است که یک قربانی بود که شامل ریختن شراب بر روی مذبح میشد که نویسنده به خاطر نجاتش توسط خداوند[یهوه] آن را تقدیم خواهد کرد. معنای کامل این جمله را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «از آن جا که خداوند[یهوه] من را نجات داده است، یک هدیه نوشیدنی به او تقدیم خواهم نمود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «نام» معرف خود «خداوند[یهوه]» است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را صدا میزنم»
(آدرس را ببینید)
واژه «گرانبها» در اینجا این مفهوم را نمیرساند که خداوند[یهوه] به مرگ مقدّسین خود ارج مینهد، بلکه این را میرساند که مرگ مقدّسین او برایش سنگین بوده و او را اندوهناک میکند. در اینجا «دیده» معرف داوری یا ارزیابی است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مرگ مقدّسینش را چیزی سنگین در نظر میگیرد»
(آدرس و را ببینید)
فردی که این مزمور را سروده، به سخن گفتن ادامه میدهد.
این احتمالاً ارجاعی به مادر نویسنده است و نشان میدهد که او وفادارانه خداوند[یهوه] را میپرستیده است. معنای کامل این جمله را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «همان گونه که مادرم بود»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از بودن در خطر به گونهای سخن میگوید که گویی او در زندان بوده است. ترجمه جایگزین: «تو من را از مرگ نجات دادهای»
(آدرس را ببینید)
«یک قربانی برای بیان سپاسگزاریام»
در اینجا واژه «نام» معرف خود خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را صدا خواهم زد»
(آدرس را ببینید)
فردی که این مزمور را سروده، به سخن گفتن ادامه میدهد.
به روشی که این را در مزمور ۱۱۶: ۱۴ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
واژه «خانه» به معبد خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در صحنهای معبد یهوه»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از اورشلیم به گونهای سخن میگوید که گویی یک شخص است. ترجمه جایگزین: «در اورشلیم»
(آدرسهای و را ببینید)
1ای جمیع امّتها خداوند را تسبیحبخوانید! ای تمامی قبایل! او را حمد گویید!2زیرا که رحمت او بر ما عظیم است و راستی خداوند تا ابدالآباد. هلّلویاه!
مزمور ۱۱۷ مزموری ستایشی است.
ستایش
همگان باید خدا را به خاطر محبتش و وفاداری پایانناپذیرش ستایش کنند.
و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«زیرا او»
اسم معنی «رحمت[وفاداری]» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «او کارهای عظیم را برای ما انجام میدهد، زیرا او به عهد خود وفادار است»[ متن فارسی و انگلیسی از واژههایی متفاوت بهره گرفتهاند]
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «[امانت]» را میتوان با یک صفت یا عبارت کلامی ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] برای همیشه امین میماند» یا «خداوند[یهوه] برای همیشه نسبت به کسانی که به او اعتماد می کنند، امین خواهد ماند»
(آدرس را ببینید)
1خداوند را حمد گویید زیرا که نیکوست و رحمت او تا ابدالآباد است.2اسرائیل بگویند که رحمت او تا ابدالآباد است.3خاندان هارون بگویند که رحمت او تا ابدالآباد است.4ترسندگان خداوند بگویند که رحمت او تا ابدالآباد است.5در تنگی یاه را خواندم. یاه مرا اجابت فرموده، در جای وسیع آورد.6خداوند با من است، پس نخواهم ترسید. انسان به من چه تواند کرد؟7خداوند برایم از مددکاران من است. پس من بر نفرت کنندگان خود آرزوی خویش را خواهم دید.8به خداوند پناه بردن بهتر است از توکّل نمودن بر آدمیان.9به خداوند پناه بردن بهتراست از توکّل نمودن بر امیران.10جمیع امّتها مرا احاطه کردند، لیکن به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد.11مرا احاطه کردند و دور مرا گرفتند، لیکن به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد.12مثل زنبورها مرا احاطه کردند و مثل آتش خارها خاموش شدند. زیرا که به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد.13بر من سخت هجوم آوردی تا بیفتم، لیکن خداوند مرا اعانت نمود.14خداوند قوّت و سرود من است و نجات من شده است.15آواز ترنّم و نجات در خیمههای عادلان است. دست راست خداوند با شجاعت عمل میکند.16دست راست خداوند متعال است. دست راست خداوند با شجاعت عمل میکند.17نمیمیرم، بلکه زیست خواهم کرد و کارهای یاه را ذکر خواهم نمود.18یاه مرا به شدت تنبیه نموده، لیکن مرا به موت نسپرده است.19دروازههای عدالت را برای من بگشایید! به آنها داخل شده، یاه را حمد خواهم گفت.20دروازه خداوند این است. عادلان بدان داخل خواهند شد.21تو را حمد میگویم زیرا که مرا اجابت فرموده و نجات من شدهای.22سنگی را که معماران رد کردند، همان سر زاویه شده است.23این از جانب خداوند شده و در نظر ما عجیب است.24این است روزی که خداوند ظاهر کرده است. درآن وجد و شادی خواهیم نمود.25آه ای خداوند نجات ببخش! آه ای خداوند سعادتعطا فرما!26متبارک باد او که به نام خداوند میآید. شما را از خانهٔ خداوند برکت میدهیم.27یهوّه خدایی است که ما را روشن ساخته است. ذبیحه را به ریسمانها بر شاخهای قربانگاه ببندید.28تو خدای من هستی تو، پس تو را حمد میگویم. خدای من، تو را متعال خواهم خواند.29خداوند را حمد گویید زیرا که نیکوست و رحمت او تا ابدالآباد است.
مزمور ۱۱۸ مزموری درباره جنگ و درباره مسیح است.
را ببینید)
سنگ رد شده
نویسنده خداوند[یهوه] را به خاطر نجات او ستایش میکند. خدا او را قادر ساخته است تا بر دشمنانش غلبه کند. عهد جدید، و همچنین خود عیسی این سنگ رد شده را به عنوان ارجاعی به رد شدن مسیح از سوی رهبران یهودی دیدند.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«خداوند[یهوه] را به خاطر کارهای نیکویی که انجام میدهد، سپاس گویید»
اسم معنی «رحمت[وفاداری]» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «او تا ابد به عهد خویش وفادار خواهد ماند»
(آدرس را ببینید)
واژه «اسرائيل» معرف قوم اسرائيل است. ترجمه جایگزین: «باشد که قوم اسرائیل بگویند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «خانه» معرف خانواده و فرزندان یک فرد است. این عبارت به کاهنان اشاره دارد که ذریت هارون بودند. ترجمه جایگزین: «باشد که نسل هارون بگویند» یا «باشد که کاهنان بگویند»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «رحمت[وفاداری]» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. به روشی که این را در مزمور ۱۱۸: ۱-۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «او همیشه به عهد خود وفادار باقی میماند»
(آدرس را ببینید)
«آنها که از خداوند[ یهوه]** **می ترسند» یا «آنها که خداوند[ یهوه] را میپرستند»
نویسنده از نجات دادن خود توسط خداوند[ یهوه] از پریشانی به گونهای سخن میراند که گویی او را از مکانی تنگ بر گرفته و به مکانی بزرگ و باز آورده است که او میتواند در آن در آزادی حرکت کند.
(آدرس را ببینید)
نویسنده این پرسش بدیهی را برای تاکید بر این میپرسد که از آنجا که خداوند[ یهوه] با او است، هیچ چیزی وجود ندارد که انسانی بتواند انجام دهد تا به او آسیب برساند. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم نمیتوانند هیچ کاری کنند که به من آسیب برسانند»
(آدرس را ببینید)
در سمت کسی بودن بیان اصطلاحی است که نشانگر این است که آن فرد، فردی دیگر را تایید کرده و به او یاری خواهد رساند. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] من را تایید کرده و به من یاری خواهد رساند»
(آدرس را ببینید)
این رسانده میشود که خداوند[ یهوه] آن کسی است که دشمنان نویسنده را شکست خواهد داد، در حینی که نویسنده در حال نگریستن است. معنای کامل این را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «خواهم دید که خداوند[ یهوه] همه آنها را که از من بیزارند شکست خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
از خدا به گونهای سخن رانده شده است که گویی یک پناهگاه است، مکانی که مردم میتوانند مورد محافظ قرار گیرند. ترجمه جایگزین: «حفاظت خداوند[ یهوه] را جستجو نمودن»
(آدرس را ببینید)
این آیه در موازات با آیه پیشین است. از خدا به گونهای سخن به میان آمده است که گویی یک پناهگاه است، مکانی که مردم میتوانند در آن مورد حفاظت قرار گیرند. ترجمه جایگزین: «حفاظت خداوند[ یهوه] را جستجو نمودن»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «ملتها» معرف لشکرهای آن «ملت»ها هستند. نویسنده از یک اغراق برای تاکید بر تعداد زیاد لشکرهایی که او را احاطه کردهاند، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «لشکرهای بسیاری از ملتها»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا واژه «نام» معرف قدرت خداوند[ یهوه] است. ترجمه جایگزین «با نیروی خداوند[ یهوه]»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از شکست لشکرهای دشمن به گونهای سخن میگوید که گویی او آنها را چون فردی که شاخه یک گیاه را میبرد، خواهد برید. ترجمه جایگزین : «من آنها را شکست خواهم داد»[ در انگلیسی:« منقطع خواهم ساخت»]
(آدرس را ببینید)
نویسنده لشکرهای دشمن را با انبوه زنبورها مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها همچون انبوه زنبورانی که فردی را احاطه میکنند، بر گرد من حلقه زدهاند»
(آدرس را ببینید)
درست مانند خارهای خشک که به تندی میسوزند، حمله لشکرهای دشمن به تندی پایان یافت. ترجمه جایگزین: «یورش آنها تنها مدتی اندک دوام یافت، همچون آتشی که خار را میسوزاند و به تندی خاموش میگردد»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از تلاش لشکرهای دشمن در شکست او به گونهای سخن گفته که گویی آنها داشتند تلاش میکردند که او را بر روی زمین بیاندازند. ترجمه جایگزین: «تا من را شکست دهند»
(آدرس را ببینید)
«خداوند[ یهوه] به من نیرو و شادی میدهد»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «قوم فریاد شادی پیروزی را در خیمههای عدالت میشنوند» یا «عادلان[پارسایان] به خاطر پیروزی شادمانه در خیمههایشان شادمانه فریاد میکنند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «دست» به نیروی خداوند[ یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] با قدرت عظیمش ... تسخیر کرده است»
(آدرس را ببینید)
در اینجا برافراشتن دست کسی، یک ژست پیروزی است. این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[ یهوه] دست راست خویش را متعال کرده است» یا «خداوند[ یهوه] دست راست خود را به پیروزی برافراشته است»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده اناره یکسانی را هم به صورت منفی و هم به صورت مثبت مینویسد، تا بر این تاکید کند که او قطعاً زنده خواهد ماند.
(آدرس را ببینید)
«خداوند[ یهوه] من را تادیب نموده است»
نویسنده از مرگ به گونهای سخن میگوید که گویی شخصی است زیر فرمان که خداوند[ یهوه] میتواند نویسنده را به او تحویل دهد. ترجمه جایگزین: «او اجازه مرگم را نداده است» یا «او به دشمنانم اجازه نداده است که من را بکشند»
(آدرسهای و را ببینید)
«دروازهها را بر رویم بگشایید تا که مردم عادل از آن وارد شوند». این ارجاعی به دروازههای معبد است و نویسنده نگاهبانان دروازه را مورد خطاب قرار میدهد. معنای کامل این عبارت را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «دروازههای معبد را بر رویم بگشایید»
(آدرس را ببینید)
«دروازهای به سوی حضور خداوند[ یهوه]» یا «دروازه خداوند[ یهوه]»
در اینجا نویسنده شروع به سخن گفتن با خداوند[ یهوه] مینماید.
واژه «نجات» را میتوان با یک عبارت کلامی ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «تو من را نجات دادهای»
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً یک ضربالمثل است که نویسنده برای توصیف این پادشاه یا قوم اسرائیل به کار برده است.[لطفاً بررسی کنید جهت تطبیق با کلام خدا، زیرا باور به این که این ضربالمثل به قوم اسرائیل اشاره دارد از باورهای یهودیان امروز و نه مسیحیت است] که آن چه را برای دیگران بی ارزش بود، خداوند[ یهوه] به مهمترین چیز تبدیل نموده است.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «در دیده ما چیزی شگفت است» یا ۲) «ما آن را چیزی شگفتانگیز در نظر میگیریم»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت اساساً معنایی یکسان داشته و بر زیادی شادی تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیار شاد باشید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا کاهنان ، پادشاه را خطاب قرار میدهند.
در اینجا واژه «نام» معرف قدرت خداوند[ یهوه] است. ترجمه جایگزین: «آن که با قدرت خداوند[ یهوه] میآید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا کاهنان، قوم را مورد خطاب قرار میدهند.
واژه «خانه» به معبد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «معبد خداوند[ یهوه]»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از برکت دادن خداوند[ یهوه] به قوم خودش به گونهای سخن میگوید که گویی خداوند[ یهوه] نوری بر آنها تابانده است. ترجمه جایگزین: «او ما را برکت داده است»
(آدرس را ببینید)
«این قربانی را با طناب ببندید»
در اینجا نویسنده شروع به صحبت دوباره با خداوند[ یهوه] و مخاطب قرار دادن مستقیم او میکند.
این یک صوت است که میبایست به نوعی از صوت تاکید که در زبان خود دارید ترجمه گردد، که طبیعی به نظر رسد.[ در فارسی نیامده است]
(آدرس را ببینید)
«خداوند یهوه] را به خاطر کارهای نیکویی که انجام میدهد، سپاس گویید». به روشی که این را در [مزمور ۱۱۸: ۱ انجام دادید، نگاهی بیاندازید.
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. به روشی که این را در مزمور ۱۱۸: ۱ - ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «او تا ابد به عهد خویش وفادار میماند»
(آدرس را ببینید)
1[ا] خوشا به حال کاملان طریق که به شریعت خداوند سالکند.2خوشا به حال آنانی که شهادات او را حفظ میکنند و به تمامیِ دل او را میطلبند.3کج روی نیز نمیکنند و به طریقهای وی سلوک مینمایند.4تو وصایای خود را امر فرمودهای تا آنها را تماماً نگاه داریم.5کاش که راههای من مستحکم شود تا فرایض تو را حفظ کنم.6آنگاه خجل نخواهم شد چون تمام اوامر تو را در مدّ نظر خود دارم.7تو را به راستی دل حمد خواهم گفت چون داوریهای عدالت تو را آموخته شوم.8فرایض تو را نگاه میدارم. مرا بالکلّیه ترک منما.9[ب] به چه چیز مرد جوان راه خود را پاک میسازد؟ به نگاه داشتنش موافق کلام تو.10به تمامیِ دل تو را طلبیدم. مگذار که از اوامر تو گمراه شوم.11کلام تو را در دل خود مخفی داشتم که مبادا به تو گناه ورزم.12ای خداوند تو متبارک هستی فرایض خود را به من بیاموز.13به لبهای خود بیان کردم تمامیِ داوریهای دهان تو را.14در طریق شهادات تو شادمانم.15چنانکه در هر قسم توانگری، در وصایای تو تفکّر میکنم و به طریقهای تو نگران خواهم بود.16از فرایض تو لذّت میبرم، پس کلام تو را فراموش نخواهم کرد.17[ج] به بندهٔ خود احسان بنما تا زنده شوم و کلام تو را حفظ نمایم.18چشمان مرا بگشا تا از شریعت تو چیزهای عجیب بینم.19من در زمین غریب هستم. اوامر خود را از من مخفی مدار.20جان من شکسته میشود از اشتیاق داوریهای تو در هر وقت.21متکبران ملعون را توبیخ نمودی، که از اوامر تو گمراه میشوند.22ننگ و رسوایی را از من بگردان، زیرا که شهادات تو را حفظ کردهام.23سروران نیز نشسته، به ضدّ من سخن گفتند. لیکن بندهٔ تو در فرایض تو تفکّر میکند.24شهادات تو نیز ابتهاج من و مشورت دهندگان من بودهاند.25[د] جان من به خاک چسبیده است. مرا موافق کلام خود زنده ساز.26راههای خود را ذکر کردم و مرا اجابت نمودی. پس فرایض خویش را به من بیاموز.27طریق وصایای خود را به من بفهمان و در کارهای عجیب تو تفکّر خواهم نمود.28جان من از حزن گداخته میشود. مرا موافق کلام خود برپا بدار.29راه دروغ را از من دور کن و شریعت خود را به من عنایت فرما.30طریق راستی را اختیار کردم و داوریهای تو را پیش خود گذاشتم.31به شهادات تو چسبیدم. ای خداوند مرا خجل مساز.32در طریق اوامر تو دوان خواهم رفت، وقتی که دل مرا وسعت دادی.33[ه] ای خداوند طریق فرایض خود را به من بیاموز. پس آنها را تا به آخر نگاه خواهم داشت.34مرا فهم بده و شریعت تو را نگاه خواهم داشت و آن را به تمامی دل خود حفظ خواهم نمود.35مرا در سبیل اوامر خود سالک گردان زیرا که در آن رغبت دارم.36دل مرا به شهادات خود مایل گردان و نه به سوی طمع.37چشمانم را از دیدن بطالت برگردان و در طریق خود مرا زنده ساز.38کلام خود را بر بندهٔ خویش استوار کن، که به ترس تو سپرده شده است.39ننگ مرا که از آن میترسم از من دور کن زیرا که داوریهای تو نیکو است.40هان به وصایای تو اشتیاق دارم. به حسب عدالت خود مرا زنده ساز.41[و] ای خداوند رحمهای تو به من برسد و نجات تو به حسب کلام تو.42تا بتوانم ملامت کنندهٔ خود را جواب دهم زیرا بر کلام تو توکّل دارم.43و کلام راستی را از دهانم بالّکل مگیر زیرا که به داوریهای تو امیدوارم44و شریعت تو را دائماً نگاه خواهم داشت تا ابدالآباد،45و به آزادی راه خواهم رفت زیرا که وصایای تو را طلبیدهام.46و در شهادات تو به حضور پادشاهان سخن خواهم گفت و خجل نخواهم شد،47و از وصایای تو تلذّذ خواهم یافت که آنها را دوستمیدارم؛48و دستهای خود را به اوامر تو که دوست میدارم بر خواهم افراشت و در فرایض تو تفکّر خواهم نمود.49[ز] کلام خود را با بندهٔ خویش به یاد آور که مرا بر آن امیدوار گردانیدی.50این در مصیبتم تسلّی من است زیرا قول تو مرا زنده ساخت.51متکبّران مرا بسیار استهزا کردند، لیکن از شریعت تو رو نگردانیدم.52ای خداوند داوریهای تو را از قدیم به یاد آوردم و خویشتن را تسلّی دادم.53حدّت خشمْ مرا در گرفته است، بهسبب شریرانی که شریعت تو را ترک کردهاند.54فرایض تو سرودهای من گردید، در خانهٔ غربت من.55ای خداوند نام تو را در شب به یاد آوردم و شریعت تو را نگاه داشتم.56این بهره من گردید، زیرا که وصایای تو را نگاه داشتم.57[ح] خداوند نصیب من است. گفتم که کلام تو را نگاه خواهم داشت.58رضامندیِ تو را به تمامیِ دل خود طلبیدم. به حسب کلام خود بر من رحم فرما.59در راههای خود تفکّر کردم و پایهای خود را به شهادات تو مایل ساختم.60شتابیدم و درنگ نکردم تا اوامر تو را نگاه دارم.61ریسمانهای شریران مرا احاطه کرد، لیکن شریعت تو را فراموش نکردم.62در نصف شب برخاستم تا تو را حمد گویم برای داوریهای عدالت تو.63من همهٔ ترسندگانت را رفیق هستم، و آنانی را که وصایای تو را نگاه میدارند.64ای خداوند زمین از رحمت تو پر است. فرایض خود را به من بیاموز.65[ط] با بندهٔ خود احسان نمودی، ای خداوند موافق کلام خویش.66خردمندیِ نیکو و معرفت را به من بیاموز زیرا که به اوامر تو ایمان آوردم.67قبل از آنکه مصیبت را ببینم من گمراه شدم لیکن الآن کلام تو را نگاه داشتم.68تو نیکو هستی و نیکویی میکنی. فرایض خود را به من بیاموز.69متکبّران بر من دروغ بستند. و امّا من به تمامی دل وصایای تو را نگاه داشتم.70دل ایشان مثل پیه فربه است. و امّا من در شریعت تو تلذّذ مییابم.71مرا نیکو است که مصیبت را دیدم، تا فرایض تو را بیاموزم.72شریعت دهان تو برای من بهتر است از هزاران طلا و نقره.73[ی] دستهای تو مرا ساخته و آفریده است. مرا فهیم گردان تا اوامر تو را بیاموزم.74ترسندگان تو چون مرا بینند شادمان گردند زیرا به کلام تو امیدوار هستم.75ای خداوند دانستهام که داوریهای تو عدل است، و بر حقّ مرا مصیبت دادهای.76پس رحمت تو برای تسلّی من بشود، موافق کلام تو با بندهٔ خویش.77رحمتهای تو به من برسد تا زنده شوم زیرا که شریعت تو تلذّذ من است.78متکبّران خجل شوند زیرا به دروغ مرا اذیّت رسانیدند. و امّا من در وصایای تو تفکّر میکنم.79ترسندگان تو به من رجوع کنند و آنانی که شهادات تو را میدانند.80دل من در فرایض تو کامل شود، تا خجل نشوم.81[ک] جان من برای نجات تو کاهیده میشود. لیکن به کلام تو امیدوار هستم.82چشمان منبرای کلام تو تار گردیده است و میگویم کی مرا تسلّی خواهی داد.83زیرا که مثل مشک در دود گردیدهام. لیکن فرایض تو را فراموش نکردهام.84چند است روزهای بندهٔ تو؟ و کی بر جفا کنندگانم داوری خواهی نمود؟85متکبّران برای من حفرهها زدند زیرا که موافق شریعت تو نیستند.86تمامی اوامر تو امین است. بر من ناحق جفا کردند. پس مرا امداد فرما.87نزدیک بود که مرا از زمین نابود سازند. امّا من وصایای تو را ترک نکردم.88به حسب رحمت خود مرا زنده ساز تا شهادات دهان تو را نگاه دارم.89[ل] ای خداوند کلام تو تا ابدالآباد در آسمانها پایدار است.90امانت تو نسلاً بعد نسل است. زمین را آفریدهای و پایدار میماند.91برای داوریهای تو تا امروز ایستادهاند زیرا که همه بندهٔ تو هستند.92اگر شریعت تو تلذّذ من نمیبود، هرآینه در مذلّت خود هلاک میشدم.93وصایای تو را تا به ابد فراموش نخواهم کرد زیرا به آنها مرا زنده ساختهای.94من از آن تو هستم مرا نجات ده زیرا که وصایای تو را طلبیدم.95شریران برای من انتظار کشیدند تا مرا هلاک کنند. لیکن در شهادات تو تأمّل میکنم.96برای هر کمالی انتهایی دیدم، لیکن حکم تو بینهایت وسیع است.97[م] شریعت تو را چقدر دوست میدارم؛ تمامی روز تفکّر من است.98اوامر تو مرا از دشمنانم حکیمتر ساخته است زیرا که همیشه نزد من میباشد.99از جمیع معلمان خود فهیمترشدم زیرا که شهادات تو تفکّر من است.100از مشایخ خردمندتر شدم زیرا که وصایای تو را نگاه داشتم.101پایهای خود را از هر راه بد نگاه داشتم تا آن که کلام تو را حفظ کنم.102از داوریهای تو رو برنگردانیدم، زیرا که تو مرا تعلیم دادی.103کلام تو به مذاق من چه شیرین است و به دهانم از عسل شیرینتر.104از وصایای تو فطانت را تحصیل کردم. بنابراین هر راه دروغ را مکروه میدارم.105[ن] کلام تو برای پایهای من چراغ، و برای راههای من نور است.106قسم خوردم و آن را وفا خواهم نمود که داوریهای عدالت تو را نگاه خواهم داشت.107بسیار ذلیل شدهام. ای خداوند، موافق کلام خود مرا زنده ساز!108ای خداوند هدایای تَبَرُّعی دهان مرا منظور فرما و داوریهای خود را به من بیاموز.109جان من همیشه در کف من است، لیکن شریعت تو را فراموش نمیکنم.110شریران برای من دام گذاشتهاند، امّا از وصایای تو گمراه نشدم.111شهادات تو را تا به ابد میراث خود ساختهام زیرا که آنها شادمانی دل من است.112دل خود را برای بجا آوردن فرایض تو مایل ساختم، تا ابدالآباد و تا نهایت.113[س] مردمانِ دو رو را مکروه داشتهام، لیکن شریعت تو را دوست میدارم.114ستر و سپر من تو هستی. به کلام تو انتظار میکشم.115ای بدکاران، از من دور شوید! و اوامر خدای خویش را نگاه خواهم داشت.116مرا به حسب کلامخود تأیید کن تا زنده شوم و از امید خود خجل نگردم.117مرا تقویّت کن تا رستگار گردم و بر فرایض تو دائماً نظر نمایم.118همهٔ کسانی را که از فرایض تو گمراه شدهاند، حقیر شمردهای زیرا که مکر ایشان دروغ است.119جمیع شریران زمین را مثل دُرد هلاک میکنی. بنابراین شهادات تو را دوست میدارم.120موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم.121[ع] داد و عدالت را به جا آوردم. مرا به ظلمکنندگانم تسلیم منما.122برای سعادت بندهٔ خود ضامن شو تا متکبّران بر من ظلم نکنند.123چشمانم برای نجات تو تار شده است و برای کلام عدالت تو.124با بندهٔ خویش موافق رحمانیّتت عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز.125من بندهٔ تو هستم. مرا فهیم گردان تا شهادات تو را دانسته باشم.126وقت است که خداوند عمل کند زیرا که شریعت تو را باطل نمودهاند.127بنابراین، اوامر تو را دوست میدارم، زیادتر از طلا و زر خالص.128بنابراین، همهٔٔ وصایای تو را در هر چیزْ راست میدانم، و هر راه دروغ را مکروه میدارم.129[ف] شهادات تو عجیب است. ازین سبب جان من آنها را نگاه میدارد.130کشف کلام تو نور میبخشد و ساده دلان را فهیم میگرداند.131دهان خود را نیکو باز کرده، نفس زدم زیرا که مشتاق وصایای تو بودم.132بر من نظر کن و کَرَم فرما، برحسب عادت تو به آنانی که نام تو را دوست میدارند.133قدمهای مرا در کلامخودت پایدار ساز، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد.134مرا از ظلم انسان خلاصی ده، تا وصایای تو را نگاه دارم.135روی خود را بر بندهٔ خود روشن ساز، و فرایض خود را به من بیاموز.136نهرهای آب از چشمانم جاری است زیرا که شریعت تو را نگاه نمیدارند.137[ص] ای خداوند تو عادل هستی و داوریهای تو راست است.138شهادات خود را به راستی امر فرمودی و به امانت الی نهایت.139غیرت من مرا هلاک کرده است زیرا که دشمنان من کلام تو را فراموش کردهاند.140کلام تو بینهایت مصفّیٰ است و بندهٔ تو آن را دوست میدارد.141من کوچک و حقیر هستم، امّا وصایای تو را فراموش نکردم.142عدالت تو عدل است تا ابدالآباد و شریعت تو راست است.143تنگی و ضیق مرا در گرفته است، امّا اوامر تو تَلَذُّذ من است.144شهادات تو عادل است تا ابدالآباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم.145[ق] به تمامیِ دل خواندهام. ای خداوند مرا جواب ده تا فرایض تو را نگاه دارم!146تو را خواندهام، پس مرا نجات ده. و شهادات تو را نگاه خواهم داشت.147بر طلوع فجر سبقت جسته، استغاثه کردم، و کلام تو را انتظار کشیدم.148چشمانم بر پاسهای شب سبقت جست، تا در کلام تو تفکّر بنمایم.149به حسب رحمت خود آواز مرا بشنو. ای خداوند موافق داوریهای خود مرا زنده ساز.150آنانی که در پی خباثت میروند، نزدیک میآیند، و از شریعت تو دورمیباشند.151ای خداوند تو نزدیک هستی و جمیع اوامر تو راست است.152شهادات تو را از زمان پیش دانستهام که آنها را بنیان کردهای تا ابدالآباد.153[ر] بر مذلّت من نظر کن و مرا خلاصی ده زیرا که شریعت تو را فراموش نکردهام.154در دعوای من دادرسی فرموده، مرا نجات ده و به حسب کلام خویش مرا زنده ساز.155نجات از شریران دور است زیرا که فرایض تو را نمیطلبند.156ای خداوند، رحمتهای تو بسیار است. به حسب داوریهای خود مرا زنده ساز.157جفاکنندگان و خصمانِ من بسیارند. امّا از شهادات تو رو برنگردانیدم.158خیانتکاران را دیدم و مکروه داشتم زیرا کلام تو را نگاه نمیدارند.159ببین که وصایای تو را دوست میدارم. ای خداوند، به حسب رحمت خود مرا زنده ساز!160جمله کلام تو راستی است و تمامیِ داوریِ عدالت تو تا ابدالآباد است.161[ش] سروران بیجهت بر من جفا کردند. امّا دل من از کلام تو ترسان است.162من در کلام تو شادمان هستم، مثل کسی که غنیمت وافر پیدا نموده باشد.163از دروغ کراهت و نفرت دارم. امّا شریعت تو را دوست میدارم.164هر روز تو را هفت مرتبه تسبیح میخوانم، برای داوریهای عدالت تو.165آنانی را که شریعت تو را دوست میدارند، سلامتیِ عظیم است و هیچ چیز باعث لغزش ایشان نخواهد شد.166ای خداوند، برای نجات تو امیدوار هستم و اوامر تو را بجا میآورم.167جان من شهادات تو را نگاه داشته است و آنها را بینهایت دوست میدارم.168وصایا و شهادات تو را نگاه داشتهام زیرا که تمام طریقهای من در مدّ نظر تو است.169[ت] ای خداوند، فریاد من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا فهیم گردان.170مناجات من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا خلاصی ده.171لبهای من حمد تو را جاری کند زیرا فرایض خود را به من آموختهای.172زبان من کلام تو را بسراید زیرا که تمام اوامر تو عدل است.173دست تو برای اعانت من بشود زیرا که وصایای تو را برگزیدهام.174ای خداوند برای نجات تو مشتاق بودهام و شریعت تو تلذّذ من است.175جان من زنده شود تا تو را تسبیح بخواند و داوریهای تو معاون من باشد.176مثل گوسفندِ گم شده، آواره گشتم. بندهٔ خود را طلب نما، زیرا که اوامر تو را فراموش نکردم.
این نوع خاصی از مزمور است که مزمور مُوَشَّح خوانده میشود. زبان عبری دارای بیست و دو حرف است. این مزمور بیست و دو دست از آیات را در خود دارد و هر گروه از آنها به یک حرف اختصاص داده شده است. هر گروه شامل هشت آیه است و هر آیه در یک گروه با همان حرف آغاز میشود. آیهها در نخستین گروه با نخسین حرف الفبای عبری شروع شده، آیههای دومین گروه با دومین حرف الفبای عبری شروع میشود و به همین ترتیب تا کل حروف الفبا پیش میرود.
در ترجمه انگلیسی نسخه ULB نامهای این حروف عبری در حالت بزرگ پیش از هر گروه آیهها که با آن حرف آغاز میشوند، نوشته شده است. نامهای نخستین چهار حرف زبانی عبری عبارت از آلِف، بِث، گیمِل و دالِث هستند. شما نامهای دیگر حروف عبری را وقتی ببینید، تشخیص خواهید داد، زیرا آنها هم در حالت بزرگ نوشته شدهاند. این نامهای حروف در حقیقت بخشی از این مزمور نیستند، اما بسیاری از مترجمان از آنها برای کمک به خوانندگان در دیدن ساختار این مزمور بهره میگیرند.
مزمور ۱۱۹ یک مزمور حکمتی درباره شریعت خدا است.
و را ببینید)
شریعت
نویسنده شریعت خدا را دوست میدارد و با اطاعت از آن مُتَبارک شده است.
و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«آلِف» نام نخستین حرف در الفبای عبری است. هر کدام از آیههای ۱ تا ۸ با این حرف عبری آغاز میشود. «قالببندی در این بخش» را در نکات کلی مزمور ۱۱۹ببینید.
«برای آنها چه نیکوست»
از روش رفتار یک شخص به مانند «مسیرها» یا «راهها» سخن به میان آمده است. ترجمه جایگزین: «آنها که رفتارشان عاری از سرزنش است»
(آدرس را ببینید)
از روشی که یک فرد زندگی یا رفتار میکند به مانند راه رفتن سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «که بنا بر شریعت خداوند[ یهوه] زیست میکند» یا «آن که از شریعت خداوند[ یهوه] اطاعت میکند». این عبارت معنای عبارت «که رفتارشان عاری از سرزنش است» که پیش از آن آمده است را روشن میکند.
(آدرس را ببینید)
«جستن» خدا به معنای خواستنِ شناخت او است.
این یک اصطلاح است که معنای به شدت یا خالصانه را میدهد. ترجمه جایگزین: «با همه هستیشان» یا «با هرچه در آنها است» یا «خالصانه»
(آدرس را ببینید)
مخاطب بیشتر این مزمور خدا است و ضمایر دوم شخص تقریباً همیشه به او اشاره میکنند.
آنها از خداوند[ یهوه] اطاعت نمیکنند.
«آنها در راههای خداوند[ یهوه] گام برمیدارند». در اینجا از رفتارهای آنها به عنوان «گام برداشتن» سخن گفته شده است و از راهی که خدا از آنها میخواهد تا در آن گام بردارند به عنوان «راههای او» سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «همان گونه که خداوند[ یهوه] از آنها میخواهد که انجام دهند، رفتار میکنند»
«از همه کارهایی که تو اعلام کردهای میبایست انجام دهیم، اطاعت کنیم»
این برای به دقت دانستن و درک کردن این فرمانها و اطاعت از آنها است.
نویسنده از برقرار ماندن در فرمانهای خدا به گونهای سخن گفته است که گویی هیچکس نمیتواند به صورت فیزیکی باعث شود که او از آن جا تکان بخورد.
(آدرس را ببینید)
«در اطاعت از احکام تو»
نویسنده نمیخواهد هنگامی که در حضور خدا است، شرمنده باشد.
«هر آن چه به ما فرمان دادهای»
«دلی مخلص». فردی که مخلص است آن چه درست است را به انجام میرساند. دل به مرکز احساسات در یک فرد اشاره دارد. به روشی که «درستکاری» را در مزمور ۲۵: ۲۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
(آدرسهای و را ببینید)
«احکام» به فرمان ها یا قوانین خدا اشاره دارد.
«بِث» دومین حرف در الفبای عبری است. هر کدام از آیههای ۹ تا ۱۶ با این حرف عبری آغاز میشوند. «قالببندی در این بخش» را در نکات کلی مزمور ۱۱۹ ببینید
این پرسش برای معرفی ارزش نو درباره کلام خدا به کار رفته است. این پرسش بدیهی را میتوان با یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «این گونه یک شخص جوان میتواند راه خود را پاک نگاه دارد»
(آدرس را ببینید)
نویسنده زندگی بر اساس شریعت خدا را با راهی که خالی از موانع است، مقایسه میکند.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. دل به همه احساسات، عواطف، تمایلات و اراده یک فرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با همه هستیام» یا «با هر چه در من است» یا «خالصانه»
(آدرس را ببینید)
در این جا نافرمانی از فرمانهای خدا همچون انحراف از یک مسیر توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «نگذار من از فرمانهای تو سرپیچی کنم»
(آدرس را ببینید)
«کلام تو را در دل خود جای دادهام». این استعارهای است به معنای «من کلام تو را در یاد دارم». دل همچون ظرفی به تصویر کشیده شده که میتواند آن چه مردم به آن میاندیشند را در خود نگاه دارد.
(آدرس را ببینید)
«بیش از همه ثروتها»[ در فارسی، این بخش در آیه ۱۵ آمده است]
اینها اندیشههایی موازی هستند که دارای معانی مشابه هستند که برای تاکید تکرار شدهاند.
(آدرس را ببینید)
«به دقت درباره آن چه به ما دستور دادهای، میاندیشم»
این اصطلاح به اندیشیدن واضح درباره آنچه مورد بحث است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به دقت خواهم اندیشید»
(آدرس را ببینید)
مسرور میشوم
«گیمِل» سومین حرف در الفبای عبری است. هر کدام از آیههای ۱۷ تا ۲۴ با این حرف عبری آغاز میشوند. «قالببندی در این بخش» را در نکات کلی مزمور ۱۱۹ببینید
نویسنده خودش را «خدمتگزار تو» خوانده تا فروتنی خودش را نشان دهد.
نویسنده از به دست آوردن درک، دانش و خردمندی همچون توانایی دیدن سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به من یاری دِه تا دریابم»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از بصیرت و بینش در شریعت ،همچون چیزهایی برای شگفتزده شدن، سخن میگوید.
(آدرس را ببینید)
«در دستورهای تو» یا «در فرمانهای تو»
معانی محتمل عبارتند از ۱) نویسنده از زندگی کوتاه خود بر روی زمین به گونهای سخن میگوید که گویی او بیگانهای است که برای مدت زیادی در این سرزمین نخواهد ماند. ترجمه جایگزین: «همچون بیگانهای هستم که برای مدت کوتاهی در این سرزمین زندگی میکنم» یا ۲) از ناآگاهی نویسنده از شریعت خدا به گونهای سخن رفته که گویی او بیگانهای است که قوانین این سرزمین را نمیداند. ترجمه جایگزین: «همچون بیگانهای در این سرزمین، ناآگاه هستم»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از تمایلات شدیدش به گونهای سخن میگوید که گویا آنها دردناک هستند. ترجمه جایگزین: «هستی درون من به شدت مایل به دانستن است» یا «جان من به درد میآید، زیرا بسیار میخواهم بدانم»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) خدا آنها را لعنت خواهد نمود یا ۲) آنها لایق مجازات خدا هستند. ترجمه جایگزین: «که لایق مجازات تو هستند»
نویسنده از نافرمانی نسبت به فرمانهای خدا به گونهای سخن میگوید، گویی این فرمانها مسیری هستند که میتوان از آنها منحرف شد. ترجمه جایگزین: «که از مسیر فرمانهای تو دور میشوند» یا «که از فرمانهای تو نافرمانی میکنند»
(آدرس را ببینید)
«من را از ... بازدار» یا «من را از ... برهان»
«گرچه فرمانروایان برای آسیب زدن به من نقشهها کشیدند و چیزهای بدی دربارهام گفتند»
«فرمانهای عهد تو، مرا بسیار شادمان میکنند»
از احکام خدا به گونهای سخن به میان آمده است، گویی آنها اشخاص هستند. ترجمه جایگزین: «همچون مشاورانی برای من» یا «آنها به من مشورتی حکیمانه میدهند»
(آدرس را ببینید)
«دالِث» چهارمین حرف در الفبای عبری است. هر کدام از آیههای ۲۵ تا ۳۲ با این حرف عبری آغاز میشوند. «قالببندی در این بخش» را در نکات کلی مزمور ۱۱۹ببینید
این یک اصطلاح است. معانی محتمل عبارتند از ۱) او گمان میکند که به زودی خواهد مرد یا ۲) از آن جا که او بسیار غمگین است، بر خاک نشسته است یا ۳) او تشخیص میدهد که به چیزهای بیارزش زمینی تمایل دارد.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. در اینجا «زندگی» به مقصود یا اهمیت زندگی و نه زندگی بیولوژیکی اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
«بنا بر وعدهات»
از آن چه فردی میکند یا روشی که رفتار میکند به گونهای سخن گفته شده است که گویی یک راه یا مسیر است. ترجمه جایگزین: «آن چه کردهام»
(آدرس را ببینید)
«تعلیمهای شگفتآور»
زیرا بسیار غمگین هستم»
«من را نیرومند کن». این ممکن است به قوت فیزیکی یا روحانی اشاره کند.
واژه «مسیر» در اینجا به روش رفتار اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرا از پیروی از راه فریب بازدار» یا «مرا از فریبکاری بازدار»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «دروغ گفتن» یا ۲) «باورکردن دروغ» یا «پیروی از دروغها»
از روشی که فردی عمل یا رفتار میکند، همچون یک راه یا یک مسیر سخن به میان آمده است. ترجمه جایگزین: «تا به تو وفادار باشم»
(آدرس را ببینید)
محکم چسبیدن به آنها، به متعهد بودن و اطاعت از آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من محکم به فرمانهای عهد تو میچسبم» یا «من به اطاعت از فرمانهای عهد تو متعهد هستم»
(آدرس را ببینید)
این به شریعت موسی اشاره دارد.
نویسنده از متمرکز بودن یا متعهد بودن به اطاعت از فرمانهای خدا، همچون فردی که در یک مسیر میدود، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «من به اطاعت از فرمانهای تو متعهد خواهم بود»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. معانی محتمل عبارتند از ۱) «تو به من کمک میکنی تا درکی بزرگتر از فرمانهای تو به دست آورم» یا «تو تمایل بیشتری به اطاعت از فرمانهایت به من میدهی»
(آدرس را ببینید)
این راه دیگری برای توصیف شریعت موسی است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «به تمامی» یا ۲) «تا پایان زندگیام» یا ۳) «تا پایان زمان»
«از شریعت تو پیروی خواهم کرد»
«به یقین شریعت تو را نگاه خواهم داشت» یا «من به تمامی متعهد به انجام آن چه تو میگویی، هستم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با همه وجودم» یا «با هرچه در من است» یا «خالصانه»
(آدرس را ببینید)
«مرا بنا بر فرمانهایت راهنمایی کن» یا «به من تعلیم ده تا از فرمانهایت اطاعت کنم». فرمانهای خدا با مسیری که یک فرد در اطاعت از خدا راه میرود، مقایسه شده است.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. «دل» در اینجا به اراده، تمایل و انتخابهایی که زندگی یک فرد را میگرداند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کاری کن بخواهم»
(آدرس را ببینید)
«از فرمانهای عهد تو اطاعت کنم». این به اطاعت از شریعت موسی اشاره دارد.
«میل به ثروت». این به ثروتی که با روشهای غیرقانونی یا بدی در حق دیگران به دست آمده باشد، اشاره دارد.
این استعارهای است که به چیزهایی که یک فرد به آنها تمایل دارد و دارای ارزش ابدی نیستند، اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
«من را قادر گردان آن گونه که تو میخواهی زندگی کنم»
«زندگی من را قوی ساز» یا «به من قوت بده»
«آن چه را که وعده دادی برای آنان که تو را حرمت مینهند، انجام خواهی داد، برای خادم خود انجام بده»
نویسنده به خودش با عنوان خدمتگزار خدا اشاره میکند تا فروتنی خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «من، خدمتگزار تو»
(آدرس را ببینید)
«من بسیار از ... میترسم»
خدا به عدالت داوری میکند و تصمیمهای او نیکو است. ترجمه جایگزین: «داوریهای تو عادلانه و نیکو هستند»
(آدرس را ببینید)
این به آگاه بودن از وضعیت اشاره دارد. تمرکز در عوض مشاهده صرف، بر دانش یا درک است.
معانی محتمل عبارتند از۱) «بسیار میخواهم که دستورهای تو را بدانم» یا ۲) «بسیار میخواهم از آن چه تو به ما تعلیم میدهی تا انجام دهیم، اطاعت کنم»
واژه «عدالت» یک اسم معنی است و به عادل بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به من جانی تازه ببخش زیرا تو عادلی»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «من را زنده گردان» یا ۲) «من را نیرومند ساز»
میتوانید اطلاعات درک شده را واضح نمایید. ترجمه جایگزین: «نجات خود را به من بده» یا «من را نجات بده»
(آدرس را ببینید)
«پاسخی» یا «جوابی»
در اینجا نویسنده با «دهان» او معرفی میشود. معانی محتمل عبارتند از ۱) «هرگز من را از سخن گفتن درباره پیام حقیقت باز مدار» یا ۲) «هرگز من را از پیام حقیقی باز مدار»
«اطاعت خواهم نمود»
ایمن راه رفتن، زندگی کردن در امنیت برای یک فرد است. ترجمه جایگزین: «من در خدا با امنیت خواهم زیست»
(آدرسهای و را ببینید)
«جستجو» دریافتن یا به دست آوردن درک دستورهای خدا به گونهای است که گویی یک فرد میتواند آنها را ببیند.
(آدرس را ببینید)
«فرمانهای جدی به پادشاهان» یا «دستورهایی برای پادشاهان»
معانی محتمل عبارتند از ۱)« من در مطالعه فرمانهای تو خوشی مییابم» یا ۲) «از این که این فرصت را دارم که فرمانهای تو را مطالعه کنم، خرسندم»
این یک اصطلاح است که معنای افتخار دادن، گرامی داشتن یا احترام گذاشتن به فرامینخدا را میدهد.
(آدرس را ببینید)
«وعده خود را به یاد آور». به روشی که این را در مزمور ۲۰: ۳ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این عبارت را می توان از نو بازساخت. ترجمه جایگزین: «دلیل راحتی من این است که وعده تو من را در گرفتاریام زنده نگاه داشته است»
(آدرس را ببینید)
این صفت اسمی را میتوان به صورت یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم مغرور»
(آدرس را ببینید)
تمسخر فردی یا چیزی که پست، مشکوک یا نامحترم به نظر آید.
این ارجاعی است به زمانی در سالها پیش که فرمانها، شریعت به موسی داده شد.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. خشم همچون فردی که فردی دیگر را چنگ میزند توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «بسیار خشمگین شدهام»
(آدرسهای و را ببینید)
«احکام تو را چون سرودهایی برای موسیقیام به کار بردهام» یا «با احکام تو ترانههایی ساختهام»
در اینجا واژه «نام» معرف خود خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، من درباره تو میاندیشم»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است که معنای آن اطاعت از شریعت است .ترجمه جایگزین: «از شریعت تو اطاعت میکنم»
(آدرس را ببینید)
«عادت من»
این یک اصطلاح است که معنای پیروی یا اطاعت از آن دستورها را میدهد. ترجمه جایگزین: «من از دستورهای تو اطاعت کردهام»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که خداوند[یهوه] همه آن چیزی است که او میخواهد. درست همانگونه که لاویان از آنجا که خداوند سهم آنان بود، پس قلمروهای بزرگ سرزمین را دریافت نکردند، نویسنده ادعا میکند که خداوند[یهوه] برآورنده نیازهای او است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «پاها» نماینده کل شخص است. توبه کردن و انتخاب اطاعت از قوانین خدا مانند چرخیدن پاهای یک نفر در یک مسیر به جهتی دیگر است. ترجمه جایگزین: «جهت خود را تغییر دادم»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده ایده یکسانی را به صورت مثبت و منفی شرح میدهد تا بر فوریت این که او از فرمانهای خداوند[یهوه] اطاعت میکند، تاکید کند.
(آدرس را ببینید)
در این استعاره، گناهکار یا مردم شرور تلاش نمودهاند تا همچون یک شکارچی که به دنبال گرفتن جانوری با یک تله است، سبب گناه نویسنده شوند. ترجمه جایگزین: «دشمنان من تلاش کردهاند من را دستگیر کنند»
(آدرس را ببینید)
«من دوست همه کسانی هستم که تو را حرمت مینهند»
از قادر بودن مردم در همه جای جهان به دیدن شواهد وفاداری به عهد خداوندیهوه] به گونهای سخن به میان آمده که گویی وفاداری به عهد زمین را پر کرده است. اسم معنی «وفاداری به عهد» را میتوان به صورت یک صفت ترجمه نمود. به روشی که عبارتی مشابه را در [مزمور ۳۳: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «مردم در همه جای زمین میتوانند ببینند که تو، خداوند[یهوه]، به عهد خود وفادار هستی» یا «در سراسر زمین، شاهدی هست که تو، خداوند[یهوه]، به عهد خودت وفادار هستی»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده به خودش با عنوان «خدمتگزار تو» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به من، خدمتگزار تو» یا «به من»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. «کلام تو» به وعدههایی که خداوند[یهوه] به نویسنده داده است، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همان گونه که وعده دادهای»
(آدرس را ببینید)
در برخی زبانها ممکن است لازم باشد روند منطقی تغییر بکند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که به فرمانهای تو باور دارم، به من درک و بصیرت مناسب را بیاموز»
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «پیش از آن که تو من را گرفتار کنی» یا «پیش از آن که تو من را مجازات کنی»
(آدرس را ببینید)
از نااطاعتی از خدا به گونهای سخن گفته شده است که گویی آن فرد دارد در مسیری نادرست گام بر میدارد. ترجمه جایگزین: «من از تو نافرمانی کردم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «کلام» نماینده فرمانها است. ترجمه جایگزین: «من از فرمانهای تو اطاعت میکنم»
(آدرس را ببینید)
این صفت اسمی را میتوان به صورت یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «مردمان متکبر»
(آدرس را ببینید)
از گفتن دروغهای زیاد از سوی مردم درباره یک فرد به گونهای سخن به میان آمده است که گویی آنها این فرد را با پاشیدن دروغها بر روی او آلوده کردهاند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «» نمایانگر اراده یک فرد است. ترجمه جایگزین: «با تعهد کامل» یا «به تمامی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دلها» نمایانگر اراده این افراد است. از سرکش شدن یک فرد به گونهای سخن به میان آمده که گویی دلهای آنها یا ارادههایشان چون صخرهای سخت است. ترجمه جایگزین: «آنها سرکش هستند»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «دهان» نماینده آن چیزی است که خدا میگوید. ترجمه جایگزین: «دستورهایی که تو گفتهای ... هستند» یا «دستورهایت ... هستند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان کلیتر نوشت. ترجمه جایگزین: «از مقدار بسیار زیادی پول» یا «از ثروت بسیار»
از خلق کردن یک فرد از سوی خدا به گونهای سخن رفته است که گویی خدا از دستانش برای شکل دادن آن فرد همان گونه که فردی خاک رس را به صورت یک شی شکل میدهد، بهره گرفته است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دستان» معرف قدرت یا عمل خدا هستند. ترجمه جایگزین: «تو»
(آدرس را ببینید)
«زیرا من بر آن چه تو میگویی، اعتماد میکنم» یا «من با اطمینان به آن چه میگویی باور دارم»
خدا پاداش به عادلان و مجازات بدکاران را وعده میدهد، پس او به انجام آن چه گفته که انجام خواهد داد وفادار است. اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «تو من را مجازات نمودی، زیرا تو وفادار هستی»[ در فارسی واژه «برحق» آمده است]
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «رحمت[وفاداری]» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «مرا با نشان دادن این که تو به عهد خود وفادار هستی، تسلی ببخش»
(آدرس را ببینید)
نویسنده به خودش با عنوان «خدمتگزار تو» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من، خدمتگزار تو» یا «من»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مغرور را شرمنده گردان» یا «آنان که مغرورند را شرمگین گردان»
(آدرس را ببینید)
این صفت اسمی را میتوان به صورت یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «افراد مغرور» یا «آنان که مغرور هستند»
(آدرس را ببینید)
از افرادی که به دوستی با نویسنده باز میگردند، به گونهای سخن به میان آمده که گویی آنها به صورت فیزیکی به سمت او برگشتهاند. ترجمه جایگزین: «به سوی من میآیند» یا «با من یکی میشوند»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این بیشتر آنانی که خدا را حرمت مینهند، توصیف میکند یا ۲) این مقصود آنانی که خدا را حرمت مینهند تا به نویسنده بازگشت کنند را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «تا که آنها فرمانهای عهد تو را بیاموزند» (آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» نماینده افکار و انگیزههای یک فرد است. ترجمه جایگزین: «باشد که من از سرزنش به دور باشم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که شرمگین نباشم»
(آدرس را ببینید)
«من با اطمینان به آن چه تو میگویی اعتماد میکنم»
در اینجا «چشمان» نماینده کل یک فرد است. ترجمه جایگزین: «من برای آن چه وعده انجام آن را به من دادی منتظر مانده و باز هم منتظر خواهم ماند»
(آدرس را ببینید)
مَشک شراب زمانی که مدت زمانی طولانی در مکانی پردود باقی بماند، فاسد میشود. نویسنده خودش را با مَشکی شراب که با دود فاسد شده مقایسه میکند تا بر این که او احساس بیفایده بودن میکند، تاکید نماید.
را ببینید)
نویسنده از پرسشی برای درخواست از خدا برای مجازات آنها که او را آزار میرساندند، بهره میگیرد. این پرسش بدیهی را میتوان با یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «لطفاً دیگر تامل نکن. آنها که من را آزار میدهند را مجازات کن.»
(آدرس را ببینید)
نویسنده به خودش با عنوان «خدمتگزار تو» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «میبایست من، خدمتگزار تو» یا «میبایست من»
(آدرس را ببینید)
این مغروران به دنبال گرفتار کردن نویسنده یا وادار کردن او با انجام کاری نادرست هستند. از این به گونهای سخن گفته شده که گویی آنها شکارچیانی هستند که چالههایی برای نویسنده کندهاند تا او را همچون جانوری شکار کنند.
(آدرس را ببینید)
این صفت اسمی را میتوان با یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «افراد مغرور» یا «آنها که مغرور هستند»
(آدرس را ببینید)
این روشی محترمانه برای سخن گفتن از کشتن فردی توسط فردی دیگر است. ترجمه جایگزین: «آنها تقریباً من را کشتهاند» (آدرس را ببینید)
«بنا به محبت تغییر ناپذیرت». این عبارت «محبت تغییر ناپذیر» یا «وفاداری» را میتوان به صورت یک قید نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا تو وفادارانه من را دوست میداری»
(آدرس را ببینید)
«آن چه گفتهای تا ابد راست است»
از آن چه خدا گفته است به گونهای سخن میگوید که گویی آن چیزی است که به صورت محکم راست میایستد. ترجمه جایگزین: «آن چه تو گفتهای، برای همیشه در آسمانها حقیقت خواهد بود»
(آدرس را ببینید)
«برای همه نسلهای آینده» این یک اصطلاح است که معنای «همیشه» را میدهد.
(آدرس را ببینید)
از همه آفریدهها به گونهای سخن به میان آمده که گویی آنها اشخاصی هستند که میتوانند خدا را خدمت کنند. ترجمه جایگزین: «همه چیز تو را خدمت میکند» یا «همه چیز از فرمان های تو اطاعت میکند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «همواره به یاد خواهم آورد»
(آدرس را ببینید)
این مفهوم رسانده میشود که نویسنده از دستورهای خدا اطاعت میکند. معنای کامل این عبارت را میتوان تصریح نمود. ترجمه جایگزین: «زیرا تو مرا به این دلیل زنده نگه داشتهای که از آنها اطاعت میکنم»
(آدرس را ببینید)
از سخت تلاش نمودن برای اطاعت از دستورهای خدا به گونهای سخن به میان آمده است که گویی این دستورها شی هستند و فرد باید به دنبال آن بگردد.
(آدرس را ببینید)
«برای درک ... سخت تلاش میکنم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «همه چیزهای کامل را دیدهام که در نهایت به پایان میرسند» که به بهترین کارهایی که مردم میتوانند انجام دهند، اشاره میکند، یا ۲) «دیدهام که همه چیز محدودیتهایی دارد»
از همواره کامل و درست بودن فرمان خدا به گونهای سخن به میان آمده که گویی فرمان خدا یک شی است که بسیار عریض میباشد. ترجمه جایگزین: «اما فرمان تو بی محدودیت است» یا «اما فرمان تو ابدی است»
(آدرس را ببینید)
از پیوسته اندیشیدن درباره فرمانهای خدا به گونهای سخن به میان آمده که گویی این فرمانها یک شی هستند که نویسنده همواره با خود نگاه میدارد.
(آدرس را ببینید)
پرهیز از انجام آن چه شریرانه است به گونهای سخن به میان آمده است که گویی این عمل دوری از گام برداشتن در مسیرهای بد است. ترجمه جایگزین: «از انجام آن چه بد است، پرهیز کردهام»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «پاها» نماینده کل فرد هستند. ترجمه جایگزین: «خود را ... نگاه داشتم»
(آدرس را ببینید)
«از کلام تو اطاعت کردم» یا «فرمانهای تو را رعایت کردم»
از ادامه اطاعت از فرمانهای عادلانه خدا به گونهای سخن گفت شده است، گویی نویسنده به صورت فیزیکی از این فرمانهای عادلانه روی برنگردانده است. این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «من همواره از فرمانهای عادلانه تو اطاعت میکنم»
(آدرسهای و را ببینید)
لذت بردن نویسنده از آن چه خدا میگوید به گونهای سخن به میان آمده است که گویی کلمات خدا خوراکی است که برای نویسنده مزهای شیرین دارد. ترجمه جایگزین: «کلمات تو نیکو و لذتبخش هستند»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «تشخیص» را میتوان با یک فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «میآموزم تا آن چه را درست است، تشخیص دهم» (آدرس را ببینید)
از رفتار شریرانه به مانند راه یا مسیری غلط سخن گفته شده است.
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت دارای معنایی مشابه هستند. آنها درباره سخن گفتن خدا با یک فرد درباره روش زندگی به گونهای سخن میگویند که گویی آن فرد بر مسیری گام بر میدارد و کلمات خدا نوری است که به آن فرد در دیدن جایی که میرود، کمک میکنند. ترجمه جایگزین: «کلمات تو به من میگویند که چگونه زندگی کنم»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «کلام» معرف همه سخنان خدا برای مردم است.
«همان گونه که وعده انجامش را دادهای»
نویسنده از دعای خود به گونهای مینویسد که گویی این دعا یک قربانی است که او به درگاه خدا پیشکش میکند. ترجمه جایگزین: «دعای من همچون قربانی برای تو»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دهان» معرف کل فرد است.
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است به معنای این که زندگی نویسنده همواره در خطر است. ترجمه جایگزین: «دشمنان من اغلب تلاش میکنند تا من را بکشند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «همواره قوانین تو را به یاد میآورم»
(آدرس را ببینید)
از تلاش مردم گناهکار برای گرفتن و کشتن نویسنده به گونهای سخن به میان آمده است که گویی آنها شکارچیانی هستند که دامی برای صید جانوری میگذارند.
(آدرس را ببینید)
این صفت اسمی را میتوان به صورت یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم گناهکار»
(آدرس را ببینید)
از اطاعت از دستور های خدا به گونهای سخن به میان آمده است که گویی نویسنده از راه دستورهای خدا گامی به بیرون برنداشته است. ترجمه جایگزین: «من از دستورهای تو اطاعت میکنم»
(آدرسهای و را ببینید)
از گرامی داشتن و اطاعت نویسنده از فرمانهای خدا به گونهای سخن به میان آمده است که گویی این فرمانها سرزمین یا دارایی هستند که نویسنده به ارث خواهد برد. ترجمه جایگزین: «قوانین تو به من تعلق خواهند داشت» یا «فرمانهای عهد تو چون ارثی است که همواره نگاه خواهم داشت»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دل» معرف کل یک فرد است. ترجمه جایگزین: «آنها من را شادمان میسازد» یا «از آنها لذت میبرم»
(آدرس را ببینید)
«دل» در اینجا معرف اراده نویسنده است. عبارت «دل ... تنظیم کردم» یک اصطلاح است. این راهی برای گفتن این است که نویسنده مصمم است. ترجمه جایگزین: «مصمم به اطاعت ... هستم»
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «یکایک آنها» یا ۲) «تا پایان زندگیام» یا ۳) «تا پایان زمان»
فردی که مخلص نیست و کاملاً به خدا متعهد نیست به گونهای سخن گفته شده است که گویی این فرد دارای دو ذهن است. ترجمه جایگزین: «که کاملاً به اطاعت از تو متعهد نیستند» یا «که ریاکار هستند»
(آدرس را ببینید)
امنیت دادن از سوی خدا به این نویسنده به گونهای سخن رفته که گویی خدا مکانی است که نویسنده میتواند به آن رفته و در آن پنهان شود.
(آدرس را ببینید)
از محافظت خدا از نویسنده به گونهای سخن رفته است که گویی خدا سپر این نویسنده است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «انتظار کشیدن» به معنای امیدوارانه منتظر ماندن است. این دارای انگاره امید و اعتماد است. ترجمه جایگزین: «من به کلام تو اعتماد میکنم»
در اینجا «کلام» معرف آن چیزی است که خدا به مردم میگوید.
«به من قوت بده، همان گونه که گفتی خواهی داد» یا «من را قادر ساز تا همان گونه که وعده دادی، قوی باشم»
در اینجا «امید من» معرف اعتماد نویسنده به خدا و وعدههای او است. این را میتوان به صورت یک جمله کامل نوشت. ترجمه جایگزین: «من را ناامید نکن» یا «سبب نشو که از انجام نشدن آن چه به من وعده دادهای، شرمنده شوم»
«به من یاری برسان» یا «من را تقویت کن»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «آن مردمی که دروغ میگویند و هیچکس نمیتواند به آنها اعتماد کند یا ۲) «آن افرادی که نقشههای فریبکارانه میکشند، اما آنها شکست خواهند خورد»
دُرد، ضایعات یا باقیمانده به درد نخور در فرآیند تصفیه طلا یا دیگر فلزات است. خداوند[یهوه] مردم گناهکار را به گونهای محو می کند که گویی تفاله هستند.
را ببینید)
این صفت اسمی را میتوان به صورت یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم گناهکار»
(آدرس را ببینید)
«مانند ضایعات» یا «مانند تفاله»
در اینجا «تن» معرف کلیت یک فرد است. ترجمه جایگزین: «من میلرزم، زیرا از تو میترسم»
(آدرس را ببینید)
این مفهوم رسانده میشود که نویسنده از فرمانهای عادلانه خدا میترسد، زیرا نویسنده میداند که خدا آنها را که از فرمانهای او اطاعت نمیکنند، مجازات میکند. میتوانید معنای کامل این عبارت را تصریح نمایید.
(آدرس را ببینید)
«مگذار که مردمان بر من ستم روا دارند»
نویسنده درباره خودش با عنوان «خدمتگزار تو» سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «سعادت من را تضمین کن» یا «از من، خدمتگزار تو حفاظت کرده و یاری برسان»
(آدرس را ببینید)
این صفت اسمی را میتوان با یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها که مغرور هستند» یا «مردم مغرور»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «چشمان» معرف کلیت یک فرد هستند. ترجمه جایگزین: «من خسته شدم زیرا من انتظار میکشم و باز نیز انتظار میکشم»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «نجات» را میتوان با یک فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «برای تو تا مرا مطابق چیزی که انجامش را وعده دادی، نجات بخشی»
(آدرس را ببینید)
«وعده عادلانه تو»
نویسنده درباره خود با عنوان «خدمتگزار تو» سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به من نشان بده» یا «به من خدمتگزارت نشان بده»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک قید یا یک صف نوشت. ترجمه جایگزین: «که تو وفادارانه من را دوست داری» یا «که تو به عهد خود وفادار هستی»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «فهیم» را میتوان با یک فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «من را قادر ساز تا آن چه را که از من میخواهی بدانم، درک نمایم»
(آدرس را ببینید)
نویسنده درباره خداوند[یهوه] به صورت سوم شخص سخن میگوید. این را میتوان به صورت دوم شخص نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، وقت آن است که تو عمل نمایی»
(آدرس را ببینید)
این یک اصطلاح است. در اینجا «شکستهاند» به معنای «نافرمانی کردهاند» است. این راهی برای گفتن این است که این افراد از شریعت خدا نافرمانی کردهاند.
(آدرس را ببینید)
از فردی که با دقت از همه دستورهای خدا اطاعت می کند به گونهای سخن گفته شده که گویی این دستورها آن فرد را هدایت می کنند و آن فرد دنبال آنها میآید. ترجمه جایگزین: «من با دقت از همه دستورهای تو اطاعت میکنم»
(آدرس را ببینید)
از انجام دادن کارهای شریرانه از سوی مردم به گونهای سخن به میان آمده است که گویی آنها در مسیری نادرست گام بر میدارند. ترجمه جایگزین: «همه روشهای بدی که برخی مردم زندگی میکنند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از سخنان خداوند[یهوه] به گونهای سخن به میان میآورد که گویی این سخنان چیزی هستند که پنهان شده و درباره فردی که سخنان خداوند[یهوه] را شرح میدهد به گونهای سخن میگوید که گویی این فرد آن کسی است آن چیز را آشکار می کند. ترجمه جایگزین: «شرح سخنان تو نور میبخشد» یا «هنگامی که فردی سخنان تو را شرح میدهد، او نور میبخشد »
(آدرس را ببینید)
نویسنده از حکمتبخشی سخنان خداوند[یهوه] به یک فرد به گونهای سخن میگوید که گویی سخنان او نوری بر آن فرد میتاباند. ترجمه جایگزین: «شرح سخنان تو به مردم حکمت میبخشد»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از میل خود به فرمانهای خداوند[یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی سگی است که برای نوشیدن آب لهله میزند. ترجمه جایگزین: «من با جدیت مایل به فرمانهای تو هستم»
(آدرس را ببینید)
به سوی کسی روی کردن به معنای توجه کردن به آن فرد است. ترجمه جایگزین: «به من توجه نما»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «نام» معرف خود خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «تو را دوست دارند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «گامها» معرف نویسنده در حین راه رفتن است. او از روشی یا راهی که زندگی میکند به گونهای سخن میگوید که گویی او در مسیری گام بر میدارد. یا ترجمه جایگزین: «من را هدایت کن» یا «به من بیاموز چگونه زندگی کنم»
(آدرسهای و را ببینید)
نویسنده از گناه به گونهای سخن میگوید که گویی شخصی است که بر او قدرت دارد. معانی محتمل عبارتند از ۱) «نگذار از روی عادت هیچ گناه کنم» یا ۲) «نگذار مردان گناهکار بر من فرمان برانند»
(آدرس را ببینید)
واژه «ستم» را میتوان با یک فعل ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «من را از دست مردمی که به دیگران ستم می کنند برهان»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از عمل کردن از روی لطف خداوند[یهوه] با خود به گونهای سخن میگوید که گویی چهره خداوند[یهوه] بر او نوری تابانده است. ترجمه جایگزین: «بر خدمتگزار خود از وی لطف عمل نما»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از بسیاری اشکهایش به گونهای سخن میگوید که گویی آنها جویهای آب هستند. ترجمه جایگزین: «اشکهای بسیار»
(آدرس را ببینید)
«از شریعت تو اطاعت نمیکنند»
دیگر معانی محتمل عبارتند از «شهادتها» یا «قوانین». به روشی که این را در مزمور ۷۸: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این یک اصطلاح است. این عبارت یک اغراق برای مفهوم «من به شدت خشمگین هستم» است.
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «من بارها سخن تو را آزمودهام»
(آدرس را ببینید)
نویسنده درباره خودش به گونهای سخن میگوید که گویی فردی دیگر است. ترجمه جایگزین: «من، خدمتگزار تو، دوست دارم» یا «من دوست دارم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردمان من را خوار میشمرند»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس درباره آشفتگی و اندوه به گونهای مینویسد که گویا اینها افرادی هستند. ترجمه جایگزین: «آشفته و اندوهگین شدهام» یا «تنم و ذهنم رنج میبرند»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس درباره همه هستیاش به گونهای سخن میگوید که گویی کل آن در دل او خلاصه میشود. ترجمه جایگزین: «به تمامی»[کاملا]
(آدرس را ببینید)
دیگر معانی محتمل عبارتند از «شهادتها» یا «قوانین». به روشی که این را در مزمور ۷۸: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«پیش از آن که اولین بارقه خورشید پدیدار شود»
این یک اصطلاح است. در فرهنگ عبری، شب معمولاً به سه «پاس» یا دوره تقسیم میشد{مشابه با فرهنگ ایرانی}.ترجمه جایگزین: «همه شب را بیدارم»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «وفاداری» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «زیرا تو به عهد خودت وفادار هستی»
(آدرس را ببینید)
«آنها از شریعت تو گمراه شدهاند» یا «آنها توجهی به قوانین تو نمیکنند»
«میتوانم به فرمانهای تو اعتماد کنم»
دیگر معانی محتمل عبارتند از «شهادتها» یا «قوانین». به روشی که این را در مزمور ۷۸: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
مزمورنویس از فرمانهای یهوه به گونهای سخن میگوید که گویی آنها تیرکهایی نصب شده در زمین هستند. ترجمه جایگزین: «آنها را به مردم دادهای تا اطاعت کنند»
(آدرس را ببینید))
مزمورنویس از گرفتاری به گونهای سخن میگوید که گویی یک شی است که افراد میتوانند آن را ببینند. ترجمه جایگزین: «بنگر که تا چه اندازه رنج میبرم»
(آدرس را ببینید)
«از من در برابر آنها که من را متهم میسازند دفاع کن»
«از زندگی من محافظت کن» یا «به من زندگی بده»
نجات ندادن یک فرد از سوی خدا به گونهای سخن گفته شده است که گویی نجات از آن فرد بسیار دور است. اسم معنی «نجات» را میتوان با «نجات دادن» جایگزین نمود. ترجمه جایگزین: «تو به یقین گناهکار را نجات نخواهی داد»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «عظیم» به معنای «بسیار» است. ترجمه جایگزین: «تو به قوم بارها رحمت نشان دادهای» یا «تو بسیاری کارهای مهربانانه انجام دادهای»
دیگر معنای ممکن عبارت است از «زیرا تو آن چه عادلانه است را به جا میآوری»
«آنها که من را آزار میرسانند»
این یک اصطلاح است. «من از اطاعت دست بر نداشتهام» یا «من از ایمان خود دست نکشیدهام»
(آدرس را ببینید)
دیگر معانی محتمل عبارتند از «شهادتها» یا «قوانین». به روشی که این را در مزمور ۷۸: ۵ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
صفت «خیانتکار» را میتوان به صورت یک عبارت اسمی ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «مردم خیانتکار»
(آدرس را ببینید)
«اطاعت نمیکنند»
«بر من بنگر تا بتوانی ببینی»
اسم معنی «رحمت[وفاداری]» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «زیرا تو به عهد خود وفاداری»
(آدرس را ببینید)
«کلام تو به تمامی راست است» یا «به کلام تو میتوان اعتماد نمود»
مزمورنویس درباره دل به گونهای مینویسد که گویی میتوان آن را شگفت زده نمود. دل یک مجاز از کلیت شخص است. ترجمه جایگزین: «من از کلام تو شگفت زده هستم»
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) چیزهایی که سربازان و دزدان از آنها که در یک نبرد شکست خوردهاند، میگیرند یا ۲)چیزهایی دارای ارزش زیاد یا «گنج»
این دو واژه تقریباً دارای معنایی یکسان هستند. ترجمه جایگزین: «به شدت نفرت دارم»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از این که این یک کنایه است از ۱) «افرادی که دروغ میگویند» یا ۲) «کلماتی دروغینی که افراد میگویند»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «هیچ چیز باعث نمیشود آنها کار نادرستی انجام دهند» یا ۲) «هیچ چیز باعث مشکل برای آنها نمیشود»
«از فرمانهای محکم تو پیروی میکنم»
دیگر معانی محتمل عبارتند از «شهادتها» یا «قوانین». به روشی که این را در مزمور ۱۱۹: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
«من از دستورهای تو اطاعت میکنم»
مزمورنویس از توانایی درک به گونهای سخن میگوید که گویی یک شی محکم است. ترجمه جایگزین: «به من کمک کن تا کلامت را درک کنم»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس از کلماتی که در دعایش میگوید به گونهای سخن میآورد که گویی آنها افرادی هستند که میخواهند با یک پادشاه سخن بگویند. ترجمه جایگزین: «باشد که تو دعای من را بشنوی»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس از لبهایش به گونهای سخن به میان میآورد که گویی آنها یک ظرف هستند و دعاهای او یک مایع که میتواند به بیرون ریخته شود. در اینجا کلمه «لبها» یک مجاز است که معرف کلیت یک شخص است. ترجمه جایگزین: «مایلم تو را بسیار ستایش کنم»
(آدرسهای و را ببینید)
مزمورنویس به دو صورت درباره زبان خود سخن میگوید ۱) به گونهای که گویی یک شخص است یا ۲) به صورت یک مجاز برای کل هستی خودش. ترجمه جایگزین: «من بخوانم»
(آدرسهای و را ببینید)
دست، کنایه کلیت یک فرد است. ترجمه جایگزین: «لطفاً به من کمک کن»
(آدرس را ببینید)
«برگزیدهام که از تو اطاعت کنم»
«تو تا من را نجات دهی»
اسم معنی «لذت» را میتوان با یک فعل نوشت. «من از اطاعت از شریعت تو بسیار شادی میکنم»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس از فرمانهای خدا به گونهای سخن میگوید که گویی آنها یک فرد هستند که میتواند به او یاری برساند. ترجمه جایگزین: «باشد که من به فرمانهای عادلانه تو گوش فرا دهم و این که حکیم و قدرتمند گردم»
(آدرس را ببینید)
مزمورنویس اطاعت خود از خداوند[یهوه] را با گوسفندی که از گله دور افتاده است، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «من چون گوسفندی که گلهاش را ترک کرده، راه تو را ترک کردهام»
را ببینید)
«زیرا من خدمتگزار تو هستم، بیا و من را بجوی»
1[سرود درجات] نزد خداوند در تنگی خود فریاد کردم و مرا اجابت فرمود.2ای خداوند جان مرا خلاصی ده از لب دروغ و از زبان حیلهگر.3چه چیز به تو داده شود و چه چیز بر تو افزوده گردد، ای زبان حیلهگر؟4تیرهای تیز جبّاران با اخگرهای طاق!5وای بر من که در ماشک مأوا گزیدهام و در خیمههای قیدار ساکن شدهام.6چه طویل شد سکونت جان من با کسی که سلامتی را دشمن میدارد!7من از اهل سلامتی هستم، لیکن چونسخن میگویم، ایشان آماده جنگ میباشند.
مزمور ۱۲۰ مزموری در نجات از دست دروغگویان است.
را ببینید)
جنگیدن
نویسنده نمیخواسته که بجنگد، اما مردمانی که او با آنها زندگی میکردند، خواهان جنگ با او بودند.
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«در مشکل من» یا «هنگامی که در مشکل بودم»
در اینجا واژه «زندگی» معرف این فرد است. ترجمه جایگزین: «من را نجات بده»
(آدرس را ببینید)
در اینجا عبارتهای «لبان آنها» و «زبانهای آنها» معرف افرادی هستند که دروغ و حیلهگری را بر زبانشان میآورند. ترجمه جایگزین : «آنها که به من دروغ میگویند و تلاش میکنند فریبم دهند»
(آدرس را ببینید)
نویسنده این را به عنوان پرسشی پیشرو میپرسد تا آن چه را خدا با دروغگویان خواهد کرد، بیان نماید. این پرسش را میتوان به صورت یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «این روشی است که خدا شما را مجازات خواهد کرد، این آن چیزی است که با شما خواهد نمود، شما که زبانی دروغگو دارید».
(آدرس را ببینید)
در اینجا «زبان دروغگو» معرف فردی است که دروغ میگوید. ترجمه جایگزین:«شما که دروغ میگویید»
(آدرس را ببینید)
نویسنده از مجازات شدید دروغگویان توسط خدا به گونهای سخن میگوید که گویی خدا به آنها با تیر شلیک میکند. ترجمه جایگزین: «او شما را به شدت مجازات خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
این به روشی که افراد نوک پیکان را در آتش ریختهگری میکردند، اشاره میکند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که او بر روی ذغالهای سوزان درخت جارو تیز کرده است»
(آدرس را ببینید)
این دو مکان از یکدیگر دور بودند. نویسنده احتمالاً از این دو نام به صورت استعاری بهره میگیرد تا معرف زندگی در میان مردم بیرحم و وحشی باشد. ترجمه جایگزین: «این مانند این است که گویی من در ماشِک یا در میان چادرهای قیدار زندگی میکنم»
(آدرس را ببینید)
این عبارت معرف مردم قیدار است که در این چادرها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردمی که در قیدار زندگی میکنند»
(آدرس را ببینید)
«من صلح میخواهم»
«آنها جنگ می خواهند»
1[سرود درجات] چشمان خود را به سوی کوهها برمیافرازم، که از آنجا اعانت من میآید.2اعانت من از جانب خداوند است، که آسمان و زمین را آفرید.3او نخواهد گذاشت که پای تو لغزش خورد. او که حافظ توست نخواهد خوابید.4اینک، او که حافظ اسرائیل است، نمیخوابد و به خواب نمیرود.5خداوند حافظ تو میباشد. خداوند به دست راستت سایه تو است.6آفتاب در روز به تو اذّیت نخواهد رسانید و نه ماهتاب در شب.7خداوند تو را از هر بدی نگاه میدارد. او جان تو را حفظ خواهد کرد.8خداوند خروج و دخولت را نگاه خواهد داشت، از الآن و تا ابدالآباد.
مزمور ۱۲۱ یک مزمور پرستشی است.
حفاظت خداوند[یهوه]
خدا همواره از کسانی که به او باور دارند مراقبت کرده و از آنها در برابر آسیب حفاظت میکند.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای و را ببینید)
این معنای «بر...مینگرم» یا «تمرکز خود را بر ... معطوف میکنم» میدهد.
(آدرس را ببینید)
نویسنده از این پرسش بهره میگیرد تا بر روی منبع کمک به خود تمرکز کند. این پرسش بدیهی را میتوان با یک جمله ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «به تو خواهم گفت کمک به من از کجا میآید».[ در فارسی به صورتی پرسشی نیامده و عملا معنای اشتباهی دارد]
(آدرس را ببینید)
این پاسخی به پرسش پیشین است.
در اینجا انتقالی به دوم شخص رخ میدهد. این ممکن است به این معنا باشد که ۱) نویسنده شروع به صحبت با قوم اسرائیل کرده است یا ۲) نویسنده از فردی دیگر که با نویسنده سخن میگوید، نقل قول میکند.
(آدرس را ببینید)
لغزش پا با سقوط مرتبط است. ترجمه جایگزین: «تو بیافتی»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خوابیدن[چرت زدن]» به این معنا است که او بخواهد از محافظت دست بردارد. شکل منفی تاکید این جمله را زیاد میکند. ترجمه جایگزین: «خدا به خواب نخواهد رفت و از محافظت از تو دست بر نخواهد داشت» یا «خدا همواره از تو محافظت خواهد کرد»
(آدرسهای و را ببینید)
خدا
خدا که حافظ توست[ در متن انگلیسی معلوم نیست به چه دلیل صرفا واژه خدا به جای حافظ آمده است]
این واژه ما را درباره توجه کردن به اطلاعات مهمی که پس از آن میآید، آگاه میسازد.
این دو واژه دارای معنایی یکسان هستند. در اینجا «چرت زدن» به معنای دست برداشتن از محافظت است. شکل منفی تاکید این جمله را زیاد میکند. ترجمه جایگزین: «نخواهد خوابید و از محافظت از تو دست بر نخواهد داشت» یا «همواره از تو مراقبت خواهد کرد»
(آدرسهای ، و را ببینید)
در اینجا «سایه» به محافظت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا در کنار تو است تا از تو در برابر چیزهایی که میخواهند به تو آسیب برسانند، حفاظت کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا این بیان به معنای در کنار یا نزدیک نویسنده بودن است.
اصطلاحهای متضاد «روز» و «شب» به آن دو محدوده و هر چیز که میان آنها است اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «خدا از تو در برابر این عناصر در همه وقت محافظت میکند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا مفهوم «به تو آسیب نخواهد رساند» رسانده میشود. معنای کامل این جمله را میتوان واضح نمود. ترجمه جایگزین: «ماه نیز در شبانگاه به تو آسیب نخواهد رساند»
(آدرس را ببینید)
این به نویسنده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو»
(آدرس را ببینید)
1[سرود درجات از داود] شادمان میشدم چون به من میگفتند، به خانهٔ خداوند برویم.2پایهای ما خواهد ایستاد، به اندرون دروازههای تو، ای اورشلیم!3ای اورشلیم که بنا شدهای مثل شهری که تماماً با هم پیوسته باشد،4که بدانجا اسباط بالا میروند، یعنی اسباط یاه، تا شهادت باشد برای اسرائیل و تا نام یهوّه را تسبیح بخوانند.5زیرا که در آنجا کرسیهای داوری بر پا شده است، یعنی کرسیهای خاندان داود6.6 برای سلامتی اورشلیم مسألت کنید. آنانیکه تو را دوست میدارند، خجسته حال خواهند شد.7سلامتی در بارههای تو باشد، و رفاهیّت در قصرهای تو.8به خاطر برادران و یاران خویش، میگویم که سلامتی بر تو باد.9به خاطرخانهٔ یهوّه خدای ما، سعادت تو را خواهم طلبید.
مزمور ۱۲۲ مزموری در رابطه با اورشلیم است.
اورشلیم
اورشلیم یک شهر مهم، مرکز فعالیتهای مذهبی و دولتی است، پس نویسنده برای آرامش این شهر دعا میکند.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «سرودی که قوم هنگامی که برای یک جشن به سوی اورشلیم صعود میکردند، میخواندند» یا ۲) «سرودی که قوم هنگامی که از پلههای معبد بالا میرفتند، میخواندند» یا ۳) «سرودی که کلمات آن مانند گامها هستند». به روشی که این را در مزمور ۱۲۰: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
نویسنده به صورت خلاصه از سخن گفتن با شنوندگانش دست بر میدارد و به صورت مستقیم با شهر اورشلیم سخن میگوید. از اورشلیم به گونهای سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند سخن نویسنده را بشنود.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «پایها» به کل شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ما ایستادهایم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دروازهها» به این شهر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در درون تو، ای اورشلیم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «نام» به خود خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خانه» به فرزندان داوود اشاره دارد. ترجمه جایگزین:«فرزندان داوود»
(آدرس را ببینید)
این بخش محتوای دعایی را که نویسنده میخواهد شنوندگانش آن را دعا نمایند، می نویسد. او از آنها میخواهد تا با صورت مستقیم با شهر اورشلیم سخن بگویند به گونهای که گویا این شهر فردی است که میتواند به سخن آنها گوش دهد.
(آدرسهای و را ببینید)
این آیه دعایی را که نویسنده از مخاطبینش میخواهد تا دعا کنند، به پایان میرساند. او از آنها میخواهد تا به صورت مستقیم با شهر اورشلیم سخن بگویند به گونهای که گویا این شهر فردی است که میتواند از آنها بشنود.
(آدرسهای و را ببینید)
این دو عبارت دارای معنایی یکسان هستند و با هم استفاده شدهاند تا اثر یکدیگر را تشدید کنند. ترجمه جایگزین:«باشد که مردم اورشلیم در آرامش زندگی کنند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا اورشلیم با دیوارهای مستحکمی که از آن محافظت میکند مورد اشاره واقع شده است. واژههای «دیوارها» و«مستحکم» به چیز یکسانی اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «درون اورشلیم»
(آدرسهای و را ببینید)
در این بخش، نویسنده به صورت مستقیم با شهر اورشلیم سخن میگوید، به گونهای که گویا این شهر فردی است که میتواند به او گوش دهد.
(آدرسهای و را ببینید)
«برای نیکویی»
«باشد که قوم درون تو در آرامش زندگی کنند»
اسم معنی «نیکو» را میتوان به صورت یک کنش نوشت. ترجمه جایگزین: «من دعا خواهم کرد که مردم به خوبی با تو رفتار نمایند»
1[سرود درجات] به سوی تو چشمان خود را برمیافرازم، ای که بر آسمانها جلوس فرمودهای!2اینک، مثل چشمان غلامان به سوی آقایان خود، و مثل چشمان کنیزی به سوی خاتون خویش، همچنان چشمان ما به سوی یهوّه خدای ماست تا بر ما کرم بفرماید.3ای خداوند بر ما کرم فرما، بر ما کرم فرما زیرا چه بسیار از اهانت پر شدهایم.4چه بسیار جان ما پر شده است، از استهزای مُستَریحان و اهانت متکبّران.
مزمور ۱۲۳ مزموری در رهایی از دست تحقیر مردم متکبر است.
را ببینید)
اعتماد
همان گونه که یک خدمتگزار به ارباب خود اعتماد میکند تا از او محافظت کند، به همین گونه نویسنده به خدا اعتماد میکند تا مردم متکبر را از توهین به او باز دارد.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا نویسنده به چشمانش اشاره میکند، زیرا چشمان بخشی از بدن هستند که بر ای دیدن به کار میروند. ترجمه جایگزین: «من بر تو مینگرم»
(آدرس را ببینید)
نشستن بر تخت پادشاهی و فرمانروایی به عنوان پادشاه
این سه عبارت دارای معنایی مشابه هستند. سومین عبارت درباره اسرائیلیان با روشی که خدمتگزاران مرد و زن به اربابها و خاتونهای خود برای درخواست کمک مینگرند، اشاره میکند. در هر مورد «چشمان» به کلیت شخص اشاره دارد.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «دست» به تدارک برای نیازها اشاره دارد. ترجمه جایگزین : «تدارک ارباب ... تدارک خاتون»
(آدرس را ببینید)
خدمتکار زن
زنی که بر دختران خدمتکار اقتدار دارد.
اسم معنی «رحمت» را می توان با یک کنش ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «با رحمت عمل نماید»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «رحمت» را می توان با یک کنش ترجمه نمود. به روشی که یک عبارت مشابه را در مزمور ۱۲۳: ۲ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید. ترجمه جایگزین: «با ما با رحمت عمل نما»
(آدرس را ببینید)
در اینجا از تحقیر به گونهای سخن به میان رفته است که گویی این چیزی است که یک فرد میتواند از آن پر شود. «ما بسیار بیآبرو شدهایم »[ در انگلیس:« تحقیر بسیار بر ما رفته است»]
(آدرس را ببینید)
این اصطلاحی به معنای منفی آن است با این معنا که این مقدار بسیار زیاد است. ترجمه جایگزین :«ما بیش از اندازه ... داشتهایم»
(آدرس را ببینید)
اینها دو عبارت با معنایی بسیار مشابه هستند و با هم به کار رفتهاند تا بر میزانی که آنها از سوی مردم مورد تمسخر واقع شدهاند، تاکید میکند.
(آدرس را ببینید)
«تمسخر کردن» یا «توهین کردن»
این به مردم گستاخ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم بیادب و متکبر»
(آدرس را ببینید)
این به مردم مغرور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردمی که مغرورند»
(آدرس را ببینید)
1[سرود درجات از داود] اگر خداوند با ما نمیبود، اسرائیل الآن بگوید؛2اگر خداوند با ما نمیبود، وقتیکه آدمیان با ما مقاومت نمودند،3آنگاه هر آینه ما را زنده فرو میبردند، چون خشم ایشان بر ما افروخته بود.4آنگاه آبها ما را غرق میکرد و نهرها بر جان ما میگذشت.5آنگاه آبهای پر زور، از جان ما میگذشت.6متبارک باد خداوند که ما را شکار برای دندانهای ایشان نساخت.7جان ما مثل مرغ از دام صیّادان خلاص شد. دام گسسته شد و ما خلاصییافتیم.8اعانت ما به نام یهوّه است، که آسمان و زمین را آفرید.
مزمور ۱۲۴ مزموری در ستایش خدا به خاطر رهانیدن اسرائیلیان از حمله دشمنانشان است.
را ببینید)
خداوند[یهوه] نجات میدهد
خدا اسرائیلیان را از دست دشمنانشان که میخواستند آنها را به تمامی نابود کنند، نجات داد.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «آوازی که قوم در حینی که برای مراسمی به سوی اورشلیم صعود میکردند، میخواندند» یا ۲) «آوازی که قوم در حین بالا رفتن از پلههای معبد میخواندند» یا ۳) «آوازی که کلماتش شبیه گامها است». به روشی که این را در مزمور ۱۲۰: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
این آغاز یک جمله فرضی است درباره چیزی که در حقیقت رخ نداد.
(آدرس را ببینید)
این ادامه یک جمله فرضی در باره چیزی است که در حقیقت رخ نداد.
(آدرس را ببینید)
این پایان یک جمله فرضی درباره چیزی است که با واژهای «اگر خداوندیهوه] در سمت ما نبود» در [مزمور ۱۲۴: ۱ آغاز میشود و با واژگان «اگر هنگامی که مردان بر علیه ما برخاستند خداوند[یهوه] در سمت ما نبود» در مزمور ۱۲۴: ۲ ادامه مییابد. این در حقیقت نتیجهای که چون خداوند[یهوه] با آنها بود رخ نداد، را توصیف میکند. «آنها قادر نبودند که ما را زندهزنده ببلعند زیرا خداوند[یهوه] در سمت ما بود»
(آدرس را ببینید)
این استعاره روشی را که اسرائيلیان ممکن بود بمیرند، به روشی که یک حیوان درنده به حیوانی کوچکتر جهت خوردن آن حمله میکند، تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «ما را میکشتند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خشم آنها» به دشمنانی که خشمگین بودند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها از ما بسیار خشمگین بودند»
(آدرس را ببینید)
در این دو آیه نویسنده دشمنان اسرائیل را با سیلاب مقایسه میکند.
این پایان جمله فرضی است که با واژگان «اگر خداوندیهوه] در سمت ما نبود» در [مزمور ۱۲۴: ۱ شروع میشود و با واژگان «اگر هنگامی که مردان بر علیه ما برخاستند خداوند[یهوه] در سمت ما نبود» در مزمور ۱۲۴: ۲ ادامه مییابد. این در حقیقت نتیجهای را که اگر خداوند[یهوه] با آنها بود رخ نمیداد، توصیف میکند. «آب ما را نبرد و سیل ما را در هم نشکست، زیرا خداوند[یهوه] در سمت ما بود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا از دشمنان نویسنده بهگونهای سخن به میان آمده که گویی سیلاب هستند. ترجمه جایگزین: «دشمنان ما به آسانی ما را شکست میدادند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا از دشمنان نویسنده به گونهای سخن به میان آمده که گویی آنها سیلابی هستند که اسرائیلیان را غرق میکرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانمان، ما را شکست میدادند»
(آدرس را ببینید)
این پایان جمله فرضی است که با واژگان «اگر خداوندیهوه] در سمت ما نبود» در [مزمور ۱۲۴: ۱ شروع میشود و با واژگان «اگر هنگامی که مردان بر علیه ما برخاستند خداوند[یهوه] در سمت ما نبود» در مزمور ۱۲۴: ۲ ادامه مییابد. این در حقیقت نتیجهای را که چون خداوند[یهوه] با آنها بود رخ نداد، توصیف میکند. «آب ما را نبرد و سیل ما را در هم نشکست، زیرا یهوه در سمت ما بود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا از دشمنان نویسنده به گونهای سخن به میان آمده که گویی رودی خروشان هستند که اسرائیلیان را غرق میکردند. ترجمه جایگزین: «دشمنان ما، ما را نابود میکردند»
(آدرس را ببینید)
از دشمنان به گونهای سخن به میان آمده که گویی آنها جانورانی وحشی هستند که میخواهند اسرائیلیان را خورده و نابود سازند. ترجمه جایگزین: «نابود سازند به گونهای که گویا ما توسط جانورانی وحشی خورده شدهایم»
(آدرس را ببینید)
نویسنده فرار خود از دست دشمنان را به گونهای توصیف میکند که گویی او پرندهای بوده که از دام شکارچیان گریخته است. ترجمه جایگزین:«همچون پرندهای که از دامی که شکارچیان نهادهاند میگریزد، از دست دشمنانمان گریختیم»
(آدرس را ببینید)
تلهای کوچک از ریسمان یا مفتول که برای گیر انداختن جانوران یا پرندگان کوچک ساخته شده است.
نقشه دشمنان برای گیر انداختن نویسنده به گونهای شکست خورد، گویی دامی بود که پاره گشت.
(آدرس را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی نگاهداشته شده است.
1[سرود درجات] آنانی که بر خداوند توکّل دارند،مثل کوه صهیوناند که جنبش نمیخورد و پایدار است تا ابدالآباد.2کوهها گرداگرد اورشلیم است؛ و خداوند گرداگرد قوم خود، از الآن و تا ابدالآباد است.3زیرا که عصای شریران بر نصیب عادلان قرار نخواهد گرفت، مبادا عادلان دست خود را به گناه دراز کنند.4ای خداوند به صالحان احسان فرما و به آنانی که راست دل میباشند.5و امّا آنانی که به راههای کج خود مایل میباشند، خداوند ایشان را با بدکاران رهبری خواهد نمود. سلامتی بر اسرائیل باد.
مزمور ۱۲۵ مزموری ستایشی است.
محافظت خداوند[یهوه]
خدا از مردم نیک محافظت میکند. او اجازه نخواهد داد که مردم شرور بر مردم نیکو فرمان برانند زیرا آنها ممکن است ایشان را وادار به شرارت کنند.
و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
از مردمی که به خداوند[یهوه] اعتماد میکنند به گونهای سخن به میان آمده است که گویی آنها کوه صهیون هستند. کوهها قابل جابجایی نیستند.
(آدرس را ببینید)
از محافظت خداوند[یهوه] به گونهای سخن به میان آمده است که گویی او مانند کوههای پیرامون اورشلیم است. اورشلیم با کوههای متعددی احاطه شده که آن را از یورش محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «همچون تپههایی پیرامون اورشلیم که از آن محافظت میکنند، خداوند[یهوه] هم از قوم خود مراقبت میکند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا، این عبارت به معنای «همیشه» است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا عصای شرارت، معرف فرمانروایی افراد شرور است. ترجمه جایگزین: «افراد شرور» یا «فرمانروایان شرور»
(آدرس را ببینید)
این یک تقاضا است. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[یهوه]! تمنا که نیکویی فرمایی» یا «ای خداوند[یهوه]! از تو خواهان نیکویی هستم»
در اینجا «دل» به تمایل آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به انجام کار درست تمایل دارند»
(آدرس را ببینید)
از سرباز زدن از اطاعت خداوند[یهوه]، به گونهای سخن به میان آمده است که گویی این عمل، دور شدن از یک مسیر نیکو است. ترجمه جایگزین: «نیکویی را ترک میکنند و میروند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا از راههای شریرانه به گونهای سخن به میان آمده است که گویی آنها یک مسیر مستقیم نیستند. ترجمه جایگزین : «راههای شریرانه آنها»
(آدرس را ببینید)
این افراد به بیراهه هدایت میشوند تا مورد مجازات واقع شوند. معنای کامل این جمله را میتوان به صورت واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «آنها را به بیراهه هدایت خواهد نمود تا مجازات کند»
(آدرس را ببینید)
1[سرود درجات] چون خداوند اسیران صهیون را باز آورد، مثل خواب بینندگان شدیم.2آنگاه دهان ما از خنده پر شد و زبان ما از ترنّم. آنگاه در میان امّتها گفتند که خداوند با ایشان کارهای عظیم کرده است.3خداوند برای ما کارهای عظیم کرده است که از آنها شادمان هستیم.4ای خداوند اسیران ما را باز آور، مثل نهرها در جنوب.5آنانی که با اشکها میکارند، با ترنّم درو خواهند نمود.6آنکه با گریه بیرون میرود و تخم برای زراعت میبرد، هر آینه با ترنّم خواهد برگشت و بافههای خویش را خواهد آورد.
مزمور ۱۲۶ مزموری در ستایش خداوند[یهوه] برای آوردن اسیران به خانه است.
غم و شادی
قوم ممکن است اکنون غمگین باشند، اما این غم به شادی بدل خواهد گشت.
را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
«دوباره صهیون را کامیاب ساخت»
از خندیدن به گونهای سخن به میان آمده است، گویی دهانهای ایشان مانند ظرفی است و خنده آنها درون این ظرف است. این را میتوان تصریح نمود که این خنده واکنشی به شادی آنها است.
(آدرسهای و را ببینید)
فعل «پر شد» را میتوان به صورت واضح نوشت. از آواز خواندن به گونهای سخن به میان آمده است که گویی زبانهای آنها ظرفی هستند که آواز در درون آن است. ترجمه جایگزین: «زبانهای ما با آواز پر گشت» یا «ما سرودهای شادی سر میدهیم»
(آدرسهای و را ببینید)
«مردمان قومها در میان خود گفتند». این ضمیر پیش از معرفی آن چه به آن اشاره میکند، به کار رفته است. این بسیار نامعمول است.
«چه شادمان بودیم، زیرا خداوند[یهوه] این کارهای بزرگ را برای ما انجام داد!»
«آنها که در حین کاشتن، اشک میریزند»
1[سرود درجات از سلیمان] اگر خداوند خانه را بنا نکند،بنّایانش زحمت بیفایده میکشند. اگر خداوند شهر را پاسبانی نکند، پاسبانان بیفایده پاسبانی میکنند.2بیفایده است که شما صبح زود برمیخیزید و شب دیر میخوابید و نان مشقّت را میخورید. همچنان محبوبان خویش را خواب میبخشد.3اینک، پسرانْ میراث از جانب خداوند میباشند و ثمرهٔ رَحِم، اجرتی از اوست.4مثل تیرها در دست مرد زور آور، همچنان هستند پسران جوانی.5خوشابحال کسی که ترکش خود را از ایشان پر کرده است. خجل نخواهند شد، بلکه با دشمنان، در دروازه سخن خواهند راند.
مزمور ۱۲۷ یک مزمور حکمتی است.
را ببینید)
برکتها
خدامیخواهد که قوم او استراحت کنند. داشتن فرزندان زیاد، یک برکت است.
و را ببینید)
مراعات نظیر در شعر عبری امری متداول است.
(آدرسهای و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «آوازی که قوم در حینی که برای مراسمی به سوی اورشلیم صعود میکردند، میخواندند» یا ۲) «آوازی که قوم در حین بالا رفتن از پلههای معبد میخواندند» یا ۳) «آوازی که کلماتش شبیه گامها است». به روشی که این را در مزمور ۱۲۰: ۱ ترجمه نمودید، نگاهی بیاندازید.
فردی که سخت کار میکند اغلب میباید صبح زود بیدار شده و دیروقت به خانه بازگردد.
این یک اصطلاح است. نان اغلب معرف خوراکی است که یک فرد به صورت روزانه برای زنده ماندن به آن نیاز دارد. ترجمه جایگزین: «برای نیازهای روزانهتان سخت کار میکنید»
(آدرسهای و را ببینید)
دارایی که یک فرد از نیاکان خود به ارث میبرد. فرزندان به صورت طبیعی میراثی از والدین خود به ارث میبرند. میراث از والدین به فرزندان منتقل میشود. این قطعه از به ارث بردن فرزندان توسط والدین از خداوند[یهوه] به عنوان استعارهای از این که خداوند[یهوه] تنها کسی است که میتواند به آنها فرزند ببخشد، بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
تیرها برای یک جنگاور بسیار مهم هستند زیرا از او در نبرد محافظت میکنند. از فرزندان به گونهای سخن به میان آمده است که گویی آنها تیرهای یک جنگاور هستند. ترجمه جایگزین: «داشتن فرزندان زیاد به تو در مراقبت از خود یاری خواهد رساند»
(آدرس را ببینید)
ترکش وسیله نگاهداری تیرها است. از داشتن فرزندان زیاد به گونهای سخن به میان آمده است که گویی این فرزندان تیرهای درون یک ترکش هستند. ترجمه جایگزین: «خانهای پر از فرزند» یا «فرزندان بسیار»
(آدرس را ببینید)
1[سرود درجات] خوشابحال هر که از خداوند میترسد و بر طریقهای او سالک میباشد.2عمل دستهای خود را خواهی خورد. خوشابحال تو و سعادت با تو خواهد بود.3زن تو مثل مو بارآور به اطراف خانهٔ تو خواهد بود و پسرانت مثل نهالهای زیتون، گرداگرد سفرهٔ تو.4اینک، همچنین مبارک خواهد بود کسی که از خداوند میترسد.5خداوند تو را از صهیون برکت خواهد داد، و در تمام ایّام عمرت سعادت اورشلیم را خواهی دید.6پسرانِ پسران خود را خواهی دید. سلامتی بر اسرائیل باد.
مزمور ۱۲۸، مزمور حکمت است.
مفاهیم ویژه این بخش
کسانی که به خدا احترام میگذارند، در نیکویی و سلامتی زندگی خواهند کرد و فرزندان بسیار خواهند داشت.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
(آدرسهای: و را ببینید)
این عبارت در حالت مجهول میآید تا از این برداشت که خداوند[ یهوه] ملزم به برکت دادن به کسانی است که او را حرمت مینهند[در فارسی:« میترسند»]، اجتناب نماید. می توان این جمله را به شکل معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: « خداوند[ یهوه] به هر کس که او را حرمت مینهد، برکت خواهد داد»
میتوان به یک مرد با عمل دستهایش اشاره کرد زیرا این بخشی از بدن است که او با آن کار میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه تدارک می بینی» یا« آن چه برایش کار میکنی»
واژگان « خوشابهحال» و « سعادت» معنای مشترکی را میرسانند و تاکیدی بر لطف خدا هستند.ترجمه جایگزین: « خداوند[یهوه] تو را برکت داده و کامبای خواهد گردانید»
از همسر فرد به شکلی همچون درختی مو که محصول فراوان میآورد سخن گفته شده است. این بیانگر این مطلب است که فرزندان همانند میوههای مو هستند و همسر چنین مردی، فرزندان بسیار خواهد داشت. ترجمه جایگزین: «... بسیار پرثمر خواهد بود و به تو فرزندان بسیار خواهد بخشید »
پسران با نهالهای زیتون مقایسه شدهاند زیرا این روشی است که آنها رشد میکنند تا چیزی را احاطه نمایند. بچهها گرداگرد میز و سفره فرد خواهند نشست و آن را پر میسازند. ترجمه جایگزین: « فرزندان بسیار خواهی داشت که رشد کرده و کامیاب خواهند شد» .
این اشاره به مکانی است که خانواده برای غذا دور هم گرد میآیند.اغلب کسانی که سر سفره مرد مینشستند و غذای او را می خوردند، تحت اقتدار و کنترل او قرار داشتند.
میتوان به شکل معلوم نیز بیان کرد.« خداوند[یهوه] مردی را که به حرمت نهد، برکت خواهد داد»
در تمام طول زندگیات
« باشد که اسرائیل در سلامتی و صلح باشد»
1[سرود درجات] چه بسیار از طفولیّتم مرا اذیّت رسانیدند. اسرائیل الآن بگویند،2چه بسیار از طفولیّتم مرا اذیّت رسانیدند. لیکن بر من غالب نیامدند.3شیار کنندگان بر پشت من شیار کردند، و شیارهای خود را دراز نمودند.4امّا خداوند عادل است و بندهای شریران را گسیخت.5خجل و برگردانیده شوند همهٔ کسانی که از صهیون نفرت دارند.6مثل گیاه بر پشتبامها باشند، که پیش از آن که آن را بچینند میخشکد.7که درونده دست خود را از آن پر نمیکند و نه دسته بند آغوش خود را.8و راهگذران نمیگویند برکت خداوند بر شما باد. شما را به نام خداوند مبارک میخوانیم.
مزمور ۱۲۹ مزمور رهایی از دست دشمنان فراوان اسرائیل است.
خداوند[یهوه] نجات میبخشد
دشمنان اسرائیل همیشه به ایشان جفا رساندند، اما خدا آنها را از دست دشمنانشان نجات داده است. او (مزمورنویس) دعا میکند که این دشمن نابود شود و هیچ کس آرزوی خوبی برایشان نکند.
مراعات نظیر در شعر عبری فراگیر است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی دربارۀ بریدگیهایی که در اثر شلاق بوجود آمدهاند سخن گفته شده که گویی شخم زن هنگام شخم زمین آنها را ایجاد کرده است. کشاورزان زمین را شخم میزنند و در آن شیارهای عمیق ایجاد میکنند. ترجمۀ جایگزین: «دشمنانم در پشت من بریدگیهای عمیقی ایجاد کردهاند»
این جمله تداوم استعاره شخم زنی است.«شیار» شکافی است که کشاورز با شخم زدن روی خاک بوجود آورده است. ترجمۀ جایگزین: «آنها بریدگیهای عمیقی ایجاد کردهاند»
طوری دربارۀ اسرائیل صحبت شده است که انگار توسط مردم شریر به بند کشیده شده باشند. ترجمۀ جایگزین: «او ما را از دست دشمنانمان رهایی بخشیده است»
در اینجا آشکارا به یهوه به عنوان کسی که این کارها را میکند، اشاره نشده است. میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «باشد که خداوند[یهوه] آنها را خجل (شرمنده) سازد و آنها را شکست دهد»
مزمورنویس دربارۀ مردن دشمنانش و شمار کم آنها صحبت میکند. او آنها را با چمن کم پشتی که بر پشتبام یک خانه میرویند مقایسه میکند که خشک میشوند و آن اندازه نیستند که کوتاه یا چیده شوند. ترجمۀ جایگزین: «باشد که بمیرند و باشد که شمارشان کم شود»
این واژهها آن تشبیهی را که در (مزمور ۶:۱۲۹) شروع شده است پایان میبخشند. مزمورنویس دربارۀ مردن دشمنان خود و کم بودن شمار آنها صحبت میکند. او آنها را با دستهای علف که بر پشتبام یک خانه میرویند مقایسه میکند که خشک میشوند و آن قدر نیستند که بریده یا دسته شوند. «باشد که مانند علفی باشند که ... دست خود را از آن پر نمیکند و نه دستهبند آغوش خود را»
« خداوند[یهوه] شما را برکت بدهد»
1[سرود درجات] ای خداوند از عمقها نزد تو فریاد برآوردم.2ای خداوند! آواز مرا بشنو و گوشهای تو به آواز تضرّع من ملتفت شود.3ای یاه، اگر گناهان را به نظر آوری، کیست ای خداوند که به حضور تو بایستد؟4لیکن مغفرت نزد توست تا از تو بترسند.5منتظر خداوند هستم. جان من منتظر است و به کلام او امیدوارم.6جان من منتظر خداوند است، زیاده از منتظران صبح؛ بلی زیاده از منتظران صبح.7اسرائیل برای خداوند امیدوار باشند زیرا که رحمت نزد خداوند است و نزد اوست نجات فراوان.8و او اسرائیل را فدیه خواهد داد، از جمیع گناهان وی.
مزمور ۱۳۰ مزمور شکرگزاری برای این است که خدا گناهان را میبخشد.
and )
خدا گناهان را میبخشد و به گناهکار کمک میکند. بنابراین اسرائیل باید برای بخشش گناه خود به خدا توکل کند.
مراعات نظیر در شعر عبری فراگیر است.
طوری دربارۀ ناراحتی نویسنده صحبت شده است که انگار یک ظرف است. ناراحتی او از عمق ظرف بر میآید. اغلب طوری دربارۀ غم صحبت شده است که انگار ظرفی است که از سر تا ته آن پر شده است. ترجمۀ جایگزین: « از آنجایی که بسیار غمگین هستم، ...»
گوشها نمایندۀ خداوند[یهوه] هستند، اما از آنجا که نویسنده میداند که خداوند[یهوه] همه چیز را میشنود، واقعا از خداوند[یهوه] میخواهد تا پاسخ او را بدهد. ترجمۀ جایگزین: «خواهش میکنم گوش فرا بده» یا « خواهش میکنم پاسخ بده»
اسم معنای «رحم» میتواند «رحیم» نیز گفته شود. ترجمۀ جایگزین:« به آواز من که از روی تضرع است توجه کن و با من رحیم باش»[ در فارسی متفاوت است]
گوینده این پرسش را به کار میبرد تا بیهودگی این اندیشه را که کسی بتواند در چنین موقعیتی بایستد، بیان کند. این پرسش بدیهی میتواند به شکل جملۀ خبری بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس نمیتواند بایستد»
ایستادن، اغلب نشاندهندۀ گریختن یا تاب آوردن در هنگامی است که کسی حمله میکند. در این مورد، میتواند گریختن از مجازات شدن باشد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس نمیتواند از مجازات تو بگریزد» یا «هیچ کس نمیتواند از مجازات تو جان به در ببرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«جان من» معرف مزمورنویس است. ترجمۀ جایگزین: «من»
طوری دربارۀ مزمورنویس صحبت شده است که انگار او با انتظار برای چیزی صبر میکند. ترجمۀ جایگزین: «امیدوارم» یا «توکل دارم» یا «مشتاق چیزی هستم»
مزمورنویس میگوید که خواست او مبنی بر این که خداوند او را کمک کند، بسیار بیشتر از خواستۀ کسانی است که همۀ شب را کار میکنند و چشم انتظار رسیدن صبح هستند.
مردانی هستند که از شهرها یا مزرعهها در برابر دشمنان یا دزدها پاسبانی میکنند. در اینجا به کسی اشاره دارد که باید در طول شب بیدار بماند و این کار را انجام دهد.
در برخی ترجمهها اسرائیل را بصورت دوم شخص مفرد مخاطب قرار میدهد، به شکلی که انگار آنها یک مرد هستند. ترجمۀ جایگزین: «شما مردم اسرائیل ، بر خداوند[یهوه] امید داشته باشید»
طوری دربارۀ اسرائیل صحبت شده است که انگار یک مرد است. ترجمۀ جایگزین: «و او مردم اسرائیل را از جمیع[همۀ] گناهانشان فدیه خواهد داد»
1[سرود درجات از داود] ای خداوند، دل من متکبّر نیست و نه چشمانم برافراشته و خویشتن را به کارهای بزرگ مشغول نساختم، و نه به کارهایی که از عقل من بعید است.2بلکه جان خود را آرام و ساکت ساختم، مثل بچهای از شیر باز داشته شده، نزد مادر خود. جانم در من بود، مثل بچه از شیر بازداشته شده.3اسرائیل بر خداوند امیدوار باشند، از الآن و تا ابدالآباد.
مزمور ۱۳۱ مزموری حکمتی است که دربارۀ توکل بر خداوند[یهوه] تعلیم میدهد.
and )
این مزمور بر مفهوم توکل تمرکز دارد. توکل کامل به خداوند[یهوه] بهترین انتخاب است.
مراعات نظیر در شعر عبری فراگیر است.
معانی محتمل چنین هستند: ۱) «سرودی که مردم در راه رفتن به اورشلیم برای یک جشن میخواندند» یا ۲) «سرودی که مردم در هنگام بالا رفتن از پلههای معبد میخواندند» یا ۳) «سرودی که واژههای آن شبیه پلکان هستند.» ببینید این عبارت را در مزمور ۱۲۰: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
دل و چشمان نشانگر شخص هستند. ترجمۀ جایگزین: «من متکبر یا مغرور نیستم»
معانی محتمل چنین هستند: «انتظار ندارم کارهای بزرگی انجام دهم» یا «خود را بزرگ نمیپندارم»
اینجا به نحوی دربارۀ چیزهایی که فهمیدنشان برای انسان بسیار دشوار است سخن گفته شده که گویی این چیزها فراتر از شخص یا بسیار دور از دسترس او هستند. ترجمۀ جایگزین: «چیزهایی که درک آنها بسیار دشوار هستند»
جان نشانگر فرد یا احساسات او است. اینجا به نحوی از آرام و ساکت بودن سخن گفته شده که گویی روح شخص آرام و ساکت است. ترجمۀ جایگزین: «من آرام و ساکت هستم»
جان نشانگر فرد یا احساسات او است. ترجمۀ جایگزین: «من»
مزمورنویس به نحوی دربارۀ خود که خشنود است و استراحت میکند سخن میگوید که گویی کودکی کوچک است که دیگر شیر مادرش را نمیخواهد. ترجمۀ جایگزین: «خرسند مانند کودکی که دیگر برای شیر مادرش گریه نمیکند، بلکه در آغوش مادر آرمیده است» یا «خشنود و آرمیده»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[سرود درجات] ای خداوند برای داود به یاد آور،همهٔ مذلّتهای او را.2چگونه برای خداوند قسم خورد و برای قادر مطلق یعقوب نذر نمود3که به خیمهٔٔ خانهٔ خود هرگز داخل نخواهم شد، و بر بستر تختخواب خود برنخواهم آمد،4خواب به چشمان خود نخواهم داد و نه پینکی به مژگان خویش،5تا مکانی برای خداوند پیدا کنم و مسکنی برای قادر مطلق یعقوب.6اینک، ذکر آن را در افراته شنیدیم و آن را در صحرای یعاریم یافتیم.7به مسکنهای او داخل شویم و نزد قدمگاه وی پرستش نماییم.8ای خداوند به آرامگاه خود برخیز و بیا، تو و تابوت قوّت تو.9کاهنانِ تو به عدالت ملبّس شوند و مقّدسانت ترنّم نمایند.10به خاطر بندهٔ خود داود، روی مسیح خود را برمگردان.11خداوند برای داود به راستی قسم خورد و از آن برنخواهد گشت که از ثمرهٔ صُلب تو بر تخت تو خواهم گذاشت.12اگر پسران تو عهد مرا نگاه دارند و شهاداتم را که بدیشان میآموزم، پسران ایشان نیز بر کرسی تو تا به ابد خواهند نشست.13زیرا که خداوند صهیون را برگزیده است و آن را برای مسکن خویش مرغوب فرموده.14این است آرامگاه من تا ابدالآباد. اینجا ساکن خواهم بود زیرا در این رغبت دارم.15آذوقه آن را هرآینه برکت خواهم داد و فقیرانش را به نان سیر خواهم ساخت،16و کاهنانش را به نجات ملبّس خواهم ساخت و مقدّسانش هرآینه ترنّم خواهند نمود.17در آنجا شاخ داود را خواهم رویانید و چراغی برای مسیح خود آماده خواهم ساخت.18دشمنان او را به خجالت ملبّس خواهم ساخت و تاج او بر وی شکوفه خواهد آورد.
مزمور ۱۳۲ مزمور سلطنتی و ستایشی مربوط به داوود است. ممکن است هنگامی که داوود صندوق عهد را به اورشلیم آورد، سروده شده باشد.
صندوق عهد
صندوق عهد چندین بار از جایی به جای دیگر برده شده بود. داوود میخواست برای آن خانهای موقت بسازد. خدا به داوود وعده داده بود که پسرش پس از او پادشاه میشود.
مراعات نظیر در شعر عبری فراگیر است.
«به خاطر آن چه برای داوود پیش آمد»
«به خاطر بیاور» یا «دربارۀ آن بیاندیش»
این قسمت به خدا اشاره دارد.
«داوود پادشاه گفت» [در این ترجمه این فعل وجود ندارد ولی در ترجمۀ دیگر فارسی این فعل در آیۀ ۲ آمده است]
اینجا به نحوی دربارۀ خواب و استراحت سخن گفته شده که گویی چیزهایی هستند که میتوانند داده شوند. اینجا چشمان و مژگان نشانگر تمامیت فرد هستند. ترجمۀ جایگزین: «نخواهم گذاشت که چشمانم به خواب بروند یا مژگانم استراحت کنند» یا «نخواهم خوابید یا چشمان را برای استراحت نخواهم بست»
اینجا به نحوی دربارۀ ساختن مکانی برای خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی آن مکان را برای او پیدا میکند. ترجمۀ جایگزین: «تا مکانی برای خداوند[یهوه] بسازم»
این قسمت به خدا اشاره دارد.
واژۀ «آن» احتمالاً به تابوت مقدس خدا(صندوق عهد) اشاره دارد. عبارت «در افراته» احتمالاً به جایی اشاره دارد که ایشان هنگامی که در این باره شنیدند آنجا بودند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «ما در افراته بودیم که دربارۀ جای صندوق مقدس شنیدیم» یا «ما در افراته شنیدیم که صندوق مقدس در یعاریم است»
احتمالاً یعاریم نام دیگر قریه یعاریم است. احتمالاً به دشتهایی که اطراف شهر هستند، اشاره دارد.
اینجا به نحوی دربارۀ پرستش خدا در مقابل صندوق عهد سخن گفته شده که گویی در حضور پادشاه که بر اریکه فرمانروایی خویش نشسته است، سر تعظیم فرود آورده باشد. این جمله فروتنی و فرمانبرداری از خدا را بیان میکند. ترجمۀ جایگزین: «ما نزد صندوق عهد خدا خواهیم رفت و او را به عنوان پادشاه پرستش خواهیم کرد»
در این ترجمۀ انگلیسی به جای برخیز و بیا، تنها «بیا» نوشته شده و میتوان آن را به روشنی بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «ای خداوند[یهوه]، برخیز و به آرامگاه خود بیا»
اینجا به نحوی دربارۀ جایی که خدا برای قومش برگزیده تا در آن او را بپرستند سخن گفته شده که گویی جایی است که او در آن استراحت میکند یا تا ابد زندگی میکند. ترجمۀ جایگزین: «جایی که تو در آن میمانی» یا «خیمۀ تو»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) «به تابوت (صندوق) قوّتت بیا» یا ۲) «بیا و صندوق قوّت خود را بیاور»
«تابوتی(صندوقی) که توانایی بسیار زیاد تو را نشان میدهد»
اینجا به نحوی دربارۀ عدالت سخن گفته شده که گویی یک جامه است. ترجمۀ جایگزین: «باشد که مردم تو تصدیق کنند که کاهنان عدالت دارند» یا «میخواهم مردم ببینند که چگونه کاهنان همیشه کار درست را میکنند»
«به خاطر آن چه برای بندهات داوود روی داد.» ببینید که چگونه عبارت مشابه را در مزمور ۱۳۲: ۱ ترجمه کردهاید.
روی برگرداندن از کسی، به معنای طرد کردن اوست. ترجمۀ جایگزین: «پادشاهی را که مسح کردهای، رها نکن»
اینجا به نحوی دربارۀ پادشاه شدن کسی از ذریت پادشاه سخن گفته شده که گویی او را بر تخت پادشاه قرار میدهند. ترجمۀ جایگزین: «من یک نفر از صلب[ذریت] تو را برای فرمانروایی بر اسرائیل به جای تو خواهم گمارد»
اینجا به نحوی دربارۀ فرمانروایی پادشاهی سخن گفته شده که گویی بر اریکه [تخت پادشاهی] نشسته است. ترجمۀ جایگزین: «به عنوان پادشاه فرمانروایی خواهد کرد»
کلمات «پسران ایشان» نمایانگر ذریت داوود هستند که پادشاه خواهند شد. ترجمۀ جایگزین: «نسل تو»
شناسه مستتر فاعلی در «برگزیده است» و «مرغوب فرموده» و کلمه «خویش» به خداوند[یهوه] اشاره دارند و کلمه «آن را» به صهیون اشاره میکند.
نویسنده به نحوی دربارۀ صهیون مینویسد که گویی صهیون یک زن است [ در انگلیسی ضمیر آن به شکل مونث آمده است]
یهوه صهیون را برای مسکن خداوند[یهوه] برگزیده است. در اینجا «مسکن» نمایندۀ یکی از این دو میباشد: ۱) تخت پادشاهی او، جایی که او فرمانروایی خواهد کرد یا ۲) جایی که او خواهند ماند
نویسنده به نحوی دربارۀ شهر صهیون (مزمور ۱۳۲: ۱۳) مینویسد که گویی یک زن است.[ در فارسی جنسیت ضمایر معلوم نیست و شاید بهتر است که بیان شود]
این جا به نحوی درباره مکانی که خدا جهت پرستش خود برای قوم برگزیده سخن گفته شده که گویی مکانی است که او بر آن استراحت میکند یا تا ابد آنجا زندگی میکند. ترجمۀ جایگزین: «جایی که میمانم» یا «خیمۀ من»
خدا همچنان به نحوی دربارۀ شهر صهیون سخن میگوید که گویی صهیون یک زن است.
«صهیون را به فراوانی برکت خواهم داد»
کلمه «فقیر» به مردم فقیر صهیون اشاره دارد و کلمه «نان» احتمالاً بطور کلی به غذا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فقیران صهیون را با غذا سیر خواهد کرد»
طوری دربارۀ نجات سخن گفته شده که گویی لباس است. معانی محتمل چنین هستند: ۱) «کاری خواهم کرد که کاهنان در مقام شایستۀ کسانی که نجاتشان دادهام، رفتار کنند» یا ۲) «کاهنان او را نجات خواهم داد»
خدا به نحوی دربارۀ ذریت قدرتمند داوود سخن گفته که گویی او شاخ نیرومند[مستحکم] یک حیوان است. ترجمۀ جایگزین: «کاری خواهم کرد که نسل داوود پس از او پادشاه بشوند» یا «کاری خواهم کرد که داوود فرزندی داشته باشد که پادشاهی قدرتمند بشود»
خدا به نحوی دربارۀ این که کاری خواهد کرد که فرزندان داوود به عنوان پادشاه فرمانروایی کنند سخن گفته که گویی آنها چراغی هستند که به درخشیدن ادامه میدهند. ترجمۀ جایگزین: «باعث خواهم شد که ذریت آن مسح شده من[مسیح من] به حکومت کردن ادامه دهند»
«پادشاه برگزیدۀ خود» یا «پادشاهی که برگزیدهام»
اینجا به نحوی دربارۀ شرم سخن گفته شده که گویی لباس است. این شرم ناشی از شکست خوردن در جنگ است. ترجمۀ جایگزین: «کاری خواهم کرد که دشمنانش خجالت زده [شرمسار] شوند» یا «کاری خواهم کرد که دشمنانش شکست بخورند و شرمسار بشوند»
تاج نشان دهندۀ فرمانروایی است و به نحوی از عظمت سخن میگوید که گویی درخشش است. ترجمۀ جایگزین: «او پادشاهی بزرگ خواهد بود» یا «این بزرگی خواهد درخشید»[در ترجمۀ انگلیسی: «تاج تو خواهد درخشید.»]
1[سرود درجات از داود] اینک، چه خوش و چه دلپسند است که برادران به یکدلی با هم ساکن شوند.2مثل روغنِ نیکو بر سر است که به ریش فرود میآید، یعنی به ریش هارون که به دامن ردایش فرود میآید.3و مثل شبنم حرمون است که بر کوههای صهیون فرود میآید. زیرا که در آنجا خداوند برکت خود را فرموده است، یعنی حیات را تا ابدالآباد.
مزمور ۱۳۳ مزمور حکمت است که دربارۀ هارمونی یا یکدلی است.
هارمونی(یکدلی)
هارمونی یا یکدلی میان قوم و خویشها خوشایند است و باعث جاری شدن برکت خدا میشود.
مراعات نظیر در شعر عبری فراگیر است.
معانی محتمل چنین هستند: ۱) «سرودی که مردم هنگام بالا رفتن به سوی اورشلیم برای یک جشن میسرايیدند» یا ۲) «سرودی که مردم هنگام بالا رفتن از پلکان به سوی معبد میسراییدند» یا ۳) «سرودی که واژههای آن مانند پلکان میباشد.» ببینید آن را در مزمور ۱۲۰: ۱ چگونه ترجمه کردهاید.
این واژه برای تأکید بر اهمیت جملهای که بعد از آن آمده، به کار رفته است.
اینجا به نحوی دربارۀ روابط میان قوم خدا سخن گفته شده که گویی برادر یکدیگر هستند. ترجمۀ جایگزین: «تا قوم خدا مانند برادر با یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنند»
اینجا به نحوی دربارۀ نیکوییِ اتحاد میان قوم خدا سخن گفته شده که گویی مانند آن روغن مرغوبی هستند که بر سر هارون ریخته شد. ترجمۀ جایگزین: «این اتحاد به ارزشمندی روغنی است که بر سر هارون ریخته شد»
اینجا به نحوی دربارۀ نیکویی اتحاد میان قوم خدا سخن گفته شده که گویی مانند شبنم، طراوتبخش هستند. ترجمۀ جایگزین: «مثل شبنم حرمون دلپسند»
این کوهی در اسرائیل است که در همۀ طول سال بر قلهاش برف دارد.
1[سرود درجات] هان خداوند را متبارک خوانید، ای جمیع بندگان خداوند که شبانگاه در خانهٔ خداوند میایستید!2دستهای خود را به قدس برافرازید، و خداوند را متبارک خوانید.3خداوند که آسمان و زمین را آفرید، تو را از صهیون برکت خواهد داد.
مزمور ۱۳۴ مزمور معبد است.
بندگان یا دیدبانهایی که شب کار میکنند، باید خدا را ستایش کنند. سپس او ایشان را برکت خواهد داد.
مراعات نظیر در شعر عبری فراگیر است.
«ای همۀ کسانی که خداوند[یهوه] را خدمت میکنید»
مردم هنگام دعا یا ستایش خدا چنین کاری را انجام میدادند.
معانی محتمل چنین هستند: ۱) «به سوی معبد» یا ۲) «به سوی مکان مقدس در معبد»
عبارت «آسمان و زمین» در اینجا نشاندهندۀ همه چیز میباشد. ترجمۀ جایگزین: «همه چیز در آسمان و زمین»
1هلّلویاه، نام خداوند را تسبیح بخوانید! ای بندگان خداوند تسبیح بخوانید!2ای شما که در خانهٔ خداوند میایستید، در صحنهای خانهٔ خدای ما.3هلّلویاه، زیرا خداوند نیکو است! نام او را بسرایید زیرا که دلپسند است.4زیرا که خداوند یعقوب را برای خود برگزید، و اسرائیل را بجهت ملکِ خاصِّ خویش.5زیرا میدانم که خداوند بزرگ است و خداوند ما برتر است از جمیع خدایان.6هر آنچه خداوند خواست آن را کرد، در آسمان و در زمین و در دریا و در همهٔ لجّهها.7ابرها را از اقصای زمین برمیآوَرَد و برقها را برای باران میسازد و بادها را از مخزنهای خویش بیرون میآورد.8که نخستزادگان مصر را کشت، هم از انسان هم از بهایم.9آیات و معجزات را در وسط تو ای مصر فرستاد، بر فرعون و بر جمیع بندگان وی.10که امّتهای بسیار را زد و پادشاهان عظیم را کشت.11سیحون پادشاه اموریان و عوج پادشاه باشان وجمیع ممالک کنعان را.12و زمین ایشان را به میراث داد، یعنی به میراث قوم خود اسرائیل.13ای خداوند، نام توست تا ابدالآباد؛ و ای خداوند، یادگاری توست تا جمیع طبقات.14زیرا خداوند قوم خود را داوری خواهد نمود و بر بندگان خویش شفقت خواهد فرمود.15بتهای امّتها طلا و نقره میباشند، عمل دستهای انسان.16دهنها دارند و سخن نمیگویند؛ چشمان دارند و نمیبینند؛17گوشها دارند و نمیشنوند، بلکه در دهان ایشان هیچ نَفَس نیست.18سازندگان آنها مثل آنها میباشند و هرکه بر آنها توکّل دارد.19ای خاندان اسرائیل، خداوند را متبارک خوانید. ای خاندان هارون، خداوند را متبارک خوانید.20ای خاندان لاوی، خداوند را متبارک خوانید. ای ترسندگان خداوند، خداوند را متبارک خوانید.21خداوند از صهیون متبارک باد، که در اورشلیم ساکن است. هلّلویاه.
مزمور ۱۳۵ مزموری پرستشی است که بر پرستش خدا به خاطر عظمتش تمرکز دارد.
ستایش
مردم[قوم]، کاهنان و خدمتگزاران باید خدا را بستایند، زیرا او بسیار عظیم است. او مصریان را شکست داد و قوم خویش را به سرزمین موعود هدایت کرد. بتها هیچ قدرتی ندارند.
and )
مراعات نظیر در شعر عبری فراگیر است.
نام خداوند[یهوه] نشانگر خود اوست. «خداوند[یهوه] را بستایید» یا «او را بستایید»
این نشان دهندۀ خدمت کردن به خداوند[یهوه] در معبد اوست.
این واژهها به خداوند[یهوه] اشاره دارد. (مزمور ۱۳۵: ۱)
«زیرا از ستایش نام او لذّت میبریم»
کلمه «یعقوب» به ذریت او یعنی قوم اسرائيل اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «یهوه ذریت یعقوب را ... برگزید»
ابتدای جمله میتواند به روشنی بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «او اسرائیل را به جهت ملکِ خاصِّ خویش برگزیده است»
«میدانم که خداوند ما برتر از همۀ خدایان است.» بزرگتر بودن از چیزی را با برتر بودن بیان کرده است. ترجمۀ جایگزین: «که خدای ما بزرگتر از همۀ خدایان است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مخزن جایی است که چیزها را برای استفادۀ آنها در آینده نگه میدارند. این تشبیه خیالی قدرت خدا را برای کنترل باد نشان میدهد. ترجمۀ جایگزین: «کاری میکند که با قدرتش باد بوزد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو واژه اساساً یک معنی دارند و به مشکلاتی که خدا به واسطه معجزات خود برای مصر ایجاد کرد، اشاره دارد.
مزمورنویس به نحوی درباره مصریان سخن میگوید که گویی مصر به او گوش میدهد. ترجمۀ جایگزین: «در میان شما، ای مردم مصر» یا «در میان مردم مصر»
«برای تنبیه فرعون»
این صفحه تعمداُ خالی گذاشته شده است.
اینها نام دو مرد هستند.
اینجا به نحوی دربارۀ این که خدا زمین را به اسرائیلیها هدیه داد سخن گفته شده، گویی میراثی است که از پدر به پسر رسیده است. ترجمۀ جایگزین: «او زمین آنها را برای همیشه به ما داد» یا «او زمین آنها را به ما داد تا همیشه برای ما باشد»
نام او در اینجا نمایندۀ شهرت یا آوازۀ او است. ترجمۀ جایگزین: «شهرت تو» یا «آوازۀ تو»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
طوری دربارۀ نادان بودن و ناتوانی سخن گفته شده که گویی مانند بتهایی هستند که نمیتوانند صحبت کنند، ببینند، بشنوند یا نفس بکشند. ترجمۀ جایگزین: «کسانی که آنها را میسازند، مانند بتهایشان نادان و ناتوان هستند»
«و همۀ آنهایی که بر بتها توّکل دارند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی دربارۀ خدا سخن گفته شده که گویی او در اورشلیم زندگی میکند، زیرا معبد جایی است که اسرائیلیها او را در آنجا پرستش میکنند. ترجمۀ جایگزین: «او که معبدش در اورشلیم است»
1خداوند را حمد گویید زیرا که نیکو است و رحمت او تا ابدالآباد است.2خدای خدایان را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.3ربّ الارباب را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.4او را که تنها کارهای عجیب عظیم میکند، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.5او را که آسمانها را به حکمت آفرید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.6او را که زمین را بر آبها گسترانید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.7او را که نیّرهای بزرگ آفرید زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.8آفتاب را برای سلطنت روز، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.9ماه و ستارگان را برای سلطنت شب، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.10که مصر را در نخستزادگانش زد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.11و اسرائیل را از میان ایشان بیرون آورد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.12با دست قویّ و بازوی دراز، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.13او را که بحر قلزم را به دو بهره تقسیم کرد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.14و اسرائیل را از میان آن گذرانید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.15و فرعون و لشکر او را در بحرقلزم انداخت، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.16او را که قوم خویش را در صحرا رهبری نمود، زیرا که رحمت او تاابدالآباد است.17او را که پادشاهان بزرگ را زد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.18و پادشاهان ناموَر را کشت، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.19سیحون پادشاه اموریان را، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.20و عوج پادشاه باشان را، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.21و زمین ایشان را به ارثیّت داد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.22یعنی به ارثیّت بندهٔ خویش اسرائیل، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.23و ما را در مذلّت ما به یاد آورد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.24و مارا از دشمنان ما رهایی داد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.25که همهٔ بشر را روزی میدهد، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.26خدای آسمانها را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالآباد است.
مزمور ۱۳۶ یک مزمور پرستشی است. این مزمور برای خوانده شدن توسط دو گروه کر نوشته شده است. یک گروه قسمت اول خط ها را میخوانند و گروه بعدی برگردان را تکرار میکنند.
خداوند در طول تاریخ اسرائیل را برکت داده و از مردم محتاج مراقبت کرده است.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «او تا ابد نسبت به عهد خود وفادار است»
خدایی که عظیمتر از خدایانی است که دیگر مردم میپرستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
زیرا که او حکیم است.
اسرائیلیان باستانی تصور می کردند که زمین خشک در بالای دریا قرار دارد. ترجمه جایگزین: «زمین را بر بالای دریاها قرار داده است»
این به منابع نور زمین بخصوص به ماه وخورشید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خورشید و ماه و ستارگان»
از آفتاب همچون پادشاهی سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «برای مشخص کردن زمان در روز»
اسم معنای «رحمت» می تواند به صورت صفت بیان شود. ببینید این رادر مزمور ۱۳۶: ۱ چگونه ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «او تا ابد نسبت به عهد خود وفادار باقی میماند»
ماه و ستارگان همچون پادشاهان بیان شدهاند. ترجمه جایگزین: «برای مشخص کردن زمان در شب»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«از میان مردم مصر»
اینجا «دست» و «بازو» بیانگر قدرت است. ترجمه جایگزین: «با قدرتی عظیم»
سربازان فرعون در دریای قلزم غرق شدند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا شکست دادن همچون انداختن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «فرعون را شکست داد» یا «پادشاه مصر را شکست داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام یک مرد است.
نام یک مرد است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به ما توجه کن»
احساس شرم و مذّلت کردن همچون مکانی که قوم اسرائیل در آن قرار دارند بیان شده است. این مرجعی است برای موارد بسیاری که قوم اسرائیل از دشمنان خود شکست خوردهاند و مورد مذّلت و شرم قرار گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «زمانی که در شرم و ذلت بودیم، از ما مراقبت کرد»
از سبب پیروزی قوم و شکست دشمنانشان طوری سخن گفته شده است گویی پیروزی شئی است که میتوان آن را اهدا کرد. ترجمه جایگزین: «او ما را بر دشمنانمان پیروز کرده است» یا «ما را قادر به شکست دشمنانمان کرده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«خدایی که در آسمان زندگی میکند» یا « خدایی که موجودات آسمانی میپرستند»
1نزد نهرهای بابل آنجا نشستیم و گریه نیز کردیم، چون صهیون را به یاد آوردیم.2بربطهای خود را آویختیم بر درختان بید که در میان آنها بود.3زیرا آنانی که ما را به اسیری برده بودند، در آنجا از ما سرود خواستند؛ و آنانی که ما را تاراج کرده بودند، شادمانی [خواستند] که یکی از سرودهای صهیون را برای ما بسرایید.4چگونه سرود خداوند را، در زمین بیگانه بخوانیم؟5اگر تو را ای اورشلیم فراموش کنم، آنگاه دست راست من فراموش کند.6اگر تو را به یاد نیاورم، آنگاه زبانم به کامم بچسبد، اگر اورشلیم را بر همهٔ شادمانی خود ترجیح ندهم.7ای خداوند، روز اورشلیم را برای بنیادوم به یاد آور، که گفتند، منهدم سازید، تا بنیادش منهدم سازید!8ای دختر بابل که خراب خواهی شد، خوشابحال آنکه به تو جزا دهد چنانکه تو به ما جزا دادی!9خوشابحال آنکه اطفال تو را بگیرد و ایشان را به صخرهها بزند.
مزمور ۱۳۷ مزمور سوگ و انتقام است.
از اسیران خواسته شد در بابل سرودهای صهیون را بخوانند، اما آنان غمگینتر از آن بودند که بتوانند سرود بخوانند. لشگر بابل به هنگام ویران ساختن اورشلیم، بسیار بیرحم بودند و مردم ادوم آنان را به نابود ساختن اورشلیم تشویق میکردند. آنان دعا کردند که خدا نسبت به مردم ادوم و بابل بیرحم باشد.
مراعات نظیر در شهر عبری معمول است
«نزد یکی از رودهای نزدیک بابل»
نویسنده، خوانندگان را شامل نکرده است.
نویسنده، خوانندگان را شامل نکرده است.
درختان بید در اسرائیل نمیرویند. « درخت بید» ممکن است تمام درختان بابل را شامل شود. ترجمه جایگزین: «بر درختان در بابل»
«اسیرکنندگان ما خواستار آواز خواندن ما شدند»
«از ما خواستند که تظاهر به شادمانی کنیم»
احتمالا این به یکی از سرودهایی که قوم اسرائیل در معبد به هنگام پرستش در اورشلیم میخواندند، اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده طوری سخن میگوید گویی اورشلیم به وی گوش میسپارد. ترجمه جایگزین: «اگر به گونهای عمل کنم ای اورشلیم که گویی تو را به یاد نمیآورم» یا «اگر تو را ای اورشلیم از یاد ببرم»
دستی که اکثر مردم بیشتر استفاده میکنند
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به خاطر بیاور» یا « در مورد آن بیاندیش»
آن چه را که بنیادوم انجام داد به یاد بیاور، بیانگر مجازات آنان در قبال آن چه که کردند است. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[یهوه]، بنی ادوم را به خاطر آن چه انجام دادند، مجازات نما»
این که اورشلیم توسط لشکر دشمنان به اسیری گرفته شد، همچون سقوط اورشلیم بیان شده است. کسی که اورشلیم را به اسیری گرفته است، میتواند واضح بیان شود. ترجمه جایگزین: «روزی که اورشلیم به اسارت گرفته شد» یا «روزی که لشکر بابلیان وارد اورشلیم شدند»
نویسنده به گونهای مردم بابل را مورد خطاب قرار میدهد گویی آنجا هستند و به وی گوش میدهند.
این بیانگر شهر بابل و مردمش است.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا او را برکت دهد»
نویسنده از آن چه کسی در قبال کار دیگران انجام داده است، همچون جزا سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «آن چه را با ما کردی، با تو انجام دهد»
«سر اطفال شما رابر صخرهها بکوبد»
1[مزمور داود] تو را به تمامیِ دل خود حمد خواهم گفت. به حضور خدایان تو را حمد خواهم گفت.2به سوی هیکل قدس تو عبادت خواهم کرد و نام تو را حمد خواهم گفت، بهسبب رحمت و راستیِ تو. زیرا کلام خویش را بر تمام اسم خود تمجید نمودهای.3در روزی که تو را خواندم مرا اجابت فرمودی. و مرا با قوّت در جانم شجاع ساختی.4ای خداوند، تمام پادشاهان جهان تو را حمد خواهند گفت، چون کلام دهان تو را بشنوند.5و طریقهای خداوند را خواهند سرایید، زیرا که جلال خداوند عظیم است.6زیراکه خداوند متعال است، لیکن بر فروتنان نظر میکند. و امّا متکبّران را از دور میشناسد.7اگر چه در میان تنگی راه میروم، مرا زنده خواهی کرد. دست خود را بر خشم دشمنانم دراز میکنی و دست راستت مرا نجات خواهد داد.8خداوند کار مرا به کمال خواهد رسانید. ای خداوند، رحمت تو تا ابدالآباد است. کارهای دست خویش را ترک منما.
مزمور یک مزمور ستایشی است..
خدا به دعاها پاسخ میدهد و مزمورنویس را در مقابل دشمنانش محافظت مینماید.
مراعات نظیر در شعر عبری معمول است.
دل در اینجا بیانگر احساسات است. انجام کاری صادقانه و کامل به انجام آن با تمام دل بیان شده است. ترجمه جایگزین: «من صمیمانه از تو سپاسگزارم»
معانی محتمل عبارتند از ۱)«در مقابل بتهای دروغینی که وجود دارند» یا ۲)«در مقابل موجودات آسمانی» که به معنی «در حضور فرشتگان آسمانی» است.
تعظیم کردن، عملی نمادین برای بیان پرستش و عبادت است. ترجمه جایگزین: «تو را پرستش خواهم کرد»
اینجا کلمه «نام» بیانگر خود خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «تو را سپاس خواهم گفت»
اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت صفت بیان شود. اسم معنای «راستی» میتواند در قالب یک عبارت فعلی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که به عهدت وفادار و قابل اعتماد مردم هستی»
«آن چه که گفتی» یا «احکام و عهدهایت»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «خودت» ۲) «شهرت خود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارت بازگو کننده خود خدا است. ترجمه جایگزین: «تو»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] از نظر قدرت، مقام، و اقتدار بالاتر از تمام خلقت قرار دارد. با این حال علاقه او به کسانی که با روحیهای فروتن همه را خدمت میکنند. این تضادی ساده است.
این اصطلاح احتمالا به این معنا است که خدا نسبت به متکبران وفادار نیست.
زندگی میکنم، وجود دارم
در خطر بودن همچون بودن در مکانی فیزیکی بیان شده است.
طوری از خدا سخن گفته شده است، گویی با دست خود دشمنان را میزند.
اسم معنای «خشم» میتواند به صورت «خشمگین» بیان شود. ترجمه جایگزین: «دشمنان من که خشمگین هستند»
اسم معنای «رحمت» میتواند به صورت یک صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو ای خداوند[یهوه]، تا ابد نسبت به عهدت وفادار بمان»
این اصطلاح احتمالا به ملت اسرائیل اشاره دارد.
طوری از خداوند سخن گفته شده است گویی او حقیقتا از دستان خود برای آفرینش استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «تو خلق کردهای»
1[برای سالار مغنّیان. مزمور داود] ای خداوند مرا آزموده و شناختهای.2تو نشستن و برخاستن مرا میدانی و فکرهای مرا از دور فهمیدهای.3راه و خوابگاه مرا تفتیش کردهای و همهٔ طریقهای مرا دانستهای.4زیرا که سخنی بر زبان من نیست، جز اینکه تو ای خداوند آن را تماماً دانستهای.5از عقب و از پیش مرا احاطه کردهای و دست خویش را بر من نهادهای.6این گونه معرفت برایم زیاده عجیب است. و بلند است که بدان نمیتوانم رسید.7از روح تو کجا بروم؟ و از حضور تو کجا بگریزم؟8اگر به آسمان صعود کنم، تو آنجا هستی! و اگر در هاویه بستر بگسترانم اینک، تو آنجا هستی!9اگر بالهای سحر را بگیرم و در اقصای دریا ساکن شوم،10در آنجا نیز دست تو مرا رهبری خواهد نمود و دست راست تو مرا خواهد گرفت.11و گفتم، یقیناً تاریکی مرا خواهد پوشانید. که در حال شب گرداگرد من روشنایی گردید.12تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست و شب مثل روز روشن است و تاریکی و روشنایی یکی است.13زیرا که تو بر دل من مالک هستی؛ مرا در رحم مادرم نقش بستی.14تو را حمد خواهم گفت زیرا که به طور مَهیب و عجیب ساخته شدهام. کارهای تو عجیب است و جان من این را نیکو میداند.15استخوانهایم از تو پنهان نبود وقتی که در نهان ساخته میشدم و در اسفل زمین نقشبندی میگشتم.16چشمان تو جنین مرا دیدهاست و در دفتر تو همهٔ اعضای من نوشته شده، در روزهایی که ساخته میشد، وقتی که یکی از آنها وجود نداشت.17ای خدا، فکرهای تو نزد من چه قدر گرامی است و جمله آنها چه عظیم است!18اگر آنها را بشمارم، از ریگ زیاده است. وقتیکه بیدار میشوم هنوز نزد تو حاضر هستم.19یقیناً ای خدا شریران را خواهی کشت. پس ای مردمان خون ریز از من دور شوید.20زیرا سخنان مکرآمیز دربارهٔ تو میگویند و دشمنانت نام تو را به باطل میبرند.21ای خداوند آیا نفرت نمیدارم از آنانی که تو را نفرت میدارند، و آیا مخالفان تو را مکروه نمیشمارم؟22ایشان را به نفرت تام نفرت میدارم. ایشان را دشمنان خویشتن میشمارم.23ای خدا مرا تفتیش کن و دل مرا بشناس. مرا بیازما و فکرهای مرا بدان،24و ببین که آیا در من راه فساد است! و مرا به طریق جاودانی هدایت فرما.
مزمور ۱۳۹ از مزامیر پرستشی محسوب می شود.
توجه خدا
خدا نویسنده ی مزمور را در رحم مادرش خلق کرد و در دوران زندگیش از وی مراقبت نمود. خدا در همه حال و در هر کجا، با او همراه بود.
مراعات نظیر در اشعار عبری متداول است.
«منظور رهبر گروه موسیقی در مراسم پرستشی است»
«امتحان شده»
نویسنده مزمور از دو حرکت فوق برای نشان دادن تمام اعمال وی استفاده می کند. ترجمه جایگزین: « تمام آن چه که انجام میدهم» یا «همه چیز درباره من»
در اینجا «راه» بیانگر رفتار شخص است. «راه و خوابگاه مرا» هر دو با هم نشاندهنده تمامی رفتار نویسنده مزمور است.
«سخنی بر زبان» در اینجا بیانگر گفتار فرد است. ترجمه جایگزین: «پیش از آن که چیزی بگویم»
عبارت فوق، به حضور خدا در همه جا اشاره میکند.
عبارت فوق به راهنمایی و کمک اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو مرا هدایت کرده و به من کمک میکنی»
«خارج از درک من است»
بلند بودن و در دسترس نبودن، اصطلاح است و در اینجا منظور دانشی است که انسان به آن دسترسی ندارد. ترجمه جایگزین: «فهم یا درک آن بسیار مشکل است»
دو سوال فوق به موازات یکدیگر بکار برده شدهاند. نویسنده مزمور بیان میکند که او نمیتواند از حضور خدا خارج شود. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم از روح تو بگریزم»
«بستر گستراندن» به سکونت در جایی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حتی اگر در تاریکی جهان مردگان باشم»
نویسنده از عبارات فوق برای توضیح این مطلب استفاده میکند که هر جا او هست، خدا نیز همان جا است.
در قدیمالایام و در خاور نزدیک، خورشید به شکل موجودی بالدارتصور میشد که توانایی پرواز در آسمان را داشت. ترجمه جایگزین: «اگر خورشید میتوانست مرا با خود به آسمان ببرد»
«در دورترین نقطه باختر»
«به من کمک خواهد کرد»
نویسنده مزمور از تاریکی به گونهای سخن میگوید که گویی رواندازی است که او را میپوشاند.
از شبِ تاریک به گونهای صحبت شده که گویی با نور درخشان شده است.
«اعضای درونی» بیانگر اعضا درونی بدن شخص است، اما در اینجا احتمال دارد که کل بدن را در نظر گرفته باشد. ترجمه جایگزین: «تو تمام بدن مرا آفریدی»
در اینجا «جان» احتمالا به یقینِ حتمی نویسنده مزمور به محبت و راهنمایی خدا اشاره می کند. مترجم ممکن است در این جا «جان» را به عنوان کنایه از عقل و دل نویسنده مزمور به کار ببرد. ترجمه جایگزین: «من آن را با تمامی قلبم باور دارم»
«در کمال پیچیدگی ساخته میشدم»
عبارت فوق میتواند روشی برای معرفی رحم مادر باشد.
از عبارت فوق چنین بر میآید که اسرائیلیان باستان تصور میکردند که خدا طرحهایش را در کتابی نوشته است.
«من برای افکار تو خیلی اهمیت قائلم» یا «افکار تو برای من خیلی ارزشمندند»
«افکار تو بسیار زیاد و متنوع است»
عبارت فوق صنعت ادبی مبالغه است و بدین معناست که نویسنده قادر به شمارش افکار خدا نیست. ترجمه جایگزین: «بیش از توان محاسبه من است»
نویسنده مزمور فقط تظاهر میکند که با مردانِ خشن ذهنیش در حال گفتگو است. مترجمین ممکن است عبارت امری فوق را به شکل آرزو بیان کنند.
«خدایا آنها در برابر قدرت تو شورش میکنند»
«دشمنانت درباره تو دروغ میگویند»
دو جمله فوق معانی مشابه دارند. جمله پرسشی دوم تشدید کننده سوال جمله اول است.هر دو این پرسشها را میتوان به صورت جملات اخباری نوشت. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[یهوه] من از کسانی که از تو نفرت دارند، بیزارم! من از کسانی که در مقابل تو طغیان میکنند، دوری میکنم!»
شورشیان در مقابل تو
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق درخواستی از سوی نویسنده مزمور به خداست تا تمامی افکار گناهآلودی را که ممکن است در ذهنش نقش ببندد، برایش آشکار سازد. ترجمه جایگزین: «لطفا مرا کاوش کن» یا «از تو میخواهم که کنکاوم کنی»
هر دو جمله فوق معانی مشابه داشته و جمله دوم باعث تشدید مفاهیم جمله اول است.
در اینجا «راه» بیانگر رفتار است.
در اینجا «طریق» بیانگر اعتماد و پیروی از خدا است. هر کسی که در این طریق «گام» برمیدارد زندگی جاودانه خواهد داشت.
1[برای سالار مغنّیان. مزمور داود] ای خداوند، مرا از مرد شریر رهایی ده و از مرد ظالم مرا محفوظ فرما!2که در دلهای خود در شرارت تفکّر میکنند و تمامی روز برای جنگ جمع میشوند.3دندانهای خود را مثل مار تیز میکنند و زهر افعی زیر لب ایشان است، سلاه.4ای خداوند مرا از دست شریر نگاه دار، از مرد ظالم مرا محافظت فرما که تدبیر میکنند تا پایهای مرا بلغزانند.5متکبّران برای من تله و ریسمانها پنهان کرده و دام به سر راه گسترده، و کمندها برای من نهادهاند، سلاه.6به خداوند گفتم، تو خدای من هستی. ای خداوند، آواز تضرّع مرا بشنو!7ای یهوّه خداوند که قوّت نجات من هستی، تو سر مرا در روز جنگ پوشانیدهای.8ای خداوند، آرزوهای شریر را برایش برمیاور و تدابیر ایشان را به انجام مرسان مبادا سرافراشته شوند، سلاه.9و امّا سرهای آنانی که مرا احاطه میکنند، شرارتِ لبهای ایشان، آنها را خواهد پوشانید.10اخگرهای سوزنده را بر ایشان خواهند ریخت، ایشان را در آتش خواهند انداخت و در ژرفیها که دیگر نخواهند برخاست.11مرد بدگو در زمین پایدار نخواهد شد. مرد ظالم را شرارت صید خواهد کرد تا او را هلاک کند.12میدانم که خداوند دادرسی فقیر را خواهد کرد و داوری مسکینان را خواهد نمود.13هر آینه عادلان نام تو را حمد خواهند گفت و راستان به حضور تو ساکن خواهند شد.
مزمور ۱۴۰ برای رهایی و نجات سروده شده است.
حمایت خداوند[یهوه]
او از خدا درخواست محافظت می کند تا او را از شر دشمنانی که احاطهاش کردهاند، برهاند.
مراعات نظیر در اشعار عبری متداول است.
منظور رهبر گروه موسیقی پرستشی است.
در اینجا « جنگ » به هر نوع درگیری از جمله نبرد و نزاع اشاره میکند.
از مردمانی که با گفتههایشان باعث نزاع و درگیری میشوند چنان سخن به میان آمده که گویی زبان مار افعی در دهانشان است. البته مارها نه با زبانشان، بلکه از طریق گاز گرفتن و زهر ریختن، گزند میرسانند. هرچند انسان نمیتواند زبان خود را تیز کند. در واقع تیز کردن زبان در اینجا به معنی سخن گفتن به روشی است که موجب آزار و اذیت دیگران شود و زبان تیز مارها بیانگر سمی بودن اغلب مارها است.
منظور قدرت شریر است.
نوع تلهها نسبت به مشکلاتی که شریر و مردم متکبر سعی دارند برای نویسنده مزمور ایجاد کنند از اهمیت کمتری برخوردار است. در صورتی که خوانندگان شما اطلاعات زیادی در مورد انواع روشهای تلهگذاری ندارند، بهتر است آن را در یک خط خلاصه کنید. ترجمه جایگزین: «برای گرفتار ساختنم دام نهادهاند»
عبارت فوق تقاضای کمک است. ترجمه جایگزین: «و اکنون که از تو تقاضای کمک میکنم، به من گوش فرا ده!»
در حین نبرد، خطر بیشتر متوجه سر افراد است. حفاظت از سر افراد نشاندهنده محافظت کردن از کل بدن آنها است. ترجمه جایگزین: «در حین نبرد از من محافظت میکنی»
در اینجا « جنگ » بیانگر انواع سختیها و مشکلات جدی است.
«لطفا اجازه نده که شریر آرزویش بر آورده شود»
صفت «شریر» را میتوان به صورت عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم شریر»
عبارت فوق بیانگر تکبر است. ترجمه جایگزین: «آنها متکبر هستند»
منظور دعایی است که از خدا میخواهد تا بدکاران را به خاطر گفتارشان در محنت و رنج بیافکند.
مشکلاتی که به خاطر گفتارشان به آن دچار میشوند.
عبارت فوق به معنی آن است که مانع ایجاد مشکلات بیشتر از طرف آنها شود.
به تصویرکشیدن آتش، بیانگر مجازات شدید افراد شرور است.
احتمالا منظور دنیای تاریک مردگان است.
منظور کسانی است که بدون هیچ دلیلی، از دیگران بدگویی میکنند.
«در این دنیا ایمن زندگی نخواهند کرد»
در اینجا از شریر به گونهای صحبت شده که گویی فردی از فرد دیگر انتقام میگیرد.
اسم معنی «دادرسی» را می توان به صورت صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به شیوهای عادلانه به نیازمندان کمک خواهد کرد»
منظور خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «تو»
1[مزمور داود] ای خداوند تو را میخوانم. نزد من بشتاب! و چون تو را بخوانم آواز مرا بشنو!2دعای من به حضور تو مثل بخور آراسته شود، و برافراشتن دستهایم، مثل هدیه شام.3ای خداوند، بر دهان من نگاهبانی فرما و در لبهایم را نگاه دار.4دل مرا به عمل بد مایل مگردان تا مرتکب اعمال زشت با مردان بدکار نشوم. و از چیزهای لذیذ ایشان نخورم.5مردِعادل مرا بزند و لطف خواهد بود، و مرا تأدیب نماید و روغن برای سر خواهد بود! و سر من آن را ابا نخواهد نمود زیرا که در بدیهای ایشان نیز دعای من دایم خواهد بود.6چون داوران ایشان از سرِ صخرهها انداخته شوند، آنگاه سخنان مرا خواهند شنید زیرا که شیرین است.7مثل کسی که زمین را فلاحت و شیار بکند، استخوانهای ما بر سر قبرها پراکنده میشود.8زیرا که ای یهوه خداوند، چشمان من بسوی توست. و بر تو توکّل دارم. پس جان مرا تلف منما!9مرا از دامی که برای من نهادهاند نگاه دار و از کمندهای گناهکاران.10شریران به دامهای خود بیفتند و من بسلامتی در بگذرم.
مزمور ۱۴۱ مزمور رهایی از دشمنان و گناه است.
اصلاح مردم توسط خداوند[یهوه]
نویسنده دعا میکند که خدا او را از گناه دور سازد. وی همچنین خوشحال است که توسط نیکوکاران اصلاح میشود. نویسنده از خدا میخواهد که بر صحت کار وی در نابودی رهبران شریر، صحه گذارد.
, and and )
مراعات نظیر در اشعار عبری متداول است.
«از تو طلب کمک میکنم»
نویسنده مزمور چنان سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] شخصی است که باید از جای دیگری برای کمک به او بیاید. آن چه را که نویسنده مزمور از خداوند[یهوه] میخواهد، میبایست به روشنی توضیح داد. ترجمه جایگزین: « سریعا برای کمک به من بیا»
«لطفا وقتی تو را میخوانم، صدای مرا بشنو» یا به تو التماس می کنم، وقتی تو را می خوانم به من گوش فرا دهی»
نویسنده مزمور از خدا میخواهد که دعایش را قبول کرده و از آن راضی باشد، همان گونه که با روشن کردن بخور خشنود و راضی میشود. ترجمه جایگزین: «باشد که دعای من ، همچون بخوری که با بوی مطبوعش مردم را راضی میکند ، تو را خشنود سازد»
نویسنده مزمور از خداوند[یهوه] میخواهد تا به خاطر مضمون دعاهایش، از وی خشنود باشد.
« دستهایی که من بلند کردهام » . دستهای برافراشته، کنایه از دعا کردن است. مردم در هنگام دعا و ستایش خداوند[یهوه]، دستهایشان را بلند میکردند. به چگونگی ترجمه خودتان در مزمور ۱۳۴: ۲ رجوع کنید.
منظور همانندی با حیواناتی است که در قربانگاه به هنگام غروب سوزانده میشدند. نویسنده مزمور چنان سخن میگوید که گویی او از خداوند[یهوه] درخواست کرده است که مانند هدیهکنندگان قربانی، از او نیز راضی باشد. وی به خاطر مضمون دعایش از خداوند[یهوه] درخواست میکند که از او خشنود باشد.
نویسنده مزمور چنان سخن میگوید که گویی کلمات شریرانه، زندانیانی هستند که میخواهند از دهانش فرار کنند. ترجمه جایگزین: «لطفا به من کمک کن تا کلمات شریرانه بر زبان نرانم»
«به کسی بگو که محافظت کند»
نویسنده مزمور چنان سخن میگوید که گویی کلمات شریرانه، زندانیانی هستند که میخواهند از دهانش فرار کنند. ترجمه جایگزین: «لطفا به من کمک کن چیزهایی را که نباید بگویم، بر زبان نرانم»
«مرتکب اعمال گناهآلود نشوم»
«غذای ویژه آنها»
نویسنده مزمور چنان سخن میگوید که گویی با تحقیر کردن، شخصی را کتک میزند. ترجمه جایگزین: «مرا تحقیر میکند» یا «چنان مرا میزند که وقتی تادیبم میکند به او گوش میدهم»
اسم معنی «لطف» را میتوان به صورت قید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او مهربانانه با من رفتار میکند»
نویسنده مزمور چنان سخن میگوید که گویی شخص تادیب کننده روی سر او روغن میریزد. معانی محتمل عبارتند از۱) برای احترام به او. ترجمه جایگزین: «زمانی که مرا تادیب میکند، میدانم که عمل نیکویی انجام میدهد» یا ۲) احساس بهتری به دست آوردن.
در اینجا سر جزگویی برای شخص است. آرایه ادبی کم نمایی را میتوان به صورت جمله مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باشد که آن را شادمانه بپذیرم»
کلمه « بدیها » کنایه از مردمی است که اعمال شریرانه انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «اغلب دعا میکنم که خداوند[یهوه]، مردم شریر را از اعمال بد بازدارد»
معانی محتمل عبارتند از۱) شخصی رهبر آنها را پایین خواهد انداخت یا ۲) رهبرانشان، ایشان را پایین میاندازند.
خاکی که در طی زمان طولانی سخت و فشرده میشود.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «مردم استخوانهای ما را به جهات مختلف پرتاب میکنند» یا ۲) بر اثر سقوط از صخرهها ( ۱۴۱: ۶) «بدن ما در هم میشکند و استخوانهایمان خرد میشوند»
چشمان، جزگویی برای کلیت شخص است. ترجمه جایگزین: «من نگاه میکنم که ببینم تو چه خواهی کرد» یا «از تو انتظار یاری دارم»
«از تو می خواهم که از من محافظت کنی» به چگونگی ترجمه خودتان در مزمور ۱۱۸: ۹ رجوع کنید.
جان کنایه از کلیت فرد است. ترجمه جایگزین: «مرا»
نویسنده مزمور از گمراهی انسان درستکار که به گناه، آلوده میشود و یا افراد شریر به واسطه همین گمراهی بر وی غلبه میکنند، به گونهای سخن گفته که گویی مانند حیوانات در تله گرفتار شده است. کلمه «دام» کنایه از خود مردم است. ترجمه جایگزین: «مردمی که در جستجوی راههایی برای آزار من هستند»
محققان کتاب مقدس بر روی معنی دقیق این واژهها اختلاف نظر دارند. بهتر است که یکی از این واژهها را به قفس حیوانات شکار شده و دیگری را به طنابی که بر دور گردن شکار انداخته شده، ترجمه کرد. همچنین میتوان واژه «تله» را در این موارد به کار برد. به چگونگی ترجمه خودتان در اینباره به مزمور ۱۴۰: ۵ رجوع کنید.
احتمال دارد که فعل از عبارت قبلی حذف شده باشد. ترجمه جایگزین: «از تلههایی که گناهکاران گستردهاند، مرا محفوظ گردان»
نویسنده مزمور از شریران که درستکاران را فریب میدهند به گونهای صحبت میکند که گویی شکارچیانی هستند که برای حیوانات تله میگذارند. ترجمه جایگزین: «باشد که شریران در تلههای خود ساخته گرفتار آیند» یا «باشد که نقشههای پلید بدکاران برای فریب نیکوکاران، به خودشان برگردد »
1[قصیده داود و دعا وقتیکه در مغاره بود] به آواز خود نزد خداوند فریاد برمیآورم. به آواز خود نزد خداوند تضرّع مینمایم.2ناله خود را در حضور او خواهم ریخت. تنگیهای خود را نزد او بیان خواهم کرد.3وقتی که روح من در من مدهوش میشود. پس تو طریقت مرا دانستهای. در راهی که میروم دام برای من پنهان کردهاند.4به طرف راست بنگر و ببین که کسی نیست که مرا بشناسد. ملجا برای من نابود شد. کسی نیست که در فکر جان من باشد.5نزد تو ای خداوند فریاد کردم و گفتم که تو ملجا و حصّهٔ من در زمین زندگان هستی.6به ناله من توجّه کن زیرا که بسیار ذلیلم! مرا از جفاکنندگانم برهان، زیرا که از من زورآورترند.7جان مرا از زندان درآور تا نام تو راحمد گویم. عادلان گرداگرد من خواهند آمد زیرا که به من احسان نمودهای.
مزمور ۱۴۲ از مزامیر رهایی از دشمنان محسوب میشود .
کمک خداوند[یهوه]
نویسنده مزمور تنها است و دشمنان بسیاری او را احاطه کردهاند. با این وجود خداوند[یهوه] به او کمک خواهد کرد. سپس نیکوکاران نیز به وی ملحق میشوند.
مراعات نظیر در اشعار عبری متداول است.
منظور نوعی موسیقی است. به چگونگی ترجمه خودتان در مزمور ۳۲: ۱ رجوع کنید.
فضایی باز در زیر زمین که وسعت لازم برای راه رفتن یک انسان را دارد.
اگر دو جمله فوق چنان بهم شبیه هستند که خواننده معنای اشتباهی را از آنها دریافت می کند، شما میتوانید آنها را در یک جمله ترجمه کنید.
«با استفاده از صدای خود»
اگر دو جمله فوق از نظر معنایی چنان با هم مشابهت دارند که خواننده را به اشتباه میاندازند، شما میتوانید آنها را به صورت یک جمله ترجمه کنید.
نویسنده مزمور از گفتن علت ناراحتی خود به خداوند[یهوه] چنان سخن می گوید که گویی او مایعی را در یک محفظه میریزد. ترجمه جایگزین: «به او علت ناراحتیم را میگویم»
«چیزهایی را که باعث نگرانیم میشوند، با او در میان میگذارم»
«من ضعیفم» یا «من کاملا ناامیدم»
«تو راهی را که من برمیگزینم، میدانی». نویسنده مزمور چنان سخن میگوید که گویی آن چه که شخص انجام میدهد، راهی است که در پی میگیرد. ترجمه جایگزین: «تو روش زندگی مرا میدانی»
نویسنده مزمور از مردمی که میخواهند به او آزار برسانند چنان صحبت کرده است که گویی آنها میخواستند برای حیوانات تله بگذارند. ترجمه جایگزین: «آنها نقشه میکشند تا برای کارهایم به من ضرر برسانند»
کنایه از «مرا» است.
منظور تقاضای کمک است. ترجمه جایگزین: «اکنون برای کمک تو را میخوانم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) همه خواسته های من یا ۲) تمام نیازهای من یا ۳) تمام داشتههای من
اصطلاح فوق به افراد زنده در مقابل مردگان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا مادامی که من زندهام»
عبارت فوق تقاضای کمک است. به چگونگی ترجمه خودتان در مزمور ۵: ۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون که تو را برای کمک میطلبم، به من گوش فرا ده»
معانی محتمل عبارتند از ۱) بسیار نیازمندم یا ۲ ) بسیار ضعیفم. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره به مزمور ۷۸: ۸ رجوع کنید.
عبارت فوق یک درخواست است. «جان» بیانگر کلیت فرد است. ترجمه جایگزین: «مرا از زندان بیرون آر»
کلمه «نام» کنایه از شخص است. به چگونگی ترجمه خودتان در این باره در مزمور ۵: ۱۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «تو را سپاس میگویم»
1[مزمور داود] ای خداوند دعای مرا بشنو و به تضرّع من گوش بده! در امانت و عدالت خویش مرا اجابت فرما!2و بر بندهٔ خود به محاکمه برمیا. زیرا زندهای نیست که به حضور تو عادل شمرده شود.3زیرا که دشمن بر جان من جفا کرده، حیات مرا به زمین کوبیده است و مرا در ظلمت ساکن گردانیده، مثل آنانی که مدّتی مرده باشند.4پس روح من در من مدهوش شده، و دلم در اندرونم متحیّر گردیده است.5ایّام قدیم را به یاد میآورم. در همهٔ اعمال تو تفکّر نموده، در کارهای دست تو تأمّل میکنم.6دستهای خود را بسوی تو دراز میکنم. جان من مثلِ زمینِ خشک، تشنه تو است، سلاه.7ای خداوند، بزودی مرا اجابت فرما زیرا روح من کاهیده شده است. روی خود را از من مپوشان، مبادا مثل فروروندگان به هاویه بشوم.8بامدادان رحمت خود را به من بشنوان زیرا که بر تو توکّل دارم. طریقی را که برآن بروم، مرا بیاموز زیرا نزد تو جان خود را برمیافرازم.9ای خداوند مرا از دشمنانم برهان زیرا که نزد تو پناه بردهام.10مرا تعلیم ده تا ارادهٔ تو را بجا آورم زیرا خدای من تو هستی. روح مهربان تو مرا در زمین هموار هدایت بنماید.11به خاطر نام خود ای خداوند مرا زنده ساز؛ به خاطر عدالت خویش جان مرا از تنگی برهان؛12و به خاطررحمت خود، دشمنانم را منقطع ساز. و همهٔ مخالفان جان مرا هلاک کن زیرا که من بندهٔ تو هستم.
مزمور ۱۴۳ از دسته مزامیر طلب رهایی است. نویسنده برای رهایی از دشمنانش دعا می کند.
کمک از جانب خداوند[یهوه]
نویسنده بابت رهایی از دشمنانش از خداوند[یهوه] طلب کمک میکند، زیرا خادم خدا است.
مراعات نظیر در اشعار عبری متداول است.
کلمات «دعای مرا» کنایه از شخص دعا کننده است. به چگونگی ترجمه خودتان در مزمور ۳۹: ۱۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «در حالی که به سوی تو دعا میکنم به من گوش فرا ده» یا «آن چه را که از تو میطلبم، اجابت کن»
«به محاکمه بر آمدن» اصطلاحی است به معنی قضاوت کردن. ترجمه جایگزین: «لطفا محاکمه نکن» یا «به تو التماس میکنم که محاکمه نکنی»
نویسنده مزمور از خود چنان سخن میگوید که گویی درباره شخص دیگری حرف میزند. ترجمه جایگزین: «مرا»
در اینجا «حضور» نماینگر ارزیابی و قضاوت است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس در محکمه تو پارسا و عادل نیست»
کلمه «جان» بیانگر شخص است. ترجمه جایگزین: «بر من جفا کرده»
از شکست در مقابل دشمنان چنان صحبت شده که گویی شی سنگینی، جسم سبکتری را بر روی زمین خرد میکند. ترجمه جایگزین: «مرا کاملا شکست داده است»
«من ضعیف هستم» یا «من کاملا ناامیدم»
«من دیگر امیدی ندارم»
«دربارهاش میاندیشم»
«تمام کارهایی که انجام دادهای» یا «همه کارهای عظیمی که انجام دادهای»
انجام حرکاتی در بدن فرد در اینجا کنایه از هدفی است که از انجام آن کار دنبال میکند. اسرائیلیها معمولا در هنگام دعا کردن، برپا ایستاده و دستان خود را به طرفین میگشودند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که دستانم را گشودهام، به سوی تو دعا میکنم»
نویسنده مزمور از تمایلش برای در ارتباط بودن با خدا به گونهای صحبت میکند که گویی در سرزمین خشکی است و از فقدان آب در حال جان دادن است. ترجمه جایگزین: «می خواهم همانند کسی که در وادی خشکی تشنه به دنبال آب است، در کنار تو باشم»
نویسنده مزمور آرزو میکند که خداوند[یهوه] را بهتر بشناسد. شدت این تمایل به یک فرد تشنه تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مشتاق تو هستم»
جان کنایه از شخص است.
زمینی که به دلیل بیآبی، همه چیز در آن مرده است.
در اینجا «روح» به کلیت شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من ضعیف هستم» یا «من خیلی ناامیدم»
عبارت فوق یک تقاضا است. «به تو التماس می کنم که خود را از من پنهان نکنی» یا «لطفا خود را از من پنهان نکن»
نویسنده مزمور از عدم اجابت تقاضایش به گونهای صحبت میکند که گویی خداوند[یهوه] حتی نمیخواهد به او نگاه کند. عبارت فوق کم نمایی است که آن را میتوان به صورت جمله مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «لطفا به من توجه کن»
در اینجا کلمه «هاویه» به محل مرگ و نیستی اشاره میکند. عبارت فوق حسن تعبیر[بهگویی] برای مرگ است. ترجمه جایگزین: «من فقط مردهای دیگر خواهم شد»
«اجازه بده تا از رحمت تو بشنوم» یا «به من از رحمت خودت بگو». اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه بده از رحیم بودنت بشنوم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «صبحگاهان» زمانی که اکثر مردم تصور میکردند بهترین زمان برای عبادت است یا ۲) «روز به روز»، هر روز
«به من بگو»
نویسنده مزمور از روش زندگی مردم به گونهای صحبت میکند که گویی مسیر قدم زدن است. ترجمه جایگزین: «آن گونه که تو میخواهی زندگی کنم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) به تو دعا میکنم یا ۲) ایمان دارم که تو مرا راهنمایی و حفاظت میکنی.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «به تو پناه میآورم، بنابراین میتوانم نزد تو پنهان شوم» و ۲) «به تو پناه میبرم، بنابراین تو ازمن محافظت خواهی کرد.»
«آن چه را که تو میخواهی، انجام میدهم»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) «کمکم کن تا به درستی زندگی کنم» یا «باشد که زندگیم عاری از مشکلات شود»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) کنایهای است برای زندگی درستکارانه یا ۲) «زمین هموار» کنایه است برای زندگی بدون مشکلات
نام خداوند[یهوه] بیانگر شخصیت اوست. ترجمه جایگزین: «به خاطر آن چه که تو هستی»
«دشمنانی که میخواهند مرا از زندگی ساقط کنند»
«رحمت خود را با نابودی دشمنانم نشان بده». اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از آن جا که تو رحیم هستی ، دشمنانم را نابود ساز»
«دشمنان روح و جان من». «زندگی من» میتواند بیانگر گوینده باشد. ترجمه جایگزین: «دشمنان من »
1[مزمور داود] خداوند که صخره من است، متبارک باد؛ که دستهای مرا به جنگ و انگشتهای مرا به حرب تعلیم داد!2رحمت من اوست و ملجای من و قلعه بلند من و رهاننده من و سپر من و آنکه بر او توکّل دارم، که قوم مرا در زیر اطاعت من میدارد.3ای خداوند، آدمی چیست که او را بشناسی؟ و پسر انسان که او را به حساب بیاوری؟4انسان مثل نَفَسی است و روزهایش مثل سایهای است که میگذرد.5ای خداوند آسمانهای خود را خم ساخته، فرود بیا. و کوهها را لمس کن تا دود شوند.6رعد را جهنده ساخته، آنها را پراکنده ساز. تیرهای خود را بفرست و آنها را منهزم نما.7دست خود را از اعلی بفرست، و مرا رهانیده، از آبهای بسیار خلاصی ده، یعنی از دست پسران اجنبی8که دهان ایشان به باطل سخن میگوید، و دست راست ایشان، دستِ دروغ است.9ای خدا، تو را سرودی تازه میسرایم. با بربط ذات ده تار، تو را ترنّم خواهم نمود.10که پادشاهان را نجات میبخشی، و بندهٔ خود داود را از شمشیر مهلک میرهانی.11مرا از دست اجنبیان برهان و خلاصی ده، که دهان ایشان به باطل سخن میگوید و دست راست ایشان دست دروغ است.12تا پسران ما درجوانیِ خود نموّ کرده، مثل نهالها باشند. و دختران ما مثل سنگهای زاویه تراشیده شده به مثال قصر.13و انبارهای ما پر شده، به انواع نعمت ریزان شوند. و گلههای ما هزارها و کرورها در صحراهای ما بزایند.14و گاوان ما باربردار شوند و هیچ رخنه و خروج و نالهای در کوچههای ما نباشد.15خوشابحال قومی که نصیب ایشان این است. خوشابحال آن قوم که یهوه خدای ایشان است.
مزمور ۱۴۴ از مزامیر پرستشی است و اولین مزمور از هفت مزمور پرستشی این مجموعه است( مزمور ۱۴۴-۱۵۰)
امنیت
مضمون مزمور ۱۴۴ دعا برای امنیت و کامیابی ملت اسرائیل است.
مراعات نظیر در اشعار عبری بسیار متداول است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «کسی که مرا محافظت میکند» یا ۲) «کسی که به من قدرت می دهد.»
کلمات «دستها» و «انگشتان» آرایه ادبی جزگویی هستند که برای ضمیر مفعولی «من» به کار برده شدهاند. در صورتی که «جنگ» و «حرب» در زبان شما مفاهیم مشابهی دارند، میتوانید آنها را در یک جمله به کار ببرید. ترجمه جایگزین: «که مرا در جنگ آموزش و در کارزار تعلیم میدهد» یا «که مرا برای جنگ تعلیم میدهد»
اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت قید ترجمه کرد. معانی محتمل عبارتند از ۱) «کسی که مرا صادقانه دوست میدارد» یا ۲) «کسی که مرا وفادارانه محافظت میکند.»
نویسنده مزمور از استعارههای متعددی برای تاکید بر محافظت خداوند[یهوه] از وی استفاده میکند.
داوود از خداوند[یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی محل امنی است که او را از حمله دشمنان محافظت میکند. خداوند[یهوه] کسی است که داوود را از صدمه دیدن محافظت میکند.
داوود از خداوند[یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی او نقش سپری را دارد که از سربازان محافظت میکند. خداوند[یهوه] کسی است که داوود را از صدمات محافظت میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در مزمور ۱۸: ۲ مراجعه کنید.
از توکل کردن به خداوند[یهوه] به گونهای صحبت شده که گویی به او پناه برده شده است. ترجمه جایگزین: «کسی که به او پناه میبرم و از من محافظت میکند»
«کسی که مرا قادر به شکست ملتهای دیگر میسازد»
سوالات فوق را میتوان به صورت جمله اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «انسان در مقایسه با مخلوقات دیگر بسیار حقیر است و من در حیرتم که تو چگونه به او عنایت ورزیده و به بنیآدم میاندیشی»
منظور از کلمات فوق، نوع بشر است.
نویسنده انسان را بدین شکل تشبیه میکند تا بر کوتاهی زندگی انسان تاکید کند.
از آنجایی که نویسنده مزمور بر عظمت خدا نسبت به انسان آگاه است، کلمات بالا را نباید به صورت امری ، بلکه به شکل یک درخواست ترجمه نمود.
معانی محتمل عبارتند از ۱) آسمان را بگشا یا ۲) آسمانها را همانند شاخه درختی که برآن قدم نهاده شده در هم تنیده و یا مانند کمانی که برای پرتاب تیر خود را آماده میکند، آنها را به کرنش درآور.
از آن جایی که نویسنده مزمور بر عظمت خدا نسبت به انسان آگاهی دارد، افعال فوق را نباید به صورت امری بلکه باید به شکل درخواست ترجمه کرد.
«بنابراین آنها قادر به تصمیمگیری و انجام کار نخواهند بود»
داوود از خدا به گونهای یاد میکند که گویی او در جایی مسلط بر سیلاب ایستاده و میتواند با دستانش داوود را از سیلاب بیرون بکشد. سیلاب کنایه از مصایبی است که توسط بیگانگان به وجود آمده بود. ترجمه جایگزین: «تو همانی که قادر به نجات و غلبه من بر مشکلاتم هستی»
در اینجا «دست» بیانگر تسلط و قدرت است. ترجمه جایگزین: «از تسلط بیگانگان»
کلمه «دهان» به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها دروغ میگویند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) داوود از رسم بالا آوردن دست راست برای قسم خوردن در دادگاه سخن میگوید. «آنها حتی در هنگام ادای سوگند در دادگاه نیز دروغ میگویند» یا ۲) «دست راست» کنایه از قدرت است. «هر آن چه را که کسب کردند از طریق دروغگویی بوده است»
معانی محتمل عبارتند از ۱)«سرودی که تا به حال توسط کسی خوانده نشده است» یا ۲) «سرودی که تا به حال نخواندهام.»
شما میتوانید جمله را درپایان مزمور ۱۴۴: ۹ ختم کنید و جمله جدید را در اینجا شروع کنید. «تو کسی هستی که به پادشاهان میبخشی. تو نجاتدهنده هستی»
داوود از خود به گونهای صحبت میکند که گویی شخص دیگری است. «من، داوود، بنده تو»
داوود از مردم شریر به گونهای صحبت میکند که گویی آنها شمیرهایی هستند که به عنوان سلاح از آنها استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «از مردم شریری که در صدد کشتن او بودند»
«مرا نجات داده و آزاد ساز»
در اینجا «دست» به تسلط و قدرت اشاره میکند. به چگونگی ترجمه خودتان درباره این کلمات به مزمور ۱۴۴: ۷ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «از تسلط بیگانگان»
در اینجا «دهان» بیانگر مردم است. به چگونگی ترجمه خودتان درباره این کلمات به مزمور۱۴۴: ۸ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «آنها دروغ میگویند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) داوود از رسم بالا آوردن دست راست به هنگام ادای سوگند در دادگاه سخن میگوید. «آنها حتی در هنگام بالا بردن دست راستشان برای ادای سوگند در دادگاه نیز دروغ میگویند» یا ۲) «دست راست» کنایه از قدرت و تسلط است. «هر چیزی که به دست آوردهاند از راه دروغگویی بوده است». به چگونگی ترجمه خودتان دراینباره به مزمور ۱۴۴: ۸ رجوع کنید.
سالم و قوی
در زمان رشد و تکامل انسان ها
«باشد که دختران ما همانند ستونهای خوش تراشِ کنج قصرها باشند»
«ستونهای خوش تراش زیبایی که در گوشه دیوار خانههای بزرگ قرار داشتند»
«ستونهایی که به منظور زیباسازی قصر حکاکی شدهاند»
«هزاران- حتی دهها هزار-مزارع ما را پر کردهاند»
«هیچ کس نتواند به شهر ما حمله کند»
در اینجا «ناله» به مصایب طاقتفرسایی مرتبط است که باعث گریه فرد میشود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس به خاطر درد گریه نکند» یا «هیچ کس برای طلب کمک گریه نکند» یا «هیچ کس برای دستیابی به عدالت گریه نکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1[تسبیح داود] ای خدای من، ای پادشاه، تو را متعال میخوانم و نام تو را متبارک میگویم، تا ابدالآباد!2تمامی روز تو را متبارک میخوانم، و نام تو را حمد میگویم تا ابدالآباد.3خداوند عظیم است و بینهایت ممدوح، و عظمت او را تفتیش نتوان کرد.4طبقه تا طبقه اعمال تو را تسبیح میخوانند و کارهای عظیم تو را بیان خواهند نمود.5در مجد جلیل کبریایی تو و در کارهای عجیب تو تفکّر خواهم نمود.6در قوّتِ کارهای مهیبِ تو سخن خواهند گفت. و من عظمت تو را بیان خواهم نمود.7و یادگاری کثرت احسان تو را حکایت خواهند کرد. و عدالت تو را خواهند سرایید.8خداوند کریم و رحیم است و دیر غضب و کثیرالاحسان.9خداوند برای همگان نیکو است، و رحمتهای وی بر همهٔ اعمال وی است.10ای خداوند جمیع کارهای تو، تو را حمد میگویند. و مقدّسان تو، تو را متبارک میخوانند.11دربارهٔٔجلال ملکوت تو سخن میگویند و توانایی تو را حکایت میکنند.12تا کارهای عظیم تو را به بنیآدم تعلیم دهند و کبریاییِ مجیدِ ملکوت تو را.13ملکوت تو، ملکوتی است تا جمیع دهرها و سلطنت تو باقی تا تمام دورها.14خداوند جمیع افتادگان را تأیید میکند و خمشدگان را برمیخیزاند.15چشمان همگان منتظر تو میباشد و تو طعام ایشان را در موسمش میدهی.16دست خویش را باز میکنی و آرزوی همهٔ زندگان را سیر مینمایی.17خداوند عادل است در جمیع طریقهای خود و رحیم در کّل اعمال خویش.18خداوند نزدیک است به آنانیکه او را میخوانند، به آنانیکه او را به راستی میخوانند.19آرزوی ترسندگان خود را بجا میآورد و تضّرع ایشان را شنیده، ایشان را نجات میدهد.20خداوند همهٔ محبّان خود را نگاه میدارد و همهٔ شریران را هلاک خواهد ساخت.21دهان من تسبیح خداوند را خواهد گفت و همهٔ بشر نام قدّوس او را متبارک بخوانند تا ابدالآباد.
مزمور ۱۴۵ از نوع مزامیر پرستشی است که دومین مزمور از هفت مزمور پرستشی می باشد( ۱۴۴-۱۵۰ )
پرستش
خدا لایق تمامی پرستشهاست، چرا که او کارهای بسیار خارقالعادهای برای پرستش کنندگان خود انجام داده است.
مراعات نظیر در اشعار عبری بسیار رایج است.
«به مردم میگویم که چه قدر خارقالعاده هستی»
کلمه «نام» کنایه از خداوند[یهوه] است. به چگونگی ترجمه خودتان در مورد عبارت «باشد که نام متعال تو متبارک گردد» در مزمور ۷۲: ۱۹ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «تو را متبارک میخوانم» یا «آن چه که موجب خرسندی توست انجام میدهم»
کلمه ی «نام» کنایه از خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «تو را پرستش میکنم» یا «به مردم درباره عظمت تو میگویم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«کارهایی که به دلیل قدرتت انجام میدهی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به دیگران درباره خوبیهایت خواهند گفت»
نویسنده مزمور از کثیرالاحسان بودن به گونهای صحبت میکند که گویی شئي واقعی است که انسان میتواند مقادیر بسیار زیاد آن را در اختیار داشته باشد. اسم معنی «احسان» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم را بیوقفه دوست داشتن»
«مردم میتوانند مهربانیهایش را در همه حال ببینند»
«همه مردم تو را سپاس میگویند» یا «این گونه است که همه مخلوقات تو را سپاس خواهند گفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«تا به ابد باقی میماند»
نویسنده مزمور از تشویق مردم توسط خداوند[یهوه] به گونهای صحبت میکند که گویی او به کسانی کمک میکند که از نظر جسمانی ضعیف هستند. شما میتوانید هر دو عبارت را در یک خط ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: « کسانی را که ناامیدند، تشویق میکند»
کلمه «چشمان» در اینجا بیانگر مردمانی است که منتظر عمل خداوند[یهوه] هستند. ترجمه جایگزین: «همه نظاره گر و منتظرند»
(See:
«تو سخاوتمندانه بذل و بخشش میکنی»
«تو به همه بیش از نیاز و خواستههایشان میبخشی»
«مردم میتوانند عدالت خداوند[یهوه] را تمامی اعمالش دریابند»
«او در همه اعمالش مهربان است» یا «مردم میتوانند مهربانی او را در اعمالش ببینند»
در اینجا « نزدیک است » به معنی « آماده برای یاری » است. ترجمه جایگزین: «همیشه آماده یاری رساندن به تمام کسانی است که از او طلب کمک میکنند»
اسم معنی «راستی» را میتوان بصورت فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «به تمام کسانی که در هنگام دعا راست میگویند» یا « تمام کسانی که او دعاعایشان را باور میکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در اینجا کلمه « دهان من » بیانگر گوینده است. ترجمه جایگزین: «من صحبت خواهم کرد»
«به همه درباره خوبی خدا میگوید»
کلمه «نام» کنایه از خداوند[یهوه] است. به چگونگی ترجمه عبارت «نام مجید او متبارک است» در مزمور ۷۲: ۱۹ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «بگذار تا مردم او را جلال دهند» یا «بگذار مردم آن چه را که برایشان شادی به ارمغان میآورد، انجام دهند»
1هلّلویاه! ای جان من خداوند را تسبیح بخوان!2تا زنده هستم، خداوند را حمد خواهم گفت. مادامی که وجود دارم، خدای خود را خواهم سرایید.3بر رؤسا توکّل مکنید و نه بر ابن آدم که نزد او اعانتی نیست.4روح او بیرون میرود و او به خاک خود برمیگردد و در همان روز فکرهایش نابود میشود.5خوشابحال آنکه خدای یعقوب مددکاراوست، که امید او بر یهوّه خدای وی میباشد،6که آسمان و زمین را آفرید و دریا و آنچه را که در آنهاست؛ که راستی را نگاه دارد تا ابدالآباد؛7که مظلومان را دادرسی میکند؛ و گرسنگان را نان میبخشد. خداوند اسیران را آزاد میسازد.8خداوند چشمان کوران را باز میکند. خداوند خم شدگان را برمیافرازد. خداوند عادلان را دوست میدارد.9خداوند غریبان را محافظت میکند و یتیمان و بیوه زنان را پایدار مینماید. لیکن طریق شریران را کج میسازد.10خداوند سلطنت خواهد کرد تا ابدالآباد و خدای تو ای صهیون، نسلاً بعد نسل. هلّلویاه!
مزمور ۱۴۶ از نوع مزامیر پرستشی و سومین مزمور از هفت مزمور پرستشی است ( ۱۴۴-۱۵۰)
توکل
توکل بر نیروی انسانی برای حفاظت از افراد بسیار نابخردانه است، زیرا انسانها فانی هستند. اما خدا کسانی را که به او توکل می کنند برکت میدهد. او مایحتاج مردم را برایشان مهیا میسازد.
and and )
مراعات نظیر در اشعار عبری بسیار متداول است.
در اینجا «جان» بیانگر شخصیت درونی نویسنده است. او به خویشتن خویش دستور میدهد که خدا را ستایش کند. عبارت فوق را میتوان به صورت جمله اخباری نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را با تمام روح و جانم ستایش خواهم کرد» یا «خداوند[یهوه] را با تمام وجودم ستایش میکنم»
«تا زمان مرگم» یا «تا موقعی که زندهام»
در اینجا «روسا» بیانگر تمامی رهبران جهان است.
اسم معنی «اعانت» را میتوان به صورت «نجات» نوشت. ترجمه جایگزین: «به هیچ انسانی، زیرا آنها قادر به نجات تو نیستند»
«بر نوع بشر» یا «بر مردم»
عبارت فوق روشی مودبانه برای اشاره به مرگ یک نفر است. ترجمه جایگزین: «وقتی که یک نفر فوت میکند»
عبارت فوق بدین معنی است که خدا آدم را به عنوان اولین انسان از خاک آفرید. بنابراین وقتی بدن انسان پس از مرگ میپوسد و دوباره به خاک تبدیل میشود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمات «آسمان» و «زمین» بیانگر تمامی موجودات است.
اسم معنی «راستی» را میتوان به صورت صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «صادق باقی میمانند» یا «امین باقی میمانند» (See:
«به عدالت حکم میکند»
صفت اسمی فوق را میتوان به صورت صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «برای مردم مظلوم» یا «برای کسانی که مظلوم واقع شدهاند»
صفت اسمی فوق را میتوان به صورت صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «به مردم گرسنه» یا «به کسانی که گرسنه هستند»
از عامل بینایی کوران بودن، به گونهای صحبت شده که گویی خداوند[یهوه] چشم شخص را باز میکند. ترجمه جایگزین: «باعث میشوی تا کوران ببینند»
صفت اسمی فوق را میتوان به صورت صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم نابینا» یا «کسانی که نابینا هستند»
از کمک خدا به افراد به گونهای صحبت شده که گویی آنها را شخصا برای بر پا ایستادن کمک میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به سرخوردگان کمک میکند» یا «خدا به ضعفا کمک میکند»
منظور از عبارت فوق، اندوه و ماتم است.
از کمک خدا به افراد به گونهای صحبت شده که گویی او جسم آنها را بالا میکشد.
در اینجا «صهیون» بیانگر مردم اسرائیل است. نویسنده به گونهای از صحبت کردن با مردم حرف میزند که گویی آنها در حال گوش کردن به او بودند. ترجمه جایگزین: «خدای شما، ای مردم اسرائیل»
عبارت «سلطنت خواهد کرد» از جمله قابل استباط است. ترجمه جایگزین: «برتمامی نسلها سلطنت خواهد کرد» یا «تا ابد سلطنت خواهد کرد»
1هلّلویاه، زیرا خدای ما را سراییدننیکو است و دلپسند، و تسبیح خواندن شایسته است!2خداوند اورشلیم را بنا میکند و پراکندگان اسرائیل را جمع مینماید.3شکسته دلان را شفا میدهد و جراحتهای ایشان را میبندد.4عدد ستارگان را میشمارد و جمیع آنها را به نام میخواند.5خداوند ما بزرگ است و قوّت او عظیم و حکمت وی غیرمتناهی.6خداوند مسکینان را برمیافرازد و شریران را به زمین میاندازد.7خداوند را با تشکّر بسرایید. خدای ما را با بربط سرود بخوانید.8که آسمانها را با ابرها میپوشاند و باران را برای زمین مهیّا مینماید و گیاه را بر کوهها میرویاند.9که بهایم را آذوقه میدهد و بچّههای غراب را که او را میخوانند.10در قوّت اسب رغبت ندارد، و از ساقهای انسان راضی نمیباشد.11رضامندی خداوند از ترسندگان وی است و از آنانیکه به رحمت وی امیدوارند.12ای اورشلیم، خداوند را تسبیح بخوان. ای صهیون، خدای خود را حمد بگو.13زیرا که پشت بندهٔای دروازههایت را مستحکم کرده و فرزندانت را در اندرونت مبارک فرموده است.14که حدود تو را سلامتی میدهد و تو را از مغز گندم سیر میگرداند.15که کلام خود را بر زمین فرستاده است و قول او به زودی هر چه تمامتر میدود.16که برف را مثل پشم میباراند، و ژاله را مثل خاکستر میپاشد.17که تگرگ خود را در قطعهها میاندازد؛ و کیست که پیش سرمای او تواند ایستاد؟18کلام خود را میفرستد و آنها را میگدازد. باد خویش را میوزاند، پس آبها جاری میشود.19کلام خود را به یعقوب بیان کرده، و فرایض و داوریهای خویش را به اسرائیل.20با هیچ امّتی چنین نکرده است و داوریهای او را ندانستهاند. هلّلویاه!
مزمور ۱۴۷ از مزامیر پرستشی و چهارمین مزمور از هفت مزمور پرستشی میباشد( ۱۴۴-۱۵۰ )
کنترل خداوند[یهوه]
خداوند[یهوه] همه موجودات را خلق کرده و طبیعت تحت کنترل اوست. او همه چیز را برای حیوانات و انسانها مهیا کرده است.
مراعات نظیر در اشعار عبری بسیار متداول است.
امکان جابهجایی مفعول از عبارت قبلی وجود دارد. ترجمه جایگزین: «خواندن سرودهای ستایشی نیکو است»
«ستایش برازنده است» یا «ستایش شایسته است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده از غم و اندوه مردم به گونهای صحبت میکند که گویی آنها مجروح شدهاند و از دلگرمی آنها توسط خداوند[یهوه] چنان سخن گفته که گویی جراحات مردم شفا یافته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] غمگینان را دلگرم و به آنها در التیام آلام درونیشان کمک میکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر به درک میزان حکمت او نیست» یا «حکمت او بیپایان است»
نویسنده از احترام خداوند[یهوه] به مظلومان، به گونهای صحبت میکند که گویی آنها را از زمین بلند میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] ستمدیدگان را محترم میشمارد»
نویسنده از تحقیر اشرار توسط خداوند[یهوه] به گونهای سخن میگوید که گویی آنها را روی زمین پرت میکند. ترجمه جایگزین: «او اشرار را خوار میکند»
«هنگام نواختن بربط»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت فعلی را میتوان از سطر قبلی جابهجا کرد. ترجمه جایگزین: «او به جوجه کلاغهایی غذا میدهد که او را میطلبند»
«هنگامی که قار قار میکنند » یا «وقتی که صدا میزنند»
«اسبهای قوی او را خشنود نمیسازند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) « ساق قوی » کنایه است و بیانگر سرعت انسان در هنگام دویدن است. ترجمه جایگزین: «انسانی که به سرعت میدود» یا ۲) «ساق قوی» بیانگر توان انسان است. ترجمه جایگزین: «انسان تا چه حد توانمند است»
اسم معنی «رحمت» را میتوان به صورت صفت نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که به او اطمینان میکند، زیرا او به عهدش وفادار است»
نویسنده ازصحبت کردن با اورشلیم که با صهیون نیز از آن نام میبرد، به گونهای سخن میگوید که گویی شخصی است. نام شهر کنایه از ساکنین آن است. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم...مردم صهیون»
عبارت «پشت بند دروازهها» بیانگر تمام شهر است. خداوند[یهوه] قصد مصون نگاه داشتن اورشلیم از حمله دشمنان را دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا او اورشلیم را حفاظت میکند»
نویسنده از ساکنین اورشلیم به گونهای صحبت میکند که گویی فرزندان اورشلیم هستند. ترجمه جایگزین: «او به ساکنین اورشلیم برکت میدهد»
«او صلح را به ارمغان میآورد» معانی محتمل عبارتند از ۱) خداوند[یهوه] برکت را چه از لحاظ مالی وچه مادی برای ساکنین اورشلیم به ارمغان میآورد یا ۲) کلمه «سلامتی» به معنی «صلح» و خداوند[یهوه] اورشلیم را از حمله دشمنان محفوظ میدارد.
نویسنده از فرمان خدا به گونهای صحبت میکند که گویی قاصدی است که پیام خدا را به سرعت رسانده است.
عبارت فوق بر این نکته تاکید دارد که انجام این امور برای خدا بسیار آسان است. سطح زمین را به همان سهولتی با برف میپوشاند که فردی پتویی پشمی روی سطحی بکشد. او به همان راحتی شبنمها را میزداید که باد خاکسترها را میپراکند.
برای خداوند[یهوه] بارش تگرگ به همان آسانی است که فردی نان را ریزریز می کند. ترجمه جایگزین: «بارش تگرگ برای خداوند[یهوه] به آسانی ریز کردن قطعه نان است»
« میفرستد »
قطعات کوچک یخ که همانند باران بر زمین میبارد.
نویسنده از طرح سوال فوق برای تاکید بر این نکته استفاده میکند که تحمل سرمایی که خداوند[یهوه] عامل آن است بسیار مشکل است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس تحمل زندگی در سرمایی که او میفرستد، ندارد»
نویسنده از پیام خداوند[یهوه] به گونهای صحبت میکند که گویی قاصدی بوده است. کلمه «کلام» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او به یخ فرمان میدهد تا ذوب شود»
عبارات فوق معانی مشابه داشته و بر این نکته تاکید دارند که خداوند[یهوه] تورات خویش را فقط به اسرائیل عطا کرد.
عبارت فعلی را می توان از سطر قبل جابهجا کرد. ترجمه جایگزین: «او احکام و دستورات خود را به اسرائیل اعلام کرد»
کلمات «فرایض» و «داوریها» همراه با «کلام» از جمله قبل، همگی به تورات موسی اشاره میکنند. اگر در زبان شما کلمات گوناگون برای ادای این واژهها وجود ندارد، میتوانید دو سطر را در هم ادغام کنید و «یعقوب» یا «اسرائیل» را به عنوان دریافت کنندگان آنها در نظر بگیرید.
ملتهای دیگر از احکام خداوند[یهوه] اطلاعی نداشتند.
1هلّلویاه! خداوند را از آسمانتسبیح بخوانید! در اعلی علیّین او را تسبیح بخوانید!2ای همهٔ فرشتگانش او را تسبیح بخوانید. ای همهٔ لشکرهای او او را تسبیح بخوانید.3ای آفتاب و ماه او را تسبیح بخوانید. ای همهٔ ستارگان نور او را تسبیح بخوانید.4ای فلکالافلاک او را تسبیح بخوانید، و ای آبهایی که فوق آسمانهایید.5نام خداوند را تسبیح بخوانند زیرا که او امر فرمود پس آفریده شدند.6و آنها را پایدار نمود تا ابدالآباد و قانونی قرار داد که از آن در نگذرند.7خداوند را از زمین تسبیح بخوانید، ای نهنگان و جمیع لجّهها.8ای آتش و تگرگ وبرف و مه و باد تند که فرمان او را به جا میآورید.9ای کوهها و تمام تلّها و درختان میوهدار و همهٔ سروهای آزاد.10ای وحوش و جمیع بهایم و حشرات و مرغان بالدار.11ای پادشاهان زمین و جمیع امّتها و سروران و همهٔ داوران جهان.12ای جوانان و دوشیزگان نیز و پیران و اطفال.13نام خداوند را تسبیح بخوانند، زیرا نام او تنها متعال است و جلال او فوق زمین و آسمان.14و او شاخی برای قوم خود برافراشته است، تا فخر باشد برای همهٔ مقدّسان او، یعنی برای بنیاسرائیل که قوم مقرّب او میباشند. هلّلویاه!
مزمور ۱۴۸ از جمله مزامیر پرستشی است و پنجمین از هفت مزمور پرستشی است. ( مزامیر ۱۴۴-۱۵۰)
ستایش
تمامی مخلوقات از جمله انسان باید خدا را به خاطر عظمتش ستایش کنند.
مراعات نظیر در اشعار عبری متداول است.
«خداوند[یهوه] را در عرش...در آسمان ستایش کنید» دو عبارت فوق با کلمه «اعلی علیین» موازنه سازی شدهاند و به معنی «آسمان» هستند.
«تمامی سپاهیانش». در اینجا «لشکر فرشتگان» به موجوداتی اشاره میکند که خدا در عرش آفرید. معانی محتمل عبارتند از: ۱) زیرا آنها به عنوان سپاهیان میجنگیدند. ترجمه جایگزین: «تمامی لشکر فرشتگان» یا ۲) زیرا تعداد بیشماری از آنها به عنوان لشکریان حاضر بودند. ترجمه جایگزین: «انبوه فرشتگانش»
This page has intentionally been left blank.
نویسنده چنان آفتاب و ماه را چنان مخاطب قرار میدهد که گویی آنها مردم هستند و او به آنها دستور ستایش خداوند[یهوه] را ابلاغ میکند. ترجمه جایگزین: «ای آفتاب و ماه، خداوند[یهوه] را همانند انسانها تسبیح گویید»
نویسنده ستارههای نورانی را چنان مخاطب قرار داده گویی آنها مردمی هستند که او به ایشان فرمان ستایش خداوند[یهوه] را میدهد. ترجمه جایگزین: «ای ستارگان نورانی، خداوند[یهوه] را همچون انسانها تسبیح گویید»
عبارت «فلک الافلاک» اصطلاحی است که به عرش اشاره میکند. نویسنده عرش را به گونهای مخاطب قرار داده که گویی شخصی است و وی دستور پرستش خداوند[یهوه] را به او ابلاغ کرده است. ترجمه جایگزین: «ای فلک الافلاک، خداوند[یهوه] را همانند انسانها ستایش کن»
نویسنده از «آبهای بالای آسمان» [ باران نهفته در زهدان ابرها] چنان سخن میگوید که گویی انسانند و به آنها دستور پرستش خداوند[یهوه] را میدهد. عبارت فعلی فوق در جمله قبلی میبایست حذف شده باشد. ترجمه جایگزین: «ای آبهای فوق ابرها، همانند انسانها او را ستایش کنید»
نویسنده از جایی در آسمان سخن میگوید که آب ذخیره میشود و به صورت باران فرو میریزد.
در اینجا کلمه «نام» بیانگر خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «باشد که آنها خداوند[یهوه] را تسبیح گویند»
عبارت فوق را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «او آنها را آفرید»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) دستوری ابدی صادر کرد یا ۲) فرمانی صادر کرد که آنها قادر به سرپیچی از آن نخواهند بود.
«داد»
منظور مخلوقاتی است که در ژرفای اقیانوسها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «تمامی مخلوقات ساکن در ژرفای اقیانوسها»
(See:
نویسنده چنان پدیدههای طبیعی را مخاطب قرار میدهد که گویی انسانند و وی به آنها فرمان پرستش خداوند[یهوه] را میدهد.
«تندبادی که فرمان خداوند[یهوه] را انجام میدهد»
نویسنده به مخاطب قرار دادن اجسام به گونهای ادامه میدهد که گویی آنها انسانند و وی فرمان پرستش خداوند[یهوه] را به آنها ابلاغ میکند.
کلمات «وحوش» و «بهایم» متضاد هستند. همه آنها با هم جمعیت حیوانات را شامل میشوند. ترجمه جایگزین: «جمیع حیوانات»
نویسنده به همه انسانها فرمان میدهد که خداوند[یهوه] را پرستش کنند.
کلمه «امتها» بیانگر شهروندان یک کشور است. ترجمه جایگزین: « مردم هر کشوری»
نویسنده از دو آرایه ادبی تکرار متشابهات استفاده میکند که یکی مربوط به جنسیت و دیگری به سن است تا بیانگر همه انسانها باشند.
کلمه «نام» در اینجا بیانگر خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] ، زیرا او یگانه است»
نویسنده عظمت و جلال خداوند[یهوه] را مافوق آسمانها و زمین میخواند.
نویسنده از زور و قوت به گونهای صحبت میکند که گویی شاخ حیوانی است. بالا کشیدن شاخ یک حیوان عملی نمادین و نشانگر پیروزی نظامی است. ترجمه جایگزین: «او مردم خود را قوی ساخته» یا «به مردم خود پیروزی عطا کرده است»
«تا همه وفادارانش او را پرستش کنند»
نویسنده از محبت خداوند[یهوه] به مردمش چنان سخن میگوید که گویی آنها در جوار وی هستند. ترجمه جایگزین: «مردمی که به آنها محبت دارد »
1هلّلویاه! خداوند را سرود تازهبسرایید و تسبیح او را در جماعت مقدّسان!2اسرائیل در آفریننده خود شادی کنند و پسران صهیون در پادشاه خویش وجد نمایند.3نام او را با رقص تسبیح بخوانند. با بربط و عود او را بسرایند.4زیرا خداوند از قوم خویش رضامندی دارد. مسکینان را به نجاتْ جمیل میسازد.5مقدّسان از جلال فخر بنمایند. و بر بسترهای خود ترنّم بکنند.6تسبیحات بلند خدا در دهان ایشان باشد. و شمشیر دو دمه در دست ایشان.7تا از امّتها انتقام بکشند و تأدیبها بر طوایف بنمایند.8و پادشاهان ایشان را به زنجیرها ببندند و سروران ایشان را به پابندهای آهنین.9و داوری را که مکتوب است بر ایشان اجرا دارند. این کرامت است برای همهٔ مقدّسان او. هلّلویاه!
مزمور ۱۴۹ از جمله مزامیر پرستشی است و ششمین از هفت مزمور پرستشی آخر است. ( مزامیر ۱۴۴-۱۵۰ )
ستایش
مردم اسرائیل باید خدا را ستایش و کشورهای دیگر را تصرف کنند.
نویسنده مزمور همه قوم خدا را مخاطب قرار میدهد. بنابراین شما باید در صورتی که در زبانتان کاربرد دارد، از شکل امری جمع استفاده کنید. مراعات نظیر در اشعار عبری متداول است.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) «سرودی که قبل از این نسرودهاید» یا ۲) «سرودی که هیچ کس قبلا نسراییده»
«با سرود او را ستایش کنید.»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «شادی کنند، زیرا او آنها را خلق کرده است» یا ۲) «شادی کنند، زیرا که خالق آنها نیکوست.»
عبارت « پادشاه خویش » به خدا اشاره میکند. معانی محتمل عبارتند از ۱) «شادی میکنند زیرا او پادشاه آنهاست» یا ۲) «شادی می»کنند زیرا پادشاهشان نیکو است.
کلمه «نام» کنایه از خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «او را تسبیح بخوانند» یا «به مردم از عظمت خدا بگویند»
منظور آلت موسیقی است که سر آن همانند طبل روکش شده و اطرافش تکههای فلزی نصب شده که هنگام لرزاندن دایره زنگی صدا تولید میکنند.
اسم معنی «نجات» را میتوان به صورت عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با نجات دادن مسکینان، آنان را تجلیل میکند»
(See:
برای حذف صفت اسمی، مسکینان را دوباره میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «کسانی که مسکین هستند»
در ترجمه باید به روشنی بیان شود که عبارت فوق به زمانی اطلاق میشود که شخص شبانگاه در بسترش دراز کشیده است. ترجمه جایگزین: «شبانگاهان همان طور که در بسترشان دراز کشیدهاند»
«دهان» بیانگر کلیت فرد است. ترجمه جایگزین: «باشد که آنها همیشه آماده ستایش خدا باشند»
اگر چنین شمشیری برای شما ناشناخته است در ترجمه از نام یک اسلحه محلی استفاده کنید. کلمه «شمشیر» کنایه از آمادگی برای نبرد است. ترجمه جایگزین: «باشد که آنها همیشه برای او آماده رزم باشند»
عبارت «امتها» کنایه از ساکنین است. ترجمه جایگزین: «مردم کشورها»
زنجیر از قطعات فلزی بسیار محکم و سنگینی درست شده است که باعث محدودیت حرکتی زندانیان میشود.
یک جفت حلقه که با زنجیر بهم متصل شدهاند و باعث محدودیت حرکتی زندانیان میشود.
اسم معنی «داوری» را میتوان به صورت فعل «داوری کردن» نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم کشورهایی که خدا نام آنها را مکتوب کرده است، توسط آنها داوری و مجازات خواهند شد»
1هلّلویاه! خدا را در قدس او تسبیحبخوانید. در فلکِ قوّت او، او را تسبیح بخوانید!2او را بهسبب کارهای عظیم او تسبیح بخوانید. او را به حسب کثرت عظمتش تسبیح بخوانید.3او را به آواز کَرِنّا تسبیحبخوانید. او را با بربط و عود تسبیح بخوانید.4او را با دف و رقص تسبیح بخوانید. او را با ذوات اوتار و نی تسبیح بخوانید.5او را با صنجهای بلندآواز تسبیح بخوانید. او را با صنجهای خوشصدا تسبیح بخوانید.6هرکه روح دارد، خداوند را تسبیح بخواند. هلّلویاه!
مزمور ۱۵۰ از مزامیر پرستشی محسوب میشود و آخرین آنها است. ( مزامیر ۱۴۴-۱۵۰)
آلات موسیقی
مردم باید خداوند[یهوه] را با استفاده از انواع آلات موسیقی ستایش کنند.
مزمور فوق بر ستایش و پرستش تمرکز کرده است که انجامش در معبد بسیار متداول یود. مراعات نظیر در اشعار عبری بسیار رایج است.
معبد خدا اغلب به محل مقدس او اشاره می کند. مرسومترین جا برای ستایش خدا، همان معبد است.
«کارهای بزرگی که او انجام داده است». «کارهای عظیم خدا» احتمالا به معنی : ۱) وقایع طبیعی همانند طوفان و زلزله یا ۲) معجزات مانند شفا و یا پیروزی در جنگها
قطعه فوق بر ستایش و پرستش خدا به وسیله آلات موسیقی و رقص تکیه میکند.
منظور آلت موسیقی است که سر آن مانند طبل روکش شده و در اطراف آن قطعات فلزی نصب شده که با لرزاندن به صدا در میآید.
دو صفحه فلزی نازک و مدور که با کوبیده شدنشان به یکدیگر صدای بلندی تولید میشود.
آیه فوق چیزی بیش از یک آیه پایانی برای این مزمور است، بلکه قطعه آخر از بخش پنجم مزامیر است که از مزمور ۱۰۷ آغاز و با مزمور ۱۵۰ خاتمه مییابد.
عبارت فوق آرایه ادبی اغراق است و به تمامی مردم زندهای اطلاق میشود که خدا را میپرستند.
1امثال سلیمان بن داود پادشاه اسرائیل،2به جهت دانستن حكمت و عدل، و برای فهمیدن كلمات فطانت؛3به جهت اكتساب ادب معرفتآمیز، و عدالت و انصاف و استقامت؛4تا ساده دلان را زیركی بخشد، و جوانان را معرفت و تمیز؛5تا مرد حكیم بشنود و علم را بیفزاید، و مرد فهیم تدابیر را تحصیل نماید؛6تا امثال و كنایات را بفهمند، كلمات حكیمان و غوامض ایشان را.7ترس یهوه آغاز علم است، لیكن جاهلان حكمت و ادب را خوار میشمارند.8ای پسر من تأدیب پدر خود را بشنو، و تعلیم مادر خویش را ترك منما.9زیرا كه آنها تاج زیبایی برای سر تو، و جواهر برای گردن تو خواهد بود.10ای پسر من اگر گناهكاران تو را فریفته سازند، قبول منما.11اگر گویند: «همراه ما بیا تا برای خون در كمین بنشینیم، و برای بیگناهان بیجهت پنهان شویم،12مثل هاویه ایشان را زنده خواهیم بلعید، و تندرست مانند آنانی كه به گور فرو میروند.13هر گونه اموال نفیسه را پیدا خواهیم نمود و خانههای خود را از غنیمت مملو خواهیم ساخت.14قرعه خود را در میان ما بینداز. و جمیع ما را یك كیسه خواهد بود.»15ای پسر من با ایشان در راه مرو. و پای خود را از طریقهای ایشان باز دار16زیرا كه پایهای ایشان برای شرارت میدود و به جهت ریختن خون میشتابد.17به تحقیق، گستردن دام در نظر هر بالداری بیفایده است.18لیكن ایشان به جهت خون خود كمین میسازند، و برای جان خویش پنهان میشوند.19همچنین است راههای هر كس كه طّماع سود باشد، كه آن جان مالك خود را هلاك میسازد.20حكمت در بیرون ندا میدهد و در شوارع عام آواز خود را بلند میكند.21در سر چهارراهها در دهنه دروازهها میخواند و در شهر به سخنان خود متّكلم میشود22كه «ای جاهلان تا به كی جهالت را دوست خواهید داشت؟ و تا به كی مستهزئین از استهزا شادی میكنند و احمقان از معرفت نفرت مینمایند؟23به سبب عتاب من بازگشت نمایید. اینك روح خود را بر شما افاضه خواهم نمود و كلمات خود را بر شما اعلام خواهم كرد.24زیرا كه چون خواندم، شما ابا نمودید و دستهای خود را افراشتم و كسی اعتنا نكرد.25بلكه تمامی نصیحت مرا ترك نمودید و توبیخ مرا نخواستید.26پس من نیز در حین مصیبت شما خواهم خندید و چون ترس بر شما مستولی شود استهزا خواهم نمود.27چونخوف مثل باد تند بر شما عارض شود، و مصیبت مثل گردباد به شما دررسد، حینی كه تنگی و ضیق بر شما آید.28آنگاه مرا خواهند خواند لیكن اجابت نخواهم كرد، و صبحگاهان مرا جستجو خواهند نمود اما مرا نخواهند یافت.29چونكه معرفت را مكروه داشتند، و ترس خداوند را اختیار ننمودند،30و نصیحت مرا پسند نكردند، و تمامی توبیخ مرا خوار شمردند،31بنابراین، از میوه طریق خود خواهند خورد، و از تدابیر خویش سیر خواهند شد.32زیرا كه ارتدادِ جاهلان، ایشان را خواهد كشت و راحتِ غافلانه احمقان، ایشان را هلاك خواهد ساخت.33اما هر كه مرا بشنود در امنّیت ساكن خواهد بود، و از ترس بلا مستریح خواهد ماند.»
اولین باب از کتاب امثال با نوعی مقدمه[ معرفی] شروع میشود. این مقدمه سلیمان را پسر داوود معرفی میکند. آیه ۷ آیهای بنیادی را در بر دارد. این آیه حکمت را تعریف میکند.
امثال معمولاً بدون ارائه مضمون و در دو مصرع موازی نوشته شدهاند. هر مصرع رابطهای مشخص با مصرع دیگر دارد.
آیات ۲- ۳۳ منظوم هستند.
اسامی معنای «حکمت» و «عدل» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا نحوه حکیم بودن و زندگی اخلاق مدار را به شما تعلیم دهند»
«تا به فهم تعالیم حکیمانه کمک کنند»
در این جا شناسه مستتر فاعلی اشاره به مخاطبین دارد. اگر استفاده از ضمیر «ما» که در برگیرنده همه است در زبان شما طبیعیتر به نظر میرسد، میتوانید در این قسمت استفاده از آن را مد نظر داشته باشید. ترجمه جایگزین: «تا دریافت کنیم» [در فارسی متفاوت انجام شده و فعل حذف به قرینه شده است]
این قسمت را میتوانید به نحوی با کلمات دیگر ترجمه کنید که اسم معنای «ادب» به فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تا نحوه زندگی به شما تعلیم داده شود»
این قسمت را میتوانید به نحوی با کلمات دیگر ترجمه کنید که اسم معنای «زیرکی[حکمت]» به صفتی چون «حکیم» ترجمه شود. این را نیز میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همچنین به کسانی که ساده دل هستند حکمت را تعلیم دهند»
بیتجربه یا نابالغ
اسامی معنای «معرفت» و «تمیز» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «و تا به جوانان آن چه را که لازم است بدانند، تعلیم دهند و نحوه تشخیص کار درست را نشان دهند»
این اشاره به دانستن انجام کار درست در موقعیتی خاص دارد.
«آنها که حکیم هستند توجه کنند و بیشتر یاد بگیرند»
«آنها که درک دارند از این امثال استفاده کنند تا تصمیمات نیکو بگیرند»
این اشاره به گفتههایی دارد که مخاطب فقط بعد از اندیشیدن، آنها را درک میکند.
پدر به فرزند خود تعلیم میدهد.
این نام خدا است که در عهد عتیق بر قوم او آشکار شد. برای ترجمه این کلمه به صفحه مربوط به نحوه ترجمه این مربوط به یهوه مراجعه کنید.
«آنهایی که برای آن چه حکیمانه و مودبانه است، ارزش قائل نیستند، جاهلند»
این اصطلاح به معنای «غفلت نکن» یا «رد نکن» است.
آن قدر قواعد و تعالیم آموخته شده به فرزندان توسط والدین مهم است که به نحوی از آنها سخن گفته شده که گویی تاج زیبا یا جواهری هستند که شخص آنها را بر تن میکند. ترجمه جایگزین: «آنها شما را حکیم میسازند درست همان طور که تاجِ بر سر یا جواهرِ بر گردن، شما را زیبا میسازد»
این دایرهای بافته شده از برگ یا گل است.
مقصود از این کلمه، جواهری است که بر گردن گذاشته میشود.
«سعی بر متقاعد کردن تو بر انجام گناه خود دارند»
«از آنها اجتناب نما» یا «به آنها گوش نده»[از آنها دوری کن]
اینجا گوینده مثالی از گناهکارانی میزند که سعی بر فریفتن کسی به انجام کاری دارند.
«مخفی شویم و منتظر زمان مناسب شویم»
آیات ۱۲- ۱۴ بیان تصویری گناهکاری را که سعی بر فریفتن کسی به گناه خود دارد، به پایان میرساند.
اینجا گناهکاران به نحوی از به قتل رساندن بی گناهان سخن میگویند که گویی گناهکاران هاویه[عالم مردگان] هستند و فردی زنده و تندرست را به مکان مردگان فرو میبرند.
اینجا به نحوی از گور[عالم مردگان] سخن گفته میشود که گویی شخصی است که انسانها را میبلعد و آنها را به مکان مردگان فرو میبرد.
شروران انتظار دارند که قربانیان خود را چون عالم اموات که تندرستان را فرو میبرد، نابود کنند.
معنای محتمل این کلمات: ۱) اشاره عینی این کلمات به مسافرینی است که به گودالی سقوط میکنند و کسی دیگر آنها را نمییابد یا ۲) بهگویی از کسانی است که میمیرند و به گور[عالم اموات]، مکان مردگان، میروند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به ما ملحق شو»
کلمه «کیسه» اشاره به چیزهایی دارد که سرقت میشوند. ترجمه جایگزین: «هر چه سرقت میشود را به صورت مساوی تقسیم میکنیم»
کیسهای که برای حمل پول از آن استفاده میشود.
این ادامه جملهای است که در ۱: ۱۱ با «اگر گویند» آغاز شده است.
اینجا به نحوی از اجتناب از رفتار مشابه گناهکاران سخن گفته شده که گویی آن پسر باید از راه رفتن یا حتی لمس کردن مسیری که گناهکاران بر آن قدم میگذارند، اجتناب کند. ترجمه جایگزین: «با گناهکاران همراه نشو و آن چه میکنند را انجام نده»
اشتیاق گناهکاران برای شرارتورزی به نحوی بیان شده که گویی شروران به سوی شرارت میدوند. ترجمه جایگزین: «مشتاق عمل شرورانه هستند»
«پایها» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «میدوند»
اینجا «خون» اشاره به زندگی شخص دارد. «ریخته شدن» خون به معنای به قتل رسیدن شخص است.
این استعاره است و دانایی[حکمت] پرندگان به منظور اجتناب از دام شکارچیان را با جهالت گناهکاران مقایسه میکند، کسانی که در دامهایی که خود پهن کردهاند، گرفتار شدهاند.
این قسمت، قیاسی که در آغاز شده را به پایان میرساند. اینجا به نحوی از کسانی که خود را با گناهورزی نابود میکنند سخن گفته شده که گویی دام پهن میکنند و خود را میکشند. ترجمه جایگزین: «اما این مردان از پرندگان جاهلترند. آنها خود را با دامهای خود میکشند»
کمین کردن به معنای مخفی شدن و آماده بودن برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «گویی که به دنبال فرصتی برای کشتن خود هستند» یا «آنها خود کشته میشوند، چون سعی بر کشتن دیگران دارند»
کلمه «خون» کنایه از مرگی خشونتبار است. ترجمه جایگزین: «تا خود را خشمگینانه بکشند»
اینجا «جان خویش» کنایه از خود آنها است. ترجمه جایگزین: «گویی که منتظر هستند تا ناگهان حمله کنند و بکشند»
اینجا از سرنوشت یا تقدیر شخص به نحوی سخن گفته شده که گویی جادهای است که بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «برای همه چنین اتفاقی خواهد افتاد»
اینجا به نحوی از کسانی که سعی میکنند با کسب ثروت از طرق خشونت بار، دزدی و فریب خود را نابود کنند سخن گفته شده که گویی تملکی ناحق است که آنها را خواهد کشت. ترجمه جایگزین: «درست مثل آن است که تملکی که به ناحق باشد، دارندگان خود را میکشد»
در آیات ۱: ۲۰- ۱: ۳۳ از حکمت به نحوی سخن گفته شده که گویی زنی است که با مردم سخن میگوید. [در فارسی انجام نشده]
اگر زبان شما امکان این را نمیدهد که حکمت زنی در نظر گرفته شود که بر سر مردم شهر فریاد میزند شاید بهتر باشد عباراتی مانند «مادربزرگ حکمت...فریاد میزند» یا «بانو حکمت...ندا میدهد» یا «حکمت که مانند زنی...فریاد میزند» را استفاده کنید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با صدایی بلند سخن میگوید»
این اشاره به مکانهایی دارد که اشخاص بسیاری در آن بودند. ترجمه جایگزین: «در بازارها» یا «در میدانهای شهر»
معنای محتمل: ۱) «سر» اشاره به چهارراههای شلوغ دارد یا ۲) «سر» اشاره به بالای دیواری دارد که مردم میتوانستند بر آن بایستند و صدای حکمت را بشنوند.
حکمت از این سوال استفاده میکند تا کسانی که حکیم نیستند را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «تو که جاهلی باید دست از دوست داشتن جهالت بکشی»
بیتجربه یا نابالغ
حکمت با استفاده از این سوال استهزاکنندگان و احمقان را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «تو که استهزا میکنی، باید دست از شادی کردن از استهزای خود بکشی و تو که ابلهی باید دست از نفرت از معرفت بکشی»
See:
حکمت همچنان به سخن گفتن ادامه میدهد.
«با دقت گوش خواهم داد»
اینجا حکمت به نحوی از بیان همه افکار خود به مردم سخن گفته که گویی افکار او مایعی هستند که آنها را میریزد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«آن چه را که میاندیشم، به شما میگویم»
این عبارت اصطلاحی به معنای اشاره کردن یا دعوت کردن کسی به آمدن است. ترجمه جایگزین: «تو را دعوت میکنم تا نزد من آیی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حکمت همچنان سخن میگوید و به توصیف چیزی میپردازد، که برای کسانی که از او غفلت میکنند، رخ میدهد.
این را میتوانید با کلمهای چون «پس» ترجمه کنید تا نشان دهد که بانو حکمت چون آنها از او غفلت میکنند، میخندد. ترجمه جایگزین: «پس خواهم خندید»
«وقتی که اتفاقات بد برای شما بیافتد»
اتفاقات بد که برای دیگران رخ میدهد، با ضربه وارده توسط طوفان که سبب ترس و عذاب میشود، مقایسه شدهاند.
باد طوفانی شدید که باعث آسیب میشود.
حکمت همچنان سخن میگوید.
«سپس آنان که از من غفلت میکنند، از من کمک میخواهند»
اسم معنای «معرفت» را میتوانید در قالب فعلی چون «آموختن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چون از آموختن حکمت سر باز میزنند»
اسم معنای ترس را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «از خداوند[یهوه] نترسیدند» یا «خداوند[یهوه] را احترام و حرمت نگذاشتند»
«سفارشات من را نپذیرفت» یا «توصیه من را رد کرد»
آیه ۳۳ بیانات حکمت را که در امثال ۱: ۲۲ آغاز شده، به پایان میرساند.
اینجا به نحوی از رفتار شخص سخن گفته شده که گویی راه یا جاده است و همچنین به نحوی از رفتار آنها سخن گفته شده که گویی آن شخص ثمر[میوه] رفتار خود را میخورد. ترجمه جایگزین: «عواقب اعمال خود را تجربه میکنند»
«آنها میوه نقشه خود را تا هنگام سیر شدن خواهند خورد.» اینجا به نحوی از شخصی که نتیجه نقشههای شرورانه خود را دریافت میکند سخن گفته شده که گویی میوه نقشههای خود را میخورد. ترجمه جایگزین: «آنها از عواقب نقشههای شرورانه خود آزار میبینند»
بیتجربه یا نابالغ
اینجا به نحوی از فردی که حکمت را رد میکند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً از حکمت رو بر میگرداند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میمیرند چون از آموختن اجتناب میکنند»
اسم معنای «راحت» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ابلهان خواهند مرد، چون به آن چه که باید انجام دهند، اهمیت نمیدهند»
فقدان علاقه نسبت به چیزی
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1ای پسر من اگر سخنان مرا قبول مینمودی و اوامر مرا نزد خود نگاه میداشتی،2تا گوش خود را به حكمت فرا گیری و دل خود را به فطانت مایل گردانی،3اگر فهم را دعوت میكردی و آواز خود را به فطانت بلند مینمودی،4اگر آن را مثل نقره میطلبیدی و مانند خزانههای مخفی جستجو میكردی،5آنگاه ترس خداوند را میفهمیدی، و معرفت خدا را حاصل مینمودی.6زیرا خداوند حكمت را میبخشد، و از دهان وی معرفت و فطانت صادر میشود.7به جهت مستقیمان، حكمت كامل را ذخیره میكند و برای آنانی كه در كاملّیت سلوك مینمایند، سپر میباشد،8تا طریقهای انصاف را محافظت نماید و طریق مقّدسان خویش را نگاه دارد.9پس آنگاه عدالت و انصاف را میفهمیدی، واستقامت و هر طریق نیكو را.10زیرا كه حكمت به دل تو داخل میشد و معرفت نزد جان تو عزیز میگشت.11تمیز، تو را محافظت مینمود، و فطانت، تو را نگاه میداشت،12تا تو را از راه شریر رهایی بخشد، و از كسانی كه به سخنان كج متكّلم میشوند.13كه راههای راستی را ترك میكنند، و به طریقهای تاریكی سالك میشوند.14از عمل بد خشنودند، و از دروغهای شریر خرسندند.15كه در راههای خود مُعَوّجند، و در طریقهای خویش كجرو میباشند.16تا تو را از زن اجنبی رهایی بخشد، و از زن بیگانهای كه سخنان تملّقآمیز میگوید،17كه مُصاحبِ جوانی خود را ترك كرده، و عهد خدای خویش را فراموش نموده است.18زیرا خانه او به موت فرو میرود و طریقهای او به مردگان.19كسانی كه نزد وی روند برنخواهند گشت، و به طریقهای حیات نخواهند رسید.20تا به راه صالحان سلوك نمایی و طریقهای عادلان را نگاه داری.21زیرا كه راستان در زمین ساكن خواهند شد، و كاملان در آن باقی خواهند ماند.22لیكن شریران از زمین منقطع خواهند شد، و ریشه خیانتكاران از آن كنده خواهد گشت.
باب ۲ همچنان به بیان مجموعهای از امثال ادامه میدهد که در باب ۹ پایان مییابند.
گاهی نویسنده این کتاب یکی از امثال را خطاب به «پسر من» بیان میکند. مقصود او از این عمل محدود کردن بیانات امثال به جنس مذکر نیست، بلکه از این ساختار برای انتقال توصیه پدری به پسرش استفاده شده است.
پدر با استفاده از زبان شعری، به فرزند خود تعلیم میدهد.
«اگر به آن چه به تو تعلیم میدهم، توجه کنی»
اینجا به نحوی از ارزش قائل شدن برای اوامر صادر شده سخن گفته شده که گویی این اوامر گنجی هستند و آن شخص صندوقی است که گنج را در آن میگذارند. ترجمه جایگزین: «اوامر من را مثل گنج ارزشمند بدان»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خود را مجبور کن تا به دقت گوش دهی»
اسم معنا را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به امور حکمیانهای که به تو تعلیم میدهم»
کلمه «دل» اشاره به ذهن شخص دارد. عبارت «دل خود را...مایل گردان» اصطلاحی به معنای متعهد یا وقف شدن ذهن شخص به انجام وظیفهای است. ترجمه جایگزین: «سخت تلاش کن تا آن چه را حکیمانه است، درک کنی» یا «خود را به طور کامل وقف فهم تعالیم حکیمانه کن»
هر دوی این عبارات یک معنا دارند. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آن شخص مصرانه از یهوه فهم[درک] را میطلبد. ترجمه جایگزین: «اگر مصرانه از خدا فهم را بطلبی و درخواست کنی»
این اصطلاح به معنای بلند سخن گفتن یا فریاد زدن است.
هر دوی این عبارات یک معنا دارند. این تشبیهات تاکید میکنند که شخص برای فهم آنچه که حکیمانه است بسیار تلاش میکند. ترجمه جایگزین: «اگر فهم را همان طور بجویی که سعی به یافتن اشیا ارزشمند داری»
اینجا به نحوی از تلاش بسیار برای فهم آن چه حکیمانه است سخن گفته شده که گویی فهم، جسمی است که شخص باید به دنبال آن بگردد.
اینجا به نحوی از موفقیت برای شناخت[معرفت] یافتن نسبت به خدا سخن گفته شده که گویی معرفت[شناخت] خدا جسمی است که شخص آن را بعد از جوییدن مییابد.
اینجا کلمه «دهان» اشاره به خود خداوند[یهوه] یا سخن او دارد. ترجمه جایگزین: «معرفت و فهم از خداوند[یهوه] میآید» یا «خداوند[یهوه] آن چه را نیاز داریم بدانیم و بفهمیم، به ما میگوید»
اینجا به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی جسمی است که خداوند[یهوه] آن را ذخیره میکند و به مردم میدهد. ترجمه جایگزین: «او آن چه را حکیمانه است به خشنودکنندگان خود تعلیم میدهد»
«قابل اعتمادان»[کسانی که قابل اعتماد هستند]
اینجا به نحوی از توان خداوند[یهوه] به منظور حفاظت از مردم سخن گفته شده که گویی او سپر است. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را محافظت میکند»
اینجا به نحوی از شخصی که به کمال رفتار میکند سخن گفته شده که گویی با کمال[وقار] قدم بر میدارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که با کمال رفتار میکنند» یا «کسانی که آن طور که باید زندگی میکنند»
معانی محتمل: ۱) اینجا به نحوی از انصاف سخن گفته شده که گویی مسیر است. ترجمه جایگزین: «خدا از منصفانه عمل کردن مردم اطمینان حاصل میکند» یا ۲) اینجا به نحوی از زندگی شخص سخن گفته شده که گویی مسیر است. ترجمه جایگزین: «خدا از کسانی که منصفانه عمل میکنند، مراقبت میکند»
اینجا به نحوی از زندگی شخص سخن گفته شده که گویی جاده یا مسیر است. ترجمه جایگزین: « از کسانی که به او وفادار هستند، مراقبت میکند»
عدالت
اینجا از رفتاری که حکیمانه است و خداوند[یهوه] را خشنود میکند به نحوی سخن گفته شده که گویی این رفتار مسیری نیکو است. ترجمه جایگزین: «طرقی برای زندگی کردن که خدا را خشنود میکند»
اینجا «دل» اشاره به باطن شخص دارد و از شخصی که حکیم میشود به نحوی سخن گفته شده که گویی حکمت به دل او داخل میشود. ترجمه جایگزین: «حکمت بسیار کسب خواهی کرد» یا «به درستی حکیم بودن را خواهی آموخت»
اینجا کلمه «جان» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خشنود کننده بر تو» یا «لذت بخش برای تو»
اینجا به نحوی از قدرت «تمیز» دادن و «فطانت[درک]» سخن گفته شده که گویی اشخاصی هستند که از کسی دیگر مراقبت میکنند. هر دوی این جملات اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «چون با دقت اندیشیدی و درست را از غلط را تشخیص دادی از تو مراقبت خواهد کرد»
صفت دقیق بودن در عمل و سخن.
این اشاره به پاسبانی کردن یا مراقبت کردن از کسی یا چیزی دارد.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به تمیز دادن و درک کردن دارد و به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی اشخاصی هستند که دیگران را نجات میدهند. ترجمه جایگزین: «میفهمی که باید از شرارت دوری کنی»
اینجا به نحوی از رفتار شرورانه سخن گفته شده که گویی مسیر یا راهی است که فرد بر آن قدم میگذارد.
اینجا از شخصی که دیگر کار درست را انجام نمیدهد و تصمیم بر انجام کار غلط میگیرد به نحوی سخن گفته شده که گویی آن فرد از قدم برداشتن در مسیر درست دست میکشد و مسیر تاریکی را انتخاب میکند.
کلمه «که» اشاره به کسانی دارد که بدی را اعلام میکنند.
این اشاره به ترک گفتن و هرگز باز نگشتن به سوی کسی یا چیزی دارد.
شناسه مستتر فاعلی در «خشنودند» اشاره به همان کسانی دارد که خطاب به آنها نوشته شده است.
این اساساً با قسمت دیگر جمله هم معنا است. ترجمه جایگزین: «خرسندی در انجام آن چه که میدانند شرورانه است»
اینجا به نحوی از کسانی که به دیگران دروغ میگویند سخن گفته شده که گویی بر مسیر ناهموار و پر پیچ و خمی حرکت میکنند. ترجمه جایگزین: «دیگران را فریب میدهند»
اینجا به نحوی از کسانی که با دروغ دیگران را نسبت به اعمال خود ناآگاه نگاه میدارند سخن گفته شده که گویی این دروغگویان رد پای خود بر مسیرها را میپوشانند تا کسی آنها را دنبال نکند. ترجمه جایگزین: «دروغ میگویند تا کسی نفهمد چه کردهاند»
پدر همچنان فرزند خود را تعلیم میدهد. پدر او را در مورد طریقی که حکمت از او مراقبت میکند تعلیم میدهد.
اینجا نویسنده به نحوی از حکمت و قدرت تشخیص سخن میگوید که گویی کسانی هستند که دارندگان خود را نجات میدهند. ترجمه جایگزین: «اگر حکمت و قدرت تشخیص داری، خود را نجات خواهی داد» [ در فارسی به احتمال زیاد به قرینه حذف شده است]
این اشاره به شوهری دارد که آن زن در جوانی با او ازدواج میکند.
این احتمالاً اشاره به عهد ازدواجی دارد که او در حضور خدا با شوهر خود بسته است.
معانی محتمل: ۱) «رفتن به خانه او به مرگ ختم میشود» یا ۲) «جادهای که به خانه او میرود جاده مرگ است»
معانی محتمل: ۱) «طریقهای خانه او تو را هدایت میکنند.» این اشاره به مسیر یا طریقی دارد که به خانه او ختم میشود، یا ۲) این استعاره است و از مسیر زندگی او را به نحوی سخن گفته که گویی طریقی است که آن زن بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «مسیر زندگی او، تو را هدایت میکند»
See:
این اشاره به ارواح مردگان دارد و کنایه از مکان مردگان است. ترجمه جایگزین: «به گور»
این یعنی به خانه او برود و مانند فاحشه با او همبستر شود.
معانی محتمل: ۱) «به سرزمین زندگان باز نمیگردند» یا ۲) «هرگز خوشبخت زندگی نخواهند کرد»
نویسنده نتیجه دریافت فهم و قدرت تمیز دادن را بیان میکند.
اینجا به نحوی از طرق زندگی شخص سخن گفته شده که گویی مسیرهایی هستند که او بر آنها قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «در آن طریق زندگی خواهی کرد...از آن الگو پیروی خواهی کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا نویسنده به نحوی در مورد از بین بردن مردم از زمین سخن میگوید که گوی او آنها را درست مثل کسی که شاخه درختی را میبرد، قطع میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] شروران را از زمین بر میدارد»
اینها صفات وابسته به اسم هستند که میتوانید آنها را در قالب صفت نیز ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که شرور هستند...کسانی که خائن هستند» یا «کسانی که شرور...کسانی که خائن»
اینجا نویسنده به نحوی در مورد از بین بردن مردم از زمین سخن میگوید که گویی او آنها را درست مثل کسی که شاخه درختی را میبرد، قطع میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خائنین را از بین میبرد»
1ای پسر من، تعلیم مرا فراموش مكن و دل تو اوامر مرا نگاه دارد،2زیرا كه طول ایام و سالهای حیات و سلامتی را برای تو خواهد افزود.3زنهار كه رحمت و راستی تو را ترك نكند. آنها را بر گردن خود ببند و بر لوح دل خود مرقوم دار.4آنگاه نعمت و رضامندی نیكو، در نظر خدا و انسان خواهی یافت.5به تمامی دل خود بر خداوند توكل نما و بر عقل خود تكیهمكن.6در همه راههای خود او را بشناس، و او طریقهایت را راست خواهد گردانید.7خویشتن را حكیم مپندار، از خداوند بترس و از بدی اجتناب نما.8این برای ناف تو شفا، و برای استخوانهایت مغز خواهد بود.9از مایملك خود خداوند را تكریم نما و از نوبرهای همه محصول خویش.10آنگاه انبارهای تو به وفور نعمت پر خواهد شد، و چرخشتهای تو از شیره انگور لبریز خواهد گشت.11ای پسر من، تأدیب خداوند را خوار مشمار، و توبیخ او را مكروه مدار.12زیرا خداوند هر كه را دوست دارد تأدیب مینماید، مثل پدرْ پسر خویش را كه از او مسرور میباشد.13خوشابحال كسی كه حكمت را پیدا كند، و شخصی كه فطانت را تحصیل نماید.14زیرا كه تجارت آن از تجارت نقره و محصولش از طلای خالص نیكوتر است.15از لعلها گرانبهاتر است و جمیع نفایس تو با آن برابری نتواند كرد.16به دست راست وی طول ایام است، و به دست چپش دولت و جلال.17طریقهای وی طریقهای شادمانی است و همه راههای وی سلامتی میباشد.18به جهت آنانی كه او را به دست گیرند، درخت حیات است و كسی كه به او متمّسك میباشد خجسته است.19خداوند به حكمت خود زمین را بنیاد نهاد، و به عقل خویش آسمان را استوار نمود.20به علم او لجّهها مُنْشَّق گردید، و افلاك شبنم را میچكانید.21ای پسر من، این چیزها از نظر تو دور نشود. حكمت كامل و تمیز را نگاه دار.22پس برای جان تو حیات، و برای گردنت زینت خواهد بود.23آنگاه در راه خود به امنیت سالكخواهی شد، و پایت نخواهد لغزید.24هنگامی كه بخوابی، نخواهی ترسید و چون دراز شوی خوابت شیرین خواهد شد.25از خوف ناگهان نخواهی ترسید، و نه از خرابی شریران چون واقع شود.26زیرا خداوند اعتماد تو خواهد بود و پای تو را از دام حفظ خواهد نمود.27احسان را از اهلش باز مدار، هنگامی كه بجا آوردنش در قوّت دست توست.28به همسایه خود مگو برو و بازگرد، و فردا به تو خواهم داد، با آنكه نزد تو حاضر است.29بر همسایهات قصد بدی مكن، هنگامی كه او نزد تو در امنیت ساكن است.30با كسی كه به تو بدی نكرده است، بیسبب مخاصمه منما.31بر مرد ظالم حسد مبر و هیچكدام از راههایش را اختیار مكن.32زیرا كجخلقان نزد خداوند مكروهند، لیكن سّر او نزد راستان است.33لعنت خداوند بر خانه شریران است. اما مسكن عادلان را بركت میدهد.34یقین كه مستهزئین را استهزا مینماید، اما متواضعان را فیض میبخشد.35حكیمان وارث جلال خواهند شد، اما احمقان خجالت را خواهند برد.
باب ۳ همچنان به بیان مجموعهای از امثال ادامه میدهد که در باب ۹ پایان مییابند.
گاهی نویسنده این کتاب یکی از امثال را خطاب به «پسر من» بیان میکند. مقصود او از این عمل محدود کردن بیانات امثال به جنس مذکر نیست، بلکه از این ساختار برای انتقال توصیه پدری به پسرش استفاده شده است.
حکمت زن است
احتمالاً متوجه شدهاید که برای اشاره به حکمت از ضمائر مونث استفاده شده است. این ویژگی از زبان عبری انتقال یافته است. شاید چنین ویژگی در زبان مقصد به خوبی اجرایی شود، ولی در صورت عدم تطابق با زبان خود میتوانید از طرق متداول در زبان خود استفاده کنید.
نویسنده مانند پدری سخن میگوید که با استفاده از زبای شعری به فرزند خود تعلیم میدهد.
کلمه «تعلیم[اوامر]» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه را به تو امر کردهام[تعلیم دادهام]، فراموش نکن»
این عبارت مضمون عبارت قبلی را با واژگان مثبت بیان میکند. اینجا کلمه «دل» اشاره به ذهن دارد. کلمه «اوامر» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همیشه آن چه را به تو تعلیم میدهم، به یاد داشته باش»
این دو عبارت یک معنا دارند و اشاره به طول زندگی شخص دارند. ترجمه جایگزین: «تمام زندگی تو» یا «تا وقتی که زنده هستی»
اینجا نویسنده به نحوی از «رحمت» و «راستی» سخن میگوید که گویی اشخاصی هستند که میتوانند کسی را ترک کنند. اسامی معنای «رحمت» و «راستی» را میتوانید در قالب فعلی چون «محبت کرد» و صفتی مانند «رحیم[وفادار]» ترجمه کنید. همچنین اوامر منفی را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا را بیوقفه محبت کن و به او وفادار باش»
نویسنده به نحوی از رحمت و راستی سخن میگوید که گویی اشیایی هستند که شخص میتواند مانند گردنبند آنها را به دور گردن بیاویزد. چنین توصیفی نشان میدهد که شخص با نشان دادن این اشیا ارزشمند ظاهر خود را به نمایش میگذارد. ترجمه جایگزین: «آنها را مفتخرانه مثل کسی که گردنبندی بر گردنش انداخته، نشان ده»
اینجا «دل» اشاره به ذهن شخص دارد و به نحوی از ذهن سخن گفته شده که گویی لوحی است که فرد میتواند پیغام و اوامر خود را بر آن بنویسد. ترجمه جایگزین: «همیشه آنها را به یاد داشته باش درست گویی که آنها را برای همیشه بر لوحی حک کردهای»
اینجا «نظر» اشاره به قضاوت یا سنجش دارد. ترجمه جایگزین: «در داوری خدا و انسان»
کلمه «دل» اشاره به باطن شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تمام وجودت» [تمام باطنت]
نویسنده به نحوی از اتکای شخص بر فهم[عقل] خود سخن میگوید که گویی «عقل» او جسمی است که شخص بر آن تکیه میکند. ترجمه جایگزین: «بر فهم خود اتکا نکن»
نویسنده به نحوی از اعمال شخص سخن میگوید که گویی طرقی هستند که شخص بر آنها راه میرود. ترجمه جایگزین: «در هر چه میکنی»
نویسنده به نحوی از مجبور کردن کسی توسط خداوند[یهوه] به انجام عمل درست سخن میگوید که گویی اعمال شخص راههایی هستند که او بر آنها قدم میگذارد و خداوند[یهوه] راه را برای او خالی از موانع میسازد. ترجمه جایگزین: «به تو کامیابی میبخشد»
نویسنده به نحوی از نظر شخص سخن گفته که گویی او به چشم خود چیزی را میبیند. ترجمه جایگزین: «به نظر خود حکیم نباش»
نویسنده به نحوی از وقف شدن به اعمال شرورانه سخن گفته که گویی باید از اعمال شرورانه رو گرداند. ترجمه جایگزین: «وقف شرارت نشو»
کلمه «این» اشاره به سفارشاتی دارد که نویسنده در آیه قبل بیان کرده است. معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید. کلمه «ناف[تن]» اشاره به کل بدن دارد. ترجمه جایگزین: «اگر چنین کنی بدن تو شفا خواهد دید»
«تمام خوراکی که برداشت میکنید»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «انبار شما پر خواهد بود»
ساختمانها یا اتاقهایی که غذا در آنها ذخیره میشود.
ظرف تو به قدری پر خواهد بود که به نظر میرسد ممکن است از آن سرریز شود.
نویسنده مانند پدری مینویسد که به پسر خود تعلیم میدهد.
«پسری که از او خشنود است.» این اشاره به احساسات پدرانه برای پسر خود دارد و به تایید رفتار پسر توسط پدر اشاره نمیکند. ترجمه جایگزین: «پسری را که دوست دارد»
نویسنده به نحوی از «حکمت» سخن میگوید که گویی جسمی است که شخص آن را مییابد. ترجمه جایگزین: «کسی که حکمت را حفظ میکند»
این اشاره به سودی دارد که از تجارت یا سرمایه گذاری بر نقره به دست میآورند.
نویسنده به نحوی از حکمت سخن میگوید که گویی حکمت یک زن است.
«ارزشمندتر»
نویسنده به نحوی از اکتسابات حاصل از حکمت سخن میگوید که گویی حکمت زنی است که این صفات را در دست دارد و آنها را به مردم پیشنهاد میدهد. ترجمه جایگزین: «حکمت به شخص طول عمر، ثروت و حرمت میبخشد»
این اصطلاح اشاره به طول زندگی شخص دارد و احتمالاً به طور ضمنی اشاره به زندگی طولانی داشته باشد. ترجمه جایگزین: «زندگی طولانی»
نویسنده به نحوی از حکمت سخن میگوید که گویی زن است و از سودی که آن حکمت به شخص میدهد به نحوی سخن گفته شده که گویی شخص را در طول مسیر هدایت میکند. ترجمه جایگزین: «حکمت همیشه با مهربانی با شما رفتار میکند و به شما سلامتی میبخشد»[ در فارسی این توصیفات چندان مشخص نیستند]
نویسنده به نحوی از حکمت سخن میگوید که گویی درختی است که میوه حیاتبخش به بار میآورد و به نحوی از شخصی که از حکمت سود میبرد سخن میگوید که گویی آن شخص میوه درخت را میخورد. ترجمه جایگزین: «حکمت چون درختی است که به خورندگان میوه خود حیات را میبخشد»
«درختی که حیات میبخشد» یا «درختی که میوه حیاتبخش دارد»
«کسانی که میوه آن را نگه میدارند»
نویسنده به نحوی از خلق شدن آسمان و زمین توسط خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] زیربنای آن را میریزد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]...زمین را خلق کرد...آسمان را ساخت»
طبق افکار کهن، آب زیر زمین قرار داشته است. این عبارت به خداوند[یهوه] که سبب بیرون آمدن آب از زمین و به وجود آمدن اقیانوسها و رودخانهها میشود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سبب جاری شدن رودخانهها شد» یا «سبب به وجود آمدن اقیانوسها شد»
آبی که شب هنگام بر زمین شکل میگیرد.
نویسنده به نحوی از فراموش نکردن امری سخن میگوید که گویی مخاطب او همیشه باید قادر به دیدن آن باشد. ترجمه جایگزین: «آنها را فراموش نکن»
کلمه «جان» اشاره به آن شخص دارد. ترجمه جایگزین: «حیات برای تو خواهند بود»
نویسنده به نحوی از «حکمت کامل» و قدرت «تمیز» دادن [در آیه قبل] سخن میگوید که گویی اشیایی هستند که شخص میتواند مانند گردنبند آنها را به دور گردن بیاویزد. چنین توصیفی نشان میدهد که شخص با نشان دادن این اشیا ارزشمند ظاهر خود را به نمایش میگذارد. ترجمه جایگزین: «نمایش از فیض مثل کسی که خود را با گردنبند مزین میکند.»
معانی محتمل: ۱) «زینتی خوشایند» یا ۲) «زینتی که لطف خداوند[یهوه] را نشان میدهد»
نویسنده به نحوی از زندگی شخص سخن میگوید که گویی شخص بر مسیری قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «زندگی خود را در امنیت سپری خواهی کرد»
کلمه «پا» اشاره به کل شخص دارد. نویسنده به نحوی از خطای شخص سخن میگوید که گویی پای شخص در مسیری که بر آن حرکت میکند به جسمی گیر میکند. ترجمه جایگزین: «خطا نخواهی کرد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که شخص برای خوابیدن دراز میکشد. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی دراز میکشی تا بخوابی»
نویسنده به نحوی از خوابی آرام و طراوت بخش سخن میگوید که گویی خواب برای شخص مزهای شیرین دارد. کلمه «خواب» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خوابت خوشایند خواهد بود» یا «با آرامش خواهی خوابید»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هنگامی که شریران سبب خرابی شوند»
این قسمت به طور کلی اشاره به اشخاص شریر دارد. صفات وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شریران»
«خداوند[یهوه] کنار تو خواهد بود.» شخصی که کنار دیگری ایستاده اصطلاحی به معنای شخصی است که به دیگران کمک میکند و از آنها حمایت میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از تو حمایت و دفاع میکند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
نویسنده به نحوی از کسی که «ترس» و «نابودی» را تجربه میکند سخن گفته که گویی آن شخص در دامی گیر افتاده است. کلمه «پا» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تو را از صدمات محافظت میکند»
«نیکویی را دریغ نکن» یا «اعمال نیکو را دریغ نکن»
«وقتی که میتوانی کمک کنی»
«در حالی که پول همراه تو هست.» معنای این قسمت اشاره به شخصی دارد که امروز برای کمک به همسایه خود پول دارد، ولی به او میگوید که فردا بیاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آن پسر نباید از اعمال خشونت بار دیگری تقلید کند. ترجمه جایگزین: «تقلید از راههای او را بر نگزین»
«خداوند[یهوه] از کجخلقان بیزار است»
شخصی که ناصادق یا فریبکار است.
خداوند[یهوه] افکار خود را با راستان در میان میگذارد، درست مثل کسی که با دوستی نزدیک و قابل اعتماد حرف میزند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] برای راستان دوستی نزدیک است»
نویسنده به نحوی از لعنت خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی جسمی است که بر خانه شخص شریران گذاشته میشود. کلمه «خانه» کنایه از خانواده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] خانواده شخص شریر را لعن کرده است»
کلمه «مسکن» اشاره به خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «او خانواده شخص عادل[پارسا] را برکت میدهد»
نویسنده به نحوی از فیض[لطف] خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی جسمی است که شخص به مردم میدهد. ترجمه جایگزین: «لطف خود را به فروتنان نشان میدهد» یا «با فروتنان فیاضانه رفتار میکند»
نویسنده به نحوی از حفظ شهرت و آبروی حکیمان سخن میگوید که گویی حکیمان حرمت و آبرو را مثل دارایی همیشگی به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «آبروی حکیمان حفظ خواهد شد» یا «حکیمان خوشنامی کسب خواهند کرد»
نویسنده به نحوی از شرم ابلهان که بر همه آشکار میشود سخن گفته که گویی خداوند[یهوه]، ابلهان را رو به همه بلند میکند تا ایشان را ببینند. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] سبب میشود همه شرم ابلهان را ببینند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
1ای پسران، تأدیب پدر را بشنوید و گوش دهید تا فطانت را بفهمید،2چونكه تعلیم نیكو به شما میدهم. پس شریعت مرا ترك منمایید.3زیرا كه من برای پدر خود پسر بودم، و در نظر مادرم عزیز و یگانه.4و او مرا تعلیم داده، میگفت: «دل تو به سخنان من متمّسك شود، و اوامر مرا نگاه دار تا زنده بمانی.5حكمت را تحصیل نما و فهم را پیدا كن. فراموش مكن و ازكلمات دهانم انحراف مورز.6آن را ترك منما كه تو را محافظت خواهد نمود. آن را دوست دار كه تو را نگاه خواهد داشت.7حكمت از همه چیز افضل است. پس حكمت را تحصیل نما و به هر آنچه تحصیل نموده باشی، فهم را تحصیل كن.8آن را محترم دار، و تو را بلند خواهد ساخت. و اگر او را در آغوش بكشی تو را معظّم خواهد گردانید.9بر سر تو تاج زیبایی خواهد نهاد. و افسر جلال به تو عطا خواهد نمود.»10ای پسر من بشنو و سخنان مرا قبول نما، كه سالهای عمرت بسیار خواهد شد.11راه حكمت را به تو تعلیم دادم، و به طریقهای راستی تو را هدایت نمودم.12چون در راه بروی قدمهای تو تنگ نخواهد شد، و چون بدوی لغزش نخواهی خورد.13ادب را به چنگ آور و آن را فرو مگذار. آن را نگاه دار زیرا كه حیات تو است.14به راه شریران داخل مشو، و در طریق گناهكاران سالك مباش.15آن را ترك كن و به آن گذر منما، و از آن اجتناب كرده، بگذر.16زیرا كه ایشان تا بدی نكرده باشند، نمیخوابند و اگر كسی را نلغزانیده باشند، خواب از ایشان منقطع میشود.17چونكه نان شرارت را میخورند، و شراب ظلم را مینوشند.18لیكن طریق عادلان مثل نور مشرق است كه تا نهار كامل روشنایی آن در تزاید میباشد.19و اما طریق شریران مثل ظلمت غلیظ است، و نمیدانند كه از چه چیز میلغزند.20ای پسر من، به سخنان من توجه نما و گوش خود را به كلمات من فرا گیر.21آنها از نظر تو دور نشود. آنها را در اندرون دل خود نگاه دار.22زیرا هر كه آنها را بیابد برای او حیات است، و برایتمامی جسد او شفا میباشد.23دل خود را به حفظ تمام نگاه دار، زیرا كه مخرجهای حیات از آن است.24دهان دروغگو را از خود بینداز، و لبهای كج را از خویشتن دور نما.25چشمانت به استقامت نگران باشد، و مژگانت پیش روی تو راست باشد.26طریق پایهای خود را هموار بساز، تا همه طریقهای تو مستقیم باشد.27به طرف راست یا چپ منحرف مشو، و پای خود را از بدی نگاه دار.
باب ۴ همچنان به بیان مجموعهای از امثال ادامه میدهد که در باب ۹ پایان مییابند.
گاهی نویسنده این کتاب یکی از امثال را خطاب به «پسر من» بیان میکند. مقصود او از این عمل محدود کردن بیانات امثال به جنس مذکر نیست، بلکه از این ساختار برای انتقال توصیه پدری به پسرش استفاده شده است.
حکمت زن است
احتمالاً متوجه شدهاید که برای اشاره به حکمت از ضمائر مونث استفاده شده است. این ویژگی از زبان عبری انتقال یافته است. شاید چنین ویژگی در زبان مقصد به خوبی اجرایی شود، ولی در صورت عدم تطابق با زبان خود میتوانید از طرق متداول در زبان خود استفاده کنید.
نویسنده مثل پدری که به پسر خود تعلیم میدهد، سخن میگوید.
«با دقت گوش دهید»
«نحوه درک را خواهید دانست» یا «فهم کسب خواهی کرد»
«آن چه به شما تعلیم میدهم نیکو است»
این اشاره به زمان کودکی نویسنده دارد، زمانی که پدرش هنوز از او مراقبت میکرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که هنوز پسری بودم که از پدر خود میآموخت»
کلمه «عزیز» اشاره به سنین پایینی دارد که کودک هنوز ضعیف است. کلمه «عزیز» به همراه «یگانه» آرایه ادبی ترکیبی است. ترجمه جایگزین: «تنها کودکی ظریف»
کلمه «دل» اشاره به ذهن شخص دارد. نویسنده به نحوی از به یاد آوردن کلام کسی سخن میگوید که گویی دل محکم آن کلام را نگه داشته است. ترجمه جایگزین: «همیشه آن چه را که تعلیم میدهم، به یاد داشته باش»
پدر همچنان آن چه را از پدر خود آموخته بود، به فرزندان خود تعلیم میدهد.
«برای کسب حکمت زحمت بکش» یا «حکمت کسب کن»
«به یاد داشته باش»
«قبول کن»
کلمه «دهان» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «آن چه میگویم»
نویسنده به نحوی از حکمت سخن میگوید که گویی زنی است و از شخصی وفادار به خود مراقبت میکند.
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حکمت را محکم نگه دارد» یا «به حکمت وفادار باش»
«حکمت را دوست داشته باش»
پدر همچنان آن چه را از پدر خود آموخته، به فرزندان خود تعلیم میدهد.
«درک[فهم] را ارزشمندتر از دارایی بدان»
نویسنده به نحوی از حکمت سخن میگوید که گویی حکمت یک زن است و در مورد بخشیده شدن حرمت بسیار به شخص به نحوی سخن میگوید که گویی حرمت شخص را به مکانی مرتفعتر بلند میکند. ترجمه جایگزین: «اگر حکمت را ارزشمند بدانی، او نیز حرمت بسیار به تو خواهد داد»
تا محبت بسیار برای کسی یا چیزی نشان دهد.
نویسنده به نحوی از حکمت سخن میگوید که گویی حکمت یک زن است و از شخصی که ارزش برای حکمت قائل است به نحوی سخن میگوید که گویی آن شخص حکمت را در آغوش میگیرد. ترجمه جایگزین: «اگر حکمت را بسیار عزیز بدانی او باعث میشود مردم به تو حرمت گذارند»
نویسنده به نحوی از حرمتی که شخص دریافت کننده تاج بدست میآورد سخن میگوید که گویی حکمت تاجی بر سر شخص میگذارد. ترجمه جایگزین: «حکمت مثل تاجی بر سر خواهد بود که حرمت بسیار تو را نشان میدهد»
دایرهای بافته شده از برگ و گل
نویسنده به نحوی از حرمتی که شخص کسب میکند سخن میگوید که گویی حکمت بر سر او تاجی میگذارد. ترجمه جایگزین: «حکمت مثل تاجی زیبا بر سر تو خواهد بود»
«با دقت به آن چه به تو تعلیم میدهم گوش ده»
«سالهای بسیار زندگی خواهی کرد»
نویسنده به نحوی از تعلیم زندگی حکیمانه به پسرش سخن میگوید که گویی حکمت پسرش را بر طریقهایی که ختم به حکمت میشوند، هدایت میکند. ترجمه جایگزین: «من به تو نحوه زندگی حکیمانه را میآموزم؛ طریق درست زندگی را به تو شرح میدهم»
هر دو مصرع معنایی مشابه دارند. نویسنده به نحوی از تصمیمات و اعمال شخص سخن میگوید که گویی شخص راه میرود یا میدود و به نحوی از کامیابی شخص سخن میگوید که گویی مسیری خالی از موانع است و پای شخص به جایی گیر نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که برنامهای میریزی، در انجام آن موفق میشوی»
نویسنده به نحوی از شخصی که آموخته خود را به یاد میآورد سخن میگوید که گویی «ادب» جسمی است که شخص میتواند آن را محکم نگه دارد. ترجمه جایگزین: «همچنان از آن چه که به تو تعلیم دادم اطاعت کن و هرگز آن را فراموش نکن»
نویسنده به نحوی از ادبی که زندگی شخص را حفظ میکند سخن میگوید که گویی این ادب زندگی شخص است. ترجمه جایگزین: «زیرا حیات تو را حفظ خواهد کرد»
نویسنده به نحوی از اعمال شخص سخن میگوید که گویی آن فرد بر مسیری گام میگذارد. ترجمه جایگزین: «آن چه شریران انجام میدهند را انجام نده و در بدکاری به گناهکاران ملحق نشو»
«طریق شریران را ترک کن»
احتمالاً میتوانند بخوابند ولی نویسنده اغراق میکند تا شدت میل آنها به ارتکاب اعمال شرورانه را نشان دهد.
نویسنده به نحوی از ناتوانی مردم برای خوابیدن سخن میگوید که گویی خواب، جسمی است که کسی آن را میرباید. احتمالاً میتوانند بخوابند، ولی نویسنده اغراق میکند تا شدت میل آنها به ارتکاب اعمال شرورانه را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «قادر به خوابیدن نیستند»
نویسنده به نحوی از باعث آسیب رسیدن به کسی سخن میگوید که گویی باعث لغزش آن شخص میشود. ترجمه جایگزین: «تا این که به کسی آسیب رسانند»
معانی محتمل: ۱) این استعاره است و نویسنده به آن واسطه به نحوی در مورد کسانی سخن میگوید که مدام مرتکب شرارت و خشونت میشوند که گویی آنها مثل کسی که نان و شراب میخورد، شرارت و خشونت را میخورند و مینوشند. ترجمه جایگزین: «شرارت مانند نانی است که میخورند و خشونت مانند شرابی است که مینوشند» یا ۲) اینها غذا و نوشیدنی خود را با شرارت و خشونت به دست میآورند. ترجمه جایگزین: «نانی که با شرارت کردن بدست میآورند و شرابی که با خشونت ورزی بدست میآورند» [نان و شرابی را که با شرارت کردن و خشونت ورزی کسب میکنند]
نویسنده به نحوی از اعمال و نحوه زندگی عادلان[پارسایان] سخن میگوید که گویی آنها «طریق» یا «راهی» هستند که بر آن گام بر میدارند. ترجمه جایگزین: «سبک زندگی عادلان[پارسایان]»
نویسنده طریق عادلان[پارسایان] را با نور خورشید مقایسه میکند. چنین قیاسی یعنی آنها به خاطر داشتن نور کافی که راه را بر آنها مشخص میکند، مصون هستند. ترجمه جایگزین: «عادلان[پارسایان] در امنیت در طریق خود قدم بر میدارند چون شفق صبح بر آن مسیر میتابد و درخشانتر میشود»
این اشاره به سحر یا طلوع خورشید دارد.
این اشاره به زمانی از روز دارد که خورشید درخشانتر از همیشه میتابد. ترجمه جایگزین: «تا خورشید تابانتر از همیشه بتابد» یا «تا روز کامل شود»
نویسنده به نحوی از اعمال و سبک زندگی شریران سخن میگوید که گویی اعمال و سبک زندگی آنها «طریق» یا «راه» است که بر آن گام بر میدارند. ترجمه جایگزین: « راه و روش زندگی شریران»
نویسنده طریق زندگی شریران را با تاریکی مقایسه میکند که به معنای همیشه در خطر زندگی کردن است، چون نوری برای دیدن جایی که بر آن گام بر میدارند، ندارند. ترجمه جایگزین: «شریران در خطر بر طریقی گام بر میدارند، چون نوری ندارند که با آن قادر به دیدن باشند»
نویسنده به نحوی از آسیب رسیدن به شخصی که میلغزد سخن میگوید که گویی آن شخص بر جسمی که در راه است میلغزد. ترجمه جایگزین: «نمیدانند چرا آسیب میبینند و بد میآورند»
«با دقت گوش بده»
کلمه «گوش» اشاره به شخصی دارد که گوش میدهد. نویسنده به نحوی در مورد با دقت گوش کردن سخن میگوید که گویی به جلو خم میشود تا گوش او به آن کس که سخن میگوید نزدیکتر شود. کلمه «کلمات» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با دقت به آن چه میگویم گوش بده»
نویسنده به نحوی از مدام اندیشیدن در مورد موضوعی سخن میگوید که گویی اندیشیدن به آن موضوع نگه داشتن آن در جایی قابل رویت است. ترجمه جایگزین: «از اندیشیدن به آنها دست نکش»
نویسنده به نحوی در مورد به یاد آوردن امری سخن میگوید که گویی مخاطب او باید آن را در دل خود نگه دارد. ترجمه جایگزین: «همیشه آنها را به یاد داشته باش»
نویسنده به نحوی از حفظ کلام خود در زندگی شخص سخن میگوید که گویی کلام او زندگی شخص است. ترجمه جایگزین: «کلام من حیات میبخشد» یا «آن چه میگویم حیاتبخش است»
نویسنده به نحوی از درک کامل کلام خود سخن میگوید که گویی شخص به دنبال آنها میگردد تا آنها را بیابد. ترجمه جایگزین: «به کسانی که درک میکنند و به آنها عمل میکنند»
کلمه «او[ایشان]» اشاره به کسانی دارد «که آنها را مییابند.» فاعل این جمله را میتوانید از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «کلام من به بدن یابندگان خود سلامتی میبخشد»
اینجا کلمه «دل» اشاره به ذهن و افکار شخص دارد. ترجمه جایگزین: «ذهن و افکار خود را مصون نگه دار»
با تلاشی مداوم و مخلصانه
شناسه مستتر فاعلی در «است» اشاره به دل دارد و «دل» کنایه از ذهن و افکار شخص است. نویسنده به نحوی از زندگی شخص سخن میگوید که گویی چشمهای جاری است که از دل نشات میگیرد. ترجمه جایگزین: «هر چه میگویی و انجام میدهی از افکار تو نشات میگیرد» یا «افکارت مسیر زندگی تو را تعیین میکنند»
نویسنده به نحوی در مورد دروغگویی یا گفتار فریبکارانه سخن میگوید که گویی فاسد شده است و به نحوی از شخصی که کلامی مهربان ندارد، سخن میگوید که گویی کلام مهربانانه را از خود دور میکند. ترجمه جایگزین: «دروغ نگو و فریبکارانه سخن نگو»
کلمه «چشم» اشاره به شخصی دارد که نگاه میکند. نویسنده به نحوی از وقف بودن شخص برای انجام کاری سخن میگوید که گویی آن شخص مدام و بدون گرداندن سر به سوی دیگر به جلو نگاه میکند. ترجمه جایگزین: «همیشه به جلو نگاه کن و نگاه خود را پیش رویت نگاه دارد»
کلمه «پا» اشاره به شخصی دارد که راه میرود. نویسنده به نحوی از اعمال شخص سخن میگوید که گویی او بر مسیری گام بر میدارد و به نحوی از با دقت نقشه کشیدن سخن میگوید که گویی راه خود را هموار میکند. ترجمه جایگزین: «طریقی هموار برای راه رفتن ایجاد کن» یا «به خوبی خود را برای آن چه میخواهی انجام دهی، آماده کن»
«طریقی بی دغدغه» یا «راهی مسطح»
نویسنده به نحوی از اعمال شخص سخن میگوید که گویی آن شخص بر طریقی قدم میگذارد و به نحوی از کامیابی در آن اعمال سخن میگوید که گویی راهی امن و بیخطر هستند. ترجمه جایگزین: «پس هر چه میکنی، درست باشد»
جهات «راست» و «چپ» نوعی بیانی متضاد را تشکیل میدهند. این جمله یعنی شخص نباید مسیر هموار را به سوی دیگر ترک گوید. ترجمه جایگزین: «در مسیری راست قدم بگذار و طریق هموار خود را ترک نکن»
اینجا کلمه «پا» اشاره به شخصی دارد که راه میرود. نویسنده به نحوی از مرتکب نشدن اعمال شرورانه سخن میگوید که گویی شخص بر مسیر شریران قدم نمیگذارد. ترجمه جایگزین: «از شرارت روی برگردان» یا «از شرارت دور بمان»
1ای پسر من، به حكمت من توجه نما، و گوش خود را به فطانت من فراگیر،2تا تدابیر را محافظت نمایی، و لبهایت معرفت را نگاه دارد.3زیرا كه لبهای زن اجنبی عسل را میچكاند، و دهان او از روغن ملایمتر است.4لیكن آخر او مثل اَفْسَنتین تلخ است و بُرنده مثل شمشیر دودم.5پایهایش به موت فرو میرود، و قدمهایش به هاویه متمّسك میباشد.6به طریق حیات هرگز سالك نخواهد شد. قدمهایش آواره شده است و او نمیداند.7و الا´ن ای پسرانم مرا بشنوید، و از سخنان دهانم انحراف مورزید.8طریق خود را از او دور ساز، و به در خانه او نزدیك مشو.9مبادا عنفوان جوانی خود را به دیگران بدهی، و سالهای خویش را به ستمكیشان.10و غریبان از اموال تو سیر شوند، و ثمره محنت تو به خانه بیگانه رود.11كه در عاقبتِ خود نوحهگری نمایی، هنگامی كه گوشت و بدنت فانی شده باشد،12و گویی چرا ادب را مكروه داشتم، و دل من تنبیه را خوار شمرد،13و آوازمرشدان خود را نشنیدم، و به معلمان خود گوش ندادم.14نزدیك بود كه هر گونه بدی را مرتكب شوم، در میان قوم و جماعت.15آب را از منبع خود بنوش، و نهرهای جاری را از چشمه خویش.16جویهای تو بیرون خواهد ریخت، و نهرهای آب در شوارع عام،17و از آنِ خودت به تنهایی خواهد بود، و نه از آنِ غریبان با تو.18چشمه تو مبارك باشد، و از زن جوانی خویش مسرور باش،19مثل غزال محبوب و آهوی جمیل. پستانهایش تو را همیشه خرّم سازد، و از محبت او دائماً محفوظ باش.20لیكن ای پسر من، چرا از زن بیگانه فریفته شوی؟ و سینه زن غریب را در بر گیری؟21زیرا كه راههای انسان در مدّنظر خداوند است، و تمامی طریقهای وی را میسنجد.22تقصیرهای شریر او را گرفتار میسازد، و به بندهای گناهان خود بسته میشود.23او بدون ادب خواهد مرد، و به كثرت حماقت خویش تلف خواهد گردید.
باب ۵ همچنان به بیان مجموعهای از امثال ادامه میدهد که در باب ۹ پایان مییابند.
گاهی نویسنده این کتاب یکی از امثال را خطاب به «پسر من» بیان میکند. مقصود او از این عمل محدود کردن بیانات امثال به جنس مذکر نیست، بلکه از این ساختار برای انتقال توصیه پدری به پسرش استفاده شده است.
این بابی غیر معمول است چون موضوعی خاص در مورد زنی اجنبی[زانیه] را دنبال میکند و به آن مرد جوان هشدار میدهد تا از آن زن دوری کند. زن اجنبی[زانیه] زنی است که مرتکب زنا میشود.
نویسنده مانند پدری که به فرزندان خود تعلیم میدهد، سخن میگوید.
کلمه «گوش» اشاره به شخصی دارد که گوش میدهد. نویسنده به نحوی از با دقت گوش کردن به کسی سخن میگوید که گویی به جلو خم میشود تا گوش او به آن کس که صحبت میکند نزدیکتر شود. ببینید این کلمه را در امثال ۴: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «با دقت گوش بده»
تدابیر، با دقت عمل کردن در مورد اعمال و سخنان یک نفر است. ببیند این کلمه را در امثال ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «لبها» اشاره به کل شخص دارد. نویسنده به نحوی از دقت کردن شخص در مورد گفتن آن چه که درست است سخن میگوید که گویی لبهای شخص، معرفت را مراقبت میکنند. ترجمه جایگزین: «تنها آن چه را که درست است، میگویی»
معانی محتمل: ۱) کلمه «لبها» اشاره به کلمات زن اجنبی[زانیه] دارد و نویسنده به نحوی از جذابیت کلام او سخن میگوید که گویی کلام او آغشته از عسل است. ترجمه جایگزین: «کلام زن اجنبی[زانیه] شیرین است، درست مثل این که از عسل آغشته است» یا ۲) نویسنده به نحوی از اغوای بوسههای زن اجنبی[زانیه] سخن میگوید که گویی لبهای او آغشته از عسل هستند. ترجمه جایگزین: «بوسههای زانیه شیرین هستند، درست مثل این که لبهای او آغشته از عسل هستند»
معانی محتمل: ۱) کلمه «دهان» اشاره به سخنان زانیه دارد و نویسنده به نحوی از کلام متقاعد کننده او سخن میگوید که گویی از روغن زیتون لطیفتر است. ترجمه جایگزین: «کلام او متقاعد کننده و ملایمتر از روغن زیتون است» یا ۲) نویسنده به نحوی از لذت بوسه زن اجنبی[زانیه] سخن میگوید که گویی دهان او لطیفتر از روغن زیتون است. ترجمه جایگزین: «بوسههای او لطیفتر از روغن هستند.»
نویسنده به نحوی در مورد آسیب ناشی از رابطه با زن اجنبی[زانیه] سخن میگوید که گویی آن زن مثل اَفْسَنتین تلخ است. ترجمه جایگزین: «اما در آخر، او مثل اَفْسَنتین تلخ طعم است و سبب صدمه میشود»
گیاهی که طعم تلخ دارد.
نویسنده به نحوی از درد ناشی از رابطه با زن اجنبی[زانیه] سخن میگوید گویی که آن زن سلاحی تیز است که تن شخص را میبرد. ترجمه جایگزین: «او درست مثل شمشیری بران، زخمی میکند»
اینجا «پایهایش» اشاره به زن اجنبی[زانیه] هنگام راه رفتن دارد. نویسنده به نحوی از رفتار او سخن میگوید که گویی آن زن بر مسیری قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «او بر مسیری راه میرود که به مرگ ختم میشود» یا «سبک زندگی او ختم به مرگ میشود»
نویسنده به نحوی در مورد رفتار او سخن میگوید که گویی بر مسیری قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «تا هاویه راه میرود» یا «رفتارش او را به هاویه میکشاند»
نویسنده به نحوی از رفتاری که عمر طولانی به شخص میدهد سخن میگوید که گویی این رفتار مسیری است که به حیات ختم میشود. ترجمه جایگزین: «او به مسیری که ختم به حیات میشود، فکر نمیکند» یا «او نگران مسیری نیست که به حیات ختم میشود» یا «او نگران رفتاری نیست که ختم به حیات میشود»
معانی محتمل: ۱) «طوری سرگردان است که گویی گم شده» یا ۲) «در مسیری غلط قدم بر میدارد»
سخنان معلم از هشدار در مورد زن اجنبی[زانیه] به نصیحت انتقال مییابد.
این دو عبارت انگاره دقت کردن دانش آموز را مطرح میکنند.
نویسنده به نحوی از باز ایستادن از انجام عمل شخص سخن میگوید که گویی آن شخص از آن رو بر میگرداند. ترجمه جایگزین: «از گوش دادن دست نکش»
کلمه «دهان» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «کلام من» یا «آن چه که میگویم»
کلمه «طریق» اشاره به رفتار و شرایط روزانه شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خود را از او دور نگه دار» یا «از او دوری کن»
عبارت «به در خانه» اشاره به خود خانه دارد. شاید بهتر باشد به جای کلمه «آمدن» از «رفتن» استفاده کنید چون دومی ممکن است به طور ضمنی اشاره کند که آن سخنگو بر در خانه آن زن است[در فارسی متفاوت انجام شده]. ترجمه جایگزین: «نزدیک خانه او نرو» یا «حتی به خانه او نزدیک نشو»
«اگر چنین کنی.» این عبارت اشاره به سخن او در آیات قبلی دارد.
معانی محتمل برای کلمه «[حرمت]»: ۱) این کلمه اشاره به شهرت کسی دیگر دارد. ترجمه جایگزین: «خوشنامی خود را بین دیگران از دست نخواهی داد» یا ۲) این اشاره به ثروت یا مایملک دارد. ترجمه جایگزین: «ثروت خود را به دیگران نخواهی داد» یا ۳) این اشاره به قدرت دارد و قدرت اشاره به سالهای جوانی دارد. ترجمه جایگزین: «بهترین سالهای عمر خود را به دیگران نخواهی داد»
نویسنده به نحوی از مرگ زود هنگام، احتمالاً به قتل رسیدن سخن میگوید که گویی سالهای زندگی او اجسامی هستند که مجاناً به کسی دیگر میدهد. فعل را میتوانید از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «یا سالهای زندگیت را به شخصی بیرحم نده» یا «باعث نشو فردی ظالم ، تو را هنگام جوانی بکشد»
این احتمالاً اشاره به شوهر زن اجنبی[زانیه] دارد که بیرحمانه با شخصی که با آن زن همبستر میشود، رفتار میکند.
نویسنده به نحوی از تصاحب و لذت بردن از ثروت شخص سخن میگوید که گویی از ثروت خود ضیافتی بر پا میکنند. ترجمه جایگزین: «غریبگان ثروت تو را تصاحب نخواهند کرد»
کلمه «خانه» اشاره به خانواده شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه کسب کردهای، به غریبگان تعلق نخواهد داشت»
کلمه «گوشت» و «بدن» اساساً یک معنا دارند و اشاره به کل شخص دارند. ترجمه جایگزین: «بدنت از بین میرود» یا «از بین خواهی رفت»
«جسماً بپوشی» یا «ضعیف و ناخوش شوی»
هر دوی این عبارات یک انگاره را بیان میکنند و بر میزان انزجار فرد از آن چه معلم گفته، تاکید میکنند.
کلمه «چرا» اعلامی است که بر قوت تنفر او تاکید میکند. کلمه «ادب» را میتوانید با عبارت فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن قدر از زمان تادیب متنفر بودم»
کلمه «دل» اشاره به شخص و عواطف او دارد. کلمه «تنبیه» را میتوانید به عبارت فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «از کسانی که من را تادیب میکنند بیزار بودم»
See: and
کلمه «گوش» اشاره به شخصی دارد که گوش میدهد. نویسنده به نحوی از با دقت گوش کردن به کسی سخن میگوید که گویی به جلو خم میشود تا گوش او به آن کس که صحبت میکند نزدیکتر شود. ببینید این کلمه را در امثال ۴: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به کسانی که تو را تادیب میکنند گوش فرا ده»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و اشاره به جماعتی میکنند که با هم جمع میشوند: ۱) برای پرستش خدا یا ۲) تا او را برای خطایش داوری کند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. نویسنده به نحوی از مردی که فقط با همسر خود همبستر میشود سخن میگوید که گویی آن مرد فقط از چاه یا نهر آب خود مینوشد.
نویسنده به نحوی از آب تازه یا جاری سخن میگوید که گویی آب جاری است. ترجمه جایگزین: «آب تازه» یا «آب جاری» [در فارسی انجام شده]
نویسنده این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا بر آن چه پسرش نباید انجام دهد، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «جویهای تو نباید...نهرهای تو نباید در میادین عمومی جاری شوند»
کلمات «جویها» و «نهرهای آب» احتمالاً بهگویی هستند و اشاره به مایع تولید مثل مردان دارند. معنای محتمل عبارات استعارهای: ۱) اینجا به نحوی از همبستر شدن با زنی غیر از همسر سخن میگوید که گویی با چنین کاری اجازه جاری شدن آب در شوارع عمومی را میدهند. یا ۲) اینجا به نحوی از صاحب فرزند شدن از زنی دیگر سخن گفته شده که گویی مردان با چنین کاری اجازه جاری شدن آب در مکانهای عمومی را میدهند.
مکانی رو باز در شهر که دو یا چند خیابان یه یکدیگر میرسند. مکانی عمومی که مردم یکدیگر را میبینند و حرف میزنند.
کلمه «آنِ» به «جویها» و «نهرهای آب» و ارجاع این کلمات اشاره دارد.
«آنها را با غریبگان سهیم نشو»
نویسنده به نحوی از همسر پسر خود سخن میگوید که گویی آن زن چشمه است. کلمه «مبارک» اشاره به حس شادی دارد که از زنی به شوهرش دست میدهد. ترجمه جایگزین: «همیشه از همسرت شادی بیابی»
معانی محتمل: ۱) «با زنی که هنگام جوانی ازدواج کردهای» یا ۲) «همسر جوانت»
نویسنده به نحوی از همسر پسر خود سخن میگوید که گویی آن زن «غزالی محبوب و آهویی جمیل» است. «غزال» و «آهو» به معنای گوزنی ماده هستند. آن دو نمادی از زیبایی ظاهری و زیبایی حرکت هستند. ترجمه جایگزین: «او مانند غزال یا آهو زیبا و باوقار است» یا «او به زیبایی و باوقاری غزال است»
این کلمه به معنای «پر از فیض[جمال]» نیست بلکه اشاره به «زیبایی هنگام حرکت کردن» دارد.
معانی محتمل: ۱) سینه همسر، امیال جنسی شوهر را تحریک میکند و احتمالاً اشاره به کل بدن همسر آن مرد دارد. ترجمه جایگزین: «سینهاش امیال تو را ارضا کند» یا «بدنش امیال تو را خشنود کند» یا ۲) این استعاره است که نویسنده به آن واسطه به نحوی از ارضا شدن امیال شوهر به وسیله سینه همسر خود سخن میگوید که گویی مادری گرسنگی کودک را بر طرف میکند. ترجمه جایگزین: «سینهاش تو را از شادی پر سازد، درست همان طور که سینه مادر، کودک را سیر میکند»
اینجا به نحوی از هیجان بسیار و شادی از عشقی رمانتیک سخن گفته شده که گویی او از عشق مست است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار محبت او تو را آن چنان که الکل مستان را کنترل میکند، تحت سلطه در آورد»
معانی محتمل: ۱) «محبتت نسبت او» یا ۲) «محبتش نسبت به تو»
نویسنده با استفاده از این پرسشهای بدیهی بر آن چه پسرش نباید انجام دهد، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «پسرم، گرفتار زانیه نشو! و سینه زن بیعفت را نگیر!»
اینجا از هیجانی شدید که از میل به زن ایجاد میشود به نحوی سخن گفته شده که گویی آن پسر اسیر آن زن میشود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به زانیه اجازه نده که اسیرت کند» یا «اجازه نده تو را بفریبد»
کلمه «سینه» اشاره به زنی بیعفت و جذابیت جنسی او دارد. ترجمه جایگزین: «چرا باید زنی بیعفت را در بر گیری»
معانی محتمل: ۱) «زنی که همسر تو نیست» یا ۲) «زنی که همسر مردی دیگر است»
این دو عبارت هر دو به یک چیز اشاره دارند و تاکید میکنند که خدا هر چه را که هر کس انجام میدهد، میداند.
نویسنده به نحوی از اعمال یا روش زندگی شخص سخن میگوید که گویی طریقی هستند که فرد بر آنها راه میرود. ترجمه جایگزین: «هر جا که میرود» یا «هر چه میکند»
نویسنده به نحوی از ناتوانی شریر در اجتناب از عواقب گناهان سخن میگوید که گویی تقصیرات[گناهان] او کسی است که شریر را اسیر میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تقصیراتِ شریر او را به دام میاندازد» یا «شریر نمیتواند از عواقب شرارت اجتناب کند»
نویسنده به نحوی از ناتوانی شریر در اجتناب از عواقب گناهان سخن میگوید که گویی تقصیرات[گناهان] دام و بندی هستند که شخص در آنها گرفتار میشود. ترجمه جایگزین: «به خاطر گناهانش، مثل حیوان در دام افتاده خواهد شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حماقت فراوان، او را گمراه میکند»
«چون بسیار ابله است»
1ای پسرم، اگر برای همسایه خود ضامن شده، و به جهت شخص بیگانه دست داده باشی،2و از سخنان دهان خود در دام افتاده، و از سخنان دهانت گرفتار شده باشی،3پس ای پسر من، این را بكن و خویشتن را رهایی ده چونكه به دست همسایهات افتادهای. برو و خویشتن را فروتن ساز و از همسایه خود التماس نما.4خواب را به چشمان خود راه مده، و نه پینكی را به مژگان خویش.5مثل آهو خویشتن را از كمند و مانند گنجشك از دست صیاد خلاص كن.6ای شخص كاهل نزد مورچه برو، و در راههای او تأمّل كن و حكمت را بیاموز،7كه وی را پیشوایی نیست و نه سرور و نه حاكمی.8اما خوراك خود را تابستان مهیا میسازد و آذوقه خویش را در موسم حصاد جمع میكند.9ای كاهل، تا به چند خواهی خوابید و از خواب خود كی خواهی برخاست؟10اندكی خفت و اندكی خواب، و اندكی بر هم نهادن دستها به جهت خواب.11پس فقر مثل راهزن بر تو خواهد آمد، و نیازمندی بر تو مانند مرد مسلّح.12مرد لئیم و مرد زشتخوی، با اعوجاج دهان رفتار میكند.13با چشمان خود غمزه میزند و با پایهای خویش حرف میزند. با انگشتهای خویش اشاره میكند.14در دلش دروغها است و پیوسته شرارت را اختراع میكند. نزاعها را میپاشد.15بنابراین مصیبت بر او ناگهان خواهد آمد. در لحظهای منكسر خواهد شد و شفا نخواهد یافت.16شش چیز است كه خداوند از آنها نفرت دارد، بلكه هفت چیز كه نزد جان وی مكروه است.17چشمان متكّبر و زبان دروغگو؛ و دستهایی كه خون بیگناه را میریزد؛18دلی كه تدابیر فاسد را اختراع میكند؛ پایهایی كه در زیانكاری تیزرو میباشند؛19شاهد دروغگو كه به كذب متكلّم شود؛ و كسی كه در میان برادران نزاعها بپاشد.20ای پسر من اوامر پدر خود را نگاه دار و تعلیم مادر خویش را ترك منما.21آنها را بر دل خود دائماً ببند، و آنها را بر گردن خویش بیاویز.22حینی كه به راه میروی تو را هدایت خواهدنمود، و حینی كه میخوابی بر تو دیدهبانی خواهد كرد، و وقتی كه بیدار شوی با تو مكالمه خواهد نمود.23زیرا كه احكام (ایشان) چراغ و تعلیم (ایشان) نور است، و توبیخ تدبیرآمیز طریق حیات است.24تا تو را از زن خبیثه نگاه دارد، و از چاپلوسی زبانِ زنِ بیگانه.25در دلت مشتاق جمال وی مباش، و از پلكهایش فریفته مشو،26زیرا كه به سبب زن زانیه، شخص برای یك قرص نان محتاج میشود، و زن مرد دیگر، جان گرانبها را صید میكند.27آیا كسی آتش را در آغوش خود بگیرد و جامهاش سوخته نشود؟28یا كسی بر اخگرهای سوزنده راه رود و پایهایش سوخته نگردد؟29همچنین است كسی كه نزد زن همسایه خویش داخل شود، زیرا هر كه او را لمس نماید بیگناه نخواهد ماند.30دزد را اهانت نمیكنند اگر دزدی كند تا جان خود را سیر نماید وقتی كه گرسنه باشد.31لیكن اگر گرفته شود، هفت چندان ردّ خواهد نمود و تمامی اموال خانه خود را خواهد داد.32اما كسی كه با زنی زنا كند، ناقصالعقل است و هر كه چنین عمل نماید، جان خود را هلاك خواهد ساخت.33او ضرب و رسوایی خواهد یافت، و ننگ او محو نخواهد شد.34زیرا كه غیرت، شدّت خشم مرد است و در روز انتقام، شفقت نخواهد نمود.35بر هیچ كفّارهای نظر نخواهد كرد و هر چند عطایا را زیاده كنی، قبول نخواهد نمود.
باب ۶ همچنان مجموعهای از امثال را بیان میکند که در باب ۹ به پایان میرسند.
گاهی نویسنده این کتاب یکی از امثال را خطاب به «پسر من» بیان میکند. مقصود او از این عمل محدود کردن بیانات امثال به جنس مذکر نیست، بلکه از این ساختار برای انتقال توصیه پدر به پسرش استفاده شده است.
زن اجنبی[زانیه]
بخش دوم این باب به موضوع زن اجنبی[زانیه] باز میگردد و به پسر جوان هشدار میدهد که از او اجتناب کند. زن اجنبی[زانیه] زنی است که مرتکب زنا میشود.
گاهی نویسنده فهرست شش تایی یا هفت تایی از آنچه مورد تنفر یهوه هستند را مطرح میکند. این اعداد برای جلب توجه به این فهرست به کار رفته است. شش یا هفت موردی بودن این فهرست از اهمیت برخوردار نیست.
نویسنده پرسشهای بدیهی را به کار میبرد تا توجه خواننده را به نکات مهمی که در ادامه میآیند، جلب کند.
غزال و مورچه ویژگیهای خاصی دارند که نویسنده برای بیان سخنان حکیمانه از آنها استفاده کرده است. اگر در زبان مقصد خصوصیات این حیوانات شناخته شده نیست، مترجمان میتوانند در پانوشت توضیحات را بنویسید یا در صورت امکان حیوان دیگری را در فرهنگ خود انتخاب کنند که بازتاب دهنده مفهومی مشابه باشد.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که شرایط و قولی که دادهای تو را مجبور به پسانداز پول میکند. ترجمه جایگزین: «مجبور شدی مقداری از پولت را پس انداز کنی»[ این مفهوم در ترجمه انگلیسی چندان مشخص نیست]
معانی محتمل: ۱) همسایهات شاید از تو پولی قرض خواسته یا ۲) همسایهات میخواهد از کسی دیگر پول قرض بگیرد و تو به قرض دهنده قول میدهی که در صورت عدم پرداخت پول بدهی توسط همسایهات، تو پول را به او بر میگردانی.
کلمه عبری هم معنی «دوست» است.
این آرایه ادبی میگوید که تو خود را به دام خواهی انداخت. ترجمه جایگزین: «دامی پهن کردهای که خود در آن گرفتار میشوی»
«آن چه گفتی» یا «آن چه وعده دادی»
«از خود مراقبت کن» یا «در این مشکلات به خود کمک کن»
این آرایه ادبی از کلمه «دست» استفاده کرده تا به «صدمه[آسیب][آزار]» اشاره کند. ترجمه جایگزین: «همسایهات اگر بخواهد میتواند به تو صدمه رساند» یا «همسایهات قدرت آسیب رساندن به تو را دارد»
«دوست»
«نگذار چشمانت به خواب روند؛ نگذار پلکهای تو به خواب روند.» این دو عبارت یک معنا دارند و به منظور تاکید بر میزان اهمیت کاهل نبودن به کار رفتهاند. این عبارات همچنین به منظور تاکید بیشتر به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «بیدار باش، و آن چه میتوانی را انجام بده»
این آرایه ادبی[جزگویی] بخشی از صورت را به کار برده تا به کل بدن اشاره کند. ترجمه جایگزین: «خودت...خویش»
«از همسایه خود مثل غزال گریزان از صیاد فرار کن»
حیوانی علفخوار، بزرگ و لاغر اندام که برای گوشتش آن را شکار میکنند. این حیوان به سریع دویدن شهرت دارد.
دست صیاد اشاره به کنترل صیاد دارد. ترجمه جایگزین: «از کنترل شکارچی»
«مثل پرنده گریزان از دست صیاد پرندگان»
مطالعه کن...بیاندیش» یا «با دقت توجه کن...تعمق کن»
مورچه، حشرهای کوچک است که زیر زمین زندگی میکند یا لانهای تپه شکل برای خود میسازد. هزاران مورچه معمولاً با هم زندگی میکنند و اجسامی را بلند میکنند که از خود آنها بسیار سنگینتر هستند.
این آرایه ادبی از کلمه «راهها» استفاده کرده تا به رفتار مورچه اشاره کند. ترجمه جایگزین: «رفتار مورچه را در نظر داشته باش»
این سه کلمه اساساً یک معنا دارند و به یک چیز اشاره میکنند و به منظور تاکید بر نبود سلطه کسی بر مورچهها استفاده شدهاند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و برای اشاره به مسئول بودن مورچه به کار رفتهاند.
تابستان زمانی از سال است که درختان میوه میآورند.
تعلیم دهنده با استفاده از این پرسشها، کاهل را برای بیش از حد خوابیدن توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «بیدار شو، ای کاهل! از بستر خود بیرون بیا!»
کاهلان چنین میگویند.
این دو عبارت یک معنا دارند. آنها را میتوانید در قالب جملاتی کامل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کمی بیشتر بخوابم. بگذار چرتی بزنم»
مردم معمولاً هنگام استراحت و برای راحت بودن دستهای خود را بر هم میگذارند. ترجمه جایگزین: «دستهای خود را با آرامی بر هم میگذارم و کمی استراحت میکنم»
این را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید تا به این واسطه نتیجه کاهلی[تنبلی] را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اگر به کاهلی ادامه دهی، فقر بر تو خواهد آمد» یا «در حالی که خوابی، فقر خواهد آمد»
ناگهان فقیر شدن شخص کاهل مثل ناگهانی بودن زمانی است که سارق میآید و چیزهایی را میدزدد. ترجمه جایگزین: «ناگهان فقیر میشوی، درست مثل زمانی که دزد ناگهان هر چه داری را میدزدد»
نحوه ناگهان نیازمند شدن شخص کاهل مثل غیر منتظره بودن زمانی است که سربازی مسلح اموال کسی را از او میگیرد. این را میتوانید در قالب جملهای کامل بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نیازت مانند سربازی مسلح بر تو خواهد آمد» یا «مثل کسی که سربازی مسلح اموالش را میدزدد نیازمند خواهی شد»
«سربازی که سلاحی نگه میدارد» یا «مردی که سلاح به دست دارد»
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند و بر شرارت این فرد تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «شخصی بی ارزش ــ شخصی شریر»
اینجا به نحوی از دروغْ سخن گفته شده که گویی چنین کاری دهنکجی است. ترجمه جایگزین: «پیوسته دروغ میگوید»
هر سه این عبارات طریقی را توصیف میکنند که شریران در خفا با دیگران ارتباط بر قرار میکنند تا آنها را فریب دهند.
شخص هنگام غمزه[چشمک] یکی از چشمان خود را لحظهای میبندد تا به کسی دیگر اشاره دهد. این نشانی از اعتماد یا تایید یا چیزی دیگر است.
«نقشه شرورانه میکشد» یا «آماده اعمال شرورانه میشود»
«همیشه باعث نزاع میشود» یا «او مدام به دنبال نزاع و بالا گرفتن آن است»
«به این دلیل»
این به طور ضمنی اشاره میکند که مصائب مثل شخص یا حیوانی به دنبال او هستند و به زودی به او میرسند. ترجمه جایگزین: «مصائب او به او میرسند»
این اشاره به مصیبتی دارد که برای او اتفاق میافتد و همچنین اشاره به مصیبتی دارد که او خود سبب آن میشود.
«در لحظهای» و «منکسر» هر دو اساساً یک معنا دارند و بر «ناگهان» یا «سریعاً» جایگزین شدن چیزی تاکید میکنند.
کل این آیه ساختاری همگن است که بر تعدد اموری که خدا از آنها نفرت دارد تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «شش چیز که خداوند[یهوه] از آن نفرت دارد؛ بلکه هفت چیز که»
«که او را منزجر میکند» یا «که تو را از او منزجر میکند»
این فهرستی از چیزهایی را آغاز میکند که در مقدمهای بر آنها داده شده است، چیزهایی که خداوند[یهوه] از آنها نفرت دارد.
تمام اعضای بدن به کل شخص اشاره دارند. شما میتوانید هر یک را به «مردم[اشخاص]» ترجمه کنید.
«میکشد» یا «قتل میکند»
این اعضای بدن اشاره به کل شخص دارند. شما میتوانید هر یک را به «مردم[اشخاص]» ترجمه کنید.
«برنامههای شرورانه»
این آرایه ادبی در اصل به جای «متکلم شود» کلمه «تنفس میکند» به کار میبرد تا به مدام دروغ گفتن اشاره کند. ترجمه جایگزین: «مدام دروغ میگوید»
ببنید را چطور ترجمه کردهاید.
این آرایه ادبی از کلمه «پاشیدن[کاشتن]» استفاده کرده تا اشاره به سبب شدن یا آوردن نزاع اشاره کند. ترجمه جایگزین: «شخصی که سبب نزاع میشود»
این دو عبارت به یک چیز اشاره دارند. از سوی دیگر تکرار موکد «پدر» و «مادر» مشخصاً زنان را در کل روند تعلیم شامل میشود.
این آرایه ادبی از کلمه «ترک» استفاده کرده که کلمهای با بار منفی است و مثبت آن «اطاعت کردن» میشود. ترجمه جایگزین: «از تعالیم مادر خود اطاعت کن»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. آنها اوامر و سفارشات را به نحوی توصیف میکنند که گویی نوشته شدهاند تا شما بتوانید آنها را جهت یادآوری بر یا در بدن بگذارید.
«آنها را محبت کن» یا «به آنها فکر کن»
این سه عبارت به منظور تاکید کنار هم به کار رفتهاند تا بر ارزشمندی این دروس در همه وقت تاکید کنند.
تکرار این عبارات ارزشمند بودن این دروس در همه امور را نشان میدهند. همچنین به نحوی از دروس سخن گفته که گویی اشخاص هستند.
این سه عبارت اساساً یک معنا دارند و کنار هم برای نشان دادن انواع اموری که والدین تعلیم میدهند به کار رفتهاند.
هر سه اینها اساساً یک معنا دارند و به منظور تاکید بر بهبود و سهولت یافتن زندگی به واسطه این کلمات استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «به مفیدی چراغی...به فایده نور در تاریکی...به لزوم پیروی از یک طریق زندگی»
«طریقی که به حیات ختم میشود» یا «طریق زندگی که خدا آن را تایید میکند»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به دروسی دارد که توسط پدر و مادر در تعلیم داده میشوند. ترجمه جایگزین: «شما را نجات میدهد از» یا «شما را مراقبت میکند از»
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند. ببینید کلمه «زن اجنبی[زانیه]» را درامثال ۵: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
«اخلاقاً شرور»
نویسنده به نحوی از مژگان زن سخن میگوید که گویی تلهای است که مرد جوان به آن میافتد. مژگان، جزگویی از زیبایی و کنایه از طریقی هستند که زن به مرد جوان نگاه میکند تا مرد جوان را به خواستن خود وا دارد. ترجمه جایگزین: «نگذار با زیبایی و با نحوه نگاه خود به تو بر تو سلطه یابد»
کلمه «دل» اشاره به ذهن دارد. ترجمه جایگزین: «در افکارت»
«آن چه در او زیباست.» این همچنین میتواند کنایه از آن زن باشد. ترجمه جایگزین: «او را»
«بر تو سلطه مییابد»
کلمه «پلک» اشاره به چیزهای زیبایی دارد که آن زن با استفاده از آنها توجه زن را به خود جلب میکند. ترجمه جایگزین: «چشمان زیبای او»
این اشاره به بهای مادی دارد و در مورد بهای روحانی یا بهای اخلاقی سخن نمیگوید. ترجمه جایگزین: «مقداری»
معانی محتمل: ۱) زنِ مرد دیگر که زندگی تو را به خاطر زیاده طلبی نابود میکند یا ۲) شوهرِ زن دیگری که تو را تعقیب میکند و میکشد.
این عمل بسیار خطرناک است و احتمالاً سبب آسیب میشود. پاسخی ضمنی به این سوال منفی است. ترجمه جایگزین: «هرکس که بر سینه خود شعلهای حمل کند جامه خود را در آخر خواهد سوزاند»
«بدون آسیب رساندن» یا «و نابود نکند»
جامهاش اشاره به کل شخص دارد.
راه رفتن بر زغال گداخته پای شخص را میسوزاند، پس پاسخ ضمنی به این سوال منفی است. ترجمه جایگزین: «هر کس که بر زغال گداخته راه رود، پای خود را خواهد سوزاند»
این اشاره به ارتکاب زنا دارد.
این اشاره به پیاده روی طولانی و استفاده نکردن از حقه بازی یا جادو دارد.
«سوزان»
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «مردی که با زن همسایه خود رابطه جنسی داشته باشد»
«دزد را حقیر نمیشمارند» یا «دزد را شرور نمیپندارند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی او را اسیر کند»
این آرایه ادبی میگوید که همه چیز در این خانه به او تعلق دارد. ترجمه جایگزین: «همه چیز مال اوست»
«آن شخص» یا «آن مرد»
«تنبیه مناسب برای آن چه که انجام داده است» [ در فارسی نیامده است]
این آرایه ادبی از کلمه «ننگ» استفاده کرده تا اشاره به رفتار شرمآور او داشته باشد. ترجمه جایگزین: «خاطره عمل شرمآور او»
این آرایه ادبی از جمله منفی «محو نخواهد شد» استفاده کرده تا اشاره به همیشه اینجا بودن داشته باشد. ترجمه جایگزین: «همیشه باقی میماند»
بسیار خشمگین
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به همسایهای دارد که زنش مرتکب زنا با مردی دیگر میشود. ترجمه جایگزین: «عذابی را که بر سر تو میآورد، کم نخواهد کرد» یا «تا جایی که میتواند به تو آسیب میزند»
«در لحظهای که انتقام میگیرد» یا «زمانی که وقت انتقام فرا میرسد»
اگر کسی انتقام بگیرد، سبب آسیب رسیدن به شخصی میشود که به او آسیب رسانده است.
بهایی که شخصی خطا کار بر علیه دیگری باید بپردازد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانی پول کافی برای تغییر تصمیم او بپردازی»
« و این حقیقت دارد، حتی اگر»
1ای پسر من سخنان مرا نگاه دار، و اوامر مرا نزد خود ذخیره نما.2اوامر مرا نگاه دار تا زنده بمانی، و تعلیم مرا مثل مردمك چشمخویش.3آنها را بر انگشتهای خود ببند و آنها را بر لوح قلب خود مرقوم دار.4به حكمت بگو كه تو خواهر من هستی و فهم را دوست خویش بخوان5تا تو را از زن اجنبی نگاه دارد، و از زن غریبی كه سخنان تملّقآمیز میگوید.6زیرا كه از دریچه خانه خود نگاه كردم، و از پشت شبكه خویش.7در میان جاهلان دیدم، و در میان جوانان، جوانی ناقصالعقل مشاهده نمودم،8كه در كوچه بسوی گوشه او میگذشت، و به راه خانه وی میرفت،9در شام در حین زوال روز، در سیاهی شب و در ظلمت غلیظ؛10كه اینك زنی به استقبال وی میآمد، در لباس زانیه و در خباثت دل.11زنی یاوهگو و سركش كه پایهایش در خانهاش قرار نمیگیرد.12گاهی در كوچهها و گاهی در شوارع عام، و نزد هر گوشهای در كمین میباشد.13پس او را بگرفت و بوسید و چهره خود را بیحیا ساخته، او را گفت:14«نزد من ذبایح سلامتی است، زیرا كه امروز نذرهای خود را وفا نمودم.15از این جهت به استقبال تو بیرون آمدم، تا روی تو را به سعی تمام بطلبم و حال تو را یافتم.16بر بستر خود دوشكها گسترانیدهام، با دیباها از كتان مصری.17بستر خود را با مُرّ و عود و سلیخه معطّر ساختهام.18بیا تا صبح از عشق سیر شویم، و خویشتن را از محبت خرّم سازیم.19زیرا صاحبخانه در خانه نیست، و سفر دور رفته است.20كیسه نقرهای به دست گرفته و تا روزِ بدرِ تمام مراجعت نخواهد نمود.»21پس او را از زیادتی سخنانش فریفته كرد، و از تملّق لبهایش او را اغوا نمود.22در ساعت از عقب او مثل گاوی كه به سلاّخخانه میرود، روانه شد و مانند احمق به زنجیرهای قصاص.23تا تیربه جگرش فرو رود، مثل گنجشكی كه به دام میشتابد و نمیداند كه به خطر جان خود میرود.24پس حال ای پسران مرا بشنوید، و به سخنان دهانم توجه نمایید.25دل تو به راههایش مایل نشود، و به طریقهایش گمراه مشو،26زیرا كه او بسیاری را مجروح انداخته است، و جمیع كشتگانش زورآورانند.27خانه او طریق هاویه است و به حجرههای موت مُؤَدّی میباشد.
باب ۷ همچنان مجموعهای از امثال را بیان میکند که در باب ۹ به پایان میرسند.
مفاهیم خاص در این باب
امثال معمولاً بدون بیان مضمون و در دو مصرع نوشته شدهاند. هر یک از سطور رابطهای خاص با دیگری دارد.
بسیاری از امثال در قالب وعده یا دستور بیان شدهاند، ولی در اصل قصد توصیه کردن به مخاطب خود را دارند.
گاهی نویسنده این کتاب یکی از امثال را خطاب به «پسر من» بیان میکند. مقصود او از این عمل محدود کردن بیانات امثال به جنس مذکر نیست، بلکه در مضمونی بیان شدهاند که پدر به پسر خود هشدار میدهد.
این باب همچنان به موضوع زن اجنبی[زانیه] میپردازد و به آن مرد جوان هشدار میدهد تا از او دوری کند.
نگاه داشتن، اشاره به اطاعت کردن دارد. ترجمه جایگزین: «از کلام من اطاعت کن»
اینجا به نحوی از اوامر خدا سخن گفته شده که گویی اشیایی هستند که شخص آنها را در انبار میگذارد. ترجمه جایگزین: «اوامر مرا به خاطر بسپار»
نگاه داشتن اشاره به اطاعت کردن دارد. ترجمه جایگزین: «از اوامر من اطاعت کن»
اینجا در اصل از کلمه «سیب چشم» استفاده شده که اشاره به مردمک چشم دارد. اشخاص هنگام پرواز بیموقع حشرهای به سوی صورت، خود از آن مراقبت میکردند. «مردمک چشم» به آن چه شخص ارزشمند میپندارد و حفظ میکند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مثل ارزشمندترین داراییا
ت»
معانی محتمل: ۱) اوامری از خدا هستند که نویسنده میخواهد پسرش آنها را به انگشتری حک کند و بر انگشت خود بگذارد یا ۲) اینجا نویسنده به نحوی از اوامر خدا که میخواهد پسرش آنها را به خاطر بسپارد سخن میگوید که گویی آن اوامر مانند حلقهای هستند که پسرش همیشه آنها را بر دست میکند.
کلمه «قلب» اشاره به ذهن شخص دارد و به نحوی از خوب به خاطر داشتن آنها سخن میگوید که گویی شخص باید آنها را بر لوحی سنگی بنویسد. ببیند را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اوامر مرا درست مثل این که آنها را بر سنگ نوشتهای، به خاطر بسپار»
اینجا به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی حکمت شخص است. ترجمه جایگزین: «حکمت را چون خواهرت ارزشمند بپندار»
اینجا به نحوی از میزان[کیفیت] فهم سخن گفته شده که گویی دوست یا فامیل است. ترجمه جایگزین: « با فهم به گونهای رفتار کن که گویی قوم و خویش توست»
«قوم و خویش» یا «عضو خانواده»
این اشاره به هر زنی دارد که با مردی ازدواج نکرده است. ترجمه جایگزین: «زنی که ربطی به تو ندارد»
این اشاره به زنی دارد که مردی را نشناخته است.
اینجا به نحوی از سخنانی که به منظور فریب بیان میشوند سخن گفته شده که گویی جسمی لطیف هستند. ترجمه جایگزین: «کسی که سخنانی خوشایند میگوید، ولی میخواهد شما را فریب دهد» [در فارسی انجام شده]
پوششی بر پنجره که از لایههای نازک چوب ساخته شده و دریچهای با خطوطی کج و مربع شکل را در آن تشکیل میدهد.
بیتجربه یا نابالغ
کلمه «او» اشاره به هر زن غریبهای دارد، درست همان طور که در امثال ۷: ۵ به زنان غریبه اشاره میکند. او بر گوشهای مناسب ایستاده بود تا برود. ترجمه جایگزین: «گوشهای که زنی غریبه ایستاده بود»
این اشاره به جایی دارد که دو خیابان به هم میرسند.
زمانی از روز که هوا در حال تاریک شدن است و شب فرا میرسد.
کلمه «دل» اشاره به نیات یا نقشهها دارد. ترجمه جایگزین: «او نقشه فریب کسی را کشیده است»
«بلند حرف میزد و هر طور که مایل بود رفتار میکرد»
عبارت «پایهایش» اشاره به زن دارد. ترجمه جایگزین: «در خانه نمیماند»
اینجا به نحوی از زن اجنبی[زانیه] سخن گفته شده که گویی جسماً آماده است که کسی یا حیوانی را به دام اندازد. همچنین انگاره به دام انداختن شخص اشاره به متقاعد کردن او بر گناهورزی دارد. ترجمه جایگزین: «ایستاد تا کسی را به دام اندازد» یا «منتظر ماند تا کسی را بیابد و او را به گناه کردن متقاعد کند»
آن زن که در معرفی شده است.
«او را محکم نگه داشت»
اینجا در اصل از کلمه «قوی[زمخت]» استفاده شده که اشاره به «لجاجت» دارد. «چهره بیحیا[قوی]» به معنای لجاجتی است که در چهره شخص نمایان میشود. این به طور ضمنی اشاره میکند که زن با انجام آنچه که میداند غلط است لجوجانه رفتار میکند. ترجمه جایگزین: «با بی شرمی که بر چهرهاش نمایان است»
کلمه «نذرها» اشاره به شخصی دارد که وعده قربانی گذراندن برای خدا را داده است. ترجمه جایگزین: «قربانی که به خدا قول داده بودم را گذراندم»
کلمه «روی» اشاره به شخص و به ویژه به حضور آن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به دنبال تو...میگردد» یا «بفهمد... کجایی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بر بستر خود...پاشیدهام»
مادهای از درخت عود[ داربو/ آلوئه] که بویی خوشایند دارد.
ادویهای که از تنه درخت بدست میآید. این ادویه بو و طعمی خوشایند دارد.
اینجا به نحوی از محبت رمانتیک سخن گفته شده که گویی نوشیدنی خوش طعم است. ترجمه جایگزین: «تا جایی که میخواهیم با یکدیگر بنوشیم»
«در خانه خود نیست»
ماه در این حالت کاملاً گرد و درخشانتر از همیشه است.
اینجا به نحوی از متقاعد کردن شخص برای پیش گرفتن رفتاری خاص سخن گفته شده که گویی چنین کاری مسیر قدم برداشتن فرد را تغییر میدهد. ترجمه جایگزین: «او را متقاعد کرد»
این زن متاهل میخواهد با «او»، «آن مرد جوان» همبستر شود.
کلمه «لبها» اشاره به سخن شخص دارد. اینجا به نحوی از سخنان ناصادقانه کسی برای تملق گویی از کسی دیگر سخن گفته شده که گویی این سخنان اشیایی نرم و لطیف هستند. ترجمه جایگزین: «کلامی تملق گویانه و فریبنده»
«او را قانع به شرارت کرد.» ترجمه جایگزین: «او را متقاعد کرد که در گناهورزی همراه او شود»
این به نظر اشاره به جوانی دارد که وقتی کم جهت اندیشیدن به آنچه که باید انجام دهد صرف کرده است. ترجمه جایگزین: «سریعاً آن پسر تصمیم میگیرد...که به دنبال او برود»
طرق ساده لوحانه و فریب خوردهای که آن مرد جوان زن اجنبی[زانیه] را دنبال میکند با طریقی مقایسه شده که حیوانی بیخبر از هر جا به خطر میافتد.
این اشاره به کشتن حیوان برای خوردن گوشت آن دارد.
معنای جمله عبری مشخص نیست. بسیاری از نسخ ترجمه میگویند «مثل گوزنی که به دام میافتد»
اینجا نحوه فریب خوردگی و اطمینان آن جوان برای دنبال کردن آن زن با طریقی که حیوان بیخبر از خطری که در آن است مقایسه شده است.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که شکارچی برای به دام انداختن گوزن تیری به سمت آن پرتاب میکند. ترجمه جایگزین: «تا شکارچی تیری به نقطه حساس آن پرتاب کند»
این عضو بدن اشاره به مهمترین بخش بدن حیوان دارد.
این طریقی است که به واسطه آن میگوید آن شخص در نتیجه چنین کاری میمیرد. ترجمه جایگزین: «او را خواهد کشت» یا «به آن دلیل میمیرد»
این کلمه توجه پسر سخنگو را به نتیجه این درس جلب میکند.
کلمه «راههایش» به معنای مسیرهایی است که شخص بر میگزیند تا بر آنها راه رود. این اشاره به رفتار شخص و انتخابهای او دارد. ترجمه جایگزین: «دل خود را از راههای زن زناکار[زن اجنبی] دور نگه دارد» یا «نگذار دلت مایل به آن چه باشد که زن زنا کار[زانیه] میخواهد انجام میدهد»
کلمه «دل» اشاره به شخص دارد و تاکید به امیال او میکند. ترجمه جایگزین: «تو»
این قسمت هم معنای جمله قبلی است و هشدار اول را تشدید میکند. ترجمه جایگزین: «طریق راستین را برای رفتن به مسیرهای او ترک نکن»
اینجا در اصل از مجروح شدن با نیزه یا پیکان سخن گفته شده که اشاره به کشته شدن دارد. ترجمه جایگزین: «آن زن بانی کشته شدن بسیاری شده است» [در فارسی انجام شده]
«طریق» اشاره به انواع رفتار ابلهان دارد. هاویه نام دنیای مردگان بود.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و برای تاکید به نابودی قربانیان آن زن به کار رفتهاند.
این عبارت مردگان را مانند خفتگان در اتاقهای مختلف هاویه توصیف میکند.
1آیا حكمت ندا نمیكند، و فطانت آواز خود را بلند نمینماید؟2به سر مكانهای بلند، به كناره راه، در میان طریقها میایستد.3به جانب دروازهها به دهنه شهر، نزد مدخل دروازهها صدا میزند.4كه شما را ای مردان میخوانم و آواز من به بنیآدم است.5ای جاهلان زیركی را بفهمید و ای احمقان عقل را درك نمایید.6بشنوید زیرا كه به امور عالیه تكلّم مینمایم و گشادن لبهایم استقامت است.7دهانم به راستی تنطّق میكند و لبهایم شرارت را مكروه میدارد.8همه سخنان دهانم بر حقّ است و در آنها هیچ چیز كج یا مُعْوَّج نیست.9تمامی آنها نزد مرد فهیم واضح است و نزد یابندگان معرفت مستقیم است.10تأدیب مرا قبول كنید و نه نقره را، و معرفت را بیشتر از طلای خالص.11زیرا كه حكمت از لعلها بهتر است، و جمیع نفایس را به او برابر نتوان كرد.12من حكمتم و در زیركی سكونت دارم، و معرفت تدبیر را یافتهام.13ترس خداوند ، مكروه داشتنِ بدی است. غرور و تكبّر و راه بد و دهان دروغگو را مكروه میدارم.14مشورت و حكمت كامل از آنِ من است. من فهم هستم و قوت از آن من است.15به من پادشاهانْ سلطنت میكنند، و داوران به عدالت فتوا میدهند.16به من سروران حكمرانی مینمایند و شریفان و جمیع داورانِ جهان.17من دوست میدارم آنانی را كه مرا دوست میدارند. و هر كه مرا به جدّ و جهد بطلبد مرا خواهد یافت.18دولت و جلال با من است. توانگری جاودانی و عدالت.19ثمره من از طلا و زر ناب بهتر است، و حاصل من از نقره خالص.20در طریق عدالت میخرامم، در میان راههای انصاف،21تا مال حقیقی را نصیب محبان خود گردانم، و خزینههای ایشان را مملوّ سازم.22خداوند مرا مبداء طریق خود داشت، قبل از اعمال خویش از ازل.23من از ازل برقرار بودم، از ابتدا پیش از بودن جهان.24هنگامی كه لجهّها نبود من مولود شدم، وقتی كه چشمههای پر از آب وجود نداشت.25قبل از آنكه كوهها برپا شود، پیش از تلّها مولود گردیدم.26چون زمین و صحراها را هنوز نساخته بود، و نه اوّل غبار ربع مسكون را.27وقتی كه او آسمان را مستحكم ساخت من آنجا بودم، و هنگامی كه دایره را بر سطح لجّه قرار داد.28وقتی كه افلاك را بالا استوار كرد، و چشمههای لجّه را استوار گردانید.29چون به دریا حدّ قرار داد، تا آبها از فرمان او تجاوز نكنند، و زمانی كه بنیاد زمین را نهاد.30آنگاه نزد او معمار بودم، و روزبروز شادی مینمودم، و همیشه به حضور او اهتزاز میكردم.31و اهتزاز من در آبادی زمین وی، و شادی من با بنیآدم میبود.32پس الا´ن ای پسرانْ مرا بشنوید، و خوشابحال آنانی كه طریقهای مرا نگاه دارند.33تأدیب را بشنوید و حكیم باشید، و آن را ردّ منمایید.34خوشابحال كسی كه مرا بشنود، و هر روز نزد درهای من دیدهبانی كند، و باهوهای دروازههای مرا محافظت نماید.35زیرا هر كه مرا یابد حیات را تحصیل كند، و رضامندی خداوند را حاصل نماید.36و اما كسی كه مرا خطا كند، به جان خود ضرر رساند، و هر كه مرا دشمن دارد، موت را دوست دارد.
باب ۸ همچنان به بیان مجموعهای از امثال ادامه میدهد که در باب ۹ به پایان میرسند. این چند باب بیش از بابهای دیگر این کتاب نقشی واحد را ایفا میکنند.
مخاطب این باب عمومیتر از «پسر من» است، ولی همچون بابهای قبلی از عبارت خودمانی «پسر من» استفاده کرده است. حکمت در این باب همه را به نزد خود فرا میخواند تا از او بیاموزند. چنین کاری در تقابل با کار آن زن اجنبی[زانیه] در باب ۵- ۷ است.
در باب ۸ به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی زنی است که نحوه حکیم بودن را به مردم میآموزد. بسیاری از آیات در باب ۸ ساختار همگن دارند.
این پرسش برای یادآوری امری که خوانندگان از قبل میدانستند به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «حکمت صدا میزند»
حکمت مانند زنی در نظر گرفته شده است. اگر زبان شما اجازه استفاده از چنین استعارهای را نمیدهد، شما میتوانید معانی محتمل دیگر را مد نظر داشته باشید: ۱) «آیا حکمت مانند زنی نیست که ندا میدهد؟» یا ۲) «آیا زنی به نام حکمت ندا نمیدهد؟»
اینجا «فطانت[درک]» هم معنای «حکمت» است.
«سخن نمیگوید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در گذشته شهرها معمولاً دیواری بیرونی داشتند که در این دیوارها دروازهای تعبیه میشد.
این اشاره به حکمت دارد و شخصیت زنی را به آن بخشیده است.
حکمت در آیه ۴-۳۶ با مردم[قوم] سخن میگوید.
کلمه «آواز» اشاره به سخنان بیان شده دارد. ترجمه جایگزین: «کلام من برای پسر انسان است»
این کنایه است و اشاره به نوع بشر دارد. ترجمه جایگزین: «همه مردم»
بیتجربه یا نابالغ
اسم معنای «زیرکی[حکمت]» اشاره به باور شخص حکیم و نحوه رفتار او دارد. ترجمه جایگزین: «بیاموز که شخص حکیم چگونه رفتار میکند» یا «معنای حکیم بودن را یاد بگیر»[نحوه رفتار شخص حکیم را بیاموز]
«باید اموری را با عقل خود درک کنید»
کلمه «لبها» اشاره به دهان شخص دارد که به آن وسیله سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «وقتی دهانم را به سخن گشودم»
مناسب یا عادلانه
کلمه «دهان» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «سخن میگویم»
«آن چه مر باید باور داشته باشند»
کلمه «لبها» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «شرارت برای من نفرتانگیز است» یا «گفت سخنان شرورانه برای من نفرتانگیز است»
اسم معنای «شرارت» اشاره به سخنان شرورانه دارد.
کلمه «دهان» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «اموری که تعلیم میدهم»
کج شدن پیغام استعاره است و اشاره به تغییر پیغام راستین به پیغامی دروغین دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ دروغی»
صادقانه و روشن
این احتمالاً اشاره به کسانی دارد که معرفت[فهم] را مییابند و به راحتی راستی سخنان آن متکلم را درک میکنند. کلمه «سخنان» اشاره به پیغام یا تعلیم دارد. ترجمه جایگزین: «آنها که درست را از غلط میدانند، آن چه تعلیم میدهم را در نظر داشته باشند»
راست و صادقانه
«شما بیش از تلاش برای کسب نقره باید سعی به درک تعالیم من داشته باشید»
اینجا حکمت که شخصیت زنی به او بخشیده شده، سخن نمیگوید. اگرچه میتوانید حکمت را در این قسمت در نقش متکلم قرار دهید. ترجمه جایگزین: «زیرا من، حکمت، از جواهر بهتر هستم؛ گنجی با من برابری نمیکند»
زیرکی نیز در قالب یک شخص ارائه شده است.
احتیاط یا قضاوت نیکو
انگاره معنای[انتزاعی] «معرفت» و «تدبیر» را میتوانید به روشی دیگر ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «عارف و مدبر هستم» یا «امور بسیاری را میدانم و دقت میکنم»
دقت کردن در مورد آن چه که میگویند و انجام میدهد؛ محتاط بودن به منظور آسیب نرساندن به دیگران.
«سخنی شرورانه»
رو بر گرداندن از آن چه درست است.
«پیشنهادهای حکیمانه»
مشورتی که برای کمک به کسی داده میشود.
خوب، قابل اتکا
اینجا به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی حکمت خود فهم است. ترجمه جایگزین: «درک دارم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مترجمین میتوانند کلماتی را اضافه کنند. ترجمه جایگزین: «و به واسطه من سروران و امانتداران حکومت خواهند کرد»
شریفان[اشراف زادگان] اعضای ارشد خانوادههای پر اهمیت در کشور بودند.
این اشاره به محبت برادرانه یا محبت بین دوستان و اعضای خانواده دارد. این محبتی طبیعی بین دوستان و اقوام است.
با تلاشی دقیق و مداوم
«ثروت و جلال را دارم»
این معنای «دولت و جلال» را شرح میدهد. مترجمین میتوانند با استفاده از حرف ربط «بنابراین» چنین امری را در ترجمه خود مشخص کنند. ترجمه جایگزین: «بنابراین، ثروت و عدالت باقی را به کسانی خواهم داد که من را مییابند»
«قابلیت درست زندگی کردن»
آن چه حکمت حاصل میکند یا باعث آن میشود.
سود یا اکتساباتی که حکمت سبب آنها میشود.
اینجا به نحوی از درست زندگی کردن سخن گفته شده که گویی راه رفتن بر مسیر درست است. ترجمه جایگزین: «درست زندگی میکنم» یا «آن چه را درست است، انجام میدهم»
این قسمت جزئیات بیشتری را در مورد «طریق عدالت[پارسایی]» ارائه میدهد. ترجمه جایگزین: «پارسایانه عمل میکنم» یا «آنچه منصفانه است را انجام میدهم»
انباری برای اشیا ارزشمند است. اینجا به نحوی از حکمت سخن گفته شده که گویی زنی انبار پیروان خود را از چیزهای ارزشمند پر میکند.
«من اولین چیزهایی بودم که او خلق کرد»
«بسیاری پیش»
این کلمه اشاره کلی به دوره زمانی طولانی دارد.
انگاره آغاز را میتوانید به طریقی ترجمه کنید که انتزاعی به نظر نرسد. ترجمه جایگزین: «از زمانی که خدا زمین را خلق کرد»
حکمت همچنان سخن میگوید.
«قبل از این که بنیاد کوهها گذاشته شود.» این را همچنین میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «قبل از این که خدا بنیاد کوهها را در نقطه مناسب قرار دهد»
حکمت در مورد خود سخن میگوید.[در آیه قبلی آمده]
«زنده بودم»
این حکمت است که در مورد خود سخن میگوید.
این اشاره به مستحکم کردن چیزی برای تثبیت بنیاد آن دارد. ترجمه جایگزین: «خلق شد» یا «ساخته شد»
این اشاره به تعیین حد دید کسی بر حوالی کشتی هنگام سفر در دریا دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی که حدود دید شخص را در تمام جهات بر سطح دریا نشانگذاری کرد»
«اقیانوس»
حکمت همچنان سخن میگوید.
این اشاره به خلق دائمی آن دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که خدا چشمهها را در اعماق قرار داد»
عبرانیان زمان باستان فکر میکردند که آب اقیانوس از چشمههای کف دریا نشات میگیرد.
وقتی که ساحل اقیانوسها را خلق کرد. « به دریا حدّ قرار داد» یعنی اقیانوس و خشکی را از هم جدا میکند.
کلمه عبری «زمین» همچنین به معنای «خشکی» است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا برای بنیاد زمین حدودی معین کرد»
حکمت همچنان سخن میگوید. حکمت اکنون به طور ضمنی میگوید هنگام خلقت کنار خداوند[یهوه] بود و در این کار نقش دستیار او را ایفا میکرد.
این فرد کسی است که سالها برای ساخت چیزهایی مثل وسایل خانه یا خود ساختمان خانه آموزش دیده است.
«از او راضی[خشنود] شدم.» کلمه «شادی» اسم معنا است که میتوان آن را در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به خاطر من خوشحال بود»
این روشی است که انگاره اعمال از روی عادات یا شرایط همیشگی را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «مدام» یا «همه وقت»
«تمام دنیایی که خلق کرده» یا «هر چه خلق کرده»
این به طور کلی اشاره به نوع بشر دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که او به وجود آورد»
این کلمه تمرکز فرزندان را به نتیجه دروس جلب میکند.
حکمت همچنان در مورد خود سخن میگوید.
«طریقهای مرا» اشاره به رفتار حکمت دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که آن چه را تعلیم میدهم، به جا میآورند» یا «کسانی که از الگوی من پیروی میکنند»
«بیتوجهی نکنید» ترجمه جایگزین: «حتماً دقت کن» یا «حتماً پیروی کن»
هر دوی این عبارات اساساً یک معنا دارند. حکمت مانند داشتن خانه توصیف شده؛ معنای محتمل «دیدهبانی»: ۱) شخصی حکیم که صبحگاهان برای خدمت به حکمت بیرون خانه او میایستد یا ۲) شخصی حکیم که بیرون خانه حکمت میایستد تا حکمت بیرون آید و به او تعلیم دهد.
حکمت همچنان در مورد خود سخن میگوید.
حکمت همچنان در مورد خود سخن میگوید. [در انگلیسی: از من متنفر باشد]
انگاره کامل این قسمت «آن کس که در یافتن من شکست میخورد[ در میماند]» است.
کلمه «جان» اشاره به خود شخص دارد.
1حكمت، خانه خود را بنا كرده، و هفت ستونهای خویش را تراشیده است.2ذبایح خود را ذبح نموده و شراب خود را ممزوج ساخته و سفره خود را نیز آراسته است.3كنیزان خود را فرستاده، ندا كرده است، بر پشتهای بلند شهر:4«هر كه جاهل باشد به اینجا بیاید، و هر كه ناقصالعقل است،» او را میگوید.5«بیایید از غذای من بخورید، و از شرابی كه ممزوج ساختهام بنوشید.6جهالت را ترك كرده، زنده بمانید، و به طریق فهم سلوك نمایید.7هر كه استهزاكننده را تأدیب نماید، برای خویشتن رسوایی را تحصیل كند، و هر كه شریر را تنبیه نماید برای او عیب میباشد.8استهزاكننده را تنبیه منما مبادا از تو نفرت كند، اما مرد حكیم را تنبیه نما كه تو را دوست خواهد داشت.9مرد حكیم را پند ده كه زیاده حكیم خواهد شد. مرد عادل را تعلیم ده كه علمش خواهد افزود.10ابتدای حكمت ترس خداوند است، و معرفتِ قدوسْ فطانت میباشد.11زیرا كه به واسطه من روزهای تو كثیر خواهد شد، و سالهای عمر از برایت زیاده خواهد گردید.12اگر حكیم هستی، برای خویشتن حكیم هستی. و اگر استهزا نمایی به تنهایی متحمّل آن خواهی بود.»13زن احمق یاوهگو است، جاهل است و هیچ نمیداند،14و نزد در خانه خود مینشیند، در مكانهای بلند شهر بر كرسی،15تا راهروندگان را بخواند، و آنانی را كه به راههای خود براستی میروند.16هر كه جاهل باشد به اینجا برگردد، و به ناقصالعقل میگوید:17«آبهای دزدیده شده شیرین است، و نان خفیه لذیذ میباشد.»18و او نمیداند كه مردگان در آنجا هستند، و دعوتشدگانش در عمقهای هاویه میباشند.
باب ۹ از مجموعه امثالی نتیجهگیری میکند که نقشی واحد در مورد حکمت ایفا میکنند.
مخاطب باب ۸ و ۹ گستردهتر از «پسر من» است ولی همچنان مانند بابهای قبلی از عبارت خودمانی «پسر من» استفاده شده است. حکمت در چنین مضمونی همه را نزد خود فرا میخواند تا نزد او بیایند.
این آیات حکایتی را آغاز میکنند که در آن حکمت زنی توصیف شده و نصایحی به مردم انتقال میدهد.
نویسنده به نحوی در مورد حکمت سخن میگوید که گویی حکمت خانه خود را میسازد.
این اشاره به حیواناتی دارد که گوشت آنها را برای شامی که حکمت برپا کرده میخورند. ترجمه جایگزین: «او حیوانات را برای خوردن گوشتشان در شام کشت»
مردم شراب خود را در اسرائیل باستان با آب مخلوط میکردند. ترجمه جایگزین: «شراب خود را با آب مخلوط کرد تا آماده شود»
«میز خود را آماده کرد»
این آیات پیغام حکمت را انتقال میدهند و حکمت مانند زنی توصیف شده است.
این کنیزان بیرون رفتند و مردم را به ضیافتی که حکمت بر پا کرده بود دعوت کردند.
زنان یا دختران که به زنی بزرگسال و والا مقام، مثل حکمت، خدمت میکردند.
«اعلام کرد» یا «فرا خواند.» ترجمه جایگزین: «با صدای بلند دعوت خود را اعلام کرد»
دعوت از بلندترین نقطه اعلام شد تا همه به خوبی آن را بشنوند.
این دو عبارت یک دسته از مردم را توصیف میکنند و اشاره به نیازمندان به حکمت در زندگی دارند. مخاطب این سوال همه مردم هستند. ترجمه جایگزین: «هر کس که جاهل است...هر کس که عقل سالم ندارد»
«بیتجربه یا نابالغ است»
«مسیر خود را ترک کند و به خانه بیاید»
این آیات پیغام حکمت را ادامه میدهند.
همه این اوامر جمع هستند؛ حکمت همه را در یک زمان خطاب قرار میدهد.
مردم معمولاً در اسرائيل باستان شراب را با آب مخلوط میکردند. ترجمه جایگزین: «شراب خود را با مخلوط کردن آن با آب حاضر کرد»
همه این فرامین جمع هستند؛ حکمت بسیاری را در یک زمان خطاب قرار میدهد.
اینجا به نحوی از اعمال سخن گفته شده که گویی جایی هستند که شخص میتواند آن را ترک کند. ترجمه جایگزین: «از رفتار سادهلوحانه خود دست بکش»
«اعمالی از روی بیتجربگی و نابالغی»
اینجا به نحوی از فرآیند فهم حکمت سخن گفته شده که گویی چنین کاری مسیری است که شخص بر آن قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «روش زندگی که حکیم پیش گرفته است.»
این آیات همچنان پیغام حکمت را بیان میکنند.
این دو عبارات اساساً یک معنا دارند.
کسی که از روی عادت دیگری را استهزا میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که سخنان توهینآمیز در مورد دیگران میگوید» یا «کسی که دوست دارد دیگران را بد جلوه دهد»
«رفتاری خصمانه میبیند»
«هر کس که...اصلاح کند»
«اصلاح نکن»
این دو فرمان در واقع جملاتی شرطی را مطرح میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر به حکیمی.. بدهی...اگر به عادلی[ پارسایی] تعلیم دهی»
این دو عبارت امری مشابه را بیان میکنند.
این اشاره به سفارش کردن به شخصی حکیم دارد.
این آیات پیغام حکمت را به پایان میرسانند.
ببینید این عبارت را در چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روزهای تو را کثیر خواهم کرد» یا «سبب میشوم که روزهای بسیار زندگی کنی»
اینجا حکمت همچنان سخن میگوید و به او شخصیت زنی بخشیده شده است.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و برای تاکید بر فواید بسیار حکمت استفاده شدهاند.
حکمت از سالهای عمر به نحوی سخن میگوید که گویی اجسامی هستند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سالهای بسیار بر تو اضافه خواهم کرد» یا «بر عمر تو سالهای بسیار اضافه میکنم» یا «تو را قادر به زندگی طولانی خواهم کرد»
عبارت اول به نظر اشاره به حکیمانی دارد که به واسطه حکمت سودی کسب میکنند و عبارت دوم به استهزاگرانی اشاره دارد که به خاطر رفتارشان رنج میبرند.
اینجا به نحوی از عواقب رفتار بد سخن گفته شده که گویی باری سنگین است که باید بر دوش خود حمل کنند.
این آیات، حماقت را توصیف میکنند که شخصیت زنی به او بخشیده شده است.
شما میتوانید «حماقت» را به «زن احمق» ترجمه کنید[در فارسی انجام شده]. اگر زبان شما مانند قسمت قبلی این باب امکان شخصیت بخشی به حکمت را دارد، پس احتمالاً اینجا نیز میتوانید شخصیتی اینچنین به حماقت بدهید. ترجمه جایگزین: «حماقت آن زن»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند که میزان بیفایدگی زن ابله را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «به هیچ وجه چیزی نمیداند»
«از تجربیات خود نیاموخته است» یا «جوان و سادهلوح است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت به نظر اصطلاحی به معنای «فقط به امور خود فکر میکنند» یا «حواسشان به کار خودشان» است.
«بیتجربه یا نابالغ است»
«طریق خود را ترک گوید و اینجا بیاید»
این همان زن ابلهی است که در امثال ۹: ۱۳ معرفی شده است.
«کسانی که حکمت ندارند» یا «کسانی که حکیم نیستند»
اینجا زن ابله از شیرینی مخفی کاری در مورد آب و نان دزدیده شده سخن میگوید تا به مردان بگوید که همبستر شدن با او لذتبخش خواهد بود. شما میتوانید با استفاده از آرایه تشبیه این قسمت را گویاتر بیان کنید: «تو میتوانی درست مانند لذت بردن از آب و نانی که در خفا دزدیده شده، از من لذت ببری»
«مردانی که نزد او رفتهاند، حالا مردهاند»
«هاویه» اشاره به عالم مردگان دارد.
1امثال سلیمان: پسر حكیم پدر خود را مسرور میسازد، اما پسر احمق باعث حزن مادرش میشود.2گنجهای شرارت منفعت ندارد، اما عدالت از موت رهایی میدهد.3خداوند جان مرد عادل را نمیگذارد گرسنه بشود، اما آرزوی شریران را باطل میسازد.4كسی كه به دست سست كار میكند فقیر میگردد، اما دست چابك غنی میسازد.5كسی كه در تابستان جمع كند پسر عاقل است، اما كسی كه در موسم حصاد میخوابد، پسر شرم آورنده است.6بر سر عادلان بركتها است، اما ظلم دهان شریران را میپوشاند.7یادگار عادلان مبارك است، اما اسم شریران خواهد گندید.8دانا دل، احكام را قبول میكند، اما احمق پرگو تلف خواهد شد.9كسی كه به راستی راه رود، در امنیت سالك گردد، و كسی كه راه خود را كج میسازد آشكار خواهد شد.10هر كه چشمك میزند الم میرساند، اما احمق پرگو تلف میشود.11دهان عادلان چشمه حیات است، اما ظلم دهان شریران را میپوشاند.12بغض نزاعها میانگیزاند، اما محبت هر گناه را مستور میسازد.13در لبهای فطانت پیشگان حكمت یافت میشود، اما چوب به جهت پشت مرد ناقص العقل است.14حكیمان علم را ذخیره میكنند، اما دهان احمق نزدیك به هلاكت است.15اموال دولتمندان شهر حصاردار ایشان میباشد، اما بینوایی فقیران هلاكت ایشان است.16عمل مرد عادل مؤدّی به حیات است، اما محصول شریر به گناه میانجامد.17كسی كه تأدیب را نگاه دارد در طریق حیات است، اما كسی كه تنبیه را ترك نماید گمراه میشود.18كسی كه بغض را میپوشاند دروغگو میباشد. كسی كه بهتان را شیوع دهد احمق است.19كثرت كلام از گناه خالی نمیباشد، اما آنكه لبهایش را ضبط نماید عاقل است.20زبان عادلان نقره خالص است، اما دل شریران لاشَیءْ میباشد.21لبهای عادلان بسیاری را رعایت میكند، اما احمقان از بیعقلی میمیرند.22بركت خداوند دولتمند میسازد، و هیچ زحمت بر آن نمیافزاید.23جاهل در عمل بد اهتزاز دارد، و صاحب فطانت در حكمت.24خوف شریران به ایشان میرسد، و آرزوی عادلان به ایشان عطا خواهد شد.25مثل گذشتن گردباد، شریر نابود میشود، اما مرد عادل بنیاد جاودانی است.26چنانكه سركه برای دندان و دود برای چشمان است، همچنین است مرد كاهل برای آنانی كه او را میفرستند.27ترس خداوند عمر را طویل میسازد، اما سالهای شریران كوتاه خواهد شد.28انتظار عادلان شادمانی است، اما امید شریران ضایع خواهد شد.29طریق خداوند به جهت كاملان قلعه است، اما به جهت عاملانِ شرّ هلاكت میباشد.30مرد عادل هرگز متحرك نخواهد شد، اما شریران در زمین ساكن نخواهند گشت.31دهان صدیقان حكمت را میرویاند، اما زبان دروغگویان از ریشه كنده خواهد شد.32لبهای عادلان به امور مرضیه عارف است، اما دهان شریران پر از دروغها است.
باب ۱۰ بخش جدیدی از کتاب را آغاز میکند که به سلیمان نسبت داده میشود و سرشار از امثال جداگانه و کوتاه است.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و به موضوعات معمول میپردازند و از عناصر متضاد استفاده میکنند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا].
, and and )
بسیاری از آیات باب ۱۰ ساختار همگن و متضاد دارند.
بعد از معرفی بابهای ۱- ۹، باب ۱۰ مجموعهای از امثال را آغاز میکند که تشکیل شده از گفتههای کوتاه و تعالیم حکیمانه هستند.
در طول زمان جمع شده [در فارسی انجام نشده]
کلمه «جان» اشاره به خود شخص دارد. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند] اطمینان حاصل خواهد کرد که درستکاران غذای کافی داشته باشند»
کلمه «دست» اشاره به قدرت و توانایی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شخصی که مایل به کار کردن نیست»
کلمه «دست» اشاره به قدرت و توانایی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که سخت کار میکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «سر» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «داده شده است به»
کلمه «دهان» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «کلامی که شریر میگوید»
حقیقت را مخفی میکند.
کلمه «یادگار» اشاره به شهرت شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خاطره»
«نابود میشود» یا «بیفایده خواهد شد»
نامستقیم؛ بد شکل؛ ناصادق؛ فریبنده
«چشمک میزند» اشاره به نشان مخفی از بیرحمی کسی دیگر دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که با حرکتی علامت میدهد»
همه چیزهای خوبی را که دارد، از دست میدهد.
کلمه «دهان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «سخنان شخص عادل[پارسا]»
این به طور کلی اشاره به عادلان[پارسایان] دارد. ترجمه جایگزین: «مردمان عادل[پارسا]»
اینجا به نحوی از سخنان شخص سخن گفته شده که گویی سخن او جان حیوانات یا انسانها را چون چشمهای آب در زمینی خشک، حفظ میکند.
شخص شریر به نظر سخنان بیضرر بیان میکند، ولی نقشه خشنی در سر دارد.
کلمه «دهان» اشاره به سخن شخص دارد. ترجمه جایگزین: «سخن شخص شریر»
این به طور کلی اشاره به شریران دارد. ترجمه جایگزین: «مردمان شریر»
محبت مثل شخصی است که به جای به راه انداختن نزاع بین دو نفر، مشکل آنها را بر طرف میکند.
کلمه «لبها» اشاره به سخن شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه شخص عاقل میگوید»
کلمه «چوب» اشاره به تنبیه فیزیکی سنگین دارد و «پشت» اشاره به شخصی دارد که تنبیه میشود. ترجمه جایگزین: «شخصی که نیازی به تنبیه اجباری ندارد»
کلمه «دهان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «کلام احمق»
این اشاره به ثروت به عنوان یک مکان امن ا. ترجمه جایگزین: «مکان امن او»
این واژگان در شرایط عادی اشاره به پولی دارند که کارگران به دست میآورند. اینجا اشاره به نتیجه انجام کار درست یا کار غلط دارند.
«شخصی که از اوامر حکیمانه پیروی میکند عمری طولانی و توام با خوشبختی خواهد داشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما کسی که از حکیمان اطاعت نمیکند، زندگی خوبی نخواهد داشت»
اینجا در اصل از «[لبهای دروغگو]» استفاده شده که اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «دروغ میگوید»[در فارسی انجام شده]
این عبارت از حالتی منفی استفاده میکند تا انگارهای مثبت را بیان کند. ترجمه جایگزین: «گناه بسیار است»
«زبان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «هر چه شخص عادل[پارسا] میگوید»
«نقره» اشاره به اشیا ارزشمند دارند. ترجمه جایگزین: «بسیار ارزشمند است»
«لبها» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «گفتههای مرد عادل[پارسا]»
باعث رشد و قویتر شدن میشود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
بازی یا تفریح، عملی است که شخص برای لذت بردن انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «ابلهان از شرارت لذت میبرند»[ در ترجمه قدیمی این واژه نیامده ، اما ترجمه درست این است:« برای جاهل، شرارت همچون یک بازی است»]
برشخص غلبه میکند
درست همان طور که طوفان میآید و همه چیز را با خود میبرد، شریران نیز محو میشوند.
کلمه «بنیاد» اشاره به پایه یا آغاز امری دارد که مردم بر آن چیز دیگری ساختهاند. ترجمه جایگزین: «آغازی برای آن چیزی است که همیشه باقی خواهد ماند»
«سرکه» و «دود» اشاره به چیزهایی دارد که به دندان و چشم شخص آسیب میرساند. ترجمه جایگزین: «کاهل نیز کسانی که او را میفرستند را پشیمان خواهد کرد»
مایعی ترش که برای مزه دادن یا نگهداری از غذا به کار میرود. نوشیدن مقدار زیادی از آن مشکلی جدی ایجاد میکند.
«سالها» اشاره به زمانی دارد که شخص زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «طول عمر شخص شریر»
کلمه «[سالها]» اشاره به زندگی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «عمر شخص شریر» [در فارسی انجام نشده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این را میتوان به حالت معلوم و مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «امن خواهد بود»
کلمه «دهان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «از سخنان مرد عادل[ پارسا]»
کلمه «زبان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خدا دهان دروغگویان را خواهد بست»
کلمه «لبها» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «عادل[پارسا] میداند که چگونه به شکلی قابل قبول[ پسندیده] سخن گوید»
کلمه «دهان» اشاره به گفته شخص دارد. ترجمه جایگزین: «کلام شریران»
1ترازوی با تقلّب نزد خداوند مكروه است، اما سنگ تمام پسندیده او است.2چون تكبّر میآید خجالت میآید، اماحكمت با متواضعان است.3كاملیتِ راستان ایشان را هدایت میكند، اما كجی خیانتكاران ایشان را هلاك میسازد.4توانگری در روز غضب منفعت ندارد، اما عدالت از موت رهایی میبخشد.5عدالت مرد كامل طریق او را راست میسازد، اما شریر از شرارت خود هلاك میگردد.6عدالت راستان ایشان را خلاصی میبخشد، اما خیانتكاران در خیانت خود گرفتار میشوند.7چون مرد شریر بمیرد امید او نابود میگردد، و انتظار زورآوران تلف میشود.8مرد عادل از تنگی خلاص میشود و شریر به جای او میآید.9مرد منافق به دهانش همسایه خود را هلاك میسازد، و عادلان به معرفت خویش نجات مییابند.10از سعادتمندی عادلان، شهر شادی میكند، و از هلاكت شریران ابتهاج مینماید.11از بركت راستان، شهر مرتفع میشود، اما از دهان شریران منهدم میگردد.12كسی كه همسایه خود را حقیر شمارد ناقصالعقل میباشد، اما صاحب فطانت ساكت میماند.13كسی كه به نَمّامی گردش میكند، سرّها را فاش میسازد، اما شخص امیندل، امر را مخفی میدارد.14جایی كه تدبیر نیست مردم میافتند، اما سلامتی از كثرت مشیران است.15كسی كه برای غریب ضامن شود البته ضرر خواهد یافت، و كسی كه ضمانت را مكروه دارد ایمن میباشد.16زن نیكوسیرت عزّت را نگاه میدارد، چنانكه زورآوران دولت را محافظت مینمایند.17مرد رحیم به خویشتن احسان مینماید، اما مرد ستمكیش جسد خود را میرنجاند.18شریر اجرت فریبنده تحصیل میكند، اما كارنده عدالت مزد حقیقی را.19چنانكه عدالت مؤدّی به حیات است، همچنین هر كه شرارت را پیروی نماید او را به موت میرساند.20كج خلقان نزد خداوند مكروهند، اما كاملان طریق پسندیده او میباشند.21یقیناً شریر مبرّا نخواهد شد، اما ذریت عادلان نجات خواهند یافت.22زن جمیله بیعقل حلقه زرّین است در بینی گراز.23آرزوی عادلان نیكویی محض است، اما انتظار شریران، غضب میباشد.24هستند كه میپاشند و بیشتر میاندوزند؛ و هستند كه زیاده از آنچه شاید، نگاه میدارند اما به نیازمندی میانجامد.25شخص سخی فربه میشود، و هر كه سیراب میكند خود نیز سیراب خواهد گشت.26هر كه غلّه را نگاه دارد مردم او را لعنت خواهند كرد، اما بر سر فروشنده آن بركت خواهد بود.27كسی كه نیكویی را بطلبد رضامندی را میجوید، و هر كه بدی را بطلبد بر او عارض خواهد شد.28كسی كه بر توانگری خود توكّل كند، خواهد افتاد، اما عادلان مثل برگ سبز شكوفه خواهند آورد.29هر كه اهل خانه خود را برنجاند نصیب اوباد خواهد بود، و احمق بنده حكیمدلان خواهد شد.30ثمره مرد عادل درخت حیات است، و كسی كه جانها را صید كند حكیم است.31اینك مرد عادل بر زمین جزا خواهد یافت، پس چند مرتبه زیاده مرد شریر و گناهكار.
باب ۱۱ همچنان بیان بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و اکثراً سرشار از امثال جدا از یکدیگر است.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
بسیاری از آیات در باب ۱۱ ساختار همگن و متضاد دارند.
«ترازو» اشاره به درست وزن کردن در معاملات دارد. ترجمه جایگزین: «خدا از ترازوی متقلب بیزار است» یا «خدا از فریبکاری مردم بیزار است»
«وزن دقیق» اشاره به راستی در معامله دارد. ترجمه جایگزین: «اما از طرق نیکو خشنود میشود» یا «اما از صداقت مردم خوشحال میشود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این به طور کلی اشاره به شخصی راستین دارد. این صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص راستین» یا «اشخاص عادل[پارسا]» یا «اشخاص صادق»
این صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خائنین» یا «کسانی که خائن هستند»
«روز غضب» اشاره به رویدادی خاص دارد مانند «روز یهوه[خداوند]» یا «روز داوری» یا «روزهای آخر.» ترجمه جایگزین: «ثروت شخص هنگام داوری خدا برای او فایدهای ندارد»
«مسیری مشخص دارد»
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنان که شریر هستند»
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که خائن هستند»
«کسانی که شریر هستند گرفتار تعصبات خود میشوند»
آماده خیانت کردن به اعتماد هستند؛ پیمانشکن؛ فریبنده
«اعتمادی که به قدرت خود دارد»
«ناپدید میشود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن شخص درستکار را از مشکلات دور میکند»
«مشکل میآید»
«دهان» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «سخنان مرد بیخدا»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «شهر» اشاره به جماعت یا گروهی از مردم دارد. ترجمه جایگزین: «مردم کامیاب میشوند» یا «جماعتی که کامیاب میشوند»
«دهان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «سخنان شخص شریر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«مخفی داشت» اشاره به مخفی نگه داشتن امری به حد ممکن دارد. ترجمه جایگزین: «نمیگوید» یا «در این مورد سخن نمیگوید»
کسانی که به عنوان راهنما برای انجام کاری پیشنهاداتی میدهند؛ مشاورین.
«کسی که از دادن امتناع میکند»
کسانی که رحم یا شفقتی ندارند؛ مردم بیرحم
«نسبت به ثروت حریص هستند»
«شخصی که»
کلمه «کارنده» اشاره به پخش کردن[پاشیدن] برای بیشتر به دست آوردن دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه درست[عادلانه] است را پخش میکند»
کلمه «تحصیل میکند» اشاره به کسب یا جمع کردن دارد. ترجمه جایگزین: «قطعاً پاداش خواهد گرفت» [در فارسی حذف به قرینه شده]
«کسی که»
«به دنبال شرارت است» یا «به دنبال عمل شرورانه»
کلمه «دلها» اشاره به احساس، نگرش و انگیزههای شخص دارد. ترجمه جایگزین: «که افکار شرورانه دارد»
این عبارت از حالتی منفی استفاده میکند تا انگارهای مثبت را بیان کند. ترجمه جایگزین: «قطعاً مجازات خواهد شد»
زن زیبا و بیعقل با بی استفاده بودن حلقه طلا بر بینی خوک[گراز] مقایسه شده است.
«بی عقل» یا «آن که احمق است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این استعاره از شخصی است که با سخاوتمندی، ثروتمندتر میشود. ترجمه جایگزین: «برخی بیدغدغه به دیگران میبخشند، و باز ثروتمندتر میشوند»
شاید لازم باشد که در ترجمه خود گویاتر بیان کنید که آن شخص برای رشد محصولات دانه میپاشد. ترجمه جایگزین: «کسی که دانه بسیار میکارد»
«حتی بیشتر کسب میکنند»
این اشاره به شخصی دارد که فکر میکند با سخاوت به خرج ندادن، ثروتمندتر میشود.
«بیشتر کسب میکند»
«شخص سخاوتمند» یا «هرکس که»
این شخصی را توصیف میکند که ثروت خود را جمع میکند و با استفاده از آن به دیگران کمک نمیکند.
«[تاج] سر» اشاره به آن پاداش یا جایزهای دارد که شخصِ مایل به فروش غله کسب خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «هدایای نیکویی که به عنوان تاج افتخار به فروشنده غله داده خواهند شد» یا «شخصی که آن را[محصول را] میفروشد، با برکات بسیار مفتخر میشود»
کسی که با تلاشی دقیق و مدام میطلبد[میجوید].
این یک اصطلاح است. کلمه «افتادن» اشاره به نابودی یا شکست دارد. ترجمه جایگزین: «نابود خواهد شد» یا «آینده بدی در انتظار اوست»
کلمه «برگ» اشاره به رشد و کامیابی دارد. ترجمه جایگزین: «عادلان[پارسایان] درست مثل برگ سالم و سبزی که رشد میکند، کامیاب خواهد شد.»
این یعنی عادلان[پارسایان] رشد خواهند کرد و کامیاب خواهند شد.
کلمه «باد» استعاره است و اشاره به چیزی دارد که نمیتوان آن را در دست گرفت و ارزشی ندارد. ترجمه جایگزین: «چیزی را به ارث نمیبرد»
کسی که کار درست را انجام میدهد با درختی مقایسه شده که حیات میوه آن است. ترجمه جایگزین: «آنها که کار درست را انجام میدهند حیات را برای خود و دیگران به ثمر[ارمغان] میآورند»
ببینید این کلمه را در چطور ترجمه کردهاید.
«حتی بسیار بیشتر»
1هر كه تأدیب را دوست میدارد معرفت را دوست میدارد، اما هر كه از تنبیه نفرت كند وحشی است.2مرد نیكو رضامندی خداوند را تحصیل مینماید، اما او صاحب تدبیر فاسد را ملزم خواهد ساخت.3انسان از بدی استوار نمیشود، اما ریشه عادلان جنبش نخواهد خورد.4زن صالحه تاج شوهر خود میباشد، اما زنی كه خجل سازد مثل پوسیدگی در استخوانهایش میباشد.5فكرهای عادلان انصاف است، اما تدابیر شریران فریب است.6سخنان شریران برای خون در كمین است، اما دهان راستان ایشان را رهایی میدهد.7شریران واژگون شده، نیست میشوند، اما خانه عادلان برقرار میماند.8انسان برحسب عقلش ممدوح میشود، اما كجدلان خجل خواهند گشت.9كسی كه حقیر باشد و خادم داشته باشد، بهتر است از كسی كه خویشتن را برافرازد و محتاج نان باشد.10مرد عادل برای جان حیوان خود تفكّر میكند، اما رحمتهای شریران ستمكیشی است.11كسی كه زمین خود را زرع كند از نان سیر خواهد شد، اما هر كه اباطیل را پیروی نماید ناقصالعقل است.12مرد شریر به شكار بدكاران طمع میورزد، اما ریشه عادلان میوه میآورد.13در تقصیر لبها دام مهلك است، اما مرد عادل از تنگی بیرون میآید.14انسان از ثمره دهان خود از نیكویی سیر میشود، و مكافات دست انسان به او ردّ خواهد شد.15راه احمق در نظر خودش راست است، اما هر كه نصیحت را بشنود حكیم است.16غضب احمق فوراً آشكار میشود، اما خردمند خجالت را میپوشاند.17هر كه به راستی تنطّق نماید عدالت را ظاهر میكند، و شاهد دروغ، فریب را.18هستند كه مثل ضرب شمشیر حرفهای باطل میزنند، اما زبان حكیمان شفا میبخشد.19لب راستگو تا به ابد استوار میماند، اما زبان دروغگو طرفۀالعینی است.20در دل هر كه تدبیر فاسد كند فریب است، اما مشورتدهندگانِ صلح را شادمانی است.21هیچ بدی به مرد صالح واقع نمیشود، اما شریران از بلا پُر خواهند شد.22لبهای دروغگو نزد خداوند مكروه است، اما عاملان راستی پسندیده او هستند.23مرد زیرك علم را مخفی میدارد، اما دل احمقان حماقت را شایع میسازد.24دست شخص زرنگ سلطنت خواهد نمود، اما مرد كاهل بندگی خواهد كرد.25كدورت دل انسان، او را منحنی میسازد، اما سخن نیكو او را شادمان خواهد گردانید.26مرد عادل برای همسایه خود هادی میشود، اما راه شریران ایشان را گمراه میكند.27مرد كاهل شكار خود را بریان نمیكند، اما زرنگی، توانگری گرانبهای انسان است.28در طریق عدالت حیات است، و در گذرگاههایش موت نیست.
باب ۱۲ بخشی از کتاب(باب ۱۰- ۲۲) را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشوند و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
نویسنده از مراعات نظیر در این باب استفاده میکند. آیات ۱- ۱۵ حکمت را با حماقت در تضاد قرار میدهند.
«هر کس که»
«شخصی که نمیخواهد کسی به او بگوید چه کند»
«ابله است» یا «حکیم نیست»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند با شرارت ورزی مصون و در امان ماند»
«جنبش خوردن» اشاره میکند که مانند گیاه یا درخت از زمین بیرون آورده میشود. چنین اتفاقی برای درستکاران رخ نمیدهد. ترجمه جایگزین: «به ثبات درختی با ریشهها عمیق هستند»
تاج اشاره به حرمتی دارد که شخص دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «همسر نیکو، نشان افتخار[حرمت][جلال] بسیار برای شوهر خود است»
بیماری که استخوانها را فاسد میکند با فساد زندگی شخص مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «اعمال شرمگین کننده همسر نفوذ و خوشبختی شوهر خود را نابود میکند»
این به طور کلی اشاره به اشخاص عادل[پارسا] دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص عادل[پارسا]»
اینجا به نحوی از سخنان شرورانهای که شریران برای آسیب رساندن به مردم میگویند سخن گفته شده که گویی سخنان منتظر هستند کسی را با غافلگیر کردن بکشند. ترجمه جایگزین: «سخنان فریبنده که شریران میگویند، مثل کسانی هستند که منتظر است غافلگیرانه کسی را بکشد»
«نصیحت شخص راستین مردم را مصون نگاه میدارد»
این به طور کلی اشاره به شخصی راستین دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص راستین» یا «اشخاص عادل[پارسا]» یا «اشخاص صادق»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم شریران را سرنگون خواهند کرد» یا «مردم، شریران را از قدرت بر خواهند داشت»
واژه «خانه» معمولاً در کتاب مقدس کاربردی مجازی دارد که به آن واسطه به نیاکان، ذریت و اقوام فرد اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «خانواده» یا «ذریت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که حکیمان را میستایند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از کسانی که افکار شرورانه دارند متنفر خواهند بود» یا «مردم از کسی که امور نیکو را میگیرد و آنها را تبدیل به بدی میکند، بیزار هستند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بانی رنج»
«نقشههای بیارزش» یا «وظایف بیارزش»
این اشاره به اعمال و افکار شخص دارد. درست همان طور که میوه به بار نشسته بر درخت نوع آن درخت را مشخص میکند، به همان شکل نیز سخنان شخص معرف شخصیت او است.
«مهلک» به در دام گرفتار شدن یا فریب خوردن شخصی اشاره دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه شخص شریر میگوید، او را به دام میاندازد»
عبارت «مکافات دست انسان» اشاره به کاری دارد که با عمل فیزیکی همراه است. ترجمه جایگزین: «درست مثل کار نیکویی که او پاداش میدهد»
این عبارت اشاره به انگارهای دارد که فرد از مشاهدات، تصورات یا خاطرات خود کسب میکند. ترجمه جایگزین: «به نظر خود او»
پیشنهادات حکیمانه
«حکیم است» یا «عقل سلیم دارد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت «ضرب شمشیر» اشاره به سخنان بیرحمانهای دارد که به دیگری آسیب میرساند. ترجمه جایگزین: «آن چه که کسی میتواند بدون فکر بگوید، ممکن است به اندازه ضربت شمشیر آسیب رساند»
کلمه «زبان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه حکیمان میگویند»
«تسلی و شفا میدهد»
کلمه «لب» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شخصی راستین همیشه دوام میآورد»
کلمه «زبان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن که دروغ میگوید، فقط لحظهای باقی میماند»
کسانی که به عنوان راهنما برای انجام عملی پیشنهاداتی میدهند؛ مشاورین.
کلمه منفیِ «هیچ» انگاره «بدی»(اتفاقات بد) را باطل میکند. ترجمه جایگزین: «نیکویی خواهد آمد»
کلمه «لبها» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند از دروغگویان متنفر است»
«هر چه را که میداند، نمیگوید»
کلمه «دست» اشاره به کاری دارد که شخص انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «ساعیان»
«بندگی» توصیف کننده کاری است که فرد باید انجام دهد، اما خود در انجام آن چه که مایل به انجامش است، آزاد نمیباشد. ترجمه جایگزین: «برده خواهد شد»
احساس ناراحتی، ترس و نگرانی
«منحنی میسازد» اشاره به انگاره گذاشتن بار سنگین بر شخص دارد، باری که با داشتن آن بر دوش قادر به آزادانه حرکت کردن نیست. این عبارت یعنی شخص غمگین یا افسرده میشود. ترجمه جایگزین: «باعث غمگین یا افسرده بودن او میشود»
اسم معنای «سخن» را میتوانید به فعل «سخن گفتن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ولی وقتی دیگران با مهربانی با او سخن میگویند، او باز شادمان میشود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «شکار» اشاره به حیواناتی دارند که هنگام شکار به دام افتاده و کشته میشوند. کلمه «بریان» اشاره به نحوه پخته شدن غذا دارد.
«گنجی ارزشمند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1پسر حكیم تأدیب پدر خود را اطاعتمیكند، اما استهزاكننده تهدید را نمیشنود.2مرد از میوه دهانش نیكویی را میخورد، اما جان خیانتكاران، ظلم را خواهد خورد.3هر كه دهان خود را نگاه دارد جان خویش را محافظت نماید، اما كسی كه لبهای خود را بگشاید هلاك خواهد شد.4شخص كاهل آرزو میكند و چیزی پیدا نمیكند. اما شخص زرنگ فربه خواهد شد.5مرد عادل از دروغ گفتن نفرت دارد، اما شریر رسوا و خجل خواهد شد.6عدالت كسی را كه در طریق خود كامل است محافظت میكند، اما شرارت، گناهكاران را هلاك میسازد.7هستند كه خود را دولتمند میشمارند و هیچ ندارند، و هستند كه خویشتن را فقیر میانگارند و دولت بسیار دارند.8دولت شخص فدیه جان او خواهد بود، اما فقیر تهدید را نخواهد شنید.9نور عادلان شادمان خواهد شد، اما چراغ شریران خاموش خواهد گردید.10از تكبّر جز نزاع چیزی پیدا نمیشود، اما با آنانی كه پند میپذیرند حكمت است.11دولتی كه از بطالت پیدا شود در تناقص میباشد، اما هر كه به دست خود اندوزد در تزاید خواهد بود.12امیدی كه در آن تعویق باشد باعث بیماری دل است، اما حصول مراد درخت حیات میباشد.13هر كه كلام را خوار شمارد خویشتن را هلاك میسازد، اما هر كه از حكم میترسد ثواب خواهد یافت.14تعلیم مرد حكیم چشمه حیات است، تا از دامهای مرگ رهایی دهد.15عقل نیكو نعمت را میبخشد، اما راه خیانتكاران، سخت است.16هر شخص زیرك با علم عمل میكند، اما احمق حماقت را منتشر میسازد.17قاصد شریر در بلا گرفتار میشود، اما رسول امین شفا میبخشد.18فقر و اهانت برای كسی است كه تأدیب را ترك نماید، اما هر كه تنبیه را قبول كند محترم خواهد شد.19آرزویی كه حاصل شود برای جان شیرین است، اما اجتناب از بدی، مكروه احمقان میباشد.20با حكیمان رفتار كن و حكیم خواهی شد، اما رفیق جاهلان ضرر خواهد یافت.21بلا گناهكاران را تعاقب میكند، اما عادلان، جزای نیكو خواهند یافت.22مرد صالح پسران پسران را ارث خواهد داد، و دولتِ گناهكاران برای عادلان ذخیره خواهد شد.23در مزرعه فقیران خوراك بسیار است، اما هستند كه از بیانصافی هلاك میشوند.24كسی كه چوب را باز دارد، از پسر خویشنفرت میكند، اما كسی كه او را دوست میدارد او را به سعی تمام تأدیب مینماید.25مرد عادل برای سیری جان خود میخورد، اما شكم شریران محتاج خواهد بود.
باب ۱۳ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
«اطاعت میکند[میشنود]» به گوش سپردن به سخنی و عمل کردن به آن اشاره داد. ترجمه جایگزین: «پسر حکیم اطاعت میکند»
کلمه «شنیدن» به دقت کردن اشاره میکند و این دقت برای انجام آن کار است. ترجمه جایگزین: «از توبیخ نمیآموزد» یا «با وجود توبیخ، نمیآموزد»
کلمه «میوه» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «از سخنان دهان او» یا «از آن چه میگوید»
میل یا خواستن چیزی [در فارسی متفاوت انجام شده]
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جاگزین: «شخص خائن»
کلمه «دهان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه میگوید»
گشودن لبها، اشاره به سخن گفتن دارد و بسیار گشودن لب، اشاره به پرگویی یا بسیار سخن گفتن دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار سخن میگوید» یا «بسیار حرف میزند»
ببینید این کلمه را در امثال ۱۳: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
«شدیداً مایل است، ولی چیزی به دست نمیآورد»
کلمه «[اشتها]» اشاره به میل دارد. ترجمه جایگزین: «شخص ساعی حیاتی غنی خواهد داشت» یا «ساعی بودن شخص را اغنا میکند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این اشاره به شخصی دارد که با دقت کار میکند و مدام تلاش میکند.
سبب حس شدید انزجار شدن
کلمه «عدالت» به روش زندگی مورد تایید خداوند اشاره دارد. چنین ویژگی مانند شخصی عمل میکند که مراقب است. ترجمه جایگزین: «طریق زندگی که توسط خداوند[یهوه] محافظت میشود»
کلمه «طریق» به نحوه هدایت فرد در زندگی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در طریق زندگی خود بیخطا هستند» یا «که با شرافت زندگی میکنند»
اینجا کلمه «شرارت» اشاره به طریق شرورانه در زندگی دارد. این خاصیت مانند شخصی عمل میکند که از ارتکاب گناه رو بر میگرداند. ترجمه جایگزین: «شرارت، گناهکاران را از طرق کامیابی دور میکند» یا «شرارت زندگی گناهکاران را نابود میکند»
«خود را ثروتمند میسازد»
معانی محتمل: ۱) امکان ندارد کسی از او چیزی بدزدد، چون چیزی برای دزدیدن ندارد یا ۲) وقتی که کسی او را تادیب میکند، گوش نخواهد داد؛ چون در صورت مجازات شدن چیزی برای از دست دادن ندارد. ترجمه جایگزین: «به توبیخ او گوش نمیدهد»
کلمه «نور» اشاره به زندگی شخص عادل[پارسا] یا رفتار خوب دارد و «شادمان شدن» اشاره به سبب شادی کسی شدن دارد. ترجمه جایگزین: «زندگی شخص عادل[پارسا] مثل نوری است که باعث شادی مردم میشود»
کلمه «چراغ» اشاره به زندگی یا رفتار شخص شریر دارد و «خاموش گردید» اصطلاحی به معنای خاموش شدن آتش است[در فارسی انجام شده]. «خاموش شدن چراغ» اشاره به شخصی دارد که میمیرد یا به زندگی شخصی اشاره میکند که در آن بخشیدن به دیگران و شادی وجود ندارد. ترجمه جایگزین: «زندگی شریران مثل چراغی است که خاموش میشود»
«غرور سبب نزاع میشود»
«توجه میکند» یا «پیروی میکنند»
پیشنهادی که مفید و سودبخش است.
«ثروت کاهش مییابد» یا «ثروت به آرامی محو میشود»
عبارت «کار کردن با دست» اشاره به کار فیزیکی به جای کار ذهنی یا نوع دیگری از کار دارد. بسیاری از مردم برای کار فیزیکی ارزش کمی قائل هستند. ترجمه جایگزین: «کار با قوای جسمانی»
پول با درختی مقایسه شده که رشد میکند. ترجمه جایگزین: «پول خود را افزایش میدهد»
کلمه «امید» اشاره به آن چه دارد که شخص بر آن امیدوار است. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی امید به چیزی دارد، ولی مدتها آن چه میخواهد را به دست نمیآورد»
بیمار شدن[شکستن] دل اشاره به رنجش شخص بر اثر غم دارد. ترجمه جایگزین: «سبب غم بسیار میشود»
اینجا به نحوی از کسی که امید خوشبخت شدن دارد، سخن گفته شده که گویی تحقق امید آنها، درختی است که حیات میبخشد. ترجمه جایگزین: «اشتیاق محقق گشته، مثل درخت است»
«درختی که حیات میبخشد» یا «درختی که حیات را حفظ میکند.» ببینید این قسمت را در امثال ۳: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او کسانی که اوامرش را محترم میشمارند را پاداش خواهد داد»
چشمه، منبعی خوب از آب است و اشاره به منشا حیات دارد. ترجمه جایگزین: «منشا فراوان حیات»
کلمه «دام» اشاره به خطری کشنده دارد. ترجمه جایگزین: «تلههایی که ختم به مرگ میشوند»
اینجا به نحوی از رفتار یا نحوه زندگی شخص سخن گفته شده که گویی طریق یا مسیری است که شخص بر آن راه میرود و به نحوی از نابودی شخص در اثر خیانتکاری سخن گفته شده که گویی بر مسیری حرکت میکنند که هرگز به پایان نمیرسد. ترجمه جایگزین: «اما رفتار شخص خائن سبب نابودی خود او میشود.»
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخص خائن»
«منتشر میسازد» به معنای نمایش دادن آن در مقابل همه است. ترجمه جایگزین: «ابله حماقت خود را به همه نشان میدهد»
«غیر قابل اتکا است» یا «شرارت میکند»
«قاصدی امین» یا «دیپلماتی امین»
اسم معنای «تادیب» را میتوانید در قالب عملی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کسی او را تادیب میکند، یاد میگیرد»
«باعث شادی است» یا «شادی میآورد»
میل یا دوست داشتن چیزی
«آسیب خواهد دید» یا «نابود خواهد شد»
کلمه «بلا» اشاره به ویژگی انسانی برای دویدن دارد. ترجمه جایگزین: «گناهکاران هر جا میروند با مشکل رو به رو هستند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا عادلان[پارسایان] را با نیکویی پاداش میدهد»
«پسران پسران خود را» یا «فرزندان فرزندان خود را» یا «نسل خویش را»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن کس که نیکویی میکند، ثروتی دریافت میکند که گناهکاران ذخیر کردهاند»
«زمینی که آماده تولید محصول نیست» یا «زمینی خالی که آماده کاشت نیست»
«هلاک میشوند» اشاره به نابودی کامل چیزی دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما بیانصافان غذا را میبرند» یا «بیانصافان غذا را دور میکند»
«قطعاً او را تادیب خواهد کرد»
«او خود را سیر خواهد ساخت» یا «او امیال خود را اغنا خواهد کرد»
کلمه «شکم» اشاره به امیال شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شخص شریر همیشه برای بیشتر داشتن گرسنه است»
1هر زن حكیم خانه خود را بنا میكند،اما زن جاهل آن را با دست خود خراب مینماید.2كسی كه به راستی خود سلوك مینماید از خداوند میترسد، اما كسی كه در طریق خود كجرفتار است او را تحقیر مینماید.3در دهان احمق چوب تكبّر است، اما لبهای حكیمان ایشان را محافظت خواهد نمود.4جایی كه گاو نیست، آخور پاك است؛ اما از قوّت گاو، محصول زیاد میشود.5شاهد امین دروغ نمیگوید، اما شاهد دروغ به كذب تنطّق میكند.6استهزاكننده حكمت را میطلبد و نمییابد. اما به جهت مرد فهیم علم آسان است.7از حضور مرد احمق دور شو، زیرا لبهای معرفت را در او نخواهی یافت.8حكمت مرد زیرك این است كه راه خود را درك نماید، اما حماقت احمقان فریب است.9احمقان به گناه استهزا میكنند، اما در میان راستان رضامندی است.10دل شخص تلخی خویشتن را میداند، و غریب در خوشی آن مشاركت ندارد.11خانه شریران منهدم خواهد شد، اما خیمه راستان شكوفه خواهد آورد.12راهی هست كه به نظر آدمی مستقیم مینماید، اما عاقبت آن، طُرُق موت است.13هم در لهو و لعب دل غمگین میباشد، و عاقبت این خوشی حُزن است.14كسی كه در دل مرتدّ است از راههای خود سیر میشود، و مرد صالح به خود سیر است.15مرد جاهل هر سخن را باور میكند، اما مرد زیرك در رفتار خود تأمّل مینماید.16مرد حكیم میترسد و از بدی اجتناب مینماید، اما احمق از غرور خود ایمن میباشد.17مرد كجخلق، احمقانه رفتار مینماید، و (مردم) از صاحب سؤظن نفرت دارند.18نصیب جاهلان حماقت است، اما معرفت، تاجِ زیركان خواهد بود.19بدكاران در حضور نیكان خم میشوند، و شریران نزد دروازههای عادلان میایستند.20همسایه فقیر نیز از او نفرت دارد، اما دوستان شخص دولتمند بسیارند.21هر كه همسایه خود را حقیر شمارد گناه میورزد، اما خوشابحال كسی كه بر فقیران ترحّم نماید.22آیا صاحبان تدبیر فاسد گمراه نمیشوند، اما برای كسانی كه تدبیر نیكو مینمایند، رحمت و راستی خواهد بود.23از هر مشقّتی منفعت است، اما كلام لبها به فقر محض میانجامد.24تاج حكیمان دولت ایشان است، اما حماقت احمقان حماقت محض است.25شاهد امین جانها را نجات میبخشد، اما هر كه به دروغ تنطّق میكند فریب محض است.26در ترس خداوند اعتماد قوی است، و فرزندان او را ملجأ خواهد بود.27ترس خداوند چشمه حیات است، تا از دامهای موت اجتناب نمایند.28جلال پادشاه از كثرت مخلوق است، و شكستگی سلطان از كمی مردم است.29كسی كه دیرغضب باشد كثیرالفهم است، و كجخلق حماقت را به نصیب خود میبرد.30دل آرام حیات بدن است، اما حسد پوسیدگی استخوانها است.31هر كه بر فقیر ظلم كند آفریننده خود را حقیر میشمارد، و هر كه بر مسكین ترحّم كند او را تمجید مینماید.32شریر از شرارت خود به زیر افكنده میشود، اما مرد عادل چون بمیرد اعتماد دارد.33حكمت در دل مرد فهیم ساكن میشود، اما در اندرون جاهلان آشكار میگردد.34عدالت قوم را رفیع میگرداند، اما گناه برای قوم، عار است.35رضامندی پادشاه بر خادمِ عاقل است، اما غضب او بر پستفطرتان.
باب ۱۴بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
«خانه خود را میسازد» یا «خانه خود را بهتر بنا میکند»
معانی محتمل: ۱) این ممکن است اشاره به خانه واقعی او داشته باشد که او آن را ساخته و در آن زندگی میکند یا ۲) این ممکن است اشاره به خانواده او داشته باشد.
«دست» اشاره به خود زن دارد. ترجمه جایگزین: «توسط خود او» یا «با طریق رفتار او»
«شخصی که...شخصی که»
«سلوک مینماید» اشاره به طریق زندگی دارد. ترجمه جایگزین: «زندگی خود را به طریقی منصفانه و صادقانه پیش میبرد»
«به شدت به او بیاحترامی میکند» یا «تنفر خود را از او نشان میدهد»
کلمه «خود» اشاره به فردی ناصادق دارد و «او را» اشاره به خداوند[یهوه] میکند.
دهان و لبهای شخص اشاره به سخنان او دارد.
چوبی که مردم با آن بر پشت ابلهان میزنند تا آنها را تنبیه کنند کنایه از سخنانی است که از دهان آنها بیرون میآید. ترجمه جایگزین: «سخنان که باعث میشود مردم او را مجازات کنند» [در فارسی انجام نشده]
این کلمه جمع است. «مردان حکیم» یا «مردم حکیم»
«آنها را از هر گزندی دور نگه میدارد» یا «آنها را مصون نگه میدارد»
«آخور» ظرفی است که غذای حیوانات در آن گذاشته میشود.
«محصولی نیکو»
«قوت» اشاره به کاری دارد که گاو قوی میتواند انجام دهد. ترجمه جایگزین: «به خاطر کاری که گاو میتواند انجام دهد»
این آرایه ادبی در اصل از کلمه «تنفس میکند» استفاده کرده که به این واسطه به مدام دروغ گفتن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مدام دروغ میگوید» . ببنید این عبارت را در امثال ۶: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
«و حکمتی آنجا نیست» یا «ولی حکمتی نمییابد»
«به راحتی یافت میشود توسط» یا «بدون مشکل کسب میشود»
«کسی که حکیم است» یا «شخصی که فهم دارد»
کلمه «لبها» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «از سخنان او» یا «از نظرات او»
شخصی که داوری یا حسی سلیم دارد.
کلمه «راه» اشاره به طریق زندگی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «طریق او» یا «نحوه زندگی او»
بلاهت احمقان این است که فکر میکنند حکیم هستند، در صورتی که چنین نیست.
«به گناه» یا «به گناه فرزندان.» معنای این عبارت این است که ابلهان از خدا طلب بخشش نمیکنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما راستان با یکدیگر از لطف لذت میبرند» یا «اما لطف خدا بین راستان حس میشود»[ در فارسی واژه لطف نیامده]
این به طور کلی اشاره به اشخاص دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص راستین» یا «اشخاص عادل[پارسا]» یا «اشخاص صادق»
«غم خود آن» یا «غم آن»
«کسانی که او را نمیشناسند»
کلمه «خیمه» اشاره به همه چیز در خیمه دارد. ترجمه جایگزین: «اهل خانه»
کلمه «شکوفه خواهد آورد» اشاره به فراوانی شکوفه گل دارد و در نتیجه اشاره به رشد سریع هر چیز دارد. ترجمه جایگزین: «خوبی کردن و باقی ماندن» یا «بسیار کامیاب بودن»
کلمه «راه» اشاره به نحوه زندگی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «مردم فکر میکنند طریق زندگی آنها درست است»
کلمه «دل» اشاره به احساسات، نگرش و انگیزههای فرد دارد. ترجمه جایگزین: «عواطف شخص ممکن است با خنده نشان داده شود»
«درد را تجربه کند» یا «آسیب بیند»
«شخصی که»
کلمه «راهها» اشاره به نحوه زندگی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه بر اساس نحوه زندگی خود لایق آن است»
«آنچه که به او تعلق دارد» یا «آنچه که بر آن حق دارد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
بیتجربه یا نابالغ
اینجا در اصل از کلمه «گام برداشتن» استفاده شده که اشاره به رفتار شخص دارد. ترجمه جایگزین: «اعمال او»
اینجا به نحوی از شریر سخن گفته شده که گویی مکانی است. ترجمه جایگزین: «از شرارت دوری میکند»
«جسورانه غفلت میکند»
«کسی که سریع عصبانی میشود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
بیتجربه یا نابالغ
«نصیب» اشاره به دارایی دائم شخص دارد.
کلمه «جاهلان» اسم معنایی است که اشاره به ابلهانه اندیشیدن و عمل کردن دارد.
«مردمان حکیم»
اینجا به نحوی از معرفت سخن گفته شده که گویی زینتی است که بر سر میگذارند، مانند دستاری که با جواهرات تزئین شده است. ترجمه جایگزین: «معرفت را چون دستار بر سر میکند»
این یعنی فرد با فروتنی خم میشود تا احترام و اطاعت از طرف مقابل را نشان دهند.
کلمه «دروازه» اشاره به ورودی دارد که یکدیگر را ملاقات میکنند. این یعنی شخص شریر باید صبر کند و التماس کند تا به حضور فرد عادل[پارسا] وارد شود. ترجمه جایگزین: «تا با شخص عادل[پارسا] ملاقات کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه از فرد فقیر متنفر هستند حتی همسایگان او»
«شخصی که...شخصی که»
«مردم فقیر»
پاسخ فرضی به این سوال مثبت است. ترجمه جایگزین: «کسانی که نقشههای شرورانه میکِشند گمراه خواهند شد»
«کسانی که نقشه شرورانه میکشند» یا «کسانی که شرارت میکنند»
اسم معنای «رحمت» و «راستی» را میتوانید در قالب فعلی چون «محبت کردن» و صفت «وفادار بودن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا نشان خواهد داد که به کسانی که میخواهند بیوقفه نیکویی کنند، وفادار خواهد بود»
«اما اگر فقط سخن گویید» یا «اما اگر شخص فقط حرف بزند»
کلمه «تاج» اشاره به والاترین دستاورد ممکن دارد، دستاوردی که همه آن را میبینند. ترجمه جایگزین: «پاداش شخص حکیم»
ببینید این عبارت را در امثال ۱۴: ۸ چطور ترجمه کردهاید.
این آرایه ادبی در اصل از کلمه «تنفس میکند» استفاده کرده که به این واسطه به مدام دروغ گفتن اشاره میکند. ببینید این عبارت را در امثال ۶: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مدام دروغ میگوید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «چشمه» منشا پر برکت حیات است و اشاره به منشا زندگی دارد. ترجمه جایگزین: «منشا حیات»
کلمه «دام» اشاره به دامی دارد که برای شکار استفاده میشود و این دام اشاره به امری فریبنده و خطرناک دارد که میکشد. ترجمه جایگزین: «از دامی که میکشد»
«بر چه تعداد حکومت میکند»
«شاهزاده چیزی ندارد و پادشاهی او سقوط خواهد کرد»
شخصی که سریع عصبانی میشود.
«ذهنیتی آرام» یا «نگرشی که آرام است»
کلمه «پوسیدگی» اشاره به پوسیدن فرد و استخوانهای او دارد. ترجمه جایگزین: «باعث میشود شخص در بدن و روح ناسالم باشد»
«شخصی که...شخصی که»
این یعنی میل خود را برای رخ دادن اتفاقات بد برای شخصی ابراز میکند.
«شخص فقیر...شخص نیازمند»
«مهربان باشد » یا «کمک کند »
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اعمال شرورانه را دور میکند» یا «اعمال شرورانه را نابود میکند»
کلمه «دل» اشاره به احساسات، نگرشها و انگیزههای شخص دارد. ترجمه جایگزین: «حکمت در نگرش است»
«شخص با بصیرت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئن میشود که مردم او را میشناسند»
شناسه مستتر فاعلی مشتق از این کلمه اشاره به حکمت دارد.
«باعث شرم مردم میشود» یا «باید سبب شرم مردم شود»
«که حکیمانه عمل میکند» یا «که از رخ ندادن اتفاقات بد برای دیگران اطمینان حاصل میکند»
«[خادمی که]»
1جواب نرم خشم را برمیگرداند، اما سخن تلخ غیظ را به هیجان میآورد.2زبان حكیمان علم را زینت میبخشد، اما دهان احمقان به حماقت تنطّق مینماید.3چشمان خداوند در همه جاست، و بر بدان و نیكان مینگرد.4زبان ملایم، درخت حیات است و كجی آن، شكستگی روح است.5احمق تأدیب پدر خود را خوار میشمارد، اما هر كه تنبیه را نگاه دارد زیرك میباشد.6در خانه مرد عادل گنج عظیم است، اما محصول شریران، كدورت است.7لبهای حكیمان معرفت را منتشر میسازد،اما دل احمقان، مستحكم نیست.8قربانی شریران نزد خداوند مكروه است، اما دعای راستان پسندیده اوست.9راه شریران نزد خداوند مكروه است، اما پیروان عدالت را دوست میدارد.10برای هر كه طریق را ترك نماید تأدیب سخت است، و هر كه از تنبیه نفرت كند خواهد مرد.11هاویه و اَبَدّوُن در حضور خداوند است، پس چند مرتبه زیاده دلهای بنیآدم.12استهزاكننده تنبیه را دوست ندارد، و نزد حكیمان نخواهد رفت.13دل شادمان چهره را زینت میدهد، اما از تلخی دل روح منكسر میشود.14دل مرد فهیم معرفت را میطلبد، اما دهان احمقان حماقت را میچَرَد.15تمامی روزهای مصیبتكشان بد است، اما خوشی دل ضیافتِ دائمی است.16اموال اندك با ترس خداوند بهتر است از گنج عظیم با اضطراب.17خوان بُقُول در جایی كه محبت باشد، بهتر است از گاو پرواری كه با آن عداوت باشد.18مرد تندخو نزاع را برمیانگیزد، اما شخص دیرغضب خصومت را ساكن میگرداند.19راه كاهلان مثل خاربست است، اما طریق راستان شاهراه است.20پسر حكیم پدر را شادمان میسازد، اما مرد احمق مادر خویش را حقیر میشمارد.21حماقت در نظر شخص ناقصالعقل خوشی است، اما مرد فهیم به راستی سلوك مینماید.22از عدم مشورت، تدبیرها باطل میشود، امااز كثرت مشورتدهندگان برقرار میماند.23برای انسانْ از جوابِ دهانش شادی حاصل میشود، و سخنی كه در محلّش گفته شود چه بسیار نیكو است.24طریق حیات برای عاقلان به سوی بالا است، تا از هاویه اسفل دور شود.25خداوند خانه متكبّران را منهدم میسازد، اما حدود بیوهزن را استوار مینماید.26تدبیرهای فاسد نزد خداوند مكروه است، اما سخنان پسندیده برای طاهران است.27كسی كه حریص سود باشد خانه خود را مكدّر میسازد، اما هر كه از هدیهها نفرت دارد خواهد زیست.28دل مرد عادل در جواب دادن تفكّر میكند، اما دهان شریران، چیزهای بد را جاری میسازد.29خداوند از شریران دور است، اما دعای عادلان را میشنود.30نورِ چشمانْ دل را شادمان میسازد، و خبر نیكو استخوانها را پر مغز مینماید.31گوشی كه تنبیه حیات را بشنود، در میان حكیمان ساكن خواهد شد.32هر كه تأدیب را ترك نماید، جان خود را حقیر میشمارد، اما هر كه تنبیه را بشنود عقل را تحصیل مینماید.33ترس خداوند ادیب حكمت است، و تواضعْ پیشروِ حرمت میباشد.
باب ۱۵ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
اینجا به نحوی از سبب خشم کسی نشدن سخن گفته شده که گویی چنین کاری خشم شخص را دور میکند. ترجمه جایگزین: « با ملایمت پاسخ دادن، خشم فرد را آرام میکند»
اینجا به نحوی از بیشتر خشمگین کردن شخص سخن گفته شده که گویی خشم را مانند مایعی مخلوط میکنند یا خشم را بیدار میکنند. ترجمه جایگزین: «ولی خصمانه سخن گفتن، سبب خشم بیشتر فرد میشود» [اما به تندی سخن گفتن، سبب خشم بیشتر فرد میشود]
کلمه «زبان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شخص حکیم هنگام سخن گفتن علم[معرفت] را کامل میکند»
«علم را جذاب میکند[علم را زیبا میکند]» یا «از علم به درستی استفاده میکند»
نویسنده به نحوی از دهان احمقان سخن میگوید که گویی ظرف است و به نحوی از حماقت سخن گفته که گویی مایعی است که ظرف را پر میکند. ابلهان هنگام سخن گفتن مایعی را از دهان میریزند. کلمه «دهان» اشاره به کسانی دارد که سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «ابلهان همیشه احمقانه سخن میگویند»
کلمه «چشمان» اشاره به خداوند[یهوه] دارند و بر قابلیت او برای دیدن همه چیز تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] همه چیز را میبیند»
کلمات «بدان» و «نیکان» اشاره به مردم دارند. ترجمه جایگزین: «اشخاص شرور و اشخاص نیکو»
کلمه «زبان» اشاره به سخن دارد. نویسنده به نحوی از سخنان شخصی که به دیگران کمک میرسانند و آنها را تشویق میکنند سخن گفته که گویی سخنان او درختی با قوت حیاتبخش هستند. ترجمه جایگزین: «سخنان شفقتانگیز مثل درختی است که حیات میبخشد»
کلمه «کجی[زبان]» اشاره به سخنان فریبنده یا پر آسیب دارد. نویسنده به نحوی از آسیب دیدگی یا یاس سخن گفته که گویی روح شخص جسمی است که کلمات آن را زیر پا میگذارند. ترجمه جایگزین: «سخنان فریبنده باعث یاس شخص میشوند»
کلمه «تادیب» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن که هنگام تادیب میآموزد»
See:
«حکیم است»
کلمه «محصول[در آمد]» را میتوانید در قالب عبارتی فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ثروتی که شخص کسب میکند»[در فارسی متفاوت]
کلمه لبها اشاره به سخن حکیمان دارد. نویسنده به نحوی از معرفت سخن میگوید که گویی دانهای است که مردم هنگام سخن گفتن بر زمین پخش میکنند. ترجمه جایگزین: «سخن حکیمان معرفت میپراکند»
معانی محتمل: ۱) کلمه «دل» جزگویی از خود ابلهان است و یعنی آنها مانند حکیمان معرفت پخش نمیکنند. ترجمه جایگزین: «ابلهان معرفت را نمیپراکنند» یا ۲) ابلهان معرفتی در دل خود ندارند و «دل» کنایه از افکار است. ترجمه جایگزین: «ابلهان معرفت را درک نمیکنند»
«کسانی که به درستی زندگی میکنند»
«او را خشنود میکند»
اینجا به نحوی از روش زندگی شریران سخن گفته شده که گویی راهی است که مردم بر آن قدم میگذارند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از طریقی که شریران زندگی میکنند متنفر است»
اینجا به نحوی ساعی بودن برای پیش گرفتن زندگی عادلانه[پارسایانه] سخن گفته شده که گویی چیزهایی را تعقیب میکنند. ترجمه جایگزین: «شخصی که برای زندگی عادلانه[پارسایانه] تلاش میکند»
کلمه «طریق» اشاره به نحوه عادلانه[پارسایانه] زندگی دارد. اینجا به نحوی از شخصی که انجام کار درست را ترک کرده سخن گفته شده که گویی آن شخص از راه رفتن بر طریق درست باز میایستد. ترجمه جایگزین: «هرکس که به خوبی زندگی نمیکند»
کلمه «تنبیه» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخصی که از تنبیه شدن توسط دیگران متنفر است»
کلمات «هاویه و ابدون[نابودی]» هر دو اشاره به مکان مردگان دارند. اینجا به نحوی از دانش خداوند[یهوه] در مورد همه امور عالم مردگان سخن گفته شده که گویی عالم مردگان رو به روی او آشکار است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] همه چیز را درباره مکان مردگان میداند»
این پرسش بدیهی تاکید میکند که چون خداوند[یهوه] همه امور عالم مردگان را میداند، پس پر واضح است که از امور دل انسان نیز با خبر است. ترجمه جایگزین: «پس قطعاً دل بشر را میشناسد!»
کلمه «دل» اشاره به افکار و انگیزهها دارد. عبارت «بنیآدم» اصطلاحی به معنای نوع بشر است. ترجمه جایگزین: «افکار بشر»
کلمه «تنبیه» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «استهزاکننده از هنگامی که دیگران او را تنبیه[تادیب] میکنند، متنفر است»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که او برای دریافت مشاوره یا توصیه نزد حکیمان نمیرود. ترجمه جایگزین: «او جهت دریافت توصیه نزد حکیمان نمیرود»
کلمه «دل» اشاره به خود شخص دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی شخص شادمان است، چهره او نیز شاد به نظر میرسد»
اینجا نویسنده به نحوی از یاس سخن گفته که گویی روح شخص جسمی است که شکسته میشود. ببینید را در امثال ۱۵: ۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آن چه شخص را مایوس میکند»
کلمه «دل» اشاره به ذهن و افکار شخص دارد. ترجمه جایگزین: «ذهن شخص فهیم» یا «شخص فهیم»
اینجا «دهان» اشاره به شخص دارد. نویسنده به نحوی از امیال ابلهانه سخن میگوید که گویی آنها را میخورند. ترجمه جایگزین: «ابلهان مثل غذایی که میخورند مایل به حماقت کردن هستند»
«مظلومان در تمام روزهای زندگی بینوا هستند»
کلمه «دل» اشاره به شخص دارد. نویسنده به نحوی از شخصی شاد که از زندگی خود لذت میبرد سخن گفته که گویی آن شخص در ضیافتی بیپایان شرکت میکند. ترجمه جایگزین: «شخص شاد از زندگی خود لذت میبرد، درست گویی که ضیافتی بیپایان را جشن میگیرد»
«ضیافتی که هرگز تمام نمیشود»
«با اضطراب»
کلمه «بُقُول» اشاره به غذایی مختصر دارد. ترجمه جایگزین: «وعدهای کوچک» یا «غذایی کم»
کلمه «محبت» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جایی که مردم به یکدیگر محبت میکنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گاوی پروار که کسی با تنفر به آن رسیدگی کند»
این گاوی است که غذایی بسیار به او خورانده شده تا فربه شود. اینجا اشاره به غذایی لذیذ یا مفصل دارد. ترجمه جایگزین: «غذایی مجلل» یا «ضیافت»
کلمه «عداوت» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جایی که مردم از یکدیگر متنفر هستند»
اینجا به نحوی از سبب نزاع بین مردم شدن سخن گفته شده که گویی نزاع را مخلوط یا بیدار میکنند. اسم معنای «نزاع» را میتوانید به «بحث کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «سبب بحث بیشتر مردم میشود»
نویسنده به نحوی از زندگی شخص سخن میگوید که گویی زندگی او طریقی است که بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «زندگی شخص کاهل...زندگی شخصی راستین»
نویسنده نحوه زندگی کاهلان را با راه رفتن بر حصاری از خار مقایسه میکند. هر دو باعث رنجش و درد کشیدن فرد میشود. ترجمه جایگزین: «زندگی شخص کاهل مثل راه رفتن بر حصاری از خار است»
نویسنده به نحوی از برکت یافتن اشخاص راستین سخن میگوید که گویی زندگی آنها مانند راه رفتن بر جادهای هموار است.
این به طور کلی اشاره به اشخاص راستین دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص راستین» یا «اشخاص عادل[پارسا]» یا «اشخاص صادق»
جادهای که پهن، هموار و عاری از موانع است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده به نحوی از انجام کار درست توسط فرد سخن میگوید که گویی بر طریقی راست قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «شخصی که فهمی از انجام کار درست دارد»
«نقشهها شکست میخورند»
«هنگامی که کسی نیست تا توصیهای کند»
کسانی که برای انجام کاری راهنمایی میدهند.
«نقشهها موفق میشود»
«جوابی مناسب» یا «جوابی به جا»
این اعلام بر نیکویی سخن در زمان مناسب تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کلامی که شخص در زمان درست و نیکو ادا میکند»
نویسنده به نحوی از نتیجه سبک زندگی که به حیات ختم میشود سخن گفته که گویی راهی است که به بالا میرود و به سوی حیات حرکت میکند و به نحوی از نتیجه روش زندگی که به مرگ ختم میشود سخن گفته که گویی طریقی است که به پایین میرود و به مکان مردگان ختم میشود.
این جزگویی از خانه، ملک و ثروت شخص است.
«سخنان مهربانانه خالص هستند» یا «سخنان خوشایند بیغل و غش[پاک] هستند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «دل» کنایه از ذهن و افکار است. این اشاره به شخصی دارد که فکر میکند. ترجمه جایگزین: «شخصی که نیکی میکند قبل از پاسخ دادن میاندیشد»[نیکوکاران قبل از پاسخ دادن میاندیشند]
نویسنده به نحوی از دهان شریران سخن میگوید که گویی آنها ظروفی هستند و سخن گفتن از روی شرارت مایعی است که آنها را پر ساخته است. هنگام سخن گفتن شریران از دهان آنها مایعی خارج میشود. کلمه دهان اشاره به متکلمین دارد. ترجمه جایگزین: «شریران همیشه شروانه سخن میگویند»
شاید معمول باشد که همه کلمات در زبان شما مفرد یا جمع ترجمه شود.. ترجمه جایگزین: «دهان شخص شریر شرارت او را جاری میکند» یا «دهان شریران شرارت آنها را بیرون میریزد»
نویسنده به نحوی از شنیده نشدن صدای شریران توسط خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] جسماً از آنها فاصله میگیرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به شریران گوش نمیدهد» یا «خداوند[یهوه] به شریران پاسخ نمیدهد»
نویسنده به نحوی از ابراز شادی بر چهره سخن میگوید که گویی چشمان آن شخص نور متساطع میکنند. ترجمه جایگزین: «سیمایی شاد»
کلمه «دل» اشاره به خود شخص دارد. معنای محتمل: ۱) شخصی که سیمایی شاد دارد سرشار از خوشی خواهد شد یا ۲) دیگران هنگامی که کسی را میبینند که سیمایی شاد دارد خود آنها نیز سرشار از شادی میشود.ترجمه جایگزین: «سبب شادی فرد میشوند»
کلمه «استخوانها» اشاره به شخص دارند. ترجمه جایگزین: «دریافت خبر خوش به شخص احساسی خوشایند میدهد»[شنیدن خبر خوش، شخص را خوشحال میکند]
معانی محتمل: ۱) مردم همچنان تو را حکیم میپندارند یا ۲) همچنان از همراهی حکیمان لذت میبری.
کلمه «تنبیه» را میتوانید به عبارتی فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هنگام تنبیه به دیگران گوش میدهد»
کلمات «ترس» و «حکمت» را میتوانید به عبارتی فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی از خداوند[یهوه] میترسد، یاد میگیرد که حکیم باشد»
ببینید این عبارت را در امثال ۱: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی شخص اول باید فروتنی در حضور خداوند[یهوه] را بیاموزد تا خداوند[یهوه] او را حرمت نهد.
1تدبیرهای دل از آن انسان است، اما تنطّق زبان از جانب خداوند میباشد.2همه راههای انسان در نظر خودش پاك است، اما خداوند روحها را ثابت میسازد.3اعمال خود را به خداوند تفویض كن، تا فكرهای تو استوار شود.4خداوند هر چیز را برای غایت آن ساخته است، و شریران را نیز برای روز بلا.5هر كه دل مغرور دارد نزد خداوند مكروه است، و او هرگز مبرا نخواهد شد.6از رحمت و راستی، گناه كفّاره میشود، و به ترس خداوند ، از بدی اجتناب میشود.7چون راههای شخص پسندیده خداوند باشد، دشمنانش را نیز با وی به مصالحه میآورد.8اموال اندك كه با انصاف باشد بهتر است، از دخل فراوان بدون انصاف.9دل انسان در طریقش تفكّر میكند، اما خداوند قدمهایش را استوار میسازد.10وحی بر لبهای پادشاه است، و دهان او در داوری تجاوز نمینماید.11ترازو و سنگهای راست از آن خداوند است و تمامی سنگهای كیسه صنعت وی میباشد.12عمل بد نزد پادشاهان مكروه است، زیرا كه كرسی ایشان از عدالت برقرار میماند.13لبهای راستگو پسندیده پادشاهان است، و راستگویان را دوست میدارند.14غضب پادشاهان، رسولانِ موت است اما مرد حكیم آن را فرو مینشاند.15در نور چهره پادشاه حیات است، و رضامندی او مثل ابر نوبهاری است.16تحصیل حكمت از زر خالص چه بسیار بهتر است، و تحصیل فهم از نقره برگزیدهتر.17طریق راستان، اجتناب نمودن از بدی است، و هر كه راه خود را نگاه دارد جان خویش را محافظت مینماید.18تكبّر پیشرُوِ هلاكت است، و دل مغرور پیشرو خرابی.19با تواضع نزد حلیمان بودن بهتر است، از تقسیم نمودن غنیمت با متكبّران.20هر كه در كلام تعقّل كند سعادتمندی خواهد یافت، و هر كه به خداوند توكّل نماید خوشابحال او.21هر كه دل حكیم دارد فهیم خوانده میشود، و شیرینی لبها علم را میافزاید.22عقل برای صاحبش چشمه حیات است، اما تأدیب احمقان، حماقت است.23دل مرد حكیم دهان او را عاقل میگرداند، و علم را بر لبهایش میافزاید.24سخنان پسندیده مثل شان عسل است، برای جانْ شیرین است و برای استخوانها شفادهنده.25راهی هست كه در نظر انسان راست است، اما عاقبت آن راه، موت میباشد.26اشتهای كارگر برایش كار میكند، زیرا كه دهانش او را بر آن تحریض مینماید.27مرد لئیم شرارت را میاندیشد، و بر لبهایش مثل آتشِ سوزنده است.28مرد دروغگو نزاع میپاشد، و نمّام دوستان خالص را از همدیگر جدا میكند.29مرد ظالم همسایه خود را اغوا مینماید، و او را به راه غیر نیكو هدایت میكند.30چشمان خود را بر هم میزند تا دروغ را اختراع نماید، و لبهایش را میخاید و بدی را به انجام میرساند.31سفید مویی تاج جمال است، هنگامی كه در راه عدالت یافت شود.32كسی كه دیرغضب باشد از جبّار بهتر است،و هر كه بر روح خود مالك باشد از تسخیركننده شهر افضل است.33قرعه در دامن انداخته میشود، لیكن تمامی حكم آن از خداوند است.
باب ۱۶ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
برخی از این امثال به پادشاهی اشاره میکنند. همانند نمونههایی از این دست، هدف اشاره به همه حاکمان است.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری
. , and and )
کلمه «دل» اشاره به ذهن و افکار شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شخص در ذهن خود نقشهها میکشد»[شخص در ذهن خود تدبیرها میکند]
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] پاسخ خود به تدبیرهای شخص را اعلام میکند. این استعارهای به معنای مشخص شدن نتایج تدبیرهای فرد توسط خداوند[یهوه] است یا ۲) خداوند[یهوه] شخص را قادر میسازد تا درباره تدبیرهای خود سخنی گوید.
اینجا کلمه «زبان» اشاره به شخص دارد و بر سخنان او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «پاسخی که میدهد»
«چشمها» اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا قضاوت دارد. نویسنده به نحوی از کاری که شخص انجام میدهد سخن میگوید که گویی بر طریقی راه میرود. ترجمه جایگزین: «شخصی که هر چه میکند خالصانه است» یا «شخصی که همه اعمال خود را خالصانه میپندارد»
کلمه «روح» اشاره به امیال و انگیزهها دارد. نویسنده به نحوی از تشخیص و داوری کردن در مورد امیال شخص سخن میگوید که گویی روح او را وزن میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] انگیزههای او را میسنجد»[خداوند[یهوه] در مورد انگیزههای او قضاوت میکند]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شما میتوانید از عبارت قبلی فعل را برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «و او شریران را نیز برای روز بلا ساخته است»
کلمه «دل» اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «هر کس که متکبر است»
این دو عبارت منفی بر امری مثبت تاکید میکنند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قطعاً تنبیه[مجازات] میکند»
اسامی معنای «رحمت» و «راستی» را میتوانید در قالب فعلی چون «محبت کردن» و صفتی چون «وفادار» ترجمه کنید. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معنای محتمل: ۱) ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[یهوه] قومش را بیوقفه محبت میکند، به آنها وفادار است و گناه آنها را میبخشد» یا ۲) ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] گناه کسانی که بیوقفه او را محبت میکنند و به او وفادار هستند، میبخشد»
نویسنده به نحوی از دیگر شرارت نکردن سخن میگوید که گویی آنها از شرارت رو بر میگردانند. ترجمه جایگزین: «مردم از شرارت دوری میکنند»
«خداوند[یهوه] میسازد»
«کسب پول بسیار»
«با خطاکاری»
کلمه «دل» اشاره به ذهن و افکار شخص دارد. نویسنده به نحوی از اعمال شخص سخن میگوید که گویی آن شخص بر مسیری قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «شخص در ذهن خود آن چه را که قرار است انجام دهد، تدبیر میکند»
نویسنده به نحوی از تعیین نتیجه تدبیرهای فرد توسط خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] به آن شخص میگوید که کجا باید قدم بردارد.
کلمه «لبها» کنایه از گفتههای پادشاه است. ترجمه جایگزین: «آن چه شاه میگوید تصمیماتی مدبرانه هستند»
کلمه «دهان» اشاره به خود پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «او نباید هنگام داوری فریبنده سخن گوید»
خداوند[یهوه] هنگام کار، انصاف و جوانمردی را الزامی میداند. متقلبین از وزنههای سنگینتر استفاده میکنند تا هنگام خرید و فروش سودی بیشتر ببرند.
تاجران وزنههای خود را در کیسهها حمل میکردند. معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] وزن هر وزنه را تعیین میکند یا ۲) خداوند[یهوه] به هر وزنهای که تاجر استفاده میکند، توجه میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از این امر بیزار هستند» یا «خداوند[یهوه] از چنین امری بیزار است»
کلمه «کرسی» اشاره به حکومت پادشاه دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا پادشاه حکومت خود را با انجام کار درست[رعایت عدالت] بنا میکند»
کلمه «لبها» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «شخصی که حقیقت را میگوید»
نویسنده به نحوی از خشم پادشاه که سبب مرگ کسی میشود سخن میگوید که گویی خشم شاه قاصدی است که پادشاه او را میفرستد تا کسی را بکشد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی خشمگین می تواند مردم را به کام مرگ بفرستد»
آیه ۱۵ با آیه ۱۴ در تضاد است.
نویسنده به نحوی از سیمای شاد پادشاه سخن میگوید که گویی چهره او نور از خود متساطع میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی شاه شاد است، مردم نیز زنده میمانند»
نویسنده التفات شاه نسبت به کسی را با ابری مقایسه میکند که بر محصولات کشاورزی باران میباراند و سبب رشد آنها میشود. هر دوی آنها وعدهدهنده برکات به دریافتکنندگان خود هستند.
این جمله تاکید میکند که کسب حکمت مهمتر از داشتن طلا است. ترجمه جایگزین: «کسب حکمت بهتر از کسب طلا است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخص باید کسب فهم را به نقره ترجیح دهد»
نویسنده به نحوی از طریق زندگی راستان سخن میگوید که گویی سبک زندگی آنها جادهای خوش ساخت و هموار است. ترجمه جایگزین: «طریق عادلانهای[پارسایانهای] که راستان زندگی میکنند»
نویسنده به نحوی از اجتناب کردن یا دیگر شرارت نکردن سخن میگوید که گویی چنین کاری رو بر گرداندن از طریق شریران است. ترجمه جایگزین: «آنها را از شرارت دور میکند» [در فارسی انجام شده]
کلمه «دل[روح]» اشاره به نگرش و خلق و خوی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «نگرشی متکبر»
«خرابی» یا «شکست»
اجناسی که در جنگ به دست میآیند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که کسی به آنها یاد داده است» یا «آن چه که آموختهاند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
این شخص بر فهیم بودن شهرت دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم، آن کس را که درتشخیص دلها حکیم است، فهیم میخوانند» یا «آن که در دل حکیم است به فهیم بودن شهرت مییابد.»
کلمه «دل» اشاره به ذهن و افکار دارد. ترجمه جایگزین: «آن که حکیم است» یا «آن که در اندیشیدن حکیم است»
نویسنده به نحوی از سخن مهربانانه یا خوشایند صحبت میکند که گویی این سخن طعمی شیرین دارد. ترجمه جایگزین: «سخن مهربانانه» یا «سخن خوشایند»
نویسنده به نحوی از «عقل[فهم]» سخن میگوید که گویی چشمهای[فواره] دائماً جاری است که زندگی نوشندگان خود را طولانی میکند. ترجمه جایگزین: «فهم مثل فوارهای دائماً جاری و حیات بخش است»
کلمه «دل» اشاره به ذهن و افکار دارد. ترجمه جایگزین: «افکار حکیم...میگرداند»
کلمه «دهان» کنایه از سخن است. ترجمه جایگزین: «سخن او را حکیمانه میسازد»
کلمه «لبها» کنایه از سخن است. ترجمه جایگزین: «به آن چه که میگوید»
معانی محتمل «جان»: ۱) این کلمه اشاره به امیال و لذتهای درونی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به حدی شیرین هستند که شخص را خشنود میکنند» یا ۲) این کلمه ممکن است به معنای «گلو» باشد که کنایه از زبان فرد و حس چشایی او است . ترجمه جایگزین: «بر مزاج شخص شیرین میآید»
کلمه «استخوانها» اشاره به بدن شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شفا برای بدن»
نویسنده به نحوی از سلوک یا رفتار شخص سخن میگوید که گویی رفتار او جادهای است که شخص بر آن سفر میکند. ترجمه جایگزین: «شخص فکر میکند که نحوه زندگی او درست است»
کلمه «آن» اشاره به «راه» دارد که در عبارت قبلی آمده است. این «راه» جادهای است که به مرگ ختم میشود.
نویسنده به نحوی از اشتها سخن میگوید که گویی اشتها کسی است که به جای کارگری کار میکند. این یعنی انگیزه کار شخص سیر شدن شکم او است. ترجمه جایگزین: «کارگر کار میکند تا اشتهای خود را سیر کند»
نویسنده به نحوی از «دهان[گرسنگی]» سخن میگوید که گویی شخصی است که کارگر را به کاری وا میدارد. ترجمه جایگزین: «او همچنان کار میکند چون گرسنه است»
نویسنده به نحوی از تلاش شخص برای یافتن راهی به منظور آسیب رساندن به دیگران سخن میگوید که گویی آن شخص زمین را حفر میکند تا چیزی که دفن شده را بیابد. ترجمه جایگزین: «شخص فرومایه به دنبال شرارت است درست مثل این که زمین را به دنبال چیزی حفر میکند»
«عبث» یا «شرور»
دردسر
نویسنده نحوه آسیب رساندن فرد با کلامش به دیگران را با سوزندگی آتش مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «او با سخنش به مردم آسیب میرساند درست مثل آتش که به محض لمس چیزی آن را به آتش میکشد»
شخصی که غیبت یا شایعهپراکنی میکند.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که این مرد به همسایهاش دروغ میگوید تا همسایهاش را وا دارد که در امری خشونت بار به او بپیوندد. ترجمه جایگزین: «مرد اهل خشونت همسایه خود را اغوا میکند»
«مرد خشن» یا «مردی که خشونت میورزد»
نویسنده به نحوی از اعمال فرد سخن میگوید که گویی آن اعمال جادهای هستند که شخص بر آن گام بر میدارد. ترجمه جایگزین: «او را به انجام کارهایی که نیکو نیستند وامیدارد»
نویسنده با استفاده از کمنمایی تاکید میکند که چنین طریقی بد است. ترجمه جایگزین: «طریقی بسیار بد» یا «طریقی هولناک»
مردم با این دو حالت چهره به دیگران اشاره میدادند تا آنها را از نقشه خود آگاه کنند. ببیند «چشمک میزند» را در امثال ۱۰: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
«شرارت میکنند»
نویسنده به نحوی از موی سفید سخن میگوید که گویی موی شخص تاج اوست. «موی سفید» کنایه از سن بالا است. ترجمه جایگزین: «کسی که به اندازهای زندگی کرده تا مویی سفید کند، مثل کسی است که تاجی شکوهمند بر سر دارد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخص آن را کسب میکند»
نویسنده به نحوی از شخصی که قادر به کنترل خلق و خو و عواطف خود است سخن میگوید که گویی او بر روح خود مانند پادشاه بر مردم، حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که خلق و خوی خود را کنترل میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی که قرعه را در دامن او میاندازد»
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] تصمیم میگیرد که قرعه کجا بیافتد یا ۲) این اشاره به قرعه ندارد، بلکه به تعیین اتفاق بعدی توسط خداوند[یهوه] اشاره میکند.
1لقمه خشكِ با سلامتی، بهتر است از خانه پر از ضیافتِ با مخاصمت.2بنده عاقل بر پسر پستفطرت مسلّط خواهد بود، و میراث را با برادران تقسیم خواهد نمود.3بوته برای نقره و كوره به جهت طلا است، اما خداوند امتحانكننده دلها است.4شریر به لبهای دروغگو اصغا میكند، و مرد كاذب به زبان فتنهانگیز گوش میدهد.5هر كه فقیر را استهزا كند آفریننده خویش را مذّمت میكند، و هر كه از بلا خوش میشود بیسزا نخواهد ماند.6تاج پیران، پسران پسرانند، و جلال فرزندان، پدران ایشانند.7كلام كبرآمیز احمق را نمیشاید، و چند مرتبه زیاده لبهای دروغگو نجبا را.8هدیه در نظر اهل آن سنگ گرانبها است كه هر كجا توجّه نماید برخوردار میشود.9هر كه گناهی را مستور كند طالب محبت میباشد، اما هر كه امری را تكرار كند دوستان خالص را از هم جدا میسازد.10یك ملامت به مرد فهیم اثر میكند، بیشتر از صد تازیانه به مرد جاهل.11مرد شریر طالب فتنه است و بس. لهذا قاصد ستمكیش نزد او فرستاده میشود.12اگر خرسی كه بچههایش كشته شود به انسان برخورَد، بهتر است از مرد احمق درحماقت خود.13كسی كه به عوض نیكویی بدی میكند بلا از خانه او دور نخواهد شد.14ابتدای نزاع مثل رخنه كردن آب است، پس مخاصمه را ترك كن قبل از آنكه به مجادله برسد.15هر كه شریر را عادل شمارد و هر كه عادل را ملزم سازد، هر دو ایشان نزد خداوند مكروهنـد.16قیمت به جهت خریدن حكمت چرا به دست احمق باشد؟ و حال آنكه هیچ فهم ندارد.17دوست خالص در همه اوقات محبت مینماید، و برادر به جهت تنگی مولود شده است.18مرد ناقصالعقل دست میدهد و در حضور همسایه خود ضامن میشود.19هر كه معصیت را دوست دارد منازعه را دوست میدارد، و هر كه درِ خود را بلند سازد خرابی را میطلبد.20كسی كه دل كج دارد نیكویی را نخواهد یافت. و هر كه زبان دروغگو دارد در بلا گرفتار خواهد شد.21هر كه فرزند احمق آورد برای خویشتن غم پیدا میكند، و پدر فرزند ابله شادی نخواهد دید.22دل شادمان شفای نیكو میبخشد، اما روح شكسته استخوانها را خشك میكند.23مرد شریر رشوه را از بغل میگیرد، تا راههای انصاف را منحرف سازد.24حكمت در مدّ نظر مرد فهیم است، اما چشمان احمق در اقصای زمین میباشد.25پسر احمق برای پدر خویش حزن است، و به جهت مادر خویش تلخی است.26عادلان را نیز سرزنش نمودن خوب نیست،و نه ضرب زدن به نجبا به سبب راستی ایشان.27صاحب معرفت سخنان خود را باز میدارد، و هر كه روح حلیم دارد مرد فطانتپیشه است.28مرد احمق نیز چون خاموش باشد او را حكیم میشمارند، و هر كه لبهای خود را میبندد فهیم است.
باب ۱۷ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
کلمه «سلامتی» اشاره به «آرامش» دارد. ترجمه جایگزین: «تا آرامی داشته باشد»
کلمه «داشتن آن» از عبارت قبل برداشت میشود. این کلمات را میتوانید تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «بهتر از داشتن خانه پر ضیافت با نزاع است» یا «بهتر از داشتن خانهای پر ضیافت است که مکان مخاصمت میباشد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اشاره به نحوه تصفیه طلا و نقره دارد. فلزات را با دمای بالا حرارت میدهند تا آب شوند و ناخالصی از آنها زدوده شود. ترجمه جایگزین: «بوته برای تصفیه نقره و کوره برای تصفیه طلا استفاده میشود»
بوتهای فلزی که فلزات در دمای بالا در آن آب میشوند.
این به نحوی از یاری رساندن خداوند[یهوه] به مردم برای دیگر شرارت نکردن و ابله نبودن سخن میگوید که گویی دلهای آنها فلزاتی هستند که خداوند[یهوه] با زدودن ناخالصی آنها را پاک میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] دل مردم را میسنجد»
کلمه «لبها» را میتوانید به یکی از این موارد ترجمه کنید: ۱) این جزگویی از شخص است یا ۲) کنایه از کلماتی است که از لبها بیرون میآیند. ترجمه جایگزین: «شخصی شرور» یا «سخن شرورانه»
این اصطلاح به معنای «گوش دادن» است.
کلمه «زبان» را میتوانید به یکی از موارد رو به رو ترجمه کنید: ۱) جزگویی از شخص است یا ۲) کنایه از کلماتی است که بر زبان آورده میشود. ترجمه جایگزین: «شخص مخرب» یا «سخنان مخرب»
این اشاره به فقیران دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که فقیر هستند»
این اسمی است که اشاره به خداوند[یهوه] دارد. این همچنین اسم معنایی است که میتوان آن را در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که او را ساخته است»
این اشاره به سیاهبختی دیگران دارد. ترجمه جایگزین: «در سیاهبختی دیگران» یا «در بدبختی دیگران»
این به نحوی از نوههای پیران که نشان از افتخار هستند سخن میگوید که گویی نوهها تاجی بر سر شخص هستند. ترجمه جایگزین: «باعث حرمت و احترام هستند»
این اشاره به اشخاص پیرتر دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که پیرتر هستند» یا «پیرتران»
«سخنان نیکو» یا «سخنان عالی»
این به نحوی دروغگویی مردم را توصیف میکند که گویی واقعاً خود «لبهای» آنها دروغ میگویند. ترجمه جایگزین: «چقدر بیشتر برای اهل سلطنت دروغگویی مناسب نخواهد بود»
این هدیه[رشوه] را با سنگی جادویی یا طلسم مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «هدیه[رشوه] مثل سنگی جادویی برای دهنده است» یا «هدیه[رشوه] مثل سنگ جادویی برای کسی است که هدیه[رشوه] میدهد»
کلمه «توجه نماید» اشاره به کارهای متنوعی دارد که شخص انجام میدهد. چنین امری به خصوص به کارهایی اشاره دارد که شخص با هدیه دادن[رشوه دادن] انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «در هر چه میکند» یا «در هر چه که با رشوه دادن انجام میدهد»
عمل یا سخنی که به او آسیب میزند.
این اشاره به زمانی دارد که اتفاقی مربوط به گذشته به میان آورده میشود. آن زمان دوستی آسیب دید یا گناهی بر ضد او انجام شد. ترجمه جایگزین: «کسی که گناهی را تکرار میکند»
«سبب میشود دیگر دوستانی صمیمی نباشند» یا «بانی عدم صمیمیت دوستان با یکدیگر میشود»
اینجا نحوه تاثیر توبیخ بر مرد فهیم با تاثیر تازیانه خوردن مرد جاهل مقایسه شده است و نحوی از تاثیر آن دو بر مردم سخن میگوید که گویی تاثیر آن با عمق ایجاد شده اندازهگیری میشود. ترجمه جایگزین: «توبیخ تاثیر بیشتر...از صد ضربه بر ابله دارد»
«شخصی که قضاوتی نیکو دارد.» کلمه «فهیم» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخصی که درک میکند»
«بیش از صد ضربه اثر میکند»
کلمه «فتنه» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به دنبال فتنه کردن است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قاصد بیرحم بر علیه او میآید»
«نزد او فرستاده میشود» یعنی برای آسیب رساندن به کسی میآید. ترجمه جایگزین: «فرستاده میشود تا به او آسیب رساند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خرسی که تولههایش را گم کرده است»
کلمه «حماقت» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «که احمقانه عمل میکند»
اینجا به نحوی از کلمه «بلا» سخن گفته شده که گویی بلا[بدی] کسی است که خانه او را ترک نمیکند. مقصود از کلمه «خانه» ممکن است معنای واقعی کلمه باشد، ولی کنایه از خانواده نیز میتواند باشد. ترجمه جایگزین: «اتفاقات بدی برای او و خانوادهاش خواهد افتاد» یا «مدام برای او و خانوادهاش اتفاقات بدی خواهد افتاد»
این سادگی رخنه کردن نزاع به همه جا را با نحوه جاری شدن آب مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «آغاز نزاع مثل آبی فوران کننده، همه جا جاری میشود»
«آغاز شدن» یا «شروع شدن»
عادل[پارسا] شمردن به معنای اعلام بیگناهی کسی است.
این پرسش بدیهی بر آنچه که ابله نباید انجام دهد تاکید میکند. این پرسش را میتوانید در قالب جمله خبری بنویسید. ترجمه جایگزین: «ابله نباید برای آموختن حکمت پولی بپردازد، چون قابلیت آموختن حکمت را ندارد»
یکی از وظایف برادری کمک به برادر یا خواهر خود هنگام سختی است. ترجمه جایگزین: «برادر در زمانهای سختی حضور دارد»
«بدون قضاوتی خوب»
این اشاره به وعدههایی دارد که باید حفظ شوند و اغلب باری بر دوش وعدهدهنده هستند.
معانی محتمل: (۱) این ممکن است اشاره به کسی داشته باشد که عمداً به دنبال آسیب رساندن به دیگران است. ترجمه جایگزین: «کسی که درهای خود را بلندتر میسازد، سعی بر آسیب رساندن به دیگران را دارد» یا (۲) این ممکن است اشاره به کسی داشته باشد که ورودی خانه خود را بلندتر میسازد تا خانه او بزرگ یا مجلل به نظر رسد. ترجمه جایگزین: «کسی که در خانه خود را تحسینبرانگیزتر میسازد دیگران را به نابود کردن خود دعوت میکند»
کلمه «دل» اشاره به احساسات، نگرش و انگیزههای شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن کس که فریبکار است» یا «آن کس که ناصادق است»
کلمه «زبان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «ناهنجار سخن میگوید» یا «شرورانه سخن میگوید»
«گرفتار میشود» یا «[سقوط میکند]» به معنای قرار گرفتن در آن موقعیت است. ترجمه جایگزین: «مشکل خواهد داشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «دل شادمان» را شفای نیکو خوانده است چون حسی بهتر در شما ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «دل شادمان مثل دارویی است که حال شما را بهتر میکند»
کلمه «دل» اشاره به احساسات، نگرش و انگیزههای شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شادمان بودن»
کلمه «روح» اشاره به احساسات و حالت روحی شخص دارد. روح شکسته اشاره به شرایط بد عاطفی دارد. ترجمه جایگزین: «افسردگی»
استخوان شخص اشاره به سلامت جسمانی و قوت شخص دارد. در صورت خشک شدن استخوانهای کسی، او به شدت مریض میشود و سلامتی او به خطر میافتد. ترجمه جایگزین: «شخص را بیمار و ضعیف میکند»
«تا از بر قراری عدالت جلوگیری کند» یا «تا عدالت را منحرف سازد»
این از تمرکز شخص برای حکیمانه عمل کردن به نحوی سخن میگوید که گویی او بر حکمت مینگرد. ترجمه جایگزین: «بر حکیمانه عمل کردن تمرکز میکند»
کلمه «چشمان» اشاره به احمق دارد. نویسنده با استفاده از چنین توصیفی بر آن چه که احمق بر آن تمرکز میکند، تاکید مینماید. ترجمه جایگزین: «ابله... است»
این به نحوی از رویاهای ناممکن سخن میگوید که گویی انتهای عالم هستند. نویسنده با استفاده از چنین توصیفی بر غیرواقعی بودن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به دنبال چیزهایی است که در اقصای زمین از او دور هستند» یا «بر امور ناممکن تمرکز میکند»
این به نحوی از پسری که باعث حزن پدر خود میشود، سخن گفته که گویی خود آن پسر «حزن» است. ترجمه جایگزین: «پسر احمق باعث حزن پدر میشود»
این به نحوی از پسری که بانی تلخی مادر میشود سخن میگوید که گویی خود آن پسر «تلخی» است. ترجمه جایگزین: «پسر احمق...باعث تلخی مادر میشود»
«که او را به دنیا آورد»[در فارسی انجام نشده]
غم، درد عاطفی
این جملات را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همیشه غلط است...همیشه بد است»
معنای محتمل دیگر این کلمه «بیگناهان» است. این کلمه به کسی اشاره دارد که دیگران او را به جرمی که مرتکب نشده متهم میکنند.
شدیداً شلاق زدن
کلمه «راستی» را میتوانید در قالب صفتی چون «صادق» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که صادق هستند»
این اشاره به طریقی دارد که آن شخص سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «کم سخن میگوید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی مردم...ابله را حکیم میپندارند»
این به معنای سخن نگفتن شخص است. ترجمه جایگزین: «سخن نمیگوید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را هوشمند میپندارند»
1مرد معتزل، هوسِ خود را طالبمیباشد، و به هر حكمت صحیح مجادله میكند.2احمق از فطانت مسرور نمیشود، مگر تا آنكه عقل خود را ظاهر سازد.3هنگامی كه شریر میآید، حقارت هم میآید، و با اهانت، خجالت میرسد.4سخنان دهان انسان آب عمیق است، و چشمه حكمت، نهر جاری است.5طرفداری شریران برای منحرف ساختن داوری عادلان نیكو نیست.6لبهای احمق به منازعه داخل میشود، و دهانش برای ضربها صدا میزند.7دهان احمق هلاكت وی است، و لبهایش برای جان خودش دام است.8سخنان نمّام مثل لقمههای شیرین است، و به عمق شكم فرو میرود.9او نیز كه در كار خود اهمال میكند، برادر هلاككننده است.10اسم خداوند برج حصین است كه مرد عادل در آن میدود و ایمن میباشد.11توانگری شخص دولتمند شهر محكم او است، و در تصوّر وی مثل حصار بلند است.12پیش از شكستگی، دل انسان متكبّر میگردد، و تواضع مقدّمه عزّت است.13هر كه سخنی را قبل از شنیدنش جواب دهد برای وی حماقت و عار میباشد.14روح انسان بیماری او را متحمّل میشود، اما روح شكسته را كیست كه متحمّل آن بشود.15دل مرد فهیم معرفت را تحصیل میكند، و گوش حكیمان معرفت را میطلبد.16هدیه شخص، از برایش وسعت پیدا میكند و او را به حضور بزرگان میرساند.17هر كه در دعوی خود اوّل آید صادق مینماید، اما حریفش میآید و او را میآزماید.18قرعه نزاعها را ساكت مینماید و زورآوران را از هم جدا میكند.19برادر رنجیده از شهر قوی سختتر است، و منازعت با او مثل پشتبندهای قصر است.20دل آدمی از میوه دهانش پر میشود و از محصول لبهایش، سیر میگردد.21موت و حیات در قدرت زبان است، و آنانی كه آن را دوست میدارند میوهاش را خواهند خورد.22هر كه زوجهای یابد چیز نیكو یافته است، و رضامندی خداوند را تحصیل كرده است.23مرد فقیر به تضرّع تكلّم میكند، اما شخص دولتمند به سختی جواب میدهد.24كسی كه دوستان بسیار دارد خویشتن را هلاك میكند، اما دوستی هست كه از برادر چسبندهتر میباشد.
باب ۱۸ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
«کسی که از دیگران دوری میکند»
این به نحوی از عدم توافق شخص با حکمت صحیح[قضاوت درست] سخن میگوید که گویی «حکمت صحیح» شخصی است که با او مبارزه میکند. ترجمه جایگزین: «او با حکمت مخالفت میکند»
«قضاوت نیکو» یا «انتخاب حکیمانه»
«احمق اهمیتی به فهم نمیدهد، بلکه فقط به...» این یعنی احمق «فهم» را مخالف لذت میپندارد. ترجمه جایگزین: «احمق از فهم بیزار است و فقط لذت خود را در...میداند»
این یعنی احمق فقط از گفتن احساسات و امیال درونی خود به دیگران خوشحال میشود. ترجمه جایگزین: «بلکه فقط از گفتن مکنونات دل خود به دیگران»
مکنونات عقل[دل] شخص اشاره به افکار و احساسات او دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه میاندیشد»
اینجا از «حقارت»، «اهانت» و «خجالت» به نحوی سخن گفته شده که گویی اشخاصی هستند که شخص شریر را همراهی میکنند. معنای محتمل: ۱) مردم مرد شریر را حقیر میپندارند و به او اهانت میکنند و باعث خجالت او میشوند. ترجمه جایگزین: «مردم نسبت به او حس حقارت توامان با شرم و ملامت دارند» یا ۲) مرد شریر دیگران را حقیر میپندارد و سبب شرم و خجالت زدگی آنها میشود. ترجمه جایگزین: «او دیگران را حقیر میشمارد و سبب شرمندگی و خجالت آنها میشود»
این کلمات معنایی مشابه دارند و به منظور تاکید بر «خجالت» کنار یکدیگر استفاده شدهاند. این حسی است که به مرد شریر یا دیگران دست میدهد.
این دو جمله ساختاری همگن دارند و به طور ضمنی اشاره میکنند که انسانی که در سطر اول از آن یاد شده، شخصی حکیم است. ترجمه جایگزین: «کلام دهان مرد حکیم آبی عمیق است و چشمه حکمت نهری جاری است»
اینجا به نحوی از عظمت کلام مرد حکیم سخن گفته شده که گویی به عظمت و عمیقی آبهای پر عمق است. ترجمه جایگزین: «کلام دهان مرد به عظمت آبهای عمیق است» یا «کلام دهان مرد ژرف است»
اینجا «دهان» اشاره به انسان دارد و بر سخنان او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: « انسان»
این به نحوی از فراونی منشا حکمت سخن میگوید که گویی چشمهای جوشان است و به نحوی از جوشندگی چشمه سخن گفته شده که گویی نهری جاری است. ترجمه جایگزین: «منشا حکمت به فراوانی چشمهای جوشان است»
این عبارات را میتوانید به حالت مثبت بنویسید. ترجمه جایگزین: «نیکو است که با شریر آن طور که لایق است رفتار شود و با عادلان[ پارسایان] نیز منصفانه بر خورد شود»
کلمه «لبها» اشاره به احمق دارد و بر سخنان او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه ابله میگوید...میآورد»
«باعث میشود»
این به نحوی از احمقی که باعث میشود مردم او را بزنند سخن میگوید که گویی خود او مردم را به انجام چنین کاری دعوت میکند. ترجمه جایگزین: «دهان او باعث میشود دیگران او را بزنند»
«دهان» اشاره به سخنان احمق دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه که میگوید»
هر دوی این عبارات اشاره به سخنان احمق دارند. ترجمه جایگزین: «آن چه احمق میگوید...به لبهایش»
«او را نابود خواهد کرد»
این به نحوی از انسانی که سبب مشکلات برای خود میشود سخن میگوید که گویی او خود را مانند حیوانی به دام میاندازد. ترجمه جایگزین: «برای خود مشکلات ایجاد میکند»
این به نحوی از میل به گوش دادن به غیبت سخن میگوید که گویی این سخنان غذایی خوش طعم هستند. ترجمه جایگزین: «مایل به گوش دادن به غیبت هستند»
این اشاره به غیبت دارد. ترجمه جایگزین: «سخنانی که غیبتگو میگوید»
لقمههای کوچک غذا
این به نحوی از غیبتی که به درون ذهن شخص میرود و افکار او را تحت تاثیر میگذارد سخن میگوید که گویی غیبتها، غذایی هستند که به شکم او فرو میروند. ترجمه جایگزین: «و به ذهن شخص وارد میشوند و افکار او را تحت تاثیر قرار میدهند»
این اهمال کار و هلاک کننده را به شکلی مشابه یکدیگر قرار داده که گویی واقعاً با هم قوم و خویش هستند. ترجمه جایگزین: «نسبت نزدیک دارند با» یا «بسیار مشابه هستند به»
«کاهل است» یا «علاقمند نیست»
«آن کس که همه چیز را نابود میکند» یا «آن کس که همیشه نابودگر است»
این به نحوی از مصون نگاه داشته شدن مردم توسط خداوند[یهوه] سخن گفته که گویی خداوند[یهوه] برجی مستحکم است که در آن پناه میگیرند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مثل برجی مستحکم مراقبت میکند» یا «خداوند[یهوه] از قوم خود مانند برجی مستحکم مراقبت میکند»
کلمه «اسم» اشاره به خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «یهوه[خداوند]»
این اشاره به عادلان دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که عادل[پارسا] هستند» یا «مردم عادل[ پارسایان]»
این به نحوی از کسانی که به دنبال مصونیت یافتن توسط خداوند[یهوه] هستند سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] برجی مستحکم است که به سوی آن میدوند تا با پناه گرفتن در آن از خطرات در امان بمانند. ترجمه جایگزین: «به سوی او میدوند تا در امان مانند» یا «او را میجویند و مصمون هستند»
این به نحوی از شخص ثروتمندی که بر ثروت خود متکی است سخن میگوید که گویی ثروت او دیوارهایی مستحکم است که از او مراقبت میکنند. ترجمه جایگزین: «ثروتمند بر ثروت خود متکی است درست مثل شهری که بر دیوارهای مستحکم خود اتکا میکند»
این اشاره به کسانی دارد که ثروتمند هستند. ترجمه جایگزین: «شخص ثروتمند»
شهری با دیوار و برجهای مستحکم
این در مورد ثروت ثروتمندی که فکر میکند ثروتش او را مصون نگه میدارد، مانند دیوارهایی سخن گفته که او را در شهر مصون نگه میدارند. ترجمه جایگزین: «او فکر میکند ثروتش همانند دیواری بلند او را حفظ میکند»
«اول دل شخص متکبر است، ولی بعد سقوط خواهد کرد»
این اشاره به افول شهرت یا سلامتی شخص دارد.
«دل» اشاره به شخص دارد و بر افکار و احساسات او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شخصی که»
کلمه «تواضع» را میتوانید در قالب صفت بیان کنید و کلمه «عزت» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخص باید قبل از این که عزت یابد، فروتن باشد»
اسامی معنای «حماقت» و «عار» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این حماقت او را نشان میدهد و باید شرمگین باشد»
«روح» اشاره به شخص دارد و بر نگرش او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که امیدوار است از مریضی نجات یابد» یا «اگر شخص در باطن خود امیدوار باشد از مریضی نجات مییابد»
این پرسشی بدیهی است و پاسخ فرضی به آن این است که معدود افرادی قادر به تحمل چنین موقعیتی هستند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما تحمل چنین امری برای روحی شکسته سخت است»
این اشاره به افسردگی دارد. ترجمه جایگزین: «افسرده بودن»
«دل» اشاره به مردی فهیم دارد و بر امیال او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «امیال هوشمندانهای برای...کسب»
این اشاره به کسانی دارد که هوشمند هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که باهوش هستند» یا «افراد هوشمند»
«کسب میکند» یا «بدست میآورد»
«گوش» اشاره به حکیمان دارد و بر میل آنها به گوش دادن تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «حکیمان به دنبال آموختن این مورد میباشند»
این اشاره به حکیمان دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که حکیم هستند» یا «حکیمان»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به «معرفت» دارد.
«وسعت پیدا میکند» به معنای ایجاد فرصت است. ترجمه جایگزین: «فرصتی برای او ایجاد میکند»
این به معنای اجازه یافتن برای ملاقات با کسی است. ترجمه جایگزین: «بگذارد ببیند» یا «آشنا شود»
این اشاره به کسی دارد که عرض حال خود در مقابل مدعیان را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «اولین کسی که دعوی خود را اعلام میکند» یا «شخصی که عریضه خود را اعلام میکند»
«قرعه...انداختن»
این اشاره به کسانی دارد که به شدت در مورد موضوعی بحث میکنند. آنها وقتی از هم جدا میشوند دیگر با یکدیگر بحث نمیکنند. ترجمه جایگزین: «باعث میشود مخالفین دیگر بحث نکنند»
این دشواری آشتی با برادر رنجیده را با دشواری غلبه آمدن بر شهری مستحکم در جنگ مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «اگر برادر خود را برنجانی، صلح کردن دوباره با او از پیروزی بر شهری که با آن در جنگی دشوارتر خواهد بود»
این دشواری حل منازعات را با دشواری در هم شکستن پشتبندهای قصر مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «حل منازعه به سختی شکستن پشتبندهای قصر است»
کاخی مستحکم
این دو سطر هر دو یک معنا دارند و برای تاکید کنار یکدیگر استفاده شدهاند. شما میتوانید این دو سطر را با هم ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «شخص از سخنان نیکویی که میگوید راضی میشود»
این به نحوی از سخنان نیکوی شخص سخن میگوید که گویی سخنان او میوهای هستند که از دهان او بیرون میآیند. ترجمه جایگزین: «سخنان حکیمانه او» یا «سخنان نیکوی او»
این به نحوی از سیری یا راضی شدن از نتیجه سخنان سخن گفته که گویی سخنان را خوردهاند و سیر شدهاند. ترجمه جایگزین: «شخص سیر میشود»
این به نحوی از سخنان نیکوی شخص سخن گفته که گویی این سخنان میوهای هستند که برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «سخنان حکیمانه او» یا «سخنان نیکوی او»
«خشنود میشود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زبان میتواند به مرگ یا حیات هدایت کند» یا «آن چه شخص میگوید میتواند به حیات یا مرگ ختم شود»
کلمه «زبان» اشاره به سخن دارد. ترجمه جایگزین: «با آن چه مردم میگویند...کسانی که آن را دوست دارند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به نحوی از عواقبی که بر سر شخص میآیند سخن میگوید که گویی این عواقب میوهای هستند که او دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «عواقب آن را دریافت خواهد کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دوستان بسیار ــ نابودی میآورند» یا «دوستان بسیار ــ دوستانش او را نابود میکنند»
«وفادارتر است از» یا « از برادر، وفادارتر میماند»
1فقیری كه در كاملیت خود سالك است،از دروغگویی كه احمق باشد بهتر است.2دلی نیز كه معرفت ندارد نیكو نیست و هر كه به پایهای خویش میشتابد گناه میكند.3حماقت انسان، راه او را كج میسازد، و دلش از خداوند خشمناك میشود.4توانگری دوستان بسیار پیدا میكند، اما فقیر از دوستان خود جدا میشود.5شاهد دروغگو بیسزا نخواهد ماند، و كسی كه به دروغ تنطّق كند رهایی نخواهد یافت.6بسیاری پیش امیران تذلّل مینمایند، و همه كس دوست بذلكننده است.7جمیع برادران مرد فقیر از او نفرت دارند، و به طریق اولی دوستانش از او دور میشوند، ایشان را به سخنان، تعاقب میكند و نیستند.8هر كه حكمت را تحصیل كند جان خود را دوست دارد. و هر كه فطانت را نگاه دارد، سعادتمندی خواهد یافت.9شاهد دروغگو بیسزا نخواهد ماند، و هر كه به كذب تنطق نماید هلاك خواهد گردید.10عیش و عشرت احمق را نمیشاید، تا چه رسد به غلامی كه بر نجبا حكمرانی میكند.11عقل انسان خشم او را نگاه میدارد، و گذشتن از تقصیر جلال او است.12خشم پادشاه مثل غرّش شیر است، و رضامندی او مثل شبنم بر گیاه است.13پسر جاهل باعث الم پدرش است، و نزاعهای زن مثل آبی است كه دائم در چكیدن باشد.14خانه و دولت ارث اجدادی است، اما زوجه عاقله از جانب خداوند است.15كاهلی خواب سنگین میآورد، و شخص اهمالكار، گرسنه خواهد ماند.16هر كه حكم را نگاه دارد جان خویش را محافظت مینماید، اما هر كه طریق خود را سبك گیرد، خواهد مرد.17هر كه بر فقیر ترحّم نماید به خداوند قرض میدهد، و احسان او را به او ردّ خواهد نمود.18پسر خود را تأدیب نما زیرا كه امید هست، اما خود را به كشتن او وامدار.19شخص تندخو متحمّل عقوبت خواهد شد، زیرا اگر او را خلاصی دهی آن را باید مكرّر بجا آوری.20پند را بشنو و تأدیب را قبول نما، تا در عاقبت خود حكیم بشوی.21فكرهای بسیار در دل انسان است، اما آنچه ثابت مانَدْ مشورت خداوند است.22زینت انسان احسان او است، و فقیر از دروغگو بهتر است.23ترس خداوند مؤدّی به حیات است، و هر كه آن را دارد در سیری ساكن میماند، و به هیچ بلا گرفتار نخواهد شد.24مرد كاهل دست خود را در بغلش پنهان میكند، و آن را هم به دهان خود برنمیآورد.25استهزاكننده را تأدیب كن تا جاهلان زیرك شوند، و شخص فهیم را تنبیه نما و معرفت را درك خواهد نمود.26هر كه بر پدر خود ستم كند و مادرش را براند، پسری است كه رسوایی و خجالت میآورد.27ای پسرِ من شنیدن تعلیمی را ترك نما كه تو را از كلام معرفت گمراه میسازد.28شاهد لئیم انصاف را استهزا میكند، و دهان شریران گناه را میبلعد.29قصاص به جهت استهزاكنندگان مهیا است، و تازیانهها برای پشت احمقان.
باب ۱۹ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
«شخصی فقیر بودن بهتر است»
این یک اصطلاح است. سالک بودن[راه رفتن] اشاره به زندگی کردن دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که شرافتمندانه زندگی میکند» یا «کسی که صادقانه زندگی میکند»
کلمه «[سخنان]» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «منحرفانه سخن میگوید» یا «شرورانه سخن میگوید»
این اشاره به کسانی دارد که سعی میکنند بدون دانش[معرفت] مورد نیاز کاری را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «بدون معرفت نسبت به کاری که انجام میدهند، زحمت بکشند»
این به نحوی از به سرعت انجام دادن کار و اشتباه کردن سخن میگوید که گویی چنین روشی سریع دویدن و گم کردن راه است. ترجمه جایگزین: «کسی که سریعاً عمل میکند اشتباه میکند» یا «کسی که بیش از حد سریع عمل میکند، انتخابهای غلط میکند»
کلمه «دل» اشاره به شخص دارد و بر عواطف او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خشم میگیرد»
این یعنی کسی که ثروتمند است دوستان بسیار خواهد داشت، چون ثروت او دیگران را جذب خود میکند. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که ثروتمند هستند، به راحتی دوستانی پیدا میکنند»
فقیر از دوستان بسیار خود به خاطر فقر جدا میشود. معنای این قسمت را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فقر سبب میشود شخص دوستان خود را از دست بدهد»
این را میتوانید به حالت مثبت و معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها قطعاً شاهد دروغگو را مجازات خواهند کرد»
این یعنی او اسیر خواهد شد. ترجمه جایگزین: «آنها کسی را که مدام دروغ میگوید، اسیر خواهند کرد»
این یک اصطلاح است. اینجا در اصل از کلمه «[تنفس میکند]» استفاده شده که اشاره به مدام دروغ گفتن دارد. ببینید این عبارت را درامثال ۶: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مدام دروغ میگوید»
کسی که اموال خود را میبخشد.
کلمه «همه کس» اغراق است. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد همه...دوست هستند» یا «تقریباً همه...دوست هستند»
این عبارت یک اعلام است که احتمال وقوع بیشتر این عبارت نسبت به عبارت قبلی را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «بنابراین دوستانش از او متنفر خواهند بود و از او دور خواهند شد!»
کلمه «جان» اشاره به شخص دارد و بر زنده بودن او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خود را دوست دارد»
«فهم دارد»
این را میتوان به حالت مثبت و معلوم ترجمه کرد. ببینید این عبارت را در امثال۱۹: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آنها قطعاً شاهد دروغگو را تنبیه خواهند کرد»
این آرایه ادبی در اصل از کلمه «[تنفس میکند]» استفاده کرده که اشاره به مدام دروغ گفتن دارد. ببینید این عبارت را در امثال ۶: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مدام دروغ میگوید»
«درست نیست»[مناسب نیست]
کلمه «نمیشاید» از عبارت قبلی برداشت میشود. شما میتوانید این کلمه را تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «برای غلام نیز مناسب نیست» یا «برای غلام چقدر بدتر است» [برای غلام نیز شایسته نیست]
«کسی که قوه تشخیص دارد در خشم گرفتن آرام است»
این یعنی دانستن کاری که در موقعیتی خاص باید انجام دهند. ببینید این کلمه را در امثال ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«نادیده گرفتن تقصیر سبب جلال او میشود» یا «دیگران عمل او را در گذشتن از تقصیرات، شرافتمندانه میدانند»
عمداً فراموش کردن
غرش شیر اشاره به حمله کردن دارد. خشم پادشاه با حمله غیر قابل پیشبینی و خطرناک شیری جوان مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «خشم شاه به خطرناکی حمله شیر جوان خواهد بود»
التفات شاه با آبی طراوت بخش مقایسه شده که صبحگاهان بر گیاهان مینشیند. ترجمه جایگزین: «اما التفات او مثل شبنم بر چمنزار طراوت بخش است» یا «ولی التفات او مانند شبنم صبحگاهی نشسته بر چمنزار طراوت بخش است»
«پدرش را نابود خواهد کرد»
این به نحوی از زنی نزاعگر سخن میگوید که گویی آن زن آبی دائماً در حال چکیدن است. ترجمه جایگزین: «زن نزاعگر مانند آبی دائماً در حال چکیدن، مزاحم و پریشان کننده است»
«زن نزاعگر» یا «زنی که ساز مخالف میزند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرزندانی که خانه و ثروت را از والدین خود به ارث میبرند»
ببنید این کلمه را در امثال ۱۲: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] زوجهای عاقله میبخشد»
این به نحوی از تاثیر کاهلی بر بیش از حد خوابیدن شخص سخن میگوید که گویی کاهلی شخص را به زور به خواب فرو میبرد. ترجمه جایگزین: «کاهلی سبب بیش از حد خوابیدن شخص میشود» یا «کاهل بسیار میخوابد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این اصطلاحی به معنای غذا نخوردن است. ترجمه جایگزین: «غذا نخورد» یا «گرسنه بماند»
«حکمی که تعلیم داده است»
«حیات خویش را مراقبت میکند»
این اصطلاحی است که اشاره به نحوه زندگی او دارد. ترجمه جایگزین: «طریقی که او زندگی میکند» یا «نحوه زندگی او»
خداوند[یهوه] محبت کردن به فقیران را محبت کردن به خود به حساب میآورد. یکی از طرق مهربانی کردن به فقرا بخشیدن به آنها است. ترجمه جایگزین: «شخصی که به فقرا میدهد، در اصل به خداوند[یهوه] داده است»
این اشاره به فقیران دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که فقیر هستند» یا «مردم فقیر»
این اشاره به زمانی دارد که فرزند کم سن و سال است و هنوز قادر به پذیرش تادیب و احکام است. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «حینی که هنوز جوان است» یا «در حالی که هنوز میتواند تعلیم بیند»
معانی محتمل: ۱) این عبارت مجازات فرزند را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «اما او را به شدت تنبیه نکن، چون ممکن است بمیرد» یا ۲) این عبارت هنگامی را توصیف میکند که آن شخص فرزند خود را تنبیه نمیکند. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر او را تنبیه نکنی، به او کمک کردهای تا خود را نابود کند»
این اصطلاح به معنای مصمم بودن برای ایجاد اتفاقی است. ترجمه جایگزین: «مصمم است که او را بکشد»
این اصطلاح اشاره به شخصی دارد که به سادگی خشمگین میشود. ترجمه جایگزین: «شخصی که خوی خود را کنترل نمیکند» یا «شخصی که سریعاً خشمگین میشود»
این اشاره به شخصی دارد که عواقب خشمگین شدن خود را باید تحمل کند. معنای کامل این جمله را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «باید عواقب خشم خود را تحمل کند» یا «باید هنگام خشم گرفتن، عواقب آن را نیز تحمل کند»
«اگر او را نجات دهی.» این اشاره به رهانیدن او هنگام دست زدن به عملی از روی خشم دارد. معنای کامل این قسمت را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر او را بعد از خشم گرفتن برهانی»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و برای تاکید بر اهمیت این امر تکرار شدهاند.
این یک اصطلاح است. «شنیدن» فقط به معنای گوش کردن نیست بلکه به معنای آموختن پندی است که به شما داده میشود. ترجمه جایگزین: «به پند توجه کن» یا «در پی نصایح برو»
کلمه «دل» اشاره به ذهن شخص دارد و بر امیال او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در ذهن شخص» یا «آن چه شخص به آن مایل است»
«مقصود خداوند[یهوه]» یا «تدبیرهای خداوند[یهوه]»
این اصطلاح به معنای «روی دادن» است. ترجمه جایگزین: «که رخ خواهد داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این یعنی آنها با عمر طولانی خود خداوند[یهوه] را حرمت مینهند. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «حرمت گذاران خداوند[یهوه] عمری طولانی خواهند داشت؛ هرکس خداوند[یهوه] را حرمت نهد سیر خواهد شد»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به «جلال خداوند[یهوه]» دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سیر خواهد شد و هیچ چیز به او آسیب نمیرساند» یا «سیر خواهد شد و در امان خواهد بود»
«دستش را در غذا نمیکند» یا «دست در بشقاب هم نمیکند.» در فرهنگ کتاب مقدسی معمولاً با دست غذا میخوردند. چنین امری هنوز در فرهنگهای بسیار، امری معمول به حساب میآید.
او از کاهلی بسیار حتی دست به دهان خود نمیبرد. ترجمه جایگزین: «بلکه آن قدر تنبل است که حتی غذا نمیخورد»
«اگر استهزا کننده را ضربتی زنی، جاهلان»
«استهزاگر را مجازات کن»
«شخص بیتجربه» یا «شخص نابالغ»
ببینید این کلمه را در امثال ۱۲: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید.
«اگر کسی را که بصیرت دارد، تنبیه نمایی»
اسم معنای «معرفت» را میتوانید به «دانستن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بیشتر خواهد دانست»
معانی محتمل: ۱) بر سر خود میآورد. ترجمه جایگزین: «باعث شرم و رسوایی خود میشود» یا ۲) او باعث رسوایی خانواده خود میشود. ترجمه جایگزین: «سبب شرم و رسوایی خانواده خود میشود»
اینجا به نحوی از «گوش دادن و اطاعت کردن» سخن گفته شده که گویی «شنیدن» است. ترجمه جایگزین: «اگر دیگر به احکام توجه نکنی» یا «اگر از احکام اطاعت نکنی»
«ترک خواهی کرد» یا «رو بر میگردانی»
«دانش»
این به نحوی از لذت شرارتورزی سخن میگوید که گویی آنها شرارت را به سهولت غذا میبلعند. ترجمه جایگزین: «شریران درست مثل غذا خوردن از شرارت کردن لذت میبرند»
عبارت «دهان شریران» اشاره به شخص شریر دارد. ترجمه جایگزین: «شریران میبلعند» یا «شریران میبلعند»
این اشاره به شریران دارد. ترجمه جایگزین: «شخص شریر»
کلمات «قصاص» و «تازیانهها» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند آماده محکوم کردن استهزاگران و تازیانهزدن آنها است»
کلمه «مهیا است[آماده است]» از عبارت قبلی برداشت میشود و میتوانید در این قسمت آن را تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «تازیانه برای پشت ابلهان آماده است» یا «او آماده است تا بر پشت آنها تازیانه زند»
زدن با شلاق یا چوب
1شراب استهزا میكند و مسكرات عربده میآورد، و هر كه به آن فریفته شود حكیم نیست.2هیبت پادشاه مثل غرّش شیر است، و هر كهخشم او را به هیجان آورد، به جان خود خطا میورزد.3از نزاع دور شدن برای انسان عزّت است، اما هر مرد احمق مجادله میكند.4مرد كاهل به سبب زمستان شیار نمیكند، لهذا در موسم حصاد گدایی میكند و نمییابد.5مشورت در دل انسان آب عمیق است، اما مرد فهیم آن را میكشد.6بسا كسانند كه هر یك احسان خویش را اعلام میكنند، اما مرد امین را كیست كه پیدا كند.7مرد عادل كه به كاملّیت خود سلوك نماید، پسرانش بعد از او خجسته خواهند شد.8پادشاهی كه بر كرسی داوری نشیند، تمامی بدی را از چشمان خود پراكنده میسازد.9كیست كه تواند گوید: «دل خود را طاهر ساختم، و از گناه خویش پاك شدم؟»10سنگهای مختلف و پیمانههای مختلف، هر دو آنها نزد خداوند مكروه است.11طفل نیز از افعالش شناخته میشود، كه آیا اعمالش پاك و راست است یا نه.12گوش شنوا و چشم بینا، خداوند هر دو آنها را آفریده است.13خواب را دوست مدار مبادا فقیر شوی. چشمان خود را باز كن تا از نان سیر گردی.14مشتری میگوید بد است، بد است، اما چون رفت آنگاه فخر میكند.15طلا هست و لعلها بسیار، اما لبهای معرفت جواهر گرانبها است.16جامه آنكس را بگیر كه به جهت غریب ضامن است، و او را به رهن بگیر كه ضامن بیگانگان است.17نان فریب برای انسان لذیذ است، اما بعددهانش از سنگریزهها پر خواهد شد.18فكرها به مشورت محكم میشود، و با حسن تدبیر جنگ نما.19كسی كه به نمّامی گردش كند، اسرار را فاش مینماید؛ لهذا با كسی كه لبهای خود را میگشاید معاشرت منما.20هر كه پدر و مادر خود را لعنت كند چراغش در ظلمت غلیظ خاموش خواهد شد.21اموالی كه اوّلاً به تعجیل حاصل میشود، عاقبتش مبارك نخواهد شد.22مگو كه از بدی انتقام خواهم كشید، بلكه بر خداوند توكّل نما و تو را نجات خواهد داد.23سنگهای مختلف نزد خداوند مكروه است، و ترازوهای متقلّب نیكو نیست.24قدمهای انسان از خداوند است، پس مرد راه خود را چگونه بفهمد؟25شخصی كه چیزی را به تعجیل مقدّس میگوید، و بعد از نذر كردن استفسار میكند، در دام میافتد.26پادشاه حكیم شریران را پراكنده میسازد و چوم را بر ایشان میگرداند.27روحِ انسان، چراغ خداوند است كه تمامی عمقهای دل را تفتیش مینماید.28رحمت و راستی پادشاه را محافظت میكند، و كرسی او به رحمت پایدار خواهد ماند.29جلال جوانان قوّت ایشان است، و عزّت پیران موی سفید.30ضربهای سخت از بدی طاهر میكند و تازیانهها به عمق دل فرو میرود.
باب ۲۰ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و برای تاکید بر خطر نوشیدنی الکلی با یکدیگر ترکیب شدهاند.
«آن [شراب]» اشاره به شخصی دارد که شراب را مینوشد. ترجمه جایگزین: «آن که مست شراب است، استهزا میکند»
کلمه «مکسرات» اشاره به شخصی دارد که از نوشیدن شراب بسیار مست است. ترجمه جایگزین: «کسی که از مکسرات مست است، دعوا را شروع میکند»
کسی که با سر و صدا در مکانی عمومی دعوا میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کس آن قدر مینوشد که دیگر نمیتواند به درستی فکر کند»
کلمه «[شراب]» اشاره به نوشیدنی الکلی دارد.
این قسمت معنایی مخالف «حکیم» دارد. متضاد «حکیم»، «احمق» است. ترجمه جایگزین: «ابله است»
این میزان ترس مردم از خشم پادشاه را با میزان ترس آنها از غرش شیری جوان مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «خشم شاه مردم را به حدی میترساند که گویی شیری جوان بر آنها میغرد»
«شاه را خشمگین میکند»
این اشاره به مردن دارد. کلمه «جان» اشاره به حیات جسمانی دارد. ترجمه جایگزین: «خواهد مرد»
«شرافتمندانه است.» این یعنی آن شخص عزت مییابد.
این به نحوی از سریعاً وارد بحث شدن سخن میگوید که گویی مجادله چیزی است که مرد احمق به درون آن میپرد. ترجمه جایگزین: «هر ابلهی سریعاً وارد بحث میشود» یا «هر ابلهی سریعاً به بحث ملحق میشود» [در فارسی انجام نشده]
این اشاره به آماده کردن زمین برای کاشت محصول دارد.
«در فصل پاییز» [در طول فصلی که وقت کاشت محصول است]
این یعنی چیزی در آن زمین رشد نمیکند که بتواند آن را درو کند. ترجمه جایگزین: «ولی چیزی برای درو نخواهد داشت»
این دشواری درک دلیل اعمال شخص را با دشواری رسیدن به اعماق آب مقایسه میکند تا به این طریق میزان سختی چنین کاری را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «درک اهداف دل انسان به سختی رسیدن به اعماق آب است» یا «درک هدف دل انسان بسیار دشوار است»
«کسی که درک دارد»
این به نحوی از درک اهداف دل انسان سخن میگوید که گویی چنین کاری آب بیرون کشیدن از اعماق چاه است. ترجمه جایگزین: «سبب شناخت هدف میشود» یا «در خواهد یافت»
«وفادار است» یا «امین است»
پاسخ ضمنی به این سوال «معدود افرادی میتوانند چنین باشند» است. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اما معدود افرادی هستند که میتوانند شخصی امین را بیابند!» یا «ولی یافتن شخصی امین بسیار سخت است!»
کلمه «سلوک نماید[راه رود]» اشاره به زندگی کردن دارد. ببینید این عبارت را در امثال ۱۹: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شرافتمندانه زندگی میکند» یا «زندگی شرافتمندانه دارد»
این به معنای «دنبال کردن او» است چون آنها کوچکتر از او و فرزندانش هستند. اگر این عبارت در زبان مقصد نامانوس به نظر میشود، میتوانید آن را به حالت ضمنی خود باقی گذارید. ترجمه جایگزین: «پسرانش بعد از او» یا «پسرانش»
اینجا به نحوی از داوری شاه بین شرارتهای گوناگون سخن گفته شده که گویی او آنها را مانند غربال کردن گندم از یکدیگر جدا میکند. ترجمه جایگزین: «میبیند و انواع شرارت که به حضور او آورده میشوند را حل میکند»
پاسخ ضمنی به این سوال «کسی نمیتواند بگوید» است. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند بگوید که دلش پاک و عاری از گناه است»
کلمه «دل» اشاره به افکار و امیال دارد. ترجمه جایگزین: «افکار من»
اینجا به نحوی از کسی که خدا از نظر روحانی قابل قبول میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً پاک است.
«بیگناه هستم» یا «گناه نکردهام»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم جوان را با اعمالش میشناسند»
«اعمالش پاک و راستین باشند یا نه»
«رفتارش» یا «آن چه انجام میدهد»
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند و بر نیکویی آن جوان تاکید میکنند. در صورت لزوم میتوانید آنها را در یک کلمه ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «خالص»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا در اصل از عبارت «به فقر آیی» استفاده شده که به معنای تغییر موقعیت و تبدیل شدن به چیزی است. ترجمه جایگزین: «فقیر شوی» [در فارسی انجام شده]
اینجا «باز کردن چشم» اشاره به «بیدار بودن» دارد. ترجمه جایگزین: «بیدار بمان» یا «هوشیار بمان»
اینجا خریدار از جنس فروشنده انتقاد میکند تا آن را به قیمتی پایینتر بخرد. او بعد از خریداری آن جنس افتخار میکند که آن را به قیمت خوبی خریده و فروشنده را به فروش آن به خود قانع کرده است. معنای کامل این قسمت را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «خریدار به فروشنده میگوید ‘بد است! بد است!‘ اما بعد از خریداری آن جنس میرود و به قیمت ناچیز که برای آن پرداخته، فخر می کند[ به خود میبالد]»
این ارزش لبهای معرفت را با ارزشمندی طلا مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «لبهای معرفت، به ارزشمندی طلا هستند»
«کلمات» اشاره به «لبها» دارند. ترجمه جایگزین: «کلام حکیمانه» یا «کلام معرفت»
قرض دهنده قرض دادن پول به کسی جنسی، مثل جامه، را به عنوان ضمانت بازپرداخت پول خود میگیرد. او آن جنس ضمانت گرفته شده را بعد از پرداخت بدهی پس میدهد. اگر قرضگیرنده فقیر باشد، کسی دیگر چیزی را به عنوان ضمانت به قرضدهنده میدهد. معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «جامهای را به ضمانت گیر که ضامن بازپرداخت بدهی غریبه باشد»
این یک اصطلاح است. این یعنی کسی چیزی را به قرضدهنده پول میدهد تا ضامن بازپرداخت بدهی باشد. ترجمه جایگزین: «بازپرداخت آن چه قرض گرفته شده را تضمین میکند» یا «بازپرداخت وام را تضمین میکند»
این یک اصطلاح است. «به رهن گرفتن[به ضمانت گیر]» به معنای نگه داشتن آن به عنوان ضمانتی برای بازپرداخت بدهی است. ترجمه جایگزین: «جامه او را به عنوان ضمانت بازپرداخت بدهی، نگه دار»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نانی که شخص با فریب به دست آورده است»
کلمه «فریب» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با فریب دادن دیگران»
کلمه «نان» به طور کلی اشاره به غذا دارد. ترجمه جایگزین: «غذا»
«خوش طعم است»
اینجا به نحوی از طعم ناخوشایند غذا سخن گفته شده که گویی دهان او واقعاً به جای غذا، پر از سنگریزه میشود. ترجمه جایگزین: «اما بعد دهانش طعم سنگریزه میگیرد» یا «اما به زودی دهانش طعم شن میگیرد»
تکه سنگهای کوچک
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر اساس توصیهها، تدبیرهای خود را بنا میکنند»
این اشاره به کسی دارد که بسیار غیبت میکند.
«نباید دوست باشید با»
این به معنای کسی است که میل خود را برای رخ دادن اتفاقات بد برای دیگران ابراز میکند.
این به نحوی از مرگ ناگهانی شخص سخن میگوید که گویی زندگی او چراغی است که در تاریکی خاموش میشود. ترجمه جایگزین: «زندگی او ناگهان چون خاموش شدن چراغ در تاریکی، به پایان میرسد» یا «ناگهان میمیرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چراغش خاموش میشود»
این اشاره به چراغی دارد که با شعلهای میسوزد. شعله چراغ اشاره به خود چراغ دارد. ترجمه جایگزین: «شعله چراغ او»
باعث خاموش شدن شعله میشود.
این اشاره به دریافت ارث زودتر از زمان مقرر دارد. معنای کامل این قسمت را میتوانید به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «قبل از موعد مقرر»
این یعنی به خاطر خطای کسی به او بدی کنید. ترجمه جایگزین: «تو را تنبیه میکنم»
این یعنی به خداوند[یهوه] ایمان داشته باش تا با این موقعیت کنار آید. ترجمه جایگزین: «بر خداوند[یهوه] ایمان داشته باشد» یا «بر خداوند[یهوه] امید داشته باش»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و برای تاکید بر بدی با یکدیگر ترکیب شدهاند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قدمهای شخص را هدایت میکند»
این اشاره به کارهای مختلفی دارد که شخص انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «اعمال شخص»
پاسخ ضمنی به سوال «نمیتواند بفهمد» است. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بنابراین، شخص نمیتواند طرق خود را بفهمد»
این یک اصطلاح است. عبارت «راه خود» اشاره به زندگی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «درک میکند که چرا برخی امور اتفاق خواهند افتاد»
این به نحوی از خطرناک بودن امری سخن میگوید که گویی دام یا تله است. ترجمه جایگزین: «خطرناک است»
این اشاره به گفتن چیزی با سرعت و بدون دقت به معنای آن دارد.
آن شخص نذر کرد که و آن چیز را مقدس اعلام کرد و آن را به خداوند[یهوه] تقدیم کرد. ترجمه جایگزین: «به خداوند[یهوه] تقدیم میکند» یا «آن را مقدس اعلام میکند»
این از جدا شدن شریران توسط پادشاه به نحوی سخن میگوید که گویی آنها گندم هستند و او آنها را غربال میکند. ترجمه جایگزین: «شریران را جدا میکند»
این اشاره به شریران دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که شریر هستند» یا «مردمان شریر»
این به نحوی از مجازات شدن شریران به دست پادشاه سخن میگوید که گویی پادشاه بر چرخ خرمنکوبی سوار است و از روی آنها رد میشود. ترجمه جایگزین: «شدیداً او را مجازات میکند»
«گاری خرمن کوبی.» این ابزاری است که برای خرمن کوبی و غربال کردن کاه استفاده میشود.
اینجا به نحوی از روح شخص سخن گفته شه که گویی چراغ است. روح شخص به او کمک میکند تا باطن خود را درک کند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] روحی به ما بخشیده تا باطن خود را درک کنیم؛ درست مثل چراغی که تاریکی را روشن میکند»
اسامی معنای «رحمت» و «راستی» را میتوانید در قالب فعلی چون «محبت کردن» و صفتی چون «وفادار» ترجمه کنید. این را میتوانید به حالت معلوم نیز بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پادشاه بیوقفه یهوه را محبت کرده و به او وفادار است و بدین شکل از خود مراقبت میکند»
پادشاه را از صدمات مصون نگه میدارد.
کلمه «کرسی» اشاره به قدرت شاه برای حکومت کردن دارد. اسم معنای رحمت را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید و همچنین میتوانید این جمله را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پادشاه با محبت کردن به دیگران حکومت طولانی خود را تضمین میکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
هر دو این جملات یک معنا دارند و برای تاکید کنار هم استفاده شدهاند. اینجا به نحوی از تنبیه فیزیکی شخص به منظور تادیب سخن گفته شده که گویی شریر، کثیف است و ضربه زدن او را پاک میکند. ترجمه جایگزین: «زدن خطاکار او را تادیب میکند و سبب بهتر شدن او میشود»
1دل پادشاه مثل نهرهای آب در دست خداوند است؛ آن را به هر سو كه بخواهد برمیگرداند.2هر راه انسان در نظر خودش راست است، اما خداوند دلها را میآزماید.3عدالت و انصاف را بجا آوردن، نزد خداوند از قربانیها پسندیدهتر است.4چشمانِ بلند و دل متكبّر و چراغِ شریران، گناه است.5فكرهای مرد زرنگ تماماً به فراخی میانجامد، اما هر كه عجول باشد برای احتیاج تعجیل میكند.6تحصیل گنجها به زبان دروغگو، بخاری است بر هوا شده برای جویندگان موت.7ظلم شریران ایشان را به هلاكت میاندازد، زیرا كه از بجا آوردن انصاف ابا مینمایند.8طریق مردی كه زیر بار (گناه) باشد بسیار كج است، اما اعمال مرد طاهر، مستقیم است.9در زاویه پشتبام ساكن شدن بهتر است، از ساكن بودن با زن ستیزهگر در خانه مشترك.10جان شریر مشتاق شرارت است، و بر همسایه خود ترحّم نمیكند.11چون استهزاكننده سیاست یابد، جاهلان حكمت میآموزند؛ و چون مرد حكیم تربیت یابد، معرفت را تحصیل مینماید.12مرد عادل در خانه شریر تأمّل میكند كه چگونه اشرار به تباهی واژگون میشوند.13هر كه گوش خود را از فریاد فقیر میبندد، او نیز فریاد خواهد كرد و مستجاب نخواهد شد.14هدیهای در خفا خشم را فرو مینشاند، و رشوهای در بغل، غضب سخت را.15انصاف كردن خرّمی عادلان است، اما باعث پریشانی بدكاران میباشد.16هر كه از طریق تعقّل گمراه شود، در جماعت مردگان ساكن خواهد گشت.17هر كه عیش را دوست دارد محتاج خواهد شد، و هر كه شراب و روغن را دوست دارد دولتمند نخواهد گردید.18شریران فدیه عادلان میشوند و خیانتكاران به عوض راستان.19در زمین بایر ساكن بودن بهتر است از بودن با زن ستیزهگر و جنگجوی.20در منزل حكیمان خزانه مرغوب و روغن است، اما مرد احمق آنها را تلف میكند.21هر كه عدالت و رحمت را متابعت كند، حیات و عدالت و جلال خواهد یافت.22مرد حكیم به شهر جبّاران برخواهد آمد، و قلعه اعتماد ایشان را به زیر میاندازد.23هر كه دهان و زبان خویش را نگاه دارد، جان خود را از تنگیها محافظت مینماید.24مرد متكبّر و مغرور مسمّی به استهزاكننده میشود، و به افزونی تكبّر عمل میكند.25شهوت مرد كاهل او را میكشد، زیرا كه دستهایش از كار كردن ابا مینماید.26هستند كه همه اوقات به شدّت حریص میباشند، اما مرد عادل بذل میكند و امساك نمینماید.27قربانیهای شریران مكروه است، پس چند مرتبه زیاده هنگامی كه به عوض بدی آنها را میگذرانند.28شاهد دروغگو هلاك میشود، اما كسی كه استماع نماید به راستی تكلّم خواهد كرد.29مرد شریر روی خود را بیحیا میسازد، و مرد راست، طریق خویش را مستحكم میكند.30حكمتی نیست و نه فطانتی و نه مشورتی كه به ضدّ خداوند به كار آید.31اسب برای روز جنگ مهیا است، اما نصرت از جانب خداوند است.
باب ۲۱ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری. , and and )
نویسنده به نحوی از دل پادشاه سخن میگوید که گویی دل او شیارهایی بر زمینی خشک است که کشاورزان به آن واسطه آب را به سوی گیاهان هدایت میکنند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] دل پادشاه را چون مردی که نهر آب را هدایت میکند، تحت کنترل دارد»
دل استعاره است از افکار شخص و آن چه میخواهد انجام دهد. ترجمه جایگزن: «افکار و اعمال پادشاه» یا «آن چه پادشاه میاندیشد و میخواهد انجام دهد»
کلمه «نظر» اشاره به دیدن دارد و «دیدن» اشاره به افکار یا قضاوت دارد. نویسنده به نحوی از عمل شخص سخن میگوید که گویی مسیری است که شخص بر آن قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «همه فکر میکنند آن چه انجام میدهند، نیکو است» یا «همه افراد، آن چه را که انجام میدهند، نیکو میپندارند.»[همه ،اعمال خود را نیکو میپندارند]
نویسنده به نحوی از تصمیم گیری خداوند[یهوه] در مورد درستی امیال شخص سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] بر جسمی مینگرد و در مورد کیفیت آن تصمیم گیری میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که انگیزهها را داوری میکند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«انجام آن چه که در نظر خداوند[یهوه] درست است»
«طوری با مردم رفتار کنید که خداوند[یهوه] میخواهد»
«خداوند[یهوه] نیز آن را قابل قبولتر میداند»
کلمات «چشمان» و «دل» جزگویی از شخصی هستند که خود را بهتر از دیگران میپندارد و میخواهد همه از چنین امری مطلع باشند. ترجمه جایگزین: «کسانی که میخواهند دیگران آنها را از بقیه بهتر بپندارند»
این جزگویی از شخصی است که میخواهد دیگران افکار او را از خود بهتر بپندارند.
این جزگویی از شخصی است که خود را بهتر از دیگران میپندارد.
آنچه که به شخص کمک میکند مانند چراغ بیان شده است. ترجمه جایگزین: «آن چه که به شخص کمک میکند تا در تاریکی ببیند»
صفت وابسته به اسم را میتوان به عبارتی که با اسم شروع میشود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مرد ساعی» یا «مردی که زحمت میکشد»
اسم معنای «احتیاج» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تنها فقیر میشود»
«کسب ثروت»
زبان کنایه از کلماتی است که شخص به زبان میآورد. ترجمه جایگزین: «دروغ میگوید»
نویسنده ثروتی را که شخص با دروغگویی کسب میکند، به بخاری تشبیه کرده که صبحگاهان به سرعت محو میشود. ترجمه جایگزین: «بخاری محو شونده»
نویسنده به نحوی از ثروتی که شخص با دروغگویی کسب میکند سخن میگوید که گویی طعمه در دام شکارچی است؛ کلمه «[دام]» کنایه از طعمهای است که حیوان را به سوی دام جذب میکند. [در فارسی انجام نشده]
نویسنده به نحوی از ظلم[خشونت] سخن میگوید که گویی شخصی است که دیگران را میکِشد و دور میکند. خدا شریرانی را که به همسایگان خود آسیب میزنند را مجازات میکند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
اسم معنای «ظلم[خشونت]» اشاره به اعمال خشونت بار یا اموری دارد که به همسایه بیتقصیر آسیب میرسانند. کلمه «شریر» صفت وابسته به اسمی است که اشاره به شریران دارد. ترجمه جایگزین: «اعمال خشونت بار شریران»
این عبارت اشاره به انداختن تور به آب برای ماهیگیری کردن دارد. اینجا به نحوی از نابود شدن شریران به اعمال خود سخن گفته شده که گویی اعمالشان آنها را مانند ماهی صید شده به تور گرفتار میکند. ترجمه جایگزین: «آنها را مانند ماهی بکِشند» یا «آنها را به راحتی صید ماهی در تور نابود میکنند» [در فارسی انجام نشده]
این طریق زندگی شخص را با جادهای کج مقایسه میکند که ممکن است شخص از آن طریق سفر کند. این جمله همچنین یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «نحوه زندگی گناهکار ناراست[نادرست] است»
کلمه «کج» به معنای خم کردن یا صاف نبودن است. این استعاره است و اشاره به بیاخلاقی دارد. ترجمه جایگزین: «اشتباه»
خانهها در آن زمان پشت بامی مسطح داشتند. اسرائيلیان باستان اغلب وقت خود را بر پشت بام خانه میگذراندند و گاهی در گوشهای از پشت بام، پناهگاهی میساختند که جای خواب یک نفر را داشت.
«زنی که بحث و شکایت میکند»
نویسنده به نحوی از اشتهای شخص، یعنی میل فیزیکی او به غذا و نوشیدنی سخن میگوید که گویی شخصی است که به چیزی مایل است. کلمه «شریر» صفت وابسته به اسم است که اشاره به افراد شریر دارد و کلمه «شرارت» نیز صفت وابسته به اسمی است که اشاره به اعمال شرورانه دارد. ترجمه جایگزین: «شریران درست همان طور که میل به خوردن و نوشیدن دارند، به شرارت کردن مایل هستند»
قویاً مایل است.
اصطلاح «ترحم کند[التفات کند]» یعنی کسی را تایید کند و نسبت به آن شخص التفات داشته باشد و با او به مهربانی رفتار کند. همچنین کلمه «[نظر]» اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار و نگرش شخص دیگر دارد. ترجمه جایگزین: «همسایه به او التفات نمییابد» یا «نسبت به همسایه خود مهربانی نمیکند»[قسمت دوم در فارسی انجام نشده]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی استهزا کنندهای را تنبیه میکند»
«کسانی که تجربهای ندارند» یا «کسانی که بالغ نیستند»
«کسی که دیگران را استهزا میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی شخصی حکیم را تربیت میکند»
اینجا به نحوی از معرفت سخن گفته شده که گویی جسمی است که شخص آن را میگیرد و برای خود نگه میدارد.
معانی محتمل: ۱) هر شخص عادلی[پارسایی] یا ۲) «خداوند[یهوه] که عادل است»
«به خانه توجه میکند» یا «به دنبال این است که بداند چه اتفاقی برای آن خانه میافتد»
اینجا به نحوی از تباهی سخن گفته شده که گویی مکانی است که شخص به آنجا آورده میشود. ترجمه جایگزین: «او آنها را نابود میکند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کسی که هنگام درخواست کمک فقیران به صدای آنها گوش نمیدهد»
«مستجاب شدن» کنایه از شخصی است که تقضای کمک دیگران را میشنود و به آنها یاری میرساند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی برای کمک به آنها کاری نخواهد کرد»
«ایجاد حسی بهتر در شخصی خشمگین»[آرام کردن کسی که خشمگین است]
اسم معنای «انصاف» را میتوانید در قالب عبارتی که با اسم شروع میشود بیان کنید. این کلمات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی حاکمین انصاف را به جا میآورند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «دیگر حکیمانه زندگی نمیکند»
«در جماعت ارواح مردگان باقی میماند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «فدیه» استعاره از شخصی است که جای فردی دیگر را میگیرد. اینجا شخص خطاکار به جای شخص درستکار مجازات میشود.
شخصی که با دروغگویی و فریبکاری به کسانی که به او اعتماد کردهاند، آسیب میرساند.
«اشخاص عادل[پارسا]» یا «اشخاص صادق» یا «اشخاص منصف»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب عبارتی که با اسم شروع میشود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخص حکیم»
«همه را برای هدفی بد استفاده میکند» یا «آن را هدر میدهد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«از دیوارهایی که شهر را احاطه کردهاند، بالا میرود»
«شهری که مردان نیرومند در آن زندگی میکنند» یا «شهر مبارزین غیور»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «نابود میکند»
«دیوار و برجهای اطراف شهر که فکر نمیکردند کسی بتواند از آنها عبور کند و وارد شهر شود، آنها چنین امری را عامل امنیت خود میدانستند»
کلمه «دهان» و «زبان» اشاره به سخنان شخص دارد. ترجمه جایگزین: «هر کس که در سخن گفتن دقت به خرج میدهد»
«میتوانید انتظار داشته باشید که متکبرین و مغروران...بسیار متکبرانه رفتار کنند»
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند و بر میزان غرور شخص تاکید میکنند.
کلمه «اسم» کنایه از کسانی است که او را صدا میزنند. ترجمه جایگزین: «شما باید او را استهزاکننده صدا زنید»
نویسنده به نحوی از خواسته شخص سخن میگوید که گویی خواسته او شخصی قادر به کشتن مرد کاهل است. شخص کاهل همه چیز را به حد ایدهآل خود میخواهد، ولی حاضر نیست که برای آن زحمت بکشد. ترجمه جایگزین: «شخص کاهل همه چیز را به حد ایدهآل میخواهد و به همین خاطر خواهد مرد» یا «شخص کاهل خواهد مرد، چون زحمتی نمیکشد»
کلمه «دست» جزگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «امتناع میکند»
قویاً مایل است.
عبارت «امساک نمینماید» را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هرچه که باید را میدهد» یا «سخاوتمندانه میبخشد»
نویسنده اینجا، مانند اسمی از خداوند[یهوه] نمیبرد ولی خواننده باید بداند که خداوند[یهوه] از قربانی که شریران میگذرانند، بیزار است.
صفت وابسته به اسم «شریران» را میتوانید در قالب عبارتی که با اسم شروع میشود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخص شریر» یا «اشخاص شریر»
«خداوند[یهوه] از قربانی گذارندن...بیشتر متنفر است»
چون هرگز آن چه را که باید بگوید، فراموش نمیکند.
معانی محتمل: ۱) «تظاهر به شجاعت میکند» یا ۲) «به تادیب گوش نخواهد داد»
اینجا به نحوی از اعمال شخص سخن گفته شده که گویی اعمال او طریقی هستند که بر آن قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «در مورد آن چه انجام میدهد، مطمئن است» یا «نسبت به عمل خود اعتماد به نفس دارد»
کلمات «نیست» و «نه» برای تاکید بر اسم معنای «حکمت» و «فطانت» استفاده شدهاند. خداوند[یهوه] از هر چه که شخص میداند، فکر میکند یا میگوید عظیمتر است. شاید زبان شما عدم تکرار این کلمات را الزامی بداند. اسامی معنا را میتوانید در قالب صفت و فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «حکیمی نیست، فهیمی نیست و کسی نیست که به دیگران بگوید چه باید بکنند» یا «حکمت، فهم و توصیهای نیست»
«خداوند[یهوه] را شکست دهد» یا «بر ضد آن چه خداوند[یهوه] میخواهد انجام دهد کاری کند» یا «نشان دهد که او عادل[پارسا] است و خداوند[یهوه] ناعادل»
این کلمات را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سربازان اسبها را برای روز جنگ آماده میکنند»
کلمه «روز» اشاره به زمانی دارد که بلندتر یا کوتاهتر از روز است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که جنگ در میگیرد»
1نیك نامی از كثرت دولتمندی افضل است، و فیض از نقره و طلا بهتر.2دولتمند و فقیر با هم ملاقات میكنند، آفریننده هر دو ایشان خداوند است.3مرد زیرك، بلا را میبیند و خویشتن را مخفی میسازد و جاهلان میگذرند و در عقوبت گرفتار میشوند.4جزای تواضع و خداترسی، دولت و جلال و حیات است.5خارها و دامها در راه كجروان است، اما هر كه جان خود را نگاه دارد از آنها دور میشود.6طفل را در راهی كه باید برود تربیت نما، و چون پیر هم شود از آن انحراف نخواهد ورزید.7توانگر بر فقیر تسلّط دارد، و مدیون غلام طلبكار میباشد.8هر كه ظلم بكارد بلا خواهد دروید، و عصای غضبش زایل خواهد شد.9شخصی كه نظر او باز باشد، مبارك خواهد بود، زیرا كه از نان خود به فقرا میدهد.10استهزاكننده را دور نما و نزاع رفع خواهد شد، و مجادله و خجالت ساكت خواهد گردید.11هر كه طهارت دل را دوست دارد و لبهای ظریف دارد، پادشاه دوست او میباشد.12چشمان خداوند معرفت را نگاه میدارد و سخنان خیانتكاران را باطل میسازد.13مرد كاهل میگوید شیر بیرون است، و در كوچهها كشته میشوم.14دهان زنان بیگانه چاه عمیق است، و هر كه مغضوب خداوند باشد، در آن خواهد افتاد.15حماقت در دل طفل بسته شده است، اما چوب تأدیب آن را از او دور خواهد كرد.16هر كه بر فقیر برای فایده خویش ظلم نماید، و هر كه به دولتمندان ببخشد البته محتاج خواهد شد.17گوش خود را فرا داشته، كلام حكما را بشنو، و دل خود را به تعلیم من مایل گردان،18زیرا پسندیده است كه آنها را در دل خود نگاه داری، و بر لبهایت جمیعاً ثابت مانَدْ؛19تا اعتماد تو بر خداوند باشد. امروز تو را تعلیم دادم.20آیا امور شریف را برای تو ننوشتم؟ شامل بر مشورت معرفت؛21تا قانون كلام راستی را اعلام نمایم، و تو كلام راستی را نزد فرستندگان خود پس ببری؟22فقیر را از آن جهت كه ذلیل است تاراج منما، و مسكین را در دربار، ستم مرسان،23زیرا خداوند دعوی ایشان را فیصل خواهد نمود، و جان تاراجكنندگان ایشان را به تاراج خواهد داد.24با مرد تندخو معاشرت مكن، و با شخص كجخلق همراه مباش،25مبادا راههای او را آموخته شوی و جان خود را در دام گرفتار سازی.26از جمله آنانی كه دست میدهند مباش و نه از آنانی كه برای قرضها ضامن میشوند.27اگر چیزی نداری كه ادا نمایی پس چرا بستر تو را از زیرت بردارد.28حدّ قدیمی را كه پدرانت قرار دادهاند منتقل مساز.29آیا مردی را كه در شغل خویش ماهر باشد میبینی؟ او در حضور پادشاهان خواهد ایستاد،پیش پستفطرتان نخواهد ایستاد.
باب ۲۲ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
نیمه دوم این باب و نیمه اول باب بعدی به «مرد حکیم» نسبت داده میشوند. هویت اصلی این مرد مشخص نیست.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
نویسنده در این بخش جدید از امثال، از پرسشهای بدیهی بسیاری استفاده میکند. پاسخهای واضح به این پرسشها باید برای خواننده قانع کننده باشند.
این کلمات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخص باید نام نیک را بر ثروت برگزیند» [همه باید خوشنامی را بر کثرت ثروت ترجیح دهند]
«دیگران کسی را نیک بپندارند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«کسی که حکیم است» یا «مردی که عقل سلیم دارد.» ببینید کلمه «زیرک» را در امثال ۱۲: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«بیتجربه و نابالغ»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نویسنده به نحوی از سبک زندگی گمراهان سخن میگوید که گویی مسیری است که گمراهان به خاطر «خارها» که بخشی از طبیعت هستند و «دامها» که انسان ساخت هستند با مشکلاتی روبهرو خواهند شد.
تلههایی که حیوانات را صید میکنند.
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب عبارتی ترجمه کنید که با اسم شروع میشود. ترجمه جایگزین: «اشخاص گمراهان»
اینجا به نحوی از کاری که شخص باید برای حفظ جان خود انجام دهد سخن گفته شده که گویی آن شخص دزدان را از جسمی دور میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که میخواهند طولانی زندگی کنند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به نحوی از طریق زندگی شخص سخن گفته شده که گویی مسیری است که او بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «آن طور که باید زندگی کند»
شاید لازم باشد آن چه را که قرض یا وام داده میشود، مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «پول قرض میدهد...وام میدهد.» [در فارسی متفاوت انجام شده]
نویسنده به نحوی از رفتار غیرمنصفانه حاکم یا هر شخص قدرتمند دیگری با کسانی که قدرتی کمتر از او دارند سخن میگوید که گویی چنین کاری کاشت دانهای است که باعث نمو گیاهانی میشود که مشکل ایجاد خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی با دیگرانی که از او ضعیفتر هستند غیرمنصفانه رفتار کند بعدها با مشکل رو به رو خواهد شد»
کلمه «عصا» کنایه از تسلط شخص بر دیگران است. معنای محتمل: ۱) حاکم بیانصاف قدرتی که به او اجازه میداد تا او با دیگران رفتاری غیر منصفانه داشته باشد را از دست خواهد داد یا ۲) هنگامی که مردم به خاطر بیانصافی که آن حاکم به آنها روا داشته، به او آسیب میرسانند، او قدرتی برای جلوگیری کردن از آنها نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «او دیگر قدرتی برای آسیب رساندن به مردم نخواهد داشت»
کلمه «عصا» کنایه از تسلط شخص بر دیگران است. آن مرد بیانصاف[ناعادل][ظالم] به نحوی به مردم آسیب میرساند که گویی از آنها خشمگین است. ترجمه جایگزین: «عصایی که برای مجازات مردم به کار برده است» یا «قدرتی که برای آسیب رساندن به دیگران به کار برده است»
کلمهای که به «زایل...شد» ترجمه شده به معنای خشک شدن گیاهان نیز میباشد.
این کلمات را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا آن کس را که چشمی[دیدی] سخاوتمند دارد، برکت خواهد داد»
کلمه «نظر» کنایه از دیدن نیاز دیگران است و «نظر باز» فقط اشاره به دیدن ندارد بلکه به رفع نیاز محتاجین نیز اشاره میکند. کلمه «نظر[چشم]» کنایه از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «شخص سخاوتمند» یا «شخصی که مایل است مایحتاج دیگران را به آنها بدهد»
این کلمه معمولاً به طور کلی اشاره به غذا دارد چون «نان» در دوران کتاب مقدسی غذای اصلی مردم بود.
اسامی معنای «نما» و «نزاع» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر با هم بحث نمیکنند یا چیزی نمیگویند که به دیگران آسیب رساند»
آن شخص میخواهد دل خودش پاک باشد. کلمه «دل» جزگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «دل پاک را دوست دارد» یا «میخواهد پاک باشد»
«مهربان است» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «چشمان» جزگویی از کل شخص است. نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی یهوه مثل انسان چشم دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مراقبت میکند» یا «خداوند[یهوه] از معرفت مراقبت میکند»
کلمه «نگاه میدارد» کنایه از محافظت کردن است. ترجمه جایگزین: «معرفت را مراقبت میکند»
«او را نابود میکند»
صفت وابسته به اسم «خیانتکاران» را میتوانید به عبارتی ترجمه کنید که با اسم شروع میشود. کلمه «خیانتکاران» را مانند امثال ۱۱: ۳ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخص خائن»
نقل قولی که در ادامه میآید، دروغ و بهانهای برای کار نکردن است. شما میتوانید در صورت تفاوت نحوه بیان این نظریه غلط در زبان خود، آن را به نحوی دیگر بیان کنید.
کلمه «دهان» کنایه از سخنانی است که از دهان شخص بیرون میآیند. نویسنده به نحوی از ناتوانی شخص برای فرار از مجازات مردم به خاطر اعمال شرورانه خود سخن میگوید که گویی شخص بر گودالی سقوط میکند که کسی در زمین کنده و دیگر راه فراری از آن گودال ندارد. ترجمه جایگزین: «سخنان زانیه تو را جذب خود میکند گویی که در گودالی عمیق و خطرناک سقوط کردهای»
ببینید این کلمه را در امثال ۵: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «[بر هم میخورد]» به معنای افزایش خشم آن شخص است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] خشمگین است»
اینجا به نحوی از زنا سخن گفته شده که گویی چیزی است که شخص ممکن است در آن سقوط کند. ترجمه جایگزین: «گناهان به خاطر زانیه»
«دل طفل سرشار از امور احمقانه است»
نویسنده به نحوی از به کارگیری انواع تادیب سخن میگوید که گویی یکی از والدین فرزند خود را با چوب میزند.
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی حماقت شخصی است که دیگری میتواند با استفاده از چوب او را دور کند. ترجمه جایگزین: «کودک را حکیم میسازد»
«تا ثروتمندتر شود» یا «تا پول بیشتری کسب کند»
«به ثروتمندان پول دهد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «فقیر میشود»[در فارسی متفاوت انجام شده]
آیه ۱۷ مقدمه بخش جدیدی از کتاب امثال را آغاز میکند.
کلمه «گوش» اشاره به شخصی دارد که گوش میدهد. نویسنده به نحوی از دقیق گوش کردن به کسی سخن میگوید که گویی شخص به جلو خم میشود تا گوش او به متکلم نزدیکتر شود. ببینید «گوش...فرا داشته» را در امثال ۴: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دقت کن...گوش بده» یا «با دقت...گوش بده»
«آن چه حکیمان میگویند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تمام تلاش خود را برای فهم و به خاطر سپردن بکن»
این متکلم احتمالاً همان پدری است که در امثال ۱: ۸ ذکر شده است. او احتمالاً «کلام حکما» را در «تعلیم من» بیان میکند. اسم معنای «تعلیم» را میتوانید به «دانستن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تعلیمی از من که میخواهم با شما در میان گذارم» یا «آن چه میدانم»
اینجا به نحوی از شخصی که حاضر به سخن گفتن است سخن گفته شده که گویی کلمات حاضر هستند. ترجمه جایگزین: «میتوانی هر وقت در مورد آنها سخن گویی»
«بله، امروز تو را تعلیم میدهم» سخنگو تاکید میکند که او به شنونده و نه کسی دیگر تعلیم میدهد. او چنین کاری را به خاطر نیاز شنونده به این تعلیم انجام میدهد. اگر نحوه بیان این جمله در زبان شما نامانوس به نظر میرسد، میتوانید به طریقی دیگر این قسمت را بازنویسی کنید یا کلمه «تو را» را ترجمه نکنید.
این آیات مقدمهای را که آغاز شده، ادامه میدهند.
اینجا در اصل از «[سی گفته][ سی مثل]» استفاده شده که در برخی از نسخ «امور شریف» ترجمه شده است.
این کلمات پرسش بدیهی که در امثال ۲۲: ۲۰ با کلمات «آیا امور» آغاز شده را به پایان میرساند. این را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باید آن چه نوشتهام را بدانید...به شما تعلیم دهد...که شما را فرستاده.»
این به طور ضمنی اشاره میکند که شنونده کسی است یا خواهد بود که برای کسب و انتقال اطلاعات فرستاده شده است.
این آیات «امور شریف[سی گفته]» را آغاز میکنند. (امثال ۲۲: ۲۰)
اگر زبان شما روشی دارد که به تندی سخن گفتن کسی با دیگری اشاره میکند بهتر است از آن روش در این قسمت استفاده کنید؛ زیرا این به زمانی اشاره نمیکند که قصد کلی گوینده، اطاعت کردن شنونده است.
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب عبارتی ترجمه کنید که با اسم شروع میشود. ترجمه جایگزین: «هر فقیری» یا «اشخاص فقیر»
اینجا در اصل از کلمهای به معنای «[پودر کردن]» استفاده شده است. این استعاره از «بیانصافانه رفتار» کردن است. [در فارسی انجام نشده]
صفت وابسته به اسم را میتوانید به عبارتی ترجمه کنید که با اسم شروع شود. ترجمه جایگزین: «هر نیازمندی» یا «شخصی که مایحتاج خود برای زندگی را ندارد»
مکانی که مردم اجناس خود را خرید و فروش میکنند و مشاجرات قانونی را حل و فصل میکنند. استفاده از چنین مکانی کنایه از فعالتیهای تجاری و قانونی است. ترجمه جایگزین: «در دربار» [در فارسی انجام شده]
این استعاره از وکیلی است که در مقابل قاضی از نیازمندی دفاع میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از نیازمندان در مقابل ظالمین دفاع میکند» یا «خداوند[یهوه] از برقراری عدالت در قبال نیازمندان اطمینان حاصل میکند»
خداوند[یهوه] دزد نیست ولی مثل دزد زندگی کسی را که مایل به سپردن آن نیست، میرباید. ترجمه جایگزین: «کسانی را که به فقیران آسیب میرسانند، نابود خواهد کرد»
این آیات همچنان به بیان «امور شریف[سی گفته]» ادامه میدهند(امثال ۲۲: ۲۰).
کسی که قادر به کنترل خشم خود نیست.
خشم نشان میدهد.
کسی که میخواهد مانند مردی خشمگین باشد مثل حیوانی است که طعمه در دام را به دهان میگیرد. ترجمه جایگزین: «مثل حیوانی خواهی بود که طعمه در دام را بر دهان میگیرد و دام بسته میشود، آن حیوان دیگر قادر به گریختن نیست»
این آیات همچنان به بیان «امور شریف[سی گفته]» ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
شخص ممکن است دست خود را به دست کسی دیگر بزند[بدهد]ّ تا به این وسیله تعهد خود را برای انجام کاری که بر آن توافق کردهاند، نشان دهد. نویسنده در این قسمت به شنونده هشدار میدهد که برای بازپرداخت بدهی کسی دست ندهد.
«موافقت کنی تا بدهی شخص دیگری را بپردازی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
بسیار کهنه
سنگی بزرگ که حدود زمین شخص را نشان میدهد.
اجداد
این پرسش بدیهی در اصل یک دستور است. ترجمه جایگزین: «به کسی فکر کنید که میدانید در کار خود ماهر است»
این اشاره به خادمی دارد که تبدیل به شخصی مهم خواهد شد. پادشاهان و دیگر اشخاص مهم دیگر آن قدر او را والامقام میپندارند که از خدمات او استفاده میکنند.
1چون با حاكم به غذا خوردن نشینی، در آنچه پیش روی تو است تأمّل نما.2و اگر مرد اكول هستی، كارد بر گلوی خود بگذار.3به خوراكهای لطیف او حریص مباش، زیرا كه غذای فریبنده است.4برای دولتمند شدن خود را زحمت مرسان و از عقل خود باز ایست.5آیا چشمان خود را بر آن خواهی دوخت كه نیست میباشد؟ زیرا كه دولت البته برای خود بالها میسازد، و مثل عقاب در آسمان میپرد.6نان مرد تنگنظر را مخور، و به جهت خوراكهای لطیف او حریص مباش.7زیرا چنانكه در دل خود فكر میكند خود او همچنان است. تو را میگوید: بخور و بنوش، اما دلش با تو نیست.8لقمهای را كه خوردهای قی خواهی كرد، و سخنان شیرین خود را بر باد خواهی داد.9به گوش احمق سخن مگو، زیرا حكمت كلامت را خوار خواهد شمرد.10حدّ قدیم را منتقل مساز، و به مزرعه یتیمان داخل مشو،11زیرا كه ولّی ایشان زورآور است، و با تو در دعوی ایشان مقاومت خواهد كرد.12دل خود را به ادب مایل گردان، و گوش خود را به كلام معرفت.13از طفل خود تأدیب را باز مدار كه اگر او را با چوب بزنی نخواهد مرد؛14پس او را با چوب بزن، و جان او را از هاویه نجات خواهی داد.15ای پسر من اگر دل تو حكیم باشد، دل من(بلی دل) من شادمان خواهد شد؛16و گُردههایم وجد خواهد نمود، هنگامی كه لبهای تو به راستی متكلّم شود.17دل تو به جهت گناهكاران غیور نباشد، اما به جهت ترس خداوند تمامی روز غیور باش،18زیرا كه البته آخرت هست، و امید تو منقطع نخواهد شد.19پس تو ای پسرم بشنو و حكیم باش، و دل خود را در طریق مستقیم گردان.20از زمره میگساران مباش، و از آنانی كه بدنهای خود را تلف میكنند.21زیرا كه میگسار و مُسرِف، فقیر میشود و صاحب خواب به خرقهها ملبّس خواهد شد.22پدر خویش را كه تو را تولید نمود گوش گیر، و مادر خود را چون پیر شود خوار مشمار.23راستی را بخر و آن را مفروش، و حكمت و ادب و فهم را.24پدر فرزند عادل به غایت شادمان میشود، و والد پسر حكیم از او مسرور خواهد گشت.25پدرت و مادرت شادمان خواهند شد، و والده تو مسرور خواهد گردید.26ای پسرم دل خود را به من بده، و چشمان تو به راههای من شاد باشد؛27چونكه زن زانیه حفرهای عمیق است، و زن بیگانه چاه تنگ.28او نیز مثل راهزن در كمین میباشد، و خیانتكاران را در میان مردم میافزاید.29وای از آنِ كیست و شقاوت از آن كه، و نزاعها از آن كدام، و زاری از آنِ كیست و جراحتهای بیسبب از آنِ كه، و سرخی چشمان از آنِ كدام؟30آنانی را است كه شرب مدام مینمایند، وبرای چشیدن شراب ممزوج داخل میشوند.31به شراب نگاه مكن وقتی كه سرخفام است، حینی كه حبابهای خود را در جام ظاهر میسازد، و به ملایمت فرو میرود؛32اما در آخر مثل مار خواهد گزید، و مانند افعی نیش خواهد زد.33چشمان تو چیزهای غریب را خواهد دید، و دل تو به چیزهای كج تنطّق خواهد نمود،34و مثل كسی كه در میان دریا میخوابد خواهی شد، یا مانند كسی كه بر سر دكل كشتی میخسبد؛35و خواهی گفت: مرا زدند لیكن درد را احساس نكردم، مرا زجر نمودند لیكن نفهمیدم. پس كی بیدار خواهم شد؟ همچنین معاودت میكنم و بار دیگر آن را میطلبم.
باب ۲۳ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
نیمه دوم این باب و نیمه اول باب بعدی به «مرد حکیم» نسبت داده میشوند. هویت اصلی این مرد مشخص نیست.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
معانی محتمل این جمله اغراقآمیز عبارتند از: ۱) «بسیار دقت کن که بیش از حد غذا نخوری» یا ۲) «به هیچ وجه چیزی نخور»
«قویاً مایل نباش.» ببینید «مشتاق» درامثال ۲۱: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید. [اشتباه تایپی در آدرس آیه در انگلیسی]
«غذای خاص و گران»
این یک اصطلاح است. او آن را به شما میدهد تا شما را فریب دهد.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
«آن قدر کار نکن که همیشه خسته باشی»
مثل پرنده بر ثروت فرود میآید(آیه ۴). این استعاره از نگاه کردن به ثروت برای مدتی کوتاه است. [در فارسی متفاوت]
اینجا به نحوی از شخصی که ثروت خود را از دست میدهد سخن گفته شده که گویی ثروت یک پرنده است. ترجمه جایگزین: «ثروت به سرعت پرواز عقاب ناپدید میشود»
بالهایی مثل بالهای عقاب
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. ( امثال ۲۲: ۲۰)
«قویاً مایل نباش.» ببینید کلمه «مشتاق» را در امثال ۲۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید. [اشتباه در آدرس آیه]
«غذاهای خاص و گران او.» ببینید را در امثال ۲۳: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «او واقعاً مایل نیست که تو از غذا لذت ببری»
این یک مبالغه است و اشاره میکند که شخص از غذا خوردن پشیمان است. ترجمه جایگزین: «با خود میگویی که ای کاش چیزی نمیخوردم»
اینجا به نحوی از سخنان شیرین[تعاریف] سخن گفته شده که گویی اشیایی ارزشمند هستند. اسم معنای «سخنان شیرین[تعاریف]» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: « حتی اگر درباره خوبی او و غذا بگویی، خشنود نخواهد شد»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
اسم معنای «گوش» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جایی که احمق میتواند صدای تو را بشنود»
بسیار کهنه. ببینید این کلمه را در امثال ۲۲: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
سنگی بزرگ است که حدود زمین شخص را نشانگذاری میکند. ببینید این قسمت را در امثال ۲۲: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی زمین (یا چیزی دیگر) را که به او تعلق ندارد، به آرامی تصاحب یا استفاده کند.
کودکانی که والدین آنها مردهاند.
خداوند[یهوه]
این استعاره از وکیلی است که در مقابل قاضی از مسکینی دفاع میکند. ترجمه جایگزین: «در مقابل تو از ایتام دفاع میکند» یا «از برقراری انصاف[عدالت] برای ایتام و مجازات شدن تو اطمینان حاصل خواهد کرد»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. ( امثال ۲۲: ۲۰)
این یک اصطلاح است. ببینید این را در امثال ۲۲: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تمام تلاش خود را برای فهمیدن و به یاد داشتن انجام بده»
معانی محتمل: ۱) «آن چه کسانی که درست را از غلط تشخیص میدهند، به تو میگویند» یا ۲) «آن چه هنگام تادیب تو میگویند و انجام میدهند»
کلماتی که حذف به قرینه شدهاند را میتوانید مجدداً ذکر کنید. ترجمه جایگزین: «گوش خود را...مایل گردان» یا «به دقت گوش بسپار»
«هنگامی که آن چه میدانم را به تو میگویم، به من گوش بسپار»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. ( امثال ۲۲: ۲۰)
اسم معنای «تادیب» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «از تعلیم دادن کودک غفلت نکن» یا «از تادیب فرزند خود باز نمان»
اجتناب از دادن چیزی به شخصی که دهنده میداند به آن نیاز دارد.
تکه چوب
«تویی که باید او را بزنی...و جان او را نجات دهی.» کسی دیگر این کار را انجام نمیدهد. شنونده مسئول نجات جان کودک از هاویه است و این کار را باید با زدن او انجام دهد.
اگر شنونده فرزندانش را با چوب بزند، فرزندان او به خاطر کارهای ابلهانه یا شرورانه جوان مرگ نخواهند شد. کلمه «جان» کنایه از شخص است. هاویه اشاره به دنیای مردگان دارد و رفتن به دنیای مردگان بهگویی از مردن است. ترجمه جایگزین: «او را از دنیای مردگان دور نگه خواهی داشت» یا «او را از مردن نجات خواهی داد»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
«لبهای تو» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی سخن میگویی»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
کلمه «دل» جزگویی از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «به خود اجازه رشک ورزی بر گناهکاران را نده» یا «مطمئن شو که به گناهکاران رشک نمیورزی»
این را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا اجازه نمیدهد کسی امید تو را قطع کند» یا «خدا وعدههای خود به تو را نگه خواهد داشت»[خدا بر وعدههای خود بر تو وفادار خواهد ماند]
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
«به دقت گوش ده پسرم.» متکلم در این قسمت جملهای مضاعف بر سخن اصلی خود را بیان میکند تا توجه شنونده را به خود جلب کند.
اینجا به نحوی از انجام کار درست سخن گفته شده که گویی شخصی به فردی دیگر مسیر حرکت درست را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «از انجام عمل حکیمانه اطمینان حاصل کن»
معانی محتمل: ۱) «کسانی که بیش از حد نیاز گوشت میخورند» یا ۲) «گوشت» به طور کلی اشاره به غذا دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که بیش از حد نیاز غذا میخورند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «مسرف» اغراق است و اشاره به کسی دارد که بیش از حد از غذا و نوشیدنی لذت میبرد و کارهای ضروری را انجام نمیدهد. اینجا به نحوی از این عمل سخن گفته شده که گویی والدین لباس بر تن فرزند خود میکنند. ترجمه جایگزین: «چون بیش از حد خرج غذا و نوشیدنی میکنند و کار نمیکنند و فقیر میشوند»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
این را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: « به...احترام بگذار »
معنای محتمل دیگر این جمله: «حقیقت را بخر و حکمت، ادب یا فهم را نفروش.» کلمات «راستی»، «حکمت»، «ادب» و «فهم» اسامی معنا هستند و به نحوی از آنها سخن گفته شده که گویی اجناسی هستند که شخص میتواند آنها را در بازار خرید و فروش کند. آنها را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه را که نیاز است، برای دانستن راستی انجام ده تا بتوانی حکیم شوی و بدانی چطور باید عمل کنی، خوب را از بد تشخیص دهی؛ هر اندیشه غیر از این، عبث است»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
معنای محتمل دیگر این کلمات: «والد پسر حکیم...خواهد گشت» توضیح میدهد که چه کسی «پدر فرزند عادل[پارسا]» میشود. ترجمه جایگزین: «پدر شخص عادل[پارسا] که فرزندی حکیم به دنیا میآورد، بسیار از این که صاحب چنین فرزندی شده خوشحال است»
«به خاطر او خوشحال میشود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
کلمه «دل» کنایه از شخصی است که به عملی فکر میکند و در آن مورد تصمیم میگیرد. معنای محتمل: ۱) «به دقت گوش بده» یا ۲) «کاملاً به من اعتماد کن»
کلمه «چشمان» جزگویی از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «مشاهده کن» یا «به دقت بنگر»
این دو کلمه اشاره به دو دسته از زنان گناهکار دارند. کلمه «زانیه» زنی مجرد و «زن بیگانه» متاهل است. این دو کنار هم بیانی متضاد را تشکیل میدهند که اشاره به زنان بیعفت دارند.
کلمه «چاه» استعاره از اتفاقاتی است که برای مردی که با فاحشگان همبستر میشود رخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «با فاحشه خوابیدن مثل گودالی عمیق است»
این اشاره به هر زن مجردی دارد که دست به روابط جنسی میزند و فقط اشاره به کسانی ندارد که این کار را به خاطر پول انجام میدهد.
این دو اشاره به مکانی دارند که شخص به راحتی به آن سقوط میکند و بیرون آمدن از آن سخت است، بیرون آمدن از «حفره» به خاطر عمیق بودن و بیرون آمدن از «چاه» به خاطر تنگ بودن دشوار است.
اینجا به نحوی از مجازات شدن به خاطر شرارت کردن سخن گفته شده که گویی سقوط بر چاه تنگی است که کسی توان فرار از آن را ندار. ترجمه جایگزین: «همبستر شدن با همسر مردی دیگر مثل افتادن در چاهی تنگ است»
گودالی در زمین که کسانی برای دسترسی به آب حفر کردهاند.
مخفی باقی میماند و آماده حمله به قربانی است که به کمینگاه او نزدیک میشود.
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت یا فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص خیانتکار» یا «کسانی که با فریبکاری به آنها آسیب میرسانند»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
نویسنده این سوالات را به کار میبرد تا مخاطب خود را برای نکتهای که در مورد شخصی خاص در ادامه میآورد آماده کند. او به دنبال پاسخ به هر سوال نیست. شاید زبان شما روشی دیگر برای معرفی این درس داشته باشد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که به تو میگویم چه کسی غم، اندوه، نزاع، شکایت زخم بیدلیل و چشمی خونین دارد، به من گوش ده»
«چشمانی قرمز به رنگ خون»
این کلمات به سوالاتی پاسخ میدهند که در آیه ۲۹ مطرح شده و توصیفگر کسانی هستند که شراب بسیار مینوشند.
وقت بسیاری صرف نوشیدن شراب میکنند و در نتیجه شراب بسیار مینوشند.
معانی محتمل: ۱) شرابهای گوناگون که با هم مخلوط میشوند یا ۲) نوشیدنیهای دیگر که قویتر از شراب هستند.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
«بعد از این که آن را نوشیدی»
شناسه مستتر فاعلی در افعال اشاره به « شراب...سرخفام» دارند. «گزید» و «نیش خواهد زد» استعاراتی هستند و اشاره به حسی دارند که شراب در شخص ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «حسی به تو میدهد که گویی مار تو را گزیده یا افعی تو را نیش زده است»
نوعی مار زهرآگین.
کلمه «دل» اشاره به شخص دارد و بر افکار و تصمیمات او برای انجام کاری تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «تو به انحرافات فکر میکنی و در آن مورد تصمیم میگیری»
اموری که خدا آنها را از نظر اخلاقی غلط و بد میداند؛ اموری که شرورانه هستند.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰). این ادامه توصیف فرد مست است.
مکانی که شخص بر دکل بر آن دراز میکشد را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «در سبدی که نزدیک بر سر دکل کشتی است»
میله چوبی بلند که بادبان را به کشتی وصل میکند.
چون مست درست فکر نمیکند با خود میپندارد که مردم او را کتک میزنند، ولی با این حال او دردی حس نمیکند و قادر نیست چیزی را به یاد آورد.
آنکه مست است از خود میپرسد کِی هوشیار میشود؛ کی تاثیر شراب از بین میرود.
1بر مردان شریر حسد مبر، و آرزو مدار تا با ایشان معاشرت نمایی،2زیرا كه دل ایشان در ظلم تفكّر میكند و لبهای ایشان درباره مشقّت تكلّم مینماید.3خانه به حكمت بنا میشود، و با فطانت استوار میگردد،4و به معرفت اطاقها پر میشود، از هر گونه اموال گرانبها و نفایس.5مرد حكیم در قدرت میماند، و صاحب معرفت در توانایی ترقّی میكند،6زیرا كه با حسنتدبیر باید جنگ بكنی، و از كثرت مشورتدهندگان نصرت است.7حكمت برای احمق زیاده بلند است، دهان خود را در دربار باز نمیكند.8هر كه برای بدی تفكّر میكند، او را فتنهانگیز میگویند.9فكر احمقان گناه است، و استهزاكننده نزدآدمیان مكروه است.10اگر در روز تنگی سستی نمایی، قوّت تو تنگ میشود.11آنانی را كه برای موت برده شوند خلاص كن، و از رهانیدن آنانی كه برای قتل مهیااند كوتاهی منما.12اگر گویی كه این را ندانستیم، آیا آزماینده دلها نمیفهمد؟ و حافظ جان تو نمیداند؟ و به هر كس برحسب اعمالش مكافات نخواهد داد؟13ای پسر من عسل را بخور زیرا كه خوب است، و شان عسل را چونكه به كامت شیرین است.14همچنین حكمت را برای جان خود بیاموز، اگر آن را بیابی آنگاه اجرت خواهد بود، و امید تو منقطع نخواهد شد.15ای شریر، برای منزل مرد عادل در كمین مباش، و آرامگاه او را خراب مكن،16زیرا مرد عادل اگر چه هفت مرتبه بیفتد خواهد برخاست، اما شریران در بلا خواهند افتاد.17چون دشمنت بیفتد شادی مكن، و چون بلغزد دلت وجد ننماید،18مبادا خداوند این را ببیند و در نظرش ناپسند آید، و غضب خود را از او برگرداند.19خویشتن را به سبب بدكاران رنجیده مساز، و بر شریران حسد مبر،20زیرا كه به جهت بدكاران اجر نخواهد بود، و چراغ شریران خاموش خواهد گردید.21ای پسر من از خداوند و پادشاه بترس، و با مفسدان معاشرت منما،22زیرا كه مصیبت ایشان ناگهان خواهد برخاست، و عاقبت سالهای ایشان را كیست كه بداند؟23اینها نیز از (سخنان) حكیمان است طرفداری در داوری نیكو نیست.24كسی كه به شریر بگوید تو عادل هستی، امّتها او را لعنت خواهند كرد و طوایف از او نفرت خواهند نمود.25اما برای آنانی كه او را توبیخ نمایند شادمانی خواهد بود، و بركت نیكو به ایشان خواهد رسید.26آنكه به كلام راست جواب گوید، لبها را میبوسد.27كار خود را در خارج آراسته كن، و آن را در ملك مهیا ساز، و بعد از آن خانه خویش را بنا نما.28بر همسایه خود بیجهت شهادت مده، و با لبهای خود فریب مده؛29و مگو به طوری كه او به من عمل كرد من نیز با وی عمل خواهم نمود، و مرد را بر حسب اعمالش پاداش خواهم داد.30از مزرعه مرد كاهل، و از تاكستان شخص ناقصالعقل گذشتم.31و اینك بر تمامی آن خارها میرویید، و خس تمامی روی آن را میپوشانید، و دیوار سنگیش خراب شده بود.32پس من نگریسته متفكّر شدم، ملاحظه كردم و ادب آموختم.33اندكی خفت و اندكی خواب، و اندكی برهم نهادن دستها به جهت خواب.34پس فقر تو مثل راهزن بر تو خواهد آمد، و نیازمندی تو مانند مرد مسلّح.
باب ۲۴ بخشی از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده میشود و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
نیمه دوم باب ۲۴ این بخش را به پایان میرساند.
داستان مرد کاهل
خلاف اکثر کتاب امثال، آیات ۳۰- ۳۴ داستان مردم کاهلی را تعریف میکنند که با مثلی به یاد ماندنی پایان مییابد.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
کلمات «دل ایشان» اشاره به کل شخص دارند. ترجمه جایگزین: «ایشان»
کلمات «لبهای ایشان» اشاره به کل شخص دارند. ترجمه جایگزین: «ایشان»
«درباره آسیب رساندن، سخن میگوید» یا «درباره ایجاد مشکل، سخن میگوید»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
اسم معنای «حکمت» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. این کلمات را همچنین میتوانید به حالت معلوم بنویسید. ترجمه جایگزین: «مردم اگر میخواهند خانهای مستحکم بنا کنند، باید حکیم باشند»
اسم معنای «حکمت[فهم]» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. این کلمات را همچنین میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم اگر میخواهند خانهای بنا کنند، باید بفهمند چه نیک است و چه بد»
کلمه «استوار میگردد» به معنای ثابت و قوی میگردد است. کلمه «خانه» کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکند و استوار و مستحکم بودن خانه استعاره از خانوادهای است که در آرامش زندگی میکنند.
اسم معنای «معرفت» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. این کلمات را نیز میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردم اگر میخواهند اتاقهای خود را پر کنند باید آن چه را که عزیز و خوشایند است، بشناسند»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
اسم معنای «حکمت» را میتوانید به «حکیم» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جنگجوی حکیم»
اسامی معنای «معرفت» و «توانایی» را میتوانید به فعلی چون «دانستن» و صفتی چون «قوی» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردی که امور بسیاری را میداند، به خاطر دانستههای خود قویتر از همه است»
اسم معنای «تدبیر[جهت]» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اگر حکیمانی دارید که به شما میگویند چه باید بکنید»
«جنگ خود را میجنگید»
کسانی که به مقامات دولتی میگویند که چه باید بکنند. [مشاورین مقامات دولتی]
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
این یک اصطلاح است. «فهم آن برای ابله بسیار سخت است»
دهان کنایه از سخنانی است که از دهان شخص بیرون میآیند. ترجمه جایگزین: «سخن میگوید»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
کسی که در تدابیر شرورانه مهارت دارد. ترجمه جایگزین: «شخصی بدسگال» یا «مشکلآفرین»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «قوت تو کم است» یا «قطعاً ضعیف هستی»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
این کلمات را میتوانید با استفاده از کلمه «آنان» که میتواند به هرکسی اشاره داشته باشد به حالت معلوم بیان کنید. اما احتمالاً این کلمه به مقامات دولتی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی را که آنها ...بردهاند»
معنای محتمل دیگر «کشیده شوند» است.
این اشاره به بیثبات راه رفتن و تقریباً زمین خوردن دارد. این کلمه همچنین ممکن است طریق کشیده شدن کسی را توصیف کند.
اسم معنای «قتل» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی کسانی که آنها را میبرند مثل حیوانات هستند. اگر زبان شما کلمهای مناسب برای کشتن حیوانات دارد میتوانید از آن کلمه در این قسمت استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «جایی که آنها را مثل حیوان میکُشند» [جایی که آنها را سلاخی میکنند]
نویسنده پاسخ آن چه را میدهد که خوانندگان ممکن است به غلط به آن فکر کنند. ترجمه جایگزین: «شاید بگویی ‘اینک...این‘ اما»
«به ما گوش بده» یا «ولی ما» یا «کار غلطی نکردهایم، چون ما...»
نویسنده میپندارد که خواننده پاسخ به این سوال را میداند و جهت تاکید این پرسش را تکرار میکند. ترجمه جایگزین: «آن که دل را میآزماید، سخن تو را درک میکند»
نویسنده انتظار دارد که خواننده بداند که «آزماینده» خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، کسی که»
کلمه «دل» کنایه از افکار و امیال شخص است. نویسنده به نحوی از امیال و افکار شخص سخن میگوید که گویی اجسامی هستند که شخص آنها را وزن میکند و وزن کردن آنها استعاره از سنجش دقیق امری برای تعیین نیکویی[خوبی] آن است. ترجمه جایگزین: «نیکویی آن چه را که به آن میاندیشی و به آن راغبی، میداند»
نویسنده میپندارد که خواننده پاسخ به این سوال را میداند و برای تاکید این پرسش را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که از زندگی تو مراقبت میکند، میداند»
نویسنده میپندارد که خواننده او جواب این سوال را میداند و به منظور تاکید این سوال را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «خدا به هرکس آن چه را که لایق آن است، میدهد»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
معانی محتمل: ۱) این حالت مجهول ساده است که میتوانید آن را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی امید تو را نخواهد برد» یا ۲) این آرایه ادبی تقلیل است که از حالت منفی استفاده کرده و مترجمین میتوانند این قسمت را به حالت مثبت ترجمه کنند. ترجمه جایگزین: «امید تو ادامه خواهد یافت»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
کلمات «کمین کردن» اصطلاح هستند. عبارت «در کمین» را مانند امثال۱: ۱۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مخفی نشوید و منتظر زمان مناسب باشید»
خانه شخص عادل[پارسا]
«دوباره روی پای خود میایستد» یا «دوباره بلند میشود»
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی «بلا» شخصی است که میتواند بانی اتفاقات بد برای دیگران شود. این کلمات را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا از بلا استفاده میکند تا شریران را پایین بکشد» [خدا بلایا را به کار میبرد تا شریران را سرنگون کند]
این استعاره از شخصی است که ایستاده ولی کسی او را به زمین میکشد یا باعث افتادن او میشود.
زمانی که برای مردم و دارایی آنها اتفاقات بدی میافتد.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
«وقتی برای دشمنت اتفاقات بدی رخ میدهد»
این فرمانی مقتدرانه است. کلمه «دل» اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به خود اجازه خوشحال بودن نده» یا «از خشنود بودن دست بکش» [به خود حق خشنودی نده]
کلمات «غضب خود را از او برگرداند» اصطلاحی به معنای دیگر خشمگین نبودن است. آن چه را که خداوند[یهوه] به ازای آن انجام میدهد، میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «دیگر از او خشمگین نبود، بلکه در عوض از شما خشمگین شد»
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
چراغ استعاره از زندگی است. زندگی شریران چون چراغ خاموش میشود و پایان مییابد.
این آیات همچنان بیان «امور شریف[سی گفته]» را ادامه میدهند. (امثال ۲۲: ۲۰)
این اشاره به احترام و خوف عمیق نسبت به شخصی دارد.
نویسنده با استفاده از این سوال بر مصیبتها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کسی میزان خسارتی را که هر دوی آنها میبینند، نمیداند»
این کلمات اشاره به خداوند[یهوه] و پادشاه دارند.
این جمله مجموعهای جدید از امثال را آغاز میکنند.
شکایتی که نزد قاضی آورده میشود و شخصی متهم به قانون شکنی میشود.
کلمه «امتها» کنایه از کسانی است که در امتها زندگی میکنند. این کلمات را میتوانید به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم هر کس به شریر بگوید...مردم دیگر امتها نیز از او نفرت خواهند داشت»
معانی محتمل: ۱) مردم نباید شریر را عادل[پارسا] بپندارند یا ۲) کسی نباید گناهکاری را بیگناه بپندارد. ترجمه جایگزین: «کسی که مجرم است...بیگناه»
«بسیار خوشحال خواهد بود»
اینجا به نحوی از برکت سخن گفته شده که گویی برکات اشخاصی هستند که خود میتوانند حرکت کنند. اسم معنای «نیکو» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم هدایای نیکو به آنها خواهند داد»
«امور نیکو» یا «برکت»
بوسه نشان از احترام و صمیمیت در آن فرهنگ است. ترجمه جایگزین: «دوستی واقعی را نشان میدهد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «لبها» کنایه از سخنانی است که شخص به زبان میآورد. ترجمه جایگزین: «با آن چه که میگویی»
این یک اصطلاح است. «از او انتقام خواهم گرفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
گیاهانی بیفایده با شاخههای تیز.
گیاهی که از برگهای تیز و مو مانند پوشیده شده است.
«سقوط خواهد کرد»
«درسی یاد گرفتم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت فکری که با کلمات «اندكی خفت و اندكی خواب و اندكی برهم نهادن دستها به جهت خواب» شروع شده را به پایان میرساند (امثال ۲۴: ۳۳). شاید لازم باشد که کلمات حذف شده را در ترجمه خود بیاورید. «شاید با خود فکر کنی ‘کمی خواب، کمی کاهلی، کمی دست بر دست گذاشتن‘ اما بعد از آن فقر بر تو خواهد آمد»
برخی از ترجمهها میگویند «فقر مثل دزد بر تو خواهد آمد.» اینجا به نحوی از فقر سخن گفته شده که گویی شخص یا حیوانی است که میتواند به فرد کاهل حمله کند.
اینجا به نحوی از نیازها سخن گفته شده که گویی شخصی هستند که میتواند به فردی کاهل حمله کنند. ترجمه جایگزین: «نیازهای تو مانند سربازی مسلح نزد تو میآیند»
1اینها نیز از امثال سلیمان است كه مردان حزقیا، پادشاه یهودا آنها را نقل نمودند.2مخفی داشتن امر جلال خدا است، و تفحّص نمودن امر جلال پادشاهان است.3آسمان را در بلندیاش و زمین را در عمقش، و دل پادشاهان را تفتیش نتوان نمود.4دُرْد را از نقره دور كن، تا ظرفی برای زرگر بیرون آید.5شریران را از حضور پادشاه دور كن، تا كرسی او در عدالت پایدار بماند.6در حضور پادشاه خویشتن را برمیفراز، و در جای بزرگان مایست،7زیرا بهتر است تو را گفته شود كه اینجا بالا بیا، از آنكه به حضور سروری كه چشمانت او را دیده است تو را پایین برند.8برای نزاع به تعجیل بیرون مرو، مبادا در آخرش چون همسایهات تو را خجل سازد، ندانی كه چه باید كرد.9دعوی خود را با همسایهات بكن، اما راز دیگری را فاش مساز؛10مبادا هر كه بشنود تو را ملامت كند، و بدنامی تو رفع نشود.11سخنی كه در محلّش گفته شود، مثل سیبهای طلا در مرصعكاری نقره است.12مُؤَدِب حكیم برای گوش شنوا، مثل حلقۀطلا و زیور زر خالص است.13رسول امین برای فرستندگان خود، چون خنكی یخ در موسم حصاد میباشد، زیرا كه جان آقایان خود را تازه میكند.14كسی كه از بخششهای فریبنده خود فخر میكند، مثل ابرها و باد بیباران است.15با تحمّلْ داور را به رأی خود توان آورد، و زبان ملایم، استخوان را میشكند.16اگر عسل یافتی بقدر كفایت بخور، مبادا از آن پر شده، قی كنی.17پای خود را از زیاد رفتن به خانه همسایهات باز دار، مبادا از تو سیر شده، از تو نفرت نماید.18كسی كه درباره همسایه خود شهادت دروغ دهد، مثل تبرزین و شمشیر و تیر تیز است.19اعتماد بر خیانتكار در روز تنگی، مثل دندان كرمزده و پای مرتعش میباشد.20سراییدن سرودها برای دلتنگ، مثل كندن جامه در وقت سرما و ریختن سركه بر شوره است.21اگر دشمن تو گرسنه باشد او را نان بخوران، و اگر تشنه باشد او را آب بنوشان،22زیرا اخگرها بر سرش خواهی انباشت، و خداوند تو را پاداش خواهد داد.23چنانكه باد شمال باران میآورد، همچنان زبان غیبتگو چهره را خشمناك میسازد.24ساكن بودن در گوشه پشتبام بهتر است از بودن با زن جنگجو در خانه مشترك.25خبر خوش از ولایت دور، مثل آب سرد برای جان تشنه است.26مرد عادل كه پیش شریر خم شود، مثلچشمه گلآلود و منبع فاسد است.27زیاد عسل خوردن خوب نیست، همچنان طلبیدن جلال خودْ جلال نیست.28كسی كه بر روح خود تسلّط ندارد، مثل شهر منهدم و بیحصار است.
باب ۲۵ بخشی از کتاب را آغاز میکند که به سلیمان نسبت داده میشود(۲۵- ۲۹) و پر است از امثال کوتاه و جدا از یکدیگر.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری. , and and )
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«چیزی را مخفی نگه دارند»
آنچه حذف به قرینه شده را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «اما این جلال... است» [در فارسی انجام شده]
«بررسی این موضوع» یا «به دنبال اموری گشتن که خدا مخفی نگه داشته است»
دل پادشاهان با اندازه آسمانها و زمین مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «کسی قادر به اندازه گیری ارتفاع آسمانها یا عمق زمین نیست و درست به همان شکلی که کسی نمیتواند دل پادشاهان را بفهمد»
این اشاره به هر چه بالای زمین است دارد که شامل خورشید، ماه، ستارگان میشود.
مادهای در فلز که خواهانی ندارد و معمولاً با حرارت دادن آن را از فلز میزدایند.
کرسی کنایه از قدرت برای حکومت کردن است. این کلمات را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پادشاه کرسی را با ...بر پا میکند» یا «او قدرت حکومت کردن خواهد داشت چون»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «بالا» به معنای نقل مکان کردن به جایی نزدیکتر به پادشاه بر روی میز[سفره] است. باعث افتخار بود که کسی بتواند نزدیکتر به پادشاه بنشیند. ترجمه جایگزین: «برای شخص نزدیک نشستن به پادشاه بهتر است از»
«جلوی نجیب زادهای»
این پرسش مطرح شده تا خواننده را به در نظر داشتن امکان سوءبرداشت از چنین موقعیتی وا دارد. نحوه شرمگین شدن خواننده توسط همسایه را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا در آخر که همسایهات تو را شرمنده میکند، نمیدانی که چه باید بکنی» یا «زیرا اگر همسایهات توضیحی داشته باشد، تو را شرمگین میکند و حرفی برای دفاع از خود نخواهی داشت»
«عدم توافق خود را»
«راز همسایهات را با دیگری در میان نگذار»
اینجا «بدنامی» اشاره به سخنان پرگزندی دارد که شخص به دیگران میگوید. عبارت «رفع نشود[ساکت نشود]» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نمیتوانی جلوی او را بگیری که در مورد تو حرفهای پرگزند به دیگران نزند» یا «او در مورد تو سخنان شرورانهای میگوید و دیگر شهرتی نیکو نخواهی یافت»
اینجا از نیکویی سخنی که در محل مناسب خود بیان شود به نحوی سخن گفته شده که گویی زیبایی فیزیکی «سیبهایی طلا در مرصعکاری نقره» است. اکثر ترجمهها این استعاره را در قالب آرایه ادبی تشبیه ترجمه کردهاند و ترتیب عبارت را تغییر دادهاند. ترجمه جایگزین: «کلامی که در وقتش بیان شود، مثل سیب طلا در سینی نقره زیباست» [در فارسی انجام شده]
سیب برای اسرائيلیان باستان مانند مردم امروزی میوهای آشنا نبود. معنای محتمل: ۱) «سیبها» را باید به «نقش[طراحی]» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نقشی طلایی که در کاسه نقرهای حک شده» یا ۲) «سیبها» اشاره به نوعی میوه با رنگ طلایی دارد که کسی در بشقاب یا کاسه میگذاشت. ترجمه جایگزین: «میوه طلایی که در کاسه نقرهای قرار میگیرد.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیغامی است که...کسی میگوید»
اینجا به نحوی از ارزش و اهمیت «مودب حکیم» سخن گفته شده که گویی به زیبایی و ارزش طلا است. اکثر نسخ این استعاره را در قالب آرایه ادبی تشبیه ترجمه کردهاند و ترتیب عبارات را تغییر دادهاند. ترجمه جایگزین: «توبیخی حکیمانه برای گوشی شنوا، چون حلقه یا جواهری از طلا ارزشمند است»
«گوش» جزگویی از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «شخصی که مایل به گوش دادن است»
اینجا قاصد وفادار با خنکی یخ مقایسه شده چون هر دو خوشایند هستند.
یخ[برف] فقط بر قله کوهها میبارد و هنگام حصاد[دروی محصول] در هوای گرم است پس این احتمالاً استعاره از آب تازه، پاک و خنک نهر است. اگر زبان شما کلمهای برای «یخ[برف]» ندارد، شما میتوانید استفاده از «آب خنک، تازه و پاک» را مد نظر داشته باشید.
تکههای یخ که مثل باران از آسمان میبارند.
این یعنی او آقایان خود که ضعیف و خسته هستند را به قوت و آرامش مجدد وا میدارد.
اغلب نسخ این استعاره را به آرایه ادبی تشبیه ترجمه کرده و ترتیب عبارات را تغییر دادهاند. باران برای اسرائيلیان بسیار مهم بود چون کم میبارید، پس ابر بیباران عبث و بانی ناامیدی قوم اسرائيل بود. ترجمه جایگزین: «کسی که فخر میکند...نمیبخشد مثل ابری و بادی بیباران است» «آن که فخر میکند...نمیبخشد مثل ابر و باد بیباران است»
این کلمات را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که صبور است میتواند حاکم را قانع کند» یا «کسی که صبور است میتواند با حاکم صحبت کند و نظر او را تغییر دهد»
کلمه «زبان» کنایه از سخنانی است که شخص با استفاده از زبان خود بیان میکند. کلمه «استخوان» استعاره از مخالفتی[ضدیتی] مقتدرانه است. ترجمه جایگزین: «سخن ملایم بر تضادی مقتدرانه غلبه میکند»
آیه ۱۶ اصولی کلی را مطرح میکند و بعد از آن آیه ۱۷ مثالی خاص ارائه میدهد. انگاره عسل بسیار خوردن و بعد قی کردن آن، استعاره از جمعآوری بیش از حد هر چیز نیکو و بعداً پشیمان شدن است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شهادت دروغ با سه اسلحه مقایسه شده که میتوانند مردم را زخمی کنند یا به قتل برسانند.
مرد احمق با قسمتی از بدن مقایسه شده که برای شخص ایجاد مشکل میکند. ترجمه جایگزین: «اعتماد بر مردی خیانتکار در هنگام سختی دردی چون دندان خراب یا پای لغزنده بر شما میآورد»
این نوعی ماده معدنی است که هنگام در تماس قرار گرفتن با اسیدی مثل سرکه به شدت صدای هیس میدهد و حباب میکند. بسیاری از نسخ این عبارت را به «زخم» ترجمه میکنند.
شاید لازم باشد که نوع سرودهای سراییده شده را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «سرودهای شادی بخوانی»
کلمه «دل» جزگویی از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «شخصی غمگین»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «سبب وجدان درد و شرمندگی او از کاری که انجام داده، میشوی»
در اسرائيل بادی که از شمال میوزید معمولاً باران را با خود میآورد. مترجمین آزاد هستند که این کلمات را با انواع بادی که تاثیری مشابه دارند جایگزین کنند. بادی مثل «باد خنک»
برخی از نسخ این قسمت را «کسی که رازها را میگوید» ترجمه کردهاند.
چهره جزگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «مردم را آن قدر خشمگین میکند که میتوانید این حس را در چهرههایشان ببینید»
خانههای دوران کتاب مقدس پشت بامی مسطح داشتند. اسرائيلیان باستان اغلب وقت خود را بر پشت بام میگذراندند، پشت بام معمولاً از داخل خانه خنکتر بود و گاهی بر کنجی از پشت بام پناهی میساختند که جای خواب یک نفر را داشت.
زنی که اغلب بحث یا شکایت میکند.
آب سرد با خبر خوش مقایسه شده که طراوت و لذت بخش است.
معمولاً انتظار میرود که چشمه یا فواره آبی صاف داشته باشد به همین منوال انتظار میرود مرد عادل بر باورهای خود بایستد. چشمه یا فواره گل آلود با مرد عادلی مقایسه شده که سقوط میکند.
معانی محتمل استعاری «خم شود» : ۱) این کلمات استعاره از امتناع از جنگیدن با شریران هستند یا ۲) این کلمات استعاره از پیوستن به آنها در شرارت ورزی هستند. ترجمه جایگزین: «کسی که به شریران اجازه شرارتورزی میدهد» یا «کسی که همان کار شریران را انجام میدهد»
این استعاره از ناتوانی در انجام کار درست است. ترجمه جایگزین: «قادر به ایستادن نیست»
معانی محتمل: ۱) «وقتی شریران به او حمله میکنند» یا ۲) «وقتی شریران او را به شرارت وا میدارند»
خوردن عسل بسیار و طلبیدن جلال برای خود هر دو خوب هستند، ولی ممکن است عسل بیش از حد بخورید و بیش از حد برای جلال یافتن توسط مردم تلاش کنید.
این را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «امری بد است»
«مثل آن است که همیشه درباره نحوه جلال خود توسط دیگران فکر کنی.» معنای این قسمت در زبان اصلی مشخص نیست. برخی از نسخ کتاب مقدس این را «مثل آن است از مردم بیش از حد تعریف کنی» ترجمه کردهاند.
شخصی که بر خود کنترل ندارد و شهر بیدیوار هر دو ضعیف و آسیبپذیر هستند.
«که سپاهی دیوارهای آن را فرو ریخته و نابود کرده»
1چنانكه برف در تابستان و باران در حصاد، همچنین حرمت برای احمق شایسته نیست.2لعنت، بیسبب نمیآید، چنانكه گنجشك در طیران و پرستوك در پریدن.3شلاّق به جهت اسب و لگام برای الاغ، و چوب از برای پشت احمقان است.4احمق را موافق حماقتش جواب مده، مبادا تو نیز مانند او بشوی.5احمق را موافق حماقتش جواب بده، مبادا خویشتن را حكیم بشمارد.6هر كه پیغامی به دست احمق بفرستد، پایهای خود را میبُرد و ضرر خود را مینوشد.7ساقهای شخصِ لنگ بیتمكین است، و مثلی كه از دهان احمق برآید همچنان است.8هر كه احمق را حرمت كند، مثل كیسه جواهر در توده سنگها است.9مَثَلی كه از دهان احمق برآید، مثل خاری است كه در دست شخص مست رفته باشد.10تیرانداز همه را مجروح میكند، همچنان است هر كه احمق را به مزد گیرد و خطاكاران را اجیر نماید.11چنانكه سگ به قی خود برمیگردد، همچنان احمق حماقت خود را تكرار میكند.12آیا شخصی را میبینی كه در نظر خود حكیم است؟ امید داشتن بر احمق از امید بر او بیشتر است.13كاهل میگوید كه شیر در راه است، و اسد در میان كوچهها است.14چنانكه در بر پاشنهاش میگردد، همچنان كاهل بر بستر خویش.15كاهل دست خود را در قاب فرو میبرد و از برآوردن آن به دهانش خسته میشود.16كاهل در نظر خود حكیمتر است از هفت مرد كه جواب عاقلانه میدهند.17كسی كه برود و در نزاعی كه به او تعلّق ندارد متعرّض شود، مثل كسی است كه گوشهای سگ را بگیرد.18آدم دیوانهای كه مشعلها و تیرها و موت را میاندازد،19مثل كسی است كه همسایه خود را فریب دهد، و میگوید آیا شوخی نمیكردم؟20از نبودن هیزم آتش خاموش میشود، و از نبودن نمّام منازعه ساكت میگردد.21زغال برای اخگرها و هیزم برای آتش است، و مرد فتنهانگیز به جهت برانگیختن نزاع.22سخنان نمّام مثل خوراك لذیذ است، كه به عمقهای دل فرو میرود.23لبهای پرمحبت با دل شریر، مثل نقرهای پردُرد است كه بر ظرف سفالین اندوده شود.24هر كه بغض دارد با لبهای خود نیرنگ مینماید، و در دل خود فریب را ذخیره میكند.25هنگامی كه سخن نیكو گوید، او را باور مكن زیرا كه در قلبش هفت چیز مكروه است.26هر چند بغض او به حیله مخفی شود، اما خباثت او در میان جماعت ظاهر خواهد گشت.27هر كه حفرهای بكند در آن خواهد افتاد، و هر كه سنگی بغلطاند بر او خواهد برگشت.28زبان دروغگو از مجروحشدگان خود نفرتدارد، و دهان چاپلوس هلاكت را ایجاد میكند.
باب ۲۶ از امثال بخش دوم از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده شده است.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری. , and and )
معمولاً برف در تابستان و باران هنگام درو نمیبارد. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که بارش برف در تابستان یا بارش باران هنگام درو، غریب به نظر میآیند»
اینجا به نحوی از لعنتی که گزندی به کسی نمیرساند سخن گفته شده که گویی پرندهای است که نمینشیند. ترجمه جایگزین: «پس لعنت ناحق به منظور خود نمیرسد» [در فارسی انجام شده]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لعنتی که شخص لایق آن نیست»
فرود آمدن بر چیزی یا کسی. [در فارسی انجام نشده]
شلاق، لگام و چوب چیزهایی هستند که برای به حرکت واداشتن اسب، الاغ و احمقان به سوی مورد نظر استفاده میشوند.
لگام از بندهای چرمی ساخته میشود. لگام را بر سر الاغ قرار میدهند و طرف دیگر آن را در دست میگیرند تا الاغ را به جایی که میخواهند ببرند.
در کتاب مقدس مردم به جهت تادیب فرزندان یا غلامان خود را با چوب میزدند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
موافق حماقت احمق به او جواب دادن اشاره به پاسخی احمقانه به او دادن دارد. ترجمه جایگزین: «احمق را مطابق حماقتش جواب ده» یا «جواب احمقانه به احمق بده»
کلمه «[نظر]» اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا قضاوت دارد. ترجمه جایگزین: «تا طبق قضاوت خود حکیم نشود» یا «تا خود را حکیم نپندارد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «دست» اشاره به مسئولیت احمق برای رساندن پیغام دارد. ترجمه جایگزین: «هر که احمقی را برای رساندن پیغام بفرستد»
بریدن پای خود اغراق است و اشاره به آسیب رساندن به خود دارد. ترجمه جایگزین: «مثل کسی که پای خود را قطع میکند و خشونت را مینوشد، به خود آسیب میرساند.»
اینجا به نحوی از خشونت سخن گفته شده که گویی خشونت[ضرر] مایعی سمی است که شخص میتواند آن را بنوشد. ترجمه جایگزین: «با خشونتورزی به خود آسیب میرساند»
ترتیب این عبارات را میتوانید تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «مَثَلی که از دهان احمق بیرون میآید، مثل پای شخصی فلج آویزان است» یا «مَثَلی که از دهان احمقان بیرون میآید به عبثی پاهای آویزان فلجی است»
شخصی که قادر به حرکت دادن پا یا قسمتی دیگر از بدن خود نیست.
کلمه «دهان» کنایه از سخن گفتن است. ترجمه جایگزین: «در سخن احمقان» یا «آن چه احمقان میگویند»
مردم اغلب برای دور پرتاب کردن سنگ آن را در قلاب سنگ میگذاشتند تا سنگ را با سرعت زیاد به نقطهای دور پرتاب کنند. نتیجه سنگ قلاب کردن را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «سنگ را در قلابی گره میزنند پس قادر به پرتاب کردن آن نیستند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«احمقی را جلال میدهند»
نحوه شباهت این دو را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «مثلْ در دهان احمقان به خطرناکی خاری است که به دست مستی میرود»
معانی محتمل: ۱) اگر شخصی مست بوته خاری را در دست نگه دارد، خار به دست او فرو خواهد رفت یا ۲) اگر شخصی مست عصبانی شود، بوته خاری را بر میدارد تا با آن دیگران را بزند. در معنای محتمل دوم کلمه «خار» اشاره به بوته خار دارد.
کلمه «دهان» کنایه از سخنان شخص است. ترجمه جایگزین: «در سخن احمقان» یا «آن چه که ابلهان میگویند»
«کاری به احمق دهد»
«درست همان طور که سگ قی خود را میخورد»
این سوال خواننده را به فکر کردن در مورد کسی که از نظر خود حکیم است وا میدارد. عبارت «در نظر خود حکیم است» یعنی «فکر میکند که حکیم» است و به طور ضمنی اشاره میکند که آن شخص واقعاً حکیم نیست. ترجمه جایگزین: «شخصی را در نظر بگیرید که فکر میکند حکیم است، در صورتی که چنین نیست»
«احمق میتواند راحتتر از او حکیم شود»
فرد کاهل دراز میکشد و میگوید که چون شیری در کوچه یا راه است، نمیتواند برای کار کردن بیرون رود.
ببینید این قسمت را درامثال ۲۲: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این اشاره به مکانی در شهر دارد که فضای زیادی برای راه رفتن و جمع شدن مردم دارد. ترجمه جایگزین: «میدان شهر» یا «خیابانها»
تکه فلزی که در را به چیزی وصل میکند و اجازه باز و بسته شدن را به آن میدهد.
هم در و هم فرد کاهل هر دو حرکت میکنند، ولی جایی نمیروند.
«دست خود را به بشقاب میبرد تا غذا بر دارد» یا «غذا بر میدارد»
این یک اغراق است و اشاره به انجام کار الزامی دارد که مشخصاً به سود شخص است.
عبارت «در نظر خود» اشاره به افکار او دارد. ترجمه جایگزین: «فرد کاهل خود را حکیمتر از آن هفت مرد میپندارد»
ترتیب این عبارات را میتوانید تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «عابری که از نزاع دیگران خشمگین میشود، مثل کسی است که گوشهای سگ را میگیرد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که سگ خشمگین میشود و آن شخص را گاز میگیرد. ترجمه جایگزین: «مثل کسی که با گرفتن گوشهای سگ آن را عصبانی میکند» یا «مثل کسی که گوشهای سگ را میگیرد و آن سگ او را گاز میگیرد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که عابر بحث را آغاز میکند و کسانی که در حال دعوا هستند از او خشمگین میشوند و به او آسیب میرسانند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«آدم دیوانه» (امثال ۲۶: ۱۸) و فریبنده هر دو به دیگران آسیب میرسانند، ولی مسئولیت آن را قبول نمیکنند.
فریبنده با استفاده از این سوال به طور ضمنی اشاره میکند که چون قصدی از این شوخی[لطیفه] نداشته، پس نباید برای آسیبی که ایجاد کرده، سرزنش شود. ترجمه جایگزین: «خطایی نکردم. فقط شوخی میکردم»
شخصی که بسیار غیبت میکند.
تاثیر زغال بر اخگرها و هیزم بر آتش را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که زغال به سوختن اخگر و چوب به سوختن آتش کمک میکند»
برانگیختن نزاع، به معنای آتش بر پا کردن است. برانگیختن نزاع بر آتش، استعاره از ایجاد نزاع یا بحث بین مردم است. ترجمه جایگزین: «سبب دعوای مردم شدن » یا «مسبب بحث کردن مردم بودن »
اینجا به نحوی از جذابیت گوش سپردن به غیبت سخن گفته شده که گویی غذایی خوش طعم هستند. ترجمه جایگزین: «گوش دادن به غیبت جذاب است»
اینجا به نحوی از نفوذ غیبت به ذهن و تاثیر گذاری آن بر افکار شخص سخن گفته شده که گویی غذایی هستند که به شکم فرد فرو میروند. این جمله معادل است. ترجمه جایگزین: «و به ذهن شخص وارد میشوند و افکار او را تحت تاثیر قرار میدهند»
اینجا از آرایه ادبی تشبیه استفاده شده است و شخص را به کسی تشبیه کرده که دروغ میگوید تا شرارت را در دل خود پنهان کند، شرارتی که مثل ظرف سفالی است و برای این که ظاهری بهتر بیابد لعاب داده میشود. ترتیب این عبارات را میتوانید تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «کسانی که لبهای سوزان[پرمحبت] و دل شریر دارند، مثل کوزهای لعاب داده شده هستند»
«لعابی براق که ظرف سفالی را میپوشاند.» ظرف سفالی ارزان و فراوان بود. پس آن را با لعابی براق میپوشاندند تا ظاهری براق و گران پیدا کند.
این اشاره به شخصی دارد که لبهای سوزان[پرمحبت] و دل شریر دارد. ترجمه جایگزین: «همچنین کسی که لبهای سوزان و دل شریر دارد» یا «همچنین کسی که سخنان نیکو میگوید، ولی دل شریر دارد»
کلمه «پر محبت[سوزان]» استعاره از «به شدت عاطفی» بودن است و «لبها» کنایه از «سخن» است. ترجمه جایگزین: «سخنی عاطفی» یا «بیان سخنان نیکو»
کلمه «دل» اشاره به افکار، نگرشها، امیال یا احساسات فرد دارد. ترجمه جایگزین: «افکار شرورانه» یا «امیال شرورانه»
اینجا «با لبها نیرنگ مینماید» اشاره به اجتناب کردن از ابراز احساسات واقعی دارد. عبارت «لبهای خود» کنایه از سخنان او است. ترجمه جایگزین: «احساسات خود را با آن چه میگوید، مخفی میکند» یا «به نحوی سخن میگوید که مردم نمیتوانند احساسات واقعی او را تشخیص دهند»
اینجا به نحوی از فریبکار بودن سخن گفته شده که گویی او فریب را در خود ذخیره میکند. معانی محتمل «فریب»: ۱) «فریب» اشاره به دروغ دارد. ترجمه جایگزین: «دروغهای فراوان خود را دوست دارد» یا ۲) «فریب» اشاره به آسیب رساندن به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «در خفا برای آسیب رساندن به دیگران تدبیر میکند»
«ولی آنچه میگوید را باور نکن»
عدد هفت نشان از کمال است. معانی محتمل: ۱) «مکروه» اشاره به رفتارها[طرز فکرهایی] دارد که خدا از آنها متنفر است. ترجمه جایگزین: «زیرا دل او از امور نفرتانگیز پر است» یا ۲) «مکروه» اشاره به نفرت او نسبت به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا دل او پر از انزجار است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگرچه فریب، تنفر او را میپوشاند» یا «اگرچه او تنفر خود را با فریب میپوشاند»
اینجا به نحوی از مخفی کردن تنفر خود نسبت به دیگران سخن گفته شده که گویی تنفر خود را میپوشاند. ترجمه جایگزین: «اگرچه دروغ میگوید تا دیگران نفهمند که او از آنها نفرت دارد» یا «گرچه دروغ میگوید تا مردم ندانند که او از آنها متنفر است»
ظاهر گشتن اشاره به رسوا شدن یا شناخته شدن دارد. ترجمه جایگزین: «شرارت او بین جماعت شناخته شده میشود» یا «جماعت شرارت او را کشف خواهند کرد»
«جماعت اسرائيلی»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آن شخص، گودالی حفر میکند تا کسی در آن به دام بیافتد. ترجمه جایگزین: «هر که گودالی حفر میکند تا کسی در آن به دام افتد» یا «اگر کسی گودالی حفر کند تا کسی را به دام اندازد، آن کس که آن را کنده، به آن سقوط میکند»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که شخص سنگی بزرگ را هُل میدهد تا به پایین تپه بغلطد و آنجا کسی را له کند. ترجمه جایگزین: «اگر کسی سنگی را هل دهد تا به پایین تپه بغلطد و کسی را له کند، آن سنگ روی خود او بر خواهد گشت»
عبارت «زبان دروغگو» اشاره به کسی دارد که دروغ میگوید. مجروح کردن کسی اشاره به آسیب رساندن به او دارد. ترجمه جایگزین: «دروغگو از کسانی که با دروغ به او آسیب میرسانند، متنفر است»
عبارت «دهان چاپلوس» اشاره به شخصی دارد که چاپلوسی میکند. معانی محتمل: ۱) کسی که از دیگران چاپلوسی میکند باعث ایجاد مشکل برای آنها میشود یا ۲) «کسی که از دیگران چاپلوسی میکند، آنها را نابود میکند»
ستایش کسی به نحوهای ناصادقانه یا ستایش او در مورد موضوعاتی که صحت ندارند.
1درباره فردا فخر منما، زیرا نمیدانی كه روز چه خواهد زایید.2دیگری تو را بستاید و نه دهان خودت؛ غریبی و نه لبهای تو.3سنگ سنگین است و ریگ ثقیل، اما خشم احمق از هر دو آنها سنگینتر است.4غضبْ ستمكیش است و خشمْ سیل؛ اما كیست كه در برابر حسد تواند ایستاد؟5تنبیه آشكار از محبت پنهان بهتر است.6جراحات دوستْ وفادار است، اما بوسههای دشمن افراط است.7شكم سیر از شان عسل كراهت دارد، اما برای شكم گرسنه هر تلخی شیرین است.8كسی كه از مكان خود آواره بشود، مثل گنجشكی است كه از آشیانهاش آواره گردد.9روغن و عطر دل را شاد میكند، همچنان حلاوت دوست از مشورت دل.10دوست خود و دوست پدرت را ترك منما، و در روز مصیبت خود به خانه برادرت داخل مشو، زیرا كه همسایه نزدیك از برادر دور بهتر است.11ای پسر من حكمت بیاموز و دل مرا شاد كن، تا ملامتكنندگان خود را مجاب سازم.12مرد زیرك، بلا را میبیند و خویشتن را مخفی میسازد؛ اما جاهلان میگذرند و در عقوبت گرفتار میشوند.13جامه آن كس را بگیر كه به جهت غریب ضامن است؛ و او را به رهن بگیر كه ضامن بیگانگان است.14كسی كه صبح زود برخاسته، دوست خود را به آواز بلند بركت دهد، از برایش لعنت محسوب میشود.15چكیدن دائمی آب در روز باران، و زن ستیزهجو مشابهاند.16هركه او را باز دارد مثل كسی است كه باد را نگاه دارد، یا روغن را كه در دست راست خود گرفته باشد.17آهن، آهن را تیز میكند، همچنین مرد روی دوست خود را تیز میسازد.18هر كه درخت انجیر را نگاه دارد میوهاش را خواهد خورد، و هر كه آقای خود را ملازمت نماید محترم خواهد شد.19چنانكه در آب صورت به صورت است، همچنان دل انسان به انسان.20هاویه و اَبَدّون سیر نمیشوند، همچنان چشمان انسان سیر نخواهند شد.21بوته برای نقره و كوره به جهت طلاست، همچنان انسان از دهان ستایشكنندگان خود (آزموده میشود).22احمق را میان بلغور در هاون با دسته بكوب، و حماقتش از آن بیرون نخواهد رفت.23به حالت گله خود نیكو توجّه نما، و دل خود را به رمه خود مشغول ساز،24زیرا كه دولت دائمی نیست، و تاج هم نسلاً بعد نسل (پایدار) نی.25علف را میبُرَنْد و گیاه سبز میروید، و علوفه كوهها جمع میشود،26برهها برای لباس تو، و بزها به جهت اجاره زمین به كار میآیند،27و شیر بزها برای خوراك تو و خوراك خاندانت، و معیشت كنیزانت كفایت خواهد كرد.
باب ۲۷ از امثال بخش دوم از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده شده است(باب ۲۵- ۲۹)
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
این قسمت هشدار میدهد تا نسبت به آن چه که فردا ممکن است رخ دهد، فخر ننمایی. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با تکبر درباره تدبیرهای فردای خود سخن نگو»
اینجا به نحوی از اطمینان نسبت به آن چه که در روزی خاص رخ میدهد سخن گفته شده که گویی آن روز خاص اتفاق را با خود میآورد. ترجمه جایگزین: «آن چه که روزی اتفاق میافتد» یا «فردا چه میشود»
کلمه «دهان» و «لبها» اشاره به شخص دارند، چون قسمتهایی از بدن هستند که شخص با آنها سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «نگذار دهانت تو را بستاید...و نگذار لبهایت تو را بستایند» یا «و خود را ستایش مکن...و خود را ستایش مکن»
کلمات «تو را بستاید» از عبارت اول برداشت میشوند. شما میتوانید این کلمات را در این قسمت تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «غریبی تو را بستاید»
اینجا به نحوی از دشواری صبوری کردن با احمقی که خشم تو را بر میانگیزاند سخن گفته شده که گویی دشواری این کار وزنی سنگین دارد. ترجمه جایگزین: «فتنهانگیزی احمق، سختتر از تحمل کردن هر دو آنها است» یا «صبوری کردن با احمقی که تو را خشمگین میکند، از حمل کردن آنها سختتر است»
«مشکلی که ابله ایجاد میکند.» «خشم» به معنای اعمال یا سخنانی است که سبب خشم یا رنجش میشود.
اسامی معنای «غضب»، «خشم» و «حسد» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخص خشمگین بیرحم و منکوب کننده است، ولی کیست که بتواند در مقابل آن که حسود است، ایستادگی کند؟»
«تندی» [درشتی]
«خشمی نابودگر.» اینجا به نحوی از خشم سخن گفته شده که گویی سیلی خروشان است.
این پرسش به طور ضمنی بیان میکند که کسی نمیتواند در مقابل حسد ایستادگی کند. این را میتوانید در قالب جمله خبری بازنویسی کنید. ترجمه جایگزین: «اما کسی قادر نیست که در مقابل حسد بایستد»
اینجا «ایستادن» اشاره به قوی بودن و مقاومت کردن در برابر صدماتی دارد که شخص حسود با حمله خود ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «مقاومت کردن در مقابل شخص حسود» یا « هنگامی که شخصی حسود به او حمله میکند، قوی و استوار بماند»
اسم معنای «تنبیه» را میتوانید در قالب فعل «تنبیه[توبیخ] کردن» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تنبیه آشکار بهتر است»
«از محبتی که آشکارا ابراز میشود.» اسم معنای «محبت» را میتوانید در قالب عبارتی که با فعل شروع میشود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «از محبت شدن در خفا»
«جراحاتی که دوست ایجاد میکند، وفادار هستند.» کلمه «جراحات» اشاره به درد و غصهای دارند که شخص هنگام تادیب یا توبیخ شدن توسط دوست خود حس میکند.
اینجا به نحوی از وفاداریِ توبیخ[تادیب] توسط دوست سخن گفته شده که گویی غم ایجاد شده از توبیخ او سبب وفاداری میشود. ترجمه جایگزین: «تادیب دوست با این که بانی غم میشود، ولی وفادار است»
شما میتوانید وفادار نبودن بوسههای دشمن را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اما بوسههای فراوان دشمن وفادار نیستند» یا «اما ممکن است دشمن سعی کند با فراوان بوسیدنتان، شما را فریب دهد»
«به فراوانی» یا «دفعات بسیار»
«کسی که سیر است» یا «شخصی که به اندازه کافی غذا خورده و سیر است»
شانه عسل معمولاً خوشایند است، ولی برای کسی که سیر شده چنین نیست.
«هر چیز تلخ، شیرین است»
کلمات «آواره بشود» و «آواره گردد[گمراه گردد]» هر دو در این آیه به یک معنا هستند.[در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «عطر» به معنای روغن یا مرهمی خوش بو است.
کلمه «دل» اشاره به احساسات یا عواطف شخص دارد. ترجمه جایگزین: «شخص را شاد میکند» یا «شخص را خوشحال میکند»
معانی محتمل: ۱) «حلاوت» اشاره به مهربانی دارد. ترجمه جایگزین: «مهربانی دوستمان را از مشورتهای او تشخیص میدهیم» یا ۲) «حلاوت» اشاره به آن چیزی دارد که در ارتباط با کسی، مورد تحسین ما است. ترجمه جایگزین: «آن چه در مورد دوستی تحسین میکنیم، نصایح او هستند»
کلمه «برادر» به طور کلی اشاره به اقوامی مثل اعضای قبیله، طایفه یا گروهی از مردم[قوم] دارد.
مشکلات و بدشانسیهای فراوان
کلمه «دل» اشاره به احساسات یا عواطف شخص دارد. ترجمه جایگزین: «من را شاد میکند» یا «من را خوشحال میکند»
کلمه «مجاب ساختن» به معنای پاسخ دادن به سوال نیست. این به معنای عکس العمل نشان دادن نسبت به شخصی است که استهزا میکند. نحوه ارتباط چنین امری با سبب ملامت شدن را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «سپس با گفتن از تو به آن که مرا استهزا میکند، پاسخ میدهم»
کسانی که با بیرحمی دیگری را مسخره میکنند.
ببینید عبارت مشابه را در امثال ۲۲: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
«آنکه حکیم است» یا «مردی که عقل سلیم دارد»
«اشخاص بیتجربه و نابالغ»
این اشاره به تجربهای ناخوشایند مانند مریضی، درد یا دیگر زحمات دارد.
قرض دهنده پول به کسی، جنسی مثل جامه را به عنوان ضمانت بازپرداخت پول خود میگیرد. او آن جنس ضمانت گرفته شده را بعد از پرداخت بدهی پس میدهد. اگر قرضگیرنده فقیر باشد ،کسی دیگر چیزی را به عنوان ضمانت به قرضدهنده میدهد. معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ببینید این جمله را درامثال ۲۰: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «جامهای را به ضمانت گیر که ضامن بازپرداخت بدهی غریبه باشد»
این یعنی کسی چیزی را به قرضدهنده پول میدهد تا ضامن بازپرداخت بدهی باشد. ببینید این قسمت را در امثال ۲۰: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسی که بازپرداخت آن چه قرض گفته شده را تضمین میکند» یا «کسی که بازپرداخت وام را تضمین میکند»
«به رهن بگیر[به ضمانت گیر]» به معنای نگه داشتن آن به عنوان ضمانتی برای بازپرداخت بدهی است. ببینید این قسمت را در امثال ۲۰: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «جامه او را به عنوان ضمانت بازپرداخت بدهی نگه دارد»
«اگر کسی به همسایهاش برکت دهد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همسایه آن برکت را لعنت میپندارد»
این یعنی مردم را از یکدیگر خشمگین کنید یا سبب عدم توافق شدید بین مردم شوید.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که باران مرتب میچکد. ترجمه جایگزین: «چکیدن دائم باران»[نم نم دائم باران]
«روزی که دائم باران میبارد»
اینجا به طور ضمنی گفته شده که باز داشتن او دشوار یا عبث است گویی که چنین کاری مثل نگه داشتن باد یا روغن در دست است.
«او را نگه دارد» یا «او را تحت کنترل نگه دارد.» اینجا به طور ضمنی اشاره به ممانعت از ستیزه جویی[بحث کردن] آن زن شده است. ترجمه جایگزین: «از نزاع او را باز دارد»
«باد را نگه دارد» یا «باد را تحت کنترل گیرد»
این دو عبارت نحوهای را که آهن و مرد میتوانند بهبود یابند، با یکدیگر مقایسه میکنند. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که تکه آهن میتواند تکه آهنی دیگر را تیز کند، شخصیت مرد نیز میتواند با ارتباط داشتن با دوستش بهبود یابد»
«که از آن...مراقبت میکند»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ارباب آن که را از او مراقبت میکند، حرمت مینهد»
این به معنای افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «آن چه فرد به آن میاندیشد»
این اسم به معنای «نابودگر» است. ترجمه جایگزین: «نابودگر»
«هرگز پر نمیشوند»
کلمه «چشمان» اشاره به امیال شخص دارد. ترجمه جایگزین: «امیال انسان»
این اشاره به نحوه تصفیه طلا یا نقره دارد. فلزات را با دمای بالا حرارت میدهند تا آب شوند و ناخالصی از آنها زدوده شود. ببینید این قسمت را در امثال ۱۷: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بوته برای تصفیه نقره و کوره برای تصفیه طلا استفاده میشود»
ظرفی که برای حرارت دادن مواد مختلف به کار میرود.
اجاقی که حرارت شدیدی ایجاد میکند.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی دیگری را میستاید، در همان حال او را نیز میآزماید»
این یعنی حتی اگر ابله رنج یا درد ببیند (کوبیده شدن در زبان عبری استعاره از رنج است) همچنان ابله باقی میماند.
ابزاری محکم با انتهای کروی که برای کوبیدن چیزی در کاسه به کار میرود.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و به منظور تاکید با هم استفاده شدهاند.
«گله گوسفندان»
«گله بزها»
این جمله در اصل از حالت سوالی استفاده کرده که پاسخی منفی را میطلبد تا به این وسیله نشان دهد حکومت زمینی برای همیشه باقی نمیماند. این را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تاج، نسل اندر نسل باقی نمیماند»[در فارسی متفاوت]
کلمه «تاج» کنایه از حکومت پادشاه بر قلمرو خود است. ترجمه جایگزین: «حکومت پادشاه»
«جوانه نمایان میشود» یا «علف تازه میروید»
آیات ۲۶ و ۲۷ به همراه آیات ۲۳ تا ۲۵ همه یک مَثَل را تشکیل میدهند.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که پشم گوسفندان برای ساختن لباس استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «پشم برهها برای ساخت لباس استفاده میشود»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که پول حاصل از فروش بزها برای خرید زمین کافی خواهد بود. ترجمه جایگزین: «فروش بزها، بهای خرید زمین را فراهم میکند»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که غذای کافی برای کنیزان خواهید داشت. ترجمه جایگزین: «برای غذای کنیزان شیر بز موجود خواهد بود»
«غذا»
1شریران میگریزند جایی كهتعاقبكنندهای نیست، اما عادلان مثل شیر شجاعند.2از معصیت اهل زمین حاكمانش بسیار میشوند، اما مرد فهیم و دانا استقامتش برقرار خواهد ماند.3مرد رئیس كه بر مسكینان ظلم میكند، مثل باران است كه سیلان كرده، خوراك باقی نگذارد.4هر كه شریعت را ترك میكند، شریران را میستاید، اما هر كه شریعت را نگاه دارد از ایشان نفرت دارد.5مردمان شریر انصاف را درك نمینمایند، اما طالبان خداوند همه چیز را میفهمند.6فقیری كه در كاملیت خود سلوك نماید، بهتر است از كج رونده دو راه اگر چه دولتمند باشد.7هر كه شریعت را نگاه دارد پسری حكیم است، اما مُصاحبِ مُسْرِفان، پدر خویش را رسوا میسازد.8هر كه مال خود را به ربا و سود بیفزاید، آن را برای كسی كه بر فقیران ترحّم نماید، جمع مینماید.9هر كه گوش خود را از شنیدن شریعت برگرداند، دعای او هم مكروه میشود.10هر كه راستان را به راه بد گمراه كند به حفره خود خواهد افتاد، اما صالحان نصیب نیكو خواهند یافت.11مرد دولتمند در نظر خود حكیم است، اما فقیر خردمند او را تفتیش خواهد نمود.12چون عادلان شادمان شوند، فخر عظیم است؛ اما چون شریران برافراشته شوند، مردمانخود را مخفی میسازند.13هر كه گناه خود را بپوشاند، برخوردار نخواهد شد؛ اما هر كه آن را اعتراف كند و ترك نماید رحمت خواهد یافت.14خوشابحال كسی كه دائماً میترسد، اما هر كه دل خود را سخت سازد به بلا گرفتار خواهد شد.15حاكم شریر بر قوم مسكین، مثل شیر غرنّده و خرس گردنده است.16حاكم ناقص العقل بسیار ظلم میكند، اما هر كه از رشوه نفرت كند عمر خود را دراز خواهد ساخت.17كسی كه متحمّل بار خون شخصی شود، به هاویه میشتابد. زنهار كسی او را باز ندارد.18هر كه به استقامت سلوك نماید، رستگار خواهد شد؛ اما هر كه در دو راه كجرو باشد در یكی از آنها خواهد افتاد.19هر كه زمین خود را زرع نماید از نان سیر خواهد شد، اما هر كه پیروی باطلان كند از فقر سیر خواهد شد.20مرد امین بركت بسیار خواهد یافت، اما آنكه در پی دولت میشتابد بیسزا نخواهد ماند.21طرفداری نیكو نیست، و به جهت لقمهای نان، آدمی خطاكار میشود.22مرد تنگنظر در پی دولت میشتابد و نمیداند كه نیازمندی او را درخواهد یافت.23كسی كه آدمی را تنبیه نماید، آخر شُكر خواهد یافت، بیشتر از آنكه به زبان خود چاپلوسی میكند.24كسی كه پدر و مادر خود را غارت نماید و گوید گناه نیست، مصاحب هلاككنندگان خواهد شد.25مرد حریص نزاع را برمیانگیزاند، اما هر كه بر خداوند توكّل نماید قوی خواهد شد.26آنكه بر دل خود توكّل نماید احمق میباشد، اما كسی كه به حكمت سلوك نماید نجات خواهد یافت.27هر كه به فقرا بذل نماید محتاج نخواهد شد، اما آنكه چشمان خود را بپوشاند لعنت بسیار خواهد یافت.28وقتی كه شریران برافراشته شوند، مردم خویشتن را پنهان میكنند، اما چون ایشان هلاك شوند عادلان افزوده خواهند شد.
باب ۲۸ از امثال، بخش دوم از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده شده است(باب ۲۵- ۲۹).
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنای «معصیت» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به خاطر گناه کردن اهل زمین»
این کنایه از گناهان مردمی است که بر زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «معصیت مردم زمین»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که این مرد حاکم یا رهبر است. اسم معنای «[درک]» و «[معرفت]» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با مردی که میفهمد و نحوه حکومت کردن را میداند.» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«که به شدت...بدرفتاری میکند»
فقیری که بر فقیران دیگر ظلم میکند با باران شدیدی مقایسه شده که تمام محصول را نابود میکند و چیزی باقی نمیگذارد.
این استعاره از بارانی شدید است که همه محصول را با خود میبرد. ترجمه جایگزین: «بارانی ویرانگر»
«شریعت خدا را ترک میکند»
«نگاه داشتن شریعت» یعنی آن چه شریعت خدا لازم میداند را انجام دهید. ترجمه جایگزین: «کسانی که از شریعت خدا پیروی میکنند»
«بر علیه آنها مبارزه میکند.» این یعنی به شدت با آنها ضدیت دارد یا در مقابل آنها مقاومت میکند.
اینجا در اصل از کلمه «مردان» استفاده شده که اشاره کلی به «مردمان» دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که شرارت میکنند»
اسم معنای «انصاف» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه را که منصفانه است، درک نمیکند»
اینجا به نحوی از کسانی که خواهان شناختن و خشنود کردن خداوند[یهوه] هستند سخن گفته شده که گویی عملاً به دنبال خداوند[یهوه] میگردند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که جویندگان خداوند[یهوه] انصاف را کاملاً درک میکنند. ترجمه جایگزین: «آن چه را منصفانه است، کاملاً درک میکنند.»
«فقیر بودن...بهتر است از... ثروتمند بودن»
این اشاره به کسی دارد که زندگی شرافتمندانهای را پیش گرفته است. اسم معنای «کاملیت» را میتوانید در قالب قید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «صادقانه قدم بر میدارد» یا «صادقانه زندگی میکند»
اینجا به نحوی از ثروتمندان متقلب[ناصادق] سخن گفته شده که گویی بر مسیری کج یا پر پیچ و خم قدم میگذارند. ترجمه جایگزین: «که در کار خود صادق نیستند»
«نگاه داشتن شریعت» یعنی آن چه را که شریعت خدا لازم میداند، انجام دهند. ترجمه جایگزین: «آن که از شریعت خدا پیروی میکند»
اسم معنای «[فهم]» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پسری که میفهمد»
«کسی که بسیار میخورد.» کلمه «مُسْرِفان» اشاره به شخصی دارد که بیش از حد میخورد و مینوشد.
«پدر خود را شرمنده میکند» یا «آبروی پدر خود را میبرد»
«ثروت خود را افزایش دهد»
«هنگام قرض دادن پول، سود بگیرد»
پولی که قرضگیرنده به عنوان سود به قرضدهنده میپردازد.
«ثروت خود را جمع میکند»
«برای کسی دیگر»
حس قوی غم یا همدردی نسبت به کسی.
«اگر کسی»
این اشاره به شخصی دارد که از شریعت خدا رو بر میگرداند و آن را رد میکند. ترجمه جایگزین: «از شنیدن و اطاعت کردن نسبت به شریعت رو بر میگرداند»
«دعای او به درگاه خدا توهینآمیز است» این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا از دعای او بیزار است»
ببینید چنین کلمهای را در امثال ۳: ۳۲ چطور ترجمه کردهاید.
این یک استعاره است و اشاره به هدایت کردن راستان به سوی شرارت دارد. ترجمه جایگزین: «هر که باعث کشیده شدن راستان به جهات شرورانه شود»
«هر که آنها را... به راه بد گمراه کند...خواهد افتاد»
این به طور کلی اشاره به اشخاص راستین دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص راستین» یا «اشخاص عادل[پارسا]» یا «اشخاص صادق»
«به دامی خواهد افتاد که خود کنده است.» این استعاره است و اشاره به عاقبتی دارد که گمراه کننده برای دیگران در نظر داشته است ولی خود گرفتار آن میشود. ترجمه جایگزین: «کارش به مکان بدی [شریرانهای] ختم میشود که دیگران را به سوی آن هدایت میکرده است.»
این به طور کلی اشاره به بیگناهان دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخص صالح» [شخص بیتقصیر][شخص بیگناه]
«آن چه را نیکو است، به ارث میبرد»
کلمه «نظر» اشاره به دیدن دارد و «دیدن» اشاره به افکار یا قضاوت دارد. ترجمه جایگزین: «در افکارش خود را حکیم بداند» یا «فکر کند که حکیم است»
اسم معنای «[فهم]» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن که میفهمد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
این اصطلاح یعنی آن شخص فقیر میتواند واقعاً حکیم بودن یا نبودن آن ثروتمند را تشخیص دهد. ترجمه جایگزین: «ذات واقعی خود را میبیند»
این به طور کلی اشاره به شخص عادل دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردمان عادل[ پارسایان]»
«موفق میشوند»
این اصطلاح است و اشاره به هنگامی دارد که شریران قدرت مییابند یا حکومت خود را آغاز میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی شریران به قدرت میرسند»
این به طور کلی اشاره به شریران دارد. ترجمه جایگزین: «مردمان شریر»
شاید لازم باشد در ترجمه خود مشخص کنید که کسانی که «خود را مخفی میسازند» در واقع مخفی شدهاند تا از شریران بگریزند. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنها به دنبال مردم میگردند» یا «آنها کسانی را میجویند که مخفی شدهاند» [در فارسی متن متفاوت است]
See: and
«گناه خود را مخفی کند.» چنین امری متضاد اعتراف و ترک کردن گناه است و به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی گناه را آشکار میکند.
«موفق نخواهد شد» یا «پیشرفت نخواهد کرد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا نسبت به کسی که به گناهانش اعتراف میکند و آنها را ترک میکند، رحمت نشان خواهد داد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا کسی که ترسان زندگی میکند را برکت خواهد داد»
اسم معنای «[ترس][خوف]» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زندگی متواظعانهای را در پیش میگیرد»
این اشاره به اطاعت کردن از خداوند[یهوه] دارد، چنین امری با عمیقاً حرمت نهادن او نشان داده میشود.
«آن که دل خود را سخت میسازد»
این اصطلاح به معنای لجبازی یا عدم تمایل به اطاعت از خدا است. ترجمه جایگزین: «از خدا اطاعت نمیکند از اطاعت خدا سر باز میزند»
این اشاره به عاقبتی بد و مصیبت بار دارد. ترجمه جایگزین: «در آخر به مصیبت گرفتار میشود»
مسکینانی که در مقابل حاکمان شریر بیدفاع هستند با کسانی مقایسه شدهاند که شیری بر آنها میغرد یا خرسی به آنها حمله میکند.
خرس حیوانی بزرگ، پر مو و خطرناک است که بر چهار دست و پا راه میرود و پنجه و دندانهای تیز دارد.
See:
اسم معنای «[فهم]» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «حاکمی که نمیفهمد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
کسی که به تندی با دیگران رفتار میکند و زندگی آنها را سخت میکند.
کلمه «رشوه[ناصادق بودن]» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که از دغلبازی و فریبکاری تنفر دارد»
معانی محتمل: ۱) این اصطلاح به معنای بیشتر زندگی کردن است. ترجمه جایگزین: «بیشتر زندگی میکند» یا ۲) این اصطلاح به معنای طولانی کردن دوران حکومت است. ترجمه جایگزین: «برای مدت طولانی حکومت میکند»
کلمه «خون» اشاره به زندگی شخص دارد. عبارت «متحمل خون...شود» به معنای به قتل رساندن شخص است. ترجمه جایگزین: «کسی را کشته است» یا «کسی را به قتل رسانده است»
کسی که فرار میکند تا اسیر نشود.
«تا بمیرد.» این به معنای مابقی عمر او است. ترجمه جایگزین: «تمام زندگی او»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا از کسی که شرافتمندانه سلوک نماید، مراقبت میکند»
«هر کس که»
این اشاره به شخصی دارد که زندگی شرافتمندانهای را پیش گرفته است. اسم معنای «استقامت[شرافت]» را میتوانید در قالب قید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «صادقانه[شرافتمندانه] قدم بر میدارد» یا «صادقانه زندگی میکند»
اینجا به نحوی از کسی که ناصادق است سخن گفته شده که گویی بر مسیرهای کج یا پر پیچ و خم قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «کسی که صادقانه زندگی نمیکند»
اینجا به نحوی از اتفاقی که برای شخص ناصادق رخ میدهد سخن گفته شده که گویی ناگهان سقوط میکند. ترجمه جایگزین: «ناگهان نابود میشود» یا «ناگهان هلاک میشود»
این به معنای کاشت، کشت و مراقبت از محصول است.
«کسی که... دنبال میکند»
«به دنبال اهداف بیارزش.» اینجا به نحوی از مشغولیت به کاری که هیچ حاصلی ندارد سخن گفته شده که گویی چنین کاری به دنبال چیزهای عبث بودن است.
اینجا به نحوی از کسی که تعاقبات بیارزش دارد سخن گفته شده که گویی چنین کاری متضاد غذای بسیار داشتن است. اسم معنای «فقر» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بسیار فقیر خواهد بود»
حالت منفی دو گانه «بیسزا نخواهد ماند» به منظور تاکید به کار رفته است. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا کسی را که سریع ثروتمند میشود، مجازات میکند»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که شخص با خیانت یا ناراستی و عدم صداقت، ثروت خود را کسب کرده است. ترجمه جایگزین: «کسی که سعی میکند سریع ثروتمند شود»
«لقمهای نان» اغراق از رشوه یا پاداشی کوچک است. ترجمه جایگزین: «مردی که برای به دست آوردن چیزی کوچک گناه میکند»
«گناهکار»
«مرد خودخواه.» این شخصی است که مایل به سهیم شدن اموال خود با کسی دیگر یا پول خرج کردن نیست.
اینجا به نحوی از مردی تنگنظر سخن گفته شده که گویی ثروت خود را تعقیب میکند. ترجمه جایگزین: «نسبت به ثروت حریص است»
اینجا به نحوی از نتیجه تنگنظری سخن گفته شده که گویی فقر[نیازمندی] بر شخص تنگنظر غلبه میکند. اسم معنای «نیازمندی» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ناگهان فقیر میشود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و اسم معنای «شکر[التفات]» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخص نسبت به کسی که او را تادیب کرده، بیشتر از کسی که به زبان از او چاپلوسی کرده، مورد لطف قرار خواهد گرفت»
«اگر کسی...تادیب شود»
مردم را تعلیم میدهد تا از راهنماییهای اخلاقی پیروی کنند.
کلمه «زبان» اشاره به سخن گفتن دارد. ترجمه جایگزین: «به حرف از او چاپلوسی میکند»
شخص را به طریقی ناصادقانه یا در مورد اموری که حقیقت ندارند، ستایش میکند.
«کسی که...دزدی میکند»
این را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میگوید که گناه نیست»[در فارسی انجام شده]
معانی محتمل: ۱) «دوستِ» یا ۲) اصطلاحی به معنای یک شخصیت داشتن با کسی دیگر است. ترجمه جایگزین: «یک شخص مثل»
کسی که خودخواهانه پول یا غذایی بیش از حد نیاز خود میخواهد.
اینجا به نحوی از عمل مرد حریص سخن گفته شده که گویی او نزاع را بر میانگیزاند یا بیدار میکند. ترجمه جایگزین: «سبب نزاع میشود»
اینجا به نحوی از اتکا بر خود سخن گفته شده که گویی بر دل خود توکل[اعتماد] میکند. ترجمه جایگزین: «شخصی که بر خود اتکا میکند»
«کسی که راه میرود»
معانی محتمل: ۱) این اصطلاح است و به معنای پیش گرفتن زندگی حکیمانه است. ترجمه جایگزین: «حکیمانه زندگی میکند» یا ۲) این اصطلاح است و به معنای پیروی کردن از تعالیم حکیمان است. ترجمه جایگزین: «تعالیم حکیمانه را دنبال میکند»
«شخصی که»
این به طور کلی اشاره به فقیران دارد. ترجمه جایگزین: «مردمان فقیر»
حالت منفی دوگانه برای تاکید به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «هر چه را که میخواهند، دارند»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. معانی محتمل: ۱) فقرا آنها را لعنت خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «فقرا کسانی را که چشمان خود را به روی آنها میبندند، لعن خواهند کرد.» یا ۲) مردم آنها را لعن خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «مردم هر کس را که چشمانش را به روی فقرا میبندد، بسیار لعن خواهند کرد» یا ۳) خدا آنها را بسیار لعن خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خدا کسانی را چشمانشان را به روی فقرا میبندد، لعن خواهد نمود»
«هرکه...میبندد»
پوشاندن چشمان اشاره به رفع نکردن نیاز فقرا دارد. ترجمه جایگزین: «غفلت میکند» یا «تصمیم میگیرد که کمکی نکند»
این اصطلاح به معنای شریرانی است که قدرت را به دست میآورند یا حکومت خود را آغاز میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی شریران به قدرت میرسند»
این به طور کلی اشاره به شریران دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردمان شریر»
See:
این یک اغراق است و اشاره میکند مردم دست به هر کاری میزنند تا شریران به آنها آسیب نرسانند. ترجمه جایگزین: «مردم مخفی میشوند»[مردم به مخفیگاه میروند]
معانی محتمل: ۱) «دور میشوند» یا ۲) «از قدرت عزل میشوند» یا ۳) «نابود میشوند»
این به طور کلی اشاره به اشخاص عادل[پارسا] دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص عادل[پارسا]»
معانی محتمل: ۱) «کثیر میشوند» یا ۲) «به قدرت میرسند»
1كسی كه بعد از تنبیه بسیار گردنكشی میكند، ناگهان منكسر خواهد شد و علاجی نخواهد بود.2چون عادلان افزوده گردند قوم شادی میكنند، اما چون شریران تسلّط یابند مردم ناله مینمایند.3كسی كه حكمت را دوست دارد، پدر خویش را مسرور میسازد؛ اما كسی كه با فاحشهها معاشرت كند اموال را تلف مینماید.4پادشاه ولایت را به انصاف پایدار میكند، اما مرد رشوهخوار آن را ویران میسازد.5شخصی كه همسایه خود را چاپلوسی میكند، دام برای پایهایش میگستراند.6در معصیت مرد شریر دامی است، اما عادل ترنّم و شادی خواهد نمود.7مرد عادل دعوی فقیر را درك میكند، اما شریر برای دانستن آن فهم ندارد.8استهزاكنندگان شهر را به آشوب میآورند، اما حكیمان خشم را فرومینشانند.9اگر مرد حكیم با احمق دعوی دارد، خواه غضبناك شود خواه بخندد، او را راحت نخواهدبود.10مردان خونریز از مرد كامل نفرت دارند، اما راستان سلامتی جان او را طالبند.11احمق تمامی خشم خود را ظاهر میسازد، اما مرد حكیم به تأخیر آن را فرومینشاند.12حاكمی كه به سخنان دروغ گوش گیرد، جمیع خادمانش شریر خواهند شد.13فقیر و ظالم با هم جمع خواهند شد، و خداوند چشمان هر دو ایشان را روشن خواهد ساخت.14پادشاهی كه مسكینان را به راستی داوری نماید، كرسی وی تا به ابد پایدار خواهد ماند.15چوب و تنبیه، حكمت میبخشد، اما پسری كه بیلگام باشد، مادر خود را خجل خواهد ساخت.16چون شریران افزوده شوند تقصیر زیاده میگردد، اما عادلان، افتادن ایشان را خواهند دید.17پسر خود را تأدیب نما كه تو را راحت خواهد رسانید، و به جان تو لذّات خواهد بخشید.18جایی كه رؤیا نیست قوم گردنكش میشوند، اما خوشابحال كسی كه شریعت را نگاه میدارد.19خادم، محض سخن متنبّه نمیشود، زیرا اگر چه بفهمد اجابت نمینماید.20آیا كسی را میبینی كه در سخن گفتن عجول است؟ امید بر احمق زیاده است از امید بر او.21هر كه خادم خود را از طفولیت به ناز میپرورد، آخر پسر او خواهد شد.22مرد تندخو نزاع برمیانگیزاند، و شخص كجخلق در تقصیر میافزاید.23تكبّر شخص او را پست میكند، اما مرد حلیمدل، به جلال خواهد رسید.24هر كه با دزد معاشرت كند، خویشتن را دشمن دارد، زیرا كه لعنت میشنود و اعتراف نمینماید.25ترس از انسان دام میگستراند، اما هر كه بر خداوند توكّل نماید سرافراز خواهد شد.26بسیاری لطف حاكم را میطلبند، اما داوری انسان از جانب خداوند است.27مرد ظالم نزد عادلان مكروه است، و هر كه در طریق، مستقیم است نزد شریران مكروه میباشد.
باب ۲۹ از امثال، بخش دوم از کتاب را ادامه میدهد که به سلیمان نسبت داده شده است(باب ۲۵- ۲۹).
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
اینجا به نحوی از لجبازی کردن شخص سخن گفته شده که گویی گردن خود را خشک[سفت] میکند. ترجمه جایگزین: «که لجباز میشود» یا «که از گوش دادن اجتناب میورزد» [در فارسی متفاوت]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ناگهان او را میشکند»
«کسی قادر به شفا دادن او نخواهد بود.» مریضی استعاره از نوعی موقعیت بد است. ترجمه جایگزین: «کسی قادر به کمک کردن به او نخواهد بود»
مردم هنگام خستگی یا غم دمی بلند و طولانی بیرون میدهند. ترجمه جایگزین: «مردم خسته و غمگین میشوند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنای «انصاف» را میتوانید به عبارتی که با اسم شروع میشود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با انجام کار دست» یا «با وضع قوانین منصفانه»
دانسته به همسایه خود اموری را میگوید که از دروغ بودن آنها آگاه است، تا به این وسیله همسایه را به انجام کاری که مایل است، وا دارد.
نویسنده چاپلوسی شخص را با موقعیتی که شخص به دام میافتد مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «دام بر پا کردن برای گرفتن کسی»
شخص هنگامی که گناه میکند به دام میافتد. او مایل است که به دیگران بدی کند، ولی خدا از عمل او برای مجازات خودش استفاده میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «شهر» اشاره به مردمی دارد که در آن شهر زندگی میکنند. استهزاکنندگان سبب رنجیدن مردم میشوند و احتمالاً از خشونتورزی آنها به نحوی سخن گفته شده که گویی شهر را به آتش میکشند. ترجمه جایگزین: «مردم شهر را آشفته میکنند»
این اصطلاح به معنای بر طرف کردن خشم خشمگینان است. ترجمه جایگزین: «خشم خشمگینان را آرام میکند»
معنای محتمل دیگر «به دادگاه میرود بر علیه» است.
احمق بسیار خشمگین میشود و سعی میکند حکیم را از سخن گفتن یا قاضی دادگاه را از قضاوت کردن باز دارد.
این به معنای پر سر و صدا و هیجان زده بودن و قوی حرکت کردن چون طوفانی قوی است. این کلمهای با بار منفی است.
«قادر به رفع مشکل نخواهند بود»
این اصطلاح به معنای «طالب کشتن» بودن است.
این به طور کلی اشاره به اشخاص راستین دارد. صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اشخاص راستین» یا «اشخاص عادل[پارسا]» یا «اشخاص صادق»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«توجه کند.» ببنید چنین کلمهای را در امثال ۱۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا از اعمال حاکمان با بیان نتیجهای که حاصل میکنند، سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «گویی که به خادمانش شریر بودن را تعلیم میدهد»
کسی که به تندی با دیگران رفتار میکند و زندگی آنها را سختتر میکند.
این اصطلاح به این معنا است که «خداوند[یهوه] هر دو را زنده میکند».
کرسی کنایه از حکومت کردن بر قلمرو پادشاهی است. ترجمه جایگزین: «قلمرو پادشاهی او»
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی چوب و تنبیه کسانی هستند که حکمت را به دیگران چون عطایی جسمانی هدیه میدهند. ترجمه جایگزین: «اگر والدی از چوب برای ملامت[تنبیه] فرزند خود استفاده کند، آن فرزند حکیم خواهد شد» یا «اگر والدین فرزندان خود را تادیب کنند و خطای او را گوشزد کنند، آن کودک زندگی حکیمانه را میآموزد»
والدین در اسرائيل از چوب استفاده میکردند تا با زدن فرزندان خود آنها را تادیب کنند. ترجمه جایگزین: «تادیب»
وقتی کسی شخصی دیگر را تنبیه یا تادیب میکند او به مخاطب خود میگوید که عمل وی را تایید نمیکند.
اسم معنای «شریران» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم بیشتر شرارت میکنند و گناهان آنها بدتر میشوند»
اسم معنای «افتادن» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید که خود استعاره است و اشاره به عزل شدن از قدرت دارد. ترجمه جایگزین: «آن شریران سقوط میکنند» یا «آنهایی که شریر هستند قدرت خود را از دست میدهند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا آنکه شریعت را نگه میدارد را برکت خواهد داد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. «تنها با حرف زدن با خادم نمیتوانید او را تادیب کنید»
نویسنده از پرسشی استفاده میکند تا توجه خواننده را جلب کند. ترجمه جایگزین: «باید متوجه شده باشی که برای مردم عجول[عجولان] در سخن گفتن چه اتفاقی رخ میدهد»
«کسی که به خادم خود اجازه از زیر کار در رفتن را میدهد و با خادم خود بهتر از خادمین دیگر رفتار میکند»
«در پایان جوانی خادم» یا «وقتی خادم بزرگ میشود»
این کلمات ترجمه کلمهای در زبان عبری هستند که کسی از معنای آن مطمئن نیست. برخی این قسمت را به معنای ضعیف شدن خادم و اداره امور خانه توسط دیگران میدانند.
اینجا به نحوی از مسبب بحث مردم بودن سخن گفته شده که گویی بحث را بر میانگیزانند یا بیدار میکنند. اسم معنای «نزاع» را میتوانید «بحث کردن» ترجمه کنید. ببینید کلمات مشابه را در امثال ۱۵: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «سبب بیشتر بحث کردن مردم میشوند» یا «بانی بحث و جدل مردم میشوند»
این اصطلاح به معنای «شخصی است که به راحتی عصبانی» میشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردان کسی که روحی فروتن دارد را جلال خواهند داد» یا «کسی که روحی فروتن دارد، توسط دیگران جلال خواهد یافت» یا «خداوند سبب میشود مردان کسی را که روحی فروتن دارد، جلال دهند»
«دشمن خود میشود» [از زندگی خود متنفر میشود]
معانی محتمل: ۱) مردم کسی که «با دزد معاشرت» میکند را به سوگند خوردن وا میدارند تا حقیقت را درباره آنچه که آن دزد سرقت کرده بگوید و همچنین آن مرد که سوگند میخورد میداند که در صورت گفتن حقیقت با مجازات روبه رو خواهد شد. ترجمه جایگزین: «جرات ندارد سوگند بخورد و شهادت دهد» یا ۲) مردم نمیدانند آن دزد کیست ولی بر خدا فریاد بر میآورند تا دزد را لعن کند و آن که با دزد «معاشرت» میکند از اعتراف کردن میترسد و در نتیجه ترس خود از آن دزد، سوگند نمیخورد. ترجمه جایگزین: «حتی بعد از این که مردم او را لعن کردند، چیزی نمیگوید» [اشتباه تایپی در متن- در قسمت ۲ به جای (CURSE) باید کلمه (OATH) گذاشته شود]
اینجا از ترسیدن از دیگران مانند به دام افتادن سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «کسی که میترسد مردم ممکن است چه بر سر او آورند مثل شخصی به دامافتاده است»
دامی از طناب که حیوانات را گرفتار میکند.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از کسی که به او توکل کرده، مراقبت میکند»
کلمه «[روی]» کنایه از گوش سپردن حاکم به سخنانی است که مردم میخواهند به او بگویند. ترجمه جایگزین: «مردم بسیاری میخواهند که به آنها توجه کند»
خداوند[یهوه]، نه حاکمین، رفتار منصفانه مردم را میبینند. اسم معنای «داوری» را میتوانید به «منصفانه» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند یهوه است که واقعاً منصفانه با شخص برخورد میکند»
کسی که باید مورد انزجار باشد. ببینید این قسمت را در چطور ترجمه کردهاید.
1كلمات و پیغام آكور بنیاقَه. وحی آن مرد به ایتیئیل یعنی به ایتیئیل و اُكال.2یقیناً من از هر آدمی وحشیتر هستم، و فهم انسان را ندارم.3من حكمت را نیاموختهام و معرفت قدّوس را ندانستهام.4كیست كه به آسمان صعود نمود و از آنجا نزول كرد؟ كیست كه باد را در مشت خود جمع نمود؟ و كیست كه آب را در جامه بند نمود؟ كیست كه تمامی اقصای زمین را استوار ساخت؟ نام او چیست و پسر او چه اسم دارد؟ بگو اگر اطّلاع داری.5تمامی كلمات خدا مُصَفّی است. او به جهت متوكّلان خود سپر است.6به سخنان او چیزی میفزا، مبادا تو را توبیخ نماید و تكذیب شوی.7دو چیز از تو درخواست نمودم، آنها را قبل از آنكه بمیرم از من بازمدار:8بطالت و دروغ را از من دور كن، مرا نه فقر ده و نه دولت. به خوراكی كه نصیب من باشد مرا بپرور،9مبادا سیر شده، تو را انكار نمایم و بگویم كه خداوند كیست. و مبادا فقیر شده، دزدی نمایم، و اسم خدای خود را به باطل برم.10بنده را نزد آقایش متّهم مساز، مبادا تو را لعنت كند و مجرم شوی.11گروهی میباشند كه پدر خود را لعنت مینمایند، و مادر خویش را بركت نمیدهند.12گروهی میباشند كه در نظر خود پاكاند، اما از نجاست خود غسل نیافتهاند.13گروهی میباشند كه چشمانشان چه قدر بلند است، و مژگانشان چه قدر برافراشته.14گروهی میباشند كه دندانهایشان شمشیرها است، و دندانهای آسیای ایشان كاردها تا فقیران را از روی زمین و مسكینان را از میان مردمان بخورند.15زالو را دو دختر است كه بده بده میگویند. سه چیز است كه سیر نمیشود، بلكه چهار چیز كه نمیگوید كه كافی است:16هاویه و رحم نازاد، و زمینی كه از آب سیر نمیشود، و آتش كه نمیگوید كه كافی است.17چشمی كه پدر را استهزا میكند و اطاعت مادر را خوار میشمارد، غرابهای وادی آن را خواهند كند و بچههای عقاب آن را خواهند خورد.18سه چیز است كه برای من زیاده عجیب است، بلكه چهار چیز كه آنها را نتوانم فهمید:19طریق عقاب در هوا و طریق مار بر صخره، و راه كشتـی در میـان دریـا و راه مرد با دختر باكره.20همچنان است طریق زن زانیه؛ میخورد و دهان خـود را پاك میكنـد و میگویـد گنـاه نكردم.21به سبب سه چیز زمین متزلزل میشود، و به سبب چهار كه آنها را تحمّل نتواند كرد:22به سبب غلامی كه سلطنت میكند، و احمقی كه از غذا سیر شده باشد،23به سبب زن مكروهه چون منكوحه شود، و كنیز وقتی كه وارث خاتون خود گردد.24چهار چیز است كه در زمین بسیار كوچك است، لیكن بسیار حكیم میباشد:25مورچهها طایفه بیقوّتند، لیكن خوراك خود را در تابستان ذخیره میكنند؛26ونكها طایفه ناتوانند، اما خانههای خود را در صخره میگذارند.27ملخها را پادشاهی نیست، اما جمیع آنها دسته دسته بیرون میروند.28چلپاسهها به دستهای خود میگیرند و در قصرهای پادشاهان میباشند.29سه چیز است كه خوشخرام است، بلكه چهار چیز كه خوشقدم میباشد:30شیر كه در میان حیوانات تواناتر است، و از هیچكدام روگردان نیست؛31تازی و بز نر، و پادشاه كه با او مقاومت نتوان كرد.32اگر از روی حماقت خویشتن را برافراشتهای و اگر بد اندیشیدهای، پس دست بر دهان خود بگذار؛33زیرا چنانكه از فشردن شیر، پنیر بیرون میآیـد، و از فشـردن بینـی، خـون بیـرون میآید، همچنان از فشردن غضب نزاع بیرون میآید.
باب ۳۰ بابی از امثال است که به آکور نسبت داده میشود؛ اما هویت او ناشناخته است و فقط در این باب از او نام برده شده است.
اسم کامل این قسمت آكور بنیاقَه است. آکور از کلمه عبری به معنای «جمعآوری کننده» گرفته شده است و برخی از محققان بر این باورند که این اسمی واقعی نیست، بلکه اشاره به سلیمان دارد که امثال را جمعآوری کرده است. احتیاط شرط میکند که همچنان از این اسم در ترجمه خود استفاده کنید.
نویسنده از آیه ۱۵ تا ۳۲ از روشی خاص برای توضیح برخی مسائل استفاده میکند. او میگوید که سه یا چهار چیز است و موارد مورد نظر را فهرست میکند و از هر یک نمونه میآورد و ویژگی مثل «بسیار كوچك است، لیكن بسیار حكیم » را مطرح میکند. مقصود از استفاده از این اعداد معنای حقیقی آنها نیست بلکه نویسنده آنها را به کار برده تا به مخاطب در به خاطر سپردن این نکات کمک کند.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
and and )
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم واقعی پسر یاقه است نه اسم نوه او.
این استعاره از پیغامی بسیار مهم است. این پیغام چون از سوی خدا است، اهمیتی ویژه دارد. ترجمه جایگزین: «پیغامی مهم»
«به ایتیئیل ــ که ایتیئیل و اًکال است»
«حتماً» یا «بدون شک»
اسم معنای «فهم» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «طریقی را که انسانها باید آنها را درک کنند نمیفهمم»
اسم معنای «معرفت» را میتوانید به فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همچنین چیزی در مورد آن قدوس نمیدانم»
نویسنده با مطرح کردن این پرسشها خواننده را به فکر کردن در مورد عظیمتر بودن خداوند[یهوه] از مردم وا میدارد. ترجمه جایگزین: «کسی تا به حال ...نزول نکرده است. کسی تا به حال...در مشت خود جمع نکرده است. کسی تا به حال...بند ننموده است. کسی تا به حال...استوار نساخته است.» یا «که...نزول کرده؟ که...در مشت خود جمع کرده؟که...بند نموده؟ که...استوار ساخته؟ کسی تا به حال چنین نکرده است.»
جایی که خدا زندگی میکند.
نویسنده به نحوی از باد سخن میگوید که گویی چیزی است که شخص میتواند آن را بگیرد و در دست خود نگه دارد. ترجمه جایگزین: «باد را در دست خود نگه داشته است»
طریقی که دست او مثلاً هنگام جمع کردن آب یا ماسه شکل میگیرد. «دست کاسه شده او»
اشیایی کوچک را که پخش شدهاند، به نحوی بر تودهای جمع میکنند که میتوان آنها را بلند کرد.
«حدودی را برای پایان زمین مشخص کرده است» یا «مرز پایانی زمین را نشانگذاری کرده است»
نویسنده از این سوال استفاده میکند تا به دستور خواننده را به پاسخ دادن به آنها وا دارد. ترجمه جایگزین: «اسم او و پسر او را اگر میدانی، بگو»
نویسنده با استفاده از وارونهگویی نشان میدهد که نه خود او و نه مخاطبینش کسی را نمیشناسند که بتواند کارهایی را که در پرسشهای قبلی ذکر شدهاند، انجام دهد. ترجمه جایگزین: «فکر نمیکنم کسی را بشناسید که بتواند این کارها را انجام دهد»
اینجا به نحوی از کلمات سخن گفته شده که گویی فلزاتی هستند که شخص برای تمیز کردن قسمتهای بد به آنها احتیاج دارد. ترجمه جایگزین: «مثل فلزی ارزشمند هستند که کسی ناخالصیها را از آن زدوده است»
کلمه «سپر» استعاره از چیزی است که از شخص مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «از کسانی که نزد او میآیند و از او چیزی میخواهند، مراقبت میکنند»
بیش از آن چه که گفته، بگویی.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ثابت میکنی که هستی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی محتمل: ۱) «به مردم اجازه بطالتگویی و دروغگویی نده» یا ۲) «نگذار به بطالت و دروغ سخن گویم»
کلمات عبث و دروغ
نویسنده به نحوی از «فقر» و «دولت» سخن میگوید که گویی اشیایی هستند که شخص به دیگری میدهد. این کلمات همچنین اسامی معنایی هستند که میتوان آنها را به «فقیر» و «ثروتمند» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نگذار که خیلی فقیر یا خیلی ثروتمند باشم»
این موقعیتی فرضی را توصیف میکند که هنوز رخ نداده است، ولی در صورت ثروتمند شدن نویسنده روی خواهد داد.
این موقعیتی فرضی را توصیف میکند که هنوز رخ نداده است ولی در صورت فقیر شدن نویسنده روی خواهد داد.
«کسانی را که میدانند چیزهایی را دزدیدهام، به این فکر وا میدارم که خدایی نیست» یا «شاید با دزدی به نام خدا آسیب رسانم»
به دروغ سخن گفتن در مورد کسی با هدف آسیب رساندن به او
«خادم لعن خواهد کرد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردم تو را گناهکار میدانند»
«گروهی از مردم...که لعنت میکنند...برکت نمیدهند»
نوع یا طبقه یا نسل
«گروهی از مردم که هستند»
کلمه «نظر[چشمها]» اشاره به دیدن دارد و دیدن اشاره به افکار یا قضاوت دارد. ترجمه جایگزین: «خود را پاک میپندارند» یا «فکر میکنند منزه هستند»
کلمات «نجاست» و «غسل» به نحوی از بخشش خدا سخن میگویند که گویی بخشش او مردم را جسماً از کثیفی پاک میکند. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را از گناهانشان نبخشیده است»
این را باید به کلمهای مودبانه که در برگیرنده قی و فضولات انسان یا حیوان است، ترجمه کنید.
این کسانی را توصیف میکند که خود را از دیگران بهتر میپندارند. چشمان نشان دهنده غرور او هستند و نحوه نگاه کردن او نشان میدهد که فکر میکند از دیگران بهتر است.
اینجا به نحوی از گروهی از مردم که سخنان مضر[پرگزند] میگویند سخن گفته شده که گویی حیوانات وحشی هستند که دندان و چانهای از شمشیر و چاقو دارند و فقرا و نیازمندان را میخورند.
استخوان صورت که دندان از آن بیرون میآیند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این مثال از چیزی است که همیشه بیشتر میخواهد. ترجمه جایگزین: «حرص، دو دختر دارد»
نوعی کرم که به پوست میچسبد و خون بدن را میمکد.
معنای محتمل دیگر «نام هر دو آنها به من بده» است.
این کاربرد عدد «سه» و «چهار» کنار هم احتمالاً صنعتی شاعرانه است. ترجمه جایگزین: «چهار چیز است که از آن سیر نمیشوند و هرگز نمیگویند که ‘بس است‘»
این را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همیشه بیشتر میخواهد»
اینجا به نحوی از زمینی که به خاطر بیبارانی دیگر محصول نمیآورد سخن گفته شده که گویی شخصی است که آب کافی برای نوشیدن ندارد.
چشم، جزگویی از کل شخص است. نویسنده میگوید کسی که والدین خود را استهزا میکند تنها و در بیابان[وادی] میمیرد و کسی او را دفن نخواهد کرد. مردن در بیابان استعاره از مردن بدون دوست یا خانواده است. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کلاغ وادی[بیابان] چشم استهزا کننده...پدر را از کاسه در میآورد...و کرکسها او را میخورند» یا «استهزاکننده...پدر تنها میمیرد و کسی که نیست که برای او عزاداری کند»
کلمه «اطاعت» کنایه از خود مادر است. این کلمه همچنین اسم معنا است که میتوان آن را به «اطاعت کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مادرِ خود را بیارزش میپندارد و از او اطاعت نمیکند.»
پرندهای بزرگ، لاغر اندام و سیاه که گیاه و حیوانات مرده را میخورد.
هر پرنده بزرگی که حیوانات مرده را میخورد و سری کوچک و بدون پر دارد.
استفاده از اعداد «سه» و «چهار» احتمالاً صنعتی شاعرانه است. ترجمه جایگزین: «امور بسیاری برای من عجیب هستند و آنها را نمیفهمم، چهارتای آنها»
اینجا در اصل به جای کلمه «میان» از «دل» استفاده شده که اشاره به وسط دریا دارد. ترجمه جایگزین: «در وسط دریا» یا «در دریای باز»
این دو به نظر بهگویی هستند و استعاره از ارتکاب زنا و سپس حمام کردن میباشند.
استفاده از اعداد «سه» و «چهار» احتمالاً صنعتی شاعرانه است. «چیزهایی هست که زمین را به لرزه در میآورند و زمین تحمل چنین لرزهای را ندارد. چهار مورد از آنها»
این را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «احمقی که غذای کافی برای خوردن دارد»
مردم قبل از نکاح به حق از آن زن متنفر بودند ولی وقتی ازدواج میکند این انزجار چند برابر میشود. این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زنی که مردمان نیک هنگام نکاح از او متنفر شدند» یا «هنگامی که زنی طرد شده ازدواج میکند»
بر خانه حکومت میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حیوانی کوچک با گوشهای گرد و پاهای کوتاه و بدون دُم.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خزندهای کوچک و چهار پا با بدنی کشیده و دُم.
استفاده از اعداد «سه» و «چهار» احتمالاً صنعتی شاعرانه است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی هستند که با وقار راه میرود. چهار مورد از آنها»
با شکوه و وقاری مانند پادشاه
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خروسی که با وقار راه میرود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شدیداً هم زدن
شیرِ حیوان که کسی با مخلوط کردن، آن را غلیظ میکند.
1كلام لموئیل پادشاه، پیغامی كه مادرش به او تعلیم داد.2چه گویم ای پسر من، چه گویم ای پسر رحم من! و چه گویم ای پسر نذرهای من!3قوّت خود را به زنان مده، و نه طریقهای خویش را به آنچه باعث هلاكت پادشاهان است.4پادشاهان را نمیشاید ای لموئیل، پادشاهان را نمیشاید كه شراب بنوشند، و نه امیران را كه مسكرات را بخواهند.5مبادا بنوشند و فرایض را فراموش كنند، و داوری جمیع ذلیلان را منحرف سازند.6مسكرات را به آنانی كه مشرف به هلاكتند بده و شراب را به تلخجانان،7تا بنوشند و فقر خود را فراموش كنند، و مشقّت خویش را دیگر بیاد نیاورند.8دهان خود را برای گنگان باز كن، و برای دادرسی جمیع بیچارگان.9دهان خود را باز كرده، به انصاف داوری نما، و فقیر و مسكین را دادرسی فرما.10زن صالحه را كیست كه پیدا تواند كرد؟ قیمت او از لعلها گرانتر است.11دل شوهرش بر او اعتماد دارد، و محتاج منفعت نخواهد بود.12برایش تمامی روزهای عمر خود، خوبی خواهد كرد و نه بدی.13پشم و كتان را میجوید. و به دستهای خود با رغبت كار میكند.14او مثل كشتیهای تجّار است، كه خوراك خود را از دور میآورد.15وقتی كه هنوز شب است برمیخیزد، و به اهل خانهاش خوراك و به كنیزانش حصّه ایشان را میدهد.16درباره مزرعه فكر كرده، آن را میخرد، و از كسب دستهای خود تاكستان غرس مینماید.17كمر خود را با قوّت میبندد، و بازوهای خویش را قوی میسازد.18تجارت خود را میبیند كه نیكو است، و چراغش در شب خاموش نمیشود.19دستهای خود را به دوك دراز میكند، و انگشتهایش چرخ را میگیرد.20كفهای خود را برای فقیران مبسوط میسازد، و دستهای خویش را برای مسكینان دراز مینماید.21به جهت اهل خانهاش از برف نمیترسد، زیرا كه جمیع اهل خانه او به اطلس ملبّس هستند.22برای خود اسبابهای زینت میسازد. لباسش از كتان نازك و ارغوان میباشد.23شوهرش در دربارها معروف میباشد، و درمیان مشایخ ولایت مینشیند.24جامههای كتان ساخته آنها را میفروشد، و كمربندها به تاجران میدهد.25قوّت و عزّت، لباس او است، و درباره وقت آینده میخندد.26دهان خود را به حكمت میگشاید، و تعلیم محبتآمیز بر زبان وی است.27به رفتار اهل خانه خود متوجّه میشود، و خوراك كاهلی نمیخورد.28پسرانش برخاسته، او را خوشحال میگویند، و شوهرش نیز او را میستاید.29دختران بسیار اعمال صالحه نمودند، اما تو بر جمیع ایشان برتری داری.30جمـال، فریبنـده و زیبایـی، باطـل است، اما زنی كه از خداوند میترسد ممدوح خواهد شد.31وی را از ثمره دستهایش بدهید و اعمالش او را نزد دروازهها بستاید.
باب ۳۱ با آیه ۹ از لموئیل پادشاه آغاز میشود. قسمت آخر این باب شعری در مورد همسری خدا ترس[صالحه] است.
هویت این شخص در کتاب مقدس مشخص نیست و فقط اینجا از او اسم برده شده است. مهم است که بدانید سخنان ذکر شده در این باب از سوی مادر او و خطاب به او بیان شدهاند. این کلمات مانند توصیه مادر به پسر خود شکل گرفتهاند.
آیات ۱۰ تا ۳۱ کنار هم در زبان اصلی یک قطعه منظوم را تشکیل میدهند. در زبان عبری ۲۲ خط داریم که هر یک با حروف الفبای متوالی آغاز میشوند، اما مسلماً مترجمین در زبانهای مختلف از حروف مختلف استفاده میکنند. بنابراین حائز اهمیت است که مترجمین دقت کنند که این قسمت یک قطعه ادبی با موضوعی واحد در مورد زنی شرافتمند یا خداترس[صالحه] است.
این امثال جدا از یکدیگر هستند و اغلب با استفاده از عناصر متضاد به موضوعاتی معمول میپردازند: حکیم/ابله، پول، کاهل/ساعی، گفتن حقیقت، شرور/عادل[پارسا]، کاهل، غرور/فروتنی، شرافتمندی/کج رفتاری.
, and and )
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
معانی محتمل پرسش بدیهی: ۱) «چه میکنی؟» یا «نباید کاری که میکنی را انجام دهی» یا ۲) «چه باید بگویم؟» یا «به آن چه میگویم گوش بده» یا ۳) «کارهایی را که در مورد آنها هشدار دادهام، انجام نده»
متکلم میخواهد خواننده به دقت به کسی که با او سخن میگوید گوش دهد و به او احترام گذارد.
کلمه «رحم» جزگویی از شخص است. بهتر است که از واژهای مودبانه برای بخشی از بدن استفاده کنید که کودک قبل از به دنیا آمدن در آن رشد میکند.
کلمه «نذرها» را میتوانید: ۱) نذر[سوگند] ازدواج مادر یا ۲) نذری که اگر خدا بعد از ازدواج به او فرزندی ببخشد او آن کودک را به خدا تقدیم میکند.
«برای رابطه جنسی داشتن با زنان زیاد زحمت نکش» این اشاره به رابطه غیر زناشوئي یا با همسران موقت دارد.
«یا اجازه نده کسی که پادشاهان را نابود میکند، به تو نصیحت کند»
معانی محتمل: ۱) «طریقی که زندگی میکنی» یا ۲) «کاری که میکنی»
احتمالاً «زنان» بیعفتی که به آنها قوت خود را نمیدهد.
این اسم یک مرد است. ببینید این اسم را در امثال ۳۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. معانی محتمل: ۱) «آن چه خدا معین کرده» یا ۲) «آن چه خود پادشاهان مقدر کردهاند»
«حق آسیب دیدگان را از آنها منع میکند»
خوبی را با بدی معاوضه میکند.
«تمام کسانی که دیگران به غلط[ناحق] به آنها آسیب میرسانند»
کلماتی را که حذف به قرینه شدهاند، میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «شراب را...بده»
«که روحشان تلخ است» یا «که در بدبختی زندگی میکنند»
اسم معنای «فقر» را میتوانید در قالب صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چقدر فقیر است»
اسم معنای «مشقت» را میتوانید در قالب عبارت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اتفاقات بدی که برای او رخ میدهند»
«دهان باز کردن» کنایه از سخنانی است که برای دفاع از بیگناهان گفته میشوند. ترجمه جایگزین: «از کسانی که قادر به دفاع از خود نیستند، دفاع کن»
«دادرسی» اشاره به شخص دادخواه دارد. ترجمه جایگزین: «تا همه مردم با کسانی که در حال نابودی هستند، منصفانه برخورد کنند»
کلماتی که حذف به قرینه شدهاند را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «برای این دادرسی سخن میگوید» یا «برای...سخن میگویند»
این کلمات اساساً یک معنا دارند و برای تاکید کنار هم استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «کسانی که فقیر هستند و نمیتوانند مایحتاج خود را رفع کنند»
نویسنده با استفاده از این سوال نشان میدهد که بخش جدیدی را آغاز کرده است. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردان زنی توانمند[قابل] نمییابند» یا «بسیاری از مردان قادر به یافتن زنی نیستند که بتواند کارهای بسیاری را به خوبی انجام دهد»
«از جواهرات ارزشمندتر است»
این کم نمایی را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مایحتاج خود را دارد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
موی بره که برای ساخت لباس استفاده میشود.
گیاهی که از الیاف آن نخ ساخته میشود.
معانی محتمل کلمه «رغبت»: ۱) هنگام کار چه حسی به او دست میدهد، «با شادی با دستهای خود کار میکند» یا ۲) نسبت به پشم و کتان چه حسی میکند، «با دستهای خود بر چیزهایی که از کار کردن با آنها لذت میبرد»
کسی ک چیزهایی را میخرد و میفروشد.
«به غلامان خود میگوید که هر یک آن روز چه کاری باید بکنند»
اینجا به نحوی از پولی که با کار کردن با پشم و کتان بدست آورده () سخن گفته شده که گویی میوهای است که بر درخت رشد میکند. دستها جزگویی از شخص هستند. ترجمه جایگزین:«پولی که در آورده است»
لباس بر تن کردن[کمر بستن] کنایه از آماده شدن برای کار است. ترجمه جایگزین: «خود را برای کار فیزیکی سخت آماده میکند»
«او با کار کردن بازوی خود را قوی میسازد»
به دقت نگاه میکند.
این احتمالاً اغراق است: او تمام طول شب کار میکند ولی از صبح تا شب را کار نمیکند. ترجمه جایگزین: «او هنگام کار در شب چراغی را میسوزاند»
میله بزرگ یا کوچک که نوکی تیز دارد و برای نخریسی از آن استفاده میشود.
«کف[دست]» کنایه از کمکی است که زنان به دست خود میکنند. ترجمه جایگزین: «به فقیران کمک میکند»
این کلمات ترجمه همان کلمهای هستند که در «دستهای خود را دراز میکند» ترجمه شده است.
کلمه «اطلس[سرخ]» اشاره به رنگ لباس ندارد، بلکه به قیمت و گرمای آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لباس گرم و گران دارد»
رنگ قرمز با رگههای نارنجی
پارچهای که از گیاه کتان ساخته شده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. فعل «معروف میباشد» کنایه از احترام است. ترجمه جایگزین: «مردم به شوهر او...احترام میگذارند»
تا قوانین را وضع و مباحثات را حل و فصل کند.
پارچهای که از الیاف کتان ساخته میشود.
تکه پارچههایی بلند که به دور کمر بسته یا روی شانه انداخته میشدند.
اینجا به نحوی از قدرت و عزت داشتن سخن گفته شده که گویی زنان آنها را مثل لباس میپوشند. این را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. اسم معنای «قوت» و «عزت» را میتوانید به صفت و فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همه میتوانند ببینند که آن زن، قوی است؛ بنابراین او را حرمت مینهند»
این احتمالاً یک اغراق است تا نشان دهد که نمیترسد. ترجمه جایگزین: «نمیترسد که در آینده چه اتفاقی رخ دهد»
عمل گشودن دهان کنایه از سخن گفتن است. اسم معنای «حکمت» را میتوانید به قید یا صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «حکیمانه سخن میگوید» یا «سخنان حکیمانه میگوید»
عبارت «بر زبان وی» اشاره به سخن گفتن او دارد چون زبان بخشی از دهان است. عبارت «تعلیم محبتانگیز» اشاره به تعلیم دادن مهربانی دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم یاد میدهد که مهربان باشند»
کلمه «رفتار» اشاره به نحوه زندگی اشخاص دارد. ترجمه جایگزین: «از خداپسندانه زندگی کردن همه اعضای خانواده اطمینان حاصل میکند»
«خوراک خوردن» به معنای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «کاهل نیست»
کاری نمیکند و تنبل است.
معانی محتمل: ۱) واقعاً «برخاست» یا ۲) کنایه از «فعال» بودن است.
اعلام رخ دادن امور نیکو برای آن زن به خاطر کارهای نیکویی که انجام داده است. این را میتوانید در قالب نقل قولی مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به او تبریک میگوید» یا «میگوید، بله، مادر!»
«کاری بهتر کردهای»
اسم معنای «جمال» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زنی سخاوتمند، میتواند مردم را فریب دهد» یا «زنی با اخلاق نیکو ممکن است واقعاً شریر باشد» ببینید چنین عباراتی را در امثال ۱۱: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «جمال» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زنی که اکنون زیباست همیشه زیبا باقی نمیماند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را خواهند ستایید»
اینجا به نحوی از پولی که از کار بر پشم و کتان بدست آورده سخن گفته شده که گویی آن پول بر درخت رشد میکند( امثال ۳۱: ۱۳). دستها جزگویی از شخص است. ببینید این عبارت را در امثال ۳۱: ۱۶چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پولی که در آورده است»
او به خاطر کار خود ستایش میشود نه به واسطه آن. آنهایی که بر «دروازهها» میایستادند اشخاص مهم شهر بودند که امور تجاری و قانونی شهر را بر دروازهها حل و فصل میکردند. ترجمه جایگزین: «اشخاص مهم شهر او را به خاطر کاری که انجام داده، بستایند»
1كلام جامعه بن داود كه در اورشلیم پادشاه بود:2باطل اباطیل، جامعه میگوید، باطل اباطیـل، همه چیـز باطل است.3انسان را از تمامی مشقّتش كه زیر آسمان میكشد چه منفعت است؟4یك طبقه میروند و طبقه دیگر میآیند و زمین تا به ابـد پایـدار میمانـد.5آفتـاب طلوع میكند و آفتاب غروب میكند و به جایی كه از آن طلوع نمود میشتابد.6باد بطرف جنوب میرود و بطرف شمال دور میزند؛ دورزنان دورزنان مـیرود و بـاد به مدارهـای خـود برمـیگردد.7جمیـع نهرهـا به دریـا جـاری میشـود اما دریا پر نمیگردد؛ به مكانی كه نهرها از آن جاری شد به همان جا باز برمیگردد.8همه چیزها پـر از خستگـی اسـت كه انسـان آن را بیـان نتوانـد كـرد. چشـم از دیـدن سیـر نمیشـود و گـوش از شنیدن مملو نمیگردد.9آنچه بوده است همان است كه خواهد بود، و آنچه شده است همان است كه خواهد شد و زیـر آفتاب هیـچ چیـز تـازه نیست.10آیا چیـزی هست كه دربارهاش گفته شـود ببیـن این تازه است؟ در دهرهایی كه قبـل از مـا بـود آن چیز قدیم بود.11ذكری از پیشینیان نیست، و از آیندگان نیـز كه خواهند آمد، نزد آنانی كه بعد از ایشان خواهند آمد، ذكری نخواهد بود.12من كه جامعه هستم بر اسرائیل در اورشلیم پادشاه بودم،13و دل خود را بر آن نهادم كه در هر چیزی كه زیر آسمان كرده میشود، با حكمت تفحّص و تجسّس نمایم. این مشقّت سخت است كه خدا به بنیآدم داده است كه به آن زحمت بكشند.14و تمامی كارهایی را كه زیر آسمان كرده میشود، دیدم كه اینك همه آنها بطالت و در پی باد زحمت كشیدن است.15كج را راست نتوان كرد و ناقص را بشمار نتوان آورد.16در دل خود تفكّر نموده، گفتم: اینك من حكمت را به غایت افزودم، بیشتر از همگانی كه قبل از من بر اورشلیم بودند؛ و دل من حكمت و معرفت را بسیار دریافت نمود؛17و دل خود را بر دانستن حكمت و دانستن حماقت و جهالت مشغول ساختم. پس فهمیدم كه این نیز در پی باد زحمت كشیدن است.18زیرا كه در كثرت حكمت كثرت غم است و هر كه عِلم را بیفزاید، حزن را میافزاید.
در برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱: ۲- ۱۱ و ۱۵ انجام میدهد.
این باب لحنی غمگین، یا افسرده کننده دارد. نویسنده بر بیهودگی همه چیز باور دارد. استعارات ذکر شد در این باب انگاره تغییرناپذیری همه امور را توصیف میکنند. این به عنوان «تقدیرگرایی» شناخته شده است.
این صفحه تعمداً خالی است.
این باب به نحوی از نحوه نابود شدن همه چیز در زندگی و فقدان ارزش باقی سخن میگوید که گویی همه چیز مانند بخار یا نسیم ناپدید میشوند. ترجمه جایگزین: «‘مثل بخار مِه که از بین میرود و مانند وزش باد که ناپدید میشود،‘ معلم میگوید، ‘همه زائل میشود و هیچ یک ارزشی ماندگار ندارد.‘»
نویسنده از این سؤال بدیهی استفاده میکند تا خواننده را وادارد که عمیقتر درباره اهمیت برخی چیزها فکر کند. این سؤال را میتوان در غالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که انسان هیچ منفعتی از تمامی زحمتی که زیر آسمان[آفتاب] میکشد، نصیبش نمیشود» یا «به نظر میرسد که مردم هیچ منفعتی از تمام زحمتی که زیر آسمان[آفتاب] میکشند، عایدشان نمیشود.»
این به چیزهایی که روی زمین انجام شدهاند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
نویسنده مطابق با درک خود، نظم طبیعی زندگی را توضیح میدهد.
از نحوه غروب خورشید در پایان روز و طلوع دوباره آن به نحوی سخن میگوید که گویی شخصی است که دوان دوان از جایی که غروب کرده به جایی که قرار است طلوع کند، میدود. ترجمه جایگزین: «به سرعت به جایی برمیگردد» یا «به سرعت به جایی میرود»
این صفحه تعمداً خالی است.
نویسنده همچنان مشاهدات خود در مورد نظم طبیعی را ارائه میدهد. .
«همه چیز خستهکننده شده.» از آن جایی که انسان، ناتوان از بیان این چیزهاست، تلاشش بیفایده شده است.
در اینجا «چشم» نشاندهنده انسان است. ترجمه جایگزین: «چشم انسان از آن چه که میبیند، سیر نمیشود»
در اینجا «گوش» نشاندهنده شخص است. ترجمه جایگزین: «گوش انسان از آن چه میشنود، پر نمیگردد»
هیچ چیز جدیدی در مورد انسان و اعمالش وجود ندارد.
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر آن چه که قبلاً اتفاق افتاده، همان دوباره اتفاق خواهد افتاد»
این به چیزهایی که روی زمین اتفاق میافتد، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین»
این سؤال بدیهی پرسیده شده تا تأکید کند که انسان نمیتواند هیچ چیز تازهای [جدیدی] بگوید. این را میتوان در غالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ چیزی وجود ندارد که دربارهاش گفته شود، ‘نگاه کن، این تازه است.‘»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دربارهاش بگوید»
فاعل برداشت شده از مضمون را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که در آینده اتفاق خواهد افتاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر آن را به خاطر نخواهند آورد»
این صفحه تعمداً خالی است.
در اینجا نویسنده با استفاده از واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر افکارش تأکید کند. ترجمه جایگزین: «مصمم هستم» یا «خود را تطبیق دادهام»[ در انگلیسی به « دل» واژه« فکر» به کار رفته است]
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر میزان کوشش تفحص او تأکید مینمایند.
به چیزهایی که روی زمین انجام شده است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
«انسانها»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کاری که مردم انجام میدهند»
این به چیزهایی که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین»
نویسنده از این واژه استفاده میکند تا توجه خواننده را به آنچه بعداً میخواهد بگوید جلب کند. ترجمه جایگزین: «حقیقتاً» یا «به راستی»[ در فارسی نیامده است]
نویسنده میگوید که هر آن چه مردم انجام میدهند، بیهوده است چنان که گویی آنان در تلاشند تا باد را کنترل کنند. ترجمه جایگزین: «تلاش برای کنترل باد کاری عبث [بیهوده] است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم نمیتوانند آن چه کج شده را راست کنند! آنها نمیتوانند آن چه نیست را بشمرند»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «من با خود صحبت کردم»
نویسنده در اینجا با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر آن چه که آموخته، تأکید کند. ترجمه جایگزین: «به دست آوردهام» یا «آموختهام»[ در انگلیسی: « اندیشه من دید»]
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «مصمم هستم» یا «خود را تطبیق دادهام»
واژههای «حماقت» و «جهالت» معانی مشابهی دارند و به ترتیب بر افکار و رفتاری احمقانه اشاره میکند.
نویسنده میگوید آموختن حکمت و حماقت و جهالت همچون تلاش برای کنترل باد، کاری بیهوده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «همچون تلاش برای کنترل باد بیفایده است»[ در انگلیسی مفهوم هدایت کردن یا شبانی کردن باد به کار رفته است]
این صفحه تعمداً خالی است.
1من در دل خود گفتم: الا´ن بیا تا تو را به عیش و عشرت بیازمایم؛ پس سعادتمندی را ملاحظه نما. و اینك آن نیز بطالت بود.2درباره خنده گفتم كه مجنون است و درباره شادمانی كه چه میكند.3در دل خود غور كردم كه بدن خودرا با شراب بپرورم، با آنكه دل من مرا به حكمت (ارشاد نماید) و حماقت را بدست آورم تا ببینم كه برای بنیآدم چه چیز نیكو است كه آن را زیر آسمان در تمامی ایام عمر خود به عمل آورند.4كارهای عظیم برای خود كردم و خانهها برای خود ساختم و تاكستانها به جهت خود غرس نمودم.5باغها و فردوسها به جهت خود ساختم و در آنها هر قسم درخت میوهدار غرس نمودم.6حوضهای آب برای خود ساختم تا درختستانی را كه در آن درختان بزرگ میشود، آبیاری نمایم.7غلامان و كنیزان خریدم و خانهزادان داشتم و مرا نیز بیشتر از همه كسانی كه قبل از من در اورشلیم بودند، اموال از رمه و گله بود.8نقره و طلا و اموال خاصّه پادشاهان و كشورها نیز برای خود جمع كردم؛ و مغنّیان و مغنّیات و لذّات بنیآدم یعنی بانو و بانوان به جهت خود گرفتم.9پس بزرگ شدم و بر تمامی كسانی كه قبل از من در اورشلیم بودند برتری یافتم و حكمتم نیز با من برقرار ماند،10و هر چه چشمانم آرزو میكرد از آنها دریغ نداشتم، و دل خود را از هیچ خوشی باز نداشتم زیرا دلم در هر محنت من شادی مینمود و نصیب من از تمامی مشقّتم همین بود.11پس به تمامی كارهایی كه دستهایم كرده بود و به مشقّتی كه در عمل نمودن كشیده بودم نگریستم؛ و اینك تمامی آن بطالت و در پی باد زحمت كشیدن بود و در زیر آفتاب هیچ منفعت نبود.12پس توجّه نمودم تا حكمت و حماقت و جهالت را ملاحظه نمایم؛ زیرا كسی كه بعد ازپادشاه بیاید چه خواهد كرد؟ مگر نه آنچه قبل از آن كرده شده بود؟13و دیدم كه برتری حكمت بر حماقت مثل برتری نور بر ظلمت است.14چشمان مرد حكیم در سر وی است؛ اما احمق در تاریكی راه میرود. با وجود آن دریافت كردم كه به هر دو ایشان یك واقعه خواهد رسید.15پس در دل خود تفكّر كردم كه چون آنچه به احمق واقع میشود، به من نیز واقع خواهد گردید، پس من چرا بسیار حكیم بشوم؟ و در دل خود گفتم: این نیز بطالت است،16زیرا كه هیچ ذكری از مرد حكیم و مرد احمق تا به ابد نخواهد بود. چونكه در ایام آینده همه چیز بالتّمام فراموش خواهد شد. و مرد حكیم چگونه میمیرد آیا نه مثل احمق؟17لهذا من از حیات نفرت داشتم زیرا اعمالی كه زیر آفتاب كرده میشود، در نظر من ناپسند آمد چونكه تماماً بطالت و در پی باد زحمت كشیدن است.18پس تمامی مشقّت خود را كه زیر آسمان كشیده بودم مكروه داشتم، از اینجهت كه باید آن را به كسی كه بعد از من بیاید واگذارم.19و كیست بداند كه او حكیم یا احمق خواهد بود، و معهذا بر تمامی مشقّتی كه من كشیدم و بر حكمتی كه زیر آفتاب ظاهر ساختم، او تسلّط خواهد یافت. این نیز بطالت است.20پس من برگشته، دل خویش را از تمامی مشقّتی كه زیر آفتاب كشیده بودم مأیوس ساختم.21زیرا مردی هست كه محنت او با حكمت و معرفت و كامیابی است و آن را نصیب شخصی خواهد ساخت كه در آن زحمت نكشیده باشد.این نیز بطالت و بلای عظیم است.22زیرا انسان را از تمامی مشقّت و رنج دل خود كه زیر آفتاب كشیده باشد چه حاصل میشود؟23زیرا تمامی روزهایش حزن، و مشقّتش غم است؛ بلكه شبانگاه نیز دلش آرامی ندارد. این هم بطالت است.24برای انسان نیكو نیست كه بخورد و بنوشد و جان خود را از مشقّتش خوش سازد. این را نیز من دیدم كه از جانب خدا است.25زیرا كیست كه بتواند بدون او بخورد یا تمتّع برد؟26زیرا به كسی كه در نظر او نیكو است، حكمت و معرفت و خوشی را میبخشد؛ اما به خطاكار مشقّت اندوختن و ذخیره نمودن را میدهد تا آن را به كسی كه در نظر خدا پسندیده است بدهد. این نیز بطالت و در پی باد زحمت كشیدن است.
در برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲: ۱۰-۱۶ انجام میدهد.
هنگامی که نویسنده درباره بیهودگی زندگی فکر میکرد، تصمیم میگیرد که آن را با لذتی بیفایده پر سازد. او باور داشت که این روش زندگی هیچ تأثیری بر دنیا نخواهد داشت. بنابراین، در هر لذتی افراط میکرد.
به نظر میرسد که نویسنده قصد داشته تا چنین روش زندگیای را در این باب رد کند. او قطعاً این چنین روش زندگی را تشویق نمیکرده، با این که آن را به وضوح نگفته است.
(See:
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «من با خودم گفتم»
در اینجا واژه «تو» به خودش اشاره میکند. کلمه «عیش و عشرت» به عنوان صفت بیان شده است. ترجمه جایگزین: «خود را با چیزهایی که مرا شاد میسازد، میآزمایم»
واژه «سعادتمندی» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس از آن چه که مرا خشنود میسازد، لذت خواهم برد»[در فارسی به گونهای دیگر ترجمه شده است]
«این نیز برای مدت کوتاهی باقی خواهد ماند، همچون نسیمی زود گذر» [در فارسی به گونهای دیگر ترجمه شده است]
نقل قول مستقیم میتواند به عنوان نقل قول غیر مستقیم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «با خود گفتم که خندیدن به چیزی کاری احمقانه است»
نویسنده از پرسشی بدیهی برای تأکید بر اینکه خوشی [خوشگذرانی] بیفایده است استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «بیهوده است.»
چنان از سخت فکر کردن برای مدتی طولانی سخن گفته شده که گویی در حال کاوش کردن است. همچنین نویسنده از احساسات و افکارش چنان سخن گفته که گویی آنها در «دل» او هستند. ترجمه جایگزین: «من سخت میاندیشیدم»
واژه «امیال [خواستهها]» را میتوان به عنوان عبارت فعلی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شراب بنوشم تا خود را شاد سازم» [در فارسی به گونهای دیگر ترجمه شده است]
در اینجا نویسنده چنان از کاربرد حکمتی که به منظور هدایت خود آموخته سخن گفته که گویی حکمت شخصی بوده که او را راهنمایی میکرده است. ترجمه جایگزین: «من از چیزهایی که اشخاص حکیم به من تعلیم دادهاند، یاد گرفتهام»
به چیزهایی که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «روی زمین»
«در طول ایامی که زنده هستند»
احتمالاً نویسنده به مردم گفته که کاری برایش انجام دهند. ترجمه جایگزین: «افرادی بودند که برای من ساختمانها ساختند و تاکستانها کاشتند»
احتمالاً نویسنده گفته که مردم کاری را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «من افرادی را داشتم که برای من باغها و پارکها ساختند؛ و آنها برای من غرس نمودند»
این دو واژه معانی مشابهی دارند و به درختان میوه باغهای زیبا اشاره میکند.
احتمالاً نویسنده به افرادی گفته که کاری را برایش انجام دهند. ترجمه جایگزین: «من آنها را ساختم»
«آب برای درختستان مهیا کردم»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درختستان جایی که درختان رشد میکنند»
«غلامانی داشتم که در کاخ من به دنیا آمدند» یا «غلامانم فرزندانی به دنیا آوردند و آنها هم غلامان من بودند»
فعل برداشت شده از مضمون را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «بیشتر از همه پادشاهان دیگر [اموال از رمه و گله] داشتم»
این به طلا و ثروتهای دیگری که کشورهای همسایه وادار شده بودند تا به پادشاه اسرائیل پرداخت کنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: « که از ثروت پادشاهان و حاکمان کشورها به دست آوردم»
اینجا «کشورها» نشاندهنده حاکمان کشورها است. ترجمه جایگزین: «حاکمان کشورها»
به این معنی که معشوقههای بسیاری داشته که از همخواب شدن با آنان لذت میبرده، همان طور که هر مردی از همخوابگی با زنان لذت میبرد. ترجمه جایگزین: «بسیار از فراوانی معشوقههایم لذت میبردم، همانگونه که هر مردی لذت میبرد»
این به تمامی حاکمان اورشلیم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بر همه پادشاهانی که قبل از من در اورشلیم حکمرانی میکردند»
این اصطلاح است. «من همچنان حکیمانه عمل میکنم» یا «من همچنان حکیم خواهم بود»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «چشمانش» به خودش اشاره میکند تا بر آنچه که میبیند تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «هر آن چه که میبینم و مشتاقم ... از خودم»
این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای آنها گرفتم»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر اشتیاقش [خواستههایش] تأکید نماید. این عبارت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد و واژه «خوشی» را میتوان به عنوان فعل بیان نمود. ترجمه جایگزین: «خودم را از هیچ خوشی باز نداشتم» یا «به خودم اجازه دادم که از هر آنچه که من را شاد میسازد، لذت ببرم»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دلش» به خودش اشاده میکند تا بر امیالش [خواستههایش] تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «شادی مینمودم»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دستهایش» به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همه آن چه که انجام دادهام»
نویسنده میگوید هر کاری که مردم انجام میدهند همچون تلاش برای کنترل باد، بیهوده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «همچون تلاش برای کنترل باد بیفایده بود»
«اما زیر آفتاب هیچ سودی نداشت»
اینجا به کارهایی که بر زمین انجام شدهاند اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
کلمات «حماقت» و «جهالت» معانی مشابهی دارند و به ترتیب بر افکار و رفتاری احمقانه اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۷ نگاه کنید.
نویسنده از پرسشی بدیهی استفده میکند تا بر این نکته تأکید نماید که پادشاه بعدی قادر نخواهد بود هیچ کار ارزشمندتری از آن چه که او قبلاً انجام داده، به انجام رساند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا پادشاهی که بعد از این میآید، نمیتواند کاری را که پادشاه قبلی انجام داده بود به انجام رساند.»
«کسی که جانشین پادشاه کنونی باشد» یا «پادشاه بعدی که بعد از من میآید»
این گفته که حکمت از حماقت برتر است با عبارت برتری نور بر ظلمت مقایسه میشود.
این قسمت از مرد حکیمی که تصمیمات حکیمانه میگیرد، مانند راه رفتن و توجه کردن به مسیر خود سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «مرد حکیم مانند شخصی است که از چشمانش استفاده میکند تا بنگرد که به کجا میرود»
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «توجه میکند و مینگرد»
شخص احمقی که تصمیمات نادرستی میگیرد با کسی که در تاریکی راه میرود مقایسه شده. ترجمه جایگزین: «احمق مانند کسی است که در تاریکی راه میرود»
مرگ
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «با خودم گفتم»
نویسنده از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که کسب حکمت و حکیم بودن هیچ سودی ندارد. این سؤال را میتوان در غالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «پس هیچ فرقی نمیکند اگر من بسیار حکیم باشم»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند و بر احساساتش تأکید مینماید. ترجمه جایگزین: «به این نتیجه رسیدم»
این را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم حکیمان را برای مدت مدیدی به یاد نمیآورند و به همان منوال ابلهان را برای مدت مدیدی به یاد نمیآورند.»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم همه چیز را کلاً فراموش خواهند کرد»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کاری که مردم انجام میدهند»
«من را آزار میدهد»
نویسنده میگوید هرچیزی که مردم انجام میدهند آن قدر بیهوده و عبث است چنان که گویی سعی در کنترل باد دارند. به ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تلاش برای کنترل کردن باد، کاری بیهوده است»
این به چیزهایی که روی زمین انجام شده است اشاره میکند. به ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین»
«کسی که بعد از من جانشین میشود»
نویسنده با استفاده از پرسش بدیهی تاکید میکند که کسی شخصیت وارث ثروت او را نمیشناسد. ترجمه جایگزین: «زیرا کسی نمیداند آیا او مردی حکیم یا احمق خواهد بود.»
واژه «او» به جانشین نویسنده اشاره میکند.
این به چیزهایی که روی زمین انجام میشوند اشاره میکند. به ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین»
در اینجا «زحمت» و «حکمت» نویسنده اشاره به خود او و اعمالی دارد که در حکمت خود انجام داده است. احتمالاً او برای بنای ساختمانها کمک داشته است. ترجمه جایگزین: «من بسیار زحمت کشیدم و حاکیمانه ساختم»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خویش» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تآکید کند. ترجمه جایگزین: «من مأیوس شدم» یا «من تمام امیدم را از دست دادهام»
«که با حکمت و ماهرانه کار میکند، با استفاده از آن چه که آموخته است»
«کسی که برای هیچ کدام از آنها زحمت نکشیده [کاری نکرده]»
«مصیبتی عظیم»
نویسنده با استفاده از پرسشی بدیهی خواننده را وادار میکند تا عمیقاً درباره چیزهایی مهم فکر کند. عبارت «انسان را از تمامی مشقت خود چه سود» را همانطور که در کتاب جامعه ۱: ۳ انجام شده ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «انسان هیچ منفعتی از کار سخت حاصلش نمیشود و سعی میکند دل خویش را با تلاش، زیر آفتاب کامل گرداند.»
این به چیزهایی که روی زمین انجام میشوند اشاره میکند. به ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین»
این دو واژه اساساً معانی مشابهی دارند و به میزان شدت سختی زحمت و تلاش مردم تأکید میکند.
در اینجا ذهن شخص به «روح» او اشاره شده است تا بر عمق افکارش تأکید کند. ترجمه جایگزین: «ذهنش آرام نیست» یا «او همچنان نگران است»
«دستش» در این قسمت اشاره به خدا دارد و برای تأکید بر نحوه مهیا کردن نیاز مردم به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «از خدا»
نویسنده از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که بدون تدارک الاهی هیچ لذتی میسر نیست. این سؤال را میتوان در غالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند بخورد یا هر نوع خشنودی جدا از خدا داشته باشد.»
معانی محتمل برای واژه «او» ۱) خدا ۲) گناهکار. این جمله را میتوانید بدون مشخص کردن کسی که این چیزها را میدهد تا گناهکار ذخیره کند، میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا کسی که خدا را خشنود میکند، آن را داشته باشد»
نویسنده به نوعی از بیهودگی هر آن چه مردم انجام میدهند سخن میگوید که گویی آنها سعی بر کنترل باد دارند. به ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: « همچون تلاش برای کنترل باد، بیهوده بود»
1برای هر چیز زمانی است و هر مطلبی را زیر آسمان وقتی است.2وقتی برای ولادت و وقتی برای موت. وقتی برای غرس نمودن و وقتی برای كندن مغروس.3وقتی برای قتل و وقتی برای شفا. وقتی برای منهدم ساختن و وقتی برای بنا نمودن.4وقتی برای گریه و وقتی برای خنده. وقتی برای ماتم و وقتی برای رقص.5وقتی برای پراكنده ساختن سنگها و وقتی برای جمع ساختن سنگها. وقتی برای در آغوش كشیدن و وقتی برای اجتناب از در آغوش كشیدن.6وقتی برای كسب و وقتی برای خسارت. وقتی برای نگاهداشتن و وقتی برای دورانداختن.7وقتی برای دریدن و وقتی برای دوختن. وقتی برای سكوت و وقتی برای گفتن.8وقتی برای محبت و وقتی برای نفرت. وقتی برای جنگ و وقتی برای صلح.9پس كاركننده را از زحمتی كه میكشد چه منفعت است؟10مشقّتی را كه خدا به بنیآدم داده است تا در آن زحمت كشند، ملاحظه كردم.11او هر چیز را در وقتش نیكو ساخته است و نیز ابدیت را در دلهای ایشان نهاده، بطوری كه انسان كاری را كه خدا كرده است، از ابتدا تا انتها دریافت نتواند كرد.12پس فهمیدم كه برای ایشان چیزی بهتر از این نیست كه شادی كنند و در حیات خود به نیكویی مشغول باشند.13و نیز بخشش خدا است كه هر آدمی بخورد و بنوشد و از تمامی زحمت خود نیكویی بیند.14و فهمیدم كه هر آنچه خدا میكند تا ابدالا´باد خواهد ماند، و بر آن چیزی نتوان افزود و از آن چیزی نتوان كاست و خدا آن را به عمل میآورد تا از او بترسند.15آنچه هست از قدیم بوده است و آنچه خواهد شد قدیم است؛ و آنچه را كه گذشته است، خدا میطلبد.16و نیز مكان انصاف را زیر آسمان دیدم كه در آنجا ظلم است و مكان عدالت را كه در آنجا بیانصافی است.17و در دل خود گفتم كه خدا عادل و ظالم را داوری خواهد نمود زیرا كه برای هر امر و برای هر عمل در آنجا وقتی است.18و درباره امور بنیآدم در دل خود گفتم: این واقع میشود تا خدا ایشان را بیازماید و تا خود ایشان بفهمند كه مثل بهایم میباشند.19زیرا كه وقایع بنیآدم مثل وقایع بهایم است؛ برای ایشان یك واقعه است؛ چنانكه این میمیرد به همانطور آن نیز میمیرد و برای همه یك نَفَس است و انسانبر بهایم برتری ندارد چونكه همه باطل هستند.20همه به یكجا میروند و همه از خاك هستند و همه به خاك رجوع مینمایند.21كیست روح انسان را بداند كه به بالا صعود میكند یا روح بهایم را كه پایین بسوی زمین نزول مینماید؟22لهذا فهمیدم كه برای انسان چیزی بهتر از این نیست كه از اعمال خود مسرور شود، چونكه نصیبش همین است. و كیست كه او را بازآورد تا آنچه را كه بعد از او واقع خواهد شد مشاهده نماید؟
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۳: ۱-۸ و ۳: ۱۵ انجام میدهد.
این باب از ساختاری همگون یا مراعات نظیر با عبارت «زمانی برای» استفاده میکند. چنین امری به نقل قول سبکی شاعرانه میبخشد. هدف کلی آنان بر این است که نشان دهند خداوند[یهوه] بر کل اتفاقات دنیا نظارت دارد، بنابراین رویدادهای جهان هدفمند هستند.
نویسنده از بیان متضاد استفاده میکند تا جنبههای متفاوت زندگی را در دو حد غایی توصیف کند.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
این به کارهایی که روی زمین انجام میشود اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
معانی محتمل ۱) «زمانی برای درو کردن» یا ۲) «زمانی برای ریشهکن کردن»
این صفحه تعمداً خالی است.
نویسنده با بیان متضاد ادامه میدهد تا جنبههای متفاوت زندگی را در دو حد غایی شرح دهد.
کسی را در بازوانت نگه داری تا محبت و صمیمیتت را به او نشان بدهی
نویسنده به بیان متضاد ادامه میدهد تا جنبه های متفاوت زندگی را در دو حد غایی شرح دهد.
این صفحه تعمداً خالی است.
نویسنده به بیان متضاد ادامه میدهد تا جنبههای متفاوت زندگی را در دو حد غایی شرح دهد.
این پرسشی است که باعث برانگیختگی فکر خواننده میشود تا به این ترتیب بر موضوع بحث بعدی تمرکز کند. عبارت «چه منفعت ... به دست میآورد» را همان طور که در کتاب جامعه ۱: ۳ انجام شده است، ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد کارگر، سودی پایدار و مانا از زحمت خود کسب نمیکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«خدا زمانی را مشخص کرده تا هر چیزی به وقتش اتفاق بیافتد» یا «خدا زمانی درست را برای وقوع هر چیزی قرار داده است»
در اینجا واژه «ایشان» به انسان اشاره میکند. اینجا «دلهای» مردم، نشاندهنده افکار و خواستههایشان است. ترجمه جایگزین: «ابدیت را در قلبهای انسانها قرار داده است» یا «باعث شده که مردم به چیزهای ابدی فکر کنند»
این به ابتدا و انتها و هر آن چه که مابین آن است، اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
«بیاموزد که چطور لذت ببرد» یا «باید لذت ببرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند هیچ چیز به آن اضافه کند و یا از آن بردارد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر رفتار متداول شخص شریر [گناهکار] تأکید میکند.
«جایی که عدالت باید باشد»
به آن چه که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «من با خودم گفتم»
این به افراد عادل[پارسا] و ظالم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که عادل[پارسا] هستند و کسانی که ظالم هستند» یا «افراد عادل[پارسا] و اشخاص ظالم»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و به هر عملی که افراد انجام میدهند اشاره میکند.
در اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «من با خودم گفتم»
در اینجا نویسنده بیان میدارد که انسانها مانند حیوانات هستند. در آیه بعدی نویسنده به وضوح توضیح میدهد که چطور انسانها مانند حیوانات هستند.
«برای هردوی آنها یکسان است»
«همه آنها به یک شکل نفس میکشند»
«انسان بهتر [برتر] از حیوانات نیست»
به این معنی که همه انسانها و همه حیوانات میمیرند و فاسد میشوند و قسمتی از خاک میگردند. ترجمه جایگزین: «هر چیزی میمیرد و همه به یک جا میروند»
خاک
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که حقیقتاً هیچ کس نمیداند که بعد از مرگ انسانها و حیوانات چه اتفاقی میافتد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیداند که آیا روح ... به سوی زمین»
به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۳: ۱۲ نگاه کنید.
نویسنده با استفاده از پرسش بدیهی تأکید میکند که هیچ کسی نمیتواند ببیند که بعد از مرگ چه اتفاقی میافتد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از ما نمیدانیم که چه اتفاقی بعد از مرگ برای ما میافتد.»
1پس من برگشته، تمامی ظلمهایی را كه زیر آفتاب كرده میشود، ملاحظه كردم. و اینك اشكهای مظلومان و برای ایشان تسلّیدهندهای نبود! و زور بطرف جفاكنندگان ایشان بود اما برای ایشان تسلّیدهندهای نبود!2و من مردگانی را كه قبل از آن مرده بودند، بیشتر از زندگانی كه تا بحال زندهاند آفرین گفتم.3و كسی را كه تا بحال بوجود نیامده است، از هر دو ایشان بهتر دانستم چونكه عمل بد را كه زیر آفتاب كرده میشود، ندیده است.4و تمامی محنت و هر كامیابی را دیدم كه برای انسان باعث حسد از همسایه او میباشد. و آن نیز بطالت و در پی باد زحمت كشیدن است.5مرد كاهل دستهای خود را بر هم نهاده، گوشت خویشتن را میخورد.6یك كف پر از راحت از دو كف پر از مشقّت و در پی باد زحمت كشیدن بهتر است.7پس برگشته، بطالت دیگر را زیر آسمان ملاحظه نمودم.8یكی هست كه ثانی ندارد و او را پسری یا برادری نیست و مشقّتش را انتها نی وچشمش نیز از دولت سیر نمیشود. و میگوید از برای كه زحمت كشیده، جان خود را از نیكویی محروم سازم؟ این نیز بطالت و مشقّت سخت است.9دو از یك بهترند چونكه ایشان را از مشقّتشان اجرت نیكو میباشد؛10زیرا اگر بیفتند، یكی از آنها رفیق خود را خواهد برخیزانید. لكن وای بر آن یكی كه چون بیفتد دیگری نباشد كه او را برخیزاند.11و اگر دو نفر نیز بخوابند، گرم خواهند شد اما یك نفر چگونه گرم شود.12و اگر كسی بر یكی از ایشان حمله آورد، هر دو با او مقاومت خواهند نمود. و ریسمان سهلا بزودی گسیخته نمیشود.13جوان فقیر و حكیم از پادشاه پیر و خرف كه پذیرفتن نصیحت را دیگر نمیداند بهتر است.14زیرا كه او از زندان به پادشاهی بیرون میآید و آنكه به پادشاهی مولود شده است فقیر میگردد.15دیدم كه تمامی زندگانی كه زیر آسمان راه میروند، بطرف آن پسر دوّم كه بجای او برخیزد، میشوند.16و تمامی قوم یعنی همه كسانی را كه او بر ایشان حاكم شود انتها نیست. لیكن اعقاب ایشان به او رغبت ندارند. به درستی كه این نیز بطالت و در پی باد زحمت كشیدن است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴: ۱-۳، ۴: ۵-۶، و ۴: ۸-۱۲ انجام میدهد.
معلم به ظلم موجود در دنیا مینگرد و از آن متأثر میشود، اما او پادشاه است و قدرت تغییر هر چیزی را دارد. او همچنین با این که همسران بسیار، و معشوقهها دارد، از تنها بودن تأسف میخورد.
and and
به چیزهایی که روی زمین اتفاق میافتد، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
«نگاه گردم و دیدم»
در اینجا «اشکها» نشاندهنده گریه کردن است. ترجمه جایگزین: «افراد مظلوم میگریند»
این یعنی جفاکنندگانشان زورمند بودند. در اینجا «دست» ایشان اشاره به مایملک آنها دارد. ترجمه جایگزین: «جفاکنندگان ایشان قدرتمند بودند»
واژه «زندگان» صفت وابسته به اسم است به کسانی که زندهاند اشاره میکند. عبارت «آنانی که هنوز زندهاند» با واژه «زندگان» هممعنی است. ترجمه جایگزین: «کسانی که هنوز زندهاند»
«کسی که هنوز به دنیا نیامده است از هر دوی آنها بهتر است»
هم به کسانی که مردهاند و هم به آنانی که زندهاند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هم آنانی که مردهاند و هم آنانی که زندهاند»
به کارهایی که روی زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
واژه «حسد» به عنوان صفت بیان شده است. ترجمه جایگزین: «سبب رشک همسایه شده است»
معانی محتمل ۱) همسایه به آن چه همسایهاش ساخته رشک میورزد، یا ۲) همسایه به مهارتها [داشتههای] همسایهاش حسد میبرد.
نویسنده از آن چه که مردم انجام میدهند چنان سخن میگوید که گویی عمل آنان همچون تلاش برای کنترل باد، کاری عبث و بیهوده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «همانند تلاش برای کنترل باد، کاری بیهوده است»
دستها را بر هم نهادن حرکتی به نشانه تنبلی و کاهلی است و روش دیگری برای بیان امتناع شخص از کار کردن میباشد. ترجمه جایگزین: «مرد کاهل از کار کردن امتناع میکند»[ در فارسی بخش دوم جمله نیامده است]
اینجا به نحوی از اینکه کسی خودش را نابود میکند سخن گفته شده که گویی او بدن خودش را میخورده است. ترجمه جایگزین: «نتیجتاً او باعث نابودی خود میشود» یا «و در نتیجه، او خودش را نابود میکند»
«مقدار کمی»
«مقدار زیاد.» اینجا از مضمون برداشت میشود که به کسب سود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دو کف پر از منفعت» یا «مقدار بسیاری سود [منفعت]»
نویسنده چنان از تمامی کارهایی که مردم انجام میدهند سخن گفته که گویی آنان تلاش میکردند تا باد را کنترل کنند. به نحوه ترجمه عبارتی مشابه در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این عمل همچون تلاش برای کنترل باد، کاری بیهوده است»
معانی محتمل برای «بازگشت» ۱) او به اندیشیدن بازگشت. ترجمه جایگزین: «من دوباره فکر کردم و دیدم که چیزی بیهوده است.» یا ۲) او به مشاهده چیزهای بیهوده بازگشت. ترجمه جایگزین: «دوباره چیزی بیهوده دیدم»
به چیزهایی که بر زمین انجام میشود اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین[بر زمین]»
چنین شخصی خانوادهای ندارد. ترجمه جایگزین: «او هیچ خانوادهای ندارد»
«چشمان» اشاره به کل شخص دارد و بر امیال وی تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «او سیر نمیشود [راضی نمیشود]»
«آیا کسی از زحمت کشیدن و لذت نبردن من سودی میبرد»
این صفحه تعمداً خالی است.
در اینجا چنان از غم و اندوه سخن گفته شده که گویی شخصی بوده که میتوانسته دیگری را پیروی کند. ترجمه جایگزین: «کسی که تنها است، زمانی که میافتد تاسفانگیز است»
نویسنده از دو نفری صحبت میکند که در سرمای شب همدیگر را گرم نگه میدارند. ترجمه جایگزین: «اگر دو نفر با هم در شب بخوابند، آنها میتوانند گرم شوند»
این به شخصی که میخوابد اشاره دارد. نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که دو نفر میتوانند همدیگر را گرم نگه دارند اما یک نفر نمیتواند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «یک نفر نمیتواند گرم شود، وقتی که تنها است.» یا «یک نفر که بخوابد به تنهایی نمیتواند گرم شود»
این را میتوان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی میتواند شخصی را که تنها است، مغلوب سازد»
«اما دو نفر»
«در مقابل حمله از خودشان دفاع خواهند کرد»
چنان از قدرتمندتر بودن سه نفر با هم سخن گفته شده که گویی آنان همچون ریسمانی سه لایه بودند. ترجمه جایگزین: «سه نفر با هم قویترند، مانند ریسمانی که سه لایه است»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند به راحتی طنابی را که با سه لایه درست شده، پاره کند»
«شخص جوان حکیم»
در اینجا دانستن نشاندهنده خواسته است. ترجمه جایگزین: «کسی دیگر خواستهای ندارد»
«بعد از بودن در زندان»
به این معنی که او والدینی فقیر داشته است. ترجمه جایگزین: «او در خانوادهای فقیر به دنیا آمده که ساکن سرزمینی بودند که وی روزی بر آن حکومت خواهد کرد»
به جای انتخاب جوانی حکیم، مردم پسر پادشاه را برگزیدند که هیچ حکمتی نداشت.
واژه «زندگان» و «راه رفتن» اساساً معانی مشابهی دارند و ترکیب شدهاند تا بر زندگی مردم تأکید کند.
این به چیزهایی که بر زمین اتفاق میافتد اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
این به نوعی مبالغه است که بر فراوانی تعداد مردم تأکید کند. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار زیادند»
نویسنده چنان از بیهوده و عبث بودن هر کاری که مردم انجام میدهند سخن گفته که گویی آنها در تلاش برای کنترل باد بودهاند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: « همچون تلاش برای کنترل باد، کاری عبث و بیهوده است»
1چون به خانه خدا بروی، پای خود را نگاه دار، زیرا تقّرب جستن به جهت استماع، از گذرانیدن قربانیهای احمقان بهتر است، چونكه ایشان نمیدانند كه عمل بد میكنند.2با دهان خود تعجیل منما و دلت برای گفتن سخنی به حضور خدا نشتابد زیرا خدا در آسمان است و توبر زمین هستی؛ پس سخنانت كم باشد.3زیرا خواب از كثرت مشقّت پیدا میشود و آواز احمق از كثرت سخنان.4چون برای خدا نذر نمایی در وفای آن تأخیر منما زیرا كه او از احمقان خشنود نیست؛ پس به آنچه نذر كردی وفا نما.5بهتر است كه نذر ننمایی از اینكه نذر نموده، وفا نكنی.6مگذار كه دهانت جسد تو را خطاكار سازد؛ و در حضور فرشته مگو كه این سهواً شده است. چرا خدا به سبب قول تو غضبناك شده، عمل دستهایت را باطل سازد؟7زیرا كه این از كثرت خوابها و اباطیل و كثرت سخنان است؛ لیكن تو از خدا بترس.8اگر ظلم را بر فقیران و بركندن انصاف و عدالت را در كشوری بینی، از این امر مشوّش مباش، زیرا آنكه بالاتر از بالا است، ملاحظه میكند، و حضرت اعلی فوق ایشان است.9و منفعت زمین برای همه است بلكه مزرعه، پادشاه را نیز خدمت میكند.10آنكه نقره را دوست دارد از نقره سیر نمیشود، و هر كه توانگری را دوست دارد از دخل سیر نمیشود.این نیز بطالت است.11چون نعمت زیاده شود، خورندگانش زیاد میشوند؛ و به جهت مالكش چه منفعت است غیر از آنكه آن را به چشم خود میبیند؟12خواب عمله شیرین است خواه كم و خواه زیاد بخورد؛ اما سیری مرد دولتمند او را نمیگذارد كه بخوابد.13بلایی سخت بود كه آن را زیر آفتاب دیدم یعنی دولتی كه صاحبش آن را برای ضرر خودنگاه داشته بود.14و آن دولت از حادثه بد ضایع شد و پسری آورد اما چیزی در دست خود نداشت.15چنانكه از رحم مادرش بیرون آمد، همچنان برهنه به حالتی كه آمد خواهد برگشت و از مشقّت خود چیزی نخواهد یافت كه به دست خود ببرد.16و این نیز بلای سخت است كه از هر جهت چنانكه آمد همچنین خواهد رفت؛ و او را چه منفعت خواهد بود از اینكه در پی باد زحمت كشیده است؟17و تمامی ایام خود را در تاریكی میخورَد و با بیماری و خشم، بسیار محزون میشود.18اینك آنچه من دیدم كه خوب و نیكو میباشد، این است كه انسان در تمامی ایام عمر خود كه خدا آن را به او میبخشد بخورد و بنوشد و از تمامی مشقّتی كه زیر آسمان میكشد، به نیكویی تمتّع ببرد زیرا كه نصیبش همین است.19و نیز هر انسانی كه خدا دولت و اموال به او ببخشد و او را قوّت عطا فرماید كه از آن بخورد و نصیب خود را برداشته، از محنت خود مسرور شود، این بخشش خدا است.20زیرا روزهای عمر خود را بسیار به یاد نمیآورد چونكه خدا او را از شادی دلش اجابت فرموده است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۵: ۲-۳، و ۵: ۱۰-۱۷ انجام میدهد.
نویسنده، بیهودگی تعاقب چیزهای مادی را توصیف میکند. این به عنوان «مادهگرایی» شناخته شده است. آنانی که به دنبال مادیات هستند، همیشه چیزی بیشتر میخواهند. آنها در پایان زندگی نخواهند توانست از این مادیات استفاده کنند.
در اینجا «پای» کنایه از رفتار شخص است. ترجمه جایگزین: «مراقب نحوه رفتارت باش»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تأکید میکند که پیش از صحبت کردن با خدا درباره امورت اول فکر کنی.
در اینجا عبارت «با دهان خود» بر سخن گفتن شخص تأکید و آن را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «سخن گفتن»
در اینجا «دلش» به شخص اشاره میکند و بر احساسات و امیالش تأکید مینماید. ترجمه جایگزین: «انجام نده»[ در انگلیسی:« مگذار دلت»]
«زیاد سخن نگو»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینجا به طور ضمنی بیان شده که تأخیر در به جا آوردن عهدی که با خدا بستهای، کاری احمقانه است. ترجمه جایگزین: «در انجام آن تأخیری احمقانه نکن، زیرا خدا از احمقان خشنود نیست»
این صفحه تعمداً خالی است.
در اینجا «دهان» شخص نشاندهنده گفتار [سخن] شخص است، و خودِ شخص با «جسدش» نشان داده شده است. ترجمه جایگزین: «مگذار آن چه میگویی باعث شود که گناه کنی»
نویسنده با استفاده از پرسش بدیهی تأکید میکند که احمقانه است عهدی ببندی که نگاه نخواهی داشت. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «احمقانه خواهد بود که خدا را به سبب عهدی دروغین خشمگین سازی و خدا عمل دستهایت را باطل سازد.»
در اینجا «دستهایش» به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر کاری که انجام دهی را باطل سازد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر فقیران ستم میکنند و آنان را غارت مینمایند»
این به افراد فقیر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که فقیر هستند» یا «افراد فقیر»
واژههای «انصاف» و «عدالت» اساساً معانی مشابهی دارند و به نوع رفتاری که مردم سزاوار آن هستند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «رفتاری عادلانه»
«متعجب نباش، زیرا آنها »
«افرادی با اقتدار هستند» [در ترجمه فارسی نیامده است]
کسانی که [مردانی که] با اقتدار بر دیگران حکمرانی میکنند. ترجمه جایگزین: «کسی که حتی اقتدار بیشتری از دیگران دارد»
واژه «منفعت» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خوراکی را که زمین مهیا میکند ... از مزرعه حاصل میشود»
این صفحه تعمداً خالی است.
واژه «نعمت» را میتوان به عنوان صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون شخص کامیاب شود»
معانی محتمل ۱) «شخص پول بیشتری خرج میکند» یا ۲) «افراد بیشتری خواهند بود که از ثروتش استفاده کنند.»
چنان از خرج کردن ثروت سخن گفته شده که گویی آنها آن را «میخوردند.» ترجمه جایگزین: «کسی که از آن استفاده میکند»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که ثروتمندان از ثروت خود سودی نمیبرند [بهرهمند نیستند]. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «تنها سودی که مالک از ثروتش میبرد، این است که میتواند به آن نگاه کند»
چنان از خواب آرام شخص سخن گفته شده که گویی مانند چیزی که میخورد شیرین است. ترجمه جایگزین: «خواب عمله [کسی که کار میکند] آرام است»
«خواه غذایی کم یا غذایی زیاد بخورد»
«اما ثروت شخص دولتمند او را در شب بیدار نگه میدارد.» اینجا به نحوی از شخص ثروتمند که به خاطر نگرانی برای پول خود قادر به خوابیدن نیست سخن گفته شده که گویی پول شخصی است که به او اجازه خوابیدن نمیدهد. ترجمه جایگزین: «اما اشخاص دولتمند خوب نمیخوابند، زیرا آنها نگران ثروتشان هستند»
این به کارهایی که بر زمین انجام میشود اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صاحب [مالکی] که ثروتش را میاندوزد»[در فارسی به گونهای دیگر ترجمه شده است]
معانی محتمل ۱) «از بداقبالی» یا ۲) «از معامله [تجارت] بد»
اینجا عبارت «در دستش» به مالک اشاره میکند. این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او هیچ ثروتی برای پسرش باقی نگذاشت»
اینجا به طور ضمنی بیان شده که انسان برهنه به دنیا میآید. به علاوه بدون لباس بودن، در اینجا با واژه «برهنه» آمده و تأکید میکند که انسان بدون هیچ دارایی [ثروتی] به دنیا میآید. ترجمه جایگزین: «چنان که شخص برهنه و بدون هیچ دارایی به دنیا میآید، به همین شکل هم این زندگی را ترک خواهد کرد»
«به دنیا آمد»
این به مردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خواهد مُرد»
در این قسمت به نحوی از دارایی [ثروت] شخص سخن گفته شده که گویی میوههایی هستند که با تلاش پرورش داده است. ترجمه جایگزین: «او نمیتواند هیچ کدام از داراییهایش را با خود ببرد»
این به تولد و مرگ انسان اشاره میکند و انگارهای مشابه با آیه قبلی را بیان میکند. این به زنان و مردان نیز اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چنان که انسان وقتی به این دنیا میآید چیزی با خود نمیآورد، بنابراین وقتی میمیرد نیز چیزی با خود نخواهد برد و این دنیا را ترک میکند»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند در پی باد زحمت کشیدن بیهوده است. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کس از زحمت کشیدن در پی باد سودی به دست نمیآورد»
معانی محتمل ۱) به نحوی از عدم دریافت سود ماندگار سخن گفته شده که گویی وی در تلاش برای کنترل باد بوده است. ترجمه جایگزین: «تلاش برای کنترل باد» یا «تلاش برای کنترل باد زحمتی بیهوده است» یا ۲) در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که شخص فقط هوایی که تنفس میکند را سود میبرد. ترجمه جایگزین: «زحمت برای دریافت هوا تا نفس بکشد»
چنان از سوگواری شخص در تمام طول عمرش سخن گفته شده که گویی او همیشه در تاریکی [خوراک] میخورده. اینجا «تاریکی» نشاندهنده غم و اندوه است. ترجمه جایگزین: «او زندگیش را در سوگواری و اندوه میگذراند [سپری میکند]»
اینجا «ایام» شخص به زندگی او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زندگیش»
واژههای «بیماری» و «خشم» را میتوان به شکل صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سبب بیماری و خشمگین بودن، بسیار رنج میبرد»
نویسنده در اینجا از این واژه استفاده میکند تا توجه خواننده را به آنچه که قرار است بگوید جلب کند. ترجمه جایگزین: «توجه کنید» یا «گوش کنید»
دراینجا کلمات «خوب» و «نیکو» اساساً معانی مشابهی دارند. دومی معنای کلمه اول را تشدید میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه که میدانم بهترین کاری است که باید انجام داد»
این به چیزهایی که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «همان قدر که خدا به ما اجازه داده که زندگی کنیم»
معانی محتمل ۱) «زیرا که این پاداش اوست» ۲) «زیرا اینها چیزهایی هستند که به او اجازه داده شده انجام دهد»
این دو واژه اساساً معانی مشابهی دارند. به ثروت و چیزهایی که شخص میتواند با پول بخرد اشاره میکند.
«آن چه را که به او داده شده، پذیرفته است»
در اینجا واژه «او» به شخصی اشاره میکند که خدا هدیهای را به او داده است. عبارت «به یاد آوردن» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر نمیآورد» یا «به آن فکر نمیکند»
به چیزهایی که در طول دوران زندگیش اتفاق افتاده اشاره میکند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که در طول زندگیش اتفاق افتاده است»
«مشغول میماند»[در ترجمه فارسی نیامده است]
1مصیبتی هست كه زیر آفتاب دیدم و آن برمردمان سنگین است:2كسی كه خدا به او دولت و اموال و عزّت دهد، به حدّی كه هر چه جانش آرزو كند برایش باقی نباشد، اما خدا او را قوّت نداده باشد كه از آن بخورد بلكه مرد غریبی از آن بخورد. این نیز بطالت و مصیبت سخت است.3اگر كسی صد پسر بیاورد و سالهای بسیارزندگانی نماید، به طوری كه ایام سالهایش بسیار باشد اما جانش از نیكویی سیر نشود و برایش جنازهای برپا نكنند، میگویم كه سقطشده از او بهتر است.4زیرا كه این به بطالت آمد و به تاریكی رفت و نام او در ظلمت مخفی شد.5و آفتاب را نیز ندید و ندانست. این بیشتر از آن آرامی دارد.6و اگر هزار سال بلكه دو چندان آن زیست كند و نیكویی را نبیند، آیا همه به یكجا نمیروند؟7تمامی مشقّت انسان برای دهانش میباشد؛ و معهذا جان او سیر نمیشود.8زیرا كه مرد حكیم را از احمق چه برتری است؟ و برای فقیری كه میداند چه طور پیش زندگان سلوك نماید، چه فایده است؟9رؤیت چشم از شهوت نفس بهتر است. این نیز بطالت و در پی باد زحمت كشیدن است.10هر چه بوده است به اسم خود از زمان قدیم مسمّی شده است و دانسته شده است كه او آدم است و به آن كسی كه از آن تواناتر است منازعه نتواند نمود.11چونكه چیزهای بسیار هست كه بطالت را میافزاید. پس انسان را چه فضیلت است؟12زیرا كیست كه بداند چه چیز برای زندگانی انسان نیكو است، در مدّتِ ایامِ حیاتِ باطلِ وی كه آنها را مثل سایه صرف مینماید؟ و كیست كه انسان را از آنچه بعد از او زیر آفتاب واقع خواهد شد مخبر سازد؟
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۶: ۷-۱۱ انجام میدهد.
اگرچه ممکن است به کسی چیزهای بسیار داده شود، ولی همچنان حس بی ارزشی همراه وی خواهد بود و رضایت و آرامش برای وی به ارمغان نمیآورد. فرض بر آن است که تنها خداوند[یهوه] قادر است چنین چیزی را برای انسان فراهم آورد. سلیمان از این که هر آن چه را که در زندگی میخواسته، دارد افسرده شده است، ولی داشتههایش برای او رضایت و آرامش فراهم نمیکرد.
(See:
اینجا به نحوی از بدی [شرارت] سخن گفته شده که گویی باری بسیار سنگین برای حمل کردن است. ترجمه جایگزین: «این سبب مشقّت [زحمت] مردم میشود»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند. اینها به پول و آن چه که شخص با پول میتواند بخرد اشاره میکند.
این عبارت منفی در منفی است. ترجمه جایگزین: «همه چیز دارد»
«به او قوت [توانایی] نداده است»
«پدران ۱۰۰ بچه.» این موقعیتی فرضی است. این عبارت نیز مبالغه است و برای کسانی که کمتر از ۱۰۰ فرزند دارند، نیز اطلاقپذیر است. ترجمه جایگزین: «پدرانِ فرزندان بسیار»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند. ترجمه جایگزین: «سالهای بسیار زندگی میکند»
اینجا «جانش» به شخص اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «با چیزهای نیکو قانع نمیشود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل ۱) «کسی هرگز او را دفن نمیکند» یا ۲) هیچ افتخاری کسب نمیکند، «هیچ کس به طرزی شایسته او را دفن نمیکند.»
«چنین کودکی برای هیچ به دنیا آمده است» [در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است][ یا احتمالا به کودک سقط شده اشاره دارد که در آیه پیشین آمده]
اینجا از مرگ نوزاد مانند ابهام [غیر قابل توضیح] «تاریکی» سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «بی دلیل میمیرد»
اینجا به نحوی از ندانستن نام نوزاد سخن گفته شده که گویی موضوعی پنهان بوده است. ترجمه جایگزین: «کسی نام نوزاد را نمیداند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این موقعیتی فرضی است. این عبارت نیز مبالغه است و نشان میدهد که اگر شخصی از نیکوکاری در زندگیش لذت نبرد، طول عمرش اهمیتی ندارد.
«۲۰۰۰ سال»[ در فارسی : دو چندان]
به این معنی که او مانند همه مردم میمیرد. ترجمه جایگزین: «او میمیرد و به همان جایی میرود که دیگران میروند» یا «او مانند دیگران به قبر میرود»
در اینجا غذا گذاشتن در دهان کسی نشاندهنده غذا دادن به او است. ترجمه جایگزین: «غذا را در دهانش گذاشت» یا «به او غذا داد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اشتهایش ارضا[ سیر] نمیشود»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که شخص عاقل هیچ مزیتی بر احمق ندارد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که شخص عاقل هیچ برتری بر احمق ندارد.»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که شخص فقیر نسبت به دیگران مزیت و برتری ندارد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شخص فقیر حتی اگر بداند که چگونه پیش افراد دیگر رفتار نماید، هیچ فایدهای ندارد»
«چگونه رفتار کند»
شخصی که میتواند این چیزها را ببیند زیرا او قبلاً آنها را داشته است. ترجمه جایگزین: «آن چه که شخص دارد»
فرد چون قبلاً این چیزها را داشته قادر به دیدن آنها است. ترجمه جایگزین: «آن چه که شخص میخواهد، اما ندارد»[ در انگلیسی به شکل دیگری آمده]
هر دو عبارت استعاره هستند و بر انگاره بیهودگی و عبثی مادیات تأکید میکند.
نویسنده از کارهای بیهودهای که مردم انجام میدهند صحبت میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «همانند تلاش برای کنترل باد، کاری بیهوده است»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم هرچه بود را نامگذاری کرده بودند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم میدانستند که آدمی چگونه است»
«خدا، کسی که تواناتر است»
«چیزهای بسیاری که مردم صحبت میکنند»[ در فارسی به «سخن» اشاره نشده ، اما بهتر است انجام شود]
هر چه شخص بیشتر سخن گوید احتمال بیهوده سخن گفتن وی بالاتر میرود. ترجمه جایگزین: «هر چه این سخنان بیهوده باشند»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که هیچ منفعتی برای کسیکه زیاد حرف میزند وجود ندارد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ سودی برای انسان ندارد.»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که حقیقتاً کسی نمیداند چه چیز برای انسان نیکو است. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی نمیداند چه چیز برای انسان نیکو است ... مثل سایه از آن میگذرد.»
اینجا درباره گذر سریع زندگی مانند ناپدید شدن سریع سایه سخن گفته شده است. عبارت «مدت ایام» بر زندگی کوتاه انسان تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «در طول زندگی کوتاه بیفایدهاش [بیثمرش]، که به سرعت همچون سایه میگذرد»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند کسی نمیداند بعد از مردن چه اتفاقی خواهد افتاد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند به انسان بگوید ... بعد از این که بمیرد.»
این به چیزهایی که روی زمین انجام شده اشاره میکند. به نحوه ترجمه «زیر آفتاب» در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «آن چه روی زمین واقع خواهد شد»
این بیانی مؤدبانه برای مرگ است. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه بمیرد»
1نیكنامی از روغن معطّر بهتر است و روز مُمات از روز ولادت.2رفتن به خانه ماتم از رفتن به خانه ضیافت بهتر است زیرا كه اینآخرتِ همه مردمان است و زندگان این را در دل خود مینهند.3حزن از خنده بهتر است زیرا كه از غمگینی صورت، دل اصلاح میشود.4دل حكیمان در خانه ماتم است و دل احمقان در خانه شادمانی.5شنیدن عتاب حكیمان بهتر است از شنیدن سرود احمقان،6زیرا خنده احمقان مثل صدای خارها در زیر دیگ است و این نیز بطالت است.7به درستی كه ظلم، مردِ حكیم را جاهل میگرداند و رشوه، دل را فاسد میسازد.8انتهای امر از ابتدایش بهتر است؛ و دل حلیم از دل مغرور نیكوتر.9در دل خود به زودی خشمناك مشو زیرا خشم در سینه احمقان مستقّر میشود.10مگو چرا روزهای قدیم از این زمان بهتر بود، زیرا كه در این خصوص از روی حكمت سؤال نمیكنی.11حكمت مثل میراث نیكو است بلكه به جهت بینندگان آفتاب نیكوتر.12زیرا كه حكمت ملجایی است و نقره ملجایی؛ اما فضیلتِ معرفت این است كه حكمت صاحبانش را زندگی میبخشد.13اعمال خدا را ملاحظه نما زیرا كیست كه بتواند آنچه را كه او كج ساخته است راست نماید؟14در روز سعادتمندی شادمان باش و در روز شقاوت تأمل نما زیرا خدا این را به ازاء آن قرار داد كه انسان هیچ چیز را كه بعد از او خواهد شد دریافت نتواند كرد.15این همه را در روزهای بطالت خود دیدم. مرد عادل هست كه در عدالتش هلاك میشود ومرد شریر هست كه در شرارتش عمر دراز دارد.16پس گفتم به افراط عادل مباش و خود را زیاده حكیم مپندار مبادا خویشتن را هلاك كنی.17و به افراط شریر مباش و احمق مشو مبادا پیش از اجلت بمیری.18نیكو است كه به این متمسّك شوی و از آن نیز دست خود را برنداری زیرا هر كه از خدا بترسد، از این هر دو بیرون خواهد آمد.19حكمت مرد حكیم را توانایی میبخشد بیشتر از ده حاكم كه در یك شهر باشند.20زیرا مرد عادلی در دنیا نیست كه نیكویی ورزد و هیچ خطا ننماید.21و نیز به همه سخنانی كه گفته شود دل خود را منه، مبادا بنده خود را كه تو را لعنت میكند بشنوی.22زیرا دلت میداند كه تو نیز بسیار بارها دیگران را لعنت نمودهای.23این همه را با حكمت آزمودم و گفتم به حكمت خواهم پرداخت اما آن از من دور بود.24آنچه هست، دور و بسیار عمیق است. پس كیست كه آن را دریافت نماید؟25پس برگشته دل خود را بر معرفت و بحث و طلب حكمت و عقل مشغول ساختم تا بدانم كه شرارت حماقت است و حماقت دیوانگی است.26و دریافتم كه زنی كه دلش دامها و تلهها است و دستهایش كمندها میباشد، چیز تلختر از موت است. هر كه مقبول خدا است، از وی رستگار خواهد شد اما خطاكار گرفتار وی خواهد گردید.27جامعه میگوید كه اینك چون این را با آن مقابله كردم تا نتیجه را دریابم این را دریافتم،28كه جان من تا به حال آن را جستجو میكند و نیافتم. یك مرد از هزار یافتم اما از جمیع آنها زنی نیافتم.29همانا این را فقط دریافتم كه خدا آدمی را راست آفرید، اما ایشان مخترعات بسیارطلبیدند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۷: ۱-۲۶ انجام میدهد.
این باب مجموعهای از پندهای ناپیوسته را ارائه میدهد. مترجمین بهتر است سعی نکنند که گذار بین این پندها را روان جلوه دهند. پند موجود در این جملات در هر موقعیتی کاربرد ندارد. بنابراین باید به عنوان «نظرات نیکو» در نظر گرفته شود
اینجا «نام» شخص به خوشنامی [شهرت] آنان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شهرتی نیکو [خوشنامی]»
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «باید جدی دراین باره فکر کرد»
اینجا به ناراحت بودن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تجربهای که شخص را غمگین میکند»
اینجا واژه «دل» به افکار و احساسات شخص اشاره میکند. «خوشی» ۱) چگونگی شاد و آرام بودن احساسات یا ۲) توانایی درک حقیقت ، را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «افکاری درست»
در اینجا «دلهایشان» اشاره به حکیمان دارد. به نحوی از ماتم حکیمان سخن گفته شده که گویی آنان در خانه ماتم بودند. ترجمه جایگزین: «حکیمان عمیقاً درمورد مرگ فکر میکنند»
در اینجا «دلهایشان» اشاره به احمقان دارد. اینجا از تفکر احمقان تنها به چیزهایی که آنان را خوشحال میکند چنان سخن گفته شده که گویی آنان در محل ضیافت بودند. ترجمه جایگزین: «اما احمقان فقط به آن چه خودشان از آن لذت میبرند، فکر میکنند»
این عبارت به آن چه که در چنین جاهایی اتفاق میافتد، اشاره میکند.
واژه «عتاب» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن زمان که حکیمان شما را عتاب [سرزنش] میکنند»
«به سرود احمقان گوش کردن»
این آیه به نحوی از طریق گوش سپردن به سخنان و خنده احمقان که چیزی به تو نمیآموزد سخن گفته، که گویی سخنان و خندههایشان شبیه سوزاندن خارها است. ترجمه جایگزین: «زیرا گوش دادن به خنده احمقان همچون گوش دادن به صدای تق تق خارهایی است که زیر دیگ میسوزند»
این اشاره به وادار کردن کسی برای دادن پول یا اقلام ارزشمند دیگر دارد تا به این وسیله شخص دیگری به او آسیب نرساند. چنین کاری اشتباه به حساب میآید. [در فارسی به گونهای دیگر ترجمه شده است]
معانی محتمل ۱) «مرد حکیم را به شخصی جاهل تبدیل میکند» یا ۲) «پندهای شخص حکیم به پندهایی احمقانه تبدیل میشود»
در اینجا کلمه «دل» به ذهن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «توانایی شخص برای تفکر و تصمیمگیری صحیح را از بین میبرد»
در اینجا واژه «روح» به نگرش شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «صابرین [با توجه به آیه منظور حکیمان است] بهتر از مغروران هستند» یا «رفتاری صبورانه بهتر از رفتاری مغرورانه است»
اینجا واژه «دل» به نگرش شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به سرعت عصبانی نشو» یا «خلق و خوی بد نداشته باش»
اینجا به نحوی از پر بودن شخص از خشم و عصبانیت سخن گفته شده که گویی خشم درون او زندگی میکند.اینجا گفته که خشم در دل شخص بوده زیرا «دل» منبع احساسات شخص تصور شده است. ترجمه جایگزین: «احمقان پر از خشم هستند»
شخص پرسش بدیهی را مطرح میکند تا درباره زمان حاضر شکایت کند. این سؤال را در غالب جمله خبری میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «برخی چیزها در گذشته بهتر از زمان حال بودند»
در اینجا نویسنده از وارونهگویی استفاده میکند تا شخص را به خاطر آن سؤال توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «اگر که حکیم بودی این سؤال را نمیپرسیدی»
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنانی که زندهاند»
معانی محتمل ۱) نویسنده از کلمات «معرفت» و «حکمت» استفاده میکند که معانی مشابهی دارند، ۲) «فضیلت دانستن حکمت در این است که زندگی میبخشد.»
چنان از نحوه یاری رساندن حکمت برای حفظ زندگی سخن گفته شده که گویی حکمت به شخص زندگی میدهد. شخصی حکیم تصمیماتی درست میگیرد که به او برای خوشبختتر و طولانیتر زندگی کردن کمک میکنند. ترجمه جایگزین: «زندگی شخص را حفظ میکنند» یا «به فرد در اخذ تصمیمات نیکو و طولانیتر زندگی کردن کمک میکند»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که هیچ کسی نمیتواند آن چه را که خدا انجام داده است، تغییر دهد. این را میتوان در غالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «آن چه را که خدا کج ساخته، هیچ کسی نمیتواند راست گرداند»
کلمه «ایام» اصطلاحی برای بیان «آنچه که اتفاق افتاده» میباشد. ترجمه جایگزین: «وقتی اتفاقات خوبی میافتد ... وقتی اتفاقات بدی میافتد»
«برای چیزهای نیکو شادمان باش»
عبارت «این را به ازاء آن» اصطلاح است به معنی «این یکی» و «این یکی.» ترجمه جایگزین: «هر دو خواهد بود» یا « هم نیک و هم بد خواهند بود»[ در انگلیسی:« این دو شانه به شانه هم هستند»]
معانی محتمل ۱) «هیچ اتفاقی در آینده نخواهد افتاد» یا ۲) «بعد از این که بمیرد، هیچ اتفاقی برایش نمیافتد»
عبارات «مرد عادل[پارسا]» و «مرد شریر» به هر شخص یا اشخاص عادل [پارسا] و شریر اشاره میکند. «افراد عادلی[ پارساسانی] هستند که به سبب عدالتشان هلاک میشوند، و افراد شریری هستند که به سبب اعمال شریرانه عمری دراز دارند.»
«با اینکه عادل است [اگرچه پارسا است]»
«با این که شرور است»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند.
«تصور نکن بیشتر از آن چه که هستی عادلتری[ پارساتری]»
در اینجا چشمها نشاندهنده نگاه کردن است، و دیدن نشاندهنده افکار و عقیده است. ترجمه جایگزین: «حکیم بودن در نظر خودت» یا «حکیم بودن مطابق با عقیده خودت»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند که خود عادل پنداری شخص را هلاک میکند. ترجمه جایگزین: «دلیلی وجود ندارد که خود را هلاک [نابود] کنی.» یا «اگر اینچنین فکر کنی خود را هلاک خواهی کرد»[در ترجمه فارسی به حالت جمله خبری آمده است]
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکید کند دلیلی وجود ندارد مردم کاری کنند که موجب شود زودتر از موعد بمیرند. این سؤال را در قالب جمله خبری میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «دلیلی وجود ندارد که زودتر از موعد بمیری.»[در ترجمه فارسی به شکل جمله خبری آمده است]
به نحوی از تلاش برای حکیم بودن سخن گفته شده که گویی «حکمت» جسمی است که شخص میتواند آن را نگه دارد. ترجمه جایگزین: «خودت را به این حکمت بسپار»
اینجا به نحوی از تلاش برای عادل[ پارسا] بودن سخن گفته که گویی «عدالت[ پارسایی]» جسمی است که شخص میتواند آن را نگه دارد. ترجمه جایگزین: «نباید از تلاش برای عادل بودن[پارسایی] دست برداری» یا «باید برای عادل بودن[پارسایی] تلاش کنی»
«هر آن چه را که خدا از او انتظار دارد، انجام خواهد داد»[ هر آن چه را که متعهد است ، به انجام خواهد رساند]
«حکمت انسان را قدرتمند میسازد؛ او را نیرومندتر از ده حاکم که در یک شهر هستند میگرداند»
«کارهای نیکو انجام دهد و گناه نکند»
این را به حالت معلوم میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «هر چه که مردم میگویند»
«خودت میدانی.» در اینجا «خودت» برای تأکید بر عبارت «تو میدانی» استفاده شده است.
اینجا «دل» اشاره به افکار شخص دارد. ترجمه جایگزین: «در افکارت»
اینجا کلمه «این» به همه آنچه که نویسنده نوشته است اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همه آنچه که قبلاً نوشتهام را آزمودم»
«آن فرای توان درک من بود» یا «قادر نبودم که آن را انجام دهم»
اینجا به نحوی از درک دشواری حکیم بودن سخن گفته که گویی چیزی بود که در جایی دور و بسیار عمیق قرار داده شده بود. ترجمه جایگزین: «درک آن دشوار است»
نویسنده از پرسش بدیهی استفاده میکند تا بر دشواری درک حکمت تأکید کند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی نمیتواند آن را درک کند.»
در اینجا واژه «دل» به ذهن اشاره میکند. همچنین، اینجا واژه «مشغول ساختن» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «افکارم را هدایت کردم» یا «معین کردم»
«دلیلی برای همه چیز.» اینجا کلمه «توصیف» را میتوان به شکل فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نحوه شرح امور متنوع [متفاوت] در حیات»[ در فارسی این عبارت نیامده]
نویسنده میگوید زن دلفریب همچون دامی است که شکارچیان برای گرفتن حیوانات از آن استفاده میکنند. نویسنده به نحوی از فریبنده بودن زن سخن گفته که گویی او همچون شکارچی که حیوانات را به دام میاندازد، مردان را نیز در تله گرفتار میکند. اینجا «دلِ» او نشاندهنده افکار و احساساتش است. ترجمه جایگزین: «هر زنی که مردان را با فریفتن آنها به دام میاندازد»
این دو واژه هر دو به روشی که افراد حیوانات را به دام میانداختند اشاره میکنند تا به نحوهای که زن مردان را به دام میاندازد، تأکید کند.
اینجا کلمه «دستها» به قدرت و کنترل او اشاره میکند. اینجا به نحوی از فریبنده بودن سخن گفته که گویی دستها همچون زنجیری هستند که اشخاص را با آن میبندند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از آنها نمیتوانند فرار کنند»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خطاکار [گناهکار] را اسیر خواهد کرد»
کلمه «یافته» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. کلمه «مقابله کردن» در اینجا نیز اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کشف یکی بعد از دیگری»[ در انگلیسی: « کشفی بر دیگر دریافتهایم افزودم»]
اینجا واژه «نتیجه» را میتوان به شکل فعل بیان کرد. به نحوه ترجمه عبارت «شرح واقعیت» در کتاب جامعه ۷: ۲۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تا بتواند همه چیز را در زندگی شرح دهد»[در انگلیسی:« تا توضیحی برای حقیقت پیدا کنم»]
«۱ مرد عادل[ پارسا] از ۱۰۰۰.» فقط یک مرد عادل[ پارسا] در گروه ۱۰۰۰ نفری مردم یافت شد.
هیچ زن عادلی[ پارسایی] در گروه ۱۰۰۰ نفری مردم یافت نشد.
معانی محتمل ۱) «آنان نقشههای گناهآلود بسیاری ساختند» یا ۲) «آنان خودشان زندگی خود را سخت ساختند»
در اینجا ضمیر مستتر به «آدمی» اشاره میکند. به نحوی از تغییر و تحول انسان [بشر-آدمی] از راستی به ناراستی سخن گفته که گویی آنها از جایی به جای دیگر میرفتند.[ در فارسی به این شکل نیامده است]
1كیست كه مثل مرد حكیم باشد وكیست كه تفسیر امر را بفهمد؟ حكمت روی انسان را روشن میسازد و سختی چهره او تبدیل میشود.2من تو را میگویم حكم پادشاه را نگاه دار و این را به سبب سوگند خدا.3شتاب مكن تا از حضور وی بروی و در امر بد جزم منما زیرا كه او هر چه میخواهد به عمل میآورد.4جایی كه سخن پادشاه است قوّت هست و كیست كه به او بگوید چه میكنی؟5هر كه حكم را نگاه دارد هیچ امر بد را نخواهد دید. و دل مرد حكیم وقت و قانون را میداند.6زیرا كه برای هر مطلب وقتی و قانونی است چونكه شرارت انسان بر وی سنگین است.7زیرا آنچه را كه واقع خواهد شد او نمیداند؛ و كیست كه او را خبر دهد كه چگونه خواهد شد؟8كسی نیست كه بر روح تسلّط داشته باشد تا روح خود را نگاه دارد و كسی بر روز موت تسلّط ندارد؛ و در وقت جنگ مرخّصی نیست و شرارت صاحبش را نجات نمیدهد.9این همه را دیدم و دل خود را بر هر عملی كه زیر آفتاب كرده شود مشغول ساختم، وقتی كه انسان بر انسان به جهت ضررش حكمرانی میكند.10و همچنین دیدم كه شریران دفن شدند، و آمدند و از مكان مقدّس رفتند و در شهری كه در آن چنین عمل نمودند، فراموش شدند. این نیز بطالت است.11چونكه فتوی بر عمل بد بزودی مجرا نمیشود، از این جهت دل بنیآدم در اندرون ایشان برای بدكرداری جازممیشود.12اگر چه گناهكار صد مرتبه شرارت ورزد و عمر دراز كند، معهذا میدانم برای آنانی كه از خدا بترسند و به حضور وی خائف باشند، سعادتمندی خواهد بود.13اما برای شریر سعادتمندی نخواهد بود و مثل سایه، عمر دراز نخواهد كرد چونكه از خدا نمیترسد.14بطالتی هست كه بر روی زمین كرده میشود، یعنی عادلان هستند كه بر ایشان مثل عمل شریران واقع میشود و شریراناند كه بر ایشان مثل عمل عادلان واقع میشود. پس گفتم كه این نیز بطالت است.15آنگاه شادمانی را مدح كردم زیرا كه برای انسان زیر آسمان چیزی بهتر از این نیست كه بخورد و بنوشد و شادی نماید و این در تمامی ایام عمرش كه خدا در زیر آفتاب به وی دهد، در محنتش با او باقی ماند.16چونكه دل خود را بر آن نهادم تا حكمت را بفهمم و تا شغلی را كه بر روی زمین كرده شود ببینم (چونكه هستند كه شب و روز خواب را به چشمان خود نمیبینند)،17آنگاه تمامی صنعت خدا را دیدم كه انسان، كاری را كه زیر آفتاب كرده میشود، نمیتواند درك نماید و هر چند انسان برای تجسّس آن زیادهتر تفحّص نماید، آن را كمتر درك مینماید؛ و اگر چه مرد حكیم نیز گمان برد كه آن را میداند، اما آن را درك نخواهد نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۸: ۱ و ۸: ۵-۸ انجام میدهد.
سلیمان که برای حکمتش شناخته شده بود، توصیفی دقیق در مورد حکمت ارائه میدهد. حکمت حقیقی، به دنبال جلال و تکریم خدا است. این تنها چیزی است که باقی میماند.
نویسنده این امور را در قالب پرسشهای تلقینی مطرح میکند تا در سخن بعدی خود جواب را ارائه دهد.
اینجا به این معنی است که چهره [صورت] شخص نشان میدهد که او حکمت دارد. ترجمه جایگزین: «صورتش را نشان بده»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «سیما [ظاهر] تلخ او»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تغییر میکند»
«سوگندی که در حضور خدا ادا کردی تا از او محافظت کند»[قسمت دوم جمله در ترجمه فارسی نیامده است]
معانی محتمل ۱) برای جسماً ترک گفتن حضور پادشاه عجله نکن یا ۲) این استعاره است و به نحوی از وفاداری به پادشاه سخن گفته که گویی در حضور او هستند. ترجمه جایگزین: «پادشاه را ترک نکن»
«آن چه پادشاه میگوید، قانون [حکم] است»
این پرسش بدیهی است و تأکید میکند که کسی نیست چنین سؤالی از پادشاه بپرسد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند چیزی به او بگوید»
این پرسش بدیهی توبیخ است. این سؤال را در قالب جمله خبری میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «نباید این کار را انجام دهی»
اینجا مرد با «دلش» نشانداده شده است تا بر افکارش تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «مرد حکیم میداند»
«زمان صحیح انجام کاری و روش صحیح انجام آن»
این صفحه تعمداً خالی است.
این پرسش بدیهی است که تأکید میکند هیچ کسی نمیداند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند بگوید که چه خواهد شد.»
یعنی کسی توانایی ندارد که جلوی وزیدن باد را بگیرد، کسی نمیتواند همچنان به زندگی ادامه دهد، هنگامی که وقت مرگ فرا رسیده است.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «وقتی که میمیرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ ارتشی کسی را مرخص نمیکند» یا «هیچ سپاهی به سربازان اجازه رفتن نمیدهد»
اینجا به نحوی از شرارت سخن گفته شده که گویی اربابی بوده و غلامانی داشته است. ترجمه جایگزین: «شریران با انجام کارهایی شریرانه نجات نخواهند یافت»
اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. به ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «خودم را مشغول ساختم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر عملی که مردم انجام میدهند»
اینجا به کارهایی که روی زمین انجام شده اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
«گاهی انسانی بر انسانی حکمرانی میکند، باعث میشود که آن شخص آسیب ببیند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. شریرانی که مرده بودند با احترام دفن میشدند. ترجمه جایگزین: «مردم شریران را آشکارا دفن میکردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آنها را از مکان مقدس بردند و دفنشان کردند و آنها را تمجید نمودند»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که افراد در قدرت یک عمل مجرمانه را به سرعت مجازات نمیکنند»
اینجا «دلهایشان» نشاندهنده مردم است تا به خواسته و تمایلات ایشان تأکید نماید. ترجمه جایگزین: «دل بنی آدم [انسان] را فریب میدهد»
«۱۰۰ مرتبه»
عبارت «سعادتمندی خواهد بود» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زندگی برای آنانی که خدا را احترام میکنند، بهتر خواهد بود»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر احترام گذاشتن انسان به خدا ترکیب شدهاند.
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا عمرش را طولانی نخواهد کرد»
اینجا از نحوه گذر سریع زندگی شریران با گفتن این که زندگی آنان همچون سایه به سرعت ناپدید میشود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی آنها همچون سایه، سریعاً ناپدید میشود»
«زندگیاش »
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بطالتی هست که مردم آن را بر روی زمین انجام میدهند»
اینجا به آن چه که بر زمین انجام شده، اشاره میکند. به ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که خدا به او اجازه زندگی کردن میدهد»
اینجا نویسنده با بیان واژه «دل خود» به خودش اشاره میکند تا بر احساساتش تأکید نماید. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱۷ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «خود را مشغول ساختم»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شغلی را که مردم بر زمین انجام میدهند»
اینجا «چشمانش» نشاندهنده شخص است. ترجمه جایگزین: «بدون خوابیدن»
معانی محتمل ۱) «کاری را که خدا زیر آفتاب انجام میدهد» یا ۲) «کاری را که خدا به مردم اجازه میدهد زیر آفتاب انجام دهند»
اینجا به آنچه که بر زمین انجام شده اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
1زیرا كه جمیع این مطالب را در دل خود نهادم و این همه را غور نمودم كه عادلان و حكیمان و اعمال ایشان در دست خداست. خواه محبت و خواه نفرت، انسان آن را نمیفهمـد. همه چیز پیش روی ایشان است.2همه چیز برای همه كس مساوی است. برای عادلان و شریرانیك واقعه است؛ برای خوبان و طاهران و نجسان؛ برای آنكه ذبح میكند و برای آنكه ذبح نمیكند واقعه یكی است. چنانكه نیكانند همچنان گناهكارانند؛ و آنكه قسم میخورد و آنكه از قسم خوردن میترسد مساویاند.3در تمامی اعمالی كه زیر آفتاب كرده میشود، از همه بدتر این است كه یك واقعه بر همه میشود؛ و اینكه دل بنیآدم از شرارت پر است و مادامی كه زنده هستند، دیوانگی در دل ایشان است و بعد از آن به مردگان میپیوندند.4زیرا برای آنكه با تمامی زندگان میپیوندد، امید هست چونكه سگ زنده از شیر مرده بهتر است.5زانرو كه زندگان میدانند كه باید بمیرند، اما مردگان هیچ نمیدانند و برای ایشان دیگر اجرت نیست چونكه ذكر ایشان فراموش میشود.6هم محبت و هم نفرت و حسد ایشان، حال نابود شده است و دیگر تا به ابد برای ایشان از هر آنچه زیر آفتاب كرده میشود، نصیبی نخواهد بود.7پس رفته، نان خود را به شادی بخور و شراب خود را به خوشدلی بنوش چونكه خدا اعمال تو را قبل از این قبول فرموده است.8لباس تو همیشه سفید باشد و بر سر تو روغن كم نشود.9جمیع روزهای عمر باطل خود را كه او تو را در زیر آفتاب بدهد، با زنی كه دوست میداری در جمیع روزهای بطالت خود خوش بگذران. زیرا كه از حیات خود و از زحمتی كه زیر آفتاب میكشی نصیب تو همین است.10هر چه دستت به جهت عمل نمودن بیابد، همان را با توانایی خود به عمل آور چونكه در عالم اموات كه به آن میروی نه كار و نه تدبیر و نه علم و نه حكمت است.11برگشتم و زیر آفتاب دیدم كه مسابقت برای تیزروان و جنگ برای شجاعان و نان نیزبرای حكیمان و دولت برای فهیمان و نعمت برای عالمان نیست، زیرا كه برای جمیع ایشان وقتی و اتفاقی واقع میشود.12و چونكه انسان نیز وقت خود را نمیداند، پس مثل ماهیانی كه در تور سخت گرفتار و گنجشكانی كه در دام گرفته میشوند، همچنان بنیآدم به وقت نامساعد، هر گاه آن بر ایشان ناگهان بیفتد، گرفتار میگردند.13و نیز این حكم را در زیر آفتاب دیدم و آن نزد من عظیم بود:14شهری كوچك بود كه مردان در آن قلیلالعدد بودند و پادشاهی بزرگ بر آن آمده، آن را محاصره نمود و سنگرهای عظیم برپا كرد.15و در آن شهر مردی فقیرِ حكیم یافت شد، كه شهر را به حكمت خود رهانید، اما كسی آن مرد فقیر را بیاد نیاورد.16آنگاه من گفتم حكمت از شجاعت بهتر است، هر چند حكمت این فقیر را خوار شمردند و سخنانش را نشنیدند.17سخنان حكیمان كه به آرامی گفته شود، از فریاد حاكمی كه در میان احمقان باشد زیاده مسموع میگردد.18حكمت از اسلحه جنگ بهتر است. اما یك خطاكار نیكویی بسیار را فاسد تواند نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۹: ۲، ۵-۶، و ۱۱-۱۲ انجام میدهد.
این باب شرح میدهد که تنها یک چیز وجود دارد که همه مردم در انتظار آن هستند: داوری. وقتی مردم میمیرند، با داوری خداوند[یهوه] مواجه خواهند شد.
«من عمیقاً درباره همه این چیزها فکر میکنم»
اینجا کلمه «دست» به قدرت و اقتدار خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تحت کنترل خدا»
اینجا به نحوی از «محبت» و «نفرت» سخن گفته شده که گویی آنها اشخاصی هستند و برای ملاقات شخص دیگری آمدهاند. ترجمه جایگزین: «خواه محبت، خواه نفرت را تجربه خواهد کرد»
اینجا با تأکید بر دو طرف متناقض عادلان و شریران به همه مردم اشاره میکند.
همه این عبارات به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد شریر ... افراد نیکو [خوب] ... افراد طاهر و افراد نجس»
اینجا با تأکید بر دو طرف متناقض افراد طاهر و نجس به همه مردم اشاره میکند.
به نحوی از شخص مقبول [پسندیده] برای اهداف خدا سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً تمیز است.
به نحوی از شخص غیرقابل قبول برای اهداف خدا سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
اینجا با تأکید بر دو طرف متناقض یعنی کسانی که قربانی میگذرانند و کسانی که نمیگذرانند، به همه مردم اشاره میکند.
اینجا با تأکید بر دو طرف متناقض یعنی افراد نیکو و گناهکاران به همه مردم اشاره میکند.
از مضمون برداشت میشود که اینجا به مردن مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «گناهکاران خواهند مرد ... آن که از قسم خوردن میترسد نیز خواهد مرد»
اینجا با تأکید بر دو طرف متناقض یعنی کسانی که قسم میخورند و آنانی که نمیخورند، به همه مردم اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر چه که اتفاق میافتد»
اینجا به آن چه که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
مرگ
اینجا کلمه «دلها» به افکار و احساسات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بنیآدم پر از شرارت است، و افکارشان دیوانگی است»
«حماقت»
عبارت «مردگان» به افراد مرده اشاره میکند. اینجا افراد مرده نشاندهنده جایی است که مردم بعد از مرگ به آنجا میروند. ترجمه جایگزین: «آنها به جایی میروند که افراد مرده آنجا هستند» یا «آنها میمیرند و به قبر میروند»
اینجا به کسانی که زنده هستند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که زنده هستند»
سگ به عنوان حیوانی پست به حساب میآمد و برعکس شیر به عنوان حیوانی برتر درنظر گرفته میشد. اینجا به این معنی است که بهتر است پست و زنده باشیم، تا این که برتر و مرده باشیم. ترجمه جایگزین: «درست است که سگ پستتر است، اما بهتر است که سگ باشی و زنده تا این که همچون شیر باشی و مرده»
اینجا به کسانی که مردهاند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که مردهاند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آنها را فراموش خواهند کرد»
اینجا به محبت، نفرت و رشکی که مردگان در زمان حیاتشان نشان میدادند، اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کاری که مردم انجام میدهند»
اینجا به آن چه که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بر زمین [روی زمین]»
هر دوی این عبارات معانی مشابهی دارند و بر اهمیت لذت بردن از اعمال اصلی زندگی تأکید میکنند.
اینجا به طور کلی به غذا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «غذا [خوراک] خود»
اینجا کلمه «دل» به احساسات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شراب خود را با شادی بنوش»
پوشیدن لباس سفید و تدهین کردن سر کسی با روغن، هر دو علامت شادی و جشن بودند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سرت را با روغن تدهین کن»
شخص باید همسری را که دارد، دوست داشته باشد. ترجمه جایگزین: «چون همسری داری که دوستش میداری، با شادی با او زندگی کن»
اینجا به آنچه که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
«مدت زندگیِ ... تو»
واژه «همین» به زندگی با شادی با همسرش اشاره میکند.
اینجا شخص با «دستش» نشانداده شده است زیرا شخص معمولاً برای انجام هر کاری از دستش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «هر کاری که میتوانی با دستت انجام دهی»
اسمهای «کار،» «تدبیر،» و «علم» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: « مرده نه کار میکند، نه تدبیر میکند، نه علم میاندوزد و نه حکمت دارد»
اینجا به همه آنچه که بر زمین انجام میشود اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
«در مسابقه همیشه ... برنده نیست ... در جنگ همیشه ... پیروز نیست»
اینجا «نان» به طور کلی به غذا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «غذا [خوراک]»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آن چه که اتفاق میافتد و زمانی که اتفاق میافتد، بر تمامی آنها اثر میگذارد»
«همه اینها اثر میگذارد.» اینجا کلمات «همه آنها» به مسابقه، جنگ، نان، دولت، و نعمت اشاره میکند»
اینجا به زمانی که شخص میمیرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی که او بمیرد» یا «وقتی زمان مرگش برسد»
اینجا میگوید که انسان زمانی میمیرد که انتظارش را ندارد، همان طور که مردم حیوانات را میگیرند و آنها را میکشند آن هم زمانی که آنها [حیوانات] انتظارش را ندارند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. همچنین، اینجا به نحوی از مردمی که ایام بلا و بدبختی را تجربه کردهاند سخن گفته شده که گویی آنها اسیر شده و به دام افکنده شدهاند. ترجمه جایگزین: «وقت نامساعد در پی بنیآدم میآید»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زمانی که انتظارش را ندارند، برای آنها اتفاق میافتد» یا «به طور ناگهانی برای آنها اتفاق میافتد»
اینجا به چیزهایی که بر زمین انجام شده است، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
اینجا «پادشاه» نشاندهنده خودش و تمامی ارتش اوست. ترجمه جایگزین: «پادشاهی بزرگ و ارتش او»
این اشاره به خاکریزهایی دارد که سپاهیان بر دیوار شهر میسازند تا از دیوار بالا بروند و به آن شهر حمله کنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در شهر، مردم مردی فقیرِ حکیم پیدا کردند» یا «مردی فقیرِ حکیم در شهر زندگی میکرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم حکمت مرد حکیم را تحقیر کردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها به آن چه او میگفت گوش نمیداند» یا «آنها به توصیههای او اهمیت نمیدادند»
اینجا «گوش دادن» نشاندهنده درک کردن [فهمیدن] است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درک کردن [فهمیدن] سخنان حکیمان که به آرامی صحبت میکنند، آسانتر است»
این صفحه تعمداً خالی است.
1مگسهای مرده روغن عطّار را متعفّن وفاسد میسازد، و اندك حماقتی از حكمت و عزّت سنگینتر است.2دل مرد حكیم بطرف راستش مایل است و دل احمق بطرف چپش.3و نیز چون احمق به راه میرود، عقلش ناقص میشود و به هر كس میگوید كه احمق هستم.4اگر خشم پادشاه بر تو انگیخته شود، مكانخود را ترك منما زیرا كه تسلیم، خطایای عظیم را مینشاند.5بدی ای هست كه زیر آفتاب دیدهام مثل سهوی كه از جانب سلطان صادر شود.6جهالت بر مكانهای بلند برافراشته میشود و دولتمندان در مكان اسفل مینشینند.7غلامان را بر اسبان دیدم و امیران را مثل غلامان بر زمین روان.8آنكه چاه میكند در آن میافتد و آنكه دیوار را میشكافد، مار وی را میگزد.9آنكه سنگها را میكند، از آنها مجروح میشود و آنكه درختان را میبرد از آنها در خطر میافتد.10اگر آهن كند باشد و دمش را تیز نكنند، باید قوّت زیاده بكار آورد؛ اما حكمت به جهت كامیابی مفید است.11اگر مار پیش از آنكه افسون كنند بگزد، پس افسونگر چه فایده دارد؟12سخنان دهان حكیم فیض بخش است، اما لبهای احمق خودش را میبلعد.13ابتدای سخنان دهانش حماقت است و انتهای گفتارش دیوانگی موذی میباشد.14احمق سخنان بسیار میگوید، اما انسان آنچه را كه واقع خواهد شد نمیداند؛ و كیست كه او را از آنچه بعد از وی واقع خواهد شد مخبر سازد؟15محنت احمقان ایشان را خسته میسازد چونكه نمیدانند چگونه به شهر باید رفت.16وای بر تو ای زمین وقتی كه پادشاه تو طفل است و سرورانت صبحگاهان میخورند.17خوشابحال تو ای زمین هنگامی كه پادشاه تو پسر نجبا است و سرورانت در وقتش برای تقویت میخورند و نه برای مستی.18از كاهلی سقف خراب میشود و از سستی دستها، خانه آب پس میدهد.19بزم به جهت لهو و لعب میكنند و شراب زندگانی را شادمان میسازد، اما نقره همه چیز را مهیا میكند.20پادشاه را در فكر خود نیز نفرین مكن و دولتمند را در اطاق خوابگاه خویش لعنت منما زیرا كه مرغ هوا آواز تو را خواهد برد و بالدار، امر را شایع خواهد ساخت.
در برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در کل باب ۱۰ انجام میدهد.
این باب مجموعهای از پندهای ناپیوسته را ارائه میدهد. مترجمین بهتر است سعی نکنند که گذار بین این پندها را روان جلوه دهند. پند موجود در این جملات در هر موقعیتی کاربرد ندارد. بنابراین باید به عنوان «نظرات نیکو» در نظر گرفته شود.
همان گونه که مگسها میتوانند عطری را خراب کنند، حماقت نیز میتواند خوشنامی شخص برای حکمت و عزت را از بین ببرد. اینجا به همان شکل که چند مگس مرده میتوانند عطری را خراب میکنند از نابود شدن شهرت فرد به خاطر حماقتی کوچک سخن گفته شده است.
اینجا به نحوی از رفتار احمقانه شخص که خوشنامیاش را تباه میکند، سخن گفته شده که گویی «حماقت» و «حکمت» و «عزت» او اشخاصی هستند و حماقتش حکمت و عزت او را مغلوب میکند. ترجمه جایگزین: «حماقتی اندک را مرتکب شدن میتواند حکمت و عزت شخص را نابود کند»
اینجا کلمه «دل» به ذهن یا خواسته اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «روشی که مرد حکیم تفکر میکند ... روشی که یک احمق فکر میکند»
اینجا واژههای «راست» و «چپ» به آن چه که صحیح و اشتباه است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به سمت انجام آن چه که درست است متمایل شده ... به سمت انجام آن چه که اشتباه است متمایل شده»
اینجا به طریقی که شخص عمل میکند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او احمق است»
اینجا «احساسات» اشاره به حاکم [پادشاه] دارد. ترجمه جایگزین: «اگر حاکمی بر تو خشمگین شد»
خطایای عظیم را مینشاند
«با آرام ماندن میتوانی باعث شوی که خشم شخص فرو نشیند»
اینجا به آن چه که بر زمین انجام شده است اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روی زمین [بر زمین]»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حاکمان، مقام رهبری را به احمقان میدهند»[ در فارسی چندان گویا نیست]
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها مقام پستتر را به دولتمندان میدهند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «مقام بیاهمیت»
اینجا از نحوه راه رفتن مردان پیروز مانند غلامان بر زمین سخن گفته است، زیرا غلامان معمولاً مجبور به راه رفتن میشدند و اجازه سوار شدن نداشتند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که دیوار را میشکافد، مار او را نیش میزند»
اینجا به ماری که کنار دیوار پنهان شده بود، اشاره میکند.
اینجا به کار کردن در معدن سنگ و بریدن سنگهای بزرگتر اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن سنگها میتوانند به او صدمه بزنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چوب ممکن است به او آسیب برساند»
شخص حکیم تیغش را تیز میکند و مجبور به سخت کار کردن نخواهد بود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیش از این که مارِ افسونگر آن را بفریبد»
اینجا «دهان» اشاره به سخنان مرد حکیم دارد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که مرد حکیم میگوید دلپذیر هستند»
اینجا «لبها» اشاره به سخنان احمق دارد. اینجا به نحوی از نابودی احمق به وسیله سخنان خودش سخن گفته شده که گویی سخنانش او را میبلعیدند. ترجمه جایگزین: «آن چه احمق میگوید، او را نابود میکند»
«دهان» اشاره به سخنان احمق دارد. ترجمه جایگزین: «درست مثل یک احمق شروع به صحبت میکند»
«دهان» اشاره به سخنان احمق دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی حرفش را به پایان میرساند، جنونی شرورانه را به زبان میآورد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به سخن گفتن ادامه میدهد»
«آن چه را که در آینده اتفاق خواهد افتاد»
نویسنده این سؤال را میپرسد تا تأکید کند که کسی نمیداند در آینده و پس از مرگ چه اتفاقی خواهد افتاد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی نمیداند بعد از وی چه واقع خواهد شد.» یا «کسی نمیداند بعد از این که او بمیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «احمقان با محنتشان خسته میشوند» یا «احمقان با کاری که انجام میدهند احساس خستگی میکنند»
معانی محتمل ۱) «آن قدر که نمیتواند شهر را بیابد.» شخص ابله آن قدر از کار کردن خسته میشود که قادر به یافتن راه خود نیست، یا ۲) «چون به حدی فهم ندارد که به خانه رود.» شخص احمق از سخت کار کردن خسته میشود به همین دلیل نمیداند که چطور به خانه برود.
نویسنده به نحوی با مردم قوم سخن میگوید که گویی آنها خودشان زمین هستند، و به نحوی با زمین صحبت میکند که گویی زمین شخصی است.
اینجا بدان معنی است که پادشاه بیتجربه و نابالغ است.
این به طور ضمنی اشاره میکند که رهبران قوم، بیشتر به خوشگذرانی فکر میکردند تا هدایت ملت.
نویسنده به نحوی با مردم قوم سخن میگوید که گویی آنها خودشان زمین هستند، و به نحوی با زمین صحبت میکند که گویی زمین شخصی است.
این به طور ضمنی اشاره میکند که اشراف طبق سنت شاهی شایسته آن پسر را تعلیم دادند. ترجمه جایگزین: «پادشاه به وسیله نجبا تعلیم داده شد»
(See: [[ rc://*/ta/man/translate/figs-explicit]])
این دلیل غذا خوردن رهبران برکت یافته را شرح میدهد.
شخص تنبل به حفاظت مرتب خانه ادامه نمیدهد [نمیپردازد]. ترجمه جایگزین: «زیرا شخص تنبل خانهاش را تعمیر نمیکند، سقف آب میدهد»
اینجا «دستان» اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شخص تنبل» یا «چون شخص تنبل است»
اینجا سقف اشاره به کل خانه دارد. ترجمه جایگزین: «سقف آب میدهد»
کلمه «بزم» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم غذا را به جهت شادمانی مهیا میکنند»
کلمه «شادمانی» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شراب به مردم کمک میکند تا از زندگی لذت ببرند»
معانی محتمل ۱) «پول هر نیازی را فراهم میکند» یا ۲) «پول هم غذا و هم شراب را مهیا میکند»
«ذهن» اشاره به افکار شخص دارد. ترجمه جایگزین: «نه حتی در افکارت»
«دولتمندان وقتی که تو در اطاق خوابت هستی.» این بدان معنی است که تو نباید افراد دولتمند را لعنت کنی [ناسزا گویی] حتی زمانی که در مکان خصوصی هستی و کسی صدای تو را نمیشنود.
این دو خط اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید ترکیب شدهاند. اینجا به نحوی از فهمیدن مردم از آن چه شما میگویید سخن گفته شده که گویی پرندهای کوچک آنچه را که شما میگویید میشنود و آن را به بقیه مردم میگوید. ترجمه جایگزین: «زیرا که پرنده آن چه را که میگویی، میشنود و موضوع را به بقیه مردم میگوید»
1نان خود را بروی آبها بینداز، زیرا كه بعد از روزهای بسیار آن را خواهی یافت.2نصیبی به هفت نفر بلكه به هشت نفر ببخش زیرا كه نمیدانی چه بلا بر زمین واقع خواهد شد.3اگر ابرها پر از باران شود، آن را بر زمین میباراند و اگر درخت بسوی جنوب یا بسوی شمال بیفتد، در همانجا كه درخت افتاده است خواهد ماند.4آنكه به باد نگاه میكند، نخواهد كِشت و آنكه به ابرها نظر نماید، نخواهد دروید.5چنانكه تو نمیدانی كه راه باد چیست یا چگونه استخوانها در رحم زن حامله بسته میشود؛ همچنین عمل خدا را كه صانع كلّ است نمیفهمی.6بامدادان تخم خود را بكار و شامگاهان دست خود را باز مدار زیرا تو نمیدانی كدام یك از آنها این یا آن كامیاب خواهد شد یا هر دو آنها مثل هم نیكو خواهد گشت.7البته روشنایی شیرین است و دیدن آفتاب برای چشمان نیكو است.8هر چند انسان سالهای بسیار زیست نماید و در همه آنها شادمان باشد، لیكن باید روزهای تاریكی را به یاد آورد چونكه بسیار خواهد بود. پس هر چه واقع میشود بطالت است.9ای جوان در وقت شباب خود شادمان باش ودر روزهای جوانیات دلت تو را خوش سازد و در راههای قلبت و بر وفق رؤیت چشمانت سلوك نما، لیكن بدان كه به سبب این همه خدا تو را به محاكمه خواهد آورد.10پس غم را از دل خود بیرون كن و بدی را از جسد خویش دور نما زیرا كه جوانی و شباب باطل است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در کل باب ۱۱ انجام میدهد.
این باب مجموعهای از پندهای ناپیوسته را ارائه میدهد. مترجمین بهتر است سعی نکنند که گذار بین این پندها را روان جلوه دهند. پند موجود در این جملات در هر موقعیتی کاربرد ندارد. بنابراین باید به عنوان «نظرات نیکو» در نظر گرفته شود.
معانی محتمل ۱) این استعاره است و اشاره به شخصی دارد که نسبت به مایملک خود سخاوت به خرج میدهد و بعدها به فراوانی از دیگران دریافت میکند، یا ۲) شخص باید ثروت خود را در کشورهای بیگانه سرمایهگذاری کند و از آن سود ببرد.
معانی محتمل ۱) سهیم شدن دارایی با دیگران، یا ۲) ثروتت را در چندین جا سرمایهگذاری کن.
«۷، حتی ۸ نفر.» این اصطلاح به معنای «کثرت» افراد است. ترجمه جایگزین: «افراد بسیار» یا «چندین نفر»
اینجا به نحوی از وقوع بلایا سخن گفته شده که گویی بلایا چیزی هستند که به جایی [مکانی] میآیند. اینجا «روی زمین» به طور ضمنی به وقوع بلایا بر کسی که به او حکم شده تا ثروتش را سهیم شود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چه بلایی در دنیا اتفاق خواهد افتاد» یا «چه چیزهای بدی برای تو اتفاق میافتد»
«ابرها از باران تیره شدهاند»
«خود را بر زمین خالی میکند»
اینجا «جنوب» و «شمال» اشاره به هر جهتی دارد. ترجمه جایگزین: «در هر جهتی»
معانی محتمل ۱) «هر کشاورزی که به جهت وزش باد توجه میکند، هنگام وزش باد در جهت نامناسب [دانه] را نخواهد کاشت» یا ۲) «هر کشاوزری که بیش از حد به وزش باد توجه میکند، هرگز [بذر] خود را نمیکارد»
معانی محتمل ۱) «هر کشاورزی که به ابرها توجه میکند، هنگام بارش باران محصول خود را درو نمیکند» یا ۲) «کشاورزی که بیش از حد به ابرها توجه میکند، هرگز درو نخواهد کرد.»
اینجا به نحوی از وزش باد سخن گفته شده که گویی باد در جاده سفر میکند. ترجمه جایگزین: «چنان که تو نمیدانی باد از کجا میآید، یا به کجا میرود»
معانی محتمل ۱) اینجا کلمه «استخوانها» جزءگویی از آن کودک است. ترجمه جایگزین: «چکونه نوزاد رشد میکند» یا ۲) این کلمه اشاره عینی به، «چگونگی رشد استخوانهای کودک [نوزاد] دارد»
اینجا «دست» اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به کار کردن ادامه بده»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و تأکید میکند که آن فرد در کار خود، علیرغم زمان انجام آن، کامیاب خواهد شد. ترجمه جایگزین: «آیا دانه را درصبح میکاری یا در شب»
اینجا کلمه «روشنایی» به توانایی دیدن آفتاب و سپس زنده بودن اشاره میکند. و اینجا به نحوی از لذت زنده بودن سخن گفته شده که گویی روشنایی مزه شیرینی دارد. ترجمه جایگزین: «توانایی دیدن خورشید لذتبخش است» یا «زنده بودن دلپذیر است»
«چشمها» اشاره به شخص دارد. این عبارت اساساً با عبارت قبلی معنی مشابهی دارد. ترجمه جایگزین: «تا این که کسی آفتاب را ببیند» یا «تا زنده بماند»
اینجا کلمه «آنها» به سالهایی که شخص زنده است، اشاره دارد.
به نحوی از زمان آینده سخن گفته شده که گویی «روزها میآمدند» و اینجا کلمه «تاریکی» به مرگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چه مدت دیگر او خواهد مرد»
اینجا کلمه «آنها» به «روزهای تاریکی» اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«زیرا پیش از روزهای حیات خویش خواهد مرد» یا «زیرا برای همیشه خواهد مرد»
معانی محتمل ۱) ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیداند که بعد از مرگ چه اتفاقی میافتد» یا ۲) ترجمه جایگزین: «هر چیزی که واقع شود بطالت است»
معانی محتمل ۱) «هر چه که بعد از مرگ اتفاق بیافتد» یا ۲) «هر چه که در آینده اتفاق بیافتد»
این دو عبارت اساساْ معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر این که انسان در دوران جوانیاش باید شادمان باشد، ترکیب شدهاند.
اینجا کلمه «دل» اشاره به احساسات دارد. ترجمه جایگزین: «شادمان باش»
اینجا کلمه «قلب» به ذهن و احساسات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در پی چیزهای خوبی که میخواهی باش» یا «در پی چیزهای نیکویی باش که از قبل معین کردهای تا آنها را بجویی»
اینجا «چشمان» اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه که میلت است را میبینی» یا «آن چه که بهترین میپنداری»
اسم معنای «محاکمه» را میتوانید به «محاکمه کردن» یا «به حساب رسیدگی کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا تو را برای همه این چیزها محاکمه خواهد کرد» یا «خدا برای همه این اعمال به حساب تو رسیدگی خواهد کرد»
به نحوی از امتناع از خشم سخن گفته شده که گویی خشم چیزی است که میتوان آن را به زور دور کرد. همچنین «دل» اشاره به عواطف شخص دارد. ترجمه جایگزین: «از خشم امتناع کن»
نویسنده به نحوی از بیهودگی و بطالت برخی امور سخن گفته که گویی مثل «بخار» ناپدید میشود و باقی نمیماند، نویسنده از اموری سخن میگوید که ارزش باقی ندارد. به نحوه ترجمه «بخار» در کتاب جامعه ۱: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا که جوانی و نیکوییهای آن تا ابد باقی نخواهد ماند» یا «زیرا تو تا ابد جوان و قوی نخواهی بود»
1پس آفریننده خود را در روزهای جوانیات بیاد آور قبل از آنكه روزهای بلا برسد و سالها برسد كه بگویی مرا از اینها خوشی نیست.2قبل از آنكه آفتاب و نور و ماه و ستارگان تاریك شود و ابرها بعد از باران برگردد؛3در روزی كه محافظان خانه بلرزند و صاحبان قوّت، خویشتن را خم نمایند و دستاسكنندگان چونكه كمانـد باز ایستنـد و آنانـی كه از پنجرههـا مینگرند تاریك شونـد.4و درهـا در كوچـه بستـه شود و آواز آسیاب پست گـردد و از صـدای گنجشك برخیزد و جمیع مغنیات ذلیل شوند.5و از هر بلندی بترسند و خوفها در راه باشد و درخت بادام شكوفـه آورد و ملخـی بـار سنگیـن باشـد و اشتها بریـده شـود. چونكه انسان به خانه جاودانی خود میرود و نوحهگـران در كوچه گردش میكنند.6قبـل از آنكه مفتـول نقـره گسیخته شود و كاسه طلا شكسته گردد و سبو نزد چشمه خرد شود و چرخ بر چاه منكسر گردد،7و خاك به زمین برگردد به طـوری كه بود، و روح نزد خدا كه آن را بخشیده بود رجوع نمایـد.8باطلاباطیل جامعه میگوید: همه چیز بطالت است.9و دیگر چونكه جامعه حكیم بود باز هم، معرفت را به قوم تعلیم میداد و تفكّرنموده، غور رسی میكرد و مثلهای بسیار تألیف نمود.10جامعه تفحّص نمود تا سخنان مقبول را پیدا كند و كلمات راستی را كه به استقامت مكتوب باشد.11سخنان حكیمان مثل سُكهای گاورانی است و كلمات اربابِ جماعت مانند میخهای محكم شده میباشد، كه از یك شبان داده شود.12و علاوه بر اینها، ای پسر من پند بگیر. ساختنِ كتابهای بسیار انتها ندارد و مطالعه زیاد، تَعَب بدن است.13پس ختم تمام امر را بشنویم. از خدا بترس و اوامر او را نگاه دار چونكه تمامی تكلیف انسان این است.14زیرا خدا هر عمل را با هر كار مخفی خواه نیكو و خواه بد باشد، به محاكمه خواهد آورد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۲: ۱-۷ و ۱۲: ۱۳-۱۴ انجام میدهد.
این باب مجموعهای از پندهای ناپیوسته را ارائه میدهد. مترجمین بهتر است سعی نکنند که گذار بین این پندها را روان جلوه دهند. پند موجود در این جملات در هر موقعیتی کاربرد ندارد. بنابراین باید به عنوان «نظرات نیکو» در نظر گرفته شود.
در پایان یک زندگی بسیار شکوهمند، سلیمان به عقب مینگرد و میبیند که تنها امر حقیقی و باقی در این دنیا خداوند[یهوه] است. هدف زندگی او جلال خدا بوده است کاری که در طول زندگی باید بیشتر به آن میپرداخت. بنابر این، او حس کرد که زندگیاش هدر رفته است.
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر بیاور»
اینجا به نحوی از ایام آینده سخن گفته شده که گویی «روزها میآمدند.» ترجمه جایگزین: «پیش از آن که سختی را تجربه کنی» یا «پیش از آن که امور بدی برایت اتفاق بیافتد»
اینجا به نحوی از ایام آینده سخن گفته شده که گویی «سالها میرسیدند.» ترجمه جایگزین: «پیش از آن که سالخورده شوی و بگویی، ‘من دیگر از زنده بودن لذت نمیبرم‘»
اینجا به نحوی از پیر شدن و مردن سخن گفته شده که گویی خورشید و ماه تاریک میشوند و ابرهای تاریک برمیگردند. ترجمه جایگزین: «این را بهجا آور پیش از آن که به نظر برسد آفتاب ... بعد از باران»
اینجا نویسنده توقف فعالیتهای مختلف در یک خانه را شرح میدهد. این توصیف به نظر استعاره از بدن انسان هنگام پیر شدن است.
«مردان قوی، ضعیف شدند»
«زنان خوشهچین کار خود را متوقف میکنند، زیرا تعداد آنها کم است»
نویسنده به استعارهاش ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم درهایی که به سمت کوچه راه داشت را میبندند»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که صدای پرندگان، مردان [آدمیان] را ترسان از خواب بیدار میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد.ترجمه جایگزین: «وقتی که صدای گنجشک انسان را از خواب بیدار میکند»
اینجا «دختران» استعاره از پرندگان است. ترجمه جایگزین: «آواز پرندگان از بین میرود»
نویسنده به استعاراتش ادامه میدهد.
«درخت بادام» درختی است که در زمستان با گلهای سفید شکوفه میآورد.
ملخ حشرهای با بالهای بزرگ و پاهایی بلند و به هم پیوسته است که توانایی پرشهای بلند را به او میدهد. اینجا این حشره میتواند به سختی حرکت کند، زیرا پیر و ضعیف شده است.
اسم معنای «اشتها» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی انسانها [مردم] دیگر میل خوردن آن چه را که قبلاً میخوردند، از دست میدهند»
اینجا به مرگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چون که انسان تا ابد به جایگاه مردگان میرود» یا «چون که انسان میمیرد و هرگز دوبار به زندگی بازنمیگردد»
معانی محتمل ۱) عزاداران در کوچهها میگردند تا در مراسم تدفین شرکت کنند، یا ۲) عزاداران در کوچهها میگردند و به خانه کسی که نزدیک مرگش است میروند.
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر آور»
اینجا نویسنده به نحوی از مردن سخن گفته که گویی یکی از اشیاء شکسته شده است. همان طور که مردم در حین استفاده از چنین چیزهایی به طور اتفاقی آن را میشکنند، مرگ نیز جسم را میشکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی مفتول نقره را پاره میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی کاسه طلا را میشکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی سبو را خرد کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی چرخ آب را بشکند»
اینجا کلمه «خاک» به بدن انسان اشاره دارد که متلاشی میشود.
یا «بخار.»
به نحوه ترجمه آن در کتاب جامعه ۱: ۱ نگاه کنید. [در ترجمههای دیگر «معلم آمده]
«بر امور بسیاری اندیشید و ترتیب انجام آنها را داد» یا «بر امور بسیاری اندیشید و نوشت»
آن معلم[ جامعه] میخواست کلامش برای شنونده خوشایند باشد. این سخنان نه به خاطر تسلیبخشی، بلکه به خاطر زیبا نگاشته شدن، دلنشین هستند.
نویسنده به نحوی از استفاده معلم از این سخنان برای تعلیم به مردم سخن گفته که گویی او شبانی است که از ابزارش برای هدایت گله استفاده میکند.
این تشبیه است. ترجمه جایگزین: «حکیمان مردم را به عمل کردن تشویق میکنند، مانند چوب تیزی که حیوان را به حرکت کردن وامیدارد»
این تشبیه است. ترجمه جایگزین: «همان طور که میتوانی به میخی که کسی روی تکه چوبی محکم کرده اتکاء کنی، همان طور میتوانی به سخنان اربابان در مجمعالامثال آنها اتکاء کنی»
«کلمات شخص حکیم منوط بر گفتار حکیمانهاش است» یا «سخنان شخص حکیم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که یک شبان تعلیم میدهد [میآموزد]»
معانی محتمل ۱) این کلمات به آنچه که در ادامه میآید اشاره میکند. یا ۲) این کلمات به آیه ۱۱، اشاره میکند «افزون بر اینها ... مراقب[ باحذر] باش»
عبارت «ساختن» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که هرگز نوشتن [تولید] کتابهای بسیار را متوقف نمیکنند»
اینجا «بدن» به شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شخص را خسته میکند»
«نتیجه امر»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس از این که همه اینها را شنیدی»
اینجا به نحوی از آن چه در خفا انجام شده سخن گفته شده که گویی آنها اجسامی مخفی هستند. ترجمه جایگزین: «همراه هر آن چه مردم در خفا انجام میدهند»
1غزل غزلها كه از آن سلیمان است.2محبوبه: او مرا به بوسههای دهان خود ببوسد زیرا كه محبّت تو از شراب نیكوتر است.3عطرهای تو بوی خوش دارد و اسم تو مثل عطر ریخته شده میباشد. بنابراین دوشیزگان، تو را دوست میدارند.4مرا بِكِش تا در عقب تو بدویم. پادشاه مرا به حجلههای خود آورد. از تو وجد و شادی خواهیم كرد. محبّت تو را از شراب زیاده ذكر خواهیم نمود. تو را از روی خلوص دوست میدارند.5ای دختران اورشلیم، من سیه فام امّا جمیل هستم، مثل خیمههای قیدار و مانند پردههای سلیمان.6بر من نگاه نكنید چونكه سیهفام هستم، زیرا كه آفتاب مرا سوخته است. پسران مادرم بر من خشم نموده، مرا ناطور تاكستانها ساختند، امّا تاكستان خود را دیدهبانی ننمودم.7ای حبیب جان من، مرا خبر ده كه كجا میچرانی و در وقت ظهر گلّه را كجا میخوابانی؟ زیرا چرا نزد گلههای رفیقانت مثل آواره گردم.8محبوب: ای جمیلتر از زنان، اگر نمیدانی، در اثر گلهها بیرون رو و بزغالههایت را نزد مسكنهایشبانان بچران.9ای محبوبه من، تو را به اسبی كه در ارابۀ فرعون باشد تشبیه دادهام.10رخسارهایت به جواهرها و گردنت به گردنبندها چه بسیار جمیل است.11محبوبه: زنجیرهای طلا با حَبّههای نقره برای تو خواهیم ساخت.12چون پادشاه بر سفره خود مینشیند، سنبل من بوی خود را میدهد.13محبوب من، مرا مثل طَبله مرّ است كه در میان پستانهای من میخوابد.14محبوب: محبوب من، برایم مثل خوشهبان در باغهای عینجدی میباشد.15اینك تو زیبا هستی ای محبوبه من، اینك تو زیبا هستی و چشمانت مثل چشمان كبوتر است.16محبوبه: اینك تو زیبا و شیرین هستی ای محبوب من و تخت ما هم سبز است.17محبوب: تیرهای خانه ما از سرو آزاد است و سقف ما از چوب صنوبر.
بوسهها
منظور از بوسهها در این باب، بوسههایی است که تنها بین زن و شوهر انجام میشود؛ یک بوسه صمیمی.
(See:
عشق و محبت
این باب، بر احساساتی چون عشق، محبت و دلربایی متمرکز است. ممکن است استانداردهای مختلف فرهنگی، ترجمه را مشکل سازد از این رو مترجم میتواند با حسن تعبیر از توهین به خوانندگان جلوگیری کند.
استعاره
در زمان باستان در خاور نزدیک، توصیف یک زن با استفاده از استعارههای مربوط به حیوانات متداول بود. امروزه در بسیاری از فرهنگها این کار میتواند توهینآمیز باشد. در فرهنگهای مختلف از استعارههای زیبایی متفاوتی استفاده میشود.
(See:
«من سیهفام هستم»
در زمان باستان در خاور نزدیک، افراد ثروتمند معمولا دارای پوستی روشنتر بودند، زیرا نیازی به کارکردن در بیرون از خانه و زیر آفتاب نداشتند. این زن جوان مجبور بود زیر آفتاب کار کند و پوست او نسبت به وقتی که جوان بود تیرهتر شده بود.
به و مراجعه شود.
«بهترین غزل» یا «عالیترین غزل»
این جمله میتواند به معنای «که در مورد سلیمان است» یا «که سلیمان آن را سروده است» باشد.
بخش نخست کتاب با این آیه شروع میشود.
«لذت داشتن تو در کنارم بیش از لذت نوشیدن شراب است»
«عطری [روغنی] که بر بدنت میزنی»
«بوی فوقالعادهای دارد»
عطر دارای رایحه خوبی است که با جریان هوا پخش میشود. اسم ۱) کنایه از شهرت فرد است، یعنی آن چه دیگران درباره او میاندیشند. گوینده در اینجا میگوید که مردم فکر میکنند شنونده آدم خوبی است یا ۲), [کنایه] از خود فرد است.
کلمه «تو» به مرد اشاره میکند، بنابراین حالت مفرد است.
«کشیدن» یا «کشاندن». در اینجا زن به عنوان یک اسیر توصیف شده که مایل است از پی اسیرکننده خود برود.
ضمیر مستتر به زن جوان و مرد با هم اشاره میکند.
زن به گونهای با خودش حرف میزند که گویی بیش از یک نفر است. در بسیاری از نسخهها مانند نسخه UDB ضمیر [ما] را به «من» تغییر داده اند. در نسخههای دیگر، از آن به عنوان حرفهای دوستان زن در رابطه با زن یا مرد یاد میشود.
«به خاطر تو»
« بیایید ستایش کنیم»
« زنان همان طور که باید، تو را تحسین میکنند»
«پوست من تیره است، اما من هنوز زیبا هستم» یا «اگرچه پوست من تیره است، من زیبا هستم»
قبایل عشایری در قیدار از پوست بزهای سیاه برای ساخت خانههای خود استفاده میکردند. زن، پوست خود را با این خیمهها مقایسه کرده است.
سلیمان برای قصر خود یا هیکل پردههای زیبایی تهیه کرده بود. او [زن جوان] میگوید که پوستاش زیبا است.
See:
این اغراق برای «سوخته شده» یا «سیاه شده»، اشاره به نور خورشید دارد که پوست او را از روشن به تیره تغییر داده است.
(See:
«برادران ناتنیام». احتمالا مادر این برادران، مادر یکسانی داشتند، اما پدرشان یکی نبود.
«من را به مراقبت از تاکستانها واداشتند»
زن جوان خود را با تاکستان مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «اما من نتوانستم از خودم مراقبت کنم»
جان، کنایه از فرد است. ترجمه جایگزین: «من عشق میورزم»
«گلههای خود را به چرا میبری»
«گلهات را استراحت میدهی»
زن این سؤال را مطرح میکند تا تاکید کند که رابطه او با مرد نسبت به زنان دیگر نزدیکتر است. این سؤال میتواند مانند یک جمله ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «بگو هنگامی که من به دنبال تو هستم، نیازی به پرسه زدن در میان گلههای رفیقانت ندارم»
(See:
«کسی که این طرف و آن طرف میرود». او [زن جوان] نمیخواهد مجبور به دنبال کردن مرد باشد. شاید از این میترسد که مردان دیگر فکر کنند او فاحشهای است که به دنبال کسب درآمد است.
«دوستانت» یا «همکارانت»
«تویی که زیباتر از همه زنان هستی»
«پشت سر گله من بیا»
جای سمهای گله در زمین
« بزغالههایت را به چرا ببر» یا «بگذار بزغالههایت [علف] بخورند»
مرد به صحبت کردن با زن ادامه می دهد
یهودیان آن زمان، به اسبهای زیبا توجه میکردند و اسبهای فرعون زیباترین اسبهایی بودند که او میتوانست بیابد. ترجمه جایگزین: «محبوبه من، تو به اندازه هر یک از اسبان ارابه فرعون زیبا هستی»
«تویی که دوستت دارم»
«اسبهایی که ارابه او را میکشیدند»
این زیورآلات میتواند ۱) جواهراتی که بر روی یک نوار در اطراف سر آویزان است یا ۲) گوشوارهها یا ۳) استعاره از موهای بلند [زن] باشد.
مرد به گونهای صحبت میکند که گویی افراد زیادی هستند. بعضی از نسخهها آن را به [ضمیر] مفرد «من» تغییر دادهاند. نسخههای دیگر آن را به عنوان حرفهای دوستان زن مطرح میکنند.
«با دانههای نقرهای»
«مینشیند و غذای مخصوص خود را میخورد» به احتمال زیاد [این جمله] اشاره به کاناپههایی دارد که در ضیافتها اطراف میز غذا میگذاشتند و مردم روی آن دراز میکشیدند. شما میتوانید در ترجمه از زبانی مشترک برای آن چه که مردم هنگام خوردن غذای ویژه با بدن خود انجام میدهند، استفاده کنید.
مردم از گیاه گرانقیمت سنبل (گیاه والرین [سنبل الطیب] که گلهای سفید یا صورتی کوچکی دارد) روغنی تهیه میکردند که از آن برای نرم شدن پوست و خوشبو شدن استفاده میکردند.
«بوی خوش آن پخش میشود»
زنان کیف یا کیسه کوچکی از مرّ را داخل گردنبندی میگذاشتند تا بین پستانهایشان قرار گیرد و از عطر خوشایند آن لذت ببرند. این زن، از داشتن محبوب خود در کنارش لذت میبرد. او با افزودن کلمه «مرا» [برای من] نشان میدهد که انتظار ندارد کس دیگری از حضور محبوب او این گونه لذت ببرد. ترجمه جایگزین: «من از حضور محبوبم همان قدر لذت میبرم که از داشتن کیسه مرّ .... پستانها»
(See:
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که مرد را این گونه خطاب کنند «معشوق من». ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «معشوق من»
اگر این جمله برای خوانندگان شما توهینآمیز است، میتوانید از حسن تعبیر استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «نزدیک من»
گلهای حنا دارای عطری است که مردم از آن لذت میبرند. زن، از داشتن محبوب خود در کنارش لذت میبرد. او با افزودن کلمه «مرا» [برای من] نشان میدهد که انتظار ندارد کس دیگری از حضور محبوب او اینگونه لذت ببرد. ترجمه جایگزین: «من از حضور محبوبم همانقدر لذت میبرم که از عطر خوشههای گل حنا»[ در فارسی به شکلی متفاوت آمده و اشاره به گل حنا نشده است]
گلهای یک درخت کوچک صحرایی که مردم از آن به عنوان عطر استفاده میکنند.
«با دقت گوش کن زیرا آن چه که میخواهم بگویم هم مهم است هم حقیقت: تو»
«تویی که دوستت دارم» نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردید.
معانی محتمل ۱) برای بنی اسراییل، کبوتر یک پرنده رام و لطیف است. مرد هم چشمان زن را زیبا میپندارد چرا که نحوه نگاه کردن زن به او باعث میشود او فکر کند زن لطیف و باوقار است. ترجمه جایگزین: «تو بسیار لطیف هستی» یا ۲) مرد درباره سفیدی کره چشم زن صحبت میکند یا حالت چشمان زن را به چشم کبوتر تشبیه میکند.
«با دقت گوش کن زیرا آنچه که میخواهم بگویم هم مهم است هم حقیقت: تو »
در زبان خود از کلمهای استفاده کنید که بیانگر یک مرد خوش قیافه است.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که مرد را اینگونه خطاب کند «معشوق من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «معشوق من»
در اینجا به گونهای درباره گیاهان سرسبز صحبت میکند که گویی تختخواب است. ترجمه جایگزین: «گیاهان سبز جایی است که ما برای خوابیدن روی آنها دراز میکشیم.»
گیاهانی که سبز و مرطوب هستند و به وفور رشد میکنند.
زن، جنگل را مانند خانهای توصیف میکند که در آن دراز کشیدهاند.
معانی محتمل ۱) «تیرها» به چوبهای بزرگی اشاره میکند که برای نگهداشتن هرچیزی روی دیوار استفاده میشود. «تیرهای شیب» به قطعات چوبی بزرگی اشاره میکند که به سقف متصل شدهاند. ۲) «تیرها» به تیرهای شیب اشاره میکند و «تیرهای شیب» اشاره به نوارهایی دارد که به تیرهای چوبی متصل شدهاند و معمارها، مصالح سقف را روی آنها میچینند.
سروها درختانی بزرگ و قوی هستند. واژهای که «صنوبر» ترجمه شده یک اصطلاح کلی برای درختانی است شبیه سرو اما کوچکتر از آن. اگر درختان سرو و صنوبر در منطقه شما شناخته شده نیستند، میتوانید از اصطلاحات کلی برای بلندترین و محکمترین درختها استفاده کنید.
1محبوبه: من نرگس شارون و سوسن وادیها هستم.2محبوب: چنانكه سوسن در میان خارها همچنان محبوبه من در میان دختران است.3محبوبه: چنانكه سیب در میان درختان جنگل، همچنان محبوب من در میان پسران است. در سایه وی به شادمانی نشستم و میوهاش برای كامم شیرین بود.4مرا به میخانه آورد و عَلَم وی بالای سر من محبّت بود.5مرا به قرصهای كشمش تقویت دهید و مرا به سیبها تازه سازید، زیرا كه من از عشق بیمار هستم.6دست چپش در زیر سر من است و دست راستش مرا در آغوش میكشد.7ای دختران اورشلیم، شما را به غزالها و آهوهای صحرا قسم میدهم كه محبوب مرا تا خودش نخواهد بیدار نكنید و برنینگیزانید.8آواز محبوب من است، اینك بر كوهها جستان و بر تلّها خیزان میآید.9محبوب من مانند غزال یا بچه آهو است. اینك او در عقب دیوار ما ایستاده، از پنجرهها مینگرد و از شبكهها خویشتن را نمایان میسازد.10محبوب من مرا خطاب كرده، گفت: «ای محبوبه من و ای زیبایی من برخیز و بیا.11زیرا اینك زمستان گذشته و باران تمام شده و رفته است.12گلها بر زمین ظاهر شده و زمان اَلحان رسیده و آواز فاخته در ولایت ما شنیده میشود.13درخت انجیر میوه خود را میرساند و موها گل آورده، رایحه خوش میدهد. ای محبوبه من و ای زیبایی من، برخیز و بیا.»14محبوب: ای كبوتر من كه در شكافهای صخره و در ستر سنگهای خارا هستی، چهره خود را به من بنما و آوازت را به من بشنوان زیرا كه آواز تو لذیذ و چهرهات خوشنما است.15شغالها، شغالهای كوچك را كه تاكستانها را خراب میكنند برای ما بگیرید، زیرا كه تاكستانهای ما گل آورده است.16محبوبه: محبوبم از آن من است و من از آن وی هستم. در میان سوسنها میچراند.17ای محبوب من، برگرد و تا نسیم روز بوزد و سایهها بگریزد، (مانند) غزال یا بچه آهو بر كوههای باتر باش.
در این باب، زنان به گلها تشبیه شدهاند. این استعاره میتواند زیبایی و ظرافت زن را توصیف کند.
حسن تعبیر/ به گویی
ممکن است برخی استعارههای استفاده شده در این باب نیاز به حسن تعبیر داشته باشد. این حسن تعبیرها به رابطه جنسی یا به عشق جسمانی زن و شوهر اشاره میکند.
See: and
زن چنین میگوید که او یکی از هزاران گلی است که در زمین به عنوان گلهای زیبا شناخته شدهاند.
نام سرزمینی است مسطح و بدون درخت که انواع مختلف گلها و گیاهان در آن رشد میکنند.
زن چنین میگوید که او یکی از هزاران گلی است که در زمین به عنوان گلهای زیبا شناخته شدهاند.
گلی خوشبو با عطری شیرین که در مناطقی که آب زیادی وجود دارد، رشد میکند. نگاه کنید در غزل غزلها ۲: ۱-۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
نواحی مسطح بین کوهها و نزدیک آب
یک گل، بسیار زیباتر از یک بوته خار است. مرد فکر میکند که آن زن بسیار زیباتر از زنان دیگر است.
«تویی که دوستت دارم». نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
دیگر دخترها
مردم از میوه درخت سیب [درخت زردآلو] لذت میبرند، اما درختان جنگل میوهای نمیدهند. زن، تنها از بودن در کنار مرد لذت میبرد، نه از بودن در کنار مردان دیگر.
درختی که میوهای زرد و کوچک که بسیار شیرین است میدهد.اگر خوانندگان شما این درخت را نمیشناسند میتوانید از یک درخت میوه دیگر استفاده کنید یا عبارت کلی «درخت میوه» را به کار ببرید.
در اینجا واژه عبری به زمینی اشاره میکند که درختانی در آن رشد میکنند که مردم از آنها استفاده نمیکنند.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که مرد را اینگونه خطاب کنند «معشوق من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «معشوق من»
زن، شادمانی و آرامشی عظیم را از نزیک بودن به مرد احساس میکند.
زن از خوردن میوههای شیرین و از کنار مرد بودن لذت میبرد.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) فضای بسیار بزرگی که در آن پادشاه با غذاهایی مفصل همراه با شراب از مردم پذیرایی میکند. ۲) اتاقکی کوچک در یک تاکستان که زن و مرد میتوانند با هم تنها باشند.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) عَلَم یا پرچم کنایهای است از محافظ نظامی. محافظ نظامی نیز استعارهای است از محبت مرد که به زن شجاعت میدهد زیرا زن از وارد شدن به سالن بزرگی که پادشاه در آن از افراد زیادی پذیرایی میکند عصبی و نگران است. ترجمه جایگزین: «حمایت محبتآمیز او راهنمای من بود و به من شجاعت داد» ۲) زن از طرز نگاه مرد به خود میدانست که میخواهد به او ابراز علاقه کند. ترجمه جایگزین: «او با محبت به من نگاه کرد» یا «زمانی که مرا نگریست پی بردم که میخواهد به من ابراز علاقه کند»۳) آنها ابراز علاقه کردند. ترجمه جایگزین: «او با محبت مرا پوشانید»
«قدرت مرا به من بازگردانید» یا «به من انرژی دهید»
«به من قرصهای کشمش بدهید تا بخورم». قرصهای کشمش حبههایی هستند که از انگورهای خشک فشرده شده تهیه میشوند.
«با دادن سیب [زردآلو] مرا یاری رسانید» یا « با دادن سیب [زردآلو] به من کمک کنید»
زن از ضعف سخن میگوید، زیرا عشق او چنان قوی است که گویی عشق نوعی بیماری است. ترجمه جایگزین: «از آنجا که عشق من بسیار قوی است، احساس میکنم ضعیف هستم[ از شدت عشق احساس ضعف میکنم][ از شدت عشق ضعیف و نزار شدهام]»
«بازوی چپ.... بازوی راست»
«مرا نگه میدارد»
«زنان جوان اورشلیم». این زنان جوان نمیتوانستند صدای زن را بشنوند و در آنجا حضور نداشتند. اما زن به گونهای صحبت میکند که گویی آنها حضور دارند و میتوانند صدای او را بشنوند.
اگرچه دختران اورشلیم نمیتوانستند صدای زن را بشنوند، اما زن به گونهای صحبت میکند که گویی آنها میتوانند صدای او را بشنوند که میگوید اگر به عهد خود وفا نکنند، غزالها و آهوها آنها را مجازات خواهند کرد.
حیواناتی که شبیه آهو هستند و سریع حرکت میکنند.
«آهوی ماده»
«که در بیرون شهر/حومه زندگی میکنند». زمینی که در آن چیزی کشت نشده است.
در اینجا «محبوب» به کسی که خوابیده است و نمیخواهد بیدار شود تشبیه شده است. این استعاره نشان میدهد که زن و مرد نمیخواهند تا زمانی که معاشقه آنها تمام نشده است، کسی مزاحمشان شود. ترجمه جایگزین:« تا زمانی که معاشقه ما تمام نشده است، مزاحم ما نشوید»
See: and
اگر در زبان شما تنها یک کلمه برای بیدار کردن کسی از خواب وجود دارد، میتوانید این کلمات را ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «بیدار نکنید»
بخش دوم کتاب از اینجا آغاز میشود. مشخص نیست که زن با خودش صحبت میکند یا با دختران اورشلیم.
معانی محتمل عبارتند از۱) «با دقت به آن چه میگویم گوش کنید» شما میتوانید در زبان خود از واژهای استفاده کنید که به شنونده میگوید با دقت گوش کند یا ۲) «گوش کنید تا صدای آمدن او را بشنوید»
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که مرد را این گونه خطاب کنند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱:» ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
زن با استفاده از چند واژه که امکان توصیف آمدن مرد را دارد، نشان میدهد که مشتاق دیدن مرد است. ممکن است در زبان شما به شیوه دیگری هیجان گوینده را از اتفاقی که در حال رخ دادن است، نشان دهد.
«بر روی کوهها میجهد و بر روی تلّها [تپهها] سریع میدود» زن درباره مرد چنین میگوید که او مانند «غزال یا بچه آهویی »است (آیه ۹) که از آن سوی زمینهای ناهموار به سمت او [زن] میآید.
زن با استفاده از چند واژه که امکان توصیف آمدن مرد را دارد، نشان میدهد که مشتاق دیدن مرد است. ممکن است در زبان شما به شیوه دیگری هیجان گوینده را از اتفاقی که در حال رخ دادن است، نشان دهد.
غزال و بچه آهو بر روی زمینهای ناهموار سریع حرکت میکنند. زن تصور میکند مرد با سرعت هرچه تمامتر به سمت زن میدوید تا با او باشد. شما میتوانید در زبان خود از حیواناتی که به سریع بودن معروف هستند، استفاده کنید.
حیوانی است شبیه آهو که سریع حرکت میکند. به عنوان مفرد «غزالها» که در غزل غزلها ۷:۲ آمده بود، ترجمه شود.
«بچه آهوی نر"
«با دقت گوش کنید» یا «آنچه که میخواهم بگویم مهم است». شما میتوانید در زبان خود از واژهای استفاده کنید که به شنونده میگوید با دقت گوش کند.
«آن طرف دیوار ما» زن در داخل خانه است و مرد بیرون از خانه
«ما» به زن و سایر افرادی که با او در خانه هستند اشاره میکند. اگر زن با خودش صحبت میکند، [ما] بطور کلی بکار رفته است اما اگر با دختران اورشلیم صحبت میکند، یا به خود و همراهانش اشاره دارد یا تنها به خودش در حالت جمع اشاره میکند که در این حالت [ما] بطور خاص بکار رفته است مانند: «از تو وجد و شادی خواهیم کرد. محبت تو را از شراب زیاده ذکر خواهیم نمود.» (غزل غزلها ۴:۱)
«از میان پنجرهها خیره نگاه میکند»
«از میان توریها دزدکی نگاه میکند»
محافظی است برای پنجره یا برخی دیگر از ورودیها که از طریق بافته شدن نوارهای بلند چوبی بر روی یکدیگر، ساخته میشود.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که مرد را این گونه خطاب کنند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها 13:1 چگونه آن را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
«محبوبه من از بستر خود بلند شو»
«تویی که دوستت دارم». نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«با دقت گوش کنید» یا «آن چه که میخواهم بگویم مهم است». شما میتوانید در زبان خود از واژهای استفاده کنید که به شنونده میگوید با دقت گوش کند.
در زمستان هوا بیش از حد سرد و بارانی است که بتوان خارج از خانه معاشقه کرد. اما زمان سرما و بارندگی به سر آمده است.
زمستان سردترین زمان سال است که گیاهان رشد نمیکنند و مردم ترجیح میدهند داخل خانههایشان بمانند. شما میتوانید در زبان خود از واژهای استفاده کنید که این زمان از سال را نشان می دهد.
در اسراییل تنها در فصل زمستان باران میبارد که بارانی سرد و ناخوشایند است و مانند باران فصل گرم، دلپذیر نیست.
«مردم میتوانند گلها را ببینند»
«در سرتاسر این سرزمین»
بریدن شاخههای یک گیاه طوری که میوه بیشتری بدهد یا ظاهر بهتری پیدا کند.
«چهچه پرندگان»
این جمله میتواند به حالت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «مردم میتوانند صدای کبوتران [فاختهها] را بشنوند» یا «کبوترها در حال بغ بغو کردن هستند»
به گونهای درباره درخت صحبت میشود که گویی عملا خود او [درخت] باعث رسیدن میوه میشود. این یک اسم جمع است که میتواند به صورت جمع نیز ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «انجیرها بر روی درخت در حال رسیدن هستند»
«درختان مو پرشکوفهاند» یا «درختان مو گل دادهاند»
«آنها» به شکوفهها/گلهای درخت مو اشاره دارد.
«بوی خوش آنها»
«تویی که دوستت دارم». نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
مرد در حال سخن گفتن است.
بنیاسراییل کبوتران را پرندگانی زیبا با صدایی دلنشین برمیشمردند. مرد هم میپندارد که چهره وصدای زن زیبا است. اگر خطاب کردن یک زن به عنوان «کبوتر» توهینآمیز است، میتوانید استعاره را حذف کنید. ترجمه جایگزین: «زن زیبای من»
شکافهای بزرگ در صخره کوهها که آن قدر بزرگ هستند که آدمها در آن پنهان شوند.
«صخرههای شیبدار در اطراف کوهها»
این عبارت در برخی نسخهها بدین شکل ترجمه شده است: «قیافه خود را» یا «صورت خود را» یا « ظاهر خود را»
فعل در اینجا جمع بکار رفته است، گویی که زن با چندین مرد صحبت میکند. اما در بیشتر نسخهها به گونهای ترجمه شده است که زن تنها با یک مرد صحبت میکند. بنابراین شما میتوانید فعل را به صورت مفرد ترجمه کنید.
این حیوانات شبیه سگهای کوچک هستند و اغلب در اشعار عاشقانه برای نشان دادن مردان جوان حریصی استفاده میشود که به زن جوانی آسیب میرسانند.
کلمات «برای ما» و «متعلق به ما» [منظور استفاده از صفت ملکی اول شخص جمع میباشد] میتوانند ۱) اختصاصی باشند یعنی تنها به خود زن اشاره کنند، مانند آیه ۴:۱ در غزل غزلها. یا ۲) به طور کلی به کار رفته باشند و به مرد و زن اشاره کنند یا ۳) اختصاصی باشند و به زن و بقیه افراد خانوادهاش اشاره کنند.
معنی محتمل دیگر «شغالها» میباشد. شغال نوعی سگ وحشی لاغر با پاهای بلند است.
شغالها با کندن چاله و خوردن انگورها، تاکستانها را خراب میکنند و از بین میبرند. این مطلب میتواند استعارهای باشد برای آسیبی که مردان جوان به زنان جوانان میرسانند.
این بدان معنی است که تاکستان سالم است و انگورها درآمدهاند اما هنوز برای برداشت آماده نیستند. این مطلب میتواند استعارهای باشد برای زن جوانی که آماده ازدواج کردن و بچهدار شدن است. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«محبوبم به من تعلق دارد»
«من به او تعلق دارم»
«میچرد» یا «علف میخورد». زن به گونهای درباره مرد صحبت میکند که گویی او «غزال یا بچه آهویی» است (آیه ۱۷) که در میان سوسنها علف میخورد. احتمالا «چریدن» استعارهای است از معاشقه کردن. (غزل غزلها ۲: ۱-۲)
گلهایی خوشبو با عطری شیرین که در مناطقی که آب زیادی وجود دارد، رشد میکنند. آن را به صورت جمع واژه «سوسن» که در غزل غزلها ۱:۲ آمده است، ترجمه کنید.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که مرد را اینگونه خطاب کنند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
بخشی از روز، زمانی که خورشید در حال طلوع کردن است.
زن به گونهای سایهها را توصیف میکند که گویی آنها از خورشید میگریزند. ترجمه جایگزین:«سایهها ناپدید میشوند»
نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
حیوانی که شبیه آهو است و سریع حرکت میکند. آن را به صورت مفرد واژه «غزالها» که در غزل غزلها ۷:۲ آمده است، ترجمه کنید.
آهوی نر جوان
«کوههای پر صخره» یا «کوههای ناهموار»
1شبانگاه در بستر خود او را كه جانم دوستمیدارد طلبیدم. او را جستجو كردم امّا نیافتم.2گفتم الا´ن برخاسته، در كوچهها و شوارع شهر گشته، او را كه جانم دوست میدارد خواهم طلبید. او را جستجو كردم امّا نیافتم.3كشیكچیانی كه در شهر گردش میكنند، مرا یافتند. گفتم كه «آیا محبوب جان مرا دیدهاید؟»4از ایشان چندان پیش نرفته بودم كه او را كه جانم دوست میدارد، یافتم. و او را گرفته، رها نكردم تا به خانه مادر خود و به حجره والدهخویش در آوردم.5ای دختران اورشلیم، شما را به غزالها و آهوهای صحرا قسم میدهم كه محبوب مرا تا خودش نخواهد بیدار مكنید و برمینگیزانید.6این كیست كه مثل ستونهای دود از بیابان برمیآید و به مرّ و بخور و به همه عطریات تاجران معطّر است؟7اینك تخت روان سلیمان است كه شصت جبّار از جبّاران اسرائیل به اطراف آن میباشند.8همگی ایشان شمشیر گرفته و جنگ آزموده هستند. شمشیر هر یك به سبب خوفشب بر رانش بسته است.9سلیمان پادشاه تخت روانی برای خویشتن از چوب لبنان ساخت.10ستونهایش را از نقره و سقفش را از طلا و كرسیاش را از ارغوان ساخت، و وسطش به محبّت دختران اورشلیم مُعَرَّق بود.11ای دختران صهیون، بیرون آیید و سلیمان پادشاه را ببینید، با تاجی كه مادرش در روز عروسی وی و در روز شادی دلش آن را بر سر وی نهاد.
این باب توصیف حس اشتیاق و انتظار برای دیدن کسی است که دوست دارید.
در زمان باستان در خاور نزدیک، توصیف یک زن با استفاده از استعارههای مربوط به حیوانات متداول بود. امروزه در بسیاری از فرهنگها این کار میتواند توهینآمیز باشد. در فرهنگهای مختلف از استعارههای زیبایی متفاوتی استفاده میشود.
(See:
«تمایل بسیار زیادی داشتم که با او باشم .....کسی که دوستش دارم، اما او آنجا نبود»
«جان» کنایه از تمامیت یک فرد است. در اینجا برای نشان دادن علاقه زن به مرد از عبارتی قویتر از «محبوب من» (غزل غزلها ۱۴:۱) استفاده شده است.
«راه رفتن در سرتاسر شهر»
واژه «شوارع» [میدانها] نشان دهنده منطقه مرکزی شهر است، جایی که خیابانها و راهها به هم میرسند و اغلب منطقهای است که مردم در آنجا اقلام خود را میفروشند، یک محل داد و ستد و جایی که مردم برای گفتگو دور هم جمع میشوند.
«دنبال آن خواهم گشت»
افرادی که شغلشان حفاظت از شهر در طول شب است تا مردم در امنیت باشند.
«کسانی که در اطراف شهر و روی حصارها راه میروند»
«جان» کنایه از تمامیت یک فرد است. در اینجا برای نشان دادن علاقه زن به مرد از عبارتی قویتر از «محبوب من» (غزل غزلها ۱۴:۱) استفاده شده است. نگاه کنید در غزل غزلها ۱:۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«اتاق خواب»
کنایه از مادرش میباشد. در انگلیسی به شکلی متفاوت و کنایی آمده
این آیه را مانند آیه ۷:۲ غزل غزلها ترجمه کنید.
«زنان جوان اورشلیم». این زنان جوان نمیتوانستند صدای زن را بشنوند و در آنجا حضور نداشتند. اما زن به گونهای صحبت میکند که گویی آنها حضور دارند و میتوانند صدای او را بشنوند.
اگرچه دختران اورشلیم نمیتوانستند صدای زن را بشنوند اما زن به گونهای صحبت میکند که گویی آنها میتوانند صدای او را بشنوند که میگوید غزالها و آهوها آنها را مجازات خواهند کرد، اگر به عهد خود وفا نکنند.
حیواناتی که شبیه آهو هستند و سریع حرکت میکنند.
آهوی ماده
«که در بیرون شهر/حومه زندگی میکنند». زمینی که در آن چیزی کشت نشده است.
در اینجا «محبوب» به کسی که خوابیده است و نمیخواهد بیدار شود تشبیه شده است. این استعاره نشان میدهد که زن و مرد نمیخواهند تا زمانی که معاشقه آنها تمام نشده است، کسی مزاحمشان شود. ترجمه جایگزین:« تا زمانی که معاشقه ما تمام نشده است، مزاحم ما نشوید»
اگر در زبان شما تنها یک کلمه برای بیدار کردن کسی از خواب وجود دارد، میتوانید این کلمات را ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «بیدار نکنید»
بخش سوم کتاب از اینجا آغاز میشود؛ با توصیف ۶۰ مرد که تخت سلیمان را از بیابان به سمت اورشلیم حمل میکنند.
گروهی از مردم بیابان به اورشلیم سفر میکنند. آنها باید برای رسیدن به اورشلیم حرکت کنند، زیرا در دره اردن بیابان کم است و در اورشلیم کوههای زیادی وجود دارد.
بسیاری از نسخهها آن را «این کیست» ترجمه میکنند. [ در فارسی انجام شده]
از دور، گرد و غبار شبیه دود به نظر میرسد زیرا هنگام سفر مردم گرد و غبار زیادی در هوا ایجاد میکنند.
(See:
«با بوی خوش مرّ و بخور»
واژه «معطر است به» از عبارت قبلی قابل فهم است که اینجا نیز میتواند تکرار شود. ترجمه جایگزین: «به همه عطرهایی که توسط تاجران فروخته شده، معطر است» یا «با عطرهای خوشبویی که تاجران میفروشند، معطر است»
(See:
پودر مرغوبی که از خرد کردن ماده ای سفت به دست میآید.[ در انگلیسی از واژهای متفاوت استفاده شده]
«با دقت گوش کنید» یا «آن چه که میخواهم بگویم مهم است». شما میتوانید در زبان خود از واژهای استفاده کنید که به شنونده میگوید با دقت گوش کند. اکنون گوینده پاسخ سوال آیه ۶ را مییابد.
منظور تختی است که اطراف آن پوشیده است و میتوان آن را از مکانی به مکان دیگر منتقل کرد.
این دو عبارت به همان شصت نفر اشاره دارند. عبارت دوم مشخص میکند که «جباران» «سربازان اسراییل» هستند.
(See:
مردانی که میجنگند
توصیف شصت مردی که تخت روان سلیمان را از بیابان به اورشلیم حمل میکنند و از آیه ۶:۳ غزل غزلها آغاز شده است، همچنان ادامه دارد.
توصیف تخت روان از آیه ۹ شروع میشود. شما میتوانید در زبان خود از کلماتی استفاده کنید که نشان دهد این اطلاعات پیش زمینه هستند.
(See:
«میتوانند در جنگ به خوبی مبارزه کنند»
«او میتواند مقابل دیگران بجنگد»
اسم معنی «خوفشب» کنایه از افراد شریری است که با حمله به دیگران آنها را به وحشت میاندازند. ترجمه جایگزین: «افراد شریری که در شب به دیگران حمله میکنند»
صندلی یا تخت روانی که برای نشستن یا دراز کشیدن افراد مهم است و بر روی تیرکهای بلندی قرار گرفته تا افراد بتوانند آن را حمل کنند.
توصیف تخت روان که از آیه ۹:۳ غزل غزلها شروع شده است، همچنان ادامه دارد.
(See:
[ضمیر ملکی] « _یش» به تخت روان سلیمان پادشاه اشاره دارد.
در اینجا واژه «ستونها» به قطعاتی اشاره میکند که یا از نقره ساخته شدهاند یا از چوب که روی آن با نقره پوشیده شده است و پارچه چادر را اطراف تخت نگه میدارد.
«داخل آن»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «با محبت»، که نشان میدهد زنان به روشی خاص تخت روان زیبایی ساختند تا محبت خود را به سلیمان نشان دهند یا ۲) «با چرم» ساختهاند.
«شما زنان جوانی که در صیهون زندگی میکنید»
«سلیمان پادشاه را نگاه کنید». واژه «با دقت نگاه کردن/چشم دوختن» به معنی نگاه کردن به کسی یا چیزی برای مدت طولانی است که معمولا با احساس عاطفی قوی همراه است.
«تاجی که بر سر گذاشته است»
واژه «دل» کنایه از فرد است. ترجمه جایگزین: «روزی که او حقیقتا خوشحال بود» یا «شادترین روز زندگیاش»
1محبوب: اینك تو زیبا هستی ای محبوبه من، اینك تو زیبا هستی و چشمانت از پشت بُرقِع تو مثل چشمان كبوتر است و موهایت مثل گله بزها است كه بر جانب كوه جلعاد خوابیدهاند.2دندانهایت مثل گله گوسفندان پشم بریده كه از شستن برآمده باشند و همگی آنها توأم زاییده و در آنها یكی هم نازاد نباشد.3لبهایت مثل رشته قرمز و دهانت جمیل است و شقیقههایت در عقب بُرقِع تو مانند پاره انار است.4گردنت مثل برج داود است كه به جهت سلاح خانه بنا شده است و در آن هزار سپر یعنی همه سپرهای شجاعان آویزان است.5دو پستانت مثل دو بچه توأم آهو میباشد كه در میان سوسنها میچرند،6تا نسیم روز بوزد و سایهها بگریزد. به كوه مرّ و به تلّ كندر خواهم رفت.7ای محبوبه من، تمامی تو زیبا میباشد. در تو عیبی نیست.8بیا با من از لبنان ای عروس، با من از لبنان بیا. از قلّه اَمانه از قلّه شَنیر و حَرمون از مَغارَههای شیرها و از كوههای پلنگها بنگر.9ای خواهر و عروس من، دلم را به یكی از چشمانت و به یكی از گردنبندهای گردنت ربودی.10ای خواهر و عروس من، محبّتهایت چه بسیار لذیذاست. محبّتهایت از شراب چه بسیار نیكوتر است و بوی عطرهایت از جمیع عطرها.11ای عروس من، لبهای تو عسل را میچكاند زیر زبان تو عسل و شیر است و بوی لباست مثل بوی لبنان است.12خواهر و عروس من، باغی بسته شده است. چشمه مُقَفّل و منبع مختوم است.13نهالهایت بستان انارها با میوههای نفیسه و بان و سنبل است.14سنبل و زعفران و نی و دارچینی با انواع درختان كندر، مرّ و عود با جمیع عطرهای نفیسه.15چشمه باغها و بركه آب زنده و نهرهایی كه از لبنان جاری است.16محبوبه: ای باد شمال، برخیز و ای باد جنوب، بیا. بر باغ من بوز تا عطرهایش منتشر شود. محبوب من به باغ خود بیاید و میوه نفیسه خود را بخورد.
زیبایی
زن به عنوان مظهر زیبایی در اسراییل باستان توصیف شده است. معیارهای زیبایی در همه فرهنگها یکسان نیست.
استعاره
در زمان باستان در خاور نزدیک، توصیف یک زن با استفاده از استعارههای مربوط به حیوانات متداول بود. امروزه در بسیاری از فرهنگها این کار میتواند توهینآمیز باشد. در فرهنگهای مختلف از استعارههای زیبایی متفاوتی استفاده میشود.
(See:
«ای خواهر و ای عروس من»
زن وصف شده، خواهر همسر خود نیست. آنها خویشاوند نیستند. بلکه به زنی اشاره دارد که از اعضا بنیاسراییل است.
See: and
یکی از معانی محتمل این است که مرد درباره سفیدی کره چشم زن صحبت میکند یا حالت چشمان زن را به چشم کبوتر تشبیه میکند. احتمال دیگر این است که برای اسرائیلیان، کبوتر یک پرنده رام و لطیف است. مرد هم چشمان زن را زیبا میپندارد چرا که نحوه نگاه کردن زن به او باعث میشود او فکر کند زن لطیف و باوقار است. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۵:۱ چگونه این قسمت را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو بسیار لطیف هستی»
«تویی که دوستت دارم» نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردید.
در اسرائیل بزها معمولا به رنگ تیره بودند. احتمالا موهای زن هم تیره بود. شاید لازم باشد که مشخص کنید رنگ بزها تیره بوده است یا حتی از تشبیه دیگری استفاده کنید تا خوانندگان متوجه شوند که در اینجا به یک چیز تیره و زیبا اشاره شده است. مردم، کوه جلعاد را زیبا و بارور میدانستند. گوینده نیز زن را زیبا و آماده برای تبدیل شدن به مادر فرزندان خود در نظر گرفته است. اگر زن را به بز تشبیه نمیکنید، باید تشبیه او به کوه جلعاد را نیز حذف کنید. ترجمه جایگزین: «موهای تو به تیرگی ابرهای سیاه بر فراز یک زمین بارور است»
پس از چیدن پشم گوسفندان، آنها را میشویند و پوستشان بسیار سفید به نظر میرسد. دندانهای زن نیز سفید هستند.
(See:
این جمله میتواند در حالت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: « گله گوسفندانی که آدمها پشمهای آنها را چیدهاند»
(See:
گوسفندان در حال بیرون آمدن از آب هستند. ترجمه جایگزین:« گوسفندان پس از آن که آدمها آنها را شستند از آب خارج میشوند»
معمولا گوسفند هر بار دو بره به دنیا میآورد. این برههای دوقلو نیز معمولا شبیه یکدیگر هستند. هر دندان زن نیز، دندان مشابهی در طرف دیگر دهانش دارد.
هر دندان زن نیز، دندان مشابهی در طرف دیگر دهانش دارد. او هیچیک از دندانهایش را از دست نداده است.
از دست دادن عزیزی که فوت کرده است[ در فارسی این معنا را نمی رساند و لازم است به شکل دیگری ترجمه شود]
مرد همچنان زن را میستاید
رنگ سرخ، یک رنگ قرمز زیباست و رشته سرخ بسیار گرانبهاست. لبهای زن نیز قرمز بود. ترجمه جایگزین: « [لبهایت] قرمز پررنگ مانند رشتهای سرخ است» یا «[لبهایت] قرمز و بسیار زیبا است»
یک رنگ قرمز تیره که بسیار شبیه رنگ خون است
«زیبا است»
انارها یکدست، گرد و قرمز پررنگ هستند. مرد میاندیشد که گونههای زن قرمز است که نشان از سلامت او میدهد. ترجمه جایگزین: «گرد و قرمز مانند پارههای انار است» یا «قرمز و گرد و سالم است»
نگاه کنید در غزل غزلها ۱:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
مرد همچنان زن را میستاید
هیچ کس نمیداند این یک برج واقعی است یا نه. برجی بلند و باریک که گفته میشود داوود آن را ساخت تا نشان دهد که زیباست. مرد، گردن زن را بلند و باریک و زیبا میپندارد. ترجمه جایگزین: «گردنت بلند و زیبا مانند برج داوود است»
(See:
«برجی که داوود ساخت»
زنان گردنبندهایی داشتند که تمام گردنشان را با ردیفی از چیزهای زینتی میپوشاند. مرد، ردیف تزیینات گردنبند را به ردیف سنگهای برج تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «که دارای ردیفهای زیادی از سنگ است»
(See:
and
مرد، تزیینات گردنبند زن را به سپرهایی که از برج آویزان شده است، تشبیه میکند. احتمالا گردنبند بارها دور گردن زن آویزان شده است.
(See:
)
« ۱۰۰۰ سپر»
«تمام سپرها متعلق به سربازان قدرتمند است»
اگر کلمه «دو» ضروری و مناسب نیست، میتوانید آن را حذف کنید.
مرد اشاره به این دارد که پستانهای زن کاملا یکسان، نرم و احتمالا کوچک هستند.
(See:
نوزادان مادری که در یک زایمان، دو فرزند را به دنیا آورده است.
حیوانی که شبیه آهو است و سریع حرکت میکند. به عنوان مفرد کلمه «غزالها» که در غزل غزلها ۷:۲ آمده است، ترجمه شود.
«در میان سوسنها علف میخورد». هر چند واضح است که « در میان سوسنها میچرد» استعاره از معاشقه کردن است (غزل غزلها ۱۶:۲) اما مشخص نیست که این کلمات به چه کسی اشاره میکند. بهترین راه، این است که تحتاللفظی ترجمه شوند.
گلهایی خوشبو با عطری شیرین که در مناطقی که آب زیادی دارد رشد می کنند. به عنوان جمع کلمه «سوسن» که در غزل غزلها ۱:۲ آمده است، ترجمه شود.
مرد همچنان زن را میستاید.
این عبارت را مانند آن چه در غزل غزلها ۱۷:۲ آوردهاید، ترجمه کنید.
« كوه مرّ» و « تلّ كندر» استعاره از پستانهای زن است (غزل غزلها ۱۳:۱). ترجمه جایگزین: «کنار پستانهای تو که مانند كوههای مرّ و كندر خوشبو هستند، میخوابم» یا « کنار پستانهای تو که بسیار خوشبو هستند، میخوابم» یا «به کوههای خوشبو خواهم رفت».
(See:
«کوهی که از مرّ ساخته شده است» یا «کوهی که مرّ بر روی آن میروید»
«جایی که ابرهایی از دود حاصل از سوزاندن کندر در آنجا وجود دارد»
«هر بخشی از تو زیبا است» یا «تمام تو زیبا است»
«تویی که دوستت دارم». نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«تو هیچ عیب و نقصی نداری»
مرد به صحبت کردن با زن ادامه میدهد. او میگوید که آنها برای معاشقه کردن آزاد نیستند، مگر این که در مکانی ناآشنا، دورافتاده و خطرناک باشند.
«خارج از لبنان»
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تاکنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا به کار ببرید. در غیر این صورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید.
نام کوهی است در شمال اسراییل.
نام کوهی است در نزدیکی امانه و حرمون. برخی افراد فکر میکنند که این، به همان کوه حرمون اشاره دارد.
(See:
جایی که شیرها و پلنگها زندگی میکنند؛ مانند غارها یا گودالهایی در زمین.
مرد به صحبت کردن با زن ادامه میدهد.
معانی محتمل این اصطلاح عبارتند از: ۱)«قلب من اکنون کاملا به تو تعلق دارد» یا ۲) «من به شدت تمایل دارم که با تو معاشقه کنم»
(See:
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
(See:
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تاکنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا بکار ببرید. در غیر این صورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۸:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«... تمام کاری که باید انجام دهی این است که یک بار مرا نگاه کنی یا فقط یک گردنبندت را نشانم بدهی». چشمان زن و گردنبند او [جواهر او] هر دو، مرد را جذب زن میکنند.
احتمالا این گردنبند بارها به گردن زن آویزان شده است (غزل غزلها ۴:۴)
مرد همچنان زن را میستاید.
«محبت تو بینظیر است»
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تا کنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا به کار ببرید. در غیر این صورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«محبت تو خیلی بهتر از شراب است». نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۱ چگونه این عبارت مشابه را ترجمه کردهاید.
فعل در عبارت قبلی آمده است. ترجمه جایگزین: «چقدر بوی عطر تو از همه عطرها بهتر است»
(See:
نگاه کنید در غزل غزلها ۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
گیاهان خشک شده یا دانههایی که بو و طعم خوبی دارند.
معانی محتمل برای استعاره عسل عبارتند از: ۱) طعم شیرین بوسههای زن یا ۲) سخنان زن.
(See:
از آنجا که «شیر و عسل» یک عبارت رایج در کتاب مقدس است، باید آن را تحتاللفظی ترجمه کنید. معانی محتمل برای استعاره عسل عبارتند از: ۱) طعم شیرین بوسههای زن یا ۲) سخنان زن. شیر استعاره از تجمل و داشتن چیزهای زیادی است که به مردم کمک می کند تا از زندگی لذت ببرند. وقتی زن، مرد را میبوسد، مرد از زندگی لذت میبرد.
«بوی لباسهایت مانند بوی لبنان است». درختان سرو زیادی در لبنان میرویند. این درختان بوی بسیار خوبی دارند. بنابراین لبنان بویی خوش و تازه دارد.
مرد همچنان زن را میستاید.
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تا کنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا به کار ببرید. در غیر اینصورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«باغی که هیچ کس نمیتواند وارد آن شود». باغ استعاره از زن و قفل استعاره از باکره بودن زن است.
(See:
«چشمه پوشیده شده است». چشمه یا چاه استعاره از زن است و پوشیده بودن آن استعاره از باکره بودن زن است.
شاخهها یا کانالهای رودخانه حسن تعبیر آشکاری بر اندامهای بدن زن است. اگر هرگونه اشاره به این موضوع توهینآمیز است آن را به عنوان جزیی از کلِ یک فرد ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تو»
(See:
and
جایی که درختان بسیاری در آن با هم رشد می کنند.
«با بهترین انواع میوهها»
گیاهی که مردم از روغن آن برای نرم شدن پوست و خوشبو شدن استفاده میکردند. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۴:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
درختان کوچک صحرایی که مردم از آن به عنوان عطر استفاده میکردند. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۴:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
ادویهای که از خشک کردن رشتههای زرد رنگی که در وسط یگ گل خاص قرار دارد، به دست میآید.
یک نی خوشبو که مردم از آن روغنی برای چرب کردن بدن و مسح به دست میآوردند.
ادویهای که از پوست یک درخت تهیه میشود و مردم از آن در پخت غذا استفاده میکنند.
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
یک نوع گیاه بزرگ که بوی بسیار خوب و شیرینی دارد
«بهترین عطرها [ادویهها]»
مرد همچنان زن را میستاید
«تو چشمهای در باغ هستی» چشمه باغ دارای آبی زلال و شیرین است که مردم از نوشیدن آن لذت میبرند. مرد هم از بودن در کنار زن لذت میبرد.
«آبی که برای نوشیدن خوب است»
از آنجا که لبنان دارای کوههای پوشیده از درختان است، نهرهای لبنان پاکیزه و خنک است.
زن به گونهای با باد شمال و باد جنوب صحبت میکند که گویی آنها انسان هستند. ترجمه جایگزین: «آرزومندم که باد شمال و باد جنوب آمده و بوزند»
«باد شمالی شروع به وزیدن کن»
باغ، استعاره از بدن زن است که با روغنهای خوشبو پوشیده شده است (غزل غزلها ۱۴:۴)
«تا بوی خوش آن پخش شود»
زن، مرد را دعوت میکند تا با او معاشقه کند.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها طبیعیتر است که مرد را این گونه خطاب کند «معشوق من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «معشوق من»
«میوه فوقالعاده»
1محبوب: ای خواهر و عروس من، به باغ خود آمدم.مرّ خود را با عطرهایم چیدم. شانه عسل خود را با عسل خویش خوردم. شراب خود را با شیر خویش نوشیدم. دختران اورشلیم: ای دوستان بخورید، و ای یاران بنوشید، و به سیری بیاشامید.2محبوبه: من در خواب هستم امّا دلم بیدار است. آواز محبوب من است كه در را میكوبد (و میگوید): «از برای من باز كن ای خواهر من! ای محبوبه من و كبوترم و ای كامله من! زیرا كه سر من از شبنم وزلفهایم از ترشّحات شب پر است.»3رخت خود را كندم چگونه آن را بپوشم؟ پایهای خود را شستم چگونه آنها را چركین نمایم؟4محبوب من دست خویش را از سوراخ در داخل ساخت و احشایم برای وی به جنبش آمد.5من برخاستم تا در را به جهت محبوب خود باز كنم، و از دستم مرّ و از انگشتهایم مرّ صافی بر دسته قفل بچكید.6به جهت محبوب خود باز كردم؛ امّا محبوبم روگردانیده، رفته بود. چون او سخن میگفت جان از من بدر شده بود. او را جستجو كردم و نیافتم او را خواندم و جوابم نداد.7كشیكچیانی كه در شهر گردش میكنند مرا یافتند، بزدند و مجروح ساختند. دیدهبانهای حصارها بُرقِع مرا از من گرفتند.8ای دختران اورشلیم، شما را قسم میدهم كه اگر محبوب مرا بیابید، وی را گویید كه من مریض عشق هستم.9دختران اورشلیم: ای زیباترین زنان، محبوب تو از سایر محبوبان چه برتری دارد و محبوب تو را بر سایر محبوبان چه فضیلت است كه ما را چنین قسم میدهی؟10محبوبه: محبوب من سفید و سرخ فام است، و بر هزارها افراشته شده است.11سر او طلای خالص است و زلفهایش به هم پیچیده و مانند غُراب سیاه فام است.12چشمانش كبوتران نزد نهرهای آب است، با شیر شسته شده و در چشمخانه خود نشسته.13رخسارهایش مثل باغچه بَلَسان و پشتههای ریاحین میباشد. لبهایش سوسنها است كه از آنها مرّ صافیمیچكد.14دستهایش حلقههای طلاست كه به زبرجدّ مُنَقَّش باشد و بَرِ او عاج شفّاف است كه به یاقوت زرد مُرَصَّع بُوَد.15ساقهایش ستونهای مرمر بر پایههای زرِ ناب مؤسّس شده، سیمایش مثل لبنان و مانند سروهای آزاد برگزیده است.16دهان او بسیار شیرین و تمام او مرغوبترین است. این است محبوب من و این است یار من، ای دختران اورشلیم.
آیات ۲-۷ توصیف رویایی است که زن داشته است.
زیبایی
زن به عنوان مظهر زیبایی در اسراییل باستان توصیف شده است. معیارهای زیبایی در همه فرهنگها یکسان نیست.
استعاره
در زمان باستان در خاور نزدیک، توصیف یک زن با استفاده از استعارههای مربوط به حیوانات متداول بود. امروزه در بسیاری از فرهنگها این کار میتواند توهینآمیز باشد. در فرهنگهای مختلف از استعارههای زیبایی متفاوتی استفاده میشود.
(See:
«ای خواهر و ای عروس من»
زن وصف شده، خواهر همسر خود نیست. آنها خویشاوند نیستند. بلکه به زنی اشاره دارد که از دیگر جماعت اسراییل است.
and
در اینجا واضح است که محبوب زن سخن میگوید.
کلمه «باغ» استعاره از زن است. در نهایت مرد میتواند از معاشقه کردن با زن کاملا لذت ببرد.
(See:
and
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تا کنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا بکار ببرید. در غیر اینصورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
تمام این ها، استعارهای است که نشان دهد مرد از بدن زن لذت میبرد. (غزل غزلها ۱۳:۱، غزل غزلها ۴:۲ ، غزل غزلها ۱۱:۴ ، غزل غزلها ۱۴:۴)
گیاهانی که دارای بو یا طعم قوی هستند
خوردن و نوشیدن استعاره از معاشقه کردن است. ترجمه جایگزین: « معاشقه کنید ... معاشقه کنید .... معاشقه کنید تا زمانی که کاملا راضی و خشنود شوید»
بخش چهارم کتاب از اینجا آغاز میشود. زن جوان با استفاده از بهگویی، رویایی که در خواب میبیند را توصیف میکند که به دو شیوه متفاوت میتواند تفسیر شود: ۱) زن در رویا شبی را توصیف میکند که مرد برای دیدن او به خانهاش آمده است یا ۲) زن در رویا زمانی را توصیف میکند که شروع به خوابیدن با مرد میکند.
قلب مرکز تفکر و احساس است. ترجمه جایگزین: «اما میتوانستم به خوبی فکر کنم» یا « اما آن چه را که احساس میکردم، میشناختم»
(See:
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها طبیعیتر است که زن مرد را این گونه خطاب کند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) معنی تحتاللفظی؛ «در را برای من باز کن» یا ۲) معنی استعاری؛ «بگذار که با تو معاشقه کنم»
(See:
and
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
«تویی که دوستت دارم» نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۴:۲چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«بی عیب و نقص من» یا «وفادار من» یا «معصوم من»
قطرات آب یا مه رقیقی که در اثر سرد شدن هوا در شب تشکیل میشود.
عبارت «مرطوب است» از جمله قبل، قابل فهم است و در اینجا نیز میتواند تکرار شود. ترجمه جایگزین: «موهایم از رطوبت شب مرطوب است»
این همان چیزی است که وقتی زن صدای مرد را میشنود با خودش میاندیشد (غزل غزلها ۲:۵). این قسمت میتواند اینگونه ترجمه شود؛ زن میگوید این همان چیزی است که او فکرمیکرد یا زن، تنها میتواند شرایط و افکارش را توضیح دهد همانگونه که در نسخه UDB آمده است. ترجمه جایگزین: «با خود میاندیشم که لباس خود را درآوردهام ... چگونه آنها را کثیف نمایم؟» یا « لباس خود را درآوردهام و نمیخواهم دوباره آن را بپوشم. پاهایم را شستهام و نمیخواهم آنها را کثیف کنم»
لباس نازک کتانی که مردم روی تنشان میانداختند
این جمله را میتوان به صورت خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیخواهم این را بپوشم»
(See:
اگرچه واژه «پا» میتواند یک بهگویی برای قسمتهای خصوصی باشد، اما احتمالا در اینجا به معنای تحتاللفظی پا اشاره میکند. به نظر میرسد زن بیشتر تمایل به معاشقه دارد، تا اجتناب از آن؛ چراکه تازه استحمام کرده است.
این جمله را میتوان به صورت خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیخواهم آنها را کثیف کنم»
تفسیرهای محتمل عبارتنداز: ۱) تفسیر تحت اللفظی؛ محبوب از طریق سوراخ در که برای باز کردن در است، داخل خانه میشود یا ۲) تفسیر استعاری؛ آنها شروع به معاشقه کردهاند.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها طبیعیتر است که زن مرد را این گونه خطاب کند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
«قفل در»
معانی محتمل عبارتند از ۱) معنی تحت اللفظی؛ زن جوان از تخت خارج می شود تا مرد را به داخل خانه راه دهد یا ۲) معنی استعاری. ترجمه جایگزین: «خود را آماده معاشقه با محبوب خود کردم»
از آنجا که تمامی این واژهها میتوانند استعارهای از بدن زن ومرد باشند، بهتر است که تحتاللفظی ترجمه شوند.
«با مرّ مایع»
زن همچنان رویای خودرا توصیف میکند.
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«جان» استعاره از خود فرد است و غرق شدن و فرو رفتن استعاره از ناتوان و غمگین شدن است. ترجمه جایگزین: «بسیار غمگین شدم»
افرادی که شغلشان حفاظت از شهر در طول شب است تا مردم در امنیت باشند. نگاه کنید در غزل غزلها ۳:۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
کسانی که در اطراف شهر و روی حصارها میگردند. نگاه کنید در غزل غزلها ۳:۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
زن را یافتند
«مرا کتک زدند» یا « به من صدمه زدند»
«مرا زخمی کردند»
کسانی که بر روی حصارها دیدهبانی میکنند.
لباسی که مردم هنگام بیرون رفتن از خانه و حضور در جامعه بر روی لباسهای بالا تنه خود میپوشیدند.
نگاه کنید در غزل غزلها ۷:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«زنان جوان اورشلیم». این زنان جوان نمیتوانستند صدای زن را بشنوند و در آنجا حضور نداشتند. اما زن به گونهای صحبت میکند که گویی آنها حضور دارند و میتوانند صدای او را بشنوند. نگاه کنید در غزل غزلها ۷:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
(See:
زن با استفاده از یک پرسش آن چه را که میخواهد دختران اورشلیم به محبوبش بگویند، توضیح میدهد. ترجمه جایگزین: «محبوب من، این چیزی است که میخواهم به او بگویید: به او بگویید که»
زن به قدری مرد را دوست دارد که احساس میکند بیمار است.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که زنان دیگر برای اشاره به مرد از عبارت «دلداده تو» استفاده کنند. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ عبارت «محبوب من» را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزتو» یا «دلداده تو»
«تویی که زیباتر ازهمه زنان هستی». نگاه کنید در غزل غزلها ۸:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«چه چیزی باعث برتری محبوب تو میشود»
«که باعث میشود ما را این گونه قسم بدهی»
قسمی که در غزل غزلها ۸:۵ آمده
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها طبیعیتر است که زن مرد را اینگونه خطاب کند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
این عبارت به رنگ پوست مرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او دارای پوستی سفید و سرخرنگ است»
(See:
«کاملا سالم است» یا «صاف است». پوست مرد هیچگونه مشکلی ندارد.
رنگ پوستی سالم که قهوهای مایل به قرمز است [گلگون است]
«بهتر از هزاران نفر است» [در ترجمه انگلیسی ۱۰۰۰۰ آمده است]. ترجمه جایگزین: «بهتر از هر کس دیگری است» یا « هیچکس دیگری مثل او نیست»
سر مرد برای زن مانند طلای خالص ارزشمند است.
پرندهای با پرهای بسیار سیاه
زن جوان همچنان به توصیف مرد ادامه میدهد.
عبارت «چشمانش مثل کبوتران است» را مانند آنچه در غزل غزلها ۱۵:۱ آمده است، ترجمه کنید. معانی محتمل عبارتند از ۱) برای اسرائیلیان، کبوتر یک پرنده رام و نجیب است. زن هم چشمان مرد را زیبا میپندارد چراکه نحوه نگاه کردن مرد به او باعث میشود او فکر کند مرد نجیب است. ترجمه جایگزین: «تو بسیار نجیب هستی» یا ۲) زن درباره سفیدی کره چشم مرد صحبت میکند یا حالت چشمان مرد را به چشم کبوتر تشبیه میکند.
پرندگان رام اسرائیلیان که در کنار نهرهای آب مینشینند، استعاره از یک فرد نجیب و آرام است.
«آبی که به آرامی جریان دارد»
(See:
چشمان مرد زیبا هستند؛ به زیبایی جواهراتی که یک هنرمند با دقت آنها را در جای خود قرار میدهد.
زن جوان همچنان به توصیف مرد ادامه میدهد.
در اینجا توضیح میدهد که گونههای مرد مانند باغچهای از گیاهان معطر و ادویهجات است؛ چراکه عطر شگفتانگیزی از آنها به مشام میرسد.
باغها یا بخشهایی از باغها که مردم در آنجا ادویه و گیاهان معطر میکارند. ادویهها حس خوشایندی به مردم میدهند. بدن مرد هم برای زن خوشایند و لذتبخش است.
«بوی شگفتانگیزی میدهد»
احتمالا زن لبهای مرد را به گل سوسن تشبیه کرده است چرا که آنها زیبا و بسیار خوشبو هستند.
(See:
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۶:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«که از آنها بهترین مر میچکد». لبهای مرد مرطوب است و بوی شگفتانگیزی مانند مر میدهد.
(See:
زن جوان همچنان به توصیف مرد ادامه میدهد.
«دستهایش استوانههایی از طلاست که دور تا دور آن با جواهرات پوشیده شده است» زن با استفاده از این تصویرسازی میگوید که دستهای مرد زیبا و برازنده هستند. در ابتدا خوانندگان متوجه میشوند که این، استعاره از بدن مرد است (غزل غزلهل ۳:۵) اما توضیح دادن آن در ترجمه، کاری دشوار خواهد بود.
«شکم او عاج شفافی است که سراسر آن با یاقوت پوشیده شده است.» زن با استفاده از این تصویرسازی میگوید که شکم مرد زیبا و برازنده است.
دندان نیش یا دندان سفید هر حیوانی که شبیه استخوان است. مردم از عاج برای ساختن قطعات هنری صاف و درخشنده استفاده میکنند.
سنگهای گرانقیمتی که یا ۱) آبی یا ۲) آبی روشن یا طلایی هستند.
زن جوان به توصیف مرد ادامه میدهد.
سنگ مرمر و طلا هر دو محکم و زیبا هستند.
سنگی بسیار محکم که دارای رنگهای مختلفی است ومردم آن را صیقل میدهند تا کاملا صاف شود.
«شبیه لبنان است». لبنان منطقه بسیار زیبایی بود که کوهها و درختان سرو بسیاری داشت.
(See:
زن جوان به توصیف مرد ادامه میدهد.
دهان کنایهای است از ۱) بوسههای شیرین مرد یا ۲) کلمات شیرینی که مرد برزبان میآورد.
(See:
«هر بخشی از او عالی و دوستداشتنی است» یا «تمام او دوستداشتنی است»
کلمه «این» به مردی اطلاق میشود که زن به تازگی توصیف او را تمام کرده است. ترجمه جایگزین: «این است کسی که دوستش دارم و این است دوست من»
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها طبیعیتر است که زن مرد را این گونه خطاب کند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
«زنان جوان اورشلیم». این زنان جوان نمیتوانستند صدای زن را بشنوند و در آنجا حضور نداشتند. اما زن به گونهای صحبت میکند که گویی آنها حضور دارند و میتوانند صدای او را بشنوند. نگاه کنید در غزل غزلها ۷:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
1دختران اورشلیم: محبوب تو كجا رفته است ای زیباترینزنان؟ محبوب تو كجا توجّه نموده است تا او را با تو بطلبیم؟2محبوبه: محبوب من به باغ خویش و نزد باغچههای بَلَسان فرود شده است، تا در باغات بچراند و سوسنها بچیند.3من از آن محبوب خود و محبوبم از آن من است. در میان سوسنها گله را میچراند.4محبوب: ای محبوبه من، تو مثل تِرْصَه جمیل و مانند اورشلیم زیبا و مثل لشكرهای بیدقدار مَهیب هستی.5چشمانت را از من برگردان زیرا آنها بر من غالب شده است. مویهایت مثل گله بزها است كه بر جانب كوه جلعاد خوابیده باشند.6دندانهایت مانند گله گوسفندان است كه از شستن برآمده باشند. و همگی آنها توأم زاییده و در آنها یكی هم نازاد نباشد.7شقیقههایت در عقب برقع تو مانند پاره انار است.8شصت ملكه و هشتاد مُتعِه و دوشیزگان بیشماره هستند.9امّا كبوتر من و كامله من یكی است. او یگانه مادر خویش و مختاره والده خود میباشد. دختران او را دیده، خجسته گفتند. ملكهها و متعهها بر او نگریستند و او را مدح نمودند.10دختران اورشلیم: این كیست كه مثل صبح میدرخشد؟ و مانند ماه جمیل و مثل آفتاب طاهر و مانند لشكر بیدقدار مهیب است؟11محبوب: به باغ درختان جوز فرود شدم تا سبزیهای وادی را بنگرم و ببینم كه آیا مو شكوفه آورده و انار گل كرده است.12بیآنكه ملتفت شوم كه ناگاه جانم مرا مثل عرابههای عمّیناداب ساخت.13دختران اورشلیم: برگرد، برگرد ای شولمّیت برگرد، برگرد تا بر تو بنگریم.
زیبایی
زن به عنوان مظهر زیبایی در اسراییل باستان توصیف شده است. معیارهای زیبایی در همه فرهنگها یکسان نیست.
استعارهها
در زمان باستان در خاور نزدیک، توصیف یک زن با استفاده از استعارههای مربوط به حیوانات متداول بود. امروزه در بسیاری از فرهنگها این کار میتواند توهینآمیز باشد. در فرهنگهای مختلف از استعارههای زیبایی متفاوتی استفاده میشود.
بخش پنجم کتاب از اینجا آغاز میشود.
See: and .
«محبوب تو از کدام مسیر رفته است»
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که زنان دیگر برای اشاره به مرد از عبارت «دلداده تو» استفاده کنند. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ عبارت «محبوب من» را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزتو» یا «دلداده تو» یا «مردی که دوستش داری»
«تویی که زیباتر ازهمه زنان هستی». نگاه کنید در غزل غزلها ۸:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
عبارت «به ما بگو» از بافت جمله قابل فهم است. در ترجمه جایگزین میتوان آن را به وضوح بیان کرد: «[کجا] رفته است؟ به ما بگو تا با تو او را بیابیم»
کلمه «باغ» استعاره از زن است. در نهایت مرد میتواند از معاشقه کردن با زن کاملا لذت ببرد. توضیح این استعاره را میتوانید در غزل غزلها ۱:۵ ببینید.
باغها یا بخشهایی از باغها که مردم در آنجا ادویه و گیاهان معطر میکارند. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۵ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
(See:
این کلمات استعاره از آن است که مرد از بدن زن لذت میبرد.
«چرا کردن» یا «علف خوردن». زن به گونهای درباره مرد صحبت میکند که گویی او «غزال یا بچه آهویی» است (غزل غزلها ۱۷:۲) که در میان سوسنها علف میخورد. احتمالا «چریدن» استعاره از معاشقه کردن است. (غزل غزلها ۲: ۱-۲) نگاه کنید در غزل غزلها ۱۶:۲ «میچراند» را چگونه ترجمه کردهاید.
«چیدن سوسنها»
گلهایی خوشبو با عطری شیرین که در مناطقی که آب زیادی وجود دارد، رشد میکنند. آن را به صورت جمع واژه «سوسن» که در غزل غزلها ۱:۲ آمده است، ترجمه کنید.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که زن، مرد را این گونه خطاب کند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۶:۲ چگونه عبارت مشابه « من از آن محبوب خود و محبوبم از آن من است» را ترجمه کردهاید.
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۶:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
بخش پنجم کتاب از اینجا آغاز میشود.
این شهرها بخاطر زیبایی و خوشایندیِ بودن در آن، مشهور بودند. مرد فکر میکند که زن زیباست و از بودن در کنار او لذت میبرد.
(See:
«تویی که دوستت دارم». نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
نگاه کنید در غزل غزلها ۵:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
زیبایی زن چنان قدرتمند است که باعث میشود مرد احساس ناتوانی کند گویی که لشکری به او نزدیک میشود.
مرد همچنان زن را میستاید.
«مرا وحشتزده میکند». چشمان زن به قدری زیباست که باعث میشود مرد احساس ناتوانی و ترس کند، زیرا نمیتواند در برابر آنها مقاومت کند.
مانند عبارت «مویهایت ... بر جانب كوه جلعاد» که در غزل غزلها ۱:۴ آمده بود ترجمه شود.
مرد همچنان زن را میستاید.
پس از چیدن پشم گوسفندان، آنها را میشویند و پوستشان بسیار سفید به نظر میرسد. دندانهای زن نیز سفید هستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۴ عبارت «دندانهایت مثل گله گوسفندان پشم بریده است» را چگونه ترجمه کردهاید.
گوسفندان در حال بیرون آمدن از آب هستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین:« گوسفندانی که پس از شستشو توسط آدمیان از آب خارج میشوند»
معمولا گوسفند هر بار دو بره به دنیا میآورد. این برههای دوقلو معمولا شبیه یکدیگر هستند. هر دندان زن نیز، دندان مشابهی در طرف دیگر دهانش دارد. نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
(See:
و در آنها یكی هم نازاد نباشد
هر دندان زن، دندان مشابهی در طرف دیگر دهانش دارد. او هیچیک از دندانهایش را از دست نداده است. نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
نازاد [عزادار]
از دست دادن عزیزی که فوت کرده است. نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.[ در فارسی به این شکل نیامده]
انارها یکدست، گرد و قرمز پررنگ هستند. مرد میاندیشد که گونههای زن قرمز است که نشان از سلامت او میدهد. نگاه کنید در غزل غزلها ۳:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گرد و قرمز مانند پارههای انار است» یا «قرمز و گرد و سالم است»
(See:
نگاه کنید در غزل غزلها ۱:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
این اعداد بزرگ، بزرگتر و سپس غیرقابل شمارش میشوند. ترجمه جایگزین: «شصت ملكه، هشتاد مُتعِه و دوشیزگان بیشماری که کسی قادر به شمارش آنها نیست» یا «ملکههای زیاد، مُتعِههای زیادتر و دوشیزگان بیشماری که کسی قادر به شمارش آنها نیست»
See: and
اسرائیلیان کبوتران را پرندگانی زیبا با صدایی دلنشین میدانشتندد. مرد هم میپندارد که چهره و صدای زن زیبا است. اگر خطاب کردن یک زن به عنوان «کبوتر» توهینآمیز است، میتوانید استعاره را حذف کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۴:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو، ای زن زیبا»
«بی عیب و نقص من» یا «وفادار من» یا «معصوم من». نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۵ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
این یک اغراق است. ترجمه جایگزین «دختر خاص مادر خویش» یا «کاملا متفاوت از دیگر دختران مادر خویش»
(See:
«زنی که او را به دنیا آورد». این عبارت به مادرش اشاره دارد.
زنانی که در غزل غزلها ۸:۶ صحبت میکردند.
«گفتند که همه چیز برای او به طور خاص خوب پیش برود»
نسخه ULB این را به عنوان سخنان ملکهها و ُمتعِهها درباره زن، در نظر میگیرد در حالی که نسخههای دیگر از آن به عنوان سخنان مرد [نسبت به زن] یاد میکنند.
آنها با استفاده از این پرسش میگویند که به نظر آنها زن شگفتانگیز است. ترجمه جایگزین:«این زنی شگفتانگیز است.... مانند لشکر بیدقدار!»
صبح [سپیدهدم] زیباست، زن نیز زیباست. ترجمه جایگزین: «او مانند صبح [زیبا] به نظر میرسد».
زیبایی زن چنان قدرتمند است که باعث میشود زنان دیگر احساس ناتوانی کنند گویی که لشکری به آنها نزدیک میشود. نگاه کنید در غزل غزلها ۴:۶ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
مرد به صحبت کردن با خود پایان میدهد. دیدن این که گیاهان شکوفه دادهاند احتمالا استعارهای است از لذت بردن از دیدن بدن زن.
(See:
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۴چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«گیاهان تازه سبز شده» یا «جوانههای تازه»
«غنچه داده است». غنچهها بخشهای گرد و کوچکی از گیاهان هستند که باز شده و تبدیل به گل می شوند.
«گلهایشان باز شده است»
مرد با استفاده از این تصویر بیان میکند که تا چه اندازه خوشحال است.
در برخی از نسخهها این اولین آیه از باب هفت است. نسخه ULB آن را این گونه در نظر گرفته است که دوستان زن با او صحبت میکنند و زن به آنها پاسخ میدهد. برخی نسخهها معتقدند دوستان زن با او صحبت میکنند و مرد پاسخشان را میدهد. نسخههای دیگر نیز میگویند که مرد با زن صحبت میکند و زن پاسخ او را میدهد.
تفسیرهای احتمالی عبارتند از: ۱) دوستان زن با او صحبت میکنند یا ۲) مرد با استفاده از حالت جمع به خودش اشاره میکند.
.
«بازگرد، بازگرد». این تکرار برای تاکید است.
این کلمه به زن اشاره دارد.
تفسیرهای احتمالی عبارتند از: ۱) دوستان زن با او صحبت میکنند یا ۲) مرد با اشاره به خود و استفاده از ضمیر اول شخص جمع «ما» در حال صحبت کردن با زن است. ترجمه جایگزین: «من بر تو بنگرم»
مشتاقانه نگاه کردن به مدت طولانی
کلمه « شولمّیت» بر زن اشاره دارد. تفسیرهای احتمالی عبارتند از: ۱) زن در حال صحبت کردن است. ترجمه جایگزین: «در من چه میبینی؟» یا ۲) مرد در حال صحبت کردن است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «رقص محنایم» که نوعی رقص از محنایم است. یا ۲) محنایم به معنای «دو لشکر» است. ترجمه جایگزین: « مثل محفل رقص دو لشکر» یا «مثل رقصی که زن در حضور دو لشکر انجام میدهد»[ در ترجمه قدیمی این عبارت نیامده]
1محبوب: در شولمیت چه میبینی؟ مثل محفل دو لشكر. ای دخترِ مردِ شریف، پایهایت در نعلین چه بسیار زیبا است. حلقههای رانهایت مثل زیورها میباشد كه صنعت دست صنعتگر باشد.2ناف تو مثل كاسه مدوّر است كه شراب ممزوج در آن كم نباشد. بَرِ تو توده گندم است كه سوسنها آن را احاطه كرده باشد.3دو پستان تو مثل دو بچه توأم غزال است.4گردن تو مثل برج عاج و چشمانت مثل بركههای حَشبُون نزد دروازه بیت رَبّیم. بینی تو مثل برج لبنان است كهبسوی دمشق مشرف میباشد.5سرت بر تو مثل كَرْمَلْ و موی سرت مانند ارغوان است. و پادشاه در طُرهّهایش اسیر میباشد.6ای محبوبه، چه بسیار زیبا و چه بسیار شیرین به سبب لذّتها هستی.7این قامت تو مانند درخت خرما و پستانهایت مثل خوشههای انگور میباشد.8گفتم كه به درخت خرما برآمده، شاخههایش را خواهم گرفت. و پستانهایت مثل خوشههای انگور و بوی نفس تو مثل سیبها باشد.9و دهان تو مانند شراب بهترین برای محبوبم كه به ملایمت فرو رود و لبهای خفتگان را متكلّم سازد.10محبوبه: من از آن محبوب خود هستم و اشتیاق وی بر من است.11بیا ای محبوب من به صحرا بیرون برویم، و در دهات ساكن شویم.12و صبح زود به تاكستانها برویم و ببینیم كه آیا انگور گل كرده و گلهایش گشوده و انارها گل داده باشد. در آنجا محبت خود را به تو خواهم داد.13مهر گیاهها بوی خود را میدهد و نزد درهای ما، هر قسم میوه نفیس تازه و كُهنه هست كه آنها را برای تو ای محبوب من جمع كردهام.
زیبایی
زن به عنوان مظهر زیبایی در اسراییل باستان توصیف شده است. معیارهای زیبایی در همه فرهنگها یکسان نیست.
تشبیه
تشبیهات زیادی در این باب وجود دارد که هدف آنها توصیف زیبایی زن است.
در برخی نسخهها این دومین آیه از باب هفت است.
ممکن است که زن در حال رقصیدن باشد (غزل غزلها ۱۳:۶). ترجمه جایگزین: «پایهایت در نعلین چه بسیار زیباست هنگامی که میرقصی»
تفسیر محتمل دیگر این است: «تویی که مانند یک نجیبزاده هستی»
شکل رانهای زن، گوینده را به یاد سنگ زیبای گرانبهایی میاندازد که یک استادکار ماهر آن را تراشیده باشد. ترجمه جایگزین: «حلقههای رانهایت زیباست، مانند حلقههای زیبای جواهری که صنعتگری ماهر آن را ساخته باشد»
(See:
کلمه «رانها» به باسن زن و آن قسمتی از پاها که بالاتر از زانو قرار دارد، اشاره میکند.
دستها بیانگر فرد هستند [جزء از کل]. ترجمه جایگزین: «کار دست یک صنعتگر ماهر» یا «چیزی که یک صنعتگر ماهر ساخته است»
محبوب زن جوان، به توصیف کسی که دوستش دارد ادامه میدهد.
کاسه گرد و مدوّر است، ناف زن نیز مدوّر است.
نقطهای روی شکم که از بندناف که نوزاد را به مادرش وصل میکند، به جا میماند.
در ضیافتها مردم از کاسههای بزرگ برای مخلوط کردن شراب با آب یا ادویهها استفاده میکردند. نوشیدن شراب استعاره از لذت بردن از زیبایی است. این تخفیف [در فن بیان، کاربرد عبارت منفی برای تأکید جنبه مثبت آن] را میتوان مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه حاوی شراب ممزوج است» یا « من همیشه از زیبایی آن لذت میبرم».
(See:
and
قوم اسراییل تصور میکردند که توده گندم و سوسنها منظره خوشایندی ایجاد میکنند. گندم زیاد نشان از وجود غذای زیاد برای خوردن بود. آنها گندم را در مکانهایی مرتفع و خشک خرمنکوبی میکردند، سوسنها نیز در جاهای پست و مرطوب رشد میکنند. بنابراین این تشبیه، تصاویر زیبایی را کنار هم قرار میدهد که معمولا مردم در یک زمان آن را نمی بینند.
مردم تصور می کردند که رنگ گندم زیباترین رنگ پوست است و این کپههای مدور گندم زیبا بودند. ترجمه جایگزین: « بَرِ تو [شکم تو] رنگ زیبایی دارد و مانند توده گندم مدور است».
کپهای از دانههای گندم که پس از جدا کردن قسمتهایی که مردم از آنها استفاده نمیکنند، به دست میآید.
« با سوسنهایی که دور تا دور آن را گرفته باشند»
گلهایی خوشبو با عطری شیرین که در مناطقی که آب زیادی وجود دارد، رشد میکنند. به عنوان جمع کلمه سوسن که در غزل غزلها ۱:۲ آمده است، ترجمه کنید.
مرد به توصیف زن ادامه میدهد.
اگر کلمه «دو» ضروری و مناسب نیست میتوانید آن را حذف کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۵:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
مرد اشاره به این دارد که پستانهای زن کاملا یکسان، نرم و احتمالا کوچک هستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۵:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
نوزادان مادری که در یک زایمان، دو فرزند را به دنیا آورده است. نگاه کنید در غزل غزلها ۵:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
غزال
حیوانی که شبیه آهو است و سریع حرکت میکند. به عنوان مفرد کلمه «غزالها» که در غزل غزلها ۷:۲ آمده است، ترجمه شود.
برج بلند و صاف است. رنگ عاج سفید است.گردن زن نیز بلند و صاف و رنگ پوست او روشن است.
(See:
«برجی که مردم آن را با عاج تزیین کردهاند».
دندان نیش یا دندان سفید هر حیوانی که شبیه استخوان است. مردم از عاج برای ساختن قطعات هنری صاف و درخشنده استفاده میکنند.
چشمان زن حکایت از آن دارند که مانند برکههای آب زلال هستند. برکههای آب در زیر نور خورشید زلال و درخشان و بسیار چشمنواز هستند. چشمان زن نیز زلال و درخشان و چشمنواز هستند. این میتواند به عنوان یک تشبیه بیان شود. ترجمه جایگزین: «چشمانت به زلالی برکههای حَشبُون است».
(See:
and
نام شهری در شرق رود اردن است.
نام یک شهر است.
برج بلند و صاف است. بینی زن نیز صاف و سربالاست.
نگاه برج کنایه از مردمی است که از بالای برج نگاه میکنند. ترجمه جایگزین: «که اجازه می دهد مردم به سمت دمشق مشرف باشند»
مرد همچنان به توصیف زن میپردازد.
کوه کرمل بالاتر از هر چیزی است که در اطرافش میباشد. مرد میخواهد بیش از هر چیز دیگری به سر زن نگاه کند. ترجمه جایگزین: « سرت بر تو مانند یک تاج بالاتر از هر چیزی است».
ترجمههای محتمل دیگر عبارتند از ۱) سیاه سیاه یا ۲) قرمز تیره
این جمله میتواند در حالت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «موهایت که آویزان است، به قدری زیباست که پادشاه نمیتواند دست از تحسین آنها بردارد»
حلقههای مو که از سر زن آویزان هستند.
«محبوبه من تو مایه نشاط و لذت من هستی»
مرد توصیف می کند که دوست دارد چه کاری با زن انجام دهد.
«تو مانند درخت خرما ایستادهای». درختان خرما صاف و بلند هستند و شاخههایشان تنها در بالای درخت قرار دارند و میوه آنها در زیر شاخهها میباشد.
درختی بلند و راست قامت که میوهای شیرین، قهوهای رنگ و چسبناک دارد که به صورت خوشهای میباشد.
خرماها گرد و نرم در خوشههای بزرگی که از شاخهها آویزان هستند رشد میکنند؛ شاخههایی که همگی در بالای درخت هستند. پستانهای زن نیز گرد و نرم هستند و در زیر بازوهایش قرار دارند.[ در فارسی به جای خرما، خوشهانگور آمده است اما احتمالا با توجه به آیه بعدی خوشههای خرما درست است]
«فکر کردم» یا «با خود گفتم». مرد به آرامی این را میگوید.
مرد میخواهد زن را در آغوش بگیرد.
مرد میخواهد پستانهای زن را لمس کند. خوشههای انگور نرم و گرد هستند.
کلمه «بینی» کنایه از بازدم یا نفسی است که از بینی خارج میشود. ترجمه جایگزین: « نفس تو که از بینی خارج میشود مانند بوی سیب [زردآلو] خوشبو است.»
میوهای زرد و شیرین
مرد همچنان توصیف می کند که دوست دارد چه کاری با زن انجام دهد.
دهان کنایه از لبهاست. طعم شراب خوب است. مرد میخواهد لبهای زن را ببوسد.(See:
and
«برای کسی که دوستش دارم، به آرامی جاری میشود»
«هنگامی که خواب هستیم بر لبهای ما جاری میشود».
نگاه کنید در غزل غزلها ۳:۶ این جمله مشابه را چگونه ترجمه کردهاید.
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که زن مرد را این گونه خطاب کند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
«او میخواهد با من معاشقه کند» یا «او مرا میخواهد»
اگرچه کلمات «گذراندن شب» و «دهات» مانند کلمات «گذراندن شب» و «گل حنا»[ طبله مر] که در غزل غزلها ۱: ۱۳-۱۴ آمدهاند، در کنار هم آورده شدهاند و مفهوم جمله در هر دو آیه معاشقه کردن است؛ اما نسخه ULB این تعبیر را برای آن در نظر گرفته است زیرا نزدیکترین استعاره این است که زن و مرد در روستا میخوابند، صبح بیدار میشوند و به تاکستانها میروند. کلمات «گل حنا» و «روستا» هر دو از نظر آوایی یکسان هس.
زن همچنان با مرد صحبت میکند.
«صبح زود بلند شدن» یا «صبح زود برخاستن»
«شروع به شکوفه زدن کرده است»
گلهایی که باز شدهاند.
«گلهایی که بر روی گیاه باز شده باشند»
«با تو معاشقه خواهم کرد»
زن همچنان با مرد صحبت میکند.
گیاهی که رایحهای قوی اما دلپذیر دارد. رایحه آن کمی سمی و تحریک کننده است زیرا تمایل به معاشقه را افزایش میدهد.
(See:
«بوی خود را متصاعد میکند» یا «بوی بسیار خوبی دارد»
درها متعلق به خانه آنهاست. ترجمه جایگزین: «بر فراز ورودیهای خانه ما» یا «نزدیک درهای خانه ما»
(See:
بهترینِ هر میوهای، هم میوههای تازه و هم کهنه
آنها را ذخیره کردهام پس میتوانم به تو بدهم
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که زن مرد را اینگونه خطاب کنند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها 13:1 چگونه آن را ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
1كاش كه مثل برادر من كه پستانهای مادر مرا مكید میبودی، تا چون تو را بیرون مییافتم، تو را میبوسیدم و مرا رسوا نمیساختند.2تو را رهبری میكردم و به خانه مادرم در میآوردم تا مرا تعلیم میدادی تا شراب ممزوج و عَصیر انار خود را به تو مینوشانیدم.3دست چپ او زیر سر من میبود و دست راستش مرا در آغوش میكشید.4ای دختران اورشلیم شما را قسم میدهم كه محبوب مرا تا خودش نخواهد بیدار نكنید و برنینگیزانید.5دختران اورشلیم: این كیست كه بر محبوب خود تكیه كرده، از صحرا برمیآید؟ محبوبه: زیر درخت سیب تو را برانگیختم كه در آنجا مـادرت تـو را زاییـد. در آنجـا والـده تـو را درد زه گرفت.6مـرا مثل خاتـم بر دلت و مثـل نگیـن بر بازویت بگذار، زیرا كه محبت مثل موت زورآور است و غیرت مثل هاویه ستمكیش میباشد. شعلههایش شعلههای آتش و لَهیب یهوه است.7آبهای بسیار محبت را خاموش نتوانـد كـرد و سیلهـا آن را نتوانـد فـرو نشانیـد. اگـر كسـی تمامـی امــوال خانــه خویـش را بـرای محبـت بدهـد، آن را البتّه خـوار خواهنـد شمـرد.8دختران اورشلیم: ما را خواهری كوچك است كه پستان ندارد. به جهت خواهر خود در روزی كه او را خواستگاری كنند، چه بكنیم؟9اگر دیوارمیبود، بر او برج نقرهای بنا میكردیم؛ و اگر دروازه میبود، او را به تختههای سرو آزاد میپوشانیدیم.10محبوبه: من دیوار هستم و پستانهایم مثل برجها است. لهذا در نظر او از جمله یابندگان سلامتی شدهام.11سلیمان تاكستانی در بَعْل هامون داشت و تاكستان را به ناطوران سپرد، كه هر كس برای میوهاش هزار نقره بدهد.12تاكستانم كه از آن من است پیش روی من میباشد. برای تو ای سلیمان هزار و برای ناطورانِ میوهاش، دویست خواهد بود.13محبوب: ای (محبوبه) كه در باغات مینشینی، رفیقان آواز تو را میشنوند، مرا نیز بشنوان.14محبوبه: ای محبوب من، فرار كن و مثل غزال یا بچه آهو بر كوههای عطرّیات باش.
بوسهها
منظور از بوسهها در این باب، بوسه هایی است که تنها بین زن و شوهر انجام میشود؛ یک بوسه صمیمی.
(See:
عطش، تمایل شدید
این باب عطشی که میان زن و شوهر وجود دارد را توصیف میکند. این یک میل شدید یا تمایلی غیر قابل کنترل نسبت به شخص دیگری است.
See: and
یک زن میتواند در انظار عمومی به برادر خود محبت کند . این زن هم دوست داشت که بتواند در انظار عمومی به مرد ابراز علاقه و محبت کند.
«تو را در مکانی عمومی مییافتم»
احتمالا یک زن برای خوشامدگویی به برادرش، گونه او را میبوسد.
«فکر نمیکردند که من آدم بدی هستم»
زن جوان همچنان با مرد صحبت میکند.
به زن میآموخت که چگونه معاشقه کند.
زن با استفاده از این تصاویر میگوید که خودش را در اختیار مرد قرار میدهد و با او معاشقه میکند.
(See:
«شراب همراه با طعم دهنده» یا « شرابی که در آن طعم دهنده و چاشنی وجود دارد». این نشان دهنده قدرت سکرآور معاشقه است.
نگاه کنید در غزل غزلها ۶:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«بازوی چپ.... بازوی راست»
«مرا در آغوش نگه میداشت»
نگاه کنید در غزل غزلها ۷:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«زنان جوان اورشلیم». این زنان جوان نمیتوانستند صدای زن را بشنوند و در آنجا حضور نداشتند. اما زن به گونهای صحبت میکند که گویی آنها حضور دارند و میتوانند صدای او را بشنوند. نگاه کنید در غزل غزلها ۷:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
(See:
نگاه کنید در غزل غزلها ۷:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
بخش پنجم کتاب از اینجا آغاز میشود. [ احتمالا اشتباه تایپی است ، چون بخش پنجم از باب ۶ آغاز شده بود]
آنها با استفاده از این پرسش میگویند که به نظر آنها زن جوان شگفتانگیز است. عبارت مشابهی در غزل غزلها ۱۰:۶ ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«این زن شگفتانگیز را بنگرید که میآید»
(See:
«تو را بیدار کردم» یا « تو را تحریک کردم»
درختی که میوهای زرد و کوچک که بسیار شیرین است میدهد. اگر خوانندگان شما این درخت را نمیشناسند، میتوانید از یک درخت میوه دیگر استفاده کنید یا عبارت کلی «درخت میوه» را به کار ببرید. نگاه کنید در غزل غزلها ۳:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
زیر درخت سیب/زردآلو
«تو را به دنیا آورد»
زن جوان به صحبت کردن با مرد ادامه میدهد.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) از آنجا که نگینها با ارزش هستند مردم معمولا آنها را دور گردن یا روی دستشان قرار میدهند. زن هم میخواهد مانند نگین همیشه در کنار مرد باشد. یا ۲) خاتم بر روی چیزی که حک میشود مالکیت آن چیز را نشان میدهد. زن هم میخواهد مانند خاتم بر قلب و بازوی مرد حک شود تا نشان دهد که افکار، احساسات و اعمال مرد به او تعلق دارند.
(See:
and
مرگ خیلی قدرتمند است زیرا بر قدرتمندترین افراد جهان هم غلبه میکند.
«همچون هاویه خشن میباشد». هاویه هرگز اجازه نمیدهد که مردم پس از مرگشان دوباره به زندگی بازگردند. محبت همچون هاویه سرسخت است، زیرا هرگز تغییری نمیکند.
محبت مانند آتش بسیار قدرتمند است.
«شعلهور شدن ناگهانی»
زن جوان به صحبت کردن با مرد ادامه میدهد.
محبت مانند آتشی سوزان که آبهای یک اقیانوس هم نمیتواند آن را خاموش کند، قدرتمند است.
(See:
«اقیانوسی از آبها» یا «مقدار بسیار زیادی آب»
«نمیتواند آتش را فرونشاند» یا « نمیتواند آتش را مهار کند»
محبت هرگز تغییر نمیکند و همیشه ثابت است مانند چیزی که حتی یک سیل قدرتمند هم نمیتواند آن را حرکت دهد.
(See:
در اسرائیل آب باران در درههای عمیق و باریک جاری میشود و سیل قدرتمندی ایجاد میکند که میتواند تخته سنگهای بزرگ و درختان را جابهجا کند.
«آن را از جا بکند» یا « آن را با خود ببرد»
این اتفاقی است که ممکن است رخ دهد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر کسی تمامی اموال .... را بدهد، او کاملا تحقیر خواهد شد»
(See:
«اهدا کند»
«هر چیزی را که مالک آن است»
«برای به دست آوردن محبت» یا « برای خریدن محبت»
این جمله میتواند به صورت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «مردم کاملا او را تحقیر میکنند» یا «مردم به شدت او را مسخره میکنند»
(See:
«خواهر جوان»
گوینده با استفاده از این پرسش آن چه را که میخواهد بگوید، نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «این کاری است که ما در خواستگاری او انجام میدهیم»
این جمله میتواند به صورت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «مردی میآید و میخواهد با او ازدواج کند».
(See:
and
برادران زن جوان به صحبت کردن در میان خود ادامه میدهند.
خواهر کوچک (غزل غزلها ۸:۸) دارای پستانهای بسیار کوچکی است که یا رشد نکردهاند یا خیلی کوچک هستند.
(See:
برادران تصمیم میگیرند خواهرکوچک خود را با نقره و سرو که نماد ثروت هستند، بیارایند تا بدین ترتیب احتمال بیشتری برای جذب یک شوهر خوب داشته باشد.
«او را میآراستیم»
دیوار، استعاره از زن با سینههای کوچک است.
برجها بلند و بزرگ هستند.
در اینجا «چشمان» کنایه از نظر و عقیده یا معیارها هستند. ترجمه جایگزین: «من از نگاه او ... هستم» یا «او به عنوان .... به من نگاه میکند»
در اینجا ممکن است نیاز به شفافسازی داشته باشید که زن سلامتی را برای چه کسی به ارمغان میآورد. ترجمه جایگزین: «سلامتی را برای مرد به ارمغان میآورد»
«تندرستی»
تفسیرهای محتمل عبارتند از: ۱) زن کار خود را با سلیمان مقایسه میکند؛ او خود را در اختیار مردی قرار میدهد که در ازایش به او عشق و محبت میدهد درحالی که سلیمان تاکستان خود را به افرادی میدهد که در ازایش به او پول میدهند. یا ۲) مرد خود را با سلیمان مقایسه میکند؛ او زن را به مردان دیگر نمیدهد در حالی که سلیمان تاکستان خود را به مردان دیگر میدهد.
نام شهری است در بخش شمالی اسرائیل.
اجاره داد. توافقی که اجازه میدهد دیگران در ازای پرداخت پول در تاکستان انگور پرورش بدهند.
«افرادی که از [تاکستان] مراقبت میکنند»
این توضیح میتواند مفید واقع شود که این پرداخت برای میوه تاکستان بود. ترجمه جایگزین: « قرار بود هر فرد برای میوه تاکستان هزار سکه نقره به سلیمان بدهد»
«هزار سکه نقره بدهد»
«سکههای نقره»
در برخی نسخهها آمده است که زن مستقیما با سلیمان حرف میزند و در نسخههای دیگر آمده است که زن خطاب به دوستان خود، خطاب به مرد یا با خودش حرف میزند.
همانطور که در غزل غزلها ۶:۱ آمده بود زن به خودش به عنوان یک تاکستان اشاره میکند. در اینجا او تأکید میکند که فقط او و نه هیچ کس دیگر تصمیم میگیرد که با «تاکستان» چه کار کند.
این یک اصطلاح است به این معنی که فرد حق دارد کاری را با چیزی انجام دهد. ترجمه جایگزین: «در اختیار من است» یا « ....»
(See:
زن میداند که سلیمان تاکستان را در ازای دریافت پول اجاره داده است، اما زن پول نمیخواهد.
گوینده قبلا به این موضوع اشاره نکرده است اما شنونده متوجه میشود که زن به پولی اشاره میکند که کسانی که در تاکستان کار میکنند، پس از پرداخت به سلیمان، برای خودشان برمیدارند.
مرد با زن صحبت میکند بنابراین کلمات «تو» و «مینشینی» مفرد مؤنث هستند.
آواز کنایه از سخنان فرد است. اگر در زبان شما کلمهای برای آن چه که کسی میشنود در نظر گرفته شده است، میتوانید در اینجا از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «منتظر شنیدن صحبتهای تو هستیم» یا « منتظریم آن چه را که باید میگویی، بشنویم»
(See:
«اجازه بده صدای تو را بشنوم»
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها متداولتر است که زن مرد را این گونه خطاب کنند «دلداده من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «دلداده من»
نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
نوعی حیوان شبیه آهو اما ظریفتر با شاخهای بلند هلالی شکل
بچه آهوی نر[ گوزن نر جوان]
«کوههایی که همه جای آنها پر از عطریات است». زن با استفاده از این استعاره مرد را به معاشقه با خود دعوت میکند. نگاه کنید در غزل غزلها ۶:۴ مرد چگونه از استعاره كوه مرّ و تلّ كندر استفاده میکند.
1رؤیای اشعیا ابن آموص كه آن را دربارهیهودا و اورشلیم، در روزهای عزّیا و یوتام و آحاز و حزقیا، پادشاهان یهودا دید.2ای آسمان بشنو و ای زمین گوش بگیر زیرا خداوند سخن میگوید. پسران پروردم و برافراشتم امّا ایشان بر من عصیان ورزیدند.3گاو مالك خویش را و الاغ آخور صاحب خود را میشناسد، امّا اسرائیل نمیشناسند و قوم من فهم ندارند.4وای بر امّت خطاكار و قومی كه زیر بار گناه میباشند و بر ذریت شریران و پسران مفسد. خداوند را ترك كردند و قدّوس اسرائیل را اهانت نمودند و بسوی عقب منحرف شدند.5چرا دیگر ضرب یابید و زیاده فتنه نمایید؟ تمامی سر بیمار است و تمامی دل مریض.6از كف پا تا به سر در آن تندرستی نیست بلكه جراحت و كوفتگی و زخم متعفّن، كه نه بخیه شده و نه بسته گشته و نه با روغن التیام شده است.7ولایت شما ویران و شهرهای شما به آتش سوخته شده است. غریبان، زمین شما را در نظر شما میخورند و آن مثل واژگونی بیگانگان خراب گردیده است.8و دختر صهیون مثل سایهبان در تاكستان و مانند كپر در بوستان خیار و مثل شهر محاصره شده، متروك است.9اگر یهوهصبایوت بقیه اندكی برای ما وا نمیگذاشت، مثل سدوم میشدیم و مانند عموره میگشتیم.10ای حاكمان سدوم كلام خداوند را بشنوید و ای قوم عموره شریعت خدای ما را گوش بگیرید.11خداوند میگوید از كثرت قربانیهای شما مرا چه فایده است؟ از قربانیهای سوختنی قوچها و پیه پرواریها سیر شدهام و به خون گاوان و برهها و بزها رغبت ندارم.12وقتی كه میآیید تا به حضور من حاضر شوید، كیست كه این را از دست شما طلبیده است كه دربار مرا پایمال كنید؟13هدایای باطل دیگر میاورید. بخور نزد من مكروه است و غرّه ماه و سَبَّت و دعوت جماعت نیز. گناه را با محفل مقدّس نمیتوانم تحمّل نمایم.14غرّهها و عیدهای شما را جان من نفرت دارد؛ آنها برای من بار سنگین است كه از تحمّل نمودنش خسته شدهام.15هنگامی كه دستهای خود را دراز میكنید، چشمان خود را از شما خواهم پوشانید و چون دعای بسیار میكنید، اجابت نخواهم نمود زیرا كه دستهای شما پر از خون است.16خویشتن را شسته، طاهر نمایید و بدی اعمال خویش را از نظر من دور كرده، از شرارت دست بردارید.17نیكوكاری را بیاموزید و انصاف را بطلبید. مظلومان را رهایی دهید، یتیمان را دادرسی كنید و بیوه زنان را حمایت نمایید.18خداوند میگوید: «بیایید تا با همدیگر محاجه نماییم. اگر گناهان شما مثل ارغوان باشد مانند برف سفید خواهد شد و اگر مثل قرمز سرخ باشد، مانند پشم خواهد شد.19اگر خواهش داشته، اطاعت نمایید، نیكویی زمین را خواهید خورد.20امّا اگر ابا نموده، تمرّد كنید، شمشیر شما را خواهد خورد»، زیرا كه دهان خداوند چنین میگوید.21شهر امین چگونه زانیه شده است. آنكه از انصاف مملّو میبود و عدالت در وی سكونت میداشت، امّا حال قاتلان.22نقره تو به دُرد مبدّل شده، و شراب تو از آب ممزوج گشته است.23سروران تو متمرّد شده و رفیق دزدان گردیده، هریك از ایشان رشوه را دوست میدارند و در پی هدایا میروند. یتیمان را دادرسی نمینمایند و دعوی بیوه زنان نزد ایشان نمیرسد.24بنابراین، خداوند یهوه صبایوت، قدیر اسرائیل میگوید: «هان من از خصمان خود استراحت خواهم یافت و از دشمنان خویش انتقام خواهم كشید.25و دست خود را بر تو برگردانیده، دُرْد تو را بالكلّ پاك خواهم كرد، و تمامی ریمت را دور خواهم ساخت.26و داوران تو را مثل اوّل و مشیران تو را مثل ابتدا خواهم برگردانید و بعد از آن، به شهر عدالت و قریه امین مسمّی خواهی شد.»27صهیون به انصاف فدیه داده خواهد شد و انابت كنندگانش به عدالت.28و هلاكت عاصیان و گناهكاران با هم خواهد شد و آنانی كه خداوند را ترك نمایند، نابود خواهند گردید.29زیرا ایشان از درختان بلوطی كه شما خواسته بودید خجل خواهند شد و از باغاتی كه شما برگزیدهبودید رسوا خواهند گردید.30زیرا شما مثل بلوطی كه برگش پژمرده و مانند باغی كه آب نداشته باشد خواهید شد.31و مرد زورآور پُرزه كتان و عملش شعله خواهد شد و هردوی آنها با هم سوخته خواهند گردید و خاموش كنندهای نخواهد بود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱: ۲- ۳۱ انجام میدهد. این آیات رویایی که اشعیا دید را تعریف میکنند و سخنی از خداوند[یهوه] هستند.
نبوتی که در این باب آمده هشداری برای مردم در پادشاهی یهودا است. اگر این مردم از طریقهای شرورانه خود رو بر نگردانند، خداوند[یهوه] آنها را مجازات میکند.
and and )
در این باب از استعارت واضح بسیاری استفاده شده که گناه یهودا را توصیف میکنند. گناه آنها مثل بیماری در حال شیوع، توصیف شده است.
خداوند[یهوه] در این باب از چند پرسش بدیهی استفاده میکند. هدف از مطرح کردن این سوالات قانع کردن مردم یهودا به گناهشان است.
«این رویای اشعیاست...که خدا به او نمایان کرد» یا «این آن چه است که خدا به اشعیا نشان داده است»
آموص پدر اشعیا بود.
«یهودا» اشاره به پادشاهی جنوبی اسرائيل دارد. «اورشلیم» مهمترین شهر آن پادشاهی بود. اسامی مکانها اشاره به مردمی دارند که در آن مکانها زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در یهودا و اورشلیم زندگی میکردند» یا «مردم یهودا و اورشلیم»
این اصطلاح است و به زمان حکومت هر پادشاه اشاره دارد. آنها همه با هم حکومت نکردند بلکه یکی پس از دیگری به حکومت رسیدند. ترجمه جایگزین: «وقتی عزیا، یوتا، آحاز و حزقیا پادشاهان یهودا بودند»
اشعیا با استفاده از قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
این نبوتها خطاب به مردم اورشلیم و یهودا مطرح شدهاند، ولی با این حال اشعیا میدانست که آنها گوش نخواهند داد. معانی محتمل: ۱) او در اینجا از آرایه ادبی مخاطبسازی یا نوعی جمله معترضه استفاده کرده تا نشان دهد که گویی «آسمان» و «زمین» میتوانند به آن چه اشعیا میگوید، گوش دهند یا ۲) کلمات «آسمان» و «زمین» کنایه و تکرار متشابهات[بیان متضاد] هستند و اشاره به همه موجودات زنده دارند. ترجمه جایگزین: «تو که در آسمان زندگی میکنی...تو که بر زمین زندگی میکنی»
این اسم خدا است که در عهد عتیق بر قوم آشکار شد. برای نحوه ترجمه این کلمه به صفحه راهنمای ترجمه کلمه «یهوه» مراجعه کنید.
سخن خداوند که اشعیا از طرف او آن را به اسرائيلیان میگوید.
خداوند به نحوی از سخن او سخن میگوید که گویی خوراک است و به نحوی از اسرائيلیان سخن میگوید که گویی فرزندان او هستند. ترجمه جایگزین: «مثل فرزندانم مراقب ساکنین یهودا بودهام[مثل فرزندانم از ساکنین یهودا تا به حال از ساکنین یهودا مراقبت کردهام]»
سخن خداوند که اشعیا از طرف او آن را به اسرائيلیان میگوید.
شما میتوانید معنایی که از مضمون برداشت میشود را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «الاغ آخور صاحب خود را میشناسد» یا «الاغ میداند که صاحبش کجا به او غذا میدهد» [در فارسی انجام شده]
این قسمت احتمالاً یعنی «ولی قوم اسرائيل من را نمیشناسند، نمیفهمند که به آنها اهمیت میدهم»
این کنایه از قوم اسرائيل است. یهودا بخشی از قوم اسرائيل است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائيل»
اشعیا با استفاده از قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
معانی محتمل: ۱) اشعیا دو نظر متفاوت در مورد آنها ارائه میدهد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائيل، ای گناهکاران» یا ۲) او تنها یک نظر در مورد آنها میدهد. ترجمه جایگزین: «قومی از گناهکاران»
چیزی که شخص باید آن را حمل کند استعاره از گناهان بسیار اوست. ترجمه جایگزین: «گناهشان مثل کیسهای سنگین بر شانههایشان است که راه رفتن را برای آنها سخت میکند»
کلمه «ذریت» استعاره است و اشاره به کسانی دارد که اعمال دیگران را انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «کسانی که با دیدن شرارت دیگران دست به همان کار میزنند»
اعمال شرورانه انجام میدهند.
«از خداوند[یهوه] دور شدند»
«از اطاعت سر باز زدند» یا «از ادای احترام امتناع کردند»
یهودا بخشی از قوم اسرائيل است.
اگرچه زمانی با هم دوست بودند ولی حالا با او به نحوی رفتار میکردند که گویی او را نمیشناسند.
اشعیا با استفاده از قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
اشعیا با استفاده از چند سوال مردم یهودا را توبیخ میکند. این سوالات را میتوان در قالب جملات خبری و به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مدام کارهایی را انجام میدهید که خداوند شما را به خاطر آنها مجازات کرده است و مدام بر علیه او طغیان میکنید»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به کسانی دارد که در یهودا زندگی میکنند، در نتیجه جمع است.
این استعاره قوم اسرائيل را با شخصی مضروب مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «مثل کسی هستید که سرش زخمی است و دلش ضعیف است» یا «مثل کسی هستید که تمام ذهن و دلش مریض است»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت و معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام اجزای بدنت آسیب دیدهاند» یا «کسی به تمام اجزای بدن تو آسیب رسانده است»
این استعاره مجازات شدن اسرائيل توسط خدا را با زخمی جسمانی مقایسه میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نبسته، پاک و پانسمان نکرده یا با روغنْ مرهمی بر آن نگذاشته است»
اشعیا با استفاده از قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مملکت شما را نابود کردهاند» یا «دشمنان کشور شما را نابود کردهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شهرهای شما را سوزانده است»
«کسانی که اهل مملکت شما نیستند ، محصولات را جلوی چشمتان از زمینهای شما دزدیدند»
«متروک و نابود.» عبارت اسمی را میتوان در قالب عبارت فعلی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمین را نابود کرده و کسی آنجا زندگی نمیکند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بیگانگان مملکت شما را سرنگون کردهاند» یا «سپاهی بیگانه کاملاً شما را مغلوب ساخته است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دختر صهیون را ترک کردهام»
کلمه «دختر» اشاره به مردم شهر دارد. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون» یا «مردمی که در صهیون زندگی میکنند»
معانی محتمل: ۱) «به کوچکی سایهبان یا کپری در تاکستان یا باغ خیار شده» یا ۲) «مثل سایهبانی شده که کشاورز هنگام پایان کار در تاکستان یا باغ خیار رها میکند»
معنای محتمل دیگر «مانند...خیار. او شهر را محاصره کرد»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
این چیزی را توصیف میکند که ممکن بود در گذشته رخ دهد.
«نجات یافتگان اندک»
این کلمات به اشعیا و تمام مردم یهودا و اورشلیم اشاره دارند.
چگونه تبدیل شدن سدوم به عموره را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «خدا ما را درست مثل سدوم و عموره نابود میکرد»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
اشعیا مردم یهودا را با سدوم و عموره مقایسه میکند تا بر گناهکار بودن آنها تاکید کند. ترجمه جایگزین: «ای حاکمانی که به گناهکاری مردم سدوم هستید...ای مردمی که به شرارت ساکنان عموره هستید»
خدا با استفاده از این سوال قوم را توبیخ میکند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانیهای فراوان شما برای من معنایی ندارند!»
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
کلمه «پایمال» به معنای پا گذاشتن بر چیزی و له کردن آن است. خدا با استفاده از پرسشی، ساکنین یهودا را توبیخ میکند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به شما نگفت که صحنهای من را لگدمال کنید!»
«دیگر هدایای بی ارزش خود را نیاورید»
اسم معنای «مکروه» را میتوانید به فعل «متنفر بودن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من از بخوری که آن کاهنان میسوازنند، متنفرم»
See:
معانی محتمل: ۱) «به خاطر اعمال شرورانه شما نمیتوانم دیگر اجازه بدهم که با هم جمع شوید» یا ۲) «به خاطر اعمال شرورانه شما نمیتوانم جمع شدن شما را تحمل کنم»
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
کلمه «غره» کنایه است و اشاره به ضیافتی دارد که برای ماه جدید برپا میشود. همچنین جزگویی است و اشاره به ضیافتهای معمول دارد. ترجمه جایگزین: «ضیافت ماه جدید شما و ضیافتهای دیگر» [در فارسی از کلمه متفاوتی استفاده شده]
غره[ماه جدید] زمانی است که ماه بعد از تاریکی نوری متساطع میکند.
این قسمت احساس خدا را با حمل کردن اجسام سنگین مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «بار سنگینی هستند که از حمل آنها خستهام»
این اصطلاح روشی است که خدا به آن واسطه میگوید «به شما نگاه نمیکنم» یا «به شما توجه نمیکنم»
خدا به همین دلیل به دعای آنها گوش نمیدهد. کلمه «خون» احتمالاً اشاره به خشونتی دارد که آنها بر ضد قوم مرتکب شدهاند. ترجمه جایگزین: «چون که گویی دستهای شما از خون کسانی که زخمی کردهاید پوشیده شدهاند» یا «چون به خاطر خشونت گناهکار هستید»
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
خدا کسی که دست از گناه میکشد را با کسی مقایسه میکند که دستٔهای خود را میشوید. ترجمه جایگزین: «توبه کنید و گناه را از دل خود بشویید، درست مثل این که کثیفی را از جسم خود میزدایید»
منظور خدا این نبود که جایی دیگر دست به این اعمال شرورانه بزنند، بلکه میخواست دیگر آن کارها را انجام ندهند. ترجمه جایگزین: «اعمال شرورانهای که میبینم را انجام ندهید»
خدا از کسانی که به دیگران ظلم میکند به نحوی سخن میگوید که گویی آن شخص چیزی که باید صاف باشد را کج کرده و حالا خدا از او میخواهد آن جسم را مجدداً صاف کند. اسم معنای «ظلم» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اطمینان حاصل کن که آن بینوایانی که آسیب رساندهای، دیگر از اعمال بد تو رنج نبینند»(در فارسی متفاوت انجام شده)
«با کودکان که پدر ندارند عادلانه رفتار کنید»
«از زنانی که شوهرانشان مردهاند، مراقبت کنید»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
خداوند[یهوه] با بخشندگی و محبت قوم را به گوش سپردن به آن چه که قرار است بگوید، دعوت میکند. «لطفاً به من گوش دهید. اجازه دهید» یا «توجه کنید؛ میخواهم به شما کمک کنم. اجازه دهید»
«بیایید در این مورد با هم فکر کنیم» یا «باید در این مورد با هم بحث کنیم» یا «چه میخواهید بکنید؟» خداوند[یهوه] قوم را به بحث کردن در مورد آینده دعوت میکند. شناسه مستتر فاعلی در «نماییم» اشاره به خداوند[یهوه] دارد و شامل مردم یهودا نیز میشود.
اشعیا به نحوی از مردم سخن میگوید که گویی لباسی پوشیدهاند که قرار بوده پشم سفید باشد و به نحوی از گناهان آنها سخن میگوید که گویی لکه قرمزی بر لباس آنهاست. اگر خداوند[یهوه] گناه آنها را ببخشد مثل آن خواهد بود که لباسشان سفیده شده است.
«قرمز سرخ» رنگ قرمز روشن است. ترجمه جایگزین: «قرمز روشن»
رنگ سفید معمولاً نمادی از قدوسیت یا پاکی است. «برف» به چیزی مثل باران یخ زده اشاره دارد که بسیار سفید است. چون این قسمت چیزی بسیار سفید را توصیف میکند، شما میتوانید آن را با جسم سفید دیگر جایگزین کنید: «به سفیدی صدف» یا «به سفیدی کبوتر». چنین توصیفی به معنای بخشیده شدن گناهان آنهاست.
رنگ ارغوانی طیف تیرهای از قرمز است. ترجمه جایگزین: «قرمز پر رنگ»
پشمْ موی گوسفند یا بز است. چگونگی شباهات آنها به پشم را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «به سفیدی پشم»
خدا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
«خواهش داشته[مایل]» و «اطاعت نمایید» را میتوان در قالب انگاره ای واحد بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به اطاعت هستید»
«زمین غذایی خوب برای خوردن تولید میکند»
«اما اگر از گوش دادن امتناع ورزیده و به جای گوش دادن از من، نااطاعتی کنید»
کلمه «شمشیر» اشاره به دشمنان یهودا دارد. عبارت «خواهد خورد» دشمنانی که برای کشتن اهل یهودا میآیند را با حیوانی وحشی مقایسه کرده که حمله میکنند و حیوانات دیگر را میکشند. ترجمه جایگزین: «دشمناتنت تو را میکشند»
کلمه «دهان» بر سخن گفتن خداوند[یهوه] و قطعیت رخ دادن آن چه میگوید تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] سخن گفته» یا «خداوند[یهوه] گفت که چه میشود»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
این جمله خشم اشعیا و غم او برای مردم اورشلیم را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «ببینید مردم اورشلیم که به خدا وفادار بودهاند، چگونه...»
اشعیا قوم[مردم] را با زنی مقایسه میکند که به شوهر خود بیوفا است و به خاطر پول با مردان دیگر رابطه دارد. قوم[مردم] دیگر به خدا وفادار نبودند و خدایان دروغین را میپرستیدند. ترجمه جایگزین: «مثل یک فاحشه رفتار میکند»
کلمه «وی» اشاره به اورشلیم و مردم آن دارد. نویسندگان کتاب مقدس شهرها را مانند زنان خطاب قرار میدادند. ترجمه جایگزین: «اما حالا مردم اورشلیم قاتلان هستند»
معانی محتمل استعاری نقره و شراب: ۱) مردم اورشلیم. ترجمه جایگزین: «مثل نقرهای هستی که دیگر خالص نیست و مثل شراب مخلوط شده با آب است» یا ۲) اعمال نیکویی که مردم قبلاً انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «قبلاً کارهای نیکو انجام میدادید ولی حالا اعمال بد شما اعمال نیکویتان را بیارزش ساخته است»
کسی باید نقره را تمیز کند در غیر این صورت درخشان نمیماند.
شرابی که در آن آب باشد بی طعم است و فرق چندانی با آب ندارد.
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم، به مردم یهودا اعلام میکند.
«رهبرانت بر علیه خدا طغیان میکنند»
«آنها دوست کسانی هستند که از دیگران دزدی میکنند»
مردم به حاکمان متقلب «رشوه» میدادند تا ناعادلانه رفتار کنند. حاکمان از طرف کسانی «هدایا» دریافت میکردند که از قوانین ناعادلانهای که حاکمان به اجرا در میآوردند، سود میبردند.
اینجا به نحوی از کسی که مشتاق هدیه و رشوه گرفتن از دیگران است سخن گفته شده که گویی آن رشوه یا هدیه از او فرار میکند و آن شخص به دنبال آن میدود. ترجمه جایگزین: «همه مایل هستند که کسی برای تصمیمات فریبکارانه آنها پولی پرداخت کند»
«از کسانی که پدر ندارند، مراقبت نمیکنند»
«همچنین به حرف بیوه زنانی که برای کمک گرفتن در برابر قانون شکنان نزد آنها رفتهاند، گوش نمیدهند» یا «و به بیوه زنانی که برای کمک گرفتن در برابر قانون شکنان پیش آنها آمدهاند، گوش نمیدهند»
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
«به همین خاطر»
خداوند[یهوه] با استفاده از اسمی که قطعیت سخنش را نشان میدهد سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] سپاهیان، قدیر اسرائيل، اعلام میکند» یا «این آن چیزی است که خداوند[یهوه] قادر اسرائيل اعلام میکند»
این عبارات اساساً یک معنا دارند. کلمات «از خصمان خود استراحت خواهم یافت» به اعمالی اشاره دارد که خداوند در قبال آنانی که بر علیه او هستند انجام میدهد. عبارت «انتقام خواهم كشید» از منصفانه مجازات شدن دشمنان خداوند[یهوه] توسط خود او سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «کسانی که بر ضد من هستند را مجازات میکنم» یا «با کسانی که بر ضد من هستند آن چه که باعث رضایت خاطر من است، انجام میدهم و منصفانه دشمنانم را مجازات میکنم»
کلمه «دست» اشاره به قدرت خدا دارد که آن را برای مجازات قوم به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «از تمام قدرت خود بر علیه تو استفاده میکنم»
اینجا به نحوی از روند زدوده شدن گناه قوم سخن گفته شده که گویی خدا ناخالصیهای فلز را از آن جدا میکند. کلمه «ریمت[قلیاب]» استعارهای دیگر است چون از ریمت در ساخت صابون استفاده میشود نه تسفیه فلز. ترجمه جایگزین: «و مثل آتشی که کثیفی را از نقره میزداید من نیز شرارت را از میان شما دور میکنم»
کثیفی یا چیزهای دیگر است که از فلزات زدوده میشوند تا فلز خالص شود.
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
نویسنده با استفاده از این دو روش به بخش اول یا شروع تاریخ اسرائيل اشاره میکند هنگامی که اسرائيل در حال تبدیل شدن به یک قوم بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم شما را میخوانند»
کلمات «شهر» و «قریه» به ساکنان اورشلیم اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «شهری که عادلان و وفاداران به خدا در آن ساکن هستند»
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معنای کامل این جمله را میتوان در ترجمه مشخص کرد. معانی محتمل: ۱) «خداوند[یهوه]، صهیون را نجات میدهد چون قوم عادلانه رفتار نمیکردند و او کسانی را که توبه میکنند، نجات میدهد چون آن چه خداوند[یهوه] میگوید را انجام میدهند» یا ۲) خداوند[یهوه] صهیون را نجات میدهد، چون عادل است و کسی که توبه میکنند به خاطر پارساییاش نجات میدهد»
این کنایه است و اشاره به کسانی دارد که بر کوه زیتون ساکن بودند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا کسانی که بر علیه او طغیان میکنند را نابود میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و خداوند[یهوه] کسانی که از او رو بر میگردانند را کاملاً نابود میکند» یا «و خداوند[یهوه] مرتدان خود را میکشد»
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
این عبارات اشاره به مکانهایی دارد که مردم یهودا، بتها را میپرستیدند.
برخی از نسخ این قسمت را «سرخ میشوید چون» ترجمه کردهاند. هنگامی چهره شخص گرم و سرخ میشود که حس میکند کاری اشتباه انجام داده است.
آب به درختان و باغها حیات میبخشد. قومْ خود را از خداوند[یهوه] که حیاتبخش است جدا کردند.
اشعیا کلام خداوند[یهوه] را در قالب منظوم به مردم یهودا اعلام میکند.
«شخصی قوی» یا «هرکس که نیرومند است.» این قسمت احتمالاً اشاره به اشخاص مهمی دارد که بر دیگران تاثیر میگذارند.
مادهای خشک که به راحتی میسوزد.
این قسمت اعمال شخص یا شرارتهای او را با شعلهای مقایسه میکند که بر پرزه[فیتیله] میافتد و آن را آتش میزند. ترجمه جایگزین: «کار او مثل جرقهای خواهد بود که آتش به پا میکند»
1كلامی كه اشعیا ابن آموص دربارۀ یهودا و اورشلیم دید.2و در ایام آخر واقع خواهد شد كه كوه خانه خداوند برقلّه كوهها ثابت خواهد شد و فوق تلّها برافراشته خواهد گردید و جمیع امّتها بسوی آن روان خواهند شد.3و قومهای بسیار عزیمت كرده، خواهند گفت: «بیایید تا به كوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوك نماییم.» زیرا كه شریعت از صهیون و كلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد.4و او امّتها را داوری خواهد نمود و قومهای بسیاری را تنبیه خواهد كرد و ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزههای خویش را برای ارّهها خواهند شكست و امّتی بر امّتی شمشیر نخواهد كشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.5ای خاندان یعقوب بیایید تا در نور خداوند سلوك نماییم.6زیرا قوم خود یعنی خاندان یعقوب را ترك كردهای، چونكه از رسوم مشرقی مملّو و مانندفلسطینیان فالگیر شدهاند و با پسران غربا دست زدهاند،7و زمین ایشان از نقره و طلا پر شده و خزاین ایشان را انتهایی نیست، و زمین ایشان از اسبان پر است و ارابههای ایشان را انتهایی نیست؛8و زمین ایشان از بتها پر است؛ صنعت دستهای خویش را كه به انگشتهای خود ساختهاند سجده مینمایند.9و مردم خم شده و مردان پست میشوند. لهذا ایشان را نخواهی آمرزید.10از ترس خداوند و از كبریای جلال وی به صخره داخل شده، خویشتن را در خاك پنهان كن.11چشمان بلند انسان پست و تكبّر مردان خم خواهد شد و در آن روز خداوند به تنهایی متعال خواهد بود.12زیرا كه برای یهوه صبایوت روزی است كه بر هرچیزِ بلند و عالی خواهد آمد و بر هرچیز مرتفع، و آنها پست خواهد شد؛13و بر همه سروهای آزاد بلند و رفیع لبنان و بر تمامی بلوطهای باشان؛14و بر همه كوههای عالی و بر جمیع تلّهای بلند؛15و بر هربرج مرتفع و بر هر حصار منیع؛16و برهمه كشتیهای ترشیش و برهمه مصنوعات مرغوب؛17و كبریای انسان خم شود و تكبّر مردان پست خواهد شد. و در آن روز خداوند به تنهایی متعال خواهد بود،18و بتها بالكلّ تلف خواهند شد.19و ایشان به مغارههای صخرهها و حفرههای خاك داخل خواهند شد، به سبب ترس خداوند و كبریای جلال وی هنگامی كه او برخیزد تا زمین را متزلزل سازد.20در آن روز مردمان، بتهای نقره و بتهای طلای خود را كه برای عبادت خویش ساختهاند، نزد موشكوران و خفّاشها خواهند انداخت،21تا به مغارههای صخرهها و شكافهایسنگ خارا داخل شوند، به سبب ترس خداوند و كبریای جلال وی هنگامی كه او برخیزد تا زمین را متزلزل سازد.22شما از انسانی كه نفس او در بینیاش میباشد، دست بركشید زیرا كه او به چه چیز محسوب میشود؟
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲: ۲- ۲۲ انجام میدهد.
این احتمالاً اشاره به «ایام آخر» دارد. این عبارت بخشی از این نبوت را به رویدادهایی مرتبط با پایان دنیا مربوط میسازد. اکثر محققین کتاب مقدس باور دارند که این نبوتها توسط عیسای مسیح تحقق مییابند.
and and )
این باب بر وجود بتپرستی در یهودا تمرکز میکند، در حالی که اولین نبوت اشعیا در مورد ناعدالتی در یهودا است.
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
«یهودا» و «اورشلیم» کنایه هستند و به ساکنان آن شهرها اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در یهودا و اورشلیم زندگی میکنند»
«در آینده»
این قسمت را میتوان به دو حالت بیان کرد: ۱) در قالب توصیف. ترجمه جایگزین: «خانه خداوند[یهوه] بر کوه قرار خواهد گرفت.» ۲) به حالت معلوم. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کوهی را بنا میکند که هیکل[معبد] خود را بر آن ساخته است»
اشعیا به نحوی از اهمیت آن سخن میگوید که گویی از نظر فیزیکی مرتفع است. ترجمه جایگزین: «مهمترین بین کوهها» یا «مهمترین مکان دنیا»
اشعیا با استفاده از استعاره به نحوی از شرافت[احترام] سخن میگوید که گویی ارتفاع فیزیکی است. این قسمت را میتوان به دو صورت بیان کرد: ۱) به حالت معلوم. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] ارزش آن را بیش از تلهای[تپههای] دیگر میداند.» ۲) در قالب کنایه میتوان به مردمی که آنجا پرستش میکردند اشاره کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کسانی که آنجا پرستش میکردند را بیش از دیگران حرمت مینهند»
کلمه «امتها» کنایه است و به مردم آن امتها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم از تمام امتها»
مردم سراسر دنیا که به کوه خداوند[یهوه] میروند، با رودی جاری مقایسه شدهاند. این قسمت به فراونی کسانی که به آن سو میروند، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «مثل رودی به سوی آن جاری میشود» یا «به سوی آن میروند»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
معنای محتمل دیگر «یعقوب...تعلیم دهد...و ما سلوک نماییم»
کلمات «طریقها» و «راهها» هر دو استعاره هستند و اشاره به نحوه زندگی شخص دارند. اگر زبان شما برای اشاره به زمینی که شخص بر آن راه میرود یک کلمه دارد، میتوانید این عبارات را با هم ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «به ما تعلیم میدهد تا از او اطاعت کنیم»
این عبارات همه یک معنا دارند. اشعیا تاکید میکند که همه امتها خواهند فهمید که حقیقت در اورشلیم یافت میشود. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون شریعت خدا را به ما تعلیم میدهند و مردم اورشلیم کلام خداوند[یهوه] را به ما یاد میدهند»
«شریعت از صهیون بیرون میشود.» اشعیا به نحوی در مورد شریعت سخن میگوید که گویی شریعت چیزی است که مثل رود جاری میشود و حرکت میکند و نیازی نیست کسی برای به حرکت در آمدن آن کاری کند. ترجمه جایگزین: «به کسانی که شریعت را از صهیون یاد میدهند» یا «خداوند[یهوه] شریعت خود را از صهیون اعلام میکند»
«کلام خداوند[یهوه] از اورشلیم بیرون میرود.» اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی کلام خداوند چیزی جاری مثل رود است که بدون تلاش کسی حرکت میکند. شما میتوانید اطلاعاتی را که از مضمون برداشت میشوند، در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «به کسانی کلام خداوند[یهوه] را یاد میدهند و آنها از اورشلیم بیرون میروند» یا «خداوند[یهوه] کلام خود را از اورشلیم اعلام میکند»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
«خداوند[یهوه] داوری خواهد کرد»
«مناقشات را حل میکند»
مردم امتها اسلحههای خود را به ابزار کشاورزی تبدیل میکنند.
این کلمات جزگویی هستند و به هر نوع اسلحه اشاره دارند.
این کلمات جزگویی هستند و به هر ابزاری که مردم در زمان صلح به کار میبرند اشاره دارند.
آنها شمشیرهای خود را به ابزاری برای کاشت دانه تبدیل میکنند.» گاوآهن تیغی است که برای کندن خاک و کاشتن دانه در زمین از آن استفاده میکنند.
«نیزههای خود را میکوبند تا از آنها داسی درست کنند» یا «نیزههای خود را برای مراقبت از گیاهان تغییر میدهند.» اره، مثل چاقویی است که شاخههای اضافی را با آن قطع میکنند.
«امتی بر امت دیگر شمشیر خود را بلند نمیکند.» شمشیر کنایه است و به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «امتی بر علیه امت دیگر نمیجنگد»
«و حتی جنگیدن را یاد نمیگیرند.» نویسنده انتظار دارد که خوانندگان او بدانند که جنگجویان قبل از جنگیدن آموزش میدیدند و حتی برخی آموزش میدیدند و نمیجنگیدند.
اشعیا در ۲: ۵ با مردم یهودا سخن میگوید و در ۲: ۶ با خداوند[یهوه] سخن میگوید. او در هر دو قسمت در قالب منظوم سخن میگوید.
«نوادگان یعقوب.» کلمه خاندان[خانه] کنایه است و به کسانی اشاره دارد که در آن خانه زندگی میکنند. یعقوب به مردم یهودا اشاره دارد ولی بهتر است در این قسمت از اسم «یعقوب» در ترجمه خود استفاده کنید. [در فارسی انجام شده]
این قسمت نوعی تشویق است که گوینده به این وسیله شنونده را به انجام کاری که میگوید سوق میدهد.
اشعیا به نحوی از یادگیری مردم و سپس انجام دادن آنچه که خداوند[یهوه] از آنها میخواهد سخن میگوید که گویی شب هنگام با چراغی که خداوند[یهوه] به آنها داده راه میروند تا بتوانند مسیر خود را ببینند. ترجمه جایگزین: «یاد بگیریم که خداوند[یهوه] چگونه از ما میخواهد زندگی کنیم و سپس همان طور سالک شویم[زندگی کنیم]»
«زیرا قوم خود را ترک کردهای» و برای تو مهم نیست که چه اتفاقی برای آنها میافتد. شناسه مستتر فاعلی دوم شخص به خداوند [یهوه] اشاره دارد، پس مفرد است.
اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی قوم[مردم] ظرفهایی هستند که با چیزی از شرق پر شدهاند. معانی محتمل سخن اشعیا: ۱) اعمالی که شرقیان انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «همیشه مثل کسانی که در شرق زندگی میکنند شرارت میکنند» ۲) اشخاصی که از شرق برای شرارت آمدهاند به خصوص کسانی که مدعی صحبت کردن با مردگان هستند. ترجمه جایگزین: «بسیاری از جادوگران اهل شرق که اکنون نیز آنجا زندگی میکنند»
این اشخاص سعی میکنند با نگاه کردن به اشیائی مثل اعضای بدن حیوانات مرده و برگها آینده را بگویند.
دست دادن با کسی نماد از دوستی و صلح است. ترجمه جایگزین: «صلح میکنند و با کسانی که اهل اسرائيل نیستند همکاری میکنند»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی زمین ظرفی است که کسی نقرهها، اسبها و بتها را در آن قرار میدهد. کلمه «زمین» کنایه است و به خود مردم اشاره دارد و کلمات «پر است» استعاره از صاحبین آن اشیا هستند. ترجمه جایگزین: «نقره و طلای بسیار دارند...اسبهای بسیار دارند»
اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی زمین ظرفی است که کسی نقرهها، اسبها و بتها را در آن قرار میدهد. کلمه «زمین» کنایه است و به خود مردم اشاره دارد و کلمات «پر است» استعاره از صاحبین آن اشیا هستند. ترجمه جایگزین: «همچنین بتهای بسیار دارند»
این دو عبارت هر دو تقریباً به یک معنا هستند و بر واقعی نبودن بت ها تاکید میکنند. اگر زبان شما کلمهای متداول برای چیزی که کسی ساخته ندارد میتوانید این دو عبارت را با هم ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که خود ساختهاند»
کلمه «دستها» جزگویی است و اشاره به خود مردم دارد. ترجمه جایگزین: «صنعت دست خود آنها» یا «کار خودشان» یا «چیزهایی که با دست خود ساختهاند»
کلمه «انگشت» جزگویی است و اشاره به خود مردم دارد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که با انگشتهای خود ساختهاند»
اشعیا در ۲: ۹ سخن گفتن با خداوند[یهوه] را به پایان میرساند. او در ۲: ۱۰- ۱۱ با مردم یهودا سخن میگوید و در هر دو قسمت با استفاده از قالب منظوم آنها را خطاب قرار میدهد.
خم شدن به سوی زمین اشاره به کسانی دارد که کاملاً فروتن میشوند، چون میفهمند تمام آن چه که بر آن متکی هستند، در واقع بیارزش است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مردم را خجل میکند و آنها میفهمند آن چه که بر آن متکی بودند، بیارزش است»
این کلمه اشاره به انسانها دارد. نقطه مقابل انسان حیوان است.
«هر کس»
کلمات «بلند کردن» استعاره از بخشیده شدن مردم توسط خداوند[یهوه] هستند. ترجمه جایگزین: «آنها را نبخش»
معانی محتمل جایی که مردم باید به آن داخل شوند: ۱) غارهایی در شیب تپه یا ۲) مکانهایی پر از سنگهای بزرگ که شخص میتواند بین سنگها مخفی شود.
معانی محتمل: ۱) مردم باید در سوراخهای طبیعی که در خاک هستند مخفی شوند یا ۲) مردم باید در سوراخهایی که در زمین کندهاند، مخفی شوند.
اسم معنای «ترس» را میتوان به فعل «وحشت کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا از حضور هولناک خداوند[یهوه] فرار کنند» یا «از خداوند [فرار کنند] چون به شدت از او میترسد»[در فارسی متفاوت]
«زیبایی فراوان و قدرتی که به عنوان پادشاه دارد» یا «شکوه ملوکانه.» ببینید این قسمت را در اشعیا ۲: ۱۰ د چگونه ترجمه کردهاید.
«خداوند خیرگی رفیع انسان را پایین میآورد» کسی که «چشمان بلند» دارد از بالا به همه نگاه میکند تا نشان دهد که از دیگران بهتر است. همه مردم به خاطر این که فکر میکنند از خداوند[یهوه] بهتر هستند و به خاطر طرز نگاهشان به پرستندگان خداوند[یهوه]، گناهکار محسوب میشوند. این عبارت کنایه از غرور آنهاست. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تمام مردم را به خاطر این که فکر میکنند از او بهتر هستند، مجازات میکند»
«تکبر مردان» کنایه است و اشاره به تکبر مردم دارد و «خم شدن» استعاره از فروتن شدن یا شرمنده شدن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مردان متکبر را به زیر میآورد» یا «خداوند[یهوه] متکبرین را از خود شرمنده میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم تنها خداوند[یهوه] را ستایش میکنند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در روزی که خداوند[یهوه] همه را داوری میکند»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید.
کسی که خود را «بلند» میداند در واقع مغرور است و خود را از دیگران بهتر فرض میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مغرور است و خود را بالاتر از دیگران میداند» یا «که مغرور است و فکر میکند که بهتر از دیگران است» [در فارسی متفاوت انجام شده]
آنکه متکبر است به نحوی سخن میگوید و رفتار میکند که نشان میدهد از دیگران بهتر است. این دو عبارت معنایی مشابه دارند و برای تاکید بر این موضوع به کار رفتهاند که خداوند[یهوه] آنها را مجازات میکند.[در فارسی متفاوت انجام شده]
«هر مغروری پایین کشیده خواهد شد.» این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] او را فروتن میسازد»
«روز یهوه صبایوت» بر علیه سروها و بلوطها خواهد بود. معانی محتمل: ۱) این درختان استعاره هستند و اشاره به مغرورانی دارد که خدا آنها را داوری میکند یا ۲) خدا درختان تنومند را نابود میکند.
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید. او همچنان به توصیف چیزی میپردازد که قرار است در «روز یهوه صبایوت» رخ دهد. (اشعیا۲: ۱۲).
اشعیا در ۲: ۱۴- ۱۶ آن چه را که خدا نابود میکند، فهرست میکند. معانی محتمل: ۱) موارد ذکر شده اشاره به مغرورانی دارد که خدا فروتن میسازد یا ۲) خدا در اصل هر چه در این فهرست آمده را نابود میکند.
این کلمات استعاره از غرور اسرائيلیان هستند. همچنین در اشعیا ۲:۲ آمدهاند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بسیار مرتفع هستند»
این کلمات اشاره به چیزهایی دارد که مردم در اطراف شهر خود میسازند تا بتوانند بر علیه دشمنان از خود دفاع کنند. این کلمات استعاره هستند و به غرور اسرائيل، باور آنها بر بی نیازی از خداوند[یهوه] و باور بر توان مقاومت در برابر مجازاتی که خدا در قبال گناهانشان برای آنها در نظر دارد اشاره دارند.
«دیواری که قابل شکستن یا نفوذ نیست»
این قسمت به قایقهای بزرگی اشاره دارد که مردم برای مسافرت به مکانهای دور از طریق دریا از آنها استفاده میکردند و به آن وسیله از شهرهای دیگر کالاهایی را به شهر خود میآورند.
«کشتیهایی که با آنها به ترشیش میروند»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید. او همچنان به توصیف حوادثی میپردازد که قرار است در «روز یهوه صبایوت» رخ دهند. ( اشعیا ۲: ۱۲).
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر متکبری را پایین میآورد» یا «هر شخص مغروری را فروتن میسازد»
اسم معنای «کبریا» را میتوانید به صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که متکبر هستند و از تکبر دست نمیکشند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید این قسمت را در اشعیا ۲: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم تنها خداوند[یهوه] را ستایش میکنند»
«تمام بتها محو میشوند» یا «دیگر بتی نخواهد بود»
معنای کامل این جمله را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «مردان...میروند تا از ترس مخفی شوند.»
«غارها در صخرهها.» اینها سنگهای بزرگی هستند که نمیتوان در دست نگه داشت.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۲: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
چون بسیار از خداوند[یهوه] میترسند.
کلمه «کبریا»، «جلال» را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «زیبایی او به عنوان پادشاه»
«وقتی خداوند[یهوه] عمل میکند و باعث میشود مردم زمین از او وحشت کنند.»
اشعیا با به کارگیری قالب منظوم با مردم یهودا سخن میگوید. او همچنان به توصیف چیزی میپردازد که قرار است در «روز یهوه صبایوت» رخ دهد. (اشعیا ۲: ۱۲).
موشکور حیوانی است که زمین را حفر میکند و زیر زمین زندگی میکند. خفاشها حیوانات پرندهای هستند که در غارها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «به حیوانات»
اگر زبان شما دو کلمه متفاوت برای اشاره به «مغاره» و «شکاف» که فاصله بین دو سنگ است ندارد، میتوانید این دو عبارت را با هم ترکیب کنید.
چون از خداوند[یهوه] بسیار میترسند. ببینید این قسمت را دراشعیا ۲: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
«زیبایی بسیار و قدرتی که او به عنوان پادشاه دارد» یا «اعلیحضرت.» ببینید این قسمت را دراشعیا ۲: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
«وقتی خداوند[یهوه] عمل میکند و باعث میشود مردم زمین از او وحشت کنند.» ببینید این قسمت را دراشعیا ۲: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت بر نیاز انسان به نفس کشیدن و ضعیف بودن او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «که ضعیف است و میمیرد» یا «به نفس کشیدن از بینی نیاز دارد تا زنده بماند»
سوراخهایی که از آن نفس میکشند.
اشعیا از سوالی استفاده میکند تا آن چه را که مردم باید از قبل میدانستند، یادآوری کنند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا انسان هیچ به حساب میآید!» یا «زیرا انسان ارزشی ندارد!»
1زیرا اینك خداوند یهوه صبایوت پایه و ركن را از اورشلیم و یهودا، یعنی تمامی پایه نان و تمامی پایه آب را دور خواهد كرد،2و شجاعان و مردان جنگی و داوران و انبیا و فالگیران و مشایخ را،3و سرداران پنجاهه و شریفان و مشیران و صنعتگران ماهر و ساحران حاذق را.4و اطفال را بر ایشان حاكم خواهم ساخت و كودكان بر ایشان حكمرانی خواهند نمود.5و قوم مظلوم خواهند شد، هركس از دست دیگری و هرشخص از همسایه خویش. و اطفال بر پیران و پَستان بر شریفان تمرّد خواهند نمود.6چون شخصی به برادر خویش در خانه پدرش متمسّك شده، بگوید: «تو را رُخوُت هست؟ پس حاكم ما شو و این خرابی در زیر دست تو باشد»،7در آن روز او آواز خود را بلند كرده، خواهد گفت: «من علاج كننده نتوانم شد زیرا در خانه من نه نان و نه لباس است پس مرا حاكم قوم مسازید.»8زیرا اورشلیم خراب شده و یهودا منهدم گشته است، از آن جهت كه لسان و افعال ایشان به ضدّ خداوند میباشد تا چشمان جلال او را به ننگ آورند.9سیمای رویهای ایشان به ضدّ ایشان شاهد است و مثل سدوم گناهان خود رافاش كرده، آنها را مخفی نمیدارند. وای بر جانهای ایشان زیرا كه به جهت خویشتن شرارت را بعمل آوردهاند.10عادلان را بگویید كه ایشان را سعادتمندی خواهد بود زیرا از ثمره اعمال خویش خواهند خورد.11وای بر شریران كه ایشان را بدی خواهد بود چونكه مكافات دست ایشان به ایشان كرده خواهد شد.12و امّا قوم من، كودكان بر ایشان ظلم میكنند و زنان بر ایشان حكمرانی مینمایند. ای قوم من، راهنمایان شما گمراه كنندگانند و طریق راههای شما را خراب میكنند.13خداوند برای مُحاجّه برخاسته و به جهت داوری قومها ایستاده است.14خداوند با مشایخ قوم خود و سروران ایشان به محاكمه درخواهد آمد، زیرا شما هستید كه تاكستانها را خوردهاید و غارت فقیران در خانههای شما است.15خداوند یهوه صبایوت میگوید: «شما را چه شده است كه قوم مرا میكوبید و رویهای فقیران را خرد مینمایید؟»16و خداوند میگوید: «از این جهت كه دختران صهیون متكبّرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه میروند و به ناز میخرامند و به پایهای خویش خلخالها را به صدا میآورند.»17بنابراین خداوند فرق سر دختران صهیون را كَل خواهد ساخت و خداوند عورت ایشان را برهنه خواهد نمود.18و در آن روز خداوند زینت خلخالها و پیشانی بندها و هلالها را دور خواهد كرد.19و گوشوارهها و دستبندها و روبندها را،20و دستارها و زنجیرها و كمربندها و عطردانها وتعویذها را،21و انگشترها و حلقههای بینی را،22و رخوت نفیسه و رداها و شالها و كیسهها را،23و آینهها و كتان نازك و عمامهها و بُرقِعها را.24و واقع میشود كه به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض كمربند، ریسمان و به عوض مویهای بافته، كَلی و به عوض سینهبند، زنّار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود.25مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد.26و دروازههای وی ناله و ماتم خواهند كرد، و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست.
این باب ادامه مطالبی را مطرح میکند که در باب قبلی آمدهاند. برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۳: ۱- ۲۶ انجام میدهد. این آیات رویایی را تعریف میکنند که اشعیا دریافت کننده آن بود.
ساختار این باب بر اساس داوری بر یهودیان شکل گرفته است. خدا در جایگاه داور[قاضی] عمل میکند و فهرست گناهان آنها را ذکر میکند و سپس داوری خود را اعلام میکند.
در حالیکه قسمت قبلی نبوت در باب ۲ ایام آخر را بررسی کرده است این بخش از نبوت، تبعید مردم یهودا به بابل را پیشبینی میکند.
and )
کلمه «اینک» بر آنچه که در ادامه میآید تاکید بیشتری میکند. این کلمه را میتوان به «گوش دهید» یا «واقعاً» ترجمه کنید.
هر دوی این کلمات به با عصا راه رفتن اشاره دارند که شخص با تکیه بر عصا راه خود را ادامه میدهد. این انگاره به چیزهایی که مردم بیش از همه در زندگی به آنها نیازمند هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر چه که از شما حمایت میکند» یا «هر چه که بر آن متکی هستید»
این قسمت فهرست گروههای مختلف مردمی است که دیگران بر آنها اتکا میکنند. چون این اسامی لزوماً به افراد اشاره نمیکنند شما میتوانید همه را به حالت جمع ترجمه کنید درست همان طور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «دلیران...جنگجویان...داوران...انبیا...کسانی که جادوگری میکنند...مشایخ» [در فارسی انجام شده]
این شخصی است که ادعا میکند که میتواند با نگاه کردن به اجزای حیوانات مرده و تفال برگها، آینده را بگوید. ببینید کلمه مشابه را دراشعیا ۲: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت فهرست گروههای مختلف مردمی است که دیگران بر آنها اتکا میکنند. چون این اسامی لزوماً به افراد اشاره نمیکنند، شما میتوانید همه را به حالت جمع ترجمه کنید؛ درست همان طور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «فرمانده پنجاه نفر...شهروندان محترم...مشاوران...صنعیتگران ماهر..ساحران حاذق» [در فارسی انجام شده]
معانی محتمل: ۱) کلمه «پنجاه» اشاره به تعداد دقیق سربازان دارد که تحت رهبری آن سردار بودند. ترجمه جایگزین: «فرمانده پنجاه سرباز» ۲) کلمهای که به «پنجاه» ترجمه شده اشاره به تعداد دقیق سربازان ندارد. ترجمه جایگزین: «فرمانده واحد کوچک نظامی»
«۵۰»
این عبارات اساساً یک معنا دارند. معانی محتمل: ۱) «جوانان را به فرماندهی[رهبری] آنها میگمارم و آن جوانان بر آنها حکومت خواهند کرد» یا ۲) «اطفال» استعاره است و به ابلهان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «رهبرانی را بر آنها میگمارم که مثل جوانان نابالغند و به بدی بر آنها حکومت میکنند»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به خداوند[یهوه] دارد. این قسمت را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] میگوید ‘قرار میدهم‘»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه با هم بیرحمانه رفتار میکنند و با همسایه خود بدرفتاری میکنند»
«کسانی که شرافت ندارند» یا «کسانی که هیچ کس به آنها احترام نمیگذارد»
«کسانی که شرافت دارند» یا «کسانی که همه به آنها احترام میگذارند»
کلمه «دست» اشاره به اقتدار دارد. ترجمه جایگزین: «مسئولیت این خرابی را به عهده بگیر» یا «بر این خرابی حکومت کن»
معانی محتمل: ۱) اکثر یا بسیاری از ساختمانهای شهر اورشلیم نابود شدند یا ۲) مردمی که در اورشلیم رفاه یا رهبری نداشتند. ترجمه جایگزین: «این شهر که خراب است»
اینجا به نحوی از حل کردن مشکلات مردم سخن گفته شده که گویی با این کار آنها شفا پیدا میکنند. ترجمه جایگزین: «نه، من نمیتوانم این مشکل را حل کنم» یا «نه نمیتوانم به شما کمک کنم»
این نبی در مورد این موقعیت نظری میدهد.
اینجا به نحوی از نااطاعتی از خدا سخن گفته شده که گویی پای آنها میلغزد و سقوط میکنند.
«چشمان» اشاره به خود خدا دارد که پر جلال است. ترجمه جایگزین: «آن که پر جلال است» یا «خداوند[یهوه] که پر جلال است»
اینجا به نحوی از چهره مغرور مردم سخن گفته شده که گویی حالت چهره آنها شخصی است که میتواند بر علیه مردم شهادت بدهد. ترجمه جایگزین: «چهره مغرور آنها نشان میدهد که ضد خداوند[یهوه] هستند»
اینجا گفته شده که مردم یهودا مثل مردم سدوم هستند چون آشکارا به گناهان خود افتخار میکنند. ترجمه جایگزین: «مثل مردم سدوم در مورد گناهان خود سخن میگویند و همه را از آن مطلع میکنند»
شرارات[فاجعه] هنوز برای آنها رخ نداده، ولی مردم با عمل خود باعث شدند که روزی آن شرارت[فاجعه] روزی برای آنها اتفاق افتد. اینجا به نحوی از شرارت سخن گفته شده که گویی آنها خود شرارت[فاجعه] هستند. ترجمه جایگزین: «زیرا هر کاری را که باعث فاجعه میشود، انجام دادهاند» [در فارسی از کلمه متفاوتی استفاده شده]
«به آن که کار درست را انجام میدهد بگویید که من به او نیکویی خواهم کرد»
این قسمت به طور کلی اشاره به اشخاص عادل[پارسایان] دارد. ترجمه جایگزین: «پارسایان» [در فارسی انجام شده]
اینجا به نحوی از مردگان سخن گفته شده که گویی درختانی هستند که میوه آنها میتواند خورده شود. میوه اشاره به پاداش اعمال نیکو دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا آنها پاداش اعمال نیکوی خود را دریافت میکنند» یا «زیرا پاداش نیکوییهای خود را دریافت میکنند»
متن عبری در این قسمت از ضمائر جمع استفاده کرده، ولی به هر شخص عادل[پارسا] اشاره میکند. مترجمین میتوانند با استفاده از ضمیر مفرد این قسمت را ترجمه کنند: «میوه اعمال خود را میخورد»
کلمه «دست» اشاره به اعمال شخص دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا هر چه آن شریر انجام دهد، دیگران بر سر او خواهند آورد»
معانی محتمل: ۱) اشعیا سخن میگوید و «من» اشاره به اشعیا دارد یا ۲) خداوند سخن میگوید و «من» اشاره به خداوند دارد.
معانی محتمل: ۱) «جوانانی که فرمانده آنها شدند و به مردم ظلم میکنند» یا ۲) «رهبرانی که مثل کودکان نابالغ هستند و به مردم ظلم میکنند»
معانی محتمل: ۱) «زنان بر مردم حکومت میکنند» یا ۲) «رهبران آنها مثل زنان ضعیف خواهند بود»
در خاورمیانه باستان معمولاً به نحوی از رهبران[حکمرانان] قوم سخن میگفتند که گویی چوپانان گله هستند. درست همان طور که چوپانان گوسفندان را به مسیری امن هدایت میکنند، رهبران نیز باید به مردم حقیقت را بیاموزند و به آنها کمک کنند تا کار درست را انجام دهند. حکمرانان یهودا چنین نمیکردند. ترجمه جایگزین: «رهبران شما مثل شبانان بدی هستند که شما را از مسیر دور میکنند و به شما نشان نمیدهند که کجا باید بروید»
اشعیا به نحوی از تصمیم خداوند[یهوه] برای آسیب رساندن به اقوام سخن میگوید که گویی او در دادگاه اتهاماتی را بر ضد قوم اسرائيل مطرح میکند. بخش دوم این آیه هم معنای بخش اول است با این تفاوت که همان انگاره را کمی کاملتر بیان میکند. ترجمه جایگزین: «گویی که خداوند[یهوه] در دادگاه آمادهی متهم کردن اقوام[مردم] است»
اینجا به نحوی از داوری سخن گفته شده که گویی جسمی است که شخص آن را برای دیگری میآورد. ترجمه جایگزین: «داوری خود را اعلام میکند» یا «داوری خود را تقریر مینماید»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به مشایخ و حاکمان دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از قوم سخن میگوید که گویی تاکستان هستند. درست مثل کسی که در نگهداری از تاکستان بیدقتی میکند و تاکستان او دیگر انگور نمیدهد، مشایخ و حاکمین[رهبران] نیز اسرائيلیان را از خدمت به خدا مایوس میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم مثل تاکستان هستند و شما آن را نابود کردید»
«آن چه از فقیران گرفتهاید، در خانههای شماست»
صفت وابسته به اسم را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که فقیر هستند»
خداوند[یهوه] این سوال را میپرسد تا رهبران قوم را متهم کند. این اتهام را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای مرد شریر، از تو خشمگینم چون قوم مرا در هم میکوبی و روی فقیران را خرد میکنی»
اینجا به نحوی از رنجش مردم سخن گفته شده که گویی آنها با وزنهای سنگین له میشوند. ترجمه جایگزین: «با بیرحمی به مردم آسیب میرساند»
اینجا به نحوی از باعث رنجش مردم شدن سخن گفته شده که گویی روی آنها را بر زمین میسایند. ترجمه جایگزین: «به فقیران آسیب میرسانید و آنها را زجر میدهید»
خداوند[یهوه] با به کارگیری اسمی که قطعیت اعلامش را نشان میدهد، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «خداوند یهوه صبایوت چنین اعلام میکند» یا «خداوند یهوه صبایوت اعلام میکند»
صهیون به معنای شهر اورشلیم است. اینجا به نحوی از این شهر سخن گفته شده که گویی زنی است که دختران خود را همراه دارد. ترجمه جایگزین: «زنان صهیون»
«به شکلی متکبرانه»
این قسمت اشاره به نوع نگاهی دارد که زنان به آن وسیله به مردان نشان میدهند که قصد رابطه جنسی با آنها را دارند.
آنها به این شکل راه میروند تا مردان را جذب خود کنند، احتمالاً به این خاطر که به پابندههای[خلخالهای] آنها زنجیری مزین به زنگوله بود که اجازه معمولی راه رفتن را به آنها نمیداد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این بخش همچنان نحوه داوری خداوند[یهوه] بر زنان اورشلیم را توصیف میکند.
اینجا به نحوی از آنچه که خداوند باعث آن میشود سخن گفته شده که گویی خداوند خود آن کار را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «خداوند باعث دور شدن دیگران میشود»
زینتی که زنان پایین پا و بر مچ میبندند.
زینتی که زنان بر سر و موی خود میبندند.
زینتی هلالی شکل که آن را بر خود قرار میدادند و باور داشتند که بدی را از شخص دور میکند.
جواهری که بر گوش یا دور گوش آویزان میکنند.
زینتی زنانه که بر بازو و نزدیک مچ قرار میگیرد.
پارچهای بسیار نازک که بر سر و صورت زن قرار میگرفت.
پارچهای بلند و نازک که زنان دور سر یا مو میبندند.
زنیتهایی هستند که زنان پایین پا و به دور مچ پا میبندند. معمولاً زنجیرهایی که از آن آویزان بود، صدایی آرام تولید میکرد.
تکه پارچهای که به دور کمر یا سینه بسته میشود.
جعبه یا کیسهای که حاوی عطر است و زنان آن را با زنجیر به دور گردن خود آویزان میکردند تا بوی خوبی بدهند.
جواهری که با باور خوش یومنی آن را بر خود میگذاشتند.
زینتی که بر انگشت دست میگذاشتند.
زینتی که آن را از حلقه بینی خود رد میکردند.
جامهای بلند و گشاد که تزئیناتی بر خود دارد و روی لباسهای دیگر پوشیده میشود.
پارچهای که بر شانهها و روی لباس انداخته میشود.
ببینید این قسمت را دراشعیا ۳: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
کیسهای که برای حمل چیزهای کوچک از آن استفاده میشود.
صفحهای کوچک که در دست میگیرند تا فرد بتواند خود را ببیند.
پارچهای نازک که ثروتمندان آن را میپوشیدند.
پارچه یا کلاهی که بر مو میگذاشتند.
پارچهای زینتی که زن آن را برای زیبا ساختن خویش به دور خود میبندد.
تکه پارچهای که به دور کمر یا سینه میبستند. ببینید این قسمت را در اشعیا ۳: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
این احتمالاً به ریسمانی اشاره دارد که دشمنان، مردم یهودا را هنگام اسارت با آن بستند. همچنین ممکن است به این که زنان اورشلیم لباسی جز پارچهای زمخت ندارند، اشاره داشته باشد. پارچهای که باید با ریسمان به دور خود بپیچند.
«موهای زیبا، سرشان طاس خواهد بود »
افتادن به مردم و شمشیر به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردانت در میدان جنگ کشته میشوند و تنومندانت در جنگ کشته میشوند» یا «دشمنانت سربازانت را در جنگ میکشند»
دروازه شهر اشاره به کسانی دارد که در مکانهای عمومی و نزدیک به دروازه شهر مینشستند. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم که بر دروازههای شهر مینشینند و گریه و زاری میکنند»
اشعیا به نحوی از مردم اورشلیم که کسی آنها را نجات نمیدهد سخن میگوید که گویی آنها خود شهر و مثل زنی هستند که بر زمین نشسته، چون همه دوستانش او را ترک کردهاند.
1و در آن روز هفت زن به یك مرد متمسّك شده، خواهند گفت: «نان خود را خواهیم خورد و رخت خود را خواهیم پوشید، فقط نام تو بر ما خوانده شود و عار ما را بردار.»2در آن روز شاخه خداوند زیبا و جلیل و میوه زمین به جهت ناجیان اسرائیل فخر و زینت خواهد بود.3و واقع میشود كه هركه در صهیون باقی ماند و هر كه در اورشلیم ترك شود، مقدّس خوانده خواهد شد یعنی هركه در اورشلیم در دفتر حیات مكتوب باشد.4هنگامی كه خداوند چرك دختران صهیون را بشوید و خون اورشلیم را به روح انصاف و روح سوختگی را از میانش رفع نماید،5خداوند بر جمیع مساكن كوه صهیون و بر محفلهایش ابر و دود در روز و درخشندگی آتشِ مشتعل در شب خواهد آفرید، زیرا كه بر تمامی جلال آن پوششی خواهد بود.6و در وقت روز سایهبانی به جهت سایه از گرما و به جهت ملجاء و پناهگاه از طوفان و باران خواهد بود.
این باب زمانی را توصیف میکند که در یهودا زنان بیشتر از مردان خواهند بود چون مردان جنگی قبل از تبعید شدن در جنگ میمیرند. کسانی که از این دوران سخت عبور میکنند بازماندگان[باقی ماندگان] مقدس به حساب میآیند.
and )
پژوهشگران کتاب مقدس در مورد معنای این استعاره اتفاق نظر ندارند. برخی باور دارند که این استعاره به ماشیح اشاره دارد، در حالی که دیگران فکر میکنند که اشاره به باقی ماندگان وفادار دارد.
and )
این عبارت به معنای «بگذار با تو ازدواج کنیم»
معانی محتمل: ۱) «شاخه» جزگویی است و به محصولی اشاره دارد که خدا باعث رشد آن در زمین اسرائيل میشود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باعث میشود محصولی که در اسرائيل رشد میکند، زیبا باشد» یا ۲) «شاخه» استعارهای است که اشاره به مسیح موعود[ماشیح] دارد.
«پر از زیبایی و جلال خواهد بود»
«میوه» گاهی تنها اشاره به غذایی دارد که در آن زمین تولید میشود و گاهی به برکات روحانی اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) خدا باعث میشود آن زمین مجدداً میوه خوبی تولید کند. ترجمه جایگزین: «مردمی که در اسرائيل هنوز از بهترین غذای زمین لذت میبرند» یا ۲) مسیح موعودی که برکات روحانی را برای مردم این سرزمین میآورد.
هر دوی این جملات یک معنا دارند. عبارت «هر که» به شخصی خاص اشاره نمیکند، بلکه اشارهای کلی به کسانی است که هنوز در اورشلیم زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «هر که در اورشلیم باقی میماند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند آنها را مقدس میخواند» یا «متعلق به خداوند میمانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر که نام او در فهرست کسانی است که در اورشلیم زندگی میکنند»
این جمله به نحوی از گناه سخن میگوید که گویی از نظرآلودگی و چرک است. ترجمه جایگزین: «بعد از رفع شدن گناهان دختران صهیون توسط خداوند مثل کسی که کثیفی را میشوید»
معانی محتمل: ۱) زنان اورشلیم یا ۲) مردم اورشلیم
«[لکه] خون» اشاره به خشونت و قتل دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در اورشلیم به بیگناهان آسیب رسانده را...دور میکند»
این طریقی است که خدا گناه را از اورشلیم دور میکند. کلمه «روح» احتمالاً اشاره به داوری و سوختن دارد. ترجمه جایگزین: «به داوری و آتشی گداخته»
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] مردم را تنبیه میکند یا ۲) خداوند[یهوه] مردم را گناهکار میخواند.
معانی محتمل: ۱) این استعاره به معنای آن است که خداوند[یهوه] گناهان صهیون را بر میدارد درست مثل آن که ناپاکیها را از بین میبرد یا ۲) «سوختگی» کنایه است و اشارهای کلی به نابودی همه گناهکاران دارد.
معانی محتمل: ۱) پوششی برای مراقبت از شهری پرجلال یا ۲) پوششی که جلال خدا را در بر دارد و از شهر مراقبت میکند. اگر در ترجمه از مورد اول پیروی کردید، پس میتواند به معنای پر جلال بودن شهر به خاطر ارائه آن توسط خدا نیز باشد.
پارچهای است که برای مراقبت از چیزی بر آن قرار میگیرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1سرود محبوب خود را دربارۀ تاكستانش برای محبوب خود بسرایم. محبوب من تاكستانی در تلّی بسیار بارور داشت،2و آن را كنده از سنگها پاك كرده و مو بهترین در آن غرس نمود و برجی در میانش بنا كرد و چرخشتی نیز در آن كَند. پس منتظر میبود تا انگور بیاورد؛ امّا انگور بد آورد.3پس الا´ن ای ساكنان اورشلیم و مردان یهودا، در میان من و تاكستان من حكم كنید.4برای تاكستان من دیگر چه توان كرد كه در آن نكردم؟ پس چون منتظر بودم كه انگور بیاورد، چرا انگور بد آورد؟5لهذا الا´ن شما را اعلام مینمایم كه من به تاكستان خود چه خواهم كرد. حصارش را برمیدارم و چراگاه خواهد شد؛ و دیوارش را منهدم میسازم و پایمال خواهد گردید.6و آن را خراب میكنم كه نه پازش و نه كنده خواهد شد و خار و خس در آن خواهد رویید، و ابرها را امر میفرمایم كه بر آن باران نباراند.7زیرا كه تاكستان یهوه صبایوت خاندان اسرائیل است و مردان یهودا نهال شادمانی او میباشند. و برای انصاف انتظار كشید و اینك تعدّی و برای عدالت و اینك فریاد شد.8وای بر آنانی كه خانه را به خانه ملحق و مزرعه را به مزرعه ملصق سازند تا مكانی باقی نماند. و شما در میان زمین به تنهایی ساكن میشوید.9یهوه صبایوت در گوش من گفت: «به درستی كه خانههای بسیار خراب خواهد شد، و خانههای بزرگ و خوشنما غیرمسكون خواهدگردید.10زیرا كه ده جفت گاو زمین یك بَت خواهد آورد و یك حومر تخم یك ایفه خواهد داد.»11وای بر آنانی كه صبح زود برمیخیزند تا در پی مسكرات بروند، و شب دیر مینشینند تا شرابْ ایشان را گرم نماید12و در بزمهای ایشان عود و بربط و دفّ و نای و شراب میباشد. اما به فعل خداوند نظر نمیكنند و به عمل دستهای وی نمینگرند.13بنابراین قوم من به سبب عدم معرفت اسیر شدهاند و شریفان ایشان گرسنه و عوام ایشان از تشنگی خشك گردیده.14از این سبب هاویه حرص خود را زیاد كرده و دهان خویش را بیحّد باز نموده است و جلال و جمهور و شوكت ایشان و هر كه در ایشان شادمان باشد در آن فرو میرود.15و مردم خم خواهند شد و مردان ذلیل خواهند گردید و چشمان متكبّران پست خواهد شد.16و یهوه صبایوت به انصاف متعال خواهد بود و خدای قدّوس به عدالت تقدیس كرده خواهد شد.17آنگاه برههای (غربا) در مرتعهای ایشان خواهند چرید و غریبان ویرانههای پرواریهای ایشان را خواهند خورد.18وای برآنانی كه عصیان را به ریسمانهای بطالت و گناه را گویا به طناب ارابه میكشند.19و میگویند باشد كه او تعجیل نموده، كار خود را بشتاباند تا آن را ببینیم. و مقصود قدّوس اسرائیل نزدیك شده، بیاید تا آن را بدانیم.20وای بر آنانی كه بدی را نیكویی و نیكویی را بدی مینامند، كه ظلمت را به جای نور و نور را به جای ظلمت میگذارند، و تلخی را به جای شیرینی و شیرینی را به جای تلخی مینهند.21وای برآنانی كه در نظر خود حكیمند، و پیش روی خود فهیممینمایند.22وای بر آنانی كه برای نوشیدن شراب زورآورند، و به جهت ممزوج ساختن مسكرات مردان قوّی میباشند.23كه شریران را برای رشوه عادل میشمارند، و عدالت عادلان را از ایشان برمیدارند.24بنابراین به نهجی كه شراره آتش كاه را میخورد و علف خشك در شعله میافتد، همچنان ریشه ایشان عفونت خواهد شد و شكوفه ایشان مثل غبار برافشانده خواهد گردید. چونكه شریعت یهوه صبایوت را ترك كرده، كلام قدّوس اسرائیل را خوار شمردهاند.25بنابراین خشم خداوند بر قوم خود مشتعل شده و دست خود را بر ایشان دراز كرده، ایشان را مبتلا ساخته است. و كوهها بلرزیدند و لاشهای ایشان در میان كوچهها مثل فضلات گردیدهاند. با وجود این همه، غضب او برنگردید و دست وی تا كنون دراز است.26و عَلَمی به جهت امّتهای بعید برپا خواهد كرد. و از اقصای زمین برای ایشان صفیر خواهد زد. و ایشان تعجیل نموده، بزودی خواهند آمد،27و درمیان ایشان احدی خسته و لغزش خورنده نخواهد بود و احدی نه پینگی خواهد زد و نه خواهد خوابید. و كمربند كمر احدی از ایشان باز نشده، دوّال نعلین احدی گسیخته نخواهد شد.28كه تیرهای ایشان، تیز و تمامی كمانهای ایشان، زده شده است. سُمهای اسبان ایشان مثل سنگ خارا و چرخهای ایشان مثل گردباد شمرده خواهد شد.29غرّش ایشان مثل شیر ماده و مانند شیران ژیان غرّش خواهند كرد و ایشان نعره خواهند زد و صید را گرفته، بسلامتی خواهند برد و رهانندهاینخواهد بود.30و در آن روز بر ایشان مثل شورش دریا شورش خواهند كرد. و اگر كسی به زمین بنگرد، اینك تاریكی و تنگی است و نور در افلاك آن به ظلمت مبدّل شده است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب چند وای یا داوری بر کسانی که بر علیه آنها سخن گفته شده را مطرح میکند. اکثر این داوریها در نتیجه عدم عدالت در یهودا رخ دادند.
and and )
این باب با تعریف کردن یک داستان تمثیلی آغاز میشود. تمثیل، داستانی است که معنایی نمادین دارد. هدف از این تمثیل تعلیم یهودیانی است که بر ضد خداوند[یهوه] گناه ورزیده بودند و خدا دیگر نمیتوانست کاری برای آنها انجام دهد.
and )
حضور حیوانات در مکانی که زمانی محل سکونت انسان بوده است (آیه ۱۷ آنگاه گوسفندان در مرتعهای ایشان خواهند چرید و غریبان ویرانههای پرواریهای ایشان را خواهند خورد) مثالی از روش معمول انبیای عهد عتیق است که نابودی و ویرانی کامل را با برگشتن حیوانات و معمولاً حیوانات وحشی به آن مکان توصیف میکردند، اما در این آیه از گوسفندانی استفاده شده که آنجا مشغول چرا بودند. نبی از توصیف حیوانات وحشی یا گله گوسفندان یک هدف را دنبال میکند و آن این است که بگوید سکونت انسان در آن ناحیه به پایان رسیده و حیوانات وحشی به طبیعت آن منطقه برگشتهاند و این اتفاق به خاطر مجازات شدن آن مردم توسط خدا بوده است.
اشعیا مَثَلی از کشاورز و تاکستان تعریف میکند. کشاورز اشاره به خدا و تاکستان به مردم یهودا که پادشاهی جنوبی اسرائيل بود اشاره دارد.
«دوست عزیز من»
«بر تپهای که محصولی بسیار خوب میدهد»
«خاک را آماده کرد.» این جمله اشاره به استفاده از ابزاری دارد که میتوانند با آنها زمین را بکَنند و آماده کاشت کنند.
«ساختمانی بلند در میان تاکستان درست کرد تا نگهبانی تاکستان را دهد.» کسی بر بالای آن برج میایستاد تا در برابر حیوانات و اشخاصی که ممکن بود به آنجا بیایند، از تاکستان مراقبت کند. معنای کامل این جمله را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
«گودالی برای فشردن آب انگور کَند.» چرخشت گودالی بود که در صخره حفر میشد و کارگران در آن گودال با پا انگورها را له میکردند تا آب انگور را بگیرند.
«انگور بیارزش» یا «انگور بد مزه»
در مَثَلی که اشعیا تعریف میکند، صاحب تاکستان که در واقع خدا است که با مردم اورشلیم و یهودا در مورد تاکستان خود سخن میگوید.
این جمله به طور کلی اشاره به کسانی دارد که در اورشلیم و یهودا زندگی میکردند، پس میتوان این کلمات را به جمع ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همه شما که در اورشلیم و یهودا زندگی میکنید»[در فارسی انجام شده]
«یهودا» اسم پادشاهی جنوبی اسرائيل است و اورشلیم پایتخت آن پادشاهی بود.
ایجاد فاصله بین دو چیز معمولاً اشاره میکند که بین آن دو یکی را باید انتخاب کنید. ترجمه جایگزین: «تصمیم بگیرید که چه کسی درست عمل کرده، من یا تاکستان من»
مالک تاکستان با استفاده از این سوال نظرش را در مورد تاکستان خود مطرح میکند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کاری که میتوانستم برای تاکستانم انجام دادهام»
مالک از سوالی استفاده میکند تا بگوید که تاکستان او باید محصول انگور بهتری تولید کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میخواستم که انگور نیکو به بار آورد، ولی این انگور بیارزش است»
مالک تاکستان در مَثَلی که اشعیا تعریف میکند، همچنان به صحبت در مورد تاکستان خود ادامه میدهد.
«حصار بوتهها را بر میدارم.» حصار ردیفی از بوتهها یا درختان کوچک است که برای مراقبت کردن از باغ یا منطقهای دیگر کاشته میشوند. کلمه «حصار» احتمالاً اشاره به بوتههای خار دارد که بر دیوار سنگی دور تاکستان کاشته میشوند.
«اجازه میدهم که حیوانات آنجا بیایند و از آن بخورند» این مکانی سر سبز است که حیوانات از آن تغذیه میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حیوانات آن را پایمال خواهند کرد»
«من آن را نابود میکنم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آن را هرس نمیکند یا بر هم نمیزند» یا «کسی شاخههای اضافی را قطع نمیکند و از خاک مراقبت نمیکند»
خار و خس معمولاً به عنوان نمادی از شهر یا زمین ویران شده به کار میروند.
اشعیا مَثَل تاکستان را شرح میدهد.
اشعیا میگوید که تاکستان در این مَثل اشاره به مردم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا تاکستان خداوند یهوه صبایوت[سپاهیان] اشاره به خانه[خاندان] اسرائیل دارد» یا «مردم اسرائيل مثل تاکستان خداوند[یهوه]، خداوندِ سپاه فرشتگان است»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «اسرائيل» یا «پادشاهی اسرائيل» یا «مردم اسرائيل»
اینجا به نحوی از مردان یهودا سخن گفته شده که گویی تاکی هستند که خداوند[یهوه] کاشته است. این قسمت را میتوان با استفاده از آرایه ادبی تشبیه نوشت. ترجمه جایگزین: «مردان یهودا مثل تاکی هستند که خداوند[یهوه] برای شادمانی خود کاشته است»
کلمه «مردان» به مردم یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
اسم معنای «انصاف» را میتوان در قالب فعلی چون «عمل به آن چه منصفانه است» بیان کرد و به این طریق این قسمت را تغییر داد. اسم معنای «تعدی[کشتن]» را میتوان به «کشتن یکدیگر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] منتظر کسانی ماند که منصفانه عمل میکنند، ولی آنها به جای آن یکدیگر را کشتند»
عبارت «انتظار کشید» را میتوان از قسمت قبلی آیه برداشت کرد. پس میتوان این قسمت را تکرار و معنای آن را در ترجمه روشن کرد. ترجمه جایگزین: «منتظر عدالت[پارسایی] ماند» یا «منتظر ماند تا آنها کار درست را انجام دهند»
کلمه «شد» از قسمت قبلی آیه برداشت شده است[حذف به قرینه شده است]. مترجمین با تکرار آن کلمه میتوانند معنای این قسمت را گویاتر بیان کنند. دلیلی که مردم برای کمک فریاد میزدند را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «در عوض فریادی برای کمک شنیده شد» یا «در عوض ضعیفان فریاد زدند تا کسی به آنها کمک کند، چون دیگران به آنها حمله میکردند» [در فارسی متفاوت]
این کلمه احتمالاً اشاره به فریادهای فراوان دارد.
اشعیا داوری خدا را اعلام میکند.
«کسانی که خانههای بیشتری میسازند و کسانی که زمینهای بیشتری میگیرند.» اشعیا فرض را بر این میگیرد که مخاطبینش میدانند شریعتْ منع کرده که زمین به طور دائم از یک خانواده گرفته شود. معنای کامل این جمله را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«بدون این که کسی در آن زندگی کند»
اندازه تاکستان با تعداد جفت از گاوهایی که میتوانستند در یک روز آن را شخم بزنند بیان شده است. هر جفت گاو را با یوغ به هم وصل میکردند. ترجمه جایگزین: «تاکستانی که به حدی بزرگ است که ده جفت گاو باید آن را شخم بزنند»
«یک بَت شراب» یا «۲۲ لیتر شراب»
۲۲۰ لیتر دانه ۲۲ لیتر دانه تولید خواهد کرد. «یک حومر برابر است با ده ایفه»
این اشاره به کسانی دارد که تمام روز کاری انجام نمیدهند و فقط نوشیدنیهای الکلی مصرف میکنند.
اینجا به نحوی از قدرت شراب برای مست کردن مصرف کننده سخن گفته شده که گویی شخص را گرم میکند و به آتش میکشد. ترجمه جایگزین: «تا از شراب مست شوند»
این آلات موسیقی و شراب به طور ضمنی اشاره میکنند که قوم با لذت بردن از این چیزها بسیار شادمانی کردند.
سازی به شکل دایره است و سطحی مانند طبل دارد. احتمالاً دارای قطعات فلزی بود که نوازنده میتوانست بر آن بکوبد و با تکان دادن ساز قطعات فلزی کنار آن را به صدا در آورد. دف به اندازهای بود که نوازنده میتوانست آن را در دست نگه دارد و با یک دست تکان دهد.
این اشاره به تفکر جدی در مورد چیزی دارد.
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد. اسم معنای «عمل» را میتوان به فعل «انجام داد» یا «خلق کرد» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که کرده است» یا «آن چه که خلق کرده است»
کلمه «دستها» کنایه است و اشاره به کسی دارد که کاری را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «آن چه که خداوند[یهوه] انجام داده است»
این آیات میگویند که چه اتفاقی برای نامطیعان خدا رخ میدهد.
هنگام بیان نبوت معمولاً از چیزهایی که قرار بود در آینده رخ دهد به نحوی سخن گفته میشد که گویی در حال حاضر نیز رخ دادهاند. چنین امری بر قطعیت رخ دادن نبوت تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنان از ملل[اقوام] دیگر...قوم من را اسیر میکنند و به بردگی میبرند»
آن چه متوجه نمیشوند را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «چون خداوند[یهوه] یا شریعت او را نمیفهمند»
این عبارت به نحوی در مورد هاویه[شئول] که به معنای قبر است سخن گفته که گویی حیوانی است که حیوان دیگر را خورده است. این قسمت به طور ضمنی به کسانی که میمیرند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرگْ مثل حیوانی گرسنه است که دهانش را باز کرده تا بسیاری را بخورد»
نبی به نحوی از آینده سخن میگوید که گویی در حال حاضر رخ میدهد. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم اسرائيل، اشخاص مهم و معمولی، رهبران و کسانی که از ضیافتهای بزرگ لذت میبرند به شِئول[هاویه][قبر] میروند.»
این عبارات با یکدیگر برای تاکید به کار رفتهاند و یک معنا میدهند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید کلمات مشابه را دراشعیا ۲: ۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدا همه را به تعظیم و فروتنی وا میدارد»
اینجا به نحوی از رویدادهای آینده سخن گفته شده که گویی در حال حاضر رخ دادهاند.
خم شدن نمادی به معنای فروتن شدن است.
پایین را نگاه کردن نشان از شرمگین بودن است. ببینید کلمات مشابه را دراشعیا ۲: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «چشمان مغرور با شرم به زیر نگاه میکنند» یا «کسانی که مغرور هستند، حالا شرمنده شدهاند»
اینجا به نحوی از کسانی که مغرور و متکبر هستند سخن گفته شده که گویی بالاتر از دیگران هستند. ترجمه جایگزین: «مغرور»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم، خداوند[یهوه] را ستایش میکنند، چون عادل[ پارسا] است»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از حرمت نهاده شدن سخن گفته شده که گویی این کار مثل آن است که کسی را بلند میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیار حرمت نهاده میشود»
خداوند[یهوه] شهر اورشلیم را نابود خواهد کرد، شهری که در اشعیا ۵: ۱ تاکستان خوانده شده است. این شهر از آن به بعد فقط به درد چرای گوسفندان میخورد.
علف خوردن
این اشاره به چرای گوسفندان دارد. زمین بیارزش خواهد بود و کارایی دیگری نخواهد داشت.
این عبارات اساساً یک معنا دارند و به نحوی از کسانی که عمداً همچنان گناه میکنند سخن میگوید که گویی از تمام قوت خود برای کشیدن ارابهای سنگین استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «وای بر کسانی که بسیار گناه میکنند درست مثل کسی که ارابهای را با طناب میکشد»
این اشاره به کسانی دارد که همچنان گناه میکنند (آیه ۱۸) سپس خدا را با تمسخر به چالش میکشند. ترجمه جایگزین: «آن استهزا کنندگان که میگویند»
اینجا به نحوی از نقشههای خدا سخن گفته شده که گویی اجسامی هستند که میتوانند به خودی خود بیایند. ترجمه جایگزین: «بگذار آن قدوس اسرائيل نقشه خود را عملی کند»
این قسمت را مثل اشعیا ۵: ۱۶ ترجمه کنید.
کسانی که این کارها را میکنند همان کسانی هستند که «بدی را نیکویی و نیکویی را بدی مینامند.» این امور متضاد یکدیگر هستند و مردم تفاوت بین آن دو را میدانند ولی برخی به دروغ میگویند که چیزهای بد، خوب هستند. ترجمه جایگزین: «مثل کسانی هستند که تاریکی را روشنایی و روشنایی را تاریکی میدانند. مثل کسانی هستند که چیزهای تلخ را شیرین و چیزهای شیرین را تلخ میخوانند»
«نظر» کنایه است و به افکار آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به کسانی که خود را حکیم میدانند»
«فکر میکنند که همه چیز را میفهمند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت در مورد داوران[قضات] فاسد در دادگاه سخن میگوید.
«گناهکاران را بیگناه اعلام میکنند»
«با بیگناهان عادلانه رفتار نمیکنند»
«شعله آتش» یا «آتش»
این عبارات اساساً یک معنا دارند. خدا همان طور که در اشعیا ۵: ۱۸-۲۳ شرح داد قوم را مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که آتشْ کاه و علف را میسوزاند»
تکههای خشک گیاهان که بعد از بریدن کاه بر زمین باقی میمانند.
اشعیا به نحوی از آن مردم سخن میگوید که گویی گیاه خشک هستند. ترجمه جایگزین: «مثل گیاهی که ریشههایش خراب شده میمیرند و مثل شکوفهای خشک در باد پخش میشوند.»
اشعیا به نحوی از خشم خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی آتش است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بسیار خشمگین است»
این نبی به نحوی از آینده سخن میگوید که گویی قبلاً رخ داده است. او این کار را برای پا فشاری بر قطعیت رخ دادن نبوتش انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «آنها را با دست نیرومندش مجازات میکند»
کلمه «دست» به قدرت و کنترل[استیلای] خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خود را بر علیه او نشان داد»
اجساد
اجساد را مثل زباله در کوچهها رها کردند. این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که آنها میمیرند ولی کسی آنها را دفن نمیکند. کلمه «فضلات» را میتوان به «پسماند» یا «کود» ترجمه کنید.
«اگرچه همه اینها اتفاق افتادهاند، ولی او همچنان خشمگین است و دست او»
کلمه «دست» اشاره به قدرت و کنترل[استیلا] خدا دارد. اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] شخصی است که میخواهد با مُشْت دیگری را بزند. ترجمه جایگزین: «همچنان آماده مجازات آنها خواهد بود.»
اشعیا یک انگاره را به دو روش متفاوت بیان میکند. اینجا به نحوی از این که خدا باعث آمدن سپاه امتها به یهودا میشود سخن گفته شده که گویی پرچمی[عَلم] را بلند میکند و آنها را به یهودا فرا میخواند. آن سپاه از یهودا دور بود. ترجمه جایگزین: «سپاه امتها را که از یهودا دور هستند، فرا میخواند و به آنها میگوید که بیایند.»
صدایی بلند و زیر که شخص با دهان خود ایجاد میکرد تا کسی یا حیوانی را که دور است صدا بزند.
«سپاه دشمن میآید»
این کلمات اساساً یک معنا دارند و بر سریع آمدن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار سریع»
اشعیا همچنان سپاهی را که قرار است به یهودا حمله کند، توصیف میکند. او آن سپاه را به نحوی توصیف میکند که گویی اکنون نیز وجود دارد. (اشعیا۵: ۲۶)
این چهار کلمه از خستگی ناشی از کار به ناتوانی در خوب راه رفتن بعد به ناتوانی در بیدار ماندن و سپس به خواب فرو رفتن پیش روی میکند پس همه چهار کلمه در ترجمه دیده میشوند.
سربازان، لباسهای خود را تنگ میکردند تا حرکت کردن و جنگیدن آسانتر باشد.
«بند نعلین آنها»
«سُمها مثل سنگْ سخت هستند.» اشعیا قسمت سخت پای اسب را با سنگ خارا مقایسه میکند که سنگی سخت است و هنگامی که به هم میخورد، جرقهای ایجاد میکند. معانی محتمل: ۱) اشعیا، سُمهای اسبان را با سنگ خارا مقایسه میکند تا تصویر ترسناک پای اسبان هنگام دویدن و جرقه زدن را توصیف کند یا ۲) اشعیا، سُمها را با سنگ خارا مقایسه میکند تا بر قوی بودن سم اسب تاکید کند. این قابلیت به اسب توان انجام هر کاری را که اربابش میخواهد، میدهد.
اشعیا چرخ ارابه را با طوفان مقایسه میکند تا به طور ضمنی بگوید که هر چه را در مسیر آن باشد، نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «چرخ ارابهها مثل گردباد میچرخد»
این چرخها معمولاً تیغه تیزی داشتند و هرکس را که از نزدیک ارابه رد میشد، زخمی میکردند.
اشعیا همچنان سپاهی را که قرار است به یهودا حمله کند را توصیف میکند (اشعیا ۵: ۲۶)
کم سن و سال بودن کنایه از قدرت است. ترجمه جایگزین: «قویترین شیرها»
اشعیا کشته شدن مردم یهودا توسط دشمن را با کشته شدن حیوانی ضعیفتر توسط شیر مقایسه میکند. معانی محتمل: ۱) شیر قبل از حمله صدایی تولید میکند، صدایی که به بلندی غرش نیست یا ۲) نویسنده از دو کلمه متفاوت استفاده میکند تا یک انگاره را مطرح کند.
حیوانی که حیوانی دیگر میخواهد آن را بگیرد و بکشد.
«کسی نمیتواند آنها را نجات دهد»
کلمه «شورش» که اینجا آمده در آیه ۲۹ به «نعره» ترجمه شده است. از کلمهای در زبان خود استفاده کنید که صدای موج در طوفان یا باران سنگین یا صدای طبیعی و ترسناک دیگری را توصیف میکند.
تاریکی اشاره به رنج و فاجعه دارد. این استعاره را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ابرهای تیره کاملاً نور خورشید را مسدود میکنند»
1در سالی كه عزّیا پادشاه مرد، خداوند را دیدم كه بر كرسی بلند و عالی نشسته بود، و هیكل از دامنهای وی پر بود.2و سرافین بالای آن ایستاده بودند كه هر یك از آنها شش بال داشت، و با دو از آنها روی خود را میپوشانید و با دو پایهای خود را میپوشانید و با دو پرواز مینمود.3و یكی دیگری را صدا زده، میگفت: «قدّوس قدّوس قدّوس یهوه صبایوت، تمامی زمین از جلال او مملّو است.»4و اساس آستانه از آواز او كه صدا میزد میلرزید و خانه از دود پر شد.5پس گفتم :«وای بر من كه هلاك شدهام زیرا كه مرد ناپاك لب هستم و در میان قوم ناپاك لب ساكنم و چشمانم یهوه صبایوت پادشاه را دیده است.»6آنگاه یكی از سرافین نزد من پرید و در دست خود اخگری كه با انبر از روی مذبح گرفته بود، داشت.7و آن را بر دهانم گذارده، گفت كه «اینك این لبهایت را لمس كرده است و عصیانت رفع شده و گناهت كفّاره گشته است.»8آنگاه آواز خداوند را شنیدم كه میگفت: «كه را بفرستم و كیست كه برای ما برود؟» گفتم: «لبیك مرا بفرست.»9گفت: «برو و به این قوم بگو البّته خواهید شنید، امّا نخواهید فهمید و هرآینهخواهید نگریست امّا درك نخواهید كرد.10دل این قوم را فربه ساز و گوشهای ایشان را سنگین نما و چشمان ایشان را ببند، مبادا با چشمان خود ببینند و با گوشهای خود بشنوند و با دل خود بفهمند و بازگشت نموده، شفا یابند.»11پس من گفتم: «ای خداوند تا به كی؟» او گفت: «تا وقتی كه شهرها ویران گشته، غیر مسكون باشد و خانهها بدون آدمی و زمین خراب و ویران شود.12و خداوند مردمان را دور كند و در میان زمین خرابیهای بسیار شود.13امّا باز عشری در آن خواهد بود و آن نیز بار دیگر تلف خواهد گردید. مثل درخت بلوط و چنار كه چون قطع میشود، كُنده آنها باقی میماند، همچنان ذریت مقدّس كُنده آن خواهد بود.»
برخی از ترجمه ها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۶: ۳- ۴، ۷ ۹- ۱۳ انجام داده اند.
رویای موصوف در این باب احتمالاً صحنهای از آسمان است.
این باب روایت خواندگی اشعیا برای خدمت نبوتی را تعریف میکند. همچنین قدوسیت خدا را تایید میکند و اشعیا از نیاز خود به قدوسیت آگاه میشود.
and and )
نحوه سخن گفتن خداوند[یهوه] در این اجتناب ناپذیری مجازات شدن مردم یهودا توسط او را نشان میدهد. آنها باید مجازات شوند و برای توبه کردن بسیار دیر است.
کلمات «بلند» و «عالی» بر بلندی تخت پادشاهی و هر چه اطراف آن است تاکید میکنند. بلندی تخت، اشاره به عظمت و قدرتمندی خداوند دارد.
دربار پر شده بود. کلمهای که به جای آن از «هیکل» استفاده شده معمولاً برای اشاره به دربار به کار میرفت.
کلمه سرافین جمع است. این یعنی خداوند بر تخت مینشیند و سرافین میایستند یا نزدیک او پرواز میکنند و آماده خدمت کردن به او هستند.
این کلمه نشان میدهد که این مخلوقات احتمالاً ظاهری آتشناک یا شبیه به مار داشتهاند. چون دقیقاً نمیدانیم که «سرافین» به چه معناست شما میتوانید آن را به «موجودات بالدار» یا «مخلوقات بالدار» ترجمه کنید. همچنین میتوانید این کلمه را از زبان اصلی قرض بگیرید و از آن در ترجمه خود استفاده کنید.
«هر سراف شش بال داشت» یا «هر موجود شش بال داشت»
کلمات «بال» و «سرافین» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «هر یک از سرافین با دو بال روی خود و با دو بال پایهای خود را میپوشانید و با دو بال دیگر پرواز میکرد»
اشعیا همچنان رویای خود را توصیف میکند.
«سرافین یکدیگر را صدا زدند و گفتند» یا «موجودات بالدار به یکدیگر اعلام کردند»
سه بار تکرار شدن کلمه «قدوس» نشان از قدوسیت کامل خداست. ترجمه جایگزین: «خداوند یهوه صبایوت[سپاهان] بیش از هر چیز قدوس است» یا «خداوند یهوه صبایوت کاملاً مقدس است»
اینجا به نحوی از زمین سخن گفته شده که گویی ظرف است و جلال محتویات آن است. ترجمه جایگزین: «همه چیز بر زمین گواه از جلال خداست»
اشعیا همچنان رویای خود را توصیف میکند.
«وقتی سرافین صدا میزدند، صدای آنها دروازهها و بنیاد آنها را میلرزاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دودْ هیکل را پر کرد» یا «دود دربار را پر کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به شدت در سختی هستم! اتفاقات بدی برای من میافتد»
کلمه «لب» اشاره به سخن شخص دارد. اینجا به نحوی از این که مردم سخنان غیرقابل قبول را مطرح میکنند سخن گفته شده که گویی لبهای آنها جسماً ناپاک است.
«خداوند[یهوه] فرمانده سپاه فرشتگان»
کلمه «چشمان» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «دیدهام»
اشعیا همچنان رویای خود را توصیف میکند.
این کلمه نشان میدهد که این مخلوقات احتمالاً ظاهری آتشین یا شبیه به مار داشتهاند. چون دقیقاً نمیدانیم که «سرافین» به چه معناست، شما میتوانید آن را به «موجودات بالدار» یا «مخلوقات بالدار» ترجمه کنید. همچنین میتوانید این کلمه را از زبان اصلی قرض بگیرید و از آن در ترجمه خود استفاده کنید. ببینید این کلمه را در اشعیا ۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
ابزاری که برای گرفتن یا نگه داشتن چیزی استفاده میشود.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] عصیان تو را دور کرده است و گناهانت را بخشیده است»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] شخص را گناهکار نمیداند، سخن گفته شده که گویی «عصیان» جسمی است که شخص میتواند آن را از کسی دیگر دور کند.
اشعیا همچنان رویای خود را تعریف میکند.
کلمه «آواز» اشاره به خود خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] میگوید»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خداوند کسی را میفرستد تا پیغام او را به قوم اسرائيل اعلام کند. ترجمه جایگزین: «چه کسی را به عنوان قاصد باید نزد قوم خود بفرستم»
اینجا به نظر میرسد که «برای ما» اشاره به خداوند[یهوه] و اعضای شورای آسمانی او دارد، کسانی که او با آنها حرف میزند.
«قوم[مردم] اسرائيل»
معانی محتمل: ۱) جملات امری «نخواهید فهیمد» و «درک نخواهید کرد» معرف چیزی است که خدا باعث آن میشود. ترجمه جایگزین: «گوش خواهید داد ولی خداوند[یهوه] اجازه فهم به شما نمیدهد؛ به دقت نگاه میکنید ولی خداوند[یهوه] به شما اجازه درک نخواهد داد» یا ۲) نویسنده با استفاده کلمات دستوری «شنید» و «نگریست» به مفهوم« اگر» میپردازد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر گوش دهید نخواهید فهمید؛ حتی اگر به دقت بنگرید، درک نخواهید کرد»
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از مضمون را به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. «به پیغام خداوند گوش دهید، ولی معنای آن را نمیفهیمد؛ به عمل خداوند[یهوه] بنگرید اما معنای آن را نمیفهمید»
خداوند[یهوه] همچنان به اشعیا میگوید وقتی که او را برای موعظه کردن[بشارت دادن] نزد قوم میفرستد، چه کاری باید انجام دهد.
کلمه «دل» اشاره به ذهن شخص دارد. اینجا به نحوی از شخصی که درست نمیتواند فکر کند ، توان درک ندارد و نسبت به اتفاقی که میافتد بیاهمیت است سخن گفته شده که گویی دل او حساسیت خود را از دست میدهد. ترجمه جایگزین: «توان درک این افراد را بگیر» یا «ذهن این اشخاص را کند گردان»
شاید طبیعیتر باشد که در این قسمت «دل» و «این» را به حالت جمع ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «دلهای این مردم را...بساز»
این فرمان یعنی خداوند[یهوه] از پیغام اشعیا استفاده میکند تا باعث درک کمتر مردم شود و به واسطه پیغام او حساسیت آنها نسبت به کار خداوند[یهوه] کمتر خواهد کرد.
کاری کن که نتوانند بشنوند و ببینند. اینجا به نحوی از کار اشعیا برای این که قوم پیغام خدا یا آن چه انجام میدهد را درک نکنند سخن گفته شده که گویی اشعیا آنها را کر و کور میکند.
اینجا به نحوی از توانایی مردم برای درک پیغام خداوند[یهوه] و عمل او سخن گفته شده که گویی مردم میتوانند جسماً او را ببینند و صدای او را بشنوند.
«دل» اشاره به ذهن شخص دارد. اینجا به نحوی از درست درک کردن و اهمیت دادن به اتفاقی که در حال رخ دادن است سخن گفته شده که گویی مردم با دلهای خود درک میکنند.
اینجا به نحوی از توبه و اطاعت کردن از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی قوم جسماً به سوی او میچرخند. ترجمه جایگزین: «دوباره من را دنبال کن» یا «سپس باز به من اتکا کن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من آنها را شفا میدهم»
«تا همه شهرها و خانهها نابود شوند و کسی آنجا زنده نماند»
کلمه «[فرو میریزد]» اصطلاحی به معنای بدتر شدن اوضاع است. ترجمه جایگزین: «آن زمین که ویرانهای متروک میشود»
خداوند[یهوه] در این قسمت با استفاده از سوم شخص خود را خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «تا من، خداوند[یهوه] تمام مردم را به سرزمینهای دور بفرستم تا کسی دیگر باقی نماند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان از سرزمین اسرائيل را نابود میکنند»
این تشبیه یعنی خداوند[یهوه] حتی پس از نابود کردن اسرائيل همچنان کسانی را قوم اسرائيل جدا میکند تا به او خدمت کنند.
نوعی درخت بلوط است.
اینجا در اصل از دو کلمه متفاوت استفاده شده است. کلمه اول اشاره به تنه اصلی درخت دارد و کلمه دوم اشاره به باقی مانده تنه درختی اشاره میکند که در زمین مانده است.
اینجا به نحوی از کسانی که بعد از نابودی اسرائيل به دست سپاهیان به خداوند[یهوه] خدمت میکنند سخن گفته شده که گویی مثل دانه[ذریت] مقدس کنار گذاشته شدهاند.
1و در ایام آحاز بن یوتام بن عزّیا پادشاهیهودا، واقع شد كه رصین، پادشاه آرام و فقحبن رملیا، پادشاه اسرائیل، بر اورشلیم برآمدند تا با آن جنگ نمایند، امّا نتوانستند آن را فتح نمایند.2و به خاندان داود خبر داده، گفتند كه اَرام در افرایم اردو زدهاند، و دل او و دل مردمانش بلرزید به طوری كه درختان جنگل از باد میلرزد.3آنگاه خداوند به اشعیا گفت: «تو با پسر خود شآریاشوب به انتهای قنات بركه فوقانی به راه مزرعه گازر به استقبال آحاز بیرون شو.4و وی را بگو: باحذر و آرام باش مترس و دلت ضعیف نشود از این دو دُمِ مشعلِ دودافشان، یعنی از شدّت خشم رصین و اَرام و پسر رملیا.5زیرا كه ارام با افرایم و پسر رملیا برای ضرر تو مشورتكرده، میگویند:6بر یهودا برآییم و آن را محاصره كرده، به جهت خویشتن تسخیر نماییم و پسر طبئیل را در آن به پادشاهی نصب كنیم.»7خداوند یهوه چنین میگوید كه «این بجا آورده نمیشود و واقع نخواهد گردید.8زیرا كه سر اَرام، دمشق و سر دمشق، رصین است و بعد از شصت و پنج سال افرایم شكسته میشود به طوری كه دیگر قومی نخواهد بود.9و سر افرایم سامره و سر سامره پسر رملیا است و اگر باور نكنید هرآینه ثابت نخواهید ماند.»10و خداوند بار دیگر آحاز را خطاب كرده، گفت:11«آیتی به جهت خود از یهوه خدایت بطلب. آن را یا از عمقها بطلب یا از اعلی علیین بالا.»12آحاز گفت: «نمیطلبم و خداوند را امتحان نخواهم نمود.»13گفت: «ای خاندان داود بشنوید! آیا شما را چیزی سهل است كه مردمان را بیزار كنید بلكه میخواهید خدای مرا نیز بیزار كنید.14بنابراین خود خداوند به شما آیتی خواهد داد: اینك باكره حامله شده، پسری خواهد زایید و نام او را عمّانوئیل خواهد خواند.15كره و عسل خواهد خورد تا آنكه ترك كردن بدی و اختیار كردن خوبی را بداند.16زیرا قبل از آنكه پسر، ترك نمودن بدی و اختیار كردن خوبی را بداند، زمینی كه شما از هر دو پادشاه آن میترسید، متروك خواهد شد.17خداوند بر تو و بر قومت و بر خاندان پدرت ایامی را خواهد آورد كه از ایامی كه افرایم از یهودا جدا شد تا حال نیامده باشد یعنی پادشاه آشور را.»18و در آن روز واقع خواهد شد كه خداوند برای مگسهایی كه بهكنارههای نهرهای مصرند و زنبورهایی كه در زمین آشورند صفیر خواهد زد.19و تمامی آنها برآمده، در وادیهای ویران و شكافهای صخره و بر همه بوتههای خاردار و بر همه مرتعها فرود خواهند آمد.20و در آن روز خداوند به واسطه استرهای كه از ماورای نهر اجیر میشود یعنی به واسطه پادشاه آشور، موی سر و موی پایها را خواهد تراشید و ریش هم سترده خواهد شد.21و در آن روز واقع خواهد شد كه شخصی یك گاو جوان و دو گوسفند زنده نگاه خواهد داشت.22و از فراوانی شیری كه میدهند كره خواهد خورد زیرا هركه درمیان زمین باقی ماند، خوراكش كره و عسل خواهد بود.23و در آن روز هر مكانی كه هزار مو به جهت هزار پاره نقره داده میشد، پر از خار و خس خواهد بود.24با تیرها و كمانها مردم به آنجا خواهند آمد زیرا كه تمامی زمین پر از خار و خس خواهد شد.25و جمیع كوههایی كه با بیل كنده میشد، از ترس خار و خس به آنجا نخواهند آمد بلكه گاوان را به آنجا خواهند فرستاد و گوسفندان آن را پایمال خواهند كرد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم ۷: ۷- ۹، ۱۸- ۲۵ انجام میدهد.
برخی از ترجمهها این کلمه را به «باکره» ترجمه کردهاند. بسیاری باور دارند این کلمه به مسیح موعود که از زنی باکره متولد میشود، اشاره دارد. چنین رویکردی تنها یک وجه از این کلمه را بازتاب میدهد، بنابراین اکثر ترجمهها از پیگیریِ چنین روشی خودداری کردهاند تا معنایی ضمنی و خاص به این واژه ندهند.[در فارسی به زن یا دختر باکره ترجمه شده]
کلمه «اسرائيل» در این باب به پادشاهی[قلمرو] شمالی اسرائيل اشاره دارد و در بر گیرنده تمام قوم نیست. همچنین در این باب به آنها «افرایم» نیز گفته شده که برجستهترین قبیله در آن ناحیه بود.
«وقتی آحاز...پادشاه یهودا بود.» این قسمت به زمان اتفاق افتادن آن رویدادها اشاره دارد.
اسامی مردان
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی پادشاه و سپاه تحت رهبری آنها یکی هستند. ترجمه جایگزین: «رصین...و فقح...سپاهیان خود را هدایت کردند»
نویسنده به نحوی سخن میگوید که گویی شهر و ساکنین آن یکی هستند. ترجمه جایگزین: «به جنگ بر علیه مردم اورشلیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خاندان داوود خبر را شنیدند» یا «کسی به خاندان داوود خبر داد»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهایست که در آن خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «آحاز پادشاه و مباشرین او»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«اَرام» و «افرایم» اشاره به پادشاهان آنها دارند. «افرایم» همچنین به کل قلمرو[پادشاهی] اسرائيل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «رصین، پادشاه اَرام به فقح پادشاه اسرائيل کمک میکرد»
لرزیدن دل آنها از این اخبار با نحوه تکان خوردن درختان هنگام وزش باد از میان آنها مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «اَحاز و مردمش بسیار ترسیده بودند»
اشعیا به نحوی در مورد اتفاقاتی که برای او افتاده می نویسد که گویی این اتفاقات برای کسی دیگر رخ دادهاند.
مترجمین میتوانند این جمله را در پانوشت اضافه کنند: «نام شاریاشوب به معنی ‘باقی ماندگان بز میگردند‘ است.» احتمالاً معنی این اسم باعث امیدواری آحاز شد.
«جایی که آب از تونل خارج میشود و به برکه فوقانی میرود»
گودال یا نقبی است که کسی برای جاری شدن آب کنده است.
اگر در زبان خود برای اشاره به جاده یا مسیری که ناهمواریهای آن پر شده کلمهای دارید، در این قسمت میتوانید از آن استفاده کنید.
معانی محتمل: ۱) این اسم خاص است که آن مزرعه را به آن نام میشناختند یا ۲) اسمی معمول است که برای حرف زدن در مورد آن مزرعه از آن استفاده میشد. «مزرعه گازر[رختشور]» یا «زمینی که مردان در آن پشم میشویند» یا «زمینی که زنان در آن لباس میشویند»
معانی محتمل «گازر»: ۱) مردی که پشم زده شده گوسفندان را میشوید، «مزرعه پشم شوی» یا ۲) زنی که لباسهای کثیف را میشوید «مزرعه رختشوی»
«به آحاز بگو»
خدا رصین و فقح را با هیزمهایی مقایسه میکند که آتش آنها خاموش شده و حالا فقط دود میکنند. خدا به این طریق تاکید میکند که آنها تهدیدی جدی برای یهودا نیستند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نگذار رصین و فقح تو را بترسانند؛ خشم بسیار آنها مثل چوب سوزانی است که آتش آن خاموش شده و حالا فقط دود میکند»
کلمات «ترس» و «ضعیف» هر دو یک معنا دارند و ترجمه یک کلمه هستند. ترجمه جایگزین: «ترسان»
خداوند[یهوه] همچنان آن چه را به اشعیا میگوید که او باید به آحاز انتقال دهد(اشعیا ۷: ۳).
کلمه «ارام» و «افرایم» به پادشاهان آن سرزمینها اشاره دارند. «افرایم» همچنین به قلمرو[پادشاهی] شمالی اسرائيل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «رصین پادشاه ارام و فقح پسر رملیا، پادشاه اسرائيل»
این اسم یک مرد است. ببییند این اسم را در اشعیا ۷: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
ضمیر «تو» مفرد است و به آحاز اشاره دارد.
هویت این مرد مشخص نیست.
خداوند[یهوه] همچنان آن چه را به اشعیا میگوید که او باید به آحاز انتقال دهد( اشعیا ۷: ۳).
کلمه «سر» کنایه از مهمترین قسمت است. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که رصینْ تنها یک انسان است پس نمیتواند مانع برنامه خدا شود. معنای این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «رصین، پادشاه دمشق که تنها یک انسان است»
«۶۵ سال»
کلمه «افرایم» به سراسر قلمرو[پادشاهی] شمالی اسرائيل اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهی افرایم را نابود میکند و دیگر کسی در اسرائيل نخواهد بود»
این یعنی فقح پادشاه سامره و تمام اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «فقح پادشاه سامره، مردی ضعیف است»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر همچنان به من باور داشته باشید، قطعاً مصون خواهید ماند»
«مگر این که نمانید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] با استفاده از کلمات «عمقها» و «اعلی» میگوید که آحاز هر چه را میتواند از او بخواهد.
اسم معنای «عمقها» و «اعلی» را میتوانید به حروف اضافه ترجمه کنید. «مکانهای که پایین شما...و بالای شما»
«از خداوند[یهوه] نشانی نمیخواهم»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند. ببینید این قسمت را در اشعیا ۷: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «احاز پادشاه، شما و مباشرین شما»
اینجا در اصل از حالت سوالی استفاده شده که بر گناه عظیم پادشاه تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «صبر مردم را امتحان کردهای! حالا صبر خدای من را هم امتحان میکنی!» [در فارسی متفاوت]
اینجا در اصل از عبارت «[زن جوان]» استفاده شده است. برخی از نسخ باستانی و معاصر این عبارت را به «باکره حامله میشود» ترجمه کردهاند، در حالی که برخی دیگر آن را به «زن جوان حامله میشود» ترجمه کردهاند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
مترجمین میتوانند در پانوشت این جمله را اضافه کنند: «این اسم به معنای ‘خدا با ما‘ است»
معانی محتمل: ۱) «زمانی که آن کودک به حدی بزرگ شود که کره و عسل بخورد، میتواند شر را دفع و نیکویی را برگزیند» چنین برداشتی تاکید میکند که کودک هنگامی که میتواند خوبی را به جای بدی بر گزیند بسیار کم سن و سال خواهد بود یا ۲) «تا زمانی آن کودک کره و عسل خواهد خورد که به حدی بزرگ شود که شرارت را رد کند و نیکویی را برگزیند.» مردم یهودا وقتی کودک دوازده ساله میشد او را در قبال انجام کار درست مسئول میدانستند. چنین امری تاکید میکند که مردم تنها تا دوازده سال دیگر میتوانند کره و عسل بخورند، چون اکثر قوم اسرائيل کشته یا به اسارت برده میشوند.
شیری که طی روندی تبدیل به مادهای جامد و نرم میشود.
کلمه «بدی» و «خوبی» اشارهای کلی به بدی و خوبی دارند. ترجمه جایگزین: «از شرارت کردن خودداری و نیکویی کردن را بر میگزیند»
اشعیا همچنان نشانی را که خدا به خانواده داوود میدهد، توصیف میکند.
کلمه «بدی» و «خوبی» اشارهای کلی به بدی و خوبی دارند. ببینید این قسمت را در اشعیا۷: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «از شرارت کردن خودداری و نیکویی کردن را بر میگزیند»
«میترسی.» کلمه «شما» مفرد است و به آحاز اشاره دارد.
این به مردم یهودا اشاره دارد.
قبل از اینکه کودک بداند که باید از بدی دوری کند و خوبی را برگزیند (اشعیا ۷: ۱۵)
«خداوند[یهوه]...صدا میزند» یا «خداوند[یهوه]...فرا میخواند»
اینجا به نحوی از سپاه مصر و آشور سخن گفته شده که گویی حشراتی هستند که به زمین اسرائيل هجوم میآورند. این قسمت را میتوان در قالب آرایه ادبی تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای سپاهیان مصر و آشور و سربازانی که مثل مگس و زنبورند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشعیا همچنان زمانی را توصیف میکند که سپاه آشور به اسرائيل حمله خواهد کرد.
کلمه «استره» استعاره از پادشاه آشور و سپاه اوست و خداوند[یهوه] به نحوی از آن پادشاه سخن میگوید که گویی پادشاه مردی است که کار خداوند[یهوه] را انجام میدهد و سپس در قبال آن پولی دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پادشاه آشور را از فرای رود فرات فرا میخواند تا برای او کار کند و ریش شما را بتراشد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خریده[گرفته] است»
تراشیدن موی کسی کار بدی به حساب میآمد؛ تراشیدن «موی پا» بدتر از آن و تراشیدن «ریش» شخص بدتر از همه بود.
اشعیا نمیگوید که خداوند[یهوه] قرار است موی سر، پا و صورت چه کسی را بتراشد ولی آحاز و مخاطبین متوجه میشوند که آن شخص یک مرد است و «مرد» استعاره از کسانی است که در سرزمین یهودا زندگی میکنند.
کلمه «سر» اشاره به مویی دارد که بر سر رشد میکند. ترجمه جایگزین: «موی سر» [در فارسی انجام شده]
معانی محتمل: ۱) این قسمت روشی مودبانه برای اشاره به موی پایین تنه است یا ۲) این کلمات به موی پا اشاره دارند.
«تیغ خواهد تراشید.» اگر زبان شما فاعل بودن کسی برای «سترده خواهد شد» را الزامی میداند، میتوانید این قسمت را به «خداوند[یهوه] هم خواهد تراشید» ترجمه کنید. [در فارسی انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنای «فراوانی» را میتوان به جزئی از جمله ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چون شیر فراوان میدهند»
اشعیا همچنان زمانی را توصیف میکند که سپاه آشور به سرزمین اسرائيل حمله خواهد کرد.
«هزار تاک...بود.» زمانی که اشعیا این کتاب را مینوشت، تاکستانهایی با هزار درخت مو یا شاید بیشتر وجود داشت. او میگوید که این تاکستانها تبدیل به خار و خس میشوند.
«۱۰۰۰ سکه نقره.» «پاره نقره» سکه نقره است و یک پاره از آن معادل حقوق چهار روز یک کارگر بود. ترجمه جایگزین: «۱۰۰۰ سکه نقره»
کلمات «خار» و «خس» هر دو اشاره به بیفایدگی دارند. لازم نیست که هر دو را ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بوتههای خار» یا «بوتههای خس»
دلیل آمدن شکارچیان به آن زمین را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «چون چیزی جز خس، خار و وحوش در آن زمین نخواهد بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم[مردم] از تپهها، جایی که زمانی خاک آن آماده کاشت شده...دوری میکنند»
1و خداوند مرا گفت: «لوحی بزرگ به جهت خود بگیر و بر آن با قلم انسان برای مهیر شلال حاش بز بنویس.2و من شهود امین یعنی اوریای كاهن و زكریا ابن یبَركیا را به جهت خود برای شهادت میگیرم.»3پس من به نبیه نزدیكی كردم و او حامله شده، پسری زایید. آنگاه خداوند به من گفت: «او را مَهیر شَلال حاش بَز بنام،4زیرا قبل از آنكه طفلبتواند ای پدرم و ای مادرم بگوید، اموال دمشق و غنیمت سامره را پیش پادشاه آشور به یغما خواهند برد.»5و خداوند بار دیگر مرا باز خطاب كرده، گفت:6«چونكه این قوم آبهای شیلوه را كه به ملایمت جاری میشود خوار شمرده، از رصین و پسر رملیا مسرور شدهاند،7بنابراین اینك خداوند آبهای زورآور بسیار نهر یعنی پادشاه آشور و تمامی حشمت او را بر ایشان برخواهد آورد و او از جمیع جویهای خود برخواهد آمد و از تمامی كنارههای خویش سرشار خواهد شد،8و بر یهودا تجاوز نموده، سیلان كرده، عبور خواهد نمود تا آنكه به گردنها برسد و بالهای خود را پهن كرده، طول و عرض ولایتت را ای عمّانوئیل پر خواهد ساخت.»9به هیجان آیید ای قومها و شكست خواهید یافت و گوش گیرید ای اقصای زمین و كمر خود را ببندید و شكست خواهید یافت. كمر خود را ببندید و شكست خواهید یافت.10با هم مشورت كنید و باطل خواهد شد و سخن گویید و بجا آورده نخواهد شد زیرا خدا با ما است.11چونكه خداوند با دست قوّی به من چنین گفت و مرا تعلیم داد كه به راه این قوم سلوك ننمایم و گفت:12«هرآنچه را كه این قوم فتنه مینامند، شما آن را فتنه ننامید و از ترس ایشان ترسان و خائف مباشید.13یهوه صبایوت را تقدیس نمایید و او ترس و خوف شما باشد.14و او (برای شما) مكان مقدّس خواهد بود امّا برای هردو خاندان اسرائیل سنگ مصادم و صخره لغزش دهنده و برای ساكنان اورشلیم دام و تله.15و بسیاری از ایشان لغزش خورده، خواهند افتاد و شكسته شده و بدام افتاده، گرفتار خواهند گردید.»16شهادت را به هم بپیچ و شریعت را در شاگردانم مختوم ساز.17و من برای خداوند كه روی خود را از خاندان یعقوب مخفی میسازد انتظار كشیده، امیدوار او خواهم بود.18اینك من و پسرانی كه خداوند به من داده است، از جانب یهوه صبایوت كه در كوه صهیون ساكن است به جهت اسرائیل آیات و علامات هستیم.19و چون ایشان به شما گویند كه از اصحاب اجنّه و جادوگرانی كه جیك جیك و زمزم میكنند سؤال كنید، (گویید) «آیا قوم از خدای خود سؤال ننمایند و آیا از مردگان به جهت زندگان سؤال باید نمود؟»20به شریعت و شهادت (توجّه نمایید) واگر موافق این كلام سخن نگویند، پس برای ایشان روشنایی نخواهد بود.21و با عُسرت و گرسنگی در آن خواهند گشت و هنگامی كه گرسنه شوند خویشتن را مشوّش خواهند ساخت و پادشاه و خدای خود را لعنت كرده، به بالا خواهند نگریست.22و به زمین نظر خواهند انداخت و اینك تنگی و تاریكی و ظلمتِ پریشانی خواهد بود و به تاریكی غلیظ رانده خواهند شد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۸: ۶- ۱۸، ۲۱- ۲۲ انجام میدهد.
اسرائیل به خداوند اعتماد نمیکند. آنها به جای اتکا بر خدا به قدرت خود، متحدین غیر یهودی و خدایان دروغی اتکا میکنند. آنها مجازات میشوند چون قدرت خداوند[یهوه] از همه آنها بیشتر است.
and )
کلمه «مرا» به اشعیا اشاره دارد.
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] سخن میگوید: «مردان راستگو را به شهادت میگیرم» یا ۲) اشعیا سخن میگوید: «من مردان راستگو را به شهادت دادن فرا خواندم» یا ۳) خداوند[یهوه] به اشعیا فرمان میدهد: «مردان صادق را شاهد بگیر»
شما میتوانید در ترجمه خود به روشنی بیان کنید که اشعیا با آن نبیه ازدواج کرده بود. ترجمه جایگزین: «من با همسرم، آن نبیه، همبستر شدم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه آشور تمام غنائم دمشق و سامره را خواهد برد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمات «آبها...به ملایمت جاری میشود» استعاره از شریعت خداوند است. ترجمه جایگزین: «چون این قوم شریعت خداوند[یهوه] را رد کردهاند، شریعتی که مثل آبهای آرام شیلوه است»
«این گروه از مردم.» اگر زبان شما در این قسمت استفاده از حالت جمع را الزامی میداند، شما میتوانید این عبارت را با استفاده از افعال «اینها مردمی هستند که رد کردهاند...خوشحال هستند» ترجمه کنید
معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ببینید اسامی این مردان را در چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «از این که سپاه آشوری رصین، پادشاه اَرام و فقح پسر رملیا پادشاه اسرائيل را شکست داده خوشحال است.»
خداوند به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است که به مردم یادآوری میکند که او کیست. ترجمه جایگزین: «بنابراین من، خداوند هستم»
فعل در این قسمت «بر خواهد آورد» است و «بر آنها» قید است.
«بر مردم یهودا»
رود نمادی از سپاه آشور است. ترجمه جایگزین: «سپاه آشور که مثل رودی خروشان قدرتمند است»
فرات رودی در آشور بود.
خداوند همچنان سپاه آشور را مثل رودی توصیف میکند که خروشان شده و یهودا را در سیل غرق میکند.( اشعیا ۸: ۷ )
سپاه آشور مثل سیلی است. ترجمه جایگزین: «سربازان بیشتر و بیشتری مثل رود تا گردن شما بلند میشوند»
این اشاره به رود فرات در آشور دارد. این کنایه از سربازانی است که از خانههای خود کنار رود فرات میآیند (اشعیا ۸: ۷), [در فارسی انجام نشده]
معانی محتمل: ۱) درست همان طور که «نهر» در این استعاره بر میآید «بالهای» خود را نیز پهن میکند و زمین خشک را میپوشاند یا ۲) اشعیا این استعاره را تغییر میدهد و اکنون از خداوند[یهوه] مانند پرندهای سخن میگوید که از زمین محافظت میکند «ولی بالهای پهن او میپوشاند»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «اسم عمانوئيل به معنی ‘خدا با ما‘ است.» ببینید این اسم را دراشعیا ۷: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاههای شما را تکه تکه خواهم کرد»
اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی ملل دیگر میتوانند صدای او را بشنوند. ترجمه جایگزین: «گوش دهید ای کسانی که در مکانهایی دور هستید»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و برای تاکید تکرار شدهاند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میتوانید خود را برای جنگ آماده کنید، ولی من شما را شکست خواهم داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میتوانید آماده حمله کردن به یهودا شوید ولی موفق نخواهید شد»
«بجا آوردن» یا «[انجام دادن]» برنامه یا فرمان یعنی شنونده کاری که برنامهریز یا فرمان دهنده میخواهد را انجام دهد. این جملات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نخواهی توانست آن چه که میخواهی را انجام دهی...سربازانت نخواهند توانست که آن چه فرماندهان میگویند را انجام دهند»
«با دست قوی به من» اصطلاحی است که به قدرت خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به قوت با من سخن گفت»
این نقل قولی غیر مستقیم است که در ۸: ۱۷ به پایان میرسد. ترجمه جایگزین: «به من هشدار داد و گفت ‘مثل این قوم رفتار نکن‘»
مردم همیشه تصور میکردند که توطئهای در کار است و چنین امری باعث ترس و اضطراب آنها میشد. ترجمه جایگزین: «مثل این قوم نباش که فکر میکنند همیشه کسی قصد آسیب رساندن به آنها را دارد»
اگر این قسمت را در قالب نقل قولی مستقیم ترجمه میکنید، میتوانید سخن خداوند[یهوه] را به اول شخص ترجمه کنید. «اما من را، یهوه صبایوت را مقدس بدانید. بترسید و در خوف از من باشید»
اشعیا همچنان نقل قولی غیر مستقیم از خدا را بیان میکند که در اشعیا ۸: ۱۱-۱۳ شروع شده است. این قسمت را میتوان در قالب نقل مستقیم بیان کرد و سخن خداوند[یهوه] را به اول شخص ترجمه کرد.
کلمه «مکان مقدس» استعاره از جاییست که خداوند[یهوه] قوم را مصون نگه میدارد. ترجمه جایگزین: «وقتی نزد او میروند از آنها محافظت خواهد کرد»
کلمه «دام» و «تله» تقریباً یک معنا دارند و تاکید میکنند که وقتی خداوند تصمیم بر مجازات مردم اورشلیم میگیرد آنها راه فرار نخواهند داشت. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم را به تله میاندازد و آنها توان فرار کردن را نخواهند داشت»
وسیلهای برای به دام انداختن پرندهای در تور یا سبد.
تله چیزی است که حیوان را از پا یا بینی گرفتار میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم بر سنگ میلغزند و وقتی میافتند دیگر بلند نخواهند شد و بسیاری از آنها به دام میافتند و توان خارج شدن از آن را نخواهند داشت»
این دو کلمه اساساً به یک معنا هستند و بر به دام افتادن آنها تاکید میکند.
این دو عبارت هر دو به یک معنا هستند. ترجمه جایگزین: «این پیغام را بر طومار بنویس و آن را ببند»
مشخص نیست که شناسه مالکی[پسوند ملکی] در کلمه «شاگردانم» به چه کسی اشاره دارد. ممکن است به اشعیا یا خداوند اشاره داشته باشد. بهتر است در صورت امکان مرجع این ضمیر مبهم باقی بماند.
«من» به اشعیا اشاره دارد.
کلمه «روی» کنایه از برکت یا لطف است. ترجمه جایگزین: «که برکت خود را از خانه یعقوب برداشته است» یا «که دیگر به لطف بر خانه یعقوب نمینگرد»
قوم اسرائیل
«من و پسرانی که خداوند[یهوه] به من داده است مثل نشانههایی برای هشدار به قوم اسرائیل هستیم. این پسران شاریاشوب، مهیر شلال حاش بز هستند که اسامی آنها در پیغام به مردم اسرائيل آمده است. (ببینید: اشعیا ۷: ۳ و اشعیا ۸: ۱ )
اشعیا سخن میگوید.
معانی محتمل دیگر: ۱) «به شما خواهند گفت ‘با اصحاب اجنه و جادوگران مشورت کنید، کسانی که زیر لب سحر و طلسم میکنند. آیا قوم نباید با خدای خود مشورت کنند؟ آیا باید از مردگان در مورد تعلیم و شهادت برای زندگان سوال بپرسند؟» یا ۲) «وقتی به شما میگویند ‘با احضار کنندگان ارواح و جادوگران کسانی که جیک جیک کنان وِرد میخوانند مشورت کنید‘ آیا قوم نباید با خدای خود مشورت کند؟ آیا در مورد زندگان باید از مردگان بپرسند؟ به شریعت و شهادت!»
کلمه «ایشان» به کسانی اشاره دارد که به خداوند[یهوه] اتکا[اعتماد] ندارند. کلمه «شما» جمع است و به کسانی اشاره دارد که به خداوند اتکا[اعتماد] دارند.
کلمات «جیک جیک» و «زمزم» به صدای احضار کنندگان ارواح و جادوگران اشاره دارند که سعی میکنند با مردگان حرف بزنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که وِرد خود را به زمزمه و زیر لب میخوانند و سعی بر سخن گفتن با مردگان دارند»
صدایی که پرندگان ایجاد میکنند.
این سوالات نشان میدهند که قوم به جای این که ابلهانه سعی کنند با مردگان سخن گویند، باید با خدا مشورت کنند. ترجمه جایگزین: «اما مردم باید از خداوند[یهوه] هدایت بخواهند. نباید به دنبال پاسخ از سوی مردگان باشند»
معانی محتمل: ۱) «به تعلیمات و سفارشات خدا توجه کنید» یا ۲) «سپس باید تعلیم و شهادتی که من دادم را به یاد بیاورید» (اشعیا ۸: ۱۶)
این کلمهای است که دراشعیا ۸: ۱۶ به «[مکتوبات رسمی]» ترجمه شده است. [در فارسی به شریعت ترجمه شده]
ببینید این قسمت را در اشعیا ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«اگر و از شریعت و شهادت سخن نگویند»
اشعیا به نحوی از قومی که خدا را نمیشناسند سخن میگوید که گویی قوم بدون روشنایی در تاریکی راه میروند. ترجمه جایگزین: «چون مثل گمشدهای در تاریکی هستند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«غمی فراوان»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنها را به تاریکی مطلق میبرد»
1لیكن برای او كه در تنگی میبود، تاریكینخواهد شد. در زمان پیشین زمین زبولون و زمین نفتالی را ذلیل ساخت، امّا در زمان آخر آن را به راه دریا به آن طرف اردنّ در جلیل امّتهامحترم خواهد گردانید.2قومی كه در تاریكی سالك میبودند، نور عظیمی خواهند دید و بر ساكنان زمین سایه موت نور ساطع خواهد شد.3تو قوم را بسیار ساخته، شادی ایشان را زیاد گردانیدی. به حضور تو شادی خواهند كرد مثل شادمانی وقت درو و مانند كسانی كه در تقسیم نمودن غنیمت وجد مینمایند.4زیرا كه یوغ بار او را و عصای گردنش یعنی عصای جفا كننده وی را شكستی چنانكه در روز مدیان كردی.5زیرا همه اسلحه مسلحّان در غوغا است و رُخُوت ایشان به خون آغشته است، امّا برای سوختن و هیزم آتش خواهند بود.6زیرا كه برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد.7ترقّی سلطنت و سلامتی او را بر كرسی داود و بر مملكت وی انتها نخواهد بود تا آن را به انصاف و عدالت از الا´ن تا ابدالا´باد ثابت و استوار نماید. غیرت یهوه صبایوت این را بجا خواهد آورد.8خداوند كلامی نزد یعقوب فرستاد و آن بر اسرائیل واقع گردید.9و تمامی قوم خواهند دانست یعنی افرایم و ساكنان سامره كه از غرور و تكبّر دل خود میگویند:10«خشتها افتاده است امّا با سنگهای تراشیده بنا خواهیم نمود؛ چوبهای افراغ در هم شكست امّا سرو آزاد بجای آنها میگذاریم.»11بنابراین خداوند دشمنان رصین را بضدّ او خواهد برافراشت و خصمان او راخواهد برانگیخت.12اَرامیان را از مشرق و فلسطینیان را از مغرب و ایشان اسرائیل را با دهان گشوده خواهند خورد. امّا با این همه، خشم او برگردانیده نشده و دست او هنوز دراز است.13و این قوم بسوی زننده خودشان بازگشت ننموده و یهوه صبایوت را نطلبیدهاند.14بنابراین خداوند سر و دم و نخل و نی را از اسرائیل در یك روز خواهد برید.15مرد پیر و مرد شریف سر است و نبیای كه تعلیم دروغ میدهد، دُم میباشد.16زیرا كه هادیان این قوم ایشان را گمراه میكنند و پیروان ایشان بلعیده میشوند.17از این سبب خداوند از جوانان ایشان مسرور نخواهد شد و بر یتیمان و بیوه زنان ایشان ترحّم نخواهد نمود. چونكه جمیع ایشان منافق و شریرند و هر دهانی به حماقت متكلّم میشود با اینهمه غضب او برگردانیده نشده و دست او هنوز دراز است.18زیرا كه شرارت مثل آتش میسوزاند و خار و خس را میخورد، و در بوتههای جنگل افروخته شده، دود غلیظ پیچان میشود.19از غضب یهوه صبایوت زمین سوخته شده است و قوم، هیزمِ آتش گشتهاند و كسی بر برادر خود شفقت ندارد.20از جانب راست میربایند و گرسنه میمانند و از طرف چپ میخورند و سیر نمیشوند و هركس گوشت بازوی خود را میخورد.21منسّی افرایم را و افرایم منسّی را و هر دوی ایشان بضّد یهودا متحّد میشوند. با اینهمه غضب او برگردانیده نشده و دست او هنوز دراز است.
این باب با نبوتی شروع میشود که ادامه نبوت پایانی در باب قبل است. برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۹: ۱- ۲۱ انجام میدهد.
نبوتی که در ۹: ۱- ۷ آمده در مورد مسیح موعود است. قسمتهایی از این نبوت در نخستین آمدن او به زمین تحقق یافت. بخشهای دیگر آن هنگام بازگشت پرجلال او به زمین تحقق خواهند پذیرفت.
and )
برخی از نبوتهایی که در این باب آمدهاند، در دوران زندگی اشعیا تحقق یافتند، درحالی که بسیاری دیگر از آن نبوتها، در آینده رخ دادند. برخی از پژوهشگران باور دارند که برخی از نبوتها ممکن است چند بار تحقق یابند، درحالی که مابقی فقط یک بار به واقعیت میرسند.
اشعیا به نحوی در مورد کسانی که از نظر روحانی گمگشته هستند، سخن میگوید که گویی در تاریکی مطلق راه میروند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] ،تاریکی را از آنکه در تنگی است میزداید»
این کلمه به معنای «نیمه تاریک یا تاریکی مطلق» است. این کلمه را مانند کلمه «تنگی» در اشعیا ۸: ۲۲ ترجمه کنید.
«او که درد و غم بسیار میکشید.» این احتمالاً استعاره از مردم یهودا است.
کلمه «زمین» اشاره به کسانی دارد که در آن ناحیه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خداوند در گذشته آنانی که در زبولون و نفتالی زندگی میکردند را فروتن ساخت»
کلمه «آن» به جلیل اشاره دارد که در واقع منظور مردمی هستند که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «اما بعداً خداوند مردم جلیل که از امتها هستند را حرمت مینهد، شهری که در راه دریای مدیترانه و رود اُردن است.»
کلمه «امتها» اشاره به کسانی دارد که از ملل دیگر بودند و در جلیل زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «جلیل، جایی که غریبگان بسیار زندگی میکنند»
اشعیا به نحوی از کسانی که زندگی گناهآلودی را پیش گرفتهاند و رنجی که میبرند سخن میگوید که گویی در تاریکی یا زمین سایه موت زندگی میکنند.
کلمه «نور» به امید و آزادی اشاره دارد.
عبارت «سایه موت» اصطلاحی به معنای تاریکی مطلق است. ترجمه جایگزین: «سرزمین تاریکی مطلق»
اشعیا همچنان زمانی را توصیف میکند که خدا قوم اسرائيل را نجات میدهد. اگرچه این رویدادها در آینده(اشعیا ۹: ۱) رخ میدهند ولی اشعیا آنها را به نحوی توصیف میکند که گویی در حال حاضر نیز رخ دادهاند. چنین امری بر قطعیت رخ دادن آنها تاکید میکند.
کلمه «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. کلمه «ایشان» به مردم اسرائيل اشاره دارد، ولی اشعیا خود را نیز عضوی از اسرائيل به حساب آورده است. ترجمه جایگزین: «خداوند، تو قوم ما را فراوان و شادی آنها را افزون میکنی»
شادی که خداوند[یهوه] به اسرائيل میدهد، مثل همان شادی توصیف شده که قوم هنگام برداشت محصول یا تقسیم کردن غنیمت دارند. ترجمه جایگزین: «قوم در حضور تو مثل زمان برداشت محصول یا هنگام اتمام جنگ و تقسیم غنائم بین سربازان شاد هستند»
اشعیا همچنان زمانی را توصیف میکند که خدا قوم اسرائيل را نجات میدهد. اگرچه این رویدادها در آینده(اشعیا ۹: ۱) رخ میدهند ولی اشعیا آنها را به نحوی توصیف میکند که گویی در حال حاضر نیز رخ دادهاند. چنین امری بر قطعیت رخ دادن آنها تاکید میکند.
اشعیا به نحوی از اسرائيلیان که برده آشوریان هستند سخن میگوید که گویی قوم اسرائيل گاوی است که یوغی بر گردن دارد. این اتفاق در آینده رخ میدهد، ولی او به نحوی از آن سخن میگوید که گویی در حال حاضر نیز اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «زیرا در روز مدیان تو قوم اسرائيل را از بردگی جفاکننده خود آزاد میکنی، درست مثل کسی که یوغ را از گردن حیوانی بر میدارد»
اشعیا به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی یک نفر هستند. ترجمه جایگزین: «زیرا یوغ آنها...شانه آنها...جفاکننده آنها»
«عصا» قسمتی از یوغ است که بر گردن گاو گذاشته میشود.
معنای محتمل دیگر «عصا» تکه چوب بلندی است که شخص برای ضربه زدن به گاو از آن استفاده میکند تا به آن وسیله گاو را به کار کردن وا دارد. این تکه چوب نمادی از قدرت شخص برای حکومت کردن بر دیگران است.
اشعیا به نحوی از قدرت کسی که بر مردم یهودا جفا میکند سخن میگوید که گویی تکه چوبی است که شخص گاو را با آن میزند تا آن را به کار کردن وا دارد.
کلمه «روز» اصطلاح است و به رویدادی اشاره دارد که بیش از یک روز زمان میبرد. ترجمه جایگزین: «درست مثل زمانی که مدیان را شکست دادی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چکمه و لباس سربازان که از خون پوشیده شده را میسوزانی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سوخته. چکمه و لباس آنها را هیزمی برای آتش میکنی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اشعیا همچنان زمانی را توصیف میکند که خدا قوم اسرائيل را نجات میدهد. اگرچه این رویدادها در آینده(اشعیا ۹: ۱) رخ میدهند ولی اشعیا آنها را به نحوی توصیف میکند که گویی در حال حاضر نیز رخ دادهاند. چنین امری بر قطعیت رخ دادن آن تاکید میکند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. کلمه «برای ما» اشاره به متکلم و شنونده دارد پس شامل همه میشود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند به ما فرزندی میدهد»
اینجا به نحوی از اقتدار او جهت حکومت کردن سخن گفته شده که گویی اقتدارْ جامهای است که به نشان از اقتدار بر او گذاشته میشود. ترجمه جایگزین: «جامه ملوکانه خود را بر شانه میگذارد» یا «برای حکومت کردن به عنوان پادشاه صاحب اقتدار خواهد بود»
کسی که به پادشاه مشورت میدهد.
«با گذشت زمان بر مردم بیشتر و بیشتری حکومت خواهد کرد و آنها را برای زندگی در صلحی فزاینده توانمند میسازد»
نشستن بر «کرسی داوود» کنایه است و به داشتن حق حکومت اشاره میکند؛ تنها ذریت داود میتوانند پادشاه اسرائيل باشند. ترجمه جایگزین: «حق حکومت به عنوان ذریت داوود را دارد»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی او. او بنیاد پادشاهی خود را بنا میکند و از آن حفاظت میکند و آن چه را که منصفانه و عادلانه است، انجام میدهد»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«کلامی...فرستاد» یعنی سخن گفت. ترجمه جایگزین: «خداوند بر ضد مردم اسرائيل سخن گفته»
این کلمات به ساکنین قلمرو[پادشاهی] شمالی اسرائيل اشاره دارند.
این اسامی به ساکنین قلمرو[پادشاهی] شمالی اسرائيل اشاره دارند.
آنچه که خواهند دانست را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «تمام قوم از داوری خداوند مطلع خواهند شد حتی کسانی که در افرایم و سامره هستند»
(See:
معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد و میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خشتهای معمولی شهرهای ویران شده را با سنگهای گران جایگزین میکنیم و در جایی که درخت افراغ رشد میکند، درخت سرو خواهیم کاشت»
کلمه «رصین» اشاره به خود او و سپاهش دارد. ترجمه جایگزین: «بنابراین خداوند رصین و سپاه او را بر ضد قوم اسرائيل میآورد»
این اسم یک مرد است. ببینید این کلمه را در اشعیا ۷: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
عبارت «خواهد بر افراشت» اصطلاحی به معنای تحریک کردن آنها برای حمله است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باعث هجوم دشمنان اسرائيل میشود»
کلمات «با دهان گشوده خواهند خورد» به طریقی اشاره دارند که صیدی توسط حیوانی وحشی خورده میشود. ترجمه جایگزین: «مثل حیوانی وحشی که صید خود را میخورد، این سپاه نیز مردم اسرائيل را نابود خواهند کرد»
«اگرچه همه این اتفاقات رخ دادند، ولی او همچنان خشمگین است و دست او.» ببینید این قسمت را در اشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
اشعیا به نحوی از خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی شخصی است که میخواهد با مشتْ دیگری را بزند. این استعاره از مجازات شدن اسرائيلیان به دست خداوند[یهوه] است. ببینید این قسمت را در اشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «همچنان آماده مجازات کردن آنهاست»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
اشعیا معنای این استعاره را در آیه ۱۵ توضیح میدهد. شخص میخواهد به جای «سر» و «مرد پیر و مرد شریف» باشد و «دم» قسمتی کثیف حیوان و «نبیای كه تعلیم دروغ میدهد» است.
«[شاخه] نخل» بر درخت رشد میکند و استعاره از کسانی است که مهم هستند و بر دیگران حکومت میکنند. «نی» در آبهای کم عمق رشد میکند و استعاره از فقیران و زیردستانی است که دیگران بر آنها حکومت میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از رهبرانی که باعث نااطاعتی قوم میشوند سخن گفته شده که گویی رهبران آنها را به راهی اشتباه میکشانند. ترجمه جایگزین: «رهبران اسرائیل باعث میشوند قوم از خدا نااطاعتی کنند»
این استعارهای است که میتوان آن را به حالت معلوم نیز بیان کرد. معانی محتمل: ۱) ترجمه جایگزین: «کسانی را که تحت رهبری دارند را سردرگم خواهند کرد» یا ۲) ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کسانی را که آنها رهبریشان میکنند، نابود میکند»
کلمه «دهان» اشاره به شخص دارد. ترجمه جایگزین: «هر که ابلهانه حرف میزند»
«اگرچه همه این اتفاقات رخ دادند ولی او همچنان خشمگین است و دست او.» ببینید این قسمت را در اشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] شخصی است که میخواهد کسی دیگر را با مشت بزند. این استعاره از مجازات شدن اسرائيل توسط خداست. ببیند چنین عبارتی را در اشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «همچنان آماده مجازات کردن آنها خواهد بود»
اینجا به نحوی از اعمال شرورانه قوم سخن گفته شده که گویی آتشی نابود کننده هستند. این آتش به مکانهایی میرسد که کسی دیگر آنجا زندگی نمیکند و خار و خس و گیاهان آنجا را میسوزاند و همچنین این آتش به «بوتههای جنگل[انبوهترین نقاط جنگل]» مکانهایی که خالی از سکنه هستند میرسد، چون قبلاً محل زندگی مردم را نابود کرده است.
کلمات «خار» و «خس» هر دو اشاره به گیاهان پر خار و بیفایده دارند؛ آنها را میتوانید در قالب یک کلمه ترجمه کنید. ببینید این کلمات را در اشعیا ۷: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بوتههای خار»
«یهوه صبایوت» را مثل اشعیا ۱: ۹ ترجمه کنید. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مثل آتشی که زمین را میسوزاند، خشم بسیار خداوند نیز قوم اسرائيل را نابود خواهد کرد»
کلمه «شفقت[رحم کردن]» کسی به دیگران یعنی آنها را از آسیب دور نگه میدارد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند به فرار برادر خود کمک کند»
این جمله یعنی که قوم از هر جا که غذا پیدا میکنند آن را بر میدارند.
معانی محتمل: ۱) قوم آن قدر گرسنه خواهند بود که هر چه به دست میآورند را میخورند، یا واقعاً «بازوی» خود را میخورند یا ۲) کلمه «بازو» استعاره از همسایه شخص است.
«اگرچه همه این اتفاقات رخ دادند ولی او همچنان خشمگین است و دست او.» ببینید این قسمت را در اشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
اشعیا به نحوی از خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی شخصی است که میخواهد با مشت دیگری را میزند. این استعاره از مجازات شدن اسرائيلیان به دست خداوند[یهوه] است. ببینید این قسمت را در اشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «همچنان آماده مجازات کردن آنهاست»
1وای بر آنانی كه احكام غیر عادله را جاری میسازند و كاتبانی كه ظلم رامرقوم میدارند،2تا مسكینان را از داوری منحرف سازند و حقّ فقیران قوم مرا بربایند تا آنكه بیوه زنان غارت ایشان بشوند و یتیمان را تاراج نمایند.3پس در روز بازخواست در حینی كه خرابی از دور میآید، چه خواهید كرد و بسوی كه برای معاونت خواهید گریخت و جلال خود را كجا خواهید انداخت؟4غیر از آنكه زیر اسیران خم شوند و زیر كشتگان بیفتند. با اینهمه غضب او برگردانیده نشده و دست او هنوز دراز است.5وای بر آشور كه عصای غضب من است و عصایی كه در دست ایشان است خشم من میباشد.6او را بر امّت منافق میفرستم و نزد قوم مغضوب خود مأمور میدارم، تا غنیمتی بربایند و غارتی ببرند و ایشان را مثل گِل كوچهها پایمال سازند.7امّا او چنین گمان نمیكند و دلش بدینگونه قیاس نمینماید، بلكه مراد دلش این است كه امّتهای بسیار را هلاك و منقطع بسازد.8زیرا میگوید آیا سرداران من جمیعاً پادشاه نیستند؟9آیا كَلنو مثل كركمیش نیست و آیا حمات مثل ارفاد نی، و آیا سامره مانند دمشق نمیباشد،10چنانكه دست من بر ممالك بتها استیلا یافت؟ و بتهای تراشیده آنها از بتهای اورشلیم و سامره بیشتر بودند؟11پس آیا به نهجی كه به سامره و بتهایش عمل نمودم به اورشلیم و بتهایش چنین عمل نخواهم نمود؟12و واقع خواهد شد بعد از آنكه خداوند تمامی كار خود را با كوه صهیون و اورشلیم به انجام رسانیده باشد كه من از ثمره دل مغرورپادشاه آشور و از فخر چشمان متكبّر وی انتقام خواهم كشید.13زیرا میگوید: «به قوّت دست خود و به حكمت خویش چونكه فهیم هستم این را كردم و حدود قومها را منتقل ساختم و خزاین ایشان را غارت نمودم و مثل جبّار سروران ایشان را به زیر انداختم.14و دست من دولت قومها را مثل آشیانهای گرفته است و به طوری كه تخمهای متروك را جمع كنند، من تمامی زمین را جمع كردم. و كسی نبود كه بال را بجنباند یا دهان خود را بگشاید یا جك جك بنماید.»15آیا تبر بر كسی كه به آن میشكند فخر خواهد نمود یا ارّه بر كسی كه آن را میكشد افتخار خواهد كرد، كه گویا عصا بلند كننده خود را بجنباند یا چوب دست آنچه را كه چوب نباشد بلند نماید؟16بنابراین خداوند یهوه صبایوت بر فربهان او لاغری خواهد فرستاد و زیر جلال او سوختنی مثل سوختن آتش افروخته خواهد شد.17و نور اسرائیل نار و قدّوس وی شعله خواهد شد، و در یكروز خار و خسش را سوزانیده، خواهد خورد.18و شوكت جنگل و بستان او هم روح و هم بدن را تباه خواهد ساخت و مثل گداختن مریض خواهد شد.19و بقیه درختان و جنگلش قلیل العدد خواهد بود كه طفلی آنها را ثبت تواند كرد.20و در آن روز واقع خواهد شد كه بقیه اسرائیل و ناجیان خاندان یعقوب بار دیگر بر زننده خودشان اعتماد نخواهند نمود، بلكه بر خداوند كه قدّوس اسرائیل است به اخلاصاعتماد خواهند نمود.21و بقیهای یعنی بقیه یعقوب بسوی خدای قادر مطلق بازگشت خواهند كرد.22زیرا هرچند قوم تو اسرائیل مثل ریگ دریا باشند، فقط از ایشان بقّیتی بازگشت خواهند نمود. هلاكتی كه مقدّر است به عدالت مجرا خواهد شد،23زیرا خداوند یهوه صبایوت هلاكت و تقدیری در میان تمام زمین به عمل خواهد آورد.24بنابراین خداوند یهوه صبایوت چنین میگوید: «ای قوم من كه در صهیون ساكنید از آشور مترسید، اگر چه شما را به چوب بزند و عصای خود را مثل مصریان بر شما بلند نماید.25زیرا بعد از زمان بسیار كمی، غضب تمام خواهد شد و خشم من برای هلاكت ایشان خواهد بود.»26و یهوه صبایوت تازیانهای بر وی خواهد برانگیخت چنانكه در كشتار مدّیان بر صخره غراب. و عصای او بر دریا خواهد بود و آن را بلند خواهد كرد به طوری كه بر مصریان كرده بود.27و در آن روز واقع خواهد شد كه بار او از دوش تو و یوغ او از گردن تو رفع خواهد شد و یوغ از فربهی گسسته خواهد شد.28او به عیات رسید و از مجرون گذشت و در مكماش اسباب خود را گذاشت.29از معبر عبور كردند و در جبع منزل گزیدند، اهل رامه هراسان شدند و اهل جبعه شاؤل فرار كردند.30ای دختر جلیم به آواز خود فریاد برآور! ای لیشه و ای عناتوت فقیر گوش ده!31مدمینه فراری شدند و ساكنان جیبیم گریختند.32همین امروز در نوب توقّف میكند و دست خود را بر جبل دختر صهیون و كوه اورشلیم دراز میسازد.33اینك خداوند یهوه صبایوت شاخهها را با خوف قطعخواهد نمود و بلند قدّان بریده خواهند شد و مرتفعان پست خواهند گردید،34و بوتههای جنگل به آهن بریده خواهد شد و لبنان به دست جبّاران خواهد افتاد.
این باب با یک نبوت آغاز میشود. این نبوت ادامه نبوتی است که در ۸: ۲۱ شروع شد. برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۰: ۱- ۱۱، ۱۳- ۱۴، ۱۵- ۱۹، ۲۷- ۳۴ انجام میدهد.
خداوند[یهوه] بسیار قدرتمند است و به واسطه اقتدار خود تمام اقوام را تحت کنترل دارد. او حتی اقوامی را تحت کنترل دارد که او را نمیپرستند. او از آشور استفاده میکند تا پادشاهی[قلمرو][حکومت] اسرائيل را مجازات کند.
در این باب از پرسشهای بدیهی بسیاری استفاده شده است. خداوند[یهوه] با استفاده از آنها در مورد گناه اسرائيل سخن میگوید. آشوریان از پرسشهای بدیهی استفاده میکنند تا به غرور خود ببالند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «به کسانی که احکام و فرامین ناعادلانهای وضع میکنند»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «با فقیران و نیازمندانی که بین آنها هستند ناعادلانه رفتار میکنند»
«فقیران»
«همه چیز را از زنانی که شوهران آنها مردهاند، میگیرند»
اشعیا ایتام را با حیواناتی مقایسه میکند که حیوانات دیگر قصد شکار کردن و خوردن آنها را دارند. این امر بر ضعیف بودن ایتام تاکید میکند و نشان میدهد که داوران[حاکمان] به راحتی میتوانند به آنها آسیب برسانند. ترجمه جایگزین: «مثل حیوانی که به دنبال صید خود است به کودکانی که والدینی ندارند، آسیب میرسانند»
این کلمه را مثل اشعیا ۵: ۲۹ ترجمه کنید.
اشعیا با استفاده از یک سوال کسانی که در یهودا هستند را توبیخ میکند کسانی که به فقیران و ضعیفان آسیب میرسانند. ترجمه جایگزین: «در روز داوری کاری نمیتوانید بکنید...دور!»
«روزی که خداوند[یهوه] برای داوری شما میآید» یا «روزی که خداوند[یهوه] برای مجازات شما میآید»
اشعیا با استفاده از این سوال کسانی که در یهودا به فقرا و ضعفا آسیب میرسانند را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «جایی ندارید که برای کمک به آن سو بدوید و جایی برای مخفی کردن ثروت خود نخواهید داشت!»
معانی محتمل: ۱) «حینی که خم میشوید، ثروتی هم برای شما باقی نخواهد ماند» یا ۲) «کاری جز خم شدن نمیتوانید انجام دهید»
«دشمنان شما را به اسارت میبرند یا میکشند»
«اگرچه همه این اتفاقات رخ دادند، ولی او همچنان خشمگین است.» ببینید این قسمت را در اشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
اشعیا به نحوی سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] شخصی است که میخواهد دیگری را با مشت بزند. این استعاره است و به مجازات اسرائيل توسط خدا اشاره دارد. ببینید این قسمت را دراشعیا ۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «همچنان آماده مجازات آنها خواهد بود»
این کلمه آغاز اعلام مجازات شدید آشور توسط خدا را نشانگذاری میکند.
این کلمه به پادشاه آشور اشاره دارد.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. خداوند[یهوه] پادشاه آشور را با اسلحهای مقایسه میکند که شخص در دست میگیرد و دیگران را با آن میزند. این امر تاکید میکند که پادشاه اسرائيل و سپاه او ابزاری در دست خداوند هستند. خداوند[یهوه] با استفاده از آنها اسرائیل را مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «که مثل سلاحی در دستهای من هستند و من با استفاده از آنها خشم خود را نشان میدهم»
کلمه «او را» به پادشاه آشور نیز اشاره دارد، ولی به این معنا نیست که خدا فقط آن پادشاه را میفرستد؛ خدا همراه او سپاه آشور را نیز میفرستد. ترجمه جایگزین: «سپاه آشور را...میفرستم...به آنها دستور میدهم»
«تا بر امتی از مغروران که باعث خشم من هستند، حمله کنند»
خداوند[یهوه] به نحوی از خشم خود سخن میگوید که گویی مایعی است که در ظرفی ریخته شده است؛ «قوم» سعی میکنند آن ظرف را حمل کنند ولی بسیار سنگین است و هنگام حمل، مایعات درون ظرف بیرون میریزند و خداوند[یهوه] باز به آن ظرف اضافه میکند. ترجمه جایگزین: «به کسانی که با وجود مجازات کردن آنها همچنان از آنها خشمگین هستم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«تا هر چه دارند را بگیرند»
«تا مردم را مثل صید ببرند.» ببینید کلمه «صید» را در اشعیا ۵: ۲۹ چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] حمله سپاه آشور به قوم اسرائيل را با پایمال شدن گِل مقایسه میکند گِلی که کسی اهمیتی به آن نمیدهد. ترجمه جایگزین: «بر آنها پا میگذارند تا مثل گِل شوند» یا ۲) آنها بر کسانی که روی زمین و در گِل هستند پا میگذارند و کسانی که بر زمینند، قادر به بلند شدن نیستند. این استعاره است و به از بین بردن کامل آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها را کاملاً شکست دهد»
معانی «چنین» و «بدین گونه» را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «اما پادشاه آشور قصد ندارد که آن چه به او میگویم را انجام دهد و فکر نمیکند که من از او به عنوان سلاح خود استفاده میکنم»
کلمات «هلاک» و «منقطع» اساساً یک معنا دارند. این دو کلمه برای تاکید کردن به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «میخواهد امتهای بسیاری را از بین ببرد»
پادشاه آشور با استفاده از یک سوال تاکید میکند که همه باید این موضوع را بدانند. ترجمه جایگزین: «من سرداران سپاه خود را پادشاه سرزمینهای مغلوب ساختهام!»
پادشاه آشور این سوالات را برای تاکید مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «كَلنو را فرقی با كركمیش نیست. حمات را فرقی با ارفاد نیست. سامره هم مانند دمشق است! بر همه آنها غالب آمدهام»
اینها اسامی شهر هستند.
خداوند[یهوه] همچنان آن چه را پادشاه آشور میگوید، نقل قول میکند(اشعیا ۱۰: ۸).
کلمه «دست» به قدرت نظامی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همان طور که سپاه قدرتمند من شکست داد» یا «همان طور که غالب آمدم»
این کلمه به پادشاه آشور اشاره دارد.
آن زمان مردم باور داشتند که عظمت بُت نشانی از قدرتمندی حکومت سازنده آن است. پادشاه آشور میگوید که بتهای اورشلیم به عظمت بتهای حکومتهای مغلوب او نیستند، پس اورشلیم از آنها ضعیفتر خواهد بود و او میتواند اورشلیم را شکست دهد.
کلمه «سامره» به کسانی اشاره دارد که آنجا زندگی میکنند و شناسه ملکی[پسوند ملکی] در کلمه «بتهایش» به شهر سامره اشاره دارد. آن زمان معمولاً به نحوی از شهرها و ممالک سخن گفته میشد که گویی زن هستند. ترجمه جایگزین: «مثل کاری که با مردم سامره و بتهای بیارزش آنها کردم»
پادشاه آشور از این پرسش استفاده میکند تا بر قطعیت غالب آمدن بر مردم اورشلیم تاکید کند. ترجمه جایگزین: «قطعاً همان کار را با اورشلیم و بتهایش انجام خواهم داد!»
See:
خداوند[یهوه] به نحوی از خود سخن میگوید که گویی کسی دیگر است. «وقتی من، خداوند[یهوه] کارم را بر کوه صهیون و اورشلیم به پایان رساندم...مجازات خواهم کرد»
مجازات خود را. «مجازات...مجازات»
«پادشاه آشور را برای سخنان متکبرانه و ظاهر مغرور بر چهرهاش مجازات خواهم کرد»
«زیرا پادشاه آشور میگوید»
شناسه مستتر فاعلی به پادشاه آشور اشاره دارد. او رهبر سپاه آشوریان بود و دستاوردهای سپاه به پای او نوشته میشد. ترجمه جایگزین: «سپاه من از بین برده است...غارت کرده»
اینجا در اصل از عبارت «مثل گاو» استفاده شده است. برخی از نسخ باستانی به جای آن از «مثل مردی قوی» استفاده کردهاند. [در فارسی انجام شده]
معانی محتمل: ۱) پادشاه آشور مردم امتهای مغلوب را شرمگین ساخته است یا ۲) پادشاه امتها را از میان برداشته تا دیگر حکومت نکنند.
شناسه مستتر فاعلی به پادشاه آشور اشاره دارد. او رهبر سپاه آشوریان بود و دستاوردهای سپاه به پای او نوشته میشد. ترجمه جایگزین: «من و سپاه من آوردیم» یا «آوردیم»
خداوند[یهوه] همچنان از پادشاه آشور نقل قول میکند (اشعیا ۱۰: ۱۳).
کلمه «دست» کنایه از قدرت پادشاه یا سپاه اوست. ترجمه جایگزین: «با قوتم...گرفتم» یا «سپاه من...تصاحب کرد»
پادشاه آشور بردن غنائم از اقوام را با شخصی مقایسه میکند که تخم پرندهای را از لانه آن بر میدارد. چنین امری تاکید میکند که این کار برای او آسان است و سپاهش به راحتی میتواند بر حکومتهای دیگر غالب آید. ترجمه جایگزین: «سپاه من ثروت اقوام را به سادگی برداشتن تخم از لانه پرندهای غارت میکنند»
پادشاه آشور به نحوی از غلبه بر اقوام دیگر سخن میگوید که گویی این کار مثل جمع کردن تخم پرندگان است. ترجمه جایگزین: «درست مثل کسی که تخمها را هنگامی که پرندهای برای مراقبت از آنها نیست جمع میکند، سپاه من نیز ثروت همه امتها را میگیرند»
این قسمت اقوام را با پرندهای مقایسه میکند که هنگام بردن تخمهای خود از لانهاش ساکت مینشیند. چنین قیاسی تاکید میکند که اقوام هنگامی که سپاه آشور اموال آنها را میبرند، کاری نمیکنند. ترجمه جایگزین: «مثل پرندهای که صدایی نمیدهد یا بالهای خود را هنگام دزدیده شدن تخمهایش به هم نمیزد، اقوام نیز هنگام غارت شدن ثروت خود کاری نمیکنند»
متکلم با استفاده از این سوالات پادشاه آشور را استهزا میکند. ترجمه جایگزین: «تبر نمیتواند بر بهتر بودن خود از کسی که آن را در دست دارد مفتخر باشد. شکوه اره نیز بیش از کسی نیست که از آن برای بریدن چوب استفاده میکند»
وسیلهای تیز برای بریدن چوب
این عبارات اساساً یک معنا دارند و برای تقویت معنای دو پرسش قبلی به کار رفتهاند. این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چوب یا عصا هم نمیتواند بلندکننده خود را از زمین بر دارد»
مشخص نیست که اشعیا سخن میگوید یا خداوند[یهوه]. اسم معنای «لاغری» را میتوان به «ضعیف شدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین من خداوند یهوه صبایوت، قویترین سربازان را ضعیف میسازم»
خداوند[یهوه] مجازات را با آتش مقایسه میکند. این قیاس تاکید میکند که مجازات او شکوه و عظمت پادشاهی آشور را از بین خواهد برد. ترجمه جایگزین: «عظمت او را از بین میبرم مثل آتشی که همه افتخارات او را میسوزاند»
عبارت «نور اسرائيل» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. مشخص نیست که خداوند[یهوه] سخن میگوید یا اشعیا. ترجمه جایگزین: «من، خداوند[یهوه] نور اسرائيل هستم و آتشی میشوم و همه کسانی که من را حرمت نمیگذارند را نابود میکنم»
«من، خداوند قدوس اسرائیل مثل شعله آتش میشوم.» ببینید «قدوس» را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«آن آتش خار و خس پادشاه آشور را میسوزاند و از بین میبرد.» متکلم سپاه پادشاه آشور را با خار و خس مقایسه میکند. چنین امری تاکید میکند که خدا آنها را نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «مثل آتشی که خار و خس را میسوزاند، من نیز آشوریان را نابود خواهم کرد»
کلمات «خار» و «خس» هر دو به گیاهان پر خار و بیفایده اشاره دارند؛ آنها را میتوانید در قالب یک جمله ترجمه کنید. ببینید این کلمات را در اشعیا ۷: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بوتههای خار»
معانی محتمل: ۱) «خداوند جنگل عظیم و بستان قوم آشور را نابود خواهد کرد» یا ۲) «خداوند[یهوه] سپاه آشور را نابود خواهد کرد، درست مثل آتشی که جنگل و بستان را میسوزاند»
معانی محتمل: ۱) این قسمت تاکید میکند که خدا جنگل و بوستان را کاملاً نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً» یا ۲) این کلمات به معنای نابودی کامل مردم آشور توسط خدا هستند. عبارت «روح و بدن» به قسمت روحانی و جسمانی شخص اشاره میکند.
این قسمت جنگل و بستان سرزمین آشور را با هم مقایسه میکند یا سپاه آشور را با مردی مریض و در بستر بیماری مقایسه میکند. چنین قیاسی تاکید میکند که چنین عظمتی نیز میتواند گرفتار بیماری و مرگ شود. ترجمه جایگزین: «مثل مریضی ضعیف و میرا میشود»
«مابقی در جنگل پادشاه اندک خواهد بود»
این قسمت به زمانی اشاره دارد که خدا در اشعیا ۱۰: ۱۶- ۱۹ آن را توصیف کرده است. ترجمه جایگزین: «در آن زمان»
معنای این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که از سپاه آشور گریخته است»[در فارسی انجام نشده]
«دیگر بر پادشاه آشور که به آنها صدمه زده، اتکا نخواهند کرد»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «تو» مفرد است. تفاسیر محتمل: ۱) خدا با اشعیا سخن میگوید و کلمه «تو» به اشعیا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم تو اسرائيل...است.» یا ۲) اشعیا یا خدا با قوم اسرائيل سخن میگوید و کلمه «تو» به قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم تو ای اسرائيل...باشند»
این قیاس بر تعداد فراوان قوم اسرائيل تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «بسیارند و مثل شنهای ساحل کسی قادر به شمردن آنها نیست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] گفته که بسیاری از ساکنین اسرائيل را نابود خواهد کرد»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این کار باید برای اجرای پارسایی[عدالت] کامل انجام شود» یا «خداوند[یهوه] باید این کار را به خاطر پارسایی[عدالت] بینقص خود انجام دهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) ترجمه جایگزین: «هرچه که در زمین مقدر کرده را نابود میکند» یا ۲) ترجمه جایگزین: «درست همان طور که مقرر کرده قوم[مردم] آن زمین را نابود خواهد کرد»
«تصمیم گرفته»
اشعیا به نحوی از پادشاه آشور و سپاه او سخن میگوید که گویی آنها یک مرد هستند. ترجمه جایگزین: «پادشاه آشور و سپاه او»
کلمات «چوب» و «عصا» به تکههای چوب بلندی اشاره دارند که برای ضربه زدن به حیوان یا اشخاص دیگر از آنها استفاده میشود. اشعیا از نحوه حکومت آشوریان بر قوم اسرائيل به نحوی سخن میگوید که گویی آشوریان قوم اسرائيل را با چوب میزنند. ترجمه جایگزین: «بر شما حکومت میکند و شما را برده خود میکند»
شناسه مستتر فاعلی به «آشوریان» اشاره دارد که در واقع منظور پادشاه آشور و سپاه اوست. ترجمه جایگزین: «او و سپاهش میزنند»
معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که مصریان بر نیاکان شما حکومت کرده و آنها را برده خود ساختند»
اسم معنای «هلاکت» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او را نابود خواهم کرد چون از او خشمگینم»
ببینید این کلمه را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«آشوریان را با تازیانه میزند.» خدا واقعاً از شلاق برای ضربه زدن به آنها استفاده نمیکند. چنین قیاسی به قدرت خدا برای شدیداً مجازات کردن آشوریان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آشوریان را به شدت مجازات میکند، گویی که آنها را با شلاق میزند»
این قسمت به زمانی اشاره دارد که خدا به مردی به نام جدعون در شکست دادن سپاه مدیان کمک کرد.
این قسمت به نحوی از نجات قوم توسط خدا سخن میگوید که گویی آنها سپاه مصری هستند. این به زمانی اشاره دارد که خدا دریای سرخ را شکافت تا قوم اسرائيل بتواند از سپاه مصر بگریزد و سپاه مصر در دریا غرق شود. ترجمه جایگزین: «او به شما کمک میکند تا از سپاه آشور بگریزید، درست همان طور که به نیاکان شما در گریختن از سپاه مصر کمک کرد»
«خداوند[یهوه] باری که آشور بر گردن تو گذاشته است را بر میدارد و یوغ را از گردنت رفع خواهد کرد.» این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. کلمات «بار» و «یوغ» به بردگی اشاره میکنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند آشوریانی که بر تو جفا میکنند را از بین میبرد و نمیگذارد تو را به بردگی بکشند»
این جمله میگوید که گردن حیوانی که یوغ بر آن است آن قدر فربه میشود که یوغ دیگر اندازه آن نخواهد بود. این استعاره است و به قوت یافتن قوم اسرائيل در مقابل آشوریان اشاره دارد. قوم آن قدر قوی میشوند که آشوریان دیگر نمیتوانند به آنها حکومت کنند. ترجمه جایگزین: «گردن تو آن قدر فربه میشود که میتواند یوغ را بشکند» یا «آن قدر قوی میشوی که آشوریان دیگر نمیتوانند تو را به بردگی بکشند»
اشعیا به نحوی از اتفاقات آینده سخن میگوید که گویی در حال حاضر نیز رخ دادهاند.
اینها شهرها و روستاهای نزدیک به اورشلیم هستند که آشوریان از آنها عبور کرده و باعث مشکلاتی در آنها شدند.
اشعیا به نحوی از اتفاقات آینده سخن میگوید که گویی قبلا رخ دادهاند.
اینها شهرها و روستاهای نزدیک به اورشلیم هستند که آشوریان از آنها عبور کرده و باعث مشکلاتی در آنها شدند.
«رامه» و «جبعه شائول» به مردمی اشاره دارند که در آن شهرها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم رامه از ترس لرزیدیند و مردم جبعه شائول فرار کردند»
کلمه «دختر» به مردمی اشاره دارد که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «جلیم» یا «مردم جلیم»
اینها اسامی شهرها و روستاهای نزدیک به اورشلیم هستند که آشوریان از آنها عبور کرده و باعث ترس ساکنان آنها شدند. همه این اسامی به ساکنین آن مکانها اشاره دارند.
اینها اسامی شهرها و روستاهای نزدیک به اورشلیم هستند که آشوریان از آنها عبور کرده و باعث ترس ساکنان آنها شدند. همه این اسامی به ساکنین آن مکانها اشاره دارند.
این اسم روستایی نزدیک به اورشلیم است که آشوریان از آن عبور کرده و باعث ترس ساکنان آن شدند. این اسم به ساکنین آن مکان اشاره دارد.
شناسه مستتر فاعلی و پسوند ملکی به پادشاه آشور و سربازان او اشاره دارند. قوم مشت خود را به سمت کسی که آنها را تهدید میکرد تکان میدادند. ترجمه جایگزین: «سپاه آشور در نوب تقوت میکند و...تهدید میکند»
کلمات «جبل» و «کوه» کنایه از ساکنین آن مکانها هستند. کلمات «جبل دختر صهیون» تقریباً معنایی مشابه با «کوه اورشلیم» دارند. ببینید این قسمت را در اشعیا ۲: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم کوه صهیون و مردمی که در کوه اورشلیم زندگی میکنند»
این کلمه را میتوانید به «بنگر» یا «گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن ترجمه کنید»
ببینید این قسمت را دراشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
اشعیا به نحوی از سپاه آشور سخن میگوید که گویی درختان بلند لبنان است. خدا آن سپاه را مثل درختان بلندی که در لبنان قطع میشوند نابود خواهد کرد. این قیاس تاکید میکند که با وجود قوی بودن آن سپاه، خدا همچنان قدرت نابود کردن آنها را دارد.
«شاخههای بزرگ درخت را قطع خواهد کرد.» برای مشخص کردن ارجاع این قسمت به سپاه آشور، میتوانید آن را با استفاده از آرایه ادبی تشبیه ترجمه کنید:« او سپاه آشور را نابود میکند درست مثل تنومندانی که شاخههای بزرگ درختان را قطع میکنند.»
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان به نحوی تغییر داد که اسم معنای «خوف» به فعل «با ایجاد کردن صدا» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و شاخهها بر زمین میخورند و صدایی بلند میدهند» یا «و شاخهها بر زمین میافتند و صدایی بلند میدهند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بلندترین درختان را قطع خواهد کرد»
این کلمه استعاره از «قویترین سربازان است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مغروران را به زیر میکشد»
مغروران
اشعیا به نحوی از سپاه آشور سخن میگوید که گویی درختان بلند لبنان هستند. خدا آن سپاه را مثل درختان بلندی که در لبنان قطع میشوند، نابود خواهد کرد. این قیاس تاکید میکند که با وجود قوی بودن آن سپاه، خدا همچنان قدرت نابود کردن آنها را دارد.
«بوتههای انبوه جنگل.» این احتمالاً استعاره از کسانی است که شناخته شده نیستند.
«جنگل لبنان دیگر به این عظمت نخواهد بود.» این احتمالاً استعاره از سپاه آشور است. ترجمه جایگزین: «سپاه آشور قدرتمند است، ولی خدا آن را شکست خواهد داد»
1و نهالی از تنه یسَّی بیرون آمده،شاخهای از ریشههایش خواهد شكفت.2و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند.3و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد كرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود.4بلكه مسكینان را به عدالت داوری خواهد كرد و به جهت مظلومانِ زمین براستی حكم خواهد نمود. و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد كُشت.5و كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند میانش امانت.6و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم، و طفل كوچك آنها را خواهد راند.7و گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو كاه خواهد خورد.8و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد كرد و طفلِ از شیر باز داشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت.9و در تمامی كوهمقدّس من ضرر و فسادی نخواهند كرد زیرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایی كه دریا را میپوشاند.10و در آن روز واقع خواهد شد كه ریشه یسَّی به جهت عَلَمِ قومها برپا خواهد شد و امّتها آن را خواهند طلبید و سلامتی او با جلال خواهد بود.11و در آن روز واقع خواهد گشت كه خداوند بار دیگر دست خود را دراز كند تا بقیه قوم خویش را كه از آشور و مصر و فتروس و حبش و عیلام و شنعار و حَمات و از جزیرههای دریا باقی مانده باشند باز آورد.12و به جهت امّتها عَلَمی برافراشته، راندهشدگان اسرائیل را جمع خواهد كرد، و پراكندگان یهودا را از چهار طرف جهان فراهم خواهد آورد.13و حَسَد افرایم رفع خواهد شد و دشمنان یهودا منقطع خواهند گردید. افرایم بر یهودا حسد نخواهد بُرد و یهودا افرایم را دشمنی نخواهد نمود.14و به جانب مغرب بر دوش فلسطینیان پریده، بنی مشرق را با هم غارت خواهند نمود. و دست خود را بر اَدُوم و مُوْآب دراز كرده، بنی عمّون ایشان را اطاعت خواهند كرد.15و خداوند زبانه دریای مصر را تباه ساخته، دست خود را با بادِ سوزان بر نهر دراز خواهد كرد، و آن را با هفت نهرش خواهد زد و مردم را با كفش به آن عبور خواهد داد.16و به جهت بقیه قوم او كه از آشور باقی مانده باشند، شاهراهی خواهد بود، چنانكه به جهت اسرائیل در روز بر آمدن ایشان از زمین مصر بود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
نبوتهای این باب بر آمدن مسیح موعود[ماشیح] تمرکز میکنند. برخی از نبوتها در مورد اولین مرتبهای هستند که عیسی میآید در حالیکه برخی دیگر در مورد بازگشت او در آینده هستند. نویسنده در طول این باب در حال گذار بین این دو دوره است و مخاطب را از این کار خود مطلع نمیسازد.
and and )
مشخص نیست که این نبوتها به چه دوره زمانی اشاره دارند. همچنین نویسنده هویت کسی که آنها را تحقق میبخشد را مشخص نمیکند. مترجمین باید این عدم قطعیت و ابهام را در ترجمه خود حفظ کنند.
اشعیا به نحوی از یسی و ذریت او سخن میگوید که گویی درختی قطع شده هستند. هر دوی این عبارات در مورد ذریتی از یسی هستند که پادشاه خواهد شد. ترجمه جایگزین: «درست مثل نهالی که از تنها درخت بیرون میآید، ذریتی از یسی بر مابقی اسرائيلْ پادشاه خواهد شد»
«تنه» باقی مانده درخت بعد از قطع شدن است. «تنه یسی» به آن چه که از پادشاهی داوود پسر یسی باقی مانده بود، اشاره دارد.
قرار گرفتن بر او به بودن با او و کمک کردن به او اشاره دارد. کلمه «بر او» به کسی اشاره دارد که پادشاه خواهد شد.
کلمه «روح» به توان یا ویژگی که روح خداوند[یهوه] به او میدهد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «و سبب حکمت و فهم، هدایت و قوت، معرفت و ترس از خداوند[یهوه] میشود»
اشعیا همچنان آن پادشاه را توصیف میکند.
عبارت «موافق رویت چشم» به دیدن چیزهایی اشاره میکند که برای درست قضاوت کردن در مورد کسی مهم نیستند. ترجمه جایگزین: «تنها با دیدن ظاهر شخص او را داوری نمیکند»
«با آن چه گوشهایش میشنود تصمیم نمیگیرد.» عبارت «سمع گوشهای خویش» به شنیدن آن چه مردم درباره کسی میگویند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شخص را تنها با شنیدن آن چه دیگران در مورد او میگویند، داوری نمیکند»
این عبارات به کسانی که دارای چنین ویژگیهایی هستند، اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «فقیران...فروتنان...شریران»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند.
کلمه «جهان» به کسانی اشاره دارد که بر زمین زندگی میکنند. عبارت «به عصای دهان خویش زده» به داوری و نهایتاً مجازات شدن آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم زمین را داوری و مجازات خواهد کرد»
«نفخه لبها» به داوری شدن توسط او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شریران را داوری خواهد کرد و آنها را خواهد کشت»
معانی محتمل: ۱) کمربندی که برای محکم کردن لباس هنگام کار، از آن استفاده میشود یا ۲) کمربند لباس زیر است یا ۳) کمربند بخشی از لباس پادشاه است که پادشاه با پوشیدن آن، اقتدار خود را نشان میدهد.
پوشیدن عدالت مثل کمربند به عادل[پارسا] بودن اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) عدالت[پارسایی] پادشاه او را به حکومت کردن قادر میسازد. ترجمه جایگزین: «عدالت[پارسایی] او مثل کمربندی دور کمر او خواهد بود» یا ۲) عدالت[پارسایی] پادشاه نشانی از اقتدار او برای حکومت کردن است. ترجمه جایگزین: «عادلانه[پارسایانه] حکومت خواهد کرد»
کلمات «خواهد بود» از عبارت قبلی برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «کمربند میانش امانت خواهد بود»
پوشیدن عدالت مثل کمربند به وفادار بودن اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) امین بودن [وفاداری] پادشاه او را به حکومت کردن قادر میسازد یا ۲) امین بودن پادشاه اقتدار او برای حکومت کردن را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «امین بودن او مثل کمربندی به دور کمر او خواهد بود» یا «وفادارانه حکومت خواهد کرد»
اشعیا جهان را هنگام حکومت آن پادشاه توصیف میکند. آن زمان صلح کامل در جهان حکم فرما خواهد بود. چنین امری با توصیف صلح بین حیوانات بیان شده است حیواناتی که اغلب به دنبال کشتن یکدیگر هستند، هنگام حکومت آن پادشاه دیگر چنین نخواهند کرد و در امنیت کنار هم زندگی میکنند.
این کلمات اشارهای کلی به این حیوانات دارند و به به گرگ، پلنگ و شیری خاص اشاره نمیکنند. اینها حیواناتی قوی هستند که به دیگر حیوانات حمله میکنند و آنها را میکشند. ترجمه جایگزین: «گرگها...پلنگها...شیرها»
این کلمات اشارهای کلی به این حیوانات دارند و به بره یا بزغاله خاصی اشاره نمیکنند. اینها حیوانات علفخوار هستند. حیوانات دیگر نیز گاهی به آنها حمله میکنند و آنها را میخورند. ترجمه جایگزین: «برهها...بزغالهها...گوسالهها...پرواریها...گاوها»
این حیوان نوعی گربه بزرگ با پشم زرد و نقطههای سیاه است که حیوانات دیگر را میکشد و میخورد.
عبارت «خواهد راند» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «گوساله، شیر و پرواری با هم خواهند بود.»
طفل از آنها مراقبت میکند و آنها را برای خوردن آب و علف به مکانهای مناسب میبرد.
این عبارات اشارهای کلی به این حیوانات دارند و به گرگ یا پلنگی خاص اشاره نمیکنند. اینها حیواناتی قوی هستند که به حیوانات دیگر حمله میکنند و آنها را میخورند. ترجمه جایگزین: «گرگها...پلنگها...شیرها...خرسها»
این کلمات اشارهای کلی به حیوانات دارند و به گاوی خاص اشاره نمیکنند. اینها حیواناتی علفخوار هستند. حیوانات دیگر گاهی به آنها حمله میکنند و آنها را میخورند. ترجمه جایگزین: «برهها...بزغالهها...گوسالهها...پرواریها...گاوها»
حیوانی بسیار بزرگ با پشم فراوان و پنجههای تیز که حیوانات دیگر را میخورد و میکشد.
«با هم علف خواهند خورد»
این اشاره به حیواناتی دارد که تنها مدتی کوتاه از به دنیا آمدن آنها میگذرد.
اشعیا همچنان صلح مطلق در دنیا در زمان حکومت آن پادشاه را توصیف میکند.
شما میتوانید در ترجمه مشخص کنید که طفل بر لانه مار میرود ولی مار او را نیش نمیزند. ترجمه جایگزین: «کودکان بر لانه مارها بازی میکنند»
این کلمات اشارهای کلی به مارهای سمی دارند. ترجمه جایگزین: «مارها...لانه افعیان»
کودکی که از شیر مادر گرفته شده است.
کلمات «کوه مقدس» به کوه صهیون در اورشلیم اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «بر سراسر کوه مقدس خداوند[یهوه]»
عبارت «معرفت خداوند[یهوه]» به کسانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] را میشناسند. ترجمه جایگزین: «زمین پر از کسانی میشود که خداوند[یهوه] را میشناسند» یا «کسانی که خداوند[یهوه] را میشناسند، زمین را میپوشانند»
این عبارت نشان میدهد که زمین از کسانی که خداوند[یهوه] را میشناسند، پر میشود. اگر این کلمات مشابه عبارت قبلی باشند انجام این عمل مشخصتر خواهد شد. ترجمه جایگزین: «همان طور که دریا پر از آب است»
این به ذریت یسی و داوود پادشاه اشاره دارد. او همان پادشاهی میشود که در اشعیا ۱: ۱ آمده است. ترجمه جایگزین: «ذریت پادشاه یسی» یا «پادشاهی که از ذریت یسی است»
عَلَمْ پرچمی است که پادشاه به عنوان نشانْ آن را بلند میکند تا قوم آن را ببینند و نزد او بیایند. ترجمه جایگزین: «مثل نشانی برای قومها خواهد بود» یا «اقوام را جذب میکند تا نزد او آیند»
«مردم اقوام»
کلمه «دست» به قدرت خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند باز از قدرت خود استفاده میکند تا باقی مانده قوم را بر گرداند»
اینها اسامی مکان هستند.
معانی محتمل: ۱) «خداوند به عنوان پادشاه، عَلَمی برای امتها برپا خواهد کرد» یا ۲) «پادشاه، عَلَمی برای امتها بر پا میکند»
«عَلَمی برای امتها تا ببینند» یا «پرچمی که امتها را به سوی او میخواند»
«مردم یهودا که در سراسر دنیا پراکنده شدهاند»
اینجا زمین به نحوی توصیف شده که گویی چهار گوشه دارد و هر گوشه در دورترین نقطه قرار گرفتهاند. این توصیف به مکانهایی اشاره دارد که مردم در آن ساکن هستند. ترجمه جایگزین: «حتی از دورترین نقاط زمین» یا «از سراسر زمین»
افرایم به نسل پادشاهی شمالی اسرائيل اشاره دارد. اسم «حسد» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم افرایم را از حسادت، باز میدارد.»
یهودا به نسل پادشاهی جنوبی اسرائيل اشاره دارد. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردمِ یهودا را از دشمنی باز میدارد» یا «مانع تنفرورزی مردم یهودا میشود»
مردم اسرائيل و یهودا به نحوی توصیف شدهاند که گویی پرندگانی هستند که به شخص یا حیوانی هجوم میآورند. ترجمه جایگزین: «سریعاً به تپه فلسطینیان میآیند و به مردم حمله میکنند»
«زبانه[خلیج]» منطقهای پوشیده از آب است که خشکی آن را احاطه کرده است.
دراز کردن دست به چیزی به قدرت او برای تغییر آن را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «با قدرت خود باعث میشود بادی سوزان بر رود فرات بوزد»
بادی قوی یا داغ است که باعث خشک شدن مقداری از آب رودخانه میشود.
«تا مردم بتوانند حتی کفش به پا از آن عبور کنند»
شاهراه جادهای بزرگ است که بسیاری از مردم بر آن سفر میکنند. «خداوند مسیر را مهیا میسازد.»
«وقتی از سرزمین مصر آمدند»
1و در آن روز خواهی گفت كه «ای خداوند تو را حمد میگویم زیرا به من غضبناك بودی، امّا غضبت برگردانیده شده، مرا تسلّی میدهی.2اینك خدا نجات من است بر او توكّل نموده، نخواهم ترسید. زیرا یاه یهُوَه قوّت و تسبیح من است و نجات من گردیده است.»3بنابراین با شادمانی از چشمههای نجات آب خواهید كشید.4و در آن روز خواهید گفت: « خداوند را حمد گویید و نام او را بخوانید و اعمال او را در میان قومها اعلام كنید و ذكر نمایید كه اسم او متعال میباشد.5برای خداوند بسرایید زیرا كارهای عظیم كرده است و این در تمامی زمین معروف است.6ای ساكنه صهیون صدا را برافراشته، بسرای زیرا قدّوس اسرائیل در میان تو عظیم است.»
مدت این روز مشخص نیست. احتمالاً برای اشعیا زمانی در آینده نزدیک یا بسیار دور بود. به هر جهت این کلمات اشاره به ایام آخر دارند.
زمان افعال و جملات در این باب باید با دقت بسیار ترجمه شود. نویسنده غالباً در مورد آینده سخن میگوید ولی مدام موضوع سخن خود را با استفاده از زمان حال استمراری بیان میکند. مترجمین در برخی از زبانها برای بازتاب چنین امری با مشکل رو به رو هستند.
اشعیا همچنان چگونگی زمانی را توصیف میکند که پادشاه منتخب خدا حکومت خواهد کرد (اشعیا۱۱: ۱-۲)
این قسمت را میتوان با استفاده از زمانی که به آن اشاره دارد بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در آن زمان» یا «وقتی آن پادشاه حکومت میکند»
اینجا به نحوی از غضب خدا سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند رو برگرداند و برود. این یعنی خدا دیگر خشمگین نیست. ترجمه جایگزین: «دیگر از من خشمگین نیستی»
اینجا به نحوی از این که خدا باعث نجات کسی میشود سخن گفته شده که گویی خدا خود نجات است. اسم معنای «نجات» را میتوان به اسم «ناجی» یا فعل «نجات دادن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث نجات من میشود» یا «خدا ناجی من است» یا «خدا کسی است که من را نجات میدهد»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث تقویت کسی میشود سخن گفته شده که گویی خداوند قوت آنهاست. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] من را تقویت میکند»
کلمه «تسبیح» به آن چه شخص در آن مورد سرود میخواند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آن که من شادمانه در مورد او سرود میخوانم»
«من را نجات داده است»
اشعیا به نحوی از کسانی که نجات مییابند سخن میگوید که گویی نجات یافتن مثل این است که کسی از چاه آب میکشد. ترجمه جایگزین: «وقتی شما را نجات میدهد شادی میکنید، همان طور که مردم هنگام کشیدن آب از چاه شادی میکنند»
کلمات «نام او» به خداوند[یهوه] اشاره دارند. عبارت او را خواندن به ستایش کردن او یا درخواست کمک کردن از او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بلند او را ستایش میکنند» یا «از او کمک میخواهند»
اسم «اعمال» را میتوان به عبارت «آن چه کرده» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به قوم از اعمال عظیمی بگوید که او انجام داده است»
«اسم او» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اعلام کند که او متعال است» یا «اعلام کند که او عظیم است»
اشعیا همچنان به بیان سخنانی میپردازد که مردم به هنگام حکومت پادشاه ذکر خواهند کرد.
«زیرا عظیم است آن قدوس اسرائيل که میان شما ساکن است» یا «چون آن قدوس اسرائيل عظیم است و میان شما زندگی میکند»
1وحی دربارۀ بابل كه اشعیا ابن آموص آن را دید.2عَلَمی بر كوه خشك برپا كنید و آواز به ایشان بلند نمایید، با دست اشاره كنید تا به درهای نجبا داخل شوند.3من مقدّسان خود را مأمور داشتم و شجاعان خویش یعنی آنانی را كه در كبریای من وجد مینمایند به جهت غضبم دعوت نمودم.4آواز گروهی در كوهها مثل آواز خلق كثیر. آواز غوغای ممالك امّتها كه جمع شده باشند. یهوه صبایوت لشكر را برای جنگسان میبیند.5ایشان از زمین بعید و از كرانههای آسمان میآیند. یعنی خداوند با اسلحه غضب خود تا تمامی جهان را ویران كند.6وِلوِلَه كنید زیرا كه روز خداوند نزدیك است، مثل هلاكتی از جانب قادر مطلق میآید.7از این جهت همه دستها سست میشود و دلهای همه مردم گداخته میگردد.8و ایشان متحیر شده، اَلَمها و دردهای زه بر ایشان عارض میشود، مثل زنی كه میزاید درد میكشند. بر یكدیگر نظر حیرت میاندازند و رویهای ایشان رویهای شعلهور میباشد.9اینك روز خداوند با غضب و شدّت خشم و ستمكیشی میآید، تا جهان را ویران سازد و گناهكاران را از میانش هلاك نماید.10زیرا كه ستارگان آسمان و برجهایش روشنایی خود را نخواهند داد. و آفتاب در وقت طلوع خود تاریك خواهد شد و ماه روشنایی خود را نخواهد تابانید.11و من ربع مسكون را به سبب گناه و شریران را به سبب عصیان ایشان سزا خواهم داد، و غرور متكبّران را تباه خواهم ساخت و تكبّر جبّاران را به زیر خواهم انداخت.12و مردم را از زر خالص و انسان را از طلای اُوفیر كمیابتر خواهم گردانید.13بنابراین آسمان را متزلزل خواهم ساخت و زمین از جای خود متحرّك خواهد شد. در حین غضب یهوه صبایوت و در روز شدّت خشم او.14و مثل آهوی رانده شده و مانند گلهای كه كسی آن را جمع نكند خواهند بود. و هركس به سوی قوم خود توجّه خواهد نمود و هر شخص به زمین خویش فرار خواهد كرد.15و هركه یافت شود با نیزه زده خواهد شد و هركه گرفته شود باشمشیر خواهد افتاد.16اطفال ایشان نیز در نظر ایشان به زمین انداخته شوند و خانههای ایشان غارت شود و زنان ایشان بیعصمت گردند.17اینك من مادیان را بر ایشان خواهم برانگیخت كه نقره را به حساب نمیآورند و طلا را دوست نمیدارند.18و كمانهای ایشان جوانان را خرد خواهد كرد. و بر ثمره رَحِم ترحّم نخواهند نمود و چشمان ایشان بر اطفال شفقت نخواهد كرد.19و بابِل كه جلال ممالك و زینت فخر كلدانیان است، مثل واژگون ساختن خدا سدوم و عموره را خواهد شد.20و تا به ابد آباد نخواهد شد و نسلاً بعد نسل مسكون نخواهد گردید. و اَعراب در آنجا خیمه نخواهند زد و شبانان گلهها را در آنجا نخواهند خوابانید.21بلكه وحوش صحرا در آنجا خواهند خوابید و خانههای ایشان از بومها پر خواهد شد. شترمرغ در آنجا ساكن خواهد شد و غولان در آنجا رقص خواهند كرد،22و شغالها در قصرهای ایشان و گرگها در كوشكهای خوشنما صدا خواهند زد و زمانش نزدیك است كه برسد و روزهایش طول نخواهد كشید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در این باب انجام میدهد.
مشخص نیست که این نبوتها خطاب به چه کسی بیان شدهاند. گاهی به نظر میرسد که خطاب به مردم یهودا گفته شدهاند و در موارد دیگر گویی که به ایام آخر اشاره دارند. مترجمین باید ابهام را در ترجمه خود حفظ کنند.
and )
اسم این شهر در واقع به مردم آن شهر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در مورد مردم بابل»
آموص پدر اشعیا بود. ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «ایشان» به سربازان کشوری دیگر اشاره دارند.
معانی محتمل: ۱) «درهای بابل، شهر که نجیبان در آن زندگی میکنند» یا ۲) «درهای بزرگ خانههای نجبا»
«اشخاص محترم» یا «حاکمین»
«کسانی که برای خود کنار گذاشتم» یا «سپاهی که برای خود کنار گذاشتم»
بیرون ریخته شدن غضب خدا به مجازات شدن مردم به خاطر خشم خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان خود را برای مجازات مردم بابل فرا خواندم، چون من را عصبانی کردند» [در فارسی انجام نشده]
«از تکبر خود وجد میکنند.» دلیل وجد آنها از تکبر خود را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «حتی قوم من که متکبرانه به خاطر اعمال عظیم من وجد مینمایند»
بسیار وجد نمودن به خصوص به خاطر پیروزی در رقابت یا مبارزه
کلمات «هست[وجود دارد][شنیده میشود]» از مضمون برداشت میشوند. کلمات «گروهی» و «خلق کثیر» معنایی مشابه دارند. ترجمه جایگزین: «در کوهها صدای خلق کثیری شنیده میشود» یا «صدای تعداد زیادی از مردم در کوهها شنیده میشود»
کلمات «هست[شنیده میشود][وجود دارد]» از مضمون برداشت میشوند. کلمات «ممالک» و «امتها» یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «همهمه ممالک بسیار که کنار هم جمع شدهاند، شنیده میشود»
«گرد میآیند»
«از آن سوی افق» یا «از مکانهای بسیار دور»
اینجا به نحوی از سربازانی که به بابل حمله میکنند سخن گفته شده که گویی سلاح هستند. «غضب[داوری]» اشاره به مجازات خدا دارد، چون خدا بابل را داوری کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهی که او برای مجازات کردن بابل از آن استفاده میکند»
«فریادی بلند.» این کلمه معمولاً برای توصیف صدای حیوان به کار میرود صدایی که حیوان به خاطر درد کشیدن از خود در میآورد.
اینجا به نحوی از اتفاقی که به زودی رخ میدهد سخن گفته شده که گویی آن اتفاق نزدیک میشود. ترجمه جایگزین: «روز خداوند[یهوه] به زودی رخ میدهد»
شناسه مستتر فاعلی به روز خداوند[یهوه] اشاره دارد. «مثل هلاکت» به معنای نابودی است که در آن روز رخ میدهد. «نابودی از قادر مطلق» یعنی قادر مطلق آنها را نابود میکند. ترجمه جایگزین: «در آن روز، قادر مطلق آنها را نابود خواهد کرد»
این نشان میدهد که همه مردم ضعیف میشوند و نمیتوانند کاری انجام دهند.
اینجا به نحوی از ترس مردم سخن گفته شده که گویی دلهای آنها آب میشود. ترجمه جایگزین: «همه به شدت میترسند»
اینجا به نحوی از درد و غم فراوان قوم[مردم] سخن گفته شده که گویی درد و غم کسانی هستند که به آنها چنگ میاندازند تا آنها را بگیرند. ترجمه جایگزین: «ناگهان درد و غم شدید را حس میکنند»
درد زایمان کشیدن به زایمان کودک اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مثل زنی که کودکی به دنیا میآورد» یا «مثل درد زنی که کودکی به دنیا میآورد»
اینجا به نحوی از گرم و سرخ بودن چهرهها سخن گفته شده که گویی در حال سوختن هستند. دلایل محتمل قرمز بودن چهره: ۱) قوم بسیار هراسان هستند یا ۲) قوم شرمگین شدهاند یا ۲) قوم گریه میکنند. ترجمه جایگزین: «صورت آنها داغ و سرخ میشود»
روزی که با خشم و عصبانیت میآید یعنی آن روز با خشم و غضب همراه خواهد بود. اسامی معنای «غضب» و «خشم» را میتوان به صفات «خشمگین» و «عصبانی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در روز خداوند[یهوه]، او بسیار خشمگین و عصبانی خواهد بود»
اینجا به نحوی از خشم سخن گفته شده که گویی کسی که شخص از خشم پر میشود. سر ریز شدن از خشم به معنای بسیار خشمگین بودن است. [در فارسی انجام نشده]
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد تا اسم معنای «[ویرانی]» به واسطه فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «زمین را ویران کنند» [در فارسی انجام شده]
«ستارگان آسمان»
«تابانیدن روشنایی» به «درخشش» اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «نخواهند درخشید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] خورشید را تاریک خواهد کرد» یا «خورشید تاریک خواهد شد»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد آن چه که در روز خداوند[یهوه] انجام میدهد، سخن میگوید.
این به قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم دنیا»
این عبارات به کسانی با همین ویژگیها اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «مردمان شریر...مردمان مغرور...بیرحمان»
«بیرحمان»
اینجا «به زیر انداختن» به معنای فروتن بودن است. به پایین کشیدن تکبر اشخاص به معنای فروتن ساختن آنهاست. ترجمه جایگزین: «بیرحمان را فروتن میسازم»
دلیل کمیاب شدن مردم را میتوان در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث مرگ بسیاری میشوم آن قدر که زندگان به کمیابی طلای خالص میشوند»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند.
اُفیر اسم مکانی است که در آن طلای خالص پیدا میشود.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از بیدفاعان اسرائيل سخن میگوید که گویی آهو یا گله گوسفندی هستند که شکارچیان یا حیوانات وحشی آنها را تعقیب میکنند. ترجمه جایگزین: «مثل غزالهایی که به نرمی از دست شکارچیان میگریزند و مثل گوسفندان بی چوپانی که از حیوانات وحشی فرار میکنند»
حیوانی که شبیه گوزن است. مردم آنها را شکار میکنند و حیوانات وحشی گاهی به آنها حمله میکنند و آنها را میکشند.
گوسفندانِ بیچوپانْ کسی را ندارند که از آنها مراقبت کنند، پس حیوانات وحشی میتوانند به آنها حمله کرده و بکشند.
این دوعبارت اساساً یک معنا دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن هر کس را که بیابد با شمشیر خواهد کشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن، اطفال آنها را تکه تکه میکند» یا «دشمن کودکان آنها را آن قدر میزند تا بمیرند»
کلمه «نظر» به مردم[قوم] و آن چه که میبینند، اشاره دارد. ناتوانی والدین در کمک کردن به کودکان خود را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «جلوی آنها» یا «در حالی که والدین آنها با درماندگی نگاه میکنند»
این یعنی هر چیز با ارزش از خانه آنها دزدیده میشود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن خانههای آنها را غارت میکند» یا «دشمن هر چیز ارزشمند را از آنها میرباید»
این یعنی دشمنان به زنان حمله خواهند کرد و زنان را مجبور به داشتن رابطه جنسی با آنها خواهند کرد. کلمات «[خواهند کرد]» از مضمون برداشت میشوند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به همسرانشان تجاوز خواهند کرد» یا «دشمنانشان به زنان آنها تجاوز خواهند کرد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
اینجا به نحوی از وا داشتن قوم به انجام کاری سخن گفته شده که گویی آنها را هم میزنند. ترجمه جایگزین: «میخواهم مادیانها را وا دارم تا به شما حمله کنند»
«کمانهای ایشان» کنایه است و به سربازانی اشاره دارند که از کمانها استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «سربازانشان از تیر و کمانها استفاده میکنند»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی که قوم او را بیش از همه تحسین میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بابل، زیباترین پادشاهی و شکوه کلدانیان را نابود خواهد کرد، درست همان طور که سدوم عموره را نابود کرد»
اسامی معنای «جلال» و «فخر» را میتوان به صفت ترجمه کرد. کلمه «جلال» به ظاهر زیبای بابل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شهر زیبایی که کلدانیان به آن افتخار میکنند»
افعال در این عبارات اساساً یک معنا دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی در آن زندگی نخواهد کرد»
عبارت «نسلاً بعد نسل» به تمام نسلهایی اشاره دارد که در آینده زندگی خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «برای همیشه» یا «همیشه»
این کلمه اشارهای کلی به اعراب دارد و به اشخاص خاص اشاره نمیکند. ترجمه جایگزین: «عربها» یا «اعراب» [در فارسی انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان در مورد آنچه که ممکن است در بابل رخ دهد، سخن میگوید.
«در بابل خواهند خوابید»
«خانههای مردم»
«بوم» پرندهای وحشی است که در شب شکار میکند.
شترمرغ پرنده وحشی بزرگ است که سریع میدود و توان پرواز ندارد.
«شغال» حیوانی وحشی، بزرگ و شبیه به سگ است که اجساد حیوانات مرده را میخورد. صدای بلندی که از خود ایجاد میکنند مثل صدای خنده انسان است.
کلمات «صدا خواهند زد» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «گرگها در کاخهای زیبا فریاد خواهند زد»
سگهای وحشی
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. «زمانش» و «روزهایش» هر دو اشاره به زمانی دارند که خدا بابل را برای نابودی برگزید. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که همه این اتفاقات بیافتند مردم بابل نزدیک خواهند بود و چیزی جلوی آنها را نمیگیرد»
1زیرا خداوند بر یعقوب ترحّم فرموده،اسرائیل را بار دیگر خواهد برگزید و ایشان را در زمینشان آرامی خواهد داد. و غربا با ایشان ملحق شده، با خاندان یعقوب ملصق خواهند گردید.2و قومها ایشان را برداشته، به مكان خودشان خواهند آورد. و خاندان اسرائیل ایشان را در زمین خداوند برای بندگی و كنیزی، مملوك خود خواهند ساخت. و اسیركنندگان خود را اسیر كرده، بر ستمكاران خویش حكمرانی خواهند نمود.3و در روزی كه خداوند تو را از اَلَم و اضطرابت و بندگی سخت كه بر تو مینهادند خلاصی بخشد، واقع خواهد شد4كه این مثل را بر پادشاه بابل زده، خواهی گفت: چگونه آن ستمكار تمام شد و آن جور پیشه چگونه فانی گردید!5خداوند عصای شریران و چوگان حاكمان را شكست.6آنكه قومها را به خشم با صدمه متوالی میزد و بر امّتها به غضب با جفای بیحّد حكمرانی مینمود،7تمامی زمین آرام شده و ساكت گردیدهاند و به آواز بلند ترنّم مینمایند.8صنوبرها نیز و سروهای آزاد لبنان دربارۀ تو شادمان شده، میگویند: «از زمانی كه تو خوابیدهای قطع كنندهای بر ما برنیامده است.»9هاویه از زیر برای تو متحرّك است تا چون بیایی تو را استقبال نماید، و مردگان یعنی جمیع بزرگان زمین را برای تو بیدار میسازد، و جمیع پادشاهان امّتها را از كرسیهای ایشان برمیدارد.10جمیع اینها تو را خطاب كرده، میگویند: «آیا تو نیز مثل ما ضعیف شدهای و مانند ما گردیدهای؟»11جلال تو و صدای بربطهای تو به هاویه فرود شده است. كِرمها زیر تو گسترانیده شده و مورها تو را میپوشانند.12ای زهره دختر صبح چگونه از آسمان افتادهای؟ ای كه امّتها را ذلیل میساختی چگونه به زمین افكنده شدهای؟13و تو در دل خود میگفتی: «به آسمان صعود نموده، كرسی خود را بالای ستارگان خدا خواهم افراشت، و بر كوه اجتماع در اطراف شمال جلوس خواهمنمود.14بالای بلندیهای ابرها صعود كرده، مثل حضرت اعلی خواهم شد.»15لكن به هاویه به اسفلهای حُفره فرود خواهی شد.16آنانی كه تو را بینند بر تو چشم دوخته و در تو تأمّل نموده، خواهند گفت: «آیا این آن مرد است كه جهان را متزلزل و ممالك را مرتعش میساخت؟17كه ربع مسكون را ویران مینمود و شهرهایش را منهدم میساخت و اسیران خود را به خانههای ایشان رها نمیكرد؟»18همه پادشاهان امّتها جمیعاً هر یك در خانه خود با جلال میخوابند.19امّا تو از قبر خود بیرون افكنده میشوی و مثل شاخه مكروه و مانند لباس كشتگانی كه با شمشیر زده شده باشند، كه به سنگهای حفره فرو میروند و مثل لاشه پایمال شده.20با ایشان در دفن متّحد نخواهی بود چونكه زمین خود را ویران كرده، قوم خویش را كشتهای. ذرّیت شریران تا به ابد مذكور نخواهند شد.21برای پسرانش به سبب گناه پدران ایشان قتل را مهیا سازید، تا ایشان برنخیزند و در زمین تصرّف ننمایند و روی ربع مسكون را از شهرها پر نسازند.22و یهوه صبایوت میگوید: «من به ضدّایشان خواهم برخاست.» و خداوند میگوید: «اسـم و بقیـه را و نسـل و ذریـت را از بابـل منقطـع خواهـم ساخت.23و آن را نصیب خارپشتها و خَلابهـای آب خواهـم گردانیـد و آن را با جاروب هلاكت خواهم رُفت.» یهوه صبایوت میگوید.24یهُوَه صبایوت قسم خورده، میگوید: «یقیناً به طوری كه قصد نمودهام همچنان واقع خواهد شد. و به نهجی كه تقدیر كردهام همچنان بجا آورده خواهد گشت.25و آشور را در زمین خودم خواهم شكست و او را بر كوههای خویش پایمال خواهم كرد. و یوغ او از ایشان رفع شده، بار وی از گردن ایشان برداشته خواهد شد.»26تقدیری كه بر تمامی زمین مقدّر گشته، این است. و دستی كه بر جمیع امّتها دراز شده، همین است.27زیرا كه یهوه صبایوت تقدیر نموده است، پس كیست كه آن را باطل گرداند؟ و دست اوست كه دراز شده است پس كیست كه آن را برگرداند؟28در سالی كه آحاز پادشاه مُرد این وحی نازل شد:29ای جمیع فلسطین شادی مكن از اینكه عصایی كه تو را میزد شكسته شده است. زیرا كه از ریشه مار افعی بیرون میآید و نتیجه او اژدهای آتشین پرنده خواهد بود.30و نخستزادگان مسكینان خواهند چرید و فقیران در اطمینان خواهند خوابید. و ریشه تو را با قحطی خواهم كُشت و باقی ماندگان تو مقتول خواهند شد.31ای دروازه وِلوِلَه نما! و ای شهر فریاد برآور! ای تمامی فلسطین تو گداخته خواهی شد. زیرا كه از طرف شمال دود میآید و از صفوف وی كسی دور نخواهد افتاد.32پس به رسولان امّتهاچه جواب داده شود: «اینكه خداوند صهیون را بنیاد نهاده است و مسكینان قوم وی در آن پناه خواهند برد.»
برخی از ترجمههای آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۴: ۴- ۲۷، ۲۹- ۳۲ انجام میدهد.
باور بر این است که این باب به شیطان اشاره دارد. این باب شیطان را ستارهای از آسمان سقوط کرده توصیف میکند. پنج جمله مهم در این باب با استفاده از زمان آینده و با مشتقات ضمیر اول شخص شروع میشوند که چکیدهای از گناه شیطان را بیان میکنند.
, and and
این نام حکومتی[پادشاهی] است که بر یهودا غلبه کرد ولی این اسم در نبوتهای مختلف به حکومت[پادشاهی] شیطان نیز اشاره دارد. هنگام بیان این سخنان تبدیل به قدرتی جهانی نشده بودند. این کلمه را باید به «بابل» ترجمه کرد، ولی مترجمین باید نسبت به معنای دوگانه آن آگاه باشند.
کلمه «اسرائیل» در این باب به قوم یا مردم اسرائيل اشاره دارد. این همان اسرائيلی است که احیا میشود و به پادشاهی[حکومت] اسرائيل اشاره ندارد.
«یعقوب» به ذریت یعقوب اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بر ذریت یعقوب رحم میکند»
خاندان[خانه] یعقوب به ذریت یعقوب اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با ذریت یعقوب متحد میشوند»
«قومها ذریت یعقوب را به زمین اسرائيل بر میگردانند»
این کلمه به اسرائيلیان، ذریت اسرائيل اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «ذریت اسرائيل»
«سربازان اسرائيلی کسانی را که اسرائیلیان را اسیر کردهاند، به اسارت میبرند»
شناسه ملکی[پسوند ملکی] در کلمه «اضطرابت» به قوم اسرائيل اشاره دارد. کلمات «اَلَم» و «اضطراب» اساساً به یک معنا هستند و برای تاکید به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «از چیزهایی که باعث رنج فراوان میشوند»
«کار ستمکار به پایان رسید.» این جمله ندایی است.
کلمات «چگونه» و «گردید» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «چگونه خشم متکبرانه او پایان یافت» یا «غرور او و غضبش پایان یافت»
«جور پیشه» به مغرور بودن پادشاه و بیرحمانه رفتار کردن او با اقوام دیگر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بیرحمی او به پایان رسیده» یا «دیگر نمیتواند بر...مردم ظلم کند»
See:
این بخشی از سرودهای طعنهآمیز است که اسرائیلیان برای پادشاه بابل خواهند خواند.
کلمات «عصای شریران» احتمالاً به چوبی اشاره دارد که شریرانْ دیگران را با آن میزنند. شکستن چوبِ شریران به نابود کردن قدرت آنها اشاره دارد. شریران بیرحمانه با مردم رفتار میکردند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قدرت شریران را...نابود کرده است»
چوگان به قدرت حاکم برای حکومت کردن اشاره دارد. شکستن عصا به نابود کردن قدرت حاکم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قدرت حاکمان شریر را نابود کرده»
«کسانی که اقوام را...میزنند.» شریرانی که اقوام را با عصایشان میزنند.
«بی وقفه» یا «دوباره و دوباره»
«کسی که بر امتها غالب آمد»
«بیوقفه به آنها حمله میکند»
این بخشی از سرودهای طعنهآمیز است که اسرائیلیان برای پادشاه بابل خواهند خواند.
این به همه کسانی که بر زمین هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که بر زمین هستند»
اشعیا به نحوی از درختان سخن میگوید که گویی کسانی هستند که میتوانند شادی کنند. چنین امری بر عظمت کار خدا تاکید میکند. خدا مانع پادشاه بابل شد و حتی طبیعت هم از عظمت کار او شادی کرد. ترجمه جایگزین: «گویی که درختان صنوبر و سروهای لبنانی به خاطر تو شادمانی میکنند»
دلیل شادمانی آنها را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از بیقوت شدن شما توسط خدا شادی میکند»
خوابیدن به بیقدرت و بیاهمیت شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چون بیقدرت شدهای»
اینجا به نحوی از هاویه[شئول][قبر] سخن گفته شده که گویی شخصی مشتاق ملاقات مهمانان خود است. این امر به طور ضمنی به مردن پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هاویه[شئول][قبر] مثل میزبانی مشتاق دیدن توست» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«مردگان یعنی همه پادشاهان زمین را برای تو بیدار میکند.» اینجا به نحوی از هاویه[شئول][قبر] سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند کسانی که در او هستند را بیدار کند. ترجمه جایگزین: «تمام پادشاهان مرده زمین در هاویه[شئول][قبر] را برای استقبال از تو بیدار میکند»
این بخشی از سرودهای طعنهآمیز است که اسرائیلیان برای پادشاه بابل خواهند خواند. اسرائيلیان در این قسمت از آن چه پادشاهان مرده در هاویه[عالم مردگان][شئول] به او میگویند، میخوانند.
شناسه مستتر فاعلی به پادشاهی که در هاویه است اشاره دارد و کلمه «تو» به پادشاه بابل اشاره دارد.
پادشاهان مرده به نحوی از بی جلال بودن پادشاه بابل سخن میگویند که گویی جلال او به هاویه[شئول] پایین میرود. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا تو را به هاویه میفرستد جلال تو نیز به پایان میرسد»
قوم با سازهای زهی برای جلال دادن پادشاه موسیقی خواهند نواخت. پادشاهان مرده به نحوی از مردمی که دیگر پادشاه بابل را با موسیقی جلال نمیدهند سخن خواهند گفت که گویی موسیقی به هاویه[شئول] رفته است. ترجمه جایگزین: «همراه با صدای موسیقی که قوم برای جلال او مینوازند»
اینجا به نحوی از کِرمهایی که زیر اجساد هستند سخن گفته شده که گویی تشک یا تخت آنها هستند. ترجمه جایگزین: «بر تختی از کِرمها میخوابی» یا «بر کرمهای فراوان میخوابی»
اینجا به نحوی از مورهایی[کرمها] که بر بدن او هستند سخن گفته شده که گویی مثل پتو روی او را میپوشانند. ترجمه جایگزین: «کرمها شما را مثل پتو میپوشانند» یا «کرمها بر بدن شما هستند»
این بخشی از سرودهای طعنهآمیز است که اسرائیلیان برای پادشاه بابل خواهند خواند.
«زهره» ستارهای درخشان است که قبل از صبح در آسمان طلوع میکند. مردم اسرائیل با استفاده از این ستاره در مورد پادشاه بابل سخن میگویند تا به طور ضمنی اشاره کنند که زمانی بزرگ بوده ولی حالا دیگر نیست. ترجمه جایگزین: «مثل ستاره صبح بودی ولی حالا از آسمان افتادهای»
مردم اسرائیل به نحوی از پادشاه بابل سخن میگویند که گویی درختی بریده شده است. ترجمه جایگزین: «مثل درختی که کسی بریده و بر زمین انداخته شکست خوردهای»
این قسمت اشارهای به داستان اسطورهای از خاورنزدیک باستان است. طبق این داستان خدایان کنعانی در شورایی بر کوهی در شمال سوریه با یکدیگر ملاقات میکردند. ترجمه جایگزین: «بر کوهی که خدایان بر آن جمع میشوند، حکومت خواهم کرد»
«در شمالیترین نقاط» ظاهراً نام کوهی در شمال «صفون» بوده است. برخی از نسخ مدرن این کلمه را به «جایی دور، کنار صفون» ترجمه کردهاند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این بخشی از سرودهای طعنهآمیز است که اسرائیلیان برای پادشاه بابل خواهند خواند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی اکنون خدا تو را به هاویه[شئول] فرستاده است»
مردم[قوم] با استفاده از این سوال پادشاه بابل را استهزا خواهند کرد یا ممکن است به این طریق شوکه شدن خود از آن چه بر سر او آمده را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «قطعاً این آن مرد نیست»
معانی محتمل: ۱) زمین هنگانی که سپاه آن پادشاه برای غلبه کردن به قوم رژه میرفت لرزید یا ۲) این کلمه به مردم زمین اشاره دارد که از ترس او میلرزند.
معانی محتمل: ۱) این استعاره از «ممالک مغلوب» است یا ۲) کنایه از مردمی است که ترسیده بودند.
«که مکانهای مسکونی را به حیات وحش تبدیل کرد»
این بخشی از سرودهای طعنهآمیز است که اسرائیلیان برای پادشاه بابل خواهند خواند.
این قسمت یعنی جسد آنها محترمانه دفن شده است. ترجمه جایگزین: «تمام پادشاهانی که مردند... محترمانه[آبرومندانه] دفن شدند»
عبارت «از قبر خود بیرون...میشوی» به دفن نشدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اما دفن نشدهای. بدن تو بر زمین رها میشود»
دور انداخته شدن شاخه به بیارزشی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مثل شاخهای بیارزش که کناری انداخته میشود»
این قسمت به اجسادی که روی او هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بدنهای مردگان[اجساد] بدن تو را کاملاً میپوشانند» یا «بدنهای مردگان بر روی بدن تو جمع میشوند»
این قسمت مردهای را توصیف میکند که در آغاز جمله از آن سخن گفته شده است. عبارت «به شمشیر زده شده» به کشته شدن در جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در جنگ کشته شدهاند»
این حفره ممکن است به جهنم یا گودال بزرگی که مردگان بسیار در آن انداخته شدهاند اشاره داشته باشد.
کلمه «ایشان» به پادشاهان مرده دیگر که به شکلی مناسب دفن شدهاند، اشاره دارد. متحد شدن در دفن با ایشان، به دفن شدن به همان شکل که آنها دفن شدهاند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرگز نمیتوانی مثل این پادشاهان دفن شوی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دیگر در مورد ذریت این شریران نخواهد پرسید»
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد به نحوی که اسم معنای «قتل» را با فعل «کشتن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آماده شوید تا...فرزندان پادشاه بابل را بکشید»
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد به نحوی که اسم معنای «گناه» را با فعل «بسیار گناه کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون اجداد آنها بسیار گناه کردهاند»
«برخاستن» در این قسمت به قدرتمند بودن یا حمله کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پس دیگر قدرتمند نمیشوند» یا «تا دیگر حمله نکنند»
این قسمت به کنترل کردن مردمی که بر زمین هستند اشاره دارد و در این مضمون با غالب آمدن بر آنها به چنین هدفی میرسند. ترجمه جایگزین: «مردم زمین را تحت کنترل بگیرند» یا «بر مردم زمین غالب آیند»
این قسمت به بانی وجود شهرهای بسیار شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در سراسر دنیا شهرها میسازد»
خداوند[یهوه] با اسم به خود اشاره میکند تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «این است اعلام یهوه صبایوت» یا «من یهوه صبایوت اعلام کردهام»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «آن را» به شهر بابل اشاره دارد. معمولاً آن زمان به نحوی از شهرها سخن گفته میشد که گویی زن هستند. ترجمه جایگزین: «همچنین خواهم گردانید»
این به حیوانات وحشی که در شهر زندگی میکنند اشاره دارد. آن حیوانات در آن شهر زندگی میکنند چون دیگر انسانی در آن شهر نیست. ترجمه جایگزین: «جایی که جغدها زندگی میکنند» یا «جایی که حیوانات وحشی زندگی میکنند»
اینجا به نحوی از این که او باعث میشود در جایی که قبلاً شهر بوده مردابها و حوضهای آب راکد ایجاد شوند سخن گفته شده که گویی شهرها را تبدیل به مرداب یا حوض آب میکند. ترجمه جایگزین: «مبدل به مکانی که مردابی راکد است» [در فارسی متفاوت انجام شده]
ببینید این کلمه را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این دو عبارت اساساً معنایی مشابه دارند. ترجمه جایگزین: «همه چیز قطعاً طبق برنامه من رخ خواهد داد»
شکستن چیزی به شکست دادن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آشوریان را در زمین خود شکست خواهم داد» یا «باعث میشوم آشوریان در زمین من شکست بخورند»
این کلمه به پادشاه آشوریان و سپاه او اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «پادشاه آشوری و سپاهش» یا «سپاه آشوری»
این قسمت به کاملاً شکست دادن او اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس یوغ آنها را بر میدارم و بار را از دوش آنها رفع میکنم»
این عبارات اساساً یک معنا دارند. برداشتن یوغ و بار به آزاد کردن قوم از بردگی اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «سپس اسرائيلیان را از بردگی آشور آزاد خواهم کرد درست مثل این که باری از دوش آنها بر میدارم»
کلمات «او» و «وی» به آشور اشاره دارند.
کلمه «ایشان» به مردم اسرائيل اشاره دارد.
متکلم این قسمت ممکن است اشعیا یا خداوند[یهوه] باشد.
انگاره «مقدر گشته» را میتوان با استفاده از حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برنامهای که خدا برای همه زمین در نظر داشته همین است»
اینجا به نحوی از آمادگی خدا برای مجازات کردن امتها سخن گفته شده که گویی دست او برای زدن آنها بلند میشود. کلمه «دست» احتمالاً به قدرت او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این است قدرت خداوند[یهوه] برای مجازات کردن امتها.» یا «خداوند[یهوه] به این نحو امتها را مجازات خواهد کرد»
این سوال بر این که کسی نمیتواند جلوی خداوند[یهوه] را بگیرد، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند جلوی او را بگیرد»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این به آمادگی خداوند[یهوه] برای مجازات کردن ملل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آماده مجازات کردن آنهاست»
نویسنده با استفاده از این سوال میگوید که کسی نمیتواند دست خدا را برگرداند. برگرداندن دست به مانع مجازات شدن اقوام توسط او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند او را برگرداند» یا «کسی نمیتواند او را از مجازات کردن باز ایستاند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عصایی که فلسطین را میزند به حکمران[پادشاه] اشاره دارد که سپاه خود را برای حمله به سوی آنها میفرستد. شکسته شدن آن به مردن یا شکست خوردن اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «پادشاهی که سپاه خود را بر تو فرستاد، مرده است» یا «سپاهی که به تو حمله کرد شکست خورده است»
این دو عبارت هر دو به معنای ذریت یا فرزندان آن مار افعی هستند که آسیب آنها بیش از آن افعی است. آنها به قدرتمند بودن پادشاه و بیرحمتر بودن او از اولین پادشاه اشاره دارند.
نوعی مار سمی
کلمه «آتشین» احتمالاً به نیش اژدها[افعی] اشاره دارد. کلمه «پرنده» به حرکات سریع آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ماری زهرآلود و سریع»[در فارسی از کلمهای متفاوت استفاده شده]
این قسمت به فقیرترین اشخاص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فقیرترینان» یا «فقیرترین مردم»
«ریشه تو» به مردم فلسطین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردمت را از قحطی خواهم کشت، قحطیای که نجات یافتگان تو را میکشد»
کلمات «دروازه» و «شهر» به مردمی که بر دروازه شهر و درون شهر هستند اشاره دارند. «وِلْوِله کنید ای کسانی که بر دروازهها ایستادهاید؛ زاری کنید ای کسانی که در شهرهایید»
گداخته شدن[آب شدن] به ضعیف شدن از ترس اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از ترس ضعیف خواهی شد»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که سپاه بزرگی از شمال میآید. ترجمه جایگزین: «زیرا از شمال سپاهی بزرگ با ابری از دود میآید.»
معانی محتمل: ۱) این به تودهای از خاک اشاره دارد که سربازان هنگام راه رفتن بر مسیری ایجاد میکنند. ترجمه جایگزین: «ابری از خاک» یا ۲) دود فراوان ناشی از چیزهایی که سپاه نابود کرده و سوزانده است. ترجمه جایگزین: «دود فراوان»
«کسی با درجه او پشت سر دیگران راه نمیرود»
نویسنده از این سوال استفاده میکند تا سفارشات خود در مورد چگونگی سخن گفتن اسرائیلیان را شروع کند. ترجمه جایگزین: «این گونه به قاصدین فلسطینی پاسخ میدهیم»
«خداوند[یهوه] صهیون را آغاز کرد»
«در اورشلیم» یا «آنجا»
«کسانی که آسیب دیدهاند»
1وحی دربارۀ موآب: زیرا كه در شبی عار موآب خراب و هلاك شده است؛ زیرا در شبی قیر موآب خراب و هلاك شده است.2به بتكده و دیبون به مكانهای بلند به جهت گریستن برآمدهاند. موآب برای نَبُو و میدَبا وِلوِلَه میكند. بر سر هریكی از ایشان گَری است و ریشهای همه تراشیده شده است.3در كوچههای خود كمر خود را به پلاس میبندند و بر پشت بامها و در چهارسوهای خود هركس وَلوِلَه مینماید و اشكها میریزد.4و حَشْبُون و اَلْعَالَه فریاد برمیآورند. آواز ایشان تا یاهَصْ مسموع میشود. بنابراین مسلّحان موآب ناله میكنند و جان ایشان در ایشان میلرزد.5دل من به جهت موآب فریاد برمیآورد. فراریانش تا به صوغَرْ و عْجِلَتْ شَلِشیا نعره میزنند زیرا كه ایشان به فراز لُوحیت با گریه برمیآیند. زیرا كه از راه حُوْرُونایم صدای هلاكت برمیآورند.6زیرا كه آبهای نمِریم خراب شده، چونكه علف خشكیده و گیاه تلف شده و هیچ چیز سبز باقی نمانده است.7بنابراین دولتی را كه تحصیل نمودهاند و اندوختههای خود را بر وادی بیدها میبرند.8زیرا كه فریاد ایشان حدود موآب را احاطه نموده و وِلوِلَه ایشان تا اَجْلایم و وِلوِلَه ایشان تا بئر ایلیم رسیده است.9چونكه آبهای دیمون از خون پر شدهزانرو كه بر دیمون (بلایای) زیاد خواهم آورد یعنی شیری را بر فراریان موآب و بر بقیه زمینش (خواهم گماشت).
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و بافاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در این باب انجام میدهد.
موضوع بحث در این باب از یهودا به قوم موآب تغییر میکند. موآب توسط خداوند[یهوه] مجازات شد، اگرچه آنها او را به عنوان خدای خود نمیپرستیدند.
معمولاً هنگام اعلام نبوتها به نحوی از اتفاقات آینده سخن گفته میشد که گویی در حال حاضر یا قبلاً رخ دادهاند. چنین امری بر قطعیت رخ دادن آنها تاکید میکند.
«این است آنچه خداوند اعلام میکند» یا «این است پیغام خداوند[یهوه]»
این دو اسامی شهرهای بزرگ و کوچک در موآب هستند.
«خراب» و «هلاک شده» یک معنا دارند و بر نابودی کامل شهرها تاکید میکنند. چنین امری را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان دشمن کاملاً عار موآب را نابود خواهند کرد»
اینها اسامی شهرهای بزرگ و کوچک در موآب هستند.
«به مکانهای بلند» به هیکل یا مذبحی اشاره دارد که بر مکانی مرتفع مثل تپه یا کوه ساخته شده است. ترجمه جایگزین: «به هیکلی[معبدی] که بر کوه بود رفتند تا گریه کنند»
اینها اسامی مکان هستند و در اصل اشاره به کسانی دارند که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم موآب به خاطر اتفاقی که برای شهرهای نَبُو و میدَبا افتاده، زاری میکنند»
آنها با انجام چنین کاری غم فراوان خود را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «همه سرها و ریش خود را از غم میتراشند»
این قسمت نبوتی که در مورد مردم موآب است را ادامه میدهد. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی در حال حاضر رخ میدهند (اشعیا ۱۵: ۱- ۲)
آنها با چنین عملی غم شدید خود را نشان دادند. ترجمه جایگزین: «پلاس پوشیدند و غمگساری کردند»
اینها اسامی شهرهای بزرگ و کوچک در موآب هستند.
این اسامی در واقع به مردمی اشاره دارند که در آن شهرها زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «مردم حَشْبُون و اَلْعَالَه فریاد برمیآورند»
لرزش جسمانی نشان از ترس است و به خود ترس اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وجود آنها از ترس سرشار میشود» یا «از ترس میلرزند»
این قسمت نبوتی که در مورد مردم موآب است را ادامه میدهد. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی در حال حاضر رخ میدهند (اشعیا ۱۵: ۱- ۲)
کلمه «دل» به خدا اشاره دارد و با استفاده از آن به احساسات او تاکید شده است. خدا به نحوی از غم فراوان خود سخن میگوید که گویی دلش فریاد میزند. ترجمه جایگزین: «از اتفاقی که برای موآب افتاد به شدت غمگین هستم»
«فراریانش...میگریزند» فراری کسی است که از دشمنی که میخواهد او را بگیرد میگریزد.
اینها اسامی شهرهای بزرگ و کوچک هستند.
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد تا اسم معنای «هلاکت» با فعل «نابود کردن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «چون شهر آنها نابود شده است»
این اسم یک شهر است.
«هر چیزی»
این احتمالاً به رودی اشاره دارد که در حدود جنوبی موآب بوده است.
این قسمت نبوتی که در مورد مردم موآب است را ادامه میدهد. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی در حال حاضر رخ میدهند (اشعیا ۱۵: ۱- ۲)
اینجا به نحوی از فریاد مردم و شنیده شدن آن توسط دیگران سخن گفته شده که گویی فریاد آنها رفته است. ترجمه جایگزین: «مردم سراسر سرزمین موآب فریاد میزنند»
کلمات «رفته است[رسیده است]» از مضمون برداشت میشوند. اینجا به نحوی از ولوله مردم و شنیده شدن آن توسط دیگران سخن گفته شده که گویی ولوله مردم به این دو مکان رسیده است. ترجمه جایگزین: «ولوله تا اَجْلایم و بئر ایلیم رسیده است» یا «مردم تا اَجْلایم و بئر ایلیم ولوله کردند»
اینها اسامی شهرهای بزرگ و کوچک هستند. دیمون شهر اصلی کشور موآب بود. چند ترجمه مدرن به جای «دیمون» از «دیبون» استفاده کردهاند. [ احتمالا متن اشتباه است و به آیه بعدی اشاره دارد]
این اسم شهری بزرگ یا کوچک است. دیمون شهر اصلی ولایت[مملکت] موآب بود. برخی از نسخ مدرن به جای «دیمون» از «دیبون» استفاده کردهاند.
شناسه مستتر فاعلی در «خواهم آورد» به خداوند[یهوه] اشاره دارد و «دیمون» به مردمی که آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اما من باعث مشکلات بیشتری برای مردم دیمون میشوم»
1برهها را كه خراج حاكم زمین است از سالع بسوی بیابان به كوه دختر صَهْیون بفرستید.2و دختران موآب مثل مرغان آواره و مانند آشیانه ترك شده نزد معبرهای اَرنون خواهند شد.3مشورت بدهید و انصاف را بجا آورید، و سایه خود را در وقت ظهر مثل شب بگردان. رانده شدگان را پنهان كن و فراریان را تسلیم منما.4ای موآب بگذار كه راندهشدگان من نزد تو مأوا گزینند. و برای ایشان از روی تاراجكننده پناهگاه باش. زیرا ظالم نابود میشود و تاراجكننده تمام میگردد و ستمكار از زمین تلف خواهد شد.5و كُرسی به رحمت استوار خواهد گشت و كسی به راستی بر آن در خیمه داود خواهد نشست كه داوری كند و انصاف را بطلبد و به جهت عدالت تعجیل نماید.6غرور موآب و بسیاری تكبّر و خُیلاء و كبر و خشم او را شنیدیم و فخر او باطل است.7بدین سبب موآب به جهت موآب وِلوِلَه میكند و تمامی ایشان وِلْوِلَه مینمایند. به جهت بنیادهای قیر حارَسَت ناله میكنید زیرا كه بالكّل مضروب میشود.8زیرا كه مزرعههای حَشْبُون و مَوْهای سِبْمَه پژمرده شد و سروران امّتها تاكهایش را شكستند.آنها تا به یعْزیر رسیده بود و در بیابان پراكنده میشد و شاخههایش منتشر شده، از دریا میگذشت.9بنابراین برای مو سِبْمَه به گریهیعْزیر خواهم گریست. ای حَشْبون و اَلْعالَه شما را با اشكهای خود سیراب خواهم ساخت زیرا كه برمیوهها و انگورهایت گلبانگ افتاده است.10شادی و ابتهاج از بُستانها برداشته شد و در تاكستانها ترنّم و آواز شادمانی نخواهد بود و كسی شراب را در چرخُشتها پایمال نمیكند. صدای شادمانی را خاموش گردانیدم.11لهذا احشای من مثل بربط به جهت موآب صدا میزند و بطن من برای قیر حارَسْ.12و هنگامی كه موآب در مكان بلند خود حاضر شده، خویشتن را خسته كند و به مكان مقدّس خود برای دعا بیاید كامیاب نخواهد شد.13این است كلامی كه خداوند دربارۀ موآب از زمان قدیم گفته است.14امّا الا´ن خداوند تكلّم نموده، میگوید كه بعد از سه سال مثل سالهای مزدور، جلال موآب با تمامی جماعت كثیر او محقّر خواهد شد و بقیه آن بسیار كم و بیقوّت خواهند گردید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظومی که در ۱۶: ۱- ۱۲ آمدهاند، انجام میدهد.
این قسمت همچنان نبوتی که در مورد مردم موآب است را بیان میکند. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی اکنون در حال روی دادن هستند. خدا در این آیه احتمالاً آن چه را که حاکمین موآب به هم میگویند، بیان میکند (اشعیا ۱۵: ۱- ۲).
موآبیان برهها را برای پادشاه یهودا میفرستند تا شاید او در مقابل سپاه دشمن از آنها محافظت کند.
این اسم یک شهر است.
«دختر» یک شهر به معنای مردم آن شهر است. ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون» یا «مردمی که در صهیون زندگی میکنند»
تمام مردم موآب که زنان هم بین آنها هستند مجبور به گریختن از خانه خود میشوند. ترجمه جایگزین: «زنان موآب مثل پرندگان بیلانه از آن سوی رود به سرزمینی دیگر میگریزند»
این دو عبارت یک معنا دارند.
این قسمت همچنان نبوتی که در مورد مردم موآب است را بیان میکند. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی اکنون در حال روی دادن هستند. خدا در این آیه احتمالاً آن چه را که حاکمین موآب به هم میگویند، بیان میکند (اشعیا ۱۵: ۱- ۲).
گرمای وقت ظهر به عذابْ دیدن موآبیان توسط دشمنان اشاره دارد و سایه به محافظت کردن از آنها در مقابل دشمنان اشاره دارد. مقایسه کردن سایه با شب نشان میدهد که خواهان محافظت کامل بودند. ترجمه جایگزین: «در برابر دشمنان از ما محافظت کن، درست مثل سایهای که از مردم در مقابل آفتاب گرم مراقبت میکند»
«اجازه بده فراریان موآب با تو زندگی کنند.» کلمه «تو» به مردم یهودا اشاره دارد.
اینجا به نحوی از مهیا کردن پناهگاه سخن گفته شده که گویی خود او تبدیل به پناهگاهی برای آنها میشود. ترجمه جایگزین: «به آنها جایی بده تا از کسانی که سعی بر نابودی آنها دارند مخفی شوند» یا «از آنها در برابر کسانی که میخواهند آنها را نابود کنند، حفاظت کن»
کلمه «کُرسی» به قدرت حکمرانی کردن به عنوان پادشاه اشاره دارد. اسم معنای «رحمت[وفاداری]» را میتوان به «رحیم[وفادار]» ترجمه کرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به عهد خود وفادار خواهد بود و پادشاهی خواهد گماشت»
«خیمه داوود» به خانواده داوود اشاره دارد که ذریت او هستند. نشستن بر تخت به حکمرانی کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت داوود که با وفاداری حکمرانی میکند»
عبارت «به جهت عدالت» اشاره به عدالت خواهی دارد.
این قسمت همچنان نبوتی که در مورد مردم موآب است را بیان میکند. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی اکنون در حال روی دادن هستند. اشعیا ۱۵: ۱- ۲.
کلمات «موآب» و «او را» به مردم موآب اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «شنیدیم که مردم موآب مغرور، متکبر و خشمگین هستند»
معانی محتمل: ۱) اشعیا سخن میگوید و شناسه مستتر فاعلی به او و مردم یهودا اشاره دارد یا ۲) خدا سخن میگوید و شناسه مستتر فاعلی به خدا اشاره دارد.
«اما آن چه در مورد خودشان میگویند، هیچ است» یا «اما آن چه به آن مفتخر هستند، درست نیست»
«موآب» اشاره به مردم موآب دارد. «پس همه مردم موآب به خاطر اتفاقی که برای شهرهایشان افتاد، گریه میکنند»
«چون قرص نان کشمشی در قیر حارَسَت نیست» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمهای که در عبری به کار رفته به معنای «نان کشمشی» یا «مردان» است.
قیر حارَسَت نام یک شهر است.
این قسمت همچنان نبوتی که در مورد مردم موآب است را بیان میکند. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی قبلا رخ دادهاند (اشعیا ۱۵: ۱- ۲).
اسم این شهر را همان طور ترجمه کنید که در اشعیا ۱۵: ۴ ترجمه کردهاید.
اینها اسامی شهرها هستند.
سرزمین موآب به تاکستانهایش معروف بود. خدا زمین موآب را تاکستانی بزرگ توصیف میکند. چنین امری تاکید میکند که حاکمان یعنی سپاهیان کاملاً همه چیز را در موآب نابود میکنند.
این قسمت همچنان موآب را تاکستانی بزرگ توصیف میکند (اشعیا ۱۶: ۸). خدا رویدادهایی که در آینده رخ میدهند را به نحوی توصیف میکند که گویی در حال حاضر رخ میدهند.
شناسه مستتر فاعلی در ۱۶: ۹- ۱۰ اشاره به خداوند[یهوه] دارند.
خدا به نحوی از غم عمیق خود به خاطر این مکانها سخن میگوید که گویی بسیار گریه میکند و اشکهای فراوان او بر آنها میریزد. ترجمه جایگزین: «بسیار برای تو گریه میکنم»
اسامی این شهرها را همان طور ترجمه کنید که در اشعیا ۱۶: ۸ چطور ترجمه کردهاید.
اسامی این شهرها را همان طور ترجمه کنید که در اشعیا ۱۵: ۴ ترجمه کردهاید.
«گلبانگ» اشاره به کسانی دارد که به خاطر محصول میوه خود از شادی فریاد میزنند. ترجمه جایگزین: «به خاطر کاری که من انجام میدهم، دیگر به خاطر برداشت میوه تابستانی از مزارع شادی نمیکنی»
کلمه «صدا» به شادی کردن کسانی اشاره دارد که با پا آب انگورها را میگیرند تا شراب تولید کنند. ترجمه جایگزین: «بنابراین کسانی که آب انگورها را میفشرند، دیگر از شادی فریاد نمیزنند»
این قسمت همچنان نبوتی که در مورد مردم موآب است را بیان میکند. خدا به نحوی رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند را توصیف میکند که گویی اکنون در حال روی دادن هستند. (اشعیا ۱۵: ۱- ۲)
عبارت «احشای من» به خداوند[یهوه] و حس غم او اشاره دارد. او صدای[آه] خود را با صدای غمگینی که از ساز چنگ یا بربط بیرون میآید، مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «پس مثل آهنگ غمگینی که از چنگ بیرون میآید، آه میکشم»
این اشاره به مردم موآب دارد.
عبارت «بطن من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. کلمه «صدا[آه]» از عبارت قبلی برداشت میشود. ببینید قیر حارَسْ را در اشعیا ۱۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «درونم[بطنم][باطنم] برای قیر حارَس آه میکشد» یا «برای مردم قیر حارَس غمگین هستم»
این کنایه از مردم آن شهر است. ترجمه جایگزین: «مردم قیر حارَسْ»
تمام این کلمات به مردم موآب اشاره دارند.
«دعای او پاسخ داده نمیشود»
«این همان پیغام است.» این کلمه اشاره به سخنانی دارد که در ۱۵: ۱- ۱۶: ۱۲ آمدهاند.
کلمه «موآب» به مردم موآب اشاره دارد.
«مملکت موآب دیگر...پر جلال نخواهد بود.»
1وحی دربارۀ دمشق: اینك دمشق از میان شهرها برداشته میشود و توده خراب خواهد گردید.2شهرهای عَرُوعیر متروك میشود و به جهت خوابیدن گلهها خواهد بود و كسی آنها را نخواهد ترسانید.3و حصار از افرایم تلف خواهد شد و سلطنت از دمشق و از بقیه اَرام. و مثل جلال بنیاسرائیل خواهند بود زیرا كه یهوه صبایوت چنین میگوید.4و در آن روز جلال یعقوب ضعیف میشود و فربهی جسدش به لاغری تبدیل میگردد.5و چنان خواهد بود كه دروگران زرع را جمع كنند و دستهای ایشان سنبلهها را درو كند.و خواهد بود مثل وقتی كه در وادی رفایم سنبلهها را بچینند.6و خوشههای چند در آن باقی ماند و مثل وقتی كه زیتون را بتكانند كه دو یا سه دانه بر سر شاخه بلند و چهار یا پنج دانه بر شاخچههای بارور آن باقی ماند. یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید.7در آن روز انسان بسوی آفریننده خود نظر خواهد كرد و چشمانش بسوی قدّوس اسرائیل خواهد نگریست.8و بسوی مذبحهایی كه به دستهای خود ساخته است نظر نخواهد كرد و به آنچه با انگشتهای خویش بنا نموده یعنی اشیریم و بتهای آفتاب نخواهد نگریست.9در آن روز شهرهای حصینش مثل خرابههایی كه در جنگل یا بر كوه بلند است خواهد شد كه آنها را از حضور بنیاسرائیل واگذاشتند و ویران خواهد شد.10چونكه خدای نجات خود را فراموش كردی و صخره قوّت خویش را به یاد نیاوردی، بنابراین نهالهای دلپذیر غرس خواهی نمود و قلمههای غریب را خواهی كاشت.11در روزی كه غرس مینمایی، آن را نمّو خواهی داد و در صبحْ مزروعِ خود را به شكوفه خواهی آورد، امّا محصولش در روز آفت مهلك و حزن علاجناپذیر بر باد خواهد رفت.12وای بر شورش قومهای بسیار كه مثل شورش دریا شورش مینمایند، و خروش طوایفی كه مثل خروش آبهای زورآور خروش میكنند.13طوایف مثل خروش آبهای بسیار میخروشند، امّا ایشان را عتاب خواهد كرد و به جای دور خواهند گریخت و مثل كاه كوهها در برابر باد رانده خواهند شد و مثل غبار در برابرگردباد.14در وقت شام اینك خوف است و قبل از صبح نابود میشوند. نصیب تاراجكنندگان ما و حصّه غارت نمایندگان ما همین است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظومی که در این باب آمدهاند انجام میدهد.
ترجمه ULB آیاتی که در ۱۷: ۱- ۶، ۹- ۱۴ آمدهاند را در سمت چپ صفحه و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار داده، چون بخشی از نقل قولی طولانی هستند.
این بابْ نبوتی را اعلام میکند که بر ضد مردم دمشق است. دمشق پایتخت اَرام بود. مردم دمشق خدایان دیگری به غیر از خداوند[یهوه] را میپرستیدند و با قوم خداوند[یهوه] جنگیدند.
, and )
این باب نابودی پادشاهی اسرائيل را نبوت میکند. همچنین در این باب به آنها افرایم نیز گفته میشود. حکومتهای شمالی اسرائيل و اَرام تقریباً در یک زمان مغلوب شدند.
دمشق اسم یک شهر است. ببینید این قسمت را در اشعیا ۷: ۸ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «تمام کسانی که شهرهای عَرُوعیر را ترک کردند»
«آنها را» به گوسفند اشاره دارد.
افرایم بزرگترین قبیله در اسرائيل بود. این کلمه در این قسمت اشاره به پادشاهی شمالی اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «شهرهای مستحکم از اسرائیل محو خواهند شد»
اینجا در اصل از کلمه «محو خواهد شد» استفاده شده که به معنای غیب شدن آن شهرها نیست. این عبارت به معنای نابود شدن آن شهرهاست.
کلمات «تلف خواهد شد[محو خواهد شد]» از عبارت قبلی برداشت میشوند. پادشاه اَرام از دمشق بر تمام قلمرو حکومت میکرد. سلطنتی که تلف یا محو میشود به حاکمی اشاره دارد که دیگر قدرتی برای سلطنت نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «سلطنت از دمشق محو میشود» یا «قدرتی ملوکانه در دمشق نخواهد بود»
خداوند[یهوه] با استفاده از نام خود در مورد خود سخن میگوید تا به این وسیله قطعیت اعلام خود را نشان دهد. این قسمت را مثل اشعیا ۱۴: ۲۲ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه یهوه صبایوت اعلام کرده» یا «من خداوند[یهوه] لشکرها چنین اعلام کردهام»
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی مهم به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
کلمه «یعقوب» به قوم اسرائيل اشاره دارد. اسرائيل دیگر جلالی نخواهد داشت، بلکه ضیعف و فقیر میشود.
خدا قوم اسرائيل را مجازات میکند و در آن سرزمین چیزی باقی نخواهد ماند.
این وادی[دره] جایی بود که قوم زراعت میکردند و غذای خود را آنجا تولید میکردند.
این قسمت همچنان قوم اسرائيل را با زمینی مقایسه میکند که محصول از آن برداشت شده است. (اشعیا ۱۷: ۴- ۵).
کلمه «خوشه» به کسانی اشاره دارد که در اسرائیل زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «اما اندکی از قوم[مردم] در اسرائيل باقی خواهند ماند»
قوم با تکاندن درختان زیتون میوه روی درخت را بر زمین میریختند و به این طریق محصول را برداشت میکردند. ترجمه جایگزین: «مثل زیتون اندکی که بر درختان زیتون باقی میماند»
کلمه «زیتون» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «چهار یا پنج زیتون»
خداوند[یهوه] با استفاده از نام خود در مورد خود سخن میگوید تا به این وسیله قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «این است آن چه یهوه صبایوت اعلام کرده» یا «من خداوند[یهوه] اسرائیل اعلام کردهام»
نگریستن به سوی خدا به امید دریافت کمک از سوی او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم امیدوار خواهند بود که خالق آنها، آن قدوس اسرائيل به آنها کمک کند»
اینجا در اصل از کلمه «مردان» استفاده شده که اشارهای کلی به همه انسانها دارد. ترجمه جایگزین: «مردم نگاه خواهند کرد»
کلمه «نظر» به کسانی اشاره دارد که نگاه میکنند. ترجمه جایگزین: «نگاه خواهند کرد» یا «مردم نگاه خواهند کرد»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
نظر کردن به مذبح به پرستیدن بتها به امید دریافت کمک از آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بتهایی که بر مذبحشان هستند را نخواهند پرستید» یا «مردم اسرائيل به مذبح نخواهند رفت و از بتها کمک نمیخواهند»
کلمه «دستها» به قوم[مردم] اشاره دارد. نویسنده با استفاده از این کلمه تاکید میکند که مذبح و بتها توسط مردم ساخته شدهاند. ترجمه جایگزین: «که به دست آنها ساخته شده است» یا «که خود آنها ساختهاند»
عبارت دوم چیزهایی که مردم ساختهاند را مشخص میکنند. نویسنده با اشاره به دستها تاکید میکند که مردم آنها را ساختهاند پس خدایان واقعی نیستند. ترجمه جایگزین: «ستونهای اشیریم یا بتهای آفتاب که خود آنها ساختهاند»
شما میتوانید در ترجمه مشخص کنید که چه کسی این سرزمینها را ترک کرده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتیان و اَموریان بعد از آمدن بنیاسرائيل رفتند»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به اسرائيل دارد. کلمه «فراموش کردی» به معنای آن نیست که آنها خدا را به خاطر نداشتند. این کلمه یعنی آنها دیگر از او اطاعت نمیکردند. ترجمه جایگزین: «زیرا دیگر اطاعت نمیکنی»
«خدایی که تو را نجات میدهد»
این قسمت خدا را با صخرهای بزرگ مقایسه میکند که قوم میتوانند از آن بالا بروند و از دست دشمنان فرار کنند یا مخفی شوند. ترجمه جایگزین: «از خدایی که مثل صخره از آنها محافظت میکند، غفلت کردند» یا «از مراقب خود غافل شدند»
«میوه دیگری برای برداشت نخواهد بود»
«شورش» صدایی بلند است. ترجمه جایگزین: «صدای بسیاری که مثل صدای بلند دریاست»
سپاه دشمنان مثل نیرویی به آنها میرسد که کسی نمیتواند مانع آن شود. ترجمه جایگزین: «امتها مثل موجی خروشان میآیند»
کلمه «طوایف» به سپاهیان قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خروش سپاهیان دشمن»
این دو عبارت یک معنا دارند. سپاهیان دشمن به نظر قدرتمند میرسند، ولی خدا به راحتی مانع آنها میشود و آنها را دور میکند. ترجمه جایگزین: «مثل کاهی بر کوه که باد آن را میبرد...مثل علفی که هنگام نزدیک شدن طوفان باد آن را میبرد»
اینجا به نحوی از اتفاقی که رخ میدهد سخن گفته شده که گویی سهم الارث آنهاست. ترجمه جایگزین: «چنین اتفاقی برای آنها رخ میدهد»
کلمه «ما» به اشعیا و مردم یهودا اشاره دارد.
1وای بر زمینی كه در آن آواز بالها استكه به آن طرف نهرهای كوش میباشد.2و ایلچیان به دریا و در كشتیهای بَرْدِی بر روی آبها میفرستد و میگوید: ای رسولان تیزرو بروید نزد امّت بلند قدّ و برّاق، نزد قومی كه از ابتدایش تا كنون مهیب بودهاند یعنی امّت زورآور و پایمال كننده كه نهرها زمین ایشان را تقسیم میكند.3ای تمامی ساكنان ربع مسكون و سكنه جهان، چون عَلَمی بر كوهها بلند گردد بنگرید و چون كَرِنّا نواخته شود بشنوید.4زیرا خداوند به من چنین گفته است كه من خواهم آرامید و از مكان خود نظر خواهم نمود. مثل گرمای صاف بر نباتات و مثل ابر شبنم دار در حرارت حصاد.5زیرا قبل از حصاد وقتی كه شكوفه تمام شود و گل به انگور رسیده، مبدّل گردد او شاخهها را با ارّهها خواهد برید و نهالها را بریده دور خواهد افكند.6و همه برای مرغان شكاری كوهها و وحوش زمین واگذاشته خواهد شد. و مرغان شكاری تابستان را بر آنها بسر خواهند برد و جمیع وحوش زمین زمستان را بر آنها خواهند گذرانید.7و در آن زمان هدیهای برای یهوه صبایوت از قوم بلند قدّ و برّاق و از قومی كه از ابتدایش تا كنون مهیب است و از امّتی زورآور و پایمال كننده كه نهرها زمین ایشان را تقسیم میكند، به مكان اسم یهوه صبایوت یعنی به كوهصهیون آورده خواهد شد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب نبوتهایی را اعلام میکند که بر ضد قوم کوش هستند. خداوند[یهوه] آنها را مجازات میکند.
این باب با استفاده از استعارات فراوان به توصیف نابودی میپردازد که بر سر قوم کوش میآید.
معانی محتمل «آواز بالها»: ۱) اینجا به نحوی از قایقهای[کشتیهای] بادباندار سخن گفته شده که گویی بال دارند. ترجمه جایگزین: «وای بر کسانی که در زمینی که آن سوی رودهای کوش است زندگی میکنند، کسانی که قایقهایشان مثل حشراتِ روی آب هستند» یا ۲) آواز بالها به صدای حشرات بالداری مثل ملخ اشاره دارد.
رود نیل بسیار عریض بود و مردم مصر و کوش برای اشاره به آن از کلمه «دریا» استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «بر رودِ عظیم» یا «کنار رود نیل»
بَرْدِی گیاهی بلند است که کنار رودخانه نیل رشد میکند. مردم ساقههای این گیاه را به هم میبستند تا قایق درست کنند. ترجمه جایگزین: «قایقی از بَرْدی» یا «قایقی که از نی ساخته میشود»
همه این عبارات مردم یک قوم[امت] را توصیف میکنند.
کلمه «امت» به مردم آن امت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «امتی که مردمش بلند قد بوده و پوست نرمی دارند»
عبارت «ابتدایش تا کنون» برای اشاره به «همه جا» به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «کسانی که همه جا از آنها میترسند» یا «قومی که همه بر زمین از آنها میترسند»
پایمال کردن به غالب آمدن به امتهای دیگر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «امتی که زورآور است و بر اقوام دیگر غالب میآید»
این احتمالاً اشاره به رودهای فراوانی دارد که از میان مملکت جاری بودند و کشور را به قسمتهای مختلف تقسیم میکردند.
آیه ۳ آن چه را قاصدین در اشعیا ۱۸: ۲ باید به مردم دنیا بگویند، مطرح میکند.
این عبارات اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «ای مردم زمین»
عَلَم و کَرِِنا برای فرا خواندن مردم به جنگ به کار میرفتند. نگاه کردن و گوش کردن فرمانهایی هستند که به توجه کردن و آماده جنگ شدن اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که علامتی بر کوهها بلند شده و شیپور نواخته میشود، توجه کنید»
عَلمْ، پرچمی بود که برای فرا خواندن مردم به جنگ از آن استفاده میشد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی عَلم جنگ را بر کوهها میبینید توجه کنید»
کَرِنا برای فرا خواندن مردم به جنگ نواخته میشد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی صدای شیپور جنگ را میشنوید، توجه کنید»
خدا از مَثَل کشاورز و تاکستان استفاده میکند تا مجازات شدن قومی خاص توسط خود را توصیف کند. این قوم[ملت] اتیوپی یا دشمن اتیوپی هستند.
«خداوند[یهوه] به من گفته است.» کلمه «به من» به اشعیا اشاره دارد.
آنچه خدا میبیند را میتوانید در ترجمه مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «از خانه خود آن امت[ملت] را در سکوت مینگرم» یا «در سکوت از خانه خود عملِ مردم آن امت را مینگرم»
این عبارات نشان میدهد که خدا چگونه در سکوت آن قوم را مینگرد.
این قسمت به برداشت انگور اشاره دارد. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از برداشت انگور»
شما میتوانید در ترجمه مشخص کنید که شکوفه به درختان تاک اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی رشد گلهایی که بر تاکستان انگور هستند، به پایان رسید»
خداوند[یهوه] قبل از اینکه انگور برسد شاخهها را میبرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قبل از رسیدن محصول شاخههای انگور را خواهد برید»
اره[داس] چاقوییست که برای بریدن شاخه تاک یا گیاه دیگر از آن استفاده میشود.
خداوند[یهوه] هنگام داوری شاخهها را دور خواهد انداخت.
خدا ظاهراً تعریف کردن مَثَل را رها میکند تا مستقیماً در مورد آن امت سخن گوید. چنین امری را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که کشته شدهاند، کنار هم رها میشوند» یا «مثل شاخهها بریده و دور انداخته شده، اجساد آنها نیز بر زمین رها میشوند»
«پرندگان هنگام تابستان آنها را خواهند خورد.» کلمه «مرغان» به پرندگانی اشاره دارد که گوشت تن مردگان را میخورند.
«تمام انواع حیوانات وحشی»
«آنها را در زمستان خواهند خورد»
این عبارات مردم یک قوم را توصیف میکنند. ببینید این عبارات را در اشعیا ۱۸: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
«کسانی که قد بلند هستند و پوستی صاف و نر دارند»
عبارت «از ابتدایش تاکنون» برای اشاره به «همه جا» استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «کسانی که همه جا از آنها میترسند» یا «قومی که همه بر زمین از آنها میترسند»
پایمال کردن به غالب آمدن به امتهای دیگر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «امتی که زورآور است و بر اقوام دیگر غالب میآید»
کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به کوه صهیون جایی که یهوه صبایوت ساکن است»
1وحی دربارۀ مصر: اینك خداوند بر اَبْرِ تیزرو سوار شده، به مصر میآید و بتهای مصر از حضور وی خواهد لرزید و دلهای مصریان در اندرون ایشان گداخته خواهد شد.2و مصریان را بر مصریان خواهم برانگیخت. برادر با برادر خود و همسایه با همسایه خویش و شهر با شهر و كشور با كشور جنگ خواهند نمود.3و روح مصر در اندرونش افسرده شده، مشورتش را باطل خواهم گردانید و ایشان از بتها و فالگیران و صاحبان اجنّه و جادوگران سؤال خواهند نمود.4و مصریان را به دست آقای ستمكیش تسلیم خواهم نمود و پادشاه زورآور بر ایشان حكمرانی خواهد كرد. خداوند یهوه صبایوت چنین میگوید.5و آب از دریا (نیل) كم شده، نهر خراب و خشك خواهد گردید.6و نهرها متعفّن شده، جویهای ماصور كم شده میخشكد و نی و بوریا پژمرده خواهد شد.7و مَرغْزاری كه بر كنار نیل و بر دهنه نیل است و همه مزرعههای نیل خشك و رانده شده و نابود خواهد گردید.8و ماهی گیران ماتم میگیرند و همه آنانی كه قلاّب به نیل اندازند زاری میكنند و آنانی كه دام بر روی آب گسترانند افسرده خواهند شد.9و عاملان كتان شانه زده و بافندگان پارچه سفید خجل خواهند شد.10و اركان او ساییده و جمیع مزدوران رنجیده دل خواهند شد.11سروران صوعن بالكّل احمق میشوند ومشورت مشیران دانشمند فرعون وحشی میگردد. پس چگونه به فرعون میگویید كه من پسر حكما و پسر پادشاهان قدیم میباشم.12پس حكیمان تو كجایند تا ایشان تو را اطّلاع دهند و بدانند كه یهوه صبایوت دربارۀ مصر چه تقدیر نموده است؟13سروران صوعن ابله شده و سروران نوف فریب خوردهاند و آنانی كه سنگ زاویه اسباط مصر هستند آن را گمراه كردهاند.14و خداوند روح خیرگی در وسط آن آمیخته است كه ایشان مصریان را در همه كارهای ایشان گمراه كردهاند، مثل مستان كه در قی خود افتان و خیزان راه میروند.15و مصریان را كاری نخواهد ماند كه سر یا دم نخل یا بوریا بكند.16در آن روز اهل مصر مثل زنان میباشند و از حركت دست یهوه صبایوت كه آن را بر مصر به حركت میآورد لرزان و هراسان خواهند شد.17و زمین یهودا باعث خوف مصر خواهد شد كه هركه ذكر آن را بشنود خواهد ترسید به سبب تقدیری كه یهوه صبایوت بر آن مقدّر نموده است.18در آن روز پنج شهر در زمین مصر به زبان كنعان متكلّم شده، برای یهوه صبایوت قسم خواهند خورد و یكی شهر هلاكت نامیده خواهد شد.19در آن روز مذبحی برای خداوند در میان زمین مصر و ستونی نزد حدودش برای خداوند خواهد بود.20و آن آیتی و شهادتی برای یهوه صبایوت در زمین مصر خواهد بود. زیرا كه نزد خداوند به سبب جفاكنندگان خویش استغاثه خواهد نمود و او نجات دهنده و حمایت كنندهای برای ایشان خواهد فرستاد و ایشان را خواهد رهانید.21و خداوند بر مصریان معروف خواهد شد و در آن روز مصریان خداوند راخواهند شناخت و با ذبایح و هدایا او را عبادت خواهند كرد و برای خداوند نذر كرده، آن را وفا خواهند نمود.22و خداوند مصریان را خواهد زد و به زدن شفا خواهد داد زیرا چون بسوی خداوند بازگشت نمایند ایشان را اجابت نموده، شفا خواهد داد.23در آن روز شاهراهی از مصر به آشور خواهد بود و آشوریان به مصر و مصریان به آشور خواهند رفت و مصریان با آشوریان عبادت خواهند نمود.24در آن روز اسرائیل سوم مصر و آشور خواهد شد و آنها در میان جهان بركت خواهند بود.25زیرا كه یهوه صبایوت آنها را بركت داده خواهد گفت قوم من مصر و صنعت دست من آشور و میراث من اسرائیل مبارك باشند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۹: ۱- ۱۸ انجام میدهد.
این باب نابودی امت مصر را نبوت میکند. نابودی آنها در نتیجه نفاق بین خود آنها بود نه مغلوب شدن در برابر ملتی دیگر.
برخی از تمثیلهای به کار رفته در این باب مرتبط با پرستش خدایان دروغین هستند. یکی از مهمترین خدایانی که مردم کنعان میپرستیدند بعل، خدای باران و طوفان بود. یکی دیگر از خدایان مهم مصری «رع» خدای خورشید بود.
این عبارت ارجاع متن را از زمانی که آشور برای غالب آمدن به دنیا آمد به آیندهای دورتر معطوف میسازد.
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «به آن چه میخواهم بگویم توجه کنید»
خداوند[یهوه] در این قسمت به نحوی توصیف شده که گویی مانند ارابه بر ابر سوار است.
این جا به نحوی از بتها سخن گفته شده که گویی هنگام نزدیک شدن خداوند[یهوه] میترسند. ترجمه جایگزین: «بتهای مصر از ترس در حضور خداوند[یهوه] به خود میلزرند»
گداخته شدن دل به از دست دادن شجاعت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مصریان دیگر جراتی ندارند»
کلمات «جنگ خواهد نمود» از عبارت قبلی برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «مرد بر علیه همسایه خود میجنگد»
کلمه «شهر» به ساکنان آن شهر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم شهری که بر علیه شهر دیگر میجنگند» یا «مردم شهرهای مختلف که بر علیه مردم شهری دیگر میجنگند»
کلمات «جنگ خواهد نمود» یا «خواهد بود» از عبارت قبلی برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «کشوری بر علیه کشور دیگر خواهد بود» یا «کشوری بر ضد کشوری دیگر خواهد بود»
کلمه «کشور» به حکومت کوچکتر اشاره دارد که زیر مجموعه مصر به حساب میآمد. همچنین میتوانید به جای کلمه «کشور» از «استان» استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «مردم یک استان بر ضد استان دیگر خواهند بود.» یا «مردم استانهای مختلف بر ضد یکدیگر میجنگند»
اینجا به نحوی از امت[ملت] مصر سخن گفته شده که گویی یک شخص است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روح مصر را از درون ضعیف میکنم»
«آنها به دنبال توصیه...جادوگران خواهند بود ولی فایدهای برای آنها نخواهد داشت. مانع من نمیشود که آنها را نابود کنم»
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] باعث میشود آن مشورت[توصیه] بیاثر بماند یا ۲) خداوند[یهوه] باعث میشود که او نتواند مشورت دهد. شما میتوانید ترکیب کلمات این قسمت را تغییر دهید و اسم معنای «مشورت» را به فعل «مشورت دادن[توصیه کردن]» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی را که به پادشاه مشورت میدهند، سر درگم خواهم ساخت»
این اشخاص مدعی صحبت کردن با مردگان بودند.
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل[استیلا] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مصریان را تحت کنترل آقایی ستمکار قرار خواهم داد.»
خداوند[یهوه] خود را با نام خطاب قرار میدهد تا بر قطعیت آن چه اعلام میکند تاکید کند. این قسمت را مثل اشعیا ۳: ۱۵ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آنچه خداوند[یهوه] صبایوت اعلام میکند» یا «این است آن چه من خداوند[یهوه] صبایوت اعلام کردهام»
مصریان برای اشاره به رود نیل از کلمه «دریا» استفاده میکردند. این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «رودخانه نیل کاملاً خشک میشود»
«متعفن میشوند» یا «بد بو میشوند»
«کوچکتر و کوچکتر میشوند»
کلمات «نی» و «بوریا» به دو نوع گیاه مشابه اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «گیاهانی که کنار رود میمیرند و میپوسند»
«زمینهایی نزدیک به رودخانه نیل که مردم محصولی بر آنها کاشتهاند»
این سه عبارت اساساً یک معنا دارند. در صورت لزوم دلیل غمگین بودن آنها را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «ماهیگیرانی که با قلاب یا تور ماهی میگیرند از یاس، زاری میکنند، چون ماهیان نیل مردهاند»
برخی از مردم برای ماهیگیری طعمهای به قلاب میگذارند سپس قلاب را به طناب میبندند و آن را به آب میاندازند. وقتی ماهی سعی میکند غذایی که بر قلاب است را بگیرد دهانش بر قلاب گیر میکند و ماهیگیر قلاب را از آب بیرون میکشد.
پرتاب کند
برخی برای ماهیگیری تور به آب میاندازند. وقتی ماهی در تور گیر میکند تور را از آب بیرون میکشند.
«کسانی که با کتان شانه زده کار میکنند»
کتان گیاهیست که کنار رودخانه نیل رشد میکند. کسانی الیاف آن را شانه میزدند تا هر تار را از دیگری جدا کنند و نخ بسازند و از نخ پارچه درست کنند.
«خجل میشوند»
«مردم مصر که پارچه درست میکنند»
ساییده شدن به مایوس شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مایوس میشوند»
«کار برای پول»
«بسیار غمگین میشوند»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. شاهزادگان صوعن خود حکیمترین مشاوران فرعون هستند یا گروهی دیگر از مردم هستند که حماقتشان را نشان دادهاند.
این شهری در شمال مصر است.
اشعیا با استفاده از یک سوال کسانی که ادعای حکمت در مصر داشتند را استهزا میکند. ترجمه جایگزین: «تو ابلهانه به فرعون میگویی...میباشم»
اشعیا با استفاده از این سوال حکیمان را استهزا میکند. کلمه «تو» به فرعون اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حکیمی ندارید» یا «حکیمانت ابله هستند»
اشعیا به طور ضمنی اشاره میکند که حکیمان او قادر به درک نقشههای خدا نیستند ولی اشعیا واقعاً بر حکیم بودن آنها باور ندارد. ترجمه جایگزین: «اگر واقعاً حکیم هستند میتوانند نقشه یهوه صبایوت[خداوند سپاهیان] را در مورد مصر به تو بگویند»
اینجا به نحوی از شاهزادگان صوعن و نوف[ممفیس] سخن گفته شده که گویی سنگ زاویه ساختمانها هستند. نویسنده با استفاده از چنین روشی بر مهم بودن آنها در جماعت تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «رهبران سبب گمراهی مصر شدند»
صوعن شهری در شمال مصر است. ببینید این قسمت را دراشعیا ۱۹: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید.
این شهری در شمال مصر است.
کلمه «مصر» به مردم مصر اشاره دارد. گمراه شدن به انجام دادن کار غلط اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «باعث گمراهی مردم مصر شد» یا «باعث خطا کردن مردم مصر شد»
اشعیا به نحوی در مورد داوری خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی مصر جام شراب است. او به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث گمراهی افکار آنها میشود سخن میگوید که گویی افکار آنها مایعی است که خداوند[یهوه] آن را با شراب مخلوط میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] با منحرف کردن افکارشان بر آنها داوری میکند» یا «خداوند مثل نوشیدنی مسموم کننده افکار حاکمان آن را بر هم میزند و به این وسیله بر آنها داوری میکند»
«منحرف» یا «سردرگم»
کلمه «آن» به مصر اشاره دارد. گاهی به نحوی در مورد ممالک سخن گفته میشد که گویی زن بودند. ترجمه جایگزین: «در مصر»
See:
شناسه مستتر فاعلی اشاره به حاکمان یا رهبرانی دارد که در آیه قبل توصیف شدهاند. ترجمه جایگزین: «شاهزادگان مردم مصر را گمراه کردهاند»
گمراه کردن مردم ،به تاثیر گذاشتن بر آنها برای انجام کار غلط اشاره دارد.
اشعیا به نحوی از مردم مصر که کار غلط را انجام میدهند سخن میگوید که گویی مثل مستان تلو تلو خوران حرکت میکنند.
کلمه «سر» بخشی از حیوان است که شخص میخواهد به جای آن باشد. چنین قیاسی اشاره به رهبران دارد. کلمه «دم» نقطه مقابل آن است و به کسانی اشاره میکند که از آن رهبران پیروی میکنند. ترجمه جایگزین: «چه رهبر و چه پیرو»
«[شاخه] نخل» بر درختی بلند رشد میکند و اشاره به ثروتمندان و اشخاص مهم دارد. گیاه بوریا در آبهای کم عمق رشد میکند و اشاره به فقرا و کسانی دارد که حائز اهمیت نیستند. این قسمت را ماننداشعیا ۹: ۱۴ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چه مهم و چه غیر مهم» یا «چه ثروتمند و چه فقیر»
این قسمت تاکید میکند که مردم مصر خواهند ترسید و هنگامی که خدا آنها را تنبیه میکند، درمانده خواهند بود.
کلمه «دست» به قدرت خدا اشاره دارد و بلند کردن دست بر آنها به مجازات کردن آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چون خداوند یهوه صبایوت دست قدرتمند خود را برای مجازات آنها بلند کرده است»
«زمین یهودا» و «مصر» به کسانی که در آن مکانها هستند اشاره دارند. مصریان از ترس به خود خواهند لرزید. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا باعث لرزیدن مصریان خواهند شد» یا «مردم یهودا باعث میشوند مصریان بسیار بترسند»
کلمه «هر که» به مصریان اشاره دارد و «آن را» به مردم یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر وقت کسی مردم یهودا را به مصریان یادآوری کند، مصریان خواهند ترسید»
این قسمت به کسانی اشاره دارد که در آن شهرها هستند. ترجمه جایگزین: «مردم پنج شهر مصر سخن خواهند گفت»
این قسمت به زبان عبری اشاره دارد. زبان قوم خدا که در زمین کنعان ساکن بودند، عبری بود. «کنعان» به کسانی اشاره دارد که آنجا زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «زبان مردم کنعان»
«قول میدهند که وفادار باشند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «مردم یکی از آن شهرها را خواهند خواند»
معنای کلمهای که به «هلاکت» ترجمه شده مشخص نیست. این کلمه به معنای «نابودی» یا «خورشید» است. ترجمه جایگزین: «آن شهر را خورشید خواندند» یا «شهر را هلاکت خواندند»
عبارت «حدود» به مرز مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ستونی سنگی برای خداوند[یهوه] بر مرز مصر»
اسم معنای «آیت» و «شهادت» را میتوان به افعال «نشان دادن» و «ثابت کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مذبحی که حضور خداوند[یهوه] در زمین مصر را نشان میدهد و ثابت میکند»
حضور خداوند[یهوه] در زمین مصر، به مردم مصر که او را میپرستیدند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که مردم در زمین مصر، خداوند[یهوه] صبایوت را میپرستند»
«وقتی مصریان گریستند»
«چون مردم به جفا با آنها رفتار میکنند» یا «چون دیگران باعث رنجش آنها میشوند»
«خداوند[یهوه] کسی را میفرستد تا مصریان را نجات دهد و از آنها دفاع کند»
کسی که خداوند[یهوه] آنها را از او میرهاند را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مصریان را از جفاکنندگان خود میرهاند»
کلمه «[مصر]» به مردم مصر اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند مردم مصر را بر او میشناساند»
«حقیقت را در مورد خداوند[یهوه] قبول خواهند کرد» یا «بر حقیقتی در مورد خداوند[یهوه] توافق میکنند»
آن چه عبادت میکنند را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را عبادت[پرستش] خواهند کرد»
«به خداوند[یهوه] قواهایی میدهند و به آنها متعهد میمانند» یا «به خداوند[یهوه] وعدههایی میدهند و به آن چه وعده دادهاند، وفادار میمانند»
کلمه «مصر» به مردم مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند مردم مصر را خواهد زد»
«میزند» یا «تنبیه میکند»
کلمه «آنها را» از مضمون این عبارت برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «آنها را میزند و شفا خواهد داد»
نحوه ارتباط این عبارت با عبارت قبلی را میتوانید با استفاده از کلماتی چون «بعد» و «همچنین» مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «و بعد از زدنْ آنها را شفا میدهند»
شاهراه جادهای بزرگ است که بسیاری از مردم میتوانند بر آن سفر میکنند.
اینجا در اصل از کلمه «[آشوری]» استفاده شده که به شخصی اهل آشور اشاره دارد، ولی در واقع به هر کس که اهل آشور است و به مصر میآید، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آشوریان میآیند»
کلمات «خواهند رفت[آمد]» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «آن مصری به آشور خواهد آمد»
اینجا در اصل از کلمه «[مصری]» استفاده شده که به شخصی اهل مصر اشاره دارد، ولی در واقع به هرکس که اهل مصر است و به آشور میآید اشاره میکند.
کسی که مورد پرستش آنها بود را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «مصریان و آشوریان خداوند را میپرستند»
اسامی این سه کشور در واقع اشاره به مردم آن کشورها دارند. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان همراه مصریان و آشوریان سومین خواهند بود»
معانی محتمل: ۱) «به هم میپیوندند» یا ۲) «سومین برکت خواهند بود» یا ۳) «مساوی خواهند بود با»
اسامی سه کشور به مردم آن ممالک اشاره دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای مردم مصر! من شما را برکت دادم چون قوم من هستید؛ و ای مردم آشور! من شما را برکت دادم چون شما را خلق کردهام و ای قوم اسرائيل! من شما را برکت دادم چون شما قطعاً متعلق به من هستید[چون شما را تسخیر کردهام][چون شما مال من هستید]»
کلمه «دست» به قدرت و عمل خدا اشاره دارد.
1در سالی كه تَرْتان به اَشْدُود آمد هنگامی كه سرجون پادشاه آشور او را فرستاد، پس با اَشْدُود جنگ كرده، آن را گرفت.2در آن وقت خداوند به واسطه اشعیا ابن آموص تكلّم نموده، گفت: «برو و پلاس را از كمر خود بگشا و نعلین را از پای خود بیرون كن.» و او چنین كرده، عریان و پا برهنه راه میرفت.3و خداوند گفت: «چنانكه بنده من اشعیا سه سال عریان و پا برهنه راه رفته است تا آیتی و علامتی دربارۀ مصر و كوش باشد،4بهمان طور پادشاه آشور اسیران مصر و جلاء وطنان كوش را از جوانان وپیران عریان و پابرهنه و مكشوف سرین خواهد برد تا رسوایی مصر باشد.5و ایشان به سبب كوش كه ملجای ایشان است و مصر كه فخر ایشان باشد مضطرب و خجل خواهند شد.6و ساكنان این ساحل در آن روز خواهند گفت: اینك ملجای ما كه برای اعانت به آن فرار كردیم تا از دست پادشاه آشور نجات یابیم چنین شده است، پس ما چگونه نجات خواهیم یافت؟»
این تمثیلی است که در این باب برای توصیف پیروزی آشور بر مصر و اتیوپی به کار رفته است. آنها با وجود این که شکست خوردهاند، کاملاً نابود نخواهند شد؛ بلکه همه چیز از آنها گرفته میشود و سپس به حال خود رها میشوند.
این اسم فرمانده سپاه آشور بود.
نام پادشاه آشور است.
اَشْدُود به سپاه اَشْدُود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر علیه سپاه اَشْدُود جنگید و آن را شکست داد»
«بدون لباس و پاپوش راه میرفت.» کلمه «عریان» احتمالاً تنها اشاره به لباس زیری دارد که بر تن داشت.
«هشداری»
پادشاه به سپاه خود دستور داد تا این کار را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «پادشاه آشور سپاه خود را... وا میدارد... تا اسیران را ببرند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا میتوان به روشنی بیان کنید که آنها اول حمله میکنند و مردم را میگیرند. ترجمه جایگزین: «به مصر و کوش حمله میکنند و مردم را اسیر میکنند و میبرند»
کلمه «مصر» به مردم مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که باعث شرم مردم مصر میشوند»
«ترسان و شرمنده»
ملجا و فخر به اتکای آنها بر قدرت نظامی ممالک دیگر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چون به قدرت سپاه کوش و مصر اتکا کردند»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که در سرزمینهای مرزی دریای مدیترانه زندگی میکردند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کجا باید فرار کنیم تا نجات یابیم»
نویسنده با استفاده از این سوال بر یاس آنها نسبت به وضعیت خود تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «دیگر راه فراری نداریم!»
1وحی دربارۀ بیابان بحر: چنانكه گردباد در جنوب میآید، این نیز از بیابان از زمین هولناك میآید.2رؤیای سخت برای من منكشف شده است، خیانت پیشه خیانت میكند و تاراج كننده تاراج مینماید. ای عیلام برآی و ای مِدْیان محاصره نما. تمام ناله آن را ساكت گردانیدم.3از این جهت كمر من از شدّت درد پر شده است و درد زه مثل درد زنی كه میزاید مرا درگرفته است. پیچ و تاب میخورم كه نمیتوانم بشنوم، مدهوش میشوم كه نمیتوانم ببینم.4دل من میطپید و هیبت مرا ترسانید. او شب لذّت مرا برایم به خوف مبدّل ساخته است.5سفره را مهیا ساخته و فرش را گسترانیده به اكل و شرب مشغول میباشند. ای سروران برخیزید و سپرها را روغن بمالید.6زیرا خداوند به من چنین گفته است: «برو و دیدهبان را قرار بده تا آنچه را كه بیند اعلام نماید.7و چون فوج سواران جفت جفت و فوج الاغان و فوج شتران را بیند آنگاه به دقّت تمام توجّه بنماید.»8پس او مثل شیر صدا زد كه «ای آقا من دائماً در روز بر محرس ایستادهام و تمامی شب بر دیدهبانگاه خود برقرار میباشم.9و اینك فوجمردان و سواران جفت جفت میآیند و او مزید كرده، گفت: بابل افتاد افتاده است و تمامی تمثالهای تراشیده خدایانش را بر زمین شكستهاند.»10ای كوفته شده من و ای محصول خرمن من آنچه از یهوه صبایوت خدای اسرائیل شنیدم به شما اعلام مینمایم.11وحی درباره دومه: كسی از سعیر به من ندا میكند كه «ای دیدهبان از شب چه خبر؟ ای دیدهبان از شب چه خبر؟»12دیدهبان میگوید كه «صبح میآید و شام نیز. اگر پرسیدن میخواهید بپرسید و بازگشت نموده، بیایید.»13وحی دربارۀ عرب: ای قافلههای ددانیان در جنگل عرب منزل كنید.14ای ساكنان زمین تیما تشنگان را به آب استقبال كنید و فراریان را به خوراك ایشان پذیره شوید.15زیرا كه ایشان از شمشیرها فرار میكنند، از شمشیر برهنه و كمان زه شده و از سختی جنگ.16زانرو كه خداوند به من گفته است بعد از یكسال موافق سالهای مزدوران، تمامی شوكت قیدار تلف خواهد شد.17و بقیه شماره تیراندازان و جبّاران بنی قیدار قلیل خواهد شد چونكه یهوه خدای اسرائیل این را گفته است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲۱: ۱- ۱۰، ۱۳- ۱۷ انجام میدهد.
دومه و سعیر بخشی از ادوم بودند. بخشی از این باب نبوتی بر ضد کوش است.
این استعاره از قومی ناشناس است. محققین کتاب مقدس در مورد هویت اصلی این قوم دچار اختلاف نظر هستند ولی احتمالاً این «بابل» است.
تحقق یافتن این باب بسیار رازآلود است. مشخص نیست چه کسی در این باب خطاب قرار داده شده و چگونه در طول تاریخ تحقق مییابد. مترجمین نباید در مورد تحقق این نبوت به مخاطبین نظری ارائه دهند.
«خداوند[یهوه] چنین اعلام میکند» یا «این است پیغام خداوند[یهوه]»
اینجا با استفاده از کلمه بیابان به ساکنان بابل اشاره شده است با وجود این که خدا هنوز آن سرزمین را تبدیل به بیابان نکرده بود. این اتفاق قطعاً رخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «در مورد ساکنین زمینی که به زودی بیابان خواهد شد»
اشعیا سپاهی که به مردم حمله میکند را با طوفانی مقایسه کرده که با باد شدید همراه است. آن طوفان سریع و قدرتمند خواهد بود.
«بیابان» به بیابان یهودا اشاره دارد.
آن سپاه از کسانی تشکیل شده که باعث ترس فراوان میشوند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به من رویایی هولناک را نشان خواهد داد»
«کسانی که فریب میدهند، فریب خواهند داد»
«کسانی که نابود میکنند نابود خواهند کرد»
خداوند[یهوه] در رویایی که به اشعیا داده خطاب به سپاه عیلام و مِدْیان به نحوی سخن میگوید که گویی آنها به او گوش میدهند.
اینجا از مضمون برداشت میشود که آنها قصد حمله به بابل را دارند. ترجمه جایگزین: «ای سربازان عیلام، بروید و به بابلیان حمله کنید؛ ای سربازان مِدْیان بروید و بابل را محاصره کنید»
واژههای «عیلام» و «مِدْیان» به سربازان آن مکانها اشاره دارند.
کلمه «آن را» به همه کسانی اشاره دارد که به خاطر اهل بابل زجر میکشند. خداوند با فرستادن سپاه عیلام و مِدْیان باعث قطع شدن ناله آنها میشود.
رویایی که اشعیا میبیند آن قدر ناراحت کننده است که باعث درد جسمانی در او میشود. او در این قسمت درد و گرفتگی را در میانه بدن خود توصیف میکند.
اشعیا درد خود را با درد زنی مقایسه میکند که میخواهد زایمان کند. این قسمت اشاره به درد شدیدی دارد که او حس میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه شنیدم، باعث شد کمرم خم شود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه دیدم باعث ناراحتی من شد»
«دل من به شدت میتپد و میلرزم»
شناسه مستتر فاعلی به رهبران بابل اشاره دارد.
کلمه «سفره» به غذایی اشاره دارد که هنگام ضیافت میخوردند.
کلمه «سروران» اشارهای کلی به مردان صاحب اقتدار دارد و لزوماً به پسران پادشاه اشاره نمیکند.
سربازان باید بر سپرهای چرمی خود روغن میمالیدند تا سطح آن نرم بماند و هنگام جنگ تَرَک نخورد.
«به دیدهبانی بگوید که بر دیوار اورشلیم بایستد»
«سربازی که سوار بر ارابه است و دو اسب آن را میکشند»
کلمه «آقا» به کسی اشاره دارد که اختیار دستور دادن به دیدهبانی که بر دیوار اورشلیم ایستاده بود را داشت.
اینجا به نحوی از نابودی کامل بابل توسط دشمنان سخن گفته شده که گویی بابل سقوط کرده است. کلمه «بابل» کنایه است و به مردم بابل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم بابل کاملاً شکست خوردند»
کلمه «افتاده» برای تاکید بر شکست کامل مردم بابل توسط دشمنان به کار رفته است.
اینجا به نحوی از رنجیدن مردم اسرائيل به خاطر اهل بابل سخن گفته شده که گویی مردم گندم را میکوبند و غربال میکنند.
کلمه «من» به اشعیا اشاره دارد.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«خداوند[یهوه] چنین اعلام میکند» یا «این است پیغام خداوند[یهوه]»
این نام دیگر ادوم است. کلمه «دومه» اشاره به کسانی دارد که آنجا زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «در مورد مردم دومه» یا «درباره مردم عدوم»
کلمه «به من» به اشعیا اشاره دارد.
این اسم کوهستانی در غرب عدوم است.
این قسمت بر نگران و عصبی بودن کسی که سوال را میپرسد تاکید میکند و به همین دلیل تکرار شده است.
«آن چه میخواهید را از من بپرسید و باز برگشته و مجدد بپرسید»
«خداوند[یهوه] چنین اعلام میکند» یا «این است پیغام خداوند[یهوه]»
کلمه «عرب» به جمعیت عربستان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در مورد مردم عربستان»
عربستان جنگل ندارد. ترجمه جایگزین: «دورتر از جادههای عربستان» یا «بیرون از جنگلهای عربستان»
گروهی از مردم که با هم سفر میکردند.
گروهی از مردم هستند که در عربستان زندگی میکردند.
این اسم شهری در عربستان است.
فراری کسی است که فرار میکند تا دشمنش نتواند او را بگیرد. ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۵: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «خوراک» اشارهای کلی به غذا دارد.
کلمه «شمشیر» و «کمان» به سربازانی اشاره دارد که به ساکنین تیما حمله میکنند. ترجمه جایگزین: «از دشمنانشان که با شمشیر و کمان به آنها حمله میکنند»
اینجا به نحوی از وحشت و رنجی که هنگام جنگ تجربه میکنند سخن گفته شده که گویی جنگ وزنی سنگین بر دوش مردم است. ترجمه جایگزین: «از ترس جنگ» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«درست مثل کارگری که تعداد روزهای سال را میشمارد.» «مزدور» به دقت روزها را میشمرد تا دقیقاً برابر با تعداد روزهایی که کار کرده دستمزد دریافت کند. این یعنی قیدار دقیقاً تا یک سال آینده شکست میخورد.
این نام منطقهای در عربستان است. «قیدار» به ساکنان آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم قیدار»
1الا´ن تو را چه شد كه كلّیةً بر بامها برآمدی؟2ای كه پر از شورشها هستی و ای شهر پرغوغا و ای قریه مفتخر! كشتگانت كشته شمشیر نیستند و در جنگ هلاك نشدهاند.3جمیع سرورانت با هم گریختند و بدون تیراندازان اسیر گشتند. همگانی كه در تو یافت شدند با هم اسیر گردیدند و به جای دور فرار كردند.4بنابراین گفتم نظر خود را از من بگردانید زیرا كه با تلخی گریه میكنم. برای تسلّی من دربارۀ خرابی دختر قومم الحاح مكنید.5زیرا خداوند یهوه صبایوت روز آشفتگی و پایمالی و پریشانیای در وادی رؤیا دارد. دیوارها را منهدم میسازند و صدای استغاثه تا به كوهها میرسد.6و عیلام با افواج مردان و سواران تركش را برداشته است و قیر سپر را مكشوف نموده است،7و وادیهای بهترینت از ارابهها پر شده، سواران پیش دروازههایت صفآرایی مینمایند؛8و پوشش یهودا برداشته میشود و در آن روز به اسلحه خانه جنگل نگاه خواهید كرد؛9و رخنههای شهر داود را كه بسیارند خواهید دید و آب بركه تحتانی را جمع خواهید نمود؛10و خانههای اورشلیم را خواهید شمرد و خانهها را به جهت حصاربندی دیوارها خراب خواهید نمود.11و درمیان دو دیوار حوضی برای آب بركه قدیم خواهید ساخت امّا به صانع آن نخواهید نگریست و به آنكه آن را از ایام پیشین ساخته است نگران نخواهید شد.12و در آن روز خداوند یهوه صبایوت (شما را) به گریستن وماتم كردن و كندن مو و پوشیدن پلاس خواهد خواند.13و اینك شادمانی و خوشی و كشتن گاوان و ذبح كردن گوسفندان و خوردن گوشت و نوشیدن شراب خواهد بود كه بخوریم و بنوشیم زیرا كه فردا میمیریم.14و یهوه صبایوت در گوش من اعلام كرده است كه این گناه شما تا بمیرید هرگز كفّاره نخواهد شد. خداوند یهوه صبایوت این را گفته است.15خداوند یهوه صبایوت چنین میگوید: «برو و نزد این خزانهدار یعنی شبنا كه ناظر خانه است داخل شو و به او بگو:16تو را در اینجا چه كار است و در اینجا كه را داری كه در اینجا قبری برای خود كندهای؟ ای كسی كه قبر خود را در مكان بلند میكَنی و مسكنی برای خویشتن در صخره میتراشی.»17اینك ای مرد، خداوند البتّه تو را دور خواهد انداخت و البتّه تو را خواهد پوشانید.18و البتّه تو را مثل گوی سخت خواهد پیچید و به زمین وسیع تو را خواهد افكند و در آنجا خواهی مرد و در آنجا ارابههای شوكت تو رسوایی خانه آقایت خواهد شد.19و تو را از منصبت خواهم راند و از مكانت به زیر افكنده خواهی شد.20و در آن روز واقع خواهد شد كه بنده خویش الیاقیم بن حلقیا را دعوت خواهم نمود.21و او را به جامه تو ملبّس ساخته به كمربندت محكم خواهم ساخت و اقتدار تو را به دست او خواهم داد و او ساكنان اورشلیم و خاندان یهودا را پدر خواهد بود.22و كلید خانه داود را بر دوش وی خواهم نهاد و چون بگشاید احدی نخواهد بست و چون ببندد، احدی نخواهد گشاد.23و اورا در جای محكم مثل میخ خواهم دوخت و برای خاندان پدر خود كرسی جلال خواهد بود.24و تمامی جلال خاندان پدرش را از اولاد و احفاد و همه ظروف كوچك را از ظروف كاسهها تا ظروف تُنگها بر او خواهند آویخت.25و یهوه صبایوت میگوید كه در آن روز آن میخی كه در مكان محكم دوخته شده، متحرّك خواهد گردید و قطع شده، خواهد افتاد و باری كه بر آن است، تلف خواهد شد زیرا خداوند این را گفته است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در این باب انجام میدهد.
یهودا در روز داوری باید از گناهان خود توبه کند، ولی آنها در عوض توبه ضیافتی بر پا میکنند. اگرچه یهودا به واسطه آشوریان مانع مجازات خدا میشود، ولی مجازات آنها همچنان در راه است.
and and )
این استعاره در این نبوت بر علیه مردم یهودا به کار رفته است.
«این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام میکند» یا «این است پیغام خداوند[یهوه]»[در فارسی انجام نشده]
کلمه «[وادی]» به کسانی اشاره دارد که در آن وادی یعنی اورشلیم زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «در مورد کسانی که در وادی رویا زندگی میکنند» یا «در مورد کسانی که در اورشلیم زندگی میکنند»
اشعیا از این سوال استفاده میکند تا مردم یهودا را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «نباید بروید و بر بالای خانهها بایستید»
«شهری پر از کسانی که ضیافت بر پا میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان دشمنی که مردم تو را کشتند»
کلمه «شمشیر» به سربازانی اشاره دارد که در نبرد میجنگند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما دشمنْ حاکمانت را اسیر کرده است، حاکمانی که کمانی نداشتند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن، تمام شما را اسیر کرده است»
شناسه مستتر فاعلی به اشعیا اشاره دارد.
کلمه «دختر» به قوم[مردم] اشاره دارد و احتمالاً به طور ضمنی به احساس اشعیا نسبت به آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از قومم که دوستشان دارم» یا «از قومم»
«زیرا زمانی... خواهد رسید»
«وقتی یهوه صبایوت باعث پریشانی، انهدام و سردرگمی میشود»
این کلمات ممکن است به یکی موارد روبه رو اشاره داشته باشند: ۱) رژه سربازان یا ۲) کسانی که هراسان میدوند و نمیدانند باید به کجا بروند.
این قسمت به اورشلیم اشاره دارد. ببینید این کلمه را در اشعیا ۲۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) «مردم که در کوهها صدای زاریشان شنیده میشود» یا ۲) «گریه کسانی که در کوه پژواک مییابد»
«ترکش» کیسهای است که برای حمل تیر از آن استفاده میشود و در واقع اشاره به سلاح کمانداران دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان عیلام ...تیر و کمان خود را برداشتهاند»
کلمه «قیر» به سربازان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان قیر سپرها را در میآورند»
قیر شهری در مدْیان است.
شناسه مستتر فاعلی به اورشلیم اشاره دارد. اشعیا خود را عضوی از مردم اورشلیم به حساب نمیآورد. ترجمه جایگزین: «بهترین وادیمان»
اشعیا زمانی در آینده را توصیف میکند که سپاهی به مردم اورشلیم حمله میکند. اینجا در اصل از افعالی با زمان گذشته استفاده شده است که میتوان آنها را به زمان حال ترجمه کرد. [در فارسی انجام شده]
اسم معنای «پوشش» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تمام آن چه را که از مردم یهودا مراقبت میکرد، میگیرد»
عبارت «نگاه خواهید کرد» به معنای اتکا کردن به چیزی است. ترجمه جایگزین: «برای دفاع از خود سلاح بر خواهید داشت»
این بخشی از معبد اورشلیم بود که در آن سلاحهایشان را انبار میکردند.
مردم آب را ذخیره میکنند تا هنگامی محاصره شهر توسط دشمن آب کافی برای نوشیدن داشته باشند.
اشعیا همچنان زمانی در آینده را توصیف میکند که سپاهی به مردم اورشلیم حمله میکند.
اینجا «شمردن» یعنی خانهها را بررسی میکنند تا مصالحی برای بازسازی شهر بیابند.
«محلی برای ذخیره آب ساختید»
مشخص نیست مقصود اشعیا از دو دیوار چیست. نکته اصلی این است که بین دیوارها انباری ساختهاند.
این کلمات ممکن است به موارد رو به رو اشاره داشته باشند: ۱) سازندگان اصلی شهر یا ۲) خداوند[یهوه]
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این نشان از ماتم و توبه بود.
«بخوریم و بنوشیم» به ضیافت بر پا کردن و بیش از حد غذا و شراب خوردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بهتر است با خوردن و نوشیدن خوش بگذرانیم چون به زودی خواهیم مُرد»
کلمه «گوش» به اشعیا اشاره میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه صبایوت، خداوند لشکرها، بر من آشکار کرده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً شما را به خاطر این گناهان نمیبخشم، حتی اگر بمیرید»
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] هرگز آنها را نمیبخشد حتی بعد از مرگ یا ۲) خداوند[یهوه] آنها را تا وقت مردن نمیبخشد.
این اسم متصدی دربار پادشاده در اورشلیم است.
کلمه «خانه» به دربار پادشاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که مسئول امورات دربار است»
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال شبنا را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «حق نداری...بکنی!»
این سه عبارت همه به ساختن مقبره اشاره دارند.
مهمترین اشخاص در اسرائيل در بلندترین مکانها مقبره داشتند.
اشعیا همچنان پیغام خدا را به شبنا اعلام میکند.
اینجا به نحوی از آمدن سربازان دشمن و به اسارت بردن شبنا به خارج از سرزمین سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] او را مثل توپ، به زمینی دیگر پرتاب میکند.
کلمه «خانه» به کسانی اشاره دارد که در دربار پادشاه کار میکنند. ترجمه جایگزین: «باعث شرم کسانی میشوی که در دربار آقای تو هستند»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث میشود شبنا دیگر در دربار پادشاه کار نکند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] او را به زمین میاندازد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را از مقام عالی پایین میآورم»
اشعیا همچنان پیغام خدا به شبنا را اعلام میکند.
«در آن روز اتفاق خواهد افتاد»
اینها اسامی مردان هستند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] سبب میشود که الیاقیم جانشین شبنا در دربار میشود سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] الیاقیم را در دربارْ به لباس شبنا ملبس میکند.
کلمات «جامه» و «کمربند» به اقتدار در دربار پادشاه اشاره دارند.
تکه لباسی که شخص بر دور کمر یا بر روی سینه خود میبندد. ببینید این کلمه را در اشعیا ۳: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل[استیلا] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به او»
اینجا به نحوی از این که الیاقیم از مردم مراقبت میکند سخن گفته شده که گویی الیاقیم پدر مردم است. ترجمه جایگزین: «مثل پدری خواهد بود»
کلمه «[خانه]» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم یهودا»
کلمه «کلید» به اقتدار اشاره دارد. اینجا به نحوی از این که الیاقیم صاحب اقتدار[مقتدر] است سخن گفته شده که گویی او کلید دربار را دارد و کسی جز او قادر به بستن یا باز کردن آن در نیست. ترجمه جایگزین: «من او را مسئول کسانی قرار میدهم که در دربار کار میکنند و وقتی تصمیم میگیرد، کسی نمیتواند با او مخالفت کند»
خداوند[یهوه] همچنان الیاقیم را توصیف میکند. او جانشین شبنا در دربار پادشاه خواهد شد.
اینجا به نحوی از اینکه خداوند سبب مقتدر شدن الیاقیم میشود سخن گفته شده که گویی الیاقیم میخی است و خداوند او را در دیوار محکم میکند.
«کرسی جلال» به صدر مجلس[مکان اعلی][مکانی که حرمت نهاده میشوند] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «الیاقیم باعث جلال آن خانواده میشود»
کلمه «[خانه]» به خانواده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خانواده پدر او» یا «خانواده او»
اینجا به نحوی از اینکه خداوند به خاطر الیاقیم باعث جلال[حرمت نهاده شدن] تمام خاندان او میشود سخن گفته شده که گویی الیاقیم میخی در دیوار است و خانواده او از آن آویزان هستند. ترجمه جایگزین: «به خاطر او همه خانوادهاش را حرمت[جلال] مینهند»
اینجا همچنان مانند میخ از الیاقیم سخن گفته شده است. نواده او مثل ظروفی[جامهایی] خواهند بود که از آن میخ آویزان هستند. چنین امری بدان معناست که ذریت[نوادگان] الیاقیم به خاطر او حرمت نهاده میشود.
See:
اینجا در اصل از کلمه «[جام]» استفاده شده که که ظرفی کوچک برای ریختن آب است. تُنگ ظرفی بزرگتر است که آب را در خود نگه میدارد.
این قسمت همچنان تمثیلی از اشعیا ۲۲: ۲۳-۲۴ را ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از اینکه خداوند[یهوه] سبب میشود شبنا اقتدار خود در دربار پادشاه را از دست دهد سخن گفته شده که گویی شبنا میخی در دیوار است که میشکند و بر زمین میافتد. چنین امری تاکید میکند که شبنا اقتدار خود را مصون از هر چیز میپنداشت، ولی خدا او را از میان برداشت.
کلمه «بار» به قدرت و اقتدار شبنا اشاره دارد. اینجا به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی جسمی آویزان به میخ است. این میخ اشاره به شبنا دارد. همچنین به نحوی از اینکه خداوند باعث میشود شبنا قدرت خود را از دست دهد سخن گفته شده که گویی کسی قرار است جسم آویزانْ از میخ را قطع کند.
1 وحی دربارۀ صور: ای كشتیهای ترشیش وِلْوِلَه نمایید زیرا كه بحدی خراب شده است كه نه خانهای و نه مدخلی باقی مانده. از زمین كتّیم خبر به ایشان رسیده است.2ای ساكنان ساحل كه تاجران صیدون كه از دریا عبور میكنند تو را پر ساختهاند، آرام گیرید.3و دخل او از محصول شیحور و حصاد نیل بر آبهای بسیار میبود، پس او تجارت گاه امّتها شده است.4ای صیدون خجل شو زیرا كه دریا یعنی قلعه دریا متكلّم شده، میگوید درد زه نكشیدهام و نزاییدهام و جوانان را نپروردهام و دوشیزگان را تربیت نكردهام.5چون این خبر به مصر برسد، از اخبار صور بسیار دردناك خواهند شد.6ای ساكنان ساحل دریا به ترشیش بگذرید و وِلْوِلَه نمایید.7آیا این شهر مفتخر شما است كه قدیمی و از ایام سلف بوده است و پایهایش او را به جای دور برده، تا در آنجا مأوا گزیند؟8كیستكه این قصد را دربارۀ صور آن شهر تاجبخش كه تجّار وی سروران و بازرگانان او شرفای جهان بودهاند نموده است؟9یهوه صبایوت این قصد را نموده است تا تكبّر تمامی جلال را خوار سازد و جمیع شرفای جهان را محقّر نماید.10ای دختر ترشیش از زمین خود مثل نیل بگذر زیرا كه دیگر هیچ بند برای تو نیست.11او دست خود را بر دریا دراز كرده، مملكتها را متحرّك ساخته است. خداوند دربارۀ كنعان امر فرموده است تا قلعههایش را خراب نمایند.12و گفته است: ای دوشیزه ستم رسیده و ای دختر صیدون دیگر مفتخر نخواهی شد. برخاسته، به كتّیم بگذر؛ امّا در آنجا نیز راحت برای تو نخواهد بود.13اینك زمین كلدانیان كه قومی نبودند و آشور آن را به جهت صحرانشینان بنیاد نهاد. ایشان منجنیقهای خود را افراشته، قصرهای آن را منهدم و آن را به خرابی مبدّل خواهند ساخت.14ای كشتیهای ترشیش وِلْوِلَه نمایید زیرا كه قلعه شما خراب شده است.15و در آن روز واقع خواهد شد كه صور، هفتاد سال مثل ایام یك پادشاه، فراموش خواهد شد؛ و بعد از انقضای هفتاد سال برای صور مثل سرود زانیه خواهد بود.16ای زانیه فراموش شده بربط را گرفته، در شهر گردش نما. خوش بنواز و سرودهای بسیار بخوان تا به یاد آورده شوی.17و بعد از انقضای هفتاد سال واقع میشود كه خداوند از صور تفقّد خواهد نمود و به اجرت خویش برگشته با جمیع ممالك جهان كه بر روی زمین است زنا خواهد نمود.18و تجارت و اجرت آن برای خداوند وقف شده ذخیره واندوخته نخواهد شد بلكه تجارتش برای مقرّبان درگاه خداوند خواهد بود تا به سیری بخورند و لباس فاخر بپوشند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در چپ راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب چندین نبوت در مورد نابودی شهرهای فینیقیه و ترشیش را مطرح میکند. محل دقیق ترشیش مشخص نیست. آشوریان به نظر به ممالک بسیاری در حوضه مدیترانه غالب میآیند چون مکانهای مختلفی در این باب ذکر شدهاند.
اشعیا همچنان آن چه خدا بر ضد ممالکی که در ۱۳: ۱- ۲۳: ۱۸ آمدهاند را مطرح میکند.
«این است آن چه خدا در مورد صور اعلام میکند»
کلمه «کشتیها» در واقع به کسانی اشاره دارد که بر آن کشتیها سوار بودند. اشعیا به نحوی با مردانی که بر کشتیهای ترشیش بودند سخن میگوید که گویی میتوانند صدای او را بشنوند. ترجمه جایگزین: «از یاس ناله کنید ای مردان ترشیش»
منطقهای از دریا که نزدیک خشکی و جایی امن برای کشتیهاست.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن مردان وقتی در زمین کتیم[قبرس] بودند در مورد صور شنیدند»
اشعیا به نحوی از کسانی که در ساحل زندگی میکنند سخن میگوید که گویی آنها میتوانند صدای او را بشنوند.
این یک اصطلاح است. آرام[ساکت] بودن نشان از شوکه شدن و حیرت زده بودن است. ترجمه جایگزین: «حیرت کنید»
«ساحل» خشکیِ کنار یا نزدیک دریا یا اقیانوس است. اینجا به کسانی اشاره دارد که در فینیقیه زندگی میکنند. فینیقیه بر مرز دریای مدیترانه قرار داشت.
کلمه «تاجران» به معنای «تاجران فراوان» است. ترجمه جایگزین: «تاجران صیدون که بر دریا سفر میکنند شما را ثروتمند کردهاند»
شیحور نام درهای نزدیک به رودخانه نیل است که در مصر به تولید غلات معروف بود. ترجمه جایگزین: «آن مردان بر آن دریای عظیم سفر کرده تا گندم[غلات] را از شیحورِ مصر انتقال دهند»
کلمات «حصاد نیل» به غلاتی اشاره دارد که نزدیک رودخانه نیل کشت و از طریق همان رودخانه به فینیقیه انتقال داده میشوند.
«محصولش.» معمولاً برای اشاره به آن رودخانه از ضمائر مونث استفاده میشد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
تجارت به معنای خرید و فروش کالاست. کلمه «امتها» به مردم آن امتها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جایی بودی که مردم دیگر امتها میآمدند و کالاهای خود را خرید و فروش میکردند»
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] به نحوی شهر صور را توصیف میکند که گویی مادری است که در مورد مردم شهر مثل فرزندان خود سخن میگوید یا ۲) خداوند[یهوه] به نحوی دریای مدیترانه را توصیف میکند که گویی آن دریا سخن میگوید. مردم صورْ دریا را خدا یا پدر خود میپنداشتند. در هر دو معنای محتمل، گوینده به خاطر نابودی فرزندان آنها عزاداری و مویه میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به سمت ترشیش بروید.» ترشیش دورترین جایی بود که مردم صور برای تجارت به آنجا سفر میکردند. ترشیش تنها جای امنی خواهد بود که فراریان از صور میتوانستند به آن بروند.
خداوند[یهوه] از سوالی استفاده میکند تا صور را استهزا کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این اتفاق قطعاً برای شما رخ داد که شادمان در شهر باستانی صور...ساکن هستید»
کلمه «شهر» به مردم آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم شادمانی که در صور زندگی میکنید»
«پایهایش» به کل شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که برای زندگی و پول در آوردن به مکانهای دور رفتید»
«او را» به شهر صور اشاره دارد و مقصود نویسنده مردم صور است.
اشعیا با استفاده از این سوال صور را توبیخ میکند. کلمه «این» به نقشه خدا برای نابود کردن صور اشاره دارد، نقشهای که در ۲۳: ۱- ۷ شرح داده شده است. کلمه «صور» همچنین به کسانی اشاره دارد که در شهر صور زندگی میکنند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] است که نقشه نابودی مردم صور را کشیده...بر زمین.»
کلمه «تاج» به قدرت شخص برای حکومت کردن بر مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که به قوم بر دیگران قدرت میدهد»
تجار با شاهزادگان مقایسه شدهاند. نویسنده با چنین قیاسی تاکید میکند که آنها هنگام سفر به سرزمینهای مختلف قدرتمند بودند. ترجمه جایگزین: «که تاجرینت مثل شاهزادگانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مردم زمین[دنیا] بیش از همه بر تجار آن حرمت مینهند»
«تا به خاطر متکبر بودن به خاطر جلال خود آنها را بیآبرو کند»
کلمه «[او را]» به شهر صور و ساکنان آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «غرور آنها...جلال آنها...شرفای آنها» [در فارسی متفاوت انجام شده]
معانی محتمل: ۱) اشعیا میگوید که چون مردم ترشیش دیگر قادر به تجارت با صور نیستند خود مشغول به زراعت شدند یا ۲) اشعیا به مردم ترشیش میگوید که از استیلای صور رها شدهاند. ترجمه جایگزین: «ای دختر ترشیش، مثل رودی از میان زمین خود حرکت کن. مردم صور دیگر قدرتی ندارند»
کلمه «دختر» به مردم شهر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم ترشیش» یا «کسانی که در ترشیش زندگی میکنند»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد استفاده از قدرت خود برای کنترل دریا و ممالک مقتدر سخن میگوید که گویی دست خود را دراز میکند و آن ممالک را تکان میدهد.
کلمه «دست» به قدرت یا استیلای خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت[سلطه] خود بر دریا را نشان داد»
کلمه «دوشیزه» به مردم صیدون اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم صیدون، چون دیگران به تو ظلم خواهند کرد»
«کلدانیان» اسم دیگر بابلیان است. ترجمه جایگزین: «ببینید برای بابلیان چه اتفاقی افتاده است» یا «ببینید چه بر بابل آمده»
سربازان برای رد شدن از دیوارهای شهر و حمله به آن، برج یا خاکریزی کنار دیوار شهر درست کردند.
کلمه «کشتیها» به مردانی که بر کشتیها هستند اشاره دارد. ببینید این کلمه را در اشعیا ۲۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمنان شما پناهگاهتان را خراب کردهاند»
«در آن زمان» یا «سپس»
چون دیگر کسی برای تجارت به صور نمیرود مثل آن خواهد بود که آن شهر فراموش شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای هفتاد سال مثل آن خواهد بود که گویی مردم، صور را فراموش کردهاند»
«برای هفتاد سال»
«مثل سالهای پادشاه» یا «تا وقتی که پادشاه زنده است»
اینجا به نحوی از مردم صور سخن گفته شده که گویی فاحشهاند.
اینجا به نحوی از مردم صور سخن گفته شده که گویی فاحشه هستند(آیه ۱۵). درست مثل این که فاحشهای که دیگر به نام نیست در کوچهها آواز میخواند تا دل عشاق سابق را به دست آورد، مردم صور نیز سعی میکنند مردمی از ممالک دیگر را جهت تجارت به سوی خود و از این طریق مجدداً ثروتمند و قوی شوند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا مردم تو را به یاد آورند» یا «تا مردم نزد تو باز آیند»
این عبارت رویدادی مهم را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«۷۰ سال»
«صور» اشاره به مردمی دارد که در صور زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به مردم صور کمک میکند»
اشعیا مردم صور را با فاحشهای مقایسه میکند. درست همانطور که فاحشهای خود را برای پول به مردی میفروشد، مردم صور نیز در تمامی ممالک خرید و فروش میشوند. ترجمه جایگزین: «درست مثل فاحشهای که در تمامی ممالک زمین خرید و فروش میشود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تاجرین پولی کنار نمیگذارند»
«کسانی که از یهوه اطاعت و به او خدمت میکنند»
«تا غذای کافی برای خوردن داشته باشند»
1اینك خداوند زمین را خالی و ویران میكند، و آن را واژگون ساخته، ساكنانش را پراكنده میسازد.2و مَثَل قوم، مَثَل كاهن و مَثَل بنده، مَثَل آقایش و مَثَل كنیز، مَثَل خاتونش و مَثَل مشتری، مَثَل فروشنده و مَثَل قرض دهنده، مَثَل قرض گیرنده و مَثَل سودخوار، مَثَل سود دهنده خواهد بود.3و زمین بالكّل خالی و بالكّل غارت خواهد شد زیرا خداوند این سخن را گفته است.4زمین ماتم میكند و پژمرده میشود. ربع مسكون كاهیده و پژمرده میگردد، شریفان اهل زمین كاهیده میشوند.5زمین زیر ساكنانش ملوّث میشود زیرا كه از شرایع تجاوز نموده و فرایض را تبدیل كرده و عهد جاودانی را شكستهاند.6بنابراین لعنت، جهان را فانی كرده است و ساكنانش سزا یافتهاند. لهذا ساكنان زمین سوخته شدهاند و مردمان، بسیار كم باقی ماندهاند.7شیره انگور ماتم میگیرد و مو كاهیده میگردد و تمامی شاددلان آه میكشند.8شادمانی دفّها تلف شده، آواز عشرتكنندگان باطل و شادمانی بربطها ساكت خواهد شد.9شراب را با سرودها نخواهند آشامید و مسكرات برای نوشندگانش تلخ خواهد شد.10قریه خرابه منهدم میشود و هر خانه بسته میگردد كه كسی داخل آن نتواند شد.11غوغایی برای شراب در كوچهها است. هرگونه شادمانی تاریك گردیده و سرور زمین رفع شده است.12ویرانی در شهر باقی است و دروازههایش به هلاكت خرد شده است.13زیراكه در وسط زمین در میان قومهایش چنین خواهد شد مثل تكانیدن زیتون و مانند خوشههایی كه بعد از چیدن انگور باقی میماند.14اینان آواز خود را بلند كرده، ترنّم خواهند نمود و دربارۀ كبریایی خداوند از دریا صدا خواهند زد.15از اینجهت خداوند را در بلاد مشرق و نام یهوه خدای اسرائیل را در جزیرههای دریا تمجید نمایید.16از كرانهای زمین سرودها را شنیدیم كه عادلان را جلال باد. امّا گفتم: وا حسرتا، وا حسرتا، وای بر من! خیانتكاران خیانت ورزیده، خیانتكاران به شدّت خیانت ورزیدهاند.17ای ساكن زمین ترس و حفره و دام بر تو است.18و واقع خواهد شد كه هركه از آواز ترس بگریزد به حفره خواهد افتاد و هر كه از میان حفره برآید گرفتار دام خواهد شد زیرا كه روزنههای علیین باز شده و اساسهای زمین متزلزل میباشد.19زمین بالكّل منكسر شده. زمین تماماً از هم پاشیده و زمین به شدّت متحرّك گشته است.20زمین مثل مستان افتان و خیزان است و مثل سایهبان به چپ و راست متحرّك و گناهش بر آن سنگین است. پس افتاده است كه بار دیگر نخواهد برخاست.21و در آن روز واقع خواهد شد كه خداوند گروه شریفان را بر مكان بلند ایشان و پادشاهان زمیـن را بر زمیـن سـزا خواهد داد.22و ایشان مثل اسیران در چاه جمع خواهنـد شـد و در زندان بسته خواهند گردید و بعد از روزهای بسیار، ایشان طلبیده خواهند شد.23و مـاه خجـل و آفتاب رسوا خواهـد گشت زیرا كه یهـوه صبایوت در كوه صهیون و در اورشلیم و به حضور مشایخ خویش، با جلال سلطنت خواهد نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظومی که در این باب آمدهاند انجام میدهد.
این باب به نظر ادامه نبوت باب قبلیست، اما در واقع غالب آمدن آشوریان را مجازات کل دنیا توسط خداوند[یهوه] به حساب آورده است.
)
«عهدی جاودانی» که در این باب از آن یاد شده احتمالاً عهدی خاص با ابراهیم یا موسی نیست. این عهد در واقع انتظار خداوند را بیان میکند. او انتظار دارد که بشر مطیع او باشند. برخی از پژوهشگران آن را عهدی میدانند که خداوند[یهوه] با آدم بسته است.
and )
این بابْ به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند، زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
and and )
«زمین را ویران میکند» یا «همه چیز را بر زمین نابود میکند»
این عبارت رویدادی مهم را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
مشخص نیست که خداوند[یهوه] چه کاری انجام خواهد داد، ولی از مضمون برداشت میشود. این قسمت نشان میدهد که خدا با همه به یک شکل رفتار خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که خداوند[یهوه] پخش میکند...پس پخش خواهد کرد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اشعیا در ۲۴: ۲ چندین طبقه اجتماعی را فهرست میکند. شما میتوانید این کلمات را به حالت جمع ترجمه کنید، درست همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است. ترجمه جایگزین: «کاهنین...کسانی که در ازای سودْ پول قرض میدهند[نزول دهندگان]»
«آنکه پول قرض میدهد.» کلمه «سود» به پول اضافهای اشاره دارد که قرض گیرنده هنگام بازپرداخت پول باید بپردازد.
«کسی که پول بدهکار است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] زمین را کاملاً نابود خواهد کرد و هر چیز ارزشمند را از بین میبرد»
«خداوند[یهوه] گفت که میکند»
هر چیزی که بر زمین است.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «همه چیز بر زمین خشک میشود و میمیرد»
هر دوی این عبارات به هر چیز که بر زمین است، اشاره دارند.
اینجا به نحوی از گناه کردن مردم و غیر قابل قبول[مکروه] ساختن زمین برای خدا سخن گفته شده که گویی مردم، زمین را جسماً ناپاک میسازند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم زمین را ناپاک کردهاند»
«از شریعت و قوانین خدا اطاعت نکردند و عهد ازلی خدا را شکستند»
اشعیا زمانی در آینده را توصیف میکند که خدا بر زمین داوری خواهد کرد. انبیا گاهی به نحوی رویدادهای آینده را توصیف میکردند که گویی امری است که در گذشته اتفاق افتاده یا در زمان حال رخ میدهد. چنین روشی بر قطعیت آن اتفاق تاکید میکند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] زمین را لعن میکند سخن گفته شده که گویی «لعنت» حیوانی وحشی است که زمین را میخورد یا آتشی است که تمام زمین را میسوزاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] اعلام میکند که مردم گناهکار هستند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشعیا زمانی در آینده را توصیف میکند که خدا بر زمین داوری خواهد کرد. انبیا گاهی به نحوی رویدادهای آینده را توصیف میکردند که گویی امری است که در گذشته اتفاق افتاده یا در زمان حال رخ میدهد. چنین روشی بر قطعیت آن اتفاق تاکید میکند.
اینها آلات موسیقی هستند. ببینید این کلمات را در اشعیا ۵: ۱۲ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشعیا زمانی در آینده را توصیف میکند که خدا بر زمین داوری خواهد کرد. انبیا گاهی به نحوی رویدادهای آینده را توصیف میکردند که گویی امری است که در گذشته اتفاق افتاده یا در زمان حال رخ میدهد. چنین روشی بر قطعیت آن اتفاق تاکید میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] شهر آشور را منهدم میکند»
معانی محتمل: ۱) شهر قبل از این که خداوند[یهوه] آن را نابود کند آشوب زده بود؛ مردم از خدا اطاعت نمیکردند، دولت فاسد بود و شهر پر از مستی و عشرتجویی بود یا ۲) شهر بعد از نابودی آن توسط خدا آشوب زده خواهد شد. دیوارها و ساختمانها که مستحکم ساخته شده بودند حالا فرو ریختهاند. هر یک از معانی که در نظر گرفته شود، مقصود نویسنده شهری خاص نیست، بلکه اشارهای کلی به شهرها دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم خانههای خود را خواهند بست و آنها را خالی رها میکنند»
«چون شرابی نیست»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «تمام شادی از زمین خواهد رفت»
کلمه «زمین» به مردم زمین اشاره دارد.
اشعیا زمانی در آینده را توصیف میکند که خدا بر زمین داوری خواهد کرد. انبیا گاهی به نحوی رویدادهای آینده را توصیف میکردند که گویی امری است که در گذشته اتفاق افتاده یا در زمان حال رخ میدهد. چنین روشی بر قطعیت آن اتفاق تاکید میکند.
اسم معنای «ویرانی» را میتوان به «نابودی» یا «خالی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شهر نابود است» یا «شهر خالی است»
این قسمت به طور کلی به شهرها اشاره دارد.
این قسمت شرایط امتها پس از نابودی توسط خداوند[یهوه] را با درختان و تاکهایی مقایسه میکند که میوه آنها چیده شده است. این یعنی تعداد کمی در آن زمین باقی خواهند ماند.
عبارت «آواز خود را بلند کرده» اصطلاحی به معنای بلند صحبت کردن است. ترجمه جایگزین: «در مورد عظمت خداوند[یهوه] آواز میخوانند و فریاد میزنند»
شناسه مستتر فاعلی به بازماندگانی اشاره دارد که بعد از نابودی زمین[دنیا] به دست خداوند[یهوه] همچنان زنده هستند.
کلمه «دریا» به دریای مدیترانه واقع در غرب اسرائيل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «و کسانی که در غرب دریا با شادی فریاد خواهند زد»
عبارت «در مشرق» به کسانی اشاره دارد که در شرق اسرائيل زندگی میکنند. اشعیا به نحوی به آنها فرمان میدهد که گویی همراه او هستند. او در واقع آیندگان را بعد از نابودی زمین توسط خدا خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «بنابراین از سرزمینهای دور در شرق، خداوند[یهوه] را جلال خواهند داد»
اشعیا به نحوی به ساکنان جزایر مدیترانه که فرمان میدهد سخن میگوید که گویی همراه او هستند. او در واقع آیندگان را بعد از نابودی زمین توسط خدا خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «همه در جزایر خدا را جلال خواهند داد»
کلمه «نام» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خداوند[یهوه]»
شناسه مستتر فاعلی به اشعیا و مردم اسرائیل اشاره دارد. اشعیا اتفاقی که در آینده رخ میدهد را به نحوی توصیف میکند که گویی اکنون نیز رخ داده است. ترجمه جایگزین: «خواهیم شنید»
اشعیا این عبارات را برای تاکید بر زجر خود تکرار میکند. او بسیار نگران بود چون کسانی را دید که دیگران را فریب میدهند و کاری که گفتهاند را انجام نمیدهند. ترجمه جایگزین: «بسیار ضعیف شدهام»
اشعیا برای تاکید بر درد خود این عبارات را تکرار میکند. ترجمه جایگزین: «واقعاً آنان که فریب میدهند اکنون نیز دیگران را فریب میدهند» یا «واقعاً، فریبندگان با فریبکاری رفتار کردهاند»
«مردم زمین ترس، گودال و دام را تجربه خواهند کرد»
کلمات «حفره» و «دام» به اتفاقات بد مختلفی اشاره دارند که برای مردم رخ میدهند. مردم از یک اتفاق بد فرار میکنند ولی بعد از آن اتفاق بد دیگری را تجربه میکنند.
کلمه «دام» به اتفاقات بدی اشاره دارد که برای مردم رخ خواهند داد. مردم از یک اتفاق بد فرار میکنند، ولی بعد از آن اتفاق بدی دیگر را تجربه میکنند.
«صدای ترسناک»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دام او را گرفتار خواهد کرد»
اینجا به نحوی از باران فراوانی که از آسمان میبارد سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] پنجرهای در آسمان باز میکند و اجازه بارش باران را میدهد.
کلمه «اساس» معمولاً به ساختاری[بنیادی] اشاره دارد که ساختمان بر آن بنا شده است. اینجا ساختاری مشابه را توصیف میکند که آن زمان فرض بر آن بود که زمین بر آن بنا شده و آن بنیاد زمین را بر خود نگه داشته است. ترجمه جایگزین: «زمین به شدت خواهد لرزید» یا «زلزله وحشتناکی در راه است»
این جملات مجهول را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمین میشکند و شکاف میخورد؛ زمین به شدت خواهد لرزید»
این تشبیهات بر شدت لرزش و عقب و جلو رفتن آن تاکید میکنند.
اینجا به نحوی از زمین سخن گفته شده که گویی شخصی است و گناه او جسمی سنگین است. شخص سعی میکند آن جسم سنگین را بلند کند ولی وزن آن جسم باعث افتادن او بر زمین میشود، به شکلی که دیگر قادر به بلند شدن نیست. اینجا مقصود از زمین کسانی است که باعث میشوند خداوند[یهوه] زمین را نابود کند. ترجمه جایگزین: «گناهان مردم بسیار است پس خداوند[یهوه] زمین را نابود میکند. زمین مثل کسی خواهد بود که میافتد و دیگر نمیتواند بلند شود»
«در آن زمان»
«سپاه آسمان را در آسمان.» کلمات «گروه شریفان[سپاه آسمان]» به موجودات زندهای اشاره دارد که خدا در آسمانها خلق کرده است. این عبارت در این آیه به موجودات زندهای اشاره دارد که شریر هستند. دلایل احتمالی «گروه[سپاه]» خوانده شدن آنها: ۱) چون مثل سپاه میجنگند. ترجمه جایگزین: «سپاه آسمانی در آسمان» یا ۲) چون آنها نیز مثل سپاهیانْ فراوان هستند. ترجمه جایگزین: «موجودات قدرتمند و فراوان در آسمانها» یا «موجودات شریر روحانی در آسمانها» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «چاه» به اتاقی تاریک یا گودلی در زندان اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنها را مثل زندانیان در سیاهچال زندان کنار هم جمع و حبس میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنها را مجازات خواهد کرد»
ماه و خورشید مثل کسی توصیف شدهاند که جلوی شخصی قدرتمند شرمنده شده است. نور ماه و خورشید در حضور خداوند[یهوه]، کمفروغ به نظر میرسد.
1ای یهوه، تو خدای من هستی؛ پس تو را تسبیح میخوانم و نام تو را حمد میگویم، زیرا كارهای عجیب كردهای و تقدیرهای قدیم تو امانت و راستی است.2چونكه شهری را توده و قریه حصین را خرابه گردانیدهای و قصر غریبان را كه شهر نباشد و هرگز بنا نگردد.3بنابراین قوم عظیم، تو را تمجید مینمایند و قریه امّتهای ستم پیشه از تو خواهند ترسید.4چونكه برای فقیران قلعه و به جهت مسكینان در حین تنگی ایشان قلعه بودی و ملجا از طوفان و سایه از گرمی، هنگامی كه نفخه ستمكاران مثل طوفان بر دیوار میبود.5و غوغای غریبان را مثل گرمی در جای خشك فرود خواهی آورد و سرود ستمكاران مثل گرمی از سایه ابر پست خواهد شد.6و یهوه صبایوت در این كوه برای همه قومها ضیافتی از لذایذ برپا خواهد نمود، یعنی ضیافتی از شرابهای كهنه از لذایذ پر مغز و از شرابهای كهنه مصفّا.7و در این كوه روپوشی را كه بر تمامی قومها گسترده است و ستری را كه جمیع امّتها را میپوشاند تلف خواهد كرد.8و موت را تا ابدالا´باد نابود خواهد ساخت و خداوند یهوه اشكها را از هر چهره پاك خواهد نمود و عار قوم خویش را از روی تمامی زمین رفع خواهد كرد، زیرا خداوند گفته است.9و در آن روز خواهند گفت: «اینك این خدای ما است كه منتظر او بودهایم و ما را نجات خواهد داد. این خداوند است كه منتظر او بودهایم پس ازنجات او مسرور و شادمان خواهیم شد.»10زیرا كه دست خداوند بر این كوه قرار خواهد گرفت و موآب در مكان خود پایمال خواهد شد چنانكه كاه در آب مزبله پایمال میشود.11و او دستهای خود را در میان آن خواهد گشاد مثل شناوری كه به جهت شنا كردن دستهای خود را میگشاید و غرور او را با حیلههای دستهایش پست خواهد گردانید.12و قلعه بلند حصارهایت را خم كرده، بزیر خواهد افكند و بر زمین با غبار یكسان خواهد ساخت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهند.
موضوع بحث در این باب از نبوت بر علیه امتها به شخصاً ستایش کردن خداوند[یهوه] تغییر میکند. او خداوند[یهوه] را به خاطر رها کردن قوم ستایش میکند.
and and )
این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته، آینده یا عملی تکمیل نشده است.
and and )
کلمه «نام» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را حمد میگویم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که بسیاری پیش مقدر کردی»
اسم معنای «امانت» را میتوان به «وفاداری[امین]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون کاملاً امین هستی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این به شهری خاص اشاره ندارد، بلکه اشارهای کلی به شهرها دارد.
«قصری که به غریبان[خارجیها] متعلق است»
کلمه «قریه» و «امتها» به کسانی اشاره دارد که آنجا زندگی میکنند.
اینجا به نحوی از محافظت شدن مردم[قوم] توسط خدا سخن گفته شده که گویی او مکانیست که مردم میتوانند برای مصون ماندن به آنجا بروند و تسلی یابند.
اینجا به نحوی از ستم دیدن قوم خدا توسط ستمکاران سخن گفته شده که گویی آنها طوفانی هستند که به دیواری میکوبد.
«وقتی باد» یا «وقتی که وزش شدید»
این صفتی وابسته به اسم است. ترجمه جایگزین: «مردم ظالم» یا «کسانی که ظالم هستند»
این قسمت دشمن قوم خدا را با گرمایی مقایسه میکند که زمین را خشک میکند. چنین امری بر این که دشمن باعث رنجش فراوان قوم خدا میشود، تاکید میکند.
اینجا ممانعت خدا از سرود خواندن و فخر کردن ستمکاران با ابری مقایسه شده که در روزی گرم سایهای فراهم میآورد. خدا مانع کسانی میشود که باعث عذاب قوم او میشوند چنین امری بر تسلی یافتن قوم توسط خدا تاکید میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست مثل زمانی که ابر از بالای سر میگذرد و بر گرما غالب میآید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مانع سرود خواندن ستمکاران خواهی شد»
این اشاره به اورشلیم یا کوه صهیون دارد.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«ضیافتی از لذایذ» به معنای بهترین غذاست.
«کهنهترین شراب.» این به معنای بهترین شراب است.
اینجا به نحوی از مرگ، رنج و غم سخن گفته شده که گویی ابری تیره یا توری هستند که همه را میپوشانند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث میشود مردم برای همیشه زنده بمانند سخن گفته شده که گویی او مرگ را میبلعد.
اینجا به نحوی از این که خدا دیگر هرگز باعث شرمگین شدن قوم نمیشود سخن گفته شده که گویی عار جسمی است که خداوند[یهوه] آن را دور میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم خواهند گفت»
«در آن زمان»
کلمه «دست» به قدرت خدا اشاره دارد. قرار گرفتن دست خداوند[یهوه] بر «این کوه» یعنی خداوند[یهوه] از قوم خود مراقبت خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند[یهوه] بر این کوه خواهد بود» یا «زیرا خداوند[یهوه] بر کوه صهیون از قوم خود مراقبت خواهد کرد»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] مردم موآب را نابود میکند سخن گفته شده که گویی بر آنها پا میگذارد و آنها را له میکند. چنین امری با پا گذاشتن بر کاه برای مخلوط کردن آن با کود[مزبله] مقایسه شده است.
موآب در واقع اشاره به مردم موآب دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مردم در زمین موآب را پایمال خواهد کرد»
این تشبیه تاکید میکند که مردم موآب به شدت توسط خداوند[یهوه] تحقیر خواهند شد. آنها دستهای خود را در مزبله مثل شناگری در آب باز خواهند کرد.
«مردم موآب دستهای خود را در مزبله حرکت خواهند داد»
«گویی که شنا میکنند»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] شخصی مغرور را تحقیر میکند سخن گفته شده که گویی غرور چیزی بلند است و خدا آن را پایین میآورد.
کلمه «دستها» به قدرت برای انجام کاری یا ساختن چیزی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «علیرغم چیزهای عظیمی که ساخته» یا «علیرغم کارهای عظیمی که انجام داده»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث فرو ریختن دیوارها میشود سخن گفته شده که گویی خود او دیوارها را فرو میریزد. ترجمه جایگزین: «سپاهی را خواهد فرستاد تا دیوارهایت را فرو ریخته و با خاک یکسان سازند»
شناسه ملکی[پسوند ملکی] در «حصارهایت» به مردم موآب اشاره دارد. این قسمت را میتوان برای مطابقت با آیه قبلی با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قلعههای بلند آنها »
1در آن روز، این سرود در زمین یهودا سراییده خواهد شد؛ ما را شهری قوی است كه دیوارها و حصار آن نجات است.2دروازهها را بگشایید تا امّت عادل كه امانت را نگاه میدارند داخل شوند.3دل ثابت را در سلامتی كامل نگاه خواهی داشت، زیرا كه بر تو توكّل دارد.4بر خداوند تا به ابد توكّل نمایید، چونكه در یاه یهوه صخره جاودانی است.5زیرا آنانی را كه بر بلندیها ساكنند، فرود میآورد؛ و شهر رفیع را به زیر میاندازد. آن را به زمین انداخته، با خاك یكسان میسازد.6پایها آن را پایمال خواهد كرد، یعنی پایهای فقیران و قدمهای مسكینان.7طریق عادلان استقامت است. ای تو كه مستقیم هستی، طریق عادلان را هموار خواهی ساخت.8پس ای خداوند در طریق داوریهای تو انتظار تو را كشیدهایم. و جان ما به اسم تو و ذكر تومشتاق است.9شبانگاه به جان خود مشتاق تو هستم، و بامدادان به روح خود در اندرونم تو را میطلبم، زیرا هنگامی كه داوریهای تو بر زمین آید، سكنه ربع مسكون عدالت را خواهند آموخت.10هرچند بر شریر ترحّم شود عدالت را نخواهد آموخت. در زمین راستان شرارت میورزد و جلال خداوند را مشاهده نمینماید.11ای خداوند دست تو برافراشته شده است امّا نمیبینند. لیكن چون غیرت تو را برای قوم ملاحظه كنند، خجل خواهند شد. و آتش نیز دشمنانت را فرو خواهد برد.12ای خداوند سلامتی را برای ما تعیین خواهی نمود. زیرا كه تمام كارهای ما را نیز برای ما به عمل آوردهای.13ای یهوه خدای ما آقایان غیر از تو بر ما استیلا داشتند. امّا به تو فقط اسم تو را ذكر خواهیم كرد.14ایشان مردند و زنده نخواهند شد. خیالها گردیدند و نخواهند برخاست. بنابراین ایشان را سزا داده، هلاك ساختی و تمام ذكر ایشان را محو نمودی.15قوم را افزودی ای خداوند ، قوم را مزید ساخته، خویشتن را جلال دادی. و تمامی حدود زمین را وسیع گردانیدی.16ای خداوند ایشان در حین تنگی، تو را خواهند طلبید. و چون ایشان را تأدیب نمایی دعاهای خفیه خواهند ریخت.17مثل زن حاملهای كه نزدیك زاییدن باشد و درد او را گرفته، از آلام خود فریاد بكند، همچنین ما نیز ای خداوند در حضور تو هستیم.18حامله شده، درد زه ما را گرفت و باد را زاییدیم. و در زمین هیچ نجات به ظهور نیاوردیم و ساكنان ربع مسكوننیفتادند.19مردگان تو زنده خواهند شد و جسدهای من خواهند برخاست. ای شما كه در خاك ساكنید بیدار شده، ترنّم نمایید! زیرا كه شبنم تو شبنم نباتات است. و زمین مردگان خود را بیرون خواهد افكند.20ای قوم من بیایید به حجرههای خویش داخل شوید و درهای خود را در عقب خویش ببندید. خویشتن را اندك لحظهای پنهان كنید تا غضب بگذرد.21زیرا اینك خداوند از مكان خود بیرون میآید تا سزای گناهان ساكنان زمین را به ایشان برساند. پس زمین خونهای خود را مكشوف خواهد ساخت و كشتگان خویش را دیگر پنهان نخواهد نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در این باب انجام میدهد.
این عبارت در این قسمت از کتاب اشعیا مدام به کار رفته است. این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
, and and )
«در آن روز»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم زمین یهودا این سرود را خواهند خواند»
این به شهر اورشلیم اشاره دارد.
اینجا به نحوی از قدرت حفاظتگر خدا که مردم را نجات میدهد سخن گفته شده که گویی نجات او دیوارهای محاط شهر هستند.
حصار دیوارهای ساخته شده در اطراف شهر است. این دیوارها مانع ورود سپاهیان دشمن به شهر میشد.
کلمه «امت» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم پارسا[عادل] و وفادار»
اینجا در اصل از کلمه «[ذهن]» استفاده شده که به افکار شخص اشاره دارد. عبارت «بر تو توکل دارد[بر تو مانده]» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کسی که مدام در مورد تو فکر میکند»
«یاه» نام دیگر خداوند[یهوه] است.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قدرت حفاظت از مردم را دارد سخن گفته شده که گویی صخرهای بلند است که قوم[مردم] میتوانند برای فرار از دشمن روی آن بروند.
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از مغروران سخن گفته که گویی آنها در مکانی مرتفع هستند و او باعث میشود که به زمین بیایند.
این قسمت اشارهای کلی به شهرهای مستحکم دارد و به شهری خاص اشاره نمیکند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث میشود شهرهای مستحکم نابود شوند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] خود آن کار را انجام میدهد.
این دو جمله یک معنا دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقرا و ستمدیدگان، ویرانههای شهر را پایمال میکنند.»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. اینجا به نحوی از اطاعت قوم از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی آنها بر راههای او قدم میگذارند. همچنین به نحوی از این که خداوند[یهوه] مردم را از انجام کار درست مطمئن میکند سخن گفته شده که گویی راه را برای آنها هموار و مسطح میکند.
اینجا به نحوی از انجام آن چه خداوند[یهوه] درست[عادلانه] میداند سخن گفته شده که گویی مردم بر مسیری قدم میگذارند. ترجمه جایگزین: «در حالی که که انتظار تو را میکشیم خداوند[ یهوه]، به انجام کاری که در نظر تو درست است ادامه میدهیم»
«از شریعت تو» یا «از تعالیم تو»
شناسه مستتر فاعلی به اشعیا و پارسایانی اشاره دارد که با خداوند[یهوه] سخن میگویند.
کلمات «اسم» و «ذکر[شهرت]» به شخصیت خدا اشاره دارند و مقصود از شخصیت خدا خود اوست. ترجمه جایگزین: «تنها خواسته ما حرمت نهادن توست»
اینجا به نحوی از خواهان شناخت بهتر خداوند و شریعت او بودن سخن گفته شده که گویی آن شخص به دنبال پیدا کردن خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «خالصانه[واقعاً] میخواهم تو را بشناسم»
«روح» به متکلم اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر خداوند[یهوه] با شریران مهربان باشد، باز آنها انجام کار درست را یاد نخواهند گرفت»
این کلمه به طور کل به شریران اشاره دارد.
کلمه «زمین» به کسانی اشاره دارد که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «در زمینی که قوم کار درست را انجام میدهند»
کلمه «مشاهده» به متوجه شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در نمییابند که خداوند[یهوه] عظیم و پرجلال است»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] آماده مجازات کردن شریران میشود سخن گفته شده که گویی دست او برای زدن آنها بلند میشود.
«اما شریران متوجه نیستند»
کلمه «مشاهده» به متوجه شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «متوجه خواهند شد که تو مشتاق برکت دادن قوم خود هستی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خجالتزده خواهند شد» [در فارسی انجام شده]
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] دشمنان را مجازات و تنبیه میکند سخن گفته شده که گویی آتشی برای سوزاندن آنها میفرستد.
این عبارت در اصل به معنای تعلق آتش به دشمنان نیست، بلکه به آن معناست که آتش آنها را نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «آتشت آنها را کاملاً میسوزاند» [در فارسی انجام شده]
کلمه «ما» به اشعیا اشاره دارد و شامل همه عادلان[پارسایان] میشود.
کلمه «اسم» به شخص خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اما تنها تو را ستایش میکنیم»
«زنده نخواهند شد[به زندگی بر نخواهند گشت]»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث میشود مردم کسانی که او نابود کرده را به یاد نیاورند سخن گفته شده که گویی خاطره آنها نابود میشود یا میمیرد.
این جمله برای تاکید تکرار شده است. کلمه «قوم» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تعداد مردم قوم ما را فراوان ساختی»
شناسه مستتر فاعلی به مردم اسرائيل اشاره دارد. این شناسه ممکن است به اشعیا نیز اشاره داشته باشد. ترجمه جایگزین: «به تو نگاه کردیم»
این اصطلاح به معنای از خداوند[یهوه] کمک خواستن است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
اسم معنای «تادیب» را میتوان به فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی آنها را تادیب کردی»
این قسمت قوم را با زنی در حال زایمان مقایسه میکند. چنین امری بر رنج و فریاد آنها هنگام تادیب خداوند[یهوه] تاکید میکند.
اشعیا رنج مردم یهودا را با زنی در حال زایمان مقایسه میکند.
«گویی که هوا را به دنیا آوردهایم» یا «مثل آن است که هیچ به دنیا آوردهایم.» این تشبیهی است که بر بینتیجه بودن رنج مردم تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «اما نتیجه خوبی نمیدهد»
کلمه «زمین» به کسانی اشاره دارد که بر زمین زندگی میکنند. معنای این قسمت مشخص نیست اما به نظر به معنای کسانی است که میتوانند با شکست دادن دشمن، خود یا دیگران را نجات دهند.
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان به نحوی تغییر داد که اسم معنای «نجات» به فعل «نجات دادن» تغییر کند. ترجمه جایگزین: «ما ساکنان زمین را نجات ندادهایم»
«و همچنین باعث سقوط شریران دنیا در جنگ نشدیم»
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان به نحوی تغییر داد که صفت وابسته به اسم «مردگان» در قالب فعل «مردهاند» بیان شود. ترجمه جایگزین: «قوم تو که مردهاند باز زنده خواهند شد»
معانی محتمل: ۱) «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد یا ۲) «تو» به مردم اسرائيل اشاره دارد. اگر مورد دوم را انتخاب کردید باید در متن «تو» را به «ما» تغییر دهید.
اینجا به نحوی از زنده شدن مردگان سخن گفته شده که گویی از خواب بیدار میشوند.
این روشی مودبانه برای اشاره به مردگان است. ترجمه جایگزین: «ای کسانی که مرده و مدفون هستید»
اینجا به نحوی از مهربانی خداوند[یهوه] نسبت به مردم و زنده کردن آنها سخن گفته شده که گویی کار او شبنمی است که گیاهان را زنده میکند.
معانی محتمل: ۱) «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد و اوست که شبنم را میدهد یا ۲) «تو» به مردم اسرائیل اشاره دارد و شبنمی است که از خداوند[یهوه] دریافت میکنند. [متن نامشخص]
معانی محتمل: ۱) «نباتات[نور]» به قدرت خدا برای زنده کردن مردگان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شبنم از خداوند[یهوه]» یا ۲) «نبتات[نور]» به صبحگاهی اشاره دارد که شبنم بر گیاهان مینشیند. ترجمه جایگزین: «شبنم صبحگاهی» [در فارسی از کلمهای متفاوت استفاده شده]
«زمین، مردگان را به دنیا خواهد آورد.» اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث زنده شدن مردگان میشود سخن گفته شده که گویی زمین کسانی که مردهاند را میزاید. ترجمه جایگزین: «و خداوند[یهوه] باعث برخاستن مردگان از زمین میشود»
کلمه «من» به اشعیا اشاره دارد. کلمه «قوم» به مردم اسرائيل اشاره دارد.
اسم معنای «غضب» را میتوانید به صفت «خشمگین» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا خداوند[یهوه] دیگر از ما خشمگین نباشد»
اینجا از آشکار شدن قتلهایی که بر زمین رخ داده به نحوی سخن گفته شده که گویی زمین کسانی که به قتل رسیدهاند را آشکار میکند. این کار برای مجازات کردن قاتلین انجام میشود.
1در آن روز خداوند به شمشیرِ سختِ عظیمِ محكمِ خود آن مار تیز رو لِوْیاتان را و آن مار پیچیده لِوْیاتان را سزا خواهد داد و آن اژدها را كه در دریا است خواهد كشت.2در آن روز برای آن تاكستان شراب بسرایید.3من كه یهوه هستم آن را نگاه میدارم و هر دقیقه آن را آبیاری مینمایم. شب و روز آن را نگاهبانی مینمایم كه مبادا احدی به آن ضرر برساند.4خشم ندارم. كاش كه خس و خار با من به جنگ میآمدند تا بر آنها هجوم آورده، آنها را با هم میسوزانیدم.5یا به قوّت من متمسّك میشد تا با من صلح بكند و با من صلح مینمود.6در ایام آینده، یعقوب ریشه خواهد زد و اسرائیل غنچه و شكوفه خواهد آورد. و ایشان روی ربع مسكون را از میوه پر خواهند ساخت.7آیا او را زد بطوری كه دیگران او را زدند؟ یا كشته شد بطوری كه مقتولان وی كشته شدند؟8چون او را دور ساختی به اندازه با وی معارضه نمودی. با باد سخت خویش او را در روز باد شرقی زایل ساختی.9بنابراین گناه یعقوب از این كفّاره شده و رفع گناه او تمامی نتیجه آن است. چون تمامی سنگهای مذبح را مثل سنگهای آهك نرم شده میگرداند، آنگاه اشیریم و بتهای آفتاب دیگر برپا نخواهد شد.10زیرا كه آن شهر حصین منفرد خواهد شد و آن مسكن، مهجور و مثل بیابان واگذاشته خواهد شد. در آنجا گوسالهها خواهند چرید و در آن خوابیده، شاخههایش را تلف خواهند كرد.11چون شاخههایش خشك شود شكسته خواهد شد. پس زنان آمده، آنها را خواهند سوزانید، زیرا كه ایشان قوم بیفهم هستند. لهذا آفریننده ایشان بر ایشان ترحّم نخواهد نمود و خالق ایشان بر ایشان شفقت نخواهد كرد.12و در آن روز واقع خواهد شد كه خداوند از مسیل نهر (فرات) تا وادی مصر غلّه را خواهد كوبید. و شما ای بنیاسرائیل یكی یكی جمع كرده خواهید شد.13و در آن روز واقع خواهد شد كه كَرِنّای بزرگ نواخته خواهد شد و گمشدگان زمین آشور و رانده شدگان زمین مصر خواهند آمد. و خداوند را در كوه مقدّس یعنی در اورشلیم عبادت خواهند نمود.
برخی از ترجمه ها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظومی که در این باب آمدهاند انجام میدهد.
این نوعی اژدها یا افعی باستانی است. این کلمه شاید به شیطان اشاره داشته باشد که مثل مار یا اژدها نیز توصیف شده است.
and
این عبارت در این قسمت از کتاب اشعیا مدام به کار رفته است. این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
, and and )
در آن زمان»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قدرت نابود کردن دشمنانش را دارد سخن گفته شده که گویی او شمشیری مستحکم و بزرگ دارد.
این به لِوْیاتان اشاره دارد.
«در مورد تاکستانِ شراب سرود بخوانید.» اینجا به نحوی از قوم اسرائيل سخن گفته شده که گویی تاکستانهایی هستند که میوه به بار آوردهاند. ترجمه جایگزین: «به نحوی در مورد مردم اسرائیل سرود بخوانید که گویی تاکستانی هستند که انگوری برای تولید شراب به بار آوردهاند»
«من، خداوند[یهوه]، از تاکستان محافظت میکنم»
کلمات «شب» و «روز» با هم ترکیب شدهاند و به معنای «همه اوقات» هستند. ترجمه جایگزین: «همیشه» یا «مدام»
این قسمت همچنان به نحوی در مورد مردم اسرائيل سخن میگوید که گویی تاکستان هستند (اشعیا ۲۷: ۲- ۳).
«عصبانی نیستم. اگر خس و خار باشد، بر آن هجوم میآورم»
اینجا از مضمون برداشت میشود که خداوند[یهوه] دیگر از مردم خشمگین نیست. ترجمه جایگزین: «دیگر از مردم خشمگین نیستم»
اینجا به نحوی از مردم اسرائیل سخن گفته شده که گویی خس و خاری هستند که در تاکستان رشد میکند.
ببینید این عبارت را در اشعیا ۵: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از دشمنان خود سخن میگوید که گویی او جنگجویی در سپاه است.
اشعیا در این قسمت تمثیلهای مختلفی را با هم ترکیب میکند تا به دشمنان خداوند[یهوه] اشاره کند. او به نحوی از آنها سخن میگوید که گویی خس و خار هستند و همچنین مثل سربازان سپاه از آنها سخن میگوید.
اسم معنای «قوت[محافظت]» را میتوان به فعل «مراقبت کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مگر این که از من بخواهند که از آنها محافظت کنم»
«آنها خواستند که در صلح با من زندگی کنند؛ من هم میخواهم در صلح با من زندگی کنند»
اینجا اشعیا سخن میگوید. او همچنان مردم اسرائيل را مانند تاکستان توصیف میکند. (اشعیا ۲۷: ۲).
اینجا به نحوی از روزی در آینده سخن گفته شده که گویی حرکت میکند و به جایی میرسد. ترجمه جایگزین: «در آینده» [در فارسی انجام شده]
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث برکت و کامیابی مردم اسرائيل میشود سخن گفته شده که گویی آنها تاکستانی هستند که ریشه در میآورد و شکوفه میکند. ترجمه جایگزین: «ذریت اسرائیل مثل تاکی که ریشه کرده و شکوفه داده، کامیاب میشود»
کلمه «یعقوب» و «اسرائیل» کنایه هستند و به ذریت یعقوب اشاره دارند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث کامیابی فراوان قوم برای کمک به دیگران میشود سخن گفته شده که گویی محصول تاکستان آن قدر فراوان میشود که زمین را میپوشاند.
این سوال برای ایجاد تضاد با شدت مجازات خدا مطرح شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قطعاً دشمن را شدیدتر از قوم اسرائيل مجازات کرده است.»
اینها به ذریت یعقوب اشاره دارند. [در فارسی نیامده]
این سوال برای ایجاد تضاد در شدت مجازات خدا مطرح شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مردم اسرائيل را به همان سان که دشمنانشان را از امتهای دیگر کشتند، نکشت»
شناسه مستتر فاعلی به خدا اشاره دارد. اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قوم خود را به حد نیاز مجازات میکند سخن گفته شده که گویی مجازات خدا چیزی است که میتوان آن را اندازه گرفت. ترجمه جایگزین: «آنها را به حد نیاز مجازات کردی»
این قسمت به یعقوب اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان را دور کرد»
اینجا به نحوی از قدرت خداوند[یهوه] برای فرستادن قوم به مملکتی غریب سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] از نفس خود استفاده کرد تا آنها را به سوی مملکتی دیگر بدمد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند[یهوه] مثل بادی شدید آنها را از شرق دور کرد»[در فارسی متفاوت انجام شده]
معانی محتمل: ۱) کلمه «[این]» به تبعید فرستاده شدن قوم توسط خداوند[یهوه] اشاره دارد درست همان طور که اشعیا در آیه قبلی اشاره کرده است یا ۲) کلمه «[این]» به اعمالی اشاره دارد که اشعیا در ادامه آیه ۹ بیان میکند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] گناه را از اسرائیلیان پاک خواهد کرد» یا «خداوند[یهوه] گناه اسرائيلیان را خواهد بخشید»
کلمه «یعقوب» به ذریت یعقوب اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «گناه اسرائيلیان...از بین رفتن گناهشان»
شناسه مستتر فاعلی به اعمالی اشاره دارد که اشعیا در قسمت بعدی آیه ۹ توصیف خواهد کرد.
اینجا به نحوی از نتیجه عمل کسی سخن گفته شده که گویی میوهای بر درخت یا تاک رشد میکند. ترجمه جایگزین: «نتیجه» [در فارسی انجام شده]
شناسه مستتر فاعلی به یعقوب اشاره دارد که مقصود از یعقوب ذریت اوست. ترجمه جایگزین: «آنها تمام مذبحهایی را که بر آنها برای خدایان دروغین قربانی میگذرانند، نابود خواهند کرد و بتهای اشیریم[اشیره] و مذبحهایی را که بر آنها برای خدایان دروغین عود میسوزاندند، از بین خواهند برد»
اشعیا به نحوی رویدادی که در آینده رخ خواهد داد را توصیف میکند که گویی در حال حاضر نیز رخ داده است. چنین امری بر قطعیت رخ دادن آن تاکید میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شهرهایی که مستحکم بودند و جمعیت فراوانی داشتند، مثل بیابان خالی خواهند شد»
این قسمت به شهری یا محل مسکونی خاصی اشاره ندارد، بلکه به طور کلی به شهر و محل سکونتهای مختلف اشاره میکند.
کلمه «گوسالهها» به گاو یا گله اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «گوسالهها میچرند و همان جا دراز میکشند و نشخوار میکنند»
اینجا به نحوی از این که قوم به خاطر نااطاعتی از خداوند[یهوه] ضعیف میشوند و نتیجتاً دشمنان به راحتی میتوانند آنها را شکست دهند سخن گفته شده که گویی شاخههای خشکی هستند که زنانی آنها را از درخت میشکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی شاخهها پژمرده میشوند، زنانی میآیند و آنها را میشکنند و به آتش میاندازند»
این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «اینها قومی[مردمی] نیستند که خداوند[یهوه] یا شریعت او را بفهمند»
معانی محتمل: ۱) کلمه «قوم» به مردم اسرائيل اشاره دارد یا ۲) کلمه «قوم» به خارجیهایی اشاره دارد که از اقوام دیگر هستند و بر قوم اسرائيل ستم میکنند.
هر دوی این جملات یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «چون نمیفهمند خداوند[یهوه] که آنها را خلق کرده، بر آنها رحم نخواهد کرد»
این عبارت برای نشانگذاری اتفاقی در آینده به کار رفته است.
«در آن زمان»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قوم خود را از ممالک غریب به سرزمین اسرائيل میآورد سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] بار گندم را خرمنکوبی میکند تا کاه را از دانه جدا کند.
مقصود اشعیا از اشاره به رود فرات و وادی مصر این است که خداوند[یهوه] قوم تبعید شده اسرائيلْ که در زمینهای نزدیک آن آبها یعنی آشور و مصر بودند را بر میگرداند. رود فرات در شمال شرقی اسرائيل و وادی مصر در جنوب غربی اسرائيل بود.
«نهر[رود] مصر»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] یکی یکی آنها را جمع خواهد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی کرنایی را با صدای بلند خواهد نواخت»
اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشود را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «کسانی که در آشور و زمین مصر در تبعید و در حال مردن هستند به سرزمین اسرائیل بر خواهند گشت»
«کوه مقدس» کوه صهیون در اسرائيل است. ببیند این قسمت را در اشعیا ۱۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
1وای بر تاج تكبّر میگساران افرایم و برگل پژمرده زیبایی جلال وی، كه برسر وادی بارور مغلوبان شراب است.2اینك خداوند كسی زورآور و توانا دارد كه مثل تگرگ شدید و طوفان مهلك و مانند سیل آبهای زورآور سرشار، آن را به زور بر زمین خواهد انداخت.3و تاج تكبّر میگساران افرایم زیر پایها پایمال خواهد شد.4و گل پژمرده زیبایی جلال وی كه بر سر وادی بارور است، مثل نوبر انجیرها قبل از تابستان خواهد بود كه چون بیننده آن را بیند وقتی كه هنوز در دستش باشد، آن را فرو میبرد.5و در آن روز یهوه صبایوت به جهت بقیه قوم خویش تاج جلال و افسر جمال خواهد بود.6و روح انصاف برای آنانی كه به داوری مینشینند و قوّت برای آنانی كه جنگ را به دروازهها برمیگردانند (خواهد بود).7ولكن اینان نیز از شراب گمراه شدهاند و از مسكرات سرگشته گردیدهاند. هم كاهن و هم نبی از مسكرات گمراه شدهاند و از شراب بلعیده گردیدهاند. از مسكرات سرگشته شدهاند و در رؤیا گمراه گردیدهاند و در داوری مبهوت گشتهاند.8زیرا كه همه سفرهها از قی و نجاست پر گردیده و جایی نمانده است.9كدام را معرفت خواهد آموخت و اخبار را به كه خواهد فهمانید؟ آیا نه آنانی را كه از شیر باز داشته و از پستانها گرفته شدهاند؟10زیرا كه حكم بر حكم و حكم بر حكم، قانون بر قانون و قانون بر قانون اینجا اندكی و آنجا اندكی خواهد بود.11زیرا كه با لبهای الكن و زبان غریب با این قوم تكلّم خواهد نمود.12كه به ایشان گفت: «راحت همین است. پس خسته شدگان رامستریح سازید و آرامی همین است.» امّا نخواستند كه بشنوند.13و كلام خداوند برای ایشان حكم بر حكم و حكم برحكم، قانون بر قانون و قانون بر قانون، اینجا اندكی و آنجا اندكی خواهد بود تا بروند و به پشت افتاده، منكسر گردند و به دام افتاده، گرفتار شوند.14بنابراین، ای مردان استهزا كننده و ای حاكمان این قوم كه در اورشلیماند كلام خداوند را بشنوید.15از آنجا كه گفتهاید با موت عهد بستهایم و با هاویه همداستان شدهایم، پس چون تازیانه مهلك بگذرد به ما نخواهد رسید زیرا كه دروغها را ملجای خود نمودیم و خویشتن را زیر مكر مستور ساختیم.16بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «اینك در صهیون سنگ بنیادی نهادم یعنی سنگ آزموده و سنگ زاویهای گرانبها و اساس محكم پس هر كه ایمان آورد تعجیل نخواهد نمود.17و انصاف را ریسمان میگردانم و عدالت را ترازو و تگرگ ملجای دروغ را خواهد رُفْت و آبها ستر را خواهد برد.18و عهد شما با موت باطل خواهد شد و میثاق شما با هاویه ثابت نخواهد ماند و چون تازیانه شدید بگذرد شما از آن پایمال خواهید شد.19هر وقت كه بگذرد شما را گرفتار خواهد ساخت زیرا كه هر بامداد هم در روز و هم در شب خواهد گذشت و فهمیدن اخبار باعث هیبت محض خواهد شد.»20زیرا كه بستر كوتاهتر است از آنكه كسی بر آن دراز شود و لحاف تنگتر است از آنكه كسی خویشتن را بپوشاند.21زیرا خداوند چنانكه در كوه فراصیم (كرد) خواهد برخاست و چنانكه در وادی جبعون (نمود) خشمناك خواهد شد، تا كار خود یعنی كار عجیب خود را بجا آورد و عمل خویش یعنی عمل غریب خویش را به انجام رساند.22پس الا´ن استهزا منمایید مبادا بندهای شما محكم گردد، زیرا هلاكت و تقدیری را كه از جانب خداوند یهوه صبایوت بر تمامی زمین میآید شنیدهام.23گوش گیرید و آواز مرا بشنوید و متوجّه شده، كلام مرا استماع نمایید.24آیا برزگر، همه روز به جهت تخم پاشیدن شیار میكند و آیا همه وقت زمین خود را میشكافد و هموار مینماید؟25آیا بعد از آنكه رویش را هموار كرد، گشنیز را نمیپاشد و زیره را نمیافشاند و گندم را در شیارها و جو را در جای معین و ذرّت را در حدودش نمیگذارد؟26زیرا كه خدایش او را به راستی میآموزد و او را تعلیم میدهد.27چونكه گشنیز با گردون تیز كوبیده نمیشود و چرخ ارابه بر زیره گردانیده نمیگردد، بلكه گشنیز به عصا و زیره به چوب تكانیده میشود.28گندم آرد میشود زیرا كه آن را همیشه خرمنكوبی نمیكند و هرچند چرخ ارابه و اسبان خود را بر آن بگرداند، آن را خُرد نمیكند.29این نیز از جانب یهوه صبایوت كه عجیبالّرای و عظیمالحكمت است، صادر میگردد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظومی که در این باب آمدهاند انجام میدهد.
این باب شامل استعارات فراوانی میشود که مجازات خدا و همچنین گناه مردم افرایم را توصیف میکنند. یکی از این استعارات قوم[مردم] را مست توصیف کرده است. استعارات دیگر مربوط به آب و هوا و ساختمان سازی میشوند.
این عبارت در این قسمت از کتاب اشعیا مدام به کار رفته است. این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
, and and )
اینجا کلمه «تاج» به معنای تاجی است که از گل ساخته میشود. این قسمت به شهر سامره، پایتخت اسرائيل، اشاره دارد. این شهر بالای درهای حاصلخیز واقع شده بود. اینجا به نحوی از نابودی سامره و مردمش سخن گفته شده که گویی گلهای روی آن تاج هستند که کهنه میشوند و زیبایی خود را از دست میدهند.
«که مست شراب هستند»
«گوش دهید» یا «توجه کنید»
کلمه «کسی» به پادشاهی قدرتمند و همچنین سپاه قوی او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند، پادشاهی را با سپاهی قدرتمند میفرستد»
«رگبار تگرگ» یا «طوفان تگرگ» بارش تکههای یخ از آسمان است. این تشبیه به سپاه دشمن اشاره دارد که خداوند[یهوه] آن را برای نابودی مردم سامره روانه میکند.
اینجا به نحوی از این که پادشاه و سپاه قدرتمند او مردم سامره را نابود خواهند کرد سخن گفته شده که گویی پادشاه تاج مردم را به زمین میاندازد.
اشعیا همچنان به نحوی در مورد مردم و شهر سامره سخن میگوید که گویی تاجی هستند که از گل یا برگ ساخته شدهاند. (اشعیا ۲۸: ۱- ۲)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاه دشمن مستان سامره را له میکند درست گویی که گلها را زیر پای خود له میکند»
اینجا کلمه «تاج» به معنای تاجی است که از گل ساخته میشود. این قسمت به شهر سامره، پایتخت اسرائيل، اشاره دارد. این شهر بالای درهای حاصلخیز واقع شده بود.
شهر سامره پایتخت اسرائيل بر درهای حاصلخیز واقع شده بود.
اینجا به نحوی از این که سربازان دشمن زیبایی سامره را میبینند و سریعاً آن را غارت میکنند سخن گفته شده که گویی شخصی است که نوبر انجیر فصل را میبیند و آن را میخورد.
ببینید این کلمات را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی او تاجی زیبا است و مردمی که او را به عنوان پادشاه حقیقی خود حرمت مینهند، بر سر میگذارند.
این دو عبارت به یک معنا هستند. ترجمه جایگزین: «تاجی زیبا»
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد و اسامی معنای «انصاف» و «قدرت» را در قالب صفت بیان کرد. این کلمات میتوانند در قالب جملات جدید نیز بیان شوند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باعث منصف بودن داوران میشود و قوی برای کسانی که»
شخصی که «روح انصاف» دارد کسی است که عادلانه رفتار و عمل میکند.
این اصطلاح به معنای شخصی دارای اقتدار[مقتدر] است.
کلمه «بر میگردانند» اصطلاحی به معنای شکست خوردن در جنگ است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باعث قوی بودن سربازانی میشود که دشمنان خود را هنگام حمله به شهر شکست میدهند»
«اما حتی رهبران»
این قسمت به کاهن و نبی خاص اشاره ندارد بلکه اشارهای کلی به کاهنین و انبیاست. ترجمه جایگزین: «کاهنین و انبیا»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر این که کاهنین و انبیا به علت مستی نمیتوانند کار خود را انجام دهند، تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «به علت مستی تلو تلو میخورند»
اینجا به نحوی از این که آنها آن قدر مینوشند که دیگر نمیتوانند خوب فکر کنند سخن گفته شده که گویی شراب آنها را میبلعد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شراب باعث سردرگمی آنها میشود»
آنها آن قدر مست هستند که نمیتوانند رویاهایی که خدا به آنها داده را درک کنند یا تصمیم درست بگیرند، درست همانطور که مست هستند و نمیتوانند راه بروند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
انبیا و کاهنین مست با به کاری گیری چند سوال از اشعیا انتقاد میکنند. اشعیا سعی به تادیب[اصلاح] آنها داشت. ترجمه جایگزین: «انبیا و کاهنین مست میگویند ‘اشعیا نباید سعی کند که پیغام خداوند[یهوه] را به ما تعلیم دهد!‘»
انبیا و کاهنین مست از سوالی استفاده میکنند تا از اشعیا انتقاد کنند چون حس میکنند که مثل کودکان با آنها رفتار میکند. ترجمه جایگزین: «نباید مثل کودکان با ما رفتار کند!»
انبیا و کاهنین مست از اشعیا انتقاد میکنند چون حس میکنند فرامین ساده را به نحوی تکرار میکند که گویی با کودکی حرف میزنند.
کلمه «لبها» و «زبان» به خارجیهایی اشاره دارد که به زبانی دیگر غیر از زبان اسرائيلیان حرف میزنند. اینجا به طور ضمنی به سپاه آشور اشاره شده که به اسرائيل حمله خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به واسطه سربازان دشمن که زبانی غیر را حرف میزنند سخن خواهد گفت»
«لبهایی سخرهگر»
اسم معنای «راحت» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است مکان استراحت»
اسم معنای «مستریح» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار هر کس که خسته است استراحت کند»
اسم معنای «آرامی» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این جایی است که میتوانید طراوت یابید»
«پس پیغام خداوند[یهوه]»
کاهنین و انبیای مست با استفاده از این کلمات از نحوه تعلیم اشعیا به خود انتقاد کردند. ببینید این قسمت را در اشعیا ۲۸: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا سپاه آشور بیاید و آنها را شکست دهد و به اسارت ببرد»
اینجا به نحوی از شکست قوم در جنگ علیه سپاه دشمن سخن گفته شده که گویی میافتند و میشکنند.
اینجا به نحوی از این که سربازان دشمن مردم اسرائيل را به دام میاندازند سخن گفته شده که گویی شکارچیانی هستند که حیوانی را به دام میاندازند.
«پس به پیغام خداوند[یهوه] ...گوش دهید»
هر دوی این جملات اساساً یک معنا دارند. معانی محتمل: ۱) رهبران اورشلیم با استفاده از سحر یا جادو سعی کردهاند که با خدایان دروغین در عالم مردگان بر سر مصون ماندن خود از مرگ پیمانی ببندند یا ۲) این استعاره است و در مورد رهبرانی سخن میگوید که با رهبران مصر پیمانی بستهاند. رهبران اورشلیم آن قدر مطمئن بودند که مصریان میتوانند از آنها مراقبت کنند که این پیمان برای آنها مثل پیمان بستن با خدایان عالم اموات بود.
اینجا به نحوی از داوری و مجازات خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی شلاقی است که قوم را با آن میزنند و همچنین به نحوی از شلاق سخن گفته شده که گویی سیلی است که از میان اورشلیم عبور میکند. ترجمه جایگزین: «لذا وقتی که دیگران رنج میبینند و میمیرند، چیزی به ما آسیب نخواهد زد.»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. اینجا به نحوی از «دروغها» سخن گفته شده که گویی مکانهایی هستند که شخص میتواند به آنجا رفته و در آن مخفی شود. ممکن نیست که رهبران اورشلیم بگویند به دروغی باور دارند. آنها بر مصونیت خود باور داشتند. ولی اشعیا میدانست که مصون نیستند چون به این دروغها باور داشتند. ترجمه جایگزین: «زیرا دروغها مثل مکانی امن برای آنها شده که مخفی میشوند»
معانی محتمل: ۱) رهبران به دروغهایی که برای حفاظت از خود میگفتند، باور داشتند یا ۲) رهبران باور داشتند پیمانی که با خدایان دروغین عالم مردگان بستهاند، از آنها حفاظت خواهد کرد یا ۳) رهبران باور داشتند پیمانی که با مصریان بستهاند، از آنها حفاظت خواهد کرد.
گوش دهید» یا «توجه کنید» یا «به آن چه میخواهم به شما بگویم توجه کنید»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] شخصی نیرومند را برای یاری رساندن قوم میفرستد سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] بنیادی مستحکم را برای ساختمانی میسازد.
«سنگی که مستحکم است»
«پشتیبانی مستحکم»
«هر کس به این بناید سنگین اتکا کند، پشیمان نمیشود»
خداوند[یهوه] همچنان آن چه با مردم اورشلیم انجام میدهد را با بنای ساختمانی توسط بنا مقایسه میکند (اشعیا ۲۸: ۱۶).
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] طبق عدالت و پارسایی خود، عدالت و پارسایی قوم را میسنجد سخن گفته شده که گویی او بنایی است که برای صحت اندازهگیری و تراز کردن سطوح از ابزاری استفاده میکند.
بنا از این ریسمان یا ابزار اندازهگیری استفاده میکند تا طول دقیق چیزی را بسنجد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
بنا از ریسمان استفاده میکند تا مسطح بودن جایی را بسنجد.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث بارش تگرگ فراوان میشود سخن گفته شده که گویی سیلی شدید است. ترجمه جایگزین: «طوفان تگرگ نابود خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) این کلمات جزگویی هستند و به چیزهایی اشاره دارند که باعث نابودی میشوند یا ۲) این کلمات استعاره از سپاهیان دشمن هستند که خداوند[یهوه] آنها را برای نابودی اورشلیم میفرستد.
تکههای یخ که از آسمان میبارند.
اینجا به نحوی از «دروغها» سخن گفته شده که گویی مکانی هستند که شخص میتواند به آن برود. این دروغها به چیزی اشاره دارند که رهبران اورشلیم فکر میکنند میتوانند در برابر مجازات خداوند[یهوه] از آنها محافظت کنند. معانی محتمل: ۱) رهبران به دروغهای خود و این که این دروغها میتوانند از آنها حفاظت کنند باور دارند یا ۲) رهبران باور داشتند که پیمانی که آنها با خدایان دروغین عالم مردگان بستهاند آنها را مصون نگه خواهد داشت یا ۳) رهبران باور داشتند که پیمان آنها با مصریان آنها را مصون نگه خواهد داشت. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۲۸: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عهد تو را با مرگ باطل خواهم کرد و توافق تو با هاویه[شئول][عالم مردگان] را باطل خواهم کرد»
معانی محتمل: ۱) رهبران اورشلیم با استفاده از سحر یا جادو سعی کردهاند که با خدایان در عالم مردگان بر سر مصون ماندن خود از مرگ پیمانی ببندند یا ۲) این استعاره است و در مورد رهبرانی سخن میگوید که با رهبران مصر پیمانی بستهاند. رهبران اورشلیم آن قدر مطمئن بودند که مصریان میتوانند از آنها مراقبت کنند که این پیمان برای آنها مثل پیمان بستن با خدایان عالم اموات بود. ببینید این قسمت را در اشعیا ۲۸: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
«باقی نخواهد ماند»
معنای محتمل: ۱) اینجا در اصل از کلمه «[سیل]» استفاده شده که جزگویی است و اشارهای کلی به نابودی دارد یا ۲) «سیل» استعاره است و اشاره به سپاهی دارد که خداوند برای نابودی مردم اورشلیم میفرستد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را در بر خواهد گرفت» یا «شما را نابود خواهد کرد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «هر روز»
این به معنای «تمام طول روز» است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این قسمت احتمالاً مثلی معمول بین مردم بود و بدان معناست که آن چه فکر میکنند آنها را از مجازات خداوند[یهوه] مصون نگاه میدارد، باعث یاس آنها خواهد شد؛ مثل بستری که کوتاه است یا مثل لحافی که باریک است.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] آماده عمل کردن میشود سخن گفته شده که گویی نشسته و سپس بلند میشود.
این کلمات به مکانهایی اشاره دارند که خدا به شکلی معجزهآسا سپاه دشمن را شکست میدهد.
«بسیار عصبانی خواهد شد»
این دو عبارت یک معنا دارند. این عمل عجیب و غریبی است چون خدا از سپاهی خارجی استفاده میکند تا مردم اورشلیم را شکست دهد و به مردم اورشلیم در شکست دادن دشمنان کمک نمیکند.
این قسمت به معنای «این لحظه» نیست بلکه توجه مخاطب را به آن چه که در ادامه میآید، جلب میکند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] مردم را به شدت مجازات میکند سخن گفته شده که گویی بندهای آنها را محکم میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بندهای شما را محکم خواهد کرد» یا «خداوند[یهوه] به شدت شما را مجازات خواهد کرد»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد و اسم معنای «هلاکت» را به فعل «نابود کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم را در سراسر سرزمین نابود میکند»
این قسمت مَثَلی را که در ۲۸: ۲۹ شروع شده، به پایان میرساند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. عبارت دوم برای تشدید عبارت اول به کار رفته است.
کلمه «آواز» به آن چه اشعیا میگوید، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه میگویم»
«به پیغام من»
اشعیا با استفاده از پرسشی بدیهی مردم را به عمیق فکر کردن وا میدارد. ترجمه جایگزین: «برزگر زمین را پشت سر هم شخم نمیزند و مدام در خاک دانه نمیکارد»
اشعیا همچنان مثلی را برای مردم اورشلیم تعریف میکند.
«وقتی کشاورزان خاک را شخم زدند»
اشعیا سوالی را مطرح میکند تا مردم اورشلیم را به عمیقاً فکر کردن وا دارد. اگر زبان شما کلمهای خاص برای اشاره به هر دانه ندارد میتوانید با استفاده از کلمهای که اشارهای کلی به دانهها دارد این قسمت را ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او قطعاً هر نوع دانه را به شکلی صحیح و در جای مناسب خواهد کاشت»
این کلمات اسامی گیاهانی هستند که از آنها ادویه تهیه میشود. مترجمین میتوانند با استفاده از کلمهای که اشارهای کلی به گیاهان ادویهای دارد این قسمت را ترجمه کنند.
اینها اسامی غلات هستند. مترجمین میتوانند از کلمهای استفاده کنند که به دانههای غلهای اشاره داشته باشد.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به برزگران کمک میکند تا نحوه نگهداری از انواع گیاهان را یاد بگیرند»
اشعیا همچنان مثلی را به مردم اورشلیم میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برزگر دانه گشنیز را با چوبی تیز[داس] از گیاه جدا نمیکند»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۲۸: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چرخی سنگین را بر دانههای زیره نمیگرداند»
ببینید این کلمه را در اشعیا ۲۸: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
اشعیا نحوه صحیح جدا کردن دانه از گیاه را برای برزگر شرح میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما با عصا بر گشنیزها ضربه میزند و با چوب به زیرهها ضربه وارد میکند»
این قسمت را میتوان را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برزگر دانه را برای نان خُرد میکند، ولی آن را آن قدر ریز نمیکند»
این قسمت مثلی که در اشعیا ۲۸: ۲۳ شروع شد را به پایان میرساند. این درس به طور ضمنی در قالب مثلی در مورد برزگران بیان شده است. خداوند[یهوه] در این حین دستورالعملهایی در مورد کاشت و خرمنکوبی ارائه میکند. اما رهبران اورشلیم چون به دستورات خداوند[یهوه] که از طریق اشعیا بیان شدند، گوش نکردند، ابله هستند.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
1وای بر اَریئیل! وای بر اَریئیل! شهری كه داود در آن خیمه زد. سال بر سال مزید كنید و عیدها دور زنند.2و من اریئیل را به تنگی خواهم انداخت و ماتم و نوحهگری خواهدبود و آن برای من مثل اریئیل خواهد بود.3و بر تو به هر طرف اردو زده، تو را به بارهها محاصره خواهم نمود و منجنیقها بر تو خواهم افراشت.4و به زیر افكنده شده، از زمین تكلّم خواهی نمود و كلام تو از میان غبار پست خواهد گردید و آواز تو از زمین مثل آواز جنّ خواهد بود و زبان تو از میان غبار زمزم خواهد كرد.5امّا گروه دشمنانت مثل گرد نرم خواهند شد و گروه ستم كیشان مانند كاه كه میگذرد. و این بغتةً در لحظهای واقع خواهد شد.6و از جانب یهوه صبایوت با رعد و زلزله و صوت عظیم و گردباد و طوفان و شعله آتش سوزنده از تو پرسش خواهد شد.7و جمعیت تمام امّتهایی كه با اریئیل جنگ میكنند، یعنی تمامی آنانی كه بر او و بر قلعه وی مقاتله مینمایند و او را بتنگ میآورند مثل خواب و رؤیای شب خواهند شد.8و مثل شخص گرسنه كه خواب میبیند كه میخورد و چون بیدار شود شكم او تهی است. یا شخص تشنه كه خواب میبیند كه آب مینوشد و چون بیدار شود اینك ضعف دارد و جانش مشتهی میباشد. همچنین تمامی جماعت امّتهایی كه با كوه صهیون جنگ میكنند، خواهند شد.9درنگ كنید و متحیر باشید و تمتّع برید و كور باشید. ایشان مست میشوند، لیكن نه از شراب و نوان میگردند، امّا نه از مسكرات.10زیرا خداوند بر شما روح خواب سنگین را عارض گردانیده، چشمان شما را بسته است. و انبیا و رؤسای شما یعنی رائیان را محجوب كرده است.11و تمامی رؤیا برای شما مثل كلام تومار مختوم گردیده است كه آن را به كسی كه خواندنمیداند داده، میگویند: این را بخوان و او میگوید: نمیتوانم چونكه مختوم است.12و آن طومار را به كسی كه خواندن نداند داده، میگویند این را بخوان و او میگوید خواندن نمیدانم.13و خداوند میگوید: «چونكه این قوم از دهان خود به من تقرّب میجویند و به لبهای خویش مرا تمجید مینمایند، امّا دل خود را از من دور كردهاند و ترس ایشان از من وصیتی است كه از انسان آموختهاند؛14بنابراین اینك من بار دیگر با این قوم عمل عجیب و غریب بجا خواهم آورد و حكمت حكیمان ایشان باطل و فهم فهیمان ایشان مستور خواهد شد.»15وای بر آنانی كه مشورت خود را از خداوند بسیار عمیق پنهان میكنند و اعمال ایشان در تاریكی میباشد و میگویند: «كیست كه مارا ببیند و كیست كه ما را بشناسد؟»16ای زیر و زبر كنندگان هرچیز! آیا كوزهگر مثل گل محسوب شود یا مصنوع دربارۀ صانع خود گوید مرا نساخته است و یا تصویر دربارۀ مصوّرش گوید كه فهم ندارد؟17آیا در اندك زمانی واقع نخواهد شد كه لبنان به بوستان مبدّل گردد و بوستان به جنگل محسوب شود؟18و در آن روز كّران كلام كتاب را خواهند شنید و چشمان كوران از میان ظلمت و تاریكی خواهد دید.19و حلیمان شادمانی خود را در خداوند مزید خواهند كرد و مسكینان مردمان در قدّوس اسرائیل وجد خواهند نمود.20زیرا كه ستمگران نابود و استهزاكنندگان معدوم خواهند شد و پیروان شرارت منقطع خواهند گردید.21كه انسان را به سخنی مجرم میسازند و برای كسی كه درمحكمه حكم میكند دام میگسترانند و عادل را به بطالت منحرف میسازند.22بنابراین خداوند كه ابراهیم را فدیه داده است دربارۀ خاندان یعقوب چنین میگوید كه از این به بعد یعقوب خجل نخواهد شد و رنگ چهرهاش دیگر نخواهد پرید.23بلكه چون فرزندان خود را كه عمل دست من میباشند، در میان خویش بیند،آنگاه ایشان اسم مرا تقدیس خواهند نمود و قدّوس یعقوب را تقدیس خواهند كرد و از خدای اسرائیل خواهند ترسید.24و آنانی كه روح گمراهی دارند فهیم خواهند شد و متمّردان تعلیم را خواهند آموخت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظومی که در این باب آمدهاند انجام میدهد.
این باب بیان چند «وای» بر علیه امتها را آغاز میکند. این سخنان داوری بر علیه حکومت افرایم و نهایتاً یهودا را مطرح میکنند.
and )
این نام دیگر اورشلیم است که به ندرت به کار میرود.
این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند، زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
and and )
کلمه «اَریئیل» به مردمی اشاره دارد که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «برای مردم اَریئیل چقدر بد خواهد بود»
این نام دیگر اورشلیم و به معنای «مذبح» است. در صورت امکان این کلمه را به «اَریئیل» ترجمه کنید نه «اورشلیم» چون در آیه ۲۹: ۲ معنای «اَریئیل» مهم خواهد شد.
«داوود...ساکن شدن» یا «داوود...زندگی کرد»
«سالی پس از سال دیگر ضیافت بر پا کنید» این جملهای طعنه آمیز است. خداوند[یهوه] به مردم میگوید که برای اعیاد خود ضیافت بر پا کنند و برای او قربانی بگذرانند، اما میداند که چنین کاری او را از نابود کردن آنها باز نمیدارد.
شناسه مستتر فاعلی به خداوند اشاره دارد. این جمله به این که خداوند[یهوه] باعث محاصره اورشلیم توسط سپاه دشمن میشود، اشاره دارد.
این کلمه به «اریئیل» اشاره دارد که مقصود اشاره به مردم شهر است. ترجمه جایگزین: «مردم ارییئیل خواهند»
کلمات «ماتم» و «نوحه» اساساً یک معنا دارند و بر شدت ماتم تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیار ماتم خواهند کرد»
مترجمین میتوانند در پانوشت جمله روبه رو را اضافه کنند: «اسم ‘اریئیل‘ به معنای مذبح است»
کلمه «[من]» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. این کلمه به این که خداوند[یهوه] باعث محاصره اورشلیم توسط سپاه دشمن میشود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به سپاه دشمن دستور میدهم که تو را محاصره کند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«باره» برجی بلند است که دشمن برای رد شدن از دیوارهای بلند شهر تحت تهاجم خود آن را میسازد. «[کارهای] محاصره» به سلاحهای مختلفی اشاره دارد که سپاهیان برای حمله به شهر میسازند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنت تو را به زیر میآورد» یا «دشمنت تو را تحقیر خواهد کرد»
تمام این جملات یک معنا دارند و تاکید میکنند که قوم بعد از شکست خوردن از دشمن ضعیف و ماتم زده خواهند شد، کسانی که زمانی متکبرانه سخن میگفتند. ترجمه جایگزین: «مثل روحی که از هاویه[محل مردگان] سخن میگوید تنها به زمزمه میتوانی سخن گویی»
این قسمت بر میزان ضعف و کم اهمیت بودن سپاه مهاجم در برابر خدا تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به راحتی گروه بیشماری از مهاجمین تو را از بین میبرد و گروه ستمکاران تو را نابود خواهد کرد»
«سربازان فراوانی که حمله خواهند کرد»
مترجمین میتوانند فعل «خواهند شد» را اضافه کنند. ترجمه جایگزین: «سربازانی که به شما رحم نمیکنند مثل کاهی خواهند شد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «تو» به مردم اورشلیم اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) «یهوه صبایوت به شما کمک خواهد کرد» یا ۲) «یهوه صبایوت برای مجازات شما خواهد آمد»
عبارت «رویای شب» با «خواب» فرقی ندارد. این دو عبارت تاکید میکنند که به زودی طوری به نظر خواهید رسید که گویی سپاه دشمن هرگز آنجا نبوده است.
«سپاههای بزرگ از همه امتها»
اسم «اریئیل» نام دیگر اورشلیم است و به کسانی اشاره دارد که آنجا زندگی میکنند. ببینید کلمه «اریئیل» را در اشعیا ۲۹: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بر ضد مردم اریئیل میجنگد»
کلمه «وی» به اریئيل و در واقع به کسانی اشاره میکند که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «قلعه آنها. آنها به شهر اریئیل و دفاعیات آن حمله میکنند و باعث سختی بسیار مردم میشوند.»
این تشبیهات به معنای آن هستند که دشمن انتظار پیروزی را میکشد، ولی شکست خواهد خورد، چون خدا به آنها اجازه غالب آمدن به اورشلیم را نخواهد داد.
کلمات «کوه صهیون» به کسانی اشاره میکنند که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بله، برای سپاهی که به قصد جنگ علیه مردمی که بر کوه صهیون زندگی میکنند میآید، چنین اتفاقی خواهد افتاد»
شناسه مستتر فاعلی در این افعال به مردم اورشلیم اشاره دارند. دلیل این که باید متحیر شوند را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «از آن چه به شما میگویم، متحیر شوید»
اینجا به نحوی از این که مردم به حرف خداوند[یهوه] توجه نمیکنند سخن گفته شده که گویی آنها خود را کور میکنند. ترجمه جایگزین: «همچنان کور و غافل از آن چه به شما نشان میدهم بمانید»
اینجا به نحوی از این که مردم عمل خداوند[یهوه] را نمیفهمند سخن گفته شده که گویی مست هستند. ترجمه جایگزین: «مثل مستی بیفهم هستند ولی این به خاطر شراب یا مسکرات فراوان نیست»
کلمات «روح خواب» بدان معناست که خصوصیاتی مانند شخص خواب را دارا هستند. اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث خواب ماندن مردم میشود سخن گفته شده که گویی «روح» مایعی است که بر مردم میریزد. «خواب سنگین» استعاره و به معنای کسانی است که بیفهم هستند و نمیتوانند کار خدا را درک کنند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] شما را از نظر روحانی به خواب فرو برده و به همین خاطر بیفهم هستید.» [در فارسی متفاوت انحام شده]
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث بیفهمی قوم[مردم] نسبت به عمل خود میشود سخن گفته شده که گویی چشمان آنها را میبندند و سرهای آنها را میپوشاند تا قادر به دیدن نباشند. ترجمه جایگزین: «گویی خداوند[یهوه] چشمان انبیا را بسته و سرهای رائیان[بینندگان] را پوشانده است»
انبیای دیگر که در اروشلیم هستند نمیتوانند پیغام خدا را بشنوند یا آن را بفهمند. ترجمه جایگزین: «تمام آن چه خداوند[یهوه] آشکار کرده، برای شما مثل کتاب مُهر شده باقی خواهد ماند»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مُهر شده است. شاید کتابی مُهر شده دست کسی برسد که میتواند بخواند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی آن کتاب را به شخصی که خواندن بلد نیست، بدهد»
کلمات «دهان» و «لبها» به آنچه قوم میگویند اشاره دارد. اینجا همچنین به معنای بیان سخنی است که به آن باور ندارند. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم به حرف وانمود میکنند که من را میپرستند و حرمت مینهند»
کلمه «دل» کنایه است و به افکار و عواطف شخص اشاره دارد. اینجا به نحوی از اینکه شخص واقعاً وقف خداوند[یهوه] نیست سخن گفته شده که گویی دل او از خدا دور است. ترجمه جایگزین: «اما من را در افکار خود تمجید نمیکنند» یا «واقعاً وقف من نیستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من را به خاطر این که دیگران میگویند، حرمت مینهند»
«پس بنگرید و ببینید! در میان شما اعمال فوق العاده و عجیبی را انجام خواهم داد و شما قادر به توضیح دادن آنها نخواهید بود»
هر دوی این جملات یک معنا دارند. اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] به حکیمان نشان میدهد که نمیتوانند درک کنند یا آن چه خداوند[یهوه] انجام میدهد را توضیح دهند سخن گفته شده که گویی حکمت و فهم آنها محو میشود.
متکلم در این قسمت احتمالاً اشعیا است یا ممکن است ادامه سخن خداوند[یهوه] از ۲۹: ۱۳- ۱۴ باشد.
اینجا به نحوی از این که مردم سعی میکنند برنامههای خود را بدون این که خداوند[یهوه] از آنها خبر داشته باشد پیش ببرند سخن گفته شده که گویی برنامههای خود را در مکانی عمیق مخفی میکنند تا خداوند[یهوه] قادر به دیدن آنها نباشد. ترجمه جایگزین: «کسانی که سعی میکنند نقشههای خود را از خداوند[یهوه] مخفی کنند»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آنها در خفا شرارت میکنند. ترجمه جایگزین: «که در تاریکی شرارت میکنند تا کسی قادر به دیدن آنها نباشد»
آنها با به کارگیری این سوالات تاکید میکنند که فکر نمیکنند کسی از کار آنها خبر داشته باشد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس، حتی خداوند[یهوه] ما را نمیبیند یا از کار ما خبر ندارد!»
این قسمت به معنای منحرف کردن هر چیز درست است. ترجمه جایگزین: «امور را خلاف آن چه باید باشند، میگردانید» یا «شما حقیقت را منحرف میسازید»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] خالق انسان است سخن گفته شده که گویی او کوزهگر و انسان گِل است. این استعاره تاکید میکند که تلاش انسان برای رد یا انتقاد کردن از خالق خود ابلهانه است. ترجمه جایگزین: «فکر میکنی که من، خالق تو گِل هستم به جای کوزهگر؟ این مثل آن است که کوزهگر چیزی ساخته باشد و آن چیز بگوید ‘او من را نساخته» یا «او نمیفهمد»
این سوال برای توبیخ کردن مردم اورشلیم به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «مسلماً کوزهگر نباید مثل گِل به حساب آید...‘او نمیفهمد‘»
معانی محتمل: ۱) این قسمت عیناً به همین معناست و خداوند[یهوه] باعث میشود که زمینهای لبنان که در آن درختان خودرو رشد میکنند، حاصلخیز شوند و میوه به بار آورند یا ۲) این استعاره است و مقصود از [جنگل][بوستان] لبنان ظالمین قدرتمند است و محصولی که در آن بوستان رشد میکند مردم عادی هستند که از آن شرایط رنج میبرند. این یعنی خداوند[یهوه] زورمندان را حقیر میکند و کسانی را که رنج میبرند، حرمت خواهد نهاد.
کلمه «لبنان» به درختان بلند صدرِ لبنان اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا جنگلهای عظیم لبنان را به بوستان تبدیل خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) این قسمت عیناً به همین معنا است و خداوند[یهوه] واقعاً باعث میشود کوران و کران ببینند و بشنوند یا ۲) این استعاره از آن است که خداوند[یهوه] باعث میشود قوم پیغام او را بشنوند و درک کنند یا ۳) ممکن است به معنای هر دو مورد ذکر شده باشد.
کلمه «چشمان» به کل شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که کور هستند.»
این کلمات اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «فقیران و ستم دیدگان به خاطر آنچه خداوند[یهوه]، آن قدوس اسرائيل انجام داده شاد خواهند شد»
صفت وابسته به اسم «ستمگر» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا مردمان ستمگر از بین...خواهند رفت» یا «چون مردم بیرحم دیگر وجود نخواهند داشت»
صفت وابسته به اسم «استهزا کننده» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که استهزا میکنند، محو خواهند شد» یا «کسانی که استهزا میکنند، ناپدید خواهند شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کسانی که شرارت میکنند را نابود خواهد کرد»
این قسمت به شهادت دادن در دادگاه بر علیه کسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که بر علیه کسی شهادت میدهند و او را مجرم جلوه میدهند» یا «آنهایی که در دادگاه به گناهکار بودن بیگناه به جرمی شهادت میدهند»
اینجا به نحوی از این که شریران هر کاری میکنند تا مانع شخص خوبی شوند سخن گفته شده که گویی شریران مثل شکارچی دامی برای صید خود پهن میکنند. ترجمه جایگزین: «دروغ میگویند و سعی میکنند مانع کسی شوند که منصفانه و درست عمل میکند»
دروازه شهر معمولاً جایی بود که رهبران شهر تصمیمات مهم را آنجا میگرفتند.
این احتمالاً به زمانی اشاره دارد که خداوند[یهوه]، ابراهیم را از مملکت خویش فرا میخواند و او را به سرزمین وعده فرستاد.
See:
کلمه «یعقوب» به ذریت او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب دیگر خجل نخواهند شد»
این اصطلاح یعنی دیگر ترسان نخواهند بود. ترجمه جایگزین: «ترسان نخواهند بود»
شناسه مستتر فاعلی به یعقوب (آیه ۲۲) و به ذریت او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب دیگر...روی خود را...فرزندان خود را میبینند»
کلمه «دست» به قدرت و عمل خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی همه فرزندانی را که من به آنها دادهام و کاری را که برای آنها انجام دادهام، میبینند»
کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من را حرمت خواهند نهاد»
کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. خداوند[یهوه] خود را «قدوس یعقوب» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «من را، قدوس یعقوب را، حرمت خواهند نهاد»
خداوند[یهوه] خود را «خدای اسرائيل» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «از من، خدای اسرائیل»
کلمه «روح» به باطن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که اشتباه فکر میکنند» یا «کسانی که نگرشی غلط دارند»
آنچه خواهند فهمید را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] و شریعت او را خواهند فهمید»
معنای این قسمت را میتوان با توضیح دادن معرفتی[علمی] که میآموزند مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که شکایت میکنند خواهند دانست که تعلیم خداوند[یهوه] به آنها درست است»
1خداوند میگوید كه وای بر پسرانفتنهانگیز كه مشورت میكنند لیكن نه از من، و عهد میبندند لیكن نه از روح من، تا گناه را بر گناه مزید نمایند.2كه برای فرود شدن به مصر عزیمت میكنند امّا از دهان من سؤال نمینمایند و به قوّت فرعون پناه میگیرند و به سایه مصر اعتماد دارند.3لهذا قوّت فرعون خجالت و اعتماد به سایه مصر رسوایی شما خواهد بود.4زیرا كه سروران او در صَوعَن هستند و ایلچیان وی به حانیس رسیدهاند.5همگی ایشان از قومی كه برای ایشان فایده ندارند، خجل خواهند شد كه نه معاونت و نه منفعتی بلكه خجالت و رسوایی نیز برای ایشان خواهند بود.6وحی دربارۀ بَهیمُوت جنوبی: از میان زمین تنگ و ضیق كه از آنجا شیر ماده و اسد وافعی و مار آتشین پرنده میآید، توانگری خویش را بر پشت الاغان و گنجهای خود را بر كوهان شتران نزد قومی كه منفعت ندارند میبرند.7چونكه اعانت مصریان عبث و بیفایده است از این جهت ایشان را رَهَبُالجلوس نامیدم.8الا´ن بیا و این را در نزد ایشان بر لوحی بنویس و بر طوماری مرقوم ساز تا برای ایام آینده تا ابدالا´باد بماند.9زیرا كه این قوم فتنهانگیز و پسران دروغگو میباشند. پسرانی كه نمیخواهند شریعت خداوند را استماع نمایند.10كه به رائیان میگویند: رؤیت مكنید و به انبیا كه برای ما به راستی نبوّت ننمایید بلكه سخنان شیرین به ما گویید و به مكاید نبوّت كنید.11از راه منحرف شوید و از طریق تجاوز نمایید و قدّوس اسرائیل را از نظر ما دور سازید.12بنابراین قدّوس اسرائیل چنین میگوید: «چونكه شما این كلام را ترك كردید و بر ظلم و فساد اعتماد كرده، بر آن تكیه نمودید،13از این جهت این گناه برای شما مثل شكاف نزدیك به افتادن كه در دیوار بلند پیش آمده باشد و خرابی آن در لحظهای بغتةًپدید آید خواهد بود.14و شكستگی آن مثل شكستگی كوزه كوزهگر خواهد بود كه بیمحابا خُرد میشود، بطوری كه از پارههایش پارهای به جهت گرفتن آتش از آتشدان یا برداشتن آب از حوض یافت نخواهد شد.»15زیرا خداوند یهوه قدّوس اسرائیل چنین میگوید: «به انابت و آرامی نجات مییافتید و قوّت شما از راحت و اعتماد میبود؛ امّا نخواستید.16و گفتید: نی بلكه بر اسبان فرار میكنیم، لهذا فرار خواهید كرد و بر اسبان تیز رو سوار میشویم؛ لهذا تعاقب كنندگان شما تیز رو خواهند شد.17هزار نفر از نهیب یك نفر فرار خواهند كرد و شما از نهیب پنج نفر خواهید گریخت تا مثل بیرق بر قلّه كوه و عَلَم بر تلّی باقی مانید.»18و از این سبب خداوند انتظار میكشد تابر شما رأفت نماید و از این سبب برمیخیزد تا بر شما ترحّم فرماید چونكه یهوه خدای انصاف است. خوشابحال همگانی كه منتظر وی باشند.19زیرا كه قوم در صهیون در اورشلیم ساكن خواهند بود و هرگز گریه نخواهی كرد و به آواز فریادت بر تو ترحّم خواهد كرد، و چون بشنود تو را اجابت خواهد نمود.20و هرچند خداوند شما را نان ضیق و آب مصیبت بدهد، امّا معلّمانت بار دیگر مخفی نخواهند شد بلكه چشمانت معلّمان تو را خواهد دید.21و گوشهایت سخنی را از عقب تو خواهد شنید كه میگوید: راه این است، در آن سلوك بنما هنگامی كه به طرف راست یا چپ میگردی.22و پوشش بتهای ریخته نقره خویش را و سِتْر اصنام تراشیده طلای خود را نجس خواهید ساخت و آنها را مثل چیز نجس دور انداخته، به آن خواهی گفت: دور شو.23و باران تخمت را كه زمین خویش را به آن زرع میكنی و نان محصول زمینت را خواهد داد و آن پر مغز و فراوان خواهد شد و در آن زمان مواشی تو در مرتع وسیع خواهند چرید.24و گاوان و الاغانت كه زمین را شیار مینمایند، آذوقه نمكدار را كه با غربال و اوچوم پاك شده است خواهند خورد.25و در روز كشتار عظیم كه برجها در آن خواهد افتاد، نهرها و جویهای آب بر هر كوه بلند و به هر تلّ مرتفع جاری خواهد شد.26و در روزی كه خداوند شكستگی قوم خود را ببندد و ضرب جراحت ایشان را شفا دهد، روشنایی ماه مثل روشنایی آفتاب و روشنایی آفتاب هفت چندان مثل روشنایی هفت روز خواهد بود.27اینك اسم خداوند از جای دور میآید، در غضب خود سوزنده و در ستون غلیظ و لبهایشپر از خشم و زبانش مثل آتش سوزان است.28و نفخه او مثل نهر سرشار تا به گردن میرسد تا آنكه امّتها را به غربال مصیبت ببیزد و دهنه ضلالت را بر چانه قومها بگذارد.29و شما را سرودی خواهد بود مثل شب تقدیس نمودن عید و شادمانی دل مثل آنانی كه روانه میشوند تا به آواز نی به كوه خداوند نزد صخره اسرائیل بیایند.30و خداوند جلال آواز خود را خواهد شنوانید و فرود آوردن بازوی خود را با شدّت غضب و شعله آتش سوزنده و طوفان و سیل و سنگهای تگرگ ظاهر خواهد ساخت.31زیرا كه آشور به آواز خداوند شكسته خواهد شد و او را با عصا خواهد زد.32و هر ضرب عصای قضا كه خداوند به وی خواهد آورد با دفّ و بربط خواهد بود و با جنگهای پر شورش با آن مقاتله خواهد نمود.33زیرا كه تُوفَتْ از قبل مهیا شده و برای پادشاه آماده گردیده است. آن را عمیق و وسیع ساخته است كه تودهاش آتش و هیزم بسیار است و نفخه خداوند مثل نهر كبریت آن را مشتعل خواهد ساخت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب همچنان چند «وای» بر علیه امتها را بیان میکند. این سخنان داوری بر علیه مردم افرایم و یهودا را در زمانی مطرح میکنند که به متحد شدن با مصر تمایل مییابند.
and )
and )
این منطقهای بین مصر و یهوداست. قوم[مردم] باید برای رسیدن به مصر از این منطقه عبور میکردند. این منطقه ساکنین چندانی نداشت و به خطرناک بودن معروف بود.
قوم[مردم] باید به خداوند[یهوه] توکل[اعتماد][اتکا] کنند. او تنها کسی بود که میتوانست از آنها حفاظت کند. آنها به خاطر فقدان توکل[اعتماد][اتکا] با مشکلاتی مواجه شدند، ولی تنها خواسته خداوند[یهوه] این بود که به او توکل[اعتماد][اتکا] کنند.
این عبارت در این باب مدام به کار رفته است. این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
, and and )
خداوند به نحوی در مورد قوم[مردم] سخن میگوید که گویی فرزندان او هستند.
خداوند[یهوه] خود را به اسم خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] چنین اعلام کرده است» یا «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرد»
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد و اسم معنای «مشورت» را به فعل «برنامهریزی کردن[نقشه کشیدن]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای انجام این کارها نقشههایی کشیدهاند ولی از من نمیپرسند که من چه از آنها میخواهم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی روح من آنها را هدایت نکرده است»
اینجا به نحوی از همچنان گناه ورزیدن سخن گفته شده که گویی گناهان اجسامی هستند که میتوان آنها را روی هم گذاشت. ترجمه جایگزین: «بیشتر و بیشتر گناه میکنند»
مترجمین میتوانند با تغییر ترکیب کلمات این قسمت اسم معنای «پناه» را به فعل «محافظت کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از فرعون میخواهند تا از آنها محافظت کند»
اینجا به نحوی از مصونیت یافتن توسط مصر در مقابل دشمنان سخن گفته شده که گویی مصر سایهای است که از کسی مراقبت میکند تا آن شخص از گرمای خورشید نسوزد. ترجمه جایگزین: «برای مراقبت از خود بر مصریان اتکا میکنند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد تا اسامی معنای «خجالت»، «اعتماد» و «رسوایی» در قالب صفات یا افعال بیان شوند. ترجمه جایگزین: «بنابراین خجل خواهید شد چون برای حفاظت از خود به فرعون اعتماد[اتکا] کردید و همچنین به خاطر اتکای خود بر مصریان برای مصون ماندن تحقیر خواهید شد»
اینجا به نحوی از مصون ماندن به واسطه حفاظت مصر در مقابل دشمنان سخن گفته شده که گویی مصر سایهایست که از کسی مراقبت میکند تا آن شخص از گرمای خورشید نسوزد.
کلمه «سروران[شاهزادگان]» به معنای مقامات رسمی یا سفیران است که لزوماً پسران پادشاه نبودند. [در فارسی انجام شده]
متعلق به مردم یهودا
اینها شهرهایی در شمال مصر بودند.
کلمه «رسیدهاند» را میتوان به «رفتهاند» نیز ترجمه کرد.
این کلمات به مردم یهودا اشاره دارند.
«به خاطر مردم مصر»
این قسمت همچنان نبوتی[وحی] را در مورد مردم یهودا اعلام میکند.
«این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام میکند»
این قسمت اشارهای کلی به انواع حیوانات دارد. ترجمه جایگزین: «جایی که شیر ماده و نر ساکن هستند و افعی و مار[اژدها] هستند»
کلمه «آتشین» احتمالاً به نیش زهرآلود مار اشاره دارد و کلمه «پرنده» به حرکات سریع او اشاره میکند. ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۴: ۲۹ چطور ترجمه کردهاید.
«مردم یهودا ثروتهای خویش را...میبرند»
آن زمان داستانی در مورد هیولایی دریایی به نام «رَهَب» بین مردم رایج بود. اسم «رَهَب» به معنای «قوت» یا «تکبر» است. ترجمه جایگزین: «مصر را متکبری پر سر و صدا میخوانم که کاری نمیکند»
خداوند[یهوه] همچنان با اشعیا سخن میگوید.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در اعلام خداوند[یهوه] در مورد یهودا به کار رفت است. او اینجا به اشعیا میگوید که کاری را انجام دهد.
«در حضور مردم یهودا»
اینجا به نحوی از زمان سخن گفته شده که گویی زمان سفر میکند و به جایی میرسد. ترجمه جایگزین: «برای وقتی در آینده»
اینجا به نحوی از قوم خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی فرزندان او هستند. این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مثل کودکانی رفتار میکنند که دروغ میگویند و به فرامین خداوند[یهوه] گوش نمیدهند»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد مردم یهودا سخن میگوید.
اینجا به نحوی از انتظار خداوند[یهوه] در مورد نحوه رفتار مردم سخن گفته شده که گویی راه یا مسیری است که بر آن قدم میگذارند و به نحوی از نااطاعتی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی نااطاعتی شخصی است که از مسیر خداوند[یهوه] منحرف میشود.
ببینید این کلمات را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید کلمات مشابه را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«این پیغام را رد کردید»
معانی محتمل: ۱) رهبران یهودا به رهبران مصری اعتماد میکنند کسانی که با ظلم کردن و فریب دادن دیگران حکومت میکنند یا ۲) رهبران یهودا مردم خود را فریب دادند و به آنها ظلم کردند تا پولی از آنها بگیرند و آن مبلغ را به عنوان اُجرت مصریان برای محافظت از خود بفرستند.
کلمه «آن» به «ظلم و فساد[فریب]» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر آنها تکیه میکند»
این اصطلاح به معنای اعتماد کردن یا اتکا کردن به چیزی است.
این تشبیه یعنی خدا مردم یهودا را به خاطر گناهشان ناگهان نابود خواهد کرد.
اینجا از مضمون برداشت میشود که این قسمتی شکاف خورده از دیوار است. ترجمه جایگزین: «مثل بخشی از دیوار که نزدیک به فرو ریختن است»
مترجمین میتوانند ترکیب کلمات این قسمت را تغییر دهند و اسم معنای «افتادن» را به فعل ترجمه کنند. ترجمه جایگزین: «که ناگهان خواهد افتاد»
این کلمات به یک معنا هستند و بر ناگهان فرو ریختن دیوار تاکید میکنند.
اشعیا نحوه نابودی مردم یهودا توسط خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۳۰: ۱۲- ۱۳).
کلمه «آن» به بخشی از دیوار اشاره دارد که نزدیک به فرو ریختنش است. قسمتی از دیوار استعاره از مردم یهودا و گناه آنهاست که در اشعیا ۳۰: ۱۲- ۱۳ ذکر شده است.
این تشبیه یعنی قسمتی از دیوار مثل کوزهای گلی ناگهان میشکند و خرد میشود و به زمین میریزد.
کوزهگر کسی است که از گِلْ کوزه درست میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند بیابد» یا «نخواهد بود»
«پارهای که به اندازهای است که میتوان با آن تراشید»
کلمه «آتش» به خاکستر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خاکستر از آتشدان»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از توبه سخن گفته شده که گویی این کار بازگشت جسمانی به سوی خداوند[یهوه] است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر توبه کنی و با دانش بر این که من از تو مراقبت میکنم آرامی یابی تو را از دشمنانت نجات خواهم داد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که قوم آرامی مییابند، چون مطمئن هستند که خداوند[یهوه] از آنها مراقبت خواهد کرد.
کلمه «راحت[آرامی]» به مضطرب و نگران نبودن اشاره دارد. این کلمه به طور ضمنی اشاره میکند که آنها به خاطر اعتماد خود به خداوند[یهوه] نگران نیستند. ترجمه جایگزین: «اگر آرام[ساکت] بمانید و به من اعتماد کنید قوی خواهید بود»
ظاهراً اسبهایی هستند که مصریان به مردم یهودا دادهاند.
کلمه «سرباز» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «هزار سرباز به خاطر تهدید یک سرباز دشمن فرار خواهند کرد؛ اما با تهدید پنج نفر همه سربازان فرار خواهند کرد»
«۱۰۰۰»
این تشبیه به معنای تعداد کم مردمی است که باقی میمانند درست مثل تک پرچمی که بر بالای تپه است.
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به کسانی دارد که در صهیون زندگی میکنند.
«او به تو کمک خواهد کرد»
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
«نان» و «آب» تشکیل دهنده رژیم غذایی شخصی بسیار فقیر هستند. کل عبارت اشاره به دوران سخت و فقر مردم دارد.
این به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
کلمه «چشمانت» به کل شخص اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «تو خودت معلمت را خواهی دید»
کلمه «گوشهایت» به کل شخص اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «خواهی شنید»
«او که پشت سر تو سخن میگوید»
اینجا به نحوی از طریقی که خداوند[یهوه] از قوم خود انتظار رفتار کردن دارد سخن گفته شده که گویی مسیر یا راه است و به نحوی از اطاعت کردن از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی شخص بر مسیر او قدم میگذارد.
اینجا به نحوی در مورد نااطاعتی کردن از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی شخص از راههای خداوند[یهوه] به چپ یا راست منحرف میشود.
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
این تشبیه یعنی بتهای خود را مثل زباله دور میاندازند.
اینجا به نحوی در مورد بتها سخن گفته شده که گویی میتوانند بشنوند، بلند شوند و مکان را ترک کنند. مقصود خداوند[یهوه] این است که مردم دیگر به بتها نیازی نخواهند داشت یا آنها را نمیخواهند.
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
«خداوند[یهوه] خواهد داد»
کلمه «نان» اشارهای کلی به غذا دارد. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود آن زمین غذایی فراوان برای خوردن تولید کند»
«در آن وقت» [در فارسی انجام شده]
غربال و اوچوم ابزاری بودند که با آنها غلات را به بالا پرتاب میکردند تا باد کاه را از دانه جدا کند و قسمت خوراکی گیاه باقی بماند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که تو با بیل و چنگک غربال کردی»
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
اشعیا موقعیتی ایدهآل را بعد از نجات قوم توسط خداوند[یهوه] توصیف میکند. این قسمت ممکن است به نظر اغراق شده برسد، ولی باید همان طور که اشعیا توصیف کرده، ترجمه شود.
«وقتی خداوند[یهوه] دشمنانت را کُشت و باعث فروریختن برجهای عظیم شد»
«در آن هنگام»
اشعیا موقعیتی ایدهآل را بعد از نجات قوم توسط خداوند[یهوه] توصیف میکند. این قسمت ممکن است به نظر اغراق شده برسد، ولی باید همان طور که اشعیا توصیف کرده، ترجمه شود.
«خورشید به درخشانی هفت خورشید خواهد تابید» یا «خورشید در یک روز به اندازه هفت روز نور خواهد داد»
اینجا به نحوی از تسلی یافتن قوم و پایان یافتن رنج آنها توسط خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] بر جراحات آنها پانسمان میگذارد.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] بسیار خشمگین است سخن گفته شده که گویی آتشی بزرگ است.
کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] میآید»
کلمات «لبها» و «زبان» کنایه از سخن گفتن خداوند[یهوه] هستند. اینجا به نحوی از خشمگینانه سخن گفتن خدا سخن گفته شده که گویی زبان او آتش است. ترجمه جایگزین: «وقتی او خشم خود را اعلام کند، مثل آتشی خواهد بود که همه چیز را نابود خواهد کرد»
این قسمت نفسی که از دهان خداوند[یهوه] بیرون میآید را با سیلی مقایسه کرده است تا به این طریق بر قدرت نابودگر او تاکید کند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] مردم امتها را جدا و شریران را نابود میکند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] امتها را در غربال میگذارد. این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] شریران را از امتها جدا و آنها را نابود خواهد کرد»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قدرت لازم برای شکست دادن مردم یا نابود کردن آنها را دارد سخن گفته شده که گویی نفس او لگامی است که قوم را از مسیر درست منحرف میکند»
«دهنه» وسیلهای است که بر سر اسب میگذارند تا آن را هدایت کنند. دهنه شامل قسمتی به نام «لجام» میشود که در دهان اسب قرار میگیرد. ترجمه جایگزین: «دهنهای که بر سر مردم قرار میگیرد» یا «دهنهای[لجامی] بر دهان مردم»
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد و اسم «سرودی» را به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سرود خواهی خواند»
این تشبیه بر میزان شادی مردم در آینده تاکید میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی ضیافتی مقدس را مشاهده کردی»
کلمه «دل» به باطن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خوشحال خواهی بود»
این تشبیه بر میزان شادی مردم در آینده تاکید میکند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] برای محافظت از قوم خود قدرت لازم را دارد سخن گفته شده که گویی او صخرهای است که قوم برای فرار از دشمن میتوانند از آن بالا بروند. ترجمه جایگزین: «به صخره محافظ اسرائیل» یا «که مثل صخره محافظ اسرائیل است»
کلمه «بازو» به قدرت خدا اشاره دارد. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خداوند[یهوه] قدرت خود را با نابود کردن دشمنان قوم خود نشان خواهد داد. ترجمه جایگزین: «با نابود کردن دشمنان شما نشان میدهد که قدرتمند است»
اینجا به نحوی از غضب خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی طوفان یا آتش است. ترجمه جایگزین: «با خشمی که مثل طوفان یا شعله آتش است» یا «به خشمی فراوان»
«با طوفانی همراه با باد، باران و تگرگ»
تکههای یخ که مثل باران از آسمان میبارند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا وقتی خداوند[یهوه] سخن گوید، سربازان آشور را در هم میشکنند»
اشعیا به نحوی در مورد ترس آشور سخن گفته که گویی آشور جسمی است که صدای خداوند آن را در هم میشکند. ترجمه جایگزین: «آشور هراسان خواهد شد»
این قسمت اشاره به سربازان آشور دارد.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث شکست آشوریان توسط سپاهیان میشود سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] آشوریان را با عصایی[چوبی بلند] میزند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا آن را...همراهی خواهند کرد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
سازی دایره شکل است و سطحی مانند طبل دارد. احتمالاً دارای قطعات فلزی بود که نوازنده میتوانست بر آن بکوبد و با تکان دادن ساز قطعات فلزی کنار آن را به صدا در آورد. ببینید این کلمه را در اشعیا ۵: ۱۲ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث میشود سپاه دشمن آشوریان را شکست دهد سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] جنگجویی است که همراه با سپاه دشمن میجنگد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا بسیاری پیش خداوند[یهوه] جایی برای سوختن آماده کرد»
این عبارت در ترجمه انگلیسی معنی شده است. تُوفَتْ مکانی در دره هنوم است. دره هنوم در جنوب اورشلیم قرار داشت و مردم آنجا کودکان خود را به عنوان قربانی سوختنی به خدایان دروغین تقدیم میکردند.
اینجا به طور ضمنی به پادشاه آشور اشاره شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آن را برای پادشاه آشور آماده کرد»
«تودهای از هیزم فراوان آماده آتش زدن است»
اینجا به نحوی از نفس خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی نهری از آتش است که تَلی را به آتش خواهد کشید.
1وای بر آنانی كه به جهت اعانت به مصر فرود آیند و بر اسبان تكیه نمایند و بر ارابهها، زانرو كه كثیرند و بر سواران زانرو كه بسیار قوّیاند، توكّل كنند؛ امّا بسوی قدّوس اسرائیل نظر نكنند و خداوند را طلب ننمایند.2و او نیز حكیم است و بلا را میآورد و كلام خود را برنخواهد گردانید و به ضدّ خاندان شریران و اعانت بدكاران خواهد برخاست.3امّا مصریان انسانند و نه خدا و اسبان ایشان جسدند و نه روح و خداوند دست خود را دراز میكند و اعانتكننده را لغزان و اعانت كرده شده را افتان گردانیده، هر دو ایشان هلاك خواهند شد.4زیرا خداوند به من چنین گفته است: چنانكه شیر و شیر ژیان بر شكار خود غرّش مینماید، هنگامی كه گروه شبانان بروی جمع شوند و از صدای ایشان نترسیده از غوغای ایشان سر فرو نمیآورد، همچنان یهوه صبایوت نزول میفرماید تا برای كوه صهیون و تلّ آن مقاتله نماید.5مثل مرغان كه در طیران باشند، همچنان یهوه صبایوت اورشلیم را حمایت خواهد نمود و حمایت كرده، آن را رستگار خواهد ساخت و از آن درگذشته، خلاصی خواهد داد.6ای بنیاسرائیل، بسوی آن كس كه بر وی بینهایت عصیان ورزیدهاید بازگشت نمایید.7زیرا كه در آن روز هر كدام از ایشان بتهای نقره و بتهای طلای خود را كه دستهای شما آنها را به جهت گناه خویش ساخته است، ترك خواهند نمود.8آنگاه آشور به شمشیری كه از انسان نباشد خواهد افتاد و تیغی كه از انسان نباشد او را هلاك خواهد ساخت و او از شمشیر خواهد گریخت و جوانانش خراج گذار خواهند شد.9و صخره او از ترس زایل خواهد شد و سرورانش از عَلَم مبهوت خواهند گردید. یهوه كه آتش او در صهیون و كوره وی در اورشلیم است این را میگوید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب همچنان چند «وای» بر علیه امتها را بیان میکند. این سخنان داوری بر علیه مردم افرایم و یهودا را در زمانی مطرح میکنند که به متحد شدن با مصر تمایل مییابند.
and )
and )
قوم[مردم] باید به خداوند[یهوه] توکل[اعتماد][اتکا] میکردند. او تنها کسی بود که میتوانست از آنها حفاظت کند. آنها به خاطر فقدان توکل[اعتماد][اتکا] با مشکلاتی مواجه شدند، ولی تنها خواسته خداوند[یهوه] این بود که به او توکل[اعتماد][اتکا] کنند.
این عبارت در این باب مدام به کار رفته است. این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
and )
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
عبارت «فرود آیند» به خاطر آن که مصر در ارتفاع پایینتری نسبت به اورشلیم قرار داشت به کار رفته است.
«مردم یهودا که پایین میروند»
اینجا به نحوی در مورد اتکای قوم[مردم] بر اسبهای خود سخن گفته شده که گویی آنها عیناً بر اسبهای خود تکیه میکنند. ترجمه جایگزین: «بر اسبهای خود اتکا میکنند»
ببینید این اسم را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«و از خداوند[یهوه] نیز کمک نمیخواهند»
کلمه «آوردن» به معنای «باعث شدن» است. ترجمه جایگزین: «باعث روی دادن فاجعه میشود»
عبارت «کلام خود را بر نخواهد گردانید» به نحوی آن چه شخص گفته ولی به جا نمیآورد را بیان کرده که گویی شخص کلام خود را عقب میکشد. اینجا گفته شده که خداوند[یهوه] چنین نخواهد کرد، یعنی آن چه را گفته، انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «او گفت آن چه را خواسته، انجام میدهد»
«مجازات کردن»
این قسمت اشاره به شریرانی دارد که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که شرارت میکنند»
کلمه «مصر» به سربازان مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان مصر مردان هستند»
این قسمت یعنی که اسبهای آنها تنها اسب هستند و وجودی روحانی ندارند. ترجمه جایگزین: «اسبهای آنها تنها اسب هستند؛ آنها روحهایی قدرتمند نیستند»
کلمه «دست» معمولاً به قدرت و عمل خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی که خداوند[یهوه] از قدرت خود بر علیه آنها استفاده میکند»
این عبارات اساساً یک معنا دارند. لغزیدن و افتادن استعاره از شکست خوردن هستند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنین خواهد شد: من مصری که به شما کمک میکند را نابود خواهم کرد و شما را که مصر به شما یاری رسانده را نابود خواهم کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که به دنبال کمک است»
خداوند[یهوه] با اشعیا سخن میگوید.
«شیر...همان طور که یهوه صبایوت.» خداوند با مقایسه خود با شیری که از صید خود مراقبت میکند از دفاع کردن خود از قومش و نهراسیدن آنها سخن میگوید.
مترجمین میتوانند جای قسمت اول و آخر را عوض کنند و به این طریق معنا را برای مخاطبین گویاتر کنند: «یهوه صبایوت نزول میکند تا بر کوه صهیون بر تپه مثل شیری ژیان بجنگد»
«شیر ماده یا شیر قاتل.» اینجا از حالت قرینه استفاده شده است و هر دوی آنها به شیری خشمگین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شیری»
به دیگران هشدار میدهد تا دور بمانند.
عبارت «بر وی جمع شوند[با فریاد دور کنند]» یعنی آنها آن شیر را دور میکنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی شبانان را برای دور کردن آن شیر میفرستد»
مردم با ایجاد صدای بلند سعی میکردند آن شیر را فراری دهند. ترجمه جایگزین: «از صدای بلندی که ایجاد میکنند»
«پایین خواهند آمد.» این قسمت اشاره به نزول کردن از آسمان دارد. ترجمه جایگزین: «از آسمان پایین میآید»
هر دوی این عبارات به کوه صهیون اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «بر کوه صهیون»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
اینجا مصون ماندن اورشلیم توسط خداوند[یهوه] با پرندهای مقایسه شده که از فرزندانی که در لانه دارد، مراقبت میکند.
اینجا به نحوی از مصون ماندن و نجات یافتن اورشلیم توسط خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی پرندهای است که بر فراز شهر پرواز میکند. ترجمه جایگزین: «شهر را از دشمنانش محافظت میکند و نجات میبخشد»
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت به کسانی که در آن شهر زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم»
«نزد کسی برگردی که بر ضد او طغیان کردهای»
اینجا با استفاده از کلمه «دستها» به قوم[مردم] اشاره شده است. نویسنده به این طریق بر آنچه که آنها با دستهای خود ساختهاند تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «که با ساخته دست خود گناه کردهاید»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم یهودا سخن میگوید و به نحوی آشوریان را خطاب قرار میدهد که گویی یک نفر هستند.
کلمه «شمشیر» به قدرت نظامی اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شمشیر خدا و نه شمشیر انسان سپاه آشوری را نابود خواهد کرد»
«آشوریان فرار خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان مردان جوان را اسیر و آنها را وادار به کار سخت خواهند کرد»
کلمه «[اعتماد به نفس]» را میتوانید در قالب صفت «مطمئن[دلگرم]» بیان کرد. کلمه «ترس» را میتوان در قالب صفت «ترسیده» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر به خاطر ترس فراوان خود دلگرم نیستند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«رهبرانشان»
هر دوی این جملات یک معنا دارند و برای تاکید تکرار شدهاند. اینجا به نحوی از حضور و قدرت خدا برای داوری و نابود کردن سخن گفته شده که گویی حضور و قدرت او آتش هستند. ترجمه جایگزین: «که حضور قدرتمندش در صهیون است»
1اینك پادشاهی به عدالت سلطنتخواهد نمود و سروران به انصاف حكمرانی خواهند كرد.2و مردی مثل پناهگاهی از باد و پوششی از طوفان خواهد بود. و مانند جویهای آب در جای خشك و سایه صخرۀعظیم در زمین تعب آورنده خواهد بود.3و چشمان بینندگان تار نخواهد شد و گوشهای شنوندگان اصغا خواهد كرد.4و دل شتابندگان معرفت را خواهد فهمید و زبان الكنان كلام فصیح را به ارتجال خواهد گفت.5و مرد لئیم بار دیگر كریم خوانده نخواهد شد و مرد خسیس نجیب گفته نخواهد گردید.6زیرا مرد لئیم به لا´مت متكلّم خواهد شد و دلش شرارت را بعمل خواهد آورد تا نفاق را بجا آورده، به ضدّ خداوند به ضلالت سخن گوید و جان گرسنگان را تهی كند و آب تشنگان را دور نماید.7آلات مرد لئیم نیز زشت است و تدابیر قبیح مینماید تا مسكینان را به سخنان دروغ هلاك نماید، هنگامی كه مسكینان به انصاف سخن میگویند.8امّا مرد كریم تدبیرهای كریمانه مینماید و به كَرَم پایدار خواهد شد.9ای زنان مطمئّن برخاسته، آواز مرا بشنوید و ای دختران ایمن سخن مرا گوش گیرید.10ای دختران ایمن بعد از یك سال و چند روزی مضطرب خواهید شد زانرو كه چیدن انگور قطع میشود و جمع كردن میوهها نخواهد بود.11ای زنانِ مطمئّن بلرزید و ای دخترانِ ایمن مضطرب شوید. لباس را كنده، برهنه شوید و پلاس بر میان خود ببندید.12برای مزرعههای دلپسند و موهای بارور سینه خواهند زد.13بر زمین قوم من خار و خس خواهد رویید بلكه بر همه خانههای شادمانی در شهرِ مفتخر.14زیرا كه قصر منهدم و شهرِ معمور متروك خواهد شد و عُوفَل و دیدهبانگاه به بیشهای سِباع و محّل تفرّج خران وحشی و مرتع گلهها تا به ابد مبدّل خواهد شد.15تا زمانی كه روح از اعلی عّلیین بر ما ریخته شود و بیابان به بوستان مبدّل گردد و بوستان به جنگل محسوب شود.16آنگاه انصاف در بیابان ساكن خواهد شد و عدالت در بوستان مقیم خواهد گردید.17و عمل عدالت سلامتی و نتیجه عدالت آرامی و اطمینان خواهد بود تا ابدالا´باد.18و قوم من در مسكن سلامتی و در مساكنِ مطمئن و در منزلهای آرامی ساكن خواهند شد.19و حین فرود آمدن جنگل تگرگ خواهد بارید و شهر به دركه اسفل خواهد افتاد.20خوشابحال شما كه بر همه آبها تخم میكارید و پایهای گاو و الاغ را رها میسازید.
این باب همچنان چند «وای» بر علیه امتها را بیان میکند. این سخنان داوری بر علیه مردم افرایم و یهودا را در زمانی مطرح میکنند که به متحد شدن با مصر تمایل مییابند.
این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
, and and )
این کلمه برای جلب توجه قوم[مردم] به آنچه که در ادامه گفته میشود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش دهید»
این قسمت پادشاه و شاهزادگانی که از مردم مراقبت میکنند را با پناهگاهی مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «حاکمین مردم را مانند پناهگاهی در طوفان حفاظت خواهند کرد»
این قیاسی دیگر است و بدان معناست که حاکمین نیاز قوم[مردم] را رفع خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «مثل نهرهای آب در جای خشک نیاز مردم را رفع خواهند کرد»
این قیاسی دیگر و بدان معناست که حاکمین باعث تسلی و آرامی مردم خواهند شد. ترجمه جایگزین: «مثل صخرهای بزرگ که برای مردم سایه ایجاد میکند برای آنها آرامی فراهم خواهد آورد»
هر دوی این عبارات تاکید میکنند که رهبران مردم را قادر به درک حقیقت خدا میکنند.
«واضح خواهند دید»
اشعیا همچنان قوم[مردم] را بعد از بازگرداندن حاکمان عادل[پارسا] به یهودا توصیف میکند (اشعیا ۳۲: ۱- ۳).
این قسمت اشاره به کسانی دارد که با عجله عمل و با لکنت سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «شخص عجول...کسی که به لکنت حرف میزند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی ابله را حرمت نخواهد داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «خسیس[فریبکار]» به شخصی اشاره دارد که دیگران را فریب میدهد. ترجمه جایگزین: «کسی به شخصی فریبکار احترام نخواهد گذاشت»
کلمه «لئیم» به ابلهان اشاره دارد. همچنین کلمات «لئامت» و «شرارت» را میتوان در قالب صفات بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا کسی که ابله است، سخنان ابلهانه میزند و در دلش نقشههای شرورانه میکشد»
کلمه «دلش» اشاره به ابله دارد و بر افکار درونی او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در دل خود شرارت میکند»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به شخصی ابله دارد.
کلمه «گرسنه» به گرسنگان اشاره دارد. آنها به خاطر خالی بودن شکم خود گرسنه هستند. ترجمه جایگزین: «کسی که گرسنه است شکمی خالی دارد» [در فارسی انجام شده]
کلمه «تشنگان» به کسانی اشاره دارد که تشنه هستند. ترجمه جایگزین: «باعث میشود کسی که تشنه است چیزی برای نوشیدن نداشته باشد» [در فارسی انجام شده]
این قسمت اشاره به کسی دارد که دیگران را فریب میدهد. ترجمه جایگزین: «شخصی فریبکار» [در فارسی از کلمهای متفاوت استفاده شده]
کلمه «مسکینان» به اشخاص فقیر اشاره دارد. عبارت «هلاک نماید» به معنای کشتن آنها نیست بلکه اشاره به آسیب رساندن و دروغ گفتن به آنها دارد. ترجمه جایگزین: «تا با دروغ گفتن به فقیران آسیب برساند»
این به معنای کامیاب بودن اوست. ترجمه جایگزین: «او کامیاب[موفق] خواهد بود»
«بایستید» یا «توجه کنید»
«امن» یا «سبکبار»
اشعیا با استفاده از کلمه صدای خود به آن چه میگوید، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سخن من» [در فارسی انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اشعیا به نحوی از آنها که دیگر مطمئن نیستند سخن میگوید که گویی اعتماد به نفس آنها جسمی است که میشکند. ترجمه جایگزین: «دیگر مطمئن نخواهید بود»
این یعنی انگور خوبی برای چیدن وجود نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «انگوری برای چیدن نخواهد بود»
«هنگام جمع کردن محصول فرا نخواهد رسید»
اشعیا همچنان سخن میگوید.
از ترس بلرزید.
«امن» یا «سبکبار»
کلمه «برهنه شوید» به معنای لخت شدن نیست، بلکه یعنی باید لباس اندکی مانند لباس زیر بر تن داشته باشند. ترجمه جایگزین: «لباس خوب خود را در آورید و برهنه شوید» یا «لباس نفیس خود را در آورید»
این عملی از روی ماتم یا عزاست. ترجمه جایگزین: «هنگام ماتم پلاس به دور خود بپیچید»
این یعنی هنگام ماتم برای آن چه بر سر محصول زمین و تاکستان آنها آمده بلند فریاد خواهند زد. ترجمه جایگزین: «به خاطر آن چه بر سر زمینهای حاصلخیز و تاکهای پر ثمرتان میآید، ناله خواهید کرد»
ببینید این عبارت را در اشعیا ۵: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
خانهها در این قسمت شادمان توصیف شدهاند، چون ساکنان آنها شاد هستند. ترجمه جایگزین: «خانههای شما که زمانی شادمان بودند»
«شهرهای شاد شما.» کلمه «مفتخر» به معنای جشن و ضیافت گرفتن است.
اشعیا همچنان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا مردم کاخ را رها خواهند کرد و جماعت شهر را ترک خواهند کرد»
این کلمه اشاره به دژی دارد که بالای تپهای ساخته شده است. ترجمه جایگزین: «سنگری بر تپه» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به نحوی از متروکه بودن دژ و دیدهبانگاه[برج دیدبانی] سخن گفته شده که گویی تبدیل به غار میشوند. ترجمه جایگزین: «تل و دیدهبانگاه متروک و خالی خواهند شد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
یعنی این حیوانات از علفهایی که در دژها و دیدهبانگاههای متروک رشد میکنند لذت خواهند برد. ترجمه جایگزین: «خران وحشی و گله گوسفندان آنجا علف خواهند خورد»
این اغراق است و به زمانی طولانی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بسیاری پیش»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که خداوند[یهوه] روح را...بریزد»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] روح خود را به قوم[مردم] میدهد سخن گفته شده که گویی روح او مایعی است که بر آنها میریزد. ترجمه جایگزین: «آن روحی که به ما داده است»
این قسمت اشاره به آسمان دارد. ترجمه جایگزین: «از آسمان»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اینجا فراوانی و حاصلخیزی زمینها با جنگلی انبوه و پر درخت مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «مردم خواهند گفت که زمینهای حاصلخیز مثل جنگلهای انبود شدهاند» یا «زمینهای حاصلخیز به شدت پر ثمر خواهند شد»
اشعیا همچنان سخن میگوید.
اشعیا «انصاف» و «عدالت» را مثل کسی توصیف کرده که در آن مکانها زندگی میکند. این یعنی کسانی که در آن مکانها زندگی میکنند، منصف و عادل خواهند بود. ترجمه جایگزین: «مردمْ در بیابان منصفانه عمل خواهند کرد و در زمینهای حاصلخیز نیز به پارسایی رفتار خواهند کرد»
این دو عبارت موازی هستند و بر نتیجه عدالت اشاره دارند. مترجمین میتوانند آنها را با هم ترکیب کنند. ترجمه جایگزین: «نتیجه کار کسانی که عادلانه[پارسایانه] عمل میکنند سلامتی، آرامش و اطمینان همیشگی خواهد بود»
جایی که مردم در آن زندگی میکنند.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۲۸: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جنگل را نابود میکند و شهر را کاملاً از بین خواهد برد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. عبارت بالا به برکت یافتن همه قوم توسط خداوند[یهوه] اشاره دارد و از اعمالی سخن میگوید که انجام آنها برای قوم او عادی هستند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کنار نهرها محصول خود را میکارید و گاو و الاغ خود را برای چرا به علفزار میفرستید، خداوند[یهوه] شما را برکت خواهد داد»
1وای بر تو ای غارتگر كه غارت نشدی و ای خیانت كاری كه با تو خیانت نورزیدند. هنگامی كه غارت را به اتمام رسانیدی، غارت خواهی شد و زمانی كه از خیانت نمودن دست برداشتی، به تو خیانت خواهند ورزید.2ای خداوند بر ما ترحّم فرما زیرا كه منتظر تو میباشیم و هر بامداد بازوی ایشان باش و در زمان تنگی نیز نجات ما بشو.3از آواز غوغا، قومها گریختند و چون خویشتن را برافرازی امّتها پراكنده خواهند شد.4و غارت شما را جمع خواهند كرد بطوری كه موران جمع مینمایند و بر آن خواهند جهید بطوری كه ملخها میجهند.5خداوند متعال میباشد زانرو كه در اعلیعلّیین ساكن است و صَهْیون را از انصاف و عدالت مملّو خواهد ساخت.6و فراوانی نجات و حكمت و معرفتْ استقامت اوقات تو خواهد شد. و ترس خداوند خزینه او خواهد بود.7اینكشجاعان ایشان در بیرون فریاد میكنند و رسولانِ سلامتی زار زار گریه مینمایند.8شاهراهها ویران میشود و راهگذریان تلف میگردند. عهد را شكسته است و شهرها را خوار نموده، به مردمان اعتنا نكرده است.9زمین ماتمكنان كاهیده شده است و لبنان خجل گشته، تلف گردیده است و شارون مثل بیابان شده و باشان و كَرْمَلْ برگهای خود را ریختهاند.10خداوند میگوید كه الا´ن برمیخیزم و حال خود را برمیافرازم و اكنون متعال خواهم گردید.11و شما از كاه حامله شده، خس خواهید زایید. و نَفَس شما آتشی است كه شما را خواهد سوزانید.12و قومها مثل آهك سوخته و مانند خارهای قطع شده كه از آتش مشتعل گردد خواهند شد.13ای شما كه دور هستید، آنچه را كه كردهام بشنوید و ای شما كه نزدیك میباشید، جبروت مرا بدانید.14گناهكارانی كه در صهیوناند میترسند و لرزه منافقان را فرو گرفته است، (و میگویند): كیست از ما كه در آتش سوزنده ساكن خواهد شد و كیست از ما كه در نارهای جاودانی ساكن خواهد گردید؟15امّا آنكه به صداقت سالك باشد و به استقامت تكلّم نماید و سود ظلم را خوار شمارد و دست خویش را از گرفتن رشوه بیفشاند و گوش خود را از اصغای خون ریزی ببندد و چشمان خود را از دیدن بدیها بر هم كُنَد؛16او در مكانهای بلند ساكن خواهد شد و ملجای او ملاذ صخرهها خواهد بود. نان او داده خواهد شد و آب او ایمن خواهد بود.17چشمانت پادشاه را در زیباییش خواهد دید و زمین بیپایان را خواهد نگریست.18دل تو متذكّر آن خوف خواهد شد (وخواهی گفت):كجا است نویسنده و كجا است وزن كنندۀ (خراج) و كجا است شمارنده برجها؟19قوم ستم پیشه و قوم دشوار لغت را كه نمیتوانی شنید و الكن زبان را كه نمیتوانی فهمید بار دیگر نخواهی دید.20صهیون شهر جشن مقدّس ما را ملاحظه نما. و چشمانت اورشلیم مسكن سلامتی را خواهد دید یعنی خیمهای را كه منتقل نشود و میخهایش كنده نگردد و هیچكدام از طنابهایش گسیخته نشود.21بلكه در آنجا خداوند ذوالجلال برای ما مكان جویهای آب و نهرهای وسیع خواهد بود كه در آن هیچ كشتی با پاروها داخل نخواهد شد و سفینه بزرگ از آن عبور نخواهد كرد.22زیرا خداوند داور ما است. خداوند شریعت دهنده ما است. خداوند پادشاه ما است پس ما را نجات خواهد داد.23ریسمانهای تو سست بود كه پایه دكل خود را نتوانست محكم نگاه دارد و بادبان را نتوانست بگشاید، آنگاه غارت بسیار تقسیم شد و لنگان غنیمت را بردند.24لیكن ساكن آن نخواهد گفت كه بیمار هستم و گناه قومی كه در آن ساكن باشند آمرزیده خواهد شد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب همچنان چند «وای» را بیان میکند. این سخنان به طور کلی بر ضد بیخدایان و شریران هستند.
and and )
اشعیا با استفاده از حالت منظوم با آشوریان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که دیگران نابود نکردهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگران نابود خواهند کرد»
«دیگران خیانت خواهند کرد»
اینجا بازوی خداوند[یهوه] به قدرت او اشاره دارد. اینجا به نحوی از قدرت یافتن آنها توسط خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] از قدرت خود استفاده میکند تا به جای آنها عمل کند. ترجمه جایگزین: «به ما قدرت ده»
این قسمت به تمام روز اشاره دارد و مقصود از آن فقط صبح نیست. ترجمه جایگزین: «هر روز»
مشتقات فعل «بودن» را میتوان به این قسمت اضافه کرد. کلمه «نجات» را نیز میتوان با استفاده از فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نجات ما باش» یا «ما را نجات بده»
این قسمت به زمانی اشاره دارد که مشکلاتی را تجربه میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی مشکلاتی داریم»
معانی محتمل «آواز غوغا»: ۱) این کلمه اشاره به صدای خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «مردم از صدای بلند تو فرار خواهند کرد» یا ۲) این کلمات به صدای سپاه خداوند[یهوه] اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «مردم از صدای سپاه تو فرار میکنند»
این یعنی شروع به انجام کاری میکنند. ترجمه جایگزین: «کاری کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اقوام پراکنده میشوند»
اینجا میزان سرعت و اشتیاق قوم خداوند[یهوه] برای غنائم جمع شده از دشمنان با اشتیاق ملخها[مورچهها] هنگام جمع کردن غذا مقایسه شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردمت با حدتی که ملخها، گیاهان سبز را میبلعند غنائم را جمع میکنند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اشعیا با مردم یهودا سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] عظیمتر از هر کسی است»
اینجا به نحوی از حکومت عادلانه[پارسایانه] و منصفانه خداوند[یهوه] بر صهیون سخن گفته شده که گویی صهیون از عدالت و پارسایی پر میشود. ترجمه جایگزین: «با عدالت و پارسایی، بر صهیون حکومت خواهد کرد»
اینجا به نحوی از اینکه خداوند[یهوه] باعث مصونیت قومش میشود سخن گفته شده که او خود ثبات[استقامت] است. کلمه «اوقات تو» به زندگی آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در تمام زندگی تو را مصون میدارد»
این قسمت اشاره به چیزهایی دارد که خداوند به آنها خواهد داد. اسم معنای «نجات» را میتوان به فعل ترجمه کرد. اسامی معنای «حکمت» و «معرفت» را نیز میتوان به صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به فراوانی به تو نجات، حکمت و معرفت را خواهد داد» یا «تو را نجات خواهد داد و باعث حکیم و زیرک شدن تو خواهد شد»
اینجا به نحوی از ترس خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] آن را به قوم خود میدهد. ترجمه جایگزین: «حرمت نهادن به خداوند[یهوه] مثل گنجی خواهد بود که به شما داده است» یا «ترسیدن از خداوند[یهوه] به ارزشمندی گنجینهای خواهد بود»
این کلمه به منظور جلب توجه مخاطب به آن چه که در ادامه میآید، به کار رفته است. همچنین برای نشانگذاری بخش جدیدی از کتاب به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش دهید»
قاصدان
این قسمت یعنی آنها گریه میکنند، چون در بر قراری صلح موفق نبودند. ترجمه جایگزین: «سیاستمداران به برقراری صلح امیدوار هستند، ولی موفق نمیشوند و به تلخی میگریند»
هر دوی این عبارت تاکید میکنند که مسافری در شاهراهها باقی نمیماند. این عبارات را میتوان با هم ترکیب و به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر بر شاهراهها سفر نخواهند کرد»
این قسمت ممکن است به شرایط کلی فساد در اسرائيل یا به ناتوانی مردم برای ایجاد صلحی پایدار با آشور اشاره داشته باشد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم[مردم] عهدی که بستهاند را میشکنند، شهادتها را نادیده میگیرند و به یکدیگر احترام نمیگذارند»
اینجا به نحوی از خشک شدن زمین سخن گفته شده که گویی شخصی ماتم گرفته است. ترجمه جایگزین: «زمین خشک میشود و گیاهانش پژمرده خواهند شد»
کلمه «لبنان» به درختان لبنان اشاره دارد. اینجا به نحوی از پژمرده و پوسیده شدن درختان سخن گفته شده که گویی شخصی است که شرمنده میشود. ترجمه جایگزین: «درختان لبنان پژمرده و پوسیده میشوند»
درختان و گیاهان فراوانی زمانی در این مکانها رشد کردند.
اینجا خشکی شارون با زمین بیابان مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «شارون به خشکی زمین بیابان است»
«باشان» و «كَرْمَلْ» به درختان آن مناطق اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «برگی بر درختان باشان و كَرْمَلْ باقی نمانده است»
برخاستن یا بلند شدن استعاره از دیگر فکر و نگاه نکردن و در عوض عمل کردن است. ترجمه جایگزین: «کاری خواهم کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر متعال بودن خداوند تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «خود را متعال خواهم گردانید و نشان میدهم که لایق حرمت نهاده شدن هستم»
اینجا به نحوی از نقشه کشیدن[برنامه ریختن] آشوریان سخن گفته شده که گویی آبستن میشوند و آن نقشه را مثل مادری به دنیا میآورند. اینجا بیهودگی نقشههای آنها با کاه مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «نقشههایی میکشی که به بیهودگی کاه و خس هستند»
تکههای خشک گیاهان که بعد از درو بر زمین میمانند.
کلمه «نفس» در این قسمت به نقشههای آشوریان اشاره دارد. اینجا به نحوی از اینکه نقشههای آنها باعث مردنشان میشود سخن گفته شده که گویی نقشههای آنها عملاً بدن آنها را میسوزانند. ترجمه جایگزین: «نقشههای شما باعث مرگتان میشوند»
اینجا نحوه سوختن اجساد آنها با نحوه سوختن بوتههای خار مقایسه شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتش اجساد قوم را خواهد سوازند، درست همان طور که کشاورزی بوتهها را میکَند و میسوزاند»
خاکستری که از استخوانهای سوخته باقی میماند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از کلمات «دور» و «نزدیک» برای اشاره به همه مردم استفاده میکند. کلمه «جبروت» را میتوان در قالب صفت «جبار[قدرتمند]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام مردم خواهند شنید که چه کردهام و بر جبار بودن من اذعان میدارند»
اینجا به نحوی از لرزه مردمان بیخدا سخن گفته شده که گویی لرزه آنها دشمنی است که آنها را در بر میگیرد. ترجمه جایگزین: «لرزه تمام وجود بیخدایان را در بر میگیرد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که گناهکاران در صهیون چنین سوالاتی را خواهند پرسید. ترجمه جایگزین: «خواهند گفت ‘که میان ما...سوزنده؟‘»
این پرسشهای بدیهی اساساً یک معنا دارند و بر این که کسی نمیتواند با آتش زندگی کند تاکید میکنند. آتش به داوری خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند با آتشی افشان[خروشان] زندگی کند! کسی نمیتواند با آتشی باقی زنده ماند!» یا «کسی تحمل داوری خداوند[یهوه] را ندارد، چون مثل آتشی باقیست!»
جایی که خانه کسی نیست، زندگی میکنید.
ساکت بودن، به زندگی کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او که...زندگی میکند»
اسم معنای «سود[کسب] ظلم» را میتوان به عبارت فعلی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که از غنائمی که با آسیب رساندن به دیگران به دست میآیند، متنفر است»
اینجا به نحوی از مصون بودن انسان سخن گفته شده که گویی در خانهای بر تپه زندگی میکند. این دو عبارت قرینه[موازی] هستند و عبارت دوم محل سکونت آن مرد را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «مصون خواهد بود، مثل کسی که خانهای بر تپه و مکانی سنگی میسازد و دفاع از آن آسان است»
این اشاره به تپهای بلند یا پایه کوه دارد. ترجمه جایگزین: «تپهای بلند» یا «پایه کوه»
اینجا به نحوی از آسانی دفاع از مناطق پر از صخره سخن گفته شده که گویی دژی واقعی هستند. ترجمه جایگزین: «تلی از صخره»
«همیشه در دسترس خواهد بود»
اینجا کلمه «چشمانت» به مخاطبین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خواهی دید...خواهی دید»
اینجا با استفاده از کلمه «زیباییش» به جامهای که پادشاه بر تن میکند، اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «پادشاه با جامه خود بر تن»
کلمه «دل» به مخاطبین اشاره دارد. کلمه «خوف» به جنگ آنها با آشوریان اشاره دارد. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ترسی را که آشوریان هنگام حمله بر شما وارد کردند، به خاطر خواهید آورد»
این پرسشهای بدیهی برای تاکید بر این که مقامات آشور دیگر نیستند، به کار رفتهاند. این پرسشها را میتوان در قالب جملات خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افسران آشور که پول خراج را به زور جمع میکردند محو شدهاند! کسانی که برجهای ما را میشمردند رفتهاند!»
آن زمان پول، فلزی ارزشمند به حساب میآمد و بر طبق وزن، ارزش آن را حساب میکردند.
«مردم خشمگینی که زبانی را حرف میزنند که نمیفهمید»
اشعیا همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
این یعنی ضیافت و عیدهای خود را در شهر برگزار میکنند. ترجمه جایگزین: «آن شهر که ضیافتهای خود را در آن برپا میکنیم» یا «شهری که در آن ضیافت خود را جشن میگیریم»
اینجا با استفاده از کلمه «چشمانت» به آن چه که میبینند تاکید شده است. ترجمه جایگزین: «خواهید دید»
اینجا به نحوی از مصون بودن صهیون و بنیاد مستحکم آن سخن گفته شده که گویی خیمهای ایمن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و در قالب جملهای جدید آن را نوشت. ترجمه جایگزین: «ایمن خواهد بود، مثل خیمهای که کسی نمیتواند آن را از بین ببرد»
این قسمت از استعاره صهیون را با خیمهای ایمن مقایسه میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کسی میخهایش را بیرون نخواهد کشید و طنابهایش را هرگز پاره نخواهد کرد»
کلمه «ما» به اشعیا اشاره دارد و شامل مردم یهودا نیز میشود. اینجا به نحوی از مصونیت زندگی با خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی رودخانهای است که دشمنان را احاطه میکند تا دشمنان قادر به حمله کردن نباشند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] که ذوالجلال است با ما خواهد بود و به نحوی از ما محافظت میکند که گویی در جایی محاط به نهرهای بزرگ[پهن] هستیم»
«از نهر[رودخانه] عبور نخواهد کرد»
این قسمت اشاره به اشعیا دارد و شامل مردم یهودا نیز میشود.
معانی محتمل: ۱) سپاه آشور مثل قایقی است که نمیتواند در آب حرکت کند: ریسمانهایی که دکل و بادبان را نگه میدارند، شُل شده و دیگر نمیتوانند دکل را نگه دارند و بادبان بلااستفاده است (اشعیا ۳۳: ۱) یا ۲) مردم یهودا دیگر نمیجنگند: «طنابهایی را که میله پرچم را نگه داشته بودند، شُل کردهای؛ پرچم دیگر بر افراشته نیست» (اشعیا ۳۳: ۱۷- اشعیا ۲۲)
میلههایی بلند که بادبان را نگه میدارند.
پارچهای بزرگ که باد به آن میزند و قایق را در آب حرکت میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی غنائم را تقسیم میکنند»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که نمیتوانند راه بروند. ترجمه جایگزین: «کسانی که لنگ هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] گناهان کسانی را که آنجا زندگی میکنند، خواهد بخشید»
1ای امّتها نزدیك آیید تا بشنوید! و ای قومها اصغا نمایید! جهان و پری آن بشنوند. ربع مسكون و هرچه از آن صادر باشد.2زیرا كه غضب خداوند بر تمامی امّتها و خشم وی بر جمیع لشكرهای ایشان است. پس ایشان را به هلاكت سپرده، بقتل تسلیم نموده است.3وكشتگان ایشان دور افكنده میشوند و عفونت لاشهای ایشان برمیآید. و از خون ایشان كوهها گداخته میگردد.4و تمامی لشكر آسمان از هم خواهند پاشید و آسمان مثل طومار پیچیده خواهد شد. و تمامی لشكر آن پژمرده خواهند گشت، بطوریكه برگ از مو بریزد و مثل میوه نارس از درخت انجیر.5زیرا كه شمشیر من در آسمان سیراب شده است. و اینك بر ادوم و بر قوم مغضوب من برای داوری نازل میشود.6شمشیر خداوند پر خون شده و از پیه فربه گردیده است یعنی از خون برهها و بزها و از پیه گُردِه قوچها. زیرا خداوند را در بصره قربانی است و ذبح عظیمی در زمین اَدوم.7و گاوان وحشی با آنها خواهند افتاد و گوسالهها با گاوان نر، و زمین ایشان از خون سیراب شده، خاك ایشان از پیه فربه خواهد شد.8زیرا خداوند را روز انتقام و سال عقوبت به جهت دعوی صهیون خواهد بود.9و نهرهای آن به قیر و غبار آن به كبریت مبدّل خواهد شد و زمینش قیر سوزنده خواهد گشت.10شب و روز خاموش نشده، دودش تا به ابد خواهد برآمد. نسلاً بعد نسل خراب خواهد ماند كه كسی تا ابدالا´باد در آن گذر نكند.11بلكه مرغ سقّا و خارپشت آن را تصرّف خواهند كرد و بوم و غراب در آن ساكن خواهند شد و ریسمان خرابی و شاقول ویرانی را بر آن خواهد كشید.12و از اشراف آن كسی در آنجا نخواهد بود كه او را به پادشاهی بخوانند و جمیع رؤسایش نیست خواهند شد.13و در قصرهایش خارها خواهدرویید و در قلعههایش خسك و شتر خار و مسكن گرگ و خانه شترمرغ خواهد شد.14و وحوش بیابان با شغال خواهند برخورد و غول به رفیق خود ندا خواهد داد و عفریت نیز در آنجا مأوا گزیده، برای خود آرامگاهی خواهد یافت.15در آنجا تیرمار آشیانه ساخته، تخم خواهد نهاد و بر آن نشسته، بچههای خود را زیر سایه خود جمع خواهد كرد و در آنجا كركسها با یكدیگر جمع خواهند شد.16از كتاب خداوند تفتیش نموده، مطالعه كنید. یكی از اینها گم نخواهد شد و یكی جفت خود را مفقود نخواهد یافت زیرا كه دهان او این را امر فرموده و روح او اینها را جمع كرده است.17و او برای آنها قرعه انداخته و دست او آن را به جهت آنها با ریسمان تقسیم نموده است. و تا ابدالا´باد متصرّف آن خواهند شد و نسلاً بعد نسل در آن سكونت خواهند داشت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در این باب انجام میدهد.
تمثیلهای بسیاری در این باب به کار رفتهاند که نابودی را توصیف میکنند. هر یک از این استعارات نابودی کامل را توصیف میکنند.
این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
and and )
خداوند[یهوه] با استفاده از حالت منظوم سخن میگوید.
اینجا به نحوی از زمین سخن گفته شده که گویی ملزم به گوش کردن به سخنان خداوند[یهوه] است. نویسنده با استفاده از چنین روشی تاکید میکند که زمین تحت اقتدار خداوند[یهوه] است. این عبارات موازی[قرینه] کنایه از کسانی هستند که در دنیا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «در همه جای زمین، همه باید به آن چه میگویم، گوش دهند»
این دومین عبارت موازی[قرینه] است. کلماتی که از مضمون برداشت میشوند را میتوان در این عبارت آورد. ترجمه جایگزین: «جهان و هر چه که از آن است باید گوش دهند» [در فارسی انجام شده]
انبیا معمولاً به نحوی از اتفاقاتی که در آینده رخ میدهند سخن میگویند که گویی در حال حاضر نیز رخ دادهاند. چنین روشی بر قطعیت رخ دادن این اتفاقات، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «او کاملاً آنها را نابود خواهد کرد و آنها را برای ذبح شدن تسلیم خواهد نمود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی مردگان آنها را دفن نخواهد کرد»
این قسمت اشاره به مردگان دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که مردهاند»
«کوهها از خون آنها پوشیده خواهند شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اینجا آن چه خداوند[یهوه] با آسمان انجام خواهد داد با کسی مقایسه شده که طوماری را میپیچد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آسمان را جمع میکند، درست مثل کسی که طوماری را میپیچد»
این قسمت تاکید میکند که چیزهایی که مردم آنها را باقی در آسمان میپنداشتند به راحتی برگی خشک خواهند افتاد. ترجمه جایگزین: «همه ستارگان مثل برگی از درخت تاک یا انجیر بر زمین خواهند افتاد»
خداوند[یهوه] خود را جنگجویی شمشیر به دست توصیف میکند. عبارت «سیراب شده» به نحوی از شمشیر خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی شخصی است که غذا میخورد و سیر میشود. خداوند با استفاده از این تمثیل[تصویر] به فراوانی تخریب در آسمان و کمال آن تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی که همه چیز را در آسمان نابود میکنم»
این کلمه برای جلب توجه شنونده و وا داشتن آنها به تصور آن چه که گفته میشود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش دهید» یا «و بعد»
شناسه مستتر فاعلی به شمشیر خداوند[یهوه] اشاره دارد. این قسمت همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد نابودی چیزهایی با شمشیر است. ترجمه جایگزین: «برای مجازات مردم ادوم خواهم آمد، مردمی که کنار گذاشته شدهاند تا من آنها را نابود کنم»
ادوم اشاره به ساکنان آنجا دارد. ترجمه جایگزین: «بر مردم ادوم»
این قسمت به نحوی از این که خداوند[یهوه] مردم را میکشد سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] کاهنی است که حیوانات را قربانی میکند. اینجا با توصیف شمشیرِ کاهنی که قربانی را گذرانده، چنین کاری را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنها را چون کاهنی که حیوانات را قربانی میکند، قربانی خواهد کرد و شمشیر او خون چکان...از پیه برهها، بزها و قوچها»
کلمات «قربانی» و «ذبح» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[یهوه] بسیاری را در بصره قربانی خواهد کرد و بسیاری را در زمین ادوم خواهد کشت.»
بصره شهر مهمی در ادوم است.
«خواهند مُرد»
اینجا میزان خونی که زمین را خیس میکند با شخصی مست مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «زمین آنها با خون خیس خواهد شد»
کلمه «خاک» به معنای کثیفی زمین است. اینجا میزان پیه که خاک را خیس میکند با کسی مقایسه شده که از خوردن چربی فراوان حیوانات چاق میشود. ترجمه جایگزین: «خاک از چربی حیوانات پر خواهد شد»
کلمه «روز» به زمانی اشاره دارد و مقصود خود «روز» نیست. ترجمه جایگزین: «زمانی خواهد رسید که خداوند[یهوه] انتقام خواهد گرفت»
این یعنی او از آنها به خاطر جنگیدن با مردم اورشلیم انتقام خواهد گرفت. ترجمه جایگزین: «آنها را به خاطر کاری که با مردم صهیون کردند، مجازات خواهد کرد»
اینجا به نحوی از آبها و زمینهایی که به خاطر سوختن و پوشیده شدن از گوگرد و قیر غیر قابل نوشیدن یا کاشت محصول میشود سخن گفته شده که گویی نهرها و زمینهای آنها واقعا تبدیل به قیر و گوگرد میشوند. ترجمه جایگزین: «نهرهایی که در ادوم هستند پر از قیر و زمینها پوشیده از گوگرد سوخته خواهند شد»
«خاک ادوم...زمین ادوم»
مادهای غلیظ و سیاه که برای مدتی طولانی میسوزد.
این قسمت به معنای همه اوقات است. ترجمه جایگزین: «تمام روز و شب میسوزد» یا «همه شب و همه روز مدام میسوزد»
عبارت «نسلاً بعد نسل» اشاره به تمام کسانی دارد که در آینده زندگی خواهند کرد. ببینید این عبارت را در اشعیا ۱۳: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «برای همیشه»
«در زمین ادوم زندگی خواهند کرد»
ببینید این کلمه را در اشعیا ۱۳: ۲۱ چطور ترجمه کردهاید.
این پرندهای بزرگ و سیاه است. مشخص کردن نوع دقیق این پرنده سخت است. اگرچه این نوع پرنده زندگی کردن در مناطق خالی از سکنه را ترجیح میدهد، پس نمادی از مکانهای متروکه است.
«آنجا» این کلمه اشاره به ادوم دارد.
اینجا به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی بنایی با دقت است ولی باعث نابودی ادوم میشود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] زمین را به دقت اندازهگیری میکند؛ او این کار را میکند تا معین کند که کجا نابودی و ویرانی ایجاد کند»
اینها ابزار بنایی هستند. ببینید کلمات مشابه را در اشعیا ۲۸: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
«اشراف ادوم...شاهزادگان ادوم»
نویسنده با استفاده از چنین روشی میگوید که شاهزادگان جایگاه سلطنتی خود را از دست خواهند داد و هیچ خواهند شد. ترجمه جایگزین: «تمام شاهزادگان او دیگر حکومت نخواهند کرد»
علفهایی که خار دارند. خار خسک گیاهی سمی است که باعث خارش پوست میشود.
اسم این حیوان را مثل اشعیا ۱۳: ۲۲ ترجمه کنید.
اسم این حیوان را مثل اشعیا ۱۳: ۲۱ ترجمه کنید.
این قسمت را مثل اشعیا ۱۳: ۲۱ ترجمه کنید.
اسم این حیوان را مثل اشعیا ۱۳: ۲۲ ترجمه کنید.
حیواناتی که در طول شب فعال و بیدار هستند.
این کلمه را مانند اشعیا ۳۱: ۲۱ ترجمه کنید.
حیوانی که حیوانات کوچکتر را میکشد و میخورد.
عبارت «طومار[کتاب] خداوند[یهوه] یعنی پیغامی که خداوند[یهوه] اعلام کرده را در بر دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه در این طومار نوشته شده است را به دقت بخوانید، چون پیغام خداوند[یهوه] را در بر دارد»
«حتی یکی از آن حیوانات»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر حیوان جفتی خواهد داشت»
کلمه «دهان» اشاره به خداوند[یهوه] دارد و بر آن چه میگوید، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[یهوه] آن را فرمان داده است»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] در مورد زنده ماندن آن حیوانات تصمیم میگیرد سخن گفته شده که گویی او واقعاً برای جای آنها قرعه میاندازد. ترجمه جایگزین: «او معین کرده که کجا زندگی خواهند کرد»
این اشاره به روشهای اندازهگیری دارد که مردم دوران کتاب مقدس از آنها استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «حیوانات را به جای آنها داده است»
عبارت «نسلاً بعد نسل» به کسانی اشاره دارد که در آینده زندگی خواهند کرد. ببینید عبارت «نسلاً بعد نسل» را در اشعیا ۱۳: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «برای همیشه خواهند بود» یا «همیشه خواهند بود»
1بیابان و زمین خشك شادمان خواهد شد و صحرا به وجد آمده، مثل گل سرخ خواهد شكفت.2شكوفه بسیار نموده، با شادمانی و ترنّم شادی خواهد كرد. شوكت لبنان و زیبایی كَرمَل و شارون به آن عطا خواهد شد. جلال یهوه و زیبایی خدای ما را مشاهده خواهند نمود.3دستهای سست را قوی سازید و زانوهای لرزنده را محكم گردانید.4به دلهای خائف بگویید: قوی شوید و مترسید اینك خدای شما با انتقام میآید. او با عقوبت الهی میآید و شما را نجات خواهد داد.5آنگاه چشمان كوران باز خواهد شد وگوشهای كران مفتوح خواهد گردید.6آنگاه لنگان مثل غزال جست و خیز خواهند نمود و زبان گنگ خواهد سرایید. زیرا كه آبها در بیابان و نهرها در صحرا خواهد جوشید.7و سراب به بركه و مكانهای خشك به چشمههای آب مبدّل خواهد گردید. در مسكنی كه شغالها میخوابند علف و بوریا و نی خواهد بود.8و در آنجا شاهراهی و طریقی خواهد بود و به طریق مقدّس نامیده خواهد شد و نجسان از آن عبور نخواهند كرد بلكه آن به جهت ایشان خواهد بود. و هركه در آن راه سالك شود اگرچه هم جاهل باشد گمراه نخواهد گردید.9شیری در آن نخواهد بود و حیوان درندهای بر آن برنخواهد آمد و در آنجا یافت نخواهد شد بلكه ناجیان بر آن سالك خواهند گشت.10و فدیه شدگان خداوند بازگشت نموده، با ترنّم به صهیون خواهند آمد و خوشی جاودانی بر سر ایشان خواهد بود. و شادمانی و خوشی را خواهند یافت و غم و ناله فرار خواهد كرد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
مشکلات محتمل دیگر در ترجمه این باب
این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند، زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است.
and and )
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. این مکانها مثل شخصی توصیف شدهاند که به دلیل آب داده شدن و شکوفه زدن شاد هستند. ترجمه جایگزین: «مثل بیابان و خشکزار شاد خواهند بود و صحرا شادی شادمانی خواهد کرد»
اینجا به نحوی از گیاهانی که در بیابان شکوفه میکنند سخن گفته شده که گویی خود بیابان شکوفه میکند. ترجمه جایگزین: «گیاهانش شکوفه خواهند کرد»
اینجا نحوه رشد شکوفههای گیاهان بیابان با نحوه رشد گُل رزی مقایسه شده که شکوفه بسیار میآورد. ترجمه جایگزین: «بیابان گیاهان و درختان بسیار خواهد آورد»
اینجا به نحوی از بیابان سخن گفته شده که گویی مثل کسی شادمان و آوازخوان است. ترجمه جایگزین: «گویی که همه چیز شادمان و آوازخوان است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. خداوند[یهوه] بیابان را مثل لبنان پر شکوه میسازد، گویی که جلال لبنان را به بیابان میدهد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به لبنان جلال خواهد داد» یا «خداوند[یهوه] آن را به پر جلالی لبنان خواهد ساخت»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] بیابان را به جای زیبایی چون کَرمَل و شارون بدل میکند سخن گفته شده که گویی شکوه این دو مکان را به بیابان میدهد. اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشود را میتوان به این قسمت اضافه کرد. ترجمه جایگزین: «شکوه کَرمَل و شارون به آن داده خواهد شد» یا «خداوند[یهوه] آن را به شکوه کَرمَل و شارون در خواهد آورد»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر ظاهر خداوند[یهوه] تاکید میکنند.
اشعیا با مردم یهود سخن میگوید.
کلمات «دست سست» و «زانوهای لرزنده» به شخصی ترسان اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «کسانی را که دست و زانویی لرزان از ترس دارند، تقویت کنید»
کلمه «دلها» به مردم اشاره دارد و به احساسات درونی آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که ترسان هستند»
این کلمه برای جلب توجه به آنچه که در ادامه آمده به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش دهید»
ترکیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد تا اسامی معنای «انتقام» و «عقوبت» در قالب فعلی چون «مجازات کردن» بیان شوند. کلمات «انتقام» و «عقوبت» یک معنا دارند و بر این که خدا دشمنان یهودا را مجازات خواهد کرد، تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «خدایتان، دشمنانتان را برای کاری که کردهاند، مجازات خواهد کرد»
این آیات توصیف آیندهای پر جلال برای قوم خدا را آغاز میکنند.
کلمه «کوران» به کسانی اشاره دارد که قادر به دیدن نیستند. کلمه «چشمان» به خود آنها اشاره دارد و بر شفا یافتن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کوران خواهند دید»
کلمه «کران» به کسانی اشاره دارد که قادر به شنیدن نیستند. اینجا با استفاده از کلمه «گوشها» به شفا یافتن آنها اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «کسانی که کر هستند، خواهند شنید»
غزال میتواند فاصله طولانی و مرتفعی را بپرد. پریدن مثل غزال اغراق از سریع حرکت کردن است. ترجمه جایگزین: «لنگان بلند میپرند»
این کلمه اشاره به کسانی دارد که نمیتوانند سخن بگویند. کلمه «زبان» به خود آنها اشاره دارد و بر شفا یافتن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «گنگان خواهند خواند»
فعلی که از مضمون برداشت میشود را میتوان به این عبارت اضافه کرد. ترجمه جایگزین: «نهرها در بیابان جاری خواهند شد»
این قسمت به معنای برکه آبی است که در شن داغ ظاهر میشود. معنای کامل این قسمت را میتوان روشن کرد. ترجمه جایگزین: «برکهای در شن سوزان ظاهر خواهد شد»
زمین داغ به تشنه بودن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زمینهای خشک» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این یعنی که چشمهها در زمین خشک ظاهر خواهند شد. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «چشمههای آب در زمینی تشنه ظاهر خواهند شد»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۳: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید.
اینها گیاهانی هستند که در منطقهای مرطوب رشد میکنند.
این آیات همچنان آینده پر شکوه قوم خدا را توصیف میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاهراهی که آنجا خواهد بود، مسیر مقدس نام خواهد گرفت»
ببینید این کلمه را در اشعیا ۱۱: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه اشاره به ناپاکان دارد. اینجا به نحوی از کسی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص از نظر جسمانی ناپاک است. ترجمه جایگزین: «کسانی که ناپاک هستند» یا «کسانی که برای خدا غیر قابل قبول هستند»
این یک اصطلاح است. کلمه «سالک» اشاره به زندگی کردن دارد. این کلمه به کسی اشاره دارد که زندگی مقدسی دارد. معنای کامل این جمله را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «که مقدس زندگی میکند» یا «که زندگی مقدسی دارد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آنها را آنجا پیدا نخواهد کرد»
این کلمه اشاره به کسانی دارد که خدا نجات داده است. ترجمه جایگزین: «کسانی که نجات یافتهاند» یا «کسانی را که خدا نجات داده است»
کلمه «فدیه» به معنای «نجات» است. این قسمت اشاره به کسانی دارد که خداوند[یهوه] نجات داده است. ترجمه جایگزین: «کسانی که خداوند[یهوه] آنها را نجات داده است»
اینجا با اشاره به «سر» به کل شخص اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «آنها شادی جاودانی خواهند داشت»
کلمه «شادمانی» و «خوشی» و همچنین «غم» و «ناله» اساساً یک معنا دارند. این کلمات کنار هم بر شدت عواطف آنها تاکید میکند.
اینجا با قائل شدن ویژگی انسانی که در این مورد غلبه یافتن بر کسی است از سرشار شدن مردم از شادی سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «از شادی و خوشی پر خواهند شد»
اینجا با قائل شدن توان انسانی که در این مورد فرار کردن است در مورد دیگر غمگین نبودن و ناله نکردن مردم سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «دیگر غمگین و نالهکنان نیستند»
1و در سال چهاردهم حزقیا پادشاه واقعشد كه سنحاریب پادشاه آشور بر تمامی شهرهای حصاردار یهودا برآمده، آنها را تسخیر نمود.2و پادشاه آشور ربشاقی را از لاكیش به اورشلیم نزد حزقیا پادشاه با موكب عظیم فرستاد و او نزد قنات بركه فوقانی به راه مزرعه گازر ایستاد.3و الیاقیم بن حلقیا كه ناظر خانه بود و شبنای كاتب و یوآخ بن آساف وقایعنگار نزد وی بیرون آمدند.4و ربشاقی بهایشان گفت: «به حزقیا بگویید سلطان عظیم پادشاه آشور چنین میگوید: این اعتماد شما كه بر آن توكّل مینمایید چیست؟5میگویم كه مشورت و قوّت جنگ سخنان باطل است. الا´ن كیست كه بر او توكّل نمودهای كه به من عاصی شدهای؟6هان بر عصای این نی خرد شده یعنی بر مصر توكّل مینمایی كه اگر كسی بر آن تكیه كند به دستش فرو رفته، آن را مجروح میسازد. همچنان است فرعون پادشاه مصر برای همگانی كه بر وی توكّل نمایند.7و اگر مرا گویی كه بر یهوه خدای خود توكّل داریم آیا او آن نیست كه حزقیا مكانهای بلند و مذبحهای او را برداشته است و به یهودا و اورشلیم گفته كه پیش این مذبح سجده نمایید؟8پس حال با آقایم پادشاه آشور شرط ببند و من دو هزار اسب به تو میدهم اگر از جانب خود سواران بر آنها توانی گذاشت.9پس چگونه روی یك والی از كوچكترین بندگان آقایم را خواهی برگردانید و بر مصر به جهت ارابهها و سواران توكّل داری؟10و آیا من الا´ن بی اذن یهوه بر این زمین به جهت خرابی آن برآمدهام ؟ یهوه مرا گفته است بر این زمین برآی و آن را خراب كن.»11آنگاه الیقایم و شبنا و یوآخ به ربشاقی گفتند: «تمنّا اینكه با بندگانت به زبان آرامی گفتگو نمایی زیرا آن را میفهمیم و با ما به زبان یهود در گوش مردمی كه بر حصارند گفتگو منمای.»12ربشاقی گفت: «آیا آقایم مرا نزد آقایت و تو فرستاده است تا این سخنان را بگویم؟ مگر مرا نزد مردانی كه بر حصار نشستهاند نفرستاده، تا ایشان با شما نجاست خود را بخورند و بول خود را بنوشند؟»13پس ربشاقی بایستاد و به آوازبلند به زبان یهود صدا زده، گفت: «سخنان سلطان عظیم پادشاه آشور را بشنوید.14پادشاه چنین میگوید: حزقیا شما را فریب ندهد زیرا كه شما را نمیتواند رهانید.15و حزقیا شما را بر یهوه مطمئن نسازد و نگوید كه یهوه البتّه ما را خواهد رهانید و این شهر به دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.16به حزقیا گوش مدهید زیرا كه پادشاه آشور چنین میگوید: با من صلح كنید و نزد من بیرون آیید تا هركس از مو خود و هر كس از انجیر خود بخورد و هر كس از آب چشمه خود بنوشد.17تا بیایم و شما را به زمین مانند زمین خودتان بیاورم یعنی به زمین غلّه و شیره و زمین نان و تاكستانها.18مبادا حزقیا شما را فریب دهد و گوید یهوه ما را خواهد رهانید. آیا هیچكدام از خدایان امّتها زمین خود را از دست پادشاه آشور رهانیده است؟19خدایان حمات و ارفاد كجایند و خدایان سفروایم كجا و آیا سامره را از دست من رهانیدهاند؟20از جمیع خدایان این زمینها كدامند كه زمین خویش را از دست من نجات دادهاند تا یهوه اورشلیم را از دست من نجات دهد؟»21امّا ایشان سكوت نموده، به او هیچ جواب ندادند زیرا كه پادشاه امر فرموده و گفته بود كه او را جواب ندهید.22پس الیاقیم بن حلقیا كه ناظر خانه بود و شبنای كاتب و یوآخ بن آساف وقایعنگار با جامه دریده نزد حزقیا آمدند و سخنان ربشاقی را به او باز گفتند.
بابهای قبلی در قالب نبوت مطرح شدهاند و حاوی عناصر شاعرانه هستند. لحن این باب به حالت روایی تغییر میکند و بحثی بین مقامات آشور و یهودا را مطرح میکند. برای مشخص کردن معنای این قسمت میتوانید نقل قولهای طولانی را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار دهید.
مردم یهودا باید به خداوند[یهوه] توکل[اتکا] میکردند چون تنها او قادر به مراقبت از آنها بود. مردم اورشلیم به خاطر توکل[اعتماد][اتکا] به خداوند[یهوه] مصون بودند.
فرماندهان آشوری از پرسشهای بدیهی در این باب استفاده کردند تا به یهودا و خدای آنها یعنی یهوه توهین کنند یا آنها را استهزا نمایند.
(See:
«سال ۱۴»
ببینید اسم این پادشاه را در اشعیا ۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این اسم پادشاه آشور است.
سنحاریب اشاره به خود او و سپاهش دارد. ترجمه جایگزین: «سنحاریب و سپاهش...به شهرهای مستحکم... حمله کردند»
برخی از ترجمههای کتاب مقدس این کلمه را «ربشاقی» ترجمه کردهاند. این کلمهای آشوری است که به مقامی نظامی با درجه بالا اشاره میکند.
شهری در جنوب غربی اورشلیم است.
گودال یا نقبی است که کسی برای جاری شدن آب کنده است. ببینید این کلمه را در اشعیا ۷: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) این اسمی خاص است که آن مزرعه را به آن نام میشناختند یا ۲) اسمی معمول است که برای حرف زدن در مورد آن مزرعه از آن استفاده میشد. «مزرعه گازر[رختشویی]» یا «زمینی که مردان در آن پشم میشویند» یا «زمینی که زنان در آن لباس میشویند.» ببینید این کلمه را در اشعیا ۷: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل «گازر»: ۱) مردی که پشم زده شده گوسفندان را میشوید، «مزرعه پشمشویی» یا ۲) زنی که لباسهای کثیف را میشوید «مزرعه رختشویی.» ببینید این کلمه را در اشعیا ۷: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسامی این مردان را در اشعیا ۲۲: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسامی این مردان را در اشعیا ۲۲: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
اینها اسامی مردان هستند.
«به الیاقیم، شبنا و یوآخ»
پادشاه آشور با استفاده از این سوال حزقیا را به چالش میکشد و میگوید که بر چیزی غلط اتکا کرده است. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر منبعی قابل اتکا اعتماده نکردهای»
«قوت و مشورت برای به جنگ رفتن را...داری.» عبارت «قوت جنگ» به داشتن سپاه و اسلحه کافی برای جنگیدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مشورت نظامی کافی، مردان قوی و اسلحه برای جنگ را داری»
پادشاه آشور با استفاده از این سوال سعی میکند حزقیا را به این خاطر که باور داشت قدرت طغیان دارد، استهزا کند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مهم نیست به که توکل[اتکا] داری، هر که باشد تو جرات عصیان علیه من را نخواهی داشت»
این قسمت همچنان پیغام پادشاه آشور به حزقیا را بیان میکند. فرمانده پیغام را به مردان حزقیا اعلام میکند (اشعیا ۳۶: ۴- ۵).
سنحاریب از این کلمه استفاده میکند تا توجه حزقیا را به آن چه میگوید، جلب کند. ترجمه جایگزین: «گوش بده[ببین]»
کلمه «مصر» به ارتش مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اتکا[اعتماد][توکل] بر سپاه مصر»
اینجا به نحوی از مصر به خصوص سپاه و فرعون مصر سخن گفته شده که گویی عصا یا نی خرده شده هستند. نویسنده با استفاده از چنین روشی تاکید میکند که اتکا بر آنها فقط صدمه به همراه خواهد داشت. ترجمه جایگزین: «مثل راه رفتن با چوب عصایی خرده شده است. اگر کسی بر آن تکیه کند به دست او فرو میرود و دستش را سوراخ خواهد کرد»
«نی» شاخه گیاهی بلند مثل علف است. «نی» اگر ترک خرده یا آسیب دیده باشد، قادر به تحمل کردن وزنْ نیست.
این چوبی است که در راه رفتن به فرد کمک میکند و آن را از هر نوع چوب میساختند.
پادشاه آشور از این سوال استفاده میکند تا مردم را استهزا کند و به طور ضمنی بگوید که خداوند از کار حزقیا خشمگین است و از او محافظت نخواهد کرد. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او همان است که حزقیا مکانهای بلند و مذبحش را گرفته است...اورشلیم» یا «او همان است که حزقیا با فرو ریختن مکانهای مرتفع و مذبحهایش به او توهین کرده است»
این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کرد. «یهودا» و «اورشلیم» اشاره به کسانی دارند که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «به مردم یهودا و اورشلیم گفت که باید تنها در این مذبح در اورشلیم پرستش کنند»
این قسمت همچنان پیغام پادشاه آشور به حزقیا را بیان میکند. فرمانده پیغام را به مردان حزقیا اعلام میکند (اشعیا ۳۶: ۴- ۵).
«۲۰۰۰ اسب»
آن فرمانده به طور ضمنی میگوید که حزقیا سربازان زیادی ندارد و به این طریق حزقیا و سپاهش را استهزا میکند.
این قسمت همچنان پیغام پادشاه آشور به حزقیا را بیان میکند. فرمانده پیغام را به مردان حزقیا اعلام میکند (اشعیا ۳۶: ۴- ۵).
فرمانده همچنان حزقیا و سپاه او را استهزا میکند. وقتی فرمانده از مشتقات «تو» استفاده میکند به حزقیا و در واقع سپاه او اشاره دارد. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاه تو حتی نتوانست یک فرمانده را شکست دهد...بندگان»
فرمانده از پرسشی دیگر استفاده میکند تا حزقیا و مردم یهودا را استهزا کند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با فرمان خداوند[یهوه] برای نابودی اورشلیم آمدهام»
«یهوه» اشاره به فرامین او دارد. ترجمه جایگزین: «بدون فرمان خداوند[یهوه]»
این قسمت به معنای جنگیدن بر علیه مردم و سبب نابودی محل سکونت آنها شدن است. «زمین» اشاره به اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «بر ضد این مردم و زمین آنها را نابود کن...به این مردم حمله و زمین آنها را نابود کن»
ببینید اسامی این مردان را در اشعیا ۲۲: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسامی این مردان را در اشعیا ۲۲: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید اسم این مرد را در اشعیا ۳۶: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این اسم را در اشعیا ۳۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
الیقایم و شبنا و یوآخ خود را بندگان فرماندهشان خطاب قرار میدهند. این روشی مودبانه برای سخن گفتن با کسی با مقام بالاتر است.
«آرامی» اسم گروه مردمی[قوم] است. «آرامی» زبان آنهاست.
اصطلاح «در گوش مردم» به معنای جاییست که میتوانند بشنوند. ترجمه جایگزین: «جایی که مردمی که بر دیوار هستند میتوانند بشنوند»
این قسمت یعنی آنها بر دیوارها ایستاده بودند. بالای دیوار پهن بود و مردم میتوانستند بر آن بشینند یا بایستند. معنای کامل این جمله را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «که بر دیوار ایستادهاند»
فرمانده از این سوال استفاده میکند تا تاکید کند که این پیغام برای همه مردم یهوداست. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً، من را فرستاده تا این پیغام را به تو و هر که میشنود، بگویم»
آن فرمانده با استفاده از پرسش بر توهین خود تاکید میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اربابم من را نزد کسانی فرستاده که میشنوند و...شما»
این جملهای بسیار توهینآمیز است. او به طور ضمنی اشاره میکند که باید این چیزها را بخورند، چون دشمن به آنها حمله خواهد کرد و چیزی برای خوردن نخواهند داشت. معنای کامل این جمله را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «به زودی باید فضله و ادرار خود را بخورند، همان طور که شما خواهید خورد، چون چیزی برای خوردن نخواهید داشت»
ببینید این عبارت را در اشعیا ۳۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، اورشلیم را به دست پادشاه آشور نخواهد داد»
«دست پادشاه» به کنترل یا استیلای او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کنترل پادشاه»
آن فرمانده همچنان با مردم یهودا سخن میگوید.
این اصطلاح به معنای توافق رسمی صلح با طرف دیگر است. ترجمه جایگزین: «بیایید توافق و صلح کنیم»
این اصطلاح به معنای تسلیم شدن است. ترجمه جایگزین: «تسلیم من شوید»
اینجا پادشاه آشور با اشاره به سپاهش در واقع به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا سپاهم بیاید و ببرد»
این دو عبارت یک معنا دارند و برای تاکید بر پر ثمر بودن زمین به کار رفتهاند.
این یعنی که زمین پر از منابع طبیعی مثل غله است. ترجمه جایگزین: «زمینی که پر از غله است...زمینی که پر از نان است»
آن فرمانده همچنان پیغام آشور را به مردم یهودا اعلام میکند (اشعیا ۳۶: ۱۶).
آن فرمانده با استفاده از این سوال مردم یهودا را استهزا میکند. این سوال را میتوانید در قالب جملات خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از خدایانت، مردم را از آشور...نجات ندادند»
کلمه «دست» اشاره به کنترل یا استیلای پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «کنترل پادشاه»
آن فرمانده با استفاده از این سوال مردم یهودا را استهزا میکند. این سوالات را میتوانید در قالب جملات خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدایان حمات، آرفاد، سفروایم و سامره مردم را از استیلای من نجات ندادند»
اسامی این شهرها را مانند اشعیا ۱۰: ۹ ترجمه کنید.
این اسم یک شهر است.
آن فرمانده با استفاده از این سوال مردم یهودا را استهزا میکند. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدایی نیست که نجات داده باشد...و خداوند یهوه شما را از استیلای من در اورشلیم نجات نخواهد داد»
این اشاره به کسانی دارد که در آن زمین زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «مردمش»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسامی این مردان را طبق اشعیا ۳۶: ۳ ترجمه کنید.
این اصطلاح به معنای آن است که او مسئول امورات دربار بود. ترجمه جایگزین: «مسئول دربار»
مقاماتی که از طرف حزقیا آمده بودند جامه خود را به نشان ماتم و ناراحتی دریدند. معنای این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «با لباسهای دریده از ناراحتی فراوان»
1و واقع شد كه چون حزقیا پادشاه این راشنید لباس خود را چاك زده و پلاسپوشیده، به خانه خداوند داخل شد.2و الیاقیم ناظر خانه و شبنای كاتب و مشایخ كهنه را ملبّس به پلاس نزد اشعیا ابن آموص نبّی فرستاد،3و به وی گفتند: «حزقیا چنین میگوید كه امروز روز تنگی و تأدیب و اهانت است زیرا كه پسران بفم رحم رسیدهاند و قوّت زاییدن نیست.4شاید یهوه خدایت سخنان ربشاقی را كه آقایش پادشاه آشور او را برای اهانت نمودن خدای حی فرستاده است بشنود و سخنانی را كه یهوه خدایت شنیده است توبیخ نماید. پس برای بقیهای كه یافت میشوند تضرّع نما.»5و بندگان حزقیا پادشاه نزد اشعیا آمدند.6و اشعیا به ایشان گفت: «به آقای خود چنین گویید كه یهوه چنین میفرماید: از سخنانی كه شنیدی كه بندگان پادشاه آشور مرا بدانها كفر گفتهاند، مترس.7همانا روحی بر او میفرستم كه خبری شنیده، به ولایت خود خواهد برگشت و او را در ولایت خودش به شمشیر هلاك خواهم ساخت.»8پس ربشاقی مراجعت كرده، پادشاه آشور را یافت كه با لبنه جنگ میكرد زیرا شنیده بود كه از لاكیش كوچ كرده است.9و او درباره ترهاقه پادشاه كوش خبری شنید كه به جهت مقاتله با تو بیرون آمده است. پس چون این را شنید (باز) ایلچیان نزد حزقیا فرستاده، گفت:10«به حزقیا پادشاه یهودا چنین گویید: خدای تو كه به او توكّل مینمایی تو را فریب ندهد و نگوید كه اورشلیم به دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.11اینك تو شنیدهای كه پادشاهان آشور با همه ولایتها چه كرده و چگونه آنها را بالكّل هلاك ساختهاند و آیا تو رهایی خواهی یافت؟12و آیا خدایانامّتهایی كه پدران من آنها را هلاك ساختند مثل جوزان و حاران و رصف و بنی عدن كه در تلسّار میباشند ایشان را نجات دادند.13پادشاه حمات كجا است و پادشاه ارفاد و پادشاه شهر سفروایم و هینع و عوّا؟»14و حزقیا مكتوب را از دست ایلچیان گرفته، آن را خواند و حزقیا به خانه خداوند درآمده، آن را به حضور خداوند پهن كرد.15و حزقیا نزد خداوند دعا كرده، گفت:16«ای یهوه صبایوت خدای اسرائیل كه بر كروبیان جلوس مینمایی! تویی كه به تنهایی بر تمامی ممالك جهان خدا هستی و تو آسمان و زمین را آفریدهای.17ای خداوند گوش خود را فرا گرفته، بشنو و ای خداوند چشمان خود را گشوده، ببین و همه سخنان سنحاریب را كه به جهت اهانت نمودن خدای حی فرستاده است استماع نما!18ای خداوند راست است كه پادشاهان آشور همه ممالك و زمین ایشان را خراب كرده.19و خدایان ایشان را به آتش انداختهاند زیرا كه خدا نبودند بلكه ساخته دست انسان از چوب و سنگ. پس به این سبب آنها را تباه ساختند.20پس حال ای یهوه خدای ما ما را از دست او رهایی ده تا جمیع ممالك جهان بدانند كه تو تنها یهوه هستی.»21پس اشعیا ابن آموص نزد حزقیا فرستاده، گفت: «یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: چونكه درباره سنحاریب پادشاه آشور نزد من دعا نمودی،22كلامی كه خداوند در بارهاش گفته این است: آن باكره دختر صهیون تو را حقیر شمرده،استهزا نموده است و دختر اورشلیم سر خود را به تو جنبانیده است.23كیست كه او را اهانت كرده، كفر گفتهای و كیست كه بر وی آواز بلند كرده، چشمان خود را به علّیین افراشتهای؟ مگر قدّوس اسرائیل نیست؟24به واسطه بندگانت خداوند را اهانت كرده، گفتهای به كثرت ارابههای خود بر بلندی كوهها و به اطراف لبنان برآمدهام و بلندترین سروهای آزادش و بهترین صنوبرهایش را قطع نموده، به بلندی اقصایش و به درختستان بوستانش داخل شدهام.25و من حفره زده، آب نوشیدم و به كف پای خود تمامی نهرهای مصر را خشك خواهم كرد.26«آیا نشنیدهای كه من این را از زمان سلف كردهام و از ایام قدیم صورت دادهام و الا´ن آن را به وقوع آوردهام تا تو به ظهور آمده، و شهرهای حصار دار را خراب نموده، به تودههای ویران مبدّل سازی.27از این جهت ساكنان آنها كم قوّت بوده، ترسان و خجل شدند. مثل علف صحرا و گیاه سبز و علف پشت بام و مثل مزرعه قبل از نمّو كردنش گردیدند.28امّا من نشستن تو را و خروج و دخولت و خشمی را كه بر من داری میدانم.29چونكه خشمی كه به من داری و غرور تو به گوش من برآمده است. بنابراین مهار خود را به بینی تو و لگام خود را به لبهایت گذاشته، تو را به راهی كه آمدهای برخواهم گردانید.30و علامت برای تو این خواهد بود كه امسال غلّه خودرو خواهید خورد و سال دوّم آنچه از آن بروید و در سال سوّم بكارید و بدروید و تاكستانها غرس نموده، میوه آنها را بخورید.31و بقیهای كه از خاندان یهودا رستگار شوند بار دیگر به پایین ریشه خواهند زد و به بالا میوه خواهند آورد.32زیرا كه بقیهای از اورشلیم و رستگاران از كوهصهیون بیرون خواهند آمد. غیرت یهوه صبایوت این را بجا خواهد آورد.33بنابراین خداوند در باره پادشاه آشور چنین میگوید كه به این شهر داخل نخواهد شد و به اینجا تیر نخواهد انداخت و در مقابلش با سپر نخواهد آمد و منجنیق در پیش او برنخواهد افراشت.34به راهی كه آمده است به همان برخواهد گشت و به این شهر داخل نخواهد شد. خداوند این را میگوید.35زیرا كه این شهر را حمایت كرده، به خاطر خود و به خاطر بنده خویش داود آن را نجات خواهم داد.»36پس فرشته خداوند بیرون آمده، صد و هشتاد و پنجهزار نفر از اردوی آشور را زد و بامدادان چون برخاستند اینك جمیع آنها لاشهای مرده بودند.37و سنحاریب پادشاه آشور كوچ كرده، روانه گردید و برگشته در نینوی ساكن شد.38و واقع شد كه چون او در خانه خدای خویش نسروك عبادت میكرد، پسرانش ادرمّلك و شَرْآصَر او را به شمشیر زدند و ایشان به زمین اَراراط فرار كردند و پسرش آسَرْحَدُّون به جایش سلطنت نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم ۳۷: ۲۲- ۳۸ انجام میدهد.
این عمل نشان از ناراحتی شدید بود. این عبارت معمولاً برای نشان دادن توبه به کار میرود، اما در این باب مقصود نویسنده اشاره به خشم پادشاه از کفرورزی آشوریان، هنگام سخن گفتن علیه خداوند[یهوه] است.
and and )
حزقیا نسبت به پادشاهان دیگر متفاوت بود، چون هنگام تهدید شدن توسط آشور برای دعا به حضور خداوند[یهوه] رفت. او بر سپاه خود اتکا نکرد یا با مصریان متحد نشد.
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی مهم در سیر روایی داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی خاص برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این عمل نشان از سوگ و ناراحتی شدید است. ترجمه جایگزین: «لباس خود را درید و خود را با پلاس پوشاند، چون بسیار ناراحت بود.»
این اسامی را همان طور ترجمه کنید که در اشعیا ۳۶: ۳ ترجمه کردهاید.
این اصطلاح اشاره به کسی دارد که مسئول امورات دربار پادشاهی است. ترجمه جایگزین: «مسئول دربار»
این عمل نشان از سوگ و ناراحتی شدید است.
«مردانی که حزقیا فرستاده بود به اشعیا گفتند»
این قیاس برای تاکید بر این که آنها در دوران به شدت سختی هستند به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «به بدی روزی است که کودک قرار است به دنیا آید، ولی مادر او قوتی برای به دنیا آوردن کودک خود ندارد»
حزقیا به صورت غیر مستقیم اشاره میکند که اگر قوم دعا کنند خداوند[یهوه] گوش خواهد داد و سخن فرمانده را به جا خواهد آورد. معنای کامل این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاید اگر دعا کنی خداوند[یهوه]، خدای تو، این پیغام را بشنود.»
ببینید این کلمه را در اشعیا ۳۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
این عبارت یعنی پادشاه، فرمانده[ربشاقی] است.
عبارت «سخنانی را که یهوه خدایت شنیده است» به آن چه پادشاه آشور گفته، اشاره دارد. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، خدایت پادشاه آشور را به خاطر آن چه گفته، توبیخ میکند»
اینجا دعا کردن به درگاه یهوه به نحوی توصیف شده که گویی خداوند[یهوه] در آسمان است و از دعا به نحوی سخن گفته شده که گویی اجسامی هستند که به آسمان بالا برده میشوند. ترجمه جایگزین: «دعا» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت اشاره به کسانی دارد که اورشلیم را ترک کردهاند. ترجمه جایگزین: «اندکی[تعداد کمی] از ما هنوز اینجا هستند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت «روحی بر او میفرستم» یعنی خدا بر او تاثیر میگذارد تا تصمیمی خاص بگیرد. کلمه «روح» به معنای نگرشی برجسته یا حسی قوی است. ترجمه جایگزین: «بر او تاثیر میگذارم تا وقت شنیدن آن گزارش، به زمین خود بازگردد.»
این کلمه برای جلب توجه مردم به آن چه که در ادامه آمده، به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش دهید»
عبارت «به شمشیر هلاک خواهم ساخت[خواهم انداخت]» اصطلاحی به معنای کشتن دشمن با شمشیر است. ترجمه جایگزین: «و آنجا، در زمین خودش، سبب میشود که دشمنان او را با شمشیر خود بکشند»
ببینید این اسم را در اشعیا ۳۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
این اسم شهری در شمال یهودا است.
ببینید اسم این مرد را در اشعیا ۳۶: ۱ چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی به کار نرفته است]
«ترهاقه» اسم یک مرد است. او سپاه خود را توانمند ساخت تا آماده جنگ شوند. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «ترهاقه، پادشاه کوش و مصر، سپاه خود را توانمند ساخت»
کلمه «[او]» اشاره به سنحاریب دارد. سنحاریب اشاره به سپاه او دارد. ترجمه جایگزین: «تا علیه سپاه سنحاریب بجنگد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمه «دست» به قدرت سپاه پادشاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه آشور و سپاهش بر اورشلیم غالب نمیآیند»
این قسمت همچنان پیغامِ پادشاه آشور به حزقیا را بیان میکند.
کلمه «اینک» برای تاکید بیشتر به آن چه که در ادامه آمده به کار میرود. ترجمه جایگزین: «یقیناً شنیدهاید»
پادشاه آشور با استفاده از این سوال حزقیا و سپاه او را استهزا میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «تا نجات پیدا نکنی» یا «تا کسی تو را نجات ندهد»
پادشاه آشور از این سوال استفاده میکند تا حزقیا و سپاه او را استهزا کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «خدایان دروغین آنها نتوانستند ملتهایی که پدران من هلاک کردند را نجات دهند...تل اَسار!» [در فارسی انجام شده]
این مردان با کمک سپاهیان خود و غلبه بر دشمن، شهرها فهرست شده را نابود کردند. کلمه «پدران» به پدر او و نیاکان دیگرش که پادشاه بودند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که پدرانم با سپاهیان خود.... نابود کردند»
اینها اسامی مکانهایی هستند که آشوریان فتح کردند.
مکانهایی هستند که آشوریان فتح کردند.
پادشاه آشور با استفاده از این سوال حزقیا و سپاه او را استهزا میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه را شکست دادیم...عوا!»
ببینید اسامی این شهرها را در اشعیا ۳۶: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا با استفاده از کلمه «دست» به خود قاصدان[ایلچیان] اشاره شده است تا به این وسیله تاکید کند که شخصاً پیغام را به دست پادشاه رساندند. ترجمه جایگزین: «تا قاصدان به او بدهند»
خانه خداوند[یهوه]، بلندترین مکان در اورشلیم بود پس با کلمه «برآمده» به رفتن به آن مکان اشاره شده است.
«نامه[طومار] را جلوی خداوند پهن کرد.» بودن در خانه خداوند[یهوه] بودن در حضور او به حساب میآید. نامه، طوماری بود که میتوانستند آن را جمع و پهن کنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شاید لازم باشد که مشخص کنید کروبیان آنانی هستند که بر در صندوق عهد مینشستند. نویسندگان کتاب مقدس به نحوی از صندوق عهد سخن میگفتند که گویی زیرپایی خداوند[یهوه] است که او پای خود را مانند تخت بر آن میگذارد. ترجمه جایگزین: «تو که بر تخت خود روی کروبیان بر صندوق عهد نشستهای»
«تو تنها خدایی»
این اصطلاح به معنای داشتن اقتدار برای حکومت کردن به همه قلمروهاست. ترجمه جایگزین: «بر تمام قلمروها اقتدار دارید»
این یعنی همه چیز را خلق کرده است. ترجمه جایگزین: «همه چیز را ساختهای»
حزقیا همچنان به درگاه خداوند[یهوه] دعا میکرد.
حزقیا به نامه سنحاریب اشاره دارد. معنای این قسمت را میتوان روشن کرد. ترجمه جایگزین: «در پیغامی که فرستاده است»
«گوش خود را بگردان» یا «سر خود را بگردان.» این یعنی سر خود را بگردان تا آن چه میگویم را بهتر بشنوی. [در فارسی متفاوت انجام شده]
ببینید اسم این مرد را در اشعیا ۳۶: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت یک تعمیم است. این پادشاهان زمینهای مجاور زیادی را نابود کرده بودند، ولی لزوماْ همه را خراب نکرده بود. ترجمه جایگزین: «ممالک فراوان و زمینهای آنها»
حزقیا همچنان به درگاه یهوه[خداوند] دعا میکند.
این قسمت تاکید میکند که انسانها، بتها را به دست خود ساختهاند پس آن بتها بیارزش هستند. ترجمه جایگزین: «چون خدایان دروغینی بودند که انسانها از سنگ و چوب ساخته بودند»
«از قدرت آشور»
این اشاره به کسانی دارد که در پادشاهیهای مختلف زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «تمام مردم در پادشاهیهای مختلف»
«تنها تو، ای یهوه، خدا هستی»
این یعنی قاصدی فرستادند تا پیغام را به پادشاه بدهد. ترجمه جایگزین: «برای دادن پیغام کسی را فرستادند»
«این است آن چه خداوند[یهوه] گفته است»
« به تو میخندند» یا «تو را مسخره میکنند»
این حرکتی برای توبیخ کردن است.
این دو عبارت اصطلاح هستند. هر دوی آنها یک معنا دارند. «دختر» شهر بودن به کسانی اشاره دارد که در آن شهر زندگی میکنند. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۱: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون...مردم اورشلیم»
خداوند از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا پادشاه آشور را استهزا کند. این جملات را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو به خداوند[یهوه] اهانت کردی و او را بی حرمت ساختی، تو بر ضد آن قدوس اسرائيل متکبرانه عمل کردی!»
اینجا به نحوی به بلند سخن گفتن اشاره شده که گویی جسمی است که به بالا بلند میشود. ترجمه جایگزین: «فریاد زدهای»
این اصطلاح به معنای مغرورانه نگاه کردن به چیزی و خود را مهمتر پنداشتن از آن است. ترجمه جایگزین: «مغرورانه نگاه کرد» یا «مغرورانه عمل کرد»
این قسمت همچنان پیغام خداوند[یهوه] به پادشاه آشور را اعلام میکند.
این قسمت اشاره به خادمانی دارد که نزد حزقیا فرستاده شدند تا پیغامی را به او برسانند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در پیغامی که به بندهات[خادمت] فرستادی»
سنحاریب از غالب آمدن به چیزهای فراوانی سخن میگوید. او در واقع با سپاهیان و ارابههای جنگی که تحت فرمان داشت بر آنها غالب آمد. ترجمه جایگزین: «رفتهایم...قطع خواهیم کرد...وارد خواهیم شد»
«صنوبرهای بلند لبنان»
اینجا در اصل از کلمه «پر ثمر[پر میوه]» استفاده شده که اشاره به جنگلی پرپُشت و پر از درختان تنومند دارد. اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشوند را میتوان در ترجمه آورد. ترجمه جایگزین: «در پر میوهترین جنگلهایش»
سنحاریب از غالب آمدن به چیزهای فراوانی سخن میگوید. او در واقع با سپاهیان و ارابههای جنگی که تحت فرمان داشت بر آنها غالب آمد. ترجمه جایگزین: «حفر کردهایم...پایمان...خشک کردهایم» [ترتیب فارسی و انگلیسی متفاوت]
سنحاریب در مورد غالب آمدن و عبور خود از رودخانه اغراق میکند و ادعا میکند که روخانهها را خشک کرده تا سپاه او بتوانند از آنها عبور کنند. ترجمه جایگزین: «من در تمام رودخانههای مصر رژه رفتهام، گویی که زیر پای من خشک میشدند»
این قسمت همچنان پیغام خداوند[یهوه] به پادشاه آشور را اعلام میکند.
خداوند از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا به سنحاریب آنچه که باید از قبل میدانست را یادآوری کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یقیناً شنیدهای که چطور...بارها»
خداوند[یهوه] نقشه داشت تا سپاه سنحاریب شهرهایی که گرفتهاند را نابود کنند. معنای این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «نقشه دارم تا سپاه تو شهرها را نابود کند و آنها را به تلی از ویرانه تبدیل کند»
مستحکم و محافظت شده
اصطلاح «به وقوع آوردهام» به معنای بانی رخ دادن اتفاقی خاص شدن است. ترجمه جایگزین: «باعث میشود اتفاق افتند» یا «باعث میشوم رخ دهند»
«که ضعیف هستند»
این کلمه به معنای تکه تکه شدن و استعاره از یاس شدید است.
اینجا مقایسه کردن شهرها با علف، ضعیف و آسیبپذیر بودن آنها در برابر سپاه آشور را نشان داده است. ترجمه جایگزین: «شهرها در برابر سپاه تو مانند علفی در علفزارند. آن شهرها به ضعیفی علفهایی هستند که بر بام خانه رشد میکنند و از داغی باد شرقی میسوزند.» [در فارسی متفاوت انجام شده]
باد شرقی گرم و خشک است و از سوی بیابان میوزد و هنگام وزیدن باعث خشک شدن گیاهان میشود. [در فارسی آورده نشده]
این قسمت همچنان پیغام خداوند[یهوه] به پادشاه آشور را اعلام میکند.
این اشاره به تمام فعالیتهای زندگی دارد. ترجمه جایگزین: «از همه کارهایی که میکنی، آگاهم»
کلمه «خشم» را میتوان در قالب فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چطور بر من خشم میگیری»
غرور پادشاه اشاره به سخن متکبرانه او دارد. ترجمه جایگزین: «سخنان مغرورانه شما»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] سخنان پادشاه را میشنود سخن گفته شده که گویی سخنان او چیزی هستند که حرکت میکند و به گوش خدا میرسد. ترجمه جایگزین: «شنیدهام که متکبرانه سخن میگویی»
شخص از مهار و لگام استفاده میکند تا حیوان را به اطراف هدایت کند. اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] پادشاه را کنترل میکند سخن گفته شده که گویی پادشاه حیوانی است که خداوند[یهوه] با مهار و لگام آن را کنترل میکند. ترجمه جایگزین: «تو را کنترل میکنم مانند مردی که حیوانش را با مهار و لگامی بر بینی و دهان کنترل میکند»
این قسمت به آن چه اشاره دارد که باعث میشود پادشاه به مملکت خود بازگردد. معنای این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «من تو را مجبور میکنم که به کشور خود بازگردی»
این قسمت همچنان پیغامِ خداوند[یهوه] به حزقیا را بیان میکند. (اشعیا ۳۷: ۲۱)
«نشانی برای تو، حزقیا.» کلمه «تو» مفرد است و به حزقیا اشاره دارد.
شناسه مستتر فاعلی جمع است و به مردم یهودا اشاره دارد.
این قسمت به آن چه مردم خواهند خورد، اشاره دارد. کلمات «خواهید خورد» از عبارت قبلی برداشت میشوند.
«آن چه به صورت وحشی از آن میروید» یا «آن چه به صورت وحشی میروید»
این اشاره به سال بعد از سال دوم دارد. ترجمه جایگزین: «سال بعد از آن» یا «در سال بعدی»
این قسمت همچنان پیغامِ خداوند[یهوه] به حزقیا را بیان میکند.
«بقیه» بخشی از چیزی است که بعد از این که بخشی از آن از بین رفت باقی میماند. این کلمه اشاره به کسانی دارد که یهودا را ترک کردهاند.
کلمه «خاندان[خانه]» اشاره به ذریت او دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت یهودا»
اینجا به نحوی از کامیابی مردم یهودا سخن گفته شده که گویی گیاهانی هستند که ریشه میکنند و میوه به بار میآورند. ترجمه جایگزین: «مثل گیاهی ریشه میکنند و میوه میآورند»
این دو عبارت یک معنا دارند و برای تاکید و اشاره به مابقی بازماندگان به کار رفتهاند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] کاری را به خاطر غیور بودن خود انجام میدهد سخن گفته شده که گویی غیرتش خود کاری را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به خاطر غیرت خود این کار را انجام خواهد داد» یا «خداوند[یهوه] صبایوت این کار را به خاطر غیرت خود انجام خواهد داد»
اینجا پادشاه آشوری به خود و سپاهش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سپاه او نخواهد آمد...آنها نخواهند آمد»
«با سپرها»
تپهای گلی که بر دیوار شهر ساخته میشود تا سپاه بتواند به راحتی به آن شهر حمله کند.
پادشاه آشوریان به خود او و سپاهش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آمدند...وارد نخواهند شد»
خداوند[یهوه] خود را به اسم خطاب قرار میدهد تا قطعیت آن چه را که اعلام میکند، نشان دهد. این قسمت را مانند اشعیا ۳۰: ۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه] اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«پس امور برای من بهتر خواهد شد و خادم من داوود»
این اصطلاح به معنای کشتن است. ترجمه جایگزین: «کشتن»
«۱۸۵ هزار سرباز»
کلمه سنحاریب به او و سپاهش اشاره دارد. همه آنها اسرائیل را ترک کردند و به آشور بازگشتند. سنحاریب به شهر نینوا برگشت. ترجمه جایگزین: «سنحاریب و سپاهش اسرائیل را ترک کردند و به خانه رفتند و سنحاریب در نینوا ماند»
ببینید این اسم را در اشعیا ۳۶: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
«هنگامی که سنحاریب پرستش میکرد»
این اسم خدایی دروغین است.
اینها اسامی مردان هستند.
«با شمشیرشان»
1در آن ایام حزقیا بیمار و مشرف به موتشد و اشعیا ابن آموص نبّی نزد وی آمده، او را گفت: « خداوند چنین میگوید: تدارك خانه خود را ببین زیرا كه میمیری و زنده نخواهی ماند.»2آنگاه حزقیا روی خود را بسوی دیوار برگردانیده، نزد خداوند دعا نمود،3و گفت: «ای خداوند مستدعی اینكه بیاد آوری كه چگونه به حضور تو به امانت و به دل كامل سلوك نمودهام و آنچه در نظر تو پسند بوده است بجا آوردهام.» پس حزقیا زار زار بگریست.4و كلام خداوند براشعیا نازل شده، گفت:5«برو و به حزقیا بگو یهوه خدای پدرت داود چنین میگوید: دعای تو را شنیدم و اشكهایت را دیدم. اینك من بر روزهای تو پانزده سال افزودم.6و تو را و این شهر را از دست پادشاه آشور خواهم رهانید و این شهر را حمایت خواهم نمود.7و علامت از جانب خداوند كه خداوند این كلام را كه گفته است بجا خواهد آورد این است:8اینك سایه درجاتی كه از آفتاب بر ساعت آفتابی آحاز پایین رفته است ده درجه به عقب برمیگردانم.» پس آفتاب از درجاتی كه بر ساعت آفتابی پایین رفته بود، ده درجه برگشت.9مكتوب حزقیا پادشاه یهودا وقتی كه بیمار شد و از بیماریش شفا یافت:10من گفتم: «اینك در فیروزی ایام خود به درهای هاویه میروم و از بقیه سالهای خود محروم میشوم.11گفتم: خداوند را مشاهده نمینمایم. خداوند را در زمین زندگان نخواهم دید. من با ساكنان عالم فنا انسان را دیگر نخواهم دید.12خانه من كنده گردید و مثل خیمه شبان از من برده شد. مثل نسّاج عمر خود را پیچیدم. او مرا از نورد خواهد برید. روز و شب مرا تمام خواهی كرد.13تا صبح انتظار كشیدم. مثل شیر همچنین تمامی استخوانهایم را میشكند. روز و شب مرا تمام خواهی كرد.14مثل پرستوك كه جیك جیك میكند صدا مینمایم. و مانند فاخته ناله میكنم و چشمانم از نگریستن به بالا ضعیف میشود. ای خداوند در تنگی هستم. كفیل من باش.15«چه بگویم چونكه او به من گفته است و خود او كرده است. تمامی سالهای خود را به سبب تلخی جانم آهسته خواهم رفت.16ای خداوند به این چیزها مردمان زیست میكنند و بهاینها و بس حیات روح من میباشد. پس مرا شفا بده و مرا زنده نگاه دار.17اینك تلخی سخت من باعث سلامتی من شد. از راه لطف جانم را از چاه هلاكت برآوردی زیرا كه تمامی گناهانم را به پشت سر خود انداختی.18زیرا كه هاویه تو را حمد نمیگوید و موت تو را تسبیح نمیخواند و آنانی كه به حفره فرو میروند به امانت تو امیدوار نمیباشند.19زندگانند، زندگانند كه تو را حمد میگویند، چنانكه من امروز میگویم. پدران به پسران راستی تو را تعلیم خواهند داد.20خداوند به جهت نجات من حاضر است، پس سرودهایم را در تمامی روزهای عمر خود در خانه خداوند خواهیم سرایید.»21و اشعیا گفته بود كه «قرصی از انجیر بگیرید و آن را بر دمل بنهید كه شفا خواهد یافت.»22و حزقیا گفته بود: «علامتی كه به خانه خداوند برخواهم آمد چیست؟»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۳۸: ۱۰- ۲۰ انجام میدهد.
این باب در قالب روایی نوشته شده است، ولی بخشی که شامل دعای حزقیا میشود، به حالت منظوم نگاشته شده است. لحن این دعا از سوگ به ستایش تغییر میکند.
این قسمت یعنی خانواده خود و کسانی که مسئول امورات تو هستند را آماده کن تا بدانند بعد از مرگت چه باید بکنند. معنای این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «باید به کسانی که در دربار تو هستند، بگویی که بعد از مرگت چه بکنند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اصطلاح به معنای به یاد آوردن است. ترجمه جایگزین: «به یاد بیاور»
این یک اصطلاح است. کلمه «سلوک» به معنای «زندگی کردن» است. این عبارت به معنای زندگی کردن به شکلی خداپسندانه است.
کلمه «دل» اشاره به باطن دارد و مقصود از آن وقف شدگی[تعهد] شخص است. ترجمه جایگزین: «تمام باطنم» یا «تمام تعلق خاطر من»
نظر خداوند[یهوه] اشاره به داوری یا سنجش خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه تو را خشنود میکند» یا «آن چه را نیکو میپنداری[میدانی]»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به انبیا یا قوم خود گفته به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را...گفت» یا «خداوند[یهوه] این سخنان...را گفت»
این قسمت برای جلب توجه شنونده به آن چه که خواننده گفته، به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده»
«۱۵ سال»
کلمه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت پادشاه آشور»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیا سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از این کلمه برای جلب توجه شنونده به آن چه که در ادامه آمده استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «گوش دهید»
این ساعت آفتابی[پلکان] را به اسم آحاز نامگذاری کردند، چون در زمان پادشاهی او ساخته شده است. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود مشخص کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«قبل از اینکه بزرگ شوم.» این قسمت اشاره به میان سال مُردن، قبل از پیر شدن دارد.
اینجا به نحوی از مردن سخن گفته شده که گویی هاویه[شئول][عالم اموات] درهایی دارد که کسی میتواند به آنها وارد شود. ترجمه جایگزین: «خواهم مُرد و به شئول میروم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از این که سالهای عمر خود را بگذرانم، به قبر خواهم رفت»
«زندگان» اشاره به کسانی دارد که زنده هستند. ترجمه جایگزین: «در زمینی که مردم زنده هستند» یا «در دنیایی که مردم زنده هستند»
حزقیا همچنان دعای مکتوب خود را میخواند.
اینجا نحوه مرگ حزقیا به دست خداوند[یهوه] با بیرون کردن گوسفندان از خیمه به سمت زمینها مقایسه شده است تا به این وسیله به نحوه کشته شدن او اشاره شود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] زندگی من را مثل گله گوسفندانی که از خیمه خود بیرون و دور میکند، به پایان رساند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] گرفته است»
این قسمت اشاره به مرگ سریع حزقیا توسط خداوند[یهوه] دارد. نویسنده نحوه مرگ او توسط خدا را با نساجی مقایسه میکند که نورد را میپیچد. ترجمه جایگزین: «زندگی من را سریع به پایان میرسانی مثل نساجی که پارچه را هنگام پایان کار از نورد میبرد»
شناسه مستتر فاعلی مفرد است و به خدا اشاره دارد.
ابزاری که برای نخ ریسی و بافت لباس به کار میرود.
حزقیا درد خود را با تکه تکه شدن توسط شیرها مقایسه میکند تا به شدت درد خود اشاره کند. ترجمه جایگزین: «دردم مثل تکه و پاره شدن توسط شیرها بود»
حزقیا همچنان دعای مکتوب خود را میخواند.
هر دوی این عبارات به یک معنا هستند و برای تاکید بر میزان غم و شدت گریه حزقیا به کار رفتهاند. پرستو و فاخته انواع مختلفی از پرندگان هستند. ترجمه جایگزین: «گریههای من غمانگیزاند، مثل صدای پرستو و نالههای کبوتر»
حزقیا با استفاده از کلمه «چشمان» به خود اشاره میکند و تاکید میکند که دنبال چیزی میگردد. ترجمه جایگزین: «من»
این عبارت به آسمان نگاه کردن حزقیا برای دریافت کمک از سوی خدا اشاره میکند. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «منتظر کمکی که از آسمان میآید» یا «منتظر کمک تو»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بیماریام، من را آزار میدهد»
حزقیا با استفاده از این سوال تاکید میکند که چیزی برای او باقی نمانده است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی برای گفتن ندارم»
این یک اصطلاح است. کلمه «راه رفتن» به زندگی کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فروتنانه راه خواهم رفت»
این قسمت اشاره به مابقی زندگی او دارد. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «مابقی زندگیام»
«چون پر از غصه هستم» یا «چون بسیار غمگینم»
حزقیا همچنان دعای مکتوب خود را میخواند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زندگیام را به من برگردانی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
حزقیا نمرده بود بلکه مرگ او نزدیک بود. این قسمت اشاره به نجات یافتن او توسط خداوند[یهوه] از مرگ دارد. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «از مردن و افتادن به چاه هلاکت» یا «تا نمیرم»
حزقیا به نحوی در مورد بخشیده شدن گناهانش سخن میگوید که گویی گناهان او اجسامی هستند که خداوند[یهوه] پشت سر میگذارد و فراموش میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا تمام گناهان من را بخشیدهای و دیگر به آنها فکر نمیکنی»
حزقیا همچنان دعای مکتوب خود را میخواند.
«هاویه[شئول]» و «موت» به مردگان اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «زیرا کسانی که در شئولاند از تو تشکر نمیکنند؛ مردگان تو را تسبیح نمیخوانند»
«کسانی که به قبر نازل میشوند»
«به امانت داری تو امید ندارند.» شناسه مستتر فاعلی اشاره به خداوند[یهوه] دارد.
حزقیا با تکرار این کلمه تاکید میکند که تنها شخصی که زنده است میتواند خدا را شکر کند و این کار از مردگان ساخته نیست.
حزقیا همچنان دعای مکتوب خود را میخواند.
این قسمت اشاره به کسی دارد که از مرگ نجات مییابد. این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «من را از مردن نجات دهد»
شناسه مستتر فاعلی به مردم یهودا اشاره دارد.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان به کار رفته است. این قسمت اطلاعاتی پس زمینهای در مورد اشعیا و حزقیا ارائه میدهد.
«به بندگان حزقیا اجازه بده»
آن زمان انجیر را به عنوان مرهم استفاده میکردند. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «از قرصی[مقداری] از انجیر له شده استفاده کنید»
قسمتی دردناک از پوست که عفونت کرده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1در آن زمان مَرُودَك بلدان بن بلدان پادشاه بابل مكتوبی و هدیهای نزد حزقیا فرستاد زیرا شنیده بود كه بیمار شده و صحّت یافته است.2و حزقیا از ایشان مسرور شده، خانه خزاین خود را از نقره و طلا و عطریات و روغن معطّر و تمام خانه اسلحه خویش و هرچه را كه در خزاین او یافت میشد به ایشان نشان داد و در خانهاش و در تمامی مملكتش چیزی نبود كه حزقیا آن را به ایشان نشان نداد.3پس اشعیا نبی نزد حزقیا پادشاه آمده، وی را گفت: «این مردمان چه گفتند و نزد تو از كجا آمدند؟» حزقیا گفت: «از جای دور یعنی از بابل نزد من آمدند.»4او گفت: «در خانه تو چه دیدند؟» حزقیا گفت:«هرچه در خانه من است دیدند و چیزی در خزاین من نیست كه به ایشان نشان ندادم.»5پس اشعیا به حزقیا گفت: «كلام یهوه صبایوت را بشنو:6اینك روزها میآید كه هرچه در خانه تو است و آنچه پدرانت تا امروز ذخیره كردهاند به بابل برده خواهد شد. و خداوند میگوید كه چیزی از آنها باقی نخواهد ماند.7و بعضی از پسرانت را كه از تو پدید آیند و ایشان را تولید نمایی خواهند گرفت و در قصر پادشاه بابل خواجهسرا خواهند شد.»8حزقیا به اشعیا گفت: «كلام خداوند كه گفتی نیكو است و دیگر گفت: هرآینه در ایام من سلامتی و امان خواهد بود.»
حزقیا ثروت خود را به پادشاه بابل نشان داد، اما در این باب ذکر نشده که این کار گناه به حساب میآید. احتمالاً چنین عملی از روی غرور و تکبر بوده است و به همین خاطر گناه به حساب آمده است. این کار ممکن است برای خودنمایی در برابر پادشاه دیگر انجام شده باشد. حزقیا بدون این که اشاره به خدا و دریافت قدرت و ثروت خود از او کند، گنجینه خود را به پادشاه بابل نشان داد. خداوند[یهوه] به خاطر این گناه حزقیا را مجازات کرد.
and
بابل در این دوره چندان قدرتمند نبود، ولی قابلیتهای آن بیش از یک شهر بود. بابل ملتی قدرتمند شد و آشور را شکست داد.
اینها اسامی مردان هستند.
معنای این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی قاصدین پادشاه رسیدند، حزقیا از آن چه برای او آوردند، خوشحال شد»
«هر چیز ارزشمندی را که داشت به قاصدین نشان داد»
ساختمانی که کالاها را در آن نگه میداشتند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر چه در انبار بود»
این قسمت اغراقی جزئی است و به زمانی اشاره دارد که حزقیا چیزهای فراوان و نه همه چیز را به آنها نشان داد. این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حزقیا تقریبا هر چه در خانه و قلمرو خود داشت، به آنها نشان داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو جمله یک معنا دارند و برای تاکید بر این که حزقیا چقدر از ثروت خود را به مردان نشان داد، به کار رفتهاند.
این قسمت یک تعمیم است. حزقیا چیزهای فراوانی را به آنها نشان داد، ولی لزوماً هر چه را که در دربار داشت، به آنها نشان نداد. ترجمه جایگزین: «تقریباً همه چیز در خانهام»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام چیزهای ارزشمند دربار را به آنها نشان دادم»
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«پیغام»
این کلمه برای جلب توجه حزقیا به آن چه که بعداً گفته میشود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده[ببین]»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی دشمن هر چه که در دربار است را...به بابل ببرد»
اشعیا همچنان پیغام خداوند[یهوه] را به حزقیا اعلام میکند.
«پسرانت»
«بابلیان آنها را خواهند گرفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1تسلّی دهید! قوم مرا تسلّی دهید! خدای شما میگوید:2سخنان دلاویز به اورشلیم گویید و اورا ندا كنید كه اجتهاد او تمام شده و گناه وی آمرزیده گردیده، و از دست خداوند برای تمامی گناهانش دو چندان یافته است.3صدای ندا كنندهای در بیابان، راه خداوند را مهیا سازید و طریقی برای خدای ما در صحرا راست نمایید.4هر درّهای برافراشته و هر كوه و تلّی پست خواهد شد؛ و كجیها راست و ناهمواریها هموار خواهد گردید.5و جلال خداوند مكشوف گشته، تمامی بشر آن را با هم خواهند دید زیرا كه دهان خداوند این را گفته است.6هاتفی میگوید: «ندا كن.» وی گفت: «چه چیز را ندا كنم؟ تمامی بشر گیاه است و همگی زیباییاش مثل گل صحرا.7گیاه خشك و گلشپژمرده میشود زیرا نفخه خداوند بر آن دمیده میشود. البتّه مردمان گیاه هستند.8گیاه خشك شد و گل پژمرده گردید، لیكن كلام خدای ما تا ابدالا´باد استوار خواهد ماند.»9ای صهیون كه بشارت میدهی به كوه بلند برآی! و ای اورشلیم كه بشارت میدهی آوازت را با قوّت بلند كن! آن را بلند كن و مترس و به شهرهای یهودا بگو كه «هان خدای شما است!»10اینك خداوند یهوه با قوّت میآید و بازوی وی برایش حكمرانی مینماید. اینك اجرت او با وی است و عقوبت وی پیش روی او میآید.11او مثل شبانْ گله خود را خواهد چرانید و به بازوی خود برهها را جمع كرده، به آغوش خویش خواهد گرفت و شیر دهندگان را به ملایمت رهبری خواهد كرد.12كیست كه آبها را به كف دست خود پیموده و افلاك را با وجب اندازه كرده و غبار زمین را در كیل گنجانیده و كوهها را به قپان و تلّها را به ترازو وزن نموده است؟13كیست كه روح خداوند را قانون داده یا مشیر او بوده او را تعلیم داده باشد.14او از كه مشورت خواست تا به او فهم بخشد و طریق راستی را به او بیاموزد؟ و كیست كه او را معرفت آموخت و راه فطانت را به او تعلیم داد؟15اینك امّتها مثل قطره دلو و مانند غبار میزان شمرده میشوند. اینك جزیرهها را مثل گَرْد برمیدارد.16و لبنان به جهت هیزم كافی نیست و حیواناتش برای قربانی سوختنی كفایت نمیكند.17تمامی امّتها بنظر وی هیچاند و از عدم و بطالت نزد وی كمتر مینمایند.18پس خدا را به كه تشبیه میكنید وكدام شبه را با او برابر میتوانید كرد؟19صنعتگر بت را میریزد و زرگر آن را به طلا میپوشاند، و زنجیرهای نقره برایش میریزد.20كسی كه استطاعت چنین هدایا نداشته باشد، درختی را كه نمیپوسد اختیار میكند و صنعتگر ماهری را میطلبد تا بتی را كه متحرّك نشود برای او بسازد.21آیا ندانسته ونشنیدهاید و از ابتدا به شما خبر داده نشده است و از بنیاد زمین نفهمیدهاید؟22او است كه بر كره زمین نشسته است و ساكنانش مثل ملخ میباشند. اوست كه آسمانها را مثل پرده میگستراند و آنها را مثل خیمه به جهت سكونت پهن میكند.23كه امیران را لاشی میگرداند و داوران جهان را مانند بطالت میسازد.24هنوز غرس نشده و كاشته نگردیدهاند و تنه آنها هنوز در زمین ریشه نزده است، كه فقط بر آنها میدمد و پژمرده میشوند و گرد باد آنها را مثل كاه میرباید.25پس مرا به كه تشبیه میكنید تا با وی مساوی باشم؟ قدّوس میگوید:26چشمان خود را به علیین برافراشته ببینید. كیست كه اینها را آفرید و كیست كه لشكر اینها را بشماره بیرون آورده، جمیع آنها را بنام میخواند؟ از كثرت قوّت و از عظمت توانایی وی یكی از آنها گم نخواهد شد.27ای یعقوب چرا فكر میكنی و ای اسرائیل چرا میگویی: «راه من از خداوند مخفی است و خدای من انصاف مرا از دست داده است.»28آیا ندانسته و نشنیدهای كه خدای سرمدی یهوه آفریننده اقصای زمین درمانده و خسته نمیشود و فهم او را تفحّص نتوان كرد؟29ضعیفان را قوّت میبخشد و ناتوانان را قدرتزیاده عطا مینماید.30حتّی جوانان هم درمانده و خسته میگردند و شجاعان بكلّی میافتند.31امّا آنانی كه منتظر خداوند میباشند قوّت تازه خواهند یافت و مثل عقاب پرواز خواهند كرد. خواهند دوید و خسته نخواهند شد. خواهند خرامید و درمانده نخواهند گردید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظورم در این باب انجام میدهد.
خداوند[یهوه] از پرسشهای بدیهی بسیاری در این باب استفاده میکند. این پرسشهای بدیهی به او کمک میکنند تا حرف خود را اثبات و خواننده را قانع کند.
اینجا با استفاده از ضمیر مونث به یک ملت اشاره شده است، چنین روشی در بسیاری از زبانها روشی معمول برای اشاره به ملت بوده است و از این ضمیر به جای ضمیر خنثای «این» استفاده میشود که نه مونث است و نه مذکر. مترجمین باید در زبان مقصد از ضمیری استفاده کنند که به طور متداول برای اشاره به یک ملت از آن استفاده میشود. بنابراین در صورت وجود چنین قابلیتی در زبان خود میتوانید از ضمایر مونث یا مذکر استفاده کنید، در غیر این صوت ضمیر «این» و مشتقات آن برای اشاره به ملت مناسب است.
عبارت «دو چندان یافته است» نشان میدهد که اورشلیم بیش از ملل دیگر مجازات شده. این بدان خاطر است که آنها مزیت رابطه با خداوند[یهوه] را داشتند و نسبت به ملل دیگر از معرفت بیشتری برخوردار بودند.
این باب به نظر زمان نجات[احیا][بازگشت] را نبوت میکند زمانی که مسیح موعود حکومت خواهد کرد و همچنین زمان صلح فراگیر و هارمونی در دنیا را توصیف میکند. مترجمین نباید توضیحی در این باب اضافه کنند، بلکه باید سعی کنند که زمان به کار رفته در متن اصلی را در ترجمه خود حفظ کنند. زمانی که در اکثر جملات به کار رفته آینده یا عملی تکمیل نشده است. تحقق این نبوتها در زمان اشعیا، محتمل به نظر نمیرسد.
, and and )
این کلمات به منظور تاکید تکرار شدهاند.
کلمه «شما» جمع است و اشاره به کسانی دارد که نبی به آنها میگوید قوم خدا را تسلی دهند.
آن نبی به نحوی از اورشلیم سخن میگوید که گویی زنی است که خداوند او را بخشیده است. اورشلیم نیز اشاره به کسانی دارد که در آن شهر زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «با مردم اورشلیم به لطافت سخن گو»
این ضمائر به اورشلیم اشاره دارند ولی اگر «مردم اورشلیم» در ترجمه آورده شود مترجمین ضمائر این قسمت را باید تغییر کند. ترجمه جایگزین: «آنها را ندا کنید...جنگ آنها...گناه آنها...گناهانشان...یافتهاند»
معانی محتمل کلمه «اجتهاد»: ۱) به میدان جنگ یا ۲) به کار اجباری
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند گناه او را بخشیده است»
کلمه «دست» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از خداوند[یهوه]»
کلمه «ندا» به شخصی اشاره دارد که صدا میزند. ترجمه جایگزین: «کسی که ندا میکند»
این دو جمله متقارن و اساساً به یک معنا هستند. اینجا به نحوی از اینکه مردم خود را برای کمک خداوند[یهوه] آماده میکردند سخن گفته شده که گویی راهی را برای خداوند[یهوه] آماده میکنند تا خداوند[یهوه] بر آن حرکت کند.
ببینید این کلمه را در اشعیا ۳۵: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این عبارات توضیح میدهند که مردم چگونه باید شاهراهی را برای خداوند[یهوه] آماده کنند. این جملات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر درهای را بالا آورید و هر کوه و تلی را صاف کنید»
اینجا به نحوی از اینکه درهها با زمین هم سطح میشوند، سخن گفته شده که گویی درهها بلند میشوند. ترجمه جایگزین: «هر دره پر خواهد شد.»
این عبارات شرح میدهند که قوم[مردم] چگونه باید شاهراه خداوند[یهوه] را آماده کنند. آنها را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مسیر کج را صاف کنید و زمین ناهموار را هموار کنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] جلال خود را آشکار خواهد کرد»
کلمه «دهان» اشاره به خود خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[یهوه] چنین گفته است»
اینجا در اصل از کلمه «[تن]» استفاده شده که اشاره به مردم[انسانها] دارد. متکلم به نحوی از بشر سخن میگوید گویی علف هستند، چون مانند علف سریع میمیرند. ترجمه جایگزین: «همه مردم چون علف هستند»
متکلم زیبانی[وفاداری] بشر را با گیاهانی مقایسه میکند که شکوفه میدهند و سریعاً میمیرند. اسم معنای «زیبایی[وفاداری]» را میتوان به صفت وفادار ترجمه کرد. ببینید عبارت «کرسی به رحمت استوار» در اشعیا ۱۶: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «فوراً به عهد بیوفایی میکنند، درست مثل گلی که فوراً در صحرا میمیرد»[در فارسی کاملاً متفاوت ترجمه شده]
معانی محتمل: ۱) عهد وفاداری یا ۲) زیبایی
معانی محتمل: ۱) «وقتی خداوند[یهوه] نفس خود را بر آن دمید» یا ۲) «وقتی خداوند[یهوه] بادی فرستاد تا بر آن بدمد.»
متکلم به نحوی از بشر سخن میگوید که گویی گیاه[علف] هستند چون هر دو سریع میمیرند. ترجمه جایگزین: «مردم به سرعت علف بیابان میمیرند»
متکلم به نحوی از باقی بودن آن چه خدا میگوید سخن میگوید که گویی کلام او همیشه استوار باقی میماند. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که خدای ما گفته، همیشه باقی میماند»
نویسنده به نحوی از صهیون سخن میگوید که گویی قاصدی است که خبر خوش را از بالای کوه اعلام میکند.
قاصدین[پیامآوران] معمولاً بر زمینی بلند چون کوه میایستادند تا همه مردم آن چه را اعلام میکنند، بشنوند.
این اشاره به کسانی دارد که در صهیون زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «ای مردم صهیون»
نویسنده به نحوی از اورشلیم سخن میگوید که گویی قاصدی است که خبر خوش را اعلام میکند.
کلمه «بازو» به قدرت خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با قدرت فراوان حکومت میکند»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارد. کسانی که نجات داده «پاداش» او هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که نجات داده را...به عنوان پاداش با خود میآورد»
نویسنده به نحوی از قوم خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی گوسفند هستند و به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته که گویی خداوند[یهوه] شبان آنهاست. ترجمه جایگزین: «مثل چوپان گله به دنبال قوم خود است»
پاسخی که برای این پرسشهای بدیهی انتظار میرود منفی است و تاکید میکنند که تنها خداوند[یهوه] میتواند این کارها را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس جز خداوند[یهوه] اندازه نگرفته است...و تلها را تراز نگه نداشته است»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] میدانست چه میزان آب در اقیانوسهاست سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] آب را در دست خود نگه داشته است.
کلمه «وجب» به طول بین انگشت شصت دست تا انگشت کوچک هنگام کشیده شدن دست، اشاره دارد. اینجا به نحوی از این که خدا طول آسمان را میداند سخن گفته شده که گویی با کف دست آن را اندازهگیری کرده است.
اینجا به نحوی از اینکه خداوند[یهوه] میدانست چقدر خاک بر زمین است سخن گفته شده که گویی آن را در سبد نگه داشته است.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] میدانست کوهها چقدر وزن دارند سخن گفته شده که گویی آنها را با ترازو و تراز اندازهگیری میکند.
اشعیا همچنان با استفاده از سوالات به منحصر به فرد بودن خدا اشاره میکند.
پاسخی که برای این پرسش بدیهی انتظار میرود منفی است و تاکید میکند که کسی نمیتواند این کارها را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «کسی نتوانسته ذهن خداوند[یهوه] را درک کند و کسی به او مشاوره نداده است» [در فارسی انجام شده]
اینجا در اصل از کلمه «[ذهن]» استفاده شده که تنها به افکار خداوند[یهوه] اشاره نمیکند، بلکه به امیال و انگیزههای او نیز اشاره میکند.
پاسخی که برای این پرسش بدیهی انتظار میرود منفی است و تاکید میکند که تا به حال هرگز کسی این کار را انجام نداده است. ترجمه جایگزین: «تا به حال از کسی دستورالعملی نگرفته است»
پاسخی که برای این پرسشهای بدیهی انتظار میرود منفی است و تاکید میکنند که تا به حال هرگز کسی این کارها را انجام نداده است. ترجمه جایگزین: «کسی طریق درست انجام کارها را به او یاد نداده است. کسی معرفتش را به او نیاموخته است. کسی به او طریق فهم را نشان نداده است»
این کلمه بر آن چه که در ادامه میآید، تاکید میکند.
این نبی، امتها را با قطره آب و غبار مقایسه میکند تا تاکید کند که در برابر خداوند[یهوه] کوچک و بیمعنا هستند.
معانی محتمل: ۱) قطره آبی که به سطلی میافتد یا ۲) قطره آبی که از سطلی بیرون میریزد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنها را مثل غباری بر میزان میداند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را هیچ میپندارد»
اشعیا از دو پرسش مشابه استفاده میکند تا تاکید کند که نمیتوان بتی را با خدا مقایسه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که بتوان خدا را با او مقایسه کرد. بتی نیست که مشابه او باشد»
شناسه مستتر فاعلی در افعال که مشتقات «[شما]» هستند اشاره به همه قوم خدا دارد.
«کارگری ماهر آن را شکل داده و دیگری آن را از طلا پوشانده و زنجیری از نقره برای آن درست کرده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشعیا همچنان با قوم خدا سخن میگوید.
اشعیا از این پرسشها استفاده میکند تا تاکید کند که قوم باید از عظمت خدا به عنوان خالق مطلع باشند. ترجمه جایگزین: «شما قطعاً میدانید و شنیدهاید! از اول به شما گفته شده است؛ از بنیاد زمین فهمیدهاید!»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا قوم از ابتدا به شما نگفتهاند؟»
نبی به نحوی از این که خداوند[یهوه] زمین را خلق کرده سخن میگوید که گویی زمین ساختمانی است که خداوند[یهوه] بنیاد آن را بنا مینهد. ترجمه جایگزین: «از زمانی که خداوند[یهوه] زمین را خلق کرده است»
این نبی به نحوی از این که خداوند[یهوه] بر زمین حکومت میکند سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] بر تختی روی زمین نشسته است.
این نبی شیوهای که خداوند[یهوه] به انسانها نگاه میکند را با نحوهای که انسانها به ملخ فکر میکنند، مقایسه میکند. همان طور که ملخها برای انسانها کوچک هستند، انسانها نیز در مقابل خدا کوچک و ضعیف هستند.
این دو جمله معنایی مشابه دارند. این نبی به نحوی از این که خداوند[یهوه] آسمانها را خلق کرده سخن میگوید که گویی چادری میزنند که میتوان در آن زندگی کرد. ترجمه جایگزین: «او آسمانها را به آسانی کسی که پرده را پهن میکند یا خیمه را بر پا میکند، گسترانیده است»
«خداوند[یهوه] هیچ میگرداند»[ در انگلیسی واژه« فروکاستن» آمده]
نبی به نحوی از ناتوانی حاکمین در مقابل خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی گیاهانی هستند که هنگام وزیده شدن باد داغ پژمرده میشوند.
این دو عبارت هر دو یک معنا دارند و به زمانی اشاره دارند که گیاهان یا دانهها در زمین قرار داده میشوند. این جملات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به محض این که کسی آنها را بکارد...به محض این که کسی آنها را بکارد»
این نبی به نحوی در مورد این که خداوند[یهوه] حاکمین را از قدرت به زیر میکشد سخن گفته که گویی خداوند[یهوه] بادی سوزان است که بر گیاهان میدمد و باعث پژمرده شدن آنها میشود.
این تشبیه امتداد استعاره حاکمانی است که مثل گیاهان توصیف شدهاند و خداوند هنگام وزش باد آنها را پژمرده میکند. وزش بادِ داوری خداوند[یهوه] گیاهان پژمرده را به آسانی کاه با خود خواهد بُرد.
خداوند با استفاده از دو پرسش بدیهی مشابه تاکید میکند که کسی مثل او نیست. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که بتوانی من را با او مقایسه کنی. کسی نیست که مانند او باشم.»
پاسخ به این پرسشی جهتدار«خداوند[یهوه]» است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تمام ستارگان را آفریده است!»
کلمه «آفرید» اشاره به ایجاد سپاه دارد. نبی به نحوی از ستارگان سخن میگوید که گویی سربازانی هستند که خداوند[یهوه] به آنها فرمان ظاهر شدن میدهد.
عبارت «کثرت قوت» و «عظمت توانایی» کنار یکدیگر قرینه هستند و بر قدرت خداوند[یهوه] تاکید دارند. ترجمه جایگزین: «با قدرت فراوان و عظمت توانایی خود»
این جمله منفی بر معنای مثبت آن تاکید دارد. ترجمه جایگزین: «همه حاضر هستند»
این سوال تاکید میکند که نباید چنین حرفی را بزنند. ترجمه جایگزین: «نباید چنین بگویید ای مردم اسرائيل...انصاف»
این دو عبارت اشاره به مردم اسرائيل دارند. ترجمه جایگزین: «چرا میگویی، ای مردم اسرائيل»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] نمیداند برای آنها چه اتفاقی افتاده سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] نمیتواند راهی را که بر آن میروند، ببینند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] نمیداند که چه اتفاقی برای من میافتد»
معانی محتمل: ۱) «خدا نگران این نیست که دیگران با من ناعادلانه رفتار میکنند» یا ۲) «خدای من اهمیتی به رفتار منصفانه با من نمیدهد»
اشعیا از این سوالات استفاده میکند تا تاکید کند که مردم باید از عظمت خداوند مطلع باشند. ببینید این کلمات را در اشعیا ۴۰: ۲۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «قطعاً میدانید و شنیدهاید!»
اینجا به نحوی از مکانهایی که دور هستند سخن گفته شده که گویی نقاطی در آخر زمین هستند. این عبارت همچنین بیان متضادی[ذکر و قیاس متناقض] را شکل میدهد که به هر نقطه مابین دو حد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط زمین» یا «تمام زمین»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] ناتوانان را تقویت میکند.
«خداوند[یهوه]... قوت میدهد.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از این که مردم توان خود را از خداوند[یهوه] دریافت میکنند سخن گفته شده که گویی میتوانند مانند عقاب پرواز کنند. عقاب پرندهای است که اغلب به عنوان نماد قوت و قدرت در متن استفاده میشود.
این دو جمله معنایی مشابه دارند. اینجا به نحوی از این که مردم قوت خود را از خداوند[یهوه] دریافت میکنند سخن گفته شده که گویی میتوانند بدون این که خسته شوند، بدوند و راه بروند.
1ای جزیرهها به حضور من خاموششوید! و قبیلهها قوّت تازه بهم رسانند! نزدیك بیایند، آنگاه تكلّم نمایند. با هم به محاكمه نزدیك بیاییم.2كیست كه كسی را از مشرق برانگیخت كه عدالت او را نزد پایهای وی میخواند؟ امّتها را به وی تسلیم میكند و او را بر پادشاهان مسلّط میگرداند. و ایشان را مثل غبار به شمشیر وی و مثل كاه كه پراكنده میگردد به كمان وی تسلیم خواهد نمود.3ایشان را تعاقب نموده، به راهی كه با پایهای خود نرفته بود، بسلامتی خواهد گذشت.4كیست كه این را عمل نموده و بجا آورده، و طبقات را از ابتدا دعوت نموده است؟ من كه یهوه و اوّل و با آخرین میباشم من هستم.5جزیرهها دیدند و ترسیدند و اقصای زمین بلرزیدند و تقرّب جسته، آمدند.6هر كس همسایه خود را اعانت كرد و به برادر خود گفت: قوی دل باش.7نجّار زرگر را و آنكه با چكّش صیقل میكند سندان زننده را تقویت مینماید و در باره لحیم میگوید: كه خوب است و آن را به میخها محكم میسازد تا متحرّك نشود.8امّا تو ای اسرائیل بنده من و ای یعقوب كه تو را برگزیدهام و ای ذریت دوست من ابراهیم،9كهتو را از اقصای زمین گرفته، تو را از كرانههایش خواندهام و به تو گفتهام تو بنده من هستی، تو را برگزیدم و ترك ننمودم،10مترس زیرا كه من با تو هستم و مشوّش مشو زیرا من خدای تو هستم! تو را تقویت خواهم نمود و البتّه تو را معاونت خواهم داد و تو را به دست راست عدالت خود دستگیری خواهم كرد.11اینك همه آنانی كه بر تو خشم دارند، خجل و رسوا خواهند شد و آنانی كه با تو معارضه نمایند ناچیز شده، هلاك خواهند گردید.12آنانی را كه با تو مجادله نمایند جستجو كرده، نخواهی یافت و آنانی كه با تو جنگ كنند نیست و نابود خواهند شد.13زیرا من كه یهوه خدای تو هستم دست راست تو را گرفته، به تو میگویم: مترس زیرا من تو را نصرت خواهم داد.14ای كِرْم یعقوب و شَرذِمّه اسرائیل مترس زیرا خداوند و قدّوس اسرائیل كه ولّی تو میباشد میگوید: من تو را نصرت خواهم داد.15اینك تو را گردون تیز نو دندانهدار خواهم ساخت و كوهها را پایمال كرده، خرد خواهی نمود و تلّها را مثل كاه خواهی ساخت.16آنها را خواهی افشاند و باد آنها را برداشته، گردباد آنها را پراكنده خواهد ساخت. لیكن تو از خداوند شادمان خواهی شد و به قدّوس اسرائیل فخر خواهی نمود.17فقیران و مسكینان آب را میجویند و نمییابند و زبان ایشان از تشنگی خشك میشود. من كه یهوه هستم ایشان را اجابت خواهم نمود. خدای اسرائیل هستم ایشان را ترك نخواهم كرد.18بر تلّهای خشك نهرها و در میان وادیها چشمهها جاری خواهم نمود. و بیابان را به بركه آب و زمین خشك را به چشمههای آب مبدّل خواهم ساخت.19در بیابان سرو آزاد و شطیم وآس و درخت زیتون را خواهم گذاشت و در صحرا صنوبر و كاج و چنار را با هم غرس خواهم نمود.20تا ببینند و بدانند و تفكّر نموده، با هم تأمّل نمایند كه دست خداوند این را كرده و قدّوس اسرائیل این را ایجاد نموده است.21خداوند میگوید: دعوی خود را پیش آورید و پادشاه یعقوب میگوید: براهین قوّی خویش را عرضه دارید.22آنچه را كه واقع خواهد شد نزدیك آورده، برای ما اعلام نمایند. چیزهای پیشین را و كیفیت آنها را بیان كنید تا تفكّر نموده، آخر آنها را بدانیم یا چیزهای آینده را به ما بشنوانید.23و چیزها را كه بعد از این واقع خواهد شد بیان كنید تا بدانیم كه شما خدایانید. باری، نیكویی یا بدی را بجا آورید تا ملتفت شده، با هم ملاحظه نماییم.24اینك شما ناچیز هستید و عمل شما هیچ است و هر كه شما را اختیار كند رجس است.25كسی را از شمال برانگیختم و او خواهد آمد و كسی را از مشرق آفتاب كه اسم مرا خواهد خواند و او بر سروران مثل برگِلْ خواهد آمد و مانند كوزهگری كه گِل را پایمال میكند.26كیست كه از ابتدا خبر داد تا بدانیم، و از قبل تا بگوییم كه او راست است؟ البتّه خبر دهندهای نیست و اعلام كنندهای نی و كسی هم نیست كه سخنان شما را بشنود.27اوّل به صهیون گفتم كه اینك هان این چیزها (خواهد رسید) و به اورشلیم بشارت دهندهای بخشیدم.28و نگریستم و كسی یافت نشد و در میان ایشان نیز مشورت دهندهای نبود كه چون از ایشان سؤال نمایم جواب تواند داد.29اینك جمیع ایشان باطلند و اعمال ایشان هیچ است و بتهای ریخته شده ایشان باد و بطالت است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در این باب انجام میدهد.
خداوند به مردم میگوید که بهترین استدلال خود در دفاع از پرستش بتهایشان را ارائه دهند. خداوند[یهوه] به این شکل آنها را به چالش میکشد. خداوند[یهوه]، خدایان دروغین را استهزا یا بیحرمت میکند چون حقیقی نیستند و هیچ قدرتی ندارند.
کلمه «من» اشاره به خدا دارد.
این اشاره به کسانی دارد که در آن جزیرهها و حدود زمین یا آن سوی دریای مدیترانه زندگی میکنند.
ببینید این عبارت را در اشعیا ۴۰: ۳۱ چطور ترجمه کردهاید.
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. عبارت دوم دلیل عبارت اول را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «بگذار نزدیک بیایند تا سخن گویند و با من استدلال کنند»
خداوند[یهوه] با به کارگیری این سوال تاکید میکند که او کسی است که باعث شده این حاکم از شرق پیروزمند باشد. ترجمه جایگزین:«من کسی هستم که این حاکم قدرتمند را از شرق فرا خواندم و او را به خدمت نیکوی خود گماشتم.»
«امتها را به او میدهم» یا «کسی که چنین کارهایی را انجام میدهد امتها را به او تسلیم میکند»
تبدیل کردن آنها به غبار و کاه استعاره یا اغراق است و اشاره به نابود کردن هر چه قوم[مردم] ساختهاند اشاره دارند. سپاه او از شرق بر این امتها غالب خواهند آمد و به سادگی آنها را پراکنده خواهد کرد.
خداوند[یهوه] همچنان با جزایر و امتها سخن میگوید.
«آن حاکم از شرق، امتها را تعاقب میکند»
معانی محتمل: ۱) این قسمت استعاره است و به نحوی از حرکت سریع او و سپاهش سخن گفته شده که گویی پای آنها به زمین نمیخورد. ترجمه جایگزین: «بر راهی که به سرعت حرکت میکند» ۲) «پایها» اشاره به کل شخص دارد و این عبارت نشان میدهد که راهی است که قبلاً از آن نگذشتهاند. ترجمه جایگزین: «بر راهی که تا به حال بر آن سفر نکرده است[بر راهی که تا به حال از آن نگذشته است]»
خداوند[یهوه] از این سوال استفاده میکند تا تاکید کند که او کسی است که این کارها را انجام داده است. ترجمه جایگزین: «من این اعمال را بجا آوردهام و کردهام»
اینجا در اصل از کلمه «[نسل]» استفاده شده که به تمام بشر اشاره دارد که خداوند[یهوه] خلق کرده و در طول تاریخ هدایت کرده است. پاسخی که برای این پرسش بدیهی انتظار میرود «خداوند[یهوه]» است. ترجمه جایگزین: «تمام نسلهای بشر از ابتدا را فرا خواندهام» [در فارسی انجام شده]
این کلمات اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] کسی است که این کارها را انجام داده است.
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] قبل از خلقت زمین وجود داشته و بعد از پایان خلقت نیز وجود خواهد داشت یا ۲) خداوند[یهوه] قبل از اولین نسل بشر بوده است و در آخرین نسل بشر نیز وجود خواهد داشت.
خداوند همچنان سخن میگوید.
این عبارات به کسانی اشاره دارد که در آن مکانها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که بر جزایر زندگی میکنند...کسانی در آخر زمین زندگی میکنند»
See:
شما میتوانید کلمه «جزیرهها» را مانند «جزیرهها» در اشعیا ۴۱: ۱ ترجمه کنید.
اینجا به نحوی از نقاط دور زمین سخن گفته شده که گویی مکانهایی در آخر زمین هستند. ترجمه جایگزین: «دورترین مکانهای زمین»
این دو کلمه به معنای کسانی است که کنار هم جمع میشوند. ترجمه جایگزین: «دور هم جمع میشوند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
قطعهای فلزی که شخص فلز را با چکش بر آن شکل میدهد.
کلمه «لحیم» به روند متصل شدن طلا به چوب اشاره دارد که کارگران هنگام پایان ساخت بت، انجام میدهد.
کلمه «آن» اشاره به بتی دارد که ساخته است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این دو جمله اساساً یک معنا دارند و بر این که خداوند[یهوه] قوم اسرائیل را از ممالک دور به اسرائیل بر میگرداند، اشاره میکند.
اینجا به نحوی از مکانهای دور افتاده زمین سخن گفته شده که گویی نقاطی در آخر زمین هستند. ببینید این قسمت را در اشعیا ۴۱: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط زمین»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. جمله دوم محتویات جمله اول را با واژگانی مثبت بیان میکند.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قوم[مردم] خود را تقویت میکند سخن گفته شده که گویی آنها را با دست نگه میدارد.
کلمه «دست راست» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) دست راست خداوند[یهوه] عادل[پارسا] است که همیشه با آن اعمال پارسایانه را به جا میآورد. ترجمه جایگزین: «قدرت پارسایانه من» یا ۲) دست راست خداوند[یهوه] پیروزمندانه است که همیشه در آن چه انجام میدهد، موفق خواهد شد. ترجمه جایگزین: «قدرت پیروزمندانه من»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
«کسانی که از تو خشمگین بودهاند، خجل و رسوا خواهند شد»
این کلمات اساساً یک معنا دارند و بر شدت شرم آنها تاکید میکنند.
«کسانی که بر ضد تو هستند نابود خواهند شد»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
اینجا به نحوی از مردم اسرائيل سخن گفته شده که گویی دست راست آنها را نگه داشته است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
«یعقوب» و «مردان اسرائيل» یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «ای مردم اسرائيل که مثل کرم هستید»
معانی محتمل: ۱) این اشاره به نظرات ملل دیگر در مورد مردم اسرائیل دارد یا ۲) این به نظر خود اسرائیل در مورد خود اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از ناچیز بودن آنها سخن میگوید که گویی کرم هستند.
خداوند[یهوه] با استفاده از اسم خود به قطعیت اعلامش اشاره میکند. این قسمت را مانند اشعیا ۳۰: ۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه] اعلام کردهام»
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] به نحوی از توانمند ساختن اسرائيل برای شکست دشمنان خود سخن میگوید که گویی آن امت را تبدیل به تلی خرمنکوب شده میکند که به بلندی کوهها میشود.
گردون صفحهای تیز با تیغهایی است که شخص آنها را بر گندم میکشد تا دانه را از کاه جدا کند.
این قسمت اشاره به لبههای تیزی دارد که به لبه خرمنکوب متصل است. «نو[دو] دندانهدار» بودن آنها به معنای بسیار تیز بودن آنهاست.
هر دوی این عبارات استعاره هستند. کوهها استعاره از گندم هستند و خرمنکوبی استعاره از آن است که اسرائيل امتهای دشمن قدرتمندی که نزدیک خود هستند را شکست میدهد. ترجمه جایگزین: «دشمنانت را گرچه به استقامت کوه به نظر میرسند، چون گندم پایمال و خرد خواهی کرد.»
تل یا تپه استعارهای است که به دشمن قدرتمند اسرائيلیان اشاره دارد. مردمی که کاه را هنگام خرمنکوبی گندم به باد میسپارند استعاره از آن است که خداوند[یهوه] اجازه میدهد آنها دشمنان خود را نابود کنند.
خداوند[یهوه] همچنان از استعاره جدا کردن دانه از کاه استفاده میکند تا طریق غلبه اسرائيل بر دشمنان خود را توصیف کند.
کلمه «آنها را» اشاره به کوهها و تپههایی دارد که در آمدهاند. این قسمت اشاره به مرحله بعدی روند خرمنکوبی دارد که دانهها افشانده میشود تا باد کاه را از آنها جدا کند. دشمنان اسرائیل محو خواهند شد درست مثل کاه که در باد محو میشود.
این دو عبارت یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «باد، آنها را خواهد برد»
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از نیازمندان سخن میگوید که گویی به شدت تشنه هستند و به نحوی از رفع نیاز آنها به دست خود سخن میگوید که گویی باعث ظاهر شدن آب در مکانی میشود که به طور معمول آبی در آن نیست.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
اینها انواع مختلف درختان هستند.
کلمه «دست» اشاره به خود خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] چنین کرده است»
خداوند[یهوه] در این آیات مردم و بتهای آن را استهزا میکند. او به بتها میگوید تا از رویدادهای آینده خبر دهند و به این شکل آنها را به چالش میکشد، ولی میداند که قادر به انجام چنین کاری نخواهند بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان بتها و پرستندگان آنها را استهزا میکند (اشعیا ۴۱: ۲۱- ۲۲)
کلمه «نیکویی» و «بدی» ذکر و قیاسی مخالف است و اشاره به همه چیز دارد. ترجمه جایگزین: «کاری کنند»
کلمه «شما» اشاره به بتها دارد. ترجمه جایگزین: «ای بتها، کسانی که شما را انتخاب میکنند»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از گماشته شدن کسی توسط خود سخن میگوید که گویی آن شخص را بلند میکند. ترجمه جایگزین: «کسی را...گماشتهام»
این به شرق و جهتی که خورشید از آن طلوع میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از شرق»
معانی محتمل: ۱) این شخص خداوند[یهوه] را به خاطر پیروزی خود میخواند یا ۲) این شخص، خداوند[یهوه] را پرستش میکند.
اینجا به نحوی از غلبه حاکم بر ملل دیگر سخن گفته شده که این کار مثل له کردن آنها با پا است. ترجمه جایگزین: «بر حاکمین غلبه خواهد کرد»
خداوند[یهوه] نحوهای که این شخص حاکمین دیگر را زیر پا میگذارد را با طریقی که کوزهگر گِل را زیر پا له و با آب مخلوط میکند مقایسه میکند.
خداوند[یهوه] از این پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا بتهایی را که مردم میپرستیدند، استهزا کند. پاسخهای ضمنی به این سوالات: ۱) بتها چنین نکردهاند و ۲) خداوند کسی است که چنین کرده است. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از بتها از اول چنین اعلام نکرده تا بدانیم. و هیچ یک قبلاً نگفته تا بگوییم ‘بله درست میگوید‘»
«واقعاً هیچ یک از بتها چنین حکم نکرده است. واقعاً کسی نشنید بتها چنین گویند»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«هیچ بتی»
خداوند[یهوه] به نحوی از بیارزشی بتها سخن میگوید که گویی بتها باد و هیچ هستند. ترجمه جایگزین: «همه بتهای آنها بیارزش هستند»
1اینك بنده من كه او را دستگیری نمودم و برگزیده من كه جانم از او خشنود است، من روح خود را بر او مینهم تا انصاف را برای امّتها صادر سازد.2او فریاد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود و آن را در كوچهها نخواهد شنوانید.3نی خرد شده را نخواهد شكست و فتیله ضعیف را خاموش نخواهد ساخت تا عدالت را به راستی صادر گرداند.4او ضعیف نخواهد گردید و منكسر نخواهد شد تا انصاف را بر زمین قرار دهد و جزیرهها منتظر شریعت او باشند.5خدا یهوه كه آسمانها را آفرید و آنها را پهن كرد و زمین و نتایج آن را گسترانید و نفس را به قومی كه در آن باشند و روح را بر آنانی كه در آن سالكند میدهد، چنین میگوید:6«من كه یهوه هستم تو را به عدالت خواندهام و دست تو را گرفته، تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امّتها خواهم گردانید.7تا چشمان كوران را بگشایی و اسیران را از زندان و نشینندگان در ظلمت را از محبس بیرون آوری.8من یهوه هستم و اسم من همین است. و جلال خود را به كسی دیگر و ستایش خویش را به بتهای تراشیده نخواهم داد.9اینك وقایع نخستین واقع شد و من از چیزهای نو اعلام میكنم و قبل از آنكه بوجود آید شما را از آنها خبر میدهم.»10ای شما كه به دریا فرود میروید، و ایآنچه در آن است! ای جزیرهها و ساكنان آنها سرود نو را به خداوند و ستایش وی را از اقصای زمین بسرایید!11صحرا و شهرهایش و قریههایی كه اهل قیدار در آنها ساكن باشند آواز خود را بلند نمایند و ساكنان سالع ترنّم نموده، از قله كوهها نعره زنند!12برای خداوند جلال را توصیف نمایند و تسبیح او را در جزیرهها بخوانند!13خداوند مثل جبّار بیرون میآید و مانند مرد جنگی غیرت خویش را برمیانگیزاند. فریاد كرده، نعره خواهد زد و بر دشمنان خویش غلبه خواهد نمود.14از زمان قدیم خاموش و ساكت مانده، خودداری نمودم. الا´ن مثل زنی كه میزاید، نعره خواهم زد و دم زده، آه خواهم كشید.15كوهها و تلّها را خراب كرده، تمامی گیاه آنها را خشك خواهم ساخت و نهرها را جزایر خواهم گردانید و بركهها را خشك خواهم ساخت.16و كوران را به راهی كه ندانستهاند رهبری نموده، ایشان را به طریقهایی كه عارف نیستند هدایت خواهم نمود. ظلمت را پیش ایشان به نور و كجی را به راستی مبدّل خواهم ساخت. این كارها را بجا آورده، ایشان را رها نخواهم نمود.17آنانی كه بر بتهای تراشیده اعتماد دارند و به اصنام ریخته شده میگویند كه خدایان ما شمایید، به عقب برگردانیده، بسیار خجل خواهند شد.18ای كران بشنوید و ای كوران نظر كنید تا ببینید.19كیست كه مثل بنده من كور باشد و كیست كه كر باشد مثل رسول من كه میفرستم؟كیست كه كور باشد، مثل مُسلِم من و كور مانند بنده خداوند ؟20چیزهای بسیار میبینی امّا نگاه نمیداری. گوشها را میگشاید لیكن خود نمیشنود.21خداوند را به خاطر عدل خود پسند آمد كه شریعت خویش را تعظیم و تكریم نماید.22لیكن اینان قوم غارت و تاراج شدهاند و جمیع ایشان در حفرهها صید شده و در زندانها مخفی گردیدهاند. ایشان غارت شده و رهانندهای نیست. تاراج گشته و كسی نمیگوید كه باز ده.23كیست در میان شما كه به این گوش دهد و توجه نموده، برای زمان آینده بشنود؟24كیست كه یعقوب را به تاراج و اسرائیل را به غارت تسلیم نمود؟ آیا خداوند نبود كه به او گناه ورزیدیم چونكه ایشان به راههای او نخواستند سلوك نمایند و شریعت او را اطاعت ننمودند؟25بنابراین حدّت غضب خود و شدّت جنگ را بر ایشان ریخت و آن ایشان را از هر طرف مشتعل ساخت و ندانستند و ایشان را سوزانید امّا تفكّر ننمودند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
بسیاری از پژوهشگران باور دارند که اشعیا چهار سروده یا قطعه منظوم را در مورد ماشیح[مسیح موعود] سروده است. اغلب آنها به «سروده بنده[خادم]» نامگذاری شدهاند چون بر خادم بودن مسیح تمرکز دارند.
اسرائيل بنده[خادم] خداوند[یهوه] خوانده شده است. ماشیح[مسیح موعود] نیز بنده[خادم] خداوند[یهوه] نامیده شده است. احتمالاً دو کاربرد متفاوت کلمه «خادم» برای ایجاد تضاد بین آنها به کار برده شده است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«ببین بنده[خادم] من» یا «این است بنده[خادم] من»
«که از او خشنودم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از ضعفا و درماندگان سخن میگوید که گویی نی خرد شده و فتیله نیم خاموش هستند.
نی گیاهی بلند و نازک است که مانند علف بلند میشود. اگر این نی خرد شود قادر به تحمل کردن وزن نیست. ببینید این قسمت را در اشعیا ۳۶: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
«بنده من نخواهد شکست»
این اشاره به کسانی دارد که در آن جزیرهها و حدود زمین یا آن سوی دریای مدیترانه زندگی میکنند. ببینید این کلمه را در [اشعیا ۴۱: ۱] چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسانی که در جزیرهها زندگی میکنند»
این نبی به نحوی از این که خداوند[یهوه] آسمان و زمین را خلق کرده سخن میگوید که گویی آسمانها و زمین پارچهای هستند که خداوند[یهوه] پهن کرده است.
این عبارات اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] به همه حیات بخشیده است. کلمه «نفس» کنایه از حیات است. ترجمه جایگزین: «به کسانی که بر زمین زندگی میکنند، حیات داد»
کلمه «تو» مفرد است و اشاره به بنده[خادم] خداوند[یهوه] دارد.
کلمه «عهد» کنایه از کسی است که عهدی را میبندد یا واسطه آن میشود. ترجمه جایگزین: «من تو را...واسطه عهد با قومت خواهم کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که بندهاش امتها را از اسارت آزاد میکند سخن میگوید که گویی او را تبدیل به نوری میکند که در نقاط تاریک برای غیریهودیان میتابد.
خداوند[یهوه] همچنان آنچه بندهاش انجام خواهد داد را توصیف میکند.
اینجا به نحوی از این که باعث بینا شدن کوران میشود سخن گفته شده که گویی چشمان آنها باز میشود. خداوند[یهوه] به نحوی از آزاد کردن کسانی که به ناحق زندانی شدهاند سخن میگوید که گویی بنده او بینایی کوران را باز میگرداند. ترجمه جایگزین: «نابینایان را به دیدن قادر میسازد»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. فعل را میتوانید به عبارت دوم اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «آزاد کردن زندانی از محبس و آزاد کردن کسانی که در تاریکی خانه خود گرفتار هستند و نشستهاند»
فعل را میتوانید از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «ستایش خود را نیز به بتها نخواهم داد»[در فارسی انجام شده]
این قسمت اشاره به ستایشی دارد که خداوند[یهوه] از مردم دریافت میکند.
کلمه «شما» جمع است و به مردم اسرائيل اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«و تمام مخلوقاتی که در دریا زندگی میکنند و تمام کسانی که بر جزیرهها ساکن هستند»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که در شهرها و صحرا زندگی میکنند.
این شهری در شمال صحرای عربستان است. ببینید این قسمت را در اشعیا ۲۱: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
شهر ادوم.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به کسانی دارد که در جزایر زندگی میکنند.
خداوند[یهوه] با جنگجویی مقایسه شده که آماده شکست دادن دشمنان قوم خود است.
کلمه «غیرت» اشاره به اشتیاقی دارد که آن جنگجو هنگام مبارزه در میدان جنگ دارد. اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] غیرت خود را تحریک میکند سخن گفته شده که گویی آن را چون امواجی که باد به آنها میوزد بر هم میزند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این دو جمله معنایی مشابه دارند. انفعال خداوند[یهوه] مثل خاموش و ساکن بودن توصیف شده است.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و نشان میدهند که خداوند[یهوه] عملی انجام نداده است. ترجمه جایگزین: «خود را از عمل کردن بازداشتهام»
عمل خداوند[یهوه] به عنوان مبارزی که فریاد میزند با زنی آبستن مقایسه شده که از درد زایمان زاری میکند. این قسمت بر عملی ناگهانی و اجتنابناپذیر بعد از دوره زمانی تاکید میکند.
خداوند از زبانی استعاری استفاده میکند تا قوت فراوان خود برای غلبه بر دشمنان را توصیف کند.
برکه، نقطهای نرم و زمینی خیس است که حوضی از آب در آن قرار دارد.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «کوران را در مسیری هدایت خواهم کرد که نمیشناسند»
خداوند[یهوه] به نحوی از درماندگی مردم سخن میگوید که گویی به خاطر کور بودن قادر به دیدن نیستند.
معانی محتمل: ۱) «که هرگز سفر نکردهاند» یا ۲) «که با آن آشنا نیستند»
خداوند[یهوه] به نحوی از درماندگی مردم سخن میگوید که گویی به خاطر راه رفتن در تاریکی قادر به دیدن نیستند و به نحوی از یاری رساندن خداوند[یهوه] به آنها سخن گفته که گویی نوری است که بر تاریکی میتابد.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
اینجا به نحوی از طرد شدن کسانی که بتها را میپرستند سخن گفته شده که گویی آنها را مجبور به بازگشت و حرکت در مسیر مخالف میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را طرد و شرمگین خواهم ساخت»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
شناسه مستتر فاعلی که مشتق «شما» است جمع و اشاره به قوم اسرائيل دارد. خداوند به نحوی از ناتوانی آنها در شنیدن سخن او و اطاعت کردن از او سخن میگوید که گویی کر و کور هستند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] از این پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا قوم خود را استهزا کند و تاکید کند که کسی مثل آنها کور یا کر نیست. ترجمه جایگزین: «هیچ کس مثل بنده من کور نیست! هیچ کس مثل فرستاده من، کر نیست!»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسشهای بدیهی قوم خود را استهزا میکند و تاکید میکند که کسی مثل آنها کور یا کر نیست. ترجمه جایگزین: «کسی مثل هم پیمان من کور نیست. کسی مثل بنده خداوند[یهوه] کور نیست»
خداوند[یهوه] همچنان با قومِ اسرائیل سخن میگوید.
«گرچه چیزهای بسیاری میبینی، ولی معنای آنها را نمیفهمی»
اینجا به نحوی از توان شنیدن سخن گفته شده که گویی گوشها باز هستند. کلمه «شنیدن» به فهم آن چه میشنوند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم میشنوند، ولی کسی آن چه میشنوند را نمیفهمد»
«خداوند[یهوه] از این که عدالتش با ایجاد شریعت جلال[حرمت] یافت خشنود شد.» دومین قسمت از این عبارت توضیح میدهد که خداوند[یهوه] در قسمت اول چه عملی را به جا آورده است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی دشمن این مردم را غارت و تاراج کرده است»
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند و برای تاکید بر میزان غارت شدن به دست دشمن به کار رفتهاند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن آنها را در گودالها به دام انداخته و در زندانها اسیر کرده است»
اشعیا در این قسمت سخن گفتن را آغاز میکند.
کلمه «شما» جمع است و اشاره به تمام مردم اسرائیل دارد.
این دو عبارت یک معنا دارند. اشعیا از این پرسش تلقینی استفاده میکند تا بر پاسخی که در عبارت بعدی میدهد، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «به تو خواهم گفت که چه کسی قوم اسرائيل را به تاراجگران و غارتگران تسلیم خواهد کرد»
اشعیا از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که خداوند[یهوه] مسئول وضع کنونی قوم اسرائيل است و دلیل این عمل خداوند را توضیح دهد. ترجمه جایگزین: «قطعاً خداوند[یهوه] بوده است...اطاعت نکردند»
کلمه «ما» اشاره به مردم اسرائيل و اشعیا دارد.
کلمه «ایشان» به مردم اسرائيل و اشعیا اشاره دارد. این دو عبارت هر دو یک معنا دارند. در عبارت اول در مورد اطاعت از خداوند[یهوه] به نحوی سخن گفته شده که گویی اطاعت از او مثل بر مسیری قدم زدن است، مسیری که خداوند[یهوه] به او فرمان داده تا بر آن راه رود.
اشعیا همچنان سخن میگوید.
«بنابراین خداوند[یهوه]»
اشعیا به نحوی از خشم خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی مایعی است که بیرون ریخته میشود. ترجمه جایگزین: «نشان داد که چقدر خشمگین است»
«بر ضد آنها.» کلمه «ایشان» اشاره به مردم اسرائيل دارد، ولی اشعیا خود را عضوی از آنها به حساب میآورد.
کلمه «شدت» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با نابود کردن آنها با جنگ»
اشعیا به نحوی از خشم فراوان خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی آتشی است که مردم را سوزانده است.
اینجا به نحوی از توجه کردن به چیزی و یاد گرفتن از آن سخن گفته شده که گویی این کار مثل جای دادن آن در دل شخص است. ترجمه جایگزین: «توجه نکردند» یا «از آن نیاموختند»
1و الا´ن خداوند كه آفریننده تو ای یعقوب، و صانع تو ای اسرائیل است چنین میگوید: «مترس زیرا كه من تو را فدیه دادم و تو را به اسمت خواندم پس تو از آن من هستی.2چون از آبها بگذری من با تو خواهم بود و چون از نهرها (عبورنمایی) تو را فرونخواهند گرفت. و چون از میان آتش رَوی، سوخته نخواهی شد و شعلهاش تو را نخواهد سوزانید.3زیرا من یهوه خدای تو و قدّوس اسرائیل نجات دهنده تو هستم. مصر را فدیه تو ساختم و حبش و سبا را به عوض تو دادم.4چونكه در نظر من گرانبها ومكرّم بودی و من تو را دوست میداشتم پس مردمان را به عوض تو و طوایف را در عوض جان تو تسلیم خواهم نمود.5مترس زیرا كه من با تو هستم و ذریت تو را از مشرق خواهم آورد و تو را از مغرب جمع خواهم نمود.6به شمال خواهم گفت كه "بده" و به جنوب كه "ممانعت مكن". پسران مرا از جای دور و دخترانم را از كرانهای زمین بیاور.7یعنی هر كه را به اسم من نامیده شود و او را به جهت جلال خویش آفریده و او را مصوّر نموده و ساخته باشم.»8قومی را كه چشم دارند امّا كور هستند و گوش دارند امّا كر میباشند بیرون آور.9جمیع امّتها با هم جمع شوند و قبیلهها فراهم آیند. پس در میان آنها كیست كه از این خبر دهد و امور اوّلین را به ما اعلام نماید؟ شهود خود را بیاورند تا تصدیق شوند یا استماع نموده، اقرار بكنند كه این راست است.10یهوه میگوید كه «شما و بنده من كه او را برگزیدهام شهود من میباشید. تا دانسته، به من ایمان آورید و بفهمید كه من او هستم و پیش از من خدایی مصوّر نشده و بعد از من هم نخواهد شد.11من، من یهوه هستم و غیر از من نجاتدهندهای نیست.12من اخبار نموده و نجات دادهام و اعلام نموده و درمیان شما خدای غیر نبوده است. خداوند میگوید كه شما شهود من هستید و من خدا هستم.13و از امروز نیز من او میباشم و كسی كه از دست من تواند رهانید نیست. من عمل خواهم نمود و كیست كه آن را ردّ نماید؟»14خداوند كه ولّی شما و قدّوس اسرائیل است چنین میگوید: «بخاطر شما به بابل فرستادم و همه ایشان را مثل فراریان فرود خواهم آورد و كلدانیان را نیز در كشتیهای وَجْدِ ایشان.15من خداوند قدّوس شما هستم. آفریننده اسرائیل وپادشاه شما.»16خداوند كه راهی در دریا و طریقی در آبهای عظیم میسازد چنین میگوید،17آنكه ارابهها و اسبها و لشكر و قوّت آن را بیرون میآورد: «ایشان با هم خواهند خوابید و نخواهند برخاست و منطفی شده، مثل فتیله خاموش خواهند شد.18چیزهای اوّلین را بیاد نیاورید و در امور قدیم تفكّر ننمایید.19اینك من چیز نویی بوجود میآورم و آن الا´ن بظهور میآید. آیا آن را نخواهید دانست؟ بدرستی كه راهی در بیابان و نهرها در هامون قرار خواهم داد.20حیوانات صحرا گرگان و شترمرغها مرا تمجید خواهند نمود چونكه آب در بیابان و نهرها در صحرا بوجود میآورم تا قوم خود و برگزیدگان خویش را سیراب نمایم.21این قوم را برای خود ایجاد كردم تا تسبیح مرا بخوانند.22امّا تو ای یعقوب مرا نخواندی و تو ای اسرائیل از من به تنگ آمدی!23گوسفندان قربانیهای سوختنی خود را برای من نیاوردی و به ذبایح خود مرا تكریم ننمودی! به هدایا بندگی بر تو ننهادم و به بخور تو را به تنگ نیاوردم.24نی معطّر را به جهت من به نقره نخریدی و به پیه ذبایح خویش مرا سیر نساختی. بلكه به گناهان خود بر من بندگی نهادی و به خطایای خویش مرا به تنگ آوردی.25من هستم من كه بخاطر خود خطایای تو را محو ساختم و گناهان تو را بیاد نخواهم آورد.26مرا یاد بده تا با هم محاكمه نماییم. حجّت خود را بیاور تا تصدیق شوی.27اجداد اوّلین تو گناه ورزیدند و واسطههای تو به من عاصی شدند.28بنابراین من سروران قدس را بیاحترام خواهمساخت و یعقوب را به لعنت و اسرائیل را به دشنام تسلیم خواهم نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب بازگشت نهایی یهودا از تبعید در بابل را مانند خروجی ثانوی توصیف میکند. این عمل، یادآور خروج از مصر بود.
این باب بازگشت یهودیان از بابل را نبوت میکند اما هنوز تبعید نشدهاند و همچنان تا تبعید آنها صد سال باقی مانده است. این رویدادها نشان میدهند که خداوند[یهوه] تنها خداست.
and
هر دوی این جملات یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «کسی که تو را خلق کرده، ای قوم اسرائیل»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از رنج و شرایط سخت سخن میگوید که گویی آبهایی عمیق و شعلههایی هستند که مردم از میان آنها عبور میکنند. کلمات آب و آتش ذکر و قیاس مخالف را بیان میکنند و بر سختی شرایط تاکید دارد.
این دو جمله اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که مردم آسیبی نخواهند دید، چون خداوند[یهوه] همراه آنهاست.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را نخواهد سوزانید»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] به دشمن اسرائيل اجازه خواهد داد که به جای اسرائيل بر این امتها غالب آید.
این اسم یک امت است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
کلمات «گرانبها» و «مکرم» اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] چقدر برای قوم خود ارزش قائل است. ترجمه جایگزین: «چون برای من بسیار عزیزی»
این دو عبارت یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «بنابراین اجازه میدهم دشمن به جای تو بر مردمان دیگر غالب آید»
جهات «مشرق» و «مغرب» ذکر و قیاس مخالفی هستند که به همه جهات اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «تو و ذریت تو را از هر جهت خواهم آورد»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی با «شمال» و «جنوب» سخن میگوید که گویی این کار مثل فرمان دادن به آن ملتها در آن مکانهاست.
خداوند[یهوه] به نحوی از کسانی که به او تعلق دارند سخن میگوید که گویی فرزندان او هستند.
خوانده شدن به اسم کسی به تعلق داشتن به آن شخص اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کس را که به اسم صدا زدهام» یا «هر کس که به من تعلق دارد»
این دو عبارت هر دو یک معنا دارند و تاکید میکنند که خدا مردم اسرائیل را خلق کرده است.
خداوند[یهوه] به نحوی از کسانی که به حرف او گوش نمیدهند یا از او اطاعت نمیکنند سخن گفته که گویی کور و کر هستند.
این پرسش بدیهی بر خدایان دروغین اطلاق میشود که مردم این امتها میپرستند. پاسخ ضمنی به این سوال این است که کسی نمیتواند چنین کند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از خدایان نمیتواند چنین اعلامی کند یا رویدادهای آینده را به ما بگوید»
این عبارت به توان آنها برای پیش بینی رویدادهایی اشاره دارد که در گذشته رخ دادهاند. ترجمه جایگزین: «رویدادهایی که قبلاً رخ داده بودند را به ما اعلام کند»
خداوند[یهوه]، خدایان دروغین را به چالش میکشد تا شاهدی بیاورند که به قادر بودن آنها برای انجام این اعمال شهادت دهد، گرچه میدانست چنین کاری از آنها ساخته نیست. ترجمه جایگزین: «این خدایان شاهدی برای تصدیق خود ندارند، شاهدی که به حرف آنها گوش میدهد و آن را تایید میکند که ‘درست است‘»
کلمه «شما» جمع است و به مردم اسرائیل اشاره دارد. عبارت «بنده من» اشاره به کل آن امت دارد.
خداوند[یهوه] نمیگوید که قبلاً زمانی وجود داشته که او نبوده یا بعداً وجود نخواهد داشت. او میگوید که جاودانی است و خدایانی که امتها میپرستند، چنین نیستند.
کلمه «مصور نشده[شکل نگرفته]» نشان میدهد که خداوند[یهوه] از بتهایی سخن میگوید که مردم ساخته بودند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از خدایانی که قوم قبل از من ساختهاند»
«هیچ یک از آن خدایان بعد از من وجود نخواهند داشت»
کلمه «من» تکرار شده تا به تمرکز بر خداوند[یهوه] تاکید کند. ترجمه جایگزین: «من تنها خداوند[یهوه] هستم» یا «من خود خداوند[یهوه] هستم»
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تنها ناجی هستم» یا «من تنها کسی هستم که شما را نجات میدهم»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
کلمه «دست» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند دیگری را از سلطه[قدرت] من نجات دهد»
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا بگوید که کسی نمیتواند دست او را رد کند. رد کردن دست اشاره به مانع انجام کاری شدن دارد. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۱۴: ۲۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند آن را برگرداند» یا «کسی نمیتواند مانع من شود»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
مفعول فعل «فرستادم» را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «سپاهی به بابل میفرستم»
«همه بابلیان را مانند فراریان هدایت کردم»
فراری کسی است که میگریزد تا دشمنش او را دستگیر نکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشعیا درباره رویدادهای بعد از خروج از مصر سخن میگوید زمانی که خداوند[یهوه] دریا را شکافت تا اجازه دهد اسرائيل از کف دریا عبور کند و سپاه مصری غرق شود. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
اشعیا درباره رویدادهای بعد از خروج از مصر سخن میگوید زمانی که خداوند[یهوه] دریا را شکافت تا اجازه دهد اسرائيل از کف دریا عبور کند و سپاه مصری غرق شود. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
اینجا به نحوی از مردن سخن گفته شده که گویی مثل بر زمین افتادن است. ترجمه جایگزین: «همه با هم میمیرند؛ هرگز زنده نخواهند ماند»
اینجا به نحوی از کسانی که قرار است بمیرند سخن گفته شده که گویی فتیله شمعی سوزان هستند که کسی آن را خاموش میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی آنها به پایان رسیده است، مثل کسی که آتش شمع را خاموش میکند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که نگران اتفاقات گذشته نیستند.
این کلمه برای جلب توجه به اطلاعات مهمی که در ادامه میآیند به کار رفته است: «گوش دهید» یا «توجه کنید»
خداوند[یهوه] با استفاده از پرسشی به مردم اسرائيل تعلیم میدهد. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً متوجه شدهاید»
حیوانات به نحوی خداوند[یهوه] را حرمت مینهند که گویی انسان هستند.
اینها نمونهای از حیواناتی هستند که خداوند[یهوه] را حرمت مینهند. ببینید اسامی این حیوانات را در اشعیا ۱۳: ۲۱- ۲۲ چطور ترجمه کردهاید. اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشوند را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «شغالها و شترمرغان»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
این گیاهی با بوی خوش است که برای تولید روغن مسح به کار میرفت. این گیاه در زمین اسرائيل رشد نمیکرد، پس قوم مجبور بودند آن را از امتهای دیگر بخرند.
هر دوی این عبارات یک معنا دارند و بر شکایتی که خداوند[یهوه] از قوم خود دارند، تاکید میکنند.
«با گناهانت مرا آزردی»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
کلمه «من» برای تاکید تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «تنها من»
اینجا به نحوی از بخشش گناهان سخن گفته شده که گویی ۱) پاک یا محو کردن آنها است یا ۲) مثل آن است که سوابق مکتوب گناهان را پاک میکنند. ترجمه جایگزین: «کسی که گناهانت را مثل چیزی پاک میکند» یا «کسی که گناهانت را میبخشد، مثل کسی است که سوابق مکتوب گناهانت را پاک میکند»
«برای جلال خودم» یا «برای نام[شهرت] خودم»
«به خاطر نخواهم آورد»
خداوند[یهوه] مردم را به چالش میکشد تا مدرکی ارائه دهند که بیگناهی خود را در قبال اتهاماتی که خدا به آنها وارد کرده، ثابت کنند. ترجمه جایگزین: «حجت خود را ارائه دهید، ولی نمیتوانید بیگناهی خود را ثابت کنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا بیگناهی خود را ثابت کنی»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت به بنیانگذار اسرائيل اشاره دارد و ممکن است مقصود آن ابراهیم یا یعقوب باشد.
«تسلیم خواهم نمود» به تحت سلطه قرار دادن کسی اشاره دارد. اسم «لعنت[نابودی]» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم دشمن یعقوب را کاملاً نابود کند»
فعل این قسمت را میتوان از عبارت قبل برداشت کرد که عبارتی موازی[متقارن] است. اسم «دشنام[تحقیر]» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه میدهم دشمن از اسرائيل سوء استفاده کند و آنها را تحقیر کند» [در فارسی انجام شده]
1امّا الا´ن ای بنده من یعقوب بشنو و ای اسرائیل كه تو را برگزیدهام!2خداوند كه تو را آفریده و تو را از رحم بسرشت و معاون تو میباشد چنین میگوید: ای بنده من یعقوب مترس! و ای یشُرون كه تو را برگزیدهام!3اینك بر (زمین) تشنه آب خواهم ریخت و نهرها برخشك. روح خود را بر ذریت تو خواهم ریخت و بركت خویش را بر اولاد تو.4و ایشان در میان سبزهها، مثل درختان بید بر جویهای آب خواهند رویید.5یكی خواهد گفت كه من از آن خداوند هستم و دیگری خویشتن را به نام یعقوب خواهد خواند و دیگری بدست خود برای خداوند خواهد نوشت و خویشتن را به نام اسرائیل ملقّب خواهد ساخت.6خداوند پادشاه اسرائیل و یهوه صبایوت كه ولّی ایشان است چنین میگوید: من اوّل هستم و من آخر هستم و غیر از من خدایی نیست.7و مثل من كیست كه آن را اعلان كند و بیان نماید و آن را ترتیب دهد، از زمانی كه قوم قدیم را برقرار نمودم. پس چیزهای آینده و آنچه را كه واقع خواهد شد اعلان بنمایند.8ترسان و هراسان مباشید. آیا از زمان قدیم تو را اخبار و اعلام ننمودم و آیا شما شهود من نیستید؟ آیا غیر از من خدایی هست؟ البتّه صخرهای نیست و احدی رانمیشناسم.9آنانی كه بتهای تراشیده میسازند، جمیعاً باطلند و چیزهایی كه ایشان میپسندند، فایدهای ندارد و شهود ایشان نمیبینند و نمیدانند تا خجالت بكشند.10كیست كه خدایی ساخته یا بتی ریخته باشد كه نفعی ندارد؟11اینك جمیع یاران او خجل خواهند شد و صنعتگران از انسان میباشند. پس جمیع ایشان جمع شده، بایستند تا با هم ترسان و خجل گردند.12آهن را با تیشه میتراشد و آن را در زغال كار میكند و با چكّش صورت میدهد و با قوّت بازوی خویش آن را میسازد و نیز گرسنه شده، بیقوّت میگردد و آب ننوشیده، ضعف بهم میرساند.13چوب را میتراشد و ریسمان را كشیده، با قلم آن را نشان میكند و با رنده آن را صاف میسازد و با پرگار نشان میكند پس آن را به شبیه انسان و به جمال آدمی میسازد تا در خانه ساكن شود.14سروهای آزاد برای خود قطع میكند و سندیان و بلوط را گرفته، آنها را از درختان جنگل برای خود اختیار میكند و شمشاد را غرس نموده، باران آن را نمّو میدهد.15پس برای شخص به جهت سوخت بكار میآید و از آن گرفته، خود را گرم میكند و آن را افروخته نان میپزد و خدایی ساخته، آن را میپرستد و از آن بتی ساخته، پیش آن سجده میكند.16بعضی از آن را در آتش میسوزاند و بر بعضی گوشت پخته میخورد و كباب را برشته كرده، سیر میشود و گرم شده، میگوید: وه گرم شده، آتش را دیدم.17و از بقیه آن خدایی یعنی بت خویش را میسازد و پیش آن سجده كرده، عبادت میكند و نزد آن دعا نموده، میگوید: مرانجات بده چونكه تو خدای من هستی.18ایشان نمیدانند و نمیفهمند زیرا كه چشمان ایشان را بسته است تا نبینند و دل ایشان را تا تعقّل ننمایند.19و تفكّر ننموده، معرفت و فطانتی ندارند تا بگویند نصف آن را در آتش سوختیم و بر زغالش نیز نان پختیم و گوشت را كباب كرده، خوردیم. پس آیا از بقیه آن بتی بسازیم و به تنه درخت سجده نماییم؟20خاكستر را خوراك خود میسازد و دل فریب خورده او را گمراه میكند كه جان خود را نتواند رهانید و فكر نمینماید كه آیا در دست راست من دروغ نیست.21ای یعقوب و ای اسرائیل اینها را بیادآور چونكه تو بنده من هستی. تو را سرشتم ای اسرائیل تو بنده من هستی از من فراموش نخواهی شد.22تقصیرهای تو را مثل ابر غلیظ و گناهانت را مانند ابر محو ساختم. پس نزد من بازگشت نما زیرا تو را فدیه كردهام.23ای آسمانها ترنّم نمایید زیرا كه خداوند این را كرده است! و ای اسفلهای زمین! فریاد برآورید و ای كوهها و جنگلها و هر درختی كه در آنها باشد بسرایید! زیرا خداوند یعقوب را فدیه كرده است و خویشتن را در اسرائیل تمجید خواهد نمود.24خداوند كه ولّی تو است و تو را از رحم سرشته است چنین میگوید: من یهوه هستم و همه چیز را ساختم. آسمانها را به تنهایی گسترانیدم و زمین را پهن كردم؛ و با من كه بود؟25آنكه آیات كاذبان را باطل میسازد و جادوگران را احمق میگرداند. و حكیمان را بعقب برمیگرداند و علم ایشان را به جهالت تبدیل میكند.26كه سخنان بندگان خود رابرقرار میدارد و مشورت رسولان خویش را به انجام میرساند، كه درباره اورشلیم میگوید معمور خواهد شد و درباره شهرهای یهودا كه بنا خواهد شد و خرابیهای آن را برپا خواهم داشت.27آنكه به لجّه میگوید كه خشك شو و نهرهایت را خشك خواهم ساخت.28و درباره كورش میگوید كه او شبان من است و تمامی مسرّت مرا به اتمام خواهد رسانید و درباره اورشلیم میگوید بنا خواهد شد و درباره هیكل كه بنیاد تو نهاده خواهد گشت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را آیات منظوم این باب انجام میدهد.
نبوتی که در این باب آمده نام پادشاهی را ذکر میکند که تبعید یهودیان از بابل را پایان میدهد و معبد را بازسازی میکند اگرچه یهودیان هنوز تبعید نشده بودند. چنین امری تاکید میکند که خداوند[یهوه] آینده را میداند، پس مترجمین باید نام کورش را که در این باب آمده ترجمه کنند. وجوه مختلف دیگر این باب نشان از قدرت خداوند[یهوه] است.
and )
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
این اشاره به ذریت یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب، بنده من»
خداوند[یهوه] به نحوی از خلقت قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی این ملت را چون کودکی در رحمی مادر ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «آن که تو را چون کودکی در رحم شکل داد»
فعل این قسمت را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «تو، یشُرون که برگزیدهام، نترسیده»
این همچنین اشاره به مردم اسرائيل دارد.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از بخشش روحش به مردم اسرائیل سخن میگوید که گویی باعث بارش باران و جاری شدن نهر در زمینی خشک میشود.
اینجا به نحوی از زمین خشک سخن گفته شده که گویی شخصی تشنه است. ترجمه جایگزین: «زمین خشک»
خداوند[یهوه] به نحوی از دادن روح خود به قوم سخن میگوید که گویی روحش مایعی است که بر آنها ریخته میشود. ترجمه جایگزین: «روح خود را به ذریت[فرزندان] تو خواهم داد»
فعل این قسمت را میتوان از عبارت قبل برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «برکت خود را بر فرزندانت میریزم» یا «برکت را به فرزندانت میدهم»
اینجا به نحوی از کامیابی و کثرت یافتن مردم اسرائيل سخن گفته شده که گویی گیاهان به خاطر آب زیادی که به آنها داده میشود، رشد میکنند.
درخت بید شاخههای باریکی دارد و نزدیک به آب رشد میکند.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
«شخصی دیگر خواهد گفت که او از ذریت یعقوب است»
«خود را ذریت اسرائيل خوانده است»
«منجی اسرائيل»
ببنیید این عبارت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این عبارت بر ذات ازلی خداوند[یهوه] تاکید میکند. معانی محتمل: ۱) «من کسی هستم که همه این امور را شروع کردهام و کسی هستم که همه را پایان خواهم داد» یا ۲) «من آن که هستم که همیشه زنده است و آن که هستم که همیشه زنده خواهد بود»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تاکید نماید که کسی مثل او نیست. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی فکر میکند که مثل من است، بگذار اعلان کند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از این جملات مشابه استفاده میکند تا ترغیب خود را تشدید کند. ترجمه جایگزین: «نترسید»
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال تاکید میکند که او کسی است که رویدادهای جاری را پیش بینی کرده است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. کلمه «اعلام ننمودم» با «اخبار» معنایی یکسان دارد. ترجمه جایگزین: «از بسیاری پیش این امور را بر تو اعلام کردم»
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال تاکید میکند که خدایی نیست. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدایی جز من نیست»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد خود سخن میگوید که گویی صخرهای بزرگ است که مردم میتوانند زیر آن پناه بگیرند. این یعنی خدا قدرت مراقبت از قومش را دارد.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«بتهایی که مورد پسند آنهاست، بیارزش هستند»
این عبارت به کسانی اشاره دارد که این بتها را میپرستند و ادعا میکنند شاهد قدرت این بتها بودهاند. خداوند[یهوه] به نحوی از ناتوانی آنها از درک حقیقت سخن میگوید که گویی کور هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که شاهد این بتها شدهاند، مثل کورانی هستند که هیچ نمیدانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خجل خواهند شد» یا «بتهایشان شرمگین خواهند شد»
خداوند[یهوه] از این سوال استفاده میکند تا بتها را استهزا کند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تنها احمقان خدایی میسازند یا بتی بیارزش درست میکنند»
کلمه «نفعی ندارد» بین بتهای ارزشمند و بیارزش فرقی قائل نمیشود چون همه بتها بیارزش هستند. ترجمه جایگزین: «بتهای بیارزش را میسازد»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
مواردی که این کلمات ممکن است به آنها اشاره داشته باشند: ۱) همراهان بتسازان. ترجمه جایگزین: «تمام همراهان بت سازان» یا ۲) کسانی که با پرستیدن بتها با آنها ارتباط برقرار میکنند. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که بت میپرستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خجل خواهند شد»
«همه به حضور من بیایند»
«ترسان خواهند شد.» «ترسان شدن» به معنای خم شدن از ترس است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«بت میسازند» یا «بت خلق میکنند»
ریسمان را بر چوب قرار میدادند تا شکل کلی بت مشخص شود.
ابزاری تیز است که چوب با آن تراشیده میشد تا نجاران محل برش را بدانند.
ابزاری با دو نوک تیز است که برای نشانگذاری بر چوب بت به کار میرفت.
«نجار قطع میکند» یا «چوب تراش قطع میکند»
درختی بلند و همیشه سبز
See:
«این مرد از چوب استفاده میکند»
این قسمت از جمله با بخش اول یکی است و برای تاکید بر اولی تکرار شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] به نحوی از کسانی که قادر به درک بلاهت پرستش بتها نیستند، سخن میگوید که گویی بتها کور هستند.
کلمه «چشمان ایشان» اشاره به همه دارند. ترجمه جایگزین: «زیرا کور هستند»
کلمه «دل» به قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانند بفهمند»
خداوند[یهوه] میگوید که این مردم باید این پرسشهای بدیهی را از خود بپرسند. این پرسشها پاسخی منفی را میطلبند و بر حماقت چنین شخصی تاکید میکنند. این پرسشها را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید چیزی منزجر کننده برای پرستش بسازم. نباید بر تکه چوبی سجده کنم»
خداوند به نحوی از شخصی که بتی را میپرستد سخن میگوید که گویی آن شخص خاکستر سوخته چوب بت را میخورد. درست همان طور که خاکستر خوردن فایدهای برای شخص ندارد، پرستش بت نیز سودی برای او ندارد.
کلمه «دل» به باطن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او خود را گمراه میکند چون فریب خورده است»
«کسی که بتها را میپرستد، نمیتواند خود را نجات دهد»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این اشاره به ذریت یعقوب، یعنی اسرائيل، دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت اسرائيل»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را فراموش نخواهم کرد»
هر دوی این جملات یک معنا دارند. خدا به سرعت ابری که با وزش باد برده میشود گناهان آنها را محو ساخت.
فعل این قسمت را میتوانید از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «مثل ابر، گناهانت را پاک کردم»
اشعیا به نحوی از بخشهای مختلف خلقت سخن میگوید که گویی کسانی هستند که به آنها فرمان ستایش خداوند[یهوه] را میدهد.
«پایینترین نقاط زمین.» معانی محتمل: ۱) «این قسمت اشاره به مکانهای عمیق زمین مانند غارها یا تنگهها دارد و همراه با کلمه «آسمانها» در عبارت قبلی ذکر و قیاسی مخالف[بیان متضاد] را ایجاد میکند یا ۲) این اشاره به مکان مردگان[هاویه][شئول] دارد.
ببینید این کلمه را در اشعیا ۴۱: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] به نحوی از خلق قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی این ملت را چون کودک در رحم مادرش ایجاد میکند. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۴۴: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آن که شما را چون کودکی در رحم شکل داده است»
خداوند[یهوه] به نحوی از خلقت آسمانها سخن میگوید که گویی آنها را چون پارچهای گسترانیده است. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۴۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
این نشانهها را کسانی ارائه میدادند که سعی به پیشگویی آینده داشتند.
این اشاره به کسانی دارد که سخنان بیمعنی میزنند.
خداوند[یهوه] یک حرف را دو بار میگوید تا تاکید کند که او تنها خداوند[یهوه] است و تنها او نبوتها را تحقق میبخشد.
اسم معنای «سخنان» و «مشورت» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه بندگانش اعلام میکنند...آن چه قاصدانش اعلام میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دوباره آنجا زندگی خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن را بازسازی خواهند کرد»
عبارت «خرابی» اشاره به مکانهایی دارد که نابود شدهاند. خداوند[یهوه] به نحوی از بازسازی آنها سخن میگوید که گویی آنها را بلند میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه را که دیگران ساختند، بازسازی خواهم کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از حکومت کردن کورش و مراقبت او از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی کورش چوپان آنها است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم شهر را بازسازی کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار قوم بنیاد تو را بگذارند»
1خداوند به مسیح خویش یعنی به كورش كه: دست راست او را گرفتم تا به حضور وی امّتها را مغلوب سازم و كمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازهها دیگر بسته نشود چنین میگوید2كه من پیش روی تو خواهم خرامید و جایهای ناهموار را هموار خواهم ساخت. و درهای برنجین را شكسته، پشت بندهای آهنین را خواهم برید.3و گنجهای ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی كه من یهوه كه تو را به اسمت خواندهام خدای اسرائیل میباشم.4به خاطر بنده خود یعقوب و برگزیده خویش اسرائیل، هنگامی كه مرا نشناختی تو را به اسمت خواندم و ملقّب ساختم.5من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نی. من كمر تو را بستم هنگامی كه مرا نشناختی.6تا از مشرق آفتاب و مغرب آن بدانند كه سوای من احدی نیست. من یهوه هستم و دیگری نی.7پدید آورنده نور و آفریننده ظلمت. صانع سلامتی و آفریننده بدی. من یهوه صانع همه این چیزهاهستم.8ای آسمانها از بالا ببارانید تا افلاك عدالت را فرو ریزد و زمین بشكافد تا نجات و عدالت نمّو كنند و آنها را با هم برویاند زیرا كه من یهوه این را آفریدهام.9وای بركسی كه با صانع خود چون سفالی با سفالهای زمین مخاصمه نماید. آیا كوزه به كوزهگر بگوید چه چیز را ساختی؟ یا مصنوع تو درباره تو بگوید كه او دست ندارد؟10وای بر كسی كه به پدر خود گوید: چه چیز را تولید نمودی و به زن كه چه زاییدی.11خداوند كه قدّوس اسرائیل و صانع آن میباشد چنین میگوید: درباره امور آینده از من سؤال نمایید و پسران مرا و اعمال دستهای مرا به من تفویض نمایید.12من زمین را ساختم و انسان را بر آن آفریدم. دستهای من آسمانها را گسترانید و من تمامی لشكرهای آنها را امر فرمودم.13من او را به عدالت برانگیختم و تمامی راههایش را راست خواهم ساخت. شهر مرا بنا كرده، اسیرانم را آزاد خواهد نمود، امّا نه برای قیمت و نه برای هدیه. یهوه صبایوت این را میگوید.14خداوند چنین میگوید: حاصل مصر و تجارت حبش و اهل سبا كه مردان بلند قدّ میباشند نزد تو عبور نموده، از آن تو خواهند بود. و تابع تو شده در زنجیرها خواهند آمد و پیش تو خم شده و نزد تو التماس نموده، خواهند گفت: البتّه خدا در تو است و دیگری نیست و خدایی نی.15ای خدای اسرائیل و نجات دهنده یقیناً خدایی هستی كه خود را پنهان میكنی.16جمیع ایشان خجل و رسوا خواهند شد و آنانی كه بتهامیسازند با هم به رسوایی خواهند رفت.17امّا اسرائیل به نجات جاودانی از خداوند ناجی خواهند شد و تا ابدالا´باد خجل و رسوا نخواهند گردید.18زیرا یهوه آفریننده آسمان كه خدا است كه زمین را سرشت و ساخت و آن را استوار نمود و آن را عبث نیافرید بلكه به جهت سكونت مصوّر نمود چنین میگوید: من یهوه هستم و دیگری نیست.19در خفا و در جایی از زمین تاریك تكلّم ننمودم. و به ذریه یعقوب نگفتم كه مرا عبث بطلبید. من یهوه به عدالت سخن میگویم و چیزهای راست را اعلان مینمایم.20ای رهاشدگان از امّتها جمع شده، بیایید و با هم نزدیك شوید. آنانی كه چوب بتهای خود را برمیدارند و نزد خدایی كه نتواند رهانید دعا مینمایند معرفت ندارند.21پس اعلان نموده، ایشان را نزدیك آورید تا با یكدیگر مشورت نمایند. كیست كه این را از ایام قدیم اعلان نموده و از زمان سلف اخبار كرده است؟ آیا نه من كه یهوه هستم و غیر از من خدایی دیگر نیست؟ خدای عادل و نجاتدهنده و سوای من نیست.22ای جمیع كرانههای زمین به من توجّه نمایید و نجات یابید زیرا من خدا هستم و دیگری نیست.23به ذات خود قسم خوردم و این كلام به عدالت از دهانم صادر گشته برنخواهد گشت كه هر زانو پیش من خم خواهد شد و هر زبان به من قسم خواهد خورد.24و مرا خواهند گفت عدالت و قوّت فقط در خداوند میباشد. و بسوی او خواهند آمد و همگانی كه به او خشمناكند خجل خواهند گردید.25و تمامی ذریت اسرائیل درخداوند عادل شمرده شده، فخر خواهند كرد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
کوزهگر و گِلْ تمثیلهای مهم این باب هستند. این تمثیلها بر قدرت و کنترل خدا تاکید میکنند. این باب چنین امری را با خالق کل بودن خداوند[یهوه] مرتبط میکند و مدام بر آن تاکید میکند. او حتی میتواند «مسح کند» یا پادشاه بت پرستی را برای آینده برگزیند.
اینجا به نحوی از اینکه خداوند[یهوه] به کورش کمک میکند و باعث کامیابی او میشود سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] دست راست او را نگه داشته است.
خداوند[یهوه] همچنان با کورش سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد از میان برداشتن منابع سخن میگوید که گویی کوههای پیش روی او را صاف میکند.
کلمهای که در متن به کار رفته نادر و معنای آن نامشخص است. برخی از نسخ مُدرن آن را «مکانهای ناهموار» یا «مکانهای ناصاف» ترجمه کردهاند. [در فارسی انجام شده]
این قسمت اشاره به میلههای فلزی بر دروازههای بُرنزی دارد.
کلمه «ظلمت» اشاره به مکانهای مخفی دارد. ترجمه جایگزین: «گنجهایی در نقاط تاریک» یا «گنجهایی در مکانهای مخفی»
خداوند[یهوه] همچنان با کورش سخن میگوید.
هر دوی این کلمات اشاره به ذُریت اسرائيل دارند.
معانی محتمل: ۱) «من تو را برای جنگ تقویت خواهم کرد» یا ۲) «من تو را برای جنگ تجهیز خواهم کرد»
چون خورشید در شرق طلوع میکند پس این عبارت ذکر و قیاس مخالفی[بیان متضاد] را ایجاد میکند که به معنای همه جای زمین است. ترجمه جایگزین: «از همه جای زمین»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این جملات ذکر و قیاس مخالف[بیان متضاد] را ایجاد میکنند و بر خالق همه چیز بودن خداوند[یهوه] تاکید میکنند.
خداوند[یهوه] به نحوی از عدالت[پارسایی] خود سخن میگوید که گویی بارانی است که بر زمین میبارد و به نحوی از نجات و عدالت[پارسایی] سخن گفته که گویی گیاهانی هستند که از زمین رشد میکنند.
خداوند[یهوه] برای لحظاتی توجه خود را به قوم جلب میکند و سخن گفتن با آسمانها را آغاز میکند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد خود سخن میگوید که گویی کوزهگر است و به نحوی در مورد شخصی که با او بحث میکند سخن میگوید که گویی آن شخص و مابقی بشر همه کوزه سفالی هستند. ترجمه جایگزین: «مثل یک تکه کوزه میان تکههای فراوانی که پخش زمین هستند»
معانی محتل: ۱) «کوزه گِلی» یا ۲) «تکههای شکسته کوزه گِلی»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا کسی که با او بحث میکند را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «گِل نباید به کوزهگر بگوید...بر آن!»
خداوند[یهوه] همچنان کسی را که با او در مورد عملش بحث میکند، توبیخ میکند.
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی در مورد کسی که با او بحث میکند سخن میگوید که گویی کودکان به دنیا نیامدهای هستند که با والدین خود بحث میکنند.
فرزند به دنیا نیامده این پرسشهای بدیهی را مطرح میکند تا والدینش را برای به دنیا آمدن خود توبیخ کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید پدر من میشدی...نباید من را به دنیا میآوردی» یا «برای من پدری نمیکنی...درست من را به دنیا نمیآوری»
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند از این پرسشها استفاده میکند تا کسانی که با او در مورد اعمالش بحث میکنند را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «در مورد کارهایی که برای فرزندانم انجام میدهد از من سوال نکن. نگو به من...دستم»
این قسمت اشاره به مردم اسرائيل دارد.
کلمه «دستها» اشاره به خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که ساختهام»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
کلمه «دستها» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من بودم که»
خداوند[یهوه] به نحوی از آسمانها سخن میگوید که گویی مثل پارچهای گسترانیده میشوند. ببینید این عبارت را در اشعیا ۴۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
کلمه «عدالت[پارسایی]» به اعمال درست اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] کورش را برانگیخت تا کار درست را انجام دهد یا ۲) خداوند[یهوه] با بر انگیختن کورش کاری درست انجام داد.
خداوند[یهوه] به نحوی از این که باعث عمل کورش میشود سخن میگوید که گویی او را از خوابی سبک بیدار میکند.
خداوند[یهوه] به نحوی از این که موانع را بر میدارد و باعث کامیابی کورش میشود سخن گفته که گویی راهی را که کورش بر آن قدم میگذارد، هموار میکند.
این قسمت اشاره به اورشلیم دارد.
کلمات «قیمت» و «هدیه» معنایی مشابه دارند. کورش این اعمال را برای کسب سود مالی انجام نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «این کارها را برای پول انجام نخواهد داد»
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جاگزین: «مردم مصر، کوش و بلند قامتان سبا درآمد و محصولات خود را نزد تو خواهند آورد»
«سود مصر»
اینها مردم قوم سبا بودند.
کلمه «تو» به مردم اورشلیم اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو جمله معنایی مشابه دارند و جمله اول فاعل جمله اول را مشخص میکند.
کلمات «خجل» و «رسوا» اساساً یک معنا دارند و بر شدت شرم تاکید میکنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بتهایشان آنها را خجل خواهند ساخت»
اینجا به نحوی از زندگی در رسوائی دائم سخن گفته شده که گویی این کار مثل راه رفتن با رسوایی است. ترجمه جایگزین: «مدام تحقیر خواهند شد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مردم اسرائيل را نجات خواهد داد»
اینجا در اصل از مشتقات ضمیر «شما» استفاده شده که اشاره به مردم اسرائیل دارد. کلمات «خجل» و «رسوا» اساساً یک معنا دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی تو را تحقیر نخواهد کرد»
«تهی نیافرید.» کلمه «عبث» به مکانی خالی و بیحاصل اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی آن را طراحی کرد[ساخت] تا مردم بتوانند بر آن زندگی کنند»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
کسانی که از خانههای خود فرار کردهاند تا دشمن نتواند آنها را دستگیر کند.
خداوند[یهوه] همچنان با رهاشدگان سخن میگوید. (اشعیا ۴۵: ۲۰)
شناسه مستتر فاعلی اشاره به رهاشدگانی دارد که در میان ملل، بتها را میپرستیدند.
خداوند[یهوه] از این سوالات استفاده میکند تا تاکید کند که او کسی است که باعث رخ دادن این رویدادها شده است. ترجمه جایگزین: «به تو میگویم که چه کسی از بسیاری پیش باعث رخ دادن این اتفاقات شده است. میگویم که چه کسی آن را اعلام کرده است. من بودم، خداوند[یهوه].»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رو به من گردان و من تو را نجات خواهم داد»
اینجا به نحوی از مکانهای دور زمین سخن گفته شده که گویی مکانهایی در پایان[آخر] زمین هستند. این عبارت همچنین نوعی ذکر و قیاس مخالف را بیان میکند و به همه جا بین این دو حد غایی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط زمین» یا «تمام زمین»
این عبارت اشاره به کسانی دارد که در «کرانههای زمین» زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «شما که در دورترین نقاط زمین زندگی میکنید» یا «تمام کسانی که بر زمین زندگی میکنند»
کلمات «زانو» و «زبان» به مردم اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «همه جلوی من زانو خواهند زد و همه سوگند خواهند خورد»
تمام کسانی که بر زمین سخن میگویند.
کلمه «عادل شمرده شده» به بخشش گناهان توسط خدا اشاره ندارد، ولی با استفاده از چنین کلمهای ثابت میکند که اسرائیل با پرستش خدا کار درست را انجام دادند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تمام ذریت اسرائيل را عادل خواهد شمرد» یا «خداوند[یهوه] از تمام نسل اسرائیل دفاع خواهد کرد»
1بیل خم شده و نَبُو منحنی گردیدهبتهای آنها بر حیوانات و بهایم نهاده شد. آنهایی كه شما برمیداشتید حمل گشته و بار حیوانات ضعیف شده است.2آنها جمیعاً منحنی و خم شده، آن بار را نمیتوانند رهانید بلكه خود آنها به اسیری میروند.3ای خاندان یعقوب و تمامی بقیه خاندان اسرائیل كه از بطن بر من حمل شده و از رحم برداشته من بودهاید!4و تا به پیری شما من همان هستم و تا به شیخوخیت من شما را خواهم برداشت. من آفریدم و من برخواهم داشت و من حمل كرده، خواهم رهانید.5مرا با كه شبیه و مساوی میسازید و مرا با كه مقابل مینمایید تا مشابه شویم؟6آنانی كه طلا را از كیسه میریزند و نقره را به میزان میسنجند، زرگری را اجیر میكنند تا خدایی از آن بسازد پس سجده كرده، عبادت نیز مینمایند.7آن را بر دوش برداشته، میبرند و به جایش میگذارند و او میایستد و از جای خود حركت نمیتواند كرد. نزد او استغاثه هم مینمایند امّا جواب نمیدهد و ایشان را از تنگی ایشان نتواند رهانید.8این را بیاد آورید و مردانه بكوشید. و ای عاصیان آن را در دل خود تفكّر نمایید!9چیزهای اوّل را از زمان قدیم به یاد آورید. زیرا من قادر مطلق هستم و دیگری نیست. خدا هستم و نظیر من نی.10آخر را از ابتدا و آنچه را كه واقع نشده از قدیم بیان میكنم و میگویم كه اراده من برقرار خواهد ماند و تمامی مسرّت خویش را بجاخواهم آورد.11مرغ شكاری را از مشرق و هم مشورت خویش را از جای دور میخوانم. من گفتم و البتّه بجا خواهم آورد و تقدیر نمودم و البتّه به وقوع خواهم رسانید.12ای سختدلان كه از عدالت دور هستید مرا بشنوید.13عدالت خود را نزدیك آوردم و دور نمیباشد و نجات من تأخیر نخواهد نمود و نجات را به جهت اسرائیل كه جلال من است در صهیون خواهم گذاشت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب قصد دارد خداوند[یهوه] را با خدایان دروغین متفاوتی که اسرائيلیان میپرستیدند، مقایسه کند. این دو در واقع قیاس ناپذیرند، چون یهوه تنها خداست.
اشعیا به نحوی از نحوه قرار گرفتن بتهای بیل[بِل] و نَبُو در ارابه حیوانات برای انتقال سخن میگوید که گویی خدایان «خم» و «منحنی» شده بودند. هر دوی این حالات نشان از حقارت هستند.
این دو خدایانی بدوی هستند که بابلیان میپرستیدند.
بهایم اشاره به بتها بیل[بِل] و نَبُو دارند.
«بیل[بِل] و نَبُو نمیتوانند وقار خود را نجات دهند[حفظ کنند]»
اشعیا به نحوی از حمل کردن این بتها سخن میگوید که گویی خدایان دروغین به اسارت برده میشدند.
کلمه «[من]» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. [در ترجمه فارسی استفاده نشده]
خداوند به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی یک شخص است و به نحوی از آغاز آن قوم سخن میگوید که گویی مثل متولد شدن آن است.
خداوند[یهوه] به نحوی از کمک کردن به مردم اسرائیل و نجات دادن آنها سخن میگوید که گویی آنها را حمل میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که حمل کردهام»
خداوند به نحوی از بسیار پیر شدن قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی پیرمردی با موی سفید است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوالات تاکید میکند که کسی مانند او نیست. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که بتوانی من را با او مقایسه کنی. من شبیه کسی نیستم که بتوانم با آن مقایسه شوم.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا ما را مقایسه کنی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به کسانی دارد که بت میسازند و «آن» اشاره به بتی دارد که ساختهاند.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم خود سخن میگوید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم خود سخن میگوید.
این قسمت یک انگاره را تکرار میکند. فعل عبارت اول را میتوانید از عبارت دوم برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «آخر را از اول اعلام کردم و از قبل آن چه هنوز نشده بود را اعلام کردم» [ترتیب عبارات در ترجمه عوض شده]
خداوند[یهوه] به نحوی از کورش سخن میگوید که گویی کورش پرندهای شکاری است. درست همانطور که پرندگان شکاری صید خود را به آرامی به دام میاندازند، کورش نیز به آرامی هدف خدا برای غلبه بر امتها را عملی خواهد کرد.
این قسمت یک انگاره را برای تاکید تکرار میکند.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از کسانی که با لجاجت عملی اشتباه انجام میدهند سخن میگوید که گویی جسماً از انجام کار درست دور هستند.
خداوند[یهوه] به نحوی از نجات قوم خود سخن میگوید که گویی نجات شخصی مُردد نیست و عمل میکند. اسم معنای «نجات» را میتوان به فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «منتظر نمیمانم تا تو را نجات دهم»
1ای باكره دختر بابل فرود شده، بر خاك بنشین و ای دختر كلدانیان بر زمین بیكرسی بنشین زیرا تو را دیگر نازنین و لطیف نخواهند خواند.2دستاس را گرفته، آرد را خرد كن. نقاب را برداشته، دامنت را بر كِش و ساقها را برهنه كرده، از نهرها عبور كن.3عورت تو كشف شده، رسوایی تو ظاهر خواهد شد. من انتقام كشیده، بر احدی شفقت نخواهم نمود.4و امّا نجات دهنده ما اسم او یهوه صبایوت و قدّوس اسرائیل میباشد.5ای دختر كلدانیان خاموش بنشین و به ظلمت داخل شو زیرا كه دیگر تو را ملكه ممالك نخواهند خواند.6بر قوم خود خشم نموده و میراث خویش را بیحرمت كرده، ایشان را به دست تو تسلیم نمودم. بر ایشان رحمت نكرده، یوغ خود را بر پیران بسیار سنگین ساختی.7و گفتی تا به ابد ملكه خواهم بود. و این چیزها را در دل خود جا ندادی و عاقبت آنها را به یاد نیاوردی.8پس الا´ن ای كه در عشرت بسر میبری و در اطمینان ساكن هستی این را بشنو. ای كه دردل خود میگویی من هستم و غیر از من دیگری نیست و بیوه نخواهم شد و بیاولادی را نخواهم دانست.9پس این دو چیز یعنی بیاولادی و بیوگی بغتةً در یكروز به تو عارض خواهد شد و با وجود كثرت سِحر تو و افراط افسونگری زیاد تو آنها بشدّت بر تو استیلا خواهد یافت.10زیرا كه بر شرارت خود اعتماد نموده، گفتی كسی نیست كه مرا بیند. و حكمت و عِلم تو، تو را گمراه ساخت و در دل خود گفتی: من هستم و غیر از من دیگری نیست.11پس بلایی كه افسون آن را نخواهی دانست بر تو عارض خواهد شد و مصیبتی كه به دفع آن قادر نخواهی شد، تو را فرو خواهد گرفت و هلاكتی كه ندانستهای، ناگهان بر تو استیلا خواهد یافت.12پس در افسونگری خـود و كثـرت سِحر خویش كه در آنها از طفولیت مشقّت كشیدهای قائم باش شاید كه منفعت توانی بـرد و شایـد كه غالـب توانـی شـد.13از فراوانـی مشورتهایت خسته شدهای؛ پس تقسیمكنندگان افـلاك و رصـد بنـدان كواكب و آنانـی كه در غـرّه ماهها اخبار میدهند بایستند و تو را از آنچه بـر تو واقع شدنی است نجات دهند.14اینك مثل كاهبُنْ شده، آتش ایشان را خواهد سوزانید كه خویشتن را از سورت زبانه آن نخواهند رهانید و آن اخگری كه خود را نزد آن گرم سازند و آتشی كه در برابرش بنشینند نخواهد بود.15آنانی كه از ایشان مشقّت كشیدی برای تو چنین خواهند شد و آنانی كه از طفولیت با تو تجارت میكردند هر كس بجای خود آواره خواهد گردید و كسی كه تو را رهایی دهد نخواهد بود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب نابودی بابل را نبوت کرده است. زمانی که نبوت نوشته شده بود آشور هنوز بر مسند قدرت بود و بابل تبدیل به قدرت جهانی نشده بود. کلدانیان نیز هنوز تبدیل به ملتی نیرومند نشده بودند. مردم یهودا بنده یا برده بابل بودند و به کار سخت وادار میشدند.
خداوند[یهوه] در این باب به نحوی با بابل در مورد سقوطش سخن میگوید که گویی این شهر ملکهای تحقیر شده است.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارد. نشستن بر خاک نشان از حقارت بود.
هر دوی این عبارات اشاره به شهر بابل دارند و به نحوی از آن شهر سخن میگویند که گویی یک دختر است. دختر بودن این شهر نشان از عزیز بودن آن بین مردم است.
کلمه «کرسی» به قدرت برای حکومت کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بدون قدرتی برای حکومت کردن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر تو را نازنین و لطیف نخواهند خواند»
این کلمات هر دو یک معنا دارند و کسی را توصیف میکنند که زیباست و مجلل زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار زیبا» یا «بسیار مجلل»
سنگی بزرگ که برای خرد کردن غلات به کار میرفت.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با بابل در مورد سقوطش سخن میگوید که گویی این شهر ملکهای تحقیر شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برهنه خواهی بود»
کلمه «رسوایی» بهگویی است و اشاره به آلت تناسلی دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم رسوایی تو را خواهند دید» یا «مردم عورت تو را خواهند دید»
کلمه «ما» اشاره به اشعیا و مردم اسرائيل دارد. ببینید کلمه «نجاتدهنده»[ولی] را در اشعیا ۴۱: ۱۴ ترجمه کردهاید.
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این عبارت را در اشعیا ۵: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
هر دوی این عبارات اشاره به شهر بابل دارند و به نحوی از آن شهر سخن میگویند که گویی یک دختر است. دختر بودن این شهر نشان از عزیز بودن آن بین مردم است. ببینید این عبارت را در اشعیا ۴۷: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا مردم دیگر تو را نخواهند خواند»
خداوند[یهوه] به نحوی از پایتخت بودن بابل در امپراطوری بابل سخن میگوید که گویی ملکهای است که بر قلمروهای بسیار حکومت میکند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با بابل در مورد سقوطش سخن میگوید که گویی این شهر ملکهای تحقیر شده است.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به خداوند[یهوه] دارد.
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قوم اسرائيل ملک خاص او هستند سخن میگوید که گویی میراث یا وارثین او هستند. ترجمه جایگزین: «من قوم خود را بیحرمت کردهام قومی که ملک خاص من هستند»
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل بابل اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «من آنها را تحت قدرت تو قرار میدهم»
خداوند[یهوه] به نحوی از ظلم کردن به بابلیان به سالخوردگان سخن میگوید که گویی با پیران مثل گله رفتار میکنند و یوغی سنگین را بر گردن آنها میگذارند.
بابل به نحوی از حکومت دائم خود بر ملل بسیار سخن میگوید که گویی ملکهای است که برای همیشه حکومت میکند.
خداوند[یهوه] به نحوی از با دقت فکر کردن در مورد چیزی سخن میگوید که گویی چیزی را در دل کسی جا میدهد. ترجمه جایگزین: «این امور را در نظر نگرفتی»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با بابل در مورد سقوطش سخن میگوید که گویی این شهر ملکهای تحقیر شده است.
«ای پُر نعمت» به زندگی مجللی اشاره دارد که بابل از آن لذت میبُرد.
این قسمت به حس امنیتی دروغین اشاره میکند که بابل نسبت به از دست ندادن ثروت و شکوه خود دارد. ترجمه جایگزین: «که فکر میکنی مصون هستی»
اینجا به نحوی از این که بابلیان باور دارد که ملل دیگر نمیتوانند بر او غلبه کنند سخن گفته شده که گویی هرگز بیوه نمیشود یا فرزندانش هرگز نخواهند مُرد.
«هرگز بیوه نخواهم شد»
«ناگهان در یک لحظه»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با بابل در مورد سقوطش سخن میگوید که گویی این شهر ملکهای تحقیر شده است.
کلمه «دل» به باطن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خودت میگویی»
خداوند[یهوه] به نحوی از فاجعه سخن میگوید که گویی شخصی است که بابل را اسیر میکند. ترجمه جایگزین: «فاجعه...خواهی دید»
خداوند[یهوه] به نحوی از نابودی اسرائيل سخن میگوید که گویی جسمی است که بر شهری میافتد. ترجمه جایگزین: «نابودی را تجربه خواهی کرد» یا «دیگران تو را نابود خواهند کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که بابلیان سختی میکشند سخن میگوید که گویی سختی کسی است که بابل را میزند. ترجمه جایگزین: «سختی را تجربه خواهی کرد»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با بابل سخن میگوید که گویی ملکهای تحقیر شده است.
خداوند[یهوه] به بابل میگوید که با افسونگری بدیها را از خود دور کند ولی میداند که کمکی به او نخواهد کرد. او با این حرف بابل را استهزا میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با بابل در مورد سقوطش سخن میگوید که گویی این شهر ملکهای تحقیر شده است.
خداوند[یهوه] جادوگران و افسونگران را با علفی مقایسه میکند که به سرعت در آتش میسوزد. این یعنی خداوند[یهوه] آنها را به آسانی علف نابود خواهد کرد، پس آنها توان نجات بابل را ندارند.
کلمه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت آتش» [در فارسی انجام شده]
خداوند[یهوه] تاکید میکند که آتشی نابودگر است. او برای بیان چنین امری میگوید که این آتش، آتشی نیست که مردم خود را با آن گرم میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1ای خاندان یعقوب كه به نام اسرائیل مسمّی هستید و از آب یهودا صادر شدهاید، و به اسم یهوه قسم میخورید و خدای اسرائیل را ذكر مینمایید، امّا نه به صداقت و راستی، این را بشنوید.2زیرا كه خویشتن را از شهر مقّدس میخوانند و بر خدای اسرائیل كه اسمش یهوه صبایوت است اعتماد میدارند.3چیزهای اوّل را از قدیم اخبار كردم و از دهان من صادر شده، آنها را اعلام نمودم بغتةً به عمل آوردم و واقع شد.4چونكه دانستم كه تو سخت دل هستی و گردنت بند آهنین و پیشانی تو برنجین است.5بنابراین تو را از قدیم مخبر ساختم و قبل از وقوع تو را اعلام نمودم. مبادا بگویی كه بت من آنها را بجا آورده و بت تراشیده و صنم ریخته شده من آنها را امر فرموده است.6چونكه همه این چیزها را شنیدی، آنها را ملاحظه نما. پس آیا شما اعتراف نخواهید كرد، و از این زمان چیزهای تازه را به شما اعلام نمودم و چیزهای مخفی را كه ندانسته بودید؟7در این زمان و نه در ایام قدیم آنها آفریده شد و قبل از امروز آنها را نشنیده بودی، مبادا بگویی اینك این چیزها را میدانستم.8البتّه نشنیده و هر آینه ندانسته و البتّه گوش تو قبل از این باز نشده بود. زیرا میدانستم كه بسیار خیانتكار هستی و از رحم (مادرت ) عاصی خوانده شدی.9به خاطر اسم خود غضب خویش را به تأخیر خواهم انداخت و به خاطر جلال خویش بر تو شفقت خواهم كرد تا تو را منقطع نسازم.10اینك تو را قال گذاشتم امّا نه مثل نقره و تو را در كوره مصیبت آزمودم.11بهخاطر ذات خود، به خاطر ذات خود این را میكنم زیرا كه اسم من چرا باید بیحرمت شود و جلال خویش را به دیگری نخواهم داد.12ای یعقوب و ای دعوت شده من اسرائیل بشنو! من او هستم! من اوّل هستم و آخر هستم!13به تحقیق دست من بنیاد زمین را نهاد و دست راست من آسمانها را گسترانید. وقتی كه آنها را میخوانم با هم برقرار میباشند.14پس همگی شما جمع شده، بشنوید كیست از ایشان كه اینها را اخبار كرده باشد. خداوند او را دوست میدارد، پس مسرّت خود را بر بابل بجا خواهد آورد و بازوی او بر كلدانیان فرود خواهد آمد.15من تكلّم نمودم و من او را خواندم و او را آوردم تا راه خود را كامران سازد.16به من نزدیك شده، این را بشنوید. از ابتدا در خفا تكلّم ننمودم و از زمانی كه این واقع شد من در آنجا هستم و الا´ن خداوند یهوه مرا و روح خود را فرستاده است.17خداوند كه ولّی تو و قدّوس اسرائیل است چنین میگوید: من یهوه خدای تو هستم و تو را تعلیم میدهم تا سود ببری و تو را به راهی كه باید بروی هدایت مینمایم.18كاش كه به اوامر من گوش میدادی، آنگاه سلامتی تو مثل نهر و عدالت تو مانند امواج دریا میبود.19آنگاه ذریت تو مثل ریگ و ثمره صُلب تو مانند ذرّات آن میبود و نام او از حضور من منقطع و هلاك نمیگردید.20از بابل بیرون شده، از میان كلدانیان بگریزید و این را به آواز ترنّم اخبار و اعلام نمایید و آن را تا اقصای زمین شایع ساخته، بگویید كه خداوند بنده خود یعقوب را فدیه داده است.21و تشنه نخواهند شد اگر چه ایشان را در ویرانهها رهبری نماید، زیرا كه آب از صخره برای ایشان جاری خواهد ساخت و صخره را خواهد شكافت تا آبها بجوشد.22و خداوند میگوید كه برای شریران سلامتی نخواهد بود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب خداوند[یهوه] را با خدایان دروغین دیگری مقایسه میکند که مورد پرستش اسرائيلیان بودند. در واقع این امر قیاس ناپذیر است، چون خداوند[یهوه] تنها خداست.
خداوند[یهوه] هدف از تبعید یهودیان به بابل را شرح میدهد اگرچه این اتفاق در آینده رخ خواهد داد. چنین امری تاکید میکند که خداوند[یهوه] قدرتمندتر از خدایان دروغین است.
«به پیغام من گوش دهید.» اینجا خداوند[یهوه] سخن میگوید. [به جای اول آخر آمده]
کلمه «خاندان[خانه]» اشاره به ذریت یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که همه شما را قوم اسرائيل میخوانند»
این عبارت تاکید میکند که آنها ذریت جسمانی و مستقیم یهودا هستند. ترجمه جایگزین: «ذریت یهودا هستند»
«خدای اسرائيل را میخوانید»
این قسمت به مردم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خود را میخوانید»
این به شهر اورشلیم اشاره دارد.
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
کلمه «دهان» به سخن گفتن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این امور را گفتهام»
خداوند[یهوه] سفتی ماهیچه گردن و سختی پیشانی آنها را با سختی آهن و برنج مقایسه میکند. گردنی گرفته یا پیشانی سخت داشتن استعاره از اشخاص لجوج است. ترجمه جایگزین: «گویی که گردنت آهن و سرت برنجی است»
این قسمت یک سخن را دو بار تکرار میکند.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] همچنان با استفاده از پرسشی مردم اسرائيل را به خاطر معترف نبودن به آن چه که باید میدانستند راست است، توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «لجوجی آن چه را که من گفتم حقیقت دارد، نمیپذیری.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از توضیح موضوعی سخن میگوید که گویی این کار مثل باز کردن آن است. کلمه «گوش» اشاره به کسانی دارد که گوش میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این امور را از قبل به تو توضیح ندادم»
خداوند[یهوه] به نحوی از بنا نهاده شدن ملت سخن میگوید که گویی تولدش است.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
کلمه «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرتم خشم خود را به تاخیر میاندازم»
این قسمت از جمله معنایی مشابه قسمت اول دارد.
خداوند[یهوه] به نحوی از به کارگیری مصیبت برای پاک کردن قوم خود سخن میگوید که گویی فلزی ارزشمند هستند و سختیها کورهای هستند که آنها را پاک میکنند.
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش تاکید میکند که هرگز اجازه بیحرمت شدن اسمش را نمیدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « زیرا نمیتوانم اجازه دهم کسی نام من را بیحرمت کند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
هر دوی این عبارات به مردم اسرائيل اشاره دارند.
این عبارات بر ذات جاودانی[ازلی] خدا تاکید میکنند. معانی محتمل: ۱) «من کسی هستم که همه چیز را شروع کرده است و من آن هستم که همه چیز را به پایان میرساند» یا ۲) «من هستم آن که همیشه زنده بود و من هستم آن که همیشه زنده خواهد بود. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۴۴: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «دست» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بنیاد زمین را بنا نهادم و آسمانها را گسترانیدم»
کلمه «بنیاد» به طور متداول به ساختار سنگی اشاره دارد که زیر ساختمان قرار میگیرد و باعث استحکام آن میشود. اینجا اشاره به ساختار مشابهی دارد که آن زمان فکر میکردند زمین بر آن بنیادْ قرار گرفته است. ببینید این قسمت را در اشعیا ۲۴: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] به نحوی از خلقت آسمانها سخن میگوید که گویی آسمان پارچهایست که خدا آن را گسترانیده است. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۴۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
ایستادن هنگامی خوانده شدن توسط خدا استعاره از آماده اطاعت کردن از او بودن است. خداوند[یهوه] به نحوی از آسمانها و زمین سخن میگوید که گویی قادرند صدای او را بشنوند و از او اطاعت کنند.
معانی محتمل: ۱) «وقتی آسمانها و زمین را میخوانم» یا ۲) «وقتی ستارگان در آسمان را فرا میخوانم»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش تاکید میکند که بتها این امور را به آنها نگفتهاند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از بتها به شما نگفتهاند»
کلمه «بازو» به کورش اشاره دارد. هر دوی این جملات یک معنا دارند و برای تاکید به کار رفتهاند.
«هدف خداوند[یهوه]» [در فارسی آورده نشده]
کلمه «من» برای تاکید تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «من خودم»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ساده و روشن سخن گفتهام»
کلمه «مرا» به خادم ناشناخته خداوند[یهوه] اشاره دارد که میتواند اشعیا، کورش یا مسیح موعود باشد.
کلمه «تو» به مردم اسرائيل اشاره دارد.
ببینید این کلمه را در اشعیا ۴۱: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] طریق زندگی به قوم را تعلیم میدهد سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] آنها را هدایت میکند تا بر مسیری درست قدم بگذارند.
خداوند[یهوه] چیزی را توصیف میکند که ممکن بود رخ دهد، ولی چنین نشد.
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. خداوند[یهوه] در هر دو عبارت به نحوی از برکت فراوان اسرائيلیان سخن میگوید که گویی برکت زندگی آنها چون آب جاری میشود.
فعل را میتوانید از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «نجات تو مثل آب دریا جاری میشد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان موقعیت فرضی را برای قوم اسرائیل توصیف میکند.
هر دوی این جملات به معنای آن هستند که نسل قوم آن قدر فراوان میشود که قادر به شمردن آنها نخواهند بود.
خداوند[یهوه] به نحوی از نسل اسرائيل سخن میگوید که گویی فرزندانی هستند که قوم آنها را به دنیا میآورند.
اینجا به نحوی از نابودی اسرائيل سخن گفته شده که گویی اسم آنها قطع میشود درست مثل تکه پارچه یا شاخهای که بریده یا کنده میشود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نام آنها را منقطع نساخته و پاک نخواهم کرد»
کلمه «نام» به نسلی اشاره دارد که نام اسرائيل را ادامه میدهند. ترجمه جایگزین: «آنها»
این دو عبارت در این مضمون به نابود کردن مردم اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «نابود نمیشوید
»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
اینجا به نحوی از مکانهای دور افتاده زمین سخن گفته شده که گویی مکانهایی در آخر زمین هستند. این عبارت ذکر و قیاسی مخالف[بیان متضاد] را ایجاد میکند که به هر جا بین دو حد غایی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط زمین» یا «تمام زمین»
این قسمت اشاره به ذُریت یعقوب دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل، بندهاش»
این قسمت اشاره به رویدادی در تاریخ قوم اسرائيل دارد که خدا هنگام فرار آنها از مصر و آوارگی آنها در بیابان به آنها یاری رساند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1ای جزیرهها از من بشنوید! و ایطوایف از جای دور گوش دهید! خداوند مرا از رحم دعوت كرده واز احشای مادرم اسم مرا ذكر نموده است.2و دهان مرا مثل شمشیر تیز ساخته، مرا زیر سایه دست خود پنهان كرده است. و مرا تیر صیقلی ساخته در تركش خود مخفی نموده است.3و مرا گفت: ای اسرائیل تو بنده من هستی كه از تو خویشتن را تمجید نمودهام!4امّا من گفتم كه عبث زحمت كشیدم و قوّت خود را بیفایده و باطل صرف كردم؛ لیكن حقّ من با خداوند و اجرت من با خدای من میباشد.5و الا´ن خداوند كه مرا از رحم برای بندگی خویش سرشت تا یعقوب را نزد او بازآورم و تا اسرائیل نزد وی جمع شوند میگوید (و در نظر خداوند محترم هستم و خدای من قوّت من است)؛6پس میگوید: این چیز قلیلی است كه بنده من بشوی تا اسباط یعقوب را برپا كنی و ناجیان اسرائیل را باز آوری. بلكه تو را نور امّتها خواهم گردانید و تا اقصای زمین نجات من خواهی بود.7خداوند كه ولّی و قدّوس اسرائیل میباشد، به او كه نزد مردم محقّر و نزد امّتهامكروه و بنده حاكمان است چنین میگوید: پادشاهان دیده برپا خواهند شد و سروران سجده خواهند نمود، به سبب خداوند كه امین است و قدّوس اسرائیل كه تو را برگزیده است.8خداوند چنین میگوید: در زمان رضامندی تو را اجابت نمودم و در روز نجات تو را اعانت كردم. و تو را حفظ نموده عهد قوم خواهم ساخت تا زمین را معمور سازی و نصیبهای خراب شده را (به ایشان) تقسیم نمایی.9و به اسیران بگویی: بیرون روید و به آنانی كه در ظلمتند خویشتن را ظاهر سازید. و ایشان در راهها خواهند چرید و مرتعهای ایشان بر همه صحراهای كوهی خواهد بود.10گرسنه و تشنه نخواهند بود و حرارت و آفتاب به ایشان ضرر نخواهد رسانید زیرا آنكه بر ایشان ترحّم دارد ایشان را هدایت خواهد كرد و نزد چشمههای آب ایشان را رهبری خواهد نمود.11و تمامی كوههای خود را طریقها خواهم ساخت و راههای من بلند خواهد شد.12اینك بعضی از جای دور خواهند آمد و بعضی از شمال و از مغرب و بعضی از دیار سینیم.13ای آسمانها ترنّم كنید! و ای زمین وجد نما! و ای كوهها آواز شادمانی دهید! زیرا خداوند قوم خود را تسلّی میدهد و بر مظلومان خود ترحّم میفرماید.14امّا صهیون میگوید: «یهوه مرا ترك نموده و خداوند مرا فراموش كرده است.»15آیا زن بچه شیر خواره خود را فراموش كرده بر پسر رحمخویش ترحّم ننماید؟ اینان فراموش میكنند امّا من تو را فراموش نخواهم نمود.16اینك تو را بر كف دستهای خود نقش نمودم و حصارهایت دائماً در نظر من است.17پسرانت به تعجیل خواهند آمد و آنانی كه تو را خراب و ویران كردند از تو بیرون خواهند رفت.18چشمان خود را به هر طرف بلند كرده، ببین جمیع اینها جمع شده، نزد تو میآیند. خداوند میگوید به حیات خودم قسم كه خود را به جمیع اینها مثل زیور ملبّس خواهی ساخت و مثل عروس خویشتن را به آنها خواهی آراست.19زیرا خرابهها و ویرانههای تو و زمین تو كه تباه شده بود، امّا الا´ن تو از كثرت ساكنان تنگ خواهی شد و هلاك كنندگانت دور خواهند گردید.20پسران تو كه بیاولاد میبودی، در سمع تو (به یكدیگر) خواهند گفت: این مكان برای من تنگ است، مرا جایی بده تا ساكن شوم.21و تو دردل خود خواهی گفت: كیست كه اینها را برای من زاییده است و حال آنكه من بیاولاد و نازاد و جلای وطن و متروك میبودم. پس كیست كه اینها را پرورش داد. اینك من به تنهایی ترك شده بودم پس اینها كجا بودند؟22خداوند یهوه چنین میگوید: اینك من دست خود را بسوی امّتها دراز خواهم كرد و عَلَم خویش را بسوی قومها خواهم برافراشت. و ایشان پسرانـت را در آغـوش خود خواهند آورد و دخترانت بر دوش ایشان برداشته خواهند شد.23و پادشاهان لالاهای تو و ملكههای ایشان دایههای تو خواهند بود و نزد تو رو به زمین افتاده، خاك پای تو را خواهند لیسید و تو خواهی دانست كه من یهوه هستم و آنانی كه منتظر من باشند، خجل نخواهند گردید.24آیا غنیمت از جبّار گرفته شود یا اسیران از مرد قاهر رهانیده گردند.25زیرا خداوند چنین میگوید: اسیران نیز از جبّار گرفته خواهند شد و غنیمت از دست ستم پیشه رهانیده خواهد گردید. زیرا كه من با دشمنان تو مقاومت خواهم نمود و من پسران تو را نجات خواهم داد.26و به آنانی كه بر تو ظلم نمایند گوشت خودشان را خواهم خورانید و به خون خود مثل شراب مست خواهند شد و تمامی بشر خواهند دانست كه من یهوه نجاتدهنده تو و ولّی تو و قدیر یعقوب هستم.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
بسیاری از پژوهشگران باور دارند که اشعیا چهار سروده یا قطعه منظوم را در مورد ماشیح[مسیح موعود] ثبت کرده است. اشعیا ۴۹: ۱- ۶ دومین بخش از این سرودههاست. اغلب آنها به «سروده بنده[خادم]» نامگذاری شدهاند چون بر خادم بودن مسیح تمرکز دارند.
مشخص نیست که این خبر خوشی[انجیلی] است که مسیح موعود اعلام کرده یا به روز رستاخیز[بازگرداندن] همه چیز اشاره دارد. مترجمین نباید سعی به مشخص کردن ارجاع این قسمت داشته باشند.
, and )
کلمه «من» به بنده[خادم] خداوند[یهوه] اشاره دارد.
این قسمت اشاره به کسانی دارد که بر جزیرهها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «ای کسانی که در کرانهای دریا زندگی میکنید.»
کلمه «دهان» به سخنان او اشاره دارد. کلام او با شمشیر تیزی مقایسه شده که بر موثر بودن آن تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کلام من را به موثری شمشیری تیز کرده است»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] از بنده خود مراقبت میکند و هدف او را مخفی نگه میدارد سخن گفته شده که گویی دست خداوند[یهوه] سایهای بر او میاندازد.
اینجا به نحوی از اینکه بنده یا خادم خداوند[یهوه] میتواند هدف خداوند را به نحوی موثر اجرایی کند سخن گفته شده که گویی آن بنده تیری تیز و تازه تراشیده شده است.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] از بنده خود مراقبت میکند و هدف او را مخفی نگه میدارد سخن گفته شده که گویی او را در تیردان خود مخفی نگه میدارد.
محفظهای که برای حمل تیر از آن استفاده میشد.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«خداوند[یهوه] گفت»
«تو بنده من هستی که اسرائيل میخوانمت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته است.
خادم خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این قسمت از جمله با قسمت قبلی معنایی مشابه دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا اسرائيل را نزد خود برگرداند»
کلمه «نظر» به دیدن اشاره دارد و دیدن به افکار یا داوری اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] من را حرمت نهاده است»
اینجا به نحوی از بندهای که پیغام خداوند[یهوه] را برای امتها میآورد و در فهمش به آنها کمک میکند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] آن بنده را تبدیل به نوری میکند که بین امتها میدرخشد. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۴۲: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از نقاط دوردست زمین سخن گفته شده که گویی مکانهایی در پایان عالم هستند. این عبارت همچنین ذکر و قیاسی مخالف[بیان متضاد] است که به هر چه میان دو حد غایی وجود دارد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط زمین» یا «کُل زمین»
ببینید این کلمه را در اشعیا ۴۱: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا در اصل از کلمه «[حیات]» استفاده شده که اشاره به شخص دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که مردم از او بیزار هستند که امتها از او متنفرند و برده است» [در فارسی انجام شده]
ببینید این عبارت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند.
کلمه «تو» به بنده خداوند[یهوه] اشاره دارد.
کلمه «نجات» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی زمان آن میرسد که من تو را نجات دهم»
کلمه «عهد» استعاره از کسی است که عهدی را میبندد یا واسطه عهد میشود. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۴۲: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو را واسطه عهد خود با قوم کرد»
کلمه «زمین» به شهرهای نابود شده بر آن زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا مکانهای نابود شده در آن زمین را بازسازی کند»
خداوند[یهوه] به نحوی از این زمین سخن میگوید که گویی میراثی است که قوم اسرائیل به عنوان ملک دائم خود دریافت کردهاند. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که بنده[خادم] آن زمین را به قوم اسرائيل میسپارد. ترجمه جایگزین: «تا زمین تخریب شده را به عنوان میراث به قوم اسرائيل بسپاری»
خداوند[یهوه] همچنان با بندهاش سخن میگوید.
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از آزادانه و در کامیابی زندگی کردن قوم سخن میگوید که گویی گوسفندانی هستند که مرتع فراوانی برای چرا دارند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
کلمه «ایشان» به قوم خدا اشاره دارد.
کلمه «حرارت» کلمه «آفتاب» را توصیف میکند. اینجا به نحوی از حرارت خورشید سخن گفته شده که گویی حرارت به آنها ضربه وارد میکند. ترجمه جایگزین: «از حرارت خورشید آسیب نخواهند دید»
خداوند[یهوه] با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید. او به نحوی از مراقبت کردن از مردم و اهمیت دادن به آنها سخن میگوید که گویی او شبان آنهاست. ترجمه جایگزین: «من، کسی که بر آنها رحم کردهام...آنها را هدایت خواهم کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از ایمن هدایت کردن قوم و برداشتن موانع از سر راه آنها سخن میگوید که گویی کوهها را به جاده و شاهراهی هموار تبدیل میکند.
محل دقیق این مکان مشخص نیست، ولی احتملاً اشاره به ناحیه جنوبی مصر دارد.
اشعیا به نحوی توجه خود را معطوف به قوم اسرائيل میکند و با آسمان، زمین و کوهها سخن میگوید که گویی آنها مردم[قوم] هستند.
کلمه «صهیون» نام دیگر اورشلیم است. اشعیا به نحوی از این شهر سخن میگوید که گویی زنی است که خداوند[یهوه] او را فراموش کرده و این زن به این خاطر شکایت میکند.
خداوند[یهوه] از این سوال استفاده میکند تا به قوم خود بفهماند که هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد یا هرگز از مراقبت کردن از آنها دست نمیکشد. ترجمه جایگزین: «زنی که شیر دادن به کودک خود را فراموش نمیکند یا از پسری که در رحم دارد، غافل نمیشود»
خداوند[یهوه] همچنان با صهیون سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از وقف بودن کامل خود به صهیون سخن میگوید که گویی نام صهیون را بر کف دستهای خود نوشته است.
خداوند[یهوه] به نحوی از همیشه تفکر نمودن به صهیون سخن میگوید که گویی دیوارهای این شهر همیشه پیش روی اوست. کلمه «حصارها» کنایه از شهر است. ترجمه جایگزین: «دائماً به دیوارهای تو میاندیشم» یا «همیشه به تو فکر میکنم»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد کسانی که برای اسکان به اورشلیم باز میگردند سخن میگوید که گویی فرزندان آن شهر هستند. ترجمه جایگزین: «ساکنین تو با شتاب باز میگردند»
خداوند به نحوی از ساکنان صهیون سخن میگوید که گویی جواهری هستند که شهر بر تن میکند تا زیبایی و شادی خود را نشان دهد.
آخرین[اولین] بخش این عبارت را میتوان از عبارت قبلی مجزا کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را بر تن میکنی مثل عروسی که جواهر را بر تن میکند» [در فارسی ترتیب عبارت متفاوت است]
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با صهیون سخن میگوید که گویی صهیون یک زن است.
کلمات «تنگ» و «هلاک» اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که دشمن، صهیون را نابود و خالی رها کرده است. ترجمه جایگزین: «گرچه کاملاً نابود شده بودی»
اینجا به نحوی از این که دشمن صهیون را نابود خواهد کرد سخن گفته شده که گویی آن را میبلعد. ترجمه جایگزین: «کسانی که تو را نابود کردند»
خداوند[یهوه] به نحوی از زمانی که مردم اورشلیم در تبعید بودند سخن میگوید که گویی این شهر از فرزندانش محروم شده است. اینجا به نحوی از کسانی که هنگام تبعید به دنیا آمدهاند سخن گفته شده که گویی فرزندان آن شهر هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در تو ساکن خواهند شد، کسانی هستند که در تبعید به دنیا آمدهاند.»
این قسمت یعنی آن قدر جمعیت آن شهر فراوان میشود که برای زندگی آنها کوچک خواهد بود.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با صهیون سخن میگوید که گویی صهیون یک زن است.
صهیون به نحوی از این که مردم برای اسکان به آن شهر باز میگردند سخن میگوید که گویی مردم، فرزندان آن شهر هستند. پرسش صهیون تعجب او از فرزندان فراوانی که به او تعلق دارند را ابراز میکند.
صهیون خود را مانند زنی توصیف میکند که دیگر قادر به فرزند دار شدن نیست. او به دلایل تعجب فراوان خود را اشاره میکند.
«برای فرزندان مرده خود عزاداری میکردم...و دیگر قادر به فرزنددار شدن نبودم»
«بیشوهر دور شدم[رها شدم]»
صهیون مجدداً از این سوالات استفاده میکند تا تعجب خود را ابراز کند. ترجمه جایگزین: «ببین، که تنها رها شده بودم؛ اما اکنون فرزندانی که بزرگ نکردم نزد من آمدهاند»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با صهیون سخن میگوید که گویی یک زن است. او توضیح میدهد که چگونه میتواند فرزندان فراوانی داشته باشد.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «دست خود را بلند خواهم کرد و با پرچم به قوم خود علامت میدهم تا بیایند»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد کسانی که در اورشلیم اسکان خواهند یافت سخن میگوید که گویی فرزندان آن شهر هستند. او همچنین به نحوی از یاری رساندن امتهای دیگر به اسرائيلیان برای بازگشت به آن زمین سخن میگوید که گویی آن امتها اسرائيلیان را حمل میکنند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با صهیون سخن میگوید که گویی یک زن است.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد کسانی که در اورشلیم اسکان خواهند یافت سخن میگوید که گویی فرزندان آن شهر هستند. واژگان «لالاها» و «دایهها» به مردان و زنانی اشاره دارند که از فرزندان مراقبت میکنند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان و ملکههای ملل[امتهای] دیگر، نیاز ساکنان تو را رفع خواهند کرد»
این عبارات حالت جسمانی را توصیف میکنند که نشان میدهد کسی در مقابل مافوق خود در حالت تسلیم کامل قرار دارد.
معانی محتمل: ۱) مقصود نویسنده معنای لفظی این جمله است که شخصی را در حالت تسلیم کامل توصیف میکند و او خاک کف پا یا خاک زمینی که مافوقش بر آن ایستاده را میلیسد یا ۲) این اصطلاحی است که شخصی تعظیم کرده جلوی مافوقش را توصیف میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خجالت زده نمیشود» یا «مایوس نمیشود»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با صهیون سخن میگوید که گویی صهیون یک زن است.
اشعیا از این سوال استفاده میکند تا سختیِ گرفتن چیزی از دست سرباز یا جنگجویی تنومند را نشان دهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند غنائم را از جنگجویی بگیرد یا اسیران را از سربازانی ماهر برهاند»
اشیاءِ ارزشمندی که از مغلوبین جنگ گرفته میشوند.
خداوند[یهوه] میگوید کاری را انجام میدهد که معمولاً انجام آن برای مردم غیر ممکن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسیران را از آن جنگجو خواهم گرفت و غنائم را رها خواهم کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد کسانی که در صهیون اسکان خواهند یافت سخن میگوید که گویی فرزندان آن شهر هستند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با صهیون سخن میگوید که گویی صهیون یک شخص است.
معانی محتمل: ۱) آن ظالمان به حدی گرسنه خواهند شد که گوشت تن دوستان مرده خود را خواهند خورد. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم کسانی که بر تو ظلم میکنند گوشت تن خود را بخورند» یا ۲) خداوند[یهوه] به نحوی از اینکه ظالمان میان خود به جدال میپردازند و یکدیگر را نابود میکنند سخن میگوید که گویی آنها خود را میخورند. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که ظالمین بر تو، خود را نابود کنند درست گویی که گوشت تن خود را میخورند»
معانی محتمل: ۱) آن ظالمان به حدی تشنه خواهند شد که خون تن دوستان مرده خود را خواهند نوشید. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم کسانی که بر تو ظلم میکنند خون دوستان خود را بنوشند و مثل مستان ضعیف شوند» یا ۲) خداوند[یهوه] به نحوی از اینکه ظالمان میان خود به جدال میپردازند و یکدیگر را نابود میکنند سخن میگوید که گویی آنها خون خود را مینوشند. ترجمه جایگزین: «آن قدر خون دوستان خود را میریزند که گویی از آن شراب مست میشوند»
1خداوند چنین میگوید: طلاق نامه مادر شما كه او را طلاق دادم كجا است؟ یا كیست از طلبكاران من كه شما را به او فروختم؟ اینك شما به سبب گناهان خود فروخته شدید و مادر شما به جهت تقصیرهای شما طلاق داده شـد.2چون آمدم چرا كسی نبود؟ و چون ندا كردم چرا كسی جواب نداد؟ آیا دست من به هیچ وجه كوتاه شـده كه نتواند نجات دهد یا در من قدرتی نیسـت كه رهایـی دهـم؟ اینك به عتـاب خود دریا را خشك میكنم و نهرها را بیابان میسـازم كه ماهـی آنها از بیآبی متعفّن شـود و از تشنگـی بمیـرد.3آسمــان را به ظلمـت ملبّس میسازم و پلاس را پوشش آن میگردانم.»4خداوند یهوه زبان تلامیذ را به من داده است تا بدانم كه چگونه خستگان را به كلام تقویت دهم. هر بامداد بیدار میكند. گوش مرا بیدار میكند تا مثل تلامیذ بشنوم.5خداوند یهوه گوش مرا گشود و مخالفت نكردم و به عقببرنگشتم.6پشت خود را به زنندگان و رخسار خود را به مُوكَنان دادم و روی خود را از رسوایی و آب دهان پنهان نكردم.7چونكه خداوند یهوه مرا اعانت میكند، پس رسوا نخواهم شد، از این جهت روی خود را مثل سنگ خارا ساختم و میدانم كه خجل نخواهم گردید.8آنكه مرا تصدیق میكند نزدیك است. پس كیست كه با من مخاصمه نماید تا با هم بایستیم و كیست كه بر من دعوی نماید پس او نزدیك من بیاید؟9اینك خداوند یهوه مرا اعانت میكند؛ پس كیست مرا ملزم سازد؟ همانا همگی ایشان مثل رخت مندرس شده، بید ایشان را خواهد خورد.10كیست از شما كه از خداوند میترسد و آواز بنده او را میشنود؟ هركه در ظلمت سالك باشد و روشنایی ندارد، او به اسم یهوه توكّل نماید و به خدای خویش اعتماد بكند.11هان جمیع شما كه آتش میافروزید و كمر خود را به مشعلها میبندید، در روشنایی آتش خویش و در مشعلهایی كه خود افروختهاید سالك باشید، امّا این از دست من به شما خواهد رسید كه در اندوه خواهید خوابید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
بسیاری از پژوهشگران باور دارند که اشعیا چهار سروده یا قطعه منظوم را در مورد ماشیح[مسیح موعود] ثبت کرده است. اشعیا ۵۰: ۴- ۹ سومین بخش از این سرودههاست. اغلب آنها به «سروده بنده[خادم]» نامگذاری شدهاند، چون بر خادم بودن مسیح تمرکز دارند.
این باب حاوی پرسشهای بدیهی فراوان است. این پرسشها ثابت کننده حرف خداوند[یهوه] و برای قانع کردن خواننده به کار رفتهاند.
خداوند[یهوه] به نحوی از صهیون سخن میگوید که گویی این شهر مادر مردمی است که به تبعید میفرستد و به نحوی از تبعید سخن گفته که گویی این کار مثل طلاق دادن مادر آنهاست.
خداوند[یهوه] این پرسشهای بدیهی را مطرح میکند تا مردم «طلاقنامه» را ارائه دهند که دلیل تبعید شدن آنها توسط خداوند[یهوه] را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «طلاقنامهای را که مادرت را به آن طلاق دادم، به من نشان بده»
خداوند[یهوه] به نحوی از به تبعید فرستادن مردم سخن میگوید که گویی آنها را فرستاده است.
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا تاکید کند که او آنها را به دلیل بدهی به طلبکاران، نفروخته است. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که قوم چنین میپنداشتند. ترجمه جایگزین: «تو را نفروختم، چون به کسی طلبکار بودم»
خداوند دلیل فرستاده شدن مردم به تبعید را ارائه میدهد و به نحوی از آن سخن میگوید که گویی آنها را فروخته و مادر آنها را طلاق داده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را به خاطر گناهانتان فروختهام و مادرتان را به خاطر سرکشی طلاق دادهام»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
این دو جمله اساساً یک معنا دارند. خداوند[یهوه] از این سوالات استفاده میکند تا تاکید کند که مردم به خاطر پاسخ ندادن به او در تبعید هستند نه به خاطر عدم تمایلش برای نجات دادن آنها. ترجمه جایگزین: «وقتی نزد شما آمدم، باید آنجا میبودید، ولی نبودید. وقتی شما را فرا خواندم باید به من پاسخی میدادید، ولی ندادید.» یا «وقتی برای سخن گفتن نزد شما آمدم، به من پاسخی ندادید»
خداوند[یهوه] از پرسشهای مشابه استفاده میکند تا مردم را به خاطر باور به قوی نبودن برای نجاتشان توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «قطعاً دستم برای رهانیدنت کوتاه نبود و قدرت رهانیدن تو را داشتیم!» یا «قطعاً قدرت رهانیدن تو، از دشمنان را داشتم»
کلمه «دست» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] به اندازه کافی قوی نیست سخن گفته شده که گویی دست او کوتاه شده است. ترجمه جایگزین: «آیا به اندازه کافی قوی نبودم»
«آیا قدرت نداشتم؟»
خداوند[یهوه] به نحوی از خشک شدن رودخانه سخن میگوید که گویی آنها را تبدیل به بیابان میکند. ترجمه جایگزین: «نهرها را تبدیل به بیابان خشک میکنم»
«ماهیشان از کمبود آب فاسد شوند.» کلمه «آنها» به دریا و رودخانهها اشاره دارد.
این عبارات اساساً یک معنا دارند. خداوند[یهوه] به نحوی از اینکه باعث تاریک شدن آسمان میشود سخن گفته که گویی پلاسی بر تن آن میکند. ترجمه جایگزین: «آسمان را تاریک میکنم گویی که پلاسی تیره پوشیده است»
بنده یا خادم خداوند[یهوه] سخن گفتن را آغاز میکند.
کلمه «زبان» به سخن او اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] به نحوی از توانمند کردن او سخن میگوید که گویی کسی است که ماهرانه سخن گفتن را آموخته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] من را قادر ساخت تا ماهرانه سخن گویم» یا ۲) خداوند[یهوه] آن چه باید میگفت را به او آموخت. ترجمه جایگزین: «خداوند یهوه من را قادر ساخت تا آن چه را به من تعلیم داده، بگویم»
کلمه «گوش مرا» به خادم یا بنده خداوند[یهوه] اشاره دارد. خداوند[یهوه] او را قادر میسازد تا بشنود و به نحوی از آن چه خداوند[یهوه] به او تعلیم میدهد سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] گوش او را از خواب بیدار کرده است. ترجمه جایگزین: «من را قادر ساخت تا آن چه میگوید را بفهمم»
بنده خود را با دانش آموزی مقایسه میکند که از معلمش یاد میگیرد. معانی محتمل: ۱) «مثل کسی که از معلمش میآموزد» یا ۲) «مثل کسی که به او یاد داده است»
بنده یا خادم خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] بنده یا خادم خود را به شنیدن و درک توانمند میسازد سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] گوش او را باز کرده است. ترجمه جایگزین: «خداوند یهوه من را قادر به شنیدن و درک کرد»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. اینجا به نحوی در مورد نااطاعتی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی روی خود را از او بر میگرداند. این قسمت را میتوان با استفاده از واژگان مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه را که گفت، اطاعت کردم»
اینجا به نحوی از این که مردم او را میزنند و ریش او را میکنند سخن گفته شده که گویی او پشت[کمر] و رخسار خود را به آنها میدهد. ترجمه جایگزین: «اجازه دادم مردم بر پشتم بزنند و ریش من را از رخسارم بکَنند»
پنهان کردن به معنای مصون نگه داشتن خود است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که من را استهزا کردند و آب دهان بر من انداختند از خود دفاع نکردم»
بنده خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
اگرچه با آن بنده بدرفتاری شد، ولی او به خاطر اطاعت نکردن از خداوند[یهوه] شرم زده نخواهد شد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین شرمگین نخواهم شد»
کلمه «روی خود» به خادم یا بنده اشاره دارد. اینجا به نحوی از اینکه آن خادم مصمم به اطاعت از خداوند[یهوه] است سخن گفته شده که گویی روی او مثل سنگ خارا محکم است. ترجمه جایگزین: «پس من مصمم هستم»
آن خادم با اطمینان از خواندگی خداوند، به آینده مینگرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا میدانم دشمنانم باعث شرم من نمیشوند»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
آن خادم این سوالات را به کار میبرد تا تاکید کند که کسی نمیتواند شرعاً او را به خطایی متهم کند. ترجمه جایگزین: «اگر کسی بر ضد من است، بگذار... بایستیم؛ اگر کسی میتواند من را متهم کند، بگذار پیش آید»
بنده یا خادم از این سوالات استفاده میکند تا بگوید که کسی نمیتواند او را گناهکار اعلام کند. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند من را متهم کند»
اینجا به نحوی از این که کسی نمانده تا آن بنده را متهم کند سخن گفته شده که گویی مدعیان او جامهای نازک هستند که بید آنها را خورده است.
آن بنده یا خادم همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
آن بنده یا خادم از این سوالات استفاده میکند تا مخاطبین خود را مشخص کند. ترجمه جایگزین: «اگر کسی میان شما از خداوند[یهوه] میترسد و از صدای بنده یا خادم اطاعت میکند ولی در تاریکی و بینور قدم بر میدارد باید...اسم خداوند»
کلمه «آواز» اشاره به سخنان آن بنده دارد. ترجمه جایگزین: «از خادمش اطاعت میکند»
این بنده به نحوی از رنج دیدن و حس درماندگی قوم[مردم] سخن میگوید که گویی آنها در محلی تاریک راه میروند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. اینجا به نحوی از توکل به خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی این کار مثل تکیه کردن بر اوست. ترجمه جایگزین: «به خداوند، یهوه اعتماد میکند»
این قسمت ادامه استعاره در مورد کسانی است که در تاریکی قدم میزنند. اینجا به نحوی از اینکه قوم سعی میکردند با اتکا بر حکمت فردی به جای اتکا بر خداوند[یهوه] زندگی کنند سخن گفته شده که گویی آتش را روشن میکنند و برای دیدن در تاریکی مشعل به دست میگیرند.
کلمه «خواهید خوابید» به مردن اشاره دارد. اینجا به نحوی از با درد مردن سخن گفته شده که گویی این کار مثل دراز کشیدن بر جاییست که درد را حس خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «با رنج فراوان خواهید مُرد»
1ای پیروان عدالت و طالبان خداوند مرا بشنوید! به صخرهای كه از آن قطع گشته و به حفره چاهی كه از آن كنده شدهاید، نظر كنید.2به پدر خود ابراهیم و به ساره كه شما را زایید نظر نمایید زیرا او یك نفر بود حینی كه او را دعوت نمودم و او را بركت داده، كثیر گردانیدم.3به تحقیق خداوند صهیون را تسلّی داده، تمامیخرابههایش را تسلّی بخشیده است و بیابان او را مثل عدن و هامون او را مانند جنّت خداوند ساخته است. خوشی و شادی در آن یافت میشود و تسبیح و آواز ترنّم.4ای قوم من به من توجّه نمایید و ای طایفه من به من گوش دهید. زیرا كه شریعت از نزد من صادر میشود و داوری خود را برقرار میكنم تا قومها را روشنایی بشود.5عدالت من نزدیك است و نجات من ظاهر شده، بازوی من قومها را داوری خواهد نمود و جزیرهها منتظر من شده، به بازوی من اعتماد خواهند كرد.6چشمان خود را بسوی آسمان برافرازید و پایین بسوی زمین نظر كنید زیرا كه آسمان مثل دود از هم خواهد پاشید و زمین مثل جامه مندرس خواهد گردید و ساكنانش همچنین خواهند مرد. امّا نجات من تا به ابد خواهد ماند و عدالت من زایل نخواهد گردید.7ای شما كه عدالت را میشناسید! و ای قومی كه شریعت من در دل شما است! مرا بشنوید. از مذمّت مردمان مترسید و از دشنام ایشان هراسان مشوید.8زیرا كه بید ایشان را مثل جامه خواهد زد و كِرم ایشان را مثل پشم خواهد خورد امّا عدالت من تا ابدالا´باد و نجات من نسلاً بعد نسل باقی خواهد ماند.9بیدار شو ای بازوی خداوند ، بیدار شو و خویشتن را با قوّت ملبّس ساز. مثل ایام قدیم و دورههای سلف بیدار شو. آیا تو آن نیستی كه رَهَب را قطع نموده، اژدها را مجروح ساختی.10آیا تو آن نیستی كه دریا و آبهای لجّه عظیم را خشك كردی و عمقهای دریا را راه ساختی تا فدیه شدگان عبور نمایند؟11و فدیه شدگان خداوند بازگشت نموده، با ترنّمبه صهیون خواهند آمد و خوشی جاودانی بر سر ایشان خواهد بود و شادمانی و خوشی را خواهند یافت و غم و ناله فرار خواهد كرد.12من هستم، من كه شما را تسلّی میدهم. پس تو كیستی كه از انسانی كه میمیرد میترسی و از پسر آدم كه مثل گیاه خواهد گردید؟13و خداوند را كه آفریننده تو است كه آسمانها را گسترانید و بنیاد زمین را نهاد فراموش كردهای و دائماً تمامی روز از خشم ستمكار وقتی كه به جهت هلاك كردن مهیا میشود میترسی؟ و خشم ستمكار كجا است؟14اسیران ذلیل بزودی رها خواهند شد و در حفره نخواهند مرد و نان ایشان كم نخواهد شد.15زیرا من یهوه خدای تو هستم كه دریا را به تلاطم میآورم تا امواجش نعره زنند، یهوه صبایوت اسم من است.16و من كلام خود را در دهان تو گذاشتم و تو را زیر سایه دست خویش پنهان كردم تا آسمانها غرس نمایم و بنیاد زمینی نهم و صهیون را گویم كه تو قوم من هستی.17خویشتن را برانگیز ای اورشلیم! خویشتن را برانگیخته، برخیز! ای كه از دست خداوند كاسه غضب او را نوشیدی و دُرد كاسه سرگیجی را نوشیده، آن را تا ته آشامیدی.18از جمیع پسرانی كه زاییده است یكی نیست كه او را رهبری كند و از تمامی پسرانی كه تربیت نموده، كسی نیست كه او را دستگیری نماید.19این دو بلا بر تو عارض خواهد شد؛ كیست كه برای تو ماتم كند؟ یعنی خرابی و هلاكت و قحط و شمشیر، پس چگونه تو را تسلّی دهم.20پسرانتو را ضعف گرفته، به سر همه كوچهها مثل آهو در دام خوابیدهاند. و ایشان از غضب خداوند و از عتاب خدای تو مملّو شدهاند.21پس ای زحمت كشیده این را بشنو! و ای مست شده امّا نه از شراب!22خداوند تو یهوه و خدای تو كه در دعوی قوم خود ایستادگی میكند چنین میگوید: اینك كاسه سرگیجی را و دُرد كاسه غضب خویش را از تو خواهم گرفت و آن را بار دیگر نخواهی آشامید.23و آن را به دست آنانی كه بر تو ستم مینمایند میگذارم كه به جان تو میگویند: خم شو تا از تو بگذریم و تو پشت خود را مثل زمین و مثل كوچه به جهت راه گذریان گذاشتهای.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب حاوی پرسشهای بدیهی فراوان است. این پرسشها ثابت کننده حرف خداوند[یهوه] و برای قانع کردن خواننده به کار رفتهاند.
نویسنده در این باب از استعاره خواب استفاده میکند که اشاره به گناه دارد. خداوند[یهوه] به قوم میگوید که بیدار شوند، این سخن او به معنای توبه و بازگشت به سوی خداوند[یهوه] است.
and )
کلمه «مرا» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
نظر کردن به چیزی به فکر کردن به آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در مورد آن صخره...و به آن حفره چاه...فکر کنید»
خدا به نحوی در مورد قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی ساختمانی سنگی هستند و به نحوی از نیاکان آنها سخن میگوید که گویی صخره یا حفرهای هستند که خدا آنها را از آن قطع کرده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجدادتان که مثل صخرهای هستند که از آن قطع شدهاید و مثل حفره چاهی که از آن کنده شدهاید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صخرهای که از آن قطع گشتهاید»
«که با اسکنه قطع شدهاید» یا «بریده شدهاید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حفره چاهی که از آن بریده شدهاید»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
خدا به نحوی در مورد نیاکان آنها سخن میگوید که گویی پدرشان هستند. ترجمه جایگزین: «ابراهیم، نیاک شما» یا «ابراهیم، جد شما»
خدا به نحوی از همسر ابراهیم سخن میگوید که گویی مادر آنهاست و آنها را به دنیا آورده است. ترجمه جایگزین: «همسر ابراهیم، ساره که شما ذریت او هستید»
این قسمت اشاره به زمانی دارد که هنوز فرزندی نداشت. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که فرزندی نداشت»
خدا به نحوی از فراوانی ذریت ابراهیم سخن میگوید که گویی ابراهیم فراوان است. ترجمه جایگزین: «ذریت او را فراوان ساخت» یا «باعث شد ذریت[نواده] فراوان داشته باشد»
صهیون نام دیگر شهر اورشلیم است و اینجا اشاره به مردم صهیون دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مردم صهیون را تسلی خوهد داد»
کلمه «خرابه» به مردمی اشاره دارد که در خرابهها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردمی را که در خرابهها زندگی میکنند، تسلی خواهد داد»
کلمه «او را» به صهیون اشاره دارد. اینجا به نحوی از شهرها سخن گفته شده که گویی زن هستند.
مکانهایی که خراب شدهاند.
این عبارات یعنی خدا مکانهای خالی در اسرائيل را زیبا میسازد. معمولاً در نبوتها به نحوی از رویدادهایی که قرار است در آینده رخ دهند سخن گفته میشد که گویی در گذشته رخ دادهاند. چنین امری بر قطعیت رخ دادن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «بیابان او را مثل عدن خواهد ساخت و هامون[بادیه] او را مثل باغ خداوند[یهوه]»
خوشی و شادی یک معنا دارند. یافت شدن اشاره به آنجا بودن دارد. ترجمه جایگزین: «باز در صهیون خوشی و شادی خواهد بود»
خداوند[یهوه] همچنان با اسرائيل سخن میگوید.
این دو عبارت یک معنا دارند. هر دوی آنها فرمان گوش دادن را تشدید میکنند.
داوری[عدالت] خدا به شریعت او و نور به معرفت آن چه درست است اشاره دارد. این یعنی مردم اقوام دیگر شریعت خدا را درک و از آن اطاعت خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «شریعتم به اقوام آن چه را که درست است، میآموزد» یا «قومها، شریعت مرا خواهند شناخت»
کلمه «نزدیک» به «زود» اشاره دارد. نزدیکی عدالت خدا اشاره میکند که او به زودی عدالت خود را نشان خواهد داد. او چنین کاری را با تحقق بخشیدن به وعدههای خود و نجات مردم انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «به زودی عدالت خود را نشان خواهم داد»
خدا به نحوی از نجات مردم سخن میگوید که گویی نجات چیزی است که میتواند نزد آنها برود. ترجمه جایگزین: «مردم را نجات خواهم داد»
کلمه «بازو» به قدرت خدا و «داوری» به حکومت کردن او اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «با قدرت خود به اقوام حکومت خواهم کرد»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که بر ساحل سرزمینهای دور و آنسوی دریا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که بر جزیرهها زندگی میکنند» یا «کسانی که در سرزمینهایی در میان دریا[ ساحلی] زندگی میکنند»
بازوی خدا به آن چه انجام خواهد داد، اشاره دارد. اینجا به نجات قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با اشتیاق منتظر خواهند بود تا کاری کنم» یا «مشتاقانه منتظرند تا نجاتشان دهم»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
بر افراشتن چشمها، به بالا نگاه کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به آسمان نگاه کنید»
این عبارات به چیزهایی که فوراً محو میشوند یا بیفایده میشوند، اشاره دارند.
«نجات» خدا به نتیجه نجات او که آزادی است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما را نجات خواهم داد و همیشه آزاد خواهید بود»
«عدالت» خدا به عادلانه حکمرانی کردن او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عدالت[پارسایی] من هرگز پایان نخواهد یافت» یا «برای همیشه حکومت خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
داشتن شریعت در دل به شناختن شریعت خدا و میل به اطاعت از آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که شریعت من را میشناسد و آن را حرمت مینهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی به شما آسیب میرسانند، شجاعت خود را از دست ندهید»
خدا به نحوی از کسانی که عادلان[پارسایان] را آزار میدهند سخن میگوید که گویی بید هستند و از نابود شدنشان به نحوی سخن میگوید که گویی حشرات آنها را خوردهاند.
«عدالت» خدا به عادلانه حکومت کردن او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حکومت عادلانه من باقی خواهد بود» یا «تا ابد عادلانه حکومت خواهم کرد»
«نجات» خدا به نتیجه نجات او که آزادی است، اشاره دارد. «نسلاً بعد نسل» به همیشه باقی بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما را نجات خواهم داد و همیشه آزاد خواهید بود»
اینجا مردم به نحوی مصرانه از بازوی خداوند[یهوه] یاری میخواهند گویی که بازوی او یک شخص است. اگر در زبان مقصد خطاب قرار دادن بازو عجیب است میتوانید در ترجمه خود، مستقیماً خداوند[یهوه] را خطاب قرار دهید. ترجمه جایگزین: «بیدار شو، بیدار شو ای خداوند[یهوه] و بازوی خود را به قوت ملبس کن»
اینجا قوم به نحوی از بازوی خداوند[یهوه] سخن میگویند که گویی چون به آنها یاری نرسانده خواب است. «بازوی خداوند[یهوه] به خود خداوند[یهوه] و به خصوص به کمک کردن او به مردم اشاره دارد. کلمه «بیدار شو» تکرار شده تا ضرورت کمک خدا را نشان دهد.
اینجا به نحوی از قوت سخن گفته شده که گویی نوعی لباس است که کسی میپوشد تا خود را در جنگ تقویت کند. ترجمه جایگزین: «خود را تقویت کن»
متکلم از پرسشی استفاده میکند تا بر قدرت خداوند[یهوه] تاکید کند. ترجمه جایگزین: «تویی که رَهَب را در هم کوبیدی و غول را خنجر زدی»
رَهَب اسم اسطورهای مار عظیمالجثهای است که از دریا بیرون میآید. رَهَب نماد ملت مصر یا شرارت و هرج و مرج است.
متکلم مجدداً سوالاتی را به کار میبرد تا بر قدرت خدا برای انجام اعمال مقتدرانه تاکید کند. این قسمت به باز شدن دریای سرخ برای عبور اسرائيل و فرار آنها از ارتش مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دریا را خشک کردهای...تا ناجیان عبور کنند»
این قسمت بسیار مشابه اشعیا ۳۵: ۱۰ است.
«فدیه شدن» به معنای «رها شدن» است. این قسمت به کسانی که خداوند[یهوه] نجات داده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خداوند[یهوه] نجات داده است»
این قسمت با اشاره به سر شخص به کل او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همیشه خوشحال خواهند بود»
کلمات «شادمان» و «خوشی» مثل «غم» و «ناله» یک معنا دارند. هر دو کنار یکدیگر بر شدت این عواطف تاکید میکنند.
اینجا به نحوی از سرشار شدن از شادی و خوشی سخن گفته شده که گویی به این عواطف ویژگیهای انسانی میدهند تا بر شخص غالب آیند. ترجمه جایگزین: «از شادی و خوشی سرشار خواهند شد» یا «به شدت شاد و خوش خواهند بود»
اینجا به نحوی از دیگر غمگین و ماتم زده نبودن مردم سخن گفته شده که گویی این عواطف میتوانند فرار کنند. ترجمه جایگزین: «دیگر غمگین و ماتم زده نخواهند بود»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
کلمه «من» برای تاکید تکرار شده است. اگر چنین روشی در زبان شما متداول نیست میتوانید تکرار را در ترجمه خود حذف کنید. ترجمه جایگزین: «من هستم که»
این پرسش بدیهی تاکید میکند که مردمی که خداوند[یهوه] از آنها حفاظت میکند، نباید از انسان بترسند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از انسان نترسید...مثل گیاه خواهد شد»
این عبارت انسان را با گیاه مقایسه میکند و بر کوتاهی زندگی و سرعت مرگ بشر تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «که مثل علف زندگی میکند و سریع میمیرد» یا «که مثل علف محو خواهند شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که هستند مثل»
)
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از پرسشی استفاده میکند تا تاکید کند که آنها نباید خداوند[یهوه] را فراموش کنند. ترجمه جایگزین: «نباید خداوند[یهوه] را فراموش میکردید...زمین»
ببنید اسم خداوند[یهوه] را در اشعیا ۱۷: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
«که آسمانها را پهن کرده است.» اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] آسمانها را خلق کرده سخن میگوید که گویی آنها را چون پارچهای بزرگ گسترانیده است. ترجمه جایگزین: «که آسمانها را چون جامهای گسترانیده است»
کلمه «بنیاد» معمولاً به ساختاری[بنیادی] اشاره دارد که ساختمان بر آن بنا شده است. اینجا ساختاری مشابه را توصیف میکند که آن زمان فرض بر آن بود که زمین بر آن بنا شده و آن بنیاد زمین را بر خود نگه داشته است. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۲۴: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید.
«خشم آتشین ستمکار هنگامی که تصمیم به نابود کردن میگیرد»
اینجا در اصل از کلمه «[گرم] یا [داغ]» استفاده شده که به شدت یا بزرگی آن اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «خشم فراوان»
خداوند[یهوه] از پرسشی استفاده میکند تا تاکید کند که مردم نباید از کسانی که به آنها ظلم میکنند، بترسند. ستمکاران دیگر آنها را تهدید نمیکنند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خشم ستمکار تهدید نیست!»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
این قسمت اشاره به قوم اسرائیل دارد که بردگان بابلیها بودند. این عبارت نحوه کار کردن آنها را توصیف میکنند. ترجمه جایگزین: «برده»
این کلمه به هاویه[شئول] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حفره شئول» یا «قبر»
کلمه «نان» اشاره کلی به غذا دارد. این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بی غذا نخواهد ماند»
خداوند[یهوه] به نحوی از تکان خوردن دریا و تلاطم امواج سخن میگوید که گویی او دریا را بر هم میزند درست مثل کسی که کاسهای را با قاشقی بزرگ هم میزند. ترجمه جایگزین: «کسی که باعث شد دریا به تلاطم افتد» یا «کسی که باعث بالا و پایین شدن دریا شد»
ببنید اسم خداوند[یهوه] را در اشعیا ۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] به آن چه اشعیا باید بگوید سخن گفته شده که گویی جسمی است که خداوند[یهوه] آن را در دهان اشعیا قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «به تو گفتم که چه بگویی»
«دست» خداوند[یهوه] به قدرت او اشاره دارد. اینجا به نحوی در مورد این که خداوند[یهوه] از اشعیا محافظت میکند سخن گفته شده که گویی دست خداوند[یهوه]، اشعیا را میپوشاند تا از او محافظت کند. ترجمه جایگزین: «قوت من تو را مصون نگاه داشت» یا «من از تو مراقبت کردم و تو را ایمن نگه داشتم»
کلمه «غرس» به معنای گذاشتن چیزی در زمین است. اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] آسمان ها را استوار بنا کرده سخن گفته شده که گویی خیمهای است که آن را گسترانیده و میخ خیمه را محکم کوبیده است. ترجمه جایگزین: «تا آسمان ها را استوار سازم»
کلمه «بنیاد» معمولاً به ساختاری[بنیادی] اشاره دارد که ساختمان بر آن بنا شده است. اینجا ساختاری مشابه را توصیف میکند که آن زمان فرض بر آن بود که زمین بر آن بنا شده و آن بنیاد زمین را بر خود نگه داشته است. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۲۴: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید.
اورشلیم به کسانی که در آن شهر زندگی میکنند، اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی با مردم اورشلیم سخن میگوید که گویی آنها به او گوش میدهند. ترجمه جایگزین: «بیدار شوید، برخیزید ای مردم اورشلیم»
«مواظب باش و برخیز.» کلمه «برانگیز» به منظور نشان دادن اظطرار بیدار کردن مردم اورشلیم تکرار شده است. این کلمه برای واقعاً بیدار کردن آنها به کار نرفته است.
خداوند[یهوه] به نحوی از مجازات مردم سخن میگوید که گویی آنها را مجبور به نوشیدن از کاسهای میکند که از غضب او پر شده است. وقتی از کاسه خشم او مینوشند، چون کسانی که شراب بسیار نوشیدهاند، تلو تلو میخورند.
«دُرد» به معنای تکههای سفت و رسوباتی است که در کف ظرف از مایعات باقی میماند. ترجمه جایگزین: «تا کف»
کلمه «دست» به خداوند[یهوه] اشاره دارد و بر این که او کاسه را به قوم داده، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «که به شما داده است»
«از کاسهای که باعث سرگیجی شما شد گویی که از شراب مست شدهاید»
درست راه نرفتن یا تلو تلو خوردن.
این دو جمله یک معنا دارند و میتوان آنها را با هم ترکیب کرد. اینجا به نحوی از درماندگی اورشلیم سخن گفته شده که گویی این شهر، زنی مست است که پسری ندارد تا به او کمک کند. ترجمه جایگزین: «کسی را نداری که کمکت کند!... مثل زن پیر و مست و بی پسری هستی که باید دستش را گرفت و هدایت کرد»
اشعیا همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
اشعیا با استفاده از این سوالات تاکید میکند که کسی نیست که برای او زاری کند یا او را تسلی دهد. این سوالات را میتوان در قالب جملات خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که همراه تو ماتم کند...کسی نیست که تو را تسلی دهد»
دو بلا اشاره به عبارات رو به رو دارند: «خرابی و هلاكت» و «قحط و شمشیر»
این کلمات یک معنا دارند و بر نابودی زمین که سپاه دشمن سبب آن میشود تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «دشمنانت شهرت را خالی و خراب رها کردهاند»
کلمات «قحط» و «شمشیر» بلایی را توصیف میکنند که قرار است بر سر مردم آیند. «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بسیاری از شما از گرسنگی و جنگ مردهاند»
این قسمت یک تعمیم است. بسیاری از فرزندان در خیابان دراز میکشند ولی لزوماً هر گوشه نیستند. ترجمه جایگزین: «در خیابان...دراز میکشند»
اینجا به نحوی از خستگی و درماندگی فرزندان سخن گفته شده که گویی آهویی در دام افتاده هستند. ترجمه جایگزین: «مثل آهویی در دام درمانده هستند»
حیوانی همچون گوزن و شاخدار است که بسیار سریع میدود. ترجمه جایگزین: «گوزن»
«غضب خداوند[یهوه] به مجازات خداوند[یهوه] اشاره دارد که به خاطر خشم خود قومش را مجازات میکند. این قسمت به نحوی از شدیداً مجازات شدن سخن میگوید که گویی آنها پر از خشم خداوند[یهوه] شدهاند. کلمه «عتاب» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] چون خشمگین بود، به سختی آنها را مجازات و توبیخ کرد»
اشعیا همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از کلمه «ای» استفاده میکند تا به ستمدیدگان اشاره کند. ترجمه جایگزین: «ای ستمدیدگان و مستان»
این قسمت به نحوی از کسانی که به خاطر رنج فراوان، مثل مستان رفتار میکنند، سخن میگوید که گویی به دلیل این که مجبور شدهاند از کاسه[جام] غضب خداوند[یهوه] بنوشند، مست شدهاند. ترجمه جایگزین: «تو که از کاسه شراب خشم خداوند[یهوه] مست هستی» یا «تو که به خاطر رنج فراوانت همچون فردی مست عمل میکنی»
اینجا به نحوی از دیگر خشمگین نبودن خداوند[یهوه] از قوم سخن میگوید که گویی خشم او محتویات کاسهای است که از آنها گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «من دیگر از تو خشمگین نخواهم بود. جامی که باعث سرگیجی تو میشد را گرفتهام، جامی که پر از غضب من بود را، تا»
این قسمت برای جلب توجه شنونده به آن چه که در ادامه گفته شده به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «گوش بده»
کلمه «کاسه» به آنچه در کاسه است اشاره دارد. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۵۱: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «جام شرابی که باعث سرگیجه قوم میشود»
خداوند[یهوه] به نحوی از مجازات کردن مردم سخن میگوید که گویی آنها را مجبور به نوشیدن از کاسهای میکند که از غضب او پر شده است. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۵۱: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کاسهای که از خشم من پر است» یا «جامی که از خشم من پر است»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
اینجا به نحوی از مجازات شدن دشمنان آنها توسط خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی آنها را مجبور میکند که از جامی که از خشم او پر است، بنوشد.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خداوند[یهوه] با قرار دادن جام خشم خویش در دستشان، آنها را مجبور میکند از آن بنوشند. ترجمه جایگزین: «کسانی را که به شما ستم میکنند، وامیدارم از کاسه شراب خشم من بنوشند»
این عبارت را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که تو را آزار میدهند» یا «کسانی که باعث رنجش تو شدهاند» [در فارسی انجام شده]
این قسمت نحوهای را که دشمنان بر پشت آنها راه میروند، با راه رفتن مردم بر خیابان مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «در خیابانها دراز کشیدهای تا دشمنانت بر پشتت راه روند»
1بیدار شو ای صهیون! بیدار شو و قوّتخود را بپوش ای شهر مقدّس اورشلیم! لباس زیبایی خویش را در بر كن زیرا كه نامختون و ناپاك بار دیگر داخل تو نخواهد شد.2ای اورشلیم خود را از گردْ بیفشان و برخاسته، بنشین! و ای دختر صهیون كه اسیر شدهای بندهای گردن خود را بگشا!3زیرا خداوند چنین میگوید: مفت فروخته كشتید و بینقره فدیه داده خواهید شد.4چونكه خداوند یهوه چنین میگوید: كه در ایام سابق قوم من به مصر فرود شدند تا در آنجا ساكن شوند و بعد از آن آشور بر ایشان بیسبب ظلم نمودند.5امّا الا´ن خداوند میگوید: در اینجا مرا چه كار است كه قوم من مجّاناً گرفتار شدهاند. و خداوند میگوید: آنانی كه بر ایشان تسلّط دارند صیحه میزنند و نام من دائماً هر روز اهانت میشود.6بنابراین قوم من اسم مرا خواهند شناخت. و در آن روز خواهند فهمید كه تكلّمكننده من هستم، هان من هستم.7چه زیبا است بر كوهها پایهای مبشّر كه سلامتی را ندا میكند و به خیرات بشارت میدهد و نجات را ندا میكند و به صهیون میگوید كه خدای تو سلطنت مینماید.8آواز دیدهبانان تو است كه آواز خود را بلند كرده، با هم ترنّم مینمایند، زیرا وقتی كه خداوند به صهیون رجعت میكند ایشان معاینه خواهند دید.9ای خرابههای اورشلیم به آواز بلند با هم ترنّم نمایید، زیرا خداوند قوم خود را تسلّی داده، و اورشلیم را فدیه نموده است.10خداوند ساعد قدّوس خود را در نظر تمامی امّتها بالا زده است و جمیع كرانههای زمین نجات خدای ما را دیدهاند.11ای شما كه ظروف خداوند را برمیدارید، به یك سو شوید، به یك سو شوید و از اینجا بیرون روید و چیز ناپاك را لمس منمایید و از میان آن بیرون رفته، خویشتن را طاهر سازید.12زیرا كه به تعجیل بیرون نخواهید رفت و گریزان روانه نخواهید شد، چونكه یهوه پیش روی شما خواهد خرامید و خدای اسرائیل ساقه شما خواهد بود .13اینك بنده من با عقل رفتار خواهد كرد و عالی و رفیع و بسیار بلند خواهد شد.14چنانكه بسیاری از تو در عجب بودند (از آن جهت كه منظر او از مردمان و صورت او از بنیآدم بیشتر تباه گردیده بود).15همچنان بر امّتهای بسیار خواهد پاشید و به سبب او پادشاهان دهان خود راخواهند بست زیرا چیزهایی را كه برای ایشان بیان نشده بود خواهند دید و آنچه را كه نشنیده بودند خواهند فهمید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
نبوتهای این باب بعد از تبعید به بابل رخ میدهند و اشارهای به معاصران اشعیا ندارند.
این باب حاوی تعلیم یا نبوتی مهم در مورد مسیح موعود[ماشیح] است که از آغاز این باب تا باب بعد ادامه مییابد. این نبوت در ۵۲: ۱۳ آغاز میشود و پژوهشگران معمولا معتقدند که این قسمت مسیح موعود را «بنده[خادم] رنجور» توصیف کرده است.
این کلمات به منظور تاکید تکرار شدهاند و اضطرار را نشان میدهند. اینجا به نحوی از این که اشعیا سعی میکند مردم را برخیزاند سخن گفته شده که گویی سعی دارد آنها را از خواب بیدار کند.
اینجا به نحوی از قوی بودن سخن گفته شده که گویی قوت لباسی است که شخص بر تن میکند. ترجمه جایگزین: «قوی باش»
هر دوی این کلمات به کسانی که در این شهرها زندگی میکنند اشاره دارند. اشعیا به نحوی خطاب به قوم سخن میگوید که گویی مردم میتوانند صدای او را بشنوند. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون...مردم اورشلیم»
این صفات وابسته به اسم را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که نامختون یا ناپاک هستند»
این قسمت به مردم ناپاک اشاره دارد. اینجا به نحوی از شخصی که خدا ناقبول یا ناپاک به حساب میآورد سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا مقبول نمیداند»
کلمه «تو» به اورشلیم اشاره دارد که مقصود از آن ساکنان آن شهر است. اینجا از مضمون برداشت میشود که نامختونان و ناپاکان وارد شهر میشوند تا به مردم حمله کنند. ترجمه جایگزین: «وارد شهر میشوند تا به تو حمله کنند»
اشعیا همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
اینجا «اورشلیم» به کسانی که در آن شهر زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ای مردم اورشلیم، بنشینید و گرد را از خود بتکانید»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که مردم اورشلیم به خاطر بردگی هنگام تبعید در بابل زنجیرهایی به خود دارند. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
این یک اصطلاح است. «دختر» شهری بودن به معنای مردم آن شهر بودن است. ببینید این کلمات را در اشعیا ۱: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون» یا «کسانی که در صهیون زندگی میکنند»
اینجا به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی مالک قوم اسرائیل است. چون مالک حقیقی است میتواند آنها را مفت بدهد یا به میل خود آنها را بگیرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را به هیچ فروختم و بیپول[بها] نجات خواهم داد»
اینجا در اصل از کلمه «[آغاز]» استفاده شده که اشاره به شروع تاریخ قوم اسرائیل دارد که برای نخستین بار تبدیل به یک امت شدند.
«به مصر رفتند.» معمولاً برای کسی که از کنعان به مصر سفر میکرد از فعلی چون «فرود شد» استفاده میکردند.
کلمه «آشور» به مردم آشور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم آشور با آنها بدرفتاری کردند»
خداوند[یهوه] از پرسشی استفاده میکند تا توجه مردم را به آن چه میخواهد بگوید، جلب کند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حالا ببینید که چه شده...قوم من باز به هیچ برده شدند» [در فارسی انجام شده]
خداوند[یهوه] به نام از خود سخن میگوید. او به این روش بر قطعیت اعلام خود تاکید میکند. این قسمت را مانند اشعیا ۳۰: ۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] چنین اعلام کرده است» یا «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میبینم که دشمن قوم من را به هیچ میبرد»
معانی محتمل: ۱) «به هیچ» یعنی اهل بابل قوم را ناعادلانه و بدون دلیل بردند یا ۲) این استعاره تا اشعیا ۵۲: ۳ ادامه مییابد جایی که خداوند[یهوه] به نحوی سخن میگوید که گویی مالک قوم اسرائیل است و میتواند به هیچ آنها را بدهد.
این قسمت به بابلیانی که بر آنها غالب آمدند، اشاره دارد. اگرچه برخی از نسخ میگویند «آنان که بر شما حکومت میکنند، ناله میکنند.» این قسمت در ترجمههایی که چنین روشی را پیش گرفتهاند به رهبران اسرائیل که در اسارت هستند، اشاره دارد.
کلمه «نام» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که دیدند دشمنْ قوم من را میبرد، هر روز سخنان شرورانهای درباره من میگویند»
کلمه «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بنابراین قوم من واقعاً اسم مرا خواهند شناخت»
اشعیا با قوم اسرائيل سخن میگوید.
کلمه «پایها» به قاصدی اشاره دارد که راه میرود. ترجمه جایگزین: «زیباست که ببینی قاصدی اخبار خوش را اعلام میکند»
کلمه «صهیون» به مردم صهیون اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم صهیون»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بلند فریاد میزنند»
اینجا در اصل از کلمه «[چشم]» استفاده شده که به شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه یک از آنها[تک تک آنها]»
اشعیا همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
اشعیا به نحوی از خرابههای اورشلیم سخن میگوید که گویی کسانی هستند که میتوانند شادی کنند. این قسمت اشاره به مردم اورشلیم دارد که شکست خوردهاند. ترجمه جایگزین: «ای کسانی که میان خرابههای اورشلیم زندگی میکنید»
کلمه «اورشلیم» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم را نجات داده است»
کلمه «ساعد» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. اینجا به نحوی از اینکه خداوند[یهوه] به تمام مردم امتها نشان میدهد که قدوس و نیرومند است سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] مبارزی است که جامه خود را بر میدارد و سلاح خود برای جنگ را به دست میگیرد. ترجمه جایگزین: «قدوسیت و قدرت مطلق خود را نشان داد»
کلمه «امتها» و «زمین» به مردمی اشاره دارد که در سراسر زمین زندگی میکنند.
اشعیا همچنان با مردم اسرائیل سخن میگوید.
این کلمات برای تاکید به آن چه که باید انجام دهند تکرار شدهاند، اگرچه بر انجام آنی این عمل اشاره ندارند.
اینجا از مضمون برداشت میشود که مردم اسرائیل در بابل برده هستند. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از زمینی که در آن بردهای، بیرون برو»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] چیزی را ناپاک و نامناسب برای لمس یا خوردن اعلام کرده سخن گفته شده که گویی آن چیز جسماً ناپاک است. ترجمه جایگزین: «چیزی را که لمسش برای خداوند[یهوه] نامقبول است، لمس نکن»
کلمه «آن» به بابل اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به نحوی از این که در برابر قومش از دشمنان مراقبت میکند سخن گفته که گویی او جنگجویی است که پیش و پس قوم میرود و جنگجویی که پشت سرشان میماند تا از آنها محافظت کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. دو عبارت «عالی و رفیع» و «بلند خواهد شد» اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که خداوند بنده[خادم] خود را حرمت خواهد گذاشت. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۳۳: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عظیمترین حرمت را به بنده خود خواهم داد[بنده خود را بسیار حرمت خواهم نهاد]»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که چهره آن خادم به دلیل ضرب و جرح دشمنان تغییر کرده است. معنای کامل این قسمت را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانش بدنش را به شدت کوبیدند، آن قدر که دیگر شبیه انسان نبود»
خداوند[یهوه] همچنان با بندهاش سخن میگوید.
اینجا به نحوی از این که آن بنده یا خادم باعث میشود مردم امتها مقبول خداوند[یهوه] باشند، سخن گفته شده که گویی بنده او کاهنی است که خون قربانی خود را بر کسی یا چیزی که مقبول خداست میریزد.
کلمه عبری که به «پاشیدن» اشاره دارد همچنین به معنای «تعجب کردن» یا «وحشت کردن» است و در برخی از نسخ کتاب مقدس چنین ترجمه شده است.
کلمه «امتها» به مردم امتهای مختلف اشاره دارد.
عبارت «دهان خود را خواهند بست» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «پادشاهان دیگر سخن نخواهند گفت» یا «پادشاهان ساکت خواهند بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کسی به آنها نگفته است» یا «چیزی که کسی به آنها نگفته است»
1كیست كه خبر ما را تصدیق نموده وكیست كه ساعد خداوند بر او منكشف شده باشد؟2زیرا به حضور وی مثل نهال و مانند ریشه در زمین خشك خواهد رویید. او را نه صورتی و نه جمالی میباشد. و چون او را مینگریم منظری ندارد كه مشتاق او باشیم.3خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنج دیده و مثل كسی كه رویها را از او بپوشانند و خوار شده كه او را به حساب نیاوردیم.4لكن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت كشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم.5و حال آنكه به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما كوفته گردید. و تأدیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم.6جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هریكی از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جمیع ما را بروی نهاد.7او مظلوم شد امّا تواضع نموده، دهان خود را نگشود. مثل برهای كه برای ذبح میبرند و مانند گوسفندی كه نزد پشم برندهاش بیزبان است همچنان دهان خود را نگشود.8از ظلم و از داوری گرفته شد. و از طبقه او كه تفكّر نمود كه او از زمین زندگان منقطع شد و به جهت گناه قوم من مضروب گردید؟9و قبر او را با شریران تعیین نمودند و بعد از مردنش با دولتمندان. هرچندهیچ ظلم نكرد و در دهان وی حیلهای نبود.10امّا خداوند را پسند آمد كه او را مضروب نموده، به دردها مبتلا سازد. چون جان او را قربانی گناه ساخت، آنگاه ذریت خود را خواهد دید و عمر او دراز خواهد شد و مسرّت خداوند در دست او میسّر خواهد بود.11ثمره مشقّت جان خویش را خواهد دید و سیر خواهد شد. و بنده عادل من به معرفت خود بسیاری را عادل خواهد گردانید زیرا كه او گناهان ایشان را بر خویشتن حمل خواهد نمود.12بنابراین او را در میان بزرگان نصیب خواهم داد و غنیمت را با زورآوران تقسیم خواهد نمود، به جهت اینكه جان خود را به مرگ ریخت و از خطاكاران محسوب شد و گناهان بسیاری را بر خود گرفت و برای خطاكاران شفاعت نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب حاوی تعلیم یا نبوتی مهم در مورد مسیح موعود[ماشیح] و زندگی و خدمت اوست. این نبوت در ۵۲: ۱۳ آغاز میشود و پژوهشگران معمولا به این اشاره میکنند که این قسمت مسیح موعود را به عنوان «بنده[خادم] رنجور» توصیف کرده است.
and )
این باب نبوتهایی را درباره مرگ مسیح به خاطر گناهان ما مطرح میکند. اکثر پژوهشگران بر این باورند که چنین امری تعلیمی در مورد پارسایی مسیح است، مسیحی که به خاطر گناهان بشر مُرد. معمولاً این عمل را کفاره میخوانند.
and and )
اشعیا همچنان بنده[خادم] خداوند[یهوه] را توصیف میکند. او به نحوی رویدادهای آینده را توصیف میکند که گویی اکنون نیز رخ دادهاند. چنین روشی بر قطعیت رخ دادن آنها تاکید میکند.
آن چه اشعیا اکنون دریافته، آن قدر عظیم است که از خود میپرسد آیا تبعیدیان حرف او را باور خواهند کرد یا نه. ترجمه جایگزین: «سخت است که کسی شنیده ما را باور کند»
کلمه ساعد به قدرت خدا اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قدرت خود را بر قوم آشکار کرده است»
کلمه «وی» به بنده یا خادم خدا اشاره دارد که اشعیا او را با نهالی مقایسه میکند. چنین قیاسی بر ضعیف به نظر رسیدن او اشاره دارد.
«زمین خشک» زمینی سخت است که نمیتوان در آن چیزی کاشت و به جایی که آن بنده یا خادم خدا میآید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در وضعی بسیار سخت»
اشعیا همچنان آن بنده یا خادم خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۵۳: ۱- ۲)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را هیچ پنداشتند و طرد کردند»
«کسی که با همه نوع غم آشناست»
«روی» به توجه یا همراهی شخص اشاره دارد. پوشیدن روی به معنای روی برگرداندن از کسی است. ترجمه جایگزین: «از کسی که قوم از او روی برگرداند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را بیارزش پنداشتند»
اشعیا همچنان آن بنده یا خادم خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۵۳: ۱- ۲)
بر خود گرفتن یا حمل نمودن مفاهیمی چون مریضی و غم به بلند کردن[برداشتن] آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مرض و غم ما را بر خود گرفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باز فکر میکردیم که خدا او را مجازات میکند و آزار میدهد»
اشعیا همچنان آن بنده یا خادم خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۵۳: ۱- ۲)
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و تاکید میکنند که آن خادم[بنده] به خاطر گناهان مردم رنج کشیده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به دشمن اجازه داد تا او را نیزه[خنجر] زند و به خاطر گناهان ما بکشد»
این قسمت به صلح با خدا اشاره دارد. چنین امری را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او این مجازات را پذیرفت تا بتوانیم در هماهنگی و توازن[صلح] زندگی کنیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با رنجی که از زخمهای خود برد، ما را شفا داد»
اشعیا همچنان آن بنده یا خادم خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۵۳: ۱- ۲)
گوسفندان معمولاً از مسیری که چوپان آنها را به آن هدایت کرده بیرون میروند. مقصود اشعیا این است که ما به جای فرامین خدا آن چه را که خود میخواهیم، انجام میدهیم.
«گناه» ما به حس تقصیر ما که نتیجه گناه است، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تقصیر گناه یک از ما[حس گناه هر یک از ما]
اشعیا همچنان آن بنده یا خادم خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۵۳: ۱- ۲)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با او به بدی رفتار کردند»
کلمه «دهان» به سخن شخص اشاره دارد. باز کردن دهان به سخن گفتن او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اعتراضی نکرد»
اشعیا بنده یا خادم را با بره یا گوسفند مقایسه میکند تا تاکید کند هنگامی که مردم به او آسیب میرسانند و او را تحقیر میکنند، ساکت خواهد ماند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مثل برهای که هنگام ذبح ساکت است»
اشعیا همچنان آن بنده یا خادم خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۵۳: ۱- ۲)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با او بد رفتاری کردند و او را داوری و محکوم کردند»
کلمهای که از زبان عبری به «ظلم» ترجمه شده در برخی از نسخ «دستگیر شدن» ترجمه شده است. رویکردی که در این نسخ پیش گرفته شده به دستگیر شدن این خادم و سپس داوری و محکوم شدن او اشاره دارد.
این سوال تاکید میکند که کسی به او فکر نمیکند. ترجمه جایگزین: «کسی از نسل او اهمیتی نداد که چه اتفاقی برای او افتاده است» یا «کسی از معاصران او به اتفاقی که برای او افتاد اهمیت نداد»
بسیاری از نسخ دیگر این قسمت را متفاوت ترجمه کردهاند: «که میتواند در مورد ذریتش هر چه بگوید؟» یا «که میتواند هرچه در مورد سرنوشتش بگوید؟»
«مضروب گردید» به مرگ او اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی مُرد» یا «اما به کام مرگ رفت»
«از مردم...اسرائيل»
کلمه «دهان» به سخن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هنگام سخن گفتن نیز کسی را فریب نداد»
اشعیا همچنان آن بنده یا خادم خداوند[یهوه] را توصیف میکند (اشعیا ۵۳: ۱- ۲).
کلمه «ذریت» به کسانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] به خاطر فدیه آن خادم بخشیده است.
این قسمت به بیشتر زنده نگه داشتن او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] خادم[بنده] خود را باز زنده خواهد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] هدف خود را به واسطه خادمش[بندهاش] به جا خواهد آورد»
کلمه «جان خویش» به آن خادم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بعد از این که آن خادم[بنده] رنج کشید»
اینجا در اصل از «نور خویش» استفاده شده که به حیات یا جان اشاره دارد. بسیاری از نسخ چنین معنایی را در نظر گرفتهاند. این معنا به باز زنده شدن آن خادم[بنده] اشاره دارد. [در فارسی انجام شده]
کلمه «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
اینجا در اصل از کلمه «[تحمل خواهد کرد]» استفاده شده که به معنای «حمل کردن» است. معانی محتمل: ۱) «گناهان ایشان» کنایه است و به مجازات شدن به خاطر گناهانشان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مجازات آنها را بر خود خواهد گرفت» یا «او برای گناهانشان مجازات خواهد شد»
یا ۲) «گناهان ایشان» کنایه است و به حس گناه[تقصیر] آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حس گناه[تقصیر] آنها را بر خود خواهد گرفت» یا «به خاطر گناهانشان مجرم خواهد بود»
خداوند[یهوه] همچنان آن بنده یا خادم خود را توصیف میکند.
این عبارات اساساً یک معنا دارد. کلمات «نصیب» و «غنیمت» به پادشاهی پیروز در جنگ اشاره دارد که بعد از جنگ غنائم و پاداشها را با ارتش خود تفسیم میکند و سهیم میشود. این یعنی خدا بنده یا خادم خود را به خاطر فداکاریاش، بسیار حرمت خواهد نهاد.
خیلی از ترجمهها این قسمت را به «بسیاری» یا «قوی» ترجمه کردهاند. [در فارسی انجام شده]
«ریخت» به معنای آسیب پذیر یا بی حفاظت بودن است. آن خادم خداوند[یهوه] خود را در موقعیتی قرار میدهد که ممکن است بمیرد. ترجمه جایگزین: «او به میل خود امکان مرگ را پذیرفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه داد مردم با او مثل مجرم رفتار کنند»
1ای عاقرهای كه نزاییدهای بسرا! ای كه درد زه نكشیدهای به آواز بلند ترنّم نما و فریاد برآور! زیرا خداوند میگوید پسران زن بیكس از پسران زن منكوحه زیادهاند.2مكان خیمه خود را وسیع گردان و پردههای مسكنهای تو پهن بشود دریغ مدار و طنابهای خود را دراز كرده، میخهایت را محكم بساز.3زیرا كه بطرف راست و چپ منتشر خواهی شد و ذریت تو امّتها را تصرّف خواهند نمود و شهرهای ویران را مسكون خواهند ساخت.4مترس زیرا كه خجل نخواهی شد و مشوّش مشو زیرا كه رسوا نخواهی گردید. چونكه خجالت جوانی خویشرا فراموش خواهی كرد و عار بیوگی خود را دیگر به یاد نخواهی آورد.5زیرا كه آفریننده تو كه اسمش یهوه صبایوت است شوهر تو است، و قدّوس اسرائیل كه به خدای تمام جهان مسمّی است ولّی تو میباشد.6زیرا خداوند تو را مثل زن مهجور و رنجیده دل خوانده است و مانند زوجه جوانی كه ترك شده باشد. خدای تو این را میگوید.7زیرا تو را به اندك لحظهای ترك كردم امّا به رحمتهای عظیم تو را جمع خواهم نمود.8و خداوند ولی تو میگوید: به جوشش غضبی خود را از تو برای لحظهای پوشانیدم امّا به احسان جاودانی برتو رحمت خواهم فرمود.9زیرا كه این برای من مثل آبهای نوح میباشد. چنانكه قسم خوردم كه آبهای نوح بار دیگر بر زمین جاری نخواهد شد، همچنان قسم خوردم كه بر تو غضب نكنم و تو را عتاب ننمایم.10هرآینه كوهها زایل خواهد شد و تلّها متحرّك خواهد گردید، لیكن احسان من از تو زایل نخواهد شد و عهد سلامتی من متحرّك نخواهد گردید. خداوند كه بر تو رحمت میكند این را میگوید.11ای رنجانیده و مضطرب شده كه تسلّی نیافتهای، اینك من سنگهای تو را در سنگ سرمه نصب خواهم كرد و بنیاد تو را در یاقوت زرد خواهم نهاد.12و منارههای تو را از لعل و دروازههایت را از سنگهای بهرمان و تمامی حدود تو را از سنگهای گران قیمت خواهم ساخت.13و جمیع پسرانت از خداوند تعلیم خواهند یافت و پسرانت را سلامتی عظیم خواهد بود.14در عدالت ثابت شده و از ظلم دور مانده،نخواهی ترسید و هم از آشفتگی دور خواهی ماند و به تو نزدیكی نخواهد نمود.15همانا جمع خواهند شد امّا نه به اذن من. آنانی كه به ضّد تو جمع شوند به سبب تو خواهند افتاد.16اینك من آهنگری را كه زغال را به آتش دمیده، آلتی برای كار خود بیرون میآورد، آفریدم. و من نیز هلاك كننده را برای خراب نمودن آفریدم.17هر آلتی كه به ضدّ تو ساخته شود، پیش نخواهد برد و هر زبانی را كه برای محاكمه به ضدّ تو برخیزد، تكذیب خواهی نمود. این است نصیب بندگان خداوند و عدالت ایشان از جانب من. خداوند میگوید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب بر وفاداری[تعهد] خداوند برای به جا آوردن عهد خود تمرکز میکند و به چندین عهد متفاوت اشاره میکند.
, , and and )
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] به مردم اورشلیم میگوید که از ازیاد مجدد جمعیت آن شهر شاد باشند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] به زنی نازا میگوید که او فرزندان بسیار خواهد داشت.
این قسمت هم معنای بخش اول این آیه است.
اینجا به نحوی از رویدادی که در آینده رخ میدهد سخن گفته شده که گویی در گذشته رخ داده است. چنین امری بر قطعیت رخ دادن آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «فرزندان زن بیکس[رها شده] بیشتر خواهند بود»
این کلمه به زنی اشاره دارد که شوهرش او را طرد و رها کرده است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این قسمت بیان استعارهای را که در اشعیا ۵۴: ۱ آغاز شده، ادامه میدهد. اینجا به نحوی از این که خداوند به مردم اورشلیم میگوید که برای فراوان شدن توسط خداوند[یهوه] آماده شوند سخن گفته شده که گویی او به زنی میگوید خیمه خود را بزرگتر کند تا فضایی برای فرزندان فراوان خود ایجاد کند.
شناسه مستتر فاعلی مفرد است و به آن زن نازا اشاره دارد. او نماینده خود و ذریتش است. ترجمه جایگزین: «زیرا تو و ذریتت پراکنده خواهید شد»
کلمه «امتها» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر مردم دیگر امتها غالب خواهند آمد»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
اینجا به نحوی از این سخن میگوید که خداوند[یهوه] به آیندگان میگوید که به شرم حاصل از مغلوب شدن به دست دشمنان فکر نکنند که گویی خداوند[یهوه] به زنی میگوید که دیگر نباید به شرم ناباروری و طرد شدگی از شوهر فکر کند.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قوم خود را محبت و مراقبت میکند سخن گفته شده که گویی شوهر آنهاست.
ببینید این کلمه را در اشعیا ۱۷: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۵: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
بینید این کلمه را در اشعیا ۴۱: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او خدای همه زمین است»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قومش را به تبعید میفرستد و سپس آنها را بر میگرداند سخن گفته که گویی خداوند[یهوه] شوهری است که همسرش را قبلاً طرد کرده، ولی حالا او را پذیرفته است.
کلمه «دل[روح]» به باطن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ماتم زده» یا «غمگین»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
اینجا به نحوی از خشمگین بودن خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خشم او سیلی است که قوم را در بر میگیرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که بسیار خشمگین بودم»[در فارسی متفاوت انجام شده]
«[روی] خود را پوشاندن» اصطلاحی به معنای ترک شدن قوم توسط خدا و اجازه دادن به رنج دیدن آنها است. ترجمه جایگزین: «تو را رها کردم»
اسم معنای «احسان[وفاداری]» را میتوان به صفت «وفادار» ترجمه کرد. ببینید «رحمت استوار» را در اشعیا ۱۶: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «زیرا همیشه بر عهد خود با تو وفادار هستم» یا «اما چون همیشه به آن چه که به تو وعده انجامش را دادهام، وفادار هستم»
خداوند[یهوه] در این قسمت خود را با مشتقات ضمیر سوم شخص خطاب قرار میدهد. این قسمت را میتوان با استفاده از اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است آن چه من، خداوند[یهوه] ناجی تو، به تو میگویم»
این قسمت اشاره به سیلی دارد که خدا در زمان نوح جاری کرد.
خداوند[یهوه] موقعیتی فرضی را توصیف میکند تا توضیح دهد در صورت فراهم بودن این شرایط چه رخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر کوهها فرو ریزند و تلها بلرزند، محبت استوار من...»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تلها خواهند لرزید»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] همچنان قومش را محبت میکند سخن گفته شده که گویی محبت او از این قوم بر نمیگردد. ترجمه جایگزین: «از محبت کردن تو باز نمیایستم»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] عهد خود با قوم را باطل نمیکند سخن گفته شده که گویی عهد جسمی است که تکان نمیخورد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عهد سلامتی خویش را باطل نمیسازم» یا «قطعاً آرامشی[صلحی] را که در عهدم به تو وعده دادم، به تو خواهم داد»
خداوند[یهوه] با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص در مورد خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه من،خداوند[یهوه] که بر حسب رحمت عمل مینمایم، میگویم»
See:
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر به او گوش میدهد. اورشلیم اشاره به کسانی دارد که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «ای رنجدیدگان اورشلیم»
خداوند[یهوه] به نحوی از مردم اورشلیم سخن میگوید که گویی باد و طوفان آنها را به اطراف برده و زخمی کرده است. این یعنی آنها زخمی و بیثبات بودند.
«بیتسلی»
خداوند با استفاده از واژگانی آرمانی نحوه بازیابی اورشلیم و باز زیبا کردن آن را توصیف میکند. اگرچه زبان ممکن است اغراق شده به نظر رسد ولی باید این قسمت را عیناً همان طور که خداوند[یهوه] توصیف کرده، ترجمه کنید.
اینها سنگهایی ارزشمند هستند. سنگ سرمه آبی مایل به سبز و یاقوت معمولاً آبی تیره است.
خداوند[یهوه] با استفاده از واژگانی آرمانی نحوه بازیابی اورشلیم و باز زیبا کردن آن را توصیف میکند. اگرچه زبان ممکن است اغراق شده به نظر رسد ولی باید این قسمت را عیناً همان طور که خداوند[یهوه] توصیف کرده، ترجمه کنید.
اینها سنگهایی ارزشمند به رنگ قرمز مایل به صورتی هستند.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به همه فرزندانت تعلیم خواهد داد»
خداوند[یهوه] با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید. این قسمت را میتوان با استفاده از اول شخص ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با من، خداوند[یهوه]»
اسم معنای «عدالت» را میتوان به صفت «عادل[پارسا]» ترجمه کرد. این قسمت را همچنین میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث تقویت مجدد تو خواهم شد چون آن چه درست است را انجام میدهی»
هیچ کس در اروشلیم یا بیرون از آن ساکنانش را نخواهند ترساند.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «باعث مشکل تو میشوند» یا «تو را به دردسر میاندازند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در جنگ آنها را شکست خواهی داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
اینجا به نحوی از عدم موفقیت دشمنان در برابر قوم خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی سلاح آنها بر ضد قوم خداوند[یهوه] پیروز نخواهد شد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان سلاحها میسازند تا به تو حمله کنند، ولی قادر به شکست دادن تو نخواهند بود»
اینجا به نحوی از پاداشی که خداوند[یهوه] به کسانی که او را خدمت میکنند میدهد سخن گفته شده که گویی آن پاداش چیزی است که به ارث میبرند.
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش خود را خطاب قرار میدهد تا به این روش قطعیت اعلامش را نشان دهد. این قسمت را مثل اشعیا ۳۰: ۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه] اعلام کردهام»
1ای جمیع تشنگان نزد آبها بیایید، و همه شما كه نقره ندارید بیایید بخرید و بخورید. بیایید و شراب و شیر را بینقره و بیقیمت بخرید.2چرا نقره را برای آنچه نان نیست و مشقّت خویش را برای آنچه سیر نمیكند صرف میكنید. گوش داده، از من بشنوید و چیزهای نیكو را بخورید تا جان شما از فربهی متلذّذ شود.3گوش خود را فرا داشته، نزد من بیایید و تا جان شما زنده گردد بشنوید و من با شما عهد جاودانی یعنی رحمتهای امین داود را خواهم بست.4اینك من او را برای طوایف شاهد گردانیدم. رئیس و حاكم طوایف.5هان امّتی را كه نشناخته بودی دعوت خواهی نمود، و امّتی كه تو را نشناخته بودند، نزد تو خواهند دوید. به خاطر یهوه كه خدای تو است و قدّوس اسرائیل كه تو را تمجید نموده است.6خداوند را مادامی كه یافت میشود بطلبید و مادامی كه نزدیك است او را بخوانید.7شریر راه خود را و گناهكار افكار خویش را ترك نماید و بسوی خداوند بازگشت كند و بر وی رحمت خواهد نمود و بسوی خدای ما كه مغفرت عظیم خواهد كرد.8زیرا خداوند میگوید كه افكار من افكار شما نیست و طریقهای شما طریقهای من نی.9زیرا چنانكه آسمان از زمین بلندتر است همچنان طریقهای من از طریقهای شما و افكار من از افكار شما بلندتر میباشد.10و چنانكه باران و برف از آسمان میبارد و به آنجا برنمیگردد بلكه زمین را سیراب كرده، آن را بارور و برومند میسازد و برزگر را تخم و خورنده را نان میبخشد،11همچنان كلام من كه از دهانم صادر گردد خواهد بود. نزد من بیثمر نخواهد برگشت بلكه آنچه را كه خواستم بجا خواهد آورد و برای آنچه آن را فرستادم كامران خواهد گردید.12زیرا كه شما با شادمانی بیرون خواهید رفت و با سلامتی هدایت خواهید شد. كوهها و تلّها در حضور شما به شادی ترنّم خواهند نمود و جمیع درختان صحرا دستك خواهند زد.13به جای درخت خار صنوبر و به جای خس آس خواهد رویید و برای خداوند اسم و آیت جاودانی كه منقطع نشود خواهد بود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
بسیاری از پژوهشگران باور دارند که این باب نبوت میکند که غیریهودیان[ امتها] نیز قادر خواهند بود تا ایمان آورند و در خداوند[یهوه] نجات یابند. آن زمان اسرائيلیان باور داشتند که تنها آنها میتوانند نجات یابند.
and and )
خداوند[یهوه] به نحوی از برکتی که قوم مجاناً دریافت میکنند سخن میگوید که گویی او غذا و آب مجانی به نیازمندان میدهد.
خداوند[یهوه] همچنان به واسطه اشعیا با مردم اورشلیم که در تبعید هستند، سخن میگوید.
چهار بار تکرار شدن این کلمه نوعی حس اضطرار در مورد این فراخوان ایجاد میکند.
اینجا حس طعنه در جمله حس میشود چون شخص معمولاً باید بابت خرید چیزی پول پرداخت کند. این قسمت به فیض عظیم خداوند[یهوه] برای رایگان بخشیدن چیزی اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوالات مردم را توبیخ میکند. او به نحوی از این که مردم دور از خداوند[یهوه] به دنبال شادی هستند سخن میگوید که گویی آنها چیزی را میخرند که خوراک نیست و برای چیزهایی زحمت میکشند که آنها را سیر نمیکنند. ترجمه جایگزین: «نباید نقره را وزن کنید...نان و نباید زحمت بکشید...سیر نمیکند.»
این قسمت اشاره به شمردن سکه نقر برای پرداخت بهای چیزی به کسی دارد. ترجمه جایگزین: «پول... پرداخت میکند»
کلمه «نان» به طور کلی به غذا اشاره دارد. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که مردم چیزهایی را میخریدند که واقعاً غذا نیستند. ترجمه جایگزین: «برای چیزهایی که واقعاً غذا نیستند»
اینجا به نحوی از اتکای[توکل] مردم به خداوند[یهوه] برای برکت و شادی سخن گفته شده که گویی غذای خوبی میخورند که آنها را شاد میکند.
کلمه «فربهی» به گوشتی پر چربی اشاره دارد و اصطلاحی برای غذای با کیفیت بالاست. ترجمه جایگزین: «با بهترین غذاها»
اینجا به نحوی از گوش یا توجه کردن به کسی سخن گفته شده که گویی این کار گرداندن گوش به سمت آن شخص است. ترجمه جایگزین: «توجه کن»
اشارات احتمالی این کلمات: ۱) آن چه خداوند[یهوه] قبلاً برای داوود پادشاه انجام داد یا ۲) آن چه خدا به واسطه ذریت داوود انجام خواهد داد.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را تا وقتی که میتوانید بیابید، بطلبید[بجویید]»
کلمه «شریر» به مردم شریر اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از اینکه مردم[قوم] دیگر گناه نمیکنند سخن میگوید که گویی دیگر بر مسیر پیشین خود راه نمیروند. ترجمه جایگزین: «شریران نحوه[طریق] زندگی خود را...عوض کنند»
فعل این قسمت را میتوان از عبارت قبل برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «گناهکار افکار خود را ترک کند»
معانی محتمل: ۱) «طریقی که فکر میکند» یا ۲) «نقشه خود را»
«خداوند[یهوه] بر او رحم خواهد کرد»
فعل این قسمت را میتوان از عبارت اول برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار رو به خدای ما کند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از متعالیتر یا برتر بودن کارهای خود در مقابل افکار و اعمال قوم سخن میگوید که گویی اعمال او چون آسمان بالاتر از زمین هستند.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این احتمالاً توصیف بخار شدن باران یا برف است.
خداوند[یهوه] به نحوی از کلام خود سخن میگوید که گویی کلام او شخصی است که قاصدی را برای انجام کاری میفرستد.
کلمه «دهان» به خود خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کلامی که میگویم»
توصیف بازگشت خداوند[یهوه] نزد خداوند[یهوه] یعنی کاری را که خداوند[یهوه] آن را برای انجامش فرستاده بود، انجام داده است. «بیثمر[تهی]» بازنگشتنِ آن یعنی در انجام آن کار شکست نخواهد خورد. ترجمه جایگزین: «در انجام کامل آن عمل شکست نخواهد خورد»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را با آرامش هدایت خواهم کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از کوهها، تلها و درختان سخن میگوید که گویی اشخاصی با دست و صدا هستند که نجات یافتن قوم خداوند[یهوه] را جشن میگیرند.
کلمات «درخت خار» و «خس» به گیاهانی با خارهای تیز اشاره دارند. کلمات «صنوبر» و «آس» به گیاهان همیشه سبز اشاره دارند. گیاهان خاردار نمادی از نابودی و گیاهان همیشه سبز نمادی از زندگی و کامیابی[برکت] هستند.
کلمه «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای شهرت او» یا «برای حرمت او»
اینجا به نحوی از نابودی چیزی سخن گفته شده که گویی آن را مثل شاخه درختی یا تکه پارچهای از لباس میبرند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز پایان نخواهد یافت» یا «که همیشه باقی خواهد بود»
1و خداوند چنین میگوید: انصاف را نگاه داشته، عدالت را جاری نمایید، زیرا كه آمدن نجات من و منكشف شدن عدالت من نزدیك است.2خوشابحال انسانی كه این رابجا آورد و بنیآدمی كه به این متمسّك گردد، كه سَبَّت را نگاه داشته، آن را بیحرمت نكند و دست خویش را از هر عمل بد باز دارد.3پس غریبی كه با خداوند مقترن شده باشد، تكلّم نكند و نگوید كه خداوند مرا از قوم خود جدا نموده است و خصی هم نگوید كه اینك من درخت خشك هستم.4زیرا خداوند درباره خصیهایی كه سَبَّتهای مرا نگاه دارند و آنچه را كه من خوش دارم اختیار نمایند و به عهد من متمسّك گردند، چنین میگوید5كه به ایشان در خانه خود و در اندرون دیوارهای خویش یادگاری و اسمی بهتر از پسران و دختران خواهم داد. اسمی جاودانی كه منقطع نخواهد شد به ایشان خواهم بخشید.6و غریبانی كه با خداوند مقترن شده، او را خدمت نمایند و اسم خداوند را دوست داشته، بنده او بشوند. یعنی همه كسانی كه سَبَّت را نگاه داشته، آن را بیحرمت نسازند و به عهد من متمسّك شوند.7ایشان را به كوه قدس خود خواهم آورد و ایشان را در خانه عبادت خود شادمان خواهم ساخت و قربانیهای سوختنی و ذبایح ایشان بر مذبح من قبول خواهد شد، زیرا خانه من به خانه عبادت برای تمامی قومها مسمّی خواهد شد.8و خداوند یهوه كه جمعكننده راندهشدگان اسرائیل است میگوید كه بعد از این دیگران را با ایشان جمع خواهم كرد علاوه برآنانی كه از ایشان جمع شدهاند.9ای تمام حیوانات صحرا و ای جمیع حیوانات جنگل بیایید و بخورید!10دیدهبانان او كورند، جمیع ایشان معرفت ندارند و همگی ایشان سگان گنگاند كه نمیتوانند بانگ كنند.خواب میبینند و دراز شده، خفتن را دوست میدارند.11و این سگان حریصند كه نمیتوانند سیر بشوند و ایشان شبانند كه نمیتوانند بفهمند.جمیع ایشان به راه خود میل كرده، هر یكی بطرف خود طالب سود خویش میباشد.12(و میگویند) بیایید شراب بیاوریم و از مسكرات مست شویم و فردا مثل امروز روز عظیم بلكه بسیار زیاده خواهد بود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
بسیاری از پژوهشگران باور دارند که این باب نبوت میکند که غیر یهودیان نیز میتوانند ایمان آورند و در خداوند نجات یابند. اسرائيلیان آن زمان باور داشتند که تنها یک اسرائیلی میتواند نجات یابد.
and and )
اسرائيلیان در این باب با حیوانات و سگها مقایسه شدهاند. احتمالاً چنین قیاسی برای آنها بسیار توهینآمیز بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به زودی تو را نجات خواهم داد و به تو نشان میدهم که پارسا هستم»
«متمسک گشتن» اصطلاحی به معنای مشاهده کردن چیزی است. ترجمه جایگزین: «که مراقب است تا این کار را انجام دهد»
کلمه «دست» به شخص اشاره دارد و بر اعمال یا رفتار او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «شرارت نکند»
این قسمت یعنی کسانی که اخته بودند احتمالاً فکر میکردند که نمیتوانند عضوی از قوم خدا باشند، چون اخته و ناقص شده بودند(به همین خاطر نمیتوانستند صاحب فرزند شوند.) اسرائیلیان کسی را اخته نمیکردند، بلکه مردم امتهای دیگر برای مجازات چنین کاری را انجام میدادند. اختهشدگان که ایمان عبرانی را پذیرفته بودند، معمولاً اجازه پرستش در هیکل[معبد] را نداشتند(تثنیه ۲۳: ۱). معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دو عبارت یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «در دیوارهای معبد[هیکل]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که هرگز پایان نخواهد یافت» یا «که هرگز فراموش نخواهد شد»
کلمه «اسم» به خود او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که خداوند[یهوه] را دوست دارد»
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر مذبح خود خواهم پذیرفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانه من خانه دعا... خواهد بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خدا سپاهیان امتهای دیگر را با حیواناتی مقایسه میکند که به قوم اسرائیل هجوم میآورند.
این قسمت یعنی رهبران اسرائیل نمیتوانند یا شاید نمیخواهند ببینند که در جامعه چه میگذرد.
رهبران باید دهان خود را بگشایند و به مردم هشدار دهند، ولی چنین نمیکنند. مقایسه شخصی در این جامعه با سگ توهین تلقی میشد.
این یعنی رهبران کلام هشداردهنده خدا را به قوم اسرائیل انتقال نمیدهند، بلکه آسایش خود را ترجیح میدهند.
خداوند[یهوه] همچنان رهبران شریر قوم را توصیف میکند.
خداوند[یهوه] همچنان رهبران شریر قوم اسرائيل را با سگان مقایسه میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1مرد عادل تلف شد و كسی نیست كه اینرا در دل خود بگذراند و مردان رؤف برداشته شدند و كسی فكر نمیكند كه عادلان از معرض بلا برداشته میشوند.2آنانی كه به استقامت سالك میباشند، به سلامتی داخل شده، بر بسترهای خویش آرامی خواهند یافت.3و امّا شما ای پسران ساحره و اولاد فاسق و زانیه به اینجا نزدیك آیید!4بر كه تمسخر میكنید و بر كه دهان خود را باز میكنید و زبان را دراز مینمایید؟ آیا شما اولاد عصیان و ذریت كذب نیستید5كه در میان بلوطها و زیر هر درخت سبز خویشتن را به حرارت میآورید و اطفال را در وادیها زیر شكاف صخرهها ذبح مینمایید؟6در میان سنگهای مِلسای وادی نصیب تو است همینها قسمت تو میباشد. برای آنها نیز هدیه ریختنی ریختی و هدیه آردی گذرانیدی آیا من از اینها تسلّی خواهم یافت؟7بر كوه بلند و رفیع بستر خود را گستردی و به آنجا نیز برآمده، قربانی گذرانیدی.8و پشت درها و باهوها یادگار خود را واگذاشتی زیرا كه خود را به كسی دیگر غیر از من مكشوف ساختی و برآمده، بستر خود را پهن كردی و درمیان خود و ایشان عهد بسته،بستر ایشان را دوست داشتی جایی كه آن را دیدی.9و با روغن در حضور پادشاه رفته، عطریات خود را بسیار كردی و رسولان خود را بجای دور فرستاده، خویشتن را تا به هاویه پست گردانیدی.10از طولانی بودن راه درمانده شدی امّا نگفتی كه امید نیست. تازگی قوّت خود را یافتی پس از این جهت ضعف بهم نرسانیدی.11از كه ترسان و هراسان شدی كه خیانت ورزیدی و مرا بیاد نیاورده، این را در دل خود جا ندادی؟ آیا من از زمان قدیم نیز ساكت نماندم پس از این جهت از من نترسیدی؟12من عدالت و اعمال تو را بیان خواهم نمود كه تو را منفعت نخواهد داد.13چون فریاد برمیآوری اندوختههای خودت تو را خلاصی بدهد و لكن باد جمیع آنها را خواهد برداشت و نفس آنها را خواهد برد. امّا هر كه بر من توكّل دارد مالك زمین خواهد بود و وارث جبل قدس من خواهد گردید.14و گفته خواهد شد برافرازید! راه را برافرازید و مهیا سازید! و سنگ مصادم را از طریق قوم من بردارید!15زیرا او كه عالی و بلند است و ساكن در ابدیت میباشد و اسم او قدّوس است چنین میگوید: من در مكان عالی و مقدّس ساكنم و نیز با كسی كه روح افسرده و متواضع دارد، تا روح متواضعان را احیا نمایم و دل افسردگان را زنده سازم.16زیرا كه تا به ابد مخاصمه نخواهم نمود و همیشه خشم نخواهم كرد مبادا روحها و جانهایی كه من آفریدم به حضور من ضعف به هم رسانند.17به سبب گناه طمع وی غضبناك شده، او را زدم و خود را مخفی ساخته، خشم نمودم واو به راه دل خود رو گردانیده، برفت.18طریقهای او را دیدم و او را شفا خواهم داد و او را هدایت نموده، به او و به آنانی كه با وی ماتم گیرند تسلّی بسیار خواهم داد.19خداوند كه آفریننده ثمره لبها است میگوید: بر آنانی كه دورند سلامتی باد و بر آنانی كه نزدیكند سلامتی باد و من ایشان را شفا خواهم بخشید.20امّا شریران مثل دریای متلاطم كه نمیتواند آرام گیرد و آبهایش گل و لجن برمیاندازد میباشند.21خدای من میگوید كه شریران را سلامتی نیست.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب اشاره به کشتن فرزندان دارد. پیروان برخی از از ادیان خاور نزدیک باستان فرزندان خود را به عنوان بخشی از مناسک مذهبی قربانی میکردند. چنین عملی از دید خداوند[یهوه] شرارت به حساب میآید.
مردم پرستش خداوند[یهوه] را رها کردند تا به پرستش خدایان دروغین خود بپردازند. وقتی به کمک نیاز داشتند خدا به آنها میگوید که از خدایان دروغین کمک بخواهند. او با این کار قدرت خدایان دروغین را استهزا میکند و بیهودگی پرستش آنها را به مردم نشان میدهد.
کلمه «عادل[وفادار]» را میتوان به «وفادار» ترجمه کرد. ببینید کلمه «رحمت استوار» را در اشعیا ۱۶: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسانی که به عهد وفادار هستند» یا «کسانی که وفادار هستند»
«بمیرند و دور شوند...بمیرند و دور شوند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که عادلان[پارسایان] میمیرند و خداوند[یهوه] آنها را از آن چه شرورانه است، دور میکند.»
«پارسایان وارد سلامتی[آرامی] میشوند»
میمیرند
«آنهایی که کار درست را انجام میدهند»
خدا تمام عهد شکنان را میخواند تا نزد او آیند تا بتواند متضاد وعدههایی که عدالت او از پیش به آنها گفته بود آنها را داوری کند.
این حرف اهانتی بد به کسانی بود که جادوگری میکردند، چون جادوگری و جادو شامل بتپرستی نیز میشدند.
این قسمت به زنای حقیقی و روحانی اشاره دارد. آنها پرسش خدا را ترک کردند و پرستش خدایان دروغین و بتها را همراه با فاحشگی در مراسم بتپرستی[کافران/ خدانشناسان] کنعانی پیش گرفتند.
خداوند[یهوه] از پرسشهایی استفاده میکند تا مردمی که با پرستش دروغین او را استهزا میکنند را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «تو با باز کردن دهان خود و دراز کردن زبانت من را مسخره میکنی!»
خداوند[یهوه] از سوالی دیگر استفاده میکند تا مردم را توبیخ کند. این قسمت به تولد آنها اشاره ندارد بلکه به وضعیت روحانی آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما فرزندان طغیان و فرزندان فریب هستید!»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم عهد شکن اسرائيل سخن میگوید.
تمام این اعمال مربوط به پرستش بتها بود. درخت بلوط درختی مقدس برای کنعانیان به حساب میآمد. مردم میپنداشتند که چنین اعمالی باروری را در میان مردم افزایش میدهد و زمین را حاصلخیزتر میکند.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم عهدشکن اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معنای دقیق این کلمه در عبری مشخص نیست. ترجمه جایگزین: «که سهم توست» یا «که میراث توست»
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش مردم را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «قطعاً این امور من را خشنود نمیکنند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم عهدشکن اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت اشاره به خوابیدن با فاحشگان به عنوان بخشی از پرستش خدایان دروغین دارد.
مردم معمولاً از تلها یا کوهها بالا میرفتند تا خدایان دروغین را بپرستند. آنها فکر میکردند که چنین نقاطی بهترین مکان برای پرستش بتها است. چنین امری ممکن است به اورشلیم نیز اشاره داشته باشد.
«با آنها قراردادی[ عهدی] بستی»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم عهدشکن اسرائيل سخن میگوید.
مردم واقعاً به شئول یعنی دنیای مردگان نمیرفتند. خداوند[یهوه] در عوض با اغراق اشاره میکند که مردم مایل هستند به آنجا بروند تا خدای جدیدی را برای پرستش پیدا کنند.
See:
بتپرستان بعد از تلاش فراوان همچنان قدرت ادامه دادن را داشتند. کلمه «دست» هم معنای «قوت» یا «ظرفیت» است.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم عهد شکن اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از این پرسشها استفاده میکند تا قوم را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «باید از این بتها بترسی که فریبکارانه رفتار میکنی...نسبت به من!»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که اگرچه قوم باید خداوند[یهوه] را به یاد میآوردند، ولی چنین نکردند.
خداوند[یهوه] با طعنه سخن میگوید و شرارتهای آنها را پارسایانه میخواند.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم عهد شکن اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] قوم و بتهایشان را استهزا میکند. او به بتها میگوید تا آن مردم را نجات دهند گرچه میداند که نمیتوانند.
این قسمت یک سخن را به دو نحو بیان میکند تا بر درماندگی و بیارزشی بتها تاکید کند. ترجمه جایگزین: «باد، یا حتی نفسی آنها را با خود خواهد برد»
«کوه مقدس» کوه صهیون در اورشلیم است. ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] موکداً و مصرانه میگوید که مردم راهی هموار و بیمانع پیش روی خود داشته باشند تا بتوانند به آن واسطه برای پرستش خداوند[یهوه] بازگردند. این کلمه بازتاب دهنده اشعیا ۴۰: ۳ است.
کلمات «عالی» و «بلند» اساساً یک معنا دارند و بر متعالی بودن خدا تاکید میکنند. ببینید این کلمات را در اشعیا ۶: ۱ و اشعیا ۳۳: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۵۲: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این عبارات اساساً یک معنا دارند و بر این که خداوند[یهوه] کسانی که خود را در حضور او فروتن میسازند را تقویت و تشویق خواهد کرد، تاکید میکند.
این کلمات به افکار و عواطف اشاره دارند نه روح یا دلی حقیقی.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
این یعنی خدا از قوم خود دست کشید و دیگر به آنها کمک نکرد یا آنها را برکت نداد.
این یعنی اسرائيلیان مدام خدای حقیقی را به خاطر خدایان دروغین رد کردند. «رو برگردانید» و «راه» کلمات مختص به مکان هستند که به انگیزه و احساسات اشاره میکنند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«راه او.» کلمه «او» به مردم اسرائيل اشاره دارد.
«کسانی را که به خاطر رنج دیگران از رفتار گناهبار غمگین هستند، تسلی و آرامش خواهم داد»
«ثمره لب» به آنچه شخص میگوید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من باعث شدم آنها من را بستایند و مرا شکر کنند»
«با کسانی که دور هستند صلح کردم.» کلمه «سلامتی» برای تاکید تکرار شده است.
این قسمت شریران را با آبهای متلاطمی که بر ساحل میخورند و آب دریا را کثیف میکنند، مقایسه میکند.
1آواز خود را بلند كن و دریغ مدار و آواز خود را مثل كَرِنّا بلند كرده، به قوم من تقصیر ایشان را و به خاندان یعقوب گناهان ایشان را اعلام نما.2و ایشان هر روز مرا میطلبند و از دانستن طریقهای من مسرور میباشند. مثل امّتی كه عدالت را بجا آورده،حكم خدای خود را ترك ننمودند. احكام عدالت را از من سؤال نموده، از تقرّب جستن به خدا مسرور میشوند3(و میگویند): چرا روزه داشتیم و ندیدی و جانهای خویش را رنجانیدیم و ندانستی. اینك شما در روز روزه خویش خوشی خود را مییابید و بر عملههای خود ظلم مینمایید.4اینك به جهت نزاع و مخاصمه روزه میگیرید و به لطمه شرارت میزنید. امروز روزه نمیگیرید كه آواز خود را در اعلی علیین بشنوانید.5آیا روزهای كه من میپسندم مثل این است، روزی كه آدمی جان خود را برنجاند و سر خود را مثل نی خم ساخته، پلاس و خاكستر زیر خود بگستراند؟ آیا این را روزه و روز مقبول خداوند میخوانی؟6مگر روزهای كه من میپسندم این نیست كه بندهای شرارت را بگشایید و گرههای یوغ را باز كنید و مظلومان را آزاد سازید و هر یوغ را بشكنید؟7مگر این نیست كه نان خود را به گرسنگان تقسیم نمایی و فقیران رانده شده را به خانه خود بیاوری و چون برهنه را ببینی او را بپوشانی و خود را از آنانی كه از گوشت تو میباشند مخفی نسازی؟8آنگاه نور تو مثل فجر طالع خواهد شد و صحّت تو بزودی خواهد رویید و عدالت تو پیش تو خواهد خرامید و جلال خداوند ساقه تو خواهد بود.9آنگاه دعا خواهی كرد و خداوند تو را اجابت خواهد فرمود و استغاثه خواهی نمود و او خواهد گفت كه اینك حاضر هستم. اگر یوغ و اشاره كردن به انگشت و گفتن ناحقّ را از میان خود دور كنی،10و آرزوی جان خود را به گرسنگان ببخشی و جان ذلیلان را سیر كنی، آنگاه نور تو در تاریكی خواهد درخشید و تاریكی غلیظ تو مثل ظهر خواهد بود.11و خداوند تو را همیشه هدایت نموده، جان تو را در مكانهای خشك سیر خواهد كرد و استخوانهایت را قوّی خواهد ساخت و تو مثل باغ سیرآب و مانند چشمه آب كه آبش كم نشود خواهی بود.12و كسان تو خرابههای قدیم را بنا خواهند نمود و تو اساسهای دورههای بسیار را برپا خواهی داشت و تو را عمارت كننده رخنهها و مرمّت كننده كوچهها برای سكونت خواهند خواند.13اگر پای خود را از سَبَّت نگاه داری و خوشی خود را در روز مقدّس من بجا نیاوری و سَبَّت را خوشی و مقدّس خداوند و محترمبخوانی و آن را محترم داشته، به راههای خود رفتار ننمایی و خوشی خود را نجویی و سخنان خود را نگویی،14آنگاه در خداوند متلذّذ خواهی شد و تو را بر مكانهای بلند زمین سوار خواهم كرد. و نصیب پدرت یعقوب را به تو خواهم خورانید، زیرا كه دهان خداوند این را گفته است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
روزه گرفتن بعد از تبعید به عملی معمول مبدل شد. مقصود از این کار قرار دادن آنها در رابطهای راستین با خدا بود که به این طریق زمانی را برای تمرکز بر او اختصاص میدادند. شاید باور آنها بر این بود که خداوند[یهوه] هنگام روزهدار بودن قوم، صدای آنها را بهتر میشنود. اهمیت روزه، نگرش توبهکار روزهدار و ایمان به خداوند بود، نه عمل روزه.
and )
قوم واقعاً خداوند[یهوه] را هر روز نمیطلبیدند. آنها وجه ظاهری دین یهودی را به جا میآوردند، ولی دلشان از خداوند دور بود.
این قسمت به معنای بلند فریاد زدن است. کلمه «خود» به اشعیا اشاره دارد.
این عبارات اساساً یک معنا دارند و کنار هم اضطرار بر خورد کردن با قوم را تشدید میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
قوم اسرائيل با به کارگیری این سوالات نزد خداوند[یهوه] شکایت میکنند، چون حس میکنند که از آنها غافل است.
خداوند[یهوه] همچنان با پاسخ دادن به سوال چالشی قوم با آنها سخن میگوید.
«بنگرید!» یا «توجه کنید.» خداوند[یهوه] به آنها میگوید که توجه کنند و به این وسیله در برابر سوالات آنها میایستد.
«مُشت شریران.» این یعنی آنها خصمانه میجنگیدند. «مُشت» به خشمی اشاره دارد که با خشونت فیزیکی همراه است.
خداوند[یهوه] با استفاده از پرسشی مردم را توبیخ میکند. آنها طوری رفتار میکردند که گویی در حضور خدا فروتن هستند، ولی به دیگران آسیب میرساندند. ترجمه جایگزین: «من چنین روزهای نمیخواهم...زیر خود بگستراند.»
این یعنی شخص تعظیم میکند ولی واقعاً فروتن نیست. کلمه «نی» به گیاهی ضعیف اشاره دارد که به راحتی خم میشوند.
خداوند[یهوه] با استفاده از پرسشی قوم را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «قطعاً فکر نمیکنید که چنین روزهای مرا خشنود میکند!»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] از پرسشی استفاده میکند تا در مورد روزهای که او را خشنود میکند، به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «این است روزهای که من میخواهم...هر یوغ را بشکنید»
تمام این عبارات بدان معنا هستند که باید به کسانی که شریران به آنها آسیب میرسانند و ظلم میکنند، کمک کنند.
خداوند[یهوه] از پرسشی دیگر برای تعلیم قوم استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «خانه تو...است»
این عبارت به شروع غذا با تکه کردن نان توسط میزبان اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
«طالع خواهد شد» اصطلاح و به معنای نوری است که میدرخشد. این بدان معنا است که اگر آنها به نیازمندان کمک کنند اعمال آنها مثل نوری خواهد بود که دیگران میبینند، درست مثل خورشید که بعد از شبی تاریک طلوع میکند. این قسمت ممکن است به نور خداوند[یهوه] که بر آنها میتابد و آنها را برکت میدهد نیز اشاره داشته باشد.
این یعنی خدا آنها را برکت خواهد داد و مثل خوب شدن سریع زخم آنها را بر خواهد گرداند.
این قسمت به زمانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] هنگام فرار قوم از مصر از آنها محافظت کرد. این یعنی اگر کار درست را انجام دهند، خدا باز در برابر دشمنان از آنها مراقبت خواهد کرد.
این جمله در عبری میتواند به کسی که عدالت[پارسایی] یا پیروزی میدهد نیز ترجمه شود. اینجا اشاره به خدا دارد. برخی از نسخ مُدرن رویکرد ذکر شده را پیش گرفتهاند.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
کلمه «نور تو» به کمک کردن به کسی اشاره دارد که نمونهای برای دیگران میشود و «تاریکی» به اعمال بدی اشاره دارد که اعمال نیکو را در بر میگیرند.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
اینجا در اصل از عبارت «[جایی که آبی نیست]» استفاده شده که به فراوانی حیاتْ وقتی که شرایط محیط اطراف مساعد نیست اشاره دارد.
«باغ سیرآب» به وفوری اشاره دارد که آنها در آن شرایط همه نیازهای خود را در اختیار دارند.
«چشمه آب» به منشا آبی در زمین اشاره دارد، جایی که آب ارزشمند است.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم تو را خواهند خواند»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
کلمه «پای» به قوم اشاره دارد. خدا در روزهای استراحت اجازه سفر طولانی یا کار را نمیداد. ترجمه جایگزین: «در سبت، روز مقدس من سفر یا کاری نکن»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
این قسمت اشاره به آن دارد که خدا نام قوم را متعال و قدرتشان را در پاسخ به زندگی پارسایانه آنها افزایش میدهد.
کلمه «دهان» نمادی از سخن خداست. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند چنین گفته است»
1هان دست خداوند كوتاه نیست تا نرهاند و گوش او سنگین نی تا نشنود.2لیكن خطایای شما در میان شما و خدای شما حایل شده است و گناهان شما روی او را از شما پوشانیده است تا نشنود.3زیرا كه دستهای شما به خون و انگشتهای شما به شرارت آلوده شده است. لبهای شما به دروغ تكلّم مینماید و زبانهای شما به شرارت تنطّق میكند.4احدی به عدالت دعوی نمیكند و هیچكس به راستی داوری نمینماید. به بطالت توكّل دارند و به دروغ تكلّم مینمایند. به ظلم حامله شده، شرارت را میزایند.5از تخمهای افعی بچه برمیآورند و پرده عنكبوت میبافند. هركه از تخمهای ایشان بخورد میمیرد و آن چون شكسته گردد افعی بیرون میآید.6پردههای ایشان لباس نخواهد شد و خویشتن را از اعمال خود نخواهند پوشانید زیرا كه اعمال ایشان اعمال شرارت است و عمل ظلم در دستهای ایشان است.7پایهای ایشان برای بدی دوان و به جهت ریختن خون بیگناهان شتابان است. افكار ایشان افكار شرارت است و در راههای ایشان ویرانی و خرابی است.8طریقسلامتی را نمیدانند و در راههای ایشان انصاف نیست. جادهّهای كج برای خود ساختهاند و هر كه در آنها سالك باشد سلامتی را نخواهد دانست.9بنابراین انصاف از ما دور شده است و عدالت به ما نمیرسد. انتظار نور میكشیم و اینك ظلمت است و منتظر روشنایی هستیم، امّا در تاریكی غلیظ سالك میباشیم.10و مثل كوران برای دیوار تلمّس مینماییم و مانند بیچشمان كورانه راه میرویم. در وقت ظهر مثل شام لغزش میخوریم و در میان تندرستان مانند مردگانیم.11جمیع ما مثل خرسها صدا میكنیم و مانند فاختهها ناله مینماییم، برای انصاف انتظار میكشیم و نیست و برای نجات و از ما دور میشود.12زیرا كه خطایای ما به حضور تو بسیار شده و گناهان ما به ضدّ ما شهادت میدهد چونكه خطایای ما با ما است و گناهان خود را میدانیم.13مرتدّ شده، خداوند را انكار نمودیم. از پیروی خدای خود انحراف ورزیدیم به ظلم و فتنه تكلّم كردیم و به سخنان كذب حامله شده، از دل آنها را تنطّق نمودیم.14و انصاف به عقب رانده شده و عدالت از ما دور ایستاده است زیرا كه راستی در كوچهها افتاده است و استقامت نمیتواند داخل شود.15و راستی مفقود شده است و هر كه از بدی اجتناب نماید خود را به یغما میسپارد. و چون خداوند این را دید در نظر او بد آمد كه انصاف وجود نداشت.16و او دید كه كسی نبود و تعجّب نمود كه شفاعت كنندهای وجود نداشت؛ از این جهت بازوی وی برای او نجات آورد و عدالت او وی را دستگیری نمود.17پس عدالترا مثل زره پوشید و خود نجات را بر سر خویش نهاد. و جامه انتقام را به جای لباس در بر كرد و غیرت را مثل ردا پوشید.18بر وفق اعمال ایشان، ایشان را جزا خواهد داد. به خصمان خود حدّت خشم را و به دشمنان خویش مكافات و به جزایر پاداش را خواهد رسانید.19و از طرف مغرب از نام یهوه و از طلوع آفتاب از جلال وی خواهند ترسید زیرا كه او مثل نهر سرشاری كه باد خداوند آن را براند خواهد آمد.20و خداوند میگوید كه نجات دهندهای برای صهیون و برای آنانی كه در یعقوب از معصیت بازگشت نمایند خواهد آمد.21و خداوند میگوید: امّا عهد من با ایشان این است كه روح من كه بر تو است و كلام من كه در دهان تو گذاشتهام از دهان تو و از دهان ذرّیت تو و از دهان ذرّیت ذرّیت تو دور نخواهد شد. خداوند میگوید: از الا´ن و تا ابدالا´باد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
اسرائيل با مغلوب شدن به خاطر گناهان خود مجازات میشد. خداوند[یهوه] میتوانست آنها را رهایی دهد، ولی چنین نکرد؛ چون قصد داشت به واسطه تجربه تبعید آنها را پاک[تصفیه] کند.
and )
«بنگرید!» یا «باید بدانید!» خداوند[یهوه] به مردم میگوید که توجه کنند.
کلمه «دست» به توانایی و قدرت اشاره دارند. دستی کوتاه، قدرت و توانایی لازم را ندارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کاملاً قادر است»
این ضمائر جمع به عنوان یک گروه واحد به قوم اسرائيل اشاره میکنند.
کلمه «روی» به حاضر بودن و دیدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «گناهانت من را از تو برگردانده است[دور کرده است]»
اشعیا همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
کلمه «دستها» و «انگشتها» به اعمال آنها اشاره دارد. این یعنی آنها به خاطر خشونتورزی و اعمال گناهآلود تقصیر کار نیستند. کلمه «شما» جمع است. ترجمه جایگزین: «زیرا گناهان خشونتآمیزی انجام دادی[زیرا هنگام گناه خشونت ورزیدی]»
قسمتی از بدن که به آن واسطه شخص حرف میزند به آن چه قوم میگویند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دروغ میگویی و حرفهای معاندانه میزنی»
کلمات «حامله» و «زاییدن» تاکید میکنند که آنها با چه دقتی برنامههای گناهآلود خود را پیش میبرند. شناسه مستتر فاعلی همچنان به قوم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای شرارت کردن تلاش میکنند[زحمت میکشند]»
اشعیا همچنان با قوم اسرائیل در مورد شرارتهایشان سخن میگوید. او از استعاره افعی و تار[پرده] عنکبوت استفاده میکند.
تخمهای مار سمی، به مارهای خطرناکتر بیشتری تبدیل میشوند. «افعی» به اعمال شرورانه مردم اشاره دارد که آسیب بیشتر و بیشتری به دیگران میزنند. ترجمه جایگزین: «شرارتی میکنند که برای شرارت بیشتر پراکنده میشود[شیوع مییابد]»
این قسمت به اعمال عبث مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دست به اعمال و کارهای بیهوده میزنند.»
خوردن تخم زهرآلود کشنده است و به خود ـ تخریبی اشاره دارد. مارهای تازه متولد شده با شکستن تخم بیرون میآیند. چنین عملی به پخش شدن و شیوع آنها برای تخریب بیشتر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کارهایی که میکنند آنها را نابود خواهد کرد و اعمالشان نابودی را به سوی دیگران نیز شیوع خواهند داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی تخم را بشکند»
این قسمت بدان معناست که اعمال گناهآلود آنها را نمیتوان پوشاند و مخفی کرد درست مثل تار عنکبوتی که برای شخص لباس نمیشود و نمیتواند بدن او را بپوشاند. ترجمه جایگزین: «اعمال شرورانه آنها، بیهودگی آنها را افشا خواهد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانند با تارهایشان خود را بپوشانند»
کلمه «دستها» به توان و قدرت آنها برای انجام کارها و بنابراین به مسئولیت آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها نسبت به خشونتورزی خود مسئول هستند»
اشعیا همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
«پا» به قوم اشاره دارد. اینجا به نحوی از آنها سخن گفته شده که گویی به سمت بدی میدوند. ترجمه جایگزین: «برای شرارت کردن سریع[تیزپا] هستند»
کلمه «راهها» به طریق زندگی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه کاریست که میکنند»
کلمه «راهها» به نحوه زندگی آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه منصفانه است را هرگز انجام نمیدهند» یا «هر چه ناعدالتی[بیانصافی] است را انجام میدهند»
«راههای کج» به طریق زندگی فاسد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سخنان و اعمال آنها ناراست است. منحرف هستند»
اشعیا همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
کلمه «ما» به اشعیا و قوم اسرائيل اشاره دارد. کلمه «دور» به انصاف از دست رفتهای اشاره دارد که بازآوردن آن سخت است. ترجمه جایگزین: «انصاف رفته و برگرداندنش سخت است»
هر یک از این عبارات به معنای کسانی هستند که منتظر نیکویی خدا هستند، ولی به نظر میرسد که او آنها را رها کرده است.
این قسمت یعنی چون خدا نزد آنها نمیآید، پس احساس درماندگی میکنند و حس میکنند مسیر درست را انتخاب نکردهاند، از آینده ناامید هستند و امیدی به زندگی پر جنب و جوش ندارند.
اشعیا همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت به صداهایی اشاره دارد که قوم به دلیل ناراحتی و ماتم از خود در میآورند.
اشعیا همچنان سخن میگوید.
کلمه «ما» به اشعیا و قوم اسرائيل اشاره دارد.
کلمه «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
اشعیا گناهان خود را مانند شخصی توصیف میکند که به حضور خدا میرود و مقصر بودن مردم را اعلام میکند.
«با ما» به متوجه بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا از خطایای خود با خبریم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشعیا همچنان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم انصاف را به عقب میراندند»
اشعیا این انگارهها را به نحوی توصیف میکند که گویی شخص هستند.
اشعیا این انگاره را مانند یک شخص توصیف میکند.
اشعیا همچنان سخن میگوید.
«خداوند[یهوه] از این که کسی هنگام رنج دیدن دیگران برای کمک نیامده بود یکه خورده بود» یا «خداوند[یهوه] متعجب بود که کسی برای کمک به کسانی که رنج میدیدند، نیامد.»
کلمه «باز» به توانایی و قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از قدرت خود برای نجات قوم استفاده کرد»
کلمه «عدالت[پارسایی]» ویژگی است که مثل یک شخص عمل میکند. این کلمه را میتوان در قالب صفت نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مثل همیشه کار درست را انجام داد»
«زره»، [کلاه] خود، «جامه» و «ردا» لباسهای جنگ هستند و به جنگ و جنگیدن اشاره دارند. اشعیا خداوند[یهوه] را توصیف میکند که این اقلام را بر تن میکند تا قوم را مجازات کند.
جامهای گشاد و آزاد
اشعیا به نحوی رویدادهای آینده را توصیف میکند که گویی قبلاً رخ دادهاند. چنین روشی به قطعیت رخ دادن آنها اشاره دارد.
اشعیا همچنان سخن میگوید.
کلمه «نام» به شهرت و شخصیت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از خداوند[یهوه] میترسند»
اشعیا این کلمات را با هم ترکیب کرده تا به همه نقاط دنیا اشاره کند.
درههای باریک واقع در یهودا اکثر سال خشک بودند تا وقتی که بارانی ناگهانی و سنگین آنها را تبدیل به نهری خروشان میکرد. این اتفاق با صدا و باد فراوان همراه بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نفس خداوند[یهوه] آن را میراند»
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا بر قطعیت اعلام خود تاکید کند. این قسمت را مثل اشعیا ۳۰: ۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه]، اعلام کردهام»
«پیغامی که به شما دادم تا بگویید»
1برخیز و درخشان شو زیرا نور تو آمده وجلال خداوند بر تو طالع گردیده است.2زیرا اینك تاریكی جهان را و ظلمت غلیظ طوایف را خواهد پوشانید امّا خداوند بر تو طلوع خواهد نمود و جلال وی بر تو ظاهر خواهد شد.3و امّتها بسوی نور تو و پادشاهان بسوی درخشندگی طلوع تو خواهند آمد.4چشمان خود را به اطراف خویش برافراز و ببین كه جمیع آنها جمع شده، نزد تو میآیند. پسرانت از دور خواهند آمد و دخترانت را در آغوش خواهند آورد.5آنگاه خواهی دید و خواهی درخشید و دل تو لرزان شده، وسیع خواهدگردید، زیرا كه توانگری دریا بسوی تو گردانیده خواهد شد و دولت امّتها نزد تو خواهد آمد.6كثرت شتران و جمازگان مدیان و عیفه تو را خواهند پوشانید. جمیع اهل شبع خواهند آمد و طلا و بخور آورده، به تسبیح خداوند بشارت خواهند داد.7جمیع گلههای قیدار نزد تو جمع خواهند شد و قوچهای نبایوت تو را خدمت خواهند نمود. به مذبح من با پذیرایی برخواهند آمد و خانه جلال خود را زینت خواهم داد.8اینها كیستند كه مثل ابر پرواز میكنند و مانند كبوتران بر وزنهای خود؟9به درستی كه جزیرهها و كشتیهای ترشیش اوّل انتظار مرا خواهند كشید تا پسران تو را از دور و نقره و طلای ایشان را با ایشان بیاورند، به جهت اسم یهوه خدای تو و به جهت قدّوس اسرائیل زیرا كه تو را زینت داده است.10و غریبان، حصارهای تو را بنا خواهند نمود و پادشاهان ایشان تو را خدمت خواهند كرد زیرا كه در غضب خود تو را زدم لیكن به لطف خویش تو را ترحّم خواهم نمود.11دروازههای تو نیز دائماً باز خواهد بود و شب و روز بسته نخواهد گردید تا دولت امّتها را نزد تو بیاورند و پادشاهان ایشان همراه آورده شوند.12زیرا هر امّتی و مملكتی كه تو را خدمت نكند تلف خواهد شد و آن امّتها تماماً هلاك خواهند گردید.13جلال لبنان با درختان صنوبر و كاج و چنار با هم برای تو آورده خواهند شد تا مكان مقدّس مرا زینت دهند و جای پایهای خود را تمجید خواهم نمود.14و پسران آنانی كه تو را ستممیرسانند خم شده، نزد تو خواهند آمد و جمیع آنانی كه تو را اهانت مینمایند نزد كف پایهای تو سجده خواهند نمود و تو را شهر یهوه و صهیونِ قدّوسِ اسرائیل خواهند نامید.15به عوض آنكه تو متروك و مبغوض بودی و كسی از میان تو گذر نمیكرد. من تو را فخر جاودانی و سرور دهرهای بسیار خواهم گردانید.16و شیر امّتها را خواهی مكید و پستانهای پادشاهان را خواهی مكید و خواهی فهمید كه من یهوه نجات دهنده تو هستم و من قدیر اسرائیل، ولی تو میباشم.17به جای برنج، طلا خواهم آورد و به جای آهن، نقره و به جای چوب، برنج و به جای سنگ، آهن خواهم آورد و سلامتی را ناظران تو و عدالت را حاكمان تو خواهم گردانید.18و بار دیگر ظلم در زمین تو و خرابی و ویرانی در حدود تو مسموع نخواهد شد و حصارهای خود را نجات و دروازههای خویش را تسبیح خواهی نامید.19و بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید زیرا كه یهوه نور جاودانی تو و خدایت زیبایی تو خواهد بود.20و بار دیگر آفتاب تو غروب نخواهد كرد و ماه تو زوال نخواهد پذیرفت زیرا كه یهوه برای تو نور جاودانی خواهد بود و روزهای نوحهگری تو تمام خواهد شد.21و جمیع قوم تو عادل خواهند بود و زمین را تا به ابد متصرّف خواهند شد. شاخه مغروس من و عمل دست من، تا تمجید كرده شوم.22صغیر هزار نفر خواهد شد و حقیر امّت قوّی خواهد گردید. من یهوه در وقتش تعجیل در آن خواهم نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب زمانی را توصیف میکند که اسرئيل نزد خداوند[یهوه] احیا[بازگردانده] میشود. آنها مبدل به قومی خواهند شد که خداوند[یهوه] از ابتدا میخواست. همه امتها به اسرائيل نگاه خواهند کرد و بر رابطه خاص آن قوم با خداوند[یهوه] اذعان خواهند کرد.
اشعیا همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت اشاره به اعمال پرجلالی دارند که خداوند[یهوه] برای ساکنان اورشلیم انجام داده است. آنها اکنون باید به واسطه عمل، سخن و آن چه که در آینده به آن امید دارند، جلال او را نشان دهند.
اشعیا با قوم اسرائيل سخن میگوید. او همچنان استعاره «نور» را بیان میکند (اشعیا ۶۰: ۱)
هر دوی این عبارات یک معنا دارند و برای تاکید با یکدیگر ترکیب شدهاند. آنها به «ظلمت[تاریکی] روحانی» اشاره میکنند. این بدان معناست که دیگر مردم دنیا خداوند[یهوه] را نخواهند شناخت یا نمیدانند که چگونه باید او را خشنود کنند. این استعاره از داوری آسمانی است.
این قسمت یعنی نور حضور خدا بر قوم اسرائيل ظاهر خواهد شد و راهی که باید بروند را به آنها نشان میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم امتها، جلال او را بر تو خواهند دید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] سخن گفتن را آغاز میکند.
کلمه «آنها» به مابقی قوم اسرائيل اشاره دارد که کنار هم جمع خواهند تا به اورشلیم بازگردند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دختران تو را در آغوش حمل خواهند کرد[خواهند آورد]» یا «دختران تو را در بغل حمل خواهند کرد[خواهند آورد]»
این عبارات معنایی مشابه دارند و بر شادی فراوان آنها تاکید میکند. آنها به خاطر اتفاقی که قرار است در اورشلیم رخ دهد خوشحال هستند.
این قسمت اشاره به ثروت و کالاهایی دارد که با کشتی و احتمالاً از طریق دریای مدیترانه به اورشلیم آورده خواهند شد.
این قسمت فراوانی آبی را توصیف میکند که بیرون میریزد.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
«شتران کم سن»
منطقهای در عربستان
اینها اسامی مناطقی در صحرای عربستان هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم قیدار، گلههای خود را برای تو جمع خواهند کرد»
این قسمت به نیازشان به قربانیها اشاره دارد.
«من، خداوند[یهوه] آنها را بر مذبح خود خواهم پذیرفت»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
خداوند اینجا از سوالات و تمثیلهای شاعرانه استفاده میکند تا توجه را جلب کند. او بادبانهای کشتی را با ابرها و کبوتران مقایسه میکند. این قسمت همچنین تصویری از اسرائيلیانی است که به کشور خود باز میگردند. ترجمه جایگزین: «ببینید، چیزی مثل ابر را میبینیم که به سرعت حرکت میکند و مثل کبوتران به پناهگاه خود باز میگردند»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که در جزیرهها زندگی میکنند و جزیرهها به نحوی توصیف شدهاند که گویی کسانی هستند که به سوی دیگر نگاه میکنند و انتظار میکشند. ترجمه جایگزین: «مردم از جزیرهها»
این جمله معمولاً به معنای کشتیهای تجاری بزرگ و مناسب سفرهای دریایی طولانی است.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«خداوند[یهوه] تو، قوم اسرائيل را حرمت نهاده است»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل سخن میگوید.
اینجا «شب» و «روز» به همه اوقات اشاره دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس آنها را نخواهد بست[هیچ کس آنها را خاموش نخواهد کرد]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم امتها، ثروت خود و پادشاهانشان را خواهند آورد»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من مردم آن امتها را...نابود خواهم کرد»
این قسمت به مشهور بودن لبنان به خاطر درختان خود، به خصوص صنوبر و چنار اشاره دارد. ویژگی دقیق این درختان مشخص نیست.
این قسمت به هیکل خداوند[یهوه] اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
ببینید این قسمت را دراشعیا ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
«با همه که از زمین تو رو بر گردان هستند» یا «تمام بیگانگانی که از زمین تو دوری میکنند»
این قسمت به ثروت و وفوری اشاره دارد که از زمینهای بیگانه کشیده میشود. هر دوی این جملات یک انگاره را به منظور تاکید تکرار میکنند.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۴۱: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۴۹: ۲۶ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] مصالح ساختمانی ارزشمند بیشتری به آنها خواهد داد. ترجمه جایگزین: «به جای چوب، برنز خواهم آورد و به جای سنگ، آهن خواهم آورد»
خداوند[یهوه] «سلامتی» و «عدالت» را مثل حاکمانی که انسان هستند توصیف میکند. این بدان معناست که آرامش و عدالت کامل در زمین اسرائيل حکم فرما خواهد بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر خبری[گزارشی] از خشونت در زمین تو نخواهد بود»
اجسام فیزیکی، ویژگیهای روحانی دارند. شهر اورشلیم جای امنی خواهد شد و مردم خداوند[یهوه] را ستایش خواهند کرد.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
هر دوی این عبارات یک انگاره را به منظور تاکید تکرار میکنند.
ماه واقعاً محو نخواهد شد. این اغراق بیان میکند که نور خورشید و ماه در برابر نور خداوند[یهوه] کم درخششتر خواهند بود.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
این عبارات تقریباً یک معنا دارند و برای تاکید تکرار شده است.
خداوند[یهوه] قوم را با رشد جوانهای مقایسه میکند که تازه کاشته گویی که خداوند[یهوه] باغبان است. او قوم خود را در زمین اسرائيل قرار داد. این به قوم امید میدهد.
خداوند[یهوه] قوم اسرائيل را با چیزی مقایسه میکند که به مهارت دستهای خود ساخته است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا همه قوم من را جلال دهند»
«۱۰۰۰»
1روح خداوند یهوه بر من است زیرا خداوند مرا مسح كرده است تا مسكینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شكسته دلان را التیام بخشم و اسیران را به رستگاری و محبوسان را به آزادی ندا كنم،2و تا از سال پسندیده خداوند و از یوم انتقام خدای ما ندا نمایم و جمیع ماتمیان را تسلّی بخشم.3تا قرار دهم برای ماتمیانِ صهیون و به ایشان ببخشم تاجی را به عوض خاكستر و روغن شادمانی را به عوض نوحهگری و ردای تسبیح را به جای روح كدورت تا ایشان درختان عدالت و مغروس خداوند به جهت تمجید وی نامیده شوند.4و ایشان خرابههای قدیم را بنا خواهند نمود و ویرانههای سلف را بر پا خواهند داشت و شهرهای خراب خواهند نمود.5و غریبان برپا شده، گلّههای شما را خواهند چرانید و بیگانگان، فلاّحان و باغبانان شما خواهند بود.6و شما كاهنان خداوند نامیده خواهید شد و شما را به خدّام خدای ما مسمّی خواهند نمود. دولت امّتها را خواهید خورد و در جلال ایشان فخر خواهید نمود.7به عوض خجالت، نصیب مضاعف خواهند یافت و به عوض رسوایی از نصیب خود مسرور خواهید شد. بنابراین ایشان در زمین خود نصیب مضاعف خواهند یافت و شادی جاودانی برای ایشان خواهد بود.8زیرا من كه یهوه هستم، عدالت را دوست میدارم و از غارت و ستم نفرت میدارم و اجرت ایشان را به راستی به ایشان خواهم داد و عهد جاودانی باایشان خواهم بست.9و نسل ایشان در میان امّتها و ذریت ایشان در میان قومها معروف خواهند شد. هر كه ایشان را بیند اعتراف خواهد نمود كه ایشان ذریت مبارك خداوند میباشند.10در خداوند شادی بسیار میكنم و جان من در خدای خود وجد مینماید زیرا كه مرا به جامه نجات ملبّس ساخته، ردای عدالت را به من پوشانید. چنانكه داماد خویشتن را به تاج آرایش میدهد و عروس، خود را به زیورها زینت میبخشد.11زیرا چنانكه زمین، نباتات خود را میرویاند و باغ، زرع خویش را نمّو میدهد، همچنان خداوند یهوه عدالت و تسبیح را پیش روی تمامی امّتها خواهد رویانید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
اولین بخش این باب احتمالاً نبوتی در مورد آمدن مسیح موعود[ماشیح] است نه اشعیا. این نبوت جدا از پیغامی است که اشعیا مطرح میکند.
این باب زمان صلح و بازیابی قوم در آینده را نبوت میکند. تحقق این نبوت در دوران زندگی اشعیا محتمل نیست.
and and )
کلمه «روح» روح خداوند[یهوه] است که شخص را ملزم میکند یا به او انگیزه میدهد. ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۱: ۲ یا اشعیا ۴۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه به فقیران، غمزدگان یا مظلومانی اشاره دارد که با مشکلاتی روبهرو هستند که توان فائق آمدن بر آنها را ندارند.
این دو عبارت یک معنا دارند و بر این که خدا قطعاً اسیران را آزاد خواهد کرد، تاکید میکنند.
اشعیا همچنان سخن میگوید.
هر دوی این عبارات به یک دوره زمانی اشاره دارند. «سال» و «یوم» هر دو مثالهایی هستند که به کل اشاره دارند.
«زمانی که خداوند[یهوه] با قوم خود با لطف[مهربانانه] رفتار میکند»
اشعیا همچنان سخن میگوید.
اشعیا این کلمه را به منظور تاکید تکرار میکند.
«دستار» یا «پوشش زیبای سر.» تکه پارچهای بلند است که دور سر میپیچند.
قوم هنگام ضیافت و شادی بر خود روغن میریختند و جامهای بلند میپوشیدند.
«به جای غم» یا «به جای ماتم»
این بدان معناست که خداوند[یهوه] باعث قوت و تنومندی مردم میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا زندگی قوم او را جلال دهد»
اشعیا در هر سطر از ساختاری متقارن و مراعات نظیر استفاده میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خادم خداوند[یهوه] همچنان با استفاده از مراعات نظیر در هر سطر، با قوم اسرائیل سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم تو را خواهند نامید»
این احتمالاً به سهم دو برابر از زمین اشاره دارد.
این قسمت همچنان به قوم اسرائيل اشاره دارد. این جملات را میتوان با استفاده از مشتقات ضمیر دوم شخص نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از سهم خود شادمان خواهید بود...زمینتان...خواهید یافت...مال شما خواهد بود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جملات یک معنا دارند و میتوان آنها را به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از امتهای دیگر ذریت آنها را خواهند شناخت»
این جمله فعلی مانند عبارت قبلی دارد. ترجمه جایگزین: «فرزندان آنها میان قومها شناخته خواهند شد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
شناسه مستتر فاعلی اول شخص به قوم خدا اشاره دارد که مثل کسی سخن میگویند که گویی خدا نجاتش داده است.
قوم خدا مثل کسی سخن میگویند که اکنون نجات و عدالت[پارسایی] را به دست آوردهاند و ظاهر متفاوت آنها بر همه نمایان است. «جامه» و «ردا» لباسهایی هستند که همه میبینند.
این قیاس تاکید میکند که متکلم بسیار خوشحال، شادمان و در حال پایکوبی است.
ببینید این کلمه را در اشعیا ۶۱: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت یک انگاره را به دو شکل متفاوت بیان میکند. این واقعیت که خدا هر چه میگوید را قطعاً انجام خواهد داد با دانهای مقایسه شده که بعد از کاشته شدن جوانه میزند. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که دانه در باغچه کاشته میشود و از خاک جوانه میزند و رشد میکند»
این جمله حُسنهای[ویژگیهای] ذکر شده را مثل رشد دانه گیاهان توصیف میکند.
1به خاطر صهیون سكوت نخواهم كرد و به خاطر اورشلیم خاموش نخواهم شد تا عدالتش مثل نور طلوع كند و نجاتش مثل چراغی كه افروخته باشد.2و امّتها، عدالت تو را و جمیع پادشاهان، جلال تو را مشاهده خواهند نمود. و تو به اسم جدیدی كه دهان خداوند آن را قرار میدهد مسمّی خواهی شد.3و تو تاج جلال، در دست خداوند و افسر ملوكانه، در دست خدای خود خواهی بود.4و تو دیگر به متروك مسمّی نخواهی شد و زمینت را بار دیگر خرابه نخواهند گفت، بلكه تو را حَفصیبَه و زمینت را بَعولَه خواهند نامید زیرا خداوند از تو مسرور خواهد شد و زمین تو منكوحه خواهد گردید.5زیرا چنانكه مردی جوان دوشیزهای را به نكاح خویش در میآورد، هم چنان پسرانت تورا منكوحه خود خواهند ساخت و چنانكه داماد از عروس مبتهج میگردد، هم چنان خدایت از تو مسرور خواهد بود.6ای اورشلیم دیدهبانان بر حصارهای تو گماشتهام كه هر روز و هرشب همیشه سكوت نخواهند كرد. ای متذكّران خداوند خاموش مباشید!7و او را آرامی ندهید تا اورشلیم را استوار كرده، آن را در جهان محلّ تسبیح بسازد.8خداوند به دست راست خود و به بازوی قوّی خویش قسم خورده، گفته است كه بار دیگر غلّه تو را مأكول دشمنانت نسازم و غریبان، شراب تو را كه برایش زحمت كشیدهای نخواهند نوشید.9بلكه آنانی كه آن را میچینند آن را خورده، خداوند را تسبیح خواهند نمود و آنانی كه آن را جمع میكنند، آن را در صحنهای قدس من خواهند نوشید.10بگذرید از دروازهها بگذرید. طریق قوم را مهیا سازید و شاهراه را بلند كرده، مرتفع سازید و سنگها را برچیده عَلَم را به جهت قومها برپا نمایید.11اینك خداوند تا اقصای زمین اعلان كرده است، پس به دختر صهیون بگویید اینك نجات تو میآید. همانا اجرت او همراهش و مكافات او پیش رویش میباشد.12و ایشان را به قوم مقدّس و فدیه شدگان خداوند مسمّی خواهند ساخت و تو به مطلوب و شهر غیر متروك نامیده خواهی شد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب زمان صلح و بازیابی قوم در آینده را نبوت میکند. تحقق این نبوت در دوران زندگی اشعیا محتمل نیست.
and and )
هر دوی این عبارات یک معنا دارند. کلمات «صهیون» و «اورشلیم» هر دو به ساکنان اورشلیم اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «به خاطر مردم اورشلیم ساکت نخواهم ماند»
شناسه مستتر فاعلی احتمالاً به اشعیا اشاره دارد.
هر دوی این عبارات به مردم اطمینان میدهند که خدا نهایتاً خواهد آمد و قوم اسرائيل را نجات خواهد داد و چنین اتفاقی به وضوح تابش نور خواهد بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جملات یک معنا دارند و برای تاکید ترکیب شدهاند و میگویند که اورشلیم به شهری سلطنتی مبدل خواهد شد که تحت اقتدار و قوت خدا خواهد بود. دست خداوند[یهوه] کنایه از قدرت و اقتدار او است.
این عبارات معنایی مشابه دارند و برای تاکید با هم ترکیب شدهاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر...درباره تو نخواهند گفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر درباره زمینت نخواهند گفت»
این بدان معناست که خداوند[یهوه] قوم اسرائيل را محبت خواهد کرد و همیشه چون شوهری با آنها خواهد بود.
کلمه «پسران» به قوم اسرائيل اشاره دارد و کلمه «تو» به یهودا و سرزمین اسرائيل اشاره میکند. این بدان معناست که قوم زمین را مال خود میکنند درست مثل مردی که زنی جوان را به همسری اختیار میکند.
این قسمت بر شادمانی خدا از رابطه خود با قومش تاکید میکند.
شناسه مستتر فاعلی به اشعیا یا خداوند[یهوه] اشاره دارد.
این قسمت به انبیا، مقامات یا احتمالاً فرشتگانی اشاره دارد که مدام برای مردم اورشلیم دعا میکنند مثل دیدهبانای که مدام از شهر مراقبت میکنند. ببینید کلمه «دیدهبان» را در اشعیا ۵۲: ۸ و اشعیا ۵۶: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی مدام به درگاه خداوند[یهوه] استغاثه میکنند یا یکدیگر را صدا میزنند. ترجمه جایگزین: «آنها تمام طول روز صادقانه به درگاه خداوند[یهوه] دعا میکنند»
کلمه «او را» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
دست راست و بازو به قدرت و اقتدار اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «به قدرت و اقتدار خود»
این بدان معناست که خداوند[یهوه] به دشمنان اجازه نخواهد داد که بر قوم اسرائيل غالب آیند و محصول غله آنها را ببرند. احتمالاً دشمنان قبلاً محصولات غله اسرائيلیان را به عنوان مالیات برده بودند یا آن محصولات را برای غذای سپاه خود برداشته بودند.
این جملات برای تاکید و تکمیل، تکرار شدهاند.
این جملات برای تاکید و تکمیل، تکرار شدهاند.
کلمه «بگذرید» برای نشان دادن اضطرار تکرار شده است.
کلمه «سازید» در این قسمت تکرار شده تا بر اضطرار این که خداوند[یهوه] طریقی میخواهد، تاکید کند. کلمه «شاهراه» به طریقی که قوم میتوانند از آن بازگردند اشاره دارد. این قسمت مشابه اشعیا ۴۰: ۳ و اشعیا ۵۷: ۱۴ است.
«سنگها را از جاده بردار تا هموار شود.» سنگها به هر مانعی که سفر را آهسته میکنند، اشاره دارد.
عَلَم به چیزی اشاره دارد که توجه دیگران را جلب میکند. این بدان معناست که خداوند[یهوه] مردم امتهای دیگر را فرا میخواند تا به زمین اسرائيل توجه کنند و ببینند که خداوند[یهوه] آن چه گفته بود را انجام داده است.
«توجه کنید!»
اینجا به نحوی از مکانهایی که دور هستند سخن گفته شده که گویی نقاطی در آخر زمین هستند. این عبارت همچنین ذکر و قیاسی مخالف[بیان متضاد] را شکل میدهد که به هر نقطه مابین دو حد غایی اشاره دارد. ببینید این قسمت را در اشعیا ۴۰: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط زمین» یا «تمام زمین»
کلمه «دختر» به مردم اورشلیم(صهیون) اشاره دارد. ببینید این قسمت را در اشعیا ۱: ۸ چطور ترجمه کردهاید.
این جملات یک انگاره را برای تاکید تکرار میکنند. ببینید عبارت مشابه را در اشعیا ۴۰: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها تو را خواهند خواند»
1این كیست كه از ادوم با لباس سرخ ازبُصرَه میآید؟ یعنی این كه به لباسجلیل خود ملبّس است و در كثرت قوّت خویش میخرامد؟ من كه به عدالت تكلّم میكنم و برای نجات، زورآور میباشم.2چرا لباس تو سرخ است و جامه تو مثل كسی كه چرخشت را پایمال كند؟3من چرخشت را تنها پایمال نمودم و احدی از قومها با من نبود و ایشان را به غضب خود پایمال كردم و به حدّت خشم خویش لگد كوب نمودم و خون ایشان به لباس من پاشیده شده، تمامی جامه خود را آلوده ساختم.4زیرا كه یوم انتقام در دل من بود و سال فدیه شدگانم رسیده بود.5و نگریستم و اعانت كنندهای نبود و تعجّب نمودم زیرا دستگیری نبود. لهذا بازوی من مرا نجات داد و حدّت خشم من مرا دستگیری نمود.6و قومها را به غضب خود پایمال نموده، ایشان را از حدّت خشم خویش مست ساختم. و خون ایشان را بر زمین ریختم.7احسانهای خداوند و تسبیحات خداوند را ذكر خواهم نمود برحسب هر آنچه خداوند برای ما عمل نموده است و به موجب كثرت احسانی كه برای خاندان اسرائیل موافق رحمتها و وفور رأفت خود بجا آورده است.8زیرا گفته است: ایشان قوم من و پسرانی كه خیانت نخواهند كرد میباشند؛ پس نجاتدهنده ایشان شده است.9او در همه تنگیهای ایشان به تنگ آورده شد و فرشته حضور وی ایشان را نجات داد. در محبّت و حلم خود ایشان را فدیه داد و در جمیع ایام قدیم، متحمّل ایشان شده، ایشان را برداشت.10امّا ایشان عاصی شده، روح قدّوس او را محزون ساختند، پس برگشته، دشمن ایشان شد و او خود با ایشان جنگ نمود.11آنگاه ایام قدیم و موسی و قوم خویش را بیاد آورد (و گفت) كجاست آنكه ایشان را با شبان گله خود از دریا برآورد و كجا است آنكه روح قدّوس خود را در میان ایشان نهاد؟12كه بازوی جلیل خود را به دست راست موسی خرامان ساخت و آبها را پیش روی ایشان مُنْشَقّ گردانید تا اسم جاودانی برای خویش پیدا كند؟13آنكه ایشان را در لجّهها مثل اسب در بیابان رهبری نمود كه لغزش نخورند.14مثل بهایمی كه به وادی فرود میروند روح خداوند ایشان را آرامی بخشید، هم چنان قوم خود را رهبری نمودی تا برای خود اسم مجید پیدا نمایی.15از آسمان بنگر و از مسكن قدّوسیت و جلال خویش نظر افكن. غیرت جبروت تو كجا است؟ جوشش دل و رحمتهای تو كه به من نمودی بازداشته شده است.16به درستی كه تو پدر ما هستی اگر چه ابراهیم ما را نشناسد و اسرائیل ما را بجا نیاورد، امّا تو ای یهوه، پدر ما و ولّی ما هستی و نام تو از ازل میباشد.17پس ای خداوند ما را از طریقهای خود چرا گمراه ساختی و دلهای ما را سخت گردانیدی تا از تو نترسیم. به خاطر بندگانت و اسباط میراث خود رجعت نما.18قوم مقدّس تو اندك زمانی آن را متصرّف بودند و دشمنان ما مكان قدس تو را پایمال نمودند.19و ما مثل كسانی كه تو هرگز بر ایشان حكمرانی نكرده باشی و به نام تو نامیده نشده باشند گردیدهایم.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
تمثیلِ داوری در این باب واضح توصیف شده است. مترجمین در صورت امکان نباید از آرایه ادبی بهگویی استفاده کنند. این باب به طور کلی روز داوری بزرگ و خشم خدا را نبوت میکند.
and and )
اشعیا مانند دیدبانی سخن میگوید و از قالب پرسش و پاسخ استفاده میکند تا اطلاعاتی در مورد داوری خداوند[یهوه] بر ضد ادوم ارائه دهد. ادوم دشمن اسرائيل بود. ترجمه جایگزین: «من، خداوند[یهوه]، از ادوم میآیم و لباس سرخی از بُصرَه به تن دارم»
این شهر پایتخت ادوم است.
کلمه «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سرخیِ بر لباس تو مثل آن است که در چرخشت انگورها را لگد میکردی.»
چرخشت حُفرهای در سنگی بر زمین است که کارگران انگور را در آن با پا میکوبیدند تا به این طریق آب انگور را بگیرند.
ضمیر «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. این تمثیل به خداوند[یهوه] اشاره دارد که دشمنانش را نابود میکند.
«زمان انتقام» یا «زمانی برای انتقام»
خداوند[یهوه] برای برقراری عدالت به درستی مجازات خواهد کرد. انتقام او با انتقام انسانی متفاوت است.
کلمه «سال» به زمانی خاص اشاره دارد که خداوند برای بازیابی[احیا] اسرائيل تعیین نموده است. ترجمه جایگزین: «زمان نجات من»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
کلمه «بازو» به قدرت اشاره دارد.
این بدان معناست که خداوند[یهوه] با خشم و مجازات خود آنها را حیرت زده و سردرگم کرد.
کلمه «خون» به زندگی دشمنان خداوند[یهوه] اشاره دارد که بیرون میریزد تا بمیرند.
کلمه «احسانها[وفاداری]» را میتوان به «وفادارانه» یا «وفادار» ترجمه کرد. ببینید «رحمت استوار» را در اشعیا ۱۶: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خواهم گفت که خدا چگونه وفادارانه به عهد خود عمل کرده است» یا «همه وفاداریهایی را که خدا به قوم خود کرده بیان خواهم نمود»
شناسه مستتر فاعلی به اشعیا اشاره دارد.
کلمه «ما» به اشعیا و قوم اسرائیل اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«در همه تنگیهایمان.» کلمه «ایشان» به قوم اسرائیل اشاره دارد. اشعیا خود را عضوی از قوم به شمار آورده است.
شناسه مستتر فاعلی به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
این نمایندهای است که از حضور خدا فرستاده میشود.
این قسمت به سالیان قبل اشاره دارد، زمانی که خدا از قوم اسرائيل مراقب کرد و آنها را از مصریان نجات داد. معنای کامل این قسمت را میتوان در ترجمه مشخص کرد.
«ولی طغیان کردیم.» کلمه «ایشان» به قوم اسرائيل اشاره دارد. اشعیا خود را عضوی از قوم به شمار آورده است.
«روح قدوس خداوند[یهوه]»
«گفتیم.» اینجا در اصل از شناسه فاعلی سوم شخص جمع استفاده شده که به قوم اسرائيل اشاره دارد. اشعیا خود را عضوی از قوم به شمار آورده است.
فرض نویسنده بر این بود که مخاطبین از قبل معجزه خداوند[یهوه] هنگام شکافتن بحرقلزم[دریای سرخ] برای عبور اسرائيل و فرار از مصریان را میدانند.
گاهی رهبران را «شبان» نیز خطاب قرار میدادند. ترجمه جایگزین: «رهبران قوم»
قوم اسرائيل همچنان سخن میگوید.
«دست راست» به قدرت خداوند[یهوه] به واسطه موسی اشاره دارد. این بدان معناست که قدرت خدا موسی را قادر ساخت تا بحرقُلزم[دریای سرخ] را بشکافد.
این بدان معناست که قوم اسرائيل هنگام سفر از مصر به اسرائيل پای خود را بر زمین میگذارند مثل اسبی که در دشت میدود.
قوم اسرائيل همچنان سخن میگویند.
این قسمت تصویر گلهای را توصیف میکند که از وادی سبز و پر آب و علفی میگذرد و تاکید میکند که خدا قوم اسرائيل را رهبری و مراقبت خواهد کرد.
«اسم مجید» به حرمت و شهرت شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا مطمئن شوی که نامی حرمت نهاده شده داری[تا اطمینان حاصل کنی که برای خود شهرتی در خور داری]»
قوم اسرائيل همچنان سخن میگویند.
نویسنده با استفاده از پرسشی، عمیقترین عواطف و نگرانیهای خود را به خاطر عدم یاری خدا ابراز میکند. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «غیرتت و عمل عظیمت را نمیبینیم!»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شفقت و دلسوزی خود را از ما دریغ داشتی»
این اجدادِ ملت اسرائيل به دلیل تغییر بسیار نسلشان، قادر به شناختن آنها نخواهند بود. «ابراهیم» و «اسرائيل» به گذشتگان آنها اشاره دارند.
این قسمت به «یعقوب» اشاره دارد.
مردم اسرائيل همچنان سخن میگویند.
نویسنده در این قسمت با استفاده از پرسشی شکایت خود از قوم را به خدا میگوید. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، ما را از طریقهای خود گمراه کردی و لجوج ساختی تا نتوانیم از تو اطاعت کنیم» [در فارسی از علامت سوال استفاده نشده]
اینجا به نحوی از به جا نیاوردن فرمان خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی شخص از مسیر درست منحرف میشود. ترجمه جایگزین: «چرا ما را وادار میکنی تا کاری اشتباه را انجام دهیم»
این به معنای مقاومت کردن در برابر تعلیم خدا با گوش ندادن و اطاعت نکردن از او است. کلمه «دل» به انگیزه، احساسات و امیال اشاره دارد.
قوم اسرائيل همچنان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمه «نام» به رابطه خانوادگی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که هرگز به خانواده تو تعلق نداشته است»
برخی از نسخ این قسمت را متفاوت ترجمه کردهاند: «مثل قومی هستیم که تا به حال بر آنها حکومت نکردهای، مثل کسانی که به نام تو خوانده نشدهاند» [در فارسی انجام شده]
1كاش كه آسمانها را مُنْشَقّْ ساخته، نازلمیشدی و كوهها از رؤیت تو متزلزل میگشت.2مثل آتشی كه خورده چوبها را مشتعل سازد و ناری كه آب را به جوش آورد تا نام خود را بر دشمنانت معروف سازی و امّتها از رؤیت تو لرزان گردند.3حینی كه كارهای هولناك را كه منتظر آنها نبودیم بجا آوردی، آنگاه نزول فرمودی و كوهها از رؤیت تو متزلزل گردید.4زیرا كه از ایام قدیم نشنیدند و استماع ننمودند و چشم خدایی را غیر از تو كه برای منتظران خویش بپردازد ندید.5تو آنانی را كه شادمانند و عدالت را بجا میآورند و به راههای تو تو را به یاد میآورند ملاقات میكنی. اینك تو غضبناك شدی و ما گناه كردهایم در اینها مدّت مدیدی بسر بردیم و آیا نجات توانیم یافت؟6زیرا كه جمیع ما مثل شخص نجس شدهایم و همه اعمال عادله ما مانند لتّه ملوّث میباشد. و همگی ما مثل برگ، پژمرده شده، گناهان ما مثل باد، ما را میرباید.7و كسی نیست كه اسم تو را بخواند یا خویشتن را برانگیزاند تا به تو متمسّك شود زیرا كه روی خود را از ما پوشیدهای و ما را به سبب گناهان ما گداختهای.8امّا الا´ن ای خداوند ، تو پدر ما هستی. ما گِلْ هستیم و تو صانع ما هستی و جمیع ما مصنوع دستهای تو میباشیم.9ای خداوند بشدّت غضبناك مباش و گناه را تا به ابد بخاطر مدار. هان ملاحظه نما كه همگی ما قوم تو هستیم.10شهرهای مقدّس تو بیابان شده. صهیون، بیابان و اورشلیم، ویرانه گردیده است.11خانه مقدّس و زیبای ما كه پدران ما تو را در آن تسبیحمیخواندند به آتش سوخته شده و تمامی نفایس ما به خرابی مبدّل گردیده است.12ای خداوند آیا با وجود این همه، خودداری میكنی و خاموش شده، ما را بشدّت رنجور میسازی؟
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
این باب توبه پارسایان باقی مانده از یهودا را ثبت میکند.
, and and )
قوم اسرائيل همچنان با خداوند[یهوه] سخن میگویند. (اشعیا ۶۳: ۱۱)
اشعیا میل برای حضور خداوند[یهوه] در تاریخ گذشته را با حسرت و فریادی بلند بیان میکند.
اگر خداوند[یهوه] با شکافتن آسمانها خود را به شکلی خاص ظاهر سازد. کلمات «منشق ساختن» به پاره کردن قسمتی از لباس اشاره دارند.
کوهها مثل زمانی که زلزله میآید، میلرزند.
این قسمت احتمالاً تاکید میکند که کوهها و مردم به آسانی از حضور خدا به لرزه میافتند.
قوم اسرائيل همچنان با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
کلمه «چشم» به کل شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی... ندیده است»
قوم اسرائيل همچنان با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
این اصطلاح به معنای «به خاطر آوردن است»
قوم اسرائيل همچنان با خداوند[یهوه] سخن میگویند.
«لته ملوث» پارچهای است که زنان هنگام عادت ماهیانه و خونریزی از رحم از آن استفاده میکنند. این بدان معناست که همه تلاشهای آنها برای خشنود کردن خدا با شکست رو به رو میشود. مقصود نویسنده از به کار بردن این جمله ایجاد شوک در مخاطب بوده است.
اشعیا قوم اسرائيل را با برگهایی مقایسه میکند که هنگام مردن خشک میشوند.
این بدان معناست که گناهان آنها به عنوان یک جامعه دلیل شکست خوردن آنهاست. اشعیا گناهان را با بادی مقایسه میکند که مجازات خدا و رنج آنها را تقویت میکند.
این بدان معناست که خدا قوم خود را رها کرده و اجازه عذاب کشیدن آنها را داده است.
اینجا در اصل از کلمه «[دست]» استفاده شده است. این کلمه به قدرت کسانی اشاره دارد که قوم را به خاطر گناهانشان مجازات میکنند. ترجمه جایگزین: «چون که ما را به خاطر گناهانمان مجازات کردی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
قوم اسرائيل همچنان با خداوند[یهوه] سخن میگویند.
این بدان معناست که خدا قوم اسرائيل را خلق کرده است.
اینجا اشاره به یادآوری گذشته است.
اشعیا از خداوند[یهوه] میخواهد که به موقعیت آنها توجه کند.
قوم اسرائيل همچنان با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
این قسمت تاکید میکند که شهرها نابود شدهاند و کسی آنجا زندگی نمیکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن هیکل[معبد] مقدس و زیبای ما را به آتش نابود کرده است، هیکلی که پدران ما تو را در آن تسبیح میخواندند»
آنها با استفاده از سوالاتی ناامیدی خود را به خاطر عدم یاری خدا ابراز میکنند. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[یهوه]! لطفاً دریغ نکن! لطفاً ساکت نمان و دیگر ما را تحقیر نکن!»
1آنانی كه مرا طلب ننمودند مرا جستند و آنانی كه مرا نطلبیدند مرا یافتند. و به قومی كه به اسم من نامیده نشدند گفتم لبّیك لبّیك.2تمامی روز دستهای خود را بسوی قوم متمرّدی كه موافق خیالات خود به راه ناپسندیده سلوك مینمودند دراز كردم.3قومی كه پیش رویم غضب مرا همیشه بهیجان میآورند، كه در باغات قربانی میگذرانند و بر آجرها بخور میسوزانند.4كه در قبرها ساكن شده، در مغارهها منزل دارند، كه گوشت خنزیر میخورند و خورش نجاسات در ظروف ایشان است.5كه میگویند: در جای خود بایست و نزدیك من میا زیرا كه من از تو مقدّستر هستم. اینان دود در بینی من میباشند و آتشی كه تمامی روز مشتعل است.6همانا این پیش من مكتوب است. پس ساكت نخواهم شد بلكه پاداش خواهم داد و به آغوش ایشان مكافات خواهم رسانید.7خداوند میگوید درباره گناهان شما و گناهان پدران شما با هم كه بر كوهها بخور سوزانیدید و مرا بر تلّها اهانت نمودید پس جزای اعمال شما را اوّل به آغوش شما خواهم رسانید.8خداوند چنین میگوید: چنانكه شیره در خوشه یافت میشود و میگویند آن را فاسد مساز زیرا كه بركت در آن است، همچنان به خاطربندگان خود عمل خواهم نمود تا (ایشان را) بالكّل هلاك نسازم.9بلكه نسلی از یعقوب و وارثی برای كوههای خویش از یهودا به ظهور خواهم آورد. و برگزیدگانم ورثه آن و بندگانم ساكن آن خواهند شد.10و شارون، مرتع گلهها و وادی عاكور، خوابگاه رمهها به جهت قوم من كه مرا طلبیدهاند، خواهد شد.11و امّا شما كه خداوند را ترك كرده و كوه مقدّس مرا فراموش نمودهاید، و مائدهای به جهت پخت مهیا ساخته و شراب ممزوج به جهت اتّفاق ریختهاید،12پس شما را به جهت شمشیر مقدّر ساختم و جمیع شما برای قتل خم خواهید شد زیرا كه چون خواندم جواب ندادید و چون سخن گفتم نشنیدید و آنچه را كه در نظر من ناپسند بود بعمل آوردید و آنچه را كه نخواستم برگزیدید.13بنابراین خداوند یهوه میگوید: هان بندگان من خواهند خورد امّا شما گرسنه خواهید بود اینك بندگانم خواهند نوشید امّا شما تشنه خواهید بود. همانا بندگانم شادی خواهند كرد امّا شما خجل خواهید گردید.14اینك بندگانم از خوشی دل، ترنّم خواهند نمود، امّا شما از كدورت دل، فریاد خواهید نمود و از شكستگی روح، ولوله خواهید كرد.15و نام خود را برای برگزیدگان من به جای لعنت، ترك خواهید نمود پس خداوند یهوه تو را بقتل خواهد رسانید و بندگان خویش را به اسم دیگر خواهد نامید.16پس هركه خویشتن را بروی زمین بركت دهد، خویشتن را به خدای حقّ بركت خواهد داد؛ و هركه بروی زمین قسم خورد به خدای حقّ قسم خواهد خورد. زیرا كه تنگیهای اوّلین فراموش شده و از نظر من پنهانگردیده است.17زیرا اینك من آسمانی جدید و زمینی جدید خواهم آفرید و چیزهای پیشین بیاد نخواهد آمد و بخاطر نخواهد گذشت.18بلكه از آنچه من خواهم آفرید، شادی كنید و تا به ابد وجد نمایید زیرا اینك اورشلیم را محلّ وجد و قوم او را محّل شادمانی خواهم آفرید.19و از اورشلیم وجد خواهم نمود و از قوم خود شادی خواهم كرد و آواز گریه و آواز ناله بار دیگر در او شنیده نخواهد شد.20و بار دیگر طفلِ كم روز از آنجا نخواهد بود و نه مرد پیر كه عمر خود را به اتمام نرسانیده باشد؛ زیرا كه طفل در سنّ صد سالگی خواهد مرد لیكن گناهكار صد ساله ملعون خواهد بود.21و خانهها بنا كرده، در آنها ساكن خواهند شد و تاكستانها غرس نموده، میوه آنها را خواهند خورد.22بنا نخواهند كرد تا دیگران سكونت نمایند و آنچه را كه غرس مینمایند دیگران نخواهند خورد. زیرا كه ایام قوم من مثل ایام درخت خواهد بود و برگزیدگان من از عمل دستهای خود تمتّع خواهند برد.23زحمت بیجا نخواهند كشید و اولاد به جهت اضطراب نخواهند زایید زیرا كه اولاد بركت یافتگان خداوند هستند و ذریت ایشان با ایشانند.24و قبل از آنكه بخوانند من جواب خواهم داد، و پیش از آنكه سخن گویند من خواهم شنید.25گرگ و بره با هم خواهند چرید و شیـر مثـل گاو كاه خواهد خورد و خوراك مار خاك خواهدبود. خداوند میگویـد كه در تمامـی كـوه مقدّس مـن، ضـرر نخواهنـد رسانیـد و فسـاد نخواهنـد نمـود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم این باب انجام میدهد.
خداوند[یهوه] در این باب به توبه قوم پاسخ میدهد.
people.
این باب قطعیت داوری خداوند[یهوه] را بر قوم، ثبت میکند. علیرغم چنین موضوعی همچنان امید است که خداوند[یهوه] همه چیز را تازه کند و آنها را نزد خود آن طور که از قبل تعیین کرده بود، احیا کند.
and and )
کلمه «مرا» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
دراز کردن دست عملی است که التماس یا تقاضای شخص را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «مدام از این مردم گردنکش[خیره سر]...خواستم که یاری من را بپذیرند»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد قوم اسرائيل سخن میگوید.
این قسمت به مکانهایی در کنعان اشاره دارد که مختص به پرستش بتها بودند. مذبحهای مقدس آنها از آجر ساخته میشدند. خداوند[یهوه] استفاده از آجر برای ساخت مذبحهای خود را ممنوع کرده بود. مذبحهای خداوند[یهوه] از سنگ ساخته میشدند.
این قسمت به مشورت کردن با مردگان اشاره دارد، عملی که خدا قوم را از آن منع کرده بود.
خداوند[یهوه] به قوم اسرائيل اجازه خوردن گوشت خوک را نداده بود.
خداوند[یهوه] همچنان با و در مورد قوم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] مردمی که مدام باعث آزار او هستند را با دودی مقایسه میکند که شخص با استنشاق آن آزار میبیند.
خداوند[یهوه] قوم اسرائيل را با آتشی که به آهستگی میسوزد[ و مدتی طولانی شعلهور میماند] مقایسه میکند که بی وقفه دود میکند و دیگران را آزار میدهد.
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
«دقت و توجه کن»
این بدان معناست که خدا آنها را تا آخرین حد مجازات خواهد کرد. این جمله مجازات قوم توسط خداوند[یهوه] را با ریختن چیزی بر دامان آنها در حالت نشسته مقایسه میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] قوم اسرائيل را با خوشه انگوری مقایسه میکند که هنوز در خود شیره خوبی دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی آبی در خوشه مییابی»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از پارسایان چشمپوشی خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این به مرتفعترین مکان در اورشلیم و کل یهودیه اشاره دارد.
این ناحیهای حاصلخیز برای چرای گلهها بود.
این احتمالاً نام درهای از اورشلیم تا اریحا بوده است. این ناحیه برای چرای گلهها حاصلخیز بوده است.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
قوم غذا و نوشیدنی میآورند و آنها را در مقابل بت، جایی که مختص پرستش بود، قرار میدهند.
شرابی که با ادویهها مخلوط شده است.
اینها اسامی خدایان دروغین هستند که به آنها «جاد» و «مَنّی» نیز میگفتند.
خداوند[یهوه] همچنان با کسانی که در اسرائيل بت میپرستند، سخن میگوید.
«شمشیر» به سلاحهای متنوع جنگی اشاره دارد که خداوند[یهوه] برای مجازات کسانی که به دعوت او پاسخ نمیدهند، از آنها استفاده خواهد کرد.
هر دوی این عبارات یک معنا دارند و برای تاکید تکرار شدهاند.
خداوند[یهوه] همچنان با کسانی که در اسرائيل بت میپرستند، سخن میگوید.
«دقت و توجه کنید»؛ خداوند[یهوه] این قسمت را برای تاکید تکرار میکند.
این جملات هم معنا هستند و برای تاکید تکرار شدهاند.
این جمله، احساس بد یاس و غم را با چیزی مقایسه کرده که از فشار فراوان تغییر شکل داده است.
خداوند[یهوه] همچنان در اسرائيل با کسانی که بتها را پرستش میکنند، سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من، خدا، که همیشه حقیقت را گفتهام او را برکت خواهم داد»
این جملات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مشکلات گذشته را فراموش خواهند کرد زیرا این مشکلات از خاطر آنها دور خواهد شد»
«از نظر پنهان گردیده» به توجه و خاطر خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر به آنها فکر نخواهم کرد»
خداوند[یهوه] هم چنان سخن میگوید
« دقت و توجه کنید»
این دو حد غایی به هرچه مابین آنهاست، اشاره دارند.
هر دوی این عبارات یک معنا دارند و برای تاکید تکرار شدهاند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی به آن چه در گذشته رخ داده، فکر نخواهید کرد»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به همه بندگان[خادمان] خدا دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر کسی گریه و ناله او را نخواهد شنید»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد قوم وفادار خود سخن میگوید.
«۱۰۰ سال»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را جوان میپندارند»[در فارسی کاملاً متفاوت و احتمالا اشتباه ترجمه شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم او را ملعون خواهند دانست»
این صفحه تعمداً گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان درباره قوم وفادار خود سخن میگوید.
«زیرا قوم من به اندازه درختان عمر خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرزندان کسی هستند که خداوند[یهوه] برکت داده است»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم وفادار خود سخن میگوید.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
1خداوند چنین میگوید: آسمانها كرسی من و زمین پای انداز من است، پس خانهای كه برای من بنا میكنید كجا است؟ و مكان آرام من كجا؟2خداوند میگوید: دست من همه این چیزها را ساخت پس جمیع اینها بوجود آمد؛ امّا به این شخص كه مسكین و شكسته دل و از كلام من لرزان باشد، نظر خواهم كرد.3كسی كه گاوی ذبح نماید مثل قاتل انسان است و كسی كه گوسفندی ذبح كند مثل شخصی است كه گردن سگ را بشكند. و آنكه هدیهای بگذراند مثل كسی است كه خون خنزیری را بریزد و آنكه بخور سوزاند مثل شخصی است كه بتی را تبریك نماید و ایشان راههای خود را اختیار كردهاند و جان ایشان از رجاسات خودشان مسرور است.4پس من نیز مصیبتهای ایشان را اختیار خواهم كرد و ترسهای ایشان را بر ایشان عارض خواهم گردانید، زیرا چون خواندم كسی جواب نداد و چون تكلّم نمودم ایشان نشنیدند بلكه آنچه را كه در نظر من ناپسند بود بعمل آوردند و آنچه را كه نخواستم اختیار كردند.5ای آنانی كه از كلام خداوند میلرزید سخن او را بشنوید. برادران شما كه از شما نفرت دارند و شما را بخاطر اسم من از خود میرانند میگویند: خداوند تمجید كرده شود تا شادیشما را ببینم، لیكن ایشان خجل خواهند شد.6آواز غوغا از شهر، صدایی از هیكل، آواز خداوند است كه به دشمنان خود مكافات میرسانـد.7قبـل از آنكه درد زه بكشـد، زاییـد. پیـش از آنكه درد او را فـرو گیـرد اولاد نرینـهای آورد.8كیست كه مثل این را شنیده و كیست كه مثـل ایـن را دیـده باشـد؟ آیـا ولایتـی در یك روز مولـود گـردد و قومـی یكدفعـه زاییـده شود؟ زیرا صهیون به مجـرّد درد زه كشیـدن پسـران خـود را زاییـد.9خداوند میگـویـد: آیـا مـن بفــم رحم برسانم و نزایانم؟ و خدای تو میگویـد: «آیا من كه زایاننده هستم، رحم را ببندم؟10ای همه آنانی كه اورشلیم را دوست میدارید، با او شادی كنید و برایش وجد نمایید. و ای همه آنانی كه برای او ماتم میگیرید، با او شادی بسیار نمایید.11تا از پستانهای تسلیات او بمكید و سیر شوید و بدوشید و از فراوانی جلال او محظوظ گردید.12زیرا خداوند چنین میگوید: اینك من سلامتی را مثل نهر و جلال امّتها را مانند نهر سرشار به او خواهم رسانید. و شما خواهید مكید و در آغوش او برداشته شده، بر زانوهایش بناز پرورده خواهید شد.13و مثل كسی كه مادرش او را تسلّی دهد، همچنین من شما را تسلّی خواهم داد و در اورشلیم تسلّی خواهید یافت.14پس چون این را بینید دل شما شادمان خواهد شد و استخوانهای شما مثل گیاه سبز و خرّم خواهد گردید و دست خداوند بر بندگانش معروف خواهد شد امّا بر دشمنان خود غضب خواهد نمود.15زیرا اینك خداوند باآتش خواهـد آمـد و ارابههـای او مثـل گردبـاد تا غضب خود را با حدّت و عتاب خویش را با شعلـه آتش به انجام رساند.16زیرا خداوند با آتش و شمشیر خود بر تمامی بشر داوری خواهد نمود و مقتولان خداوند بسیار خواهند بود.17و خداوند میگویـد: آنانی كه از عقب یكنفر كه در وسط باشد خویشتن را در باغات تقدیس و تطهیر مینمایند و گوشت خِنزیر و رجاسات و گوشت موش میخورند با هم تلف خواهند شد.18و من اعمال و خیالات ایشان را جزا خواهم داد و آمده، جمیع امّتها و زبانها را جمع خواهم كرد و ایشان آمده، جلال مرا خواهند دید.19و آیتی در میان ایشان برپا خواهم داشت و آنانی را كه از ایشان نجات یابند نزد امّتها به ترشیش و فُول و تیراندازانِ لُود و توبال و یونان و جزایر بعیده كه آوازه مرا نشنیدهاند و جلال مرا ندیدهاند خواهم فرستاد تا جلال مرا در میان امّتها شایع سازند.20و خداوند میگوید كه ایشان جمیع برادران شما را از تمامی اُمّتها بر اسبان و ارابهها و تخت روانها و قاطران و شتران به كوه مقدّس من اورشلیم به جهت خداوند هدیه خواهند آورد. چنانكه بنیاسرائیل هدیه خود را در ظرف پاك به خانه خداوند میآورند.21و خداوند میگوید كه از ایشان نیز كاهنان و لاویان خواهند گرفت.22زیرا خداوند میگوید: چنانكه آسمانهای جدید و زمین جدیدی كه من آنها را خواهم ساخت در حضور من پایدار خواهد ماند، همچنان ذریت شما و اسم شما پایدار خواهد ماند.23و خداوند میگویـد كه از غُرّه مـاه تا غُـرّه دیگر و از سَبَّت تا سَبَّت دیگر تمامی بشر خواهند آمد تا به حضور من سجده نمایند.24و ایشان بیرون رفته، لاشهای مردمانی را كه بر منعاصی شدهاند ملاحظه خواهند كرد زیرا كِرْمِ ایشان نخواهد مُرد و آتش ایشان خاموش نخواهد شد و ایشان نزد تمامی بشر مكروه خواهند بود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۶۶: ۱- ۱۷، ۲۱- ۲۴ انجام میدهد.
خداوند[یهوه] در آخر عدالت بینقص خود را جاری خواهد کرد. این امید حقیقی این جهان است. آسمان و زمین تازه بخش مهمی از این امر هستند. نهایتاً خلقت بینقص خدا جاودانه خواهد بود.
and and )
خداوند[یهوه]، آسمان را با تخت پادشاهی و زمین را با زیرپایی مقایسه میکند تا به این روش بر عظمت خود تاکید کند.
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسشها تاکید میکند که انسانها نمیتوانند جایی برای اسکان او بسازند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
کلمه دست به خداوند[یهوه] اشاره دارد و بر قدرت و اقتدار او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «همه این چیزها را ساختهام»
خداوند[یهوه] خود را با نام خطاب قرار میدهد تا بر قطعیت اعلام خود را نشان دهد. این قسمت را مانند اشعیا ۳۰: ۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه] اعلام کردهام»
کلمات «مسکین» و «شکسته دل» به کسی اشاره دارند که واقعاً فروتن است و برای ایمان خود رنج میبیند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این چهار عبارت نحوه عملکرد شریران را توصیف میکنند و به منظور تاکید بر یک معنا اشاره دارند.
«شرارت را برگزیدند و نسبت به طریقهای خداوند[یهوه] تخطی کردند[ بیحرمتی کردند]»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد شریران سخن میگوید.
کلمه نظر به داوری یا سنجش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن چه شرارت میپندارم» یا «آن چه در داوری من شریرانه است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را جلال ده» یا «خداوند[یهوه] خود را جلال دهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما من آنها را شرمگین خواهم کرد»
خداوند[یهوه] مجازاتِ پرستندگان ریاکار را توصیف میکند.
«آواز» به درگیری حقیقی در هیکل[معبد] اشاره دارد، درست گویی که خداوند[یهوه] مجازات را خود اجرا میکند.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از صهیون سخن میگوید که گویی زنی در حال زایمان است. اگرچه صهیون نابود شده بود و دیگر کسی آنجا زندگی نمیکرد، ولی خداوند[یهوه] وعده میدهد که بدون تاخیر و با زحمت اندک، همه ملت نزد او خواهند آمد.
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوالات بر منحصر به فرد بودن این رویداد تاکید میکند. این دسته از سوالات ایجاد تنش و نوعی کشش میکنند، تا این که در آخر آیه نام صهیون برده میشود.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر یک مادر است. (اشعیا ۶۶: ۷- ۸)
خداوند[یهوه] با به کارگیری این سوالات تاکید میکند که در به جا آوردن وعدههای خود برای مردم اورشلیم شکست نخواهد خورد.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر یک مادر است و به نحوی از ساکنان آن سخن گفته که گویی فرزندان تازه متولد شده هستند. (اشعیا ۶۶: ۷- ۸)
این بدان معناست که اورشلیم تبدیل به مکانی امن و تسلی بخش برای قوم خدا خواهد شد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا شما را با شیر خود سیرآب خواهد کرد؛ و با سینهاش تسلی خواهد داد»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد اروشلیم سخن میگوید که گویی این شهر یک مادر است. (اشعیا ۶۶: ۷- ۸)
این بدان معناست که خدا باعث میشود مردم امتها ثروت فراوانی را با خود بیاورند که مثل نهری دائم و پر آب خواهد بود.
این بدان معناست که اورشلیم تبدیل به مکانی امن و تسلیبخش برای قوم خدا خواهد شد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را در آغوش خود حمل خواهد کرد و با شادی [مانند کودکی] بر زانوهایش بالا و پایین خواهد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را در اورشلیم تسلی خواهم داد»
اشعیا همچنان با قوم وفادار خدا سخن میگوید.
«استخوان» به کل بدن اشاره دارد.
«گیاه...خرم» سریع رشد میکند و قوی میشود. این ویژگی گیاه با سلامتی و قوت قوم وفادار خدا مقایسه شده است.
کلمه «دست» به قدرت او اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] قدرت خود را بر بندگانش[خادمانش] آشکار خواهد کرد»
اشعیا همچنان با قوم وفادار خدا سخن میگوید.
ظاهر شدن خداوند[یهوه] در عهد عتیق معمولاً با آتش همراه است چنین امری بر خشم و داوری او تاکید میکند.
طوفان[گردباد] به اعمال مقتدر خداوند[یهوه] اشاره دارد که داوری او را اجرایی میکنند.
«شمشیر» سلاح است و به همه جنگها و کشتارها اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بسیاری را خواهد کشت»
اشعیا همچنان سخن میگوید.
شناسه مستتر فاعلی به کسانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] را میپرستند، ولی ضد شریعت او عمل میکنند.
این مکانی است که مردم اغلب در آن به پرستش بتها میپرداختند.
این قسمت رهبر کسانی را توصیف میکند که برای پرستش بتها میروند.
خداوند[یهوه] خود را به اسم خطاب قرار میدهد تا به این طریق قطعیت اعلام خود را نشان دهد. این قسمت را مانند اشعیا ۳۰: ۱ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه]، اعلام کردهام»
کلمه «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «ایشان» به پرستندگان ریاکار اشاره دارد. خداوند قبلاً چنین اشخاصی را توصیف کرده است.
اینها اسامی نواحی دور از سرزمین اسرائيل هستند.
شناسه مستتر فاعلی به بیگانگانی اشاره دارد که زنده ماندهاند و شاهدی برای امتها شدهاند. آنها همراه با اسرائيل از تبعید به اورشلیم باز میگردند.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۱۱: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید این قسمت را در اشعیا ۶۵: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] سخن خود را به پایان میرساند.
کلمه «ایشان» به همه مردم اشاره دارد. این مردم شامل اسرائيلیان وفادار و بیگانگانی میشود که برای پرستش خداوند[یهوه] میآیند.
هر دوی این قسمتها یک انگاره را برای تاکید بر مجازات خداوند[یهوه] توصیف میکنند.
کرم به وحشت از پوسیدن و فاسد شدنی اشاره دارد که خدا به عنوان مجازات برای شریران در نظر گرفته است.
کلمه «آتش» به داوری خداوند[یهوه] اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای همیشه خواهد سوخت»
این قسمت به همه مخلوقات زندهای اشاره دارد که از مردگان گریزان هستند.
1كلام ارمیا ابن حلقیا از كاهنانی كه درعناتوت در زمین بنیامین بودند،2كه كلام خداوند در ایام یوشیا ابن آمون پادشاه یهودا در سال سیزدهم از سلطنت او بر وی نازل شد،3و در ایام یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا تا آخر سال یازدهم صدقیا ابن یوشیا پادشاه یهودا نازل میشد تا زمانی كه اورشلیم در ماه پنجم به اسیری برده شد.4پس كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:5«قبل از آنكه تو را در شكم صورت بندم تو را شناختم و قبل از بیرون آمدنت از رحم تو را تقدیس نمودم و تو را نبی امّتها قرار دادم.»6پس گفتم: «آه ای خداوند یهوه اینك من تكلّم كردن را نمیدانم چونكه طفل هستم.»7اما خداوند مرا گفت: «مگو من طفل هستم، زیرا هر جایی كه تو را بفرستم خواهی رفت و بهر چه تو را امر فرمایم تكلّم خواهی نمود.8از ایشان مترس زیرا خداوند میگوید: من با تو هستم و تو را رهایی خواهم داد.»9آنگاه خداوند دست خود را دراز كرده، دهان مرا لمس كرد و خداوند به من گفت: «اینك كلام خود را در دهان تو نهادم.10بدان كه تو را امروز بر امّتها و ممالك مبعوث كردم تا از ریشه بركنی و منهدم سازی و هلاك كنی و خراب نمایی و بنا نمایی و غرس كنی.»11پس كلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «ای ارمیا چه میبینی؟ گفتم: «شاخهای از درخت بادام میبینم.»12خداوند مرا گفت: «نیكو دیدی زیرا كه من بر كلام خود دیدهبانی میكنم تا آن را به انجام رسانم.»13پس كلام خداوند بار دیگر به من رسیده، گفت: «چه چیز میبینی؟» گفتم: «دیگی جوشنده میبینم كه رویش از طرف شمال است.»14و خداوند مرا گفت: «بلایی از طرف شمال بر جمیع سكنه این زمین منبسط خواهد شد.15زیرا خداوند میگوید اینك من جمیع قبایل ممالك شمالی را خواهم خواند و ایشان آمده، هر كس كرسی خود را در دهنه دروازه اورشلیم و بر تمامی حصارهایش گرداگرد و به ضدّ تمامی شهرهای یهودا برپا خواهد داشت.16و بر ایشان احكام خود را درباره همه شرارتشان جاری خواهم ساخت چونكه مرا ترك كردند و برای خدایان غیر بخور سوزانیدند و اعمال دستهای خود را سجده نمودند.17پس تو كمر خود را ببند و برخاسته، هر آنچه را من به تو امر فرمایم به ایشان بگو و از ایشان هراسان مباش، مبادا تو را پیش روی ایشان مشوّش سازم.18زیرا اینك من تو را امروز شهر حصاردار و ستون آهنین و حصارهای برنجین به ضدّ تمامی زمین برای پادشاهان یهودا و سروران و كاهنانش و قوم زمین ساختم.19و ایشان با تو جنگ خواهند كرد اما بر تو غالب نخواهند آمد، زیرا خداوندمیگوید: من با تو هستم و تو را رهایی خواهم داد.»
برخی از ترجمهها سبک شعر گونه متن را برای سهولت درک متن کمتر در نظر میگیرند. ترجمه ULB متن شعرگونه ۱: ۴-۱۰ را به همین شکل ترجمه میکند.
ارمیا به عنوان نبی منتصب میشود
خدا ارمیا را بعنوان نبی برمیگزیند و علیرغم این که افرادی قدرتمند با او مخالفت میورزند، خدا وعده میدهد که از او محافظت خواهد نمود. تاکید این باب این است که ارمیا از جانب خدا به عنوان نبی برگزیده شده است.
, and and )
پادشاهی شمالی
این اشاره به پادشاهی شمالی اسرائیل نیست، آنها پیش از این مغلوب شده بودند. اشاره به پادشاهی در شمال یهودا است که در آن دوران بابل است. ارتش بابل به یهودا حمله کرده و آنها را شکست میدهند.
مخالفت
مردم میباید به نبی خدا گوش میدادند و بعد از شنیدن نبوتهای او توبه میکردند، در عوض با ارمیا مخالفت نموده او را جفا دادند.
« ارمیا پسر حلقیا. ارمیا یکی از کاهنان بود»
نام یک مرد است.
نام یک شهر است.
«زمینی که متعلق به قبیله بنیامین است»
این اصطلاح برای این منظور است که توضیح دهد خدا این پیامها را به او داده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به او پیام داد» یا «خداوند[یهوه] با ارمیا سخن گفت»
این نام خدا است که در عهدعتیق به قوم خود آشکار میسازد. برای ترجمه بهتر به صفحه مربوط به یهوه رجوع کنید.
در اینجا اصطلاح «در روزگار» اشاره به دوران سلطنت پادشاه است. ترجمه جایگزین: «زمانی که یوشیا پسر آمون پادشاه یهودا بود»
کلمه «سیزدهم» شکلی ترتیبی از «۱۳» است.
نام یک مرد است.
«سلطنت یوشیا»
واژه «یازدهم» شکل ترتیبی «۱۱» است.
«همچنین کلام خداوند[یهوه] نازل میشد»
در اینجا «در ایام» اصطلاحی است که به دوران سلطنت پادشاه اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «زمانی که یهویاقیم[یهویاکین] پسر یوشیا پادشاه یهودا بود»
این پنجمین ماه در گاهشمار عبری است. در گاهشمار غربی روزهای پایانی جولای و روزهای آغازین آگوست است.
اشاره به حکومت صدقیا است. میتواند بیانی صریح باشد. ترجمه جایگزین: «سلطنت صدقیا»
به بیان فعال و واضح می توان گفت که آنها به بابل برده شدند. ترجمه جایگزین: «زمانی که ارتش بابل مردم اورشلیم را به اسارت بردند» یا «زمانی که ارتش بابل مردم اورشلیم را به اسارت بابل بردند»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت»
«شکل دادم»
همچنین میتوان بدون اشاره به رحم نیز ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «پیش از تولدت»
عبارت «آه» نشان دهنده ترس ارمیا از انجام کاری است که خدا از او خواسته.
شاید ارمیا در توصیف ترس خود از سخن گفتن در جمع اغراق میکند. ترجمه جایگزین: «نمیدانم چطور در جمع صحبت کنم» یا «نمیدانم چطور در جمع اعلان کنم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«از مردمی که تو را نزد آنها می فرستم تا با آنها سخن بگویی نترس»
کلمه «این» اشاره به سخنان خداوند[یهوه] در آیات ۷ و ۸ می باشد.
خداوند[یهوه] نام خود را بکار میبرد تا قطعیت آن چه را که میگوید را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است آن چه که من خداوند[یهوه] میگویم»
معانی محتمل ۱) استعارهای است از این که خداوند[یهوه] اقتداری خاص برای سخن گفتن به ارمیا میدهد. ترجمه جایگزین: «سپس به نظر آمد خداوند[یهوه] دهان مرا لمس کرد» یا ۲)ارمیا رویایی میدید که در آن خداوند[یهوه] به شکل نمادین دهان او را لمس کرد و برای سخن گفتن اقتدار بخشید. ترجمه جایگزین: «سپس خداوند[یهوه] دهان مرا با دست لمس کرد»
این جمله نمایانگر این است که کلام به ارمیا داده شد. ترجمه جایگزین:«پیام خود را به تو دادم تا آن را به مردم بگوی» یا «تو را قادر ساختم تا پیام مرا به مردم بگویی»
ارمیا با اعلان این که این اتفاقات رخ خواهد داد، ابزاری جهت وقوع همه این اتفاقات برای بسیاری از امتها خواهد بود.
او برخی از امتها را از ریشه برخواهد کند، منهدم خواهد ساخت، هلاک خواهد نمود، و دیگر امتها را بنا نموده و غرس خواهد کرد.
خدا میگوید ارمیا با آن چه که اعلان میکند امتها را نابود میسازد، مانند گیاهی که در زمین کاشته شده و از ریشه کنده میشود.
ارمیا از این واژگان جهت اطمینان بخشیدن به این که این اتفاقات رخ خواهد داد، استفاده میکند.
خدا درباره ارمیا میگوید که او باعث خواهد گردید امتها تقویت شده و بنا گردند و او آنها را غرس خواهد نمود.
این اصلاح برای اشاره به پیامی خاص از جانب خدا استفاده شده است. ببینید که همین واژگان در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت «چه» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من داد، «چه»
خداوند[یهوه] در روح رویایی به ارمیا نشان داد.
درخت بادام نوعی از درختان آجیل است (مثل پسته، فندق و...).
بیانگر این است که او آن چه را که گفته به عمل خواهد آورد. ترجمه جایگزین:«کلام خود را تا به انجام رسانم، به یاد خواهم داشت» یا «ضمانت می کنم آن چه را که میگویم به انجام خواهم رسانید»
کلمه عبری برای «بادام» و «دیدهبانی» تقریباً شبیه هم است. خدا میخواهد که ارمیا به یاد داشته باشد که او کلامش را به انجام خواهد رساند.
اصطلاح «کلام خداوند[یهوه] آمد» برای اشاره به پیامی خاص از جانب خدا استفاده گردیده. ببینید که همین عبارات در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده و در صورت نیاز تغییر دهید. ترجمه جایگزین:«خداوند[یهوه] برای دومین بار پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] دومین پیغام را به من داد»
اشاره به دیگی است که آب در آن میجوشد. ارمیا میتواند جوشیدن آب را ببیند. ترجمه جایگزین: «آبی که میجوشد»
به این معناست که روی آن به سمت جنوب جایی که ارمیا هست، یعنی یهودا است.
«بلا از شمال خواهد آمد» اشاره به این است که بلا از سمت شمال به سمت جنوب خواهد آمد. ترجمه جایگزین: «بلا از جانب شمال خواهد آمد» یا «من بلا را از شمال میفرستم»
خداوند[یهوه] به صحبتش با ارمیا درباره بلایی که از سمت شمال خواهد آمد، ادامه میدهد.
این کلی گویی اشاره به پادشاهان در پادشاهی شمالی دارد. ترجمه جایگزین:«هر پادشاه» یا «تمامی پادشاهان شمالی»
معانی محتمل ۱) به معنای حکمرانی بر اورشلیم است. ترجمه جایگزین:«بر دروازههای اورشلیم حکمرانی خواهد کرد» یا ۲) اشاره به داوری اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین:«اورشلیم را داوری خواهد نمود»
تخت خود را «بر ضد تمامی حصارهایش گرداگرد» اشاره به هدایت ارتش به سوی تسخیر و شکست اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «آنها ارتش خود را فرمان خواهند داد که تمامی حصارهای گرداگرد یهودا را نابود کنند.»
تخت خود را «به ضدٌ تمامی شهرهای یهودا» اشاره دارد به این که ارتش آنها تمامی شهرهای یهودا را نابود خواهند کرد.
«به آنان خواهم گفت که چطور مجازاتشان خواهم نمود.»
«مجازات خود را بر ضد مردم یهودا اعلان خواهم کرد.»
از آنجایی که مردم بتها را با دستان خویش ساختهاند، باید متوجه شوند که بتهای آنها شایسته پرستش نیستند.
خداوند[یهوه] به صحبت با ارمیا ادامه میدهد.
در اینجا «مشوش» اشاره به هراس شدید دارد و «مشوش» بودن دلیل هراس شدید ارمیاست. ترجمه جایگزین:«هراسان نباش... تو را هراسان خواهم گردانید»
«توجه کن»
این چنین قوی و دلیر بودن اشاره به این دارد که در آن چه که خدا فرموده که انجام دهی اطمینان داشته باش و آن را تغییر نده. ترجمه جایگزین: «تو را در مقابل تمامی زمین همچون شهر حصاردار و ستون آهنین ساختم»
اینها مستحکمترین مواد آن دوران بودند.
تمامی مردمان زمین.
اشاره به مردم یهودا است
خداوندیهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در [ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«برو و به گوش اورشلیم ندا كرده، بگو خداوند چنین میگوید: غیرت جوانی تو و محّبت نامزد شدن تو را حینی كه از عقب من در بیابان و در زمین لمیزرع میخرامیدی برایت به خاطر میآورم.3اسرائیل برای خداوند مقدّس و نوبر محصول او بود. خداوند میگوید: آنانی كه او را بخورند مجرم خواهند شد و بلا بر ایشان مستولی خواهد گردید.»4ای خاندان یعقوب و جمیع قبایل خانواده اسرائیل كلام خداوند را بشنوید!5خداوند چنین میگوید: «پدران شما در من چه بیانصافی یافتند كه از من دوری ورزیدند و اباطیل را پیروی كرده، باطل شدند؟6و نگفتند: یهوه كجا است كه ما را از زمین مصر برآورد و ما را در بیابان و زمین ویران و پر از حفرهها و زمین خشك و سایه موت و زمینی كه كسی از آن گذر نكند و آدمی در آن ساكن نشود رهبری نمود؟7و من شما را به زمین بستانها آوردم تا میوهها و طیبّات آن را بخورید؛ اما چون داخل آن شدید، زمین مرا نجس ساختید و میراث مرا مكروه گردانیدید.8كاهنان نگفتند: یهوه كجاست و خوانندگان تورات مرا نشناختند و شبانان بر من عاصی شدند و انبیا برای بعل نبوّت كرده، در عقب چیزهای بیفایده رفتند.9بنابراین خداوند میگوید: بار دیگر با شما مخاصمه خواهم نمود و با پسران پسران شما مخاصمه خواهم كرد.10پس به جزیرههای كتیم گذر كرده، ملاحظه نمایید و به قیدار فرستاده به دقّتتعقّل نمایید و دریافت كنید كه آیا حادثهای مثل این واقع شده باشد؟11كه آیا هیچ امتّی خدایان خویش را عوض كرده باشند با آنكه آنها خدا نیستند؟ اما قوم من جلال خویش را به آنچه فایدهای ندارد عوض نمودند.12پس خداوند میگوید: ای آسمانها از این متحیر باشید و به خود لرزیده، به شدت مشوّش شوید!13زیرا قوم من دو كار بد كردهاند. مرا كه چشمه آب حیاتم ترك نموده و برای خود حوضها كندهاند، یعنی حوضهای شكسته كه آب را نگاه ندارد.14آیا اسرائیل غلام یا خانهزاد است پس چرا غارت شده باشد؟15شیران ژیان بر او غرّش نموده، آواز خود را بلند كردند و زمین او را ویران ساختند و شهرهایش سوخته و غیرمسكون گردیده است.16و پسران نوف و تحفنیس فرق تو را شكستهاند.17آیا این را بر خویشتن وارد نیاوردی چونكه یهوه خدای خود را حینی كه تو را رهبری مینمود ترك كردی؟18و الا´ن تو را با راه مصر چه كار است تا آب شیحور را بنوشی؟ و تو را با راه آشور چه كار است تا آب فرات را بنوشی؟»19خداوند یهوه صبایوت چنین میگوید: «شرارت تو، تو را تنبیه كرده و ارتداد تو، تو را توبیخ نموده است پس بدان و ببین كه این امر زشت و تلخ است كه یهوه خدای خود را ترك نمودی و ترس من در تو نیست.20زیرا از زمان قدیم یوغ تو را شكستم و بندهای تو را گسیختم و گفتی بندگی نخواهم نمود زیرا بر هر تلّ بلند و زیر هر درخت سبز خوابیده، زنا كردی.21و من تو را موِ اصیل و تخمِ تمامِ نیكو غرس نمودم پس چگونه نهال مو بیگانه برای من گردیدهای؟22پس اگر چه خویشتن را با اشنان بشویی و صابون برایخود زیاده بكار بری، اما خداوند یهوه میگوید كه گناه تو پیش من رقم شده است.23چگونه میگویی كه نجس نشدم و در عقب بعلیم نرفتم؟ طریق خویش را در وادی بنگر و به آنچه كردی اعتراف نما ای شتر تیزرو كه در راههای خود میدوی!24مثل گورخر هستی كه به بیابان عادت داشته، در شهوت دل خود باد را بو میكشد. كیست كه از شهوتش او را برگرداند؟ آنانی كه او را میطلبند خسته نخواهند شد و او را در ماهش خواهند یافت.25پای خود را از برهنگی و گلوی خویش را از تشنگی باز دار. اما گفتی نی امید نیست زیرا كه غریبان را دوست داشتم و از عقب ایشان خواهم رفت.26مثل دزدی كه چون گرفتار شود خجل گردد. همچنین خاندان اسرائیل با پادشاهان و سروران و كاهنان و انبیای ایشان خجل خواهند شد.27كه به چوب میگویند تو پدر من هستی و به سنگ كه تو مرا زاییدهای زیرا كه پشت به من دادند و نه رو. اما در زمان مصیبت خود میگویند: برخیز و ما را نجات ده.28پس خدایان تو كه برای خود ساختی كجایند؟ ایشان در زمان مصیبتت برخیزند و تو را نجات دهند. زیرا كه ای یهودا خدایان تو به شماره شهرهای تو میباشند.»29خداوند میگوید: «چرا با من مخاصمه مینمایید جمیع شما بر من عاصی شدهاید.30پسران شما را عبث زدهام زیرا كه تأدیب را نمیپذیرند. شمشیر شما مثل شیر درنده انبیای شما را هلاك كرده است.31ای شما كه اهل این عصر میباشید كلام خداوند را بفهمید! آیا من برای اسرائیل مثل بیابان یا زمین ظلمت غلیظ شدهام؟ پس قوم من چرا میگویند كه رؤسای خود شدهایم و بار دیگر نزد تو نخواهیم آمد.32آیا دوشیزه زیور خود را یا عروس آرایش خود را فراموش كند؟ اما قوم من روزهای بیشمار مرا فراموش كردهاند.33چگونه راه خود را مهیا میسازی تا محبت را بطلبی؟ بنابراین زنان بد را نیز به راههای خود تعلیم دادی.34در دامنهای تو نیز خون جان فقیران بیگناه یافته شد. آنها را در نقب زدن نیافتم بلكه بر جمیع آنها.35و میگویی: چونكه بیگناه هستم، غضب او از من برگردانیده خواهد شد. اینك به سبب گفتنت كه گناه نكردهام، بر تو داوری خواهم نمود.36چرا اینقدر میشتابی تا راه خود را تبدیل نمایی؟ چنانكه از آشور خجل شدی همچنین از مصر نیز خجل خواهی شد.37از این نیز دستهای خود را بر سرت نهاده، بیرون خواهی آمد. چونكه خداوند اعتماد تو را خوار شمرده است پس از ایشان كامیاب نخواهی شد.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱: ۲- ۳۱ انجام میدهد. نبوتی که به ارمیا داده شد در ارمیا۲: ۱-۳: ۵ مکتوب گردیده است. به جای این که یک باب را در نظر داشته باشید، این نبوت را میتوان به شکل یک بخش در نظر گرفت.
and )
مردم از یادگیری اجتناب می کند.
قوم، خدایان دیگر مخصوصاً خدایان حاصلخیزی یعنی بعل و اشیره را عبادت میکنند. حتی زمانی که آنها مجازات میشوند هم از یادگیری اجتناب می کنند.
استعاره اسرائیل برای سرکشی و زنایشان به شتر ماده یا گورخر وحشی [در فارسی متفاوت است] تشبیه شده است.
اینجا این اصطلاح برای اشاره به پیامی خاص از جانب خدا استفاده شده است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا۱: ۴ به چه شکل ترجمه گردیده است. ترجمه جایگزین:«خداوند[یهوه] پیامی به من داده، گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت»
«برو و در جایی که مردم اورشلیم قادر به شنیدن تو باشند، سخن بگو»
«این را درباره تو به یاد دارم»
اسمهای انتزاعی «غیرت» و «جوانی» و «محّبت» می توانند با صفت «وفاداری» و «جوانی» در کنار فعل «محّبت» بیان شوند. ترجمه جایگزین:«چطور زمانی که جوان بودی، به عهدمان وفادار بودی و مرا محّبت میکردی.»
See:
خدا با این بیان به قوم اسرائیل میگوید که آنها برای ازدواج با او نامزد شده بودند. ترجمه جایگزین: «زمانی که برای نخستین بار موافقت کردیم که ازدواج کنیم»
اینجا این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«زمینی که هیچ کس در آن دانه نکاشته است» یا «زمینی که در آن هیچ خوراکی رشد نمیکرد»
خدا به اسرائیل به عنوان هدیهای که به خدا تقدیم شده، اشاره میکند. ترجمه جایگزین:«همچون حاصل برداشت او»
خدا به آنانی که به اسرائیل حمله کردهاند مانند کسانی که خوراک تقدیمی به خدا را میخورند، نگاه میکند. ترجمه جایگزین:«همه آنانی که به اسرائیل حمله میکنند، مانند کسانی که نوبر محصول او را خورده باشند، مجرم هستند»
عبارت «بر ایشان مستولی خواهد گردید» استعاره است برای بر سرشان خواهد آمد. ترجمه جایگزین:«بلا بر سرشان خواهد آمد» یا «من مکافات بر ایشان خواهم آورد»
خداوند[یهوه] نام خود را بکار میبرد تا قطعیت آن چه که میگوید را نشان دهد. ببینید که همین واژگان در ارمیا ۱: ۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«این است فرموده خداوند[یهوه] یا «این است آن چه که من خداوند[یهوه] میگویم»
یعقوب و اسرائيل هر دو اسامی یک نفر است و هر دو این عبارات به یک گروه از مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین:«ای همه نسل یعقوب»
واژه «خاندان» کنایه به افرادی است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد، اشاره به نسل یعقوب است. ترجمه جایگزین:«نسل یعقوب»
واژه «خانواده» کنایه به افرادی است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد، اشاره به نسل اسرائیل است که تبدیل به قوم اسرائیل شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «قوم اسرائیل»
خداوند[یهوه] این سوال را مطرح میکند، از آنجایی که او هیچ اشتباهی مرتکب نشده، قوم او نباید بتپرستی کنند. ترجمه جایگزین: «من هیچ اشتباهی نسبت به پدران شما مرتکب نشدم، بنابراین نباید مرا ترک کرده و به دنبال بتهای باطل میرفتند. با این کار خود نیز بیمصرف شدند»
اشاره به رد کردن خدا و سرکشی از وفاداری به اوست. ترجمه جایگزین:«آنها مرا رد کردند»
اشاره به وفاداری به بتها و پرستش آنهاست. ترجمه جایگزین:«آنها بتهای بیمصرف را عبادت کردند»
بتهایی که هیچ استفادهای برای مردم ندارند. ترجمه نباید این ایده را نشان دهد که بتهایی مفید نیز وجود دارد.
دلالت بر این است که آنها باید آن چه را در ادامه می گفتند، بگویند. ترجمه جایگزین:«باید میگفتند»
See:
این پرسش بدیهی برای نشان دادن نیاز مردم به خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «نیازمند خداوند[یهوه] هستیم، اوست که ما را از مصر بیرون آورده»
این پرسش بدیهی برای نشان دادن نیاز مردم به خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین:«نیازمند خداوند[یهوه] هستیم، اوست که ما را از رهبری نموده»
«زمین خشک» زمینی است که آب کافی ندارد. «سایه موت» استعارهای برای خطر است. ترجمه جایگزین:«زمینی خطرناک که در آن آب کافی وجود ندارد»
این دو عبارت اشاره به یک موضوع دارد. ترجمه جایگزین: «شما گناه کردید و زمینی را که به شما دادم را مكروه گردانیدید»
عبارت«نجس» اشاره به این مطلب دارد که این زمین از جانب خدا پذیرفته نیست. این کار را با گناه پرستش بتها نسبت به او انجام دادند. ترجمه جایگزین: «به خاطر گناه، زمین مرا نجس ساختید»
«میراث مرا به وسیله گناه مکروه ساختید» یا «با گناه زمین مرا منفور گردانیدید»
معانی محتمل ۱) خدا طوری درباره زمین صحبت میکند که گویی میراث اوست. ترجمه جایگزین:«زمین من» یا ۲) خدا طوری صحبت میکند که گویی زمین را به اسرائیل به ارث داده است. ترجمه جایگزین:«زمینی که به شما دادم» یا «زمین که به شما به ارث دادم»
این پرسش بیانگر این است که آنها میخواهند از خداوند[یهوه] اطاعت کنند. ترجمه جایگزین:«باید از خداوند[یهوه] اطاعت کنیم»
«به من متعهد نبودند» یا «مرا رد کردند»
شبانان اشاره به رهبران است و گویی مردم همچون گوسفندان از آنها پیروی میکنند. ترجمه جایگزین:«رهبرانشان به ضد من گناه ورزیدند»
عبارت «در عقب رفتن» اشاره به پیروی و پرستش دارد. ترجمه جایگزین:«از چیزهای بیفایده اطاعت کردند» یا «چیزهای بیفایده را پرستش کردند»
اشاره به چیزهایی است که کمکی به انسان نمیکند. در اینجا اشاره به بتها است
«نسل آینده شما»
کتیم جزیرهای در غرب اسرائیل بود که امروزه قبرس خوانده میشود. اشاره به تمامی زمین در سمت غربی اسرائیل است. ترجمه جایگزین:«به غرب رفته از اقیانوس به سمت کتیم عبور کنید»
قیدار نام سرزمینی دوردست در شرق اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «پیامی به شرق دوردست به قیدار بفرستید»
خدا این پرسش را مطرح میکند تا به اسرائیل بگوید که اقوام دیگر به پرستش خدایانشان ادامه میدهند و در پی خدایانی دیگر نمیروند. ترجم جایگزین: «هرگز ندیدهاید که هیچ قومی خدایان خود را عوض کرده باشند.»
لحن خدا به نوعی است که گویی با قوم خود صحبت نمیکند. ترجمه جایگزین:«اما شما ای قوم من، مرا که خدای شما هستم را با آن چه فایدهای ندارد، عوض کردهاید»
اشاره به خود خداست که پر جلال است. ترجمه جایگزین: «خدای پر جلال خویش را» یا «من، خدای پر جلال خود را»
See:
اشاره به بتهایی است که هیچ فایدهای ندارند. ترجمه جایگزین:«برای بتهایی که هیچ فایدهای ندارند» یا «برای خدایان بیفایده»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه درارمیا۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خدا خود را چشمه آب حیات معرفی میکند. ترجمه جایگزین:«مرا ترک کردهاند، چشمه آب حیات را» یا «مرا ترک کردهاند، کسی که همچون چشمه آب حیات است»
اشاره به بتهاست که مردم مانند حوضها برای خود کندهاند. ترجمه جایگزین:«نزد خدایان دروغین رفتهاند، مانند حوضهایی که برای خود کندهاند»
چالهای عمیق برای ذخیره آب
اینجا اگرچه خدا درباره قوم اسرائیل صحبت میکند، ولی از ضمیر سوم شخص استفاده میکند گویی با شخص دیگری درباره اسرائیل صحبت میکند. ترجمه جایگزین:«اسرائیل، آیا تو غلام هستی؟ آیا خانهزاد هستی؟ پس چرا غارت شدهای؟»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا بگوید چرا اسرائیل نباید غارت میشد. ترجمه جایگزین:«اسرائیل غلام نیست. اسرائیل خانهزاد نیست.»
اینجا «خانهزاد» کنایه ای به برده متولد شدن است. ترجمه جاگزین:«آیا برده متولد شده است؟»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا بگوید چرا اسرائیل نباید غارت میشد. ترجمه جایگزین:«اسرائیل نباید غارت میشد»
«غارت شدن» اشاره به شکست و به بردهگی کشوری دیگر گرفته شدن است. ترجمه جایگزین:«پس چرا اسرائیل به بردهگی برده شد» یا «پس چرا دشمنان اسرائیل آنها را به بردهگی بردند»
خدا دشمنان اسرائیل را به شیرانی غرّان تشبیه میکند که به آنها حمله کردهاند.
اشاره به نوعی از نابود ساختن زمین است که هر کس آنرا میبیند وحشت کند. ترجمه جایگزین:«زمین اسرائیل را نابود کردند»
غرّش صدایی بلند است که حیوانات وحشی در زمان حمله ایجاد میکنند.
اینجا این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«آنها شهرهای اسرائیل را نابود کردهاند و اکنون هیچ کس در آنها ساکن نیست»
See:
مردمی که در جایی مشخص زندگی میکنند.
نام دو شهر در مصر است.
مصریها سر بردگان را به علامت بردگی میتراشیدند.
اغلب ترجمهها این عبارت عبری را به شکل «فرق تو را شكستهاند» ترجمه کردهاند.[ در انگلیسی در متن آیه آمده که سر تو را تراشیدهاند]
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا به قوم اسرائیل یادآوری کند که به خاطر اشتباهات خودشان است که دشمن به آنها حمله کرده است. ترجمه جایگزین:«تقصیر از خود شماست، حینی که خدایتان شما را رهبری مینمود او را ترک کردید»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا به اسرائیل نشان دهد که هیچ نیکویی در درخواست کمک از مصر و آشور وجود ندارد. ترجمه جایگزین:«درخواست کمک از مصر و نوشیدن از آب شیحور هیچ کمکی به شما نخواهد کرد»
اینجا استعاره از درخواست کمک از ارتش مصر و آشور است. ترجمه جایگزین:«چرا از مصر درخواست کمک کردید ... چرا از آشور درخواست کمک کردید»
نام چشمهای است در مصر. احتمال دارد که انشعابی از رود نیل باشد. ترجمه جایگزین:«چشمه شیحور» یا «رود نیل»
اینجا هر دو عبارات به معنای این است که دلیل تنبیه آنها شرارت خودشان است. ترجمه جایگزین:«به خاطر شرارت و ارتدادتان، شما را تنبیه نمودم»
See: and
واژه «تلخ» توصیفی برای «شرارت» است. ترجمه جایگزین:«به شدت شریرانه است»
See:
اینجا «یوغ تو را شكستم» و «بندهای تو را گسیختم» استعارهای برای آزاد کردن آنها از بردگی است. قوم اسرائیل در مصر برده بودند. ترجمه جایگزین:«سالها پیش، تو را از بردگی آزاد نمودم و هنوز از پرستش من امتناع میکنی»
زنجیری برای مهار کردن شخص یا حیوان
اینجا به وضوح قابل بیان است که در مقابل چه سر تعظیم فرو آوردهاند. «زنا نمودن» استعاره است برای شخصی که به خدا وفادار نبوده. ترجمه جایگزین: «در مقابل بتها سر خم نمودی و آنها را به جای من پرستش کردی، همچون زنا کاری که به شوهر خود خیانت میکند»
پایین
خدا از تبدیل کردن قومش به امتی بزرگ در میان کنعان به نحوی سخن میگوید که گویی دانه انگوری است که کاشته. ترجمه جایگزین:«من خداوند[یهوه] شما را بسیار نیکو آغاز کردم، مانند کشاورزی که از بهترین بذر برای درخت مو استفاده میکند»
«بهترین نوع درخت مو»
«تخمِ تمامِ نیكو» بهترین نوع بذر است که با بذری بیکیفیت مخلوط نشده است. ترجمه جایگزین:«از بهترین بذر رشد کردی»
خدا از این پرستش استفاده میکند تا قومش را برای تبدیل شدن به مو بیفایده توبیخ نماید. ترجمه جایگزین:«اما تو خود را به مو بیارزش و بیفایده تبدیل کردی»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه درارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خدا از این پرسش برای توبیخ قومش در انکار از پرستش بعل استفاده میکند. ترجمه جایگزین:«دروغ میگویی که بعل را پرستش نکردهای»
استعارهای است برای اشاره به پیروی و پرستش.
خدا درباره اسرائیل میگوید، همانند شتر ماده که در مسیری ناهموار در پی شتر نر میدود تا با او باشد، آنها نیز در پی پرستش بتها رفتهاند. ترجمه جایگزین:«مانند شتر مادهای هستی که در پی ملاقات با شتر نر میدوی»
توانایی برای سریع دویدن
خدا درباره اسرائیل میگوید مانند گورخر ماده که در بیابان برای ملاقات با گورخر نر میدود، در پی پرستش بتها دویدند. ترجمه جایگزین:«تو مانند گورخر مادهای هستی که در بیابان برای دیدار گورخر نر از کنترل خارج میشود»
اشارهای تمثیلی است به گورخر ماده که در شهوت دیدار گورخر نر میسوزد. ترجمه جایگزین:«زمانی که در شهوت دیدار است»
اینجا این پرسش اشارهای است برای تأیید این که هیچ کس قادر به کنترل گورخر ماده زمانی که مشتاق دیدار با گورخر نر است، نخواهد بود. ترجمه جایگزین:«هیچ کس قادر به بازگرداندن او نیست»
خدا درباره اسرائیل به شکلی میگوید که گویی در بیابان در جستجوی بتها میدوند. ترجمه جایگزین:«تو را گفتم که از دویدن در پی بتها باز ایست، زیرا این باعث از بین رفتن کفشهایت و برهنگی پاهایت خواهد گردید و تنها تو را تشنهتر میگرداند»
«امیدی نیست که خود را کنترل کنند» به معنای این که آنها قادر نیستند خود را در مقابل بت پرستیشان کنترل کنند. ترجمه جایگزین:«قادر نیستیم خود را بازداریم»
اینجا «غریبان» اشاره به خدایان بیگانه دارد و «از عقب ایشان رفتن» اشاره به پرستش آنها. ترجمه جایگزین:«باید از پی خدایان بیگانه رفته و آنها را پرستش نماییم»
واژه «خاندان» اشاره به خانواده است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به نسل اسرائیل است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا۲: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«قوم اسرائیل» یا «مردم اسرائیل».
اشارهای تمثیلی است به شخصی که در هنگام ارتکاب عمل دستگیر میشود.این جمله میتواند به صورت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین:«زمانی که کسی او را مییابد» یا «زمانی که مردم متوجه دزدی او میشوند»
اشاره به این است که همه اسرائیل خجل خواهند گردید.
اینجا «چوب» و «سنگ» اشاره به بتهای تراشیده شده از سنگ و چوب است. اشاره به تمرد آنها از خدا است. ترجمه جایگزین:«اینها مردمانی هستند که به چوب تراشیده شده میگویند تو پدر من هستی و به سنگ تراشیده را که تو مرا زاییدهای»
اینجا «پشت به من دادند و نه رو» اشاره به رد کردن خداست. ترجمه جایگزین:«آنها به من پشت کردهاند» یا «از من روی برگرداندند» یا «کاملاً مرا رد کردهاند»
واضح است که این را خطاب به خداوند[یهوه] میگویند. «خداوند[یهوه]، بیا و ما را نجات بده»
اینجا پرسش اشاره به این دارد که آنها باید از بتهای خود درخواست کمک نمایند. از این اشاره طنزآمیز استفاده شده تا خشم خدا را نسبت به بتپرستی نشان دهد. ترجمه جایگزین:«باید از خدایانی که ساختهاید طلب کمک کنید» یا «از خدایان ساختگی طلب کمک نکنید»
خدا اشاره میکند که این خدایان باید به مردمانی که آنها را ساختهاند، کمک کنند. اومیداند که این خدایان قادر به کمک نیستند. از این لحن طنز استفاده شده تا خشم خدا را نسبت به پرستش بتها نشان دهد. ترجمه جایگزین:«از آنها کمک نخواهید، زیرا میدانید که قادر به رهانیدن شما از مصیبت نیستند»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
See:
اینجا «پذیرفتن تآدیب» به معنای تعلیمپذیری است. ترجمه جایگزین:«از تعلیم سر باز زدند» یا «زمانی که آنها را تعلیم دادم، از تعلیمپذیری امتناع کردند»
خدا میگوید که مردم اسرائیل مانند شیر درنده، انبیای خود را کشتهاند. ترجمه جایگزین:«مانند شیر درنده با بیرحمی، انبیای خود را با شمشیر کشتهاید»
(See:
قادر به آسیب شدید زدن است.
عبارت «اهل این عصر» اشاره به مردمی است که در زمان ارمیا میزیستند. ترجمه جایگزین:«ای شما که در این روزگار زندگی می کنید، به آن چه خداوند[یهوه] میگوید توجه کنید»
عبارات «بیابان» و «ظلمت غلیظ» استعارهای برای خطر است. خدا از این پرسش برای اشاره به تمرد خطرناک اسرائیل استفاده میکند. ترجمه جایگزین:«اعمال شما باعث شده که من همچون بیابان و زمین ظلمت غلیظ برایتان خطرناک باشم»
خدا از این پرسش برای توبیخ آنها از گفتن این سخنان استفاده میکند. ترجمه جایگزین:«میتوانیم هر کجا که میخواهیم برویم و بیش از این نیاز به پرستش خداوند[یهوه] نداریم»
حرکت به سمت مکانی دیگر به شکل بیهدف.
خدا از این پرسش برای یادآوری آن چه که دارای اهمیت است، استفاده می کند. ترجمه جایگزین: «میدانید که باکره هرگز فراموش نمیکند که زیورآلات خویش را استفاده کند، و عروس هرگز فراموش نمیکند که آرایش کند»
واژگان «آیا» و «فراموش کردن» برای دومین بخش نیز [به صورت مشابه] استفاده میگردد. ترجمه جایگزین: «آیا باکره زیور خود را فراموش میکند و آیا عروس آرایش خود را فراموش میکند»
اینجا این واژه اشاره به تزئیناتی دارد که معمولاً دور کمر، بازو و ران پا بسته میشود. باید به عنوان واژهای معلوم مانند «لباس» یا «آرایش» ترجمه شود.
«زمانی بسیار طولانی»
اینجا به نظر میآید که خدا میخواهد قومش را محبت نماید و این خیلی خندهدار است. در حقیقت او خشم خود را نسبت به بتپرستی و بیوفایی آنها نشان میدهد.
خدا درباره قومش میگوید که آنها مانند زنی که به شوهر خود خیانت میکند، به او خیانت کردهاند.
خدا میگوید نه تنها که خود خیانت ورزیدهاید، بلکه به دیگران نیز آموختهاید که چطور به شوهر خود خیانت کنند.
یافته شدن خون در لباس نشانه این است که مردم را کشتهاند. ترجمه جایگزین:«خون یافته شده در لباس تو نمایانگر این است که مردمان فقیر و بیگناه را کشتهای» یا «تو مجرم به کشتن انسانهای بیگناه هستی»
«خون که نمایانگر جان آدمی است»
اگر آنها را در حال نقب زدن مییافتند، بهانهای بود برای کشتن آنها. اما مردم کشته شده بیگناه بودند. اینجا میتواند به حالت معلوم ترجمه گردد. ترجمه جایگزین:«آنها را در حال دزدی نیافتید» یا «آنها را در حالی که دزدی نکرده بودند کشتید»
اینجا غضب به مانند شخصی که قادر است از اسرائیل بگریزد استفاده شده است. نمایانگر این است که خداوند[یهوه] از غضب خود نسبت به اسرائیل بازگشته است. ترجمه جایگزین:«به واقع که خداوند[یهوه] از غضب خود نسبت به من بازگشته است»
اینجا «داوری» نمایانگر تنبیه است. ترجمه جایگزین:«تو را تنبیه خواهم نمود»
خداوند[یهوه] به این علت که به جای توکل بر خدا از پادشاهان دیگر برای محافظت طلب کمک کردهاند، اسرائیل را سرزنش میکند.
بدون توجه و اهمیت
اینجا این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«مصر نیز تو را خجل خواهد کرد»
اسرائیل خجل خواهد گردید، زیرا که مصر قادر به محافظت از آنها نخواهد بود. ترجمه جایگزین:«خجل خواهید گردید که حتی مصر نیز قادر به محافظت از شما نخواهد بود»
See:
اینجا واژه «خجل» همانند جمله پیشین است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«همان طور که از آشور ناامید شدید» یا «درست همان طور که آشور شما را خجل گردانید»
«از مصر بیرون خواهی آمد»
سمبلی از شرم است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«بنابراین تو را یاری نخواهند داد»
1و میگوید: «اگر مرد، زن خود را طلاق دهد و او از وی جدا شده، زن مرد دیگری بشود آیا بار دیگر به آن زن رجوع خواهد نمود؟ مگر آن زمین بسیار ملوّث نخواهد شد؟ لیكن خداوند میگوید: تو با یاران بسیار زنا كردی اما نزد من رجوع نما.2چشمان خود را به بلندیها برافراز و ببین كه كدام جا است كه در آن با تو همخواب نشدهاند. برای ایشان بسر راهها مثل (زن) عرب در بیابان نشستی و زمین را به زنا و بدرفتاری خود ملوّث ساختی.3پس بارشها بازداشته شد و باران بهاری نیامد و تو را جبین زن زانیه بوده، حیا را از خود دور كردی.4آیا از این به بعد مرا صدا نخواهی زد كه ای پدر من، تو یار جوانی من بودی؟5آیا غضب خود را تا به ابد خواهد نمود و آن را تا به آخر نگاه خواهد داشت؟ اینك این را گفتی اما اعمال بد را بجا آورده، كامیاب شدی.»6و خداوند در ایام یوشیا پادشاه به من گفت: «آیا ملاحظه كردی كه اسرائیل مرتدّ چه كرده است؟ چگونه به فراز هر كوه بلند و زیر هر درخت سبز رفته در آنجا زنا كرده است؟7و بعد از آنكه همه این كارها را كرده بود من گفتم نزد من رجوع نما، اما رجوع نكرد و خواهر خائن او یهودا این را بدید.8و من دیدم با آنكه اسرائیل مرتدّ زنا كرد و از همه جهات او را بیرون كردم و طلاقنامهای به وی دادم لكن خواهر خائن او یهودا نترسید بلكه او نیز رفته، مرتكب زنا شد.9و واقع شد كه به سبب سهلانگاری او در زناكاریاش زمین ملوّث گردید و او با سنگها و چوبها زنا نمود.10و نیز خداوند میگوید: با وجود این همه، خواهر خائن او یهودا نزد من با تمامی دل خود رجوع نكرد بلكه با ریاكاری.»11پس خداوند مرا گفت: «اسرائیلِ مرتدّ خویشتن را از یهودای خائن عادلتر نموده است.12لهذا برو و این سخنان را بسوی شمال ندا كرده، بگو: خداوند میگوید: ای اسرائیل مرتدّ رجوع نما! و بر تو غضب نخواهم نمود زیرا خداوند میگوید: من رؤف هستم و تا به ابد خشم خود را نگاه نخواهم داشت.13فقط به گناهانت اعتراف نما كه بر یهوه خدای خویش عاصی شدی و راههای خود را زیر هر درخت سبز برای بیگانگان منشعب ساختی. و خداوند میگوید كه شما آواز مرا نشنیدید.14پس خداوند میگوید: ای پسران مرتدّ رجوع نمایید زیرا كه من شوهر شما هستم و از شما یك نفر از شهری و دو نفر از قبیلهای گرفته، شما را به صهیون خواهم آورد.15و به شما شبانان موافق دل خود خواهم داد كه شما را به معرفت و حكمت خواهند چرانید.16«و خداوند میگوید كه چون در زمین افزوده و بارور شوید در آن ایام بار دیگر تابوت عهد یهوه را به زبان نخواهند آورد و آن به خاطر ایشان نخواهد آمد و آن را ذكر نخواهند كرد و آن را زیارت نخواهند نمود و بار دیگر ساخته نخواهد شد.17زیرا در آن زمان اورشلیم را كرسی یهوه خواهند نامید و تمامی امّتها به آنجا به جهت اسم یهوه به اورشلیم جمع خواهند شد و ایشان بار دیگر پیروی سركشی دلهای شریر خود را نخواهند نمود.18و در آن ایام خاندان یهودا با خاندان اسرائیل راه خواهند رفت و ایشان از زمین شمال به آن زمینی كه نصیب پدران ایشان ساختم با هم خواهند آمد.19و گفتم كه من تو را چگونه در میان پسران قرار دهم و زمین مرغوب و میراث زیباترین امّتها را به تو دهم؟ پس گفتم كه مرا پدر خواهی خواند و از من دیگر مرتدّ نخواهی شد.20خداوند میگوید: هر آینه مثل زنی كه به شوهر خود خیانت ورزد، همچنین شما ای خاندان اسرائیل به من خیانت ورزیدید.21آواز گریه و تضرّعات بنیاسرائیل از بلندیها شنیده میشود زیرا كه راههای خود را منحرف ساخته و یهوه خدای خود را فراموش كردهاند.22ای فرزندان مرتدّ بازگشت نمایید و من ارتدادهای شما را شفا خواهم داد.» (و میگویند): «اینك نزد تو میآییم زیرا كه تو یهوه خدای ما هستی.23به درستی كه ازدحام كوهها از تلّها باطل میباشد. زیرا به درستی كه نجات اسرائیل در یهوه خدای ما است.24خجالت مشقّت پدران ما، یعنی رمه وگله و پسران و دختران ایشان را از طفولیت ما تلف كرده است.25در خجالت خود میخوابیم و رسوایی ما، ما را میپوشاند زیرا كه هم ما و هم پدران ما از طفولیت خود تا امروز به یهوه خدای خویش گناه ورزیده و آواز یهوه خدای خویش را نشنیدهایم.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۳: ۱-۵، ۱۲-۱۷، ۱۹-۲۵ انجام میدهد.
نبوتی که به ارمیا داده شد در ۲: ۱-۳: ۵ مکتوب گردیده است. به جای این که یک باب را در نظر داشته باشید، این نبوت را میتوان به شکل یک بخش در نظر گرفت.
and )
یهودا به توبه دعوت میشود
اگر یهودا توبه کند، خدا آنها را از اسارت باز خواهد گردانید و به مکانی که درنظر داشت، میفرستد. در این کتاب «اسرائیل» نام دیگر یهودا است، زیرا که پادشاهان شمالی از بین رفته و دیگر وجود ندارد. مردم ده قبیله پادشاهی شمالی، پس از شکست در مقابل آشور در میان دیگر ملتها پراکنده شدند.
زنا
بیوفایی یهودا نسبت به خدا در اغلب اوقات به زنا تشبیه شده است. زمانی که یهودا خدا را عبادت نمیکند، بیوفایی آنها به زنی که به شوهر خود خیانت میکند، تشبیه میشود و این تصویر عمومی در کتاب مقدس است.
خداوندیهوه] به سخن گفتن ادامه میدهد و این بخشی از نبوتی است که در [ارمیا ۲: ۱ آمده است.
خدا از این پرسش استفاده میکند تا یادآور شود که هیچ مردی اگر همسرش با مرد دیگری ازدواج کرده باشد به آن زن دوباره رجوع نخواهد کرد. این جمله را میتوان به شکل یک جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: « او دیگر بار به او رجوع نخواهد کرد »
اینجا استعاره است از بسیار ناپاک شدن نزد خدا. ترجمه جایگزین: « کاملاً ناپاک نزد خدا »
خدا اسرائیل را برای تنوع در بتپرستی به زنی که با مردان بسیاری رابطه جنسی داشته تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: « تو همچون زن بدکاره که بدن خویش را به مردانی که شوهرش نیستند میسپارد، توکل و محبتت را به بتها دادهای »
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
در اینجا « چشمان خود را برافراز » اشاره به نگاه کردن به چیزی دارد.
خدا اسرائیل را به زنی که با مردان بسیاری رابطه جنسی داشته تشبیه میکند. او با این پرسش به اسرائیل میگوید که میداند که آنها بتهای بسیاری را عبادت کردهاند. این پرسش را میتوان به شکل یک بیانه ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: « هیچ جایی نیست که با تو همخواب نشده باشند » یا « چنان که زنی بدکاره با مردان بسیار همبستر میشود، تو نیز در هر کجا بتپرستی کردهای »
خدا اسرائیل را برای عبادت بتهای بسیار، به زنی بدکاره تشبیه میکند که بر سر راهها منتظر مینشیند تا با هر مردی که از آنجا عبور میکند، همبستر شود. ترجمه جایگزین: « همانند زنی بد کاره که بر سر راهها منتظر مردان است، تو نیز مشتقاق عبادت هر بتی هستی که درباره آن میشنوی »
خدا اسرائیل را برای عبادت بتهای بسیار، به زنی بدکاره تشبیه میکند که بر سر راهها منتظر مینشیند تا با هر مردی که از آنجا عبور میکند همبستر شود. ترجمه جایگزین: « همچون زن عرب در بیابان که انتظار مردی را میکشد تا او را اغوا کند »
عرب شخصی اهل عربستان است. برخی اعراب، بیاباننشین بودند و هر کس را که به آنها نزدیک میشد، غارت میکردند. ترجمه جایگزین: « همچون یک بیاباننشین » یا « همانند دزدی در بیابان »
See: and
اینجا این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس من بارش را متوقف کردم» یا «من باران را از باریدن باز داشتم »
اینجا اشاره به تکبری است که در چهره شخص متکبر دیده میشود. ترجمه جایگزین: « همانند صورت زنی بدکاره، حالات صورت تو نمایانگر تکبر تو است »
پرسش بدیهی « آیا تو نیستی » که در آیه ۴ آغاز گردید، در اینجا به پایان میرسد.
پرسش بدیهی « آیا تو نیستی » که در آیه ۴ آغاز گردید، در اینجا به پایان میرسد. خدا قومش را برای آن چه که گفتهاند، توبیخ میکند. این پرسش را میتوان به شکل یک بیانیه ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: « نزد من فریاد برآورده گفتی: پدر ایام جوانی من ... تا به آخر .... نگاه خواهد داشت؟ »
اینجا پرسش نمایانگر امید مردم به این است که خدا تا ابد از آنها خشمگین نخواهد ماند. این عبارت میتواند به صورت اخباری ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: « قطعاً تا ابد خشمگین نخواهد ماند. قطعاً غضب خود را تا به ابد نگاه نخواهد داشت»
« توجه نما » یا « بشنو »
خدا از این پرسش برای جلب توجه ارمیا به ارتداد اسرائیل استفاده میکند. میتواند به صورت فرمان یا اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «بنگر که اسرائیل چقدر به من ارتداد ورزیده» یا «میبینی که اسرائیل چقدر مرتدّ شده است»
در اینجا اسرائیل به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل بالا رفته» یا «آنها بالا رفته»
بالای کوه و زیر درختان مکانهای شایعی برای عبادت بتها بود. واژه «هر» اشارهای است به این که قوم اسرائیل در مکانهای متفاوتی بتها را عبادت میکردند.
خدا بت پرستی اسرائیل را به زنی که در مکانهای زیادی با مردان همبستر شده، تشبیه میکند.
خدا اسرائیل و یهودا را به خواهر تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا نیز که مرا اطاعت نکردهاند، این را دیدند»
خداوند[یهوه] به صحبت درباره اسرائیل و یهودا ادامه میدهد و آنها را به دو خواهر که همسرانی خائن هستند، تشبیه میکند.
چیزی که مرد مینوشت تا تأیید کند همسرش را طلاق داده است.
اینجا «سهلانگاری» اشاره به این است که یهودا اهمیت نمیداد. ترجمه جایگزین: «او به زنایش اهمیت نمیداد» یا «از زناکاریاش خجل نبود»
اینجا «ملوّث» اشاره به زمینی ناپاک است که پذیرفته خدا نیست. این اتقاق بر اثر گناه بتپرستیشان در مقابل خدا رخ میدهد. ترجمه جایگزین: « او زمین مرا ناپاک کرد »
اینجا « سنگ» و «چوب» اشاره به موادی است که در ساخت بتها استفاده میگردید. بتپرستی مردم به زناکاری تشبیه شده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خدا با «عادلتر» خواندن اسرائیل نسبت به یهودا، به میزان شدید گناه یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اسرائیل به من خیانت کرد، اما یهودا حتی از اسرائیل هم گناهکارتر است»
اینجا شمال اشاره به مردم اسرائیل است که به شمال در آشور برده شدهاند. ترجمه جایگزین: « برو و اینها را به مردم اسرائیل بگو »
خدا با اسرائیل سخن میگوید « گناهانت را بپذیر »
واژه « بیگانگان » اشاره به خدایان بیگانه دارد. خدا بتپرستی اسرائیل را به زنی که با بیگانگان همبستر شده، تشبیه میکند.
مردم در زیر درختان بتها را عبادت میکردند. واژه «هر» اشاره به این است که اسرائیل در هر کجا بتپرستی کرده بود.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خدا اسرائیل را متعلق به خود میداند، چنان که گویی شوهر اسرائیل است.
اینجا خدا رهبران را به شبان و مردمی که در پی شبانی آنها میرفتند را به گوسفند تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «به شما رهبران خواهم داد .... آنها رهبریتان خواهند کرد»
اینجا « قلب » نمایانگر اشتیاق و اراده خدا است. عبارت « موافق دل خود » استعاره برای مردمی است که اراده خدا را انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «شبانانی که اراده مرا انجام دهند» یا «شبانانی که خواست مرا انجام دهند»
واژه «تو» [ درفارسی متفاوت است] اشاره به قوم اسرائیل است. عبارت «بارور شوید» استعاره برای داشتن نسل فراوان است. ترجمه جایگزین: « نسل تو عظیم خواهد گردید»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در [ارمیا ۱: ۸] را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا « به خاطر ایشان نخواهد آمد » اشاره به تفکر کردن درباره یک موضوع است. ترجمه جایگزین: « دیگر به آن فکر نخواهند کرد »
See:
اینجا « كرسی خداوند[یهوه] » اشاره است به مکانی که خداوند[یهوه] از آنجا حکمرانی میکند. ترجمه جایگزین: «از جایی که خداوند[یهوه] حکمرانی میکند»
خداوند[یهوه] درباره اعمال مردم میگوید به نظر میآید که مردم در مسیر حرکت میکنند. اینجا واژه « قلب » اشاره به فکر و اراده دارد. ترجمه جایگزین: «ایشان بیش از این در پی خواست دلهای سرکش خویش نخواهند رفت»
See: and
اینجا عبارت « راه رفتن » اشاره به اتحاد است. ترجمه جایگزین: «خاندان یهودا با خاندان اسرائیل متحد خواهد شد»
واژه «خاندان» کنایه به افرادی است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی یهودا است که نسل یهودا و بنیامین می باشند. ترجمه جایگزین: « یهودا » یا « پادشاهی یهودا » یا « مردم یهودا »
واژه «خاندان» کنایه به افرادی است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ترجمه جایگزین: « اسرائیل » یا « پادشاهی اسرائیل » یا « مردم اسرائیل »
خدا درباره زمینی صحبت میکند که تا ابد متعلق به آنها خواهد بود چنان که گویی میراث آنها است. ترجمه جایگزین: «زمینی که به اجداد شما دادم تا میراث ابدی برای ذریت ایشان باشد»
اینجا ندایی است که اشتیاق خدا را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار مشتاق هستم که با تو همچون پسرم رفتار کنم»
See:
خدا میگوید که اسرائیل پسر او بوده است.
خدا درباره زمینی که میخواهد میراث اسرائیل باشد صحبت میکند.
خدا اسرائیل را به زنی که به شوهر خود خیانت کرده تشبیه میکند.
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: « اسرائیل » یا «پادشاهی اسرائیل» یا «مردم اسرائیل».
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « مردم صدایی شنیدند »
« قوم اسرائیل با صدای بلند گریه و التماس میکنند »
اینجا «فراموش کردهاند» اشاره به غفلت یا نادیده گرفتن است. ترجمه جایگزین: «آنها یهوه خدایشان را نادیده گرفتهاند»
معانی محتمل: ۱) « ارتدادهای شما را شفا خواهم داد » نمایانگر دلیل پایان ارتداد اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «شما را بر آن خواهم داشت که به ارتدادتان پایان دهید» ۲) «ارتدادهای شما را شفا خواهم داد» نمایانگر بخشیده شدن اسرائیل از ارتدادشان است. ترجمه جایگزین: «ارتداد شما را خواهم بخشید»
« شما را شفا خواهم داد تا از خیانت بازایستید »
قابل درک است که مردم اسرائیل این را بگویند. ترجمه جایگزین: « مردم خواهند گفت، اینک نزد تو بازگشت میکنیم » یا « خواهید گفت، نزد تو خواهیم آمد»
«آن چه خواهم گفت بسیار حائز اهمیت است، پس توجه کنید»
اینجا « تلّها » اشاره به بتپرستی مردم بر روی تلّها است. مردم اکنون متوجه شدهاند که خدایان دروغین قادر نیستند به آنها یاری رسانده و رهبریشان کنند. ترجمه جایگزین: « خدایان دروغین که بر روی تپهها عبادت میکنیم قادر نیستند ما را یاری دهند »
زمانی که مردم بر روی کوه و تپهها خدایان دروغین را عبادت می کردند، صداهای زیادی ایجاد میکردند. ترجمه جایگزین: « زمانی که بر کوهها، بتها را عبادت می کردیم، بسیار فریاد کردیم ولی بتها کمکمان نکردند »
« به واقع خداوند[یهوه] ، خدای ما نجات دهنده اسرائیل است » یا « به راستی که یهوه خدای ما تنها کسی است که قادر است اسرائیل را نجات دهد »
اینها فهرست انسانها و حیواناتی است که اسرائیل برای تقدیم به بتها غربانی کرده بودند.
این عبارات بیانگر این حقیقت است که مردم کاملاً از اعمال شرمآورشان آگاه بودند. ترجمه جایگزین: « باشد که کاملاً سرافکنده شویم »
آگاهی آنان از اعمال شرمآورشان مانند پوشانیده شدن توسط عبا یا پتو میباشد.
معانی محتمل ۱) « از طفولیت خود » اشاره به دوران جوانی فرد دارد. ترجمه جایگزین: « از زمانی که جوان بودیم » ۲) « از طفولیت خود » استعارهای است از زمانی که اسرائیل تازه تبدیل به یک امّت گردیده بود. ترجمه جایگزین: « از دورانی که تازه امتّی گشته بودیم »
اینجا واژه « شنیدن » اشاره به اطاعت دارد و « آواز » اشاره به سخنانی است که خداوند[یهوه] گفته بود. ترجمه جایگزین: « از آن چه که یهوه خدایمان گفته بود اطاعت نکردیم »
1خداوند میگوید: «ای اسرائیل اگر بازگشت نمایی، اگر نزد من بازگشت نمایی و اگر رجاسات خود را از خود دور نمایی پراكنده نخواهی شد.2و به راستی و انصاف و عدالت به حیات یهوه قسم خواهی خورد و امّتها خویشتن را به او مبارك خواهند خواند و به وی فخر خواهند كرد.»3زیرا خداوند به مردان یهودا و اورشلیم چنین میگوید: «زمینهای خود را شیار كنید و در میان خارها مكارید.4ای مردان یهودا و ساكنان اورشلیم خویشتن را برای خداوند مختون سازید و غلفه دلهای خود را دور كنید مبادا حدّت خشم من به سبب بدی اعمال شما مثل آتش صادر شده، افروخته گردد و كسی آن را خاموش نتواند كرد.5در یهودا اخبار نمایید و در اورشلیم اعلان نموده، بگویید و در زمین كَرِنّا بنوازید و به آواز بلند ندا كرده، بگویید كه جمع شوید تا به شهرهای حصاردار داخل شویم.6عَلَمی بسوی صهیون برافرازید و برای پناه فرار كرده، توقّف منمایید زیرا كه من بلایی و شكستی عظیم از طرف شمال میآورم.7شیری از بیشه خود برآمده و هلاككننده امّتها حركت كرده، ازمكان خویش درآمده است تا زمین تو را ویران سازد و شهرهایت خراب شده، غیرمسكون گردد.8از این جهت پلاس پوشیده، ماتم گیرید و ولوله كنید زیرا كه حدّت خشم خداوند از ما برنگشته است.9و خداوند میگوید كه در آن روز دل پادشاه و دل سروران شكسته خواهد شد و كاهنان متحیر و انبیا مشوّش خواهند گردید.»10پس گفتم: «آه ای خداوند یهوه! به تحقیق این قوم و اورشلیم را بسیار فریب دادی زیرا گفتی شما را سلامتی خواهد بود و حال آنكه شمشیر به جان رسیده است.»11در آن زمان به این قوم و به اورشلیم گفته خواهد شد كه باد سموم از بلندیهای بیابان بسوی دختر قوم من خواهد وزید نه برای افشاندن و پاك كردن خرمن.12باد شدید از اینها برای من خواهد وزید و من نیز الا´ن بر ایشان داوریها خواهم فرمود.13اینك او مثل ابر میآید و ارابههای او مثل گردباد و اسبهای او از عقاب تیزروترند. وای بر ما زیرا كه غارت شدهایم.14ای اورشلیم دل خود را از شرارت شستوشو كن تا نجات یابی! تا به كی خیالات فاسد تو در دلت بماند؟15زیرا آوازی از دان اخبار مینماید و از كوهستان افرایم به مصیبتی اعلان میكند.16امّتها را اطّلاع دهید، هان به ضدّ اورشلیم اعلان كنید كه محاصرهكنندگان از ولایت بعید میآیند و به آواز خود به ضدّ شهرهای یهودا ندا میكنند.17خداوند میگوید كه مثل دیدهبانان مزرعه او را احاطه میكنند چونكه بر من فتنه انگیخته است.18راه تو و اعمال تو این چیزها را بر تو وارد آورده است. این شرارت تو به حدّیتلخ است كه به دلت رسیده است.19احشای من احشای من، پردههای دل من از درد سفته شد و قلب من در اندرونم مشوّش گردیده، ساكت نتوانم شد چونكه تو ای جان من آواز كَرِنّا و نعره جنگ را شنیدهای.20شكستگی بر شكستگی اعلان شده زیرا كه تمام زمین غارت شده است و خیمههای من بغتةً و پردههایم ناگهان به تاراج رفته است.21تا به كی عَلَم را ببینم و آواز كَرِنّا را بشنوم؟22چونكه قوم من احمقند و مرا نمیشناسند و ایشان، پسران ابله هستند و هیچ فهم ندارند. برای بدی كردن ماهرند لیكن به جهت نیكوكاری هیچ فهم ندارند.23بسوی زمین نظر انداختم و اینك تهی و ویران بود و بسوی آسمان و هیچ نور نداشت.24بسوی كوهها نظر انداختم و اینك متزلزل بود و تمام تلّها از جا متحرّك میشد.25نظر كردم و اینك آدمی نبود و تمامی مرغان هوا فرار كرده بودند.26نظر كردم و اینك بوستانها بیابان گردیده و همه شهرها از حضور خداوند و از حدّت خشم وی خراب شده بود.27زیرا خداوند چنین میگوید: «تمامی زمین خراب خواهد شد لیكن آن را بالكلّ فانی نخواهم ساخت.28از این سبب جهان ماتم خواهد گرفت و آسمان از بالا سیاه خواهد شد زیرا كه این را گفتم و اراده نمودم و پشیمان نخواهم شد و از آن بازگشت نخواهم نمود.»29از آواز سواران و تیراندازان تمام اهل شهر فرار میكنند و به جنگلها داخل میشوند و بر صخرهها برمیآیند و تمامی شهرها ترك شده، احدی در آنها ساكن نمیشود.30و تو حینی كه غارت شوی چه خواهی كرد؟ اگر چه خویشتن را به قرمز ملبّس سازی و به زیورهای طلا بیارایی و چشمان خودرا از سرمه جلا دهی لیكن خود را عبث زیبایی دادهای چونكه یاران تو تو را خوار شمرده، قصد جان تو دارند.31زیرا كه آوازی شنیدم مثل آواز زنی كه درد زه دارد و تنگی مثل زنی كه نخست زاده خویش را بزاید یعنی آواز دختر صهیون را كه آه میكشد و دستهای خود را دراز كرده، میگوید: وای بر من زیرا كه جان من به سبب قاتلان بیهوش شده است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴: ۱-۹ انجام میدهد.
نبوتی که به ارمیا داده شد در ۳: ۱۹-۴: ۳ مکتوب گردیده است. به جای این که یک باب را در نظر داشته باشید، این نبوت را میتوان به شکل یک بخش در نظر گرفت.
and
تنبیه خداوند[یهوه]
این باب تنبیه یهودا توسط خداوند[یهوه] را نبوت میکند. این تنبیه باید باعث توبه یهودا میشد، اما آنها توبه نکردند. همچنین درنظر دارد که باعث ترس دیگر امّتها از خداوند[یهوه] و موجب پرستش او گردد.
and )
معانی محتمل ۱) فرمانی است جهت تآکید که نزد چه کسی باید بازگشت نمایند. ترجمه جایگزین: «پس نزد من بازگشت نمایید» یا «پس مرا عبادت نمایید» ۲) تکرار جمله نخست همراه با تآکید بر یک شرط است. ترجمه جایگزین: «اگر نزد من برگردی» یا «اگر دوباره مرا عبادت نمایی»
اینجا «رجاسات» اشاره به بتها است که خدا از آنها متنفر است. ترجمه جایگزین: «اگر بتهای نجس خود را از حضور من دور نمایی»
اینجا «پراکنده» استعارهای برای بیوفایی است. ترجمه جایگزین: «اگر به من وفادار بمانی»
مردم عبارت «به راستی که خداوند[یهوه] زنده است» را برای تأکید بر روی حقانیت آن چه که در ادامه میگویند، استفاده میکردند. این راهی برای بیان یک وعده رسمی است. ترجمه جایگزین: «رسماً سوگند میخورم»
اینجا «امّتها» کنایه برای مردم دیگر ملل است. واژه «او» اشاره به خداوند[یهوه] است. از آنجایی که خداوند[یهوه] سخن میگوید، می توان آن را «من» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر ملل خود را در من مبارک خواهند ساخت»
اینجا «خویشتن را به او مبارك خواهند خواند» کنایهای است برای درخواست برکت از خداوند[یهوه]. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر ملل از خداوند[یهوه] درخواست برکت خواهند نمود»
واژه «او» اشاره به خداوند[یهوه] است. از آنجایی که خداوند[یهوه] سخن میگوید، می توان آن را «من» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها در من فخر خواهند نمود» یا «آنها مرا ستایش خواهند کرد»
خداوند[یهوه] از مردم میخواهد همچون کشاورزی که زمین را مهیای کاشت میکند، آنها نیز زندگیهای خود را مهیا نمایند.
خداوند[یهوه] سرسپردگی قوم به او را به شکل نشانه فیزیکی عهد تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خود را به طور کامل به خداوند[یهوه] وقف کنید»
این دو جمله در واقع یک معنا دارند، در کنار یکدیگر بر یک فرمان تأکید دارند.
خداوند[یهوه] شدت خشم خود را به آتش تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خشم من همانند آتش خواهد سوزانید و هیچ کس نمیتواند آن را متوقف سازد» یا «به شدت خشمگین خواهم بود و کسی نمیتواند مرا متوقف سازد»
«خشم شدید»
این عبارات در واقع معنای مشابه دارند، در کنار یکدیگر بر یک فرمان تأکید دارند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم را بر آن دار تا بشنوند»
كَرِنّا به مردم از حمله دشمنان هشدار میداد.
آنان به شهرهای حصاردار وارد میشدند تا از دشمنان در امان باشند.
این واژهگان در واقع معنای مشابه دارند. عبارت «شکستی عظیم» نمایانگر این است که «بلا» به چه صورت خواهد بود.
See:
اینجا اشاره به ارتشی است که خدا از جانب شمال خواهد فرستاد و باعث شکستی عظیم در یهودا خواهد گردید. ترجمه جایگزین: «زیرا ارتشی را از شمال خواهم فرستاد که شما را نابود سازد»
اشاره به ارتشی است که از جانب شمال خواهد آمد.
خدا درباره ارتشی صحبت میکند که همانند شیری غرّان است. ترجمه جایگزین: «ارتشی بیرحم و قدرتمند نزدیک میشود»
See:
مجموعهای از بوتهها که نزدیک به یکدیگر رشد میکنند.
اینجا «هلاککننده» اشاره به پادشاه و ارتش او دارد.
این اصطلاح اشاره به آغاز حرکت دارد. ترجمه جایگزین: «آغاز به رژه میکند»
اشاره به ویرانیای در زمین دارد که باعث هراس هر کس که آن را میبیند، خواهد گردید. ترجمه جایگزین: «تا زمین تو را نابود سازد»
مردم با پوشیدن پلاس میزان شدید غم خویش را نشان میدادند. در این مورد، نمایانگر غم شدید آنها از اعمال اشتباهشان است. ترجمه جایگزین: «لباس ماتم به تن کنید»
با صدای بلند گریستن
خشم به شکلی نمایان گردیده که گویی چیزی زنده است و میتواند از مردم بگریزد. اینجا «زیرا كه حدّت خشم خداوند از ما برنگشته است» به این معناست که خداوند[یهوه] همچنان از مردم بسیار خشمگین است. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه همچنان از ما بسیار خشمگین است»
اینجا «دل» نمایانگر شجاعت است. همچنین، «دل .... شکسته خواهد شد» اشاره به ترس و از دست دادن دلیری است. ترجمه جایگزین: «پادشاه و سروران آنها دلیر نخواهند بود» یا «پادشاه و سروران هراسان خواهند گردید»
اینجا کشتار مردم به دست دشمنان به شخصی که به مردم حملهور گشته، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «دشمنان ما آماده هستند که ما را با شمشیر از بین ببرند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] خواهد گفت»
اینجا «باد سموم» اشاره به دشمن بیرحم است.
«سفر خواد کرد» یا «تعجیل خواهد کرد»
خداوند[یهوه] با تشبیه قوم به دخترش، میزان عشق خویش به آنها را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «قوم من که همچون دختر من میباشد» یا «قوم عزیز من»
واژگان «افشاندن» و «پاک کردن» اشاره به جدا کردن کاه از گندم است. حتی بادی ضعیف هم قادر به انجام این کار است. ترجمه جایگزین: «بادی ضعیف برای افشاندن گندم نخواهد بود»
بادی شدید تر از باد سموم در آیه ۱۱. این باد استعارهای برای دشمنی بیرحم است
.
«زمانی که فرمان دهم خواهد وزید»[ در فارسی متفاوت است]
این اصطلاح عبری در برخی از ترجمهها «برای من» یا «از جانب من» ترجمه شده است.
«داوری را بر آنها اعلان خواهد کرد»
واژه «می آید» اشاره به پادشاه دشمن و ارتش او دارد. بزرگی ارتش آنها به ابری عظیم تشبیه گردیده است.. ترجمه جایگزین: «بنگر، ارتشی به عظمت ابری عظیم مهیای حمله میشود» یا «بنگر، ارتشی عظیم مهیای حمله میشود»
ارابههای ارتش دشمن به گردباد تشبیه شده است. گردباد میتواند پر سر و صدا، گیج کننده و تیزرو باشد. ترجمه جایگزین: «غرّش ارابههای آنان به هنگام حمله مانند گردباد خواهد بود»
«این افتضاح است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا ما را نابود خواهند کرد» یا «زیرا همه ما را از بین خواهند برد»
این اخطاری به ساکنین اورشلیم برای توبه است. «دل خود را شستشو کن» استعارهای برای پاک کردن زندگیشان از شرارت است. ترجمه جایگزین: «ساکنین اورشلیم، شرارت را متوقف کنید» یا «ساکنین اورشلیم، از زندگی شریرانه دست بکشید»
این پرسش جهت توبیخ مردم نسبت به شرارتشان مطرح شده است. ترجمه جایگزین: «عمیقترین افکارتان برای شرارت است» یا «پیوسته به این که چطور گناه بورزید، فکر میکنید»
اینجا «آواز» اشاره به پیامآور دارد. ترجمه جایگزین: «پیامآوری آمده از آن چه در دان واقع شده خبر خواهد داد»
احتمالاً به منطقه دان اشاره دارد، مکانی در شرق اورشلیم.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم درباره مصیبتی که از سمت افرایم میآید، مطلع خواهند گردید»
با شنیدن این خبر که دشمن به دان و کوهستان افرایم رسیده است، ساکنین اورشلیم متوجه میشوند که دشمن چقدر نزدیک شده است.
محاصرهکنندگان سربازانی بودند که شهر را محاصره میکردند و اجازه نمیدادند ساکنین شهر مواد غذایی و مایحتاج خود را وارد شهر کنند.
پاسبانی دقیق شهر و اطمینان از عدم ورود و خروج به شهر به افرادی که مزرعه را از دزدی پاسبانی میکنند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «همچون دیدبانانی که از مزارع نگهبانی میکنند، آنان نیز اورشلیم را پاسبانی میکنند»
واژه «او» به اورشلیم اشاره میکند. معمولاً اورشلیم به یک زن تشبیه شده است.
اینجا «راه» و«اعمال» اشاره به کارهایی است که مردم انجام میدادند. این اسمهای انتزاعی را میتوان با عبارت «چه کردهاید» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اینها به سبب آن چه که کردهاید، بر شما واقع شده است»
اینجا «دل» اشاره به عواطف است و «تلخی به دلت رسیده است» احتمالاً اشاره رنج شدید آنها دارد. ترجمه جایگزین: «به نوعی خواهد بود که تلخی به دلت رسد» یا «باعث خواهد شد که به سختی رنج ببری»
اینجا «دل» [احشا] اشاره به عواطف رنجآور است. تکرار این واژه تأکیدی بر رنج آن اتفاق است. [ در انگلیسی واژه « دل» آمده است]
گوینده درد شدید عاطفیای را احساس میکند که مانند درد شدید جسمی است.
اینجا «قلب» اشاره به عضوی از بدن است. مشوّش گردید زیرا که قویتر و تندتر از همیشه میتپد.
لبریز از سردرگمی، خشونت، یا بینظمی؛ عدم ثبات یا پایداری
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پردههایم در لحظهای نابود شد»
واژه «تاراج رفته است» از جمله قبل قابل درک میشود. ترجمه جایگزین: «پردههایم در لحظهای نابود شد»
پرده پارچههایی بودند که برای جداسازی اطاقها در خیمه استفاده میشد.
ارمیا این پرسش را جهت اشاره به خستگی و آشفتگی از دیدن پرچم جنگ و شنیدن صدای کرنّا برای مدت زمانی طولانی مطرح میکند. آرزوی او پایان هرچه سریعتر این جنگ است. میتواند همچون ندایی ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «آه، چقدر آرزو دارم که جنگ هرچه زودتر به پایان رسد، پرچمها فروافتند و صدای کرنّای دشمن متوقف گردد»
«پرچم جنگ»
شخصی به نشانهی جنگ در كَرِنّا میدمید
میتوان به روشنی بیان کرد که خداوند[یهوه] این را میگوید. احتمالاً پاسخ او به ارمیا است که چرا جنگ همچنان ادامه دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پاسخ داد، این به خاطر حماقت قوم من است که مرا نمیشاسند»
«مردم احمق»
ارمیا رویایی را که خدا درباره اموری که در آینده رخ خواهد داد به او نشان داده، توضیح میدهد.
اینجا واژه «بنگر» [اینك] توجه ما را به اطلاعات شگفتانگیزی که در ادامه ارائه میشود، جلب میکند.
این نبوت، وضعیت سرزمین اسرائیل را پس از آن که آنها به اسارت برده شوند، توصیف میکند.
«هیچ نوری در آسمان نبود»
این صفحه به تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه به تعمداً خالی گذاشته شده است.
«همه شهرها ویران شده بود» یا «همه شهرها انبوه ویرانه بودند»
این حاکی از این است که همه این امور به خاطر خشم خداوند[یهوه] بر مردم یهودا واقع میگردد.
«تمامی زمین یهودا نابود خواهد گردید» یا «تمام زمین یهودا ویرانه خواهد گردید»
ارمیا با بیان این که حتی زمین در رنج شدیدی خواهد بود، بر داوری خداوند[یهوه] تأکید میکند.
«نظر خود را تغییر نخواهم داد»
اینجا «بازگشت» به انجام ندادن آن چه که گفته شده انجام خواهد داد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نظر خود را درباره آن چه که گفتهام، تغییر نخواهم داد»
اینجا «شهر» به ساکنین آن شهرها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ساکنین همه شهرها»
سربازان سواره نظام
برای امنیت به جنگلها فرار میکنند.
این دو رویداد معنایی مشابه دارند. دومین جمله به جمله نخست استحکام میبخشد. ترجمه جایگزین: «شهرها متروک شده، کسی در آنها سکونت نخواهد داشت»
خداوند[یهوه] بیوفایی و خیانت یهودا به خدایشان و پرستش خدایان دیگر را به زنی بدکاره تشبیه میکند.
خداوند[یهوه] به صحبت درباره یهودا ادامه میدهد.
این پرسش برای این منظور مطرح شده که به مردم یهودا بگوید که آنها قادر نیستند هیچ کاری برای خودشان انجام دهند. ترجمه جایگزین: «اکنون که دشمن شما را نابود کرده، قادر به انجام هیچ کاری برای کمک به خود نیستید»
خدا یهودا را به زنی بدکاره تشبیه میکند که ظاهر خود را میآراید تا مردان را به خود جذب کند. این را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همچون زنی بدکاره خود را به لباس قرمز، زیورهای طلا و سرمه چشم میآرایی»
اینجا «به قرمز ملبّس سازی» اشاره به لباسی سرخ رنگ و گرانقیمت است. ترجمه جایگزین: «لباسی سرخ و گران میپوشی»
«زیورآلات طلا استفاده میکنی»
خدا ملل دیگر را که یهودا برای ثروت و تجارت خود به آنها وابسته بود، به مردانی که در پی زنی بدکاره هستند تشبیه میکند. آنها زمانی که داوری خدا را میبینند، یهودا را طرد خواهند کرد.
اینجا «قصد جان تو دارند» اشاره به تلاش آنها برای کشتن مردم یهودا دارد. ترجمه جایگزین: «آنها در تلاش برای کشتن تو هستند»
این استعاره برای عظمت رنج یهودا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «دردی عظیم همانند درد زنی در حال زایمان»
خدا برای نشاندادن محبتش به مردم یهودا، آنها را به دختر خویش تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «دختر من صهیون»
«در خطری بزرگ هستم»
«ضعیف گشتهام»
1«در كوچههای اورشلیم گردش كرده،ببینید و بفهمید و در چهارسوهایش تفتیش نمایید كه آیا كسی را كه به انصاف عمل نماید و طالب راستی باشد توانید یافت تا من آن را بیامرزم؟2و اگر چه بگویند: قسم به حیات یهوه، لیكن به دروغ قسم میخورند.»3ای خداوند آیا چشمان تو براستی نگران نیست؟ ایشان را زدی اما محزون نشدند. و ایشان را تلف نمودی اما نخواستند تأدیب را بپذیرند. رویهای خود را از صخره سختتر گردانیدند و نخواستند بازگشت نمایند.4و من گفتم: «به درستی كه اینان فقیرند و جاهل هستند كه راه خداوند و احكام خدای خود را نمیدانند.5پس نزد بزرگان میروم و با ایشان تكلّم خواهم نمود زیرا كه ایشان طریق خداوند و احكام خدای خود را میدانند.» لیكن ایشان متّفقاً یوغ را شكسته و بندها را گسیختهاند.6از این جهت شیری از جنگل ایشان را خواهد كشت و گرگ بیابان ایشان را تاراج خواهد كرد و پلنگ بر شهرهای ایشان در كمین خواهد نشست و هر كه از آنها بیرون رود دریده خواهد شد، زیرا كه تقصیرهای ایشان بسیار و ارتدادهای ایشان عظیماست.7«چگونه تو را برای این بیامرزم كه پسرانت مرا ترك كردند و به آنچه خدا نیست قسم خوردند و چون من ایشان را سیر نمودم مرتكب زنا شدند و در خانههای فاحشهها ازدحام نمودند.8مثل اسبان پرورده شده مست شدند كه هر یكی از ایشان برای زن همسایه خود شیهه میزند.»9و خداوند میگوید: «آیا به سبب این كارها عقوبت نخواهم رسانید و آیا جان من از چنین طایفهای انتقام نخواهد كشید؟»10بر حصارهایش برآیید و آنها را خراب كنید اما بالكلّ هلاك مكنید و شاخههایش را قطع نمایید زیرا كه از آن خداوند نیستند.11خداوند میگوید: «هر آینه خاندان اسرائیل و خاندان یهودا به من به شدت خیانت ورزیدهاند.»12خداوند را انكار نموده، میگویند كه او نیست و بلا به ما نخواهد رسید و شمشیر و قحط را نخواهیم دید.13و انبیا باد میشوند و كلام در ایشان نیست پس به ایشان چنین واقع خواهد شد.14بنابراین یهوه خدای صبایوت چنین میگوید: «چونكه این كلام را گفتید همانا من كلام خود را در دهان تو آتش و این قوم را هیزم خواهم ساخت و ایشان را خواهد سوزانید.»15خداوند میگوید: «ای خاندان اسرائیل، اینك من امّتی را از دور بر شما خواهم آورد. امّتی كه زورآورند و امّتی كه قدیمند و امّتی كه زبان ایشان را نمیدانی و گفتار ایشان را نمیفهمی.16تركش ایشان قبر گشاده است و جمیع ایشان جبّارند.17و خرمن و نان تو را كه پسران و دخترانت آن رامیباید بخورند خواهند خورد و گوسفندان و گاوان تو را خواهند خورد و انگورها و انجیرهای تو را خواهند خورد و شهرهای حصاردار تو را كه به آنها توكّل مینمایی با شمشیر هلاك خواهند ساخت.»18لیكن خداوند میگوید: «در آن روزها نیز شما را بالكّل هلاك نخواهم ساخت.19و چون شما گویید كه یهوه خدای ما چرا تمامی این بلاها را بر ما وارد آورده است، آنگاه تو به ایشان بگو از این جهت كه مرا ترك كردید و خدایان غیر را در زمین خویش عبادت نمودید. پس غریبان را در زمینی كه از آن شما نباشد بندگی خواهید نمود.20«این را به خاندان یعقوب اخبار نمایید و به یهودا اعلان كرده، گویید21كه ای قوم جاهل و بیفهم كه چشم دارید اما نمیبینید و گوش دارید اما نمیشنوید این را بشنوید.22خداوند میگوید آیا از من نمیترسید و آیا از حضور من نمیلرزید كه ریگ را به قانون جاودانی، حدّ دریا گذاشتهام كه از آن نتواند گذشت و اگر چه امواجش متلاطم شود غالب نخواهد آمد و هر چند شورش نماید اما از آن تجاوز نمیتواند كرد؟23اما این قوم، دل فتنهانگیز و متمرّد دارند. ایشان فتنه انگیخته و رفتهاند.24و در دلهای خود نمیگویند كه از یهوه خدای خود بترسیم كه باران اول و آخر را در موسمش میبخشد و هفتههای معین حصاد را به جهت ما نگاه میدارد.25خطایای شما این چیزها را دور كرده و گناهان شما نیكویی را از شما منع نموده است.26زیرا در میان قوم من شریران پیدا شدهاند كه مثل كمین نشستن صیادان در كمین مینشینند. دامهاگسترانیده، مردم را صید میكنند.27مثل قفسی كه پر از پرندگان باشد، همچنین خانههای ایشان پر از فریب است و از این جهت بزرگ و دولتمند شدهاند.28فربه و درخشنده میشوند و در اعمال زشت هم از حدّ تجاوز میكنند. دعوی یعنی دعوی یتیمان را فیصل نمیدهند و با وجود آن كامیاب میشوند و فقیران را دادرسی نمیكنند.29و خداوند میگوید: آیا به سبب این كارها عقوبت نخواهم رسانید و آیا جان من از چنین طایفهای انتقام نخواهد كشید؟»30امری عجیب و هولناك در زمین واقع شده است.31انبیا به دروغ نبوّت میكنند و كاهنان به واسطه ایشان حكمرانی مینمایند و قوم من این حالت را دوست میدارند و شما در آخر این چه خواهید كرد؟»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم ۵: ۱-۳۱انجام میدهد.
صنعت ادبی مبالغه
محتمل است که خداوند[یهوه] واژه «یک» (به معنای «حتی یک») را به عنوان صنعت مبالغه برای بیان «در کوچه های اورشلیم گردش کرده، ببینید و بفهمید و در چهارسوهایش تفتیش نمایید که آیا کسی را که به انصاف عمل نماید و طالب راستی باشد توانید یافت تا من آن رابیامرزم؟» استفاده کرده باشد. هدف آشکار نمودن میزان شرارت اورشلیم است.
, and and )
پرسشهای بدیهی
خداوند[یهوه] پرسشهای بدیهی بسیاری در این فصل مطرح میکند. هدف نشان دادن عدالت در اعمالش به ارمیا است.
ارمیا اغلب نبوت را در قالب شعر مینگارد. شعر عبری از انواع مراعات نظیر استفاده میکند.
«به سرعت به کوچهها بروید»
«بنگرید و متوجه شوید»
مکانی باز در شهر برای گردهمایی مردم.
«چه کسی عدالت را به جا میاورد»
واژه «بگویند» [درفارسی متفاوت است] به ساکنین اورشلیم اشاره دارد.
مردم عبارت «به راستی که خداوند[یهوه] زنده است» [ قسم به حیات خداوند[یهوه]] را برای تأکید بر روی حقانیت آن چه که در ادامه میگویند، استفاده میکردند. این راهی برای بیان یک وعده رسمی است. ببنید که در ارمیا ۴: ۲ این عبارات به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «رسماً سوگند میخورم»
ارمیا از این پرسش برای بیان این حقیقت که آن چه خدا میطلبد، راستی است، استفاده میکند. عدالت مردم به جستجو برای راستی تشبیه گریده. ترجمه جایگزین: «در جستجوی راستی هستی» یا «تو وفاداری قوم را میخواهی»
خدا به طرق مختلف مردم را تنبیه میکند. اینجا تنبیه به زدن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مردم را تنبیه کردی، ولی توجه نکردند»
اینجا «تأدیب را بپذیرند» اشاره به آموختن راستی در نتیجه تأدیب است. ترجمه جایگزین: «همچنان از آموختن درسشان سر باز زدند»
سخت رویی اشاره به حالتی در صورتشان است که نمایانگر سرسختی آنها است. استعاره «از صخره سختتر» نمایانگر سرسختی شدیدشان است. ترجمه جایگزین: «به شدت سرسخت هستند»
ارمیا سخن میگوید
یوغ و بند اشاره به شریعت است که خدا و مردم را به هم پیوند میداد.
اینها حیوانات درندهای هستند که میتوانند مردم را هلاک سازند. معانی محتمل ۱) درباره حیوانات درنده است که مردم را میکشند ۲) این حیوانات درنده استعاره از ارتش دشمن است.
یکی از معانی محتمل این است که اینها استعاره برای ارتش دشمن است که به یهودا حمله میکند. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن مانند شیری از بیشه، گرگ بیابان و پلنگ به شهرهای آنها حملهور شده و آنها را نابود میسازد. هر کس از شهر خارج شود کشته خواهد گردید»
مجموعهای از بوتهها که نزدیک به یکدیگر رشد میکنند.
سگی بزرگ، وحشی و خطرناک
مهیای حمله شدن
گربهای بزرگ، وحشی و خطرناک
اسم انتزاعی «تقصیر» میتواند به شکل فعل «گناه» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که گناهانشان بسیار است»
اسم انتزاعی «ارتداد» میتواند به شکل «بیایمانی ایشان » ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «بیایمانی ایشان بسیار است» یا «اعمال بسیاری از روی بیایمانی انجام میدهند»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا تأکیدی باشد بر این که هیچ دلیلی برای آمرزش این مردم وجود ندارد. ترجمه جایگزین: «به سبب اعمالشان، نمیتوانم آنها را بیامرزم.»
مردم اورشلیم
خداوند[یهوه] به گونهای درباره اورشلیم صحبت میکند که گویی زنی است که دارای پسران است. «پسران اورشلیم» اشاره به ساکنین اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «ساکنین اورشلیم»
برآورده ساختن نیاز و مایحتاج آنها به سیر نمودن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «هرآن چه را نیاز داشتند، به آنها بخشیدم»
شاید این استعارهای برای بی ایمانی به خدا و بتپرستی باشد، ولی عبادت بتها همیشه همراه با اعمال جنسی بود. ترجمه جایگزن: «به من ایمان نداشتند و در گروههای بزرگ به خانه فاحشهها میرفتند»
«در گروههای بزرگ به خانه فاحشهها میرفتند» یا «گروهی بزرگ از آنها به خانه فاحشهها میرفتند»
خدا آنها را به اسبی تشبیه میکند که در شهوت دیدار با اسبی دیگر است. ترجمه جایگزین: «همچون اسبی در شهوت هستند که برای زن همسایه خویش شیهه میزنند»
آماده جفتگیری
زمانی که حیوانت جفتگیری میکنند
زمانی که اسبان نر برای جفتگیری با اسب ماده آماده بودند، با صدای بلند شیهه میکشیدند. ترجمه جایگزین: «همچون اسبی که با بیش از یک اسب جفتگیری میکند، آنها میخواستند با زن همسایه خویش همبستر شوند»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح مینماید تا تأکیدی باشد بر این که به سبب زیادتی اعمال بدشان، او دیگر رحم نخواهد کرد، بلکه آنها را تنبیه خواهد نمود. ترجمه جایگزین: «به سبب این اعمالشان آنها را تنبیه خواهم نمود و برای خویش از آنان انتقام خواهم گرفت»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن ادامه میدهد. اینجا با دشمنان اسرائیل صحبت میکند.
آیات ۱۰ -۱۳ خداوند[یهوه] با دشمنان اسرائیل صحبت میکند. در نقل قول باید این موضوع واضح باشد. ترجمه جایگزین: «ای دشمنان اسرائیل، بر حصارهایش برآیید»
خداوند[یهوه] یهودا و اسرائیل را به تاکستان تشبیه میکند و ساکنین آنها را به شاخههای آن. ترجمه جایگزین: «به اسرائیل و یهودا که همچون تاکسانی برای من هستند بروید و نابودشان کنید»
«آنها را کامل از بین نبرید»
عبارت «شاخههایش» [در فارسی متفاوت است] اشاره به تاکستان دارد. خداوند[یهوه] یهودا و اسرائیل را به تاکستان تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «همچون باغبانی که شاخهها را هرس میکند، شما نیز بسیاری از اهالی یهودا و اورشلیم را از بین خواهید برد، زیرا که به خداوند[یهوه] تعلق ندارند»
واژه «خاندان» کنایه از نسل یک شخص است. در این مورد به مردم پادشاهی اسرائیل و یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا مردم اسرائیل و یهودا»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«درباره خداوند[یهوه] به دروغ سخن گفتهاند»
هر دو این جملات یک معنا دارند، دومین جمله واضحتر از جمله نخست است.
اصطلاح «به ما نخواهد رسید» به معنای این است که «بر ما واقع نخواهد گردید» ترجمه جایگزین: «هیچ بلایی بر ما واقع نخواهد گردید» یا «هیچ کس به ما بلایی نخواهد رسانید»
اینجا «دیدن» استعاره از تجربه کردن است، و «شمشیر» کنایه از جنگ است. ترجمه جایگزین: «جنگ و قحطی را تجربه نخواهیم کرد»
اینجا «انبیا» کنایه از سخنان انبیا است و «باد» استعاره از چیزی بی اثر است. ترجمه جایگزین: «سخنان انبیا مانند صدای باد است» یا «انبیا همچون باد صدا میکنند، ولی نبوتهای آنان تحقق نمییابد»
اینجا «کلام» اشاره به پیام خدا است. ترجمه جایگزین: «پیام خدا در آنها نیست» یا «پیامی که میآورند از جانب خدا نیست»
اینجا به وضوح میتوان بیان کرد که انبیا درباره چه نوع اموری صحبت میکردند. ترجمه جایگزین: «باشد بلایی که انبیا درباره آن میگویند بر سر خودشان بیاید» یا «از آنجایی که انبیا درباره امور بدی که برای ما رخ خواهد داد صحبت میکنند، باشد که همه این اتفاقات بد برای خودشان بیافتند»
ضمیر مستتر فاعلی اشاره به مردم اسرائیل و یهودا دارد.
ببینید که مردم در چه گفته بودند.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه به تو خواهم گفت، توجه نما»
اینجا «كلام خود را در دهان تو» اشاره به سخن گفتن ارمیا درباره پیام خدا است. ترجمه جایگزین: «تو را بر آن خواهم داشت که پیام مرا اعلان نمایی»
خدا کلام خود را به آتش و مردم را به هیزم تشبیه میکند.
«زیرا کلام من آنان را خواهد سوزانید». اینجا اشاره به تأثیر کلام خداوند[یهوه] است که چگونه آنها را تنبیه مینماید، به طوری که آتش هیزم را از بین میبرد، کلام من آنان را از بین خواهد برد»
«تا به شما حمله کنند». واژه «شما» اشاره به مردم اسرائیل دارد.
اینجا هر دو جمله دارای یک معنا میباشند و اشاره به این دارد که برای مدتی طولانی وجود داشتهاند. اشاره به امّتی دارد که خداوند[یهوه] از دوردستها برای حمله به اسرائیل میآورد. ترجمه جایگزین: «امّتی بسیار قدیمی و پایدار هستند»
«امّتی پایدار» یا «امّتی بسیار قدرتمند»
اینجا هر دو جمله دارای یک معنا می باشند و تأکیدی است بر این موضوع که اسرائیل زبان این امّت را متوجه نخواهند شد. همچنین میتواند اشاره باشد به اینکه اسرائیل با آنها در ارتباط نبوده است. ترجمه جایگزین: «امّتی خواهند بود که هیچ چیز از زبان آنها نخواهی فهمید»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا «ترکش ایشان» اشاره به ارتش دشمن و تیر ترکش اشاره به سربازان در این ارتش دارد.
ظرفی که تیرها را در آن قرار میدادند.
قبر گشاده قبری است که آماده است تا اجساد بسیاری را در خود جای دهد. ارتش دشمن بسیاری را هلاک خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن بسیاری را توسط تیرهایشان هلاک خواهند کرد» یا «به خاطر تیرهای ارتش دشمن، بسیاری هلاک شده و مدفون میگردند»
معانی محتمل: ۱) خوراک و محصولی که متعلق به پسران و دخترانشان بود را تاراج خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «خوراک و محصول پسران و دخترانت به تاراج خواهد رفت» یا ۲) محصول، دختران و پسران و خوراکشان به تاراج خواهد رفت. انگاره «به تاراج رفتن» دختران و پسران استعارهای از کشته شدن است. ترجمه جایگزین: «پس محصول و خوراکت به تاراج خواهد رفت و دختران و پسرانت کشته خواهند شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش آن ملّت، محصول خرمن تو را خواهد خورد»
معانی محتمل ۱) دشمن نانی را که دختران و پسرانت باید بخورند را خواهد خورد. یا ۲) دشمن، پسران و دخترانت را هلاک کرده و نان آنان را خواهد خورد.
واژه «خواهند خورد» اشاره به ارتش دشمن دارد.
شمشیر جزگویی برای انواع مختلف سلاحهایی است که در جنگ استفاده میگردد. ترجمه جایگزین: «آنها با سلاحهایشان شهرهایی را که فکر میکردی از تو محافظت میکنند، نابود خواهند ساخت»
شهرهای حصاردار گرداگردشان دیوار داشتند تا ساکنین آنها را در مقابل دشمنان محافظت کنند.
«که فکر میکردی آنقدر قوی هستند که از تو محافظت کنند»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم یهودا و اسرائیل ادامه میدهد.
«هلاک نخواهد گردید»
عبارت «تمامی این بلاها» اشاره به خواندن ارتش برای حمله به آنها است. ترجمه جایگزین: «همه اینها را برای آسیبزدن به ما انجام داده است» یا «ارتشی غریبه را فرستاده تا به ما حمله کنند»
اینجا «عبادت خدایان غیر» اشاره به پرستش بتها و خدایان اقوام دیگر است. خدا با تبدیل کردن آنها به خادمین قومی بیگانه، آنها را برای پرستش خدایان غیر مجازات خواهد نمود. ترجمه جایگزین: «از آنجایی که تو.... خدایان غیر را در زمین خود عبادت کردی، باید بیگانگان را خدمت نمایی»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«این را بگویید»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به نسل یعقوب است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«نسل یعقوب»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذارید آنان که در یهودا هستند بشنوند» یا «این را در یهودا اعلان کنید»
«شخصی که فهم ندارد» یا «شخصی که متوجه هیچ چیز نمیشود»
اینجا «نمیبینید» کنایه از بیفهمی است. ترجمه جایگزین: «متوجه نمیشوید»
اینجا «نمیشنوید» اشاره به عدم فهم دارد. ترجمه جایگزین: «متوجه نمیشوید»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا تأکیدی باشد بر میزان حماقت قوم که از او نمیترسند. ترجمه جایگزین: «احمقانه است که از من نمیترسید»
لرزیدن در نتیجه ترس است، «حضور من» اشاره به آگاهی از این است که خدا کیست. ترجمه جایگزین: «یا از ترس من بخود نمیلرزید»
«من ریگها را به عنوان مرزی برای دریا قرار دادم»
خدا میگوید حتی اقیانوس از مرزی که با ریگها قرار داده شده تجاوز نخواهد کرد و در اینجا مرز را به شریعت و اقیانوس را به شخصی که از شریعت اطاعت میکند تشبیه نموده است. ترجمه جایگزین: «مرزی ابدی که از آن عبور نخواهد نمود»
«حرکت به جلو و عقب»
«اقیانوس از قانون من تجاوز نخواهد کرد» خدا درباره اقیانوس میگوید که از مرزی که خدا برایش تعیین کرده عبور نخواهد کرد گویی که این مرز برایش حکم شریعت را دارد و اقیانوس را به شخصی که از شریعت اطاعت میکند تشبیه نموده است. ترجمه جایگزین: «در عبور از آن مرز توفیق نمییابد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
دل قوم اشاره به رفتارشان نسبت به خدا است. اگر خدا با قوم صحبت میکند این را می توان «شما» نیز ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «اما شما قومی هستید که دل فتنهانگیز و متمرّد دارند» یا «شما قومی سختدل هستید»
واژه «ایشان» اشاره به قوم دارد. اینجا «رفتهاند» اشاره به نااطاعتی از خدا دارد. ترجمه جایگزین: «آنها از من نااطاعتی و به من خیانت کردهاند»
اینجا «دلهای خود» اشاره به افکار و «نمیگویند» اشاره به طرز فکرشان دارد. ترجمه جایگزین: «فکر نمیکنند»
اینجا «هفتههای معین حصاد را به جهت ما نگاه میدارد» اشاره به اطمینان از این اتفاق در زمان معین خود دارد. ترجمه جایگزین: «مطمئن هستیم که زمان حصاد در وقت مشخص آن برای ما اتفاق خواهد افتاد»
واژه «شما» به نسل یعقوب و مردم یهودا اشاره دارد.
اشاره به باران و حصاد دارد.
«آمدن» نیکویی اشاره به اتفاقات نیکو دارد. «به خاطر گناهانتان، اتفاقات نیکو برایتان رخ نمیدهد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن ادامه میدهد
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که من افراد شریر در میان قوم خویش یافتهام»
خدا این افراد شریر را که در پی آسیبزدن به مردم هستند، به افرادی که برای شکار پرنده در کمین نشستهاند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مانند شخصی که در کمین شکار پرنده نشسته است»
خدا آسیبی که این افراد به قوم میزنند را به پهن کردن دام صیاد تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «کارهایی را انجام میدهند که بتوانند از مردم سواستفاده کنند»
اینجا «فریب» اشاره به چیزهایی است که با فریب گرفته شدهاند. ترجمه جایگزین: «مانند قفسی که از پرندگانی که صیاد گرفته پر است، خانههای شریران از لوازم مردم که با فریب از آنها گرفتهاند، پر است»
اینجا «بزرگ» اشاره به قدرتمند بودن دارد. ترجمه جایگزین: «این مردمان شرور دولتمند و قدرتمند شدهاند»
معانی محتمل ۱) پوستشان به خاطر خوراکهای سالمی که میخورند میدرخشد. ۲) بدنشان به خاطر ماهیچه و چربی بین استخوانهایشان نرم است. اینها بیانگر سلامتی جسمی است.
اینجا اشاره به این موضوع است که حتی برای اعمال زشت نیز حّد و مرزی وجود دارد ولی این افراد از آن حّد و مرزها هم در بیشرمی فراتر رفتهاند. ترجمه جایگزین: «همه نوع شرارت را به جا میآورند» یا «حتی بیش از شرارت را به جا میاورند»
«با رهبران برای رفع نیازهای یتیمان همکاری نمیکنند» یا «برای اجرای عدالت در حق یتیمان با رهبران همکاری نمیکنند»
«به فقیران برای به دست آوردن آن چه که حقشان است، کمک نمیکنند»
خداوند[یهوه] از این پرسش جهت تأکید بر این موضوع استفاده میکند که اعمال آنان به قدری شریرانه است که هیچ رحمی نخواهد نمود و آنها را مجازات خواهد کرد. ببینید که عبارت مشابه را در ارمیا ۵: ۹ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «پس من آنان را تنبیه خواهم نمود، این است فرموده خداوند[یهوه]. به راستی که برای خویش از آنان انتقام خواهم گرفت»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم کارهای عجیب و ترسناک انجام میدهند»
اینجا «زمین» به سرزمین اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در زمین اسرائیل»
اینها اعمال عجیب و هولناکی است که در آیه ۳۰ اشاره میشود.
«انبیا دروغ را نبوت میکنند» یا «انبیا در زمان نبوت دروغ میگویند»
معانی محتمل ۱) کاهنان سرسپرده اقتدار خدا نیستند. ترجمه جایگزین: «کاهنان با اقتدار خودشان حکمرانی میکنند» یا ۲) کاهنان طبق مسیر انبیا حکمرانی میکنند.
«اما شما در پایان همه اینها چه خواهید کرد؟» خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا نشان دهد که مردم پس از تجربه مجازات پشیمان میشوند. ترجمه جایگزین: «در نهایت شما را مجازات خواهم کرد و از اعمال شریرانهتان پشیمان خواهید گردید»
1ای بنیبنیامین از اورشلیم فرار كنید و كَرِنّا را در تقوع بنوازید و علامتی بر بیت هكّاریم برافرازید زیرا كه بلایی از طرف شمال و شكست عظیمی رو خواهد داد.2و من آن دختر جمیل و لطیف یعنی دختر صهیون را منقطع خواهم ساخت.3و شبانان با گلههای خویش نزد وی خواهند آمد و خیمههای خود را گرداگرد او برپا نموده، هر یك در جای خود خواهند چرانید.4با او جنگ را مهیا سازید و برخاسته، در وقت ظهر برآییم. وای بر ما زیرا كه روز رو به زوال نهاده است و سایههای عصر دراز میشود.5برخیزید! و در شب برآییم تا قصرهایش را منهدم سازیم.6زیرا كه یهوه صبایوت چنینمیفرماید: «درختان را قطع نموده، مقابل اورشلیم سنگر برپا نمایید. زیرا این است شهری كه سزاوار عقوبت است چونكه اندرونش تماماً ظلم است.7مثل چشمهای كه آب خود را میجوشاند همچنان او شرارت خویش را میجوشاند. ظلم و تاراج در اندرونش شنیده میشود و بیماریها و جراحات دایماً در نظر من است.8ای اورشلیم، تأدیب را بپذیر مبادا جان من از تو بیزار شود و تو را ویران و زمین غیرمسكون گردانم.»9یهوه صبایوت چنین میگوید كه «بقیه اسرائیل را مثل مو خوشهچینی خواهند كرد پس مثل كسی كه انگور میچیند دست خود را بر شاخههایش برگردان.»10كیستند كه به ایشان تكلّم نموده، شهادت دهم تا بشنوند. هان گوش ایشان نامختون است كه نتوانند شنید. اینك كلام خداوند برای ایشان عار گردیده است و در آن رغبت ندارند.11و من از حدّت خشم خداوند پُر شدهام و از خودداری خسته گردیدهام پس آن را در كوچهها بر اطفال و بر مجلس جوانان با هم بریز. زیرا كه شوهر و زن هر دو گرفتار خواهند شد و شیخ با دیرینه روز.12و خانهها و مزرعهها و زنان ایشان با هم از آن دیگران خواهند شد زیرا خداوند میگوید كه «دست خود را به ضدّ ساكنان این زمین دراز خواهم كرد.13چونكه جمیع ایشان چه خُرد و چه بزرگ، پر از طمع شدهاند و همگی ایشان چه نبی و چه كاهن، فریب را بعمل میآورند.14و جراحت قوم مرا اندك شفایی دادند، چونكه میگویند سلامتی است، سلامتی است با آنكه سلامتی نیست.»15آیا چون مرتكب رجاساتشدند خجل گردیدند؟ نی ابداً خجل نشدند بلكه حیا را احساس ننمودند. بنابراین خداوند میگوید كه «در میان افتادگان خواهند افتاد و حینی كه من به ایشان عقوبت رسانم خواهند لغزید.»16خداوند چنین میگوید: «بر طریقها بایستید و ملاحظه نمایید و درباره طریقهای قدیم سؤآل نمایید كه طریق نیكو كدام است تا در آن سلوك نموده، برای جان خود راحت بیابید، لیكن ایشان جواب دادند كه در آن سلوك نخواهیم كرد.17و من پاسبانان بر شما گماشتم (كه میگفتند): به آواز كَرِنّا گوش دهید، اما ایشان گفتند گوش نخواهیم داد.18پس ای امّتها بشنوید و ای جماعت آنچه را كه در میان ایشان است بدانید!19ای زمین بشنو اینك من بلایی بر این قوم میآورم كه ثمره خیالات ایشان خواهد بود زیرا كه به كلام من گوش ندادند و شریعت مرا نیز ترك نمودند.20چه فایده دارد كه بخور از سبا و قَصبالذّریره از زمین بعید برای من آورده میشود. قربانیهای سوختنی شما مقبول نیست و ذبایح شما پسندیده من نی.»21بنابراین خداوند چنین میگوید: «اینك من پیش روی این قوم سنگهای لغزشدهنده خواهم نهاد و پدران و پسران با هم از آنها لغزش خواهند خورد و ساكن زمین با همسایهاش هلاك خواهند شد.»22خداوند چنین میگوید: «اینك قومی از زمین شمال میآورم و امّتی عظیم از اقصای زمین خواهند برخاست.23و كمان و نیزه خواهند گرفت. ایشان مردان ستمكیش میباشند كه ترحّم ندارند. به آواز خود مثل دریا شورش خواهند نمود و بر اسبان سوار شده، مثل مردان جنگی بهضدّ تو ای دختر صهیون صفآرایی خواهند كرد.»24آوازه این را شنیدیم و دستهای ما سُست گردید. تنگی و درد مثل زنی كه میزاید ما را در گرفته است.25به صحرا بیرون مشوید و به راه مروید زیرا كه شمشیر دشمنان و خوف از هر طرف است.26ای دختر قوم من پلاس بپوش و خویشتن را در خاكستر بغلطان. ماتم پسر یگانه و نوحهگری تلخ برای خود بكن زیرا كه تاراجكننده ناگهان بر ما میآید.27تو را در میان قوم خود امتحانكننده و قلعه قرار دادم تا راههای ایشان را بفهمی و امتحان كنی.28همه ایشان سخت متمرّد شدهاند و برای نمّامی كردن گردش میكنند. برنج و آهن میباشند و جمیع ایشان فساد كنندهاند.29دَم پر زور میدمد و سُرب در آتش فانی میگردد و قالگر عبث قال میگذارد زیرا كه شریران جدا نمیشوند.30نقره ترك شده نامیده میشوند زیرا خداوند ایشان را ترك كرده است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۶: ۱-۳۰ انجام میدهد.
جنگ و خدایان
باور غالب در مشرق زمین دوران باستان این بود که خدایان هر قوم، مسئول پیروزی ارتش در جنگ بودند. همچنین باور داشتند که خدایان از شهرهای شریر دفاع نمیکردند.
and )
خداوند[یهوه] سخن میگوید
اینجا «فرار کردن» اشاره به انجام هر کاری برای نجات یافتن است. ترجمه جایگزین: «با فرار از اورشلیم در امنیت بمانید» یا «اورشلیم را ترک کنید تا در امنیت باشید»
کسانی که خداوند[یهوه] با ایشان صحبت میکند
كَرِنّا برای هشدار دادن به مردم از حمله دشمن استفاده میشد. ترجمه جایگزین: «در تقوع كَرِنّا بنوازید و آنان را از حمله مطلع سازید»
نام شهری در فاصله ۱۸ کیلومتری جنوب اورشلیم است. نام شهر به معنای «كَرِنّا نواختن» است.
معانی محتمل ۱) علامتی که از دود آتش بر میخیزد. ترجمه جایگزین: «آتشی بر افرازید و با دود ساکنین بیت هكّاریم را از حمله دشمن مخبر سازید» یا ۲) این علامت یک پرچم است. ترجمه جایگزین: «پرچمی بر فراز بیت هكّاریم برافرازید و ساکنین آن را از حمله دشنان مطلع سازید»
نام شهری در ۱۰ کیلومتری جنوب اورشلیم است. نام شهر به معنای «مکان تاکستان است»
اینجا «بلا» اشاره به مردمی که مسبب این بلایا میشوند است. ترجمه جایگزین: «دشمن از شمال میآید و مسبب بلایایی که بر شما واقع میشوند خواهند بود» یا «دشمنی که از شمال میآید شما را نابود میسازند»
چگونگی وقوع این شکست را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن خواهد آمد وشما را شکست خواهد داد» یا «دشمن نابودتان خواهد کرد»
صهیون نامی دیگر برای اورشلیم است. خداوند[یهوه] به شکلی درباره اورشلیم صحبت میکند که گویی زنی است. او اورشلیم را به دختر تشبیه میکند تا میزان محبتش به آن را نمایان سازد. ترجمه جایگزین: «صهیون عزیز من، که همچون دختری جمیل و لطیف است» یا «صهیون عزیز من»
اغلب پادشاهان به شبانان برای قوم خویش تشبیه میشوند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان و سربازانشان نزد آنان خواهند رفت»
عبارت «برعلیه او» [در فارسی متفاوت است] به معنای «مهیا حمله به او شدن» است. ترجمه جایگزین: «خیمههای خود را برای حمله گرداگرد صهیون برپا خواهند نمود»
خدا پادشاهان را که با ارتش خویش شهرها را نابود میسازند به شبانانی تشبیه میکند که گوسفندان را برای چرا بیرون میبرند. ترجمه جایگزین: «هر پادشاه مانند شبان ارتش خود را رهبری میکند» یا «هر پادشاه ارتش خود را هدایت میکند»
اینجا «جای [دست]» [درفارسی متفاوت است] اشاره به بخشی از چیزی است که شخصی به وی اختصاص داده و او آن رادر دست خود میگیرد. اینجا اشاره به بخشی از زمین است که به پادشاه اختصاص داده شده تا تسخیر نماید. ترجمه جایگزین: «و آن بخش زمین که به او اختصاص داده شده را تسخیر نماید»
یکی از پادشاهان ارتش دشمن با مردی زیر فرمان خود صحبت میکند.
اینجا میتوان به وضوح بیان کرد که پادشاه این را میگوید. ترجمه جایگزین: «پادشاه به ارتش خویش میگوید، خود را وقف کنید»[ در فارسی متفاوت است]
ارتش دشمن با تقدیم قربانی به خدایانشان و انجام آیینهای مذهبی خود را برای جنگ آماده میکردند. ترجمه جایگزین: «با تقدیس خود و تقدیم قربانی به خدایان، خود را مهیای جنگ نمایید»[در فارسی متفاوت است]
برخاستن یا ایستادن استعاره برای پایان فکر کردن و آغاز عمل است. ترجمه جایگزین: «بجای فکر کردن حمله را آغاز کنیم»
«به وقت ظهر به اورشلیم حمله کنیم»
پادشاه این را در ادامه زمانی که روز رو به پایان است و تاریکی آغاز میشود، برای ترغیب ارتش به ادامه جنگ میگویند.
پایان روز به نوعی بیان شده که گویی نور به تاریکی بدل میگردد. ترجمه جایگزین: «روز به پایان میرسد» یا «تاریکی آغاز گشته است»
«کشیده میشود» یا «طولانیتر میشود»
«در طول شب حتی با این که تاریک است»
مردم معمولا طوری درباره شهرها صحبت میکردند که گویی زن است. واژه «هایش» اشاره به اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «ساختمانهای مستحکم اورشلیم»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند.
خدا این را به ارتشی که به اورشلیم حمله خواهد نمود میگوید. واژه «درختان» اشاره به اورشلیم دارد؛ شهرها معمولا به شکل زن تشبیه میشوند. ترجمه جایگزین: «درختان بیرون اورشلیم را قطع نمایید»[ در فارسی مونث یا مذکر بودن مشخص نمیباشد]
سنگر معمولاً تپهای از خاک و یا سکوهای بلند ساخته شده از چوب بود که در خارج از دیوارهای شهر تا ارتفاعی به بلندای دیوار برای حمله به ساکنین شهرها ساخته میشد.
اینجا «سزاوار عقوبت» اشاره به مردمی است که همیشه به دیگران ظلم روا داشتهاند. ترجمه جایگزین: «زیرا این مردم همواره به یکدیگر ظلم کردهاند»
اینجا «همچنان او شرارت خویش را میجوشاند» اشاره به ساکنین شهر دارد که به شرارتهای خویش ادامه میدادند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من صدای خشونت و بینظمی را از اندرون شهر میشنوم»
وجود این چیزها در «نظر» خدا اشاره به دیدن این چیزها توسط او دارد. ترجمه جایگزین: «من دایماً بیماریها و جراحات را میبینم»
اینجا خدا طوری با ساکنین اورشلیم صحبت میکند که گویی با خود شهر صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «ای ساکنین اورشلیم تأدیب را بپذیرید، شهر خود را ویران و نامسکون سازید»
اینجا « تأدیب را بپذیر» استعارهای از درس گرفتن از تأدیب است. ترجمه جایگزین: «از تأدیب خود عبرت بگیرید» یا «زمانی که شما را مجازات میکنم، آن چه را که راست است، بیاموزید»
«زمینی که خالی از سکنه است»
خداوند[یهوه] حمله دشمن به باقی مانده اسرائیل را به کسانی که باقی مانده انگور را از درختان مو پس از برداشت میچینند تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «پس از تخریب اورشلیم، آنها برای کشتار آنانی که همچنان زنده باقی ماندهاند باز خواهند گشت»
واژه «خواهند كرد» [در انگلیسی متفاوت است و به صورت « قطعا خواهند...» آمده] اشاره به دشمنی است که خدا فرستاده تا اسرائیل را نابود سازد.
خداوند[یهوه] به دشمن فرمان میدهد همچون کسی که باقی مانده انگور را از درختان مو پس از برداشت میچینند، دشمن به باقی ماندگان در اسرائیل حمله کند. ترجمه جایگزین: «برگرد و به باقی ماندگان اسرائیل حمله کن» یا «همچون کسی که باقی مانده انگور را از درختان مو پس از برداشت میچینند، برگرد و به باقی ماندگان اسرائیل حمله کن»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند از این جهت که تأکید نماید مردم اسرائیل حتی پس از این که از حمله دشمن جان سالم به در بردهاند، همچنان به سخنان او گوش فرا نمیدهند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس باقی نمانده که با او سخن بگویم و بشنود»
«خود میتوانید این را ببینید»
اشاره به سرسختی آنان در شنیدن از خدا است. ترجمه جایگزین: «گوشهایشان بسته است» یا «از شنیدن سر باز میزنند»
واژه «ایشان» اشاره به قوم اسرائیل است.
این اصطلاح برای اشاره به پیامی که خدا به آنها داده استفاده گردیده است. این کار را توسط انبیا انجام داده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغام خود را به آنها فرستاده است» یا «خداوند[یهوه] با آنها سخن گفته است»
«نمیخواهند به کلام یهوه گوش فرا دهند»
ارمیا سخن میگوید. همان خشمی را که خداوند[یهوه] احساس میکند، او نیز احساس میکند و خشم شدیدش را به لبریز شدن از خشم تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «همچون خداوند[یهوه] از خشم لبریز گشتهام»
ارمیا عدم نشان دادن خشم خداوند[یهوه] را به نگاه داشتن خشم در درون خویش تشبیه مینماید. ترجمه جایگزین: «از نشان ندادن این خشم خسته شدهام» یا «از این که برای این خشم هیچ کاری انجام نمیدهم، خسته شدهام»
خدا مجازات قوم اسرائیل را به خشمی که مانند مایع است تشبیه میکند و از ارمیا میخواهد که این مایع را بر سر آنها خالی نماید. ترجمه جایگزین: «در خشم، کودکان در خیابان و جوانان شهر را مجازات نما»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمن زنان را همراه شوهرانشان گرفتار خواهند کرد»
عبارت «گرفتار خواهند گردید» از جمله پیشین قابل درک است. ترجمه جایگزین: «هر سالمند و پیر گرفته خواهد شد» یا «هر شخص سالمند را گرفتار خواهند کرد»
عبارت «دیرینه روز» اصطلاحی است برای «بسیار سالمند» و واژه «شیخ» را تقویت میکند. ترجمه جایگزین: «هر فرد بسیار سالمند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانههای آنان به دیگران تعلق خواهد یافت» یا «دیگران خانههایشان را از آنان خواهند گرفت»
عبارت «از آن دیگران خواهند شد» از جمله پیشین درک میگردد. ترجمه جایگزین: «مزارع و زنان ایشان نیز به دست دیگران خواهد افتاد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
عبارت «چه خُرد و چه بزرگ» اشاره به این است که تمامی قوم اسرائیل فارق از میزان اهمیتشان شامل عبارت «جمیع ایشان» میشوند. ترجمه جایگزین: «همه آنها، چه ضعیفترین و چه قویترین آنها، یکایک ایشان طماع گشتهاند»
اشاره به ضعیفترین و کم اهمیتترین قشر جامعه دارد. ترجمه جایگزین: «ضعیفترین مردم»
اشاره به قویترین و پر اهمیتترین قشر جامعه دارد. ترجمه جایگزین: «بزرگترینِ مردم» یا «قدرتمندترینِ مردم»
«تمامی قوم اسرائیل»
اسم انتزاعی «به عمل میآورند (بهره حاصل نمودن)» [در فارسی متفاوت است] را میتوان بصورت عبارت «بهره مالی بردن» بیان نمود. ترجمه جایگزین: «با دروغ گفتن به مردن، میخواهند پول بیشتری بدست آوردند» یا «اشتیاق شدید برای بدست آوردن همه چیز دارند و در این راه حتی برای بدست آوردن بهره بیشتر دیگران را نیز فریب میدهند»
«همه آنان مردم را فریب میدهند» یا «همه آنان دروغگو هستند»
معانی محتمل ۱) جراحات به مشکلاتی که مردم در نتیجه گناهانشان داشتند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار میکنند که گویی مشکلات قوم من همچون زخمی کوچک است و جدی نیست» یا ۲) جراحات به گناهان شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار میکنند که گویی مشکلات قوم من مانند زخمی کوچک است و جدی نیست»
اینجا «اندك» به مداوای زخم به گونهای که دشوار و جدی نیست اشاره دارد.
«همه چیز خوب است، همه چیز خوب است، درحالی که هیچ چیز خوب نیست»
خدا این پرسش را مطرح میکند تا نشان دهد که مردم از ارتکاب گناهانشان خجل نیستند. ترجمه جایگزین: «گناهان بدی انجام دادهاند، با این حال خجالت نمیکشند»
زمانی که شخص خجالت میکشد، معمولاً رنگ صورتش قرمز میشود. ترجمه جایگزین: «حتی صورتشان سرخ نشد»
اینجا «افتادن» به کشته شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در میان کشتگان، کشته خواهند شد»
اینجا «عقوبت رسانم» اشاره به نابود شدن است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که مجازاتشان کنم، نابودشان خواهم کرد»
اینجا میتوان به وضوح بیان نمود که خداوند[یهوه] اینها را به چه کسی میگوید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به قوم اسرائیل میگوید» یا «خداوند[یهوه] اینها را به قوم خویش میگوید»
طریقها به سبک زندگی قوم اشاره دارد. خداوند[یهوه] میخواهد قوم اسرائیل بپرسند که چه طریقی، بهترین طریق برای زندگی است و طبق آن زندگی نمایند.
اشاره به مکانی دارد که دو راه به یکدیگر میرسند.
«طریقهای قدیم» اشاره به رفتار اجدادشان دارد و این که اجدادشان سالهای دور چطور میزیستند. ترجمه جایگزین: «درباره طریقهایی که اجدادتان در آنها گام زدند، بپرسید» یا «درباره رفتار اجدادتان سؤآل کنید»
معانی محتمل ۱) این «طریق نیكو» به روش نیکو برای زندگی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چه روشی برای زندگی نیکو است» یا ۲) این «طریق نیكو» به روشی در زندگی اشاره دارد که منتج به برکت میگردد. ترجمه جایگزین: «طریقی که به نیکویی منتهی میشود کجاست» یا «طریقی که منتهی به برکات میشود، کدام است»
«در آن سلوك نموده» سلوک نمودن به زیستن در آن مسیر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بنابراین آن گونه زندگی کنید»
اشاره دارد به زندگی نکردن در آن طریق. ترجمه جایگزین: «آن طور زندگی نخواهیم کرد»
خداوند[یهوه] انبیا را به پاسبانانی که بر قوم گماشته تا آنان را از خطر مطلع سازند، تشبیه میکند.
واژه «شما» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
«تا به آواز كَرِنّا گوش دهید» خداوند[یهوه] پیامی که به انبیا داده است را به كَرِنّایی که برای هشدار به مردم درباره جنگ نواخته میشود، تشبیه میکند. انبیا برای این هدف درمیان قوم بودند تا این هشدارها را شنیده و به قوم اعلان نمایند.
اینجا هر دو جمله به دیگر امّتها میگویند که شاهد کاری باشند که خداوند[یهوه] بر ضد تمرد قوم اسرائیل انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «پس امّتهای دیگر بشنوید، ببینید و شاهد باشید که چه بر سر قوم من خواهد آمد»
«پس ای امّتها، آنچه را میخواهم به شما بگویم بشنوید»
«شما که شاهد هستید»
واژه «ایشان» به قوم اسرائیل اشاره دارد.
ارمیا طوری با مردم اقوام دوردست صحبت میکند که گویی میتوانند او را بشنوند و آنها را به زمین تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «ای همه ساکنین زمین، بشنوید»
«به زودی این قوم را مجازات خواهم نمود»
اینجا واژه «ثمره» به نتیجه و پیامد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پیامد افکارشان»
اینجا «به كلام من گوش ندادند» به نشیدن آن چه خدا گفته است، اشاره دارد و «ترك نمودند» به عدم اطاعت از شریعت خدا اشاره داره. ترجمه جایگزین: «به آن چه که به ایشان گفتهام، گوش ندادند و در عوض شریعت مرا ترک کردند»
خدا این پرسش را جهت توبیخ قوم مطرح مینماید. ترجمه جایگزین: «بخور از سبا و قَصبالذّریره از سرزمین دور برای من بیمعناست» یا «بخور از سبا و قَصبالذّریره از سرزمین دوردست را نمیخواهم»
مردم این نوع بخور را بعنوان هدیه به خدا میسوزانیدند.
«مرا خشنود نمیسازد» یا «مرا شاد نمیگرداند»
«توجه نما، زیرا آن چه که خواهم گفت مهم و حقیقت است»
«من پیش روی این قوم سنگهای لغزشدهنده خواهم نهاد» خداوند[یهوه] بلایایی که بر اسرائیل میآورد را به سنگهایی که باعث لغزش میگردند تشبیه میکند.
عبارت «لغزشدهنده» از جمله پیشین ملموس میگردد. ترجمه جایگزین: «پدران و پسران هر دو لغزش خواهند خورد» یا «پدران و پسران هر دو آسیب خواهند دید»
«همسایگان و دوستانشان»
هدف آنان واضح است. ترجمه جایگزین: «قومی برای حمله به تو میآید» یا «دشمنی میآید»
See:
اینجا «امّتی» به ارتش آن امّت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ارتش امّتی عظیم»
اینجا «برخاستن» به مهیا شدن برای چیزی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آماده شدهاند تا از سرزمینی دوردست بیایند»
«سربازانشان كمان و نیزه خواهند داشت»
صدای بلندی که سربازان ایجاد میکردند به صدای امواج اقیانوس تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «صدایی که ایجاد میکنند بسیار بلند است، همچون صدای خروش اقیانوس»
عبارت «بهضدّ تو» به معنای این است که در صفوف منظم نظامی حرکت میکنند. عبارت «مثل مردان جنگی» توصیف میکند که آنها آماده حمله میباشند. ترجمه جایگزین: «آنها در صفوف منظم حرکت کرده و آماده حمله به تو میباشند»
واژه «ما» [در فارسی متفاوت است] احتمالا به ارمیا و مردم یهودا اشاره دارد.
«دستهای ما به خاطر اضطرابمان ضعیف است»
احساس تنگی و درد طوری توصیف گشته که گویی آنها را در بر گرفته است. ترجمه جایگزین: «دردی مهیب احساس میکنیم»
شدت دردی که آنها بر اثر حمله دشمن احساس میکنند به درد زایمان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مانند زنی که آماده زایمان است»
ارمیا با مردم یهودا سخن میگوید. برخی ترجمهها، این بخش را سخنان خداوند[یهوه] با قوم اسرائیل ترجمه میکنند.
عبارت «شمشیر دشمنان» به سربازان شمشیر بدست و آماده حمله دشمن اشاره میکند. اسم انتزاعی «خوف» به چیزهایی که باعث هراس مردم شده اشاره دارد و میتواند به شکل وصفی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که دشمن در هر طرف شمشمیر بدست حضور دارد و باعث وحشت دیگران شده است»
ارمیا با تشبیه قوم به دخترش، میزان عشق خداوند[یهوه] به آنها را نشان میدهد. ببینید که عبارات مشابه در ارمیا ۴: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «قوم من که همچون دختر من میباشد» یا «قوم عزیز من»
مردم با پوشیدن پلاس میزان شدید اندوه را نشان میدادند. ترجمه جایگزین: «با پوشیدن پلاس و غلطیدن در خاکستر میزان شدید اندوه خود را نشان دهید»
ارمیا ماتم عظیم اسرائیل را به اندوه مادری که پسر خود را از دست داده تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «ماتم گرفته و نوحهگری کن طوری که گویی پسرت مرده است»
«زیرا ارتش دشمن ناگهان به ما حمله خواهد کرد»
خداوند[یهوه] با ارمیا سخن میگوید. خدا گناهان قوم اسرائیل را به نقره پر از ناخالصی تشبیه میکند. خدا مجازات گناهان اسرائیل را به نقرهای که در آب جوش و آتش نهاده شده تا از ناخالصیهایش پاک شود، تشبیه میکند.
خداوند[یهوه] امتحان قوم توسط ارمیا را به شخصی که نقره را برای میزان کیفیت آن امتحان میکند، تشبیه کرده است.
.
«رفتار ایشان» یا «سبک زندگیشان»
«دایماً به دیگران تهمت میزنند»
برنج و آهن فلزات سختی میباشند. خداوند[یهوه] سختدلی قوم را به برنج و آهن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «همه آنان همچون برنج و آهن سخت میباشند» یا «همه آنان همچون برنج و آهن سختدل می باشند»
خدا مجازات نمودن قومش را به نقرهای که در آتش ملتهب قرار داده شده است، تشبیه میکند. آین آیات بر دشواری این کار تأکید دارند.
آتش آن قدر قوی است که دَم را ذوب میکند. این آتش بسیار ملتهب به داوری خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آتش آن قدر داغ است که دَم را ذوب میکند» یا «مجازات آن قدر شدید است که مانند آتشی است که حتی دَم را نیز ذوب میکند»
دَم وسیلهای است که توسط آن هوا را به داخل کوره آتش میدمند تا آتش را ملتهبتر گرداند.
نقره آن قدر در خود ناخالصی دارد که پیش از جداکردن ناخالصیهایش باید ذوب شود. این اشاره به میزان گناهان قوم اسرائیل دارد که حتی پس از مجازات نیز به گناه کردن ادامه میدهند. ترجمه جایگزین: «نقره آنان آن قدر ناخالصی دارد که قالگر عبث کار میکند» یا «نقره آنان آن قدر ناخالصی دارد که قالگر نمیتواند همه ناخالصیها را از آن جدا سازد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو به تصفیه کردن آنها ادامه خواهی داد» یا «به تلاش برای تصفیه کردن آنها ادامه خواهی داد»
خدا استمرار گناهان اسرائیل را به باقی ماندن ناخالصی در نقره تشبیه میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که شرارت ادامه مییابد» یا «ناخالص باقی میماند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم درباره قوم اسرائیل خواهند گفت، آنان نقره ترک شده میباشند»
1كلامی كه از جانب خداوند به ارمیا نازلشده، گفت:2«به دروازه خانه خداوند بایست و این كلام را در آنجا ندا كرده، بگو: ای تمامی یهودا كه به این دروازهها داخل شده، خداوند را سجده مینمایید كلام خداوند را بشنوید.3یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: طریقها و اعمال خود را اصلاح كنید و من شما را در این مكان ساكن خواهم گردانید.4به سخنان دروغ توكّل منمایید و مگویید كه هیكل یهوه، هیكل یهوه، هیكل یهوه این است.5زیرا اگر به تحقیق طریقها و اعمال خود را اصلاح كنید و انصاف را در میان یكدیگر بعمل آورید،6و بر غریبان و یتیمان و بیوهزنان ظلم ننمایید و خون بیگناهان را در این مكان نریزید و خدایان غیر را به جهت ضرر خویش پیروی ننمایید،7آنگاه شما را در این مكان در زمینی كه به پدران شما از ازل تا به ابد دادهام ساكن خواهم گردانید.8اینك شما به سخنان دروغی كه منفعت ندارد توكّل مینمایید.9آیا مرتكب دزدی و زنا و قتل نمیشوید و به دروغ قسم نمیخورید و برای بَعل بخور نمیسوزانید؟ و آیا خدایان غیر را كه نمیشناسید پیروی نمینمایید؟10و داخل شده، به حضور من در این خانهای كه به اسم من مسمّی است میایستید و میگویید كه به گردن تمام این رجاسات سپرده شدهایم.11آیا این خانهای كه به اسم من مسمّی است در نظر شما مغاره دزدان شده است؟ و خداوند میگوید: اینك من نیز این را دیدهام.12لكن به مكان من كه در شیلو بود و نام خود را اول در آنجا قرار داده بودم بروید و آنچه را كه به سبب شرارت قوم خود اسرائیل به آنجا كردهام ملاحظه نمایید.13پس حال خداوند میگوید: از آنرو كه تمام این اعمال را بجا آوردید با آنكه من صبح زود برخاسته، به شما تكّلم نموده، سخن راندم اما نشنیدید و شما را خواندم اما جواب ندادید.14از این جهت به این خانهای كه به اسم من مسمّی است و شما به آن توكّل دارید و به مكانی كه به شما و به پدران شما دادم به نوعی كه به شیلو عمل نمودم عمل خواهم كرد.15و شما را از حضور خود خواهم راند به نوعی كه جمیع برادران شمایعنی تمام ذریت افرایم را راندم.16پس تو برای این قوم دعا مكن و به جهت ایشان آواز تضرّع و استغاثه بلند منما و نزد من شفاعت مكن زیرا كه من تو را اجابت نخواهم نمود.17آیا آنچه را كه ایشان در شهرهای یهودا و كوچههای اورشلیم میكنند نمیبینی؟18پسران، هیزم جمع میكنند و پدران، آتش میافروزند و زنان، خمیر میسرشند تا قرصها برای ملكه آسمان بسازند و هدایای ریختنی برای خدایان غیر ریخته مرا متغّیر سازند.19اما خداوند میگوید آیا مرا متغّیر میسازند؟ نی بلكه خویشتن را تا رویهای خود را رُسوا سازند.20بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: اینك خشم و غضب من بر این مكان برانسان و بر بهایم و بر درختان صحرا و بر محصول زمین ریخته خواهد شد و افروخته شده، خاموش نخواهد گردید.»21یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: «قربانیهای سوختنی خود را بر ذبایح خویش مزید كنید و گوشت بخورید.22زیرا كه به پدران شما سخن نگفتم و در روزی كه ایشان را از زمین مصر بیرون آوردم آنها را درباره قربانیهای سوختنی و ذبایح امر نفرمودم.23بلكه ایشان را به این چیز امر فرموده، گفتم كه قول مرا بشنوید ومن خدای شما خواهم بود و شما قوم من خواهید بود و بهر طریقی كه به شما حكم نمایم سلوك نمایید تا برای شما نیكو باشد.24اما ایشان نشنیدند و گوش خود را فرا نداشتند بلكه برحسب مشورتها و سركشی دل شریر خود رفتار نمودند و به عقب افتادند و پیش نیامدند.25از روزی كه پدران شما از زمین مصر بیرون آمدند تاامروز جمیع بندگان خود انبیا را نزد شما فرستادم بلكه هر روز صبح زود برخاسته، ایشان را ارسال نمودم.26اما ایشان نشنیدند و گوش خود را فرا نداشتند بلكه گردن خویش را سخت نموده، از پدران خود بدتر عمل نمودند.27پس تو تمامی این سخنان را به ایشان بگو اما تو را نخواهند شنید و ایشان را بخوان اما ایشان تو را جواب نخواهند داد.28و به ایشان بگو: اینان قومی میباشند كه قول یهوه خدای خویش را نمیشنوند و تأدیب نمیپذیرند زیرا راستی نابود گردیده و از دهان ایشان قطع شده است.29(ای اورشلیم) موی خود را تراشیده، دور بینداز و بر بلندیها آواز نوحه برافراز زیرا خداوند طبقه مغضوب خود را ردّ و ترك نموده است.30«چونكه خداوند میگوید بنییهودا آنچه را كه در نظر من ناپسند است بعمل آوردند و رجاسات خویش را در خانهای كه به اسم من مسمّی است برپانموده، آن را نجس ساختند.31و مكانهای بلند خود را در توفت كه در وادی ابن حنّوم است بنا نمودند تا پسران و دختران خویش را در آتش بسوزانند كه من اینكار را امر نفرموده بودم و بخاطر خویش نیاورده.32بنابراین خداوند میگوید: اینك روزها میآید كه آن بار دیگر به توفت و وادی ابن حنّوم مسمّی نخواهد شد بلكه به وادی قتل و در توفت دفن خواهند كرد تا جایی باقی نماند.33و لاشهای این قوم خوراك مرغان هوا و جانوران زمین خواهد بود وكسی آنها را نخواهد ترسانید.34و از شهرهای یهودا و كوچههای اورشلیم آواز شادمانی و آواز خوشی و صدای داماد و صدای عروس را نابود خواهم ساخت زیرا كه آن زمین ویران خواهد شد.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۷: ۲۹-۳۴ که پرسشی تعمیم پذیر است، انجام میدهد.
عدالت اجتماعی
ارمیا ساکنین اورشلیم را به زندگی در عدالت فرمان میدهد. بدون عدالت، ایمان آنها به خداوند[یهوه] حقیقی نبوده و معبد و آیینهایشان بیفایده است.
«برای قوم دعا نکنید»
خداوند[یهوه] میخواهد که قوم توبه کنند. این جمله و دیگر جملههای پس از آن ممکن است به شکل دیگری در نظر گرفته شوند. معنای آنها این است که زمان برای قوم گذشته و دیر شده است و بدون توجه به واکنش آنها، مجازاتشان قطعی است.
این اصطلاح برای توصیف پیامی خاص از جانب خدا استفاده شده است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «این است پیغامی که خداوند[یهوه] به ارمیا داد و فرمود» یا «این است پیامی که خداوند[یهوه] با ارمیا درباره آن سخن گفت»
«ای تمام مردم یهودا»
خداوند[یهوه] به گفتن پیام خود به ارمیا ادامه میدهد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«اگر روشها و اعمال خود را بهبود ببخشید، به شما اجازه خواهم داد در این مکان بمانید»
اینجا منظور سرزمین یهودا است، نه معبد.
ضمیر فاعلی «خودتان» به ضریب بالای ریسک برای قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای محافظت از خود به دروغ توکّل نکنید و نگویید:»
اینجا بر این موضوع دلالت دارد که از آنجایی که این معبد به خداوند[یهوه] و حضور او تعلق دارد، او از امنیت یهودا محافظت خواهد کرد. ترجمههای محتمل که چرا «هیكل خداوند[یهوه] سه بار تکرار شده است. ۱) تکرار جهت تأکید است. ۲) به عنوان بخشی از مناجات سه بار تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «این است معبد خداوند[یهوه] پس قطعاً کسی آنرا تخریب نخواهد نمود و ما در امنیت هستیم»
خداوند[یهوه] به گفتن پیغام خود به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
«روشهای و اعمال خود را بهبود ببخشید» ببنید که این عبارات در ارمیا ۷: ۳ به چه شکل ترجمه شده است.
اسم انتزاعی «عدالت» را می توان به صورت فعل «داور» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به راستی داوری کنید»
کودکی که والدینش فوت کردهاند.
اینجا اشاره به کشتن کسانی که حقشان کشته شدن نبوده است. ترجمه جایگزین: «کشتن افراد بیگناه»
اینجا کنایه از پیروی در جهت اطاعت و خدمت میباشد. ترجمه جایگزین: «خدایان دیگر را خدمت کردن»
اینجا «در این مكان» به سرزمین یهودا اشاره دارد.
«اجازه خواهم داد به زیستن ادامه دهید»
اینجا اشاره به این است که خداوند[یهوه] این زمین را بعنوان جایگاهی دائمی به یهودا داده است.
واژه «شما» در این آیه به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا واژه «اینک» به اطلاعاتی که در ادامه گفته میشود، اشاره دارد.
اینجا این پرسش در جهت پاسخی مثبت مطرح میگردد که خداوند[یهوه] از گناهان آنها آگاهی دارد. میتواند به عنوان یک بیانه ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «دزدیدید، کشتید، زنا کرده و قسم خوردید، در پی خدایانی که نمیشناسید، رفتید»
«حتی قسمهایتان دروغ است»
اینجا کنایه به پیروی در جهت اطاعت و خدمت است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۶ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خدمت به خدایان دیگر»
اینجا این پرسش جهت پاسخی مثبت مطرح شده است که خدا از ریاکاری در اعمال و گفتار آنها آگاه است. میتواند به عنوان یک جمله اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «آمده و خواهید ایستاد... تا تمام این رجاسات را به جا آورید»
اینجا کنایه به معبد خداوند[یهوه] است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانهای که متعلق به من است» یا «معبدی که در آن مرا عبادت میکنید»
اینجا این پرسش در جهت پاسخی مثبت مطرح شده است که خدا از طرز فکر آنها درباره معبد خود آگاه است. این جمله میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «خانهای که نام مرا بر خود دارد در نظر شما مکان دزدان گردیده است» یا «شما فکر میکنید در این خانه که نام مرا بر خود دارد، دزدان میتوانند آمده و پنهان شوند»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره معبد صحبت می کند گویی نام او را بر خود دارد. این عبارت از مفهومی مشابه از «خانهای كه به اسم من مسمّی است» در آیه پیشین برخوردار است.
اشخاصی خشن که میدزدیدند و نابود میکردند.
«اما به یقین آن چه را که انجام میدهید، دیدهام»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
واژگان «شما» و «از آن شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا «نام خود را اول در آنجا قرار داده بودم» اصلاحی است به معنای مکانی که خداوند[یهوه] در آن پرستش میشد. ترجمه جایگزین: «مکانی در شیلوه که ابتدا اجازه دادم قوم مرا عبادت نمایند»
اینجا اصطلاحی دیگر است برای چیزی که به دفعات تکرار شونده است. ترجمه جایگزین: «به کرّات» یا «مکرر»
اینجا کنایه به معبد خداوند[یهوه] است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱۰ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزن: «خانهای که متعلق به من است» یا «معبدی که در آن مرا عبادت میکنید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به مردم ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد. در این آیه «این قوم» اشاره به مردم یهودا دارد.
هر یک از این موارد به یک معنا میباشند وجهت تأکید تکرار شدهاند.
«با اندوه گریستن»
«برای منفعت ایشان» یا «برای آنان»
«به من التماس نکن»
اینجا این پرسش در جهت پاسخی مثبت مطرح شده است تا توجه ارمیا را به این موارد جلب نماید. این جمله میتواند به عنوان یک بیانه ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «ببین که در شهرهای یهودا و کوچههای اورشلیم چه میکنند»
«آتش روشن میکنند»
«ورز دادن خمیر با دست»
مخلوطی ضخیم از آرد و مایعات جهت تهیه نان
نام یکی از خدایان دروغین است. ترجمه جایگزین: «خدایی که بنام « ملكه آسمان» شناخته میشود»
See:
«مرا خشمگین میسازید»
اینجا «شما» و «از آن شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا این پرسش در جهت پاسخی مثبت مطرح شده است. این جمله میتواند به عنوان یک بیانه ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «خویشتن را خشمگین میسازند پس رسوایی از آن آنان است» یا «آنها رسوایی و مکافات بر خود میآورند»
اسم انتزاعی «شرم» میتوان به شکل فعل «رسوایی» ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «رسوا شدهاند»
اینجا واژه «اینک» به اطلاعاتی که در ادامه گفته میشود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بشنو» یا « به آن چه که خواهم گفت، توجه نما»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره خشم خود صحبت میکند که گویی مانند چیزی است که میتواند تخلیه شود. ترجمه جایگزین: «این مکان را مجازات خواهم نمود»
اینجا هر دو واژه معنای مشابه دارند و به جدّیت خشم خداوند[یهوه] اشاره میکنند.
«خالی گشته»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره خشم خود صحبت میکند که گویی قابل خاموش شدن نیست. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر به توقف خشم من نیست»
«هرگز از سوختن باز نمیایستد»
اینجا «شما» و «از آن شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله طنزآمیز به منظور تأکید بر عدم رضایت و پذیرش قربانیهای آنها نزد خداوند[یهوه] استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «قربانیهای سوختیتان را همراه با گوشت بخورید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا شنیدن صدای خداوند[یهوه] به معنای شنیدن و اطاعت کردن از آن است. ترجمه جایگزین: «آن چه را که میگویم بشنو و اطاعت نما»
خداوند[یهوه] طوری درباره اطاعت از فرمانش صحبت میکند که گویی شخص میتواند در آنها گام بزند، همچون شخصی که در راه گام برمیدارد. ترجمه جایگزین: «هر آن چه را که فرمان میدهد اجابت نما»
اینجا «شما» و «از آن شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد. «آنها» به اجداد مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا این عبارات دارای معنای مشابه با موارد تکرار شونده جهت تأکید میباشند.
«طبق روشهای خود زیرا که سرکش و شریر بودند»
اینجا از استعاره استفاده شده است. معانی محتمل ۱) از توجه نمودن به خداوند[یهوه] امتناع کردند، و در عوض خود را پیروی نمودند. ترجمه جایگزین: «به جای نزدیکتر شدن به من، از من دور شدند» ۲) به جای پیشرفت، بدتر و بدتر شدند. ترجمه جایگزین: «به جای بهتر شدن، بدتر شدند»
اینجا از تعمیم و کلیکویی استفاده شده است و به معنای یک بازه زمانی است ونه هر روز این دوره زمانی. ترجمه جایگزین: «از زمانی که اجدادتان از مصر خارج شدند تا به امروز»
«آنان را مکرراً فرستادم» یا «آنان را به صورت مستمر فرستادم»
اینجا از این اصطلاح برای سرسختی آنها استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «سرسخت گردیدند» یا «با من ضدّیت کردند»
«هر نسلی شریرتر میشد»
اینجا «شما» و «از آن شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا هر دو جمله دارای معنای مشابه میباشند. جمله دوم پیغام جمله نخست را تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «پیغام مرا به ایشان بگو، اما تو را نخواهند شنید و پاسخ نخواهند داد»
اینجا «قول خداوند[یهوه]» به آن چه خداوند[یهوه] گفته است اشاره دارد. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۲۵ به چه شکل ترجمه گردیده است. ترجمه جایگزین:«آن چه که خداوند[یهوه] خدا فرموده است»
خداوند[یهوه] طوری درباره راستی صحبت میکند که گویی چیزی است که مردم میتوانند نابود و متوقف نمایند. ترجمه جایگزین: «مردم حقیقت را نابود و از دهان خود دور کردهاند» یا «مردم فقط دروغ میگویند»
اسم انتزاعی «حقیقت» میتواند به صورت صفت «راستی» نیز ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «آن چه حقیقت است،
نابود شده است»
اینجا «شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا اشاره به عملی برای نشان دادن اندوه است.
اینجا هر دو جمله دارای معنای مشابه هستند و بر تأکید اشاره دارند.
اینجا به مردم یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
اینجا «رجاسات» به بتها که خدا از آنها متنفر است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بتهای نفرتانگیز خود»
اینجا کنایه به معبد خداوند[یهوه] است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱۰ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزن: «خانهای که متعلق به من است» یا «معبدی که در آن مرا عبادت میکنید»
اینجا «شما» و «از آن شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا نام مکانی است که مردم یهودا کودکان خود را برای یکی از خدایان دروغین به صورت قربانی سوختنی قربانی کرده و میسوزاندند.
اینجا نام درّهای است در سمت جنوب اورشلیم، جایی که مردم برای خدایان دروغین قربانی میکردند.
اینجا واژه «خاطر» به افکار خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به آن فکر نکردهام»
واژه «اینک» به آن چه که در ادامه میآید، تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «به واقع»
زمان آینده به « روزها میآید» تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «در آینده» یا «زمانی خواهد آمد... که در آن»
See:
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم بیش از این آن را نخواهند خواهند»
«مردگان را دفن خواهد کرد»
«دیگر جایی وجود نخواهد داشت»
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش درباره داوری مردم یهودا ادامه میدهد.
«اجساد مردگان»
«مردم یهودا»
ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۲۵ به چه شکل ترجمه شده است.
«حیوانات وحشی زمین»
«آنها را هراسان نکند»
« از ... از بین خواهم برد/ منقطع خواهم ساخت»
اینجا هر دو عبارت دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید مورد استفاده قرار گرفته است. اسم انتزاعی «خوشی» و «شادمانی» میتواند به صورت فعل «شادی کردن» یا صفت «شاد» نیز ترجمه گردد. ترجمه جایگزین:« صدای شادی و خوشی مردم»
اینجا کنایه به اتفاقاتی است که در مجالس عروسی رخ میدهد. ترجمه جایگزین: «مردمی که عروسی را جشن میگیرند»
اسم انتزاعی «ویرانی» میتواند به صورت صفت «ویرانه» نیز ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «ویرانه خواهد گردید»
1خداوند میگوید كه «در آن زمان استخوانهای پادشاهان یهودا و استخوانهای سرورانش و استخوانهای كَهَنه و استخوانهای انبیا و استخوانهای سكنه اورشلیم را از قبرهای ایشان بیرون خواهند آورد.2و آنها را پیش آفتاب و ماه و تمامی لشكر آسمان كه آنها را دوست داشته و عبادت كرده و پیروی نموده و جستجو و سجده كردهاند پهن خواهند كرد و آنها را جمع نخواهند نمود و دفن نخواهند كرد بلكه بر روی زمین سرگین خواهد بود.3و یهوه صبایوت میگوید كه تمامی بقیه این قبیله شریر كه باقی میمانند در هر مكانی كه باقی مانده باشند و من ایشان را بسوی آن رانده باشم مرگ را بر حیات ترجیح خواهند داد.4«و ایشان را بگو خداوند چنین میفرماید: اگر كسی بیفتد آیا نخواهد برخاست و اگر كسی مرتدّ شود آیا بازگشت نخواهد نمود؟5پس چرا این قوم اورشلیم به ارتداد دایمی مرتدّ شدهاند و به فریب متمسّك شده، از بازگشت نمودن اِبا مینمایند؟6من گوش خود را فرا داشته، شنیدم امّا براستی تكلّم ننمودند و كسی از شرارت خویش توبه نكرده و نگفته است چه كردهام بلكه هر یك مثل اسبی كه به جنگ میدود به راه خود رجوع میكند.7لقلق نیز در هوا موسم خود را میداند و فاخته و پرستوك و كلنك زمان آمدنخود را نگاه میدارند لیكن قوم من اَحكام خداوند را نمیدانند.8چگونه میگویید كه ما حكیم هستیم و شریعت خداوند با ما است. به تحقیق قلم كاذب كاتبان به دروغ عمل مینماید.9حكیمان شرمنده و مدهوش و گرفتار شدهاند. اینك كلام خداوند را ترك نمودهاند پس چه نوع حكمتی دارند.10بنابراین زنان ایشان را به دیگران خواهم داد و مزرعههای ایشان را به مالكان دیگر. زیرا كه جمیع ایشان چه خُرد و چه بزرگ پر از طمع میباشند و همگی ایشان چه نبی و چه كاهن به فریب عمل مینمایند.11و جراحات قوم مرا اندك شفایی دادهاند چونكه میگویند سلامتی است، سلامتی است، با آنكه سلامتی نیست.12آیا چون مرتكب رجاسات شدند خجل گردیدند؟ نی ابداً خجل نشدند بلكه حیا را احساس ننمودند بنابراین خداوند میگوید: در میان افتادگان خواهند افتاد و حینی كه من به ایشان عقوبت رسانم خواهند لغزید.»13خداوند میگوید: «ایشان را بالكّل تلف خواهم نمود كه نه انگور بر مو و نه انجیر بر درخت انجیر یافت شود و برگها پژمرده خواهد شد و آنچه به ایشان بدهم از ایشان زایل خواهد شد.»14پس ما چرا مینشینیم؟ جمع بشوید تا به شهرهای حصاردار داخل شویم و در آنها ساكت باشیم. زیرا كه یهوه خدای ما ما را ساكت گردانیده و آب تلخ به ما نوشانیده است زانرو كه به خداوند گناه ورزیدهایم.15برای سلامتی انتظار كشیدیم امّا هیچ خیر حاصل نشد و برای زمان شفا و اینك آشفتگی پدید آمد.16صَهیلِ اسبان او از دان شنیده شد و از صدای شیهه زورآورانش تمامیزمین متزلزل گردید زیرا كه آمدهاند و زمین و هر چه در آن است و شهر و ساكنانش را خوردهاند.17زیرا خداوند میگوید: اینك من در میان شما مارها و افعیها خواهم فرستاد كه آنها را افسون نتوان كرد و شما را خواهند گزید.»18كاش كه از غم خود تسلی مییافتم. دل من در اندرونم ضعف بهم رسانیده است.19اینك آواز تضرّع دختر قوم من از زمین دور میآید كه آیا خداوند در صهیون نیست و مگر پادشاهش در آن نیست؟ پس چرا خشم مرا به بُتهای خود و اباطیل بیگانه به هیجان آوردند؟20موسم حصاد گذشت و تابستان تمام شد و ما نجات نیافتیم.21به سبب جراحت دختر قوم خود مجروح شده و ماتم گرفتهام و حیرت مرا فرو گرفته است.22آیا بَلَسان در جلعاد نیست و طبیبی در آن نی؟ پس دختر قوم من چرا شفا نیافته است؟
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۸: ۵-۲۲ که پرسشی تعمیم پذیر است، انجام میدهد.
نبوتی که به ارمیا داده شد در ۸: ۵-۹: ۱۲ مکتوب گردیده است. به جای این که یک باب را در نظر داشته باشید، این نبوت را میتوان به شکل یک بخش در نظر گرفت.
and )
مبالغه
نویسنده در این باب مکرراً از مبالغه جهت توصیف ویرانی کامل اورشلیم استفاده میکند.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به مردم یهودا درباره داوری ادامه میدهد.
ضمیر مستتر فاعلی به دشمنان یهودا اشاره دارد.
«شاهزادهگانش» یا «فرمانروایانش»
ضمیر مستتر فاعلی به افرادی که در آیه قبل نامبرده شد، اشاره دارد.
ضمیر مستتر فاعلی به مردم یهودا اشاره دارد. این سه عبارت دارای معنای مشابه هستند و جهت تأکید تکرار شده است.
استعاره از خدمت و عبادت است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۲۳ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس استخوانهای آنها را جمع نخواهد نمود و دیگر بار دفن نخواهد نمود»
استخوانها به سرگین روی زمین تشبیه شده و تأکیدی از حالت متعفن آن به خاطر دفن نشدن است.
«در تمام زمین»
واژه «ایشان» به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] خدای لشکرها میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه] خدای لشکرها»
ضمایر مستتر به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به مردم یهودا درباره داوری ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] به ارمیا میگوید که به مردم یهودا چه بگوید.
اینجا این پرسش آشکار میسازد که آن چه مردم یهودا انجام میدهند بیمعناست. این جمله میتواند به عنوان یک جمله اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «میدانید که زمانی که کسی زمین میخورد برخواهد خاست و زمانی که کسی گم شود تلاش میکند تا راه خود را پیدا کند»
خداوند[یهوه] میگوید که اعمال مردم یهودا بیمعناست. این پرسش میتواند به عنوان یک جمله اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «ارتداد مردم اورشلیم هیچ معنایی ندارد»
واژه «اورشلیم» جزگویی برای همه مردم یهودا است. ترجمه جایگزین: «یهودا»
اعمال مردم یهودا به شکلی توصیف شده که گویی به ارتداد چسبیدهاند و نمیخواهند آن را ترک نمایند.
اینجا اسم انتزاعی «ارتداد» به چیزی مادی تشبیه شده است که گویی شخص میتواند به آن بچسبد. این جمله میتواند به شکل فعل «فریب» نیز ترجمه گردد. به چیزی چسبیدن استعاره از دوست داشتن آن است. ترجمه جایگزین: «از بازگشت از آن چه که آنها را فریب میدهد امتناع میکنند» یا «عاشق مردمی هستند که فریبشان میدهند»
ضمایر مستتر به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید تکرار شده است.
«راست نگفتند»
اسم انتزاعی «شرارت» میتواند به صورت صفت «شریر» نیز ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «از شریر بودن»
اطلاعات ضمنی مبنی بر این است که مردم یهودا باید این را میپرسیدند. این جمله میتواند به عنوان یک جمله اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «اعمال وحشتناکی انجام دادهام»
«به راه خود میروند»
اشتیاق مردم برای پیروی از راههای شریرانه خویش به اشتیاق اسبی که به جنگ میدود، تشبیه شده است.
اسب نر بالغ
اطلاعات ضمنی مبنی بر اشاره به گونههایی از پرندگان دارد که زمان کوچ خود را برای تغییر مکان جهت خوراک و زاد و ولد میدانند.
همه اینها پرندگان مهاجر میباشند.
اطلاعات ضمنی مبنی بر این است که قوم خدا باید به صورت طبیعی از احکام او آگاه میبودند.
See:
اسم انتزاعی «مهاجرت» میتواند به صورت فعل «مهاجر» نیز ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «مهاجرت میکنند» یا «از جایی به جای دیگر پرواز میکنند»
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا مردم یهودا را وادارد تا به سخن او تفکر کنند. این جمله میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «فکر میکنید به خاطر داشتن شریعت خداوند حکیم هستید»
ضمیر مستتر فاعلی به مردم یهودا اشاره دارد.
اینجا توجه شنونده را به آنچه در ادامه میآید جلب میکند.
قلم به آنچه که کاتبان مینگارند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دروغهایی که کاتبان مینویسند»
«ایدههای دروغین به شما داده است»
اینجا این عبارت طنزآمیز است زیرا که حکیم معمولاً برای حکمتش مورد احترام است. ترجمه جایگزین: «این مردانی که فکر میکنند حکیم میباشند، شرمسار خواهند گردید»
هراسان و داغان
«توجه نما»
اینجا این پرسش انتظار پاسخی منفی دارد و جهت این مطرح گردیده است تا شنونده را به تفکر درباره این که حکمت زمانی که خداوند[یهوه] را رد کردهاند، چه ارزشی خواهد داشت ،وادارد. ترجمه جایگزین: «آن چه که آنها حکمت میانگارند، برایشان بیفایده است»
ببینید که در ارمیا ۶: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است.
عبارت «چه خُرد و چه بزرگ» اشاره به این است که تمامی قوم اسرائیل فارغ از میزان اهمیتشان شامل عبارت «جمیع ایشان» میشوند. ترجمه جایگزین: «همه آنها، چه ضعیفترین و چه قویترین آنها، یکایک ایشان طماع گشتهاند»
اشاره به ضعیفترین و کم اهمیتترین قشر جامعه دارد. ترجمه جایگزین: «ضعیفترین مردم»
اشاره به قویترین و پر اهمیتترین قشر جامعه دارد. ترجمه جایگزین: «بزرگترینِ مردم» یا «قدرتمندترینِ مردم»
«تمامی قوم اسرائیل»
اسم انتزاعی «به عمل میآورند (بهره حاصل نمودن)» [در فارسی متفاوت است] را میتوان به صورت عبارت «بهره مالی بردن» بیان نمود. ترجمه جایگزین: «با دروغ گفتن به مردن، میخواهند پول بیشتری به دست آوردند» یا «اشتیاق شدید برای به دست آوردن همه چیز دارند و در این راه حتی برای به دست آوردن بهره بیشتر، دیگران را نیز فریب میدهند»
«همه آنان مردم را فریب میدهند» یا «همه آنان دروغگو هستند»
ضمایر مستتر به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
معانی محتمل ۱) جراحات به مشکلاتی که مردم در نتیجه گناهانشان داشتند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار میکنند که گویی مشکلات قوم من همچون زخمی کوچک است و جدی نیست» یا ۲) جراحات به گناهان شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار میکنند که گویی مشکلات قوم من مانند زخمی کوچک است و جدی نیست»
اینجا «اندك» به مداوای زخم به گونهای که دشوار و جدی نیست، اشاره دارد.
«همه چیز خوب است، همه چیز خوب است، درحالی که هیچ چیز خوب نیست»
خدا این پرسش را مطرح میکند تا نشان دهد که مردم از ارتکاب گناهانشان خجل نیستند. ترجمه جایگزین: «گناهان بدی انجام دادهاند با این حال خجالت نمیکشند»
زمانی که شخص خجالت میکشد، معمولاً رنگ صورتش قرمز میشود. ترجمه جایگزین: «حتی صورتشان سرخ نشد»
اینجا «افتادن» به کشته شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در میان کشتگان، کشته خواهند شد»
اینجا «عقوبت رسانم» اشاره به نابود شدن است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که مجازاتشان کنم، نابودشان خواهم کرد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«برگها خشک خواهد شد»
معنای این عبارت در متن اصلی نامشخص است.
ضمایر مستتر به مردم یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش مردم یهودا درباره داوری ادامه میدهد.
اینجا این پرسش جهت انگیزه بخشیدن مطرح شده است. این جمله میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «نباید اینجا بمانیم»
عبارت «شهرهای حصاردار» شهرهایی هستند با دیوارهایی مستکحم جهت دفاع. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۵ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا «ساكت باشیم» به معنای مرگ است. ترجمه جایگزین: «بگذار آنجا بمیریم» یا «برای دشمن انتظار بکشیم که آنجا ما را بکشد»
اینجا «ساکت» استعاره از محکوم شدن به مرگ است. ترجمه جایگزین: «زیرا كه خداوند[یهوه] خدای ما، ما را به مرگ محکوم کرده است.»
اصطلاحی است مبنی بر داوری خداوند[یهوه] بر قوم.
«هیچ نیکویی رخ نخواهد داد»
«دریابید»
ضمایر مستتر به دشمنان یهودا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به گفتن پیامش به مردم یهودا درباره داوری ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دان صدای خرخر اسبان را شنیدند»
صدایی بلند که اسب با بینی خود ایجاد میکند.
اسب نر بالغ
اینجا استعاره از هراس مردم یهودا به شکل مبالغه آمیزی مورد استفاده قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم زمین از ترس لرزیدند»
«زمانی که صدای شیهه اسبان قدرتمند دشمن را شنیدند»
صدایی بلند که اسب ایجاد میکند
اینجا عبارت «خوردهاند» به خوردن اشاره دارد. این اصطلاحی است برای اینکه دشمن زمین و میراث آنها را نابود کرده است. ترجمه جایگزین: «آمده و نابود خواهند کرد»
«حال توجه کنید»
افسون کردن به معنای خواندن یا نواختن موسیقی برای کنترل مارها است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] و ارمیا با هم درباره مردم یهودا صحبت میکنند.
واژه «خود» به ارمیا اشاره دارد. متن اصلی واضح نیست و در ترجمههای مدرن متفاوت ترجمه شده است.
این عبارات به شکل اغراقآمیز جهت توصیف میزان اندوه ارمیا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بسیار عظیم است»[ فارسی به این شکل نیامده است]
اینجا «دل» به ارمیا اشاره دارد و بر عواطف و احساسات او تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «در اعماق وجودم احساس بیماری میکنم»
اینجا توجه شنونده را به اطلاعاتی که در ادامه گفته میشود جلب میکند. «توجه نما»
خداوند[یهوه] با تشبیه قوم به دخترش، میزان عشق خویش به آنها را نشان میدهد. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «قوم عزیز من»
معانی محتمل ۱) از اسارت. ترجمه جایگزین: «از اسارت در زمین دور» یا ۲) از سراسر زمین یهودا. ترجمه جایگزین: «سراسر زمین یهودا»
این دو پرسش دارای معنای مشابه میباشد و دلالت دارد بر تعجب مردم یهودا از این که چرا خداوند نجاتشان نمیدهد. ترجمه جایگزین: «اگر خداوند[یهوه] در صهیون است، چرا ما را نجات نمیدهد؟»
واژه «مرا» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «اگر میخواهند که من نجاتشان دهم، پس نباید با بتهای خود به من توهین کنند»
واژه «ما» به مردم یهودا و واژگان «من» و «از آن من» [در فارسی متفاوت است] به ارمیا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
«فصل حصاد تمام شده است»
ارمیا آن چه را که مردم یهودا میگفتند، بیان میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما خداوند[یهوه] ما را نجات نداده است»
این عبارات دارای معنای مشابه بوده و جهت تأکید تکرار شدهاند.
این پرسش از این جهت مطرح شده است تا نشان دهد که مردم یهودا نجات نیافتهاند. ترجمه جایگزین: «در جلعاد دارویی نیست و طبیبی در آنجا نیست، پس چرا قوم عزیز من شفا نمییابد؟»
1كاش كه سر من آب میبود و چشمانمچشمه اشك. تا روز و شب برای كشتگان دختر قوم خود گریه میكردم.2كاش كه در بیابان منزل مسافران میداشتم تا قوم خود را ترك كرده، از نزد ایشان میرفتم چونكه همگی ایشان زناكار و جماعت خیانتكارند.3زبان خویش را مثل كمان خود به دروغ میكشند. در زمین قوی شدهاند اما نه برای راستی زیرا خداوند میگوید: «از شرارت به شرارت ترقّی میكنند و مرا نمیشناسند.»4هر یك از همسایه خویش باحذر باشید و به هیچ برادر اعتماد منمایید زیرا هر برادر از پا درمیآورد و هر همسایه به نمّامی گردش میكند.5و هر كس همسایه خود را فریب میدهد و ایشان براستی تكلّم نمینمایند و زبانخود را به دروغگویی آموختهاند و از كجرفتاری خسته شدهاند.6خداوند میگوید كه «مسكن تو در میان فریب است و از مكر خویش نمیخواهند كه مرا بشناسند.»7بنابراین یهوه صبایوت چنین میگوید: «اینك من ایشان را قال گذاشته، امتحان خواهم نمود. زیرا به خاطر دختر قوم خود چه توانم كرد؟8زبان ایشان تیر مهلك است كه به فریب سخن میراند. به زبان خود با همسایه خویش سخنان صلحآمیز میگویند، اما در دل خـود بـرای او كمین میگذارند.»9پس خداوند میگوید: «آیا به سبب این چیزهـا ایشان را عقوبت نرسانم و آیا جانم از چنین قومی انتقام نكشد؟»10برای كوهها گریه و نوحهگری و برای مرتعهای بیابان ماتم برپا میكنم زیرا كه سوخته شده است و احدی از آنها گذر نمیكند و صدای مواشی شنیده نمیشود. هم مرغان هوا و هم بهایم فرار كرده و رفتهاند.11و اورشلیم را به تودهها و مأوای شغالها مبدّل میكنم و شهرهای یهودا را ویران و غیرمسكون خواهم ساخت.12كیست مرد حكیم كه این را بفهمد و كیست كه دهان خداوند به وی سخن گفته باشد تا از این چیزها اخبار نماید كه چرا زمین خراب و مثل بیابان سوخته شده است كه احدی از آن گذر نمیكند؟13پس خداوند میگوید: «چونكه شریعت مرا كه پیش روی ایشان گذاشته بودم ترك كردند و آواز مرا نشنیدند و در آن سلوك ننمودند،14بلكه پیروی سركشی دل خود را نمودند، و از عقب بَعلیم كه پدران ایشان آنها را به ایشان آموختند رفتند،15از این جهت یهوه صبایوت خدایاسرائیل چنین میگوید: اینك من افسنتین را خوراك این قوم خواهم ساخت و آب تلخ به ایشان خواهم نوشانید.16و ایشان را در میان امّتهایی كه ایشان و پدران ایشان آنها را نشناختند پراكنده خواهم ساخت و شمشیر را در عقب ایشان خواهم فرستاد تا ایشان را هلاك نمایم.»17یهوه صبایوت چنین میگوید: «تفكّر كنید و زنان نوحهگر را بخوانید تا بیایند و در پی زنان حكیم بفرستید تا بیایند.»18و ایشان تعجیل نموده، برای ما ماتم برپا كنند تا چشمان ما اشكها بریزد و مژگان ما آبها جاری سازد.19زیرا كه آواز نوحهگری از صهیون شنیده میشود كه چگونه غارت شدیم و چه بسیار خجل گردیدیم چونكه زمین را ترك كردیم و مسكنهای ما ما را بیرون انداختهانـد.20پـس ای زنـان، كلام خداوند را بشنوید و گوشهای شما كلام دهان او را بپذیرد و شما به دختران خود نوحهگری را تعلیم دهید و هر زن به همسایه خویش ماتم را.21زیرا موت به پنجرههای ما برآمده، به قصرهای ما داخل شده است تا اطفال را از بیرون و جوانان را از چهارسوها منقطع سازد.22خداوند چنین میگوید: «بگو كه لاشهای مردمان مثل سرگین بر روی صحرا و مانند بافه در عقب دروگر افتاده است و كسی نیست كه آن را برچیند.»23خداوند چنین میگوید: «حكیم، از حكمت خود فخر ننماید و جبّار، از تنومندی خویش مفتخر نشود و دولتمند از دولت خود افتخار نكند.24بلكه هر كه فخر نماید از این فخر بكند كه فهم دارد و مرا میشناسد كه من یهوه هستم كه رحمت و انصاف و عدالت را در زمین بجا میآورم زیرا خداوند میگوید در این چیزها مسرور میباشم.»25خداوند میگوید: «اینك اَیامی میآید كه نامختونان را با مختونان عقوبت خواهم رسانید.26یعنی مصر و یهودا و ادوم و بنیعمون و موآب و آنانی را كه گوشههای موی خود را میتراشند و در صحرا ساكنند. زیرا كه جمیع این امّتها نامختونند و تمامی خاندان اسرائیل در دل نامختونند.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۹: ۱-۱۲، ۱۷-۲۴ انجام میدهد.
نبوتی که به ارمیا داده شد در ۸: ۵-۹: ۱۲ مکتوب گردیده است. به جای این که یک باب را در نظر داشته باشید، این نبوت را میتوان به شکل یک بخش در نظر گرفت.
and )
خاکسپاری
این باب اورشلیم را همراه با نغمههای همیشگی خود در مراسم خاکسپاری به تصویر میکشد. این تصویری برای توصیف ویرانی آن است. زمان اندوه عظیم است.
ختنه
اینجا ختنه به شکلی غیر معتارف استفاده شده است. از آنجایی که ختنه نشانه ایمان بود، نویسنده از این موضوع جهت به تصویر کشیدن تفاوت بین ایمانداران و آنان که ایمان ندارند، استفاده کرده است. این نوعی از استعاره است. آنانی که قلبی مختون شده دارند، به خداوند[یهوه] ایمان دارند و آنان که قلبی نامختون دارند بدون در نظر گرفتن ختنه جسمانیشان به خداوند[یهوه] ایمان ندارند.
and and
خداوند[یهوه] و ارمیا با هم درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
اینجا ارمیا صحبت میکند. هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «آرزو دارم میتوانستم بیشتر بگریم»
اینجا کنایه «روز» و «شب» به تمام اوقات اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام وقت» یا «مستمر»
خداوند[یهوه] با تشبیه قوم به دخترش، میزان عشق خویش به آنها را نشان میدهد. اینجا ارمیا از عبارات مشابه برای اشاره به مردم یهودا استفاده میکند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «قوم من که همچون دختر من میباشد» یا «قوم عزیز من»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که دشمن کشته است»
« كاش كه» اینجا ارمیا صحبت میکند.
اشاره به مکانی دارد که مسافران بیابان در آن جا توقف کرده و شب را سپری میکردند.
«مردم خود را تنها گذاشتن»
«گروهی از مردم که به دیگران خیانت میکنند»
ترجمه مشابه «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید.
دروغ گفتن به نوعی توصیف شده که گویی توسط زبان شریر انجام شده است. همچنین، از آنجایی که دروغ را نمیتوان بازگردانید، به تیری که از کمان پرتاب شده تشبیه شده است. کسانی که از کمان استفاده میکردند برای کشیدن زه کمان باید بر آن میایستادند و همچنین زبان دروغگویان به کشیدن زه کمان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «دروغهایشان همچون تیری است که از کمان زبانشان پرتاب میشود»
«برای ایمانشان به خداوند[یهوه] در زمین قوی نشدهاند، بلکه برای شرارت» و «به این معناست که مردم به خداوند[یهوه] ایمان ندارند بلکه بالعکس شریر هستند و قدرتشان را از شرارتشان میگیرند»
به جا آوردن یک شرارت پس از دیگری، به نوعی توصیف شده که گویی شریر از شرارتی به شرارت دیگر میرود. ترجمه جایگزین: «مکرراً شرارت میورزند»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با ارمیا درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
واژه «شما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد.
«مراقب باشید که به دیگر مردم اسرائیل اعتماد نکنید، حتی به برادر خویش اعتماد نکنید»
اینجا «گردش میکند» اصطلاحی برای زیستن است. ترجمه جایگزین: «هر همسایه به دیگری تهمت میزند» یا «حتی همسایگان به یکدیگر تهمت میزنند»
«همه مردم یکدیگر را فریب میدهند، و حقیقت را بیان نمیکنند»
اینجا توسط «زبانها» به مردم اشاره شده است تا تأکیدی باشد بر سخنانشان. ترجمه جایگزین: «دروغ را تعلیم میدهند»
«از ارتکاب به گناهان فراوان خسته شدهاند»
خداوند[یهوه] درباره سکونت در میان دروغگویان و کسانی که در مرکز دروغ زندگیشان قرار دارد صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «مسکن تو در میان مسکن دروغگویان است» یا «در میان دروغگویان ساکنی»
«با بیان همه این دروغها»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به صحبت درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] از این واژه استفاده میکند تا توجه ارمیا را به اطلاعاتی که در ادامه گفته میشود، جلب نماید. ترجمه جایگزین: «بشنو»
خداوند[یهوه] آزمودن قوم را به ذوب کردن آهن در کوره جهت پاکسازی از ناخالصیهایش تشبیه میکند.
See:
خداوند[یهوه] از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا چگونگی رفتار خود در مقابل رفتارهای مردم را بیان نماید. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «این گونه باید با قوم خود برای آن چه به جا آوردهاند، رفتار کنم»
اینجا زبان مردم به تیری که تیز شده و با آن چه که میگویند به دیگران آسیب میزنند، تشبیه شده است. اینجا «زبانشان» نمایانگر سخنانشان است. ترجمه جایگزین: «سخنانشان همچون تیر تیز شده است که به دیگران آسیب میزند»
اینجا «زبان» نمایانگر سخنانشان است. ترجمه جایگزین: «میگویند که صلح با همسایهشان را میخواهند»
اینجا «دل» نمایانگر اشتیاق مردم است. اینجا اشتیاقشان به آسیبزدن به همسایهشان به حیوانی که برای شکار کمین میکند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اما آن چه واقعاً میخواهند، نابودی همسایهشان است»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح مینماید تا تأکیدی باشد بر این که به سبب زیادتی اعمال بدشان، او دیگر رحم نخواهد کرد بلکه آنها را تنبیه خواهد نمود. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۵: ۹ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «به سبب این اعمالشان آنها را تنبیه خواهم نمود و برای خویش از آنان انتقام خواهم گرفت»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به صحبت درباره مردم یهودا ادامه میدهد. در آیه ۱۲ ارمیا نظر میدهد.
خداوند[یهوه] طوری درباره زمین اسرائیل صحبت میکند که گویی شخصی است که فوت کرده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نوحه خواهم خواند»
«مزارع چمن که دامها از آن تغذیه میکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که کسی مراتع را سوزانده است»
«هیچ کس صدای احشام را آنجا نخواهد شنید»
«جایی که شغال مخفی میشود». شغال سگ بسیار وحشی است.
«جایی که کسی زندگی نمیکند»
خداوند[یهوه] از این پرسش بدیهی جهت تأکید بر این موضوع استفاده میکند که فقط مرد حکیم قادر به درک سخنان او میباشد. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «تنها مردم بسیار حکیم قادر به درک اینها خواهد بود»
خداوند[یهوه] از این پرسش بدیهی جهت تأکید بر این موضوع استفاده میکند که فقط مردمی که او با آنها سخن گفته قادر به درک سخنان او میباشند. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «تنها آنانی که خداوند[یهوه] برایشان توضیح داده است، قادر به درک سخنان او میباشند»
اینجا سخنان خداوند[یهوه] بوسیله «دهان» او نشان داده میشود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]»
یهوه از این پرسش بدیهی جهت تأکید بر این موضوع استفاده میکند که فقط مرد حکیم قادر به توضیح دلیل ویرانی زمین خواهد بود. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «تنها شخص حکیم قادر به توضیح ویرانی و هلاکت زمین خواهد بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. هر دو واژه «خراب» و «سوخته» ویرانی زمین را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «زمین ویران شده است»
خداوند[یهوه] به صحبت درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
«به این دلیل، اینها رخ خواهد داد»
خداوند[یهوه] طوری درباره نااطاعتی مردم از شریعت او سخن میگوید که گویی چیزی است که میتوان آنرا ترک کرده و پشت سر گذاشت. ترجمه جایگزین: «شریعت مرا رد کردهاند»
اینجا «آواز» خداوند[یهوه] نمایانگر سخنان او است. ترجمه جایگزین: «به آن چه به ایشان گفتهام، توجه نکردهاند»
اینجا «سلوك نمودن» اصطلاحی برای زندگی کردن است. ترجمه جایگزین: «آن چه را که به ایشان گفتهام
، زندگی نکردند»
اینجا «سركشی دل» به سرسختی در اراده و اشتیاق اشاره دارد. همچنین، اینجا «پیروی» به زندگی کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سرسخت بوده و در راههایی که خود میخواهند زندگی کردهاند»
«بَعلیم را عبادت کردهاند»
خداوند[یهوه] به صحبت درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] از این واژه استفاده میکند تا توجه ارمیا را به اطلاعاتی که در ادامه گفته میشود جلب نماید. ترجمه جایگزین: «بشنو»
گیاهی با طعم تلخ است
«سپس آنان را مجبور به ترک این مکان و زندگی در کشورهای مختلف خواهم نمود»
ممکن است فعل فهمیده شده بیان شود. ترجمه جایگزین: « که نه ایشان و نه پدرانشان شناخته باشند»
اینجا واژه «شمشیر» به ارتش دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ارتشی از سربازان را برای مبارزه با آنها خواهم فرستاد»
اینجا کنایه به این است که خداوند[یهوه] از دشمنان قوم برای نابودی آنها استفاده میکند. ترجمه جایگزین: « باعث خواهم شد که دشمنانشان ایشان را به طور کامل نابود سازند»
خداوند[یهوه] به مردم یهودا میگوید که برای ویرانی زمین سوگواری کنند.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر آمدن نوحهگر تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «از زنانی که برای نوحهگری تعلیم دیدهاند دعوت کنید که بیایند»
«از نوحهگران حرفهای دعوت کنید»
اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به زنان بگویید که بیایند»
عبارت «در پی فرستادن» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «مردم را دنبال نوحهگران بفرستید»
اینجا یهوه آنچه که مردم یهودا در زمان وقوع ویرانی خواهند گفت را بیان میکند. واژگان «ما» و «از آن ما» [در فارسی متفاوت است] به مردم یهودا اشاره دارد و شامل خداوند[یهوه] نمیگردد. میتواند به عنوان فرمانی از جانب یهوه به مردم در نظر گرفته شود. ترجمه جایگزین: «به ایشان بگویید عجله کنند و نوحه بخوانند تا اشک همچون چشمه از چشمانتان جاری شود»
اینجا توصیفی از میزان شدید گریستن مردم است. ترجمه جایگزین: «پس با اشکهای فراوان خواهیم گریست»
اینجا خداوند[یهوه] آن چه که مردم یهودا در زمان ویرانی زمین خواهند گفت، بیان میکند.
اینجا اشاره به شیون مردم صهیون با صدای بلند است و میتواند به حالت معلوم بیان گردد. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون با صدای بلند گریسته، خواهند گفت»
خداوند[یهوه] آن چه را که مردم یهودا در زمان ویرانی زمین خواهند گفت، را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار اندوهگین هستیم» See:
«شرم ما عظیم است، زیرا که دشمن خانههایمان را ویران کرد و مجبور به ترک سرزمین اسرائیل شدیم»
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر فرمان برای شنیدن سخنان خداوند[یهوه] تکرار شده است. در جمله دوم، «دهان» کنایه از او است. ترجمه جایگزین: «به سخنان خداوند[یهوه] گوش دهید و به کلام او توجه نمایید»
اینجا ممکن است که فعل فهمیده شده بیان شود. ترجمه جایگزین: «به هر زن همسایه نوحهگری تعلیم دهید»
اینجا خداوند[یهوه] آن چه را که مردم یهودا در زمان ویرانی زمین خواهند گفت، بیان میکند.
اینجا مردم یهودا مرگ را به شخصی که میتواند از پنجره برای حمله در قصرها، خیابانها و میادین شهر بالا رود، تشبیه میکنند.
خانههای مجلل محل سکونت پادشاهان. مرگ به یک شکل سراغ فقیر و ثروتمند خواهد آمد.
محل تجارت
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و بر تعداد زیاد اجساد تأکید دارد. ترجمه جایگزین: «اجساد در گوشه و کنار زمین خواهند بود»
اینجا توصیفی از تعداد فراوان کسانی که کشته خواهند شد است و این به سرگین در صحرا تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اجساد مانند سرگین حیوانات در صحرا همه جا خواهد افتاد»
اینجا تعداد فراوان کشته شدهگان به بافهها در مزارع تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «همچون بافهها که در مقابل دروگر میافتد»
«هیچ کس نیست که اجساد را جمع کند»
اینها کلمات خداوند[یهوه] هستند.
«مرد حکیم نباید به حکمت خود فخر کند»
ممکن است فعل فهمیده شده بیان شود. ترجمه جایگزین: «جبّار در قدرتش فخر نکند»
«دولتمند به ثروتش فخر نکند»
«بداند که من کیستم و مرا بشناسد» این عبارات دارای معنای مشابه هستند. تأکید بر شناختن خداوند[یهوه] توسط مردم است.
اینجا اشاره به شناخت مردم از خداوند[یهوه] و راههای او است. ترجمه جایگزین: «زیرا مردم باید بدانند که من خداوند[یهوه] هستم»
واژه «این» به وفاداری به عهد، عدالت و پارسایی اشاره دارد.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینها کلمات خداوند[یهوه] میباشند.
خداوند[یهوه] از این واژه استفاده میکند تا توجه مردم را به آن چه که در ادامه گفته میشود، جلب نماید. ترجمه جایگزین: «بشنو» یا «درواقع»
اشاره به قوم اسرائیل است که بواسطه ختنه وارد عهد با خداوند[یهوه] میشدند ولی این تنها عملی در جسم بود و در درونشان تغییری برای پیروی از شریعت ایجاد نکرده بود. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که بوسیله ختنه در جسم تغییر کردهاند، ولی از درون تعییر نیافتهاند...»
احتمالاً به افرادی که برای ادای احترام به خدایان دیگر موی خود را خیلی کوتاه میکردند، اشاره دارد. برخی از ترجمه های نوین این عبارت عبری را «آنان که در صحرا ساکنند» ترجمه کردهاند.
واژه «امّتها» به افرادی که در این مکانها ساکنند اشاره دارد. غریبانی که ختنه نشده بودند نشانه ای از افرادی بود در عهد با خداوند[یهوه] قرار نداشتند. ترجمه جایگزین: «زیرا که مردم آن امّتها بوسیله ختنه در عهد با خداوند[یهوه] قرار ندارند»
اینجا «دل» به اشیاق و اراده شخص اشاره دارد. « دل نامختون» به شخصیت فردی که در پی شریعت خداوند[یهوه] نیست، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمامی خاندان اسرائیل تنها در ظاهر ختنه شدهاند و از درون تغییر نکردهاند»
1ای خاندان اسرائیل كلامی را كه خداوند به شما میگوید بشنوید!2خداوند چنین میگوید: «طریق امّتها را یاد مگیرید و از علامات افلاك مترسید زیرا كه امّتها از آنها میترسند.3چونكه رسوم قومها باطل است كه ایشان درختی از جنگل با تبر میبرند كه صنعت دستهای نجّار میباشد.4و آن را به نقره و طلا زینت داده، با میخ و چكش محكم میكنند تا متحرك نشود.5و آنها مثل مترس در بوستان خیار میباشند كه سخن نمیتوانند گفت و آنها را میباید برداشت چونكه راه نمیتوانند رفت. از آنها مترسید زیرا كه ضرر نتوانند رسانید و قوّت نفع رسانیدن هم ندارند.»6ای یهوه مثل تو كسی نیست! تو عظیم هستی و اسم تو در قوّت عظیم است!7ای پادشاه امّتها كیست كه از تو نترسد زیرا كه این به تو میشاید چونكه در جمیع حكیمان امّتها و در تمامی ممالك ایشان مانند تو كسی نیست.8جمیع ایشان وحشی و احمق میباشند، تأدیب اباطیلچوب (بُت) است.9نقره كوبیده شده از ترشیش و طلا از اوفاز كه صنعت صنعتگر و عمل دستهای زرگر باشد میآورند. لاجورد و ارغوان لباس آنها و همه اینها عمل حكمتپیشگان است.10امّا یهوه خدای حّق است و او خدای حی و پادشاه سرمدی میباشد. از غضب او زمین متزلزل میشود و امّتها قهر او را متحمّل نتوانند شد.11به ایشان چنین بگویید: «خدایانی كه آسمان و زمین را نساختهاند از روی زمین و از زیر آسمان تلف خواهند شد.»12او زمین را به قوّت خود ساخت و ربع مسكون را به حكمت خویش استوار نمود و آسمان را به عقل خود گسترانید.13چون آواز میدهد غوغای آبها در آسمان پدید میآید. ابرها از اقصای زمین برمیآورد و برقها برای باران میسازد و باد را از خزانههای خود بیرون میآورد.14جمیع مردمان وحشیاند و معرفت ندارند و هر كه تمثالی میسازد خجل خواهد شد. زیرا كه بُت ریخته شده او دروغ است و در آن هیچ نفس نیست.15آنها باطل و كار مسخرگی میباشد در روزی كه به محاكمه میآیند تلف خواهند شد.16او كه نصیب یعقوب است مثل آنها نمیباشد. زیرا كه او سازنده همه موجودات است و اسرائیل عصای میراث وی است و اسم او یهوه صبایوت میباشد.17ای كه در تنگی ساكن هستی، بسته خود را از زمین بردار!18زیرا خداوند چنین میگوید: «اینك من این مرتبه ساكنان این زمین را از فلاخَن خواهم انداخت و ایشان را به تنگ خواهم آورد تا بفهمند.»19وای بر من به سبب صدمه من. جراحت من علاجناپذیر است امّا گفتم كه مصیبت من این است و آن را متحمل خواهم بود.20خیمه من خراب شد و تمامی طنابهای من گسیخته گردید، پسرانم از من بیرون رفته، نایاب شدند. كسی نیست كه خیمه مرا پهن كند و پردههای مرا برپا نماید.21زیرا كه شبانان وحشی شدهاند و خداوند را طلب نمینمایند بنابراین كامیاب نخواهند شد و همه گلههای ایشان پراكنده خواهد گردید.22اینك صدای خبری میآید و اضطراب عظیمی از دیار شمال. تا شهرهای یهودا را ویران و مأوای شغالها سازد.23ای خداوند میدانم كه طریق انسان از آن او نیست و آدمی كه راه میرود قادر بر هدایت قدمهای خویش نمیباشد.24ای خداوند مرا تأدیب نما امّا به انصاف و نه به غضب خود مبادا مرا ذلیل سازی.25غضب خویش را بر امّتهایی كه تو را نمیشناسند بریز. و بر قبیلههایی كه اسم تو را نمیخوانند، زیرا كه ایشان یعقوب را خوردند و او را بلعیده، تباه ساختند و مسكن او را خراب نمودند.
ترجمه ULB آیات منظوم ۱۰: ۱-۲۵ را سمت چپ و با فاصله بیشتری از متن قرار میدهند، زیرا که نقل قولی طولانی است.
قدرت خداوند[یهوه]
این باب قدرت مطلق خداوند[یهوه] را در مقایسه با ناتوانی خدایان دروغین قرار میدهد. برای بیان این پرسش که چرا یهودیان خدایان دیگر را عبادت میکنند، استفاده شده است.
خداوند[یهوه] به مردم یهودا یادآوری کرده است که همانند مصر، ادوم، عمون، موآب و همه مردم، آنها نیز مجازات خواهند گردید.
«پیغام را بشنوید»
واژه «خاندان اسرائیل» اشاره به قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل»
«مانند دیگر امّتها رفتار نکنید»
نگران یا اندوهگین
«از چیزهای عجیب در آسمان»
اینجا «امّتها» به مردمی که در میان آنها زندگی میکنند اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که مردم امّتها از دیدن این امور عجیب در آسمان هراسان میشوند»
خداوند[یهوه] به آنها یادآوری میکند که مانند امّتها رفتار نکنند و همچون آنها از چیزهایی که در آسمان رخ میدهد، نهراسند.
شخصی که در کار خود ماهر است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مترسک وسیلهای بود که به شباهت انسان ساخته میشد تا پرندگان را بترساند و از خوردن محصولات زراعی باز دارد. اینجا خداوند[یهوه] بتها را به مترسک تشبیه میکند، زیرا که هیچ قدرتی ندارند.
نوعی از سبزیجات که معمولاً طول آن بلند است و پوست سبز رنگی داشته و بافت درونش بیشتر آبدار است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم باید آنها را حمل کنند»
ارمیا درباره عبادت بتها صحبت کرده است.
اینجا «نام» خداوند[یهوه] به او و شهرتش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو در قدرت بسیار عظیم هستی»
ارمیا این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا به این موضوع که همگان باید از خداوند[یهوه] بترسند تآکید کند. اینجا او خداوند[یهوه] را به « پادشاه امّتها» تشبیه میکند. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «همه باید از تو بترستند، ای پادشاه امّتها»
«آن چه بدست آوردهای»
واژگان «وحشی» و «احمق» در اصل دارای معنای مشابه میباشند و بر حماقت قوم برای عبادت بتها تأکید دارد. ترجمه جایگزین: «همه آنها بسیار احمق و تعلیمناپذیر میباشند»
«تلاش میکنند از بتها که تکّه چوبی بیش نیست، بیاموزند»
مکانهایی که طلا و نقره استخراج میشد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. همچنین، اینجا «دست» نمایانگر زرگر است زیرا این افراد با دستهایشان کار میکردند. ترجمه جایگزین: «طلا از اوفاز که زرگر ماهر با دست ساخته است»
See: and
«هنرمند ماهر»
مردمی که طلا را حرارت میدادند تا از ناخالصیهایش پاک شود.
«این مردم بتها را به پارچههای لاجورد و ارغوان ملبس میکردند.»
اینجا صحبت درباره متزلزل شدن زمین واکنش عاطفی به غضب خداوند[یهوه] میباشد، در حالی که درواقع خداوند[یهوه] علت زمینلرزه است. ترجمه جایگزین: «از غضب او زمین میلرزد»
«لرزیدن»
خدا با ارمیا سخن میگوید
ضمیر مستتر فاعلی به قوم اسرائیل و واژه «ایشان» به دیگر امّتها اشاره دارد.
اینجا صحبت درباره ناپدید شدن بتها و از دست رفتن اهمیت آنها به گونهای است که گویی میمیرند. ترجمه جایگزین: «از روی زمین ناپدید خواهند گردید»
اینجا آفرینش آسمان توسط خداوند[یهوه] به پهن کردن ملافهای بزرگ تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آسمانها را خلق نمود» یا «آسمان را آفرید»
اینجا «آواز» نمایانگر خداوند[یهوه] و تأکید بر سخنان او است. این عبارت «غوغای آبها» به طوفانی پر صدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «صدای او باعث طوفان در آسمان میشود»
اینجا به این معناست که او باعث تبخیر و تشکیل ابرها میشود. عبارت «اقصای زمین» به تمامی زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او باعث تشکیل ابرها در سراسر زمین میشود»
اینجا درباره خداوند[یهوه] صحبت میکند که باعث بوجود آمدن باد میشود طوری که گویی او باد را در خزانههای خود نگاه داشته و هر زمان که اراده میکند آنرا بیرون میآورد.
ساختمانی که چیزها را در آن انبار میکردند.
«فاقد فهم» یا «نمیفهمند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر بتی که میسازد او را خجل میسازد» یا «هر صنعتگر، از بتی که ساخته خجل خواهد گردید»
اینجا درباره مجازات نهایی برای بتها صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی خواهد آمد که خدا همه آنها را نابود خواهد کرد»
اینجا «یعقوب» به قوم اسرائیل اشاره دارد. خدا «نصیب» آنان بودن اصطلاحی است به معنای چگونگی عبادت او. ترجمه جایگزین: «نصیب اسرائیل» یا «کسی که قوم اسرائیل میپرستد»
«خالق همه چیز» یا «کسی که همه چیز را آفریده است»
اینجا تعلق اسرائیل به خداوند[یهوه] به گونهای بیان شده که گویی خداوند[یهوه] آنها را به ارث برده است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل متعلق به او است»
«متعلقات خود را جمعآوری کن»
«کسانی که شهرش توسط ارتش دشمن محاصره شده است» یا «کسی که در شهر تو زمانی که ارتش دشمن آنرا محاصره کرد ساکن بود»
خداوند[یهوه] از این واژه استفاده میکند تا توجه مردم را به آن چه که در ادامه گفته میشود، جلب نماید. ترجمه جایگزین: «بشنو»
اینجا خداوند[یهوه] درباره این صحبت میکند که او باعث شده که مردم سرزمینشان را ترک کنند، طوری که گویی از فلاخَن استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «من باعث میشوم که مردم سرزمینی را که در آن ساکنند، ترک کنند»
«مردمی که در این سرزمین ساکنند»
درد و رنج عظیم
ارمیا طوری صحبت میکند که گویی او همه قوم اسرائیل است.
ارمیا طوری درباره مصیبت مردم صحبت میکند که گویی زخم جسمی و استخوان شکستهای است که عفونت کرده است. ترجمه جایگزین: «وای بر من، زیرا همچون استخوان شکسته و زخم عفونی میباشم»
اینجا ارمیا نماینده تمامی قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «اما ما باید این را متحمل شویم»
اینجا ارمیا طوری درباره ویرانی شهرهایشان توسط دشمن صحبت میکند که گویی خیمه آنها نابود شده است. ترجمه جایگزین: «گویی خیمه عظیم ما نابود شده است و طنابهای آن از هم گسیخته است» یا «دشمن شهرهای ما را کاملاً نابود کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن خیمه مرا نابود کرده است» یا «دشمن ما خیمه ما را نابود کرده است»
اینجا ارمیا نماینده تمام قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «دشمن ما فرزندانمان را از ما دور کرده است»
اینجا نایاب شدن فرزندان کنایه به این است که والدین دیگر بار فرزندانشان را نخواهند دید. ترجمه جایگزین: «گویی دیگر وجود ندارند» یا «آنها دوباره باز نخواهند گردید»
اینجا ارمیا میگوید که دیگر نسلی برایشان باقی نمانده که دوباره شهرهای آنها را بنا نماید، گویی که شهرهایشان مانند خیمه است که دوباره نیاز دارد برپا گردد. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که شهرهایمان را بنا نماید»
اینجا رهبران اسرائیل به شبانان و قوم اسرائیل به گله گوسفندان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا که شبانان قوم من احمق هستند.... همه مردم این گله پراکنده شدهاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و دشمان ایشان گلههایشان را پراکنده کرده است»
اینجا رژه ارتش دشمن به زمینلرزه تشبیه شده است. واژه «اینک» بعنوان اصطلاحی برای جلب توجه شنونده به آنچه که ادامه گفته خواهد شد استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بنگر، ارتش دشمن میآید و صدای رژهشان مانند زمینلرزهای عظیم است»
گونهای از سگ وحشی
ارمیا برای قوم اسرائیل دعا میکند.
اینجا هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و به این معناست که هیچ کس بر همه اموری که در زمان حیات بر او واقع میشود، کنترل ندارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند اتفاقات را کنترل کند و هیچ کس قادر نیست تجربیاتی را که با آن روبرو میشود، هدایت نماید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «امّتها» به مردمی که درمیانشان زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگر غضبناک هستی، امّتها را مجازات کن» یا «در عضب خویش امّتها را مجازات کن»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «که تو را پرستش نمیکنند»
اینجا هر سه این عبارات دارای معنای مشابه میباشند. ارمیا اینرا سه با تکرار میکند تا بر نابودی کامل اسرائیل تأکید نماید. اینجا حمله ارتش دشمن و نابودی اسرائیل به حیوانی وحشی که به طعمه خود حمله کرده و آنرا از بین میبرد تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا آنان بیرحمانه به اسرائیل حمله کرده و آنها را کاملاً نابود کردهاند»
«خانههای آنان را نابود کردند»
1این است كلامی كه از جانب خداوند به ارمیا نازل شده، گفت:2«كلام این عهد را بشنوید و به مردان یهودا و ساكنان اورشلیم بگویید.3و تو به ایشان بگو یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: ملعون باد كسی كه كلام این عهد را نشنود.4كه آن را به پدران شما در روزی كه ایشان را از زمین مصر از كوره آهنین بیرون آوردمامر فرموده، گفتم قول مرا بشنوید و موافق هر آنچه به شما امر بفرمایم آن را بجا بیاورید تا شما قوم من باشید و من خدای شما باشم.5و تا قَسَمی را كه برای پدران شما خوردم وفا نمایم كه زمینی را كه به شیر و عسل جاری است چنانكه امروز شده است به ایشان بدهم.» پس من در جواب گفتم: «ای خداوند آمین.»6پس خداوند مرا گفت: «تمام این سخنان را در شهرهای یهودا و كوچههای اورشلیم ندا كرده، بگو كه سخنان این عهد را بشنوید و آنها را بجا آورید.7زیرا از روزی كه پدران شما را از زمین مصر برآوردم تا امروز ایشان را تأكید سخت نمودم و صبح زود برخاسته، تأكید نموده، گفتم قول مرا بشنوید.8اما نشنیدند و گوش خود را فرا نداشتند بلكه پیروی سركشی دل شریر خود را نمودند. پس تمام سخنان این عهد را بر ایشان وارد آوردم چونكه امر فرموده بودم كه آن را وفا نمایند اما وفا ننمودند.»9و خداوند مرا گفت: «فتنهای در میان مردان یهودا و ساكنان اورشلیم پیدا شده است.10به خطایای پدران پیشین خود كه از شنیدن این سخنان ابا نمودند برگشتند و ایشان خدایان غیر را پیروی نموده، آنها را عبادت نمودند. و خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی را كه با پدران ایشان بسته بودم شكستند.»11بنابراین خداوند چنین میگوید: «اینك من بلایی را كه از آن نتوانند رَست بر ایشان خواهم آورد. و نزد من استغاثه خواهند كرد امّا ایشان را اجابت نخواهم نمود.12و شهرهای یهودا و ساكنان اورشلیم رفته، نزد خدایانی كه برای آنها بخور میسوزانیدند فریاد خواهند كرد اما آنها در وقت مصیبت ایشان هرگز ایشان را نجات نخواهند داد.13زیرا كه ای یهوداشماره خدایان تو بقدر شهرهای تو میباشد و برحسب شماره كوچههای اورشلیم مذبحهای رسوایی برپا داشتید یعنی مذبحها به جهت بخور سوزانیدن برای بعل.14پس تو برای این قوم دعا مكن و به جهت ایشان آواز تضرّع و استغاثه بلند منما زیرا كه چون در وقت مصیبت خویش مرا بخوانند ایشان را اجابت نخواهم نمود.15محبوبه مرا در خانه من چه كار است چونكه شرارت ورزیده است. آیا تضرّعات و گوشت مقدّس میتواند گناه تو را از تو دور بكند؟ آنگاه میتوانستی وجد نمایی.»16خداوند تو را زیتون شاداب كه به میوه نیكو خوشنما باشد مسمّی نموده. اما به آواز غوغای عظیم آتش در آن افروخته است كه شاخههایش شكسته گردید.17زیرا یهوه صبایوت كه تو را غرس نموده بود بلایی بر تو فرموده است به سبب شرارتی كه خاندان اسرائیل و خاندان یهودا به ضدّ خویشتن كردند و برای بعل بخور سوزانیده، خشم مرا به هیجان آوردند.18و خداوند مرا تعلیم داد پس دانستم. آنگاه اعمال ایشان را به من نشان دادی.19و من مثل بره دستآموز كه به مذبح برند بودم. و نمیدانستم كه تدبیرات به ضدّ من نموده، میگفتند: «درخت را با میوهاش ضایع سازیم و آن را از زمین زندگان قطع نماییم تا اسمش دیگر مذكور نشود.»20امّا ای یهوه صبایوت كه داور عادل و امتحانكننده باطن و دل هستی، بشود كه انتقام كشیدن تو را از ایشان ببینم زیرا كه دعوی خود را نزد تو ظاهر ساختم.21لهذا خداوند چنین میگوید: «درباره اهل عناتوت كه قصد جان تو دارند و میگویند به نامیهوه نبوّت مكن مبادا از دست ما كشته شوی.22از این جهت یهوه صبایوت چنین میگوید: اینك بر ایشان عقوبت خواهم رسانید. و جوانان ایشان به شمشیر خواهند مُرد و پسران و دختران ایشان از گرسنگی هلاك خواهند شد.23و برای ایشان بقیهای نخواهد ماند زیرا كه من بر اهل عناتوت در سال عقوبت ایشان بلایی خواهم رسانید.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۱۱: ۱۵-۱۷، ۲۰ انجام میدهد.
عهد
عهدی که خداوند[یهوه] با موسی بست در این باب برجسته است. از آنجایی که مردم این عهد را از بین بردهاند، خدا یاریشان نمیکند.
این اصطلاحی است درباره پیامی خاص از جانب خدا. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «این است پیغامی که خداوند[یهوه] به ارمیا داد و فرمود» با «این است پیامی که خداوند[یهوه] با ارمیا درباره آن سخن گفت»
«مردمی که در اروشلیم زندگی میکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من لعنت میکنم هرکس را که»
اینجا شرایط و ظلمی که قوم اسرائیل در مصر تجربه میکردند به کوره ذوب آهن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «از مصر، آن چه در مصر بر آنها میگذشت وحشتناک بود؛ طوری که گویی در کوره ذوب آهن زندگی میکردند»
حرارت دادن آهن تا تبدیل شدن به شکل مایع
واژه «قول» (صدا) کنایه است به آن چه که گوینده بانگ میزند و «بشنو» کنایه برای «اطاعت» است. ترجمه جایگزین: «آن چه را گفتهام، اطاعت نمایید»
«سرزمینی که شیر و عسل در آن جاری است». خدا درباره نیکویی زمین برای حیوانات و گیاهان به گونهای صحبت میکند که شیر و عسل حیوانات و گیاهان در زمین جاری خواهد بود. ترجمه جایگزین: «آن زمین برای پرورش دام و محصولات زراعی عالی خواهد بود»
«مقررات این عهد»
یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از آنها اطاعت کنید»
جدی و مهم
اینجا واژه «قول» کنایه ازآن چیزی است گوینده با صدایش میگویدد و «بشنوید» کنایه از «اطاعت» است. ترجمه جایگزین: «از آن چه میگویم اطاعت کنید»
اینجا «پیروی» اصطلاحی است برای سبک زندگی شخص. واژه «دل» کنایه از خواستهها و احساسات شخص است. ترجمه جایگزین: «از تغییر امتناع کردند و با خواستههای شریرانه خویش زندگی کردند» یا «تغییر را نپذیرفتند و به راههای شریرانه خود ادامه دادند»
«پس با تمام لعنتهایی که در این عهد توصیف کرده بودم و به آنها فرموده بودم که اطاعت کنند، مجازاتشان کردم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «توطئهای... وجود دارد»
نقشهای پنهانی برای انجام عملی زیانآور و غیرقانونی
«مردمی که در اورشلیم زندگی میکنند»
عبارت «برگشتند» اصطلاحی به معنای آغاز انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «همان خطایای اجدادشان را انجام دادند»
«از پس آن رفتن»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی یهودا است که نسل یهودا و بنیامین میباشند. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«یهودا» یا «پادشاهی یهودا»
این واژه توجه شخص را به اطلاعاتی که در ادامه گفته میشود جلب مینماید. ترجمه جایگزین: «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
اینجا «شهرهای یهودا» نمایانگر ساکنان آن میباشد. ترجمه جایگزین: «مردمانی که در یهودا و اورشلیم ساکن هستند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما خدایان ایشان هرگز نجاتشان نخواهند داد»
«برابر با»
«خیابانهای اورشلیم»
«نباید برای آنان با صدای بلند اندوه گریه نمایی»
یهوه از این پرسش بدیهی برای تأکید بر این موضوع که مردم یهودا بیش از این از حق حضور در معبد برخوردار نیستند، استفاده مینماید. این پرسش را میتوان به حالت اخباری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «محبوبه من، کسی که بسیار شرارت ورزیده، دیگر نباید در خانه من باشد»
مردم یهودا به زنی مجرد که بسیار محبوب است، تشبیه شده. ترجمه جایگزین: «آیا مردمی را که دوست میداشتم، اینها را به جا آوردهاند»
معمولاً در عهدعتیق مردم به گیاهان یا درختان تشبیه میشدند. ثروتمندان به درختان پر برگ و بار تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «در گذشته خداوند[یهوه] تو را درخت پر برگ و بار میخواند»
این اصطلاح در ادامه استعاره درخت میآید. آتش نمایانگر هلاکت مردم است.
صدای شعلههای آتش به صدای طوفانی عظیم تشبیه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«شاخههایتان شکسته خواهد شد»
اینجا این موضوع که خداوند[یهوه] مردم اسرائیل و یهودا را در جایی که هستند، قرار داده به این که خداوند[یهوه] درختی کاشته باشد تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «کسی که همچون کشاورزی که درختی را میکارد، تو را کاشته است» یا «کسی که تو را در زمین اسرائیل و یهودا قرار داده است»
«فرموده است که این مصیبت بر تو واقع خواهد شد»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی یهودا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«یهودا» یا «پادشاهی یهودا»
«تو این چیزها را بر من آشکار نمودی پس آنها را فهمیدم» اشاره به مکاشفه خداوند[یهوه] به ارمیا است در این باره که دشمن میخواهد او را بکشد.
اشاره به مکاشفه خدا به ارمیا است درباره اینکه دشمن میخواهد او را بکشد. اینجا به گونهای بیان شده که گویی ارمیا پیش از این، اینها را دیده است. ترجمه جایگزین: «نقشههای شریرانه ایشان را به من نشان داده است»
اینجا ارمیا و این موضوع که نقشه شریرانه دشمن مبنی بر کشتن او آگاه نیست به برهای که برای ذبح برده میشود، تشبیه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«که دشمن من مرا به مذبح میبرد»
اینجا کشته شده ارمیا بدست دشمن به نقشهای برای از بین بردن درخت میوه، تشبیه شده است.
عبارت «قطع نماییم» به معنای آنرا نابود کنیم است. همچنین، «زندگان» به مردمی که زنده هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او را بکشیم تا دیگر در زمین کسانی که زنده هستند باقی نباشد» یا «او را بکشیم تا دیگر در جهان زندگان نباشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«مردم دیگر نام او را به یاد نخواهند آورد»
اینجا دل کنایه از احساسات و خواستههای یک شخص و «باطن» کنایه از طرز فکر و تصمیم گیری شخص میباشد. ترجمه جایگزین: «احساسات و تفکرات یک شخص»
اینجا واژه «انتقام» میتواند بعنوان یک فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «انتقام کشیدن تو را خواهم نگریست»
نام شهری مخصوص سکونت کاهنان است.
این عبارت نمایانگر تلاش برای کشتن شخص است. ترجمه جایگزین: «میخواهند تو را بکشند»
«به من میگویند» این شخص با ارمیا صحبت میکند.
اینجا شخص به «دست» تشبیه شده تا تأکیدی باشد بر اینکه خودشان برنامه کشتن ارمیا را دارند. ترجمه جایگزین: «خودمان تو را خواهیم کشت»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببنید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بشنو»
انسان در قویترین زمان در زندگی خود
اینجا واژه «شمشیر» نمایانگر جنگ است. ترجمه جایگزین: «در جنگ کشته خواهند شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«هیچ یک از آنان را باقی نخواهم گذاشت»
اینجا واژه «سال» اصطلاحی است که به دوره زمانی خاص که خداوند[یهوه] در نظر دارد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در زمان مجازات ایشان» یا «برای زمانی که مجازات ایشان خواهد آمد»
1ای خداوند تو عادل تر هستی از اینكه من با تو محاجّه نمایم. لیكن درباره احكامت با تو سخن خواهم راند. چرا راه شریران برخوردار میشود و جمیع خیانتكاران ایمن میباشند؟2تو ایشان را غرس نمودی پس ریشه زدند و نموّ كرده، میوه نیز آوردند. تو به دهان ایشان نزدیكی، امّا از قلب ایشان دور.3اما تو ای خداوند مرا میشناسی و مرا دیده، دل مرا نزد خود امتحان كردهای. ایشان را مثل گوسفندان برای ذبح بیرون كش و ایشان را به جهت روز قتل تعیین نما.4زمین تا به كی ماتم خواهد نمود و گیاه تمامی صحرا خشك خواهد ماند. حیوانات و مرغان به سبب شرارت ساكنانش تلف شدهاند زیرا میگویند كه او آخرت ما را نخواهد دید.5اگر وقتی كه با پیادگان دویدی، تو را خسته كردند؟ پس چگونه با اسبان میتوانی برابری كنی؟ و هر چند در زمین سالم، ایمن هستی در طغیان اردنّ چه خواهی كرد؟6زیرا كه هم برادرانت و هم خاندان پدرت به تو خیانت نمودند و ایشان نیز در عقب تو صدای بلند میكنند پس اگر چهسخنان نیكو به تو بگویند ایشان را باور مكن.7من خانه خود را ترك كرده، میراث خویش را دور انداختم. و محبوبه خود را به دست دشمنانش تسلیم نمودم.8و میراث من مثل شیر جنگل برای من گردید. و به ضدّ من آواز خود را بلند كرد از این جهت از او نفرت كردم.9آیا میراث من برایم مثل مرغ شكاری رنگارنگ كه مرغان دور او را گرفته باشند شده است؟ بروید و جمیع حیوانات صحرا را جمع كرده، آنها را بیاورید تا بخورند.10شبانان بسیار تاكستان مرا خراب كرده، میراث مرا پایمال نمودند. و میراث مرغوب مرا به بیابان ویران مبدّل ساختند.11آن را ویران ساختند و آن ویران شده نزد من ماتم گرفته است. تمامی زمین ویران شده، چونكه كسی این را در دل خود راه نمیدهد.12بر تمامی بلندیهای صحرا، تاراجكنندگان هجوم آوردند زیرا كه شمشیر خداوند از كنار زمین تا كنار دیگرش هلاك میكند و برای هیچ بشری ایمنی نیست.13گندم كاشتند و خار درویدند، خویشتن را به رنج آورده، نفع نبردند. و از محصول شما به سبب حدّت خشم خداوند خجل گردیدند.14خداوند درباره جمیع همسایگان شریر خود كه ضرر میرسانند به ملكی كه قوم خود اسرائیل را مالك آن ساخته است چنین میگوید: «اینك ایشان را از آن زمین برمیكَنم و خاندان یهودا را از میان ایشان برمیكَنم.15و بعد از بركَندن ایشان رجوع خواهم كرد و بر ایشان ترحّم خواهم نمود و هر كس از ایشان را به ملك خویش و هر كس را به زمین خود باز خواهم آورد.16و اگر ایشان طریقهای قوم مرا نیكو یاد گرفته، به اسم من یعنی به حیات یهوه قسم خورند چنانكه ایشان قوم مرا تعلیم دادند كه به بعل قسمخورند، آنگاه ایشان در میان قوم من بنا خواهند شد.17اما اگر نشنوند آنگاه آن امّت را بالكلّ بَركَنده، هلاك خواهم ساخت.» كلام خداوند این است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم ۱۲: ۱- ۱۳ انجام میدهد.
ارمیا درباره سعادتمندی مرد شریر شکایت میکند.
ارمیا درباره سعادتمندی مرد شریر شکایت میکند. او عدالت خداوند[یهوه] را زیر سوال میبرد. خداوند[یهوه] پاسخ میدهد: اگر ارمیا از ساکنین عناتوت غمگین است، چطور میخواهد با دشمن در اورشلیم روبرو شود؟
and )
فیض خداوند[یهوه] برای امّتها
خداوند[یهوه] پیشنهادی سخاوتمندانه به دیگر امّتها میدهد. اگر دیگر امّتها که به ضد یهودا بودند، بتهای خود را ترک کرده و خدا را پرستش نمایند، خدا به آنها اجازه خواهد داد که به سرزمینشان بازگردند.
ارمیا با خداوند[یهوه] صحبت میکند.
اشاره به مردم شریر است. ترجمه جایگزین: «مردم شریر» یا «آنان که شریر هستند»
اینجا ارمیا شریران را به درخت میوه تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنان مانند درخت میوه هستند که تو کاشتهای و اجازه دادهای که رشد کرده و میوه فراوان بیاورند»
اینجا «دهان» نمایانگر سخنان فرد و «قلب» نمایانگر افکار و احساسات فرد میباشد. همچنین، نزدیکی (وفاداری) به معنای نزدیک بودن به شخصی و دور (بیوفایی) به معنای دور بودن از شخص است. ترجمه جایگزین: «همواره درباره تو چیزهای نیکو میگویند ولی به تو محبت و احترام ندارند»
ارمیا به صحبت با خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
اینجا «دل» نمایانگر افکار و احساسات شخص است. ترجمه جایگزین: «افکار من» یا «احساسات درونی من»
اینجا ارمیا آماده شدن خداوند[یهوه] برای مجازات شریران را به بیرون آوردن گوسفند برای ذبح تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «شریران را همچون گوسفند برای ذبح بیرون آور»
«روزی که نابود خواهند گردید»
جهت مجازات شرارتشان زمین آنان خشک شده و باران نمیبارد.
پژمرده
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«حیوانات و پرندگان رفتهاند» یا «همه حیوانات و پرندگان مردهاند»
معانی محتمل ۱) مردم میگویند که خدا از اتفاقاتی که در آینده آنها رخ خواهد داد آگاه نیست. یا ۲)خدا از گناهانشان آگاه نیست. ترجمه جایگزین: «خدا گناهان ما را نمیبیند»
این پرسش بلاغی بر این موضوع دلالت دارد که او قادر نخواهد بود پایاپای اسبان بدود. این پرسش را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«هرگز در مقابل اسبان به خوبی رقابت نخواهی کرد»
اینجا به زمانی که شخص در حال دویدن است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگر در حال دویدن خسته شدهای»
اینجا به حومه شهر، جایی که به سرعت میشد سفر کرد در مقابل کنارههای رود اردن که گذر از آن دشوار بود اشاره دارد.
این پرسش بدیهی بر این موضوع دلالت دارد که او قادر نخواهد بود در کنارههای پر طغیان رود اردن بدود. این پرسش را میتوان به حالت اخباری بیان کرد. ترجمه جایگزین:«هرگز قادر نخواهی بود که در کنارههای پر طغیان رود اردن بدوی»
مجموعهای از گیاهان و درختان کوچک که در فاصله بسیار نزدیک به هم میرویند.
محکوم کردن کسی درمکانی عمومی و میان جمع.
هر سه این عبارات دارای معنای مشابه میباشند. نخستین و دومین عبارت به جمله سوم استحکام میبخشند.
اینجا هر دو عبارت استعارهای است از این که خداوند[یهوه] قوم خود را به «خانه» و «میراث» خویش تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من قوم خویش اسرائیل را ترک کردهام، مردمی که برگزیدم تا متعلق به من باشند»
اینجا واژه «دست» نمایانگر کنترل است. ترجمه جایگزین: «تا به وسیله دشمنانشان نابود گردند» یا «به کنترل دشمنانشان درآوردم»
اینجا خداوند[یهوه] قومش را با حالت مؤنث خطاب میکند. ترجمه جایگزین: «آنها»[ در فارسی مونث بودن عبارت مشخص نیست]
ادامه صحبت خداوند[یهوه] و تشبیه کردن قوم به شیر است. ضدیت مردم با او در اینجا به غرش شیر تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد برای تحریک من غرش میکند»
خداوند[یهوه] قومش را با حالت مؤنث خطاب میکند. ترجمه جایگزین: «گردیدند ... از آنها متنفر گشتم»
خداوند[یهوه] از این پرسش بدیهی برای تأکید بر این موضوع که آنها توسط دشمن محاصره شدهاند استفاده میکند. این جمله را میتوان به حالت اخباری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میراث با ارزش من تبدیل به پرنده ای رنگارنگ شده است و سایر پرندگان در اطراف او پرواز میکنند»
خداوند[یهوه] قوم خویش را به «میراث با ارزش» تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «قوم من که دیگر میراث با ارزش من نیستند»
اینجا خطر در محاصره دشمن بودن قوم به پرندهای که توسط دیگر پرندگان محاصره شده تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «همچون پرنده رنگارنگ شدهاند و دیگر پرندگان از هر سو به او حمله میکنند»
پرندهای با ظاهری عجیب. به نوعی پرنده که توسط دیگر پرندگان خورده میشود، اشاره دارد.
پرندهای که دیگر حیوانات را میخورد.
اینجا خداوند[یهوه] به شکل فرمان صحبت میکند تا بر سخنان خود استحکام بخشد. این فرمان به شخصی خاص داده نشده و میتواند به صورت اخباری بیان شود. ترجمه جایگزین: «باشد که تمامی وحوش صحرا آمده و او را بخورند»
اینجا خداوند[یهوه] ویرانی زمین و قوم توسط دشمنان را به تاکستانی که توسط شبانان ویران شده تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «قوم من و زمین همچون تاکستانی است که شبانان، آن را نابود کردهاند»
اینجا واژه «شبانان» به گوسفندان آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بسیاری از شبانان به گوسفندانشان اجازه دادهاند تا ویران کنند»
«زیر پاهایشان له کردهاند»
«زمینی که در آن کشت کردهام» یا «مزرعه من»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«تمام زمین نابود است»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «اهمیت ندادن» یا «هیچ توجهی نداشتن»
«ارتش تاراجکنندگان آمده است»
«مکانهایی در بیابان که هیچ چیز نمیروید»
خداوند[یهوه] ارتشی که او جهت مجازات قوم استفاده میکند را به «شمشیر» خویش تشبیه میکند. «شمشیر» او آنها را همچون حیوانی درنده که برای هلاکت حمله میکند، قوم او را نابود خواهد ساخت. ترجمه جایگزین: «زیرا که ارتشها شمشمیر من میباشند که برای مجازات شما استفاده میکنم» یا «ارتشی نابودگر را برای حمله به شما میفرستم»
اینجا به تمام زمینی که به قوم او تعلق دارد، اشاره میکند.
«گندم کاشتند ولی چیزی جز خار برای درویدن ندارند»
«قوم من کاشتند» [در فارسی متفاوت است]
گیاهی بلند با برجستهگیهای تیز.
قادر به ادامه نبودن. بدون هیچ انرژی.
«از این که هیچ محصولی برای درو ندارند خجل گردیدند، زیرا که خداوند[یهوه] از آنها عضبناک است» اینجا واژه «محصول» به معنای فراوانی نیست، بلکه اشاره به کمبود است.
«تلاش برای تسخیر زمین»
«به عنوان میراث به قوم اسرائیل دادهام»
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
خدا اجبار قوم به ترک سرزمینشان را به گیاهی که از ریشه کنده میشود تشبیه میکند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۱۰ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «آنان را مجبور به ترک سرزمینشان کنم»
خدا اجبار مردم یهودا به ترک سرزمین دیگر امّتها را به گیاهی که از ریشه کنده میشود تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «همچنین خاندان یهودا را نیز مجور به ترک سرزمینشان خواهم کرد»
«از ریشه کندن»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی یهودا که شامل نسل یهودا و بنیامین میشود است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«یهودا» یا «پادشاهی یهودا»
خدا اجبار قوم به ترک سرزمینشان را به گیاهی که از ریشه کنده میشود، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آن امّتها را مجبور به ترک سرزمینشان و زندگی در زمینی دیگر خواهم نمود»
سخنان خدا درباره همسایگان یهودا
«اتفاق خواهد افتاد»
مردم عبارت «به راستی که خداوند[یهوه] زنده است» را برای تأکید بر روی حقانیت آن چه که در ادامه میگویند، استفاده میکردند. این راهی برای بیان یک وعده رسمی است. قسم خوردن به نام خداوند[یهوه] به جای نام بعل نمایانگر این است که آنها خداوند[یهوه] را به جای بعل عبادت میکنند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «رسماً سوگند میخورم»
اینجا سعادتمند شدن مردم به ساختمانی که بنا خواهد گردید، تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در میان قوم خویش آنان را بنا خواهم نمود» یا «آنان را ثروتمند میسازم و در میان قوم من خواهند زیست»
وسط / در بین
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
1خداوند به من چنین گفت كه «برو و كمربند كتانی برای خود بخر و آن را به كمر خود ببند و آن را در آب فرو مبر.»2پس كمربند را موافق كلام خداوند خریدم و به كمر خود بستم.3و كلام خداوند بار دیگر به من نازل شده، گفت:4«این كمربند را كه خریدی و به كمر خود بستی بگیر و به فرات رفته، آن را در شكاف صخره پنهان كن.»5پس رفتم و آن را در فرات برحسب آنچه خداوند به من فرموده بود پنهان كردم.6و بعد از مرور ایام بسیار خداوند مرا گفت: «برخاسته، به فرات برو و كمربندی را كه تو را امر فرمودم كه در آنجا پنهان كنی از آنجا بگیر.»7پس به فَرات رفتم و كَنْده كمربند را از جایی كه آن را پنهان كرده بودم گرفتم و اینك كمربند پوسیده و لایق هیچكار نبود.8و كلام خداوند به من نازل شده، گفت:9« خداوند چنین میفرماید: تكبّر یهودا و تكبّر عظیم اورشلیم را همچنین تباه خواهم ساخت.10و این قوم شریری كه از شنیدن قول من ابا نموده، سركشی دل خود را پیروی مینمایند و در عقب خدایان غیر رفته، آنها را عبادت و سجده میكنند، مثل این كمربندی كه لایق هیچكار نیست خواهند شد.11زیرا خداوند میگوید: چنانكه كمربند به كمر آدمی میچسبد، همچنان تمامی خاندان اسرائیل و تمامی خاندان یهودا رابه خویشتن چسبانیدم تا برای من قوم و اسم و فخر و زینت باشند اما نشنیدند.12پس این كلام را به ایشان بگو: یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: هر مشك از شراب پر خواهد شد و ایشان به تو خواهند گفت: مگر مانمیدانیم كه هر مشك از شراب پر خواهد شد؟13پس به ایشان بگو: خداوند چنین میگوید: جمیع ساكنان این زمین را با پادشاهانی كه بر كرسی داود مینشینند و كاهنان و انبیا و جمیع سكنه اورشلیم را به مستی پر خواهم ساخت.14و خداوند میگوید: ایشان را یعنی پدران و پسران را با یكدیگر بهم خواهم انداخت. از هلاك ساختن ایشان شفقت و رأفت و رحمت نخواهم نمود.»15بشنوید و گوش فرا گیرید و مغرور مشوید زیرا خداوند تكلّم مینماید.16برای یهوه خدای خود جلال را توصیف نمایید قبل از آنكه تاریكی را پدید آورد و پایهای شما بر كوههای ظلمت بلغزد. و چون منتظر نور باشید آن را به سایه موت مبدّل ساخته، به ظلمت غلیظ تبدیل نماید.17و اگر این را نشنوید، جان من در خفا به سبب تكبّر شما گریه خواهد كرد و چشم من زارزار گریسته، اشكها خواهد ریخت از این جهت كه گله خداوند به اسیری برده شده است.18به پادشاه و ملكه بگو خویشتن را فروتن ساخته، بنشینید زیرا كه افسرها یعنی تاجهای جلال شما افتاده است.19شهرهای جنوب مسدود شده، كسی نیست كه آنها را مفتوح سازد. و تمامی یهودا اسیر شده، بالكلّ به اسیری رفته است.20چشمان خود را بلند كرده، آنانی را كه از طرف شمال میآیند بنگرید. گلهای كه به تو داده شد وگوسفندان زیبایی تو كجا است؟21اما چون او یارانت را به حكمرانی تو نصب كند چه خواهی گفت؟ چونكه تو ایشان را بر ضرر خود آموخته كردهای. آیا دردها مثل زنی كه میزاید تو را فرو نخواهد گرفت؟22و اگر در دل خود گویی این چیزها چرا به من واقع شده است، (بدانكه) به سبب كثرت گناهانت دامنهایت گشاده شده و پاشنههایت به زور برهنه گردیده است.23آیا حبشی، پوست خود را تبدیل تواند نمود یا پلنگ، پیسههای خویش را؟ آنگاه شما نیز كه به بدی كردن معتاد شدهاید نیكویی توانید كرد؟24و من ایشان را مثل كاه كه پیش روی باد صحرا رانده شود پراكنده خواهم ساخت.25خداوند میگوید: «قرعه تو و نصیبی كه از جانب من برای تو پیموده شده این است، چونكه مرا فراموش كردی و به دروغ اعتماد نمودی.26پس من نیز دامنهایت را پیش روی تو منكشف خواهم ساخت و رسوایی تو دیده خواهد شد.27فسق و شیهههای تو و زشتی زناكاری تو و رجاسات تو را بر تلّهای بیابان مشاهده نمودم. وای بر تو ای اورشلیم تا به كی دیگر طاهر نخواهی شد!»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۱۳: ۱۵- ۲۷ انجام میدهد.
نمادگرایی
عمل پنهان کردن لباس زیر یک واقعه نمادین بود. هدف جلب توجه یهودیان و آموختن از این تجربه بود و خود این عمل دارای اهمیت نیست.
نوع مرغوبی از لباس
لباسی که مردم زیر لباسهایشان میپوشند؛ لباس زیر.[ فارسی متفاوت است]
قسمت میانی بدن بین ران و سینه که معمولاً باریکترین بخش بدن است.
«آن را شتشو نکن یا خیس نکن»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر دهید. «خداوند[یهوه] برای دومین بار پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را برای بار دوم به من گفت»
فضایی بین سنگها یا ترک سنگ ، به اندازه کافی بزرگ برای قرار دادن چیزی در آن.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت»
اینجا یهودا و اورشلیم به ساکنین آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ساکنین یهودا و اورشلیم»
«از اطاعت آن چه گفتهام»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «سرسخت هستند و تنها آن چه را که دوست دارند انجام میدهند»
«میچسبد ..... به خود چسباندم» یا «نزدیک..... نزدیک به خود»
«تمام مردم..... تمام مردم»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل» یا «مردم اسرائیل»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی یهودا که شامل نسل یهودا و بنیامین میشود است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«یهودا» یا «پادشاهی یهودا» یا «مردم یهودا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر مشك باید از شراب پر شود... هر مشك باید از شراب پر شود» یا «هر کوزه شراب باید پر شود.... هر کوزه شراب باید پر شود»
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
«همه مردم این سرزمین را به مستی دچار خواهم نمود»
اینجا تخت سلطنت پادشاهان یهود به «كرسی داوود» تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «پادشاهانی که بر تخت پادشاهی یهودا مینشینند» یا «پادشاهان قوم اسرائیل»
اینجا واژه «ایشان» به زن و مرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که همه ایشان با هم بجنگند، حتی والدین و فرزندان با یکدیگر خواهند جنگید»
ممکن است فعل فهمیده شده بیان شود. ترجمه جایگزین: «پدران و فرزندان را به ضد یکدیگر خواهم نمود»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
« متأسف نخواهم بود»
«مجازات آنها را به تأخیر نخواهم انداخت» این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه خواهم داد هلاک شوند»
باور غلط داشتن به اهمیت شخصی
«باعث آمدن تاریکی میشود» اینجا دردسر و ناامیدی به «تاریکی» تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «او دردسر و ناامیدی خواهد آورد»
اینجا معرفی انسان توسط «پایها» بر راه رفتن فرد تأکید دارد. ترجمه جایگزین: «پیش از اینکه باعث شود هنگام رفتن به سفر سقوط کنید»
صبح زود یا هنگام غروب آفتاب که هوا تقریباً تاریک است، زمانی که خورشید آغاز به طلوع میکند و یا غروب کرده است.
اینجا نیکویی و برکت به «نور» و دردسر و ناامیدی به «تاریکی» تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «برای نور و برکت امید داشتید، اما خداوند[یهوه] تاریکی و ناامیدی شدید به شما خواهد داد، طوری که احساس کنید با ابری غلیظ محاصره شدهاید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمن گله خداوند[یهوه] را به اسیری برده است»
اینجا ارمیا قوم خدا را به گله خداوند[یهوه] تشبیه میکند، زیرا همانطور که شبان از گله خود محافظت میکند، خداوند[یهوه] از قوم خود مراقبت میکند. این اتفاق هنوز رخ نداده ولی طوری نوشته شده است که گویی پیش از این اتفاق افتاده است. این جمله را میتوان به حالت زمان آینده بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمن به زودی شما را که گله خداوند[یهوه] هستید، به اسیری خواهد برد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با ارمیا ادامه میدهد و به او میگوید که به پادشاه یهودا و مادر پادشاه چه بگوید.
مادر پادشاه
تاجهای پادشاه و مادر پادشاه نمایانگر جایگاه سلطنتی آنها در مقام پادشاه و ملکه مادر است. همچنین، این اتفاق هنوز رخ نداده است ولی طوری نوشته شده که گویی پیش از این اتفاق افتاده است. این جمله را میتوان به حالت زمان آینده بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا شما بیش از این پادشاه و مادرملکه نخواهید بود، چون که تاجهایتان، جلال و غرورتان خواهد افتاد»
اینجا به معنای محاصره شهرها توسط دشمنانشان است، و اینکه اجازه تردد به داخل شهر را به هیچ کس نخواهند داد. ترجمه جایگزین: «شهرهای جنوب مسدود خواهد شد و به هیچ کس اجازه تردد به داخل شهر داده نخواهد شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانتان شهرهای جنوب را مسدود خواهند نمود»
اینجا «یهودا» نماینگر ساکنین یهودا میباشد.این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن همه ساکنین یهودا را به اسیری خواهد برد»
خداوند[یهوه] با ساکنین اورشلیم سخن میگوید.
اینجا «بنگرید» اصطلاحی است به معنای توجه نمودن و آگاهی داشتن از آن چه رخ میدهد. همچنین، «چشمان خود را بلند كرده» به نگاه کردن به چیزی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «متوجه آنانی که از طرف شمال میآیند، باشید»
اشاره به ارتش دشمن که از طرف شمال میآیند است. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن از شمال میآید» یا «ارتش دشمن از سمت شمال بر شما میتازد»
اینجا این پرسش بدیهی جهت تأکید بر این موضوع که ساکنین یهودا توسط ارتش دشمن به اسیری برده خواهد شد، مطرح میشود. این پرسش به گونهای بیان شده که گویی ساکنین یهودا به اسیری برده شدهاند، در حالی که این اتفاق هنوز رخ نداده است. این پرسش میتواند به صورت جمله خبری در حالت آینده بیان گردد. ترجمه جایگزین: «ساکنین اورشلیم را همچون گوسفندانی زیبا به تو دادم تا از آنها مراقبت کنی، اما دشمن همه آنها را به اسیری خواهد برد»
اینجا تشبیه ساکنین یهودا به «گله» جهت تأکید بر این موضوع است که رهبران یهودا باید از آنها مراقبت میکردند.
اینجا این پرسش بدیهی از این جهت مطرح شده است تا تأکیدی باشد بر اینکه مردم یهودا که رهبرانشان فکر میکردند در صلح با ایشان هستند، آنها را شکست خواهند داد. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «مردمی که فکر میکردی دوستان تو هستند، تو را شکست داده و بر تو حکمرانی خواهند کرد»
خداوند[یهوه] از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا به مردم بگوید اسارت آغاز رنجهایی است که آنها تجربه خواهند کرد. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «این رنجهایی که تجربه میکنی، همچون آغاز درد زایمان برای زن حامله است»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با ارمیا ادامه میدهد و به او میگوید که به پادشاه و مادر ملکه چه بگوید.
اینجا این جمله به این معناست که دشمن به زنان یهودا تجاوز خواهند کرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان دشمن، دامن زنان را خواهند گشود و به آنها تجاوز خواهند کرد»
این پرسش بدیهی برای بیان چیزی غیر ممکن مطرح شده است. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. همچنین، ممکن است فعلی که از متن استباط میشود در این جمله جدید به کار رود. ترجمه جایگزین: «مردم حبشه نمیتوانند رنگ پوست خود را تغییر دهند و پلنگ نمیتواند خالهای خود را تغییر دهد».
این پرسشی طنزآمیز است زیرا که پرسش پیشین بر غیرممکن بودن این کارها اشاره دارد. این پرسش برای این موضوع مطرح شده است که اگر موارد مذکور در جمله پیشین ممکن است، آنها نیز قادر خواهند بود که برای خود نیکویی انجام دهند. ترجمه جایگزین: «همان طور که این موارد غیرممکن است، برای تو نیز ممکن نیست که همواره شرارت کنی و از آن نیکویی حاصل نمایی»
«ایشان را مثل كاه كه پیش روی باد صحرا رانده شود پراكنده خواهم ساخت.» خداوند[یهوه] میگوید همان طور که باد کاه را پراکنده میکند، او قوم خود را در سراسر جهان پراکنده خواهد کرد .
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به این معنا است که خداوند[یهوه] آنان را خجل خواهد نمود. به هیچ عنوان به این معنا نیست که او به آنها تجاوز خواهد نمود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من دامنهایت را خواهم گشود و همگان رسوایی تو را خواهند دید و تو خجل خواهی گردید»
صدایی که اسب نر برای مایل ساختن اسب ماده به رابطه ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «شهوت»
1كلام خداوند كه درباره خشكسالی به ارمیا نازل شد.2«یهودا نوحهگری میكند و دروازههایش كاهیده شده، ماتمكنان بر زمین مینشینند و فریاد اورشلیم بالا میرود.3و شُرفای ایشان صغیران ایشان را برای آب میفرستند و نزد حفرهها میروند و آب نمییابند و با ظرفهای خالی برگشته، خجل و رسوا میشوند و سرهای خود رامیپوشانند.4به سبب اینكه زمین منشقّ شده است چونكه باران بر جهان نباریده است. فلاّحان خجل شده، سرهای خود را میپوشانند.5بلكه غزالها نیز در صحرا میزایند و (اولاد خود را) ترك میكنند چونكه هیچ گیاه نیست.6و گورخران بر بلندیها ایستاده، مثل شغالها برای باد دم میزنند و چشمان آنها كاهیده میگردد چونكه هیچ علفی نیست.»7ای خداوند اگر چه گناهان ما بر ما شهادت میدهد اما به خاطر اسم خود عمل نما زیرا كه ارتدادهای ما بسیار شده است و به تو گناه ورزیدهایم.8ای تو كه امید اسرائیل و نجاتدهنده او در وقت تنگی میباشی، چرا مثل غریبی در زمین و مانند مسافری كه برای شبی خیمه میزند شدهای؟9چرا مثل شخص متحیر و مانند جبّاری كه نمیتواند نجات دهد هستی؟ امّا تو ای خداوند در میان ما هستی و ما به نام تو نامیده شدهایم پس ما را ترك منما.10خداوند به این قوم چنین میگوید: «ایشان به آواره گشتن چنین مایل بودهاند و پایهای خود را باز نداشتند. بنابراین خداوند ایشان را مقبول ننمود و حال عصیان ایشان را به یاد آورده، گناه ایشان را جزا خواهد داد.»11و خداوند به من گفت: «برای خیریت این قوم دعا منما!12چون روزه گیرند ناله ایشان را نخواهم شنید و چون قربانی سوختنی و هدیه آردی گذرانند ایشان را قبول نخواهم فرمود بلكه من ایشان را به شمشیر و قحط و وبا هلاك خواهم ساخت.»13پس گفتم: «آه ای خداوند یهوه اینك انبیا به ایشان میگویند كه شمشیر را نخواهید دید و قحطی به شما نخواهد رسید بلكه شما را در این مكان سلامتی پایدار خواهم داد.»14پس خداوند مرا گفت: «این انبیا به اسم من به دروغنبوّت میكنند. من ایشان را نفرستادم و به ایشان امری نفرمودم و تكلّم ننمودم، بلكه ایشان به رؤیاهای كاذب و سحر و بطالت و مكر دلهای خویش برای شما نبوّت میكنند.15بنابراین خداوند درباره این انبیا كه به اسم من نبوّت میكنند و من ایشان را نفرستادهام و میگویند كه شمشیر و قحط در این زمین نخواهد شد میگوید كه این انبیا به شمشیر و قحط كشته خواهند شد.16و این قومی كه برای ایشان نبوّت میكنند در كوچههای اورشلیم به سبب قحط و شمشیر انداخته خواهند شد و كسی نخواهد بود كه ایشان و زنان ایشان و پسران و دختران ایشان را دفن كند زیرا كه شرارت ایشان را بر ایشان خواهم ریخت.17پس این كلام را به ایشان بگو: چشمان من شبانهروز اشك میریزد و آرامی ندارد زیرا كه آن دوشیزه یعنی دختر قوم من به شكستگی عظیم و صدمه بینهایت سخت شكسته شده است.18اگر به صحرا بیرون روم اینك كشتگان شمشیر و اگر به شهر داخل شوم اینك بیماران از گرسنگی. زیرا كه هم انبیا و كهنه در زمین تجارت میكنند و هیچ نمیدانند.»19آیا یهودا را بالكلّ ترك كردهای و آیا جانت صهیون را مكروه داشته است؟ چرا ما را چنان زدهای كه برای ما هیچ علاجی نیست؟ برای سلامتی انتظار كشیدیم امّا هیچ خیری نیامد و برای زمان شفا و اینك اضطراب پدید آمد.20ای خداوند به شرارت خود و به عصیان پدران خویش اعتراف مینماییم زیرا كه به تو گناه ورزیدهایم.21به خاطر اسم خود ما را ردّ منما. كرسی جلال خویش را خوار مشمار. عهد خود را كه با ما بستی به یاد آورده، آن را مشكن.22آیا در میان اباطیل امّتها هستند كه باران ببارانند و آیا آسمان میتواند بارش بدهد؟ مگر تو ای یهوه خدای ما همان نیستی و به تو امیدوار هستیم چونكه تو فاعل همه اینكارها میباشی.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۱۴: ۱- ۱۰، ۱۷-۲۲ انجام میدهد.
انبیای دروغین
انبیای دروغین میگویند که جنگ و خشکسالی در کار نخواهد بود. آنها زمانی که مردم باید توبه میکردند، امیدی دروغین به آنها میدادند. به این دلیل خداوند[یهوه] خشکسالی میفرستد و میگوید که انبیای دروغین در اثر جنگ و خشکسالی خواهند مرد. این نشان میدهد که آنها انبیای حقیقی خدا نبودند.
, and and )
خداوند[یهوه] از طریق ارمیای نبی درباره زنای قوم صحبت میکند.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به ارمیا گفت»
اینجا «یهودا» به ساکنین یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ساکنین یهودا سوگواری کنند»
اینجا واژه «دروازه» که دشمن را بیرون نگه میداشت و محل ورود محصولات تجاری و دولتی بود جزگویی برای شهرهای یهودا است و شهرهای یهودا کنایه از ساکنین آن شهرها است. ترجمه جایگزین: «شهرهایش از هم گسیخته شود» یا «باشد که ساکنین شهرهایش بیدفاع شوند»
«تجزیه شود»
عبارت «بالا رود» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با صدای بلند برای اورشلیم دعا کنند»
«ثروتمندانشان»
اینجا هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و بر شرمندگی آنها از عدم دسترسی به آب تأکید میکند.
در کتابمقدس، مردم با پوشاندن سر، شرم خود را نشان میدادند.
خداوند[یهوه] از طریق ارمیای نبی به سخن گفتن درباره خشکسالی ادامه میدهد.
در کتابمقدس مردم برای نشان دادن شرمشان، سر خود را میپوشانیدند.
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر اینکه غزال فرزند خود را به این دلیل که قادر به مراقبت از آن نیست، ترک میکند تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «غزال فرزند خود را در صحرا ترک میکند»
اینجا اشاره به این است که هیچ خوراکی برای غزالها وجود ندارد. ترجمه جایگزین: «هیچ گیاهی برای خوراک آنها وجود ندارد»
اینجا تشنگی گورخران به نفس نفس زدن شغال تشبیه شده است. شعال سگ وحشیای است که زیاد نفس نفس میزند. ترجمه جایگزین: «همچون شغال در باد نفس نفس میزنند»
«به علت نبود گیاه برای خوراک چشمانشان کور شده است»
خداوند[یهوه] از طریق ارمیای نبی به سخن گفتن درباره خشکسالی ادامه میدهد.
اینجا «گناهان» ایشان به مردمی که بر علیه گناهانشان شهادت میدهند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «گناهان ما مدرکی دال بر انجام کارهای اشتباه ما هستند»
اینجا «نام» خداوند[یهوه] نمایانگر شهرت او است. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرت خود» یا «برای این که همه ببینند که تو بسیار عظیم هستی و عهد خود را نگاه میداری»
این یکی دیگر از اسامی خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «تو امید اسرائیل هستی»
مردم میپرسند که آیا خدا به قوم خود اهمیت نمیدهد و یا قادر به محافظت از آنها نمیباشد. این جمله میتواند به عنوان یک بیانیه ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «نباید همچون غریبی که تنها یک شب را در جایی اقامت میکند در زمین غریب باشی»
اینجا این عبارات طوری درباره عدم اهمیت خداوند[یهوه] به قوم صحبت میکند که گویی او همچون غریبی است که تنها یک شب را در سرزمین بیگانه به سر میبرد و به چیزی اهمیت نمیدهد.
اینجا عدم توانایی خداوند[یهوه] به یاری قوم به جنگجویی متحیر که قادر نیست به هیچ کس کمک نماید تشبیه شده است. این جمله میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «همانند جنگجویی متحیر که قدرت رهایی بخشیدن ندارد، تو نیز برای ما هیچ کاری نمیکنی»
کسی که قادر به درک و تفکر صحیح نیست
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اینجا قوم تعلق خود به خداوند[یهوه] را به نام او نامیده شدن نمایان میسازند. ترجمه جایگزین: «نام تو را حمل میکنیم» یا «قوم تو هستیم»
ارمیا در دعا از خداوند[یهوه] میخواهد که آنها را ترک نکند.
«به جدایی از من مایل بودند» اینجا بیوفایی و عدم اطاعت از فرامین خدا توسط مردم به شخصی که آواره گشته تشبیه شده است.
اینجا تشبیه مردم به «پایها» اشاره به دوری جستن آنها از خداوند[یهوه] دارد. ترجمه جایگزین: «خود را باز نداشتند»
یک استعاره است. ترجمه جایگزین: «به یاد آوردن» یا «به خاطر آوردن»
«برای مساعدت» یا « برای یاری»
گریه با صدای بلند به علت اندوه
اینجا بهگویی است. ترجمه جایگزین: «من باعث مرگ ایشان خواهم شد»
اینجا جنگ به «شمشیر» که صلاح متداول جنگی است تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «به جنگ» یا «به وسیله جنگ»
خداوند[یهوه] به ارمیا گفته است که برای مردم یهودا دعا نکند.
اینجا «شمشیر» به جنگ و «دیدن» به تجربه کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ جنگی را تجربه نخواهی کرد»
اینجا «سلامتی» به چیزی که شخصی میتواند به شخص دیگر دهد تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اجازه خواهم داد که در امنیت زندگی کنی» یا «اجازه میدهم در آرامی زندگی کنی»
واژه «دروغ» میتواند به شکل صفت بیان شود. ترجمه جایگزین: «نبوت دروغ میکنند»
این عبارت به صحبت با قدرت و اختیار خداوند یا به عنوان نماینده وی اشاره دارد.
اینجا به این معناست که خداوند[یهوه] آنها را با پیامی که به مردم بگویند، بیرون نفرستاده است. ترجمه جایگزین: «من ایشان را برای نبوت نزد مردم نفرستادهام»
اینجا «دل» به جای توانایی تفکر به یک مکان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «که در ذهن خود ساختهاند»
ارمیا درباره نبوتهای انبیای دروغین با خداوند[یهوه] صحبت کرده است.
این عبارت به صحبت با قدرت و اختیار خداوند[یهوه] یا به عنوان نماینده وی اشاره دارد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۴: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جنگی نخواهد بود.... در جنگ هلاک خواهند شد»
اینجا «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قحط و جنگ»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. یه این معناست که همه خانوادهها کشته خواهند شد و مردم اجساد آنها را بجای دفن کردن در خیابانها خواهند انداخت. ترجمه جایگزین: «مردمی که به آنها نبوت میکردند بر اثر جنگ و قحط خواهند مرد و مردم اجسادشان را در خیابانهای اورشلیم خواهند انداخت»
اشاره به افرادی دارد که توسط واژه «ایشان» نام برده شدهاند و به این معنا میباشد که همگان به وسیله شمشیر و قحط خواهند مرد.
خداوند[یهوه] طوری درباره مجازاتی که ثمره شرارت خودشان است صحبت میکند که گویی شرارتشان همچون مایعی بر سرشان خالی خواهد گشت. ترجمه جایگزین: «آن گونه که لایق آن هستند، مجازاتشان خواهم کرد»
اینجا هر دو حالت ممکن برای روز نشاندهنده تمام اوقات میباشد. ترجمه جایگزین: «تمام اوقات، شب و روز»
See:
شکاف و یا شکستگی در پوست که قابل علاج نیست.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. همچنین، اینجا «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که با شمشیر کشته شدهاند» یا «کسانی که در جنگ کشته شدهاند»
اینجا «بیماری» به مردمی که در اثر گرسنگی به این بیماریها مبتلا شدهاند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در اثر قحطی بیمار شدهاند»
حرکت به هر طرف بدون هیچ هدفی
شاید بیان آن چه که نمیدانند مفید باشد. ترجمه جایگزین: «نمیدانند که چه میکنند»
ممکن است فعل فهمیده شده بیان شود. ترجمه جایگزین: «برای زمان شفا امید داریم»
«خداوند[یهوه]، به شرارتهای خود و اجدادمان اعتراف میکنیم»
ارمیا به دعای خود نزد خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
اینجا «نام» خداوند[یهوه] به شهرت او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرت خود» یا «به خاطر این که همگان بدانند که تو عظیم هستی و عهد خود را نگاه میداری»
اینجا «کرسی» خداوند[یهوه] به صهیون که همان اورشلیم است اشاره دارد. «کرسی» او همچنین به مکانی که او به عنوان پادشاه فرمانروایی میکند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «صهیون را که کرسی جلال تو است خوار مساز» یا «صهیون را که همچون پادشاه در آن حکمرانی میکنی، خوار مساز»
«آیا آسمان میتواند برای زمان بارش باران تصمیم بگیرد؟»
1و خداوند مرا گفت: «اگر چه هم موسی و سموئیل به حضور من میایستادند، جان من به این قوم مایل نمیشد. ایشان را از حضور من دور انداز تا بیرون روند.2و اگر به تو بگویند به كجا بیرون رویم، به ایشان بگو: خداوند چنین میفرماید: آنكه مستوجب موت است به موت و آنكه مستحقّ شمشیر است به شمشیر و آنكه سزاوار قحط است به قحط و آنكه لایق اسیری است به اسیری.3و خداوند میگوید: بر ایشان چهار قسم خواهم گماشت: یعنی شمشیر برای كشتن و سگان برای دریدن و مرغان هوا و حیوانات صحرا برای خوردن و هلاك ساختن.4و ایشان را در تمامی ممالك جهان مشوّش خواهم ساخت. به سبب منسّی ابن حزقیا پادشاه یهودا و كارهایی كه او در اورشلیم كرد.5زیرا ای اورشلیم كیست كه بر تو ترحّم نماید و كیست كه برای تو ماتم گیرد و كیست كه یكسو برود تا از سلامتی تو بپرسد؟6خداوند میگوید: چونكه تو مرا ترك كرده، به عقب برگشتی من نیز دست خود را بر تو دراز كرده، تو را هلاك ساختم زیرا كه از پشیمان شدن بیزار گشتم.7و ایشان را در دروازههای زمین با غربال خواهم بیخت و قوم خود را بیاولاد ساخته، هلاك خواهم نمود چونكه از راههای خود بازگشت نكردند.8بیوه زنان ایشان برایم از ریگ دریا زیاده شدهاند،پس بر ایشان در وقت ظهر بر مادر جوانان تاراج كنندهای خواهم آورد و ترس و آشفتگی را بر شهر ناگهان مستولی خواهم گردانید.9زاینده هفت ولد زبون شده، جان بداد و آفتاب او كه هنوز روز باقی بود غروب كرد و او خجل و رسوا گردید. و خداوند میگوید: من بقیه ایشان را پیش روی دشمنان ایشان به شمشیر خواهم سپرد.»10وای بر من كه تو ای مادرم مرا مرد جنگجو و نزاعكنندهای برای تمامی جهان زاییدی. نه به ربوا دادم ونه به ربوا گرفتم. معهذا هر یك از ایشان مرا لعنت میكنند.11خداوند میگوید: «البته تو را برای نیكویی رها خواهم ساخت و هر آینه دشمن را در وقت بلا و در زمان تنگی نزد تو متذلّل خواهم گردانید.12آیا آهن میتواند آهن شمالی و برنج را بشكند؟13توانگری و خزینههایت را نه به قیمت، بلكه به همه گناهانت و در تمامی حدودت به تاراج خواهم داد.14و تو را همراه دشمنانت به زمینی كه نمیدانی خواهم كوچانید زیرا كه ناری در غضب من افروخته شده شما را خواهد سوخت.»15ای خداوند ، تو این را میدانی پس مرا بیاد آورده، از من تفقّد نما و انتقام مرا از ستمكارانم بگیر و به دیرغضبی خویش مرا تلف منما و بدان كه به خاطر تو رسوایی را كشیدهام.16سخنان تو یافت شد و آنها را خوردم و كلام تو شادی و ابتهاج دل من گردید. زیرا كه به نام تو ای یهوه خدای صبایوت نامیده شدهام.17در مجلس عشرتكنندگان ننشستم و شادی ننمودم. به سبب دست تو به تنهایی نشستم زیرا كه مرا ازخشم مملوّ ساختی.18درد من چرا دایمی است و جراحت من چرا مهلك و علاجناپذیر میباشد؟ آیا تو برای من مثل چشمه فریبنده و آب ناپایدار خواهی شد؟19بنابراین خداوند چنین میگوید: «اگر بازگشت نمایی من بار دیگر تو را به حضور خود قایم خواهم ساخت و اگر نفایس را از رذایل بیرون كنی، آنگاه تو مثل دهان من خواهی بود و ایشان نزد تو خواهند برگشت و تو نزد ایشان بازگشت نخواهی نمود.20و من تو را برای این قوم دیوار برنجین حصاردار خواهم ساخت و با تو جنگ خواهند نمود، امّا بر تو غالب نخواهند آمد زیرا خداوند میگوید: من برای نجات دادن و رهانیدن تو با تو هستم.21و تو را از دست شریران خواهم رهانید و تو را از كف ستمكیشان فدیه خواهم نمود.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۱۵: ۲، ۵-۲۱ انجام میدهد.
برای قوم دعا نکن
خدا به ارمیا گفته بود که برای قوم دعا نکند، زیرا که خدا آنها را مجازات میکرد. این به عنوان تصویری برای ارمیا بود. ارمیا از دعا منع گردید، زیرا که مجازات پیش از این مشخص شده بود. خداوند[یهوه] توضیح میدهد که حتی موسی با آن عظمتش نیز نتوانست به یهودیان گناهکار کمک کند.
خداوند[یهوه] از دیگر امّتها استفاده میکند.
خداوند[یهوه] از دیگر امّتها برای مجازات یهودا استفاده خواهد کرد. این موضوعی بسیار توهینآمیز برای یهودیان بود. از سوی دیگر شگفتزده خواهند شد که خداوند[یهوه] از دیگر امّتها برای مجازات قوم خویش استفاده خواهد نمود.
ارمیا همان زمان نزد خداوند[یهوه] دعا کرده بود.
این بدان معنی است که آنها از خداوند[یهوه] استدعا می کنند که مردم را حفظ کند. ترجمه جایگزین: «در حضور من ایستادند و برای این قوم شفاعت کردند، ولی من همچنان به ایشان لطف نخواهم نمود»
خداوند[یهوه] از انگاره بیرون انداختن مردم برای تأکید بر این موضوع استفاده میکند.
«آنان که برای رفتن مقرر کردهام»
اینجا موت به مکانی که مردم میتوانند به آنجا بروند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «باید بمیرند»
اینجا «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. «مستحقّ شمشیر» به این معناست که خدا آنها را مقرر کرده تا در جنگ بمیرند. ترجمه جایگزین: «آنانی را که مقرر کردهام تا در جنگ بمیرند، باید در جنگ کشته شوند»
اینجا اشاره به این است که خداوند[یهوه] آنان را مقرر کرده است که به دلیل قحطی کشته شوند و «قحط» به مکانی که مردم میتوانند به آنجا بروند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی را که مقرر کردهام که از قحطی بمیرند، باید بروند و از طریق قحطی کشته شوند»
«باید به اسارت برود»
خداوند[یهوه] به آنان گفته است که تعدادی از ایشان را به مرگ میفرستد، برخی به واسطه شمشیر کشته خواهند شد، برخی به واسطه قحطی کشته خواهند شد و برخی به اسارت برده خواهند شد.
اینجا «شمشیر» به سربازان دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سربازان دشمن»
اینجا واژه «ایشان» به مردم یهودا اشاره دارد و نه چهار گروه مردمی که در آیه پیشین ذکر شده است.
منسّی پادشاهی بسیار شریر بود که اعمال شرارتآمیز زیادی در اورشلیم به جا آورد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شرارتهایی که منسّی در اورشلیم به جا آورد»
خداوند[یهوه] به آنها گفته است که چهار گروه را مأمور کشتن آنها خواهد نمود، شمشیر، سگان، پرندگان و حیوانات صحرا.
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا تأکید نماید که هیچ کس نباید برای اورشلیم ماتم گیرد. این پرسش میتواند به صورت جمله اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نباید بر تو ای اورشلیم ترحّم نماید و هیچ کس نباید برای ویرانی تو ماتم گیرد»
اینجا «اورشلیم» اشاره به ساکنان آن است. ترجمه جایگزین: «برای شما مردمی که در اورشلیم ساکنید»
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر این موضوع که مردم درواقع خداوند[یهوه] را ترک کرده بودند، تکرار شده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«ترک کردی» یا «از من دور شدی»
اینجا «دست» نمایانگر قدرت است. ترجمه جایگزین: «از قدرت خویش بر ضد تو استفاده خواهم کرد»
خداوند[یهوه] پراکنده ساختن مردم و اجبار به ترک دیارشان را به غربال کردن گندم برای جدا شدن کاه از آن توسط باد تشبیه میکند.
وسیله کشاورزی با دستهای بلند و چنگالهای آهنین که مخصوصاً برای به هوا افشاندن گندم برای جدا شدن کاه توسط باد مورد استفاده قرار میگیرد.
«فرزندانشان را خواهم کشت» یا «اجازه خواهم داد دشمنان فرزندانشان را هلاک کنند»
خداوند[یهوه] به آنها گفته است که هیچ کس نباید به هلاک شدن آنها اهمیت دهد، زیرا که از شرارتهایشان باز نخواهند گشت.
زنی که شوهرش مرده است
«بیشتر از ماسههای ساحل دریا» این مقایسهای اغراقآمیز است که برای تأکید بر تعداد غیر قابل شمارش استفاده می شود. ترجمه جایگزین: «غیر قابل شمارش»
اینجا به آن معناست که خداوند[یهوه] ارتش دشمن را برای کشتن جوانان آنها میفرستد و این موضوع باعث سوگواری عظیم مادرانشان خواهد گردید. ترجمه جایگزین: «در وقت ظهر ارتش دشمن را برای کشتن جوانانتان خواهم فرستاد و مادرانشان خواهند گریست»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بر آنها واقع خواهد شد»
واژگان «خجل» و «رسوایی» دارای معنای مشابه می باشند و تأکیدی بر شرمندهشدن است. ترجمه جایگزین: «کاملاً شرمنده خواهند گردید»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کمرنگ می شود»
اینجا اندوهگین شدن زنان به علت مرگ فرزندانشان،به روزی که خیلی زود غروب میکند تشبیه شده است. تاریکی به اندوه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر اندوهشان همانند روزی که زود تاریک میشود، شدهاند»
اینجا «شمشیر» به سربازان دشمن اشاره دارد. این بدان معناست که خدا اجازه خواهد داد که بقیه باقی مانده ایشان توسط سربازان دشمن کشته شوند. ترجمه جایگزین: «اجازه خواهم داد که سربازان دشمن باقی مانده فرزندان ایشان را بکشند»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
در این آیه ارمیا درباره رنجهایش با خداوند[یهوه] صحبت میکند و خداوند[یهوه] او را پاسخ میدهد.
ارمیا وانمود میکند که با مادرش درباره اندوهش صحبت میکند.
واژگان «جنگجو» و «نزاعکننده» در واقع دارای معنای مشابه میباشند. در کنار یکدیگر بر میزان استدلال ارمیا تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «مردی که دائماً با او بحث میکنم»
اشاره به قرض دادن پول به مردم است. معمولاً پول قرض دادن باعث درگیری میان مردم میشود. ترجمه جایگزین: «به هیچ کس پولی قرض ندادهام و از هیچ کس پولی قرض نگرفتهام» یا «هیچ کس را به خاطر قرض خشمگین نساختهام و بعد از آن نزاع نکردهام»
پاسخ مشخص برای این پرسش بدیهی «بله» است. این پرسش میتواند به صورت جمله خبری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «قطعاً تو را برای نیکویی رهایی خواهم بخشید»
اینان دشمنان ارمیا هستند که با نبوتهای او مخالفت میکردند.
اینجا واژگان «بلا» و «تنگی» دارای معنای مشابه میباشند. اینجا تأکید بر روی میزان بلا و تنگی است. ترجمه جایگزین: «در زمان تنگی عظیم»
اینجا در این پرسش خداوند[یهوه] قدرت دشمنان یهودا را به آهن آمیخته به برنج تشبیه میکند. این پرسش بدیهی میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آهن را بشکند مخصوصاً اگر آهن شمالی آمیخته با برنج باشد» یا «اما دشمنان یهودا که همانند آهن آمیخته با برنج میباشند، از سمت شمال به یهودا حمله خواهند کرد و هیچ کس قادر به متوقف کردن آنها نیست»
اینجا در این آیه خداوند[یهوه] قوم اسرائیل را به یک شخص تشبیه میکند.
واژگان «توانگری» و «خزینهها» دارای معنای مشابه میباشند و به هر آن چه که مردم با ارزش میدانند، اشاره دارد.
غنایمی که پس از شکست یک شهر از آنجا دزدیده میشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی گناهانی که مرتکب شدهای»
«در تمام سرزمین»
«به زمینی که برای تو غریب است»
غضب خدا به آتشی ویرانگر تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «به علت خشم شدیدم از تو نابودت خواهم نمود»
اینجا یهوه غضب خود را به آتش تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا که خشم من مانند آتشی است که در مقابل تو افروخته شده است» یا «در غضب خویش بر ضد تو برخواهم خواست و غضب من همچون آتش سوزاننده است»
«برافروختن آتش»
ارمیا با خداوند[یهوه] صحبت میکند.
ارمیا از خداوند[یهوه] میخواهد که درمقابل گناهان دشمنان ایشان شفقت نشان ندهد. عبارت «از من تفقّد نما» اشاره به کشته شدن آنان دارد. ترجمه جایگزین: «استدعا میکنم که به شفقت با آنها ادامه نده و نگذار که کشته شوم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیام تو را شنیدهام»
ارمیا شنیدن و درک نمودن پیام خداوند[یهوه] را به غذایی که میتوان خورد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «پیام تو را فهمیدم»
اینجا «دل» نمایانگر عواطف و احساسات شخص است. ترجمه جایگزین: «چیزی که بسیار دوست دارم»
«مردم میدانند که تو را خدمت میکنم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «با آن زمان سپری نکردم»
اینجا «دست زورآور» [درفارسی متفاوت است] خداوند[یهوه] به کنترل و تأثیر او بر شرایط ارمیا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با قدرت بر من تأثیر میگذاری» یا «تو کسی هستی که آن چه را انجام میدهم، کنترل میکنی»
ارمیا از این پرسش بدیهی برای تأکید بر میزان دردش استفاده میکند. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «درد من ادامهدار است، همچون زخمی که شفا نمییاید»
اینجا زخمهای ارمیا به شخصی که علاج را نمیپذیرد، تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بهبود نخواهد یافت»
ارمیا از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا تأکیدی باشد بر این احساس او که نمیتواند به خداوند[یهوه] وابسته باشد. این موضوع را با تشبیه یهوه به چشمه آب ناپایدار توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «مثل این است که از من مستقل هستی، مانند چشمهای که برای نوشیدن آب میروم ولی آن را خشک مییابم»
اینجا ارمیا به این علت که درباره پیغام خدا سخن گفته است به دهان خداوند[یهوه] تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «تو از جانب من سخن خواهی گفت»
اینجا ضمیر «تو» برای تأکید بر این موضوع که این فرمان مخصوص ارمیا است، استفاده شده است.
اینجا ارمیا به دیوار تشبیه شده است و حاکی از آن است مردم قادر نخواهند بود او را شکست دهند. ترجمه جایگزین: «تو را همچون دیوار برنجین مستحکم خواهم ساخت»
اینجا مردمی که با ارمیا میجنگند به ارتشی که به جنگ میتازد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بر ضد تو خواهند جنگید» یا «با تو ضدیت خواهند نمود»
واژگان «نجات دادن» و «رهانیدن» دارای معنای مشابه بوده و بر امنیت وعده خدا تأکید دارد.
این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر امنیت مهیا کنندگی خدا تکرار شده است.
اینجا واژه «دست» نمایانگر کنترل است. ترجمه جایگزین: «از کنترل شریران .... و کنترل ستمکشان»
اشاره به مردم شریر است. ترجمه جایگزین: «مردم شریر» یا «آنانی که شریر میباشند»
فرمانروایی که انتظار اطاعت کامل مردم از فرامینش را دارد و رابطهای دوستانه با مردمی که بر آنها حکمرانی میکند، ندارد.
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«برای خود زنی مگیر و تو را در این مكان پسران و دختران نباشد.3زیرا خداوند درباره پسران و دخترانی كه در این مكان مولود شوند و درباره مادرانی كه ایشان را بزایند و پدرانی كه ایشان را در این زمین تولید نمایند چنین میگوید:4به بیماریهای مهلك خواهند مرد. برای ایشان ماتم نخواهند گرفت و دفن نخواهند شد بلكه بر روی زمین سرگین خواهند بود. و به شمشیر و قحط تباه خواهند شد و لاشهای ایشان غذای مرغان هوا و وحوش زمین خواهد بود.5زیرا خداوند چنین میگوید: به خانه نوحهگریداخل مشو و برای ماتم گرفتن نرو و برای ایشان تعزیت منما زیرا خداوند میگوید كه سلامتی خود یعنی احسان و مراحم خویش را از این قوم خواهم برداشت.6هم بزرگ و هم كوچك در این زمین خواهند مرد و دفن نخواهند شد. و برای ایشان ماتم نخواهند گرفت و خویشتن را مجروح نخواهند ساخت و موی خود را نخواهند تراشید.7و برای ماتم گری نان را پاره نخواهند كرد تا ایشان را برای مردگان تعزیت نمایند و كاسه تعزیت را با ایشان برای پدر یا مادر ایشان هم نخواهند نوشید.8و تو به خانه بزم داخل مشو و با ایشان برای اكل و شرب منشین.9زیرا كه یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: اینك من در ایام شما و در نظر شما آواز خوشی و آواز شادمانی و آواز داماد و آواز عروس را از این مكان خواهم برداشت.10و هنگامی كه همه این سخنان را به این قوم بیان كنی و ایشان از تو بپرسند كه خداوند از چه سبب تمامی این بلای عظیم را به ضدّ ما گفته است و عصیان و گناهی كه به یهوه خدای خود ورزیدهایم چیست؟11آنگاه تو به ایشان بگو: خداوند میگوید: از این جهت كه پدران شما مرا ترك كردند و خدایان غیر را پیروی نموده، آنها راعبادت و سجده نمودند و مرا ترك كرده، شریعت مرا نگاه نداشتند.12و شما از پدران خویش زیاده شرارت ورزیدید چونكه هر یك از شما سركشی دل شریر خود را پیروی نمودید و به من گوش نگرفتید.13بنابراین من شما را از این زمین به زمینی كه شما و پدران شما ندانستهاید خواهم انداخت و در آنجا شبانهروز خدایان غیر را عبادت خواهید نمود زیرا كه من برشما ترحّم نخواهم نمود.»14بنابراین خداوند میگوید: «اینك ایامی میآید كه بار دیگر گفته نخواهد شد قسم به حیات یهوه كه بنیاسرائیل را از زمین مصر بیرون آورد.15بلكه قسم به حیات یهوه كه بنیاسرائیل را از زمین شمال و همه زمینهایی كه ایشان را به آنها رانده بود برآورد. زیرا من ایشان را به زمینی كه به پدران ایشان دادهام باز خواهم آورد.16خداوند میگوید: اینك ماهیگیران بسیار را خواهم فرستاد تا ایشان را صید نمایند و بعد از آن صیادان بسیار را خواهم فرستاد تا ایشان را از هر كوه و هر تلّ و از سوراخهای صخرهها شكار كنند.17زیرا چشمانم بر همه راههای ایشان است و آنها از نظر من پنهان نیست و عصیان ایشان از چشمان من مخفی نی.18و من اول عصیان و گناهان ایشان را مكافات مضاعف خواهم رسانید چونكه زمین مرا به لاشهای رجاسات خود ملوّث نموده و میراث مرا به مكروهات خویش مملوّ ساختهاند.»19ای خداوند كه قوّت من و قلعه من و در روز تنگی پناهگاه من هستی! امّتها از كرانهای زمین نزد تو آمده، خواهند گفت: پدران ما جز دروغ و اباطیل و چیزهایی را كه فایده نداشت وارث هیچ نشدند.20آیا میشود كه انسان برای خود خدایان بسازد و حال آنكه آنها خدا نیستند؟21«بنابراین هان این مرتبه ایشان را عارف خواهم گردانید بلی دست خود و جبروت خویش را معروف ایشان خواهم ساخت و خواهند دانست كه اسم من یهوه است.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۱۶: ۱۹-۲۱ انجام میدهد. این آیات منظوم همچنین در باب ۱۷ ادامه مییابد و این قسمتها باید به عنوان یک بخش در نظر گرفته شود.
وقوع مجازات
مجازاتی که در این باب نبوت میشود به زودی رخ خواهد داد. نویسنده تصاویر زیادی را ارائه میدهد تا غریبالوقوع بودن این اتفاقات را توصیف کند.
احیای اسرائیل
خداوند مردم را از اسارت باز میگرداند. اگرچه مجازات یهودا عظیم خواهد بود، ولی خداوند[یهوه] وعده احیای اسرائیل در آینده را میدهد.
and )
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به دلیل بیماریهای کشنده، هلاک خواهند شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس برای ایشان ماتم نخواهد گرفت و اجسادشان را دفن نخواهد نمود»
مرگ فرزندانشان بر روی زمین به سرگین تشبیه شده است تا منزجر کننده بودن شرایط اجسادشان را توصیف نماید و این که هیچ کس آنها را دفن نخواهد کرد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۸: ۲ به شکل ترجمه شده است.
عبارت «تباه خواهند شد» شکل ملایم برای بیان کشته خواهند شد است. واژه «شمشیر» به سربازان دشمن که با شمشیر میجنگند، اشاره دارد. این عبارت به کشته شدن در جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قحطی و یا در جنگ کشته خواهند شد»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت: انجام بده» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت: انجام بده»
واژه «نوحهگری» میتواند به عنوان عبارت کلامی بیان شود. ترجمه جایگزین: «جایی که مردم سوگواری میکنند»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره رفتار با احسان، رحمت و محبت خود با قوم صحبت میکند که گویی اینها چیزهایی هستند که اکنون از قوم باز داشته شده است. ترجمه جایگزین: «بیش از این در صلح یا رحمت و محبت با آنها رفتار نخواهم کرد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا اشاره به همه مردم است و استفاده از اندازه جهت نشان دادن میزان اهمیت آنها میباشد. ترجمه جایگزین: «هم مهم و هم بیاهمیت» یا «مردم بسیار بی توجه به میزان اهمیت آنها»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس آنها را دفن نخواهد نمود»
مجروح کردن و تراشیدن موی سر اعمالی سمبلیک برای نشان دادن میزان شدید اندوه بود، مخصوصاً اگر عزیزی را از دست میدادند.
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند. درواقع خدا یک موضوع را برای تأکید ورزیدن بر آن دوبار تکرار میکند. مرسوم بود که برای شخصی که یکی از اعضای خانوادهاش فوت کرده غذا یا شراب میبردند. خداوند[یهوه] به خاطر گناهان قوم تمامی آسایش را از آنها گرفته است.
اینجا واژه «کاسه» بیانگر نوشیدنی است که کاسه در خود نگه می دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نباید طعم آسایش را بنوشد»
«خانهای که مردم در آن جشن برگزار میکنند»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببنید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
اینجا واژه «شما» جمع است و به مردم اسرائیل اشاره دارد. این اصطلاح به این معنی است که خداوند[یهوه] همه اینها را در جایی به عمل میآورد که مردم قادر به دیدنش باشند. ترجمه جایگزین: «در مقابل شما» یا «جایی که بتوانید ببینید»
این اصطلاح به معنی در ایام زندگی است. ترجمه جایگزین: «در ایام زندگی شما»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۴ به چه شکل ترجمه شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
واژه «سجده نمودن» در واقع دارای معنای مشابه با «عبادت کردن» است و وضعیتی را که مردم در عبادت از آن استفاده می کردند، توصیف میکند. در واقع خدا یک موضوع را برای تأکید ورزیدن، دوبار تکرار کرده است.
«اجدادتان. به آنها بنگرید و خواهید دید که هر یک از شما»
خداوند[یهوه] اعمال اشخاص را به شخصی که در مسیری گام برمیدارد، تشبیه میکند. اینجا «دل» نمایانگر خواستهها و احساسات شخص است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۱: ۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «با سرسختی آن چه را که دوست دارند، انجام میدهند»
«کسی که آن چه را میگویم، انجام نمیدهد»
خداوند[یهوه] اجبار قوم به ترک سرزمینشان را به بیرون انداختن از زمین تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مجورتان میکنم که این زمین را ترک کرده و بروید»
اینجا اشاره به «روز» و «شب» به معنای همه وقت است. ترجمه جایگزین: «همه اوقات» یا «مستمر»
اینجا واژه «اینک» توجه ما را به اطلاعات شگفتآوری که در ادامه گفته میشود، جلب میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که مردم دیگر نخواهند گفت»
مردم عبارت «به راستی که خداوند[یهوه] زنده است» را برای تأکید بر روی حقانیت آن چه که در ادامه میگویند، استفاده میکردند. این راهی برای بیان یک وعده رسمی است. قسم خوردن به نام خداوند[یهوه] به جای نام بعل نمایانگر این است که آنها خداوند[یهوه] را به جای بعل عبادت میکنند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «رسماً قسم میخورم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] ارتش دشمن که برای کشتن مردم حمله میکند را به صیادان ماهی تشبیه میکند.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] ارتش دشمن را که برای کشتن مردم حمله میکند، به شکارچی حیوانات تشبیه میکند.
واژه «چشم» به خداوند[یهوه] اشاره دارد که همه اعمال ما را میبیند. ترجمه جایگزین: «همه اعمال ایشان را میبینم»
واژه «آنها» یا به مردم و یا به اعمال آنها اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانند از من پنهان شوند» یا «نمیتوانند طریقهایشان را از من پنهان نمایند»
واژه «چشم» به خداوند[یهوه] اشاره دارد که میبیند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانند عصیان خود را از من پنهان نمایند»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره غیر قابل وپذیرش بودن زمین صحبت میکند که گویی مردم زمین را نجس کردهاند. واژگان «رجاسات خود» می تواند به صورت عبارت کلامی بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که زمین مرا نجس کردهاند»
اصطلاح «مملوّ ساختن» به این معناست که بتهای بسیاری در زمین قرار دادهاند. عبارت «مملوّ ساختهاند» می تواند به صورت عبارت کلامی بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که میراث مرا از بتهای منزجر کننده خود پر ساختهاند» یا «زیرا که بتهای منزجر کننده ایشان در همه جای میراث من وجود دارد»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره زمین سخن میگوید که گویی میراث دائمی اوست. ترجمه جایگزین: «زمین که میراث من است»
اینجا ارمیا با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
ارمیا خداوند[یهوه] را به مکانی که دشمن نمیتواند به آن حمله کند تشبیه مینماید. او یک ایده را سه بار تکرار میکند.
واژه «امتّها» به مردم دیگر ملل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر ملل نزد تو میآیند» یا «مردم امتّهای دیگر نزد تو خواهند آمد»
این اصطلاحی برای بیان دورترین نقاط جهان است. با اشاره به هر دو انتها ، به همه جا بین این قسمتها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط روی زمین» یا «همه جای زمین»
واژگان «آنها» و «از آن آنها» [هیچ کدام در ترجمه فارسی به این شکل وجود ندارد] به خدایان دروغین که اجدادشان به ایشان آموخته بودند که به آنها باور داشته باشند اشاره میکند. هر دو این واژگان دارای معنای مشابه میباشند و دومین «باطل» بودن آنها را با تأکید بیشتری توصیف می کند.
مردم این پرسش بدیهی را مطرح میکنند تا تأکید کنند که انسانها نمیتوانند برای خود خدایان بسازند. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «انسان نمیتواند برای خود خدایان بسازد و آن چه که آنها میسازند، خدا نیست»
«بنابراین ، در واقع» اینجا خداوند[یهوه] سخن گفتن آغاز میکند. واژه «هان» به آن چه که در ادامه میآید، تأکید میکند.
اینجا واژه «ایشان» به امتّها اشاره دارد. خداوند[یهوه] این عبارت را جهت تأکید ورزیدن استفاده میکند.
اینجا واژه «دست» به قدرت و اقتدار اشاره دارد. هر دو واژه دارای معنای مشابه بوده و بر قدرت و اقتدار خداوند[یهوه] تأکید دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت عظیم من»
اینجا واژه «اسم» به شخصیت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خواهند دانست که من خداوند[یهوه]، خدای حقیقی هستم»
1«گناه یهودا به قلم آهنین و نوك الماسمرقوم است. و بر لوح دل ایشان و برشاخهای مذبحهای شما منقوش است.2مادامی كه پسران ایشان مذبحهای خود و اشیریم خویش را نزد درختان سبز و بر تلّهای بلند یاد میدارند،3ای كوه من كه در صحرا هستی توانگری و تمامی خزاین تو را به تاراج خواهم داد و مكانهای بلند تو را نیز به سبب گناهی كه در همه حدود خود ورزیدهای.4و تو از خودت نیز ملك خویش را كه به تو دادهام بیزرع خواهی گذاشت و دشمنانت را در زمینی كه نمیدانی خدمت خواهی نمود زیرا آتشی در غضب من افروختهاید كه تا به ابد مشتعل خواهد بود.»5و خداوند چنین میگوید: «ملعون باد كسی كه بر انسان توكّل دارد و بشر را اعتماد خویش سازد و دلش از یهوه منحرف باشد.6و او مثل درخت عرعر در بیابان خواهد بود و چون نیكویی آید آن را نخواهد دید بلكه در مكانهای خشك بیابان در زمین شوره غیرمسكون ساكن خواهد شد.7مبارك باد كسی كه بر خداوند توكّل دارد و خداوند اعتماد او باشد.8او مثل درخت نشانده بر كنار آب خواهد بود كه ریشههای خویش را بسوی نهر پهن میكند و چون گرما بیاید نخواهد ترسید و برگش شاداب خواهد ماند و در خشكسالی اندیشه نخواهد داشت و از آوردن میوه باز نخواهد ماند.9دل از همه چیز فریبندهتر است و بسیار مریض است كیست كه آن را بداند؟10من یهوه تفتیش كننده دل و آزماینده گُردهها هستم تا بهر كس بر حسب راههایش و بر وفق ثمره اعمالش جزا دهم.»11مثل كبك كه بر تخمهایی كه ننهاده باشد بنشیند، همچنان است كسی كه مال را بهبیانصافی جمع كند. در نصف روزهایش آن را ترك خواهد كرد و در آخرت خود احمق خواهد بود.12موضع قدس ما كرسی جلال و از ازل مرتفع است.13ای خداوند كه امید اسرائیل هستی همگانی كه تو را ترك نمایند خجل خواهند شد. آنانی كه از من منحرف شوند در زمین مكتوب خواهند شد چونكه خداوند را كه چشمه آب حیات است ترك نمودهاند.14ای خداوند مرا شفا بده، پس شفا خواهم یافت. مرا نجات بده، پس ناجی خواهم شد زیرا كه تو تسبیح من هستی.15اینك ایشان به من میگویند: «كلام خداوند كجاست؟ الا´ن واقع بشود.»16و اما من از بودن شبان برای پیروی تو تعجیل ننمودم و تو میدانی كه یوم بلا را نخواستم. آنچه از لبهایم بیرون آمد به حضور تو ظاهر بود.17برای من باعث ترس مباش كه در روز بلا ملجای من تویی.18ستمكاران من خجل شوند امّا من خجل نشوم. ایشان هراسان شوند اما من هراسان نشوم. روز بلا را بر ایشان بیاور و ایشان را به هلاكت مضاعف هلاك كن.19خداوند به من چنین گفت كه «برو و نزد دروازه پسران قوم كه پادشاهان یهودا از آن داخل میشوند و از آن بیرون میروند و نزد همه دروازههای اورشلیم بایست.20و به ایشان بگو: ای پادشاهان یهودا و تمامی یهودا و جمیع سكنه اورشلیم كه از این دروازهها داخل میشوید كلام خداوند را بشنوید!21خداوند چنین میگوید: برخویشتن با حذر باشید و در روز سَبَّت هیچباری حمل نكنید و آن را داخل دروازههای اورشلیم مسازید.22و در روز سَبَّت هیچ باری از خانههای خود بیرون میاورید و هیچكار مكنید بلكه روز سَبَّت را تقدیس نمایید چنانكه به پدران شما امر فرمودم.»23امّا ایشان نشنیدند و گوش خود را فرا نداشتند بلكه گردنهای خود را سخت ساختند تا نشنوند و تأدیب را نپذیرند.24و خداوند میگوید: «اگر مرا حقیقتاً بشنوید و در روز سَبَّت، هیچ باری از دروازههای این شهر داخل نسازید و روز سَبَّت را تقدیس نموده، هیچكار در آن نكنید،25آنگاه پادشاهان و سروران بر كرسی داود نشسته و بر ارابهها و اسبان سوار شده، ایشان و سروران ایشان مردان یهودا و ساكنان اورشلیم از دروازههای این شهر داخل خواهند شد و این شهر تا به ابد مسكون خواهد بود.26و از شهرهای یهودا و از نواحی اورشلیم و از زمین بنیامین و از همواری و كوهستان و جنوب خواهند آمد و قربانیهای سوختنی و ذبایح و هدایای آردی و بخور خواهند آورد و ذبایح تشكّر را به خانه خداوند خواهند آورد.27و اگر مرا نشنیده روز سَبَّت را تقدیس ننمایید و در روز سَبَّت باری برداشته، به شهرهای اورشلیم داخل سازید آنگاه در دروازههایش آتشی خواهم افروخت كه قصرهای اورشلیم را خواهد سوخت و خاموش نخواهد شد.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۱۷: ۱-۱۸ انجام میدهد. این آیات منظوم ادامه ۱۶: ۱۹-۲۱ میباشد و این قسمتها باید به عنوان یک بخش در نظر گرفته شود.
اعتماد به خدا یا انسان
اعتماد موضوع مهم در این باب است. کسانی که به حکمت انسان اعتماد میکنند کامیاب نخواهند گردید. آنانی که به خدا اعتماد کنند تمامی نیازهایشان برآورده خواهد شد.
and )
استعاره
شخصی که به بر انسان اعتماد دارد به بوتهای در بیابان که همواره در حال مبارزه برای زندگی میباشد، تشبیه شده است. اما شخصی که به خدا اعتماد دارد به درختی در کناره جویبار که همه نیازهایش برآورده میشود، تشبیه شده است.
ارمیا معمولاً نبوتهایش را در نظم شعرگونه مینویسد. در شعر عبری از مراعات نظیر و قواعد شعری متفاوتی استفاده میشود.
ارمیا شدت گناهان یهودا را به کسی که گناهانش را به شکل دايمی حکاکی کرده باشد، تشبیه میکند.
اینجا واژه «یهودا» به مردم یهودا اشاره دارد. میتواند به حالت معلوم بیان گردد. ترجمه جایگزین: «یک نفر گناهان یهودا را نوشته است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یک نفر آن را حکاکی کرده است»
عادات گناهآلود مردم طوری به تصویر کشیده شده است که گویی بر قلبهایشان حکاکی شده است. اینجا واژه «دل» به معنای کلیت وجود شخص است: افکارشان، عواطف و اعمالشان. ترجمه جایگزین: «در ذاتش حکاکی شده است»
واژه «شاخها» به گوشههای مذبح اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
واژگان «توانگری» و «خزینهها» دارای معنای مشابه میباشند و به هر آن چه که مردم با ارزش میدانند، اشاره دارد.
غنایمی که دزدیده یا به زور گرفته میشوند.
خداوند[یهوه] به گونهای درباره زمین صحبت میکند که گویی به عنوان جایگاهی دائمی به مردم یهودا داده شده است. ترجمه جایگزین: «زمینی را که به عنوان میراث به شما داده بودم، از دست خواهید داد»
خداوند[یهوه] غضب خویش از گناهان ایشان را به آتش تشبیه میکند که آنانی را که از آنها غضبناک است، میسوزاند. ترجمه جایگزین: «مرا به شدت خشمگین کردهای، طوری که غضب من همچون آتش تو را خواهد سوزانید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کس را که به انسان اعتماد دارد، لعنت خواهم کرد»
اینجا واژه «بشر» (جسم) به انسانها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «صرفاً به قدرت انسان اعتماد دارد»
اینجا «دل» نمایانگر افکار و احساسات شخص است. ترجمه جایگزین: «تعلق خاطر خود را از خداوند[یهوه] بردارد»
کسی که به جای خداوند[یهوه] به انسان اعتماد دارد، مانند گیاهانی خواهد بود که برای زنده ماندن در بیابان تلاش می کند.
عبارت «زمین شوره غیرمسكون» در واقع همان معنای «بیابان» را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «زمین خشک بیابانی که خالی از سکنه است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کسی که به خداوند[یهوه] اعتماد دارد همچون درختی نشانده بر کناره جویبار، همواره کامیاب خواهد بود. در زمان خشکسالی متأثر نخواهد شد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مانند درختی خواهد بود که شخصی آن را بر کنار جویبار کاشته است»
خداوند[یهوه] از درختی سخن می گوید که آب خود را از چشمههای زیر زمین می گیرد که در اثر گرما و خشکسالی تحت تأثیر قرار نمی گیرد، گویی درخت نگران این چیزها نیست. ترجمه جایگزین: «گرما بر آن اثر نخواهد داشت... در زمان خشکسالی هیچ آسیبی نخواهد دید»
اینجا «دل» نمایانگر افکار و احساسات مردم است. ترجمه جایگزین: «افکار انسان از همه چیز فریبندهتر است»
گوینده این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا توضیح دهد که هیچ کس قادر به درک افکار آدمی نیست. این جمله را میتوان به صورت اخباری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آن را بفهمد»
اینجا «دل» نمایانگر احساسات است. ترجمه جایگزین: «که افکار را میآزماید»
اینجا رفتار شخص به راهی که در آن گام میزند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بر حسب سبک زندگیاش»
نتیجه اعمال شخص به میوه تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آن چه که به جا آورده است»
این قیاس پرندهای که بر روی تخم پرنده دیگر نشسته باشد، به معنای نشان دادن مردی ثروتمند است که با سرقت مال دیگران پول خود را به دست می آورد.
اینجا واژه «روز» به سالهای عمر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی که تنها نیمی از عمرش گذشته است»
اینجا ثروت به خادمی که ارباب خود را ترک کرده باشد تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «ثروتش را از دست خواهد داد»
«در انتهای عمرش»
ارمیا معبد را به «کرسی جلال» تشبیه میکند، زیرا که معبد مکان حضور و سلطنت خداوند[یهوه] است.
اشاره به کوه صهیون در اورشلیم است.
اینجا واژه «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی را که تو را ترک میکنند، بر روی غبار زمین خواهی نوشت»
معانی محتمل ۱) استعارهای است از مرگ مردم و به دست فراموشی سپرده شدنشان طوری که گویی کسی نامشان را بر روی خاک نوشته و به سرعت ناپدید میشود. ترجمه جایگزین: «همچون نامهایی که کسی بر روی خاک نوشته باشد ناپدید خواهد گشت» یا ۲) واژه «زمین» کنایه به جهان مردگان است. این استعاره از رفتن مردم به جهان مردگان است و کسی نام آنها را در بین مردگان ثبت میکند. ترجمه جایگزین: «به جمع مردگان خواهند پیوست»
ارمیا منشأ حیات بودن خداوند[یهوه] را به چشمه آب حیات تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] که همچون چشمه آب حیات است»
ارمیا آب تازه و جاری را به آب حیات تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «چشمه آب تازه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو حقیقتاً مرا شفا خواهی داد... تو حقیقتاً مرا نجات خواهی داد.»
معانی محتمل ۱) «زیرا تو کسی هستی که ستایش میکنم» یا ۲) «تو دلیل ستایش من هستی»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
اینجا واژه «من» به ارمیا و «ایشان» به دشمنان او اشاره دارد.
مردم این پرسش را جهت تمسخر کردن ارمیا برای واقع نشدن چیزهایی که گفته است مطرح میکنند. این جمله میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که خداوند[یهوه] به تو گفته بود رخ خواهد داد کجایند؟» یا «چیزهایی که خداوند[یهوه] به تو گفته بود رخ خواهد داد، رخ نداده است»
«باشد که آن چه خداوند[یهوه] گفته است، انجام شود»
ارمیا مراقبت و رهبری مردم توسط خودش را به شبانی که گوسفندان را مراقبت و رهبری میکند تشبیه میکند. او امتناع از انجام این کار را به فرار کردن تشبیه میکند.
«مشتاق نبودم»
اینجا واژه «لبها» به ارمیا اشاره میکند. واژه «بیرون آمدن» (اعلان کردن) میتواند به شکل عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آن چه را که اعلان کردم» یا «چیزهایی که اعلان کردم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«من آنها را ساختم»
ارمیا، خداوند[یهوه] به مکانی که دشمن نمیتواند به آن حمله نماید، تشبیه میکند.
«در دوران بلا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ستمکاران مرا خجل ساز، ولی مرا خجل نساز»
این عبارت در واقع دارای معنای مشابه با عبارت پیشین میباشد و بر دعای ارمیا تأکید میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«آنان را ترسان بساز، ولی مرا هراسان نکن»
ارمیا هلاکت دشمنان را به اشیایی که خداوند[یهوه] میتواند خرد سازد، تشبیه میکند. اصطلاح «هلاكت مضاعف» به معنای دو برابر بودن است. ترجمه جایگزین: «ایشان را کاملاً با بلایا هلاک کن» یا «ایشان را دو برابر هلاک کن»
ممکن است فعل از عبارت قبلی مشخص شود. ترجمه جایگزین: «سپس برو و بر دیگر دروازههای اورشلیم بایست»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«از زندگیهای خود محافظت کنید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر امتناع مردم از شنیدن تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «از گوش سپردن امتناع ورزیدند» یا «از اطاعت کردن امتناع ورزیدند»
ارمیا سرسختی مردم را به کسی که گردن خود را سخت کرده و تکان نمیدهد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «سرسخت شدهاند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا تخت سلطنت پادشاهان یهود به «كرسی داوود» تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۳: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «پادشاهانی که بر تخت پادشاهی یهودا مینشینند» یا «پادشاهان قوم یهودا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم تا ابد در این شهر ساکن خواهند بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«دروازههای اورشلیم را به آتش خواهم کشید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم نمیتوانند آن را خاموش کنند»
1كلامی كه از جانب خداوند به ارمیا نازلشده، گفت:2«برخیز و به خانه كوزهگرفرود آی كه در آنجا كلام خود را به تو خواهم شنوانید.»3پس به خانه كوزهگر فرود شدم و اینك او بر چرخها كار میكرد.4و ظرفی كه از گل میساخت در دست كوزهگر ضایع شد پس دوباره ظرفی دیگر از آن ساخت بطوری كه به نظر كوزهگر پسند آمد كه بسازد.5آنگاه كلام خداوند به من نازل شده، گفت:6«خداوند میگوید: ای خاندان اسرائیل آیا من مثل این كوزهگر با شما عمل نتوانم نمود زیرا چنانكه گل در دست كوزهگر است، همچنان شما ای خاندان اسرائیل در دست من میباشید.7هنگامی كه درباره امّتی یا مملكتی برای كندن و منهدم ساختن و هلاك نمودن سخنی گفته باشم،8اگر آن امّتی كه درباره ایشان گفته باشم از شرارت خویش بازگشت نمایند، آنگاه از آن بلایی كه به آوردن آن قصد نمودهام خواهم برگشت.9و هنگامی كه درباره امّتی یامملكتی به جهت بنا كردن و غرس نمودن سخن گفته باشم،10اگر ایشان در نظر من شرارت ورزند و قول مرا نشنوند آنگاه از آن نیكویی كه گفته باشم كه برای ایشان بكنم خواهم برگشت.11ن مردان یهودا و ساكنان اورشلیم را خطاب كرده، بگو كه خداوند چنین میگوید: اینك من به ضدّ شما بلایی مهیا میسازم و قصدی به خلاف شما مینمایم. پس شما هر كدام از راه زشت خود بازگشت نمایید و راهها و اعمال خود را اصلاح كنید.12اما ایشان خواهند گفت: امید نیست زیرا كه افكار خود را پیروی خواهیم نمود و هر كدام موافق سركشی دل شریر خود رفتار خواهیم كرد.13بنابراین خداوند چنین میگوید: در میان امّتها سؤال كنید كیست كه مثل این چیزها را شنیده باشد؟ دوشیزه اسرائیل كار بسیار زشتكرده است.14آیا برف لبنان از صخره صحرا باز ایستد یا آبهای سرد كه از جای دور جاری میشود خشك گردد؟15زیرا كه قوم من مرا فراموش كرده برای اباطیل بخور میسوزانند و آنها ایشان را از راههای ایشان یعنی از طریقهای قدیم میلغزانند تا در كورهراهها به راههایی كه ساخته نشده است راه بروند.16تا زمین خود را مایه حیرت و سخریه ابدی بگردانند به حدّی كه هر كه از آن گذر كند متحیر شده، سر خود را خواهد جنبانید.17من مثل باد شرقی ایشان را از حضور دشمنان پراكنده خواهم ساخت و در روز مصیبت ایشان پشت را به ایشان نشان خواهم داد و نه رو را.»18آنگاه گفتند : «بیایید تا به ضدّ ارمیا تدبیرها نماییم زیرا كه شریعت از كاهنان و مشورت از حكیمان و كلام از انبیا ضایع نخواهد شد پس بیایید تا او را به زبان خود بزنیم و هیچ سخنش را گوش ندهیم.»19ای خداوند مرا گوش بده و آواز دشمنان مرا بشنو!20آیا بدی به عوض نیكویی ادا خواهد شد زیرا كه حفرهای برای جان من كندهاند. بیاد آور كه چگونه به حضور تو ایستاده بودم تا درباره ایشان سخن نیكو گفته، حدّت خشم تو را از ایشان بگردانم.21پس پسران ایشان را به قحط بسپار و ایشان را به دم شمشیر تسلیم نما و زنان ایشان، بیاولاد و بیوه گردند و مردان ایشان به سختی كشته شوند و جوانان ایشان، در جنگ به شمشیر مقتول گردند.22و چون فوجی بر ایشان ناگهان بیاوری نعرهای از خانههای ایشان شنیده شود زیرا به جهت گرفتار كردنم حفرهای كندهاند و دامها برای پایهایم پنهان نموده.23امّا تو ای خداوند تمامی مشورتهایی را كه ایشان به قصدجان من نمودهاند میدانی. پس عصیان ایشان را میامرز و گناه ایشان را از نظر خویش محو مساز بلكه ایشان به حضور تو لغزانیده شوند و در حین غضب خویش، با ایشان عمل نما.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۱۸: ۱۳-۱۷، ۱۹-۲۳ انجام میدهد.
حمله به ارمیا
شرایط در یهودا به قدری بد شده بود که آنها به ارمیا حمله میکنند. حمله به نبی خدا همانند حمله به خود خدا است.
استعاره
همانطور که کوزهگر میتواند آن چه را که میسازد به چیز دیگری تغییر دهد، خداوند[یهوه] هم میتواند نقشه مجازات آنها را اگر توبه کنند، تغییر دهد. تشبیه مردم به کوزه و خدا به کوزهگر از مفاهیم مهم در این باب است.
and
این اصطلاح برای توصیف پیامی خاص از جانب خدا استفاده شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «این است پیغامی که خداوند[یهوه] به ارمیا داد و فرمود «برخیز»» با «این است پیامی که خداوند[یهوه] با ارمیا درباره آن سخن گفت «برخیز»»
See:
«کارگاه گوزهگر» کوزهگر کسی است که از گل کوزه میسازد.
اینجا واژه «اینک» توجه ما را به ورود شخصیتی جدید به داستان جلب میکند. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را اینجا مد نظر داشته باشید.
چرخ کوزهگری میزی است که میچرخد و کوزهگر برای ساختن کوزه از آن استفاده میکند.
واژه «ضایع شد» اشاره به چیزی در کوزه دارد که کوزهگر را غمگین میسازد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کوزهای که کوزهگر با دستانش میساخت خوب نبود»
«شکل میداد» یا «شکل میگرفت»
ساختن کوزه را متوقف کرد، کوزه را در هم کوبید و به گل تبدیل کرد و از آن گل کوزهای دیگر ساخت.
اینجا واژه «نظر» به دیدن و دیدن به نظر شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که فکر میکرد بهتر است»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بر اقتدارش برای انجام آن چه که برای اسرائیل در نظر دارد، تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «ای خاندان اسرائیل، من اجازه دارم که همچون کوزهگر با شما رفتار کنم»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل» یا «مردم اسرائیل»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«توجه نما، زیرا آن چه که خواهم گفت، حقیقت و مهم است»
خداوند[یهوه] توانایی خود برای بازسازی اسرائیل را به توانایی کوزهگر برای ساخت مجدد کوزه به روشی که در نظر دارد، تشبیه میکند.
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند. در عبارت نخست، خداوند[یهوه] پادشاهی را به گیاه یا ساختمانی که از ریشه و بنیان کنده میشود، تشبیه میکند.
«دست نگاه داشتن» یا «نیاوردن»
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند. خداوند[یهوه] از تقویت پادشاهیها سخن می گوید، گویی آنها ساختمانهایی هستند كه او می سازد، و گویا گیاهی است كه او میکارد.
واژه «ورزند» به ملّت یا پادشاهی اشاره دارد که کنایه از مردم آن امّت و پادشاهی میباشد. واژه «نظر» نمایانگر دیدن و دیدن به افکار و داوری اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم کارهایی را انجام میدهند که در نظر من شرارت است»
اینجا واژه «قول» به سخنان خداوند[یهوه] اشاره دارد. «نشنیدن» اصطلاحی است برای اطاعت نکردن. ترجمه جایگزین: «از آن چه میگویم اطاعت نمیکنند»
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره بلا صحبت میکند که گویی بلا چیزی است که او آن را شکل میدهد، درست مانند کوزهگر که گل را شکل میدهد. عبارت دوم دارای معنای مشابه با عبارت نخست است فقط با کلماتی متفاوت بیان میشود. ترجمه جایگزین: «طرحی را برای ایجاد بلا بر ضد شما به جا خواهم آورد»
«نقشهای»
خداوند[یهوه] سبک زندگی مردم را به «راهی» که در آن گام بر میدارند تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «راههای زشت زندگی»
واژگان «راه» و «اعمال» هر دو به رفتار و سبک زندگی شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اعمال شما منتج به نیکویی برای شما میشود»
واژه «ایشان» به ساکنان یهودا و اورشلیم اشاره دارد.
معانی محتمل برای این اصطلاح ۱) مردم به آن چه که ارمیا به ایشان میگوید، اهمیت نمیدهند. ترجمه جایگزین: «به آن چه میگویی، اهمیت نمیدهیم» یا ۲) مردم فکر نمیکنند که انجام آن چه ارمیا به ایشان میگوید برایشان منتج به نیکویی شود. ترجمه جایگزین: «آن چه میگویی بینتیجه است»
اینجا «دل» نمایانگر افکار و اراده شخص است. ترجمه جایگزین: «دل سرکش مشتاق شرارت است» یا «سرسختانه هر آن چه را که شریرانه است میطلبیم»
واژه «امّتها» به مردم این امّتها اشاره دارد. خداوند[یهوه] برای تمسخر مردم یهودا این پرسش را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «از مردم امّتها بپرسید که تا به حال چنین چیزهایی شنیدهاند» یا «هیچ کس در هیچ کجای جهان چنین چیزهایی نشنیده است»
تشبیه امّتها به زن کاملاً مرسوم بود. خداوند[یهوه] وفاداری به خود را به باکرهای وفادار تشبیه میکند و اسرائیل که باید این باکره باشد به او بیوفا بوده و اعمال زشتی به جا آورده است. ترجمه جایگزین: «اسرائیل که همچون باکره است اعمالی زشت به جا آورده است»
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای تأکید بر آب نشدن برف روی دامنه کوهها مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «برف لبنان هرگز دامنههای سنگی آن را ترک نمیکند»
«دامنه صخرهای کوه»
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای تأکید بر این که چشمههای کوهی هرگز جاری نمیشوند مطرح میکند. طوری درباره خشک شدن این چشمهها صحبت میکند که گویی از بین رفتهاند. ترجمه جایگزین: «چشمههای آب سرد که از دوردستها میآید، هرگز جاری نخواهد شد»
خداوند[یهوه] سبک زندگی را به راهی که در آن گام برمیدارند و عدم وفاداری به او را به لغزیدن در این مسیر تشبیه میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث لغزیدنشان در این راه میشود» یا «مانند این است هنگام راه رفتن در این مسیر لغزش میخوردند»
خداوند[یهوه] سبک زندگی را به راهی که شخص در آن گام برمیدارد تشبیه میکند. اینجا «طریقهای قدیم» به طریقهایی که خداوند[یهوه] به اجدادشان گفته بود و «كوره راهها» به عدم وفاداری ایشان به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
واژه «حیرت» میتواند به شکل عبارت فعلدار ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تبدیل به چیزی خواهد شد که مردم را هراسان میسازد»
واژه «سخریه» به صدایی اشاره دارد که مخالفت شدید را نشان می دهد و می تواند به عنوان یک عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «علامتی که مردم همواره دربارهاش صحبت میکنند»
اینجا واژه «آن» به «زمین ایشان» اشاره دارد.
خداوند[یهوه] فرار ایشان از دشمن را به باد شرقی که گرد و غبار را پراکنده میسازد تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من مانند باد شرقی ایشان را در مقابل دشمنانشان پراکنده خواهم ساخت» یا «همچون باد شرقی که گرد و غبار را پراکنده میسازد، ایشان را در مقابل دشمنانشان پراکنده میکنم»
اینجا واژه «ایشان» به «قوم من» اشاره دارد.
«پشت خود را به ایشان میگردانم و نه روی خود را» برگرداندن پشت به کسی سمبل رد کردن آن شخص و گردانیدن روی سمبل التفات است. ترجمه جایگزین: «آنان را رد کرده و التفات نخواهم نمود»
«نقشهای برای آسیب زدن به ارمیا بکشیم»
عبارت «ضایع نخواهد شد» را میتوان با هریک از این عبارات بیان کرد. همچنین میتوان آن را به شکل مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شریعت کاهنان هرگز زایل نمیگردد، مشورت حکیمان و کلام انبیا هرگز ضایع نخواهد گردید» یا «کاهنان همیشه شریعت را خواهند داشت، حکیمان همواره مشورت خواهند داد و انبیا همیشه نبوت خواهند کرد»
اینجا «کلام» به پیغامی که انبیا از جانب خداوند[یهوه] میآورند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کلام خداوند[یهوه] از انبیا»
مردم به گونهای درباره کلمات آسیبزننده نسبت به ارمیا صحبت میکنند که گویا کلماتشان همچون سلاحی برای حمله به ارمیا است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی بگوییم که به او آسیب زند»
اینجا ارمیا آغاز به سخن گفتن با خداوند[یهوه] میکند.
ارمیا این پرسش را مطرح میکند تا بگوید که نیکویی را نباید با بدی پاسخ داد. ترجمه جایگزین: «پاداش نیکویی من نباید بدی از جانب ایشان باشد»
ارمیا نقشه دشمن برای کشتن او را به کندن حفرهای برای به دام انداختنش تشبیه میکند.
اینجا «خشم» به مجازاتی که خداوند[یهوه] در نظر دارد تا بر آنها وارد آورد، اشاره دارد. ارمیا مجازات نکردن ایشان توسط خداوند[یهوه] را به برگرداندن خشم تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تا در خشم خویش ایشان را مجازات ننمایی»
اینجا اصطلاح «بسپار» به معنای قراردادن شخصی زیر اقتدار شخص دیگر است. ارمیا «قحطی» را به شخصی که بر آنها اقتدار مییابد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «فرزندان ایشان بر اثر قحطی کشته شوند»
اینجا واژه «دست» [در فارسی متفاوت است] به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اجازه بده آنانی که شمشیر به دست دارند بر ایشان اقتدار بیابند» یا «بگذار در جنگ کشته شوند»
«اجازه بده فرزندان و شوهرانشان بمیرند» واژه «بیاولاد» به زنی که فرزندانش فوت کردهاند، اشاره دارد.
ممکن است فعل از عبارت قبلی مشخص شود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم، مردانشان را بکشند»
ممکن است فعل از عبارت قبلی مشخص شود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار در جنگ جوانانشان را با شمشیر هلاک کنند»
عبارت « نعرهای از خانههای ایشان شنیده شود» میتواند به عنوان عبارت کلامی ترجمه شود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم صدای نعره ایشان را بشنوند» یا «بگذار مردم صدای نعره دیگران را بشنوند»
اینجا هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند. ارمیا نقشه دشمن را برای کشتن خود، به کندن چاهی برای بدام انداختنش تشبیه میکند.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۸: ۲۰ به چه شکل ترجمه شده است.
واژه «پا» به ارمیا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دامهای پنهانی برای من» یا «برای من دامها پنهان کردهاند تا بر آن پا بگذارم»
ارمیا آمرزش گناهان نزد خداوند[یهوه] را به این تشبیه میکند که گویی شخصی گناهان ایشان را مکتوب کرده و خداوند[یهوه] آنها را پاک میکند. این عبارت دارای معنای مشابه با عبارت پیشین میباشد. ترجمه جایگزین: «گناهانشان را نیامرز»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم در حضور تو سرنگون گردند»
واژه «خشم» میتواند به عنوان یک فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «حینی که از ایشان خشمگین هستی»
1خداوند چنین گفت: «برو و كوزه سفالین از كوزهگر بخر و بعضی از مشایخ قوم و مشایخ كهنه را همراه خود بردار.2و به وادی ابن هنّوم كه نزد دهنه دروازه كوزهگران است بیرون رفته، سخنانی را كه به تو خواهم گفت در آنجا ندا كن.3و بگو: ای پادشاهان یهودا و سكنه اورشلیم كلام خداوند را بشنوید! یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: اینك بر این مكان چنان بلایی خواهم آورد كه گوش هر كس كه آن را بشنود صدا خواهد كرد.4زانرو كه مرا ترك كردند و این مكان را خوار شمردند و بخور در آن برای خدایان غیر كه نه خود ایشان و نه پدران ایشان و نه پادشاهان یهودا آنها را شناخته بودند سوزانیدند و این مكان را از خون بیگناهان مملّو ساختند.5و مكانهای بلند برای بعل بنا كردند تا پسران خود را به جای قربانیهای سوختنی برای بعل بسوزانند كه من آن را امر نفرموده و نگفته و در دلم نگذشته بود.6بنابراین خداوند میگوید: اینك ایامی میآید كه این مكان به توفت یا به وادی ابن هنّوم دیگر نامیده نخواهد شد بلكه به وادی قتل.7و مشورت یهودا و اورشلیم را در این مكان باطل خواهم گردانید و ایشان را از حضور دشمنان ایشان و به دست آنانی كه قصد جان ایشان دارند خواهم انداخت و لاشهای ایشان را خوراك مرغان هوا و حیوانات زمین خواهمساخت.8و این شهر را مایه حیرت و سخریه خواهم گردانید به حدّی كه هر كه از آن عبور كند متحیر شده، به سبب جمیع بلایایش سخریه خواهد نمود.9و گوشت پسران ایشان و گوشت دختران ایشان را به ایشان خواهم خورانید و در محاصره و تنگی كه دشمنان ایشان و جویندگان جان ایشان بر ایشان خواهند آورد، هر كس گوشت همسایه خود را خواهد خورد.10آنگاه كوزه را به نظر آنانی كه همراه تو میروند بشكن.11و ایشان را بگو: یهوه صبایوت چنین میگوید: به نوعی كه كسی كوزه كوزهگر را میشكند و آن را دیگر اصلاح نتوان كرد همچنان این قوم و این شهر را خواهم شكست و ایشان را در توفت دفن خواهند كرد تا جایی برای دفن كردن باقی نماند.»12خداوند میگوید: «به این مكان و به ساكنانش چنین عمل خواهم نمود و این شهر را مثل توفت خواهم ساخت.13و خانههای اورشلیم و خانههای پادشاهان یهودا مثل مكان توفت نجس خواهد شد یعنی همهخانههایی كه بر بامهای آنها بخور برای تمامی لشكر آسمان سوزانیدند و هدایای ریختنی برای خدایان غیر ریختند.»14پس ارمیا از توفت كه خداوند او را به جهت نبوّت كردن به آنجا فرستاده بود باز آمد و در صحن خانه خداوند ایستاده، به تمامی قوم گفت:15«یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: اینك من بر این شهر و بر همه قریههایش، تمامی بلایا را كه دربارهاش گفتهام وارد خواهم آورد زیرا كه گردن خود را سخت گردانیده، كلام مرا نشنیدند.»
مردم وحشت کردهاند
اورشلیم کاملاً ویران خواهد شد، طوری که اجساد همه جای شهر دیده میشوند و این مردم را وحشتزده میکند.
کوزهگر کسی است که اشیایی از گل میسازد.
«پارچ» یا «بطری»
نام درّهای است در سمت جنوب اورشلیم، جایی که مردم برای خدایان دروغین قربانی میکردند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۱ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
اینجا «گوش... خواهد شنید» اصطلاحی است به معنای این که هرکس بشنود شگفتزده خواهد شد. ترجمه جایگزین: «هرکس را که بشنود، شگفتزده خواهد کرد»
معانی محتمل ۱) «زنگ خواهد زد» یا ۲) «خواهد لرزید»
اینجا واژه «کردند» به مردم یهودا اشاره دارد.
اینجا «خون بیگناهان» به کشتار انسانهای بیگناه اشاره دارد. خداوند[یهوه] کشتار تعداد زیاد مردم را به مملّو ساختن از خون تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «انسانهای بیگناه بسیاری را در این مکان کشتهاند»
اینجا واژه «دل» به افکار خداوند[یهوه] اشاره دارد. ببنید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «هرگز به آن فکر نکرده بودم»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم، توجه نما»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر نام این مکان را نخواهند آورد»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۱ به چه شکل ترجمه شده است.
اصطلاح «قصد جان ایشان دارند» به معنای کشته شدن در جنگ است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان را قادر میسازم که ایشان را با شمشیر بکشند»
واژه «ایشان» به مردم یهودا و اورشلیم اشاره دارد.
ممکن است فعل از عبارت قبلی مشخص شود. اصطلاح «به دست انداختن» به معنای کسی را کشتن است و واژه «دست» به کلیت شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنانی را که قصد جان ایشان را دارند قادر به کشتنشان میسازم»
واژه «حیرت و سخریه» به صدایی اشاره دارد که مخالفت شدید را نشان میدهد و میتواند به عنوان یک عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «موضوعی برای حیرت مردم»
«به ساکنین اورشلیم خواهم خورانید»
«به دلیل محاصره»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمنان و کسانی که در پی جان ایشان هستند، بر آنها تنگی خواهند آورد»
اسم انتزاعی «نظر» را میتوان با فعل «دیدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در حالی که کسانی که همراه تو میآیند، میبینند»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببنید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر کسی نمیتواند آن را مرمت نماید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
واژه «خانهها» میتواند اینجا بکار برده شود. ترجمه جایگزین: «خانههای پادشاهان یهودا»
مردمی که برای اهداف خداوند پذیرفته شده نیستند به افرادی که از لحاظ جسمی ناپاک هستند تشبیه شدهاند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
این دو عبارت به سرسختی مردم اشاره دارند. در جمله نخست خداوند[یهوه] سرسختی آنها را به کسی که گردن خود را سخت کرده باشد تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «با سرسختی از شنیدن امتناع ورزیدند»
1و فشحور بن امّیرِ كاهن كه ناظر اول خانه خداوند بود، ارمیا نبی را كه به این امور نبوّت میكرد شنید.2پس فشحور ارمیای نبی را زده، او را در كندهای كه نزد دروازه عالی بنیامین كه نزد خانه خداوند بود گذاشت.3و در فردای آن روز فشحور ارمیا را از كنده بیرون آورد و ارمیا وی را گفت: « خداوند اسم تو را نه فشحور بلكه ماجور مسّابیب خوانده است.4زیرا خداوند چنین میگوید: اینك من تو را مورث ترس خودت و جمیع دوستانت میگردانم و ایشان به شمشیر دشمنان خود خواهند افتاد و چشمانت خواهد دید و تمامی یهودا را به دست پادشاه بابل تسلیم خواهم كرد كه او ایشان را به بابل به اسیری برده، ایشان را به شمشیر به قتل خواهد رسانید.5و تمامی دولت این شهر و تمامی مشقّت آن را و جمیع نفایس آن را تسلیم خواهم كرد و همه خزانههای پادشاهان یهودا را به دست دشمنان ایشان خواهم سپرد كه ایشان را غارت كرده و گرفتار نموده، به بابل خواهند برد.6و تو ای فشحور با جمیع سكنه خانهات به اسیری خواهید رفت. و تو با جمیع دوستانت كه نزد ایشان به دروغ نبوّت كردی، به بابل داخل شده، در آنجا خواهید مرد و در آنجا دفن خواهید شد.»7ای خداوند مرا فریفتی پس فریفته شدم. از من زورآورتر بودی و غالب شدی. تمامی روز مضحكه شدم و هر كس مرا استهزا میكند.8زیرا هر گاه میخواهم تكلّم نمایم ناله میكنم و به ظلمو غارت ندا مینمایم. زیرا كلام خداوند تمامی روز برای من موجب عار و استهزا گردیده است.9پس گفتم كه او را ذكر نخواهم نمود و بار دیگر به اسم او سخن نخواهم گفت، آنگاه در دل من مثل آتش افروخته شد و در استخوانهایم بسته گردید و از خودداری خسته شده، باز نتوانستم ایستاد.10زیرا كه از بسیاری مذمّت شنیدم و از هر جانب خوف بود و جمیع اصدقای من گفتند بر او شكایت كنید و ما شكایت خواهیم نمود و مراقب لغزیدن من میباشند (و میگویند) كه شاید او فریفته خواهد شد تا بر وی غالب آمده، انتقام خود را از او بكشیم.11لیكن خداوند با من مثل جبّار قاهر است از این جهت ستمكاران من خواهند لغزید و غالب نخواهند آمد و چونكه به فطانت رفتار ننمودند به رسوایی ابدی كه فراموش نخواهند شد بینهایت خجل خواهند گردید.12امّا ای یهوه صبایوت كه عادلان را میآزمایی و گُردهها و دلها را مشاهده میكنی، بشود كه انتقام تو را از ایشان ببینم زیرا كه دعوی خویش را نزد تو كشف نمودم.13برای خداوند بسرایید و خداوند را تسبیح بخوانید زیرا كه جان مسكینان را از دست شریران رهایی داده است.14ملعون باد روزی كه در آن مولود شدم و مبارك مباد روزی كه مادرم مرا زایید.15ملعون باد كسی كه پدر مرا مژده داد و گفت كه برای تو ولد نرینهای زاییده شده است و او را بسیار شادمان گردانید.16و آنكس مثل شهرهایی كه خداوند آنها را شفقت ننموده واژگون ساخت بشود و فریادی در صبح و نعرهای در وقت ظهر بشنود.17زیرا كه مرا از رحم نكشت تا مادرم قبرمن باشد و رحم او همیشه آبستن ماند.18چرا از رحم بیرون آمدم تا مشقّت و غم را مشاهده نمایم و روزهایم در خجالت تلف شود؟
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم ۲۰: ۷-۱۸ انجام میدهد.
فشحور
این باب مجازات را علیه رهبری بنام فشحور نبوت میکند. او مأمور مراقبت از معبد و کسی بود که ارمیا را زده و دستگیر نمود.
and )
واکنش ارمیا
واکنش ارمیا به طور کلی با واکنش یهودیان در تضاد است. اگرچه ارمیا از عمل خدا خشنود نبود، ولی همچنان به خداوند[یهوه] اعتماد دارد. از سوی دیگر یهودیان از نبوتهایی که خداوند[یهوه] به ارمیا داده بود، خشنود نبودند و در عوض ارمیا را زدند.
ارمیا غالباً نبوت را در قالب شعر مینوشت. شعر عبری از انواع مختلف قافیه و مراعات نظیر استفاده می کند.
نام یک شخص است.
معانی محتمل ۱) خود فشحور ارمیا را زد. یا ۲) فشحور دستور داد ارمیا را بزنند.
.
کنده چهارچوبی از جنس چوب است که سوراخهایی در آن وجود دارد که افراد برای قفل کردن دست ، پا و سر زندانی از آن استفاده می کنند.
این دروازه با دروازه موجود در دیوار شهر که به همین نام بود، متفاوت است.
این عبارت به مکان رخدادن واقعه اشاره دارد. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام اینکار دارد، میتوانید استفاده از آن را اینجا مد نظر داشته باشید.[ در فارسی نیامده]
این اسم به معنای «وحشت در هر طرف» یا «احاطه شده با وحشت» است.
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «به آن چه که میگویم توجه نما»
اصطلاح «به شمشیر افتادن» به معنای کشته شدن در جنگ است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان، ایشان را با شمشیر خواهند کشت» یا «دشمنانشان، ایشان را در جنگ خواهند کشت»
اینجا واژه «چشم» به فشحور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این را خواهی دید»
اینجا واژه «دست» به اقتدار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه بابل را قادر میسازم که تمام یهودا را شکست دهد»
اینجا واژه «ایشان» به پادشاه بابل اشاره دارد.
خداوند[یهوه] موضوعی مشترک را جهت تأکید، چهاربار تکرار میکند. بابل تمامی ثروت اسرائیل را غارت خواهد کرد و این شامل خزانههای پادشاه نیز میشود.
قرار دادن چیزی در دست دیگران به معنای اجازه دادن به دیگران برای در اختیار گرفتن چیزی است. ترجمه جایگزین: «اینها را به دشمنان ایشان خواهم داد» یا «به دشمنانتان اجازه میدهم که این چیزها را در اختیار بگیرند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو و تمام دوستانت که این چیزهای دروغین را به ایشان نبوت کردهای در آنجا دفن خواهید شد»
ارمیا با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
برخی از ترجمههای مدرن این اصطلاح عبری را به این شکل ترجمه میکنند «خداوند[یهوه]، مرا فریفتی و به واقع که من فریفته شدم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مرا فریب دادی»
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر روشی که او را مضحکه میکردند تکرار شده است.
شخصی که مردم او را مسخره کرده و به او میخندند.
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید برای این که او پیغام خداوند[یهوه] را اعلان میکرد، تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «آشکارا اعلان نمودن» یا «با صدای بلند اعلان کردن»
اینجا واژه «کلام» به پیغام خداوند[یهوه] اشاره دارد. واژگان «عار» و «استهزا» میتواند به عنوان عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «مردم تمام روز مرا به خاطر این که پیغام خداوند[یهوه] را اعلان میکنم، مسخره میکنند»
واژگان «عار» و «استهزا» در واقع دارای معنای مشابه میباشند و بر تمسخر کردن ارمیا توسط مردم به خاطر اعلان کردن پیغام خداوند[یهوه] تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «دلیلی برای این که مردم مرا مورد تمسخر قرار دهند»
معانی محتمل ۱) «دیگر نام خداوند[یهوه] را نخواهم آورد و یا چیزی درباره او نخواهم گفت» یا ۲) واژه «اسم» به اقتدار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر به عنوان پیامآور او سخن نخواهم گفت»
واژگان «دل» و «استخوانها» به اعماق وجود ارمیا اشاره دارد. ارمیا صحبت نکردن درباره پیغام خداوند[یهوه] را به آتشی که از درون او را میسوزاند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «کلام خداوند[یهوه] همچون آتشی است که اعماق وجودم را میسوزاند»
دشمنان ارمیا اینها را میگویند.
ارمیا انتظار دشمنانش برای انجام کاری اشتباه را به کسانی که منتظر افتادن یک شخص هستند، تشبیه میکند.
دشمنان ارمیا اینها را میگویند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاید بتوانیم او را فریب دهیم»
ارمیا حفاظت و یاری خداوند[یهوه] از او در مقابل دشمنانش را به جنگجویی قاهر تشبیه میکند.
ارمیا تلاش دشمن برای آسیب رساندن به او را به ستمکارانی که او را دنبال میکنند، تشبیه میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنان را شرمنده خواهد نمود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم هرگز این را فراموش نخواهند کرد»
واژه «گُرده» کنایه از تفکرات و تصمیمات یک شخص و واژه «دل» کنایه از عواطف و خواستههای یک شخص است. ترجمه جایگزین: «افکار و احساسات هر کس را میدانی»
اینجا واژه «دست» به اقتدار اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که با قدرت خود ستم روا میدارند»
ارمیا به سخن گفتن با خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لعنت به روز تولدم» یا «باشد که مردم روز تولدم را لعنت کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روزی که مادرم مرا زایید را مبارک مساز» یا «مگذار مردم روزی را که مادرم مرا زایید، مبارک خوانند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لعنت به مردی که به پدرم خبر داد» یا «باشد که مردم مردی که به پدرم خبر داد را لعنت کنند»
اشاره به شخصی دارد که خبر تولد ارمیا را به پدرش داده است.
اشاره به سدوم و عموره است.
واژه «ننموده» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
اینجا «بشنود» به آن شخص اشاره دارد.
ارمیا مرگ خود را در دورانی که مادرش او را باردار بود به این که رحم مادرش قبر او گردد، تشبیه میکند.
ارمیا مولود نشدن فرزند زن باردار را به این که برای همیشه باردار باقی بمانند، تشبیه میکند.
ارمیا این پرسش بدیهی را جهت شکایت از این که هیچ نیکویی در تولد او وجود نداشته، مطرح میکند. این جمله میتواند به صورت اخباری ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «به جز دیدن مشقّتُ غم و خجالت هیچ دلیل دیگری برای تولدم وجود ندارد»
واژگان «مشقّت» و «غم» دارای معنای مشابه بوده و بر میزان شدید رنج تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «تا این همه رنج را تجربه نمایم»
واژه «روز» به ایام عمر ارمیا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زندگی من لبریز از شرم است»
1كلامی كه به ارمیا از جانب خداوند نازلشد وقتی كه صدقیا پادشاه، فشحور بن مِلْكیا و صَفَنیا ابن مَعَسیای كاهن را نزد وی فرستاده، گفت:2«برای ما از خداوند مسألت نما زیرا كه نبوكدرصّر پادشاه بابل با ما جنگ میكند شاید كه خداوند موافق كارهای عجیب خود با ما عمل نماید تا او از ما برگردد.»3و ارمیا به ایشان گفت: «به صدقیا چنین بگویید:4یهوه خدای اسرائیل چنین میفرماید: اینك من اسلحه جنگ را كه به دست شماست و شما با آنها با پادشاه بابل و كلدانیانی كه شما را از بیرون دیوارها محاصره نمودهاند جنگ میكنید برمیگردانم و ایشان را در اندرون این شهر جمع خواهم كرد.5و من به دست دراز و بازوی قوی و به غضب و حدّت و خشم عظیم با شما مقاتله خواهم نمود.6و ساكنان این شهر را هم از انسان و هم از بهایم خواهم زد كه به وبای سخت خواهند مرد.7و خداوند میگوید كه بعد از آن صدقیا پادشاه یهودا و بندگانش و این قوم یعنی آنانی را كه از وبا و شمشیر و قحط در این شهر باقی مانده باشند به دست نبوكدرصّر پادشاه بابل و به دست دشمنان ایشان و به دست جویندگان جان ایشان تسلیم خواهم نمود تا ایشان را به دم شمشیر بكشد و او بر ایشان رأفت و شفقت و ترحم نخواهد نمود.8و به این قوم بگو كه خداوند چنین میفرماید: اینك من طریق حیات و طریق موت را پیش شما میگذارم؛9هركه در این شهر بماند از شمشیر و قحط و وبا خواهد مرد، اما هر كه بیرون رود و به دست كلدانیانی كه شما را محاصره نمودهاند بیفتد، زنده خواهد ماند و جانش برای او غنیمت خواهد شد.10زیرا خداوند میگوید: من روی خود را بر این شهر به بدی و نه به نیكویی برگردانیدم و به دست پادشاه بابل تسلیم شده، آن را به آتش خواهد سوزانید.11«و درباره خاندان پادشاه یهودا بگو كلام خداوند را بشنوید:12ای خاندان داود خداوند چنین میفرماید: بامدادان به انصاف داوری نمایید و مغضوبان را از دست ظالمان برهانید مبادا حدّت خشم من به سبب بدی اعمال شما مثل آتش صادر گردد و مشتعل شده، خاموشكنندهای نباشد.13خداوند میگوید: ای ساكنه وادی و ای صخره هامون كه میگویید كیست كه به ضدّ ما فرود آید و كیست كه به مسكنهای ما داخل شود اینك من به ضدّ تو هستم.14و خداوند میگوید بر حسب ثمره اعمال شما به شما عقوبت خواهم رسانید و آتشی در جنگل این (شهر) خواهم افروخت كه تمامی حوالی آن را خواهد سوزانید.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۲۱: ۱۲-۱۴ انجام میدهد.
محکومیت ارمیا
خداوند بر ضد اورشلیم میجنگد و از بابل برای این جنگ استفاده میکند. اگر یهودیان میخواستند زنده بمانند باید تسلیم بابل میشدند. معمولاً جنگ در مقابل دیگر امّتها نشانه اعتماد به قدرت خداوند[یهوه] بود. در این نمونه، تسلیم شدن نشانه اعتماد به خداوند[یهوه] بود.
and )
این اصطلاح برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۷: ۱ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغامی به ارمیا دارد» یا «خداوند[یهوه] درباره پیغامی با ارمیا سخن گفت»
این شخص با فشحور که در ارمیا ۲۰: ۱ اشاره شده، یکی نیست.
اینها اسامی افراد است.
«فشحور و صَفَنیا به ارمیا گفتند»
این یک درخواست مودبانه اما فوری بود. ترجمه جایگزین: «لطفاً از جانب ما با خداوند[یهوه] صحبت کن»
«همان گونه که در گذشته عمل کرده است»
«از ما دور سازد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا شنوندگان را به توجه کردن تشویق میکند.
معانی محتمل: ۱) بیفایده ساختن یا ۲) به شهر بازگرداندن.
معانی محتمل: ۱) اسلحه جنگ به سربازانی که آنها را حمل میکردند و «دست» به کنترل داشتن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سربازان تحت فرمان شما» یا ۲) سلاحهای جنگی به معنای سلاحهای واقعی و «دست شما» به پادشاه و سربازان او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «سلاحهایی که شما و سربازانتان حمل میکنید»
نام دیگری برای بابل است.
«به شما نزدیک میشوند»
معانی محتمل ۱) خداوند[یهوه] اجازه ورود به شهر را به بابلیان میدهد. یا ۲) خداوند[یهوه] باعث میشود که اسرائیلیان سلاحهایشان را به داخل شهر بازگردانند.
کاملاً موکد این است که خداوند[یهوه] اینها را انجام میدهد.
هر دو این عبارات اصطلاحی هستند که اشاره به قدرت زیاد دارند. ترجمه جایگزین: «با قدرتی عظیم»
این کلمات اصولاً دارای معنای یکسان هستند و در کنار یکدیگر تأکید شدیدی بر شدت خشم وی دارند. ترجمه جایگزین: «با خشم به شدت زیاد»
«کسانی که در اورشلیم زندگی میکنند»
اینجا به شمشیرهایی که در جنگ استفاده میشود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جنگ»
اینجا «دست» به قدرت غالب دشمن بر آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به قدرت ایشان»
تمامی این عبارات به نبوكدنصّر و ارتش او اشاره دارد.[ احتمالا ترجمه قدیمی در نگارش نام نبوکدنصر مرتکب اشتباه شده است]
«در پی کشتن ایشان»
معانی محتمل ۱) کنایه از کشته شدن در جنگ است. ترجمه جایگزین: «در جنگ» یا ۲) با شمشیر کشته خواهند شد.
این عبارات در واقع معنای مشابه دارند و بر این موضوع که نبوكدنصّر به سختی با آنها مقابله خواهد نمود تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ ترحم و شفقتی به ایشان نشان نخواهد داد»
«مردم اورشلیم»
خداوند[یهوه] به مردم اورشلیم حق انتخاب میان مرگ و زندگی میدهد.
مرگ با شمشیر به کشته شدن در جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در جنگ و قحط و وبا»
عملی سمبلیک به نشانه تسلیم شدن است. ترجمه جایگزین: «تسلیم شود»
«از هر سو به شما یورش میآورند»
هرکس که تسلیم بابلیان شود، با وجود این که تمامی مایملک خود را از دست خواهد داد، ولی جانش را نجات خواهد بخشید.
این اصطلاح به معنای «تصمیم قطعی» او میباشد. ترجمه جایگزین: «تصمیم خود را برای ضدیت با این شهر گرفتهام»
«با عصبانیت خیره شدهام»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپرده شده»
اینجا واژه «دست» به قدرت پادشاه در ویران نمودن شهر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به قدرت پادشاه»
این قسمت میتواند عنوانی برای ۲۱: ۱۲- ۲۳: ۸ باشد. ترجمه جایگزین: «به آن چه که خداوند[یهوه] درباره پاشاه یهودا، خانواده و خادمینش میگوید گوش فرا دهید»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد به پادشاه یهودا و خانواده او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه یهودا و خانوادهاش»
اشاره به همان افراد «خاندان پادشاه یهودا» است. تمامی پادشاهان یهودا نسل داوود بودند. ترجمه جایگزین: «نسل داوود»
اسم انتزاعی «عدالت» را می توان به عنوان یک عمل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه با مردمی که تحت حکمرانی شما هستند با عدالت رفتار کنید»
واژه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت کسی که به آنها ظلم میکند»
اینجا خداوند[یهوه] مجازات را به آتشی که شرارت را میسوزاند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «در شدت خشم خود شما را به سرعت و کامل نابود خواهم کرد»
ارمیا مجازات خداوند[یهوه] را به آتشی چنان ملتهب تشبیه میکند که هیچ کس نمیتواند با آب آن را خاموش کند.
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «توجه نما»
معانی محتمل ۱) ممکن است اشاره به اورشلیم باشد، زیرا اورشلیم در بالای دره قرار داشت و واژه «ساکنه» همانند اورشلیم وجه مؤنث و مفرد دارد . یا ۲) به مردم و یا شهر دیگری اشاره دارد. بیشتر نسخهها به جای مشخص کردن شهر، فرم اصلی را حفظ میکنند.
«مخالفم» یا «مجازات خواهم کرد»
اینجا این سؤالات برای بیان اطمینان خود در توانایی مقاومت در مقابل حمله مطرح شده است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس به ما حمله نخواهد کرد... هیچ کس به خانههای ما داخل نخواهد شد»
نتیجه اعمال اشتباه آنها به میوهای که ثمره این اعمال است تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «تو را موافق اعمالی که انجام دادهای، مجازات خواهم کرد»
معانی محتمل ۱) استعارهای از ستونهای چوبی که از کاخ محافظت میکرد است. یا ۲) اینها دستههای واقعی از چوب هستند.
1خداوند چنین گفت: «به خانه پادشاه یهودا فرود آی و در آنجا به این كلام متكلّم شو2و بگو: ای پادشاه یهودا كه بر كرسی داود نشستهای، تو و بندگانت و قومت كه به این دروازهها داخل میشوید كلام خداوند رابشنوید:3خداوند چنین میگوید: انصاف و عدالت را اجرا دارید و مغصوبان را از دست ظالمان برهانید و بر غربا و یتیمان و بیوهزنان ستم و جور منمایید و خون بیگناهان را در این مكان مریزید.4زیرا اگر این كار را بجا آورید همانا پادشاهانی كه بر كرسی داود بنشینند، از دروازههای این خانه داخل خواهند شد و هر یك با بندگان و قوم خود بر ارابهها و اسبان سوار خواهند گردید.5امّا اگر این سخنان را نشنوید خداوند میگوید كه به ذات خود قسم خوردم كه این خانه خراب خواهد شد.6زیرا خداوند درباره خاندان پادشاه یهودا چنین میگوید: اگر چه تو نزد من جلعاد و قلّه لبنان میباشی لیكن من تو را به بیابان و شهرهای غیرمسكون مبدّل خواهم ساخت.7و بر تو خرابكنندگان كه هر یك با آلاتش باشد معین میكنم و ایشان بهترین سروهای آزاد تو را قطع نموده، به آتش خواهند افكند.8و امّتهای بسیار چون از این شهر عبور نمایند به یكدیگر خواهند گفت كه خداوند به این شهر عظیم چرا چنین كرده است.9و جواب خواهند داد از این سبب كه عهد یهوه خدای خود را ترك كردند و خدایان غیر را سجده و عبادت نمودند.10«برای مرده گریه منمایید و برای او ماتم مگیرید. زارزار بگریید برای او كه میرود زیرا كه دیگر مراجعت نخواهد كرد و زمین مولد خویش را نخواهد دید.11زیرا خداوند درباره شلّوم بن یوشیا پادشاه یهودا كه بجای پدر خود یوشیا پادشاه شده و از این مكان بیرون رفته است چنینمیگوید كه دیگر به اینجا برنخواهد گشت.12بلكه در مكانی كه او را به اسیری بردهاند خواهد مرد و این زمین را باز نخواهد دید.13«وای بر آن كسی كه خانه خود را به بیانصافی و كوشكهای خویش را به ناحقّ بنا میكند كه از همسایه خود مجّاناً خدمت میگیرد و مزدش را به او نمیدهد.14كه میگوید خانه وسیع و اطاقهای مُرَوَّح برای خود بنا میكنم و پنجرهها برای خویشتن میشكافد و (سقف) آن را از سرو آزاد میپوشاند و با شنجرف رنگ میكند.15آیا از این جهت كه با سروهای آزاد مكارمت مینمایی، سلطنت خواهی كرد؟ آیا پدرت اكل وشرب نمینمود و انصاف و عدالت را بجا نمیآورد، آنگاه برایش سعادتمندی میبود؟16فقیر و مسكین را دادرسی مینمود، آنگاه سعادتمندی میشد. مگر شناختن من این نیست؟ خداوند میگوید:17امّا چشمان و دل تو نیست جز برای حرص خودت و برای ریختن خون بیگناهان و برای ظلم و ستم تا آنها را بجا آوری.18بنابراین خداوند درباره یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا چنین میگوید: كه برایش ماتم نخواهند گرفت و نخواهند گفت: آه ای برادر من یا آه ای خواهر و نوحه نخواهند كرد و نخواهند گفت: آه ای آقا یا آه ای جلال وی.19كشیده شده و بیرون از دروازههای اورشلیم بجای دور انداخته شده به دفن الاغ مدفون خواهد گردید.20«به فراز لبنان برآمده، فریاد برآور و آواز خود را در باشان بلندكن. و از عباریم فریاد كن زیرا كه جمیع دوستانت تلف شدهاند.21در حینسعادتمندی تو به تو سخن گفتم، امّا گفتی گوش نخواهم گرفت. همین از طفولیتت عادت تو بوده است كه به آواز من گوش ندهی.22باد تمامی شبانانت را خواهد چرانید و دوستانت به اسیری خواهند رفت. پس در آن وقت به سبب تمامی شرارتت خجل و رسوا خواهی شد.23ای كه در لبنان ساكن هستی و آشیانه خویش را در سروهای آزاد میسازی! هنگامی كه اَلَمها و درد مثل زنی كه میزاید تو را فرو گیرد چه قدر بر تو افسوس خواهند كرد؟24یهوه میگوید: به حیات من قسم كه اگر چه كنیاهو ابن یهویاقیم پادشاه یهودا خاتم بر دست راست من میبود هر آینه تو را از آنجا میكَندم.25و تو را به دست آنانی كه قصد جان تو دارند و به دست آنانی كه از ایشان ترسانی و به دست نبوكدرصّر پادشاه بابل و به دست كلدانیان تسلیم خواهم نمود.26و تو و مادر تو را كه تو را زایید، به زمین غریبی كه در آن تولّد نیافتید خواهم انداخت كه در آنجا خواهید مرد.27امّا به زمینی كه ایشان بسیار آرزو دارند كه به آن برگردند مراجعت نخواهند نمود.»28آیا این مرد كُنیاهو ظرفی خوار شكسته میباشد و یا ظرفی ناپسندیده است؟ چرا او با اولادش به زمینی كه آن را نمیشناسند انداخته و افكنده شدهاند؟29ای زمین ای زمین ای زمین، كلام خداوند را بشنو!30خداوند چنین میفرماید: «این شخص را بیاولاد و كسی كه در روزگار خود كامیاب نخواهد شد بنویس، زیرا كه هیچكس از ذریت وی كامیاب نخواهد شد و بر كرسی داود نخواهد نشست، و بار دیگر در یهودا سلطنت نخواهدنمود.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۲۲: ۶-۱۰، ۱۳- ۲۸، ۲۸- ۳۰ انجام میدهد.
تجمل و ظلم
از آنجا که پادشاه در تجمل زندگی میکند و به فقیران ظلم میکرد، خداوند[یهوه] او و مادرش را اگر توبه نکنند به اسارت میفرستد. پادشاه فاقد عدالت بود.
and and )
«کاخ پادشاه یهودا» واژه «خانه» دارای معانی محتمل متعددی است. در این مورد به کاخ سلطنتی که محل زندگی پادشاه است اشاره دارد.
«این پیغام را اعلان کن»
این دروازهها به دروازههای کاخ پادشاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قومت که به دیدار پادشاه میآید»
اسمهای انتزاعی «عدالت» و «انصاف» می توانند به عنوان اعمال بیان شوند. ترجمه جایگزین: «به عدالت و انصاف عمل کنید»
«آنانی را که تحت ظلم قرار گرفتهاند، رهایی ببخشید»
اینجا «دست» به قدرت و کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت ظالمان» یا «کسانی که به او آسیب زدند»
«بدی نکنید»
کودکی که والدینش را از دست داده است
اینجا «ریختن خون» مربوط به کشتن و «خون» به مردمی که کشته شدهاند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم بیگناه را نکشید»
معانی محتمل ۱) اورشلیم یا ۲) تمام سرزمین یهودا. به این معنا نیست که کشتن مردم در مکانهای دیگر عمل درستی است.
اینجا «کرسی» کنایه از اقتدار پادشاهی همچون داوود است. ترجمه جایگزین: «پادشاهانی که همچون داوود پادشاهی میکنند»
به دروازههای حیاط کاخ اشاره دارد.
اینجا کنایه به پادشاهان مقتدر و ثروتمند است.
این عبارت به افراد ثروتمند و مقتدر اشاره دارد. به روشنی میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او، خادمین او، و قوم او بر اسبها و ارابهها وارد کاخ خواهند شد»
«اگر از توجه نمودن امتناع کنید» یا «اگر اطاعت نکنید»
این عبارت به شکل خاص به کاخ سلطنتی اشاره دارد.
این واژگان میتواند ۱) به کاخ سلطنتی که محل زندگی پادشاه است اشاره کند. یا ۲) کنایهای است برای خانواده و سلسله سلطنتی پادشاهان یهودا که در این خانه سکونت داشتهاند. ترجمه جایگزین: «سلسله پادشاهی یهودا»
معانی محتمل ۱) «به زیبایی جلعاد و قلّه لبنان میباشی» یا ۲) «به اندازه جلعاد و قلّه لبنان به من لذت میبخشی»
آنچه که زیبا توصیف شده به بیابان و متروکه تبدیل خواهد شد. ترجمه جایگزین: «تو را همچون بیابان متروک میسازم»
«ارتشی برای حمله به تو برگزیدهام»
معانی محتمل ۱) ستونهای کاخ یا ۲) مردان پیشرو خانواده سلطنتی.
معانی محتمل ۱)آتشی حقیقی که ستونهای کاخ را خواهد سوزانید. ۲) نابودی خاندان سلطنتی به سوختن در آتش تشبیه شده است.
اینجا «امّتها» به مردمی از اقوام دیگر که از این مکان عبور میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم بسیاری از اقوام مختلف از این شهر عبور خواهند کرد»
این دو عبارت دارای معنای مشابه میباشند. عبارت : «سجده نمودن» به حالتی بدنی که مردم در عبادت استفاده میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خدایان دیگر را عبادت خواهند نمود»
خداوند[یهوه] از سخن گفتن با پادشاهان یهودا به سمت صحبت با مخاطبان عام تغییر جهت میدهد.
این واژه مفرد است و به پادشاه یوشیا که کشته شده است، اشاره دارد.
اشاره به پادشاه یهوآحاز است که به اسارت مصر برده شده است.
«هرگز باز نگشته و سرزمین اسرائیل را نخواهد دید» یا «هرگز سرزمین مادری خود را دوباره نخواهد دید»
این نام در عبری «شلّوم» میباشد اما به یهوآحاز مشهور است.
«که پس از مرگ پدرش یوشیا، پادشاه گردید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
واژه «آن» و «کسی» و «خود» به پادشاه یهوآحاز اشاره دارد. (آیه ۱۱)
اسمهای انتزاعی «بیانصافی» و «ناحقّ» دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید تکرار شده و میتوانند به عنوان یک عمل بیان شوند. ترجمه جایگزین: «مردم را به ناحقّ مجبور به ساخت خانه و اتاقهای فوقانی او کرد»
واژه «خانه» کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند. در این مورد به یهوآحاز و خانواده او اشاره دارد. (آیه ۱۱)
به همسایهگان پادشاه یهوآحاز که آنها را مجبور به کار کرده بود، اشاره دارد.
اینجا اشاره به پادشاه یهوآحاز است. (آیه ۱۱)
همه این خصوصیات خانهای بسیار گرانقیمت را توصیف میکنند.
خداوند این پرسش بدیهی را برای توبیخ یهویاکین به جهت کاخ گرانقیمتش مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «داشتن کاخی از سرو آزاد تو را به پادشاهی نیکو تبدیل نمیکند»
خداوند این پرسش بدیهی را برای یادآوری به یهویاکین از نمونه پدرش یوشیا مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «پدرت یوشیا از زندگی لذت میبرد و همچنان عادل بود»
این اسامی انتزاعی دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید تکرار شده و میتواند به عنوان یک عمل بیان شود. ترجمه جایگزین: «عدالت و انصاف را به جا آور»
«اوضاع برای او خوب پیش رفت»
خداوند این پرسش بدیهی را برای توبیخ یهویاکین برای عدم پیروی از نمونه پدرش یوشیا مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «شناختن من به این معنا است»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا «چشمان» کنایه از دیدن و «دل» کنایه از فکر کردن است. ترجمه جایگزین: «به جز ظلم و ستم هرگز چیزی را نمیبینی و نمیاندیشی»
به دست آوردن پول از طریق تقلب و یا طریقهای ناعادلانه
اینجا «ریختن خون» به کشتن و «خون» به کشتن مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کشتن بیگناهان»
«خشونت روا داشتن به دیگران برای به دست آوردن پول»
در آیه ۱۸ خداوند[یهوه] سخن گفتن با یهویاکین را متوقف کرده و مستقیماً با مردم صحبت میکند. اینجا «ماتم» به اندوه برای مرگ یهویاکین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای مرگ یهویاکین ماتم نخواهند داشت»
خداوند[یهوه] واژه «آه ای» را چندین بار و جهت تأکید استفاده میکند. به گروههای مختلف مردمی که به صورت عادی در زمان مرگ شخصی ماتم میگیرند، اشاره میکند.
اینجا دفن کردن یهویاکین به دفن کردن الاغ تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به روشی که الاغ مرده را دفن میکنند، جسد او را دفن خواهند نمود، او را کشیده و بیرون خواهند انداخت»
به نظر میرسد که خداوند[یهوه] در اینجا با مردم اورشلیم صحبت میکند و به آنها نابود شدنشان را اطلاع میدهد.
این اصطلاح به فریاد کشیدن اشاره دارد. در این مورد از اندوه فریاد میکشند. ترجمه جایگزین: «بگریید»
رشته کوهی در جنوب شرقی اورشلیم.
«زمانی که اوضاع خوب بود با تو سخن گفتم»
«طریق زندگیات بوده است»
گوش دادن کنایه از اطاعت کردن است. ترجمه جایگزین: «مرا اطاعت نکردهای»
این نوعی بازی با کلمات است. خداوند[یهوه] انگاره «شبان» را از دو طریق متفاوت مورد استفاده قرار میدهد. اینجا «شبانان» کنایه به رهبران اورشلیم است و آنها را «پراکنده» میسازد. باد به خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همان طور که باد پراکنده میسازد، رهبرانت را پراکنده خواهم نمود»
«اسیر میشوند» یا «به اسارت میروند»
خداوند[یهوه] کاخ سلطنتی را به علت استفاده فراوان از سرو در ساخت و سازش به «لبنان» و «خانهای از سرو آزاد» تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تو در کاخی که از سرو لبنان ساخته شده، ساکن هستی»
اینجا واژه «هستی» مفرد است و به پادشاه اشاره دارد.
معنای این عبارت در عبری واضح نیست. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل ۱) «افسوسی عظیم برای تو خواهند داشت» یا ۲) «به شدت ناله خواهی کرد»
دردی که پادشاه در زمان شکست در مقابل دشمن احساس خواهد کرد به درد زایمان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زمانی که دردی همچون درد زایمان تجربه میکنی»
خداوند[یهوه] چنان از یهویاقیم[یهویاکین] سخن میگوید که گویی برایش ممکن است حلقهای بر دستان خداوند[یهوه] باشد.
انگشتر پادشاه برای مهر و موم کردن مدارک سلطنتی مورد استفاده قرار میگرفت. بنابراین انگشتر پادشاه نمایانگر اقتدار فرمانروایی او بود. ترجمه جایگزین: «انگشتری بر دست راست من که نمایانگر اقتدار پادشاهی من بود»
«تو را از دست خود خارج میکنم» یا «به سرعت تو را از دست خود بیرون خواهم آورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آنانی که قصد جان تو را دارندامکان دادهام که اسیرت نمایند»
اینجا کنایه «دست» به اقتدار اشاره دارد.
این عبارت به معنای تلاش برای کشتن یک شخص است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۱: ۲۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «تلاش میکنند تو را بکشند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اشاره به زمین یهودا است.
مشخص نیست که چه کسی در آیه ۲۸ صحبت میکند.
یهویاکین به شخصی کاملاً بیفایده که کسی او را دوست ندارد تشبیه شده است. این پرسش بر این موضوع که او هیچ ارزش و دوستی نداشت، تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «یهویاکین ظرفی شکسته و بیفایده است که هیچ کس از آن خشنود نیست»
این پرسش بدیهی اتفاقی را که برای یهویاکین بیارزش رخ خواهد داد، توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «بنابراین دشمن، یهویاکین و خانوادهاش را به سرزمینی غریب به اسارت خواهند برد»
اینجا به اسارت برده شدن یهویاکین و خاندانش به زبالهای که بیرون انداخته میشود، تشبیه شده است.
خداوند[یهوه] با خطاب قرار دادن زمینی که مردم در آن زندگی میکنند پیغامش را به آن مردم اعلان میکند. دلیل تکرار، جلب توجه به این پیغام است.
یهویاکین چندین پسر داشت. لذا این عبارت به این معناست که گویی او فرزندی نداشته است فرزندان او به مقام پادشاهی نخواهند رسید. ترجمه جایگزین: «گویی که هیچ فرزندی نداشته است»
نشستن بر تخت کنایه از حکومت به عنوان پادشاه است. ترجمه جایگزین: «پادشاه شدن»
1خداوند میگوید: «وای بر شبانانی كهگله مرتع مرا هلاك و پراكنده میسازند.»2بنابراین، یهوه خدای اسرائیل درباره شبانانی كه قوم مرا میچرانند چنین میگوید: «شما گله مرا پراكنده ساخته و راندهاید و به آنها توجه ننمودهاید. پس خداوند میگوید اینك من عقوبت بدی اعمال شما را بر شما خواهم رسانید.3و من بقیه گله خویش را از همه زمینهایی كه ایشان را به آنها راندهام جمع خواهم كرد و ایشان را به آغلهای ایشان باز خواهم آورد كه بارور و بسیار خواهند شد.4وبرای ایشان شبانانی كه ایشان را بچرانند برپا خواهم نمود كه بار دیگر ترسان و مشوّش نخواهند شد و مفقود نخواهند گردید.» قول خداوند این است.5خداوند میگوید: «اینك ایامی میآید كه شاخهای عادل برای داود برپا میكنم و پادشاهی سلطنت نموده، به فطانت رفتار خواهد كرد و انصاف و عدالت را در زمین مُجرا خواهد داشت.6در ایام وی یهودا نجات خواهد یافت و اسرائیل با امنّیت ساكن خواهد شد و اسمی كه به آن نامیده میشود این است: یهوه صدقینو (یهوه عدالت ما).7بنابراین خداوند میگوید: اینك ایامی میآید كه دیگر نخواهند گفت قسم به حیات یهوه كه بنی اسرائیل را از زمین مصر برآورد.8بلكه قسم به حیات یهوه كه ذریت خاندان اسرائیل را از زمین شمال و از همه زمینهایی كه ایشان را به آنها رانده بودم بیرون آورده، رهبرینموده است و در زمین خود ساكن خواهند شد.»9به سبب انبیا دل من در اندرونم شكسته و همه استخوانهایم مسترخی شده است، مثل شخص مست و مانند مرد مغلوب شراب از جهت خداوند و از جهت كلام مقدّس او گردیدهام.10زیرا كه زمین پر از زناكاران است و به سبب لعنت زمین ماتم میكند و مرتعهای بیابان خشك شده است زیرا كه طریق ایشان بد و توانایی ایشان باطل است.11چونكه هم انبیا و هم كاهنان منافقاند و خداوند میگوید: شرارت ایشان را هم در خانه خود یافتهام.12بنابراین طریق ایشان مثل جایهای لغزنده در تاریكی غلیظ برای ایشان خواهد بود كه ایشان رانده شده در آن خواهند افتاد. زیرا خداوند میگوید كه «در سال عقوبت ایشان بلا بر ایشان عارض خواهم گردانید.13و در انبیای سامره حماقتی دیدهام كه برای بعل نبوّت كرده، قوم من اسرائیل را گمراه گردانیدهاند.14و در انبیای اورشلیم نیز چیز هولناك دیدم. مرتكب زنا شده، به دروغ سلوك مینمایند و دستهای شریران را تقویت میدهند مبادا هر یك از ایشان از شرارت خویش بازگشت نماید. و جمیع ایشان برای من مثل سدوم و ساكنان آن مانند عموره گردیدهاند.»15بنابراین یهوه صبایوت درباره آن انبیا چنین میگوید: «اینك من به ایشان افسنتین خواهم خورانید و آب تلخ به ایشان خواهم نوشانید زیرا كه از انبیای اورشلیم نفاق در تمامی زمین منتشر شده است.»16یهوه صبایوت چنین میگوید: «به سخنان این انبیایی كه برای شما نبوّت میكنند گوش مدهید زیرا شما را به بطالت تعلیم میدهند و رؤیای دل خود را بیان میكنند و نه از دهان خداوند.17و به آنانی كه مرا حقیر میشمارند پیوسته میگویند: خداوند میفرماید كه برای شما سلامتی خواهد بود و به آنانی كه به سركشی دل خود سلوك مینمایند میگویند كه بلا به شما نخواهد رسید.18زیرا كیست كه به مشورت خداوند واقف شده باشد تا ببیند و كلام او را بشنود و كیست كه به كلام او گوش فرا داشته، استماع نموده باشد.19اینك بادِ شدیدِ غضبِ خداوند صادر شده و گردبادی دور میزند و بر سر شریران فرود خواهد آمد.20غضب خداوند تا مقاصد دل او را بجا نیاورد و به انجام نرساند برنخواهد گشت. در ایام آخر این را نیكو خواهید فهمید.21من این انبیا را نفرستادم لیكن دویدند. به ایشان سخن نگفتم اما ایشان نبوّت نمودند.22امّا اگر در مشورت من قایم میماندند، كلام مرا به قوم من بیان میكردند و ایشان را از راه بد و از اعمال شریر ایشان برمیگردانیدند.23یهوه میگوید: آیا من خدای نزدیك هستم و خدای دور نی؟24و خداوند میگوید: آیا كسی خویشتن را در جای مخفی پنهان تواند نمود كه من او را نبینم مگر من آسمان و زمین را مملّو نمیسازم؟ كلام خداوند این است.25سخنان انبیا را كه به اسم من كاذبانه نبوّت كردند شنیدم كه گفتند خواب دیدم خواب دیدم.26این تا به كی در دل انبیایی كه كاذبانه نبوّت میكنند خواهد بود كه انبیای فریب دل خودشان میباشند،27كه به خوابهای خویش كه هر كدام از ایشان به همسایه خود باز میگویندخیال دارند كه اسم مرا از یاد قوم من ببرند، چنانكه پدران ایشان اسم مرا برای بعل فراموش كردند.28آن نبیای كه خواب دیده است خواب را بیان كند و آن كه كلام مرا دارد كلام مرا براستی بیان نماید. خداوند میگوید كاه را با گندم چه كار است؟»29و خداوند میگوید: «آیا كلام من مثل آتش نیست و مانند چكشی كه صخره را خرد میكند؟»30لهذا خداوند میگوید: «اینك من به ضدّ این انبیایی كه كلام مرا از یكدیگر میدزدند هستم.»31و خداوند میگوید: «اینك من به ضدّ این انبیا هستم كه زبان خویش را بكار برده، میگویند: او گفته است.»32و خداوند میگوید: «اینك من به ضدّ اینان هستم كه به خوابهای دروغ نبوّت میكنند و آنها را بیان كرده، قوم مرا به دروغها و خیالهای خود گمراه مینمایند. و من ایشان را نفرستادم و مأمور نكردم پس خداوند میگوید كه به این قوم هیچ نفع نخواهند رسانید.33و چون این قوم یا نبی یا كاهنی از تو سؤال نموده، گویند كه وحی خداوند چیست؟ پس به ایشان بگو: كدام وحی؟ قول خداوند این است كه شما را ترك خواهم نمود.34و آن نبی یا كاهن یا قومی كه گویند وحی یهوه، همانا بر آن مرد و بر خانهاش عقوبت خواهم رسانید.35و هر كدام از شما به همسایه خویش و هر كدام به برادر خود چنین گویید كه خداوند چه جواب داده است و خداوند چه گفته است؟36لیكن وحی یهوه را دیگر ذكر منمایید زیرا كلام هر كس وحی او خواهد بود چونكه كلام خدای حی یعنی یهوه صبایوت خدای ما را منحرف ساختهاید.37و بهنبی چنین بگو كه خداوند به تو چه جواب داده و خداوند به تو چه گفته است؟38و اگر میگویید: وحی یهوه، پس یهوه چنین میفرماید چونكه این سخن یعنی وحی یهوه را گفتید با آنكه نزد شما فرستاده، فرمودم كه وحی یهوه را مگویید،39لهذا اینك من شما را بالكّل فراموش خواهم كرد و شما را با آن شهری كه به شما و به پدران داده بودم از حضور خود دور خواهم انداخت.40و عار ابدی و رسوایی جاودانی را كه فراموش نخواهد شد بر شما عارض خواهم گردانید.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۲۳: ۵- ۶، ۹- ۲۴ انجام میدهد.
نبوت دروغ
انبیا دروغین با بیان این که همه چیز خوب خواهد بود مردم را به ادامه گناه تشویق میکردند.
and )
بازی با کلمات
واژه «وحی» در عبری به معنای «بار» نیز میباشد. در ترجمههایی که از پاورقی استفاده میکنند، ممکن است بخواهید این بازی با کلمات را در پاورقی توضیح دهید. در ترجمههایی که از پاورقی استفاده نمیکنند یا در درجه اول به صورت شفاهی توزیع میشوند، ممکن است به جملهای مانند «خداوند چه باری بر دوش تو قرار داده است» یا «شما (جمع) پیام خدا را بار سنگینی بر خود مینامید» نیاز داشته باشید
در آیات ۱-۴ خداوند[یهوه]، اسرائیل را به مرتع و مردم اسرائیل را به گله خود و رهبران اسرائیل را به شبانان تشبیه میکند. شبانان وظیفه مراقبت از گوسفندان را بر عهده داشتند اما رهبران این کار را انجام نمیدادند.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند. دومین عبارت منظور عبارت نخست را استحکام میبخشد.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن درباره مردم اسرائیل به عنوان گوسفندان و رهبران اسرائیل به عنوان شبانان ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] زمین اسرائیل را به مرتعی نیکو برای قوم خود تشبیه مینماید. این مرتع نیکو کنایه از برآورده ساختن نیازهای ایشان است. ترجمه جایگزین: «به مرتعهای نیکو» یا «به جایی که همه نیزها برآورده میشود»
واژه «بسیار» توصیفی از چگونگی بارور شدن آنها است. ترجمه جایگزین: «بر تعدادشان افزوده خواهد گردید»
«تعیین خواهم نمود»
واژه «مشوّش» مانند «ترسان» به معنای دلیل ترسیدن شخص است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس بیش از این باعث ترس آنها نخواهد گردید»
«هیچ یک از مردم قوم من»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود استفاده شده است.
این اصطلاح به این معناست که او جانشینی تعیین مینماید.
پادشاه آینده که از نسل داوود است به شاخهای که بر روی درخت رشد میکند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «فرزندی صالح»
برخی ترجمههای مدرن این عبارت را «جانشین قانونی تاج و تخت» ترجمه میکنند.
اسم انتزاعی «انصاف» و«عدالت» میتواند به صورت اعمال نیز بیان گردد. ترجمه جایگزین: «مردم را به اجرای عدالت و انصاف وا خواهد داشت»
اینجا «زمین» به مردمی که در آن زمین ساکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای همه مردم این امّت»
اینجا «یهودا» به مردم یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا نجات خواهند یافت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او یهودا را از دشمنانشان نجات خواهد داد»
اینجا «اسرائیل» به مردم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل در امنّیت ساكن خواهد شد»
اشاره به پادشاه است.
اسم انتزاعی «عدالت» میتواند به صورت یک عمل بیان گردد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، کسی که عدالت را برای ما به جا میآورد»
این آیه بسیار شبیه ارمیا ۱۶: ۱۴ است، هرچند که کاملاً یکسان نیستند. ببینید که آن آیه به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است.
مردم عبارت «به راستی که خداوند[یهوه] زنده است» را برای تأکید بر روی حقانیت آن چه که در ادامه میگویند، استفاده میکردند. این راهی برای بیان یک وعده رسمی است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «رسماً قول میدهم»
این آیه بسیار شبیه ارمیا ۴: ۱۵ است، هرچند که کاملاً یکسان نیستند. ببینید که آن آیه به چه شکل ترجمه شده است.
این عبارات دارای معنای مشابه بوده و میتوانند ادغام شوند. ترجمه جایگزین:«کسی که باز میگرداند»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل»
اینجا به طریقی که ده قبیله شمالی اسرائیل به اسارت برده شده و در میان دیگر اقوام پراکننده شدند، اشاره دارد.
اینجا به اسرائیل یعنی مکانی که از آنجا پراکنده شده بودند، اشاره دارد. میتواند صریح بیان شود. ترجمه جایگزین: «سپس آنها دوباره در زمین خود ساکن خواهند گردید.»
در آیات ۹-۳۲ ارمیا پیغام خداوند[یهوه] را به انبیای دروغین و کاهنان اعلان میکند. در آیه ۹ ارمیا سخن میگوید، ولی مشخص نیست که آیه ۱۰ سخنان ارمیا است یا خداوند[یهوه] سخن میگوید.
نبی درباره دل شکستگی و لرزش استخوانهایش سخن میگوید و دلیل آن ترس او از مجازاتی است که به خاطر دروغهای انبیای دروغین واقع خواهد گردید. ترجمه جایگزین: «از آن چه که به خاطر انبیای دروغین واقع خواهد شد، به شدت هراسانم»
این اصطلاح به غم عمیق اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار غمگینم»
اینجا ترس دلیل لرزیدن است. ترجمه جایگزین: «بسیار میترسم»
مردمی که به دلیل مستی قادر به کنترل خود نیستند. همچنین ارمیا کنترل ترس خود از مجازات خداوند را از دست داده است. ترجمه جایگزین: «همچون شخص مست قادر به کنترل خود نیستم»
اینجا به گونهای از زمین سخن گفته میشود که گویی یک ظرف است و افراد زناکار چیزهایی هستند که ظرف را کاملاً پر میکنند. یعنی همه در این سرزمین زناکار هستند، که به نوبه خود برای بسیاری از افراد زناکار اغراق زیادی شده است.
احتمالاً این واژه دارای دو مفهوم میباشد. مفهوم لغوی این است که تمامی مردان این سرزمین نسبت به همسران خود زنا کردهاند و در مفهموم تلویحی به این معناست که آنها برای عبادت خدایان دیگر، خداوند[یهوه] را ترک کردهاند.
برخی از ترجمههای مدرن این عبارت عبری را «زمین ماتم میکند» ترجمه کردهاند.
اعمال شرارت آمیز انبیای دروغین به گام برداشتن در طریق شریر تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اینجا انبیا اعمالی را به جا میآورند که شرارت است»
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز گردیده، ادامه میدهد.
اینجا به همان شکلی که آب توسط کثافات آلوده شود انبیاء و کاهنان با گناهآلوده میشوند. ترجمه جایگزین: «انبیا و کاهنان گناهکاراند»
اینجا خطر اعمال آنها به سقوط از لبه لغزنده یک صخره در تاریکی و مجروح کردن خویش تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اعمال آنها مانند راه رفتن در لبه لغزنده یک صخره بیثبات و خطرناک است»
خداوند[یهوه] بلایا را به دشمنی که برای حمله به کاهنان و انبیای دروغین فرستاده میشود تشبیه میکند. ترجمه جاگزین: «باعث میشوم که بلا را تجربه نمایند»
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده، ادامه میدهد.
گمراه کردن اسرائیل توسط انبیای دروغین به هدایت آنها به پایین راه تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «قوم من اسرائیل را گمراه نمودهاند»
معانی محتمل ۱) به معانی لغوی به همسران خود خیانت کردهاند. ۲) عبادت خدایان دیگر به زنای روحانی تشبیه شده است.
این اصطلاح به معنای زیستن در دروغ است. ترجمه جایگزین: «در دروغ زندگی میکنند»
واژه «دست» به کلیت شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شریران را تقویت میکنند» یا «مردمی که شرارت را به جا میآورند، تشویق میکنند»
این جمله را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه به گناهانشان ادامه میدهند»
سدوم و عموره شهرهایی بودند که به دلیل شرارتشان خداوند[یهوه] آنها را با آتش از آسمان ویران نمود. ترجمه جایگزین: «همه آنان همچون سدوم و عموره شریر گشتهاند»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است.
افسنتین گیاهی بسیار تلخ مزه است. این واژه به مجازاتی که خداوند[یهوه] بر ضد شرارتشان اجرا خواهد نمود، اشاره دارد. به همین شکل، که افسنتین تلخ مزه است، آب مسموم خواهد بود و این مجازات خداوند[یهوه] بر ضد انبیای شریر است.
«من به زودی»
اینجا تعالیم دروغین کاهنین و انبیا به چیزی کثافت که زمین را آلوده میسازد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «شرارت از انبیا صادر میگردد»
چیزهایی کثیف و مضر که زمین، هوا و آب را آلوده میکنند. [ فارسی متفاوت است]
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده، ادامه میدهد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«انبیا باعث شدهاند که دروغ را باور کنید»
اینجا «دل» به افکار انبیای دروغین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «رویاهایی که تصور میکنند»
اینجا «دهان» به سخنان خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نه آن چه که خداوند[یهوه] فرموده است»
اینجا واژه «پیوسته» شکل بزرگنمایی شده برای آن چیزی است که آنها معمولاً میگفتند.
اینجا «دل» به خواستههای آنان اشاره دارد. پیروی از خواستههایشان به طی طریق کردن در آنها تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «هر کس سرسختانه[ و با لجاجت] آن چه را که دوست دارد، انجام میدهد»
«هیچ چیز بدی برای شما رخ نخواهد داد»
این پرسش جهت توبیخ انبیای دروغین و کاهنان به دلیل عدم اطاعت از خداوند[یهوه] مطرح شده است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس به خداوند[یهوه] مشورت نمیدهد. هیچ کس متوجه سخنان خداوند[یهوه] نمیشود. هیچ کس از فرامین خداوند[یهوه] اطاعت نمیکند»
این دو عبارت دارای یک معنا میباشند. میتوانند به شکل یک عبارت ادغام شوند. ترجمه جایگزین: «به هیچ عنوان از کلام او اطاعت نمیکنند»
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده، ادامه میدهد.
این سه عبارت به طوفانی عظیم که استعاره از خشم خداوند[یهوه] میباشد، اشاره میکند. این جمله را می توان به عنوان یک تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خشم خداوند[یهوه] همچون طوفانی عظیم خواهد آمد و با غضب همچون گردباد بیرون میرود»
باد و طوفانی مخرب
خشم خداوند[یهوه] به گردبادی که دور سر شریران میچرخد تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «همچون گردباد بر سر شریران خواهد آمد»
غضب خداوند[یهوه] به چیزی زنده که میتواند مستقل عمل کند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تا زمانی اراده خود را به جا نیاورد، از غضب فرونخواهد نشست»
اینجا «مقاصد دل» به آن چه خداوند[یهوه] میخواهد که اتفاق بیافتد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام مجازاتی را که مقرر کرده است را تمام و کمال به جا آورد»
«آینده»
خداوند[یهوه] سخنگوی آیات ۲۱-۴۰ است.
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده، ادامه میدهد.
این استنباط میشود که آنها به دروغ نبوت میکنند. این را میتوان به شکل صریح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به هرحال به دروغ نبوت کردند»
خداوند میگوید چه اتفاقی میافتاد اگر کاهنان و انبیای دروغین در جلسه شورای خداوند[یهوه] در آسمان شرکت میکردند. این عمل فرضی غیرممکن است. ترجمه جایگزین: «اگر حقیقتاً به من گوش میدادند»
در دوران کهن ، تصور میشد كه خداوند جلساتی با فرشتگان در آسمان برگزار میكند. خداوند[یهوه] به این قبیل جلساتی اشاره میکند که انسانها اجازه شرکت در آن را نداشتند. ببینید که ارمیا ۲۳: ۱۸ را به چه شکل ترجمه کردهاید.
این اصطلاح به معنای پایان دادن به این اعمال است.
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده و در ارمیا ۲۳: ۴۰ کامل گشته، ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] این پرسش را برای توبیخ کاهنان و انبیا به دلیل این که فکر میکردند او بر همه جا حاکم نیست، مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «من خدایی نیستم که فقط اینجا در اورشلیم باشد، بلکه در همه جا حضور دارم»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] این پرسش را برای توبیخ انبیای دروغین و کاهنان به این دلیل که فکر میکردند او همه شرارت ایشان را ندیده است، مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند در جایی پنهان شود که من او را نبینم»
خداوند[یهوه] این پرسش را برای تأکید بر این که او در همه جای آسمان و زمین حضور دارد مطرم میکند. ترجمه جایگزین: «من در همه جا، هم در آسمان و هم در زمین هستم»
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده و در ارمیا ۲۳: ۴۰ به پایان رسیده، ادامه میدهد.
واژه «کاذبانه» را میتوان به عنوان صفت یا قید بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهای کذب را نبوت میکنند» یا «به کذب نبوت میکنند»
این عبارت به سخنان با قوت و اقتدار یا مسئولانه خداوند[یهوه] اشاره میکند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۴: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا به این معناست که این رویا از خداوند[یهوه] است. میتواند به شکل صریح بیان شود. ترجمه جایگزین: «رویایی از خداوند[یهوه] داشتم»
خداوند[یهوه] این پرسش را برای تأکید بر این که این چیزی است که نمیتواند ادامه بیابد، مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «نباید ادامه بیابد، انبیا دروغهایی را که از خود ساختهاند، اعلان میکنند»
هر دو این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و جهت تأکید بر اینکه انبیا اینها را از خودشان ساختهاند، تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را نبوت میکنند که فقط زاده ذهن خودشان است»
اینجا واژه «اسم» به ذات خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مرا فراموش کنند» یا «فراموش کنند من که هستم»
اسم بعل به خدای بعل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم مرا به جای عبادت من، به عبادت بعل هدایت کردند»
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده و در ارمیا ۲۳: ۴۰ به پایان رسیده، ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] این پرسش را جهت تأکید بر این موضوع که کلام او از کلام انسان قدرتمندتر است مطرح میکند. به این شکل که کلام او همچون آتش و چکش است. ترجمه جایگزین: «کلام من همچون آتش قدرتمند و مانند چکشی که صخره را خرد میکند، قدرتمند است»
«مخالف هستم»
اینجا انبیا به دزد تشبیه شدهاند. آنها آن قدر شریر گشتهاند که به جای این که پیغام خود را بسازند، پیغام یکدیگر را بدون اجازه برمیدارند.
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده و در ارمیا ۲۳: ۴۰ به پایان رسیده، ادامه میدهد.
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «توجه نما»
اینجا «زبان» کنایه از توانایی سخن گفتن است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
آیات ۳۳-۴۰ بازی با کلمات برای واژه «وحی» است. گاهی به معنای «پیغام» و گاهی به معنای «حمل کردن باری سنگین» است.
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده و در ارمیا ۲۳: ۴۰ به پایان رسیده، ادامه میدهد.
این نوع از «تو» مفرد بوده و به ارمیا اشاره دارد.
اینجا «وحی» به معنای پیغام یا نبوتی از جانب خداوند[یهوه] است.
این نوع از «شما» جمع بوده و به انبیای دروغین و کاهنان اشاره دارد.
اینجا «وحی» [در فارسی متفاوت است] به معنای بار سنگین است. استعاره از این است که بقدری خداوند را آزردهاند که بیش از این با آنها باقی نخواهد ماند. ترجمه جایگزین: «شما باری هستید که تلاش دارم حمل کنم»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا «بار» (وحی) به معنای پیغام یا نبوتی از جانب خداوند[یهوه] است.
واژه «خانه» کنایه از خانوادهای است که درون آن خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانواده او»
آیات ۳۳-۴۰ بازی با کلمات برای واژه «وحی» است. گاهی به معنای «پیغام» و در موارد دیگر به معنای «حمل باری سنگین» میباشد.
ارمیا به اعلان پیغام خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده و در ارمیا ۲۳: ۴۰ به پایان رسیده، ادامه میدهد.
شاید مفید باشد که این جمله را منظم کنید. ترجمه جایگزین: «هر شخص به پرسیدن از برادر و همسایه خود ادامه دهد و بپرسد، پاسخ خداوند[یهوه] چه بود؟ و خداوند[یهوه] چه فرموده است»
معانی محتمل ۱) هر دو مورد «وحی» به معنای «پیغام است» ترجمه جایگزین: «بیش از این نباید رویاهای خود را «وحی خداوند[یهوه]» بخوانید، زیرا آنها فقط کلماتی انسانی هستند» ۲) نخستین «وحی» به معنای «پیغام» و دومین به معنای «باری سنگین» است. ترجمه جایگزین: «بیش از این درباره «پیغام خداوند[یهوه] صحبت نکنید، زیرا که سخنان شما «باری سنگین» در این مسیر است»
«منحرف» ساختن به معنای تغییر دادن یا تحریف چیزی است. ترجمه جایگزین: «پیغام یهوه صبایوت خدای زنده را تغییر دادهاید، تا کلمات خود را به عنوان سخنان خدا بیان کنید»
آیات ۳۳-۴۰ بازی با کلمات برای واژه «وحی» است. گاهی به معنای «پیغام» و در موارد دیگر به معنای «حمل باری سنگین» میباشد.
خداوند[یهوه] پیغام خود را درباره انبیای دروغین و کاهنان که در ارمیا ۲۳: ۹ آغاز شده، کامل مینماید.
اینجا «تو» مفرد و به ارمیا اشاره دارد.
همه این سه مورد «تو» [در فارسی متفاوت است] جمع و به انبیا و کاهنین اشاره دارد.
«پس توجه نمایید» این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است.
خداوند[یهوه] به اسارت فرستادن این انبیا و کاهنان را به چیزی که دور انداخته میشود تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «شما را از حضور خود بیرون خواهم انداخت»
هر سه مورد «تو» [در فارسی متفاوت است] جمع و به این انبیا و کاهنان اشاره دارد.
اشاره به اورشلیم است.
این مورد «شما» جمع و به این انبیا و کاهنان اشاره دارد.
«تو را از شرم ابدی خواهم پوشانید و رسوایی بر تو واقع خواهد گردید که هرگز فراموش نمیشود» یا «کاری میکنم که مردم تا ابد به تو بخندند و هرگز ننگ تو را فراموش نکنند» خداوند[یهوه] شرم و رسوایی انبیا و کاهنان را به لباسی که بر آنها میپوشاند، تشبیه میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که تا ابد باقی بماند»
1و بعد از آنكه نَبوكدرصّر پادشاه بابلیكُنیا ابن یهویاقیم پادشاه یهودا را با رؤسای یهودا و صنعتگران و آهنگران از اورشلیم اسیر نموده، به بابل برد، خداوند دو سبد انجیر را كه پیش هیكل خداوند گذاشته شده بود به من نشان داد2كه در سبد اول، انجیر بسیار نیكو مثل انجیر نوبر بود و در سبد دیگر انجیر بسیار بد بود كه چنان زشت بود كه نمیشود خورد.3و خداوند مرا گفت: «ای ارمیا چه میبینی؟» گفتم: «انجیر. امّا انجیرهای نیكو، بسیار نیكو است و انجیرهای بد بسیار بد است كه از بدی آن را نمیتوان خورد.»4و كلام خداوند به من نازل شده، گفت:5«یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: مثل این انجیرهای خوب همچنان اسیران یهودا را كه ایشان را از اینجا به زمین كلدانیان برای نیكویی فرستادم منظور خواهم داشت.6و چشمان خود را بر ایشان به نیكویی خواهم انداخت و ایشان رابه این زمین باز خواهم آورد و ایشان را بنا كرده، منهدم نخواهم ساخت و غرس نموده، ریشه ایشان را نخواهم كَند.7و دلی به ایشان خواهم بخشید تا مرا بشناسند كه من یهوه هستم و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود، زیرا كه به تمامی دل بسوی من بازگشت خواهند نمود.»8خداوند چنین میگوید: «مثل انجیرهای بد كه چنان بد است كه نمیتوان خورد، البته همچنان صِدِقیا پادشاه یهودا و رؤسای او و بقیه اورشلیم را كه در این زمین باقی ماندهاند و آنانی را كه در مصر ساكناند تسلیم خواهم نمود.9و ایشان را در تمامی ممالك زمین مایه تشویش و بلا و در تمامی مكانهایی كه ایشان را راندهام عار و ضربالمثل و مسخره و لعنت خواهم ساخت.10و در میان ایشان شمشیر و قحط و وبا خواهم فرستاد تا از زمینی كه به ایشان و به پدران ایشان دادهام نابود شوند.»
اسارت و دیگر مجازاتها برکت هستند.
خدا مردمی را که به اسارت بابل برده شدهاند، برکت میدهد؛ ولی آنانی را که در سرزمینشان باقی ماندهاند به دلیل این که توبه نکردهاند، مجازات مینماید.
and )
تمام نمونههای این ضمیر به ارمیا اشاره دارد.
واژه «نشان دادن» [در فارسی متفاوت است] نشاندهنده این است که ارمیا چیزی جالب دیده است.
این قسمت از روایت برای بیان اطلاعات تاریخی استفاده شده است تا زمان وقوع آن را نشان دهد.
مردمی که در ساختن اشیا مهارت دارند.
مردمی که در ساختن اشیا از آهن مهارت دارند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آنها را بخورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آنها را بخورد»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «یهوه پیامی به من داد و گفت» یا «یهوه این پیام را به من گفت»
اینجا «منظور خواهم داشت» اصطلاحی به معنای این است که خداوند[یهوه] از آنها مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «از اسیران یهودا به خوبی مراقبت خواهم کرد»
انجیر خوب نشاندهنده اسیرانی است که به زمین کلدانیان برده شدهاند.
اینجا «چشمان خود را... خواهم انداخت» به این معناست که آنها را میبیند. دیدن کنایه از مراقبت کردن از آنها است. ترجمه جایگزین: «ایشان را برکت خواهم داد»
این دو استعاره دارای معنای مشابه میباشند.دومین عبارت به جمله نخست را استحکام میبخشد. ترجمه جایگزین: «ایشان را یاری خواهم نمود که در زمین کلدانیان سعادتمند شوند»
خداوند[یهوه] اسارت را به ساختمانی که او بنا کرده و منهدم نخواهد ساخت تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «ایشان را یاری میکنم که در زمین شکوفا شده و تباه نشوند»
خداوند[یهوه] اسارت را به گیاهی که در خاک نیکو کاشته و ریشهکن نخواهد کرد تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «ایشان در زمین برپا کرده و برچیده نخواهم نمود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارات داری معنای مشابه میباشند و بر این موضوع که چطور خداوند[یهوه] به صورت کامل اورشلیم را داوری خواهد نمود، تأکید دارد. آنها تبدیل به موضوعی برای ترسیدن مردمی که ایشان را میبینند خواهند گردید.
«ایشان را توسط جنگ، قحطی و بیماری هلاک خواهم نمود»
اینجا «شمشیر» به جنگ یا ارتش دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن را خواهم فرستاد» یا «جنگ خواهم فرستاد»
اینها به چیزهایی زنده که توانایی حمله به مردم اورشلیم را دارند تشبیه شدهاند.
«هیچ یک از ایشان در زمین باقی نخواهند ماند»
1كلامی كه در سال چهارم یهویاقیم بن یوشیا، پادشاه یهودا كه سال اول نَبوكدرصّر پادشاه بابل بود بر ارمیا درباره تمامی قوم یهودا نازل شد.2و ارمیای نبی تمامی قوم یهودا و جمیع سكنه اورشلیم را به آن خطاب كرده، گفت:3«از سال سیزدهم یوشیا ابن آمون پادشاه یهودا تا امروز كه بیست و سه سال باشد، كلام خداوند بر من نازل میشد و من به شما سخن میگفتم و صبح زود برخاسته، تَكَلّم مینمودم امّاشما گوش نمیدادید.4و خداوند جمیع بندگان خود انبیا را نزد شما فرستاد و صبح زود برخاسته، ایشان را ارسال نمود اما نشنیدید و گوش خود را فرا نگرفتید تا استماع نمایید.5و گفتند: هر یك از شما از راه بد خود و اعمال شریر خویش بازگشت نمایید و در زمینی كه خداوند به شما و به پدران شما از ازل تا به ابد بخشیده است ساكن باشید.6و از عقب خدایان غیر نروید و آنها را عبادت و سجده منمایید و به اعمال دستهای خود غضب مرا به هیجان میاورید مبادا بر شما بلا برسانم.»7امّا خداوند میگوید: «مرا اطاعت ننمودید بلكه خشم مرا به اعمال دستهای خویش برای بلای خود به هیجان آوردید.»8بنابراین یهوه صبایوت چنین میگوید: «چونكه كلام مرا نشنیدید،9خداوند میگوید: اینك من فرستاده، تمامی قبایل شمال را با بنده خود نبوكدرصّر پادشاه بابل گرفته، ایشان را بر این زمین و بر ساكنانش و بر همه امّتهایی كه به اطراف آن میباشند خواهم آورد و آنها را بالكل هلاك كرده، دهشت و مسخره و خرابی ابدی خواهم ساخت.10و از میان ایشان آواز شادمانی و آواز خوشی و صدای داماد و صدای عروس و صدای آسیا و روشنایی چراغ را نابود خواهم گردانید.11و تمامی این زمین خراب و ویران خواهد شد و این قومها هفتاد سال پادشاه بابل را بندگی خواهند نمود.»12و خداوند میگوید كه «بعد از انقضای هفتاد سال من بر پادشاه بابل و بر آن امّت و بر زمین كلدانیان عقوبت گناه ایشان را خواهم رسانید و آن را به خرابی ابدی مبدّل خواهم ساخت.13و بر این زمین تمامی سخنان خود را كه به ضدّ آن گفتهام یعنی هر چه در این كتاب مكتوب است كه ارمیا آن را درباره جمیع امّتها نبوّت كرده است خواهم آورد.14زیرا كه امّتهای بسیار و پادشاهان عظیم ایشان را بنده خود خواهند ساخت و ایشان را موافق افعال ایشان و موافق اعمال دستهای ایشان مكافات خواهم رسانید.»15زانرو كه یهوه خدای اسرائیل به من چنین گفت كه «كاسه شراب این غضب را از دست من بگیر و آن را به جمیع امّتهایی كه تو را نزد آنها میفرستم بنوشان.16تا بیاشامند و به سبب شمشیری كه من در میان ایشان میفرستم نوان شوند و دیوانه گردند.»17پس كاسه را از دست خداوند گرفتم و به جمیع امّتهایی كه خداوند مرا نزد آنها فرستاد نوشانیدم.18یعنی به اورشلیم و شهرهای یهودا و پادشاهانش و سرورانش تا آنها را خرابی و دهشت و سخریه و لعنت چنانكه امروز شده است گردانم.19و به فرعون پادشاه مصر و بندگانش و سرورانش و تمامی قومش.20و به جمیع امّتهای مختلف و به جمیع پادشاهان زمین عُوص و به همه پادشاهان زمین فلسطینیان یعنی اَشقَلُون و غَزَّه و عَقرون و بقیه اَشدود.21و به اَدوم و موآب و بنیعَمّون.22و به جمیع پادشاهان صُور و همه پادشاهان صِیدُون و به پادشاهان جزایری كه به آن طرف دریا میباشند.23و به دَدان و تیما و بُوز و به همگانی كه گوشههای موی خود را میتراشند.24و به همه پادشاهان عرب و به جمیع پادشاهان امّتهای مختلف كه در بیابان ساكنند.25و به جمیع پادشاهان زِمْری و همه پادشاهان عیلام و همه پادشاهان مادی.26و به جمیع پادشاهان شمال خواه قریب و خواه بعید هر یك با مجاور خود و به تمامی ممالك جهان كه بر روی زمینند. و پادشاه شِیشَك بعد از ایشان خواهد آشامید.27و به ایشان بگو: یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میفرماید: «بنوشید و مست شوید و قی كنید تا از شمشیری كه من در میان شما میفرستم بیفتید و برنخیزید.28و اگر از گرفتن كاسه از دست تو و نوشیدنش ابا نمایند آنگاه به ایشان بگو: یهوه صبایوت چنین میگوید: البته خواهید نوشید.29زیرا اینك من به رسانیدن بلا بر این شهری كه به اسم من مسمّی است شروع خواهم نمود و آیا شما بالكلّ بیعقوبت خواهید ماند؟ بیعقوبت نخواهید ماند زیرا یهوه صبایوت میگوید كه من شمشیری بر جمیع ساكنان جهان مأمور میكنم.30پس تو به تمامی این سخنان بر ایشان نبوّت كرده، به ایشان بگو: خداوند از اعلی علّیین غرّش مینماید و از مكان قدس خویش آواز خود را میدهد و به ضدّ مرتع خویش به شدّت غرّش مینماید و مثل آنانی كه انگور را میافشرند، بر تمامی ساكنان جهان نعره میزند،31و صدا به كرانهای زمین خواهد رسید زیرا خداوند را با امّتها دعوی است و او بر هر ذیجسد داوری خواهد نمود و شریران را به شمشیر تسلیم خواهد كرد.» قول خداوند این است.32یهوه صبایوت چنین گفت: «اینك بلا از امّت به امّت سرایت میكند و باد شدید عظیمی از كرانهای زمین برانگیخته خواهد شد.»33و در آن روز كشتگان خداوند از كران زمین تا كراندیگرش خواهند بود. برای ایشان ماتم نخواهند گرفت و ایشان را جمع نخواهند كرد و دفن نخواهند نمود بلكه بر روی زمین سرگین خواهند بود.34ای شبانان ولوله نمایید و فریاد برآورید. و ای رؤسای گله بغلطید زیرا كه ایام كشته شدن شما رسیده است و من شما را پراكنده خواهم ساخت و مثل ظرف مرغوب خواهید افتاد.35و ملجا برای شبانان و مفّر برای رؤسای گله نخواهد بود.36هین فریاد شبانان و نعره رؤسای گله! زیرا خداوند مرتعهای ایشان را ویران ساخته است.37و مرتعهای سلامتی به سبب حدّت خشم خداوند خراب شده است.38مثل شیر بیشه خود را ترك كرده است زیرا كه زمین ایشان به سبب خشم هلاككننده و به سبب حدّت غضبش ویران شده است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۲۵: ۳۰- ۳۸ انجام میدهد.
هفتاد سال
بابل هفتاد سال بر یهودا حکمرانی خواهد نمود. از آنجایی که خداوند[یهوه] عادل است، به زودی بابل را برای اعمال شرارتآمیزشان مجازات خواهد کرد.
and )
اصطلاح
ارمیا از اصطلاح نوشیدن از جام غضب خداوند[یهوه] برای اشاره به این موضوع که بابل تمام آنانی را که محاصره کرده است نابود خواهد ساخت، استفاده میکند.
اینجا نمایانگر این است که کلامی که بر ارمیا نازل شد از جانب خداوند[یهوه] است. این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «این است پیامی که خداوند[یهوه] به ارمیا گفت» یا «پیغامی که خداوند[یهوه] دربارهاش با ارمیا سخن گفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام یک شخص است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ارمیا به گونهای درباره افرادی صحبت میکند که دست از عملی میکشند، گویا آن افراد از این عمل دست کشیده و آن را ترک کردهاند.
عبارات «راه بد» و «اعمال شریر» دارای معنای مشابه بوده و بر همه اعمال گناهآلود ایشان اشاره دارد.
«اعمال شریرانهشان»
ارمیا سرسپردگی شخص به خدایان غیر را به پیروی از آنها تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تسلیم خدایان دیگر نشوید»
واژه «مرا» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. معانی محتمل برای عبارت «اعمال دستهای خود» ۱) به بتهایی که مردم با دست ساختهاند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را به وسیله بتهایی که ساختهاید، خشمگین مسازید» ۲) اصطلاحی است که به اعمال شخص اشاره دارد و واژه «دست» جزگویی برای شخصی است که آن اعمال را به جا آورده است. ترجمه جایگزین: «با اعمالتان خداوند[یهوه] را خشمگین نسازید»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۵: ۶ به چه شکل ترجمه شده است. معانی محتمل برای عبارت «اعمال دستهای خویش» ۱) اشاره به بتهایی است که مردم با دست ساختهاند. ترجمه جایگزین: «به خاطر بتهایی که ساختهاید، مرا خشمگین ساختید تا به شما آسیب رسانم» ۲) اصطلاحی است که به اعمال شخص اشاره دارد، واژه «دست» جزگویی برای شخصی است که این اعمال را به جا آورده است. ترجمه جایگزین: «با اعمالتان مرا خشمگین ساختید تا به شما آسیب رسانم»
«تا به شما آسیب رسانم»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
اصطلاح «بر این زمین خواهم آورد» به معنای حمله به ساکنین این زمین است. ترجمه جایگزین: «ایشان را برای حمله به این زمین خواهم آورد»
اصطلاح «بالكل هلاك كردن» به معنای نابودی کامل یک چیز است. ترجمه جایگزین: «آنها را کاملا نابود خواهم کرد»
واژه «دهشت» میتواند با یک عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آنان را به چیزی که مردم را وحشتزده میکند تبدیل خواهم نمود»
واژه «مسخره» به صدای مذمت شدید اشاره دارد و میتواند با یک عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «چیزی که مورد مذمت مردم است»
دو سنگ بزرگ و گرد است که برای خرد کردن دانه استفاده میشود.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۴ به چه شکل ترجمه شده است.
واژگان «خراب» و «ویران» میتوانند با عبارت کلامی ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «این زمین را ویران و دلیلی برای وحشت مردم خواهم ساخت»
«پس از هفتاد سال» یا «پس از پایان هفتاد سال»
اسم «خرابی» را میتوان به عنوان یک صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا ابد ویران»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر آن چه که ارمیا در این کتاب نوشته است» یا «تمامی آن چه که در این کتاب نوشته شده است»
یهوه درباره مجازات امتّها برای آن چه انجام داده است، سخن میگوید.
این دو عبارات دارای معنای مشابه میباشند. اصطلاح «عمال دستهای ایشان» به اعمال شخص اشاره دارد و با «دستها» جزگویی برای شخصی است که آنها را انجام داده است. ترجمه جایگزین: «هر آن چه که با دستهایشان به جا آوردهاند»
خداوند[یهوه] شدت غضب خود را به شرابی که جام را لبریز میسازد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «جام شرابی که نمایانگر غضب من است»
واژه «امتّها» به مردم دیگر ملل اشاره دارد. خداوند[یهوه] تجربه نمودن غضب او را به نوشیدن از این جام شراب تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر ملل را به نوشیدن از این جام وادار کن»
خداوند[یهوه] وحشت مردم از غضب او را به نوشیدن از جام شراب تشبیه میکند.
اینجا واژه «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به سبب جنگی که من در میان ایشان ایجاد میکنم»
این باب استعاره خشم شدید خداوند[یهوه] به عنوان شراب و نوشیدن امتّها از این جام را ادامه میدهد.
واژه «امتّها» به مردم دیگر ملل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «باعث گردیدم که مردم دیگر ملل از این جام بنوشند»
صفت «دهشت» را میتوان با یک عبارت کلامی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی که باعث وحشت مردم میگردد»
واژه «سخریه» به صدای مذمت شدید اشاره دارد. هم «سخریه» و هم «لعنت» میتواند با یک عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «دلیلی برای تمسخر و لعنت از جانب مردم»
معانی محتمل ۱) به زمانی که کتاب ارمیا نوشته شده است و مدتی پس از این که ارمیا نبوت خویش را اعلان میکند، اشاره دارد. ۲) به این معناست که آن چه ارمیا نبوت کرده بود، در حال وقوع است.
این باب به ادامه استعاره از غضب خداوند[یهوه] به جام شراب و نوشیدن امتّها از این جام غضب میپردازد.
واژه «امتّها» [در متن فارسی وجود ندارد] به مردم دیگر ملل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر ملل نیز باید از این جام بنوشند»
معانی محتمل ۱) مردمی که اجدادشان از گروههای قومی متفاوتی بودند. ۲) بیگانگانی که در مصر میزیستند.
نام یک مکان است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این باب به ادامه استعاره از عضب خداوند[یهوه] به جام شراب و نوشیدن امتّها از این جام غضب میپردازد.
اینجا اشاره به دریای مدیترانه است.
اینها نام مکان میباشند.
اینجا احتمالاً اشاره به مردمی است که برای ادای احترام به خدای غیر مویهای خود را میتراشیدند. برخی از ترجمههای مدرن این عبارت عبری را «همه آنانی که در حاشیه بیابان زندگی میکنند» ترجمه میکنند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۹: ۲۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این باب به ادامه استعاره از عضب خداوند[یهوه] به جام شراب و نوشیدن امتّها از این جام غضب میپردازد.
نام یک مکان است.
اصطلاحی است برای اشاره به همه افراد. ترجمه جایگزین: «یکی پس از دیگری»
اینجا «جام» [در متن فارسی وجود ندارد] کنایه از شراب داخل آن میباشد. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم باید از جام شراب در دست خداوند[یهوه] بنوشند»
این باب به ادامه استعاره از غضب خدا به جام شراب و نوشیدن امتّها از این جام غضب میپردازد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در مقابل جنگهایی که در میان ایشان بر پا میدارم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا اشاره به اورشلیم است و میتواند به حالت معلوم ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «شهری که به نام خویش خواندهام» یا «اورشلیم، که به نام خویش خواندهام»
خداوند[یهوه] این سوال را جهت توبیخ مردم و تأکید بر قطعیت مجازات مطرح میسازد. ترجمه جایگزین: «فکر نکنید که شما شامل مجازات نخواهید گردید»
اینجا «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. خداوند[یهوه] اعلان جنگ درمیان مردم را به فرستادن شمشیر درمیان ایشان تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من بر ضد ساکنان این زمین اعلان جنگ میکنم» یا «من بر ضد همه ساکنان این زمین جنگ میآورم»
ارمیا فریاد بسیار بلند خداوند[یهوه] را به غرّش شیر تشبیه میکند.
این عبارت کنایه از آسمان است. ترجمه جایگزین: «از آسمان»
ارمیا خداوند[یهوه] را به شیر و مردم را گله گوسفند تشبیه میکند. ناتوانی مردم در مقابل مجازات از جانب خداوند[یهوه] به ناتوانی گوسفند در مقابل حمله شیر تشبیه شده است.
اینجا به افرادی که برای تهیه شراب، انگور را با پاهایشان در چرخشت له میکنند، اشاره دارد.
این اصطلاح به معنای دورترین نقاط جهان است. با اشاره به هر دو انتها، به همه آن چه که در این میان قرار میگیرند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دورترین نقاط روی زمین» یا « همه جا روی زمین»
واژه «ذیجسد» به انسان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام نوع بشر» یا «همه مردم»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
خداوند[یهوه] بلایی عظیم که بر سر هر امتّی خواهد آمد را به شخصی که از امتّی به امتّی دیگر میرود تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «بلایی عظیم بر امتّی پس از امتّ دیگر واقع خواهد گردید»
معانی محتمل برای این استعاره ۱) خداوند[یهوه] ارتش بابل و ویرانی عظیمی را که به وجود میآورند، به باد شدید تشبیه میکند. ۲) خداوند[یهوه] شدت غضب خویش را به بادی شدید که باعث ویرانی میشود، تشبیه میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که خداوند[یهوه] کشته است»
اینجا با اشاره به هر دو انتهای زمین، این عبارت به هر آن چه که در این میان قرار میگیرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در آن روز تمای زمین را در بر خواهد گرفت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « هیچ کس برای ایشان ماتم نخواهد گرفت، جمع نکرده و دفن نخواهد کرد»
اینجا منزجر کننده بودن اجسادی که دفن نشده است به سرگین سگ تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۶: ۴ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] به گونهای درباره رهبران اسرائیل صحبت میکند که گویی آنها شبانانی هستند که وظیفه محافظت و مراقبت از مردم را بر عهده دارند، به طور ضمنی به گونهای درباره آنها سخن گفته میشود که گویی گوسفند هستند.
نشانه غم و اندوه ، سوگواری یا پریشانی است.
این عبارت نیز به رهبران که همچون شبانانی هستند که وظیفه محافظت و مراقبت از مردم را بر عهده دارند، اشاره میکند و مردم را به گله گوسفند تشبیه مینماید. ترجمه جایگزین: «ای رهبران مردم»
معمولاً این گوسفندان هستند که کشته میشوند، اما اینجا خداوند[یهوه] به کشته شدن شبانان اشاره میکند. واژه «کشته شدن» میتواند با یک عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زیرا زمانی رسیده که من شما را هلاک کنم»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره هلاکت رهبران اسرائیل صحبت میکند که گویی آنها قطعاتی از سفال هستند که وقتی به زمین میافتند، خرد میشوند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همچون ظرفی از سفال خواهید افتاد و تکههای شکستهتان در زمین پراکنده خواهد گردید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] درباره ملتی صحبت میکند که رهبران آن فکر میکنند در صلح و آرامش زندگی میکنند، گویی «مراتعی» هستند که در آن از گوسفندان مراقبت میکنند.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن درباره رهبران اسرائیل و تشبیه ایشان به شبانان ادامه میدهد. اینجا ایشان را به ملتی که در «مراتع» با آسایش زندگی میکنند، تشبیه مینماید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به دلیل خشم شدید، مراتع صلحآمیز را ویران خواهد کرد»
اینجا مجازات مردم به دلیل شدت غضب خداوند[یهوه] به شیری که بیشه خود را برای یافتن طعمه ترک میکند، تشبیه شده است.
واژه «هلاك كننده» میتواند با یک عبارت کلامی ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زمین ایشان تبدیل به چیزی برای وحشت مردم خواهد گردید»
اینجا به خشم دشمنان اسرائیل اشاره دارد.
1در ابتدای سلطنت یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا این كلام از جانب خداوند نازل شده، گفت:2«خداوند چنین میگوید: در صحن خانه خداوند بایست و به ضدّ تمامی شهرهای یهودا كه به خانه خداوند برای عبادت میآیند همه سخنانی را كه تو را امر فرمودم كه به ایشان بگویی بگو و سخنی كم مكن.3شاید بشنوند و هر كس از راه بد خویش برگردد تا از بلایی كه من قصد نمودهام كه به سبب اعمال بد ایشان به ایشان برسانم پشیمان گردم.4پس ایشان را بگو: خداوند چنین میفرماید: اگر به من گوش ندهید و در شریعت من كه پیش شما نهادهام سلوك ننمایید،5و اگر كلام بندگانم انبیا را كه منایشان را نزد شما فرستادم اطاعت ننمایید با آنكه من صبح زود برخاسته، ایشان را ارسال نمودم اما شما گوش نگرفتید.6آنگاه این خانه را مثل شیلوه خواهم ساخت و این شهر را برای جمیع امّتهای زمین لعنت خواهم گردانید.»7و كاهنان و انبیا و تمامی قوم، این سخنان را كه ارمیا در خانه خداوند گفت شنیدند.8و چون ارمیا از گفتن هر آنچه خداوند او را مأمور فرموده بود كه به تمامی قوم بگوید فارغ شد، كاهنان و انبیا و تمامی قوم او را گرفته، گفتند: «البته خواهی مرد.9چرا به اسم یهوه نبوّت كرده، گفتی كه این خانه مثل شیلوه خواهد شد و این شهر خراب و غیرمسكون خواهد گردید؟» پس تمامی قوم در خانه خداوند نزد ارمیا جمع شدند.10و چون رؤسای یهودا این چیزها را شنیدند از خانه پادشاه به خانه خداوند برآمده، به دهنه دروازه جدیدِ خانه خداوند نشستند.11پس كاهنان و انبیا، رؤسا وتمامی قوم را خطاب كرده، گفتند: «این شخص مستوجب قتل است زیرا چنانكه به گوشهای خود شنیدید به خلاف این شهر نبوّت كرد.»12پس ارمیا جمیع سروران و تمامی قوم را مخاطب ساخته، گفت: « خداوند مرا فرستاده است تا همه سخنانی را كه شنیدید به ضدّ این خانه و به ضدّ این شهر نبوّت نمایم.13پس الا´ن راهها و اعمال خود را اصلاح نمایید و قول یهوه خدای خود را بشنوید تا خداوند از این بلایی كه درباره شما فرموده است پشیمان شود.14اما من اینك در دست شما هستم موافق آنچه در نظر شما پسند و صواب آید، بعمل آرید.15لیكن اگرشما مرا به قتل رسانید، یقین بدانید كه خون بیگناهی را بر خویشتن و بر این شهر و ساكنانش وارد خواهید آورد. زیرا حقیقتاً خداوند مرا نزد شما فرستاده است تا همه این سخنان را به گوش شما برسانم.»16آنگاه رؤسا و تمامی قوم به كاهنان و انبیا گفتند كه «این مرد مستوجب قتل نیست زیرا به اسم یهوه خدای ما به ما سخن گفته است.»17و بعضی از مشایخ زمین برخاسته، تمامی جماعت قوم را خطاب كرده، گفتند18كه «میكای مورَشتی در ایام حزقیا پادشاه یهودا نبوّت كرد و به تمامی قوم یهودا تكلّم نموده، گفت: یهوه صبایوت چنین میگوید كه صهیون را مثل مزرعه شیار خواهند كرد و اورشلیم خراب شده، كوه این خانه به بلندیهای جنگل مبدّل خواهد گردید.19آیا حزقیا پادشاه یهودا و تمامی یهودا او را كشتند؟ نی بلكه از خداوند بترسید و نزد خداوند استدعا نمود و خداوند از آن بلایی كه درباره ایشان گفته بود پشیمان گردید. پس ما بلای عظیمی بر جان خود وارد خواهیم آورد.»20و نیز شخصی اوریا نام ابن شَمَعیا از قریت یعاریم بود كه به نام یهوه نبوّت كرد و او به ضدّ این شهر و این زمین موافق همه سخنان ارمیا نبوّت كرد.21و چون یهویاقیم پادشاه و جمیع شجاعانش و تمامی سرورانش سخنان او را شنیدند پادشاه قصد جان او نمود و چون اوریا این را شنید بترسید و فرار كرده، به مصر رفت.22و یهویاقیم پادشاه كسان به مصر فرستاد یعنی اَلناتان بن عَكبُور و چند نفر را با او به مصر (فرستاد).23و ایشان اوریا را از مصر بیرون آورده، او را نزد یهویاقیم پادشاه رسانیدند و او را به شمشیر كشته، بدن او را به قبرستان عوامالنّاس انداخت.24لیكن دست اَخیقام بن شافان با ارمیا بود تا او را به دست قوم نسپارند كه او را به قتل رسانند.
مردم در پی کشتن ارمیا میباشند.
مردم میخواستند ارمیا را بکشند، ولی برخی از مردم پادرمیانی کرده و گفتند که باید به ارمیا گوش کرده و توبه نمایند. آنان نمایانگر بقیه وفادار یهودا میباشند.
and and )
این اصطلاح برای توصیف پیامی خاص از جانب خدا استفاده شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۸: ۱ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «این است پیغامی از جانب خداوند[یهوه]؛ او فرمود» یا «این است پیامی که خداوند[یهوه] با ارمیا درباره آن سخن گفت»
اینجا به وضوح میتوان گفت که خداوند[یهوه] این پیغام را به چه کسی داده است. ترجمه جایگزین: «این کلام از جانب خداوند[یهوه] بر ارمیا آمده، فرمود» یا «خداوند[یهوه] این پیغام را به ارمیا گفت»
واژه «شهرها» کنایه است از مردمی که در آن سکونت دارند. ترجمه جایگزین: «ساکنین شهرهای یهودا»
«از آن چه که به تو فرمودهام، چیزی را از قلم مینداز»
خداوند[یهوه] سبک زندگی مردم را به «راهی» که شخص در آن گام برمیدارد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «هر کس سبک زندگی شریرانه خود را متوقف نماید»
این تخریب مشروط است. اگر یهودا توبه کند، خدا بجای تخریب آنان را شفا خواهد داد.
«طریقهای شریرانهای که در آن زندگی میکنند» یا «اعمال شریرانهای که به جا میآورند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] مکان عبادت را در شیلوه ویران کرده بود و اکنون تهدید مینماید که این مکان عبادت را نیز ویران خواهد نمود.
آن چه که خداوند[یهوه] شهر را به آن تبدیل خواهد نمود، کنایه است از استفادهای که مردم از این شهر خواهند نمود. ترجمه جایگزین: «با این شهر کاری خواهم نمود که مردم از من بخواهند دیگران را به گونهای نابود کنم که این شهر را ویران ساختم»
«تا تمامی امّتهای جهان ببینند که من این کار را انجام دادهام»
معبد
معانی محتمل ۱) مردم تصمیم گرفتند که وعده آسایش دروغین را باور کنند و از روبرو شدن با حقیقت سر باز زدند. ۲) مردم باور داشتند که دیگر انبیا که وعده آسایش میدادند حقیقی هستند، و ارمیا نبی دروغین می باشد و به دلیل گمراه کردن مردم میخواستند او را سنگسار کنند.
این توبیخ میتواند به صورت اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «نباید نبوت کنید... مسکون»
نام دروازهای که مردم از آن وارد معبد میشدند.
«شنیدید»
«مردمی که در معبد خداوند[یهوه] عبادت میکردند و ساکنین اورشلیم»
هر دو عبارت دارای معنای مشابه میباشند. ترجمه جایگزین: «کارهایی که انجام میدهید»
قول (صدا) جزگویی برای شخص است و همیمن واژه میتواند «شنیدن» یا «اطاعت» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] را اطاعت نما»
واژگان «پسند» و «صواب» دارای یک معنا میباشد. چشم کنایه است از افکار یک شخص. ترجمه جایگزین: «آن چه فکر میکنید درست است با من انجام دهید»
خون کنایه است از مرگ خشونتآمیز و وارد آوردن خون بر یک شخص به معنای مقصر دانستن او برای این مرگ خشونتآمیز است. ترجمه جایگزین: «شما خویشتن، این شهر و ساکنانش را برای مرگ خشونتآمیز بیگناه، مقصر خواهید ساخت»
این دو روش برای صحبت درباره همان افراد است، شاید ابتدا به عنوان یک گروه و سپس به شکل فردی. شهر کنایه از مردم آن شهر است. ترجمه جایگزین: «همه مردم شهر و هر کس که اینجا زندگی می کند»
گوش کنایه از چیزی است که گوش میشنود. ترجمه جایگزین: «تا بشنوید»
نام یک شخص کنایه از اقتدار اوست. ترجمه جایگزین: «به اقتدار خداوند[یهوه] خدای ما»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
See:
شخصی از شهر یا دیار مورَشت.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«صهیون» و «کوه این خانه» به یک مکان اشاره دارد. هنگامی که کشاورز مزرعه را شخم می زند، تمام خاک آنجا را زیر و رو میکند و تمام گیاهانی را که در آنجا رشد میکنند، از ریشه میکند. بلندیهای جنگل (بیشه) پر از بوتههایی است که هیچ کس نمیتواند از آن برای هیچ چیز استفاده کند. این دو استعاره نمیتواند به طور همزمان به صورت تحتاللفظی صحیح باشد، بلکه بر این موضوع تأکید دارد که خداوند اجازه خواهد داد تا مهاجمان معبد را کاملا ویران کنند.
گویندگان در تلاشند تا موافقت شنوندگان را با آن چه که میگویند جلب نمایند. ترجمه جایگزین: «به خوبی میدانید که حزقیا... او را نکشت»
زمین کنایه از ساکنان آن است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم یهودا»
گویندگان در تلاشند تا موافقت شنوندگان را با آن چه که میگویند، جلب نمایند. ترجمه جایگزین: «به خوبی میدانید که از خداوند[یهوه] میترسید و نزد خداوند[یهوه] استدعا نمود... ایشان»
صورت [در فارسی متفاوت است] جزگویی برای کل شخص است. ترجمه جایگزین: «باعث شود که خداوند[یهوه] کمتر عصبانی باشد»
گویندگان در تلاش هستند تا موافقت شنوندگان را با آن چه که میگویند، جلب نمایند. واژه «جان» کنایه از مردم است. ترجمه جایگزین: «اگر ارمیا را بکشیم، شرارت عظیمتری بر زندگی خویش وارد خواهیم آورد» یا «نمیخواهیم کارهای بدتری را برای خویش انجام دهیم»
ارمیا از سخن گفتن درباره زندگی خود دست کشیده و درباره دیگر انبیا سخن آغاز میکند.
«در حینی که درباره آن چه اتفاق میافتد به شما گفتم، شخصی بود..»
واژگان «شهر» و «زمین» کنایه از ساکنان آنجا است. ترجمه جایگزین: «نبوت کرد که اتفاقات بد برای افرادی که در این شهر و این سرزمین زندگی میکردند اتفاق میافتد»
«آن چه گفته بود را شنیدند»
این پایان داستان اوریا است.
نام شخص است.
جسد او
دست کنایه از قدرتی است که دست آن را به عمل میاورد. اَخیقام سرباز نبود، پس احتمالاً قادر بود با مردم صبت کند و نظرشان را تغییر دهد. ترجمه جایگزین: «اَخیقام قادر بود به ارمیا کمک نماید» یا «اَخیقام قادر بود که مردم را از آسیب رساندن به ارمیا منصرف کند»
نام شخص است.
دست کنایه از قدرتی است که دست آن را به عمل میآورد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اَخیقام اجازه نداد مردم قدرت بیابند تا ارمیا را بکشند» یا «مردم نتوانستند ارمیا را بکشند، زیرا اَخیقام قدرت این کار را به ایشان نداده بود»
1در ابتدای سلطنت یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا این كلام از جانب خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:2خداوند به من چنین گفت: «بندها و یوغها برای خود بساز و آنها را بر گردن خود بگذار.3و آنها را نزد پادشاه اَدوم و پادشاه موآب و پادشاه بنیعَمّون و پادشاه صور و پادشاه صِیدون به دست رسولانی كه به اورشلیم نزد صِدِقیا پادشاه یهودا خواهند آمد بفرست.4و ایشان را برای آقایان ایشان امر فرموده، بگو یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: به آقایان خود بدین مضمون بگویید:5من جهان و انسان و حیوانات را كه بر روی زمینند به قوّت عظیم و بازوی افراشته خود آفریدم و آن را بهر كه در نظر من پسند آمد بخشیدم.6و الا´ن من تمامی این زمینها را به دست بنده خود نَبوكدنَصّر پادشاه بابل دادم و نیز حیوانات صحرا را به او بخشیدم تا او را بندگی نمایند.7و تمامی امّتها او را و پسرش و پسر پسرش را خدمت خواهند نمود تا وقتی كه نوبت زمین او نیز برسد. پس امّتهای بسیار و پادشاهان عظیم او را بنده خود خواهند ساخت.8و واقع خواهد شد كه هر امّتی و مملكتی كه نَبوكدنَصّر پادشاه بابل را خدمت ننمایند و گردن خویش را زیر یوغ پادشاه بابلنگذارند خداوند میگوید: كه آن امّت را به شمشیر و قحط و وبا سزا خواهم داد تا ایشان را به دست او هلاك كرده باشم.9و امّا شما به انبیا و فالگیران و خواببینندگان و ساحران و جادوگران خود كه به شما حرف میزنند و میگویند پادشاه بابل را خدمت منمایید گوش مگیرید.10زیرا كه ایشان برای شما كاذبانه نبوّت میكنند تا شما را از زمین شما دور نمایند و من شما را پراكنده سازم تا هلاك شوید.11امّا آن امّتی كه گردن خود را زیر یوغ پادشاه بابل بگذارند و او را خدمت نمایند، خداوند میگوید كه آن امّت را در زمین خود ایشان مقیم خواهم ساخت و آن را زرع نموده، در آن ساكن خواهند شد.»12و به صدقیا پادشاه یهودا همه این سخنان را بیان كرده، گفتم: «گردنهای خود را زیر یوغ پادشاه بابل بگذارید و او را و قوم او را خدمت نمایید تا زنده بمانید.13چرا تو و قومت به شمشیر و قحط و وبا بمیرید چنانكه خداوند درباره قومی كه پادشاه بابل را خدمت ننمایند گفته است.14و گوش مگیرید به سخنان انبیایی كه به شما میگویند: پادشاه بابل را خدمت ننمایید زیرا كه ایشان برای شما كاذبانه نبوّت میكنند.15زیرا خداوند میگوید: من ایشان را نفرستادم بلكه ایشان به اسم من به دروغ نبوّت میكنند تا من شما را اخراج كنم و شما با انبیایی كه برای شما نبوّت مینمایند هلاك شوید.»16و به كاهنان و تمامی این قوم نیز خطاب كرده، گفتم: « خداوند چنین میگوید: گوش مگیرید به سخنان انبیایی كه برای شما نبوّت كرده، میگویند اینك ظروف خانه خداوند بعد ازاندك مدتی از بابل باز آورده خواهد شد زیرا كه ایشان كاذبانه برای شما نبوّت میكنند.17ایشان را گوش مگیریدبلكه پادشاه بابل را خدمت نمایید تا زنده بمانید. چرا این شهر خراب شود؟18و اگر ایشان انبیا میباشند و كلام خداوند با ایشان است پس الا´ن از یهوه صبایوت استدعا بكنند تا ظروفی كه در خانه خداوند و در خانه پادشاه یهودا و اورشلیم باقی است به بابل برده نشود.19زیرا كه یهوه صبایوت چنین میگوید: درباره ستونها و دریاچه و پایههاو سایر ظروفی كه در این شهر باقی مانده است،20و نبوكدنصّر پادشاه بابل آنها را حینی كه یكُنیا ابن یهوْیاقیم پادشاه یهودا و جمیع شرفا یهودا و اورشلیم را از اورشلیم به بابل بُرد نگرفت،21به درستی كه یهوه صبایوت خدای اسرائیل درباره این ظروفی كه در خانه خداوند و در خانه پادشاه یهودا و اورشلیم باقی مانده است چنین میگوید:22كه آنها به بابل برده خواهد شد و خداوند میگوید تا روزی كه از ایشان تفقّد نمایم در آنجا خواهد ماند و بعد از آن آنها را بیرون آورده، به این مكان باز خواهم آورد.»
امتّها باید بابل را خدمت نمایند. ارمیا به پادشاه یهودا و همه ملل پیرامون گفت که بابل را خدمت کنند و در سرزمین خود زندگی کنند. اگر این را نپذیرند، بابل آنان را به سرزمینی دیگر به اسارت خواهد برد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
چیزهایی که فرد را از حرکت آزادانه باز میدارد.
به نظر میرسد که ارمیا باید بندها و یوغها را نزد پادشاهانی که ذکر شده میفرستاد، اما برخی از نسخههای کتابمقدس این عبارت را «پیغام بفرست» ترجمه میکنند.
دست جزگویی برای شخص است. ترجمه جایگزین: « آنها را نزد پادشاه اَدوم و پادشاه موآب و پادشاه بنیعَمّون و پادشاه صور و پادشاه صِیدون به رسولانی كه به اورشلیم نزد صِدِقیا پادشاه یهودا خواهند آمد بفرست»
به ارمیا دستور داده شد كه مجموعهای از زنجیرها و یوغها را به هر سفیر و یك پیام برای هر پادشاه در مورد زنجیرها و یوغ ها بفرستد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
عبارت «بازوی افراشته» اشاره به قدرتی عظیم دارد و عبارت نخست را شدت میبخشد. ترجمه جایگزین: «به وسیله قدرت عظیم خود»
معنای محتمل دیگر «به هرکس که بخواهم خواهم داد»
دست کنایه از قدرتی است که دست آن را به عمل میآورد و واژه «زمینها» کنایه از ساکنان آنها است. ترجمه جایگزین: «ساکنین این زمینها را زیر قدرت نَبوكدنَصّر قرار میدهم... بندگی نمایند»
شاید لازم باشد ماهیت زمان را صریح و روشن بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زمان برای این که من زمین او را ویران نمایم»
اینجا «خود» به نَبوكدنَصّر اشاره دارد که نماینده پادشاهی بابل است. ترجمه جایگزین: «بابل را شکست خواهم داد»
برده پادشاه بودن به حیوانی که پادشاه برای انجام کارهای سنگین یوغ بر گردنش نهاده تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «و مردمش با میل خود بردهی پادشاه نمیشوند»
انجا دست کنایه از قدرت ارتش نَبوكدنَصّر است. ترجمه جایگزین: «از قدرت نَبوكدنَصّر برای نابودی آن استفاده کردم» یا «ارتش نَبوكدنَصّر را قادر به نابودی آن ساختم»
خداوند[یهوه] از طریق ارمیا به سخن گفتن درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
مردمی که آینده را پیشگویی میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
برده پادشاه بودن به حیوانی که پادشاه برای انجام کارهای سنگین یوغ بر گردنش نهاده تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۷: ۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «ملتی که مردمش با میل خود برده پادشاه میشوند»
امّت کنایه از مردم آن امّت است. ترجمه جایگزین: «ملت افرادی که قرار میگیرند»
این به معنی آمادهسازی و استفاده از زمین برای رشد محصولات غذایی است.
«در زمین خود خانههایشان را بنا خواهند کرد»
خداوند[یهوه] از طریق ارمیا به سخن گفتن درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
برده پادشاه بودن به حیوانی که پادشاه برای انجام کارهای سنگین یوغ بر گردنش نهاده تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۷: ۸ به چه شکل ترجمه شده است.
واژه «خود» به صدقیا و مردم یهودا اشاره دارد، بنابراین جمع است.
ارمیا از این پرسش برای اخطار دادن به پادشاه از این که اعمالش منتهی به مرگ او میشود استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر این کار را نکنی، به واقع خواهی مرد... پادشاه»
خداوند[یهوه] از طریق ارمیا به سخن گفتن درباره مردم یهودا ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] درباره انبیای دروغین که از جانب او نیستند و به مردم دروغ میگویند، هشدار میدهد.
عبارت «به اسم من» بیانگر صحبت با قدرت و اقتدار خداوند[یهوه] یا به عنوان نماینده او است. اینجا این انبیا ادعا میکنند که پیغام خود را از خداوند[یهوه] دریافت کردهاند، اما این طور نیست. اسم انتزاعی «دروغ» را می توان به عنوان فعل «فریب دادن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ادعا میکنند که از جانب من سخن میگویند، اما شما را فریب میدهند»
«شما را مجبور به ترک وطن خویش میکنم»
ارمیا به اعلان سخنان خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم تمام ظروف طلایی را که از معبد خداوند[یهوه] برده شده است، باز میگردانند»
خداوند[یهوه] از این پرسش جهت هشدار دادن به مردم استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «اگر آن چه را که خداوند[یهوه] میخواهد انجام دهید، میتوانید از ویرانی این شهر جلوگیری کنید»
این موقعیتی فرضی است و خداوند[یهوه] میداند که حقیقت ندارد. ترجمه جایگزین: «اگر نبی بودند و اگر کلام خداوند[یهوه] حقیقتاً با ایشان میبود، استدعا میکردند» یا «از آن جایی که ایشان انبیای حقیقی نبودند و کلام خداوند[یهوه] با ایشان نبود، استدعا نکردند»
عبارت «كلام خداوند[یهوه] به پیغام خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگر خداوند[یهوه] به راستی به ایشان پیغام داده بود» یا «اگر به راستی خداوند[یهوه] پیغامش را به ایشان گفته بود»
خداوند[یهوه] در حالت سوم شخص از خودش صحبت می کند. ترجمه جایگزین: «کلام من... اما من یهوه صبایوت»
واژه «خانه» دارای معانی مختلفی است. در این مورد به کاخ سلطنتی که مکان سکونت پادشاه است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کاخ پادشاه یهودا»
ارمیا به اعلان سخنان خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینها اشیایی هستند که در معبد وجود داشتند. «دریاچه» ظرف برنزی بزرگی بود.
در متن عبری «یکونیا» است که عنوانی دیگر از نام یهوْیاقیم است که اشاره به پادشاه است.
ارمیا به اعلان سخنان خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
واژه «خانه» دارای معانی مختلفی است. در این مورد ، به کاخ سلطنتی که پادشاه در آن زندگی میکرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کاخ پادشاه یهودا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم ایشان را به بابل خواهند برد» یا «من ایشان را به بابل خواهم آورد»
یهوه از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خواننده باید درک کند که خداوند[یهوه] به آنها کمک میکند تا بیرون آیند.
1و در همان سال در ابتدای سلطنت صِدقِیا پادشاه یهودا در ماه پنجم از سال چهارم واقع شد كه حَنَنیا ابن عَزُور نبی كه از جِبعون بود مرا در خانه خداوند در حضور كاهنان و تمامی قوم خطاب كرده، گفت:2«یهوه صبایوت خدای اسرائیل بدین مضمون تكلّم نموده و گفته است من یوغ پادشاه بابل راشكستهام.3بعد از انقضای دو سال من همه ظرفهای خانه خداوند را كه نَبوكدنصر پادشاه بابل از این مكان گرفته، به بابل برد به اینجا باز خواهم آورد.4و خداوند میگوید من یكنیا ابن یهویاقیم پادشاه یهودا و جمیع اسیران یهودا را كه به بابل رفتهاند به اینجا باز خواهم آورد زیرا كه یوغ پادشاه بابل را خواهم شكست.»5آنگاه ارمیا نبی به حَنَنْیا نبی در حضور كاهنان و تمامی قومی كه در خانه خداوند حاضر بودند گفت؛6پس ارمیا نبی گفت: «آمین خداوند چنین بكند و خداوند سخنانت را كه به آنها نبوّت كردی استوار نماید و ظروف خانه خداوند و جمیع اسیران را از بابل به اینجا باز بیاورد.7لیكن این كلام را كه من به گوش تو و به سمع تمامی قوم میگویم بشنو:8انبیایی كه از زمان قدیم قبل از من و قبل از تو بودهاند درباره زمینهای بسیار وممالك عظیم به جنگ و بلا و وبا نبوّت كردهاند.9امّا آن نبیای كه بسلامتی نبوّت كند، اگر كلام آن نبی واقع گردد، آنگاه آن نبی معروف خواهد شد كه خداوند فیالحقیقه او را فرستاده است.»10پس حَنَنْیا نبی یوغ را از گردن ارمیا نبی گرفته، آن را شكست.11و حَنَنیا به حضور تمامی قوم خطاب كرده، گفت: « خداوند چنین میگوید: بهمین طور یوغ نَبوكَدنصّر پادشاه بابل را بعد از انقضای دو سال از گردن جمیع امّتها خواهم شكست.» و ارمیا نبی به راه خود رفت.12و بعد از آنكه حَنَنیا نبی یوغ را از گردن ارمیا نبی شكسته بود، كلام خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:13«برو و حننیا نبی را بگو: خداوند چنین میگوید: یوغهای چوبی را شكستی اما بجایآنها یوغهای آهنین را خواهی ساخت.14زیرا كه یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: من یوغی آهنین بر گردن جمیع این امّتها نهادم تا نبوكدنصّر پادشاه بابل را خدمت نمایند. پس او را خدمت خواهند نمود و نیز حیوانات صحرا را به او دادم.»15آنگاه ارمیا نبی به حننیا نبی گفت: «ای حننیا بشنو! خداوند تو را نفرستاده است بلكه تو این قوم را وامیداری كه به دروغ توكّل نمایند.16بنابراین خداوند چنین میگوید: اینك من تو را از روی این زمین دور میاندازم و تو امسال خواهی مرد زیرا كه سخنان فتنهانگیز به ضدّ خداوند گفتی.»17پس در ماه هفتم همانسال حننیا نبی مرد.
نبوتهای دروغین ادامه مییابد.
یکی از انبیا دروغین نبوت میکرد که اسیران به همراه تمامی وسایل معبد از اسارت باز خواهند گشت. ارمیا به این نبی دروغین اعلام کرد که به خاطر نبوت دروغ در آن سال خواهد مرد، و او مرد.
and )
حَنَنیا اعلان میکند که از جانب خداوند[یهوه] سخن میگوید.
این پنجمین ماه در تقویم عبری است. در طول دوران خشکسالی است. در انتهای جولای و اوایل آگوست است. پس از آن است که صِدقِیا برای مدت سه سال پادشاه بود.
نام یک شخص است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
حَنَنیا اسیران را به گاوی که برای انجام کارهای سنگین یوغ بر گردنش نهاده شده است تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من این کار را انجام دادم تا دیگر برده پادشاه بابل نباشید» یا «من شما را از بردگی پادشاه بابل آزاد ساختم»
حَنَنیا به سخن گفتن ادامه میدهد.
در متن عبری «یکونیا» است که عنوانی دیگر از نام یهوْیاقیم است که اشاره به پادشاه است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من فرستادم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«باشد که خداوند[یهوه] حقیقت نبوت تو را اثبات نماید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«انبیایی که پیش از من و تو زندگی کردهاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنگاه خواهید دانست که او نبی حقیقی است که خداوند فرستاده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«همان طور که حَنَنیا یوغ را از گردن ارمیا برداشت»
حَنَنیا اسیران را گاوی که برای انجام کارهای سنگین یوغ بر گردنش نهاده شده است، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من این کار را انجام میدهم تا امّتها بیش از این برده نَبوكَدنصّر پادشاه بابل نباشند» یا «هر امتّی را از بردگی نَبوكَدنصّر پادشاه بابل آزاد خواهم ساخت»
واژه «امّت» کنایه از مردم آن ملّت است. ترجمه جایگزین: «مردم هر امّتی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوغی که نَبوكَدنصّر پادشاه بابل تحمیل کرده است»
بر مردم قرار دادن
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت»
«یوغ ضعیف را شکستی، اما آن را با یوغی که نتوانی شکست، جایگزین خواهم کرد»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] بردگان نبوكدنصّر را به گاوی که برای انجام کارهای سنگین یوغ بر گردنش نهاده شده است تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من تمام این اقوام اسیر را مجبور به بردگی نبوكدنصّر میکنم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
واضح نیست که چرا خداوند[یهوه] بنام درباره خودش صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «مردم را به تمرد بر ضد من واداشتی»
این هفتمین ماه از گاهشمار عبری است. در گاهشمار غربی انتهای سپتامبر و ابتدای اُکتبر است.
1این است سخنان رسالهای كه ارمیا نبی از اورشلیم نزد بقیه مشایخ اسیران و كاهنان و انبیا و تمامی قومی كه نبوكدنصّر از اورشلیم به بابل به اسیری برده بود فرستاد،2بعد از آنكه یكنیا پادشاه و ملكه و خواجهسرایان و سروران یهودا و اورشلیم و صنعتگران و آهنگران از اورشلیم بیرون رفته بودند.3(پس آن را) به دست اَلعاسَه بن شافان و جَمَریا ابن حِلقیا كه صدقیا پادشاه یهودا ایشان را نزد نبوكدنصّر پادشاه بابل به بابل فرستاد (ارسال نموده)، گفت:4«یهوه صبایوت خدای اسرائیل به تمامی اسیرانی كه من ایشان را از اورشلیم به بابل به اسیری فرستادم، چنین میگوید:5خانهها ساخته در آنها ساكن شوید و باغها غرس نموده، میوۀآنها را بخورید.6زنان گرفته، پسران و دختران به هم رسانید و زنان برای پسران خود بگیرید و دختران خود را به شوهر بدهید تا پسران و دختران بزایند و در آنجا زیاد شوید و كم نگردید.7و سلامتی آن شهر را كه شما را به آن به اسیری فرستادهام بطلبید و برایش نزد خداوند مسألت نمایید زیرا كه در سلامتی آن شما را سلامتی خواهد بود.8زیرا كه یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: مگذارید كه انبیای شما كه در میان شمااند و فالگیران شما شما را فریب دهند و به خوابهایی كه شما ایشان را وامیدارید كه آنها را ببینند، گوش مگیرید.9زیرا خداوند میگوید كه ایشان برای شما به اسم من كاذبانه نبوّت میكنند و من ایشان را نفرستادهام.10و خداوند میگوید: چون مدت هفتاد سال بابل سپری شود من از شما تفقّد خواهم نمود و سخنان نیكو را كه برای شما گفتم انجام خواهم داد؛ به اینكه شما را به این مكان باز خواهم آورد.11زیرا خداوند میگوید: فكرهایی را كه برای شما دارم میدانم كه فكرهای سلامتی میباشد و نه بدی تا شما را در آخرت امید بخشم.12و مرا خواهید خواند و آمده، نزد من تضرّع خواهید كرد و من شما را اجابت خواهم نمود.13و مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت.14و خداوند میگوید كه مرا خواهید یافت و اسیران شما را باز خواهم آورد. و خداوند میگوید كه شما را از جمیع امّتها و از همه مكانهایی كه شما را در آنها راندهام، جمع خواهم نمود و شما را از جایی كه به اسیری فرستادهام، باز خواهم آورد.15از آنرو كه گفتید خداوند برای ما در بابل انبیا مبعوث نموده است.16«پس خداوند به پادشاهی كه بر كرسی داود نشسته است و به تمامی قومی كه در این شهر ساكنند، یعنی برادران شما كه همراه شما به اسیری نرفتهاند، چنین میگوید:17بلی یهوه صبایوت چنین میگوید: اینك من شمشیر و قحط و وبا را بر ایشان خواهم فرستاد و ایشان را مثل انجیرهای بد كه آنها را از بدی نتوان خورد، خواهم ساخت.18و ایشان را به شمشیر و قحط و وبا تعاقب خواهم نمود و در میان جمیع ممالك جهان مشوّش خواهم ساخت تا برای همه امّتهایی كه ایشان را در میان آنها راندهام، لعنت و دهشت و مسخره و عار باشند.19چونكه خداوند میگوید: كلام مرا كه به واسطه بندگان خود انبیا نزد ایشان فرستادم نشنیدند با آنكه صبح زود برخاسته، آن را فرستادم امّا خداوند میگوید كه شما نشنیدید.20و شما ای جمیع اسیرانی كه از اورشلیم به بابل فرستادم كلام خداوند را بشنوید.21یهوه صبایوت خدای اسرائیل درباره اَخآب بن قولایا و درباره صدقیا ابن مَعَسِیا كه برای شما به اسم من كاذبانه نبوّت میكنند، چنین میگوید: اینك من ایشان را به دست نبوكدنصّر پادشاه بابل تسلیم خواهم كرد و او ایشان را در حضور شما خواهد كشت.22و از ایشان برای تمامی اسیران یهودا كه در بابل میباشند لعنت گرفته، خواهند گفت كه خداوند تو را مثل صدقیا و اخآب كه پادشاه بابل ایشان را در آتش سوزانید، بگرداند.23چونكه ایشان در اسرائیل حماقت نمودند و با زنان همسایگان خود زناكردند و به اسم من كلامی را كه به ایشان امر نفرموده بودم كاذبانه گفتند و خداوند میگوید كه من عارف و شاهد هستم.»24و شَمَعیای نَحَلامی را خطاب كرده، بگو:25«یهوه صبایوت خدای اسرائیل تكلّم نموده، چنین میگوید: از آنجایی كه تو رسایل به اسم خود نزد تمامی قوم كه در اورشلیماند و نزد صَفَنیا ابن مَعَسِیا كاهن و نزد جمیع كاهنان فرستاده، گفتی:26كه خداوند تو را به جای یهُویاداع كاهن به كهانت نصب نموده است تا بر خانه خداوند وكلا باشید. برای هر شخص مجنون كه خویشتن را نبی مینماید تا او را در كُندهها و زنجیرها ببندی.27پس الا´ن چرا ارمیا عَناتوتی را كه خود را برای شما نبی مینماید توبیخ نمیكنی؟28زیرا كه او نزد ما به بابل فرستاده، گفت كه این اسیری بطول خواهد انجامید پس خانهها بنا كرده، ساكن شوید و باغها غرس نموده، میوه آنها را بخورید.»29و صَفَنیای كاهن این رساله را به گوش ارمیا نبی خواند.30پس كلام خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:31«نزد جمیع اسیران فرستاده، بگو كه خداوند درباره شَمَعیای نَحَلامی چنین میگوید: چونكه شَمَعیا برای شما نبوّت میكند و من او را نفرستادهام و او شما را وامیدارد كه به دروغ اعتماد نمایید،32بنابراین خداوند چنین میگوید: اینك من بر شَمَعیای نَحَلامی و ذریت وی عقوبت خواهم رسانید و برایش كسی كه در میان این قوم ساكن باشد، نخواهد ماند و خداوند میگوید او آن احسانی را كه من برای قوم خود میكنم نخواهد دید، زیرا كه درباره خداوندسخنان فتنهانگیز گفته است.»
دو نامه
ارمیا نامهای با این مضمون به اسیران در بابل میفرستد که خود را برای اقامتی طولانی در بابل آماده کنند. یکی از انبیای دروغین در بابل در پاسخ نامهای به کاهن ارشد نوشت و خواستار مجازات ارمیا شد. گرچه ارمیا تبعید را نبوت کرده بود، اما یهودیان هنوز او را باور نمیکردند.
and )
«از اورشلیم اعلان کرد»
«مشایخی که زنده مانده بودند»
در متن عبری «یكنیا» است که عنوانی دیگر از نام یهوْیاکین[ یهویاقیم] است. در بسیاری از نسخههای مدرن یهویاکین آمده تا کاملا روشن سازند که به همان پادشاه اشاره شده است.
مادر پادشاه
«مقامات بسیار مهم»
ارمیا طومار را به دست اَلعاسَه میدهد تا او آن را به بابل ببرد. خواننده باید متوجه شود که احتمالاً اَلعاسَه طومار را برای حفظ امنیت آن در طول سفر در ظرفی قرار میدهد.
اینها اسامی اشخاص میباشند.
وقتی مردم در آن جامعه نامهای مینوشتند، ابتدا نام خود را مینوشتند، سپس نام گیرنده نامه را و سپس قسمت اصلی نامه را مینوشتند. خداوند[یهوه] خود را به نام معرفی می کند گویی که خودش نویسنده نامه است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] به ایشان میگوید که برای مدت زمان طولانی آنجا خواهند ماند.
معمولاً والدین ازدواج فرزندانشان را تدارک میدیدند.
سلامتی شهر کنایه است از ساکنان شهر. ترجمه جایگزین: «هر آن چه میتوانید انجام دهید تا ساکنین شهر در صلح و سلامتی زندگی کنند»
این واژگان به شهر بابل اشاره دارند.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با اسیران اسرائیل ادامه میدهد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
دیگر معنای محتمل «انبیایی که دارید تشویق میکنید» است.
معانی محتمل ۱) این واژگان مربوط با انبیا و نه به رویاها است. ۲) «كاذبانه نبوّت میکنند» به رویاها و «من ایشان را نفرستادهام» به انبیا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به صحبت درباره آن چه که بر اسیران اسرائیل واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
اسیران اسرائیل
۷۰ سال
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] به صحبت درباره آن چه که بر اسیران اسرائیل واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
دعا کردن به فریاد کشیدن با صدای بلند تشبیه شده است.
بدان معنی است که خداوند[یهوه] آن چه را میخواهند، به آنها خواهد داد.
میل به دانستن آن چه که خداوند[یهوه] میخواهد به تلاش برای فهمیدن این که خداوند[یهوه] کجاست، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «میخواهید آن چه را که به شما گفتهام، به جا آورید»
«خالصانه مرا خواهید جُست»
«باعث خواهم شد که همه چیز دوباره برای شما خوب پیش برود» یا «باعث خواهم شد که دوباره خوب زندگی کنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به اسرارت فرستادم» یا «فرستادم تا اسیر باشید»
ارمیا با اسیران اسرائیل سخن میگوید.
نشستن بر تخت کنایه از حکمرانی به عنوان پادشاه است. ترجمه جایگزین: « پادشاهی که بر اسرائیل همچون داوود حکمرانی خواهد کرد»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا این واژه برای جلب توجه شخص به آن چه که در ادامه گفته میشود، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
واژه «شمشیر» کنایه از جنگ است. شمشیر، قحط و وبا به افرادی که فرمان خداوند[یهوه] جهت آسیب زدن به اسرائیل را اطاعت میکنند، تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «با مرگ بر اثر جنگ، گرسنگی از قحطی و از بیماری ایشان را مجازات خواهم کرد»
همان طور که انجیرهای بد بیفایده هستند، زیرا که قابل خوردن نمیباشند، همچنین خداوند[یهوه] اسرائیل را بیفایده میبیند.
خداوند[یهوه] به صحبت درباره آن چه که بر اسیران اسرائیل واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
این واژگان دارای معانی مشابه با یکدیگر هستند و توصیف میکنند که مردم سایر ملل با دیدن آن چه خداوند[یهوه] با مردم یهودا انجام داده، چه واکنشی نشان خواهند داد.
صدایی که مردم وقتی چیزی را نپذیرفتند، ایجاد میکنند.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] در شرف صدور فرمانی است و و از آنها میخواهد که توجه کنند. ترجمه جایگزین: «اما در مورد شما، به دقت گوش دهید»
اسامی اشخاص میباشند.
اینجا «اسم» کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «دروغگویانی که ادعا دارند کلام مرا اعلان میکنند»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
اینجا «دست» کنایه از قدرتی است که دست آن را به عمل میاورد. ترجمه جایگزین: «اجازه خواهم داد تا نبوكدنصّر پادشاه بابل شما را شکست دهد»
«جایی که شما قادر به دیدن کاری که انجام میدهد، باشید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسیران یهودا در بابل از این شخص به لعنت سخن خواهند گفت»
این واژه عموماً در مورد پختن غذا بر روی آتش یا در ماهی تابه استفاده میشود. معانی محتمل ۱) یک بهگویی است. ترجمه جایگزین: «سوخته تا مرگ» ۲) سربازان پادشاه آنها را به ستونی اندازه کافی نزدیک به آتش میبستند تا آتش به آرامی آنها را بکشد، اما به اندازه کافی دور بود که بدن آنها را کاملاً نسوزاند .
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
نام یک شخص است.
نام گروهی از مردم است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا «نام» خداوند[یهوه] به شهرت و اقتدار شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرت و اقتدار خود»
نام یک شخص است.
نام یک شخص است.
یک قاب چوبی که پا ، دست و یا سر کسی را که کسی در حال مجازات آن است را نگه می دارد.
این نامه شَمَعیا را که برای مردم اورشلیم ارسال کرده بود، به پایان میرساند.
شَمَعیا این پرسش بدیهی را برای سرزنش مردم اورشلیم از توبیخ نکردن ارمیا مطرح میکند. این جمله میتواند به صورت اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «میخواهم ارمیا عَناتوتی را كه خود را برای شما نبی مینماید، توبیخ کنید»
شاید لازم باشد آن چه را که ارمیا فرستاده، صریحاً بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پیغامی نزد ما فرستاد»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۹: ۵ به چه شکل ترجمه شده است.
«تا ارمیای نبی بتواند بشنود که او میخواند» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۹: ۲۴ به چه شکل ترجمه شده است.
این را میتوان به عنوان یک عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهای نیکو»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
واضح نیست که چرا خداوند[یهوه] به نام درباره خویش صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «مردم را به شورش بر ضد من وا داشته است»
1كلامی كه از جانب خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:2«یهوه خدای اسرائیل تكلّم نموده، چنین میگوید: تمامی سخنانی را كه من به تو گفتهام، در طوماری بنویس.3زیرا خداوند میگوید: اینك ایامی میآید كه اسیران قوم خود اسرائیل و یهودا را باز خواهم آورد و خداوند میگوید: ایشان را به زمینی كه به پدران ایشان دادهام، باز خواهم رسانید تا آن را به تصرّف آورند.»4و این است كلامی كه خداوند درباره اسرائیل و یهودا گفته است.5زیرا خداوند چنین میگوید: «صدای ارتعاش شنیدیم. خوف است و سلامتی نی.6سؤال كنید و ملاحظه نمایید كه آیا ذكور اولاد میزاید؟ پس چرا هر مرد را میبینم كه مثل زنی كه میزاید دست خود را بر كمرش نهاده و همه چهرهها به زردی مبدّل شده است؟»7وای بر ما زیرا كه آن روز، عظیم است و مثل آن دیگری نیست و آن زمان تنگی یعقوب است اما از آن نجات خواهد یافت.8و یهوه صبایوت میگوید: «هر آینه در آن روز یوغ او را از گردنت خواهم شكست و بندهای تو را خواهم گسیخت. و غریبان بار دیگر او را بنده خود نخواهند ساخت.9و ایشان خدای خود یهوه و پادشاه خویش داود را كه برای ایشان برمیانگیزانم خدمت خواهند كرد.10پس خداوند میگوید كه ای بنده من یعقوب مترس و ای اسرائیل هراسان مباش زیرا اینك من تو را از جای دور و ذریت تو را از زمین اسیری ایشان خواهم رهانید و یعقوب مراجعت نموده، در رفاهیت و امنیت خواهد بود و كسی او را نخواهد ترسانید.11زیرا خداوند میگوید: من با تو هستم تا تو را نجات بخشم و جمیع امّتها را كه تو را در میان آنها پراكنده ساختم، تلف خواهم كرد. اما تو را تلف نخواهم نمود، بلكه تو را به انصاف تأدیب خواهم كرد و تو را بیسزا نخواهم گذاشت.12زیرا خداوند چنین میگوید: جراحت تو علاجناپذیر و ضربت تو مهلك میباشد.13كسی نیست كه دعوی تو را فیصل دهد تا التیام یابی و برایت دواهای شفابخشندهای نیست.14جمیع دوستانت تو را فراموش كرده، درباره تو احوالپرسی نمینمایند زیرا كه تو را به صدمهدشمن و به تأدیب بیرحمی به سبب كثرت عصیانت و زیادتی گناهانت مبتلا ساختهام.15چرا درباره جراحت خود فریاد مینمایی؟ درد تو علاجناپذیر است. به سبب زیادتی عصیانت و كثرت گناهانت این كارها را به تو كردهام.16«بنابراین آنانی كه تو را میبلعند، بلعیده خواهند شد و آنانی كه تو را به تنگ میآورند، جمیعاً به اسیری خواهند رفت. و آنانی كه تو را تاراج میكنند، تاراج خواهند شد و همه غارتكنندگانت را به غارت تسلیم خواهم كرد.17زیرا خداوند میگوید: به تو عافیت خواهم رسانید و جراحات تو را شفا خواهم داد، از این جهت كه تو را (شهر) متروك مینامند (و میگویند) كه این صهیون است كه احدی درباره آن احوالپرسی نمیكند.18خداوند چنین میگوید: اینك خیمههای اسیری یعقوب را باز خواهم آورد و به مسكنهایش ترحّم خواهم نمود و شهر بر تلّش بنا شده، قصرش برحسب عادتخود مسكون خواهد شد.19و تسبیح و آواز مطربان از آنها بیرون خواهد آمد و ایشان را خواهم افزود و كم نخواهند شد و ایشان را معزّز خواهم ساخت و پست نخواهند گردید.20و پسرانش مانند ایام پیشین شده، جماعتش در حضور من برقرار خواهند ماند و بر جمیع ستمگرانش عقوبت خواهم رسانید.21و حاكم ایشان از خود ایشان بوده، سلطان ایشان از میان ایشان بیرون خواهد آمد و او را مقرّب میگردانم تا نزدیك من بیاید زیرا خداوند میگوید: كیست كه جرأت كند نزد من آید؟22و شما قوم من خواهید بود و من خدای شما خواهم بود.23اینك باد شدید خداوند با حدّت غضب و گردبادهای سخت بیرون میآید كه بر سر شریران هجوم آورد.24تا خداوند تدبیرات دل خود را بجا نیاورد و استوار نفرماید، حدّت خشم او نخواهد برگشت. در ایام آخر این را خواهید فهمید.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۳۰: ۵- ۲۴ انجام میدهد.
خداوند[یهوه] وعده احیا میدهد.
درکنار نبوت مجازات در این باب، خداوند[یهوه] وعده احیای یهودا را نیز میدهد. به علاوه، او همچنین اعلان میکند که در نهایت اسرائیل را احیا خواهد نمود.
, and )
نویسنده از عبارت «اسرائیل» به دو شکل متفاوت استفاده میکند. او برای اشاره به قوم اسرائیل از این عبارت استفاده میکند. همچنین برای ساکنین پادشاهی شمالی اسرائیل نیز از این عبارت استفاده میکند، یعنی گروه مردمی اسرائیل.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر ایجاد کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به ارمیا گفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به دقت گوش کنید» این عبارت توجه را به آن چه که خداوند[یهوه] در ادامه خواهد گفت، جلب میکند.
زمان آینده به «روزهایی که میآیند» تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «در آینده عزت ایشان را احیا خواهم نمود» یا «زمانی خواهد بود که عزت ایشان را احیا نمایم»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«باعث خواهم گردید که اوضاع به خوبی برای قوم من اسرائیل و یهودا پیش رود» یا «باعث خواهم گردید که قوم من اسرائیل و یهودا به خوبی زندگی کنند» ترجمه مشابه در ارمیا ۲۹: ۱۴ را مشاهده نمایید.
ارمیا معمولاً نبوت را در غالب شعر مینویسد. شعر عبری از مراعات نظیر و قافیههای متفاوتی استفاده میکند.
معانی محتمل ۱) واژگانی است که خداوند[یهوه] به عنوان «ما» به خود نسبت میدهد. ترجمه جایگزین: «شنیدم» ۲) اینها سخنان مردم اورشلیم هستند. ترجمه جایگزین: «شما مردم اورشلیم میگویید»
معانی محتمل ۱)«مردم در وحشت فریاد بر میآورند زیرا که سلامتی نیست» ۲) «در وحشت فریاد بر میآورید زیرا که سلامتی نیست»
«میدانید که هیچ مردی هرگز فرزندی نزاییده است»
زنی که در آستانه وضع حمل است آن چنان درد شدیدی دارد که قادر به انجام هیچ کاری نیست. بدن مردان آن چنان آسیب دیده است که قادر به جنگیدن نمیباشند. ترجمه جایگزین: «مردان جوان مانند زنی که زایمان می کند دست خود را بر كمرشان نهادهاند. همه آنها مریض به نظر میرسند، زیرا که بسیار ترسانند»
نام یعقوب کنایه از نسل آن شخص است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای ذریت یعقوب است، اما ایشان را نجات خواهم داد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
برده بودن به حیوانی که یوغ بر آن نهاده شده و فردی زندانی که به زنجیر کشیده شده، تشبیه شده است.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن درباره نسل یعقوب ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] خدای خویش را عبادت خواهید کرد، پادشاه شما ... »
کنایه است از ذریت داوود. ترجمه جایگزین: «مردی از ذریت داوود پادشاه»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
«یعقوب» و «اسرائیل» نامهای جّد قوم اسرائیل و این اسامی کنایه از قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب و شما مردمان اسرائیل»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«دلسرد نشوید»
به دقت به آن چه خواهم گفت گوش دهید: من هستم»
اسم انتزاعی «اسیری» میتواند به عنوان صفت «اسیر» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «از جایی که اسیر بودند»
نام یعقوب کنایه از ذریت اوست. خداوند[یهوه] به گونهای با یعقوب صحبت میکند که گویی با شخص دیگری سخن میگوید. شاید نیاز باشد جایی را که یعقوب باز خواهد گشت، صریحاً توضیح دهید. ترجمه جایگزین: «یعقوب به زمین خویش بازخواهد گشت... او در امنیت خواهد بود» یا «ذریت یعقوب مراجعت خواهند نمود... آنها در امنیت خواهند بود» یا «شما ذریت یعقوب مراجعت خواهید نمود... در امنیت خواهید بود»
«امن»
«جایی که تو را فرستادم»
«اما کاملا نابودت نخواهم کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئناً مجازاتت خواهم نمود»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا به این معناست که خداوند[یهوه] به شدتی آنها را مجازات کرده که هیچ کس قادر به کمک به ایشان نیست.
«هیچ کس نیست از من بخواهد که به تو رحم نمایم»
خداوند[یهوه] چنان به شدت آنها را مجازات کرده که هیچ کس قادر نیست به ایشان کمک کند.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] قوم اسرائیل را به زنی که به شوهر خود خیانت کرده است، تشبیه میکند. اینجا «دوستان» به دیگر ملل اشاره دارد. مردم اسرائیل به جای توکل بر خداوند[یهوه] با آنها همگام شده و خدایان ایشان را عبادت میکردند.
«بیش از این نمیخواهند دوست تو باشند»
خداوند[یهوه] به گونهای که با دشمن خود رفتار میکند با قوم خود رفتار میکند.
خداوند[یهوه] به گونهای با قوم خود رفتار میکند که ارباب با برده خویش رفتار میکند.
«گناهان بسیار زیادت»
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا مردم را به دلیل این که چرا اکنون از او یاری میخواهند، تفکر نمایند. ترجمه جایگزین: «درباره جراحت خود فریاد کمک بر میآورید، زیرا که از من نااطاعتی کردهاید» یا «برای جراحت خویش فریاد کمک سر ندهید»
نابودی یک ملّت به بلعیده شدن تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کس تو را ویران نماید، دشمنانش او را ویران خواهند کرد» یا «من هرکس که تو را ویران کند، ویران خواهم نمود»
تاراج یعنی دزدی از افراد صلح آمیز با استفاده از خشونت، و تاراج همان چیزی است که مردم میدزدند.
غارت کردن اینجا به معنای تاراج اموال دشمنی که شکست خورده است و اموالی که برده میشوند، اینجا همان غارت کردن است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۰: ۱۲ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
مطرود [متروک در متن فارسی] شخصی است که افراد دیگر او را نمیپذیرند یا اجازه نمیدهند که با آنها معاشرت کند. ترجمه جایگزین: «تو را مطرود میخوانند» یا «میگویند هیچ کس تو را نمیخواهد»
نام «صهیون» کنایه از ساکنین صهیون است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس به ساکنین صهیون اهمیت نمیدهد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
مکانهای سکونت مردم کنایه از مردمی است که در آنجا سکونت دارند. ترجمه جایگزین: «اینک عزت ذریت یعقوب را باز خواهم گردانید و بر آنها ترحّم خواهم نمود»
«باعث خواهم گردید که اوضاع برای ذریت یعقوب به خوبی پیش برود» یا «باعث خواهم شد که ساکنین خیمههای یعقوب دوباره خوب زندگی کنند» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس اورشلیم را بر ویرانههایش بنا خواهند کرد»
«سپس سرود شادمانی و ستایش خواهند سرایید»
«ایشان را در تعداد کثیر میسازم و دیگر کم نخواهند شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا هیچ کس ایشان را پست نسازد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایشان را به عنوان قوم در حضور خویش برقرار خواهم ساخت»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
غضب و مجازات خداوند[یهوه] به طوفان تشبیه شده است. این به قدرت و توانایی او برای نابودی شریران اشاره دارد.
اسم انتزاعی «تدبیر» را می توان با استفاده از فعل «خیال داشتن» ترجمه کرد. دل جزگویی برای تمامیت وجودی شخص است. ترجمه جایگزین: «آن چه خیال دارد انجام دهد»
1خداوند میگوید: «در آن زمان منخدای تمامی قبایل اسرائیل خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.2خداوند چنین میگوید: قومی كه از شمشیر رستند در بیابان فیض یافتند، هنگامی كه من رفتم تا برای اسرائیل آرامگاهی پیدا كنم.»3خداوند از جای دور به من ظاهر شد (و گفت): «با محبت ازلی تو را دوست داشتم، از این جهت تو را به رحمت جذب نمودم.4ای باكره اسرائیل تو را بار دیگر بنا خواهم كرد و تو بنا خواهی شد و بار دیگر با دفّهای خود خویشتن را خواهی آراست و در رقصهای مطربان بیرون خواهی آمد.5بار دیگر تاكستانها بر كوههای سامره غرس خواهی نمود و غرسكنندگان غرسنموده، میوه آنها را خواهند خورد.6زیرا روزی خواهد بود كه دیدهبانان بر كوهستان افرایم ندا خواهند كرد كه برخیزید و نزد یهوه خدای خود به صهیون برآییم.»7زیرا خداوند چنین میگوید: «به جهت یعقوب به شادمانی ترنّم نمایید و به جهت سر امّتها آواز شادی دهید. اعلام نمایید و تسبیح بخوانید و بگویید: ای خداوند قوم خود بقیه اسرائیل را نجات بده!8اینك من ایشان را از زمین شمال خواهم آورد و از كرانههای زمین جمع خواهم نمود و با ایشان كوران و لنگان و آبستنان و زنانی كه میزایند با هم گروه عظیمی به اینجا باز خواهند آمد.9با گریه خواهند آمد و من ایشان را با تضرّعات خواهم آورد. نزد نهرهای آب ایشان را به راه صاف كه در آن نخواهند لغزید رهبری خواهم نمود زیرا كه من پدر اسرائیل هستم و افرایم نخستزاده من است.10ای امّتها كلام خداوند را بشنوید و در میان جزایر بعیده اخبار نمایید و بگویید آنكه اسرائیل را پراكنده ساخت ایشان را جمع خواهد نمود و چنانكه شبان گلهخود را (نگاه دارد) ایشان را محافظت خواهد نمود.11زیرا خداوند یعقوب را فدیه داده و او را از دست كسی كه از او قویتر بود رهانیده است.12و ایشان آمده، بر بلندی صهیون خواهند سرایید و نزد احسان خداوند یعنی نزد غلّه و شیره و روغن و نتاج گله و رمه روان خواهند شد و جان ایشان مثل باغ سیرآب خواهد شد و بار دیگر هرگز غمگین نخواهند گشت.13آنگاه باكرهها به رقص شادی خواهند كرد و جوانان و پیران با یكدیگر. زیرا كه من ماتم ایشان را به شادمانی مبدّل خواهم كرد و ایشان رااز اَلَمی كه كشیدهاند تسلی داده، فرحناك خواهم گردانید.»14و خداوند میگوید: «جان كاهنان را از پیه تر و تازه خواهم ساخت و قوم من از احسان من سیر خواهند شد.»15خداوند چنین میگوید: «آوازی در رامه شنیده شد ماتم و گریه بسیار تلخ كه راحیل برای فرزندان خود گریه میكند و برای فرزندان خود تسلی نمیپذیرد زیرا كه نیستند.»16خداوند چنین میگوید: «آواز خود را از گریه و چشمان خویش را از اشك باز دار. زیرا خداوند میفرماید كه برای اعمال خود اجرت خواهی گرفت و ایشان از زمین دشمنان مراجعت خواهند نمود.17و خداوند میگوید كه به جهت عاقبت تو امید هست و فرزندانت به حدود خویش خواهند برگشت.18«به تحقیق افرایم را شنیدم كه برای خود ماتم گرفته، میگفت: مرا تنبیه نمودی و متنبّه شدم مثل گوسالهای كه كارآزموده نشده باشد. مرا برگردان تا برگردانیده شوم زیرا كه تو یهوه خدای من هستی.19به درستی كه بعد از آنكه برگردانیده شدم پشیمان گشتم و بعد از آنكه تعلیم یافتم بر ران خود زدم. خجل شدم و رسوایی هم كشیدم چونكه عار جوانی خویش را متحمّل گردیدم.20«آیا افرایم پسر عزیز من یا وَلَد اِبتِهاج من است؟ زیرا هر گاه به ضدّ او سخن میگویم او را تا بحال به یاد میآورم. بنابراین خداوند میگوید كه احشای من برای او به حركت میآید و هر آینه بر او ترحّم خواهم نمود.21نشانهها برای خود نصب نما و علامتها به جهت خویشتن برپا كن و دل خود را بسوی شاهراه به راهی كه رفتهای متوجّه ساز. ای باكره اسرائیل برگرد و به اینشهرهای خود مراجعت نما.22ای دختر مرتدّ تا به كی به اینطرف و به آنطرف گردش خواهی نمود؟ زیرا خداوند امر تازهای در جهان ابداع نموده است كه زن مرد را احاطه خواهد كرد.»23یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: «بار دیگر هنگامی كه اسیران ایشان را برمیگردانم، این كلام را در زمین یهودا و شهرهایش خواهند گفت كه ای مسكن عدالت و ای كوه قدّوسیت، خداوند تو را مبارك سازد.24و یهودا و تمامی شهرهایش با هم و فَلاّحان و آنانی كه با گلهها گردش میكنند، در آن ساكن خواهند شد.25زیرا كه جان خستگان را تازه ساختهام و جان همه محزونان را سیر كردهام.»26در این حال بیدار شدم و نگریستم و خوابم برای من شیرین بود.27اینك خداوند میگوید: «ایامی میآید كه خاندان اسرائیل و خاندان یهودا را به بذر انسان و بذر حیوان خواهم كاشت.28و واقع خواهد شد چنانكه بر ایشان برای كندن و خراب نمودن و منهدم ساختن و هلاك كردن و بلا رسانیدن مراقبت نمودم، به همینطور خداوند میگوید بر ایشان برای بنا نمودن و غرس كردن مراقب خواهم شد.29و در آن ایام بار دیگر نخواهند گفت كه پدران انگور ترش خوردند و دندان پسران كند گردید.30بلكه هر كس به گناه خود خواهد مرد و هر كه انگور ترش خورد دندان وی كند خواهد شد.»31خداوند میگوید: «اینك ایامی میآید كه با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهد تازهای خواهم بست.32نه مثل آن عهدی كه با پدرانایشان بستم در روزی كه ایشان را دستگیری نمودم تا از زمین مصر بیرون آورم زیرا كه ایشان عهد مرا شكستند، با آنكه خداوند میگوید من شوهر ایشان بودم.»33اما خداوند میگوید: «اینست عهدی كه بعد از این ایام با خاندان اسرائیل خواهم بست. شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.34و بار دیگر كسی به همسایهاش و شخصی به برادرش تعلیم نخواهد داد و نخواهد گفت خداوند را بشناس. زیرا خداوند میگوید: جمیع ایشان از خُرد و بزرگ مرا خواهند شناخت، چونكه عصیان ایشان را خواهم آمرزید و گناه ایشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.»35خداوند كه آفتاب را به جهت روشنایی روز و قانونهای ماه و ستارگان را برای روشنایی شب قرار داده است و دریا را به حركت میآورد تا امواجش خروش نمایند و اسم او یهوه صبایوت میباشد، چنین میگوید.36پس خداوند میگوید: «اگر این قانونها از حضور من برداشته شود، آنگاه ذریت اسرائیل نیز زایل خواهند شد تا به حضور من قوم دایمی نباشند.»37خداوند چنین میگوید: «اگر آسمانهای عِلْوی پیموده شوند و اساس زمین سُفْلی را تفحّص توان نمود، آنگاه من نیز تمامی ذریت اسرائیل را به سبب آنچه عمل نمودند ترك خواهم كرد. كلام خداوند این است.»38یهوه میگوید: «اینك ایامی میآید كه اینشهر از برج حَنَنْئیل تا دروازه زاویه بنا خواهد شد.39و ریسمانكار به خط مستقیم تا تلّ جارَب بیرون خواهد رفت و بسوی جَوْعَتْ دور خواهد زد.40و تمامی وادی لاشها و خاكستر و تمامی زمینها تا وادی قِدْرون و بطرف مشرق تا زاویه دروازه اسبان، برای خداوند مقدّس خواهد شد و بار دیگر تا ابدالا´باد كنده و منهدم نخواهد گردید.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم ۳۱: ۱- ۶، ۸- ۲۲، ۳۵- ۳۷ انجام میدهد.
ترجمه ULB آیه ۳۱: ۲۹ را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند زیرا یک نقل قول مهم است.
این باب با گذار از باب پیشین آغاز میگردد. «در آن زمان» اشاره به روز احیا در ارمیا ۳۰: ۲۴ است.
عهد تازه
این باب تعلیمی مهم درباره عهد تازه است. خدا عهدی تازه ایجاد خواهد نمود که آمرزش گناهان و میل به اطاعت از خدا را به همراه خواهد آورد. محققان در مورد این که آیا این عهد جدید آغاز شده است، اختلاف دارند.
and and )
اسرائیل
ارمیا در این باب از عبارت «اسرائیل» برای اشاره به کل قوم اسرائیل استفاده میکند. همچنین برای اشاره به گروه مردمی در پادشاهی شمالی اسرائیل نیز استفاده میکند.
ارمیا معمولاً نبوت را در غالب شعر مینویسد. شعر عبری از مراعات نظیر و قافیههای متفاوتی استفاده میکند.
عبارت «فیض یافتند» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در حالی که مردمی را که از شمشمیر نجات یافتهاند در بیابان فیض بخشیدم»
واژه «شمشیر» کنایه از جنگ است. ترجمه جایگزین: «که از جنگ نجات یافتند»
معنی محتمل دیگر «بیابان، جایی که اسرائیل آسایش یافت» می باشد.
ارمیا خود را به قوم اسرائیل تشبیه میکند.
اسم انتزاعی «وفاداری» [در فارسی محبت ترجمه شده است] می تواند به صورت «وفادارانه» یا «وفادار» بیان شود. ترجمه جایگزین: «به عهد خویش وفادار بودم و تو را نزد خود آوردم» یا «وفادارانه تو را دوست داشتم و به خود نزدیک کردم»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با مردم اسرائیل ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] جهت تأکید بر بنای اسرائیل این عبارت را هدفمندانه تکرار میکند. اگر زبان شما فقط میتواند از افعال معلوم استفاده کند و روش دیگری برای تأکید این ایده داشته باشد، ممکن است بخواهید در اینجا از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «تو را دوباره بنا خواهم نمود، این را به یاد داشته باش من تو را بنا خواهم نمود»
مرسوم بود كه ملتها را به زن تشبیه کنند. اگرچه، «باکره» این ایده را القاء میکند که این زن هرگز ازدواج نکرده تا بتواند به شوهر خود خیانت نماید. از این جهت، باکره خواندن اسرائیل صنعت ادبی طنز یا طعنه است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۸: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «اسرائیل، او که به دروغ وانمود میکند کاملاً سرسپرده من است» یا «قوم وفادار من اسرائیل»
آلات موسیقی با سرهایی شبیه طبل که میتوان به آن ضربه زد و قطعاتی از فلز که در کنار آنها قرار دارد و هنگام لرزش ساز تولید صدا میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همه مردم دنیا را جمع میبندد، بنابراین این افعال جمع هستند.
«مهمترین مردم در میان امّتها» یا «مردمی که از دیگر امّتها مهمتر میباشند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذارید همگان آواز تسبیحتان را بشنوند»
خداوند[یهوه] به صحبت درباره چگونی بیرون آوردن اسیران اسرائیل از بابل ادامه میدهد.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
«برای آوردن قوم اسرائیل»
خداوند[یهوه] ایشان را رهبری خواهد نمود و ایشان نزد خداوند[یهوه] دعا خواهند کرد. برخی از نسخه های باستانی به این شکل خوانده میشود، «خداوند[یهوه] ایشان را رهبری نموده آسایش خواهد بخشید»
اینجا «افرایم» نام دیگری برای اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «من برای قوم اسرائیل پدر خواهم بود و ایشان نخستزاده من خواهند بود»
نخستزاده احترام و مسئولیتهای خاصی دارد.
خداوند[یهوه] به صحبت درباره چگونی بیرون آوردن اسیران اسرائیل از بابل ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] با امّتها صحبت میکند، بنابراین این افعال جمع هستند.
خداوند[یهوه] به گونهای درباره خود صحبت میکند که گویی شخص دیگری است و قوم اسرائیل را به زنی درمانده تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من باعث گردیدم که قوم من اسرائیل در میان دیگر ملل پراکنده شود، اما اکنون ایشان را به خانه باز آورده و محافظت میکنم»
همان طور که شبان از گله خویش محافظت میکند، خداوند[یهوه] قول میدهد که از اسرائیل محافظت نماید.
این عبارات دارای معنای مشابه بوده و بر این موضوع که خداوند[یهوه] اسرائیل را نجات بخشیده، تأکید میورزد. ترجمه جایگزین: «زیرا که خداوند[یهوه] اسرائیل را از دشمنی که به مراتب از ایشان زورآورتر بود، رهایی بخشیده است»
«در صهیون، در مکان بلند» یا «بر کوه صهیون» بر فراز کوه بودن استعاره از شاد بودن است. اگر زبان شما قله کوه را با غم و اندوه مرتبط میسازد، بهتر است این استعاره را کنار بگذارید.
اینجا این معنا است که ایشان قوی و سلامت خواهند بود و سعادتمند خواهند گردید.
عبارت «بار دیگر» تعمیم است. اسرائیلیان تقریباً همیشه احساس شادی خواهند کرد.
اسمهای انتزاعی «ماتم» و «شادمانی» میتوانند به صورت فعل ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «باعث میگردم که بیش از این ماتم نگیرند و در عوض شادمان باشند» یا «کاری میکنم که بیش از این غمگین نبوده، بلکه شادمان گردند»
«خداوند[یهوه] مبدّل خواهد نمود»
اسم انتزاعی «تر و تازه» را میتوان به عنوان «بسیاری از چیزهای خوب» ترجمه کرد. جان کاهنان به مراتعی که وقتی باران زیاد بر روی آن میبارد، کاملاً مرطوب میشوند تشبیه شده است. جان کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «تمامی چیزهای نیکویی که کاهنان دوست دارند را به ایشان خواهم داد» یا «کاهنان را با چیزهای نیکو راضی خواهم ساخت»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آوازی در رامه شنیدم»
راحیل همسر یعقوب (اسرائیل) و مادر یوسف و بنیامین بود. نام او کنایه از مادران اسرائیل است که بابل فرزندانشان را کشته و ایشان را جدا کرده بود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه نمیدهد کسی او را تسلی دهد، زیرا که فرزندان کشته شدهاند»
آواز و چشمان به مردمی تشبیه شدهاند که راحیل از حرکت باز داشته است. ترجمه جایگزین: «از بلند گریستن دست بردارید و اشک را متوقف کنید»
خداوند[یهوه] به گونهای با بنی اسرائیل صحبت میکند که با راحیل (ارمیا ۳۱: ۱۵) صحبت میکند، بنابراین تمام اشکال «خویش» و فرامین مفرد میباشند.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین:«این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به گونهای با بنی اسرائیل صحبت میکند که با راحیل (ارمیا ۳۱: ۱۵) صحبت میکند. بنابراین تمام اشکال «خویش» و فرامین مفرد میباشند.
افرایم جد بزرگترین قبیله اسرائیل بود. نام او کنایه از مردم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «به تحقیق شنیدهام که ذریت افرایم برای خود ماتم گرفتهاند» یا «به تحقیق شنیدهام که مردم اسرائیل برای خود ماتم گرفتهاند»
گوینده این عبارت را تکرار میکند تا نشان دهد که خداوند[یهوه] او را به شدت مجازات کرده یا این که افرایم آن چه را که خداوند[یهوه] میخواست از طریق مجازات کردن او را بیاموزد، آموخته است. عبارت «متنبّه شدم» میتواند به حالت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تو مرا تنبیه نمودی، بله تو مرا به شدت تنبیه نمودی» یا «مرا تنبیه نمودی و از تو آموختم»
زمانی که مردم گوساله را تربیت میکنند به آن ضربه میزنند در غیر این صورت باعث رنج و درد او میشوند. خداوند[یهوه] باعث رنج و درد مردم اسرائیل شده بود.
دیگر معنای محتمل «تأدیب کردن» است
در اندوه. اگر مردم از عبارت یا عملی متفاوت در زبان شما استفاده میکنند تا اندوه شدیدشان را نشان دهند، ممکن است بخواهید اینجا از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «پیشانی خود را ساییدم»
واژگان «شرم» و «رسوایی» اساساً دارای معنای مشابه بوده و بر انگاره شرم استحکام میبخشند. ترجمه جایگزین: «کاملاً شرمنده بودم»
خداوند[یهوه] با حوصله صحبت میکند و سعی دارد مردم را آرامی دهد. این پرسش را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «افرایم فرزند محبوب من است. او پسر عزیز و دلپذیر من است»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن از آیه ۷ ادامه میدهد.
این دستورات و مصادیق «خود» و «خویشتن» و «شما» خطاب به «باكره اسرائیل» است و به همین ترتیب مفرد هستند.
خداوند[یهوه] به اسرائیلی تغییر یافته اشاره مینماید.
خداوند[یهوه] به قوم خود میگوید که نسبت به ایشان بیتحمل شده است، زیرا آنها از او اطاعت نمیکنند. ترجمه جایگزین: «از اطاعت کردن از من دریغ نکنید»
معانی محتمل ۱) نمیتوانند تصمیم بگیرند که چه کاری انجام دهند. ۲) غالباً از مسیر صحیح خارج میشوند، استعارهای برای نافرمانی از خداوند[یهوه] است.
معانی محتمل ۱) مردم در امنیتی ساکن خواهند بود که حتی زنان به کسی برای مراقبت از ایشان نیاز نخواهند داشت. ۲) اصطلاحی است برای چیزی که هیچ کس انتظارش را ندارد. ترجمه جایگزین: «تازه بر روی زمین، آنقدر عجیب که زنی از مردی محافظت نماید»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا اشاره به مردم یهودا است.
اورشلیم بر بالای کوه قرار دارد و معبد در بلندترین قسمت اورشلیم بنا شده بود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنانی را که با او در اورشلیم جایی که معبد او قرار دارد، مبارک سازد»
کوه صهیون جایی که معبد بر آن بنا شده است.
اسم مردی بنام یهودا کنایه از زمینی است که اجداد او، مردم قبیله یهودا در آن میزیستند و شهرهایش به اقوام این مرد (یهودا) تشبیه شده است که همگی آنها در «آنجا» در زمین یهودا سکونت داشتند. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که زمین خانهای است که یهودا در آن با خانوادهاش زندگی میکرد»
«کشاورزان و آنانی كه با گلهها گردش میكنند نیز در آنجا زندگی میکنند»
مردمی که از گوسفندان و بزها مراقبت میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«مرا تازه ساخت»
«بشنو» یا «توجه نما»
زمان آینده به « روزها میآید» تشبیه شده است. ببنید که این عبارت در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «در آینده... خواهم كاشت» یا «زمانی خواهد آمد... که در آن خواهم كاشت»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
واژه «خاندان» کنایه به افرادی است که در یک خانه زندگی میکنند، در این مورد مردم اسرائیل و مردم یهودا است. از این خانه به گونهای سخن گفته میشود که گویی زمین زراعی است و خداوند در آن بذر خواهد کاشت و مردم خوراک خویش را در آن پرورش خواهند داد، و پوست به بذر تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل و مردم یهودا را کثیر کرده و بهایم بسیار میبخشم»
«به دنبال راههایی برای ریشه کن کردن آنها بودم»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۹ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] اسرائیلیان را به خانه و یا محصولات غذایی تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «به جهت تقویت و تکثیر ایشان»
این سخنان ضربالمثلی است که ارمیا هنگام شکایت مردم از این که خداوند[یهوه] فرزندان را به خاطر گناهان پدرانشان مجازات میکند، از آنها میشنید.
معانی محتمل ۱) انگوری با میزان فراوان اسید در آن. ۲) انگوری که رسیده نیست. اگر انگور جزئی از فرهنگ شما نیست، ممکن است بخواهید از یک واژه کلی برای میوه استفاده کنید.
از واژگان رایج در زبان خود برای احساس چشایی افراد هنگام خوردن میوه ترش یا نارس استفاده کنید.
«هر شخصی به دلیل گناهان خودش خواهد مرد»
ارمیا این ضرب المثل را به گونهای بیان میکند که اکنون بدان معناست که مردم به دلیل اعمال خودشان رنج میبرند.
«بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
زمان آینده به « روزها میآید» تشبیه شده است.ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه گردیده است. ترجمه جایگزین: «در آینده... خواهم بست» یا «زمانی خواهد آمد... که در آن خواهم بست»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل» یا «مردم اسرائیل»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی یهودا که شامل نسل یهودا و بنیامین میشود است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«یهودا» یا «پادشاهی یهودا» یا «مردم یهودا»
همانند یک شوهر عاشق که هنگام قدم زدن دست همسر خود را میگیرد.
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل» یا «مردم اسرائیل»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این دو عبارت دارای معنای مشابه بوده و بر این موضوع که شریعت خداوند[یهوه] به جای این که تنها بر روی سنگ نوشته شده باشد، تبدیل به بخشی از وجود ایشان خواهد گردید، تأکید میورزد. اینجا «دل» نمایانگر «احساسات» و «افکار» است. ترجمه جایگزین: «شریعت من بخشی از افکار و احساسات ایشان خواهد بود»
این عبارت به همه مردم اشاره دارد، از کم اهمیتترین تا مهمترین مردم. ترجمه جایگزین: «تک تک ایشان»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این یک وضعیت فرضی است که خداوند[یهوه] هرگز انتظار ندارد، واقعاً رخ دهد. ترجمه جایگزین: «این امور دائمی هرگز ناپدید نمیشوند... و فرزندان اسرائیل هرگز از قوم من بودن برای همیشه دست نخواهند کشید»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این یک وضعیت فرضی است که خداوند[یهوه] هرگز انتظار ندارد واقعاً رخ دهد. ترجمه جایگزین: «مرتفعترین آسمانها هرگز قابل اندازهگیری نیست، و پایه و اساس زمین زیرین هرگز قابل کشف نیست و من هرگز فرزندان اسرائیل را رد نخواهم نمود»
این عبارات به کل هستی اشاره دارند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی میتواند تا اساس و بنیان زمین را بکند»
«عمیقترین بخش»، «بنیاد» بخشی از خانه است که دیگر قسمتهای خانه بر آن بنا میگردد.
دور انداخته یا از گرفتن امتناع ورزید
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
زمان آینده به « روزها میآید» تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «در آینده... بنا خواهد شد» یا «زمانی خواهد آمد... که در آن بنا خواهد شد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایشان شهر را برای من دوباره بنا خواهند نمود» یا «ایشان را به بنای شهر وا خواهم داشت»
اینها نام مکان میباشند.
اینها نام مکان میباشند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی وادی... برای من مقدس خواهد شد» یا «ایشان را بر آن خواهم داشت تا تمامی وادی... را برای من تقدیس کنند»
اینها نام مکان میباشند.
«تقدیس کردن»
شهر به گیاهی که شخصی قادر است از ریشه برکند و یا ساختمانی که تخریب میشود، تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر هرگز اجازه نخواهم داد کسی شهر را منهدم و ریشه کن نماید» یا «هیچ کس هرگز شهر را منهدم و ریشه کن نخواهد نمود»
1كلامی كه در سال دهم صدقیا پادشاه یهودا كه سال هجدهم نبوكدرصّر باشد از جانب خداوند بر ارمیا نازل شد.2و در آن وقت لشكر پادشاه بابل اورشلیم را محاصره كرده بودند و ارمیا نبی در صحن زندانی كه در خانه پادشاه یهودا بود محبوس بود.3زیرا صدقیا پادشاه یهودا او را به زندان انداخته، گفت: «چرا نبوّت میكنی و میگویی كه خداوند چنین میفرماید. اینك من این شهر را به دست پادشاه بابل تسلیم خواهم كرد و آن را تسخیر خواهد نمود.4و صدقیا پادشاه یهودا از دست كلدانیان نخواهد رست بلكه البته به دست پادشاه بابل تسلیم شده، دهانش با دهان وی تكلّم خواهد نمود و چشمش چشم وی را خواهد دید.5و خداوند میگوید كه صدقیا را به بابل خواهد برد و او در آنجا تا حینی كه از او تفقّد نمایم خواهد ماند. زیرا كه شما با كلدانیان جنگ خواهید كرد، اما كامیاب نخواهید شد.»6و ارمیا گفت: «كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:7اینك حَنَمْئیل پسر عموی تو شَلُّوم نزد توآمده، خواهد گفت مزرعه مرا كه در عناتوت است برای خود بخر زیرا حقّ انفكاك از آن تو است كه آن را بخری.»8پس حَنَمْئیل پسر عموی من بر وفق كلام خداوند نزد من در صحن زندان آمده، مرا گفت: «تمنا اینكه مزرعه مرا كه در عناتوت در زمین بنیامین است بخری زیرا كه حقّ ارثیت و حقّ انفكاكش از آن تو است پس آن را برای خود بخر.» آنگاه دانستم كه این كلام از جانب خداوند است.9پس مزرعهای را كه در عناتوت بود از حَنَمْئیل پسر عموی خود خریدم و وجه آن را هفده مثقال نقره برای وی وزن نمودم.10و قباله را نوشته، مُهر كردم و شاهدان گرفته، نقره را در میزان وزن نمودم.11پس قبالههای خرید را هم آن را كه برحسب شریعت و فریضه مختوم بود و هم آن را كه باز بود گرفتم.12و قباله خرید را به باروك بن نیریا ابن مَحْسِیا به حضور پسر عموی خود حَنَمْئیل و به حضور شهودی كه قباله خرید را امضا كرده بودند و به حضور همه یهودیانی كه در صحن زندان نشسته بودند، سپردم.13و باروك را به حضور ایشان وصیت كرده، گفتم:14«یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: این قبالهها یعنی قباله این خرید را، هم آن را كه مختوم است و هم آن را كه باز است، بگیر و آنها را در ظرف سفالین بگذار تا روزهای بسیار بماند.15زیرا یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: دیگرباره خانهها و مزرعهها و تاكستانها در این زمین خریده خواهد شد.»16و بعد از آنكه قباله خرید را به باروك بن نیریا داده بودم، نزد خداوند تضرّع نموده، گفتم:17«آه ای خداوند یهوه اینك تو آسمان و زمین را به قوّت عظیم و بازوی بلند خود آفریدی و چیزی برای تو مشكل نیست18كه به هزاران احسان مینمایی و عقوبت گناه پدران را به آغوش پسرانشان بعد از ایشان میرسانی! خدای عظیم جبّار كه اسم تو یهوه صبایوت میباشد.19عظیم المشورت و قویالعمل كه چشمانت بر تمامی راههای بنیآدم مفتوح است تا به هر كس برحسب راههایش و بر وفق ثمره اعمالش جزا دهی.20كه آیات و علامات در زمین مصر و در اسرائیل و در میان مردمان تا امروز قرار دادی و از برای خود مثل امروز اسمی پیدا نمودی.21و قوم خود اسرائیل را به آیات و علامات و به دست قوی و بازوی بلند و هیبت عظیم از زمین مصر بیرون آوردی.22و این زمین را كه برای پدران ایشان قسم خوردی كه به ایشان بدهی به ایشان دادی. زمینی كه به شیر و شهد جاری است.23و ایشان چون داخل شده، آن را به تصرّف آوردند كلام تو را نشنیدند و به شریعت تو سلوك ننمودند و به آنچه ایشان را امر فرمودی كه بكنند عمل ننمودند. بنابراین تو تمام این بلا را به ایشان وارد آوردی.24اینك سنگرها به شهر رسیده است تا آن را تسخیر نمایند و شهر به دست كلدانیانی كه با آن جنگ میكنند به شمشیر و قحط و وبا تسلیم میشود و آنچه گفته بودی واقع شده است و اینك تو آن را میبینی.25و تو ای خداوند یهوه به من گفتی كه این مزرعه را برای خود به نقره بخر و شاهدان بگیر و حال آنكه شهر به دست كلدانیان تسلیم شده است.»26پس كلام خداوند به ارمیا نازل شده، گفت:27«اینك من یهوه خدای تمامی بشر هستم. آیا هیچ امر برای من مشكل میباشد؟28بنابراین خداوند چنین میگوید: اینك من این شهر را به دست كلدانیان و به دست نبوكدرصّر پادشاه بابل تسلیم میكنم و او آن را خواهد گرفت.29و كلدانیانی كه با این شهر جنگ میكنند آمده، این شهر را آتش خواهند زد و آن را با خانههایی كه بر بامهای آنها برای بعل بخور سوزانیدند و هدایای ریختنی برای خدایان غیر ریخته خشم مرا به هیجان آوردند، خواهند سوزانید.30زیرا كه بنیاسرائیل و بنییهودا از طفولیت خود پیوسته شرارت ورزیدند و خداوند میگوید كه بنیاسرائیل به اعمال دستهای خود خشم مرا دایماً به هیجان آوردند.31زیرا كه این شهر از روزی كه آن را بنا كردند تا امروز باعث هیجان خشم و غضب من بوده است تا آن را از حضور خود دور اندازم.32به سبب تمام شرارتی كه بنیاسرائیل و بنییهودا، ایشان و پادشاهان و سروران و كاهنان و انبیای ایشان و مردان یهودا و ساكنان اورشلیم كرده، خشم مرا به هیجان آوردهاند.33و پشت به من دادهاند و نه رو. و هر چند ایشان را تعلیم دادم بلكه صبح زود برخاسته، تعلیم دادم لیكن گوش نگرفتند و تأدیب نپذیرفتند.34بلكه رجاسات خود را در خانهای كه به اسم من مسمّی است برپا كرده، آن را نجس ساختند.35و مكانهای بلند بعل را كه در وادی ابنهِنوّم است بنا كردند تا پسران و دختران خود را برای مُولَك از آتش بگذرانند. عملی كهایشان را امر نفرمودم و به خاطرم خطور ننمود كه چنین رجاسات را بجا آورده، یهودا را مرتكب گناه گردانند.»36پس الا´ن از این سبب یهوه خدای اسرائیل در حقّ این شهر كه شما دربارهاش میگویید كه به دست پادشاه بابل به شمشیر و قحط و وبا تسلیم شده است، چنین میفرماید:37«اینك من ایشان را از همه زمینهایی كه ایشان را در خشم و حدّت و غضب عظیم خود راندهام جمع خواهم كرد و ایشان را به این مكان باز آورده، به اطمینان ساكن خواهم گردانید.38و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود.39و ایشان را یك دل و یك طریق خواهم داد تا به جهت خیریت خویش و پسران خویش كه بعد از ایشان خواهند بود همیشه اوقات از من بترسند.40و عهد جاودانی با ایشان خواهم بست كه از احسان نمودن به ایشان برنخواهم گشت و ترس خود را در دل ایشان خواهم نهاد تا از من دوری نورزند.41و از احسان نمودن به ایشان مسرور خواهم شد و ایشان را براستی و به تمامی دل و جان خود در این زمین غرس خواهم نمود.42زیرا خداوند چنین میگوید: به نوعی كه تمامی این بلای عظیم را به این قوم رسانیدم، همچنان تمامی احسانی را كه به ایشان وعده دادهام به ایشان خواهم رسانید.43و در این زمین كه شما دربارهاش میگویید كه ویران و از انسان و بهایم خالی شده و به دست كلدانیان تسلیم گردیده است، مزرعهها خریده خواهد شد.44و مزرعهها به نقره خریده، قبالهها خواهند نوشت و مختوم خواهند نمود و شاهدان خواهند گرفت، در زمین بنیامین و حوالی اورشلیم و شهرهای یهودا و در شهرهای كوهستان و شهرهای همواری و شهرهای جنوبزیرا خداوند میگوید اسیران ایشان را باز خواهم آورد.»
پادشاه باید به ارمیا نبی گوش میداد و از گناهانش توبه مینمود. در عوض، به پیغام او اعتراض کرد. خداوند[یهوه] او را به جهت گناهانش مجازات نمود.
and and )
اسرائیل
عبارت «اسرائیل» برای اشاره به کل قوم اسرائیل در این باب استفاده میشود.
این اصطلاح برای این منظور است که توضیح دهد خدا این پیامها را به او داده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به ارمیا پیغام داد» یا «خداوند[یهوه] با ارمیا سخن گفت»
«پس از این که صدقیا برای نه سال پادشاه یهودا بود و نبوكدنصّر برای بیش از هفدهسال پادشاه بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایشان ارمیا را به عنوان زندانی نگاه داشتند»
واضحاً مشخص نیست که چرا ارمیا در اینجا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید که همچون UDB از اول فرد در ترجمه استفاده کنید.
این محوطه بازی بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و در آن زندانیان را نگه میداشتند.
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه شود تا خواننده بفهمد که افراد دیگر در این کار به صدقیا کمک کردند.
اینجا «او» به ارمیا اشاره دارد. واضح نیست که چرا ارمیا خود را بنام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
صدقیا از این پرسش برای توبیخ ارمیا استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «ادامه دادن به این نبوت و سخنان بسیار اشتباه است»
خداوند[یهوه] این شهر را به شی کوچکی که شخصی به شخص دیگری میدهد، تشبیه میکند. اینجا «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد.[ معنای دقیق جمله در انگلیسی روشن نیست]. ترجمه جایگزین: «من قصد دارم این شهر را تحت کنترل پادشاه بابل قرار دهم» یا «من قصد دارم به پادشاه بابل اجازه دهم هر کاری را که میخواهد با این شهر انجام دهد»
شاید بهتر باشد به گونهای ترجمه کنید تا خواننده بفهمد که افراد دیگری به پادشاه بابل کمک میکنند تا کنترل شهر را در دست بگیرد.
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را بعمل میآورد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئناً او را تحت کنترل پادشاه بابل قرار خواهم داد» یا «قطعاً به پادشاه بابل اجازه خواهم داد هر کاری را که میخواهد با او انجام دهد»
اینجا «دهان» و «چشم» به کلیت شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خود صدقیا خواهد دید و مستقیماً با نبوكدنصّر صحبت خواهد کرد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا ضمیر مستتر جمع است و به ساکنین اورشلیم اشاره دارد.
واضح نیست که چرا ارمیا خود را بنام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به من داد و گفت: بنگر» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به من گفت: بنگر»
نقل قول طولانی که با عبارت «کلمه خداوند[یهوه]» در آیه ۶ آغاز میشود در اینجا پایان مییابد. شاید بخواهید این را به عنوان گفتار غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ارمیا گفت که کلمه خداوند[یهوه] به او رسیده است و به او گفتند که حَنَمْئیل پسر عموی او، شَلُّوم به نزد او میآید و به او خواهد گفت مزرعه عموی خود را که در عناتوت است برای خودش خریداری کند، زیرا حق خرید آن متعلق به ارمیا بود»
اینها اسامی اشخاص است.
نام یک مکان است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا همچنان به سخنانش ادامه میدهد، ولی از اول شخص برای خود استفاده مینماید.
محوطهای باز بود که توسط ساختمانها احاطه شده بود و زاندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
هر مثقال معادل ۱۱ گرم است. ترجمه جایگزین: «۱۷ مثقال» یا «۱۸۷ گرم»
ارمیا به سخن گفتن ادامه میدهد.
اشاره به عملی دارد که به منزله امضای شخصی است که زمینی را خریداری کرده است. دیگران شاهد بودند که ارمیا این زمین را خریداری کرده است.
«مردم شاهد خرید این زمین توسط من بودند تا به دیگران اطلاع دهند که من این زمین را خریدهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من مهر و موم کردم»
«نسخه باز شده» یا «عملی که مهر و موم بر روی آن نبود»
اینها اسامی اشخاص است.
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا به سخن گفتن ادامه میدهد.
اینجا «ایشان» به حَنَمْئیل، به شاهدان و یهودیان اشاره دارد.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل بار دیگر در این زمین خانهها، مزارع، و تاکستانها خواهند خرید»
ارمیا به سخن گفتن ادامه میدهد. دعایی طولانی را آغاز میکند، مرثیهای با مقدمه نیایشی طولانی.
اینجا به معنای طومار مهر و موم شده و طومار فاقد مهر و موم میباشد.
واژه «آه» اندوه ارمیا در این دعا را آشکار مینماید. واژه «اینک» نشاندهنده این است که واژگان بعدی مقدمه و یا زمینهای برای مهمترین بخش این دعا است.
عبارت «بازوی بلند» کنایه از قدرت بازو است بنابراین عبارات « به قوّت عظیم» و «بازوی بلند خود» قرینه میباشند. ترجمه جایگزین: «با قدرت عظیم خود»
اسم انتزاعی «احسان» میتواند بهعنوان فعل «محبت» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «بیوقفه هزاران نفر را محبت نمودهای»
واژه «گناه» کنایه از مجازات خداوند[یهوه] به جهت اعمال شریرانه و گناهکار بودن ایشان است. مجازات خداوند[یهوه] به ظرفی پر از مایع یا اشیایی کوچک در لبهای مردم تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «فرزندان را به جهت گناهان پدرانشان تنبیه مینمایی»
ارمیا به مقدمه مرثیه خویش خطاب به خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
چشمان باز کنایه از چیزی است که شخص میبیند. سبک زندگی افراد به گام برداشتن در راه تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «همه اعمال مردم را میبینی»
اسمهای انتزاعی «راهها» و «اعمال» که دارای معنای مشابه میباشند، میتواند به شکل فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «هر کس را با توجه به نیکویی یا شرارت اعمالش پاداش خواهی داد»
این به واقعهای در گذشته اشاره میکند که خداوند[یهوه] از قدرت خود برای آزادسازی قوم اسرائیل از بردگی در مصر استفاده کرد.
«تا به این روز»
«در میان همه مردم»
اینجا «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خود را مشهور ساختی»
عبارت «دست قوی» کنایه از قدرت و عبارت «بازوی بلند» کنایه از قدرت بازو میباشد، بنابراین عبارات «دست قوی» و «بازوی بلند» یک قرینه را تشکیل میدهند. ترجمه جایگزین: «با قدرت عظیم خود»
ارمیا به دعا نزد خداوند[یهوه] ادامه میدهد. او به مقدمه مرثیهای خود («آه» ارمیا ۳۲: ۱۷) با عبارت «در دست گرفتن» پایان میدهد و مرثیه خویش را با عبارت «اما ایشان اطاعت نکردند» آغاز مینماید.
«به مردم اسرائیل بدهی»
«زمینی كه در آن شیر و شهد جاری است» خداوند[یهوه] درباره نیکویی زمین برای حیوانات و گیاهان به گونهای صحبت میکند که شیر و عسل حیوانات و گیاهان در زمین جاری خواهد بود. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۱: ۵ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «آن زمین برای پروش دام و محصولات زراعی عالی خواهد بود»
کلام کنایه از پیامی است که گوینده میدهد. ترجمه جایگزین: «اما از آن چه فرمودی اطاعت نکردند»
ارمیا به دعا نزد خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
سنگرهای بزرگی که دشمن از سنگ و خاک دورتادور شهر ساخته بودند تا بتوانند برای حمله بر روی آنها بایستند، به خود مهاجمان که برای تسخیر شهر حمله کردهاند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «سنگرهای دشمن چنان به شهر نزدیک است که دشمن قادر به تصرف شهر خواهد بود»
واژه «شمشیر» کنایه از جنگ که در آن سربازان از شمشیر استفاده میکنند است. ترجمه جایگزین: «به دلیل حمله سربازان»
این اسمهای انتزاعی میتوانند به شکل عبارت کلامی ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «مردم غذایی برای خوردن ندارند و همه از بیماری ضعیف شدهاند»
اینجا «دست» به معنای قدرت و کنترل است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اورشلیم را به ارتش کلدانیان تسلیم کردهای»
«همان طور که به وضوح میتوانی ببینی، واقع شده است»
«مردمی که شاهد خریداری این زمین توسط من بودند تا به دیگران اطلاع دهند که من این زمین را خریدهام»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این شهر را تسلیم میکنم»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را بنام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
خداوند[یهوه] از این پرسش برای تأکید بر این که او قادر به انجام همه چیز است، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «انجام هیچ کاری برای من دشوار نیست»
«خوب گوش دهید، من کسی هستم که این شهر را تسلیم میکنم»
خداوند[یهوه] شهر را به شئی کوچک که شخص میتواند به دست شخص دیگری بسپارد، تشبیه میکند. واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. ترجمه جایگزین: «این شهر را زیر قدرت کلدانیان قرار میدهد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با ارمیا ادامه میدهد.
«تا بسیار خشمگین شوم»
اینجا کنایه «چشم»[ در فارسی به این شکل نیامده است] نمایانگر چیزی است که خداوند[یهوه] میبیند. معانی محتمل ۱) «انجام آن چه من شرارت میدانم» ۲) «انجام بدی با علم به این که من میبینم»
طفولیت استعاره از زمانی است که مردم اسرائيل تازه تبدیل به امتّی شده بودند. ترجمه جایگزین: «از زمانی که جوان بودند» یا «از زمانی که تبدیل به امتّی شدند»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با ارمیا ادامه میدهد.
اینجا «شهر» کنایه از ساکنان آن است. واژگان «خشم» و «غضب» دارای معنای مشابه بوده و بر شدت عصبانیت او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم از روزی که شهر خود را ساختهاند، مرا بسیار خشمگین کردهاند»
اسم انتزاعی «خشم» می تواند به عنوان فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «چیزی که مرا خشمگین کردهاند»
«همچنان مرا بسیار خشمگین میسازند»
حضور کنایه از حضور شخص است. ترجمه جایگزین: «از حضور من» یا «کاملاً»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] به گفتن آن چه مردم اسرائیل انجام دادهاند به ارمیا ادامه میدهد.
فرد چهره خود را به سمت کسی میچرخاند تا نشان دهد که گوش میدهد، و پشت خود را نشان دادن، نشانه امتناع از گوش کردن است. ترجمه جایگزین: «به جای این که با دقت به من گوش دهند، از گوش دادن امتناع ورزیدهاند» یا «از شنیدن امتناع ورزیدهاند»
«بیاموزند که چگونه صحیح رفتار کنند»
«بتهایشان که از آن بیزارم»
اینجا «اسم» نمایانگر خداوند[یهوه] است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانهای که متعلق به من است» یا «ساختمانی که در آن مرا عبادت میکنند»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۱ به چه شکل ترجمه شده است.
«خاطر» به افکار خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرگز به آن فکر نکردهام»
اینجا «شما» جمع است. این واژه میتواند اشاره باشد به ۱) ارمیا و همراهان او یا ۲) همه مردم.
اینجا «دست» به معنای قدرت و کنترل است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آن را به پادشاه بابل تسلیم نموده است» یا «خداوند[یهوه] به پادشاه بابل قدرت داد تا بر آن حکومت کند»
«مردم را جمع خواهم کرد»
هر سه کلمه به معنای یک چیز است و تأکید می کند که او بسیار عصبانی است. ترجمه جایگزین: «به شدت خشمگین»
«جایی که در امنیت میباشند»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن ادامه میدهد.
قوم اسرائیل میخواهند برای احترام به خداوند[یهوه] با هم همکاری کنند.
«توافق ابدی»
«دست از کار خوب برداشتن»
ترس (حرمت) به جسمی جامد که در ظرفی قرار داده شده است و هیچ کس قادر به خارج کردن آن نیست، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین:« باعث میشوم که آنها همیشه مرا حرمت بگذارند»
«به طوری که آنها هرگز دست از اطاعت و عبادت من برنخواهند داشت»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن ادامه میدهد.
اینجا «ایشان» به مردم اسرائیل اشاره دارد.
خداوند[یهوه] سکونت دایمی قومش در این زمین را به گیاهی که در باغی کاشته میشود تشبیه مینماید. ترجمه جایگزین: «من بنیاسرائیل را برای همیشه در این سرزمین ساکن میکنم»
این دو عبارت در کنار هم عبارتی اصطلاحی را تشکیل میدهند که به کل هستی یک شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود» یا «از صمیم قلب»
«من باعث شدهام که همه این اتفاقات بد برای این مردم رخ دهد، و اکنون باعث میشوم که اتفاقات خوب برای ایشان رخ دهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس مردم در این سرزمین مزارع خریداری میکنند»
اینجا «شما» به مردم اسرائیل اشاره دارد.
اینجا «دست» کنایه از قدرت و کنترل میباشد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آن را به کلدانیان تسلیم کرده است» یا «خداوند[یهوه] به کلدانیان بر آن قدرت داده است»
« مهر و موم کردن طومارها» اعمالی است که شخص برای امضای خرید زمین انجام میدهد. افراد دیگر برای تأیید شاهد این خرید هستند.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
1و هنگامی كه ارمیا در صحن زندان محبوس بود كلام خداوند بار دیگر بر او نازل شده، گفت:2«خداوند كه این كار را میكند و خداوند كه آن را مصوّر ساخته، مستحكم میسازد و اسم او یهوه است چنین میگوید:3مرا بخوان و تو را اجابت خواهم نمود و تو را از چیزهای عظیم و مخفی كه آنها را ندانستهای مخبر خواهم ساخت.4زیرا كه یهوه خدای اسرائیل درباره خانههای این شهر و درباره خانههای پادشاهان یهودا كه در مقابل سنگرها و منجنیقها منهدم شده است،5و میآیند تا با كلدانیان مقاتله نمایند و آنها را به لاشهای كسانی كه من در خشم و غضب خود ایشان را كشتم پر میكنند. زیرا كه روی خود را از این شهر به سبب تمامی شرارت ایشان مستور ساختهام.6اینك به این شهر عافیت و علاج باز خواهم داد و ایشان را شفا خواهم بخشید و فراوانی سلامتی و امانت را به ایشان خواهم رسانید.7و اسیران یهودا و اسیران اسرائیل را باز آورده، ایشان را مثل اول بنا خواهم نمود.8و ایشان را از تمامی گناهانی كه به من ورزیدهاند، طاهر خواهم ساخت و تمامی تقصیرهای ایشان را كه بدانها بر من گناه ورزیده و از من تجاوز كردهاند، خواهم آمرزید.9و این شهر برای من اسم شادمانی و تسبیح و جلال خواهد بود نزد جمیع امّتهای زمین كه چون آنها همه احسانی را كه به ایشان نموده باشم بشنوند خواهند ترسید. و به سبب تمام این احسان و تمامی سلامتی كه من به ایشان رسانیده باشم،خواهند لرزید.10خداوند چنین میگوید كه در این مكان كه شما دربارهاش میگویید كه آن ویران و خالی از انسان و بهایم است یعنی در شهرهای یهودا و كوچههای اورشلیم كه ویران و خالی از انسان و ساكنان و بهایم است،11در آنها آواز شادمانی و آواز سرور و آواز داماد و آواز عروس و آواز كسانی كه میگویند یهوه صبایوت را تسبیح بخوانید زیرا خداوند نیكو است و رحمت او تا ابدالا´باد است، بار دیگر شنیده خواهد شد و آواز آنانی كه هدایای تشكر به خانه خداوند میآورند. زیرا خداوند میگوید اسیران این زمین را مثل سابق باز خواهم آورد.12یهوه صبایوت چنین میگوید: در اینجایی كه ویران و از انسان و بهایم خالی است و در همه شهرهایش بار دیگر مسكن شبانانی كه گلهها را میخوابانند خواهد بود.13و خداوند میگوید كه در شهرهای كوهستان و شهرهای همواری و شهرهای جنوب و در زمین بنیامین و در حوالی اورشلیم و شهرهای یهودا گوسفندان بار دیگر از زیردست شمارندگان خواهند گذشت.14اینك خداوند میگوید: ایامی میآید كه آن وعده نیكو را كه درباره خاندان اسرائیل و خاندان یهودا دادم وفا خواهم نمود.15در آن ایام و در آن زمان شاخه عدالت برای داود خواهم رویانید و او انصاف و عدالت را در زمین جاری خواهد ساخت.16در آن ایام یهودا نجات خواهد یافت و اورشلیم به امنیت مسكون خواهد شد و اسمی كه به آن نامیده میشود این است: یهوه صِدْقینُو.17زیرا خداوند چنین میگوید كه از داود كسی كه بر كرسی خاندان اسرائیل بنشیند كَمْ نخواهد شد.18و از لاویان كهنـه كسی كه قربانیهای سوختنی بگذراند و هدایای آردی بسوزاند و ذبایح همیشه ذبح نماید از حضور من كَمْ نخواهد شد.»19و كلام خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:20« خداوند چنین میگوید: اگر عهد مرا با روز و عهد مرا با شب باطل توانید كرد كه روز و شب در وقت خود نشود،21آنگاه عهد من با بنده من داود باطل خواهد شد تا برایش پسری كه بر كرسی او سلطنت نماید نباشد و با لاویان كهنه كه خادم من میباشند.22چنانكه لشكر آسمان را نتوان شمرد و ریگ دریا را قیاس نتوان كرد، همچنان ذریت بنده خود داود و لاویان را كه مرا خدمت مینمایند زیاده خواهم گردانید.»23و كلام خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:24«آیا نمیبینی كه این قوم چه حرف میزنند؟ میگویند كه خداوند آن دو خاندان را كه برگزیده بود ترك نموده است. پس قوم مرا خوار میشمارند كه در نظر ایشان دیگر قومی نباشند.25خداوند چنین میگوید: اگر عهد من با روز و شب نمیبود و قانونهای آسمان و زمین را قرار نمیدادم،26آنگاه نیز ذریت یعقوب ونسل بنده خود داود را ترك مینمودم و از ذریت او بر اولاد ابراهیم و اسحاق و یعقوب حاكمان نمیگرفتم. زیرا كه اسیران ایشان را باز خواهم آورد و بر ایشان ترحّم خواهم نمود.»
وفاداری به عهد
با وجود مجازات شدیدی که یهودابا آن روبرو میشود و اسرائیل متحمل آن میشود، امیدی هست. این امید در وفاداری خداوند[یهوه] به عهد است. در نهایت او قوم خویش را احیا خواهد نمود.
, and and )
See: and
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] برای دومین بار زمانی که ارمیا در صحن زندان محبوس بود به او پیغام داده فرمود» یا «زمانی که ارمیا در صحن زندان محبوس بود، خداوند[یهوه] برای دومین بار با او سخن گفته فرمود »
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. هیچ نیازی نیست که اول شخص ترجمه شود.
«همچنان زندانی بود»
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
کسی که چیزهای جاودانی خلق میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل ۱) مردم خانهها را ویران میکنند تا دیوارهایی برای دفاع در برابر کلدانیان بسازند. ترجمه جایگزین: «مردم ویران کردند تا در مقابل سنگرها و منجنیقها دیوار دفاعی بسازند» ۲) ترجمه جایگزین: «خانههایی که کلدانیان ویران نمودند تا بتوانند سنگرها و منجنیقها برای جنگ بسازند»
کنایه از کشتار خشونتآمیز مردم توسط سربازان است.
واژگان «خشم» و «غضب» دارای معنای مشابه است و بر شدت خشم او تأکید میورزد. ترجمه جایگزین: «در خشم شدید»
اینجا «روی» نمایانگر خداوند[یهوه] است. این عبارت بیانگر نارضایتی خداوند[یهوه] از این شهر است. ترجمه جایگزین: «شما را ترک کردهام» یا «بیش از این نگران شما نیستم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«باعث خواهم شد که اوضاع دوباره برای یهودا و اسرائیل خوب پیش برود» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شهر کنایه از ساکنان آن است. ترجمه جایگزین: «ساکنان این شهر... برای کسانی که آنجا زندگی میکنند... به مردمی که در آنجا زندگی میکنند، داده شده است»
واژه «تسبیح» کنایه از سرودی است که مردم میسرایند. ترجمه جایگزین: «چیزی که درباره آن همه مردمان زمین سرودهای ستایش و حرمت برای من، خداوند[یهوه]، خواهند سرایید»
واژه ارتباطی «ترس و لرز» میتواند به عنوان یک فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «از ترس خواهند لرزید»
دیگر معنای محتمل «خوف» است.
اسم انتزاعی «سلامتی» میتواند به عنوان صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به خاطر تمام چیزهای خوبی که به آن خواهم داد و به خاطر این که باعث آرامش آن خواهم شد»
تمامی این عبارات دارای معنای مشابه میباشند و بر متروک شدن یهودا تأکید میورزد.
معبد اورشلیم
واژه «زمین» کنایه از ساکنان آن زمین است. ترجمه جایگزین: «من دوباره باعث میشوم که امور برای افرادی که در این سرزمین زندگی میکنند خوب پیش برود» یا «باعث میشوم افرادی که در این سرزمین زندگی میکنند دوباره خوب زندگی کنند» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
این مربوط به زمان قبل از تبعید به بابل است. این می تواند صریح بیان شود. ترجمه جایگزین: «قبل از این که من مردم اسرائیل را به تبعید در بابل بفرستم»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این به عملكرد چوپانان در هنگام شمارش گوسفند زیر دست او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چوپانان دوباره گوسفندان در حال چرا را خواهند شمرد»
«به دقت گوش کن»
زمان آینده به « روزها میآید» تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«در آینده... انجام خواهم داد» یا «زمانی خواهد آمد... که در آن انجام خواهم داد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی یهودا که شامل نسل یهودا و بنیامین میشود است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«یهودا» یا «پادشاهی یهودا»
اینجا استعاره است از مردمی که در یهودا ساکناند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
عبارت «در آن ایام» به همان معنی است و عبارت «در آن زمان» را شدت میبخشد. ترجمه جایگزین: «در همان روزها» یا «در همان زمان»
خداوند نسل داوود را به شاخههایی که از تنه درخت میرویند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مردی صالح از نسل داوود میآورم که جلال را به نسل خویش بازگرداند»
قوم اسرائیل
این دو کنایه از ساکنان این دو شهر میباشند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا... مردم اورشلیم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من یهودا را نجات خواهم داد»
«ساکنین اورشلیم از دشمنان در امان خواهند بود»
خداوند[یهوه] اورشلیم را به زن تشبیه میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این چنین خوانده خواهد شد» یا «این شهر را چنین خواهم خواند»
«همواره مردی از نسل داوود وجود خواهد داشت»
مردی از ذریت داوود.
کرسی کنایه از پادشاه است. ترجمه جایگزین: «تا بر خاندان اسرائیل پادشاه باشد»
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به پادشاهی اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین:«اسرائیل» یا «پادشاهی اسرائیل»
«و همواره مردی از کاهنان لاوی وجود خواهد داشت که قربانیهای سوختنی را تقدیم نماید»
«تقدیم قربانیهای سوختنی»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. هیچ نیازی نیست که در ترجمه از اول شخص استفاده شود.
خداوند[یهوه] اینجا درباره خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «من میگویم»
این واژگان عبارتی فرضی را آغاز میکنند و شرایطی را توصیف میکنند که هرگز رخ نخواهد داد.
جمله فرضی که با کلمات «اگر میتوان عهد من را شکست ... بارها» در آیه ۲۰ شروع میشود، اینجا به خاتمه میرسد. هیچ کس نمیتواند روز و شب تغییر دهد و هیچ کس نمیتواند عهد خدا با داوود را تغییر دهد. ترجمه جایگزین: « تو میدانی که نمیتوانی عهد مرا با زمانها[ روز و شب] بشکنی، پس میدانی که هرگز نخواهی توانست عهد مرا با خادمم داوود بشکنی»
کرسی کنایه از پادشاهی است که بر آن نشسته است. ترجمه جایگزین: «تا بر آن پادشاهی که به او دادهام، فرمانروایی کند»
این بخشی از تشبیه است و میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «چنان که لشکریان آسمان آن قدر زیادند که قابل شمارش نمیباشند» یا «چنان که هیچ کس نمیتواند لشکر آسمان را بشمارد»
اینجا «ارتش آسمان» اشاره به نورهایی است که در آسمان مشاهده میکنیم از قبیل خورشید، ماه و ستارگان. به این دلیل لشکر آسمان خوانده میشود که همانند ارتشی که سربازان فراوان دارد، بسیار هستند. ترجمه جایگزین: «چیزهای فراوان در آسمان»
این بخشی از تشبیه است و می تواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «چنان که شنهای ساحل آن قدر فراوان است که نمیتوان آنها را اندازه گیری کرد» یا «چنان که هیچ کس نمیتواند شنهای ساحل را اندازهگیری کند»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. هیچ نیازی نیست که در ترجمه از اول شخص استفاده شود.
خداوند[یهوه] میخواهد که ارمیا عمیق به صحبتهای مردم گوش نماید. این پرسشی بدیهی است و میتواند به شکل اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «باید توجه داشته باشی که وقتی این افراد میگویند:... آنها، واقعاً چه میگویند»
«آن چه واقعاً میگویند این است که قوم من بیارزش هستند و قوم من هرگز دوباره یک ملت نخواهند بود»
نظر کنایه از افکار است. ترجمه جایگزین: «بیش از این درباره قوم من همچون یک ملّت فکر نمیکنند»
این آغاز یک عبارت فرضی است که وضعیتی را توصیف میکند که خداوند[یهوه] هرگز انتظار ندارد که واقعیت داشته باشد.
این جمله فرضی که با کلمات «اگر عهدی نمیبستم» در آیه ۲۵ آغاز میشود، اینجا پایان مییابد.
این جمله فرضی که با کلمات «اگر عهدی نمیبستم» در آیه ۲۵ آغاز میشود اینجا پایان مییابد. وضعیتی را توصیف میکند که خداوند[یهوه] هرگز انتظار ندارد که واقعیت داشته باشد. ترجمه جایگزین: «من عهد بستهام... پس ترک نمینمایم... و خواهم آورد»
«باعث میشوم که همه چیز دوباره برای آنها خوب پیش برود» یا «من باعث میشوم که آنها دوباره خوب زندگی کنند» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
به ترجمه «ترحم نمودم» در ارمیا ۳۰: ۱۸ رجوع کنید.
1كلامی كه از جانب خداوند در حینی كه نبوكدنصّر پادشاه بابل و تمامی لشكرش و جمیع ممالك جهان كه زیر حكم او بودند و جمیع قومها با اورشلیم و تمامی شهرهایش جنگ مینمودند بر ارمیا نازل شده، گفت:2«یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: برو و صدقیا پادشاه یهودا را خطاب كرده، وی را بگو خداوند چنین میفرماید: اینك من این شهر را به دست پادشاه بابل تسلیم میكنم و او آن را به آتش خواهد سوزانید.3و تو از دستش نخواهی رست. بلكه البته گرفتار شده، به دست او تسلیم خواهی گردید و چشمان تو چشمان پادشاه بابل را خواهد دید و دهانش با دهان تو گفتگو خواهد كرد و به بابل خواهی رفت.4لیكن ای صدقیا پادشاه یهودا كلام خداوند را بشنو. خداوند درباره تو چنین میگوید: به شمشیر نخواهی مرد،5بلكه بسلامتی خواهی مرد. و چنانكه برای پدرانت یعنی پادشاهان پیشین كه قبل از تو بودند (عطریات) سوزانیدند، همچنان برای تو خواهند سوزانید و برای تو ماتم گرفته، خواهند گفت: آه ای آقا. زیرا خداوند میگوید: من این سخن را گفتم.»6پس ارمیا نبی تمامی این سخنان را به صدقیا پادشاه یهودا در اورشلیم گفت،7هنگامی كه لشكر پادشاه بابل با اورشلیم و با همه شهرهای باقی یهودا یعنی با لاكیش و عَزِیقَه جنگ مینمودند. زیرا كه این دو شهر از شهرهای حصاردار یهودا فقط باقی مانده بود.8كلامی كه از جانب خداوند بر ارمیا نازل شد بعد از آنكهصدقیا پادشاه با تمامی قومی كه در اورشلیم بودند عهد بست كه ایشان به آزادی ندا نمایند،9تا هر كس غلام عبرانی خود و هر كس كنیز عبرانیه خویش را به آزادی رها كند و هیچكس برادر یهود خویش را غلام خود نسازد.10پس جمیع سروران و تمامی قومی كه داخل این عهد شدند اطاعت نموده، هر كدام غلام خود را و هر كدام كنیز خویش را به آزادی رها كردند و ایشان را دیگر به غلامی نگاه نداشتند بلكه اطاعت نموده، ایشان را رهایی دادند.11لكن بعد از آن ایشان برگشته، غلامان و كنیزان خود را كه به آزادی رها كرده بودند، باز آوردند و ایشان را به عُنف به غلامی و كنیزی خود گرفتند.12و كلام خداوند بر ارمیا از جانب خداوند نازل شده، گفت:13«یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: من با پدران شما در روزی كه ایشان را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آوردم عهد بسته، گفتم14كه در آخر هر هفت سال هر كدام از شما برادر عبرانی خود را كه خویشتن را به تو فروخته باشد رها كنید. و چون تو را شش سال بندگی كرده باشد، او را از نزد خود به آزادی رهایی دهی. اما پدران شما مرا اطاعت ننمودند و گوش خود را به من فرا نداشتند.15و شما در این زمان بازگشت نمودید و آنچه در نظر من پسند است بجا آوردید. و هر كس برای همسایه خود به آزادی ندا نموده، در خانهای كه به اسم من نامیده شده است عهد بستید.16اما از آن روتافته اسم مرا بیعصمت كردید و هر كدام از شما غلام خود را و هر كس كنیز خویش را كه ایشان را برحسب میل ایشان به آزادی رها كرده بودید، باز آوردیدو ایشان را به عنف به غلامی و كنیزی خود گرفتید.17بنابراین خداوند چنین میگوید: چونكه شما مرا اطاعت ننمودید و هر كس برای برادر خود و هر كدام برای همسایه خویش به آزادی ندا نكردید، اینك خداوند میگوید: من برای شما آزادی را به شمشیر و وبا و قحط ندا میكنم و شما را در میان تمامی ممالك جهان مشوّش خواهم گردانید.18و تسلیم خواهم كرد كسانی را كه از عهد من تجاوز نمودند و وفا ننمودند به كلام عهدی كه به حضور من بستند، حینی كه گوساله را دو پاره كرده، در میان پارههایش گذاشتند.19یعنی سروران یهودا و سروران اورشلیم و خواجهسرایان و كاهنان و تمامی قوم زمین را كه در میان پارههای گوساله گذر نمودند.20و ایشان را به دست دشمنان ایشان و به دست آنانی كه قصد جان ایشان دارند، خواهم سپرد و لاشهای ایشان خوراك مرغان هوا و حیوانات زمین خواهد شد.21و صدقیا پادشاه یهودا و سرورانش را به دست دشمنان ایشان و به دست آنانی كه قصد جان ایشان دارند و به دست لشكر پادشاه بابل كه از نزد شما رفتهاند تسلیم خواهم كرد.22اینك خداوند میگوید من امر میفرمایم و ایشان را به این شهر باز خواهم آورد و با آن جنگ كرده، آن را خواهند گرفت و به آتش خواهند سوزانید و شهرهای یهودا را ویران و غیرمسكون خواهم ساخت.»
شریعت موسی
طبق شریعت موسی، مردم موظف بودند پس از دوره زمانی مشخص بردگان بدهکار خود را آزاد سازند. پادشاه آنان را برای آزادی همسایگان اسرائیلیشان که در بردگی بودند رهبری نمود، اما بعداً نظرشان تغییر کرد و دوباره ایشان را به بردگی گرفت.
and )
اقداماتی با معنای فرهنگی
زمانی که مردم اسرائیل با خدا عهد بستند، گوسالهای را به دو قسمت تقسیم کردند و از بین قسمتهای آن گذشتند. متعهد نبودن به آن چه عهد بسته شده بود، گناهی بسیار جدی بود.
and and
این اصطلاح «كلامی كه از جانب خداوند[یهوه] بر ارمیا نازل شده، گفت» برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «این است پیغامی که خداوند[یهوه] در زمان پادشاهی نبوكدنصّر به ارمیا داد... شهرهایش... فرمود» یا «زمانی که نبوكدنصّر... شهرهایش... خداوند[یهوه] این پیغام را به ارمیا داد»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. هیچ نیازی نیست که در ترجمه از اول شخص استفاده شود.
«میجنگیدند»
به تمامی شهرهای اطراف اورشلیم اشاره دارد.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲۸ به چه شکل ترجمه شده است.
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. ترجمه جایگزین: «تحت کنترل پادشاه بابل»
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. ترجمه جایگزین: «از کنترل او رهایی نخواهی یافت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بابلیان به واقع تو را گرفتار کرده و تسلیم خواهند نمود»
اینجا «شمشیر» کنایه از کشته شدن در جنگ است. ترجمه جایگزین: «در جنگ کشته نخواهی شد»
مردم برای ادای احترام به کسی که تازه فوت کرده، عطریات میسوزاندند. بدنهای ایشان را نمیسوزاندند.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینها نامهای شهر میباشند.
«تنها شهرهای حصاردار یهودا شکست نخورده بودند»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. هر چند، پیغام اصلی آن تا ارمیا ۳۴: ۱۲ آغاز نمیشود. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: ««خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیام را به ارمیا گفت»
پیغام
این کلمات آغاز به ارائه اطلاعات پسزمینه در ارتباط با رویدادهایی میکنند که بعداً توضیح داده میشوند.
اطلاعات پیش زمینه که با عبارت «پس از این که پادشاه صدقیا عهد بست» در آیه ۸ آغاز گردید، اینجا به پایان میرسد.
ارمیا به ارائه اطلاعات پیشزمینه که در ارمیا ۳۴: ۸ آغاز گردید، ادامه میدهد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ارمیا داستان را در ارمیا ۳۴: ۸ پس از اطلاعات پیشزمینه در ارمیا ۳۴: ۸ - ارمیا ۱۱ خلاصه میکند.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۴ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این یک اصطلاح است. «جایی که در آن اسیر بودید»
«هر یک از شما باید برادران عبرانی را که خود را به بردگی فروختهاند، آزاد کنید»
«باید از بردگی و خدمت به خویش آزاد کنید»
گوش فرا ندادن، یا سر به سمت گوینده چرخاندن برای بهتر شنیدن یک مترادف برای توجه به سخنان گوینده است. ترجمه جایگزین: «به آن چه که فرمودهام گوش ندادند»
اینجا واژه «اکنون» [در فارسی متفاوت است] برای جلب توجه به نکته مهمی است که در ادامه میآید.
اینجا «نظر» کنایه برای نظر یا ایده شخصی است. ترجمه جایگزین: «آن چه صحیح دانستم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانهای که متعلق به من است» یا «ساختمانی که در آن مرا عبادت میکنند»
نام یک شخص کنایه از افکار اوست. ترجمه جایگزین: «از اعمال نیکو دست کشیدن و شرارت ورزیدن مردم را به این فکر انداخت که من شرور هستم»
«بشنو» یا «به چیزهای مهمی که میگویم توجه نما»
ارمیا از طعنه استفاده میکند تا بگوید «آزادی» که مردم از آن بهرهمند میشوند در واقع رنج خواهند بود. ترجمه جایگزین: «من بدبختی را برای تو اعلام خواهم کرد... بدبختی از شمشیر، وبا و قحطی»
«اعلام کنید که آزاد هستید»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
کنایه از سربازانی است که شمشمیر حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «سربازان دشمن برای کشتن شما»
اینجا «نظر» [در متن فارسی وجود ندارد] بیانگر قضاوت یا ارزیابی است. واژه «پادشاهی» (ممالک) کنایه از مردمی است که در آن پادشاهی زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم تمامی ممالک روی زمین را بر آن خواهم داشت که فکر کنند وحشتناک هستید»
این عبارات آغاز به توصیف چگونگی عهد بستن مردم میکنند.
«با من موافقت كرد» یا «در حالی که من تماشا میکردم، بستند»
شرح چگونگی عهد مردم که با عبارت «دوپاره کردند» در آیه ۱۸ آغاز گشته ، در اینجا به پایان میرسد.
اینجا واژه «دست» کنایه از قدرت یا کنترلی است که دشمنان با استفاده از دست خود اعمال میکنند. ترجمه جایگزین: «من به دشمنانشان اجازه خواهم داد كه كاملاً بر ایشان كنترل داشته باشند»
این یک روش مؤدبانه برای بیان این است که آنها میخواستند ایشان را بکشند. ترجمه جایگزین: «در پی کشتن آنها بودند»
واژه «دست» نمایانگر کنترل است. ترجمه جایگزین: «به دست دشمنانشان فتح شوند» یا «تحت کنترل دشمنانشان»
«به جنگ رفتن»
آوردن سپاه بابل
1كلامی كه از جانب خداوند در ایام یهُویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا بر ارمیا نازل شده، گفت:2«به خانه رِكابیان برو و به ایشان سخن گفته، ایشان را به یكی از حجرههای خانه خداوند بیاور و به ایشان شراب بنوشان.»3پس یازَنْیا ابن ارمیا ابن حَبَصِنْیا و برادرانش و جمیع پسرانش و تمامی خاندان ركابیان را برداشتم،4و ایشان را به خانه خداوند به حجره پسران حانان بن یجْدَلِیا مرد خدا كه به پهلوی حُجره سروران و بالای حجره مَعَسِیا ابن شَلُّوم، مستحفظ آستانه بود آوردم.5و كوزههای پر از شراب و پیالهها پیش ركابیان نهاده، به ایشان گفتم: «شراب بنوشید.»6ایشان گفتند: «شراب نمینوشیم زیرا كه پدر ما یوناداب بن رِكاب ما را وصیت نموده، گفت كه شما و پسران شما ابداً شراب ننوشید.7و خانهها بنا مكنید و كشت منمایید و تاكستانها غرس مكنید و آنها را نداشته باشید بلكه تمامی روزهای خود را در خیمهها ساكن شوید تا روزهای بسیار به روی زمینی كه شما در آن غریب هستید زنده بمانید.8و ما به سخن پدر خود یوناداب بن ركاب و بهر چه او به ما امر فرمود اطاعت نموده، در تمامی عمر خود شراب ننوشیدیم، نه ما و نه زنان ما و نه پسران ما و نه دختران ما.9و خانهها برای سكونت خود بنا نكردیم و تاكستانها و املاك و مزرعهها برای خود نگرفتیم.10و در خیمهها ساكن شده، اطاعت نمودیم و به آنچه پدر ما یوناداب ما را امر فرمود عمل نمودیم.11لیكن وقتی كه نبوكدرصّر پادشاه بابل به زمین برآمد گفتیم: بیایید از ترس لشكر كلدانیان و لشكر ارامیان به اورشلیم داخل شویم پس در اورشلیم ساكن شدیم.12پس كلام خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:13«یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: برو و به مردان یهودا و ساكنان اورشلیم بگو كه خداوند میگوید: آیا تأدیب نمیپذیرید و به كلام من گوش نمیگیرید؟14سخنان یوناداب بن ركاب كه به پسران خود وصیت نمود كه شراب ننوشید استوار گردیده است و تا امروز شراب نمینوشند و وصیت پدر خود را اطاعت مینمایند؛ امّا من به شما سخن گفتم و صبح زود برخاسته، تكلّم نمودم و مرا اطاعت نكردید.15و بندگان خود انبیا را نزد شما فرستادم و صبح زود برخاسته، ایشان را ارسال نموده، گفتم هر كدام از راه بد خود بازگشت نمایید و اعمال خود را اصلاح كنید و خدایان غیر را پیروی منمایید و آنها را عبادت مكنید تا در زمینی كه به شما و به پدران شما دادهام ساكن شوید. اما شما گوش نگرفتید و مرا اطاعت ننمودید.16پس چونكه پسران یوناداب بن ركاب وصیت پدر خویش را كه به ایشان فرموده است اطاعت مینمایند و این قوم مرا اطاعت نمیكنند،17بنابراین یهوه خدای صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: اینك من بر یهودا و بر جمیع سكنه اورشلیم تمامی آن بلا را كه درباره ایشان گفتهام وارد خواهم آورد زیرا كه به ایشان سخن گفتم و نشنیدند و ایشان را خواندم و اجابت ننمودند.»18و ارمیا به خاندان ركابیان گفت: «یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: چونكه شما وصیت پدر خود یوناداب را اطاعت نمودید و جمیع اوامر او را نگاه داشته، بهر آنچه او به شما امر فرمود عمل نمودید،19بنابراین یهوهصبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: از یوناداب بن ركاب كسی كه دایماً به حضور من بایستد كَمْ نخواهد شد.»
رکابیان
اعمال ركابیان در تضاد با اعمال یهودیان بود. ركابیان از فرامینی که اجدادشان هنگام زندگی در کنعان داده بودند پیروی می کردند، اما مردم یهودا از فرامین خداوند[یهوه] پیروی نمیکردند. از آنجا که ركابیان مطیع بودند، خداوند[یهوه] قبیله ایشان را حفظ کرد. تاریخچه ركابیان در کتاب داوران یافت میشود.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «در ایام یهُویاکین بن یوشیا پادشاه یهودا خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] در ایام یهُویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
(See:
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
نام گروهی از مردم است.
معبد
اینها اسامی افراد است.
اینها اسامی افراد است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۵: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
اینها اسامی افراد است.
«سالهای بسیار در زمین»، «روزها» به مدت زمان اشاره دارد.
واژه «سخن» به فرمانی که یوناداب میگوید، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فرمان یوناداب»
«مادامی که زنده هستیم»، «روز» به مدت زمان اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] به اسرائیل میگوید که با دقت به توبیخ او گوش دهند. ترجمه جایگزین: «مطمئناً باید این تأدیب را دریافت کرده و به سخنان من گوش دهید»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«فرزندان یوناداب پسر رکاب دستور پدر خود را مبنی بر ننوشیدن شراب، رعایت نکردهاند»
اینها اسامی افراد است.
پیروی از خدایان، استعاره از اطاعت از قوانین آن خدایان است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این واژه به خواننده میگوید که به آن چه در ادامه میآید توجه ویژهای داشته باشد.
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
نام گروهی از مردم است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۵: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
نام یک شخص است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۵: ۵ به چه شکل ترجمه شده است.
اینها اسامی افراد است. ببنید که این عبارت در ارمیا ۳۵: ۵ به چه شکل ترجمه شده است.
1و در سال چهارم یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا واقع شد كه این كلام از جانب خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:2«طوماری برای خود گرفته، تمامی سخنانی را كه من درباره اسرائیل و یهودا و همه امّتها به تو گفتم از روزی كه به تو تكلّم نمودم یعنی از ایام یوشیا تا امروز در آن بنویس.3شاید كه خاندان یهودا تمامی بلا را كه من میخواهم بر ایشان وارد بیاورم گوش بگیرند تا هر كدام از ایشان از راه بد خود بازگشت نمایند و من عصیان و گناهان ایشان را بیامرزم.»4پس ارمیا باروك بن نَیریا را خواند و باروك از دهان ارمیا تمامی كلام خداوند را كه به او گفته بود در آن طومار نوشت.5و ارمیا باروك را امر فرموده، گفت: «من محبوس هستم و نمیتوانم به خانه خداوند داخل شوم.6پس تو برو و سخنان خداوند را از طوماری كه از دهان من نوشتی در روز صَوْم در خانه خداوند در گوش قوم بخوان و نیز آنها را در گوش تمامی یهودا كه از شهرهای خود میآیند بخوان.7شاید كه به حضور خداوند استغاثه نمایند و هر كدام از ایشان از راه بد خود بازگشت كنند زیرا كه خشم و غضبی كه خداوند درباره این قوم فرموده است عظیم میباشد.»8پس باروك بن نیریا به هر آنچه ارمیا نبی او راامر فرموده بود عمل نمود و كلام خداوند را در خانه خداوند از آن طومار خواند.9و در ماه نهم از سال پنجم یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا، برای تمامی اهل اورشلیم و برای همه كسانی كه از شهرهای یهودا به اورشلیم میآمدند، برای روزه به حضور خداوند ندا كردند.10و باروك سخنان ارمیا را از آن طومار در خانه خداوند در حجره جَمَریا ابن شافان كاتب در صحن فوقانی نزد دهنه دروازه جدید خانه خداوند به گوش تمامی قوم خواند.11و چون میكایا ابن جَمَریا ابن شافان تمامی سخنان خداوند را از آن طومار شنید،12به خانه پادشاه به حجره كاتب آمد و اینك جمیع سروران در آنجا نشسته بودند یعنی اَلِیشاماع كاتب و دَلایا ابن شَمَعْیا و اَلنْاتان بن عَكبُور و جَمَریا ابن شافان و صِدِقیا ابن حَنَنْیا و سایر سروران.13پس میكایا تمامی سخنانی را كه از باروك وقتی كه آنها را به گوش خلق از طومار میخواند شنید برای ایشان باز گفت.14آنگاه تمامی سروران یهودی ابن نَتَنْیا ابن شَلَمْبا ابن كُوشی را نزد باروك فرستادند تا بگوید: «آن طوماری را كه به گوش قوم خواندی به دست خود گرفته، بیا.» پس باروك بن نَیریا طومار را به دست خود گرفته، نزد ایشان آمد.15و ایشان وی را گفتند: «بنشین و آن را به گوشهای ما بخوان.» و باروك به گوش ایشان خواند.16و واقع شد كه چون ایشان تمامی این سخنان را شنیدند با ترس به یكدیگر نظر افكندند و به باروك گفتند: «البته تمامی این سخنان را به پادشاه بیان خواهیم كرد.»17و از باروك سؤال كرده، گفتند: «ما را خبر بده كه تمامی این سخنان را چگونه از دهان او نوشتی.»18باروك به ایشان گفت: «او تمامی این سخنان را از دهان خود برای من میخواند و من با مركّب در طومار مینوشتم.»19سروران به باروك گفتند: «تو و ارمیا رفته، خویشتن را پنهان كنید تا كسی نداند كه كجا میباشید.»20پس طومار را در حجره اَلِیشاماع كاتب گذاشته، به سرای پادشاه رفتند وتمامی این سخنان را به گوش پادشاه باز گفتند.21و پادشاه یهودی را فرستاد تا طومار را بیاورد و یهودی آن را از حجره الیشاماع كاتب آورده، در گوش پادشاه و در گوش تمامی سرورانی كه به حضور پادشاه حاضر بودند خواند.22و پادشاه در ماه نهم در خانه زمستانی نشسته و آتش پیش وی بر منقل افروخته بود.23و واقع شد كه چون یهودی سه چهار ورق خوانده بود، (پادشاه) آن را با قلمتراش قطع كرده، در آتشی كه بر منقل بود انداخت تا تمامی طومار در آتشی كه در منقل بود سوخته شد.24و پادشاه و همه بندگانش كه تمامی این سخنان را شنیدند، نه ترسیدند و نه جامه خود را چاك زدند.25لیكن اَلناتان و دَلایا و جَمَریا از پادشاه التماس كردند كه طومار را نسوزاند اما به ایشان گوش نگرفت.26بلكه پادشاه یرَحْمِیئیل شاهزاده و سَرایا ابن عَزَرْئیل و شَلَمْیا ابن عَبْدِئیل را امر فرمود كه باروك كاتب و ارمیا نبی را بگیرند. اما خداوند ایشان را مخفی داشت.27و بعد از آنكه پادشاه طومار و سخنانی را كه باروك از دهان ارمیا نوشته بود سوزانید، كلام خداوند بر ارمیا نازل شده، گفت:28«طوماری دیگر برای خود باز گیر و همه سخنان اولین را كه در طومار نخستین كه یهویاقیم پادشاه یهودا آن را سوزانید بر آن بنویس.29و به یهویاقیم پادشاه یهودا بگو خداوند چنین میفرماید: تو این طوماررا سوزانیدی و گفتی چرا در آن نوشتی كه پادشاه بابل البته خواهد آمد و این زمین را خراب كرده، انسان و حیوان را از آن نابود خواهد ساخت.30بنابراین خداوند درباره یهویاقیم پادشاه یهودا چنین میفرماید كه برایش كسی نخواهد بود كه بر كرسی داود بنشیند و لاش او روز در گرما و شب در سرما بیرون افكنده خواهد شد.31و بر او و بر ذریتّش و بر بندگانش عقوبت گناه ایشان را خواهم آورد و بر ایشان و بر سكنه اورشلیم و مردان یهودا تمامی آن بلا را كه دربارهایشان گفتهام خواهم رسانید زیرا كه مرا نشنیدند.»32پس ارمیا طوماری دیگر گرفته، به باروك بن نیریای كاتب سپرد و او تمامی سخنان طوماری را كه یهویاقیم پادشاه یهودا به آتش سوزانیده بود از دهان ارمیا در آن نوشت و سخنان بسیاری نیز مثل آنها بر آن افزوده شد.
مخالفت با ارمیا
ارمیا پیغام خداوند را بر طوماری نوشت اما پادشاه آن را سوزاند. ممکن است که این اقدام به عنوان نمایانگر قطعیت این پیشگوییها درک شود.
See: and
«رخ داد» این عبارت در اینجا به کار میرود تا نشانه آغاز قسمت جدیدی از داستان باشد. اگر زبان شما راهکار دیگری برای انجام این کار دارد، می توانید از آن استفاده کنید.
یهویاقیم[ یهویاکین] برای بیش از سه سال پادشاه یهودا بود. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۵: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
عبارت «این کلام» به پیغامی که در ادامه میآید، اشاره دارد.
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
«خداوند[یهوه] فرمود»
«تمامی امّتها»
«به تو از آن گفتم»
«از زمان پادشاهی یوشیا تا به امروز»
«ممکن است مردم»
«برای آنها اتفاق بیافتد»
خداوند[یهوه] سبک زندگی مردم را به «راهی» که در آن گام بر میدارند، تشبیه میکند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۸: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «طریقهای شریرانه زندگیشان»
واژگان «عصیان» و «گناه» کنایه از اشخاصی است که مرتکب این گناه و عصیان میشوند. ترجمه جایگزین: «ایشان را برای گناهان و عصیانشان ببخشم»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید. ترجمه جایگزین: «خواندم ... در متن من ... به من ... دادم ... گفتم»
«در حالی که ارمیا سخن میگفت، باروک سخنان خداوند[یهوه] را که ارمیا میگفت، بر روی طوماری مینوشت»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید. ترجمه جایگزین: «خواندم... در متن من ... به من ... دادم ... گفتم»
«از روی طومار با صدای بلند بخوان» یا «از روی طومار اعلان کن»
«باید با صدای بلند خوانده شود» یا «باید اعلان شود»
«تا مردمی که در خانه خداوند[یهوه] هستند آن را بشنوند». ببینید که عبارت مشابه در ارمیا۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
«تا همه مردم یهودا که از شهرهایشان میآیند، بشنوند» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا همچنان به باروک فرمان میدهد.
«ممکن است که استدعا کنند»
«خداوند[یهوه] استدعای رحمت ایشان را بشنود و بر طبق درخواستشان عمل نماید»
واژه «نمایند» به مردمی که در خانه خداوند[یهوه] حضور داشتند و مردمی که از شهرهایشان آمده بودند، اشاره دارد.
خداوند[یهوه] سبک زندگی افراد را به «راهی» که در آن گام بر میدارند تشبیه میکند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۸: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «راههای شریرانه زندگی»
«خشم و عصبانیت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
این نهمین ماه از گاهشمار عبری است. همزمان با اواخر نوامبر و ابتدای دسامبر در گاهشمار غربی میباشد. «پس از این که یهویاکین برای بیش از پنج سال پادشاه بود، در ماه نهم»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۵: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
«به همگان اعلام کرد که روزه خواهند گرفت»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند.
نام یک شخص است.
«که كاتب بود»
«در ورودی دروازه جدید خانه خداوند[یهوه]»
سخنان ارمیا را خواند
«جایی که همه مردم بتوانند او را بشنوند» بینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا «چون» برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه میآید، استفاده میشود.
«میکایا که پسر جَمَریا، پسر شافان بود»
نام یک شخص است.
بینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۰ به چه شکل ترجمه شده است.
«به آن چه میخواهم بگویم، توجه کنید»
اینها اسامی افراد میباشند.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۶: ۲۰ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۳ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۸: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
«همه دیگر مقامات»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۲ به چه شکل ترجمه شده است.
«تا مردم بتوانند بشنوند» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
اینها اسامی افراد است.
«بنابراین میتوانیم بشنویم که آن را خواندهاید» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
«طومار را با صدای بلند بخوان»
این عبارت در اینجا برای نشان دادن یک رویداد مهم در داستان استفاده میشود. اگر زبان شما راهکاری دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید از آن استفاده کنید.
واژه «ایشان» به مقامات اشاره دارد.
سخنانی که باروک با صدای بلند از روی طومار خواند.
«چگونه نوشتی»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۴ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا با صدای بلند سخن گفت تا باروک بتواند سخنان او را بنویسد.
«برای نگارش از مركّب استفاده کردم»
مایعی تیره رنگ که برای نوشتن استفاده میشود.
ممکن است لازم باشد که این جمله را کامل بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ارمیا نیز باید خود را پنهان نماید»
عبارت «میباشید» به ارمیا و باروک اشاره دارد، بنابراین جمع است.
«سپس مقامات»
«طومار را در حجره اَلِیشاماع كاتب قرار دهید تا از امنیت برخوردار باشد»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۲ به چه شکل ترجمه شده است.
«جایی که پادشاه بتواند بشنود» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا این کلمه برای نشان دادن وقفه در خط اصلی داستان استفاده میشود. ارمیا شروع به گفتن قسمت جدیدی از داستان میکند.
این نهمین ماه از گاهشمار عبری است، پایان فصل کاشت و آغاز فصل سرما است. اواخر نوامبر و اوایل دسامبر در گاهشمار غربی است.
«منقل با آتش افروخته در مقابل او قرار داشت»
شومینهای که مردم میتوانند آن را جابهجا کنند.
این عبارت در اینجا برای نشان دادن یک رویداد مهم در داستان استفاده میشود. اگر زبان شما راهکاری دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید از آن استفاده کنید.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
این ستون واژگان در طومار است.
«آن بخش از طومار را قطع کرد»
«با استفاده از چاقو کاتب» یا «با استفاده از نوعی چاقو که کاتبان استفاده میکنند»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۲۲ به چه شکل ترجمه شده است.
«تا زمانی که طومار کاملاً از بین رفت»
سخنانی که باروک چنان که ارمیا گفت، نوشته بود.
عملی که نمایانگر اندوه شدید مردم بود. ترجمه جایگزین: «و با پاره کردن لباس خود عزاداری نکردند»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۲ به چه شکل ترجمه شده است.
«از پادشاه استدعا کردند»
اینها اسامی افراد است.
«از اقوام پادشاه»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «سپس خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] پس از دیکته درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند. شاید شما نیز بخواهید همچون UDB از اول شخص در ترجمه استفاده نمایید.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۴ به چه شکل ترجمه شده است.
«دوباره طوماری برای خود بگیر»
«نخستین طومار»
یهویاقیم[یهویاکین] از این سؤال استفاده میکند تا تأکید کند که ارمیا نباید مینوشت که پادشاه بابل میآید و حمله میکند. ترجمه جایگزین: «نباید مینوشتی... حیوان از آن» یا «اشتباه کردی که نوشتی... حیوان از آن»
«و نابود خواهد کرد»
نشستن بر تخت کنایه از فرمانروایی به عنوان پادشاه است. ترجمه مشابه در ارمیا ۲۹: ۱۶ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «پادشاهی که همانند داوود بر اسرائیل حکمرانی میکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم اجساد شما را بیرون میاندازند»
«اجساد شما»
«به طوری که در معرض گرمای خشک روز قرار بگیرد»
یخی که در شبهای سرد بر روی چمن شکل میگیرد
«از همه شما»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند.
اسم انتزاعی «از دهان» می تواند به شکل فعل ترجمه شود. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «باروک در حالی که ارمیا سخن میگفت، آن را نوشت»
«که یهویاکین پادشاه یهودا در آتش سوزانده بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «علاوه بر این، ارمیا و باروک بسیاری از کلمات دیگری را که شبیه کلماتی که در نخستین طومار بودند، به این طومار افزودند»
1و صدقیا ابن یوشیا پادشاه به جای كُنیاهو ابن یهویاقیم كه نبوكدرصّر پادشاه بابل او را بر زمین یهودا به پادشاهی نصب كرده بود، سلطنت نمود.2و او و بندگانش و اهل زمین به كلام خداوند كه به واسطه ارمیا نبی گفته بود گوش ندادند.3و صدقیا پادشاه، یهُوكَل بن شَلَمْیا و صَفَنیا ابن مَعَسِیا كاهن را نزد ارمیای نبی فرستاد كه بگویند: «نزد یهوه خدای ما به جهت ما استغاثه نما.»4و ارمیا در میان قوم آمد و شد مینمود زیرا كه او را هنوز در زندان نینداخته بودند.5و لشكر فرعون از مصر بیرون آمدند و چون كلدانیانی كه اورشلیم را محاصره كردهبودند، خبر ایشان را شنیدند، از پیش اورشلیم رفتند.6آنگاه كلام خداوند بر ارمیا نبی نازل شده، گفت:7«یهوه خدای اسرائیل چنین میفرماید: به پادشاه یهودا كه شما را نزد من فرستاد تا از من مسألت نمایید چنین بگویید: اینك لشكر فرعون كه به جهت اعانت شما بیرون آمدهاند، به ولایت خود به مصر مراجعت خواهند نمود.8و كلدانیان خواهند برگشت و با این شهر جنگ خواهند كرد و آن را تسخیر نموده، به آتش خواهند سوزانید.9و خداوند چنین میگوید كه خویشتن را فریب ندهید و مگویید كه كلدانیان از نزد ما البته خواهند رفت، زیرا كه نخواهند رفت.10بلكه اگر تمامی لشكر كلدانیانی را كه با شما جنگ مینمایند چنان شكست میدادید كه از ایشان غیر از مجروحشدگان كسی نمیماند، باز هر كدام از ایشان از خیمه خود برخاسته، این شهر را به آتش میسوزانیدند.»11و بعد از آنكه لشكر كلدانیان از ترس لشكر فرعون از اورشلیم كوچ كرده بودند، واقع شد12كه ارمیا از اورشلیم بیرون میرفت تا به زمین بنیامین برود و در آنجا از میان قوم نصیب خود را بگیرد.13و چون به دروازه بنیامین رسید، رئیس كشیكچیان مسمّی به یرْئِیا ابن شَلَمْیا ابن حَنَنْیا در آنجا بود و او ارمیای نبی را گرفته، گفت: «نزد كلدانیان میروی؟»14ارمیا گفت: «دروغ است، نزد كلدانیان نمیروم.» لیكن یرْئِیا به وی گوش نداد و ارمیا را گرفته او را نزد سروران آورد.15و سروران بر ارمیا خشم نموده، او را زدند و او را در خانهیوناتان كاتب به زندان انداختند زیرا آن را زندان ساخته بودند.16و چون ارمیا در سیاهچال به یكی از حجرهها داخل شده بود و ارمیا روزهای بسیار در آنجا مانده بود،17آنگاه صدقیا پادشاه فرستاده، او را آورد و پادشاه در خانه خود خفیةً از او سؤال نموده، گفت كه «آیا كلامی از جانب خداوند هست؟» ارمیا گفت: «هست و گفت به دست پادشاه بابل تسلیم خواهی شد.»18و ارمیا به صدقیا پادشاه گفت: «و به تو و بندگانت و این قوم چه گناه كردهام كه مرا به زندان انداختهاید؟19و انبیای شما كه برای شما نبوّت كرده، گفتند كه پادشاه بابل بر شما و بر این زمین نخواهد آمد كجا میباشند؟20پس الا´ن ای آقایم پادشاه بشنو: تمنّا اینكه استدعای من نزد تو پذیرفته شود كه مرا به خانه یوناتان كاتب پس نفرستی مبادا در آنجا بمیرم.»21پس صدقیا پادشاه امر فرمود كه ارمیا را در صحن زندان بگذارند. و هر روز قرص نانی از كوچه خبّازان به او دادند تا همه نان از شهر تمام شد. پس ارمیا در صحن زندان ماند.
وضعیت طنزآمیز
ارمیا را به دلیل نبوت کلام خدا به زندان انداختند. سپس پادشاه از او پرسید: «آیا هیچ سخنی از خدا وجود دارد؟» این یک نوعی از طنز است. پادشاه به سادگی با کلام اصلی خدا موافق نبود.
and )
در متن عبری «یكنیا» است که عنوانی دیگر از نام یهوْیاقیم[یهویاکین] است که در بیشتر نسخههای مدرن برای اشاره به همان پادشاه استفاده شده است.
«از سرزمین یهودا»
اینجا دست [در متن فارسی این واژه وجود ندارد] جزگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «او ارمیا نبی را به اعلان واداشت»
«خداوند[یهوه] فرموده بود»
واضح نیست که چرا ارمیا خود را به نام میخواند.
نام یک شخص است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۱: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
«برای ما» یا «به خاطر ما» واژه «ما» به صدقیای پادشاه و سایر مردم اشاره دارد.
اینجا این کلمه برای نشان دادن وقفه در خط اصلی داستان استفاده میشود. راوی اطلاعات پیشزمینه را در مورد آن چه ارمیا قبل از ارسال پیغام به صدقیا انجام میداد، بیان میکند.
اینجا «آمد و شد مینمود» اصطلاحی است به این معنی که او آزاد بود که در آنجا رفت و آمد کند. ترجمه جایگزین: «ارمیا میتوانست با هر کسی به هر کجا که میخواست برود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا هیچ کس او را به زندان نیانداخته بود»
«بیرون فرستاد»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا نبی سخن گفت»
واژه «بگویید» به آن دو مردی که صدقیای پادشاه نزد ارمیا، یهوکال پسر شَلَمْیا و صفنیا پسر مَعَسِیا کاهن فرستاد.
واژه «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
با ترجمه «به جنگ علیه آن بپردازید و آن را بگیرید و بسوزانید» در ارمیا ۳۴: ۲۲ مقایسه نمایید.
واژه «خویشتن» به صدقیای پادشاه و سایر مردم یهودا اشاره دارد.
مردم یهودا فکر میکردند چون کلدانیان ایشان را ترک کردهاند، در امنیت میباشند. ترجمه جایگزین: «مطمئناً در امنیت هستیم زیرا کلدانیان ما را ترک میکنند»
«مردان زخمی بلند میشوند»
«این اتفاق رخ داد» این عبارت در اینجا به کار می رود تا نشانه آغاز قسمت جدیدی از داستان باشد. اگر زبان شما راهکار دیگری برای انجام این کار دارد، میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
«قطعه زمینی» یا «مقداری زمین»
«در میان اقوام خویش» ارمیا اهل زمین عناتوت در سرزمین بنیامین بود. (ارمیا ۱: ۱)
نام یک دروازه است.
نام یک شخص است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۸: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
فرار از مشکلات و ترک افرادی که به کمک نیاز دارند.
اینجا به معنی فرار از مشکلات و ترک افرادی که به کمک نیاز دارند است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۷: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است.
«یوناتان، که کاتب بود» نام یک شخص است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مقامات ارمیا را در اتاقی که زیر زمین بود، قرار دادند»
«ارمیا را آورد»
قصر صدقیای پادشاه
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «مطمئناً تو را را تحت کنترل پادشاه بابل قرار خواهم داد» یا «قطعاً به پادشاه بابل اجازه خواهم داد، هر کاری را که میخواهد با تو انجام دهد»
ارمیا این سؤال را مطرح میکند تا تأکید کند که کار اشتباهی انجام نداده است. ترجمه جایگزین: «من هیچ اشتباهی در مقابل شما انجام ندادهام ... زندان»
مردم پادشاهی یهودا
«قرار دادهاید»
ارمیا این پرسش را مطرح می کند تا تأکید کند که سایر انبیا دروغ میگویند، اما او مرتکب اشتباهی نشده بود، زیرا که حقیقت را گفته است. ترجمه جایگزین: «انبیای شما که نبوت میکردند ... علیه این سرزمین آشکارا در اشتباه بودند، اما اکنون مشخص است که من حقیقت را به شما میگفتم»
واژه «شما» به صدقیای پادشاه و سایر مردم پادشاهی یهودا اشاره میکند.
«به شما یا به این زمین حمله نخواهند کرد»
«استدعای مرا برای رحمت بشنو و به جا بیاور» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۷ به چه شکل ترجمه شده است.
«خانه یوناتان، که کاتب است» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۷: ۱۵ به چه شکل ترجمه شده است.
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمان او نیز قرص نانی به ارمیا میدادند»
«از خیابانی که نانوایان کار میکردند»
1و شَفَطْیا ابن مَتّان و جَدَلْیا ابن فَشْحُور و یوكَل بن شَلَمْیا و فَشْحُور بن مَلْكیا سخنان ارمیا را شنیدند كه تمامی قوم را بدانها مخاطب ساخته، گفت:2« خداوند چنین میگوید: هر كه در این شهر بماند از شمشیر و قحط و وبا خواهد مرد، اما هر كه نزد كلدانیان بیرون رود خواهد زیست و جانش برای او غنیمت شده، زنده خواهد ماند.3خداوند چنین میگوید: این شهر البته به دست لشكر پادشاه بابل تسلیم شده، آن را تسخیر خواهد نمود.»4پس آن سروران به پادشاه گفتند: «تمنّا اینكه این مرد كشته شود زیرا كه بدین منوال دستهای مردان جنگی را كه در این شهر باقی ماندهاند و دستهای تمامی قوم را سُست میكند چونكه مثل این سخنان به ایشان میگوید. زیرا كه این مرد سلامتی این قوم را نمیطلبد بلكه ضرر ایشان را.»5صدقیا پادشاه گفت: «اینك او در دست شما است زیرا پادشاه به خلاف شما كاری نمیتواند كرد.»6پس ارمیا را گرفته او را در سیاهچال مَلْكیا ابن مَلِكْ كه در صحن زندان بود انداختند و ارمیا را به ریسمانها فرو هشتند و در آن سیاهچال آب نبود لیكن گِل بود و ارمیا به گِل فرو رفت.7و چون عَبَدْمَلَكْ حبشی كه یكی از خواجهسرایان و در خانه پادشاه بود شنید كه ارمیا را به سیاهچال انداختند (و به دروازه بنیامین نشسته بود)،8آنگاه عبدملك از خانه پادشاه بیرون آمد و به پادشاه عرض كرده، گفت:9«كه ای آقایم پادشاه، این مردان در آنچه به ارمیای نبی كرده و او را به سیاهچال انداختهاند، شریرانه عمل نمودهاند و او در جایی كه هست از گرسنگی خواهد مرد، زیرا كه در شهر هیچ نان باقی نیست.»10پس پادشاه به عبدملك حبشی امر فرموده، گفت: «سی نفر از اینجا همراه خود بردار و ارمیای نبی را قبل از آنكه بمیرد از سیاهچال برآور.»11پس عبدملك آن كسان را همراه خود برداشته، به خانه پادشاه از زیر خزانه داخل شد و از آنجا پارچههای مندرس و رقعههای پوسیده گرفته،آنها را با ریسمانها به سیاهچال نزد ارمیا فروهشت.12و عبدملك حبشی به ارمیا گفت: «این پارچههای مندرس و رقعههای پوسیده را زیر بغل خود در زیر ریسمانها بگذار.» و ارمیاچنین كرد.13پس ارمیا را با ریسمانها كشیده، او را از سیاهچال برآوردند و ارمیا در صحن زندان ساكن شد.14و صدقیا پادشاه فرستاده، ارمیا نبی را به مدخل سومی كه در خانه خداوند بود نزد خود آورد و پادشاه به ارمیا گفت: «من از تو مطلبی میپرسم، از من چیزی مخفی مدار.»15ارمیا به صدقیا گفت: «اگر تو را خبر دهم آیا هر آینه مرا نخواهی كُشت و اگر تو را پند دهم مرا نخواهی شنید؟»16آنگاه صدقیا پادشاه برای ارمیا خفیةً قسم خورده، گفت: «به حیات یهوه كه این جان را برای ما آفرید قسم كه تو را نخواهم كشت و تو را به دست این كسانی كه قصد جان تو دارند تسلیم نخواهم كرد.»17پس ارمیا به صدقیا گفت: «یهوه خدای صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: اگر حقیقتاً نزد سروران پادشاه بابل بیرون روی، جان تو زنده خواهد ماند و این شهر به آتش سوخته نخواهد شد بلكه تو و اهل خانهات زنده خواهید ماند.18اما اگر نزد سروران پادشاه بابل بیرون نروی، این شهر به دست كلدانیان تسلیم خواهد شد و آن را به آتش خواهند سوزانید و تو از دست ایشان نخواهی رست.»19اما صدقیا پادشاه به ارمیا گفت: «من از یهودیانی كه بطرف كلدانیان شدهاند میترسم، مبادا مرا به دست ایشان تسلیم نموده، ایشان مرا تفضیح نمایند.»20ارمیا در جواب گفت: «تو را تسلیم نخواهند كرد. مستدعی آنكه كلام خداوند را كه به تو میگویم اطاعت نمایی تا تو را خیریتشود و جان تو زنده بماند.21اما اگر از بیرون رفتن ابا نمایی كلامی كه خداوند بر من كشف نموده این است:22اینك تمامی زنانی كه در خانه پادشاه یهودا باقی ماندهاند، نزد سروران پادشاه بابل بیرون برده خواهند شدو ایشان خواهند گفت: اَصْدِقای تو تو را اغوا نموده، بر تو غالب آمدند و الا´ن چونكه پایهای تو در لجن فرو رفته است ایشان به عقب برگشتهاند.23و جمیع زنانت و فرزندانت را نزد كلدانیان بیرون خواهند برد و تو از دست ایشان نخواهی رست، بلكه به دست پادشاه بابل گرفتار خواهی شد و این شهر را به آتش خواهی سوزانید.»24آنگاه صدقیا به ارمیا گفت: «زنهار كسی از این سخنان اطلاع نیابد و نخواهی مرد.25و اگر سـروران بشنونـد كه با تـو گفتگـو كـردهام و نـزد تو آمـده، تـو را گوینـد تمنّـا اینكه مـا را از آنچه به پادشاه گفتی و آنچـه پادشـاه به تـو گفـت اطـلاع دهی و آن را از ما مخفـی نـداری تا تـو را به قتل نرسانیم،26آنگاه به ایشـان بگـو: من عـرض خود را به حضور پادشـاه رسانیـدم تا مرا بـه خانـه یوناتـان بـاز نفرستـد تـا در آنجـا نمیـرم.»27پس جمیع سروران نزد ارمیا آمده، از او سؤال نمودند و او موافق همه این سخنانی كه پادشاه به او امر فرموده بود به ایشان گفت.پس از سخن گفتن با او باز ایستادند چونكه مطلب فهمیده نشد.28و ارمیا در صحن زندان تا روز فتح شدن اورشلیم ماند؛ و هنگامی كه اورشلیم گرفته شد، در آنجا بود.
تسلیم شوید و زنده بمانید
اگر پادشاه از خداوند[یهوه] اطاعت کند و تسلیم بابل شود، اجازه خواهد یافت که زنده بماند و شهر نیز به آتش نخواهد سوخت. اما اگر امتناع کند، اسیر شده و شهر نیز به آتش کشیده خواهد شد. درک این موضوع که خداوند[یهوه] از این امّت بیخدا و بیگانه استفاده میکند، نیازمند ایمان است.
and )
اینها اسامی افراد است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کس در این شهر بماند، با شمشیر، قحطی و وبا خواهد مرد» یا «من هر کسی را که در این شهر بماند با شمشیر، قحطی و وبا خواهم کشت»
کسی که تسلیم بابل میشود، زنده خواهد ماند، حتی اگر تمام دارایی خود را از دست بدهد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۱: ۹ به چه شکل ترجمه شده است.
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من به ارتش پادشاه بابل اجازه خواهم داد كه اورشلیم را فتح کنند»
خواننده باید درک کند که دیگران به پادشاه بابل در تصرف شهر کمک میکنند. «ارتش او آن را تصرف خواهند کرد»
«دستور دهید کسی این مرد را بکشد»
دست سُست کنایه از شخص هراسان است. ترجمه جایگزین: «او باعث میشود که سربازان و همه مردم شهر دلیری خود را از دست دهند»
«زیرا ارمیا برای امنیت مردم تلاش نمینماید، بلکه تلاش او در جهت اتفاقات بد برای این مردم است»
«به دقت گوش کن»
دست کنایه از قدرتی است که دست آن را به عمل میآورد. ترجمه جایگزین: «میتوانید هر کاری را که میخواهید با او انجام دهید»
آنها به معنای واقعی کلمه «ارمیا را با طناب پایین انداختند»، اما واژه «پرتاب کردن» مبالغه آمیز است و نمایانگر رفتار سختی است که به او نشان دادند. ممکن است زبان شما روش دیگری برای بیان این موضوع داشته باشد. ترجمه جایگزین: «آنها به سختی او را به سیاهچال انداختند»
یک حفره عمیق در زمین که مردم آب باران را جمعآوری و ذخیره میکنند.
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
این بیانگر چگونگی «به سیاهچال انداختن ارمیا» است.
اینجا کلمه «چون» برای نشان دادن وقفه در خط اصلی داستان استفاده میشود. راوی آغاز به گفتن قسمت جدیدی از داستان میکند.
نام شخصی است از حبشه.
در اینجا کلمه «اکنون» [در متن فارسی وجود ندارد] نشانگر شکاف در خط اصلی داستان است که در آن راوی اطلاعات پس زمینهای راجع به آن چه شاه انجام میداد، ارائه میدهد.
احتمالاً صدقیای پادشاه پروندههای حقوقی را میشنوید و قضاوت میکرد.
یکی از ورودیهای شهر اورشلیم است که مرد به یاد بنیامین، پسر یعقوب نامگذاری کرده بودند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«۳۰ مرد»
«از طناب برای پایین فرستادن آنها استفاده کردند»
«بین بازوهایتان و طنابها»
اینجا واژه «آنها» [در فارسی به شکل دیگری وجود دارد] به برخی از سی مردی که همراه عَبَدْمَلَكْ بودند، اشاره دارد.
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ارمیا این پرسش را برای ابراز عقیده خود مطرح می كند كه اگر پاسخ صادقانه به پادشاه دهد، آیا او را نخواهد كشت. ترجمه جایگزین: «اگر حقیقت را به تو بگویم، مطمئناً مرا خواهی کشت»
مردم عبارت «به راستی که خداوند[یهوه] زنده است» را برای تأکید بر روی حقانیت آن چه که در ادامه میگویند، استفاده میکردند. این راهی برای بیان یک وعده رسمی است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «من به خداوند[یهوه] کسی که ما را آفریده است، رسماً قول میدهم»
اینجا واژه «دست» به قدرت و کنترل شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به آن مردان اجازه نخواهم داد تو را دستگیر کنند»
این عبارت بیانگر تمایل یا تلاش برای کشتن شخصی است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۱: ۲۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «تلاش برای کشتن تو دارند»
نام یک قوم کنایه از مردم آن قوم است. ترجمه جایگزین: «خدای بنی اسرائیل»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش بابل این شهر را به آتش نخواهد سوزانید»
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۸: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «به کلدانیان اجازه خواهم داد که این شهر را فتح کنند» یا «به کلدایان اجازه خواهم داد هر کاری که میخواهند با این شهر انجام دهند»
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. ترجمه جایگزین: «از قدرت ایشان نجات نخواهی یافت»
از مشکلات فرار کرد و افرادی که به کمک نیاز داشتند را رها کرد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۷: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است.[ در فارسی متفاوت است]
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ممکن است کلدانیان من را تحت کنترل مردم یهودا که گریختهاند، قرار دهند» یا «ممکن است کلدانیان به مردم یهودا که گریختهاند اجازه دهند هر کاری که میخواهند با من انجام دهند»
اینجا واژه «ایشان» به مردم یهودا که گریختهاند، اشاره دارد.
«کلدانیان تو را به یهودیان تسلیم نخواهند کرد» اینجا «تو» به صدقیا اشاره دارد.
واژه «این» به آن چه که ارمیا در ادامه خواهد گفت، اشاره دارد.
ارمیا به سخن گفتن با صدقیای پادشاه ادامه میدهد.
خواننده باید درک کند که مقامات این زنان را به عنوان برده میگیرند. ترجمه جایگزین: «سربازان تمام زنانی را که باقی ماندهاند به مقامات پادشاه بابل میدهند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دوستانت تو را اغوا نمودهاند»
پادشاه اکنون ناتوان است.
خواننده باید درک کند که مقامات این افراد را به عنوان برده میگیرند. ترجمه جایگزین: «سربازان زنان و فرزندان شما را به کلدانیان میدهند»
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. ترجمه جایگزین: «از قدرت ایشان نجات نخواهی یافت»
واژه «دست» کنایه از قدرت و کنترلی است که دست آن را به عمل میآورد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. خواننده احتمالاً باید درک کند که افراد بسیاری به پادشاه در انجام این کار کمک میکنند. ترجمه جایگزین: «لشکر پادشاه بابل شما را اسیر خواهند کرد و شهر را آتش خواهند زد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۷: ۱۵ به چه شکل ترجمه شده است.
اسم انتزاعی «سخنان» میتواند به عنوان فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «آن چه ارمیا و پادشاه به یکدیگر گفتند»
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«تا روزی که ارتش بابل اورشلیم را تصرف کرد»
1در ماه دهم از سال نهم صدقیاپادشاه یهودا، نبوكدرصّر پادشاه بابل با تمامی لشكر خود بر اورشلیم آمده، آن را محاصره نمودند.2و در روز نهم ماه چهارم از سال یازدهم صدقیا در شهر رخنه كردند.3و تمام سروران پادشاه بابل داخل شده، در دروازه وسطی نشستند یعنی نَرْجَلْ شَرأصَرْ و سَمْجَرْنَبُو و سَرسَكیم رئیس خواجه سرایان و نَرْجَل شَرأصَرْ رئیس مجوسیان و سایر سرداران پادشاه بابل.4و چون صدقیا پادشاه یهودا و تمامی مردان جنگی این را دیدند، فرار كرده، به راه باغ شاه از دروازهای كه در میان دو حصار بود در وقت شب از شهر بیرون رفتند و (پادشاه) به راه عَرَبَه رفت.5و لشكر كلدانیان ایشان را تعاقب نموده، در عَرَبَه اَریحا به صدقیا رسیدند و او را گرفتار كرده، نزد نبوكدرصّر پادشاه بابل به رِبْلَه در زمین حَماتْ آوردند و او بر وی فتوی داد.6و پادشاه بابل پسران صدقیا را پیش رویش در رِبْلَه به قتل رسانید و پادشاه بابل تمامی شُرفای یهودا را كشت.7و چشمان صدقیا را كور كرد و او را به زنجیرها بسته، به بابل برد.8و كلدانیان خانه پادشاه و خانههای قوم را به آتش سوزانیدند و حصارهای اورشلیم را منهدم ساختند.9و نَبُوزَرَدان رئیس جلاّدان، بقیه قوم را كه در شهر باقی مانده بودند و خارجین را كه بطرف او شده بودند و بقیه قوم را كه مانده بودند به بابل به اسیری برد.10لیكن نَبُوزَرَدان رئیس جلاّدان فقیران قوم را كه چیزی نداشتند در زمین یهودا واگذاشت و تاكستانها و مزرعهها در آن روز به ایشان داد.11و نبوكدرصّر پادشاه بابل درباره ارمیا به نبوزردان رئیس جلاّدان امر فرموده، گفت:12«اورا بگیر و به او نیك متوجه شده، هیچ اذیتی به وی مرسان بلكه هر چه به تو بگوید برایش بعمل آور.»13پس نبوزردان رئیس جلاّدان و نَبُوشَزْبان رئیس خواجه سرایان و نَرْجَل شَرأصَر رئیس مجوسیان و سایر سروران پادشاه بابل فرستادند14و ارسال نموده، ارمیا را از صحن زندان برداشتند و او را به جَدَلْیا ابن اَخیقام بن شافان سپردند تا او را به خانه خود ببرد. پس در میان قوم ساكن شد.15و چون ارمیا هنوز در صحن زندان محبوس بود، كلام خداوند بر وی نازل شده، گفت:16«برو و عَبَدْمَلَك حبشی را خطاب كرده، بگو: یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میفرماید: اینك كلام خود را بر این شهر به بلا وارد خواهم آورد و نه بخوبی و در آن روز در نظر تو واقع خواهد شد.17لیكن خداوند میگوید: من تو را در آن روز نجات خواهم داد و به دست كسانی كه از ایشان میترسی تسلیم نخواهی شد.18زیرا خداوند میگوید كه تو را البته رهایی خواهم داد و به شمشیر نخواهی افتاد، بلكه از این جهت كه بر من توكّل نمودی جان تو برایت غنیمت خواهد شد.»
نبوت نابودی اورشلیم به پایان رسید و تسخیر واقعی سرزمین موعود توسط بابل در این باب آغاز میشود.
and )
«به اورشلیم حمله کرد»
پس از این است که صدقیا برای هشت سال پادشاه یهودا بود. دهمین ماه از گاهشمار عبری است. در اواخر دسامبر و اوایل ژانویه در گاهشمار غربی است. ترجمه جایگزین: «در دهمین ماه از نهمین سال پادشاهی صدقیا پادشاه یهودا»
See:
پس از این است که صدقیا برای بیش از ده سال پادشاه یهودا بود. در چهارمین ماه از گاهشمار عبری. روز یازدهم نزدیک به اوایل جولای در گاهشمار غربی است. ترجمه جایگزین: «در نهمین زور از چهارمین ماه از یازدهمین سال پادشاهی صدقیا»
See:
اینها اسامی اشخاص است.
«در میانه ورودی شهر» مرسوم بود که رهبران بر دروازه شهر برای بحث در مورد مسائل مهم بنشینند.
«آنها در شب از مسیری که از باغ پادشاه بیرون میرفت، شهر را ترک کردند»
زمینی مسطح در انتهای جنوبی دره است.
رِبْلَه شهری در قلمرو حَماتْ بود که در سوریه قرار دارد.
«تعقیب نموده و گرفتار کردند»
«تصمیم گرفتند چگونه او را مجازات کنند»
عبارت «چشم» جزگویی برای کلیت شخص است. خواننده نیز باید درک کند که دیگران احتمالاً به پادشاه بابل کمک کردند تا فرزندان صدقیا را بکشند. ترجمه جایگزین: «صدقیا را وادار کرد که شاهد کشته شدن پسرانش توسط سربازان پادشاه باشد»
«مردان پادشاه چشمان صدقیا را کور کردند» برای نابینا کردن یک فرد از کلمات معمول استفاده کنید. مشخص نیست که پادشاه بابل چشمان صدقیا را از جای خود درآورد یا خیر. خواننده باید درک کند که دیگران احتمالاً به پادشاه بابل کمک کردهاند که صدقیا را کور کند.
خانه صدقیا
خانههایی که متعلق به مردم اورشلیم بود.
نام یک شخص است.
«محافظ نَبوكدنَصّر»
این احتمالاً یک تعمیم است. ترجمه جایگزین: «افرادی که هنوز در شهر زندگی میکردند»
کلمه «هیچی» احتمالاً اغراق است. ترجمه جایگزین: «کسی که هیچ چیز با ارزشی ندارد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام یک شخص است.
فرستادند تا ارمیا را بگیرند. این را میتوان صریحاً بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردانی را فرستادند تا ارمیا را بگیرند»
اینها اسامی اشخاص است.
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
شاید لازم باشد در مورد افرادی که گوینده صحبت میکند صریحاً توضیح دهید. ترجمه جایگزین: «در میان مردمی که در یهودا ماندند»
این داستان قبل از وقایع بخش نخست باب اتفاق افتاده است.
اینجا این واژه به عنوان علامت بازگشت به خط داستان به کار میرود، درحالی که راوی آن چیزی را میگوید که خداوند[یهوه] بعد از این که نَبوكدنَصّر درباره ارمیا فرمان داده بود، به ارمیا میگوید. (ارمیا ۳۹: ۱۲- ۱۴)
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] در حالی که ... نگهبانی میشد به ارمیا پیامی داد. گفت» یا «در حالی که ارمیا ... نگهبانی میشد، خداوند[یهوه] این پیام را به او گفت»
محوطهای باز بود که توسط ساختمانهای کاخ پادشاه احاطه شده بود و زندانیان را در آن نگاه میداشتند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۲ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۸: ۷ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«من علیه این شهر فاجعه میآورم، و نه نیکویی، همان طور که گفتم انجام خواهم داد»
«زیرا خواهید دید که در آن روز اینها همه اتفاق میافتد»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با ارمیا ادامه میدهد.
اینجا واژه «دست» به اقتدار اشاره دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردانی که از آنها میترسی به تو آسیب نمیرسانند» یا «من به کسی اجازه نخواهم داد تو را تحت کنترل افرادی قرار دهد که از آنها می ترسی»
شمشیر کنایه از جنگ است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس با شمشیر تو را نخواهد کشت» یا «در جنگ نخواهی مرد»
«زنده»
1كلامی كه از جانب خداوند بر ارمیا نازل شد بعد از آنكه نبوزردان رئیس جلاّدان او را از رامه رهایی داد و وی را از میان تمامی اسیران اورشلیم و یهودا كه به بابل جلای وطن میشدند و او در میان ایشان به زنجیرها بسته شده بود برگرفت.2و رئیس جلاّدان ارمیا را گرفته، وی را گفت: «یهوه خدایت این بلا را درباره این مكان فرموده است.3و خداوند برحسب كلام خود این را به وقوع آورده، عمل نموده است.زیرا كه به خداوند گناه ورزیده و سخن او را گوش نگرفتهاید پس این واقعه به شما رسیده است.4و حال اینك من امروز تو را از زنجیرهایی كه بر دستهای تو است رها میكنم. پس اگر در نظرت پسند آید كه با من به بابل بیایی بیا و تو را نیكو متوجه خواهم شد. و اگر در نظرت پسند نیاید كه همراه من به بابل آیی، پس میا و بدان كه تمامی زمین پیش تو است هر جایی كه در نظرت خوش و پسند آید كه بروی به آنجا برو.»5و وقتی كه او هنوز برنگشته بود (وی را گفت): «نزد جدلیا ابن اخیقام بن شافان كه پادشاه بابل او را بر شهرهای یهودا نصب كرده است برگرد و نزد او در میان قوم ساكن شو یا هر جایی كه میخواهی بروی، برو.» پس رئیس جلاّدان او را توشه راه و هدیه داد و او را رها نمود.6و ارمیا نزد جدلیا ابن اخیقام به مِصْفَه آمده، نزد او در میان قومی كه در زمین باقی مانده بودند، ساكن شد.7و چون تمامی سرداران لشكر كه در صحرا بودند و مردان ایشان شنیدند كه پادشاه بابل جَدَلیا ابن اخیقام را بر زمین نصب كرده و مردان و زنان و اطفال و فقیران زمین را كه به بابل برده نشده بودند، به او سپرده است،8آنگاه ایشان نزد جدلیا به مصفه آمدند یعنی اسماعیل بن نَتَنْیا و یوحانان و یوناتان پسران قاریح و سرایا ابن تَنْحُومَت و پسران عیفای نَطُوفاتی و یزَنْیا پسر مَعْكاتی ایشان و مردان ایشان.9و جدلیا ابن اخیقام بن شافان برای ایشان و كسان ایشان قسم خورده، گفت: «از خدمت نمودن به كلدانیان مترسید. در زمین ساكنشوید و پادشاه بابل را بندگی نمایید و برای شما نیكو خواهد شد.10و اما من اینك در مصفه ساكن خواهم شد تا به حضور كلدانیانی كه نزد ما آیند حاضر شوم و شما شراب و میوهجات و روغن جمع كرده، در ظروف خود بگذارید و در شهرهایی كه برای خود گرفتهاید ساكن باشید.»11و نیز چون تمامی یهودیانی كه در موآب و در میان بنیعّمون و در ادوم و سایر ولایات بودند شنیدند كه پادشاه بابل، بقیهای از یهود را واگذاشته و جدلیا ابن اخیقام بن شافان را بر ایشان گماشته است،12آنگاه جمیع یهودیان از هر جایی كه پراكنده شده بودند مراجعت كردند و به زمین یهودا نزد جدلیا به مصفه آمدند و شراب و میوهجات بسیار و فراوان جمع نمودند.13و یوحانان بن قاریح و همه سرداران لشكری كه در بیابان بودند نزد جدلیا به مصفه آمدند،14و او را گفتند: «آیا هیچ میدانی كه بَعْلِیس پادشاه بنیعّمون اسماعیل بن نَتَنْیا را فرستاده است تا تو را بكشد؟» اما جدلیا ابن اخیقام ایشان را باور نكرد.15پس یوحانان بن قاریح جدلیا را در مصفه خفیةً خطاب كرده، گفت: «اذن بده كه بروم و اسماعیل بن نَتَنْیا را بكشم و كسی آگاه نخواهد شد. چرا او تو را بكشد و جمیع یهودیانی كه نزد تو فراهم آمدهاند پراكنده شوند و بقیه یهودیان تلف گردند؟»16امّا جدلیا ابن اخیقام به یوحانان بن قاریح گفت: «این كار را مكن زیرا كه درباره اسماعیل دروغ میگویی .»
صلح در یهودا
پس از فتح اورشلیم توسط بابل، این باب صلح در منطقه را آشکار مینماید. عمون، که قرار بود متحد یهودا علیه بابل باشد، احتمالاً به دنبال نابودی بابل از حمله به آنها با خراب کردن صلح در منطقه یهودا بود.
and
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۲: ۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد» یا «خداوند[یهوه] با ارمیا سخن گفت»
نام یک شخص است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۹ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که سربازان قصد داشتند به عنوان اسیر به بابل ببرند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«این فاجعه»
نبوزردان این را میگوید تا توجه ارمیا را به لحظه کنونی جلب کند.
«نظر» کنایه از طرز تفکر شخص است. ترجمه جایگزین: «این همان چیزی است که صحیح میپندارید»
اینها اسامی اشخاص است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
«در میان یهودیان»
«نظر» کنایه از طرز تفکر شخص است. ترجمه جایگزین: «این همان چیزی است که صحیح میپندارید»
«در یهودا مانده بودند»
این بخش جدیدی از داستان را نشان میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که سربازان دشمن به بابل اعزام نکرده بودند»
اینها اسامی اشخاص میباشد.
مردمی از دیار نَطُوفات و مَعْكات.
«به فرماندهان یهودا قسم خورد»
«به دقت بشنو» یا «توجه نما»
«میوههایی که در طول تابستان رسیده میشوند»
«در دست گرفتهاید». «گرفتن» اینجا یک اصطلاح نظامی است گدلیا در حال صحبت با سربازان بود (ارمیا ۴۰: ۷) کسی که ممکن است شهرها را تسخیر کرده یا به طریق دیگری تحت تسلط گرفته باشد.
«باقی مانده مردم یهودا»
«مسئول آنها قرار داده بود»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
«بر مردم یهودا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که بابلیها ایشان را رانده بودند»
«مقدار زیادی انگور و میوه تابستانی»
«میوههایی که در طول تابستان رسیده میشوند». ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۱۰ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۸ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
یوحانان و فرماندهان از این پرسش بدیهی برای هشدار به جدلیا استفاده می کنند. میتوان آن را به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باید بدانید که بَعْلِیس پادشاه بنیعّمون اسماعیل پسر نَتَنْیا را برای قتل شما فرستاد»
نام یک شخص است.
این اسامی را همانند ارمیا ۴۰: ۸ ترجمه کنید.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۶: ۲۴ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۸ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۸ به چه شکل ترجمه شده است.
«هیچ کس فکر نخواهد کرد که من این کار را کردهام»
یوحانان از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا سعی کند فکر جدلیا را تغییر دهد. میتوان آن را به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نباید اجازه دهید که او تو را بکشد»
یوحانان از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا جدلیا را وادار کند تا به این موضوع فکر کند که چه اتفاقی خواهد افتاد اگر کاری را که قصد انجامش را دارد، انجام دهد. ترجمه جایگزین: «اگر این کار را انجام دهی، تمام یهودا که نزد تو جمع شدهاند، پراکنده میشوند و بقیه یهودا از بین میرود»
واژه «جمیع» یک تعمیم است. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم یهودا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نزد تو آمدهاند» یا «که خداوند[یهوه] نزد تو آورده است»
«باقی مانده مردم یهودا» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که اسم مشابه در ارمیا ۲۶: ۲۴ به چه شکل ترجمه شده است.
1و در ماه هفتم واقع شد كه اسماعیل بن نَتَنْیا ابن الیشاماع كه از نسل پادشاهانبود، با بعضی از رؤسای پادشاه و ده نفر همراهش نزد جدلیا ابن اخیقام به مصفه آمدند و آنجا در مصفه با هم نان خوردند.2و اسماعیل بن نَتَنْیا و آن ده نفر كه همراهش بودند برخاسته، جدلیا ابن اخیقام بن شافان را به شمشیر زدند و او را كه پادشاه بابل به حكومت زمین نصب كرده بود كشت.3و اسماعیل تمامی یهودیانی را كه همراه او یعنی با جدلیا در مصفه بودند و كلدانیانی را كه در آنجا یافت شدند و مردان جنگی را كشت.4و در روز دوم بعد از آنكه جدلیا را كشته بود و كسی از آن اطلاع نیافته بود،5هشتاد نفر با ریش تراشیده و گریبان دریده و بدن خراشیده هدایا و بخور با خود آورده، از شكیم و شیلوه و سامره آمدند تا به خانه خداوند ببرند.6و اسماعیل بن نَتَنْیا به استقبال ایشان از مصفه بیرون آمد و در رفتن گریه میكرد و چون به ایشان رسید گفت: «نزد جدلیا ابن اخیقام بیایید.»7و هنگامی كه ایشان به میان شهر رسیدند، اسماعیل بن نَتَنْیا و كسانی كه همراهش بودند، ایشان را كشته، در حفره انداختند.8اما در میان ایشان ده نفر پیدا شدند كه به اسماعیل گفتند: «ما را مَكُش زیرا كه ما را ذخیرهای از گندم و جو و روغن و عسل در صحرا میباشد.» پس ایشان را واگذاشته، در میان برادران ایشان نكشت.9و حفرهای كه اسماعیل بدنهای همه كسانی را كه به سبب جدلیا كشته، در آن انداخته بود، همان است كه آسا پادشاه به سبب بَعْشا پادشاه اسرائیل ساخته بود و اسماعیل بن نَتَنْیا آن را از كشتگان پر كرد.10پس اسماعیل تمامی بقیه قوم را كه در مصفه بودند با دختران پادشاه و جمیع كسانی كه در مصفه باقی مانده بودند كه نبوزردان رئیس جلاّدان به جدلیا ابن اخیقام سپرده بود،اسیر ساخت و اسماعیل بن نَتَنْیا ایشان را اسیر ساخته، میرفت تا نزد بنیعمّون بگذرد.11اما چون یوحانان بن قاریح و تمامی سرداران لشكری كه همراهش بودند از تمامی فتنهای كه اسماعیل بن نَتَنْیا كرده بود خبر یافتند،12آنگاه جمیع كسان خود را برداشتند و به قصد مقاتله با اسماعیل بن نَتَنْیا روانه شده، او را نزد دریاچه بزرگ كه در جبعون است یافتند.13و چون جمیع كسانی كه با اسماعیل بودند یوحانان بن قاریح و تمامی سرداران لشكر را كه همراهش بودند دیدند خوشحال شدند.14و تمامی كسانی كه اسماعیل از مصفه به اسیری میبرد روتافته، برگشتند و نزد یوحانان بن قاریح آمدند.15اما اسماعیل بن نَتَنْیا با هشت نفر از دست یوحانان فرار كرد و نزد بنیعمّون رفت.16و یوحانان بن قاریح با همه سرداران لشكر كه همراهش بودند، تمامی بقیه قومی را كه از دست اسماعیل بن نَتَنْیا از مصفه بعد از كشته شدن جدلیا ابن اخیقام خلاصی داده بود بگرفت، یعنی مردان دلیر جنگی و زنان و اطفال و خواجه سرایان را كه ایشان را در جبعون خلاصی داده بود؛17و ایشان رفته، در جَیرُوت كِمْهامْ كه نزد بیتلحم است منزل گرفتند تا بروند و به مصر داخل شوند،18به سبب كلدانیان زیرا كه از ایشان میترسیدند، چونكه اسماعیل بن نَتَنْیا جدلیا ابن اخیقام را كه پادشاه بابل او را حاكم زمین قرار داده بود كشته بود.
زندگی در یهودا
این باب چگونگی زندگی در یهودا پس از فتح بابل را توصیف میکند. دوران سخت و خطرناکی بود، اما برخی از مومنان در سرزمین موعود باقی ماندند.
and )
این عبارت در اینجا به کار میرود تا نشانه آغاز قسمت جدیدی از داستان باشد. اگر زبان شما راهکاری دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
هفتمین ماه از گاهشمار عبری است. اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر در گاهشمار غربی است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۸ به چه شکل ترجمه شده است.
نام یک شخص است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا «زمین» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «مسئول مردم یهودا»
اینجا اسماعیل نخست نماینده خود و سپس ده مردی است که همراه او بودند. ترجمه جایگزین: «سپس اسماعیل و ده مردی که همراه او بودند... کشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همچنین سربازان کلدانی در آنجا»
واژه «دوم» شکل معمولی عدد ۲ است. معانی محتمل ۱) «روز بعد» یا ۲) «دو روز پس از»
«۸۰ مرد»
داشتن چیزهایی در دست اینجا احتمالاً استعاره است برای حمل آن چیزها یا در اختیار داشتن آنها. ترجمه جایگزین: «در اختیار آنها»[ در فارسی متفاوت است]
«برای پرستش خداوند[یهوه] به معبدش رفتند»
«به ملاقات ۸۰ مرد رفت»
این عبارت در اینجا برای مشخص کردن محل شروع واقعه استفاده میشود. اگر زبان شما راهکاری دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
این عبارت در اینجا برای نشان دادن یک رویداد مهم در داستان استفاده میشود. اگر زبان شما راهکاری دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
در ارمیا ۴۱: ۸ آمده است كه اسماعیل و مردانش همه ۸۰ مرد را كشتند. میتوانید در اینجا بیان کنید که آنها اکثر آن ۸۰ مرد را کشتهاند. ترجمه جایگزین: «اسماعیل پسر نَتَنْیا و مردانی که همراه او بودند، بیشتر آن ۸۰ مرد را کشته و در چاه انداختند»
واژه «ایشان» به آن ۸۰ مرد اشاره دارد.
این بدان معناست که آنها آذوقه خود را به اسماعیل و مردانش میدهند. ترجمه جایگزین: «زیرا ما آذوقه خود را که در یک مزرعه پنهان کردهایم به شما خواهیم داد»
لوازم مورد نیاز برای تأمین نیازهای آینده.
این اطلاعات پس زمینه درباره حفرهای است که اسماعیل از آن استفاده کرده است. پادشاه آسا مردانش را واداشت تا آب انباری حفر کنند تا مردمش در هنگام حمله بَعْشا پادشاه اسرائیل از ذخیره آب کافی برخوردار باشند.
اینجا آسا پادشاه نماینده مردانش است. ترجمه جایگزین: «آسا پادشاه به مردانش دستور داد حفر کنند»
اینجا اسماعیل نماینده خود و تمامی مردان همراهش میباشد. ترجمه جایگزین: «اسماعیل و مردانش پر کردند»
این صفت اسمی را میتوان به عنوان یک صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با کسانی که کشته شده بودند» یا «با کسانی که کشته بودند»
اینجا اسماعیل نماینده خود و مردانش است. ترجمه جایگزین: «اسماعیل و مردانش اسیر ساخته»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۹ به چه شکل ترجمه شده است.
«به سمت سرزمین بنیعمّون رفت»
اینجا اسماعیل نماینده خود و مردانش است. ترجمه جایگزین: «اسماعیل و مردانش»
اینجا «اسماعیل» نماینده خود و مردانش است. ترجمه جایگزین: «اسماعیل و مردانش... یافتند»
این عبارت در اینجا برای نشان دادن یک رویداد مهم در داستان استفاده میشود. اگر زبان شما راهکاری دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
اینجا «جمیع ایشان» به کسانی که اسماعیل و مردانش اسیر کرده بودند، اشاره دارد.
اینجا «اسماعیل» نماینده خود و مردانش است. ترجمه جایگزین: «کسانی که اسماعیل و مردانش اسیر کرده بودند»
اینجا «اسماعیل» نماینده خود و هشت مرد همراهش است. ترجمه جایگزین: «نزد بنیعمّون رفتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که ایشان رهایی داده بودند»
نویسنده، داستان را برای اشاره به یک رویداد پیشین متوقف میکند تا ترتیب وقایع درک شود.
این هر دو اشاره به سربازان است. ترجمه جایگزین: «سربازان»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که در جبعون رهایی داده بودند»
«یوحانان، همراهان او، و همه افرادی که آنها را نجات دادند، رفتند»
نام یک مکان است.
اشاره ضمنی است به اینکه آنها میترسیدند که کلدانیان به ایشان حمله کنند. ترجمه جایگزین: «زیرا فکر میکردند ممکن است که كلدانیان به آنها حمله کنند»
اینجا «زمین» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «مسئول مردم یهودا»
1پس تمامی سرداران لشكر و یوحانان بن قاریح و یزَنْیا ابن هُوشَعْیا و تمامی خلق از خرد و بزرگ پیش آمدند،2و به ارمیا نبیگفتند: «تمنّا اینكه التماس ما نزد تو پذیرفته شود و به جهت ما و به جهت تمامی این بقیه نزد یهوه خدای خود مسألت نمایی زیرا كه ما قلیلی از كثیر باقی ماندهایم چنانكه چشمانت ما را میبیند.3تا یهوه خدایت ما را به راهی كه باید برویم و به كاری كه باید بكنیم اعلام نماید.»4پس ارمیای نبی به ایشان گفت: «شنیدم. اینك من برحسب آنچه به من گفتهاید، نزد یهوه خدای شما مسألت خواهم نمود و هر چه خداوند در جواب شما بگوید به شما اطلاع خواهم داد و چیزی از شما باز نخواهم داشت.»5ایشان به ارمیا گفتند: « خداوند در میان ما شاهد راست و امین باشد كه برحسب تمامی كلامی كه یهوه خدایت به واسطه تو نزد ما بفرستد عمل خواهیم نمود.6خواه نیكو باشد و خواه بد، كلام یهوه خدای خود را كه تو را نزد او میفرستیم اطاعت خواهیم نمود تا آنكه قول یهوه خدای خود را اطاعت نموده، برای ما سعادتمندی بشود.»7و بعد از ده روز واقع شد كه كلام خداوند بر ارمیا نازل شد.8پس یوحانان بن قاریح و همه سرداران لشكر كه همراهش بودند و تمامی قوم را از كوچك و بزرگ خطاب كرده،9به ایشان گفت: «یهوه خدای اسرائیل كه شما مرا نزد وی فرستادید تا دعای شما را به حضور او برسانم چنین میفرماید:10اگر فیالحقیقۀ در این زمین بمانید، آنگاه شما را بنا نموده، منهدم نخواهم ساخت و غرس كرده، نخواهم كَند، زیرا از بلایی كه به شما رسانیدم پشیمان شدم.11از پادشاه بابل كه از او بیم دارید ترسان مباشید. بلی خداوند میگوید از او ترسان مباشید زیرا كه من با شما هستم تا شما را نجات بخشم و شما را از دست اورهایی دهم.12و من بر شما رحمت خواهم فرمود تا او بر شما لطف نماید و شما را به زمین خودتان پس بفرستد.13اما اگر گویید كه در این زمین نخواهیم ماند و اگر سخن یهوه خدای خود را گوش نگیرید،14و بگویید نی بلكه به زمین مصر خواهیم رفت زیرا كه در آنجا جنگ نخواهیم دید و آواز كَرِنّا نخواهیم شنید و برای نان گرسنه نخواهیم شد و در آنجا ساكن خواهیم شد،15پس حال بنابراین ای بقیه یهودا كلام خداوند را بشنوید: یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: اگر به رفتن به مصر جازم میباشید و اگر در آنجا رفته، ساكن شوید،16آنگاه شمشیری كه از آن میترسید البته آنجا در مصر به شما خواهد رسید و قحطی كه از آن هراسان هستید، آنجا در مصر شما را خواهد دریافت و در آنجا خواهید مرد.17و جمیع كسانی كه برای رفتن به مصر و سكونت در آنجا جازم شدهاند، از شمشیر و قحط و وبا خواهند مرد و اَحَدی از ایشان از آن بلایی كه من بر ایشان میرسانم باقی نخواهد ماند و خلاصی نخواهد یافت.18زیرا كه یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: چنانكه خشم و غضب من بر ساكنان اورشلیم ریخته شد، همچنان غضب من به مجرّد ورود شما به مصر بر شما ریخته خواهد شد و شما مورد نفرین و دهشت و لعنت و عار خواهید شد و این مكان را دیگر نخواهید دید.19ای بقیه یهودا خداوند به شما میگوید به مصر مروید، یقین بدانید كه من امروز شما را تهدید نمودم.20زیرا خویشتن را فریب دادید چونكه مرا نزد یهوه خدای خود فرستاده، گفتید كه برای ما نزد یهوه خدای ما مسألت نما و ما را موافق هر آنچه یهوه خدای ما بگوید، مخبر ساز و آن رابعمل خواهیم آورد.21پس امروز شما را مخبر ساختم اما شما نه به قول یهوه خدای خود و نه به هیچ چیزی كه به واسطه من نزد شما فرستاد گوش گرفتید.22پس الا´ن یقین بدانید كه شما در مكانی كه میخواهید بروید و در آن ساكن شوید از شمشیر و قحط و وبا خواهید مرد.»
زندگی در بابل
فرماندهان باقی مانده ارتش، که پس از پیروزی بابل پراکنده شدند از ارمیا خواستند که از خداوند[یهوه] بپرسد که کجا باید بروند. خداوند[یهوه] آنها را ترغیب کرد که به بابل بروند، زیرا که به زودی به سرزمین موعود باز خواهند گشت. اگر به مصر یا هر جای دیگری بروند، مجازات خواهند شد.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است.
اینها اسامی شخص است.
این روشی برای اشاره به مردم از هر موقعیت اجتماعی است. اینجا :«خرد» و «بزرگ» نماینده کم اهمیتترین و مهمترین مردم در جامعه است. ترجمه جایگزین: «همه افراد از هر وضعیت اجتماعی» یا «همه مردم، از جمله کمترین و مهمترین افراد»
به احتمال زیاد همه ساکنین شهر نرفتهاند. واژه «تمامی» یک تعمیم است به این معنی که افراد زیادی رفتند. ترجمه جایگزین: «بسیاری دیگر از مردم»
«بگذار تقاضای فوری خود را نزد تو ارائه دهیم» اسم انتزاعی «التماس» می تواند به عنوان فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به التماس ما گوش کن»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به آن چه که میگویم توجه نما»
عبارت «چیزی از شما باز نخواهم داشت» اصطلاحی است به معنای گفتن همه چیز به کسی. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر آن چه را که خداوند[یهوه] به من بگوید، به شما بازگو خواهم کرد»
این روشی برای آغاز یک سوگند است. ترجمه جایگزین: «از خداوند[یهوه] میخواهیم باشد» یا «خداوند[یهوه] خواهد بود»
این واژگان معانی مشابهی دارند. آنها خداوند[یهوه] را به عنوان شاهدی توصيف میكنند كه هيچ كس قادر نخواهد بود با آن مخالفت كند. ترجمه جایگزین: «قابل اعتماد»
مردم به هر دو افراط و تفریط اشاره میكنند تا تأكید كنند كه فارغ از آن چه كه پاسخ خداوند[یهوه] است، اطاعت خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «هر آن چه پاسخ دهد»
اینجا «قول» نمایانگر آن چه خداوند[یهوه] میفرماید است. ترجمه جایگزین: «آن چه خداوند[یهوه] خدای ما میگوید» یا «از خداوند[یهوه] خدای خویش اطاعت خواهیم نمود»
این اصطلاح برای این منظور است که توضیح دهد خدا این پیامها را به او داده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به ارمیا پیغام داد» یا «خداوند[یهوه] با ارمیا سخن گفت»
این روشی برای اشاره به مردم از هر موقعیت اجتماعی است. اینجا :«خرد» و «بزرگ» نماینده کم اهمیتترین و مهمترین مردم در جامعه است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۲: ۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «همه افراد از هر وضعیت اجتماعی» یا «همه مردم ، از جمله کمترین و مهمترین افراد»
به احتمال زیاد همه ساکنین شهر نرفتهاند. واژه «تمامی» یک تعمیم است به این معنا که بسیاری از مردم رفتهاند. ترجمه جایگزین: «بسیاری دیگر از مردم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] مردم اسرائیل را به دیواری تشبیه میکند که میتوان آن را بنا کرد یا منهدم نمود. ترجمه جایگزین: «من باعث سعادتمندی شما میشوم و شما را نابود نخواهم نمود»
خداوند[یهوه] از نمونه دیگری برای بیان چگونگی سعادتمندی اسرائیل و نه نابودی ایشان استفاده میکند. به همان روشی که ایشان را به دیوار تشبیه کرده بود، اینجا آنها را به گیاه تشبیه میکند.
اینجا بلا به عنوان موضوعی که یک شخص میتواند آن را به شخص دیگری وارد آورد، بیان میشود. ترجمه جایگزین: «من از فاجعهای که باعث شدم برای شما اتفاق بیافتد، جلوگیری خواهم کرد»
واژگان «نجات» و «رهایی» دارای معنای مشابه بوده و بر قطعیت نجات خداوند[یهوه] تأکید میورزد. ترجمه جایگزین: «شما را کاملاً نجات خواهم داد»
اینجا واژه «دست» به قدرت و اقتدار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما را از قدرت او نجات خواهم داد» یا «از او نجات خواهم داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «سخن» نمایانگر یک فرمان است. عدم اطاعت مانند این است که مردم دستور خداوند[یهوه] را نشنوند. ترجمه جایگزین: «اگر از دستورات من اطاعت نکنید، با وجود اینکه من خداوند[یهوه]، خدای شما هستم»
هر دوی این عبارات نشانگر بودن در جنگ با توانایی دیدن یا شنیدن آن است. ترجمه جایگزین: «جایی که سختیهای جنگ را تجربه نخواهیم کرد»
گرسنگی برای غذا برای توصیف قحطی استفاده میشود.
واژه «حال» به معنای «در حال حاضر» نیست، بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه میآید، استفاده می شود.
«پیغام خداوند[یهوه]»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«عزیمت به» یا «ترک برای»
اینجا «شمشیر» نمایانگر جنگ است. خداوند[یهوه] به گونهای درباره مردم اسرائیل که حتی اگر به مصر بروند نیز جنگ را تجربه خواهند کرد سخن میگوید که گویی شمشیر مردم را تعقیب میکند تا به ایشان برسد. ترجمه جایگزین: «نتایج وحشتناک جنگ را تجربه خواهید کرد»
خداوند[یهوه] به گونهای درباره مردم اسرائیل که حتی اگر به مصر بروند نیز قحطی را تجربه خواهند کرد سخن میگوید که گویی قحطی مردم را تعقیب خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «شما از گرسنگی در اسرائیل نگران هستید، اما اگر به مصر بروید نیز از قحطی در آنجا رنج خواهید برد»
اینجا به مردان اشاره شده است زیرا که ایشان رهبر خانوادههایشان میباشند. ترجمه جایگزین: «هر کسی که رفته است»
بلا به چیزی که یک شخص میتواند بر سر شخص دیگری آورد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بلایی که من باعث شدم بر ایشان واقع شود»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] از مجازات مردم به دلیل خشم به گونهای سخن میگوید که گویی خشم و غضب مایعاتی است که او بر سر مردم میریزد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار خشمگین شدم و مردم اورشلیم را مجازات نمودم»
واژگان «خشم» و «غضب» دارای معنای مشابه است و بر شدت خشم او تأکید میورزد. ترجمه جایگزین: «خشم وحشتناک من»
خداوند[یهوه] از مجازات مردم به دلیل خشم به گونهای سخن میگوید که گویی خشم و غضب مایعاتی است که او بر سر مردم میریزد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار خشمگین خواهم شد و تو را مجازات خواهم نمود»
همه این عبارات اساساً به معنای یک چیز هستند و بر طرز رفتار امّتها پس از مجازات یهودا توسط خداوند[یهوه] تأکید می کنند. ترجمه جایگزین: «مردم وقتی بینند که چه اتفاقی برای شما افتاده است، وحشت خواهند نمود. آنها شما را نفرین و مسخره خواهند کرد»
عبارت «شما را تهدید نمودم» اصطلاحی به معنای هشدار دادن است. ترجمه جایگزین: «من به شما هشدار داده بودم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «انجام خواهیم داد»
«توجه نکردید»
اینجا «قول» نمایانگر یک فرمان است. ترجمه جایگزین: «به آن چه خداوند[یهوه] خدای شما فرمان داده است»
واژه «الان» به معنای «در حال حاضر» نیست، بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه میآید استفاده میشود.
اینجا «شمشیر» نمایانگر جنگ است. ترجمه جایگزین: «در نبرد کشته خواهید شد»
آنها میخواستند در مصر زندگی کنند. این را می توان صریحاً بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در مصر، جایی که فکر میکنید در امان خواهید بود»
1و چون ارمیا فارغ شد از گفتن به تمامی قوم، تمامی كلام یهوه خدای ایشان را كه یهوه خدای ایشان آن را به واسطه او نزد ایشان فرستاده بود، یعنی جمیع این سخنان را،2آنگاه عَزَریا ابن هُوشَعْیا و یوحانان بن قاریح و جمیع مردان متكبّر، ارمیا را خطاب كرده، گفتند: «تو دروغ میگویی، یهوه خدای ما تو را نفرستاده است تا بگویی به مصر مروید و در آنجا سكونت منمایید.3بلكه باروك بن نیریا تو را بر ما برانگیخته است تا ما را به دست كلدانیان تسلیم نموده، ایشان ما را بكشند و به بابل به اسیری ببرند.»4و یوحانان بن قاریح و همه سرداران لشكر و تمامی قوم فرمان خداوند را كه در زمین یهودا بمانند، اطاعت ننمودند.5بلكه یوحانان بن قاریح و همه سرداران لشكر، بقیه یهودا را كه از میان تمامی امّتهایی كه در میان آنها پراكنده شده بودند برگشته، در زمین یهودا ساكن شده بودند گرفتند،6یعنی مردان و زنان و اطفال و دختران پادشاه و همه كسانی را كه نبوزردان رئیس جلاّدان، به جدلیا ابن اخیقام بن شافان سپرده بود و ارمیای نبی و باروك بن نیریا را.7و به زمین مصر رفتند زیرا كه قول خداوند را گوش نگرفتند و به تَحْفَنْحِیس آمدند.8پس كلام خداوند در تَحْفَنْحِیس بر ارمیا نازل شده، گفت:9«سنگهای بزرگ به دست خود بگیر و آنها را در نظر مردان یهودا در سِعَهای كه نزد دروازه خانه فرعون در تحفنحیس است با گچ بپوشان.10و به ایشان بگو كه یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: اینك من فرستاده، بنده خود نبوكدرصّر پادشاه بابل را خواهم گرفت و كرسی او را بر این سنگهایی كه پوشانیدم خواهم نهاد و او سایبان خود را بر آنها خواهد برافراشت.11و آمده، زمین مصر را خواهد زد و آنانی را كه مستوجب موتاند به موت و آنانی را كه مستوجب اسیریاند به اسیری و آنانی را كه مستوجب شمشیرند به شمشیر (خواهد سپرد).12و آتشی در خانههای خدایان مصر خواهم افروخت و آنها را خواهد سوزانید و به اسیری خواهد برد و خویشتن را به زمین مصر ملبّس خواهد ساخت مثل شبانی كه خویشتن را به جامه خود ملبّس سازد و از آنجا به سلامتی بیرون خواهد رفت.13و تمثالهای بیتشمس را كه در زمین مصر است خواهد شكست و خانههای خدایان مصر را به آتش خواهد سوزانید.»
ایشان ارمیا را باور نکردند
بعد از این که ارمیا ویرانی یهودا را نبوت کرد، مردم او را باور نکردند. یهودا فتح و نابود شد. حتی پس از این، مردم اعتقاد نداشتند که در بابل همان طور که ارمیا نبوت کرده بود، امنیت خواهند داشت. این تکاندهنده است.
and )
بابل به مصر حمله می کند
بابل به عنوان مهاجم به مصر توصیف شده است. این موضوع برای مردم غیرقابل تصور بود و همین توجه آنها را جلب میکرد.
اقدامات نمادین
بنا بود که دفن سنگهای ارمیا یک اقدام نمادین برای مردم باشد. قرار بود درسی را به مردم بیاموزد.
این عبارت در اینجا به کار میرود تا نشانه آغاز قسمت جدیدی از داستان باشد. اگر زبان شما راهکاری دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
معانی محتمل ۱) این میتواند نام دیگری برای یزَنْیا در ارمیا ۴۲: ۱ باشد. ۲) میتواند پسر دیگر هُوشَعْیا باشد.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۲: ۱ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۰: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است.
باعث شود کسی به یک روش مضر یا خشن عمل کند.
اینجا «دست» نمایانگر قدرت و کنترل میباشد. ترجمه جایگزین: «تا ما را به کلدانیان بسپارد»
اسم انتزاعی «مرگ» میتواند به صورت «کشتن» بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا تو باعث شدی کلدانیان ما را بکشند یا ما را به عنوان اسیر به بابل ببرند»
به احتمال این شامل همه ساکنین نمیشود. واژه «تمامی» یک تعمیم به معنای بسیاری از مردم است. ترجمه جایگزین: «بسیاری دیگر از مردم»
اینجا «صدا[قول]» نمایانگر یک فرمان است و «شنیدن» به معنای «اطاعت کردن» است. ترجمه جایگزین: «فرمان خداوند[یهوه] را اطاعت نکردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که خداوند[یهوه] ایشان را پراکنده کرده بود»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۹ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۱۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] در تَحْفَنْحِیس پیامی به ارمیا داد و گفت» یا «خداوند[یهوه] در تَحْفَنْحِیس درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
اسم انتزاعی «نظر» را می توان با فعل «تماشا کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در حالی که مردم یهودا تماشا میکردند»
مادهای که برای نگه داشتن آجرها در کنار هم استفاده میشود.
«ساختمان سلطنتی فرعون»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا هر دو عبارت «کرسی» پادشاه و «سایبان» برای اشاره به اقتدار سلطنتی وی استفاده می شود. ترجمه جایگزین: «باعث خواهد شد که او به عنوان پادشاه بر مردم مصر فرمانروایی کند. او کرسی و سایبان خود را بر روی این سنگهایی که دفن کردهاید قرار خواهد داد»
خیمهای بسیار بزرگ.
خداوند[یهوه] پیغامش را ادامه میدهد.
اینجا «آمده» به نَبوكدنَصّر که نماینده تمام ارتش خویش میباشد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ارتش نَبوكدنَصّر خواهد آمد»
اسم انتزاعی «مرگ» میتواند به عنوان «مردن» بیان شود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که تصمیم گرفتهام که بمیرند، خواهند مرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که تصمیم دارم به اسیری بفرستم، توسط بابلیها به اسارت برده خواهند شد»
اینجا «شمشیر» نمایانگر جنگ است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که بنا داشتهام که در جنگ کشته شوند، در نبرد کشته خواهند شد»
ضمیر مستتر فاعلی به خداوند[یهوه] اشاره دارد. این نمایانگر خداوند[یهوه] است که ارتش بابل را به آتشافروزی میفرستد. ترجمه جایگزین: «سپس باعث خواهم شد که ارتش بابل آتشی افروزند»
اینجا نَبوكدنَصّر [در فارسی به شکل متفاوتی بیان شده است] نماینده ارتش خود میباشد. ترجمه جایگزین: «ارتش نَبوكدنَصّر خواهد کرد... خواهند کرد»
«بتهای مصری را بسوزانید یا آنها را بگیرید»
گرفتن یا از بین بردن همه چیز در مصر به چوپانی که با دقت لباسهای خود را تمیز میکند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «او همان طور که یک چوپان مراقب است، لباس خود را از هر حشرهای پاک کند، هر چیز با ارزشی در مصر را از بین خواهد برد یا خواهد گرفت»
نام یک شهر است به معنای «شهر خورشید» در این شهر معبدی بود که آنها خدای خورشید را عبادت میکردند.
1كلامی كه درباره تمامی یهود كه در زمین مصر ساكن بودند و در مَجْدَل و تَحْفَنْحِیس و نوف و زمین فَتْرُوس سكونت داشتند، به ارمیا نازل شده، گفت:2«یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میفرماید: شما تمامی بلایی را كه من بر اورشلیم و تمامی شهرهای یهودا وارد آوردم دیدید كه اینك امروزخراب شده است و ساكنی در آنها نیست،3به سبب شرارتی كه كردند و خشم مرا به هیجان آوردند از اینكه رفته، بخور سوزانیدند و خدایان غیر را كه نه ایشان و نه شما و نه پدران شما آنها را شناخته بودید عبادت نمودند.4و من جمیع بندگان خود انبیا را نزد شما فرستادم و صبح زود برخاسته، ایشان را ارسال نموده، گفتم این رجاست را كه من از آن نفرت دارم بعمل نیاورید.5اما ایشان نشنیدند و گوش خود را فرا نداشتند تا از شرارت خود بازگشت نمایند و برای خدایان غیر بخور نسوزانند.6بنابراین خشم و غضب من ریخته و بر شهرهای یهودا و كوچههای اورشلیم افروخته گردید كه آنها مثل امروز خراب و ویران گردیده است.7پس حال یهوه خدای صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: شما چرا این شرارت عظیم را بر جان خود وارد میآورید تا خویشتن را از مرد و زن و طفل و شیرخواره از میان یهودا منقطع سازید و از برای خود بقیهای نگذارید؟8زیرا كه در زمین مصر كه به آنجا برای سكونت رفتهاید برای خدایان غیر بخور سوزانیده، خشم مرا به اعمال دستهای خود به هیجان میآورید تا من شما را منقطع سازم و شما در میان تمامی امّتهای زمین مورد لعنت و عار بشوید.9آیا شرارت پدران خود و شرارت پادشاهان یهودا و شرارت زنان ایشان و شرارت خود و شرارت زنان خویش را كه در زمین یهودا و كوچههای اورشلیم بعمل آوردید، فراموش كردهاید؟10و تا امروز متواضع نشده و ترسان نگشتهاند و به شریعت و فرایض من كه به حضور شما و به حضور پدران شما گذاشتهام، سالك نگردیدهاند.11«بنابراین یهوه صبایوت خدای اسرائیلچنین میگوید: اینك من روی خود را بر شما به بلا میگردانم تا تمامی یهودا را هلاك كنم.12و بقیه یهودا را كه رفتن به مصر و ساكن شدن در آنجا را جزم نمودهاند، خواهم گرفت تا جمیع ایشان در زمین مصر هلاك شوند. و ایشان به شمشیر و قحط خواهند افتاد و از خُرد و بزرگ به شمشیر و قحط تلف شده، خواهند مرد و مورد نفرین و دهشت و لعنت و عار خواهند گردید.13و به آنانی كه در زمین مصر ساكن شوند به شمشیرو قحط و وبا عقوبت خواهم رسانید. چنانكه به اورشلیم عقوبت رسانیدم.14و از بقیه یهودا كه به زمین مصر رفته، در آنجا سكونت پذیرند احدی خلاصی نخواهد یافت و باقی نخواهد ماند تا به زمین یهودا كه ایشان مشتاق برگشتن و ساكن شدن در آنجا خواهند شد، مراجعت نماید. زیرا احدی از ایشان غیر از ناجیان مراجعت نخواهد كرد.»15آنگاه تمامی مردانی كه آگاه بودند كه زنان ایشان برای خدایان غیر بخور میسوزانند و جمیع زنانی كه حاضر بودند با گروهی عظیم و تمامی كسانی كه در زمین مصر در فَتْرُوس ساكن بودند، در جواب ارمیا گفتند:16«ما تو را در این كلامی كه به اسم خداوند به ما گفتی گوش نخواهیم گرفت.17بلكه به هر چیزی كه از دهان ما صادر شود البته عمل خواهیم نمود و برای ملكه آسمان بخور سوزانیده، هدیه ریختنی به جهت او خواهیم ریخت چنانكه خود ما و پدران ما و پادشاهان و سروران ما در شهرهای یهودا و كوچههای اورشلیم میكردیم. زیرا كه در آن زمان از نان سیر شده، سعادتمند میبودیم و بلا را نمیدیدیم.18اما از زمانی كه بخور سوزانیدن را برای ملكه آسمان و ریختن هدایای ریختنی را به جهت او ترك نمودیم، محتاج همه چیز شدیم وبه شمشیر و قحط هلاك گردیدیم.19و چون به جهت ملكه آسمان بخور میسوزانیدیم و هدیه ریختنی برای او میریختیم، آیا بیاطلاع شوهران خویش قرصها به شبیه او میپختیم و هدیه ریختنی به جهت او میریختیم؟»20پس ارمیا تمامی قوم را از مردان و زنان و همه كسانی كه این جواب را بدو داده بودند خطاب كرده، گفت:21«آیا خداوند بخوری را كه شما و پدران شما و پادشاهان و سروران شما و اهل مُلك در شهرهای یهودا و كوچههای اورشلیم سوزانیدند، بیاد نیاورده و آیا به خاطر او خطور نكرده است؟22چنانكه خداوند به سبب شرارت اعمال شما و رجاساتی كه بعمل آورده بودید، دیگر نتوانست تحمّل نماید. لهذا زمین شما ویران و مورد دهشت و لعنت و غیرمسكون گردیده، چنانكه امروز شده است.23چونكه بخور سوزانیدید و به خداوند گناه ورزیده، به قول خداوند گوش ندادید و به شریعت و فرایض و شهادات او سلوك ننمودید، بنابراین این بلا مثل امروز بر شما وارد شده است.»24و ارمیا به تمامی قوم و به جمیع زنان گفت: «ای تمامی یهودا كه در زمین مصر هستید كلام خداوند را بشنوید!25یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: شما و زنان شما هم با دهان خود تكلّم مینمایید و هم با دستهای خود بجا میآورید و میگویید نذرهایی را كه كردیم البته وفا خواهیم نمود و بخور برای ملكه آسمان خواهیم سوزانید و هدایای ریختنی برای او خواهیم ریخت. پس نذرهای خود را استوار خواهید كرد و نذرهای خود را وفا خواهید نمود.26بنابراین ای تمامی یهودا كه در زمین مصر ساكن هستید، كلام خداوند را بشنوید. اینك خداوند میگوید: من به اسم عظیم خود قسم خوردم كه اسم من بار دیگر به دهان هیچكدام از یهود در تمامی زمین مصر آورده نخواهد شد و نخواهند گفت: به حیات خداوند یهوه قسم.27اینك من بر ایشان به بدی مراقب خواهم بود و نه به نیكویی تا جمیع مردان یهودا كه در زمین مصر میباشند به شمشیر و قحط هلاك شده، تمام شوند.28لیكن عدد قلیلی از شمشیر رهایی یافته، از زمین مصر به زمین یهودا مراجعت خواهند نمود و تمامی بقیه یهودا كه به جهت سكونت آنجا در زمین مصر رفتهاند، خواهند دانست كه كلام كدام یك از من و ایشان استوار خواهد شد.29و خداوند میگوید: این است علامت برای شما كه من در اینجا به شما عقوبت خواهم رسانید تا بدانید كه كلام من درباره شما البته به بدی استوار خواهد شد.30خداوند چنین میگوید: اینك من فرعون حُفْرَعْ پادشاه مصر را به دست دشمنانش و به دست آنانی كه قصد جان او دارند تسلیم خواهم كرد. چنانكه صدقیا پادشاه یهودا را به دست دشمنش نبوكدرصّر پادشاه بابل كه قصد جان او میداشت، تسلیم نمودم.»
اصطلاح
مردم اشتاروت الهه کنعانیان را «ملکه آسمان» مینامیدند.
دلالت بر این دارد كه کلامی كه به ارمیا نازل شده از جانب خداوند[یهوه] است. از این اصطلاح برای معرفی پیام ویژه خداوند[یهوه] استفاده میشود. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «این است پیامی که خداوند[یهوه] به ارمیا داد» یا « این است پیامی که خداوند[یهوه] دربارهاش با ارمیا سخن گفت»
نام یک شهر است.
اسامی این شهرها را مانند ارمیا ۲: ۱۶ ترجمه کنید.
به بخش جنوبی مصر اشاره دارد. گاهی «فَتْرُوس» خوانده میشود.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
کلمه «خود» [در فارسی به این شکل نیست] برای تأکید بر مشخص کردن قوم یهودا که در سرزمین مصر زندگی میکنند، استفاده شده است.
بلا به چیزی که یک شخص میتواند بر سر چیزی وارد آورد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بلایی که من باعث شدم بر اورشلیم و تمامی شهرهای یهودا واقع شود»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
ساکنین اورشلیم و تمامی شهرهای یهودا به من اهانت کردند»
کلمه «ایشان» برای تأکید برای مشخص کردن مردم اورشلیم و سایر شهرهای یهودا به کار می رود. ترجمه جایگزین: «ساکنین شهرهای ویران شده»
واژه «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
متوقف نمودن یک عمل به دور شدن به صورت فیزیکی از چیزی تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «تا رفتار شریرانه سوزاندن بخور برای خدایان غیر را متوقف کنید»
اینجا از خشمگین شدن و مجازات مردم به گونهای سخن میگوید که گویی خشم و غضب مایعاتی است که او بر سر مردم میریزد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار خشمگین شدم و ایشان را مجازات کردم»
خشمگین شدن خداوند[یهوه] ومجازات مردم یهودا به آتش تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «خشم و غضب من مثل آتش است» یا «مجازات من مانند آتش بود»
واژگان «ویران» و «خراب» اساساً به یک معنی است. در کنار یکدیگر بر ویرانی کامل یهودا و اورشلیم تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «کاملاً ویران گشتند»
این به زمان کنونی که خداوند[یهوه] در این پیام صحبت میکند، اشاره دارد.
خداوند[یهوه] این پرسش را مطرح میکند تا مردم را برای اعمالی که باعث گردیدند که ایشان را مجازات نماید، توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «انجام میدهد... خودتان. خود باعث شدید... و اطفال»
اسم انتزاعی «شرارت» میتواند «شریر» بیان گردد. ترجمه جایگزین: «چرا این اعمال شریر را که منتج به آسیبزدن به خودتان میشود، انجام میدهید»
منقطع شدن از قوم یهودا این که شخص بتواند شاخهای را از تاک قطع کند یا یک تکه پارچهای را ببرد، تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چرا باعث میشوید که من شما را از قوم یهودا منقطع کنم» یا «شما باعث میشوید که من شما را از قوم یهودا و اطفال دور کنم»
اسم انتزاعی «شرارت» نمایانگر اعمال «شریر» است. اینجا «دست» به کلیت شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با کارهای شرورانهای که کردی، به من اهانت کردهای»
«نتیجه رفتن به مصر این است... و آن»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث میشوید که نابودتان کنم» یا «خودتان خویشتن را نابود میکنید»
اینجا «امّتها» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم همه ملل زمین شما را نفرین میکنند و از شما متنفر خواهند شد»
خداوند[یهوه] مردم را به این دلیل توبیخ میکند، زیرا شرارتهای اجدادشان را از یاد بردهاند و فراموش کردهاند که چطور خداوند[یهوه] ایشان را مجازات کرده. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در مورد آن چه برای پیشینیان، پادشاهان یهودا و همسرانشان حینی که مرتکب شرارت میشدند اتفاق افتاده، فکر کنید»
خداوند[یهوه] مردم را به این دلیل که شرارتهای خود و این که چطور خداوند[یهوه] مجازاتشان نمود را از خاطر بردهاند، توبیخ مینماید. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این بیاندیشید که حینی که در کوچههای اورشلیم و زمین یهودا شرارت ورزیدید، چه بر سر خودتان و زنانتان واقع گردید»
اورشلیم به بخشی از شهر که مردم در آن راه میروند تشبیه شده است. به این معناست که مردم در ملاعام مرتکب شرارت میشدند. ترجمه جایگزین: «اورشلیم» یا «اماکن عمومی اورشلیم»
«مردم یهودا هنوز فروتن نیستند» خداوند[یهوه] همچنان با مردم یهودا سخن میگوید، پس این را میتوان دوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما هنوز فروتن نیستید»
اطاعت از شریعت به گام برداشتن در شریعت تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «و نه از آنها پیروی میکنند» یا «و نه از آنها پیروی میکنید»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این اصطلاح به این معنی است که او «قاطعانه تصمیم گرفته است» ببینید که این عبارت در ارمیا ۲۱: ۱۰ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «تصمیم گرفتهام تا با شما مخالفت کنم»
«با عصبانیت خیره شدن»
وقوع بلا به این که بلا چیزی است که شخصی میتواند بر سر شخص دیگر آورد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «باعث وقوع بلا بر شما گردیدم»
در اینجا «افتادن» به معنای مردن است. و «شمشیر» نمایانگر دشمنانی است که اسلحه حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «دشمنان برخی از ایشان را میکشند و برخی دیگر از گرسنگی خواهند مرد»
این روشی برای اشاره به مردم از هر موقعیت اجتماعی است. اینجا :«خرد» و «بزرگ» نماینده کم اهمیتترین و مهمترین مردم در جامعه است. ترجمه جایگزین: «همه افراد از هر وضعیت اجتماعی» یا «همه مردم ، از جمله کمترین و مهمترین افراد»
«مردم به خاطر اتفاقی که برای مردم یهودا افتاد، وحشت میکنند و ایشان را مسخره و نفرین خواهند کرد»
اینجا «اورشلیم» نمایانگر مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم را مجازات نمودم»
اینجا «شمشیر» نمایانگر دشمنانی است که اسلحه حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم که دشمنان برخی از ایشان را بکشند، برخی دیگر از گرسنگی و برخی دیگر به دلیل بیماری از بین بروند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«در جمعیت بسیار»
«پایین مصر» به شمال مصر اشاره دارد.
این به جنوب سرزمین مصر اشاره دارد. گاهی «فَتْرُوس» خوانده میشود»
اینجا «به اسم خداوند[یهوه] به معنای «در اقتدار خداوند[یهوه] یا «به عنوان نماینده خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «از پیغامی که میگویی خداوند[یهوه] گفته است که به ما اعلان کنی، اطاعت نخواهیم کرد»
این عنوان الههای دروغین است که قوم یهودا آن را پرستش میکردند. به این الهه «اشتاروت» نیز گفته میشود.
اینجا «کوچهها» نمایانگر اماکن عمومی در اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «در اماکن عمومی اورشلیم» یا «در اورشلیم»
قوم یهودا فکر میکردند که اگر ملکه آسمان را عبادت نمایند، سعادتمند میشوند و آنها را برکت میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس غذای زیادی خواهیم داشت»
باقی ماندگان مردم ساکن مصر همچنان به صحبت خود ادامه می دهند. در آغاز ۴۴: ۱۹ زنان ارمیا را خطاب میكنند.
اینجا «شمشیر» نمایانگر دشمنانی است که اسلحه حمل می کنند. ترجمه جایگزین: «سربازان دشمن برخی از ما را میکشتند و برخی دیگر از ما نیز از گرسنگی میمیرند»
این زنان ادعا می کردند که بیگناه هستند زیرا کارهایی را انجام میدادند که شوهرانشان تأیید میکردند. ترجمه جایگزین: «شوهران ما میدانستند که ما برای او چه کار میکنیم»
اینها احتمالاً کیکهای کوچکی بودند که به شکل ستاره یا هلال ماه پخته میشدند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ارمیا از این پرسش جهت سرزنش مردم استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مطمئناً از زمین ... خبر داشت»
هر دو این عبارت به یک معنا هستند. آنها تأکید میکنند که خداوند[یهوه] از پرستش خدایان توسط مردم مطلع است. ترجمه جایگزین: «بله، خداوند[یهوه] میداند چه کردهاید، و او جعل نمیکند»
«دیگر قادر به تحمل آن نبود»
اسم انتزاعی «رجاسات» میتواند «چیزهایی که متنفر است» بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا شما کارهایی انجام دادید که او از آن متنفر بود»
اینجا میتوان دوباره اسم انتزاعی «ویرانی» را «وحشت» و «لعنت» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن گاه خداوند[یهوه] آن کار را انجام داد تا كسی در این سرزمین باقی نماند. او آنجا را به مکانی ویران و ترسناک تبدیل کرد. مردم از اسم آن برای نفرین دیگران استفاده خواهند کرد. و این گونه است که حتی تا امروز نیز وجود دارد»
واضحاً میتوان بیان کرد که چرا مردم بخور میسوزاندند. ترجمه جایگزین: «برای خدایان دروغین بخور سوزاندند»
اینجا «قول» به فرمان خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما از فرامین او پیروی نمیکنید»
اینجا «قوم» نمایانگر مردم یهودا است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم یهودا»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
در اینجا «دهان» و «دست» نمایانگر کلیت فرد است. ترجمه جایگزین: «وقتی گفتید، آن چه را که گفتهاید انجام دادهاید»
«تحقق نذرها» یا «کامل کردن نذرها»
این جملهای طنزآمیز است. خداوند[یهوه] واقعاً نمیخواهد که آنها نذر خود را نسبت به یک خدای کاذب به جا آورند. خداوند[یهوه] میداند که به او گوش نخواهند داد، بنابراین به آنها میگوید که پیش بروید و آن چه را که میخواهید، انجام دهید. ترجمه جایگزین: «بسیار خوب! اگر این کاری است که میخواهید انجام دهید، پس نذرهای خود را عملی کنید و کاری که وعده دادهاید را انجام دهید»
واژه «پس»[ اکنون] به معنای «در حال حاضر» نیست، بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه میآید استفاده میشود.[ در انگلیسی «اکنون» آمده است]
اینجا «یهودا» نمایانگر مردم است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم یهودا»
در اینجا «اسم» نشانگر کل هستی خداوند[یهوه] است. و «دهان» نمایانگر کل شخص است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از مردمان یهودا که در سرزمین مصر زندگی میکنند، دیگر هرگز مرا نخواهند خواند»
مردم عبارت «به راستی که خداوند[یهوه] زنده است» را برای تأکید بر روی حقانیت آن چه که در ادامه میگویند، استفاده میکردند. این راهی برای بیان یک وعده رسمی است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «رسماً سوگند میخورم» یا «به نام خداوند سوگند یاد میکنم»
اینجا «جمیع مردان» یک تعمیم است که به معنی «افراد بسیار زیاد» است. همچنین، «شمشیر» نمایانگر دشمنانی است که اسلحه حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «تقریباً هر شخص از یهودا در سرزمین مصر خواهد مرد. دشمنان بسیاری از آنها را میکشند و بسیاری از آنها تا زمانی باقی خواهند ماند که تعداد بسیار کمی از آنها گرسنگی بمیرند»
اینجا «شمشیر» نمایانگر دشمنانی است که اسلحه حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «آن گاه کسانی که دشمنان، ایشان را نمیکشند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «من با شما مخالفم»
همانطور که وعده داده شده بود، خداوند[یهوه] باعث فاجعه برای مردم شده است، گویا کلام او به آنها حمله خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که گفتم، اتفاق خواهد افتاد و شما شاهد فاجعه خواهید بود»
«بشنو» یا « توجه نما»
اینجا «دست» نمایانگر قدرت و کنترل است. ترجمه جایگزین: «به دشمنانی که میخواهند فرعون حُفْرَعْ ، پادشاه مصر را بکشند، اجازه میدهم او را شکست دهند»
نام یک شخص است.
اینجا «دست» نمایانگر قدرت و کنترل است و نبوكدنصّر نماینده کل ارتش خویش میباشد. عبارت «قصد جان او میداشت» اصطلاحی است به معنای میل به کشتن کسی است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که من به ارتش نبوکدنصر اجازه دادم که صدقیا پادشاه یهودا را شکست دهد»
1كلامی كه ارمیا نبی به باروك بن نیریا خطاب كرده، گفت، هنگامی كه این سخنان را از دهان ارمیا در سال چهارم یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا در طومار نوشت:2«ای باروك، یهوه خدای اسرائیل به تو چنینمیفرماید:3تو گفتهای وای بر من زیرا خداوند بر درد من غم افزوده است. از ناله كشیدن خسته شدهام و استراحت نمییابم.4او را چنین بگو، خداوند چنین میفرماید: آنچه بنا كردهام، منهدم خواهم ساخت و آنچه غرس نمودهام یعنی تمامی این زمین را، از ریشه خواهم كند.5و آیا تو چیزهای بزرگ برای خویشتن میطلبی؟ آنها را طلب منما زیرا خداوند میگوید: اینك من بر تمامی بشر بلا خواهم رسانید. اما در هر جایی كه بروی جانت را به تو به غنیمت خواهم بخشید.»
این باب در دنباله روایت، شکاف ایجاد میکند. نبوتهایی که قبلاً رخ داده است را ثبت میکند.
این اطلاعات را میتوانید مانند UDB در آغاز ۴۵: ۱ قرار دهید.
واژه «سلطنت» درک میشود. ترجمه جایگزین: «در سال چهارم از سلطنت یهویاقیم[ یهویاکین]»
واژه «چهارم» شکل وصفی عدد چهار است.
«ارمیا به باروک گفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«زیرا من از قبل رنج میبردم و اکنون خداوند[یهوه] باعث اندوه من شده است»
اسم انتزاعی «ناله» میتواند «گریه» بیان شود. ترجمه جایگزین: «خستهام زیرا بسیار گریستهام»
خداوند[یهوه] به ارمیا میگوید که به باروک چه بگوید.
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا بگوید که باروک امید دارد که دیگران به شیوه ویژهای با او رفتار نمایند. ترجمه جایگزین: «میدانم که به چیزهای بزرگی برای خود امیدوار هستی» یا «میدانم که امیدواری دیگران به تو احترام بگذارند»
«برای درک» یا «آگاه باش»[ در فارسی نیامده است]
اینکه باروک فرار کند و زنده بماند به این موضوع که زندگی او غنیمتی است که پس از جنگ شامل حال او میشود، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اما هر کجا که بروی، من از تو محافظت میکنم و اجازه میدهم زنده بمانی»
چیزهایی که به زور از جایی سرقت میکنند.
1كلام خداوند درباره امّتها كه به ارمیا نازل شد؛2درباره مصر و لشكر فرعون نِكُو كه نزد نهر فرات در كركمیش بودند و نبوكدرصّر پادشاه بابل ایشان را در سال چهارم یهویاقیم بن یوشیا پادشاه یهودا شكست داد:3«مجّن و سپر را حاضر كنید و برای جنگ نزدیك آیید.4ای سواران اسبان را بیارایید و سوار شوید و با خُودهای خود بایستید. نیزهها را صیقل دهید و زرهها را بپوشید.5خداوند میگوید: چرا ایشان را میبینم كه هراسان شده، به عقب برمیگردند و شجاعان ایشان خرد شده، بالكلّ منهزم میشوند و به عقب نمینگرند، زیرا كه خوف از هر طرف میباشد.6تیزروان فرار نكنند و زورآوران رهایی نیابند. بطرف شمال به كنار نهر فرات میلغزند و میافتند.7این كیست كه مانند رود نیل سیلان كرده است و آبهای او مثل نهرهایش متلاطم میگردد؟8مصر مانند رود نیل سیلان كرده است و آبهایش مثل نهرها متلاطم گشته، میگوید: منسیلان كرده، زمین را خواهم پوشانید و شهر و ساكنانش را هلاك خواهم ساخت.9ای اسبان، برآیید و ای ارابهها تند بروید و شجاعان بیرون بروند. ای اهل حبش و فُوت كه سپرداران هستید و ای لُودیان كه كمان را میگیرید و آن را میكشید.10زیرا كه آن روز روز انتقام خداوند یهوه صبایوت میباشد كه از دشمنان خود انتقام بگیرد. پس شمشیر هلاك كرده، سیر میشود و از خون ایشان مست میگردد. زیرا خداوند یهوه صبایوت در زمین شمال نزد نهر فرات ذبحی دارد.11ای باكره دختر مصر به جلعاد برآی و بلسان بگیر. درمانهای زیاد را عبث به كار میبری. برای تو علاج نیست.12امّتها رسوایی تو را میشنوند و جهان از ناله تو پر شده است زیرا كه شجاع بر شجاع میلغزد و هر دو ایشان با هم میافتند.»13كلامی كه خداوند درباره آمدن نبوكدرصّر پادشاه بابل و مغلوب ساختن زمین مصر به ارمیا نبی گفت:14«به مصر خبر دهید و به مَجْدَل اعلام نمایید و به نُوف و تَحْفَنْحِیس اطلاع دهید. بگویید برپا شوید و خویشتن را آماده سازید زیرا كه شمشیر مجاورانت را هلاك كرده است.15زورآورانت چرا به زیر افكنده میشوند و نمیتوانند ایستاد؟ زیرا خداوند ایشان را پراكنده ساخته است.16بسیاری را لغزانیده است و ایشان بر یكدیگر میافتند، و میگویند: برخیزید و از شمشیر برّان نزد قوم خود و به زمین مولد خویش برگردیم.17در آنجا فرعون، پادشاه مصر را هالك مینامند و فرصت را از دست داده است.18پادشاه كه نام او یهوه صبایوت میباشد،میگوید به حیات خودم قسم كه او مثل تابور، در میان كوهها و مانند كَرْمَل، نزد دریا خواهد آمد.19ای دختر مصر كه در (امنیت) ساكن هستی، اسباب جلای وطن را برای خود مهیا ساز زیرا كه نوف ویران و سوخته و غیرمسكون گردیده است.20مصر گوساله بسیار نیكو منظر است اما هلاكت از طرف شمال میآید و میآید.21سپاهیان به مزد گرفته او در میانش مثل گوسالههای پرواری میباشند. زیرا كه ایشان نیز روتافته، با هم فرار میكنند و نمیایستند. چونكه روز هلاكت ایشان و وقت عقوبت ایشان بر ایشان رسیده است.22آوازه آن مثل مار میرود زیرا كه آنها با قوّت میخرامند و با تبرها مثل چوب بُران بر او میآیند.23خداوند میگوید كه جنگل او را قطع خواهند نمود اگر چه لایحْصی میباشد. زیرا كه ایشان از ملخها زیاده و از حدّ شماره افزونند.24دختر مصر خجل شده، به دست قوم شمالی تسلیم گردیده است.25یهوه صبایوت خدای اسرائیل میگوید: اینك من بر آمون نُو و فرعون و مصر و خدایانش و پادشاهانش یعنی بر فرعون و آنانی كه بر وی توكّل دارند، عقوبت خواهم رسانید.26و خداوند میگوید كه ایشان را به دست آنانی كه قصد جان ایشان دارند، یعنی به دست نبوكدرصّر پادشاه بابل و به دست بندگانش تسلیم خواهم كرد و بعد از آن، مثل ایام سابق مسكون خواهد شد.27اما تو ای بنده من یعقوب مترس و ای اسرائیل هراسان مشو زیرا اینك من تو را از جای دور و ذریت تو را از زمین اسیری ایشان نجات خواهم داد و یعقوب برگشته، در امنیت و استراحت خواهد بود و كسی او رانخواهد ترسانید.28و خداوند میگوید: ای بنده من یعقوب مترس زیرا كه من با تو هستم و اگر چه تمام امّتها را كه تو را در میان آنها پراكنده ساختهام بالكل هلاك سازم لیكن تو را بالكل هلاك نخواهم ساخت. بلكه تو را به انصاف تأدیب خواهم نمود و تو را هرگز بیسزا نخواهم گذاشت.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴۶: ۳- ۱۲، ۱۴-۲۴ انجام میدهد.
این بخشی را آغاز میکند که در آن ارمیا درباره سایر ملل نبوت میکند.
عدالت
بیشتر کتاب ارمیا مربوط به مجازات یهودا و مورد یهودا است. خداوند[یهوه] برای مجازات یهودا از مصر استفاده کرد. از آنجا که خداوند[یهوه] عادل است، قصد دارد مصر را نیز به خاطر اعمال بدشان، مجازات کند.
and and )
مهیا شدن برای نبرد
ارمیا به ارتش مصر دستور میدهد که آماده نبرد شوند، حتی اگر ایشان قادر به دفاع از خود نباشند. مجازات آنها قبلاً توسط خداوند[یهوه] تعیین شده است.
ارمیا غالباً نبوت را در قالب شعر مینویسد. شعر عبری از انواع مختلف قافیه و مراعات نظیر استفاده میکند.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خداست. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۴: ۱ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر ایجاد کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
این عبارت نشان می دهد که این پیام برای ملت مصر در نظر گرفته شده است.
نام یک شخص است.
نام شهری است در ساحل غربی فرات.
نبوكدنصّر نماینده ارتش خویش میباشد. ترجمه جایگزین: «ارتش نبوكدنصّر پادشاه بابل»
مربوط به سال چهارم سلطنت یهویاقیم[یهویاکین] است. این را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در چهارمین سال سلطنت یهویاکین»
واژه «چهارم» شکل وصفی عدد چهار است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«افسار» [این واژه در متن فارسی دیده نمیشود] مجموعه تسمههایی است که روی اسب قرار میگیرد تا بتواند یک ارابه را بکشد. در اینجا «سوار شدن بر اسب ها» به این معنی است که سربازان در ارابههایی که اسبها آنرا میکشیدند سوار شوند.
خُود زرهای است که از سر در جنگ محافظت میکند.
این عبارت به معنای «تیز کردن» نیزهها میباشد.
رویای ارمیا برای مصر ادامه مییاید.
واژه «من» [در فارسی به گونه دیگری ایست] اینجا به خداوند[یهوه] اشاره دارد. خداوند[یهوه] برای توصیف رویا و جلب توجه به آن چه در ادامه میآید از این پرسش استفاده میکند. این پرسش را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه را که در اینجا رخ میدهد، مشاهده کنید»
اسم انتزاعی «خوف» را میتوان «وحشت زده» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان مصری وحشت دارند»
این دو عبارت معانی مشابهی با یکدیگر دارند و تأکید میکنند که هیچ کس، حتی قویترین و سریعترین نیز نمیتواند فرار کند. اسم وصفی «تیزروان» را می توان به عنوان یک صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی سریعترین سربازان نیز قادر به فرار نخواهند بود»
هر دو عبارت به یک معنای میباشند. از شرکت و مرگ در نبرد به گونهای سخن به میان میآید که گویی پای سربازان میلغزد و میافتند. ترجمه جایگزین: «سربازان مصری در رودخانه فرات شکست میخورند و میمیرند»
ارمیا به نقل اعلان خداوند[یهوه] به ملت مصر ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] از یک پرسش برای جلب توجه به آن چه که درباره مصر میگوید، استفاده میکند. این را می توان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ببین چه کسی همچون رود نیل برخواسته است»
رود نیل سالی یک بار طغیان میکرد و سواحلش را با آب میپوشانید. خداوند[یهوه] پادشاهی مصر را به نیل تشبیه میکند، زیرا مصریها فکر میکردند به اندازه کافی قدرتمند هستند تا شهرهای همه سرزمینها را ویران سازند.
اینجا «مصر» [در فارسی به گونه دیگری است] نماینده مردم مصر است. ترجمه جایگزین: «مصریان برخاسته... مصریان میگویند... خواهیم ساخت»
اینجا «اسب» و «ارابه» نمایانگر سربازانی است که از اسب و ارابه در نبرد استفاده میکنند. رهبران مصر به سربازان خود دستور میدهند که نبرد را آغاز کنند. ترجمه جایگزین: «ای سواره نظام، به نبرد بتازید. ای سربازانی که بر ارابهها سوارید، دلیرانه بجنگید»
این فرمان را میتوان مستقیماً به سربازان خطاب کرد. آن چه که ایشان به سمت آن میتاختند را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما سربازان حبش و فُوت که با سپرهایتان مهارت دارید، به نبرد بروید»
اینها اسامی کتاب مقدسی برای کشورهای اتیوپی و لیبی میباشند.
این نام گروه مردمی از ملت لود است. لود نام کتاب مقدسی برای لیدیه است.
عبارت «خم کردن کمان» به معنای کشیدن رشته کمان با تیر به منظور شلیک تیر است. ترجمه جایگزین: «در تیراندازی با کمان خود ماهر هستند» یا «با تیر و کمان ماهر است»
نقل قول ارمیا از اعلان خداوند[یهوه] به ملت مصر ادامه مییابد.
این عبارت به روزی مربوط میشود که مصریان در نبرد با بابلیها شکست میخوردند.
خداوند[یهوه] برای سخن گفتند درباره خود از سوم شخص استفاده میکند. این را میتوان اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که من، یهوه صبایوت هستم و از دشمنان خود انتقام میگیرم»
این اشاره به شمشیر خداوند[یهوه] است که گویی مردم را بلعیده و خون ایشان را مینوشد. هر دو این عبارت مشابه هستند و برای تأکید بر این که نابودی کامل خواهد بود، در کنار یکدیگر استفاده میشوند. ترجمه جایگزین: «من دشمنم را کاملاً نابود خواهم کرد. مثل این خواهد بود که شمشیر من ایشان را بلعیده و از خون ایشان مست شود»
خداوند[یهوه] به گونهای از مجازات و کشتن دشمنانش سخن میگوید که گویی او از شمشیر برای کشتن ایشان استفاده میکند.
خداوند[یهوه] این گونه انتقام خویش را میگیرد که باعث میشود مصریان در نبرد مغلوب بابلیان شوند، و این موضوع به این که ارتش مصر قربانی خداوند[یهوه] خواهد شد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا که مصریان همچون یک قربانی خواهند بود»
خداوند[یهوه] اعلان خویش به مصریان را پایان میدهد.
جلعاد منطقهای بود که به دلیل داشتن مهارت در زمینه پزشکی، مشهور بود. خداوند[یهوه] با گفتن این عبارت به مصریان ایشان را مسخره میکند، اما میداند که این نیز به ایشان کمک نخواهد کرد.
مردم مصر به دختری باکره تشبیه میشوند. ترجمه جایگزین: «مردم مصر»
این واژه به معنای شرایط احساس شرم یا از بین رفتن احترام است.
اینجا «زمین» کنایه از مردم زمین و تعمیم برای افرادی است که میدانند چه اتفاقی برای مصر افتاده است. همه مردم زمین گریه مردم مصر را خواهند شنید، گویی که صدای غم و اندوه آنها زمین را پر کرده است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم زمین گریه تو را میشنوند»
کشته شدن سربازان در نبرد به لغزیدن و زمین افتادن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا که سربازانت در نبرد کشته شدهاند»
اینجا نبوكدنصّر نماینده ارتش خویش است. ترجمه جایگزین: «زمانی که ارتش نبوكدنصّر پادشاه بابل»
اینجا «زمین» نمایانگر مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم مصر» یا «مصریان»
نام شهر درا همانند ارمیا ۴۴: ۱ ترجمه کنید.
نام این شهرها همانند ارمیا ۲: ۱۶ ترجمه کنید.
اینجا واژه «شمشیر» نمایانگر سربازانی است که سلاح حمل میکنند. مردم به شمشیرهایی که ایشان مردم را بلعیده است، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «دشمنانت مردم اطراف تو را خواهند کشت»
برخی از ترجمههای کتاب مقدس این عبارت را این گونه ترجمه می کنند: «فرار کرده است؟» چرا گاو شما نایستاد؟ اپیس خدای مصری بود که به شکل یک گاو نمایان میشد. گاو نر اغلب سمبل قدرت است. به همین دلیل ULB و سایر نسخههای کتاب مقدس این عبارت را «قوی» یا «توانا» ترجمه میکنند که به سربازان اشاره دارد.
خداوند[یهوه] برای مسخره کردن قدرت سربازان مصری از یک پرسش استفاده میکند. این پرسش را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان تو به زمین خواهند خورد و نخواهند ایستاد»
«خداوند[یهوه] باعث می شود بیشتر سربازان بلغزند»
اینجا «شمشیر» نمایانگر سربازانی است که سلاح حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «بگذارید از دشمنان خود فرار کنیم زیرا ایشان ما را میکشند»
معانی محتمل: ۱) «ایشان» [در فارسی به گونه دیگری است] به صورت کلی به مردمی که مصری هستند، اشاره دارد. ۲) «ایشان» [در فارسی به گونه دیگری است] به سربازان خارجی که در حال فرار به سرزمینهای بومی خود حبش، فُوت و لود هستند، اشاره دارد.
این دو عبارت میگویند که ملت مصر از اهمیت چندانی برخوردار نیست. عبارت «فقط یک سر و صدا»[در فارسی به گونه دیگری است] اصطلاحی است به این معنی که فرد میگوید کاری را انجام خواهد داد، اما این کار را نمیکند. ترجمه جایگزین: «فرعون زیاد لاف میزند، اما نمیتواند آن چه را که گفته، انجام دهد»
اینجا «پادشاه» اشاره به خداوند[یهوه] است. میتواند اول شخص بیان شود. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که من، پادشاه، میگویم»
این اشاره به ملت بابل دارد که برای مصر به همان اندازهای مقاومتناپذیر است که این دو کوه برای دشتهایی که آنها را احاطه کردهاند، چنینند.
این نام کوهی در بخش شمالی اسرائیل است.
«برای تبعید خود را مهیا کن»
ملت مصر، که بسیار نیرومند و مرفه بودند به یک گاو جوان زیبا تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مصر مانند یک گوساله ماده بسیار زیبا است»
ارتش دشمن که برای حمله به مصریان میآیند به حشرهای که نیش میزند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اما یک ارتش قدرتمند مثل یک حشره گزنده»
نویسنده، سربازان را به «گاوهای پرواری» تشبیه میکند، زیرا این سربازان به خوبی از مصر مراقبت میکردند، همان طور که یک کشاورز از یک گاو مراقبت میکند و آن را پرواری میکند.
«ایستادن در کنار یکدیگر» اصطلاحی به معنای متحد ماندن است. نویسنده بیان میکند که سربازان به عنوان یک یگان نخواهند جنگید، بلکه فقط برای نجات خود فرار میکنند.
اینجا صحبت از روزی است که گویی سفر میکند و به مکانی میرسد. ترجمه جایگزین: «ایشان در آن روز فاجعه را تجربه خواهند کرد»
ناتوانی مصریها در انجام هر کاری برای جلوگیری از دشمن خود به مارهایی که فقط میتوانند صدا تولید کنند و از بین بروند، تشبیه شده است.
دشمنانی که با اسلحه برای از بین بردن مصریها آمدهاند، به هیزم شکنانی با تبرهایی که برای بریدن درخت آمادهاند، تشبیه شدهاند.
همچنان صحبت از ارتش دشمن است که به مصریان حمله میکند و گویی این ارتش هیزمشکنانی هستند که درختان را قطع میکند. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن بسیاری از مصریان را مانند هیزمشکن جنگل خواهند کشت ... حتی اگر درختان بسیار زیادی وجود داشته باشد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
نوعی از حشره است که در گروههای بسیار بزرگی سفر میکند و با خوردن محصولات زراعی میتواند باعث تخریب بزرگی شوند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر به شمارش ایشان نخواهد بود»
مردم مصر به دختر تشبیه شدهاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن مردم مصر را تحقیر خواهد کرد»
اینجا «دست» نمایانگر قدرت و کنترل است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من، خداوند، به مردم شمال اجازه خواهم داد مصریان را شکست دهند»
«آمون» پادشاه خدایان مصری است. «نُو» پایتخت بخش شمالی مصر و اینجا نماینده مردم نُو است. ترجمه جایگزین: «آمون، خدای نُو» یا «آمون، خدای مردم نُو»
اینجا «مصر» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «تمامی مردم مصر و خدایانی که عبادت میکنند»
اینجا «دست» نمایانگر قدرت و کنترل است. عبارت «قصد جان ایشان دارند» اصطلاحی است به معنای میل برای کشتن کسی. ترجمه جایگزین: «به کسانی که میخواهند ایشان را بکشند اجازه خواهم داد تا آنها را شکست دهند»
اینجا «دست» نمایانگر قدرت و کنترل است. «نبوكدنصّر... خادمانش» به طور خاص «آنانی كه قصد جان ایشان دارند» نام می برد. ترجمه جایگزین: «یعنی، من به نبوكدنصّر پادشاه بابل و خادمانش اجازه خواهم داد مصریان را شکست دهند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس از این، مردم دوباره در مصر زندگی خواهند کرد»
این دو عبارت دارای معنای یکسان است. اینجا «یعقوب» و «اسرائیل» نماینده مردم اسرائیل هستند. خداوند[یهوه] تأکید میکند که مردم نباید بترسند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل، بندگان من، نترسید»
«از سرزمینی که در آن اسیر بودند»
اسم انتزاعی «هلاک ساختن» میتواند به شکل فعل «نابودی» بیان شود. ترجمه جایگزین: «تمامی امّتها را کاملا نابود میسازم»
این عبارت میتواند به شکل مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «قطعاً مجازاتت خواهم کرد»
1كلام خداوند درباره فلسطینیان كه برارمیا نبی نازل شد قبل از آنكه فرعون غَزّه را مغلوب بسازد.2خداوند چنین میگوید: «اینك آبها از شمال برمیآید و مثل نهری سیلان میكند و زمین را با آنچه در آن است و شهر و ساكنانش را درمیگیرد. و مردمان فریاد برمیآورند و جمیع سكنه زمین وِلوِلَه مینمایند3از صدای سمهای اسبان زورآورش و از غوغای ارابههایش و شورش چرخهایش. و پدران به سبب سستی دستهای خود به فرزندان خویش اعتنا نمیكنند.4به سبب روزی كه برای هلاكت جمیع فلسطینیان میآید كه هر نصرتكنندهای را كه باقی میماند از صور و صیدون منقطع خواهد ساخت. زیرا خداوند فلسطینیان یعنی بقیه جزیره كَفْتور را هلاك خواهد ساخت.5اهل غَزَّه بریده مو گشتهاند و اَشْقَلون و بقیه وادی ایشان هلاك شده است. تا به كی بدن خود را خواهی خراشید؟6آه ای شمشیر خداوند تا به كی آرام نخواهی گرفت؟ به غلاف خود برگشته، مستریح و آرام شو.7چگونه میتوانی آرام بگیری، با آنكه خداوند تو را براَشْقَلون و بر ساحل دریا مأمور فرموده و تو را به آنجا تعیین نموده است؟»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴۷: ۲-۷ انجام میدهد.
نبوتهای ارمیا در مورد ملل دیگر در این باب ادامه دارد.
سیلآب
در این باب از تصویر سیل برای توصیف دشمنانی که فلسطین را فتح میکنند، استفاده میشود. تخریب ایشان سریع و کامل خواهد بود.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۴: ۱ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر ایجاد کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
اینجا «فرعون» نماینده مصریان است. ترجمه جایگزین: «پیش از ارتش فرعون»
واژه «اینک» به ما هشدار میدهد که به آن چه گفته میشود، توجه کنیم.
این دو عبارت معنای مشابهی دارند. ارتش دشمن به سیل تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «ارتش در شمال مانند یک سیل خواهد آمد. آنها مانند یک رودخانه پر آب قدرتمند خواهند بود»
همچنان صحبت درباره ارتشی است که از شمال مانند یک رودخانه طغیان کرده است. ترجمه جایگزین: «مانند رودخانه ای خروشان، ارتشی از شمال زمین را نابود خواهد کرد»
این عبارات در کنار یکدیگر نمایانگر صداهای ارتشی است که یورش میآورد.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر سر و صدای بلندی که ایجاد میکنند در کنار یکدیگر استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «با صدای بسیار بلند چرخهای ارابه»
از یک روز به شکلی سخن میگوید که گویی چیزی است که سفر میکند و به جایی میرسد. ترجمه جایگزین: «زیرا در آن روز، ارتش دشمن همه فلسطینیان را هلاک میکند و از صور منقطع خواهد ساخت»
منقطع شدن، به شخصی که ممکن است شاخهای از درخت یا یک تکه پارچهای از یک لباس را برش دهد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «برای حذف هر کسی که ممکن است بخواهد به صور و صیدون کمک کند»
نام جزیرهای از منطقه شمالی فلسطین است.
اسم انتزاعی «طاسی» میتواند «طاس» بیان شود. «غَزَّه» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم غَزَّه سرهای خود را طاس کردهاند»
تراشیدن کل سر یا قسمتهایی از موی سر، نشانه غم و اندوه بزرگی است که توسط بتپرستان در کشورهایی مانند فلسطین انجام میشد.
معانی محتمل ۱) مردم ساکت خواهند شد زیرا که سوگواری میکردند. ۲) یک بهگویی است به معنای این که سربازان دشمن ایشان را خواهند کشت.
خداوند[یهوه] این پرسش را جهت تأکید بر این که مردم اَشْقَلون هرگز از سوگواری باز نمیایستند، مطرح مینماید. خداوند[یهوه] مردم را به زن تشبیه میکند که استعاره از شهر است. این پرسش میتواند یه صورت اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «دائماً در سوگواری بدن خود را خراش خواهید داد»
بریدن پوست یکی دیگر از اعمال بتپرستان بود که هنگام عزاداری مردگان انجام میشد.
فلسطینیان به گونهای با شمشیر خداوند[یهوه] صحبت میکنند که گویی شخصی است که میتواند آنها را بشنود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، که شمشیر خود را نگه میداری. چه موقع دست از حمله به ما به وسیله شمشیر خود برخواهی داشت؟ شمشیر خود را متوقف کن و دوباره آن را در غلاف خود قرار ده»
مجازات فلسطینیان توسط ارتشی که از شما میآید به شمشیری که خداوند[یهوه] ایشان را با آن میکشد تشبیه شده است.
فلسطینیان از این پرسش برای ابراز ناامیدی عمیق خود در مورد ویرانیهای ناشی از دشمنانشان استفاده میکنند. این میتواند به صورت اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «لطفاً آرام باش» یا «خداوند[یهوه]، لطفاً حمله به ما با شمشیر خود را متوقف نما»
شمشیر زمانی که به جلو و عقب حرکت میکند و میشکافد، صدایی ایجاد میکند. آرام کردن شمشیر به معنای درخواست این است که جلوی بریدن و کشتن را بگیرد. ترجمه جایگزین: «استراحت کن» یا «از بریدن بازایست»
محافظی برای تیغ شمشیر است.
اینجا ارمیا صحبت میکند. او همچنان از شمشیر خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی شخصی است که میتواند استراحت کند. مجازات فلسطینیان توسط خداوند[یهوه] با فرستادن ارتش شمال به این که گویی خداوند[یهوه] با شمشیر به مردم حمله میکند، تشبیه شده است. این عبارت را می توان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتواند استراحت کند... در کنار دریا»
ارمیا از یک پرسش استفاده میکند به این معنی که شمشیر نمیتواند متوقف شود زیرا خداوند[یهوه] دستور داده است به کشتن خود ادامه دهد. این پرسش را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتواند متوقف شود، زیرا خداوند[یهوه] دستور داده است. او دستور داده است... دریا»
1درباره موآب، یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: «وای بر نَبُو زیرا كه خراب شده است. قریه تایم خجل و گرفتار گردیده است. و مِسْجاب رسوا و منهدم گشته است.2فخر موآب زایل شده، در حِشْبون برای وی تقدیرهای بد كردند. بیایید و او را منقطع سازیم تا دیگر قوم نباشد. تو نیز ای مَدْمِین ساكت خواهی شد و شمشیر تو را تعاقب خواهد نمود.3آواز ناله از حُورُونایم مسموع میشود. هلاكت و شكستگی عظیم.4موآب بهم شكسته است و صغیرهای او فریاد برمیآورند.5زیرا كه به فراز لُوحِیت با گریه سخت برمیآیند و از سرازیری حورونایم صدای شكست یافتن از دشمنان شنیده میشود.6بگریزید و جانهای خود را برهانید و مثل درخت عَرْعَرْ در بیابان باشید.7زیرا از این جهت كه به اعمال و گنجهای خویش توكّل نمودی تو نیز گرفتار خواهی شد. و كَمُوش با كاهنان و سرورانش با هم به اسیری خواهند رفت.8و غارتكننده به همه شهرها خواهد آمد و هیچ شهر خلاصی نخواهد یافت و برحسب فرمان خداوند اهل وادی تلف خواهند شد و اهل همواری هلاك خواهند گردید.9بالها به موآب بدهید تا پرواز نموده، بگریزد و شهرهایش خراب و غیرمسكون خواهد شد.10ملعون باد كسی كه كار خداوند را با غفلت عمل نماید و ملعون باد كسی كه شمشیر خود رااز خون باز دارد.11موآب از طفولیت خود مستریح بوده و بر دُردهای خود نشسته است و از ظرف به ظرف ریخته نشده و به اسیری نرفته است. از این سبب طعمش در او مانده است و خوشبویی او تغییر نیافته است.12بنابراین اینك خداوند میگوید: روزها میآید كه من ریزندگان میفرستم كه او را بریزند و ظروف او را خالی كرده، مشكهایش را پاره خواهند نمود.13و موآب از كموش شرمنده خواهد شد چنانكه خاندان اسرائیل از بیتئیل كه اعتماد ایشان بود، شرمنده شدهاند.14چگونه میگویید كه ما شجاعان و مردان قوی برای جنگ میباشیم؟15موآب خراب شده، دود شهرهایش متصاعد میشود و جوانان برگزیدهاش به قتل فرود میآیند. پادشاه كه نام او یهوه صبایوت میباشد این را میگوید:16رسیدن هلاكت موآب نزدیك است و بلای او بزودی هر چه تمامتر میآید.17ای جمیع مجاورانش و همگانی كه نام او را میدانید برای وی ماتم گیرید. بگویید عصای قوت و چوبدستی زیبایی چگونه شكسته شده است!18ای دختر دیبُون كه (در امنیت) ساكن هستی از جلال خود فرود آی و در جای خشك بنشین زیرا كه غارتكننده موآب بر تو هجوم میآورد و قلعههای تو را منهدم میسازد.19ای تو كه در عَروُعیر ساكن هستی به سر راه بایست و نگاه كن و از فراریان و ناجیان بپرس و بگو كه چه شده است؟20موآب خجل شده، زیرا كه شكست یافته است پس ولوله و فریاد برآورید. در اَرْنون اخبار نمایید كه موآب هلاك گشته است.21و داوری بر زمینِ همواری رسیده است.بر حُولُونْ و یهْصَهْ و میفاعَتْ،22و بر دیبُون و نَبُو و بَیتْدِبْلَتایم،23و بر قریه تایم و بیتجامُول و بیتمَعُونْ،24و بر قَرْیوت و بُصْرَه و بر تمامی شهرهای بعید و قریبِ زمین موآب.25« خداوند میگوید كه شاخ موآب بریده و بازویش شكسته شده است.26او را مست سازید زیرا به ضدّ خداوند تكبّر مینماید. و موآب در قی خود غوطه میخورد و او نیز مضحكه خواهد شد.27آیا اسرائیل برای تو مضحكه نبود؟ و آیا او در میان دزدان یافت شد به حدّی كه هر وقت كه درباره او سخن میگفتی سر خود را میجنبانیدی؟28ای ساكنان موآب شهرها را ترك كرده، در صخره ساكن شوید و مثل فاختهای باشید كه آشیانه خود را در كنار دهنه مغاره میسازد.29غرور موآب و بسیاری تكبّر او را و عظمت و خُیلا و كبر و بلندی دل او را شنیدیم.30خداوند میگوید: خشم او را میدانم كه هیچ است و فخرهای او را كه از آنها هیچ برنمیآید.31بنابراین برای موآب ولوله خواهم كرد و به جهت تمامی موآب فریاد برخواهم آورد. برای مردان قیرحارَسْ ماتم گرفته خواهد شد.32برای تو ای مَوِ سِبْمَه به گریه یعْزیر خواهم گریست. شاخههای تو از دریا گذشته بود و به دریاچه یعزیر رسیده، بر میوهها و انگورهایت غارتكننده هجوم آورده است.33شادی و ابتهاج از بستانها و زمین موآب برداشته شد و شراب را از چرخشتها زایل ساختم و كسی آنها را به صدای شادمانی به پا نخواهد فشرد. صدای شادمانی صدای شادمانی نیست.34به فریاد حشبون آواز خود را تا اَلْعالَه و یاهَصْ بلند كردند و از صوغر تا حُوُرونایم عِجْلَت شَلِیشیا، زیرا كه آبهای نِمریم نیز خرابه شده است.35و خداوندمیگوید من آنانی را كه در مكانهای بلند قربانی میگذرانند و برای خدایان خود بخور میسوزانند از موآب نابود خواهم گردانید.36لهذا دل من به جهت موآب مثل نای صدا میكند و دل من به جهت مردان قیرحارس مثل نای صدا میكند، چونكه دولتی كه تحصیل نمودند تلف شده است.37و هر سر بی مو گشته و هر ریش تراشیده شده است و همه دستها خراشیده و بر هر كمر پلاس است.38بر همه پشتبامهای موآب و در جمیع كوچههایش ماتم است زیرا خداوند میگوید موآب را مثل ظرف ناپسند شكستهام.39چگونه منهدم شده و ایشان چگونه ولوله میكنند؟ و موآب چگونه به رسوایی پشت داده است؟ پس موآب برای جمیع مجاوران خود مضحكه و باعث ترس شده است.40زیرا خداوند چنین میگوید: او مثل عقاب پرواز خواهد كرد و بالهای خویش را بر موآب پهن خواهد نمود.41شهرهایش گرفتار و قلعههایش تسخیرشده، و دل شجاعان موآب در آن روز مثل دل زنی كه درد زه داشته باشد خواهد شد.42و موآب خراب شده، دیگر قوم نخواهد بود چونكه به ضدّ خداوند تكبّر نموده است.43خداوند میگوید: ای ساكن موآب خوف و حفره و دام پیش روی تو است.44آنكه از ترس بگریزد در حفره خواهد افتاد و آنكه از حفره برآید گرفتار دام خواهد شد، زیرا خداوند فرموده است كه سال عقوبت ایشان را بر ایشان یعنی بر موآب خواهم آورد.45فراریان بیتاب شده، در سایه حشبون ایستادهاند زیرا كه آتش از حَشْبُون و نار از میان سِیحُون بیرون آمده، حدود موآب و فرق سر فتنهانگیزان را خواهد سوزانید.46وای بر تو ای موآب! قوم كموش هلاكشدهاند زیرا كه پسرانت به اسیری و دخترانت به جلای وطن گرفتار گردیدهاند.47لیكن خداوند میگوید كه در ایام آخر، اسیران موآب را باز خواهم آورد. حكم درباره موآب تا اینجاست.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴۸: ۱- ۲۵، ۲۸- ۳۳، ۳۹- ۴۷ انجام میدهد.
نبوت ارمیا درباره سایر ملل در این باب ادامه مییابد.
اطاعت از خداوند[یهوه]
موآب خدایان غیر را عبادت و خدمت میکرد. با این وجود، خداوند[یهوه] انتظار دارد که هر امّتی تنها و تنها او را عبادت و خدمت کنند. ایشان به این دلیل مجازات خواهند شد.
ارمیا غالباً نبوت را در قالب شعر مینویسد. شعر عبری از انواع مختلف مراعات نظیر[وزنهای عروضی] و قافیه استفاده میکند.
اینجا «موآب» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «درباره مردم موآب»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا «نَبُو» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «چه بسیار وحشتناک است برای مردم نَبُو، زیرا شهر آنها ویران شده است»
نام شهری در نزدیکی کوه نَبُو در موآب است.
اینجا «قریه تایم خجل گردیده است» نماینده مردمی است که خجل شدهاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن شهر تایم را به اسارت گرفته و ساکنین آن را تحقیر کرده است»
نام شهری در موآب است.
اینجا «مِسْجاب رسوا و منهدم گشته است» نماینده مردمی است که رسوا گشتهاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن دژهای قریه تایم را منهدم ساخته و مردمانش را رسوا نمودند»
«مردم بیش از این به موآب فخر نمیکنند» یا «مردم بیش از این موآب را ستایش نمیکنند»
نام یک شهر است.
«مَدْمِین» شهری در موآب است. نام این شهر هیچ ارتباطی با واژه «دیوانگان» در زبان انگلیسی ندارد. ترجمه جایگزین: «دشمن شهر مَدْمِین را ویران خواهد کرد»
اینجا «شمشیر» نمایانگر سربازانی است که سلاح حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «دشمنان تعقیبتان خواهند کرد و شما را خواهند کشت»
ارمیا به بیان ویرانی موآب ادامه میدهد.
نام شهری در جنوب موآب است.
این دو اصطلاح دارای معنای یکسان است. در کنار یکدیگر بر نابودی کامل تأکید میکنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن موآب را نابود کرده است»
معانی محتمل ۱) کودکانی که در موآب زندگی میکنند. ۲) «کودکان» در کل کنایه از مردم موآب است. ترجمه جایگزین: «مردم موآب»
نام مکانی در موآب است.
اسم انتزاعی «ویرانی» [در فارسی متفاوت است] میتواند «نابود» بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا شهر ایشان نابود شده است»
واژه «خود» به مردم موآب اشاره دارد.
افرادی که از شهرهای خود به بیابان میگریزند، به بوتهای که در بیابان رشد میکند تشبیه میشوند. ترجمه جایگزین: «مانند بوتهای شوید که در بیابان رشد میکند»
اسم انتزاعی «توكّل» میتواند به صورت فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «چون اعتماد کردی»
«در تلاش های خود» یا «در کارهای خود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن تو را نیز اسیر میکند»
«كَمُوش» خدای اصلی موآبیان است. این بدان معنی است که ارتش دشمن بت كَمُوش را که مردم برای پرستش ساختهاند، خواهد گرفت. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن خدای شما كَمُوش را به عنوان اسیر خواهد گرفت»
اینجا «غارتكننده» نماینده ارتش دشمن است. ترجمه جایگزین: «زیرا ارتش دشمن به هر شهری خواهد آمد و آن را ویران میکند»
اینجا «شهر» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس از هیچ شهری فرار نخواهد کرد»
اینجا «وادی» و «جلگه» نماینده شهرها و ساکنین آن میباشند. ترجمه جایگزین: «بنابراین ارتش دشمن همه چیز را در درهها و دشتها از بین خواهد برد»
کمک به مردم به دادن بالهای پرواز تا بتوانند بگریزند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «به مردم موآب کمک کنید تا فرار کنند طوری که گویی به آنها بال پرواز میدهید»
ترجمه زبان اصلی نامشخص است. برخی از ترجمههای کتاب مقدس این عبارت را «برای موآب سنگ قبر بگذارید، زیرا به یقین دشمن آن را ویران خواهد کرد» دیگر نسخهها آن را این گونه ترجمه میکنند: «بر موآب نمک بپاشید، زیرا دشمن آن را بالکل ویران خواهد کرد» دشمن بر روی ویرانهها برای جلوگیری از رشد مجدد هر چیزی، نمک میپاشید.
اینجا «خون» نمایانگر حیات شخص است و «خون ریختن» اصطلاحی است به معنای کشتن. ترجمه جایگزین: «از کشتن مردم»
اینجا خداوند[یهوه] موآب را به مرد تشبیه میکند. او نماینده مردم موآب است. تمامی مظاهر «او» و «از آن او» میتواند «ایشان» و «از آن ایشان» بیان شود. ترجمه جایگزین: «حتی از نخستین زمان خود، مردم موآب احساس امنیت کرده است... آنها هستند... شراب ایشان... ایشان هرگز نرفتهاند... آنها مزه میکنند... طعم ایشان»
برای این که طعم شراب خوب شود، باید مدت طولانی در یک جا بماند و از ظرفی به ظرف دیگر ریخته نشود. خداوند[یهوه] قوم موآب را که مرفه هستند، این چنین توصیف میکند، زیرا هیچ کس تاکنون ایشان را فتح نکرده و آنها را به اسارت نگرفته است، شرابی که دست نخورده باشد و عطر و طعم خوبی دارد.
«به دقت گوش کنید زیرا زمانی خواهد بود»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
ارتش دشمن که مردم موآب را شکست داده و آنها را به اسارت میبرد، به این که مردم موآب شراب هستند و کسی خواهد آمد و ایشان را خواهد ریخت و کوزهها شراب را خواهد شکست، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «من سپاهی را خواهم فرستاد که آنها را نابود خواهند کرد، گویی شراب را میریزند و کوزهها را میشکنند»
اینجا خداوند[یهوه] موآب را به مرد تشبیه میکند. این نماینده مردم موآب است. تمامی مظاهر «او» در ۴۸: ۱۱-۱۲ میتواند «آنها» یا «از آن ایشان» بیان شود. ترجمه جایگزین: «ایشان را بفرستید... آنها را بریزید... کوزههای آنها... ظروف آنها»
اینجا «موآب» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «و مردم موآب»
کموش خدای اصلی موآبیان است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۸: ۷ به چه شکل ترجمه شده است.
واژه «خاندان» اشاره به خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد اشاره به نسل اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۴ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل» یا «مردم اسرائیل».
این میتواند نام ۱) شهری که در آن مردم اسرائیل گوساله طلایی را پرستش کردند یا ۲) خدایی دروغین که بنی اسرائیل عبادت میکرد؛ باشد.
اینجا خداوند[یهوه] با سربازان موآب صحبت میکند. خداوند[یهوه] برای سرزنش سربازان از یک پرسش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «دیگر نمیتوانید بگویید، ما سرباز هستیم، مردان مبارز قدرتمند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن موآب را ویران میکند و به شهرهای آن حمله خواهد کرد»
بهترین مردان موآب که به نبرد میروند و کشته میشوند، به حیواناتی که برای ذبح به کشتارگاه برده میشوند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «همه مردان جوان ذبح خواهند شد» یا «ارتش دشمن بهترین مردان موآب را خواهد کشت»
اینجا «پادشاه» اشاره به خداوند[یهوه] است. میتواند به عنوان اول شخص بیان شود. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۶: ۱۸ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «این است آن چه من، پادشاه، میگویم»
این دو عبارت اساساً دارای معنای یکسان است و تأکید میکنند که تخریب موآب خیلی زود اتفاق میافتد. ترجمه جایگزین: «دشمنان موآب خیلی زود او را نابود میکنند»
به زودی اتفاق وحشتناکی رخ میدهد که گویی فاجعه چیزی است که میتواند به سرعت به مکانی منتقل شود. ترجمه جایگزین: «چیزهای وحشتناکی خیلی زود اتفاق خواهد افتاد»
در اینجا واژگان «عصا» و «چوبدستی» بیانگر قدرت و پشتیبانی سیاسی است که موآب برای ملل دیگر داد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان موآب به قدرت عظیم او پایان دادهاند»
دیبُون به دختر دیبُون تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «شما ای ساکنین دیبُون»
نام شهری در موآب است.
«ارتش دشمن که موآب را نابود خواهد کرد»
نام شهری در موآب است.
«از مردم بپرس» یا «از مردان و زنان بپرس»
اینجا موآب نماینده مردم است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم خجل شدهاند، زیرا ارتش دشمن موآب را نابود کرده است»
«با صدای بلند از درد و عصبانیت گریه کنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که ارتش دشمن موآب را ویران کرده است»
خداوند[یهوه] مجازات مردم زمینِ همواری و شهرهای موآب را به این که مجازات چیزی است که میتواند سفر کند و به مکانی برسد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مردم حُولُونْ و یهْصَهْ و میفاعَتْ را مجازات خواهد کرد»
اینها شهرهایی در موآب هستند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شهری در موآب است.
هر دو عبارت به یک معنای هستند. اینجا «شاخ» و «بازو» نمایانگر قدرت است. از بین رفتن یا خراب شدن اینها به معنای از دست دادن قدرت فرد است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موآب ضعیف شده است. مردم دیگر قادر به جنگ نیستند»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] سخن میگوید. فرمان «او را مست سازید» نشان میدهد كه خداوند[یهوه] چگونه باعث این اتفاق خواهد شد. اینجا «او» به موآب اشاره دارد که نماینده مردم موآب است. ترجمه جایگزین: «من، خداوند[یهوه] مردم موآب را مست میسازم، زیرا آنها با افتخار علیه من عمل میکنند»
اینجا افرادی که مجازات خداوند[یهوه] را تجربه میکنند به کسانی که از شراب مست شدهاند و احمقانه رفتار میکنند تا مردم به آنها بخندند، تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «من باعث میشوم شما مثل یک مست عمل کنید»
خداوند[یهوه] سخنان خود را در مورد مردم موآب ادامه میدهد و ایشان را به فردی مست تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «اکنون مردم موآب مانند شخصی خواهند بود که در قی خود غرق میشوند ... موضوعی تمسخرانگیز»
«تا مردم به او بخندند»
خداوند[یهوه] از این پرسش جهت یادآوری به مردم موآب استفاده میکند که چگونه با مردم اسرائیل رفتار کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا قبلاً مردم اسرائیل را مسخره کرده و خندیدید»
اینجا «او» نماینده مردم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل... در آنجا یافت شدند... در مورد آنها»
اینجا خداوند[یهوه] از پرسشی برای توبیخ کردن مردم موآب برای رفتار ایشان با مردم اسرائیل با شرم استفاده میکند، هرچند که آنها هیچ کار اشتباهی نکرده بودند. ترجمه جایگزین: «اگرچه آنها دزد نبودند، اما تو همچنان سر خود را تکان دادی... در مورد او»
این یک عمل نمادین است که نشان از احساس اهانت یا انزجار نسبت به شخصی دارد.
صخره، طرف شیبدار کوه است.
این تشبیه تأکید میکند که مردم برای این که از دشمنان خود پنهان شوند، باید شهرهای خود را ترک کرده و در صخرهها زندگی کنند.
در اینجا «دهنه مغاره» اصطلاحی است به معنای ورودی غار. ترجمه جایگزین: «ورودی غارها» یا «شکاف صخرهها»
اینجا «شنیدیم» به طور کلی به کلیه افراد در مناطق اطراف اشاره دارد.
همه این واژگان معانی مشابهی دارند. در کنار یکدیگر بر غرور شدید مردم موآب تأکید میکنند.
اینجا «دل» نمایانگر وجود درونی یک شخص است. ترجمه جایگزین: «تکبر او»
واژه «میدانم» جهت تأکید بر این که خداوند[یهوه] کسی است که سخنان ناپسند موآب را میداند، استفاده شده است.
اینجا «او» به موآب که نماینده مردم موآب است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دفاعیات ایشان ... مانند کردارشان»
اسم انتزاعی «گفتار» [در فارسی متفاوت است] میتواند به عنوان فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «که با افتخار صحبت کرده است» یا «که سخنان متکبرانهای گفته است»
هر دو این عبارات دارای یک معنا میباشد. ترجمه جایگزین: «با صدای بلند برای مردم موآب خواهم گریست»
معانی محتمل ۱) «خواهم کرد» اشاره به ارمیا است. ۲) «خواهم کرد» اشاره به خداوند[یهوه] است.
فریادی غمناک و بلند که فرد هنگام درد یا ناراحتی عمیق ایجاد میکند.
نام پایتخت قدیمی موآب است.
See:
نامهای دو شهر در موآب میباشند.
شهر سِبْمَه تاکستانهای زیادی داشت. اینجا خداوند[یهوه] مردم سِبْمَه به انگور تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مردم سِبْمَه، که مانند انگور با شاخههایی که گذشت... شراب تو»
خداوند[یهوه] همچنان به سخن گفتن با مردم سِبْمَه و تشبیهشان به انگور ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «غارتكنندگان به تو حمله کردهاند و میوهها را از تاکستانها و شراب تو را گرفتهاند»
«ارتش دشمن»
اسم انتزاعی «شادی» و «ابتهاج» میتواند یه صورت فعل بیان شود. عبارت «برداشته شده» میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم موآب دیگر به خاطر درختان میوه خود جشن و شادی نخواهند داشت»
«من شراب را از چرخشتهای ایشان بازداشتم» یا «من مردم را از تهیه شراب بازداشتم»
اینجا «ساختم» اشاره به خداوند[یهوه] است.
شرابسازان با پاهای خود انگورهای را میفشردند تا عصاره آن خارج شود. ترجمه جایگزین: «شرابسازان انگور را له نخواهند کرد»
نام این شهر را همانند ارمیا ۴۸: ۲ ترجمه کنید.
نام شهرهایی در موآب هستند.
نام یک نهر یا رودخانه در نزدیکی دریای مرده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا «دل» نمایانگر کلیت شخص است. گریه غمناک فرد به موسیقی غمانگیزی که در مراسم تشییع جنازه توسط فلوت تولید میشود، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «من با اندوه برای موآب میگریم. گریههای من مثل موسیقی غمانگیزی است که شخص در مراسم خاکسپاری با یک فلوت مینوازد»
معانی محتمل ۱) «من» به ارمیا اشاره دارد. ۲) «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
قیر حارس پایتخت باستانی موآب بود. ببینید این نام در ارمیا ۴۸: ۳۱ به چه شکل ترجمه شده است.
اینها همه کارهایی است که مردم موآب هنگام سوگواری و ابراز غم و اندوه عمیق انجام میدادند.
برشهایی که بر روی پوست ایجاد میکردند.
اسم انتزاعی «ماتم» میتواند فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم همه جا سوگواری میکنند»
«سقف همه خانهها»
اماکن عمومی مانند بازار
ضمیر مستتر فاعلی اشاره به خداوند[یهوه] است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا «چگونه» بهانهای را آغاز میکند. عبارت «منهدم شده» را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایشان را کاملا ویران کردهام. با صدای بلند فریاد برآورده و میگریند»
فریادی غمانگیز و بلند که فرد هنگام درد بر میآورد.
اینجا موآب نماینده مردم است. پشت کردن شخص نشانه احساس شرم است. ترجمه جایگزین: «مردم موآب با شرمندگی پشت میکنند» یا «مردم موآب شرمنده هستند و چهره خود را نشان نمیدهند»
این را میتوان دوباره برای حذف اسمهای انتزاعی «مضحکه» و«ترس» تصریح کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین همه مردم اطراف از آن چه برای مردم موآب اتفاق افتاده وحشت دارند و ایشان را تمسخر میکنند»
این عبارات این موضوع را که چگونه یک ارتش قدرتمند بر موآب فرود خواهد آمد، به روشی که یک عقاب برای قاپیدن طعمه خود فرود میآید تشبیه میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « دشمن شهرهایش را اسیر كرده و سنگرهای آن را به تصرف خود درآورده است»
نام شهری در موآب است. ببینید که نام مشابه را در ارمیا ۴۸: ۲۴ به چه شکل ترجمه کردهاید.[ در فارسی به نام این شهر اشاره نشده]
این عبارت ترسی را که سربازان موآب را تحت الشعاع قرار میدهد، با ترسی که ممکن است زن هنگام تولد فرزند خود احساس کند، مقایسه میکند.
اینجا «دل» نمایانگر احساسات فرد است. ترجمه جایگزین: «سربازان موآب مانند یک زن از زایمان میترسند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین دشمن مردم موآب را نابود خواهد کرد»
اینجا «پیش روی تو» اصطلاحی است به معنای «تجربه کردن» چیزی است. ترجمه جایگزین: «تو ترس، حفره و دام را تجربه خواهی کرد» یا «تو وحشت خواهی کرد و در حفرهها و تلهها قرار خواهی گرفت»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا «حفره» و «دام» نمایانگر همه اتفاقات بد مختلفی است که برای مردم رخ خواهد داد. مردم از یک اتفاق بد فرار خواهند کرد، اما اتفاق دیگری را تجربه میکنند.
اینجا «سال» میتواند «زمان» یا «فصل» یا برهه زمانی» ترجمه شود.
این مربوط به افرادی است که در هنگام تخریب موآب توانستند فرار کنند.
اینجا «در سایه» نمایانگر محافظت و پناهگاه است. ترجمه جایگزین: «درحشبون برای محافظت پنهان میشوند» یا «به حشبون پناه میبرند»
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تأکید میکنند که تخریب موآب از حَشْبُون، جایی که پادشاه سِیحُون زمانی در آن زندگی میکرد، آغاز و گسترش خواهد یافت. ترجمه جایگزین: «زیرا حَشْبُون آتش خواهد گرفت، شهری که مدتها پیش پادشاه سِیحُون در آن زندگی میکرد»
این را مانند ارمیا ۴۸: ۲ ترجمه کنید.
نام یک پادشاه اموری است که زمانی بر حَشْبُون حکومت میکرد.
اینجا «فرق سر» نماینده مردم موآب به صورت کلی است. ترجمه جایگزین: «همه مردم موآب را که به شکلی پرهیاهو و بسیار بر آن فخر میکردند، میسوزاند»
بخشی از صورت که بالای چشم است، اما در زیر خط مو قرار دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن افرادی که کموش را پرستش میکنند نابود کرده است»
خدای اصلی موآبیان است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۸: ۷ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن پسران و دختران شما را به اسیری گرفته است»
«باعث میشوم که همه چیز دوباره برای موآب خوب پیش برود» یا «باعث میشوم که موآب دوباره خوب زندگی کند». ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۹: ۱۴ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«این پایان چیزی است که ارمیا درباره موآب نبوت کرده است»
1درباره بنیعمّون، خداوند چنینمیگوید: «آیا اسرائیل پسران ندارد و آیا او را وارثی نیست؟ پس چرا مَلْكُم جاد را به تصرّف آورده و قوم او در شهرهایش ساكن شدهاند؟2لهذا اینك خداوند میگوید: ایامی میآید كه نعره جنگ را در رَبّه بنیعمّون خواهم شنوانید و تلّ ویران خواهد گشت و دهاتش به آتش سوخته خواهد شد. و خداوند میگوید كه اسرائیل متصرّفان خویش را به تصرّف خواهد آورد.»3ای حشبون ولوله كن، زیرا كه عای خراب شده است. ای دهات رَبّه فریاد برآورید و پلاس پوشیده، ماتم گیرید و بر حصارها گردش نمایید. زیرا كه مَلْكُم با كاهنان و سروران خود با هم به اسیری میروند.4ای دختر مرتّد چرا از وادیها یعنی وادیهای برومند خود فخر مینمایی؟ ای تو كه به خزاین خود توكّل مینمایی (و میگویی) كیست كه نزد من تواند آمد؟5اینك خداوند یهوه صبایوت میگوید: «من از جمیع مجاورانت خوف بر تو خواهم آورد و هر یكی از شما پیش روی خود پراكنده خواهد شد و كسی نخواهد بود كه پراكندگان را جمع نماید.6لیكن خداوند میگوید: بعد از این اسیران بنیعمّون را باز خواهم آورد.»7درباره ادوم یهوه صبایوت چنین میگوید: «آیا دیگر حكمت در تیمان نیست؟ و آیا مشورت از فهیمان زایل شده و حكمت ایشان نابود گردیده است؟8ای ساكنان دَدان بگریزید و رو تافته در جایهای عمیق ساكن شوید. زیرا كه بلای عیسو و زمان عقوبت وی را بر او خواهم آورد.9اگر انگورچینان نزد تو آیند، آیا بعضی خوشهها را نمیگذارند؟ و اگر دزدان در شب (آیند)، آیا به قدر كفایت غارت نمینمایند؟10اما من عیسو را برهنه ساخته و جایهای مخفی او را مكشوف گردانیدهام كه خویشتن را نتواند پنهان كرد. ذریت او و برادران و همسایگانش هلاك شدهاند و خودش نابود گردیده است.11یتیمان خود را ترك كن و من ایشان را زنده نگاه خواهم داشت و بیوهزنانت بر من توكّل بنمایند.12زیرا خداوند چنین میگوید: اینك آنانی كه رسم ایشان نبود كه این جام را بنوشند، البته خواهند نوشید و آیا تو بیسزا خواهی ماند؟ بیسزا نخواهی ماند بلكه البته خواهی نوشید.13زیرا خداوند میگوید به ذات خودم قسم میخورم كه بُصْرَه مورد دهشت و عار و خرابی و لعنت خواهد شد و جمیع شهرهایش خرابه ابدی خواهد گشت.14از جانب خداوند خبری شنیدم كه رسولی نزد امّتها فرستاده شده، (میگوید): جمع شوید و بر او هجوم آورید و برای جنگ برخیزید!15زیرا كه هان من تو را كوچكترین امّتها و در میان مردم خوار خواهم گردانید.16ای كه در شكافهای صخره ساكن هستی وبلندی تلّها را گرفتهای، هیبت تو و تكبّر دلت تو را فریب داده است. اگر چه مثل عقاب آشیانه خود را بلند بسازی، خداوند میگوید كه من تو را از آنجا فرود خواهم آورد.17و ادوم محّل تعّجب خواهد گشت به حدی كه هركه از آن عبور نماید متحیر شده، به سبب همه صدماتش صفیر خواهد زد.18خداوند میگوید: چنانكه سَدوم و عَموره و شهرهای مجاور آنها واژگون شده است، همچنان كسی در آنجا ساكن نخواهد شد و احدی از بنیآدم در آن مأوا نخواهد گزید.19اینك او مثل شیر از طغیان اردن به آن مسكن منیع برخواهد آمد، زیرا كه من وی را در لحظهای از آنجا خواهم راند. و كیست آن برگزیدهای كه او را بر آن بگمارم؟ زیرا كیست كه مثل من باشد و كیست كه مرا به محاكمه بیاورد و كیست آن شبانی كه به حضور من تواند ایستاد؟»20بنابراین مشورت خداوند را كه درباره ادوم نموده است و تقدیرهای او را كه درباره ساكنان تیمان فرموده است بشنوید. البته ایشان صغیران گله را خواهند ربود و هر آینه مسكن ایشان را برای ایشان خراب خواهد ساخت.21از صدای افتادن ایشان زمین متزلزل گردید و آواز فریاد ایشان تا به بحر قلزم مسموع شد.22اینك او مثل عقاب برآمده، پرواز میكند و بالهای خویش را بر بصره پهن مینماید و دل شجاعان ادوم در آن روز مثل دل زنی كه درد زه داشته باشد خواهد شد.23درباره دمشق: «حَمات و اَرْفاد خجل گردیدهاند زیرا كه خبر بد شنیده، گداخته شدهاند.بر دریا اضطراب است و نمیتواند آرام شود.24دمشق ضعیف شده، روبهفرار نهاده و لرزه او را درگرفته است. آلام و دردها او را مثل زنی كه میزاید گرفته است.25چگونه شهر نامور و قریه ابتهاج من متروك نشده است؟26لهذا یهُوَه صبایوت میگوید: جوانان او در كوچههایش خواهند افتاد و همه مردان جنگی او در آن روز هلاك خواهند شد.27و من آتش در حصارهای دمشق خواهم افروخت و قصرهای بِنْهَدَدْ را خواهد سوزانید.»28درباره قیدار و ممالك حاصور كه نَبُوكَدْرَصَّرْ پادشاه بابِل آنها را مغلوب ساخت، خداوند چنین میگوید: «برخیزید و برقیدار هجوم آورید و بنیمشرق را تاراج نمایید.29خیمهها و گلههای ایشان را خواهند گرفت. پردهها و تمامی اسباب و شتران ایشان را برای خویشتن خواهند بُرد و بر ایشان ندا خواهند داد كه خوف از هر طرف!30بگریزید و به زودی هر چه تمامتر فرار نمایید. ای ساكنان حاصور در جایهای عمیق ساكن شوید. زیرا خداوند میگوید: نبوكدرصّر پادشاه بابل به ضدّ شما مشورتی كرده و به خلاف شما تدبیری نموده است.31خداوند فرموده است كه برخیزید و بر امّت مطمئن كه در امنیت ساكناند هجوم آورید. ایشان را نه دروازهها و نه پشتبندها است و به تنهایی ساكن میباشند.32خداوند میگوید كه شتران ایشان تاراج و كثرت مواشی ایشان غارت خواهد شد و آنانی را كه گوشههای موی خود رامیتراشند بسوی هر باد پراكنده خواهم ساخت و هلاكت ایشان را از هر طرف ایشان خواهم آورد.33و حاصور مسكن شغالها و ویرانه ابدی خواهد شد به حدی كه كسی در آن ساكن نخواهد گردید و احدی از بنیآدم در آن مأوا نخواهد گزید.»34كلام خداوند درباره عیلام كه بر ارمیا نبی در ابتدای سلطنت صدقیا پادشاه یهودا نازل شده، گفت:35«یهوه صبایوت چنین میگوید: اینك من كمان عیلام و مایه قوّت ایشان را خواهم شكست.36و چهار باد را از چهار سمت آسمان بر عیلام خواهم وزانید و ایشان را بسوی همه این بادها پراكنده خواهم ساخت به حدی كه هیچ امّتی نباشد كه پراكندگان عیلام نزد آنها نیایند.37و اهل عیلام را به حضور دشمنان ایشان و به حضور آنانی كه قصد جان ایشان دارند مشوّش خواهم ساخت. و خداوند میگوید كه بر ایشان بلا یعنی حدّت خشم خویش را وارد خواهم آورد و شمشیر را در عقب ایشان خواهم فرستاد تا ایشان را بالكلّ هلاك سازم.38و خداوند میگوید: من كرسی خود را در عیلام برپا خواهم نمود و پادشاه و سروران را از آنجا نابود خواهم ساخت.39لیكن خداوند میگوید: در ایام آخر اسیران عیلام را باز خواهم آورد.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴۹: ۱- ۱۱، ۱۴-۲۷، ۲۹- ۳۳، ۳۷- ۳۹ انجام میدهد.
نبوت ارمیا درباره سایر ملل در این باب خاتمه مییابد.
عهد با ابراهیم
امون از بین می رود زیرا مردم قبیله جاد را از وطن خود بیرون رانده است. این مطابق با وعدههای عهدی است که خداوند[یهوه] با ابراهیم عهد کرده است تا افرادی که فرزندان ابراهیم را لعنت میکنند، لعنت کند.
and and )
پرسش بدیهی
پرسشهای بدیهی بسیاری در این فصل وجود دارد. هدف از این پرسشهای بدیهی، سرزنش كردن کسانی است که خداوند[یهوه] ایشان را خطاب میکند.
See: and
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] از این پرسش برای بیان این موضوع که مردم اسرائیل باید در جاد زندگی کند تا آنهایی که مَلْكُم را پرستش می کنند. این پرسش میتواند به صورت اخباری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تعداد زیادی از مردم اسرائیل وارث سرزمین اسرائیل بودند. افرادی که بت دروغین مَلْكُم را میپرستند، نباید در جاد زندگی کنند»
اینجا «مَلْكُم» نماینده افرادی است که مَلْكُم را میپرستند. ترجمه جایگزین: «چرا مردم مَلْكُم را عبادت میکنند»
این امر به مواردی که در ادامه میآید، تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «بنگر و بشنو»
زمان آینده به « روزها میآید» تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «در آینده... خواهم» یا «زمانی خواهد آمد... که خواهم»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] است که باعث حمله ارتش میشود، این موضوع به این که او شیپور آغاز جنگ را مینوازند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که باعث میشوم ارتش دشمن اخطار نبرد را به صدا درآورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن روستاهایشان به آتش میکشد»
اینجا اسرائیل نماینده تمامی مردم اسرائیل است. «متصرّفان خویش» به مردم امون اشاره دارد، که نماینده زمینی هستند که از اسرائیل گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «سپس مردم اسرائیل دوباره سرزمینی را که مردم امون از آنها گرفته بودند، دوباره به دست خواهند آورد»
«با صدای بلند گریستن و اشک ریختن»
نام این شهر را همانند ارمیا ۴۸: ۲ ترجمه کنید. اینجا «حشبون» نماینده مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم حشبون»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا دشمن عای را ویران خواهد نمود»
معانی محتمل ۱) «دختر» [این واژه در متن فارسی وجود ندارد] نماینده زنانی است که در رَبّه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «زنان رَبّه» ۲) تمامی مردم به شکل کلی به دختر رَبّه تشبیه میشوند. ترجمه جایگزین: «مردم رَبّه»
«زیرا دشمنان خدای شما مَلْكُم را اسیر میکنند» این بدان معنی است که دشمنان، بتهایی را که نمایانگر مَلْكُم هستند، به سرزمین خود باز میگردانند.
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا مردم را به خاطر لاف زدن در مورد فراوانی میوه که در درههایشان رشد میکند، سرزنش نماید. این پرسش بدیهی را می توان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به درههای خود افتخار نکن ... دختر»
برخی از نسخههای کتاب مقدس این گونه تعبیر میکنند «چرا در مورد قدرت خود لاف میزنید، قدرت خود را که در حال افول است»
اینجا مردم امون به دختر تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «مردمان مرتّد» یا «مردمان سرکش»
امون از این پرسش استفاده میکند تا اظهار نماید که اعتقاد ندارند کسی میتواند ایشان را شکست دهد. میتوان این عبارت را به صورت اخباری غیرمستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به دروغ فکر میکنید که هیچ کس قادر نیست شما را شکست دهد»
واژه «تو» به مردم امون اشاره دارد.
اسم انتزاعی «خوف» را میتوان به عنوان فعل «وحشت» بیان کرد. عبارت «پراکنده خواهد شد» میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «من باعث می شوم که همه اطرافیان شما وحشت کنند. هر یک از شما به جهات مختلف فرار خواهید کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] برای سرزنش مردم تیمان از این كه عاقلانه عمل نكردند، از این پرسش استفاده میكند. این را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که دیگر افراد عاقلی در تیمان وجود ندارد»
این نام منطقه ای در ادوم است.
همان ایده به دو روش مختلف بیان میشود.
خداوند[یهوه] این پرسش را برای سرزنش مردم به کار میبرد. میتوان آن را به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «توصیههای ایشان دیگر عاقلانه نیستند»
نام شهری در ادوم است.
اینجا «عیسو» نمایانگر مردم ادوم است. ادومیان ذریت عیسو بودند. ترجمه جایگزین: «من باعث می شوم که مردم ادوم هنگام مجازاتشان، فاجعه را تجربه کنند»
خداوند[یهوه] با مردم ادوم سخن میگوید. این میتواند دوم شخص بیان شود. ترجمه جایگزین: «بر تو... مجازاتت میکنم»
خداوند[یهوه] به اعلان آن چه بر مردم ادوم واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا باعث شود مردم در مورد چگونگی برداشت انگور و در این زمینه فکر کنند. این را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر انگورچینان ... مطمئناً برخی انگورها را فراموش میکنند»
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا مردم فکر کند که سارقان هر آنچه که میخواهند را میگیرند. این پرسش را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر دزدان ... فقط به همان اندازه که میخواستند میگرفتند»
این موضوع که خداوند[یهوه] باعث شده که ارتش دشمن بیاید و همه چیز را بگیرد، به این که خداوند[یهوه] تمام لباسهای عیسو را از تن او بیرون آورده، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اما من سپاهی فرستادهام تا همه چیز را از عیسو دور کند»
اینجا «عیسو» نماینده مردم ادوم است. ترجمه جایگزین: «قوم ادوم... پنهان شدهاند... آنها نخواهند... خود را پنهان کنند... فرزندانشان... از بین رفتهاند»
«من جایی که مردم ادوم در آن مخفی شدهاند را بر سربازان دشمن آشکار گرداندم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان آن چه بر ادوم واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
اینجا «جام» کنایه از محتویات موجود در جام است که مردم باید آن را بنوشند. افرادی که مجازات خداوند[یهوه] را تجربه می کنند به این که گویی مجازات خداوند[یهوه] همچون مایعی در یک جام است و مردم باید آن را بنوشند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «حتماً باید مجازات من را تجربه کنید... زیرا مطمئناً مجازات من را تجربه خواهید کرد» یا «مطمئناً هنوز مجازات خواهم کرد... زیرا مطمئناً تو را مجازات خواهم کرد»
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا تأکید کند که مردم ادوم گناه کردهاند و قطعاً مجازات خواهد شد. این سؤال را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئناً باید بدانید که شخصاً مجازات من را برای گناهان خود تجربه خواهید کرد»
واژگان «تو» و «خود» به ادوم اشاره دارد که نماینده قوم ادوم است. واژه «خود» برای جلب توجه مردم ادوم به کار میرود. ترجمه جایگزین: «خود تو»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اسامی انتزاعی «دهشت» و «عار» و «خرابی» میتوانند به عنوان فعل بیان شوند. ترجمه جایگزین: «مردم وقتی میبینند که شهر بُصْرَه ویران شده است، وحشت زده میشوند. و شهر را مسخره میکنند و وقتی که دیگران را نفرین کنند، از نام آن استفاده میکنند»
نام شهری در ادوم است.
«تمامی شهرهای ادوم»
اکنون ارمیا با مردم ادوم صحبت میکند.
واژه «شنیدم» به ارمیا اشاره دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] رسولی فرستاده است»
قابل درک است که «جمع شدن با هم» آغاز پیام رسول است. ترجمه جایگزین: «برای گفتن به ملل، با هم جمع شوید... برای نبرد» یا «به ملل، و او به آنها خواهد گفت، با هم جمع شوید... برای نبرد»
واژه «او» [در فارسی به گونه دیگری بیان شده است] به ادوم اشاره دارد.
واژه «من» به خداوند[یهوه] اشاره دارد. «تو» به قوم ادوم اشاره دارد.
اینجا «کوچکترین» نشان دهنده کمترین اهمیت سیاسی است. ترجمه جایگزین: «شما را کم اهمیتتر ساخت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و مردم تو را تحقیر میکنند»
خداوند[یهوه] همچنان به اعلان آن چه بر ادوم واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
اسم انتزاعی «هیبت و تکبّر» میتواند صفت و یا فعل نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «از اینکه فکر میکنی که چقدر مهیب هستی» یا «اگرچه فکر میکنی دیگران را میترسانی»
ایجا «دل» نمایانگر کلیت شخص است. افرادی که خود را فریب میدهند به این که گویی غرور آنها را فریب داده، تشبیه میشود. ترجمه جایگزین: «مغرور شدهاید، اما خود را فریب دادهاید»
این بدان معناست که مردم خانههایی را در اماکن مرتفع ساختهاند تا از دشمنان در امان بمانند. ترجمه جایگزین: «در ایمنی همچون عقاب در ارتفاعات کوهها زندگی کنید»
این یک پرنده بسیار بزرگ و قدرتمند شکاری است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴: ۱۳ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن درباره مردم ادوم، ادامه میدهد.
اسم انتزاعی «خوف (تعّجب)» می تواند به شکل فعل «وحشتزده» بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردمی که از کنار آن عبور میکنند، وحشتزده میشودند»
واژه «صفیر» به صدایی اشاره دارد که ترس و وحشت را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «از ترس خواهند لرزید»
خداوند[یهوه] همین حرف را دو بار تکرار مینماید تا تأکید کند که ادوم کاملاً خالی از سکنه خواهد گردید.
خداوند[یهوه] همچنان به اعلان آن چه بر ادوم واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
خداوند[یهوه] مجازات مردم ادوم را به این که زمانی که شیر به گوسفند حمله میکند حریص و غیرمنتظره خواهد بود، تشبیه میکند. این را میتوان به صورت اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که مردم ادوم را مجازات میکنم، همچون شیری که از جنگل بیرون میآید و به گوسفندان در چراگاه حمله میکند، حریص و غیرمنتظره خواهم بود»
زمین پوشیده از علف است که حیوانات از چمن آن تغذیه میکنند.
اینجا «ادوم» [در فارسی به گونه دیگری دیده میشود] نماینده مردم است. «آنجا» به زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم ادوم از سرزمین خود فرار خواهند کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که من برگزیدهام»
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا تأکید کند که هیچ کس مانند او نیست. این پرسش را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا هیچ کس مانند من نیست، هیچ کس نمیتواند مرا احضار کند»
«چه کسی مرا به چالش میکشد» یا «چه کسی از من پاسخ خواهد خواست»
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا نشان دهد که هیچ کس نمیتواند او را شکست دهد. اینجا «شبان» استعاره برای «پادشاه» یا «حاکم» است. این پرسش را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ پادشاهی قادر به مقاومت در برابر من نیست»
«مردمی که در تیمان زندگی میکنند»
نام این شهر را همان طور که در ارمیا ۴۹: ۷ انجام دادهاید، ترجمه کنید.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان این که مردم ادوم را مجازات میکند، ادامه میدهد، همچون شیری می آید و به گوسفندان حمله میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او ایشان را خواهد ربود، حتی کوچکترین گلهها را خواهد ربود»
اینجا جوانترین و ضعیفترین مردم ادوم به کوچکترین گله گوسفند تشبیه میشوند. ترجمه جایگزین: «حتی ضعیفترین و کوچکترین مردم»
اینجا سرزمین ادوم به مرتعی برای گلهها تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او مراتع ایشان را به خرابه تبدیل میکند» یا «او کاملاً از شر افرادی که در آنجا زندگی میکنند خلاص میشود»
صدای بلند ادوم که در حال نابودی است به این که ادوم جسم بزرگی است که هنگام سقوط زمین را میلرزاند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «زمانی که دشمنان آمده و ادوم را نابود کنند، صدای آن بسیار بلند خواهد بود و در نتیجه آن زمین متزلزل خواهد شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم در دریای قلزم صدای زاری ادوم را خواهند شنید»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
این تشبیه بدان معنی است که وقتی ارتش دشمن به ایشان حمله کند وحشیانه و غیرمنتظره خواهد بود.
نام این شهر را همان طور که در ارمیا ۴۸: ۲۲ انجام دادید، ترجمه کنید.
اینجا «دل» بیانگر احساسات شخص است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۴۸: ۴۱ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «سربازان ادوم مانند یک زن از زایمان میترسند»
خداوند[یهوه] میگوید چه اتفاقی برای مردم دمشق رخ خواهد داد.
اینجا «حَمات» و «اَرْفاد» نمایانگر ساکنین آنها میباشند. ترجمه جایگزین: «ساکنین حَمات و اَرْفاد شرمنده خواهند شد»
اینها شهرهایی در سوریه هستند.
شخص ترسیده به کسی که گداخته میشود تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «ایشان بسیار میترسند»
آب دریا همیشه در حال حرکت است و هرگز ساکن نیست. این با افرادی که نمیتوانند استراحت کنند مقایسه میشود، زیرا ایشان از شنیدن این خبر بد بسیار مضطرب هستند»
اینجا «دمشق» نماینده ساکنین آن است. ترجمه جایگزین: «مردم دمشق بسیار ضعیف شدهاند. فرار کرده... آنها را تصرف میکند»
اسم انتزاعی «لرزه» میتواند به صورت «وحشتزده» بیان شود. ترجمه جایگزین: «دمشق وحشتزده است» یا «مردم دمشق وحشتزدهاند»
این را می توان مجدد جهت حذف اسمهای انتزاعی «آلام» و «درد» بیان کرد. مردم با تأکید بر درد و ترس خود به زنی که زایمان میکند، تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «مردم مانند زنی که زایمان میکند و رنج میبرد، میهراسند»
خداوند[یهوه] از این پرسش برای بیان اینکه مردم باید شهر را ترک کنند استفاده میکند. این را میتوان به صورت اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این شهر مشهور زمانی باعث شادی من میشد، اما اکنون مردم باید آن را ترک کنند»
برخی از ترجمههای کتاب مقدس این را مردم دمشق ترجمه میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم دمشق میگویند، شهر معروف، که زمانی ما را شاد میکرد، اکنون متروک شده است»
خداوند[یهوه] همچنان به اعلان آن چه بر دمشق واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
این واژه به دمشق و ساکنین آن اشاره دارد.
جوانانی که کشته میشوند به این که گویی آنها سقوط میکنند، تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «دشمنان جوانان دمشق را در میادین آن میکشند»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
از آتش سوزی ارتش دشمن برای به گونهای سخن گفته میشود که گویی خداوند[یهوه] آتش را افروخته است. ترجمه جایگزین: «من باعث میشوم که ارتش دشمن آتش بیافروزد»
«آتش کاملاً خواهد سوزانید»
نام یا عنوان پادشاه دمشق است.
ارمیا درباره آن چه برای قیدار اتفاق خواهد افتاد، سخن میگوید.
نام سرزمینی در فاصله بسیار دور در شرق اسرائیل است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲: ۱۰ به چه شکل ترجمه شده است.
نام پادشاهی یا منطقهای است که در شرق اسرائیل قرار دارد.
اینجا «که» اطلاعات پیش زمینه در مورد نَبُوكَدْنصَّرْ را معرفی میكند.
اینجا «نَبُوكَدْنصَّرْ» نماینده ارتش خویش است. ترجمه جایگزین: «لشکر نَبُوكَدْنصَّرْ پادشاه بابل قصد حمله داشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان شما گلههای ایشان، پردههای چادر، و تمام تجهیزات آنها را میگیرند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان شما شترهای ایشان را از آنان میگیرند»
معانی محتمل ۱) اینها افرادی هستند که توسط دشمن مورد حمله قرار گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «مردان فریاد میزنند، وحشت داریم زیرا که اتفاقات وحشتناکی در اطراف ما رخ میدهد» ۲) اینان سربازان ارتش مهاجم هستند. ترجمه جایگزین: «سربازان بر آنها فریاد خواهند زد، بترسید، زیرا ما همه در اطراف شما هستیم»
خداوند[یهوه] همچنان به اعلان آن چه بر قیدار و پادشاهی حاصور واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
اینجا خداوند[یهوه] درباره مردم قیدار سخن میگوید.
«مردمی که در حاصور زندگی میکنند»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«نقشهای کشیده است»
اینجا خداوند[یهوه] به گونهای با نَبوكدنَصّر سخن میگوید که گویی به او گوش میداد.
اینجا «امّت» نماینده ساکنین آن است. ترجمه جایگزین: «به ملتی که مردم آن احساس اطمینان و امنیت دارند حمله کنید»
واژه «ایشان» به مردمی که احساس اطمینان و امنیت دارند، اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان به نَبوكدنَصّر میگوید كه به مردم قیدار و پادشاهی حاصور حمله كند.
خداوند[یهوه] همچنان با نَبوكدنَصّر به گفتگو میپردازد و گویی او در آنجا است و گوش میدهد. این را میتوان شخص دوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا سربازان تو شترهای ایشان و تمام دارایی آنها را میگیرند»
اینجا «هر باد» نماینده امّتها است. ترجمه جایگزین: «سپس به جهات مختلف به ملل دیگر خواهم فرستاد»
این احتمالاً مربوط به افرادی است که برای احترام به یکی از خدایان غیر موهای خود را کوتاه میکنند. برخی از نسخههای مدرن این عبارت عبری را چنین تعبیر میکنند: «کسانی که در حاشیه بیابان زندگی میکنند». ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۹: ۲۶ به چه شکل ترجمه شده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
مکانی که شغالها در آن زندگی میکنند. «شغال ها سگهای بسیار وحشی هستند». ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۹: ۱۱ به چه شکل ترجمه شده است.
این دو خط اساساً به معنای یک چیز است و تأکید میکند که حاصور کاملاً متروکه خواهد گردید.
خداوند[یهوه] درباره آن چه که برای عیلام رخ خواهد داد، سخن میگوید.
این اصطلاح برای توضیح پیامی خاص از جانب خدا است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۱۴: ۱ به چه شکل ترجمه شده است و در صورت نیاز تغییر ایجاد کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی به ارمیا داد» یا «خداوند[یهوه] درباره این پیام با ارمیا سخن گفت»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«کمانداران عیلام را بسیار قدرتمند کردهاند، اما من جلوی آنها را خواهم گرفت»
مردانی که در استفاده از تیر و کمان مهارت دارند.
اینجا «چهار باد از چهار گوشه» اصطلاحی است که نمایانگر وزش باد از هر جهت است. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم که باد از هر جهت بوزد»
اینجا «باد» نمایانگر ملل است. و ملتها جزگویی است که ارتشهای آن ملل را نمایندگی میکنند. این که خداوند[یهوه] باعث می شود ارتش از همه جهات پیش بیاید به این که خداوند[یهوه] باد را از همه جهت خواهد وزانید، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «من دشمنان شما را از هر جهت خواهم آورد تا به شما حمله كنند»
اینجا «باد» نمایانگر ملل است. ترجمه جایگزین: «به همه این ملل»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من مردم عیلام را به در میان هر ملتی روی زمین پراکنده خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان به اعلان آن چه بر عیلام واقع خواهد شد، ادامه میدهد.
این واژه کنایه از این است که خداوند[یهوه] باعث میشود که دشمنان، عیلام را نابود کنند. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که دشمنان عیلام، آنرا نابود سازند»
مردم عیلام
قصد جان شخص را داشتن نشاندهنده تمایل به كشتن كسی است. ترجمه جایگزین: «کسانی که میخواهند آنها را بکشند»
این که خداوند[یهوه] است که باعث میشود مردم فاجعه را تجربه کنند، به این که گویی فاجعهای را علیه آنها به همراه خواهد آورد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم ایشان فاجعه را تجربه کنند» یا «من اتفاقات وحشتناکی بر ایشان خواهم آورد»
اینجا «شمشیر» نمایانگر سربازانی است که سلاح حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «ارتش دشمن برای تعقیب و کشتن آنها»
در اینجا «کرسی» نمایانگر حق خداوند[یهوه] است که به عنوان پادشاه حکمرانی و داوری کند. ترجمه جایگزین: «من مردم عیلام را داوری خواهم نمود»
«در آینده»
1كلامی كه خداوند درباره بابل و زمین كلدانیان به واسطه ارمیا نبی گفت:2«در میان امّتها اخبار و اعلام نمایید، عَلَمی برافراشته، اعلام نمایید و مخفی مدارید. بگویید كه بابل گرفتار شده، و بیل خجل گردیده است. مَرُوْدَك خرد شده و اَصنام او رسوا و بتهایش شكسته گردیده است،3زیرا كه امّتی از طرف شمال بر او میآید و زمینش را ویران خواهد ساخت به حدی كه كسی در آن ساكن نخواهد شد و هم انسان و هم بهایم فرار كرده، خواهند رفت.4خداوند میگوید كه در آن ایام و در آن زمان بنیاسرائیل و بنییهودا با هم خواهند آمد. ایشان گریهكنان خواهند آمد و یهوه خدای خود را خواهند طلبید.5و رویهای خود را بسوی صهیون نهاده، راه آن را خواهند پرسید و خواهند گفت بیایید و به عهد ابدی كه فراموش نشود به خداوند ملصق شویم.6«قوم من گوسفندان گمشده بودند و شبانان ایشان ایشان را گمراه كرده، بر كوهها آواره ساختند. از كوه به تلّ رفته، آرامگاه خود را فراموش كردند.7هر كه ایشان را مییافت ایشان را میخورد و دشمنان ایشان میگفتند كه گناه نداریم زیرا كه به یهوه كه مسكن عدالت است و به یهوه كه امید پدران ایشان بود، گناه ورزیدند.8از میان بابل فرار كنید و از زمین كلدانیان بیرون آیید. و مانند بزهای نر پیش روی گله راه روید.9زیرا اینك من جمعیت امّتهای عظیم را از زمین شمال برمیانگیزانم و ایشان را بر بابل میآورم و ایشان در برابر آن صفآرایی خواهند نمود و در آنوقت گرفتار خواهد شد. تیرهای ایشان مثل تیرهای جبّار هلاككننده كه یكی از آنها خالی برنگردد خواهد بود.10خداوند میگوید كه كلدانیان تاراج خواهند شد و هر كه ایشان راغارت نماید سیر خواهد گشت.11زیرا شما ای غارتكنندگان میراث من شادی و وجد كردید و مانند گوسالهای كه خرمن را پایمال كند، جست و خیز نمودید و مانند اسبان زورآور شیهه زدید.12مادر شما بسیار خجل خواهد شد و والده شما رسوا خواهد گردید. هان او مؤخر امّتها و بیابان و زمین خشك و عَرَبه خواهد شد.13به سبب خشم خداوند مسكون نخواهد شد بلكه بالكلّ ویران خواهد گشت. و هر كه از بابل عبور نماید متحیر شده، به جهت تمام بلایایش صفیر خواهد زد.14ای جمیع كمانداران در برابر بابل از هر طرف صفآرایی نمایید. تیرها بر او بیندازید و دریغ منمایید زیرا به خداوند گناه ورزیده است.15از هر طرف بر او نعره زنید چونكه خویشتن را تسلیم نموده است. حصارهایش افتاده و دیوارهایش منهدم شده است زیرا كه این انتقام خداوند است. پس از او انتقام بگیرید و بطوری كه او عمل نموده است همچنان با او عمل نمایید.16و از بابل، برزگران و آنانی را كه داس را در زمان درو بكار میبرند منقطع سازید. و از ترس شمشیر برنده هركس بسوی قوم خود توجه نماید و هر كس به زمین خویش بگریزد.17«اسرائیل مثل گوسفند، پراكنده گردید. شیران او را تعاقب كردند. اول پادشاه آشور او را خورد و آخر این نبوكدرصّر پادشاه بابل استخوانهای او را خرد كرد.»18بنابراین یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: «اینك من بر پادشاه بابل و بر زمین او عقوبت خواهم رسانید چنانكه بر پادشاه آشور عقوبت رسانیدم.19و اسرائیل را به مرتع خودش باز خواهم آوردو در كرمل و باشان خواهد چرید و بر كوهستان افرایم و جلعاد جان او سیر خواهد شد.20خداوند میگوید كه در آن ایام و در آن زمان عصیان اسرائیل را خواهند جست و نخواهد بود و گناه یهودا را اما پیدا نخواهد شد، زیرا آنانی را كه باقی میگذارم خواهم آمرزید.21«بر زمین مِراتایم برآی یعنی بر آن و بر ساكنان فَقُوْد. خداوند میگوید: بكش و ایشان را تعاقب نموده، بالكلّ هلاك كن و موافق هر آنچه من تو را امر فرمایم عمل نما.22آواز جنگ و شكست عظیم در زمین است.23كوپال تمام جهان چگونه بریده و شكسته شده و بابل در میان امّتها چگونه ویران گردیده است.24ای بابل از برای تو دام گستردم و تو نیز گرفتار شده، اطلاع نداری. یافت شده، تسخیر گشتهای چونكه با خداوند مخاصمه نمودی.25خداوند اسلحهخانه خود را گشوده، اسلحه خشم خویش را بیرون آورده است. زیرا خداوند یهوه صبایوت با زمین كلدانیان كاری دارد.26بر او از همه اطراف بیایید و انبارهای او را بگشایید، او را مثل تودههای انباشته بالكلّ هلاك سازید و چیزی از او باقی نماند.27همه گاوانش را به سلاّخخانه فرود آورده، بكشید. وای بر ایشان! زیرا كه یوم ایشان و زمان عقوبت ایشان رسیده است.28آواز فراریان و نجاتیافتگان از زمین بابل مسموع میشود كه از انتقام یهوه خدای ما و انتقام هیكل او در صهیون اخبار مینمایند.29تیراندازان را به ضدّ بابل جمع كنید. ای همگانی كه كمان را زه میكنید، در برابر او از هر طرف اردو زنید تا احدی رهایی نیابد و بر وفق اعمالش او را جزادهید و مطابق هر آنچه كرده است به او عمل نمایید. زیرا كه به ضدّ خداوند و به ضدّ قدّوس اسرائیل تكبّر نموده است.30لهذا خداوند میگوید كه جوانانش در كوچههایش خواهند افتاد و جمیع مردان جنگیاش در آن روز هلاك خواهند شد.31«اینك خداوند یهوه صبایوت میگوید: ای متكبّرْ من بر ضدّ تو هستم. زیرا كه یوم تو و زمانی كه به تو عقوبت برسانم رسیده است.32و آن متكبّر لغزش خورده، خواهد افتاد و كسی او را نخواهد برخیزانید و آتش در شهرهایش خواهم افروخت كه تمامی حوالی آنها را خواهد سوزانید.33یهوه صبایوت چنین میگوید: بنیاسرائیل و بنییهودا با هم مظلوم شدند و همه آنانی كه ایشان را اسیر كردند ایشان را محكم نگاه میدارند و از رها كردن ایشان ابا مینمایند.34اما ولّی ایشان كه اسم او یهوه صبایوت میباشد زورآور است و دعوی ایشان را البته انجام خواهد داد و زمین را آرامی خواهد بخشید و ساكنان بابل را بیآرام خواهد ساخت.35خداوند میگوید: شمشیری بر كلدانیان است و بر ساكنان بابل و سرورانش و حكیمانش.36شمشیری بر كاذبان است و احمق خواهند گردید. شمشیری بر جبّاران است و مشوّش خواهند شد.37شمشیری بر اسبانش و بر ارابههایش میباشد و بر تمامی مخلوق مختلف كه در میانش هستند و مثل زنان خواهند شد. شمشیری بر خزانههایش است و غارت خواهد شد.38خشكسالی بر آبهایش میباشد و خشك خواهد شد زیرا كه آن زمین بتها است و بر اصنام دیوانه شدهاند.39بنابراین وحوش صحرا با گرگان ساكن خواهند شد و شترمرغ در آن سكونت خواهد داشت و بعد از آن تا به ابد مسكون نخواهد شد و نسلاً بعد نسل معمور نخواهد گردید.»40خداوند میگوید: «چنانكه خدا سدوم و عموره و شهرهای مجاور آنها را واژگون ساخت، همچنان كسی آنجا ساكن نخواهد شد و احدی از بنیآدم در آن مأوا نخواهد گزید.41اینك قومی از طرف شمال میآیند و امّتی عظیم و پادشاهان بسیار از كرانههای جهان برانگیخته خواهند شد.42ایشان كمان و نیزه خواهند گرفت. ایشان ستمپیشه هستند و ترحم نخواهند نمود. آواز ایشان مثل شورش دریا است و بر اسبان سوار شده، در برابر تو ای دختر بابل مثل مردان جنگی صفآرایی خواهند نمود.43پادشاه بابل آوازه ایشان را شنید و دستهایش سست گردید. و اَلَم و درد او را مثل زنی كه میزاید در گرفته است.44اینك او مثل شیر از طغیان اردن به آن مسكن منیع برخواهد آمد زیرا كه من ایشان را در لحظهای از آنجا خواهم راند. و كیست آن برگزیدهای كه او را بر آن بگمارم؟ زیرا كیست كه مثل من باشد و كیست كه مرا به محاكمه بیاورد و كیست آن شبانی كه به حضور من تواند ایستاد؟»45بنابراین مشورت خداوند را كه درباره بابل نموده است و تقدیرهای او را كه درباره زمین كلدانیان فرموده است بشنوید. البته ایشان صغیران گله را خواهند ربود و هر آینه مسكن ایشان را برای ایشان خراب خواهد ساخت.46از صدای تسخیر بابل زمین متزلزل شد و آواز آن در میان امّتها مسموع گردید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۵۰: ۱- ۵، ۶-۴۶ انجام میدهد.
نابودی بابل
بابل فتح خواهد شد و یهودیان به وطن خود باز خواهند گشت. در این زمان، بابل تقریباً تمام خاور نزدیک را کنترل میکرد. تحقق این نبوت غیرقابل تصور بود.
and )
اسرائیل
نویسنده گاهی اوقات از اصطلاح اسرائیل برای اشاره به مردم پادشاهی قدیمی شمال اسرائیل، و در موارد دیگر به ملت اسرائیل به طور کلی استفاده میکند. او چندین بار بدون هشدار به خواننده مابین این کاربردها حرکت میکند.
خداوند[یهوه] به ارمیا پیامی درباره بابل میدهد.
See: and
از این اصطلاح برای معرفی پیامی خاص از جانب خداوند[یهوه] استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «این پیغامی است که خداوند[یهوه] داده است» یا «این پیامی است که خداوند[یهوه] گفته است»
اینجا دست [در فارسی به گونه دیگری بیان شده است] جزگویی برای شخص است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۷: ۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «از طریق ارمیا، که نبی بود»
این عبارت برای تأکید بر اهمیت فرمان تکرار میشود.
«علامتی بگذارید»
«بابل فتح شده است»
این سطور به یک معنا است و تأکید میکند که خداوند[یهوه]، خدایان بابل را خجل ساخته است.
این دو نام برای خدای بزرگ بابل است.
اینجا «او» در هر دو عبارت به بابل اشاره دارد.
این واژه به بابل اشاره دارد.
اسم انتزاعی «ویران» می تواند فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زمینش را نابود کند»
این عبارات به یک معنا است و بر اهمیت آن زمان در آینده تأکید میکند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۳: ۱۵ به چه شکل ترجمه شده است.
یهوه از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
جستجوی خداوند[یهوه]، خدای خود، نمایانگر یا ۱) درخواست کمک از خدا است ۲) فکر کردن در مورد خدا و اطاعت از اوست.
واژه «آنها» [در فارسی به گونه دیگری بیان شده است] به قوم اسرائیل یا مردم یهودا اشاره دارد که از بابل به اورشلیم بازمیگردند.
این زبان تلویحی است و برای توصیف رابطه روحانی با خداوند[یهوه] استفاده میشود.
جاودان بودن عهد را بیان میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که هیچ کس فراموش نخواهد کرد»
مردم اسرائیل به گوسفندان گمشده تشبیه شدهاند. این را میتوان به عنوان یک صنعت تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم من مثل گله گمشده گوسفند بودهاند»
رهبران اسرائیل به شبانان مردم تشبیه شدهاند. این را میتوان به عنوان یک صنعت تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رهبران ایشان مانند چوپانی بودند که»
«ایشان را به نقاط مختلف بسیاری هدایت کردند»
حمله به بنیاسرائیل به این که حیوانی وحشی ایشان را بلعیده باشد، تشبیه شده است. این را میتوان به عنوان صنعت تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همچون حیوانی وحشی که طعمه را میخورد، ایشان را بلعید»
واژه «ایشان» [در فارسی به گونه دیگری بیان شده است] به مردم اسرائیل اشاره دارد.
خداوند به منشأ اطمینان ایشان تشبیه شده است. اسم انتزاعی «امید» میتواند به عنوان یک عمل بیان شود. ترجمه جایگزین: «کسی که اجدادشان با اطمینان انتظار داشتند که به آنها کمک کند»
خداوند[یهوه] با مردم خود در اسارت بابل صحبت میکند.
این دستور خطاب به مردم اسرائیل است که به بابل تبعید شدهاند.
بزهای نر نسبت به بقیه گله مستقلتر هستند. معانی محتمل عبارتند از: ۱) باید نخستین کسانی باشند که بابل را ترک خواهند کرد یا ۲) آنها باید بقیه مردم اسرائیل را از بابل دور کنند.
واژه «اکنون» به خواننده هشدار میدهد که به موارد زیر توجه کند. ترجمه جایگزین: «توجه کنید، زیرا»
«به جنبش درآوردن»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این امتّها بابل را گرفتار خواهند کرد»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «از شمال» یا ۲) «از موقعیتهای نبرد آنها»
اثربخشی تیرهای ملل مهاجم به سربازانی که همیشه مأموریت خود را به انجام میرسانند، تشبیه شده است. اصطلاح «دست خالی» به معنای «ناموفق» است. ترجمه جایگزین: «هر یک از تیرهای ایشان همچون سربازان ماهر است که همیشه به هدف خود اصابت میکنند»
یهوه از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
«آنها کلدانیان را تاراج خواهند کرد»
خداوند[یهوه] درباره مردم بابل سخن میگوید.
این اصطلاحات به یک معنا است و از آنها برای تأکید بر میزان خوشحالی ایشان برای تسخیر اسرائیل استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «شما مردم بابل شادی کنید، جشن بگیرید»
هر یک از نمونههای «تو» یا «شما» جمع است و به مردم بابل اشاره دارد.
شادی مردم بابل با یک گوساله مقایسه میشود که با خوشحالی از یک مرتع میگذرد.
عملی که یک گوساله هنگام لگد زدن به زمین انجام میدهد.
مردم بابل به اسبهایی که صداهای بلند ایجاد میکنند تشبیه میشوند، زیرا که هیجانزده هستند.
واژه «شما» جمع است و به مردم بابل اشاره دارد.
این دو عبارت اساساً به معنای یک چیز است و بر شدت شرمساری او تأکید دارد. واژگان «مادر» و «والده» یا به بابل یا به شهر بابل اشاره دارد.
«کم اهمیتترین امّت»
این واژگان در اصل دارای یک معنی هستند و بر بیثمری کامل آن زمین تأکید میکنند. معانی محتمل عبارتند از ۱) استعاره از یک مکان غیر مسکون است یا ۲) اشاره به بابل است که به معنای واقعی کلمه تبدیل به یک بیابان بیثمر میشود.
اسم انتزاعی «ویرانی» را می توان به عنوان یک فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً نابود شده»
به دلیل ترس به شدت تکان دهید.
صدایی مانند مار ایجاد کردن که به معنی عدم پذیرش کامل است.
خداوند[یهوه] به ملل دیگر میگوید که به بابل حمله کنند.
خداوند[یهوه] با دشمنان بابل سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «شما دشمنان بابل ارتش خود را در برابر او بیآرایید»
«ارتش خود را صفآرایی کنید» یا «خطوط نبرد را شکل دهید»
اشاره به سربازانی است که برای جنگیدن از تیر و کمان استفاده میکنند.
ارمیا افرادی که در شهر بابل زندگی میکنند را به این که گویی آنها خود شهر هستند و این شهر را به زن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «به سمت مردم شهر شلیک کنید»
تأکید میکند که ایشان باید تمام تیرهای خود را شلیک کنند. ترجمه جایگزین: «تمام تیرهای خود را به سمت او شلیک کنید»
ارمیا افرادی که در شهر بابل زندگی میکنند را به این که گویی آنها خود شهر هستند و این شهر را به زن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مردم این شهر»
ارمیا افرادی که در شهر بابل زندگی میکنند را به این که گویی آنها خود شهر هستند و این شهر را به زن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مردم بابل تسلیم شدهاند ... ایشان انجام دادهاند»
ارمیا شهر بابلیان را به زن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «برجهای شهر... دیوارهای شهر»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «امّتها دیوارهای او را ویران کردهاند»
خداوند[یهوه] همچنان به ملل دیگر میگوید كه به بابل حمله كنند.
این افراد به طور جمعی نماینده همه کشاورزان و برداشت کنندگان بابل هستند.
اینجا «داس» ابزاری برای کشاورزی است که مردم برای برداشت غلات از آن استفاده میکنند. به همراه عبارت قبلی، خداوند[یهوه] میگوید هرگونه کاشت و برداشت در بابل متوقف خواهد شد.
این دو عبارت اصولاً به معنای یکسان است. آنها در کنار یکدیگر این فرمان را تقویت میکنند که بیگانگان بتوانند از بابل به سرزمینهای خود فرار کنند.
در اینجا کلمه «شمشیر» به ارتشهایی اشاره دارد که به بابل حمله خواهند کرد.
خداوند[یهوه] درباره اسرائیل با ارمیا سخن میگوید.
خداوند[یهوه] درباره اسرائیل به گونهای صحبت میکند که گویی گوسفندی است که سعی در فرار از شیرهای گرسنه دارد. این استعاره را میتوان به صورت یک تشبیه و به شکل معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائیل مانند گوسفندی که شیرها آن را پراکنده کرده باشند است و گریختند»
این به طور جمعی به همه قوم اسرائیل مربوط میشود.
این به ارتش پادشاه آشور اشاره دارد.
نابودی اسرائیل توسط آشور سخن به این که گویی اسرائیل گوسفندی است که آشور آن را میخورد، تشبیه شده است.
See:
این به ارتش نبوكدنصّر پادشاه بابل اشاره دارد.
نابودی اسرائیل توسط نبوكدنصّر، به گوسفندی كه استخوانهایش توسط شیر خرد شده تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اسرائیل را نابود کرد»
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
واژه «اینک» به معنای توجه ویژه به موارد ادامه است.
اینجا «زمین» کنایه از افرادی که در سرزمین بابل زندگی میکنند است. ترجمه جایگزین: «مردم بابل»
خداوند[یهوه] همچنان درمورد اسرائیل با ارمیا سخن میگوید.
واژه «من» [در فارسی به گونه دیگری بیان شده است] اشاره به خداوند[یهوه] است.
اینجا به طور جمعی به همه قوم اسرائیل مربوط اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل به وطن خود... راضی خواهند شد»
اسرائیل به گوسفندانی که علف میخورند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «غذایی را که میخورند در كرمل و باشان رشد میکند»
این دو عبارت به یک معنا هستند و بر زمان آینده تأکید دارند. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۳: ۱۵ به چه شکل ترجمه شده است.
این دو سطر در اصل دارای معنای یکسان است. در کنار هم تأکید میکنند که خداوند[یهوه] گناهان بنیاسرائیل را کاملاً میبخشد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] در بنیاسرائیل به دنبال گناه خواهد بود، اما هیچ چیزی نخواهد یافت»
ایشان از تخریب بابل فرار میکنند. این را میتوان صریح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که اجازه میدهم از ویرانی بابل فرار کنند»
خداوند[یهوه] درمورد دشمنان بابل با ارمیا سخن میگوید.
خداوند[یهوه] با دشمنان بابل سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «ای دشمنان بابل، بر ضد زمین برخیزید»
نام دیگری برای بابل است. این نام به معنای «شورش مضاعف» است.
See:
نام دیگری برای کنعانیان است. این نام به معنای «عیادت» است.
این بدان معنی است که شمشیری فرود میآید تا مردم را بکشد. ترجمه جایگزین: «ایشان را بکش»
اینجا واژه «شمشیر» بیانگر جنگ است. خداوند[یهوه] درباره دشمنان بابل که ایشان را در نبرد میکشد به گونهای صحبت میکند انگار که او آن افراد را تحت قدرت شمشیر قرار داده است. ترجمه جایگزین: «در نبرد بکش»
این صداها در حین نبرد و تخریب زیاد شنیده میشوند. در شرایط فعلی نشاندهنده این هستند که این اتفاق مطمئناً به زودی رخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «صداهای نبرد شدید و نابودی وحشتناک به زودی در این سرزمین رخ خواهد داد»
خداوند[یهوه] با مردم بابل سخن میگوید.
ارتش بابل به چکش تشبیه شده است. از نابودی این ارتش به گونهای سخن گفته میشود که گویی چکش باید بریده شود و از بین برود. این را می توان به عنوان صنعت تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارتش قدرتمند بابل که همه ملل را فتح کرد، مانند چکشی است که شکسته و خرد شده و از بین خواهد رفت»
بابل ملتی مانند سایر ملل بود، اما به یک ویرانی کامل، کاملاً نابود شده تبدیل خواهد شد.
ویرانی بابل به این که گویی خداوند[یهوه] آنها را همچون حیوان در دام قرار داده، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «تلهای قرار دادم و تو در آن گرفتار شدی همچون شکارچی که حیوان را صید میکند» یا «ای مردم بابل، من برای شما دام گذاشتم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را اسیر کردم... تو را یافتم و تو را اسیر کردم»
عصبانیت خداوند[یهوه] که باعث میشود دشمنان خود را علیه بابل بفرستند، به گونهای سخن گفته شده که گویا خداوند[یهوه] اسلحهخانه و سلاح در اختیار دارد. گشودن اسلحهخانه کنایه از آماده سازی برای نبرد است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] برای جنگ آماده شده است و در خشم خود ملتها را برای حمله به بابل میفرستد»
ساختمان یا اتاقی است که اسلحههای جنگی در آن نگهداری میشود.
خداوند[یهوه] با دشمنان بابل صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «شما دشمنان بابل، از دوردست به او حمله کنید»
اینجا «انبارها» جایی را نشان میدهد که بابل گنجینههای خود را ذخیره کرده است. ترجمه جایگزین: «به مکانهایی که گنجهای او در آن قرار دارد، حمله کنید»
ساختمانهایی که دانه را در آن ذخیره میکنند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) شهر را به انبوهی از زبالهها تبدیل کنید ۲) غارتگران شهر را همچون دانهها جمع کنید.
این اصطلاح به معنای نابودی کامل چیزی است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۲۵: ۹ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «او را کاملاً ویران کنید»
اینجا به روشی منفی برای تأکید بر کامل بودن ویرانی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «هر شخصی در آن را بکشید»
خداوند[یهوه] همچنان میگوید چگونه مردم بابل و کلدانیان را نابود کند.
معانی محتمل «گاو» ۱) سرباز یا ۲) مرد جوان قوی. کشتن آنها به بردن ایشان به مکانی ذبح تشبیه شده است.
خداوند[یهوه] با دشمنان بابل صحبت میکند. این را میتوان به روشنی بیان نمود. ترجمه جایگزین: «شما دشمنان بابل، همه گاوهای او را بکشید »
ضمیر مستتر ملکی به بابل اشاره دارد.
واژه «ایشان» اشاره به مردم بابل است.
عبارات «روز» و «زمان» به معنای یک چیز است و میتوان آنها را ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «زمان مجازات ایشان فرا رسیده است»
«گوش دهید و صدای کسانی را که فرار میکنند، خواهید شنید»
ضمایر مستتر به بازماندگان بابل که از انتقام خداوند[یهوه] به دیگران خواهند گفت، اشاره دارد.
اسم انتزاعی «انتقام» را میتوان به عنوان یک عمل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه]، خدای ما، از آن چه ایشان با صهیون و معبد خود در اورشلیم انجام دادند، انتقام گرفت»
خداوند[یهوه] همچنان میگوید چگونه مردم بابل و کلدانیان را نابود کنند.
این عبارات اشاره به همان افراد است و برای جلوههای شعری تکرار میشوند.
واژه «او» به بابل اشاره دارد.
این میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «اسیر یا کشتن هر شخص»
شرارتهایی که بابلیها با اسرائیل انجام دادند، به این که که گویی بابل آنها را اندازهگیری کرده است، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مجازات او را به همان میزان که برای مجازات اسرائیل در نظر گرفته بود، بسنجید»
«مردان جوان او را خواهند کشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تمام مردان مبارز او را نابود خواهم کرد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] این را به مردم بابل میگوید. این را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اینک من به ضد شما هستم، مردم بابل»
اینجا به خواننده هشدار میدهد به آن چه در ادامه میآید توجه ویژهای داشته باشد.
توصیف خداوند[یهوه] از بابل است.
این دو عبارت به معنای یکسان است. عبارت دوم «روزی» را توصیف میکند که عبارت اول به آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا روزی که من شما را مجازات خواهم کرد، فرا رسیده است»
«زمان تو» این مربوط به کل دوره زمانی است که طی آن داوری وحشتناک بر بابل خواهد آمد.
اینجا «لغزش خورده، خواهد افتاد» اصطلاحاتی هستند که به شکست و مرگ اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «من باعث میشوم که دشمنان آن متكبّر را شکست داده و بکشند»
آتش سوزی شهرهای بابل به این که گویی آتش حیواناتی است که ایشان را خورده، تشبیه شده است.
اینجا «آنها» به «متكبّر» اشاره دارد که بابل را توصیف میکند.
اکنون خداوند[یهوه] از طریق ارمیا درباره اسرائیل و یهودا سخن میگوید.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خدا استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بابلیها به مردم اسرائیل و یهودا ظلم میکنند»
واژه «ایشان» اشاره به قوم اسرائیل و یهودا است که گرفتار و به اسارت برده شده بودند.
خداوند[یهوه] به اینکه گویی وکیل و نماینده مردم اسرائیل در دادگاه است، تشبیه شده است.
اینجا «زمین» کنایه از ساکنین آن است. ترجمه جایگزین: «تا ساکنان اسرائیل در صلح زندگی کنند»
این دو اصطلاح بیانگر عقاید متضاد است و تضاد شدیدی در نحوه برخورد خداوند[یهوه] با اسرائیل و بابل دارند.
«آرامی ببخش»
اینجا «شمشیر» نمایانگر جنگ است. ترجمه جایگزین: «جنگ به زودی اتفاق میافتد... و به»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اینجا «شمشیر» نمایانگر جنگ است. ترجمه جایگزین: «به زودی جنگ رخ خواهد داد به»
«اقدامات ایشان احمقانه است و همگان خواهند دید که احمق هستند»
«وحشتزده خواهند بود»
اینجا «شمشیر» نمایانگر جنگ است. ترجمه جایگزین: «به زودی جنگ رخ خواهد داد به»
ضعف سربازان بابل به این که گویی آنها زن هستند، تشبیه شده است. این را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه آنها به اندازه زنان ضعیف میشوند»
خزانه محلی است که در آن وسایل و اشیاء با ارزش نگهداری میشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان دشمن ایشان را غارت خواهند کرد»
«به زودی خشکسالی اتفاق میافتد که بر تمام آبهای او تأثیر خواهد گذاشت»
اینجا «آبهایش» بیانگر تمام منابع آب برای بابلیها، به ویژه رودخانهای است که از داخل شهر عبور میکند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «حیوانات وحشی و کفتارها» یا ۲) «شیاطین وحشی و ارواح شیطانی»
شغال [در فارسی به گونه دیگری بیان شده است] یک سگ وحشی است که در آسیا و آفریقا یافت می شود.
پرندگان بسیار بزرگ آفریقایی که سریع میدوند، اما قادر به پرواز نیستند. برخی از نسخهها این را «جغد» ترجمه میکنند.
واژه «آن» اشاره به بابل است.
این دو عبارت به یک معنا است و تأکید میکند که بابل کاملاً غیر مسکون خواهد گردید. ترجمه جایگزین: «مردم هرگز در آنجا زندگی نخواهند کرد و برای همیشه غیر مسکون خواهد بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس در آن زندگی نخواهد کرد»
این دو عبارت به معنای یک چیز است و تأکید میکند که بابل کاملاً غیر مسکون خواهد گردید. آنها میتوانند ترکیب شوند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس دوباره در آنجا زندگی نخواهد کرد»
این آیات تقریباً با ارمیا ۶: ۲۲ و ارمیا ۶: ۲۳ مطابقت دارد. ببینید که چگونه آن آیات را ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] با مردم بابل صحبت میکند. این را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اینک، مردم بابل، قومی در حال آمدن می باشند»
«توجه کنید، زیرا آن چه میخواهم بگویم هم درست و هم مهم است: یک قوم»
این عبارت مربوط به زمانی است که مادها و پارسیان در سال ۵۳۹ پیش از میلاد بابل را فتح کردند. اینجا «امّتی» نمایانگر ارتشهای ایشان است. ترجمه جایگزین: «ارتش یک ملت بزرگ و بسیاری از پادشاهان»
«برانگیختن» نشاندهنده ترغیب به اقدام است. ترجمه جایگزین: «آماده میشوند تا از دوردستترین مناطق روی زمین بیایند»
«سربازان کمان و نیزه را حمل خواهند کرد»
صدای بلندی که سربازان ایجاد میکنند با صدای بلند دریا مقایسه میشود. ترجمه جایگزین: «صدایی که ایجاد میکنند بسیار بلند است، همچون صدای دریا»
عبارت «صفآرایی خواهند نمود» به این معنی است که آنها خود را سازماندهی کردهاند و در ردیفهای سواره نظام صف میکشند. عبارت «مردان جنگی» بیانگر این است که آنها آماده جنگ هستند. ترجمه جایگزین: «آنها در صفهای مشخص شده خود سوار بر اسب میشوند و آماده جنگ هستند»
این عبارت به مردم بابل اشاره دارد.
این آیه تقریبا با ارمیا ۶: ۲۴ یکسان است. ببینید که چگونه آن آیه را ترجمه کردهاید.
«دستانش ضعیف شده زیرا مضطرب بود»
احساس درد و رنج فراوان به این که انگار غم و اندوه پادشاه بابل را در بر میگیرد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «او احساس اضطراب وحشتناکی داشت»
رنج و اندوهی که فرد را به اشک میاندازد.
غم و اندوهی که آنها به دلیل این که دشمن برای حمله به ایشان میآید احساس میکنند، با دردی که زن هنگام تولد نوزاد احساس میکند، مقایسه میشود. ترجمه جایگزین: «مثل زنی که میزاید»
این آیه تقریبا با ارمیا ۴۹: ۱۹ یکسان است. ببینید که چگونه آن آیه را ترجمه کردهاید.
واژه «اینک» اینجا توجه خواننده را به آن چه در ادامه میآید جلب میکند. ترجمه جایگزین: «توجه کنید»
این تشبیه به این معناست که وقتی خداوند[یهوه] مردم بابل را مجازات کند، مانند این است که شیر به گوسفند حمله کند، آتشین و غیرمنتظره خواهد بود. این را میتوان اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم بابل را مجازات می کنم، مثل شیری که از کوه بیرون میآید و به گوسفندان در چراگاه حمله میکند، درنده و غیرمنتظره خواهم بود»
زمینی پوشیده از علف است که حیوانات از علف آن تغذیه میکنند.
اینجا «ایشان» به مردم بابل اشاره دارد. کلمه «آنجا» به تهاجم اشاره دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه کسی را انتخاب خواهم کرد»
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا تأکید کند که هیچ کس مانند او نیست. ترجمه جایگزین: «زیرا هیچ کس مانند من نیست، هیچ کس نمیتواند مرا احضار کند»
«چه کسی مرا به چالش میکشد» یا «چه کسی از من پاسخ خواهد خواست»
خداوند[یهوه] از این پرسش استفاده میکند تا نشان دهد هیچ کس نمیتواند او را شکست دهد. اینجا «شبان» استعاره برای «پادشاه» یا «حاکم» است. ترجمه جایگزین: «هیچ پادشاهی قادر به مقاومت در برابر من نیست»
این آیات تقریباً با ارمیا ۴۹: ۲۰ و ارمیا ۴۹: ۲۱ مطابقت دارد. ببینید که چگونه آن آیات را ترجمه کردید.
این دو عبارت معنای یکسانی دارند و برای تأکید در کنار هم استفاده میشوند. ترجمه جایگزین: «نقشههایی که خداوند[یهوه] برای مردم بابل و کلدانیان تصمیم گرفته است»
این ادامه صحبت درباره خداوند[یهوه] است که مردم بابل را مجازات میکند، گویا همچون شیر میآید و به گوسفندان حمله میکند.این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او آنها را دور خواهد کرد، حتی کوچکترین گلهها را دور خواهد کرد»
اینجا جوانترین و ضعیفترین مردم بابل به این که گویی کوچکترین گله گوسفند هستند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «حتی جوانترین و ضعیفترین»
اینجا سرزمین بابل به این که گویی این مناطق مرتعی برای گلهها بودهاند، تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او مراتع ایشان را به مخروبه تبدیل خواهد کرد» یا «او افرادی را که در آنجا زندگی میکنند، کاملاً نابود خواهد کرد»
این عبارت سقوط ملت قدرتمند بابل با صدای بسیار بلند را با زلزله مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد سقوط بابل همچون یک زلزله قدرتمند است»
درد یا نارضایتی
«فریاد درد ایشان»
1خداوند چنین میگوید: «اینك من بر بابل و بر ساكنان وسط مقاومت كنندگانم بادی مهلك بر میانگیزانم.2و من بر بابل خرمنكوبان خواهم فرستاد و آن را خواهند كوبید و زمین آن را خالی خواهند ساخت زیرا كه ایشان در روز بلا آن را از هر طرف احاطه خواهند كرد.3تیرانداز بر تیرانداز و بر آنكه به زره خویش مفتخر میباشد، تیر خود را بیندازد. و بر جوانان آن ترحّم منمایید بلكه تمام لشكر آن را بالكلّ هلاك سازید.4و ایشان بر زمین كلدانیان مقتول و در كوچههایش مجروح خواهند افتاد.5زیرا كه اسرائیل و یهودا از خدای خویش یهوه صبایوت متروك نخواهند شد، اگر چه زمین ایشان از گناهی كه به قدّوس اسرائیل ورزیدهاند پُر شده است.6از میان بابل بگریزید و هر كس جان خود را برهاند مبادا در گناه آن هلاك شوید. زیرا كه این زمان انتقام خداوند است و او مكافات به آن خواهد رسانید.7بابل در دست خداوند جام طلایی است كه تمام جهان را مست میسازد. امّتها از شرابش نوشیده، و از این جهت امّتها دیوانه گردیدهاند.8بابل به ناگهان افتاده و شكسته شده است برای آن ولوله نمایید. بَلَسان به جهت جراحت آن بگیرید كه شاید شفا یابد.9بابل را معالجه نمودیم اما شفا نپذیرفت. پس آن را ترك كنید و هر كدام از ما به زمین خود برویم زیرا كه داوری آن به آسمانها رسیده و به افلاك بلند شده است.10خداوند عدالت ما را مكشوف خواهد ساخت. پس بیایید و اعمال یهوه خدای خویش را در صهیون اخبار نماییم.11تیرها را تیز كنید و سپرها را به دست گیریدزیرا خداوند روح پادشاهان مادیان را برانگیخته است و فكر او به ضدّ بابل است تا آن را هلاك سازد. زیرا كه این انتقام خداوند و انتقام هیكل او میباشد.12بر حصارهای بابل، عَلَمها برافرازید و آن را نیكو حراست نموده، كشیكچیان قرار دهید و كمین بگذارید. زیرا خداوند قصد نموده و هم آنچه را كه درباره ساكنان بابل گفته به عمل آورده است.13ای كه بر آبهای بسیار ساكنی و از گنجها معمور میباشی! عاقبت تو و نهایت طمع تو رسیده است!14یهوه صبایوت به ذات خود قسم خورده است كه من تو را از مردمان مثل ملخ پر خواهم ساخت و بر تو گلبانگ خواهند زد.15«او زمین را به قوّت خود ساخت و ربع مسكون را به حكمت خویش استوار نمود. و آسمانها را به عقل خود گسترانید.16چون آواز میدهد غوغای آبها در آسمان پدید میآید. ابرها از اقصای زمین برمیآورد و برقها برای باران میسازد و باد را از خزانههای خود بیرون میآورد.17جمیع مردمان وحشیاند و معرفت ندارند و هر كه تمثالی میسازد خجل خواهد شد. زیرا كه بت ریخته شده او دروغ است و در آن هیچ نفس نیست.18آنها باطل و كار مسخره میباشد. در روزی كه به محاكمه میآیند تلف خواهند شد.19او كه نصیب یعقوب است مثل آنها نمیباشد. زیرا كه او سازنده همه موجودات است و (اسرائیل) عصای میراث وی است و اسم او یهوه صبایوت میباشد.20«تو برای من كوپال و اسلحه جنگ هستی. پس از تو امّتها را خرد خواهم ساخت و از تو ممالك را هلاك خواهم نمود.21و از تو اسب وسوارش را خرد خواهم ساخت و از تو ارابه و سوارش را خرد خواهم ساخت.22و از تو مرد و زن را خرد خواهم ساخت و از تو پیر و طفل را خرد خواهم ساخت و از تو جوان و دوشیزه را خرد خواهم ساخت.23و از تو شبان و گلهاش را خرد خواهم ساخت. و از تو خیشران و گاوانش را خرد خواهم ساخت. و از تو حاكمان و والیان را خرد خواهم ساخت.24و خداوند میگوید: به بابل و جمیع سكنه زمین كلدانیان جزای تمامی بدی را كه ایشان به صهیون كردهاند، در نظر شما خواهم رسانید.25اینك خداوند میگوید: ای كوه مخرّب كه تمامی جهان را خراب میسازی من به ضدّ تو هستم! و دست خود را بر تو بلند كرده، تو را از روی صخرهها خواهم غلطانید و تو را كوه سوخته شده خواهم ساخت!26و از تو سنگی به جهت سر زاویه یا سنگی به جهت بنیاد نخواهند گرفت، بلكه خداوند میگوید كه تو خرابی ابدی خواهی شد.27«عَلَمها در زمین برافرازید و كَرِنّا در میان امّتها بنوازید. امّتها را به ضدّ او حاضر سازید و ممالك آرارات و منی و اَشْكَناز را بر وی جمع كنید. سرداران به ضدّ وی نصب نمایید و اسبان را مثل ملخ مودار برآورید.28امّتها را به ضدّ وی مهیا سازید. پادشاهان مادیان و حاكمانش و جمیع والیانش و تمامی اهل زمین سلطنت او را.29و جهان متزلزل و دردناك خواهد شد. زیرا كه فكرهای خداوند به ضدّ بابل ثابت میماند تا زمین بابل را ویران و غیرمسكون گرداند.30و شجاعان بابل از جنگ دست برمیدارند و در ملاذهای خویش مینشینند و جبروت ایشان زایل شده، مثل زن گشتهاند و مسكنهایش سوخته و پشتبندهایش شكسته شده است.31قاصد برابر قاصد و پیك برابر پیك خواهد دوید تا پادشاه بابل را خبر دهد كه شهرش از هر طرف گرفته شد.32معبرها گرفتار شد و نیها را به آتش سوختند و مردان جنگی مضطرب گردیدند.33«زیرا كه یهوه صبایوت خدای اسرائیل چنین میگوید: دختر بابل مثل خرمن در وقت كوبیدنش شده است و بعد از اندك زمانی وقت درو بدو خواهد رسید.34نبوكدرصّر پادشاه بابل مرا خورده و تلف كرده است و مرا ظرف خالی ساخته مثل اژدها مرا بلعیده، شكم خود را از نفایس من پر كرده و مرا مطرود نموده است.35و ساكنه صهیون خواهد گفت ظلمی كه بر من و بر جسد من شده بر بابل فرود شود. و اورشلیم خواهد گفت: خون من بر ساكنان زمین كلدانیان وارد آید.36بنابراین خداوند چنین میگوید: اینك من دعوی تو را به انجام خواهم رسانید و انتقام تو را خواهم كشید و نهر او را خشك ساخته، چشمهاش را خواهم خشكانید.37و بابل به تلّها و مسكن شغالها و محل دهشت و مسخره مبدّل شده، احدی در آن ساكن نخواهد شد.38مثل شیران با هم غرّش خواهند كرد و مانند شیربچگان نعره خواهند زد.39و خداوند میگوید: هنگامی كه گرم شوند برای ایشان بزمی برپا كرده، ایشان را مست خواهم ساخت تا وجد نموده، به خواب دایمی بخوابند كه از آن بیدار نشوند.40و ایشان را مثل برهها و قوچها و بزهای نر به مسلخ فرود خواهم آورد.41چگونه شیشك گرفتار شده و افتخار تمامی جهان تسخیر گردیده است! چگونه بابل در میان امّتها محل دهشت گشته است!42دریا بر بابل برآمده و آن به كثرت امواجش مستور گردیده است.43شهرهایش خراب شده، به زمین خشك و بیابان مبدّل گشته.زمینی كه انسانی در آن ساكن نشود و احدی از بنیآدم از آن گذر نكند.44و من بیل را در بابل سزا خواهم داد و آنچه را كه بلعیده است از دهانش بیرون خواهم آورد. و امّتها بار دیگر به زیارت آن نخواهند رفت و حصار بابل خواهد افتاد.45«ای قوم من از میانش بیرون آیید و هر كدام جان خود را از حدّت خشم خداوند برهانید.46و دل شما ضعف نكند و از آوازهای كه در زمین مسموع شود مترسید. زیرا كه درآن سال آوازهای شنیده خواهد شد و در سال بعد از آن آوازهای دیگر. و در زمین ظلم خواهد شد و حاكم به ضدّ حاكم (خواهد برآمد).47بنابراین اینك ایامی میآید كه به بتهای بابل عقوبت خواهم رسانید و تمامی زمینش خجل خواهد شد و جمیع مقتولانش در میانش خواهند افتاد.48اما آسمانها و زمین و هر چه در آنها باشد بر بابل ترنّم خواهند نمود. زیرا خداوند میگوید كه غارتكنندگان از طرف شمال بر او خواهند آمد.49چنانكه بابل باعث افتادن مقتولان اسرائیل شده است، همچنین مقتولان تمامی جهان دربابل خواهند افتاد.50ای كسانی كه از شمشیر رستگار شدهاید بروید و توقّف منمایید و خداوند را از جای دور متذكّر شوید و اورشلیم را به خاطر خود آورید.»51ما خجل گشتهایم زانرو كه عار را شنیدیم و رسوایی چهره ما را پوشانیده است. زیرا كه غریبان به مَقدَسهای خانه خداوند داخل شدهاند.52بنابراین خداوند میگوید: «اینك ایامی میآید كه به بتهایش عقوبت خواهم رسانید و در تمامی زمینش مجروحان ناله خواهند كرد.53اگر چه بابل تا به آسمان خویشتن را برافرازد و اگر چه بلندی قوّت خویش را حصین نماید، لیكن خداوند میگوید: غارتكنندگان از جانب من بر او خواهند آمد.54صدای غوغا از بابل میآید و آواز شكست عظیمی از زمین كلدانیان.55زیرا خداوند بابل را تاراج مینماید و صدای عظیم را از میان آن نابود میكند و امواج ایشان مثل آبهای بسیار شورش مینماید و صدای آواز ایشان شنیده میشود.56زیرا كه بر آن یعنی بر بابل غارتكننده برمیآید و جبارّانش گرفتار شده، كمانهای ایشان شكسته میشود. چونكه یهوه خدای مجازات است و البته مكافات خواهد رسانید.57و پادشاه كه اسم او یهوه صبایوت است میگوید كه من سروران و حكیمان و حاكمان و والیان و جبّارانش را مست خواهم ساخت و به خواب دایمی كه از آن بیدار نشوند، خواهند خوابید.58یهوه صبایوت چنین میگوید كه حصارهای وسیع بابل بالكلّ سرنگون خواهد شد و دروازههای بلندش به آتش سوخته خواهد گردید و امّتها به جهت بطالت مشقّت خواهند كشید و قبایل به جهت آتش خویشتن را خسته خواهند كرد.»59كلامی كه ارمیا نبی به سرایا ابن نیریا ابن محسیا مرا فرمود هنگامی كه او با صدقیا پادشاه یهودا در سال چهارم سلطنت وی به بابل میرفت. و سرایا رئیس دستگاه بود.60و ارمیا تمام بلا را كه بر بابل میبایست بیاید در طوماری نوشت یعنی تمامی این سخنانی را كه درباره بابل مكتوب است.61و ارمیا به سرایا گفت: «چون به بابل داخل شوی، آنگاه ببین و تمامی این سخنانرا بخوان.62و بگو: ای خداوند تو درباره این مكان فرمودهای كه آن را هلاك خواهی ساخت به حدّی كه احدی از انسان یا از بهایم در آن ساكن نشود بلكه خرابه ابدی خواهد شد.63و چون از خواندن این طومار فارغ شدی، سنگی به آن ببند و آن را به میان فرات بینداز.64و بگو همچنین بابل به سبب بلایی كه من بر او وارد میآورم، غرق خواهد گردید و دیگر برپا نخواهد شد و ایشان خسته خواهند شد.» تا اینجا سخنان ارمیا است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۵۱: ۱- ۶۴ انجام میدهد.
نبوت تخریب بابل در این فصل ادامه دارد.
بابل نابود شد
بابل فتح خواهد شد و یهودیان به وطن خود باز خواهند گشت. در این زمان، بابل تقریباً تمام خاور نزدیک را کنترل میکرد. تحقق این نبوت غیرقابل تصور بود.
عهد با ابراهیم
بابل نابود میشود زیرا مردم یهودا را از وطن خود بیرون کشیده بود. این مطابق با وعدههای عهدی است که خداوند[یهوه] با ابراهیم بسته بود تا افرادی را که فرزندان ابراهیم را لعنت میکنند، لعنت کند.
and and )
ارمیا غالباً نبوت را در قالب شعر مینوشت. شعر عبری از انواع مختلف قافیه و اوزان عروضی[ مراعات نظیر] استفاده میکند.
این توجه را به آن چه در ادامه گفته میشود، جلب میکند. ترجمه جایگزین: «با دقت گوش کن» یا «توجه کن»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «بادی که از بین میبرد» یا ۲) «روح یک نابودگر». این بدان معنی است که خداوند[یهوه] باعث میشود ارتش دشمن آمده و به بابل حمله کند.
این نام رمز برای کلده، منطقهای از بابل است. هنوز مشخص نیست که چرا ارمیا در اینجا از این نام استفاده میکند، بنابراین ممکن است بخواهید به صورت «کلده» یا «بابل» ترجمه کنید.
واژه «آن» استعاره برای بابل که گویی زن بوده است، برای مردم ساکن در بابل نیز یک کنایه است. ترجمه جایگزین: «افرادی را که در آنجا زندگی میکنند را از یکدیگر جدا کنید، آنها را به جهات مختلف بفرستید و سرزمین خود را خالی کنید... بیگانگان به مردم بابل حمله خواهند کرد»
عبارت «روز» اصطلاح عبری است برای «زمانی که». ترجمه جایگزین: «وقتی بابل را ویران میکنم»
خداوند[یهوه] میخواهد این حمله چنان ناگهانی باشد که کمانداران وقتی برای آماده سازی به جهت نبرد نداشته باشند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که مهاجمان میکشند»
واژگان «اسرائیل» و «یهودا» کنایه از مردم اسرائیل و یهودا است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه صبایوت، خدای مردم اسرائیل و یهودا، ایشان را ترک نکرده است»
سرزمینی که در آن زندگی میکنند به این که گویا یک ظرف است و گناهان آنها گویا اشیای جامدی هستند که میتوانند ظرف را پر کنند، تشبیه شده است. اسم انتزاعی «گناهان» را میتوان به عنوان یک فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها در همه جای کشور به قدوس اسرائیل توهین کردهاند»
از بابل به شکلی سخن رفته که گویی زن میباشد. واژه «شرارت» کنایه برای خدا است که مردم را به دلیل شرارتهای ایشان مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی خداوند[یهوه] بابل را مجازات میکند»
از بابل به شکلی سخن رفته که گویی زن میباشد و از توهین مردم به شکلی صحبت شده این که گویی خداوند[یهوه] باید بدهی خود را بازپرداخت کند. واژه «او» به بابل اشاره دارد و کنایه از مردم بابل است. ترجمه جایگزین: «بابلیها را به همان اندازه که شایسته است، مجازات میکند»
واژه «جهان» کنایه از ساکنین ملل پیرامون بابل است. معانی محتمل عبارتند از: ۱) نوشیدن این افراد میتواند یک استعاره برای خداوند[یهوه] باشد که با اجازه دادن به بابل برای تسخیر ایشان، آن کشورها را مجازات کرد. ترجمه جایگزین: «بابل ملتی نیرومند بود که خداوند[یهوه] برای مجازات شدید تمام مردم ملل اطراف از آن استفاده میکرد» ۲) میتواند استعارهای باشد برای آن دسته از ملل که در بابل به پرستش بتها و خشونت میپردازند. ترجمه جایگزین: «بابل ملتی ثروتمند و قدرتمند بود و ملل دیگر میخواستند درست مثل ایشان گناهکار شوند»
از بابل به عنوان یک ملت قدرتمند که خداوند[یهوه] برای اهداف خود استفاده کرده است نام برده میشود، بابل به یک جام طلایی در دست او تشبیه شده است. اینجا «دست» نمایانگر قدرت خداوند[یهوه] است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «بابل ملل دیگر را شکست داده و نابود کرده است» یا ۲) «ملل از ثروت و قدرت او برخوردار شده و شریر گشتند»
کسی که قادر به تفکر صحیح نیست.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بابل را ویران خواهد نمود»
گریستن با صدای بلند و طولانی که دهنده اندوه فرد است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاید خداوند[یهوه] بتواند او را شفا دهد»
خداوند[یهوه] از بابل برای مجازات یهودا و دیگر ملل استفاده كرد. اینجا یا مردم یهودا یا مردم دیگر ملتها هستند که این نقل قول را بیان میکنند.
نام این شهر کنایه از ساکنان آن است و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مردم بابل... ایشان شفا نیافتهاند... آنها را رها کنید... گناه ایشان»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما نتوانستهایم او را شفا دهیم»
گناه به اینکه گویی شیئی است که میتوان آن را درون یک ستون قرار داد تشبیه شده است. واژگان «به آسمانها» و «به افلاک» مبالغه برای چیزی است که بسیار زیاد است. ترجمه جایگزین: «زیرا بابل بسیار گناهکار است»
خداوند[یهوه،] اسرائیلیان را به دلیل گناهان خود مجازات کرده بود، اما اکنون اجازه داده است که به سوی او بازگردند.
ارمیا در حال صحبت با مردم اورشلیم است و گویی با مردم بابل و دشمنان آنها صحبت میکند، کسانی که نمیتوانند او را بشنوند، به ایشان میگوید که خداوند[یهوه] قبل از این که بابلیها بتواند بابل را برای دفاع از خود مهیا کنند، ایشان را هلاک میسازد.
«برای حمله به دیوارهای بابل علامت دهید»
«اطمینان حاصل کنید که نگهبانان قوی بوده و دارای سلاحهای خوبی هستند»
«اطمینان حاصل کنید که تعداد کافی مردان در حال حراست شهر هستند»
این کار به منظور گرفتار شدن هر کسی که از شهر فرار کند، انجام میشد.
ارمیا همچنان با مردم اورشلیم صحبت می کند و گویی با مردم بابل صحبت میکند، که نمیتوانند او را بشنوند.
زندگی مردم به این که گویی چیزهایی است که خداوند[یهوه] میتواند برش دهد، تشبیه شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زندگی شما به سرعت تمام میشود»
تعداد زیادی از سربازان دشمن به این که گویی توده ملخهایی هستند که به شهر حمله میکنند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «با تعداد زیادی سرباز»
فریادی است که سرباز در جنگ میکشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارات صدای خداوند[یهوه] را با صدای بلند رعد و برق و باران مقایسه میکنند.
ساختمانی است که افراد در آن چیزهایی را که ممکن است بخواهند در آینده از آنها استفاده کنند، نگه میدارند.
بسیاری از واژگان موجود در این آیه را مانند ارمیا ۱۰: ۱۴ ترجمه کنید.
«فاقد دانش است» یا «نمیداند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بتهای هر آهنگر او را شرمنده میکند» یا «بتها هر آهنگری را شرمنده میکنند»
بسیاری از واژگان موجود در این آیه را مانند ارمیا ۱۰: ۱۵ ترجمه کنید.
اینجا صحبت از نابودی نهایی بتها است. ترجمه جایگزین: «زمانی خواهد بود که خداوند[یهوه] آنها را نابود کند»
بسیاری از واژگان موجود در این آیه را مانند ارمیا ۱۰: ۱۶ ترجمه کنید.
اینجا «یعقوب» نماینده قوم اسرائیل است. خداوند[یهوه] «نصیب» آنها است اصطلاحی است به این معنی که او را میپرستند. ترجمه جایگزین: «نصیب اسرائیل» یا «که بنیاسرائیل عبادت میکنند»
«خالق همه چیز» یا «کسی که همه چیز را خلق کرده است»
این سخن که اسرائیل متعلق به خداوند[یهوه] است به این که گویی چیزی است که خداوند[یهوه] از طریق وراثت به دست میآورد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «قبیله اسرائیل به او تعلق دارد»
«تو، ارتش بابل، هستید»
این موضوع که خداوند[یهوه] مردم را مجازات میکند، به این که انگار آنها را با چکش میکوبد، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «با تو مجازات خواهم کرد»
«از تو برای ... استفاده خواهم نمود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] که مردم را مجازات میکند، به این که انگار آنها را با چکش میکوبد، تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۵۱: ۲۰ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «با تو مجازات خواهم کرد»
«من از شما استفاده خواهم کرد» ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۵۱: ۲۰ به چه شکل ترجمه شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم انتزاعی «نظر» را میتوان با فعل «دیدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که بپردازم خواهید دید»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
خداوند[یهوه] با مردم اورشلیم صحبت میکند، که میتوانستند او را بشنوند، گویی با مردم بابل صحبت میکند، که نمیتوانند او را بشنوند. او طوری صحبت میکند که گویی با خود بابل صحبت میکند. او شهر را به کوه تشبیه میکند.
واژه «دست» کنایه است برای قدرتی که دست از آن استفاده میکند. ببینید که چگونه «من با دست خود به ساکنان زمین حمله خواهم کرد» در ارمیا ۶: ۱۲ ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «من از قدرت خود برای حمله به شما استفاده خواهم کرد»
خداوند[یهوه] صحبت از بابل را به عنوان کوه متوقف میکند و از آن به عنوان بنایی سخن می گوید که در حال شکسته شدن و ریختن است.
صخره سمت شیبدار یک کوه یا تپه است.
خداوند[یهوه] در مورد بابل صحبت میکند که دیگر به عنوان «کوه بزرگ تباهی» نیست، اما اکنون کوهی است که او را ویران کرده است. ترجمه جایگزین: «من شما را به تودهای از سنگهای بیفایده تبدیل میکنم»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
اسم انتزاعی «ویرانی» را میتوان به عنوان فعل «ویرانگر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من شما را ویران خواهم کرد و هیچ کس دیگر شما را مجدداً بازسازی نخواهد کرد» یا «من شما را به مکانی متروک تبدیل میکنم که هیچ کس دیگر در آن زندگی نخواهد کرد»
برافراشتن پرچم و دمیدن در كَرِنّا، هر دو روشی برای دعوت مردم به حمله هستند.
«پرچم جنگ» این پرچم بزرگی است که سربازان میتوانند در نبرد دنبال کنند.
شهر بابل کنایه از ساکنان آن است و آن را به زن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «به مردم بابل حمله کنید»
اینها اسامی ملل یا گروههای مردم است.
خداوند[یهوه] تعداد زیاد اسب را با توده ملخها مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «اسبهای فراوان را به سرعت به همراه سربازان بیاورید»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۵۱: ۲۳ به چه شکل ترجمه شده است.
اینجا زمین کنایه برای ساکنین این سرزمین است. لرزیدن و ناراحت بودن، کنایه از ترسان بودن است. ترجمه جایگزین: «افرادی که در بابل زندگی میکنند از ترس تکان خواهند خورد و دچار اضطراب خواهند شد»
رنج و اندوهی که فرد را به اشک میاندازد.
شهر بابل کنایه برای مردم بابل است. ترجمه جایگزین: «علیه مردم بابل»
«هیچ کس زندگی نمیکند»
خداوند[یهوه] درباره آن چه اتفاق خواهد افتاد چنان صحبت میکند که گویی قبلاً اتفاق افتاده است.
اینجا شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «خانههای شهر در آتش است، میلههای دروازه شهر شکسته است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان بر کل شهر غلبه کردهاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان کنترل تمام معبرهای رودخانه را در دست گرفته است»
قسمتهای کم عمق رودخانه که مردم میتوانند در آن قدم بزنند.
مکانهایی با آب کم عمق و چمنزارهایی که در گل عمیق رشد میکنند.
قادر به تفکر واضح نیست.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
«دختر بابل» در اینجا نام دیگری است برای افرادی که در بابل زندگی میکنند.
مردم غلات را پایمال میکردند، و خداوند[یهوه] افرادی را که دختر بابل را مجازات میکند، به اینکه گویا دانه را میکوبند تشبیه میکند.
خداوند[یهوه] مجازات مردم بابل را به کوبیدن دانه تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «وقت آن است که او را مجازات کنم»
برداشت محصول کنایهای است برای نتیجه کارهایی که قبلاً مردم انجام داده بودند. بابل نتیجه گناهان مردم خود را تجربه خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] او را به خاطر گناهانش مجازات خواهد کرد»
گوینده طوری صحبت میکند که گویی زن بوده است. این زن استعارهای برای شهر اورشلیم است که به نوبه خود یک استعاره برای اورشلیم است.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «او باعث شده است که من نتوانم به روشنی فکر کنم» یا ۲) «او مرا خرد کرده است»
بابل همه چیز را از اسرائیل گرفته است.
اینجا بابل با یک هیولا مقایسه میشود.
تخریب اورشلیم با بلعیده شدن مقایسه میشود.
این همچنان صحبت از بابل است که گویی یک هیولا است. این به طریقی دیگر ایده قبلی را بیان میکند که بابل همه چیز را از اسرائیل گرفته است. اینجا «خوراک» بیانگر تمام چیزهای خوبی است که قبلاً وجود داشتند.
نبوكدنصّر آن چه را که میخواست، گرفت و آن چه را که نمیخواست ، تف کرد. ترجمه جایگزین: «او مرا استفراغ کرده است»
«او که در صهیون زندگی میکند»
همه این عبارات مربوط به یک زن است.
«افرادی که در کلده زندگی میکنند»
این پاسخ خداوند[یهوه] به درخواست اورشلیم در آیات ۳۴ و ۳۵ را آغاز میکند.
از خداوند[یهوه] که از مردم خود دفاع میکند، به گونهای صحبت میشود که گویا وکیلی است که پرونده آنها را در دادگاه استیضاح میکند. ترجمه جایگزین: «من مانند وکیل شما خواهم بود تا از شما دفاع کنم و انتقام خواهم گرفت»
ساختمانهایی که به تودهای از سنگ تبدیل شده است.
خانه برای سگهای وحشی.
چیزی که هر کسی که نگاهش میکند، به وحشت میافتد.
صدائی که مردم نشان میدهند که چیزی را زیاد دوست ندارند.
«هیچ کس در آن ساکن نیست»
صدای بلند ساخته شده توسط یک شیر.
صدای حیوانات که باعث وحشت حیوانات دیگر میشود.
همانطور که یک سرباز وقتی که یک دشمن قوی را شکست میدهد، خوشحال است. معنای محتمل دیگر «بسیار مست» است.
همانطور که برهها و قوچها و بزها قبل از این که آنها را ذبح کنند از آن مطلع نیستند، بابلیها از قبل نمیدانستند که خداوند[یهوه] قصد دارد ایشان را از بین ببرد.
واژه «چگونه» در اینجا نشان میدهد که چیزی که مردم فکر میکردند غیرممکن باشد، اتفاق افتاده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما هرگز فکر نمیکردیم که دشمنان میتوانند بابل را تصرف کنند، اما آنها او را اسیر کردهاند... هیچ وقت فکر نمیکردیم که بابل بتواند به یک مکان ویران شده تبدیل شود، اما به مکانی ویرانه تبدیل شده است»
واژه «افتخار» کنایه برای کلماتی است که مردم از آن برای ستایش استفاده میکنند، و واژه «زمین» کنایه برای مردم ساکن روی زمین است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان بابل را گرفتار کردهاند، ملتی که همه روی زمین آن را ستایش میکردند»
دشمنان بابل بر او غلبه کردهاند. «امواج» نمایانگر بسیاری از گروههای مردم است که بر بابل غلبه میکنند. واژگان «دریا» و «آب» اغلب نمایانگر ملل است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «امواج خروشان آن را پوشانده است»
«شهرهای بابل»
بیل خدای اصلی بابل بود و نمایانگر کل کشور و مردمی بود که آن را میپرستیدند.
خداوند[یهوه] تمام قربانیها و پیشکشهای بیل را با چیزهایی که میخورد، مقایسه میکند.
ملل بسیاری که به جهت قربانی کردن برای بیل به بابل میآیند، به رودخانهای که در امتداد آن حرکت میکند، تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر ملل دیگر در گروههای بزرگ نمیآیند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی خبرهای موجود در سرزمین را میشنوید»
حاکم کنایه برای ملل تحت کنترل وی است. ترجمه جایگزین: «ملل با ملل دیگر میجنگند»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
زمان آینده به «روزهایی که میآیند» تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «در آینده ... مجازات خواهم کرد» یا «زمانی خواهد بود که... مجازات خواهم نمود»
برداشتن بتهای بابل به این که گویی خداوند[یهوه] بتها را مجازات میکند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بتهای حکاکی شده بابل را برخواهم داشت»
مردم بابل به اینکه گویا خود شهر هستند و این شهربه یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مردم بابل... سرزمین آنها... قربانیهای ایشان... در میان آنها»
مردم بابل به این که گویا خود شهر هستند و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «علیه بابلیها... بر آنها بیا... بابلیها زمین خود را ساختهاند»
آسمانها و زمین به مردم تشبیه شده است.
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
مردم بابل به این که گویا خود شهر هستند و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین:«مردم بابل... سرزمینشان... قربانیهای ایشان... در میان آنها... به ضد بابلیها... بر آنها بیایید... بابلیها ساختهاند... زمین خود را»
«کسانی که دشمنان بابل در این سرزمین کشتهاند»
ارمیا در آیه ۵۰ با مردم اسرائیل صحبت میکند.
شمشیر کنایه برای جنگ است، که در آن سربازان از شمشیر استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «شما که از جنگ جان سالم به در بردید»
عبارات «متذكّر شوید... به خاطر» و «به خاطر خود آورید» اصطلاحاتی هستند که به معنای فکر کردن یا به خاطر سپردن است. ترجمه جایگزین: «اگرچه خیلی دور هستید، به خداوند[یهوه] فکر کنید. به اورشلیم بیاندیشید»
کلماتی که یک شخص برای توهین به دیگران استفاده میکند.
واکنش گویندگان نسبت به افرادی که به آنها ابراز عدم رضایت میکنند به این که گویی این پوششی است که روی صورت گویندگان قرار گرفته تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «چهرههای ما نشان میدهد که صدمه دیدهایم، زیرا دیگران از ما رضایت ندارند» یا «ما چهرههایمان را با شرم میپوشانیم، زیرا دیگران از ما رضایت ندارند»
«بنگر» یا «بشنو» یا «به آن چه که میگویم توجه نما»
زمان آینده به «روزهایی که میآیند» تشبیه شده است. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۷: ۳۲ به چه شکل ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «در آینده مجازات خواهم کرد» یا «زمانی خواهد بود که مجازات خواهم کرد»
خداوند[یهوه] از نام خود استفاده میکند تا قطعیت وقوع این اتفاقات را اثبات نماید. ترجمه مشابه در ارمیا ۱: ۸ را مشاهده نمایید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است فرموده خداوند[یهوه]»
گفته میشود که خداوند[یهوه] بتها را مجازات میکند و یا از بین میبرد. ترجمه جایگزین: «من بتهای حک شده او را نابود خواهم کرد» یا «بتهای حک شده او را خواهم برداشت»
مردم بابل به این که گویا خود شهر هستند و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بتهای حک شده... سرزمینشان... بابلیها... بلندترین قلعههایشان... برای آنها»
به خاطر درد یا غم گریستن.
مردم بابل به اینکه گویا خود شهر هستند و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بلندترین قلعههای ایشان... برای آنها»
این یک وضعیت فرضی است که خداوند[یهوه] انتظار ندارد اتفاق بیفتد. ترجمه جایگزین: «بابل بالا نخواهد رفت... یا تقویت شود... غارتگران مطمئناً از جانب من خواهند آمد»
یک انگاره به دو روش مختلف برای تأکید بیان میشود.
مردم بابل به این که گویا خود شهر هستند و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مردم بابل را ویران میکند... صدای بلند آنها»
«دشمنان مردم بابل... سر و صدای دشمنان»
امواج اقیانوسها و رودخانههای طغیان کرده صدای بلندی ایجاد میکنند و دشمنان در زمان آمدن صدای بسیار بلند ایجاد خواهند کرد.
مردم بابل به این که گویا خود شهر هستند و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «علیه مردم بابل، بله، علیه بابل و مبارزانشان»
این عبارت را میتوان برای داشتن فعل معلوم تغییر داد. ترجمه جایگزین: «دشمنان، جنگجویان او را اسیر کردهاند»
مردم بابل به اینکه گویا خود شهر هستند و این شهر به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «شاهزادگان، مرشدان، مقامات و سربازانشان... دروازههای بلندشان... یاری آنها ... برای آنها»
خواهند مرد. ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۵۱: ۳۹ به چه شکل ترجمه شده است.
ارمیا معمولاً از این عبارت برای معرفی پیامی مهم از جانب خداوند[یهوه] استفاده میکند. ببینید که این عبارت در ارمیا ۶: ۶ به چه شکل ترجمه شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مهاجمان دیوارهای ضخیم بابل را کاملاً خراب میکنند»
مردم بابل به یک زن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «دروازههای بلند ایشان... یاری آنها... برای آنها»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها دروازههای بلند او را میسوزانند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها هر آن چه را که ملتها سعی میکنند برای او انجام دهند، خواهند سوزانید»
اینها اسامی اشخاص است.
«پس از این که سه سال پادشاه بود» اینجا «چهارم» شکل ترتیبی عدد چهار است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که او در مورد بابل نوشته بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اگر زبان شما برای حیواناتی که معمولاً با مردم زندگی میکنند واژهای دارد، ممکن است بخواهید اینجا از آن استفاده کنید، زیرا میگوید که بابل مسکن حیوانات وحشی خواهد بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سنگ و طومار در آب از بین میرود ، آب طومار را از بین میبرد و بابل دیگر همچون شهر به نظر نمیرسد و یا ساختمانهایی برای زندگی مردم نخواهد داشت.
«دیگر هرگز شهری نخواهد بود»
این بدان معنی است که بابلیها سقوط میکنند، زیرا آنها خسته هستند. بسیاری از ترجمهها شامل این واژگان نیستند.
1صدقیا بیست و یكساله بود كه آغاز سلطنت نمود و یازده سال در اورشلیم پادشاهی كرد و اسم مادرش حَمِیطل دختر ارمیا از لِبْنَه بود.2و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود موافق هر آنچه یهویاقیم كرده بود، بعمل آورد.3زیرا به سبب غضبی كه خداوند بر اورشلیم و یهودا داشت، به حدّی كه آنها را از نظر خود انداخت، واقع شد كه صدقیا بر پادشاه بابل عاصی گشت.4و واقع شد كه نبوكدرصّر پادشاه بابل با تمامی لشكر خود در روز دهم ماه دهم سال نهم سلطنت خویش بر اورشلیم برآمد و در مقابل آن اردو زده، سنگری گرداگردش بنا نمودند.5و شهر تا سال یازدهم صدقیا پادشاه در محاصره بود.6و در روز نهم ماه چهارم قحطی در شهر چنان سخت شد كه برای اهل زمین نان نبود.7پس در شهر رخنهای ساختند و تمام مردان جنگی در شب از راه دروازهای كه در میان دو حصار نزد باغپادشاه بود فرار كردند. و كلدانیان شهر را احاطه نموده بودند. و ایشان به راه عَرَبه رفتند.8و لشكر كلدانیان پادشاه را تعاقب نموده، در بیابان اریحا به صدقیا رسیدند و تمامی لشكرش از او پراكنده شدند.9پس پادشاه را گرفته، او را نزد پادشاه بابل به ربله در زمین حمات آوردند و او بر وی فتوی داد.10و پادشاه بابل پسران صدقیا را پیش رویش به قتل رسانید و جمیع سروران یهودا را نیز در ربله كُشت.11و چشمان صدقّیا را كور كرده، او را بدو زنجیر بست. و پادشاه بابل او را به بابل برده، وی را تا روز وفاتش در زندان انداخت.12و در روز دهم ماه پنجم از سال نوزدهم سلطنت نبوكدرصّر ملك پادشاه بابل، نبوزردان رئیس جلادان كه به حضور پادشاه بابل میایستاد به اورشلیم آمد.13و خانه خداوند و خانه پادشاه را سوزانید و همه خانههای اورشلیم و هر خانه بزرگ را به آتش سوزانید.14و تمامی لشكر كلدانیان كه همراه رئیس جلادان بودند، تمامی حصارهای اورشلیم را بهر طرف منهدم ساختند.15و نبوزردان رئیس جلادان بعضی از فقیران خلق و بقیه قوم را كه در شهر باقی مانده بودند و خارجین را كه بطرف پادشاه بابل شده بودند و بقیه جمعیت را به اسیری برد.16اما نبوزردان رئیس جلادان بعضی از مسكینان زمین را برای باغبانی و فلاّحی واگذاشت.17و كلدانیان ستونهای برنجینی كه در خانه خداوند بود و پایهها و دریاچه برنجینی كه در خانه خداوند بود، شكستند و تمامی برنج آنها را به بابل بردند.18و دیگها و خاكندازها و گلگیرها و كاسهها و قاشقهاو تمامی اسباب برنجینی را كه به آنها خدمت میكردند بردند.19و رئیس جلادان پیالهها و مجمرها و كاسهها و دیگها و شمعدانها و قاشقها و لگنها را یعنی طلای آنچه را كه از طلا بود و نقره آنچه را كه از نقره بود برد.20اما دو ستون و یك دریاچه و دوازده گاو برنجینی را كه زیر پایهها بود و سلیمان پادشاه آنها را برای خانه خداوند ساخته بود، برنج همه این اسباب بیاندازه بود.21و اما ستونها، بلندی یك ستون هجده ذراع و ریسمان دوازده ذراعی آنها را احاطه داشت و حجم آن چهار انگشت بود و تهی بود.22و تاج برنجین بر سرش و بلندی یك تاج پنج ذراع بود. و شبكه وانارها گرداگرد تاج همه از برنج بود. و ستون دوم مثل اینها و انارها داشت.23و بهر طرف نود و شش انار بود. و تمام انارها به اطراف شبكه یكصد بود.24و رئیس جلادان، سرایا رئیس كهنه، و صَفَنیای كاهن دوم و سه مستحفظ در را گرفت.25و سرداری را كه بر مردان جنگی گماشته شده بود و هفت نفر از آنانی را كه روی پادشاه را میدیدند و در شهر یافت شدند و كاتب سردار لشكر را كه اهل ولایت را سان میدید و شصت نفر از اهل زمین را كه در شهر یافت شدند، از شهر گرفت.26و نبوزردان رئیس جلادان ایشان را برداشته، نزد پادشاه بابل به ربله برد.27و پادشاه بابل ایشان را در ربله در زمین حمات زده، به قتل رسانید پس یهودا از ولایت خود به اسیری رفتند.28و این است گروهی كه نبوكدرصّر به اسیری برد. در سال هفتم سه هزار و بیست و سه نفر از یهود را.29و در سال هجدهم نبوكدرصّر هشتصد و سی و دو نفر از اورشلیم به اسیری برد.30و در سال بیست و سوم نبوكدرصّر نبوزردان رئیس جلادان هفتصد و چهل و پنج نفر از یهود را به اسیری برد. پس جمله كسان چهار هزار و ششصد نفر بودند.31و در روز بیست و پنجم ماه دوازدهم از سال سی و هفتم اسیری یهویاقیم پادشاه یهودا، واقع شد كه اَوِیل مرودك پادشاه بابل در سال اول سلطنت خود سر یهویاقیم پادشاه یهودا را از زندان برافراشت.32و با او سخنان دلاویز گفت و كرسی او را بالاتر از كرسیهای سایر پادشاهانی كه با او در بابل بودند گذاشت.33و لباس زندانی او را تبدیل نمود و او در تمامی روزهای عمرش همیشه نزد وی نان میخورد.34و برای معیشت او وظیفه دایمی یعنی قسمت هر روز در روزش در تمام ایام عمرش تا روز وفاتش از جانب پادشاه بابل به او داده میشد.
این فصل به توالی قبلی از وقایع باز میگردد و فتح یهودا توسط بابل را ثبت میکند. همچنین تخریب معبد در اورشلیم را ثبت میکند.
به علت عبارت «سخنان ارمیا در اینجا به پایان رسیده است» در ارمیا ۵۱: ۶۴ و به این دلیل که این سخنان در کتابهای دیگر کتاب مقدس آمده است، بسیاری از محققان بر این باورند که این فصل توسط شخصی غیر از ارمیا نوشته شده است و به طوماری که ارمیا و باروک نوشته بودند، ضمیمه شده است.
نام یک زن است.
نام یک مکان است.
این اشاره به مرد دیگری به نام ارمیا است، نه ارمیا نبی که این کتاب را نوشته است.
نظر خداوند[یهوه] نشانگر داوری یا ارزیابی خداوند است. ترجمه جایگزین: «آن چه در داوری خداوند[یهوه] شریرانه بود» یا «آن چه خداوند[یهوه] شریرانه میداند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارت در اینجا به کار میرود تا نشانه آغاز قسمت جدیدی از داستان باشد.
پس از این که صدقیا هشت سال پادشاه بود، در دهمین ماه گاهشمار، در روز دهم ماه.
«در نهمین سال»
این دهمین ماه از گاهشمار عبری است. روز دهم نزدیک به آغاز ماه ژانویه در گاهشمارغربی است.
«لشکر نبوكدنصّر مقابل اورشلیم اردو زدند»
وقتی که صدقیا بیش از ده سال پادشاه بود.
«یازدهمین سال»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین ایشان شهر را محاصره کردند»
چهارمین ماه از گاهشمار عبری است. در فصل خشک است. روز نهم نزدیک به آغاز ماه ژوئیه در گاهشمار غربی است. صدقیا ده سال، سه ماه و هشت روز پادشاه بود.
اشاره به اورشلیم است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بابلیها دیوار اطراف شهر را در هم شکستند»
See:
دیوار باغ پادشاه و دیوار شهر.
زمین مسطح.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «معانی محتمل عبارتند از ۱) «کلدانیان کل ارتش او را پراکنده کردند» یا ۲) «همه سربازانش در جهات مختلف فرار کردند»
ربله شهری در قلمرو حمات بود.
«تصمیم گرفت چگونه او را مجازات کند»
چشمها [در فارسی «رویش» بیان شده است] یک جزگویی برای کل شخص است. خواننده همچنین باید درک کند که دیگران احتمالاً به پادشاه بابل کمک کردند تا فرزندان صدقیا را بکشند. ترجمه جایگزین: «صدقیا را وادار کرد نظارهگر باشد که پادشاه بابل پسران او را سلاخی کرد»
«مردان پادشاه صدقیا را کور کردند» برای نابینا کردن یک فرد از کلمات معمول در زبان خود استفاده کنید. مشخص نیست که پادشاه بابل چشمان صدقیا را از حدقه خارج کرده یا خیر. خواننده باید درک کند که دیگران احتمالاً به پادشاه بابل کمک کردهاند که صدقیا را کور کند.
روز درگذشت صدقیا.
نبوكدنصّر هجده سال، چهار ماه و نه روز پادشاه بود. این پنجمین ماه از گاهشمار عبری و در فصل خشک است. روز دهم نزدیک به آغاز ماه اوت در گاهشمار غربی است.
«در طول سال نوزدهم»
نام یک شخص است.
افرادی که وظیفه آنها محافظت از کسی است.[ این واژه در انگلیسی به عنوان محافظ آمده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نام یک شخص است.
«فقیرترین مردمی که در این سرزمین زندگی میکردند»
حوضه آبی است که در پرستش خداوند[یهوه] استفاده میشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یک ذراع آن حدود ۴۶ سانتیمتر طول داشت. ترجمه جایگزین: «۱۸ ذراع... ۱۲ ذراع» یا «حدود ۸.۳ متر... حدود ۵.۵ متر»
ستونهایی با فضای خالی در درون آنها است.
این قسمت بالای هر ستون است.
یک ذراع حدود ۴۶ سانتیمتر طول داشت. ترجمه جایگزین: «۵ ذراع» یا «حدود ۲.۳ متر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۶: ۲۶ به چه شکل ترجمه شده است.
افرادی که از دروازه یک شهر محافظت میکنند.
«وادار کردن مردان به جنگیدن در ارتش»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۹ به چه شکل ترجمه شده است.
نام یک شهر است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«۳۰۲۳»
«۸۳۲»
ببینید که عبارت مشابه در ارمیا ۳۹: ۹ به چه شکل ترجمه شده است.
«۷۴۵... ۴۶۰۰»
پس از آن که یهویاقیم [یهویاکین] بیش از ۳۶ سال تبعید شده بود.
این دوازدهمین و آخرین ماه از گاهشمار عبری است. روز بیست و پنجم نزدیک به نیمه ماه مارس در گاهشمار غربی است.
این عبارت در اینجا به کار میرود تا نشانه آغاز قسمت جدیدی از داستان باشد.
وی پس از نبوكدنصر، پادشاه بابل شد.
«اَوِیل مرودك با مهرباني با یهویاقیم[یهویاکین] صحبت كرد»
«صندلی کنار میزی که به جایی که اَوِیل مرودك نشسته نزدیکتر بود»
خواننده باید درک کند که درآوردن لباس زندان، وی را به یک مرد آزاد تبدیل میکرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1چگونه شهری كه پر از مخلوق بود منفرد نشسته است! چگونه آنكه در میان امّتها بزرگ بود مثل بیوهزن شده است! چگونه آنكه در میان كشورها ملكه بود خراجگذار گردیده است!2شبانگاه زارزار گریه میكند و اشكهایش بر رخسارهایش میباشد. از جمیع محبّانش برای وی تسلّی دهندهای نیست. همه دوستانش بدو خیانت ورزیده، دشمن او شدهاند.3یهودا به سبب مصیبت و سختی بندگی، جلای وطن شده است. در میان امّتها نشسته، راحت نمییابد و جمیع تعاقبكنندگانش در میان جایهای تنگ به او در رسیدهاند.4راههای صهیون ماتم میگیرند، چونكه كسی به عیدهای او نمیآید. همه دروازههایش خراب شده، كاهنانش آه میكشند. دوشیزگانش در مرارت میباشند و خودش در تلخی.5خصمانش سر شدهاند و دشمنانش فیروز گردیده، زیرا كه یهوه به سبب كثرت عصیانش، او را ذلیل ساخته است. اطفالش پیش روی دشمن به اسیری رفتهاند.6و تمامی زیبایی دختر صهیون از او زایل شده، سرورانش مثل غزالهایی كه مرتعی پیدا نمیكنند گردیده، از حضور تعاقب كننده بیقوّت میروند.7اورشلیم در روزهای مذلّت و شقاوت خویش تمام نفایسی را كه در ایام سابق داشته بود، به یاد میآورد. زیرا كه قوم او به دست دشمن افتادهاند و برای وی مدد كنندهای نیست. دشمنانش او را دیده، بر خرابیهایش خندیدند.8اورشلیم به شدّت گناه ورزیده و از این سبب مكروه گردیده است. جمیع آنانی كه او را محترم میداشتند، او را خوار میشمارند چونكه برهنگی او را دیدهاند. و خودش نیز آه میكشد و به عقب برگشته است.9نجاست او در دامنش میباشد و آخرت خویش را به یاد نمیآورد. و بطور عجیب پست گردیده، برای وی تسلّیدهندهای نیست. ای یهوه مذلّت مرا ببین زیرا كه دشمن تكبّر مینماید.10دشمن دست خویش را بر همه نفایس او دراز كرده است. زیرا امّتهایی را كه امر فرمودی كه به جماعت تو داخل نشوند، دیده است كه به مقدس او در میآیند.11تمام قوم او آه كشیده، نان میجویند. تمام نفایس خود را به جهت خوراك دادهاند تا جان خود را تازه كنند. ای یهوه ببین و ملاحظه فرما زیرا كه من خوار شدهام.12ای جمیع راه گذریان آیا این در نظر شما هیچ است؟ ملاحظه كنید و ببینید آیا غمی مثل غم من بوده است كه بر من عارض گردیده و یهوه در روز حدّت خشم خویش مرا به آن مبتلا ساخته است؟13آتش از اعلی علیین به استخوانهای من فرستاده، آنها را زبون ساخته است. دام برای پایهایم گسترانیده، مرا به عقب برگردانیده، و مرا ویران و در تمام روز غمگین ساخته است.14یوغ عصیان من به دست وی محكم بستهشده، آنها به هم پیچیده بر گردن من برآمده است. خداوند قوّت مرا زایل ساخته و مرا به دست كسانی كه با ایشان مقاومت نتوانم نمود تسلیم كرده است.15خداوند جمیع شجاعان مرا در میانم تلف ساخته است. جماعتی بر من خوانده است تا جوانان مرا منكسر سازند. و خداوند آن دوشیزه یعنی دختر یهودا را در چرخشت پایمال كرده است.16به سبب این چیزها گریه میكنم. از چشم من، از چشم من آب میریزد زیرا تسلّی دهنده و تازه كننده جانم از من دور است. پسرانم هلاك شدهاند زیرا كه دشمن، غالب آمده است.17صهیون دستهای خود را دراز میكند امّا برایش تسلّیدهندهای نیست. یهوه درباره یعقوب امر فرموده است كه مجاورانش دشمن او بشوند، پس اورشلیم در میان آنها مكروه گردیده است.18یهوه عادل است زیرا كه من از فرمان او عصیان ورزیدهام. ای جمیع امّتها بشنوید و غم مرا مشاهده نمایید! دوشیزگان و جوانان من به اسیری رفتهاند.19محبّان خویش را خواندم امّا ایشان مرا فریب دادند. كاهنان و مشایخ من كه خوراك میجستند تا جان خود را تازه كنند، در شهر جان دادند.20ای یهوه نظر كن زیرا كه در تنگی هستم. احشایم میجوشد و دلم در اندرون من منقلب شده است چونكه به شدّت عصیان ورزیدهام. در بیرون شمشیر هلاك میكند و در خانهها مثل موت است.21میشنوند كه آه میكشم امّا برایمتسلّیدهندهای نیست. دشمنانم چون بلای مرا شنیدند، مسرور شدند كه تو این را كردهای. امّا تو روزی را كه اعلان نمودهای خواهی آورد و ایشان مثل من خواهند شد.22تمامی شرارت ایشان به نظر تو بیاید. و چنانكه با من به سبب تمامی معصیتم عمل نمودی، به ایشان نیز عمل نما. زیرا كه نالههای من بسیار است و دلم بیتاب شده است.
یهودا به خاطر گناه خود نابود شد
وضعیت یهودا عالی بود، اما اینک یک برده است. تمام اشیای گرانبهای معبد غارت شدند.
and )
این کتاب از سبکهای متنوع شاعرانه[قالب منظوم] استفاده کرده است.
نویسنده کتاب به نحوی دربارۀ خالی شدن شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی زنی تنها نشسته است. ترجمۀ جایگزین: «اینک خالی از سکنه شده است»
نویسندۀ مراثی طوری دربارۀ شهر اورشلیم مینویسد که گویی یک زن است.
این قسمت به نحوی دربارۀ اورشلیم سخن میگوید که گویی مانند زنی بیوه، آسیبپذیر و بیپناه است.
این قسمت به نحوی دربارۀ جایگاه اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر یک شاهزاده[ملکه] است. ترجمۀ جایگزین: «این شهر در میان کشورها مانند یک ملکه بود»
«مجبور شد که برده شود» این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «اما اینک او یک برده است»
نویسنده اورشلیم را مانند انسانی توصیف میکند که دارای احساسات است. او با اشاره به این شهر در واقع به شهروندان آن اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که در این شهر زندگی میکنند زارزار گریه میکنند و اشکهایشان، چهره آنها را میپوشاند»
واژۀ «زار زار» به صدای کسی اشاره دارد که با صدای بلند گریه میکند. ترجمۀ جایگزین: «با صدای بلند گریه میکنند»
اینجا به نحوی دربارۀ مردمی که پیشتر به اورشلیم وفادار بوده و امروز به او خیانت میکنند سخن میگوید که گویی این افراد عاشقان و دوستان اورشلیم بودهاند.
در این آیات به نحوی در مورد اورشلیم و یهودا سخن گفته شده که گویی زن هستند.
«به سبب رنج بردن از فقر و مصیبت»
مقصود از یهودا ساکنان آن شهر است. ترجمۀ جایگزین: «مردم یهودا تبعید شدهاند» یا «مردم یهودا به سرزمینی خارجی برده شدهاند»
اینجا پادشاهی[قلمرو] یهودا مانند زنی توصیف شده است. ترجمۀ جایگزین: «مردم او در میان امتها نشستهاند[ساکنند]... نمییابند»
«به راحتی دست نمییابد» یا «همیشه میترسد»
اینجا به نحوی از گرفتار شدن[اسیر شدن] مردم یهودا توسط دشمنانش سخن گفته شده که گویی زنی توسط کسانی که دنبالش میکردهاند، گیر افتاده است.
«هر که در تعقیب او بوده، او را اسیر کرده است» یا «هرکس که میخواست او را در دام بیافکند، او را پیدا کرده است»
عبارت «جاهای تنگ» میتواند در قالب صفت نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «وقتی که ناامید بود» یا «زمانی که او رنج دیده بود»
اینجا به نحوی دربارۀ شهر صهیون سخن گفته شده که گویی یک زن است. در مراثی، هر دو نام صهیون و اورشلیم برای اشاره به یک شهر به کار رفتهاند.
نویسنده به نحوی دربارۀ ماتم گرفتن راههای منتهی به صهیون سخن میگوید که انسان هستند.
«عیدهایی که خدا به آنها گفته بود جشن بگیرند»
پسوند ملکی[شناسه ملکی] در کلمه «دروازههایش» به صهیون اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «همۀ دروازههای صهیون خالی هستند»
اینجا به نحوی دربارۀ مردم صهیون که در تلخی هستند سخن گفته شده که گویی آنها زنی هستند که در عذاب به سر میبرد. ترجمۀ جایگزین: «دوشیزگان صهیون در مرارت [غمزدگی] و مردمش در تلخی هستند»
«خصمان صهیون بر آن فرمانروایی میکنند و دشمنانش پیروز[کامیاب] گردیدهاند»
اینجا به نحوی دربارۀ تنبیه شدن مردم صهیون به خاطر گناهانشان توسط خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی زنی است که خداوند[یهوه] او را تنبیه میکند. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] مردمِ آن را به سبب عصیانی[گناه] که انجام دادهاند، ذلیل ساخته است»
واژۀ «اسیری» میتواند به شکل فعل بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «دشمنان او اطفالش را اسیر کردهاند»
اینجا به نحوی دربارۀ شهر صهیون سخن گفته شده است که گویی یک زن است. در مراثی، صهیون و اورشلیم نامهایی هستند که به یک شهر اشاره دارند.
اینجا به نحوی درباره نابودی همه چیزهای زیبا در اورشلیم سخن گفته شده که گویی «زیبایی» شخصی است که اورشلیم را ترک کرده است. ترجمۀ جایگزین: «همۀ زیباییهای دختر صهیون از بین رفته است»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و در اینجا به نحوی دربارۀ آن شهر سخن گفته شده که گویی یک زن است.
اینجا به نحوی دربارۀ سروران [شاهزادگان] صهیون سخن گفته شده که گویی غزالی [گوزنی] هستند که نمیتواند مرتعی برای غذا خوردن پیدا کند. ترجمۀ جایگزین: «سرورانش[شاهزادگانش] از گرسنگی در حال مرگ هستند، آنها مانند غزالی هستند که نمیتواند مرتعی برای غذا خوردن بیابد»
غزال حیوانی علف خوار در اندازۀ متوسط است که اغلب توسط انسانها برای خوراک شکار میشود. همچنین، غزال ظاهری زیبا دارد.
«آنها آن قدر قوّت [توان و رمق] ندارند که فرار کنند» یا «در حضورِ .... خیلی ضعیف هستند»
«کسی که آنها را تعقیب میکند»
«در دوران مذلّت و شقاوت خویش»
کلمه «اورشلیم» به مردمی که در آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. در ترجمۀ انگلیسی برای عبارت «به یاد آوردن» واژهای به کار رفته که یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «مردم اورشلیم به یاد خواهند آورد» یا «اورشلیم به یاد خواهد آورد»
به داراییهای با ارزش ایشان اشاره دارد.
«در گذشته.» به دورانی اشاره دارد که مردم اورشلیم هنوز اسیر نشده بودند. ترجمۀ جایگزین: «پیش از این که این فاجعه رخ دهد»
در اینجا «دست» به تسلط سپاه دشمن اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «آنگاه که دشمن پیروز شد و مردم را به اسارت برد»
این قسمت بدان معناست که وقتی اورشلیم نابود شد، آنها خوشحال شدند و به آن خندیدند.
واژۀ «خرابی» میتواند به شکل فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «چون نابود شده بود» یا «آن هنگام که نابودش کردند»
طوری دربارۀ شهر اورشلیم صحبت شده است که گویی یک زن است. در مراثی، نامهای صهیون و اورشلیم برای یک شهر به کار رفته است.
دربارۀ مکروه بودن اورشلیم به همان شیوهای که دربارۀ مکروه بودن یک زن به علت ناپاکیاش [نجس بودنش] سخن میگویند، سخن گفته شده است. بر اساس شریعت موسی، یک زن در هنگام خونریزی ماهانه خود ناپاک به حساب میآید. ترجمۀ جایگزین: «گناه اورشلیم او را مکروه و ناپاک ساخته است و بنابراین، در حضور خدا پذیرفته نشده است»
این جمله اورشلیم را مانند زنی که گناه کرده توصیف میکند، در عین حال به ساکنان اروشلیم نیز اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «اهالی اورشلیم به شدّت گناه کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «به شئی مکروه تبدیل شده است»
«برهنه بودن او.» اورشلیم مثل زنی توصیف شده که بخشهای خصوصی بدنش به معرض نمایش همه گذاشته شده است و همه شرم او را دیدهاند.
بر اساس شریعت موسی، زن در دوران خونریزی ماهانهاش نجس یا ناپاک به حساب میآمد. نجس بودن اورشلیم طوری بیان شده است که انگار زنی است که در دوران قاعدگی به سر میبرد. ترجمۀ جایگزین: «اورشلیم مانند زنی که در دامن خود نجس است، نجس شده است»
دربارۀ کسی که خدا او را از نظر روحانی غیر قابل قبول یا فاسد میپندارد به نحوی سخن گفته شده است که گویی آن شخص از لحاظ جسمی نجس است.
عبارت «پست گردیده» یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «سقوط او حیرتانگیز بود» یا «آنانی که نابودی او را دیدند، غافلگیر شدند»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) نویسندۀ مراثی اکنون بطور مستقیم با خداوند[یهوه] سخن میگوید ۲) اورشلیم به نحوی توصیف شده که گویی مثل فردی با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
«توجه کن»
این بدان معناست که سپاه دشمن آنها بسیار بزرگ و قدرتمند شده و اورشلیم را شکست داده است. ترجمۀ جایگزین: «سپاه دشمن مرا شکست داده است»
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «... را به چنگ آورده است» یا «دزیده است»
این کلمه به داراییهای ارزشمندشان اشاره دارد.
ضمیر سوم شخص مفرد که در فعل مستتر است به اورشلیم اشاره دارد.
این قسمت به کسانی از اقوام گوناگون اشاره دارد نه کل جمعیت آن اقوام. ترجمۀ جایگزین: «مردمانی از قومهای گوناگون»
مخاطب خداوند[یهوه] میباشد.
واژۀ «او» به اورشلیم اشاره دارد و طوری توصیف شده است که انگار یک زن میباشد. ترجمۀ جایگزین: «ساکنانش» یا «مردم شهر»
به طور کلی به خوراک اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «خوراک»
این قسمت بدان معناست که آنها همۀ ثروت و دارایی باارزش خود را معامله و با خوراک معاوضه کردهاند. ترجمۀ جایگزین: «آنها همۀ نفایس خود را با خوراک معاوضه کردهاند»
به داراییهای باارزش ایشان اشاره دارد.
«تا جان خود را حفظ کنند» یا «تا قوت تازه بیابند[ نیروی خود را بازبیابند]»
در اینجا اورشلیم به طور مستقیم با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
این پرسش بدیهی اتهامی علیه مردمی است که از کنار اورشلیم میگذشتند و به حال و روز اورشلیم اهمیتی نمیدادند. این پرسش میتواند به شکل جمله خبری نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «ای همه رهگذران باید بیشتر به غم من اهمیت بدهید!»
در اینجا اورشلیم به سخن ادامه میدهد، اما به جای این که با خداوند[یهوه] صحبت کند، با مردم رهگذر سخن میگوید.
این واژهها معنای مشابهی دارند. این واژهها همراه با هم خواننده را دعوت میکنند که با دیدن درک کنند که هیچ کس تا این اندازه رنج نکشیده است.
میتواند در حالت معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «غمی که خداوند[یهوه] بر من عارض گردانیده است»
کلمه «روز» یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که او به شدّت خشمگین بود»
در این بخش چهرۀ اورشلیم مانند زنی به تصویر کشیده شده است که دربارۀ خودش سخن میگوید
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «آسمان یا بهشت»
این قسمت به نحوی از مجازات شدن اروشلیم توسط خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی اورشلیم فردی است که خداوند[یهوه] با آتش او را تنبیه میکند. ترجمۀ جایگزین: «او مجازاتی بر باطن من قرارداد که من را نابود کرد» یا «او مجازاتی ویران کننده بر اورشلیم فرستاده و این کار شهر را نابود کرده است»
کلمه «آنش» به درد و «استخوانها» به باطن انسان هستند. ترجمۀ جایگزین: «او درد به جان استخوانهایم انداخته است» یا «او درد به جانم انداخته است»
اینجا به نحوی دربارۀ مجازات اورشلیم سخن گفته شده که گویی اورشلیم فردی است که خداوند[یهوه] برای او دامی گسترانیده است. این قسمت به نوعی از دام اشاره دارد که معمولاً برای به دام انداختن حیوانی به کار میرود.
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «مانع شد که جلوتر بروم»
اینجا به نحوی از گناهان مردم اورشلیم سخن گفته شده که گویی یوغی هستند که باری سنگین از خداوند[یهوه] را حمل میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «عصیان من مانند یوغی است که به دستان او محکم پیچیده شده و بر گردن من گذارده شده»
مرا به دست دشمنانم تسلیم کرده است. در اینجا کنترل و احاطۀ دشمن به وسیلۀ دستانشان نشان داده شده است. ترجمۀ جایگزین: «کنترل مرا به دست دشمنانم داده است» یا «اجازه داده است که دشمنانم مرا شکست دهند.»
در ترجمۀ انگلیسی نوشته شده است «نمیتوانم بایستم» که یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «نمیتوانم در برابر آنها مقاومت کنم»
در این بخش اورشلیم مانند زنی به تصویر کشیده شده است که دربارۀ خویش صحبت میکند.
«قویترین سربازان»
اینجا به نحوی دربارۀ یورش سپاه دشمن به اورشلیم سخن گفته شده که گویی گروهی از مردم جمع شدهاند تا کسی را متهم و محکوم کنند. ترجمۀ جایگزین: «سپاهی عظیم»
اینجا به نحوی از این که سپاه دشمن در حال شکست دادن سربازان اورشلیم است سخن گفته شده که گویی آنها را له میکند. ترجمۀ جایگزین: «تا جوانان مرا شکست دهند»
به مردانی اشاره دارد که قویترینِ زمان خود هستند.
در اینجا به نحوی داوری خدا توصیف شده است که گویی اورشلیم انگوری است که او آنها را پایمال کرده تا عصاره آنها بیرون آید. ترجمۀ جایگزین: «مثل این که خداوند آن دوشیزه یعنی دختر یهودا را در چرخشت پایمال کرده باشد»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است که اینجا به نحوی دربارۀ آن سخن گفته شده که گویی یک زن است. به کار رفتن واژۀ دوشیزه، حاکی از پاک بودن این زن دارد.
(See: )
در این بخش اورشلیم به عنوان زنی به تصویر کشده شده است که دربارۀ خودش صحبت میکند. در مراثی، صهیون و اورشلیم نامهایی هستند که برای اشاره به یک شهر به کار رفتهاند.
اینجا به نحوی دربارۀ این که اورشلیم تسلّی دهندهای ندارد سخن گفته شده که گویی پیشتر تسلّی دهندهای داشته، اما اینک از او دور است. کلمه «تسلّی دهنده» میتواند به شکل فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «زیرا کسی نیست که مرا تسلّی دهد و جانم را تازه کند»
«من را زنده میکند»
اورشلیم در این قسمت دیگر در مورد خود سخن نمیگوید، بلکه نویسنده اورشلیم را توصیف میکند. او طوری دربارۀ صهیون سخن میگوید که گویی زنی است که دستهایش را برای کمک دراز کرده است. ترجمۀ جایگزین: «صهیون تقاضای کمک دارد»
«مردمی که اطراف یعقوب هستند» یا «قومهایی که یعقوب را احاطه کردهاند»
کلمه «یعقوب» به ذریت او یعنی اسرائيل اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «باید گرداگرد نسل یعقوب را دشمنانش فرا بگیرند»
دربارۀ مردی که خدا از نظر روحانی او را پذیرفته نشدنی یا ناپاک به حساب میآورد، طوری سخن میگوید که انگار از نظر جسمی نجس است.
در این بخش اورشلیم به عنوان یک زن به تصویر کشیده شده است که دربارۀ خویش صحبت میکند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره به کار خداوند[یهوه] دارد. او به خاطر عدالت خود انجام داد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] بر اساس عدالتش عمل کرده است» یا «آن چه خداوند[یهوه] کرده، درست است»
واژۀ «غم» میتواند، غمگین نیز گفته شود. ترجمۀ جایگزین: «مشاهده کنید[ببینید] چقدر غمگین هستم»
اینجا با استفاده از کلمات «دوشیزگان» و «جوانان» به تمام کسانی که از اورشلیم به اسارت برده شدهاند، اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «بسیاری از جمله باکرهها و جوانان تنومند به اسارت برده شدند»
به مردانی اشاره دارد که قویترینِ زمان خود هستند. ببینید که در مراثی ۱: ۱۵ چگونه ترجمه کردهاید.
«دوستان خود را فراخواندم تا به من کمک کنند» یا «از متحدانم خواستم که مرا یاری رسانند»
این بدان معناست که آنها به او خیانت کردند. ترجمۀ جایگزین: «ایشان به من خیانت کردند»
«تا جان خود را نجات دهند» یا «تا نیروی تازهای بیابند»
در این بخش اورشلیم مانند زنی به تصویر کشیده شده است که دربارۀ خویش سخن میگوید.
اورشلیم همچنان به نحوی دربارۀ خویش سخن میگوید که گویی یک زن است، اما اکنون به طور مستقیم با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
واژۀ «جوشیدن[کروی چرخیدن]» به معنای به شدت چرخیدن و معمولاً به شکل مدور است. چنین توصیفی به معنای گردش حقیقی شکم نیست، بلکه احساسات آن زن را توصیف میکند. مقصود از آن زن، شهر اروشلیم است. ترجمۀ جایگزین: «در درون خویش احساس درد میکنم» یا «احشایم[شکمم] تیر میکشد[دردناک است]»
آن زن که مقصود از آن شهر اورشلیم است، با اشاره به دل خود بر احساساتش تاکید میکند. ترجمۀ جایگزین: «دل من شکسته است» یا «بیاندازه غمگینم»
کلمه «شمشیر» به دشمنان اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «دشمن، مادر کودکان را میکشد»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) «در درون خانه همه در حال مرگند» یا ۲) «و مردهها در درون خانه نگاه داشته شدهاند»
در این بخش اورشلیم مانند زنی به تصویر کشیده شده است که دربارۀ خودش صحبت میکند.
«مردم صدای آه کشیدن مرا شنیدهاند.» اورشلیم همچنان به نحوی سخن میگوید که گویی یک زن است.
واژۀ «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
عبارت «روزی...که» اصطلاحی است که به اتفاقی ویژه اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «آن چه را که وعده داده بودی، انجام دادی»
این درخواستی است مبنی بر این که دشمنان اورشلیم نیز همانند مردم اورشلیم رنج بکشند. ترجمۀ جایگزین: «حال بگذار آنها نیز مانند من رنج ببرند»
این درخواستی از خداوند[یهوه] است مبنی بر این که دشمنان اورشلیم را به خاطر شرارت ایشان داوری نماید.عبارت «به نظر تو بیاید» یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «همۀ بدیهایی را که ایشان انجام دادهاند، مد نظر داشته باش» یا «آنها را بابت همۀ شراتهایشان داوری بفرما»
این درخواستی از یهوه است مبنی بر اینکه دشمنان اورشلیم را همانند مردم اورشلیم مجازات کند. ترجمۀ جایگزین: «همان طور که مرا مجازات(تنبیه) کردی، آنها را مجازات کن»
کلمه «دل» تمامیت شخص اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «ضعیف هستم»
1چگونه خداوند از غضب خود دختر صهیون را به ظلمت پوشانیده و جلال اسرائیل را از آسمان به زمین افكنده است. و قدمگاه خویش را در روزِ خشم خود به یاد نیاورده است.2خداوند تمامی مسكنهای یعقوب را هلاك كرده و شفقت ننموده است. قلعههای دختر یهودا را در غضب خود منهدم ساخته، و سلطنت و سرورانش را به زمین انداخته، بیعصمت ساخته است.3در حدّت خشم خود تمامی شاخهای اسرائیل را منقطع ساخته، دست راست خود را از پیش روی دشمن برگردانیده است. و یعقوب را مثل آتش مشتعل كه از هر طرف میبلعد سوزانیده است.4كمان خود را مثل دشمن زه كرده، با دست راست خود مثل عَدُوْ برپا ایستاده است. و همه آنانی را كه در خیمه دختر صهیون نیكو منظر بودند به قتل رسانیده، غضب خویش را مثل آتش ریخته است.5خداوند مثل دشمن شده، اسرائیل را هلاك كرده و تمامی قصرهایش را منهدم ساخته و قلعههایش را خراب نموده است. و برای دختر یهودا ماتم و ناله را افزوده است.6و سایبان خود را مثل (كَپَری) در بوستان خراب كرده، مكان اجتماع خویش را منهدم ساخته است. یهوه، عیدها و سَبَّتها را در صهیون به فراموشی داده است. و در حدّت خشم خویش پادشاهان و كاهنان را خوار نموده است.7خداوند مذبح خود را مكروه داشته و مَقدَس خویش را خوار نموده و دیوارهای قصرهایش را به دست دشمنان تسلیم كرده است. و ایشان در خانه یهوه مثل ایام عیدها صدا میزنند.8یهوه قصد نموده است كه حصارهای دختر صهیون را منهدم سازد. پس ریسمانكار كشیده، دست خود را از هلاكت باز نداشته، بلكه خندق و حصار را به ماتم درآورده است كه با هم نوحه میكنند.9دروازههایش به زمین فرو رفته است پشتبندهایش را خراب و خرد ساخته است. پادشاه و سرورانش در میان امّتها میباشند و هیچ شریعتی نیست. و انبیای او نیز رؤیا از جانب یهوه نمیبینند.10مشایخ دختر صهیون بر زمین نشسته، خاموش میباشند، و خاك بر سر افشانده، پلاس میپوشند. و دوشیزگان اورشلیم سر خود را بسوی زمین میافكنند.11چشمان من از اشكها كاهیده شد و احشایم به جوش آمده و جگرم به سبب خرابی دختر قوم من بر زمین ریخته شده است. چونكه اطفال و شیرخوارگان در كوچههای شهر ضعف میكنند.12و به مادران خویش میگویند: گندم و شراب كجا است؟ زیرا كه مثل مجروحان در كوچههای شهر بیهوش میگردند، و جانهای خویش را به آغوش مادران خود میریزند.13برای تو چه شهادت توانم آورد و تو را بهچه چیز تشبیه توانم نمود ای دختر اورشلیم! و چه چیز را به تو مقابله نموده، تو را ای دوشیزه دختر صهیون تسلّی دهم! زیرا كه شكستگی تو مثل دریا عظیم است و كیست كه تو را شفا تواند داد.14انبیای تو رؤیاهای دروغ و باطل برایت دیدهاند و گناهانت را كشف نكردهاند تا تو را از اسیری برگردانند، بلكه وحی كاذب و اسباب پراكندگی برای تو دیدهاند.15جمیع رهگذریان برتو دستك میزنند و سُخریه نموده، سرهای خود را بر دختر اورشلیم میجنبانند (و میگویند): آیا این است شهری كه آن را كمال زیبایی و ابتهاج تمام زمین میخواندند؟16جمیع دشمنانت، دهان خود را بر تو گشوده استهزا مینمایند و دندانهای خود را به هم افشرده، میگویند كه آن را هلاك ساختیم. البتّه این روزی است كه انتظار آن را میكشیدیم، حال آن را پیدا نموده و مشاهده كردهایم.17یهوه آنچه را كه قصد نموده است بجا آورده و كلامی را كه از ایام قدیم فرموده بود به انجام رسانیده، آن را هلاك كرده و شفقت ننموده است. و دشمنت را برتو مسرور گردانیده، شاخ خصمانت را برافراشته است.18دل ایشان نزد خداوند فریاد برآورده، (میگوید): ای دیوارِ دخترِ صهیون، شبانه روز مثل رود اشك بریز و خود را آرامی مده و مردمك چشمت راحت نبیند!19شبانگاه در ابتدای پاسها برخاسته، فریاد برآور و دل خود را مثل آب پیش روی خداوند بریز، و دستهای خود را به خاطر جان اطفالت كه از گرسنگی به سر هركوچه بیهوش میگردند، نزداو برافراز،20(و بگـو): ای یهـوه بنگـر و ملاحظـه فرما كه چنین عمل را به چه كس نمودهای! آیا میشود كه زنان میوه رحم خـود و اطفالی را كه بـه ناز پرورده بودند بخورنـد؟ و آیا میشـود كه كاهنان و انبیا در مقدس خداوند كشته شونـد؟21جوانان و پیران در كوچهها بر زمین میخوابند. دوشیزگان و جوانان من به شمشیر افتادهاند. در روز غضب خود ایشان را به قتل رسانیده، كُشتی و شفقت ننمودی.22ترسهای مرا از هرطرف مثل روز عید خواندی و كسی نبود كه در روز غضب یهوه نجات یابد یا باقی ماند. و آنانی را كه به ناز پرورده و تربیت نموده بودم دشمن من ایشان را تلف نموده است.
خدا دشمن یهودا شده است. او مصمم است که آنها را نابود کند.
شعر تازهای آغاز میشود. نویسندۀ مراثی روشهای گوناگونی را به کار میگیرد تا نشان دهد که قوم اسرائیل لطف خدا را از دست دادهاند.
دربارۀ غضب[خشم] خداوند نسبت به اورشلیم(صهیون) به نحوی سخن گفته شده که گویی ابری تاریک است. معانی محتمل: ۱) خدا تهدید میکند که به مردم اورشلیم آسیب میرساند یا ۲) خدا پیشتر به مردم آسیب رسانده است.
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و در این قسمت به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی یک زن است. همان طور بنویسید که در مراثی ۱: ۶ ترجمه کردید.
عبارت «جلال اسرائیل» به اورشلیم اشاره دارد. اینجا به نحوی از این که مردم اورشلیم لطف خداوند را از دست میدهند سخن گفته شده که گویی خداوند آنها را از حضور خود بیرون میکند. عبارت «از آسمان به زمین» فاصلۀ بسیار زیادی را توصیف میکند که نشان دهنده میزان فقدان لطف و محبت خداوند است. ترجمۀ جایگزین: «اورشلیم، جلال اسرائیل، همۀ محبت و لطف خداوند نسبت به خود از دست داده است» یا «اورشلیم همۀ لطف خداوند نسبت به خود را از دست داده است»
این قسمت اشاره میکند که خداوند در گذشته اورشلیم را قدمگاه خود به حساب آورده؛ چنین امری نماد از اقتدار داشتن نسبت به آنها و همچنین تسلیم بودن آنها در مقابل اوست و به نحوی از این که خداوند نسبت به اورشلیم مانند قدمگاه[زیرپایی] خود بیتفاوت است سخن گفته شده که گویی آنها را به خاطر ندارد. ترجمۀ جایگزین: «او دیگر اورشلیم را قدمگاه خود محسوب نمیدارد»
اینجا به نحوی دربارۀ بیتوجهی خداوند به اورشلیم سخن گفته شده که گویی آنها را به یاد نیاورده است. ترجمۀ جایگزین: «نادیده گرفت» یا «توجهی نکرد»
کلمه «روز» به عنوان اصطلاحی به کار رفته است که به یک دورۀ زمانی کلی اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «زمانی که او خشم خود را بروز میدهد» یا «زمانی که او در خشم خود عمل میکند»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی درباره آن سخن گفته شده که گویی یک زن است.
کلمه «[روز]» در قالب اصطلاح به کار رفته است که به دوره زمانی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زمان خشمش» یا «زمان خشم خود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
دربارۀ اینکه خداوند شهرها را کاملاً نابود میکند به نحوی سخن گفته شده که گویی حیوانی است که آنها را خورده است. ترجمۀ جایگزین: «کاملاً نابود کرده»
«مسکنهای یعقوب» به شهرهایی اشاره دارد که ذریت یعقوب در آنها زندگی میکردند. ترجمۀ جایگزین: «همۀ شهرهای اسرائیل»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) قلعههای [دژهای] سرتاسر یهودا ۲) دیوارهای قلعۀ اورشلیم
نویسنده با به کار بردن استعارات میزان ضدیت خداوند با یهودا را مطرح میکند.
اینجا به نحوی از این که خداوند قدرت[قوت] اسرائيل را میگیرد سخن گفته شده که گویی شاخ آن را بریده است. کلمه «شاخ» به شاخ حیوانات اشاره دارد نه آلت موسیقی. ترجمۀ جایگزین: «او همۀ قوت یا توان اسرائیل را از ایشان گرفته است»
اینجا «دست راست» خداوند به حفاظت و حمایت او اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «او پیش روی دشمنانمان دست از حمایت ما برداشت»
اینجا به نحوی از این که خداوند، یعقوب را نابود میکند سخن گفته شده که گویی آتشی آن را میسوزاند. ترجمۀ جایگزین: «به همان شکل که آتش مشتعل همه چیز را نابود میکند، او یعقوب را نابود کرده است»
«یعقوب» به مکانهایی که ذریت او در آنها زندگی میکردند اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «اسرائیل»
در این قسمت در اصل از فعل «خم کردن» استفاده شده است. سربازان برای پرتابِ تیر از کمان باید کمان را خم کنند. اینجا به نحوی دربارۀ آماده شدن خداوند برای حمله به اسرائیل سخن گفته شده که گویی او دشمنی است که میخواهد با تیر و کمان به آنها شلیک کند. ترجمۀ جایگزین: «او آماده شده تا ما را بکشد، مثل دشمنی که کمانش را آمادۀ پرتاب تیر کرده است» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«دختر صهیون» نامی شاعرانه برای اورشلیم است. اینجا به نحوی دربارۀ اورشلیم سخن گفته شده که گویی یک زن است. عبارت «خیمۀ دختر صهیون» به نحوی به اورشلیم اشاره کرده که گویی این شهر «خیمه» است. چنین توصیفی بر این که مردم در شهر زندگی میکنند، تاکید میکند. ترجمۀ جایگزین: «که در اورشلیم زندگی میکردند»
اینجا به نحوی دربارۀ غضب[خشم] خداوند سخن گفته شده که گویی مایعی است که بر سر مردم ریخته میشود. همچنین غضب او با «آتش» مقایسه شده است تا بر نابودکننده بودن آن تاکید کند. ترجمۀ جایگزین: «او در غضب خویش همه چیز را مانند آتشی مشتعل، نابود کرده است»
اینجا به نحوی دربارۀ این که خداوند اسرائیل را کاملاً نابود میکند سخن گفته شده که گویی حیوانی است که آنها را میخورد. ببینید که در مراثی ۲: ۲ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «کاملا نابود کرده است»
اینجا به نحوی دربارۀ اسرائیل سخن گفته شده که گویی یک زن است [در ترجمۀ انگلیسی ضمیر سوم شخص مستتر در فعل در حالت مونث آمده است]
واژههای «ماتم» و «ناله» میتوانند در قالب فعل بیان شوند. ترجمۀ جایگزین: «او باعث شده که مردم بیشتری همراه با دختر یهودا ماتم بگیرند و ناله کنند»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی درباره آن سخن گفته شده که گویی یک زن است. ترجمۀ جایگزین: «یهودا»
اینجا به نحوی از نابودی آسان سایبان[خیمه] سخن کفته شده که گویی کپری در بوستان است. خداوند باعث شد که دشمنان اسرائیل آن را ویران کنند. او خود آن را خراب نکرد. ترجمۀ جایگزین: «او باعث شد که دشمنان آنها به آسانی به سایبان او حمله کنند، گویی که این سایبان تنها کپری در بوستان بوده است»
بنای بسیار کوچکی برای نگهداری از ابزار کشاورزی یا پناهگاهی برای کسی که نگهبانی باغ را میدهد.
خداوند باعث شد تا دشمنان اسرائیل آن را منهدم [نابود] کنند. او خود آن را منهدم نکرد. ترجمۀ جایگزین: «او باعث شد که آن مکان اجتماع ارجمند[گرامی] منهدم شود» یا «او باعث شد که دشمنان آنها مکان اجتماع ارجمند[گرامی] را منهدم کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «باعث شده است که مردم صهیون عیدها و سبّتها را فراموش کنند»
«از آن جا که بینهایت از دست آنها خشمگین بود»
کلمه «دست» دشمنان به کنترل[استیلا] دشمنان اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «او به دشمن اجازه داد که دیوارهای قصرهایش را بگیرند(تسخیر کنند)»
پسوند[شناسه] ملکی در «قصرهایش» ممکن است به معبد و یا اورشلیم اشاره داشته باشد. معانی محتمل از این قرارند: ۱) «دیوارهای معبد» یا «دیوارهای قصرهای اورشلیم.» کلمه «دیوارها» جزگویی از کل ساختمان است و ساختمان جزگویی از کل اروشلیم است.
این قیاسی کنایی بین اعیاد شاد و شلوغ اسرائیل و فریاد پیروزی بابلیان است. ترجمۀ جایگزین: «آنها در خانه خداوند[یهوه] فریاد برآوردند، مثل اسرائيلیانی که در عیدی مقرر فریاد میزنند»
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «آنها فریاد پیروزی برآوردند»
خداوند[یهوه] تصمیم گرفت که حصارها[دیوارها] را منهدم [ویران] کند و دشمنان اورشلیم را واداشت تا آن را منهدم کنند. او خود آنها را منهدم نساخت.
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی دربارۀ آن سخن گفته شده که گویی یک زن است.
اینجا به نحوی درباره آماده شدن برای خراب کردن دیوار سخن گفته شده که گویی قبل از نابود کردنش آن را اندازه گرفته بنابراین میدانست که چقدر از آن را باید نابود کند. ترجمۀ جایگزین: «گویی که او حصار [دیوار] را اندازهگیری کرده است»
این جمله را میتوان بدون ساختار منفی مضاعف بیان کرد. همچنین، اینجا با عبارت «دست خود» به خداوند اشاره شده است. ترجمۀ جایگزین: «او با دست خود حصار [دیوار] را منهدم [ویران] ساخته است» یا «او حصار [دیوار] را منهدم [ویران] ساخته است»
اینجا به نحوی دربارۀ خندق و حصار سخن گفته شده که گویی مردمی بودهاند که به ماتم درآمده و نوحه کردهاند (در ترجمۀ انگلیسی: مردهاند). ترجمۀ جایگزین: «از این رو که خندقها و حصارها را منهدم ساخته است، ایشان شبیه کسانی هستند که ماتم گرفته و قوت خود را از دست دادهاند» [چون خندقها و دیوارها را خراب کرده، آنها نیز مثل ماتم گرفتگان هستند و قوت خود را از دست دادهاند]
شهرهای باستانی یک حصار یا دیوار اصلی داشتند تا از دست مهاجمان در امان بمانند و مرزی بیرونی هم از «خندق» داشتند تا دشمنان را از دیوار[حصار] دور نگه دارند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی مثل درباره آن سخن گفته شده که گویی یک زن است.
مردم اغلب بر زمین مینشستند تا عزادار بودن خود را نشان دهند. ترجمۀ جایگزین: «بر زمین نشستهاند و در سکوت عزاداری میکنند»
اینها اعمالی در عزاداری انجام میشدند. ترجمۀ جایگزین: «آنها خاک بر سر افشانده و پلاس پوشیدهاند تا عزادار بودن خود را نشان دهند»
این عمل نشانۀ عزاداری کردن است. ترجمۀ جایگزین: «آنها از روی اندوه، سرهایشان را به سوی زمین افکندهاند[سرهایشان را خم کردهاند]»
نویسنده تغییر رویه میدهد و دست از توصیف اورشلیم برداشته به توصیف تجربیات خود میپردازد.
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «آن قدر گریه کردهام که دیگر اشکی برایم نمانده است»
واژۀ جوش آمدن به معنای به شدت چرخیدن در مسیری مدور است. این بدان معنا نیست که واقعاً احشای او [شکمش] در حال جوشیدن هستند، بلکه چگونگی احساسات نویسنده را شرح میدهد. ترجمۀ جایگزین: «در درونم درد دارم» یا «در احشایم[شکمم] درد دارم»
نویسنده میگوید چنان احساس اندوهی در درون خود حس میکند که گویی بخشهای درونی بدنش بیرون افتاده و بر زمین ریخته شده است. ترجمۀ جایگزین: «همۀ درونم در اندوه است»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی درباره آن سخن گفته شده که گویی یک زن است. ترجمۀ جایگزین: «قوم من»
این پرسشی بدیهی است که برای درخواست چیزی برای خوردن بکار رفته است. کودکان به مادرانشان میگویند که گرسنه هستند. عبارت «گندم و شراب» به غذا و نوشیدنی اشاره دارد. این پرسش میتواند در قالب جملهای خبری نیز نوشت. ترجمۀ جایگزین: «به ما چیزی برای خوردن و چیزی برای نوشیدن بده»
اینجا از کودکانی که از گرسنگی و تشنگی بیهوش میشوند به شکلی سخن میگوید گویی مردانی جنگی هستند که از زخمهایشان بیهوش شدهاند.
اینجا به نحوی دربارۀ کودکان در حال مرگ سخن گفته شده که گویی جان آنها مانند مایعی است که بیرون ریخته شده است. ترجمۀ جایگزین: «آنها به آرامی در آغوش مادران خود جان میدهند»
نویسنده اورشلیم را خطاب قرار میدهد.
نویسنده این پرسش بدیهی را بکار میبرد تا بگوید که نمیداند برای کمک به اورشلیم چه باید بگوید. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ شهادتی نمیتوانم بیاورم...اورشلیم» [در ترجمههای دیگر فارسی و نیز در ترجمۀ انگلیسی جمله به صورت پرسشی آمده است]
اینها نامهایی شاعرانه برای اورشلیم هستند و اینجا به نحوی از آن شهر سخن گفته شده که گویی یک زن است. «صهیون» نام دیگری برای اورشلیم است.
نویسنده این پرسشهای بدیهی را به کار میگیرد تا بگوید که نمیداند چگونه اورشلیم را تسلی دهد. این پرسش میتواند به صورت جمله خبری نیز نوشته شود. ترجمۀ جایگزین: «چیزی را نمیتوانم با تو مقایسه کنم...ای صهیون»
اینجا به نحوی دربارۀ شکستگی [رنج شدید] اورشلیم سخن گفته شده که گویی وسعت آن به اندازۀ دریا عظیم است. ترجمۀ جایگزین: «شکستگی تو آن قدر زیاد است که گستردگی آن به اندازه بزرگی دریاست»
«چه کسی میتواند تو را احیا کند؟» نویسندده این پرسش بدیهی را بکار میبرد تا بگوید که کسی نمیتواند اورشلیم را مانند گذشته احیا کند. این پرسش میتواند در قالب جملۀ خبری نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «کسی نمیتواند تو را شفا بدهد» یا «هیچ کس نمیتواند تو را احیا کند»
«آنها دربارۀ گناهان تو چیزی نگفتند تا سعادت را به تو برگردانند» کلمه «اسیری[سعادت]» به ثروت و کامیابی اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «وحی» را میتوان به فعل «سخن گفتن» نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «اموری را به تو گفتند»
این اعمال برای مسخره کردن و توهین به دیگران انجام میشدند. ترجمۀ جایگزین: «با دست زدن و سرهای خود را...جنباندن[تکان دادن] تو را به سخره میگیرند»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی از آن شهر سخن گفته شده که گویی یک زن است.
این پرسش بدیهی برای ریشخند کردن به کار رفته است. این پرسش میتواند به شکل جملۀ خبری نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «شهری که آنها ‘کمال زیبایی‘، و ابتهاج تمام زمین[مایۀ شادی سراسر زمین]‘ مینامند دیگر آن قدر زیبا یا مایۀ شادی[شادمان] نیست!»
«کاملا زیبا»
این عمل، خشم فرد و استهزا شدن دیگر توسط او را نشان میدهد.
اینجا مردم به نحوی دربارۀ ویران کردن اورشلیم سخن میگویند که گویی حیوانی درنده است که غذایش را میبلعد. ترجمۀ جایگزین: «ما اورشلیم را کاملاً ویران کردیم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «بسیار مشتاق دیدن چنین روزی بودیم»
«آن را ویران کرده است»
این بدان معناست که دشمن به خاطر شکست دادن آنها شاد شده است. ترجمۀ جایگزین: «از شکست شما مسرور شده است»
کلمه «شاخ»( که شاخ یک حیوان است) به قوت اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «او نیروی(قوت) دشمنانت را افزایش داده است»
کلمه «دل» به کلیت فرد اشاره دارد که بر درونیترین بخش وجود او تأکید میکند. معانی محتمل دربارۀ این که چه کسانی نزد خدا فریاد برمیآورند، از این قرار هستند: ۱) مردم اورشلیم. ترجمۀ جایگزین: «مردم[اهالی] اورشلیم از اعماق وجودشان نزد خداوند فریاد برآوردند» ۲) برای دیوارها آرایۀ ادبی تشخیص بکار رفته است. ترجمۀ جایگزین: «شما، ای دیوارها از اعماق وجودتان نزد خداوند فریاد برآورید»
نویسندۀ دربارۀ دیوارهای اورشلیم سخن میگوید. او میخواهد مردم اورشلیم آن کاری را که او به دیوارها میگوید، انجام دهند. در برخی از ترجمهها، مخاطب تمام این بخش را «دیوارها» میدانند، به هر حال نخستین جمله میتواند چنین نوشته شود: «ای دیوارِ دختر صهیون!» خطاب به «دیوارها» نوشته شود و بقیۀ بخشها مستقیم به مردم گفته شود.
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است که در اینجا طوری دربارۀ آن صحبت شده است که انگار یک زن است.
دربارۀ مردمی گفته شده است که آنقدر گریه کردهاند که اشکهایشان مانند یک رود جاری شده است. ترجمۀ جایگزین: «با اشکهای فراوان گریه کن»
این دو زمانِ متضاد به تمامی ساعتها اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «همواره»
«به خود و چشمانت اجازه آرام گرفتن و دست از گریه کشیدن»
نویسنده به صحبت دربارۀ دیوارهای اورشلیم ادامه میدهد. او میخواهد مردم اورشلیم آن چه که او به دیوارها میگوید را انجام دهند. در برخی از ترجمهها سراسر این بخش خطاب به دیوارها مطرح شده است، اگرچه میتوان در عبارت اول «ای دیوارهای دختر صهیون!» را اضافه کرد که مخاطب را برای خواننده مشخص میکند و مابقی متن مستقیماً خطاب به مردم مطرح شود.
«بارها در طول شب.» این عبارت به هر دفعه که دیدبان[پاسبان] سر پُست خود میآید اشاره میکند.
عبارت «دل خود را مثل آب بریز» یک اصطلاح است. اینجا با اشاره به «روی» در واقع به خداوند اشاره شده و بر حضور او تاکید میکند. ترجمۀ جایگزین: «به خداوند بگو که در درون خود چه احساسی داری»
این عملی است که اغلب هنگام دعا انجام میشود. ترجمۀ جایگزین: «هنگام دعا، دستهای خود را نزد او برافراز»
این بدان معناست که آنها از خداوند میخواهند فرزندانشان را نجات دهد. ترجمۀ جایگزین: «برای نجات جان اطفالت[کودکانت]»
واژۀ «هر» در اینجا مبالغهای است که به جای «بسیاری» گفته شده است. ترجمۀ جایگزین: «در سر هر تقاطع» یا «در هر خیابان»
این پرسش بدیهی به منظور تاکید بر این که خورده شدن فرزندان[نوزادان] توسط زنان[مادران] کار درستی نیست مطرح شده است. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «زنان نباید فرزندان خود را... بخورند!»
طوری دربارۀ به دنیا آمدن کودکان از مادرانشان میگوید که انگارمیوهای هستند که از رحم آنها بیرون میآیند. ترجمۀ جایگزین: «فرزندانشان را که به دنیا آوردهاند» یا «فرزندان خود را»
این پرسش بدیهی برای تاکید بر کشته نشدن انبیا و کاهنان به کار رفته است. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «کاهنان و انبیا نباید در مقدس[ قدس] خداوند کشته شوند!»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آیا میشود که دشمنان ما کاهنان و انبیا را بکشند»
در اینجا به صورت تلویحی به مردم مرده اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «بدنهای جوانان و پیران بر زمین افتادهاند»
این عبارات به مردم اشاره دارند. این دو نام متضاد برای اشاره به مردم در تمامی سنین به کار رفته است. ترجمۀ جایگزین: «مردم جوان و مردم پیر» یا «مردم در تمام سنین»
«شمشیر» به دشمنان آنها اشاره دارد. این کلمه همچنین بهگویی و بدان معناست که آنها توسط دشمنان به قتل رسیدند. ترجمۀ جایگزین: «دوشیزگان و جوانان من توسط دشمنانشان کشته شدهاند» یا «دشمنانم، دوشیزگان و مردان جوان را کشتهاند»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] اجازه قتل عام[کشته شدن] مردم[قوم] را میدهد سخن گفته شده که گویی خود او آنها را میکشد. ترجمۀ جایگزین: «تو اجازه دادی که آنها به قتل برسند» یا «تو اجازه دادی این اتفاق بیافتد»
«انگار که برای جشن روز عید میآمدند» اینجا به نحوی در مورد این که یهوه دشمنانش را فراخوانده است سخن گفته شده که گویی آنها را برای جشن روز عید دعوت کرده است.
کلمه «ترسها» به کسانی اشاره دارد که نویسنده از آنها میترسد. ترجمۀ جایگزین: «مهاجمینی که از آنها میترسیدم»
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «از هر طرف برای حمله کردن»
کلمه «روز» اصطلاحی است و به یک دورۀ زمانی کلی اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «زمانی که خداوند[یهوه] در غضب [خشم]خویش عمل کرد» یا «در دورانی که یهوه غضب[خشم]خویش را نشان داد»
1من آن مرد هستم كه از عصای غضب وی مذلّت دیدهام.2او مرا رهبری نموده، به تاریكی در آورده است و نه به روشنایی.3به درستی كه دست خویش را تمامی روز به ضدّ من بارها برگردانیده است.4گوشت و پوست مرا مندرس ساخته واستخوانهایم را خرد كرده است.5به ضدّ من بنا نموده، مرا به تلخی و مشقّت احاطه كرده است.6مرا مثل آنانی كه از قدیم مردهاند در تاریكی نشانیده است.7گرد من حصار كشیده كه نتوانم بیرون آمد و زنجیر مرا سنگین ساخته است.8و نیز چون فریاد و استغاثه مینمایم دعای مرا منع میكند.9راههای مرا با سنگهای تراشیده سدّ كردهاست و طریقهایم را كج نموده است.10او برای من خرسی است در كمین نشسته و شیری كه در بیشه خود میباشد.11راه مرا منحرف ساخته، مرا دریده است و مرا مبهوت گردانیده است.12كمان خود را زه كرده، مرا برای تیرهای خویش، هدف ساخته است.13و تیرهای تركش خود را به گُردِههای من فرو برده است.14من به جهت تمامی قوم خود مضحكه و تمامی روز سرود ایشان شدهام.15مرا به تلخیها سیر كرده و مرا به اَفسَنْتین مست گردانیده است.16دندانهایم را به سنگ ریزها شكسته و مرا به خاكستر پوشانیده است.17تو جان مرا از سلامتی دور انداختی و من سعادتمندی را فراموش كردم،18و گفتم كه قوّت و امید من از یهوه تلف شده است.19مذلّت و شقاوت مرا افسنتین و تلخی به یاد آور.20تو البتّه به یاد خواهی آورد زیرا كه جان من در من منحنی شده است.21و من آن را در دل خود خواهم گذرانید و از این سبب امیدوار خواهم بود.22از رأفتهای خداوند است كه تلف نشدیم زیرا كه رحمتهای او بیزوال است.23آنها هر صبح تازه میشود و امانت تو بسیار است.24و جان من میگوید كه خداوند نصیب من است، بنابراین بر او امیدوارم.25خداوند به جهت كسانی كه بر او توكّلدارند و برای آنانی كه او را میطلبند نیكو است.26خوب است كه انسان امیدوار باشد و با سكوت انتظار نجات خداوند را بكشد.27برای انسان نیكو است كه یوغ را در جوانی خود بردارد.28به تنهایی بنشیند و ساكت باشد زیرا كه او آن را بر وی نهاده است.29دهان خود را بر خاك بگذارد كه شاید امید باشد.30رخسار خود را به زنندگان بسپارد و از خجالت سیر شود.31زیرا خداوند تا به ابد او را ترك نخواهد نمود.32زیرا اگر چه كسی را محزون سازد لیكن بر حسب كثرت رأفت خود رحمت خواهد فرمود.33چونكه بنیآدم را از دل خود نمیرنجاند و محزون نمیسازد.34تمامی اسیران زمین را زیر پا پایمال كردن،35و منحرف ساختن حقّ انسان به حضور حضرت اعلی،36و منقلب نمودن آدمی در دعویش منظور خداوند نیست.37كیست كه بگوید و واقع شود اگر خداوند امر نفرموده باشد.38آیا از فرمان حضرت اعلی هم بدی و هم نیكویی صادر نمیشود؟39پس چرا انسان تا زنده است و آدمی به سبب سزای گناهان خویش شكایت كند؟40راههای خود را تجسّس و تفحّص بنماییم و بسوی خداوند بازگشت كنیم.41دلها و دستهای خویش را بسوی خدایی كه در آسمان است برافرازیم،42(و بگوییم): «ما گناه كردیم و عصیان ورزیدیـم و تو عفـو نفرمـودی.43خویشتـن را بـه غضب پوشانیـده، ما را تعـاقب نمـودی و به قتـل رسانیـده، شفقت نفرمودی.44خویشتن را به ابر غلیظ مستور ساختی، تا دعای ما نگذرد.45ما را در میان امّتها فضله و خاكروبه گردانیدهای.»46تمامی دشمنان ما بر ما دهان خود را میگشایند.47خوف و دام و هلاكت و خرابی بر ما عارض گردیده است.48به سبب هلاكت دختر قوم من، نهرهای آب از چشمانم میریزد.49چشم من بلا انقطاع جاری است و باز نمیایستد.50تا خداوند از آسمـان ملاحظه نماید و ببیند.51چشمانم به جهت جمیع دختران شهرم، جان مرا میرنجاند.52آنانی كه بیسبب دشمن منند، مرا مثل مرغ بشدّت تعاقب مینمایند.53جان مرا در سیاهچال منقطع ساختند و سنگها بر من انداختند.54آبها از سر من گذشت پس گفتم: منقطع شدم.55آنگاه ای خداوند ، از عمقهای سیاهچال اسم تو را خواندم.56آواز مرا شنیدی، پس گوش خود را از آه و استغاثه من مپوشان!57در روزی كه تو را خواندم نزدیك شده، فرمودی كه نترس.58ای خداوند دعوی جان مرا انجام داده وحیات مرا فدیه نمودهای!59ای خداوند ظلمی را كه به من نمودهاند دیدهای. پس مرا دادرسی فرما!60تمامی كینه ایشان و همه تدبیرهایی را كه به ضدّ من كردند دیدهای.61ای خداوند مذّمت ایشان را و همه تدبیرهایی را كه به ضدّ من كردند شنیدهای!62سخنان مقاومت كنندگانم را و فكرهایی را كه تمامی روز به ضّد من دارند (دانستهای).63نشستن و برخاستن ایشان را ملاحظه فرما زیرا كه من سرود ایشان شدهام.64ای خداوند موافق اعمال دستهای ایشان مكافات به ایشان برسان.65غشاوه قلب به ایشان بده و لعنت تو بر ایشان باد!66ایشان را به غضب تعاقب نموده، از زیر آسمانهای خداوند هلاك كن.
گرفتاریها[مشکلات][مصیبتها]
نویسنده در این باب دربارۀ رنجی که مردم اورشلیم در دوران محاصرۀ بابلیها و سقوط شهر کشیدند سخن میگوید. او به نحوی دربارۀ این رنجها سخن میگوید که گویی به طور مستقیم او را هدف گرفتهاند و خدا شخصاً بر او یورش برده است. اگرچه باید متوجه باشیم که نویسنده و ساکنان دیگر شهر احساس مشترکی داشتهاند.
در آیۀ ۱۹ ، نویسنده به درسهایی میاندیشد که او و همشهریانش باید از خدا، خشم او و رحمت او بیاموزند. او همچنین دربارۀ توبه کردن و توکل کردن به خدا میاندیشد.
در آیۀ ۴۳، نویسنده بار دیگر دربارۀ رنجی که خدا باعث شده است که اورشلیم تحمل کند صحبت میکند، اما در اینجا نویسنده دیگر واژۀ «من» را به کار نمیبرد، بلکه واژۀ «ما» را جایگزین کرده است. اما در آیۀ ۴۸، او دربارۀ این سخن میگوید که چگونه خودش به عزاداری برای آن چه رخ داده است، ادامه خواهد داد.
در آیۀ ۵۲، نویسنده دربارۀ دشمنان شخصیاش در اورشلیم میگوید، آنهایی که او را به خاطر آوردن پیام خداوند[یهوه] در شهر جفا رسانیدند. او از خدا میخواهد که به دشمنانش نشان دهد که او درست میگفته و از آنها به دلیل جرمشان علیه او انتقام بگیرد.
شعری [مرثیهای] تازه آغاز میشود. اینجا نویسنده دربارۀ رنجی که مردمش تحمل کردهاند، سخن میگوید. او به نحوی دربارۀ آنها سخن میگوید که گویی خدا شخصاً به او یورش برده است. اگرچه، نویسنده قصد دارد از جانب همه در این شهر سخن بگوید.
کلمه «دیدهام» نشان دهندۀ آن چه تجربه کرده است میباشد. ترجمۀ جایگزین: «که ...مذّلت را تجربه کردهام» یا «که ... رنج بردهام»
«از عصای غضب» نشانگر کتک خوردن با یک عصا[چوب دستی] است. نویسنده به نحوی دربارۀ تنبیه خدا سخن میگوید که انگار خدا او را با یک عصا زده بوده است. ترجمۀ جایگزین: «چرا که او (در ترجمۀ انگلیسی خداوند[یهوه] نوشته است) بسیار خشمگین یا غضبناک بود و او مرا با یک عصا زده است» یا «چرا که خداوند[یهوه] بسیار خشمگین بود و مرا به شدّت تنبیه کرده است»
«او مرا وادار کرد تا بروم»
در اینجا «تاریکی» نشان دهندۀ رنج کشیدن است. ترجمۀ جایگزین: «او باعث شد تا رنج شدیدی ببرم، هیچ امیدی ندارم و مانند کسی هستم که به جای روشنایی، در تاریکی راه میرود»
«دست خویش را بر ضدّ من برگردانیده است» نشان دهندۀ مورد حمله قرار گرفتن اوست. نویسنده دربارۀ این که خدا باعث شده است چیزهای بدی برای او رخ دهند، به نحوی سخن میگوید که گویی آن خدا به او حمله کرده است. ترجمۀ جایگزین: «او به من حمله کرد [یورش آورد]» یا «او باعث شد تا چیزهای خیلی بدی برای من رخ دهد، مانند کسی که به فردی حمله میکند»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) این چیزها نتیجۀ کتک خوردن هستند ۲) اینها راههای دیگری هستند که خدا برای تنبیه انسان به کار برد.
در اینجا منظور از «بنا نمودن» ساختن سطح شیبدار یا پلکانهایی برای محاصرۀ شهر است که دشمن دور تا دور دیوار یک شهر بنا میکند تا نگذارد مردم از دیوارهای شهر بالا بروند و فرار کنند.
معانی محتمل از این قرارند: ۱) نویسنده دربارۀ این که خدا باعث شده که چنین چیزهای بدی برای او رخ دهد به نحوی سخن میگوید که گویی او شهر بوده و خدا دشمن او که چنین حصاری را برای محاصرۀ او ساخته است. ترجمۀ جایگزین: «خدا مانند سپاه دشمنی که شهری را محاصره کرده، بر من یورش آورد» یا ۲) نویسنده به نحوی دربارۀ این که خدا باعث یورش سپاه دشمن به اورشلیم شده سخن میگوید که گویی خدا دشمن آنها است. ترجمۀ جایگزین: «خدا باعث شد که سپاه دشمن استحکاماتی را به منظور محاصرۀ من بنا نماید»
این نشان میدهد که خدا باعث شده است که او چنین تلخی و مشقّتی [سختی] را تجربه کند. ترجمۀ جایگزین: «سبب شد که چنین تلخی و مشقّت عظیمی را تجربه کنم» یا «باعث شد که رنج ببرم و مشکلات بسیار داشته باشم»
کلمه «تلخی» نشانگر رنج کشیدن است.
«تاریکی» استعاره از رنج کشیدن است. نویسنده شدت رنج خود را با شدت ظلمتی[تاریکی] مقایسه میکند. ظلمتی که مردگانِ قدیمی[پیشین] آن را تجربه میکنند. ترجمۀ جایگزین: «رنجی که او باعث شد من تجربه کنم، مانند تاریکی گور است.» یا «او سبب میشود که رنج فراوانی بکشم، انگار که من هم مانند کسانی که مدتها پیش مردهاند، در همان تاریکی باشم.»
این نشاندهندۀ ادامۀ رنج کشیدن است. مانند کسی که نمیتواند از زندان فرار کند، نویسنده نمیتواند مانع رنج بردن خود بشود. ترجمۀ جایگزین: «رنج من ادامه دارد. مثل این که او حصاری[دیواری] بر گرد من کشیده باشد و زنجیرهای سنگینی به من بسته باشد که نمیتوانم فرار کنم.»
نویسنده به نحوی در مورد این که خدا مایل به گوش دادن به دعای او نیست سخن میگوید که گویی خدا گوشهای خود را بسته[گرفته] تا دعای نویسنده وارد گوشهای او نشود. ترجمۀ جایگزین: «او از شنیدن دعای من خودداری میکند»
نویسنده به نحوی دربارۀ اینکه خدا باعث ادامه یافتن رنج او میشود سخن میگوید که گویی خدا با سد کردن راه او مانع فرار وی شده است. ترجمه جایگزین: «گویی که مانع راه من شده است»
«دیواری با سنگهای تراشیده» مردم سنگها را به شکل و اندازۀ معینی میتراشیدند تا روی هم بهتر سوار شوند تا دیوار محکمتری بسازند.
طریقهای کج [بیراهه] مردم را به مقصد نمیرسانند و اینجا به طرق ناکام برای فرار از رنج دیدن اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مثل این که او طریقهای مرا کج نموده است» یا «تلاش کردم که مانع رنج بشوم، اما خدا جلوی مرا گرفت، مانند آن کسی که راههای دیگری را کج میکند تا مانع فرار او بشود»[سعی کردم مانع رنج شوم اما خدا مانع من شد، مثل کسی که با منحرف کردن دیگران مانع فرار آنها میشود]
نویسنده به نحوی دربارۀ آمادگی خدا برای رنج دیدن او سخن میگوید که گویی خدا حیوانی وحشی است که برای حمله به او در کمین نشسته است.
معانی محتمل از این قرارند: ۱) «او مرا با زور از راهم بیرون کشید» یا ۲) «او باعث شد که من در مسیر نادرستی بروم»
«مرا بینوا ساخته است» یا «به من اجازه نداده است که از کسی کمک بگیرم»
اغلب طوری دربارۀ خدا صحبت کرده است که انگار او یک جنگجو است.
یک سرباز باید کمان خود را زه کند تا بتواند تیر پرتاب کند. نویسنده به نحوی دربارۀ تصمیم خدا برای گرفتار کردن او سخن میگوید که گویی خدا جنگجویی است که آماده پرتاب تیر به او میباشد. ببینید که همین جمله را در مراثی ۲: ۴ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «انگار که خدا کمانش را برای پرتاب تیر زه کرده است»
نویسنده دربارۀ غم شدید خود به نحوی سخن میگوید که گویی احساس میکند خدا به گُردههای[کلیه یا جگر] او تیر زده است. ترجمۀ جایگزین: «غم من عظیم است. انگار که او با تیرهای ترکش خود گردههای[کلیههای] مرا سوراخ کرده است.»
گُردهها [کلیهها] اندامهای شکمی هستند که ادرار را به مثانه میبرد و استعاره از احساسات شخص هستند. ترجمۀ جایگزین: «در عمق بدنم» یا ۲) «قلبم»
ترکش [تیردادن]، کیفی است که در آن تیرها را نگه میدارند و بر پشت میاندازند.
واژۀ «تمامی» تعمیم است و به معنای «بیشترین» است. ترجمۀ جایگزین: «در چشم مردم خود مضحکه شدهام» یا «کسی شدهام که همۀ مردم او را ریشخند میکنند»
کسی که بسیاری او را مسخره میکنند.
کلمه «تلخی» به رنج اشاره دارد. در این قسمت به نحوی به رنج[تلخی] اشاره شده که گویی قادر به پر کردن متکلم[سخنگو] است. ترجمۀ جایگزین: «او باعث شد که من رنج فراوان بکشم»
افسنتین یک نوشیدنی تلخ است که از برگها و گلهای گیاه خاصی تهیه میشود. نوشیدن این نوشیدنی تلخ نشاندهندۀ رنج است. ترجمۀ جایگزین: «مثل این که او مرا مجبور ساخته باشد تا چیزی بسیار تلخ را بنوشم»
(See:
معانی محتمل از قرار زیرند : نویسنده دربارۀ این سخن میگوید که خدا او را خوار ساخته است، انگار که او را مجبور کرده بود که سنگ ریزه بجود. ترجمۀ جایگزین: «او مرا خوار کرده است، مانند کسی که دیگری را وادار به سنگ ریزه جویدن بکند» یا «نویسنده دربارۀ این که خدا او را خوار کرده طوری صحبت میکد که انگار خدا صورت او را به سنگریزههای روی خاک مالیده است. ترجمۀ جایگزین: «او مرا خوار کرده است، درست مانند کسی که صورت فرد دیگری را به خاک بمالد»
نویسنده دربارۀ این که خدا او را خوار شمرده است به نحوی سخن میگوید که گویی خدا او را به پایین هل داده است تا در خاکستر آتش بر روی زمین بیافتد.
در ترجمۀ انگلیسی واژۀ دیگری به کار رفته که معنای آن این است: از ترس چیزی که فرد نمیتواند با آن مقابله کند، تا جای ممکن خود را جمع کردن یا کز کردن.
معانی محتمل از قرار زیرند: ۱) در تجربیات نویسنده سلامتی نبوده است. ترجمۀ جایگزین: «در زندگیام سلامتی [آسایشی] ندارم» یا ۲) نویسنده احساس سلامتی نمیکند. ترجمۀ جایگزین: «در جان خود سلامتی[آسایشی- آرامی] ندارم»
نویسنده به نحوی دربارۀ توان رنج بیشتر کشیدن و امیدی که به کمک یهوه دارد سخن میگوید که گویی این دو مورد موجودات زندهای بودند که اکنون مردهاند. ترجمۀ جایگزین: «دیگر نمیتوانم رنج را تحمل کنم و بیشتر از این نمیتوانم به این که خداوند[یهوه] به من کمک خواهد کرد، امید داشته باشم»
بعضی نسخ دیگر «جلال» یا «شکوه» ترجمه شده است.
آیات ۱۹ تا ۴۲، نویسنده به درسهایی میاندیشد که او و همشهریهایش باید دربارۀ خدا، خشم او و رحمت او بیاموزند.
افسنتین گیاهی است که از آن مایعی بسیار تلخ میگیرند و آن را مینوشند. «افسنتین» و «تلخی» با یکدیگر نشان دهندۀ رنجی طاقتفرسا است.
«افسردهام» یا «ناامیدم» [مایوسم]
این قسمت به معنای عمداً اندیشیدن به موضوعی است. کلمه «آن» به چیزی اشاره دارد که نویسنده در آیۀ بعدی دربارهاش شروع به صحبت کردن خواهد کرد. ترجمۀ جایگزین: «اما من تصمیم میگیرم که دربارۀ این بیاندیشم» یا «اما این را به یاد خواهم داشت»
«امید دارم»
اسم معنای «رافت [استوار]» را میتوان به عبارت «وفادارانه محبت کردن» ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] هرگز از وفادارانه محبت کردن نسبت به قوم خود دست نمیکشد»
اسم معنای «رحمتها» میتواند به صورت فعل «اهمیت دادن» ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «او هرگز از اهمیت دادن به کسانی که رنج میکشند، دست نمیکشد.»
واژۀ «آنها» به محبت و رحم و شفقت خدا اشاره دارد. تازه شدن آنها اشاره میکند که خدا همچنان طبق خواسته آنها عمل میکند. ترجمۀ جایگزین: «هر روز صبح، او دوباره با محبت و شفقت با ما رفتار میکند» [هر روز صبح ما را مهمان محبت استوار و شفقت خود میکند]
واژۀ «تو» به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
وقتی خدا به هر قبیلۀ اسرائیل زمینشان را داد، آن را نصیب ایشان نامید. نویسنده به نحوی دربارۀ این که خداوند[یهوه] همۀ آن چیزی است که او نیاز دارد سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] میراثی است که او دریافت کرده است. ترجمۀ جایگزین: «از آن جا که خداوند[یهوه] با من است، هر چه که نیاز دارم، دارا هستم.»
کلمه «نیکو» به مهربانی اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] با کسانی که بر او توّکل دارند[منتظر او هستند] مهربان است» یا «خداوند[یهوه] برای کسانی که بر او توّکل دارند کارهای نیکو میکند»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) «همۀ آنهایی که بر او متکی هستند» یا ۲) «آن که مشتاقانه بر کار او توّکل میکند [برای کار او منتظر میشود]»
معانی محتمل برای «او را میطلبند» از این قرارند: ۱) از خدا کمک خواستن ۲) بخواهند که خدا را بشناسند.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
«یوغ برداشتن» نشانۀ رنج است. اسم معنای «در جوانی خود» میتواند با واژۀ «جوانی» بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «که در دوران جوانیاش رنج بکشد»
«ساکت باشد» به صحبت نکردن اشاره دارد. در اینجا شاید بطور ویژه به شکایت نکردن اشاره داشته باشد. ترجمۀ جایگزین: «بگذار به تنهایی در سکوت بنشیند» یا «بگذار بنشیند و شکایتی نکند»
«که یوغ بر وی نهاده شده است.» کلمه «یوغ» در این جمله به رنج ترجمۀ جایگزین: «که رنج بکشد»
این صفحه تعمداٍ خالی گذاشته شده است.
نویسنده دربارۀ کسی سخن میگوید که برای خداوند[یهوه] انتظار میکشد (مراثی ۳: ۲۵)
«خود را» به کسی اشاره دارد که رنج میبرد و در انتظار خداوند[یهوه] است. در اینجا «رخسار خود را بسپارد» به اجازه دادن به کسی برای ضربه وارد کردن به رخسارش[صورتش] اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «بگذارد که مردم بر صورت او سیلی بزنند»
نویسنده به نحوی درباره این فرد سخن میگوید که گویی ظرفی است و خجالت نیز از جنس مایع است. سیر شدن از خجالت نشاندهندۀ خجالت بسیار است. مفهومش این است که هنگامی که چنین چیزی پیش میآید، او باید صبور باشد. ترجمۀ جایگزین: «به او توهین بسیار بشود» یا «هنگامی که مردم او را خجالتزده میکنند، او صبور باشد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«اگرچه خداوند[یهوه] باعث رنج مردم میشود» یا «اگرچه او مردم را میآزارد»
«با آنها شفیق خواهد بود»
در اینجا «از دل» نشاندهندۀ خواسته یا خوشایند است و «از دل رنجاندن» نشان دهندۀ رنجاندن کسی و لذت بردن از آن کار است. ترجمۀ جایگزین: «چون که رنجاندن بنیآدم او را خوشحال نمیکند» یا «از رنجاندن مردم لذت نمیبرد»
به طور کلی به مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «انسانها» یا «مردم»
نویسنده به طور کلی دربارۀ آن چه برای همۀ مردم صدق میکند نوشته است، اما این نشان میدهد که خدا به مردم خود، قوم اسرائیل، که با آنها توسط دشمنانشان بدرفتاری شد، اهمیت میدهد.
«زیر پا پایمال کردن» به سوءاستفاده و بدرفتاری کردن با مردم اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «سوء استفاده کردن» یا «بدرفتاری کردن»
«اگر مردم پایمال کنند»
اگر حقّ انسانی را منحرف بسازند [ضایع کنند]. اشاره به این دارد که نگذارند انسانی آن چه را لیاقتش را دارد، به دست آورد. ترجمۀ جایگزین: «حقوق یک انسان را ضایع کردن»
انجام کاری «به حضور حضرت اعلی» نشاندهندۀ انجام کاری است، با آگاهی از این که خدا آن را میبیند. ترجمۀ جایگزین: «دانستن این که حضرت اعلی آن را میبیند»
«منقلب نمودن...در دعوی» به تصمیم نادرست گرفتن برای کسی در یک دادرسی اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «کسی را در دادگاه دادرسی اشتباه کردن» یا «منحرف کردن دادگاه کسی از آنچه درست است»
«اگر دعوی [دادگاه یا محکمه] را منقلب کنند»
نویسنده این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا دربارۀ این آموزش دهد که هنگامی که کسی فرمان چیزی را میدهد، تنها در صورتی این فرمان اجرا میشود که خدا امر کرده باشد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس نیست که چیزی که گفته است واقع شده باشد [کرده شده باشد]، مگر این که خداوند در این مورد امر کرده باشد» یا «آن چه کسی فرمان دهد، انجام نمیشود، مگر این که خداوند آن را امر کرده باشد»
میتواند آشکارا بیان شود که این اشاره به فرمان به واقع شدن چیزی دارد. ترجمۀ جایگزین: «او فرمان داده [امر کرده] است که چیزی واقع شود»
«آن چه او گفت، بشود»
نویسنده این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا تعلیم بدهد که هم چیزهای بد و هم چیزهای خوب تنها هنگامی که خدا فرمان بدهد، اتفاق میافتند. ترجمۀ جایگزین: «تنها از زبان حضرت اعلی است که هم بدی و هم نیکویی صادر میشود» یا «تنها به این دلیل که حضرت اعلی فرمان صادر کرده است، هم بدیها [مصیبتها] و هم چیزهای نیکو پیش میآیند.»
در بعضی از ترجمهها به جای واژۀ «فرمان»، واژۀ «زبان[دهان]» به کار رفته است که نشان میدهد خدا چنین میگوید یا فرمان میدهد. ترجمۀ جایگزین: «از فرمان حضرت اعلی» ( در این ترجمه نیز به همین شکل آمده است) یا «به این دلیل که حضرت اعلی فرمان آن را داده است»
«صادر شدن» نشان دهندۀ اتفاق افتادن یا پیش آمدن است. همچنین، صفت اسمی «نیکویی» میتواند به صورت «چیزهای نیکو» بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «هم بدیها و هم چیزهای نیکو پیش میآیند»
نویسنده این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا به مردم بیاموزد که هنگامی که خدا تنبیهشان میکند، نباید شکایت کنند. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که خدا کسی را برای گناهانش تنبیه میکند، او نباید شکایت کند»
معانی محتمل از قرار زیر هستند: ۱) این قسمت به طور ضمنی بیان میکند که انسانها نمیتوانند اعمال خدا را کاملاً درک کنند. ترجمۀ جایگزین: «چگونه یک انسان میتواند شکایت کند» یا ۲) این قسمت به طور ضمنی بیان میکند که زنده بودن هدیهای از جانب خداست. ترجمۀ جایگزین: «چگونه فردی که لطف و برکت یافته تا زنده باشد، میتواند شکایت کند»
نویسنده بار دیگر دربارۀ رنجی سخن میگوید که خدا باعث شده که اسرائیل آن را تحمل کند اما در این قسمت با استفاده از مشتقات ضمیر «ما» سخن گفته و از مشتقات ضمیر «من» استفاده نکرده است. در آیۀ ۴۲ نویسنده دعایی را شروع میکند که او و قوم اسرائیل باید بکنند.
«بسوی خداوند[یهوه] بازگشت کردن» نشاندهندۀ دوباره به او تسلیم شدن است. ترجمۀ جایگزین: «بیایید دوباره خود را به خداوند[یهوه] بسپاریم یا تسلیم کنیم»
«دلها را برافرازیم» نشانگر دعایی از ته دل (صادقانه) است. میان اسرائیلیها مرسوم بود که هنگام دعا کردن به درگاه خدا، دستهای خود را بلند کنند. ترجمۀ جایگزین: «بیایید از ته دل دستهای خود را بلند کنیم» یا «بیایید دستهای خود را بلند کنیم و از ته دل دعا کنیم»
کلمات «گناه کردن» و «عصیان ورزیدن» هر دو معنی مشابهی دارند. این دو با هم نشان میدهند که گناه کردن همان عصیان ورزیدن بر ضد خداوند[یهوه] است.
اینجا به نحوی دربارۀ غضب سخن گفته که گویی جامهای است که خدا آن را پوشیده باشد. عبرانیان اغلب طوری دربارۀ احساسات صحبت میکنند که انگار لباس هستند. ترجمۀ جایگزین: «غضبناک [خشمگین] بودهای»
«بسیاری از ما را به قتل رسانیدهای [کشتهای]»
در اینجا «شفقت» نشان دهندۀ «رحم» است. ترجمۀ جایگزین: «تو بر ما رحم نکردی»
دعایی که در مراثی ۳: ۴۲ شروع شد، ادامه مییابد.
این نشان میدهد که خدا از گوش دادن به دعای مردم خودداری میکند. ترجمۀ جایگزین: «تو از گوش دادن به دعاهای ما خودداری میکنی. انگار که ابری میان خود و ما قرار دادهای تا دعاهای ما نتوانند به تو برسند»
مردم اسرائیل با فضله و خاکروبه مقایسه شدهاند. معانی محتمل از این قرارند: ۱) خدا باعث شده است که امتها قوم او را بیارزش بشمارند. ترجمۀ جایگزین: «تو امتها را واداشتهای تا ما را فضله و زباله بدانند» یا ۲) خدا قومش را وادار میکند که میان امتها زندگی کنند و چنین امری مانند آن است که ایشان را مثل زباله بیرون بیاندازد. ترجمۀ جایگزین: «تو ما را مانند خاکروبه و زباله بین امتها بیرون ریختی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنیهای «خوف»، «دام»، «هلاکت» و «خرابی» میتوانند با افعال بیایند. ترجمۀ جایگزین: «ما خوف کردیم [وحشت کردیم، ترسیدیم]. در دام افتادیم و هلاک و خراب شدیم» یا «وحشت کردیم و در دام افتادیم. کاملا نابود شدیم»
این کلمه به دام افتادن در گودال اشاره دارد و در این قسمت به هر طریق به دام افتادن اشاره دارد.
«برای ما پیش آمده است»
این دو واژه معانی مشترکی دارند و به از بین رفتن اورشلیم اشاره دارند. ترجمۀ جایگزین: «نابودی کامل»
نویسنده بار دیگر دربارۀ خود سخن میگوید.
نویسنده به نحوی درباره فراوانیِ اشکهایش سخن میگوید که گویی جویهایی از آنها جاری شدهاند. او این مبالغه را به کار میبرد تا نشان دهد که بسیار غمگین است و بسیار گریه کرده است. ترجمۀ جایگزین: «اشک چشمانم مانند جوی آب جاری است.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «زیرا دشمنان قوم مرا نابود کردهاند»
هر دو جمله دارای یک معنی هستند. نویسنده دربارۀ ادامه داشتن گریۀ خود طوری صحبت میکند که انگار چشمان او فردی بودند که دست از گریه بر نمیداشت. ترجمۀ جایگزین: «بی وقفه»
آنچه نویسنده امید دارد که خداوند[یهوه] ببیند میتواند به روشنی بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «تا خداوند[یهوه] از آسمان پایین را ملاحظه [نگاه] کند و ببیند که چه بر سر قومش آمده است»
عبارت «چشمانم» نشاندهندۀ آن چیزی است که او میبیند. ترجمۀ جایگزین: «آن چه میبینم مرا میرنجاند[آن چه میبینم مرا اندوهگین میسازد]»
اینجا میتوان به روشنی بیان کرد که «دختران شهرم» در حال رنج کشیدن هستند. ترجمۀ جایگزین: «زیرا میبینم که دختران شهرم رنج میکشند»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) زنان اورشلیم ۲) همۀ شهروندان اورشلیم.
نویسنده به نحوی دربارۀ کسانی که دنبال او میگشتند تا او را بکشند سخن میگوید که گویی حیوانی است که آنها قصد شکارش را داشتند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد ترجمۀ جایگزین: «دشمنانم مرا تعاقب مینمایند [در پی من بودهاند] تا مرا بکشند، مانند کسانی که برای شکار مرغ[پرنده] میروند» [دشمنانم مثل کسانی که به شکار پرندگان میروند به دنبال من گشتهاند تا مرا بکشند]
«مرا در یک سیاهچال انداختند» یا «مرا در یک چاه پرت کردند»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) «بر من سنگها پرتاب کردند» یا ۲) «سیاهچال را با یک سنگ پوشاندند»
«سطح آب در چاه از سرم گذشت»
«منقطع شدن» معمولاً نشاندهندۀ کشته شدن است. در اینجا نشاندهندۀ این است که بزودی میمیرد. ترجمۀ جایگزین: «در حال مردن هستم»
این واژهها میتوانند دو معنی داشته باشند ۱) نویسنده واقعاً به درون یک سیاهچال انداخته شده است و از آنجا صدا میزند. ترجمۀ جایگزین: «از ته چاه... صدا زدم» یا ۲) نویسنده از این میترسید که در حال مرگ باشد و مرگ را سیاهچالی میدانست که نمیتوانست از آن بالا برود. ترجمۀ جایگزین: «از سیاهچال[گودال] مرگ»
نام خدا نشاندهندۀ شخصیت اوست، و «اسم تو را خواندم» نشان دهندۀ شخصیت قابل اعتماد خدا و کمک خواستن از اوست. ترجمۀ جایگزین: «اسم [نام] تو را خواندم تا کمک کنی»
در اینجا «آواز» نشاندهنده چیزی است که گفته. ترجمۀ جایگزین: «آن چه را گفتم، شنیدی»
«پوشاندن گوش خود» نشاندهندۀ خودداری کردن از گوش دادن است. ترجمۀ جایگزین: «از گوش دادن سرباز نزن»
مردم اغلب به کسی که کمک میکنند نزدیک میشوند. در اینجا «نزدیک شدن» نشاندهندۀ کمک کردن به انسان است. ترجمۀ جایگزین: «مرا کمک کردی»
نویسنده به نحوی در مورد این که خدا او را از کشته شدن به دست دشمن حفظ کرده سخن میگوید که گویی خدا همچون وکیل در دادگاه از او دفاع کرده و او را از کشته شدن رهانیده است. ترجمۀ جایگزین: «زندگی مرا از دست دشمنانم نجات دادی. انگار که از من در دادگاه دفاع کرده باشی»
«دعوی جان مرا انجام داده» نشاندهندۀ دفاع کردن از اوست. ترجمۀ جایگزین: «تو در پروندهام از من دفاع کردی»
در این قسمت خدا دیگر به عنوان وکیل مدافع توصیف نشده، بلکه به عنوان قاضی از او سخن گفته شده است. ترجمۀ جایگزین: «برای من تصمیمی بگیر و به دشمنان نشان بده که حق با من است»
ارمیا به مردمی اشاره میکند که به او اهانت میکردند. ترجمۀ جایگزین: «دیدی که چگونه...از من...انتقام گرفتند»
این چیز دیگری است که خدا دیده است. تدبیرهایی که بر ضدّ کسی هستند، نقشههایی هستند که به او آسیب میرسانند. ترجمۀ جایگزین: «و چگونه نقشههای بسیار کشیدند تا به من آسیب برسانند»
اسم معنای «مذّمت» را میتوان با افعال «طعنه زدن» یا «مسخره کردن» بیان کرد و همچنین میتوان به روشنی گفته شود که هدف از آن تدابیر آسیب رساندن به او بود. ترجمۀ جایگزین: «شنیدی که چگونه به من طعنه میزنند و همۀ نقشههایی را که برای من کشیده بودند را دیدی» یا «شنیدی که چگونه مرا مسخره میکنند و چه نقشههایی برای آسیب زدن به من کشیدهاند»
نویسنده به نحوی در مورد دشمنانش که او را همه روز متهم میکنند سخن میگوید که گویی اتهامات او سربازانی هستند که همه طول روز به او هجوم میآورند. ترجمۀ جایگزین: «دشمنان همۀ روز علیه من صحبت و مرا متهم میکنند»
اینجا در اصل از کلمه «لبها» استفاده شده که به سخن دشمنان اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین آن : «سخنان [حرفهای] دشمنانم» [در فارسی انجام شده]
این دو عمل نشاندهندۀ هر کاری است که مردم میکنند. ترجمۀ جایگزین: «هر کاری که میکنند»
«مکافات به ایشان برسان» نشاندهندۀ مجازات کردن آنهاست. آن چه ایشان کردهاند را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «ای خداوند آنها را موافق آن چه کردهاند، مجازات کن» یا «ای خداوند، آنها باعث رنج من شدهاند، پس خواهش میکنم بگذار آنها نیز رنج بکشند»
کلمه «قلب» کنایهای از طرز نگرش و احساسات آنها است و «غشاوه[بیشرمی]» به این معناست که به خاطر گناهانشان احساس گناه نکنند، اگرچه باید شرمنده باشند. این که آنها حتی شرمنده هم نیستند، دلیل بیشتری خواهد بود که خدا آنها را مجازات کند. ترجمۀ جایگزین: «تو به ایشان اجازه خواهی داد که به خاطر گناهانشان هیچ شرمی نداشته باشند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اسم معنای «لعنت» میتواند با فعل بیان شود. «لعنت کردن» یا «نفرین کردن» ترجمۀ جایگزین: «ایشان را لعنت کن» یا «ایشان را نفرین کن»
«از زیر آسمانها» نشاندهندۀ هر جایی روی زمین است. ترجمۀ جایگزین: «هر کجای این زمین که باشند»
1چگونه طلا زنگ گرفته و زر خالص منقلبگردیده است؟ سنگهای قدس به سر هر كوچه ریخته شده است.2چگونه پسران گرانبهای صهیون كه به زر ناب برابر میبودند، مثل ظروف سفالین كه عمل دست كوزهگر باشد شمرده شدهاند؟3شغالها تیز پستانهای خود را بیرون آورده، بچههای خویش را شیر میدهند. امّا دختر قوم من مانند شتر مرغِ برّی، بیرحم گردیده است.4زبان اطفال شیرخواره از تشنگی به كام ایشان میچسبد، و كودكان نان میخواهند و كسی به ایشان نمیدهد.5آنانی كه خوراك لذیذ میخوردند، دركوچهها بینوا گشتهاند. آنانی كه در لباس قرمز تربیت یافتهاند مزبلهها را در آغوش میكشند.6زیرا كه عصیان دختر قوم من از گناه سدوم زیاده است، كه در لحظهای واژگون شد و كسی دست بر او ننهاد.7نذیرگان او از برف، صافتر و از شیر، سفیدتر بودند. بدن ایشان از لعل سرختر و جلوه ایشان مثل یاقوت كبود بود.8امّا صورت ایشان از سیاهی سیاهتر شده است كه در كوچهها شناخته نمیشوند. پوست ایشان به استخوانهایشان چسبیده و خشك شده، مثل چوب گردیده است.9كشتگان شمشیر از كشتگان گرسنگی بهترند. زیرا كه اینان از عدم محصول زمین مجروح شده، كاهیده میگردند.10زنان مهربان، اولاد خود را میپزند به دستهای خویش. و آنها در هلاكت دختر قوم من غذای ایشان هستند.11خداوند غضب خود را به اتمام رسانیده، حدّت خشم خویش را ریخته است، و آتشی در صهیون افروخته كه اساس آن را سوزانیده است.12پادشاهان جهان و جمیع سكنه ربع مسكون باور نمیكردند كه عَدُوْ و دشمن به دروازههای اورشلیم داخل شود.13به سبب گناه انبیا و گناه كاهنانش، كه خون عادلان را در اندرونش ریختند.14مثل كوران در كوچهها نوان میشوند و از خون نجس شدهاند، كه لباس ایشان را لمس نمیتوانند كرد.15و به ایشان ندا میكنند كه دور شوید، نجس(هستید)! دور شوید، دور شوید، و لمس منمایید! چون فرار میكردند نوان میشدند و در میان امّتها میگفتند كه در اینجا دیگر توقّف نخواهند كرد.16خشم خداوند ایشان را پراكنده ساخته و ایشان را دیگر منظور نخواهد داشت. به كاهنان ایشان اعتنا نمیكنند و بر مشایخ، رأفت ندارند.17چشمان ما تا حال در انتظار اعانت باطل ما كاهیده میشود. بر دیدهبانگاههای خود انتظار كشیدیم، برای امّتی كه نجات نمیتوانند داد.18قدمهای ما را تعاقب نمودند به حّدی كه در كوچههای خود راه نمیتوانیم رفت. آخرت ما نزدیك است و روزهای ما تمام شده زیرا كه اجل ما رسیده است.19تعاقب كنندگان ما از عقابهای هوا تیزروتراند. ما را بر كوهها تعاقب میكنند و برای ما در صحرا كمین میگذارند.20مسیح خداوند كه نفخه بینی ما میبود در حفرههای ایشان گرفتار شد، كه دربارۀ او میگفتـم زیر سایه او در میان امّتها، زیست خواهیم نمود.21مسرور باش و شادی كن ای دختر ادوم كه در زمین عوص ساكن هستی! بر تو نیز این جام خواهد رسید و مست شده، عریان خواهی شد.22ای دختر صهیون سزای گناه تو تمام شد و تو را دیگر جلای وطن نخواهد ساخت. ای دختر ادوم، عقوبت گناه تو را به تو خواهد رسانید و گناهان تو را كشف خواهد نمود.
داستان ویران شدن یهودا در این باب ادامه دارد. قحطی، فرمانروایان و کاهنان را نابود کرد.
شعری تازه آغاز میشود.
See and and .
اینجا به نحوی دربارۀ اهالی اورشلیم سخن گفته شده که گویی طلایی هستند که دیگر براق نیست پس دیگر ارزشمند نیست. ترجمۀ جایگزین: «اهالی اورشلیم مانند طلایی هستند که دیگر برق ندارد. ایشان مانند طلایی خالص هستند که دیگر زیبایی ندارد»
فریادی است که اندوه نویسنده از این اتفاق را بیان میکند.
شاید به معبد اشاره دارد که خراب شده و سنگهایش در سرتاسر شهر پخش شدهاند. شاید هم کنایه از مردمی باشد که پراکنده شدهاند.
«هر جا که خیابانها به هم میرسند» یا «بر همۀ جادهها»
اینجا به نحوی دربارۀ مردم یک شهر سخن گفته شده که گویی پسران شهر هستند. این واژهها میتوانند به ۱) تنها مردان شهر اورشلیم اشاره داشته باشند یا ۲) به همۀ مردم اورشلیم اشاره داشته باشند.
نویسنده به نحوی دربارۀ پسران گرانبهای صهیون سخن میگوید که گویی مانند ظروف سفالین بیارزش به شمار میآیند. ترجمۀ جایگزین: «مردم آنها را مانند ظروف سفالین بیارزشی که کار دست کوزهگر هستند، میپندارند»
به دلیل کمبود غذا در شهر، مردم اورشلیم همۀ آن چه را که کودکانشان نیاز دارند، برای ایشان فراهم نمیکنند.
به این معناست که شغالهای مادر، بچه شغالها را غذا میدهند.
سگ وحشی درنده
اهالی اورشلیم با شتر مرغها مقایسه شدهاند، زیرا آنها نسبت به بچههای خود بیرحم هستند.
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است که اینجا به نحوی درباره آن سخن گفته شده که گویی یک زن است. نگاه کنید که مراثی ۲: ۱۱ را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «قوم من... هستند»
پرندهای بزرگ که بعضی از تخمهای خود را رها میکند
«کودکان شیرخوار آن قدر تشنه هستند که زبانشان به کامشان میچسبد»
در انگلیسی آمده است که «جشن میگرفتند» که یعنی «به مقدار زیاد میخوردند»
این مردم دیگر خانهای ندارند، بنابراین در کوچهها زندگی میکنند.
میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که با پوشیدن لباس قرمز[لباسهایی از ارغوان] بزرگ شدهاند» یا «آنانی که هنگام بزرگ شدن لباس قرمز[ارغوانی] میپوشیدند»
این عبارت کنایهای از چیزهای لوکس، گران قیمت و لباسهای راحت است که دست کم، برخی از آنها احتمالا قرمز بودند. ترجمۀ جایگزین: «لباسهای لوکس یا مجلل»
به این دلیل که دیگر خانه و رختخواب نرم ندارند، چنین شرایطی دارند.
در ترجمۀ انگلیسی و یک ترجمۀ فارسی به جای «عصیان» اسم معنای «مکافات» آمده است که میتواند با فعل «مکافات شدن» یا «مجازات شدن» نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «دختر قوم من جدیتر از سدوم مکافات شد»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی دربارۀ آن سخن گفته شده که گویی یک زن است. نگاه کنید که در مراثی ۲: ۱۱ چگونه ترجمه شده است. ترجمۀ جایگزین: «قوم من»
«که» به سدوم اشاره دارد و میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «که خدا در لحظهای آن را ویران کرد»
در ترجمۀ انگلیسی به شکل مجهول گفته شده است (هیچ دستی بر او نهاده نشد) که میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس دستی بر او ننهاد»
در انگلیسی به جای «دست نهادن» فعل [wring] آمده است (به معنای بهم مالیدن دستها). گاهی افراد هنگامی که نگران هستند و نمیتوانند مشکلی را حل کنند، دستان خود را به هم میمالند و پیچ و تاب میدهند، بنابراین مالیدن دستان در اینجا نشاندهندۀ نگرانی است. واژۀ «او» به اورشلیم اشاره دارد که «دختر قوم من» نامیده شد. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس برای او نگران نبود»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) نذیرگان( در ترجمۀ انگلیسی : رهبران) اورشلیم زیبا منظر بودند، زیرا از لحاظ بدنی سلامت بودند یا ۲) نذیرگان از نظر اخلاقی مانند برف تازه و شیر که سپید هستند، پاک بودند.
«نذیرگان[برگزیدگان یا رهبران در ترجمه های دیگر] اورشلیم»
«بدن ایشان از لعل(مرجان) قرمزتر بود.» بر این دلالت دارد که ایشان سلامت بودند. ترجمۀ جایگزین: «بدن ایشان سالم و قرمز بود»
جسمی قرمز رنگ و به سختی سنگ که از اقیانوس بدست میآید و برای دکوراسیون بکار میرفته است.
سنگی آبی رنگ و قیمتی که در جواهرسازی از آن استفاده میشود.
شاید به این دلیل که ۱) خورشید پوست این نذیرگان را تیره کرده است یا ۲) دودۀ آتشی که اورشلیم را سوزاند صورتشان را پوشانیده است.
میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «هیچ کس نمیتواند ایشان را بشناسد»
بر این دلالت دارد که عضله یا چربی زیادی در زیر پوستشان باقی نمانده است.
پوست خشک آنها با خشکی چوب مقایسه شده است.
در اینجا «شمشیر» نشان دهندۀ حملۀ دشمن است. میتواند به حالت معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که سربازان دشمن ایشان را کشتهاند»
کلمه «گرسنگی» نشان دهندۀ مردن از گرسنگی است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که از گرسنگی مردند»
«که...بیاندازه لاغر و ضعیف میگردند»
«محصول زمین» کنایه از خوراک است. اینجا به نحوی دربارۀ کمبود خوراک سخن گفته شده که گویی شمشمیری است که مردم را مجروح میکند. ترجمه جایگزین: «که به خاطر کمبود غذا مرد»
در اینجا زنان بوسیلۀ «دستانشان» نشان داده میشوند. زنانی که در گذشته مهربان بودهاند، بخاطر گرسنگی شدید دیگر با فرزندان خویش مهربان نبودند؛ بلکه آنها را به عنوان خوراک میپختند. ترجمۀ جایگزین: «زنان مهربان» یا «زنانی که در گذشته مهربان بودند»
«فرزندان ایشان غذای این زنان شدند»
این نامی شاعرانه برای اورشلیم است و اینجا به نحوی درباره آن سخن گفته شده که گویی یک زن است. ببینید که در مراثی ۲: ۱۱ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «قوم من»
خداوند[یهوه] بسیار خشمگین بود و به هر طریق میخواست نشان بدهد که خشمگین است.
طوری دربارۀ این که خدا قوم خود را مجازات میکند صحبت کرده است که انگار خشم او مایعی داغ و سوزاننده است که او بر روی مردم ریخته است. ترجمۀ جایگزین: «به دلیل حدّت خشمش، او قوم خود را مجازات کرد» یا «در حدّت خشم خویش نسبت به قومش، واکنش نشان داد»
این نشان میدهد که خدا باعث شده است که دشمنان اسرائیل شروع به برافروختن آتشی در اورشلیم بکنند. ترجمۀ جایگزین: «او باعث شد که آتشی در صهیون افروخته شود»
«اساس آن» نشاندهندۀ کل شهر است، حتی آن قسمت شهر که ویران شدنش طول کشید. ترجمۀ جایگزین: «که همۀ شهر و حتی اساس آن را سوزاند»
«پادشاهان جهان و بقیه ساکنان دنیا باور نمیکردند»
این دو واژه اصولا یک معنی دارند و بر مردمی تاکید دارند که میخواستند به اورشلیم آسیب بزنند. ترجمۀ جایگزین: «هر دشمنی» یا «هر کدام از دشمنان اورشلیم»
این دو عبارت معنی یکسانی دارند و بر این تاکید دارد که این رهبران روحانی به مقدار زیادی برای سقوط اورشلیم مقصر بودند. ترجمۀ جایگزین: «به سبب گناهان وحشتناک انبیا و کاهنانش»
هم کاهنان و هم انبیا به دلیل انجام قتل گناهکار بودند. در اینجا «خون ریختن» نشان دهندۀ به قتل رسانیدن است. ترجمۀ جایگزین: «که عادلان را کشتند»
طوری دربارۀ کاهنان و انبیا گفته شده است که انگار کور بودند زیرا بدون این که بدانند به کجا میروند در کوچهها سرگردان بودند. ترجمۀ جایگزین: «آنها شبیه نابینایان در کوچهها سرگردان بودند.»
در اینجا «نجس» نشاندهندۀ پذیرفته نشدن توسط خداست. به این دلیل که کاهنان و انبیا مردم را کشته بودند، بر طبق آیین ناپاک بودند و نمیتوانستند خدا را بپرستند یا با مردم عادی باشند.
«به خاطر خونی که ریخته بودند نجس شده بودند» معانی محتمل از این قرارند: ۱) این خون بر روی لباسهای ایشان بود ۲) «خون» کنایهای از قتل است.
«بروید، شما نجس هستید!»
«بروید، بروید، و ما را لمس نکنید!»
«انبیا و کاهنان را پراکنده ساخته است»
در اینجا «ایشان را منظور داشتن» نشان دهندۀ اهمیت دادن و کمک کردن به ایشان است. ترجمۀ جایگزین: «او دیگر به ایشان اهمیت نمیدهد»
کاهیده شدن چشمان ایشان نشاندهندۀ جستجو کردن آنها و عدم دستیابی به آن چیزی است که در پیاش بودند. این جمله بر آن چه که آنها سخت تلاش میکردند پیدا کنند، تأکید دارد. ترجمۀ جایگزین: «ما به چشم انتظار بودن ادامه دادیم، اما نتوانستیم کسی را پیدا کنیم که به ما کمک کند»
اسم معنای «اعانت» میتواند با یک فعل نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «اعانت مردم به ما»
بدون موفقیت (بیهوده)
«بر دیدهبانگاههای خود انتظار کشیدن» در اینجا نشاندهندۀ امیدواری است. میتواند به شکلی روشن بیان شود که آنها امیدوار بودند امتّی بیایند و نجاتشان بدهند. ترجمۀ جایگزین: «ما امیدوار بودیم که امتّی بیایند و ما را نجات بدهند، اما این ما را نجات نداد»
اینجا «قدمهای ما» نشاندهندۀ جایی است که رفتند. ترجمۀ جایگزین: «دشمنان ما هر جایی که رفتیم ما را تعاقب نمودند[دنبال کردند]»
«نزدیک» در اینجا کنایهای از «بزودی» است. ترجمۀ جایگزین: «آخرت ما بزودی خواهد رسید» یا «دشمنانمان بزودی ما را نابود میکنند»
معانی محتمل از قرار زیرند: ۱) «آخرت ما» به پایان حیات شهرشان اشاره دارد، زیرا دشمنانشان شهر را نابود میکردند و آنها را اسیر میساختند. ترجمۀ جایگزین: «نابودی ما» یا «اسارت ما» یا ۲) «آخرت ما» به پایان زندگی ایشان اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «مرگ ما» یا «زمان مرگ ما فرا رسیده است»
در انگلیسی آمده است: «روزهای ما شمرده شده» که شمرده شدن نشاندهندۀ آن است که این روزها آن قدر کم هستند که به آسانی میتوانند شمرده شوند. ترجمۀ جایگزین: «زمان بسیار کوتاهی داشتیم»
واژۀ «رسیده» به این معناست که آن چه که انتظار کشیده بودند، اینک در حال پیش آمدن بود. ترجمۀ جایگزین: «اینک زمان برای ما به پایان رسیده است» یا «دشمنانمان به ما حمله کردند»
نویسنده سرعت تعاقبکنندگانشان را با سرعت پرواز عقاب مقایسه میکند. عقابها با سرعت بسیار بالایی پرواز میکنند تا حیوانات دیگر را شکار کنند. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که ما را تعاقب میکنند[از پی ما میآیند] از عقابها نیز تیزورتر هستند»
«در انتظارند تا بر ما یورش بیاورند»
کلمه «حفره» به نقشههای دشمنان برای دستگیری او اشاره دارد. میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «مسیح خداوند کسی بود که دشمنان ما با نقشههایشان او را گرفتار کردند یا اسیر ساختند» یا «دشمنان ما نقشه کشیدند تا پادشاه ما را گرفتار کنند و آنها او را گرفتار کردند»
این جمله به همراه نقل قولی که پس از آن میآید به ما اطلاعات بیشتری دربارۀ پادشاه میدهد. این نقل قول نشان میدهد که پیش از آنکه پادشاه گرفتار شود، مردم امیدوار بودند که او برای ایشان چه کاری بکند. میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «با وجود این که دربارۀ او گفته بودیم»
در اینجا «سایه او» نشاندهندۀ آن است که او از آنها محافظت میکند. ترجمۀ جایگزین: «تحت مراقبت او، ما در میان امتّها زندگی خواهیم کرد» یا «اگرچه در میان امتّها زندگی کنیم، او از ما محافظت خواهد کرد»
«مسرور باش» و «شادی کن» اساسا یک معنی دارند و بر شدت شادی تأکید دارند. نویسنده این واژهها را به کار میبرد تا مردم را مسخره کند. او میدانست که مردم ادوم از ویرانی اورشلیم خوشحال میشدند. ترجمۀ جایگزین: «شادی بسیار بکنید»
طوری دربارۀ مردم سرزمین ادوم سخن گفته شده است که انگار یک زن هستند. آنها دشمن اسرائیل بودند.
جام کنایهای از شراب است. شراب کنایهای از مجازات است. ترجمۀ جایگزین: «اما خداوند[یهوه] تو را نیز مجازات خواهد کرد»
طوری دربارۀ مردم اورشلیم صحبت شده است که انگار یک زن است.
مجازات تو به پایان خواهد رسید. سزای گناه میتواند با فعل «مجازات شدن» یا «تنبیه شدن» بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «خداوند[یهوه] از مجازات تو دست خواهد کشید»
«خداوند[یهوه] دیگر نمیگذارد که عمر تو در تبعید سپری شود» یا «خداوند[یهوه] دیگر تو را در تبعید نگاه نخواهد داشت»
اینجا به نحوی دربارۀ گناهانی که دیگران از آنها خبر ندارند سخن گفته شده که گویی این گناهان پوشیده شدهاند. کشف شدن نشاندهندۀ آن است که میگذارد دیگر مردمان دربارۀ آنها بدانند. ترجمۀ جایگزین: «او گناهان تو را به نمایش خواهد گذاشت» یا «او باعث خواهد شد که مردمان دیگر بدانند که تو چگونه گناه کردهای»
1ای یهوه آنچه بر ما واقع شد به یاد آور و ملاحظه فرموده، عار ما را ببین.2میراث ما از آن غریبان و خانههای ما از آنِ اجنبیان گردیده است.3ما یتیم و بی پدر شدهایم و مادران ما مثل بیوهها گردیدهاند.4آب خود را به نقره مینوشیم و هیزم ما به ما فروخته میشود.5تعاقب كنندگان ما به گردن ما رسیدهاند و خسته شده، راحت نداریم.6با اهل مصر و آشور دست دادیم تا از نان سیر شویم.7پدران ما گناه ورزیده، نابود شدهاند و ما متحمّل عصیان ایشان گردیدهایم.8غلامان بر ما حكمرانی میكنند و كسی نیست كه از دست ایشان رهایی دهد.9از ترس شمشیر اهل بیابان، نان خود را بخطر جان خویش مییابیم.10پوست ما به سبب سمومِ قحط مثل تنور سوخته شده است.11زنان را در صهیون بیعصمت كردند و دوشیزگان را در شهرهای یهودا.12سروران از دست ایشان به دار كشیده شده و به مشایخ اعتنا ننمودند.13جوانان سنگهای آسیا را برمیدارند و كودكان زیر بار هیزم میافتند.14مشایخ از دروازهها نابود شدند و جوانان از نغمهسرایی خویش.15شادی دل ما نیست شد و رقص ما به ماتم مبدّل گردید.16تاج از سر ما افتاد، وای بر ما زیرا كه گناه كردیم.17از این جهت دل ما بیتاب شده است و به سبب این چیزها چشمان ما تار گردیده است.18یعنی به خاطر كوه صهیون كه ویران شد و روباهان در آن گردش میكنند.19امّا تو ای یهوه تا ابدالا´باد جلوس میفرمایی و كرسی تو تا جمیع دهرها خواهد بود.20پس برای چه ما را تا به ابد فراموش كرده و ما را مدّت مدیدی ترك نمودهای.21ای یهُوَه ما را بسوی خود برگردان و بازگشت خواهیم كرد و ایام ما را مثل زمان سلف تازه كن.22و الاّ ما را بالّكل ردّ نمودهای و بر ما بینهایت غضبناك شدهای.
یهودا به خاطر گناه خود نابود شد. زندگی آنها به عنوان اسیر بسیار دشوار بود. نویسنده از خود میپرسد که آیا خدا تا ابد از آنها خشمگین خواهد بود.
and )
شعر تازهای آغاز میشود.
See and and .
«به یاد آور» در اینجا یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ای خداوند[یهوه] دربارۀ آن چه بر ما واقع شد(گذشت) بیاندیش»
«به وضعیت شرمآوری که در آن هستیم نگاه کن»
این فکر که داشتههایشان از آنِ دیگران شده میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. از آنجایی که در بخش دوم جمله نیز همان معنی برداشت میشود، آن واژهها میتوانند تکرار شوند. ترجمه جایگزین: «تو میراث ما را به غریبهها دادهای؛ تو خانههای ما را به اجنبیان(خارجیها) دادهای» یا «تو اجازه دادهای که غریبان صاحب میراث ما بشوند؛ تو اجازه دادهای که اجنبیان صاحب خانههای ما بشوند»
اهالی اورشلیم هیچ کس را نداشتند تا از آنها محافظت بکند، زیرا مردان یا در جنگ کشته شده یا به تبعید رفته بودند. طوری دربارۀ مردم که پدران و شوهران خود را از دست دادهاندسخن میگوید که گویی که در حقیقت یتیم و بیوه شدهاند.
این دو جمله یک معنی دارند و بر این تأکید دارند که مردم دیگر پدر ندارند. ترجمه جایگزین: «یتیمانی شدهایم که پدر ندارند»
این بدان معناست که دشمنانشان وادارشان میکنند که برای آب و هیزمی که روزی رایگان بود، پول بپردازند. ترجمه جایگزین: «باید به دشمنانمان نقره بدهیم تا بتوانیم آبی که متعلق به خودمان است بنوشیم و هیزم خودمان را به دست بیاوریم»
میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «دشمنانمان هیزم خودمان را به ما میفروشند»
«دشمنانمان که ما را تعقیب میکنند». به ارتش بابلیها اشاره دارد.
دربارۀ «راحت داشتن» طوری صحبت میکند که انگار «راحتی» شئی است که آن را ندارند. ترجمه جایگزین: «نمیتوانیم راحت باشیم»
«دست دادیم» یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ما با مصر و آشور پیمانی بستهایم که بتوانیم خوراک برای خوردن داشته باشیم» یا «خود را به مصر و آشور تسلیم کردهایم تا خوراک کافی برای زنده ماندن داشته باشیم»
به این اشاره دارد که آنها مردهاند. ترجمه جایگزین: «مردهاند»
در اینجا «عصیان» نشان دهندۀ مجازاتی است که آنها به خاطر گناه پدرانشان متحمّل شدهاند. ترجمه جایگزین: «ما متحمّل مجازات گناه ایشان گردیدهایم»
معانی محتمل از این قرار هستند: ۱) «اینک کسانی که خودشان در بابل بردگی اربابان خویش را میکنند، بر ما حکمرانی میکنند» یا ۲) «کسانی که در بابل برده بودند، اینک بر ما حکمرانی میکنند»
در اینجا «دست» به کنترل کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که ما را از کنترل آنها رهایی دهد»
در اینجا «نان» به طور کلی به خوراک اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خوراک»
در اینجا راهزنانی که شمشیر دارند، به وسیله «شمشیرهایشان» تصویر شدهاند. ترجمه جایگزین: «زیرا راهزنانی در بیابان هستند که دیگران را با شمشیر میکشند»
دربارۀ بدنهای مردمانی صحبت میکند که مثل تنور داغ شده و سوخته است. این مردم به خاطر گرسنگیشان تب کردهاند. ترجمۀه جایگزین: «پوست ما مانند تنور داغ شده است و تب بالایی داریم زیرا بیاندازه گرسنه هستیم»
این دو جمله معانی یکسانی دارند و بر این تأکید دارند که زنان مورد تجاوز قرار گرفتهاند. واژههای «بیعصمت کردند» برای بخش دوم جمله نیز برداشت میشوند و میتوانند تکرار شوند. ترجمه جایگزین: «زنان را در صهیون بیعصمت کردند، و دوشیزگان را در شهرهای یهودا بیعصمت کردند»
میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «دشمنان ما زنان و دوشیزگان را ... بیعصمت کردند»
معانی محتمل از این قرار هستند: ۱) واژۀ «ایشان» به دشمنانشان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با دستان خودشان سروران را به دار کشیدند» یا ۲) آنها دستان هر یک از سروران را با یک سر طناب بستند و سپس به سر دیگر طناب گره زدند تا پایهای سروران نتواند به زمین برسد.
میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «آنها هیچ احترامی برای مشایخ قائل نشدند»
در برخی ترجمهها نوشته شده است که جوانان مجبور به برداشتن سنگهای آسیا و گرداندن آنها شدهاند که میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «آنها مردان جوان را وادار به برداشتن سنگهای آسیاب میکنند»
کودکان(پسر بچهها) مجبور شدهاند که بار هیزم را جابهجا کنند. ترجمه جایگزین: «کودکان تلوتلو میخورند، زیرا وادار شدهاند که بار هیزم را جابهجا کنند» یا «آنها کودکان را وادرا میکنند تا بار هیزم را جابهجا کنند که یا باعث تلوتلو خوردن ایشان میشود»
اینجا جایی بود که مشایخ مشاوره حقوقی میدادند و مردم نیز ملاقاتهای اجتماعیشان را در آنجا انجام میدادند.
نواختن موسیقی (نغمه سرایی) بخشی از زندگی اجتماعی در دروازههای شهر بود. اینجا دربارۀ مردان جوان که دیگر نغمهسرایی نمیکردند طوری سخن میگوید که انگار نواختن موسیقی مکانی است که آن را ترک کردهاند. ترجمه جایگزین: «جوانان از نغمهسرایی دست کشیدهاند»
در اینجا واژه «دل» به کلیت یک فرد اشاره دارد و بر احساسات آنها تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «شادی ما»
معانی محتمل از این قرار هستند: ۱) «ما دیگر برای جشن گرفتن گل بر سرمان نمیزنیم» یا ۲) «تاج» بازنمود «پادشاه» است و «سر» ایشان نشاندهندۀ جایی برای اقتدار بر مردم است. ترجمۀ جایگزین: «ما دیگر پادشاه نداریم»
«دل» نشاندهندۀ احساسات است. دربارۀ ناامید شدن فرد طوری صحبت میکند که انگار احساسات ایشان دچار بیتابی شده است. ترجمۀ جایگزین: «ما به این دلیل ناامید شدهایم»
این بدان معناست که به دلیل این که گریه میکنند دیدن برای ایشان سخت شده است. ترجمۀ جایگزین: «ما به سختی میتوانیم ببینیم، زیرا چشمانمان پر از اشک است»
در اینجا «کوه صهیون» به اورشلیم اشاره دارد. عبارت «ویران شد» به این معناست که کسی آنجا زندگی نمیکند.
در ترجمه انگلیسی «شغال» نوشته شده است. شغالها سگهای وحشی هستند. ببینید آن را در مراثی۴: ۳ چگونه ترجمه کردهاید.
در اینجا جلوس کردن، نشاندهندۀ حکمفرمایی به عنوان پادشاه است. ترجمۀ جایگزین: «مانند پادشاه حکمرانی میکنی»
این یک اصطلاح است. ترجمۀ جایگزین: «برای همیشه»
نویسنده این پرسشهای بدیهی را به کار میبرد تا احساسات خود را نسبت به این که خداوند[یهوه] آنها را فراموش کرده است، نشان دهد. این پرسشها میتواند به صورت جمله خبری نیز نوشته شود. ترجمه جایگزین: «مانند این است که تو ما را برای همیشه فراموش خواهی کرد یا برای مدت مدیدی[ زمانی بسیار دراز] نزد ما بازنمیگردی!»
در انگلیسی نوشته شده است «برای همۀ روزهای عمرت» که این اصطلاح به طول عمر خدا اشاره دارد. از آن جایی که خدا تا ابد زندگی میکند، میتواند «تا ابد» نیز ترجمه شود. شاید نویسنده درباره مدت زمانی که باور دارد خدا آنها را ترک کرده، غلو کرده و از صنعت مبالغه استفاده نموده است. ترجمه جایگزین: «تا زمانی که زنده هستی» یا «تا ابد»
«ما را به سوی خود بازگردان»
معانی محتمل از این قرارند: ۱) نویسنده میترسد که شاید خداوند[یهوه] آن قدر از آنها غضبناک باشد که نخواهد آنها را برگرداند یا ۲) میگوید که خداوند[یهوه] غضبناکتر از آن است که آنها را بازگرداند.
طوری دربارۀ غضبناک بودن خداوند[یهوه] سخن میگوید که انگار خشم او قابل اندازهگیری نیست. این یک مبالغه است. ترجمۀ جایگزین: «به شدت نسبت به ما غضبناک هستی»
1و در روز پنجم ماه چهارم سال سیام، چونمن در میان اسیران نزد نهر خابور بودم، واقع شد كه آسمان گشوده گردید و رؤیاهای خدا را دیدم.2در پنجم آن ماه كه سال پنجم اسیری یهویاكین پادشاه بود،3كلام یهوه بر حزقیال بن بوزی كاهن نزد نهر خابور در زمین كلدانیان نازل شد و دست خداوند در آنجا بر او بود.4پس نگریستم و اینك باد شدیدی از طرف شمال برمیآید و ابر عظیمی و آتش جهنده و درخشندگیای گرداگردش و از میانش یعنی از میان آتش، مثل منظر برنج تابان بود.5و از میانش شبیه چهار حیوان پدید آمد و نمایش ایشان این بود كه شبیه انسان بودند.6و هریك از آنها چهار رو داشت و هریك از آنها چهار بال داشت.7و پایهای آنها پایهای مستقیم و كف پای آنها مانند كف پای گوساله بود و مثل منظر برنج صیقلی درخشان بود.8و زیر بالهای آنها از چهار طرف آنها دستهای انسان بود و آن چهار رویها و بالهای خود را چنین داشتند.9و بالهای آنها به یكدیگر پیوسته بود و چون میرفتند رو نمیتافتند، بلكه هریك به راه مستقیم میرفتند.10و امّا شباهت رویهای آنها (این بود كه) آنها روی انسان داشتند و آن چهار روی شیر بطرف راست داشتند و آن چهار روی گاو بطرف چپ داشتند و آن چهارروی عقاب داشتند.11و رویها و بالهای آنها از طرف بالا از یكدیگر جدا بود و دو بال هریك به همدیگر پیوسته و دو بال دیگر بدن آنها را میپوشانید.12و هر یك از آنها به راه مستقیم میرفتند و به هر جایی كه روح میرفت آنها میرفتند و درحین رفتن رو نمیتافتند.13و امّا شباهت این حیوانات (این بود كه) صورت آنها مانند شعلههای اخگرهای آتش افروخته شده، مثل صورت مشعلها بود. و آن آتش در میان آن حیوانات گردش میكرد و درخشان میبود و از میان آتش برق میجهید.14و آن حیوانات مثل صورت برق میدویدند و برمیگشتند.15و چون آن حیوانات را ملاحظه میكردم، اینك یك چرخ به پهلوی آن حیوانات برای هر روی (هركدام از) آن چهار بر زمین بود.16و صورت چرخها و صنعت آنها مثل منظر زبرجد بود و آن چهار یك شباهت داشتند. و صورت و صنعت آنها مثل چرخ در میان چرخ بود.17و چون آنها میرفتند، بر چهار جانب خود میرفتند و در حین رفتن به هیچ طرف میل نمیكردند.18و فلكههای آنها بلند و مهیب بود و فلكههای آن چهار از هر طرف از چشمها پر بود.19و چون آن حیوانات میرفتند، چرخها در پهلوی آنها میرفت و چون آن حیوانات از زمین بلند میشدند، چرخها بلند میشد.20و هرجایی كه روح میرفت آنها میرفتند، به هر جا كه روح سیر میكرد و چرخها پیش روی آنها بلند میشد، زیرا كه روح حیوانات در چرخها بود.21و چون آنها میرفتند، اینها میرفت و چون آنها میایستادند، اینها میایستاد. و چون آنها از زمین بلند میشدند، چرخها پیش روی آنها از زمین بلند میشد، زیرا روح حیوانات در چرخها بود.22و شباهت فلكی كه بالای سر حیوانات بود مثل منظر بلّورِ مهیب بود و بالای سر آنها پهن شده بود.23و بالهای آنها زیر فلك بسوی یكدیگر مستقیم بود و دو بال هریك از این طرف میپوشانید و دو بال هر یك از آن طرف بدنهای آنها را میپوشانید.24و چون میرفتند، من صدای بالهای آنها را مانند صدای آبهای بسیار، مثل آواز حضرت اعلی و صدای هنگامه را مثل صدای فوج شنیدم؛ زیرا كه چون میایستادند بالهای خویش را فرو میهشتند.25و چون در حین ایستادن بالهای خود را فرو میهشتند، صدایی از فلكی كه بالای سر آنها بود مسموع میشد.26و بالای فلكی كه بر سر آنها بود شباهتِ تختی مثل صورت یاقوت كبود بود و برآن شباهتِ تخت، شباهتی مثل صورت انسان بر فوق آن بود.27و از منظر كمر او بطرف بالا مثل منظر برنج تابان، مانند نمایش آتش در اندرون آن و گرداگردش دیدم. و از منظر كمر او به طرف پایین مثل نمایش آتشی كه از هر طرف درخشان بود دیدم.28مانند نمایش قوس قزح كه در روز باران در ابر میباشد، همچنین آن درخشندگی گرداگرد آن بود. این منظرِ شباهتِ جلال یهوه بودو چون آن را دیدم، به روی خود در افتادم و آواز قائلی را شنیدم،
حزقیال رویایی از خدا دید که خدا به واسطه آن حزقیال را به خدمت نبوت فرا میخواند.
and )
این سیامین سال زندگی حزقیال است.
«روز پنجم از ماه چهارم» این قسمت به ماه چهارم از تقویم عبرانی[یهودی] اشاره دارد. روز پنجم از این ماه آخر ماه ژوئن در تقویم غربی[میلادی] است.
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
کلمه «من» به حزقیال اشاره دارد. «من یکی از اسرا بودم»
«خدا اموری غیر عادی را به من نشان داد»
این نهری است که مردم در کلده حفر کرده بودند تا باغهای خود را آبیاری کنند. «رود کِبار»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حزقیال به نحوی از خود سخن میگوید که گویی کسی دیگر است. ترجمه جایگزین: «برای من، حزقیال...در آنجا بر من»
اصطلاح «کلام یهوه بر» برای معرفی پیغامی خاص از سوی خدا به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به حزقیال پیغامی داد»
این اسم یک مرد است.
کلمه «دست» معمولاً به قدرت یا عمل شخص اشاره دارد. بودن دست کسی بر دیگری به معنای قدرت داشتن نسبت به اوست. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] او را کنترل میکرد»
خدا در عهد عتیق، خود را با این نام بر قومش آشکار کرد. برای ترجمه این کلمه به صفحه مربوط به نحوه ترجمه آن مراجعه کنید.
حزقیال همچنان رویای خود را توصیف میکند.
این قسمت به طوفانی اشاره دارد که با باد فراوان همراه است.
اگر رو به روی جهتی بایستید که خورشید از آن سو طلوع میکند، سمت چپ شما شمال است.
این قسمت را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد: «طوفانی با ابر عظیم و آتشی فروزنده از درون آن»
معانی محتمل: ۱) «آذرخشی فروزنده» یا ۲) «آدرخشی مستمر»
«نوری درخشان از میان و درون ابر»
«زرد روشن مثل کهربا» یا «زرد روشن» یا «زرد براق»
سمْقی سخت و زرد که برای تزئین جواهرات استفاده میشد.
«در طوفان»
اسم معنای «شبیه» بدان معناست که حزقیال چیزی مانند آنها دیده بود. این کلمه را میتوان در قالب عبارتی فعلی نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که شبیه آن چهار موجود بود»
اسم معنای «نمایش[ظاهر]» را میتوان در قالب عبارت فعلی نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این طور به نظر میرسیدند»
اسم معنای «شبیه» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چهار موجود که شبیه انسان بودند»
«هر یک از آنها چهار چهره و بال متفاوت داشت.» هر یک از موجودات صورتی در جلو، عقب و کنارههای سر خود داشت.
حزقیال همچنان رویای خود را توصیف میکند.
«پاهای آنها شبیه سُم گوساله بود» یا «پای آنها مثل پای گوسالهها بود»
قسمت سخت پای گوساله
«مثل برنجی درخشان که صیقل داده شده بود.» این قسمت پای آن موجودات را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «مثل برنج صیقل داده شده میدرخشیدند»
«چهار طرف بدن ما»
«بال و صورت هر چهار موجود چنین بود»
«این موجودات هنگام حرکت، نمیچرخیدند»
حزقیال همچنان رویای خود را توصیف میکند.
حزقیال سیمای جلویی آن موجودات را توصیف میکند. اسم معنای «شباهت» یعنی آن چه حزقیال دید مانند چهره انسان بود. این قسمت را میتوان به عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سیمای هر موجود، مثل چهره انسان بود»
«سیمای سمت راست هر یک، مثل چهره شیر بود»
«سیمای سمت چپ هر یک شبیه گاو بود»
«سیمای پشت سر هر یک مثل عقاب بود»
«هر یک از آن موجودات بال خود را به نحوی نگه میداشتند که بال موجود دیگر که کنار خود را لمس کند و بال دیگر بال موجود دیگر را که سوی مقابل بود، لمس کند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد: «دو بال دیگر بدنش را میپوشاندند»
«هر موجود با روی خود به جلو حرکت میکرد»
حزقیال همچنان رویای خود را توصیف میکند.
اسم معنای «شباهت» یعنی آن چه حزقیال دید مثل آنها بود. کلمات «شباهت» و «صورت» اسامی معنایی هستند که میتوان آنها را به فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ظاهر آن موجودات مثل اخگری سوزان بود»
«آذرخش از آتش بیرون آمد»
رعد افروخته و به سرعت محو میشد و آن موجودات از جایی به جای دیگر حرکت میکردند. اسم معنای «صورت» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن موجودات به آرامی عقب و جلو میرفتند و شبیه آذرخش بودند»
حزقیال همچنان رویای خود را تعریف میکند.
«این است ظاهر چرخها و نحوه...ساخته شدن آنها»
زبرجد نوعی سنگ قیمتی، شفاف و به رنگ زرد یا طلایی است. «شفاف و زرد مثل زبرجد» یا «شفاف و زرد مثل سنگی ارزشمند»
اسم معنای «شباهت» به ظاهر آن چهار چرخ اشاره دارند. این کلمه را میتوان در قالب عبارت فعلی نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هر چهار چرخ یک شکل بودند»
اسامی معنای «صورت» و «صنعت» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «انگار که چرخی از درون چرخ دیگر رد شده بود»
حزقیال همچنان رویای خود را توصیف میکند.
معانی محتمل: ۱) «آنها» به آن موجودات اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «مستقیم به چهار جانبی که نگاه میکردند، میرفتند» یا ۲) «آنها» به چرخها اشاره دارند.
«لبههای چرخ چنین بودند»
«لبههای چرخها بسیار بلند و مهیب بودند» یا «لبههای آنها بلند و ترسناک بودند»
«چون لبهها، چشمهای فراوانی به دور خود داشتند»
آن موجودات بعد از ترک زمین در هوا پرواز میکردند. ترجمه جایگزین: «پس وقتی آن موجودات زمین را ترک کردند، به هوا رفتند»
«چرخها نیز زمین را ترک کرده و به هوا رفتند»
کلمه «آنها» به آن موجودات اشاره دارد.
«چرخها با مخلوقات زنده به آسمان برخاستند»
معانی محتمل: ۱) حزقیال به نحوی از «حیوانات» که در آیه ۱۹ آمده، سخن میگوید که گویی یک حیوان هستند. ترجمه جایگزین: «روح موجودات در چرخ بود» یا ۲) حزقیال اینجا از یک اصطلاح استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «روح زندگی[حیات] در چرخها بود» یا «روحی زنده در چرخها بود» ۳) روحی که در موجودات و چرخها بود، یکی است. ترجمه جایگزین: «همان روح که به موجودات جان داده بود، به چرخها نیز جان داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است
اسم معنای «شباهت» به معنای آن است که حزقیال چیزی را دید که شبیه «فلک[گنبدی]» است. این کلمه را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی که شبیه گنبدی بلند به نظر میرسید»
بلور مثل توپی تو خالی و دو نیم شده است. «منظر[گسترده]» به معنای بسیار بزرگ است. «کاسهای بزرگ و وارو» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«یخی مهیب» یا «بلوری که باعث حیرت بینندگان میشود»
«گنبدی بزرگ که بالای سر مخلوقات پهن شده است» یا «گنبدی عظیم که بالای سر آن موجودات فضای زیادی را گرفته است»
«زیر آن گنبد»
«هر یک از آن موجودات دو بال دیگر داشتند که با آنها بدنهای خود را میپوشاندند»
حزقیال همچنان در مورد رویای آن موجودات سخن میگوید.
معانی محتمل دیگری که کلمات «چون میرفتند» ممکن است به آنها اشاره داشته باشند: ۱) تمام سخنانی که بعد در این آیه آمدهاند «و چون میرفتند، من صدای بالهای آنها را مانند صدای آبهای بسیار، مثل آواز حضرت اعلی و صدای هنگامه را مثل صدای فوج شنیدم» یا ۲) کلماتی که در ادامه خود این عبارت آمدهاند «صدای بالهای آنها را مانند صدای آبهای بسیار...شنیدم»
این جملات کامل نیستند، چون حزقیال به این روش هیجان خود از آن چه دیده بود را نشان میداد. این جملات را میتوان در قالب جملات کامل ترجمه کرد: «بالها مانند آب...صدا میدادند. آنها مثل...هنگامه. مثل طوفان صدا...میدادند. مثل...سپاهی شنیده میشدند» [در فارسی انجام شده]
این قسمت به معنای «آب فراوان» است. این کلمه میتواند به نهری با صدایی بلند یا آبشاری بزرگ یا موجی خروشان بر اقیانوس اشاره داشته باشد. همه موارد ذکر شده صدایی بسیار بلند دارند.
کتاب مقدس گاهی برای اشاره به صدای رعد از عبارت «آواز حضرت اعلی» استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «مثل صدای خدای متعال بود» یا «مثل تندری از آن متعال صدا داد»
معانی محتمل: ۱) «مثل صدای طوفانی مهیب» یا ۲) «مثل صدای جمعیتی فراوان» ترجمه جایگزین: «صدایی مثل صدای طوفانی بزرگ بود» یا «صدای آن به بلندی جمعیتی فراوان بود» [در فارسی انجام شده]
«وقتی آن موجودات از حرکت ایستادند»
«آن موجودات گذاشتند تا بالهایشان از کنارشان آویزان بمانند.» بالهای آنها هنگامی که پرواز نمیکردند در چنین وضعیتی قرار میگرفتند.
«کسی که بالای فلک[گنبد] بود سخن گفت.» اگر لازم است که صاحب صدا را مشخص کنید احتمالاً باید به صدای خداوند[یهوه] اشاره کنید. (حرقیال ۱: ۳)
«فلکی[گنبدی] که بالای سر آن موجودات بود»
ببینید این قسمت را درحزقیال ۱: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید.
«بر سر همه آن موجودات»
اسم معنای «شباهت» یعنی آن چه حزقیال دید شبیه تخت بوده است. این کلمه را میتوان در قالب عبارت فعلی نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی مثل تخت بود»
سنگی بسیار ارزشمند که آبی، شفاف و درخشنده است.
اسم معنای «شباهت» را میتوان در قالب عبارت فعلی نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بر آن چه که شبیه تخت پادشاهی بود»
اسم معنای «مثل» و «صورت» را میتوان در قالب عبارت فعلی نیز ترجمه کرد. اگر میخواهید هویت این شخص را مشخص کنید احتمالاً باید او را خداوند[یهوه] معرفی کنید(حزقیال ۱: ۳). ترجمه جایگزین: «چیزی که شبیه انسان به نظر میرسید»
حزقیال همچنان رویای خود را تعریف میکند.
بالاتر از کمر شخص، مثل فلزی درخشان از گرما به نظر میرسید. اسم معنای «منظر» را میتوان در قالب فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از جایی که به نظر قسمت کمر به بالای او بود»
اسم معنای «منظر» را میتوان به فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گرد او زیر جایی که به نظر کمرش بود، چیزی مثل آتش و نوری درخشان را دیدم»
اسم معنای «مانند» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «درخشش محاط آن مثل رنگین کمانی بود که در روز بارانی در ابر ظاهر میشود»
نوارهای رنگارنگی که در روز بارانی با درخشش نور خورشید از پشت قطرات آب بر بیننده ظاهر میشوند.
اسم معنای «شباهت» یعنی آن چه حزقیال دید شبیه به جلال خداوند[یهوه] بود. کلمات «منظر» و «شباهت» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسید که شبیه جلال خداوند[یهوه] بود»
«رو به زمین تعظیم کردم» یا «روی زمین خوابیدم.» حزقیال اتفاقی بر زمین نیافتاد. او روی زمین افتاد یا دراز کشید تا احترام و ترس خود از خداوند[یهوه] را نشان دهد.
کلمه «آواز» کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «شنیدم کسی سخن میگوید» یا «کسی سخن گفت و صدایش را شنیدم»
1كه مرا گفت: «ای پسر انسان بر پایهای خود بایست تا با تو سخن گویم.»2و چون این را به من گفت، روح داخل من شده، مرا بر پایهایم برپا نمود. و او را كه با من تكلّم نمود شنیدم3كه مرا گفت: «ای پسر انسان من تو را نزد بنیاسرائیل میفرستم، یعنی نزد امّت فتنه انگیزی كه به من فتنه انگیختهاند. ایشان و پدران ایشان تا به امروز بر من عصیان ورزیدهاند.4و پسران ایشان سخت رو و قسیالقلب هستند و من تو را نزد ایشان میفرستم تا به ایشان بگویی: خداوند یهوه چنین میفرماید.5و ایشان خواه بشنوند و خواه نشنوند، زیرا خاندان فتنهانگیز میباشند، خواهند دانست كه نبیای در میان ایشان هست.6و تو ای پسر انسان از ایشان مترس و از سخنان ایشان بیم مكن اگرچه خارها و شوكها با تو باشد و در میان عقربها ساكن باشی، امّا از سخنان ایشان مترس و از رویهای ایشان هراسان مشو، زیرا كه ایشان خاندان فتنهانگیز میباشند.7پس كلام مرا به ایشان بگو، خواه بشنوند و خواه نشنوند، چونكه فتنهانگیز هستند.8و تو ای پسر انسان آنچه را كه من به تو میگویم بشنو و مثل این خاندان فتنهانگیز عاصی مشو بلكه دهان خود را گشوده، آنچه را كه من به تو میدهم بخور.»9پس نگریستم و اینك دستی بسوی من دراز شد و در آن طوماری بود.10و آن را پیش من بگشود كه رو و پشتش هر دو نوشته بود و نوحه وماتم و وای بر آن مكتوب بود.
خواندگی حزقیال در این باب ادامه مییابد. خدا حزقیال را به نبوت گماشت، ولی به او هشدار داد که قوم سرکش هستند و به او گوش نخواهند داد.
and and )
حزقیال همچنان رویایی را که دیده بود، تعریف میکند.
اگر زبان شما مشخص کردن هویت متکلم را الزامی میداند، بهتر است آن متکلم را «مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» (حزقیال ۱: ۲۶) معرفی کنید. این «روح[ روح خدا]» نبود.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
معانی محتمل دیگر: ۱) «روحی» یا ۲) «بادی»
«حتی الان» یا «حتی امروز.» این بدان معناست که قوم اسرائيل همچنان از خدا نااطاعتی میکنند.
خدا همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«پسران[ذریت] ایشان» نسلهای گذشته اسرائيل هستند که بر ضد خدا طغیان کردند و اینجا به کسانی اشاره دارد که هنگام نوشته شدن این کتاب توسط حزقیال در اورشلیم زندگی میکردند.
«ظاهری بر چهره دارند که لجوج بودن آنها را نشان میدهد»
کلمات «سخت رو» به عملکرد ظاهری آنها و «قسی القلب» به نحوه فکر و احساس آنها اشاره دارند. هر دوی آنها بر عدم تمایل قوم برای تغییر نحوه زندگی خود اشاره میکنند.
این کلمه کسی را توصیف میکند که مایل به تغییر دادن تفکرات یا اعمال خود نیست.
صخره تغییر نمیکند و نرم نمیشود و این مردم نیز تغییر نمیکنند و از شرارت خود شرمنده نمیشوند.
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی بودند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «گروهی از مردم»
«کسی که از گوش دادن به حرف او امتناع میورزیدند، نبی بود»
خدا همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا به او بگوید که تنها یک انسان است. خدا جاودان[ازلی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این کلمه را درحزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
این کلمات کسانی از قوم اسرائيل را توصیف میکنند که هنگام اعلام کلام خدا توسط حزقیال با او بدرفتاری میکردند.
خار، بوتههایی دارای شاخههای نوک تیز هستند. نوکهای تیز بر شاخه را خار میخوانند.
عقرب حیوانی کوچک با دو پنجه در جلو، شش پا و دمی بلند و زهرآلود است. نیش عقرب بسیار دردناک است.
«از آن چه میگویند، نترس»
کلمات «رویهای ایشان» کنایه از پیغامی هستند که مردم با حالت چهره خود به دیگران میرسانند. ترجمه جایگزین: «میل خود برای خدمت به من را به خاطر طرز نگاه کردن آنها به خود از دست نده[به خاطر نحوه نگاه آنها به خود نسبت به خدمت به من بیمیل نشو]»
خدا همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«عصیانگر هستند» یا «بر ضد من عصیان میکنند»
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی بودند، اشاره دارد. ببینید این کلمه را درحزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گروهی از مردم»
اینجا به نحوی رویای خود را توصیف کرده است که گویی شخصی در آسمان دست خود را به سوی حزقیال دراز میکند و حزقیال تنها دست و آرنج یا شانه او را میبیند یا به کسی که «مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» دست خود را دراز میکند( حزقیال ۱: ۲۶)
«طوماری که بر آن نوشته شده بود»
شناسه مستتر فاعلی به ««مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» اشاره دارد (حزقیال ۱: ۲۶)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی بر جلو و پشت آن چیزی نوشته بود»
این قسمت را میتوان به نحوی بازگویی کرد که اسامی معنای «نوحه»، «ماتم»، «وای» از متن حذف شوند. ترجمه جایگزین: «کسی بر آن نوشته بود که قوم ماتم خواهند کرد و غم زده خواهند شد، گویی که عزیزی از آنها مرده و اتفاقات بدی برای آنها خواهد افتاد»
1پس مرا گفت: «ای پسر انسان آنچه را كه مییابی بخور. این طومار را بخور و رفته، با خاندان اسرائیل متكلّم شو.»2آنگاه دهان خود را گشودم و او آن طومار را به من خورانید.3و مرا گفت: «ای پسر انسان شكم خود را بخوران و احشای خویش را از این طوماری كه من به تو میدهم پر كن.» پس آن را خوردم و در دهانم مثل عسل شیرین بود.4و مرا گفت: «ای پسر انسان بیا و نزد خاندان اسرائیل رفته، كلام مرا برای ایشان بیان كن.5زیرا كه نزد امّت غامض زبان و ثقیل لِسان فرستاده نشدی، بلكه نزد خاندان اسرائیل.6نه نزد قومهای بسیار غامض زبان و ثقیل لِسان كه سخنان ایشان را نتوانی فهمید. یقیناً اگر تو را نزد آنها میفرستادم به تو گوش میگرفتند.7امّا خاندان اسرائیل نمیخواهند تو را بشنوند زیرا كه نمیخواهند مرا بشنوند. چونكه تمامی خاندان اسرائیل سخت پیشانی و قسیالقلب هستند.8هان من روی تو را در مقابل روی ایشان سخت خواهم ساخت و پیشانی تو را در مقابل پیشانی ایشان سخت خواهم گردانید.9بلكه پیشانی تو را مثل الماس از سنگ خارا سختتر گردانیدم. پس از ایشان مترس و از رویهای ایشان هراسان مباش، زیرا كه خاندان فتنهانگیز میباشند.»10و مرا گفت: «ای پسر انسان تمام كلام مرا كه به تو میگویم در دل خود جا بده و به گوشهای خود استماع نما.11و بیا و نزد اسیرانی كه از پسران قوم تو میباشند رفته، ایشان را خطاب كن و خواه بشنوند و خواه نشنوند. به ایشان بگو:خداوند یهوه چنین میفرماید.»12آنگاه روح، مرا برداشت و از عقب خود صدای گلبانگ عظیمی شنیدم كه «جلال یهوه از مقام او متبارك باد.»13و صدای بالهای آن حیوانات را كه به همدیگر برمیخوردند و صدای چرخها را كه پیش روی آنها بود و صدای گُلبانگ عظیمی را (شنیدم).14آنگاه روح مرا برداشت و بُرد و با تلخی در حرارت روح خود رفتم و دست خداوند بر من سنگین میبود.15پس به تَلَّ اَبِیب نزد اسیرانی كه نزد نهر خابور ساكن بودند، رسیدم و در مكانی كه ایشان نشسته بودند، در آنجا به میان ایشان هفت روز متحیر نشستم.16و بعد از انقضای هفت روز واقع شد كه كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:17«ای پسر انسان تو را برای خاندان اسرائیل دیدهبان ساختم، پس كلام را از دهان من بشنو و ایشان را از جانب من تهدید كن.18و حینی كه من به مرد شریر گفته باشم كه البتّه خواهی مرد، اگر تو او را تهدید نكنی و سخن نگویی تا آن شریر را از طریق زشت او تهدید نموده، او را زنده سازی، آنگاه آن شریر در گناهش خواهد مرد، امّا خون او را از دست تو خواهم طلبید.19لیكن اگر تو مرد شریر را تهدید كنی و او از شرارت خود و طریق بد خویش بازگشت نكند، او در گناه خود خواهد مرد، امّا تو جان خود را نجات دادهای.20و اگر مرد عادل از عدالت خود برگردد و گناه ورزد و من سنگی مصادم پیش وی بنهم تا بمیرد، چونكه تو او را تهدید ننمودی، او در گناه خود خواهد مرد وعدالتی كه بعمل آورده بود به یاد آورده نخواهد شد. لیكن خون او را از دست تو خواهم طلبید.21و اگر تو مرد عادل را تهدید كنی كه آن مرد عادل گناه نكند و او خطا نورزد البتّه زنده خواهد ماند، چونكه تهدید پذیرفته است و تو جان خود را نجات دادهای.»22و دست خداوند در آنجا بر من نهاده شد و او مرا گفت: «برخیز و به هامون بیرون شو كه در آنجا با تو سخن خواهم گفت.»23پس برخاسته، به هامون بیرون رفتم و اینك جلال خداوند مثل جلالی كه نزد نهر خابور دیده بودم، در آنجا برپا شد و من به روی خود درافتادم.24و روح داخل من شده، مرا بر پایهایم برپا داشت و او مرا خطاب كرده، گفت: «برو و خویشتن را در خانه خود ببند.25و امّا تو ای پسر انسان اینك بندها بر تو خواهند نهاد و تو را به آنها خواهند بست امّا در میان ایشان بیرون مرو.26و من زبان تو را به كامت خواهم چسبانید تا گنگ شده، برای ایشان ناصح نباشی. زیرا كه ایشان خاندان فتنهانگیز میباشند.27امّا وقتی كه من با تو تكلّم نمایم، آنگاه دهان تو را خواهم گشود و به ایشان خواهی گفت: خداوند یهوه چنین میفرماید. آنگاه آنكه شنوا باشد بشنود و آنكه ابا نماید ابا كند. زیرا كه ایشان خاندان فتنهانگیز میباشند.»
خواندگی حزقیال در این باب به پایان میرسد. خدا به حزقیال مطالب بیشتری در ارتباط با آن چه باید بگوید و چگونه مطرح ساختن آنها میگوید.
حزقیال همچنان رویایی که دیده بود را تعریف میکند.
شناسه مستتر فاعلی به ««مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» اشاره دارد(حزقیال ۱: ۲۶)
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا به او بگوید که تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
این قسمت به طوماری اشاره دارد که خدا به او میدهد (حزقیال ۲: ۹)
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «گروهی از مردم اسرائيل»
بسیاری از نسخ این قسمت را «طومار» یا «این طومار» ترجمه کردهاند.
کلمه «شکم» به بخشی از بدن شخص اشاره دارد که از بیرون دیده میشود. کلمه «احشا» به اُرگانهای درونی شکم اشاره دارند.
عسل شیرین است و آن طومار نیز مزهای شیرین داشت.
حزقیال همچنان رویایی را که دیده بود، تعریف میکند.
اگر زبان شما مشخص کردن هویت متکلم را الزامی میداند، بهتر است آن متکلم را «مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» (حزقیال ۱: ۲۶) معرفی کنید. این «روح» نبود.
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «گروهی از اسرائيلیان»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«کسی که زبانی غریب یا سخت را سخن میگوید»
«من تو را نزد قومی نیرومند که به زبانی غریب سخن میگویند، نمیفرستم»
این موقعیتی فرضی است که ممکن بود رخ دهد ولی چنین نشد. خداوند[یهوه] حزقیال را نزد مردمی نفرستاد که زبان آنها را نمیفهمید.
کلمه «آنها» به ملتی عظیمتر و نیرومندتر از اسرائيل اشاره دارد.
این دو یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «بسیار عصیانگر[سرکش]» یا «بسیار لجوج»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «عدم تمایل به تغییر»
این کلمه نشان میدهد که مردم در مقابل خدا مقاومت میکنند و مایل به اطاعت از او نیستند. قلب جایی در بدن را توصیف میکند که شخص در آنجا تصمیم به عمل میگیرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
روح خدا همچنان با حزقیال سخن میگوید.
کلمه «هان» توجه حزقیال را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآیند، جلب میکند.
پیشانی سخت استعاره از لجوج بودن است. ترجمه جایگزین: «تو را به حد آنها لجوج ساختم»
«پیشانی» یا جبین کنایه از افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «من تو را قوی ساختم تا کاری را که میکنی، ادامه دهی»
«پیشانی تو را از سنگ خارا سختتر کردهام»
سنگی سخت که میتوان با کوبیدن آنها به یکدیگر یا به تکه فلز یا سنگی دیگر آتش روشن کرد.
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گروهی از مردم»
کلمه «دل» به ذهن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها را به یاد داشته باش و به آنها گوش بده»
کلمه «اسیران» به قوم اسرائيل که در بابل زندگی میکردند، اشاره دارد.
«قوم شما.» حزقیال قبل از این که بابلیان او را به بابل ببرند، در یهودا زندگی میکرد.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
حزقیال همچنان رویایی را که دیده بود، تعریف میکند.
برخی از ترجمهها «مقام او متبارک باد» را مثل کلامی که «گلبانگ[زلزله] عظیم» میگوید ترجمه کردهاند: «پشت سر خود صدای زلزلهای عظیم را شنیدم که میگفت ‘متبارک باد جلال خداوند از جایگاه او!‘» برداشت ترجمههای دیگر از صدای زلزله[گلبانگ]، صدای جلال خداوند[یهوه] هنگام ترک کردن جایگاه خود است، «هنگامی که جلال خداوند[یهوه] جایگاه خود را ترک کرد، پشت سر خود زلزلهای عظیم را شنیدم»
مشخص نیست که صدا ناشی از زلزله یا صدایی مانند زلزله یا صدای بال و چرخها بوده است. ترجمه جایگزین: «صدایی مانند صدای زلزلهای عظیم» یا «صدایی که سخن میگفت؛ صدایی که مثل زلزلهای عظیم بود» یا «صدایی در هم کوبنده»
ببینید این قسمت را در خزقیال: ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
«صدایی بلند، عمیق و قدرتمند که مثل زلزله بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حزقیال به نظر چون خداوند[یهوه] او را برای سخن گفتن با تبعیدیان اسرائيل فرستاده خشمگین است. او با چنین رفتاری بر ضد خداوند[یهوه] عصیان کرد. حزقیال قرار بود با آنها صحبت کند، ولی هفت روز ساکت نشست در حالی که خشم خداوند[یهوه] را حس میکرد که بر او سنگینی میکند.
کلمه «تلخی» و «حرارت» به انواع خشم اشاره دارد. هر یک از آنها را میتوان در قالب جملهای جدا ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تلخ بودم و روحم پر از خشم بود» یا «بسیار تلخ و عصبانی بودم»
حزقیال به نحوی در مورد خشم خود از خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی چون خداوند[یهوه] او را مجبور به خوردن چیز بد طعم کرده، مزهای بد در دهان او به جا مانده است.
حزقیال به نحوی از غمگینی و خستگی خود به خاطر فرمان خداوند[یهوه] به انجام کارهایی که به آنها مایل نبود سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] با انداختن او بر زمین او را مجازات میکند.
معانی محتمل: ۱) کلمه «دست» معمولاً به قدرت یا عمل شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند[یهوه] یا ۲) حزقیال میدانست که خداوند[یهوه] به خاطر نااطاعتی از او خشمگین است.
شهری در بابل که در هشتاد کیلومتری جنوب شرقی شهر اصلی بابل قرار داشت و به آن شهر نیز بابل میگفتند.
این نهری است که مردم در کلده حفر کرده بودند تا باغهای خود را آبیاری کنند. ببینید این کلمه را در حزقیال ۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
«نمیتوانستم کاری کنم چون متحیر بودم»
حزقیال در مورد تجربه خود در تَلَّ اَبِیب سخن میگوید.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
خدا به حزقیال گفت که مثل دیدهبانی که به مردم شهر هشدار میدهد تا آماده و بر حذر از دشمن باشند او نیز به قوم هشدار دهد تا آنها نیز چنین کنند.
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «گروهی از اسرائيلیان»
«شریران»
این اصطلاح یعنی کسی نسبت به قتل دیگری مسئول یا مقصر به حساب آید. ترجمه جایگزین: «با تو به نحوی رفتار خواهم کرد که گویی او را کشتهای»
عبارت «شرارت» هم معنای «طریق بد» است. ترجمه جایگزین: «از انجام اعمال شرورانه باز نمیایستد»
معانی محتمل: ۱) «باعث میشوم اتفاق بدی برای او رخ دهد» یا ۲) «سبب میشوم آشکارا گناه کند»
«گناهکار خواهد مُرد» یا «به گناهکاری کسی که از من نااطاعتی میکند، خواهد مُرد»
این اصطلاح یعنی کسی نسبت به قتل دیگری مسئول یا مقصر به حساب آید. ببینید این را در حزقیال ۳: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «با تو به نحوی رفتار خواهم کرد که گویی او را کشتهای»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون به او هشدار دادهام»
کلمه «دست» به قدرت یا عمل کسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند[یهوه]»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
این نهری است که مردم در کلده حفر کرده بودند تا باغهای خود را آبیاری کنند. ببینید این کلمه را در جزقیال ۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
«رو به زمین تعظیم کردم» یا «روی زمین خوابیدم.» حزقیال اتفاقی بر زمین نیافتاد. او روی زمین افتاد یا دراز کشید تا احترام و ترس خود نسبت به خداوند[یهوه] را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید. .
اگر زبان شما مشخص کردن هویت متکلم را الزامی میداند، بهتر است آن متکلم را «مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» ( حزقیال۱: ۲۶) معرفی کنید. این «روح» نبود.
بهتر است این قسمت را تحتاللفظی ترجمه کنید.
روح همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«سقف دهانت»
«قادر به صحبت کردن نخواهی بود»
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب طی سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را درحزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گروهی از مردم»
«تو را قادر به صحبت کردن خواهم کرد»
«آن که از گوش دادن امتناع میورزد، گوش نخواهد داد» در انگلیسی به شکل منفی آمده است
ببینید این قسمت را درحزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
1«و تو نیز ای پسر انسان آجری بگیر و آن را پیش روی خود بگذار و شهر اورشلیم را بر آن نقش نما.2و آن را محاصره كن و در برابرش برجها ساخته، سنگری در مقابلش برپا نما و به اطرافش اردو زده، منجنیقها به هر سوی آن برپا كن.3و تابه آهنین برای خود گرفته، آن را در میانخود و شهر، دیواری آهنین بگذار و روی خود را بر آن بدار و محاصره خواهد شد و تو آن را محاصره كن تا آیتی به جهت خاندان اسرائیل بشود.4پس تو بر پهلوی چپ خود بخواب و گناه خاندان اسرائیل را بر آن بگذار. موافق شماره روزهایی كه بر آن بخوابی، گناه ایشان را متحمّل خواهی شد.5و من سالهای گناه ایشان را مطابق شماره روزها یعنی سیصد و نود روز بر تو نهادهام. پس متحمّل گناه خاندان اسرائیل خواهی شد.6و چون اینها را به انجام رسانیده باشی، باز به پهلوی راست خود بخواب و چهل روز متحّمل گناه خاندان یهودا خواهی شد. هر روزی را به جهت سالی برای تو قرار دادهام.7و بازوی خود را برهنه كرده، روی به محاصره اورشلیم بدار و به ضدّ آن نبوّت كن.8و اینك بندها بر تو مینهم و تا روزهای محاصرهات را به اتمام نرسانیده باشی از پهلو به پهلوی دیگرت نخواهی غلطید.9پس گندم و جو و باقلا و عدس و ارزن و جُلبان برای خود گرفته، آنها را در یك ظرف بریز و خوراكی از آنها برای خود بپز و تمامی روزهایی كه به پهلوی خود میخوابی، یعنی سیصد و نود روز آن را خواهی خورد.10و غذایی كه میخوری به وزن خواهد بود، یعنی بیست مثقال برای هر روز. وقت به وقت آن را خواهی خورد.11و آب را به پیمایش یعنی سُدسِ یك هین خواهی نوشید. آن را وقت به وقت خواهی نوشید.12و قرصهای نان جو كه میخوری، آنها را بر سرگین انسان در نظر ایشان خواهی پخت.13و خداوند فرمود به همین منوال بنیاسرائیل نان نجس در میان امّتهایی كه من ایشان را به میان آنها پراكنده میسازم خواهند خورد.»14پس گفتم: «آه ای خداوند یهوه اینك جان من نجس نشده و از طفولیت خود تا به حال میته یا دریده شده را نخوردهام و خوراك نجس به دهانم نرفته است.»15آنگاه به من گفت: «بدان كه سرگین گاو را به عوض سرگین انسان به تو دادم، پس نان خود را بر آن خواهی پخت.»16و مرا گفت: «ای پسر انسان اینك من عصای نان را در اورشلیم خواهم شكست و نان را به وزن و عُسرت خواهند خورد و آب را به پیمایش و حیرت خواهند نوشید.17زیرا كه محتاج نان و آب خواهند شد و به حیرت بر یكدیگر نظر خواهند انداخت و به سبب گناهان خود گداخته خواهند شد.
نابودی اورشلیم در این باب توصیف شده است. حزقیال کمبود آب و غذایی را که هنگام محاصره اورشلیم پیش میآید، تعریف میکند.
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید. او به حزقیال میگوید که آجر، خاک و تکه چوبی را ببرد و به نحوی رفتار کند که گویی او خداوند[یهوه] است و شهر اورشلیم را نابود میکند.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
شاید لازم باشد طرحی که بر آن نقش میکند را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «تصویری از شهر اورشلیم روی آن نقش کن»
«شهر را محاصره کن تا آن را تصرف کنی»
«دیوارهایی مستحکم در مقابلش درست کن.» دیوارها مانع خروج مردم از شهر میشدند.
«بیرون دیوار پلکانی بساز تا دشمنان بتوانند داخل آیند.» مردم اورشلیم دیواری دور شهر کشیده بودند تا کسی نتواند وارد شهر شود. دشمنان میتوانستند تنها با ساخت سطحی شیبدار[ساختاری پلکان مانند] از دیوارهای شهر بالا روند.
«دور آن میلههایی بزرگ بگذار تا با استفاده از آنها دروازهها را بشکنند و داخل آیند.» اینجا در اصل به جای کلمه منجنیق از «دژکوب» استفاده شده است. دژکوب، تنه درخت یا ستون بزرگی بود که سپاهیان آن را بلند میکردند و بر دروازه یا دیوار شهر میکوبیدند و به آن وسیله دیوار را میشکستند و وارد شهر میشدند.
این فرمان به حزقیال میگوید که بر الگوی کشیده شده از شهر خیره شود. این عمل نمادی از مجازات شدن آن شهر است. ترجمه جایگزین: «به شهر خیره شو» یا «به شهر خیره شو تا آسیب بیند»
کلمه «روی» کنایه از توجه یا خیره شدن است و «روی خود را...بدار» به عملاً خیره شدن به چیزی اشاره دارد.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهایست که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیانی که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
معانی محتمل: ۱) «مجازات اسرائيلیان را به خاطر گناهان، به صورت نمادین بر خود بگیر» یا ۲) «با دراز کشیدن بر پهلوی خود به خاطر گناهانشان رنج ببین»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیانی که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
معانی محتمل: ۱) «به خاطر گناه آنها مقصر خواهی بود» یا ۲) «به خاطر گناهشان مجازات خواهی شد.» حزقیال بیانی نمادین از هر یک از این مفاهیم دارد درست همان طور که در ترجمه UDB ذکر شده است.
«خصمانه به سوی پادشاهی اسرائيل دراز بکش»
«خود من به تو فرمان میدهم که به تعداد سالهای مجازات آنها، روزهایی بر پهلویی خود دراز کشی»
معانی محتمل: ۱) هر سال که آنها به خاطر گناهان خود مجازات میشوند یا ۲) هر سال که گناه کردهاند.
«سیصد و نود روز»
روح همچنان با حزقیال سخن میگوید.
روزهایی که حزقیال بر پهلوی چپ خود خوابید تا محاصره پادشاهی اسرائيل را نشان دهد.
معانی محتمل: ۱) «به خاطر آن گناه... مقصر خواهی بود» یا ۲) «به خاطر آن گناه مجازات خواهی شد.» حزقیال بیانی نمادین از هر یک از این مفاهیم دارد درست همان طور که در ترجمه UDB ذکر شده است. ببینید این کلمات را در حزقیال ۴: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهایست که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به سبط یهودا که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «قبیله یهودا» یا «مردم یهودا» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«یک روز برای هر سال که قرار است آنها را مجازات کنم»
این فرمان به حزقیال میگوید که بر الگوی کشیده شده شهر خیره شود. این عمل نمادی از مجازات شدن آن شهر است. ببینید این قسمت را درحزقیال ۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به شهر خیره شو» یا «به شهر خیره شو تا صدمه بیند»
کلمه «روی» کنایه از توجه یا خیره شدن است. «روی خود را بدار[قرار ده]» به طور تحتاللفظی به خیره شدن به چیزی اشاره دارد.
«نبوت درباره اتفاقات بدی که برای اورشلیم رخ خواهند داد»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه به تو میگویم توجه کن»
بندها، طناب یا زنجیرهایی هستند که مانع حرکت شخص میشوند. مشخص نیست که کلمه «بندها» استعاره از کاریست که خداوند[یهوه] در قبال حزقیال انجام میدهد گویی که او را به بند کشیده یا معنای تحتاللفظی آن مد نظر داشته است که به طناب واقعی اشاره دارد.
آن روح همچنان با حزقیال سخن میگوید.
اینها انواع مختلف غله هستند.
درختی تاک مانند که دانه آن در ردیفهای تکی رشد میکند و میوهای خوراکی در پوست تو خالی خود دارد. [نوعی دانه خوراکی که از بوته یا درختچه برداشت میشود. میوه این گیاه ردیفی رشد میکند و خوشهای نیست.]
دانههایی مانند لوبیا، اما بسیار کوچکتر، گرد و تقریباً مسطح هستند.
«سیصد و نود روز»
«روزی بیست مثقال.» مثقال واحد اندازهگیری وزن و معادل یازده گرم است. ترجمه جایگزین: «روزی دویست گرم نان»
«یک ششم هین» یا «حدوداً یک و نیم لیتر»
هر «هین» ۳.۷ لیتر است.
روح همچنان با حزقیال سخن میگوید.
شناسه مستتر فاعلی به نان اشاره دارد (حزقیال۴: ۹)
نانی تخت که از جو درست میشود (حزقیال۴: ۹)
«آن را بر آتشی از تکههای مدفوع سفت شده انسان خواهی پخت.» شاید زبان شما روشی مودبانهتر برای بیان چنین امری داشته باشد.
به اجبار میفرستم.
«خداوند یهوه، اشتباه است که چنین بکنم.» حزقیال از حرفی که خداوند به او زد، بسیار ناراحت بود.
ببینید این قسمت را درحزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید. حزقیال با خداوند[یهوه] سخن میگوید.
«هیچ وقت گوشت نجس را نخوردهام»
«گوشتی منزجر کننده و ناپاک.» این قسمت به گوشتی اشاره دارد که ناپاک است و از حیوانی که از مریضی، سن بالا یا توسط حیوان دیگر کشته شده گرفته شده است. کلمه «نجس» انزجار او از چنین گوشتی را نشان میدهد.
«گوش دهید» یا «به حرف مهمی که میخواهم به شما بگویم توجه کنید»
«به شما اجازه میدهم که استفاده کنید»
مدفوع سفت شده گاو. شاید زبان شما روشی مودبانهتر برای اشاره به این کلمه داشته باشد.
مدفوع سفت شده انسان. شاید زبان شما روشی مودبانهتر برای اشاره به این کلمه داشته باشد. ببینید این قسمت را در حزقیال۴: ۱۲ چطور ترجمه کردهاید.
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «به آن چه میگویم توجه کنید»
«رساندن غذا به اورشلیم را قطع خواهم کرد»
ذخیره غذای آنها «عصا» نامیده شده است چون برخی برای راه رفتن و کار کردن به عصا و همه برای زنده ماندن به نان نیاز دارند. نان به همه نوع غذا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ذخیره غذایی»
شاید لازم باشد که دلیل جیرهبندی نان را مشخص کنید. «نان خود را به دقت تقسیم میکنند چون میترسند که کافی نباشد»
دادن مقداری اندک از چیزی که برای تعداد زیاد کافی نیست.
کلمه «عُسرت» استعاره از ترسیدن است و به لرزیدن از ترس اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «لرزان جیرهبندی میکنند» یا «با ترس جیرهبندی میکنند»
معانی محتمل: ۱) «هرکس به برادر خود نگاه میکند و به این که چه قدر غذا خورده و چقدر هدر داده فکر میکند» یا ۲) «همه آنها ناامید میشوند و تحلیل میروند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
عبارت «گداخته خواهند شد» معمولاً برای اشاره به خراب شدن گوشت یا چوب به کار میرود. اینجا استعاره از لاغر شدن و مردن به خاطر بیغذایی است.
1«و تو ای پسر انسان برای خود تیغی تیز بگیر و آن را مثل اُستره حَجّام به جهت خود بكار برده، آن را بر سر و ریش خود بگذران و ترازویی گرفته، مویها را تقسیم كن.2و چون روزهای محاصره را به اتمام رسانیده باشی، یك ثلث را در میان شهر به آتش بسوزان و یك ثلث را گرفته، اطراف آن را با تیغ بزن و ثلث دیگر را به بادها بپاش و من در عقب آنها شمشیری خواهم فرستاد.3و اندكی از آن را گرفته، آنها را در دامن خود ببند.4و باز قدری از آنها را بگیر و آنها را در میان آتش انداخته، آنها را به آتش بسوزان و آتشی برای تمام خاندان اسرائیل از آن بیرون خواهد آمد.»5خداوند یهوه چنین میگوید: «من این اورشلیم را در میان امّتها قرار دادم و كشورها را بهر طرف آن.6و او از احكام من بدتر از امّتها و از فرایض من بدتر از كشورهایی كه گرداگرد او میباشد، عصیان ورزیده است زیرا كه اهل اواحكام مرا ترك كرده، به فرایض من سلوك ننمودهاند.»7بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «چونكه شما زیاده از امّتهایی كه گرداگرد شما میباشند غوغا نمودید و به فرایض من سلوك نكرده، احكام مرا بعمل نیاوردید، بلكه موافق احكام امّتهایی كه گرداگرد شما میباشند نیز عمل ننمودید،8لهذا خداوند یهوه چنین میگوید: من اینك من به ضدّ تو هستم و در میان تو به نظر امّتها داوریها خواهم نمود.9و با تو به سبب جمیع رجاساتت كارها خواهم كرد كه قبل از این نكرده باشم و مثل آنها هم دیگر نخواهم كرد.10بنابراین پدران در میان تو پسران را خواهند خورد و پسران پدران خویش را خواهند خورد و بر تو داوریها نموده، تمامی بقیت تو را بسوی هر باد پراكنده خواهم ساخت.»11لهذا خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قَسَم چونكه تو مَقدس مرا بتمامی رجاسات و جمیع مكروهات خویش نجس ساختی، من نیز البتّه تو را منقطع خواهم ساخت و چشم من شفقت نخواهد نمود و من نیز رحمت نخواهم فرمود.12یك ثلث تو در میانت از وبا خواهند مرد و از گرسنگی تلف خواهند شد. و یك ثلث به اطرافت به شمشیر خواهند افتاد و ثلث دیگر را بسوی هر باد پراكنده ساخته، شمشیر را در عقب ایشان خواهم فرستاد.13پس چون غضب من به اتمام رسیده باشد و حدّت خشم خویش را بر ایشان ریخته باشم، آنگاه پشیمان خواهم شد. و چون حدّت خشم خویش را بر ایشان به اتمام رسانیده باشم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه این را در غیرت خویش گفتهام.14و تو را در نظر همۀ رهگذریان در میان امّتهایی كه به اطراف تو میباشند، به خرابی و رسوایی تسلیم خواهم نمود.15و چون بر تو به خشم و غضب و سرزنشهای سخت داوری كرده باشم، آنگاه این موجد عار و مذمت و عبرت و دهشت برای امّتهایی كه به اطراف تو میباشند خواهد بود. من كه یهوه هستم این را گفتم.16و چون تیرهای بد قحطی را كه برای هلاكت میباشد و من آنها را به جهت خرابی شما میفرستم در میان شما انداخته باشم، آنگاه قحط را بر شما سختتر خواهم گردانید و عصای نان شما را خواهم شكست.17و قحط و حیوانات درنده در میان تو خواهم فرستاد تا تو را بیاولاد گردانند و وبا و خون از میان تو عبور خواهد كرد و شمشیری بر تو وارد خواهم آورد. من كه یهوه هستم این را گفتم.»
نابودی اورشلیم همچنان در این باب به تصویر کشیده میشود. حزقیال نابودی اورشلیم توسط آتش و جنگ را به تصویر کشیده است.
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید. تمام ضمائر و مشتقاتی که به «شهر» اشاره دارند در اصل به شهری که حزقیال در آن آجر نقش کرد، اشاره میکنند.(حزقیال۴: ۱)
«پسر آدم» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
«تیغی برای کوتاه کردن مو» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«صورت و سر خود را بتراش» یا «مو را از سر و ریش را از صورت خود بتراش»
«یک سوم از موی خود را...بسوزان»
وسط
«وقتی که روزهای اورشلیم به پایان رسیدند» یا «وقتی که روزها به پایان میرسند، نشان دادی که اورشلیم را محاصره خواهی کرد»
«یکی از سه کُپه مو را بردار»
«با شمشیر خود به سراسر شهر ضربه وارد کن» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«بگذار باد ثلث آخر موی تو را به جهات مختلف ببرد»
کلمه «شمشیر» کنایه است و به سربازان دشمن اشاره دارد که با شمشیرهایشان حمله میکنند و «در عقب...شمشیر فرستادن» به معنای فرستادن سربازان به میدان جنگ است. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم دشمنان آنها را تعقیب کنند و با شمشیر به آنها حمله کنند»
«شمشیر را از غلافش بیرون میکشم»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«اندک مویی از آن کپهها»
کلمه «آنها را» به مو اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) آن دسته مو آن قدر بلند بود که حزقیال میتوانست آنها را به هم گره دهد یا ۲) حزقیال باید موها را به هم میبافت یا به نحوی آنها را به هم متصل میکرد یا ۳) حزقیال باید دسته مو را لای قسمتی از لباس خود میگذاشت.
معانی محتمل: ۱) «پارچهای که بازوهایت را میپوشاند(«آستینت») یا ۲) «انتهای لباس» («لبه لباس») یا ۳) قسمتی از لباس که از ناحیه کمر لباس را داخل میکنند.
این قسمت ادامه بیان دستوری از سوی خداوند[یهوه] به حزقیال است که در آیه سه با کلمات «آن را گرفته» شروع شده است. حزقیال باید بعد از تراشیدن موی سر و صورت «اندکی» از آنها را میگرفت و به باد میپاشید (حزقیال۵: ۱)، او باید قبل از سوزاندن موی خود چنین کاری را انجام میداد (حزقیال ۵: ۲). شاید لازم باشد این آیات را قبل از آن آیات قرار دهید. «اما وقتی موی سر و ریش خود را تراشیدی، قبل از سوزاندن آنها را بگیر...بعد از پراکندن انها در باد، سپس» [در فارسی انجام شده و ترتیب آیات ذکر شده متفاوت است، پس با فارسی مطابقت ندارد]
«از آنجا آتش گسترش مییابد و قوم اسرائيل را میسوزاند.» خداوند[یهوه] به نحوی از طریقی که قوم اسرائيل را مجازات خواهد کرد سخن گفته که گویی خانوادهای هستند که در خانه زندگی میکنند ولی آن لحظه بیرون از خانه هستند.
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را درحزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم قوم اسرائیل»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
ببینید این کلمه را در حزقیال۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این نقش حکاکی شده به اورشلیم اشاره دارد ( حزقیال۴: ۱)
معانی محتمل: ۱) دیگر امتها اطراف اورشلیم بودند یا ۲) «مهمتر از امتهای دیگر»
اینجا برای اشاره به اورشلیم از مشتقات ضمیر مونث استفاده شده است.
«کشورهای همسایه» یا «کشورهای حواشی او»
«مردم اسرائيل و اورشلیم از اطاعت کردن از من امتناع ورزیدند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل و یهودا سخن میگوید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«چون گناهکاری شما...بدتر است.» یا «چون عصیانگرانه[متمردانه] سخن گفتید»
«که شما را احاطه کرده است.»
سلوک کردن[راه رفتن] استعاره از نحوه زندگی شخص است. ترجمه جایگزین: «طبق مقررات من زندگی نکرده است» یا «از مقررات من اطاعت نکرده است»
«یا از احکام من پیروی نکردید»
«ببین!» یا «گوش بده!» یا «به آن چه میخواهم بگویم، توجه کن!»
«به طرق مختلف تو را داوری خواهم کرد» یا «تو را مجازات خواهم کرد»
خداوند[یهوه] به صحبت با مردم اسرائیل و اورشلیم ادامه میدهد.
«همان طور که قبلاً انجام ندادهام و مثل آن را دیگر انجام نخواهم داد» یا «آن طور که قبلاً انجام نداده بودم و دیگر انجام نخواهم داد»
«به خاطر اعمال انزجارآوری که انجام میدهی.» خدا چون مردم بتها و خدایان دروغین را میپرستیدند، خشمگین بود.
حزقیال احتمالاً به اتفاقی اشاره میکند که هنگام نبود غذا میان قوم رخ خواهد داد.
«تو را داوری خواهم کرد» یا «به شدت تو را مجازات خواهم کرد»
«کسانی را که از شما باقی ماندهاند، وادار میکنم که به نقاط مختلف بروند»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل و یهودا سخن میگوید.
ببینید این قسمت را درحزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
جایی را که خداوند[یهوه] تنها برای استفاده خود اختصاص داده بود، نابود کردی.
«با چیزهایی از تو که من از آنها متنفر هستم.» شاید لازم باشد که مشخص کنید این قسمت به بتها اشاره دارد: «با تمام بتهای خود که از آنها متنفر هستم» یا «با تمام بتهای نفرتانگیز خود»
«با تمام اعمال منزجرکننده خود»
کلمه «چشم» جزگویی است و به دارنده آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بر تو رحم نخواهم کرد»
«قطعاً تو را مجازات خواهم کرد»
«بسیاری از آنها از قحطی خواهند مُرد»
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل و یهودا سخن میگوید.
«دیگر خشمگین نخواهم بود چون به خاطر خشمگینی خود هر چه میخواستم را انجام دادهام»
کلمه «خشم» به معنای خشمی شدید و کنایه از مجازات شدن است. «من از مجازات کردن آنها بازخواهم ایستاد، چون کاملاً آنها را مجازات کردهام»
اینجا در اصل از «[راضی خواهم شد]» استفاده شده است. شاید در زبان شما مشخص کردن دلیل این پشیمانی یا رضایت خداوند[یهوه] لازم باشد. ترجمه جایگزین: «راضی خواهم بود که به اندازه کافی آنها را مجازات کردهام»
«وقتی مجازات آنها را به پایان رساندم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با مردم اسرائيل و یهودا سخن میگوید.
کلمات «خشم» و «غضب» اساساً یک معنا دارند و بر شدت خشم خداوند[یهوه] تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «چون از شما خشمگین خواهم بود»
کلمه «تیر» کنایه از درد شدیدی است که قوم به خاطر فقدان طولانی خوراک حس خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «شما را وادار میکنم که درد فراوانی از گرسنگی بکشید»
«باعث میشوم قحطی بر شما شدیدتر شود» یا «باعث طولانی شدن قحطی میشوم» یا «اطمینان حاصل میکنم که غذایی برای خوردن نداشته باشید»
«عصا» چیزی است که به کمک آن راه میروند. این عبارت استعاره و بدان معناست که ذخیره غذایی که بر آن متکی هستند نابود میشود. ببینید «عصای نان» را در حزقیال۴: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «ذخیره غذای شما قطع میشود»
اینجا به نحوی از مریضی و مرگ بد سخن گفته شده که گویی سربازانی هستند که از میان شهر عبور میکنند و میتوانند همه را بکشند. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مریضی خواهند مُرد و بسیاری در جنگ خواهند مُرد»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان نظر خود را بر كوههای اسرائیل بدوز و درباره آنها نبوّت كن.3و بگو: ای كوههای اسرائیل كلام خداوند یهوه را بشنوید! خداوند یهوه به كوهها و تلّها و وادیها و درهّها چنین میفرماید: اینك من شمشیری بر شما میآورم و مكانهای بلند شما را خراب خواهم كرد.4و مذبحهای شما منهدم و تمثالهای شمسی شما شكسته خواهد شد و كشتگان شما را پیش بتهای شما خواهم انداخت.5و لاشهای بنیاسرائیل را پیش بتهای ایشان خواهم گذاشت و استخوانهای شما را گرداگرد مذبحهای شماخواهم پاشید.6و در جمیع مساكن شما شهرها خراب و مكانهای بلند ویران خواهد شد تا آنكه مذبحهای شما خراب و ویران شود و بتهای شما شكسته و نابود گردد و تمثالهای شمسی شما منهدم و اعمال شمامحو شود.7و چون كشتگان شما در میان شما بیفتند، آنگاه خواهی دانست كه من یهوه هستم.8امّا بقیتی نگاه خواهم داشت. و چون در میان كشورها پراكنده شوید، بقیۀالسّیف شما در میان امّتها ساكن خواهند شد.9و نجاتیافتگان شما در میان امّتها در جایی كه ایشان را به اسیری بردهاند مرا یاد خواهند داشت. چونكه دل زناكار ایشان را كه از من دور شده است خواهم شكست و چشمان ایشان را كه در عقب بتهای ایشان زنا كرده است - پس خویشتن را به سبب اعمال زشتی كه در همه رجاسات خود نمودهاند مكروه خواهند داشت.10و خواهند دانست كه من یهوه هستم و عبث نگفتم كه این بلا را بر ایشان وارد خواهم آورد.»11خداوند یهوه چنین میگوید: «به دست خود بزن و پای خود را بر زمین بكوب و بگو: وای بر تمامی رجاسات شریر خاندان اسرائیل زیرا كه به شمشیر و قحط و وباخواهد افتاد.12آنكه دور باشد به وبا خواهد مُرد و آنكه نزدیك است به شمشیر خواهد افتادو آنكه باقی مانده و در محاصره باشد از گرسنگی خواهد مُرد و من حدّت خشم خود را بر ایشان به اتمام خواهم رسانید.13و خواهید دانست كه من یهوه هستم، هنگامی كه كشتگان ایشان در میان بتهای ایشان به اطراف مذبحهای ایشان، بر هر تلّ بلند و بر قلّههای تمام كوهها و زیر هر درخت سبز و زیرهر بلوط كَشَن، در جایی كه هدایای خوشبو برای همه بتهای خود میگذرانیدند یافت خواهند شد.14و دست خود را بر ایشان دراز كرده، زمین را در تمام مسكنهای ایشان خرابتر و ویرانتر از بیابان دِبْلَه خواهم ساخت. پس خواهند دانست كه من یهوه هستم.»
خدا تمام کسانی را که بر نوک کوهها بتپرستی میکنند، نابود خواهد کرد.
خداوند[یهوه] به نحوی به حزقیال میگوید که با کوهها سخن گوید که گویی آن کوهها مردم اسرائيل هستند و از مخاطب سخن حزقیال بودن آگاه هستند.
این اصطلاح برای معرفی کردن سخن خدا به انبیا یا قومش مطرح شده است. ببیند این قسمت را درحزقیال۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را اعلام کرده است» یا «خداوند[یهوه] این سخنان را گفته است»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسان ها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
این فرمان به حزقیال میگوید که بر کوهها خیره شود. این عمل نمادی از مجازات شدن مردم آنجاست. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به کوههای اسرائیل خیره شو» یا «به کوههای اسرائیل خیره شو تا ساکنان آن مناطق آسیب بینند»
کوههای اسرائيل بسیار دور بودند پس حزقیال قادر به دیدن آنها نبود، ولی خیره شدن به سوی آنها نمادی از آسیب رساندن به آنهاست. ترجمه جایگزین: «رو به کوههای اسرائیل کن و به آنها خیره شو» یا «به سوی کوههای اسرائیل خیره شو تا مردم آن مناطق آسیب بینند»
کلمه «نظر[روی]» کنایه از توجه کردن یا خیره شدن است.
«کوههایی که در سرزمین اسرائیل هستند»
ببین!» یا «گوش بده!» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
ببینید این قسمت را در حزقیال۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که با استفاده از شمشیر مردم را میکشند. ترجمه جایگزین: «سربازانی را برای کشتن شما میآورم»
این سخنان خدا خطاب به قوم اسرائيل هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر بر مذبحهای شما پرستش نخواهند کرد و دشمنانتان تمثالهای شما را نابود خواهند کرد»
خداوند[یهوه] از فرستادن سربازان برای انجام این امور سخن میگفت(حزقیال۶: ۳). ترجمه جایگزین: «سربازان را خواهم فرستاد تا...بیاندازند»
«کسانی که از شما مردهاند»
خداوند[یهوه] از فرستادن سربازان برای انجام این امور سخن میگوید(حزقیال۶: ۳). ترجمه جایگزین: «سربازانی را خواهم فرستاد تا بیاندازند...بپاشند»
این سخن خداوند[یهوه] به مردم اسرائيل است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان دشمن شهرهای شما را نابود خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان دشمن، مذبحهای شما را خواهند شکست» یا «سپاهیان دشمن آنها را میشکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید کلمه «تمثالها» را درحزقیال ۶: ۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تمثالهای[ستونهای] شما را...خواهند برید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آن چه که کردهاید را به یاد نخواهد آورد» یا «آنها همه ساختههای شما را نابود خواهند کرد»
«خواهید دید که دشمن تعداد زیادی را خواهد کشت»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ترجمه جایگزین: «میفهمی که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمی که من، خداوند[یهوه] افضلترین و قدرتمندترینم»
این سخن خداوند[یهوه] به قوم اسرائیل است.
کلمه «سیف[شمشیر]» کنایه از سربازانی است که مردم را با شمشیر میکشند. ترجمه جایگزین: «برخی که سربازان آنها را نمیکشند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی شما را در کشورهای دیگر پراکنده کنم» یا «وقتی شما را مجبور کنم که در کشورهای دیگر زندگی کنید»
خداوند[یهوه] به نحوی از اسرائيلیان سخن میگوید که گویی آنها زنی هستند که با اشخاص بسیاری همبستر شده است. ترجمه جایگزین: «غمگین بودم چون مثل زنی که من را ترک کرده و با مردان بسیار دیگر همبستر شده بودند»
خداوند[یهوه] به نحوی از اسرائيلیان سخن میگوید که گویی زنی متاهل هستند که به مردان دیگر مینگرد و مایل به همبستر شدن با آنهاست. ترجمه جایگزین: «به نحوی که به شدت مایل به پرستش بتها بودند»
معانی محتمل: ۱) «چهره آنها نشان خواهد داد که به خاطر اعمال شرورانه از خود متنفر هستند» یا ۲) «چهرههایشان اعمال شریرانهای را که مرتکب شدهاند، نشان خواهد داد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا اهمیت سخن خود بر حزقیال و مردم یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «من، خداوند یهوه، این را میگویم»
ببینید این قسمت را در حزقیال۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
حزقیال باید این عمل نمادین را انجام میداد تا توجه مردم را به خود جلب کند. این عمل برای تشویق نبود.
شاهدانی که شرارات کردن مردم را دیدهاند و فهمیدهاند در نتیجه این اعمال چه بر سر آنها خواهد آمد، این کلمه را به کار بردند. اگر زبان شما کلمهای مشابه دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را درحزقیال۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
کلمه «افتاد» بهگویی از «مُردن» است. کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که از شمشیر استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: [متن انگلیسی ناقص است]
«خشم خود بر ضد آنها را ارضا خواهم کرد» یا «آنها را مجازات خواهم کرد تا دیگر خشمگین نباشند»
خداوند[یهوه] به مردم اسرائيل چنین میگوید.
معنی محتمل دیگر: «تپه، بر نوک قله کوه زیر هر درخت سبز و زیر هر بلوط ستبر»
سالم و در حال رشد
درختی بزرگ با تنهای مستحکم که سایه آن بر پرستندگان میافتد.
این اسم یک شهر است.
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«و تو ای پسر انسان (بگو): خداوند یهوه به زمین اسرائیل چنین میگوید: انتهایی بر چهار گوشه زمین انتها رسیده است.3الا´ن انتها بر تو رسیده است و من خشم خود را بر تو وارد آوردهام و بر وفق راههایت ترا داوری نموده، تمامی رجاساتت را بر تو خواهم نهاد.4و چشم من برتو شفقت نخواهد كرد و رحمت نخواهم فرمود بلكه راههای تو را بر تو خواهم نهاد و رجاسات تو در میانت خواهد بود. پس خواهی دانست كه من یهوه هستم.»5خداوند یهوه چنین میگوید: «بلا هان بلای واحد میآید!6انتهایی میآید، انتهایی میآید و به ضّد تو بیدار شده است. هان میآید.7ای ساكن زمین اجل تو بر تو میآید. وقت معین میآید و آن روز نزدیك است. روز هنگامه خواهد شد و نه روز آواز شادمانی بر كوهها.8الا´ن عنقریب غضب خود را بر تو خواهم ریخت و خشم خویش را بر تو به اتمام رسانیده، تو را موافق راههایت داوری خواهم نمود و جمیع رجاساتت را بر تو خواهم نهاد.9و چشم من شفقت نخواهد كرد و رحمت نخواهم فرمود، بلكه مكافات راههایت را به تو خواهم رسانید و رجاسات تو در میانت خواهد بود و خواهید دانست كه زننده تومن یهوه هستم.10اینك آنروز هان میآید! اجل تو بیرون آمده و عصا شكوفه آورده و تكبّر، گُل كرده است.11ظلم عصای شرارت گشته است. از ایشان و از جمعیت ایشان و از ازدحام ایشان چیزی باقی نیست و در میان ایشان حشمتی نمانده است.12وقت میآید و آنروز نزدیك است. پس مشتری شادی نكند و فروشنده ماتم نگیرد، زیرا كه خشم بر تمامی جمعیت ایشان قرار گرفته است.13زیرا كه فروشندگان اگر چه در میان زندگان زنده مانند، به آنچه فروخته باشند نخواهند برگشت، چونكه غضب بر تمامی جمعیت ایشان قرار گرفته است. ایشان نخواهند برگشت و هیچكس به گناه خویش زندگی خود را تقویت نخواهد داد.14كَرِنّا را نواخته و همه چیز را مهیا ساختهاند، امّا كسی به جنگ نمیرود. زیرا كه غضب من بر تمامی جمعیت ایشان قرار گرفته است.15شمشیر در بیرون است و وبا و قحط در اندرون. آنكه در صحرا است به شمشیر میمیرد و آنكه در شهر است قحط و وبا او را هلاك میسازد.16و رستگاران ایشان فرار میكنند و مثل فاختههای درهّها بر كوهها میباشند. و هر كدام از ایشان به سبب گناه خود ناله میكنند.17همه دستها سُست شده و جمیع زانوها مثل آب بیتاب گردیده است.18و پلاس در بر میكنند و وحشت ایشان را میپوشاند و بر همه چهرهها خجلت و بر جمیع سرها گری میباشد.19نقره خود را در كوچهها میریزند و طلای ایشان مثل چیز نجس میباشد. نقره و طلای ایشان در روز غضب خداوند ایشان را نتواند رهانید. جانهای خود را سیر نمیكنند و بطنهای خویش را پر نمیسازند زیرا گناه ایشان سنگ مصادم آنها شده است.20«و او زیبایی زینت خود را در كبریایی قرار داده بود، امّا ایشان بتهای مكروهات و رجاسات خویش را در آن ساختند. بنابراین آن را برای ایشان مثل چیز نجس خواهم گردانید.21و آن را به دست غریبان به تاراج و به شریران جهان به غارت خواهم داد و آن را بیعصمت خواهند ساخت.22و روی خود را از ایشان خواهم برگردانید و مكان مستور مرا بیعصمت خواهند نمود و ظالمان داخل آن شده، آن را بیعصمت خواهند ساخت.23زنجیر را بساز، زیرا كه زمین از جرمهای خونریزی پر است و شهر از ظلم مملّو.24و اشرار امّتها را خواهم آورد و در خانههای ایشان تصرّف خواهند نمود و تكبّر زورآوران را زایل خواهم ساخت و آنها مكانهای مقدّس ایشان را بیعصمت خواهند نمود.25هلاكت میآید و سلامتی را خواهند طلبید، امّا یافت نخواهد شد.26مصیبت بر مصیبت میآید و آوازه بر آوازه مسموع میشود. رؤیا از نبی میطلبند، امّا شریعت از كاهنان و مشورت از مشایخ نابود شده است.27پادشاه ماتم میگیرد و رئیس به حیرت ملبّس میشود و دستهای اهل زمین میلرزد. و موافق راههای ایشان با ایشان عمل خواهم نمود و بر وفق استحقاق ایشان ایشان را داوری خواهم نمود. پس خواهند دانست كه من یهوه هستم؟»
قوم به شدت به خاطر بتپرستی مجازات خواهند شد و معبد نابود خواهد گردید.
این قسمت نبوت و داوری خدا بر اسرائیل را آغاز میکند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به حزقیال و مردم اهمیت آن چه را که میخواهد بگوید، یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «من، خداوند یهوه، این را میگویم»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «زمین» کنایه از کسانی است که بر آن زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل»
«پایان رسیده است!»
«تمام زمین.» «چهار گوشه» به شمال، جنوب، شرق و غرب اشاره دارد.
این سخن خداوند[یهوه] به مردم اسرائيل است.
اینجا به نحوی از «انتها» سخن گفته شده که گویی دزدی به مردم حمله میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی تو به پایان رسیده است»
اینجا به نحوی از «خشم» سخن گفته شده که گویی تیری است که خداوند[یهوه] به مردم پرتاب میکند. ترجمه جایگزین: «من خشمگین هستم و تو را مجازات خواهم کرد»
«طبق کارهایی که انجام میدهی» یا «به خاطر شرارتهایی که ورزیدهای»
«تو را برای انجام کارهایی که از آنها متنفر هستم، مجازات خواهم کرد»
کلمه «چشم» جزگویی از صاحب چشم است. ترجمه جایگزین: «زیرا به تو رحم نخواهم کرد»
اینجا به نحوی از طریق زندگی شخص سخن گفته شده که گویی راهی است که بر آن قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «تو را به خاطر کارهایی که کردهای مجازات خواهم کرد»
معانی محتمل: ۱) «تو را به خاطر بدکاریهایت مجازات خواهم کرد» یا ۲) «وقتی به پرستش بتها ادامه میدهید چنین خواهد شد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمی که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمی که من، خداوند[یهوه] افضلترین و قدرتمندترینم»
این سخن خداوند[یهوه] به مردم اسرائیل است.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا اهمیت سخن خود را بر حزقیال و مردم یادآوری کند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من، خداوند یهوه، این را میگویم»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این جملات برای تشدید حدت این قسمت به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «بنگر، فاجعهای وحشتناک در راه است، چیزی که کسی تا به حال تجربه نکرده است»
«میتوانی کاملاً مطمئن باشی که»
اینجا به نحوی از داوری که در راه است سخن گفته شده که گویی دشمنی است که از خواب بیدار میشود.
کلمه «کوهها» کنایه از ساکنان آن کوههاست. ترجمه جایگزین: «مردمی که دیگر بر کوهها شاد نیستند»
این سخن خداوند[یهوه] به مردم اسرائیل است.
«اکنون به زودی»
خداوند[یهوه] به نحوی از عبارات «خواهم ریخت» و «به اتمام رسانیده» برای سخن گفتن در مورد خشمش استفاده میکند که گویی خشم او آبی است که در ظرفی ریخته میشود. این عبارات تاکید میکنند که خداوند[یهوه] مردم را به شدت مجازات خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «به شدت تو را مجازات خواهم کرد، چون بسیار خشمگین هستم»
«خشم» یا «عصبانیت فراوان»
کلمه «چشم» جزگویی از صاحب چشم است. ترجمه جایگزین: «با شفقت به آنها نگاه نخواهم کرد» یا «با آنها دلسوزانه رفتار نخواهم کرد»
«تو را بیمجازات رها نخواهم کرد» یا «تو را مجازات خواهم کرد»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این سخن خداوند[یهوه] در مورد اسرائيل است.
«هان! آن روز میآید!» شاید لازم باشد مشخص کنید که چه روزی میآید. ترجمه جایگزین: «اینک! آن روز که شما را مجازات میکنم میآید!»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم بگویم توجه کن»
«فاجعه بر اسرائيل میآید» یا «اتفاقات بدی برای اسرائيل رخ خواهند داد»
معانی محتمل: ۱)«مردم اسرائيل بسیار مغرور شدهاند» یا ۲)«مردم اسرائيل بسیار مغرور و خشن شدهاند.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این سخن خداوند[یهوه] در مورد اسرائيل است.
کلمات «وقت» و «روز» به زمانی اشاره دارند که خدا مردم اسرائیل را مجازات خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «مجازات اسرائيل به زودی رخ خواهد داد»
«از تمام جماعت عصبانی هستم»
تعداد زیادی از مردم. اینجا به مردم اسرائيل اشاره دارد.
تا وقتی که فروشنده و خریدار(۷: ۱۲) زنده هستند. [در فارسی مفعوم خریدار نیامده است]
«خدا آنچه به جماعت نشان داده است را انجام خواهد داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را تقویت نخواهد کرد»
این سخن خداوند[یهوه] در مورد اسرائيل است.
«کرنا را نواختند تا مردم را به جنگ علیه دشمنان فرا خوانند»
«من از کل جماعت خشمگین هستم.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۷: ۱۲ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که با استفاده از شمشیر مردم را میکشند. ترجمه جایگزین: [متن انگلیسی ناقص است]
ساختمانها
اینجا در اصل از کلمه «مصرف کردن» یا «تمام کردن» استفاده شده که به نابودی کامل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اکثر مردم شهر از گرسنگی و مریضی خواهند مُرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این سخن خداوند[یهوه] در مورد اسرائيل است.
«دستها» و «زانوها» جزگویی از خود مردم هستند. ترجمه جایگزین: «همه از وحشت فراوان قادر به کار کردن نخواهند بود و زانوهایشان آن قدر ضعیف میشوند که نمیتوانند بایستند»
نمیتوانند کاری که باید را انجام دهند.
ترجمه محتمل دیگر: «آب از هر زانویی جاری میشود» اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده و به از دست دادن کنترل مثانه از شدت ترس اشاره دارد.
همان طور که آب قادر به سر پا ایستادن نیست، زانوی مردم نیز آن قدر ضعیف میشود که قادر به سرپا ایستادن نخواهند بود.
اینجا به نحوی از وحشت سخن گفته شده که گویی لباس است. ترجمه جایگزین: «همه میبینند که چقدر وحشت زده هستند»
تراشیدن سر نشان از غم بود. ترجمه جایگزین: «همه سرهای خود را خواهند تراشید»
«در روزی که خداوند[یهوه] بر طبق خشم خود عمل میکند» یا «وقتی که خداوند[یهوه] آنها را مجازات میکند»
این بازه زمانی میتواند کمتر از بیست و چهار ساعت باشد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانند گرسنگی خود را سیر کنند» یا «با این که غذای کافی برای خوردن دارند، همچنان گرسنه خواهند بود»
معانی محتمل: ۱) «چون داشتن طلا و نقره فراوان باعث گناه ورزیدن آنها شد» یا ۲) «چون شریر هستند و گناهانی را مرتکب میشوند که شرارت آنها را نشان میدهد»
این سخن خداوند[یهوه] در مورد اسرائيل است.
با جواهرات زینتی
کلمه «دست» به کنترل اشاره دارد. «آن بتها را به دست کسانی میدهم که نمیشناسند» یا «آن بتها را به کسانی خواهم داد که نمیشناسند»
چیزهایی که به زور دزدیده یا گرفته میشوند.
غریبان و شریران بتهایی را که اسرائيلیان ساختند، بیحُرمت خواهند کرد.
«به آنها توجه نخواهم کرد» یا «رو بر خواهم گردانید» یا «متوجه نخواهم شد»
«جایی که دوست دارم.» این قسمت اشاره به هیکل[معبد] خدا دارد.
اشخاصی خشن که میدزدند و نابود میکنند.
این سخن خداوند[یهوه] به حزقیال در مورد اسرائيل است.
زنجیرها برای بی حرکت نگه داشتن اسیران یا زندانیان به کار میرفتند. خدا چنین میگوید تا نشان دهد که آنها اسیر و زندانی خواهند شد.
معانی محتمل: ۱) «خدا هر جا در آن مملکت مردم را به خاطر بیرحم کشتن دیگران داوری خواهد کرد» یا ۲) «دادگاههای سراسر کشور مردم را به قتل میرسانند.» کلمه «خون» به قتل و مرگ اشاره دارد.
اینجا به نحوی از شخص سخن گفته شده که گویی ظرف است و به نحوی از خشونت[ظلم] سخن گفته شده که گویی چیزی است که در آن ظرف قرار میگیرد. اسم معنای «ظلم[خشونت]» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خشونت سراسر شهر است» یا «بسیاری در شهر دست به خشونت خواهند زد»
شریران خانه اسرائيلیان را خواهند گرفت.
«باعث میشوم مقتدران اسرائيل به خود مغرور نباشند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان، مکانهایی را که در آن پرستش میکنند، بیحرمت خواهند ساخت
»
مکانهایی که در آن بتها را میپرستند.
«مردم خواهند ترسید»
«سعی میکنند با دشمنان خود صلح کنند»
«اما قادر به صلح با دشمنان نخواهند بود»
این سخن خداوند[یهوه] در مورد اسرائيل است.
اینجا به نحوی از مصیبت[فاجعه] سخن گفته شده که گویی خود آن توان حرکت کردن دارد. ترجمه جایگزین: «یک فاجعه بعد از فاجعهای دیگر رخ خواهد داد»
«از انبیا خواهند پرسید که چه رویاهایی را دیدهاند»
«کاهنان شریعت را تعلیم نخواهند داد و مشایخ قادر به نصیحت کردن نخواهند بود.» این بدان خاطر است که خدا به آنها حکمت چنین کارهایی را نخواهد داد.
معانی محتمل: ۱) «پسر پادشاه» یا ۲) هر مردی از خانواده سلطنتی غیر از پادشاه
معانی محتمل: ۱) لباس کنایه از احساسات شخص است «امیدی نخواهد داشت» یا ۲) «لباسی را خواهد پوشید که عزادار بودن او را نشان میدهد»
کلمه «دست» جزگویی از مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم زمین آن قدر میترسند که دستهایشان خواهد لرزید»
1و در سال ششم در روز پنجم از ماه ششم،چون من در خانه خود نشسته بودم و مشایخ یهودا پیش من نشسته بودند، آنگاه دستخداوند یهوه در آنجا بر من فرود آمد.2و دیدم كه اینك شبیهی مثل صورت آتش بود یعنی از نمایش كمر او تا پایین آتش و از كمر او تا بالا مثل منظر درخشندگی مانند صورت برنج لامع ظاهر شد.3و شبیه دستی دراز كرده، موی پیشانی مرا بگرفت و روح، مرا در میان زمین و آسمان برداشت و مرا در رؤیاهای خدا به اورشلیم نزد دهنه دروازه صحن اندرونی كه بطرف شمال متوجّه است بُرد كه در آنجا نشیمنِ تمثالِ غیرتِ غیرتانگیز میباشد.4و اینك جلال خدای اسرائیل مانند آن رؤیایی كه در هامون دیده بودم ظاهر شد.5و او مرا گفت: «ای پسر انسان چشمان خود را بسوی راه شمال برافراز!» و چون چشمان خود را بسوی راه شمال برافراشتم، اینك بطرف شمالی دروازه مذبحْ این تمثالِ غیرتْ در مدخل ظاهر شد.6و او مرا گفت: «ای پسر انسان آیا تو آنچه را كه ایشان میكنند میبینی؟ یعنی رجاسات عظیمی كه خاندان اسرائیل در اینجا میكنند تا از مَقْدَس خود دور بشوم؟ امّا باز رجاسات عظیمتر خواهی دید.»7پس مرا به دروازه صحن آورد و دیدم كه اینك سوراخی در دیوار است.8و او مرا گفت: «ای پسر انسان دیوار را بكن.» و چون دیوار را كَنْدَم، اینك دروازهای پدید آمد.9و او مرا گفت: «داخل شو و رجاسات شَنیعی را كه ایشان در اینجا میكنند ملاحظه نما.»10پس چون داخل شدم، دیدم كه هرگونه حشرات و حیوانات نجس و جمیع بتهای خاندان اسرائیل بر دیوار از هر طرف نقش شده بود.11وهفتاد نفر از مشایخ خاندان اسرائیل پیش آنها ایستاده بودند و یازنیا ابن شافان در میان ایشان ایستاده بود و هركس مجمرهای در دست خود داشت و بوی ابر بخور بالا میرفت.12و او مرا گفت: «ای پسر انسان آیا آنچه را كه مشایخ خاندان اسرائیل در تاریكی و هركس در حجرههای بتهای خویش میكنند دیدی؟ زیرا میگویند كه خداوند ما را نمیبیند و خداوند این زمین را ترك كرده است.13و به من گفت كه باز رجاسات عظیمتر از اینهایی كه اینان میكنند خواهی دید.»14پس مرا به دهنه دروازه خانه خداوند كه بطرف شمال بود آورد. و اینك در آنجا بعضی زنان نشسته، برای تَمُّوز میگریستند.15و او مرا گفت: «ای پسر انسان آیا این را دیدی؟ باز رجاسات عظیمتر از اینها را خواهی دید.»16پس مرا به صحن اندرونی خانه خداوند آورد. و اینك نزد دروازه هیكل خداوند در میان رواق و مذبح به قدر بیست و پنج مرد بودند كه پُشتهای خود را بسوی هیكل خداوند و رویهای خویش را بسوی مشرق داشتند و آفتاب را بطرف مشرق سجده مینمودند.17و به من گفت: «ای پسر انسان این را دیدی؟ آیا برای خاندان یهودا بجا آوردن این رجاسات كه در اینجا بجا میآورند سهل است؟ زیرا كه زمین را از ظلم مملّو ساختهاند و برای هیجان خشم من برمیگردند و هان شاخه را به بینی خود میگذارند.18بنابراین من نیز در غضب، عمل خواهم نمود و چشم من شفقت نخواهد كرد و رحمت نخواهم فرمود و اگرچه به آواز بلند بهگوش من بخوانند، ایشان را اجابت نخواهم نمود.»
قوم با پرستش خدایان دروغین و گناهورزی، معبد[هیکل] را بیحرمت ساختند.
and and )
حزقیال رویایی را که دیده بود، تعریف میکند.
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
شاید لازم باشد دورهای که این شش سال در آن قرار داشت را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «در سال ششم تبعید یهویاکینِ پادشاه»
این ششمین ماه تقویم عبرانی است. روز ششم از این ماه معادل اوایل ماه سپتامبر در تقویم میلادی است. ترجمه جایگزین: «روز پنجم از ماه ششم»
این قسمت باید عیناً ترجمه شود، چون حزقیال بعداً چیزی مثل دست را میبیند. نسخ دیگر دست را استعاره از حضور یا قدرت خداوند[یهوه] در نظر گرفتهاند.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
«گرفت»
اسم معنای «شبیه» یعنی آن چه حزقیال دید شبیه انسان بود. «شبیه» و «صورت» را میتوان به عبارات فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی ظاهر شد که شبیه انسان بود» [در فارسی متفاوت انجام شد]
فلز هنگام داغ شدن به رنگ زرد یا نارنجی درخشان در میآید.
اسم معنای «مانند» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که به نظر کمر او میآمد...چیزی درخشان به نظر میرسید»
حزقیال همچنان رویایی را که از خدا دریافت کرده بود، تعریف میکند.
شناسه مستتر فاعلی احتمالاً به کسی که «شبیهی مثل صورت [انسان]» بود (حزقیال ۸: ۲) اشاره دارد.
«بین زمین و آسمان»
کلمه «در رویا» یعنی این اتفاقات در ذهن حزقیال رخ میدادند. بدن او هنگامی که خدا این تصاویر را به او نشان میدهد، در خانه باقی ماند.
«دروازه شمالی معبد.» دو ردیف دیوار معبد را احاطه کرده بودند و آن سوی معبد دیواری دیگر بود. این دروازه طرف شمالی دیوار داخلی بود.
«بتی که باعث غیرت بسیاری خدا میشود»
معانی محتمل: ۱) «که درست مثل آن چه بود که هنگامی که در دشت بودم در رویا دیدم» یا ۲) «درست مثل آن چه بود که در دشت دیدم»
ناحیهای بزرگ که درختان کمی دارد.
کسی که « شبیهی مثل صورت» بود(حزقیال ۸: ۲) با حزقیال سخن میگوید.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
این اصطلاح بدان معناست که او باید به سوی چیزی نگاه کند. ترجمه جایگزین: «بالا را...نگاه کن...بالا را...نگاه کردم» یا «سر خود را بگردان و ببین...سر خود را گرداندم و دیدم»
«دروازهای که مردم میتوانستند از آن طریق به مذبح بروند»
خدا با استفاده از این سوال توجه حزقیال را به عمل مردم جلب میکند. ترجمه جایگزین: «میخواهم بفهمی که چرا از کاری که مردم اینجا انجام میدهند، متنفرم»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
شاید لازم باشد که مکان این صحن را مشخص کنید. «صحن معبد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این کلمه نشان میدهد که حزقیال از دیده خود تعجب کرده است. شاید زبان شما کلمهای متفاوت برای نشان دادن چنین امری داشته باشد.
«نقشهای حکاکی شده از هر نوع حیوان خزنده و تنفرانگیز.» اینجا در اصل از عبارت «چیزهای خزنده» استفاده شده که به حشرات و دیگر حیوانات کوچک اشاره دارد. [در فارسی انجام شده]
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
شاید مشخص کردن محل این دیوار لازم باشد. ترجمه جایگزین: «دیوار دور معبد»
اینها اسامی مردان هستند.
ظرفی که قوم[مردم] هنگام پرستش خدا یا خدایان دروغین بر آن عود میسوزاندند.
خدا به حزقیال فرمان میدهد تا به آن چه مشایخ انجام میدهند نگاه کند. ترجمه جایگزین: «ببین که مشایخ خانه اسرائيل در تاریکی چه میکنند»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
«اتاقی که هیچ کس نمیتواند بتپرستی آنها در آن را ببیند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این دروازه بیرونی بود و با دروازهای که در حزقیال ۸: ۳ آمده متفاوت است.
این کلمه نشان میدهد که حزقیال از دیده خود تعجب کرده است.
غمگین بودن به خاطر مرگ خدایی دروغین به اسم تَمُوز.
خداوند[یهوه] به حزقیال فرمان میدهد که در مورد آن چه دیده فکر کند. ترجمه جایگزین: «ای مرد...در این مورد فکر کن.»
این کلمه تعجب حزقیال از دیده خود را نشان میدهد.
قسمت بیرونی ورودی که توسط ستونها یا میلهها نگه داشته میشود.
«آنها به سوی شرق نگاه میکردند»
خداوند[یهوه] به حزقیال فرمان میدهد که به دیده خود فکر کند. ترجمه جایگزین: «در این مورد فکر کن...ای مرد»
خدا با به کارگیری این پرسش نشان میدهد که به حق از مردم یهودا خشمگین است. ترجمه جایگزین: «به حق از خاندان یهودا به خاطر خطاهایشان خشمگین هستم»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «قوم یهودا» یا «مردم یهودا»
«سراسر کشور خشونت میورزند» یا «سراسر کشور به یکدیگر حمله میکنند»
«برای خشمگین کردن من»
معانی محتمل: ۱) قوم با استفاده از شاخهها خدایان دروغین را میپرستیدند یا ۲) قوم از شاخهها استفاده میکردند تا عصیان خود بر ضد خدا را نشان دهند. کلمات «شاخه...به بینی» به شاخه و بینی واقعی اشاره دارد یا ممکن است به حرکت دست اشاره داشته باشد.
چشم جزگویی از صاحب چشم است. ترجمه جایگزین: «با شفقت به آنها نگاه نخواهم کرد یا «با آنها شفیق نخواهم بود»
See:
«آنها را مجازات خواهم کرد»
«گرچه دعای خود را به صدای بلند به درگاه من فریاد میزنند»
«به آنها گوش نخواهم داد»
1و او به آواز بلند به گوش من ندا كرده، گفت:«وكلای شهر را نزدیك بیاور و هركس آلت خراب كننده خود را در دست خود بدارد.»2و اینك شش مرد از راه دروازه بالایی كه بطرف شمال متوجّه است آمدند و هركس تبر خود را در دستش داشت. و در میان ایشان یك مرد ملبّس شده به كتان بود و دوات كاتب در كمرش. و ایشان داخل شده، نزد مذبح برنجین ایستادند.3و جلال خدای اسرائیل از روی آن كروبی كه بالای آن بود به آستانه خانه برآمد و به آن مردی كه به كتان ملبّس بود و دوات كاتب را در كمر داشت خطاب كرد.4و خداوند به او گفت: «از میان شهر یعنی از میان اورشلیم بگذر و بر پیشانی كسانی كه به سبب همه رجاساتی كه در آن كرده میشود آه و ناله میكنند نشانی بگذار.5و به آنان به سمع من گفت كه در عقب او از شهر بگذرید و هلاك سازید و چشمان شما شفقت نكند و ترحّم منمایید.6پیران و جوانان و دختران و اطفال و زنان را تماماً به قتل رسانید، امّا به هر كسی كه این نشان را دارد نزدیك مشوید و از قدس من شروع كنید.» پس از مردان پیری كه پیش خانه بودند شروع كردند.7و به ایشان فرمود: «خانه را نجس سازید و صحنها را از كشتگان پر ساخته، بیرون آیید.» پس بیرون آمدند و در شهر به كُشتن شروع كردند.8و چون ایشان میكشتند و من باقی مانده بودم، بهروی خود در افتاده، استغاثه نمودم و گفتم: «آه ای خداوند یهوه آیا چون غضب خود را بر اورشلیم میریزی تمامی بقیه اسرائیل را هلاك خواهی ساخت؟»9او مرا جواب داد: «گناه خاندان اسرائیل و یهودا بینهایت عظیم است و زمین از خون مملّو و شهر از ستم پر است. زیرا میگویند: خداوند زمین را ترك كرده است و خداوند نمیبیند.10پس چشم من نیز شفقت نخواهد كرد و من رحمت نخواهم فرمود، بلكه رفتار ایشان را بر سر ایشان خواهم آورد.»11و اینك آن مردی كه به كتان ملبّس بود و دوات را در كمر داشت، جواب داد و گفت: «به نَهْجی كه مرا امر فرمودی عمل نمودم.»
خدا به دنبال کسانی میگشت که از شرارتورزی فراوان غمگین هستند. خداوند[یهوه] میخواست هنگام کشته شدن دیگران، مانع مرگ این وفاداران شود.
and and )
حزقیال همچنان در مورد رویایی که خدا به او داده بود صحبت میکند. گفتههای او از حزقیال ۸: ۱ آغاز شده است.
«شنیدم که صدا میزند»
«شبیهی مثل صورت انسان[کسی که مثل انسان بود]» (حزقیال ۸: ۲) ندا کرد.
سلاحی برای نابود کردن مردم یا چیزها
سلاحی برای کشتن تعداد بسیار.
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «به آن چه میخواهم بگویم، توجه کنید»
«دروازه بالایی رو به شمال» یا «دروازه شمالی صحن درونی»
پارچهای محکم و نرم که از گیاهی ساخته میشود. بسیاری از مردم لباسهایی که از این پارچه تهیه میشوند را در هوای گرم میپوشند. ترجمه جایگزین: «پارچه نرم»
ابزاری که کاتبان برای نوشتن از آنها استفاده میکنند.
فلزی به رنگ طلایی تیره. این فلز بیشتر از مس تشکیل شده که لایهای نازک برای تقویت استحکام بر خود دارد.
معانی محتمل: ۱) «از بالای چهار بال موجودات» (حزقیال ۱: ۵) یا ۲) از میان دو کروبی در قدس الاقداس در معبد. سعی کنید این قسمت را تحتاللفظی ترجمه کنید.
«خانه» به هیکل خدا اشاره دارد.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
ابزاری که کاتبان برای نوشتن از آنها استفاده میکنند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
مردم هنگام ناراحتی یا غمگین بودن چنین صداهایی از خود در میآورند.
«کارهای وحشتناکی[زشتی] که در آن شهر انجام میشود» یا «اعمال نفرتانگیزی که مردم در شهر انجام میدهند»
کلمه «آنان» به نگهبانان اشاره دارد (حزقیال ۹: ۱)
چشم جزگویی از صاحب آن است. ترجمه جایگزین: «شفقت نداشته باشید»
See: and
«از قتل دوری نکن»
اینها کسانی هستند که به خاطر گناهان که در اروشلیم روی میدهند غمگین هستند. ببینید کلمه «نشان» را در حزقیال ۹: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
شاید نیاز باشد که عمل قوم در قُدس را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی را که در قُدس من آن نشان را ندارند، میکشند»
معانی محتمل: ۱) «هفتاد نفر از مشایخ خاندان اسرائیل» (حزقیال ۸: ۱۱) یا ۲) هر کس که پیر است (به اول آیه مراجعه کنید)
خدا همچنان با نگهبانانی که قوم اسرائيل را داوری میکنند، سخن میگوید.
معبد
کلمه «شهر» کنایه از کسانی است که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «به مردم شهر حمله میکنند»
«رو به زمین تعظیم کردم» یا «روی زمین خوابیدم.» حزقیال اتفاقی بر زمین نیافتاد. او روی زمین افتاد یا دراز کشید تا احترام و ترس خود از خداوند[یهوه] را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
حزقیال به خاطر آن چه خداوند یهوه به آن مردان گفت تا در اورشلیم انجام دهند بسیار ناراحت شد و به همین خاطر از چنین کلماتی استفاده کرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
حزقیال با استغاثه از خدا میخواهد باقی مانده اسرائيل را نابود نکند. ترجمه جایگزین: «لطفاً خشم خود را بر مابقی اهل اورشلیم نریز!»
اینجا به نحوی از غضب سخن گفته شده که گویی مایعی است که خداوند[یهوه] میتواند آن را از ظرف بیرون بریزد. کلمه «اورشلیم» کنایه از کسانی است که در آن شهر هستند. اسم معنای «میریزی» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی خشم خود را بر اورشلیم میریزی» یا «وقتی مردم اورشلیم را به خاطر خشم فراوان خود از آنها مجازات میکنی»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
«بسیار عظیم»
اینجا به نحوی از «زمین» سخن گفته شده که گویی ظرفی است که از خون پر میشود. کلمه «خون» کنایه از قتل است. همچنین به نحوی از «شهر» سخن گفته شده که گویی ظرفی است و از «ستم» به نحوی سخن گفته شده که گویی محتویات داخل آن ظرف است. ترجمه جایگزین: «سراسر زمین مردم، بیگناهان را میکشند و در سراسر شهر شرارت میکنند»
چشم جزگویی از صاحب آن است. ترجمه جایگزین: «با شفقت به آنها نگاه نخواهم کرد» یا «با آنها شفیق نخواهم بود»
رفتار کسی را بر سرش آوردن به مجازات کردن او به خاطر رفتار بدش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها را همان طور که لایق هستند، مجازات خواهم کرد»
«به آن چه میخواهم بگویم، توجه کن»
پارچهای محکم و نرم که از گیاهی ساخته میشود. بسیاری از مردم لباسهایی که از این پارچه تهیه میشوند را در هوای گرم میپوشند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پارچه نرم»
«به خداوند[یهوه] گزارش داد و گفت»
1پس نگریستم و اینك بر فَلَكی كه بالای سر كروبیان بود، چیزی مثل سنگ یاقوت كبود و مثل نمایش شبیه تخت بر زَبَر آنها ظاهر شد.2و آن مرد را كه به كتان ملبّس بود خطاب كرده گفت: «در میان چرخها در زیر كروبیان برو و دستهای خود را از اخگرهای آتشی كه در میان كروبیان است پر كن و بر شهر بپاش.» و او در نظر من داخل شد.3و چون آن مرد داخل شد، كروبیان بطرف راست خانه ایستاده بودند و ابر، صحن اندرونی را پر كرد.4و جلال خداوند از روی كروبیان به آستانه خانه برآمد و خانه از ابر پر شد و صحن از فروغ جلال خداوند مملّو گشت.5و صدای بالهای كروبیان تا به صحن بیرونی، مثل آواز خدای قادر مطلق حینی كه تكلّم میكند، مسموع شد.6و چون آن مرد را كه ملبّس به كتان بود امر فرموده، گفت كه «آتش را از میان چرخها از میان كروبیان بردار.» آنگاه داخل شده، نزد چرخها ایستاد.7و یكی از كروبیان دست خود را از میان كروبیان به آتشی كه در میان كروبیان بود دراز كرده، آن را برداشت و به دست آن مردی كه به كتان، ملبّس بود نهاد و او آن را گرفته، بیرون رفت.8و در كروبیان شبیه صورت دست انسان زیر بالهای ایشان ظاهر شد.9و نگریستم و اینك چهار چرخ به پهلوی كروبیان یعنی یك چرخ به پهلوی یك كروبی و چرخ دیگر به پهلوی كروبی دیگر ظاهر شد. و نمایش چرخها مثل صورت سنگ زبرجد بود.10و امّا نمایش ایشان چنین بود. آن چهار را یك شباهت بود كه گویا چرخ در میان چرخ باشد.11و چون آنها میرفت بر چهار جانب خود میرفت و حینی كه میرفت به هیچ سو میل نمیكرد، بلكه به جایی كه سر به آن متوجّه میشد از عقب آن میرفت. و چون میرفت به هیچ سو میل نمیكرد.12و تمامی بدن و پشتها و دستها و بالهای ایشان و چرخها یعنی چرخهایی كه آن چهار داشتند از هر طرف پر از چشمها بود.13و به سمع من به آن چرخها ندا در دادند كه «ای چرخها!»14و هر یك را چهار رو بود. روی اوّل روی كروبی بود و روی دوّم روی انسان و سوّم روی شیر و چهارم روی عقاب.15پس كروبیان صعود كردند. این همان حیوان است كه نزد نهر خابُور دیده بودم.16و چونكروبیان میرفتند، چرخها به پهلوی ایشان میرفت و چون كروبیان بالهای خود را برافراشته، از زمین صعود میكردند، چرخها نیز از پهلوی ایشان برنمیگشت.17چون ایشان میایستادند آنها میایستاد و چون ایشان صعود مینمودند، آنها با ایشان صعود مینمود، زیرا كه روح حیوان در آنها بود.18و جلال خداوند از بالای آستانه خانه بیرون آمد و بر زَبَرِ كروبیان قرار گرفت.19و چون كروبیان بیرون رفتند، بالهای خود را برافراشته، به نظر من از زمین صعود نمودند. و چرخها پیش روی ایشان بود و نزد دهنه دروازه شرقی خانه خداوند ایستادند. و جلال خدای اسرائیل از طرف بالا بر ایشان قرار گرفت.20این همان حیوان است كه زیر خدای اسرائیل نزد نهر خابُور دیده بودم، پس فهمیدم كه اینان كروبیانند.21هر یك را چهار روی و هر یك را چهار بال بود و زیر بالهای ایشان شبیه دستهای انسان بود.22و امّا شبیه رویهای ایشان چنین بود. همان رویها بود كه نزد نهر خابُور دیده بودم. هم نمایش ایشان و هم خود ایشان (چنان بودند) و هر یك به راه مستقیم میرفت.
خدا اکنون یهودا و معبد را ترک کرده است. این اتفاق فاجعهای برای حیات مذهبی یهودا به حساب میآمد.
حزقیال همچنان در مورد رویایی که در حزقیال ۸: ۱ بیان آن را آغاز کرده، سخن میگوید.
«به سمت سقف خمیده[مقعر]»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
جواهری قیمتی که آبی یا سبز است.
«که شبیه چیزی مثل تخت پادشاهی بود.» حزقیال نمیخواست که قطعاً بگوید دیده او به چه شباهت داشته است.
پارچهای محکم و نرم که از گیاهی ساخته میشود. بسیاری از مردم لباسهای تهیه شده از این پارچه را در هوای گرم میپوشند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پارچه نرم»
ببینید کلمه «چرخها» را در حزقیال ۱: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
اخگرها تکه چوبهای سوخته و باقی مانده بعد از آتش هستند. این تکهها سیاه هستند ولی هنگام داغ شدن قرمز و نارنجی میشوند. آنها را زغال نیز مینامند.
«آنها را بر سراسر شهر بپاش» یا «آنها را سراسر شهر پخش کن»
حزقیال در توصیف اتفاقات جاری وقفهای ایجاد میکند و دیده خود را توصیف میکند.
این قسمت اطلاعاتی پس زمینهای در مورد آن چه که در ادامه رخ میدهد، ارائه میدهد.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
هنگامی که کسی رو به شرق میایستد طرف راست او جنوب است. ترجمه جایگزین: «طرف جنوبی»
معبد
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
جلال خداوند[یهوه] پر کرد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارت برای نشانگذاری زمان شروع آن عمل به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این قسمت اطلاعاتی که در حزقیال ۱۰: ۲ ارائه شده را تکرار میکند. بعد از سخن گفتن در مورد کروبیان و جلال خدا در ۱۰: ۳- ۵، حزقیال مجدداً در مورد مردی که لباس کتان به تن دارد، سخن میگوید.
ببینید کلمه «کتان» را در حزقیال ۹: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «چرخها» را مثل حزقیال ۱: ۱۵ ترجمه کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«دیدم که کروبیان زیر بالهای خود چیزی مثل دست انسان داشتند»
حزقیال از آن چه میدید، تعجب کرده بود.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «نمایش» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چرخها شبیه یاقوت کبود بودند» یا «چرخهایی که شبیه چیزی مانند سنگ یاقوت کبود بودند»
«سنگ زبرجد» سنگی سخت و قیمتی است. این سنگ احتمالاً سبز یا آبی بوده است.
کلمه «نمایش» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. اسم معنای «چنین» را میتوان در قالب صفت نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هر چهار چرخ مشابه به نظر میرسیدند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «در میان چرخ» به معنای «عبور کردن» یا «رد شدن از میان» است.
معانی محتمل: ۱) کلمه «خود» به آن موجودات[حیوانات] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها به چهار جهتی که موجودات به آن نگاه میکردند رفتند» یا ۲) کلمه «خود» به چرخها اشاره دارد.
معانی محتمل «سر»: ۱) این قسمت به آن حیوانات[موجودات] بالدار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها به هر جهتی که موجودات بالدار نگاه میکردند رفتند» یا ۲) این قسمت اشاره به چرخ جلویی دارد. ترجمه جایگزین: «به هر طرفی که چرخ به خود میگرفتن میرفتند»
این کلمه را مثل «چرخها» در حزقیال ۱: ۱۵ ترجمه کنید.
اینجا در علامت نقل قول در اصل از کلمه «چرخان[گردان]» استفاده شده که به معنی چرخیدن به دور محور خود است. این کلمه در این قسمت نامی برای چرخهاست. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی چرخها را ‘گردان‘ خطاب قرار داد» یا «اسم چرخها ‘گردان‘ بود» [در فارسی انجام شده]
«هر کروب چهار چهره داشت» یا «هر کروب چهار روی داشت.» هر یک از موجودات صورتی در جلو، عقب و کنارههای سر خود داشت. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
«به هوا رفتند»
«چرخها همراه کروبیان بودند.» ترجمه جایگزین: «چرخها با کروبیان بودند»
«بی حرکت ایستادند» یا «حرکت نکردند»
معانی محتمل: ۱) حزقیال به نحوی از «حیوانات» که در آیه ۱۵ آمدهاند سخن میگوید که گویی یک حیوان[موجود] هستند. ترجمه جایگزین: «روح آن موجودات زنده در چرخ بود» یا ۲) حزقیال اینجا از یک اصطلاح استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «روح زندگی[حیات] در چرخها بود» یا «روحی زنده در چرخها بود» ۳) روحی که در آن موجودات و چرخها بود یکی است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «همان روح که به موجودات جان داده بود، به چرخها نیز جان داد»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
معبد
«ماندند...بر» یا «منتظر ماندند...بالای»
« بر فراز کروبیان قرار گرفت»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۱۳ چطور ترجمه کردید.
این نهری است که مردم در کلده حفر کرده بودند تا باغهای خود را آبیاری کنند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «شبیه» یعنی آن چه حزقیال دید شبیه دست انسان بود. این کلمه را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی که شبیه دست انسان بود»
اسم معنای «شبیه» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «رویهایشان شبیه چهرههایی بود که دیده بودم»
«رو به جلو» یا «مستقیم رو به جلو»
1و روح مرا برداشته، به دروازه شرقی خانه خداوند كه بسوی مشرق متوجّه است آورد. و اینك نزد دهنه دروازه بیست و پنج مرد بودند و در میان ایشان یازَنْیا ابن عَزُّور و فَلَطیا ابن بنایا رؤسای قوم را دیدم.2و او مرا گفت: «ای پسر انسان اینها آن كسانی میباشند كه تدابیر فاسد میكنند و در این شهر مشورتهای قبیح میدهند.3و میگویند وقت نزدیك نیست كه خانهها را بنا نماییم، بلكه این شهر دیگ است و ماگوشت میباشیم.4بنابراین برای ایشان نبوّت كن. ای پسر انسان نبوّت كن.»5آنگاه روح خداوند بر من نازل شده، مرا فرمود: «بگو كه خداوند چنین میفرماید: ای خاندان اسرائیل شما به اینطور سخن میگویید و امّا من خیالات دل شما را میدانم.6بسیاری را در این شهر كشتهاید و كوچههایش را از كشتگان پر كردهاید.7لهذا خداوند یهوه چنین میگوید: كشتگان شما كه در میانش گذاشتهاید، گوشت میباشند و شهر دیگ است. لیكن شما را از میانش بیرون خواهم برد.8شما از شمشیر میترسید، امّا خداوند یهوه میگوید شمشیر را بر شما خواهم آورد.9و شما را از میان شهر بیرون برده، شما را به دست غریبان تسلیم خواهم نمود و بر شما داوری خواهم كرد.10به شمشیر خواهید افتاد و در حدود اسرائیل بر شما داوری خواهم نمود و خواهید دانست كه من یهوه هستم.11این شهر برای شما دیگ نخواهد بود و شما در آن گوشت نخواهید بود، بلكه در حدود اسرائیل بر شما داوری خواهم نمود.12و خواهید دانست كه من آن یهوه هستم كه در فرایض من سلوك ننمودید و احكام مرا بجا نیاوردید، بلكه بر حسب احكام امّتهایی كه به اطراف شما میباشند عمل نمودید.»13و واقع شد كه چون نبوّت كردم، فَلَطْیا ابن بنایا مُرد. پس به روی خود در افتاده، به آواز بلند فریاد نمودم و گفتم: «آه ای خداوند یهوه آیا تو بقیه اسرائیل را تماماً هلاك خواهی ساخت؟»14و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:15«ای پسر انسان برادران تو یعنی برادرانت كه از اهل خاندان تو میباشند و تمامی خاندان اسرائیل جمیعاً كسانی میباشند كه سكنه اورشلیم به ایشان میگویند: شما از خداوند دور شوید و این زمین به ما به ملكیت داده شده است.16بنابراین بگو: خداوند یهوه چنین میگوید: اگر چه ایشان را در میان امّتها دور كنم و ایشان را در میان كشورها پراكنده سازم، امّا من برای ایشان در آن كشورهایی كه به آنها رفته باشند اندك زمانی مَقْدَس خواهم بود.17پس بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: شما را از میان امّتها جمع خواهم كرد و شما را از كشورهایی كه در آنها پراكنده شدهاید، فراهم خواهم آورد و زمین اسرائیل را به شما خواهم داد.18و به آنجا داخل شده، تمامی مكروهات و جمیع رجاسات آن را از میانش دور خواهند كرد.19و ایشان را یكدل خواهم داد و در اندرون ایشان روح تازه خواهم نهاد و دل سنگی را از جسد ایشان دور كرده، دل گوشتی به ایشان خواهم بخشید.20تا در فرایض من سلوك نمایند و احكام مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورند. و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود.21امّا آنانی كه دل ایشان از عقب مكروهات و رجاسات ایشان میرود، پس خداوند یهوه میگوید: من رفتار ایشان را بر سر ایشان وارد خواهم آورد.»22آنگاه كروبیان بالهای خود را برافراشتند و چرخها به پهلوی ایشان بود و جلال خدای اسرائیل از طرف بالا بر ایشان قرار گرفت.23و جلال خداوند از بالای میان شهر صعود نموده، بر كوهی كه بطرف شرقی شهر است قرار گرفت.24و روح مرا برداشت و در عالم رؤیا مرا به روحخدا به زمین كلدانیان نزد اسیران بُرد و آن رؤیایی كه دیده بودم از نظر من مرتفع شد.25و تمامی كلام خداوند را كه به من نشان داده بود، برای اسیران بیان كردم.
قوم برای مصون ماندن به اورشلیم تکیه کرده بودند اما خدا میخواست آنها را از اورشلیم بیرون بکشد.
مردمی که در اورشلیم بودند با به کارگیری استعاره «این شهر دیگ است و ما گوشت میباشیم» نشان دادند که فکر میکنند جای آنها در اورشلیم امن است.
حزقیال همچنان رویایی که در حزقیال ۸: ۱ آغاز کرد را بیان میکند.
این دروازه بخشی از دیواری بود که محیط معبد را احاطه کرده بود. ترجمه جایگزین: «دروازه شرقی دور خانه خداوند[یهوه] را گرفته بود» یا «دروازهای بر دیوار شرقی صحن معبد»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «اینک[بنگر]» برای جلب توجه مخاطبین به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه آمدهاند، به کار رفته است.
«۲۵ مرد»
اینها اسامی مردان هستند.
«میان بیست و پنج مرد»
حزقیال همچنان در مورد رویای خود سخن میگوید.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این جمله نشان میدهد که قوم آن قدر احساس مصونیت میکنند که در حال حاضر نگران ساخت خانه نیستند. ترجمههای دیگر این قسمت را «اکنون وقت ساخت خانه است» ترجمه کردهاند. چنین امری احتمالاً بدان معناست که قوم به خاطر حس مصونیت قصد دارند خانههایی بسازند.
اینجا قوم به نحوی از خود سخن میگویند که گویی قطعات با کیفیت گوشت هستند و به نحوی از شهر سخن میگویند که گویی دیگی است که گوشت را در آن نگه میدارند یا میپزند. این استعاره میگوید که آنها پر اهمیت هستند و جای آنها در شهر امن است. ترجمه جایگزین: «این شهر مثل دیگی است که ما را مثل گوشتِ در دیگ مراقبت خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) دیگی برای نگه داشتن گوشت یا ۲) دیگی برای پختن گوشت
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال نبی سخن میگوید.
اینجا حزقیال به نحوی از این که روح خدا او را الهام میبخشد و تقویت میکند سخن میگوید که گویی روح خداوند[یهوه] بر او میافتد. ترجمه جایگزین: «روح خداوند[یهوه] مرا نیرومند ساخت»
«چنین میگویی.» این قسمت به آن چه در حزقیال ۱۱: ۳ آمده اشاره دارد.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از کسانی که آنها کشتهاند سخن میگوید که گویی قطعات با کیفیت گوشت هستند و به نحوی از شهر سخن میگوید که گویی دیگی است که آن گوشت را در آن نگه میدارند یا میپزند. ببینید این استعاره را در حزقیال ۱۱: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسانی که کشتهای...مثل گوشتی در دیگ هستند و این شهر مثل آن دیگ است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را بیرون خواهم آورد»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام میکنم»
«دست» کنایه از قدرت یا کنترل است. ترجمه جایگزین: «شما را تحت قدرت[سلطه] بیگانگان قرار میدهد» یا «بیگانگان را قادر میسازم تا شما را اسیر کنند»
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که با استفاده از شمشیر قوم را میکشند. ترجمه جایگزین: «شما را با شمشیرهای خود خواهند کشت» یا «در جنگ خواهید مُرد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] افضلترین و قدرتمندترینم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
اینجا قوم به نحوی از خود سخن میگویند که گویی قطعات با کیفیت گوشت هستند و به نحوی از شهر سخن میگویند که گویی دیگی است که گوشت را در آن نگه میدارند یا میپزند. خداوند[یهوه] میگوید که چنین امری درست نیست. ببینید این استعاره را در حزقیال ۱۱: ۳چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این شهر مثل دیگی نیست که ما را مثل گوشتی در خود محافظت کند»
«در زمین اسرائيل»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اطاعت از فرامین خود سخن میگوید که گویی این کار مثل راه رفتن در جادهای است. ترجمه جایگزین: «کسی که از فرائض او اطاعت نکردهاید.»
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی خاص برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این اسم یک مرد است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
«رو به زمین تعظیم کردم» یا «روی زمین خوابیدم.» حزقیال اتفاقی بر زمین نیافتاد. او روی زمین افتاد یا دراز کشید تا احترام و ترس خود از خداوند[یهوه] را نشان دهد.
کلمه «آه ای» برای بیان غم و ترس به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «آه، نه ای خداوند یهوه» یا «آه، ای خداوند یهوه»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
این قسمت برای تاکید تکرار شده است.
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در اورشلیم زندگی میکنند در مورد آنها خواهند گفت» [در فارسی انجام شده]
برخی این قسمت را «همه آنها کسانی هستند که» ترجمه کردهاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این زمین را به عنوان ملک به ما داده است» یا «این زمین به ملکیت ما در آمده است»
خداوند[یهوه] این پیغام را در مورد اسرائيلیان تبعیدی به حزقیال میدهد.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد کسانی که میان تبعیدیان زندگی میکنند سخن میگوید که گویی برای آنها پناهگاهی است. ترجمه جایگزین: «با آنها بودهام» یا «مثل مکان پرستشی برای آنها بودهام»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. تکرار این عبارات قطعیت وعده خدا در مورد برگرداندن تبعید به زمین اسرائيل را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «شما را از ملتها بر میگردانم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شما را پراکنده کردهام»
این کلمات معنایی مشابه دارند و تاکید میکنند که خدا بتها را از اسرائيل محو خواهد کرد.
این قسمت به معنای چیزهایی است که باعث تنفر یا انزجار میشوند و اینجا به بتها اشاره دارد.
خدا همچنان نبوتی را اعلام میکند. او در این نبوت اتفاقاتی را که برای اسرائيلیان پراکنده شده رخ خواهد داد، بیان میکند.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اسرائيلیان تبعیدی سخن میگوید که گویی یک نفر با یک دل و یک روح هستند.
کلمه «دل» کنایه است و اشاره به اراده و عواطف دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از این که باعث میشود قوم یک حس را سهیم شوند سخن میگوید که گویی یک دل به آنها میدهد.
کلمه «روح» کنایه است و به افکار و وضعیت اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از این که باعث سهیم شدن افکار مشترک و تازه بین قوم میشود سخن میگوید که گویی به آنها روحی جدید میدهد.
خداوند[یهوه] به نحوی از لجبازی مردم سخن میگوید که گویی دلی سنگی دارند و به نحوی از تمایل آنها به مطیع بودن سخن میگوید که گویی دلی گوشتین دارند. او به نحوی از این که باعث میشود قوم به میل خود مطیع باشند سخن میگوید که گویی جای آن دو دل را با هم تغییر میدهد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که دیگر لجباز نباشند و در عوض سبب مطیع بودن آنها میشوم»
(See:
هر یک از این عبارات معنایی مشابه دارند و قوم را نسبت به فرامین خدا مطیع توصیف کردهاند. این عبارات برای تاکید تکرار شدهاند.
خداوند[یهوه] به نحوی از اطاعت کردن از فرایض خود سخن میگوید که گویی این کار مثل راه رفتن در جادهای است. ترجمه جایگزین: «از فرایض من اطاعت خواهند کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از رفتار شخص سخن میگوید که گویی این کار مثل راه رفتن شخص است. ترجمه جایگزین: «کسانی که زندگی خود را با وقف مکروهات بودن پیش میبرند[کسانی که وقف مکروهات هستند و به همان طریق زندگی میکنند]»
این بدان معناست که این امور باعث تنفر یا انزجار میشوند و اینجا به بتها اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۱: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «رفتار» کنایه است و به عواقب اعمالشان اشاره دارد. اصطلاح «بر سر...وارد خواهم آورد» بدان معناست که آنها عواقب کار خود را تجربه خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که از عواقب اعمال خود رنج ببینند»
كروبیان و جلال خدا معبد و شهر را ترک میکنند.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حزقیال به نحوی از پایان رویا سخن میگوید که گویی آن رویا جسمی است که بر او بوده و سپس او را ترک میکند. ترجمه جایگزین: «آن رویا که پایان آن را دیدم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان تو در میان خاندان فتنه انگیز ساكن میباشی كه ایشان را چشمها به جهت دیدن هست امّا نمیبینند و ایشان را گوشها به جهت شنیدن هست امّا نمیشنوند، چونكه خاندان فتنه انگیز میباشند.3امّا تو ای پسر انسان اسباب جلای وطن را برای خود مهیا ساز. و در نظر ایشان در وقت روز كوچ كن و از مكان خود به مكان دیگر به حضور ایشان نقل كن، شاید بفهمند، اگرچه خاندان فتنهانگیز میباشند.4و اسباب خود را مثل اسباب جلای وطن در وقت روز به نظر ایشان بیرون آور. و شامگاهان مثل كسانی كه برای جلای وطن بیرون میروند بیرون شو.5و شكافی برای خود در دیوار به حضور ایشان كرده، از آن بیرون ببر.6و در حضور ایشان آن را بر دوش خود بگذار و در تاریكی بیرون ببر و روی خود را بپوشان تا زمین را نبینی. زیرا كه تو را علامتی برای خاندان اسرائیل قرار دادهام.»7پس به نهجی كه مأمور شدم، عمل نمودم و اسباب خود را مثل اسباب جلای وطن در وقت روز بیرون آوردم. و شبانگاه شكافی برای خود به دست خویش در دیوار كردم و آن را در تاریكی بیرون برده، به حضور ایشان بر دوش برداشتم.8و بامدادان كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:9«ای پسر انسان، آیا خاندان اسرائیل یعنی این خاندان فتنهانگیز به تو نگفتند: این چه كار است كه میكنی؟10پس به ایشان بگو خداوند یهوه چنین میگوید: این وحی اشاره به رئیسی است كه در اورشلیم میباشد و به تمامی خاندان اسرائیل كه ایشان در میان آنها میباشند11بگو: من علامت برای شما هستم. به نهجی كه من عمل نمودم، همچنان به ایشان كرده خواهد شد و جلای وطن شده، به اسیری خواهند رفت.12و رئیسی كه در میان ایشان است (اسباب خود را) در تاریكی بر دوش نهاده، بیرون خواهد رفت. و شكافی در دیوار خواهند كرد تا از آن بیرون ببرند. و او روی خود را خواهد پوشانید تا زمین را به چشمان خود نبیند.13و من دام خود را بر او خواهم گسترانید و در كمند من گرفتار خواهد شد. و او را به بابل به زمین كلدانیان خواهم برد و اگرچه در آنجا خواهد مرد، ولی آن را نخواهد دید.14و جمیع مجاوران و معاونانش و تمامی لشكر او را بسوی هر باد پراكنده ساخته، شمشیری در عقب ایشان برهنه خواهم ساخت.15و چون ایشان را در میان امّتها پراكنده ساخته و ایشان را در میان كشورها متفرّق نموده باشم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.16لیكن عدد قلیلی از میان ایشان از شمشیر و قحط و وبا باقی خواهم گذاشت تا همه رجاسات خود را در میان امّتهایی كه به آنها میروند، بیان نمایند. پس خواهند دانست كه من یهوه هستم.»17و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:18«ای پسر انسان! نان خود را با ارتعاش بخور و آب خویش را با لرزه و اضطراب بنوش.19و بهاهل زمین بگو خداوند یهوه درباره سكنه اورشلیم و اهل زمین اسرائیل چنین میفرماید: كه نان خود را با اضطراب خواهند خورد و آب خود را با حیرت خواهند نوشید. زیرا كه زمین آنها به سبب ظلم جمیع ساكنانش از هر چه در آن است تهی خواهد شد.20و شهرهای مسكون ایشان خراب شده، زمین ویران خواهد شد. پس خواهید دانست كه من یهوه هستم.»21و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:22«ای پسر انسان این مثل شما چیست كه در زمین اسرائیل میزنید و میگویید: ایام طویل میشود و هر رؤیا باطل میگردد.23لهذا به ایشان بگو، خداوند یهوه چنین میگوید: این مَثَل را باطل خواهم ساخت و آن را بار دیگر در اسرائیل نخواهند آورد. بلكه به ایشان بگو: ایام، نزدیك است و انجام هر رؤیا، قریب.24زیرا كه هیچ رؤیای باطل و غیبگویی تملّقآمیز در میان خاندان اسرائیل بار دیگر نخواهد بود.25زیرا من كه یهوه هستم سخن خواهم گفت و سخنی كه من میگویم، واقع خواهد شد و بار دیگر تأخیر نخواهد افتاد. زیرا خداوند یهوه میگوید: ای خاندان فتنهانگیز در ایام شما سخنی خواهم گفت و آن را به انجام خواهم رسانید.»26و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:27«ای پسر انسان! هان خاندان اسرائیل میگویند رؤیایی كه او میبیند، به جهت ایام طویل است واو برای زمانهای بعیده نبوّت مینماید.28بنابراین به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید كه هیچ كلامِ من بعد از این تأخیر نخواهد افتاد. و خداوند یهوه میفرماید: كلامی كه من میگویم واقع خواهد شد.»
خدا هشدار داد که قوم به زودی از اورشلیم به بابل تبعید میشوند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عصیانگران»
اینجا به نحوی از اینکه مردم قادر به درک پیغام خداوند[یهوه] نیستند سخن گفته شده که گویی مردم جسماً نمیتوانند ببینند و بشنوند.
خداوند[یهوه] به حزقیال میگوید که مَثَل دیگری را بیان کند.
«پس، این است آن چه به تو میگویم»
«حینی که نگاه میکنند»
اینجا به نحوی از این که قوم قادر به درک پیغام خداوند[یهوه] هستند سخن گفته شده که گویی جسماً میتوانند ببینند.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « قومی عصیانگر»
خدا با حزقیال سخن میگوید و توصیف میکند که چگونه باید این مَثَلْ را به جا آورد.
«هنگامی که نگاه میکردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «علامت» به چیزی اشاره دارد که به بینندگان هشداری خاص میدهد. خداوند[یهوه] به نحوی در مورد حزقیال و اعمال او سخن میگوید که گویی آنها همین هشدار هستند. ترجمه جایگزین: «تو را...مبدل به هشداری کردم[تو را...هشداری ساختم]»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
حزقیال به قوم اسرائيل میگوید که به زودی به زور به تبعید فرستاده میشوند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که خداوند[یهوه] فرمان داده بود»
«در میان دیوار با دست حفرهای کَندم»
«شب»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
خدا این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا آن چه را حزقیال از قبل میدانست و قوم از او پرسیده بودند، به او یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «ای پسر انسان، ای خاندان اسرائيل، این خاندان عصیانگر میپرسند ‘چه میکنی؟‘»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل، آن قوم عصیانگر»
قوم دیده بودند که حزقیال چه میکند پس سوال آنها به طور ضمنی میل آنها به فهمیدن دلیل انجام آن کار را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «معنای کارهایی که میکنید چیست»
عبارت «در میان» به اورشلیم اشاره دارد و شناسه مستتر فاعلی به «خاندان اسرائيل» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «که در اورشلیم هستند»
کلمه «علامت» به چیزی اشاره دارد که به بینندگان هشداری خاص میدهد. حزقیال به نحوی از خود و اعمالش سخن میگوید که گویی هشدار هستند. ترجمه جایگزین: «به تو هشدار میدهم»
کلمه «ایشان» به کسانی که در اورشلیم زندگی میکنند اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا دیگران بر آنها انجام دهند»
«در شب»
شناسه مستتر فاعلی به کسانی اشاره دارد که در اورشلیم زندگی میکنند.
«شاهزاده[رئیس] روی خود را خواهد پوشاند»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که کلدانیان را قادر به دستگیری آن شاهزاده[رئيس] میکند سخن گفته که گویی خودش آن شاهزاده را به تله میاندازد.
خداوند[یهوه] به نحوی از این که کلدانیان را قادر به آوردن شاهزاده به بابل میکند سخن گفته که گویی خود او آن شاهزاده را به آنجا میآورد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که کلدانیان او را به بابل بیاورند»
کلمه «شمشیر» کنایه از سپاهیان دشمن است که با شمشیرهای خود هجوم خواهند آورد. ترجمه جایگزین: «سپاهیانی را میفرستم تا با شمشیر آنها را تعقیب کنند»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که آنها خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمی که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمی که من، خداوند[یهوه] مقتدرترین و قدرتمندترینم»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «وقتی باعث شوم از یکدیگر جدا شوند و در ممالک مختلف زندگی کنند»
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که با استفاده از شمشیر قوم[مردم] را میکشند. شاید لازم باشد مشخص کنید آنها از قحطی یا وبا نمیمیرند. ترجمه جایگزین: «مانع مرگ آنها...در جنگ، از گرسنگی و مریضی میشوم»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «جمیع» به هر چه که در آن زمین است اشاره دارد. کلمه «تهی...شد» بدان معناست که قوم زمین را از هر چه در آن است خالی خواهند کرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگران زمین را از هر چه در آن است خالی خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شهرهایی که مردم در آنها زندگی میکنند ویرانه خواهند شد»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی، آن چه حزقیال از قبل میدانست را به او یادآوری میکند. این پرسش توبیخ مهربانانه کسانی است که از آن مَثَل استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «مردمی که در زمین اسرائيل هستند این مثل را میگویند ‘روزها طویل شدهاند و هر رویا باطل شده است‘»
این اصطلاح به معنای گذشت روزهای بسیار است. ترجمه جایگزین: «روزهای فراوانی گذشتند» یا «زمان گذشت»
این بدان معناست که رویاهایی که انبیا دریافت کردند و به مردم انتقال دادهاند رخ نخواهند داد. ترجمه جایگزین: «هر رویای نبوتی شکست خواهد خورد»
این عبارت به روزهایی اشاره دارد که اسرائيل داوری خواهد شد. ترجمه جایگزین: «روزهای داوری نزدیک هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من هر رویایی را عملی خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به قوم اسرائيل بدهد، به او میگوید.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
این اصطلاح بدان معناست که خداوند[یهوه] آن چه میگوید را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «کارهایی که میگویم را انجام خواهم داد»
کلمه «سخن[موضوع]» به آن چه خداوند میگوید رخ خواهد داد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چیزی که میگویم دیگر به تاخیر نخواهد افتاد» یا «آن چه میگویم، به زودی رخ خواهد داد»
«این پیغام را خواهم گفت» یا «این نبوت را خواهم گفت»
این اصطلاح به دوره زمانی اشاره دارد که شخص زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «هنگای که زنده هستی» یا «در طول زندگیات»
این قسمت کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « قوم عصیانگر»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام میکند» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه، اعلام کرده است»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
کلمه «هان» برای جلب توجه مخاطبین به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، به کار رفته است.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
قوم اسرائيل به واسطه این دو عبارت میگویند که هشدارهای حزقیال در طول زندگی آنها رخ نخواهند داد، ولی در آیندهای دور قطعاً رخ خواهند داد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر آن چه گفتهام را به تاخیر نخواهم انداخت» یا «دیگر انجام آن چه گفتهام را به تاخیر نخواهم انداخت»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان به ضدّ انبیای اسرائیل كه نبوّت مینمایند، نبوّت نما. و به آنانی كه از افكار خود نبوّت میكنند، بگو كلام خداوند را بشنوید!3خداوند یهوه چنین میگوید: وای بر انبیاء احمق كه تابع روح خویش میباشند و هیچ ندیدهاند.4«ای اسرائیل انبیای تو مانند روباهان در خرابهها بودهاند.5شما به رخنهها برنیامدید و دیوار را برای خاندان اسرائیل تعمیر نكردید تا ایشان در روز خداوند به جنگ بتوانند ایستاد.6رؤیای باطل و غیبگویی كاذب میبینند و میگویند: خداوند میفرماید، با آنكه خداوند ایشان را نفرستاده است و مردمان را امیدوار میسازند به اینكه كلام ثابت خواهد شد.7آیا رؤیای باطل ندیدید و غیبگویی كاذب را ذكر نكردید چونكه گفتید خداوند میفرماید با آنكه من تكلّم ننمودم؟»8بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: «چونكه سخن باطل گفتید و رؤیای كاذب دیدید، اینك خداوند یهوه میفرماید من به ضدّ شما خواهم بود.9پس دست من بر انبیایی كه رؤیای باطل دیدند و غیبگویی كاذب كردند، دراز خواهد شد و ایشان در مجلس قوم من داخل نخواهند شد و در دفتر خاندان اسرائیل ثبت نخواهند گردید و به زمین اسرائیل وارد نخواهند گشت و شما خواهید دانست كه من خداوند یهوه میباشم.10و از این جهت كه قوم مرا گمراه كرده، گفتند كه سلامتی است در حینی كه سلامتی نبود و یكی از ایشان دیوار را بنا نمود و سایرین آن را به گِلِ ملاط مالیدند.11پس به آنانی كه گِلِ ملاط را مالیدند بگو كه آن خواهد افتاد. باران سیال خواهد بارید و شما ای تگرگهای سخت خواهید آمد و باد شدید آن را خواهد شكافت.12و هان چون دیوار بیفتد، آیا شما را نخواهند گفت: كجا است آن اندودی كه به آن اندود گردید؟»13لهذا خداوند یهوه چنین میگوید: «من آن را به باد شدید در غضب خود خواهم شكافت و باران سیال در خشم من خواهد بارید و تگرگهای سخت برای فانی ساختن آن در غیظ من خواهد آمد.14و آن دیوار را كه شما به گِلِ ملاط اندود كردید منهدم نموده، به زمین یكسان خواهم ساخت و پی آن منكشف خواهد شد. و چون آن بیفتد شما در میانش هلاك خواهید شد و خواهید دانست كه من یهوه هستم.15پس چون خشم خود را بر دیوار و بر آنانی كه آن را به گِلِ ملاط اندود كردند به اتمام رسانیده باشم، آنگاه به شما خواهم گفت: دیوار نیست شده و آنانی كه آن را اندود كردند نابود گشتهاند.16یعنی انبیای اسرائیل كه درباره اورشلیم نبوّت مینمایند و برایش رؤیای سلامتی را میبینند با آنكه خداوند یهوه میگوید كه سلامتی نیست.17و تو ای پسر انسان نظر خود را بر دختران قوم خویش كه از افكار خود نبوّت مینمایند بدار و بر ایشان نبوّت نما،18و بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: وای بر آنانی كه بالشها برای مفصل هر بازویی میدوزند و مندیلها برای سر هر قامتی میسازندتا جانها را صید كنند! آیا جانهای قوم مرا صید خواهید كرد و جانهای خود را زنده نگاه خواهید داشت؟19و مرا در میان قوم من برای مُشتِ جویی و لقمه نانی بیحرمت میكنید چونكه به قوم من كه به دروغ شما گوش میگیرند دروغ گفته، جانهایی را كه مستوجب موت نیستند میكشید و جانهایی را كه مستحقّ حیات نمیباشند زنده نگاه میدارید.20لهذا خداوند یهوه چنین میگوید: اینك من به ضدّ بالشهای شما هستم كه به واسطه آنها جانها را مثل مرغان صید میكنید. و آنها را از بازوهای شما خواهم درید و كسانی را كه جانهای ایشان را مثل مرغان صید میكنید، رهایی خواهم داد.21و مندیلهای شما را خواهم درید و قوم خود را از دست شما خواهم رهانید و دیگر در دست شما نخواهند بود تا ایشان را صید كنید پس خواهید دانست كه من یهوه هستم.22چونكه شما به دروغِ خود، دل مرد عادل را كه من محزون نساختم، محزون ساختهاید و دستهای مرد شریر را تقویت دادهاید تا از رفتار قبیح خود بازگشت ننماید و زنده نشود.23لهذا بار دیگر رؤیای باطل نخواهید دید و غیبگویی نخواهید نمود. و چون قوم خود را از دست شما رهایی دهم، آنگاه خواهید دانست كه من یهوه میباشم.»
خدا بر ضد کسانی سخن گفته که تنها مدعی نبوت بودند و پیغامی از طرف خدا دریافت نکرده بودند.
خدا در مورد کسانی که دیگران را حتی هنگام ادامه گناه تشویق میکنند و در آنها حس مصونیت ایجاد میکنند، مانند دیواری ضعیف سخن گفته که فقط با مالیدن رنگ سفید، ایرادات آن را میپوشانند.
and
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
«چیزهایی را نبوت میکنند که تصور میکنند.»
کلمه «روح» به افکار و نظرات شخص اشاره دارد. «تابعیت کردن» در این جا اصطلاحی است به این معنا که آن چه را بر اساس عقایدشان به آنها توصیه شده، انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «که طبق نظرات خود عمل میکنند»
مثل روباهان که به دنبال غذا و پناهگاه میان خرابههای شهر بودند، آن انبیا نیز از خرابیهای اورشلیم به نفع خود استفاده میکنند.
حیواناتی وحشی که از سگسانان به حساب میآیند و در مکانهای متروکه به دنبال غذا میگردند.
این قسمت به دیواری اشاره دارد که دور شهر کشیده شده است.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
شما میتوانید اطلاعات ضمنی را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «در برابر سپاهیان دشمن مقاومت میکند» یا «از شهر دفاع میکند»
این قسمت به زمانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] قوم خود را به واسطه سپاه دشمن داوری میکند. ترجمه جایگزین: «روز داوری خداوند[یهوه]» یا «روزی که خداوند[یهوه] با فرستادن سپاهیان دشمن جهت حمله، شما را داوری میکند»
این عبارت به هرچه آن نبی گفته اشاره دارد. شاید زبان شما برای بیان چنین امری روش دیگری داشته باشد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است»
خداوند[یهوه] با به کارگیری پرسشی انبیای دروغین را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «رویاهای دروغین داشتهاید...چون خودم اعلام نکرده بودم»
چون انبیای دروغین پیغامی از طرف خداوند[یهوه] دریافت نکردهاند، آیندهای که پیشگویی کردهاند نیز غلط است.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
کلمه «دست» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. دراز شدن دست او استعاره و بدان معناست که او به واسطه قدرت خود آنها را مجازات خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «انبیا را مجازات خواهم کرد»
این بدان معناست که خداوند[یهوه] این انبیای دروغین را بخشی از قوم اسرائيل به حساب نمیآورد.
این جمله احتمالاً به ثبت رسمی شهروندان اسرائيل اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس اسامی آنها را در دفتر خاندان اسرائیل ثبت نخواهد کرد»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] مقتدرترن و قدرتمندترینم»
خداوند[یهوه] در این آیات به نحوی از حس مصونیت دروغینی که انبیا با صحبت از صلح و سلامتی به قوم القا میکنند سخن میگوید که گویی آن انبیا، دیواری بیکیفیت ساخته و آن را سفید کردهاند تا ظاهر آن زیبا به نظر برسد.
کلمه «این» به انبیایی اشاره دارد که رویایی دروغین را برای قوم تعریف میکنند و به آنها دروغ میگویند. .
خداوند[یهوه] به نحوی از این که انبیا قوم را فریب میدهند و آنها را به باور کردن دروغی وا میدارند سخن گفته که گویی انبیا قوم را از راهی که باید بر آن گام بردارند، گمراه میسازند.
کلمه «دیوار» به صلح[سلامتی] و امنیت اشاره دارد. انبیای دروغین به قوم گفتند که خدا چنین وعدهای را به آنها داده است، در صورتی که چنین نبود.
این کلمه به مخلوطی سفید یا رنگ سفید اشاره دارد که ناخالصیها را میپوشاند و سطوح را سفید میکند.
این کلمه به مخلوطی سفید یا رنگ سفید اشاره دارد که ناخالصیها را میپوشاند و سطوح را سفید میکند.
خداوند[یهوه] به نحوی از داوری که بر ضد قوم میفرستد سخن میگوید که گویی طوفانی شدید است که دیوار را میشکند.
گلولههای یخی که گاهی هنگام طوفان از آسمان به زمین میافتند.
خداوند[یهوه] پرسشی بدیهی را به کار میگیرد تا به آن واسطه تاکید کند که دیگران از انبیا میپرسند چه اتفاقی برای ملاط گِل[سفیدآب] افتاده است. ترجمه جایگزین: «دیگران به شما خواهند گفت؟ ‘آن ملاطِ گل که بر دیوار گذاشتید را چه شد؟‘»
معانی محتمل: ۱) این پرسشی صادقانه است که قوم انتظار پاسخی برای آن را میکشند یا ۲) این پرسشی بدیهی است که قوم از روی استهزا میپرسند. ترجمه جایگزین: «ملاطِ گِلی که بر آن گذاشتی فایدهای نداشت»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی از حس مصونیت دروغینی که انبیا با صحبت کردن از صلح و سلامتی به قوم القا میکنند سخن میگوید که گویی آن انبیا دیواری بیکیفیت بنا میکنند و رنگی سفید به آن میزنند تا ظاهر دیوار زیبا به نظر رسد.
خداوند[یهوه] به نحوی از داوری که بر قوم میفرستد سخن میگوید که گویی طوفانی شدید هستند که دیوارها را میشکند.
«به خاطر غضبم...به خاطر خشمم...به خاطر غیظم»
«برملا کردن»
عبارت «در میانش» به سنگهای دیواری اشاره دارد که خداوند[یهوه] در هم خواهد شکست. او به نحوی از نابود کردن قوم به واسطه داوری خود سخن میگوید که گویی آن دیوار هنگام فروریختن، آنها را له خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «همه سنگهای آن شما را خواهند کشت»
«نابود شد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمیدد که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه]، مقتدرترین و قدرتمندترینم»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد حس مصونیت دروغین که انبیا با سخن گفتن از صلح و سلامتی به قوم القا میکنند سخن میگوید گویی آن انبیا دیواری بیکیفیت ساخته و رنگی سفید بر آن زدهاند تا ظاهر دیوار زیبا به نظر رسد.
«چون بسیار خشمگین هستم، و هلاک خواهم کرد»
این کلمه به مخلوطی سفید یا رنگ سفید اشاره دارد که ناخالصیها را میپوشاند و سطوح را سفید میکند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۳: ۱۰ چطور ترجمه کردهاید.
این عبارت «آنانی كه آن را به گِلِ ملاط اندود كردند» را توصیف میکند.
کلمه «برایش» به اورشلیم اشاره دارد.
این فرمان میگوید که به آن زنان خیره شود. این عملی نمادی از مجازات کردن آنهاست. این قسمت را مانند «روی خود را بر آن بدار» در حزقیال ۴: ۳ ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به آن دختران خیره شو»
کلمه «نظر[روی]» کنایه از توجه یا خیره شدن است و «نظر خود را بدار» به خیره شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خیره شو به»
این اصطلاح به زنان هم قوم حزقیال اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زنان اسرائيل» یا «زنان هم موطن تو»
«تنها آن چه که فکر میکنند را نبوت میکنند.» ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۳: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
«در مورد اتفاقات بدی که برای آنها رخ خواهد داد، نبوت میکنند.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۴: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این بدان معناست که آنها جادوبندهای گوناگون را به یکدیگر میدوزند و سپس آنها را به دست خود وصل میکنند. این قسمت به معنای دوختن مستقیم آنها به دست نیست.
اشیایی که باور داشتند دارای قدرت جادویی هستند.
خداوند[یهوه] به نحوی از این که این زنان با به کارگیری زیبایی، رازآلودگی و دروغ قوم را فریب میدهند سخن میگوید که گویی قوم اسرائيلْ حیواناتی هستند که آن زنان شکارشان میکنند و با جادوبندهای خود به دام میاندازند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که با استفاده از آنها قوم را شکار کردند»
این بدان معناست که آنها برای هر سایز سرپوشههایی درست میکنند. ترجمه جایگزین: «برای اندازه مختلف سر زنان سرپوشه درست میکنند»
خداوند[یهوه] پرسشی تلقینی را مطرح میکند تا آن زنان را به خاطر این اعمال توبیخ کند. پاسخ ضمنی به این پرسش منفی است. ترجمه جایگزین: «فکر نکنید که قادر خواهید بود جانهای خود را بعد از شکار کردن قوم من نجات دهید!»
خداوند[یهوه] همچنان بر ضد نبیههای دروغین در اسرائيل سخن میگوید.
«جو» دانه غله است و برای پخت نان از آن استفاده میشود و «لقمه» تکه کوچک نان است. هر دوی این عبارات به میزان غذای کم اشاره دارند و برای تاکید بر کم بودن میزان پرداخت به آن نبیهها به کار رفتهاند.
خداوند[یهوه] به نحوی از آن زنان که با استفاده از جادوبندها [طلسم] قوم را فریب میدهند سخن میگوید که گویی قوم پرندگانی هستند که آن زنان با جادوبندهایشان به دام میاندازند.
اشیایی که فکر میکردند قدرت جادویی دارند.[ احتمالا واژهای که در فارسی آمده اشتباه است]
«به دام اندازید» یا «در تله گرفتار کنید»
«جادوبندهها[ طلسمها] را از بازوهای شما خواهم درید»
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم من را از سلطه خود نجات میدهند»
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. خداوند به نحوی از این که قوم تحت کنترل این زنان هستند سخن میگوید که گویی این زنان آنها را به دست خود به دام انداختهاند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر آنها را چون صیدی در دام خود نخواهید انداخت» یا «دیگر آنها را به قوت خود کنترل نخواهید کرد»
کلمه «دل» به آن شخص و عواطف او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شخص عادل[پارسا] را مایوس میکند»
اینجا به نحوی از انجام ندادن کاری سخن گفته شده که گویی این کار رو کردن به جهتی دیگر است. ترجمه جایگزین: «از آن چه میکند، باز میایستد»
این عبارات به صبحت کردن در مورد اتفاقی که در آینده رخ خواهد داد اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «همچنان پیشگوییهای غلط خواهید کرد»
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۳: ۲۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «قوم خود را از استیلای شما نجات خواهم داد»
1و كسانی چند از مشایخ اسرائیل نزد من آمده، پیش رویم نشستند.2آنگاه كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:3«ای پسر انسان، این اشخاصْ بتهای خویش را در دلهای خود جای دادند و سنگ مصادم گناه خویش را پیش روی خود نهادند. پس آیا ایشان از من مسألتنمایند؟4لهذا ایشان را خطاب كن و به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: هركسی از خاندان اسرائیل كه بتهای خویش را در دل خود جای دهد و سنگ مصادم گناه خویش را پیش روی خود بنهد و نزد نبی بیاید، من كه یهوه هستم آن را كه میآید موافق كثرت بتهایش اجابت خواهم نمود،5تا خاندان اسرائیل را در افكار خودشان گرفتار سازم چونكه جمیع ایشان به سبب بتهای خویش از من مرتدّ شدهاند.6بنابراین به خاندان اسرائیل بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: توبه كنید و از بتهای خود بازگشت نمایید و رویهای خویش را از همه رجاسات خود برگردانید.7زیرا هر كس چه از خاندان اسرائیل و چه از غریبانی كه در اسرائیل ساكن باشند كه از پیروی من مرتدّ شده، بتهای خویش را در دلش جای دهد و سنگ مصادم گناه خود را پیش رویش نهاده، نزد نبی آید تا به واسطه او از من مسألت نماید، من كه یهوه هستم خودْ او را جواب خواهم داد.8و من نظر خود را بر آن شخص دوخته، او را مورد دهشت خواهم ساخت تا علامتی و ضربالمثلی بشود و او را از میان قوم خود منقطع خواهم ساخت و خواهید دانست كه من یهوه هستم.9و اگر نبی فریب خورده، سخنی گوید، من كه یهوه هستم آن نبی را فریب دادهام و دست خود را بر او دراز كرده، او را از میان قوم خود اسرائیل منقطع خواهم ساخت.10و ایشان بار گناهان خود را متحمّل خواهند شد و گناه مسألت كننده مثل گناه آن نبی خواهد بود.11تا خاندان اسرائیل دیگر از پیروی من گمراه نشوند و باز به تمامی تقصیرهای خویش نجس نگردند. بلكه خداوند یهوه میگوید: ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهمبود.»12و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:13«ای پسر انسان، اگر زمینی خیانت كرده، به من خطا ورزد و اگر من دست خود را بر آن دراز كرده، عصای نانش را بشكنم و قحطی در آن فرستاده، انسان و بهایم را از آن منقطع سازم،14اگر چه این سه مرد یعنی نوح و دانیال و ایوب در آن باشند، خداوند یهوه میگوید كه ایشان (فقط) جانهای خود را به عدالت خویش خواهند رهانید.15و اگر حیوانات درنده به آن زمین بیاورم كه آن را از اهل آن خالی سازند و چنان ویران شود كه از ترس آن حیوانات كسی از آن گذر نكند،16اگر چه این سه مرد در میانش باشند، خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قَسَم كه ایشان پسران و دختران را رهایی نخواهند داد. ایشان به تنهایی رهایی خواهند یافت ولی زمین ویران خواهد شد.17یا اگر شمشیری به آن زمین آورم و بگویم: ای شمشیر از این زمین بگذر. و اگر انسان و بهایم را از آن منقطع سازم،18اگر چه این سه مرد در میانش باشند، خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قسم كه پسران و دختران را رهایی نخواهند داد بلكه ایشان به تنهایی رهایی خواهند یافت.19یا اگر وبا در آن زمین بفرستم و خشم خود را بر آن با خون بریزم و انسان و بهایم را از آن منقطع بسازم،20اگر چه نوح و دانیال و ایوب در میانش باشند خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قسم كه نه پسری و نه دختری را رهایی خواهند داد بلكه ایشان (فقط) جانهای خود را بهعدالت خویش خواهند رهانید.21پس خداوند یهوه چنین میگوید: چه قدر زیاده حینی كه چهار عذاب سخت خود یعنی شمشیر و قحط و حیوان درنده و وبا را بر اورشلیم بفرستم تا انسان و بهایم را از آن منقطع سازم.22لیكن اینك بقیتی از پسران و دخترانی كه بیرون آورده میشوند در آن واگذاشته خواهد شد. هان ایشان را نزد شما بیرون خواهند آورد و رفتار و اعمال ایشان را خواهید دید و از بلایی كه بر اورشلیم وارد آورده و هر آنچه بر آن رسانیده باشم، تسلّی خواهید یافت.23و چون رفتار و اعمال ایشان را ببینید شما را تسلّی خواهند داد و خداوند یهوه میگوید: شما خواهید دانست كه هر آنچه به آن كردم بیسبب بجا نیاوردم.»
هنگام ورود اسرا به بابل مشخص خواهد شد که خدا چرا آنها را مجازات کرده است.
مشایخ در حضور حزقیال نشستند تا به واسطه او سخن خداوند[یهوه] را بشنوند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که مشایخ خود را وقف پرستش بتها میکنند سخن میگوید که گویی آن مشایخ «بتها...را در دلهای خود جای دادند.» ترجمه جایگزین: «خود را وقف بتها کردهاند»
خداوند[یهوه] به نحوی از بتهایی که قوم میپرستند سخن میگوید که گویی سنگهایی هستند که پای قوم به آنها گیر میکند و به نحوی از مصمم بودن آنها برای پرستش بتها سخن گفته که گویی وقف شدگی آنها مثل مصادمی[لغزشی] است که رو به روی خود قرار دادهاند. ترجمه جایگزین: «مصمم به پرستش چیزهایی هستند که ختم به گناه میشوند»
معانی محتمل: ۱) بتهایی که سنگ مصادم هستند و رهبران را به گناه میکشند یا ۲) پرستش بتها گناهی است که باعث لغزش مشایخ میشود.
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی تاکید میکند که مشایخ نباید از او چیزی بخواهند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا باید اجازه دهم چیزی از من بخواهند[بپرسند]؟» یا «نباید چیزی از من بخواهند[بپرسند]»
کلمه «ایشان» به «كسانی چند از مشایخ اسرائیل» اشاره دارد.
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قوم خود را وقف پرستش بتها میکنند سخن میگوید که گویی آن بتها را در دل خود جای دادهاند. ببینید این استعاره را در حزقیال ۱۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسی که خود را وقف بتها میکند»
خداوند به نحوی از بتهایی که قوم میپرستند سخن میگوید که گویی سنگهایی هستند که پای قوم به آنها گیر میکند و به نحوی از مصمم بودن آنها برای پرستش بتها سخن گفته که گویی وقف شدگی آنها مثل سنگ مصادمی[لغزشی] است که رو به روی خود قرار دادهاند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مصمم به پرستش چیزهایی هستند که به گناه ختم میشوند»
این عبارت به بتهای فراوانی که قوم میپرستیدند، اشاره دارد. اینجا به طور ضمنی بر حدت پاسخ خداوند[یهوه] به تعداد بتهای مورد پرستش آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من، خداوند[یهوه] پاسخی به او میدهد که لایقش است، چون بتهای فراوانی را میپرستد»
اینجا در اصل به جای کلمه «افکار» از «[دل]» استفاده شده که به افکار و احساسات قوم اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از این که باعث وقف شدگی مجدد آنها به خود میشود سخن میگوید که گویی دل آنها را اسیر میکند. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که قوم اسرائيل باز وقف من شوند»
اینجا در اصل از کلمه «[دلها]» استفاده شده که به ذهن و احساسات مردم اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «که من را رها کردند تا بتهایشان را بپرستند»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
هر دوی این عبارات طرق مختلفی هستند که به قوم اسرائيل گفته شده باید دست از پرستش بتها بکشند.
کلمات «توبه» و «بازگشت» اساساً یک معنا دارند. هر دوی این کلمات فرمانی را که برای نپرستیدن بتها صادر شده، تشدید میکنند.
کلمه «رویها» به قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برگردید»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قومْ خود را وقف پرستش بتها میکنند سخن میگوید که گویی قوم آن بتها را در دل خود جای دادهاند. ببینید این استعاره را در حزقیال ۱۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «که خود را وقف بتها میکند»
خداوند[یهوه] به نحوی از بتهایی که قوم میپرستند سخن میگوید که گویی سنگهایی هستند که پای قوم به آنها گیر میکند و به نحوی از مصمم بودن آنها برای پرستش بتها سخن گفته که گویی وقف شدگی آنها مثل سنگ مصادمی[لغزشی] است که رو به روی خود قرار دادهاند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «که مصمم به پرستش چیزهایی است که به گناه ختم میشوند.»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که مخالف شخصی است سخن میگوید که گویی روی خود را بر ضد شخص قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «بر ضد آن مرد خواهم بود» یا «با آن مرد مخالفت خواهم کرد»
اینجا به جای کلمه «نظر» از «روی» استفاده شده که به توجه یا خیره شدن اشاره دارد و «روی قرار دادن» به خیره شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خیره میشوم»
کلمه «علامت» به چیزی اشاره دارد که به بینندگان هشداری خاص میدهد. کلمه ضربالمثل به حرف قوم هنگام دیدن آن علامت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن مرد را به هشدار و مثلی تبدیل خواهم کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از شخصی که باعث میشود کسی از آن پس به قوم خود تعلق نداشته باشد سخن میگوید که گویی آن شخص را قطع میکند، درست مثل کسی که شاخه درخت را میبُرد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که دیگر به قوم من تعلق نداشته باشد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] مقتدرترین و قدرتمندترینم»
«دست» خدا به آن چه انجام میدهد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر ضد او عمل خواهم کرد»
کلمه «گناه» به حس تقصیر قوم که به واسطه ارتکاب گناه در آنها ایجاد میشود اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از رنج دیدن قوم به خاطر عواقب گناهان خود سخن میگوید که گویی گناه خود را حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «از عواقب گناهان خود آزار خواهند دید»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قوم او را نمیپرستند سخن میگوید که گویی از او دور شدهاند و دیگر او را پیروی نمیکنند. ترجمه جایگزین: «دیگر من را پرستش نمیکنند»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه]، اعلام کردهام»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «زمین» به کسانی اشاره دارد که در آن زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی که قومی که در آن زمین بودند بر ضد من گناه کردند»
خداوند[یهوه] به نحوی از نان سخن میگوید که گویی عصاست. کلمه «نان» به همه نوع غذا اشاره دارد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۴: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «ذخیره غذای او را به پایان میرساند»
خداوند[یهوه] به نحوی از کشتن مردم و حیوانات سخن میگوید که گویی آنها را قطع میکند، مثل شخصی که شاخه درختی را میبُرد. ترجمه جایگزین: «هم انسان و هم حیواناتی را که در آن زمین هستند، خواهم کشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نوح، دانیال، و ایوب
«به قطعیت زنده بودنم.» خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال نشان میدهد که آن چه میگوید، درست است. این سوگندی صادقانه است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «صادقانه سوگند میخورم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تنها میتوانند زندگی خود را نجات دهند»
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که مردم را با استفاده از شمشیرهای خود میکشند. ترجمه جایگزین: [متن انگلیسی ناقص است]
کلمه «شمشیر» به سربازان دشمن اشاره دارد که با استفاده از شمشیر به قوم هجوم میآورند. ترجمه جایگزین: «ای سپاه، از میان زمین بگذر»
خداوند[یهوه] به نحوی از کشته شدن قوم و حیوانات سخن میگوید که گویی آنها را قطع میکند مثل کسی که شاخه درختی را قطع میکند. ترجمه جایگزین: «انسانها و حیوانات آن زمین را بکش»
نوح، دانیال و ایوب
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تنها زندگی خود را نجات میدهند»
خداوند[یهوه] به نحوی خشم خود را ابراز میکند که گویی خشم او مایعی است که از ظرفی بیرون میریزد. ترجمه جایگزین: «غضب خود را ابراز خواهم کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از کشتن حیوانات و انسانها سخن میگوید که گویی آنها را قطع میکند مثل کسی که شاخه درختی را قطع میکند. ترجمه جایگزین: «انسانها و حیوانات را بکش»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تنها زندگی خود را نجات خواهند داد»
خداوند[یهوه] به نحوی از کشتن حیوانات و انسانها سخن میگوید که گویی آنها را قطع میکند مثل کسی که شاخه درختی را قطع میکند. کلمه «از آن» به اورشلیم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «انسانها و حیوانات را در اورشلیم بکش»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال در مورد مجازات قوم اسرائيل سخن میگوید.
کلمه «اینک[بنگر]» توجه مخاطبین را به اطلاعاتی که درادامه میآیند جلب میکند.
کلمه «آن» به اورشلیم اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان شما را به خاطر مجازات شدن تسلی خواهند داد»
کلمه «آن» به اورشلیم اشاره دارد.
هر دوی این عبارات به آن چه مردم اسرائيل انجام دادهاند، اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «نحوهای که زندگی میکنند» یا «کارهایی که انجام میدهند»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان درخت مَوْ در میان سایر درختان چیست و شاخه مو در میان درختان جنگل چه میباشد؟3آیا چوب از آن برای كردن هیچ كاری گرفته میشود؟ یا میخی از آن برای آویختن هیچ ظرفی میگیرند؟4هان آن را برای هیزم در آتش میاندازند و آتش هر دو طرفش را میسوزاند و میانش نیم سوخته میشود. پس آیا برای كاری مفید است؟5اینك چون تمام بود برای هیچ كار مصرف نداشت. چند مرتبه زیاده وقتی كه آتش آن را سوزانیده و نیم سوخته باشد، دیگر برای هیچ كاری مصرف نخواهد داشت.»6بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «مثل درخت مَوْ كه آن را از میان درختان جنگل برایهیزم و آتش تسلیم كردهام، همچنان سَكَنه اورشلیم را تسلیم خواهم نمود.7و نظر خود را بر ایشان خواهم دوخت. از یك آتش بیرون میآیند و آتشی دیگر ایشان را خواهد سوزانید. پس چون نظر خود را بر ایشان دوخته باشم، خواهید دانست كه من یهوه هستم.»8و خداوند یهوه میگوید: «به سبب خیانتی كه ورزیدهاند زمین را ویران خواهم ساخت.»
خدا گفت که مردم اورشلیم برای او بی استفاده هستند. او از آرایه ادبی تشبیه برای نشان دادن عبث بودن و بیفایدگی آنها استفاده میکند.
See:
خداوند[یهوه] در این قسمت همچنان با حزقیال سخن میگوید.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی، چیزی را که حزقیال از قبل میدانست، به او یادآوری میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تاک بهتر از هیچ درخت شاخهدار دیگری در جنگل نیست.»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی، آن چه را که حزقیال از قبل میدانست، به او یادآوری میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی چوب تاک را برای درست کردن چیزی به کار نمیبرد.»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی، آن چه را که حزقیال از قبل میدانست، به او یادآوری میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میخی برای آویزان کردن چیزی از آن درست نمیکنند.»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی، آن چه را که حزقیال از قبل میدانست، به او یادآوری میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر به عنوان هیزم به آتش انداخته میشود...هیچ فایدهای ندارد.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شخصی آن را به عنوان هیزم به آتش اندازد»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد تاک سخن میگوید.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآیند، جلب میکند.
«وقتی که کامل بود» یا «قبل از این که آتش آن را بسوزاند»
«کسی نمیتواند چیزی از آن بسازد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] با حزقیال در مورد قوم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از مخالف بودن با آنها سخن میگوید که گویی روی[نظر] خود را بر ضد آنها قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «بر ضد آنها خواهم بود» یا «با آنها مخالفت خواهم کرد»
اینجا در اصل به جای کلمه «نظر» از «[روی]» استفاده شده که کنایه از توجه یا خیره شدن است و به خیره نگاه کردن به جایی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خیره شو»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] مقتدرترین و قدرتمندترینم»
خداوند[یهوه] به نحوی از مجازاتی که بر قوم روا میدارد سخن میگوید که گویی آتشی است که آنها را میسوزاند.
خداوند[یهوه] به نحوی از سوختن با آتش سخن میگوید که گویی آن آتش آنها را مصرف میکند. ترجمه جایگزین: «آتش آنها را نابود میکند»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه]، اعلام کردهام»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان اورشلیم را از رجاساتش آگاه ساز!3و بگو خداوند یهوه به اورشلیم چنین میفرماید: اصل و ولادت تو از زمین كنعان است. پدرت اَموری و مادرت حِتّی بود.4و امّا ولادت تو. در روزی كه متولّد شدی، نافت را نبریدند و تو را به آب غسل ندادند و طاهر نساختند و نمك نمالیدند و به قنداقه نپیچیدند.5چشمی بر تو شفقت ننمود و بر تو مرحمت نفرمود تا یكی از این كارها را برای تو بعمل آورد. بلكه در روز ولادتت جان تو را خوار شمرده، تو را بر روی صحرا انداختند.6و من از نزد تو گذر نمودم و تو را در خونت غلطان دیدم. پس تو را گفتم: ای كه به خونت آلوده هستی زنده شو! بلی گفتم: ای كه به خونت آلوده هستی، زنده شو!7و تو را مثل نباتاتِ صحرا بسیار افزودم تا نمّو كرده، بزرگ شدی و به زیبایی كامل رسیدی. پستانهایت برخاسته و مویهایت بلند شد، لیكن برهنه و عریان بودی.8«و چون از تو گذر كردم برتو نگریستم و اینك زمان تو زمان محبّت بود. پس دامن خود را بر تو پهن كرده، عریانی تو را مستور ساختم وخداوند یهوه میگوید كه با تو قسم خوردم و با تو عهد بستم و از آن من شدی.9و تو را به آب غسل داده، تو را از خونت طاهر ساختم و تو را به روغن تدهین كردم.10و تو را به لباس قلاّبدوزی ملبّس ساختم و نعلین پوست خز به پایت كردم و تو را به كتان نازك آراسته و به ابریشم پیراسته ساختم.11و تو را به زیورها زینت داده، دستبندها بر دستت و گردنبندی بر گردنت نهادم.12و حلقهای در بینی و گوشوارهها در گوشهایت و تاج جمالی بر سرت نهادم.13پس با طلا و نقره آرایش یافتی و لباست از كتان نازك و ابریشم قلاّبدوزی بود و آرد مَیده و عسل و روغن خوردی و بینهایت جمیل شده، به درجه ملوكانه ممتاز گشتی.14و آوازه تو به سبب زیباییت در میان امّتها شایع شد. زیرا خداوند یهوه میگوید كه آن زیبایی از جمال من كه بر تو نهاده بودم كامل شد.15«امّا بر زیبایی خود توكّل نمودی و به سبب آوازه خویش زناكار گردیدی و زنای خویش را بر هر رهگذری ریختی و از آن او شد.16و از لباسهای خود گرفتی و مكانهای بلند رنگارنگ برای خود ساخته، بر آنها زنا نمودی كه مثل این كارها واقع نشده و نخواهد شد.17و زیورهای زینت خود را از طلا و نقره، من كه به تو داده بودم، گرفته، تمثالهای مردان را ساخته با آنها زنا نمودی.18و لباس قلاّبدوزی خود را گرفته، به آنها پوشانیدی و روغن و بخور مرا پیش آنها گذاشتی.19و نان مرا كه به تو داده بودم و آرد مَیده و روغن و عسل را كه رزق تو ساخته بودم، پیش آنها برای هدیه خوشبویی نهادی و چنین شد. قول خداوند یهوه این است.20و پسران و دخترانت را كه برای من زاییده بودی گرفته، ایشانرا به جهت خوراك آنها ذبح نمودی. آیا زنا كاری تو كم بود21كه پسران مرا نیز كشتی و ایشان را تسلیم نمودی كه برای آنها از آتش گذرانیده شوند؟22و در تمامی رجاسات و زنای خود، ایام جوانی خود را حینی كه عریان و برهنه بودی و در خون خود میغلطیدی بیاد نیاوردی.»23و خداوند یهوه میگوید: «وای بر تو! وای بر تو! زیرا بعد از تمامی شرارت خود،24خراباتها برای خود بنا نمودی و عمارات بلند در هر كوچه برای خود ساختی.25بسر هر راه عمارتهای بلند خود را بنا نموده، زیبایی خود را مكروه ساختی و برای هر راهگذری پایهای خویش را گشوده، زناكاریهای خود را افزودی.26و با همسایگان خود پسران مصر كه بزرگ گوشت میباشند، زنا نمودی و زناكاری خود را افزوده، خشم مرا به هیجان آوردی.27لهذا اینك من دست خود را بر تو دراز كرده، وظیفه تو را قطع نمودم و تو را به آرزوی دشمنانت یعنی دختران فلسطینیان كه از رفتار قبیح تو خجل بودند، تسلیم نمودم.28و چونكه سیر نشدی، با بنی آشور نیز زنا نمودی و با ایشان نیز زنا نموده، سیر نگشتی.29و زناكاریهای خود را از زمین كنعان تا زمین كلدانیان زیاد نمودی و از این هم سیر نشدی.»30خداوند یهوه میگوید: «دل تو چه قدر ضعیف است كه تمامی این اعمال را كه كارِ زنِ زانیه سلیطه میباشد، بعمل آوردی.31كه بسر هر راه خرابات خود را بنا نمودی و در هر كوچه عمارات بلند خود را ساختی و مثل فاحشههای دیگر نبودی چونكه اجرت را خوار شمردی.32ای زن زانیه كه غریبان را به جای شوهر خود میگیری!33به جمیع فاحشهها اجرت میدهند.امّا تو به تمامی عاشقانت اجرت میدهی و ایشان را اجیر میسازی كه از هر طرف به جهت زناكاریهایت نزد تو بیایند.34و عادت تو در زناكاریات برعكس سایر زنان است. چونكه كسی به جهت زناكاری از عقب تو نمیآید و تو اجرت میدهی و كسی به تو اجرت نمیدهد. پس عادت تو بر عكس دیگران است.35«بنابراین ای زانیه! كلام خداوند را بشنو!36خداوند یهوه چنین میگوید: چونكه نقد تو ریخته شد و عریانی تو از زناكاریات با عاشقانت و با همه بتهای رجاساتت و از خون پسرانت كه به آنها دادی مكشوف گردید،37لهذا هان من جمیع عاشقانت را كه به ایشان مُلتَذّ بودی و همه آنانی را كه دوست داشتی، با همه كسانی كه از ایشان نفرت داشتی جمع خواهم نمود. و ایشان را از هر طرف نزد تو فراهم آورده، برهنگی تو را به ایشان مكشوف خواهم ساخت، تا تمامی عریانیت را ببینند.38و بر تو فتوای زنانی را كه زنا میكنند و خونریز میباشند، خواهم داد. و خون غضب و غیرت را بر تو وارد خواهم آورد.39و تو را به دست ایشان تسلیم نموده، خراباتهای تو را خراب و عمارات بلند تو را منهدم خواهند ساخت. و لباست را از تو خواهند كند و زیورهای قشنگ تو را خواهند گرفت و تو را عریان و برهنه خواهند گذاشت.40و گروهی بر تو آورده، تو را به سنگها سنگسار خواهند كرد و به شمشیرهای خود تو را پارهپاره خواهند نمود.41و خانههای تو را به آتش سوزانیده، در نظر زنان بسیار بر تو عقوبت خواهند رسانید. پس من تو را از زنا كاری بازخواهم داشت و بار دیگر اجرت نخواهی داد.42و حدّت خشم خود را بر تو فرو خواهم نشانید و غیرت من از تو خواهد برگشت و آرام گرفته، باردیگر غضب نخواهم نمود.43چونكه ایام جوانی خود را به یاد نیاورده، مرا به همه این كارها رنجانیدی، از این جهت خداوند یهوه میگوید كه اینك نیز رفتار تو را بر سرت وارد خواهم آورد و علاوه بر تمامی رجاساتت دیگر این عمل قبیح را مرتكب نخواهی شد.44«اینك هر كه مَثَل میآورد این مَثَل را بر تو آورده، خواهد گفت كه مَثَل مادر، مَثَل دخترش میباشد.45تو دختر مادر خود هستی كه از شوهر و پسران خود نفرت میداشت. و خواهر خواهران خود هستی كه از شوهران و پسران خویش نفرت میدارند. مادر شما حِتّی بود و پدر شما اَموری.46و خواهر بزرگ تو سامره است كه با دختران خود بطرف چپ تو ساكن میباشد. و خواهر كوچك تو سدوم است كه با دختران خود بطرف راست تو ساكن میباشد.47امّا تو در طریقهای ایشان سلوك نكردی و مثل رجاسات ایشان عمل ننمودی. بلكه گویا این سهل بود كه تو در همه رفتار خود از ایشان زیاده فاسد شدی.»48پس خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قسم كه خواهر تو سدوم و دخترانش موافق اعمال تو و دخترانت عمل ننمودند.49اینك گناه خواهرت سَدُوم این بود كه تكبّر و فراوانی نان و سعادتمندی رفاهیت برای او و دخترانش بود و فقیران و مسكینان را دستگیری ننمودند،50و مغرور شده، در حضور من مرتكب رجاسات گردیدند. لهذا چنانكه صلاح دیدم ایشان را از میان برداشتم.51و سامره نصف گناهانت را مرتكب نشد، بلكه تو رجاسات خود را از آنها زیاده نمودی و خواهران خود را به تمامی رجاسات خویش كه بعمل آوردی مبرّی ساختی.52پس تو نیز كه بر خواهران خود حكم دادی خجالت خود را متحمّل بشو. زیرا به گناهانت كه در آنها بیشتر از ایشان رجاسات نمودی ایشان از تو عادلتر گردیدند. لهذا تو نیز خجل شو و رسوایی خود را متحمّل باش چونكه خواهران خود را مبرّی ساختی.53و من اسیری ایشان یعنی اسیری سَدُوم و دخترانش و اسیری سامره و دخترانش و اسیری اسیران تو را در میان ایشان خواهم برگردانید.54تا خجالت خود را متحمّل شده، از هر چه كردهای شرمنده شوی چونكه ایشان را تسلّی دادهای.55و خواهرانت یعنی سدّوم و دخترانش به حالت نخستین خود خواهند برگشت. و سامره و دخترانش به حالت نخستین خود خواهند برگشت. و تو و دخترانت به حالت نخستین خود خواهید برگشت.56امّا خواهر تو سدوم در روز تكبّر تو به زبانت آورده نشد.57قبل از آنكه شرارت تو مكشوف بشود. مثل آن زمانی كه دختران اَرام مذمت میكردند و جمیع مجاورانش یعنی دختران فلسطینیان كه تو را از هر طرف خوار میشمردند.»58پس خداوند میفرماید كه «تو قباحت و رجاسات خود را متحمّل خواهی شد.59زیرا خداوند یهوه چنین میگوید: به نهجی كه تو عمل نمودی من با تو عمل خواهم نمود، زیرا كه قَسَم را خوار شمرده، عهد را شكستی.60لیكن من عهد خود را كه در ایام جوانیات با تو بستم به یاد خواهم آورد و عهد جاودانی با تو استوار خواهم داشت.61و هنگامی كه خواهران بزرگ و كوچك خود را پذیرفته باشی، آنگاه راههای خود را به یاد آورده، خجل خواهی شد. و من ایشان را به جای دختران به تو خواهم داد، لیكن نه از عهد تو.62و من عهد خود را با تو استوار خواهم ساخت و خواهی دانست كه من یهوه هستم.63تا آنكه بهیاد آورده، خجل شوی. و خداوند یهوه میفرماید كه چون من همه كارهای تو را آمرزیده باشم، بار دیگر به سبب رسوایی خویش دهان خود را نخواهی گشود.»
خدا یهودا را با زانیهای مقایسه میکند؛ چون او بتها را به جای خدایی که کمکهای فراوانی به او کرده، پرستید. زنا تمثیلی معمول در کتاب مقدس است که بتپرستی قوم اسرائيل توصیف میشود.
خداوند[یهوه] در این باب در مورد اورشلیم مانند شهری سخن میگوید که گویی عروسی بیوفاست. خدا رشد آن دختر از نوزادگی تا بلوغ را توصیف میکند. مقصود از این شهر، ساکنان آن است.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. خداوند[یهوه] به نحوی از زمانی که قوم شهر را بنیاد نهادند سخن میگوید که گویی آن شهر را به دنیا آوردهاند.
اَموریان و حِتیان اقوام بت پرستی بودند که قبل از غالب آمدن قوم اسرائیل بر آن سرزمین آنجا زندگی میکردند. خداوند[یهوه] از تعلق پدر و مادر اورشلیم به همان دسته از مردم سخن میگوید که گویی تا به این واسطه بگوید که او، یعنی اورشلیم، در بتپرستی زاده شده است.
خداوند[یهوه] به نحوی از شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی یک نوزاد است. مقصود از شهر، ساکنان آن است.
«ناف» به بند ناف اشاره دارد که به شکم نوزاد متصل است. ترجمه جایگزین: «مادرت بند نافت را نبرید» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «چشم» به کسی اشاره دارد که میبیند. ترجمه جایگزین: «کسی که تو را میبیند بر تو شفقت[دلسوزی] نمیکند»
«چون والدینت از تو متنفر بودند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «والدینت تو را در صحرایی انداختند»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر، ساکنان آن است.
خداوند[یهوه] نزدیک به آن نوزاد راه میرود.
اطلاعات ضمنی را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که در خون خود دراز کشیده بودی به تو گفتم»
خداوند[یهوه] در این قسمت رشد سریع را با نحوه رشد گیاهان مقایسه میکند.
این عبارات معنایی مشابه دارند. هر دوی آنها به رشد و قد کشیدن اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «تو...بالغ...و قد بلندتر شدی»
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت به آن زن اشاره دارد. مقصود از این زن اورشلیم است. نویسنده به نحوی از او سخن گفته که گویی به زیباترین جواهر تبدیل میشود درست مثل زنی که زیباترین است.
برخی از نسخ مدرن این قسمت را به «به سنی رسیده که جواهر بر خود بیاندازی» ترجمه کردهاند.
این کلمات اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «کاملاً برهنه»
خداوند[یهوه] همچنان مانند یک زنی جوان در مورد اورشلیم سخن میگوید. مقصود از آن شهر، ساکنان آن است.
کلمه «اینک[بنگرید]» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
این بدان معناست که خداوند[یهوه] آن زن جوان را در سنِ مناسب ازدواج میداند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
«لباسهای زیبا.» قلابدوزی کردن لباس به دوختن طرحهایی بر آن اشاره دارد.
«بر تو جواهرات گذاشتم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طلا و جواهر بر تو گذاشتم و کتان نازک بر تن تو...کردم»
«بسیاری در ملل مختلف میدانستند...چه کسی بودی»
«زیبایی تو بینقص بود»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
«بر زیبایی او اتکا کردی»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اورشلیم سخن میگوید که گویی آن شهر زنی بیوفاست که در ازای مبلغی پول با مردان دیگر همبستر میشود.
خداوند[یهوه] به نحوی از اعمال غیر اخلاقی اورشلیم سخن میگوید که گویی مایع هستند و به نحوی از ارتکاب آنها سخن گفته گه گویی آن مایعات از ظرفی بیرون ریخته میشوند. ترجمه جایگزین: «مرتباً دست به هرزگی زدی[مدام فحشا کردی]»
این عبارت عبری در نسخ مدرن و مختلف متفاوت ترجمه شده است. برای مثال برخی از ترجمهها این قسمت را «پس خود را به او دادی» یا «پس مال او بودی» ترجمه کردهاند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
«مجسمه مردان» یا «بتهایی که شبیه مردان هستند»
معانی محتمل: ۱) این روشی مودبانه است که به آن واسطه میگوید آن زنان با تمثال های مردان همبستر میشدند. ترجمه جایگزین: «با آنها خوابیدید» یا ۲) خداوند[یهوه] با مطرح کردن این استعاره به نحوی از اینکه آن زن تمثالها را میپرستد سخن میگوید که گویی با آنها همبستر میشود. ترجمه جایگزین: «آنها را پرستش کردی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به عنوان هدیهای...جلوی آنها گذاشتی»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
«که فرزندان من بودند»
خداوند[یهوه] از عملی سخن میگوید که قوم اسرائيل واقعاً انجام داده بودند. آنها فرزندان خود را برای بتها قربانی میکردند. مردمی که در دوران باستان برای خدایان ملل بتپرست قربانی میگذراندند، باور داشتند که خدایان غذای تقدیم شده را میخورند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو آنها را برای آن تمثالها قربانی کردی تا آن بتها بتوانند به عنوان غذا آنها را بخورند»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی بر عمل آن زن تاکید میکند گویی که فاحشگی او به اندازه کافی شریرانه نبوده و حالا فرزندان خود را قربانی میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید فاحشگی خود را بیاهمیت پنداشته باشی.» یا «فکر نمیکنم که فاحشگی تو موضوع بیاهمیتی باشد»
خداوند[یهوه] در مورد کاری سخن میگوید که قوم اسرائيل در واقع انجام داده بودند. آنها فرزندان خود را قربانی بتهای خدانشناسان کرده بودند. اینجا به طور ضمنی گفته شده که آنها را به آتش انداخت تا قربانی سوختنی برای تمثالها باشند. ترجمه جایگزین: «آنها را به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کردی»
این کلمات به یک چیز اشاره دارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کاملاً برهنه»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
معانی محتمل: ۱) ممکن است مکانی برای بتپرستی بنا کرده باشد یا ۲) ممکن است مکانی برای فحشا ساخته باشد.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
خداوند[یهوه] به نحوی از آغاز کوچه یا خیابان سخن میگوید که گویی آن جاده سر دارد. ترجمه جایگزین: «سر هر جاده»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید جلب میکند.
کلمه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قدرت خود برای زدن تو استفاده میکنم»
خداوند[یهوه] به نحوی از مانع رسیدن ذخیره غذا شدن سخن میگوید که گویی غذا را قطع میکند. ترجمه جایگزین: «مانع ذخیره غذا ی تو میشوم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا در اصل از کلمه «جان تو» استفاده شده که به خود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را تسلیم خواهم کرد» [در فارسی انجام شده]
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از شهرهای فلسطین سخن میگوید که گویی دختران فلسطین هستند. مقصود از این شهرها، ساکنان آنهاست. ترجمه جایگزین: «مردم فلسطین»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان در مورد اورشلیم و قوم اسرائيل مانند زنی بیوفا سخن میگوید.
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای توبیخ اورشلیم به کار میبرد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دل تو باید بسیار بیمار باشد که همه این اعمال، اعمال زنی فاحشه و بیحیا را انجام میدهی!»
کلمه «دل» به اراده و عواطف اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از ناتوانی آن زن در قبال کنترل میل خود سخن میگوید که گویی دل او مریض است. ترجمه جایگزین: «چقدر اراده تو ضعیف و سست است»
معانی محتمل: ۱) ممکن است مکانی برای بتپرستی بنا کرده باشد یا ۲) ممکن است مکانی برای فحشا ساخته باشد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] به نحوی از آغاز کوچه یا جاده سخن میگوید که گویی سر دارد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۶: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «سر هر کوچه»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
این قسمت به پذیرفتن کسی به همبستری با خود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در بسترت دیگران را به جای شوهرت پذیرفتی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
خداوند[یهوه] به نحوی از شهوت[ثروت] اورشلیم سخن میگوید که گویی مایع است و به نحوی از ارتکاب اعمالی که حس شهوت را ارضا میکنند سخن میگوید که گویی آن مایع را از ظرفی بیرون میریزند. ترجمه جایگزین: «مدام اعمالی را مرتکب میشوی که شهوتت را ارضا میکنی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
برخی از نسخ مُدرن این قسمت را به «ثروت[نقد] خود را بیرون بریز ترجمه کردهاند» [در ترجمه انگلیسی از کلمه «شهوت» استفاده شده است]
این قسمت اشاره میکند که فرزندان خود را برای بتها قربانی میکند.
کلمه «هان» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
مقصود از برهنه کردن شخص جلوی دیگران تحقیر کردن او بوده است. کلمه «عریانی» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا تو را کاملاً برهنه ببینند»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
این عبارت به هر گونه قتل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قتل»
اینجا در اصل از کلمه «خونریز» استفاده شده که به هرگونه قتل اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] به نحوی از مجازات کردن او به واسطه قتل سخن میگوید که گویی [فرد] خونریزی را نزد او میآورد. ترجمه جایگزین: «در خشم و شور، تو را به خاطر ارتکاب قتل مجازات خواهم کرد» یا ۲) خداوند[یهوه] به نحوی از کشتن او سخن میگوید که گویی [فرد] خونریزی را نزد او میآورد. ترجمه جایگزین: «در خشم و غیرتم، خون تو را خواهم ریخت» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را تحت کنترل آنها قرار خواهم داد» یا «به آنها اجازه خواهم داد که بر تو سلطه یابند»
مکانهایی که ممکن است منهدم سازند: ۱) جایی که بتها را میپرستند یا ۲) جایی که فحشا میکنند. ببینید «عمارات بلند» را در حزقیال ۱۶: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
این دو کلمه یک معنا دارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کاملاً برهنه»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر، ساکنان آن است.
کلمه «عقوبت» را میتوان به عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به طرق مختلف تو را مجازات خواهند کرد»
«جایی که بسیاری زنان میتوانند ببینند» یا «در حالی که زنان بسیار نگاه میکنند»
کلمات «خشم» و «غیرت» به مجازاتی اشاره دارند که خداوند[یهوه] به خاطر خشم خود اجرا میکند. این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «من دیگر تو را مجازات نخواهم کرد، چون دیگر از تو خشمگین نخواهم بود»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
این اصطلاح به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «به خاطر نیاورده»
اینجا در اصل از کلمه «[لرزانیدی]» استفاده شده که به عکس العمل فیزیکی او هنگام عصبانی بودن اشاره دارد. هنگامی که اورشلیم این اعمال را انجام میداد، آن زن نیز فکر نکرد که خدا در زمان جوانی، برای او چه کرده است.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
«که از شوهر خود متنفر بود»
اَموریان و حِتیان اقوام بتپرستی بودند که قبل از غالب آمدن قوم اسرائیل بر آن سرزمین آنجا زندگی میکردند. خداوند[یهوه] از تعلق پدر و مادر اورشلیم به همان دسته از مردم سخن میگوید که تا به این واسطه بگوید که گویی او در بتپرستی زاده شده است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
سامره و سدوم هر دو شهرهایی بودند که خدا به خاطر بتپرستی و شرارات آنها را داوری کرده بود. خداوند[یهوه] میگوید که این شهرها خواهر هستند و به این واسطه تعلق او را به خانوادهای که بتپرست و شریر هستند، نشان دهد.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
اینجا به نحوی از چگونگی زندگی شخص سخن گفته شده که گویی آن فرد بر مسیری قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «مثل آنها رفتار نکردی»
کلمه «رفتار» و «[عمل]» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «کارهای آنها را تقلید کردی» [در فارسی انجام شده]ّ
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
خداوند[یهوه] سدوم را مثل زنی ثروتمند توصیف میکند که بیش از نیاز خود غذا دارد و در امنیت زندگی میکند.
کلمه «دست» به کسانی اشاره دارد که با دستهای خود کار میکنند. کلمه «مسکینان» به کسانی که توان رفع نیاز خود را ندارند تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «به کسانی که توان رفع نیازهای خود را نداشتند، کمک نکردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
خداوند سه مرتبه از این عبارات استفاده میکند تا تاکید کند که شهرهای شریر سامره و سدوم از اورشلیم پارساتر[عادلتر] هستند.
خداوند دو مرتبه از این عبارت استفاده میکند تا تاکید کند که مردم اورشلیم چگونه با بیشرمی عمل میکنند.
«خجالت بکش» یا «بیآبرویی خود را متحمل شو»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
«شرمنده خواهی بود» یا «بیآبرویی خود را متحمل خواهی شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را تحقیر خواهم کرد»
کلمه «تسلی» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سدوم و سامره را تسلی خواهی داد»
این قسمت را میتوان به خالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهرت سدوم و دخترانش را به حالت قبلی خود بر میگردانم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهرت سامره و دخترانش را به حالت اول بر میگردانم»
«وضعیت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو و دخترانت را به حالت اول احیا خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
کلمه «زبان» به کسی که سخن میگوید اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی به خواهرت سدوم اشاره نکردی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از آن که شرارت خود را آشکار سازی» یا «قبل این که شرارتت را آشکار سازم»
این قسمت به عنوان شهری از اورشلیم سخن گفته که مردم معمولاً به بدی از آن سخن میگفتند.
خداوند[یهوه] اینجا به نحوی از شهرهای ادوم و فلسطین سخن میگوید که گویی آنها دختران ادوم و فلسطین هستند. مقصود از این شهرها ساکنان آنهاست. ترجمه جایگزین: «به تمام ادومیان و فلسطینیان»
بسیار متنفرند.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه]، اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
اورشلیم پیمان ازدواج خود با خداوند[یهوه] را شکست؛ بنابراین نشان داد که به سوگندهای خود به خدا وفادار نیست. ترجمه جایگزین: «با شکستن پیمان خود با من، قسم خود را بیارزش ساختی»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
این اصطلاح به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «به یاد آور»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که هنگام جوانیات با تو بستم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمی که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمی که من، خداوند[یهوه] مقتدرترین و قدرتمندترینم»
این اصطلاح به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «همه چیز را به یاد آورده»
این بدان معناست که اورشلیم به دلیل شرمندگی بسیار خود، قادر به سخن گفتن نخواهد بود.
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان، معمّایی بیاور و مَثَلی دربارۀ خاندان اسرائیل بزن.3و بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: عقاب بزرگ كه بالهای سِتُرگ و نَیهای دراز پر از پرهای رنگارنگ دارد به لبنان آمد و سر سرو آزاد را گرفت.4و سر شاخههایش را كنَدِه، آن را به زمین تجارت آورده، در شهر سوداگران گذاشت.5و از تخم آن زمین گرفته، آن را در زمین باروری نهاد و نزد آبهای بسیار گذاشته، آن را مثل درخت بید، غرس نمود.6و آن نمّو كرده، مَوِ وسیعِ كوتاه قدّ گردید كه شاخههایش بسوی او مایل شد و ریشههایش در زیر وی میبود. پس موی شده شاخهها رویانید و نهالها آورد.7و عقاب بزرگ دیگری با بالهای سترگ و پرهای بسیار آمد و اینك این مو ریشههای خود را بسوی او برگردانید و شاخههای خویش را از كَرْتههای بستان خود بطرف او بیرون كرد تا او وی را سیراب نماید.8در زمین نیكو نزد آبهای بسیار كاشته شد تا شاخهها رویانیده، میوه بیاورد و مَو قشنگ گردد.9بگو كه خداوند یهوه چنین میفرماید: پس آیا كامیاب خواهد شد؟ آیا او ریشههایش را نخواهد كند و میوهاش را نخواهد چید تا خشك شود؟ تمامی برگهای تازهاش خشك خواهد شد و بدون قوّتعظیم و خلق بسیاری از ریشهها كنده خواهد شد.10اینك غرس شده است امّا كامیاب نخواهد شد. بلكه چون باد شرقی بر آن بوزد، بالّكل خشك خواهد شد و در بوستانی كه در آن رویید پژمرده خواهد گردید.»11و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:12«به این خاندان متمرّد بگو كه آیا معنی این چیزها را نمیدانید؟ بگو كه اینك پادشاه بابل به اورشلیم آمده، پادشاه و سرورانش را گرفت و ایشان را نزد خود به بابل برد.13و از ذریه ملوك گرفته، با او عهد بست و او را قسم داد و زورآوران زمین را بُرد.14تا آنكه مملكت پست شده، سربلند نكند امّا عهد او را نگاه داشته، استوار بماند.15و لیكن او از وی عاصی شده، ایلچیان خود را به مصر فرستاد تا اسبان و خلق بسیاری به او بدهند. آیا كسی كه این كارها را كرده باشد، كامیاب شود یا رهایی یابد؟ و یا كسی كه عهد را شكسته است خلاصی خواهد یافت؟»16خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قَسَم كه البتّه در مكان آن پادشاه كه او را به پادشاهی نصب كرد و او قَسَم وی را خوار شمرده، عهد او را شكست یعنی نزد وی در میان بابل خواهد مرد.17و چون سنگرها بر پا سازند و برجها بنا نمایند تا جانهای بسیاری را منقطع سازند، آنگاه فرعون با لشكر عظیم و گروه كثیر او را در جنگ اعانت نخواهد كرد.18چونكه قَسم را خوار شمرده، عهد را شكست و بعد از آنكه دست خود را داده بود، همهاین كارها را بعمل آورد، پس رهایی نخواهی یافت.»19بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «به حیات خودمقسم كه سوگند مرا كه او خوار شمرده و عهد مرا كه شكسته است البتّه آنها را بر سر او وارد خواهم آورد.20و دام خود را بر او خواهم گسترانید و او در كمند من گرفتار خواهد شد و او را به بابل آورده، در آنجا بر وی درباره خیانتی كه به من ورزیده است محاكمه خواهم نمود.21و تمامی فراریانش با جمیع افواجش از شمشیر خواهند افتاد و بقیه ایشان بسوی هر باد پراكنده خواهند شد و خواهید دانست كه من كه یهوه میباشم این را گفتهام.»22خداوند یهوه چنین میفرماید: «من سرِ بلند سرو آزاد را گرفته، آن را خواهم كاشت و از سر اغصانش شاخه تازه كنده، آن را بر كوه بلند و رفیع غرس خواهم نمود.23آن را بر كوه بلند اسرائیل خواهم كاشت و آن شاخهها رویانیده، میوه خواهد آورد. و سرو آزاد قشنگ خواهد شد كه هر قِسم مرغان بالدار زیر آن ساكن شده، در سایه شاخههایش آشیانه خواهند گرفت.24و تمامی در ختان صحرا خواهند دانست كه من یهوه درخت بلند را پست میكنم و درخت پست را بلند میسازم و درخت سبز را خشك و درخت خشك را بارور میسازم. من كه یهوه هستم این را گفتهام و بجا خواهم آورد.»
پادشاه یهودا سوگند خورد که از بابل اطاعت کند، ولی در عمل از مصر اطلاعت کرد. بنابراین خدا به او گفت که کامیاب نخواهد شد.
یهودا با درخت مویی[تاک] مقایسه شده که نخست به یک سو و سپس به سمت دیگر رشد میکند.
حزقیال پیغامی که خدا به او گفت را اعلام میکند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
«به آنها معمایی بده تا در آن مورد فکر کنند» یا «این داستان را به عنوان مَثَلی بگو»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
«انتهای بالهای آن بلند و پر از پَرْ بود.» کلمه «نَی» به معنای انتهای خارجی بال است.
پرهای عقاب با رنگهای متفاوت.
«بلندترین قسمت درخت را شکسته»
«بالای درخت...را زد» یا «شاخهها را...زد»
«آن را در شهری که بازرگانان فراوان دارد کاشت.» بازرگان کسی است که اجناسی را میفروشد.
این ادامه مَثَلی در مورد آن عقاب است.
شناسه مستتر فاعلی به عقاب این مَثَلْ اشاره دارد.
«زمین خوب»
«عقاب دانه را جایی کاشت که آب فراوانی بود»
درخت بید در مکانی رشد میکند که آب فراوان است. کاشته شدن دانه درخت بید توسط آن عقاب بدان معناست که آن عقاب در محلی پر آب قرار داد. ترجمه جایگزین: «و دانهای مثل دانه درخت بیدِ کنار آب کاشت»
«سپس دانه تبدیل به گیاهی شد»
«تاکی که بر زمین گسترش مییابد»
شاخههای تاک به سمت آن عقاب تغییر جهت دادند. این بدان معناست که رشد شاخهها به طرف بالا شروع شد.
معانی محتمل: ۱) «ریشههایش در زیر خودش و درون زمین رشد کردند» یا ۲) «ریشههای تاک زیر آن عقاب رشد کردند.»
«درخت تاک این چنین رشد کرد»
«شاخههای آن رشد کرده و نهالهایش پخش شدند»
این آیه در اصل با «ولی» شروع شده که تفاوت عقاب قبلی با عقاب کنونی را نشان میدهد.
«عقاب عظیم دیگری»
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
خداوند[یهوه] به نحوی از آن تاک یا مو سخن میگوید که گویی میتواند مثل یک انسان عمل کند و عمداً ریشههای خود را به سوی عقاب بگرداند تا آن عقاب بتواند از آنها تغذیه شود. ترجمه جایگزین: «ریشههای درخت مو به سوی آن عقاب رشد کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از مکانی که عقاب اول آن را کاشته بود تا آبی به آن برسد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اولین عقاب آن مو را کاشت»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش جهتدار بر جواب منفی آن تاکید میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کامیاب نخواهد شد»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی تاکید میکند که آن درخت مو قطعاً داوری خواهد شد. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری و به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی ریشه او را بیرون خواهد کشید و میوهاش را خواهد کَنْد تا برگهای آنها پژمُرده شوند.»
کلمه «قوت عظیم» به شخصی قوی اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نیازی به شخص یا اشخاص قوی برای بیرون کشیدن آن نخواهد بود»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم بگویم توجه کن»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش جهتدار بر پاسخ منفی آن تاکید میکند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رشد نخواهد کرد»
اینجا در اصل از پرسشی بدیهی استفاده شده تا بر قطعی بودن آن اتفاق تاکید شود. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی باد شرقی آن را لمس کند پژمرده خواهد شد» [در فارسی انجام شده]
«وقتی که باد شرقی بر آن بدمد» [در فارسی انجام شده]
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم عصیانگر»
خداوند[یهوه] این پرسش تلقینی را مطرح میکند تا پاسخی به آن بدهد. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنین معنایی میدهند»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم بگویم، توجه کن»
پسوند ملکی به اورشلیم اشاره دارد.
«او را وادار به سوگند خوردن کرد»
اینجا به نحوی از کوچک و ضعیف بودن آن پادشاهی سخن گفته شده که گویی پست است و به نحوی از بزرگ و قدرتمند بودن آن سخن گفته شده که گویی خود را بلند میکند. ترجمه جایگزین: «تا آن مملکت[حکومت] کوچک بماند و عظیم نشود»
کلمه «زمین» به پادشاهی یهودا و کسانی که در آن هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن پادشاهی همچنان برقرار خواهد بود»
خداوند[یهوه] در مورد طغیان پادشاه اورشلیم بر ضد پادشاه بابل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی بر پاسخ منفی آن تاکید میکند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً موفق نخواهد شد.»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی بر پاسخ منفی آن تاکید میکند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که این کارها را میکند فرار نخواهد کرد[کسی که چنین کرده جان به در نخواهد برد]»
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی بر پاسخ منفی آن تاکید میکند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً اگر عهد خود را بشکند، رهایی نخواهد یافت»
«زمین پادشاه بابل که او را پادشاه یهودا ساخت، پادشاه بابل که قَسَم او را خوار شمرد»
خداوند[یهوه] در مورد پادشاه اورشلیم سخن میگوید.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر عظمت و قدرت سپاه فرعون تاکید میکنند.
کلمه «او را» به پادشاه یهودا اشاره دارد.
این قسمت به برجهایی اشاره دارد که میتوانستند نردبانی بر دیوار آنها بگذارند و سربازان به آن واسطه وارد شهر شوند.
«بسیاری را بکشند»
«کاری بدتر از آن هم کرد: دست خود را داد»
این قسمت به گرفتن دست شخص از روی دوستی و توافق اشاره دارد. مقصود از آن پیمانی است که با پادشاه بابل بسته است.
خداوند[یهوه] این پرسش جهتدار را مطرح میکند تا بر پاسخ مثبت آن تاکید کند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه اورشلیم عهد من را خوار شمرد و پیمان من را شکست»
اصطلاح «بر سر وارد کردن» بدان معناست که مجازات خواهند شد. ببینید این اصطلاح را در حزقیال ۱۱: ۲۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که از مجازات رنج ببیند»
خداوند[یهوه] به نحوی از قادر ساختن سپاه دشمن برای دستگیری آن پادشاه سخن میگوید که گویی پادشاه را در توری گرفتار میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را در تور شکار خود گرفتار خواهم کرد»
کلمه «افتاد» بهگویی از «مردن» است. کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که با استفاده از شمشیر مردم را میکشند. ترجمه جایگزین: «سربازان، فراریان و سپاهیان را خواهند کشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که زنده میمانند به هر سو فرار خواهند کرد» یا «سربازان دشمن کسانی را که زنده میمانند، به هر سو پراکنده خواهند کرد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] مقتدرترین و قدرتمندترینم»
خداوند مجدداً مَثَلی که در حزقیال ۱۷: ۱ گفته بود را مطرح میکند و به نحوی از اورشلیم سخن میگوید که گویی شاخهای است که بر کوه اسرائيل میکارد.
«شاخههای تازه رویانیده»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی از شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی شاخهای است که بر کوه اسرائيل میکارد و به نحوی از ممالک یا ملل دیگر سخن میگوید که گویی درختان دیگر هستند.
خداوند[یهوه] به نحوی از درختان سخن میگوید که گویی کسانی هستند که ممکن است درباره او بدانند. درختان به امتها و کسانی اشاره دارند که آنجا زندگی میکنند.
«درختان بلند را قطع خواهم کرد و باعث رشد درختان کوچک خواهم شد»
وقتی که گیاه خشک شود و بمیرد.
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«شما چه كار دارید كه این مَثَل را درباره زمین اسرائیل میزنید و میگویید: پدران انگور ترش خوردند و دندانهای پسران كند گردید.»3خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قَسَم كه بعد از این این مثل را در اسرائیل نخواهید آورد.4اینك همه جانها از آن منند چنانكه جان پدر است، همچنین جان پسر نیز، هردو آنها از آن من میباشند. هر كسی كه گناه ورزد او خواهد مرد.5و اگر كسی عادل باشد و انصاف و عدالت را بعمل آورد،6و بر كوهها نخورد و چشمان خود را بسوی بتهای خاندان اسرائیل برنیفرازد و زن همسایه خود را بیعصمت نكند و به زن حایض نزدیكی ننماید،7و بر كسی ظلم نكند و گرو قرضدار را به او ردّ نماید و مال كسی را به غصب نبرد، بلكه نان خود را به گرسنگان بدهد و برهنگان را به جامه بپوشاند،8و نقد را به سود ندهد و ربح نگیرد، بلكه دست خود را از ستم برداشته، انصاف حقیقی را در میان مردمان اجرا دارد،9و به فرایض من سلوك نموده و احكام مرا نگاه داشته، به راستی عمل نماید، خداوند یهوه میفرماید كه آن شخص عادل است و البتّه زنده خواهد ماند.10«امّا اگر او پسری ستمپیشه و خونریز تولید نماید كه یكی از این كارها را بعمل آورد،11و هیچكدام از آن اعمال نیكو را بعمل نیاورد بلكه بر كوهها نیز بخورد و زن همسایه خود را بیعصمت سازد،12و بر فقیران و مسكینان ظلم نموده، مال مردم را به غصب ببرد و گِروْ را پس ندهد، بلكه چشمان خود را بسوی بتها برافراشته، مرتكب رجاسات بشود،13و نقد را به سود داده، ربح گیرد، آیا او زنده خواهد ماند ؟ البتّه او زنده نخواهد ماند و به سبب همه رجاساتی كه بجا آورده است خواهد مرد و خونش بر سرشخواهد بود.14«و اگر پسری تولید نماید كه تمامی گناهان را كه پدرش بجا میآورد دیده، بترسد و مثل آنها عمل ننماید،15و بر كوهها نخورد و چشمان خود را بسوی بتهای خاندان اسرائیل برنیفرازد و زن همسایه خویش را بیعصمت نكند،16و بر كسی ظلم نكند و گرو نگیرد و مال احدی را به غصب نبرد بلكه نان خود را به گرسنگان دهد و برهنگان را به جامه پوشاند،17و دست خود را از فقیران برداشته، سود و ربح نگیرد و احكام مرا بجا آورده، به فرایض من سلوك نماید، او به سبب گناه پدرش نخواهد مرد، بلكه البتّه زنده خواهد ماند.18و امّا پدرش چونكه با برادران خود به شدّت ظلم نموده، مال ایشان را غصب نمود و اعمال شنیع را در میان قوم خود بعمل آورد او البتّه به سبب گناهانش خواهد مرد.19«لیكن شما میگویید چرا چنین است؟ آیا پسر متحمّل گناه پدرش نمیباشد؟ اگر پسر انصاف و عدالت را بجا آورده، تمامی فرایض مرا نگاه دارد و به آنها عمل نماید، او البتّه زنده خواهد ماند.20هر كه گناه كند او خواهد مرد. پسر متحمّل گناه پدرش نخواهد بود و پدر متحمّل گناه پسرش نخواهد بود. عدالت مرد عادل بر خودش خواهد بود و شرارت مرد شریر بر خودش خواهد بود.21«و اگر مرد شریر از همه گناهانی كه ورزیده باشد بازگشت نماید و جمیع فرایض مرا نگاه داشته، انصاف و عدالت را بجا آورد او البتّه زنده مانده نخواهد مرد.22تمامی تقصیرهایی كه كرده باشد به ضدّ او به یاد آورده نخواهد شد بلكه درعدالتی كه كرده باشد زنده خواهد ماند.»23خداوند یهوه میفرماید: «آیا من از مردن مرد شریر مسرور میباشم؟ نی بلكه از اینكه از رفتار خود بازگشت نموده، زنده ماند.24و اگر مرد عادل از عدالتش برگردد و ظلم نموده، موافق همه رجاساتی كه شریران میكنند عمل نماید آیا او زنده خواهد ماند؟ نی بلكه تمامی عدالت او كه كرده است به یاد آورده نخواهد شد و در خیانتی كه نموده و در گناهی كه ورزیده است خواهد مرد.25«امّا شما میگویید كه طریق خداوند موزون نیست. پس حال ای خاندان اسرائیل بشنوید: آیا طریق من غیر موزون است و آیا طریق شما غیر موزون نیست؟26چونكه مرد عادل از عدالتش برگردد و ظلم كند در آن خواهد مرد. به سبب ظلمی كه كرده است خواهد مرد.27و چون مرد شریر را از شرارتی كه كرده است بازگشت نماید و انصاف و عدالت را بجا آورد، جان خود را زنده نگاه خواهد داشت.28چونكه تعقّل نموده، از تمامی تقصیرهایی كه كرده بود بازگشت كرد البتّه زنده خواهد ماند و نخواهد مرد.29لیكن شما ای خاندان اسرائیل میگویید كه طریق خداوند موزون نیست. ای خاندان اسرائیل آیا طریق من غیر موزون است و آیا طریق شما غیر موزون نیست؟»30بنابراین خداوند یهوه میگوید: «ای خاندان اسرائیل من بر هریك از شما موافق رفتارش داوری خواهم نمود. پس توبه كنید و از همه تقصیرهای خود بازگشت نمایید تا گناه موجب هلاكت شما نشود.31تمامی تقصیرهای خویش را كه مرتكب آنهاشدهاید از خود دور اندازید و دل تازه و روح تازهای برای خود ایجاد كنید. زیرا كه ای خاندان اسرائیل برای چه بمیرید؟32زیرا خداوند یهوه میگوید: من از مرگ آنكس كه میمیرد مسرور نمیباشم. پس بازگشت نموده، زنده مانید.»
خدا فرزندان را به خاطر گناه والدین مجازات نمیکند، بلکه فقط آنها را مسئول گناهان خود میداند. علیرغم چنین امری گناه والدین ممکن است همچنان عواقبی برای فرزندان داشته باشد.
اصطلاح «کلام خداوند نازل شده» برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باز با من سخن گفت»
خداوند[یهوه] با استفاده از پرسشی بدیهی، آن چه را حزقیال از قبل میدانست، به او یادآوری میکند. این پرسش کسانی را توبیخ میکند که آن مَثَل را استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم در زمین اسرائيل این مَثَل را دارند که...‘پدران انگور ترش میخورند و دندانهای پسران کُنْد میشود‘.»
کلمه «شما» جمع است و به قوم اسرائيل اشاره دارد.
این قسمت به مردم اسرائیل اشاره دارد.
این مَثَل بدان معناست که فرزندان عواقب اعمال والدین خود را تحمل خواهند کرد.
«دندانها کند گردید» اصطلاح است و به مزه ترشی اشاره دارد که در اثر خوردن میوه نارَس یا ترش در دهان ایجاد میشود. ترجمه جایگزین: «فرزندانی که طعمی تُرش در دهان خود دارند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآیند، جلب میکند.
کلمه «جان» به شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که گناه میکند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
مردم معمولاً بر سر کوهها به خدایان بتپرستان، قربانیهای خود را تقدیم میکردند و آنها را میپرستیدند. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که این شخص در مناسک بتپرستان و اقوام خدانشناس شرکت نکرده است. ترجمه جایگزین: «از گوشتی که بر کوهها به بتها تقدیم شده، نمیخورد»
اصطلاح «چشمان را...بر افراشتن» اشاره میکند که شخص به سمت چیزی نگاه میکند. چنین امری در مورد بتها به پرستیدن یا دعا کردن به درگاه آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بتها را میپرستد» یا «به درگاه بتها دعا میکند»
کلمه «خانادن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که او برای همبستر شدن به زنی نزدیک نشد که دوره عادت ماهیانه خود را میگذراند. ترجمه جایگزین: «برای همبستر شدن به زنی که در دوره عادت ماهیانه خود است، نزدیک نشود»
«آن چه را که قرضدار به عنوان ضمانت وام خود به او داده، بر میگرداند»
خداوند[یهوه] همچنان اعمال مردی پارسا را توصیف میکند.
این کلمه به پولی اشاره دارد که قرض گیرنده باید برای قرض گرفتن پول پرداخت کند. برخی از نسخ مدرن این کلمه را در این قسمت «هر سودی» یا «سود فراوان» ترجمه کردهاند.
این بدان معناست که او مناقشهای را که ممکن است بین مردم رخ دهد، داوری خواهد کرد.
خداوند[یهوه] به نحوی از شخصی که از فرايض او پیروی میکند سخن میگوید که گویی فرایض او راهی هستند که آن شخص بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «که از فرایض من اطاعت میکند»
این عبارت به هر گونه قتل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که به قتل میرساند»
این قسمت به اعمال گناهآلودی که خداوند[یهوه] در آغاز حزقیال ۱۸: ۵ به آنها پرداخته، اشاره دارد.
مردم معمولاً بر سر کوهها به خدایان بتپرستان قربانیهای خود را تقدیم میکردند و آنها را میپرستیدند. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که این شخص در مناسک بتپرستی اقوام خدانشناس شرکت کرده است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۸: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گوشتی را میخورد که بر سر کوهها به بتها تقدیم شده است»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد پسری خشن سخن میگوید.
کلمات «فقیران» و «مسکینان» معانی مشابهی دارند و بر این که آن اشخاص قادر به رفع نیاز خود نیستند تاکید میکنند.
اصطلاح «چشمان را...بر افراشتن» اشاره میکند که شخص به سمت چیزی نگاه میکند. چنین امری در مورد بتها به پرستیدن یا دعا کردن به درگاه آنها اشاره دارد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۸: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بتها را میپرستد» یا «به درگاه بتها دعا میکند»
این کلمه به پولی اشاره دارد که قرض گیرنده باید برای قرض گرفتن پول پرداخت کند. برخی از نسخ مدرن این کلمه را در این قسمت «هر سودی» یا «سود فراوان» ترجمه کردهاند.
خداوند[یهوه] این پرسش جهتدار را برای تاکید بر پاسخ منفی آن به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً زنده نخواهد ماند»
کلمه «خون» به مرگ اشاره دارد. «بودن خون بر کسی» اصطلاح و بدان معناست که در قبال مرگ کسی مسئول خواهد بود. ترجمه جایگزین: «مسئول مرگ خود خواهد بود»
این کلمه بر آن چه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. [در فارسی استفاده نشده]
مردم معمولاً بر سر کوهها به خدایان بتپرستان قربانیهای خود را تقدیم میکردند و آنها را میپرستیدند. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که این شخص در مناسک بتپرستی اقوام خدانشناس شرکت نکرده است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۸: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آن پسر، گوشت قربانی شده به بتها بر کوهها را نخورد»
اصطلاح «چشمان را...بر افراشتن» اشاره میکند که شخص به سمت چیزی نگاه میکند. چنین امری در مورد بتها به پرستیدن یا دعا کردن به درگاه آنها اشاره دارد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۸: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بتها را نمیپرستد» یا «به درگاه بتها دعا نمیکند»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد پسری سخن میگوید که گناهانی مثل پدر خود مرتکب نمیشود.
این کلمه به پولی اشاره دارد که قرض گیرنده باید برای قرض گرفتن پول پرداخت کند. برخی از نسخ مدرن این کلمه را در این قسمت «هر سودی» یا «سود فراوان» ترجمه کردهاند.
خداوند[یهوه] به نحوی از فرایض خود سخن میگوید که گویی این فرایض راهی هستند که شخص بر آن قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «از فرایض من اطاعت میکند»
خداوند[یهوه] در مورد پسر پدری سخن میگوید که از شریعت خدا پیروی نکرده است.
این کلمه به معنای گرفتن چیزی از کسی به تهدید و زور است.
«از هم وطنان اسرائيلی خود سرقت کند»
«توجه کنید، چون آن چه میخواهم بگویم حقیقت و مهم است: او» [این کلمه در فارسی به کار نرفته است]
«به خاطر گناهش»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد مسئول یا مقصر بودن او به خاطر گناهان سخن میگوید که گویی گناه جسمی است که آن شخص آن را حمل میکند. ترجمه جایگزین: «چرا پسر مسئول گناه پدر خود است؟» یا «چرا پسر در قبال گناه پدر خود مقصر است؟»
عادل بودن یک فرد بر خودش اصطلاح است و بدان معناست که شخص مسئول پارسایی خود است. ترجمه جایگزین: «کسی که پارسایانه عمل میکند، مسئول پارسایی خود است»
بودن شرارت بر خود اصطلاح است و بدان معناست که شخص مسئول شرارت خود خواهد بود. ترجمه جایگزین: «شخص شریر مسئول شرارت خود خواهد بود»
خداوند[یهوه] در مورد اشخاص شریری سخن میگوید که تغییر میکنند و عملی را که پارسایانه است، انجام میدهد.
اصطلاح «به یاد آوردن» به معنای به خاطر آوردن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تمامی خطاهایی را که مرتکب شدهاند، به یاد نخواهم آورد و آنها را به آن خاطر محکوم نخواهم کرد»
«به خاطر پارساییهایی که کرده»
خداوند[یهوه] در مورد میل خود به شریران سخن میگوید.
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای تاکید بر متضاد آن چه گفته شده، به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «از مرگ شریران خشنود نمیشوم...بلکه اگر بازگردد و زنده بماند، خوشحال میشوم.»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا بر قطعیت اعلام خود تاکید کند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] به نحوی از طریق زندگی یا رفتار شخص سخن میگوید که گویی مسیری است که شخص بر آن راه میرود. اصطلاح «بازگشت نمودن» به دیگر انجام ندادن آن کار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نه باز ایستادن از طریقی که زندگی میکند»
خداوند[یهوه] مثالی از مردی عادل[پارسا] میزند که از پارسایی رو به شرارت میکند.
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای تاکید بر پاسخ منفی آن به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «سپس قطعاً زنده نخواهد بود»
اصطلاح «به یاد آورده نخواهد شد» به معنای به خاطر آوردن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من همه پارساییهایی را که او کرده، به خاطر نخواهم آورد»
کسی که انتظار میرفت وفادار باشد ولی بر ضد کشور یا خدا جرمی مرتکب شد.
«به خاطر گناهانشان میمیرند»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای تاکید به پاسخ منفی آن به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «طریقهای من ناعادلانه نیستند»
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای تاکید بر پاسخ مثبت آن به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «طریقهای تو ناعادلانه هستند!»
این عبارات انگاره مرگ آن مرد به خاطر گناهان خود را تکرار میکنند تا نشان دهند که تنها او و فقط او مقصر است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا در اصل از عبارت «[دیده است]» استفاده شده است. خداوند[یهوه] به نحوی از تفکر کردن و فهمیدن چیزی توسط آن شخص سخن میگوید که گویی آن شخص آن را میبیند. ترجمه جایگزین: «آن را در نظر داشت» یا «فهمید» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان به قوم اسرائیل تعلیم میدهد که چرا طریقهای او عادلانه هستند.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
اینجا به نحوی از اعمال یا رفتار سخن گفته شده که گویی راه یا مسیری هستند که شخص بر آن سفر میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند عادلانه[منصفانه] عمل نمیکند...چطور عادلانه[منصفانه] عمل نمیکنم...تویی که نامنصفانه عمل میکنی.»
خداوند[یهوه] به نحوی از اعمال شخص سخن میگوید که گویی آن شخص بر راهی گام بر میدارد. ترجمه جایگزین: «طبق اعمال خود»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که «تقصیرها» باعث طغیان قوم بر ضد او میشود سخن میگوید که گویی آن تقصیرها، سنگهایی هستند که قوم بر آنها میلغزند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
معانی محتمل: ۱) سنگ مصادم[لغزش] باعث میشود شخص مرتکب گناه شود. ترجمه جایگزین: «سنگ لغزشی که باعث گناه بیشتر شما میشود» یا ۲) کلمه «تقصیر» کنایه از مجازات شدن شخص به خاطر گناهان است. ترجمه جایگزین: «سنگهای مصادمی که باعث مجازات شما میشوند»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قوم مصمم هستند که دیگر مرتکب گناه نشوند سخن میگوید که گویی تقصیرها[گناهان] اشیایی مثل لباس هستند که از تن در میآورند و دور میاندازند. ترجمه جایگزین: «از تقصیرهایی که مرتکب آنها شدهای خلاص شو»
کلمه «دل» به اراده و عواطف اشاره دارد و کلمه «روح» به افکار و موقعیت اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از این که قوم افکار و عواطف تازه خواهند داشت سخن میگوید که گویی برای آنها دلی تازه میسازد. ترجمه جایگزین: «عواطف تازه و طرز تازه فکر کردن بیابید»
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای تسلی بخشیدن به قوم اسرائيل به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «ای خاندان اسرائيل، دلیلی ندارد که بمیرید»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1«پس تو این مرثیه را برای سروراناسرائیل بخوان2و بگو: مادر تو چه بود. او در میان شیران شیر ماده میخوابید و بچههای خود را در میان شیران ژیان میپرورد.3و یكی از بچههای خود را تربیت نمود كه شیر ژیان گردید و به دریدن شكار آموخته شد و مردمان را خورد.4و چون امّتها خبر او را شنیدند، در حفره ایشان گرفتار گردید و او را در غُلها به زمین مصر بردند.5و چون مادرش دید كه بعد از انتظار كشیدن امیدش بریده شد، پس از بچههایش دیگری را گرفته، او را شیری ژیان ساخت.6و او در میان شیران گردش كرده، شیر ژیان گردید و به دریدن شكار آموخته شده، مردمان را خورد.7و قصرهای ایشان را ویران و شهرهای ایشان را خراب نمود و زمین و هرچه در آن بود از آواز غرّش او تهی گردید.8و امّتها از كشورها از هر طرف بر او هجوم آورده، دام خود را بر او گسترانیدند كه به حفره ایشان گرفتار شد.9و او را در غُلْها كشیده، در قفس گذاشتند و نزد پادشاه بابل بردند واو را در قلعهای نهادند تا آواز او دیگر بر كوههای اسرائیل مسموع نشود.10«مادر تو مثل درخت مَوْ مانند خودت نزد آبها غرس شده، به سبب آبهای بسیار میوه آوردوشاخه بسیار داشت.11و شاخههای قوّی برای عصاهای سلاطین داشت. و قدّ آن در میان شاخههای پر برگ به حدّی بلند شد كه از كثرت اغصانش ارتفاعش نمایان گردید.12امّا به غضب كنده و به زمین انداخته شد. و باد شرقی میوهاش را خشك ساخت و شاخههای قویاش شكسته و خشك گردیده، آتش آنها را سوزانید.13و الا´ن در بیابان در زمین خشك و تشنه مغروس است.14و آتش از عصاهای شاخههایش بیرون آمده، میوهاش را سوزانید. به نوعی كه یك شاخه قوّی برای عصای سلاطین نمانده است. این مرثیه است و مرثیه خواهد بود.»
اولین پادشاه در مصر به اسارت برده شد و پادشاه بعدی به بابل. یهودا در حال حاضر کامیاب نیست.
پادشاهان یهودا با شیران آدمخوار مقایسه شدهاند.
خداوند[یهوه] به حزقیال میگوید که با قوم اسرائيل سخن گوید. او داستانی را تعریف میکند که ملت اسرائيل در آن شیری ماده و برخی از پادشاهان گذشته حکومت یهودا تولههای آن ماده شیر هستند.
اینجا در اصل از اصطلاح «[مرثیهای بلند کن]» استفاده شده که به مرثیه خواندن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مرثیهای بخوان»
خداوند[یهوه] این پرسش جهتدار را برای معرفی پاسخ آن به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «این است مادر تو»
ماده شیر
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها او را در تله خود گرفتار کردند»
خداوند[یهوه] همچنان ملت اسرائيل را مثل شیری ماده و پادشاه حکومت یهودا را مثل تولههای آن توصیف میکند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بیوگانِ مردانی را که بلعیده بود، تصاحب کرد» [در فارسی انجام نشده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم، زمین و پری آن را رها کردند»
«همه چیز در آن»
خداوند[یهوه] همچنان ملت اسرائیل را مثل شیر ماده و پادشاهان یهودا را مثل تولههای آن توصیف میکند.
«از ولایاتی که زمین اسرائيل را احاطه کرده بودند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها او را در تله خود گرفتار کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم دیگر صدای او را نمیشنوند»
خداوند[یهوه] به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی مادر رهبران اسرائيل هستند. او در این قسمت داستانی در مورد تاکی پر بار را آغاز میکند.
اینجا در اصل به جای کلمه «آب» از «خون» استفاده شده است. معانی محتمل این کلمه: ۱) خشونت پادشاهان یهودا که مردم را به قتل رساندند. ترجمه جایگزین: «تاکی که به واسطه خشونت کاشته میشود» یا ۲) شراب فراوان یهودا که تبدیل به نمادی از کامیابی شده است. ترجمه جایگزین: «تاکی که در کامیابی تو کاشته شده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاخههای قوی که حاکمان به عنوان عصای حکام از آنها استفاده کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم میتوانستند بلندی آن را از شاخه و برگ فراوانش بفهمند»
خداوند[یهوه] داستانی را تعریف میکند که ملت اسرائيل در آن داستان، تاک هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] تاک را در غضب خود بیرون کشید و بر زمین انداخت» یا «مردم، تاک را در خشم از ریشه در آوردند و آن را بر زمین انداختند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] شاخههای مستحکم آن را شکست و پژمرده شدند» یا «مردم شاخههای مستحکم آن را شکستند و خشک شد»
اینجا به نحوی از زمین بسیار خشک سخن گفته شده که گویی آن زمین تشنه است. ترجمه جایگزین: «در زمینی بسیار خشک و تشنه»
خداوند[یهوه] همچنان داستانی را تعریف میکند که ملت اسرائیل در آن درخت تاکی هستند.
اطلاعات ضمنی را میتوانید از حزقیال ۱۹: ۱۱ برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «هیچ شاخهای برای عصای حاکم به حد نیاز مستحکم نیست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید آن را همچون مرثیهای بخوانید»
1و در روز دهم ماه پنجم از سال هفتمبعضی از مشایخ اسرائیل به جهت طلبیدن خداوند آمدند و پیش من نشستند.2آنگاه كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:3«ای پسر انسان مشایخ اسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: آیا شما برای طلبیدن من آمدید؟ خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قَسَم كه از شما طلبیده نخواهم شد.4ای پسر انسان آیا بر ایشان حكم خواهی كرد؟ آیا بر ایشان حكم خواهی كرد؟ پس رجاسات پدران ایشان را بدیشان بفهمان.5و به ایشان بگو، خداوند یهوه چنین میفرماید: در روزی كه اسرائیل را برگزیدم و دست خود را برای ذریت خاندان یعقوب برافراشتم و خود را به ایشان در زمین مصر معروف ساختم و دست خود را برای ایشان برافراشته، گفتم: من یهوه خدایشما هستم،6در همان روز دست خود را برای ایشان برافراشتم كه ایشان را از زمین مصر به زمینی كه برای ایشان بازدید كرده بودم بیرون آورم. زمینی كه به شیر و شهد جاری است و فخر همه زمینها میباشد.7و به ایشان گفتم: هر كس از شما رجاسات چشمان خود را دور كند و خویشتن را به بتهای مصر نجس نسازد، زیرا كه من یهوه خدای شما هستم.8امّا ایشان از من عاصی شده، نخواستند كه به من گوش گیرند. و هر كس از ایشان رجاسات چشمان خود را دور نكرد و بتهای مصر را ترك ننمود. آنگاه گفتم كه خشم خود را بر ایشان خواهم ریخت و غضب خویش را در میان زمین مصر بر ایشان به اتمام خواهم رسانید.9لیكن محض خاطر اسم خود عمل نمودم تا آن در نظر امّتهایی كه ایشان در میان آنها بودند و در نظر آنها خود را به بیرون آوردن ایشان از زمین مصر، به ایشان شناسانیدم، بیحرمت نشود.10پس ایشان را از زمین مصر بیرون آورده، به بیابان رسانیدم.11و فرایض خویش را به ایشان دادم و احكام خود را كه هر كه به آنها عمل نماید به آنها زنده خواهد ماند، به ایشان تعلیم دادم.12و نیز سَبَّتهای خود را به ایشان عطا فرمودم تا علامتی در میان من و ایشان بشود و بدانند كه من یهوه هستم كه ایشان را تقدیس مینمایم.13«لیكن خاندان اسرائیل در بیابان از من عاصی شده، در فرایض من سلوك ننمودند. و احكام مرا كه هر كه به آنها عمل نماید از آنها زنده ماند، خوار شمردند و سَبَّتهایم را بسیار بیحرمت نمودند. آنگاه گفتم كه خشم خود را برایشان ریخته، ایشان را در بیابان هلاك خواهم ساخت.14لیكن محض خاطر اسم خود عمل نمودم تا آن به نظر امّتهایی كه ایشان را به حضور آنها بیرون آوردم بیحرمت نشود.15و من نیز دست خود را برای ایشان در بیابان برافراشتم كه ایشان را به زمینی كه به ایشان داده بودم، داخل نسازم، زمینی كه به شیر و شهد جاری است و فخر تمامی زمینها میباشد.16زیرا كه احكام مرا خوار شمردند وبه فرایضم سلوك ننمودند و سَبَّتهای مرا بیحرمت ساختند، چونكه دل ایشان به بتهای خود مایل میبود.17لیكن خشم من بر ایشان رقّت نموده، ایشان را هلاك نساختم و ایشان را در بیابان، نابود ننمودم.18و به پسران ایشان در بیابان گفتم: به فرایض پدران خود سلوك منمایید و احكام ایشان را نگاه مدارید و خویشتن را به بتهای ایشان نجس مسازید.19من یهوه خدای شما هستم. پس به فرایض من سلوك نمایید و احكام مرا نگاه داشته، آنها را بجا آورید.20و سَبَّتهای مرا تقدیس نمایید تا در میان من و شما علامتی باشد و بدانید كه من یهوه خدای شما هستم.21«لیكن پسران از من عاصی شده، به فرایض من سلوك ننمودند و احكام مرا كه هر كه آنها را بجا آورد از آنها زنده خواهد ماند، نگاه نداشتند و به آنها عمل ننمودند و سَبَّتهای مرا بیحرمت ساختند. آنگاه گفتم كه خشم خود را بر ایشان ریخته، غضب خویش را بر ایشان در بیابان به اتمام خواهم رسانید.22لیكن دست خود را برگردانیده، محض خاطر اسم خود عمل نمودم تا آن به نظر امّتهایی كه ایشان را به حضور آنهابیرون آوردم بیحرمت نشود.23و من نیز دست خود را برای ایشان در بیابان برافراشتم كه ایشان را در میان امّتها پراكنده نمایم و ایشان را در كشورها متفرّق سازم.24زیرا كه احكام مرا بجا نیاوردند و فرایض مرا خوار شمردند و سَبَّتهای مرا بیحرمت ساختند و چشمان ایشان بسوی بتهای پدران ایشان نگران میبود.25بنابراین من نیز فرایضی را كه نیكو نبود و احكامی را كه از آنها زنده نمانند به ایشان دادم.26و ایشان را به هدایای ایشان كه هر كس را كه رَحِم را میگشود از آتش میگذرانیدند، نجس ساختم تا ایشان را تباه سازم و بدانند كه من یهوه هستم.27«بنابراین ای پسر انسان خاندان اسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: در این دفعه نیز پدران شما خیانت كرده، به من كفر ورزیدند.28زیرا كه چون ایشان را به زمینی كه دست خود را برافراشته بودم كه آن را به ایشان بدهم در آوردم، آنگاه به هر تلّ بلند و هر درخت كَشَن نظر انداختند و ذبایح خود را در آنجا ذبح نمودند و قربانیهای غضبانگیز خویش را گذرانیدند. و در آنجا هدایای خوشبوی خود را آوردند و در آنجا هدایای ریختنی خود را ریختند.29و به ایشان گفتم: این مكان بلند كه شما به آن میروید چیست؟ پس اسم آن تا امروز بامَه خوانده میشود.30«بنابراین به خاندان اسرائیل بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: آیا شما به رفتار پدران خود خویشتن را نجس میسازید و رجاساتایشان را پیروی نموده، زنا میكنید؟31و هدایای خود را آورده، پسران خویش را از آتش میگذرانید و خویشتن را از تمامی بتهای خود تا امروز نجس میسازید؟ پس ای خاندان اسرائیل آیا من از شما طلبیده بشوم؟ خداوند یهوه میفرماید به حیات خودم قَسَم كه از شما طلبیده نخواهم شد.32و آنچه به خاطر شما خطور میكند، هرگز واقع نخواهد شد كه خیال میكنید. مثل امّتها و مانند قبایل كشورها گردیده، (بتهای) چوب و سنگ را عبادت خواهید نمود.33زیرا خداوند یهوه میفرماید: به حیات خودم قسم كه هرآینه با دست قوّی و بازوی برافراشته و خشم ریخته شده بر شما سلطنت خواهم نمود.34و شما را از میان امّتها بیرون آورده، به دست قوّی و بازوی برافراشته و خشم ریخته شده از زمینهایی كه در آنها پراكنده شدهاید جمع خواهم نمود.35و شما را به بیابان امّتها در آورده، در آنجا بر شما روبرو داوری خواهم نمود.36و خداوند یهوه میگوید: چنانكه بر پدران شما در بیابان زمین مصر داوری نمودم، همچنین بر شما داوری خواهم نمود.37و شما را زیر عصا گذرانیده، به بند عهد درخواهم آورد.38و آنانی را كه متمرّد شده و از من عاصی گردیدهاند، از میان شما جدا خواهم نمود و ایشان را از زمین غربت ایشان بیرون خواهم آورد. لیكن به زمین اسرائیل داخل نخواهند شد و خواهید دانست كه من یهوه هستم.»39امّا به شما ای خاندان اسرائیل خداوند یهوه چنین میگوید: «همه شما نزد بتهای خود رفته، آنها را عبادت كنید. لیكن بعد از این البتّه مرا گوش خواهید داد. و اسم قدّوس مرادیگر با هدایا و بتهای خود بیعصمت نخواهید ساخت.40زیرا خداوند یهوه میفرماید: در كوه مقدّس من بر كوه بلند اسرائیل تمام خاندان اسرائیل جمیعاً در آنجا مرا عبادت خواهند كرد و در آنجا از ایشان راضی شده، ذبایح جنبانیدنی شما و نوبرهای هدایای شما را با تمامی موقوفات شما خواهم طلبید.41و چون شما را از امّتها بیرون آورم و شما را از زمینهایی كه در آنها پراكنده شدهاید جمع نمایم، آنگاه هدایای خوشبوی شما را از شما قبول خواهم كرد و به نظر امّتها در میان شما تقدیس كرده خواهم شد.42و چون شما را به زمین اسرائیل یعنی به زمینی كه دربارهاش دست خود را برافراشتم كه آن را به پدران شما بدهم بیاورم، آنگاه خواهید دانست كه من یهوه هستم.43و در آنجا طریقهای خود و تمامی اعمال خویش را كه خویشتن را به آنها نجس ساختهاید، به یاد خواهید آورد. و از همه اعمال قبیح كه كردهاید، خویشتن را به نظر خود مكروه خواهید داشت.44و ای خاندان اسرائیل خداوند یهوه میفرماید: هنگامی كه با شما محض خاطر اسم خود و نه به سزای رفتار قبیح شما و نه موافق اعمال فاسد شما عمل نموده باشم، آنگاه خواهید دانست كه من یهوه هستم.»45و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:46«ای پسر انسان روی خود را بسوی جنوب متوجّه ساز و به سمت جنوب تكلّم نما و بر جنگل صحرای جنوب نبوّت كن.47و به آن جنگل جنوب بگو: كلام خداوند را بشنو. خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من آتشی در تو میافروزم كه هر درخت سبز و هر درخت خشك را در تو خواهد سوزانید. و لهیب ملتهب آن خاموش نخواهد شد و همه رویها از جنوب تاشمال از آن سوخته خواهد شد.48و تمامی بشر خواهند فهمید كه من یهوه آن را افروختهام تا خاموشی نپذیرد.»49و من گفتم: «آه ای خداوند یهوه، ایشان درباره من میگویند: آیا او مثلها نمیآورد؟»
قوم اسرائيل مرتباً علیه خدا طغیان میکردند اما حالا دیگر نمیتوانند به خاطر مشکلات خود نزد او آیند و از او کمکی بخواهند.
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان به کار رفته است.
اطلاعات ضمنی را میتوان در ترجمه ذکر کرد. ترجمه جایگزین: «در سال هفتم از تبعید یهویاکینِ پادشاه»
این ماه پنجم از گاهشمار عبرانی[یهودی] است که معادل آن در گاهشمار میلادی برابر با اوایل ماه آگوست است.
«جلوی من»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
«به قطعیت زنده بودنم.» خداوند[یهوه] از این جمله استفاده میکند تا درستی آن چه را که در ادامه میگوید، نشان دهد. او با استفاده از این جمله، پیمانی صادقانه میبندد. ببینید این قسمت را حرقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « رسما سوگند میخورم»
خداوند[یهوه] با به کارگیری این پرسش بدیهی تاکید میکند که آن مشایخ نباید چیزی از او بخواهند. ترجمه جایگزین: «نباید برای خواستن چیزی نزد من بیایید»
خداوند[یهوه] همچنان با استفاده از نامْ خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] یک سوال را دو مرتبه از حزقیال میپرسد تا حزقیال را برای اعلام داوری متعهد کند. ترجمه جایگزین: «ای پسر انسان، آیا آمادهای داوری را بر آنها اعلام کنی؟»
«بر افراشتن دست» عملی نمادین است و نشان میدهد که او به راستی آن چه را به آن سوگند خورده، انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «من صادقانه سوگند میخورم»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب»
«زمینی که شیر فراوان و عسل در آن جاری بود.» خداوند[یهوه] به نحوی از مفید بودن آن زمین برای حیوانات و گیاهان سخن میگوید که گویی شیر و عسل از آن حیوانات و گیاهان در آن زمین جاری بود. ترجمه جایگزین: «آن زمین برای پرورش حیوانات و رشد محصولات عالی است»
اینجا به نحوی از زمینی که قوم در آن زندگی میکنند سخن گفته شده که گویی جواهر یا چیز خوشایند دیگری است. ترجمه جایگزین: «زیباترین زمینها» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
«به ذریت یعقوب»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قوم چیزهای قبیح را میپرستند سخن میگوید که گویی آن بتها را جلوی روی خود قرار دادهاند. ترجمه جایگزین: «چیزهای منزجر کنندهای که او پرستش میکند»
«بتهای مصر را دور بیانداز»
اینجا به نحوی از اینکه کسی برای انجام اهداف خدا مورد پذیرش نیست سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
کلمه «ایشان» به «ذریت یعقوب» اشاره دارد.
«نخواستند که از من اطاعت کنند»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که قوم چیزهای قبیح را میپرستند سخن میگوید که گویی آن بت ها را جلوی روی خود قرار دادهاند. ترجمه جایگزین: «چیزهای ناپسندی را که میپرستند»
خداوند[یهوه] با مجازات کردن آنها میخواهد خشم خود را نشان دهد. او به نحوی در مورد خشم خود سخن میگوید که گویی خشم او مایعی است که بر آنها ریخته میریزد. ترجمه جایگزین: «تا در غضبم بر ضد آنها عمل کنم»
کلمه «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرتم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا قوم در نظر امتها آن را...بیحرمت نکنند»
کلمه «نظر» به دیدن اشاره دارد و مقصود از دیدن افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «به نظر» یا «در داوری»
کلمه «امتها» کنایه از کسانی است که در آن امتها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در دیگر امتها زندگی میکنند»
«زندگی میکردند»
کلمه «ایشان» به امتها اشاره دارد. اصطلاح «در چشمان ایشان» به بودن در موقعیتی اشاره دارد که میتوانند ببینند. ترجمه جایگزین: «خود را در حضورشان بر آنها آشکار کردم»
«آوردن قوم اسرائيل»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
کلمه «ایشان» به «ذریت یعقوب» اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببنید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی از پیروی از فرایض خود سخن میگوید که گویی فرایض او مسیری است که شخص بر آن قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «آنها از فرایض من پیروی نکردند»
خداوند[یهوه] با مجازات کردن آنها میخواهد خشم خود را نشان دهد. او به نحوی در مورد خشم خود سخن میگوید که گویی خشم او مایعی است که بر آنها ریخته میشود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «در خشم خود بر ضد آنها عمل خواهم کرد»
اینجا در اصل از عبارت «پایان خواهم داد» استفاده شده که به کشتن آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا آنها را بکشد»
کلمه «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرت خود عمل کردم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تا قوم در نظر امتها آن را...بیحرمت نسازند»
کلمه «امتها» به کسانی اشاره دارد که در آن امتها زندگی میکنند. کلمه «نظر» به دیدن اشاره دارد و مقصود از آن دیدن افکار یا داوری است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «در فکر مردم در امتهای دیگر»
«در حضور کسانی که قوم خود را از مصر بیرون آوردم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
«بر افراشتن دست» عملی نمادین است و نشان میدهد که او به راستی آن چه را به آن سوگند خورده، انجام خواهد داد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من خود، صادقانه سوگند میخورم»
«خاندان اسرائيل»
«زمینی که شیر فراوان و عسل در آن جاری بود.» خداوند[یهوه] به نحوی از مفید بودن آن زمین برای حیوانات و گیاهان سخن میگوید که گویی شیر و عسل از آن حیوانات و گیاهان در آن زمین جاری بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آن زمین برای پرورش حیوانات و رشد محصولات عالی بود»
اینجا به نحوی از زمینی که قوم در آن زندگی میکنند سخن گفته شده که گویی جواهر یا چیز خوشایند دیگری است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «زیباترین زمینها» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اطاعت کردن از فرایض خود سخن میگوید که گویی مسیری است که شخص بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «از فرایض من اطاعت نکردند»
کلمه «دل» به افکار و عواطف شخص اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از وقف بتها بودن سخن میگوید که گویی دل شخص به دنبال آنها قدم بر میدارد. ترجمه جایگزین: «آنها خود را وقت پرستش بتها کرده بودند»
اینجا در اصل از کلمه «[چشم]» استفاده شده که به خداوند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من آنها را زنده گذاشتم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ قوم اسرائيل برساند، به او میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اطاعت کردن از فرایض خود سخن میگوید که گویی مسیری است که شخص بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «از فرایض والدین خود پیروی نکنید»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اطاعت کردن از فرایض خود سخن میگوید که گویی مسیری است که شخص بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «از فرایض والدین خود اطاعت نکنید...از فرایض من پیروی کنید»
«نگاه داشتن» فرایض خداوند[یهوه] با اطاعت کردن از آنها یکی است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ قوم اسرائيل برساند، به او میگوید.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اطاعت کردن از فرایض خود سخن میگوید که گویی مسیری است که شخص بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «از فرایض من اطاعت نکردند»
خداوند[یهوه] با مجازات کردن آنها میخواهد خشم خود را نشان دهد. او به نحوی در مورد خشم خود سخن میگوید که گویی خشم او مایعی است که بر آنها ریخته میشود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تا در خشم خود بر ضد آنها عمل کنم»
کلمه «دست» به خداوند[یهوه] اشاره دارد و برگشتن دست بدان معناست که آن چه را قرار بود انجام دهد، انجام نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «اما آن کار را نکردم»
کلمه «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرتم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. بیینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تا قوم در نظر آن امتها بیحرمت نشوند»
کلمه «امتها» به کسانی اشاره دارد که در آن مکانها زندگی میکنند. کلمه «نظر» به دیدن اشاره دارد و مقصود از دیدن افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «در نظر و فکر مردم امتهای دیگر»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
«بر افراشتن دست» عملی نمادین است و نشان میدهد که او به راستی آن چه را به آن سوگند خورده، انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «من رسما سوگند میخورم»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۲: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «باعث میشود از یکدیگر جدا شوند و در مکانهای مختلف زندگی کنند»
کلمه «چشمان» به کسی اشاره دارد که جهت پرستش به بتها نگاه میکند. ترجمه جایگزین: «مشتاق بتهای پدران خود بودند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
کلمه فرایض در این قسمت به شریعت خدا اشاره ندارد. خدا به آنها اجازه داد که طبق قوانین و داوری بشری که نیکو نیست، زندگی کنند.
کلمه «ایشان» به فرزندانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] آنها را از مصر بیرون آورده است.
اینجا در اصل به جای «هر کس را که رحم را میگشود» از «نخست زاده رحم» استفاده شده که به نخست زاده آن زن اشاره دارد. عبارت «از آتش میگذرانید» به قربانی گذراندن اشاره دارد و میتوان آن را به فعل «قربانی کردن» یا «قربانی گذاراندن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها نخستزاده زن را قربانی کردند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای توبیخ قوم به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «مکانی بلند[رفیع] برای هدیه گذراندن نیست!»
کلمه «بامَه» به معنای «مکان مرتفع» است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم آن مکان را بامَه خواندند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به خاندان اسرائيل برساند، به او میگوید.
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی، قوم را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «نباید با انجام دادن اعمال پدرانتان خود را ناپاک میکردید»
اینجا به نحوی از کسی که برای انجام اهداف خدا قابل قبول نیست سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش، مردم را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «نباید مثل فاحشگان رفتار میکردید و به دنبال چیزهای قبیح میگشتید»
خداوند[یهوه] به نحوی از بیوفایی قوم سخن میگوید که گویی مثل زنی رفتار میکنند که مایل به همبستر شدن با مردانی است که شوهر او نیستند.
خداوند[یهوه] این پرسش را برای توبیخ کردن قوم به کار میبرد. ترجمه جایگزین: «ای خاندان اسرائيل، اجازه نخواهم داد که به من نزدیک شوید.»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به خاندان اسرائيل برساند، به او میگوید.
کلمه «دست» و «بازو» به قدرت اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «با قدرتی فراوان»
خداوند[یهوه] به نحوی از نشان دادن خشم خود سخن میگوید که گویی خشم او مایعی است که آن را بر قوم میریزد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خشمی که بر شما میریزم» یا «خشم خود را به شما نشان خواهم داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از میان کسانی که شما را پراکنده کردهام»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به خاندان اسرائيل برساند، به او میگوید.
این عبارت به شمرده و بررسی شدن گوسفندان توسط چوپان اشاره دارد. چوپان با گذراندن آنها از زیر عصای خود چنین کاری را انجام میداد. معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] قوم خود، یعنی کسانی که از امتها جمع کرده را میشمارد تا از حاضر بودن همه مطمئن شود. ترجمه جایگزین: «شما را به دقت، چون چوپانی میشمارم» یا ۲) خداوند[یهوه] هر کس را به دقت هنگام عبور دادن از زیر عصای خود بررسی میکند. او به این واسطه وفاداران را از بیوفایان جدا میکند. ترجمه جایگزین: «شما را مثل چوپان که گوسفندان خود را بررسی میکند، وارسی خواهم کرد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به خاندان اسرائيل برساند، به او میگوید.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
«تا از من اطاعت کند» یا «تا به من توجه کند»
کلمه «اسم» به خود خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من را بیحرمت کنید»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به خاندان اسرائيل برساند، به او میگوید.
«تا از شما بخواهم....هدایای خود را بیاورید»
خداوند[یهوه] از بهترین چیز در میان همه که به او میدهد، مانند «نوبر» محصول سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «بهترین اعانات»
«هدایایی که برای من کنار گذاشتی»
خداوند[یهوه] به نحوی از پرستش او توسط قوم سخن میگوید که گویی قوم خود را مثل هدیهای خوشبو تقدیم میکنند.
این دو عبارت یک معنا دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] قوم خود را از امتهای دیگر که بین آنها پراکنده شدهاند، بر میگرداند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۳۴ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « از جایی که شما را پراکنده ساختم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مشایخ اسرائيل برساند، به او میگوید.
«بر افراشتن دست» عملی نمادین است و نشان میدهد که او به راستی آن چه به آن سوگند خورده را انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «من رسما سوگند خوردهام»
این اصطلاح به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «به خاطر خواهی آورد»
اینجا به نحوی از شخصی که برای انجام اهداف خدا قابل قبول نیست سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک شده است.
کلمه «نظر» به دیدن اشاره دارد و مقصود از دیدن افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «از خود متنفر خواهید بود»
کلمه «اسم» به شهرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شهرتم»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
این فرمان به او میگوید که به زمینهای جنوبی خیره شود. این عمل نمادی از مجازات مردم آن جا است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به سرزمینهای جنوبی خیره شو» یا «به زمینهای جنوبی خیره شو تا آسیب ببینند»
کلمه «روی» کنایه از توجه یا خیره شدن است. متوجه کردن روی به خیره شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خیره شدن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتش سوزان آن خاموش نخواهد شد» یا «کسی نمیتواند آتش خروشان آن را فرو نشاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتش هر روی را از جنوب تا شمال خواهد سوزانید»
کلمه «روی» به شخص اشاره دارد. خداوند[یهوه] با اشاره به جهتهای مخالف به کسانی اشاره میکند که در شمال و جنوب و هر نقطه ما بین آنها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «هر کس که در آن مناطق زندگی میکند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای جنگل نِگِب، به حزقیال میگوید.
اینجا در اصل از کلمات «[جسم]» و «[خواهند دید]» استفاده شده که به ترتیب به نوع بشر و فهمیدن اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «همه مردم خواهند فهمید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شکست نخواهم خورد» یا «کسی آن را سیرآب نخواهد کرد»
کلمهای که نگرانی یا غم را نشان میدهد.
این اشخاص با استفاده از این پرسش به حزقیال توهین میکنند و آن چه را که او به آنها میگوید، رد میکنند. ترجمه جایگزین: «او تنها مَثَلهایی[داستانهایی] را تعریف میکند»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان روی خود را بسوی اورشلیم بدار و به مكانهای بلند مقدّس تكلّم نما. و به زمین اسرائیل نبوّت كن3و به زمین اسرائیل بگو: خداوند چنین میفرماید: اینك من به ضدّ تو هستم و شمشیر خود را از غلافش كشیده، عادلان و شریران را از میان تو منقطع خواهم ساخت.4و چونكه عادلان و شریران را از میان تو منقطع میسازم، بنابراین شمشیر من بر تمامی بشر از جنوب تا شمال از غلافش بیرون خواهد آمد.5و تمامی بشر خواهند فهمید كه من یهوه شمشیر خود را از غلافش بیرون كشیدم تا باز به آن برنگردد.6پس تو ای پسر انسان آه بكش! با شكستگی كمر و مرارت سخت به نظر ایشان آه بكش.7و اگر به تو گویند كه چرا آه میكشی؟ بگو: به سبب آوازهای كه میآید. زیرا كه همه دلها گداخته و تمامی دستها سست گردیده و همه جانها كاهیده و جمیع زانوها مثل آب بیتاب خواهد شد. خداوند یهوه میگوید: همانا آن میآید و به وقوع خواهد پیوست.»8و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:9«ای پسر انسان نبوّت كرده، بگو: خداوند چنین میفرماید: بگو كه شمشیرْ، شمشیرْ تیز شده و نیز صیقلی گردیده است.10تیز شده است تا كشتار نماید و صیقلی گردیده تا برّاق شود. پس آیا ماشادی نماییم؟ عصای پسر من همه درختان را خوار میشمارد.11و آن برای صیقلی شدن داده شد تا آن را به دست گیرند. و این شمشیر تیز شده و صیقلی گردیده است تا به دست قاتل داده شود.12ای پسر انسان فریاد برآور و وِلْوِله نما زیرا كه این بر قوم من و بر جمیع سروران اسرائیل وارد میآید. ترسها به سبب شمشیر بر قوم من عارض شده است. لهذا بر ران خود دست بزن.13زیرا كه امتحان است. و چه خواهد بود اگر عصایی كه (دیگران را) خوار میشمارد، دیگر نباشد. قول خداوند یهوه این است:14و تو ای پسر انسان نبوّت كن و دستهای خود را به هم بزن و شمشیر دفعه سوّم تكرار بشود. شمشیر مقتولان است. شمشیر آن مقتول عظیم كه ایشان را احاطه میكند.15شمشیر بُرندهای به ضدّ همه دروازههای ایشان قرار دادم تا دلها گداخته شود و هلاكتها زیاده شود. آه (شمشیر) برّاق گردیده و برای كشتار تیز شده است.16جمع شده، به جانب راست برو و آراسته گردیده، به جانب چپ توجّه نما. به هر طرف كه رخسارهایت متوجّه میباشد.17و من نیز دستهای خود را به هم خواهم زد و حدّت خشم خویش را ساكن خواهم گردانید. من یهوه هستم كه تكلّم نمودهام.»18و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:19«و تو ای پسر انسان دو راه به جهت خود تعیین نما تا شمشیر پادشاه بابل از آنها بیاید. هر دو آنها از یك زمین بیرون میآید. و علامتی بر پا كن. آن را بر سر راه شهر بر پا نما.20راهی تعیین نما تا شمشیر به رَبَّه بنی عَمَّوُن و به یهودا در اورشلیم مُنیع بیاید.21زیرا كه پادشاه بابل بر شاهراه، به سر دو راه ایستاده است تا تفأّل زند و تیرها را به هم زده، از ترافیم سؤال میكند و به جگر مینگرد.22به دست راستش تَفَأُّلِ اورشلیم است تا منجنیقها بر پا كند و دهان را برای كشتار بگشاید و آواز را به گلبانگ بلند نماید و منجنیقها بر دروازهها بر پا كند و سنگرها بسازد و برجها بنا نماید.23لیكن در نظر ایشان كه قَسَم برای آنها خوردهاند، تفأّل باطل مینماید. و او گناه ایشان را به یاد میآورد تا گرفتار شوند.»24بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «چونكه شما تقصیرهای خویش را منكشف ساخته و خطایای خود را در همه اعمال خویش ظاهر نموده، عصیان خود را یاد آورانیدید، پس چون به یاد آورده شدید دستگیر خواهید شد.25و تو ای رئیس شریر اسرائیل كه به زخم مهلك مجروح شدهای و اجل تو در زمان عقوبت آخر رسیده است،26خداوند یهوه چنین میگوید: عمامه را دور كن و تاج را بردار. چنین نخواهد ماند. آنچه را كه پست است بلند نما و آنچه را كه بلند است پست كن.27و من آن را سرنگون، سرنگون، سرنگون خواهم ساخت. و این دیگر واقع نخواهد شد تا آنكس بیاید كه حقّ او میباشد. و من آن را به وی عطا خواهم نمود.28«و تو ای پسر انسان نبّوت كرده، بگو: خداوند یهوه درباره بنیعمّون و سرزنش ایشان چنین میفرماید: بگو كه شمشیر، شمشیر برای كشتار كشیده شده است و به غایت صیقلی گردیده تا برّاق بشود.29چونكه برای تو رؤیای باطل دیدهاند و برای تو تفأّل دروغ زدهاند تا تو را بر گردنهای مقتولان شریر بگذارند كه اجل ایشان در زمان عقوبت آخر رسیده است.30لهذا آن را به غلافش برگردان و بر تو در مكانی كه آفریده شدهای و در زمینی كه تولّد یافتهای داوری خواهم نمود.31و خشم خود را بر تو خواهمریخت و آتش غیظ خود را بر تو خواهم دمید. و تو را به دست مردان وحشی كه برای هلاك نمودن چالاكند تسلیم خواهم نمود.32و تو برای آتش هیزم خواهی شد و خونت در آن زمین خواهد ماند. پس به یاد آورده نخواهی شد زیرا من كه یهوه هستم تكلّم نمودهام.»
یهودا مایل نبود که از مجازات خود درس عبرت گیرد، پس خدا بر آن شد که آن ملت را در جنگ نابود کند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته، به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
این فرمان به حزقیال میگوید که به اورشلیم خیره شود. چنین عملی نمادی از مجازات کردن مردم آن شهر است. ترجمه جایگزین: «به اورشلیم خیره شو» یا «به اورشلیم خیره شو تا مردم آن آسیب ببینند»
اورشلیم بسیار دور بود و حزقیال نمیتوانست آن را ببیند، ولی خیره شدن به سوی آن نمادی از آسیب رساندن به آن است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «رو به اورشلیم کن و به آن خیره شو» یا «به اورشلیم خیره شو تا مردم آن شهر آسیب ببینند»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث مردن این مردم میشود سخن گفته شده که گویی او خود آنها را با شمشیر میکشد. ترجمه جایگزین: «من بر ضد تو هستم و مثل آن خواهد بود که شمشیرم را از غلاف بیرون کشیدهام و پارسایان و شریرانِ میان شما را میکشم»
«اشخاص پارسا و اشخاص شریر.» این قسمت به تعداد زیادی اشاره دارد و فقط به یک نفر که پارسا یا شریر است، اشاره نمیکند.
پوششی که شمشیر را هنگام استفاده نکردن در آن میگذارند.
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده که به معنای کشتن است. ترجمه جایگزین: «کشتن»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود درباره زمین اسرائيل را به حزقیال میگوید.
اینجا از آرایه ادبی بهگویی استفاده شده که به معنای کشتن است. ترجمه جایگزین: «کشتن»
این قسمت به اشخاص پارسا و شریر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که پارسا هستند...کسانی که شریر هستند» یا «اشخاص پارسا...اشخاص شریر»
«از بین شما»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که باعث مرگ قوم میشود سخن میگوید که گویی آنها را با شمشیر خود میکشد. ترجمه جایگزین: «مثل آن خواهد بود که شمشیرم را از غلاف بیرون کشیده و ضربه وارد میکنم»
اینجا در اصل از کلمه «[جسم]» استفاده شده که کنایه از مردم است. ترجمه جایگزین: «همه مردم»
این قسمت ذکر و قیاسی متناقض[بیانی متضاد] است که به شمال و جنوب و هر نقطه مابین آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در هر جهت» یا «همه جا»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث مرگ آنها میشود سخن گفته شده که گویی او خود آنها را با شمشیر میکشد. ترجمه جایگزین: «مثل آن است که من، خداوند[یهوه]، با شمشیر خود به مردم ضربه وارد کردهام»
اینجا به نحوی از این که خداوند شمشیر خود را از حمله به مردم باز نمیدارد سخن گفته شده که گویی شمشیر او شخصی است که خود را کنترل نمیکند و به آنها حمله میکند. ترجمه جایگزین: «و دیگر آن را در غلاف خود نخواهم گذاشت» یا «از هجوم آوردن باز نخواهم داشت»
خداوند[یهوه] با حزقیال سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به حزقیال میگوید که هنگام رساندن پیغام او به عنوان نشانه، آهی بکشد. خداوند[یهوه] به نحوی به او میگوید که چنین کاری را انجام دهد که گویی شکم او بسیار درد میکند. ترجمه جایگزین: « مثل کسی که کمرش به شدت درد میکند، آه بکش» یا «از روی غمِ فراوان، آهی عمیق بکش»
«با غمی فراوان» یا «با غمی عظیم»
کلمه «نظر» به اسرائیلیان اشاره دارد و بر آن چه میبینند، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در حضور آنها» یا «در حضور مردم اسرائيلی»
اینجا به نحوی از «اخبار» سخن گفته شده که گویی به زودی نزد آنها میآید. ترجمه جایگزین: «اخباری که به زودی میشنوند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به نحوی از این که قوم میترسند سخن گفته شده که گویی دل آنها از حال میرود. نویسنده در این قسمت از حال رفتن را نتیجه ترس میداند. ترجمه جایگزین: «زیرا همه ترسان خواهند شد»
«ضعیف خواهد بود»
اینجا به نحوی از این که آن اشخاص در جانهای خود ترسان میشوند سخن گفته شده که گویی ممکن است جان آنها از حال برود. ترجمه جایگزین: «همه در باطن ترسان خواهند بود»
«هر زانویی به ضعیفیِ آب خواهد بود.» این عبارت بهگویی است و به وحشت زده بودن قوم اشاره دارد. آنها آن قدر وحشت زده خواهند بود که کنترل مثانه خود را از دست میدهند و بر خود ادرار میکنند. ترجمه جایگزین: «هر پایی از ادرار خیس خواهد بود» یا «همه کنترل ادرار خود را از دست میدهند»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
این قسمت شمشیر خداوند[یهوه] را توصیف میکند. این شمشیر استعاره از سپاه دشمن است که خداوند[یهوه] با استفاده از آن به اورشلیم حمله میکند. این استعاره در این قسمت شروع میشود و تا حزقیال ۲۱: ۱۷ ادامه مییابد.
این عبارت نشان میدهد که شمشیر آماده استفاده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تیز و صیقلی شده است»
کسی شمشیر را با ساییدن موادی سخت بر آن صاف، درخشان و تمیز کرده است.
خداوند[یهوه] همچنان شمشیر خود را توصیف میکند. شمشیری که استعاره از سپاه دشمن است و او با استفاده از آن به اورشلیم حمله خواهد کرد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن را تمیز خواهم کرد...آن را صیقل خواهم داد تا»
این بدان معناست که آن شمشیر آن قدر درخشان خواهد بود که نور به راحتی و روشنی از آن انعکاس خواهد یافت. ترجمه جایگزین: «تا مثل آذرخش، برق بزند» یا «تا نوری به درخشانی آذرخش از آن منعکس شود»
این پرسش بدیهی تاکید میکند که قوم اسرائيل از قدرتمند بودن پادشاه خود شادی نخواهند کرد چون نمیتواند در مقابل «شمشیر» مقاومت کند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا برای عصای پادشاه شادی نخواهند کرد» یا «نباید برای قدرت عصای پادشاه خود جشن بگیریم»
کلمه «ما» به حزقیال و قوم اسرائيل اشاره دارد.
خداوند[یهوه]، پادشاه یهودا را پسر خود خطاب قرار میدهد. عصای پادشاه به حکومت کردن او به عنوان پادشاه اشاره دارد. حفظ تمثیل عصای پادشاه در ترجمه مهم است چون عبارت «همه درختان» به آن عصا اشاره دارد. ترجمه جایزین: «بر عصای پادشاه» یا «بر قدرتی که عصای پادشاه عامل آن است»
اینجا در اصل از کلمه «[شمشیر]» استفاده و به آن جان بخشیده شده است و به نحوی از اینکه پادشاه قادر به مقاومت در برابر شمشیر نخواهد بود سخن گفته شده که گویی آن شمشیر از عصای پادشاه متنفر است. ترجمه جایگزین: «آن شمشیر مثل حاکمان دیگر بر عصای او غالب خواهند آمد» یا «زیرا پادشاه هنگامی که شمشیر بر او خواهد آمد قادر به مقاومت نخواهد بود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این عبارت با درخت[چوب] خواندن عصای پادشاه آن را استهزا میکند. ترجمه جایگزین: «چنین عصایی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن شمشیر را صیقل خواهم داد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس شخصی مناسب، آن را به دست میگیرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آماده استفاده قاتل است»
خداوند[یهوه] همچنان شمشیر خود را توصیف میکند. این شمشیر استعاره از سپاه دشمن است که خداوند[یهوه] با استفاده از آن به اورشلیم حمله خواهد کرد.
اینجا به نحوی از حمله شمشیر خداوند[یهوه] به قوم سخن گفته شده که گویی خود آن شمشیر متهاجم است. ترجمه جایگزین: «از شمشیر خود برای کشتن قوم استفاده خواهم کرد! آن را بر ضد همه خواهم آورد»
اینجا به نحوی از کشته شدن رهبران اسرائيل سخن گفته شده که گویی به سمت آن شمشیر پرتاب میشوند. ترجمه جایگزین: «همراه قومم با شمشیر کشته شدهاند» یا «آن شمشیر، آنها را همراه قومم خواهد کشت» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کوبیدن یا دست زدن به ران در فرهنگ حزقیال نشان از غم بود. برخی از ترجمهها طبق فرهنگهای دیگر از کوبیدن بر سینه استفاده کردهاند که عملی از روی ناراحتی است. ترجمه جایگزین: «بر سینههای خود بکوبید»
کلمه «عصا» به پادشاه یهودا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «نمیتواند مقاومت کند» یا «نابود میشود»
خداوند[یهوه] همچنان شمشیر خود را توصیف میکند. این شمشیر استعاره از سپاه دشمن است که خداوند[یهوه] با استفاده از آن به اورشلیم حمله خواهد کرد.
کوبیدن دستها به هم نشانی از غم است. ترجمه جایگزین: «دستهای خود را به هم بکوب تا غم فراوان خود را نشان دهی»
این اصطلاح به معنای چندین دفعه است. ترجمه جایگزین: «دوباره و دوباره»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شمشیر برای کشتار مردم است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شمشیری برای قتل تعدادی فراوان است»
«از هر طرف به آنها حمله میکند.» برخی از نسخ کتاب مقدس این قسمت را به «که به اتاقها وارد میشود.» ترجمه کردهاند. این بدان معناست که هر جا مخفی شوند، آن شمشیر باز آنها را خواهد کشت.
کلمه «ایشان» به مردم اورشلیم و زمین اسرائيل اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان شمشیر خود را توصیف میکند. این شمشیر استعاره از سپاه دشمن است که خداوند[یهوه] با استفاده از آن به اورشلیم حمله خواهد کرد.
اینجا به نحوی از وحشت زدگی قوم سخن گفته شده که گویی دل آنها در حال ذوب شدن است. ترجمه جایگزین: «تا آنها را از وحشت سرشار کنم» یا «تا باعث وحشت آنها شوم»
کلمه «هلاکت» به کشته شدن مردم در جنگ اشاره دارد. این بدان معناست که تعداد زیادی کشته خواهند شد. ترجمه جایگزین: «تا بسیاری را میان آنها بکشم»
کلمه «شمشیر» به مردانی اشاره دارد که با شمشیر به اورشلیم حمله میکنند. کلمه «کشتار» را میتوان به فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سربازانی با شمشیر بر درهای خود گذاشته که آماده کشتن مردم هستند»
کلمه «ایشان» به مردم اورشلیم اشاره دارد.
این قسمت صیقل دیدگی شمشیر را با انعکاس نوری که مثل رعد به نظر میرسد مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «شمشیر من صیقل داده شده و مثل آذرخش، برق میزند» یا «صیقل داده شده و نوری مثل آذرخش انعکاس میدهد»
خداوند[یهوه] به کسانی که با شمشیر به اورشلیم حمله میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «رها شده تا مردم را بکشد»
خداوند[یهوه] به نحوی با کسانی که به قوم حمله میکنند سخن میگوید که گویی میتوانند صدای او را بشنوند و به نحوی از شمشیر سخن گفته که آنها گویی شمشیری هستند که برای حمله آن استفاده میکند. او با استفاده از چنین روشی تاکید میکند که اتفاقاتی که در طول حمله رخ میدهد را تحت کنترل دارد. عبارت «به هر طرف...متوجه میباشد» اصطلاحی به معنای «هر طرف که میخواهی بروی» است. ترجمه جایگزین: «به کسانی که با شمشیر حمله میکنند میگوید ‘بزنید به راست!...به هر سو حمله کنید»
«دستهای خود را به هم میزنم.» دست به هم زدن نشان از پیروزی است. ترجمه جایگزین: «دستهای خود را در جشن پیروزی به هم میزنم»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۸: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که مردم را با شمشیر میکشند. ترجمه جایگزین: «سربازان پادشاه بابل» یا «سپاه بابلی»
این علامتی است که نقطه تقسیم شدن جاده را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «جایی علامتی گذاشته میشود که جاده تقسیم میشود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را به حزقیال میدهد.
این دو عبارت به مکانی اشاره دارد که جاده به هم میرسد. ترجمه جایگزین: «بر سر دو راهی»
این کارها مربوط به جادوگری هستند.
این بدان معناست که او یکی از ابزار جادوی خود را که بدیمن به حساب میآمد، بر ضد اورشلیم در دست راست خود نگه داشت. ترجمه جایگزین: «در دست راست خود فالی نگه داشت که نشان از بدیمنی برای اورشلیم است»
منجنیق یا دژکوب تنه درخت یا الواری بزرگ با انتهایی تیز یا فلز کوبْ شده است. این تنه درخت را چندین نفر نگه میداشتند و بر دیوار یا دروازه میکوبیدند.
اینها تپههای خاکی بزرگی بودند که سربازان بابلی بر عبور از دیوار شهر اورشلیم ساخته بودند.
اینها برجهای چوبی بودند که سربازان بابل آنها را به دور اورشلیم میساختند تا بتوانند تیرهای خود را آن سوی دیوار شلیک کنند.
کلمه «نظر» به دیدن اشاره دارد و مقصود از آن افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «در افکار مردم در اورشلیم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای مردم اورشلیم، به حزقیال میرساند.
«چون من را یاد گناه خود انداختی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمه «دستگیر» به استیلای دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دشمنت تو را در دست خود خواهد گرفت» یا «دشمنانت تو را اسیر میکنند و به اسارت میبرند»
خداوند[یهوه] پیغامی را که باید به حاکم اسرائيل برساند، به حزقیال میگوید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کسی که خداوند[یهوه] اکنون مجازات خواهد کرد»
«زمانی که خداوند[یهوه] گناه را به پایان میرساند»
«دستار پادشاه.» دستار تکه پارچهای زیبا است که پادشاه به دور سر خود میپیچد. این قسمت از لباس او نمادی از اقتدار است.
این کلمات به کسانی که فرومایه و بلند مرتبه هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که فرومایه...کسانی که بلندمرتبه هستند» یا «کسانی که شانی پَسْت...کسانی که شانی متعال دارند»
تاج به موقعیت پادشاه اشاره دارد. پادشاهی تا آمدن مسیح احیا نخواهد شد. ترجمه جایگزین: «دیگر پادشاهی نخواهد بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که مکلف است بیاید»
کلمه «سرزنش» را میتوان در قالب فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در مورد نحوه بیآبرو شدن آنها»
این قسمت به شمشیر خداوند[یهوه] اشاره دارد. این شمشیر استعاره از سربازانی است که خداوند[یهوه] از آنها برای کشتن تعداد زیادی از نامطیعان استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «شمشیرها! سربازانم شمشیرهای خود را کشیدهاند! آن شمشیرها برای کشتار تیز شدهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از غلاف خود بیرون است»
این قسمت به نحوی از کشته شدن سربازان سخن میگوید که گویی آنها حیواناتی هستند که صید خود را میبلعند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تیز است تا قتل عام کند و بکشد» [در فارسی انجام نشده]
این بدان معناست که آن شمشیر به حدی براق است که نور را به سادگی و منعکس میکند و میدرخشد. ترجمه جایگزین: «و نور مثل رعد از آن منعکس میشود»
«ای عمونیان، برای شما رویاهای تهی دیدهاند...ای عمونیان، برای شما تفال دروغ زدهاند» کلمه «تو» به مردم عمون اشاره دارد. کلمه «تو» در زبان اصلی کتاب مقدس مفرد و مونث است و به ملت عمون اشاره دارد. معمولاً کشورها را زن و مونث در نظر میگرفتند.
اینجا به نحوی از باطل و بیمعنا بودن رویاها سخن گفته شده که گویی ظرفهای خالی هستند. ترجمه جایگزین: «رویاهایی که درست نیستند» یا «رویاهای دروغ»
این قسمت به شریران اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که شریر هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نزدیک مردنشان است»
کلمات «در زمان» و «[در روز]» اصطلاح هستند. ترجمه جایگزین: «چون زمان آن فرا رسیده که مجازات شوند و گناه آنها به پایان رسد» یا «زمان آن فرا رسیده که آنها را مجازات کنم تا دیگر قادر به ارتکاب شرارت نباشند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای مردم عمون به حزقیال میگوید.
«آن شمشیر بعداً در غلافش گذاشته میشود.» اینجا به نحوی از سربازانی که از حمله عقب نشینی میکنند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] شمشیر را به غلافش بر میگرداند. ترجمه جایگزین: «اما بعداً آن سربازان شمشیرهایشان را به غلاف بر میگردانند، چون زمان کشتار به پایان رسیده است»
پوششی که شمشیر را هنگام استفاده نکردن در آن میگذارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۱: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «آفریده» را میتوان در قالب فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در جایی که خلق شدهاید»
خداوند[یهوه] به نحوی از مجازات کردن بابلیان به خاطر خشم خود نسبت به آنها سخن میگوید که گویی خشم او مایعی است که او از ظرفی بر روی آنها میریزد. ترجمه جایگزین: «من تو را به خاطر خشمم مجازات خواهم کرد» یا «از روی خشمم تو را مجازات خواهم کرد»
اینجا خشم خداوند[یهوه] با آتشی سوزان مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «خشم خود را مثل آتشی سوزان بر شما خواهم آورد» یا «شما را در خشم سوزان خود مجازات خواهم کرد»
کلمه «دست» به کنترل[استیلای] آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «استیلای مردان بیرحم»
«کسانی که باعث خرابی فراوان میشود»
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی را که حزقیال باید به مردم عمون بدهد، به او میگوید.
«آتش، بدنهای شما را خواهد سوزانید»
«زمین از خون شما سیرآب خواهد شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی تو را به خاطر نخواهد آورد»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان آیا داوری خواهی نمود؟ آیا بر شهر خونریز داوری خواهی نمود؟ پس آن را از همه رجاساتش آگاه ساز.3و بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: ای شهری كه خون را در میان خودت میریزی تا اجل تو برسد! ای كه بتها را به ضدّ خود ساخته، خویشتن را نجس نمودهای!4به سبب خونی كه ریختهای مجرم شدهای و به سبب بتهایی كه ساختهای نجس گردیدهای. لهذا اجل خویش را نزدیك آورده، به انتهای سالهای خود رسیدهای. لهذا تو را نزد امّتها عار و نزد جمیع كشورها مسخره گردانیدهام.5ای پلید نام! و ای پر فتنه! آنانی كه به تو نزدیك و آنانی كه از تو دورند بر تو سُخریه خواهند نمود.6اینك سرورانِ اسرائیل، هر كس به قدر قوّت خویش مرتكب خونریزی در میان تو میبودند.7پدر و مادر را در میان تو اهانت نمودند. و غریبان را در میان تو مظلوم ساختند و بر یتیمان و بیوهزنان در میان تو ستم نمودند.8و تو مَقْدَسهای مرا خوار شمرده، سَبَّتهای مرا بیعصمت نمودی.9و بعضی در میان تو به جهت ریختن خون، نمّامی مینمودند و بر كوهها در میان تو غذا میخوردند و در میان تو مرتكب قباحت میشدند.10و عورت پدران را در میان تومنكشف میساختند. و زنان حایض را در میان تو بیعصمت مینمودند.11یكی در میان تو با زن همسایه خود عمل زشت نمود. و دیگری عروس خویش را به جور بیعصمت كرد. و دیگری خواهرش، یعنی دختر پدر خود را ذلیل ساخت.12و در میان تو به جهت ریختن خون رشوه خوردند و سود و ربح گرفتند. و تو مال همسایه خود را به زور غصب كردی و مرا فراموش نمودی. قول خداوند یهوه این است.13لهذا هان من به سبب حرص تو كه مرتكب آن شدهای و به سبب خونی كه در میان خودت ریختهای، دستهای خود را به هم میزنم.14پس در ایامی كه من به تو مكافات رسانم آیا دلت قوی و دستهایت محكم خواهد بود؟ من كه یهوه هستم تكلّم نمودم و بعمل خواهم آورد.15و تو را در میان امّتها پراكنده و در میان كشورها متفرّق ساخته، نجاسات تو را از میانت نابود خواهم ساخت.16و به نظر امّتها بیعصمت خواهی شد و خواهی دانست كه من یهوه هستم.»17و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:18«ای پسر انسان خاندان اسرائیل نزد من دُرْد شدهاند و جمیع ایشان مس و روی و آهن و سرب در میان كوره و دُرْد نقره شدهاند.19بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: چونكه همگی شما دُرْد شدهاید، لهذا من شما را در میان اورشلیم جمع خواهم نمود.20چنانكه نقره و مس و آهن و سرب و روی را در میان كوره جمع كرده، آتش بر آنها میدمند تا گداخته شود، همچنان من شما را در غضب و حدّت خشم خویش جمع كرده، در آن خواهم نهاد و شما را خواهم گداخت.21و شما را جمع كرده، آتش غضب خود را بر شما خواهم دمید كه در میانش گداخته شوید.22چنانكه نقره در میان كوره گداخته میشود، همچنان شما در میانش گداخته خواهید شد و خواهید دانست كه من یهوه حدّت خشم خویش را بر شما ریختهام.»23و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:24«ای پسر انسان او را بگو: تو زمینی هستی كه طاهر نخواهی شد. و باران در روز غضب بر تو نخواهد بارید.25فتنه انبیای آن در میانش میباشد. ایشان مثل شیر غرّان كه شكار را میدرد، جانها را میخورند. و گنجها و نفایس را میبرند. و بیوهزنان را در میانش زیاد میسازند.26كاهنانش به شریعت من مخالفت ورزیده، موقوفات مرا حلال میسازند. و در میان مقدّس و غیر مقدّس تمیز نمیدهند و در میان نجس و طاهر فرق نمیگذارند. و چشمان خود را از سَبَّتهای من میپوشانند و من در میان ایشان بیحرمت گردیدهام.27سرورانش مانند گرگان درنده خون میریزند و جانها را هلاك مینمایند تا سود ناحقّ ببرند.28و انبیایش ایشان را به گِلِ ملاط اندود نموده، رؤیاهای باطل میبینند و برای ایشان تفأّل دروغ زده، میگویند كه خداوند یهوه چنین گفته است با آنكه یهوه تكلّم ننموده.29و قوم زمین به شدّت ظلم نموده و مال یكدیگر را غصب كردهاند. و بر فقیران و مسكینان جفا نموده، غریبان را به بیانصافی مظلوم ساختهاند.30و من در میان ایشان كسی را طلبیدم كه دیوار را بنا نماید و برای زمین به حضور من در شكاف بایستد تا آن را خراب ننمایم، امّا كسی را نیافتم.31پس خداوند یهوه میگوید: خشم خود را بر ایشان ریختهام و ایشان را به آتش غضب خویش هلاك ساخته، طریق ایشان را بر سر ایشان وارد آوردهام.»
قتل، بتپرستی و همه نوع شرارتی در اورشلیم رخ میداد؛ پس خدا آن شهر را نابود و قوم را میان امتها پراکنده خواهد کرد.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
نقش این پرسش بدیهی دستوری است. ترجمه جایگزین: «ای پسر انسان، برو و داوری کن. برو و شهر خون را داوری کن.»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
کلمه «خونریز» کنایه از قتل است. ترجمه جایگزین: «شهری که بسیاری از مردمش قاتل همسایههای خود هستند»
کلمه «آن را» به اورشلیم اشاره دارد. شهرها معمولاً در کتاب مقدس زن در نظر گرفته میشدند.
کلمه «خود» به اورشلیم اشاره دارد. شهرها معمولاً در کتاب مقدس زن در نظر گرفته میشدند. این قسمت تا آیه ۳۲ ادامه مییابد.
کلمه «شهر» به کسانی اشاره دارد که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در این شهر زندگی میکنند ....در میان خود میریزند»
کلمه «خون» کنایه از قتل است. ترجمه جایگزین: «جایی که بسیاری از همسایههای آنها به قتل رسیدهاند»
این قسمت به زمانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] آنها را نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «پس زمان نابودی او رسیده است» یا «پس شاید زمان آن رسید که نابود شود»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
خداوند[یهوه] همچنان به واسطه حزقیال با مردم اورشلیم سخن میگوید.
این قسمت مانند ریخته شدن خون از قتل قوم سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «چون بیگناهان را به قتل رساندی»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
تمثیلِ نزدیکی پایان روز و سال هر دو اصطلاح هستند که به پایان یافتن به واسطه مرگ یا نابودی اشاره دارند. خداوند با گفتن اینکه اورشلیم اجل خویش را نزدیک آورده به طور ضمنی اشاره میکند که اورشلیم به زودی به خاطر گناه قوم نابود خواهد شد. ترجمه جایگزین: «به خاطر کارهایی که انجام دادهای، به پایان زمان خود نزدیک میشوی» یا «در حال پایان دادن به هستی خودی»
(See: and )
«روزهای تو را به پایان رساندهاند» یا «زندگی تو را به پایان رسانیدهاند»
ترتیب کلمات این قسمت را میتوان تغییر داد تا اسامی «عار» و «مسخره» در قالب فعل بیان شوند. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد امتها شما را ملامت کنند و همه سرزمینها شما را استهزا کنند.» [در فارسی انجام شده]
کسی که قوم ناپسند میدانند یا توبیخ میکنند.
شخصی که قوم او را استهزا یا مسخره میکنند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این تعمیم به مکانهایی اشاره دارد که با اورشلیم آشنا بودند و مقصود از آن کسانی است که در آن مکانها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم سرزمینهای نزدیک»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] در مورد حاکم اسرائيل در اورشلیم سخن میگوید.
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
«هر کس از اقتدار[حجیت] خود برای آمدن نزد تو استفاده کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از شهر اورشلیم سخن می گوید که گویی این شهر زنی است که میتواند صدای او را بشنود. ترجمه جایگزین: «نزدیک اورشلیم بیا.»
اینجا به نحوی از قتل قوم سخن گفته شده که گویی این کار مثل بیرون ریختن خون آنهاست. ترجمه جایگزین: «برای قتل مردم[قوم]»
«حاکمان اسرائيل پدران خود را بیحرمت کردهاند»
خداوند[یهوه] به نحوی از شهر اورشلیم سخن می گوید که گویی این شهر زنی است که میتواند صدای او را بشنود. ترجمه جایگزین: «در اورشلیم...در وسط اورشلیم...در میان اورشلیم.» کلمه «تو» و مشتقات آن به اورشلیم اشاره دارد
«ستم دیده»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «کوهها» به مذبحهایی اشاره دارد که روی کوهها برای بتها ساخته بودند. مردان غذای تقدیم شده به بتها را میخوردند تا برکت خدایان دروغین شامل حال آنها شود. ترجمه جایگزین: «آنها گوشتی را که برای بتها قربانی شده، میخورند»
«میان تو مرتکب شرارت میشوند»
خدا همچنان به واسطه حزقیال در مورد شرارتهایی که مردم اورشلیم مرتکب شدهاند سخن میگوید. او به نحوی با مردم اورشلیم سخن میگوید که گویی آنها خودِ شهر هستند و به نحوی از اورشلیم سخن میگوید که گویی یک زن است. کلمه «تو» مفرد و مونث است.
نویسنده در همه نمونههای این عبارت به نحوی به مردم اورشلیم اشاره میکند که گویی آنها خود شهر هستند و به نحوی از شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی یک زن است. ترجمه جایگزین: «در این شهر» یا «در میان شما مردم اورشلیم»
این بدان معناست که پسری با همسر پدرش همبستر شده است. ترجمه جایگزین: «مردانی هستند که با...همسر پدرانشان همبستر میشوند»
نویسنده با استفاده از این عبارت نشان میدهد که آن مردان نباید با آن زنان همبستر میشدند و همچنین گناهآلود بودن اعمال آنها را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «به زنانی ناپاک که در دوره عادت ماهیانه خود بودند تجاوز کردند»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است. زنان هنگام عادت ماهانه خود ناپاک به حساب میآمدند.
نویسنده با استفاده از این عبارت نشان میدهد که آن مردان نباید با آن زنان همبستر میشدند و همچنین گناهآلود بودن اعمال آنها را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «با همبستر شدن با زنان همسایه مرتکب گناه بزرگی میشوند...با همبستر شدن با عروس خود با بیشرمی او را بیعصمت میکنند...به خواهران خود تجاوز میکنند»
اینجا مانند ریختن خون از قتل سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «مردم را به قتل برساند»
این کلمه به مبلغ اضافهای اشاره دارد که قرض گیرنده باید در ازای قرض خود بپردازند. اگرچه برخی از ترجمهها این کلمه را «سود بیش از حد» ترجمه کردهاند.
این بدان معناست که آنها با سود بسیار گرفتن از همسایههای خود به آنها ظلم کردهاند. ترجمه جایگزین: «به همسایههای خود ظلم کردهای و آنها را فقیر کردهای» یا «با سود فراوان گرفتن از همسایههایت آنها را فقیر ساختهای»
امتناع از اطاعت از خداوند[یهوه] مثل فراموش کردن اوست.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت آن چه را اعلام میکند، نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
خداوند همچنان با شهر اورشلیم سخن میگوید و به این واسطه مستقیماً مردم اورشلیم را خطاب قرار میدهد. او به نحوی چنین کاری را انجام میدهد که گویی این شهر یک زن است.
«دست خود را تکان دادهام» یا «دستهای خود را به هم زدهام.» این عملی نمادین است که خشم و تقبیح را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «خشم و تقبیح خود را نشان دادهام»
«قتلی که قوم در تو مرتکب شدهاند»
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش بدیهی تاکید میکند که چقدر هنگام مجازات، رنج خواهند دید. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روزی که با تو رو به رو شوم دلت طاقت نخواهد آورد و دستهایت به اندازه کافی قوی نخواهند بود»
اینجا با استفاده از کلمه «دل» به کل شخص اشاره شده و به این واسطه بر عواطف و اراده او تاکید شده است. انگاره «قوی» بودن اصطلاحی به معنای شجاع بودن است. ترجمه جایگزین: «خواهی ایستاد» یا «شجاع خواهی بود» [در فارسی متفاوت ترجمه شده]
اینجا با استفاده از کلمه «دست» به کل شخص اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «قوی خواهی بود»
این عبارات اساساً یک معنا دارند. ببینید عبارات مشابه را در حزقیال ۱۲: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پس باعث جدا شدن شما از یکدیگر و زندگی کردنتان در امتهای دیگر خواهم شد»
این قسمت به از میان بردن امری ناخواستنی اشاره دارد.
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
کلمه «امتها» به کسانی اشاره دارد که در آن مکانها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم در کشورهای[امتهای] دیگر»
کلمه «امتها» به کسانی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. کلمه «نظر» به دیدن و مقصود از دیدن افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «پس امتها تو را ناپاک خواهند دانست»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶:۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمی که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمی که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی» [زمان فعل در فارسی حذف شده]
دُرْد ناخالصیهای باقی مانده از نقره یا طلاست که بعد از این که در کوره خالص میشود باقی میماند. خداوند[یهوه] به نحوی از بیارزش بودن قوم سخن میگوید که گویی دُرْد هستند. ترجمه جایگزین: «برای من به بیارزشی دُرْد شدهاند»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد بیارزش شدن قوم سخن میگوید که گویی برای او دُرْد هستند. ترجمه جایگزین: «همه آنها برای من به بیارزشی باقی مانده مس و روی و آهن و سرب هستند که بعد از ذوب نقره در کوره باقی میماند.»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم بگویم، توجه کن»
خدا همچنان به نحوی مجازات قوم اسرائيل توسط خود در اورشلیم را توصیف میکند که گویی فلزی هستند که در کوره ذوب و خالص میشوند.
عبارات «غضب» و «خشم» برای تاکید بر خشم فراوان او به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «به خاطر خشم و غضب عظیم خود، شما را جمع خواهم کرد» یا «به شدت از شما خشمگین خواهم بود و شما را جمع خواهم کرد»
این قسمت تمثیلی از شخصی است که فلزات را در کوره جمع میکند و به آتش میدمد تا کوره داغتر شود. خداوند[یهوه] به نحوی از خشم خود سخن میگوید که گویی آتشی است که او بر آن میدمد تا داغتر شود. ترجمه جایگزین: «شما را جمع خواهم کرد، و خشم خود را مثل آتشی بر شما خواهم دمید»
پسوند ملکی در «میانش» به اورشلیم اشاره دارد.
خدا به نحوی از مجازات کردن قوم سخن میگوید که گویی خشم او مثل مایعی است که او بر آنها میریزد. ترجمه جایگزین: «در خشمم تو را مجازات کردهام»
خداوند[یهوه] به حزقیال میگوید که با قوم اسرائيل سخن گوید.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را درحزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمه «زمین» به اسرائيل و کسانی اشاره دارد که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «زمین و قومی ناپاک هستی»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
باران به عنوان نمونهای از برکات خدا به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «در روز غضب برکتی نخواهد بود»
پسوند ملکی در کلمه «میانش» به اسرائيل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «انبیا در طرح فتنه»
نقشهای سِری که دو یا سه نفر برای انجام عملی مضر یا غیر قانونی کشیدهاند.
این قسمت انبیای اسرائيل را با شیرهای مهاجمی مقایسه میکند که قربانیان خود را میکشند. ترجمه جایگزین: «مردم را میکشند چون مثل شیرهای غرانی هستند که حمله میکنند و صید خود را میکشند. آنها دارایی ارزشمند مردم را خواهند برد»
پسوند ملکی در کلمه «میانش» به اسرائیل اشاره دارد. آنها با کشتن مردان متاهل، زنان آنها را بیوه کردند. ترجمه جایگزین: «آنها با کشتن شوهر زنان بسیار، آنها را بیوه میسازند»
«از شریعت من نااطاعتی میکنی»
این قسمت به چیزهای پاک و ناپاک اشاره دارد. اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که ناپاک و چیزهایی که پاک هستند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اینجا به نحوی از این که قوم از سَبَت غفلت میکنند و آن را نگه نمیدارند سخن گفته شده که گویی چشم خود را روی سبت میبندند. ترجمه جایگزین: «از سبتهای من غفلت میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من را میان شما بیحرمت میسازند»
(See:
پسوند ملکی به اورشلیم اشاره دارد.
این قسمت سروران[شاهزادگان] اسرائيل را با گرگهای مهاجمی مقایسه میکند که حمله میکنند و قربانیان خود را میکشند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر خشونتی که آن سروران مرتکب میشوند تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «قوم را به قتل میرسانند.»
اینجا به نحوی از این که انبیا سعی میکنند گناهان خود را مخفی کنند سخن گفته شده که گویی چیزی است که میتوانند با گِلِ ملاط[سفیدآب] آن را رنگ کنند. ترجمه جایگزین: «مثل آن است که انبیای او گناهانشان را با گِلِ ملاط[سفیدآب] رنگ زدهاند» یا «انبیای آنها سعی میکنند شرارتها را مخفی کنند»
این محلولی است که با استفاده از آن سطوح مختلف را سفید میکردند. این محلول چیزی مثل رنگ سفید است.
«برای شاهزادگان پیشگویی دروغ کرد.» کلمه «ایشان» به سروران[شاهزادگان] اشاره دارد.
اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشوند را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «به مردم ظلم کردهاند...دیگران را غارت کردهاند»
این کلمه به تهدید کردن یا آسیب رساندن به کسی برای گرفتن پول از او اشاره دارد.
این قسمت به کسانی که فقیر و نیازمند هستند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که فقیر و نیازمند هستند»
خداوند[یهوه] رهبران اورشلیم را با دیوار و خود را با سپاهی مهاجم مقایسه میکند.
این قسمت به مردی اشاره دارد که مسئولیت دعا کردن برای مردم و هدایت آنها به سوی توبه را تقبل میکند. اینجا به نحوی از چنین امری سخن گفته شده که گویی آن مرد دیواری میسازد تا در برابر خداوند[یهوه] از قوم حفاظت کند. ترجمه جایگزین: «مردی از میان شما که طوری رفتار میکند که گویی دیواری ساخته است»
کلمه «شکاف» به درز دیوار اشاره دارد. این قسمت به نحوی از مردی که در برابر خداوند[یهوه] از قوم دفاع میکند سخن میگوید که گویی مبارزی است که در شکاف میایستد تا از شهر دفاع کند.
کلمه «آن» به زمین اشاره دارد و مقصود از آن کسانی است که در آن مکان زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «برای قوم تا آنها را نابود نکنم»
اینجا به نحوی از مجازات شدن قوم توسط خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی خشم خداوند[یهوه] مایعی است که او بر آنها میریزد. ترجمه جایگزین: «قوم را به خاطر رنجشم نسبت به آنها مجازات خواهم کرد» یا «قوم را به خاطر خشم خود نسبت به آنها مجازات خواهم کرد»
خشم شخصی که از ناعدالتی رنج میبرد.
این قسمت از داوری شدید خداوند[یهوه] سخن گفته و آن را با آتش مقایسه کرده است. اینجا در اصل برای اشاره به نابود کردن قوم از کلمه «پایان دادن به آنها» استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «آنها را با غضبم که مثل آتشی مشتعل و سوزان است نابود خواهم کرد» یا «آنها را با غضبم خود نابود خواهم کرد»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان، دو زن دختر یك مادر بودند.3و ایشان در مصر زنا كرده، در جوانی خود زناكار شدند. در آنجا سینههای ایشان را مالیدند و پستانهای بكارت ایشان را افشردند.4و نامهای ایشان بزرگتر اُهُوله و خواهر او اُهُولِیبَه بود. و ایشان از آن من بوده، پسران و دختران زاییدند. و امّا نامهای ایشان اُهُوله، سامره میباشد و اُهُولِیبَه، اورشلیم.5و اُهُوله از من رو تافته، زنا نمود و بر محبّان خود یعنی بر آشوریان كه مجاور او بودند عاشق گردید؛6كسانی كه به آسمانجونی ملبّس بودند؛ حاكمان و سرداران كه همه ایشان جوانان دلپسند و فارسان اسب سوار بودند.7و به ایشان یعنی به جمیع برگزیدگان بنی آشور فاحشگی خود را بذل نمود و خود را از جمیع بتهای آنانی كه بر ایشان عاشق میبود نجس میساخت.8و فاحشگی خود را كه در مصر مینمود، ترك نكرد. زیرا كه ایشان در ایام جوانیاش با او همخواب میشدند و پستانهای بكارت او را افشرده، زناكاری خود را بر وی میریختند.9لهذا من او را به دست عاشقانش یعنی به دست بنی آشور كه او بر ایشان عشق میورزید، تسلیم نمودم.10كه ایشان عورت او را منكشف ساخته، پسران و دخترانش را گرفتند. و او را به شمشیر كشتند كه در میان زنان عبرت گردید و بر وی داوری نمودند.11«و چون خواهرش اُهُوْلِیبَه این را دید، در عشقبازی خویش از او زیادتر فاسد گردید و بیشتر از زناكاری خواهرش زنا نمود.12و بر بنی آشور عاشق گردید كه جمیع ایشان حاكمان و سرداران مجاور او بودند و ملبّس به آسمانجونیو فارسان اسب سوار و جوانان دلپسند بودند.13و دیدم كه او نیز نجس گردیده و طریق هردو ایشان یك بوده است.14پس زناكاری خود را زیاد نمود، زیرا صورتهای مردان كه بر دیوارها نقش شده بود یعنی تصویرهای كلدانیان را كه به شَنْجَرف كشیده شده بود، دید.15كه كمرهای ایشان به كمربندها بسته و عمامهای رنگارنگ بر سر ایشان پیچیده بود. و جمیع آنها مانند سرداران و به شبیه اهل بابل كه مولد ایشان زمین كلدانیان است، بودند.16و چون چشم او بر آنها افتاد، عاشق ایشان گردید. و رسولان نزد ایشان به زمین كلدانیان فرستاد.17و پسران بابل نزد وی در بستر عشق بازی درآمده، او را از زناكاری خود نجس ساختند. پس چون خود را از ایشان نجس یافت، طبع وی از ایشان متنفّر گردید.18و چون كه زناكاری خود را آشكار كرد و عورت خود را منكشف ساخت، جان من از او متنفّر گردید، چنانكه جانم از خواهرش متنفّر شده بود.19امّا او ایام جوانی خود را كه در آنها در زمین مصر زنا كرده بود به یاد آورده، باز زناكاری خود را زیاد نمود.20و بر معشوقههای ایشان عشق ورزید كه گوشت ایشان، مثل گوشت الاغان و نطفه ایشان چون نطفه اسبان میباشد.21و قباحت جوانی خود را حینی كه مصریان پستانهایت را به خاطر سینههای جوانیات افشردند به یاد آوردی.22«بنابراین ای اُهُوْلِیبَه خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من عاشقانت را كه جانت از ایشان متنفّر شده است به ضدّ تو برانگیزانیده، ایشان را از هر طرف برتو خواهم آورد.23یعنی پسران بابل و همه كلدانیان را از فَقُود و شُوع و قُوع. و همه پسران آشور را همراه ایشان كه جمیع ایشان جوانان دلپسند و حاكمان و والیان وسرداران و نامداران هستند و تمامی ایشان اسب سوارند.24و با اسلحه و كالسكهها و ارابهها و گروه عظیمی بر تو خواهند آمد و با مِجَّنها و سپرها و خُودها تو را احاطه خواهند نمود. و من داوری تو را به ایشان خواهم سپرد تا تو را بر حسب احكام خود داوری نمایند.25و من غیرت خود را به ضدّ تو خواهم برانگیخت تا با تو به غضب عمل نمایند. و بینی و گوشهایت را خواهند برید و بقیه تو با شمشیر خواهند افتاد و پسران و دخترانت را خواهند گرفت و بقیه تو به آتش سوخته خواهند شد.26و لباس تو را از تو كنده، زیورهای زیبایی تو را خواهند برد.27پس قباحت تو و زناكاریات را كه از زمین مصر آوردهای، از تو نابود خواهم ساخت. و چشمان خود را بسوی ایشان بر نخواهی افراشت و دیگر مصر را به یاد نخواهی آورد.28زیرا خداوند یهوه چنین میگوید: اینك تو را به دست آنانی كه از ایشان نفرت داری و به دست آنانی كه جانت از ایشان متنفّر است، تسلیم خواهم نمود.29و با تو از راه بغض رفتار نموده، تمامی حاصل تو را خواهند گرفت و تو را عریان و برهنه وا خواهم گذاشت. تا آنكه برهنگی زناكاری تو و قباحت و فاحشهگری تو ظاهر شود.30و این كارها را به تو خواهم كرد، از این جهت كه در عقب امّتها زنا نموده، خویشتن را از بتهای ایشان نجس ساختهای.31و چونكه به طریق خواهر خود سلوك نمودی، جام او را به دست تو خواهم داد.32و خداوند یهوه چنین میفرماید: جام عمیق و بزرگ خواهر خود را خواهی نوشید و محّل سخریه و استهزا خواهی شد كه متحمّل آن نتوانی شد.33و از مستی و حزن پر خواهی شد. از جام حیرت و خرابی یعنی از جام خواهرتسامره.34و آن را خواهی نوشید و تا تَه خواهی آشامید و خوردههای آن را خواهی خایید و پستانهای خود را خواهی كَند، زیرا خداوند یهوه میگوید كه من این را گفتهام.35بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: چونكه مرا فراموش كردی و مرا پشت سر خود انداختی، لهذا تو نیز متحمّل قباحت و زناكاری خود خواهی شد.»36و خداوند مرا گفت: «ای پسر انسان! آیا براهوله و اهولیبه داوری خواهی نمود؟ بلكه ایشان را از رجاسات ایشان آگاه ساز.37زیرا كه زنا نمودهاند و دست ایشان خون آلود است و با بتهای خویش مرتكب زنا شدهاند. و پسران خود را نیز كه برای من زاییده بودند، به جهت آنها از آتش گذرانیدهاند تا سوخته شوند.38و علاوه بر آن این را هم به من كردهاند كه در همانروز مَقْدَس مرا بیعصمت كرده، سَبَّتهای مرا بیحرمت نمودهاند.39زیرا چون پسران خود را برای بتهای خویش ذبح نموده بودند، در همان روز به مَقْدَس من داخل شده، آن را بیعصمت نمودند و هان این عمل را در خانه من بجا آوردند.40بلكه نزد مردانی كه از دور آمدند، فرستادید كه نزد ایشان قاصدی فرستاده شد. و چون ایشان رسیدند، خویشتن را برای ایشان غسل دادی و سرمه به چشمانت كشیدی و خود را به زیورهایت آرایش دادی.41و بر بستر فاخری كه سفره پیش آن آماده بود نشسته، بُخور و روغن مرا بر آن نهادی.42و در آن آوازِ گروه عیاشان مسموع شد. و همراه آن گروه عظیم صابیان از بیابان آورده شدند كه دستبندها بر دستها و تاجهای فاخر بر سر هر دو آنها گذاشتند.43و من دربارۀ آن زنی كه درزناكاری فرسوده شده بود گفتم: آیا ایشان الا´ن با او زنا خواهند كرد و او با ایشان؟44و به او درآمدند به نهجی كه نزد فاحشهها درمیآیند. همچنان به آن دو زن قباحت پیشه یعنی اُهُوَله و اُهُولِیبه درآمدند.45پس مردان عادل بر ایشان قصاص زنان زناكار و خونریز را خواهند رسانید، زیرا كه ایشان زانیه میباشند و دست ایشان خونآلود است.46زیرا خداوند یهوه چنین میفرماید: من گروهی به ضدّ ایشان خواهم برانگیخت. و ایشان را مشوّش ساخته، به تاراج تسلیم خواهم نمود.47و آن گروه ایشان را به سنگها سنگسار نموده، به شمشیرهای خود پاره خواهند كرد. و پسران و دختران ایشان را كشته، خانههای ایشان را به آتش خواهند سوزانید.48و قباحت را از زمین نابود خواهم ساخت. پس جمیع زنان متنبّه خواهند شد كه مثل شما مرتكب قباحت نشوند.49و سزای قباحت شما را بر شما خواهند رسانید. و متحمّل گناهان بتهای خویش خواهید شد و خواهید دانست كه من خداوند یهوه میباشم.»
اسرائيل و یهودا با پرستیدن بتها نسبت به خدا بیوفایی کردند. آنها با دو زن بیوفا مقایسه شدهاند که مدام مرتکب زنا میشوند.
and
خداوند[یهوه] در قالب استعاره درباره بیوفایی اورشلیم و سامره نسبت به خود سخن میگوید. او در این استعاره آنها را زنان هرزه خطاب قرار میدهد. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردان، سینههای آنها را فشردند»
این عبارت معنایی مشابه با عبارت قبلی دارد و بر رفتار غیر اخلاقی آن زنان جوان تاکید میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن مردان نوک سینههای بکرشان را فشردند»
با محبت و لطافت لمس شدن
این بدان معناست که آن مرد با آنها ازدواج کرد و آنها همسران او شدند. ترجمه جایگزین: «همسران من شدند»
اُهُوله به سامره اشاره دارد. این استعاره به نحوی از سامره سخن گفته که گویی اُهُوله است و به نحوی از اورشلیم سخن گفته که گویی اُهُولِیبَه است. اینجا به نحوی از شهرهای بیوفا نسبت به خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی زنانی بیوفا هستند.
این اسم زن و به معنای «خیمه او» است.
این اسم زن و به معنای «خیمه من در اوست» است.
خداوند[یهوه] همچنان با استفاده از این استعاره در مورد شهر اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن میگوید. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این قسمت به زمانی اشاره میکند آن زن همسر او شد. ترجمه جایگزین: «زمانی که هنوز همسرم بود»
«کسانی که بر او حاکم بودند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت مشخص میکند که کلمه «جمیع» به چه کسی اشاره دارد.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که او با مردان بسیاری همبستر شده و همچنین بتهایی که آن مردان میپرستیدند را پرستیده است. ترجمه جایگزین: «او با همه کسانی که شهوتگرانه به دنبال آنها بود، همبستر شد و بتهای آنها را پرستید و به این واسطه خود را ناپاک ساخت.»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
اینجا در اصل از کلمه «شهوت» به جای «زناکاری» استفاده شده و به نحوی از آن سخن گفته شده است که گویی مقدار زیادی آب است که بر او ریخته میشود. ترجمه جایگزین: «تا نسبت به او شهوتگرانه عمل کنند»
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل[استیلا] اشاره دارد. این دو عبارت معنایی مشابه دارند و عبارت دوم توضیح میدهد که «عاشقانش»، آشوریان بودند. ترجمه جایگزین: «او را به عاشقانش، یعنی آشوریان...سپردم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها در مورد بیآبرویی او حرف زدند» یا «او شهرت بدی میان آنها داشت»
خداوند[یهوه]همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این اسم زن و به معنای «خیمه من در اوست» است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۳: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۲۳: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به نحوهای دارد که آنها خود را ناپاک میکنند. ترجمه جایگزین: «هر دو خواهران به واسطه عمل فحشای خود ناپاک شدند»
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
کلاهی است که از پارچهای بلند ساخته میشود و آن را دو سر مردان میپیچند.
اسم معنای «مانند» و «شبیه» را میتوان در قالب عبارات فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مانند سرداران بر ارابهها جنگی میآیند و مثل پسران بودند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
سربازانی که ارابهها را میراندند و جلوتر و کنار آنها حرکت میکردند.
«بابلیان» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این قسمت به بستری اشاره دارد که او با مردان دیگر در آن میخوابد و شهوترانی میکند. ترجمه جایگزین: «بستری که او بر آن دست به اعمال شهوتآلود زد»
این بدان معناست که آنها با آن زن همبستر شدند. ترجمه جایگزین: «با او همبستر شدند و او را ناپاک ساختند»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۳: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «پس آنها را طرد کرد»
خداوند[یهوه]همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این قسمت اندازه آلت تناسلی آن مردان را با آلت تناسلی الاغ مقایسه میکند تا به این واسطه میزان امیال شریرانه آنها را نشان دهد. اینجا اغراق صورت گرفته است چون ممکن نیست که آلت تناسلی آنها با آلت الاغ هم اندازه باشد. ترجمه جایگزین: «که آلت تناسلی آنها مثل آلت الاغ بلند بود»
این قسمت میزان مایع مَنی مردان را با میزان مایع مَنی اسب مقایسه میکند تا به این واسطه میزان شریرانه بودن امیال اُهولیبَه را نشان دهد. اینجا اغراق صورت گرفته است چون هم میزان بودن مایع مَنی آنها با مایع مَنی اسب غیر ممکن است. ترجمه جایگزین: «که مایع مَنی او مثل اسب فراوان بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
«گوش بده!» کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
«باعث خواهم شد که از هر سو به تو حمله کنند.»
این قسمت به همه کسانی که در این مکانها زندگی میکنند اشاره ندارد بلکه به سربازان این مناطق اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «سربازانی از بابل و همه کلدان، فَقُود، شُوع و قُوع و سربازان آشور همراه آنها»
اینها اسامی مکانهای مختلف در بابل هستند. این اسامی به سربازانی که از این مناطق هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنهایی که اهل فَقُد، شُوغ و قُوع هستند»
این قسمت به نابودی مردان اهل آشور که اُهولَه با آنها همبستر شده اشاره دارد، کسانی که اکنون بر ضد اُهولَه شدهاند. این قسمت مانند توصیف ذکر شده در حزقیال ۲۳: ۶ است.
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به تو حمله خواهند کرد»
اینجا در زبان عبری از کلمهای برای اسلحه استفاده شده که کلمهای نادر است. برخی از نسخ مدرن این قسمت را به این روش ترجمه کردهاند، ولی برخی دیگر آن را از ترجمه حذف کردهاند.
اینجا از این ابزار دفاعی برای اشاره به انواع سربازان استفاده شده . ترجمه جایگزین: «سربازان از هر سو با سپرهای کوچک و بزرگ و کلاهخود بر سر به تو حمله خواهند کرد»
خداوند[یهوه] در این قسمت به نحوی از این که باعث میشود سپاهیان به دلیل خشم او به آنها حمله کنند سخن گفته که گویی غضب او جسمی است که وی بر آنها میگذارد. ترجمه جایگزین: «چون نسبت به تو بسیار غیورم[حسودم] و باعث خواهم شد که با تو به غضب عمل کنند»
اینجا نحوه مجازات زنان متاهلی که با مردانی غیر از شوهران خود در بابل همبستر میشوند توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «با بریدن بینی و گوشهایت تو را به عنوان زانیه مجازات خواهند کرد»
کلمه «افتاد» بهگویی از مردن است. کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که با شمشیر دیگران را میکشند. ترجمه جایگزین: «مردان، ناجیان[نجات یافتگان] تو را با شمشیر خواهند کشت»
اینجا به نحوی از اینکه ناجیان[نجات یافتگان] با آتش میسوزند سخن گفته شده که گویی آتش حیوانی است که به آنها حمله میکند و آنها را میخورد. ترجمه جایگزین: «نجات یافتگان تو با آتش خواهند سوخت» یا «آتش، نجات یافتگان تو را خواهد سوزاند»
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این قسمت اشاره میکند که روسپیگری او در مصر آغاز شده است. ترجمه جایگزین: «که در زمین مصر آغاز کردی»
نویسنده به این روش میگوید که آن شخص سر خود را میگرداند و به چیزی رو میکند. نگاه کردن در این قسمت به میل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با اشتیاق نگاه نخواهید کرد» یا «نسبت به چیزی مایل نخواهید بود»
کلمه «مصر» به امور شرمآوری که او در مصر مرتکب شده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر به آنچه در مصر مرتکب شدهای فکر نخواهی کرد» یا «در مورد آن چه در مصر انجام دادهای، فکر نخواهی کرد»
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
«توجه کن، چون آن چه میخواهم بگویم درست و مهم است»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. این قسمت بدان معناست که آنها توسط مردانی که قبلاً با آنها روسپیگری کرده بودند اسیر خواهند شد. ترجمه جایگزین: «اجازه میدم توسط کسانی که از آنها متنفری اسیر شوی»
کلمه «دست» به کنترل[استیلا] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تحت کنترل»
این کلمات یک معنا دارند و بر اینکه کاملاً پوشش از او برداشته میشود، تاکید میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها برهنگی تو را...آشکار خواهند کرد»
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
این اتفاقات به دلیل عملکردت برای تو رخ خواهند داد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این اتفاقات به دلیل رفتارت برای تو رخ خواهند داد»
[در فارسی انجام شده]
حزقیال در مورد اُهولیبَه سخن میگوید که مقصود از آن یهودا است(حزقیال ۲۳: ۴). او به نحوی در مورد آن زن سخن میگوید که گویی فاحشهای است که در ازای دریافت پول با مردان زیادی از امتهای بسیار همبستر میشود. او میخواهد مردم یهودا بفهمند که خداوند[یهوه] آنها را به دلیل پرستش بتهای امتهای دیگر مجازات میکند. قوم به خاطر کسب ثروت و قدرت امتهای دیگر، چنین کاری را انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «مثل فاحشگان رفتار میکنی و بدنبال مردان امتهای دیگر شهوترانی میکنی»
آن زن به واسطه پرستش بتها، ناپاک شد. ترجمه جایگزین: «با پرستش بتهایشان ناپاک شد»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۳: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت به نحوی به مجازات اُهولیبَه اشاره میکند که گویی مجازات او جام شرابی است. ترجمه جایگزین: «پس باعث خواهم شد که مثل خواهرت مجازات شوی»
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است. این استعاره تا حزقیال ۲۳: ۳۴ ادامه مییابد.
خداوند[یهوه] به نحوی از مجازات سخن میگوید که گویی جام شرابی است که آن زن مینوشد. ترجمه جایگزین: «از جام شرابی که خواهرت مینوشد خواهی نوشید»
کلمه «جام» به آنچه در آن جام است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از جام خواهرت است» یا «از آنچه در جام خواهرت و جام اوست»
این عبارت به کسی که به خاطر رفتار ابلهانهاش به او میخندند و از او انتقاد میکنند، اشاره دارد. استهزا به مسخره کردن چیزی یا کسی اشاره دارد.
این قسمت محتویات آن جام را مشخص نمیکند چون محتویات آن از حزقیال ۲۳: ۳۱ برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «این جام، حاوی مجازات بسیار است»
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است.
این قسمت به نحوی از مستی و غم فراوان سخن میگوید که گویی این دو چیزهایی هستند که جسم را پر میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیار مست و غمگین خواهید شد»
«جامی که باعث وحشت و خرابی میشود.» کلمات «حیرت» و «خرابی» معنایی مشابه دارند و بر میزان وحشت آنها تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «چون آن چه در آن جام است، باعث وحشت و خرابی خواهد شد»
خواهر اُهولیبَه، اُهولَه و مقصود از آن سامره است. اینجا با نام و همچنان مانند خواهر به او اشاره شده است. این جام نمادی از مجازاتی است که به او خواهد رسید. ترجمه جایگزین: «زیرا این همان جام مجازاتی است که خواهرت یعنی سامره از آن نوشیده است»
«پستانهای خود را میبُری»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه، اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که اُهولیبَه او را رد میکند سخن گفته که گویی او جسمی است که اُهولیبَه پشت سر پرتاب میکند و به فراموشی میسپارد. ترجمه جایگزین: «من را طرد کردی»
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش بدیهی به حزقیال فرمانی میدهد. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری نیز بیان کرد. اینجا با استفاده از اسامی اهوله و اهولیبه به شهرهای اورشلیم و سامره اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «ای پسر انسان، تو اهوله و اهولیبه را داوری خواهی کرد!» یا «ای پسر انسان، مردم این دو شهر را که اهوله و اهولیبه به آنها اشاره دارند، داوری کن»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «مردم را به قتل رساندند»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد مردم اورشلیم و سامره سخن میگوید که گویی نسبت به او بیوفا بودهاند.
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۳: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «همان روز» به عبارت قبلی آن یعنی «مَقْدَس من را بیعصمت کردند» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در همان روزی که مَقْدس من را ناپاک کردند، سَبَت من را نیز بیحرمت کردند»
«توجه کن، چون آن چه میخواهم بگویم درست و مهم است»
این قسمت اشارهای کلی به خانه دارد. اینجا در اصل از کلمه «[میان]» استفاده شده که به آشکارا رخ دادن این اتفاق اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «درخانه خودم»
خداوند[یهوه] مجدداً مانند دو روسپی به شهرهای اورشلیم و سامره اشاره میکند.
«ببیین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم توجه کن»
زنان این کارها را انجام میدادند تا در مقابل مردان، زیبا به نظر برسند.
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت به مفرد تغییر میکند و تنها به یک خواهر اشاره دارد ولی احتمالاً در این مضمون به هر دو خواهر اشاره دارد. اگر مجبور هستید در زبان مقصد یکی از خواهران را مشخص کنید باید به اُهولیبَه اشاره کنید.
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت به مفرد تغییر میکند و تنها به یک خواهر اشاره دارد ولی احتمالاً در این مضمون به هر دو خواهر اشاره دارد. اگر مجبور هستید در زبان مقصد یکی از خواهران را مشخص کنید باید به اُهولیبَه اشاره کنید.
این اقلام برای پرستش خداوند[یهوه] به کار میرفتند.
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است.
اینجا با استفاده از صدای آن جمع به خود آنها اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «پس اطرافیان او پر سر و صدا بودند»
«دور او...بر دستهای او و خواهرش بودند.» این آیه با اشاره به یکی از خواهران شروع شده اما در این مضمون احتمالاً به هر دوی آنها اشاره دارد. اگر مجبور به مشخص کردن یکی از خواهران در زبان مقصد هستید، باید به اُهولیبَه اشاره کنید. این آیه در بخش دوم مجدداً به هر دو خواهر با استفاده از مشتقات ضمیر «ایشان» اشاره میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمه «صابیان» به مردمی که اهل شابا[صابا] هستند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «صابیان...آمدند»
شناسه مستتر فاعلی به آن مردان اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان استعارهای را بیان میکند که در مورد شهرهای اورشلیم و سامره مانند دو روسپی سخن گفته است.
این قسمت به یکی از خواهران اشاره دارد اما در چنین مضمونی احتمالاً اشاره به هر دو خواهر است. اگر مجبور هستید در زبان مقصد یکی از خواهران را مشخص کنید، باید به اُهولیبَه اشاره کنید.
آنها به همان طریقی که مردان با روسپی رابطه جنسی دارند، با او رابطه بر قرار کردند.
«به جایی رفتند که او آنجا بود» یا «نزد او رفتند»
«آنها به این طریق با اُهُوَله و اُهُولِیبه رابطه جنسی برقرار کردند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «محکوم کنید»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کسانی که آنها را به قتل میرسانند...قاتلان»
عبارت «برانگیخت» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «گروه بزرگی را جمع کردند»
«بر ضد اورشلیم و سامره...آنها را تسلیم میکنم»
خداوند[یهوه] مسئولیت نگهداری از آنها را دیگر تقبل نمیکند و اجازه رنج دیدن آنها را میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا آن گروه به وحشت میاندازد و غارت میکند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنها را میکشم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«پس آن گروه تو را قرار خواهد داد.» شناسه مستتر فاعلی به آن گروهی از مردم که در حزقیال ۲۳: ۴۷ آمدهاند، اشاره دارد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم مسئولیت رفتار شرمآور خود را بپذیری» یا «تو را به خاطر رفتار شرمآورت مجازات خواهم کرد»
«تقصیر خود را به خاطر گناهت به واسطه بتها، خواهی پذیرفت.» این قسمت به طور ضمنی بر مجازات شدن آنها به خاطر گناهشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مجازات گناه خود را که پرستیدن بتها باشد، خواهی دید»
1و در روز دهم ماه دهم از سال نهم كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان اسم امروز را برای خود بنویس، اسم همین روز را، زیرا كه در همین روز پادشاه بابل بر اورشلیم هجوم آورد.3و برای این خاندان فتنهانگیز مَثَلی آورده، به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میگوید: دیگ را بگذار. آن را بگذار و آب نیز در آن بریز.4قطعههایش یعنی هر قطعه نیكو و ران و دوش را در میانش جمع كن و از بهترین استخوانها آن را پر ساز.5و بهترین گوسفندان را بگیر و استخوانها را زیرش دسته كرده، آن را خوب بجوشان تا استخوانهایی كه در اندرونش هست پخته شود.6بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: وای برآن شهر خونریز! وای بر آن دیگی كه زنگش در میانش است و زنگش از میانش در نیامده است! آن را به قطعههایش بیرون آور و قرعه بر آن انداخته نشود.7زیرا خونی كه ریخت در میانش میباشد. آن را بر صخره صاف نهاد و بر زمین نریخت تا از خاك پوشانیده شود.8من خون او را بر صخره صاف نهادم كه پنهان نشود تا آنكه حدّت خشم را برانگیخته انتقام بكشم.9بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: وای بر آن شهر خونریز! من نیز توده هیزم را بزرگ خواهم ساخت.10هیزم زیاد بیاور و آتش بیفروز و گوشت را مهیا ساز و ادویهجات در آن بریز و استخوانها سوخته بشود.11پس آن را بر اخگر خالی بگذار تا تابیده شده مِسَش سوخته گردد و نجاستش در آن گداخته شود و زنگش نابود گردد.12او از مشقّتها خسته گردید، امّا زنگ بسیارش از وی بیرون نیامد. پس زنگش در آتش بشود.13در نجاسات تو قباحت است چونكه تو را تطهیر نمودم. امّا طاهر نشدی. لهذا تا غضب خود را بر تـو به اتمـام نرسانـم، دیگـر از نجاسـت خـود طاهر نخواهـی شـد.14مـن كه یهـوه هستـم این را گفتهام و به وقوع خواهـد پیوست و آن را بجا خواهـم آورد. پس خداونـد یهـوه میگوید: دست نخواهم برداشت و شفقت نخواهم نمود و پشیمان نخواهم شد و بر حسب رفتارت و بر وفق اعمالت بر تو داوری خواهند كرد.»15و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:16«ای پسر انسان اینك من آرزوی چشمانت را بَغْتَةً از تو خواهم گرفت. ماتم و گریه منما و اشك از چشمت جاری نشود.17آه بكش و خاموش شو و برای مرده ماتم مگیر. بلكه عمامه بر سرت بپیچ و كفش به پایت بكن و شاربهایت را مپوشان و طعام مرده را مخور.»18پس بامدادان با قوم تكلّم نمودم و وقت عصر زن من مُرد و صبحگاهان به نهجی كه مأمور شده بودم عمل نمودم.19و قوم به من گفتند: «آیا ما را خبر نمیدهی كه این كارهایی كه میكنی به ما چه نسبت دارد؟»20ایشان را جواب دادم كه كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:21«به خاندان اسرائیل بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید كه هان من مَقْدَس خود را كه فخر جلال شما و آرزوی چشمان شما و لذّت جانهای شما است، بیعصمت خواهم نمود. و پسران و دختران شما كه ایشان را ترك خواهید كرد، به شمشیر خواهند افتاد.22و به نهجی كه من عمل نمودم، شما عمل خواهید نمود. شاربهای خود را نخواهید پوشانید و طعام مردگان را نخواهید خورد.23عمامههای شما بر سر و كفشهای شما در پایهای شما بوده، ماتم و گریه نخواهید كرد. بلكه به سبب گناهان خود كاهیده شده، بسوی یكدیگر آه خواهید كشید.24و حزقیال برای شما آیتی خواهد بود موافق هر آنچه او كرد، شما عمل خواهید نمود. و حینی كه این واقع شود خواهید دانست كه من خداوند یهوه میباشم.25«و امّا تو ای پسر انسان! در روزی كه من قوّت و سرور فخر و آرزوی چشمان و رفعتجانهای ایشان یعنی پسران و دختران ایشان را از ایشان گرفته باشم، آیا واقع نخواهد شد26كه در آن روز هر كه رهایی یابد نزد تو آمده، این را به سمع تو خواهد رسانید؟27پس در آن روز دهانت برای آنانی كه رهایی یافتهاند باز خواهد شد و متكلّم شده، دیگر گنگ نخواهی بود و برای ایشان آیتی خواهی بود و خواهند دانست كه من یهوه میباشم.»
مردم اورشلیم نمیتوانند از گناهان خود پاک شوند.
and )
اورشلیم با دیگی مقایسه شده، دیگی زنگ زده که نمیتوان آن را پاک کرد. آنها به واسطه گناهان خود فاسد شده بودند.
خداوند[یهوه] با حزقیال سخن میگوید.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«در سال ۹.» این قسمت به مدت زمانی اشاره دارد که یهویاکین پادشاه در تبعید بوده است. ترجمه جایگزین: «در ماه نهم از تبعید یهایوکین پادشاه»
«روز دهم از ماه دهم» یا «دهمین روز از دهمین ماه» این قسمت به ماه دهم از گاهشمار عبرانی[یهودی] اشاره دارد. روز دهم برابر با اوایل ماه ژانویه در گاهشمار میلادی است.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
اینجا با اشاره به پادشاه بابل در واقع به سپاه او اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «سپاه پادشاه بابل...محاصره کرد»
خداوند[یهوه] همچنان مَثَلی را به حزقیال میگوید که در مورد دیگ آشپزی است. این دیگ به اورشلیم اشاره دارد. این مَثَل تا حزقیال ۲۴: ۱۴ ادامه مییابد.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
اینجا در اصل از «قطعههای غذا» استفاده شده که به طور خاص به گوشت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قطعات گوشت...را قرار ده»
اینجا در اصل از کلمه «گله» استفاده شده که به گله گوسفندان اشاره دارد نه پرندگان. [در فارسی انجام شده]
برخی از فرهنگها استخوانها را به آتش میریختند، چون مدت بیشتری نسبت به چوب میسوختند. این قسمت به استخوانهایی اشاره دارد که بعد از گذاشته شدن بهترین استخوانها در دیگ باقی میمانند. ترجمه جایگزین: «مابقی استخوانها را در آتش زیر دیگ بگذار تا آن آتش مشتعل شود»
خداوند[یهوه] همچنان مَثَلی را به حزقیال میگوید که در مورد دیگ آشپزی است. این دیگ به اورشلیم اشاره دارد. این مَثَل تا حزقیال ۲۴: ۱۴ ادامه مییابد.
کلمه «خون» به «قتل» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شهر قاتلین»
خداوند[یهوه] همچنان اورشلیم را با دیگ مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «مثل دیگ آشپزی است»
ماده قرمزی که بر سطوح فلزی شکل میگیرد. زنگ، فلز را میخورد و نهایتاً آن را نابود میکند.
خداوند[یهوه] به شخصی خاص فرمان نمیدهد. این فرمانی عمومی است به واسطه این استعاره به شخصی داده میشود که هویت او مشخص نیست.
انداختن قرعه روشی بود که به آن واسطه تکه گوشتهایی که باید از دیگ بیرون بیاورند را انتخاب میکردند، ولی چون خداوند[یهوه] میخواهد همه را بیرون آورد، دیگر نیاز به قرعه انداختن نیست.
خداوند[یهوه] همچنان مَثَلی را به حزقیال میگوید که در مورد دیگ آشپزی است. این دیگ به اورشلیم اشاره دارد. این مَثَل تا حزقیال ۲۴: ۱۴ ادامه مییابد.
این بدان معناست که خون ریخته شده کسانی که در اورشلیم به قتل رسیدند، هنوز آنجاست. ترجمه جایگزین: «چون خون کسانی که میان او به قتل رسیدند، هنوز آنجاست»
پسوند ملکی به اورشلیم اشاره دارد. مقصود از دیگ پخت و پز اورشلیم است.
اینجا از آرایه ادبی تشخیص استفاده شده و به اورشلیم شخصیت بخشیده شده است. اورشلیم در این قسمت مثل کسی توصیف شده که قوم را به قتل میرساند و محل ریخته شدن خون آنها را انتخاب میکند. ترجمه جایگزین: «آنها بر صخرههای صاف به قتل رسیدند؛ نه بر خاک که غبار قادر به پوشاندن خون آنهاست» یا «خون آنها بر صخره صاف ریخته شد؛ خون آنها بر زمینی که خاک میتوانست آن را بپوشاند، ریخته نشد»
«خون آنها بر صخره صاف ریخته شد»
خداوند[یهوه] در مورد انتقام گرفتن از کسانی که مردم اورشلیم را به قتل رساندهاند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «تا بتوانم آن را ببینم و خشمگین شوم و سپس انتقام گیرم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا کسی آن را نپوشاند»
خداوند[یهوه] همچنان مَثَلی را به حزقیال میگوید که در مورد دیگ آشپزی است. این دیگ به اورشلیم اشاره دارد. این مَثَل تا حزقیال ۲۴: ۱۴ ادامه مییابد.
کلمه «خون» به قتل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شهر قاتلین»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که توده هیزم زیر آن دیگ است. مقصود از آن دیگ اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «تل هیزم آتش زیر تو را بزرگتر خواهم نمود»
«آتش را روشن کن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «استخوانها را بسوزان»
خداوند[یهوه] همچنان مَثَلی را به حزقیال میگوید که در مورد دیگ آشپزی است. این دیگ به اورشلیم اشاره دارد. این مَثَل تا حزقیال ۲۴: ۱۴ ادامه مییابد.
سطح چیزی را سوزاندن
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا ناپاکی که در آن است را ذوب کند و زنگش را از بین برد»
اینجا به نحوی از شخصی که خدا از نظر روحانی غیر قابل قبول یا نجس میداند سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً ناپاک است.
زنگار
بسوزد
کلمه «او» به آن دیگ اشاره دارد. این دیگ استعاره از اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «اورشلیم...خسته شده است.»
کار سخت
عبارت «از وی بیرون نیامد» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «اما آتش، زنگش را نسوزاند»
خداوند[یهوه] همچنان مَثَلی را به حزقیال میگوید که در مورد دیگ آشپزی است. این دیگ به اورشلیم اشاره دارد. این مَثَل تا حزقیال ۲۴: ۱۴ ادامه مییابد.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] در غضب خود قوم را مجازات میکند سخن گفته شده که گویی «غضب» خداوند[یهوه] است که آنها را مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «تا مجازات شما را به پایان برسانم و دیگر از شما خشمگین نباشم» یا «تا مجازات نکنم و از شما خشمگین نباشم»
خداوند[یهوه] همچنان مَثَلی را به حزقیال میگوید که در مورد دیگ آشپزی است. این دیگ به اورشلیم اشاره دارد. این مَثَل تا پایان این آیه ادامه مییابد.
«هنگام مجازات شما استراحت نخواهم کرد.» شناسه مستتر فاعلی به مجازات شدن قوم اشاره دارد.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه] اعلام کردهام»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
این قسمت به همسر حزقیال اشاره دارد. خداوند[یهوه] با استفاده از بخشی از بدن که او با استفاده از آن همسرش را میبیند، به حزقیال اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همسرت که او را بسیاری دوست داری، از»
«با مریضی» [در فارسی انجام نشده]
این عبارات اساساً یک معنا دارند و بر اینکه حزقیال نباید برای مرگ همسرش گریه و ماتم کند تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «نباید گریه و زاری کنی»
این کلمه به همسر وفات کرده او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زن مردهات»
دستاری که از پارچهای بلند درست میشود و آن را دور سر میپیچند.
کفشی ساده که بندهای آن را دور مچ پا میبندند.
مردان اسرائيلی آن زمان برای ابراز غم و ماتم خود ریش و سیبیل خود را میتراشیدند و بعد صورت خود را تا زمانی که ریش آنها باز رشد کند، میپوشاندند. خداوند[یهوه] به حزقیال گفت که صورت خود را نپوشاند تا نشان دهد که ریش خود را نتراشیده تا ماتم نماید. ترجمه جایگزین: «با پوشاندن ریش خود ماتم نکن» یا «با تراشیدن و پوشاندن ریش خود ماتم نگیر»
«صبح روز بعد»
مردم اسرائیل از حزقیال پرسیدند و حزقیال به آنها گفت که چه باید بگویند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
کلمه «هان» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
«من مَقْدَسم را که فخر جان شماست....را بیعصمت خواهم کرد. پسران شما»
این قسمت معبد[هیکل] را مثل ساختمانی توصیف میکند که قوم به آن افتخار میکنند. اینجا به جای اینکه آن ساختمان منشا فخر آنها در نظر گرفته شود، از آن مانند خود فخر قوم سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «ساختمانی که شما به آن افتخار میکنید» یا «منشا فخر فراوان شما»
خداوند[یهوه] با استفاده از «چشمان» به قوم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ساختمانی که از نگاه کردن به آن شادی میکنید»
خداوند[یهوه] با استفاده از کلمه «جان» به قوم اشاره میکند تا به این واسطه به احساسات درونی آنها اشاره کند. ترجمه جایگزین: «ساختمانی که واقعاً آن را دوست دارید»
کلمه «شمشیر» به دشمنان آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پسران و دختران شما...در جنگ کشته خواهند شد» یا «دشمنانت پسران و دختران شما را...با شمشیر خواهند کشت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا در اصل کلمه «ذوب شده» به کار رفته است که به نابود شدن و مردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار لاغر خواهید شد و به آرامی خواهید مُرد»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خدا گناه قوم را نخواهد بخشید. ترجمه جایگزین: «و گناهان شما را نخواهم بخشید»
این صدایی است که شخص هنگامی که کمک میخواهد از خود در میآورد، اما آن قدر دردمند یا غمگین است که توان سخن گفتن ندارد.
کلمه «آیت» به چیزی اشاره دارد که به بینندگان هشداری خاص میدهد. خداوند[یهوه] به نحوی در مورد حزقیال و اعمال او سخن میگوید که گویی آنها همین هشدار هستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۲: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پس حزقیال هشداری برای شما خواهد بود»
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از نابود کردن هیکل سخن میگوید که گویی کسی است که او را دستگیر میکند. ترجمه جایگزین: «که معبد[هیکل] آنها را نابود میکنم»
اسامی معنای «فخر» و «رفعت» را میتوان در قالب عبارات اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که از آن شاد هستند و به آن افتخار میکنند»
کسی که به دلیل جنگ یا فاجعهای دیگر مجبور به ترک کشور خود میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اینجا با اشاره به دهان حزقیال و باز شدن آن در مورد این که توان فهم و قابلیت سخن گفتن به او داده شده، سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «دهان تو را باز خواهم کرد» یا «خواهی دانست که چه میگویم» یا «باعث خواهم شد که سخن گویی»
هر دوی این عبارت به معنای سخن گفتن حزقیال هستند. عبارت دوم به حالت منفی بیان شده که بر سخن گفتن او تاکید میکند.
کلمه «آیت» به چیزی اشاره دارد که به بینندگان هشداری خاص میدهد. خداوند[یهوه] به نحوی در مورد حزقیال و اعمال او سخن میگوید که گویی آنها همین هشدار هستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۲: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین:«برای آنها هشداری خواهی بود»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان نظر خود را بر بنیعَمُّون بدار و به ضدّ ایشان نبوّت نما.3و به بنیعمّون بگو: كلام خداوند یهوه را بشنوید! خداوند یهوه چنین میفرماید: چونكه دربارۀ مَقْدَسِ من حینی كه بیعصمت شد و دربارۀ زمین اسرائیل، حینی كه ویران گردید و دربارۀ خاندان یهودا، حینی كه به اسیری رفتند هَه گفتی،4بنابراین همانا من تو را به بنی مشرق تسلیم میكنم تا در تو تصرّف نمایند. و خیمههای خود را در میان تو زده، مسكنهای خویش را در تو بر پا خواهند نمود.5و ایشان میوه تو را خواهند خورد و شیر تو را خواهند نوشید. و رَبَّه را آرامگاه شتران و (زمین) بنی عَمُّون را خوابگاه گلهها خواهم گردانید و خواهید دانست كه من یهوه هستم.6زیرا خداوند یهوه چنین میگوید: چونكه تو بر زمین اسرائیل دستك میزنی و پا بر زمین میكوبی و به تمامی كینه دل خود شادی مینمایی،7بنابراین هان من دست خود را بر تودراز خواهم كرد و تو را تاراج امّتها خواهم ساخت. و تو را از میان قومها منقطع ساخته، از میان كشورها نابود خواهم ساخت. و چون تو را هلاك ساخته باشم، آنگاه خواهی دانست كه من یهوه هستم.»8خداوند یهوه چنین میگوید: «چونكه موآب و سَعیر گفتهاند كه اینك خاندان اسرائیل مانند جمیع امّتها میباشند،9بنابراین اینك من حدود موآب را از شهرها یعنی از شهرهای حدودش كه فخر زمین میباشد یعنی بیت یشیموت و بَعْل مَعُون و قریه تایم مفتوح خواهم ساخت.10برای بنی مشرق آن را با بنی عَمّْون (مفتوح خواهم ساخت) و به تصرّف ایشان خواهم داد تا بنی عمّون دیگر در میان امّتها مذكور نشوند.11و بر موآب داوری خواهم نمود و خواهند دانست كه من یهوه میباشم.»12خداوند یهوه چنین میگوید: «از این جهت كه ادوم از خاندان یهودا انتقام كشیدهاند و در انتقام كشیدن از ایشان خطایی عظیم ورزیدهاند،13بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: دست خود را براَدُوم دراز كرده، انسان و بهایم را از آن منقطع خواهم ساخت و آن را ویران كرده، از تیمان تا ددان به شمشیر خواهند افتاد.14و به دست قوم خود اسرائیل انتقام خود را از اَدُوم خواهم كشید و موافق خشم و غضب من به اَدُومعمل خواهند نمود. و خداوند یهوه میگوید كه انتقام مرا خواهند فهمید.»15خداوند یهوه چنین میگوید: «چونكه فلسطینیان انتقام كشیدند و با كینه دل خود انتقام سخت كشیدند تا آن را به عداوت ابدی خراب نمایند،16بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من دست خود را بر فلسطینیان دراز نموده، كریتیان را منقطع خواهم ساخت و باقی ماندگان ساحل دریا را هلاك خواهم نمود.17و با سرزنش غضبآمیز انتقام سخت از ایشان خواهم گرفت. پس چون انتقام خود را از ایشان كشیده باشم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.»
این باب، نبوتهایی بر ضد امتهای غیر یهودی دیگر را در بر دارد. عمون، موآب، ادوم و فلسطین همه نابود خواهند شد.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این قسمت به حزقیال فرمان میدهد که به عَمُّون خیره شود. این عملْ نمادی از مجازات شدن آنهاست. ترجمه جایگزین: «به مردم عَمُْون خیره شو» یا «به مردم عمون خیره شو تا آسیب بینند»
عمون بسیار دور بود و حزقیال نمیتوانست آن را ببیند، ولی خیره شدن یا نظر خود را بر آن داشتن نمادی از آسیب رساندن به مردم آن شهر است. ببیینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «رو به مردم عمون کن و خیره شو» یا «رو به مردم عمون خیره شو تا آسیب ببینند»
«نوادگان[ذریت] عَمُون» یا «کسانی که در زمین عَمُون زندگی میکنند»
«در مورد اتفاقات بدی که برای آنها رخ میدهد نبوت کن.» این بدان معناست که در مورد رویدادهای بدی که برای مردم عمون رخ خواهد داد نبوت کند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] به حزقیال میگوید که به مردم عَمُون چه بگوید.
«به این پیغام از خداوند[یهوه] گوش دهید»
«شادی کردی.» کلمه «هَه» صدایی است که مردم هنگام شاد بودن از خود در میآورند. مردم در این مورد به خاطر اتفاقات بدی که برای اسرائيل و یهودا رخ داده، خوشحال هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر ضد مَقْدسم هنگامی که سپاه دشمن آن را بیعصمت کرد»
«بر آن زمین...بر آن خداندن»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به ذریت یهودا در سالهای متمادی اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اهل یهودا» یا «مردم یهودا» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
اینجا به نحوی از غالب آمدن سپاه دشمن بر زمین عمون و تصاحب آن زمین و هر چه که در آن است سخن گفته شده که گویی آن دشمن مردم عَمُون را تصاحب میکند. اینجا به طور ضمنی به بردگی گرفته شدن مردم عمون اشاره نشده است. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد سپاهی از زمینی که در شرق است بیاید و تو را مغلوب کند»
«در کشور تو خیمهها بر پا میکنند و در آن زندگی میکنند»
شاید مشخص کردن منشا میوه و شیر در ترجمه مفید باشد. ترجمه جایگزین: «میوه درختان را خواهند خورد و شیر گله را خواهند نوشید» [این قسمت در ترجمه فارسی در آیه بعدی آمده است]
عبارت «بنی عَمُّون» به زمینی که متعلق به مردم عمون است اشاره دارد. اطلاعاتی که از شروع آیه برداشت میشود را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «مابقی زمین عَمون را به گلهها اختصاص خواهم داد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
این اعمال روشی هستند که به آن واسطه عواطف قوی را ابراز میکنند. مردم در این مورد شادی میکنند و اسرائيل را تحقیر میکنند.
عبارت «زمین اسرائيل» به کسانی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه تنفری که نسبت به ساکنان اسرائيل حس میکنی»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
«با دست قدرتمند خود به تو ضربه میزنم.» اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از مجازات قوم سخن میگوید که گویی با دست خود به آنها ضربه میزند. ترجمه جایگزین: «تو را مجازات خواهم کرد»
کلمه «تو» به عمون اشاره دارد و همچنین کنایه از زمین و دارایی آنهاست. ترجمه جایگزین: «به دشمنان اجازه میدهم شما را شکست دهند، بگیرند و زمین شما را ببرند و اموال شما را غارت کنند»
این عبارات اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که خداوند[یهوه] مردم عمون را کاملاً نابود خواهد کرد، در نتیجه این عملِ خداوند[یهوه] آنها دیگر یک امت نخواهند بود. ترجمه جایگزین: «تو را کاملاً نابود خواهم کرد تا دیگر امتی نباشی»
این مکانها به کسانی که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم موآب و سَعیر»
«خاندان یهودا را ببین. مثل آن است که» [اینجا در اصل از یهودا استفاده شده است] [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به ذریت یهودا در سالهای متمادی اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا...هستند» یا «مردم اهل یهودا...هستند»
«ببین! باز خواهم کرد» یا «گوش بده! باز خواهم کرد» یا «به آن چه میخواهم بگویم توجه کن! باز خواهم کرد»
اینجا با استفاده از ضمیر مذکر در مورد شهر موآب سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «در شهرش شروع میشود»
«همان سپاه شرقی را که به عمون حمله کرد، خواهم فرستاد»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که اجازه میدهد سپاهیان شرقی بر عمون غالب آیند سخن میگوید که گویی عمون مِلکی است که او به آنها میدهد. ترجمه جایگزین: «به سپاهیان اجازه غالب آمدن بر آنها را میدهم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس امتها مردم عمون را به خاطر نخواهند آورد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «ادوم» به کسانی اشاره دارد که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم ادوم گرفتند»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به ذریت یهودا در سالهای متمادی، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اهل یهودا» یا «مردم یهودا»
خداوند به نحوی از مجازات کردن قوم سخن میگوید که گویی واقعاً با دست خود به آنها ضربه میزند. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۲۵: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اَدُوم را مجازات خواهم کرد»
«همه ادوم را...از تیمان تا ددان خواهم ساخت.» این دو شهر نقطه متضاد ادوم هستند. این بدان معناست که خداوند[یهوه] همه ادوم را نابود خواهد کرد.
کلمه «افتاد» به مردن اشاره دارد و کلمه «شمشیر» به دشمنانی اشاره دارد که در جنگ میمیرند. ترجمه جایگزین: «دشمنان، آنها را با شمشیرهایشان میکشند»
کلمه «دست» کنایه از سپاه اسرائیل است. خداوند[یهوه] به نحوی از انتقام گرفتن از مردم اَدُوم سخن میگوید که گویی انتقام، پارچهای است که او با استفاده از آن، مردم اَدُوم را میپوشاند. اسم معنای «انتقام» را میتوان به فعل «مجازات کردن» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از قوم خود اسرائیل استفاده خواهم کرد تا مردم ادُوم را مجازات کنم»
«آنها خشم و غضب من را به اَدُوم نشان خواهند داد» یا «اَدُوم را طبق خشم و غضب من بر ضد مردمش مجازات خواهند کرد»
«غضب» معنایی مشابه «خشم» دارد با این تفاوت که نویسنده به واسطه استفاده از چنین کلمهای به این حس شدت بیشتری میبخشد. ترجمه جایگزین: «خشم غضبناک من» یا «خشم بسیار من»
خداوند با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این وسیله قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
اینجا در اصل از عبارت «از میان خود» استفاده شده است. این عبارت یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «فلسطینیان از یهودا متنفر بودند و سعی کردند با اتکا بر قدرت خود از آن انتقام گیرند و انتقام گیرند»
اینجا در اصل از کلمه «یهودا» استفاده شده که به ساکنان آن شهر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای نابود کردن مردم یهودا»
این کلمه به مخاطب میگوید که به آن چه قرار است بگوید، توجه کند. ترجمه جایگزین: «ببین» یا «گوش بده» با «به آن چه میخواهم بگویم، توجه کن»
کلمه «دست» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دست نیرومند خود را بر ضد فلسطین میگردانم» یا «قدرت مهیب خود را بر ضد فلسطین میگردانم»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «نابود خواهم کرد» یا «آن را از میان بر میدارم»
کسانی که در شهر کریتیانِ فلسطین زندگی میکردند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و در سال یازدهم در غرّه ماه واقع شد كه كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان چونكه صور دربارۀ اورشلیم میگوید هَهْ، دروازه امّتها شكسته شد و حال به من منتقل گردیده است؛ و چون او خراب گردید من توانگر خواهم شد.3بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: هان ای صور من به ضدّ تو میباشم و امّتهای عظیم بر تو خواهم برانگیخت به نهجی كه دریا امواج خود را برمیانگیزاند.4و حصار صور را خراب كرده، بُرجهایش را منهدم خواهند ساخت و غبارش را از آن خواهم رُفت و آن را به صخرهای صاف تبدیل خواهم نمود.5و او محّل پهن كردن دامهادر میان دریا خواهد شد، زیرا خداوند یهوه میفرماید كه من این را گفتهام. و آن تاراج امّتها خواهد گردید.6و دخترانش كه در صحرا میباشند، به شمشیر كشته خواهند شد. پس ایشان خواهند دانست كه من یهوه هستم.»7زیرا خداوند یهوه چنین میفرماید: «اینك من نبوكدرصّر پادشاه بابل، پادشاه پادشاهان را از طرف شمال بر صور با اسبان و ارابهها و سواران و جمعیت و خلق عظیمی خواهم آورد.8و او دختران تو را در صحرا به شمشیر خواهد كشت. و بُرجها به ضدّ تو بنا خواهد نمود. و سنگرها در برابر تو خواهد ساخت و مَتَرْسها در برابر تو برپا خواهد داشت.9و منجنیقهای خود را بر حصارهایت آورده، برجهایت را با تبرهای خود منهدم خواهد ساخت.10و اسبانش آنقدر زیاد خواهد بود كه گَرد آنها تو را خواهد پوشانید. و چون به دروازههایت داخل شود چنانكه به شهر رخنهدار درمیآیند، حصارهایت از صدای سواران و ارابهها و كالسكهها متزلزل خواهد گردید.11و به سُمّ اسبان خود همه كوچههایت را پایمال كرده، اهل تو را به شمشیر خواهد كشت. و بناهای فخر تو به زمین خواهد افتاد.12و توانگری تو را تاراج نموده، تجارت تو را به یغما خواهند برد. و حصارهایت را خراب نموده، خانههای مرغوب تو را منهدم خواهند نمود. و سنگها و چوب و خاك تو را در آب خواهند ریخت.13و آواز نغمات تو را ساكت خواهم گردانید كه صدای عودهایت دیگر مسموع نشود.14و تو را به صخرهای صاف مبدّل خواهمگردانید تا محّل پهن كردن دامها بشوی و بار دیگر بنا نخواهی شد. زیرا خداوند یهوه میفرماید: من كه یهوه هستم این را گفتهام.»15خداوند یهوه به صور چنین میگوید: «آیا جزیرهها از صدای انهدام تو متزلزل نخواهد شد هنگامی كه مجروحان ناله كشند و در میان تو كشتار عظیمی بشود؟16و جمیع سروران دریا از كرسیهای خود فرود آیند. و رداهای خود را از خود بیرون كرده، رخوت قلاّبدوزی خویش را بكنند. و به ترسها ملبّس شده، بر زمین بنشینند و آناًفآناً لرزان گردیده، دربارۀ تو متحیر شوند.17پس برای تو مرثیه خوانده، تو را خواهند گفت: ای كه از دریا معمور بودی چگونه تباه گشتی! آن شهر نامداری كه در دریا زورآور میبود كه با ساكنان خود هیبت خویش را بر جمیع سكنه دریا مستولی میساخت.18الا´ن در روز انهدام تو جزیرهها میلرزند، و جزایری كه در دریا میباشد، از رحلت تو مدهوش میشوند.19زیرا خداوند یهوه چنین میگوید: چون تو را شهر مخروب مثل شهرهای غیر مسكون گردانم و لجّهها را بر تو برآورده، تو را به آبهای بسیار مستور سازم،20آنگاه تو را با آنانی كه به هاویه فرو میروند، نزد قوم قدیم فرود آورده، تو را در اسفلهای زمین در خرابههای ابدی با آنانی كه به هاویه فرو میروند ساكن خواهم گردانید تا دیگر مسكون نشوی و دیگر جلال تو را در زمین زندگان جای نخواهم داد.21و خداوند یهوه میگوید: تو را محلّ وحشت خواهم ساخت كه نابود خواهی شد و تو را خواهند طلبید امّا تا ابدالا´باد یافت نخواهی شد.»
این باب بیان نبوتی علیه صور را آغاز میکند. بابلیان صور را نابود خواهند کرد.
«در سال ۱۱.» این به معنای سال یازدهم از تبعید یهویاکین پادشاه است. ترجمه جایگزین: «در سال یازدهم از تبعید یهویاکین پادشاه»
«در روز یکم از ماه.» اینجا مشخص نیست که حزقیال به کدام یک از ماههای گاهشمار عبرانی[یهودی] اشاره دارد.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
اینجا اسامی شهرهای «صور» و «اورشلیم» به کسانی که در آن شهرها زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم صور بر ضد مردم اورشلیم گفتند»
کسی که چیزی را پیدا میکند چنین صدایی را از خود در میآورد. ترجمه جایگزین: «بله! [یافتم]» یا «عالیه!»
اینجا به نحوی از این کلمات برای اشاره به اورشلیم استفاده شده که گویی دروازه شهری است که تاجران امتهای مجاور از آن عبور میکنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان دروازههای مردم را شکستند»
شناسه مستتر فاعلی به «دروازهها» اشاره دارد که بر لولای خود میگردند تا رو به صور باز شوند. این عبارت بدان معناست که صور حالا جای اورشلیم را گرفته و تاجران امتهای بسیار از آن عبور میکنند. ترجمه جایگزین: «دروازه بر من باز شد»
اینجا در اصل از عبارت «پُر شدم» استفاده شده که به کامیابی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کامیاب خواهم شد»
«اورشلیم نابود شده است»
«ببین!» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
کلمه «امتها» در واقع به سپاهیان آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان بسیاری را از امتهای فراوان جمع خواهم کرد، سپاهیانی که مثل موجهای خروشان دریا بر شما ضربه وارد میکنند»
خداوند[یهوه] در این قسمت در مورد نابودی کامل صور سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که سپاهیان شهر کاملاً نابود شوند و چیزی برای شما باقی نگذارند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اینجا به نحوی از شهر صور سخن گفته شده که گویی یک زن است. ترجمه جایگزین: «صور خواهد شد» یا «آن شهر خواهد شد»
بخشی ازشهر صور جزیره بود. این جمله کنایهای نتیجه نابود شدن شهر صور است. ترجمه جایگزین: «جزیرهای خالی که برای خشک کردن تورها از آن استفاده میکنند» یا «جزیرهای خالی از سکنه که مردم بر آن تورهای ماهیگیر خود را خشک میکنند»
«تاراج» به معنای آن است که میدزدند یا به زور میگیرند. تاراج شدن شهر صور به ثروتی که آنها نزد امتهای دیگر میبرند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان امتها چیزهای ارزشمند صور را خواهند برد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپاهیان دشمنان با شمشیر دخترانش را در صحرا خواهند کشت»
معانی محتمل: ۱) «دخترانش» زنان جوان صور بودند که در صحرا کار میکردند یا ۲) «دخترانش» کنایه از شهرها و روستاهای نزدیک در سرزمین اصلی شهر صور هستند. ترجمه جایگزین: «جماعت دخترانش در زمین اصلی صور»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
عبارت «پادشاه پادشاهان» نام و بدان معناست که او بزرگترین پادشاه است و از پادشاهان دیگر اطاعت میکند. ترجمه جایگزین: «نبوکدنصر پادشاه بابل، بزرگترین پادشاهان»
این قسمت به تعداد فراوان سپاه نبوکدنصر اشاره دارد.
شناسه مستتر فاعلی به نبوکدنصر اشاره دارد و کنایه از سپاهیان اوست. ترجمه جایگزین: «سپاه او خواهد کشت»
معانی محتمل: ۱) «دخترانش» زنان جوان صور بودند که در صحرا کار میکردند یا ۲) «دخترانش» کنایه از شهرها و روستاهای نزدیک در سرزمین اصلی شهر صور هستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۶: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «جماعت دختران که در زمینهای اصلی صور هستند»
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص مفرد به نبوکدنصر، پادشاه بابل اشاره دارد و مقصود از آن سربازان سپاه او هستند که این اعمال را انجام میدهند. پسوند ملکی در حصارهایت به شهر صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اینجا اگرچه به نحوی از منجینقها[دژکوبها] و تبرها[ابزارها] سخن گفته شده که گویی بر ضد دیوارهای شهر صور عمل میکنند، در حالی که این سربازان نبوکدنصر هستند که آنها را بلند میکنند و بر دیوارها و برجها میکوبند.
«دژکوبها» درختان یا میلههای بزرگی هستند که چندین مرد از سپاه آنها را بر میدارند و بر دیوار یا دروازهای میکوبند تا دیوار را بشکنند و وارد شهر شوند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
سلاح یا ابزاری که از آهن ساخته شده و برای نابود کردن برجها از آن استفاده میشود.
خداوند[یهوه] از تشبیهی استفاده میکند تا نحوه ورود سپاه نبوکدنصر به شهر صور را توصیف کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از شکستن دیوارش»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص جمع به سربازان سپاه نبوکدنصر اشاره دارد. شناسه مستتر فاعلی به شهر صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید.
عبارات «تاراج نموده» و «به یغما خواهند برد» یک معنا دارند و برای تاکید تکرار شدهاند.
گران و راحت
این قسمت به معنای چیزی است که از دیوار و خانه فرو ریخته باقی مانده است.
«در دریا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر کسی صدای چنگ تو را نخواهد شنید»
این استعاره نتیجهای را که خداوند[یهوه] بعد از نابودی کامل صور میگیرد، توصیف میکند. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۲۶: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
این استعاره نتیجهای که خداوند[یهوه] بعد از نابودی صور میگیرد را توصیف میکند. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۲۶: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را تبدیل به جایی برای تورها خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
پاسخی که برای این سوال انتظار میرود مثبت است و بر نتیجه نابودی صور تاکید میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن جزیره...خواهد لرزید...در میان تو کشتار عظیمی رخ خواهد داد.»
کلمه «جزیرهها» به ساکنان آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آیا مردم جزیرهها از ترس نخواهند لرزید»
«سروران ساحل»
این استعاره به سرورانی اشاره دارد که به حدی به خود میلرزند که گویی ترس و لرز لباس آنها است.
«نمیتوانند حرفی بزنند، چون اتفاقی که برای تو افتاده بسیار بد است»
شناسه مستتر فاعلی به «سروران دریا» که در آیه قبلی آمده اشاره دارد و کلمه «تو» به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید.
«میسرایند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چگونه دشمنانت تو را نابود کردند ــ تو که دریانوردان ساکنت هستند»
اسم معنای «هیبت» را میتوان در قالب صفت «وحشت کرده» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث وحشت همه اطرافیان آنها میشوم»
این دو سطر معنایی مشابه دارند و بر پاسخ کسانی تاکید میکند که خرابههای صور آنها را احاطه کرده است.
کلمه «جزیرهها» به ساکنان آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم ساحل ترسیدند»
«جزایری در دریا» به ساکنان آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم جزایر وحشت زدهاند»
اینجا به نحوی از نابودی صور سخن گفته شده که گویی شخصی میمیرد. ترجمه جایگزین: «ترک کرد» یا «دیگر وجود نداری» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
کلمه «تو» به شهر صور اشاره دارد. کلمه «تو» در زبان اصلی مفرد و مونث است.
اینجا شهر صور با شهرهایی مقایسه شده که دیگر کسی در آنها زندگی نمیکند.
کلمه «لجه» به آبهای عمیق دریا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آبهای عمیق»
آنچه خداوند[یهوه] با صور انجام میدهد با قبر و شهرهای تخریب شده مقایسه شده است.
اینجا در اصل از کلمه «قبر» استفاده شده است. قبر را ورودی دنیای مردگان میدانستند، پس کلمه «گودال» به آن دنیا نیز اشاره دارد.
این قسمت به احیا شدن شهر که قبلاً وجود داشته اشاره دارد.
اسم معنای «وحشت» را میتوان به صفت «وحشتناک» یا فعل «نابود کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پایانی وحشتناک بر تو خواهم آورد» یا «تو را نابود خواهم کرد»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«امّا تو ای پسر انسان برای صُور مرثیه بخوان!3و به صُور بگو: ای كه نزد مدخل دریا ساكنی و برای جزیرههای بسیار تاجر طوایف میباشی! خداوند یهوه چنین میگوید: ای صُور تو گفتهای كه من كمال زیبایی هستم.4حدود تو در وسط دریا است و بنّایانت زیبایی تو را كامل ساختهاند.5همه تختههایت را از صنوبر سَنیر ساختند و سرو آزاد لبنان را گرفتند تا دَكَلْها برای تو بسازند.6پاروهایت را از بلوطهای باشان ساختند و نشیمنهایت را از شمشاد جزایر كِتیم كه به عاج منبّت شده بود ترتیب دادند.7كتان مطرّز مصری بادبان تو بود تا برای تو عَلَمی بشود. و شِراع تو از آسمانجونی و ارغوان از جزایر اَلیشَه بود.8اهل سیدون و اَرْواد پاروزن تو بودند و حكمای تو ای صور كه در تو بودند ناخدایان تو بودند.9مشایخ جُبَیل و حكمایش در تو بوده، قلاّفان تو بودند. تمامی كشتیهای دریا و ملاّحان آنها در تو بودند تا برای تو تجارت نمایند.10فارس و لُود و فُوط در افواجت مردان جنگی تو بودند. سپرها و خودها بر تو آویزان كرده، ایشان تو را زینت دادند.11بنیارواد با سپاهیانت بر حصارهایت از هر طرف و جَمادیان بر برجهایت بودند. و سپرهای خود را بر حصارهایت از هر طرف آویزان كرده، ایشان زیبایی تو را كامل ساختند.12ترشیش به فراوانی هر قسم اموالْ سوداگران تو بودند. نقره و آهن و روی و سرب به عوض بضاعت تو میدادند.13یاوان و توبال و ماشِك سوداگران تو بودند.جانهای مردمان و آلات مس به عوض متاع تو میدادند.14اهل خاندان تُوجَرْمَۀ اسبان و سواران و قاطران به عوض بضاعت تو میدادند.15بنیدَدان سوداگران تو و جزایر بسیار بازارگانان دست تو بودند. شاخهای عاج و آبنوس را با تو معاوضت میكردند.16اَرام به فراوانی صنایع تو سوداگران تو بودند. بَهْرَمان و اَرْغَوان و پارچههای قلاّبدوزی و كتان نازك و مرجان و لعل به عوض بضاعت تو میدادند.17یهودا و زمین اسرائیل سوداگران تو بودند، گندم مِنیت و حلوا و عسل و روغن و بلسان به عوض متاع تو میدادند.18دمشق به فراوانی صنایع تو و كثرت هر قسم اموال با شراب حَلْبُون و پشم سفید با تو سودا میكردند.19وَدان و یاوان ریسمان به عوض بضاعت تو میدادند. آهن مصنوع و سلیخه و قصب الذرّیره از متاعهای تو بود.20ددان با زین پوشهای نفیس به جهت سواری سوداگران تو بودند.21عرب و همه سروران قیدار بازارگانانِ دست تو بودند. با برهها و قوچها و بزها با تو داد و ستد میكردند.22تجّار شَبا و رَعْمَه سوداگران تو بودند. بهترین همه ادویهجات و هرگونه سنگ گرانبها و طلا به عوض بضاعت تو میدادند.23حرّان و كَنَّه و عَدَن و تجّار شبا و آشور و كِلْمَد سوداگران تو بودند.24اینان با نفایس و رداهای آسمانجونی و قلاّبدوزی و صندوقهای پر از رختهای فاخر ساخته شده از چوب سرو آزاد و بسته شده با ریسمانها در بازارهای تو سوداگران تو بودند.25كشتیهای ترشیش قافلههای متاع تو بودند. پس در وسط دریا توانگر و بسیار معزّز گردیدی.26پاروزنانت تو را به آبهای عظیمبردند و باد شرقی تو را در میان دریا شكست.27اموال و بضاعت و متاع و ملاّحان و ناخدایان و قلاّفان و سوداگران و جمیع مردان جنگی كه در تو بودند، با تمامی جمعیتی كه در میان تو بودند در روز انهدام تو در وسط دریا افتادند.28«از آواز فریاد ناخدایانت ساحلها متزلزل گردید.29و جمیع پاروزنان و ملاّحان و همه ناخدایان دریا از كشتیهای خود فرود آمده، در زمین میایستند.30و برای تو آواز خود را بلند كرده، به تلخی ناله میكنند و خاك بر سر خود ریخته، در خاكستر میغلطند.31و برای تو موی خود را كنده، پلاس میپوشند و با مرارت جان و نوحه تلخ برای تو گریه میكنند.32و در نوحه خود برای تو مرثیه میخوانند. و بر تو نوحهگری نموده، میگویند: كیست مثل صور و كیست مثل آن شهری كه در میان دریا خاموش شده است؟33هنگامی كه بضاعت تو از دریا بیرون میآمد، قومهای بسیاری را سیر میگردانیدی و پادشاهان جهان را به فراوانی اموال و متاع خود توانگر میساختی.34امّا چون از دریا، در عمقهای آبها شكسته شدی، متاع و تمامی جمعیت تو در میانت تلف شد.35جمیع ساكنان جزایر به سبب تو متحیر گشته و پادشاهان ایشان به شدّت دهشتزده و پریشان حال گردیدهاند.36تجّار قومها بر تو صفیر میزنند و تو محّل دهشت گردیده، دیگر تا به ابد نخواهی بود.»
نبوتها بر ضد صور در این باب ادامه مییابند. صور با کشورهایی به دوری اسپانیا تجارت داشت و به این واسطه ثروتمند شد، ولی صور نابود خواهد شد.
صور با کشتیای مقایسه شده که با بهترین مصالح ساخته شده است. علیرغم استحکام و نیروی آن، خداوند[یهوه] آن را نابود خواهد کرد.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
اسم معنای «مرثیه» را میتوان به صورت فعل «مرثیه خواندن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مرثیه را شروع میکند»
کلمه «صور» به کسانی که در آن شهر زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم صور بگو»
«که بر دروازه دریا زندگی میکنی» یا «که بر ورودی دریا زندگی میکنی»
کلمه «صُور» به کسانی اشاره که در صُور زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم صور، گفتهاید»
اسم معنای «زیبایی» را میتوان به صفت زیبا ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بینقص زیبا هستم» یا «کاملاً زیبا هستم»
ضمیر «تو» و پسوندهای ملکی به صور اشاره دارند. اینجا شهر صور توصیف شده است و در آیات بعدی به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی کشتی زیبایی است.
خداوند[یهوه] پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
«مرزهای تو»
«میان دریا»
تکه چوبهای بلند و صاف؛ تختههای قطور
میلهای بلند و بزرگ بر کشتی که بادبانها را بر خود نگه میدارد.
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص جمله به سازندگان صور اشاره دارد. پسوند ملکی در «پاروهایت» و «نشیمنهایت» به صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
تکه چوبهایی بلند که انتهای آنها صاف و پهن است و برای حرکت دادن قایق به کار میروند.
بخشهایی از کشتی که مردم میتوانند بر آن راه بروند.
«آنها را پوشاندند»
مادهای سفید، زیبا و مستحکم که از دندانهای بلند حیوانات ساخته میشود.
تکه پارچهای بلند که هنگام وزیده شدن باد به آن کشتی را به حرکت در میآورند.
بادبانهای کشتی با بیرق یا پرچمهای صور مقایسه شدهاند.
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارند.
خداوند همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
این اسم جزیرهای کوچک در محدوده سواحل سوریه است.
«حکمای...صور»
ناخدا شخصی است که با گرداندن سکان کشتی، آن را هدایت میکند.
این نام شهری ساحلی در سوریه است. نسخ دیگر کتاب مقدس این شهر را بیبْلوس نامیدهاند.
«ترکهای تو را تعمیر کرد» یا «نشتیهای تو را تعمیر کرد»
ملاح یکی از تیمهای کارگری بر کشتی هستند.
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
اینها اسامی مکانهای مختلف هستند.
«کسانی که در جنگهای تو جنگیدهاند» یا «به عنوان مبارز به تو خدمت میکنند»
اسم معنای «زینت» را میتوان در قالب صفت «مزین[پر زرق و برق]» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چقدر مزین بودی» یا «چقدر شکوهمند بودی»
اینها اسامی مکان هستند.
اسم معنای «زیبایی» را میتوانید در قالب صفت «زیبا» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کار زیبا ساختن تو را پایان بخشیدند» یا « به شکلی بینقص تو را زیبا ساختند»
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
فلزاتی که در آن بازه زمانی به کار میرفتند.
«چیزهایی که برای فروش پیشکش کردی»
این نام منطقهای ساحلی است که به لونیا نیز معروف بود.
«کالاهای تو را داد و ستد کردند»
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
این نام یک مکان است.
اسب مذکر و بالغ
این نام یک مکان است.
اینجا در دست داشتن چیزی احتمالاً استعاره از حمل کردن آنها یا در تملک داشتن آنهاست. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را داشتی که به آنها فروخته بودی»
این کلمه به عاج یا دندان بلند حیوانی خاص اشاره دارد.
چوبی به رنگ قهوهای تیره که بافت آن متراکم یا سنگین است.
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
کلمه «اَرام» به کسانی که آنجا زندگی میکردند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اَرام معاملهگر بودند»
«تاجران»
نوعی سنگ گرانبها و ارزشمند است.
اینجا به رنگ پارچهای بنفش یا کتان اشاره شده است که مقصود از آن خود پارچه است. ترجمه جایگزین: «پارچه بنفش» یا «کتان بنفش»
دانههای زیبا و مستحکم که از جانوری دریایی گرفته میشوند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
لعل نوعی سنگ قرمز و قیمتی است.
«یهودا و زمین» اسرائيل به کسانی اشاره دارد که مردم آن مکانها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا و اسرائيل با تو داد و ستد میکردند»
این اسم یک مکان است.
معنای کلمهای که به «حلوا» ترجمه شده در زبان عبری مشخص نیست. نسخ دیگر احتمالاً آن را انواع دیگر غذا ترجمه کردهاند.
سقز یا کشمشی با بوی شیرین که از درخت گرفته میشود.
اینها اسامی مکان هستند.
«فراوانی ثروت» یا «ثروت عظیم»
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اینها اسم مکان هستند.
این کنایه از مردم دان و یاوان است. ترجمه جایگزین: «مردم دان و یاوان»
نوعی آهن که میتوان با چکش آن را شکل داد.
این نوعی ادویه است که از تنه درختی گرفته میشود. «دارچین» نام دیگر این ادویه است.
نوعی علف که به عنوان عطر و برای مصارف دارویی استفاده میشود.
این قسمت کنایه از مردم ددان است. ترجمه جایگزین: «مردم ددان بودند»
پوششی بر زین که آن را رو یا زیر زین میگذاشتند.
اینها اسم مکان هستند.
این کنایه از مردم عربستان است. ترجمه جایگزین: «مردم عربستان» یا «عربستانیها»
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اینها اسامی مکان هستند.
«سنگهای قیمتی»
این قسمت به کسانی اشاره دارد که در این مکانها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم حران، کَنَه و عَدَن تاجران همراهت بودند، به علاوه مردم شبا، آشور و کِلمَد»
اینها اسامی مکان هستند.
ضمایر «تو» و ضمیر ملکی مستتر در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
«با تو...تجارت کردند»
«جامههای بنفش...با رنگهای فراوان»
«پارچههایی رنگارنگ و تزئین شده...با کیفیت بالا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کشتیهای ترشیش کالاهای تو را حمل کردند»
اینجا به نحوی از ثروت صور سخن گفته شده که گویی آن کشتی پر از بار است.
«در میانه دریاها.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد. اینجا شهر صور توصیف شده و در آیات بعدی مثل کشتی شکسته توصیف شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
«کسانی که برای تو پارو میزنند»
«آبهای فراوان»
«بادی قوی از شرق»
«دل دریا» یا «میان دریا.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
مردانی که کشتیرانی میکنند
«دل دریا» یا «اعماق دریا.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «انهدام» را میتوان به صورت فعل «نابود کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که نابود شدهای»
پسوند ملکی در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان مانند کشتی شکسته توصیف شده است.
اینجا در اصل از عبارت «شهرهای کنار دریا» استفاده شده که در اصل به مردمی که آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم شهرهای کنار دریا خواهند لرزید»
«تمام کسانی که پارو میزنند»
«با ناراحتی فریاد میزنند»
این جملات به غمگین بودن و ماتم گرفتن اشاره دارند.
شناسه مستتر فاعلی در این آیه به کسانی اشاره دارد که در آیه ۲۸ و ۲۹ آمدهاند. کلمات «تو» و «برای تو» به صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان مانند کشتی شکسته توصیف شده است.
این جملات به غم و ماتم اشاره دارند.
بدون موی سر
اسم معنای «مرثیه» را میتوان به صورت فعل «مرثیه خواندن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «فریاد خواهند زد و مرثیه میخوانند»
«سرود مراسم تدفین میخوانند»
پاسخی که برای این سوال انتظار میرود منفی است و تاکید میکند که صور سعی به متفاوت بودن از شهرهای دیگر دارد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شهر دیگری مثل صور نیست، شهری که میان دریا به سکوت وا داشته شده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که دشمنش اکنون ساکت کرده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم کالاهای تو را به ساحل آوردند»
«به خشکی میآمد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«پادشاهان زمین را غنی گردانیدی»
ضمایر تو و شمیر ملکی در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که دریاها، آبهای عمیق تو را در هم کوبیدند»
این کلمه به تکه تکه شدن اشاره دارد.
گروهی از کارگران
«ترسیده و از آن چه برای تو اتفاق افتاده بود، متحیر شده بودند»
اسم معنای «دهشت» را میتوان به قید «ترسان» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهانشان ترسان و لرزان بودند»
«از ترس میلرزید»
اینجا در اصل از کلمه «روی» استفاده شده که به خود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به نظر میلرزیدند»
این صدایی مثل سوت است که شخص از میان دندانهای خود ایجاد میکند. این صدا ممکن است از روی ناراحتی، غم یا تعجب باشد.
اسم معنای «دهشت» را میتوان به صفت «مخوف» ترجمه کرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مهیب[خوفناک] شدی»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان به رئیس صور بگو:خداوند یهوه چنین میفرماید: چونكه دلت مغرور شده است و میگویی كه من خدا هستم و بر كرسی خدایان در وسط دریا نشستهام، و هر چند انسان هستی و نه خدا، لیكن دل خود را مانند دل خدایان ساختهای.3اینك تو از دانیال حكیمتر هستی و هیچ سرّی از تو مخفی نیست؟4و به حكمت و فطانت خویش توانگری برای خود اندوخته و طلا و نقره در خزاین خود جمع نمودهای.5به فراوانی حكمت و تجارت خویش دولت خود را افزودهای پس به سبب توانگریات دلت مغرور گردیده است.»6بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: «چونكه تو دل خود را مثل دل خدایان گردانیدهای،7پس اینك من غریبان و ستم كیشان امّتها را بر تو خواهم آورد كه شمشیرهای خود را به ضدّ زیبایی حكمت تو كشیده، جمال تو را ملوّث سازند.8و تو را به هاویه فرود آورند. پس به مرگ آنانی كه در میان دریا كشته شوند خواهی مرد.9آیا به حضور قاتلان خود خواهی گفت كه من خدا هستم؟ نی بلكه در دست قاتلانت انسان خواهی بود و نه خدا.10از دست غریبان به مرگ نامختونان كشته خواهی شد، زیرا خداوند یهوه میفرماید كه من این را گفتهام.»11و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:12«ای پسر انسان، برای پادشاه صور مرثیه بخوان و وی را بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: تو خاتم كمال و مملّو حكمت و كامل جمال هستی.13در عدن در باغ خدا بودی و هر گونه سنگ گرانبها از عقیقِ احمر و یاقوتِ اصفر و عقیقِ سفید و زبرجد و جَزْع و یشْب و یاقوت كبود وبَهرَمان و زمرّد پوشش تو بود. و صنعت دفّها و نایهایت در تو از طلا بود كه در روز خلقت تو آنها مهیا شده بود.14تو كروبی مسح شده سایه گستر بودی. و تو را نصب نمودم تا بر كوه مقدّس خدا بوده باشی. و در میان سنگهای آتشین میخرامیدی.15از روزی كه آفریده شدی تا وقتی كه بیانصافی در تو یافت شد به رفتار خود كامل بودی.16امّا از كثرت سوداگریات بطن تو را از ظلم پر ساختند. پس خطا ورزیدی و من تو را از كوه خدا بیرون انداختم. و تو را ای كروبی سایهگستر، از میان سنگهای آتشین تلف نمودم.17دل تو از زیباییات مغرور گردید و به سبب جمالت حكمت خود را فاسد گردانیدی. لهذا تو را بر زمین میاندازم و تو را پیش روی پادشاهان میگذارم تا بر تو بنگرند.18به كثرت گناهت و بیانصافی تجارتت، مَقْدَسهای خویش را بیعصمت ساختی. پس آتشی از میانت بیرون میآورم كه تو را بسوزاند و تو را به نظر جمیع بینندگانت بر روی زمین خاكستر خواهم ساخت.19و همه آشنایانت از میان قومها بر تو متحیر خواهند شد. و تو محلّ دهشت شده، دیگر تا به ابد نخواهی بود.»20و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:21«ای پسر انسان نظر خود را بر صیدون بدار و به ضدّش نبوّت نما.22و بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك ای صیدون من به ضدّ تو هستم و خویشتن را در میان تو تمجید خواهم نمود. و حینی كه بر او داوری كرده و خویشتن را در ویتقدیس نموده باشم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.23و وبا در او و خون در كوچههایش خواهم فرستاد. و مجروحان به شمشیری كه از هر طرف بر او میآید در میانش خواهند افتاد. پس خواهند دانست كه من یهوه هستم.24و بار دیگر برای خاندان اسرائیل از جمیع مجاوران ایشان كه ایشان را خوار میشمارند، خاری خلنده و شوك رنج آورنده نخواهد بود. پس خواهند دانست كه من خداوند یهوه میباشم.»25خداوند یهوه چنین میگوید: «هنگامی كه خاندان اسرائیل را از قومهایی كه در میان ایشان پراكنده شدهاند جمع نموده، خویشتن را از ایشان به نظر امّتها تقدیس كرده باشم، آنگاه در زمین خودشان كه به بنده خود یعقوب دادهام ساكن خواهند شد.26و در آن به امنیت ساكن شده، خانهها بنا خواهند نمود و تاكستانها غرس خواهند ساخت. و چون بر جمیع مجاوران ایشان كه ایشان را حقیر میشمارند داوری كرده باشم، آنگاه به امنیت ساكن شده، خواهند دانست كه من یهوه خدای ایشان میباشم.»
نبوتها بر ضد صور در این باب به پایان میرسند. صور به خاطر غرور و تجارت نامنصفانه خود نابود خواهد شد.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
کلمه «دل» به اراده و افکار حاکم صور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «متکبر هستی»
این کلمه به باور غلط نسبت به خود اشاره داد. شخص در چنین شرایطی خود را بیش از حد مهم میداند. [ متن انگلیسی ایراد دارد]
«من بر تخت پادشاهی خدایان...نشستهام.» اینجا به نحوی از نشستن بر تخت خدایان و متعال بودن مانند آنها سخن گفته شده که گویی او یکی از خدایان است.
«میان دریا.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «دل» به ذهن یا فکر کردن اشاره دارد. هر یک از این خدایان خود را از مردم بهتر میپندارد. ترجمه جایگزین: «فکر میکنی ذهن خدایی را صاحب هستی» یا «به خود اجازه دادی که خود را بهتر از دیگر مردم بپنداری»
حاکم صور در این قسمت حکیم بودن خود را با حکمت دانیال نبی مقایسه میکند.
شناسه مستتر فاعلی و پسوند ملکی دوم شخص مفرد در این آیات به حاکم صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اسامی معنای «حکمت» و «فطانت» را میتوان به صفت «حکیم» و «ماهر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به واسطه حکمت و مهارت خود ثروتمند شدهای» یا «با حکمت و داشتنن مهارت ، ثروتمند شدی»
«طلا و نقره...گرد آوردی»
مکانی امن که اشیا ارزشمند را در آن میگذارند.
اسامی معنای «حکمت» و «تجارت» را میتوان در قالب صفات «حکیم» و «ثروتمند» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با بسیار حکیم بودن و با تجارتت، بیشتر و بیشتر ثروتمند شدی، پس دل تو به خاطر ثروت فراوانت متکبر شد»
کلمه «دل» به اراده و افکار حاکم صور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «متکبری»
کلمه «تو» در این آیات به حاکم صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای حاکم صور، به حزقیال میگوید.
کلمه «دل» به ذهن یا فکر کردن اشاره دارد. هر یک از این خدایان خود را از مردم بهتر میپندارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۸ : ۲ چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «زیبایی» و «حکمت» را میتوان در قالب صفت «زیبایی» و قید «حکیمانه» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهای حکیمانهای که ساختهای»
اسم معنای «جمال» را میتوان به صفت «مزین» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مزین بودن خود را بیحرمت کردی» یا «شکوهمندی خود را بیعفت کردی»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای حاکم صور را به حزقیال میگوید. شناسه مستتر فاعلی به سپاهیان بیگانه اشاره دارد. کلمات «تو» و مشتقات آن در این آیات به پادشاه صور اشاره دارند.
اینجا در اصل از کلمه «گودال» استفاده شده که به قبر یا جهنم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به قبر»
«در وسط دریا»
جوابی که برای این سوال انتظار میرود منفی است و بر طعنهآمیز بودن مرگ کسی که انسانها مدعی خدا بودنش هستند، تاکید میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جلوی کسی که میکُشی نخواهی گفت که ‘من خدایی هستم‘»
اینجا در اصل از کلمه «روی» استفاده شده که به حضور شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در حضور» یا «مقابل»
بودن در دست کسی به تحت کنترل او بودن آن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تحت کنترلِ»
کلمه «دست» کنایه از اعمال سپاه بیگانه است. ترجمه جایگزین: «با سپاهی از بیگانگان»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این وسیله قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
اصطلاح «کلام خداوند نازل شد» برای معرفی پیغامی خاص از خدا به کار رفته است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۸: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] برای بار دوم پیغامی به من داد. او گفت» یا «خداوند[یهوه] برای بار دوم این پیغام را به من داد»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسان ها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
«سرودی بخوان» [در فارسی انجام شده]
اسامی معنای «خاتم» و «کمال» را میتوان به کلماتی چون «کاملاً» و «بینقص» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً بینقص بودی»
اسامی معنای «حکمت» و «جمال» را میتوان در قالب صفات «حکیم» و «زیبا» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً حکیم و به شکلی بینقص، زیبا»
«هر سنگ زیبایی را...بر خود گذاشتی»
اینها سنگهای ارزشمند با رنگهای مختلف هستند.
تکههای فلزی که سنگهای ارزشمند را نگه میدارند.[ این واژگان در فارسی نیامدهاند]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را در روزی که تو را خلق کردم آماده ساختم»
«آماده کرد»
کلمه «تو» در این آیات به پادشاه صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را به پادشاه صور میدهد.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«سنگهای آتش.» معانی محتمل: ۱) این کلمات استعاره از رنگارنگ و براق بودن سنگهایی هستند که در حزقیال ۲۸: ۱۳ ذکر شدهاند یا ۲) سنگهای آتشین دیگر بر «کوه مقدس خدا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از روزی که تو را خلق کردم تا وقتی که ناعدالتی[بیانصافی] را در تو یافتم»
ضمیر «تو» و پسوند ملکی مشتق از آن به پادشاه صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای پادشاه صور، به حزقیال میگوید.
«تجارت فراوانت»
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از پادشاه صور سخن میگوید که گویی او ظرفی است که از خشونت پر شده است. پادشاه جزگویی از خود او و قوم اوست. اسم معنای «ظلم» را میتوان به صف «خشن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو و قومت خشن شدید» یا «تو و مردمت کاملاً خشن بودید»
«کروبی نگهبان»
«سنگهای آتش» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۸: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید. معانی محتمل: ۱) این کلمات استعاره از رنگارنگ و براق بودن سنگهایی هستند که در حزقیال ۲۸: ۱۳ ذکر شدهاند یا ۲) سنگهای آتشین دیگر بر «کوه مقدس خدا»
کلمه «دل» به شخص اشاره دارد و بر افکار او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «متکبر...بودی»
این کلمه به باور غلط نسبت به خود اشاره داد. شخص در چنین شرایطی خود را بیش از حد مهم میداند.
اسامی معنای «زیبایی»، «حکمت» و «جمال» را میتوان به صفاتی چون «زیبا»، «حکیم» و «مزین» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دلت به خاطر زیبایی مغرور بود؛ و از آنجا که بسیار مجلل و باشکوه بودی، نابخرد گشتی»
«جلوی پادشاهان»
«تا به تو نگاه کنند»
شناسه مستتر فاعلی و پسوند ملکی در این آیات به پادشاه صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید.
«تو را خواهد بلعید.» اینجا به نحوی از آتش سخن گفته شده که گویی شخص را میخورد. ترجمه جایگزین: «تو را خواهد سوزاند»
این اصطلاح به معنای سوختن و خاکستر شدن است. ترجمه جایگزین: «تو را بسوزاند تا خاکستر شوی» یا «تو را کاملاً بسوزاند»
تکان خوردن یا لرزیدن از ترس
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۳۶ چطور ترجمه کردهاید.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
صیدون دور بود و حزقیال نمیتوانست آن را ببیند ولی خیره شدن به سوی آن نمادی از آسیب رساندن به مردم آن مکان است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «رو به صیدون کن و خیره شو» یا «رو به صیدون خیره شو تا مردم آنجا آسیب ببینند»
«نبوت اتفاقات بدی که رخ خواهند داد.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۴: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
«ببین!» یا «گوش بده» یا «به آن چه به تو میخواهم بگویم، توجه کن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جلال خود را در میان شما آشکار خواهم کرد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
اسم معنای «داوری» را میتوان به فعل «داوری کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که تو را داوری کردم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از تو استفاده خواهم کرد تا به تو نشان دهم که مقدس هستم»
مشتقات ضمیر «تو» به صیدون اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده است]
خداوند[یهوه] پیغام خود برای صیدون را به حزقیال میگوید.
کلمه «خون» به خون مردم صیدون اشاره دارد و به کسانی که دشمنان را میکشند، اشاره میکند.
کلمه «مجروحان[سلاخی شدگان]» به معنای مردم صیدون است که دشمنان آنها را کشتهاند. ترجمه جایگزین: «کشته شدگان خواهند مُرد»
کلمه «شمشیر» کنایه از حمله کردن سپاه دشمن است. ترجمه جایگزین: «وقتی سپاه دشمن حمله میکند»
خاری خلند و شوک به رنج و درد اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «مردم در هر کجا پیرامون خاندان اسرائيل که مثل خار آنها را زخمی میکنند و آنها را رنج میدهند و خوار میشمارند.»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بین کسانی که آنها را پراکنده کردهام»
«به طریقی که امتها آن را خواهند دید»
کلمه «یعقوب» به ذریت یعقوب اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «ذریت بنده من، یعقوب»
«در آن زمین»
اسم معنای «داوری» را میتوان به فعل «داوری کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی همه را داوری کنم»
1و در روز دوازدهم ماه دهم از سال دهم كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان نظر خود را به طرف فرعون پادشاه مصر بدار و به ضدّ او و تمامی مصر نبوّت نما.3و متكلّم شده، بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك ای فرعون پادشاه مصر من به ضدّ تو هستم. ای اژدهای بزرگ كه در میان نهرهایت خوابیدهای و میگویی نهر من از آن مناست و من آن را به جهت خود ساختهام!4لهذا قلاّبها در چانهات میگذارم و ماهیان نهرهایت را به فلسهایت خواهم چسپانید و تو را از میان نهرهایت بیرون خواهم كشید و تمامی ماهیان نهرهایت به فلسهای تو خواهند چسپید.5و تو را با تمامی ماهیان نهرهایت در بیابان پراكنده خواهم ساخت و به روی صحرا افتاده، بار دیگر تو را جمع نخواهند كرد و فراهم نخواهند آورد. و تو را خوراك حیوانات زمین و مرغان هوا خواهم ساخت.6و جمیع ساكنان مصر خواهند دانست كه من یهوه هستم چونكه ایشان برای خاندان اسرائیل عصای نئین بودند.7چون دست تو را گرفتند، خرد شدی. و كتفهای جمیع ایشان را چاك زدی. و چون بر تو تكیه نمودند، شكسته شدی. و كمرهای جمیع ایشان را لرزان گردانیدی.»8بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: «اینك من بر تو شمشیری آورده، انسان و بهایم را از تو منقطع خواهم ساخت.9و زمین مصر ویران و خراب خواهد شد. پس خواهند دانست كه من یهوه هستم، چونكه میگفت: نهر از آن من است و من آن را ساختهام.10بنابراین اینك من به ضدّ تو و به ضدّ نهرهایت هستم و زمین مصر را از مَجْدَلْ تا اَسْوان و تا حدود حَبَشستان بالكّل خراب و ویران خواهم ساخت.11كه پای انسان از آن عبور ننماید و پای حیوان از آن گذر نكند و مدّت چهل سال مسكون نشود.12و زمین مصر را در میان زمینهای ویرانْ ویران خواهم ساخت و شهرهایش در میان شهرهای مخروب مدّت چهل سال خراب خواهد ماند. و مصریان را درمیان امّتها پراكنده و در میان كشورها متفرّق خواهم ساخت.»13زیرا خداوند یهوه چنین میفرماید: «بعد از انقضای چهل سال مصریان را از قومهایی كه در میان آنها پراكنده شوند، جمع خواهم نمود.14و اسیران مصر را باز آورده، ایشان را به زمین فَتْرُوس یعنی به زمین مولد ایشان راجع خواهم گردانید و در آنجا مملكت پست خواهند بود.15و آن پستترین ممالك خواهد بود. و بار دیگر بر طوایف برتری نخواهد نمود. و من ایشان را قلیل خواهم ساخت تا برامّتها حكمرانی ننمایند.16و آن بار دیگر برای خاندان اسرائیل محّل اعتماد نخواهد بود تا بسوی ایشان متوجّه شده، گناه را به یاد آورند. پس خواهند دانست كه من خداوند یهوه هستم.»17و در روز اوّل ماه اوّل از سال بیست و هفتم كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:18«ای پسر انسان نَبوكَدْرَصَّرْ پادشاه بابل از لشكر خود به ضدّ صور خدمت عظیمی گرفت كه سرهای همه بیمو گردید و دوشهای همه پوست كنده شد. لیكن از صور به جهت خدمتی كه به ضدّ آن نموده بود، خودش و لشكرش هیچ مزد نیافتند.»19لهذا خداوند یهوه چنین میفرماید: «اینك من زمین مصر را به نَبوكَدْرَصَّرْ پادشاه بابل خواهم بخشید. و جمعیت آن را گرفتار كرده، غنیمتش را به یغما و اموالش را به تاراج خواهد برد تا اجرت لشكرش بشود.20و خداوند یهوه میگوید: زمین مصر را به جهت خدمتی كه كرده است، اجرت او خواهم داد چونكه این كار را برای من كردهاند.21و در آن روز شاخی برای خاندان اسرائیل خواهم رویانید. و دهان تو را در میان ایشان خواهم گشود، پس خواهند دانست كه من یهوههستم.»
این باب نبوتی بر ضد مصر و پادشاهش یعنی فرعون را آغاز میکند. بابلیان بر مصر غالب میآیند چون این سرزمین، بر وعده خود برای مصون نگه داشتن یهودا عمل نکرد.
and and )
شما میتوانید در ترجمه مشخص کنید که این به سال دهم از تبعید یهویاکین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در سال دهم از تبعید یهویاکین پادشاه»
«در روز دوازدهم از ماه دهم.» این ماه دهم از گاهشمار عبرانی[یهودی] است. روز دوازدهم برابر با اوایل ماه ژانویه در گاهشمار میلادی است.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این فرمانی است که به حزقیال میگوید باید به فرعون خیره شود. این عمل نمادی از مجازات او و مردمش است. فرعون دور بود و حزقیال نمیتوانست او را ببیند، ولی خیره شدن به سوی او نمادی از آسیب رساندن به او و مردمش است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزنی: «رو به فرعون کن و خیره شو» یا «رو به فرعون خیره شو تا او و مردمش آسیب بینند»
«اتفاقات وحشتناکی که برای او رخ خواهند داد را به او و همه بگو»
«موجودات بزرگی که در آب زندگی میکنند.» خداوند[یهوه] فرعون را اژدها[هیولا] صدا میزند، اژدهایی که در آب زندگی میکند. این اژدها احتمالاً کروکودیل است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای فرعون را به حزقیال میگوید. او به نحوی از فرعون سخن میگوید که گویی اژدهایی در آب است و به نحوی از مردم مصر سخن گفته که گویی ماهی هستند.
تکههای تیز و خم شده فلز یا چوب که با استفاده از آنها ماهی یا حیوانات دیگر آبزی را میگیرند.
تکه پوست ماهی، کروکودیل یا حیوانات دیگر که سخت است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اینجا به طور ضمنی گفته شده که آنها در بیابان میمیرند. ترجمه جایگزین: «کسی تو را جمع یا بلند نخواهد کرد» یا «کسی اجساد تو را جمع و دفن نخواهد کرد»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای فرعون را به حزقیال میدهد.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
شناسه مستتر فاعلی به ساکنان مصر اشاره دارد. عصای نئين غیر قابل اتکاست، چون به راحتی میشکند. خداوند[یهوه] مانند نی از آنها سخن میگوید، چون مردم اسرائیل در جنگ بر مصریان اتکا کردند، ولی از مصریان کمکی دریافت نکردند. ترجمه جایگزین: «آنها به حد عصایی از نی غیر قابل اتکا هستند»
گیاهی که نزدیک آب رشد میکند وشبیه علفی بلند است.
بخشی از گیاه که بلند و قطور است. مردم میتوانند به عنوان عصا از آنها استفاده کنند، ولی عصایی این چنین به قوت عصای چوبی نیست و ناگهان میشکند.
خدا به نحوی از اتکای اسرائیل بر مصر سخن میگوید که گویی شاخهای را پیدا کردهاند و میخواهند از آن به عنوان عصا استفاده کنند. ترجمه جایگزین: «وقتی بر شما اتکا کردند»
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص جمع به اسرائيلیان اشاره دارد و کلمه «تو» به فرعون یا به فرعون و مصر اشاره دارد.
اسرائیلیان چون مصریان به آنها کمکی نکردند نتوانستند از خود در برابر دشمنان بابلی دفاع کنند. خدا به نحوی از این که اسرائیلیان نمیتوانند از خود دفاع کند سخن گفته که گویی پای آنها لرزان است»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای فرعون را به حزقیال میدهد.
«ببینید!» یا «گوش دهید!» این کلمه بر آن چه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. این پیغام خدا به فرعون است. ترجمه جایگزین: «به آن چه میخواهم بگویم توجه کن»
کلمه «شمشیر» کنایه از جنگ است و «آوردن شمشیر بر تو» استعاره است و اشاره میکند که باعث آمدن و جنگیدن سپاه دشمن بر ضد مصر میشود. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد دشمنانت بر ضد تو بجنگند»
کلمه «تو» به ملت مصر اشاره دارد.
قطع کردن انسان و بهایم استعاره از نابود شدن انسانها و حیوانات است. خدا به واسطه سپاه دشمن چنین کاری را انجام خواهد داد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «تو» به فرعون اشاره دارد. خدا به نحوی با فرعون سخن میگوید که گویی اژدهایی[هیولایی] در دریاست.
«مصر را تحت استیلای نابودی و ویرانی قرار خواهم داد.» اینجا به نحوی از نابودی و ویرانی سخن گفته شده که گویی کسانی هستند که نسبت به مصر قدرت مییابند. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که مصر تبدیل به ویرانه شود»
شناسه مستتر فاعلی به فرعون اشاره دارد و مقصود از آن مصر است. او حاکم مصر بود. ترجمه جایگزین: «کشورت زمینی بایر خواهد شد»
این قسمت به کل مصر اشاره دارد. جای این مناطق را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «در سراسر مصر، از مَجْدل در شمال تا اسْوان در جنوب و مرزهایی کوش که در بخشهای جنوبیتر قرار دارد»
این نام مکانی در شمال مصر است.
این نام شهری در جنوب مصر است. نام این شهر در حال حاضر اَسْوان است.
حدود حَبَشستان جنوب اسْوان قرار داشت. برخی از نسخ این قسمت را سودان یا اتیوپی ترجمه کردند که کشورهای جنوبی مصر کنونی هستند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای فرعون را به حزقیال میدهد.
«پای انسان» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی از میان مصر عبور نخواهد کرد»
«پای حیوان» به حیوانات اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حیوان وحشی از آن عبور نخواهد کرد»
اسم معنای «ویران» را میتوان به صفت «ویران کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زمینهای مصر را ویران خواهم کرد» [در فارسی انجام شده]
کلمه «مصر» به مردم مصر اشاره دارد و «متفرق» ساختن آنها به حرکت آنها به مکانی دیگر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «باعث پراکنده شدن مصریان در میان امتها خواهم شد» یا «مردم مصر را مجبور به رفتن و زندگی بین امتها خواهم ساخت»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای حزقیال را به فرعون میگوید.
کلمه «مصر» کنایه از مردم مصر است و «جمع کردن» آنها استعاره از باز گرداندن آنها به مصر است. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد مردم مصر به مصر بازگردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بین کسانی که پراکنده شدهاند»
اینجا در اصل از عبارت «ثروت مصر» استفاده شده که به مردم مصر اشاره دارد. مردمی که به کشورهای دیگر برده شدهاند. ترجمه جایگزین: «مردم مصر را باز خواهم گردانید»
بخش جنوبی مصر بین دلتا و زمین کوش. این منطقه را مصر بالایی نیز میخواندند.
کلمه «پست» به بیاهمیت بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مملکتی بیاهمیت»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای فرعون را به حزقیال میگوید.
کلمه «پستترین» به کم اهمیت بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کم اهمیتترین حکومتها»
اینجا در اصل از عبارت «بلند شدن» استفاده شده که به مهم شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر میان امتهای دیگر مهم نخواهد شد»
«آنها را کوچک خواهم کرد.» «قلیل ساختن» به ضعیف یا بیاهمیت کردن مصر اشاره دارد.
اسم معنای «اعتماد» را میتوان به افعالی چون «اعتماد کردن» یا «اتکا کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خاندان اسرائيل دیگر بر مصریان اعتماد نخواهد کرد» یا «خاندان» اسرائيل دیگر بر مصریان اتکا نخواهد کرد»
کلمه «خاندان» به مردم اسرائيل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل» یا «ملت اسرائیل»
نحوه یادآور بودن مصر را میتوان در ترجمه مشخص کرد. اسامی معنای «یادآور» و «گناه» را میتوان در قالب افعال «به خاطر آوردن» و «گناه کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی اسرائیل ببیند که با مصر چه میکنم، چگونگی گناه خود را به خاطر خواهد آورد»
«متوجه شدن...به سوی ایشان» کنایه از کمک خواستن است. ترجمه جایگزین: «هر وقت از مصر خواستند که به آنها کمک کنی»
این عبارت برای نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را در نظر داشته باشید.
این بعد از یهویاکین پادشاه و به تبعید برده شدن مردم بابل بود. ترجمه جایگزین: «در سال بیست و هفتم از تبعید یهویاکین پادشاه»
«در روز اول از ماه اول.» این ماه اول از تقویم عبرانی[یهودی] است. روز اول از این ماه تقریباً برابر با اوایل ماه آوریل از تقویم میلادی است.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
نحوه خدمت آنها را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «تا در حمله به صور سخت کار کند»
این قسمت به سرها و دوشهای سربازان بابلی اشاره دارد.
کلاهخود یا اشیا سنگینی که بر سر حمل میکردند آن قدر بر سر آنها مالیده شد که موی سر آنها از بین رفت.
زره یا چیزهای سنگینی که بر شانه حمل کردند بر اثر ساییده شدن پوست شانههای آنها شد. ترجمه جایگزین: «پوست هر شانهای کنده شد» یا «هر شانهای ساییده شد»
کلمه «مزد» به اشیا ارزشمندی اشاره دارد که سپاه نبوکدنصر از صور به عنوان غنیمت جنگی میدزدد. خدا به نحوی از این اشیا سخن گفته که گویی حقوقی هستند که خدا در ازای کار به آنها میدهد. ترجمه جایگزین: «او و سپاهش هیچ چیز ارزشمندی به عنوان غنیمت از صور برای خود برنداشتند»
«ببین!» یا «گوش بده!» این کلمه بر آنچه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «به آن چه میخواهم به تو بگویم توجه کن»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که باعث میشود سپاه بابل بر مصر غالب آید سخن میگوید که گویی زمین مصر را به نبوکدنصر میدهد. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم سپاه نبوکدنصر، پادشاه بابل، مصر را شکست دهد»
خدا به نحوی از چیزهایی که سپاه نبوکدنصر میبرند سخن میگوید که گویی چیزهایی هستند که خدا برای کار به آنها میدهد. ترجمه جایگزین: «سپاهش آنها را مثل حقوق دریافت خواهند کرد»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
شاخ حیوان به قدرت حیوان اشاره دارد پس شاخ کنایه از قدرت است. خدا به نحوی از اینکه باعث قوت یافتن اسرائيل میشود سخن میگوید که گویی اسرائيل حیوانی است و او باعث رشد شاخ آن حیوان میشود. ترجمه جایگزین: «باعث قوت مردم اسرائيل خواهم شد»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به مردم اسرائيل، ذریت یعقوب، که خداوند آنها را اسرائيل نامیده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل» یا «ملت اسرائيل»
«با آنها سخن میگویم»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان نبوّت كرده، بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: ولوله كنید و بگویید وای برآن روز!3زیرا كه آن روز نزدیك است و روز خداوند نزدیك است! روز ابرها و زمان امّتها خواهد بود!4و شمشیری بر مصر فرود میآید. و چون كشتگان در مصر بیفتند، آنگاه درد شدیدی بر حبش مستولی خواهد شد. و جمعیتِ آن را گرفتار خواهند كرد و اساسهایش منهدم خواهد گردید.5و حَبَش و فُوط ولُود و تمامی قومهای مختلف و كُوب و اهل زمین عهد همراه ایشان به شمشیر خواهند افتاد.»6و خداوند چنین میفرماید: «معاونان مصر خواهند افتاد و فخر قوّت آن فرود خواهد آمد. و از مَجْدَلْ تا اَسْوان در میان آن به شمشیر خواهند افتاد. قول خداوند یهوه این است.7و در میان زمینهای ویرانْ ویران خواهند شد و شهرهایش در میان شهرهای مخروب خواهد بود.8و چون آتشی در مصر افروخته باشم و جمیع انصارش شكسته شوند، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.9در آن روز قاصدان از حضور من به كشتیها بیرون رفته، حبشیان مطمئن را خواهند ترسانید. و بر ایشان درد شدیدی مثل روز مصر مستولی خواهد شد، زیرا اینك آن میآید.»10و خداوند یهوه چنین میگوید: «من جمعیت مصر را به دست نَبُوكَدْرَصَّر پادشاه بابل تباه خواهم ساخت.11او با قوم خود و ستمكیشان امّتها آورده خواهند شد تا آن زمین را ویران سازند. و شمشیرهای خود را بر مصر كشیده، زمین را ازكشتگان پر خواهند ساخت.12و نهرها را خشك گردانیده، زمین را به دست اشرار خواهم فروخت. و زمین را با هرچه در آن است، به دست غریبان ویران خواهم ساخت. من كه یهوه هستم گفتهام.»13و خداوند یهوه چنین میفرماید: «بتها را نابود ساخته، اصنام را از نُوف تلف خواهم نمود. و بار دیگر رئیسی از زمین مصر نخواهد برخاست. و خوف بر زمین مصر مستولی خواهم ساخت.14و فَتْروس را خراب نموده، آتشی در صُوْعَنْ خواهم افروخت. و بر نُوْ داوری خواهم نمود.15و غضب خود را برسِینْ كه ملاذ مصر است ریخته، جمعیت نُوْ را منقطع خواهم ساخت.16و چون آتشی در مصر افروخته باشم، سِین به درد سخت مبتلا و نُوْمفتوح خواهد شد. و خصمان در وقت روز بر نُوف خواهند آمد.17جوانان آوَن و فِیبَسَتْ به شمشیر خواهند افتاد و اهل آنها به اسیری خواهند رفت.18و روز درتَحْفَنحِیس تاریك خواهد شد حینی كه یوغهای مصر را در آنجا شكسته باشم و فخر قوّتش در آن تلف شده باشد. و ابرها آن را خواهد پوشانید و دخترانش به اسیری خواهند رفت.19پس چون بر مصر داوری كرده باشم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.»20و در روز هفتم ماه اوّل از سال یازدهم، كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:21«ای پسر انسان بازوی فرعون پادشاه مصر را خواهم شكست. و اینك شكسته بندی نخواهد شد و بر آن مرهم نخواهند گذارد و كرباس نخواهند بست تا قادر بر گرفتن شمشیر بشود.22بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: هان من به ضدّ فرعون پادشاه مصر هستم و هر دو بازوی او هم درست و هم شكسته را خرد خواهم كرد و شمشیر را از دستش خواهمانداخت.23و مصریان را در میان امّتها پراكنده و در میان كشورها متفرّق خواهم ساخت.24و بازوهای پادشاه بابل را تقویت نموده، شمشیر خود را به دست او خواهم داد. و بازوهای فرعون را خواهم شكست كه به حضور وی به ناله كشتگان ناله خواهد كرد.25پس بازوهای پادشاه بابل را تقویت خواهم نمود. و بازوهای فرعون خواهد افتاد و چون شمشیر خود را به دست پادشاه بابل داده باشم و او آن را بر زمین مصر دراز كرده باشد، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.26و چون مصریان را در میان امّتها پراكنده و ایشان را در كشورها متفرّق ساخته باشم، ایشان خواهند دانست كه من یهوه هستم.»
نبوت بر ضد مصر و پادشاهش در این باب ادامه مییابد. بابل همه شهرهای مصر را نابود خواهد کرد و متحدانشان نمیتوانند به آنها کمک کنند.
حزقیال پیغامی که خداوند[یهوه] به او گفته را بیان میکند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
«با غم فریاد بزنید»
این اعلام ترسی که مردم از آن روز داشتند را ابراز میکند، در آن روز اتفاق وحشتناکی رخ خواهد داد. ترجمه جایگزین: «در آن روز» یا «چه روز وحشتناکی در راه است»
«آن روز به زودی میرسد» یا «به زودی آن روز خواهد رسید»
اینجا به طور ضمنی گفته شده که در آن روز خداوند[یهوه] قوم را مجازات خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «به زودی روزی خواهد رسید که شما را مجازات خواهم کرد»
ابرهای طوفانی به خطر و ترس اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «مثل روزی با ابرهای تیره خواهد بود» یا «به ترسناکی روزی مثل ابرهای تیره خواهد بود»
اسم معنای «محشر[داوری] » را میتوان به عبارت «اتفاقات وحشتناکی که رخ خواهند داد» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که اتفاقات بدی برای امتها رخ خواهد داد»
این قسمت سخن خداوند[یهوه] در مورد مصر است.
کلمه «شمشیر» به جنگ یا سپاهی اشاره دارد که به آنها حمله میکند. ترجمه جایگزین: «علیه مصر خواهد بود» یا «سپاه دشمن به مصر حمله خواهد کرد»
اسم معنای «درد شدید» را میتوان طبق احساس مردم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم کوش[حبش] غمگین خواهند بود» یا «مردم کوش[حبش] زجر خواهند دید»
«وقتی مهاجمان ثروت مصر را گرفتند» [در فارسی نیامده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مهاجمان اساس بناهای مصر را نابود میکنند»
این اسامی به کسانی که در آن کشورها زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم کوش، فُوط و لُود و تمام عربستان و لیبی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کُوب[لیبی] کشوری در غرب مصر است.
این کلمه احتمالاً به قلمرو لیدیه که ترکیه کنونی است، اشاره دارد.
این شمشیر به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه در نبرد خواهند مُرد» یا «همه در جنگ خواهند مُرد»
کلمه «تمامی» یک تعمیم و به معنای مرگ بسیاری است.
«خداوند چنین میگوید.» این جمله آن چه را خداوند خواهد گفت، معرفی میکند.
«به این واسطه مردم» یا «به این طریق امتها»
«که به مصر کمک میکنند»
«خواهند مُرد» یا «نابود خواهند شد»
مصر به شکلی توصیف شده که دیگر قدرتی ندارد تا به آن ببالد. دلیل این که دیگر مغرور نخواهند بود این است که دیگر قدرتی ندارند. ترجمه جایگزین: «مصر دیگر به خاطر قوی بودن خود مغرور نخواهد بود» یا «مصر دیگر قوتی که به آن مفتخر بود را نخواهد داشت»
حزقیال نام شهرهایی که بر مرز مصر بودند را میبرد تا به این وسیله به همه مصر اشاره کند. ترجمه جایگزین: «در همه مصر» یا «از مرز شمالی مصر تا مرز جنوبی آن»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
«سربازان متحدین مصر از این که تنها خرابهها آنها را احاطه کردهاند، ترسان خواهند شد»
«میان» یا «احاطه شده»
«میان» شهرهای مخروب بودن به ویران شدن مثل شهرهای ممالک دیگر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شهرهای آنها مثل شهرهای ممالک دیگر نابود خواهند شد»
اینها کلام خداوند[یهوه] در مورد مصر هستند.
معانی محتمل: ۱) «سپس مردم» یا ۲) «سپس مصریان»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
«آتش زدن» به فرستادن سپاهی برای حمله به مصر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی سپاهی بفرستم تا مصر را به آتش کشند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه متحدین مصر را نابود میکنم» یا «وقتی سپاهیان، همه یاری رسانندگان به مصر را نابود میکند»
قاصدان اخبار نابودی مصر را به کوش میآورند، کسانی که از این اخبار وحشت زده میشوند.
«تا کوش را بترسانید، کوشی که احساس مصونیت از خطر میکند»
اسامی معنای «درد شدید» و «روز [محشر]» را میتوان به کلمات «رنج دیدن» و «مجازات شدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم کوش هنگام مجازات مصر زجر خواهند دید»
کلمه «اینک» بر آن چه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. این قسمت را میتوان به «واقعاً[قطعاً][حقیقتاً]» نیز ترجمه کرد.
شناسه مستتر فاعلی به «درد فراوان» یا «غم بسیار» اشاره دارد که کوش هنگام مجازات شدن در مصر حس میکند.
شناسه مستتر فاعلی به آن چه که در ادامه گفته میشود، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
«کاری خواهم کرد که مصر دیگر جمعیت فراوانی نخواهد داشت»
کلمه «دست» به قدرت نظامی نبوکدنصر اشاره دارد. نبوکدنصر است که چنین مجازاتی را بر سر آنها خواهد آورد. [اشتباه در متن فارسی]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نبوکدنصر و سپاهش را خواهم آورد...تا زمین را نابود کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد که او و سپاهش...برای نابودی زمین مصر بروند»
خداوند[یهوه] نبوکدنصر را «ستمکیشان امتها» صدا میزند چون همه امتها از سپاه او میترسیدند. ترجمه جایگزین: «او و سپاه همراه او که امتهای بسیاری را ترسانده بودند»
«شمشیر...کشیدن» به جنگیدن با شمشیر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شمشیرهای خود را استفاده خواهند کرد و بر ضد مصر خواهند جنگید»
این مبالغه نشان میدهد که بابلیان، مصریان فراوانی را خواهند کشت. آن قدر کشتهشدگان مصری زیاد خواهد بود که اجساد آنها همه زمین مصر را خواهند پوشاند. ترجمه جایگزین: «آن قدر خواهند کشت، که به نظر همه جا هستند»
اینها سخن خداوند[یهوه] در مورد مصر هستند.
«نهرها مصر را خشک خواهم کرد»
خداوند[یهوه] کنترل مصر را به بابلیان میسپارد، درست مثل کسی که چیزی را به کسی میفروشد و به این واسطه کنترل آن را به آن شخص میسپارد.
«پری که در زمین است» [در فارسی انجام شده]
شناسه مستتر فاعلی به آن چه که در ادامه گفته میشود، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۵ چطور کردهاید.
«بتهای بیارزش را نابود خواهم کرد»
نُوف شهری بسیار مهم در مصر بود. این شهر قاهره کنونی است.
«حاکمی مهم از زمین مصر»
«خوف بر زمین مستولی کردن» به ترساندن مردم آن زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم مصر را خواهم ترساند»
این منطقهای در مصر جنوبی است.
«صُوعَنْ را با آتش خواهم سوزاند»
صُوعَن شهر مهمی دیگر در مصر است.
عبارت «داوری خواهم کرد» به مجازات اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اهل نُو[تِبِس] را مجازات خواهم کرد»
این پایتخت مصر جنوبی است.
این سخنان خداوند[یهوه] در مورد مصر است.
«ریختن غضب» به مجازات کردن مردم به خاطر خشم فراوان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خشم فراوان بر ضد برسِینْ[پِلوسیوم] عمل خواهم کرد» یا «چون بسیار خشمگینم، برسِینْ[پِلوسیوم] را به شدت مجازات خواهم کرد»
برسِینْ [پِلوسیوم] نام قلعهای[دژی] در شمال مصر است.
«منقطع ساختن» به کشتن مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تعدا بسیاری را در تِبِس خواهم کشت»
این پایتخت مصر جنوبی است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
افروختن آتش اصطلاح به معنای «آغاز آتش» است. ترجمه جایگزین: «آتشی را در مصر شروع خواهم کرد»
«سِین» کنایه از کسانی است که آنجا زندگی میکنند و «به درد سخت» را میتوان به فعل «رنج دیدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم سِین به شدت عذاب خواهند دید» یا «مردم سِین به شدت احساس درد خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان دیوارها و بناهای نُو[تِبِس] را خواهند شکست» یا «دشمنان نُو[تِبِس] را نابود خواهند کرد»
«آمدن بر» به دیدن یا رسیدن دشمنان اشاره دارد. نام شهر کنایه از کسانی است که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم نُوف هر روز دشمنانی خواهند داشت» یا «دشمنان بر ضد مردم نُوف خواهند جنگید»
نُوف شهر بسیار مهمی در مصر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۰: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این کلام[سخن] خداوند[یهوه] در مورد مصر است.
شهرهایی در شمال مصر هستند.
کلمه «شمشیر» به نبرد یا جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در نبرد خواهند مرد» یا «در جنگ خواهند مرد»
کلمه «آنها» به «شهرها» اشاره دارد و مقصود از آن ساکنان آن شهرهاست. اسم معنای «اسیری» را میتوان به اسمی ملموستر مثل «اسیر» یا فعلی چون «اسیر کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن شهرها اسیر خواهند شد» یا «دشمنان مردم آنها را اسیر خواهند کرد و با خود خواهند برد»
این شهری مهم در شمال مصر است.
اینجا به نحوی از روز سخن گفته شده که گویی میتواند نور خود را از درخشش باز دارد. ترجمه جایگزین: «روز تاریک خواهد بود»
کلمه «یوغ» به قدرت مصر برای ستم کردن به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی مصریان را از ستم به مردم باز داشتم» یا «وقتی بر بیرحمی و استیلای مصر بر اقوام دیگر را پایان دادم»
این قسمت به این که مصر دیگر به قوتش مفتخر نیست، اشاره دارد. دلیلی که مصر دیگر مفتخر نخواهد بود، این است که دیگر قوی نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «مصر دیگر از قوی بودن خود مفتخر نیست» یا «مصر دیگر قدرتی نخواهد داشت تا به آن فخر کند»
معانی محتمل: ۱) ابر تیره به غمی که مردم مصر حس خواهند کرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مثل ابری بر مصر خواهد بود» یا ۲) ابری از غبار بر مصر خواهد بود که همه چیز را نابود خواهد کرد» ترجمه جایگزین: «ابری از غبار بر مصر خواهد بود»
معانی محتمل: ۱) شهرهای مردم مصری یا ۲) دختران مردم مصری
داوری کردن به مجازات اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مصر را به طرق مختلف مجازات خواهم کرد»
«پس مصریان»
خدا به نحوی از اینکه سپاه فرعون را ضعیف میکند سخن میگوید که گویی دستهای فرعون را میشکند و به نحوی از این که سپاه او مجددا نمیتوانند نیرومند گردند سخن میگوید که گویی دست فرعون قادر به شفا دادن آنها نیست.
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای بیان چنین امری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
یازدهمین سالی که یهویاکین پادشاه در بابل تبعید بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۶: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
«در روز هفتم از ماه اول.» این به ماه اول گاهشمار عبرانی[یهودی] اشاره دارد. روز هفتم از این ماه با اوایل ماه آوریل از گاهشمار میلادی برابر است.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
کلمه «بازو» به سپاه نیرومند پادشاه اشاره دارد.
«توجه کن، چون آن چه میخواهم بگویم درست و مهم است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دست او را نبسته است» یا «کسی بازوی او را نپیچیده است»
«کرباس» به پانسمانی اشاره دارد که دور محل آسیب دیده بسته میشود تا استخوانها کنار هم بمانند و بهبود یابند.
خدا همچنان مانند بازوی شکسته از سپاه فرعون سخن میگوید. او همچنین به نحوی از تقویت سپاه بابل سخن میگوید که گویی بازوهای پادشاه بابل هستند.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید.
«بازویی که سالم است و بازویی که شکسته است»
«شمشیر را از دست فرعون خواهم انداخت»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ببینید عبارات مشابه را در حزقیال ۱۲: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
«میان مکانهایی که مردم در آن زندگی میکنند»
«بازوی پادشاه بابل را تقویت خواهم کرد»
«وقتی پادشاه بابل برای حمله به مصر بیاید، فرعون ناله خواهد کرد»
ناله صدایی است که مردم هنگام درد بسیار یا مردن از خود در میآورند.
«درست مثل کسی که هنگام مرگ ناله میکند» یا «مثل مردی که در حال مردن است»
خدا همچنان به نحوی در مورد سپاه مصر و بابل سخن میگوید که گویی سپاهیان، بازوی پادشاهان آنهاست. او همچنین به نحوی از تقویت سپاه بابل سخن میگوید که گویی شمشیری دارد و آن شمشیر را در دست پادشاه بابل میگذارد.
کلمه «بازوها» کنایه از سپاه است. ترجمه جایگزین: «سپاه پادشاه بابل را تقویت خواهم کرد»
کلمه «بازوهای فرعون» کنایه از سپاه اوست و «خواهد افتاد» به ضعیف بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اما سپاه فرعون نمیتواند دشمنان را شکست دهد»
شناسه مستتر فاعلی احتمالا به: ۱) «مصریان» یا ۲) «همه کسانی که میشنوند خدا چه کرده است»
«و پادشاه بابل با شمشیر به زمین مصر حمله خواهد کرد»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ببینید این عبارات مشابه را در حزقیال ۱۲: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
1و در روز اوّل ماه سوّم از سال یازدهم،كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان به فرعون پادشاه مصر و به جمعیت او بگو: كیست كه در بزرگیات به او شباهت داری؟3اینك آشور سرو آزاد لبنان با شاخههای جمیل و برگهای سایهگستر و قّد بلند میبود و سر او به ابرها میبود.4آبها او را نمّو داد. و لجّه او را بلند ساخت كه نهرهای آنها بهر طرف بوستان آن جاری میشد و جویهای خویش را بطرف همه درختان صحرا روان میساخت.5از این جهت قدّ او از جمیع درختان صحرا بلندتر شده، شاخههایش زیاده گردید و اغصان خود را نمّو داده، آنها از كثرت آبها بلند شد.6و همه مرغان هوا در شاخههایش آشیانه ساختند. و تمامی حیوانات صحرا زیر اغصانش بچه آوردند. و جمیع امّتهای عظیم در سایهاش سكنی گرفتند.7پس در بزرگی خود و در درازی شاخههای خویش خوشنما شد چونكه ریشهاش نزد آبهای بسیار بود.8سروهای آزاد باغ خدا آن را نتوانست پنهان كرد. و صنوبرها به شاخههایش مشابهت نداشت. و چنارها مثل اغصانش نبود بلكه هیچ درخت در باغ خدا به زیبایی او مشابه نبود.9من او را به كثرت شاخههایش به حدّی زیبایی دادم كه همه درختان عدن كه در باغ خدا بود بر او حسد بردند.»10بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: «چونكه قدّ تو بلند شده است، و او سر خود را در میان ابرها برافراشته و دلش از بلندیش مغرور گردیده است،11از این جهت من او را به دست قوّیترین (پادشاه) امّتها تسلیم خواهم نمود و او آنچه را كه میباید به وی خواهد كرد. و من او را به سبب شرارتش بیرون خواهم انداخت.12و غریبان یعنی ستمكیشان امّتها او را منقطع ساخته، ترك خواهند نمود. و شاخههایش بر كوهها و در جمیع درهها خواهد افتاد و اغصان او نزد همه وادیهای زمین شكسته خواهد شد. و جمیع قومهای زمین از زیر سایه او فرود آمده، او را ترك خواهند نمود.13و همه مرغان هوا بر تنه افتاده او آشیانه گرفته، تمامی حیوانات صحرا بر شاخههایش ساكن خواهند شد.14تا آنكه هیچكدام از درختانی كه نزد آبها میباشند قدّ خود را بلند نكنند و سرهای خود را در میان ابرها برنیفرازند. و زورآوران آنها از همگانی كه سیراب میباشند، در بلندی خود نایستند. زیرا كه جمیع آنها در اسفلهای زمین در میان پسران انسانی كه به هاویه فرود میروند به مرگ تسلیم شدهاند.»15و خداوند یهوه چنین میگوید: «در روزیكه او به عالم اموات فرود میرود، من ماتمی برپا مینمایم و لجّه را برای وی پوشانیده، نهرهایش را باز خواهم داشت. و آبهای عظیم باز داشته خواهد شد و لبنان را برای وی سوگوار خواهم كرد. و جمیع درختان صحرا برایش ماتم خواهند گرفت.16و چون او را با آنانی كه به هاویه فرود میروند به عالم اموات فرود آورم، آنگاه امّتها را از صدای انهدامش متزلزل خواهم ساخت. و جمیع درختان عدن یعنی برگزیده و نیكوترین لبنان از همگانی كه سیراب میشوند، در اسفلهای زمین تسلّی خواهند یافت.17و ایشان نیز با مقتولان شمشیر و انصارش كه در میان امّتها زیر سایه او ساكن میبودند، همراه وی به عالم اموات فرود خواهند رفت.18به كدام یك از درختان عدن در جلال و عظمت چنین شباهت داشتی؟ امّا با درختان عدن به اسفلهای زمین تو را فرود خواهند آورد و در میان نامختونان با مقتولان شمشیر خواهی خوابید. خداوند یهوه میگوید كه فرعون و تمامی جماعتش این است.»
نبوت بر ضد مصر و پادشاه آن در این باب ادامه مییابد. خدا به مصر گفت که آن چه را که هنگام مغرور شدن برای آشور رخ داد، به یاد آورد. همان اتفاق نیز برای مصر خواهد افتاد.
این عبارت شروع بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای بیان چنین امری دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشد. [در فارسی انجام نشده]
«در سال ۱۱.» این قسمت به معنای سال یازدهم از تبعید یهویاکین پادشاه در بابل است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۶: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «در سال یازدهم از تبعید یهویاکین پادشاه»
«در روز اول از ماه سوم.» این ماه سوم از تقویم عبرانی[یهودی] است. روز اول آن معادل اوایل ماه ژوئن در تقویم میلادی است.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
«چه کسی مثل تو عظیم است؟» خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال موضوعی جدید را معرفی میکند. فرعون فکر کرد که ملت او عظیمترین هستند، ولی خدا میخواهد در مورد ملت بزرگی دیگر سخن گوید. ترجمه جایگزین: «فکر میکنی که ملتی نیرومندتر از ملت تو نیست»
این سخن خدا در مورد آشور است. او این سخنان را به فرعون میگوید. خدا در قالب مَثَل پیغام خود را میرساند. او مَثَلی در مورد درخت سرو را تعریف میکند.
«ببین!» یا «گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم، توجه کن»
خدا در این مَثَل به نحوی در مورد آشور سخن میگوید که گویی درختی عظیم است و به این واسطه بر عظمت و نیرومندی آشوریان تاکید میکند. این مَثَل همچنان تا آیه ۳۱: ۹ ادامه مییابد. ترجمه جایگزین: «آشور مثل درخت سرو...بود»
«سر آن از شاخه درختان دیگر بلندتر بود.» برخی از نسخ این قسمت را «بالای درختان در ابرها بود» ترجمه کردهاند.
«چون آن درخت سرو آب فراوانی داشت، بسیار بلند شد»
«آبی که در عمق زمین است، باعث رشد بسیار آن سرو شد»
«و از آن نهرها[رودها] جویها جاری شد و به درختانی که در صحرا بودند آب رسید»
مَثَل خداوند[یهوه] در مورد درخت سرو ادامه مییابد.
«آن سرو از درختان دیگر صحرا بلندتر بود»
«شاخههای بسیار نمو داد»
«چون آب فراوان داشت»
«همه انواع پرندگان پرنده در آسمان، آشیانهای در شاخههایش درست کردند»
«تمام موجوداتی که بر زمین زندگی میکنند زیر شاخههای آن درخت فرزندان به دنیا آوردند»
«تمام ملتهای بزرگ که در سایه آن درخت زندگی میکردند.» کلمه «امتها» به کسانی اشاره دارد که در آن مکانها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم از تمام امتها در سایه آن درخت زندگی میکنند»
«زیبا بود چون بسیار بزرگ و شاخههایش بسیار بلند بود»
خداوند[یهوه] همچنان به توصیف مَثَلی در مورد سرو ادامه میدهد.
این قسمت را میتوانید با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص ترجمه کنید چون سخنان خدا به فرعون هستند. ترجمه جایگزین: «درخت سروی که در باغ من بود به بزرگی آن درخت نبود»
این روشی دیگر برای اشاره به باغ عدن است.
خداوند[یهوه] تعداد شاخههای درختان را با هم مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از درختان صنوبر به اندازه آن چنار شاخه نداشتند»
صنوبر درختی با شاخههای فراوان است. این درخت میتواند بسیار بلند شود. ببینید کلمه «صنوبر» را در حزقیال ۲۷: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا خداوند به طور ضمنی شاخههای بلند آن درخت صنوبر را با شاخههای بلند چنار مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «آن چنار شاخههایی مثل درخت سرو نداشت» یا «هیچ یک از چنارها شاخههایی به بلندی آن درخت سرو نداشتند»
درخت چنار برگهای بزرگ و شاخههای مستحکم دارد. [در انگلیسی دو اسم متفاوت به کار رفته که در فارسی هر دو مشابه هستند]
«به زیبایی درخت سرو نبود»
«من با دادن شاخههای بلند آن درخت سرو را زیبا ساختم»
«به آن درخت سرو حسادت کردند»
مَثَل خداوند[یهوه] در مورد سرو ادامه مییابد.
این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص بیان کرد چون متکلم خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «بنابراین، این است آن چه من، خداوند یهوه میگویم»
«بالاتر از شاخه درختان دیگر بود. برخی از نسخ این قسمت را به «بالای آن در ابرها بود» ترجمه کردهاند. [در فارسی انجام شده]
کلمه «دست» به کنترل[استیلا] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن را تحت قدرت[اختیار] قویترین ملتها[امتها] قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «آن را تحت قدرت قویترین ملتها قرار خواهم داد» یا «قویترین امتها را به او تسلیم خواهم کرد»
«آن سرو را از زمین سروها بیرون میکنم، چون شرور است»
خداوند[یهوه] همچنان مثلی در مورد سرو را تعریف میکند.
اینجا در از کلمه «وحشت» استفاده شده که میتوان آن را به ترسان ترجمه کرد. کلمه «امتها» به مردم آنها امتها اشاره دارد. ترجمه جایگزنی: «که مردم همه امتها را ترساند»
«آن سرو را قطع کرد»
«بیگانگان شاخههای آن سرو را شکستند»
اغصان شاخههای بزرگ درختان هستند. معمولاً شاخههای کوچکتر بر آنها رشد میکنند.
«سایه آن سرو را ترک کردند»
خداوند[یهوه] همچنان به بیان مَثَلی در مورد سرو ادامه میدهد.
«تمام پرندگانی که در آسمان پرواز میکنند»
«بر باقی مانده سرو استراحت کردند»
«تنه» بخش قطور درخت است که از زمین بیرون میآید و درخت را بر خود نگه میدارد.
«حیوانات وحشی که در شاخه سروها زندگی میکنند»
«هیچ درختی که به این حد به آن آب رسیده باشد»
«از شاخه درختان دیگر بلندتر خواهد شد.» برخی از نسخ این قسمت را «نوک شاخههای خود را میان ابرها قرار خواهند داد» ترجمه کردهاند.
«هیچ درخت دیگری که آب فراوان دریافت کرده باشد، به این حد بلند نخواهد شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اسم معنا «مرگ» را میتوان به «مردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا آن را طوری ساختهام که همه خواهند مرد و به زیر و اعماق زمین خواهند رفت»
«با کسانی باشد که مردهاند و به قبر رفتهاند»
این قسمت به قبر اشاره دارد چون قبر ورودی عالم مردگان به حساب میآمد. گودال نیز به آن دنیا اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۶: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان مَثَل سرو را تعریف میکند. خداوند[یهوه] به نحوی از اینکه قطع شدن درخت باعث غم فراوان خواهد شد سخن میگوید که گویی حتی آبها، لبنان و درختان صحرا برای آن سرو سوگواری میکنند.
عبارت «به عالم اموات فرود رفتن» به معنای «مردن» است. ترجمه جایگزین: «در روزی که آن سرو مُرد» یا «در روزی که آن سرو قطع شد»
اسم معنای «سوگوار» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث میشوم که زمین سوگواری کند» [در فارسی انجام شده]
کلمه «پوشانیده» احتمالاً به لباس عزا پوشیدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آبی که از آن چشمهها میآید را وا داشتم تا برای آن سرو سوگواری کند» یا «مثل آن بود که آب چشمهها برای آن سرو سوگواری میکرد»
«مانع رسیدن آب آن اقیانوس به زمین شدم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«کاری کردم که دیگر آب به فراوانی نباشد»
اسم معنای «سوگوار» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «لبنان را به سوگواری کردن برای سرو وا داشتم»
خداوند[یهوه] همچنان به بیان مَثَلی در مورد سَرو ادامه میدهد.
«فرود آوردن آن به هاویه» اصطلاحی به معنای کشتن آن است. کلمه «هاویه[گودال]» به قبر اشاره دارد چون قبر ورودی عالم مردگان به حساب میآمد و مقصود از قبر عالم مردگان[هاویه] است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۱: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «وقتی آن سرو را کشتم و به هاویه[شئول] همراه مردگان دیگر رفت»
«که الحال در اعماق زمین بود.» این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «که قبلاً مرده بود و حالا در شئول[هاویه] است»
«بهترین درختان لبنان که همه خواهان آنها هستند؛ درختانی که آب زیادی به آنها رسیده است.» این قسمت درختان عدن را توصیف میکند، درختانی که در پایینترین نقطه زمین هستند.
این چیزی است که به دلیل خوب بودن، خواهان فراوان دارد.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان مَثَلی در مورد سَرو ادامه میدهد.
«به عالم اموات...فرود رفتن» اصطلاحی به معنای مردن است. ترجمه جایگزین: «درختان لبنان مردند و همراه درخت سرو به عالم مردگان رفتند»
کلمه «شمشیر» به دشمنانی که با آنها جنگیدهاند، اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانی که با شمشیر کشتند» یا «که در نبرد مردند»
«درختان لبنان بازوی قوی آن بودند.» عبارت «بازوی قوی» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این درختان لبنان قوت آن سرو بودند» یا «این درختان آن سرو را تقویت کردند»
«کدام یک از درختانِ عدن جلالی به حد تو داشتند و به عظمت تو بودند؟» خدا از فرعون چنین سوالی را میپرسد تا نشان دهد که این مَثَل شامل او و کشورش نیز میشود. این قسمت را میتوانید با «پس فرعون» یا «پس ای مصر» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جلال و عظمت هیچ یک از این درختان با جلال و عظمت تو برابری نمیکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا تو را به زیر خواهم کشید»
«مثل درختان دیگر عدن»
«به جایی در عمق زمین»
«که با کسانی خواهی بود که ختنه نشدهاند»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این واسطه بر قطعیت اعلام خود تاکید کند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من خداوند یهوه اعلام کردهام»
1و در روز اوّل ماه دوازدهم از سال دوازدهم واقع شد كه كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان برای فرعون پادشاه مصر مرثیه بخوان و او را بگو تو به شیر ژیان امّتها مشابه میبودی، امّا مانند اژدها در دریا هستی و آب را از بینی خود میجهانی و آبها را به پایهای خود حركت داده، نهرهای آنها را گلآلود میسازی.»3خداوند یهوه چنین میگوید: «دام خود را به واسطه گروهی ازقومهای عظیم بر تو خواهم گسترانید و ایشان تو را در دام من بر خواهند كشید.4و تو را بر زمین ترك نموده، بر روی صحرا خواهم انداخت و همه مرغان هوا را بر تو فرود آورده، جمیع حیوانات زمین را از تو سیر خواهم ساخت.5و گوشت تو را بر كوهها نهاده، درهّها را از لاش تو پر خواهم كرد.6و زمینی را كه در آن شنا میكنی از خون تو تا به كوهها سیراب میكنم كه وادیها از تو پر خواهد شد.7و هنگامی كه تو را منطفی گردانم، آسمان را خواهم پوشانید و ستارگانش را تاریك كرده،آفتاب را به ابرها مستور خواهم ساخت و ماه روشنایی خود را نخواهد داد.8و خداوند یهوه میفرماید، كه تمامی نیرهای درخشنده آسمان را برای تو سیاه كرده، تاریكی بر زمینت خواهم آورد.9و چون هلاكت تو را در میان امّتها بر زمینهایی كه ندانستهای آورده باشم، آنگاه دلهای قومهای عظیم را محزون خواهم ساخت.10و قومهای عظیم را بر تو متحیر خواهم ساخت. و چون شمشیر خود را پیش روی ایشان جلوه دهم، پادشاهان ایشان به شدّت دهشتناك خواهند شد. و در روز انهدام تو هر یك از ایشان برای جان خود هر لحظهای خواهند لرزید.»11زیرا خداوند یهوه چنین میگوید: «شمشیر پادشاه بابل بر تو خواهد آمد.12و به شمشیرهای جبّاران كه جمیع ایشان از ستمكیشان امّتها میباشند، جمعّیت تو را به زیر خواهم انداخت. و ایشان غرور مصر را نابود ساخته، تمامی جمعیتش هلاك خواهند شد.13و تمامی بهایم او را از كنارهای آبهای عظیم هلاك خواهمساخت. و پای انسان دیگر آنها را گلآلود نخواهد ساخت. و سُم بهایم آنها را گلآلود نخواهد ساخت.14آنگاه خداوند یهوه میگوید: آبهای آنها را ساكت گردانیده، نهرهای آنها را مانند روغن جاری خواهم ساخت.15و چون زمین مصر را ویران كنم و آن زمین از هرچه در آن باشد خالی شود و چون جمیع ساكنانش را هلاك كنم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.»16و خداوند یهوه میگوید: «مرثیهای كه ایشان خواهند خواند همین است. دختران امّتها این مرثیه را خواهند خواند. برای مصر و تمامی جمعیتش این مرثیه را خواهند خواند.»17و در روز پانزدهم ماه از سال دوازدهم واقع شد كه كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:18«ای پسر انسان برای جمعّیت مصر وِلوِلَه نما و هم او را و هم دختران امّتهای عظیم را با آنانی كه به هاویه فرود میروند، به اسفلهای زمین فرود آور.19از چه كس زیباتر هستی؟ فرود بیا و با نامختونان بخواب.20ایشان در میان مقتولان شمشیر خواهند افتاد. (مصر) به شمشیر تسلیم شده است. پس او را و تمامی جمعّیتش را بكشید.21اقویای جبّاران از میان عالم اموات او را و انصار او را خطاب خواهند كرد. ایشان نامختون به شمشیر كشته شده، فرود آمده، خواهند خوابید.22«در آنجا آشور و تمامی جمعیت او هستند. قبرهای ایشان گرداگرد ایشان است و جمیع ایشان كشته شده از شمشیر افتادهاند.23كه قبرهای ایشان به اسفلهای هاویه قرار داده شد و جمعیت ایشان به اطراف قبرهای ایشاناند. جمیع ایشان كه در زمین زندگان باعث هیبت بودند، مقتول و از شمشیر افتادهاند.24در آنجا عیلام و تمامی جمعیتش هستند. قبرهای ایشان گرداگرد ایشان است و جمیع ایشان مقتول و از شمشیر افتادهاند و به اسفلهای زمین نامختون فرود رفتهاند، زیرا كه در زمین زندگان باعث هیبت بودهاند. پس با آنانی كه به هاویه فرود میروند، متحمّل خجالت خویش خواهند بود.25بستری برای او و تمامی جمعیتش در میان مقتولان قرار دادهاند. قبرهای ایشان گرداگرد ایشان است و جمیع ایشان نامختون و مقتول شمشیرند. زیرا كه در زمین زندگان باعث هیبت بودند. پس با آنانی كه به هاویه فرود میروند، متحمّل خجالت خویش خواهند بود. در میان كشتگان قرار داده شد.26در آنجا ماشك و توبال و تمامی جمعیت آنها هستند. قبرهای ایشان گرداگرد ایشان است و جمیع ایشان نامختون و مقتول شمشیرند. زیرا كه در زمین زندگان باعث هیبت بودند.27پس ایشان با جبّاران و نامختونانی كه افتادهاند كه با اسلحه جنگ خویش به هاویه فرود رفتهاند، نخواهند خوابید. و ایشان شمشیرهای خود را زیر سرهای خود نهادند. و گناه ایشان بر استخوانهای ایشان خواهد بود. زیرا كه در زمین زندگان باعث هیبت جبّاران بودند.28و امّا تو در میان نامختونان شكسته شده، با مقتولان شمشیر خواهی خوابید.29در آنجا اَدوم و پادشاهانش و جمیع سرورانش هستند كه در جبروت خود با مقتولان شمشیر قرار داده شدند. و ایشان با نامختونان و آنانی كه به هاویه فرود میروند خواهند خوابید.30در آنجا جمیع رؤسای شمال و همه صیدونیان هستند كه با مقتولان فرود رفتند. از هیبتی كه به جبروت خویش باعث آن بودند، خجل خواهند شد. پسبا مقتولان شمشیرْ نامختون خواهند خوابید و با آنانی كه به هاویه فرود میروند، متحمّل خجالت خود خواهند شد.31و خداوند یهوه میگوید كه فرعون چون این را بیند درباره تمامی جمعیت خود خویشتن را تسلّی خواهد داد و فرعون و تمامی لشكر او به شمشیر كشته خواهند شد.32زیرا خداوند یهوه میگوید: من او را در زمین زندگان باعث هیبت گردانیدم. پس فرعون و تمامی جمعیت او را با مقتولان شمشیر در میان نامختونان خواهند خوابانید.»
نبوتْ بر ضد مصر و پادشاه آن در این باب به پایان میرسد. سپاه مصر نابود میشود درست همانطور که سپاه امتهای دیگر نابود شده است. نویسنده در این باب به واسطه اشاره به فرعون که پادشاه مصر بود سرزمین مصر اشاره میکند، در نتیجه خدا با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص مفرد(مذکر) به مصر اشاره میکند. اگرچه در آغاز آیه، دوازده کشور مصر با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص مفرد(مونث) مانند یک زن خطاب قرار داده شده است. معمولاً در زبان عبری سرزمین یا کشور را مانند یک زن خطاب قرار میدادند.
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای بیان چنین امری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این قسمت اشاره به ماه دوازدهم که ماه آخر از تقویم عبرانی[یهودی] است اشاره دارد. روز اول از این ماه با اواخر ماه فوریه برابر است.
این قسمت به سال دوازدهم از تبعید یهویاکین پادشاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از سال دوازدهم از تبعید یهویاکین پادشاه» [متن اصلی اشتباه]
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
«مرثیهای بخوان» [در فارسی انجام شده]
معانی محتمل: ۱) او فکر میکرد که مثل شیر است ولی در واقع مثل اژدها[هیولا] بود یا ۲) او مثل شیر و اژدها[هیولا] بود.
مصر قویتر از امتهای دیگر بود، مثل شیرها که از حیوانات دیگر قویتر هستند.
فرعون نیرومند بود ولی فقط باعث مشکل برای دیگران میشد، مثل اژدهایی که در آب است.
اژدها حیوانی بزرگ و خطرناک است. این اژدها[هیولا] ممکن است حیوانی مانند کروکودیل باشد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۲۹: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با و در مورد فرعون سخن میگوید که گویی شبیه هیولایی آبزی مانند کروکودیل است.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از این که خدا فرعون را مجازات میکند سخن گفته شده که گویی آن پادشاهْ هیولایی آبزی و در تورْ گرفتار شده است. ترجمه جایگزین: «پس بسیاری را جمع خواهم کرد و تور را بر تو خواهم انداخت»
«تو را بر زمین درمانده رها خواهم کرد.» آن اژدها[هیولا] که در آب ترسناک و نیرومند بود، وقتی به خشکی میآمد کاری نمیتوانست انجام دهد.
«تمام پرندگانی که در آسمان پرواز میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه خواهم داد حیوانات زمین تن تو را بخورند تا دیگر گرسنه نباشند[اجازه خواهم داده جمیع حیوانات زمین تا حد سیری تن تو را بخورند]»
خداوند[یهوه] همچنان با فرعون سخن میگوید و او را با اژدهایی[هیولایی] آبزی مقایسه میکند.
اینجا در اصل از کلمه «کرمها» استفاده شده که فاسد شدن اجساد را تسریع میکنند. ترجمه جایگزین: «تنِ در حال فساد تو»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نهرها را از خون تو پر خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان به فرعون میگوید که با مصر چه خواهد کرد.
معمولاً به نحوی از زندگی شخص سخن گفته میشد که گویی چراغی است که میتوان آن را خاموش کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی تو را نابود کنم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] به نحوی از این که ستارهها را خاموش میکند سخن میگوید که گویی پوششی بر آسمان است. ترجمه جایگزین: «هر چه را در آسمان است، تیره خواهم کرد»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهند تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من خداوند یهوه اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] همچنان با فرعون سخن میگوید.
کلمه «دل» به عواطف مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دلهای بسیاری را ترسان خواهم کرد» یا «باعث وحشت تعداد فراوانی از مردم خواهم شد»
طریقی که خداوند[یهوه] مصر را نابود میکند حتی ساکنین سرزمینهای ناشناخته بر فرعون را وحشتزده خواهد کرد.
پادشاه مصر نمادی از کشور مصر است. اینجا به نحوی از مصر سخن گفته شده که گویی ساختمانی است که فرو میریزد. ترجمه جایگزین: «وقتی که امتها در مورد نحوهای که نابودت میکنم، بشنوند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
جلوه یا تکان دادن شمشیر به استفاده کردن از آن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی از شمشیرم استفاده کنم»
«لرزیدن» عملی است که مردم از ترس فراوان انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «همه آنها از ترس خواهند لرزید»
انگاره انهدام(سقوط) به مردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی تو را نابود کنم»
خداوند[یهوه] همچنان با فرعون سخن میگوید.
کلمه «شمشیر» به سپاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپاه پادشاه بابل به تو حمله خواهد کرد»
اسم معنای «ستم[وحشت]» را میتوان به «وحشت زده کرد» یا «ترسیدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هر جنگجو، امتها را میترساند» یا «هر یک از آنها امتها را میترساند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
اسم معنای «غرور» را میتوان به «مغرور» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد مصریان دیگر مغرور نباشند»
کلمه «تمامی» احتمالاً تعمیمی است که به تعداد زیادی از سربازان اشاره دارد و احتمالاً به دیگران نیز اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بسیاری را که در مصر زندگی میکنند، خواهند کشت»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
«در مکانهایی که آب فراوان است»
«پا» جزگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر آبها را با پای خود گلآلود نخواهند کرد»
آب صاف را گلآلود کردن
کلمه «سُم» به گله اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «گلهها با سُم خود گلآلود نخواهند کرد»
معانی محتمل: ۱) «آب را آرام[ساکن] خواهم کرد» یا ۲) «آب را شفاف خواهم کرد.» وقتی کسی آب را بر هم نزند، گِلْ تهنشین و آب شفاف میشود.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی زمین مصر را تبدیل به مکانی کردم که کسی در آن زندگی نمیکند.»
«وقتی باعث شد که آن کشور[مملکت] ثروتش را از دست دهد»
مقصود از حمله کردن در این قسمت نابود کردن است. ترجمه جایگزین: «وقتی همه کسانی را که در آن هستند، نابود کنم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
معمولاً در زبان کتاب مقدس به نحوی به کشورها و سرزمینها اشاره میشود که گویی زن هستند.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
معمولاً در زبان کتاب مقدس به نحوی به کشورها و سرزمینها اشاره میشود که گویی زن هستند. ترجمه جایگزین: «بر آن» [در فارسی انجام نشده و اگر بیاید منطقا « برای آن/ او خواهد بود]
معانی محتمل: ۱) «زنان امتهای دیگر» یا ۲) کسانی که از امتهای دیگر هستند»
«در مورد مصر و همه جمعیت او» یا «در مورد فاجعهای که در مصر رخ میدهد، در مورد فاجعهای که برای جمعیت فراوان آن رخ خواهد داد»
این عبارت برای نشانگذاری شروع پیغامی تازه به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
معانی محتمل: ۱) این اتفاق در سال دوازدهم بعد از این که بابلیان، اسرائيلیان را به بابل بردند رخ داد یا ۲) این اتفاق در سال دوزادهم که یهویاکین را به بابل بردند، رخ داد»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
خدا احتمالاً با دادن فرمانی نبوتی به حزقیال میگوید که چه اتفاقی رخ خواهد داد.
اینجا مجدداً با استفاده از ضمیر سوم شخص مفرد(مونث) به سرزمین مصر اشاره شده است.
معانی محتمل: ۱) «مردم امتهای نیرومند» یا ۲) «امتهای قدرتمند دیگر»
«مکانهای در زیر زمین.» وقتی که مردم میمیرند، آنها را در زمین میگذارند. بنابراین «فرود آوردن آنها...به اسفلهای زمین» به معنای «باعث مردن آنها» شدن است.
«با همه کسانی که مردند و به زیر زمین رفتند»
اینجا در اصل از کلمه «گودال» استفاده شده که مقصود از آن قبر است. آن موقع قبر ورودی عالم مردگان به حساب میآمد، گودال نیز به آن دنیا اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳۱: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید. او به نحوی از مردم مصر سخن میگوید که گویی زن هستند.
این سوال و فرمانی است که باید از مصریان طلب کند. ترجمه جایگزین: «پایین برو و با نامختونان بخواب، از آنها بپرس: ‘آیا از دیگران زیباتری؟»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که باید به شئول پایین بروند. ترجمه جایگزین: «به شئول پایین برو»
درست مثل مرگ. اگر زبان شما کلمهای متفاوت برای اشاره به دراز کشیدن مردگان دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید. کلمهای که انتخاب میکنید باید با خوابیدن متفاوت باشد.
این سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیباتر از دیگری نیستی»
«مصر و مردمش خواهند افتاد»
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازی است که مردم را با شمشیر میکُشد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که سربازان دشمن با شمشیر کشتند» یا «که در جنگ مُرد»
کلمه «شمشیر» کنایه از کسانی است که با شمشیر میجنگند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جنگ را شروع کردهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مصر را به شمشیر تسلیم کردهام»
«دشمنانش مصر و مردمش را محاصره خواهند کرد»
«در مورد مصریان و کسانی که به او میپیوندند»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد امتهایی که در شئول[هاویه][گودال] هستند با حزقیال سخن میگوید. آنچه خدا به حزقیال نشان میدهد مربوط به آینده است، پس زمان حال یا آینده برای این آیات و آیات بعدی مناسب است.
مقصود از سرزمین آشور آن زن است. ترجمه جایگزین: «مردم آشور و همه سپاهیانش در شئول[گودال] هستند»
«تمام مردمی که همراه او هستند»
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که با استفاده از شمشیر مردم را میکشند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازانی که با استفاده شمشیر آنها را کشتند»
اینجا در اصل از کلمه «گودال» استفاده شده که مقصود از آن قبر است. آن موقع، قبر ورودی عالم مردگان به حساب میآمد، گودال نیز به آن دنیا اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳۲: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که دشمن در نبرد کشته است»
کلمه «افتادهاند» بهگویی از مردن است.
اسم معنای «هیبت[وحشت]» را میتوان به صفت «ترسیده[ترسان]» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که هنگام زنده بودن باعث وحشت مردم شدند»
این قسمت به کسانی اشاره دارد که زنده هستند.
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال در مورد امتهایی که در شئول[عالم مردگان] هستند، سخن میگوید.
کلمه «عیلام» به مردم آن کشور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم عیلام نیز در شئول هستند»
معانی محتمل: ۱) مردم فراوان آن یا ۲) سپاه او
ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۲: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانش آنها را کشتند»
این جمله را مانند «از شمشیر افتادهاند» در حزقیال ۳۲: ۲۳ ترجمه کنید.
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که مردم را میکشند. ترجمه جایگزین: «در نبرد»
«که هنگام نزول، نامختون بودند»
«به مکانهای ژرف در زمین» یا «به مکانهایی عمیق در زمین.» ببینید «اسفلهای زمین» را در حزقیال ۲۶: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «هیبت[وحشت]» را میتوان به صفت «ترسیده[ترسان]» ترجمه کرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۲: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسانی که هنگام زنده بودن باعث وحشت مردم شدند»
این قسمت به کسانی اشاره دارد که زنده هستند. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۳۲: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از خجالت سخن گفته شده که گویی جسمی است که کسی قادر به حمل کردن آن است. ترجمه جایگزین: « کسانی که خجالت کشیده بودند» یا « کسانی که اکنون بیآبرو شدهاند»
اینجا در اصل از کلمه «گودال» استفاده شده که مقصود از آن قبر است. آن موقع، قبرْ ورودی عالم مردگان به حساب میآمد، گودال نیز به آن دنیا اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳۲: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از این که جایی برای مردگان در شئول[هاویه] فراهم میشود سخن گفته شده که گویی بستری برای خوابیدن به آنها داده میشود. ترجمه جایگزین: «به عیلام و مردمانش...بسترهایی دادند»
«با همه کسانی که کشته شده بودند»
اسرائيلیان به کسانی که نامختون بودند، احترام نمیگذاشتند.
اینجا در اصل از کلمه «[ضربت خورده]» استفاده شده که به «کشته شده» اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانش آنها را با شمشیر کشتند، چون»
این قسمت شبیه بخش اول آیه است. ترجمه جایگزین: «مردگان در میان خود جایی به عیلام میدهند»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال در مورد امتهایی که در شئول[عالم مردگان] هستند، سخن میگوید.
ببینید این اسامی را در حزقیال ۲۷: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید «قبرهای ایشان گرداگرد» را در حزقیال ۳۲: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در نبرد کشته شد»
اینجا به نحوی از باعث ترس مردم شدن سخن گفته شده که گویی این عمل گذاشتن جسمی بر آنهاست. اسم معنای «هیبت[وحشت]» را میتوان به فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همه را در زمینی که زندگی میکردند، ترساندند»
ببینید «در میان...قرار داده شد» را در حزقیال ۳۲: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
گناه جنگجویان است که بدن آنها را میپوشاند، اگرچه مخاطبین انتظار دارند که سپرهایشان بدن آنها را بپوشاند.
«در حالی که زنده بودند، دیگر جنگجویان را ترساندند»
اینجا به نحوی از زمان زندگی این جنگجویان سخن گفته شده که گویی یک مکان است. ترجمه جایگزین: «در حالی که زنده بودند»
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
مقصود از این کلمه «نابود شدن» است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را نابود خواهم کرد»
«در وسط»
اینجا در اصل از کلمه «[ضربت خورده]» استفاده شده که به «کشته شده» اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۲: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسانی که دشمنانشان آنها را کشتند»
مقصود از این کلمه جنگ و نبرد است. ترجمه جایگزین: «در نبرد»
مقصود از «اَدوم» مردم اّدوم است. ترجمه جایگزین: «مردم اَدوم همراه پادشاهان و رهبرانشان در شئول[گودال][هاویه] هستند»
اینجا در اصل از کلمه «گودال» استفاده شده که مقصود از آن قبر است. آن موقع، قبرْ ورودی عالم مردگان به حساب میآمد، گودال نیز به آن دنیا اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳۲: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
«شاهزادگانی که بر ملتهای شمالی حکومت میکنند»
«در شئول[هاویه] هستند»
«به شئول[هاویه] نزول کرد»
اینجا در اصل از کلمه «[ضربت خورده]» استفاده شده که به «کشته شده» اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۲: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دشمنانش آنها را با شمشیر کشتند، چون»
این کلمه به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در نبرد»
اینجا به نحوی از خجالت سخن گفته شده که گویی جسمی است که کسی میتواند آن را حمل کند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۲: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «که احساس شرم میکردند» یا «که حالا بیآبرو هستند»
اینجا در اصل از کلمه «گودال» استفاده شده که مقصود از آن قبر است. آن موقع قبر ورودی عالم مردگان به حساب میآمد، گودال نیز به آن دنیا اشاره دارد. ببینید این کلمه را در حزقیال ۳۲: ۲۹ چطور ترجمه کردهاید.
شما میتوانید در ترجمه مشخص کنید که فرعون چه کسی را خواهد دید. ترجمه جایگزین: «فرعون مردگان امتهای دیگر را خواهد دید»
اینجا به طور ضمنی به تسلی یافتن فرعون به دلیل مرگ سپاه پادشاهان بزرگ دیگر اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «خود را تسلی خواهد داد، چون تنها پادشاهی نیست که سپاهیانش همه مردهاند»
«حینی که فرعون زنده بود، باعث وحشت مردم از او شدم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگران او را در میان نامختونان خواهند خواباند»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان پسران قوم خود را خطاب كرده، به ایشان بگو: اگر من شمشیری بر زمینی آورم و اهل آن زمین كسی را از میان خود گرفته، او را به جهت خود به دیدهبانی تعیین كنند،3و او شمشیر را بیند كه بر آن زمین میآید وكَرِنّا را نواخته، آن قوم را متنبّه سازد،4و اگر كسی صدای كَرِنّا را شنیده، متنبّه نشود، آنگاه شمشیر آمده، او را گرفتار خواهد ساخت و خونش بر گردنش خواهد بود.5چونكه صدای كَرِنّا را شنید و متنبّه نگردید، خون او بر خودش خواهد بود و اگر متنبّه میشد جان خود را میرهانید.6و اگر دیدهبان شمشیر را بیند كه میآید و كَرِنّا را ننواخته قوم را متنبّه نسازد و شمشیر آمده، كسی را از میان ایشان گرفتار سازد، آن شخص در گناه خود گرفتار شده است، امّا خون او را از دست دیدهبان خواهم طلبید.7و من تو را ای پسر انسان برای خاندان اسرائیل به دیدهبانی تعیین نمودهام تا كلام را از دهانم شنیده، ایشان را از جانب من متنبّه سازی.8حینی كه من به مرد شریر گویم: ایمرد شریر البتّه خواهی مرد! اگر تو سخن نگویی تا آن مرد شریر را از طریقش متنبّه سازی، آنگاه آن مرد شریر در گناه خود خواهد مُرد، امّا خون او را از دست تو خواهم طلبید.9امّا اگر تو آن مرد شریر را از طریقش متنبّه سازی تا از آن بازگشت نماید و او از طریق خود بازگشت نكند، آنگاه او در گناه خود خواهد مُرد، امّا تو جان خود را رستگار ساختهای.10پس تو ای پسر انسان به خاندان اسرائیل بگو: شما بدین مضمون میگویید: چونكه عصیان و گناهان ما بر گردن ما است و به سبب آنها كاهیده شدهایم، پس چگونه زنده خواهیم ماند؟11«به ایشان بگو: خداوند یهوه میفرماید: به حیات خودم قسم كه من از مردن مرد شریر خوش نیستم بلكه (خوش هستم) كه شریر از طریق خود بازگشت نموده، زنده ماند. ای خاندان اسرائیل بازگشت نمایید! از طریقهای بد خویش بازگشت نمایید زیرا چرا بمیرید؟12و تو ای پسر انسان به پسران قوم خود بگو: عدالت مرد عادل در روزی كه مرتكب گناه شود، او را نخواهد رهانید. و شرارت مرد شریر در روزی كه او از شرارت خود بازگشت نماید، باعث هلاكت وی نخواهد شد. و مرد عادل در روزی كه گناه ورزد، به عدالت خود زنده نتواند ماند.13حینی كه به مرد عادل گویم كه البتّه زنده خواهی ماند، اگر او به عدالت خود اعتماد نموده، عصیان ورزد، آنگاه عدالتش هرگز به یاد آورده نخواهد شد بلكه در عصیانی كه ورزیده است خواهد مُرد.14و هنگامی كه به مرد شریر گویم: البتّه خواهی مُرد! اگر او از گناه خود بازگشت نموده، انصاف وعدالت را بجا آورد،15و اگر آن مرد شریر رهن را پس دهد و آنچه دزدیده بود ردّ نماید و به فرایض حیات سلوك نموده، مرتكب بیانصافی نشود، او البتّه زنده خواهد ماند و نخواهد مُرد.16تمام گناهی كه ورزیده بود بر او به یاد آورده نخواهد شد. چونكه انصاف و عدالت را بجا آورده است، البتّه زنده خواهد ماند.17امّا پسران قوم تو میگویند كه طریق خداوند موزون نیست، بلكه طریق خود ایشان است كه موزون نیست.18هنگامی كه مرد عادل از عدالت خود برگشته، عصیان ورزد، به سبب آن خواهد مرد.19و چون مرد شریر از شرارت خود بازگشت نموده، انصاف و عدالت را بجا آورد به سبب آن زنده خواهد ماند.20امّا شما میگویید كه طریق خداوند موزون نیست. ای خاندان اسرائیل من بر هر یكی از شما موافق طریقهایش داوری خواهم نمود.»21و در روز پنجم ماه دهم از سال دوازدهم اسیری ما واقع شد كه كسی كه از اورشلیم فرار كرده بود نزد من آمده، خبر داد كه شهر تسخیر شده است.22و در وقت شام قبل از رسیدن آن فراری دست خداوند بر من آمده، دهان مرا گشود. پس چون او در وقت صبح نزد من رسید، دهانم گشوده شد و دیگر گنگ نبودم.23و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:24«ای پسر انسان ساكنان این خرابههای زمین اسرائیل میگویند: ابراهیم یك نفر بود حینی كه وارث این زمین شد و ما بسیار هستیم كه زمین به ارث به ما داده شده است.25بنابراین به ایشان بگو: خداوند یهوهچنین میفرماید: (گوشت را) با خونش میخورید و چشمان خود را بسوی بتهای خویش برمیافرازید و خون میریزید. پس آیا شما وارث زمین خواهید شد؟26«بر شمشیرهای خود تكیه میكنید و مرتكب رجاسات شده، هر كدام از شما زن همسایه خود را نجس میسازید. پس آیا وارث این زمین خواهید شد؟27بدینطور به ایشان بگو كه خداوند یهوه چنین میفرماید: به حیات خودم قسم البتّه آنانی كه در خرابهها هستند به شمشیر خواهند افتاد. و آنانی كه بر روی صحرااند برای خوراك به حیوانات خواهم داد. و آنانی كه در قلعهها و مغارهایند از وبا خواهند مرد.28و این زمین را ویران و محلّ دهشت خواهم ساخت و غرور قوّتش نابود خواهد شد. و كوههای اسرائیل به حدّی ویران خواهد شد كه رهگذری نباشد.29و چون این زمین را به سبب همه رجاساتی كه ایشان بعمل آوردهاند ویران و محلّ دهشت ساخته باشم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.30امّا تو ای پسر انسان پسران قومت به پهلوی دیوارها و نزد درهای خانهها دربارۀ تو سخن میگویند. و هر یك به دیگری و هر كس به برادرش خطاب كرده، میگوید بیایید و بشنوید! چه كلام است كه از جانب خداوند صادر میشود؟31ونزد تو میآیند بطوری كه قوم (من) میآیند. و مانند قوم من پیش تو نشسته، سخنان تو را میشنوند، امّا آنها را بجا نمیآورند. زیرا كه ایشان به دهان خود سخنان شیرین میگویند. لیكن دل ایشان در پی حرص ایشان میرود.32و اینك تو برای ایشان مثل سرود شیرین مطربخوشنوا و نیكنواز هستی. زیرا كه سخنان تو را میشنوند، امّا آنها را بجا نمیآورند.33و چون این واقع میشود و البتّه واقع خواهد شد، آنگاه خواهند دانست كه نبی در میان ایشان بوده است.»
خدا نمیخواهد گناهکاران بمیرند. او میخواهد آنها توبه کنند و زنده بمانند.
and )
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
کلمه «شمشیر» به دشمنی مهاجم اشاره دارد. کلمه «زمین» نیز به کسانی که آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپاهی برای حمله به هر زمینی»
«او را...به نگهبانی بگمارند» یا «او را...نگهبان کنند»
کلمه «شمشیر» به سپاه دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او به دنبال سپاه دشمن میگردد»
«به هشدار توجه نمیکند»
کلمه «خون» به مرگ اشاره دارد. عبارت «بر گردنش[سرش] خواهد بود» اصطلاحی به معنای مسئول دانستن شخص است. ترجمه جایگزنی: «تقصیر توست اگر بمیرند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
کلمه «خون» به مرگ اشاره دارد. عبارت «بر خودش» اصطلاحی به معنای مسئول بودن شخص است. ترجمه جایگزین: «مردنش اشتباه خود او خواهد بود»
«مانع مرگ خود میشود»
کلمه «شمشیر» به سپاه دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپاه دشمن هنگام آمدن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و به مردم هشدار نداد»
کلمه «شمشیر» به سپاه دشمن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپاه دشمن میآید و همه را میکشد»
«آن شخص به خاطر گناه خود میمیرد»
کلمه «خون» به مرگ اشاره دارد. عبارت «خون او را از دست...طلبیدن» اصطلاحی به معنای مسئول دانستن شخص است. ترجمه جایگزین: «مرگ آن شخص را خطای آن دیدهبان به حساب خواهم آورد[در نظر خواهم گرفت]»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
کلمه «خاندان[خانه]» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل»
کلمه «دهان» به آنچه خداوند[یهوه] میگوید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پیغامی که میگویم را خواهی شنید و از طرف من به آنها هشدار خواهی داد»
«به عنوان نماینده من به آنها هشدار میدهی» یا «از طرف من به آنها هشدار میدهی»
«این را نگو»
«نحوهای که عمل میکند» یا «کارهایی که انجام میدهد.» ببینید این واژه را در حزقیال ۷: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «خون» به مرگ اشاره دارد. عبارت «خون او را از دست...طلبیدن» اصطلاحی به معنای مسئول دانستن شخص است. ترجمه جایگزین: «تو را مسئول مرگ او خواهم دانست»
اینجا به نحوی از شخصی که به شکلی خاص رفتار نمیکند سخن گفته شده که گویی جسماً میچرخد و به راهی بر میگردد. ترجمه جایگزین: «باید دست از اعمال بد خود بکشد و اگر از کارهای بد خود دست نکشد...»
«خود را زنده نگه داشتهای»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
کلمه «خاندان[خانه]» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل»
«این است آن چه گفتهاید»
معانی محتمل: ۱) «بر...ما» استعاره و بدان معناست که آنها به خاطر خطاها و گناهان خود احساس تقصیر میکنند یا ۲) «بر...ما» استعاره و بدان معناست که آنها متوجه مجازات شدن توسط خداوند[یهوه] به خاطر خطایا و گناهان خود هستند.
«به خاطر آنها در حال پوسیدن[فاسد شدن] هستیم.» اینجا به نحوی از نابود شدن به واسطه گناهان سخن گفته شده که گویی تن شخص در حال فاسد شدن است. ترجمه جایگزین: «در حال نابود کردن ما هستند» یا «در حال کشتن من هستند»
«به خاطر آنها»
مردم با مطرح کردن این پرسش تاکید میکنند که امیدی برای زنده ماندن ندارند. ترجمه جایگزین: «امیدی برای زنده ماندن نداریم» یا «قطعاً خواهیم مرد»
اینجا در اصل از اسم معنای «مرگ» استفاده شده که به «مردن» اشاره دارد. صفت وابسته به اسم «شریر» را میتوان به «مردم شریر» ترجمه جایگزین: «هنگامی که شریران میمیرند، خوشحال نمیشوم[هنگام مردن شریران خوشحال نمیشوم]»
کلمه «طریق» به نحوه رفتار شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگر شخص شریر بدی نکند»
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش تاکید میکند که خواهان مردن مردم اسرائيل نیست. ترجمه جایگزین: «ای خاندان[خانه] اسرائیل، مرگ را انتخاب نکنید»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيلیان را به حزقیال میگوید.
اسم معنای «عدالت[پارسایی]» را میتوان به صفت «عادل[پارسا]» ترجمه کرد. اینجا به طور ضمنی ذکر شده که آنها از مجازات خدا نجات نخواهند یافت. ترجمه جایگزین: «اگر عادلان[پارسایان] گناه کنند، این واقعیت که قبلاً کار درست را انجام دادهاند، مانع مجازات من نخواهد شد»
اسم معنای «شرارت» را میتوان به صفت «شریر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی که شرارت میکند، نابود نخواهد شد»
آن شخص فکر میکند که چون او عادل است، خداوند[یهوه] حتی در صورت گناه کردنش، او را مجازات نخواهد کرد. اسم معنای «عدالت» را میتوان به صفت «عادل[پارسا]» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر به کارهای درستی که انجام داده، اتکا کند»
«آن چه شریرانه است» یا «شرارت میکند»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «در آن مورد فکر نخواهم کرد» یا «به یاد نخواهم آورد»
اسم معنای «عصیانی» را میتوان به صفت «شریر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر شرارتهایی که انجام دادهای»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
صفت وابسته به اسم «شریر» را میتوان به «شخص شریر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به شخص شریر»
«اگر تضمین وام را پس دهد»
چیزی که کسی نزد شخص دیگری میگذارد تا تعهد خود را نسبت به آن چه قرض گرفته، نشان دهد.
«آن چه دزدیده را پس میدهد» یا «بهای آن چه دزدیده را پرداخت میکند»
اینجا به نحوی از عمل یا رفتار کردن سخن گفته شده که گویی این کار مثل راه رفتن است. ترجمه جایگزین: «درست طبق شریعتی که حیات میبخشد»
عبارت «به یاد آورده شدن» اصطلاحی به معنای به خاطر آوردن است. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در آن مورد فکر نخواهم کرد» یا «به خاطر نخواهم آورد»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
این به قوم اسرائيل اشاره دارد. کلمه «تو» به حزقیال اشاره دارد.
اینجا به نحوی از رفتار یا اعمال سخن گفته شده که گویی راه یا جادهای است که شخص بر آن سفر میکند. ترجمه جایگزین: «آن چه خداوند انجام میدهد...کارهایی که تو میکنی منصفانه نیستند»
کلمه «خود» به مردم اسرائیل اشاره دارد. این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص جمع ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما طریقهای آنهاست»
اینجا به نحوی از انجام ندادن کاری سخن گفته شده که گویی جسماً از چیزی بر میگردد. ترجمه جایگزین: «آن چه را که درست است، دیگر انجام ندهد»
«به خاطر گناهان او میمیرد»
اینجا به نحوی از شخصی که به شکلی خاص رفتار نمیکند سخن گفته شده که گویی جسماً میچرخد و به راهی بر میگردد. ترجمه جایگزین: «شرارت نمیکند»
«چون آن چه را که منصفانه و پارسایانه است، انجام میدهد»
این قسمت به مردم اسرائیل اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «خاندان[خانه]» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل»
این کلمه برای نشانگذاری شروع بخش جدیدی از داستان به کار رفته است. اگر زبان شما روشی برای بیان چنین امری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«سال دوازدهم...روز ۵...ماه ۱۰»
این ماه پنجم از گاهشمار عبرانی است. روز پنجم تقریباً برابر با اوایل ماه ژانویه در گاهشمار میلادی است.
کلمه «ما» به حزقیال و اسرائيلیانی اشاره دارد. آنها از زمانی که یهویاکین پادشاه مجبور به ترک اورشلیم شد در بابل بودند. این قسمت شامل خواننده نمیشود. ترجمه جایگزین: «بعد از این که اسیر شدیم» یا «بعد از این که بابلیان ما را به بابل به اسارت بردند»
«کسی از اورشلیم گریخت و نزد من آمد» بابلیان اورشلیم را نابود کردند و مردم آن را کشتند، ولی برخی از آنها فرار کردند.
کلمه «شهر» به اورشلیم اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بابلیان اورشلیم را نابود کردند»
کلمه «دست» معمولاً به قدرت یا عمل اشاره شده است. بودن دست کسی بر شخصی دیگر به استیلا داشتن نسبت به کسی دیگر اشاره دارد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] من را کنترل میکرد»
این عبارت به معنای قادر به سخن گفتن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید «دهان تو را خواهم گشود» را در حزقیال ۳: ۲۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «قادر بودم که سخن گویم» یا «خداوند[یهوه] من را قادر به سخن گفتن کرد»
کلمه «وقت صبح» به صبح زود، یعنی اوایل طلوع خورشید و دیده شدن نور اشاره دارد.
«دیگر مجبور به سکوت نبودم» یا «دیگر ناتوان از سخن گفتن نبودم.» حزقیال از حزقیال ۳: ۲۶ نمیتوانست سخنی جز پیامهای نبوتی بزند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
معانی محتمل: ۱) «آن ساختمانهای خراب شده» یا ۲) «شهرهایی که نابود شدهاند»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] زمین را به ابراهیم میدهد سخن میگوید که گویی ابراهیم زمین را به ارث میبرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] زمین را به او داد»
«زمین اسرائيل»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] زمین را به ما داده است»
اسم معنای «ارث[ملک]» را میتوان به «مالک است» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا بتوانیم مالک شویم»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال در مورد کسانی که در خرابههای اسرائيل زندگی میکنند، سخن میگوید.
اینجا به طور ضمنی گفته شده که با خوردن گوشتی که هنوز در آن خون است، خون میخورند. خداوند[یهوه] به آنها فرمان داد که خون را خشک میکند. ترجمه جایگزین: «گوشتی را که خون در آن است،
میخوری»
«چشمان خود را به سوی بتها...بر میافرازید» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بتهای خود را میپرستی»
کلمه «خون» به زندگی شخص اشاره دارد. ریختن خون اصطلاحی به معنای به قتل رساندن است.
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش مردم را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «نباید این زمین را صاحب شوید!» یا «لایق این زمین نیستید»
کلمه «شمشیرها» به اعمال خشونتآمیز اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «با شمشیرت دست به اعمال خشنی زدهای تا آن چه میخواهی را به دست آوری»
«کارهایی کردهای که از آنها بسیار متنفری»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آنها با همبستر شدن با زنان همسایه آنها را نجس[بیحرمت] ساختند. ترجمه جایگزین: «هر کس با زن همسایه خود خوابید»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال در مورد کسانی که در خرابههای اسرائيل زندگی میکنند، سخن میگوید.
«به قطعیت زنده بودنم.» خداوند[یهوه] با استفاده از این جمله نشان میدهد که آن چه در ادامه میگوید، قطعاً درست است. این روشی برای سوگند صادقانه خوردن است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «صادقانه سوگند میخورم»
عبارت «به شمشیر خواهند افتاد» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «دشمنان، کسانی را که در خرابهها زندگی میکنند، خواهند کشت»
«وبا[طاعون] کسانی را که در قلعهها و غارها زندگی میکنند، خواهد کشت»
قلعه ساختمانی است که ساکنان خود را از حمله دشمنان حفظ میکند.
غارها گودالهایی کنار کوه یا در زمین هستند که معمولاً تشکیل شده از سنگ هستند.
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت به زمین اشاره دارد و مقصود از آن مردم آن زمین است. ترجمه جایگزین: «مردم زمین دیگر از قوت خود مغرور نخواهند بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی در کوههای اسرائيل زندگی نخواهد کرد»
«کسی از میان آن زمین یا از فراز آن کوهها سفر نخواهد کرد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
اسم معنای «رجاسات» را میتوان به «چیزهایی که از آنها متنفرم» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تمام کارهایی را که از آنها متنفرم، انجام خواهند داد»
«مردم انجام دادهاند»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«که خداوند[یهوه] به او میگوید تا آن را بگوید» یا «که خداوند به او میدهد»
کلمه «دهان» به سخن گفتن اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) ترجمه جایگزین: «در مورد محبت به من سخن میگویند، ولی دلهای آنها به دنبال سودهای[منافع] نامنصفانه است» یا ۲) ترجمه جایگزین: «در مورد اموری که از پس آنها شهوت راندهاند سخن میگویند و دلشان به دنبال سودها[منافع] نامنصفانه است»
کلمه «دل» به میل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در دلهایشان میخواهند سود نامنصفانه به دست آورند» یا «مایل به کسب نامنصفانه هستند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود در مورد مردم اسرائيل را بیان میکند.
کلمه «تو» به حزقیال اشاره دارد و مقصود از آن پیغامی است که میدهد. این قسمت پیغام حزقیال را با سرودی زیبا مقایسه کرده است. چنین قیاسی بدان معناست که مخاطبان از صدای او لذت میبردند، ولی پیغام او را مهم و اطاعت از آن را واجب نمیدانستند. ترجمه جایگزین: «فکر میکنند سخنان تو مثل سرودی شیرین هستند»
معانی محتمل: ۱) «سرودی زیبا» یا ۲) «سرود عاشقانه» یا «سرودی در مورد محبت[عشق]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کسی بر روی سازی زهی به زیبایی مینوازد»
چیزی که زه دارد و مردم برای نواختن موسیقی از آن استفاده میکنند.
کلمه «چون» بر آن چه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتر میکند. ترجمه جایگزین: «واقعاً»
«که واقعاً تو را به عنوان نبی نزد آنها فرستادم»
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان به ضدّ شبانان اسرائیل نبوّت نما و نبوّت كرده، به ایشان یعنی به شبانان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: وای بر شبانان اسرائیل كه خویشتن را میچرانند. آیا نمیباید شبانان گله را بچرانند؟3شما پیه را میخورید و پشم را میپوشید و پرواریها را میكُشید، امّا گله را نمیچرانید.4ضعیفان را تقویت نمیدهید و بیماران را معالجه نمینمایید و شكستهها را شكسته بندی نمیكنید و راندهشدگان را پس نمیآورید و گمشدگان را نمیطلبید، بلكه بر آنها با جور و ستم حكمرانی مینمایید.5پس بدون شبان پراكنده میشوند و خوراك همه حیوانات صحرا گردیده، آواره میگردند.6گوسفندان من بر جمیع كوهها و بر همه تلّهای بلند آواره شدهاند. و گله من بر روی تمامی زمین پراكنده گشته، كسی ایشان را نمیطلبد و برای ایشان تفحّص نمینماید.7پس ای شبانان كلام خداوند را بشنوید!8خداوند یهوه میفرماید: به حیات خودم قسم هر آینه چونكه گله من به تاراج رفته و گوسفندانم خوراك همه حیوانات صحرا گردیده، شبانی ندارند. و شبانان من گوسفندانم را نطلبیدند. بلكه شبانانْ خویشتن را چرانیدند و گله مرا رعایت ننمودند.9«بنابراین ای شبانان، كلام خداوند را بشنوید!10خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من به ضدّ شبانان هستم. و گوسفندان خود را از دست ایشان خواهم طلبید. و ایشان را از چرانیدن گله معزول خواهم ساخت تا شبانانْ خویشتن را دیگر نچرانند. و گوسفندان خود را از دهان ایشان خواهم رهانید تا خوراك ایشان نباشند.11زیرا خداوند یهوه چنین میگوید: هان من خودم گوسفندان خویش را طلبیده، آنها را تفقّد خواهم نمود.12چنانكه شبان حینی كه در میان گوسفندان پراكنده خود میباشد، گله خویش را تفقّد مینماید، همچنان من گوسفندان خویش را تفقّد نموده، ایشان را از هر جایی كه در روز ابرها و تاریكی غلیظ پراكنده شده بودند خواهم رهانید.13و ایشان را از میان قومها بیرون آورده، از كشورها جمع خواهم نمود. و به زمین خودشان درآورده، بر كوههای اسرائیل و در وادیها و جمیع معمورات زمین ایشان را خواهم چرانید.14ایشان را بر مرتع نیكو خواهم چرانید و آرامگاه ایشان بر كوههای بلند اسرائیل خواهد بود. و آنجا در آرامگاه نیكو و مرتع پرگیاه خواهند خوابید و بر كوههای اسرائیل خواهند چرید.15خداوند یهوه میگوید كه من گوسفندان خود را خواهم چرانید و من ایشان را خواهم خوابانید.16گمشدگان را خواهم طلبید و راندهشدگان را باز خواهم آورد و شكستهها را شكستهبندی نموده، بیماران را قوّت خواهم داد. لیكن فربهان و زورآوران را هلاك ساخته، بر ایشان به انصاف رعایت خواهم نمود.17و امّا به شما ای گوسفندان من، خداوند یهوه چنین میفرماید:هان من در میان گوسفند و گوسفند و در میان قوچهای و بزهای نر داوری خواهم نمود.18«آیا برای شما كم بود كه مرتع نیكو را چرانیدید، بلكه بقیه مرتع خود را نیز به پایهای خویش پایمال ساختید؟ و آب زلال را نوشیدید بلكه باقیمانده را به پایهای خویش گلآلود ساختید؟19و گوسفندان من آنچه را كه از پای شما پایمال شده است، میچرند و آنچه را كه به پای شما گلآلود گشته است، مینوشند.»20بنابراین خداوند یهوه به ایشان چنین میگوید: «هان من خودم در میان گوسفندان فربه و گوسفندان لاغر داوری خواهم نمود.21چونكه شما به پهلو و كتف خود تنه میزنید و همه ضعیفان را به شاخهای خود میزنید، حتّی اینكه ایشان را بیرون پراكنده ساختهاید،22پس من گله خود را نجات خواهم داد كه دیگر به تاراج برده نشوند و در میان گوسفند و گوسفند داوری خواهم نمود.23و یك شبان بر ایشان خواهم گماشت كه ایشان را بچراند یعنی بنده خود داود را كه ایشان را رعایت بنماید و او شبان ایشان خواهد بود.24و من یهوه خدای ایشان خواهم بود و بنده من داود در میان ایشان رئیس خواهد بود. من كه یهوه هستم گفتهام.25و عهد سلامتی را با ایشان خواهم بست. و حیوانات موذی را از زمین نابود خواهم ساخت و ایشان در بیابان به امنیت ساكن شده، در جنگلها خواهند خوابید.26و ایشان را و اطراف كوه خود را بركت خواهم ساخت. و باران را در موسمش خواهم بارانید و بارشهای بركت خواهد بود.27و درختان صحرا میوه خود را خواهند آورد و زمین حاصل خویشرا خواهد داد. و ایشان در زمین خود به امنیت ساكن خواهند شد. و حینی كه چوبهای یوغ ایشان را شكسته و ایشان را از دست آنانی كه ایشان را مملوك خود ساخته بودند رهانیده باشم، آنگاه خواهند دانست كه من یهوه هستم.28و دیگر در میان امّتها به تاراج نخواهد رفت و حیوانات صحرا ایشان را نخواهند خورد بلكه به امنیت، بدون ترسانندهای ساكن خواهند شد.29و برای ایشان درختستان ناموری بر پا خواهم داشت. و دیگر از قحط در زمین تلف نخواهند شد. و بار دیگر متحمل سرزنش امّتها نخواهند گردید.30و خداوند یهوه میگوید: خاندان اسرائیل خواهند دانست كه من یهوه خدای ایشان با ایشان هستم و ایشان قوم من میباشند.31و خداوند یهوه میگوید: شما ای گله من و ای گوسفندان مرتع من، انسان هستید و من خدای شما میباشم.»
خدا بر ضد کسانی است که از دیگران سوء استفاده میکنند. او از قوم خود محافظت و مراقبت میکند.
مردم اسرائيل با گوسفند و خدا و پسر داوود با چوپانان[شبانان] نیکو مقایسه شدهاند. این استعارهای معمول در کتاب مقدس است.
خداوند[یهوه] در باب ۳۴ به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی گلهای از گوسفندان هستند و به نحوی از رهبران آن قوم سخن میگوید که گویی شبانانی هستند که باید از گله مراقبت میکردند، ولی چنین نکردند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
اینجا به نحوی از رهبران اسرائيل سخن گفته شده که گویی شبان هستند. آنها قرار بود مثل شبانان از گلههای خود مراقبت کنند. ترجمه جایگزین: «رهبران اسرائيل که مثل شبانان هستند»
اینجا به نحوی از این که رهبران به جای قوم از خود مراقبت میکنند سخن گفته شده که گویی خود را شبانی میکنند. ترجمه جایگزین: «خودْ غذا میخورند و از خود مراقبت میکنند»
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال رهبران را به خاطر این که مراقب قوم نبودند، توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «شبانان باید به گله خود غذا دهند و از آن مراقبت کنند»
این قسمت همچنان به نحوی از رهبران اسرائيل سخن میگوید که گویی شبانان بدی هستند که بهترین حیوانات گله را برای غذا و لباس میکشند. ترجمه جایگزین: «مثل شبانانی هستی که پیه جانور را میخورند و پشم آن را میپوشند»
این پیه از گوسفندان یا بزهاست. ترجمه جایگزین: «قسمتهای پر چرب گوسفند و بز را میخورید» یا «بهترین قسمتهای گوسفند و بز را میخورید»
«پشمی را میپوشید که از گوسفند است»
«کم سنترین و فربهترین بین گوسفندها و بزها»
«به گله غذا نمیدهید و از آن مراقبت نمیکنید»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای رهبران اسرائيل را به حزقیال میگوید و همچنان به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی گلهای از گوسفندان هستند و همچنین به نحوی از رهبران آنها سخن گفته که گویی شبانان[چوپانان] آن گله هستند که از آن گله مراقبت نکردند.
معانی محتمل: ۱) «مریض هستند» یا ۲) «ضعیف هستند»
«بر استخوانهای شکسته زخمیان پارچهای نمیپیچید»
«گوسفندی که استخوانهایش شکسته است» یا «گوسفندی که زخمی است»
«شما برنمیگردانید»
«گوسفندی که رانده شده» یا «آنهایی که دیگران دور کردهاند»
کلمات «گوسفندان یا بزها» از این عبارت حذف شدهاند، اما از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «گوسفندان یا بزهایی که گم شدهاند»
«به اجبار و با بیرحمی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس به خاطر بیشبان بودن پراکنده شدند»
«همه حیوانات میتوانند به آنها حمله کنند و آنها را بخورند»
«گله من بر سراسر زمین پراکنده شدهاند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای رهبران اسرائيل را به حزقیال میگوید و همچنان به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی گلهای از گوسفندان هستند و همچنین به نحوی از رهبران آنها سخن گفته که گویی شبانان[چوپانان] آن گله هستند که از آن گله مراقبت نکردند.
این اصطلاح برای معرفی پیغام خاص خدا به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «به پیغام خدا گوش دهید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون همه حیواناتی که در صحرا هستند از گله من دزدیدند و خوردند»
چیزهایی که دزدیده میشود.
کلمه «همه» تعمیم است و اشاره به حیوانات وحشی دارد که گوسفندان را میکشند. ترجمه جایگزین: «تمام حیوانات وحشی صحرا»
«چون گوسفندی نداشتند»
«هیچ یک از شبانانم سعی به یافتن گله من نکردند»
«خود شبانان» یا «خود را غذا دادند و از خود مراقبت کردند»
«به گله من غذا ندادند و از آن مراقبت نکردند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای رهبران اسرائيل را به حزقیال میگوید و همچنان به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی گلهای از گوسفندان هستند و همچنین به نحوی از رهبران آنها سخن گفته که گویی شبانان[چوپانان] آن گله هستند که از آن گله مراقبت نکردند.
«به پیغام خداوند[یهوه] گوش دهید.» این اصطلاح برای معرفی پیغام خاص خدا به کار رفته است.
این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص مفرد ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من، خداوند یهوه این را میگویم»
کلمه «اینک» بر آن چه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «واقعاً»
«بر ضد شبانان هستم»
عبارت «از دست ایشان...طلبید» به معنای نگه داشتن یا مسئول دانستن کسی یا چیزی است. ترجمه جایگزین: «آنها را برای اتفاقات بدی که برای گلهام رخ داده است، مسئول خواهم دانست» یا «آنها را برای این که اجازه دادند اتفاقات بدی برای گله من بیافتد، مجازات خواهم کرد»
«دیگر اجازه نخواهم داد که گله من را شبانی کنند» یا «دیگر اجازه نخواهم داد شبانان گله من باشد»
«خودْ غذا نخورند و از خود مراقبت نکنند»
کلمه «دهان» به خوردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا نتوانند آنها را بخورند»
«شبانان دیگر گوسفندان و بزهای گله را نخواهند خورد»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای رهبران اسرائيل را به حزقیال میگوید و همچنان به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی گلهای از گوسفندان هستند. او همچنین به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شبان آن گله است که از آنها مراقبت میکند.
این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص مفرد بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا من خداوند یهوه چنین میگویم»
کلمه «هان» برای جلب توجه شبانان به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید به کار رفته است.
«به دنبال خواهد گشت»
«با گله پراکنده خود»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آن گله به خاطر نداشتن شبان جهت مراقبت از آنها مراقبت کند، پراکنده شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها به خاطر این که شبانی برای مراقبت نداشتند، پراکنده شدند»
«در روزی ابری و تاریک.» اینجا به نحوی از فجایع سخن گفته شده که گویی روزهای تاریکی هستند. ترجمه جایگزین: «وقتی فجایع وحشتناکی رخ دهد»
«گوسفندان و بزهایم را بیاورم» یا «گلهام را بیاورم»
«از مکانهایی که با دیگر اقوام زندگی میکنند»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قوم خود را از تبعید به سرزمین خود بر میگرداند سخن گفته شده که گویی گله او جایی با زمین، غذا و آب فراوان است.
زمینی که برای خوراک گوسفندان و بزها علف و گیاهان کوچک دارد.
این مکانی است که مردم در آن زندگی میکنند. آنها معمولاً در خانه و در اقامتگاه زندگی میکنند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای رهبران اسرائيل را به حزقیال میگوید و همچنان به نحوی از قوم اسرائيل سخن میگوید که گویی گلهای از گوسفندان هستند. او همچنین به نحوی از خود سخن میگوید که گویی شبان آن گله است که از آنها مراقبت میکند.
«مکانهایی که میتوانند بخورند»
«زمینهایی که علف و گیاه فراوان برای خوراک دارند»
خوردن علف و گیاهان دیگر
کلمه «خود» برای تاکید بیشتر به کار رفته است. خدا این کار را انجام میدهد، چون شبانان این کار را نمیکنند.
«خواهند خورد و از آنها مراقبت میکنند»
کلمات «گوسفندان یا بزها» از این عبارت حذف شدهاند اما از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «گوسفندان یا بزهایی که گمشدهاند»
«کسانی را که دیگران راندهاند، برمیگردانم»
«پارچهای دور استخوان شکسته گوسفند میپیچم» یا «پارچه به دور زخم گوسفند بپیچم»
کلمه «گوسفند» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «گوسفند فربه و قوی»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را به حزقیال میگوید، اما اکنون این پیغام برای مردم اسرائيل است. او همچنان به نحوی از مردم اسرائيل سخن میگوید که گویی گله هستند و او شبان آنهاست.
«توجه کن چون آن چه میخواهم بگویم درست و مهم است»
«بین یک گوسفند و دیگر داوری خواهم کرد»
گوسفندها و بزهای نر معمولاً قویترین در گله بودند و هرچه را که میخواستند، میتوانستند از حیوانات دیگر گله بگیرند.
خدا با استفاده از این سوالات رهبران اسرائيل را توبیخ میکند. اینجا به نحوی از آنها سخن گفته شده که گویی در آن گله با حیوانات دیگر تندخویی میکنند. شما میتوانید این قسمت را مثل نسخه UDB ترجمه کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد مردم اسرائيل سخن میگوید که گویی آنها گله گوسفند هستند و او چوپان آنهاست.
این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است آن چه من خداوند یهوه میگویم»
«به گلهام»
این کلمه برای تاکید بیشتر به آن چه که در ادامه میآید به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «واقعاً»
کلمه «خودم» تاکید میکنند که خداوند[یهوه] داوری خواهد کرد.
«از این که گوسفندان و بزهای فربه با یکدیگر به انصاف رفتار میکنند، مطمئن خواهم شد»
اینجا به نحوی از رهبران و نیرومندان اسرائيل سخن گفته شده که گویی آنها حیوانات فربه و قوی گله هستند و به نحوی از ضعیفان و فقیران در اسرائيل سخن گفته شده که گویی حیوانات ضعیف گله هستند.
کلمه «شما» به گوسفندان و بزها اشاره دارد که با گوسفندان و بزهای دیگر رفتار خوبی نداشتند.
«به پهلوی تن خود»
معانی محتمل: ۱) «هُل دادید» یا «تنه زدهاید» ۲) «چاقو زدهاید» یا «شمشیر زدهاید»
«آنها را مجبور کردید که به جهات مختلف بروند»
«از زمین اسرائيل دور شوید»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی با مردم اسرائيل سخن میگوید که گویی گلهای از گوسفندان هستند و به نحوی از خود او سخن میگوید که گویی شبان آنهاست.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر به کسی اجازه نخواهم داد که آنها را غارت کند» یا «اجازه نخواهم داد که بدزدند»
«دیگر چیزی نخواهند بود که دزدیده میشود.» شبانان و حیوانات وحشی گوسفندان و بزها را از گله خداوند[یهوه] میدزدیدند.
«گماشتن بر» اصطلاحی به معنای باعث حکومت کردن کسی شدن است. ترجمه جایگزین: «یک شبان را مسئول گوسفندان و بزهای دیگر خواهم کرد»
کلمه «داوود» به ذریت داوود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت بنده من، داوود»
اینجا به نحوی از ذریت داوود که پادشاه قوم اسرائيل خواهد بود سخن گفته شده که گویی شبان آنها خواهد بود.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید. او همچنین به نحوی از قوم اسرائیل سخن میگوید که گویی گله گوسفند هستند.
«عهدی که باعث صلح میشود»
حیواناتی هستند که میتوانند گوسفندان و بزها را بکشند.
برخی از نسخ این قسمت را «همچنین آنها و جوار کوه خود را تبدیل به برکتی خواهم کرد»
این قسمت به کوه صهیون اشاره دارد.
«باعث باریدن باران خواهم شد»
«در زمان مناسبش»
«این باران برکت خواهد بود»
«از زمین غذا رشد خواهد کرد» یا «بر زمین غذا میروید»
«امن خواهد بود»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را درحزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
اینجا به نحوی از بردگی سخن گفته شده که گویی یوغی است که آنها مثل حیوانات بر گردن دارند. ترجمه جایگزین: «وقتی آنها را از بردگی آزاد کنم»
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل[استیلا] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از کنترل کسانی که برده ساختهاند» یا «از دست کسانی که برده کردهاند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای مردم اسرائیل را به حزقیال میگوید.
کلمه «امتها» به مردم آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم امتها دیگر آنها را نخواهند دزدید»
چیزهایی که دزدیده میشوند یا به زور گرفته میشوند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۷: ۲۱ چطور ترجمه کردهاید.
«از گرسنگی نخواهد مُرد» یا «به خاطر کمبود غذا نخواهد مُرد»
کلمه «امتها» به مردم آنها اشاره دارد. کلمه «سرزنش» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر نخواهند شنید که مردم امتها به آنها توهین کردهاند»
«من...یهوه...هستم» اصطلاح و بدان معناست که خداوند[یهوه] به آنها کمک میکند. ترجمه جایگزین: «من، یهوه خدای آنها به آنها کمک میکند»
این قسمت را میتوان در قالب یک جمله ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با آنها و آنها که قوم من هستند»
اینجا به نحوی از مردم اسرائيل سخن گفته شده که گویی گله گوسفند هستند و به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی شبان آنهاست.
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان نظر خود را بر كوه سعیر بدار و به ضد آن نبوّت نما!3و آن را بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك ای كوه سَعیر من به ضدّ تو هستم. و دست خود را بر تو دراز كرده، تو را ویران و محّل دهشت خواهم ساخت.4شهرهایت را خراب خواهم نمود تا ویران شده، بدانی كه من یهوه هستم.5چونكه عداوت دائمی داشتی و بنی اسرائیل را در زمان مصیبت ایشان و هنگام عقوبت آخر به دم شمشیر تسلیم نمودی،6لهذا خداوند یهوه چنینمیگوید: به حیات خودم قسم كه تو را به خون تسلیم خواهم نمود كه خونْ تو را تعاقب نماید. چون از خون نفرت نداشتی، خونْ تو را تعاقب خواهد نمود.7و كوه سَعیر را محّل دهشت و ویران ساخته، روندگان و آیندگان را از آن منقطع خواهم ساخت.8و كوههایش را از كشتگانش ممّلو میكنم كه مقتولان شمشیر بر تلّها و درهّها و همه وادیهای تو بیفتند.9و تو را خرابههای دائمی میسازم كه شهرهایت دیگر مسكون نشود و بدانید كه من یهوه هستم.10چونكه گفتی این دو امّت و این دو زمین از آن من میشود و آن را به تصرّف خواهیم آورد با آنكه یهوه در آنجا است.»11بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «به حیات خودم قَسَم كه موافق خشم و حسدی كه به ایشان نمودی، از كینهای كه با ایشان داشتی با تو عمل خواهم نمود. و چون بر تو داوری كرده باشم، خویشتن را بر تو در میان ایشان معروف خواهم گردانید.12و خواهی دانست كه من یهوه تمامی سخنان كفرآمیز را كه به ضدّ كوههای اسرائیل گفتهای، شنیدهام. چونكه گفتی: خراب گردید و برای خوراك ما داده شد.13و شما به دهان خود به ضدّ من تكبّر نموده، سخنان خویش را بر من افزودید و من آنها را شنیدم.14خداوند یهوه چنین میگوید: حینی كه تمامی جهان شادی كنند من تو را ویران خواهم ساخت.15و چنانكه بر میراث خاندان اسرائیل حینی كه ویران شد شادی نمودی، همچنان با تو عمل خواهم نمود. و تو ای كوه سَعیر و تمام اَدُوم جمیعاً ویران خواهید شد. پس خواهند دانست كه من یهوه هستم.»
مردم اَدوم به دلیل شادی کردن از ویرانی اسرائيل نابود خواهند شد.
خداوند[یهوه] نبوتی را به حزقیال میگوید. حزقیال خطاب به کوه سعیر سخن میگوید، ولی این پیغام برای همه مردم اَدوم است.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
کوه سعیر بسیار دور بود پس حزقیال نمیتوانست آن را ببیند، ولی خداوند[یهوه] به او این فرمان را میدهد تا نمادی از آسیب رساندن به مردم آن منطقه باشد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «رو به کوه سعیر کن و خیره شو» یا «به کوه سعیر خیره شو تا مردم آنجا آسیب ببینند»
«کوه سعیر.» خداوند[یهوه] به نحوی به حزقیال میگوید که به کوه سعیر خیره شود که گویی آن کوه صدای او را میشنود. این پیغام برای همه مردم اَدوم است. ترجمه جایگزین: «به کوه سعیر بدار و به خاطر کاری که مردم آن کردهاند بر ضد آن نبوت کن»
«به آن کوه» یا «به مردم اَدوم»
خداوند[یهوه] به نحوی به حزقیال میگوید که با کوه سعیر سخن گوید که گویی آن کوه میتواند صدای او را بشنود. این پیغام برای همه مردم اَدوم است. ترجمه جایگزین: «ای کوه سعیر، گوش بده، تو را به خاطر کاری که مردمت انجام دادهاند با دست خواهم زد و ویران و عبث خواهم کرد»
این کلمه بر آن چه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «گوش بده!» یا «واقعاً»
«من دشمن تو هستم»
کلمه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قدرت خود برای زدن تو استفاده خواهم کرد»
اسم معنای «ویران» را میتوان به صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو را خراب خواهم ساخت»
این قسمت همچنان پیغامی را که حزقیال به کوه سعیر داد، بیان میکند. این پیغام برای همه مردم ادوم است.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمی که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمی که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
معانی محتمل این استعاره: ۱) «تو آنها را به دشمنانی تسلیم کردی که آنها را با شمشیر میکشند» یا ۲) «تو آنها را با شمشیر خواهی کشت»
«در زمان فاجعه»
کلمه «خون» کنایه از کشتن است. ترجمه جایگزین: «کشتن تعداد فراوانی از تو را برای دشمنانت آسان خواهم کرد»
کلمه «خون» کنایه از کشتن است. خداوند[یهوه] به نحوی از خونریزی سخن میگوید که گویی شخصی است که آنها را تعقیب میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنانت تو را تعقیب خواهند کرد و تو را خواهند کشت»
کلمه «خون» کنایه از کشتن است. ترجمه جایگزین: «چون این که دشمنان مردم اسرائیل را با بیرحمی کشتند، منزجر نشدی»
این قسمت همچنان پیغامی را که حزقیال به کوه سعیر داد، بیان میکند. این پیغام برای همه مردم ادوم است.
معانی محتمل: ۱) «منقطع کردن» استعارهای به معنای نابود کردن است. ترجمه جایگزین: «هرکس را که وارد آن میشود یا آن را ترک میکند، نابود خواهم کرد» یا ۲) «منقطع کردن» استعاره و بدان معناست که او هنگام انجام کاری مانع کسی میشود. ترجمه جایگزین: «کاری خواهم کرد که به آن نروی و نیایی»
کلمه «شمشیر» به دشمنانی اشاره دارد که در نبردی جنگیدهاند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۱: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسانی که دشمنانْ آنها را با شمشیر کشتهاند» یا «کسانی که در نبرد مردهاند»
«برای همیشه نابود میشود.» این قسمت احتمالاً مبالغهای است که بر نابودی تاکید میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این قسمت مبالغه است و بر آن چه گفته شده، تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «مردم در شهرهای تو زندگی نخواهند کرد»
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت جمع است. خدا با مردم کوه سعیر سخن میگوید نه خود کوه سعیر.
این قسمت همچنان پیغامی را که حزقیال به کوه سعیر داد، بیان میکند. این پیغام برای همه مردم ادوم است.
شناسه مستتر فاعلی به کوه سعیر اشاره دارد. حزقیال باید به نحوی با کوه سعیر سخن گوید که گویی آن کوه صدای او را میشنود. این پیغام برای مردم اَدوم است. ترجمه جایگزین: «مردم تو گفتهاند»
زمین اسرائيل و زمین یهودا»
کلمه «از آن من» را میتوان به حالت جمع بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مال ما خواهند شد»
شناسه مستتر فاعلی به مردم اَدوم اشاره دارد.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خدا از اسرائيل و یهودا مراقب میکند. ترجمه جایگزین: «ولی خداوند[یهوه] آنجا بود تا از اسرائيل و یهودا مراقبت کند»
معانی محتمل: ۱) «به خاطر خشم و حسادت خود تو را مجازات خواهم کرد» یا ۲) «درست همان طور که بر ضد مردم اسرائيل با خشم و غیرت عمل کردی، من نیز با خشم و غیرت بر ضد تو عمل خواهم کرد»
ااین قسمت همچنان پیغامی را که حزقیال به کوه سعیر داد، بیان میکند. این پیغام برای همه مردم ادوم است.
کلمه «کوهها» به تمام زمین اسرائيل اشاره دارد.
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در ویرانیها هستند»
اینجا به نحوی از این که مردم کوه سعیر، زمین اسرائیل را میگیرند و از آن به سود خود استفاده میکنند سخن گفته شده که گویی حیوانات وحشی هستند که کوههای اسرائيل را میبلعند. ترجمه جایگزین: «اینجا هستند تا ما را ببلعند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت همچنان پیغامی را که حزقیال به کوه سعیر داد، بیان میکند. این پیغام برای همه مردم ادوم است.
این قسمت را میتوان با استفاده از ضمیر اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است آن چه من خداوند یهوه میگویم»
کلمه «تو» به کوه سعیر اشاره دارد، ولی پیغامی برای مردم اَدوم است. اسم معنای «ویران» را میتوان به صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر کاری که انجام دادی، تو را ویران خواهم کرد»
کلمه «جهان» به کل مردم زمین اشاره دارد. کلمه «تمامی» تعمیمی است که تنها به مردمی که نزدیک سعیر بودند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که میدانند نابودت کردهام، شادی خواهند کرد»
اینجا از زمینی که خداوند[یهوه] به اسرائيلیان داده به عنوان میراث سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «همان طور که هنگامی که زمین اسرائيلیان را نابود کردم، شادی کردی»
معانی محتمل: ۱) «زمین تو را ویران خواهم کرد» یا ۲) «هنگام نابودی زمین، تو را نابود خواهم کرد» یا ۳) «دیگران را وا میدارم تا از ویرانی تو شادی کنند»
مواردی که شناسه مستتر فاعلی احتمالاً به آنها اشاره دارد: ۱) «مردم زمین[دنیا]» یا ۲) «مردم اسرائيل و یهودا»
1«و تو ای پسر انسان به كوههای اسرائیل نبوّت كرده، بگو: ای كوههای اسرائیل كلام خداوند را بشنوید!2خداوند یهوه چنین میگوید: چونكه دشمنان دربارۀ شما گفتهاند هَهْ این بلندیهای دیرینه میراث ما شده است،3لهذا نبوّت كرده، بگو كه خداوند یهوه چنین میفرماید: از آن جهت كه ایشان شما را از هر طرف خراب كرده و بلعیدهاند تا میراث بقیه امّتها بشوید و بر لبهای حرفگیران برآمده، مورد مذمّت طوایف گردیدهاید،4لهذا ای كوههای اسرائیل كلام خداوند یهوه را بشنوید! خداوند یهوه به كوهها و تلّها و وادیها و درهّها و خرابههای ویران و شهرهای متروكی كه تاراج شده و مورد سخریه بقیه امّتهای مجاور گردیده است، چنین میگوید:5بنابراین خداوند یهوه چنین میفرماید: هر آینه به آتش غیرت خود به ضدّ بقیه امّتها و به ضدّ تمامی اَدُوم تكلّم نمودهام كه ایشان زمین مرا به شادی تمامِ دل و كینه قلب، ملك خود ساختهاند تا آن را به تاراج واگذارند.6پس دربارۀ زمین اسرائیل نبوّت نما وبه كوهها و تلّها و وادیها و درهّها بگو كه خداوند یهوه چنین میفرماید: چونكه شما متحمّل سرزنش امّتها شدهاید، لهذا من در غیرت و خشم خود تكلّم نمودم.»7و خداوند یهوه چنین میگوید: «من دست خود را برافراشتهام كه امّتهایی كه به اطراف شمایند البتّه سرزنش خود را متحمّل خواهند شد.8و شما ای كوههای اسرائیل شاخههای خود را خواهید رویانید و میوه خود را برای قوم من اسرائیل خواهید آورد زیرا كه ایشان به زودی خواهند آمد.9زیرا اینك من بطرف شما هستم وبر شما نظر خواهم داشت و شیار شده، كاشته خواهید شد.10و بر شما مردمان را خواهم افزود یعنی تمامی خاندان اسرائیل را جمیعاً و شهرها مسكون و خرابهها معمور خواهد شد.11و بر شما انسان و بهایم بسیار خواهم آورد كه ایشان افزوده شده، بارور خواهند شد. و شما را مثل ایام قدیم معمور خواهم ساخت. بلكه بر شما بیشتر از اوّلِ شما احسان خواهم نمود و خواهید دانست كه من یهوه هستم.12و مردمان یعنی قوم خود اسرائیل را بر شما خرامان خواهم ساخت تا تو را به تصرّف آورند. و میراث ایشان بشوی و ایشان را دیگر بیاولاد نسازی.»13و خداوند یهوه چنین میگوید: «چونكه ایشان دربارۀ تو میگویند كه مردمان را میبلعی و امّتهای خویش را بیاولاد میگردانی،14پس خداوند یهوه میگوید: مردمان را دیگر نخواهی بلعید و امّتهای خویش را دیگر بیاولاد نخواهی ساخت.15و سرزنش امّتها را دیگر در تو مسموع نخواهم گردانید. و دیگر متحمّل مذمّت طوایف نخواهی شد و امّتهای خویش را دیگر نخواهی لغزانید. خداوند یهوه این را میگوید.»16و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:17«ای پسر انسان، هنگامی كه خاندان اسرائیل در زمین خود ساكن میبودند آن را به راهها و به اعمال خود نجس نمودند. و طریق ایشان به نظر من مثل نجاست زن حایض میبود.18لهذا به سبب خونی كه بر زمین ریختند و آن را به بتهای خود نجس ساختند، من خشم خود را بر ایشان ریختم.19و ایشان را در میان امّتها پراكنده ساختم و در كشورها متفرّق گشتند. و موافق راهها و اعمال ایشان، بر ایشان داوری نمودم.20و چون به امّتهایی كه بطرف آنها رفتند رسیدند، آنگاه اسم قدّوس مرا بیحرمت ساختند. زیرا درباره ایشان گفتند كه اینان قوم یهوه میباشند و از زمین او بیرون آمدهاند.21لیكن من بر اسم قدّوس خود كه خاندان اسرائیل آن را در میان امّتهایی كه بسوی آنها رفته بودند بیحرمت ساختند شفقت نمودم.22«بنابراین به خاندان اسرائیل بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: ای خاندان اسرائیل من این را نه به خاطر شما بلكه بخاطر اسم قدّوس خود كه آن را در میان امّتهایی كه به آنها رفته، بیحرمت نمودهاید بعمل میآورم.23و اسم عظیم خود را كه در میان امّتها بیحرمت شده است و شما آن را در میان آنها بیعصمت ساختهاید، تقدیس خواهم نمود. و خداوند یهوه میگوید: حینی كه بنظر ایشان در شما تقدیس كرده شوم، آنگاه امّتها خواهند دانست كه من یهوه هستم.24و شما را از میان امّتها میگیرم و از جمیع كشورها جمع میكنم و شما را در زمین خود در خواهم آورد.25و آب پاك بر شما خواهم پاشید و طاهر خواهید شد. و شما را از همه نجاسات واز همه بتهای شما طاهر خواهم ساخت.26و دل تازه به شما خواهم داد و روح تازه در اندرون شما خواهم نهاد. و دل سنگی را از جسد شما دور كرده، دل گوشتین به شما خواهم داد.27و روح خـود را در اندرون شما خواهم نهاد و شمـا را به فرایض خود سالك خواهم گردانید تا احكام مـرا نگاه داشته، آنها را بجا آورید.28و در زمینی كه به پدران شما دادم ساكن شده، قوم من خواهید بود و من خدای شماخواهم بود.29و شما را از همه نجاسات شما نجات خواهم داد. و غلّه را خوانده، آن را فراوان خواهم ساخت و دیگر قحط بر شما نخواهم فرستاد.30و میوه درختان و حاصل زمین را فراوان خواهم ساخت تا دیگر در میان امّتها متحمّل رسوایی قحط نشوید.31و چون راههای قبیح و اعمال ناپسند خود را به یاد آورید، آنگاه به سبب گناهان و رجاسات خود خویشتن را در نظر خود مكروه خواهید داشت.»32و خداوند یهوه میگوید: «بدانید كه من این را به خاطر شما نكردهام. پس ای خاندان اسرائیل به سبب راههای خود خجل و رسوا شوید.»33خداوند یهوه چنین میفرماید: «در روزی كه شما را از تمامی گناهانتان طاهر سازم، شهرها را مسكون خواهم ساخت و خرابهها معمور خواهد شد.34و زمین ویران كه به نظر جمیع رهگذریان خراب میبود، شیار خواهد شد.35و خواهند گفت این زمینی كه ویران بود، مثل باغ عَدَن گردیده است و شهرهایی كه خراب و ویران و منهدم بود، حصاردار و مسكون شده است.36و امّتهایی كه به اطراف شما باقی مانده باشند، خواهند دانست كه من یهوه مخروبات را بنا كرده و ویرانهها را غرس نمودهام. من كه یهوه هستم تكلّم نموده و بعمل آوردهام.»37خداوند یهوه چنین میگوید: «برای این بار دیگر خاندان اسرائیل از من مسألت خواهند نمود تا آن را برای ایشان بعمل آورم. من ایشان را با مردمان مثل گله كثیر خواهم گردانید.38مثل گلههای قربانی یعنی گله اورشلیم در موسمهایش همچنان شهرهای مخروب از گلههای مردمان پرخواهد شد و ایشان خواهند دانست كه من یهوه هستم.»
خداوند[یهوه] به اسرائيل وعده داده که آن را احیا خواهد کرد. خدا به خاطر جلال خود، اسرائیل را به زمینشان باز خواهد گردانید.
and )
خدا گناه اسرائیل را خواهد بخشید و میل اطاعت را به آنها خواهد داد. چنین امری در این باب با استفاده کنایی از کلمه «دل» بازتاب داده شده است.
and )
خداوند[یهوه] به حزقیال میگوید که نبوت کند. حزقیال باید با کوه اسرائیل سخن گوید، ولی پیغام او برای همه مردم اسرائیل است.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
خدا از حزقیال میخواهد که به نحوی با کوهها سخن گوید که گویی قوم هستند. این پیغام برای قوم اسرائیل است.
این کلمه نشان از شادی است. این قسمت را میتوانید به «بسیار خوشحال هستم» یا «عالی است» ترجمه کنید.
«کوههای بسیار قدیمی.» این قسمت اشاره به کوههای بلند اسرائيل دارد.
«حالا به ما تعلق دارد»
اسم معنای «خراب» را میتوان به فعل «خراب کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چون تو، کوه اسرائيل، خراب شدی»
«چون از هر طرف به تو حمله شد» یا «چون دشمنان از هر طرف به تو حمله کردند»
«لبها» و «[زبانها]» به سخن مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم در مورد تو چیزهای بدی میگویند و امتها داستانهای بدی از تو تعریف میکنند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت همچنان پیغامی را که خداوند[یهوه] به حزقیال میدهد تا او نیز خطاب به کوههای اسرائيل بیان کند، مطرح میکند. این پیغام برای همه مردم اسرائيل است. شاید بهتر باشد که با استفاده از آیهای انتقالی[آیهای اتصالی] مثل ترجمه UDB این قسمت را ترجمه کنید تا به این واسطه ترتیب منطقی این قسمت حفظ شود.
«به پیغام خداوند یهوه گوش دهید»
اسم معنای «ویران» را میتوان به «شهرهای ویران شده» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شهرهای نابوده شده که کسی در آنها زندگی نمیکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شهرهایی که مردم آنها را پشت سر رها کردهاند»
«دشمنان از آنها دزدیدهاند»
اینجا به نحوی از غضب خدا سخن گفته شده که گویی آتش است. خداوند[یهوه] آن قدر اسرائيل را دوست داشت که هنگام استهزا شدن آن توسط امتهای دیگر غیور و خشمگین شد. ترجمه جایگزین: «به خاطر غیرت بسیار[شدید] خودم» یا «به خاطر خشم شدیدم»
«بر ضد همه اَدُوم»
کلمات «دل» و «قلب» به باطن شخص اشاره دارد. انگارههای شادی کردن و کینه داشتن را میتوان در قالب افعالی چون «شادی کردن» و «خوار شمردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که قوم اسرائيل را خوار شمردند و هنگام تصاحب زمین من شادی کردند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «لهذا[اینک]» برای تاکید بیشتر به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «واقعاً»
کلمات «غیرت» و «خشم» اساساً یک معنا دارند. این کلمات کنار یکدیگر بر شدت خشم او تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «چون بسیار خشمگین هستم»
«امتهای دیگر تو را سرزنش کردهاند» یا «امتهای دیگر تو را استهزا کردهاند»
این قسمت همچنان پیغام خداوند[یهوه] به کوه اسرائيل را بیان میکند. مخاطبِ هدف، قوم اسرائيل است.
«بر افراشتن دست» عملی نمادین و نشان از سوگند خوردن برای انجام دادن کاری است. ترجمه جایگزین: «صادقانه سوگند میخورم»
اینجا به نحوی از شرمگین شدن قوم سخن گفته شده که گویی آنها شرم خود را حمل خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «آن مردم قطعاً امتهای اطراف شما را استهزا خواهند کرد»
کلمه «شما» به کوه اسرائيل اشاره دارد.
این قسمت همچنان پیغام خداوند[یهوه] به کوه اسرائيل را بیان میکند. مخاطبِ هدف، قوم اسرائيل است.
شناسه مستتر فاعلی به کوه اسرائيل اشاره دارد و مقصود از آن درختانی است که بر آن کوه میوه خواهند آورد. ترجمه جایگزین: «درختان شما شاخه خواهند رویانید...و میوه خواهند آورد»
«توجه کن، چون آن چه میخواهم بگویم درست و مهم است: من»
«میخواهم کارهای نیکو برای شما انجام دهم.» کلمه «شما» به کوههای اسرائيل اشاره دارد.
«با شما مهربان خواهم بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوم من یعنی اسرائيل، زمین شما را شخم خواهند زد و دانه در آن خواهند کاشت»
این قسمت همچنان پیغام خداوند[یهوه] به کوه اسرائيل را بیان میکند. مخاطبِ هدف، قوم اسرائيل است.
خداوند[یهوه] همچنان با کوهها سخن میگوید. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «پس، ای کوههای اسرائيل، من بر شما خواهم افزود»
کلمه «خاندان[خانه]» به قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام قوم[مردم] اسرائیل»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس مردم در آن شهر زندگی و ویرانهها را بازسازی خواهند کرد»
«بارور» اصطلاحی به معنای داشتن فرزندان و نسل بسیار است. ترجمه جایگزین: «فراوان خواهند شد و فرزندان بسیار خواهند داشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم بر کوههای تو زندگی میکنند، درست همان طور که قبلاً کردهاند»
ز
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
اینجا به نحوی از مردمی که دائماً در کوههای اسرائيل زندگی میکنند سخن گفته شده که گویی آنها را به ارث بردهاند. ترجمه جایگزین: «آنها را برای همیشه صاحب خواهند شد»
اینجا به طور ضمنی بیان شده که فرزندانِ قدیمی آنها به خاطر نداشتن غذای کافی مردهاند اما حالا این زمین غذای کافی دارد.
این قسمت همچنان پیغام خداوند[یهوه] به کوه اسرائيل را بیان میکند. مخاطبِ هدف، قوم اسرائيل است.
«دیگر امتها به تو ای کوهها، میگویند»
اینجا به نحوی از این که دیگر خوراکی در اسرائيل رشد نمیکند سخن گفته شده که گویی کوههای اسرائيل مردم را میبلعند. ترجمه جایگزین: «باعث مرگ بسیاری از مردم شدی»
«باعث شدی فرزندان قومت بمیرند»
اینجا به نحوی از این که دیگر خوراکی در اسرائيل رشد نمیکند سخن گفته شده که گویی کوههای اسرائيل مردم را میبلعند. ترجمه جایگزین: «دیگر باعث مردن کسی نخواهی شد»
خداوند[یهوه] خود را با نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
این قسمت همچنان به نحوی از کوهها سخن میگوید که گویی میتوانند صدای مردمی که به آنها توهین میکنند را بشنوند. ترجمه جایگزین: «دیگر به امتهای غیر اجازه توهین به تو را نخواهم داد»
اینجا به نحوی از احساس شرم سخن گفته شده که گویی آن کوهها شرم را حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم، دیگر باعث شرمساری تو نخواهند شد»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
کلمه «خاندان[خانه]» به قوم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائيل»
«با نحوه زندگی کردن و کارهایی که انجام دادند»
این قسمت نحوه رفتار قوم را با کهنههایی مقایسه کرده که از قاعدگی زنان کثیف شدهاند. چنین امری تاکید میکند که رفتار آنها با خداوند[یهوه] منزجر کننده است. ترجمه جایگزین: «طریقهای آنها به منزجرکنندگی نجاست قاعدگی زنی است»
زمانی که هر ماه زنان از رحم خود خونریزی میکنند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] به خاطر خشم خود قوم را مجازات میکند سخن گفته شده که گویی خشم او مایعی است که آن را بیرون میریزد. ترجمه جایگزین: «با کارهایی که بر آنها کردهام، خشم فراوان خود را نشان دادم»
این اصطلاح به کشتن کسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر این که خون بسیاری را بر زمین میریزند» یا «به خاطر این که بسیاری را به قتل رساندند»
اینجا به نحوی از این که قوم بتها را میپرستند سخن گفته شده که گویی آن بتها زمین را از نظر فیزیکی کثیف کردهاند. ترجمه جایگزین: «چون زمین را با بتهای خود نجس کردند»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال در مورد اسرائيل سخن میگوید.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۲: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «باعث نفاق میان آنها و جدا زندگی کردن آنها در زمینی دیگر شدم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را در میان آن زمینها متفرق کردم»
کلمه «راهها» و «اعمال» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «کارهایی که انجام دادهاند»
کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] و شهرت او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها من را استهزا کردند»
«چون بقیه مردم گفتند»
مردم با استفاده از این سوال تعجب خود را از آن چه دیده بودند، نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «باور نمیکنم که اینها واقعاً قوم خداوند[یهوه] باشند!» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[یهوه] آنها را به اجبار از زمینش بیرون کرد»
این قسمت به زمین اسرائيل اشاره دارد.
کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] و شهرتش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی خاندان[خانه] اسرائيل بین امتها رفت، باعث بیآبرویی شد، ولی باز خواستم که مردم اسم من را بشناسند.»
«به اسم قدوس خود اهمیت دادم»
کلمه «خاندان[خانه]» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید و پیغامی برای اسرائيل به او میدهد.
کلمه «خاندان[خانه]» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل»
«به خاطر شما» یا «برای کمک به شما»
کلمه «اسم» به خداوند[یهوه] و شهرت او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا مردم امتها که من را به خاطر تو استهزا میکنند، بدانند که من قدوس هستم»
«باعث شدی مردم امتها هر جا که رفتهای را استهزا کنند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغامی برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
اینجا به نحوی از این موضوع که خداوند[یهوه] مردم را میبخشد و باعث میشود که دیگر گناه نکنند، سخن گفته شده که گویی او آنها را با آب، پاک خواهد کرد. عبارت «پاک خواهید شد» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را پاک خواهم کرد درست مثل این که آب پاک را بر تو میپاشم و باعث میشوم که دیگر بتها را نپرستی»
«تمام چیزهایی که تو را ناپاک کردهاند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث میشود مردم دیگر لجوج نباشند و او را خدمت و محبت کنند سخن گفته شده که گویی دل کهنه آنها را میبرد و دل و روحی نو به آنها میدهد.
کلمات «دل» و «روح» به افکار، نگرش و عواطف اشاره دارند. ببینید کلمه «دل» و «روح» را در حزقیال ۱۱: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
«دورن شما» یا «در شما»
اینجا به نحوی از لجاجت مردم سخن گفته شده که گویی دل آنها از سنگ ساخته شده است. ببینید «دل سنگی» را در حزقیال ۱۱: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دلی که به سختی سنگ است»
«بدن شما»
اینجا به نحوی از میل خداوند[یهوه] به خدمت به مردم سخن گفته شده که گویی دل آنها مثل گوشت نرم بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۱: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دلی که به نرمی گوشت است»
اینجا به نحوی از شخصی که عمل یا رفتاری خاص میکند سخن گفته شده که گویی آن شخص راه میرود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۱: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو را قادر به اطاعت از فرایض خود میسازم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای حزقیال را به اسرائيل میگوید.
اینجا به نحوی از چیزی که برای خداوند[یهوه] قابل قبول نیست سخن گفته شده که گویی جسماً ناپاک است. ترجمه جایگزین: «چون شما را از هر چه باعث شد طردتان کنم، نجات خواهم داد»
«غله را خواهم خواهند تا بیاید.» این عبارت غله را خدمتگذار خداوند[یهوه] معرفی کرده است. ترجمه جایگزین: «باعث بودن غله در زمین اسرائيل خواهم شد»
اینجا به نحوی از این که در آن زمین قحطی خواهد بود سخن گفته شده که گویی قحطی بر آن مردم قرار داده میشود. ترجمه جایگزین: «دیگر باعث قحطی نخواهم شد» یا «دیگر باعث بیغذایی نخواهم شد»
اینجا به نحوی از حس کردن شرم سخن گفته شده که گویی مردم شرم را حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «امتها دیگر شما را به خاطر رنجی که از قحطی می برید، خجل و شرمسار نخواهند ساخت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائیل را به حزقیال میگوید.
«این را بدانید» یا «میتوانید از این امر مطمئن باشید.» خداوند[یهوه] چنین میگوید تا تاکید کند که به خاطر نیکویی قوم، آنها را احیا نخواهد کرد و به حالت اول باز نمیگرداند. این قسمت را میتوانید اول آیه بیاورید. [در فارسی انجام شده]
کلمه «خجل» و «رسوا» معانی مشابهی دارند. آن دو کنار هم بر شدت شرم تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «شرمگین باشید»
«به خاطر کاری که انجام میدهی»
کلمه «خاندان[خانه]» به مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«زمین ویرانه را...شخم خواهید زد»
کلمه «نظر» به بینایی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به کسانی که میگذرند و میبینند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای اسرائيل را به حزقیال میگوید.
شناسه مستتر فاعلی به راه رفتن از میان زمین اسرائيل اشاره دارد.
«خرابههایی که کسی در آنها زندگی نمیکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) ترجمه جایگزین: «که دشمنان ویران کردند» یا ۲) ترجمه جایگزین: «که مردم نمیتوانستند وارد آن شوند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آنها را بازسازی کردهاند و مجدداً در آنها ساکن شدهاند»
«شهرهایی را که دشمنان دریدند، بنا نموده»
«در زمینهای ویرانه محصول کاشتهاند»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
کلمه «خاندان[خانه]» به مردم اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل از من خواهند پرسید»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] مردم را سریعاً فراوان خواهد کرد سخن گفته شده که گویی گله گوسفند هستند. ترجمه جایگزین: «تا آنها را مثل گله گوسفند فراوان کنم» یا «تا مردم را به سرعت مثل گوسفندان فراوان کنم»
اینجا در اصل از عبارت «برای قربانی کنار گذاشته شده» استفاده شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مثل تعداد فراوانی از گوسفندان که قوم آنها را برای قربانی کردن کنار گذاشتهاند یا در وقت مقرر به اورشلیم میآورند»
اینجا به نحوی از قوم اسرائيل سخن گفته شده که گویی گله گوسفند هستند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا تعداد زیادی از مردم در آن شهرهایی زندگی کنند که اکنون ویرانهاند، ولی مردم آنها را بازسازی خواهند کرد»
1دست خداوند بر من فرود آمده، مرا در روح خداوند بیرون برد و در همواری قرار داد و آن از استخوانها پر بود.2و مرا به هر طرف آنها گردانید. و اینك آنها بر روی همواری بینهایت زیاده و بسیار خشك بود.3و او مرا گفت: «ای پسر انسان آیا میشود كه این استخوانها زنده گردد؟» گفتم: «ای خداوند یهوه تو میدانی.»4پس مرا فرمود: «براین استخوانها نبوّت نموده، به اینها بگو: ای استخوانهای خشك كلام خداوند را بشنوید!5خداوند یهوه به این استخوانها چنین میگوید: اینك من روح به شما درمیآورم تا زنده شوید.6و پیهها بر شما خواهم نهاد و گوشت بر شما خواهم آورد و شما را به پوست خواهم پوشانید و در شما روح خواهم نهاد تا زنده شوید. پس خواهید دانست كه من یهوه هستم.»7پس من چنانكه مأمور شدم نبوّت كردم. و چون نبوّت نمودم، آوازی مسموع گردید. و اینك تزلزلی واقع شد و استخوانها به یكدیگر یعنی هر استخوانی به استخوانش نزدیك شد.8و نگریستم و اینك پیهها و گوشت به آنها برآمد و پوست آنها را از بالا پوشانید. امّا در آنها روح نبود.9پس او مرا گفت: «بر روح نبوّت نما! ای پسر انسان بر روح نبوّت كرده، بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید كه ای روح از بادهای اربع بیا و به این كشتگان بدم تا ایشان زندهشوند.»10پس چنانكه مرا امر فرمود، نبوّت نمودم. و روح به آنها داخل شد و آنها زنده گشته، بر پایهای خود لشكر بینهایت عظیمی ایستادند.11و او مرا گفت: «ای پسر انسان این استخوانها تمامی خاندان اسرائیل میباشند. اینك ایشان میگویند: استخوانهای ما خشك شد و امید ما ضایع گردید و خودمان منقطع گشتیم.12لهذا نبوّت كرده، به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من قبرهای شما را میگشایم. و شما را ای قوم من از قبرهای شما درآورده، به زمین اسرائیل خواهم آورد.13و ای قوم من چون قبرهای شما را بگشایم و شما را از قبرهای شما بیرون آورم، آنگاه خواهید دانست كه من یهوه هستم.14و روح خود را در شما خواهم نهاد تا زنده شوید. و شما را در زمین خودتان مقیم خواهم ساخت. پس خواهید دانست كه من یهوه تكلّم نموده و بعمل آوردهام. قول خداوند این است.»15و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:16«و تو ای پسر انسان یك عصا برای خود بگیر و بر آن بنویس "برای یهودا و برای بنیاسرائیل رفقای وی." پس عصای دیگر بگیر و بر آن بنویس "برای یوسف عصای افرایم و تمامی خاندان اسرائیل رفقای وی."17و آنها را برای خودت با یكدیگر یك عصا ساز تا در دستت یك باشد.18و چون ابناء قومت تو را خطاب كرده، گویند: آیا ما را خبر نمیدهی كه از این كارها مقصود تو چیست؟19آنگاه به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من عصای یوسف را كه در دست افرایم است و اسباط اسرائیل را كه رفقای ویاند،خواهم گرفت و آنها را با وی یعنی با عصای یهودا خواهم پیوست و آنها را یك عصا خواهم ساخت و در دستم یك خواهد شد.20پس آن عصاها كه بر آنها نوشتی در دست تو در نظر ایشان باشد.21و به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من بنیاسرائیل را از میان امّتهایی كه به آنها رفتهاند گرفته، ایشان را از هر طرف جمع خواهم كرد و ایشان را به زمین خودشان خواهم آورد.22و ایشان را در آن زمین بر كوههای اسرائیل یك امّت خواهم ساخت. و یك پادشاه بر جمیع ایشان سلطنت خواهد نمود و دیگر دو امّت نخواهند بود و دیگر به دو مملكت تقسیم نخواهند شد.23و خویشتن را دیگر به بتها و رجاسات و همه معصیتهای خود نجس نخواهند ساخت. بلكه ایشان را از جمیع مساكن ایشان كه در آنها گناه ورزیدهاند نجات داده، ایشان را طاهر خواهم ساخت. و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود.24و بنده من داود، پادشاه ایشان خواهد بود. و یك شبان برای جمیع ایشان خواهد بود. و به احكام من سلوك نموده و فرایض مرا نگاه داشته، آنها را بجا خواهند آورد.25و در زمینی كه به بنده خود یعقوب دادم و پدران ایشان در آن ساكن میبودند، ساكن خواهند شد. و ایشان و پسران ایشان و پسران پسران ایشان تا به ابد در آن سكونت خواهند نمود و بنده من داود تا ابدالا´باد رئیس ایشان خواهد بود.26و با ایشان عهد سلامتی خواهم بست كه برای ایشان عهد جاودانی خواهد بود و ایشان را مقیم ساخته، خواهم افزود و مَقْدَس خویش را تا ابدالا´باد درمیان ایشان قرار خواهم داد.27و مسكن من بر ایشان خواهد بود و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.28پس چون مَقْدس من در میان ایشان تا به ابد بر قرار بوده باشد، آنگاه امّتها خواهند دانست كه من یهوه هستم كه اسرائیل را تقدیس مینمایم.»
خدا دو پادشاهی اسرائيل و یهودا را با هم متحد خواهد کرد و مسیح موعود[ماشیح] بر آنها حکومت خواهد کرد. این اتفاق در روزی که احیا نبوت شده است رخ خواهد داد.
and )
قوم مایوس شدهاند و خود را با استخوانها مقایسه میکنند، اما با این حال خدا باعث خواهد شد که آنها باز تبدیل به یک ملت شوند.
حزقیال سخن میگوید.
کلمه «دست» معمولاً برای اشاره به قدرت یا عمل شخص به کار میرود. بودن دست شخص بر کسی به نیرومند بودن در برابر او اشاره دارد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] من را کنترل میکرد»
«در میان» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«به هر سو» [در فارسی انجام شده]
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه گفته میشود به کار رفته است.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«به پیغام خداوند[یهوه] گوش دهید»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم توجه کن»
اینجا در اصل از کلمه «[نفس]» استفاده شده و میتوان آن را در قالب فعل «نفس کشیدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باعث نفس کشیدنت خواهم شد»
کلمه عبری که برای «روح[نفس]» در این آیات استفاده شده در برخی از نسخ مُدرن «روح» و همچنین در حزقیال ۳۷: ۹ «باد» ترجمه شده است. [در فارسی متفاوت انجام شده است]
بافتی که ماهیچه را به استخوانها متصل میکند.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمید که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمید که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
حزقیال سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که خداوند[یهوه] فرمان داد تا سخن گویم»
کلمه «اینک» نشان میدهد که حزقیال از آن چه دیده، تعجب کرده است.
این قسمت اشاره به بخشی از بدن انسان دارد که شبیه به رشتههایی مستحکم هستند و استخوان و عضله را کنار هم نگه میدارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۷: ۶ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا از کلمه «نفس» استفاده شده که میتوان آن را در قالب فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما نفس نمیکشند» یا «اما دیگر زنده نبودند»
معانی محتمل: ۱) «نفس» یا ۲) «روح» یا ۳) «باد»
«از بادهایی که از هر سو میوزد.» این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «از هر جهت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که دشمنان و فجایع کشتهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که خداوند[یهوه] به من فرمان داده است»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «اینک» بر آن چه که در ادامه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «واقعاً»
اینجا به نحوی از کسانی که نابود و از میان برداشته میشوند سخن گفته شده که گویی آنها مثل شاخه درخت یا تکه پارچهای بُریده میشوند. ترجمه جایگزین: «ملت ما نابوده شده است»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] قوم را به حالت اول خود و به زمین خودشان باز میگرداند سخن گفته شده که گویی آنها را باز زنده خواهد کرد.
این سخن خداوند[یهوه] به خاندان[خانه] اسرائيل است.
«تا با سلامتی[در صلح] زندگی کنید»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
کلمه «برای» به معنای «اشاره دارد» است. ترجمه جایگزین: «نماینده یهودا» یا «متعلق به یهودا»
قبیله یهودا در حکومت جنوبی اسرائيل ساکن بود. نام آن منطقه یهودا بود. این اسم در این قسمت به تمام پادشاهی جنوبی اسرائيل اشاره دارد.
این قسمت اشاره به اسرائيلیانی دارد که در حکومت جنوبی یهودا ساکن بود. ترجمه جایگزین: «تمام قبایل یهودا» یا «قبایل اسرائيل که بخشی از حکومت یهودا هستند»
یوسف پدر افرایم بود. قبیله افرایم در پادشاهی شمالی اسرائيل ساکن بود. این اسامی در این قسمت به کل حکومت شمالی اشاره دارند.
این قسمت اشاره به اسرائیلیانی دارد که در حکومت شمالی اسرائيل ساکن بود. ترجمه جایگزین: «تمام قبایل اسرائيل» یا «اسرائیلیانی که بخشی از پادشاهی اسرائيل هستند»
«تا یک عصا شوند»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«عصاهای تو به چه معنا هستند» یا «چرا چنین عصاهایی دارید»
این قسمت به خواننده میگوید که به آن چه که در ادامه میآید، توجه کند. ترجمه جایگزین: «ببین!» یا «گوش بده!» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
«چوبدستی یوسف.» این قسمت به پادشاهی اسرائيل اشاره دارد.
کلمه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این قدرت افرایم است» یا «قبیله افرایم حکومت خواهد کرد»
«دیگر قبایل اسرائيل که همراهان او هستند» یا «دیگر قبایل اسرائيل که بخشی از حکومت او هستند»
«چوبدستی یهودا.» این قسمت به پادشاهی یهودا اشاره دارد.
کلمه «نظر» به آن چه که میبینند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حینی که به تو نگاه کردهاند»
خداوند[یهوه] همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«ببین!» یا «گوش بده» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۱: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان سخن میگوید.
خداوند[یهوه] به «داوود» اشاره کرد و مقصود او ذریت اوست. ببینید «بنده من داوود» را در حزقیال ۳۴: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «ذریتی از بنده من داوود»
این قسمت به نحوی از حکومت پادشاه بر مردم سخن میگوید که گویی او چوپانی است که گوسفندان را هدایت میکند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۴: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید.
«بر قوم اسرائيل»
اینجا به نحوی از رفتار و عمل کردنبه شکلی خاص سخن گفته شده که گویی شخصی است که راه میرود. ترجمه جایگزین: «آن طور که فرمان دادهام، زندگی خواهند کرد»
«زندگی میکردند»
خداوند[یهوه] همچنان در مورد قوم اسرائيل سخن میگوید.
«برپا خواهم کرد» یا «خلق خواهم کرد»
«عهدی که سلامتی[صلح] میآورد.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۴: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید.
اینجا به طور ضمنی ذکر شده که خداوند در زمین اسرائیل آنها را بنا خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را در زمین اسرائيل خواهم گذاشت» یا «باعث خواهم شد تا بر زمین اسرائيل در مصونیت کامل زندگی کنند»
«باعث میشوم تعداد آنها افزایش یابد»
«مَقْدَس من» یا «معبد مُقدس من»
«بین ایشان»
«جایی که زندگی میکنم»
ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۱: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:2«ای پسر انسان نظر خود را بر جوج كه از زمین ماجوج و رئیس رُوش و ماشَك و توبال است بدار و بر او نبوّت نما.3و بگو خداوند یهوه چنین میفرماید: اینك من ای جوج رئیس رُوش و ماشَك و توبال به ضدّ تو هستم.4و تو را بر گردانیده، قلاّب خود را به چانهات میگذارم و تو را با تمامی لشكرت بیرون میآورم. اسبان و سواران كه جمیع ایشان با اسلحه تمام آراسته، جمعیت عظیمی با سپرها و مِجِّنها و همگی ایشان شمشیرها به دست گرفته،5فارس و كُوش و فُوط با ایشان و جمیع ایشان با سپر و خُود،6جُومَرْ و تمامی افواجش و خاندان توجَرْمَه از اطراف شمال با تمامی افواجش و قومهای بسیار همراه تو.7پس مستعّد شو و تو و تمامی جمعیتت كه نزد تو جمع شدهاند، خویشتن را مهیا سازید و تو مستحفظ ایشان باش.8بعد از روزهای بسیار از تو تفقّد خواهد شد. و در سالهای آخر به زمینی كه از شمشیر استرداد شده است، خواهی آمد كه آن از میان قومهای بسیار بر كوههای اسرائیل كه به خرابه دایمی تسلیم شده بود، جمع شده است و آن از میان قومها بیرونآورده شده و تمامی اهلش به امنیت ساكن میباشند.9امّا تو بر آن خواهی برآمد و مثل باد شدید داخل آن خواهی شد و مانند ابرها زمین را خواهی پوشانید. تو و جمیع افواجت و قومهای بسیار كه همراه تو میباشند.»10خداوند یهوه چنین میفرماید: «در آن روز چیزها در دل تو خطور خواهد كرد و تدبیری زشت خواهی نمود.11و خواهی گفت: به زمین بیحصار برمیآیم. بر كسانی كه به اطمینان و امنیت ساكنند میآیم كه جمیع ایشان بیحصارند و پشتبندها و دروازهها ندارند.12تا تاراج نمایی و غنیمت را ببری و دست خود را به خرابههایی كه معمور شده است و به قومی كه از میان امّتها جمع شدهاند، بگردانی كه ایشان مواشی و اموال اندوختهاند و در وسط جهان ساكنند.13شَبا و دَدان و تجّار تَرْشیش و جمیع شیران ژیان ایشان تو را خواهند گفت: آیا به جهت گرفتن غارت آمدهای؟ و آیا به جهت بردن غنیمت جمعیت خود را جمع كردهای تا نقره و طلا برداری و مواشی و اموال را بربایی و غارت عظیمی ببری؟14«بنابراین ای پسر انسان نبوّت نموده، جوج را بگو كه خداوند یهوه چنین میفرماید: در آن روز حینی كه قوم من اسرائیل به امنیت ساكن باشند آیا تو نخواهی فهمید؟15و از مكان خویش از اطراف شمال خواهی آمد تو و قومهای بسیار همراه تو كه جمیع ایشان اسب سوار و جمعیتی عظیم و لشكری كثیر میباشند،16و بر قوم من اسرائیل مثل ابری كه زمین را پوشاند خواهی برآمد. در ایام بازپسین این به وقوع خواهد پیوست كه تو را به زمین خود خواهم آورد تا آنكه امّتها حینی كه من خویشتنرا در تو ای جوج به نظر ایشان تقدیس كرده باشم مرا بشناسند.»17خداوند یهوه چنین میگوید: «آیا تو آنكس نیستی كه در ایام سلف به واسطه بندگانم انبیای اسرائیل كه در آن ایام دربارهسالهای بسیار نبوّت نمودند در خصوص تو گفتم كه تو را بر ایشان خواهم آورد؟18خداوند یهوه میگوید: در آن روز یعنی در روزی كه جوج به زمین اسرائیل برمیآید، همانا حدّت خشم من به بینیام خواهد برآمد.19زیرا در غیرت و آتش خشم خود گفتهام كه هرآینه در آن روز تزلزل عظیمی در زمین اسرائیل خواهد شد.20و ماهیان دریا و مرغان هوا و حیوانات صحرا و همه حشراتی كه بر زمین میخزند و همه مردمانی كه بر روی جهانند به حضور من خواهند لرزید و كوهها سرنگون خواهد شد و صخرهها خواهد افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد گردید.21و خداوند یهوه میگوید: من شمشیری بر جمیع كوههای خود به ضدّ او خواهم خواند و شمشیر هر كس بر برادرش خواهد بود.22و با وبا و خون بر او عقوبت خواهم رسانید. و باران سیال و تگرگ سخت و آتش و گوگرد بر او و بر افواجش و بر قومهای بسیاری كه با وی میباشند خواهم بارانید.23و خویشتن را در نظر امّتهای بسیار معظّم و قدّوس و معروف خواهم نمود و خواهند دانست كه من یهوه هستم.
این باب آغاز نبوتی بر ضد جوج است. جوج بعدها سعی بر غلبه بر اسرائيل میکند.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته، به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
این فرمان به حزقیال میگوید که به جوج و ماجوج خیره شود. این عمل نمادی از مجازات شدن مردم آن شهرهاست. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بر زمین جوج و ماجوج ، سرور شاهزادگان...توبال خیره شو» یا «بر جوج، سرور شاهزادگان...توبال و بر زمین ماجوج خیره شو تا صدمه بینند»
کلمه «نظر» کنایه از توجه یا خیره شدن است و «روی را قرار دادن» به خیره شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خیره شو بر»
اینجا به طور ضمنی بیان شده که ماجوج زمینی است که جوج بر آن حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «جوج که بر زمین ماجوج حکومت میکند»
این اسم رهبر یا پادشاهی است که بر زمین ماجوج حکومت میکند.
این اسم ملتی باستانی است که احتمالاً در ترکیه کنونی قرار داشته است. ماجوج احتمالاً همان تمدن کهن لیدیه است.
این کلمات دو بار در این آیات تکرار میشوند. اگرچه برخی از نسخ مُدرن این قسمت را «رئیس رُوش، ماشَک و توبال» ترجمه کردهاند. این نام دیگر جوج است. ترجمه جایگزین: «که رئیس ماشَک و توبال است»
ببینید این اسامی را در حزقیال ۳۲: ۲۶ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت بر اهمیت آن چه گفته میشود، تاکید بیشتری میکند. این قسمت را میتوان به «ببین!» یا «گوش بده» یا «به آن چه به تو میگویم، توجه کن» ترجمه کردهاند.
این اصطلاح به معنای «من دشمن تو هستم» است.
این آیات امتهای مختلفی را که به سپاه جوج میپیوندند، فهرست میکنند.
خداوند[یهوه] همچنان با جوج سخن میگوید.
«قلاب بر چانه گذاشتن» به استیلا[کنترل] خدا بر جوج اشاره دارد. مردم بر دهان حیوانات قلاب میگذاشتند تا بتوانند حیوان را به سمتی که میخواهند هدایت کنند.
این عبارات سپاهی آماده نبرد را توصیف میکنند.
این قسمت سپاهی آماده نبرد را توصیف میکند.
امتی که در شمال دریای سیاه زندگی میکردند.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان با جوج سخن میگوید.
«تمام سپاهیان که برای خود جمع کردی» یا «تمام سربازانی که برای خود آوردهای»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را برای جنگ خواهم خواند»
کلمه «شمشیر» به جنگ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از جنگ بهبود یافت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کنار هم جمع کردم»
«از امتهای فراوان»
«جایی که برای مدت طولانی ویران شده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان را بیرون خواهم آورد»
این تشبیه بدان معناست که جوج مثل طوفانی بزرگ، نابودی را با خود خواهد آورد.
این تشبیه بدان معناست که آن سپاه آن قدر بزرگ خواهد شد که تمام زمین را خواهد پوشاند.
خداوند[یهوه] همچنان با جوج سخن میگوید.
«در آن موقع»
این عبارات یک معنا دارند و میتوان آنها را در قالب یک عبارت با هم ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «نقشه عملی شریرانه را داری»
کلمه «دل» به فکر کردن اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به نقشههایی[تدابیری] فکر خواهی کرد»
جوج خود این اعمال را انجام نمیدهد، بلکه اکثراً سپاه او هستند که چنین کارهایی را میکنند. ترجمه جایگزین: «من و سپاهم... خواهیم»
این عبارت توضیح میدهد که این قسمت به زمینی بیدیوار یا حصار یا دروازه اشاره دارد.
این عبارات یک معنا دارند و میتوان آنها را در قالب یک عبارت با هم ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «داشتههای ارزشمند را ببر»
کلمه «دست» به سپاه نیرومند جوج اشاره دارد.
کلمه «خرابه» به کسانی اشاره دارد که در شهرهای نابود شده زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بر ضد کسانی که در خرابهها زندگی میکنند»
«در میان مهمترین کشور در جهان»
خداوند[یهوه] همچنان با جوج سخن میگوید.
ببنید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۵: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
این دو سوال برای متهم کردن جوج به حمله بیدلیل به اسرائيل به کار رفتهاند. این جملات را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست نیست که سپاه خود را برای غارت، حمل طلا و نقره، بردن گله و مایملک و تاراج عظیم جمع کنی!»
این عبارات یک معنا دارند و میتوان آنها را در قالب یک عبارت با هم ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «تا گله آنها و تمام اموال ارزشمند آنها را ببری»
خداوند[یهوه] آن چه را که حزقیال باید به جوج بگوید، به او بیان میکند.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال تاکید میکند که جوج قطعاً در مورد ساکنان اسرائيل خواهد شنید. ترجمه جایگزین: «در روزی که مردم اسرائيل در مصونیت ساکن هستند، تو از آنها خواهی شنید»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این تشبیه بدان معناست که آن سپاه آن قدر بزرگ خواهد شد که تمام زمین را میپوشاند. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۳۸: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به آیندهای دور، قبل از پایان دنیا دارد. ترجمه جایگزین: «در روزهای آخر» یا «در پایان زمان» یا «در آیندهای دور»
تمام امتها هنگامی که ببیند خدا با جوج چه میکند، در خواهند یافت که او مقدس است.
«خواهند دانست که من که هستم»
خداوند[یهوه] همچنان آن چه را که حزقیال باید به جوج بگوید، به او بیان میکند.
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال تاکید میکند که او کسی است که جوج را بر ضد اسرائيل آورده است. ترجمه جایگزین: «تو کسی هستی...که بر ضد آنها آوردی»
«که در آن مورد سخن گفتم»
«در گذشته» یا «بسیاری پیش»
اینجا در اصل از کلمه «دست» استفاده شده و به این واقعیت که انبیا پیغام خداوند[یهوه] را نوشتند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به واسطه بندگانم» یا «از طریق بندگانم»
«بر ضد مردم اسرائيل»
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
«خواهد بر آمد» به معنای «بلند کردن» است. این کلمه خشم فزاینده خدا را نشان میدهد. کلمات «خشم» و «[غضب]» به یک معنا هستند و بر شدت خشم او تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «خشم من به شدت افزایش خواهد یافت» یا «از تو بسیار خشمگین خواهم بود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای جوج را به حزقیال میگوید.
کلمه «غیرت» به میل خداوند[یهوه] برای دفاع از حرمت خود در برابر حمله جوج اشاره دارد.
اینجا به نحوی از شدت خشم خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی آتشی داغ است. ترجمه جایگزین: «چون خشم من شدید بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کوهها را فرو خواهد ریخت»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود در مورد جوج را به حزقیال میگوید. او به نحوی در مورد مردم جوج سخن میگوید که گویی یک نفر هستند.
کلمه «شمشیر» کنایه از سربازانی است که مردم را میکُشند. ترجمه جایگزین: «باعث خواهم شد سربازان به او حمله کنند»
کلمه «شمشیر» کنایه از کسی است که با شمشیر میجنگد. ترجمه جایگزین: «همه سربازان با هم خواهند جنگید»
«سرباز همکار[رفیق] او»
کلمه «خون» کنایه از آسیب و مرگ است. ترجمه جایگزین: «اورا بیمار ساخته و سرابازان را برای کشتنش میفرستم و بدینسان او را داوری خواهم نمود»
شاید تغییر ترتیب این جمله مفید باشد. ترجمه جایگزین: «باران و تگرگی سیال[سر ریز کننده] و گوگرد سوزان را بر او خواهم ریخت»
یخی که از آسمان سقوط میکند.
اسم معنای «معظم» و «قدوس» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نشان دهم که عظیم و مقدس هستم»
کلمه «نظر» به بینایی اشاره دارد که کنایه از فهم است. ترجمه جایگزین: «امتهای بسیاری را وادار به فهم خواهم کرد»
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
1«پس تو ای پسر انسان دربارۀ جوج نبوّت كرده، بگو خداوند یهوه چنین میفرماید كه اینك ای جوج رئیس رُوش و ماشَك و توبال من به ضدّ تو هستم.2و تو را برمیگردانم و رهبری مینمایم و تو را از اطراف شمال برآورده، بر كوههای اسرائیل خواهمآورد.3و كمان تو را از دست چپت انداخته، تیرهای تو را از دست راستت خواهم افكند.4و تو و همه افواجت و قومهایی كه همراه تو هستند بر كوههای اسرائیل خواهید افتاد و تو را به هر جنس مرغان شكاری و به حیوانات صحرا به جهت خوراك خواهم داد.5خداوند یهوه میگوید كه به روی صحرا خواهی افتاد زیرا كه من تكلّم نمودهام.6و آتشی بر ماجوج و بر كسانی كه در جزایر به امنیت ساكنند خواهم فرستاد تا بدانند كه من یهوه هستم.7و نام قدّوس خود را در میان قوم خویش اسرائیل، معروف خواهم ساخت و دیگر نمیگذارم كه اسم قدّوس من بیحرمت شود تا امّتها بدانند كه من یهوه قدّوس اسرائیل میباشم.8اینك خداوند یهوه میگوید: آن میآید و به وقوع خواهد پیوست. و این همان روز است كه دربارهاش تكلّم نمودهام.9و ساكنان شهرهای اسرائیل بیرون خواهند آمد و اسلحه یعنی مَجِّن و سپر و كمان و تیرها و چوب دستی و نیزهها را آتش زده، خواهند سوزانید. و مدّت هفت سال آتش را به آنها زنده نگاه خواهند داشت.10و هیزم از صحرا نخواهند آورد و چوب از جنگلها نخواهند برید زیرا كه اسلحهها را به آتش خواهند سوزانید. و خداوند یهوه میگوید كه غارتكنندگانِ خود را غارت خواهند كرد و تاراجكنندگانِ خویش را تاراج خواهند نمود.11و در آن روز موضعی برای قبر در اسرائیل یعنی وادی عابریم را بطرف مشرق دریا به جوج خواهم داد. و راه عبور كنندگان را مسدود خواهد ساخت. و در آنجا جوج و تمامی جمعیت، او را دفن خواهند كرد و آن را وادیهامون جوج خواهند نامید.12و خاندان اسرائیل مدّت هفت ماه ایشان را دفن خواهند كرد تا زمین را طاهر سازند.13و تمامی اهل زمین ایشان را دفن خواهند كرد. و خداوند یهوه میگوید: روز تمجید من نیكنامی ایشان خواهد بود.14و كسانی را معین خواهند كرد كه پیوسته در زمین گردش نمایند. و همراه عبوركنندگان آنانی را كه بر روی زمین باقی مانده باشند دفن كرده، آن را طاهر سازند. بعد از انقضای هفت ماه آنها را خواهند طلبید.15و عبوركنندگان در زمین گردش خواهند كرد. و اگر كسی استخوان آدمی بیند، نشانی نزد آن برپا كند تا دفنكنندگانْ آن را در وادی هامون جوج مدفون سازند.16و اسم شهر نیز هامونَه خواهد بود. پس زمین را طاهر خواهند ساخت.17«و امّا تو ای پسر انسان! خداوند یهوه چنین میفرماید كه بهر جنس مرغان و به همه حیوانات صحرا بگو: جمع شوید و بیایید و نزد قربانی من كه آن را برای شما ذبح مینمایم، فراهم آیید. قربانی عظیمی بر كوههای اسرائیل تا گوشت بخورید و خون بنوشید.18گوشت جبّاران را خواهید خورد و خون رؤسای جهان را خواهید نوشید. از قوچها و برهها و بزها و گاوها كه همه آنها از پرواریهای باشان میباشند.19و از قربانی من كه برای شما ذبح مینمایم، پیه خواهید خورد تا سیر شوید و خون خواهید نوشید تا مست شوید.20و خداوند یهوه میگوید كه بر سفره من از اسبان و سواران و جبّاران و همه مردان جنگی سیر خواهید شد.21و من جلال خود را در میان امّتها قرار خواهم داد و جمیع امّتها داوری مراكه آن را اجرا خواهم داشت و دست مرا كه بر ایشان فرود خواهم آورد، مشاهده خواهند نمود.22و خاندان اسرائیل از آن روز و بعد خواهند دانست كه یهوه خدای ایشان من هستم.23و امّتها خواهند دانست كه خاندان اسرائیل به سبب گناه خودشان جلای وطن گردیدند. زیرا چونكه به من خیانت ورزیدند، من روی خود را از ایشان پوشانیدم و ایشان را به دست ستمكاران ایشان تسلیم نمودم كه جمیع ایشان به شمشیر افتادند.24برحسب نجاسات و تقصیرات ایشان به ایشان عمل نموده، روی خود را از ایشان پوشانیدم.»25بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «الا´ن اسیران یعقوب را باز آورده، بر تمامی خاندان اسرائیل رحمت خواهم فرمود و بر اسم قدّوس خود غیرت خواهم نمود.26و حینی كه ایشان در زمین خود به امنیت ساكن شوند و ترسانندهای نباشد، آنگاه خجالت خود را و خیانتی را كه به من ورزیدهاند متحمّل خواهند شد.27و چون ایشان را از میان امّتها برگردانم و ایشان را از زمین دشمنانشان جمع نمایم، آنگاه در نظر امّتهای بسیار در ایشان تقدیس خواهم شد.28و خواهند دانست كه من یهوه خدای ایشان هستم، از آن رو كه من ایشان را در میان امّتها جلای وطن ساختم و ایشان را به زمین خودشان جمع كردم و بار دیگر كسی را از ایشان در آنجا باقی نخواهم گذاشت.29و خداوند یهوه میگویـد كه مـن بار دیگـر روی خـود را از ایشـان نخواهـم پوشانیـد زیـرا كه روح خویش را بر خاندان اسرائیل خواهم ریخت.»
این باب نبوت بر ضد جوج را به پایان میرساند. خدا جوج و سپاه او را نابود میکند.
خداوند[یهوه] پیغام خود برای جوج را به حزقیال میگوید.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این کلمه به خواننده نشان میدهد که باید به آن چه که در ادامه گفته میشود، توجه کند. ترجمه جایگزین: «ببین!» یا «گوش بده!» یا «به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
«من دشمن تو هستم»
برخی از نسخ مُدرن این قسمت را از زبان عبری به شاهزاده[رئیس] رُوش، ماشَک و توبال» ترجمه کردهاند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۸: ۲ چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی انجام شده]
خدا به نحوی از شیوه هدایت جوج سخن گفته که گویی یک حیوان است.
خدا از بر آوردن جوج به اسرائيل سخن میگوید چون اسرائيل در کوهها قرار داشت.
اینجا به نحوی از انداختن کمان و تیرها از دستها سخن گفته شده که گویی خدا نیروی نظامی جوج را از بین میبرد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای جوج را به حزقیال میگوید.
این قسمت به یک دسته از مردم اشاره دارد. این قسمت را میتوان در قالب یک عبارت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام سربازانت»
اینجا به نحوی از این که لاشخوران اجساد را میخورند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] به آنها غذا میدهد.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] آتشی واقعی بر جوج و سپاه او میفرستد یا ۲) «آتش» کنایه از نابودی است که آتش با خود به همراه دارد.
این نام امتی باستانی است که احتمالاً در ترکیه کنونی زندگی میکردند. ماجوج، احتمالاً همان تمدن باستانی لیدیه است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۸: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای جوج را به حزقیال میگوید.
«نام قدوس» کنایه است و به شخص خداوند[یهوه] اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من قوم خود یعنی اسرائیل را وا خواهم داشت تا بدانند که من مقدس هستم»
این قسمت به خواننده میگوید که به آن چه که در ادامه میآید، توجه کند. ترجمه جایگزین: «ببین! یا گوش بده! یا به آن چه میخواهم بگویم، توجه کن»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای جوج را به حزقیال میگوید.
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. اسرائیلیان با استفاده از چوبهای به کار رفته در اسلحههای خود، آتشی روشن خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «برای آتش روشن کردن»
این فهرست شامل همه نوع اسلحه جنگی میشود و ممکن است به طور کلی به اسلحه اشاره داشته باشد.
میلهای چوبی که از آن به عنوان اسلحه استفاده میکنند.
«غارت کردن» و «تاراج کردن» هر دو به یک معنا هستند. جوج قصد داشت که داشتههای اسرائيل را ببرد، ولی خداوند[یهوه] مانع او شد تا نتواند چنین کاری کند.
کلمه «غارت» و «تاراج» را مثل حزقیال ۲۳: ۴۶ ترجمه کنید.
خداوند[یهوه] آن چه را که برای جوج رخ خواهد داد، به حزقیال میگوید.
این قسمت خبر از اتفاقی مهم میدهد. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
برخی از نسخ مُدرن این جمله را از زبان عبری به «به سمت شرق به سوی دریا» ترجمه کردهاند.
معانی محتمل: ۱) «قبر مسدود خواهد کرد» یا ۲) «سپاه مردگان مسدود خواهد کرد»
«آنجا در خانه اسرائيل»
«مردم آن را خواهند خواند»
«وادی سپاه عظیم جوج»
خداوند[يهوه] همچنان به حزقیال میگوید که برای جوج چه اتفاقی خواهد افتاد.
«۷ ماه»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهایاست که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
اجساد، در شریعت یهود با لمس هر چیز آن را «ناپاک» میکردند. اینجا به نحوی از دفن کردن آن اجساد سخن گفته شده که گویی این عمل آن زمین را پاک یا خالص میکند.
«دفن کردن سربازان سپاه جوج»
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] همچنان به حزقیال میگوید که چه اتفاقی برای جوج رخ خواهد داد.
«در میان زمین اسرائيل»
اینجا به نحوی از اجساد سربازان جوج که خداوند[یهوه] کشته است سخن گفته شده که گویی آنها وارد آن زمین میشوند.
«تا مردانی معین اجساد را دفن کنند»
اجساد، در شریعت یهود با لمس هر چیز آن را «ناپاک» میکردند. اینجا به نحوی از دفن کردن آن اجساد سخن گفته شده که گویی این عمل آن زمین را پاک یا خالص میکنند.
اینجا در اصل از «هفتم» استفاده شده که عدد ترتیبی هفت است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
بعد از مدتی تنها استخوانها از اجساد باقی خواهد ماند.
اینجا ظاهراً به دو دسته اشاره شده است. گروه اول محل اجساد را مشخص میکنند و گروه دوم آنها را دفن خواهند کرد.
اجساد، در شریعت یهود با لمس هر چیز آن را «ناپاک» میکردند. اینجا به نحوی از دفن کردن آن اجساد سخن گفته شده که گویی این عمل آن زمین را پاک یا خالص میکنند.
این اسم به معنای «ارتشی بزرگ» است.
خداوند[یهوه] به حزقیال پیغامی در مورد پرندگان و حیوانات وحشی میدهد. این پیغام کاری را که آن حیوانات با جوج انجام خواهند داد، مطرح میکند.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
«برای ضیافت» یا «برای کشتن.» مقصود یهوه این است که غذایی بسیار خوب به پرندگان و حیوانات خواهد داد. مقصود او پرستش آنها نیست.
خداوند[یهوه] دراین قسمت با طعنه سخن میگوید. معمولاً قوم حیوانات را برای خدا قربانی میکردند اما خدا در این قسمت مردم قوم را برای حیوانات قربانی میکند. ترجمه جایگزین: «چون گوسفند، بره، بز و گاوهای نَر بودند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه آنها هنگام چرا در باشان پروار شدند»
خداوند[یهوه] همچنان به حزقیال پیغامی در مورد پرندگان و حیوانات وحشی میدهد. این پیغام کاری را که آن حیوانات با جوج انجام خواهند داد، مطرح میکند.
اسم معنای «سیر» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا سیر شوید»
اسم معنای «مست» را میتوان به صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا مست شوید» یا «تا مستِ مستْ[مدهوش][از مستی از خود بیخود] شوید»
اینجا در اصل از کلمه «ارابهها» استفاده شده که به سوران آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سورچی ارابه»
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] همچنان به حزقیال پیغامی را میدهد. این پیغام در مورد اتفاقی است که برای اسرائيل رخ خواهد داد.
خداوند[یهوه] به نحوی از جلال خود سخن میگوید که گویی آن را در میان امتها یعنی جایی که همه میتوانند آن را ببینند، قرار خواهد داد. ترجمه جایگزین: «امتها را به دیدن جلال خود وا خواهم داشت»
هر دوی این عبارات به مجازاتی که خداوند[یهوه] بر اسرائيل خواهد آورد، اشاره میکنند. این عبارات به منظور تاکید تکرار شدهاند. آنها را میتوان در قالب یک عبارت ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «شیوهای که آنها را داوری خواهم کرد»
کلمه «دست» کنایه از قدرتی است که خداوند[یهوه] با استفاده از آن مجازات خود را اجرا خواهد کرد.
«بر ضد جوج و سپاه عظیمش»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] همچنان به حزقیال پیغامی را میدهد. این پیغام در مورد اتفاقی است که برای اسرائيل رخ خواهد داد.
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
کلمه «گناه» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چون گناه کردند و به من خیانت ورزیدند»
کلمه «روی» به کمک و حفاظت خداوند[یهوه] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر از آنها محافظت و مراقبت نکردم»
کلمه «دست» کنایه است و به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به دشمنان خود قدرت دادم»
کلمه «افتادند» به کشته شدن و «شمشیر» به نبرد اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳۲: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان، آنها را در نبرد کشتند»
اینجا به نحوی از رفتار منزجرکننده مردم سخن گفته شده که گویی جسماً ناپاک هستند. کلمه «نجاسات» اساساً به معنای «گناه» است. ترجمه جایگزین: «رفتار منزجرکننده آنها و گناهشان» یا «گناهشان»
خداوند[یهوه] همچنان به حزقیال پیغامی را میدهد. این پیغام در مورد اتفاقی است که برای اسرائيل رخ خواهد داد.
اینجا در ترجمه انگلیسی از «ثروت آنها را بر خواهد گرداند» استفاده شده است. اگرچه برخی از نسخ مُدرن این قسمت را به «یعقوب را از اسارت برخواهد گرداند» ترجمه کردهاند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
«از جلال دادن من اطمینان حاصل کن»
پژوهشگران بر معنای این عبارت اتفاق نظر ندارند. معانی محتمل: ۱) «آنها از شرم و خیانت خود پشیمان خواهند شد» یا ۲) «آنها شرم و همه خیانت خود را فراموش خواهند کرد»
«بیوفایی»
کلمه «نظر» کنایه از فهم است. ترجمه جایگزین: «امتهای فراوانی به خاطر کاری که برای خاندان اسرائيل کردهام خواهند فهمید که من مقدس هستم»
خداوند[یهوه] همچنان به حزقیال پیغامی را میدهد. این پیغام در مورد اتفاقی است که برای اسرائيل رخ خواهد داد.
هنگای که حزقیال این قسمت را نوشت، اسرائيل در بابل اسیر بود.
اصطلاح «دیگر روی خود را نخواهم پوشانید» بدان معناست که خداوند[یهوه] دیگر اسرائيل را تبعید شده در بابل رها نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر آنها را رها نخواهم کرد»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] به فراوانی روح را میبخشد سخن گفته شده که گویی «روح» ریخته میشود. ترجمه جایگزین: «وقتی با سخاوت، روح خودم را به خاندان اسرائيل میدهم»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
1در سال بیست و پنجم اسیری ما در ابتدای سال، در دهم ماه كه سال چهاردهم بعد از تسخیر شهر بوده، در همان روز دست خداوند بر من نازل شده، مرا به آنجا برد.2در رؤیاهای خدا مرا به زمین اسرائیل آورد. و مرا بر كوه بسیار بلند قرار داد كه بطرف جنوب آن مثل بنای شهر بود.3و چون مرا به آنجا آورد، اینك مردی كه نمایش او مثل نمایش برنج بود و در دستش ریسمانی از كتان و نی برای پیمودن بود و نزد دروازه ایستاده بود.4آن مرد مرا گفت: «ای پسر انسان به چشمان خود ببین و به گوشهای خویش بشنو و دل خود را به هرچه به تو نشان دهم، مشغول ساز زیرا كه تو را در اینجا آوردم تا این چیزها را به تو نشان دهم. پس خاندان اسرائیل را از هر چه میبینی آگاه ساز.»5و اینك حصاری بیرون خانه گرداگردش بود. و به دست آن مرد نی پیمایش شش ذراعی بود كه هر ذراعش یك ذراع و یك قبضه بود. پس عرض بنا را یك نی و بلندیاش را یك نی پیمود.6پس نزد دروازهای كه بسوی مشرق متوجّه بود آمده، به پلّههایشبرآمد. و آستانه دروازه را پیمود كه عرضش یك نی بود و عرض آستانه دیگر را كه یك نی بود.7و طول هر غرفه یك نی بود و عرضش یك نی. و میان غرفهها مسافت پنج ذراع. و آستانه دروازه نزد رواق دروازه از طرف اندرون یك نی بود.8و رواق دروازه را از طرف اندرون یك نی پیمود.9پس رواق دروازه را هشت ذراع و اِسْبرهایش را دو ذراع پیمود. و رواق دروازه بطرف اندرون بود.10و حجرههای دروازه بطرفشرقی، سه از اینطرف و سه از آنطرف بود. و هر سه را یك پیمایش و اِسْبرها را از اینطرف و آنطرف یك پیمایش بود.11و عرض دهنه دروازه را ده ذراع و طول دروازه را سیزده ذراع پیمود.12و محجری پیش روی حجرهها از اینطرف یك ذراع و محجری از آنطرف یك ذراع و حجرهها از این طرف شش ذراع و از آنطرف شش ذراع بود.13و عرض دروازه را از سقف یك حجره تا سقف دیگری بیست و پنج ذراع پیمود. و دروازه در مقابل دروازه بود.14و اِسْبَرْهارا شصت ذراع ساخت و رواق گرداگرد دروازه به اِسْبَرْها رسید.15و پیش دروازه مدخل تا پیش رواق دروازه اندرونی پنجاه ذراع بود.16و حجرهها و اِسْبَرْهای آنها را به اندرون دروازه پنجرههای مشبّك بهر طرف بود و همچنین رواقها را. و پنجرهها بطرف اندرون گرداگرد بود و بر اِسْبَرْها نخلها بود.17پس مرا به صحن بیرونی آورد و اینك اطاقها و سنگ فرشی كه برای صحن از هر طرفش ساخته شده بود. و سی اطاق بر آن سنگ فرش بود.18و سنگ فرش یعنی سنگ فرش پائینی به جانب دروازهها یعنی به اندازهطول دروازهها بود.19و عرضش را از برابر دروازه پایینی تا پیش صحن اندرونی از طرف بیرون صد ذراع به سمت مشرق و سمت شمال پیمود.20و طول و عرض دروازهای را كه رویش بطرف شمال صحن بیرونی بود پیمود.21و حجرههایش سه از اینطرف و سه از آنطرف و اِسْبَرهایش و رواقهایش موافق پیمایش دروازه اوّل بود. طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع.22و پنجرههایش و رواقهایش و نخلهایش موافق پیمایش دروازهای كه رویش به سمت مشرق است بود. و به هفت پلّه به آن برمیآمدند و رواقهایش پیش روی آنها بود.23و صحن اندرونی را دروازهای در مقابل دروازه دیگر بطرف شمال و بطرف مشرق بود. و از دروازه تا دروازه صد ذراع پیمود.24پس مرا بطرف جنوب برد. و اینك دروازهای به سمت جنوب و اِسْبَرهایش و رواقهایش را مثل این پیمایشها پیمود.25و برای آن و برای رواقهایش پنجرهها مثل آن پنجرهها گرداگردش بود. و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.26وزینههای آن هفت پلّه داشت. و رواقش پیش آنها بود. و آن را نخلها یكی از اینطرف و دیگری از آنطرف بر اِسْبَرهایش بود.27و صحن اندرونی بطرف جنوب دروازهای داشت و از دروازه تا دروازه به سمت جنوب صد ذراع پیمود.28و مرا از دروازه جنوبی به صحن اندرونی آورد. و دروازه جنوبی را مثل این پیمایشها پیمود.29و حجرههایش و اِسْبرهایش و رواقهایش موافق این پیمایشها بود. و در آن و در رواقهایش پنجرهها گرداگردش بود و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.30و طول رواقی كه گرداگردش بود بیست و پنج ذراع و عرضش پنج ذراع بود.31و رواقش به صحن بیرونی میرسید. و نخلها بر اِسْبَرهایش بود و زینهاش هشت پلّه داشت.32پس مرا به صحن اندرونی به سمت مشرقآورد. و دروازه را مثل این پیمایشها پیمود.33و حجرههایش و اِسْبَرهایش و رواقهایش موافق این پیمایشها بود. و درآن و در رواقهایش پنجرهها به هر طرفش بود و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.34و رواقهایش بسوی صحن بیرونی و نخلها بر اِسْبَرهایش از این طرف و آنطرف بود و زینهاش هفت پلّه داشت.35و مرا به دروازه شمالی آورد و آن را مثل این پیمایشها پیمود.36و حجرههایش و اسبرهایش و رواقهایش را نیز. و پنجرهها گرداگردش بود و طولش پنجاه ذراع و عرضش بیست و پنج ذراع بود.37و اسبرهایش بسوی صحن بیرونی بود. و نخلها بر اسبرهایش از اینطرف و از آنطرف بود و زینهاش هشت پلّه داشت.38و نزد اسبرهای دروازهها اطاقی با دروازهاش بود كه در آن قربانیهای سوختنی را میشستند.39و در رواق دروازه دو میز از اینطرف و دو میز از آن طرف بود تا بر آنها قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه و قربانیهای جرم را ذبح نمایند.40و به یك جانب از طرف بیرون نزد زینه دهنه دروازه شمالی دو میز بود. و به جانب دیگر كه نزد رواق دروازه بود دو میز بود.41چهار میز از اینطرف و چهار میز از آنطرف به پهلوی دروازه بود یعنی هشت میز كه بر آنها ذبح میكردند.42و چهار میز برای قربانیهای سوختنی از سنگ تراشیده بود كه طول هر یك یك ذراع و نیم و عرضش یك ذراع و نیم و بلندیاش یك ذراع بود و بر آنها آلاتی را كه به آنها قربانیهای سوختنی و ذبایح را ذبح مینمودند، مینهادند.43و كنارههای یك قبضه قد در اندرون از هر طرف نصب بود و گوشت قربانیها بر میزها بود.44و بیرون دروازه اندرونی، اطاقهای مغنیان در صحن اندرونی به پهلوی دروازه شمالی بود و روی آنها به سمت جنوب بود و یكی به پهلوی دروازه مشرقی كه رویش بطرف شمال میبود بود.45و او مرا گفت: «این اطاقی كه رویش به سمت جنوب است، برای كاهنانی كه ودیعت خانه را نگاه میدارند میباشد.46و اطاقی كه رویش به سمت شمال است، برای كاهنانی كه ودیعت مذبح را نگاه میدارند میباشد. اینانند پسران صادوق از بنی لاوی كه نزدیك خداوند میآیند تا او را خدمت نمایند.»47و طول صحن را صد ذراع پیمود و عرضش را صد ذراع و آن مربّع بود و مذبح در برابر خانه بود.48و مرا به رواق خانه آورد. و اسبرهای رواق را پنج ذراع از اینطرف و پنج ذراع از آنطرف پیمود. و عرض دروازه را سه ذراع از اینطرف و سه ذراع از آنطرف.49و طول رواق بیست ذراع و عرضش یازده ذراع. و نزد زینهاش كه از آن برمیآمدند، دو ستون نزد اسبرها یكی از اینطرف و دیگری از آنطرف بود.
حزقیال در رویا مردی را دید که دیوار معبد[هیکل] تازه را اندازهگیری میکند. باب بعدی اندازههای دقیقی برای ساختمان معبد ارائه میدهد. این معبد زمان عزرا نیست.
این کلمات اعداد ترتیبی ۲۵، ۱۰ و ۱۴ هستند.
کلمه «ما» به حزقیال و اسرائيلیانی اشاره دارد که هنگام مجبور کردن یهویاکین پادشاه به ترک اورشلیم توسط بابلیان، در بابل بودند. این کلمه به خواننده اشاره ندارد. ترجمه جایگزین: «بعد از این که اسیر شدیم» یا «بعد از این که بابلیان ما را به بابل به اسارت بردند»
این ماه اول از گاهشمار عبرانی[یهودی] است. روز دهم برابر با ماه آوریل در گاهشمار میلادی است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بابلیان شهر اورشلیم را گرفتند»
کلمه «دست» به قدرت خداوند[یهوه] اشاره دارد که به حزقیال رویایی ماورالطبیعه را نشان میدهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
«من را پایین گذاشت»
«خداوند[یهوه] مرا به مکانی آورد که ساختمانهایی داشت»
حزقیال از دیده خود تعجب کرده بود.
اسم معنای «نمایش» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شبیه بُرنز بود»
«طنابی که از کتان ساخته شده.» این ابزاری برای اندازهگیری فاصلههای طولانی است.
این نوعی پارچه است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
این ابزاری برای اندازهگیری فاصلههای کوتاه است.
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
این اصطلاح به معنای «توجه کن» یا «در آن مورد فکر کن» است.
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيلی»
«تمام محیط اطراف معبد»
هر «ذراع» برابر با ۵۴ سانتیمتر است. شاید نخواهید که این قسمت را با استفاده از واحدهای اندازهگیری مُدرن ترجمه کنید، در ترجمه UDB نیز چنین روشی پیش گرفته شده است. ترجمه جایگزین: «ذراعی بسیار طویل بود که به حد یک ذراع معمولی به علاوه یک وجب میرسید»
«پهنای دست.» این برابر با ۸ سانتیمتر است.
«یک نی پهن بود.» این نی حدوداً ۳.۲ متر بود.
این دروازه بخشی از دیواری بود که محیط معبد را احاطه کرده بود. این دروازه بخشی از ساختمان اصلی معبد[هیکل] نبود. ترجمه جایگزین: «دروازه بر طرف شرقی دیوار دور هیکل» یا «دروازهای که بر دیوار شرقی صحن معبد[هیکل] است»
«بالای پلههای دروازه»
«از لبه جلویی ورودی تا لبه عقبی»
اتاقهایی بودند که درون دروازه، جایی که نگهبانان از آن مراقبت میکردند، میماندند.
حدوداً ۲/۷ متر.
«غرفههای جفت هم پنج ذراع با یکدیگر فاصله داشتند» یا «بین هر غرفه و کناری آن پنج ذراع فاصله بود»
«اتاقها»
پوششی[سایهبانی] جلوی ورودی بود که به وسیله ستونها یا میلهها نگه داشته میشد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
پوششی[سایهبانی] جلوی ورودی بود که به وسیله ستونها یا میلهها نگه داشته میشد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
«به طرف اندرون» بدان معناست که رواق به دروازه در صحن معبد متصل بود. ترجمه جایگزین: «رواق دروازه بر درون دیواری که هیکل[معبد] را احاطه کرده است»
حدوداً یک متر
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
«یک اندازه بودند»
حدوداً ۵.۴ دهم متر.
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۷ متر
«آن حجرهها[اتاقهای] شش ذراع بودند»
حدوداً ۳/۲ متر.
«۵۴ سانتیمتر» یا «حدود نیم متر»
حدوداً ۱۳/۵ متر
«ورودی دروازه دوم»
حدوداً ۳۲ متر
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت جلوی در ورودی بود که ستونها یا میلههایی آن را نگه میداشتند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۲۷ متر
معانی محتمل: ۱) «پنجرههای بسته» یا ۲) «پنجرههایی که حائلی دارند» یا ۳) «پنجرههای باریک»
«رواقهایی که پنجرهها بر آنها بسته شدهاند»
این چوب برای ساخت قاب در به کار میرود.
دو دیوار معبد را احاطه کرده بودند. دیوار بیرونی که صحن بیرونی را احاطه کرده بود و درون آن، دیوار درونی وجود داشت که صحن درونی را احاطه کرده بود. صحن درونی نسبت به صحن بیرونی بلندتر بود. هر دیوار بر شرق، غرب، شمال و جنوب دروازهها قرار داشت.
«آن مرد مرا از محیط بیرونی مبعد به صحن بیرونی معبد آورد»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «اینک» نشان میدهد که حزقیال چیزی جالب دیده است.
زمینی صاف که از سنگ ساخته شده است.
«۳۰ اتاق در اطراف سنگ فرش بود»
«تا...ادامه داشت» [در فارسی انجام نشده]
دروازه پایینی بر دیوار صحن بیرونی معبد قرار داشت و دروازه دورنی بر دیوارِ صحن درونی قرار گرفته بود. ترجمه جایگزین: «جلوی دروازه بیرونی، رو به روی دروازه درونی»
حدود ۵۴ متر
ببینید «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
«سمت شمال نیز همان شکل بود» یا «در سمت شما، فاصله دروازه بیرونی از دروازه درونی نیز صد ذراع بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«همان اندازه را داشت»
حدوداً ۲۷ متر
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۱۳.۵ متر
حزقیال همچنان رویای معبد و مردی را که شبیه برنز بود، تعریف میکند.
شناسه مستتر فاعلی به دروازهای اشاره دارد که به طرف شمال و صحن بیرونی بوده است. ترجمه جایگزین: «پنجره شمالی دروازه»
ببینید این کلمه را در حزقیال ۴۰: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
«مثل دروازه شرقی بود» یا «مثل دروازه شرقی صحن بیرونی بودند»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«درست آن سوی دروازه شمالی» یا «آن طرف صحن بیرون از دروازه شمالی»
«دروازه به طرف شمال صحن بیرونی»
«درست مثل دروازه شرقی به سمت صحن درونی» یا «درست همان طور که بر صحن بیرونی، جلوی دروازه شرقی بود»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۵۴ متر
«اندازهای مثل دروازه شمالی و شرقی داشت»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۲۷ متر
حدوداً ۱۳/۵ متر.
ببینید این کلمه را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«هر طرف»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۵۴ متر
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«از دروازه جنوبی آن»
ببینید این کلمه را در حزقیال ۴۰: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«همان اندازه را داشت»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۲۷ متر
حدوداً ۱۳/۵ متر
حدوداً ۲/۷ متر
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«ورودی رواق به سمت صحن بیرونی بود»
«کندهکاری درخت نخل را داشت»
«به شرق صحن درونی»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۲۷ متر
حدوداً ۱۳/۵ متر.
ورودی رواق آن به سمت صحن بیرونی بود.
«همان اندازهها را داشت»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۲۷ متر
حدوداً ۱۳/۵ متر
«ورودی رواق به سمت صحن بیرونی بود»
«هر دو سوی آن»
«در هر یک از دروازههای درونیاش»
ارجاعات محتمل شناسه مستتر فاعلی: ۱) کسانی که هدایا میآوردند یا ۲) کاهنینی که حیوانات را میکشتند.
حیواناتی که به عنوان هدیه کشته و سوزانده میشدند.
چهار میز آنجا بود. هر طرف رواق، دو میز قرار داده شده بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « آنها قربانیهای سوختنی را میکشتند» یا « آنها حیواناتی را که به عنوان قربانی میسوزاندند، میکشتند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ظاهراً غیر از هشت میزی که قربانیها بر آنها کشته میشدند، میزهای دیگری هم آنجا بود. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «همچنین چهار میز از سنگ تراشیده شده» یا «چهار میز دیگر که از سنگ تراشیده شده بودند»
«که از سنگ تراشیده شده بودند»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۰/۸ متر
حدوداً نیم متر
«اطراف رواق، مردم قلابهایی نصب کردند که یک وجب طول داشتند و بر انتهای خود دو شاخه داشتند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
چیزی که دو نوک تیز و خمیده دارد و میتوانند بر آن چیزهایی را آویزان کنند.
حدوداً ۸ سانتیمتر
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گوشت قربانیها را بر میزها میگذاشتند»
این دروازه درونی و سمت شمال است.
«اتاقهایی برای خوانندگان.» اگرچه برخی از نسخ باستانی و مُدرن فقط «اتاقها» را در ترجمه آوردهاند و به خوانندگان اشاره نکردهاند.
کلمه «اطاق» یا «غرفه» از عبارت اول برداشت میشود. عبارت «به سمت جنوب» بدان معناست که در آن سمت جنوب بود و «به...شمال» یعنی درهای آن بر طرف شمال بود. ترجمه جایگزین: «اتاقی در شمال که رو به جنوب بود و اتاق دیگر در جنوب که رو به شمال بود»
این قسمت اشاره به اتاقی دارد که در شمال صحن درونی معبد بود. ترجمه جایگزین: «اتاقی که درِ آن بر جنوب بود» یا «این اتاق سمت شمال صحن درونی معبد بود»
«که در معبد کار میکنند» یا «که مسئول نگهبانی از معبد هستند»
آن مرد همچنان در رویا با حزقیال سخن میگفت.
این جمله به اتاقی که در جنوب صحن درونی معبد بود اشاره دارد. درب اتاق به سمت شمال بود. ترجمه جایگزین: «اتاقی که درِ آن سمت شمال بود» یا «این اتاق که بر جنوب صحن درونی معبد بود»
«کاهنانی که قربانیها بر مذبح ارائه میدادند»
«به خداوند[یهوه] در هیکل[معبد] نزدیک شد تا به او خدمت کند»
«آن مرد اندازه گرفت»
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۵۴ متر
«و مذبح...بود»
این کلمه به هیکل[معبد] اشاره دارد.
ببینید این کلمه را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت به معبد اشاره دارد.
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۲/۷ متر
حدوداً ۷/۵ متر
حدوداً ۱/۶ متر
حدوداً ۱۱ متر
حدوداً ۶ متر
تکه سنگی که بلند و باریک بود و سقف ساختمان را نگه میداشت.
1و مرا به هیكل آورد و عرض اسبرها را شش ذراع از اینطرف و عرض آنها را شش ذراع از آنطرف كه عرض خیمه بود پیمود.2و عرض مدخل ده ذراع بود و جانبهای مدخل از اینطرف پنج ذراع و از آنطرف پنج ذراع بود و طولش را چهل ذراع و عرضش را بیست ذراع پیمود.3و به اندرون داخل شده، اسبرهای مدخل را دو ذراع و مدخل را شش ذراع و عرض مدخل را هفت ذراع پیمود.4و طولش را بیستذراع و عرضش را بیست ذراع پیش روی هیكل پیمود و مرا گفت: «این قدسالاقداس است.»5و دیوار خانه را شش ذراع پیمود. و عرض غرفهها كه گرداگرد خانه بهر طرف میبود چهار ذراع بود.6و غرفهها روی همدیگر سه طبقه بود و در هر رستهای سی و در دیواری كه به جهت غرفهها گرداگرد خانه بود، داخل میشد تا (در آن) متمكّن شود و در دیوار خانه متمكّن نشود.7و غرفهها خانه را بالاتر و بالاتر احاطه كرده، وسیعتر میشد، زیرا كه خانه را بالاتر و بالاتر گرداگرد خانه احاطه میكرد و از این جهت خانه بسوی بالا وسیعتر میبود، و همچنین از طبقه تحتانی به طبقه وسطی تا طبقه فوقانی بالا میرفتند.8و بلندی خانه را از هر طرف ملاحظه نمودم و اساسهای غرفهها یك نی تمام، یعنی شش ذراع بزرگ بود.9و بطرف بیرون عرض دیواری كه به جهت غرفهها بود پنج ذراع بود و فُسْحَت باقی مانده مكان غرفههای خانه بود.10و در میان حجرهها، عرض بیست ذراعی گرداگرد خانه بهر طرفش بود.11و درهای غرفههابسوی فُسْحَتْ بود. یك در بسوی شمال و در دیگر به سوی جنوب و عرض مكان فُسْحَت پنج ذراع گرداگرد.12و عرض بنیانی كه رو به روی مكان منفصل بود در گوشه سمت مغرب هفتاد ذراع و عرض دیوار گرداگرد بنیان پنج ذراع و طولش نود ذراع بود.13و طول خانه را صد ذراع پیمود و طول مكان منفصل و بنیان و دیوارهایش را صد ذراع.14و عرض جلو خانه و مكان منفصل به سمت مشرق صد ذراع بود.15و طول بنیان را تا پیش مكان منفصل كه در عقبش بود با ایوانهایش از اینطرف و آنطرف صد ذراع پیمود و هیكلاندرونی و رواقهای صحنها را.16و آستانهها و پنجرههای مُشَبَّك و ایوانها گرداگرد در سه طبقه مقابل آستانه از زمین تا پنجرهها از هر طرف چوب پوش بود و پنجرهها هم پوشیده بود.17تا بالای درها و تا خانه اندرونی و بیرونی و بر تمامی دیوار گرداگرد از اندرون و بیرون به همین پیمایشها.18و كروبیان و نخلها در آن ساخته شده بود ودر میان هر دو كروبی یك نخل بود و هر كروبی دو رو داشت.19یعنی روی انسان بسوی نخل از اینطرف و روی شیر بسوی نخل از آنطرف بر تمامی خانه بهر طرفش ساخته شده بود.20و از زمین تا بالای درها كروبیان و نخلها مصوّر بود و بر دیوار هیكل هم چنین.21و باهوهای هیكل مربّع بود و منظر جلو قدس مثل منظر آن بود.22و مذبح چوبین بود. بلندیاش سه ذراع و طولش دو ذراع و گوشههایش و طولش و دیوارهایش از چوب بود. و او مرا گفت: «میزی كه در حضور خداوند میباشد این است.»23و هیكل و قدس را دو در بود.24و هر در را دو لنگه بود و این دو لنگه تا میشد. یك در را دو لنگه و در دیگر را دو لنگه.25و بر آنها یعنی بر درهای هیكل كروبیان و نخلها مصوّر بود بطوری كه در دیوارها مصوّر بود و آستانه چوبین پیش روی رواق بطرف بیرون بود.26بر جانب رواق پنجرههای مشبّك به اینطرف و به آنطرف بود و همچنین بر غرفههای خانه و بر آستانهها.
دستورالعملهای مربوط به هیکل و شهر جدید در این باب ادامه مییابند. این باب بر صحن معبد تمرکز میکند.
مردی که در رویای حزقیال بود(حزقیال ۴۰: ۳) محیط معبد را به او نشان میدهد.
اتاقی که جلوی معبد بود «قُدس الاقداس» خوانده میشد. [این قسمت در فارسی ترجمه نشده]
این ذراعها «بلند[طویل]» و حدود ۵۴ سانتیمتر بودند (حزقیال ۴۰: ۵). ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. «پهنای آنها از هر دو طرف شش ذراع بود»
حدوداً ۳/۲ متر.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۵/۴ متر
حدوداً ۲/۷ متر
«اندازه»
حدوداً ۲۲ متر
حدوداً ۱۱ متر
حدوداً ۱/۱ متر
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۳/۲ متر
حدوداً ۳/۸ متر
حدوداً ۱۱ متر
معبد[هیکل]
حدوداً ۳/۲ متر
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً دو متر
«سه مرتبه»
«معبد در اطراف خود طاقچههایی داشت که دور تا دور غرفههایی را در خود جای میدادند.» پس بدین طریق غرفههای کناری بر طاقچهها[لبهها] قرار میگرفتند. [در فارسی نامشخص]
«پس لبهها نگه میداشتند»
«پس اتکایی بر دیوار معبد نبود.» سازندگان هیکل[معبد] که آن را ساخته بودند نمیخواستند چوب یا سنگهایی که دیوارها را نگه میداشتند از کنار دیوار اتاقهای معبد بیرون بزنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
سکویی
اتاقهای کوچک
کلمه «نی» را مثل حزقیال ۴۰: ۵ ترجمه کنید.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۳/۲ متر
حدوداً ۲/۷ متر
«غرفههای کاهنان دورتر از معبد بود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
حدوداً ۱۱ متر
ببینید کلمه «طول» را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
حدوداً ۲/۷ متر
«تمام عرض فضای بین غرفهها و معبد[هیکل] که دور تا دور معبد بود، پنج ذراع میشد»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای جداگانه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ساختمانی سمت غربی محیط معبد[هیکل] بود و ورودی آن به سمت صحن بود. هفتاد ذراع پهنای آن بود»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. «۷۰ ذراع...۵ ذراع...۹۰ ذراع» یا «حدوداً ۳۸ متر...حدوداً ۲/۷ متر...حدوداً ۴۹ متر»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. «۱۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۵۴ متر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بالکنها.» بالکن مکانی بود که در بالاترین نقطه ساختمان ساخته میشد. اشخاص میتوانستند با رفتن بر روی بالکن، پایین ساختمان و طبقه اصلی را ببینند.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. «۱۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۵۴ متر»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«زیبا شده بود»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
این حالت مفرد «کروبیان» است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«معبد[هیکل]» [در فارسی انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این کلمات، پایان جملهای هستند که با کلمات «باهوهای هیكل» در آیه ۲۱ آغاز شده است. معنای محتمل این جمله: ۱) همان معنایی که در ULB ترجمه شده است یا ۲) «ظاهر یکی شبیه ظاهر دیگری بود. مذبح چوبی که جلوی مکان مقدس بود. اسم معنای «شبیه» را میتوان به فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شبیه مذبح چوبی جلوی مکان مقدس به نظر میرسیدند. آنها...بودند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۱/۶ متر...حدوداً ۱/۱ متر»
«قُدس و قدس الاقداس هر کدام دو در داشتند»
«هر در دو قسمت بود که هر یک لولایی جداگانه داشت.» لولاها در را به دیوار متصل میکنند و حرکت کردن در را فراهم میآورند.
«هر دو دَرِ قُدس و قُدس الاقداس دو قسمت داشتند»
«درست همان طور که دیوارها، نقشهای حکاکی شده از کروبیان و درختان نخل بر خود داشتند»
پوششی[سایهبانی] جلوی ورودی که با ستون یا میله نگه داشته میشود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و مرا به صحن بیرونی از راه سمت شمالی بیرون برد و مرا به حجرهای كه مقابل مكان مُنفَصل و روبروی بنیان بطرف شمال بود آورد.2جلو طول صد ذراعی در شمالی بود و عرضش پنجاه ذراع بود.3مقابل بیست ذراع كه از آن صحن اندرونی بود و مقابل سنگفرشی كه از صحن بیرونی بود دهلیزی روبروی دهلیزی در سه طبقه بود.4و پیش روی حجرهها بطرف اندرون خَرَندی به عرض ده ذراع بود و راهی یك ذراع و درهای آنها بطرف شمال بود.5و حجرههای فوقانی كوتاه بود زیرا كه دهلیزها از آنها میگرفتند بیشتر از آنچه آنها از حجرههای تحتانی و وسطی بنیان میگرفتند.6چونكه سه طبقه بود و ستونها مثل ستونهای صحنها نداشت و از این سبب، طبقه فوقانی از طبقات تحتانی و وسطی از زمین تنگتر میشد.7و طول دیواری كه بطرف بیرون مقابل حجرهها بسوی صحن بیرونی روبروی حجرهها بود پنجاه ذراع بود.8زیرا طول حجرههایی كه در صحن بیرونی بود پنجاه ذراع بود و اینك جلو هیكل صد ذراع بود.9و زیر این حجرهها از طرف شرقی مدخلی بود كه از آن به آنها از صحن بیرونی داخل میشدند.10و در حجم دیوار صحن كه بطرف مشرق بود پیش روی مكان منفصل و مقابل بنیان حجرهها بود.11و راه مقابل آنها مثل نمایش راه حجرههای سمت شمال بود، عرض آنها مطابق طول آنها بود و تمامی مَخْرَجهای اینها مثل رسم آنها و درهای آنها.12و مثل درهای حجرههای سمت جنوب دری بر سر راه بود یعنی بر راهی كه راست پیش روی دیوار مشرقی بود جایی كه به آنها داخل میشدند.13و مرا گفت: «حجرههای شمالی و حجرههای جنوبی كه پیش روی مكان منفصلاست، حجرههای مقدّس میباشد كه كاهنانی كه به خداوند نزدیك میآیند قدسِ اقداس را در آنها میخورند و قدسِ اقداس و هدایای آردی و قربانیهای گناه و قربانیهای جرم را در آنها میگذارند زیرا كه این مكانْ مقدّس است.14و چون كاهنان داخل آنها میشوند دیگر از قدس به صحن بیرونی بیرون نمیآیند بلكه لباسهای خود را كه در آنها خدمت میكنند در آنها میگذارند زیرا كه آنها مقدّس میباشد و لباس دیگر پوشیده، به آنچه به قوم تعلّق دارد نزدیك میآیند.»15و چون پیمایشهای خانه اندرونی را به اتمام رسانید، مرا بسوی دروازهای كه رویش به سمت مشرق بود بیرون آورد و آن را از هر طرف پیمود.16جانب شرقی آن را به نی پیمایش، پانصد نی پیمود یعنی به نی پیمایش آن را از هر طرف (پیمود).17و جانب شمالی را به نی پیمایش از هر طرف پانصد نی پیمود.18و جانب جنوبی را به نی پیمایش، پانصد نی پیمود.19پس به سوی جانب غربی برگشته، آن را به نی پیمایش پانصد نی پیمود.20هر چهار جانب آن را پیمود و آن را دیواری بود كه طولش پانصد و عرضش پانصد (نی) بود تا در میان مقدّس و غیرمقدّس فرق گذارد.
دستورالعملهای مربوط به هیکل[معبد] و شهر جدید در این باب ادامه مییابند. این باب بر غرفههایی تمرکز میکند که برای نگه داشتن اقلام مقدس معبد از آنها استفاده میشد.
and )
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۱۰۰ ذراع...۵۰ ذراع» یا «حدوداً ۵۴ متر...حدوداً ۲۷ متر»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۰ ذراع» یا «حدوداً ۱۱ متر»
«برخی از آن غرفهها[حجرهها] به سوی صحن درونی بودند» یا «ورودی برخی از غرفهها[حجرهها]به سمت صحن درونی بود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«به سمت صحن درونی بود»
«چون جایی بود که کسی میتوانست کنار اتاقها راه رود»
«برخی از غرفهها به سمت صحن بیرونی بودند» یا «ورودی برخی از غرفهها به سمت صحن بیرونی بود»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۱۰ ذراع...۱۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۵/۴ متر...حدوداً ۵۴ متر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«از غرفهها[حجرهها] کوچکتر»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۵۰ ذراع» یا «حدوداً ۲۷ متر»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۵۰ ذراع...۱۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۲۷ متر...حدوداً ۵۴ متر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اسم معنای «نمایش» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ظاهر حجرههای شمالی مثل این حجرهها بود» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«بر آغاز آن»
غلات یا آردی که مردم به نشانه شکرگزاری به خدا تقدیم میکردند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«بیرون از دروازه شرقی» یا «خارج از دروازه شرقی»
شناسه مستتر فاعلی به کسی اشاره دارد که شبیه برنز است(حزقیال ۴۰: ۳)
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۵۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۲۷۰ متر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«آن خانه[هیکل] بر دور خود دیواری داشت»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۵۰۰ ذراع» یا «۲۷۰ متر»
«نامقدس»[ در انگلیسی واژه دیگری به کار رفته]
1و مرا نزد دروازه آورد، یعنی به دروازهای كه به سمت مشرق متوجّه بود.2واینك جلال خدای اسرائیل از طرف مشرق آمد و آواز او مثل صدای آبهای بسیار بودو زمین از جلال او منوّر گردید.3و مثل منظر آن رؤیایی بود كه دیده بودم یعنی مثل آن رؤیا كه در وقت آمدن من، برای تخریب شهر دیده بودم و رؤیاها مثل آن رؤیا بود كه نزد نهر خابُور مشاهده نموده بودم. پس به روی خود در افتادم.4پس جلال خداوند از راه دروازهای كه رویش به سمت مشرق بود به خانه درآمد.5و روحْ مرا برداشته، به صحن اندرونی آورد و اینك جلال خداوند خانه را مملّو ساخت.6و هاتفی را شنیدم كه از میان خانه به من تكلّم مینماید و مردی پهلوی من ایستاده بود.7و مرا گفت: «ای پسر انسان این است مكان كرسی من و مكان كف پایهایم كه در آن در میان بنیاسرائیل تا به ابد ساكن خواهم شد و خاندان اسرائیل هم خود ایشان و هم پادشاهان ایشان بار دیگر به زناها و لاشهای پادشاهان خود در مكانهای بلند خویش نام قدّوس مرا بیحرمت نخواهند ساخت.8از اینكه آستانههای خود را نزد آستانه من و باهوهای خویش را به پهلوی باهوهای من برپا كردهاند و در میان من و ایشان فقط دیواری است، پس اسم قدّوس مرا به رجاسات خویش كه آنها را بعمل آوردهاند بیحرمت ساختهاند، لهذا من در خشم خود ایشان را تلف نمودهام.9حال زناهای خود و لاشهای پادشاهان خویش را از من دور بنمایند و من در میان ایشان تا به ابد سكونت خواهم نمود.10و تو ای پسر انسان خاندان اسرائیل را از این خانه مطلّع ساز تا از گناهان خود خجل شوند و ایشان نمونه آن را بپیمایند.11و اگر از هر چه بعمل آوردهاند خجل شوند، آنگاه صورت خانه را و نمونه و مخرجها و مدخلها وتمامی شكلها و همه فرایض و جمیع صورتها و تمامی قانونهایش را برای ایشان اعلام نما و به نظر ایشان بنویس تا تمامی صورتش و همه فرایضش را نگاه داشته، به آنها عمل نمایند.12و قانون خانه این است كه تمامی حدودش بر سر كوه از همه اطرافش قدس اقداس باشد. اینك قانون خانه همین است.»13و پیمایشهای مذبح به ذراعها كه هر ذراع یك ذراع و یك قبضه باشد این است. سینهاش یك ذراع و عرضش یك ذراع و حاشیهای كه گرداگرد لبش میباشد یك وجب و این پشت مذبح میباشد.14و از سینه روی زمین تا خروج پایینی دو ذراع و عرضش یك ذراع و از خروج كوچك تا خروج بزرگ چهار ذراع و عرضش یك ذراع.15و آتشدانش چهار ذراع و از آتش دان چهار شاخ برآمده بود.16و طول آتشدان دوازده و عرضش دوازده و از هر چهار طرف مربّع بود.17و طول خروج چهارده و عرضش چهارده بر چهار طرفش بود و حاشیهای كه گرداگردش بود نیم ذراع و دایره سینهاش یك ذراع و پلهّهایش به سمت مشرق متوجّه بود.18و او مرا گفت: «ای پسر انسان خداوند یهوه چنین میفرماید: این است قانونهای مذبح در روزی كه آن را بسازند تا قربانیهای سوختی بر آن بگذرانند و خون بر آن بپاشند.19و خداوند یهوه میفرماید كه به لاویان كَهَنَه كه از ذریت صادوق میباشند و به جهت خدمت من به من نزدیك میآیند یك گوساله به جهت قربانی گناهبده.20و از خونش گرفته، بر چهار شاخش و بر چهار گوشه خروج و بر حاشیهای كه گرداگردش است بپاش و آن را طاهر ساخته، برایش كفّاره كن.21گوساله قربانی گناه را بگیر و آن را در مكان معین خانه بیرون از مَقْدَس بسوزانند.22و در روز دوّم بز نر بی عیبی برای قربانی گناه بگذران تا مذبح را به آن طاهر سازند چنانكه آن را به گوساله طاهر ساختند.23و چون از طاهر ساختن آن فارغ شدی گوساله بیعیب و قوچی بیعیب از گله بگذران.24تو آن را به حضور خداوند نزدیك بیاور و كاهنان نمك بر آنها پاشیده، آنها را به جهت قربانی سوختنی برای خداوند بگذرانند.25هر روز از هفت روز تو بز نری برای قربانی گناه بگذران و ایشان گوسالهای و قوچی از گله هر دو بیعیب بگذرانند.26هفت روز ایشان كفّاره برای مذبح نموده، آن را طاهر سازند و تخصیص كنند.27و چون این روزها را به اتمام رسانیدند، پس در روز هشتم و بعد از آن كاهنان قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی شما را بر مذبح بگذرانند و من شما را قبول خواهم كرد. قول خداوند یهوه این است.»
دستورالعملهای مربوط به هیکل[معبد] و شهر جدید در این باب ادامه مییابند. خدا وارد معبد[هیکل] میشود. او به قوم گفت که نباید با پرستش بتها یا دفن کردن پادشاهان خود در صحن معبد، آن مکان را بیحرمت کنند. او همچنین به آنها گفت که هر روز چه هدایایی باید تقدیم کنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «اینک» برای جلب توجه خواننده به آن چه که در ادامه گفته میشود، به کار رفته است.
این قسمت به معنای «آب زیاد» است و ممکن است به رودی با صدای بلند یا آبشاری بزرگ یا موجهای خروشان اقیانوس اشاره داشته باشد. تمام این موارد با صدایی بلند همراه هستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
«زمین از جلال او نورانی بود»
«جلال خدا که از شرق بود»
معانی محتمل: ۱) عبارت دوم که با «مثل آن» شروع میشود معنای عبارت اول که با «مثل منظر» شروع میشود را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «طبق آن رویایی بود که هنگام آمدن او برای نابودی شهر دیدم» یا ۲) عبارت اول به رویایی اشاره دارد که حزقیال از جلال خدا دیده است. ترجمه جایگزین: «این رویایی که دیدم در ارتباط با رویایی بود پیشتر دیدم یعنی زمانی که او برای نابودی شهر میآمد»
اسم معنای «مثل» را میتوان به فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مثل درون آن رویا»
«مثل آن رویا»
«وقتی که خدای اسرائيل برای نابودی آن شهر آمد.» اگر از خوانش عبرانی[یهودی][سنتی] قدیمی که «وقتی برای تخریب شهر آمدم» است استفاده کردید، پس «تخریب شهر» جزگویی از «نبوت کن که شهر نابود خواهد شد» است. ترجمه جایگزین: «وقتی آمدم و نبوت کردم که شهر نابود خواهد شد» یا «وقتی آمدم تا نبوت کنم که خدای اسرائيل، شهر را نابود خواهد کرد»[در فارسی انجام شده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شاید زبان شما کلمهای متفاوت برای ابراز تعجب حزقیال از دیده خود داشته باشد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از بتهایی که پادشاهان قوم آنها را میپرستند سخن گفته شده که گویی به دلیل بیجان بودن جنازه هستند. ترجمه جایگزین: «بتهای بیجان که پادشاهانشان آنها را میپرستند»
«اسرائيلیان بیحرمت کردند»
«اعمال منزجرکنندهای که انجام دادند.» خدا خشمگین بود چون مردم بتها و خدایان دروغین را میپرستیدند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
عبارت «تلف نمودهام» به معنای «کاملاً نابود کردم» است. ترجمه جایگزین: «آنها را کاملاً به خاطر خشم خود نابود کردهام»
اینجا به نحوی از بتهایی که پادشاهان قوم آنها را میپرستند سخن گفته شده که گویی به دلیل بیجان بودن جنازه هستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۳: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بتهای بیجان که پادشاهانشان آنها را میپرستیدند»
«این الگو» یا «این نقشه»
اینجا با به کارگیری کلمه «نظر[چشمها]» به اسرائيلیان اشاره شده و به این واسطه بر آن چه دیدهاند، تاکید شده است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۱: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پیش روی آنها» یا «پیش روی مردم اسرائيل»
«الگوی خود را حفظ خواهد کرد»
«دستورالعمل» یا «قاعده»
کلمه «حد» احتمالاً به دیواری اشاره دارد که دور معبد را میگرفت.
«کاملاً مقدس»
«مهم است!» شاید زبان شما روش و کلمهای دیگر برای بیان اهمیت آن چه که در ادامه میآید، داشته باشد.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. اگر در ترجمه خود مثل UDB از واحدهای اندازهگیری امروزی استفاده کردهاید، ذکر این اطلاعات الزامی نخواهد بود. ببینید این کلمه را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۵۴ سانتیمتر»
«حدی که دور لبه را میگیرد»
هر وجب تقریباً ۲۳ سانتیمتر است. اگر در ترجمه خود مثل UDB از واحدهای اندازهگیری امروزی استفاده کردهاید، ذکر این اطلاعات الزامی نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۲۳ سانتیمتر»
«اندازه بنیاد مذبح خواهد بود»
«کفی که مذبح را بر خود نگه میدارد» یا «بنیادی که مذبح بر آن است»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است.اگر در ترجمه خود مثل UDB از واحدهای اندازهگیری امروزی استفاده کردهاید، ذکر این اطلاعات الزامی نخواهد بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۱/۱ متر...حدوداً ۲/۲ متر»
سطحی باریک و صاف که از دیوار بیرون میآید.
مکانی که قربانیها با آتش طبخ یا سوزانده میشدند.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است.اگر در ترجمه خود مثل UDB از واحدهای اندازهگیری امروزی استفاده کردهاید، ذکر این اطلاعات الزامی نخواهد بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۲/۲ متر»
شاخها بخشی از مذبح و بر چهار گوشه آن قرار میگرفتند و از مابقی مذبح در مکانی بلندتر قرار میگرفتند.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است.اگر در ترجمه خود مثل UDB از واحدهای اندازهگیری امروزی استفاده کردهاید، ذکر این اطلاعات الزامی نخواهد بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۲/۲ متر»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. اگر در ترجمه خود مثل UDB از واحدهای اندازهگیری امروزی استفاده کردهاید، ذکر این اطلاعات الزامی نخواهد بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۷/۶ متر...حدوداً ۲۷ سانتیمتر...حدوداً ۵۴ سانتیمتر»
«با پلههایی که بر شرق مذبح هستند» یا «و پلههای مذبحی که سمت شرق هستند»
«خداوند[یهوه]...گفت»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
«قواعد» یا «دستور العملها»
شناسه مستتر فاعلی مفرد است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت مفرد است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۳: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.[ در انگلیسی ضمیر تو به کار رفته است]
شاخها بخشی از مذبح و بر چهار گوشه آن قرار میگرفتند و از مابقی مذبح در مکانی بلندتر قرار میگرفتند. ببینید این کلمه را در حزقیال ۴۳: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
شناسه مستتر فاعلی و همچنین فرمان صادر شده به حزقیال اشاره دارند و مفرد هستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۳: ۱۹ را چطور ترجمه کردهاید.
تمام مشتقات ضمیر دوم شخص و همچنین فرامین صادر شده به حزقیال اشاره دارند و مفرد هستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۳: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
مذبحی که بر آن گاو و قوچ را جلوی معبد قربانی خواهند کرد جایی که حضور خداوند[یهوه] بر آن ساکن است.
این سخن به حزقیال اعلام شده و کلمه «تو» مفرد است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۳: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.[در فارسی انجام نشده]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این عبارت برای نشانگذاری بخش مهمی از این دستورالعمل به کار رفته است. اگر زبان شما روشی خاص برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
کلمه «شما» دوم شخص جمع است و به طور کلی به مردم اسرائيل اشاره دارد.
«با خوشحالی شما را خواهم پذیرفت»
1و مرا به راه دروازه مَقْدَس بیرونی كه بهسمت مشرق متوجّه بود، باز آورد و آن بسته شده بود.2و خداوند مرا گفت: «این دروازه بسته بماند و گشوده نشود وهیچ كس از آن داخل نشود زیرا كه یهوه خدای اسرائیل از آن داخل شده، لهذا بسته بماند.3و امّا رئیس، چونكه او رئیس است در آن به جهت خوردن غذا به حضورخداوند بنشیند و از راه رواق دروازه داخل شود و از همان راه بیرون رود.»4پس مرا از راه دروازهشمالی پیش روی خانه آورد و نگریستم و اینك جلال خداوند خانه خداوند را مملّو ساخته بود و بروی خود درافتادم.5و خداوند مرا گفت: «ای پسر انسان دل خود را به هرچه تو را گویم دربارۀ تمامی قانونهای خانه خداوند و همه قواعدش مشغول ساز و به چشمان خود ببین و به گوشهای خود بشنو و دل خویش را به مدخل خانه و به همه مخرجهای مقدس مشغول ساز.6و به این متمرّدین یعنی به خاندان اسرائیل بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: ای خاندان اسرائیل از تمامی رجاسات خویش باز ایستید.7زیرا كه شما اجنبیان نامختون دل و نامختون گوشت را داخل ساختید تا در مَقْدَس من بوده، خانه مرا ملوّث سازند. و چون شما غذای من یعنی پیه و خون را گذرانیدید، ایشان علاوه بر همه رجاسات شما عهد مرا شكستند.8و شما ودیعت اقداس مرا نگاه نداشتید، بلكه كسان به جهت خویشتن تعیین نمودید تا ودیعت مرا در مَقْدَس من نگاه دارند.9«خداوند یهوه چنین میفرماید: هیچ شخص غریبِ نامختون دل و نامختون گوشت از همه غریبانی كه در میان بنیاسرائیل باشند به مَقْدَس من داخل نخواهد شد.10بلكه آن لاویان نیز كه در حین آواره شدن بنیاسرائیل از من دوری ورزیده، از عقب بتهای خویش آواره گردیدند، متحمّل گناه خود خواهند شد،11زیرا خادمانِ مقدس من و مستحفظان دروازههای خانه وملازمان خانه هستند و ایشان قربانیهای سوختنی و ذبایح قوم را ذبح مینمایند و به حضور ایشان برای خدمت ایشان میایستند.12و از این جهت كه به حضور بتهای خویش ایشان را خدمت نمودند و برای خاندان اسرائیل سنگ مصادم گناه شدند. بنابراین خداوند یهوه میگوید: دست خود را به ضدّ ایشان برافراشتم كه متحمّل گناه خود خواهند شد.13و به من نزدیك نخواهند آمد و به كهانت من نخواهند پرداخت و به هیچ چیز مقدّس در قدسالاقداس نزدیك نخواهند آمد، بلكه خجالت خویش و رجاسات خود را كه بعمل آوردند متحمّل خواهند شد.14لیكن ایشان را به جهت تمامی خدمت خانه و برای هر كاری كه در آن كرده میشود، مستحفظان ودیعت آن خواهم ساخت.15«لیكن لاویان كَهَنَه از بنی صادوق كه در حینی كه بنیاسرائیل از من آواره شدند ودیعت مَقْدَس مرا نگاه داشتند، خداوند یهوه میگوید كه ایشان به جهت خدمت من نزدیك خواهند آمد و به حضور من ایستاده پیه و خون را برای من خواهند گذرانید.16و ایشان به مَقْدَس من داخل خواهند شد و به جهت خدمت من به خوان من نزدیك خواهند آمد و ودیعت مرا نگاه خواهند داشت.17و هنگامی كه به دروازههای صحن اندرونی داخل شوند لباس كتانی خواهند پوشید و چون در دروازههای صحن اندرونی و در خانه مشغول خدمت باشند، هیچ لباس پشمین نپوشند.18عمامههای كتانی بر سر ایشان و زیرجامه كتانی بر كمرهای ایشان باشد و هیچچیزی كه عرق آورد در بر نكنند.19و چون به صحن بیرونی یعنی به صحن بیرونی نزد قوم بیرون روند، آنگاه لباس خویش را كه در آن خدمت میكنند بیرون كرده، آن را در حجرههای مقدّس بگذارند و به لباس دیگر ملبّس شوند و قوم را در لباس خویش تقدیس ننمایند.20و ایشان سر خود را نتراشند و گیسوهای بلند نگذارند بلكه موی سر خود را بچینند.21و كاهن وقت درآمدنش در صحن اندرونی شراب ننوشد.22و زن بیوه یا مطلقّه را به زنی نگیرند، بلكه باكرهای كه از ذریت خاندان اسرائیل باشد یا بیوهای را كه بیوه كاهن باشد بگیرند.23و فرق میان مقدّس و غیرمقدّس را به قوم من تعلیم دهند و تشخیص میان طاهر و غیرطاهر را به ایشان اعلام نمایند.24و چون در مرافعهها به جهت محاكمه بایستند، بر حسب احكام من داوری بنمایند و شرایع و فرایض مرا در جمیع مواسم من نگاه دارند و سَبَّتهای مرا تقدیس نمایند.25و احدی از ایشان به میته آدمی نزدیك نیامده، خویشتن را نجس نسازد مگر اینكه به جهت پدر یا مادر یا پسر یا دختر یا برادر یا خواهری كه شوهر نداشته باشد، جایز است كه خویشتن را نجس سازد.26و بعد از آنكه طاهر شود هفت روز برای وی بشمارند.27و خداوند یهوه میفرماید در روزی كه به صحن اندرونی قدس داخل شود تا در قدس خدمت نماید آنگاه قربانی گناه خود را بگذراند.28«و ایشان را نصیبی خواهد بود. من نصیب ایشان خواهم بود. پس ایشان را در میان اسرائیل مِلك ندهید زیرا كه من ملِك ایشان خواهم بود.29و ایشان هدایای آردی و قربانیهای گناه و قربانیهای جرم را بخورند و همه موقوفات اسرائیل از آن ایشان خواهد بود.30و اوّل تمامی نوبرهای همه چیز و هر هدیهای از همه چیزها از جمیع هدایای شما از آن كاهنان خواهد بود و خمیر اوّل خود را به كاهن بدهید تا بركت بر خانه خود فرود آورید.31و كاهن هیچ میته یا دریده شدهای را از مرغ یا بهایم نخورد.
دستورالعملهای مربوط به هیکل[معبد] و شهر تازه در این باب ادامه مییابند. بیگانگان و لاویانی که بتها را پرستیده بودند، اجازه ورود به هیکل[معبد] را نداشتند. تنها کاهنین کارهای معبد را انجام خواهند داد.
and )
«دروازه مَقدَس بیرونی که طرف شرق معبد[هیکل] بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آن را باز نخواهد کرد»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
او از دروازهای دیگر وارد صحن معبد خواهد شد و سپس در رواقی که بر دروازه شرقی است مینشیند و غذا میخورد.
پوششی[سایهبانی] جلوی ورودی که توسط ستونها یا میلهها نگه داشته میشود. رواق اینجا به سوی صحن و رو به ورودی معبد و درون دروازه بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«جلوی خداوند[یهوه]» یا «در حضور خداوند[یهوه]»
معانی معانی محتمل: ۱) «پس آن مرد» یا ۲) «پس خداوند[یهوه]»
کلمه «اینک» نشان میدهد که حزقیال از آن چه دیده، تعجب کرده است.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
«رو به زمین تعظیم کردم» یا «روی زمین خوابیدم.» حزقیال اتفاقی بر زمین نیفتاد. او روی زمین افتاد یا به روی دراز کشید تا احترام و ترس خود از خداوند[یهوه] را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
«توجه کن» یا «در آن مورد فکر کن.» این قسمت را مانند «دل خود را...مشغول ساز» در حزقیال ۴۰: ۴ ترجمه کنید.
«همه دستورالعملها در مورد خانه[هیکل] خداوند[یهوه]»
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
«اعمال منزجرکننده تو بیش از حد بودهاند» یا «اعمال منزجرکننده فراوانی مرتکب شدهای»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائیل، به حزقیال میگوید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائیل به حزقیال میگوید.
اینجا به نحوی از نحوه زندگی شخص سخن گفته شده که گویی بر مسیری قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «دیگر من را پرستش نکردند...و دیگر خواسته من را انجام ندادند. آنها در عوض، بتهای خود را پرستیدند.»
«در معبد[هیکل] من...خادم خواهند بود»
«به عنوان دربان بر دروازههای خانه انجام وظیفه میکنند»
«این لاویان به حضور مردم خواهند ایستاد تا بتوانند به آنها خدمت کنند»
اینجا به نحوی از شخصی که باعث گناه کردن دیگری میشود سخن گفته شده که گویی چیزی است که بر مسیر راه رفتن مردم قرار گرفته و پای مردم به آن گیر میکند. ترجمه جایگزین: «تبدیل به کسانی شدند که باعث گناه خاندان اسرائيل شدند»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
آن موقع شخص دست خود را بلند میکرد تا نشان دهد که متوجه است در صورت عدم عمل به آن چه که به آن سوگند خورده، مجازات خواهد شد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۰: ۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «رسما سوگند میخورم»
«که آنها را مجازات خواهم کرد»
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
اسم معنای «گناه[مجازات]» را میتوان در قالب فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً آنها را مجازات خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائيل به حزقیال میگوید.
مشتقات این ضمیر به لاویان اشاره دارد (حزقیال ۴۴: ۱۰)
«به آنها اجازه نزدیک شدن نخواهم داد.» خداوند[یهوه] نمیخواهد آنها به او نزدیک شوند. او از چنین امری مانند نزدیک شدن خادمی به پادشاهش برای دریافت فرمان سخن گفته است. ذریت صادوق نیز چنین خواهند کرد (حزقیال ۴۰: ۴۶)
«هنگامی که آنها را مجازات کنم خجل و رنجیده خواهند بود»
«کارهای منزجرکنندهای که انجام میدهی.» خدا خشمگین بود چون قوم بتها و خدایان دروغین را میپرستیدند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
کسانی که از چیزی مراقبت یا محافظت میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که نیاز دارند در آن انجام دهند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائيل به حزقیال میگوید.
«که ذریت صادوق هستند...و به جا آوردند»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را در مورد ذریت صادوق که به عنوان کاهنین خدمت میکنند، به حزقیال میگوید. مخاطب این پیغام خاندان اسرائيل است.
«تا»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۹: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
پارچه یا لباسی که از موی نرم گوسفندان درست میشود.
عمامه سرپوشی است که با پیچیدن پارچهای بلند به دور سر ساخته میشود.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را در مورد ذریت صادوق که به عنوان کاهنین انجام وظیفه میکنند، به حزقیال میگوید. مخاطب این پیغام خاندان اسرائيل است.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را در مورد ذریت صادوق که به عنوان کاهنین خدمت میکنند، به حزقیال میگوید. مخاطب این پیغام خاندان اسرائيل است.
باید موی سر خود را مرتب نگه دارند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
زنی که شوهرش مرده است.
«که ذریت مردم اسرائيل هستند»
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را در مورد ذریت صادوق که به عنوان کاهنین خدمت میکنند، به حزقیال میگوید. مخاطب این پیغام خاندان اسرائيل است.
«هنگام مرافعه کردن مردم، آنها در مورد این که چه کسی بر حق است تصمیم میگیرند و شریعت را جاری میکنند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را در مورد ذریت صادوق که به عنوان کاهنین خدمت میکنند، به حزقیال میگوید. مخاطب این پیغام خاندان اسرائيل است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را در مورد ذریت صادوق که به عنوان کاهنین خدمت میکنند، به حزقیال میگوید. مخاطب این پیغام خاندان اسرائيل است.
شناسه مستتر فاعلی به مردم اسرائيل اشاره دارد و جمع است.
زمینی که مال کسی است و برای رفع نیاز خانواده از آن استفاده میشود.
«در زمین اسرائيل»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را در مورد ذریت صادوق که به عنوان کاهنین خدمت میکنند، به حزقیال میگوید. مخاطب این پیغام خاندان اسرائيل است.
«هر هدیه از همه هدایای شما» یا «همه هدایای شما»
این عبارت به معنای «تا خانواده تو و هر چه را که داری برکت دهم» است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یا هر موجودی که پرنده یا حیوانی وحشی آن را دریده باشد»
1«و چون زمین را به جهت ملكیت به قرعه تقسیم نمایید، حصّه مقدّس را كه طولش بیست و پنج هزار (نی) و عرضش ده هزار (نی) باشد هدیهای برای خداوند بگذرانید و این به تمامی حدودش از هر طرف مقدّس خواهد بود.2و از این پانصد در پانصد (نی) از هر طرف مربع برای قدس خواهد بود و نواحی آن از هر طرفش پنجاه ذراع.3و از این پیمایش طول بیست و پنج هزار و عرض ده هزار (نی) خواهی پیمود تا در آن جای مقدّس قدسالاقداس باشد.4و این برای كاهنانی كه خادمان مَقْدَس باشند و به جهت خدمت خداوند نزدیك میآیند، حصّه مقدّس از زمین خواهد بود تا جای خانهها به جهت ایشان و جای مقدّس به جهت قدس باشد.5و طول بیست و پنج هزار و عرض ده هزار (نی) به جهت لاویانی كه خادمان خانه باشند خواهد بود تا ملك ایشان برای بیست خانه باشد.6و مِلْك شهر را كه عرضش پنجهزار و طولش بیست و پنجهزار (نی) باشد موازی آن هدیه مقدّس قرارخواهید داد و این از آن تمامی خاندان اسرائیل خواهد بود.7و از اینطرف و از آنطرف هدیه مقدس و مِلْك شهر مقابل هدیه مقدّس و مقابل ملك شهر از جانب غربی به سمت مغرب و از جانب شرقی به سمت مشرق حصّه رئیس خواهد بود و طولش موازی یكی از قسمتها از حدّ مغرب تا حدّ مشرق خواهد بود.8و این در آن زمین در اسرائیل مِلْك او خواهد بود تا رؤسای من بر قوم من دیگر ستم ننمایند و ایشان زمین را به خاندان اسرائیل بر حسب اسباط ایشان خواهند داد.9«خداوند یهوه چنین میگوید: ای سروران اسرائیل باز ایستید و جور و ستم را دور كنید و انصاف و عدالت را بجا آورید و ظلم خود را از قوم من رفع نمایید. قول خداوند یهوه این است:10میزان راست و ایفای راست و بَتِّ راست برای شما باشد11و ایفا و بَتِّ یكمقدار باشد به نوعی كه بَتِّ به عُشر حُومَرْ و ایفا به عُشر حُومَرْ مساوی باشد. مقدار آنها بر حسب حْومَرْ باشد.12و مثقال بیست جِیرَه باشد. و مَنّای شما بیست مثقال و بیست و پنج مثقال و پانزده مثقال باشد.13«و هدیهای كه بگذرانید این است: یك سُدْس ایفا از هر حومر گندم و یك سدس ایفا از هر حومر جو بدهید.14و قسمت معین روغن بر حسب بَتِّ روغن یك عُشرِ بَتّ از هر كُّر یا حومَرِ ده بَتّ باشد زیرا كه ده بَتّ یك حُومَر میباشد.15و یك گوسفند از دویست گوسفند از مرتعهای سیراب اسرائیل برای هدیه آردی و قربانی سوختنی و ذبایح سلامتی بدهند تا برای ایشان كفّاره بشود. قول خداوند یهوه این است.16و تمامی قوم زمین این هدیه را برای رئیس در اسرائیل بدهند.17و رئیس قربانیهای سوختنی و هدایای آردی و هدایای ریختنی را در عیدها و هلالها و سَبَّتها و همه مواسِم خاندان اسرائیل بدهد واو قربانی گناه و هدیه آردی و قربانی سوختنی و ذبایح سلامتی را به جهت كفّاره برای خاندان اسرائیل بگذراند.»18خداوند یهوه چنین میگوید: «در غُرّه ماه اوّل، گاوی جوان بیعیب گرفته، مَقْدَس را طاهر خواهی نمود.19و كاهن قدری از خون قربانی گناه گرفته، آن را بر چهار چوب خانه و بر چهار گوشه خروج مذبح و بر چهار چوب دروازه صحن اندرونی خواهد پاشید.20و همچنین در روز هفتم ماه برای هر كه سهواً یا غفلتاً خطا ورزد خواهی كرد و شما برای خانه كفاّره خواهید نمود.21و در روز چهاردهم ماه اوّل برای شما هفت روز عید فِصَح خواهد بود كه در آنها نان فطیر خورده شود.22و در آن روز رئیس، گاو قربانی گناه را برای خود و برای تمامی اهل زمین بگذراند.23و در هفت روز عید، یعنی در هر روز از آن هفت روز، هفت گاو و هفت قوچ بیعیب به جهت قربانی سوختنی برای خداوند و هر روز یك بز نر به جهت قربانی گناه بگذارند.24و هدیه آردیش را یك ایفا برای هر گاو و یك ایفا برای هر قوچ و یك هین روغن برای هر ایفا بگذراند.25و از روز پانزدهم ماه هفتم، در وقت عید موافق اینها یعنی موافق قربانی گناه و قربانی سوختنی و هدیه آردی و روغن تا هفت روز خواهد گذرانید.»
دستورالعملهای مربوط به هیکل و شهر جدید همچنان در این باب ادامه مییابند. اطراف هیکل باید مجموعهای از منازل برای کاهنین و لاویانی که در هیکل کار میکنند باشد. قومْ باید اعیاد را جشن بگیرند.
and )
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائيل به حزقیال میگوید.
هر ذرع حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذرع بلندی...۱۰۰۰۰ ذرع پهنا» یا «حدوداً ۱۳/۵ کیلومتر بلندا...حدوداً ۵/۴ کیلومتر پهنا»
«همه محیطی که در درون مرز پیرامون آن بود»
هر ذراع حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ترجمه جایگزین: «۵۰۰ ذراع...۵۰ ذراع پهنا» یا «حدوداً ۲۷۰ متر...حدوداً ۲۷ متر پهنا» [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائيل به حزقیال میگوید.
هیکل[معبد] و حد محاط آن
«قسمتی از زمین»
هر ذرع حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذراع...۱۰۰۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۱۳/۵ کیلومتر...حدوداً ۵/۴ کیلومتر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائيل به حزقیال میگوید.
هر ذرع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۵۰۰۰ ذراع...۲۵۰۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۲/۷ کیلومتر...حدوداً ۱۳/۵ کیلومتر [در فارسی متفاوت انجام شده]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که برای آن مکان مقدس دادی»
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که حزقیال زمینی که به آن رئیس[شاهزاده] داده شده است را با اندازه زمینی که به هر یک از قبایل داده شده، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «طولش با طول تکه زمینی که به قبایل داده شد، یکی خواهد بود»
این قسمت به طور ضمنی بیان میکند این حدودِ شرقی و غربی زمین اسرائيل هستند. «از مرز غربی اسرائيل که بر دریاست و مرز شرقی که بر رود اُردن است»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای خاندان اسرائيل به حزقیال میگوید.
«آن تکه زمین ملک آن رئیس[شاهزاده] میان قوم اسرائيل خواهد بود»
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
«کارهای بد زیادی کردهاید» یا «بیش از حد به بدی رفتار کردهاید»
ابزاری که برای وزن کردن آن چه خرید یا فروش میکردند، به کار میرفت.
«پس ده بَت اندازه حُومَرْ خواهد بود»
حدوداً ۲۲۰ لیتر
حدوداً ۱۱ گرم
حدوداً ۰/۵۵ گرم
حدوداً ۶۶۰ گرم
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
این قسمت به طور ضمنی به مقدار محصول گندم برداشت شده، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به ازای هر حومر گندم از محصول برداشت شده»
«باید یک دهم بَتِ روغن را پیشکش کنید»
«بخشی از زمین اسرائيل که به اندازه کافی آب به آن میرسد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاربردی برای آن خواهی داشت» [در فارسی انجام نشده]
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
عیدی که هر سال در زمانی مشخص برگزار میشود.
کلمه «خاندن[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به حزقیال و مردم یادآوری کند که آن چه میگوید، مهم است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من، خداوند یهوه، این را میگویم»
این ماه اول از گاهشمار عبرانی[یهودی] است. روز اول از این ماه برابر با اواخر ماه مارس از گاهشمار میلادی است.
شناسه مستتر فاعلی مفرد است و به هرکس که شاهزاده اسرائيل است، اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«روز هفتم از ماه اول»
«بر هر کس که بی قصد یا بیاطلاع از خطا بودن آن عملْ گناه کرده است» یا «برای هر شخصی که تصادفاً گناه کرده یا نمیدانسته چه کاری درست است»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
این ماه اول از تقویم عبرانی[یهودی] است. چهاردهمین روز از آن نزدیک به آغاز ماه آوریل است.
کلمه «شما» جمع است و به آن شاهزاده و مابقی خاندان اسرائيل اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
«هفت گاو و هفت قوچ که کاملاً سالم هستند»
این قسمت را همچنین «هدیه غذایی» نیز میخوانند.
بهتر است این قسمت را به مقیاسهای مُدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «بیست و دو لیتر»
بهتر است این قسمت را به مقیاسهای مُدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «چهار لیتر»
بهتر است این قسمت را به مقیاسهای مُدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «هر بیست و دو لیتر»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای خاندان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
این ماه هفتم از تقویم عبرانی[یهودی] است. روز پانزدهم تقریباً مصادف با اوایل ماه اُکتبر است.
این عید با عیدی که حزقیال قبلاً توصیف کرده، متفاوت است.
1خداوند یهوه چنین میگوید: «دروازه صحن اندرونی كه به سمت مشرق متوجّه است در شش روز شغل بسته بماند و در روز سَبَّت مفتوح شود و در روز اوّل ماه گشاده گردد.2و رئیس از راه رواقِ دروازه بیرونی داخل شود و نزد چهار چوب دروازه بایستد و كاهنان قربانی سوختنی و ذبیحه سلامتی او را بگذرانند و او بر آستانه دروازه سجده نماید، پس بیرون برود امّا دروازه تا شام بسته نشود.3و اهل زمین در سَبَّتها و هلالها نزد دهنه آن دروازه به حضور خداوند سجده نمایند.4و قربانی سوختنی كه رئیس در روز سَبَّت برای خداوند بگذراند، شش بره بیعیب و یك قوچ بیعیب خواهد بود.5و هدیه آردیاش یك ایفا برای هر قوچ باشد و هدیهاش برای برهها هر چه از دستش برآید و یك هین روغن برای هر ایفا.6و در غرّه ماه یك گاو جوان بیعیب و شش بره و یك قوچ كه بیعیب باشد.7و هدیه آردیاش یك ایفا برای هر گاو و یك ایفا برای هر قوچ و هر چه از دستش برآید برای برهها و یك هین روغن برای هر ایفا بگذراند.8و هنگامی كه رئیس داخل شود از راه رواق دروازه درآید و از همان راه بیرون رود.9و هنگامی كه اهل زمین در مواسم به حضور خداوند داخل شوند، آنگاه هر كه از راه دروازه شمالی به جهت عبادت داخل شود، از راه دروازه جنوبی بیرون رود. و هركه از راه دروازه جنوبی داخل شود، از راه دروازه شمالی بیرون رود و از آن دروازه كه از آن داخل شده باشد، برنگردد بلكه پیش روی خود بیرون رود.10و چون ایشان داخل شوند رئیس در میان ایشان داخل شود وچون بیرون روند با هم بیرون روند.11و هدیه آردیاش در عیدها و مواسم یك ایفا برای هر گاو و یك ایفا برای هر قوچ و هر چه از دستش برآید برای برهها و یك هین روغن برای هر ایفا خواهد بود.12و چون رئیس هدیه تبرّعی را خواه قربانی سوختنی یا ذبایح سلامتی به جهت هدیه تبرّعی برای خداوند بگذراند، آنگاه دروازهای را كه به سمت مشرق متوجّه است بگشایند و او قربانی سوختنی و ذبایح سلامتی خود را بگذراند به طوری كه آنها را در روز سَبَّت میگذراند. پس بیرون رود و چون بیرون رفت دروازه را ببندند.13و یك بره یك ساله بیعیب هر روز به جهت قربانی سوختنی برای خداوند خواهی گذرانید، هر صبح آن را بگذران.14و هر بامداد هدیه آردی آن را خواهی گذرانید، یعنی یك سُدْسِ ایفا و یك ثلث هین روغن كه بر آرْد نرم پاشیده شود كه هدیه آردی دایمی برای خداوند به فریضه ابدی خواهد بود.15پس بره و هدیه آردیاش و روغنش را هر صبح به جهت قربانی سوختنی دایمی خواهند گذرانید.»16خداوند یهوه چنین میگوید: «چون رئیس بخششی به یكی از پسران خود بدهد، حقّ ارثیت آن از آنِ پسرانش خواهد بود و مِلْكِ ایشان به رسم ارثیت خواهد بود.17لیكن اگر بخششی از ملك موروث خویش به یكی از بندگان خود بدهد، تا سال انفكاك از آن او خواهد بود، پس به رئیس راجع خواهد شد و میراث او فقط از آن پسرانش خواهد بود.18و رئیس از میراث قوم نگیرد و مِلك ایشان را غصب ننماید بلكه پسران خود را از ملك خویش میراث دهد تا قوم من هركس از ملك خویش پراكنده نشوند.19پس مرا از مدخلی كه به پهلوی دروازه بود به حجرههای مقدّس كاهنان كه به سمت شمال متوجّه بود درآورد. و اینك در آنجا بهر دو طرف به سمت مغرب مكانی بود.»20و مرا گفت: «این است مكانی كه كاهنان، قربانی جرم و قربانی گناه را طبخ مینمایند و هدیه آردی را میپزند تا آنها را به صحن بیرونی به جهت تقدیس نمودن قوم بیرون نیاورند.»21پس مرا به صحن بیرونی آورد و مرا به چهار زاویه صحن گردانید و اینك در هر زاویه صحن صحنی بود.22یعنی در چهار گوشه صحن صحنهای محوّطهای بود كه طول هر یك چهل و عرضش سی (ذراع) بود. این چهار را كه در زاویهها بود یك مقدار بود.23و به گرداگرد آنها بطرف آن چهار طاقها بود و مطبخها زیر آن طاقها از هر طرفش ساخته شده بود.24و مرا گفت: «اینها مطبخها میباشد كه خادمان خانه در آنها ذبایح قوم را طبخ مینمایند.»
دستورالعملهای مربوط به هیکل[معبد] و شهر جدید در این باب ادامه مییابند. این باب بر قوانین فراوان هیکل[معبد] تمرکز میکند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به حزقیال و مردم اهمیت آن چه را میگوید یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «من، خداوند یهوه، میگویم»
«دروازهای که بر سمت شرقی صحن درونی است» یا «دروازه شرقی صحن درونی»
ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۱۹چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی متفاوت انجام شده]
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۳: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
کاملاً سالم و معمولی
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
پوششی[سایهبانی] جلوی ورودی که با ستون یا میلههایی نگه داشته میشود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید.
«رو به روی خداوند» یا «در حضور خداوند[یهوه].» ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را مانند حزقیال ۳۶: ۳۷ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لاویان دروازهای که رو به شرق است را باز خواهند کرد»
«دروازه شرقی» یا «دروازهای که رو به شرق صحن است»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای شاهزادگان اسرائيل را به حزقیال میگوید.
«که خیس خواهد شد»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به حزقیال و مردم اهمیت آن چه را که میگوید، یادآوری کند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من، خداوند یهوه، میگویم»
این سالی است که برده[بنده][غلام] آزادی خود را بدست میآورد. این سال را همچنین «سال یوئیل» نیز میخوانند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«که ورودی آن به سمت شمال بود»
حزقیال چیزی جالب دیده بود.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۴۰ ذراع...۳۰ ذراع» یا «حدوداً ۲۱/۶ متر...حدوداً ۱۶/۲ متر»
جایی که میتوانستند آتش درست کنند و غذا بپزند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1و مرا نزد دروازه خانه آورد و اینك آبها از زیر آستانه خانه بسوی مشرق جاری بود، زیرا كه روی خانه به سمت مشرق بود وآن آبها اززیر جانب راست خانه از طرف جنوب مذبح جاری بود.2پس مرا از راه دروازه شمالی بیرون برده، از راه خارج به دروازه بیرونی به راهی كه به سمت مشرق متوجّه است گردانید و اینك آبها از جانب راست جاری بود.3و چون آن مرد بسوی مشرق بیرون رفت، ریسمانكاری در دستداشت و هزار ذراع پیموده، مرا از آب عبور داد و آبها به قوزك میرسید.4پس هزار ذراع پیمود و مرا از آبها عبور داد و آب به زانو میرسید و باز هزار ذراع پیموده، مرا عبور داد و آب به كمر میرسید.5پس هزار ذراع پیمود و نهری بود كه از آن نتوان عبور كرد زیرا كه آب زیاده شده بود، آبی كه در آن میشود شنا كرد، نهری كه از آن عبور نتوان كرد.6و مرا گفت: «ای پسر انسان آیا این را دیدی؟» پس مرا از آنجا برده، به كنار نهر برگردانید.7و چون برگشتم اینك بر كنار نهر از اینطرف و از آنطرف درختان بینهایت بسیار بود.8و مرا گفت: «این آبها بسوی ولایت شرقی جاری میشود و به عَرَبَه فرود شده، به دریا میرود و چون به دریا داخل میشود آبهایش شفا مییابد.9و واقع خواهد شد كه هر ذیحیاتِ خزندهای در هر جایی كه آن نهر داخل شود، زنده خواهد گشت و ماهیان از حدّ زیاده پیدا خواهد شد، زیرا چون این آبها به آنجا میرسد، آن شفا خواهد یافت و هر جایی كه نهر جاری میشود، همه چیز زنده میگردد.10و صیادان بر كنار آن خواهند ایستاد و از عَین جَدی تا عین عجْلایم موضعی برای پهن كردن دامها خواهد بود و ماهیان آنها به حسب جنسها، مثل ماهیان دریای بزرگ از حدّ زیاده خواهند بود.11امّا خلابها و تالابهایش شفا نخواهد یافت بلكه به نمك تسلیم خواهد شد.12و بر كنار نهر به اینطرف و آنطرف هر قسم درخت خوراكی خواهد رویید كه برگهای آنها پژمرده نشود و میوههای آنها لاینقطع خواهد بود و هر ماه میوه تازه خواهد آورد زیرا كه آبش ازمَقْدَس جاری میشود و میوه آنها برای خوراك و برگهای آنها به جهت علاج خواهد بود.»13خداوند یهوه چنین میگوید: «این است حدودی كه زمین را برای دوازده سبط اسرائیل به آنها تقسیم خواهید نمود. برای یوسف دو قسمت.14و شما هر كس مثل دیگری آن را به تصرّف خواهید آورد زیرا كه من دست خود را برافراشتم كه آن را به پدران شما بدهم پس این زمین به قرعه به شما به ملكیت داده خواهد شد.15و حدود زمین این است. بطرف شمال از دریای بزرگ بطرف حَْتلُون تا مدخل صَدَد.16حَمات و بَیرُوته و سِبْرایم كه در میان سرحدّ دمشق و سرحدّ حمات است و حَصَر وسطی كه نزد سرحدّ حَوْران است.17و حدّ از دریا حَصَر عینان نزد سرحدّ دمشق و بطرف شمال حمات خواهد بود. و این است جانب شمالی.18و بطرف شرقی در میان حَوْران و دمشق و در میان جِلْعاد و زمین اسرائیل اُردُن خواهد بود و از این حدّ تا دریای شرقی خواهی پیمود و این حدّ شرقی میباشد.19و طرف جنوبی به جانب راست از تامار تا آب مَریبوت قادش و نهر (مصر) و دریای بزرگ و این طرف جنوبی به جانب راست خواهد بود.20و طرف غربی دریای بزرگ ازحدّی كه مقابل مدخل حَمات است خواهد بود و این جانب غربی باشد.21پس این زمین را برای خود بر حسب اسباط اسرائیل تقسیم خواهید نمود.22و آن را برای خود و برای غریبانی كه در میان شما مأوا گزینند و در میان شما اولاد بهم رسانند به قرعه تقسیم خواهید كرد و ایشان نزد شما مثل متوطّنان بنیاسرائیل خواهند بود و با شما در میان اسباط اسرائیل میراث خواهند یافت.23و خداوند یهوه میفرماید: در هر سبط كه شخصی غریب در آن ساكن باشد، در همانْ ملكِ خود را خواهد یافت.
دستورالعملهایی مربوط به هیکل[معبد] و شهر جدید در این باب ادامه مییابند. رودخانهای از هیکل جاری میشد. زمین باید بین قبایل مختلف تقسیم شود. منظره شهر اورشلیم تغییر بسیار خواهد کرد.
این قسمت به سمت راست مذبح اشاره دارد که شخص هنگامی که به سمت شرق نگاه میکرد، آن را میدید؛ پس این نقطه جنوب مذبح بوده است.
«دروازه شرقی» یا «دروازه شرقی دیوار بیرونی»
طناب یا ریسمانی که با استفاده از آن فواصل طولانی را اندازهگیری میکنند.
هر ذراع بلند ۵۴ سانتیمتر بود. ترجمه جایگزین: «۱۰۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۵۴۰ متر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نهری که کسی نمیتواند پا بر آن گذارد»
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
خداوند[یهوه] به حزقیال فرمان میدهد تا به آن چه که میبیند، فکر کند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۸: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۱: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این نام چشمهای بسیار بزرگ بر غرب دریای نمک[دریای مرده][بحرالمیت] است.
«مکانی برای خشک کردن تورها خواهد بود»
این نام چشمهای بزرگ بر شرق دریای نمک[دریای مرده][بحرالمیت] است.
مکانی با آبی کم عمق و درختانی که در گِلْ رشد میکنند.
مکانی با آبی کم عمق و درختانی که در گِلی عمیق، رشد میکنند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این شخص کنایه است و مقصود از به کارگیری آن اشاره به ذریت اوست. ترجمه جایگزین: «ذریت یوسف دو ناحیه از زمین را دریافت خواهند کرد»
آن روزها شخص دست خود را بلند میکرد تا نشان دهد متوجه است که اگر بر سوگند خود عمل نکند، خدا او را مجازات خواهد کرد.
پایان ناحیهای از زمین
اینها اسامی شهر هستند.
اینها اسامی شهرها هستند.
این نام یک شهر است.
جایی که دو ناحیه به هم میرسند.
این نام یک شهر است.
اینها اسامی شهرها هستند.
درهای بسیار بزرگ بر شمال شرقی سینا.
این نام یک شهر است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۱: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
1«و این است نامهای اسباط: از طرفشمال تا جانب حَتْلُون و مدخل حَمات و حَصَر عینان نزد سرحد شمالی دمشق تا جانب حمات حدّ آنها از مشرق تا مغرب. برای دان یك قسمت.2و نزد حدّ دان از طرف مشرق تا طرف مغرب برای اَشیر یك قسمت.3و نزد حدّ اَشیر از طرف مشرق تا طرف مغرب برای نفتالی یك قسمت.4و نزد حدّ نفتالی از طرف مشرق تا طرف مغرب برای مَنسّی یك قسمت.5و نزد حدّ مَنَسّی از طرف مشرق تا طرف مغرب برای افرایم یك قسمت.6و نزد حدّ افرایم از طرف مشرق تا طرف مغرب برای رَئوبین یك قسمت.7و نزد حدّ رَئوبین از طرف مشرق تا طرف مغرب برای یهودا یك قسمت.8و نزد حدّ یهودا از طرف مشرق تا طرف مغرب هدیهای كه میگذرانید خواهد بود كه عرضش بیست و پنجهزار (نی) و طولش از جانب مشرق تا جانب مغرب موافق یكی از این قسمتها باشد و مقدس در میانش خواهد بود.9و طول این هدیهای كه برای خداوند میگذرانید بیست و پنج هزار(نی) و عرضش ده هزار (نی) خواهد بود.10و این هدیه مقدّس برای اینان یعنی برای كاهنان میباشد و طولش بطرف شمال بیست و پنجهزار و عرضش بطرف مغرب ده هزار و عرضش بطرف مشرق ده هزار و طولش بطرفجنوب بیست و پنجهزار (نی) میباشد و مَقْدَس خداوند در میانش خواهد بود.11و این برای كاهنان مقدّس از بنی صادوق كه ودیعت مرا نگاه داشتهاند خواهد بود، زیرا ایشان هنگامیكه بنیاسرائیل گمراه شدند و لاویان نیز ضلالت ورزیدند، گمراه نگردیدند.12لهذا این برای ایشان از هدیه زمین، هدیه قدس اقداس به پهلوی سرحّد لاویان خواهد بود.13و مقابل حدّ كاهنان حصّهای كه طولش بیست و پنجهزار و عرضش ده هزار (نی) باشد برای لاویان خواهد بود، پس طول تمامش بیست و پنجهزار و عرضش ده هزار (نی) خواهد بود.14و از آن چیزی نخواهند فروخت و مبادله نخواهند نمود و نوبرهای زمین صرف دیگران نخواهد شد زیرا كه برای خداوند مقدّس میباشد.15و پنجهزار (نی) كه از عرضش مقابل آن بیست و پنجهزار (نی) باقی میماند عاّم خواهد بود، به جهت شهر و مسكنها و نواحی شهر. و شهر در وسطش خواهد بود.16و پیمایشهای آن این است: بطرف شمال چهار هزار و پانصد و بطرف جنوب چهار هزار و پانصد و به طرف مشرق چهار هزار و پانصد و به طرف مغرب چهار هزار و پانصد (ذراع).17و نواحی شهر بطرف شمال دویست و پنجاه و بطرف جنوب دویست و پنجاه و بطرف مشرق دویست و پنجاه و بطرف مغرب دویست و پنجاه خواهد بود.18و آنچه از طولش مقابل هدیه مقدّس باقی میماند بطرف مشرق ده هزار و بطرف مغرب ده هزار (نی) خواهد بود و این مقابل هدیه مقدّس باشد و محصولش خوراك آنانی كه در شهر كار میكنند خواهد بود.19و كاركنان شهر از همه اسباط اسرائیل آن را كِشت خواهند كرد.20پس تمامی هدیه بیست و پنجهزار در بیست وپنجهزار (نی) باشد این هدیه مقدّس را با مِلك شهر مربّع خواهید گذرانید.21و بقیه آن بهر دو طرف هدیه مقدّس و مِلْكِ شهر از آنِ رئیس خواهد بود؛ و این حصّه رئیس نزد حدّ شرقی در برابر آن بیست و پنجهزار (نی) هدیه و نزد حدّ غربی هم برابر بیست و پنجهزار (نی هدیه) خواهد بود؛ و هدیه مقدّس و مَقْدَسِ خانه در میانش خواهد بود.22و از مِلك لاویان و از ملك شهر كه در میان ملك رئیس است، حصّهای در میان حدّ یهودا و حدّ بنیامین از آنِ رئیس خواهد بود.23و امّا برای بقیه اسباط از طرف مشرق تا طرف مغرب برای بنیامین یك قسمت.24و نزد حدّ بنیامین از طرف مشرق تا طرف مغرب برای شمعون یك قسمت.25و نزد حدّ شمعون از طرف مشرق تا طرف مغرب برای یسّاكار یك قسمت.26و نزد حدّ یسّاكار از طرف مشرق تا طرف مغرب برای زبولون یك قسمت.27و نزد حدّ زبولون از طرف مشرق تا طرف مغرب برای جاد یك قسمت.28و نزد حدّ جاد بطرف جنوب به جانب راست حدّ (زمین) از تامار تا آب مِریبَهقادِش و نهـر (مصر) و دریـای بزرگ خواهـد بود.»29خداوند یهوه میگوید: «این است زمینی كه برای اسباط اسرائیل به ملكیت تقسیم خواهید كرد و قسمتهای ایشان این میباشد.30و این است مخرجهای شهر بطرف شمال چهار هزار و پانصد پیمایش.31و دروازههای شهر موافق نامهای اسباط اسرائیل باشد یعنی سه دروازه بطرف شمال. دروازه رَئوبین یك و دروازه یهودا یك و دروازه لاوی یك.32و بطرف مشرق چهار هزار و پانصد (نی) و سه دروازه یعنی دروازه یوسف یك و دروازه بنیامین یك و دروازه دان یك.33و بطرف جنوب چهار هزار و پانصد پیمایش و سه دروازه یعنی دروازه شمعون یك و دروازه یساكار یك و دروازه زبولون یك.34و بطرف مغرب چهار هزار و پانصد (نی) و سه دروازه یعنی دروازه جاد یك و دروازه اَشیر یك و دروازه نفتالی یك.35و محیطش هجده هزار (نی) میباشد و اسم شهر از آن روز یهوه شَمَّه خواهد بود.»
دستورالعملهای مربوط به هیکل[معبد] و شهر تازه در این باب ادامه مییابند. این باب اکثراً به تقسیم زمین بین قبایل مختلف پرداخته است.
«یک تکه زمین که شما تقسیم خواهید کرد»
«حد آن خواهد بود...حد آن خواهد بود»
این نام یک شهر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۷: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
این نام یک شهر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۷: ۱۵ یا حزقیال ۴۷: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
این نام یک شهر است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۷: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را مانند عبارت «یک قسمت از زمین» در حزقیال ۴۸: ۱ ترجمه کنید.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۸: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای قوم اسرائيل را به حزقیال میگوید.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذراع» یا «۱۳/۵ کیلومتر»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذراع...۱۰۰۰۰ ذراع» یا «۱۳.۵ کیلومتر...۵.۴ کیلومتر»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رهبران اسرائيلی زمین را به کاهنان خواهند داد»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذراع...۱۰۰۰۰ ذراع» یا «۱۳.۵ کیلومتر...۵.۴ کیلومتر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«قسمتی کوچکتر از قسمت مقدس زمین به این کاهنان تعلق خواهد داشت، قسمتی که از مابقی زمین مقدس، مقدستر است»
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذراع...۱۰۰۰۰ ذراع» یا «۱۳.۵ کیلومتر...۵.۴ کیلومتر»
«زمینی که نوبر است.» کلمه «نوبر» احتمالاً بدان معناست که آن زمین بین زمینهای دیگر بهترین و برای خدا کنار گذاشته شده است. اینجا به نحوی از آن زمین سخن گفته شده که گویی آن زمین برای استفاده خداوند[یهوه] کنار گذاشته شده است.
«۵۰۰۰ ذراع...۲۵۰۰۰ ذراع.» هر ذراع[نی] بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تقریباً ۲.۳ کیلومتر...حدوداً ۱۳.۵ کیلومتر»
«منطقهای خواهد بود که آن را بین خود سهیم هستند و از آن استفاده خواهند کرد»
«مکانی برای خانهها و فضایی باز»
«چهار هزار و پانصد ذراع.» هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۲.۴ کیلومتر»
«دویست و پنجاه ذراع.» هر ذراع حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۱۳۵ متر»
«۱۰۰۰۰ ذراع.» هر ذراع[نی] حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۵.۴ کیلومتر»
«غذایی که آنجا رشد میکند»
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای قوم اسرائيل را به حزقیال میگوید.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۱۳.۵ کیلومتر»
«هدیه مقدس را تقدیم خواهید کرد و همچنین آن را مِلک شهر خواهید کرد»
شناسه مستتر فاعلی جمع است و به مردم اسرائيل اشاره دارد.
زمینی که قوم اسرائيل برای لاویان، کاهنان و معبد به خدا دادند.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۸: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید.
هر ذراع بلند حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «۲۵۰۰۰ ذراع» یا «حدوداً ۱۳.۵ کیلومتر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را مانند عبارت «یک قسمت» در حزقیال ۴۸: ۱ ترجمه کنید.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای قوم اسرائيل را به حزقیال میگوید.
اسامی شهرها. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۷: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
نهری بسیار بزرگ در شمال شرقی سینا. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۷: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت جمع است و به قوم اسرائیل اشاره دارد.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۵: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد، تا به این واسطه قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
«چهار هزار و پانصد ذراع.» هر ذراع حدوداً ۵۴ سانتیمتر بود. ببینید این قسمت را در حزقیال ۴۰: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حدوداً ۲.۴ کیلومتر»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«چهار هزار و پانصد ذراع.» این حدوداً برابر با ۲.۴ کیلومتر است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
1در سال سوم سلطنت یهُویاقیم پادشاه یهودا، نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه بابل به اورشلیم آمده، آن را محاصره نمود.2و خداوند یهُویاقیم پادشاه یهودا را با بعضی از ظروف خانه خدا به دست او تسلیم نمود و او آنها را به زمین شِنْعار به خانه خدای خود آورد و ظروف را به بیتالمال خدای خویش گذاشت.3و پادشاه اَشفَناز رئیس خواجه سرایان خویش را امر فرمود كه بعضی از بنیاسرائیل و از اولاد پادشاهان و از شُرَفا را بیاورد.4جوانانی كه هیچ عیبی نداشته باشند و نیكومنظر و در هرگونه حكمت ماهر و به علم دانا و به فنون فهیم باشند كه قابلیت برای ایستادن در قصر پادشاه داشته باشند و علم و زبان كلدانیان را به ایشان تعلیم دهند.5و پادشاه وظیفه روزینه از طعام پادشاه و از شرابی كه او مینوشید تعیین نمود و (امر فرمود) كه ایشان را سه سال تربیت نمایند و بعد از انقضای آن مدّت در حضور پادشاه حاضر شوند.6و در میان ایشان دانیال و حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا از بنییهودا بودند.7و رئیس خواجه سرایان نامها به ایشان نهاد، اما دانیال را به بَلْطَشَصَّر و حَنَنْیا را به شَدْرَك و میشائیل را به میشَك و عَزَرْیا را به عَبْدْنَغُو مسمّی ساخت.8امّا دانیال در دل خود قصد نمود كه خویشتن را از طعام پادشاه و از شرابی كه او مینوشیدنجس نسازد. پس از رئیس خواجه سرایان درخواست نمود كه خویشتن را نجس نسازد.9و خدا دانیال را نزد رئیس خواجه سرایان محترم و مكرّم ساخت.10پس رئیس خواجه سرایان به دانیال گفت: «من از آقای خود پادشاه كه خوراك و مشروبات شما را تعیین نموده است میترسم. چرا چهرههای شما را از سایر جوانانی كه ابنای جنس شما میباشند، زشتتر بیند و همچنین سر مرا نزد پادشاه در خطر خواهید انداخت.»11پس دانیال به رئیس ساقیان كه رئیس خواجهسرایان او را بر دانیال و حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا گماشته بود گفت:12«مستدعی آنكه بندگان خود را ده روز تجربه نمایی و به ما بُقُول برای خوردن بدهند و آب به جهت نوشیدن.13و چهرههای ما و چهرههای سایر جوانانی را كه طعام پادشاه را میخورند به حضور تو ملاحظه نمایند و به نَهجی كه خواهی دید با بندگانت عمل نمای.»14و او ایشان را در این امر اجابت نموده، ده روز ایشان را تجربه كرد.15و بعد از انقضای ده روز معلوم شد كه چهرههای ایشان از سایر جوانانی كه طعام پادشاه را میخوردند نیكوتر و فربهتر بود.16پس رئیس ساقیان طعام ایشان و شراب را كه باید بنوشند برداشت و بُقُول به ایشان داد.17اما خدا به این چهار جوان معرفت و ادراك در هر گونه علم و حكمت عطا فرمود و دانیال در همه رؤیاها و خوابها فهیم گردید.18و بعد ازانقضای روزهایی كه پادشاه امر فرموده بود كه ایشان را بیاورند، رئیس خواجه سرایان ایشان را به حضور نَبوْكَدْنَصَّر آورد.19و پادشاه با ایشان گفتگو كرد و از جمیع ایشان كسی مثل دانیال و حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا یافت نشد پس در حضور پادشاه ایستادند.20و در هر مسأله حكمت و فطانت كه پادشاه از ایشان استفسار كرد، ایشان را از جمیع مجوسیان و جادوگرانی كه در تمام مملكت او بودند ده مرتبه بهتر یافت.21و دانیال بود تا سال اول كورش پادشاه.
دانیال، شَدْرَک، میشَک و عَبْدْنَغُو انتخاب شده بودند تا برای خدمت در پادشاهی [قلمرو] بابلیان، آموزش ببینند. کسب مقامی همچون مشاور یا سفیر فرهنگی برای بیگانگان در دولت بابل امری غیر معمول به حساب نمیآمد.
غذای پادشاه شامل چیزهایی بود که یهودیان مطابق با شریعت موسی اجازه نداشتند بخورند. دانیال اجازه خواست که غذای پادشاه را نخورد. او برای پادشاه اثبات کرد که چنین غذایی برای حفظ سلامتی الزامی نیست.
این اشاره به نَبوْكَدْنَصَّر و سربازان او دارد و فقط به خود او اشاره نمیکند. ترجمه جایگزین: «نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه بابل و سربازانش»
«متوقف کردن مردم از دریافت هر نوع طعام [آذوقه]»
[در ترجمه انگلیسی متفاوت است]
این اشاره به یهُویاقیم و سربازان او دارد و فقط به خود او اشاره نمیکند. ترجمه جایگزین: «ارتش یهُویاقیم پادشاه و سربازانش»
این اشاره به نَبوْكَدْنَصَّر و سربازان او دارد و فقط به خود او اشاره نمیکند. ترجمه جایگزین: «به نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه بابل و سربازانش داد»
یهُویاقیم به نَبوْكَدْنَصَّر داد [در ترجمه فارسی متفاوت است]
اگرچه نَبوْكَدْنَصَّر همه این امور را به تنهایی انجام نمیداد، اما جهت درک خواننده بهتر است ضمایر مفرد بمانند. ترجمه جایگزین: «آوردند ... گذاشتند»
اینجا «آنها را» احتمالاً به یهُویاقیم و زندانیان دیگر و همچنین به اشیاء مقدس اشاره میکند. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
این عملی برای پرستش خدای خود [خدای دروغین] بود.
این به نَبوْكَدْنَصَّر اشاره میکند.
او رئیس دربار بود.
این دو کلمه منفی باهم بر انگارهای مثبت تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «با ظاهری بیعیب»
این اصطلاح است. دانش بسیار داشتند و میتوانستند با استفاده از آن اطلاعات، امور را سازماندهی کنند.
خانه یا ساختمانی بزرگ که پادشاه در آن زندگی میکند.
«اَشفَناز به آنها تعلیم دهد»
درباریان پادشاه این وظیفه را برای او انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «درباریان پادشاه برای ایشان تعیین مینمودند [به حساب میآوردند]»
خوراکیهای [غذاهای] خاص و کمیاب و نیکویی که پادشاه میخورد
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اَشفَناز این مردان جوان را تربیت کند»
«مهارت بیاموزند»
«در میان این سه مرد جوان اسرائیلی»
این به اَشفَناز که بالاترین سمت در دربار نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه را داشت اشاره میکند.
اینها نامیهایی مردانه هستند.
اینجا «ذهن [دل]» به خودِ دانیال اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دانیال با خودش تصمیم گرفت»
«نجس ساختن چیزی» به معنی ناپاک کردن آن است. بعضی از غذاها و نوشیدنیهای بابلیان، دانیال را طبق شریعت خدا رسماً نجس[ناپاک] میساخت. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خود را مطابق شریعت خدا ناپاک میساخت»
این به غذاهای [خوراکهای] خاص، کمیاب و نیکویی که پادشاه میخورد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۱: ۳ نگاه کنید
این صفحه تعمداً خالی است.
رئیس دربار با به کارگیری این سوال، آن چه را که فکر میکرد ممکن است رخ دهد، شرح میدهد. این را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: « او مایل نیست که شما را با ظاهری بدتر از دیگر مردان جوان همسنتان ببیند»
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ممکن است پادشاه سرِ من را قطع کند» یا «ممکن است پادشاه من را بکشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
دانیال از مباشر درخواست میکند تا ببیند که آیا او و دوستانش زشتتر از جوانان دیگر به نظر میرسند. ترجمه جایگزین: «چهرههای ما را مقایسه کن تا ببینی آیا زشتتر از چهرههای دیگران است»
دانیال، حَنَنْیا، میشائیل، و عَزَرْیا را تجربه کرد
ضمیر به دانیال، حَنَنْیا، میشائیل، و عَزَرْیا اشاره میکند.
این یعنی از آن چه میخوردند، سلامتی کسب میکردند.
همۀ این ضمایر به دانیال، حَنَنْیا، میشائیل، و عَزَرْیا اشاره میکند.
اینجا میتوان به نحوی متن را بازنویسی کرد که اسامی معنای «معرفت» و «ادراک» در قالب افعالی چون «یاد گرفتن» و «درک کردن» بیان شوند. ترجمه جایگزین: «خدا به ایشان توانایی یاد گرفتن و درک و بصیرت را بخشید»
اینجا «هرگونه» تعمیم است تا نشان دهد که آنها معرفت و درک بالایی داشتند. ترجمه جایگزین: «در بسیاری از مواردی که بابلیان مینوشتند و میخواندند»
این صفحه تعمداً خالی است.
پادشاه با «چهار مرد جوان» صحبت کرد (دانیال ۱: ۱۷).
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دانیال، حَنَنْیا، میشائیل و عَزَرْیا او را بیشتر از اشخاص دیگر در همه آن جمع خشنود ساختند»
اینها نامهایی مردانه هستند. به نحوه ترجمه این نامها در کتاب دانیال ۱: ۶ نگاه کنید.
اینجا «ده مرتبه» مبالغه است که کیفیت عالی را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «خیلی بهتر»
«سال اولی که کورشِ پادشاه بر بابل سلطنت میکرد»
1و در سال دوّم سلطنت نَبوْكَدْنَصَّر، نَبوْكَدْنَصَّر خوابی دید و روحش مضطرب شده، خواب از وی دور شد.2پس پادشاه امر فرمود كه مجوسیان و جادوگران و فالگیران و كلدانیان را بخوانند تا خواب پادشاه را برای او تعبیر نمایند و ایشان آمده،به حضور پادشاه ایستادند.3و پادشاه به ایشان گفت: «خوابی دیدهام و روحم برای فهمیدن خواب مضطرب است.»4كلدانیان به زبان اَرامی به پادشاه عرض كردند كه «پادشاه تا به ابد زنده بماند! خواب را برای بندگانت بیان كن و تعبیر آن را خواهیم گفت.»5پادشاه در جواب كلدانیان فرمود: «فرمان از من صادر شد كه اگر خواب و تعبیر آن را برای من بیان نكنید پارهپاره خواهید شد و خانههای شما را مزبله خواهند ساخت.6و اگر خواب و تعبیرش را بیان كنید، بخششها و انعامها و اكرام عظیمی از حضور من خواهید یافت. پس خوابو تعبیرش را به من اعلام نمایید.»7ایشان بار دیگر جواب داده، گفتند كه «پادشاه بندگان خود را از خواب اطلاع دهد و آن را تعبیر خواهیم كرد.»8پادشاه در جواب گفت: «یقین میدانم كه شما فرصت میجویید، چون میبینید كه فرمان از من صادر شده است.9لیكن اگر خواب را به من اعلام ننمایید برای شما فقط یك حكم است. زیرا كه سخنان دروغ و باطل را ترتیب دادهاید كه به حضور من بگویید تا وقتْ تبدیل شود. پس خواب را به من بگویید و خواهم دانست كه آن را تعبیر توانید نمود.»10كلدانیان به حضور پادشاه جواب داده، گفتند، كه «كسی بر روی زمین نیست كه مطلب پادشاه را بیان تواند نمود، لهذا هیچ پادشاه یا حاكم یا سلطانی نیست كه چنین امری را از هر مجوسی یا جادوگر یا كلدانی بپرسد.11و مطلبی كه پادشاه میپرسد، چنان بدیع است كه احدی غیراز خدایانی كه مسكن ایشان با انسان نیست، نمیتواند آن را برای پادشاه بیان نماید.»12از این جهت پادشاه خشم نمود و به شدت غضبناك گردیده، امر فرمود كه جمیع حكیمان بابل را هلاك كنند.13پس فرمان صادر شد و به صدد كشتن حكیمان برآمدند؛ و دانیال و رفیقانش را میطلبیدند تا ایشان را به قتل رسانند.14آنگاه دانیال با حكمت و عقل به اَرِیوك رئیس جلادان پادشاه كه برای كشتن حكیمان بابل بیرون میرفت، سخن گفت.15و اَرِیوك سردار پادشاه را خطاب كرده، گفت: «چرا فرمان از حضور پادشاه چنین سخت است؟» آنگاه اَرِیوك دانیال را ازكیفیت امر مطّلع ساخت.16و دانیال داخل شده، از پادشاه درخواست نمود كه مهلت به وی داده شود تا تعبیر را برای پادشاه اعلام نماید.17پس دانیال به خانه خود رفته، رفقای خویش حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا را از این امر اطلاع داد،18تا درباره این راز از خدای آسمانها رحمت بطلبند مبادا كه دانیال و رفقایش با سایر حكیمان بابل هلاك شوند.19آنگاه آن راز به دانیال در رؤیای شب كشف شد. پس دانیال خدای آسمانها را متبارك خواند.20و دانیال متكلّم شده، گفت: «اسم خدا تا ابدلا´باد متبارك باد زیرا كه حكمت و توانایی از آن وی است.21و او وقتها و زمانها را تبدیل میكند. پادشاهان را معزول مینماید و پادشاهان را نصب میكند. حكمت را به حكیمان میبخشد و فطانتپیشهگان را تعلیم میدهد.22اوست كه چیزهای عمیق و پنهان را كشف مینماید. به آنچه در ظلمت است عارف میباشد و نور نزد وی ساكن است.23ای خدای پدران من تو را شكر میگویم و تسبیح میخوانم زیرا كه حكمت و توانایی را به من عطا فرمودی و الا´ن آنچه را كه از تو درخواست كردهایم، به من اعلام نمودی، چونكه ما را از مقصود پادشاه اطلاع دادی.»24و از این جهت دانیال نزد اَرِیوك كه پادشاه او را به جهت هلاك ساختن حكمای بابِل مأمور كرده بود رفت، و به وی رسیده، چنین گفت كه «حكمای بابل را هلاك مساز. مرا به حضور پادشاه ببر و تعبیر را برای پادشاه بیان خواهم نمود.»25آنگاه اَرِیوك دانیال را بزودی به حضور پادشاه رسانید و وی را چنین گفت كه «شخصی رااز اسیران یهودا یافتهام كه تعبیر را برای پادشاه بیان تواند نمود.»26پادشاه دانیال را كه به بَلْطَشَصَّر مسمّی بود خطاب كرده، گفت: «آیا تو میتوانی خوابی را كه دیدهام و تعبیرش را برای من بیان نمایی؟»27دانیال به حضور پادشاه جواب داد و گفت: «رازی را كه پادشاه میطلبد، نه حكیمان و نه جادوگران و نه مجوسیان و نه منجّمان میتوانندآن را برای پادشاه حلّ كنند.28لیكن خدایی در آسمان هست كه كاشف اسرار میباشد و او نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه را از آنچه در ایام آخر واقع خواهد شد اعلام نموده است. خواب تو و رؤیای سرت كه در بِسترت دیدهای این است:29ای پادشاه فكرهای تو بر بِسترت درباره آنچه بعد از این واقع خواهد شد به خاطرت آمد و كاشفالاسرار، تو را از آنچه واقع خواهد شد مخبر ساخته است.30و امّا این راز بر من از حكمتی كه من بیشتر از سایر زندگان دارم مكشوف نشده است، بلكه تا تعبیر بر پادشاه معلوم شود و فكرهای خاطر خود را بدانی.31تو ای پادشاه میدیدی و اینك تمثال عظیمی بود و این تمثال بزرگ كه درخشندگی آن بینهایت و منظر آن هولناك بود پیش روی تو برپا شد.32سر این تمثال از طلای خالص و سینه و بازوهایش از نقره و شكم و رانهایش از برنج بود.33و ساقهایش از آهن و پایهایش قدری از آهن و قدری از گِل بود.34و مشاهده مینمودی تا سنگی بدون دستها جدا شده، پایهای آهنین و گلین آن تمثال را زد و آنها را خرد ساخت.35آنگاه آهن و گِل و برنج و نقره و طلا با هم خرد شد و مثل كاهِ خرمن تابستانی گردیده، باد آنها را چنان برد كه جایی به جهت آنها یافت نشد. و آنسنگ كه تمثال را زده بود كوه عظیمی گردید و تمامی جهان را پر ساخت.36خواب همین است و تعبیرش را برای پادشاه بیان خواهیم نمود.37ای پادشاه، تو پادشاه پادشاهان هستی زیرا خدای آسمانها سلطنت و اقتدار و قوّت و حشمت به تو داده است.38و در هر جایی كه بنیآدم سكونت دارند، حیوانات صحرا و مرغان هوا را به دست تو تسلیم نموده و تو را بر جمیع آنها مسلّط گردانیده است. آن سَرِ طلا تو هستی.39و بعد از تو سلطنتی دیگر پستتر از تو خواهد برخاست و سلطنت سوّمی دیگر از برنج كه بر تمامی جهان سلطنت خواهد نمود.40و سلطنت چهارم مثل آهن قوی خواهد بود زیرا آهن همه چیز را خرد و نرم میسازد. پس چنانكه آهن همه چیز را نرم میكند، همچنان آن نیز خرد و نرم خواهد ساخت.41و چنانكه پایها و انگشتها را دیدی كه قدری از گِلِ كوزهگر و قدری از آهن بود، همچنان این سلطنت منقسم خواهد شد و قدری از قوّت آهن در آن خواهد ماند موافق آنچه دیدی كه آهن با گِل سفالین آمیخته شده بود.42و اما انگشتهای پایهایش قدری از آهن و قدری از گل بود، همچنان این سلطنت قدری قوی و قدری زودشكن خواهد بود.43و چنانكه دیدی كه آهن با گل سفالین آمیخته شده بود، همچنین اینها خویشتن را با ذریت انسان آمیخته خواهند كرد. اما به نحوی كه آهن با گل ممزوج نمیشود، همچنین اینها با یكدیگر ملصق نخواهند شد.44و در ایام این پادشاهان خدای آسمانها سلطنتی را كه تا ابدالا´باد زایل نشود، برپا خواهد نمود و این سلطنت به قومی دیگر منتقل نخواهد شد، بلكه تمامی آن سلطنتها را خرد كرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش تاابدالا´باد استوار خواهد ماند.45و چنانكه سنگ را دیدی كه بدون دستها از كوه جدا شده، آهن و برنج و گِل و نقره و طلا را خرد كرد، همچنین خدای عظیم پادشاه را از آنچه بعد از این واقع میشود مخبر ساخته است. پس خواب صحیح و تعبیرش یقین است.»46آنگاه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه به روی خود درافتاده، دانیال را سجده نمود و امر فرمود كه هدایا و عطریات برای او بگذرانند.47و پادشاه دانیال را خطاب كرده، گفت: «به درستی كه خدای شما خدای خدایان و خداوند پادشاهان و كاشف اسرار است، چونكه تو قادر بر كشف این راز شدهای.»48پس پادشاه دانیال را معظّم ساخت و هدایای بسیار و عظیم به او داد و او را بر تمامی ولایت بابل حكومت داد و رئیس رؤسا بر جمیع حكمای بابل ساخت.49و دانیال از پادشاه درخواست نمود تا شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو را بر كارهای ولایت بابل نصب كرد و امّا دانیال در دروازه پادشاه میبود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۲: ۲۰- ۲۳ انجام میدهد.
دانیال خواب پادشاه و تعبیر خواب را به او گفت. در شرق باستان، باور داشتند که تنها افرادی که با خدایان در ارتباط بودند، میتوانستند خواب را تعبیر کنند.
دانیال به خاطر این که خداوند[یهوه] خواب و معنیِ آن را در جواب به دعاهای آن چهار مرد داده بود، تکریم نمود.
«در دومین سال»
«نَبوْكَدْنَصَّر خوابی دید»
اینجا «روح [ذهن]» به افکارش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افکارش او را مضطرب کرده بود»
افکار مضطربِ او مانع از خوابیدن او میشد. ترجمه جایگزین: «طوری که نمیتوانست بخوابد»
«پس پادشاه جادوگران را احضار کرد»
«کسانیکه مردهاند»
[در ترجمه فارسی نیامده است]
«آنها به قصر آمدند»
«جلویِ ... ایستادند»
اینجا «روح [ذهن]» به خودِ پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من مضطربم»
«آشفته»
این زبانی است که مردم بابل صحبت میکردند.
مردم احتمالاً این را میگفتند تا نشان دهند که به او وفادارند. نرجمه جایگزین: «پادشاه، امیدواریم که تا ابد زنده بمانی!»
آن مردان خود را بندگان [خادمین] پادشاه مینامیدند، تا احترام خود را به او نشان دهند.
اینجا کلمه «ما» به افرادی که پادشاه با آنها صحبت میکند، اشاره دارد و شامل پادشاه نمیشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبلاً تصمیم گرفتهام که درباره این موضوع چه کاری انجام شود»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سربازانم دستور خواهم داد، بدنهایتان را پاره کنند و خانههایتان را زبالهدان کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هدایا به شما خواهم داد»
اشخاص حکیم، پادشاه را به نشانه احترام سوم شخص خطاب میکردند.
به نحوی از تصمیمی که تغییر نخواهد کرد سخن گفته شده که گویی چیزی ثابت است. ترجمه جایگزین: «میبینید که من تصمیم خود را در این باره تغییر نخواهم داد»
«برای شما فقط یک مجازات است»
این دو کلمه تقریباً معنی یکسانی دارند و تأکید میکنند اینها «دروغهایی هستند که فریب میدهند.»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند و بر عظمت قدرت پادشاه تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «قدرتمندترین» [در ترجمه فارسی نیامده است]
این جمله برای تأکید به حالت منفی بیان شده است. میتوان آن را به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط خدایان میتوانند آن را به پادشاه بگویند»
این کلمات اساساً معانی مشابهی دارند و بر شدت عصبانیت او تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «بهطور باور نکردنی خشمگین»
«همه مردان در بابل»
به نحوی از فرمان سخن گفته شده که گویی زنده است و قادر است خودش صادر شود. ترجمه جایگزین: «پس پادشاه حکم را صادر کرد» یا «پس پادشاه فرمان داد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان به دنبال آن بودند که همه کسانی را که با حکمتشان شناخته شده بودند، بکشند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آنها را بکشند»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند و بر عظمت حکمتِ او تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «احتیاط و داوری دقیق»
این نام یکی از فرماندهان پادشاه است.
گروهی از افرادی که کارشان محافظت از پادشاه است.
[در ترجمه متفاوت است]
«کسی که پادشاه برای کشتن، فرستاده بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
احتمالاً دانیال به قصر رفت. ترجمه جایگزین: «دانیال به قصر رفت» یا «دانیال رفت که با پادشاه صحبت کند»
«از پادشاه زمانی خواست تا او را ملاقات کند» [ در ترجمه فارسی متفاوت است]
این به خانۀ دانیال اشاره میکند.
«درباره حکم پادشاه»
«از ایشان خواست برای رحمت دعا کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مبادا که پادشاه ایشان را بکشد» یا «مبادا که محافظ پادشاه، ایشان را بکشد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن شب خدا آن راز را آشکار کرد»
به خواب پادشاه و معنی آن اشاره میکند.
اینجا «اسم» به خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا متبارک باد»
این آیات نیز قسمتی از دعای دانیال هستند.
«اقتدار پادشاه را برای سلطنت کردن از بین میبرد»
اینجا بر «تخت» بودن به سلطنت بر کشوری [قلمرویی] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاهان جدید بر قلمروشان سلطنت میکنند»
«نور از جایی که خدا هست وارد میشود»
این آیه نیز قسمتی از دعای دانیال است. او خدا را به عنوان سوم شخص مورد خطاب قرار نمیدهد و به حالتی شخصیتر به عنوان دوم شخص تغییر میدهد.
«آنچه دوستانم و من از تو درخواست کردهایم که به ما بگویی را بازگو کن»
«آنچه را که پادشاه میخواهد بداند، به ما بگو»
این نام فرماندۀ پادشاه است. به ترجمه این نام در کتاب دانیال ۲: ۱۴ نگاه کنید.
«حکیمان»
این صفحه تعمداً خالی است.
این نامی بود که بابِلیان به دانیال داده بودند. به نحوه ترجمه این نام در کتاب دانیال ۱: ۷ نگاه کنید.
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حکیمان، آنانی که ادعا میکنند با مردگان صحبت میکنند [جادوگران]، مجوسیان، و منجمان نمیتوانند رازی را که پادشاه میطلبد آشکار کنند»
این به خواب پادشاه اشاره میکند.
این صفحه تعمداً خالی است.
دانیال به صحبت با پادشاه ادامه میدهد.
این عبارت به خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا، که رازها را فاش میکند» یا «خدا، کسی که اسرار را میداند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا این راز را بر من مکشوف نکرده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او این راز را بر من مکشوف کرد تا تو ...»
در این عبارت از واژه «تو» استفاده شده است که به ذهن شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فکرهای عمیق در ذهنت را بدانی»
دانیال به صحبت کردن با پادشاه ادامه میدهد.
«از طلای خالص بود» یا «طلای خالص بود»
«قسمتی از آهن و قسمتی از گِل بود» یا «قسمتی آهنی و قسمتی گِلی بود»
دانیال به صحبت کردن با پادشاه ادامه میدهد.
اگر به دو جمله تقسیم شده باشد این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی سنگی را از کوهی جدا میکند، اما این انسان نیست که آن را جدا میکند. سنگ ...»
این عبارت قسمتهایی از مجسمه که خرد شده بود و چیزهای سبکی که به وسیله باد میتوانند حرکت میکنند را باهم مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «مثل قسمتهای خشک چمن که در باد حرکت میکنند»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً از بین رفته بودند»
«در تمامی زمین پخش شد»
دانیال به صحبت کردن با پادشاه ادامه میدهد.
اینجا «ما» فقط به دانیال اشاره میکند. احتمالاً برای فروتنی از ضمیر جمع استفاده کرده تا به خاطر دانستن معنی خوابی که خدا بر او آشکار کرده بود، اعتبار را به خودش ندهد.
«مقتدرترین پادشاه» یا «پادشاهی که بر پادشاهان دیگر سلطنت میکند»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند»
اینجا «دست» به نظارت کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او به تو کنترل بر ....را سپرده است»
جا [موقعیت] به افرادی که در آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم سرزمین»
اینجا «دست» به نظارت کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نظارت بر حیوانات صحرا و مرغان هوا به تو سپرده است»
اینجا «هوا» به معنی «آسمان» استفاده شده است.
در خواب پادشاه سرِ مجسمه نشاندهنده پادشاه است. ترجمه جایگزین: «سرِ طلایی مظهر توست» یا «سرِ طلایی نمادی [سمبلی] از تو و قدرت تو است»
دانیال به صحبت کردن با پادشاه ادامه میدهد.
در خواب پادشاه، سلطنتِ او از طلا است بنابراین سلطنت پستتر از نقره خواهد بود. ترجمه جایگزین: «سلطنتی دیگر، که از نقره است، برخواهد خواست» یا «سلطنت دیگری، که با مجسمۀ نقرهای نشانداده شده است، برخواهد خواست»
این زبان سمبلیک [نمادین] است که مجسمه برنجی نشاندهنده سلطنت آینده میباشد. ترجمه جایگزین: «پس سلطنتی دیگر، که نشاندهندۀ مجسمۀ برنجی است»
«سلطنت سوم»
دانیال به صحبت کردن با پادشاه ادامه میدهد.
«سلطنت چهارم ... خواهد بود»
اینجا به نحوی از سلطنت چهارم سخن گفته شده که گویی مانند آهن محکم است.
این زبان نمادین [سمبلیک] است یعنی سلطنت چهارم، سلطنتهای دیگر را شکست خواهد داد و جایگزین آنها خواهد شد.
«پادشاهیهای پیشین»
دانیال به صحبت کردن درباره پادشاه ادامه میدهد.
نبوکدنصر دید که قسمتی از پاها از گِل و قسمتی از آهن تشکیل شدهاند. او روند [مراحل] درست شدن پاها را نمیدید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ترکیبی از گِل کوزهگر و آهن بودند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«آنها پیوسته [متحد] نخواهند شد»
دانیال به صحبت کردن با پادشاه ادامه میدهد.
اینجا «این پادشاهان» به احکام سلطنتی که نمادی از قسمتهای مختلف مجسمه است، اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز کسی آن را نابود نخواهد کرد، و قومی دیگر آن را مغلوب نخواهد ساخت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی سنگی را از کوه جدا میکند، اما انسان این کار را انجام نداده است»
قابل اعتماد و درست
این نمادِ عملی است که نشان میدهد پادشاه به دانیال احترام گذاشته است. ترجمه جایگزین: «با صورتش به روی زمین دراز کشید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمینش، هدایا و عطریات به دانیال پیشکش کردند»
«حقیقت است که خدای شما ...»
«بزرگتر از همه خدایان دیگر، و پادشاهی بر تمامی پادشاهان دیگر»
به ترجمه «کاشفاسرار» در کتاب دانیال ۲: ۲۹ نگاه کنید.
«رازِ خواب من را مکشوف ساختهای»
«پادشاه به دانیال حکومت داد [پادشاه دانیال را حاکم کرد]»
اینها نامهای بابلیِ سه مرد یهودی بودند که با دانیال به بابِل آورده شده بودند. به ترجمه این اسامی در کتاب دانیال ۱: ۷ نگاه کنید.
1نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه تمثالی از طلا كه ارتفاعش شصت ذراع و عرضش شش ذراع بود ساخت و آن را در همواری دُوْرا در ولایت بابل نصب كرد.2و نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه فرستاد كه اُمَرا و رؤسا و والیان و داوران و خزانهداران و مُشیران و وكیلان و جمیع سروران ولایتها را جمع كنند تا به جهت تبرّك تمثالی كه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه نصب نموده بود بیایند.3پس اُمَرا و رؤسا و والیان و داوران و خزانهداران و مُشیران و وكیلان و جمیع سروران ولایتها به جهت تبرّك تمثالی كه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه نصبنموده بود جمع شده، پیش تمثالی كه نَبوْكَدْنَصَّر نصب كرده بود ایستادند.4و مُنادی به آواز بلند ندا كرده، میگفت: «ای قومها و امّتها و زبانها برای شما حكم است؛5كه چون آواز كَرِنّا و سُرنا و عود و بربط و سنتور و كمانچه و هر قسم آلات موسیقی را بشنوید، آنگاه به رو افتاده، تمثال طلا را كه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه نصب كرده است سجده نمایید.6و هر كه به رو نیفتد و سجده ننماید در همان ساعت در میان تون آتش ملتهب افكنده خواهد شد.»7لهذا چون همه قومها آواز كَرِنّا و سرنا و عود و بربط و سنتور و هر قسم آلات موسیقی را شنیدند، همه قومها و امّتها و زبانها به رو افتاده، تمثال طلا را كه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه نصب كرده بود سجده نمودند.8اما در آنوقت بعضی كلدانیان نزدیك آمده، بر یهودیان شكایت آوردند،9و به نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه عرض كرده، گفتند: «ای پادشاه تا به ابد زنده باش!10تو ای پادشاه فرمانی صادر نمودی كه هر كه آواز كَرِنّا و سرنا و عود و بربط و سنتور و كمانچه و هر قسم آلات موسیقی را بشنود به رو افتاده، تمثال طلا را سجده نماید؛11و هر كه به رو نیفتد و سجده ننماید در میان تون آتش ملتهب افكنده شود.12پس چند نفر یهود كه ایشان را بر كارهای ولایت بابل گماشتهای هستند، یعنی شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو. این اشخاص ای پادشاه، تو را احترام نمینمایند و خدایان تو را عبادت نمیكنند و تمثال طلا را كه نصب نمودهای سجده نمینمایند.»13آنگاه نَبوْكَدْنَصَّر با خشم و غضب فرمود تا شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو را حاضر كنند. پس این اشخاص را در حضور پادشاه آوردند.14پس نَبوْكَدْنَصَّر ایشان را خطاب كرده، گفت: «ایشَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو! آیا شما عمداً خدایان مرا نمیپرستید وتمثال طلا را كه نصب نمودهام سجده نمیكنید؟15الا´ن اگر مستعد بشوید كه چون آواز كَرِنّا و سرنا و عود و بربط و سنتور و كمانچه و هر قسم آلات موسیقی را بشنوید به رو افتاده، تمثالی را كه ساختهام سجده نمایید، (فبها)؛ و اما اگر سجده ننمایید، در همان ساعت در میان تون آتش ملتهب انداخته خواهید شد و كدام خدایی است كه شما را از دست من رهایی دهد.»16شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو در جواب پادشاه گفتند: «ای نَبوْكَدْنَصَّر! درباره این امر ما را باكی نیست كه تو را جواب دهیم.17اگر چنین است، خدای ما كه او را میپرستیم قادر است كه ما را از تون آتش ملتهب برهاند و او ما را از دست تو ای پادشاه خواهد رهانید.18و اگر نه، ای پادشاه تو را معلوم باد كه خدایان تو را عبادت نخواهیم كرد و تمثال طلا را كه نصب نمودهای سجده نخواهیم نمود.»19آنگاه نَبوْكَدْنَصَّر از خشم مملو گردید و هیئت چهرهاش بر شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو متغیر گشت و متكلّم شده، فرمود تا تون را هفت چندان زیادهتر از عادتش بتابند.20و به قوّیترین شجاعان لشكر خود فرمود كه شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو را ببندند و در تون آتش ملتهب بیندازند.21پس این اشخاص را در رداها و جُبّهها و عمامهها و سایر لباسهای ایشان بستند و در میان تون آتش ملتهب افكندند.22و چونكه فرمان پادشاه سخت بود و تون بینهایت تابیده شده، شعله آتش آن كسان را كه شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو را برداشته بودند كشت.23و این سه مرد یعنی شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو در میان تونآتش ملتهب بسته افتادند.24آنگاه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه در حیرت افتاد و بزودی هر چه تمامتر برخاست و مشیران خود را خطاب كرده، گفت: «آیا سه شخص نبستیم و در میان آتش نینداختیم؟» ایشان در جواب پادشاه عرض كردند كه «صحیح است ای پادشاه!»25او در جواب گفت: «اینك من چهار مرد میبینم كه گشاده در میان آتش میخرامند و ضرری به ایشان نرسیده است و منظر چهارمین شبیه پسر خدا است.»26پس نَبوْكَدْنَصَّر به دهنه تون آتش ملتهب نزدیك آمد و خطاب كرده، گفت: «ای شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو! ای بندگان خدای تعالی بیرون شوید و بیایید.» پس شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو از میان آتش بیرون آمدند.27و اُمَرا و رؤسا و والیان و مشیران پادشاه جمع شده، آن مردان را دیدند كه آتش به بدنهای ایشان اثری نكرده و مویی از سر ایشان نسوخته و رنگ ردای ایشان تبدیل نشده، بلكه بوی آتش به ایشان نرسیده است.28آنگاه نَبوْكَدْنَصَّر متكلم شده، گفت: «متبارك باد خدای شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو كه فرشته خود را فرستاد و بندگان خویش را كه بر او توّكل داشتند و به فرمان پادشاه مخالفت ورزیدند و بدنهای خود را تسلیم نمودند تا خدای دیگری سوای خدای خویش را عبادت و سجده ننمایند، رهایی داده است.29بنابراین فرمانی از من صادر شد كه هر قوم و امّت و زبان كه حرف ناشایستهای به ضدّ خدای شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو بگویند، پاره پاره شوند و خانههای ایشان به مزبله مبدّل گردد، زیرا خدایی دیگر نیست كه بدین منوال رهایی تواند داد.»30آنگاه پادشاه (منصب) شَدْرَك و میشك وعَبِدْنَغو را در ولایت بابل برتری داد.
شَدْرَک، میشک و عَبِدْنَغو از پرستش بتِ جدید امتناع کردند. در نزدیکی شرق باستان، امتناع از پرستش پادشاه نشانۀ شورش برضد پادشاه بود. این اغلب به عنوان جرمِ خیانت محسوب میشد.
نفرِ چهارمی با آنها در کوره بود و به همین دلیل آنها صدمهای ندیدند. بسیار از محققیان بر این باورند که آن شخص عیسی پیش از آن که متولد شود[ پیش از تجسمش]، بوده است .
نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش [خادمینش] دستور داد که این کار را انجام دهند، او خودش این کار را انجام نداد. ترجمه جایگزین: «نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش دستور داد که تمثالی از طلا بسازند ... آنها آن را نصب کردند»
هر زراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «حدود ۲۷ متر بلندی و نزدیک به ۳ متر عرض»
این مکان در پادشاهیِ بابِل است.
اینها مقاماتی هستند که بر مناطق مختلف اقتدار دارند.
اینها مقامات مسئول پول هستند.
به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۲ نگاه کنید.
نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش [خادمینش] دستور داد که این کار را انجام دهند، او خودش این کار را انجام نداد. ترجمۀ جایگزین: «تمثالی که افراد نَبوْكَدْنَصَّر نصب کرده بودند»
این شخص پیامرسان رسمی پادشاه است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «پادشاه به شما حکم میکند [دستور میدهد]»
اینجا «امّتها» و «زبانها» به مردم امتّهای مختلفی که به زبانهای متفاوت صحبت میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردمی از امّتهای مختلف که به زبانهای متفاوت صحبت میکنند»
اینها آلات موسیقی مشابه چنگ هستند. شکل آنها مانند مثلث است و چهار سیم دارد.
اینجا «افتاده» به معنی «به سرعت دراز کشیدن» است
«روی خود را برای پرستش بر زمین بگذارید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرکسی که به روی نیفتد و تمثال را پرستش نکند در همان لحظه آوایی میشنوند و سربازان او را داخل تون مشتعل خواهند انداخت»
اینجا «افتادن» به معنی «به سرعت دراز کشیدن» است
جای [فضای] بزرگی پر از آتشِ سوزان است.
اینجا «همه» یعنی تمامی افرادی که حضور داشتند.
اینجا «امّتها» و «زبانها» به مردم امتّهای مختلفی که به زبانهای متفاوت صحبت میکنند، اشاره دارد. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مردمی از امّتهای مختلف که به زبانهای متفاوت صحبت میکنند»
اینها آلات موسیقی هستند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب دانیال ۳: ۵ نگاه کنید.
اینجا «افتادن» به معنی «به سرعت دراز کشیدن» است
آنها این کار را برای پرستش تمثال انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «صورتِ خود را به نشانه پرستش بر زمین گذاشتند»
نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش دستور داد که این کار را انجام دهند، او خودش این کار را انجام نمیداد. ترجمه جایگزین: «تمثال طلایی که افراد نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه نصب کردند»
این کلمه استفاده شده تا در سطر اصلی داستان وقفهای ایجاد کند. اینجا نویسنده درباره برخی افراد جدید در داستان صحبت میکند.
این احترامی معمول به پادشاه بود.
اینها آلات موسیقی هستند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب دانیال ۳: ۵ نگاه کنید.
اینجا «افتادن» به معنی «به سرعت دراز کشیدن» است
مردم این کار را برای پرستش تمثال انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «روی خود را برای پرستش بر زمین میگذارند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر که به روی بر زمین نیفتد و پرستش نکند [سجده نکند] سربازان او را در تون آتش میاندازند»
اینجا «افتادن» به معنی «به سرعت دراز کشیدن» است
فضای بزرگی که با آتش سوزان پر شده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۶ نگاه کنید.
مسائل [امور] مربوط به دولت
اینها اسامی بابلیِ سه دوستِ یهودیِ دانیال است. به نحوه ترجمه این اسامی در کتاب دانیال ۱: ۷ نگاه کنید.
«به تو توجه نمیکنند»
آنها باید این کار را برای پرستش تمثال انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «روی خود را برای پرستش بر زمین نمیگذارند»
نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش دستور داد که این کار را انجام دهند، او خودش این کار را انجام نمیداد. ترجمه جایگزین: «افرادت تمثال طلایی را نصب کردهاند»
به نحوی از شدت خشم و غضب نَبوْكَدْنَصَّر سخن گفته شده که گویی آنها او را پر کردهاند. اینجا «خشم» و «غضب» معانی یکسانی دارند و برای تأکید بر میزان ناراحتی پادشاه استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «بینهایت خشمگین»
اینها نامهای بابِلی سه دوستِ یهودیِ دانیال است. به نحوه ترجمه این اسامی در کتاب دانیال ۱: ۷ نگاه کنید.
اینجا «ذهن» به تصمیمگیری اشاره میکند. «تصمیم گرفتن» اصطلاحی به معنای مصمم شدن است. ترجمه جایگزین: «آیا شما عمداً تصمیم گرفتهاید که ...»
این سه نفر این کار را برای پرستش تمثال را انجام ندادند. ترجمه جایگزین: «روی خود را برای پرستش بر زمین میگذارید»
نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش دستور داد که این کار را انجام دهند، او خودش این کار را انجام نمیداد. ترجمه جایگزین: «تمثال طلایی که افراد من نصب نمودهاند»
اینها آلات موسیقی هستند. به نحوه ترجمه این واژهها در کتاب دانیال ۳: ۵ نگاه کنید.
اینجا «افتاده» به معنی «به سرعت دراز کشیدن» است
«روی خود را برای پرستش بر زمین بگذارید»
«مشکلی نخواهد بود» یا «آزاد خواهید بود که بروید»
نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش دستور داد که این کار را انجام دهند، او خودش این کار را انجام نمیداد. ترجمه جایگزین: «تمثالی که افراد من ساختهاند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازانِ من فوراً شما را در تون آتش خواهند انداخت»
فضای بزرگی که پر از آتش سوزان است. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۶ نگاه کنید.
پادشاه منتظر جواب نیست. او آن سه مرد را تهدید میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ خدایی قادر به رهایی شما از قدرت من نیست!»
اینجا «دست» به قدرت مجازات کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از مجازات من»
این صفحه تعمداً خالی است.
فضای بزرگی که پر از آتش سوزان است. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۶ نگاه کنید.
اینجا «دست» به قدرت مجازات کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از مجازات تو»
«اما ای پادشاه، بدان که حتی اگر خدایمان ما را نرهاند ...»
مردم این کار را برای پرستش خدایانشان انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «روی خود را برای پرستش بر زمین میگذارند»
نَبوْكَدْنَصَّر به افرادش دستور داد که این کار را انجام دهند، او خودش این کار را انجام نمیداد. ترجمه جایگزین: «تمثال طلایی را که افرادت نصب نمودهاند»
اینجا به نحوی از شدت خشم پادشاه سخن گفته شده که گویی خشم او را پر کرده بود. ترجمه جایگزین: «نَبوْكَدْنَصَّر بینهایت خشمگین شد»
اینجا «هفت چندان زیاده تر» اصطلاح است یعنی آن را خیلی بیشتر داغ کنند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به افرادش دستور داد تا تون را خیلی بیشتر از اندازه معمول داغ کنند»
این صفحه تعمداً خالی است.
عمامه پوششی برای سر است که از پارچه پیچیده درست شده است.
فضای بزرگی که با آتش سوزان پرشده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۶ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا افراد دقیقاً آن چه را که پادشاه دستور داده بود، انجام دادند»
این صفحه تعمداً خالی است.
«ما آن سه مرد را بسته و در میان آتش انداختیم، درست است؟»
آن زمان باور داشتند که خدایان از نور بسیار میدرخشیدند. ترجمه جایگزین: «شخص چهارم با نور میدرخشد، گویی پسر خدایان است که میدرخشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
اینها مقاماتی هستند که بر مناطق مختلف اقتدار دارند. به نحوه ترجمه اینها در کتاب دانیال ۳: ۲ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتش مویی از سر ایشان را نسوزانده بود»
«حتی کمی هم نسوخته بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتش آسیبی به ردایشان نزده بود»
«ایشان بویی مثل آتش نمیدادند»
اینجا به نحوی از عدم اطاعت از فرمان پادشاه سخن گفته شده که گویی فرمانها از نظر جسمی از آنها دور بودند. ترجمه جایگزین: «آنها حکم من را نادیده گرفتند»
این عبارت به خواستۀ سه مرد برای مردن به خاطر آن چه که به آن باور داشتند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها میخواستند که بمیرند»
مردم باید این کار را برای پرستش خدایانشان انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «روی خود را برای احترام بر زمین میگذارند»
«هیچ خدای دیگری به جز خدایشان»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمین من هر قوم، امت یا زبان ... را پاره پاره خواهند کرد و خانههای ایشان را به زبالهدان تبدیل خواهند نمود»
اینجا «امت» و «زبان» به مردمی که از امتهای مختلف با زبانهای متفاوت صحبت میکنند اشاره دارد. به نحوه ترجمه عبارت مشابه در کتاب دانیال ۳: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «هر کسی از هر امتی با هر زبانی که صحبت میکند که بگوید ...»
«حرفهایی را بگوید که خدا را احترام نمیگذارد [خدا را محترم نمیشمارد]
«بدنهایشان پاره پاره شود»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط خدای ایشان قادر است که ایشان را رهایی بخشد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1از نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه، به تمامی قومها و امّتها و زبانها كه بر تمامی زمین ساكنند: «سلامتی شما افزون باد!2من مصلحت دانستم كه آیات و عجایبی را كه خدای تعالی به من نموده است بیان نمایم.3آیات او چه قدر بزرگ و عجایب او چه قدر عظیم است. ملكوت او ملكوت جاودانی است و سلطنت او تا ابدالا´باد.4من كه نَبوْكَدْنَصَّر هستم در خانه خود مطمئن و در قصر خویش خُرّم میبودم.5خوابی دیدم كه مرا ترسانید و فكرهایم در بسترم و رؤیاهای سرم مرا مضطرب ساخت.6پس فرمانی از من صادر گردید كه جمیع حكیمان بابل را به حضورم بیاورند تا تعبیر خواب را برای من بیان نمایند.7آنگاه مجوسیان و جادوگران و كلدانیان و منجّمان حاضر شدند و من خواب را برای ایشان بازگفتم لیكن تعبیرش را برای من بیان نتوانستند نمود.8بالاخره دانیال كه موافق اسم خدای من به بَلْطَشَصَّرْ مسمّی است و روح خدایان قدّوس در او میباشد، درآمد و خواب را به او باز گفتم،9كه ای بَلْطَشَصَّرْ، رئیس مجوسیان، چون میدانم كه روح خدایان قدّوس در تو میباشد و هیچ سرّی برای تو مشكل نیست، پس خوابی كه دیدهام و تعبیرش را به من بگو.10«رؤیاهای سرم در بسترم این بود كه نظر كردم و اینك درختی در وسط زمین كه ارتفاعش عظیم بود.11این درخت بزرگ و قوی گردید و بلندیاش تا به آسمان رسید و منظرش تا اقصای تمامی زمین بود.12برگهایش جمیل و میوهاش بسیار و آذوقه برای همه در آن بود. حیواناتصحرا در زیر آن سایه گرفتند و مرغان هوا بر شاخههایش مأوا گزیدند و تمامی بشر از آن پرورش یافتند.13در رؤیاهای سرم در بسترم نظر كردم و اینك پاسبانی و مقدّسی از آسمان نازل شد،14كه به آواز بلند ندا درداد و چنین گفت: درخت را ببرید و شاخههایش را قطع نمایید و برگهایش را بیفشانید و میوههایش را پراكنده سازید تا حیوانات از زیرش و مرغان از شاخههایش آواره گردند.15لیكن كنده ریشههایش را با بند آهن و برنج در زمین در میان سبزههای صحرا واگذارید و از شبنم آسمان تر شود و نصیب او از علف زمین با حیوانات باشد.16دل او از انسانیت تبدیل شود و دل حیوان را به او بدهند و هفت زمان براو بگذرد.17این امر از فرمان پاسبانان شده و این حكم از كلام مقدّسین گردیده است تا زندگان بدانند كه حضرت متعال بر ممالك آدمیان حكمرانی میكند و آن را به هر كه میخواهد میدهد و پستترین مردمان را برآن نصب مینماید.18این خواب را من كه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه هستم دیدم و تو ای بَلْطَشَصَّرْ تعبیرش را بیان كن زیرا كه تمامی حكیمان مملكتم نتوانستند مرا از تعبیرش اطّلاع دهند، اما تو میتوانی چونكه روح خدایان قدّوس در تو میباشد.»19آنگاه دانیال كه به بَلْطَشَصَّرْ مسمّی میباشد، ساعتی متحیر ماند و فكرهایش او را مضطرب ساخت. پس پادشاه متكلّم شده، گفت: «ای بَلْطَشَصَّرْ خواب و تعبیرش تو را مضطرب نسازد.» بَلْطَشَصَّرْ در جواب گفت: «ای آقای من! خواب از برای دشمنانت و تعبیرش از برای خصمانت باشد.20درختی كه دیدی كه بزرگ و قوی گردید و ارتفاعش تا به آسمان رسید و منظرش به تمامی زمین،21و برگهایش جمیل ومیوهاش بسیار و آذوقه برای همه در آن بود و حیوانات صحرا زیرش ساكن بودند و مرغان هوا در شاخههایش مأوا گزیدند،22ای پادشاه آن درخت تو هستی زیرا كه تو بزرگ و قوی گردیدهای و عظمت تو چنان افزوده شده است كه به آسمان رسیده و سلطنت تو تا به اقصای زمین.23و چونكه پادشاه پاسبانی و مقدّسی را دید كه از آسمان نزول نموده، گفت: درخت را ببرید و آن را تلف سازید، لیكن كنده ریشههایش را با بند آهن و برنج در زمین در میان سبزههای صحرا واگذارید و از شبنم آسمان تر شود و نصیبش با حیوانات صحرا باشد تا هفت زمان بر آن بگذرد؛24ای پادشاه تعبیر این است و فرمان حضرت متعال كه بر آقایم پادشاه وارد شده است همین است،25كه تو را از میان مردمان خواهند راند و مسكن تو با حیوانات صحرا خواهد بود و تو را مثل گاوان علف خواهند خورانید و تو را از شبنم آسمان تر خواهند ساخت و هفت زمان بر تو خواهد گذشت تا بدانی كه حضرت متعال بر ممالك آدمیان حكمرانی میكند و آن را به هر كه میخواهد عطا میفرماید.26و چون گفتند كه كنده ریشههای درخت را واگذارید، پس سلطنت تو برایت برقرار خواهد ماند بعد از آنكه دانسته باشی كه آسمانها حكمرانی میكنند.27لهذا ای پادشاه نصیحت من تو را پسند آید و گناهان خود را به عدالت و خطایای خویش را به احسان نمودن بر فقیران فدیه بده كه شاید باعث طول اطمینان تو باشد.»28این همه بر نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه واقع شد.29بعد از انقضای دوازده ماه، او بالای قصر خسروی در بابل میخرامید.30و پادشاه متكلم شده، گفت: «آیا این بابل عظیم نیست كه من آن رابرای خانه سلطنت به توانایی قوّت و حشمت جلال خود بنا نمودهام؟»31این سخن هنوز بر زبان پادشاه بود كه آوازی از آسمان نازل شده، گفت: «ای پادشاه نَبوْكَدْنَصَّر به تو گفته میشود كه سلطنت از تو گذشته است.32و تو را از میان مردم خواهند راند و مسكن تو با حیوانات صحرا خواهد بود و تو را مثل گاوان علف خواهند خورانید و هفت زمان بر تو خواهد گذشت تا بدانی كه حضرت متعال بر ممالك آدمیان حكمرانی میكند و آن را به هر كه میخواهد میدهد.»33در همان ساعت این امر بر نَبوْكَدْنَصَّر واقع شد و از میان مردمان رانده شده، مثل گاوان علف میخورد و بدنش از شبنم آسمان تر میشد تا مویهایش مثل پرهای عقاب بلند شد و ناخنهایش مثل چنگالهای مرغان گردید.34و بعد از انقضای آن ایام من كه نَبوْكَدْنَصَّر هستم، چشمان خود را بسوی آسمان برافراشتم و عقل من به من برگشت و حضرت متعال را متبارك خواندم و حی سرمدی را تسبیح و حمد گفتم زیرا كه سلطنت او سلطنت جاودانی و ملكوت او تا ابدالا´باد است.35و جمیع ساكنان جهان هیچ شمرده میشوند و با جُنُود آسمان و سكنه جهان بر وفق اراده خود عمل مینماید و كسی نیست كه دست او را باز دارد یا او را بگوید كه چه میكنی.36در همان زمان عقل من به من برگشت و به جهت جلال سلطنت من حشمت و زینتم به من باز داده شد و مشیرانم و امرایم مرا طلبیدند و بر سلطنت خود استوار گردیدم و عظمت عظیمی بر من افزوده شد.37الا´ن من كه نَبوْكَدْنَصَّر هستم، پادشاه آسمانها را تسبیح و تكبیر و حمد میگویم كه تمام كارهای او حق وطریقهای وی عدل است و كسانی كه با تكبّر راه میروند، او قادر است كه ایشان را پست نماید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۴: ۳ و ۴: ۳۴ - ۳۵ انجام میدهد.
زمانی که پادشاه فهمید خداوند[یهوه] بر همه انسانها از جمله او سلطنت میکند، دیوانه شد.
در این باب، نَبوْكَدْنَصَّر میگوید که خدا با او چه کار کرده است. در آیات ۱- ۱۸، نَبوْكَدْنَصَّر در رؤیایش از خدا، خود را با ضمیر اول شخص توصیف میکند. آیات ۱۹- ۳۳ به ضمیر سوم شخص تبدیل میشود که مجازات نَبوْكَدْنَصَّر را شرح میدهد. آیات ۳۴- ۳۷ به ضمیر اول شخص هنگامی که نَبوْكَدْنَصَّر پاسخ خود را به خدا توصیف میکند، تغییر مییابد.
این عبارت به پیامرسان پادشاه مانند خودِ پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نَبوْكَدْنَصَّر پیامرسانش را میفرستد»
اینجا «امتها» و «زبانها» به امتهای مختلفی که با زبانهای متفاوت صحبت میکنند اشاره دارد. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم از امتهای مختلف با زبانهای متفاوت صحبت میکنند»
پادشاهان اغلب وسعت سلطنت خود را مبالغه میکنند. زمانی که این کتاب نگاشته میشد، نَبوْكَدْنَصَّر بر بسیار از مردم جهان، حکومت میکرد. ترجمه جایگزین: «که در سلطنت بابِل زندگی میکنند»
این احترامی معمول است.
این کلمات معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و به کارهای عجیبی که خدا انجام داده است اشاره میکنند.
این دو عبارت هر دو معانی یکسانی دارند و برای تأکید بر میزان بزرگی و عظمت آیات و عجایب خدا استفاده شدهاند.
این دو عبارت هر دو معانی یکسانی دارند و برای تأکید بر جاودانگی آیات خدا، تکرار شده است.
در آیات ۱- ۱۸، نَبوْكَدْنَصَّر در رؤیایش از خدا، خود را با ضمیر اول شخص توصیف میکند.
این دو عبارت برابر هستند و معانی یکسانی دارند.[ در فارسی به شکلی متفاوت آمده و دو عبارت یکسان نیستند]
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند.
این عبارات اساساً معانی مشابهی دارند.
این عبارات برابر هستند و معانی یکسانی دارند.
«همه افراد حکیم بابِل»
در آیات ۱- ۱۸، نَبوْكَدْنَصَّر در رؤیایش از خدا، خود را با ضمیر اول شخص توصیف میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من نام او را بَلْطَشَصَّرْ گذاشتهام»
این اسمی بود که بابلیان به دانیال داده بودند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۱: ۷ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو معنای هر سرّی را میدانی»
در آیات ۱- ۱۸، نَبوْكَدْنَصَّر در رؤیایش از خدا، خود را با ضمیر اول شخص توصیف میکند.
آنچه که میبینی
«بسیار بلند بود»
این کلامی نمادین [سمبلیک] است که بلندی و نیکنامی درخت را مبالغه میکند. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که سرش به آسمان میرسد و هرکسی میتواند آن را ببیند»
«میوههای بسیاری روی درخت بود»
«خوراک برای همه مردم و حیوانات بود»
در آیات ۱- ۱۸، نَبوْكَدْنَصَّر در رؤیایش از خدا، خود را با ضمیر اول شخص توصیف میکند.
این به خواب یا رؤیا دیدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در خوابم دیدم» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
در برخی نسخهها این عبارت را مانند «پیامرسان» ترجمه میکنند.
این را میتوان روشن کرد که پیامرسان مقدس با بیش از یک نفر صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «او بر تعدادی از افراد فریاد زد و گفت»
«حیوانات از زیرش خواهند گریخت و پرندگان از شاخههایش پرواز خواهند کرد»
در آیات ۱- ۱۸، نَبوْكَدْنَصَّر در رؤیایش از خدا، خود را با ضمیر اول شخص توصیف میکند. در رؤیا پیامرسانِ مقدس به فریاد زدن بر بعضی افراد ادامه میدهد.
این قسمتی از درخت است که بعد از قطع شدن درخت روی زمین قرار میگیرد.
رطوبت روی زمین که صبح ایجاد شده است.
چون درخت به نَبوْكَدْنَصَّر اشاره میکند، ضمایر مذکر «او را» و «به او» در آیه ۱۶ به همان درخت اشاره دارد مانند ضمیر خنثی «آن» در آیه ۱۵. ترجمه جایگزین: «ذهن انسان از یک ذهن انسانی به ذهنی حیوانی برای مدت هفت سال تغییر خواهد کرد»
در آیات ۱- ۱۸، نَبوْكَدْنَصَّر در رؤیایش از خدا، خود را با ضمیر اول شخص توصیف میکند.
بعضی نسخهها این عبارت را مانند «پیامرسان» ترجمه میکنند. به نحوه ترجمه کلمه «پاسبان» در کتاب دانیال ۴: ۱۳-۱۴ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حکمی که مقدسین گرفتهاند»
این عبارت احتمالاً به فرشتگان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فرشتگان مقدس»
«هر شخص زنده» یا «هر کسی»
«به سلطنتها میدهد»
این نامی بوده که بابلیان به دانیال داده بودند. به نحوه ترجمه این نام در کتاب دانیال ۱: ۷ نگاه کنید.
«تو میتوانی آن را تعبیر کنی»
نَبوْكَدْنَصَّر باور داشت که قدرت دانیال از خدایانِ دروغینی است که نَبوْكَدْنَصَّر میپرستید. اینها مانند «مقدسین» در آیه ۱۷ نیستند. به نحوه ترجمه این عبارت در کتاب دانیال ۴: ۸ نگاه کنید.
آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من نام او را بَلْطَشَصَّرْ گذاشتهام»
فهم دانیال از معنیِ خواب او را مضطرب ساخته بود. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای مدتی چیزی نمیگفت، زیرا درباره معنیِ خواب بسیار مضطرب بود»
دانیال آرزویش را که خواب درباره نَبوْكَدْنَصَّر نباشد بیان میکند، اگر چه میدانست خواب در واقع در مورد پادشاه بود.
آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
بسیاری از اصطلاحات در این آیه تقریباْ مشابه با آیه ۴: ۱۱ کتاب دانیال است. به نحوه ترجمه آن آیه نگاه کنید.
این عبارات مبالغه هستند و به همه کسانی که در هرجایی عظمت و بزرگی نَبوْكَدْنَصَّر را میشناسند، تأکید میکند.
بسیاری از اصطلاحات در این آیه تقریباْ مشابه با آیه ۴: ۱۲ کتاب دانیال است. به نحوه ترجمه آن آیه نگاه کنید.
«مقدار زیادی میوه بار میداد»
«ای پادشاه، این درخت نشاندهندۀ توست»
این دو عبارت معانی یکسانی دارند.
این عبارت از کلمه «رشد» به عنوان روشی برای بیان افزایش عظمت پادشاه، استفاده میکند.
این آیه مشابه با آیه ۴: ۱۳-۱۴ و ۴: ۱۵-۱۶ در کتاب دانیال است. به نحوه ترجمه آن آیات نگاه کنید. آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
برخی نسخهها این عبارت را مانند «پیامرسان» ترجمه میکنند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۴: ۱۳ نگاه کنید.
این قسمتی از درخت است که بعد از قطع درخت بر زمین باقی میماند.
«محصور شده با سبزههای صحرا»
رطوبتی که صبح روی زمین مینشیند
«که تو شنیدهای»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از تو دور خواهند شد»
این را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «علف خواهی خورد»
آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
اینجا «آسمان» به خدا که در آسمان زندگی میکند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خدا در آسمان بر همه حکمرانی میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لطفاً نصیحت من را بپذیر»
اینجا به نحوی از نپذیرفتن گناه سخن گفته شده که گویی دور از آن است. ترجمه جایگزین: «گناهانت را نپذیر»
این صفت اسمی به مردمی که ستمدیدهاند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که ستمدیدهاند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاید خدا کامیابی تو را بیافزاید»
آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
«۱۲ ماه»
نَبوْكَدْنَصَّر این سؤال را برای تأکید بر عظمتِ خودش میپرسد. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این بابل عظیم است ... برای حشمت جلال خود!»
«برای نشان دادن عزت و بزرگی من به مردم»
آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
این اصطلاح یعنی پادشاه هنوز در حال صحبت کردن بود. ترجمه جایگزین: «درحالی که پادشاه هنوز صحبت میکرد»
«آوازی از آسمان شنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای پادشاه نَبوْكَدْنَصَّر، حکم برضد توست که این سلطنت دیگر به تو تعلقی ندارد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از تو دور خواهند شد»
«به هر که انتخاب کند»
آیات ۱۹-۳۳ از ضمیر سوم شخص برای توصیف مجازات نَبوْكَدْنَصَّر استفاده میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این امر در همان ساعت [فوراً] برای نَبوْكَدْنَصَّر اتفاق افتاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از او دور شدند»
«ناخنهایش مانند چنگالهای پرندگان شد»
در آیات ۳۴- ۳۷ نَبوْكَدْنَصَّر با ضمیر اول شخص برای شرح پاسخش به خدا صحبت میکند.
این به هفت سال در کتاب دانیال ۴: ۳۲ اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عقل من به من بازگشت» یا «دوباره عاقل شدم»
این دوعبارت به انجام عملی یکسان اشاره میکنند.
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر چگونگی عدم به پایان رسیدن سلطنت خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «او تا ابد حکومت میکند و پادشاهیاش هرگز به اتمام نمیرسد»
در آیات ۳۴- ۳۷ نَبوْكَدْنَصَّر با ضمیر اول شخص برای شرح پاسخش به خدا صحبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او همه ساکنان جهان را هیچ در نظر میگیرد»
«همه مردم جهان»
«گروه فرشتگان در آسمان»
«هر چه خواستهاش را برآورده میکند» یا «هر چه میخواهد انجام میدهد»
بهتر است جزئیات بیشتری اضافه شود. ترجمه جایگزین: «هنگامی که تصمیم به انجام کاری میگیرد، کسی نمیتواند او را باز دارد»
این را میتوان به عنوان نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند کار او را زیر سوال ببرد»
در آیات ۳۴- ۳۷ نَبوْكَدْنَصَّر با ضمیر اول شخص برای شرح پاسخش به خدا صحبت میکند.
اینجا به نحوی از عقلش سخن گفته شده که گویی عقل او میتوانسته با قدرت خودش برگردد. ترجمه جایگزین: «من دوباره دارای عقل سلیم شدم»
اینجا به نحوی از حشمت و زینت او سخن گفته شده که گویی آنها میتوانستند با قدرت خودشان برگردند. ترجمه جایگزین: «من حشمت و زینتم را دوباره به دست آوردم»
این دو کلمه اساساً معانی مشابهی دارند و بر عظمت جلال او تأکید میکنند.
«افراد برجسته من، دوباره کمک مرا طلبیدند»
اینجا «تخت [سلطنت]» به اقتدارش برای حکومت کردن اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من بازگشتم تا دوباره بر سلطنتم حکومت کنم، و حتی عظمت بیشتری دریافت کنم»
این سه کلمه اساساً معانی مشابهی دارند و بر میزانی که او خدا را ستایش کرد، تأکید میکند.
این عبارت از کلمه «راه رفتن» استفاده میکند که به شخصی که کاری را با غرور انجام میدهد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که مغرور است»
1بَلْشصَّر پادشاه ضیافت عظیمی برای هزار نفر از امرای خود برپا داشت و در حضور آن هزار نفر شراب نوشید.2بَلْشصَّر در كِیف شراب امر فرمود كه ظروف طلا و نقره را كه جدّش نَبوْكَدْنَصَّر از هیكل اورشلیم برده بود، بیاورند تا پادشاه و امرایش و زوجهها و مُتعههایش از آنها بنوشند.3آنگاه ظروف طلا را كه از هیكل خانه خدا كه در اورشلیم است گرفته شده بود آوردند و پادشاه و امرایش و زوجهها و مُتعههایش از آنها نوشیدند.4شراب مینوشیدند و خدایان طلا و نقره و برنج و آهن و چوب و سنگ را تسبیح میخواندند.5در همان ساعت انگشتهای دست انسانی بیرون آمد و در برابر شمعدان بر گچ دیوار قصر پادشاه نوشت و پادشاه كف دست را كه مینوشت دید.6آنگاه هیأت پادشاه متغّیر شد و فكرهایش او را مضطرب ساخت و بندهای كمرش سُست شده، زانوهایش بهم میخورد.7پادشاه به آواز بلند صدا زد كه جادوگران و كلدانیان و منّجمان را احضار نمایند. پس پادشاه حكیمان بابل را خطاب كرده، گفت: «هر كه این نوشته را بخواند و تفسیرش را برای من بیان نماید به ارغوان ملبّس خواهد شد و طوق زرّین بر گردنش (نهاده خواهد شد) و حاكم سوم در مملكت خواهد بود.»8آنگاه جمیع حكمای پادشاه داخل شدند، اما نتوانستند نوشته را بخوانند یا تفسیرش را برای پادشاه بیان نمایند.9پس بَلْشصَّرِ پادشاه، بسیار مضطرب شد و هیأتش در او متغّیر گردید وامرایش مضطرب شدند.10اما ملكه به سبب سخنان پادشاه و امرایش به مهمانخانه درآمد و ملكه متكلّم شده، گفت: «ای پادشاه تا به ابد زنده باش! فكرهایت تو را مضطرب نسازد و هیأت تو متغّیر نشود.11شخصی در مملكت تو هست كه روح خدایان قدوس دارد و در ایام پدرت روشنایی و فطانت و حكمت مثل حكمت خدایان دراو پیدا شد و پدرت نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه، یعنی پدر تو ای پادشاه، او را رئیس مجوسیان و جادوگران و كلدانیان و منّجمان ساخت.12چونكه روح فاضل و معرفت و فطانت و تعبیر خوابها و حّل معمّاها و گشودن عقدهها در این دانیال كه پادشاه او را به بلطشصر مسمّی نمود یافت شد. پس حال دانیال طلبیده شود و تفسیر را بیان خواهد نمود.»13آنگاه دانیال را به حضور پادشاه آوردند و پادشاه دانیال را خطاب كرده، فرمود: «آیا تو همان دانیال از اسیران یهود هستی كه پدرم پادشاه از یهودا آورد؟14و درباره تو شنیدهام كه روح خدایان در تو است و روشنایی و فطانت و حكمت فاضل در تو پیدا شده است.15و الا´ن حكیمان و منجّمان را به حضور من آوردند تا این نوشته را بخوانند و تفسیرش را برای من بیان كنند؛ اما نتوانستند تفسیر كلام را بیان كنند.16و من درباره تو شنیدهام كه به نمودن تعبیرها و گشودن عقدهها قادر میباشی. پس اگر بتوانی الا´ن نوشته را بخوانی و تفسیرش را برای من بیان كنی به ارغوان ملبس خواهی شد و طوق زرّین بر گردنت (نهاده خواهد شد) و در مملكت حاكم سوم خواهی بود.»17پس دانیال به حضور پادشاه جواب داد و گفت: «عطایای تو از آن تو باشد و انعام خود را بهدیگری بده، لكن نوشته را برای پادشاه خواهم خواند و تفسیرش را برای او بیان خواهم نمود.18اما تو ای پادشاه، خدای تعالی به پدرت نَبوْكَدْنَصَّر سلطنت و عظمت و جلال و حشمت عطا فرمود.19و به سبب عظمتی كه به او داده بود جمیع قومها و امّتها و زبانها از او لرزان و ترسان میبودند. هر كه را میخواست میكشت و هر كه را میخواست زنده نگاه میداشت و هر كه را میخواست بلند مینمود و هر كه را میخواست پَست میساخت.20لیكن چون دلش مغرور و روحش سخت گردیده، تكبّر نمود آنگاه از كرسی سلطنت خویش به زیر افكنده شد و حشمت او را از او گرفتند.21و از میان بنیآدم رانده شده، دلش مثل دل حیوانات گردید و مسكنش با گورخران شده، او را مثل گاوان علف میخورانیدند و جسدش از شبنم آسمان تر میشد؛ تا فهمید كه خدای تعالی بر ممالك آدمیان حكمرانی میكند و هر كه را میخواهد بر آن نصب مینماید.22و تو ای پسرش بَلْشصَّر! اگر چه این همه را دانستی، لكن دل خود را متواضع ننمودی،23بلكه خویشتن را به ضدّ خداوند آسمانها بلند ساختی و ظروف خانه او را به حضور تو آوردند و تو و اُمرایت و زوجهها و مُتعههایت از آنها شراب نوشیدید و خدایان نقره و طلا و برنج و آهن و چوب و سنگ را كه نمیبینند و نمیشنوند و (هیچ) نمیدانند تسبیح خواندی، اما آن خدایی را كه روانت در دست او و تمامی راههایت از او میباشد، تمجید ننمودی.24پس این كف دست از جانب او فرستاده شد و این نوشته مكتوب گردید.25و این نوشتهای كه مكتوب شده است این است: مَنامَنا ثَقِیلْ و فَرْسِین.26و تفسیر كلام این است: مَنا؛ خدا سلطنت تو راشمرده و آن را به انتها رسانیده است.27ثَقِیلْ؛ در میزان سنجیده شده و ناقص درآمدهای.28فَرَسْ؛ سلطنت تو تقسیم گشته و به مادیان و فارسیان بخشیده شده است.»29آنگاه بَلْشصَّر امر فرمود تا دانیال را به ارغوان ملبس ساختند و طوق زرّین بر گردنش (نهادند) و دربارهاش ندا كردند كه در مملكت حاكم سوم میباشد.30در همان شب بَلْشصَّر پادشاه كلدانیان كشته شد.31و داریوش مادی در حالی كه شصت و دو ساله بود سلطنت را یافت.
خدا به پادشاه جدید گفت که او شکست میخورد و خدا او را جایگزین میکند، تا نشان دهد که خدا حاکم حقیقی بر همه امور حتی قلمروهایی است که او را پرستش نمیکنند.
این کلمات آرامی هستند. دانیال این کلمات را با نگارش آنها به حروف عربی [با دستخط عربی] «حرف به حرف مینویسد»، و سپس معنی آنها را توضیح میدهد. در ترجمه ULB و UDB این حروف به انگلیسی نوشته شده است. بهتر است مترجمین آنها را با استفاده از حروف الفبای زبان مقصد بنویسند.
این نام پسر نَبوْكَدْنَصَّر است که بعد از پدرش پادشاه شد.
«برای ۱،۰۰۰ نفر»
«او در حضور ... شراب نوشید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ظروف طلا و نقره که اسرائیلیان درست کرده بودند»
اینها فنجانها و هر نوع ظرف کوچک دیگری بودند که شخص میتوانست آن را در دست نگه دارد و از آن بنوشد.
اینجا «نَبوْكَدْنَصَّر» به ارتش نَبوْكَدْنَصَّر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارتشِ جدّش نَبوْكَدْنَصَّر» یا «ارتشِ جدّش نَبوْكَدْنَصَّر برده بودند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ظروف طلا که ارتش نَبوْكَدْنَصَّر از معبد برداشته بودند»
«از معبد خدا.» عبارت «خانه خدا» به ما قدری بیشتر دربارۀ معبد میگوید.
این صفحه تعمداً خالی است.
«حینی که آنها آن کار را انجام میدادند» یا «ناگهان»
سیمان یا گِلی که روی دیوارها یا سقفها پخش شده است و هنگامی که خشک میشود سطح صاف سختی دارد.
«صورت پادشاه رنگ پریده شد.» این به خاطر ترس او بود.
«پاهایش»
این در نتیجه ترس بسیار او بود.
این به کسانی که با مردگان صحبت میکنند، حکیمان، و منجمان اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به هر کسی که این نوشته و معنی آن را تفسیر کند، لباسی ارغوانی به او خواهم داد و طوقی زرین بر گردنش [خواهم نهاد]»
لباس ارغوانی کمیاب بود و به مقامات سلطنتی اختصاص داشت. ترجمه جایگزین: «ملبّس به لباس سلطنتی»
«حاکم شماره سه»
این صفحه تعمداً خالی است.
این نام پسر نَبوْكَدْنَصَّر است که بعد از پدرش پادشاه شد. به نحوهای که این نام را در کتاب دانیال ۵: ۱ نوشتهاید، نگاه کنید.
«صورتش رنگ پریدهتر شد» صورت پادشاه حتی بیشتر از دانیال ۵: ۶ رنگ پریده شد.
ناتوان در درک، گیج
برخی نسخههای امروزی درک میکنند که منظور ملکۀ مادر است، یعنی مادر پادشاه. ملکه مادر احترام و عزت بیشتری در بابِل باستان دریافت میکرد.
این روشی معمول برای درود گفتن به پادشاه بود.
«نیازی نیست که صورتت رنگ پریده شود»
ملکه باور داشت که قدرت دانیال از خدایان دروغینی است که نَبوْكَدْنَصَّر میپرستید. به نحوه ترجمه این عبارت در کتاب دانیال ۴: ۸ نگاه کنید.
«وقتی پدرت سلطنت میکرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او روشنایی و فطانت و حکمتی مانند حکمت خدایان داشت»
«پدر تو، نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این همان دانیال است، که پادشاه نام او را بلطشصر گذاشت، و همه این خصوصیات را دارد»
«آن چه که روی دیوار نوشته شده بود.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که با دست روی دیوار نوشته شده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس آنها دانیال را نزد پادشاه آوردند» یا «سپس سربازان دانیال را نزد پادشاه آوردند»
در این عبارت «پدر» به نشانه همه سربازان استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «که سربازان پدرم از یهود آوردند»
بَلْشصَّرِ باور داشت که قدرت دانیال از خدایان دروغینی که بَلْشصَّرِ میپرستید، بود. به نحوۀ ترجمه عبارتی مشابه در کتاب دانیال ۴: ۸ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو روشنایی و فطانت و حکمت بسیار داری»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «الآن حکیمان ... به حضور من آمدند»
«به من بگویند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لباسی ارغوانی و طوقی زرین به تو خواهم داد»
لباس ارغوانی کمیاب بود و مختص مقامات سلطنتی بود. ترجمه جایگزین: «لباس سلطنتی خواهی پوشد»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
«نفر سوم در حکومت»
«من هدایای تو را نمیخواهم، بنابراین»
این صفحه تعمداً خالی است.
این عبارت از کلمه «جمیع» برای تعمیم استفاده میکند که به تعداد بزرگی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تعداد بسیاری از مردم، امتهای مختلف و زبانها»
اینجا «امتها» و «زبانها» به مردم امتهای مختلف که به زبانهای متفاوت صحبت میکنند اشاره دارد. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم امتهای مختلف با زبانهای متفاوت»
این کلمات اساساً معانی یکسانی دارند و بر شدت ترس تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیار از او میترسیدند»
این عبارت به این معنی نیست که نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه، خودش مردم را میکشت، بلکه او به افرادی فرمان میداد. ترجمه جایگزین: «نَبوْكَدْنَصَّر به سربازانش فرمان میداد که کسانی را که میخواست بکشند»
«او آنانی را که میخواست بلند میکرد[ترفیع میداد]»
این کلمات معانی یکسانی دارند.
«او آنانی را که میخواست پست [حقیر] میکرد»
اینجا «دل» به خودِ پادشاه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه مغرور بود»
اینجا «روح» به خود پادشاه اشاره میکند. اینجا به نحوی از استبداد او سخن گفته شده که گویی او سخت شده بود. ترجمه جایگزین: «پادشاه سرسخت شد»
گستاخ و بسیار بیپروا شد
اینجا «کرسی» به اقتدارش برای حکومت کردن اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم سلطنتش را از او گرفتند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از او دور شدند»
اینجا «دل [ذهن]» به افکارش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او مثل یک حیوان فکر میکند»
رطوبتی که صبحگاهان بر زمین مینشیند
«هر کسی را که انتخاب کند»
این نام پسر نَبوْكَدْنَصَّر است که بعد از پدرش پادشاه شد. به نحوهای که این نام را در کتاب دانیال ۵: ۱ نوشتهاید، نگاه کنید.
اینجا «دل» به خود بَلْشصَّر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خودت را متواضع نکردی»
اینجا به نحوی از تمرّد نسبت به خدا سخن گفته شده که گویی کسی را در برابر او بالا میبرند. ترجمه جایگزین: «تو برضدّ خداوند طغیان کردهای»
چه چیز و جای «خانهاش» را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از معبدش در اورشلیم»
اینجا «روان» به زندگی و «دست» به قدرت کنترل کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خدایی که به تو جان میدهد» یا «خدایی که بر تمام زندگی تو کنترل دارد»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
«هر آن چه که انجام میدهی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این پیام را نوشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این پیغامی دستنویس است»
اینها کلماتی آرامی هستند که روی دیوار نوشته شده بودند. این کلمات را با اصواتی بنویسید که در زبان شما مأنوس به نظر میآیند.
«‘مَنا‘ یعنی خدا شمرده است»
«’ثَقِیلْ» یعنی «تو سنجیده میشوی»
به نحوی از داوری شایستگی پادشاه برای حکومت کردن سخن گفته شده که گویی میتوانستند آن را وزن کنند. به این معنی است که پادشاه شایستگی سلطنت را ندارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شایستگی تو را برای سلطنت مورد بررسی قرار داده و دریافته که تو شایسته نیستی»
«‘فَرَسْ‘ یعنی ‘سلطنت تو»
این حالت مفرد کلمه «فَرْسِین» در آیه ۵: ۲۵ است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا سلطنت تو را تقسیم کرده و آن را به مادیان و فارسیان داده است»
این نام پسر نَبوْكَدْنَصَّراست که بعد از پدرش پادشاه شد. به نحوهای که این نام را در کتاب دانیال ۵: ۱ نوشتهاید، نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها طوق زرین را به گردن او گذاشتند»
«نفر سوم در حکومت»
این صفحه تعمداً خالی است.
«حاکم بر قلمرویی شد [سلطنت را به دست گرفت]»
«زمانی که حد ۶۲ ساله بود»
1و داریوش مصلحت دانست كه صد و بیست والی بر مملكت نصب نماید تا بر تمامی مملكت باشند.2و بر آنها سه وزیر كه یكی از ایشان دانیال بود تا آن والیان به ایشان حساب دهند و هیچ ضرری به پادشاه نرسد.3پس این دانیال بر سایر وزراء و والیان تفوّق جست زیرا كه روح فاضل دراو بود و پادشاه اراده داشت كه او را بر تمامی مملكت نصب نماید.4پس وزیران و والیان بهانه میجستند تا شكایتی در امور سلطنت بر دانیال بیاورند اما نتوانستند كه هیچ علّتی یا تقصیری بیابند، چونكه او امین بود و خطایی یا تقصیری در او هرگز یافت نشد.5پس آن اشخاص گفتند كه «در این دانیال هیچ علتی پیدا نخواهیم كرد مگر اینكه آن را درباره شریعت خدایش در او بیابیم.»6آنگاه این وزراء و والیان نزد پادشاه جمع شدند و او را چنین گفتند: «ای داریوش پادشاه تا به ابد زنده باش.7جمیع وزرای مملكت و رؤساو والیان و مشیران و حاكمان با هم مشورت كردهاند كه پادشاه حكمی استوار كند و قدغن بلیغی نماید كه هر كسی كه تا سی روز از خدایی یا انسانی سوای تو ای پادشاه مسألتی نماید در چاه شیران افكنده شود.8پس ای پادشاه فرمان را استوار كن و نوشته را امضا فرما تا موافق شریعت مادیان و فارسیان كه منسوخ نمیشود تبدیل نگردد.»9بنابراین داریوش پادشاه نوشته و فرمان را امضا نمود.10اما چون دانیال دانست كه نوشته امضا شده است به خانه خود درآمد و پنجرههای بالاخانه خود را به سمت اورشلیم باز نموده، هر روز سه مرتبه زانو میزد و دعا مینمود و چنانكه قبل از آن عادت میداشت، نزد خدای خویش دعا میكرد و تسبیح میخواند.11پس آن اشخاص جمع شده، دانیال را یافتند كه نزد خدای خود مسألت و تضرّع مینماید.12آنگاه به حضور پادشاه نزدیك شده، درباره فرمان پادشاه عرض كردند كه «ای پادشاه آیا فرمانی امضا ننمودی كه هر كه تا سی روز نزد خدایی یا انسانی سوای تو ای پادشاه مسألتی نماید در چاه شیران افكنده شود؟» پادشاه در جواب گفت: «این امر موافق شریعت مادیان و فارسیان كه منسوخ نمیشود، صحیح است.»13پس ایشان در حضور پادشاه جواب دادند و گفتند كه «این دانیال كه از اسیران یهودا میباشد به تو ای پادشاه و به فرمانی كه امضا نمودهای اعتنا نمینماید، بلكه هر روز سه مرتبه مسألت خود را مینماید.»14آنگاه پادشاه چون این سخن را شنید بر خویشتن بسیار خشمگین گردید و دلخود را به رهانیدن دانیال مشغول ساخت و تا غروب آفتاب برای استخلاص او سعی مینمود.15آنگاه آن اشخاص نزد پادشاه جمع شدند و به پادشاه عرض كردند كه «ای پادشاه بدان كه قانون مادیان و فارسیان این است كه هیچ فرمان یا حكمی كه پادشاه آن را استوار نماید تبدیل نشود.»16پس پادشاه امر فرمود تا دانیال را بیاورند و او را در چاه شیران بیندازند؛ و پادشاه دانیال را خطاب كرده، گفت: «خدای تو كه او را پیوسته عبادت مینمایی تو را رهایی خواهد داد.»17و سنگی آورده، آن را بر دهنه چاه نهادند و پادشاه آن را به مُهر خود و مُهر امرای خویش مختوم ساخت تا امر درباره دانیال تبدیل نشود.18آنگاه پادشاه به قصر خویش رفته، شب را به روزه بسر برد و به حضور وی اسباب عیش او را نیاوردند و خوابش از او رفت.19پس پادشاه صبح زود وقت طلوع فجر برخاست و به تعجیل به چاه شیران رفت.20و چون نزد چاه شیران رسید به آواز حزین دانیال را صدا زد و پادشاه دانیال را خطاب كرده، گفت: «ای دانیال، بنده خدای حی، آیا خدایت كه او را پیوسته عبادت مینمایی به رهانیدنت از شیران قادر بوده است؟»21آنگاه دانیال به پادشاه جواب داد كه «ای پادشاه تا به ابد زنده باش!22خدای من فرشته خود را فرستاده، دهان شیران را بست تا به من ضرری نرسانند چونكه به حضور وی در من گناهی یافت نشد و هم درحضور تو ای پادشاه تقصیری نورزیده بودم.»23آنگاه پادشاه بینهایت شادمان شده، امر فرمود كه دانیال را از چاه برآورند و دانیال را از چاه برآوردند و از آن جهت كه بر خدای خود توكّل نموده بود در او هیچ ضرری یافت نشد.24و پادشاه امر فرمود تا آن اشخاص را كه بر دانیال شكایت آورده بودند حاضر ساختند و ایشان را با پسران و زنان ایشان در چاه شیران انداختند و هنوز به ته چاه نرسیده بودند كه شیران بر ایشان حمله آورده، همه استخوانهای ایشان را خرد كردند.25بعد از آن داریوش پادشاه به جمیع قومها و امّتها و زبانهایی كه در تمامی جهان ساكن بودند نوشت كه «سلامتی شما افزون باد!26از حضور من فرمانی صادر شده است كه در هر سلطنتی از ممالك من (مردمان) به حضور خدای دانیال لرزان و ترسان باشند زیرا كه او خدای حی و تا ابدالا´باد قیوم است. و ملكوت او بیزوال و سلطنت او غیرمتناهی است.27او است كه نجات میدهد و میرهاند و آیات و عجایب را در آسمان و در زمین ظاهر میسازد و اوست كه دانیال را از چنگ شیران رهایی داده است.»28پس این دانیال در سلطنت داریوش و در سلطنت كورش فارسی فیروز میبود.
برخی از ترجمهها محتوای آیات را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ترجمه ULB این کار را با آیات ۶: ۲۵- ۲۷ انجام میدهد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسان تر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۶: ۲۶-۲۷ انجام میدهد.
دانیال چون به درگاه یهوه دعا میکرد به چاه شیران انداخته شد، اما خداوند[یهوه] از او محافظت کرد و شیران هرگز آسیبی به او نرساندند.
رویدادها در این باب بعد از مغلوب کردن بابلیان توسط پارسیان واقع شد و داریوشِ مادی [اهل سرزمین مادیان] شروع به حکومت بر بابل کرد.
«داریوش پادشاه تصمیم گرفت»
«یکصد و بیست والی»
کلمه «آنها» به ۱۲۰ والی اشاره میکند.
«تا هیچ چیزی از پادشاه ربوده نشود» یا «تا هیچ کس چیزی از پادشاه سرقت نکند»
«بر ... برتری داشت» یا «تواناتر از ... بود»
اینجا «روح» به دانیال اشاره میکند. این یعنی او به طور فوقالعادهای توانا بود. ترجمه جایگزین: «او شخصی استثنائی بود»
روحی که او را برتر از دیگران میساخت
«به او اقتدار بر ... را داد» یا «مسئولیت ... را به او داد»
وزیرانِ دیگر به دانیال حسادت میکردند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس وزیران دیگر و والیان حسادت ورزیدند. بنابراین آنها به دنبال یافتن خطا در کارهایی بودند که دانیال برای قلمرو پادشاهی انجام میداد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها نتوانستند هیچ خطا یا تقصیری در کار او بیابند»
بیش از حد بر مسئولیتهای او نظاره کردند
«شکایتی درباره دانیال»
«طرحی به پادشاه ارائه دادند» [در ترجمه فارسی به شکلی متفاوت آمده و به طرح یا نقشه اشاره نشده]
این روشی معمول برای درود گفتن به پادشاه بود.
«برای ۳۰ روز»
«هرکسی درخواستی کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان تو باید آن شخص را به چاه شیران بیاندازند»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
این احتمالاً به محل یا گودالی که شیران در آنجا نگهداری میشدند، اشاره میکند.
در آیه ۸، وزیران به صحبت کردن با پادشاه ادامه میدهند.
«مطابق با شریعت»
«نمیتوان باطل کرد»
«فرمان را صادر کرد »
مهم است که در داستان به وضوح [به روشنی] بیان شود که دانیال پیش از دعا کردن به درگاه خدا درخصوصِ قانون جدید آگاهی داشته است.
این اطلاعات زمینهای است که بیان میکند چطور دشمنان دانیال فهمیدند او به حضور خدا دعا میکند.
«خدای خود را شکر میکرد»
نقشهای با قصد شریرانه [در ترجمه فارسی نیامده است]
آنها این سؤال را پرسیدند تا پادشاه فرمانی را که صادر کرده بود، تأیید کند.
«هرکه درخواستی کند»
این احتمالاً به محل یا گودالی که شیران در آنجا نگهداری میشدند، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیل ۶: ۷ نگاه کنید.
«مطابق شریعت»
این روشی محترمانه برای اشاره به دانیال نیست. آنها عمداً از این عبارت استفاده کردند تا از احترام به دانیال به عنوان یکی از وزراء اجتناب کنند.
«او که مهاجری از یهودا است»
این اصطلاح یعنی او پادشاه را نادیده میگیرد. ترجمه جایگزین: «از تو اطاعت نمیکند»
اینجا «دل [ذهن]» به افکارش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او بسیار در این باره میاندیشید»
این بیشتر به تلاش ذهنی اشاره میکند تا تلاش فیزیکی.
آن اشخاص بر این باور بودند که چون هیچ فرمان یا حکمی از طرف پادشاه را نمیتوان تغییر داد، دانیال باید به چاه شیران انداخته شود. درصورت نیاز میتوان این را به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ فرمانی ... را نمی توان تغییر داد. آنها باید دانیال را به چاه شیران بیاندازند»
«سربازانش رفتند و دانیال را آوردند»
این احتمالاً به محل یا گودالی که شیران در آنجا نگهداری میشدند، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۶: ۷ نگاه کنید.
پادشاه اشتیاقش را برای این که خدا دانیال را حفظ نماید، بیان میکند.
«تو را از شیران حفظ میکند»
این احتمالاً به محل یا گودالی که شیران در آنجا نگهداری میشدند، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۶: ۷ نگاه کنید.
آئین مُهر انگشتری را میتوان به وضوح بیان کرد. پادشاه و امراء انگشتر خود را داخل مُهری که از موم درست شده بود فشار میدادند. ترجمه جایگزین: «پادشاه مُهر انگشتری خود را داخل موم فشار داد، امراء نیز همین کار را کردند. هیچ کسی اجازه نداشت مُهر را بشکند و به دانیال کمک نماید»
«کسی نمیتوانست به دانیال کمک کند»
این عملی نمادین است تا نشان دهد که پادشاه برای دانیال نگران بود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را نداشت که او را سرگرم کند»
اینجا به نحوی از خواب سخن گفته شده که گویی خواب میتواند از پادشاه فرار کند. ترجمه جایگزین: «تمام شب را نخوابید»
این احتمالاً به محل یا گودالی که شیران در آنجا نگهداری میشدند، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۶: ۷ نگاه کنید.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این صفحه تعمداْ خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او میدانست که من هیچ کار خطایی انجام ندادهام»
«هرگز زیانی به تو نرسانده بودم»
این احتمالاً به محل یا گودالی که شیران در آنجا نگهداری میشدند، اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۶: ۷ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها هیچ زخمی بر [بدن] دانیال نیافتند»
«پیش از آن که آنها به ته چاه شیران برسند»
«استخوانهای ایشان را خرد کردند»
اینجا «امتها» و «زبانها» به مردم امتهای مختلف که با زبانهای متفاوت صحبت میکنند اشاره دارد. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم از امتهای مختلف که با زبانهای متفاوت صحبت میکنند»
داریوش پادشاه این پیام را به تمام قلمرواش که بسیار عظیم بود نوشت. اینجا میگوید «تمام جهان» که به عنوان تعمیم بر میزان بزرگی قلمرواش تأکید میکند، اگرچه شامل همه انسانهای روی زمین نمیشود. ترجمه جایگزین: «در قلمروش [در پادشاهیاش]»
این روشی برای درود گفتن است که به جهت طلبیدن نیکویی در تمام زمینههای زندگی شخص مورد استفاده قرار میگرفت.
این آیه با بیان پیغامی که داریوش برای هر کسی در قلمروش فرستاد، ادامه مییابد.
این دو کلمه مشابه هستند و میتوانند ترکیب شوند. ترجمه جایگزین: «با ترس میلرزیدند»
«خدایی که دانیال میپرستد»
دو عبارتِ «خدای حی» و «تا ابدالاباد قیوم» مفهوم یکسانی را بیان میکنند که خدا تا ابد زنده است.
این دو عبارت برابر هستند، و تأکید میکنند که سلطنت خدا هرگز به اتمام نخواهد رسید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی نمیتواند ملکوت او را نابود کند» یا «ملکوتش تا به ابد باقی خواهد ماند»
«او تا به ابد سلطنت خواهد کرد»
«او اجازه نداده است که قدرت شیران به دانیال آسیبی بزند»
کورش فارسی پادشاهی بود که بعد از داریوش سلطنت میکرد.
1در سال اول بَلْشصَّر پادشاه بابل، دانیال در بسترش خوابی و رؤیاهای سرش را دید. پس خواب را نوشت و كلیه مطالب را بیان نمود.2پس دانیال متكلم شده، گفت: «شبگاهان در عالم رؤیا شده، دیدم كه ناگاه چهار باد آسمان بر روی دریای عظیم تاختند.3و چهار وحش بزرگ كه مخالف یكدیگر بودند از دریا بیرون آمدند.4اولِ آنها مثل شیر بود و بالهای عقاب داشت و من نظر كردم تا بالهایش كنده گردید و او از زمین برداشته شده، بر پایهای خود مثل انسان قرار داده گشت و دل انسان به او داده شد.5و اینك وحش دوم دیگر مثل خرس بود و بر یك طرف خود بلند شد و در دهانش در میان دندانهایش سه دنده بود و وی را چنین گفتند: برخیز و گوشت بسیار بخور.6بعد از آن نگریستم و اینك دیگری مثل پلنگ بود كه بر پشتش چهار بال مرغ داشت و این وحش چهار سر داشت و سلطنت به او داده شد.7بعد از آن در رؤیاهای شب نظر كردم و اینك وحش چهارم كه هولناك و مهیب و بسیار زورآور بود و دندانهای بزرگ آهنین داشت و باقی مانده را میخورد و پارهپاره میكرد و به پایهای خویش پایمال مینمود و مخالف همه وحوشی كه قبل از او بودند بود و ده شاخ داشت.8پس در این شاخها تأمّل مینمودم كه اینك از میان آنها شاخ كوچك دیگری برآمد و پیش رویش سه شاخ از آن شاخهای اول از ریشه كنده شد و اینك این شاخ چشمانی مانند چشم انسان و دهانی كه به سخنان تكّبرآمیز متكلّم بود داشت.9«و نظر میكردم تا كرسیها برقرار شد و قدیمالایام جلوس فرمود و لباس او مثل برف سفید و موی سرش مثل پشم پاك و عرش او شعلههای آتش و چرخهای آن آتش ملتهب بود.10نهری از آتش جاری شده، از پیش روی او بیرون آمد. هزاران هزار او را خدمت میكردند و كرورها كرور به حضور وی ایستاده بودند. دیوان برپا شد و دفترها گشوده گردید.11آنگاه نظركردم به سبب سخنان تكبّرآمیزی كه آن شاخ میگفت. پس نگریستم تا آن وحش كشته شد و جسد او هلاك گردیده، به آتش مشتعل تسلیم شد.12اما سایر وحوش سلطنت را از ایشان گرفتند، لكن درازی عمر تا زمانی و وقتی به ایشان داده شد.13و در رؤیای شب نگریستم و اینك مثل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزد قدیمالایام رسید و او را به حضور وی آوردند.14و سلطنت و جلال و ملكوت به او داده شد تا جمیع قومها و امّتها و زبانها او را خدمت نمایند. سلطنت او سلطنت جاودانی و بیزوال است و ملكوت او زایل نخواهد شد.15«اما روح من دانیال در جسدم مدهوش شد و رؤیاهای سرم مرا مضطرب ساخت.16و به یكی از حاضرین نزدیك شده، حقیقت این همه امور را از وی پرسیدم و او به من تكلم نموده، تفسیر امور را برای من بیان كرد،17كه این وحوش عظیمی كه (عدد) ایشان چهار است چهار پادشاه میباشند كه از زمین خواهند برخاست.18اما مقدّسان حضرت اعلی سلطنت را خواهند یافت و مملكت را تا به ابد و تا ابدالا´باد متصرّف خواهند بود.19آنگاه آرزو داشتم كه حقیقت امر را درباره وحش چهارم كه مخالف همه دیگران و بسیار هولناك بود و دندانهای آهنین و چنگالهای برنجین داشت و سایرین را میخورد و پاره پاره میكرد و به پایهای خود پایمال مینمود بدانم.20و كیفیت ده شاخ را كه بر سر او بود و آندیگری را كه برآمد و پیش روی او سه شاخ افتاد یعنی آن شاخی كه چشمان و دهانی را كه سخنان تكّبرآمیز میگفت داشت و نمایش او از رفقایش سختتر بود.21پس ملاحظه كردم و این شاخ با مقدّسان جنگ كرده، بر ایشان استیلا یافت.22تا حینی كه قدیمالایام آمد و داوری به مقدّسان حضرت اعلی تسلیم شد و زمانی رسید كه مقدّسان ملكوت را به تصرّف آوردند.23پس او چنین گفت: وحش چهارم سلطنت چهارمین بر زمین خواهد بود و مخالف همه سلطنتها خواهد بود و تمامی جهان را خواهد خورد و آن را پایمال نموده، پارهپاره خواهد كرد.24و ده شاخ از این مملكت، ده پادشاه میباشند كه خواهند برخاست و دیگری بعد از ایشان خواهد برخاست و او مخالف اولین خواهد بود و سه پادشاه را به زیر خواهد افكند.25و سخنان به ضدّ حضرت اعلی خواهد گفت و مقدّسان حضرت اعلی را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمانها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زمانی و دو زمان و نصف زمان به دست او تسلیم خواهند شد.26پس دیوان برپا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود.27و ملكوت و سلطنت و حشمت مملكتی كه زیر تمامی آسمانهاست به قوم مقدّسان حضرت اعلی داده خواهد شد كه ملكوت او ملكوت جاودانی است و جمیع ممالك او را عبادت و اطاعت خواهند نمود.28انتهای امر تا به اینجا است. فكرهای من دانیال مرا بسیار مضطرب نمود و هیأتم در من متغیر گشت، لیكن این امر را در دل خود نگاه داشتم.»
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۷: ۹-۱۰، ۱۳-۱۴، و ۲۳-۲۷ انجام میدهد.
پیش از آن که خداوند[یهوه] سلطنت ابدی خود را برقرار نماید، چهار پادشاهی متوالی وجود خواهد داشت.
خدا پادشاهی ابدی را به پسر انسان خواهد داد و او مطابق با کلام بر مردم داوری خواهد نمود.
and )
بابهای ۷ و ۸ به ترتیب وقایع تاریخی نیستند. این وقایع درحالیکه بَلْشصَّر هنوز پادشاه بود و پیش از حکومت داریوش و کورش که در باب ۶ مورد بحث قرار گرفتهاند، به وقوع پیوستند. در رؤیای دانیال، او حیواناتی را دید که سمبل [نماد] امور دیگری بودند. بعدها در رؤیا شخصی معنیِ آن نمادها را بیان میکند.
این نام پسر نبوکدنصر بود که بعد از او پادشاه شد. به نحوهای که این نام را در کتاب دانیال ۵: ۱ نوشتهاید نگاه کنید.
کلمات «خواب» و «رؤیاها» هر دو به یک خواب که در این باب شرح داده شده است، اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «رؤیاهایی که او در خواب میدید»
«بادهایی از هر سمت» یا «بادهایی قوی از چهار جهت»
«ضربه زدند» یا «به حرکت انداختند» یا «باعث حرکت شدید شدند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این موجودی سمبلیک بود، نه حیوانی که واقعاً وجود داشته باشد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی بالهایش را کنده و آن را از زمین برداشته و آن را بر پایهای خود مثل انسان قرار داده است»
اینجا «دل [ذهن]» به فکر اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی به او توانایی فکر کردن مثل انسان را داد»
این حیوان خرس واقعی نبود، اما حیوانی سمبلیک شبیه به خرس بود.
استخوانهای بزرگِ منحنیِ قفسه سینه که به ستون فقرات متصل میشوند
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی گفت»
این حیوان پلنگی واقعی نبود، اما حیوانی سمبلیک شبیه به پلنگ بود.
چهار بال و چهار سر سمبلیک [نمادین] هستند، اما معنی آنها مشخص نیست.
«حیوان چهار سر داشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی اقتدار برای سلطنت را به او داد»
این حیوان نیز واقعی نبود. موجودی سمبلیک [نمادین] بود.
«راه میرفت و خرد میکرد»
دانیال به توصیف رؤیای خود از حیوان چهارم که در کتاب دانیال ۷: ۷ دیدید، ادامه میدهد.
شاید مترجمین در پاورقی چنین مینویسند: «شاخها، نمادِ قدرت هستند و قدرت رهبران را نشان میدهد.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاخ کوچک، سه شاخ اول را از بین برد»
اینجا شاخ با استفاده از دهان خود سخنان تکبرآمیز میگوید. ترجمه جایگزین: «شاخ دهانی داشت و درباره انجام اموری عظیم سخنانی تکبرآمیز میگفت»
بیشتر متن آیات ۹-۱۴ زبانی سمبلیک [نمادین] با خطوط موازی هستند که معانی مشابهی دارند. به همین دلیل، در ترجمههای ULB و UDB آنها را در قالب منظوم ارائه میدهند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی کرسیها را در جایهای خود برقرار کرد»
این نامی برای خدا است یعنی او ابدی میباشد. ترجمه جایگزین: «کسی که تا به ابد زنده است» یا «کسی که همیشه زنده است»
این عبارت شرح میدهد که خدا با لباس و موهایی مانند انسان نشسته است. به این معنی نیست که خدا واقعاً این چنین است، بلکه این چیزی است که دانیال خدا را در رؤیای خود دید.
این اصطلاح است یعنی او نشست. ترجمه جایگزین: «بر کرسی خود نشست»
لباس او با برف مقایسه شده تا نشان دهد که بسیار سفید است. ترجمه جایگزین: «لباس او بسیار سفید بود»
موی خدا شبیه به پشم پاک [خالص] بود. معانی محتمل ۱) بسیار سفید بود یا ۲) ضخیم و مجعد بود.
«پشم تمیز» یا «پشمی که شسته شده است»
اینجا کرسی خدا و چرخهای آن را به نحوی توصیف میکند که گویی آنها از آتش درست شدهاند. کلمات «شعلههای آتش» و «آتش ملتهب» اساساً معانی یکسانی دارند و میتوان آنها را به روشی یکسان ترجمه کرد.
مشخص نیست چرا کرسی خدا با چرخها توصیف شده است. تختها معمولاً چرخ ندارند، اما متن به وضوع بیان میکند که این تخت، تعدادی چرخ دارد. درصورت امکان از اصطلاحی متداول برای «چرخها» استفاده کنید.
دانیال به توصیف رؤیایش از دادگاهی در آسمان و پاسخ به وحش چهارم که او در کتاب دانیال ۷: ۷ دیده بود، ادامه میدهد. بیشتر متن آیات ۹-۱۴ زبانی سمبلیک [نمادین] با خطوطی موازی هستند که معنی یکسانی دارند. به همین دلیل، در ترجمه های ULB و UDB آنها را در قالب منظوم ارائه میدهند.
به نحوی از راه سریع که آتش از حضور خدا میآمد سخن گفته شده که گویی آن آبی است که در رودخانه جاری میباشد. ترجمه جایگزین: «آتش مانند آبی در رودخانه به حضور او ریخته شد»
کلمه «او» به خدا اشاره میکند، قدیمالایام از کتاب دانیال ۷: ۹.
این احتمالاً به گروهی بزرگ به جای عددی دقیق اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هزاران هزار[ میلیونها]» یا «شمار بسیاری از مردم»
این احتمالاً به گروهی بزرگ به جای عددی دقیق اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کرورها کرور» یا «تعداد غیر قابل شمارشی از مردم»
این یعنی خدا، قاضی، آماده بود تا شواهد را بررسی و داوری کند. ترجمه جایگزین: «داور آماده بود تا داوری کند» یا «قاضی نشسته بود»
اینها دفترهایی هستند حاوی شواهدی که در دیوان مورد استفاده قرار میگیرند. ترجمه جایگزین: «دفاتر شواهد گشوده شد»
دانیال به توصیف رؤیایش از دیوانی در آسمان و پاسخ به وحش چهارم که او در کتاب دانیال ۷: ۷ دیده بود، ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها وحش چهارم را کشتند، بدن او را نابود کردند، و آن را به کسی دادند تا بسوزاند»
وحش کشته شد زیرا قاضی تشخیص داد که آن وحش گناهکار بود. ترجمه جایگزین: «آنها وحش را اعدام کردند [کشتند]» یا «قاضی فرمان داد و آنها وحش را کشتند»
این به وحش چهارم اشاره میکند که ده شاخ داشت و شاخی که متکبرانه سخن میگفت. ترجمه جایگزین: «ترسناکترین حیوان» یا «حیوانی که شاخی متکبر داشت»
این را میتوان واضحتر بیان کرد، «سه وحش دیگر»
این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قاضی اقتدار آنها را برای سلطنت از ایشان گرفت» یا «اقتدار آنها برای سلطنت کردن به پایان رسید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها به زندگی برای مدتی ادامه دادند» یا «قاضی به آنها اجازه داد تا برای مدتی طولانیتر زندگی کنند»
بیشتر متن آیات ۹-۱۴ زبانی سمبلیک [نمادین] با خطوطی برابر هستند که معنی یکسانی دارند. به همین دلیل، در ترجمه ULB آنها را در قالب منظوم ارائه میدهد.
کسی که دانیال دید یک انسان عادی نبود، بلکه شخصیتی انسانی مانند انسان داشت. «من نیز در آن شب شخصی را دیدم آمد که شبیه به پسر انسان بود، یعنی او شخصیتی انسانی داشت»
«با ابرهای آسمان»
این به خدا که ابدی است اشاره میکند. به نحوه ترجمه این نام در کتاب دانیال ۷: ۹ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها پسر انسان را به حضور قدیمالایام آوردند» یا «او به حضور وی ایستاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی که به پسر انسان شباهت داشت، سلطنت، جلال، و ملکوت را دریافت کرد»
این کلمه اینجا به «اقتدار» اشاره میکند.
اینجا «امتها» و «زبانها» به مردمی از امتهای مختلف که با زبانهای متفاوت صحبت میکنند، اشاره دارد. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۳: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «افرادی از امتهای مختلف که به زبانهای متفاوت صحبت میکنند»
این دو عبارت معنی یکسانی دارند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز کسی آن را نابود نخواهد کرد»
این دو عبارت توصیف میکنند که دانیال چه احساسی داشت. عبارت دوم اطلاعات بیشتری درباره عبارت اول میدهد، و درباره آشفتگی روحش توضیح میدهد.
اینجا «روح من» به خود دانیال اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من در درونم بسیار غمگین بودم»
این یکی از موجودات آسمانی است که در حضور تخت خدا ایستاده بود. معانی محتمل ۱) اینها فرشتگان هستند، روحهایی که خدا را خدمت میکنند ۲) اینها کسانی هستند که مردهاند و اکنون در آسمانند.
«به من گفت» یا «به من توضیح داد»
«آن چه دیدهام»
«این چهار حیوان بزرگ»
«نشاندهنده چهار پادشاه هستند»
اینجا «از زمین» یعنی آنها انسانهای واقعی هستند. ترجمه جایگزین: «چهار پادشاه خواهند آمد تا بر زمین سلطنت کنند» یا «چهار نفری که از میان مردم زمین برخواهند خواست و پادشاه خواهند شد»
«بر آن حکومت خواهند کرد»
این انگارهای تکراری است که تأکید میکند این سلطنت هرگز پایان نخواهد یافت.
«بسیار ترسناک»
«بر آن راه میرفت و خرد میکرد»
«ده شاخ بر سر وحش [حیوان] چهارم»
«برآمد، و نزدیک به سه شاخ که جلوی آن افتاد» یا «برآمد، و نزدیک به سه شاخ به خاطر آن افتاد»
اینجا «افتاد» نیک واژه است (واژۀ ملایمتری که به جای واژۀ ناخوشایند به کار میرود) یعنی آنها نابود شدند. ترجمه جایگزین: «که سه شاخ نابود شدند»
«دهان آن سخنان تکبرآمیز میگفت» یا «دهان شاخ جدید، که سخنان تکبرآمیز میگفت»
شاخی که چشم و دهان داشت به نظر میرسید که بزرگتر از شاخهای دیگر بود
«این شاخ چهارم.» اینجا به شاخی که در کتاب دانیال ۷: ۲۰ توصیف شده است، اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا حینی که قدیمالایام آمد و عدالت را آورد»
این نامی برای خدا است که تأکید میکند او ابدی میباشد. به نحوه ترجمه این نام در کتاب دانیال ۷: ۹ نگاه کنید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ملکوت خود را به مقدسانش داد»
بیشتر متن آیات ۲۳- ۲۷ زبان سمبلیک [نمادین] است. به همین دلیل، ترجمه ULB آنها را در قالب منظوم ارائه میدهد.
این شخصی است که در کتاب دانیال ۷: ۱۶ به دانیال نزدیک شد.
«آن شخص جواب داد»
«مربوط به وحش چهارم» یا «اکنون، درباره وحش چهارم»
به این معنی نیست که پادشاه چهارم، زمین را نابود خواهد کرد، بلکه یعنی بیرحمانه حمله میکند، مغلوب میکند، و تمام سلطنتهای روی زمین را نابود میسازد.
«مربوط به ده شاخ» یا «اکنون، درحدود ده شاخ»
آنها یکی بعد از دیگری سلطنت خواهند کرد. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ده پادشاه بر این سلطنت چهارم یکی بعد از دیگری حکومت خواهند کرد»
این پادشاه دیگر، یکی از آن ده نفر نیست. شاید بهتر باشد که به او به عنوان «پادشاه یازدهم» اشاره کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از این که پادشاه یازدهم قدرتمند شود»
«او مخالف ده پادشاه دیگر خواهد بود»
او سه نفر از ده پادشاه اصلی را مغلوب خواهد کرد. شاید مفید باشد که بیان شود آن سه پادشاه نشاندهنده سه شاخی هستند که کنده شده بودند. ترجمه جایگزین: «او سه پادشاهی را که نشاندهنده سه شاخِ کنده شده بودند، مغلوب خواهد کرد»
آن شخص در رؤیای دانیال به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد. بیشتر متن آیات ۲۳-۲۷ زبان نمادین [سمبلیک] است. به همین دلیل، در ترجمه ULB آنها را در قالب منظوم ارائه میدهد.
این یعنی جدیدترین پادشاه بهطور آشکار مخالفت خواهد کرد و چیزهای بدی دربارۀ حضرت اعلی خواهد گفت.
کلمات «او» و «به او» به جدیدترین پادشاه اشاره میکند نه به حضرت اعلی.
«افراد مقدس خدا»
هر دو جمله به شریعت موسی اشاره میکنند. ضیافتها بخش مهمی از مذهب اسرائیل در عهد عتیق بودند.
اینجا «دست او» به نظارت او اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جدیدترین پادشاه ضیافتهای مذهبی و شرایع را نظارت خواهد کرد»
این یعنی «سه سال و نیم.» برای اسرائیلیها معمول نیست که شمارش کنند. سعی کنید آن را به روشی ترجمه کنید که این طریقۀ شمارش حفظ شود.
این یعنی قاضی آماده است تا شواهد را بررسی و داوری کند. ترجمه جایگزین: «قاضی داوری خواهد کرد» یا «قاضی برگزار خواهد کرد»
«اعضای دیوان سلطنت را از جدیدترین پادشاه خواهند گرفت»
اینجا، این کلمه به «اقتدار» اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۷: ۱۴ نگاه کنید.
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و تا به انتها آن را تباه و تلف خواهند کرد» یا «و کاملاً تا به انتها سلطنت او را تباه و تلف خواهند کرد»
آن شخص در رؤیای دانیال به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد. بیشتر متن آیات ۲۳-۲۷ زبانی سمبلیک [نمادین] هستند. به همین دلیل، در ترجمه ULB آنها را در قالب منظوم ارائه میدهند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ملکوت و سلطنت را به قوم ... خواهد داد»
این دو اصطلاح اساساً معانی یکسانی دارند و تأکید میکند که همه نوع قدرت را در نظر خواهد گرفت.
اسم معنای «حشمت» را میتوان به عنوان صفت «عظیم» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هر آن چه که در پادشاهی عظیم است»
اصطلاح «زیر تمامی آسمانها» به سلطنت بر زمین اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همه پادشاهیهای روی زمین»
«ملکوت حضرت اعلی»
«ملکوتی که تا به ابد وجود خواهد داشت» یا «ملکوتی که هرگز به پایان نخواهد رسید»
این یعنی دانیال توصیف رؤیا را به پایان رسانده است. ترجمه جایگزین: «این است آن چیزی که من در رؤیای خود دیدم» یا «این انتهای توصیفی از رؤیای من است»
«صورتم رنگ پریده شد»
1در سال سوم سلطنت بَلْشصَّر پادشاه، رؤیایی بر من دانیال ظاهر شد بعد از آنكه اول به من ظاهر شده بود.2و در رؤیا نظر كردم و میدیدم كه من در دارالسلطنه شوشن كه در ولایت عیلام میباشد بودم و در عالم رؤیا دیدم كه نزد نهر اولای میباشم.3پس چشمان خود را برافراشته، دیدم كه ناگاه قوچی نزد نهر ایستاده بود كه دو شاخ داشت و شاخهایش بلند بود و یكی از دیگری بلندتر و بلندترین آنها آخر برآمد.4و قوچ را دیدم كه به سمت مغرب و شمال و جنوب شاخ میزد و هیچ وحشی با او مقاومت نتوانست كرد و كسی نبود كه از دستش رهایی دهد و برحسب رأی خود عمل نموده، بزرگ میشد.5و حینی كه متفكّر میبودم اینك بز نری از طرف مغرب بر روی تمامی زمین میآمد و زمین را لمس نمیكرد و در میان چشمان بز نر شاخی معتبر بود.6و به سوی آن قوچ صاحب دو شاخ كه آن را نزد نهر ایستاده دیدم آمد و بشدّت قوّت خویش نزد او دوید.7و او را دیدم كه چون نزد قوچ رسید با او بشدّت غضبناك شده، قوچ را زد و هر دو شاخ او را شكست و قوچ را یارای مقاومت با وی نبود پس وی را به زمین انداخته، پایمال كرد و كسی نبود كه قوچ را از دستش رهایی دهد.8و بز نر بینهایت بزرگ شد و چون قوی گشت آن شاخ بزرگ شكسته شد و در جایش چهار شاخ معتبر بسوی بادهای اربعه آسمان برآمد.9و از یكی از آنها یك شاخ كوچك برآمد و به سمت جنوب و مشرق و فخر زمینها بسیار بزرگ شد.10و به ضدّ لشكر آسمانها قوی شده، بعضی از لشكر و ستارگان را به زمین انداخته، پایمال نمود.11و به ضدّ سردار لشكر بزرگ شد و قربانی دایمی از او گرفته شد و مكان مَقدَسِ او منهدم گردید.12و لشكری به ضدّ قربانی دایمی، به سبب عصیان (قوم به وی) داده شد و آن (لشكر) راستی را به زمین انداختند و او (موافق رأی خود) عمل نموده، كامیاب گردید.13و مقدّسی را شنیدم كه سخن میگفت و مقدّس دیگری از آن یك كه سخن میگفت، پرسید كه رؤیا درباره قربانی دایمی و معصیت مهلك كه قدس و لشكر را به پایمال شدن تسلیم میكند، تا بكی خواهد بود؟14و او به من گفت: «تا دو هزار و سیصد شام و صبح، آنگاه مَقْدَس تطهیر خواهد شد.»15و چون من دانیال رؤیا را دیدم و معنی آن را طلبیدم، ناگاه شبیه مردی نزد من بایستاد.16و آواز آدمی را از میان (نهر) اولای شنیدم كه ندا كرده، میگفت: «ای جبرائیل این مرد را از معنی این رؤیا مطلّع ساز.»17پس او نزد جایی كه ایستاده بودم آمد و چون آمد من ترسان شده، به روی خود درافتادم و او مرا گفت: «ای پسر انسان بدانكه این رؤیا برای زمان آخر میباشد.»18و حینی كه او با من سخن میگفت، من بر روی خود بر زمین در خواب سنگین میبودم و او مرا لمس نموده، در جایی كه بودم برپا داشت.19و گفت: «اینك من تو را از آنچه در آخر غضب واقع خواهد شد اطّلاع میدهم زیرا كه انتها در زمان معین واقع خواهد شد.20اما آن قوچ صاحب دو شاخ كه آن را دیدی پادشاهان مادیان و فارسیان میباشد.21و آن بز نر سِتَبر پادشاه یونان میباشد و آن شاخ بزرگی كه در میان دو چشمش بود پادشاه اول است.22و اما آن شكسته شدن و چهار در جایش برآمدن، چهار سلطنت از قوم او اما نه از قوّت او برپا خواهند شد.23و در آخر سلطنت ایشان چون گناه عاصیان به اتمام رسیده باشد، آنگاه پادشاهی سخت روی و در مكرها ماهر، خواهد برخاست.24و قوّت او عظیم خواهد شد، لیكن نه از توانایی خودش؛ و خرابیهای عجیب خواهد نمود و كامیاب شده، (موافق رأی خود) عمل خواهد نمود و عظما و قوم مقدّسان را هلاك خواهد نمود.25و از مهارت او مكر در دستش پیش خواهد رفت و در دل خود مغرور شده، بسیاری را بَغْتَةً هلاك خواهد ساخت و با امیر امیران مقاومت خواهد نمود، اما بدون دست، شكسته خواهد شد.26پس رؤیایی كه درباره شام و صبح گفته شد یقین است اما تو رؤیا را بر هم نِه زیرا كه بعد از ایام بسیار واقع خواهد شد.»27آنگاه من دانیال تا اندك زمانی ضعیف و بیمار شدم. پس برخاسته، به كارهای پادشاه مشغول گردیدم، اما درباره رؤیا متحّیر ماندم و احدی معنی آن را نفهمید.
اگرچه تفسیر خاصی از این رؤیا ارائه نشده است، اما بسیاری از محققان باور دارند که دانیال سرنگونی حکومت ماد و پارس را قبل از تفکیک آن به چهار قلمرو دیده بود. یکی از این سلطنتها عبادت در معابد را برای مدتی متوقف کرد و پس از آن دوباره برقرار شد.
and )
بابهای ۷ و ۸ به ترتیب وقایع تاریخی نیستند. این وقایع درحالیکه بَلْشصَّر هنوز پادشاه بود و پیش از حکومت داریوش و کورش که در باب ۶ مورد بحث قرار گرفتهاند، به وقوع پیوستند. در رؤیای دانیال، او حیواناتی را دید که سمبل [نماد] امور دیگری بودند. بعدها در رؤیا شخصی معنیِ آن نمادها را بیان میکند.
«در سومین سال»
این پسر نبوکدنصر است که بعد از پدرش پادشاه شد.
این اطلاعات زمینهای است که به خواننده یادآوری میکند که این دومین رؤیای دانیال است. ترجمه جایگزین: «دومین رؤیا بر من ظاهر شد»
شهری حصاردار که پاسبانی و محافظت میشد
این سه اسامی مکانها هستند.
کانال، آبراهِ باریک دستساز است
داشتن دو شاخ برای قوچ امری عادی است. به هر حال، این شاخها مفهومی نمادین [سمبلیک] دارند.
«اما شاخ بلندتر آهستهتر از شاخ کوتاهتر رشد کرد، و شاخ کوتاهتر چنان رشد کرد که حتی بلندتر از آن شد»
«قوچ را دیدم حمله میکرد» یا «قوچ را دیدم به سرعت میدوید»
قوچها دست ندارند. اینجا «دست» به قدرت قوچ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسی نبود که از او رهایی یابد» یا «کسی نبود که از قدرتش رهایی یابد»
عبارت «تمامی زمین» مبالغه است یعنی از راه دوری آمد. ترجمه جایگزین: «از راه دوری بر زمین»
بزها دو شاخ در کنار سرشان دارند. بهتر است که این انگاره توضیح داده شود. ترجمه جایگزین: «بز یک شاخ بزرگ در وسط سرش داشت»
«و بسیار خشمگین بود»[در فارسی در آیه بعدی آمده است]
خرد کردن چیزی با قدم گذاشتن روی آن
«قوچ را از بز به خاطر قدرتش»
«بز بسیار بزرگ و قوی شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی شاخ بزرگ را شکست»
اینجا «بادهای اربعه آسمان» اصطلاح است که به چهار جهت اصلی (شمال، شرق، جنوب، غرب) که بادها میوزند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در چهار جهت متفاوت»
«اما بسیار بزرگ گردید»
این احتمالاً یعنی به این جهتها اشاره میکند. این را میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و به سمت جنوب و سپس به سمت شرق و پس از آن به سمت سرزمین زیبای اسرائیل اشاره کرد»
این به سرزمین اسرائیل اشاره میکند.
اینجا به شاخ ویژگی انسانی داده شده است و درحال جنگیدن میباشد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاخ بعضی از لشکر و تعدادی از ستارگان را به زمین انداخت»
اینجا به شاخ ویژگی انسانی داده شده است که ستارگان و لشکر را پایمال میکند.
به شاخ ویژگی انسانی داده شده است.
دانیال به توصیف رؤیایش درباره شاخ ادامه میدهد (دانیال ۸: ۹).
این به خود خدا که رهبر ارتش فرشتگان است، اشاره میکند.
اینجا «گرفته شد» یعنی شاخ قربانی را متوقف کرد. اینجا «از او» به خدا، سردار لشکر، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم را از تقدیم قربانیهای سوختنی به او بازداشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایگاه مقدس او را بیحرمت کرد»
اینجا به نحوی از نادیده گرفتن راستی و دینداری توسط شاخ سخن گفته شده که گویی شاخ، راستی را به زمین انداخته است. ترجمه جایگزین: «شاخ، راستی را نخواهد پذیرفت»
«فرشته»
«واگذاری قدس»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاخ، ارتش آسمان را پایمال میکند»
«دو هزار و سیصد شام و صبح.» اینجا «شام و صبح» بیان متضاد است که به هر زمانی مابین آن اشاره میکند که منظور تمامی روز است. ترجمه جایگزین: «۲،۳۰۰ غروب و طلوع»
«معبد پاک و دوباره برقرار خواهد شد»
این صفحه تعمداً خالی است.
صدا اشاره به مردی دارد. ترجمه جایگزین، «مردی از نهر اولای صدا میزند»
نهر، آبراه باریک دستساز است. به نحوه ترجمه این نام در کتاب دانیال ۸: ۲ نگاه کنید.
عملی از روی پرستش است که شخص بر زمین دراز میکشد.
«روزهای آخر» یا «آخر دنیا.» این به لحظه پایانی در این زمان اشاره نمیکند بلکه به وقایعی که دقیقاً پیش از انتها اتفاق خواهد افتاد، اشاره دارد.
این نوعی خواب است که شخص بسیار عمیق میخوابد و به راحتی بیدار نمیشود.
این به زمانی که خدا داوری خواهد کرد اشاره میکند. این را میتوان مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که خدا در خشم خود، داوری میکند»
«زمانی که به انتها خواهد رسید»
در این آیات، فرشتهای معنی سمبلیک [نمادین] چیزهایی را که دانیال در رؤیایش دیده بود، شرح میدهد. حیوانات و شاخها در واقع نشاندهنده حاکمان و سلطنتها هستند.
«دو شاخ که... ، آنها نشاندهنده ... هستند»
این کلمات میتوانند هم ۱) به پادشاهان حقیقی مادیان و فارسیان اشاره کند یا ۲) کنایهای باشد از پادشاهانی که نشاندهنده سلطنتهای مادیان و فارسیان هستند. ترجمه جایگزین: «سلطنتهای مادیان و فارسیان»
این کلمات میتوانند ۱) اشارهای واقعی به پادشاه یونان داشته باشد یا ۲) کنایهای از سلطنت یونان باشد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی [سلطنت یونان]»
«شاخ بزرگ میان چشمانش نشاندهنده ... است»
در این آیات، فرشتهای معنی سمبلیک [نمادین] چیزهایی را که دانیال در رؤیایش دیده بود، شرح میدهد. حیوانات و شاخها در واقع نشاندهنده حاکمان و سلطنتها هستند.
«در جایی که شاخ بزرگ شکسته شد، چهار شاخ دیگر درآمدند»
چهار شاخ، نشاندهنده چهار سلطنت جدید هستند. این را میتوان روشن کرد. ترجمه جایگزین: «آنها نشاندهنده چهار سلطنت هستند که از سلطنت پادشاه اول منقسم خواهد شد»
«اما آنها به اندازه پادشاهی که با شاخ بزرگ نشانداده شده بود، قدرت نداشتند»
«همان طور که سلطنت آنها به انتهایش نزدیک میشد»
«کامل شده باشد» یا «دورۀ خود را دویده باشند»
این یعنی کسی که سرسخت به نظر میرسد، یا کسی که از اطاعت امتناع خواهد کرد.
در این آیات، فرشتهای معنی سمبلیک [نمادین] چیزهایی را که دانیال در رؤیایش دیده بود، شرح میدهد. حیوانات و شاخها در واقع نشاندهنده حاکمان و سلطنتها هستند.
«اما شخص دیگری تواناییاش را به او خواهد داد»
اینجا به نحوی از مکر سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند پیشرفت کند.
اینجا «دست» به فرمانش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تحت فرمان او»
این به خدا اشاره میکند.
اینجا «او» به قدرتش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حکومت او به پایان خواهد رسید»
اینجا «دست» به قدرت اشاره میکند. این را همچنین میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه با قدرت انسانی» یا «با قدرت الهی»
فرشته به راهنمایی کردن دانیال درباره رؤیاهایی که دیده بود ادامه میدهد.
فرشته به نحوی از رؤیا سخن میگوید که گویی طوماری است که میتوان آنرا با مهر و موم بست. او مانع از دیدن محتوای آن توسط افراد میشود تا زمانی که مهر شکسته شود. ترجمه جایگزین: «آن چه را که درباره رؤیایت نوشتهای ببند و مهر و موم کن» یا «به هیچ کس درباره رؤیا چیزی نگو»
«خسته بودم و برای چند روز، بیمار در بستر دراز کشیدم»
«کاری را که پادشاه من را بر آن گماشته بود، انجام دادم»
«با آن رؤیا ناامید شده بودم» یا «من به خاطر آن رؤیا، بسیار گیج شده بودم»
1در سال اول داریوش بن اَخْشورَش كه از نسل مادیان و بر مملكت كلدانیان پادشاه شده بود،2در سال اول سلطنت او، من دانیال، عدد سالهایی را كه كلام خداوند درباره آنها بهارمیای نبی نازل شده بود از كتب فهمیدم كه هفتاد سال در خرابی اورشلیم تمام خواهد شد.3پس روی خود را بسوی خداوند خدا متوجه ساختم تا با دعا و تضرّعات و روزه و پلاس و خاكستر مسألت نمایم؛4و نزد یهوه خدای خود دعا كردم و اعتراف نموده، گفتم: «ای خداوند خدای عظیم و مهیب كه عهد و رحمت را با محبّان خویش و آنانی كه فرایض تو را حفظ مینمایند نگاه میداری!5ما گناه و عِصیان و شرارت ورزیده و تمرّد نموده و از اوامر و احكام تو تجاوز كردهایم.6و به بندگانت انبیایی كه به اسم تو به پادشاهان و سروران و پدران ما و به تمامی قوم زمین سخن گفتند گوش نگرفتهایم.7ای خداوند عدالت از آن تو است و رسوایی از آن ما است. چنانكه امروز شده است از مردان یهودا و ساكنان اورشلیم و همه اسرائیلیان چه نزدیك و چه دور در همه زمینهایی كه ایشان را به سبب خیانتی كه به تو ورزیدهاند در آنها پراكنده ساختهای.8ای خداوند رسوایی از آن ما و پادشاهان و سروران و پدران ما است زیرا كه به تو گناه ورزیدهایم.9خداوند خدای ما را رحمتها و مغفرتها است هر چند بدو گناه ورزیدهایم.10و كلام یهوه خدای خود را نشنیدهایم تا در شریعت او كه به وسیلهبندگانش انبیا پیـش ما گـذارد سلوك نماییم.11و تمامی اسرائیل از شریعت تـو تجـاوز نموده و روگردان شده، به آواز تو گوش نگرفتهاند بنابراین لعنت و سوگندی كه در تورات موسی بنده خدا مكتوب است بر ما مستولی گردیده، چونكه به او گناه ورزیدهایـم.12و او كلام خود را كه به ضدّ ما و به ضدّ داوران ما كه بر ما داوری مینمودند گفته بود، استوار نموده، و بلای عظیمی بـر مـا وارد آورده است، زیـرا كهزیـر تمامی آسمان حادثهای واقع نشده، مثل آنكه بـر اورشلیم واقع شده است.13تمامی این بلا بر وفق آنچه در تورات موسی مكتوب است بر ما وارد شده است؛ معهذا نـزد یهـوه خـدای خـود مسألت ننمودیم تا از معصیت خود بازگشت نموده، راستی تو را بفهمیم.14بنابراین خداوند بر این بلا مراقب بوده، آن را بر ما وارد آورد زیرا كه یهوه خدای ما در همه كارهایی كه میكند عادل است اما مـا به آواز او گوش نگرفتیم.15«پس الا´ن ای خداوند خدای ما كه قوم خود را به دست قوی از زمین مصر بیرون آورده، اسمی برای خود پیدا كردهای، چنانكه امروز شده است، ما گناه ورزیده و شرارت نمودهایم.16ای خداوند مسألت آنكه برحسب تمامی عدالت خود خشم و غضب خویش را از شهر خود اورشلیم و از كوه مقدّس خود برگردانی زیرا به سبب گناهان ما و معصیتهای پدران ما اورشلیم و قوم تو نزد همه مجاوران ما رسوا شده است.17پس حال ای خدای ما دعا و تضرعّات بنده خود را اجابت فرما و روی خود را بر مَقدَسِ خویش كه خراب شده است به خاطر خداوندیات متجلّی فرما.18ای خدایم گوش خود را فراگیر و بشنو و چشمان خود را باز كن و به خرابیهای ما و شهری كه به اسم تو مسمّی است نظر فرما، زیرا كه ما تضرعّات خود را نه برای عدالت خویش بلكه برای رحمتهای عظیم تو به حضور تو مینماییم.19ای خداوند بشنو! ای خداوند بیامـرز! ای خداونـد استمـاع نموده، به عمـل آور! ای خدای من به خاطر خودت تأخیر منما زیـرا كه شهـر تو و قوم تو به اسم تو مسمّی میباشند.»20و چون من هنوز سخن میگفتم و دعا مینمودم و به گناهان خود و گناهان قوم خویش اسرائیل اعتراف میكردم و تضرّعات خود را برای كوه مقدّس خدایم به حضور یهوه خدای خویش معروض میداشتم،21چون هنوز در دعا متكلّم میبودم، آن مرد جبرائیل كه او را در رؤیای اول دیده بودم بسرعت پرواز نموده، به وقت هدیه شام نزد من رسید،22و مرا اعلام نمود و با من متكلّم شده، گفت: «ای دانیال الا´ن من بیرون آمدهام تا تو را فطانت و فهم بخشم.23در ابتدای تضرعّات تو امر صادر گردید و من آمدم تا تو را خبر دهم زیرا كه تو بسیار محبوب هستی، پس در این كلام تأمّل كن و رؤیا را فهم نما.24هفتاد هفته برای قوم تو و برای شهر مقدّست مقرر میباشد تا تقصیرهای آنها تمام شود و گناهان آنها به انجام رسد و كفّاره به جهت عصیان كرده شود و عدالت جاودانی آورده شود و رؤیا و نبوّت مختوم گردد و قدسالاقداس مسح شود.25پس بدان و بفهم كه از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بناكردن اورشلیم تا (ظهور) مسیح رئیس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود و (اورشلیم) با كوچهها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد.26و بعد از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود، بلكه قوم آن رئیس كه میآید شهر و قدس را خراب خواهند ساخت و آخر او در آن سیلاب خواهد بود و تا آخر جنگ خرابیها معین است.27و او با اشخاص بسیار در یك هفته عهد را استوار خواهد ساخت و درنصف آن هفته قربانی و هدیه را موقوف خواهد كرد و بر كنگره رجاسات خرابكنندهای خواهد آمد والیالنّهایت آنچه مقدّر است بر خرابكننده ریخته خواهد شد.»
جبرائیل به دانیال نبوتی را گفت که اورشلیم بازسازی خواهد شد. سپس شخصی مسح شده کشته خواهد شد و پرستش در معبد متوقف میگردد.
and and )
این عبارت اصطلاحاتی همچون «هفتاد هفته از سال،» «هفت هفته و شصت و دو هفته،» و «شصت و دو هفته از سال» استفاده میکند که به ترتیب یعنی «۴۹۰ سال،» «۴۹ سال و پس از آن ۴۳۴سال،» و «۴۳۴ سال.» در زبان اصلی از انگارۀ یک «هفته» استفاده میکند تا ایدۀ گروههای هفت تایی را بیان کند، اما این اعداد به وضوح به معنی سالها هستند نه هفتهها. بسیاری از مترجمین باید از روش معمول در زبان خودشان برای بیان این اعداد استفاده کنند.
بابهای ۷ و ۸ به ترتیب وقایع تاریخی نبودند. آنها درحالی که بَلْشصَّر هنوز پادشاه بود به وقوع پیوستند. اکنون باب ۹ به وقایع سلطنت داریوش که در باب ۶ پادشاه شده بود، بازمیگردد.
این اطلاعات زمینهای است در این باره که اَخْشورَش چه کسی بود. در ترجمه UِِِDB برای این که مشخص شود آن را در پرانتز قرار داده.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که بر مملکت بابلیان پادشاه شد» یا «که بابلیان را مغلوب کرد»
«بر کشور» یا «بر قلمرو»
این نام خدا است که در عهد عتیق خود را بر قومش آشکار کرد. به صفحه ترجمه کلمات درباره یهوه جهت نحوه ترجمه این کلمه، نگاه کنید.
«از زمانی که اورشلیم ویران شد، برای ۷۰ سال در ویرانی باقی خواهد ماند»
این یعنی هیچ کسی در طول این مدت کمک نخواهد کرد یا اورشلیم بازسازی نخواهد شد.
اینجا «روی» به توجه دانیال اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من توجهم را بر خداوند خدا متمرکز ساختم» یا «من افکارم را به سمت خداوند خدا هدایت کردم»
اینجا به نحوی از کسانی که طالب شناخت یهوه و رضایت او هستند سخن گفته شده که گویی آنها واقعاً به دنبال یافتن خداوند[یهوه] میباشند.
اینها اعمال سمبلیک [نمادین] توبه و اندوه هستند.
«من گناهانم را اعتراف کردم»
«تو آن چه را که گفتهای در عهد خود انجام میدهی، و وفادارانه آنها را دوست میداری»
دانیال به دعا کردن به درگاه خداوند درباره قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این دو عبارت یک ایده را برای تأکید به دو روش متفاوت بیان میکنند.
این دو عبارت یک ایده را برای تأکید به دو روش متفاوت بیان میکنند.
کلمات «اوامر» و «احکام» معانی مشابهی را به اشتراک میگذارند و به کل شریعت اشاره میکنند.
اینجا «گوش نگرفتن» یعنی آنها از پیغام ایشان اطاعت نکردند. ترجمه جایگزین: «ما پیغام انبیای تو را اطاعت نکردهایم»
اینجا «اسم» به اقتدار خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با اقتدار تو سخن گفتند» یا «به نمایندگی تو سخن گفتند»
اینجا «زمین» به اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل»
دانیال به دعا کردن به درگاه خدا درباره قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از عادل بودن سخن گفته شده که گویی «عدالت» شئی است که به خداوند[یهوه] تعلق دارد. اسم معنای «عدالت» را میتوان به عنوان «عادل» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای خداوند، تو عادل هستی»
اینجا به نحوی از رسوا شدن سخن گفته شده که گویی «رسوایی» شیای است که به مردم تعلق دارد. اسم معنای «رسوایی» را میتوان به عنوان «خجل [شرمسار]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنان که ما از کاری که کردهایم شرمساریم ـــــ مردمِ ...»
کلمه «ما» شامل دانیال و اسرائیلیان میشود، اما شامل خدا نمیگردد.
این اصطلاح است یعنی رسوایی آنها برای همه نمایان است.
«زیرا ما به تو خیانت بزرگی کردهایم» یا «زیرا ما بسیار خیانتکار [بیوفا] نسبت به تو بودهایم»
این صفحه تعمداً خالی است.
دانیال به دعا کردن به درگاه خداوند درباره قوم اسرائیل ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از دارا بودن چنین صفاتی سخن گفته شده که گویی آنها به خداوند تعلق دارند. ترجمه جایگزین: «خداوند خدای ما رحیم و بخشنده است»
اینجا «کلام» به دستورات خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ما از آن چه که خداوند[یهوه] به ما گفته بود تا انجام دهیم، اطاعت نکردهایم»
کلمات «روگردان شدن» یعنی قوم اسرائیل از احکام خدا اطاعت نکردند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که موسی درباره شریعت نوشته است»
اینجا به نحوی از فراوانی لعنت و ناسزا سخن گفته شده که گویی آنها مثل آب ریخته شدهاند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو بر ما قرار دادهای»
دانیال به دعا کردن به درگاه خداوند درباره قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «زیرا که در تمامی جهان»
«هیچ کاری انجام نشده است.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ اتفاقی نیفتاده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که تو در اورشلیم انجام دادهای»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه موسی در شریعت نوشته است»
اینجا به نحوی از توقف اعمال شریرانه سخن گفته شده که گویی از آنها برگشته است. ترجمه جایگزین: «متوقف کردن اعمال شریرانه ما»
«خداوند[یهوه] این بلا را تدارک دیده است»
اینجا «آواز» به آن چه که خداوند[یهوه] فرمان داد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ما آن چه را که او به ما گفته بود، انجام ندادهایم»
اینجا «دست قوی» کنایه از توانایی [قوت] است. ترجمه جایگزین: «به قوتی عظیم»
«تو باعث شدی که مردم عظمت تو را بدانند، همان طور که امروز چنین میکنی»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی دارند و با هم برای تأکید بر بد بودن گناه استفاده شدهاند.
دانیال و قوم اسرائیل گناه کرده و کارهای شرارتآمیز انجام داده بودند، اما ضمیر «ما» شامل خدا نمیشود.
کلمات «خشم» و «غضب» اساساً معانی یکسانی دارند و تأکید میکنند که خشم خدا وقتی که عصبانی میشود، بسیار هولناک است.
شاید این کوه مقدس باشد زیرا معبد خدا آنجا است. ترجمه جایگزین: «کوهی که معبد مقدس تو آنجا است»
اینجا «ما» به دانیال و قوم اسرائیل اشاره میکند نه به خدا.
«هدف بیحرمتی قرار گرفته است»
به معنی «همین الان» نیست، بلکه این روشی است که شروع دعای دانیال در عبارت بعدی را نشان میدهد.
اینجا کلمات «بنده خود» و «او را» به دانیال اشاره میکند. او از خودش با ضمیر سوم شخص به نشانه احترام در حضور خدا صحبت میکند.
«درخواست بخشش»
[در ترجمه فارسی مفهوم بخشش مستتر است]
اینجا نویسنده به نحوی از عمل نیکوی خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی روی خداوند[یهوه] مثل نوری میدرخشد. ترجمه جایگزین: «با ملایمت عمل کن» یا «با مرحمت عمل نما»
این به معبد در اورشلیم اشاره میکند.
«بازکردن گوش» اصطلاحی به معنی گوش کردن است. این دو عبارت معنی یکسانی دارند و بر اشتیاق دانیال تأکید میکند که خدا دعای او را بشنود. ترجمه جایگزین: «لطفاً گوش کن»
«باز کردن چشم» اصطلاحی به معنی نگاه کردن است. این دو عبارت معنی یکسانی دارند و بر اشتیاق دانیال تأکید میکند که خدا به دعای او توجه کند. ترجمه جایگزین: «به ما توجه کن» یا «توجه کن»
اینجا «اسم» به مالکیت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شهر تو» با «متعلق به تو»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سرعت عمل کن»
«قوم اسرائیلی که من به آنها تعلق دارم»
این همان فرشتۀ جبرائیل است که به شکل انسان در کتاب دانیال ۸: ۱۶ ظاهر گردید. ترجمه جایگزین: «جبرائیل، که مانند انسان ظاهر شد»
این احتمالاً به رؤیای اولی که دانیال درحالی که بیدار بود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در رؤیای قبلی» یا «در رؤیایی که من قبلاً دیده بودم» یا «در رؤیای پیشین»
«به سرعت سمت من پرواز کرد»
مردم یهودا هر شب قبل از غروب خورشید برای خدا قربانی میکردند.
کلمات «فطانت» و «فهم» معانی یکسانی دارند و تأکید میکند که جبرائیل برای درک کامل پیغام به دانیال کمک خواهد کرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دستور داد»
«درباره این پیغام فکر کن»
این به نبوت ارمیا در کتاب دانیال ۹: ۲ اشاره میکند.
خدا دستور داد که اموری را در این آیه برای قوم و شهر مقدس انجام خواهد داد.
این برای اسرائيلیان روش معمول شمارش نیست. سعی کنید در صورت امکان به روشی ترجمه کنید که کاربرد عدد هفت در ترجمه شما حفظ شود. ترجمه جایگزین: «هفتاد بار هفت سال»
اینجا کلمه «برای تو» به دانیال اشاره میکند. مردم اسرائیلی هستند و شهر مقدس اورشلیم است.
این انگاره تکرار شده است تا بر قطعیت آن چه که اتفاق خواهد افتاد، تأکید کند.
اینجا «انجام دادن» اصطلاح است یعنی به انجام رساندن. ترجمه جایگزین: «رؤیایش را به انجام رساند»
این کلمات در این متن معنی یکسانی دارند. آنها دانیال را مطمئن میسازند که رؤیای ارمیا در واقع یک نبوت است.
این برای اسرائيلیان روش معمول شمارش نیست. سعی کنید در صورت امکان به روشی ترجمه کنید که کاربرد عدد هفت در ترجمه شما حفظ شود. ترجمه جایگزین: «هفت بار هفت سال ... و شصت و دو بار هفت سال»
این کلمات با هم برای روشن شدن میزان اهمیت آن استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: « تو باید آشکارا درک کنی» یا «تو باید با اطمینان بدانی»
مسح کردن عملی سمبلیک [نمادین] است که نشان میدهد شخصی انتخاب شده است. ترجمه جایگزین: «شخصی که خدا مسح میکند» یا «شخصی که خدا انتخاب میکند»
جمع این اعداد با یکدیگر ۶۹ از ۷۰ را در بر میگیرد که در آیه ۲۴ از آن سخن گفته شده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم، اورشلیم را بازسازی خواهند کرد»
حفرهای عمیق در اطراف شهر یا ساختمان، که معمولاً آب در آن است [در ترجمه فارسی متفاوت است و به این شکل نیامده]
«زمان مشکلات بزرگ»
این برای اسرائيلیان روش معمول شمارش نیست. سعی کنید در صورت امکان به روشی ترجمه کنید که کاربرد عدد هفت در ترجمه شما حفظ شود. به نحوه ترجمه این عدد در کتاب دانیال ۹: ۲۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شصت و دو بار هفت سال»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم مسیح [شخص مسح شده] را نابود خواهند کرد و او چیزی نخواهد داشت»
تدهین کردن عملی سمبلیک [نمادین] است که نشان میدهد شخصی انتخاب شده است. به نحوه ترجمه این عنوان در کتاب دانیال ۹: ۲۵ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شخصی که خدا مسح میکند» یا «شخصی که خدا انتخاب میکند»
این حاکمی غریبه است نه «مسیح [شخصی که مسح شده].» ترجمه جایگزین: «حاکمی غریبه خواهد آمد» یا «حاکمی قدرتمند خواهد آمد»
ارتش شهر و مکان مقدس را چون سیل نابود خواهد کرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ویرانی را در شهر و جایگاه مقدس مقرر کرده است» یا « خدا اعلام کرد که ارتش دشمن همه چیز را نابود کنند»
این به حاکم آینده اشاره میکند که مسیح [شخص مسح شده] را نابود خواهد کرد.
اینجا «هفته» برای اشاره به یک دوره هفت ساله استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «هفت سال ... نصف هفت سال»
«متوقف کردن» «ایستادن»
این دو کلمه اساساً معنی یکسانی دارند. این تکرار نشان میدهد که حاکم همه نوع قربانی را منع خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «همه روشهای قربانی» یا «هر نوع قربانی»
این احتمالاً به ساختار دفاعی بالای دیوارهای معبد اشاره میکند که «رجاسات» نامیده شده است، زیرا آنها پر از بتها هستند. ترجمه جایگزین: «دیوارهای معبد که پر از پلیدی هستند»
«کسی که کاملاً ویران میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مقرر کرده است که به پایان میرساند و نابود میکند.»
این دو کلمه یا عبارت اساساً یکسان هستند. آنها بر جدیت و کاملیت تخریبی که انجام خواهد شد، تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «تخریب کامل»
«کسی که باعث خرابی میشود»
1در سال سوم كورش پادشاه فارس،امری بر دانیال كه به بَلْطَشَصَّر مسمّی بود كشف گردید و آن امر صحیح و مشقّت عظیمی بود. پس امر را فهمید و رؤیا را دانست.2در آن ایام من دانیال سه هفته تمام ماتم گرفتم.3خوراك لذیذ نخوردم و گوشت و شراب به دهانم داخل نشد و تا انقضای آن سه هفته خویشتن را تدهین ننمودم.4و در روز بیست و چهارم ماه اول من بر كنار نهر عظیم یعنی دجله بودم.5و چشمان خود را برافراشته دیدم كه ناگاه مردی ملبّس به كتان كه كمربندی از طلای اوفاز بر كمر خود داشت،6و جسد او مثل زبرجد و روی وی مانند برق و چشمانش مثل شعلههای آتش و بازوها و پایهایش مانند رنگ برنج صیقلی و آواز كلام او مثل صدای گروه عظیمی بود.7و من دانیال تنها آن رؤیا را دیدم و كسانی كه همراه من بودند رؤیا را ندیدند لیكن لرزش عظیمی بر ایشان مستولی شد و فرار كرده، خود را پنهان كردند.8و من تنها ماندم و آن رؤیای عظیم را مشاهده مینمودم و قوّت در من باقی نماند و خرّمی من به پژمردگی مبدّل گردید و دیگر هیچ طاقت نداشتم.9اما آواز سخنانش را شنیدم؛ و چون آواز كلام او را شنیدم، به روی خود بر زمین افتاده، بیهوش گردیدم.10كه ناگاهدستی مرا لمس نمود و مرا بر دو زانو و كف دستهایم برخیزانید.11و او مرا گفت: «ای دانیال مرد بسیار محبوب! كلامی را كه من به تو میگویم فهم كن و بر پایهای خود بایست زیرا كه الا´ن نزد تو فرستاده شدهام.» و چون این كلام را به من گفت لرزان بایستادم.12و مرا گفت: «ای دانیال مترس زیرا از روز اول كه دل خود را بر آن نهادی كه بفهمی و به حضور خدای خود تواضع نمایی سخنان تو مستجاب گردید و من به سبب سخنانت آمدهام.13اما رئیس مملكت فارس بیست و یك روز با من مقاومت نمود و میكائیل كه یكی از رؤسای اولین است به اعانت من آمد و من در آنجا نزد پادشاهان فارس ماندم.14و من آمدم تا تو را از آنچه در ایام آخر بر قوم تو واقع خواهد شد اطّلاع دهم زیرا كه این رؤیا برای ایام طویل است.»15و چون اینگونه سخنان را به من گفته بود به روی خود بر زمین افتاده، گنگ شدم.16كه ناگاه كسی به شبیه بنیآدم لبهایم را لمس نمود و من دهان خود را گشوده، متكلم شدم و به آن كسی كه پیش من ایستاده بود گفتم: «ای آقایم از این رؤیا درد شدیدی مرا در گرفته است و دیگر هیچ قوّت نداشتم.17پس چگونه بنده آقایم بتواند با آقایم گفتگو نماید و حال آنكه از آن وقت هیچ قوّت در من برقرار نبوده، بلكه نفس هم در من باقی نمانده است؟»18پس شبیه انسانی بار دیگر مرا لمس نموده، تقویت داد،19و گفت: «ای مرد بسیار محبوب مترس! سلام بر تو باد و دلیر و قوی باش!» چون این را به من گفت تقویت یافتم و گفتم:«ای آقایم بگو زیرا كه مرا قوّت دادی.»20پس گفت: «آیا میدانی كه سبب آمدن من نزد تو چیست؟ و الا´ن بر میگردم تا با رئیس فارس جنگ نمایم و به مجرّد بیرون رفتنم، اینك رئیس یونان خواهد آمد.21لیكن تو را از آنچه در كتاب حق مرقوم است اطّلاع خواهم داد و كسی غیر از رئیس شما میكائیل نیست كه مرا به ضدّ اینها مدد كند.
این باب قسمتی را شروع میکند که به دانیال نبوتی درباره آینده از طرف فرشته داده شده بود. این قسمت به جهت باقی کتاب ادامه مییابد.
«سال ۳ حکومت کورش پادشاه فارس»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا پیغامی را بر دانیال آشکار کرد»
توانایی درک موضوعی بیشتر از آن چه که میتوان دید
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
این صفحه تعمداً خالی است.
منظور انواع غذاهای گران و کمیاب است. ترجمه جایگزین: «غذاهای فانتزی»
«تا انتهای آن سه هفته»
این اولین ماه در سالنامه عبری است. روز بیست و چهارم نزدیک به اواسط ماه آپریل در سالنامه غربی میباشد.
«و او کمربندی بسته بود»
اوفاز یک مکان است. موقعیت آن شناخته شده نیست.
جسدش با نور آبی و زرد میدرخشید، چنان که گویی از زبرجد درست شده است. ترجمه جایگزین: «جسدش مثل زبرجد میدرخشید»
سنگ قیمتی آبی یا زرد، همچنین به یاقوت کبود، زبرجد سبز، یا یاقوت سبز معروف بود
روی او به روشنی میدرخشید، چنان که صاعقه میدرخشد. ترجمه جایگزین: «روی او با نور همچون لحظه رعد و برق میدرخشید»
چشمانش با نور روشن شده بود، چنان که گویی شعلههای آتش هستند. ترجمه جایگزین: «چشمانش بسیار درخشان بودند که انگار مشعل در درونشان آتش زده بودند»
بازوها و پاهایش چنان درخشان بودند که گویی از برنج صیقلی ساخته شدهاند. ترجمه جایگزین: «بازوها و پاهایش مانند برنج صیقلی که نور را به اطراف منعکس میکند، میدرخشیدند»
آواز کلام او بسیار بلند بود، چنان که گویی گروهی از مردم همه با هم با صدای بلند صحبت میکردند. ترجمه جایگزین: «صدایش همچون گروه عظیمی که همه با هم صحبت میکنند، بلند بود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «هیچ کسی با من نبود، و من دیدم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «ظاهر درخشان من به ظاهری پژمره تبدیل شد»
این صورت شخصی سالم [سرحال] را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «ظاهر سالم من»
اینجا به نحوی از ناخوشی و رنگپریدگی صورت شخص سخن گفته شده که گویی ساختمانی خراب است. ترجمه جایگزین: «رنگپریده»
معانی محتمل: ۱) دانیال از آن چه میدید بسیار ترسیده بود که عمداً روی زمین افتاد، و پس از آن بیهوش شد یا ۲) دانیال بیهوش شد و سپس بر زمین افتاد.
اینجا دست شخص به خودِ شخص اشاره میکند، احتمالاً همان کسی است که دانیال در ۱۰: ۵ دیده بود. ترجمه جایگزین: «کسی مرا با دستش لمس کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای دانیال، تو که مرد بسیار محبوب خدا هستی»
بسیار ارزشمند و دوستداشتنی
«تو مصمم شدی تا رؤیا را درک کنی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا سخنان تو را شنید»
این به روحی که بر امتی اقتدار دارد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «روحِ رئیس»
این احتمالاً به پادشاهان مختلفی که در فرمانروایی پارسیان بر امتها حکومت میکردند و از پادشاه پارس اطاعت مینمودند، اشاره دارد.
«میکائیل، یکی از فرشتگان» یا «میکائیل، یکی از فرشتگان مقرب»
این صفحه تعمداً خالی است.
«به زمین نگریستم.» دانیال احتمالاً این کار را برای نشان دادن احترام فروتنانه یا به این دلیل که ترسیده بود، انجام داده است.
این احتمالاً به کسی که با دانیال صحبت میکرد، اشاره میکند. با این حال برخی نسخهها آن را برای اشاره به شخص ترجمه میکنند. ترجمه جایگزین: «این شخص، که شبیه به انسان بود»
اینجا این اصطلاح به طور کلی به انسان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مانند انسان»
رنج احساسی شدید
دانیال این سؤال را میپرسد که یعنی او نمیتواند با فرشته صحبت کند، زیرا با فرشته برابر نیست. این جملهها را میتوان ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «قادر به پاسخگویی به تو نیستم زیرا من فقط خادم تو میباشم»
این اصطلاح به نفس کشیدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم نفس بکشم» یا «نفس کشیدن بسیار سخت است»
«کسی که شبیه به انسان بود»
کلمات «قوی باش» برای تأکید تکرار شدهاند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو که بسیار محبوب خدا هستی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من نیرومند شدم»
اینجا «رئیس» به روحی که حکومت میکند و از امتها حفاظت مینماید، اشاره دارد. به نحوه ترجمه عبارت مشابه در کتاب دانیال ۱۰: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «روح رئیس پارس»
این بدان معنی است که فرشته بلافاصله در این باره پیش از آن که او برود به دانیال خواهد گفت. ترجمه جایگزین: «لیکن اول به تو خواهم گفت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که کتاب حق میگوید» یا «آن چه که کسی در کتاب حق نوشته»
«کسی که ثابت میکند، قوی است» [در ترجمه فارسی نیامده است]
«میکائیل رئیس شما تنها کسی که من را به ضد آنان نیرومند میگرداند» یا «میکائیل رئیس شما تنها کسی که به من در برابر [بر ضدّ] آنان یاری میرساند»
کلمه «شما» جمع است که به دانیال و بقیۀ قوم اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «میکائیل، رئیس قوم شما»
«میکائیل فرشته محافظ شما.» هنگامی که کلمه «رئیس» به میکائیل اشاره میکند، همان طور که در دانیال ۱۰: ۱۳ انجام دادید، آن را ترجمه نمایید.
1«و در سال اول داریوش مادی، من نیز ایستاده بودم تا او را استوار سازم و قوّت دهم.2«و الا´ن تو را به راستی اعلام مینمایم. اینك سه پادشاه بعد از این در فارس خواهند برخاست و چهارمین از همه دولتمندتر خواهد بود. و چون به سبب توانگری خویش قوی گردد، همه را به ضدّ مملكت یونان برخواهد انگیخت.3و پادشاهی جبّار خواهد برخاست و بر مملكت عظیمی سلطنت خواهد نمود و برحسب اراده خود عمل خواهد كرد.4و چون برخیزد سلطنت او شكسته خواهد شد و بسوی بادهای اربعه آسمان تقسیم خواهد گردید. اما نه به ذریت او و نه موافق استقلالی كه او میداشت، زیرا كه سلطنت او از ریشه كنده شده و به دیگران غیر از ایشان داده خواهد شد.5و پادشاه جنوب با یكی از سرداران خود قوی شده، بر او غلبه خواهد یافت و سلطنت خواهد نمود و سلطنت او سلطنت عظیمی خواهد بود.6و بعد از انقضای سالها ایشان همداستان خواهند شد و دخترپادشاه جنوب نزد پادشاه شمال آمده، با او مصالحه خواهد نمود. لیكن قوّت بازوی خود را نگاه نخواهد داشت و او و بازویش برقرار نخواهد ماند و آن دختر و آنانی كه او را خواهند آورد و پدرش و آنكه او را تقویت خواهد نمود در آن زمان تسلیم خواهند شد.7«و كسی از رمونههای ریشههایش در جای او خواهد برخاست و با لشكری آمده، به قلعه پادشاه شمال داخل خواهد شد و با ایشان (جنگ) نموده، غلبه خواهد یافت.8و خدایان و بتهای ریخته شده ایشان را نیز با ظروف گرانبهای ایشان از طلا و نقره به مصر به اسیری خواهد برد و سالهایی چند از پادشاه شمال دست خواهد برداشت.9و به مملكت پادشاه جنوب داخل شده، باز به ولایت خود مراجعت خواهد نمود.10و پسرانش محاربه خواهند نمود و گروهی از لشكرهای عظیم را جمع خواهند كرد و ایشان داخل شده، مثل سیل خواهند آمد و عبور خواهند نمود و برگشته، تا به قلعه او جنگ خواهند كرد.11و پادشاه جنوب خشمناك شده، بیرون خواهد آمد و با وی یعنی با پادشاه شمال جنگ خواهد نمود و وی گروه عظیمی برپا خواهد كرد و آن گروه به دست وی تسلیم خواهند شد.12و چون آن گروه برداشته شود، دلش مغرور خواهد شد و كرورها را هلاك خواهد ساخت اما قوّت نخواهد یافت.13پس پادشاه شمال مراجعت كرده، لشكری عظیمتر از اول برپا خواهد نمود و بعد از انقضای مدت سالها با لشكر عظیمی و دولت فراوانی خواهد آمد.14و در آنوقت بسیاری با پادشاه جنوب مقاومت خواهند نمود و بعضی از ستمكیشان قوم تو خویشتن را خواهند برافراشت تا رؤیا را ثابتنمایند اما ایشان خواهند افتاد.15«پس پادشاه شمال خواهد آمد و سنگرها برپا نموده، شهر حصاردار را خواهد گرفت و نه افواج جنوب و نه برگزیدگان او یارای مقاومت خواهند داشت بلكه وی را هیچ یارای مقاومت نخواهد بود.16و آنكس كه به ضدّ وی میآید، برحسب رضامندی خود عمل خواهد نمود و كسی نخواهد بود كه با وی مقاومت تواند نمود. پس در فخر زمینها توقّف خواهد نمود و آن به دست وی تلف خواهد شد.17و عزیمت خواهد نمود كه با قوّتِ تمامی مملكت خویش داخل بشود و با وی مصالحه خواهد كرد و او دختر زنان را به وی خواهد داد تا آن را هلاك كند. اما او ثابت نخواهد ماند و از آن او نخواهد بود.18پس بسوی جزیرهها توجه خواهد نمود و بسیاری از آنها را خواهد گرفت. لیكن سرداری سرزنش او را باطل خواهد كرد، بلكه انتقام سرزنش او را از او خواهد گرفت.19پس بسوی قلعههای زمین خویش توجّه خواهد نمود اما لغزش خواهد خورد و افتاده، ناپدید خواهد شد.20«پس در جای او عاملی خواهد برخاست كه جلال سلطنت را از میان خواهدبرداشت، لیكن در اندك ایامی او نیز هلاك خواهد شد نه به غضب و نه به جنگ.21و در جای او حقیری خواهد برخاست، اما جلال سلطنت را به وی نخواهند داد و او ناگهان داخل شده، سلطنت را با حیلهها خواهد گرفت.22و سیل افواج و رئیس عهد نیز از حضور او رُفته و شكسته خواهند شد.23و از وقتی كه ایشان با وی همداستان شده باشند، او به حیله رفتار خواهد كرد و با جمعی قلیل افراشته و بزرگ خواهد شد.24و ناگهان به برومندترین بِلاد وارد شده، كارهایی را كه نه پدرانش و نه پدرانپدرانش كرده باشند بجا خواهد آورد و غارت و غنیمت و اموال را به ایشان بذل خواهد نمود و به ضدّ شهرهای حصاردار تدبیرها خواهد نمود، لیكن اندك زمانی خواهد بود.25و قوّت و دل خود را با لشكر عظیمی به ضدّ پادشاه جنوب برخواهد انگیخت و پادشاه جنوب با فوجی بسیار عظیم و قوی تهیه جنگ خواهد دید؛ اما یارای مقاومت نخواهد داشت زیرا كه به ضدّ او تدبیرها خواهند نمود.26و آنانی كه خوراك او را میخورند او را شكست خواهند داد و لشكر او تلف خواهد شد و بسیاری كشته خواهند افتاد.27و دل این دو پادشاه به بدی مایل خواهد شد و بر یك سفره دروغ خواهند گفت؛ اما پیش نخواهد رفت زیرا كه هنوز انتها برای وقت معین خواهد بود.28پس با اموال بسیار به زمین خود مراجعت خواهد كرد ودلش به ضدّ عهد مقدّس جازم خواهد بود پس (برحسب اراده خود) عمل نموده، به زمین خود خواهد برگشت.29و در وقت معین مراجعت نموده، به زمین جنوب وارد خواهد شد لیكن آخرش مثل اولش نخواهد بود.30و كشتیها از كتّیم به ضدّ او خواهند آمد. لهذا مأیوس شده، رو خواهد تافت و به ضدّ عهد مقدّس خشمناك شده، (برحسب اراده خود) عمل خواهد نمود و برگشته به آنانی كه عهد مقدّس را ترك میكنند توجه خواهد نمود.31و افواج از جانب او برخاسته، مَقدَسِ حصین را نجس خواهند نمود و قربانی سوختنی دایمی را موقوف كرده، رجاست ویرانی را برپا خواهند داشت.32و آنانی را كه به ضدّ عهد شرارت میورزند، با مكرها گمراه خواهد كرد. اما آنانیكه خدای خویش را میشناسند قوی شده، (كارهای عظیم) خواهند كرد.33و حكیمان قوم بسیاری را تعلیم خواهند داد، لیكن ایامی چند به شمشیر و آتش و اسیری و تاراج خواهند افتاد.34و چون بیفتند، نصرت كمی خواهند یافت و بسیاری با فریب به ایشان ملحق خواهند شد.35و بعضی از حكیمان به جهت امتحان ایشان لغزش خواهند خورد كه تا وقت آخر طاهر و سفید بشوند زیرا كه زمان معین هنوز نیست.36«و آن پادشاه موافق اراده خود عمل نموده، خویشتن را بر همه خدایان افراشته و بزرگ خواهد نمود و به ضدّ خدای خدایان سخنان عجیب خواهد گفت و تا انتهای غضب كامیاب خواهد شد زیرا آنچه مقدّر است به وقوع خواهد پیوست.37و به خدای پدران خود و به فضیلت زنان اعتنا نخواهد نمود، بلكه به هیچ خدا اعتنا نخواهد نمود زیرا خویشتن را از همه بلندتر خواهد شمرد.38و در جای او خدای قلعهها را تكریم خواهد نمود و خدایی را كه پدرانش او را نشناختند با طلا و نقره و سنگهای گرانبها و نفایس تكریم خواهد نمود.39و با قلعههای حصین مثل خدای بیگانه عمل خواهد نمود و آنانی را كه بدو اعتراف نمایند در جلال ایشان خواهد افزود و ایشان را بر اشخاص بسیار تسلّط خواهد داد و زمین را برای اجرت (ایشان) تقسیم خواهد نمود.40«و در زمان آخر پادشاه جنوب با وی مقاتله خواهد نمود و پادشاه شمال با ارابهها وسواران و كشتیهای بسیار مانند گردباد به ضدّ او خواهد آمد و به زمینها سَیلان كرده، از آنها عبور خواهد كرد.41و به فخر زمینها وارد خواهد شد و بسیاری خواهند افتاد، اما اینان یعنی ادوم و موآب و رؤسای بنیعمّون از دست او خلاصی خواهند یافت.42و دست خود را بر كشورها دراز خواهد كرد و زمین مصر رهایی نخواهد یافت.43و بر خزانههای طلا و نقره و بر همه نفایس مصر استیلا خواهد یافت و لُبّیان و حَبَشیان در موكب او خواهند بود.44لیكن اخبار از مشرق و شمال او را مضطرب خواهد ساخت، لهذا با خشم عظیمی بیرون رفته، اشخاص بسیاری را تباه كرده، بالكلّ هلاك خواهد ساخت.45و خیمههای ملوكانه خود را در كوه مجید مقدّس در میان دو دریا برپا خواهد نمود، لیكن به اَجَل خود خواهد رسید و مُعِینی نخواهد داشت.
نبوت پایانی در این باب ادامه مییابد. پادشاهان شمال و جنوب به ضدّ یکدیگر خواهند جنگید. پادشاهی جنوب احتمالاً به مصر اشاره میکند.
در کتاب دانیال ۱۱: ۱ تا ۱۲: ۴، شخصی که با دانیال در باب ۱۰ صحبت میکرد به او آن چه را که در کتاب حق نوشته شده است، میگوید. این همان چیزی است که او در دانیال ۱۰: ۲۱ گفت انجام خواهد داد.
داریوش پادشاه مادی بود. «سال اول» به اولین سالی که او پادشاه بود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در اولین سال سلطنت داریوش»
«سه پادشاه بر پارس حکومت خواهند کرد»
«بعد از آنها چهارمین پادشاه با قدرت خواهد آمد که دارایی بیشتری نسبت به آن سه پادشاه پیش از خود خواهد داشت»
معانی محتمل ۱) اقتدار یا ۲) قدرت نظامی.
«او باعث خواهد شد که همه خواهان جنگ باشند»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
انگاره برخواستن یا ایستادن اغلب برای کسی که قدرتمند میشود، مورد استفاده قرار میگیرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی جبّار شروع به سلطنت خواهد کرد»
معانی محتمل ۱) که اندازۀ این مملکت بسیار عظیم خواهد بود، یا ۲) پادشاهی بر این مملکت با قدرتی بسیار عظیم حکومت خواهد کرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سلطنت او شکست خواهد خورد و تقسیم خواهد شد» یا «سلطنت او به چندین قسمت تقسیم خواهد شد»
به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۷: ۲ نگاه کنید.
انگارۀ تقسیم نشدن و عدم به اشتراک گذاشتن در اینجا ذکر شده است. ترجمه جایگزین: «اما آن برای ذریت خود تقسیم نخواهد شد» یا «اما آن برای ذریت خود به اشتراک گذاشته نخواهد شد»
اینجا به نحوی از سلطنت سخن گفته شده که گویی گیاهی است و شخصی با ریشهکن کردن آن را نابود میکند. این انگاره را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قدرت دیگری سلطنتش را ریشهکن و نابود خواهد کرد و دیگران که از نسل او نیستند، بر آن حکومت خواهند نمود»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
سردار پادشاه جنوب، پادشاه شمال خواهد شد.
پادشاه جنوب با پادشاه شمال متحد خواهند شد. این اتحاد توافقی رسمی خواهد بود که هر دو کشور ملزم به پیروی هستند. ترجمه جایگزین: «پادشاه جنوب و پادشاه شمال قول دادند که با همدیگر همکاری کنند»
پادشاه جنوب دخترش را برای ازدواج به پادشاه شمال خواهد داد. ازدواج توافق بین دو پادشاه را تثبیت خواهد کرد.
اینجا «بازو» به قدرت اشاره میکند.
این به توطئه کشتن او و آنانی که این اتحاد را ایجاد کردند، اشاره میکند. این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان او را تسلیم خواهند کرد»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از خانواده سخن گفته شده که گویی درخت است. ریشهها به اجداد، و انشعابات [شاخهها] به نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ذریتی از نیاکانش» یا «یکی از ذریتش[ صُلبش]»
کلمه «او» به دختر پادشاه جنوب در دانیال ۱۱: ۶ اشاره میکند.
کلمه «او» به نسل او اشاره میکند، اینجا به لشکر او نیز اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او و سپاهش به لشکر پادشاه شمال حمله خواهند کرد»
اینجا «با ایشان» به سربازان لشکر دشمن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او با سربازان دشمن جنگ خواهد نمود»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمه «او» به پادشاه شمال اشاره میکند.
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
«پسران پادشاه شمال»
«افراد بسیاری را که میتوانند در نبرد بجنگند، جمع خواهند کرد»
طریقی که ارتشی بزرگ زمین را پوشانیده مانند سیلابی خواهد بود. ترجمه جایگزین: «آن قدر از نظر تعداد عظیم هستند که تمام زمین را خواهند پوشانید»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
«گروه عظیمی جمع خواهد نمود»
اینجا «دست» به کنترل پادشاه جنوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه، لشکر پادشاه جنوب را تسلیم خواهد کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه جنوب لشکر شمال را دستگیر خواهد نمود»
بالا بردن به انگاره بسیار مغرور شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار مغرور خواهد شد»[ در فارسی مغرور شدن آمده است]
اینجا افتادن به مُردن در جنگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لشکر او هزاران نفر از دشمنانش را خواهد کشت» یا «هزاران نفر از دشمنانش را خواهد کشت»
«هزاران نفر»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لشکر عظیمی که تجهیزات فراوانی دارد»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
اینجا انگاره برخواستن به شورش کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم بسیاری برضدّ پادشاه شورش خواهند کرد»
این اصطلاح به افراد خشن اشاره میکند.
اینجا افتادن به شکست خوردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها موفق نخواهند شد»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
اینجا «پادشاه شمال» شامل لشکر او نیز میشود. ترجمه جایگزین: «لشکر پادشاه شمال خواهد آمد»
این به تودۀ خاک اشاره میکند به این منظور که سربازان به ارتفاع دیوارهای شهر برسند تا به آنها حمله کنند. سربازان و خادمان خاک را در سبدی میریزند، آنها را به جای مناسب حمل میکنند و آن را برای بالا بردن تپهها میریزند.
دیوارها و چیزهای دیگری که برای دفاع از شهر یا قلعه سربازان دشمن میسازند
اینجا ایستادن به توانایی جنگیدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قادر به ادامه مبارزه با آنها نخواهد بود»
«پادشاه مهاجم هر آن چه که میخواهد، بر ضدّ پادشاه دیگر انجام خواهد داد»
اینجا ایستادن به حکومت کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه شروع به سلطنت خواهد کرد»[ در فارسی متفاوت است]
این به سرزمین اسرائیل اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۸: ۹ نگاه کنید.
اینجا «خرابی» به قدرت ویران کردن اشاره میکند. همچنین، به نحوی از قدرت خراب کردن سخن گفته شده که گویی چیزی است که کسی میتواند آن را در دستش نگه دارد. ترجمه جایگزین: «او قدرت خواهد داشت که همه چیز را نابود کند»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
این اصطلاح است برای کسی که تصمیم به انجام کاری دارد و در ذهنش تمایلی به تغییر ندارد. ترجمه جایگزین: «تصمیم میگیرد»
این احتمالاً به قدرت نظامی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام لشکر او با نیرو میآیند»
این روشی برازنده برای نامیدن «زن» است.
«پادشاه شمال دست از خودکامگی و تکبر خواهد کشید»
«باعث خواهد شد که پادشاه شمال رنج ببرد، زیرا او نسبت به دیگران خودکامه و متکبر بود»
«پادشاه شمال توجه خواهد کرد»
این روشی است که میگوید او خواهد مُرد. این انگاره را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او ناپدید میشود» یا «او خواهد مرد»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
برخواستن در جای پادشاه نشاندهنده پادشاه شدن به جای پادشاه قبلی است. ترجمه جایگزین: «شخص دیگری به جای آن پادشاه، پادشاهِ شمال خواهد شد»
مأمور باج و خراج به سمت مردم سرزمینی خواهد رفت که اجباراً مالیات پرداخت میکنند. ترجمه جایگزین: «کسی را خواهد فرستاد تا مردم مالیات را پرداخت کنند»[ در فارسی نیامده است]
اینجا «او» به پادشاه جدید اشاره میکند. شکسته شدن به مُردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه جدید خواهد مُرد»
معانی محتمل ۱) هیچ کسی از پادشاه عصبانی نبود، یا ۲) علت و دلیل مرگ پادشاه مخفی بود.
مردم از تأیید او به عنوان پادشاه امتناع خواهند کرد زیرا او از نسل پادشاه نیست. ترجمه جایگزین: «شخصی که مردم او را تحقیر خواهند کرد و به عنوان پادشاه به او احترام نخواهند گذاشت»
رُفته شدن، به نابود شدن اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لشکر او مانند سیلی که همه چیز را در مسیرش از بین میبرد سپاهی عظیم را کاملاً نابود خواهد کرد »
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او لشکر و رئیس عهد را نابود خواهد کرد»
«رئیس کاهنان.» این عبارت به شخصی که به مهمترین موقعیت مذهبی منصوب میباشد که خدا در عهد خود ضروری دانسته یعنی کاهن اعظم اشاره میکند.
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
این را نیز میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که رؤسای دیگر، با اوعهد صلح بستند»
«بین افرادش تقسیم خواهد کرد»
«چیزهای ارزشمندی که او و سپاهش از مردمی که آنها را شکست داده بودند، برداشتند»
فرشته به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از قوت و دل (یعنی شجاعت) سخن گفته شده که گویی آنها اشخاصی هستند که میتوانند بلند شوند تا کاری انجام دهند. ترجمه جایگزین: «او خود را نیرومند ساخته و شجاع خواهد شد»
اینجا این کلمه به جرأت اشاره میکند.
«با لشکر عظیمی که جمع خواهد کرد»
«به ضد او خواهد جنگید»
مقاومت نکردن به مغلوب شدن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه جنوب شکست خواهد خورد» یا «لشکر او مغلوب خواهند شد»
این به مشاوران پادشاه اشاره میکند. معمول بود که قابل اعتمادترین مشاوران با پادشاه غذا بخورند. ترجمه جایگزین: «بهترین مشاوران پادشاه»
اینجا به نحوی از شدت شکست لشکر دشمن سخن گفته شده که گویی سیلابی کاملاً آن را از بین میبرد. ترجمه جایگزین: «دشمن کاملاً لشکر او را مغلوب خواهد کرد» یا «دشمنش کاملاً ارتش او را مانند سیلی که همه چیز را در مسیرش نابود میکند، شکست خواهد داد»
اینجا «افتادن» اصطلاح است که به مُردن در جنگ اشاره میکند، بنابراین «افتادن» و «کشتن» اساساً معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «بسیار از سربازانش در جنگ کشته خواهند شد»
اینجا «دل» به تمایلات شخص اشاره میکند. اینجا به نحوی از تمایلات سخن گفته شده که گویی آنها شئی هستند که کسی میتواند آنها را در موقعیت [جای] خاصی قرار دهد. ترجمه جایگزین: «هر شخص مصمم به انجام بدی به دیگران است»
نشستن بر سر یک سفره، به صحبت کردن با یکدیگر اشاره میکند.
«اما سخنانشان به آنها کمکی نخواهد کرد»
این میگوید که چرا جلسات آنها موفقیتآمیز نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «در نتیجه اعمالشان وقتی را که خدا معین کرده است خواهد آمد»
اینجا«دل» به ذهن یا افکار شخص اشاره میکند. اصطلاح «دلش به ضد ...» یعنی مصمم به مخالفت با چیزی است. این را میتوان به عنوان جملهای جدید بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اموال بسیار. او مصمم خواهد بود که با عهد مقدس مخالفت کند»
تمایل پادشاه به عمل کردن بر ضد عهد مقدس نشاندهنده تمایل او به متوقف کردن اسرائیلیان از اطاعت کردن از عهد میباشد. ترجمه جایگزین: «مصمم خواهد بود تا اسرائیلیان را از اطاعت از عهد مقدس بازدارد»
اینجا «مقدس» عهد خدا با قوم اسرائیل را توصیف میکند. به این معنی که عهد باید مورد احترام و اطاعت باشد زیرا از طرف خودِ خدا میآید. ترجمه جایگزین: «عهد خدا، که تمام اسرائیلیان باید از آن اطاعت کنند»
این یعنی پادشاه برخی کارها را در اسرائیل انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «او آن چه را که میخواهد در اسرائیل انجام خواهد داد»
این صفحه تعمداً خالی است.
کشتیها به لشکری که در این کشتیها میآید اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارتشی از کتّیم با کشتی خواهد آمد تا با ارتش او بجنگند»
این احتمالاً به مکانی در جزیره قبرس در دریای مدیترانه اشاره میکند.
«او از عهد مقدس متنفر خواهد بود»
«به نفع آنها عمل خواهد کرد» یا «به آنها کمک خواهد کرد»
«ارتش او ظاهر خواهد شد» یا «ارتش او خواهد آمد» کلمه «او» به پادشاه شمال اشاره میکند.
«جایگاه مقدس که مردم به عنوان قلعه نظامی [سنگر] از آن استفاده میکنند»
موقوف کردن قربانی به جلوگیری مردم از قربانی کردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها کاهنان را از ارائه قربانی دائمی سوختنی منع خواهند کرد»
این به بُتی که معبد را ویران خواهد کرد اشاره میکند. یعنی باعث خواهد شد که خدا معبد خود را ترک کند. ترجمه جایگزین: «بُتی منزجرکننده که باعث خواهد شد خدا معبد را ترک کند» یا «چیزهایی منزجرکننده که معبد را ناپاک خواهند کرد»
«شریرانه از عهد نااطاعتی میکنند»
«آنها را به انجام کارهای شریرانه وادار میکند»
اینجا «شناختن» یعنی «وفادار بودن.» ترجمه جایگزین: «آنانی که به خدای خود وفادار هستند»
«استوار خواهند بود و مقاومت خواهند کرد»
اینجا «افتادن» استعاره است و اشاره به تجربه نوعی از بلا دارند که خود مرگ نیز شامل این بلایا میشود. اینجا «شمشیر» به جنگ و نبرد اشاره میکند و «شعله» به آتش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با سوزاندن آنها را در جنگ میکشند»
این به اشخاص حکیمان در میان اسرائیلیان اشاره میکند.
اینجا «افتادن» استعاره است و اشاره به تجربه نوعی از بلا دارد که خود مرگ نیز شامل این بلایا میشود. عبارت «به تاراج رفتن» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها اسیر خواهند شد و برای مدتی دشمنانشان اموال آنها را غارت خواهند کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگران به آنها کمک کمی خواهند کرد»
این به افرادی اطلاق میشود که وانمود میکنند به حکیمان کمک میکنند، اما نه به این دلیل که آنها واقعاً مایل به کمک به آنها هستند.
اینجا «به ایشان ملحق شدن» به «برای کمک آمدن» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای کمک به آنها خواهند آمد»
این رنج بردن تا زمانی که خدا تصمیم گبه پایانش بگیرد، ادامه خواهد داشت.
اینجا «لغزش خوردن» استعاره است و اشاره به تجربه نوعی از بلا دارد که خود مرگ نیز شامل این بلایا میشود.
اینجا «تا» یعنی «در نتیجه.» ترجمه جایگزین: «در نتیجه تصفیه خواهند شد»
اینجا این سه فعالیت به نحوی بیان شده است که گویی آنها اجسامی هستند. اگرچه به عنوان فعالیت بیان شدهاند با این حال میتوانند هم به حالت مجهول و هم به حالت معلوم باشند. ترجمه جایگزین: «آنها تصفیه، پاک و خالص خواهند شد» یا «رنج آنها را تصفیه، پاک و خالص خواهد کرد»
اینجا به این اشاره میکند که فلز با ذوب شدنش در آتش خالص میشود. به نحوی از زمانی که خدا قومش را وفادارتر به خودش میسازد سخن گفته شده که گویی قومش فلزی هستند که یک کارگر آن را در آتش میگذارد تا خالصتر شود.[ در فارسی نیامده است]
این به شایسته گرداند مردم، مکانها، یا اشیاء برای استفاده خدا با جدا کردن آنها از گناه و کارهای شریرانه دیگر اشاره میکند. اینجا به نحوی از شریر سخن گفته شده که گویی از نظر فیزیکی کثیف است و میتوان با شستن آن را پاک کرد.
این انگاره بسیار شبیه به خالص شدن که پیشتر مورد بحث قرار گرفت، میباشد. فلزی که تصفیه شده است را میتوان گفت خالص شده است.
«روزهای آخر» یا «آخر دنیا.» به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۸: ۱۷ نگاه کنید.
اینجا «زمان معین» دلالت میکند که خدا زمانی را قرار داده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] زمانی را در آینده قرار داده است»
«پادشاه آن چه را که میخواهد، انجام خواهد داد»
این به پادشاه شمال اشاره میکند.
عبارات «خویشتن را افراشته» و «خویشتن را بزرگ خواهد نمود» معانی یکسانی دارند و نشان میدهند که پادشاه بسیار مغرور خواهد شد.
این به بسیار مغرور شدن اشاره میکند.
این به تظاهر به مهم و نیرومند بودن اشاره میکند.
این به یک خدای حقیقی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدای عظیم» یا «تنها خدای حقیقی»
«سخنان وحشتناک» یا «سخنان تکاندهنده»
این عبارت خدا را بسیار خشمگین نشان میدهد تا مخزنش کاملاً از خشم پر شود و او آماده است تا مطابق با آن عمل کند. ترجمه جایگزین: «که خدا کاملاً از او خشمگین است» یا «خدا آن قدر خشمگین است که به ضد او عمل نماید»
این به نظر میرسد که به خدای بت به نام تموز اشاره میکند.
احتمالاً پادشاه باور داشت که این خدای دروغین به او کمک خواهد کرد تا به قلعههای دیگر مردم حمله کند و خود را حفظ نماید. ترجمه جایگزین: « آن خدا قلعهها را کنترل میکند»
کلمه «آن [او]» به خدایان ذکر شده در کتاب دانیال ۱۱: ۳۷ اشاره میکند.
معانی محتمل ۱) «زمین را به عنوان پاداش به افرادش خواهد داد» یا ۲) «زمین را به افرادش خواهد فروخت»
«روزهای آخر» یا «آخر دنیا.» به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۸: ۱۷ نگاه کنید.
این عبارات به پادشاهان و لشکرهایشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاه جنوب و لشکرش ... پادشاه شمال و لشکرش»
اینجا به نحوی از حمله خشونتآمیز به یک لشکر سخن گفته شده که گویی طوفان اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «به او مانند طوفانی خشمگین حمله خواهد کرد» یا «به او با خشونت حمله خواهد کرد»
اینجا به نحوی از تاراج کشوری توسط یک لشکر سخن گفته شده که گویی سیل اتفاق افتاده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب دانیال ۱۱: ۱۰ نگاه کنید.
هیچ چیز لشکر را متوقف نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «از سرزمینها عبور خواهد کرد و هیچ کسی آن را متوقف نخواهد نمود»
این به سرزمین اسرائیل اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در دانیال ۸: ۹ و ۱۱: ۱۶ نگاه کنید.
اینجا افتادن به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خواهند مُرد»
اینجا «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اما اینان از قدرت او خلاصی نخواهند یافت» یا «اما او قادر به نابودی این امتها نخواهد بود»
این همچنان درباره پادشاه شمال است.
اینجا «دست» به قدرت و کنترل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او کنترل خود را بر کشورهای مختلف گسترش خواهد داد»
این انگارۀ کشورهای بسیار یا کشورهای مختلف میباشد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمین مصر رها نخواهد شد»
اینجا «موکب» به تسلیم [اطاعت] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «لُبّیان و حَبَشیان باید او را خدمت کنند»
«مردم لیبی و حبشه [کوش].» لیبی کشوری در غرب مصر است و حبشه [کوش] کشوری در جنوب مصر میباشد.
این همچنان درباره پادشاه شمال است.
اسم معنای «خشم» را میتوان به عنوان کلمه «خشمگین» ترجمه کرد. میتوان به وضوح بیان کرد که او با لشکرش بیرون خواهد رفت. ترجمه جایگزین: «او بسیارخشمگین خواهد بود و بیرون خواهد رفت» یا «او بسیار خشمگین خواهد شد و با لشکرش بیرون خواهد رفت»
«بیرون رفتن» به حمله کردن به دشمن اشاره میکند.
«مردم بسیار را از بین برده»
این به خیمههای مجلل پادشاه که او به هنگام جنگ با لشکرش در آن زندگی میکرد، اشاره دارد.
این احتمالاً به منطقه بین دریای مدیترانه و کوه معبد در اورشلیم اشاره میکند.
این به تپهای در اورشلیم جایی که معبد خدا بود اشاره میکند. به نحوه ترجمه برخی عبارات مشابه در دانیال ۹: ۱۶ و ۹: ۲۰ نگاه کنید.
1«و در آن زمان میكائیل، امیر عظیمی كه برای پسران قوم تو ایستاده است، خواهد برخاست و چنان زمان تنگی خواهد شد كه از حینی كه امّتی به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آنزمان هر یك از قوم تو كه در دفتر مكتوب یافت شود رستگار خواهد شد.2و بسیاری از آنانی كه در خاك زمین خوابیدهاند بیدار خواهند شد، اما اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی.3و حكیمان مثل روشنایی افلاك خواهند درخشید و آنانی كه بسیاری را به راهعدالت رهبری مینمایند، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالا´باد.4اما تو ای دانیال كلام را مخفی دار و كتاب را تا زمان آخر مهر كن. بسیاری بسرعت تردّد خواهند نمود و عِلم افزوده خواهد گردید.»5پس من دانیال نظر كردم و اینك دو نفر دیگر یكی به اینطرف نهر و دیگری به آنطرف نهر ایستاده بودند.6و یكی از ایشان به آن مرد ملبّس به كتان كه بالای آبهای نهر ایستاده بود گفت: «انتهای این عجایب تا به كی خواهد بود؟»7و آن مرد ملبّس به كتان را كه بالای آبهای نهر ایستاده بود شنیدم كه دست راست و دست چپ خود را بسوی آسمان برافراشته، به حی ابدی قسم خورد كه برای زمانی و دو زمان و نصف زمان خواهد بود و چون پراكندگی قوّت قوم مقدّس به انجام رسد، آنگاه همه این امور به اتمام خواهد رسید.8و من شنیدم اما درك نكردم. پس گفتم: «ای آقایم آخر این امور چه خواهد بود؟»9او جواب داد كه «ای دانیال برو زیرا این كلام تا زمان آخر مخفی و مختوم شده است.10بسیاری طاهر و سفید و مصفّی خواهند گردید و شریران شرارت خواهند ورزید و هیچ كدام از شریران نخواهند فهمید، لیكن حكیمان خواهند فهمید.11و از هنگام موقوف شدن قربانی دایمی و نصب نمودن رجاست ویرانی، هزار و دویست و نود روز خواهد بود.12خوشابه حال آنكه انتظار كشد و به هزار و سیصد و سی و پنج روز برسد.13اما تو تا به آخرت برو زیرا كه مُستریح خواهی شد و در آخر این ایام در نصیب خود قایم خواهی بود.»
نبوت پایانی در این باب خاتمه مییابد. این باب درباره قیامت آینده مردگان و داوری نهایی میگوید.
and )
فرشتهای که در کتاب دانیال ۱۰: ۵ بر دانیال ظاهر شده بود به صحبت کردن ادامه میدهد.
میکائیل یک فرشتۀ مقرب است. اینجا به او نام «امیر عظیم» نیز داده شده است.
اینجا «برخواستن» یک اصطلاح به معنی ظاهر شدن است. ترجمه جایگزین: «میکائیل ... ظاهر خواهد شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. همیچنین میتوانید روشن کنید که خدا قوم را نجات خواهد داد. ترجمه جایگزین: «خدا قوم تو را رهایی خواهد بخشید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. همچنین میتوانید روشن کنید که خدا اسامی را در دفتر مینویسد. ترجمه جایگزین: «اسمی که خدا در دفتر نوشته است»
عبارت «خوابیدن در خاک زمین» روش دیگری برای اشاره به کسانی است که مُردهاند. اینجا «برخواستن» اصطلاح است یعنی به زندگی برمیگردند. ترجمه جایگزین: «آنانی که مُرده بودند به زندگی خواهند برگشت»
این به قوم خدا که حکمت خود را با مردم اطراف خود به اشتراک میگذارند، اشاره میکند.
این اشاره به کسانی دارد که به دیگران در فهم جدایی خود از خدا کمک میکنند و به نحوی به آنها اشاره شده که گویی مسیر خود را تغییر می دهند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به دیگران یاد میدهند تا در راه پارسایی زندگی کنند»
این افراد با ستارگانی که میدرخشند مقایسه شدهاند. ترجمه جایگزین: «آنانی که رهبری مینمایند ... مانند ستارگان تا ابد خواهند درخشید»
اینجا «کلام» به کتاب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «این کتاب را ببند و آن را مُهر کن»
«روزهای پایانی» یا «آخر دنیا.» به نحوه ترجمه آن در دانیال ۸: ۱۷ نگاه کنید.
به نظر میرسد که این امر پیش از «زمان آخر» درطول زمانی که کتاب مُهر شده است اتفاق میافتد. آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیش از آنکه این امر اتفاق بیافتد، بسیاری به اینجا و آنجا سفر خواهند کرد و بیشتر و بیشتر درباره بسیاری امور خواهند آموخت»
دانیال ادامه میدهد تا چیزی را بگوید که در این رؤیا دیده بود و در دانیال ۱۰: ۱ آغاز کرد.
«دو فرشته دیگر ایستاده بودند»
این به فرشتهای که در دانیال ۱۰: ۵ به دانیال ظاهر شد، اشاره میکند نه به یکی از فرشتگانی که در کنار نهر ایستادهاند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردی که لباسی از کتان پوشیده بود» یا «فرشتهای که لباسی از کتان پوشیده بود»
معانی محتمل ۱) فرشتۀ ملبس به لباس کتان بالای نهر بود یا ۲) فرشتهای دیگر در بالای نهر بود.
«پایان این وقایع عجیب کی خواهد بود؟» این به زمان شروع تا انتهای وقایع اشاره میکند.
زمانی که فرشته با دانیال صحبت میکرد، هیچ یک از وقایع این رؤیا رخ نداده بودند. این قطعاً به وقایع دانیال ۱۲: ۱-۴ اشاره میکند و احتمالاً شامل وقایع رؤیای باب ۱۱ نیز میشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردی که لباسی از کتان پوشیده بود» یا «فرشتهای که لباسی از کتان پوشیده بود»
«خدا که تا به ابد زنده است»
بهتر است زمان آغاز این قسمت را مبهم باقی گذارید. اگر مجبور به انتخاب نقطه شروع هستید، احتمالاً سه و نیم سال با وقایع دانیال ۱۲: ۱-۴ شروع میشود.
«سه و نیم سال.» این «زمانها» به طور معمول به سالها اشاره میکند. یک و دو و نصف برابر با سه و نیم است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه این امور اتفاق خواهد افتاد»
زمانی که فرشته با دانیال صحبت میکرد، هیچ یک از وقایع این رؤیا رخ نداده بودند. این قطعاً به وقایع کتاب دانیال ۱۲: ۱-۴ اشاره میکند و احتمالاً شامل وقایع رؤیای باب ۱۱ نیز میشود.
دانیال به فرشته ملبس به کتان به عنوان «آقایم» اشاره میکند تا احترام به فرشته را نشان بدهد.
زمانی که فرشته با دانیال صحبت میکرد، هیچ یک از وقایع این رؤیا رخ نداده بودند. این قطعاً به وقایع دانیال ۱۲: ۱-۴ اشاره میکند و احتمالاً شامل وقایع رؤیای باب ۱۱ نیز میشود.
رؤیایی که به دانیال داده شده بود، توضیح داده نشده است. کتاب مُهر شده بود و هیچ کسی به آن دسترسی نداشت. ترجمه جایگزین: «کلامی را که نوشتهای، مخفی و مُهر کردهای»
«روزهای پایانی» یا «آخر دنیا.» این به دانیال ۸: ۱۷ اشاره میکند.
فرشته ملبس به کتان به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
خداوند[یهوه] طاهر میگرداند. این سه اصطلاح اساساً معانی یکسانی دارند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بسیاری از مردم را طاهر، سفید، و مصفّی خواهد کرد»
پاک کردن با زدودن هر چیزی که به آنها تعلق ندارد
افراد شریر، کارهایی شریرانه یا اموری گناهآلود انجام خواهند داد.
افراد شریر نمیتوانند دانش روحانی را درک کنند.
«اما کسانی که از خداوند[یهوه] اطاعت میکنند حکیم هستند و درک خواهند کرد»
پادشاه شمال یکی از کسانی است که قربانی به معبد را منع کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه شمال قربانی دائمی سوختنی را برداشت و نجاساتی که باعث ویرانی کامل معبد شده بود را نصب کرد»
این به بُتی که معبد را ویران و متروکه خواهد ساخت، اشاره میکند، یعنی بتی که باعث خواهد شد خدا معبد را ترک کند. به نحوه ترجمه آن در دانیال ۱۱: ۳۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بت منزجرکنندهای که باعث خواهد شد خدا معبد را ترک کند» یا «چیزی منزجرکننده که معبد را ناپاک خواهد کرد»
«یک هزار و دویست و نود روز» [در فارسی اعداد به یک شکل بیان می شوند]. اینجا «روزها» به دوره زمانی اشاره میکند. اغلب به روزها اشاره میکند اما همچنین ممکن است به طور ضمنی به سالها اشاره داشته باشند.
فرشته ملبس به کتان به صحبت کردن با دانیال ادامه میدهد.
«مبارک است آن که انتظار می کشد» یا «مبارک است هر کسی که انتظار میکشد»
«آن که وفادار میماند»
«یک هزار و سیصد و سی و پنج روز» [در فارسی اعداد به یک شکل بیان می شوند]. اینجا «روزها» به دوره زمانی که اغلب به عنوان روز ارائه میشود اشاره شده است. بااین حال می توان آن را به عنوان سالها معنی کرد.
«دانیال، تو باید بروی» این به ادامه زندگی دانیال و خدمت کردن به پادشاه تا زمان مقرر مرگش اشاره میکند.
این روشی ملایم است که میگوید «تو خواهی مُرد.»
این به اولین قیامت از مردگان وقتی عادلان بر خواهند خواست، اشاره میکند.
«جایی که خدا برای تو مشخص کرده است»
1كلام خداوند كه در ایام عُزّیا و یوتام و آحاز و حِزقیا پادشاهان یهودا و در ایام یربعام بن یوآش پادشاه اسرائیل، بر هوشع بن بَئیری نازل شد.2ابتدای كلام خداوند به هوشع. خداوند به هوشع گفت: «برو و زنی زانیه و اولاد زناكار برای خود بگیر زیرا كه این زمین از خداوند برگشته، سخت زناكار شدهاند.»3پس رفت و جُومَر دختر دبلایم را گرفت و او حامله شده، پسری برایش زایید.4و خداوند وی را گفت: «او را یزرعیل نام بنه زیرا كه بعد از اندك زمانی انتقام خون یزرعیل را از خاندان ییهو خواهم گرفت و مملكت خاندان اسرائیل را تلف خواهم ساخت.5و در آن روز كمان اسرائیل را در وادی یزرعیل خواهم شكست.»6پس بار دیگر حامله شده، دختری زایید و او وی را گفت: «او را لُوروحامَه نام بگذار، زیرا بار دیگر بر خاندان اسرائیل رحمت نخواهم فرمود، بلكه ایشان را از میان بالكلّ خواهم برداشت.7لیكن بر خاندان یهودا رحمت خواهم فرمود و ایشان را به یهوه خدای ایشان نجات خواهم داد و ایشان را به كمان و شمشیر و جنگ و اسبان و سواران نخواهم رهانید.»8و چون لُوروحامَه را از شیر بازداشته بود، حامله شده، پسری زایید.9و او گفت: «نام او را لُوعَمّی بخوان زیرا كه شما قوم من نیستید و من (خدای) شما نیستم.10لیكن شماره بنیاسرائیل مثل ریگ دریا خواهد بود كه نتوان پیمود و نتوان شمرد و در مكانی كه به ایشان گفته میشد شما قوم من نیستید، در آنجا گفته خواهد شد پسران خدای حی میباشید.11و بنییهودا و بنیاسرائیل با هم جمع خواهند شد و یك رئیس به جهت خود نصب نموده، از آن زمین برخواهند آمد زیرا كه روز یزرعیل، روز عظیمی خواهد بود.»
برخی ترجمهها هر خط از شعر را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خواندن آن را آسانتر کنند. ترجمه ULB این کار را با شعری که در آیههای ۲ تا ۱۱ از فصل یکم کتاب هوشع هست، انجام میدهد.
خدا بر فاحشگی مهر تایید نمیزند، اما او به هوشع گفت تا با یک فاحشه ازدواج کند تا پیام بیوفایی اسرائیل به قوم نشان داده شود. را ببینید)
ازدواج هوشع با جومِر استعارهای است از رابطه پادشاهی اسرائیل با یهوه. اسرائیل نسبت به یهوه وفادار نبود و عهد خود را با او شکست. جومر زنی بود که نسبت به شوهرش وفادار نبود و عهد ازدواجش با او را شکست.
را ببینید)
فصول یکم تا چهارم کتاب هوشع در تسلط استعارهای است، که هوشع آن را زندگی کرد. او رابطه میان اسرائیل و یهوه را نقشآفرینی کرد. هوشع به جای یهوه و جومِر به جای اسرائیل، در این نمایش به ایفای نقش پرداختند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «کلامی که خداوند یهوه فرمود»
(آدرس را بینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
رخدادها در این کتاب در دوره زمانی این پادشاهان رخ داد.
(آدرس را ببینید)
این آن نام خدا است که او آن را در عهدعتیق بر قوم خودش آشکار نمود. برگه ترجمه واژگان(TW) را در ارتباط با نحوه ترجمه واژه یهوه ببینید.
در اینجا واژه «زناکار» معرف مردمی است که نسبت به خدا بیوفا{بیایمان} شدهاند.
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای افراد هستند.
(آدرس را ببینید)
«خانه»[در متن فارسی خاندان] به معنای خانواده است، که دربرگیرنده نسل یِیهو است.
(آدرس را ببینید)
این عبارت به پادشاهی اسرائیل اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
کمان در اینجا به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت نظامی اسرائیل»
(آدرس را ببینید)
این اسم به معنای «عدم ترحم» است. مترجم مجاز به انتقال معنی این اسم است. ترجمه جایگزین: «عدم ترحم»
(آدرس را ببینید)
این اسم به معنای «عدم ترحم» است. مترجم مجاز به انتقال معنی این اسم است. به روشی که این را در هوشع ۱: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «عدم ترحم».
(آدرس را ببینید)
این نام به معنای «قوم من نیست» است. مترجم مجاز به انتقال معنی این اسم است. ترجمه جایگزین: «قوم من نیست».
(آدرس را ببینید)
یهوه با هوشع سخن میگوید.
بر شمارگان هنگفت اسرائیلیها تاکید میکند.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که هیچکس نمیتواند اندازهگیری کند یا بشمارد»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «جایی که خدا به آنها گفت»
(آدرس را ببینید)
این عبارت احتمالاً به یزرعیل، آن شهری که در آن توسط شاهان اسرائیل جرایم انجام میشد و سمبلی از مجازات خدا بر آنها بود.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «خدا به آنها خواهد گفت»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «خدا آنان را باهم گردهم خواهد آورد».
(آدرس را ببینید)
ممکن است این عبارت به سرزمینی که مردم اسرائیل در آن در اسارت بودند، اشاره کند.
این به زمانی اشاره میکند که خدا مردم خود را به سرزمین اسرائیل بازخواهد گرداند. معنای کامل این عبارت را میتوان تصریح کرد. (آدرس را ببینید)
1به برادران خود عَمّی بگویید و به خواهرانخویش رُوْحامَه!2محاجه نمایید! با مادر خود محاجّه نمایید زیرا كه او زن من نیست و من شوهر او نیستم. لهذا زنای خود را از پیش رویش و فاحشگی خویش را از میان پستانهایش رفع بنماید.3مبادا رخت او را كنده، وی را برهنه نمایم و او را مثل روز ولادتش گردانیده، مانند بیابان واگذارم و مثل زمین خشك گردانیده، به تشنگی بكُشَم.4و بر پسرانش رحمت نخواهم فرمود چونكه فرزندان زنا میباشند.5زیرا مادر ایشان زنا نموده و والده ایشان بیشرمی كردهاست كه گفت: «در عقب عاشقان خود كه نان و آب و پشم و كتان و روغن و شربت به من دادهاند خواهم رفت.»6بنابراین، راه تو را به خارها خواهم بست و گرد او دیواری بنا خواهم نمود تا راههای خود را نیابد.7و هر چند عاشقان خود را تعاقب نماید به ایشان نخواهد رسید و هر چند ایشان را بطلبد نخواهد یافت. پس خواهد گفت: «میروم و نزد شوهر نخستین خود برمیگردم زیرا در آنوقت از كنون مرا خوشتر میگذشت.»8اما او نمیدانست كه من بودم كه گندم و شیره و روغن را به او میدادم و نقره و طلایی را كه برای بعل صرف میكردند برایش میافزودم.9پس من گندم خود را در فصلش و شیره خویش را در موسمش باز خواهم گرفت و پشم و كتان خود را كه میبایست برهنگی او را بپوشاند برخواهم داشت.10و الا´ن قباحت او را به نظر عاشقانش مُنكَشِف خواهم ساخت و احدی او را از دست من نخواهد رهانید.11و تمامی شادی او و عیدها و هلالها و سَبَّتها و جمیع مواسمش را موقوف خواهم ساخت.12و موها و انجیرهایش را كه گفته بود اینها اجرت من میباشد كه عاشقانم به من دادهاند، ویران خواهم ساخت و آنها را جنگل خواهم گردانید تا حیوانات صحرا آنها را بخورند.13و خداوند میگوید كه انتقام روزهای بعلیم را از او خواهم كشید كه برای آنها بخور میسوزانید و خویشتن را به گوشوارها و زیورهای خود آرایش داده، از عقب عاشقان خود میرفت و مرا فراموش كرده بود.14بنابراین اینك او را فریفته، به بیابان خواهم آورد و سخنان دلاویز به او خواهم گفت.15و تاكستانهایش را ازآنجا به وی خواهم داد و وادی عَخور را به دروازه امید (مبدّل خواهم ساخت) و در آنجا مانند ایام جوانیاش و مثل روز بیرون آمدنش از زمین مصر خواهد سرایید.16و خداوند میگوید كه «در آن روز مرا ایشی (یعنی شوهر من) خواهد خواند و دیگر مرا بَعلی نخواهد گفت،17زیرا كه نامهای بعلیم را از دهانش دور خواهم كرد كه بار دیگر به نامهای خود مذكور نشوند.18و در آن روز به جهت ایشان با حیوانات صحرا و مرغان هوا و حشرات زمین عهد خواهم بست و كمان و شمشیر و جنگ را از زمین خواهم شكست و ایشان را به امنیت خواهم خوابانید.19و تو را تا به ابد نامزد خود خواهم ساخت و تو را به عدالت و انصاف و رأفت و رحمانّیت نامزد خود خواهم گردانید.20و چون تو را به امانت نامزد خود ساختم آنگاه یهوه را خواهی شناخت.»21و خداوند میگوید: «من خطاب خواهم كرد، آسمانها را خطاب خواهم كرد و آنها زمین را خطاب خواهند كرد.22و زمین گندم و شیره و روغن را خطاب خواهد كرد و آنها یزْرَعیل را خطاب خواهند كرد.23و او را برای خود در زمین خواهم كِشت و بر لُورُوْحامَه رحمت خواهم فرمود و به لُوعَمّی خواهم گفت تو قوم من هستی و او جواب خواهد داد تو خدای من میباشی.»
برخی ترجمهها ترجیح میدهند که نقل قولها را جدا کنند. نسخه انگلیسی ULB و بسیاری دیگر از ترجمههای انگلیسی، خطوطی از این بخش که شعر است را نسبت به بقیه متن کمی متمایل به سمت چپ صفحه مینویسند. بخشهای ۱ تا ۲ از کتاب هوشع، سری منفردی از جملات است که یک روایت را شکل میدهند.
نسبتهای خویشاوندی زیادی در این بخش مورد استفاده واقع شدهاند که استعارههایی از رابطه میان اسرائیل و خدا هستند.{در متن انگلیسی «رابطه میان اسرائیل و خدایش» و ضمیر مونث برای اشاره به اسرائيل به کار رفته است. توضیح مترجم} برادر، خواهر، شوهر، همسر، مادر و فرزندان همگی مثالهایی هستند که در این مورد به کار گرفته شده اند.
(آدرس را ببینید)
این بخش از کتاب هوشع یک تغییر مخاطب ناگهانی خلق میکند. اینجا نبی در چند آیه نخست مستقیماً فرزندان را مورد خطاب قرار میدهد، اما کل این بخش بر علیه جومِر، همچون تصویری از اسرائیل به عنوان قوم زناکار نوشته شده است. خدا از جومِر چون تصویری برای تعلیم این نکته به قوم اسرائیل که چگونه باید بهاو وفادار باشند استفاده میکند.
و را ببینید)
یهوه با هوشع سخن میگوید.
این حرفِ نِدا، میتواند به شکل یک جمله نوشته شود. ترجمه جایگزین: «شما قوم من هستید!»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «یهوه بر شما رحمت نموده است»
(آدرس را ببینید)
«مهربانی» یا «شفقت»
یهوه با هوشع سخن میگوید.
این شکایتی از سوی یک فرد بر علیه یک فرد دیگر در یک دادگاه قانونی است.
در اینجا «مادر» به ملت اسرائیل اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یهوه میفرماید که اسرائیل که در اینجا از او چون زنی سخن آمده، دیگر چون همسر یهوه رفتار نمیکند. اسرائیل در عوض از پیروی و پرستش او رویگردان شده است.
(آدرس را ببینید)
یهوه دیگر نمیتواند در رابطه با ملت اسرائیل، همچون شوهری نسبت به همسرش باشد.
(آدرس را ببینید)
همسری که زناکار است، شوهرش را به قصد خوابیدن با مردی دیگر ترک میکند. این روشی است که اسرائیل نسبت به یهوه رفتار میکرد.
(آدرس را ببینید)
این تصویرسازی اشاره بر این دارد که اسرائیل بر بتها و نه یهوه متکی است.
(آدرس را ببینید)
یهوه دیگر از اسرائیل حفاظت نکرده، آن را تامین نخواهد کرد، زیرا این قوم از او روی گردانده است. در اسرائیل، بنا به شریعت، شوهران موظف به تامین لباس برای همسرانشان بودند. عدم انجام این عمل نشانی بر این بود که یک مرد، همسرش را طرد میکند. معنای کامل این را میتوان روشن نمود.
(آدرس و را ببینید)
یهوه اسرائیل را به گونهای تغییر خواهد داد تا شبیه بیابانی گردد که ناحیهای برهنه و نابارور است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «تشنگی» به نیاز به پرستش و توکل بر یهوه و نه بر بتها اشاره دارد وگرنه اسرائیل قادر نخواهد بود به عنوان یک ملت باقی بماند.
(آدرس را ببینید)
یهوه با هوشع صحبت میکند.
اسرائیلیها به گونهای رفتار میکنند که انگار به یهوه تعلق ندارند. همانگونه که پدران و مادران ایشان خدا را نپرستیدند، آنها هم چنین کردند.
(آدرس را ببینید)
نسل پیشین که به دنبال خدایان دیگر رفتند، از آن رو که به یهوه وفادار نبودند فاحشه در نظر گرفته شدهاند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا عبارت «فاسِقان من» به بَعَل و دیگر خدایان دروغین اشاره میکند که اسرائیل پرستش آنها را در عوضِ یهوه برگزید. این فهرست اشیاء، اقلامی حیاتی است که برای زنده ماندن مردم لازم بوده است.
(آدرس را ببینید)
یهوه در حال سخن گفتن با هوشع است.
این قطعه از کتاب نشان میدهد که یهوه از آنجا که اسرائیل به پرستش بتها ادامه میدهد، مانع کامیابی و موفقیت قوم خود خواهد شد.
(آدرس و را ببینید)
اسرائیل نه از روی عشق به یهوه، بلکه از آن رو که از پرستش بعل ناامید شده است به یهوه بازگشت خواهد کرد.
(آدرس را ببینید)
یهوه با هوشع سخن میگوید.
این احتمالاً به این معنا است که محصولات و رمههای اسرائیل از بین خواهد رفت. یهوه برکت خود را از اسرائیل برخواهد داشت و این مردم را تنها وا خواهد نهاد و در خطر حمله خواهند بود.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که مردم برای پوشاندن خود از آن بهره میبردند»
(آدرس را ببینید)
یهوه با هوشع سخن میگوید.
این به این معنا است که خدا مردم اسرائیل را در دیدگان دیگر قومهای نزدیک آن فروتن خواهد ساخت. به روشی که این را در هوشع ۲: ۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
هیچکس دست به تلاش برای کمک به اسرائيل نخواهد زد. در اینجا «دست» به قدرتخدا برای مجازات اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یهوه با هوشع درباره آنچه او با اسرائیل خواهد کرد، سخن میگوید.
این به پولی اشاره میکند که اسرائیل از خدایان دروغین یا بعلها به دست آورد. این نقل قول مستقیم را میتوان به صورت یک نقل قول غیر مستقیم بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «که اینها دستمزدی است که عاشقانش به او دادهاند»
(آدرس و را ببینید)
یهوه تاکستانها و درختان میوه را با رشد دادن علفها و درختان دیگر در میان آنها، نابود خواهد خواهد کرد.
(آدرس را ببینید)
یهوه در صحبتش از خودش نام میبرد تا قطعیت آنچهاو دارد اعلام میکند، را بیان کند. ترجمه جایگزین: «این آن چیزی است کهیهوه اعلام کرده است» یا «این آن چیزی است که من،یهوه، اعلام کردهام»
(آدرس را ببینید)
یهوه در حال سخن گفتن درباره اسرائیل است.
«من، یهوه، او را دوباره به دست خواهم آورد»
همانگونه کهیهوه اسرائیل را از مصر بیرون آورد، اسرائیل را به وادی عَخور راهبری خواهد کرد تا که اسرائیل دوباره بریهوه امید بندد.
یهوه امیدوار است که قوم اسرائیل توبه کنند و دوبارهاو را به عنوان خدایی که میپرستند، برگزینند.
(آدرس را ببینید)
برخی نسخهّهای مدرن، واژه عبری به کار رفته را به معنای «او آواز خواهد خواند» معنی می کنند.
این به این معنا است که مردم اسرائیل یهوه را دوست خواهند داشت و به او همچون همسری به یک شوهر وفادار خواهند بود.
(آدرس را ببینید)
«بَعل» به معنای «ارباب» است، همچنین به آن خدای دروغینی که کنعانیان آن را میپرستیدند، اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
اسرائیلیها دیگر نام بَعل و بتها را نخواهند آورد. این افراد با دهانشان معرفی شدهاند. ترجمه جایگزین: «زیرا من کاری خواهم کرد که تو نام بعلها را بر زبان نیاوری»
(آدرس را ببینید)
یهوه با هوشع درباره آنچهاو در اسرائیل انجام خواهد داد، سخن میگوید.
این عبارت برای صحبت درباره برقراری دوباره یک عهد میان اسرائیل ویهوه به کار گرفته شده است.
عهد جدید یهوه، صلح با جانوران را هم شامل خواهد شد.
یهوه، دشمنان اسرائیل را از آنان دور نگاه خواهد داشت، دیگر جنگی نخواهد بود، مردم در امنیت خواهند بود. در اینجا «کمان، شمشیر و نبرد» معرف جنگ هستند.
(آدرس را ببینید)
این عبارت به زندگی در امنیت اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره آنچه در اسرائیل انجام خواهد داد، سخن میگوید.
یهوه چونان یک شوهر خواهد بود، و اسرائیل مانند همسریهوه خواهد بود.
(آدرس را ببینید)
این قابل بازنویسی به شکلی است که اسامی معنی حذف گردند . ترجمه جایگزین: «و آنچه را درست، عادلانه، وفادارانه و از روی بخشندگی است، انجام دهم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «شناختن» به معنای اذعان به این موضوع است که یهوه خدای آنهاست و نیز به معنای وفادار بودن بهاو می باشد.
یهوه با هوشع درباره آنچهاو برای اسرائیل خواهد کرد سخن میگوید.
زمین به میزان کافی غله، شراب تازه، و روغن زیتون خواهد داد. همچنین این چیزها به حد کافی برای رفع نیاز یِزرِعیل مهیا خواهد بود. از زمین و این محصولات به گونهای سخن رفته که گویا اینان افرادی هستند که میتوانند نیازهای دیگران را برطرف کنند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا نام این دره متناظر با مردم اسرائیل است
(آدرس را ببینید)
یهوه با هوشع درباره آنچه او برای اسرائیل انجام خواهد داد، سخن میگوید.
از قوم خدا هنگامی که او آنها را در امنیت قرار داده، در سرزمینهایشان دوباره کامیاب سازد، چنان سخن رفته، گویا ایشان محصولات کشاورزی هستند. ترجمه جایگزین: «چونان کشاورزی که خرمن خود را کاشته، و از آن مراقبت میکند از مردم اسرائیل مراقبت خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
این نام به معنای «بدون ترحم» است. مترجم مختار است تا این معنا را همچون یک اسم به نمایش بگذارد. به روشی که این را در هوشع ۱: ۶ ترجمه کردید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «بدون ترحم»
(آدرس را ببینید)
این نام به معنای «قوم من نیستید» است. مترجم مختار است تا این معنا را همانند یک نام به نمایش بگذارد. به روشی که این را در هوشع ۱: ۹ ترجمه کردید، نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «قوم من نیستید»
(آدرس را ببینید)
1و خداوند مرا گفت: «بار دیگر برو و زنی را كه محبوبه شوهر خود و زانیه میباشد دوست بدار، چنانكه خداوند بنیاسرائیل را دوست میدارد با آنكه ایشان به خدایان غیر مایل میباشند و قرصهای كشمش را دوست میدارند.»2پس او را برای خود به پانزده مثقال نقره و یك حومر و نصف حومر جو خریدم،3و او را گفتم: «برای من روزهای بسیار توقّف خواهی نمود و زنا مكن و از آن مرد دیگر مباش و من نیز از آن تو خواهم بود.»4زیرا كه بنیاسرائیل ایام بسیاری بدون پادشاه و بدون رئیس و بدون قربانی و بدون تمثال و بدون ایفود و ترافیم خواهند ماند.5و بعد از آن بنیاسرائیل بازگشت نموده، یهوه خدای خویش و پادشاه خود داود را خواهند طلبید. و در ایام بازپسین بسوی خداوند و احسان او با ترس خواهند آمد.
تمرکز در این بخش بر روی معنی تصویرسازی موجود در ازدواج هوشع است. این بخشی بسیار کوتاه است که در قالب نثر نوشته شده تا حقیقت رابطه اسرائیل با یهوه را نمایش دهد. پس از به دنیا آوردن چند فرزند برای هوشع، جومِر او را ترک میکند و خود را فاحشه دیگر مردان میکند و کوچکترین احترامی نسبت به عهد ازدواج خودشان، نشان نمیدهد.
آدرس را ببینید)
استعاره
این بخش دربردارنده ادامه استعارهای است که در بخش دو، به کار رفت. به هوشع گفته شد تا همسر خود را از بردگی بخرد. جومر به دلیل رفتار زناکارانهاش، میبایست به اسارت گرفته شده و به عنوان یک برده نگاه داشته میشد.
را ببینید)
این به هوشع ۱: ۲ اشاره دارد. یهوه دوباره به هوشع میگوید که زنی زناکار را دوست بدارد.
با دوست داشتن آن زن زناکار، هوشع مثالی از عشق یهوه به اسرائيل خواهد بود.
(آدرس را ببینید)
قوم اسرائیل، کیک ای انجیری یا کشمشی را در حین جشنهایی که در آن خدایان دروغین را پرستش میکردند، میخوردند.
این بهای خرید یک برده بود.
«۱۵ مثقال»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان با واحدهای مدرن نوشت. ترجمه جایگزین: «۳۳۰ لیتر جو»
(آدرس را بینید)
همان گونه که هوشع به دلیل اقدام به زناکاری همسرش بدون او زندگی کرد، اسرائیل بدون پادشاه و بدون پرستش خدا زندگی خواهد کرد، زیرا آنان دست به بتپرستی زدند.
در اینجا « طلبیدن» به این معناست که آنان از خدا میخواهند که ایشان و پرستششان را بپذیرد.
در اینجا «داوود» نمایانگر همه ذریت داوود است. ترجمه جایگزین: «یکی ازذریت داوود، پادشاهشان باشد»
(آدرس را ببینید)
«در آینده»
واژه «لرزان»[ در فارسی ترس آمده] در اینجا نمایانگر احساس ترس و فروتنی است. ترجمه جایگزین: «آنان به یهوه باز خواهند گشت و خود را فروتن خواهند کرد، او را جلال داده و از او تقاضای برکت میکنند»
(آدرس را ببینید)
1ای بنیاسرائیل كلام خداوند را بشنوید زیرا خداوند را با ساكنان زمین محاكمهای است؛ چونكه نه راستی و نه رأفت و نه معرفت خدا در زمین میباشد.2بلكه لعنت و دروغ و قتل و دزدی و زناكاری؛ و تعدّی مینمایند، و خونریزی به خونریزی ملحق میشود.3بنابراین، زمین ماتم میكند و همه ساكنانش با حیوانات صحرا و مرغان هوا كاهیده میشوند و ماهیان دریا نیز تلف میگردند.4اما احدی مجادله ننماید و احدی توبیخ نكند، زیرا كه قوم تو مثل مجادلهكنندگان با كاهنان میباشند.5و تو در وقت روز خواهی لغزید و نبی نیز با تو در وقت شب خواهد لغزید و من مادر تو را هلاك خواهم ساخت.6قوم من از عدم معرفت هلاك شدهاند. چونكه تو معرفت را ترك نمودی، من نیز تو راترك نمودم كه برای من كاهن نشوی؛ و چونكه شریعت خدای خود را فراموش كردی من نیز فرزندان تو را فراموش خواهم نمود.7هر قدر كه ایشان افزوده شدند، همان قدر به من گناه ورزیدند. پس جلال ایشان را به رسوایی مبدّل خواهم ساخت.8گناهِ قوم مرا خوراك خود ساختند و دل خویش را به عصیان ایشان مشغول نمودند.9و كاهنان مثل قوم خواهند بود و عقوبت راههای ایشان را بر ایشان خواهم رسانید و جزای اعمال ایشان را به ایشان خواهم داد.10و خواهند خورد اما سیر نخواهد شد و زنا خواهند كرد، اما افزوده نخواهند گردید زیرا كه عبادت خداوند را ترك نمودهاند.11زنا و شراب و شیره دل ایشان را میرباید.12قوم من از چوب خود مسألت میكنند و عصای ایشان بدیشان خبر میدهد. زیرا كه روح زناكاری ایشان را گمراه كرده است و از اطاعت خدای خود زنا كردهاند.13بر قلّههای كوهها قربانی میگذرانند و بر تلّها زیر درختان بلوط و سفیددار و ون، چونكه سایه خوب دارد، بخور میسوزانند. از این جهت دختران شما زنا میكنند و عروسهای شما فاحشهگری مینمایند.14و من دختران شما را حینی كه زنا میكنند و عروسهای شما را حینی كه فاحشهگری مینمایند، سزا نخواهم داد زیرا كه خود ایشان با زانیهها عزلت میگزینند و با فاحشهها قربانی میگذرانند. پس قومی كه فهم ندارند خواهند افتاد.15ای اسرائیل اگر تو زنا میكنی، یهودا مرتكب جرم نشود. پس به جلجال نروید و به بیت آوَن برنیایید و به حیات یهوه قسم نخورید.16به درستی كه اسرائیل مثل گاوِ سركش، سركشینموده است. الا´ن خداوند ایشان را مثل برهها در مرتع وسیع خواهد چرانید.17افرایم به بتها ملصق شده است؛ پس او را واگذارید.18حینی كه بزم ایشان تمام شود مرتكب زنا میشوند و حاكمان ایشان افتضاح را بسیار دوست میدارند.19بادْ ایشان را در بالهای خود فرو خواهد پیچید و ایشان از قربانیهای خویش خجل خواهند شد.
نویسنده از استفاده از استعاره رابطه شوهر/همسری دست برمیدارد و یک تصویرسازی تازه را به شکل دادخواهی آغاز میکند. خدا از مردم اسرائیل به دلیل خطاهایی که انجام دادهاند، شکایت میکند.
(آدرس را ببینید)
دادخواهی
دادخواهیها موارد خاصی هستند که در آن افراد هنگامی که میان خودشان موضوعی قانونی برای حل و فصل دارند، به دادگاه میروند. به صورت طبیعی، یک طرف، طرف دیگر را به انجام کار خطا متهم میکند.
کنایه
کنایه در نخستین آیههای این بخش به کار گرفته شده است. کنایه یک طرح گفتار است که در آن یک چیز یا یک ایده نه با نام خود، بلکه به نام چیزی در ارتباط نزدیک با آن خوانده میشود. خونریزی مرتبط با قتل است. لغزش، معرف گناه کردن است.
را ببینید)
این بخش، مناظره یهوه علیه اسرائیلیهای بیوفا را آغاز میکند.
بیان این که مردم اسرائیل علیه یهوه گناه کردهاند و عهد او را شکستهاند از سوی یهوه، به متهم کردن آنها از سوی او در دادگاه تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
این شکایتی از سوی یک فرد علیه فردی دیگر در یک دادگاه قانونی است. به روشی که این را در هوشع ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
در اینجا «مرزها» متناظر با محدودیتهایی است که شریعت برقرار ساخته است. ترجمه جایگزین: « این قوم به هر شکل ممکن از شریعت نافرمانی کردهاند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خونریزی» متناظر با «قتل» است که غالباً شامل خونریزی قربانی است. ترجمه جایگزین: «شما به قتلی از پی قتل دیگر دست مییازید»
(آدرسهای و را ببینید)
این عبارت به خشکسالی اشاره دارد، وقتی در مدتی طولانی هیچ بارانی نبارد.
ضعیف و مردنی شدن، به دلیل مریضی و نبود خوراک
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «میمیرند» [ در فارسی انجام شده است]
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
شکایتی از سوی یک فرد برعلیه فردی دیگر در یک دادگاه حقوقی
هیچکس نمیبایست دیگری را به چیزی متهم کند، زیرا همگان بر چیزی مقصرند.
در اینجا «لغزش» به معنای عدم اطاعت از خدا یا دست برداشتن از ایمان بهاو است.
(آدرس را ببینید)
«مادر» در اینجا به قوم اسرائیل اشاره دارد. به روشی که این را در هوشع ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
در آیه ۴: ۶،یهوه با کاهنان درباره قوم اسرائیل سخن میگوید. اما در آیه بعدی،او درباره کاهنان و نه با آنها سخن میگوید. برای مترجم بهتر است که از نمونه ترجمه انگلیسی UDB تبعیت کند که در آن، یهوه کماکان در آیه ۴: ۷ در حال سخن گفتن با کاهنان است.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «قوم من، از آن رو که شما ای کاهنان درباره من به درستی تعلیمشان ندادید تا که بخواهند از من اطاعت کنند، در حال نابودی است»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شناخت»[معرفت در متن قدیم] به شناخت خدا اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «جلال» کنایهای است که معرف یهوه است و «شرم» کنایهای است بیانگر بتها. ترجمه جایگزین: «آنها از پرستش من، خدای پرجلالشان دست برداشته و اکنون به پرستش بتهای شرمآور میپردازند یا ۲) برخی نسخههای کتابمقدس این را به این روش ترجمه میکنند: «من جلال ایشان را به شرم تبدیل خواهم نمود». این به این معنا است که یهوه چیزهایی را که کاهنان به آن افتخار میکنند برخواهد داشت و سبب سرافکندگی کاهنان خواهد گشت.
(آدرس را ببینید)
یهوه به صحبت درباره کاهنان ادامه میدهد.
هنگامی که قوم گناه میکردند، به خدا قربانی تقدیم میکردند تا او ایشان را بیآمرزد. کاهنان مجاز به خوردن این قربانیها بودند. تغذیه کاهنان از این قربانیهای گناه، به این تشبیه شده که آنها در حقیقت به خوردن گناهان قوم مشغول هستند.
(آدرسهای و را ببینید)
کاهنان میخواهند قوم گناه بیشتری کند تا قربانیهای بیشتری تقدیم کنند، که کاهنان از آن تغذیه کنند.
(آدرس را ببینید)
«قوم و کاهنان به روش یکسانی مجازات خواهند شد»
«عادات ایشان» یا «شیوه رفتارشان»
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
«فرزندان نخواهند داشت»
این افراد دست از عبادت و تبعیت از خدا برداشتهاند.
یهوه از خود به صورت سوم شخص سخن میگوید. این قابل بازنویسی به شکل اول شخص است. ترجمه جایگزین: «از من»
(آدرس را ببینید)
یهوه از اسرائیل سخن میگوید.
مردم اسرائیل به اعمال جنسی خارج از ازدواج دست میزنند و بیاندازه شراب مینوشند. در انجام این اعمال آنان فرمانهای یهوه را فراموش کردهاند. در اینجا این اعمال به فردی که میتواند دیگر افراد را از درک اهمیت اطاعت از یهوه بازدارد، تشبیه شدهاند. (آدرس را ببینید)
بتپرستان از عصا یا چوبدستهایی استفاده میکردند تا به آنها در پیشبینی آینده کمک کند. در اینجا عصاها به افرادی تشبیه شدهاند که نبوت میکنند.
(آدرس را ببینید)
در آن روزها، پرستش بتها و خوابیدن با فاحشههای معبد، در مردم اسرائیل میل همیشگی به گناه برعلیه یهوه را رواج داده بود. در اینجا «ذهن»[متن قدیم روح] به فردی مجزا تشبیه شده است که قادر به قانع کردن افراد به تمرد از یهوه است.
(آدرس را ببینید)
قوم را متقاعد به انجام گناه کرده است.
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
بین قوم این امر رایج بود که بتها را در این مکانها که اغلب در عهدعتیق به نام «مکانهای بلند» خوانده شدهاند، برپا سازند.
اینها زنانی بودند که با مردانی که برای پرستش بتهایی خاص میآمدند، روابط جنسی داشتند. این عملی مقدس برای تکریم خدایان دروغین محسوب میگردید.
یهوه قوم اسرائیل را نابود خواهد کرد، زیرا آنان فرمانهای خدا را درک نکرده و از آن اطاعت نمیکنند.
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره یهودا و اسرائیل سخن میگوید.
خدا میداند اسرائیل تا چه اندازه گناهکار گشته است و نمیخواهد یهودا نیز چنین کند.
به مردم یهودا هشدار داده میشود تا به شهرهای جِلجال و بِیتآوِن برای پرستش بتها در آن مکانها نروند. جِلجال زمانی مکانی بود که یهوه در آن پرستیده میشد، اما آن به مکانی برای پرستش بت تبدیل شده بود.
این شهری در مرز میان پادشاهی شمالی اسرائیل و قبیله بنیامین در پادشاهی جنوبی بود.
(آدرس را ببینید)
اسرائیل با یک ماده گاو جوان که از صاحب خود اطاعت نمیکند، مقایسه شده است.
(آدرس را ببینید)
یهوه از پرسشی برای تاکید بر این که او نمیتواند به مراقبت از این قوم ادامه دهد، استفاده می کند زیرا آنان قومی سرکش هستند. از این که یهوه دیگر از قومش مراقبت نمیکند، به گونهای سخن گفته شده که گویا او یک چوپان است که نمیتواند گوسفندانش را برای تغذیه به مراتع ببرد، زیرا آنان سرکش هستند. ترجمه جایگزین: «یهوه دیگر قومی سرکش را شبانی نخواهد کرد» یا «از این رو یهوه دیگر به مراقبت از آنان ادامه نخواهد داد»
(آدرس و را ببینید)
در اینجا یهوه از خودش به صورت سوم شخص سخن میگوید. این قابل نوشتن به صورت اول شخص است. ترجمه جایگزین: «چگونه میتوانم...؟»
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
در اینجا «اِفرایِم» نماینده کل پادشاهی شمالی اسرائیل است، که کنایهای است از مردمی که آنجا زندگی میکنند. آنها در عوض یهوه، پرستش بتها را برگزیدند. یهوه به هوشع دستور میدهد که آنها را تادیب نکند. مردم اسرائیل گوش نخواهند داد.
(آدرس و را ببینید)
این فرمانروایان از آنچه در حین پرستش بتها انجام میدهند، شرمسار نیستند و بر علیه یهوه برخواستهاند.
در اینجا «باد» نمایانگر داوری و خشم خدا بر علیه ملت اسرائیل است. یهوه به لشکر دشمن اجازه خواهد داد تا مردم اسرائیل را شکست دهد و آنها را به اسیری بگیرد.
(آدرس و را ببینید)
1ای كاهنان این را بشنوید و ای خانداناسرائیل اصغا نمایید و ای خاندان پادشاهان گوش گیرید، زیرا كه این فتوی برای شماست چونكه شما در مِصْفَه دام شدید و توری گسترده شده، بر تابور.2عاصیان در كشتار مبالغه نمودهاند؛ پس من همگی ایشان را تأدیب خواهم نمود.3من افرایم را میشناسم و اسرائیل از من مخفی نیست زیرا كه حال، تو ای افرایم مرتكب زنا شدهای و اسرائیل خویشتن را نجس ساخته است.4كارهای ایشان مانع میشود كه بسوی خدا بازگشت نمایند چونكه روح زناكاری در قلب ایشان است و خداوند را نمیشناسند.5و فخر اسرائیل پیش روی ایشان شهادت میدهد. اسرائیل و افرایم در گناه خود میلغزند و یهودا نیز همراه ایشان خواهد لغزید.6گوسفندان و گاوان خود را میآورند تا خداوند را بطلبند، اما او را نخواهند یافت چونكه خود را از ایشان دور ساخته است.7به خداوند خیانت ورزیدهاند زیرا فرزندان اجنبی تولید نمودهاند. الا´ن هلالها ایشان را با ملكهای ایشان خواهد بلعید.8در جبعه كَرِنّا و در رامه سرنا بنوازید و در بیتآوَن صدا بزنید در عقب تو ای بنیامین.9افرایم در روزِ عتاب خراب خواهد شد. در میان اسباط اسرائیل به یقین اعلام نمودم.10سروران اسرائیل مثل نقلكنندگان حدود میباشند. پس خشم خویش را مثل آب بر ایشان خواهم ریخت.11افرایم مقهور شده و در داوری كوفته گردیده است زیرا كه به پیروی تقالید خرسند میباشد.12بنابراین من برای افرایم مثل بید شدهام و برای خاندان یهودا مانند پوسیدگی.13چون افرایم بیماری خود را و یهودا جراحت خویش را دیدند، افرایم به آشور رفته و نزد پادشاهی كه دشمن بود فرستاده است. اما او شما را شفا نمیتواند داد و جراحت شما را التیام نتواند نمود.14و من برای افرایم مثل شیر و برای خاندان یهودا مانند شیر ژیان خواهم بود. من خودم خواهم درید و رفته خواهم ربود و رهانندهای نخواهد بود.15من روانه شده، به مكان خود خواهـم برگشت تا ایشـان به عصیان خود اعتراف نموده، روی مرا بطلبند. در تنگی خود صبح زود مرا خواهند طلبید.
این بخش به استفاده انحصاری از قالب شعری ادامه میدهد.
نویسنده از افرایِِم و اسرائیل به جای یکدیگر بهره میگیرد. هردو آنها به پادشاهی شمالی اسرائيل اشاره دارند. همچنین نام یهودا آمده که به پادشاهی جنوبی یهودا اشاره دارد. بنیامین بخشی از پادشاهی جنوبی یهودا است.
(آدرس را ببینید)
این بخش پر از استعارهها و تشبیهها است. نویسنده از این طرحهای گفتار بهره میگیرد تا چگونگی برخورد یهوه با قوم خود به خاطر تمرد از دستورهایش را نشان دهد.
را ببینید)
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
دام و تور هر دو اشیائی هستند که برای گرفتن شکار به کار میروند. در این مورد، کاهنان و خاندان پادشاهی در حینی که آنان را به بتپرستی جلب میکردند، راههایی ابداع کرده بودند تا قوم را از یهوه دور نگاه دارند. مِصفَه و تابور مکانهایی برای بتپرستی در سرزمین اسرائیل بودند.
(آدرس و را ببینید)
در اینجا واژه «شورشیها» به همه آن مردمی که از یهوه روی گردانده بودند اشاره میکند، و واژه «فرو رفته در کشتار» میتواند به قتل افراد بیگناه، یا سلاخی حیوانات پیشکشی به بتهای قومهای کافر اشاره داشته داشته باشد.
(آدرس را ببینید)
مترجم میتواند این واژه را به صورت «شما ای شورشیها» ترجمه کند، زیرا خدا در واقع در حال صحبت با قوم عصیانگر اسرائیل است.
برخی نسخههای مدرن این عبارت عبری را به صورت «به جهت گناهکاری[شرارت] برخاستن» تفسیر میکنند.
مترجم میتواند این را به صورت «من همه شما را مجازات خواهم کرد» بیان کند.
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
در اینجا واژههای «افرايم» و «اسرائیل» هردو به پادشاهی شمالی اسرائیل اشاره میکنند، و معرف مردمی هستند که در آنجا زندگی میکنند. در اینجا خدا میگوید که او میداند آنان شبیه به چه هستند و چه میکنند.
(آدرس و و را ببینید)
افرایِم به مانند یک روسپی به نمایش درآمده است، زیرا این مردم همچون یک فاحشه که به هیچ مردی وفادار نیست، نسبت به خدا بیایمان گشتهاند.
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که آنها میل به بیایمانی نسبت به خدا دارند. آنها میخواهند که بتها را بپرستند.
مترجم میتواند این را به صورت «تا به سوی من برگردند...آنها من را نمیشناسند،» یا «تا به سوی من برگردند...آنها من، یهوه را نمیشناسند»
اسرائیل دیگر از به هیچ روی از یهوه اطاعت نمیکند. آنها یهوه را به عنوان خدای خود نمیشناسند.
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
این جمله «غرور» را چون شخصی که بر علیه مردم اسرائيل در داگاه شهادت میدهد توصیف میکند. رفتار و نگرش مغرورانه آنها نشان میدهد که آنان گناهکارند و دیگر از یهوه تبعیت نمیکنند. (آدرس را بینید)
دو پادشاهی به خاطر غرور و گناهشان کاملاْ به خدا نافرمان خواهند شد.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱)این به این معنی است که اسرائيلیها با مردمی که از قومهای دیگر بودند ازدواج میکردند و از آنها فرزند داشتند یا ۲) این به این معنی است که والدین اسرائیلی به یهوه بیایمان بودند و به کودکان خود پرستش بتها را تعلیم میدادند.
مقرر بود مردم اسرائیل در حین آمدن ماه نو{معادل با کامل شدن قرص ماه} جشن بگیرند. در اینجا به نظر میآید این عبارت، جشنِ ماه تازه را به حیوانی عظیمالجثه تشبیه میکند که مردم و مزارع آنها را میبلعد. اگرچه تفسیر این عبارت دشوار است، بسیاری از نسخهها آن را بدون مفهومدار کردن ترجمه میکنند. اگرچه معنی کلی قطعاً این است که خدا این مردم را به خاطر بیایمانی به او مجازات خواهد کرد.
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
در اینجا «بوق» و «شیپور» معنایی یکسان دارند. این فرمان به مردم جِبعَه و رامَه برای تاکید بر این که دشمن در راه است داده شد. (آدرس را ببینید)
در اینجا «بنیامین» معرف سربازان قبیله بنیامین است. این ممکن است درخواستی از آنان برای رهبری مردم به نبرد باشد. اما نسخههای مدرن به تلاشهای متفاوتی برای تفسیر این عبارت دست زدهاند.
(آدرس را ببینید)
این شهری بود که در مرز میان پادشاهی شمالی اسرائیل و قبیله بنیامین در پادشاهی جنوبی واقع بود. به روشی که این را در هوشع ۴: ۱۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
من آنچه را که اعلام کردم بر سر قبایل اسرائیل خواهم آورد.
یهوه درباره یهودا و اسرائیل سخن میگوید.
«حرکت دادن سنگ مرزی» به حرکت دادن علامتِ زمینی که مرز یک ملک را مشخص میکرد، اشاره دارد که تحت قانون اسرائیلیان جرم بود.
(آدرس را ببینید)
خشم یهوه بر علیه یهودا مانند جریانِ عظیمِ آبی خواهد بود که آنان را نابود میکند. در متون مقدس، احساسات و کیفیات اخلاقی اغلب به مایعات تشبیه شدهاند.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. برای تاکید این عبارت دو بار آمده است. در اینجا «افرایِم» به مردم پادشاهی شمالی اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من مردم اسرائیل را به سختی مجازات خواهم کرد»
(آدرسهای و و را ببینید)
«رفتن» در اینجا بیانگر ایده پرستش است.
(آدرس را ببینید)
معنی دقیق واژه عبری ترجمه شده به «بت» در اینجا مشخص نیست، و در نسخه های مدرن به روشهای گوناگونی ترجمه شده است.
یهوه درباره یهودا و اسرائیل سخن میگوید.
یه حشره بید بر روی یک تکه پشم و پوسیدگی در چوب هر دو خرابی به بار میآورند. یهوه هر دو قوم را نابود خواهد کرد. (آدرس را ببینید)
این دو عبارت به دلیل گستره زیاد معنی اینها در عبری و عدم قطعیت آن، به روشهای متفاوتی ترجمه شدهاند.
هردوی افرایِم (پادشاهی شمالی اسرائیل) و یهودا (پادشاهی جنوبی اسرائيل) تشخیص دادند که در خطرند.
(آدرس را ببینید)
افرایِم و یهودا در عوض درخواست یاری از یهوه، از آشور درخواست کمک کردند. «پادشاه بزرگ» عنوانی برای شاه آشور بود.
«او» در اینجا به پادشاه آشور اشاره دارد.
یهوه درباره یهودا و اسرائيل سخن میگوید.
یهوه چون شیری افرایم را دنبال نموده، بر او یورش خواهد برد. (آدرس را ببینید)
یهوه، یهودا را به روشی مشابه تهدید خواهد کرد. او ناخرسندی خود را به هر دو پادشاهی شمالی و جنوبی نشان میدهد.
(آدرس را ببینید)
یهوه تاکید مینماید که او آن کسی است که داوری را بر همه افراد قومش خواهد آورد.
همچون شیری که حیوانی را که میخورد تکه پاره میکند، یهوه هم قوم خود را مجبور به ترک خانههایشان و کشورشان میکند.
(آدرس را ببینید)
یهوه، قوم عصیانگر خود را ترک خواهد نمود.
تلاش خواهند نمود تا با پرستش و قربانی به حضور خدا بیایند. ترجمه جایگزین: «از من خواهند خواست تا به آنها توجه نمایم»
(آدرس را ببینید)
1بیایید نزد خداوند بازگشت نماییم زیرا كه او دریده است و ما را شفا خواهد داد؛ او زده است و ما را شكستهبندی خواهد نمود.2بعد از دو روز ما را زنده خواهد كرد. در روز سوّم ما را خواهد برخیزانید و در حضور او زیست خواهیم نمود.3پس خداوند را بشناسیم و به جدّ و جهد معرفت او را تعاقب نماییم. طلوع او مثل فجرْ یقین است و بر ما مثل باران و مانند باران آخر كه زمین را سیراب میكند خواهد آمد.4ای افرایم با تو چه كنم؟ ای یهودا با تو چه كنم؟ زیرا نیكویی تو مثل ابرهای صبح و مانندشبنم است كه بزودی میگذرد.5بنابراین من ایشان را بوسیله انبیا قطع نمودم و به سخنان دهان خود ایشان را كُشتم و داوری من مثل نور ساطع میشود.6زیرا كه رحمت را پسند كردم و نه قربانی را، و معرفت خدا را بیشتر از قربانیهای سوختنی.7اما ایشان مثل آدم از عهد تجاوز نمودند و درآنجا به من خیانت ورزیدند.8جلعاد شهر گناهكاران و خونآلود است.9و چنانكه رهزنان برای مردم در كمین میباشند، همچنان جمعیت كاهنان در راه شكیم میكُشند زیرا كه ایشان مرتكب قباحت شدهاند.10در خاندان اسرائیل عملی هولناك دیدم: افرایم در آنجا مرتكب زنا شده، اسرائیل خویشتن را نجس ساخته است.11و برای تو نیز ای یهودا حصادی معین شده است هنگامی كه اسیری قوم خود را خواهم برگردانید.
این بخش به استفاده از قالب شعری برای نمایش این که چگونه یهوه کماکان به مردم سرکش خود، پادشاهی شمالی اسرائیل و پادشاهی جنوبی یهودا، ترحم میکند، ادامه میدهد. جِلعاد ناحیهای در پادشاهی شمالی اسرائیل بود که در آن چندین قبیله زندگی میکردند.
را ببینید)
از آیههای ۶: ۱-۳ تا ۶: ۴-۱۱ تغییری در گوینده رخ میدهد. در قطعه نخست، گوینده یک اسرائيلی گمنام است، اما در بقیه بخش، گوینده، یهوه است.
در سراسر بخش، نویسنده{منظور یهوه است} از استعاره روسپیگری برای گفتن این که قومش او را ترک گفتهاند، بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
مردم اسرائیل به نیاز خود به توبه، اعتراف میکنند.
خدا مردم اسرائیل را به دلیل اینکه ازاو نااطاعتی کردند و به پرستش بتها پرداختند، مجازات کرده است.
(آدرس را ببینید)
اسرائیل باور دارد که خدا هنگامی که آنان توبه کنند، بخشنده خواهد بود و او آنان را از سختیهایشان خواهد رهانید.
(آدرس را ببینید)
این معرف دوره کوتاهی از زمان است. اسرائیل ایمان دارد که خدا به سرعت برای نجات آنها از دست دشمنانشان خواهد آمد.
(آدرس را ببینید)
«۲ روز... روز ۳»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «شناختن» تنها به معنای یادگرفتن شخصیت و قوانین خدا نیست، بلکه همچنین وفادار شدن بهاو است.
یهوه قطعاً برای کمک به قومش خواهد آمد، به همان قطعیتی که آفتاب در هر سپیدهدم سر میزند.
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
خدا شرح میدهد که صبراو رو به پایان است و آنچه باقی مانده، داوری است. ترجمه جایگزین: «دانستن این که با تو چه باید کرد، دشوار است!»
(آدرس را ببینید)
به واسطه نبیهایش، یهوه نابودی را بر ملت عصیانگر اعلان کرده است. این نابودی که در اینجا «تکه تکه شدن» نامیده شده است، به همان قطعیتِ محکومیت است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا هوشع نبی با خدا سخن میگوید. ممکن است منظور او این بوده باشد که وقتی خدا برای مجازات کسی فرمان مرگ میدهد، این فرمان مانند تودهای از آذرخش است که برخورد میکند. یا ممکن است منظور او این باشد که فرمانهای خدا به مردم اجازه میدهد تا حقیقت را بشناسند، چونان نوری که دیدن اشیاء را امکانپذیر میکند.[در فارسی همچنان یهوه سخن میگوید اما در متن انگلیسی هوشع با خدا سخن میگوید]
(آدرس را ببینید)
«فرمانهای یهوه»
یهوه سخن میگوید.
ساختِ گرامری در عبری، در اینجا مفهوم «بیشتر از» را، چنانچه خط بعدی نشان میدهد، میرساند.(و شناخت خدا بیش از قربانیهای سوختنی). ترجمه جایگزین: «زیرا من بیش از قربانی به وفاداری مایلم»[ در ترجمه های فارسی، «رحمت» آمده است]
این واژهها میتوانند ۱) یک ارجاع ادبی به آدم، نخستین انسان باشند یا ۲) کنایهای باشد که معرف آن افرادی باشد که در شهری به نام آدم در اسرائیل زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «مانند مردم شهر آدم» یا ۳) یک ارجاع ادبی به مردم به صورت عمومی. واژه «آدم» یه معنای «انسان» یا «نوع بشر» است. ترجمه جایگزین: «مانند همه افراد نوع بشر»
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
«ردپای خون» احتمالاً بیانگر شریران و عمل ایشان در قتل است.
(آدرس را ببینید)
ما نمیدانیم که این به چه چیزی اشاره میکند. آیا حقیقتاً کاهنان در حمله به مردم در راهشان به شِکیم، که یک مرکز مذهبی و سیاسی مهم بود، گناهکار بودند؟ یا آیا نبی میگوید که کاهنان، دانش حقیقی و پرستش یهوه را «کشتهاند»؟ بهترین کار این است که این عبارت را تا جای ممکن آسان و صریح ترجمه کنید.
یهوه سخن میگوید.
دراینجا «زناکاری» به پرستش خدایان دروغین توسط افرایِم اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
خدا، اسرائیل را به خاطر اعمالش نمیپذیرد..
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «ای یهودا، زمانی را برای برداشت محصول برای تو نیز مقرر کردهام»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «محصول» معرف داوری نهایی خدا بر اسرائيل و یهودا است.
(آدرس را ببینید)
کامیابی و امنیت [سعادت]
1چون اسرائیل را شفا میدادم، آنگاه گناه افرایم و شرارت سامره منكشف گردید، زیرا كه مرتكب فریب شدهاند. دزدان داخل میشوند و رهزنان در بیرون تاراج مینمایند.2و در دل خود تفكر نمیكنند كه من تمامی شرارت ایشان را به یاد آوردهام. الا´ن اعمالشان ایشان را احاطه مینماید و آنها در نظر من واقع شده است.3پادشاه را به شرارت خویش و سروران را به دروغهای خود شادمان میسازند.4جمیع ایشان زناكارند مثل تنوری كه خبّاز آن را مشتعل سازد كه بعد از سرشتن خمیر تا مخمّر شدنش از برانگیختن آتش باز میایستد.5در یوم پادشاهِ ما، سروران از گرمی شراب، خود را بیمار ساختند و او دست خود را به استهزاكنندگان دراز كرد.6زیرا كه دل خود را به مكاید خویش مثل تنور نزدیك آوردند؛ و تمامی شب خبّاز ایشان میخوابد و صبحگاهان آن مثل آتش ملتهب مشتعل میشود.7جمیع ایشان مثل تنور گرم شده، داوران خویش را میبلعند و همه پادشاهان ایشان میافتند و در میان ایشان كسی نیست كه مرا بخواند.8افرایم با قومها مخلوط شده است. افرایم قرص نانی است كه برگردانیده نشده است.9غریبان قوّتش را خوردهاند و او نمیداند. سفیدی بر مویهای او پاشیده شده است و او نمیداند.10فخر اسرائیل پیش رویش شهادت میدهد اما ایشان به یهوه خدای خود بازگشت نمینمایند و با وجود این همه او را نمیطلبند.11افرایم مانند كبوترِ سادهدل، بیفهم است. مصر را میخوانند و بسوی آشور میروند.12و چون میروند من دام خود را بر ایشان میگسترانم و ایشان را مثل مرغان هوا به زیر میاندازم و ایشان را بر وفق اخباری كه به جماعت ایشان رسیده است، تأدیب مینمایم.13وای بر ایشان زیرا كه از من فرار كردند. هلاكت بر ایشان باد زیرا كه به من عصیان ورزیدند. اگر چه من ایشان را فدیه دادم، لكن به ضدّ من دروغ گفتند.14و از دل خود نزد من استغاثه نمینمایند بلكه بر بسترهای خود ولوله میكنند. برای روغن و شراب جمع شده، بر من فتنه میانگیزند.15و اگر چه من بازوهای ایشان را تعلیم دادم و تقویت نمودم لیكن با من بداندیشی نمودند.16ایشان رجوع میكنند اما نه به حضرت اعلی. مثل كمانِ خطا كننده شدهاند. سروران ایشان به سبب غیظ زبان خویش به شمشیر میافتند و به سبب همیندر زمین مصر ایشان را استهزا خواهند نمود.
این بخش به استفاده از قالب شعری، برای سخن گفتن از خشم یهوه از گناه قوم اسرائیل ادامه میدهد. قوم،یهوه را نمیجویند، آنها به دنبال خدایان دیگرند و در جستجوی رستگاری از سوی ملتهای دیگر چون مصر و آشور هستند.
و و را ببینید)
نان پختن یک استعاره توسعه یافته در این بخش است. یهوه از منظرهای گوناگون این فعالیت، برای نمایش نارضایتی خود از گناهان آنان بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
این بخش با استفاده از دو نام متفاوت برای گروه یکسانی از افراد آغاز میشود: اسرائیل و افرايم. همچنین نام سامره ذکر میگردد که پایتخت پادشاهی شمالی اسرائیل بود.
یهوه سخن میگوید.
مطیع کردن دوباره اسرائیل دربرابر خدا و تبدیل آنان به دریافت کنندگان برکت او، به شفا دادن تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
این افراد با عدم صداقت به خرید و فروش محصولات میپردازند. (آدرس را ببینید)
این یک گروه از افرادی است که بیدلیل به دیگر مردمان حمله میکنند.
در اینجا، احتمالاً اعمال شریرانه این افراد به این تشبیه شده که گویا آنها افراد دیگری هستند که این افراد را{خودشان را} به جنایاتشان متهم می کنند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا خدا با «چهره»اش به نمایش در میآید که بر حضور و آگاهیاش تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «من همه این چیزها را میبینم»
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید. این متن عبری در بسیاری جاها واضح نیست. با این حال، بسیاری از افراد، این را به این صورت تفسیر میکنند که صاحبمنصبان سلطنتی نسبت به خدا وفادار نیستند، و نیز به این صورت که نقشه میکشند تا شاه را به قتل برسانند و سپس نقشههای خود را به انجام برسانند. به نظر میآید این بیش از یک بار رخ داده است. از این جنایات به صورت تصویری از گناهکاری که قوم در آن فرو رفته است، سخن به میان آمده است.
اطلاعات ارائه نشده را میتوان توضیح داد. معانی محتمل عبارتند از ۱) ترجمه جایگزین: «با دروغهایشان افسران را خرسند میسازند» یا ۲) «صاحبمنصبان با دروغهایشان، شاه را خرسند میسازند» (آدرس را ببینید)
قوم با پرستش بتها و وفادار نبودن نسبت به یهوه، اقدام به زنای روحانی نمودند. آنان احتمالاً با خوابیدن با دیگر افراد، به شوهران و همسران خود هم وفادار نبودند.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. این به این معنی است که این افراد میل شدیدی به شرارت داشتند. ترجمه جایگزین: «چونان تنوری که نانوا میافروزد»
(آدرس و را ببینید)
این بخشی از فرآیند تولید نان است.
گویا این جشنی بوده که توسط شاه برپا شده است.
این احتمالاً به معنای متحد شدن یا پیوستن به کسی است. ممکن است به معنای این باشد که شاه به صاحبمنصبانش میپیوندد تا چیزها یا افرادی که نمیبایست مورد تمسخر قرار گیرند، حتی خودخدا را تمسخر کند.
(آدرس را ببینید)
توطئه صاحبمنصبان درباری توصیف شده است. خشم آنان، انگیزه آنان در کشتن پادشاهشان است.
به این معنی است که چون آتشی که در تنور میسوزد، این مردمان نیز در درونشان امیال شریرانه بسیاری دارند. میل این افراد با «دلهایشان» به نمایش درآمده است.
(آدرس و را ببینید)
واژههای «دود میکند» به معنای چیزی است که بی شعله به کندی میسوزد. ترجمه جایگزین: «خشمشان به کندی و آرامی فزونی مییابد»
(آدرس را ببینید)
شدت خشم آنان به آتشی بسیار داغ تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «بسیار شدید میشود»
(آدرس را ببینید)
این عبارت، خشم این افراد را با حرارتی که از یک تنور ایجاد میشود، مقایسه میکند.
(آدرس را ببینید)
به نظر میآید به این معنا است که صاحبمنصبان درباری، شاهان خودشان را میکشند.
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
این احتمالاً یک ارجاع به تلاشهای به عمل آمده از سوی شاهانِ پادشاهی شمالی، برای متحد کردن خودشان با ملتهای دیگر به منظور محافظت در برابر تاخت و تاز است.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. در اینجا «افرايِم» به پادشاهی شمالی اسرائیل اشاره میکند. این ملت چون گرده نانی است که نانوا آن را در تنور به آن سوی برنگردانده است تا سختتر گردد. ترجمه جایگزین: «مردم اِفرايِم همچون قُرصِ نانی هستند که هیچکس آن را به آن سوی برنگردانده است»
(آدرس و و را ببینید)
در اینجا « مویِ خاکستری»{در فارسی مصطلح است به جای موی خاکستری گفته شود موی سفید} معرف کهنسالی است.
(آدرس را ببینید)
اگرچه، این «کهنسالی» به روشنی راهی برای گفتن این است که پادشاهی شمالی ضعیف و ضعیفتر میگردد، زیرا این قوم نمیداند که «پیر» شده است.
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
این «غرور» را چون فردی که در دادگاه بر علیه مردم اسرائيل شهادت میدهد، توصیف میکند. این به این معنا است که نگرش و رفتار مغرورانه آنان نشان میدهد که آنها به دلیل این که دیگر از یهوه اطاعت نمیکنند، گناهکارند.
(آدرس را ببینید)
عدم علاقه اسرائيل به یهوه به این کهاو گم شده است و آنان تلاش نمیکنند تا او را پیدا کنند، تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «و نه تلاش میکنند تا او را به دست آورند تا به ایشان توجه کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «این»، به این که خدا به بیگانگان اجازه میدهد تا آنها را شکست داده و خوارشان سازند، اشاره دارد.
گمان بر این بود که کبوتران، پرندگان نادانی هستند.
(آدرس را ببینید)
اینها ملتهای قدرتمندی بودند که اسرائیل میتوانست از آنها درخواست کمک کند.
یهوه سخن میگوید.
این روشی برای گرفتن پرندگان است. یهوه به مقایسه مردم اسرائیل با کبوتران ادامه میدهد. هنگامی که آنان به دنبال کمک به مصر یا آشور میروند،یهوه آنها را مجازات خواهد کرد.
(آدرس را ببینید)
یهوه روشی که او اسرائیل را داوری خواهد کرد، را به این که آنان پرندگانی هستند که او در یک تور گرفتارشان خواهد ساخت، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من آنان را چون پرندگان شکار خواهم کرد» یا «چونان شکارچی که پرندگان را شکار میکند آنان را گرفتار خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
این عبارت استعاره پرندگان را ادامه میدهد
یهوه سخن میگوید.
برای بتپرستان خوردن وعدههای جشن در حینی که بر روی بستر یا تخت خم شده بودند، معمول بوده است.
در اینجا عدم پرستش خدا به روی گرداندن ازاو تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنان دیگر من را پرستش نمیکنند»
(آدرس را ببینید)
این ممکن است استعارهای نظامی باشد، که در آن، این موضوع که خدا به اسرائيلیان آموخته است تا او را دوست داشته باشند و از او اطاعت کنند به این که او مردان جنگی خویش را تعلیم میداده است، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
که کمانی است که زه ندارد یا توان کششی در خود ندارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «زبان» به آنچه صاحبمنصبان میگویند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا ایشان من را خوار میدارند» یا «زیرا ایشان من را لعنت میکنند»
(آدرس را ببینید)
اسم معنی «مسخره» را میتوان به شکل یک کُنش نوشت. ترجمه جایگزین: «از این رو است که مردمان در مصر، اسرائیل را مسخره کرده، بر او خواهند خندید»
(آدرس را ببینید)
1كَرِنّا را به دهان خود بگذار. او مثل عقاب بهضدّ خانه خداوند میآید، زیرا كه از عهد من تجاوز نمودند و به شریعت من عصیان ورزیدند.2اسرائیل نزد من فریاد مینمایند كه ای خدای ما تو را میشناسیم.3اسرائیل نیكویی را ترك كرده است. پس دشمنْ او را تعاقب خواهد نمود.4ایشان پادشاهان نصب نمودند، اما نه از جانب من. سروران تعیین كردند، اما ایشان را نشناختم. از نقره و طلای خویش بتها برای خود ساختند تا منقطع بشوند.5ای سامره او گوساله تو را ردّ نموده است. خشم من بر ایشان افروخته شد. تا به كی نمیتوانند طاهر بشوند؟6زیرا كه این نیز از اسرائیل است و صنعتگرْ آن را ساخته است، لهذا خدا نیست. البته گوساله سامره خرد خواهد شد.7به درستی كه باد را كاشتند، پس گردباد را خواهند دروید. آن را محصول نیست و خوشههایش آرد نخواهد داد و اگر هم بدهد، غریبان آن را خواهند بلعید.8اسرائیل بلعیده خواهد شد و الا´ن در میان امّتها مثل ظرف ناپسندیده میباشند.9زیرا كه ایشان مثل گورخر تنها و منفرد به آشور رفتهاند و افرایم عاشقان اجیر كرده است.10اگر چه ایشان در میان امّتها اجرت میدهند، من الا´ن ایشان را جمع خواهم كرد و به سبب ستم پادشاه و سروران رو به تناقض خواهند نهاد.11چونكه افرایم مذبحهای بسیار برای گناه ساخت پس مذبحها برایش باعث گناه شد.12احكام بسیارِ شریعت خود را برای او نوشتماما آنها را مثل چیز غریب شمردند.13قربانیهای سوختنی مرا ذبح كردند تا گوشت بخورند و خداوند آنها را قبول نكرد. الا´ن عصیان ایشان را به یاد میآورد و عقوبت گناه را بر ایشان میرساند و ایشان به مصر خواهند برگشت.14اسرائیل خالق خود را فراموش كرده، قصرها بنا میكند و یهودا شهرهای حصاردار بسیار میسازد. اما من آتش به شهرهایش خواهم فرستاد كه قصرهایش را بسوزاند.
این بخش به ادامه استفاده از قالب شعری برای برقراری ارتباط با دیگر روشهای بسیاری که مردم اسرائیل بر علیه خدا گناه نمودهاند، بهره میگیرد. نُخست، یهوه ذکر میکند که آنان بیمشورت با او، پادشاهی را منصوب کردهاند. سپس، آنان گوسالههای طلایی سامره برپا ساخته یا دوباره برپا کردهاند. و در پایان، آنان به دنبال کمک از دیگر ملتها همچون مصر و آشور هستند.
را ببینید)
این بخش برخی ارجاعات به «گوساله سامره» را در خود دارد. این احتمالاً به تصویری که با یک شاه قبلی اسرائیل برپا شده اشاره دارد. او این کار را برای دلسرد کردن قومش از رفتن به اورشلیم، که بخشی از پادشاهی جنوبی یهودا بود، انجام داد.
یهوه درباره آمدن لشکر آشوری به نبرد با پادشاهی شمالی سخن میگوید.
عقاب، پرندهای شکاری، معرف دشمنان اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «همچون عقابی که جانوری دیگر را شکار میکند، دشمنان اسرائیل برای به اسارت گرفتن قوم من میآیند
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شکستهاند»[در متن قدیم تجاوز نمودند] معرف «نافرمانی کردهاند»، یا «نقض کردهاند» است.
(آدرس را ببینید)
«به تو وفاداریم»
یهوه سخن میگوید.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «اما نتیجه این خواهد بود که من این قوم را نابود خواهم ساخت»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) این نبی است که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «یهوه، گوساله تو را رد نموده است» یا ۲) یهوه، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «من خود گوساله شما را رد کردهام»
(آدرس را ببینید)
این مردم یک بت را که به گوساله شباهت داشت پرستیدند، پس یهوه در سخنش، پرستش آنان را به پرستش خودِ گوساله تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «چون شما بُت-گوساله خود را میپرستید، پرستش شما...»
(آدرس را ببینید)
اغلب از خشم همچون آتش سخن به میان آمده است. ترجمه جایگزین: «من از این مردمان بسیار خشمگینم»
(آدرس را ببینید)
یهوه این پرسش را برای شرح خشم خود از ناپاکی مردمش میپرسد. «من از این مردمان خشمگینم زیرا هیچ میلی به بیگناهی ندارند».
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
کاشتن باد، انجام اعمال مخرب یا بیفایده است. درو کردن گردباد، رنج از مصیبتی است که ناشی از اعمال خودِ فرد میباشد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خوشه»[ناموجود در متن قدیم] به آن بخش از گیاه که غله در آن است، اشاره دارد. ساقه بی خوشه، چیزی برای دادن به کشاورز ندارد. به روشی مشابه، اعمال اسرائیل هیچ نتیجه خوبی به بار نخواهد آورد.
(آدرس را ببینید)
اگر هر عملی از اعمال اسرائیل به نتیجه خوبی منجر گردد، دشمنان اسرائیل خواهند آمد و آن را از آنان خواهند ربود.
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
«بلعیده شدن» به معنای شکست خوردن و به تبعید برده شدن است. این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «دشمنان اسرائيل اسرائیلیها را به سرزمینهای دیگر بردهاند»
(آدرسهای و را ببینید)
مردم اغلب بر این گمان هستند که خرها موجوداتی لجباز هستند. این به این معنا است که مردم اسرائیل از گوش سپردن به یهوه سر باز زدند، اما در عوض برای درخواست کمک به مردم آشور روی آوردند.
(آدرس را ببینید)
اتحاد افرايم با دیگر ملتها به این که آنان برای فاحشگی با افرایم پول دریافت کرده اند تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل سعی کردند برای حفاظت از خود، به دیگر قومها باج بپردازند» (آدرس را ببینید)
که به سبب شاه آشور که «پادشاه» نیز خوانده میشود، باعث خواهد گشت قوم رنج ببرند.
یهوه سخن میگوید.
یهوه یک وضعیت فرضی را توصیف میکند. در اینجا «ده هزار بار» یک مبالغه است به این معنا که مهم نیست چندبار او به قوم شریعت را بدهد، آنان کماکان از اطاعت از او سرباز خواهند زد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر بارها شریعتم را برایشان مینوشتم، آنان...»
(آدرسهای و را ببینید)
«۱۰/۰۰۰» (آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
خدا قومش را به خاطر گناهشان، برای بردگی به مصر خواهد فرستاد.
1ای اسرائیل مثل قومها شادی و وجد منما زیرا از خدای خود زنا نمودی و در همه خرمنها اجرت را دوست داشتی.2خرمنها و چرخشتها ایشان را پرورش نخواهد داد و شیره در آن ضایع خواهد شد.3در زمین خداوند ساكن نخواهند شد بلكه افرایم به مصر خواهد برگشت و ایشان در آشور چیزهای نجس خواهند خورد.4برای خداوند شراب نخواهند ریخت و مقبول او نخواهند شد. قربانیهای ایشان مثل خوراك ماتمیان خواهد بود و هركه از آنها بخورد نجس خواهد شد، زیرا خوراك ایشان برای اشتهای ایشان است. پس آن در خانه خداوند داخل نخواهد شد.5پس در ایام مواسم و در ایام عیدهای خداوند چه خواهید كرد؟6زیرا اینك از ترسِ هلاكت رفتهاند، اما مصرْ ایشان را جمع خواهد كرد و موف ایشان را دفن خواهد نمود. مكانهای نفیسه نقره ایشان را خارها به تصرّف خواهند گرفت و در منازل ایشان شَوْكها خواهد بود.7ایام عقوبت میآید. ایام مكافات میرسد و اسرائیل این را خواهند دانست. نبی احمق گردید وصاحب روح دیوانه شد، به سبب كثرت گناه و فراوانی بغض تو.8افرایم از جانب خدای من دیدهبان بود. دام صیاد بر تمامی طریقهای انبیا گسترده شد. در خانه خدای ایشان عداوت است.9مثل ایام جِبْعَه فساد را به نهایت رسانیدهاند؛ پس عصیان ایشان را بیاد میآورد و گناهِ ایشان را مكافات خواهد داد.10اسرائیل را مثل انگورها در بیابان یافتم. پدران شما را مثل نوبر انجیر در ابتدای موسمش دیدم. اما ایشان به بَعْلْ فَغُور رفتند و خویشتن را برای رسوایی نذیره ساختند و مانند معشوقه خود مكروه شدند.11جلال افرایم مثل مرغ میپرد. زاییدن و حامله شدن و در رحم قرار گرفتن نخواهد شد.12و اگر فرزندان را بپرورانند ایشان را بیاولاد خواهم ساخت به حدّی كه انسانی نخواهد ماند. وای بر ایشان حینی كه من نیز از ایشان دور شوم.13افرایم حینی كه او را برگزیدم، مثل صور در مرتع نیكو مغروس بود، اما افرایم پسران خود را برای قاتل بیرون خواهد آورد.14ای خداوند به ایشان بده. چه بدهی؟ رحم سقطكننده و پستانهای خشك به ایشان بده.15تمامی شرارت ایشان در جلجال است زیرا كه در آنجا از ایشان نفرت داشتم. پس ایشان را به سبب اعمال زشت ایشان از خانه خود خواهم راند و ایشان را دیگر دوست نخواهم داشت چونكه جمیع سروران ایشان فتنهانگیزند.16افرایم خشك شده است و ریشه ایشان خشك گردیده، میوه نمیآورند و اگر نیز بزایند نتایج مرغوب رحم ایشان را خواهم كُشت.17خدای من ایشان را ترك خواهد نمود، چونكه او رانشنیدند؛ پس در میان امّتها آواره خواهند شد.
این بخش در قالب شعری نوشته شده است تا از نارضایتی یهوه از گناهان اسرائيل سخن بگوید. او راههای بسیاری را نشان میدهد که آنان در آنها به او بیاحترامی کردند. کاهنان و پادشاهان کاملا درک نکردهاند که به چه شکلی عهد خویش با یهوه را شکستهاند. و را ببینید)
از آنجا که عهد شکسته شده است، این قوم به سرزمینی دیگر تبعید خواهد شد. این در حقیقت رحمِ خدا به قومش را نشان میدهد. او آنان را نابود نکرد، بلکه تنها آنان را به سرزمینی دیگر منتقل نمود. هرچند، این بخش وارد جزییاتی درباره بسیاری بخشهای جامعه آنان میشود تا نشان دهد تا چه اندازه از پرستش حقیقی یهوه دور شدهاند.
و را ببینید)
در آیه ۱۶، یهوه سخن میگوید، اما در آیه ۱۷، هوشع شروع به سخن گفتن میکند. تغییر در ضمایر رخ میدهد، استفاده از «خدای من» میبایست این را برساند که کسی غیر از یهوه سخن میگوید.
هوشع نبی سخن میگوید.
این آیه، موضِعِ خَرمَنکوبی و چَرخُشت{جایگاه فشردن خوشه انگور برای گرفتن شیره} را به انسانهایی که میتوانند دیگران را تغذیه کنند، تشبیه کرده است. معنی این آیه این است که محصول، غله کافی برای خرمنکوبی به منظور تامین نیازهای قوم را فراهم نخواهد آورد و نیز این که انگور کافی برای عصارهگیری در چرخشت نخواهد بود تا شراب به میزان کافی تهیه گردد.
(آدرسهای و را ببینید)
برای ساخت شراب، آبانگور کافی وجود نخواهد داشت.
هوشع نبی سخن میگوید.
این شرح نشان میدهد که یهوه همچنان به سرزمین اسرائیل به عنوان دارایی خودش و نه دارایی اسرائیلیها مینگرد.
این خوراکی است که اسرائیلیها معمولاً، چون آنان را در حضور یهوه غیرقابل پذیرش میساخت، از خوردنش سر باز میزدند. (آدرس را ببینید)
در اینجا «خوراک ماتمیان» به آنچه قوم مایل به خوردن آن در حین عزاداری بودند اشاره دارد، زیرا آنان ناپاک بودند و مقبول خدا نبودند. این به این معنی است که یهوه قربانیهای قوم را ناپاک تلقی خواهد کرد و آنها را نخواهد پذیرفت.
(آدرس را ببینید)
مردم اسرائيل خوراک برای خوردن خواهند داشت، اما یهوه آن را به عنوان قربانی نخواهد پذیرفت.
از خوراک ناپاک به شکلی سخن گفته شده که گویی خود توانایی رفتن به مکانها را دارد. البته، در حقیقت مردم میبایست آن را با خود میبردند.
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
هوشع از این پرسش برای تاکید بر این که قوم، هنگامی که دشمنان آنان را شکست دهند و به اسیری ببرند، دیگر قادر به مشاهده جشنهای خود نخواهند بود، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانید عیدهایی را که یهوه برایتان تعیین کرده، جشن بگیرید».
(آدرس را ببینید)
هردوی اینها معنای مشابهی میدهد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر سوم شخص جمع به مردم اسرائيل اشاره دارد. شما میتوانید به نوشتن این به صورت دوم شخص ادامه دهید. ترجمه جایگزین: «اگر شما بگریزید»
(آدرس را ببینید)
مصر و مِمفیس به مردمی که در آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ارتش مصر شما را خواهد گرفت. در آنجا خواهید مرد، و مردم شهر مِمفیس شما را دفن خواهند نمود»
(آدرس را ببینید)
از رویشِ بوتههای خار در جاهایی که اسرائیلیها نقره خود را در آن ذخیره کردهاند، به شکلی صحبت شده که گویی بوتههای خار، دشمنانی انسانی هستند که داراییهای ارزشمند اسرائيلیها را برای خود خواهند برد. ترجمه جایگزین: « خارهای تیز در جایی که آنان گنجینههای نقره خود را ذخیره کردهاند، خواهد رویید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «خاربوتههای تیز» و «خارها» معنایی مشابه میدهند. رُخداد رویش خاربوتهها و خارها معرفِ سرزمینی است که مانند بیابان متروک شده است.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «چادُرها[ خیمهها]» معرفِ خانههای اسرائیلیان است.
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
هوشع این دو عبارت مشابه را، برای تاکید بر این که یهوه به زودی، مردم اسرائيل را برای اعمال شریرانهشان داوری خواهد کرد، به کار میبرد.
(آدرس را ببینید)
این عبارات اساساً معنایی مشابه دارند. معانی محتمل عبارتند از ۱) این که قوم با انبیا چون دیوانگان رفتار خواهند کرد یا ۲) این که انبیا به خاطر گناهانی که قوم انجام داده بودند، دیوانه شده بودند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «نبی» و «صاحب روح» هر دو معنای فردی را میدهند که ادعای این را دارد که پیغامهایی از سوی خدا دریافت میکند. به طور ضمنی به این اشاره دارد که این افراد معلمین دروغین هستند و تنها خودشان میاندیشند که پیامهایی ازسوی خدا دریافت کردهاند. (آدرسهای و را ببینید)
عبارتهای «گناه بزرگ» و «دشمنی بسیار» در معانی مشابهی مشترکند. گناه قوم، خود دشمنی با یهوه و نبیهای او را آشکار میکند.
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
یک «دیدهبان» مراقب بیرون شهر خود است تا ببیند آیا خطری نزدیک میشود یا خیر. از هشدار نبی به مردم، وقتی آنان گناه میکنند و در خطر مجازات از سوی خدای خود هستند، به این شکل سخن گفته شده که گویی او دیدهبانی برای شهر است. ترجمه جایگزین: «نبی همچون دیدهبانی از سوی خدا، بر فراز افرایِم است»
(آدرس را ببینید)
برخی نسخهها این قطعه را به صورت «نبی با خدای من دیدهبانی بر فراز افرایِم است» ترجمه میکنند.
این جمله به عموم انبیایی که خدا منصوب کرده است، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «انبیا ... هستند» یا «انبیای راستین ... هستند» (آدرس را ببینید)
در اینجا «افرایِم» معرف قوم اسرائیل است.
(آدرس را ببینید)
«تله پرنده»، تلهای است که برای گرفتن پرندگان استفاده میشد. این به این معنا است که قوم اسرائیل هر آنچه در توان دارند میکنند تا مانع کار نبی خدا شوند. ترجمه جایگزین: «قوم در هرجای که پا میگذارد، برایش دامی گستردهاند» یا «قوم هر آنچه میتوانند میکنند تا او را آزار رسانند»
(آدرس را ببینید)
«قوم اسرائیل گناه کردهاند و همچون کاری که پیشتر در جبعه انجام داده بودند، بسیار فاسد گردیدهاند». این احتمالاً یک ارجاع به رفتارهای تکان دهندهای قبیله بنیامین است که در کتاب داوران بخشهای ۱۹-۲۱ بازگویی شده است.
یهوه سخن میگوید.
این به هنگامی که نخستین بار یهوه رابطه خود را با قوم اسرائیل با اعلام نمودن این که آنان قوم خاص او هستند آغاز کرد، اشاره دارد.
هر دو این عبارتها بر شرایطی که برای یک فرد خوشایند هستند، تاکید میکنند.این به این معنا است که یهوه هنگامی که رابطه او با قوم اسرائیل آغاز شد، بسیار شادمان بود.
(آدرسهای و را ببینید)
این نام یک کوه در سرزمین مُوآب است، جایی که خدای دروغین بَعَل پرستیده میشد.
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن می گوید.
مردم اِفرایِم، یا پادشاهی شمالی اسرائیل، هرچیزی که باعث احترام دیگر اقوام به آنها بود را از دست خواهند داد. شکوه آنان همچون پرندهای که به دوردست پرواز میکند، به سرعت ناپدید خواهد شد. ترجمه جایگزین: «شکوه ایشان همچون پرندهای است که از پیش آنان به دوردستها خواهد گریخت»
(آدرس را ببینید)
آن هنگام که خدا از کمک به پادشاهی شمالی دست بردارد، مانند این خواهد بود که گوییاو به صورت فیزیکی از آنان روی گردانیده است.
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
از بودن مردم در مکانی امن به این شکل سخن گفته شده که گویی آنان درختی هستند که در چمنزاری، در آرامش کاشته شده است. ترجمه جایگزین: «ملت اسرائیل روزگاری چون شهر صور و همچون درختی که کسی در چمنزار میکارد، زیبا و دلنواز بود» (آدرس را ببینید)
در اینجا «افرایِم» معرف کل پادشاهی شمالی اسرائیل است. این مکانها به مردمی که در آنها زندگی میکردند، اشاره دارد. (آدرسهای و را ببینید)
واژه «فرزندان» به معنای افرادی از آن ملت است. ترجمه جایگزین: «اما قوم اسرائیل فرزندان خود را بیرون خواهند آورد»
(آدرس را ببینید)
هوشع از یک پرسش برای تاکید بر این که، او میخواهد یهوه به مردم اسرائیل آنچه را که لایق آن هستند بدهد، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «این آن چیزی است که از تو میخواهم، یهوه، تا به ایشان بدهی: ... را به ایشان بده»
(آدرس را ببینید)
«سقط» معنای این را میدهد که یک بارداری بسیار زود پایان یابد و نوزاد بمیرد. هوشع درخواست میکند تا همه زنان قوم چنین باشند.
یهوه سخن میگوید.
یهوه اعلام میدارد که او به زور اسرائيل را از سرزمینش، سرزمین کنعان، بیرون خواهد راند. در اینجا «خانهام» معرف سرزمین کنعان است.
(آدرس را ببینید)
مردانی که به شاه خدمت میکنند
یهوه در آیه ۱۶ سخن میگوید. هوشع در آیه ۱۷ سخن میگوید.
یهوه به گونهای از مردم اسرائیل سخن میگوید که گویی آنان چون درختی بیمار هستند که میوه نمیدهد و آماده قطع شدن است. این اعلام این موضوع است که قوم ضعیف شدهاند، و به زودی دشمنان آنان خواهند آمد و آنها را شکست خواهند داد.
آدرس را ببینید)
1اسرائیل موِ برومند است كه میوه برای خود میآورد. هر چه میوه زیاد میآورد، مذبحها را زیاد میسازد و هر چه زمینش نیكوتر میشود، تماثیل را نیكوتر بنا میكند.2دل ایشان پر از نفاق است. الا´ن مجرم میشوند و او مذبحهای ایشان را خراب و تماثیل ایشان را منهدم خواهد ساخت.3زیرا كه الحال میگویند: «پادشاه نداریم چونكه از خداوند نمیترسیم؛ پس پادشاه برای ما چه تواند كرد؟»4ایشان قسمهای دروغ خورده و عهدها بسته، سخنان (باطل) میگویند و عدالت مثل حنظل در شیارهای زمین میروید.5ساكنان سامره برای گوسالههای بیتآوَن میترسند زیرا كه قومش برای آن ماتم میگیرند و كاهنانش به جهت جلال او میلرزند زیرا كه از آن دور شده است.6و آن را نیز به آشور به جهت هدیه برای پادشاه دشمن خواهند برد. افرایم خجالت خواهد كشید و اسرائیل از مشورت خود رسوا خواهد شد.7پادشاه سامره مثل كف بر روی آب نابود میشود.8و مكانهای بلند آون كه گناه اسرائیل میباشد ویران خواهد شد و خار و خس بر مذبحهای ایشان خواهد رویید و به كوهها خواهد گفت كه ما را بپوشانید و به تلّها كه بر ما بیفتید.9ای اسرائیل از ایام جبعه گناه كردهای. در آنجا ایستادند و جنگ با فرزندان شرارت در جبعه به ایشان نرسید.10هر گاه بخواهم ایشان را تأدیب خواهم نمود و قومها به ضدّ ایشان جمع خواهند شد، هنگامی كه به دو گناه خود بسته شوند.11و افرایم گوساله آموخته شده است كهكوفتن خرمن را دوست میدارد و من بر گردن نیكوی او گذر كردم و من بر افرایم یوغ میگذارم. یهودا شیار خواهد كرد و یعقوب مازو برای خود خواهد كشید.12برای خود به عدالت بكارید و به حسب رحمت درو نمایید و زمین ناكاشته را برای خود خیش بزنید زیرا كه وقت است كه خداوند را بطلبید تا بیاید و بر شما عدالت را بباراند.13شرارت را شیار كردید و ظلم را درو نمودید و ثمره دروغ را خوردید، چونكه به طریق خود و به كثرت جبّاران خویش اعتماد نمودید.14لهذا هنگامهای در میان قومهای تو خواهد برخاست و تمامی قلعههایت خراب خواهد شد به نهجی كه شلمان، بیتاَرْبیل را در روز جنگ خراب كرد كه مادر با فرزندانش خرد شدند.15همچنین بیتئیل به سبب شدّت شرارت شما به شما عمل خواهد نمود. در وقت طلوع فجر پادشاه اسرائیل بالكلّ هلاك خواهد شد.
این بخش در قالب شعری نوشته شده است و مضمون گناهان بسیار اسرائیل بر علیه یهوه را ادامه میدهد. با این که اسرائیل در حینی که به گناه خود میافزود، برای مدتی کامیاب بود، یهوه آنان را به سوی نابودی سوق میداد.
را ببینید)
رابطه یهوه با قوم خود بر اساس اعمال قومش بنا نهاده نشده بود. با اینکه آنها عصیان کردند، یهوه کماکان تمایل به نجات آنان داشت.
را ببینید)
استفاده تکراری از نامهای متفاوت برای دو پادشاهی میتواند گیجکننده باشد. در آیه ۱۱ «اِفرایِم» به پادشاهی شمالی اسرائیل اشاره دارد، و «یهودا» به پادشاهی جنوبی در سرزمین یهودا اشاره دارد. اگرچه، یعقوب نیز ذکر شده است. این استفاده از «یعقوب» ما را وادار میکند به قومی که در گذشته متحد بود بیاندیشیم و ممکن است همچنین به یک قوم متحد در آینده اشاره کند.
(آدرس را ببینید)
هوشع درباره اسرائیل سخن میگوید
اسرائیل به درخت انگوری که بسیار پرثمر است، تشبیه شده است. برای مدتی قوم کامیاب گشت و نیرومند بود.
(آدرس را ببینید)
این درخت انگور بیش از معمول میوه به بار میآورد.
هر دوی اینها به این معنا است که قوم کامیاب گشته ونیرومندتر و ثروتمندتر میشد.
«دل» به کلیت یک فرد، با تاکید بر احساسات و تمایلاتش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنان فریبکار هستند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «تقصیر» کنایهای است از مجازاتی که همراه با آن است. این مجازات به بار سنگینی بر دوشهای آنان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اکنون زمانی است که یهوه آنان را به خاطر گناهانشان مجازات خواهد کرد»
(آدرس و را ببینید)
هوشع درباره اسرائيل سخن میگوید.
قوم میخواهد بگوید که پادشاهانشان نمیتوانستند به آنان کمکی کنند. ترجمه جایگزین: «حتی اگر پادشاهی میداشتیم، او نمیتوانست به ما یاری رساند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «سخنان پوچ» به دروغ اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها دروغ میگویند»
(آدرس را ببینید)
آنچه آن مردمان در قوانین و تصمیمهای قانونی خود عدالت مینامند به گیاهی در حال جوانه زدن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «پس تصمیمهای آنان منصفانه نیست، بلکه زیانآور است»
(آدرس را ببینید)
دروغها و بیعدالتی آنان در سراسر قومشان گسترش مییابد و چونان گیاهی زهرآگین به همگان آسیب میزند.
(آدرس را ببینید)
هوشع درباره اسرائيل سخن میگوید.
این شهری در مرز میان پادشاهی شمالی اسرائیل و قبیله بنیامین در پادشاهی جنوبی اسرائيل بود. به روشی که این را در هوشع ۴: ۱۵ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آشوریان آنان را خواهند برد»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «و مردم اسرائیل بسیار شرمسار خواهند بود، زیرا آنان بتها را پرستیدهاند» (آدرس و را ببینید)
بسیاری نسخهها این واژه عبری در این قطعه از متن را به «تدابیر»، «نقشهها» یا «مقاصد» ترجمه کردهاند.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آشوریان پادشاه سامره را نابود خواهند کرد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنی است که پادشاه سامره چون تکه کوچکی از چوب که بر روی آب به عقب و جلو میرود، درمانده خواهد شد.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «آشوریان مکانهای بلند اسرائیل را نابود خواهند کرد، جایی که مردم بسیار گناهکارانه عمل کردند.
(آدرس را ببینید)
مردم معمولاً درباره چیزهای که نمیتوانند درباره آن بیاندیشند یا درباره آن نمیشنوند، صحبت نمیکنند. مترجمان میتوانند اگر زبان آنها اجازه چنین گفتاری را نمیدهد، قالب متفاوتی برای این قطعه انتخاب کنند. ترجمه جایگزین: «قوم خواهند گفت: 'آرزو میکنیم که کوهها ما را بپوشانند! ' و 'آرزو میکنیم تپهها برما بیافتند! ‘»
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
این احتمالاً یک ارجاع به رفتارهای تکاندهنده قبیله بنیامین است که در کتاب داوران بخشهای ۱۹-۲۱ بازشمرده شده است. به روشی که این را در هوشع ۹: ۹ ترجمه کردید، نگاه کنید.
این قطعه احتمالاً به این معنا است مردم زمان کنونی{مقارنِ متن} به عمل به کارهای مشابهی که اجداد آنان در جِبعَه کردند، ادامه دادند. ترجمه جایگزین: «و شما همان گونه که آنان کردند، میاندیشید» (آدرس را ببینید)
یهوه از یک پرسش برای تاکید بر این که، آنانی که در جِبعَه خطا میورزند قطعاً میباید متحمل جنگ شوند، بهره میگیرد. و این آیه مردمی را که میبایست به هنگامی که دشمنانشان از راه میرسند، متحمل نبرد شوند، به فردی که می خواهد به دستِ آنها گرفتار شود تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «قطعاً جنگ به سراغ آنانی که در جِبعَه خطا میورزند خواهد آمد» یا «دشمنان قطعاً به آنانی که در جبعه خطا ورزیدند، حمله میکنند».
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «پسرِ» اصطلاحی است که معنای «داشتن ویژگیهایِ ...» را میدهد. ترجمه جایگزین: «آنانی که خطا میورزند» یا «شرارتورزان» (آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
این به گناهان بسیارِ اسرائیل اشاره دارد.
ماده گوساله کوبیدن خرمن را دوست دارد چون میتواند بییوغ آزادانه راه رود. منظور یهوه این است که او اجازه داده است مردم اسرائیل آزاد باشند و زندگی خوشایندی داشته باشند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «یوغ» به رنج و بردگی اشاره دارد. یهوه با مردم اسرائیل مهربان بوده است، اما قوم نسبت به او بیوفا بودهاند. پس او آنان را مجازات خواهد کرد و برای بردگی تبعید خواهد کرد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «یهودا» به مردم پادشاهی جنوبی و «یعقوب» به مردم پادشاهی شمالی اشاره دارند. این به این معنا است که خدا سبب خواهد گشت تا هر دو پادشاهی، زمانهای دشواری را تجربه کنند. (آدرسهای و را ببینید)
ابزاری برای هموار کردن زمین و پوشاندن روی بذرها پس از خیش زدن
یهوه سخن میگوید.
عدالت[پارسایی] و وفای به عهد{پایدار ماندن به عهد}[ در فارسی به حسب رحمت آمده] به محصولاتی قابل کاشت و برداشت تشبیه شدهاند. اسمهای معنی «پارسایی» و «پایداری[وفاداری]» قابل نوشتن به صورت «درست» و «وفا» هستند. ترجمه جایگزین: «اکنون، خیش زنید و آنچه را درست است انجام دهید و میوه محبتِ پایدار برداشت نمایید»
(آدرس و را ببینید)
هنگامی که زمین خیش نخورده است برای کاشته شدن آماده نیست. منظور یهوه این است که او میخواهد که قوم توبه کنند، تا بتوانند شروع به انجام آنچه درست است، نمایند.
(آدرس را ببینید)
گناهکاری و بیعدالتی[ظلم] به محصولاتی قابل کاشت و برداشت تشبیه شدهاند.
(آدرس را ببینید)
دستآوردِ فریبکاری به خوراکی قابل خوردن تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «اکنون شما از پیامدهای فریبدادن یکدیگر رنج میبرید»
(آدرس را ببینید)
جنگِ پیشِ رو با یک نبرد در سالهای بسیار دور مقایسه میشود.
این نام پادشاهی است که شهر بِیتاَربیل را در حدود سال ۷۴۰ پیش از میلادِ مسیح ویران کرد. لشکریان در آن حمله، زنان و کودکان را به قتل رساندند.
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً نام شهری از قبیله نَفتالی است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «بِیتئیل» معرفِ مردمی است که در آنجا زندگی میکنند. نبی به مردم بِیتئیل به گونهای اشاره میکند که گویا در آنجا آنان به او گوش میدهند.
را ببینید)
1هنگامی كه اسرائیل طفل بود، او را دوست داشتم و پسر خود را از مصر خواندم.2هر قدر كه ایشان را بیشتر دعوت كردند، بیشتر از ایشان دور رفتند و برای بعلیم قربانی گذرانیدند و به جهت بتهای تراشیده بخور سوزانیدند.3و من راه رفتن را به افرایم تعلیم دادم و او را به بازوها برداشتم، اما ایشان ندانستند كه من ایشان را شفا دادهام.4ایشان را به ریسمانهای انسان و به بندهای محبت جذب نمودم و به جهت ایشان مثل كسانی بودم كه یوغ را از گردنایشان برمیدارند و خوراك پیش روی ایشان نهادم.5به زمین مصر نخواهد برگشت، اما آشور پادشاه ایشان خواهد شد چونكه از بازگشت نمودن ابا كردند.6شمشیر بر شهرهایش هجوم خواهد آورد و پشتبندهایش را به سبب مشورتهای ایشان معدوم و نابود خواهد ساخت.7و قوم من جازم شدند كه از من مرتدّ گردند. و هر چند ایشان را بسوی حضرت اعلی دعوت نمایند، لكن كسی خویشتن را برنمیافرازد.8ای افرایم چگونه تو را ترك كنم و ای اسرائیل چگونه تو را تسلیم نمایم؟ چگونه تو را مثل اَدْمَه نمایم و تو را مثل صبوئیم سازم؟ دل من در اندرونم منقلب شده و رقّتهای من با هم مشتعل شده است.9حدّت خشم خود را جاری نخواهم ساخت و بار دیگر افرایم را هلاك نخواهم نمود زیرا خدا هستم وانسان نی و در میان تو قدّوس هستم، پس به غضب نخواهم آمد.10ایشـان خداوند را پیروی خواهند نمود. او مثل شیر غرّش خواهـد نمـود و چون غرّش نماید فرزندان از مغرب به لـرزه خواهنـد آمـد.11مثل مرغان از مصر و مانند كبوتران از زمین آشور لرزان خواهند آمد. خداوند میگوید كه ایشان را در خانههای ایشان ساكن خواهم گردانید.12افرایم مرا به دروغها و خاندان اسرائیل به مكرها احاطه كردهاند و یهودا هنوز با خدا و با قدّوس امین ناپایدار است.
این بخش به استفاده از قالب شعری برای ایجاد ارتباط با رابطه یهوه با پادشاهی شمالی اسرائیل ادامه میدهد.
این بخش یک استعاره طولانی از اسرائیل به عنوان پسری تحت مراقبت پدرِ خود یعنی یهوه است.
(آدرس را ببینید)
یهوه از پرسشهای بدیهی برای نشاندادنِ ناامیدی و خشم خود از نپذیرفته شدن مداوم خود از سوی اسرائیل بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
یهوه درباره مراقبت از اسرائیل همچون پدری که از فرزندی مراقبت میکند، سخن میگوید.
یهوه درباره قوم اسرائیل به مانند مردی جوان سخن میگوید[متن قدیم «طفل»]. یهوه به هنگامی اشاره میکند که او نخست رابطه خود را با این قوم آغاز نمود.
(آدرس را ببینید)
«پسر» به قوم خدای پدر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پسر خود را به بیرون از مصر رهنمون گشتم»
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «هرچه بیشتر ایشان را خواندم تا قوم من باشند، بیشتر از من روی گرداندند» (آدرس را ببینید)
یهوه درباره چگونگی مراقبتش از اسرائیل سخن میگوید.
یهوه از اسرائیل چون کودکی خردسال که به او راه رفتن آموخته است، سخن میگوید.
(آدرس را ببینید)
این عبارت استعاره مذکور را ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «از آنان مراقبت کردم»
یهوه قومش را به راهها و روشهایی دوست داشت که آدمیان میتوانستند درک کرده و به آن ارج نهند.
(آدرس را ببینید)
یهوه قوم اسرائیل را به حیوانی سختکوش تشبیه میکند که او کار آن را سادهتر ساخته است.
(آدرس را ببینید)
این عبارت استعارهای که در آن اسرائیل چون فرزندی جوان به تصویر کشیده شد، را ادامه میدهد. این ممکن است بدین معنا باشد که یهوه همه نیازهای فیزیکی آنان را فراهم کرده است.
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
این پرسش به این معنا است که قوم اسرائیل یک بار دیگر همچون زمانی که در مصر بودند، بَرده خواهند گشت.
(آدرس را ببینید)
قوم اسرائیل در نتیجه امتناع از وفادار ماندن به یهوه، اسیر آشور خواهند گشت.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شمشیر» مُعرف دشمنان اسرائیل است که شهرهای اسرائیل را ویران خواهند ساخت.
(آدرس را ببینید)
دروازهها، ساکنان شهر را از دشمنانشان ایمن نگاه میداشتند، و تیرکها{که در پشت دروازه واقع میشدند} دروازههای بسته را ایمن نگاه میداشتند. نابود کردن تیرکها به معنای برچیدن امنیت مردم بود.
(آدرس را ببینید)
خدا درباره خود به صورت سوم شخص سخن میگوید. این قابل نوشتن به شکل اول شخص است. ترجمه جایگزین: «اگرچه ایشان من راخدای متعال میخوانند»
(آدرس را ببینید)
یهوه از آنجایی که آنان ازاو روی گرداندهاند، به کسی اجازه نمیدهد تا به اسرائیل یاری برساند.
یهوه درباره اسرائیل سخن میگوید.
یهوه تا به آنجا قوم خود را دوست دارد که آنان را به صورت کامل نابود نخواهد کرد. این پرسشها قابل ترجمه در قالب جملات هستند. ترجمه جایگزین: «تو را رها نخواهم کرد ای افرايِم. ای اسرائیل تو را تسلیم نخواهم نمود.»
(آدرس را ببینید)
یهوه تا به آنجا قوم خود را دوست دارد که آنان را به صورت کامل نابود نخواهد کرد. این پرسشها قابل ترجمه در قالب جملات هستند. ترجمه جایگزین: «من نمیخواهم برعلیه تو چنان چه بر علیه ادمه عمل کردم عمل کنم یا تو را مانند زبوئیم سازم، شهرهایی که من به همراه سُدوم نابود ساختم»
(آدرس را ببینید)
اینجا «دل» معرف اراده و تصمیمهای خدا است.
(آدرس را ببینید)
خدا مانند آدمیان نیست، که اغلب به سرعت تصمیم به انتقام میگیرند.
اسم معنی «غضب[خشم]» قابل نوشتن با صفت «غضبناک[خشمگین]» است. ترجمه جایگزین: «به سوی تو نخواهم آمد و از تو خشمگین نخواهم بود»
(آدرس را ببینید)
خدا درباره هنگامی که او قوم خود را بازخواهد گرداند، سخن میگوید.
پرستش و جلال دادن به خدا به پیروی او تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
قادر ساختن قوم یهوه به بازگشت به سرزمینش توسط او به این که او قوم خود را میخواند، تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
آنان چون پرندهای که به لانهاش باز میگردد به سرعت به خانه خواهند آمد. «لرزان» ممکن است به جنبش بالهای پرنده اشاره کند. همچنین ممکن است به احساس فروتنی و خشوع قوم در برابرخدا اشاره کند.
(آدرس را ببینید)
«آنچه یهوه اعلام کرده است» یا «آنچه یهوه با جدیت اعلام کرده است». به روشی که این را در هوشع ۲: ۱۳ ترجمه کردید، نگاه کنید.
یهوه درباره اسرائیل و یهودا سخن میگوید
از دروغها و اعمال فریبکارانه به گونهای صحبت شده که گویی اشیائی هستند که مردم پادشاهی شمالی یهوه را با آن احاطه کردهاند.
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «یهودا» به مردمی که در آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. این وفادار بودن به خدا را به «راه رفتن با» او تشبیه میکند. هرچند، بسیاری از نسخهها تفسیر متفاوتی از این قطعه دشوار از کلام ارایه میدهند.
(آدرسهای و را ببینید)
1افرایم باد را میخورد و باد شرقی را تعاقب میكند. تمامی روز دروغ و خرابی را میافزاید و ایشان با آشور عهد میبندند و روغن (به جهت هدیه) به مصر برده میشود.2خداوند را با یهودا مخاصمهای است و یعقوب را برحسب راههایش عقوبت رسانیده، بر وفق اعمالش او را جزا خواهد داد.3او پاشنه برادر خود را در رَحِمْ گرفت و در حین قوّتش با خدا مجاهده نمود.4با فرشته مجاهده نموده، غالب آمد. گریـان شده، نزد وی تضرّع نمود. در بیتئیل او را یافت و در آنجـا با ما تكلّم نمود.5اما خداوند ، خـدای لشكرهاسـت و یادگـاری او یهوه است.6اما تو بسوی خدای خـود بازگشت نمـا و رحمـت و راستـی را نگاه داشتـه، دائمـاً منتظـر خـدای خـود باش.7او سـوداگری است كه میـزان فریب در دست او میباشـد و ظلـم را دوست میدارد.8و افرایـم میگویـد: «بـه درستی كه دولتمند شدهام و توانگـری را برای خود تحصیل نمـودهام و در تمامـی كسب مـن بیانصافـیای كه گنـاه باشـد، در مـن نخواهنـد یافت.»9اما من از زمین مصر (تا حال) یهوه خدای تو هستم و تو را بار دیگر مثل ایام مواسم در خیمهها ساكن خواهم گردانید.10به انبیا نیـز تكلـم نمـودم و رؤیاهـا افـزودم و بواسطـه انبیا مَثَلْهـا زدم.11به درستـی كه ایشـان در جلعاد محض گناه و بطالت گردیدند و در جلجال گاوها قربانی كردند. و مذبحهای ایشان نیز مثل تودههای سنگ در شیارهای زمین میباشد.12و یعقوب به زمین اَرام فرار كرد و اسرائیل به جهت زن خدمت نمود و برای زن شبانی كرد.13و خداوند اسرائیل را بواسطه نبی از مصر برآورد و او به دست نبی محفوظ گردید.14افرایم خشم بسیار تلخی به هیجان آورد، پس خداوندش خون او را بر سرش واگذاشت و عار او را بر وی رد نمود.
یعقوب
این یک مقایسه میان یعقوب و پادشاهی شمالی اسرائیل است. به همان روشی که یعقوب به سوی یهوه بازگشت، پادشاهی شمالی میبایست از بتپرستی خودش توبه کرده به سوی یهوه بازگردد.
را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
در اینجا «افرایم» معرف همه مردم اسرائیل است. همچنین «باد» معرف چیزی بیفایده یا موقتی است. انجام دادن کارهایی که منفعتی برای مردم اسرائیل ندارد از سوی آنها، به خوردن باد تشبیه شده است.
(آدرسهای و را ببینید)
بادهای شرقی بسیار داغ هستند و برای زمین ویرانگرند. در اینجا این معرف هرچیز مخربی است. این که قوم کارهایی میکنند که خودشان را نابود خواهد کرد به این تشبیه شده است که آنان پیرو باد شرقی هستند.
(آدرسهای و را ببینید)
مردم اسرائیل روغن زیتون را به عنوان هدیه به پادشاه مصر فرستادند و تلاش کردند او را متقاعد کنند تا به آنها کمک کنند.
یهوه اعلام میدارد که مردم یهودا بر علیه او گناه کرده اند و عهد او را شکستهاند، این به این که یهوه آنان را در دادگاه متهم کند، تشبیه شده است. به روشی که این را در عبارتی مشابه در هوشع ۴: ۱ ترجمه کردید، نگاه کنید.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «یهودا» و «یعقوب» هردو معرف مردم یهودا هستند. ترجمه جایگزین: «بر علیه مردم یهودا...آنان را برای آنچه کردهاند مجازات میکند...سزای اعمالشان را به آنها خواهد داد»
(آدرسهای و را ببینید)
این شکایتی از سوی یک فرد بر علیه فردی دیگر در یک دادگاه قضایی است. به روشی که این را در هوشع ۲: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
هوشع نبی درباره یعقوب، جد اسرائیلیان سخن میگوید.
یعقوب خواست تا در نُخستزادگی جای برادرش را بگیرد، پس تلاش نمود تا مانع شود برادرش نخست زاده شود.
(آدرس را ببینید)
یعقوب با فرشتهای جنگید تا که فرشته او را برکت دهد.
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. در اینجا «نام» معرف کلیت شخصیت خدا است. ترجمه جایگزین: «در نام او است که ما دعا میکنیم» یا «در نام او است که ما او را میپرستیم»
(آدرسهای و را ببینید)
این به اطاعت از شریعت خدا و انجام آنچه درست است، اشاره دارد.
هوشع نبی درباره اسرائیل سخن میگوید.
این بازرگانان از ترازوهایی استفاده میکردند که به دقت، وزن پول یا محصولاتی را که آنان خرید و فروش میکردند، اندازه نمیگرفت.
این بازرگانان با دروغ گفتن به مشتریانشان و گرفتن پول بیشتری از آنچه میبایست از آنان میگرفتند، به آنها خیانت میکردند.
این دو عبارت معنای مشابه میدهند با این مضمون که مردم اِفرايِم خودشان را بسیار کامیاب تصور میکنند.
(آدرس را ببینید)
ثروتمند شدن ازتجارت به یافتن ثروت تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «پول زیادی درآوردهام»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معنایی مشابه دارند و بر این تاکید میکنند که مردم اِفرایِم خود را عاری از هر عیب و تقصیری تصور میکنند. آگاه شدن از این که کسی گناه کرده به یافتن گناه در آن شخص تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «آنها هیچگونه گناهی را در من کشف نخواهند نمود»
(آدرسهای و را ببینید)
یهوه با مردم اسرائیل سخن میگوید.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «من یهوه خدای شما هستم که نیاکانتان را از سرزمین مصر آورد» یا ۲) «من از زمانی شما در سرزمین مصر بودید،خدای شما بودهام» یا ۳) «هنگامی که شما در سرزمین مصر بودید، خدای شما گشتم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) یهوه در حال تهدید به بیرون راندن اجباری قوم اسرائیل از خانههایشان و وادار کردن آنان به زندگی در خیمهها است. در اینجا «زندگی در خیمهها» معرف به تبعید فرستاده شدن خواهد بود، یا ۲) این یک وعده است که پس از تبعید آنان، قوم دوباره در خیمهها زندگی خواهد کرد، ویهوه مانند زمانی که اسرائیلیها مصر را ترک کردند، از آنان مراقبت خواهد نمود. پس در اینجا «زندگی در خیمهها» معرف بازگشتی به شرایطی ایدهآل خواهد بود که در آن یهوه از قوم خود مراقبت میکند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «دست» معرف کسی است که عملی را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «به واسطه انبیا»
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
این مذبحها در جاهایی که قوم پرستش می نمود برپا شده و به صورت ستونهایی از سنگها در میآمدند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «یعقوب» و اسرائیل به فردی یکسان اشاره دارند. بعدها در زندگی یعقوب، نام او اسرائیل میگردد.
هوشع نبی سخن میگوید.
این نبی موسی است.
خشمی که قوم در یهوه پدید آورده، بسیار عظیم است.
در اینجا «خون» اشاره به گناه رخ داده از سوی افرادی دارد که دیگران را به قتل میرسانند. خدا گناهانشان را نخواهد آمرزید.
(آدرس را ببینید)
از مفهوم ایجاد رنج در فرد از نتایج اعمال خودش به شکلی سخن گفته شده که گویی آن اعمال اشیایی هستند که بر پشت فرد گذاشته شدهاند. ترجمه جایگزین: «باعث خواهد شد تا از اعمال شرمآور خود رنج ببرد.
(آدرس را ببینید)
1هنگامی كه افرایم به لرزه سخن گفت،خویشتن را در اسرائیل مرتفع نمود؛ اما چون در امر بعل مجرم شد، بمرد.2و الا´ن گناهان میافزایند و از نقره خود بتهای ریخته شده و تماثیل موافق عقل خود میسازند كه همه آنها عمل صنعتگران میباشد و درباره آنها میگویند كه اشخاصی كه قربانی میگذرانند گوسالهها را ببوسند.3بنابراین، ایشان مثل ابرهای صبح و مانند شبنمی كه بزودی میگذرد، هستند. و مثل كاه كه از خرمن پراكنده شود و مانند دود كه از روزن برآید.4اما من از زمین مصر (تا حال) یهوه خدای تو هستم و غیر از من خدای دیگر را نمیشناسی و سوای من نجاتدهندهای نیست.5من تو را در بیابان در زمین بسیار خشك شناختم.6چون چریدند، سیر شدند و چون سیر شدند، دل ایشان مغرور گردید و از این جهت مرا فراموش كردند.7پس من برای ایشان مثل شیر خواهم بود و مانند پلنگ به سر راه در كمین خواهم نشست.8و مثل خرسی كه بچههایش را از وی ربوده باشد، برایشان حمله خواهم آورد و پرده دل ایشان را خواهـم دریـد و مثل شیر ایشان را در آنجا خواهم خورد و حیوانات صحرا ایشان را خواهند درید.9ای اسرائیل هلاك شدی، اما معاونتِ تو با من است.10الا´ن پادشاه تو كجاست تا تو را در تمامی شهرهایت معاونت كند و داورانت (كجایند) كه درباره آنها گفتی پادشاه و سروران به من بده؟11از غضبِ خود، پادشاهی به تو دادم و از خشمِ خویـش او را برداشتـم.12عصیـان افرایـم بستـه شـده و گناه او مخزون گردیده است.13دردهای زه مثـل زنـی كه میزایـد بر وی آمده اسـت و او پسـری نادانشمنـد است زیـرا در وقتش، در جای تولدِ فرزندان نمیایستد.14مـن ایشـان را از دست هاویه فدیه خواهم داد و ایشـان را از مـوت نجات خواهم بخشید. ای موت ضربات تو كجاست و ای هاوـیه هلاكـت تـو كجـا اسـت؟ پشیمانـی از چشمـان من مستور شده است.15اگر چه در میان برادرانش ثمـر آوَرَدْ، امـا بـاد شرقـی میوزد و بـاد خداوند از بیابـان برمیآیـد و منبــع او خشـك میگردد و چشمهاش میخشكد و او گنجِ تمامی اسبـابِ نفیسـه وی را تاراج مینمایـد.16سامره متحمل گناه خود خواهد شد، زیرا به خـدای خود فتنه انگیخته است. ایشان به شمشیر خواهند افتاد و اطفال ایشان خرد و زنان حامله ایشان شكم دریده خواهند شد.
این بخش از شعر برای ارتباط با خشم و انزجار یهوه از پادشاهی شمالی اسرائیل بهره میگیرد.
«اسرائیل» و «اِفرایِم» عبارتهایی هستند که برای سخن گفتن از مردم پادشاهی شمالی به کار گرفته شدهاند. سامره پایتخت پادشاهی شمالی بود.
(آدرس را ببینید)
این بخش این موضوع را که پادشاهی شمالی به عنوان یک قوم در حال نابودی تقریبی است، روشن میکند. آنان دیگر به عنوان یک ملت نخواهند زیست.
هوشع از پرسشهای بدیهی در سراسر این بخش بهره میگیرد. اینها پرسشهایی برای درخواست اطلاعات نیستند، بلکه بیشتر پرسشهایی هستند که نشانگر برخی احساسات، نظیر خشم یا نارضایتی هستند. (آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
هوشع از عبارت «افرایم» برای اشاره به پادشاهی شمالی استفاده میکند، اگرچه این نام همچنین نام یکی از ده قبیله آن بود. به نظر میآید از زمانی طولانی در گذشته سخن می گوید، هنگامی که پادشاهی شمالی بر خلاف زمان کنونی قوی و پرافتخار بود.
(آدرس را ببینید)
این قابل درک است که مردم از آن رو که از افرایم میترسند، لرزانند. این قابل نوشتن با وضوح بیشتری است. ترجمه جایگزین: «تزلزلی در میان مردم بود» یا «مردم از ترس لرزان شدند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «تمجید کردن» معنای مهم ساختن خود را میرساند.
(آدرس را ببینید)
هنگامی که مردم افرایم شروع به پرستش بعل نمودند، ضعیف شدند، و دشمنانشان آنان را شکست دادند. در اینجا «مُرد» به ضعیف شدن این ملت اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا شناسه مستتر فاعلی[«آنان»] به قبیله افرایم و کل ملت اسرائیل اشاره دارد، که از مثال افرایم پیروی کردند.
بخشی از پرستش بتها، بوسیدن شمایل بتهایی بود که به شباهت گوساله بودند.
(آدرس را ببینید)
این عبارتها این را توضیح میدهند که اگر مردم اسرائیل در عوض پیروی از یهوه به پرستش بتها ادامه دهند، اسرائیل موقتی خواهد بود و به زودی نابود خواهند شد.
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «که باد دورش میسازد»
(آدرس را ببینید)
یهوه از قومش به تحوی سخن می گوید که گویی آنان گله گوسفند سرگردانی هستند که او آنان را در بیابان پیدا کرده است. او میگوید که در آنجا اعلام داشت که آنان از آنِ وی هستند.
یهوه اعلام کرد که قوم عبرانی، قوم خاص او هستند و او در آنجا از آنان مراقبت کرد.
استعاره و تصویر گوسفند با این عبارت ادامه پیدا میکند.
متکبر شدن، به بالا کشیده شده بودن قلب یک فرد تشبیه شده است.[در فارسی متفاوت است اما در انگلیسی به صورت دل خود را برافراشتند ، ترجمه شده است] ترجمه جایگزین: «شما مغرور گشتید»
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
اینها جانورانی وحشی هستند که به دیگر جانوران حمله برده، آنان را میکشند. یهوه به گفتن این کهاو قوم خود را به خاطر گناهانشان نابود خواهد ساخت، ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
اینها جانورانی وحشی هستند که به دیگر جانوران حمله برده، آنان را میکشند. یهوه به گفتن این کهاو قوم خود را به خاطر گناهانشان نابود خواهد ساخت، ادامه میدهد.
(آدرس را ببینید)
واژگان «حمله خواهد کرد» به قرینه حذف شدهاند.این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «همچون خرسی که به حیوانی که تولههایش را میرباید، حمله میبرد»
(آدرسهای و را ببینید)
واژگان «خواهم بلعید» خذف به قرینه شدهاند و از حمله قبلی درک میشوند. ترجمه جایگزین: «همچون شیری آنان را خواهم بلعید» (آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
یهوه از یک پرسش برای تاکید بر این که هیچکس قادر نخواهد بود به مردم اسرائیل یاری رساند، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «هیچکس قادر نخواهد بود به شما یاری رساند.»
(آدرس را ببینید)
یهوه این پرسشها را برای این میپرسد تا به اسرائیل بگوید که هنگامی که آنان بر علیه او شورش میکنند، هیچ پادشاه یا داوری نمیتواند به آنان یاری برساند. تنها یهوه قادر است آنان را از نابودی برهاند.
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
این دو عبارت مشابهند و در اساس معنای یکسانی میدهند.
(آدرس را ببینید)
از شرارت و گناه پادشاهی شمالی به گونهای سخن گفته شده که گویی اشیایی هستند که میتوان برای مقصودی نگاه داشت.
(آدرس را ببینید)
در اینجا یهوه از رنجی که مردم اسرائیل خواهند کشیدبه نحوی سخن گفته که گویی درد زایمان است.
(آدرس را ببینید)
یهوه اکنون قوم اسرائیل را همچون کودکی که مادرش دارد او را میزاید تشبیه میکند. این کودک بیخِرد است، چون نمیخواهد که به دنیا بیاید. این قوم قصد ندارند توبه کرده، ازیهوه اطاعت کنند.
(آدرس را ببیند)
یهوه سخن میگوید.
یهوه از این پرسشها برای گفتن این موضوع به مردم اسرائیل که او آنان را از مرگ نجات نخواهد داد، بهره میگیرد. او قطعا آنان را مجازات خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «من قطعاً آنان را از مرگ و رفتن به هاویه نخواهم رهانید».
(آدرسهای و را ببینید)
یهوه به گونهای با «مرگ» و «هاويه» سخن میگوید که گویا این دو انسان هستند. یهوه از پرسشهایی برای گفتن این که او قوم را به زودی نابود خواهد ساخت، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین:«اکنون من آفات خواهم فرستاد و اجازه خواهم داد که مردم اسرائیل بمیرند. آنان را نابود خواهم ساخت و به هاویه خواهم فرستاد».
(آدرسهای و و را ببینید)
از نیاندیشیدن درباره دلسوزی به گونهای سخن به میان آمده است که گویا دلسوزی چیزی پنهان است و از این رو نمیتوان آن را دید. اسم معنی «دلسوزی» را میتوان با یک صفت ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «من بر آنان دلسوزی نمیکنم» یا «من دلسوز آنان نخواهم بود»
(آدرسهای و را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
به نظر میآید این توصیف به ملتهای پیرامون پادشاهی شمالی، به ویژه یهودا یعنی پادشاهی جنوبی، اشاره داشته باشد.
(آدرس را ببینید)
بادی که از شرق بر این سرزمین میوزد بادی است داغ و ویرانگر. در اینجا این به لشکرهایی از شرق اشاره دارد که یهوه برای نابودی مردم اسرائیل خواهد فرستاد.
(آدرس را ببینید)
هوشع به توصیف روشی که خدا مردم اسرائیل را مجازات خواهد کرد، ادامه میدهد. در اینجا آب معرفِ زندگی، سرزندگی، و توانایی است.
(آدرس را ببینید)
این به همه داراییهای قوم اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
در اینجا «سامره» به مردمِ شهر سامره که به دلیل سرکشی در برابر خدا گناهکار هستند، اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «افتادن» نمایانگر مردن است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شمشیر» نمایانگر سربازان دشمن است که در نبرد شمشیر به کار گرفتهاند.
(آدرس را ببینید)
این عبارات را میتوان به نحوی معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «دشمن فرزندان خردسال ایشان را تکه تکه خواهد کرد، و آنان شکم زنان باردار را پاره خواهند کرد»
(آدرس را ببینید)
1ای اسرائیل بسوی یهوه خدای خود بازگشت نما زیرا به سبب گناه خود لغزیدهای.2با خود سخنان گرفته، بسوی خداوند بازگشت نمایید و او را گویید: «تمامی گناه را عفو فرما و ما را به لطف مقبول فرما، پس گوسالههای لبهای خویش را ادا خواهیم نمود.3آشور ما را نجات نخواهد داد و بر اسبان سوار نخواهیم شد و بار دیگر به عمل دستهای خود نخواهیم گفت كه شما خدایان ما هستید چونكه از تو یتیمان رحمت مییابند.»4ارتداد ایشان را شفا داده، ایشان را مجّاناً دوست خواهم داشت زیرا خشم من از ایشان برگشته است.5برای اسرائیل مثل شبنم خواهم بود و او مانند سوسنها گل خواهد كرد و مثل لبنان ریشههای خود را خواهد دوانید.6شاخههایش منتشر شده، زیبایی او مثل درخت زیتون و عطرش مانند لبنان خواهد بود.7آنانی كه زیر سایهاش ساكن میباشند، مثل گندم زیست خواهند كرد و مانند موها گل خواهند آورد. انتشار او مثل شراب لبنان خواهد بود.8افرایم خواهد گفت: مرا دیگر با بتها چه كار است؟ و من او را اجابت كرده، منظور خواهم داشت. من مثل صنوبر تر و تازه میباشم. میوه تو از من یافت میشود.9كیست مرد حكیم كه این چیزها را بفهمد و فهیمی كه آنها را بداند؟ زیرا طریقهای خداوند مستقیم است و عادلان در آنها سلوك مینمایند، اما خطاكاران در آنها لغزش میخورند.
این بخش پایانی کتاب هوشع با امید پایان مییابد. در این بخش، هوشع اسرائیل را به اعتراف در حضور یهوه و توبه فرا میخواند. در این بخش، قالب شعری نوشتار با استفاده از استعارهها و دیگر آرایههای ادبی برای ایجاد ارتباط با محبت خدا نسبت به قوم گناهکارش ادامه مییابد.
و و و و و را ببینید)
چرا اعتراف و توبه در اینجا حتی به مردمی که یهوه پیشتر آنان را محکوم به ویرانی و نابودی کرده، پیشنهاد شده است؟ به این خاطر است که این یک تعلیم است که یهوه، خدایی بخشنده است که قوم خودش را دوست دارد.
را ببینید)
استفاده از اول شخص و دوم شخص در این بخش اغلب بر تغییر گوینده دلالت میکند. در این بخش، هوشع با پادشاهی شمالی سخن میگوید تا به آنها بگوید که یهوه آنان را دوست دارد. جاهای بسیاری در این بخش هست که در آن نویسنده از سوم شخص به دوم شخص یا اول شخص تغییر میکند.
هوشع نبی سخن میگوید.
گناه کردن در اینجا به سقوط کردن تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
این احتمالاً معنای سخنان اعترافگرانه و ستایشآمیز را میدهد. ترجمه جایگزین: «به گناهان خود اعتراف کنید»
(آدرس را ببینید)
آنچه یک فرد میگوید میوه لبان او خوانده میشود. نسخههای مدرن ترجمههای متفاوتی از این قطعه دشوار دارند. ترجمه جایگزین: «سخنان و آوازهای ستایشآمیز ما»
(آدرس را ببینید)
هوشع سخن میگوید.
در اینجا افراد با دستهایشان به نمایش گذاشته شدهاند تا به مردمی که اشیایی میسازند، اشاره کند. ترجمه جایگزین: «به بتهایی که ما ساختیم»
(آدرس را ببینید)
این عبارت احتمالاً نمایانگر کل قوم است. این دلسوزی بیش از اندازه بزرگخدا نسبت به قومش را نشان میدهد.
در اینجا از عملِ دلسوزی خدا به گونهای سخن رفته گویا آن یک شی است که فردی که مورد آن دلسوزی واقع شده، آن شی را یافته است. اسم معنی «دلسوزی» را میتوان با یک صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی را که دلسوز است، مییابد»
(آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
از بازداشتن قوم از روی برگرداندن ازخدا به گونهای سخن گفته شده که گویی او ایشان را شفا میدهد.
(آدرس را ببینید)
از شکست قوم در اطاعت ازخدا به نحوی سخن گفته شده که گویی آنان به طور فیزیکی از او روی برمیگردانند.
(آدرس را ببینید)
خدا به شبنمی که رطوبت مورد نیاز گیاهان را تامین میکند تشبیه شده است، و اسرائیل به شخصی تشبیه شده که چون گلی است که میتواند شکوفه بیاورد.
(آدرس و را ببینید)
تصویر اسرائیل در شکل یک گیاه در اینجا ادامه مییابد، اما در اینجا در شکل درخت سَروِ بلندی در لبنان است که به داشتن چنین درختانی مشهور بود.
(آدرس را ببینید)
این قطعه از متن، تصویر مشابهی را ادامه میدهد.
آدرس را ببینید)
یهوه سخن میگوید.
مردم اسرائیل یک بار دیگر در حفاظت خدا خواهند زیست. اسرائیل در سایه او خواهد زیست.
(آدرس را ببینید)
کامیابی تازه اسرائیل در عبارات مرتبط با کشاورزی بیان شده است.
(آدرس را ببینید)
همانگونه که شراب لبنان مشهور بود، اسرائیل نیز مشهور خواهد بود. ترجمه جایگزین: «مردم در همه جا ملت اسرائيل را خواهند شناخت»
(آدرس را ببینید)
این قطعه از متن نشانگر این است که خدا قوم اسرائيل را از ادامه پرستش بتها بازخواهد داشت.
(آدرس را ببینید)
سرو درختی است که برگهایش در سراسر سال سبز میمانند. این معرف یهوه و برکت او برای قوم اسرائیل است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «میوه» معرف هر چیز خوبی از سوی یهوه است.
(آدرس را ببینید)
هوشع نبی سخن میگوید.
نبی از این پرسشها برای گفتن این موضوع بهره می برد که مردم خردمند به آنچه به آنان گفته شده است گوش فرا خواهند داد و آن را درک خواهند کرد.
(آدرسهای و را ببینید)
فرمانهای یهوه به راههایی برای سلوک در آن، تشبیه شدهاند.
(آدرس را ببینید)
عدم اطاعت از یهوه به لغزش در حین راه رفتن تشبیه شده است.
(آدرس را ببینید)
1كلام خداوند كه بر یوئیل بن فَتُوئیلنازل شد.2ای مشایخ این را بشنوید! و ای جمیع ساكنان زمین این را گوش گیرید! آیا مثل این در ایام شما یا در ایام پدران شما واقع شده است؟3شما از این به پسران خود و پسران شما به پسران خویش و پسران ایشان به طبقه بعد خبر بدهید.4آنچه از سِنْ باقی مانَدْ، ملخ میخورد و آنچه از ملخ باقی مانَدْ، لَنْبَه میخورد و آنچه از لَنْبَه باقی ماند، سوس میخورد.5ای مستان بیدار شده، گریه كنید و ای همه میگساران به جهت عصیر انگور ولوله نمایید زیرا كه از دهان شما منقطع شده است.6زیرا كه امّتی قوی و بیشمار به زمین من هجوم میآورند. دندانهای ایشان دندانهای شیر است و اضراس ایشان اضراس هژبر است.7تاكستان مرا ویران و انجیرهای مرا خراب كرده و پوست آنها را بالكلّ كنده، بیرون انداختهاند و شاخههای آنها سفید شده است.8مثل دختری كه برای شوهر جوانی خود پلاس میپوشد، ماتم بگیر.9هدیه آردی و هدیه ریختنی از خانه خداوند منقطع شده است. كاهنانی كه خدّام خداوند هستند ماتم میگیرند.10صحرا خشك شده و زمین ماتم میگیرد زیرا گندم تلف شده و شیره خشك گردیده و روغن ضایع شده است.11ای فلاّحان خجل شوید، و ای باغبانان ولوله نمایید، به جهت گندم و جو زیرا محصول زمین تلف شده است.12موها خشك و انجیرها ضایع شده؛ انار و خرما و سیب و همه درختان صحرا خشك گردیده، زیرا خوشی از بنیآدم رفع شده است.13ای كاهنان پلاس در بر كرده، نوحهگری نمایید و ای خادمان مذبح ولوله كنید و ای خادمان خدای من داخل شده، در پلاس شب را بسر برید، زیرا كه هدیه آردی و هدیه ریختنی از خانه خدای شما باز داشته شده است.14روزه را تعیین نمایید و محفل مقدس را ندا كنید! مشایخ و تمامی ساكنان زمین را به خانه یهوه خدای خود جمع نموده، نزد خداوند تضرّع نمایید.15وای بر آن روز زیرا روز خداوند نزدیك است و مثل هلاكتی از قادر مطلق میآید.16آیا مأكولات در نظر ما منقطع نشد و سُرور و شادمانی از خانه خدای ما؟17دانهها زیر كلوخها پوسید. مخزنها ویران و انبارها خراب شد زیرا گندم تلف گردید.18بهایم چه قدر ناله میكنند و رمههای گاوان شوریده احوالند، چونكه مرتعی ندارند و گلههای گوسفند نیز تلف شدهاند.19ای خداوند نزد تو تضرّع مینمایم زیرا كه آتش مرتعهای صحرا را سوزانیده و شعله همهدرختان صحرا را افروخته است.20بهایم صحرا بسوی تو صیحه میزنند زیرا كه جویهای آب خشك شده و آتشْ مرتعهای صحرا را سوزانیده است.
کتاب یوئیل شاعرانه و با صنایع بدیع[تمثیلهای] قابل توجهی نوشته شده است. ULB به سیاق شاعرانه نوشته شده است، اما UDB به شیوه نثر آن را نوشته است. در صورت امکان، از سیاق شاعرانه برای رساندن معنای این کتاب استفاده کنید تا به مفهوم اصلی متن نزدیکتر شوید.
ملخها
این باب با تمثیلهای برجستهای از ملخها و ویرانی که همراه خود دارند شروع میشود. ظاهراً پنچ گونه مختلف از ملخها از راه میرسند و به نحوی پیش رونده پوشش گیاهی که شامل محصولات کشاورزی، تاکستانها و حتی درختان سراسر سرزمین اسرائیل میشود را نابود میکنند.
برای کشاورزان خاور نزدیک باستان معمول بود که با هجوم تودهای از ملخها رو به رو شوند، ملخهایی که همه محصولات زمین آنها را میخوردند. یوئیل احتمالاً در باب اول چنین حملاتی را توصیف میکند. او با استفاده از واژگان نظامی و تمثیلهای مرتبط با سپاه حملات توده ملخها را توصیف کرده است، توصیف او احتمالاً به دشمنان متهاجمی اشاره دارد که میآیند و آن سرزمین و ساکنانش را نابود میکنند.
بنگرید به: (
مترجمین باید حمله ملخها و خشکسالی را درست همان طور ترجمه کنند که یوئيل آنها را توصیف کرده است و به معانی محتمل دیگر توجه نکنند.
پرسشهای بدیهی
نویسنده همچنین با استفاده از پرسشهای بدیهی حیرت و هراس[هشدار] را ابراز میکند.
بنگرید به: (
خدا به واسطه یوئیل و با استفاده از قالب منظوم با قوم اسرائیل سخن میگوید.
بنگرید به: (
این اصطلاح به اینکه خدا پیغامی به یوئيل داده است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پیغامی که خداوند[یهوه] به یوئیل داد» یا «پیغامی که خداوند[یهوه] به یوئيل گفت[اعلام کرد]»
بنگرید به: (
این نامی است که خدا در عهد عتیق بر قوم آشکار کرد. برای ترجمه این کلمه، به صفحه راهنمای ترجمه آن مراجعه کنید.
پدر یوئیل
(بنگرید به: : )
یوئیل مشایخ را آماده میکند تا به آن چه که او باید بگوید، گوش فرا دهند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزی شبیه به این هرگز پیش از این برای شما و پدرانتان رخ نداده است»
بنگرید به:
شاید لازم باشد واژگانی که به قرینه حذف شدهاند را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «فرزندان ایشان را مجال دهید که به نسل بعد از خود بگویند» فرزندانشان به نسل بعد از خود بگویند»
بنگرید به:
گروه بزرگی از حشرات شبیه ملخهایی که با هم پرواز میکنند و حوزه وسیعی از محصولات غذایی را میخورند.
بنگرید به: (
اینها به ترتیب عبارتند از: ملخی بالغ که به راحتی پرواز میکند، ملخی کم سن که هنوز نمیتواند پرواز کند و ملخی تازه به دنیا آمده که هنوز بالهایش به اندازه کافی رشد نکردهاند. نامهایی را به کار ببرید که در زبان شما قابل درک باشند.
خدا به قوم اسرائیل هشدار میدهد که سپاهی از ملخها در راه است.
اگر زبان شما تنها یک کلمه برای «گریستن» و «ولوله کردن» دارد، میتوانید این سطور را با هم ترکیب کنید: «ای کسانی که شراب را دوست دارید، باید در غم زاری کنید» [ای شراب دوستان، از غم باید گریه کنید]
بنگرید به: (
ازدحام ملخها شبیه ارتشی متهاجم است.
بنگرید به: (
ملخها مانند ملتی[مردمی][امتی] هستند و آن ملت مثل یک شخص است. شما میتوانید با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص مفرد به آن ملت یا با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص جمع به ملخها اشاره کنید. همچنین میتوانید آن متهاجم را مثل یک شخص خطاب قرار دهید.
این دو سطر معانی مشابهی دارند. دندان ملخها به تیزی دندان شیرهاست. چنین اشارهای تاکید میکند که آنها با ولع محصولات زمین را میخورند.
سرزمین خداوند[یهوه]
ملخها مانند ملتی[مردمی][امتی] هستند و آن ملت مثل یک شخص است. شما میتوانید با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص مفرد به آن ملت یا با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص جمع به ملخها اشاره کنید. همچنین میتوانید متهاجمین را مثل یک شخص خطاب قرار دهید.
تاکستان و درختان انجیر یهوه
خالی و بدون حیات
خدا به سخن گفتن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این قسمت تعمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا به نحوی از آن زمین سخن گفته شده که گویی یک شخص است. این کلمات همچنین میتوانند کنایه یا مبالغه در نظر گرفته شوند، کنایه از کسانی که ماتم گرفتهاند و مبالغه از آن جهت که از شدت قحطی حتی چیزهای بیجان نیز ماتم گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «کشاورزان ماتم گرفتهاند»
بنگرید به:
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ملخها تمام غلات را نابود کردهاند».
بنگرید به: (
خدا همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
نوعی گیاه شبیه به گندم که دانههای آن را میتوان برای پخت نان استفاده کرد.
بنگرید به: (
خشک شده و مرده
گونههای مختلفِ میوه.
بنگرید به:
خدا به کاهنان اسرائیل میگوید.
هدایای مرسوم در معبد
معبد[هیکل] در اورشلیم
خدا به کاهنان میگوید که این سخن را بازگو کنند.
اسم معنی «هلاکت» را میتوان با استفاده از فعل «نابود کردن» ترجمه کرد. شاید در زبان مقصد لازم باشد که مشخص کنید قادر مطلق چه چیزی را نابود خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «در آن روز، قادر مطلق دشمنانش را نابود خواهد ساخت»
بنگرید به:
قطعاً هلاکت از طرف قادر مطلق بر آنها خواهد رسید چون این رویدادها قبلاً رخ دادهاند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میدانیم که حقیقت است چون قبلاً دیدهایم که آن قادر مطلق غذایمان را منقطع و سرور و شادمانی را از خانه خدای ما بریده است.»
بنگرید به:
«از ما». این قسمت به همه ملت اسرائیل اشاره دارد.
بنگرید: (
شاید لازم باشد که جای بخشهای حذف به قرینه شده را پر کنید. ترجمه جایگزین: «سرور و شادمانی را از خانه خدای ما بریده است»
بنگرید به: (
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند و کنار هم تأکید میکنند که هیچ عملی که نشان از شادی باشد در معبد رخ نخواهد داد.
بنگرید به: ( l
تودههای گِلْ
خدا به کاهنان میگوید که چگونه باید برای اسرائیل دعا کنند.
این قسمت به ایجاد صدایی عمیق به علت درد اشاره دارد.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
نهرهای کوچک
1در صهیون كَرِنّا بنوازید و در كوه مقدس من صدا بلند كنید! تمامی ساكنان زمین بلرزند زیرا روز خداوند میآید و نزدیك است.2روز تاریكی و ظلمتْ، روز ابرها و ظلمتِ غلیظ مثل فجرِ منبسط بر كوهها! امّتی عظیم و قوی كه مانند آن از ازل نبوده و بعد از این تا سالها و دهرهای بسیار نخواهد بود.3پیش روی ایشان آتش میسوزاند و در عقب ایشان شعله ملتهب میگردد. پیش روی ایشان، زمین مثل باغ عدن و در عقبِ ایشان، بیابانِ بایر است و نیز از ایشان احدی رهایی نمییابد.4منظرِ ایشان مثل منظرِ اسبان است و مانند اسب سواران میتازند.5مثل صدای ارابهها بر قله كوهها جست و خیز میكنند؛ مثل صدای شعله آتش كه كاه را میسوزاند؛ مانند امّت عظیمی كه برای جنگ صف بسته باشند.6از حضور ایشان قومها میلرزند. تمامی رویها رنگپریده میشود.7مثل جبّاران میدوند، مثل مردان جنگی بر حصارها برمیآیند و هر كدام به راه خود میآیند و طریقهای خود را تبدیل نمیكنند.8بر یكدیگر ازدحام نمیكنند، زیرا هركس به راه خود میخرامد. از میان حربهها هجوم میآورند و صفهای خود را نمیشكنند.9بر شهر میجهند، به روی حصارها میدوند، به خانهها برمیآیند. مثل دزدان از پنجرهها داخل میشوند.10از حضور ایشان زمین متزلزل و آسمانها مرتعش میشود؛ آفتاب و ماه سیاه میشوند و ستارگان نور خویش را باز میدارند.11و خداوند آواز خود را پیش لشكر خویش بلند میكند، زیرا اردوی او بسیار عظیم است و آنكه سخن خود را بجا میآورد، قدیر است. زیرا روز خداوند عظیم و بینهایت مَهیب است و كیست كه طاقت آن را داشته باشد.12و لكن الا´ن خداوند میگوید با تمامی دل و با روزه و گریه و ماتم بسوی من بازگشت نمایید.13و دل خود را چاك كنید نه رخت خویش را، و به یهوه خدای خود بازگشت نمایید زیرا كه او رئوف و رحیم است و دیرخشم و كثیراحسان و از بلا پشیمان میشود.14كِه میداند كه شاید برگردد و پشیمان شود و در عقب خود بركتی واگذارد، یعنی هدیه آردی و هدیه ریختنی برای یهوه خدای شما.15در صهیون كَرِنّا بنوازید و روزه را تعیین كرده، محفل مقدّس را ندا كنید.16قوم را جمع كنید، جماعت را تقدیس نمایید، پیران و كودكان و شیرخوارگان را فراهم آورید. داماد از حجره خود و عروس از حجله خویش بیرون آیند.17كاهنانی كه خدّام خداوند هستند در میان رواق و مذبح گریه كنند و بگویند: «ای خداوند بر قوم خویش شفقت فرما و میراث خویش را به عار مسپار، مبادا امّتها بر ایشان حكمرانی نمایند. چرا در میان قومها بگویند كه خدای ایشان كجا است؟»18پس خداوند برای زمین خود به غیرت خواهد آمد و بر قوم خویش شفقت خواهد نمود.19و خداوند قوم خود را اجابت نموده، خواهد گفت: «اینك من گندم و شیره و روغن را برای شما میفرستم تا از آنها سیر شوید و شما را بار دیگر در میان امّتها عار نخواهم ساخت.20و لشكر شمالی را از شما دور كرده، به زمین خشك ویران خواهم راند كه مقدّمه آن بر دریای شرقی و ساقهاش بر دریای غربی خواهد بود و بوی بدش بلند خواهد شد و عفونتش برخواهد آمد زیرا كارهای عظیم كرده است.»21ای زمین مترس! وجد و شادی بنما زیرا یهوه كارهای عظیم كرده است.22ای بهایم صحرا مترسید زیرا كه مرتعهای بیابان سبز شد و درختانْ میوه خود را آورد و انجیر و مَوْ قوّت خویش را دادند.23ای پسران صهیون در یهوه خدای خویش وجد و شادی نمایید، زیرا كه باران اولین را به اندازهاش به شما داده است و باران اول و آخر را در وقت برای شما بارانیده است.24پس خرمن از گندم پر خواهد شد و معصرهها از شیره و روغن لبریز خواهد گردید.25و سالهایی را كه ملخ و لَنْبهَ و سوس و سِنْ یعنی لشكر عظیم من كه بر شما فرستاده بودم خوردند به شما ردّ خواهم نمود.26و غذای بسیار خورده، سیر خواهید شد و اسم یهوه خدای خود را كه برای شما كارهای عجیب كرده است، تسبیح خواهید خواند و قوم من تا به ابد خجل نخواهند شد.27و خواهید دانست كه من در میاناسرائیل میباشم و من یهوه خدای شما هستم و دیگری نیست و قوم من خجل نخواهند شد تا ابدالا´باد.28و بعد از آن روح خود را بر همه بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوّت خواهند نمود و پیران شما و جوانان شما رؤیاها خواهند دید.29و در آن ایام روح خود را بر غلامان و كنیزان نیز خواهم ریخت.30و آیات را از خون و آتش و ستونهای دود در آسمان و زمین ظاهر خواهم ساخت.31آفتاب به تاریكی و ماه به خون مبدّل خواهند شد، پیش از ظهور یوم عظیم و مهیب خداوند.32و واقع خواهد شد هر كه نام خداوند را بخواند نجات یابد زیرا در كوه صهیون و در اورشلیم، چنانكه خداوند گفته است، بقیتی خواهد بود و در میان باقیماندگان آنانی كه خداوند ایشان را خوانده است.
این باب همچنان در قالب منظوم بیان میشود و تمثیلهای برجستهای از سپاه و سربازان را بیان میکند.
ملخها
این باب با تمثیلهای برجستهای از ملخها و ویرانی که همراه خود دارند شروع میشود. ظاهراً پنچ گونه مختلف از ملخها از راه میرسند و به نحوی پیش رونده پوشش گیاهی که شامل محصولات کشاورزی، تاکستانها و حتی درختان سراسر سرزمین اسرائیل میشود را نابود میکنند.
یوئيل در این باب آرایه ادبی تشبیه را مکرراً برای توصیف این سپاه[امت] به کار میبرد.
بنگرید به: (
خشکسالی یا فقدان بارانی که یوئيل آن را توصیف کرده احتمالاً خشکسالی واقعی بوده است. همچنین ممکن است تصویری از دشمنان متهاجم یا آمدن خود خداوند[یهوه] باشد که برای مجازات قوم و دیگر امتها میآید. مترجمین باید حمله ملخها و خشکسالی را درست همان طور ترجمه کنند که یوئيل آنها را توصیف کرده است و به معانی محتمل دیگر توجه نکنند.
بنگرید به: (
یوئیل شعری را که در بخش پیشین شروع کرده بود، ادامه میدهد.
بنگرید به: (
یوئیل بر اهمیت فرا خواندن اسرائیل جهت آمادگی برای هلاکتی[نابودی] که در راه است، تاکید میکند.
کلمات «تاریكی» و «ظلمت» معنایی مشابه دارند و بر غلظت تاریکی تاکید میکنند. هر دو کلمه به روزهای سختی[زمان بلا] و داوری الهی اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «روزی که سرشار از تاریکی است» یا «روز داوری خوفناک».
بنگرید به:
تاریکی کامل یا جزئی
این عبارت معنایی مشابه عبارت قبلی دارد و انگاره مطرح شده در آن عبارت را تشدید میکند. مثل همان عبارت «ابرها» و «تاریکی غلیظ» هر دو به داوری الهی اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «روزی آکنده از ابرهای تیره و طوفانی»
بنگرید به:
نور خورشید وقتی که در سحرگاه به کوه میتابد، ابتدا بالای کوه و سپس در دامنه آن گسترش مییابد، سپاهیان نیز هنگامی که از کوهها عبور میکنند نخست بالای کوه را میپوشانند و سپس از دامنه آن پایین میآیند. ترجمه جایگزین: «سپاهی بزرگ و نیرومند از کوهها پایین میآیند و مثل نورِ طلوع خورشیدْ بر زمین پخش میشوند» [سپاهی بزرگ و مقتدر از کوهها نزول میکند و مثل پرتوی طلوع خورشید بر زمین گسترش مییابد]
بنگرید به: (
کلمات «عظیم» و «قوی » معنایی مشابه دارند و بر بسیار نیرومند بودن آن سپاه تاکید میکنند. معانی محتمل کلمه «امت» ۱) کنایهٔ از تودهای از ملخهاست یا ۲) اشاره به سپاهی از انسانها دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
بنگرید به:
توصیفات یوئیل درباره رسیدن آن سپاه، ادامه مییابد.
آتش هنگام حرکت همه چیز را نابود میکند و آن «امت[سپاه]»(یوئيل ۲: ۲) که متشکل از انسانها یا ملخهاست نیز هنگام حرکت، همه چیز را نابود میکنند.
بنگریده به: (
پس از این که دیوارهای از آتش، از زمینهای خشک عبور کرد و خشکترین و جزئیترین مواد سوختنی را سوازند، همچنان شعلههایی مواد سوختنی حجیمتر و نمناکتر را میسوزانند.
بنگرید به: (
باغ عدن مکان زیبایی بود و این زمین نیز زیبا بود.
بنگرید به: (
این توصیف با صدای سپاهی از اسبها[سوارهنظامان] ادامه مییابد.
سر ملخ مثل سر اسبی کوچک به نظر میرسد. این سپاه[امت] مثل اسبها سریع هستند.
بنگرید به: (
چهار پایی بزرگ، قوی و سریع.
بنگرید به: (
سوارکاران سریع حرکت میکنند و آن امت[سپاه] نیز سریع حرکت میکند.
به: (
اسب میپرد یا میجهد، همچنان که به سرعت میدود.
این اصوات احتمالاً برای خوانندگان یوئيل ترسناک بودهاند. اگر خوانندگان شما ترسناک بودن این اصوات را درک نمیکنند، میتوانید از عبارت متداولتری استفاده کنید که بازتابدهنده ترس است: «صدایی که همه را میترساند»
بنگریده به:
یوئيل همچنان امت[سپاه] ملخهای خداوند[یهوه] را توصیف میکند.
سپاه ملخها، مثل سربازان واقعی عمل میکنند.
دیوارهای دور شهرها
یوئيل همچنان امت[سپاه] ملخهای خداوند[یهوه] را توصیف میکند.
آنها بر سربازان مدافع شهر غالب میآیند.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
یوئيل به نحوی از زمین و آسمانها سخن میگوید که گویی اشخاصی هستند که از ترس میلرزند. این قسمت را میتوان در قالب مبالغه یا کنایه نیز ترجمه کرد. مبالغه از آن جهت که امت[سپاه] مذکور آن قدر ترسناک هستند که حتی چیزهای بیجان هم از آن میترسند و کنایه زمین و آسمان که به موجودات زندهای که آنجا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه چیز و همه کس در آسمانها و زمین ترسان شدهاند»
بنگرید به:
این اغراق ادعا میکند که ملخها[چنان] زیاد هستند که مردم نمیتوانند خورشید، ماه یا ستارگان را ببینند.
بنگرید به: (
«خداوند[یهوه] بلند سخن میگوید» تا فرمانهایی را صادر کند.
اینجا هر دو عبارت یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «بسیار مهیب»
بنگرید به: (
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس به قدر کافی قوی نخواهد بود تا از داوری خداوند[یهوه] نجات یابد»
بنگرید به: (
قلب کنایه از چیزی است که شخص به آن فکر میکند و آن را دوست دارد. ترجمه جایگزین: «از گناهانتان بازگردید و کاملاً وقف من شوید»
بنگرید به: (
قلب کنایه از هر چیزی است که فرد به آن میاندیشید و دوست دارد. پاره کردن لباسها، عملی ظاهری برای نشان دادن شرمساری یا توبه است. ترجمه جایگزین: «نحوه فکر کردن خود را تغییر دهید، تنها لباس خود را پاره نکنید».
بنگرید به: (
اسم معنی «احسان[محبت]» را میتوان به فعل «دوست داشتن» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه به شما نشان میدهد که او شما را دوست دارد».
بنگرید به:
«توقف کردن»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاید او از خشم خود برگردد...خدای شما.»
بنگرید به: (
«در عقب خود برکتی واگذارد، که هدیهای آردی و هدیهای ریختنی است». مقصود از برکت این است که مقدار زیادی از غلات و انگورها خواهند رسید و قوم قادر خواهند بود که هدایای آردی و ریختنی را تقدیم کنند.
این صفحه تعمداً خالی گذارده شده است.
«حجله» معمولاً به اتاقی در خانه والدین اشاره دارد. عروسها در آن اتاق، انتظار مراسم عروسی خود را میکشیدند.
«اجازه نده که میرات تو مبدل به مردمی شود که دیگر ملتها آن را بیارزش میدانند»
اینجا به نحوی از قوم اسرائيل سخن گفته شده که گویی میراث خدا هستند. ترجمه جایگزین: «مردم(امت) ویژه تو.»
بنگرید به: (
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر امتها[ملتها] نباید بتوانند بگویند که خدایشان به آنها کمک نمیکند.» یا «دیگر امتها نباید بتوانند بگویند که خدای اسرائيل قومش را رها کرده است»
بنگرید به: (
«ملت اسرائيل»
«قوم اسرائیل»
«به آن چه میخواهم به تو بگویم، توجه کن»
«هر چه نیاز دارید را خواهید داشت»
«نالایق احترام»
خدا به بیان وعده خود به اسرائیل ادامه میدهد.
این جهات از دیدگاه مردم ساکن در اسرائیل است.
دریای مرده[بحرالمیت]
دریای مدیترانه
خداوند[یهوه] کارهایی عظیم کرده است. یکی دیگر از معانی ممکن این است که نویسنده از سپاه متهاجم سخن میگوید. «کارهای بد بسیاری انجام داده است»
یوئیل به نحوی با مردم آن زمین سخن میگوید که گویی خود آن زمین را خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «ای مردم آن زمین، نترسید»
بنگرید به: (
یوئیل به نحوی با دامداران سخن میگوید که گویی با خود آن حیوانات سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «ای صاحبان بهایم، ترسان نباشید»[ای دامداران، ترسان نباشید] .
بنگرید به: (
مرتعها کنایه از گیاهانی است که در آن مراتع رشد میکنند. ترجمه جایگزین: «گیاهانی که مناسب خوردن هستند در مراتع صحرا[بیابان] رشد خواهند کرد»
بنگرید به: (
«او...باعث بارش فراوان خواهد شد، آن قدر که خواهید توانست به خوبی زندگی کنید»
بارانهای نخستین در فصل بارانی در اوایل ماه دسامبر و بارانهای آخر در ماههای آوریل و مِی میبارند.
یهوه سخنی طولانی با اسرائيلیان را آغاز میکند.
ظرفی بزرگ برای مایعات [کلمهای که در فارسی استفاده شده اغلب به ظرفهای حصیری اشاره دارد، اما در عربی به دستگاه آبمیوهگیری اشاره میکند]
«محصولاتی که سالها از آنها مراقبت کردید و توده ملخها[سپاه] آن را خورد»
اینها به ترتیب عبارتند از: ملخی بالغ که به راحتی پرواز میکند، ملخی که بسیار بزرگ است و قادر به پرواز کردن نیست و ملخی تازه به دنیا آمده که هنوز بالهایش به اندازه کافی رشد نکردهاند. از نامهایی استفاده کنید که در زبان شما قابل درک باشند. ببینید این کلمات را در یوئيل ۱: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
این نام کنایه از شخص و به خصوص شهرت[آبرو] اوست. ترجمه جایگزین: «تسبیح[ستایش] خداوند[یهوه] یا «خداوند[یهوه] را ستایش کنید چون همه میدانند که او نیکوست» .
بنگرید به:
خداوند[یهوه] خود را به نام خطاب قرار میدهد تا قطعیت انجام آن چه گفته را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «نام من...چون کارهای شگفتی انجام دادهام»
بنگرید به: (
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
این چیزی است که سپس انجام خواهم داد: من»
خداوند[یهوه] به نحوی از روح سخن میگوید که گویی در مورد آب سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «من روحم را به فراوانی به همه بشر خواهم بخشید».
بنگرید به:
اینجا در اصل از کلمه «تن[جسم][بدن]» استفاده شده است که به همه مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه مردم[بشر]»
بنگرید به: (
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
خون نماد از مرگ انسان است. ترجمه جایگزین: «مرگ، آتش و ستونهای دود»
بنگرید به: (
خورشید دیگر نور نخواهد داد»
کلمه «خون» به رنگ قرمز اشاره دارد. شما میتوانید برای این عبارت فعلی را فراهم آورید. ترجمه جایگزین: «ماه مثل خون قرمز خواهد شد».
بنگرید به: ( )and
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
«چنین خواهد شد: هر کس که»
«نام» کنایه از شخص است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] هر کس که نام او را بخواند، نجات خواهد داد»
بنگرید به:
هر دوی این کلمات به یک مکان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بر کوه صهیون در اورشلیم»
بنگرید به:(
عبارت «خواهد بود» از اول این جمله برداشت میشود. این عبارت را میتوان در این قسمت نیز تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «و میان بازماندگان کسانی خواهند بود که خداوند[یهوه] ایشان را میخواند.» [در فارسی انجام شده]
بنگرید به:(
کسانی که رویدادهای هولناکی مثل جنگ یا فجایع را پشت سر میگذارند.
1زیرا اینك در آن ایام و در آن زمان چون اسیری یهودا و اورشلیم را برگردانیده باشم،2آنگاه جمیع امّتها را جمع كرده، به وادی یهوشافاط فرود خواهم آورد و در آنجا با ایشان درباره قوم خود و میراث خویش اسرائیل محاكمه خواهم نمود زیرا كه ایشان را در میان امّتها پراكنده ساخته و زمین مرا تقسیم نمودهاند.3و بر قوم من قرعه انداخته و پسری در عوض فاحشهای داده و دختری به شراب فروختهاند تا بنوشند.4و حال ای صور و صیدون و تمامی دیار فلسطینیان، شما را با من چه كاراست؟ آیا شما به من جزا میرسانید؟ و اگر به من جزا برسانید من جزای شما را بزودی هر چه تمامتر به سر شما ردّ خواهم نمود.5چونكه نقره و طلا و نفایس زیبای مرا گرفته، آنها را به هیكلهای خود درآوردید.6و پسران یهودا و پسران اورشلیم را به پسران یونانیان فروختید تا ایشان را از حدود ایشان دور كنید.7اینك من ایشان را از مكانی كه ایشان را به آن فروختید، خواهم برانگیزانید و اعمال شما را به سر شما خواهم برگردانید.8و پسران و دختران شما را به دست بنییهودا خواهم فروخت تا ایشان را به سبائیان كه امّتی بعید میباشند، بفروشند زیرا خداوند این را گفته است.9این را در میان امّتها ندا كنید. تدارك جنگ بینید و جبّاران را برانگیزانید. تمامی مردان جنگی نزدیك شده، برآیند.10گاو آهنهای خود را برای شمشیرها و ارّههای خویش را برای نیزهها خرد كنید و مرد ضعیف بگوید: من قوی هستم.11ای همه امّتها بشتابید و بیایید و از هر طرف جمع شوید! ای خداوند شجاعان خود را به آنجا فرود آور!12امّتها برانگیخته شوند و به وادی یهوشافاط برآیند زیرا كه من در آنجا خواهم نشست تا بر همه امّتهایی كه به اطراف آن هستند داوری نمایم.13داس را پیش آورید زیرا كه حاصل رسیده است. بیایید پایمال كنید زیرا كه معصرهها پر شده و چَرْخُشْتها لبریز گردیدهاست چونكه شرارت شما عظیم است.14جماعتها، جماعتها در وادی قضا ! زیرا روز خداوند در وادی قضا نزدیك است.15آفتاب و ماه سیاه میشوند و ستارگان تابش خود را بازمیدارند.16و خداوند از صهیون نعره میزند و آواز خود را از اورشلیم بلند میكند و آسمان و زمین متزلزل میشود، اما خداوند ملجای قوم خود و ملاذ بنیاسرائیل خواهد بود.17پس خواهید دانست كه من یهوه خدای شما در كوه مقدّس خویش صهیون ساكن میباشم و اورشلیم مقدّس خواهد بود و بیگانگان دیگر از آن عبور نخواهند نمود.18و در آن روز كوهها عصیر انگور را خواهند چكانید و كوهها به شیر جاری خواهد شد و تمامی وادیهای یهودا به آب جاری خواهد گردید و چشمهای از خانه خداوند بیرون آمده، وادی شطّیم را سیراب خواهد ساخت.19مصر ویران خواهد شد و اَدُوْم به بیابان بایر مبدّل خواهد گردید، به سبب ظلمی كه بر بنییهودا نمودند و خون بیگناهان را در زمین ایشان ریختند.20و یهودا تا ابدالا´باد مسكون خواهد شد و اورشلیم تا دهرهای بسیار.21و خونریزی ایشان را كه طاهر نساخته بودم، طاهر خواهم ساخت و یهوه در صهیون ساكن خواهد شد.
تمرکز متن در این باب تغییر میکند و از قوم اسرائيل به دشمن او معطوف میشود. این باب همچنین در بر گیرنده نبوتهایی در مورد پایان این جهان است.
مقصود از اشاره به اسرائیل احتمالاً مردم یهوداست نه قلمرو شمالی اسرائيل. این واژه همچنین ممکن است اشارهای کلی به قوم اسرائيل باشد.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
«گوش بده» یا «توجه کن»
عبارت «در آن ایام» معنای مشابه عبارت «در آن زمان» دارد و آن را تشدید میکند. ترجمه جایگزین: «در آن روزگار» یا «درست در آن زمان»
بنگرید به: (
«وقتی تبعیدیان را به یهودا و اورشلیم بازمیگردانم.»
معنای نام یهوشافاط «خداوند[یهوه] داوری میکند» است. او پیش از حیات یوئیل، پادشاه یهودیه بود. هیچ مکان شناخته شدهای به این نام وجود ندارد، پس بهتر است این قسمت را به درهای که مردم نام مردی به اسم یهوشافاط را بر آن گذاشتند، ترجمه کنید.
این دو عبارت تأکید میکنند که چگونه خداوند[یهوه] اسرائیل را قوم عزیز خود میداند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل که میراث من هستند.»
بنگرید به: (
این دو نمونهای از کارهای آنهاست و به کاری خاص که در قبال این کودکان انجام دادهاند اشاره ندارند. ترجمه جایگزین: «کارهایی انجام دادهاند، مثل معاوضه پسران با روسپی و فروش دختران در ازای شراب برای نوشیدن»
بنگرید به: (
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
خداوند[یهوه] با توبیخ مردم صور، صیدون و فلسطین که صدای او را نمیشنوند، در واقع مردم یهودا را که صدای او را میشنوند، تشویق میکند. نام شهرها، کنایهای از مردمی است که در آن شهرها زندگی میکنند. این کلمات را میتوان در قالب جملهای خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ای...فلسطینیان...شما به هیچ وجه حق ندارید که از من عصبانی باشید»
بنگرید به:
«آیا از من انتقام خواهید گرفت؟» خدا از این سوال استفاده میکند تا مردم را به فکر کردن به عمل خود وا دارد. ترجمه جایگزین: «فکر میکنید که میتوانید از من انتقام بگیرید، ولی نمیتوانید.»
بنگرید به:
کلمه «سر» به شخص اشاره دارد. خداوند[یهوه] آنها را به عذابی دچار خواهد کرد که آنها قصد داشتند بر خداوند[یهوه] وارد کنند. ترجمه جایگزین: «من شما را رنج خواهم داد همان رنجی که شما میخواستید بر من وارد کنید»
بنگرید به: and
انتقام» یا «باز پرداخت»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
«توجه کن» یا «بشنو»
قوم اسرائيل، مکانهایی را که در آن بَرده بودند، ترک خواهند کرد و به زمین اسرائيل باز میگردند.
«چیزی را که سزاوارش هستید، بر خواهم گردانید»
کلمه «دست» ممکن است به قدرتی که به واسطه دست اعمال میشود اشاره داشته باشد یا ممکن است جزگویی از شخص باشد. ترجمه جایگزین: «من پسران و دختران شما را برای فروش به مردم یهودا خواهم داد.» [باعث خواهم شد مردم یهودا پسران و دختران شما را بفروشند]
بنگرید به: and
مردم سرزمین سبا.
بنگرید به: (
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد. خداوند[یهوه] در این قسمت با کنایه آنها را به آمادگی برای جنگ فرا میخواند، جنگی که خداوند[یهوه] در آن، امتهای دیگر را در آن نابود خواهد کرد.
بنگرید به: (
«جباران[توانمندان] را آماده عمل کنید»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. هر دوی آنها به قوم سفارش میکنند که ابزار کشاورزی خود را تبدیل به سلاح کنند.
بنگرید به: (
ابزارهایی که برای شکافتن سطح خاک به منظور کاشت محصول به کار میروند.
چاقوهایی که برای بریدن شاخههای کوچک استفاده میشدند.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
این کلمات دعوتی کنایی به نبردی است و در یوئيل ۳: ۹ شروع میشود.
بنگرید به:
هدف از جمع شدن نبرد است. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «برای نبرد دور هم جمع شوید»
بنگریید به:
معانی محتمل عبارتند از: ۱) یوئیل به مردم یهودا میگوید که این همان چیزی است که آنها «میان امتها ندا میکنند» (یوئیل ۳: ۹) یا ۲) یوئیل وقفهای در سخنان خداوند[یهوه] ایجاد و کوتاه دعا میکند.
خداوند[یهوه] همچنان به بیان سخنی که در یوئيل ۲: ۲۵ شروع کرده، ادامه میدهد. او به قوم اسرائيل امور نیکویی را وعده میدهد.
کلمات «امّتها» و «امتهایی که...اطراف هستند» به امتی[کشوری] که یهودا را احاطه کرده بود اشاره دارد. خداوند[یهوه] آنها را در وادی یهوشافاط به سبب آن چه بر اورشلیم انجام دادهاند، داوری خواهد کرد.
معنای نام یهوشافاط «خداوند[یهوه] داوری میکند» است. او پیش از حیات یوئیل، پادشاه یهودا بود. هیچ مکان شناخته شدهای به این نام وجود ندارد، پس بهتر است این قسمت را به درهای که مردم نام مردی به اسم یهوشافاط را بر آن گذاشتند، ترجمه کنید. ببینید این قسمت را در یوئيل ۳: ۲ چطو ترجمه کردهاید.
معانی محتمل این است که خداوند[یهوه] به شکلی از نابودی امتها سخن میگوید که گویی: ۱) او تمام انگورها و همه غلهها را درو میکرد.۲) چون غلات و انگورها رسیده بودند به سرعت در حال درو بود.
بنگرید به: (
خداوند[یهوه] به نحوی از برپا کردن جنگ بر علیه آن امتها سخن میگوید که گویی با استفاده از ابزاری تیز محصول رسیده زمین را درو میکند. اگر خوانندگان شما درکی از کلمه «داس» ندارند، میتوانید از کلمهای استفاده کنید که به ابزاری تیز و مخصوص درو اشاره دارد.
بنگرید به: (
«داس را برای بریدن غلات حرکت دهید.» این قسمت استعاره از سربازانی است که با استفاده از شمشیر مردم را میکشند، اما بهتر است از کلمهای استفاده کنید که به ابزاری تیز و مخصوص درو محصول اشاره دارد. بنگرید به:
یک چاقوی منحنی تیز که مردم برای بریدن غلات از آن استفاده میکنند.
«غله آماده برداشت است»
خداوند[یهوه] به نحوی از آن امتها[ملتها] سخن میگوید که گویی انگوری فراوانْ و آماده پایمال شدن توسط قوم در خمره شراب گیری هستند. ترجمه جایگزین: «بیایید، و امتها[ملتها] را کاملاً نابود کنید، زیرا آنها بسیار و ناتوان از مقاومت در برابر شما هستند»
بنگرید به: (
خداوند[یهوه] به نحوی از شرارت آن امتها[ملتها] سخن میگوید که گویی عصارهای هستند که از خُمره شرابسازی گرفته میشود و در ظرفها ریخته میشود و آن عصاره بیش از ظرفیت آن ظرفهاست.
بنگرید به: (
اینجا در اصل از کلمه «[غوغا]» استفاده شده است که به صدای ناشی از جماعتی بزرگ اشاره دارد. این کلمه به منظور نشان دادن صدای فراوان آن مردم تکرار شده است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این عبارت تکرار شده است تا نشان دهد که داوری قطعی خواهد بود.
هیچ مکان شناخته شدهای با این اسم وجود ندارد. اسم معنی «قضا» را میتوان با استفاده از فعل «داوری کردن[قضاوت کردن]» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وادی که خداوند[یهوه] در آن داوری میکند»
بنگرید به: (
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] در آیه ۱۷ شروع به سخن گفتن میکند.
هر دو عبارت بدان معنا هستند که خداوند[یهوه] با صدایی بلند، واضح و قوی از اورشلیم فریاد خواهد زد. اگر زبان شما تنها یک کلمه برای بلند سخن گفتن دارد، میتوانید این قسمت را در قالب یک عبارت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از اورشلیم فریاد خواهد زد.»
بنگرید به: (
معانی محتمل: ۱) «خداوند[یهوه] مثل شیری خواهد غرّید» یا ۲) «خداوند[یهوه] مثل رعدی غرش خواهد کرد»
بنگرید به: (
یوئیل به نحوی از آسمان و زمین سخن میگوید که گویی کسانی هستند که از ترس میلرزند. این قسمت را میتوان در قالب آرایه ادبی مبالغه یا کنایه ترجمه کرد. مبالغه در نعره خداوند[یهوه] که حتی چیزهای بیجان را میترساند و کنایه از آسمانها و زمین که به موجودات زندهای که در آن مکانها زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرفرد در آسمانها و روی زمین بسیار ترسان میشود»
بنگرید به: ( )and
این کلمه، حالت گذشته کلمهای است که در یوئيل ۲: ۱۰ به «متزلزل» ترجمه شده است.
هر دوی این عبارات بدان معنا هستند که خداوند[یهوه] از قوم خود محافظت خواهد کرد. یک دژ پناهگاهی نیرومند برای حفاظت از مردم در طول جنگ است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] دژی نیرومند برای قوم او، قوم اسرائیل خواهد بود.» بنگرید به: ( )and
هنگامی که من این کارها را انجام دهم، خواهید دانست»
خدا همچنان در مورد روز خداوند سخن میگوید.
«در آن روز چنین خواهد شد: کوهها.» این قسمت را مانند عبارت «بعد از آن» در یوئیل ۲: ۲۸ ترجمه کنید.
«شراب شیرین از کوهها چکه خواهد کرد.» چنین اغراقی به حاصلخیز بودن آن زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در کوهها تاکستانهایی خواهد بود که شراب شیرین فروانی تولید خواهند کرد»
بنگرید به: (
«شیر از تپهها جاری خواهد شد.» اینجا به نحوی از بسیار حاصلخیز بودن آن زمین سخن گفته شده که گویی شیر از تپهها جاری خواهد شد. ترجمه جایگزین: «گله و بزهای تو بر آن تپهها شیر فراوان تولید خواهند کرد»
بنگرید به: (
«آب در تمام نهرهای یهودا جریان خواهد یافت»
«آب را به دره شطیم خواهد فرستاد»
نام مکانی در شرق رود اردن است. « درختان اقاقیا»
بنگرید به: (
«همه مصر را ترک خواهند کرد و هیچ کس آنجا زندگی نخواهد کرد»
«همه، ادوم را ترک خواهند کرد، گویی که تا به حال کسی آنجا زندگی نمیکرده است»
«به سبب کارهای ظالمانهای که مصر و ادوم بر مردم یهودا انجام دادند»
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص جمع به «ادوم» و «مصر» اشاره دارد و کنایه از مردم مصر و ادوم است. کلمات «خون بیگناهان» کنایه از بیگناهانی است که آنها کشتهاند. ترجمه جایگزین: «چون مردم مصر و مردم ادوم، بیگناهان را در زمین مردم یهودا کشتند»
بنگرید به: (
خداوند[یهوه] همچنان در مورد روز خداوند سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم برای همیشه در یهودا زنده خواهند بود»
بنگرید به: (
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم در اورشلیم نسل اندر نسل خواهند زیست»
بنگرید به: (
خون کنایه از مرگ است. ترجمه جایگزین: «من دشمنانی که مردم اسرائيل را کشتند و هنوز مجازات نشدند را مجازات خواهم کرد»
بنگرید به: (
1کلمات عاموس که از شبانان تقوع بود و آنها را در ایام عزیا، پادشاه یهودا و ایام یربعام بن یوآش، پادشاه اسرائیل در سال قبل از زلزله در باره اسرائیل دید.2پس گفت: خداوند از صهیون نعره می زند و آواز خود را از اورشلیم بلند می کند و مرتع های شبانان ماتم می گیرند و قله کرمل خشک می گردد.3خداوند چنین می گوید: به سبب سه و چهار تقصیر دمشق، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا که جلعاد را به چومهای آهنین کوفتند.4پس آتش در خاندان حزائیل خواهم فرستاد تا قصرهای بنهدد را بسوزاند.5و پشت بندهای دمشق را خواهم شکست و ساکنان را از همواری آون و صاحب عصا را از بیت عدن منقطع خواهم ساخت و خداوند می گوید که قوم قوم آرام به قیر به اسیری خواهند رفت.6خداوند چنین می گوید: به سبب سه و چهار تقصیر غزه، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا که تمامی (قوم را) به اسیری بردند تا ایشان را به ادوم تسلیم نمایند.7پس آتش به حصارهای غزه خواهم فرستاد تا قصرهایش را بسوزاند.8و ساکنان را از اشدود و صاحب عصا را از اشقلون منقطع ساخته، دست خود را به عقرون فرود خواهم آورد و خداوند یهوه می گوید که باقی ماندگان فلسطینیان هلاک خواهند شد.9خداوند چنین می گوید: به سبب سه و چهار تقصیر صور، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا که تمامی (قوم را) به اسیری برده، ایشان را به ادوم تسلیم نمودند و عهد برادران را به یاد نیاوردند.10پس آتش بر حصارهای صور خواهم فرستاد تا قصرهایش را بسوزاند.11خداوند چنین می گوید: به سبب سه و چهار تقصیر ادوم، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا که برادر خود را به شمشیر تعاقب نمود و رحمهای خویش را تباه ساخت و خشم او پیوسته می درید و غضب خود را دایما نگاه می داشت.12پس آتش بر تیمان خواهم فرستاد تا قصرهای بصره را بسوزاند.13خداوند چنین می گوید: به سبب سه و چهار تقصیر بنی عمون، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا که زنان حامله جلعاد را شکم پاره کردند تا حدود خویش را وسیع گردانند.14پس آتش در حصارهای ربه مشتعل خواهم ساخت تا قصرهایش را با صدای عظیمی در روز جنگ و با تند بادی در روز طوفان بسوزاند.15و خداوند می گوید پادشاه ایشان به اسیری خواهد رفت او و سرورانش جمیعا.
این کتاب به حالت شعر نوشته شده است و چون توسط یک کشاورز نگاشته شده، بسیار به مفاهیم کشاورزی رجوع میکند.
«برای سه گناه یهودا، حتی برای چهار»
عبارت «برای سه گناه یهودا، حتی برای چهار،» برای شروع هر نبوت استفاده شده است. منظور شمارش دقیق نیست، بلکه اصطلاحی است برای نشان دادن فزونی گناهان.
خدا از طریق عاموس با استفاده از زبان شعرگونه سخن میگوید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این اموری هستند که خدا درباره اسرائیل به عاموس که از شبانان تقوع بود، آشکار کرد»
«این پیغام را»
«تقوع» نام شهر یا روستایی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا اینها را به او داده بود»
کلمات «در ایامِ» اصطلاح است و به زمانی که هر پادشاه حکومت میکرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در زمانی که عزیا پادشاهِ یهودا بود، و همچنین زمانی که یربعام پسر یوآش پادشاه اسرائیل بود»
پیش فرض بر این است که مخاطبین اصلی، زمانِ زمین لرزه بزرگی که رخ داده را میدانند.
این دو عبارت معانی مشابهی را ارائه میدهند. استفادۀ این دو با هم تأکیدی است بر این که خداوند[یهوه] با صدای بلند فریاد برمیآورد، چنان که او آماده میشود تا قومها را داوری کند.
نویسنده چنان از صدای خداوند[یهوه] سخن میگوید که همچون نعره شیر یا غرش رعد به نظر میرسد.
این نام خدا است که خود را بر قومش در عهد عتیق آشکار کرده است. به صفحه ترجمه کلمات درباره یهوه مراجعه و ببینید این نام را چگونه ترجمه کردهاند.
این صنعتی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست، بلکه بر آن تاکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است.
در اینجا «دمشق» نشاندهنده مردم شهر دمشق است. ترجمه جایگزین: «مردم دمشق»
خداوند[یهوه] در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر این که آنان را مجازات خواهد کرد، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «من قطعاً این قوم را مجازات خواهم کرد»
خداوند[یهوه] چنان از رفتار مردم دمشق با جلعاد سخن میگوید که گویی غله را با ابزاری آهنی یا اسلحه میکوبیدند.
در اینجا «جلعاد» نشاندهنده مردم منطقه جلعاد است. ترجمه جایگزین: «مردم جلعاد»
در اینجا خداوند[یهوه] چنان از داوری خاندان حزائیل سخن میگوید که گویی آتشی سوزنده بوده است.
کلمه «خانه» کنایه است از خانوادهای که در یک خانه زندگی میکنند.در این مورد به نسل حزائیل اشاره میکند که حکام شهری بودند که در دمشق واقع شده بود.
در اینجا چنان از داوری خداوند[یهوه] صحبت شده که گویی آتشی بوده که قصرها را نابود کرده است [سوزانده است].
اینها اسامی مردان هستند.
خداوند[یهوه] پیغام داوری بر دمشق را ادامه میدهد.
در اینجا « منقطع ساختن» هم به معنای نابود کردن و هم مشت زدن است، همان گونه که کسی تکهای از لباسی یا شاخهای از درختی را میبرد. ترجمه جایگزین: «نابود کردن کسی» یا «مشت زدن به کسی»
این نام مکانی است به معنی «درۀ تباهی.» معانی محتمل ۱) این نام مکانی واقعی در آن منطقه است یا ۲) کنایه است برای دمشق یا منطقه اطراف. ترجمه جایگزین: «درۀ تباهی»
کنایه از فرمانروای آن شهر یا منطقه است. ترجمه جایگزین: «حاکمِ»
نام مکانی است به معنی «خانه خوشی.» معانی محتمل: ۱) نام مکانی حقیقی در آن منطقه است یا ۲) کنایۀ دیگری برای دمشق یا منطقه اطراف است. ترجمه جایگزین: «خانه خوشی»
نام منطقهای است که قوم آرام از آنجا میآمدند.
این سبکی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست، بلکه بر آن تاکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
در اینجا «غزه» نشاندهنده مردم منطقه غزه است. ترجمه جایگزین: «مردم غزه»
خداوند[یهوه] در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر این که آنان را مجازات خواهد کرد استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
«آنها را تحویل دادند به» یا «آنها را فروختند به»
در اینجا «ادوم» نشاندهنده مردم شهر ادوم است. ترجمه جایگزین: «مردم ادوم»
در اینجا چنان از داوری خداوند[یهوه] صحبت شده که گویی آتشی بوده که قصرها را نابود کرده است.
خداوند[یهوه] به پیغام داوری غزه ادامه میدهد.
در اینجا «منقطع ساختن» هم به معنی نابود کردن و هم به معنی مشت زدن است، همان گونه که کسی تکیهای از لباسی یا شاخهای از درختی را میبرد. ترجمه جایگزین: «نابود کردن کسی» یا «مشت زدن به کسی»
کنایه است برای فرمانروای شهر یا منطقه. ترجمه جایگزین: «حاکم»
در اینجا «دست» نشاندهنده قدرت خداوند[یهوه] است که برضد عقرون به کار خواهد گرفت. ترجمه جایگزین: «به عقرون ضربه خواهم زد» یا «عقرون را نابود خواهم کرد»
در اینجا «عقرون» نشاندهنده مردم شهر عقرون است. ترجمه جایگزین: «مردم عقرون»
این سبکی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست، بلکه بر آن تاکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
در اینجا واژه «صور» نشاندهنده مردم شهر صور است. ترجمه جایگزین: «مردم صور»
خداوند[یهوه] در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر اینکه که آنان را مجازات خواهد کرد استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
«عهدی که با تو بستند تا مثل برادر با تو رفتار کنند»
در اینجا چنان از داوری خداوند[یهوه] صحبت شده که گویی آتشی بوده که قصرها را نابود کرده است.
این سبکی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست، بلکه بر آن تاکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
در اینجا «ادوم» نشاندهنده مردم شهر ادوم است. ترجمه جایگزین: «مردم ادوم»
یهوه در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر این که آنان را مجازات خواهد کرد استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
آن چه از پیش می دانیم این است که نسل ادوم از عیسو است و او برادر یعقوب بوده که قوم اسرائیل از نسل اوست. در اینجا «برادر خود» به قوم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او قوم اسرائیل را تعاقب کرد»
«هیچ رحمتی به آنان نشان نداد»
این دو عبارت معنای مشابهی دارند و برای تأکید بر ادامه خشم او تکرار شده است. اسم معنای «خشم» و « غضب» را میتوان با استفاده از صفات «خشمگین» و «عصبانی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او دائماً خشمگین و همیشه عصبانی بود»
این جمله به نوعی مبالغه است که به معنای بیان ماهیت خشم اوست.
اینها نامهای مکانها هستند.
See:
در اینجا چنان از داوری خداوند[یهوه] صحبت شده که گویی آتشی بوده که قصرها را نابود میکرد.
این صنعتی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست، بلکه بر آن تاکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
خداوند[یهوه] در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر این که آنان را مجازات خواهد کرد، استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
«مرزهای خویش را گسترش دهند» یا «قلمروی خویش را گسترده کنند»
خداوند[یهوه] به پیغام داوری مردم آمون ادامه میدهد.
در اینجا چنان از داوری خداوند[یهوه] صحبت شده که گویی آتشی بوده که قصرها را میسوزاند.
چنان از جنگ علیه مردم آمون صحبت شده که گویی طوفانی عظیم بوده است. ترجمه جایگزین: «و جنگیدن همچون طوفانی بزرگ خواهد بود»
دو نوع طوفان عظیم وجود دارد.
بادی شدید که به سرعت میچرخد و همچنان که حرکت میکند، موجب خسارت میشود.
اسم معنای «اسیری» را میتوان به عنوان فعل «اسیر کردن» ترجمه کرد. این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان، پادشاه را اسیر خواهند کرد و او را به عنوان زندانی خواهند گرفت»
1خداوند چنین میگوید: به سبب سه وچهار تقصیرِ موآب، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا كه استخوانهای پادشاه اَدُوْم را آهك پختند.2پس آتش بر موآب میفرستم تا قصرهای قَرْیوْت را بسوزاند و موآب با هنگامه و خروش و صدای كَرِنّا خواهد مُرد.3و خداوند میگوید كه داور را از میانش منقطع خواهمساخت و همه سرورانش را با وی خواهم كُشت.4خداوند چنین میگوید: به سبب سه و چهار تقصیرِ یهودا، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا كه شریعت خداوند را ترك نموده، فرایض او را نگاه نداشتند و دروغهای ایشان كه پدرانشان آنها را پیروی نمودند ایشان را گمراه كرد.5پس آتش بر یهودا خواهم فرستاد تا قصرهای اورشلیم را بسوزاند.6خداوند چنین میگوید: به سبب سه و چهار تقصیرِ اسرائیل، عقوبتش را نخواهم برگردانید زیرا كه مرد عادل را به نقره و مسكین را به زوج نعلین فروختند.7و به غبار زمین كه بر سر مسكینان است، حرص دارند و راه حلیمان را منحرف میسازند و پسر و پدر به یك دختر درآمده، اسم قدّوس مرا بیحرمت میكنند.8و بر رختی كه گرو میگیرند، نزد هر مذبح میخوابند و شراب جریمهشدگان را در خانه خدای خود مینوشند.9و حال آنكه من اَمُوْریان را كه قامت ایشان مانند قدّ سرو آزاد بود و ایشان مثل بلوط تنومند بودند، پیش روی ایشان هلاك ساختم و میوه ایشان را از بالا و ریشههای ایشان را از پایین تلف نمودم.10و من شما را از زمین مصر برآورده، چهل سال در بیابان گردش دادم تا زمین اَمُوْریان را به تصرّف آورید.11و بعضی از پسران شما را انبیا و بعضی از جوانان شما را نذیره قرار دادم. خداوند میگوید: ای بنیاسرائیل آیا چنین نیست؟12اما شما نذیرهها را شراب نوشانیدید و انبیا را نهی نموده، گفتید كه نبوّت مكنید.13اینك من شما را تنگ خواهم گذارد چنانكه ارابهای كه از بافهها پر باشد، تنگ گذارده میشود.14و مَفَرّ برای تندرو فوت خواهد شد و تنومند به توانایی خویش غالب نخواهد آمد و جبّار جان خود را نخواهد رهانید.15و تیرانداز نخواهد ایستاد و تیزپا خود را نخواهد رهانید و اسبسوار جان خود را خلاصی نخواهد داد.16و خداوند میگوید كه شجاعترین جبّاران در آن روز عریان خواهند گریخت.
این باب شامل پیشگوییهای الهی بر ضد موآب و یهودا میشود و برای بیان آن از زبانی شاعرانه و بدیع استفاده شده است. اما در ULB میتوانید آن را به حالت روایی ترجمه کنید. درصورت امکان، این باب را به حالت منظوم ترجمه کنید، اما ممکن است به شکل روایت نیز ترجمه شود.
اصطلاح
ملاحظه خواهید کرد که عبارت «برای سه گناه یهودا، حتی برای چهار،» در آغاز هر کدام از پیشگوییها استفاده شده است. منظور یک شمارش معین نیست، بلکه اصطلاحی برای نشان دادن فزونی گناهان است.
این صنعتی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست بلکه بر آن تأکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
به مردم موآب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم موآب»
خداوند[یهوه] در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر این که آنان را مجازات خواهد کرد استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
ضمیر «او» به موآب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم موآب استخوانها را پختند»
«با خاکستر»
خداوند[یهوه] به پیغام داوری مردم موآب ادامه میدهد.
این نام شهر یا استان است.
دراینجا «موآب» نشاندهنده مردم موآب میباشد. ترجمه جایگزین: «مردم موآب خواهند مُرد»
خروش، صدای خیلی بلند است.
«حاکم موآب»
«همه صاحبمنصبان» یا «همه رهبران»
این صنعتی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست بلکه بر آن تأکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
این به مردم یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
یهوه در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر اینکه آنان را مجازات خواهد کرد استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
احتمالاً این عبارت در اینجا بر پرستش خدایان دروغین یا بتها تأکید میکند. ترجمه جایگزین: «پرستش بتهایشان»
چنان از پرستش خدایان دروغین صحبت شده که گویی مردم در پی آنان راه میرفتند [از آنان پیروی میکردند]
در اینجا چنان از داوری خدا صحبت شده که گویی آتشی بوده که قصرها را میسوزانده است.
این صنعتی شاعرانه است. منظور از آن تعداد خاص گناهان مرتکب شده نیست بلکه بر آن تأکید میکند که گناهان بسیار سبب داوری خدا شده است. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
این نشاندهنده مردم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل»
خداوند[یهوه] در اینجا از دو حالت منفی برای تأکید بر این که آنان را مجازات خواهد کرد استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۱: ۳ نگاه کنید.
این به طور کلی به افراد عادل[پارسا] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد عادل[پارسا]»
این به طور کلی به افراد تهیدست اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد مسکین»
ضمیر «آنها» در این آیات به قوم اسرائیل اشاره میکند.
خداوند[یهوه] به پیغام داوری بر قوم اسرائیل ادامه میدهد.
روشی که قوم اسرائیل با مسکینان رفتار میکردند با نحوه سنگین گام برداشتن بر زمین، مقایسه شده است.
مکرراً، با دشواری یا به سختی گام برمیدارند.
به طور کلی به افراد تهیدست اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد مسکین»
این اصطلاح به این معنی است که آنان از گوش سپردن به ستمدیدگانی که میگفتند ناعادلانه با آنان رفتار میشود، امتناع میورزیدند.
به طور کلی به افراد مظلوم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد حلیم»
این بهگویی است. ترجمه جایگزین: «داشتن رابطه جنسی با یک دختر»
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که جریمهای میپردازند»
ضمایر «به آنان» و «شما» هر دو در این آیات به قوم اسرائیل اشاره میکند.
یهوه به پیغام داوریاش برای قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این مبالغه است. قامت و قدرت اموریان را توصیف میکند و با بلندترین و تنومندترین درختان آن منطقه مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که همانند درختان بزرگ بلند و قوی بودند»
درختان سرو
درختان بلوط
نابودی کامل اموریان توسط یهوه همچون درختانی توصیف شده که کاملاً نابود شدهاند. ترجمه جایگزین: «من آنان را کاملاً نابود کردم»
این صفحه تعمداً خالی است.
ضمایر «به شما» و «شما» در این آیات به قوم اسرائیل اشاره میکند.
خداوند[یهوه] به پیغام داوری خود بر قوم اسرائیل ادامه میدهد.
«منصوب کردم»[ در انگلیسی:« بلند کردم»]
خداوند[یهوه] این سؤال را میپرسد تا بر آن چه گفته است، تأکید کند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ای قوم اسرائیل قطعاً میدانید آن چه که گفتهام حقیقت است!»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
این صفحه تعمداً خالی است.
ضمیر «شما» در این آیات به قوم اسرائیل اشاره میکند.
یهوه به پیغام داوری بر قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این هشداری به رهبران است تا به آن چه که پیروی میکنند، توجه نمایند. ترجمه جایگزین: «گوش کنید» یا «به آن چه که درباره شما میگویم، توجه کنید»
خداوند[یهوه] داوری خود بر قوم اسرائيل را با خرد کردن آنها با جسمی سنگین مقایسه کرده است.
این صفات به طور کلی به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افرادی تندرو ... افرادی تنومند ... افرادی توانا» یا «شخصی تندرو ... شخصی تنومند ... شخصی توانا»
خداوند[یهوه] به پیغام داوریاش بر قوم اسرائیل ادامه میدهد.
در اینجا «ایستادن» به معنای حفظ حدود در میدان جنگ است.
اطلاع ضمنی این است که دونده سریع از چنگ دشمنان فرار نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «دونده سریع اسیر خواهد شد»
معانی محتمل ۱) این کنایه است برای «دویدن بدون اسلحه» یا ۲) دقیقاْ به معنی «دویدن بدون لباس» است.
«در آن زمان»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آنچه را که گفته است اعلام میکند. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
1این كلام را بشنوید كه خداوند آن را به ضد شما ای بنیاسرائیل و به ضد تمامی خاندانی كه از زمین مصر بیرون آوردم، تنطّق نموده و گفته است:2من شما را فقط از تمامی قبایل زمین شناختم پس عقوبت تمام گناهان شما را بر شما خواهم رسانید.3آیا دو نفر با هم راه میروند جز آنكه متّفق شده باشند؟ آیا شیر در جنگل غرّش میكند حینی كه شكار نداشته باشد؟ آیا شیر ژیان آواز خود را از بیشهاش میدهد حینی كه چیزی نگرفته باشد؟4آیا مرغ به دام زمین میافتد، جایی كه تله برای او نباشد؟ آیا دام از زمین برداشته میشود، حینی كه چیزی نگرفته باشد؟5آیا كَرِنّا در شهر نواخته میشود و خلق نترسند؟6آیا بلا بر شهر وارد بیاید و خداوند آن را نفرموده باشد؟7زیرا خداوند یهُوَه كاری نمیكند جز اینكه سرّ خویش را به بندگان خود انبیا مكشوف میسازد.8شیر غرّش كرده است؛ كیست كه نترسد؟ خداوند یهُوَه تكلّم نموده است؛ كیست كه نبوّت ننماید؟9بر قصرهای اَشْدُوْدْ و بر قصرهای زمین مصر ندا كنید و بگویید بر كوههای سامره جمع شویدو ملاحظه نمایید كه چه هنگامههای عظیم در وسط آن و چه ظلمها در میانش واقع شده است.10زیرا خداوند میگوید: آنانی كه ظلم و غارت را در قصرهای خود ذخیره میكنند، راستكرداری را نمیدانند.11بنابراین خداوند یهُوَه چنین میگوید: دشمن به هر طرف زمین خواهد بود و قوّت تو را از تو به زیر خواهد آورد و قصرهایت تاراج خواهد شد.12خداوند چنین میگوید: چنانكه شبان دو ساق یا نرمه گوش را از دهان شیر رها میكند، همچنان بنیاسرائیل كه در سامره در گوشۀ بستری و در دمشق در فراشی ساكنند رهایی خواهند یافت.13خداوند یهُوَه خدای لشكرها میگوید: بشنوید و به خاندان یعقوب شهادت دهید.14زیرا در روزی كه عقوبت تقصیرهای اسرائیل را به وی رسانم، بر مذبحهای بیت ئیل نیز عقوبت خواهم رسانید و شاخهای مذبح قطع شده، به زمین خواهد افتاد.15و خداوند میگوید كه خانه زمستانی را با خانه تابستانی خراب خواهم كرد و خانههای عاج تلف خواهد شد و خانههای عظیم منهدم خواهد گردید.
عاموس همچنان با استفاده ازحالتی شعرگونه در این باب در مورد فجایعی که بر سر پادشاهی اسرائيل و یهودا میآیند، نبوت میکند.
پرسشهای بدیهی
این باب با تعدادی پرسشهای بدیهی آغاز میشود. آخرین پرسش تعدادی پاسخ را برای خواننده فراهم میکند: «خداوند[یهوه] از طریق انبیایش سخن میگوید. بنابراین به آنان گوش دهید.» انتظار میرود جواب این پرسشهای بدیهی «نه» باشد، زیرا مواردی هستند که گمان نمیرود که اتفاق بیافتد. نویسنده به خواننده کمک میکند تا نتیجهگیری کند که خدا از انبیاء استفاده میکرده تا درباره پیغامش صحبت کند.
«این پیغام را بشنوید» یا «به این پیغام گوش دهید»
«این کلمه بیان میکند که خداوند[یهوه] درباره تو و تمامی خاندان تو سخن گفته است» یا «پیغام خداوند[یهوه] درباره تو ... درباره تمامی خاندان تو»
این دو عبارت به گروه یکسانی از مردم اشاره میکند. خدا با کسانی صحبت میکند که نسلشان از مصر بیرون آمده باشند.
در اینجا «تمامی خاندان» نشاندهنده تمامی امتها است. تمامی قوم اسرائیل، ذریت یعقوب بودند. ترجمه جایگزین: «همه امتها» یا «همه طوایف»
این جمله بر این دلالت دارد که آنها باید از او اطاعت کنند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من شما را از تمامی قبایل زمین برگزیدهام، بنابراین شما باید از من اطاعت کنید»
در اینجا واژۀ «قبایل» نشاندهنده امتها یا گروه مردم است. ترجمه جایگزین: «تمامی امتهای زمین» یا «تمامی طوایف زمین»
این جمله را میتوان واضح بیان کرد که آنان از خدا اطاعت نمیکردند. ترجمه جایگزین: «اما شما از من اطاعت نمیکنید، پس من شما را برای تمام گناهانتان مجازات خواهم کرد»
عاموس در آیات ۳- ۶ از اموری مثال میزند که مخاطبین او از قبل میدانستند مسبب این رویدادها و نتایج آن چیست.
عاموس با استفاده از این سؤال به مردم آن چه را که از قبل باید در مورد اتفاق لازم برای همراه شدن با یکدیگر بدانند، یادآوری میکند. این را در غالب جمله خبری میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا دو نفری که با هم راه میروند، جز این است که اول باهم توافق کردهاند.» یا «میدانید دو نفر که با هم راه میروند، قبلاً با هم توافق کردهاند»
عاموس از این سؤال استفاده میکند تا به مردم یادآوری کند که چه چیز باعث غرش شیر میشود. این سؤال را میتوان در غالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شیر تنها زمانی که در جنگل شکار داشته باشد، غرش میکند.»
عاموس از این سؤال استفاده میکند تا به مردم یادآوری کند که چه چیز باعث غریدن شیر میشود. این را میتوان در غالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یک شیر جوان تنها زمانی که چیزی را گرفته باشد، میغرد.»
عاموس در آیات ۳- ۶ از اموری مثال میزند که مخاطبین او از قبل میدانستند مسبب این رویدادها و نتایج آن چیست.
عاموس از این سؤال استفاده میکند تا به مردم یادآور شود که چه چیز باعث میشود پرندهای به دام بیافتد. این را میتوان در غالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تنها زمانی پرنده بر زمین به دام میافتد که طعمهای برای او گذاشته باشند»[ در فارسی آیه ۴ است]
عاموس از این سؤال استفاده میکند تا به مردم یادآور شود که چه چیز باعث میشود پرندهای به دام بیافتد. این سؤال را میتوان در غالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طعمه تنها زمانی که چیزی میگیرد، از زمین برداشته میشود.»[ در فارسی آیه ۴ است]
این اشاره به بسته شدن دام دارد. وقتی حیوان در دام یا تله پایش را میگذارد، تله بسته میشود و حیوان دیگر نمی تواند از آن خارج شود. ترجمه جایگزین: « آیا تله بسته می شود...»[ در فارسی آیه ۴ است]
عاموس این سؤال را مطرح میکند تا به مردم یادآور شود که وقتی صدای کرنا میآید، چه میکنند. این را در غالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که کرنا در شهر نواخته شود، مردم خواهند ترسید.» یا «هنگامی که کرنا در شهر نواخته شود، انتظار داریم که مردم بترسند»[ در فارسی آیه ۵ است]
هدف از صدای کرنا این است که به مردم هشدار دهد که دشمنان درحال حمله به شهر هستند. ترجمه جایگزین: «کسی در شهر کرنا مینوازد تا مردم را از حمله دشمن آگاه کند» یا «صدای هشدار کرنا که در شهر نواخته میشود»[ در فارسی آیه ۵ است]
دلیل لرزیدن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لرزیدند، زیرا ترسیده بودند» یا «از دشمن ترسیده بودند و میلرزیدند»[ در فارسی آیه ۵ است]
عاموس از این سؤال استفاده میکند تا به مردم یادآوری کند که چه چیز موجب بلا میشود. این سؤال را درغالب جمله خبری میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بلایی که بر شهر وارد میآید، خداوند[یهوه] آن را فرستاده است.» یا « می دانیم بلایی که بر شهر وارد میآید، خداوند[یهوه] آن را فرستاده است.»
چنان از وقوع چیزهای وحشتناک در شهر سخن گفته شده که گویی بلایی بر شهر وارد میآید.
رابطه بین این جمله و پرسشهای بدیهی را در کتاب عاموس ۳: ۳ - ۶ با کلمات «پس همچنین» میتوان مشاهده کرد. ترجمه جایگزین: «پس همچنین، خداوند یهوه کاری نمیکند مگر اینکه ... انبیا»
این جمله را به حالت مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند یهوه به انبیا ....پیش از آن که کاری را انجام دهد، مکشوف میسازد» یا «پس بنابراین، خداوند مردم را تنها زمانی که نقشهاش را به خادمین خود، انبیا آشکار سازد، مجازات خواهد کرد»
عاموس از این سؤال استفاده میکند تا به مردم یادآوری کند که وقتی شیر میغرد، چه میکنند. این را در غالب جمله خبری میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شیر غرش کرده است، پس میدانیم که همه خواهند ترسید.» یا «شیر غرش کرده است؛ پس قطعاً همه خواهند ترسید.»
عاموس از این سؤال برای تأکید براینکه مردم باید درباره نبوتهایی که خدا از طریق آن صحبت میکند، بدانند. این را در غالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند یهوه تکلم نموده است؛ پس میدانیم که انبیاء نبوت خواهند کرد.» یا «خداوند یهوه تکلم کرده است؛ پس انبیاء نبوت خواهند کرد.»
این فرمانی به دشمنان اسرائیل در اَشْدُوْدْ و مصر است.
ضمیر «او» به شهر سامره اشاره میکند. اغلب چنان از شهرها صحبت شده که گویی آنان زنانی بودند.
در اینجا «چه هنگامه عظیمی در میانش» به ترس مردم به دلیل جنگ و شورش در آنجا اشاره میکند. کلمه «هنگامه» را با عبارتی تحتاللفظی که معنی واضحی داشته باشد، میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طریقی که مردم در سامره شورش کردند» یا «طریقی که مردم در سامره برضد دیگری جنگیدند»
در اینجا عبارت «ظلمها در میانش» به رهبران سامره که به مردم ظلم میکردند اشاره میکند. اسم معنای «ظلم» را میتوان به شکل «ظلم کردن» یا «موجب رنج شدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طریقی که رهبران به مردم ظلم میکردند» یا «طریقی که آنان باعث میشدند که مردم رنج بکشند»
ضمیر «آنها» به قوم سامره اشاره میکند.
در اینجا «ظلم و غارت» نشاندهنده چیزهایی است که با خشن و ویرانگری گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «آنانی که چیزهایی را با خشم از دیگران میدزدند و ذخیره میکنند»
میتوان به وضوح بیان کرد که خدا این را میگوید. ترجمه جایگزین: «بنابراین، این است آن چه که خداوند یهوه به قوم اسرائیل که در سامره زندگی میکنند، میگوید»
«ارتش دشمن به هر طرف زمین خواهد رفت»
« همه چیزهایی که در قصرهای توست، دزدیده خواهد شد»
خداوند رهاییِ قوم اسرائیل را با تلاشی ناموفق برای رهاییِ یک حیوان از یک شیر مقایسه میکند. آنان کاملاً رها نخواهند شد.
میتوان به وضوح بیان کرد که شبان سعی میکند تا همه حیوانات را رهایی بخشد. ترجمه جایگزین: «چنان که شبان تلاش میکند تا حیوانی را از دهان شیر برهاند، اما قادر است تنها دو ساق یا تکهای از نرمه گوش آن را رها کند»
در اینجا عبارت «شبان» و «شیر» به هر شبان و شیر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چنان که یک شبان ... یک شیر»
این عبارت نشان میدهد که آنان بهطور کامل رها نخواهند شد. تقریباً همه داراییشان دزدیده خواهد شد. این عبارت در زبان عبری به سختی قابل درک است، و برخی نسخههای امروزی به سختی آن را ترجمه میکنند.
منظور صندلی نرمی است که میتوان روی آن دراز کشید.
کلمه «خانه» کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند. در چنین مواردی به نسل یعقوب اشاره میشود. آنان قوم اسرائیل بودند. ترجمه جایگزین: «نسل یعقوب»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خود سخن میگوید تا قطعیت آنچه که میگوید را بیان کند. به نحوه ترجمه عبارت مشابه «این گفته خداوند[یهوه] است» در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند یهوه، خدای لشکرها، میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند یهوه، خدای لشکرها، میگویم»
«زمانی که من اسرائیل را به سبب گناهانش مجازات کنم»
مردم بر ضد خدا با پرستش خدایان دروغین بر مذبحهایشان گناه میکردند. در اینجا «بر مذبحها عقوبت خواهد رسانید» نشاندهنده مجازات مردم با نابود کردن مذبحهایشان است. ترجمه جایگزین: «من مذبحهای بیتئیل را نابود خواهم کرد»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانت شاخهای مذبح را قطع خواهند کرد، و شاخها بر زمین خواهند افتاد»
مردم خدایان دروغین را در مذبحهایشان پرستش میکردند. در گوشه بالایی مذبحها تکهای فلزی شکل مانند شاخهای گاو نر وجود داشت. این شاخها نشانهای از قدرت خدایانشان بود.
بعضی از ثروتمندان دو خانه داشتند: یکی که در طول زمستان در آن زندگی میکردند و دیگری که در طول تابستان زندگی میکردند. این به هر خانه ییلاقی و قشلاقی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خانههایی که آنها درطول زمستان در آن میزیستند و خانههایی که درطول تابستان در آن زندگی میکردند»
خدا چنان از خانههایی که ویران شدهاند سخن میگوید که گویی آنها موجودی زنده بودند و مردهاند. ترجمه جایگزین: «خانههای عاج نابود خواهند شد» یا «خانههای عاج درهم شکسته خواهند شد»
«خانههایی که با عاج طراحی شدهاند.» این به خانههایی که دیوارها و اثاثیهاش با عاج آراسته شده است، اشاره میکند. عاج بسیار گرانقیمت بود، بنابراین تنها افراد ثروتمند وسایلی داشتند که با عاج آراسته شده بود.
منظور دندان یا شاخ حیوانات بزرگ است.
«دیگر خانههای عظیم وجود نخواهد داشت.» در اینجا «منهدم شدن» نشاندهنده نابود شدن است. ترجمه جایگزین: «خانههای بزرگ نابود خواهند شد»
خداوند[یهوه] با استفاده از نام خودش برای بیان قطعیت آنچه که میگوید، صحبت میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، میگویم»
1ای گاوان باشان كه بر كوههای سامرهمیباشید و بر مسكینان ظلم نموده، فقیران را ستم میكنید و به آقایان ایشان میگویید بیاورید تا بنوشیم، این كلام را بشنوید!2خداوند یهُوَه به قدّوسیت خود قسم خورده است كه اینك ایامی بر شما میآید كه شما را با غُلّها خواهند كشید و باقیماندگان شما را با قلاّبهای ماهی.3و خداوند میگوید كه هر یك از شما از شكافهایروبروی خود بیرون خواهد رفت و شما به هَرْمُون افكنده خواهید شد.4به بیت ئیل بیایید و عصیان بورزید و به جلجال آمده، عصیان را زیاد كنید و هر بامداد قربانیهای خود را بیاورید و هر سه روز عُشرهای خود را.5و قربانیهای تشكر با خمیرمایه بگذرانید و هدایای تَبَرُّعی را ندا كرده، اعلان نمایید زیرا ای بنیاسرائیل همین پسندیده شما است! قول خداوند یهُوَه این است.6و من نیز نظافت دندان را در جمیع شهرهای شما و احتیاج نان را در جمیع مكانهای شما به شما دادم. معهذا خداوند میگوید بسوی من بازگشت ننمودید.7و من نیز حینی كه سه ماه تا درو مانده بود، باران را از شما منع نمودم و بر یك شهر بارانیدم و بر شهر دیگر نبارانیدم و بر یك قطعه باران آمد و قطعه دیگر كه باران نیافت خشك شد.8پس اهل دو یا سه شهر بسوی یك شهر برای نوشیدن آب آواره شدند، اما سیراب نگشتند و خداوند میگوید كه بسوی من بازگشت ننمودید.9و شما را به باد سموم و یرقان مبتلا ساختم و ملخْ بسیاری از باغها و تاكستانها و انجیرها و زیتونهای شما را خورد. معهذا خداوند میگوید بسوی من بازگشت ننمودید.10و وبا را به رسم مصر بر شما فرستادم و جوانان شما را به شمشیر كشتم و اسبان شما را بردند و عفونت اردوهای شما به بینی شما برآمد. معهذا خداوند میگوید بسوی من بازگشت ننمودید.11و بعضی از شما را به نَهْجی كه خدا سَدُوْم و عَمُورهَ را واژگون ساخت سرنگون نمودم و مانند مشعلی كه از میان آتش گرفته شود بودید. معهذا خداوند میگوید بسوی من بازگشت ننمودید.12بنابراین ای اسرائیل به اینطور با تو عملخواهم نمود و چونكه به اینطور با تو عمل خواهم نمود، پس ای اسرائیل خویشتن را مهیا ساز تا با خدای خود ملاقات نمایی.13زیرا اینك آن كه كوهها را ساخته و باد را آفریده است و انسان را از فكرهای خودش اطلاع میدهد و فجر را به تاریكی مبدّل میسازد و بر بلندیهای زمین میخرامد، یهُوَه خدای لشكرها اسم او میباشد.
این باب به حالت شعرگونه نگاشته شده و درباره قومی است که از گوش سپردن به یهوه امتناع میکنند حتی زمانی که او سعی میکند به آنان اشاره کند تا به سوی او بازگشت نمایند.
تکرار
این باب شامل جملهایست که تکرار میشود: «به سوی من بازگشت ننمودید ــــ خداوند[یهوه] میگوید.» لطفاً اطمینان حاصل کنید که این جمله در هر زمانی که تکرار شده، به روشی یکسان ترجمه شود. این تکرار فهرستی از گناهانی را فراهم میآورد که خداوند[یهوه] بر ضد قومش جمع کرده است.
and )
عاموس با زنان اسرائیل که در سامره زندگی میکنند چنان سخن میگوید که گویی آنان گاوان پرواری بودند. ترجمه جایگزین: «شما زنان توانمندی هستید که در کوههای سامره زندگی میکنید، شما که مانند گاوهای پروار باشان هستید.»
عبارت «مسکینان» بر مردم فقیر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما به مردم مسکین ظلم میکنید»
در اینجا «ستم کردن» استعاره است که نشاندهنده رفتار ناپسند مردم میباشد. عبارت «فقیران» به افرادی که نیاز به کمک دارند اشاره میکند . ترجمه جایگزین: «شما که با فقیران به بدی رفتار میکنید» یا «شما که به فقیران صدمه میزنید»
یعنی خداوند[یهوه] وعده داد که کاری را انجام دهد و به قوم اطمینان داد که آن چه را وعده داده، انجام میدهد، چون او قدوس است.
واژه «شما» به زنان توانمند اسرائیل که در سامره زندگی میکردند اشاره میکند، اما شامل مردان نیز میشود.
چنان از اتفاقات بدی که در آینده به وقوع خواهد پیوست، صحبت شده که گویی در آن روزها بر قوم حمله خواهند کرد. واژه «آنها» به دشمنانشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ایامی خواهد بود که دشمنانتان شما را با غل خواهند کشید»
این دو عبارت به طور پایهای معانی مشابهی دارند و تأکید میکند که دشمن مانند کسانیکه ماهی میگیرند، قوم را دستگیر خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «آنان همچون کسانی که حیوانات را میگیرند، شما را دستگیر خواهند کرد و شما را خواهند کشید» یا «آنان شما را مغلوب خواهند ساخت و ظالمانه شما را وادار خواهند کرد با آنها بروید»
خدا به صحبت با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
مکانهایی که دشمن دیوار شهر را شکافته تا وارد شود.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها شما را به هرمون خواهند افکند» یا «دشمنانتان شما را وادار خواهند کرد تا شهر را ترک کنید و به سمت هرمون بروید»
این واژه هم نام مکانی است که آن را نمیشناسیم، و همچنین به کوه هرمون اشاره میکند. برخی نسخههای امروزی آن را به این روش ترجمه میکنند.
خداوند[یهوه] برای بیان قطعیت آن چه که میگوید از نامش استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، میگویم»
خدا در آیه ۴ چندین فرمان میدهد، اما او کاری انجام میدهد تا نشان دهد که بسیار خشمگین است.
خدا به صحبت با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
مردم به بیتئیل و جلجال میرفتند تا برای خدا قربانی کنند، اما آنان همچنان گناه میکردند. خدا این فرامین را داد تا نشان دهد که بسیار از آنان به خاطر کارهایی که میکنند خشمگین است. این فرامین را میتوان در قالب جملات خبری بیان کرد ترجمه جایگزین: «شما برای پرستش به بیتئیل میروید، اما گناه میورزید. شما به جلجال برای پرستش میروید، اما بیشتر گناه میورزید»
خدا این فرامین را میگذارد به این منظور که به مردم نشان دهد حتی زمانی که آنان این قربانیها را میگذرانند از آنان خشمگین است، چون همچنان به طرق دیگر به گناه علیه خدا ادامه میدهند. این فرامین را میتوان در قالب جملات خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانیهای خود را بیاورید ... هر سه روز، اما اینها فایدهای برای شما ندارند.»
معانی محتمل ۱) در سومین روز ۲) هر سه روز. در برخی نسخهها آمده «هر سه سال،» زیرا فرض براین بود که اسرائیلیان هر سه سال یک بار عشریه خود را برای خدا میآوردند.
خدا این فرامین را داد تا به مردم نشان دهد که حتی با وجود این که آنها دست به چنین اعمالی میزدند، او همچنان خشمگین بود چون به طرق دیگر بر ضد او گناه میکردند. از ساختاری در زبان خود استفاده کنید تا نشان دهید که آنان بدون توجه به سخنان خداوند[یهوه] چنین کارهایی را انجام خواهند داد، اما این کارها آنان را نیک محسوب نمیکند.
برای آنان به رخ بکشید»
خداوند[یهوه] آنها را به خاطر هدایا و قربانیهایشان سرزنش میکند. آنها گمان میکردند که خدا میبایست از آنها راضی باشد، اما نبود. ترجمه جایگزین: «این برای شما پسندیده است، ای بنیاسرائیل. اما این مرا خشنود نمیسازد»
خداوند[یهوه] از نام خودش برای بیان قطعیت آن چه که میگوید استفاده میکند. به نحوه ترجمه عبارت مشابه «این است قول خداوند [خداوند میگوید]» به کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند یهوه میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند یهوه، میگویم»
خدا به صحبت با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
در اینجا دادن دندانهای تمیز نشاندهنده این است که غذایی در دهانشان نداشتند که دندانهایشان را کثیف کند [قحطی بود]. ترجمه جایگزین: «من باعث قحطی شدم»
«احتیاج به نان» اشاره به کمبود نان دارد که باعث شده آنان با فقدان نان مواجه شوند، و «نان» عموماً اشاره به غذا دارد. ترجمه جایگزین: «من موجب شدم تا غذای کافی نداشته باشید»
بازگشتن بسوی خدا نشاندهنده تسلیم کردن دوباره خود به خدا است. ترجمه جایگزین: «شما دوباره خود را به من تسلیم نکردید»
خداوند[یهوه] برای بیان قطعیت آن چه که میگوید از نام خودش استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، میگویم»
«من مانع بارش باران بر محصولات شما شدم»
میتوان به وضوح بیان کرد که مردم به باران نیاز داشتند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که هنوز سه ماه تا درو کردن باقی مانده بود و محصولات نیاز به باران داشتند»
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. عبارت «یک قطعه از زمین» نشاندهنده هر تکهای از زمین میباشد. ترجمه جایگزین: «باران تنها بر قطعهای از زمین میبارد» یا «باران بر بعضی قسمتهای زمین میبارد»
این به هر قسمت از زمین که باران بر آن نباریده، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قسمتی از زمین که باران بر آن نباریده»
در اینجا «شهر» نشاندهنده مردمان آن شهرها است. ترجمه جایگزین: «مردم دو یا سه شهر آواره شدند»
بازگشتن به سوی خدا نشاندهنده تسلیم شدن دوباره به اوست. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۴: ۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شما دوباره خود را به من تسلیم نکردید»
خداوند[یهوه] برای بیان قطعیت آن چه که میگوید از نام خودش استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، میگویم»
در اینجا «شما را مبتلا ساختم» نشاندهنده آفتزده کردن محصولات است. ترجمه جایگزین: «من محصولات شما را به آفت و کپک مبتلا کردم» یا «من محصولات شما را با آفت و کپک خراب کردم»
این بلایی است که گیاهان را خشک و نابود میکند.
این بلایی دیگر است که گیاهان را از بین میبرد.
«من وبا را درست همان طور که بر مصر فرستاده بودم، بر شما نیز فرستادم» یا «من وبا را همان طور که بر مصر فرستاده بودم، بر شما نیز وبا را فرستادم»
«من باعث شدم که چیزهای وحشتناکی برای شما اتفاق بیافتد»
در اینجا «شمشیر» اشاره به جنگ دارد. خدا با فرستادن دشمنانی که بر ضد آنان بجنگد، آنها را میکشد. ترجمه جایگزین: «من دشمنانی میفرستم تا مردان شما را در جنگ بکشند»
خدا به نحوی از این که باعث شده دشمنان اسبانشان را بدزدند سخن میگوید که گویی او اسبها را حمل کرده است. ترجمه جایگزین:« من دشمنانی فرستادم تا اسبانتان را ببرند»
تعفن، بوی بد است. آمدن بود تعفن به بینیهایشان اشاره به استشمام بویی بسیار بد دارد. این را میتوان به وضوح بیان کرد که بو از بدنهای مردهای بود که کشته بودند. ترجمه جایگزین: «من برای شما بوی وحشتناک بدنهای مرده را در اردوگاهتان ایجاد کردم»
بازگشتن بسوی خدا نشاندهنده تسلیم شدن دوباره به اوست. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۴: ۶ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شما دوباره خود را به من تسلیم نمیکنید»
خداوند[یهوه] برای بیان قطعیت آن چه که میگوید از نام خودش استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، میگویم»
خدا چنان درمورد آنانی که از وبا و جنگ زنده ماندند سخن میگوید که گویی مشعلی بودند که کسی از میان آتش بیرون کشیده باشد. ترجمه جایگزین: «بعضی از شما زنده ماندید، مانند مشعلی که کسی از میان آتش بیرون میکشد»
خدا به صحبت با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
خدا این را میگوید تا به قوم اسرائیل هشدار دهد که آنان را داوری خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خود را برای ملاقات با من، خدایتان، مهیا سازید»
در اینجا مشخص نیست که آیا عاموس درباره خدا صحبت میکند، یا خدا درباره خودش سخن میگوید. اگر خدا درباره خودش صحبت میکند، آن را میتوان با واژه «من» و «به من» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من که کوهها را ساختهام ... از فکرهایم اطلاع میدهم ... اسم من میباشد»
معانی محتمل ۱) خدا باعث شده که روز با ابرهای غلیظ بسیار تاریک شود. ترجمه جایگزین: «صبح را تاریک میکند» یا ۲) خدا باعث شده زمان بگذرد، بنابراین هر روز شب میشود. ترجمه جایگزین: «صبح و عصر را به وجود میآورد»
خدا چنان از حاکمیت خود بر تمامی زمین سخن میگوید که گویی او بر مکانهای بلند بر زمین راه میرود. ترجمه جایگزین: «بر تمامی زمین سلطنت میکند» یا «حتی بر بلندترین جایهای زمین سلطنت میکند»
See:
با بیان نام کاملش، خداوند[یهوه] قدرت و اقتدارش برای انجام چنین کارهایی را اعلام می کند. شاید در زبان شما روشی برای انجام چنین کاری وجود داشته باشد.
1ای خاندان اسرائیل این كلام را كه برای مرثیه بر شما میخوانم بشنوید.2دختر باكره اسرائیل افتاده است و دیگر نخواهد برخاست. بر زمین خود انداخته شده، و احدی نیست كه او را برخیزاند.3زیرا خداوند یهُوَه چنین میگوید: شهری كه با هزار نفر بیرون رفت، صد نفر را برای خاندان اسرائیل باقی خواهد داشت و شهری كه با صد نفر بیرون رفت، ده نفر را باقی خواهد داشت.4زیرا خداوند به خاندان اسرائیل چنین میگوید: مرا بطلبید و زنده بمانید.5اما بیت ئیل را مطلبید و به جلجال داخل مشوید و به بئرشبع مروید، زیرا جلجال البتّه به اسیری خواهد رفت و بیت ئیل نیست خواهد شد.6خداوند را بطلبید و زنده مانید، مبادا او مثل آتش در خاندان یوسف افروخته شده، بسوزاند و كسی در بیت ئیل نباشد كه آن را خاموش كند.7ای شما كه انصاف را به افسنتین مبدّل میسازید و عدالت را به زمین میاندازید،8آن كه ثُریا و جبّار را آفرید و فجر را به سایه مـوت مبـدّل ساخت و روز را مثل شب تاریك گردانید و آبهای دریا را خوانده، آنها را بر روی زمین ریخت، یهُوَه اسم او میباشد؛9آنكه خرابی را بر زورآوران میرساند چنانكه خرابی بر قلعههاوارد میآید؛10ایشان از آنانی كه در محكمه حكم میكنند، نفرت دارند و راستگویان را مكروه میدارند.11بنابراین چونكه مسكینان را پایمال كردید و هدایای گندم از ایشان گرفتید، خانهها را از سنگهای تراشیده بنا خواهید نمود اما در آنها ساكن نخواهید شد و تاكستانهای دلپسند غرس خواهید نمود و لیكن شراب آنها را نخواهید نوشید.12زیرا تقصیرهای شما را میدانم كه بسیار است و گناهان شما را كه عظیم میباشد، زیرا عادلان را به تنگ میآورید و رشوه میگیرید و فقیران را در محكمه از حق ایشان منحرف میسازید.13لهذا هر كه عاقل باشد در آن زمان خاموش خواهد ماند زیرا كه زمان بد خواهد بود.14نیكویی را بطلبید و نه بدی را تا زنده بمانید و بدین منوال یهُوَه خدای لشكرها با شما خواهد بود، چنانكه میگویید.15از بدی نفرت كنید و نیكویی را دوست دارید و انصاف را در محكمه ثابت نمایید، شاید كه یهُوَه خدای لشكرها بر بقیه یوسف رحمت نماید.16بنابراین، خداوند یهُوَه خدای لشكرها چنین میگوید: در همه چهارسوها نوحهگری خواهد بود و در همه كوچهها وای وای خواهند گفت و فلاّحان را برای ماتم و آنانی را كه مرثیهخوانی آموخته شدهاند، برای نوحهگری خواهند خواند.17و در همه تاكستانها نوحهگری خواهد بود، زیرا خداوند میگوید كه من در میان تو عبور خواهم كرد.18وای بر شما كه مشتاق روز خداوند میباشید. روز خداوند برای شما چه خواهد بود؟ تاریكی و نه روشنایی!19مثل كسی كه از شیری فرار كند و خرسی بدو برخورد، یا كسی كه به خانه داخل شده، دست خود را بر دیوار بنهد و ماری او را بگزد.20آیا روز خداوند تاریكی نخواهد بود و نه روشنایی و ظلمت غلیظی كه در آن هیچ درخشندگی نباشد؟21من از عیدهای شما نفرت و كراهت دارم و (عطر) محفلهای مقدّس شما را استشمام نخواهم كرد.22و اگر چه قربانیهای سوختنی و هدایای آردی خود را برای من بگذرانید، آن را قبول نخواهم كرد و ذبایح سلامتی پرواریهای شما را منظور نخواهم داشت.23آهنگ سرودهای خود را از من دور كن زیرا نغمه بربطهای تو را گوش نخواهم كرد.24و انصاف مثل آب و عدالت مانند نهر دایمی جاری بشود.25ای خاندان اسرائیل آیا شما قربانیها و هدایا برای من مدت چهل سال در بیابان گذرانیدید؟26نی بلكه خیمه مَلكوم خود و تمثال اصنام خویش و كوكب خدایان خود را كه به جهت خویشتن ساخته بودید برداشتید.27پس یهُوَه كه نام او خدای لشكرها میباشد، میفرماید كه من شما را به آن طرف دمشق جلای وطن خواهم ساخت.
نگارش این باب همچنان با ساختاری شعرگونه ادامه مییابد و نابودی پادشاهی اسرائيل را پیشبینی میکند.
اسامی مکانها
این باب به مکانهای مختلفی در سرزمین اسرائیل اشاره میکند (برای مثال: جلجال، بیتئیل، برشبع). معمولاً این مکانها بار معنایی خوبی دارند، اما در اینجا به حالت منفی به آنها اشاره شده است. احتمالاً به این دلیل است که این شهرها برای پرستش بتهایشان شناخته شده بودند.
محکمه
چندین بار به «محکمه» اشاره شده است. این مکانی بوده که مردم برای مسائل حقوقی و مالی به آنجا میرفتند.
واژه «خاندان» کنایه از خانواده ساکن آن خانه است. در این مورد به نسل اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل» یا «گروهی از مردم اسرائیل»
عبارت «دختر باکره اسرائیل» اشاره به قوم اسرائیل دارد. در این قسمت به نحوی از نابود شدن قوم اسرائيل و نابودی ملتی به منظور کمک به آنها جهت تقویت دوباره سخن گفته شده که گویی قوم اسرائيل زنی جوان است که افتاده و کسی نیست که او را بر خیزاند. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل مانند زنی است که افتاده ... کسی نیست که به او کمک کند تا بلند شود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را بر زمین انداختند» یا «آنان او را رها کردند»
این عبارت به هر شهری اشاره دارد که سربازان بیشماری را میفرستد. ترجمه جایگزین: «شهرهایی که با هزار نفر بیرون رفتند ... شهرهایی که با صد نفر بیرون رفتند»
عبارت «هزار» و «صد» به هزار سرباز و صد سرباز اشاره میکند.
«شهری که بیرون رفت» نشاندهنده سربازان شهری است که بیرون میروند. میتوان به وضوح بیان کرد که چرا آنان بیرون میروند. ترجمه جایگزین: «شهری که از آن هزار سرباز به مبارزه رفتند» یا «شهری که هزار سرباز را برای مبارزه فرستاد»
«صد سربازی که باقی ماندند و کشته نشده بودند» یا «تنها صد سرباز زنده ماندند.» در اینجا «باقی ماندن» به کشته نشدن توسط نیروهای دشمن اشاره میکند.
در اینجا «مرا بطلبید» نشاندهنده درخواست کمک طلبیدن از خدا است. ترجمه جایگزین: «برای کمک از من درخواست کنید»
در اینجا «طلبیدن بیتئیل» نشاندهنده رفتن به بیتئیل برای درخواست کمک است. ترجمه جایگزین: «برای درخواست کمک به بیتئیل نروید»
«و به جلجال وارد نشوید»
در اینجا «جلجال» نشاندهنده مردم جلجال است، و رفتن به اسیری، به دستگیر شدن و برده شدن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا مردم جلجال البته دستگیر خواهند شد و برده خواهند شد» یا «زیرا دشمنانتان البته مردم جلجال را دستگیر خواهند کرد و آنان را خواهند برد»
در اینجا «نیست شدن» نشاندهنده نابود شدن است. ترجمه جایگزین: «بیتئیل کاملاً نابود خواهد شد» یا «دشمنان، بیتئیل را کاملاً نابود خواهند کرد»
در اینجا «طلبیدن خداوند[یهوه]» نشاندهنده درخواست از او برای کمک است. ترجمه جایگزین: «از خداوند[یهوه] برای کمک درخواست کنید» یا «از من، خداوند[یهوه]، برای کمک بطلب»
در اینجا «سوزاندن مثل آتش» نشاندهنده نابود کردن چیزی است همانطور که آتش چیزی را نابود میکند. ترجمه جایگزین: «او مانند آتشی خواهد شد که ناگهان میسوزاند و همه چیز را خراب میکند» یا «او هر چیزی را مانند آتش نابود خواهد کرد»
این عبارت کنایه است برای نسل یوسف. اینجا اشاره به قسمت شمالی پادشاهی اسرائيل دارد، که دو مورد از بزرگترین قبیله از نسل یوسف بودند. ترجمه جایگزین: «ذریت یوسف» یا «اسرائیل»
واژه «آن» اشاره میکند به آتش، و «افروخته شدن» نشاندهنده خراب کردن چیزی است. خدا چنان از نابود کردن هرچیزی سخن میگوید که گویی آتشی بوده که هرچیزی را خراب میکرده. ترجمه جایگزین: «هرچه را نابود خواهد کرد» یا «او هرچیزی را نابود میکند»
«کسی نیست که آن را متوقف کند» یا «کسی نخواهد بود که او را از نابود کردن هر چیزی متوقف کند»
در اینجا «چیز تلخ» نشاندهنده عملی است که به مردم صدمه میزند، و «انصاف را به افسنتین مبدل میسازد» نشاندهنده آسیب رساندن به مردم به جای انجام دادن کاری عادلانه برای آنهاست. ترجمه جایگزین: «میگوید که انصاف را به جا میآورید، ولی در عوض آن به مردم آسیب میزنید» یا «از به جا آوردن انصاف سر باز میزنید و در مقابل به مردم آسیب میزنید»
این چنین با عدالت رفتار کردن نشاندهنده بیارزش دانستن آن است. ترجمه جایگزین: با عدات چنان رفتار میکند که گویی به بیاهمیتی خاک است» یا «شما آن چه را که عادلانه است، خوار میشمارید»
مردم به مدل ستارگان در آسمان نگاه میکردند و نامهایی به آنها میدادند. اینها دو مورد از این الگوها هستند. ترجمه جایگزین: «ستارگان» یا «گروه ستارگان»
«او شب را ساخته تا صبح شود، و روز را ساخته تا شب شود.» این قسمت اشاره به ایجاد اوقات مختلف در طول روز دارد.
این نشاندهنده این است که خدا آب دریا را به وجود آورده تا مانند باران بر زمین بریزد. ترجمه جایگزین: «او آبهای دریا را برمیدارد و آنها را به شکل باران بر سطح زمین میریزاند»
خداوند[یهوه] با بیان نامش، قدرت و اقتدارش را برای انجام چنین کارهایی بیان میکند.
اسم معنای «خرابی» را میتواند به حالت فعل «خراب کردن» نیز ترجمه کرد. عبارت «زورآور» به افراد قدرتمند اشاره میکند، مخصوصاً سربازان. ترجمه جایگزین: «او ناگهان افراد قدرتمند را نابود کرد» یا «او ناگهان سربازان را نابود کرد»
اسم معنای «خرابی» را میتوان به حالت فعل «خراب کردن» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چنان که قلعهها ویران شدهاند» یا «و او قلعهها را ویران میسازد»
«قوم اسرائیل از همه نفرت دارند»
«سنگهای بریده» یا «سنگهایی که مردم بریدهاند»
واژه «آنها» به تاکستانها اشاره میکند. بر این دلالت دارد که کسی شراب درست نخواهد کرد، یا حتی به اندازه کافی انگور خوب نخواهد بود تا شراب درست کنند. ترجمه جایگزین: «شرابی را که از انگورهای تاکستانهای شما درست شده باشد، نخواهید خورد»
این فهرست بخشی از گناهانشان است.
واژه «عادلان[پارسایان]» صفتی اسمی است که به افراد عادل[پارسا] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افراد عادل[پارسا]» یا «افراد درستکار»
«کسی که به شما چیزی پرداخت میکند تا کاری نادرست را انجام دهید» یا «کسی که به شما چیزی پرداخت میکند تا به دیگری دروغ بگویید»
در اینجا «منحرف کردن فقیران» منظور مرخص کردن نیازمندان است. این را میتوان به وضوح بیان کرد زیرا نیازمندان در محکمه بودند. ترجمه جایگزین:« به فقیران اجازه ندهید تا مسائلشان را برای داوری در محکمه بیاورند»
واژه «فقیران» صفتی اسمی است که به افرادی که نیازمند هستند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «افرادی که نیازمندند»
آنانی که نمیخواهند افراد شرور به آنان صدمه بزنند، برضد اعمال شرورانه سخن نخواهند گفت. ترجمه جایگزین: «افراد عاقل درباره کارهای شریرانهای که مردم انجام میدهند، سخن نمیگویند»
در اینجا «زمان بد» به زمانی که مردم شرورند و اعمالی شریرانه انجام میدهند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا زمانی است که مردم شریر هستند» یا «زیرا مردم کارهایی شریرانه انجام میدهند»
در اینجا «طلبیدن نیکویی» نشاندهنده گزینش برای انجام کارهای نیکو است. «نیکویی» و «بدی» نشاندهنده اعمال خوب و اعمال بد است. ترجمه جایگزین: «انتخاب برای انجام آن چه که نیکو و عدم آن چه که بد است»
«از اعمال بد متنفر باشید، و اعمال نیکو را دوست داشته باشید.» در اینجا «نیکویی» و «بدی» نشاندهنده اعمال خوب و اعمال بد است.
در اینجا «ثابت کردن انصاف» نشاندهنده اطمینان حاصل کردن از انجام اعمال منصفانه است. ترجمه جایگزین: «مطمئن باشید که انصاف در محکمه شما انجام شده است» یا «اطمینان حاصل کنید که داوران فقط در محکمهها تصمیمگیری میکنند»
محکمه جایی بود که معاملات تجاری در آنجا اتفاق میافتاد و داوری انجام میشد، زیرا دیوارهای شهر به اندازه کافی ضخیم بودند که جایی با سایه خنک در گرمای سوزان آفتاب را فراهم کنند. ترجمه جایگزین: «در دادگاههایتان»
در اینجا «بقیه» به افرادی که هنوز در اسرائیل زندگی میکنند، به جز آنانی که کشته شدند و یا به اسیری برده شدند، اشاره میکند. در اینجا «یوسف» نشاندهنده سلطنت شمالی اسرائیل است، که دو مورد از بزرگترین قبایل نسل یوسف بودند. نگاه کنید به نحوه ترجمه «خاندان یوسف» در کتاب عاموس ۵: ۶. ترجمه جایگزین: «نسل یوسف که هنوز زندهاند» یا «اسرائیلیانی که زنده ماندهاند»
«این است آن چه خداوند[یهوه]، خدای لشکرها، خداوند میگوید»
«مردم در همه میدانهای شهر نوحهگری خواهند کرد»
با صدای بلند و ناراحت گریه کردن
مکانهای عریضِ و باز در شهر که مردم جمع میشدند.
عبارت «آنان خواهند خواند» از ابتدای جمله قابل درک است. ترجمه جایگزین: «آنان مرثیهخوانان را برای نوحهگری، فرا خواهند خواند»
خدا از مجازات مردم چنان سخن میگوید که گویی آمده و درحالی که به طرف گروهی از آنان راه میرود، ایشان را تنبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من خواهم آمد و شما را مجازات میکنم» یا «من شما را مجازات خواهم کرد»
خدا از این سؤال استفاده میکند تا مردم را برای این گفته که میخواهند روز خداوند[یهوه] را به زودی ببینند، سرزنش کند. این را میتوان در غالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما برای روز خداوند[یهوه] اشتیاق دارید.» یا «شما نباید برای روز خداوند[یهوه] اشتیاق داشته باشید!»
در اینجا «تاریکی» نشاندهنده زمانی است که بلا اتفاق میافتد، و «روشنایی» نشاندهنده زمانی است که چیزهای خوب اتفاق میافتد. ترجمه جایگزین: «زمان تاریکی و بلا خواهد بود، نه روشنایی و برکت» یا «در آن روز بلا خواهد بود، نه برکت»
این صفحه تعمداً خالی است.
این سؤال تأکید میکند که اتفاقات بدی خواهد افتاد. این را میتوان در غالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روز خداوند[یهوه] قطعاً تاریکی خواهد بود و نه روشنایی!» یا «اتفاقاتی بد، و نه خوب، در روز خداوند[یهوه] به وقوع خواهد پیوست!»
کلمات «روز خداوند[یهوه] نخواهد بود» از جمله قبلی قابل درک است. مانند سؤال قبلی، این جمله نیز تأکید میکند که اتفاقات بدی در روز خداوند[یهوه] میافتد، و نه اتفاقات خوب. این را میتوان در غالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این زمانی خواهد بود که اتفاقات بد و نه خوب، به وقوع خواهد پیوست.
واژه «کراهت داشتن» واژهای برای بیان شدت «نفرت داشتن» است. هر دو واژه بر میزان شدت نفرت خداوند[یهوه] از عیدهای مذهبی آنان تأکید دارد. ترجمه جایگزین: «من از عیدهای شما بسیار نفرت دارم»
«محفلهای مقدس شما هرگز مرا خشنود نمیکند»
این صفحه تعمداً خالی است.
چنان از آهنگ سرودها سخن میگوید که گویی میتوان آن را در جایی دیگر قرار داد. این نشاندهنده توقف خواندن است. ترجمه جایگزین: «دست از خواندن سرودهای پر سر و صدایتان بکشید»
صدایی ناخوشایند
این اشاره میکند به میزان وجود انصاف و عدالت. ترجمه جایگزین: «انصاف فراوانی وجود دارد که همچون آب جاری است، و عدالت بسیاری نیز وجود دارد که همچون نهر دائمی جاریست» یا «انصاف همچون دریا فراوان است، و عدالت همچون نهری که هرگز نمیایستد، فراوان است»
معانی محتمل: ۱) خدا از این سؤال استفاده میکند تا آنان را به خاطر قربانی نکردن، سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «شما برای من قربانی نگذراندید ... ای خاندان اسرائیل.» یا ۲) خدا از این سؤال استفاده میکند تا به یاد آنان بیاورد که قربانی گذراندن مهمترین بخش روابط آنان نبوده. ترجمه جایگزین: «شما برای من قربانی نیاوردید ... ای خاندان اسرائیل»
خدا به اسرائیلیان چنین میگوید با گروهی که در بیابان سرگردانند سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «اجدادتان گذراندند»
واژه «خاندان» کنایه است برای خانوادهای که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد به نسل اسرائیل اشاره میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب عاموس ۵: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «شما قوم اسرائیل» یا «شما گروهی از مردم اسرائیل»
در اینجا «برداشتن تمثال» نشاندهنده پرستیدن آنان است. ترجمه جایگزین: «شما تمثال اصنام خویش و کوکب ... را پرستش میکنید»
اینها اسامی دو خدای دروغین هستند. مردم تمثالهایی درست کرده بودند که آنان را به نمایش میگذاشتند.
در برخی نسخه ها به عنوان «Kiyyun»[ نام خدایی دیگر است] نوشته شده.
این صفحه تعمداً خالی است.
1وای بر آنانی كه در صهیون ایمن و دركوهستان سامره مطمئّن هستند كه نُقَبای امّتهای اوّلی كه خاندان اسرائیل نزد آنها آمدند، میباشند.2به كَلْنَه عبور كنید و ملاحظه نمایید و از آنجا به حمات بزرگ بروید و به جَتِّ فلسطینیان فرود آیید؛ آیا آنها از این ممالك نیكوتر است یا حدود ایشان از حدود شما بزرگتر؟3شما كه روز بلا را دور میكنید و مَسْنَدظلم را نزدیك میآورید.4كه بر تختهای عاج میخوابید و بر بسترها دراز میشوید و برهها را از گله و گوسالهها را از میان حظیرهها میخورید.5كه با نغمه بربط میسرایید و آلات موسیقی را مثل داود برای خود اختراع میكنید.6و شراب را از كاسهها مینوشید و خویشتن را به بهترین عطریات تدهین مینمایید، اما به جهت مصیبت یوسف غمگین نمیشوید.7بنابراین ایشان الا´ن با اسیران اول به اسیری خواهند رفت و صدای عیشكنندگان دور خواهد شد.8خداوند یهُوَه به ذات خود قسم خورده و یهُوَه خدای لشكرها فرموده است كه من از حشمت یعقوب نفرت دارم و قصرهایش نزد من مكروه است. پس شهر را با هر چه در آن است تسلیم خواهم نمود.9و اگر ده نفر در یك شهر باقی مانده باشند ایشان خواهند مرد.10و چون خویشاوندان و دفنكنندگان كسی را بردارند تا استخوانها را از خانه بیرون برند آنگاه به كسی كه در اندرون خانه باشد خواهند گفت: آیا دیگری نزد تو هست؟ او جواب خواهد داد كه نیست. پس خواهند گفت: ساكت باش زیرا نام یهُوَه نباید ذكر شود.11زیرا اینك خداوند امر میفرماید و خانه بزرگ به خرابیها و خانه كوچك به شكافها تلف میشود.12آیا اسبان بر صخره میدوند یا آن را با گاوان شیار میكنند؟ زیرا كه شما انصاف را به حنظل و ثمره عدالت را به افسنتین مبدّل ساختهاید.13و به ناچیز شادی میكنید و میگویید آیا با قوّت خویش شاخها برای خود پیدا نكردیم؟14زیرا یهُوَه خدای لشكرها میگوید: اینك ای خاندان اسرائیل من به ضد شما امّتی برمیانگیزانم كه شما را از مدخل حمات تا نهر عَرَبَه به تنگ خواهند آورد.
نگارش این باب همچنان با ساختاری شعرگونه به جز آیات ۹-۱۰ که در غالب نثر هستند، ادامه مییابد. این دو آیه نیز شامل بسیاری ویژگیهای جالب است.
احتمالاً ترجمه آیات ۹-۱۰ دشوار است، زیرا شرایط مبهم و جزئیات، موازی یکدیگر قرار نمیگیرند. بهتر است این آیات تا حدودی مبهم ترجمه شوند. احتمالاً مفید باشد که قبل از ترجمه این قسمت، ترجمههای دیگر را نیز بخوانید.
«کسی که احساس ایمنی میکند.» افرادی که آسوده خاطرند و نگران نیستند که خدا آنان را قضاوت خواهد کرد.
«مهمترین افراد این امت بزرگ.» خداوند[یهوه] از وارونهگویی استفاده میکند تا نحوه فکر این اشخاص در مورد خود را توصیف کند. ترجمه جایگزین: «کسانی که فکر میکنند مهمترین افراد در بهترین امت هستند»
واژه «خاندان» کنایه از خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. در این مورد به نسل اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اسرائیلیان آمدند» یا «گروهی از قوم اسرائیل آمدند»
در اینجا «آمدند» را می توان «رفتند» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای کمک رفتند»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
این نام شهری است.
اشخاص برجسته از این سؤال استفاده میکنند تا به برتری پادشاهی اسرائیل و یهودا بر ممالک دیگر تأکید کنند. ترجمه جایگزین: «ممالک شما نیکوتر از آنهای دیگر است.»
اشخاص برجسته از این سؤال استفاده میکنند تا به عظمت [بزرگی] کشورشان نسبت به ممالک دیگر تأکید کنند. ترجمه جایگزین: «حدودشان کوچکتر از حدودهای توست» یا «آن کشورها کوچکتر از یهودا و سامره هستند»
به نحوی از عدم ایمان به این که خداوند[یهوه] باعث بلا خواهد شد سخن گفته شده که گویی «روز بلا» شئی بوده که مردم میتوانستند آن را از خود دور کنند. ترجمه جایگزین: «به آنان که از باور به آنکه من بانی بلا بر آنها میشوم، سر باز میزنند»
در اینجا «مسند» کنایه است و به سلطنت یا فرمانروایی اشاره میکند. به نحوی از انجام اعمال شرورانه مردم که باعث میشوند خداوند[یهوه] بلا بر سرشان بیاورد سخن گفته شده که گویی آنها باعث شدند «ظلم» بر آنان حکمرانی کند. ترجمه جایگزین: «اما حقیقتاً کسانی هستند که باعث شدند ظلم را بر مردم بفرستم تا شما را نابود کنم»
در آن زمان معمولاً اسرائیلیان در حالی که روی پارچهای بر زمین یا صندلی ساده نشسته بودند، غذا میخوردند.
«تختهایی که با عاج طراحی شده» یا «تختهای گرانقیمت»
جسمی سفید که از دندان و شاخهای حیوانات بزرگ درست شده
مانند افراد تنبل دراز کشیدن
نیمکتهای نرمی که به اندازه کافی بزرگ بودند و روی آن دراز میکشیدند
معانی محتمل: ۱) آنان آهنگهایی جدید و روشهایی برای نواختن با آلات موسیقی اختراع میکردند یا ۲) آنان آلات موسیقی جدید را اختراع میکردند.
بر این دلالت میکند که آنان مقدار زیادی شراب مینوشیدند، زیرا آن را در کاسهای بزرگتر از جام معمول شراب مینوشیدند.
در اینجا «یوسف» به نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنان به جهت نسل یوسف که دشمنان به زودی آنان را نابود خواهند کرد، غمگین نمیشوند»
«ایشان در میان اولین کسانی که به اسیری رفتند، خواهند بود»
«ضیافتی برای آنانی که در آسودگی دراز کشیدهاند، نخواهد بود»
خداوند[یهوه] از نام خودش برای بیان قطعیت آن چه که میگوید، استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۳: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] خدای لشکرها، میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، خدای لشکرها، میگویم»
در اینجا «یعقوب» به نسل او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من از ذریت یعقوب نفرت دارم، زیرا آنها مغرور [گستاخ] شدهاند»
این دلالت دارد بر این که خداوند[یهوه] از قصرها نفرت دارد زیرا مردم باور دارند که این قصرها هستند آنان را در امنیت نگاه میدارند. ترجمه جایگزین: «من از قوم اسرائیل نفرت دارم زیرا آنان بر قصرهایشان توکل کردهاند، نه من که از آنان محافظت میکنم»
در ۶: ۹-۱۰ عاموس شرایط فرضی و هنگامی را توصیف میکند که خداوند[یهوه] قوم اسرائيل را بر دشمنان تسلیم میکند.
به نظر میرسد که این جمله بر اتفاقات وحشتناکی که درحال وقوع است دلالت میکند، و این ده مرد به داخل خانه میروند تا پنهان شوند. ترجمه جایگزین: «اگر ده مرد داخل خانه پنهان شده باشند، همه آنان خواهند مرد»
معنی این کلمات مشخص نیست. معانی محتمل: ۱) «خویشاوندان» به کسی اشاره میکند که «بدنهایشان را برمیدارد» و «اجسادشان را ... میسوزاند،» و او با کسی صحبت میکند که بعد از اینکه ده نفر از اعضای خانواده مردند، در خانه پنهان شده است یا ۲) «خویشاوندان» کسی که «میآید تا بدنهایشان را بردارد» شخص دیگری است که «اجساد را ... میسوزاند،» و آنان با همدیگر در خانه صحبت میکنند. ترجمه جایگزین: «خویشاوندان میآیند تا بدنهایشان را بردارند، و آن کسی که بعد از این که از خانه بیرون بیاید اجساد را خواهد سوزاند، همراه اوست ــــ اگر که آنان در خانه هستند خویشاوندان به سوزاننده اجساد بگویند، "آیا ... تو؟»[ در انگلیسی به جای خویشاوندان، مرد خویشاوند آمده]
سوزاندن بدن مرده
«آوردن بدنهای مرده»
معنی این جمله مشخص نیست. به نظر میرسد بر این دلالت میکند کسی که سؤال را میپرسد، میترسد مبادا کسی که جواب میدهد، نام خداوند[یهوه] را با بیدقتی بر زبان بیاورد. اگر که او این کار را انجام دهد، احتمالاً توجه خداوند[یهوه] به آنان جلب خواهد شد، و او شاید آنان را بکشد.
«گوش کنید» یا «توجه کنید»
این دو عبارت معنای مشابهی دارند. تضاد بین «خانه بزرگ» و «خانه کوچک» به این معنی است که به تمامی خانهها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمامی خانهها به خرابیها تلف خواهند شد»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن خانه بزرگ را به خرابیها تلف خواهد کرد»
میتوانید از کلمات یکسانی برای هر دو عبارت استفاده کنید.
این را میتوانید با اطلاعات برداشت شده بیان کنید. ترجمه جایگزین: «دشمنان خانههای کوچک را به شکافها تلف خواهند کرد»
عاموس از دو پرسش بدیهی استفاده میکند تا توجه مخاطب خود را به توبیخی که در ادامه میآید، جلب کند.
برای اسب غیر ممکن است که بدون صدمه دیدن بر صخرهای سنگلاخ بدود. عاموس از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا آنان را برای اعمالشان سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «اسبها بر صخره نمیدوند.»
کسی روی زمین سنگلاخ شخم نمیزند. عاموس از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا آنان را برای اعمالشان سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «کسی با گاو روی زمین سنگلاخ را شخم نمیزند.»
به نحوی از برگرداندن [منحرف کردن] آنچه که عادلانه است سخن گفته شده که گویی رهبران «انصاف را به سم تبدیل کردهاند.» ترجمه جایگزین: « اما شما آن چه را که عادلانه است تحریف کردهاید» یا «شما قوانینی ابداع میکنید که به بیگناهان آسیب میرساند»
این عبارت مانند قسمت اول جمله معنای مشابهی دارد. در این قسمت از تحریف حقیقت به نحوی سخن گفته شده که گویی عدالت میوه شیرینی است که مردم طعم آن را تلخ میکنند. ترجمه جایگزین: «شما عدالت را تحریف کردهاید» یا «شما کسانی را مجازات میکنید که کار درست را انجام میدهند»
اینها نامهای استانها است.[ در فارسی نیامده است]
مردم از این سؤال استفاده میکنند برای تأکید بر اینکه آنان باور دارند شهر را به واسطه قدرت خود تسخیر کردهاند. ترجمه جایگزین: «ما کرنایم را با قدرت خودمان تسخیر کردهایم!»[ در فارسی به احتمال زیاد اشتباه ترجمه شده]
«گوش کنید» یا «توجه کنید»
خداوند[یهوه] برای بیان قطعیت آن چه که میگوید، از نام خودش استفاده میکند. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۳: ۱۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] خدای لشکرها، میگوید» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، خدای لشکرها میگویم»
در اینجا «مدخل حمات» نشاندهنده حاشیه شمالی اسرائیل است، و «نهر عَرَبَه» نشاندهنده حاشیه جنوبی. ترجمه جایگزین: «از حاشیه شمالی کشور شما تا حاشیه جنوبی»
رودخانه کوچکی که فقط درطول فصلهای بارانی جاری میشود.
1خداوند یهُوَه به من چنین نمودار ساخت كه اینك در ابتدای روییدن حاصل رَشِ دوّم ملخها آفرید و هان حاصل رَشِ دوّم بعد از چیدن پادشاه بود.2و چون تمامی گیاه زمین را خورده بودند، گفتم: «ای خداوند یهُوَه مستدعی آنكه عفو فرمایی! چگونه یعقوب برخیزد چونكه كوچك است؟»3و خداوند از این پشیمان شد و خداوند گفت: «نخواهد شد.»4خداوند یهُوَه به من چنین نمودار ساخت و اینك خداوند یهُوَه آتش را خواند كه محاكمه بكند. پس لجّه عظیم را بلعید و زمین را سوزانید.5پس گفتم: «ای خداوند یهُوَه از این باز ایست! یعقوب چگونه برخیزد چونكه كوچك است؟»6و خداوند از این پشیمان شد و خداوند یهُوَه گفت: «این نیز نخواهد شد.»7و به من چنین نمودار ساخت كه خداوند بر دیوار قایمی ایستاده بود و شاقولی در دستش بود.8و خداوند مرا گفت: «ای عاموس چه میبینی؟» گفتم: «شاقولی.» خداوند فرمود: «اینك من شاقولی در میان قوم خود اسرائیل میگذارم و بار دیگر از ایشان درنخواهم گذشت.9و مكانهای بلند اسحاق ویران و مَقدَسهای اسرائیل خراب خواهد شد و به ضدّ خاندان یرُبعام با شمشیر خواهم برخاست.»10و اَمَصیای كاهنِ بیت ئیل نزد یرُبعام پادشاه اسرائیل فرستاده، گفت: «عاموس در میان خاندان اسرائیل بر تو فتنه میانگیزد و زمین سخنان او را متحمل نتواند شد.11زیرا عاموس چنین میگوید: یرُبعام به شمشیر خواهد مرد و اسرائیل از زمین خود البته به اسیری خواهد رفت.»12و اَمَصیا به عاموس گفت: «ای رایی برو و به زمین یهودا فرار كن و در آنجا نان بخور و در آنجانبوّت كن.13اما در بیتئیل بار دیگر نبوّت منما چونكه آن مَقْدَس پادشاه و خانهسلطنت میباشد.»14عاموس در جواب اَمَصیا گفت: «من نه نبی هستم و نه پسر نبی بلكه رمهبان بودم و انجیرهای برّی را میچیدم.15و خداوند مرا از عقب گوسفندان گرفت و خداوند مرا گفت: برو و بر قوم من اسرائیل نبوّت نما.16پس حال كلام خداوند را بشنو: تو میگویی به ضد اسرائیل نبوّت مكن و به ضد خاندان اسحاق تكلّم منما.17لهذا خداوند چنین میگوید: زن تو در شهر مرتكب زنا خواهد شد و پسران و دخترانت به شمشیر خواهند افتاد و زمینت به ریسمان تقسیم خواهد شد و تو در زمین نجس خواهی مرد و اسرائیل از زمین خود البته به اسیری خواهد رفت.»
این باب در قالب روایتی نگاششته شده که تعامل عاموس نبی با خداوند[یهوه] را شرح میدهد. خداوند[یهوه] سه نحوه داوری را به عاموس ارائه میدهد و عاموس از خدا طلب مغفرت میکند و خدا در مقابل، داوری خود را عملی نمیکند.
and )
نقل قول
در بخش پایانی برای این که متوجه شوید چه کسی صحبت میکند، دنبال کردن دقیق مکالمه از اهمیت ویژهای برخوردار است. نمونههایی از «نقل قول» وجود دارد.
نویسنده با این واژه، خواننده را از تعجبآور بودن آن چه در ادامه میگوید، آگاه میکند. شاید در زبان شما برای انجام چنین کاری روش دیگری وجود داشته باشد.
به نحوه ترجمه این کلمه در کتاب عاموس ۴: ۹ نگاه کنید.
«بعداز این که پادشاه سهمش را از خرمنکوبی برداشت»
کلمات «قوم شما» یا «ما را» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «لطفاً قومت را عفو کن» یا «لطفاً ما را ببخش»
در اینجا «یعقوب» نشاندهنده نسل اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «چگونه ما اسرائیلیان زنده بمانیم؟»
این صفحه تعمداً خالی است.
نویسنده با این واژه، خواننده را از تعجبآور بودن آنچه در ادامه میگوید آگاه میکند. شاید در زبان شما برای انجام چنین کاری روش دیگری وجود داشته باشد.
«خداوند یهوه از سوزاندن آتش برای مجازات مردم استفاده میکند»
در اینجا «یعقوب» نشاندهنده نسل اسرائیل است. به ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۷: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «چگونه بنیاسرائیل زنده بمانند؟ زیرا که ما کوچک و ضعیف هستیم!»
این صفحه تعمداً خالی است.
ریسمانی باریک با وزنهای در انتهای یک طرف آن که در ساختن بنا یا عمارتی استفاده میشد تا از عمودی بودن دیوار مطمئن شوند.
خداوند[یهوه] از این سؤال استفاده میکند تا چیزی به عاموس بیاموزد. ترجمه جایگزین: «به من بگو چه میبینی.»
به نحوی از تشخیص شرارت آنها سخن گفته شده که گویی قوم اسرائیل دیواری هستند که خداوند[یهوه] عمود بودن آن را به وسیله تراز، تعیین میکند. ترجمه جایگزین: «قوم من، اسرائیل، فاسدند. آنان مانند دیواری هستند که از بالا و پایین راست و مستقیم نیستند»
در اینجا «شمشیر» نشاندهنده یک لشکر است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من لشکری برای حمله به خاندان یربعام میفرستم، و آن لشکر مکانهای بلند اسحاق و مقدسات اسرائیل را ویران خواهد کرد»
هر دو نشاندهنده قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «نسل اسحاق ... قوم اسرائیل»
در اینجا «خاندان» نشاندهنده «خانواده» است. واژه «یربعام» را همان طور که در کتاب عاموس ۱: ۱انجام دادهاید، ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «یربعام و خانوادهاش»
معانی محتمل: ۱) امصیا تنها کاهنِ بیتئیل بود یا ۲) امصیا رهبر کاهنان در بیتئیل بود.
این نامی مردانه است.
در اینجا «خاندان» نشاندهنده «مردم» است. ترجمه جایگزین: «عاموس درست میان قوم اسرائیل است و قصد بدکاری در حق شما را دارد.»
در اینجا «زمین» نشاندهنده «مردم» است. به نحوی از بهم ریختن آرامش [صلح] سخن گفته شده که گویی کلمات عاموس شئي سنگین بوده که زمین نمیتوانسته آن را تحمل کند. ترجمه جایگزین: «این است گفته او که آرامی و صلح میان مردم را برهم میزند» یا «پیغام او باعث ایجاد سختی [زحمت] درمیان مردم میشود»
در اینجا «شمشیر» نشاندهنده دشمنان است. ترجمه جایگزین: «دشمنان یربعام را خواهند کشت»
در اینجا «نان خوردن» اصطلاحی به معنای امرار معاش از طریق انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «ببینید آیا میتوانید از مردم آنجا برای نبوت کردن پولی بگیرید [پولی به شما بپردازند]» یا «در آنجا نبوت کنید و بگذارید برای شما غذا مهیا کنند»
در اینجا «مَقْدَس پادشاه» و «خانه سلطنت» به مکانی یکسان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اینجا معبد قوم است، مکانی که پادشاه را میپرستند»
این احتمالاً به معنی «کسی است که از گوسفندان مراقبت میکند» زیرا در کتاب عاموس ۱: ۱ گفته شده «شبان».
انجیر مصری درختانی عریض هستند که تا ۱۵ متر رشد میکنند. ترجمه جایگزین: «درختان انجیر»
این صفحه تعمداً خالی است.
کلمه «حال» به منظور جلب توجه خواننده به نکتهای مهم که در ادامه میآید، به کار رفته است.
در اینجا «خاندان» نشاندهنده خانواده یا نسل اسحاق است. ترجمه جایگزین: «بر ضد ذریت اسحاق سخن نگو»
در اینجا «شمشیر» نشاندهنده دشمنان است. ترجمه جایگزین: «دشمنان، پسران و دخترانت را خواهند کشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افراد دیگر زمینت را برمیدارند و آن را بین خودشان تقسیم خواهند کرد»
به نحوی از زمینی مملو از افرادی که غیر قابل پذیرش برای خدا هستند سخن گفته شده که گویی جسماً ناپاک هستند. در اینجا به معنی زمینی به جز زمین اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «زمین بیگانه»
1خداوند یهُوَه به من چنین نمودار ساخت واینك سبدی پر از میوهها.2و گفت: «ای عاموس چه میبینی؟» من جواب دادم كه «سبدی از میوه.» و خداوند به من گفت: «انتها بر قوم من اسرائیل رسیده است و از ایشان دیگر درنخواهم گذشت.»3خداوند یهُوَه میگوید كه در آن روز سرودهای هیكل به ولوله مبدّل خواهد شد و لاشهای بسیار خواهد بود و آنها را در هر جا به خاموشی بیرون خواهند انداخت.4ای شما كه میخواهید فقیران را ببلعید و مسكینان زمین را هلاك كنید این را بشنوید.5و میگویید كه غرّه ماه كی خواهد گذشت تا غلّه را بفروشیم و روز سَبَّت تا انبارهای گندم را بگشاییم و ایفا را كوچك و مثقال را بزرگ ساخته، میزانها را قلب و مُعوَّج نماییم.6و مسكینان را به نقره وفقیران را به نعلین بخریم و پسمانده گندم را بفروشیم.7خداوند به جلال یعقوب قسم خورده است كه هیچكدام از اعمال ایشان را هرگز فراموش نخواهم كرد.8آیا به این سبب زمین متزلزل نخواهد شد و همه ساكنانش ماتم نخواهند گرفت و تمامش مثل نهر برنخواهد آمد و مثل نیل مصر سیلان نخواهد كرد و فرو نخواهد نشست؟9و خداوند یهُوَه میگوید: كه در آن روز آفتاب را در وقت ظهر فرو خواهم برد و زمین را در روز روشن تاریك خواهم نمود.10و عیدهای شما را به ماتم و همه سرودهای شما را به مرثیهها مبدّل خواهم ساخت. و بر هر كمر پلاس و بر هر سر گری برخواهم آورد و آن را مثل ماتم پسر یگانه و آخرش را مانند روز تلخی خواهم گردانید.11اینك خداوند یهُوَه میگوید: ایامی میآید كه گرسنگی بر زمین خواهم فرستاد نه گرسنگی از نان و نه تشنگی از آب بلكه از شنیدن كلام خداوند.12و ایشان از دریا تا دریا و از شمال تا مشرق پراكنده خواهند شد و گردش خواهند كرد تا كلام خداوند را بطلبند اما آن را نخواهند یافت.13در آن روز دوشیزگان جمیل و جوانان از تشنگی ضعف خواهند كرد.14آنانی كه به گناه سامره قسم خورده، میگویند كه «ای دان به حیات خدای تو و به طریقت بئرشَبَعْ قسم میخوریم»، خواهند افتاد و بار دیگر نخواهند برخاست.
این باب در قالبی شعرگونه نوشته شده و نشاندهنده نحوه گناه قوم خداوند[یهوه] و طریق عکسالعمل اوست.
and )
«این است کلام خداوند[یهوه]»
این عبارت برای معرفی نبی به کار رفته است و بر اموری که خدا اعلام میکند، تاکید دارد.
کلمه «بنگرید» در اینجا نشان میدهد که عاموس چیزی جالب را دیده. ترجمه جایگزین: «من سبدی پر از میوهها را دیدم»
«میوه رسیده»
خداوند[یهوه] از این سؤال استفاده میکند تا چیزی به عاموس یاد دهد. ترجمه جایگزین: «ای عاموس، آن چه را که میبینی به من بگو.»
«در آن زمان»
معانی محتمل ۱) خداوند[یهوه] به قوم میگوید وقتی درباره شدت مجازاتشان میشنوند، خاموش باشند یا ۲) قوم به سبب اندوهشان بعد از مجازات خداوند[یهوه]، ساکت خواهند بود.
عاموس با تاجرانی ثروتمند که به فقیران صدمه میزنند، صحبت میکند.
شما میتوانید برای حذف صفات وابسته به اسم «فقیر» و «مسکین» بیانی مجدد از این قسمت داشته باشید. ترجمه جایگزین: «شما آنانی را که فقیر هستند، لگدمال میکنید و آنانی را که در زمین مسکیناند، از بین میبرید»
به نحوی از صدمه زدن به مردم سخن گفته شده که گویی بر روی مردم لگد میزدند. ترجمه جایگزین: «شما که صدمه میزنید» یا «شما که ستم میکنید»
تاجران از این سؤالها استفاده میکنند تا بر آغاز فروش دوباره اجناسشان تأکید نمایند. این را میتوان به عنوان نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان همیشه میپرسند کی ماه جدید خواهد گذشت، یا کی روز سبت خواهد گذشت تا بتوانیم غلات و گندمهایمان را دوباره بفروشیم.»
تاجران از ترازویی غلط استفاده میکنند تا نشان دهند که مقدار غلهای که آنان میدهند بیشتر از اندازه واقعی بوده و ارزش مبلغ پرداختی کمتر از میزان حقیقی بوده است.
کلمات «و بخریم» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «یک جفت نعلین برای نیازمندان بخریم»
در اینجا «جلال یعقوب» عنوانی برای خداوند[یهوه] است. همچنین «یعقوب» نشاندهنده خاندان بنیاسرائیل است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به خودش قسم خورده، میگوید» یا «خداوند[یهوه]، که بنیاسرائیل بسیار به او افتخار میکند، قسم خورده»
عاموس از این سؤال استفاده میکند تا تأکید کند که این چیزها قطعاً اتفاق خواهند افتاد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باعث لرزش زمین میشود، و تمام کسانی که بر زمین زندگی میکنند، ماتم خواهند گرفت»
عاموس برآمدن و فرو رفتن آب رودخانه نیل را با نحوه تکان خوردن زمین به دست یهوه هنگام داوری مردم مقایسه میکند.
این نام دیگر رودخانه نیل است.
«در آن روز اتفاق خواهد افتاد»[ در فارسی به این شکل نیامده و به صورت معلوم ترجمه شده است]
شخصی که سرش را میتراشد، تا نشان دهد که غمگین است. ترجمه جایگزین: «باعث شده که همه شما سرهایتان را بتراشید»
میتوان از این عبارت فهمید که یگانه پسر مرده است. ترجمه جایگزین: «مانند ماتم برای یگانه پسری که مرده است»
به نحوی از وقوع اتفاقات وحشتناک و ناراحتکننده سخن گفته که گویی آن روز طعم تلخی داشته. ترجمه جایگزین: «هرچه که در آن زمان اتفاق میافتد، باعث اندوهی عظیم برای تو خواهد شد»
به نحوی از ایام آینده سخن گفته شده که گویی «روزها درحال آمدن میباشند.» ترجمه جایگزین: «زمانی خواهد بود» یا «در آینده»
خداوند[یهوه]، زمانی که مردم میخواهند از او بشنوند از پیغام دادن امتناع میکند چنان که گویی قحطی کلامش باشد. ترجمه جایگزین: «که من باعث ایجاد قحطی بر زمین خواهم شد ... اما برای شنیدن کلام خداوند[یهوه]»
این را میتوان به عنوان اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کلامی از جانب من، خداوند[یهوه]» یا «پیغام من»
در اینجا «دریا تا دریا» و «شمال تا مشرق» نشاندهنده کل سرزمین اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «آنان، اینجا و آنجا آواره خواهند بود و کلام خداوند[یهوه] را خواهند طلبید»
این به دریای مرده در جنوب و دریای مدیترانه در غرب دلالت میکند.
«در آن زمان»
از دست دادن تمامی قدرت
در اینجا «گناه» نشاندهنده خدای دروغینی است که مردم در سامره میپرستیدند. ترجمه جایگزین: «به خدای دروغین سامره»
این روشی برای قسم خوردن بود. مردم اعلام میکردند که خدای دان را که قطعاً زنده است باور دارند و تأکید میکردند آن چه را که قول دادهاند، حتماً انجام خواهند داد.
شاید به جادهای اشاره میکند که مسافران از آنجا به بئرشَبَعْ میرفتند تا بتها را بپرستند. مجدداً، این نیز روشی برای قسم خوردن بود. این گفته که طریق بئرشَبَعْ قطعاً وجود دارد به منظور تأکید بر این آمده که آنها حتماً آن چه را که قول میدهند، انجام خواهند داد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آنان خواهند مرد»
1خداوند را دیدم كه نزد مذبح ایستاده بود و گفت: «تاجهای ستونها را بزن تا آستانههابلرزد و آنها را بر سر همه مردم بینداز و باقیماندگان ایشان را به شمشیر خواهم كشت و فراریای از ایشان نخواهد گریخت و باقیماندهای از ایشان نخواهد رَست.2اگر به هاویه فرو روند، دست من ایشان را از آنجا خواهد گرفت و اگر به آسمان صعود نمایند، ایشان را از آنجا فرود خواهم آورد.3و اگر به قله كرمل پنهان شوند ایشان را تفتیش كرده، از آنجا خواهم گرفت و اگر از نظر من در قعر دریا خویشتن را مخفی نمایند، در آنجا مار را امر خواهم فرمود كه ایشان را بگزد.4و اگر پیش دشمنان خود به اسیری روند، شمشیر را در آنجا امر خواهم فرمود تا ایشان را بكشد و نظر خود را بر ایشان برای بدی خواهم داشت و نه برای نیكویی.5خداوند یهُوَه صبایوت كه زمین را لمس میكند و آن گداخته میگردد و همه ساكنانش ماتم میگیرند و تمامش مثل نهر برمیآید و مانند نیل مصر فرو مینشیند؛6آن كه غرفههای خود را در آسمان بنا میكند و طاقهای خود را بر زمین بنیاد مینهد و آبهای دریا را ندا در داده، آنها را به روی زمین میریزد، نام او یهُوَه میباشد.7خداوند میگوید: «ای بنیاسرائیل آیا شما برای من مثل پسران حبشیان نیستید؟ آیا اسرائیل را از زمین مصر و فلسطینیان را از كَفتُور و ارامیان را از قیر برنیاوردم؟»8اینك چشمان خداوند یهُوَه بر مملكت گناهكار میباشد و من آن را از روی زمین هلاك خواهم ساخت لیكن خداوند میگوید كه «خاندان یعقوب را بالكّل هلاك نخواهم ساخت.9زیرا اینك من امر فرموده، خاندان اسرائیل را در میان همه امّت ها خواهم بیخت، چنانكه غلّه درغربال بیخته میشود و دانهای بر زمین نخواهد افتاد.10جمیع گناهكاران قوم من كه میگویند بلا به ما نخواهد رسید و ما را درنخواهد گرفت، به شمشیر خواهند مرد.11در آن روز خیمه داود را كه افتاده است برپا خواهم نمود و شكافهایش را مرمّت خواهم كرد و خرابیهایش را برپا نموده، آن را مثل ایام سلف بنا خواهم كرد.12تا ایشان بقّیه اَدوُم و همه امّت ها را كه اسم من بر ایشان نهاده شده است، به تصرّف آورند.» خداوند كه این را بجا میآورد تكلّم نموده است.13اینك خداوند میگوید: «ایامی میآید كهشیاركننده به دروكننده خواهد رسید و پایمالكننده انگور به كارنده تخم. و كوهها عصیر انگور را خواهد چكانید و تمامی تلّها به سیلان خواهد آمد.14و اسیری قوم خود اسرائیل را خواهم برگردانید و شهرهای مخروب را بنا نموده، در آنها ساكن خواهند شد و تاكستانها غرس كرده، شراب آنها را خواهند نوشید و باغها ساخته، میوه آنها را خواهند خورد.»15و یهُوَه خدایت میگوید: «من ایشان را در زمین ایشان غرس خواهم نمود و بار دیگر از زمینی كه به ایشان دادهام، كنده نخواهند شد.»
این باب در قالبی شعرگونه نگاشته شده و همچنان داوری هراسانگیز و وحشتناک خداوند[یهوه] بر قوم را نشان میدهد. در آیه ۱۱، نویسنده درباره بخشش و رحمت خدا بر قوم اسرائیل مینویسد.
, and and )
این عبارت مقدمهای برای بیان نبوت است و آن چه را که خدا اعلام مینماید، برجسته میکند. سعی کنید که در ترجمه این عبارت در کل کتاب از ساختار منسجم استفاده کنید.
خداوند[یهوه] به عاموس رویایی دیگر نشان میدهد.
مشخص نیست که خداوند[یهوه] این فرامین را به چه کسی میدهد.
دلالت بر این دارد که خداوند[یهوه] درباره ستونها و پایههای معبد صحبت میکند.
در اینجا «آستانهها» نشاندهنده کل معبد است. ترجمه جایگزین: «بنابراین تمامی معبد میلرزد»
در اینجا واژه «سرها» نشاندهنده کل مردم است. ترجمه جایگزین: «ستونها را بشکن تا معبد بر تمام مردم فرو ریزد و آنها را بکشد»
در اینجا «شمشیر» نشاندهنده حمله ارتش با سلاحهایشان است. ترجمه جایگزین: «من ارتش دشمن را میفرستم تا باقیماندگان آنها را بکشند»
خداوند[یهوه] از انگاره اغراقآمیز فرار مردم به هاویه یا آسمان استفاده می کند تا فرار مردم از کشته شدن را توصیف نماید. اینجا «هاویه» و «آسمان» بیان متضاد هستند که نشاندهنده همه مکانها میباشد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر آنان به هاویه یا به آسمان بگریزند، قادر به فرار از دست من نخواهند بود»
در اینجا «دست» نشاندهنده قدرت خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «آنها را در آنجا نیز خواهم گرفت»
خداوند[یهوه] انگارهای اغراق شده از فرار مردم به قله کرمل یا اعماق دریا میدهد تا فرار مردم از کشته شدن را توصیف نماید. در اینجا «قله کرمل» و «قعر دریا» بیان متضاد هستند که نشاندهنده همه مکانها میباشد. ترجمه جایگزین: « حتی اگر بر قله کرمل پنهان شوند ... حتی اگر به قعر دریا بروند، با این فکر که من نمیتوانم آنها را ببینم»
این کلمه اشاره به حیوان ناشناخته درنده دریایی دارد، نه مار باغ عدن و نه مارهای متداول دیگر
این را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر دشمنان آنان را بگیرند و وادارشان کنند که به سرزمینی بیگانه بروند»
در اینجا «شمشیر» نشاندهنده دشمنانشان است. ترجمه جایگزین: «در آنجا من دشمنانشان را وادار خواهم کرد تا آنان را بکشند» [آنجا سبب میشوم که دشمنان آنها را بکشند]
در اینجا «نظر» نشاندهنده نگاه کردن است. عبارت «نظر خود را بر ایشان خواهم داشت» اصطلاحی به معنی به دقت نگاه کردن است. ترجمه جایگزین: «من به دقت مینگرم و مطمئن میشوم که بدی بر ایشان واقع خواهد شد و نه نیکویی»
در اینجا «نهر» و «نیل مصر» هر دو به رودخانه نیل اشاره میکند. سبب جنبش زمین شدن توسط خداوند[یهوه] با جزر و مد آب رودخانه نیل مقایسه شده است.
اینها احتمالاً پلههایی هستند که مردم باستان میپنداشتند به قصر خدا در آسمانها راه دارد. اگر چه، برخی از نسخ امروزی [مدرن] در ترجمه کتاب مقدس از زبان عبری معنای متفاوتی برای «قصر» یا «غرفهها» ارائه دادهاند. اینجا غرفههای خود، کنایه از قصر خدا است.
در اینجا «طاق» به آسمان اشاره میکند که نویسندگان کتاب مقدس آن را مانند وجود طاقی [گنبدی] بر زمین توصیف میکردند. ترجمه جایگزین: «او آسمان را بالای زمین قرار داده است»
این نشان میدهد که خدا آب دریا را همچون بارانی بر زمین میریزاند. به نحوه ترجمه آن در کتاب عاموس ۵: ۸ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «او آبهای دریا را برمیدارد و آنها را به شکل باران بر سطح زمین میریزاند»
خداوند[یهوه] با بیان نامش، قدرت و اقتدارش را برای انجام چنین کارهایی اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب عاموس ۵: ۸ نگاه کنید.
خداوند[یهوه] با استفاده از این سوال تأکید میکند که قوم اسرائیل ارجحیت خاصی نسبت به پسران کوش [در فارسی حبشیان آمده است]، فلسطینیان، و ارامیان ندارند. ترجمه جایگزین: «ای بنی اسرائیل، شما قطعاً برای من مهمتر از پسران کوش [در فارسی به گونهای دیگر ترجمه شده است] نیستیدــــ خداوند میگویدــــ من قوم اسرائیل ... فلسطینیان ... ارامیان را از قیر برآوردم.»
خداوند[یهوه] با بیان نامش، از قطعیت تحقق آن چه که اعلام میکند سخن میگوید. به نحوه ترجمه این کلمات در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه] گفتهام»
به نحوه ترجمه نام این مکان در کتاب عاموس ۱: ۵ نگاه کنید.
در اینجا «چشمان» نشاندهنده نگاه کردن است. همچنین، خداوند[یهوه] از خودش به عنوان سوم شخص صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «من، خداوند[یهوه] به مردم این مملکت که بسیار گناهکار هستند، نگاه میکنم»
اصطلاح «از روی زمین» به معنی «کاملاً» میباشد. ترجمه جایگزین: «من کاملاً این مملکت را هلاک خواهم ساخت»
اینجا «خاندان» نشاندهنده خانواده است. و «یعقوب» نشاندهنده نسل اوست. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب»
اینجا «خاندان» نشاندهنده مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل»
اینجا تصور بر این است که غلّه در غربال ریخته میشود و دانهها نگه داشته میشوند. مقصود این است که خداوند[یهوه] گناهکاران را از میان قوم اسرائیل بر میدارد.
سطحی با سوراخهای ریز بسیار که چیزهای کوچک از آن رد میشود و چیزهای بزرگتر را نگه میدارد.
اینجا «شمشیر» به دشمنانشان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنان همه گناهکاران قوم من را خواهند کشت»
به نحوی از تجربه بلا سخن گفته شده که گویی بلا می تواند چیره شود یا کسی را ملاقات کند. ترجمه جایگزین: «ما بلا را تجربه نخواهیم کرد» یا «چیزهای بد برای ما اتفاق نخواهد افتاد»
«در آن زمان»
چنان از عظمت دوباره قوم اسرائیل سخن گفته شده که گویی پادشاهی داوود خیمهای بوده که افتاده و خداوند[یهوه] آن را برقرار خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی داوود مانند خیمهای خواهد بود که افتاده است، اما من آن را دوباره برپا خواهم نمود»
«دیوارهایش را تعمیر خواهم کرد»
«خرابیهایش را بازسازی خواهم کرد و آن را همچون گذشته محکم خواهم ساخت»
قسمتی از دیواری که افتاده است
«باقیمانده قسمتی از ناحیه اَدوُم»
اینجا «اسم» نشاندهنده خداوند[یهوه] است. اصطلاح «اسم من نهاده شده است» به این معنی است که آنها به خداوند[یهوه] تعلق داشتهاند. به این معنی که در گذشته مردم این نواحی را تسخیر کرده و کنترل آن را به دست گرفته بودند. ترجمه جایگزین: «همه امّتهایی که متعلق به من هستند» یا «همه امّتهایی که من باعث شدم تا قوم اسرائیل در گذشته آنان را تسخیر کنند»
نویسنده، خوانندگان را از سخن تعجبآوری که در ادامه میگوید، مطلع میکند. شاید در زبان شما روشی دیگر برای بیان چنین کاری وجود داشته باشد.
چنان از ایام آینده سخن گفته شده که گویی «روزها خواهند آمد.» ترجمه جایگزین: «زمانی خواهد بود که شیارکننده ...» یا «در آینده شیارکننده ...»
این دو، توصیفاتی از خداوند[یهوه] هستند که کامیابی را به اسرائيل باز میگرداند. این یعنی که سریعتر از توان دروِ مردم رشد خواهد کرد و انگور بسیار به بار مینشید آن قدر که کشاورزان انگور میکارند، ولی انگور کوبان همچنان مشغول کوبیدن محصول قبلی هستند.
خداوند[یهوه] با بیان نام خودش از قطعیت آن چه که اعلام میکند، سخن میگوید. به نحوه ترجمه آن در کتاب عاموس ۲: ۱۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که، من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند. چنان از فراوانی انگور و شراب در اسرائیل سخن گفته شده که گویی شراب از تلّها و کوهها جاری میشده.
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوی از برگرداندن قوم به زمینشان و در امنیت نگه داشتن آنان از دست دشمنان سخن گفته شده که گویی اسرائیل گیاهی است که خداوند[یهوه] در زمین میکارد و به کسی اجازه ریشهکن کردن آن را از زمین نمیدهد. ترجمه جایگزین: «من بانی زندگی همیشگی آنها در آن سرزمین خواهم بود، درست مانند گیاهی که هرگز ریشهکن نمیشود»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی هرگز آن را دوباره از زمین ریشهکن نخواهد کرد»
برای گیاه و ریشه آن که از زمین بیرون کشیده میشود
1خداوند یهوه درباره اَدُوم چنین میگوید: از جانب خداوند خبری شنیدیم كه رسولی نزد امتها فرستاده شده، (میگوید): برخیزید و با او در جنگ مقاومت نماییم.2هان من تو را كوچكترین امّتها گردانیدم و تو بسیار خوار هستی.3ای كه در شكافهای صخره ساكن هستی و مسكن تو بلند میباشد و در دل خود میگویی كیست كه مرا به زمین فرود بیاورد، تكبّرِ دلت، تو را فریب داده است،4خداوند میگوید: اگرچه خویشتن را مثل عقاب بلند سازی و آشیانه خود را در میان ستارگان بگذاری، من تو را از آنجا فرود خواهم آورد.5اگر دزدان یا غارتكنندگانِ شب نزد تو آیند، (چگونه هلاك شدی)؟ آیا بقدر كفایت غارت نمیكنند؟ و اگر انگورچینان نزد تو آیند آیا بعضی خوشهها را نمیگذارند؟6چیزهای عیسو چگونه تفتیش شده و چیزهای مخفی او چگونه تفحّص گردیده است؟7همه آنانی كه با تو همعهد بودند، تو را به سرحدّ فرستادند و صلحاندیشان تو، تو را فریب داده، بر تو غالب آمدند و خورندگان نان تو دامی زیر تو گستردند. در ایشان فطانتی نیست.8خداوند میگوید: آیا در آن روز حكیمان اَدُوم را و فطانت را از كوه عیسو نابود نخواهم گردانید؟9و جبّاران تو ای تیمان هراسان خواهند شد تا هر كس از كوه عیسو به قتل منقطع شود.10به سبب ظلمی كه بر برادرت یعقوب نمودی، خجالت تو را خواهد پوشانید و تا به ابد منقطع خواهی شد.11در روزی كه به مقابل وی ایستاده بودی، هنگامی كه غریبان اموال او را غارت نمودند و بیگانگان به دروازههایش داخل شدند و بر اورشلیم قرعه انداختند، تو نیز مثل یكی از آنها بودی.12بر روز برادر خود هنگام مصیبتش نگاه مكن و بر بنییهودا در روز هلاكت ایشان شادی منما و در روز تنگی ایشان لاف مزن.13و به دروازههای قوم من در روز بلای ایشان داخل مشو و تو نیز بر بدی ایشان در روز بلای ایشان مَنگَر و دست خود را بر اموال ایشان در روز بلای ایشان دراز مكن.14و بر سر دو راه مایست تا فراریان ایشان را منقطع سازی و باقیماندگان ایشان را در روز تنگی تسلیم منما.15زیرا كه روز خداوند بر جمیع امّتها نزدیك است؛ و چنانكه عمل نمودی همچنان به تو عمل كرده خواهد شد و اعمالت بر سرت خواهد برگشت.16زیرا چنانكه بر كوه مقدّس من نوشیدید، همچنان جمیع امّتها خواهند نوشید و آشامیده، خواهند بلعید و چنان خواهند شد كه گویا نبودهاند.17امّا بر كوه صهیون نجات خواهد بود و مقدّس خواهد شد و خاندان یعقوب میراث خود را به تصرّف خواهند آورد.18و خاندان یعقوب آتش و خاندان یوسف شعله و خاندان عیسو كاهخواهند بود و در میان ایشان مشتعل شده، ایشان را خواهد سوزانید و برای خاندان عیسو بقیتّی نخواهد ماند زیرا خداوند تكلّم نموده است.19و اهل جنوب كوه عیسو را و اهل هامون فلسطینیان را به تصرّف خواهند آورد و صحرای افرایم و صحرای سامره را به تصرّف خواهند آورد و بنیامین جِلْعاد را (متصرّف خواهد شد).20واسیـران این لشكـر بنیاسرائیـل ملك كنعانیان را تا صرْفَه به تصرّف خواهند آورد و اسیرانِ اورشلیم كه در صَفارِدْ هستند، شهرهـای جنوب را به تصرّف خواهند آورد.21و نجات دهندگان به كوه صهیون برآمده، بر كوه عیسو داوری خواهند كرد و ملكوت از آن خداوند خواهد شـد.
این عنوان کتاب است . در اینجا «نبوت» به مفهوم کلی به پیامی از سوی خداوند[یهوه] اطلاق شده است و نشان میدهد که عوبدیای نبی چگونه پیام را دریافت کرده است . ترجمه جایگزین: «پیام عوبدیای نبی» یا «نبوت عوبدیا»[ در فارسی نیامده است]
این به خواننده خاطر نشان میکند که کل کتاب پیامی در ارتباط با ادومیها است.
این نام خدا است که در عهد عتیق بر مردم ظاهر شده بود. به صفحه ترجمه لغات در صفحه مربوط به یهوه رجوع کنید.
این را میتوان به صورت جمله معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «یهوه قاصدی را فرستاده است»
«برخیزید»؛ این عبارت به منظور آماده باش مردم است .
در اینجا «او» به ادومیها اشاره دارد. این کنایه از مردم ادوم است که می توان آنرا «آنها» ترجمه کرد.[ در انگلیسی از ضمیر مونث استفاده شده است]
عوبدیا در ابتدای آیه دوم، کلمهای را میآورد که خداوند[یهوه] در آنجا ادومیها را مستقیما مورد خطاب قرار میدهد.
این خواننده را هوشیار میسازد که به آن چه در پی میآید، توجه خاصی کند. ترجمه جایگزین: «بنگر» یا «به آن چه که به تو میگویم، توجه کن»
این دو کلمه مترادف هستند و بر این نکته تاکید می کنند که ادومی ها جایگاه مهم خود را از دست خواهند داد.
از انچه کم اهمیت و بی ارزش است معمولا بعنوان چیزی خرد وکوچک نام برده می شود که می توان براحتی از آن چشم پوشی کرد . ترجمه ی جایگزین :؛ من شما را در بین ملتها بی ارزش می کنم؛
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان به کار برد. ترجمه جایگزین: «دیگر ملت ها از شما متنفر خواهند بود»
نبوت عوبدیا درباره ادومیها ادامه مییابد.
«دل» با احساسات همراه است . تکبر ادومیها باعث فریب آنها شده بود، زیرا تصور میکردند در امنیت کامل هستند. ترجمه جایگزین:«تکبر شما باعث فریبتان شده است» یا «تکبرتان باعث شده که گمان کنید در امنیت هستید»
«در شکاف صخره» در اینجا به مفهوم جایی است کاملا حفاظت شده، زیرا با صخرهها محصور شده است.
« در خانههایتان که در ارتفاع بنا شده است»
در اینجا «در دل خود» کنایه است به معنی «به خودت». ترجمه جایگزین: «با خود میگویی» یا «فکرمیکنی»
این سوال نشان میدهد که ادومی متکبر بوده و احساس امنیت میکردند. ترجمه جایگزین:«هیچ کس نمیتواند مرا برزمین پایین بکشد» یا «من از تمامی مهاجمین در امان هستم»
این عبارات غلو شده به ادومیها اشاره میکند که خانههایشان را در جاهای مرتفع حتی بالاتر از حد انتظار بنا کرده بودند. ترجمه جایگزین: «و من به تو میگویم که اگر بال داشتی و بالاتر از عقابها پرواز میکردی و اگر میتوانستی خانهات را در میان ستارگان بنا کنی»
تکبر با ارتفاع سنخیت دارد، در حالی که تحقیر با به زیر کشیدن مرتبط است. «پایین خواهم کشید[ فرود خواهم آورد]» کنایه از تحقیر کردن است. ترجمه جایگزین«من تو را تحقیر میکنم»
خداوند[یهوه] در این بخش به ارسال پیام خود به عوبدیا به منظور انتقال به ادومیها ادامه میدهد.
از این پرسش استفاده شده تا نشان دهد مجازات خداوند[یهوه] برای قوم ادوم بسیار بدتر از آسیبی است که یک دزد به محل سرقت میزند. این موضوع را می توان به روشنی اذعان کرد. ترجمه جایگزین :«اگر دزدی به خانه شما وارد شود...فقط به اندازه نیازش سرقت میکند، ولی من همه چیز را از شما میگیرم»!
این دو عبارت معانی مشابه دارند و بر افرادی تاکید دارند که دزدی میکنند. میتوانیم آنها را با یکدیگر ترکیب کنیم. ترجمه جایگزین :«زمانی که دزدان در شب وارد خانه شخصی میشوند»
«یا اگر سارقان در طی شب وارد شوند»
افرادی که چیزهایی را از مردم میدزدند.
خداوند[یهوه] این عبارت را در میانه جمله دیگر اضافه میکند تا اذعان کند که مجازات ادومیها بسیار شوکه کننده خواهد بود. ترجمه جایگزین:«شما کاملا نابود میشوید»
از این پرسش استفاده شده تا مجازات خداوند[یهوه] نسبت به ادومیها را خاطرنشان ساخته و نشان دهد که مجازات آنها حتی بیش از آن است که انگورچینان درحین برداشت، انجام میدهند. ترجمه جایگزین :«اگر انگورچینان نزد شما بیایند، مقداری انگور به جا میگذارند، ولی من همه چیز را از شما میگیرم!»
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت . ترجمه جایگزین :«آه دشمنان تمام اموال عیسو را به سرقت بردند؛ آنها گنجینههای پنهانیش را پیدا کردند»
ادومیها از نسل عیسو بودند، بنابراین در این کتاب «ادومیها» و «عیسو» به یک گروه اشاره دارد.
این عبارت به این معنی است که دشمنان، اموال عیسو را جستجو کرده ، چیزهای نفیس را دزدیده و باقیمانده را تخریب کردند.
خداوند[یهوه] به دادن پیامش به عوبدیا در مورد ادومیان ادامه میدهد.
تمام این سه عبارت به متحدان قوم ادوم اشاره میکنند.
ضمیر « او» به قوم ادوم اشاره میکند.
«و تو را از سرزمینشان بیرون میرانند.» ادومیها سعی میکنند در سرزمین متحدانشان پناهنده شوند، ولی متحدان به آنها اجازه اقامت نمیدهند.
معانی ممکن عبارتند از ۱) متحدان این را درباره ادوم میگویند. ترجمه جایگزین: «آنها میگویند که ادومیها هیچ چیز نمیفهمند» یا ۲) این عبارت به خیانت متحدان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند دریابد که چرا آنها این را انجام دادند»
خداوند[یهوه] از طرح این سوال برای تاکید بر نابودی ادوم استفاده میکند . ترجمه جایگزین :«خداوند[یهوه] میگوید در آن روز مطمئنا کوه عیسو... را نابود خواهم ساخت»
بیشتر سرزمین عیسو کوهستانی بود، بنابراین این عبارت راهی برای اشاره به سرزمین ادوم است.
«دلاوران قدرتمندت وحشتزده میشوند»
نام منطقهای در سرزمین ادوم است.
این عبارت را به شکل معلوم نیز میتوان نوشت .ترجمه جایگزین :«بنابراین دیگر هیچ انسانی در کوههای عیسو باقی نخواهند ماند، زیرا دشمنان انها را می کشند» یا «بنابراین آنها همه افراد را در کوه عیسو سلاخی میکنند»
«نابود میشوید»
خداوند[یهوه] به دادن پیامش به عوبدیا در مورد ادومیان ادامه میدهد.
در اینجا «یعقوب» نماینده خاندانش است . زیرا یعقوب برادر عیسو بود، به همین خاطر از قوم ادوم به عنوان برادران خاندان یعقوب نام برده میشود. ترجمه جایگزین : « بستگانت که از خاندان یعقوب هستند»
سرشار شدن از چیزی، کنایه از تجربه کامل آن چیز است. ترجمه جایگزین :«شما کاملا شرمسار خواهید شد»
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین :«دیگر وجود نخواهید داشت»
«تماشا کرد و یاری نرساند»
مردمی از سرزمینهای دیگر
ضمیر«او» به یعقوب اشاره میکند که مرتبط با قوم اسرائیل است.
این عبارت به این معنی است که «آنها برای تصمیمگیری بر سر غنایم با ارزش اورشلیم، میان خود قرعه انداختند»
«این طور به نظر میرسید که تو یکی از بیگانگان و خارجیها بودی» این نشان میدهد که آنها به قوم اسرائیل کمک نکردند. ترجمه جایگزین: «تو شبیه یکی از دشمنان بودی و به قوم اسرائیل کمک نکردی»
خداوند[یهوه] به دادن پیامش به عوبدیا در مورد ادومیان ادامه میدهد. آیات دوازده تا چهارده شامل یک سری دستورات بازدارنده میشود که خداوند یهوه به ادومی میدهد تا به آنها بگوید که چطور با اسرائیلیها رفتار نکنند.
«شاد نشو زیرا»یا «بر آن شادمانی مکن»
در اینجا «برادرت»؛به مردم اسراییل اشاره دارد، زیرا یعقوب و عیسو برادر بودند.
«زمانی که اتفاقات بد برای او افتاد»
هر کدام از اتفاقاتی که در «آن روز» ،افتاده است به زمانی که بابلیها به اسرائیل حمله و ویرانش کردند، اشاره میکند.
«زمانی که دشمنانشان آنها را نابود کردند»
«زمانی که آنها مصیبزده بودند»
اینها همه ترجمههای متنوع یک کلمه مشابه هستند. اگر در زبان شما کلمهای وجود دارد که هر سه معنی را در برداشته باشد، میتوانید از آن استفاده کنید . [ در فارسی هر سه یکسان است]
«به دلیل مصایبی که متحمل شده بودند»
«اموالشان را تصاحب نکن» یا «اموالشان را به سرقت نبر»
محل تلاقی دو جاده
«کشتن اسرائیلیهایی که قصد فرار دارند» یا «دستگیری فراریان»
«کسانی را که هنوز زندهاند، دستگیر نکن و به دشمنانشان تحویل نده»
خداوند[یهوه] نتیجهگیری دستوراتش به ادومیها را در آیه پانزده به پایان میرساند. در آیات شانزده تا بیست و یک ، خداوند[یهوه] از طریق عوبدیا به قوم یهود میگوید که سرزمین ادوم را تصاحب خواهند کرد.
متخصصین کتاب مقدس مطمین نیستند که آیه ۱۵ دنباله آیه ۱۴ از بخش قبل باشد . آنها معتقدند که این آیه همراه با آیه ۱۶، بخش جدیدی را تشکیل میدهند.
«روزی که خداوند[یهوه] خداوندیش را بر تمام ملتها به ثبوت خواهد رساند، نزدیک است.»
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین : «هر کاری که با دیگران انجام دادی، با تو انجام خواهم داد»
در اینجا «بر سرت آوار خواهد شد» به این معنی است که به خاطر اعمالشان مجازات میشوند. ترجمه جایگزین: «تو از نتایج اعمالت زجر خواهی کشید»
کلمه «شما» در اینجا جمع است و احتمالا به قوم یهودا اشاره دارد.
در اینجا مجازاتی که قوم یهودا از جانب دشمنانش دریافت کرده را همانند نوشیدنی تلخی میداند که آنها نوشیدند .ترجمه جایگزین: «همانطور که زجر خود را نوشیدهاید» یا «همانطور که شما را مجازات کردهام»
این روشی بوده برای اشاره به اورشلیم
از مجازات خداوند[یهوه] نسبت به دیگر امتها چنان صحبت میشود که گویی نوشیدنی تلخی بوده که او از آنها به دلیل نوشیدن مداومش شکایت میکند. ترجمه جایگزین: «بنابراین تمامی امتها به طور مداوم از زجر و عذاب مینوشند» یا «پس من همه امتها را بیوقفه مجازات خواهم کرد»
خداوند[یهوه] همچنان استعاره نوشیدن مجازات را ادامه میدهد. در اینجا «بلعیدن» درباره تجربه تمام و کمال تنبیه و مجازات است، به شکلی که کاملا نابود میشوند .ترجمه جایگزین :«آنها از جام مجازات من مینوشند تا کاملا نابود شوند» یا «به مجازات آنها تا آنجا ادامه میدهم که کاملا نابود شوند»
خداوند[یهوه] در آیات ۱۶ تا ۲۱ از طریق عوبدیا به قوم یهود میگوید که شما سرزمین ادوم را صاحب خواهید شد.
آنها مردمان اورشلیم هستند که بعد از این که خداوند[یهوه] شهر را مجازات کرد، هنوز زندهاند . ترجمه جایگزین :«بعضی از اسرائیلیان که از مجازات خداوند[یهوه] میگریزند»
کلمه «آن» به کوه صهیون اشاره میکند.
کلمه «خانه» کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند. در اینجا منظور نسل یعقوب است. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب»[ در فارسی به جای «خانه»، «خاندان» آمده است]
خداوند[یهوه]، خاندان یعقوب و یوسف را به آتش تشبیه میکند زیرا آنها خاندان عیسو را نابود میکنند، درست مانند آتشی که سریعا و به طور کامل، کاه را میسوزاند.
بخشهای خشک گیاه که پس از درو ساقهها، بر زمین بر جا میمانند.
کلمه «آنها» به خاندان یعقوب و یوسف اشاره میکند.
کلمه «آنها» به ذریت عیسو که همان ادومیها هستند، اشاره میکند.
«هیچ کس از خاندان عیسو زنده نخواهد ماند»
«خاندان» کنایه از خانوادهها است و در این مورد خاص به نسل عیسو اطلاق میشود. ترجمه جایگزین:« ذریت عیسو»
این عبارت یک سوگند است که چون خدا فرموده، مطمئنا محقق خواهد شد.
خداوند[یهوه] در آیات ۱۶ تا ۲۱ از طریق عوبدیا به قوم یهود میگوید که شما سرزمین ادوم را صاحب خواهید شد.
«اسرائیلیهای منطقه جنوب[ صحرای نگب]، سرزمین ادوم را تصرف خواهند کرد»
اهالی هامون به اسرائیلیهای ساکن در تپههای غربی اشاره میکند که سرزمین فلسطین را در جنگ تصرف خواهند کرد.
در اینجا «آنها» به مردم اسرائیل به طور کلی اشاره میکند.
«قبیله بنیامین تصرف خواهد کرد» یا «نسل بنیامین متصرف خواهند شد»
خداوند[یهوه] در آیات ۱۶ تا ۲۱ از طریق عوبدیا به اسرائیلیان می گوید که سرزمین ادوم را تصرف خواهند کرد.
کلمه ی «تبعیدشدگان» کنایه از نسلهایی است که به تبعید فرستاده شده بودند. این کلمات به موارد ذیل اشاره میکنند ۱) طوایف تبعیدی که از شمال اسرائیل به آشور فرستاده شده بودند۲) طوایف یهودا که خارج از اورشلیم زندگی میکردند و به بابل تبعید شده بودند.
معانی ممکن عبارتند از ۱) «این لشکر» به یک سپاه واقعی اشاره میکند. ترجمه جایگزین :«نسل تبعید شده که سپاهی از مردم اسرائیل هستند» یا ۲) «این لشکر» استعاره از جمعیت کثیر است . ترجمه جایگزین : «نسل کثیری از مردم اسرائیل که تبعید شده بودند.»
صرفه شهری از فنیقییه بود که در شمال اسراییل در حاشیه ساحلی دریای مدیترانه بین شهرهای صور وصیدون قرار داشت. ترجمه جایگزین :«تا صرفه در شمال»
این گروه با دیگر طوایف اسراییلی بخش شمالی و نسل یهودا که در خارج از اورشلیم زندگی می کردند، در تضاد بودند.
نام مکانی است مجهول. برخی از متخصصین اعتقاد دارند که نام شهر ساردیس در منطقه لیدیا است.
«نجات دهندگان به اورشلیم وارد شده و از آنجا بر ادوم حکمرانی می کنند»
این عبارت ممکن است اشاره بر۱) فرماندهان ارتش اسرائیل که خداوند از آنها برای مغلوب ساختن ادومیها استفاده کرده یا ۲) این متن بایست این گونه خوانده شود «رها شدگان» و به تبعیدیان یهودی بازگشته به وطن اشاره دارد.
این عبارت تاکید میکند که خداوند[یهوه] شخصا بر قلمرو خویش پادشاهی میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پادشاه آنها خواهد بود»
1و كلام خداوند بر یونس بن اَمِتّای نازل شده، گفت:2«برخیز و به نینوا شهر بزرگ برو و بر آن ندا كن زیرا كه شرارت ایشان به حضور من برآمده است.»3امّا یونس برخاست تا از حضور خداوند به تَرْشیش فرار كند و به یافا فرود آمده، كشتیای یافت كه عازم تَرْشیش بود. پس كرایهاش را داده، سوار شد تا همراه ایشان از حضور خداوند به تَرْشیش برود.4و خداوند باد شدیدی بر دریا وزانید كه تلاطم عظیمی در دریا پدید آمد چنانكه نزدیك بود كه كشتی شكسته شود.5و ملاّحان ترسان شده، هر كدام نزد خدای خود استغاثه نمودند و اسباب را كه در كشتی بود به دریا ریختند تا آن را برای خود سبك سازند. امّا یونس در اندرون كشتی فرود شده، دراز شد و خواب سنگینی او را در ربود.6و ناخدای كشتی نزد او آمده، وی را گفت: «ای كه خفتهای، تو را چه شده است؟ برخیز و خدای خود را بخوان؛ شاید كه خدا ما را بخاطر آورد تا هلاك نشویم.»7و به یكدیگر گفتند: «بیایید قرعه بیندازیم تا بدانیم كه این بلا به سبب چه كس بر ما وارد شده است؟» پس چون قرعه انداختند، قرعه به نام یونس درآمد.8پس او را گفتند: «ما را اطّلاع ده كه این بلا به سبب چه كس بر ما عارض شده؟ شغل تو چیست و از كجا آمدهای و وطنت كدام است و از چه قوم هستی؟»9او ایشان را جواب داد كه: «من عبرانی هستم و از یهوه خدای آسمان كه دریا و خشكی را آفریده است ترسان میباشم.»10پس آن مردمان سخت ترسان شدند و او را گفتند: «چه كردهای؟» زیرا كه ایشان میدانستند كه از حضور خداوند فرار كرده است چونكه ایشان را اطلاّع داده بود.11و او را گفتند: «با تو چه كنیم تا دریا برای ما ساكـن شود؟» زیرا دریا در تلاطم همی افزود.12او به ایشـان گفت: «مرا برداشتـه، به دریا بیندازید و دریا برای شما ساكن خواهد شد، زیـرا میدانم این تلاطم عظیم به سبب من بر شما وارد آمده است.13امّا آن مردمان سعی نمودند تا كشتی را به خشكی برسانند امّا نتوانستند زیرا كه دریا به ضدّ ایشان زیاده و زیاده تلاطم مینمود.14پس نزد یهوه دعا كرده، گفتند: «آه ای خداوند به خاطر جان این شخص هلاك نشویم و خون بیگناه را بر ما مگذار زیرا تو ای خداوند هر چه میخواهی میكنی.»15پس یونس را برداشته، در دریا انداختند و دریا از تلاطمش آرام شد.16و آن مردمان از خداوند سخت ترسان شدند و برای خداوند قربانیها گذرانیدند و نذرها نمودند.17و امّا خداوند ماهی بزرگی پیدا كرد كه یونس را فرو بُرْد و یونس سه روز و سه شب در شكم ماهی ماند.
راویت این باب بدون هیچ مقدمهای آغاز می شود که میتواند برای مترجم مشکل ایجاد کند. مترجم نباید مقدمه را جز در مواقع بسیار ضروری ساده نماید.
معجزه
در آیه هفده کتاب یونس نبی اشاره به «ماهی بزرگی» میشود. تصور این که در دریا موجود بزرگی که بتواند انسانی را به طور کامل ببلعد و او در شکمش سه شبانه روز قادر به زندگی باشد، بعید به نظر میرسد. مترجمین نباید تلاش کنند که وقایع معجزهگونه را به منظور فهم آسانتر آن توضیح دهند.
در این باب طنز موقعیت به کار رفته است. یونس نبی خدا بود و باید خواست او را گردن مینهاد، اما برعکس او از خدا فرار کرد. اما در مقابل، ملوانان اسراییلی نبودند، اما وقتی یونس را به دریا افکند و او را به مرگ سپردند، عملشان از روی ایمان و ترس نسبت به خداوند[یهوه] بود.
مردمان خاور نزدیک باستان دریا را مظهر آشفتگی و بهم ریختگی میپنداشتند، لذا به آن اطمینان نداشتند. بعضی از خدایانی که آنها میپرستیدند نیز خدایان دریا بودند. قوم یونس یعنی عبرانیان از دریا وحشت داشتند، ولی ترس یونس از خداوند[یهوه] به آن اندازه نبود که جلودار دریانوردی و سوار شدن او به کشتی شود. اعمال او برعکس کردار غیر یهودیان بود.
علیرغم آن که هیچ کس نمیداند ترشیش کجاست، اما نویسنده فرض را بر این گذاشته که خواننده میداند چرا یونس مجبور به روی برگرداندن از نینوا و رفتن به ترشیش شده است.
این اصطلاحی است به معنی صحبت کردن خداوند[یهوه] است. «خداوند[یهوه] پیامش را فرمود»
«پیام خداوند[یهوه]»
خدا در عهد عتیق خود را با این نام بر قوم خود آشکار کرد. برای ترجمه این کلمه به صفحه راهنمای ترجمه لغات درباره یهوه رجوع کنید.
نام پدر یونس است.
«به شهر مهم نینوا برو»
این اصطلاحی متداول برای سفر به اماکن دور دست است.
خداوند[یهوه] به مردم شهر اشاره میکند. ترجمه جایگزین :«به مردم هشدار بده»
«میدانم که انها پیوسته[مدام] مرتکب گناه میشوند[گناه میکنند]»
«از خداوند[یهوه] فرار کرد.» کلمه «برخاست» به یونس اشاره میکند که محل اقامتش را ترک میکند.
اینجا با استفاده از کلمه «حضور» به خداوند[یهوه] اشاره شده است.
«و به ترشیش رفت» ترشیش در جهت مخالف مسیر نینوا قرار داشت. این قسمت را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در مسیر مخالف به سوی ترشیش رفت»
«به یافا رفت»
«کشتی» قایقی بسیار بزرگ است که توانایی حمل مسافر و بارهای سنگین برای سفرهای دریایی را دارد.
«یونس بهای سفر را پرداخت»
«سوار کشتی شد»
کلمه «آنها» به مسافرین دیگر کشتی اشاره میکند.
اینجا با استفاده از کلمه «حضور» به خداوند[یهوه] اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «دور از خداوند[یهوه]»
این عبارت به طور تلویحی نشان میدهد که چه کسی فکر میکرد کشتی در هم بشکند. ترجمه جایگزین: «مردان فکر کردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «متلاشی شد»
مردانی که روی کشتی کار میکردند.
کلمه «خدا» به خدایان دروغین و بتهایی اشاره دارد که مردم پرستش میکردند.
«ملوانان بارهای سنگین کشتی را به دریا انداختند» این عمل را به منظور حفظ کشتی از غرق شدن انجام دادند.
کشتی را سبک کردند تا بهتر شناور بماند. ترجمه جایگزین: «کمک به بهتر شناور ماندن کشتی»
یونس این کار را قبل از شروع طوفان انجام داد.
«داخل کشتی»
«دراز کشید و به سرعت به خواب رفت» یا «دراز کشید و به خواب عمیقی فرو رفت» به همین دلیل، طوفان او را از خواب بیدار نکرد.
«ناخدای کشتی به سوی یونس رفت و گفت»
«چرا خوابیدهای؟» او این پرسش بدیهی را مطرح کرد تا یونس را سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «نخواب!»
این عبارت به انجام کار و یا فعالیت اشاره میکند. در مورد یونس، ناخدا از او میخواهد که بیدار شده و نزد خدایش دعا کرده تا سفرشان به سلامت انجام شود.
«به درگاه خدایت دعا کن!» «بخوان» به معنای توجه کسی را به خود جلب کردن است.
عبارت تلویحی که شاید خدای یونس قادر به نجات آنها باشد را میتوان بصورت صریح بیان داشت. ترجمه جایگزین: «شاید که خدای تو صدای ما را شنیده و ما را نجات دهد که در آن صورت ما هلاک نخواهیم شد»
«ملوانان همه به یکدیگر گفتند»
«ما باید قرعه بیندازیم تا بدانیم مسبب این بلا کیست.» ملوانان بر این باور بودند که خدایان میدانند چگونه قرعه را تحت کنترل بگیرند تا بدین وسیله آن چه را که ملوانان خواستار دانستنش بودند، به آنها منتقل کنند. این کار در واقع نوعی غیبگویی بود.
این عبارت به طوفان سهمگین اشاره دارد.
«قرعه نشان داد که مقصر یونس بوده»
«سپس کارکنان کشتی به یونس گفتند»
«چه کسی عامل نزول این بدبختی است»
کلمه «ترس» به احترام یونس نسبت به خدا اشاره میکند.
ملوانان این پرسش بدیهی را به منظور نشان دادن میزان عصبانیت خود از یونس مطرح کردند. ترجمه جایگزین: «کار بسیار بدی کردهای»
خداوند[یهوه] در اینجا به وسیله حضورش معرفی میشود. یونس به دنبال فرار از خداوند[یهوه] بود، چرا که فکر می کرد حضور خداوند[یهوه] فقط مختص اسراییل است. ترجمه جایگزین: «یونس از خداوند[یهوه] فرار میکرد»
آن چه را که به آنها گفته بود، میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا به آنها گفته بود، 'من سعی دارم از خداوند[یهوه] بگریزم'»
«مردانی که در کشتی بودند به یونس گفتند» یا «ملوانان به یونس گفتند»
«برای آرام ساختن دریا با تو چه باید کرد»
ملوانان به همین دلیل از یونس پرسیدند که چه باید بکنند. این دلیل را میتوان در ابتدای آیه ۱۱ همان طور که در ترجمه UDB انجام شده، قرار داد.
«زیرا میدانم این طوفان عظیم، تقصیر من است»
ملوانان مایل نبودند که یونس را به دریا پرتاب کنند به همین منظور به سختی تلاش کردند تا کشتی را سالم به ساحل برسانند، گویی که با پارو دریا را میشکافتند.
«طوفان خروشانتر شد و امواج سهمگینتر»
«در نتیجه» یا «زیرا دریا خروشانتر شد»
«ملوانان به پیشگاه خداوند[یهوه] دعا کردند»
«از تو میخواهیم که ما را به خاطر شراکت در کشتن این مرد هلاک نسازی» یا «ما قصد داریم این مرد را به مرگ بسپاریم، پس لطفا ما را هلاک نکن»
«لطفا ما را مقصر مرگ او قلمداد نکن» یا «وقتی این مرد کشته شد، ما را مقصر ندان» نویسنده این کتاب از کلمه «تقصیر» به مانند شی نام میبرد که میتوان به گردن کسی آویخت. این کلمه همچنین نشان میدهد که فرد مقصر باید جوابگوی عملش بوده و مسئولیت آن را بپذیرد.
«دریا از خروش افتاد» یا «دریا آرام گرفت»
«از قدرت خداوند[یهوه] خیلی ترسیدند»
در بعضی نسخهها این آیه در ابتدای باب دوم آمده است. شما میتوانید شماره این آیه را بر اساس نسخه اصلی زبان مبدا خود ذکر کنید.
این کلمه در زبان انگلیسی برای آغاز بخش جدید یک داستان استفاده می شود.
«سه روز و شب»
1و یونُس از شكم ماهی نزد یهوه خدای خود دعا نمود2و گفت: «در تنگی خود خداوند را خواندم و مرا مستجاب فرمود. از شكم هاویه تضرّع نمودم و آواز مرا شنیدی.3زیرا كه مرا به ژرفی در دل دریاها انداختی و سیلها مرا احاطه نمود. جمیع خیزابها و موجهای تو بر من گذشت.4و من گفتم از پیش چشم تو انداخته شدم. لیكن هیكل قُدس تو را باز خواهم دید.5آبها مرا تا به جان احاطه نمود و لجّه دور مرا گرفت و علف دریا به سر من پیچیده شد.6به بنیان كوهها فرود رفتم و زمین به بندهای خود تا به ابد مرا در گرفت. امّا تو ای یهوه خدایم حیات مرا از حفره برآوردی.7چون جان من در اندرونم بیتاب شد، خداوند را بیاد آوردم و دعای من نزد تو به هیكل قُدْسَتْ رسید.8آنانی كه اباطیل دروغ را منظور میدارند، احسانهای خویش را ترك مینمایند.9امّا من به آواز تشكّر برای تو قربانی خواهم گذرانید، و به آنچه نذر كردم وفا خواهم نمود. نجات از آن خداوند است.»10پس خداوند ماهی را امر فرمود و یونس را بر خشكی قّی كرد.
این باب با دعای یونس آغاز می شود و بسیاری از مترجمین ابیات دعاهای شعرگونه را نسبت به متن اصلی کمی متمایل به سمت چپ قرار می دهند. شما نیز می توانید از همین الگو تبعیت کنید، اما اجباری نمیباشد .
دریا
این باب شامل موضوعات زیادی در ارتباط با دریا است.
شعر
سطور دعاها در قالب شعر هستند. در این اشعار از استعارات برای ایجاد ارتباط با مفاهیم خاص استفاده شده است . برای مثال تا زمانی که یونس در زیر دریا و در شکم ماهی بود به گرفتار شدن در زندان تشبیه شده است . یونس در عمق دریا غوطهور شده بود و این به «دامنه شیبدار کوه» و «در میان دنیای مردگان» تشبیه شده است.
توبه
محققین درباره این که آیا توبه یونس واقعی بوده و یا فقط به دلیل حفظ جانش توبه کرده به چند دسته تقسیم میشوند. در پرتوی رفتار یونس در باب چهارم، توبهاش به نظر حقیقی نمیآید. برای مترجمین بهتر است که در حد امکان از بررسی این که آیا توبه یونس حقیقی بوده یا نه پرهیز کنند.
and )
در این عبارت «خداوند[یهوه]» خدایی است که او میپرستد. کلمه «ضمیر ملکی او» بدین معنی نیست که خدا به یونس تعلق دارد.
«یونس گفت»
«در تنگنا به سوی خداوند[یهوه] دعا کردم.» یونس در هنگام دعا نام خداوند[یهوه] را میآورد و از کلمه تو استفاده نمیکند. ترجمه جایگزین: «خدایا درسختی نام تو را میخوانم»
« خداوند[یهوه] به من پاسخ داد» یا «او به من کمک کرد»
«از مرکز دنیای مردگان» یا «از اعماق دنیای مردگان.» معانی ممکن عبارتند از ۱) یونس از قرار گرفتنش در شکم نهنگ مانند بودن در اعماق دنیای مردگان سخن میگفت ۲) یونس معتقد بود که تقریبا مرده است و به دنیای مردگان رفته. ۳) مثل آن که به تازگی مرده و به آنجا رفته بود.
این قسمت ادامه دعای یونس است که از کتاب یونس ۲: ۲ آغاز شده بود. یونس در آیه چهارم درباره چیزی که قبل از این دعا درخواست کرده بود، صحبت میکند.
این قسمت درباره گستره اقیانوس است که یونس در آنجا بود.
«در اعماق دریا»
«آبهای اطرافم مرا پوشاندند»
اینها پدیدههای مشکل ساز در سطح اقیانوس هستند.
این عبارت به حالت جمله معلوم نیز میتواند به کار برده شود. ترجمه جایگزین: «تو مرا بیرون انداختهای» یا «تو مرا دور ساختهای»
اینجا خداوند[یهوه] به منزله چشمهای «او» است. ترجمه جایگزین: «از تو»
یونس همچنان امیدوار است که علیرغم هر آن چه که برایش پیش آمده، پیشگاه مقدس خدا را خواهد دید.
این بخش ادامه دعای یونس است که در کتاب یونس ۲: ۲ شروع شده است.
«آبها» در اینجا به دریا اشاره دارد.
در برخی از نسخ کلمه عبری به کار رفته در این عبارت را به معنی «زندگی من» آوردهاند. در ان تفاسیر، آبها به اندازهایی بودند که جان یونس را بستانند.
«آبهای عمیق همه جا در اطرافم بود»
علفهایی که در دریا میرویند
یونس از این استعاره به منظور مقایسه زمین با زندان استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «زمین همانند زندانی است که تا به ابد در ان محبوسم»
یونس دنیای مردگان را به گودال تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «ولی تو جان مرا از دنیای مردگان نجات دادی» یا «تو مرا از جایی که مردگان هستند، نجات دادی»
در بعضی زبانها این عبارت وقتی در ابتدای جمله و یا بعد از کلمه «تو» قرار میگیرد، ممکن است طبیعیتر به نظر برسد.
این بخش ادامه دعای یونس است که در یونس ۲: ۲ شروع شد.
این دعای یونس در برخی از زبانها ممکن است این گونه گفته شود «من تو را یاد میکنم، خداوند[یهوه]» یا «خداوند[یهوه] ، من تو را یاد میکنم»
یونس چنان سخن میگوید که گویی دعایش میتواند به خدا و پیشگاهش رهسپار شود. ترجمه جایگزین: «پس تو در پیشگاه مقدست دعای مرا شنیدی».
«مردم به خدایان باطل توجه میکنند»
«تو را رد میکنند ، تویی که به آنها وفادار هستی»
این آیه، ادامه دعای یونس است که از یونس ۲: ۲ شروع شده است.
این اصطلاح در انگلیسی نشاندهنده تضادی است بین یونس و مردمی که درباره آنها صحبت کرده بود. یونس خداوند[یهوه] را میپرستید، ولی آنها به خدایان باطل توجه میکردند. ترجمه جایگزین: «اما من»
این عبارت بدان معنی است که یونس با شکرگزاری قربانی خود را به خدا تقدیم می کند. دقیقا مشخص نیست که آیا یونس برای شکرگزاری سرودی طرح ریزی کرده بود یا نه.
کلمه «رستگاری» که اسم معنی است در این عبارت میتواند به فعل «نجات دادن» تغییر کند. «خداوند[یهوه] فقط میتواند انسانها را نجات دهد.»
برروی زمین» یا «بر روی ساحل»
1پس كلام خداوند بار دوّم بر یونُس نازل شده، گفت:2«برخیز و به نینوا شهر بزرگ برو و آن وعظ را كه من به تو خواهم گفت به ایشان ندا كن.»3آنگاه یونُس برخاسته، برحسب فرمان خداوند به نینوا رفت. و نینوا بسیار بزرگبودكه مسافت سه روز داشت.4و یونس به مسافت یك روز داخل شهر شده، به ندا كردن شروع نمود و گفت: «بعد از چهل روز نینوا سرنگون خواهد شد.»5و مردمان نینوا به خدا ایمان آوردند و روزه را ندا كرده، از بزرگ تا كوچك پلاس پوشیدند.6و چون پادشاه نینوا از این امر اطّلاع یافت، از كرسی خود برخاسته، ردای خود را از بركند و پلاس پوشیده، بر خاكستر نشست.7و پادشاه و اكابرش فرمان دادند تا در نینوا ندا در دادند وامر فرموده، گفتند كه «مردمان و بهایم و گاوان و گوسفندان چیزی نخورند و نچرند و آب ننوشند.8و مردمان و بهایم به پلاس پوشیده شوند و نزد خدا بشدّت استغاثه نمایند و هركس از راه بد خود و از ظلمی كه در دست او است بازگشت نماید.9كیست بداند كه شاید خدا برگشته، پشیمان شود و از حدّت خشم خود رجوع نماید تا هلاك نشویم؟»10پس چون خدا اعمال ایشان را دید كه از راه زشت خود بازگشت نمودند، آنگاه خدا از بلایی كه گفته بود كه به ایشان برساند پشیمان گردید و آن را بعمل نیاورد.
این باب به زندگی یونس میپردازد.
حیوانات
طبق اعلام پادشاه، حیوانات نیز باید در روزهای که او دستور آن را داده بود، شرکت کنند. چنین امری احتمالاً بازتابدهنده ذهنیت بتپرستانه است، چون در شریعت موسی دستوری مبنی بر شرکت حیوانات در اعمال مذهبی نیامده است.
اندازه نینوا
نویسنده هنگام سخن گفتن در مورد اندازه نینوا، مقیاسهای سردرگم کنندهای را مطرح میکند. معنای عبارت «مسافت سه روز[سفر سه روزه]» در زبان عبری مبهم است و پژوهشگران بسیاری به آن اشاره کردهاند. در زمان یونس، شهرها به بزرگی امروز نبودند. بنابراین شهری که بزرگ به حساب میآمد، قابل قیاس با اندازه شهرهای مدرن امروزی نبود.
خدا برگشته یا پشیمان شد
آخرین آیه این کتاب میگوید «پس چون خدا اعمال ایشان را دید كه از راه زشت خود بازگشت نمودند، آنگاه خدا از بلایی كه گفته بود كه به ایشان برساند، پشیمان گردید و آن را به عمل نیاورد.» ترجمه چنین مفهومی که خدا نظر خود را تغییر داد، ممکن است برای برخی از مترجمین مشکل ایجاد کند و درک آن برای برخی از خوانندگان مشکل باشد. این کتاب از دیدگاه انسانی نوشته شده است و درک ذهنیت خدا دشوار است.
خداوند[یهوه] عادل و رحیم است به همین خاطر تا به آخر داوری خود را در این مورد پیش نگرفت، اما بر آن است که شرور را مجازات کند. این قوم در بعدها در تاریخ سقوط میکنند و نابود میشوند.
این اصطلاحی است به معنی خداوند[یهوه] فرمود . ببینید این آیه را چگونه در یونس ۱:۱ ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامش را فرمود»
«به شهر مهم نینوا برو»
این به معنی ترک محلی است که شخص در آن قرار دارد.
«آن چه را که به تو می گویم، به مردم ابلاغ کن»
در اینجا «کلام» نشانگر پیغام خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «پیغام خداوند[یهوه]»
«این بار یونس خداوند[یهوه] را اطاعت کرد و به نینوا رفت.»
«یونس ساحل را ترک کرد» کلمه «پذیرفت» به آماده شدن برای رفتن به جایی اشاره میکند.[ در فارسی « برخاسته» آمده است]
این کلمه در اینجا برای نشان دادن تغییر در سیر داستان به منظور دادن اطلاعاتی در مورد نینوا است.
«شهری با سه روز پیاده روی» یک نفر برای پیمودن کامل مساحت شهر مجبور بود سه روز پیادهروی کند.
معانی ممکن عبارتند از ۱) «بعد از گذشت یک روز راهپیمایی در شهر اعلام کرد» یا ۲) «در حین اولین روز راهپیمایی اعلام کرد»
«بعد از یک روز طی مسافت» یک روز راهپیمایی مسافتی است که مردم به صورت طبیعی در یک روز طی میکنند. ترجمه جایگزین :«بعد از این که یونس یک روز راهپیمایی کرد»
«او اعلام کرد» یا «او فریاد زد»
«۴۰ روز»
See:
دلیلی که مردم نینوا پلاس پوشیدند را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لباسی[جامهای] زبر بر تن کردند تا تاسف[پشیمانی] خود را از گناهشان نشان دهند»
«مهمترین مردم تا کم اهمیتترین آنها» یا «از جمله مهمترینها از میان مردم تا کم اهمیتترین از میان آنها»
«یغام یونس»
«از تخت پادشاهی خود بلند شد» یا «در کنار تخت پادشاهی خود ایستاد» پادشاه، تخت سلطنت را برای نشان دادن فروتنی خود ترک کرد.
تخت سلطنت صندلی است که پادشاه بر روی آن می نشیند و نشانه پادشاهی به شمار میرود.
«اعلانی[دستوری] رسمی مبنی بر آن فرستاد که» یا «قاصدین خود را فرستاد تا به مردم نینوا اعلام کنند»
اشخاص مهمی که به پادشاه در امور سلطنت کمک میکنند.
این کلمات به دو نوع از حیوانات که انسانها از آنها مراقبت میکنند، اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «گاوها یا گوسفندان»
«نباید غذا یا آب بخورند.» دلیلی که نباید چیزی بخورند یا بنوشند را میتوانید در ترجمه خود اضافه کنید: «تا نشان دهند که به خاطر گناهان متاسف[پشیمان] هستند.»
این بخش ادامه گفتههای پادشاه خطاب به مردم نینوا است.
«اجازه بده هر دو»
این عبارت را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم و حیوانات پلاس بپوشند» یا «بگذار مردم خود و حیواناتشان را با پلاس بپوشانند»
کلمه «حیوان» به حیواناتی که به مردم تعلق داشتند، اشاره میکند.
«عاجزانه از خدا تقاضا کنند» آن چه که از خدا تقاضا داشتند را میتوان به روشنی توضیح داد. ترجمه جایگزین: «نزد خدا گریه و زاری کنید و از او رحمت بطلبید»
این عبارت به معنی «خشونتی که او انجام میدهد»
پادشاه از این پرسش بدیهی استفاده می کند تا مردم درباره چیزی که در مخیله شان نمیگنجد، تفکر کنند تا دیگر مرتکب گناه نشده و خدا آنها را هلاک نسازد. این را به صورت یک عبارت نیز میتوان ترجمه کرد: «ما نمی دانیم» یا آن را میتوان به حالت یک کلمه در قسمتی از جمله بعد قرار داد: «شاید»
«ممکن است خدا تصمیم بگیرد کار دیگری انجام دهد» یا «ممکن است خدا کاری را که گفته بوده انجام خواهم داد، انجام ندهد»
«تا نمیریم» در اینجا هلاک شدن معادل غرق شدن در دریاست .
خدا متوجه شد که آنها اعمال شریرانه را متوقف کردند .
نویسنده ترک گناه را همانند پشت کردن به چیزی تشبیه کرده است.
اینجا به نحوی در مورد این که خدا مجازات از قبل تعیین شده را اجرا نمیکند سخن گفته شده که گویی تصمیم خود را تغییر میدهد. ترجمه جایگزین: «خدا نظرش را درباره کیفری که برای آنها در نظر گرفته بود، تغییر داد» یا «خدا تصمیم گرفت مجازاتی را که قبلا گفته بود، انجام ندهد»
آن کاری را که خدا میبایست انجام میداد، میتوان به صورت واضح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او آنها را مجازات نکرد» یا «آنها را هلاک نساخت»
1امّا این امر یونُس را به غایت ناپسند آمد و غیظش افروخته شد،2و نزد خداوند دعا نموده، گفت: «آه ای خداوند ، آیا این سخن من نبود، حینی كه در ولایت خود بودم. و از این سبب به فرار كردن به تَرشیش مبادرت نمودم زیرا میدانستم كه تو خدای كریم و رحیم و دیر غضب و كثیر احسان هستی و از بلا پشیمان میشوی؟3پس حال، ای خداوند ، جانم را از من بگیر زیرا كه مردن از زنده ماندن برای من بهتر است.»4خداوند گفت: «آیا صواب است كه خشمناك شوی؟»5و یوُنُس از شهر بیرون رفته، بطرف شرقی شهر نشست و در آنجا سایهبانی برای خود ساخته زیر سایهاش نشست تا ببیند بر شهر چه واقع خواهد شد.6و یهوه خدا كدویی رویانید و آن را بالای یونُس نمّو داد تا بر سر وی سایه افكنده، او را از حزنش آسایش دهد و یونُس از كدو بینهایت شادمان شد.7امّا در فردای آن روز در وقت طلوع فجر خدا كِرْمی پیدا كرد كه كدو را زد و خشك شد.8و چون آفتاب برآمد خدا باد شرقی گرم وزانید و آفتاب بر سر یونُس تابید به حدّی كه بیتاب شده، برای خود مسألت نمود كه بمیرد و گفت: «مردن از زنده ماندن برای من بهتر است.»9خدا به یونُس جواب داد: «آیا صواب است كه به جهت كدو غضبناك شوی؟» او گفت: «صواب است كه تا به مرگ غضبناك شوم.»10خداوند گفت: «دل تو برای كدو بسوخت كه برای آن زحمت نكشیدی و آن را نمّو ندادی كه در یك شب بوجود آمد و در یك شب ضایع گردید.11و آیا دل من به جهت نینوا شهر بزرگ نسوزد كه در آن بیشتر از صد و بیست هزار كس میباشند كه در میان راست و چپ تشخیص نتوانند داد و نیز بهایم بسیار؟»
یونس روایت را ادامه میدهد، در حالی که کتاب به جایی میرسد که به نظر پایانی غیر معمولی دارد. این امر بر این نکته تاکید دارد که این کتاب واقعا درباره یونس نیست. درواقع درباره خواست خدا است که به همه، چه یهودی و چه غیر یهودی با رحمت رفتار میکند.
خشم یونس
فهم بین نبی و یهوه در اینجا بسیار حایز اهمیت است. یونس برای یهوه یک نبی محسوب میشد که میبایستی کلامش به حقیقت نایل میشد. اگر این پیشگوییها محقق نمیشد، بر اساس قوانین تورات حکم مرگ را برای نبی در پی داشت. هنگامی که یونس به مردم نینوا اعلام کرد که پس از چهل روز هلاک خواهند شد، اطمینان داشت که این امر به طور حتم محقق خواهد شد، ولی وقتی خلاف آن واقع شد، یونس از خدا عصبانی شد، زیرا از مردم نینوا متنفر بود.
and )
پرسشهای بدیهی
یونس همانند موارد دیگر با مطرح کردن سوالات بدیهی خشم و عصبانیتش را از یهوه نشان می دهد.
به موازات کوه سینا
یونس در آیه دوم یک سری از صفات و ویژگیها را به خدا منتسب میکند. خواننده یهودی این کتاب آن ویژگیها را به عنوان شیوه سخن گفتن موسی با خدا در کوه سینا تشخیص میدهد.
فیض خدا
هنگامی که یونس به بیرون شهر رفته بود، هوا بسیار گرم شد و خدا با مهربانی برای او از طریق یک گیاه آسایش فراهم ساخت. خدا سعی کرد از طریق یک شی به یونس درسهایی را بیاموزد. خیلی مهم است که این نکته برای خواننده کاملا روشن شود .
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمه «ای» بر استیصال یونس تاکید میکند.
یونس از این سوال بدیهی استفاده میکند تا عصبانیتش را نسبت به خدا نشان دهد. همچنین آن چه را در هنگام بازگشت به وطن میگوید، میتوان واضح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی من هنوز در وطن بودم، میدانستم که اگر به مردم نینوا هشدار دهم آنها توبه کرده و تو آنها را هلاک نمیسازی»
به همین دلیل یونس به جای نینوا به ترشیش رفت. او نمیخواست به نینوا برود و برای مردم موعظه کند، زیرا نمیخواست مردم از گناه روی برگردانند و نمیخواست خدا نسبت به آنها مهربان باشد.
اسم معنی «محبت» به عنوان فعل محبت کردن میتوان استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه میخواهد مردم را بدون وقفه محبت کند»
خدا بر گنهکاران بلا نازل میکند تا آنها را کیفر دهد، ولی اگر از گناهانشان توبه کنند، ایشان را بخشیده و مجازات نمیکند. این اطلاعات ضمنی را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو مردم را میبخشی و بر انها بلا نازل نمیکنی»
بهتر است روشن شود که چرا یونس مایل بود بمیرد. ترجمه جایگزین: «از آن جایی که تو به قولت برای نابودی نینوا عمل نکردی، پس بگذار من بمیرم»
«من ترجیح میدهم بمیرم تا زنده باشم» یا «چون میخواهم بمیرم، پس نمیخواهم زنده بمانم»
خدا از این سوالات بدیهی استفاده میکند تا یونس را به خاطر غضبش مورد نکوهش قرار دهد، چرا که در مورد چیزی عصبانی شده بود که بیمورد بود. ترجمه جایگزین: «خشم تو صحیح نیست»
شهر نینوا را ترک کرد»
«برای شهر چه اتفاقی خواهد افتاد.» یونس میخواست بداند که آیا خدا شهر را منهدم خواهد کرد یا نه.
«بالای سر یونس به منظور سایه»
«یونس را از گرمای خورشید محافظت کند»
«خدا کِرْمی را فرستاد»
«آن کِرْم گیاه را جوید»
گیاه خشکید و از بین رفت. ترجمه جایگزین: «گیاه مُرد»
خدا دستور داد بادی سوزان از شرق بر یونس بوزد. اگر منظور از باد یک نسیم خنک یا باد سرد باشد، شما میتوانید آن را در ذهن خود بپرورید. ترجمه جایگزین: «خدا بادی بسیار گرم و سوزان را از شرق برای یونس فرستاد»
«خورشید سوزان بود»
یونس گرما را بیشتر از ناحیه سرش حس کرد. ترجمه جایگزین: «بر یونس»
«بسیار ضعیف شد» یا «نیرویش را از دست داد»
«من مردن را به زنده ماندن ترجیح می دهم» یا «چون میخواهم بمیرم، تمایلی به زنده ماندن ندارم» ببینید این قسمت را در یونس ۴: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
خدا یونس را به دلیل عصبانیتش به چالش میکشد، چرا که او هنوز میخواست خدا مردم نینوا را هلاک کند و از خشکیدن گیاه نیز ناراضی بود. ترجمه جایگزین: «عصبانیت تو به خاطر خشکیدن آن گیاه، معقول نیست»
اطلاعات تلویحی را میتوان واضح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو باید نسبت به مرگ مردم نینوا بیشتر از خشکیدن یک گیاه نگران باشی»
«عصبانیت من کاملاً به جاست. حال من تا سر حد مرگ خشمگینم!»
بهتر است بگوییم خداوند[یهوه] با یونس سخن گفت. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به یونس گفت»
خدا از این سوال استفاده می کند تا بر لطف و شفقتش به مردم نینوا تاکید کند. ترجمه جایگزین: «مطمئنا باید بر نینوا، آن شهر بزرگ شفقت کنم...چهارپایان»
این عبارت را میتوان در ابتدای جمله جدید نیز آورد . ترجمه جایگزین :«آنجا بیشتر از... می باشند » یا «بیشتر از... می باشد »
۱۲۰۰۰۰ تن
این عبارت ممکن است روشی برای گفتن جمله «آنها تفاوت بین درست و نادرست را تشخیص نمیدهند» باشد.
نویسنده به ژرفای توبه اهالی نینوا به این منظور اشاره میکند که یهوه به الحاق حیوانات نیز در عمل توبه توجه کرده است.
1كلام خداوند كه بر میكاهِ مورَشَتی در ایام یوتام و آحاز و حِزْقیا، پادشاهان یهودا نازل شد و آن را درباره سامره و اورشلیم دید.2ای جمیع قومها بشنوید و ای زمین و هر چه در آن است گوش بدهید، و خداوند یهوه یعنی خداوند از هیكل قدسش بر شما شاهد باشد.3زیرا اینك خداوند از مكان خود بیرون میآید و نزول نموده، بر مكانهای بلند زمین میخرامد.4و كوهها زیر او گداخته میشود و وادیها مُنْشَقّ میگردد، مثل موم پیش آتش و مثل آب كه به نشیب ریخته شود.5این همه به سبب عصیان یعقوب و گناه خاندان اسرائیل است. عصیان یعقوب چیست؟ آیا سامره نیست؟ و مكانهای بلند یهودا چیست؟ آیا اورشلیم نمیباشد؟6پس سامره را به توده سنگ صحرا و مكان غَرس نمودن مَوْها مبدّل خواهم ساخت و سنگهایش را به درّه ریخته، بنیادش را منكشف خواهم نمود.7و همه بتهای تراشیده شده آن خرد و همه مزدهایش به آتش سوخته خواهد شد و همه تماثیلش را خراب خواهم كرد زیرا كه از مزد فاحشه آنها را جمع كرد و به مزد فاحشه خواهد برگشت.8به این سبب ماتم گرفته، وِلْوَلَه خواهم نمود و برهنه و عریان راه خواهم رفت و مثل شغالها ماتم خواهم گرفت و مانند شتر مرغهانوحهگری خواهم نمود.9زیرا كه جراحتهای وی علاجپذیر نیست چونكه به یهودا رسیده و به دروازههای قوم من یعنی به اورشلیم داخل گردیده است.10در جَتّ خبر مرسانید و هرگز گریه منمایید. در خانه عَفْرَه، در غبار خویشتن را غلطانیدم.11ای ساكنه شافیر عریان و خجل شده، بگذر. ساكنه صأنان بیرون نمیآید. ماتم بیتْاِیصَلْ مكانش را از شما میگیرد.12زیرا كه ساكنه ماروت به جهت نیكویی درد زه میكشد، چونكه بلا از جانب خداوند به دروازه اورشلیم فرود آمده است.13ای ساكنه لاكیش اسب تندرو را به ارابه ببند. او ابتدای گناه دختر صَهیون بود، چونكه عصیان اسرائیل در تو یافت شده است.14بنابراین طلاق نامهای به مُورَشَتْ جَتّ خواهی داد. خانههای اَكْذِیب، چشمه فریبنده برای پادشاهان اسرائیل خواهد بود.15ای ساكنه مَریشَه بار دیگر مالكی بر تو خواهم آورد. جلال اسرائیل تا به عَدُلاّم خواهد آمد.16خویشتن را برای فرزندان نازنین خود گَرْ ساز و موی خود را بتراش. گری سر خود را مثل كركس زیاد كن زیرا كه ایشان از نزد تو به اسیری رفتهاند.
کتاب میکاه اساساً به سبکی منظوم نوشته شده است. بسیاری از رسولان به قلمرو پادشاهی شمالی یا جنوبی مینوشتند. میکاه به هر دو قلمرو پادشاهی در زمانهای مختلف بدون در نظر گرفتن تفاوتهای واضح، مینوشت، همان طور که دراین باب این کار را کرده است.
نام شهرها
این قسمت در زبان فارسی غیر عادی به نظر میرسد، چون ساختار اصلی آن به زبان عبری است. این بخش شامل کاری میشود که به آن «جناس کردن» یا «بازی با کلمات» میگویند. نام شهرها جهت توصیف نحوه نابودی آنها به کار رفته است. «لاکیش، شلاق خواهند زد» نمونه این از این نوع ساختار است. چنین حالت شعرگونهای احتمالاً استعارهای است برای توصیف روشی حقیقی که آنها را مجازات میکردند.
خدا از طریق میکاه با قوم اسرائیل و با استفاده از شعر سخن میگوید.
این اصطلاحی است برای بیان پیغامی که خدا به کسی میدهد. ترجمه جایگزین: «پیغامی که خداوند[یهوه] میگوید»
این نام خدا است که در عهد عتیق خود را بر قومش آشکار کرده است. نگاه کنید به صفحه ترجمه کلمات درباره یهوه که چطور این کلمه ترجمه شده است.
به این معنی که او اهل یکی از شهرهای یهودا به نام مورشت بود.
«هنگامی که یوتام، آحاز و حزقیا، پادشاهان یهودا بودند»
«که در رویای شنید»
کتاب میکاه در آیات ۱: ۲-۷ درباره داوری خدا بر سامره است.
با نبوت میکاه آغاز میشود. میکاه با مردم سامره چنان صحبت میکند که گویی تمامی مردم زمین و حتی سرزمین خودش قادر به شنیدن صدای او بودند.
میکاه چنان صحبت میکند که گویی خداوند[یهوه] سرباز نیرومندی بوده که از آسمان نزول کرده و بر بالای کوهها شروع به راه رفتن کرده است.
«او ... راه میرود»
«کوههای بلند»
میکاه چنان صحبت میکند که گویی خداوند[یهوه] شئی آتشین و جامد است که زمین را ذوب کرده، به طوری که آن را جابهجا کرده است. ترجمه جایگزین: «او در حین خرامیدن، کوهها و وادیها را درهم خواهد شکست ؛ او آنها را نابود و کاملاً ناپدید خواهد کرد»
کلمه «خانه» کنایه از خویشاوندانی است که در خانه زندگی میکنند، در این مورد منظور قوم اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «به سبب قوم اسرائیل که برعلیه من گناه کردهاند»
«پادشاه میآید و قضاوت خواهد کرد»
نام «یعقوب» کنایهایست از نسلش که در قلمرو پادشاهی شمالی اسرائیل زندگی میکنند.
در اینجا «سامره» کنایه است از اعمال شریرانهای که در آنجا واقع شده. میکاه این سؤال را برای تأکید بر این که مردم بدانند حقیقت چیست، مطرح میکند. این را در قالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میدانی که سامره... است.»
در اینجا «مکان بلند» جزءگویی از کل است و منظور کل سیستم پرستش بتها میباشد. «یهودا» کنایه از افرادی است که آنجا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردمان یهودا کجا به پرستش بتها میروند؟»
در اینجا «اورشلیم» کنایه است از اعمال شریرانهای که در آنجا واقع شده. میکاه این سؤال را برای تأکید براینکه مردم بدانند حقیقت چیست، مطرح میکند. این را در قالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میدانی که اورشلیم ...است.»
در اینجا «من» به خداوند[یهوه] اشاره میکند.
خداوند[یهوه] از سامره چنان صحبت میکند که گویی شهر همچون زنی است. ترجمه جایگزین: «سامره ... سنگهایش ... همچون بنیاد ساختمانی در شهر»
در اینجا «ضمیر مالکیت سوم شخص مؤنث» [درفارسی متفاوت انجام شده است] به شهر سامره اشاره میکند.
خداوند[یهوه] چنان از سامره سخن میگوید که گویی شهر همچون زنی بوده است. ترجمه جایگزین: «بتهای تراشیده شده در شهر ... هدایای که در شهر به پرستشگاه بتها تقدیم میکردند ... تمثالهای شهر»
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من تمامی بتهای تراشیده شده را خرد خواهم کرد»
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من تمامی هدایای دریافتیاش را خواهم سوزاند»
«مردم به او دادهاند»
خداوند[یهوه] چنان از مردمی که به بتها هدایا تقدیم کردهاند سخن میگوید که گویی مردم به فاحشهگان پول میدهند. وقتی که آشوریان سامره را نابود میکردند، آنها هدایایی را که مردم سامره به بتهایشان تقدیم میکردند، برداشتند و به بتهای خود تقدیم کردند.
کتاب میکاه آیات ۱: ۸-۱۶ درمورد داوری خدا بر یهودا است.
در اینجا «من» به میکاه اشاره میکند.
«ماتم گرفتن» به احساس درونی غم و اندوه اشاره میکند، و «وِلْوَلَه کردن» به عملی که صدای بلند و ناراحتی ایجاد میکند، اشاره میکند.
این علامت غم و اندوه بسیار است. معانی محتمل دیگر «من مانند کسی که لباسش را درمیآورد، عریان خواهم شد»
احتمالاً تنها یک لنگ پوشیده.
شغالها و شترمرغها در بیابان زندگی میکنند، و صدای زوزه آنها مانند کسانی است که ماتم میگیرند و گریه میکنند.
در اینجا «ضمیر مالکیت سوم شخص مؤنث» [درفارسی متفاوت انجام شده است] به شهر سامره اشاره میکند. به این معنی که هیچ چیز نمیتواند ارتش دشمن را از نابود و کشتن مردمی که آنجا زندگی میکنند، باز دارد.
میکاه از بیماری واگیر به عنوان استعاره برای ارتشی استفاده میکند، که خداوند[یهوه] فرستاده تا سامره را داوری کنند. در اینجا «آن» به «زخم» اشاره میکند، که به معنی ارتشی است که خدا برای مجازات سامره به کار میبرد.
شاید نیاز باشد که در پاورقی توضیحی بدهید. «نام این شهر به معنای "خانه غبار" میباشد»
مردم تحت داوری خدا، این چنین شدتِ اندوهشان را بیان میکنند. ترجمه جایگزین: «خویشتن را بر زمین غلطانیدم» یا «خویشتن را در گل غلطانیدم»
معنای نام روستاها برای میکاه حائز اهمیت است. شاید شما مایل باشید که معانی نام مکانها را در پاورقی ذکر کنید.
به نظر میرسد که نام این شهر به معنای «زیبایی» باشد. این با «عریانی و خجالت» در تضاد است.
این اصطلاح به وضوح بیان میکند که مردم کاملاً عریان شده بودند. ترجمه جایگزین: «کاملاً عریان و خجل شده»
نام این شهر به معنی «بیرون آمدن» است. آنان بسیار میترسیدند که بیرون بیایند و کمک کنند.
نام این شهر به معنای «فاصله گرفتن از خانه» میباشد.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا من هر چه که از آنها حفاظت میکردند را از آنها گرفتم»
این نام شهری به معنای «تلخی» است.
از اسم معنای «بلا» در اینجا به عنوان شئي جامد که از تپهای به پایین میغلتد، سخن گفته شده است. آن را در قالب فعل نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] سبب شد که اتفاقات بدی بیافتد»
نام «لاكیش» در زبان عبری مانند کلمه «ارابهها» به نظر میرسد. مردم ارابههایشان را برای فرار و نه برای مبارزه میبستند. لاکیش بعد از اورشلیم مهمترین شهر یهودا بود.
کلمه «دختر» کنایه از مردم شهر است. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون» یا «مردمی که در صهیون زندگی میکنند»
این اصطلاح را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به سبب نااطاعتی تو همانند مردم اسرائیل»
میتوانید در پاورقی اضافه کنید که نام «مُورَشَتْ» به معنای «ترک کردن» است. همچنین مشابه کلمه «نامزد» نیز بهنظر میرسد. در این استعاره مُورَشَتْ همچون عروسی توصیف شده و آشور او را میبرد، و «هدیه خداحافظی» [خلعت] جهاز است، هدیهای که خانوادهاش برای ازدواج به او میدهند.
شاید مایل باشید که در پاورقی اضافه کنید که گفتن «نام این شهر تقریباً همچون عبارت عبری برای "چیزی فریب خورده" به نظر میرسد.
در اینجا «من» به خداوند[یهوه] اشاره میکند.
شاید مایل باشید که در پاورقی ذکر کنید، «نام این روستا مانند کلمه عبری به معنای «پیروز» به نظرمیرسد.
این نام شهری سلطنتی در فلسطین است.
اسرائیلیانی که ماتم میکردند قسمتهایی از سر خود را میتراشیدند. معانی محتمل ۱) «بخشهایی از سر خود را به شکلی غیر معمول بتراش» یا ۲) «همه موهایت را کوتاه کن و سرت را بتراش،» رویدادهایی را به ترتیب وقوع بیان میکند.
این کلمه را میتوان «لاشخور» نیز ترجمه کرد.
1وای بر آنانی كه بر بسترهای خود ظلم را تدبیر مینمایند و مرتكب شرارت میشوند. در روشنایی صبح آن را بجا میآورند، چونكه در قوّت دست ایشان است.2بر زمینها طمع میورزند و آنها را غصب مینمایند و بر خانهها نیز و آنها را میگیرند و بر مرد و خانهاش و شخص و میراثش ظلم مینمایند.3بنابراین خداوند چنین میگوید: هان من بر این قبیله بلایی را تدبیر مینمایم كه شما گردن خود را از آن نتوانید بیرون آورد و متكبّرانه نخواهید خرامید زیرا كه آن زمان زمان بد است.4در آن روز بر شما مَثَل خواهند زد و مرثیه سوزناك خواهند خواند و خواهند گفت بالّكل هلاك شدهایم. نصیب قوم مرا به دیگران داده است. چگونه آن را از من دور میكند و زمینهای مرا به مرتدّان تقسیم مینماید.5بنابراین برای تو كسی نخواهد بود كه ریسمان را به قرعه در جماعت خداوند بكَشَدْ.6ایشان نبوّت كرده، میگویند نبوّت مكنید. اگر به اینها نبوّت ننمایند، رسوایی دور نخواهد شد.7ای كه به خاندان یعقوب مسمّی هستی آیا روح خداوند قاصر شده است و آیا اینها اعمال او میباشد؟ آیا كلام من برای هر كه به استقامت سالك میباشد، نیكو نیست؟8لكن قوم من در این روزها به دشمنی برخاستهاند. شما ردا را از رخت آنانی كه به اطمینان میگذرند و از جنگ روگردانند، میكَنید.9و زنان قوم مرا از خانههای مرغوب ایشان بیرون میكنید و زینت مرا از اطفال ایشان تا به ابد میگیرید.10برخیزید و بروید زیرا كه این آرامگاه شما نیست چونكه نجس شده است. شما را به هلاكت سخت هلاك خواهد ساخت.11اگر كسی به بطالت و دروغ سالك باشد و كاذبانه گوید كه من برای تو دربارۀشراب و مُسْكِرات نبوّت خواهم نمود، هرآینه او نبّی این قوم خواهد بود.12ای یعقوب، من البتّه تمامی اهل تو را جمع خواهم نمود و بقیه اسرائیل را فراهم آورده، ایشان را مثل گوسفندان بُصْرَه در یك جا خواهم گذاشت. ایشان مثل گلهای كه در آغل خود باشد، به سبب كثرت مردمان غوغا خواهند كرد.13رخنه كننده پیش روی ایشان برآمده است. ایشان رخنه نموده و از دروازه عبور كرده، از آن بیرون رفتهاند و پادشاه ایشان پیش روی ایشان و خداوند بر سر ایشان پیش رفته است.
این باب همچنان با استفاده از زبانی شاعرانه نشان میدهد کسانی که از دیگران بهره میجویند، مرتکب گناه و ناعدالتی شدهاند.
and and )
متن [زمینه]
میکاه غالباً زمینه تاریخی نبوتهایش را بیان نمیکند. این ممکن است در نتیجه عدم درک مترجم از اطلاعات اشاره شده نیز باشد. احتملاً نیاز است که در مورد دوره خدمتی میکا تحقیق بیشتری صورت گیرد، تا مترجمین درک بهتری از تاریخ پادشاهی قوم اسرائیل و یهودا داشته باشند.
and
میکاه برعلیه رهبران قوم اسرائیل که از فقیران بهره میجویند و از احکام خدا پیروی نمیکنند، صحبت میکند.
«آنها بر هر کسی که میخواهند، ظلم میکنند.» این به نوعی کلی گویی است. میکاه در اینجا در مورد شخص خاصی صحبت نمیکند.
«با دقت گوش کنید» یا «توجه کنید»
ببینید این را در میکاه ۱: ۱۲ چطور ترجمه کردهاید.
در اینجا «قبیله» به تمامی قوم اسرائیل که افراد ثروتمند بر ضعیفان ظلم میکنند، اشاره میکند. گناهان رهبران به تمام قوم برمیگردد.
خداوند[یهوه] چنان از مجازات قوم سخن میگوید که گویی یوغی بر گردنشان انداخته است. ترجمه جایگزین: «شما قادر به فرار نخواهید بود»
«آواز میخوانند تا تو را مسخره کنند»
«آنان با صدای بلند گریه خواهند کرد.» آنان وانمود به عزاداری میکنند، که گویی دوست دارند که بمیرند.
این آوازی است که دشمنان برای مسخره کردن قوم اسرائیل میخواندن و میخندیدند تا اسرائیلیان رنج ببرند.
دشمن غافلگیری رهبران ثروتمند اسرائیل را استهزا میکند، چون خدا زمین آنها را گرفته و آن را به شخص دیگری داده، درست همان طور که آنها زمینهای فقیران را میگرفتند. این سؤال را در قالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چقدر اشتباه است که آن را از من بگیرد!»
معانی محتمل ۱) میکاه به زمان پس از تبعید، هنگامی که برخی افراد بازگشتند تا زمین را تقسیم کنند، مینگرد. ۲) او از رسوم آن زمان صحبت میکند، هنگامی که طایفه یا قبیلهای زمینهایشان را تقسیم میکردند و آن را به افراد خاصی میدادند.
میکاه درباره معلمین دروغین و همچنین از ثروتمندانی که از قدرتشان سوءاستفاده میکنند، صحبت میکند.
گوینده با میکاه و دیگران صحبت میکند، بنابراین به شکل جمع آمده است.
«قوم اسرائیل میگویند»
«رسولان نباید نبوت کنند»
چنان از رسوایی صحبت شده که گویی دزدی است که کسی را تعقیب میکند. این را میتوان به شکل فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه نخواهیم داد ما را رسوا کنید»
میکاه قوم اسرائیل را با این سؤال سرزنش میکند. این جمله را در قالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میدانی که نیازی به پرسیدن نیست ... «آیا روح ... اعمال او؟»
کلمه «خاندان» کنایه است از خانوادهای که در آن خانه زندگی میکنند. در این موقعیت به نسل یعقوب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نسل یعقوب»
معانی محتمل ۱) مردم واقعاً نمیدانند آیا اعمال خداوند را میبینند. ترجمه جایگزین: «میپرسند ... "آیا روح خداوند[یهوه] خشمگین است؟ آیا اینها اعمال او میباشد؟"» یا ۲) مردم باور ندارند که خداوند[یهوه] حقیقتاً آنها را مجازات میکند. اینها سؤالاتی بیپاسخ هستند و میتوان آنها را در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میگویند ... "روح خداوند[یهوه] خشمگین نیست. اینها اعمال او نمیباشد."»
میکاه از این سؤال برای تعلیم به مردم استفاده میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کلام من برای هر که به استقامت سالک میباشد، نیکو است.»
این اشاره میکند به ۱) قوم میکاه یا ۲)قوم خداوند[یهوه]
معانی محتمل ۱) افراد ثروتمند شروری که ردا را از فقیران میدزدیدند. یا ۲) طلبکاران، لباس بیرونی فقیرانی که پول قرض میگرفتند را به عنوان اطمینان از این که آنان پول را بازپرداخت خواهند کرد، نگه میداشتند.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن از ثروتمندان شرور قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این در کل به برکتی که خدا به قومش داده اشاره میکند. احتمالاً اشاره میکند به ۱) مالکان زمین در اسرائیل، ۲) آیندهای امیدوارکننده یا ۳) به پدرانِ اطفال، کشاورزانی که سخت کار میکردند تا قومی را به وجود آورند.
میکاه چنان سخن میگوید که گویی او خداوند[یهوه] است.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً آن را خراب خواهم کرد»
میکاه از مردم یهودا صحبت میکند، بنابراین هر دو حالت «ضمیر دوم شخص» به شکل جمع هستند.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردمی که او را درنظر میگیرند» یا «شما او را مد نظر خواهید داشت»
خداوند[یهوه] به سخن گفتن ادامه میدهد. در پایان این باب، خداوند[یهوه] خودش را همچون شبانی که از قومش حفاظت میکند نشان میدهد. احتمالاً او به خصوص کسانی را خطاب قرار میدهد که از آشور به اورشلیم بازگشتهاند.
میکاه با بعضی از نسل یعقوب صحبت میکند، بنابراین «ضمیر دوم شخص» به حالت جمع است.
این تصویر پادشاهی است که قومش را بیرون از شهری محصور رهبری میکند.
1و گفتم: ای رؤسای یعقوب و ای داوران خاندان اسرائیل بشنوید! آیا بر شما نیست كه انصاف را بدانید؟2آنانی كه از نیكویی نفرت دارند و بر بدی مایل میباشند و پوست را از تن مردم و گوشت را از استخوانهای ایشان میكَنَنْد،3و كسانی كه گوشت قوم مرا میخورند و پوست ایشان را از تن ایشان میكنند و استخوانهای ایشان را خُرد كرده، آنها را گویا در دیگ و مثل گوشت در پاتیل میریزند،4آنگاه نزد خداوند استغاثه خواهند نمود و ایشان را اجابت نخواهد نمود، بلكه روی خود را در آنزمان از ایشان خواهد پوشانید چونكه مرتكب اعمال زشت شدهاند.5خداوند درباره انبیایی كه قوم مرا گمراه میكنند و به دندانهای خود میگزند و سلامتی را ندا میكنند، و اگر كسی چیزی به دهان ایشان نگذارد با او تدارك جنگ میبینند، چنین میگوید:6از این جهت برای شما شب خواهد بود كه رؤیا نبینید و ظلمت برای شما خواهد بودكه فالگیری ننمایید. آفتاب بر انبیاء غروب خواهد كرد و روز بر ایشان تاریك خواهد شد.7و راییان خجل و فالگیران رسوا شده، جمیع ایشان لبهای خود را خواهند پوشانید چونكه از جانب خدا جواب نخواهد بود.8و لیكن من از قوّت روح خداوند و از انصاف و توانایی مملّو شدهام تا یعقوب را از عصیان او و اسرائیل را از گناهش خبر دهم.9ای رؤسای خاندان یعقوب و ای داوران خاندان اسرائیل این را بشنوید! شما كه از انصاف نفرت دارید و تمامی راستی را منحرف میسازید،10و صهیون را به خون و اورشلیم را به ظلم بنا مینمایید،11رؤسای ایشان برای رشوه داوری مینمایند و كاهنان ایشان برای اجرت تعلیم میدهند و انبیای ایشان برای نقره فال میگیرند و بر خداوند توكّل نموده، میگویند: آیا خداوند در میان ما نیست؟ پس بلا به ما نخواهد رسید.12بنابراین صَهْیون به سبب شما مثل مزرعه شیار خواهد شد و اورشلیم به تودههای سنگ و كوه خانه به بلندیهای جنگل مبدّل خواهد گردید.
عدالت
جامعۀ نابرابر، گناهکار محسوب میشد. چنین امری برخلاف شریعت موسی بود. اگر این پادشاهیها ناعادلانه به حساب میآمدند، پس نتیجتاً از خداوند[یهوه] نیز اطاعت نمیکردند.
and and )
استعارات
توصیف دقیقی که در این باب استفاده شده، نحوه رفتار رهبران با قوم اسرائیل را نشان میدهد. این موقعیتها بیمعنا هستند، مگر آن که به عنوان کنایه و به حالت استعاری در نظر گرفته شوند.
تمرکز باب ۳ بر روی رهبران فاسد اسرائیل میباشد.
در اینجا «من» به میکاه اشاره میکند.
میکاه رهبران را سرزنش میکند. این سؤالی بیپاسخ است که میتوان آن را در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما چنان رفتار میکنید که گویی انصاف را غلط میپندارید.»
میکاه به مقایسه رهبران اسرائیل با قصابان [سلاخان] میپردازد.
این صفات وابسته به اسم را میتوان به عنوان صفت مطلق نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از هرچه که خوب است، نفرت دارند و هرچه را که بد است، دوست دارند»
قصابی که گوشت حیوانات را میبرد، استعاره از رهبرانی است که به فقیران ظلم میکنند.
میکاه مقایسه رهبران اسرائیل با قصابان [سلاخان] را به پایان میرساند.
قصابی که گوشت حیوانات را میبرد، استعاره است از رهبرانی که به فقیران ظلم میکنند.
میکاه به صحبت کردن ادامه میدهد.
«نزد خداوند[یهوه] برای کمک فریاد میکشد»
«آن چه که از او میخواهید، انجام نخواهد داد»
پوشاندن روی، استعاره برای امتناع از گوش دادن است. ترجمه جایگزین: «او رویش را از شما برمیگرداند و آن را میپوشاند» یا «میبینید که او هیچ اشتیاقی برای کمک به شما ندارد»
میکاه به داوری بر علیه پیامبران دروغین ادامه میدهد.
راه رفتن در راهی نیکو استعاره است برای اطاعت کردن از خدا. گمراه شدن از راهی استعاره است بر نااطاعتی کردن از خدا، در این موقعیت احتمالاً منظور عدم شناخت است. ترجمه جایگزین: «که قوم من را به نااطاعتی از من هدایت میکنند»
میکاه از استعاره برای توصیف شرایطی که حقیقتاً اتفاق افتاده، استفاده میکند. عبارت «خوردن چیزی» روشی طعنهآمیز برای بیان جریمهای ناچیز است. ترجمه جایگزین: «آنها حتی به کسانی که مبلغ ناچیزی به ایشان میپردازند، میگویند که اوضاح بر وفق مراد این اشخاص پیش خواهد رفت.»
میکاه از استعاره برای توصیف شرایطی که حقیقتاً اتفاق افتاده، استفاده میکند. عبارت «چیزی به دهان ایشان نگذارد» مبالغهای طعنهآمیز برای ندادن چیزی است که آنها میخواهند. ترجمه جایگزین: «آنها هر کاری میکنند تا کسانی را که به آنها مبلغ ناچیزی میپردازند، نابود کنند»
تاریکی استعاره از سخن نگفتن خدا با انبیا است.
«رؤیاها نخواهید دید»
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من باعث شدم پیشگویان خجل شوند، و فالگیران را رسوا خواهم کرد»
در اینجا «لبها» مظهر صحبت کردن است. ترجمه جایگزین: «آنها صحبت نخواهند کرد»
«من ساکت خواهم بود»
در اینجا «من» به میکاه اشاره میکند، پیامبری حقیقی، که خودش را از انبیای دروغین جدا کرده است.
میکاه در اینجا چنان از خودش صحبت میکند که گویی او ظرفی است که خداوند[یهوه] مایعی را در آن ریخته باشد. ترجمه جایگزین: «روح خداوند[یهوه] به من قوت، انصاف و توانایی بخشیده است» یا «روح خداوند[یهوه] من را قادر ساخته تا قوی باشم، انصاف را اعلام کنم ، و توانا باشم»
در اینجا کلمات «یعقوب» و «اسرائیل» کنایه از عصیان ذریت یعقوب است. میکاه از هر دو اسم برای تأکید استفاده میکند تا بیان کند که همه نسل او مرتکب گناه شدهاند. اسم معنای «عصیان» و «گناه» را میتوان به شکل فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا به ذریت یعقوب خبر دهم که قانون خداوند[یهوه] را شکستهاند؛ من به قوم اسرائیل میگویم که همه آنها گناه کردهاند»
کلمه «خاندان» کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند. در این موقعیت اشاره میکند به نسل یعقوب. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب»
کلمه «خاندان» کنایه از خانوادهای است که در خانه زندگی میکنند. در این موقعیت اشاره میکند به ذریت اسرائیل، که قوم اسرائیل شدهاند. ترجمه جایگزین: «نسل اسرائیل» یا «شما اسرائیلیان»
به شدت متنفرید
«خون» در اینجا کنایه از کشتار است، و از «صهیون» و «اورشلیم» چنان صحبت شده که گویی آنها ساختمانهایی هستند. میکا به نحوی از افراد ثروتمند و قاتل و گناهکاران دیگر سخن میگوید که گویی چنین اعمال آجر و چوبی هستند که جهت ساختن خانه از آنها استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «شما هنگام تلاش جهت عظیم ساختن صهیون و اورشلیم مرتکب قتل و گناهان وحشتناک دیگر میشوید» یا «در حالی که در صهیون پرستش میکنید، مرتکب قتل و در حالی که در اورشلیم ثروتمند میشوید، مرتکب گناهان دیگر میگردید»
رهبران به شدت باور داشتند که خداوند[یهوه] در میان آنها است. این جمله را در قالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میدانیم که خداوند[یهوه] در میان ماست!» یا «میدانیم که خداوند[یهوه] به ما برای انجام آن چه که میخواهیم، یاری میرساند!»
نگاه کنید به ترجمه کلمه «بلا» در کتاب میکاه ۱: ۱۲.
در اینجا «شما» به روحانیون، انبیاء، و رهبران اشاره میکند (میکاه ۳: ۱۱).
«صهیون» و «کوه خانه» به مکانی مشابه اشاره میکند. وقتی کشاورزی مزرعهای را شخم میزند، تمامی خاک را برمیگرداند و همه گیاهانی را که آنجا رشد کردهاند، از ریشه میکند. بلندیهای جنگل پر از شاخ و برگی است که هیچ کس نمیتواند از آن هیچ استفادهای کند. احتمال این که دو استعاره عیناً و با هم صحیح باشند وجود ندارد، اما تأکید میکنند که خداوند[یهوه] اجازه خواهد داد مهاجمین، معبد را کاملاً خراب کنند.
«مزرعهای که کشاورز شخم میزند»
جایی که گیاهان چوبی کوچک بسیاری رشد میکنند
1و در ایام آخر، كوهِ خانه خداوند بر قلّه كوهها ثابت خواهد شد و بر فوق تلّها برافراشته خواهد گردید و قومها بر آن روان خواهند شد.2و امّتهای بسیار عزیمت كرده، خواهند گفت: بیایید تا به كوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآییم تا طریقهای خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوك نماییم زیرا كه شریعت از صهیون و كلام خداوند از اورشلیمصادر خواهد شد.3و او در میان قومهای بسیار داوری خواهد نمود و امّتهای عظیم را از جای دور تنبیه خواهد كرد و ایشان شمشیرهای خود را برای گاوآهن و نیزههای خویش را برای ارّهها خواهند شكست و امّتی بر امّتی شمشیر نخواهد كشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.4و هر كس زیر مَوِ خود و زیر انجیر خویش خواهد نشست و ترسانندهای نخواهد بود زیرا كه دهان یهوه صبایوت تكلّم نموده است.5زیرا كه جمیع قومها هر كدام به اسم خدای خویش سلوك مینمایند امّا ما به اسم یهوه خدای خود تا ابدالا´باد سلوك خواهیم نمود.6خداوند میگوید كه در آن روز لنگان را جمع خواهم كرد و رانده شدگان و آنانی را كه مبتلا ساختهام فراهم خواهم آورد.7و لنگان را بقیتی و دور شدگان را قوم قوّی خواهم ساخت و خداوند در كوه صَهْیوُن برایشان از الا´ن تا ابدالا´باد سلطنت خواهد نمود.8و تو ای برج گله و ای كوه دختر صَهیون این به تو خواهد رسید و سلطنت اوّل یعنی مملكت دختر اورشلیم خواهد آمد.9الا´ن چرا فریاد برمیآوری؟ آیا در تو پادشاهی نیست و آیا مُشیر تو نابود شده است كه دردْ تو را مثل زنی كه میزاید گرفته است؟10ای دختر صَهیون مثل زنی كه میزاید درد زه كشیده، وضع حمل نما زیرا كه الا´ن از شهر بیرون رفته، در صحرا خواهی نشست و به بابل رفته، در آنجا رهایی خواهی یافت و در آنجا خداوند تو را از دست دشمنانت رهایی خواهد داد.11و الا´ن امّتهای بسیار بر تو جمع شده، میگویند كه صهیون نجس خواهد شد و چشمان ما بر اوخواهد نگریست.12امّا ایشان تدبیرات خداوند را نمیدانند و مشورت او را نمیفهمند زیرا كه ایشان را مثل بافهها در خرمنگاه جمع كرده است.13ای دختر صهیون برخیز و پایمال كن زیرا كه شاخ تو را آهن خواهم ساخت و سمهای تو را برنج خواهم نمود و قومهای بسیار را خواهی كوبید و حاصل ایشان را برای یهوه و دولت ایشان را برای خداوند تمامی زمین وقف خواهی نمود.
این باب همچنان با استفاده از زبانی شاعرانه نشان میدهد که خدا روزی اسرائیل را بازسازی باز خواهد یافت.
بازماندگان
میکاه درباره امید آینده و بازماندگانی که به سرزمینشان برمیگردند، صحبت میکند. آیات ۱-۸ چشمانداز آینده است، زمانی که خدا اسرائیل را همچون شکوه سابق آن بازسازی خواهد کرد. این آیات به آنانی که سرزمینشان را ترک کردهاند، امید میبخشد.
بنا شدن معبد در بالاترین نقاط کوه و تپهها توسط خداوند[یهوه] استعاره است و به اهمیت معبد نسبت مابقی نقاط زمین اشاره میکند.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] کوهی را که معبدش بر آن بنا شده، ثابت خواهد کرد» یا «خداوند[یهوه] کوهی را که معبدش با عظمت بر آن بنا شده، ایجاد خواهد کرد»
کوه صهیون، یکی از مهمترین کوهها خواهد بود. این احتمالاً به این معنی است که این کوه نه تنها در سرزمینی که در آن واقع شده بود، بلکه در جهان بلندترین کوه به حساب خواهد آمد.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آن را بر بالای تمامی تلها برافراشته خواهد کرد» یا «خداوند[یهوه] آن را بالاتر از تلها ایجاد خواهد کرد»
نهری که به طور پیوسته از بسیاری مسیرها به مکانی جاری میشود. بسیاری از مردم از مسیرهای متفاوت به کوهی که معبد در آنجا بنا شده، میآیند. ترجمه جایگزین: «قومها مانند نهری به آن جاری خواهند شد» یا «قومها به آن میروند»
کلمه «امتها» کنایه از مردم قومها است. ترجمه جایگزین: «مردم از قومهای بسیاری»
این به حالت جمع است.
در اینجا «طریقهایش» و «راههای وی» به آن چه که خدا میخواهد تا قومش انجام دهند، اشاره میکند. «سلوک کردن» به این معنی است که آنها از آن چه که او گفته، اطاعت خواهند کرد.
صادر شدن شریعت و کلام استعاره است از کسانی که آن را میشنوند و سپس رسولان آن را به مابقی مردم در جایهایی دیگر اعلام میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم به شریعت صهیون گوش خواهند داد و آن را صادر خواهند کرد و به دیگران خواهند گفت؛ آنها به کلام خداوند[یهوه] در اورشلیم گوش خواهند داد و بیرون رفته و به دیگران خواهند گفت»
کلمه «صادر خواهد شد» از عبارت قبلی استنباط میشوند. آن را میتوان در این جمله دوباره تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد»
تیغهای که افراد برای حفر کردن خاک از آن استفاده میکند تا بتوانند بذرها را بکارند
سازهای فلزی که افراد برای بریدن شاخهها یا ساقهها از گیاهان استفاده میکنند.
تهدید به شروع جنگ نخواهند کرد.
میکاه به توصیف «روزهای آخر» ادامه میدهد، هنگامی که مردم شریعت خداوند[یهوه] را فرا گرفته و از آن اطاعت میکنند.
هر دو کلمه «مو» و «درخت انجیر» مظهر کامیابی هستند. این عبارت اعمالی را توصیف میکند که مردم با کامیابی و در آرامش زندگی میکنند. اگر مو یا درخت انجیر ناشناخته هستند، شما میتوانید این کلمات را به صورتی کلیتر ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها با آرامش در باغها و مزارعشان خواهند نشست»
کلمه دهان جزئیگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «زیرا یهوه صبایوت تکلم نموده است»
سلوک کردن در راهی استعاره است به مانند کسی زندگی کردن. سلوک کردن در نام کسی استعاره است برای پرستیدن و اطاعت کردن از او. ترجمه جایگزین: «قومها ... خدایشان را میپرستند و از او اطاعت میکنند ... ما خداوند[یهوه] را خواهیم پرستید و از او اطاعت خواهیم کرد»
به کسی که نمیتواند به خوبی راه برود اشاره میکند. لنگ بودن به نوعی جزءگویی از داشتن هر نوع ناتوانی است.
«آنانی را که از اورشلیم رانده شدهاند، جمع خواهم کرد»
عبارت «تبدیل خواهم کرد» از عبارات قبلی استنباط شده است. آنها را میتوان دوباره تکرار کرد. عبارت «کسانی که رانده شدهاند» را میتوان با فعلی معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من کسی را که رانده شده، به قومی قوی تبدیل خواهم کرد» یا «من کسی را که به زور رانده شده، قومی قوی خواهم ساخت»
میکاه از قوم اورشلیم سخن میگوید و چنان از کوهی که معبد بر آن واقع شده سخن میگوید که گویی میتواند به او گوش دهد. شاید نیاز باشد که به وضوح بیان کنید که میکاه پیغامش را به مردم داده است. ترجمه جایگزین: «در مورد کوه معبد، مکانی که خداوند[یهوه] از بالا به تو،همچون گوسفندش، مینگرد، جایی که مردم اورشلیم بسیار به آن افتخار میکنند، حکمرانی سابق باز خواهد گشت»
چنان از حفاظت بقیه مردم در مناطق اطراف توسط مردم اورشلیم صحبت شده که گویی آنها شبانانی بر برج هستند و گله را مینگرند.
از مردمی که در جایی زندگی میکنند چنان صحبت شده که گویی آن مکان مادری است و آنها نیز دخترهایش هستند. ترجمه جایگزین: «مردمی که در صهیون زندگی میکنند ... مردمی که در اورشلیم زندگی میکنند»
در برخی نسخههای جدید این کلمه عبری را به معنای «قلعه» یا «دژ» میدانند.
اسم معنای «سلطنت» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو همچون قبل بر قومها حکومت خواهی کرد» یا «من تو را بر قومها حاکم خواهم ساخت، همان طور که پیشتر نیز انجام میدادی»
میکاه مردم را مسخره میکند، او سعی میکند تا آنها را به فکر وا دارد که چرا خدا به این شکل با آنان برخورد میکند. این سؤال را در قالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بنگر که چگونه فریاد برمیآوری؟» یا «با دقت تفکر کن که چرا فریاد برمیآوری»
میکاه به مسخره کردن مردم ادامه میدهد. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو پادشاهی داری، اما او برای تو بیفایده است. تمام حکیمان هنوز زندهاند، اما آنان هیچ تدبیری ندارند که به تو بگویند. به همین دلیل است که تو همچون زنی که بچه را به دنیا میآورد، با صدای بلند گریه میکنی.»
میکاه رنجی را که هنگام حمله نیروهای دشمن تجربه میکنند با دردی که زنی موقع به دنیا آوردن بچه تجربه میکند، مقایسه میکند.
خداوند[یهوه] به شیوهای برابر به حالات معلوم و مجهول برای تأکید بر انجام آن چه که خودش گفته بود، سخن میگوید. این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در آنجا خداوند[یهوه] تو را رهایی خواهد داد. در آنجا او، تو را رهایی خواهد داد»
معانی محتمل برای کلمه «دست» ۱)این قسمت ممکن است کنایه از قدرتی باشد که به واسطه دست اعمال میشود. ترجمه جایگزین: «قدرت دشمنان تو» ۲) این میتواند جزءگویی از کل منظور به شخص باشد. ترجمه جایگزین: «دشمنانت»
اورشلیم دشمنانش را شکست خواهد داد.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ما، او را نجس خواهیم کرد»
چشم، جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «بگذار بر صهیون بنگریم» یا «بگذار از دیدن مهاجمینی که صهیون را نابود میکند، لذت ببریم»
نویسنده چنان از خداوند[یهوه] که آماده است تا قومها را نابود کند سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] کشاورزی است که بافههایش را در خرمنگاهی میگذارد و اکنون آماده خرمنکوبی است.
خداوند[یهوه] تصویری از زمین خرمنکوبی ارائه میدهد (میکاه ۴: ۱۲).
تمام مشتقات «تو» و همچنین فرامین، اشاره به «دختر صهیون» دارند، پس همه یه شکل مفرد و مونث هستند.
خداوند[یهوه] از مردم صهیون چنان صحبت میکند که گویی آنان گاوان نر قدرتمندی بودند که گندم را خرمنکوبی میکردند و دشمنانشان همچون گندم بودند.
اگر خواننده با واژگانی همچون گاوان نر یا آهن یا برنز آشنا نیست، میتوانید این استعارات را حذف کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا تو را قادر خواهم ساخت که مغلوب سازی و هر دشمنی را نابود کنی»
«ثروتی که آنان با اعمالی ناعادلانه به دست آوردهاند» یا «آن چه که آنان از مردم دیگر دزدیدهاند»
اسم معنای «دولت» را میتوان به شکل فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه که مالک آن هستند»
1ای دخترِ افواج، الا´ن در فوجها جمع خواهی شد! ایشان به ضدّ ما سنگرها بستهاند. با عصا بر رخسار داور اسرائیل خواهند زد.2و تو ای بَیتْلَحَمِاَفْراتَه اگر چه در هزارههای یهودا كوچك هستی، از تو برای من كسی بیرون خواهد آمد كه بر قوم من اسرائیل حكمرانی خواهد نمود و طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است.3بنابراین ایشان را تا زمانی كه زن حامله بزاید تسلیم خواهد نمود و بقیه برادرانش با بنیاسرائیل بازخواهند گشت.4و او خواهد ایستاد و در قوّت خداوند و در كبریایی اسم یهوه خدای خویش (گله خود را) خواهد چرانید و ایشان به آرامی ساكن خواهند شد زیرا كه او الا´ن تا اقصای زمین بزرگ خواهد شد.5و او سلامتی خواهد بود. هنگامی كه آشور به زمین ما داخل شده، بر قصرهای ما قدم نهد، آنگاه هفت شبان و هشت سرورِ آدمیان را به مقابل او برپا خواهیم داشت.6و ایشان زمین آشور و مدخلهای زمین نِمْرُود را با شمشیر حكمرانی خواهند نمود و او ما را از آشور رهایی خواهد داد، هنگامی كه به زمین ما داخل شده، حدود ما را پایمال كند.7و بقیه یعقوب در میان قومهای بسیار مثل شبنم از جانب خداوند خواهد بود و مانند بارشی كه بر گیاه میآید كه برای انسان انتظار نمیكشد و به جهت بنیآدم صبر نمینماید.8و بقیه یعقوب در میان امّتها و در وسط قومهای بسیار، مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر ژیان در میان گلههای گوسفندان خواهند بود كه چون عبور مینماید، پایمال میكند و میدَرَد و رهانندهای نمیباشد.9و دست تو بر خصمانت بلند خواهد شد و جمیع دشمنانت منقطع خواهند گردید.10و خداوند میگوید كه در آن روز اسبان تو را از میانت منقطع و ارابههایت را معدوم خواهم نمود.11و شهرهای ولایت تو را خراب نموده، همه قلعههایت را منهدم خواهم ساخت.12و جادوگری را از دست تو تلف خواهم نمود كه فالگیران دیگر در تو یافت نشوند.13و بتهای تراشیده و تمثالهای تو را از میانت نابود خواهم ساخت كه بار دیگر به صنعت دست خود سجده ننمایی.14و اَشیرههایت را از میانت كَنده، شهرهایت را منهدم خواهم ساخت.15و با خشم و غضب از امّتهایی كه نمیشنوند انتقام خواهم كشید.
مسیح موعود
این باب شامل نبوتی است که تولد مسیح موعود در بیتلحم را بیان میکند. این مفهوم در عهد جدید روشن شده است.
and )
تغییر در ضمایر شخصی
در ترجمه ضمایر در این باب باید توجه بیشتری شود. گاهی اوقات «من» مرجع نویسنده است و در زمانهای دیگر منظور خداوند[یهوه] است. همچنین تغییر قابل توجهی به نظر میرسد وقتی نویسنده مردم را با ضمیر «شما» خطاب نمیکند، بلکه با ضمیرهای «ما» یا «به ما» سخن میگوید.
چنان از مردم شهر سخن گفته شده که گویی آنها همچون زنی بودند. سربازان به شهر حمله می کنند. ترجمه جایگزین: «مردم شهری که سربازان به آن حمله میکنند»
عصا کنایه است که یک شخص بزرگتر با عصا شخصی کوچکتر را مجازات میکند. بر گونه کسی زدن بیشتر از این که به او آسیب برساند، موجب بیاحترامی به او میشود. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] داور اسرائیل را به وسیله مهاجمینی که آنها را خوار میشمارد، مجازات میکند»
این توصیفی طعنهآمیز است که پادشاه بسیاری از قدرت و اقتدارش را از دست داده و اکنون داوری بیش نیست.
خداوند[یهوه] با مردم یهودا، به خصوص با مردم بیتلحم چنان صحبت میکند که گویی با شهر بیتلحم سخن میگوید.
این واژه هم به نام منطقهای که بیتلحم در آن واقع شده، اشاره میکند و هم نام دیگر بیتلحم است و هم بیتلحم را از مکانهای دیگر متمایز کرده است. بیتلحم در حدود شش مایل در جنوب اورشلیم واقع شده است. این شهر داوود پادشاه است. احتمالاً مترجمین این را در پاورقی اضافه کنند: «نام "افراته" به معنای "پرثمر بودن" میباشد»
«اگرچه قبایل دیگر یهودا نفرات بیشتری دارند، اما یک نفر از قوم تو بیرون خواهد آمد»
در اینجا «برای من» به خداوند[یهوه] اشاره میکند.
این کلمه اشاره به حاکمی دارد که از نسل خاندان باستانی داوود است. عبارات «از ایام قدیم» و «از ایام ازل» معانی مشابهی دارند که برای تأکید بر میزان قدمت این خاندان استفاده شدهاند.
«زیرا آن چه که گفتهام حقیقت است» یا «زیرا این حاکم بعداً خواهد آمد»
مردم اسرائیل را تسلیم خواهد کرد
این واژه به زمانی محدود اشاره میکند که آن حاکم متولد میشود.
«بقیه پیروان اسرائیلی حاکم» که تبعید شدهاند
این آیات به توصیف حاکم اهل بیتلحم ادامه میدهد.
شبانی که به گوسفندانش غذا میدهد و از آنها حفاظت میکند، استعاره است از حاکمی که قوم اسرائیل را مجهز خواهد ساخت و از آنها محافظت خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] به او توانایی خواهد بخشید تا قومش را رهبری کند»
نام شخص کنایه است بر اقتدار آن شخص. ترجمه جایگزین: «و مردم او را احترام میکنند چون خداوند[یهوه] خدایش به او اقتدار حاکمیت داده ست»
قوم اسرائیل ساکن خواهند شد
«در امنیت زندگی کردن»
همه مردم از هر قومی حاکم اسرائیل را تکریم خواهند کرد.
در اینجا «شبانان» کنایه از «حکام،» یا به بیانی دیگر «سرور آدمیان» است. عبارت «هفت ... و هشت» اصطلاحی به منظور «بیشتر از کفایت است.» ترجمه جایگزین: «کافی، حتی بیش از کفایت، حاکمان» یا «بیشتر ازکفایت شبانان و سرور آدمیان»
شمشیر کنایه از کشتار در جنگ است. در اینجا چنان از حاکمیت اسرائیلیان بر آشوریان با حالتی طعنهآمیز صحبت شده که گویی آنان به جای گرد هم آوردن گوسفندان، آنها را میکشند. سرزمین آشور کنایه از مردمی است که آنجا زندگی میکنند. ورودیه شهر جایی بود که رؤسای تجاری آنجا حضور داشتند. ترجمه جایگزین: «آنها بر علیه قوم آشور جنگ خواهند کرد و بر شهرهای سرزمین نمرود حکمرانی خواهند نمود»
کلمات «آنان شبانی خواهند کرد» از ابتدای جمله برداشت میشود. این عبارت را میتوان دوباره تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «و آنان زمین نمرود را شبانی خواهند کرد»
این نام دیگر سرزمین آشور است. نمرود شکارچی و حاکم پیشین بود. مترجمین شاید این را در پاورقی اضافه کنند: «نام "نمرود" به معنی "شورشی" است.»
حاکم رهایی خواهد داد
بارش شبنم و باران زمین را تازه میکند و باعث رشد گیاهان میشود. اسرائیلیان باعث خواهند شد که مردم زندگی خوبی داشته باشند.
«گیاه. نه برای کسی و نه به جهت بنیآدم انتظار نمیکشد.» تنها خداوند[یهوه] است که سبب بارش شبنم و باران میشود.
خداوند[یهوه] به مردم قوم اسرائیل که زنده هستند وعده میدهد بعد از این که خداوند[یهوه] با جنگ، قوم خود را مجازات کرد، دشمنان آنها را کاملاً شکست میدهد و بر آنها حکمرانی خواهد کرد.
نسل یعقوب که از جنگ جان سالم به در بردند
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر «بازماندگان یعقوب» که در امتهای متفاوت بسیاری زندگی خواهند کرد، تأکید میکند.
شیرها قادرند هر حیوان وحشی جنگل را بکشند و بخورند و همچنین به سادگی گوسفندان را میکشند. ترجمه جایگزین: «مانند درندهترین حیوان جنگل، همچون حیوانی وحشی که چارپایان بیچاره را میکشد.»
وقتی که شیر جوان از میان گله گوسفند عبور میکند
«روی آنها میپرد تا آنان را له کند، و سپس آنها را میدرد»
نویسنده با خداوند[یهوه] صحبت میکند، بنابر این تمامی حالات ضمیر «تو» به شکل مفرد مذکر آمده است.
این قسمت ممکن است کنایه از قدرتی باشد که به واسطه دست اعمال میشود یا جزءگویی از شخص است. منظور از بلند کردن دست به کارگیری قدرت میباشد. ترجمه جایگزین: «کاملاً بر دشمنانت غلبه خواهی کرد»
دست جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «تو آنان را نابود خواهی کرد»
قوم اسرائیل از اسبان و ارابهها تنها برای جنگ استفاده میکردند و احتمالاً با امتهای بیخدای اطرافشان داد و ستد میکردند. خدا نمیخواست که مردم به اسلحههای جنگی خود برای حفاظتشان بیشتر از خداوند[یهوه] اعتماد کنند.
خداوند[یهوه] چنان با مردم اسرائیل صحبت میکند که گویی تنها یک نفر است.
خداوند[یهوه] چنان با مردم اسرائیل صحبت میکند که گویی تنها یک نفر است.
خداوند[یهوه] به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
بودن در «دست» اشاره به اعمالی دارد که شخص انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «جادوگری که تو انجام میدهی»
خداوند[یهوه] چنان به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی یک است.
خداوند[یهوه] چنان به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی یک نفر است.
اسم معنای «ساخت» را میتوان به شکل فعل «ساختن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه با دستانت ساختهای»
خداوند[یهوه] چنان به صحبت کردن با قوم اسرائیل ادامه میدهد که گویی یک نفر است.
خداوند چنان از اشیرهها صحبت میکند که گویی آنان درختانی بودند که آنها را از زمین بیرون آورده است. ترجمه جایگزین:« اشیرههایت را از زمین بیرون خواهم آورد»
این صفحه تعمداً خالی است.
1آنچه خداوند میگوید بشنوید! برخیز و نزد كوهها مخاصمه نما و تلّها آواز تو رابشنوند.2ای كوهها مخاصمه خداوند را بشنوید و ای اساسهای جاودانی زمین! زیرا خداوند را با قوم خود مخاصمهای است و با اسرائیل محاكمه خواهد كرد.3ای قوم من به تو چه كردهام و به چه چیز تو را خسته ساختهام؟ به ضدّ من شهادت بده.4زیرا كه تو را از زمین مصر برآوردم و تو را از خانه بندگی فدیه دادم و موسی و هارون و مریم را پیش روی تو ارسال نمودم.5ای قوم من آنچه را كه بالاق پادشاه موآب مشورت داد و آنچه بَلْعامبن بَعور او را جواب فرستاد، بیاد آور و آنچه را كه از شِطّیم تا جِلْجال (واقع شد به خاطر دار) تا عدالت خداوند را بدانی.6با چه چیز به حضور خداوند بیایم و نزد خدای تعالی ركوع نمایم؟ آیا با قربانیهای سوختنی و با گوسالههای یك ساله به حضور وی بیایم؟7آیا خداوند از هزارها قوچ و از ده هزارها نهر روغن راضی خواهد شد؟ آیا نخستزاده خود را به عوض معصیتم و ثمره بدن خویش را به عوض گناه جانم بدهم؟8ای مرد از آنچه نیكو است تو را اخبار نموده است؛ و خداوند از تو چه چیز را میطلبد غیر از اینكه انصاف را بجا آوری و رحمت را دوست بداری و در حضور خدای خویش با فروتنی سلوك نمایی؟9آواز خداوند به شهر ندا میدهد و حكمتْ اسم او را مشاهده مینماید. عصا و تعیین كننده آن را بشنوید.10آیا تا به حال گنجهای شرارت و ایفای ناقصِ ملعون در خانهشریران میباشد؟11آیا من با میزانهای شرارت و با كیسه سنگهای ناراست بری خواهم شد؟12زیرا كه دولتمندانِ او از ظلم ممّلواند و ساكنانش دروغ میگویند و زبان ایشان در دهانشان فریب محض است.13پس من نیز تو را به سبب گناهانت به جراحات مهلك مجروح ساخته، خراب خواهم نمود.14تو خواهی خورد امّا سیر نخواهی شد و گرسنگی تو در اندرونت خواهد ماند و بیرون خواهی برد امّا رستگار نخواهی ساخت و آنچه را كه رستگار نمایی من به شمشیر تسلیم خواهم نمود.15تو خواهی كاشت امّا نخواهی دروید؛ تو زیتون را به پا خواهی فشرد امّا خویشتن را به روغن تدهین نخواهی نمود؛ و عصیر انگور را امّا شراب نخواهی نوشید.16زیرا كه قوانین عُمْرِی و جمیع اعمال خاندان اَخْآب نگاه داشته میشود و به مشورتهای ایشان سلوك مینمایید تا تو را به ویرانی و ساكنانش را به سخّریه تسلیم نمایم، پس عار قوم مرا متحمّل خواهید شد.
این باب به عنوان پروندۀ قضایی و حقوقی توسط خداوند[یهوه] برعلیه قومش نوشته شده است.
به موسی، هارون و مریم به عنوان شاهدانی برای خداوند[یهوه] و علیه قوم اسرائیل اشاره شده است. به اخاب و عمری به عنوان پادشاهان شروری که از خداوند[یهوه] پیروی نمیکردند، اشاره شده است. متابعت از شریعت موسی با سرکشی از قانون در تضاد است.
and and )
میکاه چنان با قوم اسرائیل صحبت میکند که گویی با کوههایی سخن میگوید که قادر به شنیدن هستند، بنابراین هر دو حالت واژه «گوش کردن» به شکل جمع آمده است.
موسی چنان با قوم اسرائیل صحبت میکند که گویی تنها یک نفر است، بنابر این احکام و واژه «تو» به شکل مفرد امده است.
خداوند[یهوه] چنان سخن میگوید که گویی در دادگاهی حاضر شده و کوهها و تلها داورانند. او به قوم اسرائیل فرمان میدهد که به داوران بگویند چه کاری را به چه دلیل انجام دادهاند.
میکاه با قوم اسرائیل چنان صحبت میکند که گویی با کوهها سخن میگوید و آنها قادر به گوش دادن میباشند، بنابراین هر دو شکل واژه «گوش دادن» به حالت جمع آمده است.
میکاه به گونهای با کوهها صحبت میکند که گویی موجوداتی زندهاند. میکا از کوهها، تپهها و بنیانهای زمین استفاده میکند تا شاهدی به ضد بتپرستی قومش باشند.
در این باب مخاصمه خداوند[یهوه] علیه قوم اسرائیل ادامه مییابد (۶: ۱-۲)
خدا از این سؤالها استفاده مینماید، تا تأکید کند که او خدایی نیکوی است، و هیچ عملی که موجب شود مردم از پرستش او باز ایستند، انجام نداده است. ترجمه جایگزین: «ای قوم من، من خدایی نیکو هستم. هیچ عملی انجام ندادهام که از من خسته شوید. اگر تو این چنین فکر میکنی، اکنون به ضد من شهادت بده.»
خداوند[یهوه] چنان با قوم صحبت میکند که گویی تنها یک نفر است، بنابراین تمامی حالات ضمیر «تو» و تمامی احکام به شکل مفرد مذکر هستند.
خداوند[یهوه] چنان با قوم سخن میگوید که گویی تنها یک نفر است، بنابراین تمامی حالات ضمیر «تو» و تمامی احکام به شکل مفرد مذکر هستند.
خانه استعاره از مکانی است که شخص برای مدت طولانی در آن زندگی میکند. اسم معنای «بندگی» را میتوان به شکل «برده بودن» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مکانی که تو را برای زمانی طولانی به بردگی میبرند»
خداوند[یهوه] چنان با قوم سخن میگوید که گویی تنها یک نفر است، بنابراین تمامی حالات ضمیر «تو» و تمامی احکام به شکل مفرد مذکر آمدهاند.
«نقشههای بالاق ... به تو ضرر میرساند»
معانی محتمل ۱) بلعام با آمدن نزد بالاق وقتی که او را خواند در واقع از او اطاعت کرد، ترجمه جایگزین: «آن چه بلعام ... آن چه بالاق از او خواست تا انجام دهد» یا ۲) بلعام به بالاق میگوید که چرا به جای لعنت کردن اسرائیلیان همان طور که بالاق حکم کرده بود، آنان را برکت داده است. ترجمه جایگزین: «آن چه بلعام به بالاق گفته»
نام پدر بلعام است.
این نام مکانی در موآب است.
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا عدالت خداوند[یهوه] را در کارهایی که برایت انجام داده به یاد آوری»
میکاه چنان سخن میگوید که گویی او حقیقتاً شخصی مشتاق برای انجام اراده خدا است. معانی محتمل ۱) او سؤالاتی میپرسد و سپس در آیه ۸ جواب سؤالات پرسیده شده را میدهد یا ۲) او این سؤالات را میپرسد تا به قوم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «میدانم که نیاز نیست چیزی به حضور خداوند[یهوه] بیاورم ... نزد خدای تعالی، یا بیایم ... با چیزهای کهنه»
میکاه چنان سخن میگوید که گویی او حقیقتاً شخصی مشتاق برای انجام اراده خدا است. معانی محتمل ۱) او سؤالاتی میپرسد و سپس در آیه ۸ جواب سوالات پرسیده شده را میدهد یا ۲) او از این سؤالات استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «میدانم که خداوند[یهوه] راضی نخواهد بود ... از روغن یا اگر من بدهم ... به عوض گناه.»
« قوچ در گروهای۱۰۰۰ تایی ... ۱۰۰۰۰ نهر روغن»
«خداوند[یهوه] به تو گفته است»
در نسخههای بسیاری میخوانید، «نیکویی، و خداوند[یهوه] از تو چه چیز میطلبد؟ او میخواهد که به جا آوری ... خدا.» یا «نیکویی. و خداوند[یهوه] از تو چه چیز میطلبد، تا تو به جا آوری ... خدا؟»
اسم معنای «رحمت» را میتوان به شکل صفت «مهربان» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مهربان بودن با مردم را دوست میدارد»
از حکمت به عنوان یک انسان صحبت شده و کنایه از شخص دانا است. کلمه «اسم» در اینجا کنایه از خودِ شخص است، آن چه که مردم به او، و به اقتدارش فکر میکنند. ترجمه جایگزین: «و شخص دانا از تو خواهد ترسید» یا «و شخص دانا اقرار خواهد کرد که تو نیکوهستی و از تو اطاعت خواهد کرد»
در اینجا «عصا» به ارتشی که با خداوند[یهوه] دشمن است اشاره میکند، کسی که «آن را در جایی قرار داده،» قومش را تأدیب خواهد کرد.
گنجهای شرارت کنایه است از ثروتی که مردم با اعمالی شرورانه به دست میآورند. واژه «شریر» به افراد شرور اشاره میکند. خانه، جزءگویی از دارایی شخص است. ترجمه جایگزین: «افراد شرور با اعمالی شریرانه ثروت میاندوزند»
وزنههای نادرستی که مردم برای ترازو به کار میبرند تا با فریب آنانی که داد و ستد میکنند، به ثروتشان بیافزایند.
این را در قالب جمله خبری میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً شخص بیگناه را درنظر نمیگیرم ... میزانهای.»
وزنههایی که فروشندگان با آن خریداران را فریب میدهند
چنان از دولتمندان سخن گفته شده که گویی آنها ظروفی بودند، و چنان از رفتار خشونتآمیز مردم با یکدیگر صحبت شده که گویی مایعی است و میتوان آن را در ظرفی ریخت. ترجمه جایگزین: «دولتمندان خشمگینانه با دیگران رفتار میکنند» یا «دولتمندان همیشه خشمگینانه رفتار میکنند»
زبان جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «هرچه که میگویند دروغ است»
این عبارت که خداوند قومش را به جراحاتی مجروح میکند، کنایه از تنبیه کردن آنها توسط خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «تو را به شدت تنبیه میکنم»
چنان از شخص گرسنه صحبت شده که گویی چیزی است که میتوان آن را در ظرفی گذاشت، و چنان از مردم صحبت شده که گویی ظرف هستند. ترجمه جایگزین: «گرسنه خواهی شد، و قادر نخواهی بود به اندازهای بخوری که سیر شوی»
این صفحه تعمداً خالی است.
خداوند[یهوه] به سخن گفتن با قوم اسرائیل ادامه میدهد.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد، نیاز است کلماتی که به قرینه حذف شدهاند، به کارگرفته شوند. ترجمه جایگزین: «تو آن چه که عمری حکم کرده را انجام دادهای، و همان کارها را در خانه اخاب انجام دادی»
هر دو نفر پادشاهان قلمرو شمالی قوم اسرائیل بودند. خدا هر دو نفر را افرادی شرور میداند.
کلمه «خاندان» کنایه از خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «نسل اخاب»
راه رفتن در مسیری کنایه از چگونگی روش زیستن شخص در دوران زندگیش است. ترجمه جایگزین: «شما آن چه را عمری و اخاب به مردم گفته بودند، انجام میدهید»
میکاه با مردم شهر که به او گوش میدهند چنان صحبت میکند، که گویی با خودِ شهر که قادر به گوش دادن نیست. ممکن است نیاز باشد کلماتی که حذف به قرینه شدهاند به وضوح بیان شوند. ترجمه جایگزین: «من شهر تو را ویران خواهم کرد، و ساکنانت را به سخریه تسلیم خواهم نمود» یا «من شهر تو را ویران خواهم کرد و موجب خواهم شد هرکسی که تو را میبیند، ساکنان شهر، تو را به سخریه تسلیم نمایند»
«تو به سبب قومت که تو را سرزنش میکنند، رنج خواهی دید»
1وای بر من زیرا كه مثل جمع كردن میوهها و مانند چیدن انگورهایی شدهام كه نه خوشهای برای خوراك دارد و نه نوبر انجیری كه جان من آن را میخواهد.2مرد مُتّقی از جهان نابود شده، و راست كردار از میان آدمیان معدوم گردیده است. جمیع ایشان برای خون كمین میگذارند و یكدیگر را به دام صید مینمایند.3دستهای ایشان برای شرارت چالاك است؛ رئیس طلب میكند و داور رشوه میخواهد و مردبزرگ به هوای نفس خود تكلّم مینماید؛ پس ایشان آن را به هم میبافند.4نیكوترین ایشان مثل خار میباشد و راست كردار ایشان از خاربست بدتر. روز پاسبانانت و (روز) عقوبت تو رسیده است، الا´ن اضطراب ایشان خواهد بود.5بر یار خود اعتماد مدار و بر دوست خالص خویش توكّل منما و درِ دهان خود را از هم آغوش خود نگاه دار.6زیرا كه پسر، پدر را افتضاح میكند و دختر با مادر خود و عروس با خارسوی خویش مقاومت مینمایند و دشمنان شخص اهل خانه او میباشند.7امّا من بسوی خداوند نگرانم و برای خدای نجات خود انتظار میكشم و خدای من مرا اجابت خواهد نمود.8ای دشمن، من بر من شادی منما زیرا اگر چه بیفتم خواهم برخاست و اگرچه در تاریكی بنشینم، خداوند نور من خواهد بود.9غضب خداوند را متحمّل خواهم شد زیرا به او گناه ورزیدهام تا او دعوی مرا فیصل كند و داوری مرا بجا آورد. پس مرا به روشنایی بیرون خواهد آورد و عدالت او را مشاهده خواهم نمود.10دشمنم این را خواهد دید و خجالت او را خواهد پوشانید زیرا به من میگوید: یهوه خدای تو كجا است؟ چشمانم بر او خواهد نگریست و او الا´ن مثل گِل كوچهها پایمال خواهد شد.11در روز بنا نمودن دیوارهایت در آن روز شریعتدور خواهد شد.12در آن روز از آشور و از شهرهای مصر و از مصر تا نهر (فرات) و از دریا تا دریا و از كوه تا كوه نزد تو خواهند آمد.13و زمین به سبب ساكنانش، به جهت نتیجه اعمالشان ویران خواهد شد.14قوم خود را به عصای خویش شبانی كن و گوسفندان میراث خود را كه در جنگل و در میان كَرْمَلْ به تنهایی ساكن میباشند. ایشان مثل ایام سابق در باشان و جِلْعاد بچرند.15مثل ایامی كه از مصر بیرون آمدی كارهای عجیب به او نشان خواهم داد.16امّتها چون این را بینند، از تمامی توانایی خویش خجل خواهند شد و دست بر دهان خواهند گذاشت و گوشهای ایشان كر خواهد شد.17مثل مار خاك را خواهند لیسید و مانند حشراتِ زمین از سوراخهای خود با لرزه بیرون خواهند آمد و بسوی یهوه خدای ما با خوف خواهند آمد و از تو خواهند ترسید.18كیست خدایی مثل تو كه عصیان را میآمرزد و از تقصیر بقیه میراث خویش درمیگذرد. او خشم خود را تا به ابد نگاه نمیدارد زیرا رحمت را دوست میدارد.19او باز رجوع كرده، بر ما رحمت خواهد نمود و عصیان ما را پایمال خواهد كرد و تو جمیع گناهان ایشان را به عمقهای دریا خواهی انداخت.20امانت را برای یعقوب و رأفت را برای ابراهیم بجا خواهی آورد چنانكه در ایام سَلَف برای پدران ما قَسَم خوردی.
ایام آخر
این باب به امید آمدن ناجی برای بازماندگان ایمان اشاره میکند. درواقع منظور بازپس گرفتن آینده اسرائیل است، وقتی که آرامشی حقیقی خواهد آمد.
, and and )
نبی
نبی قادر است از طرف مردم با خدا صحبت کند. در این باب اغلب، نبی در مکانی به نام اسرائیل سخن میگوید و درحضور خداوند[یهوه] توبه میکند.
and )
میکا به نحوی از ناتوانی خود برای یافتن وفادران به ایمان سخن میگوید که گویی شخصی است که بعد از برداشت همه محصول توسط دروگران و بردن آن، به دنبال غذا است. شما میتوانید انگاره شخصی که میخواهد محصول جمع کند را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مانند کسی شدهام که بعد از برداشت محصول تابستانه به دنبال میوه است، مثل خوشه چینی که بعد از چیدن خوشهها آمده است.»
میکاه چنان از ایمان شخص نیکوکار سخن میگوید که گویی آنها میوههایی نیکو برای خوردن هستند.
این جملات به نوعی مبالغهاند. ترجمه جایگزین: «احساس میکنم افراد وفادار در زمین ناپدید شدهاند ... و راست کرداری وجود ندارد ... احساس میکنم جمیع ایشان برای خون کمین میگذارند ... و یکدیگر را به دام صید مینمایند»
خون استعاره از مرگ اشخاص ناپاک است. ترجمه جایگزین: «کشتن اشخاص ناپاک»
میکاه به صحبت درباره قوم اسرائیل ادامه میدهد.
دست جزءگویی از شخص است. ترجمه جایگزین: «مردم چالاکی هستند»
خار و تیغ برای هیچ کاری خوب نیستند [به هیچ کاری نمیآیند] و به هر کسی که آن را لمس کند، صدمه میزنند. رؤسا و داوران اسرائیلی نیز نیکو نیستند و به قوم صدمه میزنند.
«آنانی که سخت تلاش میکنند تا آن چه را نیکوست، به جا آورند»
میکاه با قوم اسرائیل سخن میگوید، بنابراین همه حالات ضمیر مالکیت «شما» به شکل جمع هستند. واژه «پاسبانان» استعاره از انبیاء است. ترجمه جایگزین: «انبیاء به ایشان گفتند که خداوند[یهوه] آنان را مجازات خواهد کرد»
اسم معنای «اضطراب» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اکنون زمانی است که آن چه روی میدهد را درک نمیکنند»
میکاه به صحبت درباره قوم اسرائیل ادامه میدهد.
میکاه همچنان بیان میدارد که شخص نیکو، راستکردار، و وفادار به خداوند[یهوه] در میان قوم خدا وجود ندارد. در اینجا او تأکید میکند که حتی نمیتوان به دوستان و خویشان اعتماد کرد.
میکاه همچنان بیان میدارد که شخص نیکو، درستکردار، و وفادار به خداوند[یهوه] در میان قوم خدا وجود ندارد. در اینجا او تأکید میکند که نمیتوان به دوستان و خویشان اعتماد کرد.
واژه «مقاومت کردن» از عبارت قبلی استنباط میشود. آن را میتوان در اینجا دوباره تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «عروس برضد مادر شوهر خود مقاومت مینماید»
واژه «خانه» کنایه بر خانوادهای است که در یک خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانواده خودش»
در آیه ۸ میکاه چنان اشاره میکند که گویی او زنی است که با دشمنش که زن دیگری است، صحبت میکند. احتمالاً منظور دختر صهیون است (میکاه ۱: ۱۳)، که نشان میدهد قوم اسرائیل با «دختر سربازان» صحبت میکنند (میکاه ۵: ۱)، که نمایانگر امتی است که به اسرائیل حمله میکنند. تمامی احکام و مشتقات ضمیر «تو» به شکل مؤنث مفرد هستند.
در اینجا «من» به میکاه اشاره میکند.
اسم معنای «نجات» را میتوان به شکل فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من برای خدایی که من را نجات میدهد، انتظار خواهم کشید» یا «من برای خدایی انتظار خواهم کشید که من را نجات دهد»
واژه «شنیدن» به گوش دادن و عمل کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عمل خواهد کرد تا به من یاری رساند»
این واژهها استعارهای برای رنج بردن از بلا و سپس بهبود یافتن، هستند.
این کلمات استعاره برای رنج بردن از بلا هستند.
میکاه به حالتی شعرگونه در آیات ۷: ۸ چنان به سخن گفتن ادامه میدهد که گویی او زنی است که با دشمنش که زن دیگری است، صحبت میکند. این شاید دختر صهیون است (میکاه ۱: ۱۳)، به مردم اسرائیل اشاره میکند، که با «دختر سربازان» صحبت میکنند (میکاه ۵: ۱)، که بیانگر امتی است که به اسرائیل حمله میکنند.
چنان از غضب صحبت شده که گویی جسمی است که خداوند[یهوه] میکاه را وادار کرده که آن را حمل کند. ترجمه جایگزین: «رنج خواهم برد، زیرا خداوند[یهوه] از من خشمگین است»
خداوند[یهوه] مردم قومهای دیگر را که به قوم اسرائیل صدمه زدهاند، مجازات خواهد کرد.
خداوند[یهوه] چنان سخن میگوید که گویی او در دادگاه از میکاه دفاع میکند. ترجمه جایگزین: «او برعلیه آنانی که به من ضربه میزنند، از من دفاع میکند»
«بر من داوری میکند»
بیرون آمدن میکاه از تاریکی (میکاه ۷: ۸) به روشنایی استعاره است از پایان یافتن رنج و بلا و تواناییاش برای داشتن یک زندگی خوب.
«عدالت را به جا میآورد و من را نجات میدهد»
میکاه ادامه میدهد و شعر را به پایان میرساند آن گونه که در (میکاه ۷: ۸) آغاز کرده بود، و چنان سخن میگوید که گویی او زنی است که با دشمنش که زن دیگری است، صحبت میکند. این شاید دختر صهیون باشد (۱: ۱۳)، که به قوم اسرائیل اشاره میکند، که با «دختر سربازان» صحبت میکنند (میکاه ۵: ۱)، که بیانگر امتی است که به قوم اسرائیل حمله میکنند.
کلمات «دشمن،» «کسی،» «تو،» و «من» در اینجا به زنی در شعر اشاره میکند و بنابراین همه این واژهها به شکل مفرد مؤنث هستند.
دشمن سؤالی میپرسد تا قوم اسرائیل را مسخره کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] خدای تو نمیتواند به تو کمک کند»
در اینجا این عبارت به شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من» یا «ما»
این جمله را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانش را پایمال خواهد کرد»
کار ناشایست کسانی که بیفکر بر گل راه میروند، با کار کسانی مقایسه شده که دشمنان اسرائیل را بدون فکر به ناشایستگی آن کار نابود میکنند.
میکاه چنان با قوم اسرائیل سخن میگوید که گویی او تنها با یک نفر صحبت میکند.
در اینجا «دیوارها» به حصار اطراف شهرهایشان اشاره میکند که امنیت و آسایش خاطر را برای دشمنانشان مهیا کرده است.
این جمله را به حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند مرزهایشان را بسیار در سرزمین ایشان گسترش خواهد داد» یا «خداوند قلمروشان را بسیار وسعت خواهد بخشید»
شاید نیاز باشد نام رود را به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نهر فرات»
شاید نیاز باشد نامهای دریاها را به وضوح بیان کنید. «از دریای مدیترانه در غرب تا دریای مرده در شرق»
«از کوهی به کوه دیگر.» میکاه از کوه خاصی صحبت نمیکند.
«زمین خالی خواهد شد» یا «هیچ موجود زندهای در زمین زندگی نخواهد کرد»
میوه در اینجا استعاره است از نتایج اقدامی قبلی. ترجمه جایگزین: «به جهت نتیجه اعمالی که انجام دادهاند»
میکاه درحال دعا کردن خطاب به خداوند[یهوه] است، از او میخواهد تا قوم اسرائیل را مجدداً محافظت نماید. در اینجا «عصا» به رهبری و راهنمایی خدا اشاره میکند، چنان که یک شبان از چوب برای هدایت و حفاظت گوسفندانش استفاده میکند.
میکاه چنان از قومش صحبت میکند که گویی آنان حیواناتی وحشی بودند که به جای اینکه همچون چارپایان در مزارع بچرند و علف بخورند، در میان بوتهها پنهانند.
جایی که تعداد انبوهی گیاهان چوبی کوچک درحال رشد هستند.[ در انگلیسی واژه« بیشه» به کار رفته است]
اینها مناطقی هستند که به عنوان سرزمینی غنی برای رشد مواد غذایی شناخته شدهاند.
باشان و جِلْعاد مدتها پیش هنگامیکه داود پادشاه سلطنت میکرد، بخشی از اسرائیل بودند.
خداوند[یهوه] با قوم صحبت میکند.
واژه «امتها» کنایه است برای مردمی که در قومهای بسیاری زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم قومهای مجاور»
آنها این کار را انجام میدهند تا نشان دهند از کاری که کردهاند، شرمسارند.
این اصطلاح است. چیزی که دیگران میگویند هیچ تأثیری بر آنها نخواهد گذاشت.
مار بر روی زمین جایی که خاک بر آن است، میخزد، و در اینجا مردم با مارها مقایسه میشوند، اگرچه احتمالاً این که مردم خاک را خواهند لیسید، به نوعی مبالغه است. معانی محتمل برای این گونه افراد ۱) به راستی از خجالت روی زمین دراز خواهند کشید یا ۲) چنان خجالتزده و فروتن خواهند شد که گویی روی زمین دراز کشیدهاند.
مردم چنان سخن میگویند که گویی حیوانهایی هستند، و همچون حیوانات در «لانهها» زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانههایشان» یا «مکانهای مخفی ایشان»
میکاه تأکید میکند که خدایی همچون خداوند[یهوه] وجود ندارد. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میدانم که خدایی همچون تو نیست، که بیامرزد ... میراث.»
«این افرادی که انتخاب شدهاند همانهایی هستند که از مجازات جان سالم بدر بردهاند»
در اینجا کلمات «برای او» و «او» را میتوان در غالب دوم شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو ... بقیه میراثت، که خشم خود را تا ابد نگاه نمیداری، زیرا رحمت را دوست میداری؟» یا «تو ... بقیه میراثت؟ خشم خود را تا ابد نگاه نمیداری، زیرا عهد وفاداری را دوست میداری.»
اسم معنای «وفاداری» را میتوان به عنوان «وفادار» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او وفادار بودن در عهدش را دوست میدارد» یا «او وفادار بودن نسبت به قومش را دوست میدارد»
نادیده میگیرد
«خشمگین نمیماند»
در اینجا «تو» به خداوند[یهوه] اشاره میکند.
در اینجا «ما» به میکاه و قوم اشاره میکند، نه به خداوند[یهوه].
چنان از عصیان و گناه صحبت شده که گویی اشیائی جامد بودند. ترجمه جایگزین: «با عصیان و گناهان ما چنان رفتار خواهی کرد که گویی مهم نیستند»
در اینجا نامهای ابراهیم و یعقوب کنایه برای نسل ایشان میباشد، یعنی قوم اسرائیل که میکاه درباره آنها صحبت میکرد. اسم معنای «امانت» و «رأفت» را میتوان به عنوان «قابل اطمینان» و «باوفا» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو به نسل یعقوب و ابراهیم نشان خواهی داد که قابل اطمینان و باوفا به عهدشان بودند»
1وَحی درباره نینـوی. كتاب رویـای ناحُوماَلْقوشی.2یهوه خدای غیور و انتقام گیرنده است. خداوند انتقام گیرنده و صاحب غضب است. خداوند از دشمنان خویش انتقام میگیرد و برای خصمان خود خشم را نگاه میدارد.3خداوند دیرغضب و عظیمالقوّت است و گناه را هرگز بیسزا نمیگذارد. راه خداوند در تند باد و طوفان است و ابرها خاك پای او میباشد.4دریا را عتاب میكند و آن را میخشكاند و جمیع نهرها را خشك میسازد. باشان و كَرْمَلْ كاهیده میشوند و گُلِ لُبنان پژمرده میگردد.5كوهها از او متزلزل و تلّها گداخته میشوند و جهان از حضور وی متحرّك میگردد و ربع مسكون و جمیع ساكنانش.6پیش خشم وی كه تواند ایستاد؟ و در حِدَّت غضب او كه تواند برخاست؟ غضب او مثل آتش ریخته میشود و صَخْرهها از او خرد میگردد.7خداوند نیكو است و در روز تنگی ملجا میباشد و متوكّلان خود را میشناسد.8و به سیل سرشار، مكان آن را بالكلّ خراب خواهد ساخت و تاریكی دشمنان او را تعاقب خواهد نمود.9كدام تدبیر را به ضدّ خداوند توانید نمود؟ او دفعةً هلاك خواهد كرد و مصیبت دفعه دیگر بر پا نخواهد شد.10زیرا اگرچه مثل خارها به همپیچیده و مانند میگساران مست بشوند، لیكن چون كاهِ خشك بالّكل سوخته خواهند شد.11مُشیرِ بَلیعال كه به ضدّ خداوند بد میاندیشد، از تو بیرون آمده است.12خداوند چنین میگوید: «اگرچه ایشان در قوّت سالم و در شماره نیز بسیار باشند لیكن منقطع شده، در خواهند گذشت. و اگر چه تو را ذلیل ساختم، لیكن بار دیگر تو را ذلیل نخواهم نمود.13و الا´ن یوغ او را از گردن تو خواهم شكست و بندهای تو را خواهم گسیخت.»14و خداوند درباره تو امر فرموده است كه بار دیگر ذریتی به نام تو نخواهد بود و از خانه خدایانت بتهای تراشیده و اصنام ریخته شده را منقطع خواهم نمود و قبر تو را خواهم ساخت زیرا خوار شدهای.15اینك بر كوهها پایهای مبشّر كه سلامتی را ندا میكند! ای یهودا عیدهای خود را نگاه دار و نذرهای خود را وفا كن زیرا كه مردِ بَلیعال بار دیگر از تو نخواهد گذشت بلكه بالّكل منقطع خواهد شد.
برخی از ترجمهها ترجیح میدهند که نقل قولها، دعاها و سرودهای طولانی را جداگانه بنویسند. ترجمه ULB و بسیاری دیگر از ترجمههای انگلیسی کل آیات کتاب را (به جز آیه ۱این باب) در سمت چپ صفحه و با فاصله بیشتری نسبت به متون عادی مینویسند، چرا که این پیشگوییهای منظوم هستند.
این کتاب علیرغم این که در سه باب تقسیمبندی شده، ولی در برگیرنده یک نبوت طولانی است.
این نبوت باید با ارجاع به کتاب یونس خوانده شود. این کتاب شرح میدهد که چطور هنگامی که یونس به مردم نینوا در پایتخت آشوریان گفت که خدا از آنها خشمگین است، توبه کردند. کتاب ناحوم حاکی از آن بود که خدا مردم نینوا را بعد از به کارگیری آنها جهت تحقق اهدافش، مجازات خواهد کرد. این کتاب تقریباً صد سال بعد از دوران یونس نوشته شده است. چنین اعمالی از سوی یهوه[خداوند] مانند انتقامجویی یا خشم گرفتن توصیف شدهاند؛ ولی این اعمال از سوی خدا ذات گناهآلود ندارند، ولی از سوی انسانها گناه به حساب میآیند.
and and )
نابودی کامل
در آن زمان، تقریبا تمام خاور نزدیک را آشوریان کنترل میکردند. ناحوم نبوت کرد که قوم آشور نابود خواهند شد به حدی که دیگر نمیتوان آنها را قوم محسوب کرد. این نبوت بسیار ناگهانی به حقیقت پیوست.
ناحوم سرنگونی نینوا را به نظم شرح میدهد.
این کلمات معرفی کلی کتاب هستند. میتوان این را به صورت جمله کامل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است کتاب رویای ناحومالقوشی که اعلامی درباره نینواست»
شخصی اهل روستای القوش.
ناحوم شروع به شرح آمدن خداوند[یهوه] برای داوری دشمنان و نجات قومش میکند. این دیدگاه مملو از استعارههای زبانی است و از انواع مختلف مترادف استفاده میکند. and
این نام خدا است که او در عهد عتیق به قوم خود آشکار کرده است. برای مطلع شدن در مورد نحوه ترجمه یهوه به صفحه ترجمه اسامی مراجعه کنید.
«بسیار خشمگین»
«همچنان خشمگین است»
«دیر خشمگین میشود»
این عبارت موکد منفی را میتوان به صورت مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او همیشه اطمینان میدهد که جزای گناه را خواهد داد»
نویسندگان کتاب مقدس اغلب در حضور خدا بودن را به طوفانهای شدید مربوط میکردند. اینجا خداوند[یهوه] بر تندبادهای طوفانی سوار است و هنگامی که برای داوری مردم میآید، با گامهایش از خاک، ابرها را به وجود میآورد.
«خاکی که بر آن قدم میگذارد»
ناحوم به شرح آمدن خداوند[یهوه] برای داوری دشمنان و نجات قومش ادامه میدهد.
کلمهای که «کاهیده» ترجمه شده است، میتواند به معنای «پژمرده» یا «خشک شده» نیز باشد[در فارسی انجام شده]. باشان به مرتعهای خوبش شهرت داشت، جایی که مردم در آن گلهداری میکردند، «کرمل» به کوه کرمل که به باغهای درختش شهرت داشت، اشاره میکند و برفی که از کوههای لبنان آن منطقه را بارور نگاه میداشت. چون خداوند[یهوه] رودخانهها را خشک کرد و بانی خشکسالی شد، این مراتع دیگر حاصلخیز نخواهند بود. ترجمه جایگزین: «مزارع باشان پژمرده میشوند، درختهای کوه کرمل میمیرند، و گلهای لبنان از بین میروند»
معانی احتمالی: ۱) اینجا به نحوی از تکه تکه شدن تپهها به وسیله زلزله سخن گفته شده که گویی تپهها ذوب میشوند. یا ۲) اینجا به نحوی از آب ناشی از طوفان که از تپهها سرازیر و سبب فرسایش آنها میشود سخن گفته شده که گویی تپهها ذوب میشوند.
معانی احتمالی ۱) کوهها و تپهها فرو میریزند یا ۲) تمام زمین به شدت به حرکت میافتد.
در اینجا کلمهی «جهان» به مکانهای قابل سکونت زمین اشاره میکند. این فعل از عبارت قبلی قابل فهم است. ترجمه جایگزین: «جهان میلرزد و جمیع ساکنانش فرو میریزند»
ناحوم به شرح آمدن خداوند[یهوه] برای داوری دشمنان و نجات قومش ادامه میدهد.
این دو پرسش بدیهی اساسا معنی یکسانی دارند. این دو پرسش را میتوان در قالب جملات خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس پیش خشم او نمیتواند بایستد! هیچ کس بر حدت غضب او توان ایستادگی ندارد!»
«شدت غضب او» یا «میزان غضب او»
ناحوم به نحوی از غضب خداوند[یهوه] سخن گفته است که گویی مایعی است که ریخته میشود و همچون آتش میسوزاند. این عبارت را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او غضب خود را همچون آتش میریزد» یا «او حدت غضب خود را نشان میدهد»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او صخرهها را خرد میکند» یا «او باعث خرد شدن صخرهها میگردد»
ناحوم به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته است که گویی او مکانی است که مردم میتوانند از کسانی که قصد آسیب زدن به آنها را دارند در امان باشند و از کسانی که به خداوند[یهوه] توکل کردهاند تا خداوند[یهوه] از آنها محافظت کند به نحوی سخن گفته است که گویی آنها به درون آن مکان امن پناه میگیرند.
«به وقت تنگی» یا «هنگام پیش آمدن مشکلی.» کلمهی «روز» در اینجا به کل دوره زمانی اشاره میکند.
اصطلاح «بالکل خراب کردن» اشاره به تلف کردن دشمنانش دارد. ترجمه جایگزین: «او تمام دشمنانش را هلاک خواهد کرد» یا «او تمامی دشمنانش را خواهد کشت»
ناحوم میگوید خداوند[یهوه] دشمنان خود را طوری نابود میکند که قدرتی برای مقابله با مرگ نداشته باشند، گویی که خداوند[یهوه] آنها را در سیلی عظیم غرق میکند.
کلمه «تاریکی» بیانگر جایگاه مرگ میباشد. ناحوم به نحوی از کشتن دشمنان خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] آنها را به مکانی تاریک تعقیب میکند. ترجمه جایگزین: «او تمام دشمنانش را هلاک خواهد کرد»
and )
ناحوم به مردم نینوا میگوید که خداوند[یهوه] با آنها چه خواهد کرد.
این پرسش بدیهی بر بیفایدگی تدبیرهای شریرانه به ضد خداوند[یهوه] تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «ای مردم، تدبیرهای شما بر ضد خداوند بیفایده است»
اصطلاح «دفعتا هلاک کردن» به از بین بردن چیزی برای همیشه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او کاری را که انجام میدهی، کاملا متوقف خواهد کرد» یا «او تدابیر شما را ناکام خواهد ساخت»
معانی احتمالی ۱) «مصیبت» کنایه از مجازات شدن مردم توسط یهوه است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] بار دیگر شما را مجازات نخواهد کرد» یا ۲) «مصیبت» به مصیبتی اشاره میکند که مردم با تدبیر کردن به ضد خداوند متحمل میشوند. ترجمه جایگزین: «شما دفعه دیگر مصیبتی بر پا نخواهید کرد» [شما برای بار دوم مشکلی ایجاد نخواهید کرد]
ناحوم با استفاده از سه استعاره بهره میگیرد تا نشان دهد که خداوند[یهوه] آنهایی را که به ضد او تدبیر میکنند نابود خواهد کرد («از پا در میآورد»).
معانی احتمالی برای استعارههایی که ناحوم از آنها استفاده میکند: ۱) مردمی که به ضد خداوند[یهوه] تدبیر میکنند، قادر به رهایی خود از مصیبتی که خداوند[یهوه] بر آنها تحمیل خواهد کرد نیستند، گویی که در بوتههای خار به هم پیچیدهاند و نمیتوانند آزاد شوند. یا ۲) خداوند[یهوه] به زودی کسانی را که به ضد او تدبیر میکنند، به نحوی نابود خواهد کرد که گویی خداوند[یهوه] شخصی است که بوتههای خار را به هم میبافد و آنها را در آتش قرار میدهد، سپس آنها به سرعت خواهند سوخت.
معانی محتمل استعارات مورد استفاده ناحوم ۱) او از عذاب کسانی که بر ضد خداوند[یهوه] تدبیر میکنند به نحوی سخن میگوید که گویی آنها با الکل مست شدهاند یا ۲) خداوند[یهوه] کسانی را که به ضد او تدبیر میکنند به نحوی نابود میکند که گویی آنها میگساری میباشند که مقدار زیادی الکل نوشیدهاند.
ناحوم به نحوی از نابودی کامل کسانی که علیه یهوه تدبیر میکنند سخن میگوید که گویی آتش آنها را مثل پوشال خشک میسوزاند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتش آنها را مانند کاه خشک کاملا فرو میبرد [میبلعد]»
and
ناحوم به نحوی از سوزانده شدن کامل چیزی با آتش سخن میگوید که گویی آتش آن چیز را فرو میبرد [میبلعد]. ترجمه جایگزین: «با آتش سوزانده شد»
مردم را تشویق به انجام کارهای شریرانه میکند
خداوند[یهوه] با اسرائیلیان درباره نینوا صحبت میکند.
این عبارت به آشوریان و یا به مردم نینوا اشاره دارد.
خداوند[یهوه] به نحوی از نابود کردن مردم نینوا صحبت میکند که گویی آنها گوسفندانی هستند که او آنها را منقطع میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لیکن من آنها را بر میچینم» یا «لیکن من آنها را نابود خواهم کرد» and
خداوند[یهوه] به نحوی از آزادی یهودا از ظلم آشوریان صحبت میکند که گویی او یوغها و بندهایی را که آشوریان بر ایشان نهاده بودند، میشکند. ترجمه جایگزین: «حالا من تو را از این مردم رهایی خواهم داد و آنها بار دیگر بر تو ظلم نخواهند کرد»
خداوند[یهوه] به نحوی از نابود کردن بتهای آشوریان صحبت میکند که گویی او آن بتها را منقطع کرده است، مانند کسی که شاخهدرختی را قطع میکند. کلمه «خانه» کنایه از معبد است، جایی که مردم این بتها را میپرستیدند. ترجمه جایگزین: «من بتهای تراشیده و اصنام ریختهگری شده را که در معبد خدایانت هستند، نابود خواهم کرد»
and
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که خداوند[یهوه] آنها را نیز در قبرهایی که برای آنها کنده ،دفن خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «من قبرهای شما را خواهم ساخت و شما را در آن دفن خواهم کرد»
در اینجا کلمه «پای» اشاره به کسی دارد که به منظور بشارت[اعلام] پیغامی میدود. ترجمه جایگزین: «بر کوهها کسی هست که سلامتی را ندا میدهد»
ناحوم مانند یک شخص به مردم نینوا اشاره میکند.
ناحوم طوری از نابود شدن کامل مردم نینوا صحبت میکند که گویی آنها منقطع شدهاند، درست مانند کسی که یک شاخه از درختی را قطع میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او کاملا نابود شده است» یا «خداوند[یهوه] او را کاملا نابود کرده است»
1خراب كننده در مقابل تو برمیآید. حصار را حفظ كن، راه را دیدبانی نما، كمر خود را قوّی گردان و قوّت خویش را بسیار زیاد كن.2زیرا خداوند عظمت یعقوب را مثل عظمت اسرائیل باز میآورد و تاراجكنندگانْ ایشان راتاراج میكنند و شاخههای مَوْهای ایشان را تلف مینمایند.3سپر جبّاران او سُرخ شده و مردان جنگی به قرمز ملبّس و ارابهها در روز تهیه او از فولادْ لامع است و نیزهها متحرّك میباشد.4ارابهها را در كوچهها بتندی میرانند، در چهارسوها بهم برمیخورند. نمایش آنها مثل مشعلها است و مانند برقها میدوند.5او بزرگان خود را به یاد میآورد و ایشان در راه رفتن لغزش میخورند. دوان دوان به حصار میآیند و منجنیق را حاضر میسازند.6دروازههای نهرها گشاده است و قصر گداخته میگردد.7و حُصَّب برهنه شده، (به اسیری) برده میشود و كنیزانش مثل ناله فاختهها سینهزنان ناله میكنند.8و نینوا از روزی كه به وجود آمد، مانند بركه آب میبود. امّا اهلش فرار میكنند، (و اگر چه صدا میزنند) كه «بایستید! بایستید!»، لیكن احدی ملتفت نمیشود.9نقره را غارت كنید و طلا را به یغما برید زیرا كه اندوختههای او را و كثرت هرگونه متاع نفیسهاش را انتهایی نیست.10او خالی و ویران و خراب است و دلش گداخته و زانوهایش لرزان و در همه كمرها درد شدید میباشد و رنگ رویهای همه پریده است.11بیشه شیران و مرتع شیران ژیان كجا است كه در آن شیر نر و شیر ماده و شیر بچه میخرامیدند و ترسانندهای نبود؟12شیر نر برای حاجت بچههای خود میدرید و به جهت شیرهای مادهاش خفه میكرد و مغارههای خود را از شكار و بیشههای خویش را از صید پر میساخت.13امّا الا´ن یهوه صبایوت میگوید: «من به ضدّ تو هستم و ارابههایش را به دود خواهم سوزانید و شمشیرْ، شیران ژیان تو را هلاك خواهد ساخت وشكار تو را از زمین منقطع خواهم نمود و آواز ایلچیانت دیگر مسموع نخواهد شد.»
بعضی از ترجمهها ترجیحا نقل قولهای طولانی، دعاها و سرودها را از یکدیگر جدا میکنند. ترجمه ULB و بسیاری دیگر از ترجمههای انگلیسی آیات این کتاب (غیر از آیه ۱ از باب ۱) را در سمت چپ صفحه و با فاصله بیشتری از متن معمول قرار میدهند، چون نبوتی منظوم است.
علیرغم این که این کتاب به سه باب تقسیمبندی شده، ولی نبوتی طولانی را مطرح میکند.
در آن زمان، تقریباً تمام خاور نزدیک زیر سلطه آشوریان بود. ناحوم نبوت کرده بود که آشوریها کاملا نابود خواهند شد، به طوری که حتی دیگر گروهی از آنها باقی نماند. این نبوت بسیار ناگهانی به تحقق پیوست. در نقاط مختلف این باب نابودی آشوریان را بسیار خشونتبار توصیف کرده است و نباید با استفاده از آرایه ادبی بهگویی از این خشونت کاسته شود.
ناحوم اغلب نبوت خود را در غالب شعر[منظوم] مینویسد. اشعار عبری از انواع مراعات نظیر استفاده میکنند. در اینجا ناحوم شرح نابودی نینوا را آغاز میکند.
and
ناحوم به نحوی از رهبر ارتشی یا نظامی که نینوا را نابود میکند صحبت میکند که گویی او نینوا را همچون ظرف سفالی در هم میشکند و آن را متلاشی میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که ما را نابود خواهد کرد»
اصطلاح «بر ضد کسی برآمدن» به معنای حمله کردن است. ترجمه جایگزین: «برای حمله کردن به شما آماده میشود»
ناحوم با مردم نینوا صحبت میکند. او به آنها میگوید که خود را برای نبرد آماده کنند، گرچه او میداند که دشمن شهر را نابود خواهد کرد.
این اشاره به سربازهایی است که میتوانند راههای اصلی را که مسیر نزدیک شدن دشمن است، دیدبانی کنند.
این اصطلاح به معنای آماده کردن شخصی برای عملی است. در اینجا به عمل نظامی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خودتان را برای نبرد آماده کنید»
کلمات «یعقوب» و «اسرائیل» کنایه از نسل یعقوب هستند. معانی احتمالی ۱) کلمهی «یعقوب» به قلمرو پادشاهی جنوبی و کلمه «اسرائیل» به قلمرو پادشاهی شمالی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[یهوه] عظمت یهودا را باز میآورد همان طور که وعده داد عظمت اسرائیل را بازآورد» یا ۲) هر دو کلمه «یعقوب» و «اسرائیل» به طور کلی به قومهایشان اشاره دارند که شامل هر دو قلمرو شمالی و جنوبی میشد و هردوی این عبارات مترادف هستند. ترجمه جایگزین: «زیرا خداوند[یهوه] عظمت تمام اسرائیل را باز میآورد»
and
کسانی که معمولا در جنگ چیزهایی را با زور میربایند.
معانی احتمالی ۱) این استعاره است که به آن طریق به نحوی از به زور ربوده شدن دارایی اسرائيلیان توسط آشوریان سخن گفته شده که گویی اسرائیلیان شاخههای مویی بودند که آشوریان آنها را از برگ و میوه لخت کردند. ترجمه جایگزین: «تمام دارایی ایشان را مثل کسی که شاخههای مو را لخت میکند، ربودند» یا ۲) کلمات «شاخههای مو» جزگویی از زمینهای کشاورزی در کل کشور[مملکت] است. ترجمه جایگزین: «زمینهای کشاورزی آنها را نابود کردند» and
معانی احتمالی ۱) سپرها سرخ میشوند همچون نور آفتابی که از سطح فلزی آنها بازتاب میشود یا ۲) سپرها با چرمی که به رنگ قرمز در آمده است پوشانیده شدهاند.
(ناحوم ). سربازان کسی که نینوا را «چند تکه خواهد کرد»
این احتمالاً به بازتاب نور خورشید از ارابههای فلزی اشاره دارد.
این را میتوان به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که سربازان آنها را آماده کردند» یا «وقتی که آنها را برای حمله آماده کردند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان نیزههایشان را در هوا حرکت میدهند»
نوعی از درخت که چوب مناسبی برای ساخت نیزه دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«سربازان ارابهها را وحشیانه در خیابان میرانند»
ناحوم نحوه بازتاب نور خورشید بر ارابهها را با مشعل آتش کسانی که روشنایی میدهد، مقایسه میکند.
ناحوم نحوه بازتاب نور خورشید بر ارابهها، و سرعت حرکت آنها را با رعد و برق آسمان مقایسه میکند.
کلمه «شما» به نینوا اشاره دارد. ناحوم به نحوی از نابود کردن فرمانده ارتشی و نظامی نینوا صحبت میکند که گویی او نینوا را همچون یک ظرف سفالی تکه تکه میکند. ببینید که این را در چطور ترجممه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسی که تو را نابود خواهد کرد»
کلمه «راه رفتن» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:«همان طور که راه میروند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«مهاجمان منجنیق بزرگی برای محافظت کردن از خودشان حاضر میکنند»
این بیانگر محافظ بزرگی است که محاصره کنندگان برای محافظت از خود دربرابر تیرها و دیگر پرتابههای مردم مهاجم شهر به دور خود به پا کردند.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن دروازههای نهرها را به زور گشوده است»
این به دروازههایی اشاره دارد که جریان و مسیر نهر را کنترل میکنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن حصب را برهنه میکند و او را به اسیری میبرد»
معنای دقیق کلمه «حصب» نامشخص است. دو معنی احتمالی عبارتند از ۱) این نام ملکهای در نینوا است و جمله به این معنا است که سربازان مهاجم او را برهنه کرده تا تحقیرش کنند و سپس او را به اسارت بردند یا ۲) نام یک بت است و این جمله به معنای خالی کردن بت از طلا و نقره و بردن بت توسط مهاجمان میباشد.
and
صدای ناله کنیزان همچون صدای فاختهها میباشد.
اگر واژه «حصب» به ملکه اشاره داشته باشد، این عبارت به زنی که از او مراقبت میکرده است اشاره دارد. اگر واژه «حصب» به بت اشاره داشته باشد، پس این عبارت به زن روسپی معبد اشاره دارد.
سینه زدن حرکتی است که برای نشان دادن سوگواری زیاد استفاده میشود.
ناحوم گریختن مردم از نینوا را با روان شدن آب از مخزن زمانی که سد میشکند، مقایسه میکند.
در اینجا متکلم مشخص نیست. این ممکن است یک صنعت ادبی که ناحوم از آن طریق مهاجمان را هدایت میکند باشد، یا ممکن است مهاجمان از این طریق با هم صحبت میکنند.
کلمه «غارت کردن» به معنای به زور چیزی را دزدیدن است که معمولاً در جنگ اتفاق میافتد. ترجمه جایگزین: «نقره را به غنیمت ببرید، طلا را به غنیمت ببرید»
کلمات «بدون انتها» مبالغهای برای بیان مقدار زیاد از چیزی است. ترجمه جایگزین: «مقدار زیادی از آن هست»
این عبارت به نقره، طلا و دیگر گنجینههای نینوا اشاره دارد. فعل آن از عبارت پیشین برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «زرق و برق گنجینههای نینوا پایانی ندارد»
ناحوم به نحوی در مورد از دست دادن جسارت مردم صحبت میکند که گویی دلهایشان همچون موم آب میشود. ترجمه جایگزین: «همه جسارتشان را از دست میدهند»
این یک عکسالعمل فیزیکی به یک ترس بزرگ است. پاهایشان به شدت میلرزد به طوری که زانوانشان به هم میخورد و دیگر قادر به راه رفتن یا دویدن نیستند.
در این آیات، ناحوم به نحوی از مردم نینوا سخن میگوید که گویی آنها گلهای شیر هستند و از شهر نینوا به نحوی سخن میگوید گویی که کنام آن شیران است. در این استعاره آشوریان، مردم را تسخیر و اموالشان را تصاحب کردند که گویی آنها شیرهایی بودند که طعمه شکار میکردند و حیوانات مرده را به مرتع میبردند.
ناحوم از این پرسش بدیهی برای تمسخر نینوایی که مخروب شده، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «مرتع شیران هیچ جا یافت نمیشود ... بدون ترسی.» یا «به چیزی که از مرتع شیران آمده نگاه کن ... بدون ترسی»
«او شکارهای خود را خفه میکند.» این احتمالا به نحوی که شیرها به طور معمول شکار خود را با گاز زدن میکشند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «او شکارهای خود را کشت»
این دو عبارت بیانگر یک سخن را به دو روش متفاوت بیان میکنند. شما خود میتوانید فعل را برای عبارت دوم بگذارید. ترجمه جایگزین: «مغارهای خود را از شکار پر کرده، و بیشههای خویش را از صید پر میسازد»
and
«نگاه کنید» یا «گوش دهید» یا «به چیزی که به شما میخواهم بگویم، توجه کنید»
در اینجا کلمه «شمشیر» مجاز از سربازهایی است که با شمشیرهایشان حمله میکنند که گویی او شخصی است که شکار خود را میخورد. همچنین ناحوم به نحوی با صحبت کردن با مردم نینوا ادامه میدهد که گویی آنها شیر هستند. ترجمه جایگزین: «مهاجمان مردمانتان را با شمشیر خواهند کشت»
and and
یهوه به نحوی از مردم نینوا صحبت میکند که گویی آنها شیرهایی هستند که ملتها را صید میکنند. معانی احتمالی ۱) واژه «شکار کردن» کنایه از چیزهایی است که آنها به عنوان شکار گرفتهاند، و خداوند[یهوه] به نحوی از چیزهای گرفته شده صحبت میکند که گویی شکار آنها را منقطع کرده است. ترجمه جایگزین: «من همهی چیزهایی که از زمین گرفتهاید را از شما منقطع خواهم کرد» یا ۲) خداوند[یهوه] به نحوی از ملتی که مردم نینوا آنها را غارت کرده بودند صحبت میکند که گویی آنها شکار نینوا بودهاند. ترجمه جایگزین: «من به شکار کردن دیگر ملتها پایان خواهم داد»
and )
این احتمالا به ایلچیانی[قاصدانی] اشاره دارد که آشوریان به دیگر ملتها میفرستادند تا از آنها بخواهند که تسلیم شوند و یا خراج بپردازند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس دیگر صدای آواز ایلچیانت را نخواهد شنید»
1وای بر شهر خونریز كه تمامش از دروغ وقتل مملّو است و غارت از آن دور نمیشود!2آواز تازیانهها و صدای غرغر چرخها و جهیدن اسبان و جستن ارابهها.3سواران هجوم میآورند و شمشیرها برّاق و نیزهها لامع میباشد و كثرت مجروحان و فراوانی مقتولان و لاشها را انتها نیست. بر لاشهای یكدیگر میافتند.4از كثرت زنای زانیه خوشمنظر كه صاحب سحرها است و امّتها را به زناهای خود و قبایل را به جادوگریهای خویش میفروشد.5اینك یهوه صبایوت میگوید: «من به ضدّ تو هستم و دامنهایت را بر روی تو منكشف ساخته، عورت تو را بر امتّها و رسوایی تو را بر مملكتها ظاهر خواهم ساخت.6و نجاسات بر تو ریخته تو را ذلیل خواهم ساخت و تو را عبرت خواهم گردانید.7و واقع خواهد شد كه هر كه تو را بیند از تو فرار كرده، خواهد گفت: نینوا ویران شده است! كیست كه برای وی ماتم گیرد و از كجا برای تو تعزیه كنندگان بطلبم؟»8آیا تو از نُوْآمون بهتر هستی كه در میان نهرها ساكن بوده، آبها او را احاطه میداشت كه دریا حصار او و بحرها دیوار او میبود؟9حَبَش و مصر قوّتش میبودند و آن انتها نداشت، فُوط و لوبیم از معاونت كنندگان تو میبودند.10معهذا جلای وطن شده و به اسیری رفته است و اطفالش نیز بر سر هر كوچه كوبیده شدهاند و بر شُرَفایش قرعه انداختهاند و جمیع بزرگانش به زنجیرها بسته شدهاند.11پس تو نیز مست شده، خویشتنرا پنهان خواهی كرد و ملجایی به سبب دشمن خواهی جست.12جمیع قلعههایت به درختان انجیر با نوبرها مشابه خواهد بود كه چون تكانیده شود به دهان خورنده میافتد.13اینك اهل تو در اندرونت زنان میباشند. دروازههای زمینت برای دشمنانت بالّكل گشاده شده، آتش پشتبندهایت را میسوزاند.14برای محاصرهات آب بیاور. قلعههای خود را مستحكم ساز. به گِلْ داخل شو و ملاط را پا بزن و كوره آجر پزی را مرمّت نما.15در آنجا آتش تو را خواهد سوزانید و شمشیر تو را منقطع ساخته، تو را مثل كِرم خواهد خورد، خویشتن را مثل كِرْم كثیر كن و مثل ملخ بیشمار گردان.16تاجرانت را از ستارگان آسمان زیادتر كردی. مثل كِرمها تاراج میكنند و میپرند.17تاجداران تو مانند ملخهایند و سردارانت مانند انبوه جراد اند كه در روز سرد بر دیوارها فرود میآیند، امّا چون آفتاب گرم شود میپرند و جای ایشان معلوم نیست كه كجاست.18ای پادشاه آشور شبانانت به خواب رفته و شُرَفایت خوابیدهاند و قوم تو بر كوهها پراكنده شده، كسی نیست كه ایشان را جمع كند.19برای شكستگی تو التیامی نیست و جراحت تو علاج نمیپذیرد و هر كه آوازه تو را میشنود بر تو دستك میزند، زیرا كیست كه شرارت تو بر او علیالّدوام وارد نمیآمد؟
برخی ترجمهها ترجیحا نقل قولهای طولانی، دعا و سرودها را جداگانه مینویسند. ULB و بسیاری دیگر از ترجمههای انگلیسی خطوط کلی کتاب (به جز آیه ۱ باب ۱) را با فاصله بیشتر و در سمت چپ صفحه نسبت به متون عادی مینویسند، چرا که آنها نبوتهای منظوم هستند.
علیرغم این که این کتاب به سه باب تقسیمبندی شده، ولی نبوتی طولانی را مطرح میکند.
این باب درباره شرارت آشوریان با لحنی خشن سخن میگوید. مترجمین در صورت امکان نباید با استفاده از بهگویی لحنی ملایمتر به این باب بدهند. گرچه در این باب از آرایه ادبی اغراق استفاده شده است، ولی خوانندگان قصد نویسنده از این باب را نباید اغراقآمیز بپندارند.
and
ناحوم اغلب نبوتها را منظوم مینویسد. اشعار عبری از انواع مراعات نظیر و قافیهها استفاده میکنند. نویسنده در این قسمت همچنان نابودی نینوا را شرح میدهد.
and
در اینجا واژه «خون» اشاره به خونریزی و مردمی دارد که مرتکب قتل شدهاند. ترجمه جایگزین: «شهری مملو از جنایتکاران»
کلمه «دروغ» کنایه از کسانی است که دروغ میگویند. ترجمه جایگزین: «مملو از دروغگویان»
این عبارات صدای تاختن ارابهها در خیابانها و استفاده سواران از شلاقها را توصیف میکنند.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و حاکی از تعداد کثیر جنازههایی است که مهاجمان آنها را برهم انباشته کردهاند.
جسد کسانی که مردهاند.
کلمات «انتهایی نیست» اغراق از شمار بسیار اجسادی است که مهاجمان روی هم انباشته کردهاند. ترجمه جایگزین: «آن قدر جنازه هست که نمیتوان آنها را شمرد» یا «تعداد بسیاری جسد هست»
ناحوم به نحوی از نینوا که باعث شد دیگر امتها مطیع او شوند سخن میگوید که گویی این شهر فاحشهای است که مردان را با زیبایی خود اغوا میکند.
ناحوم به نحوی از دلیل مطیع شدن دیگر امتها سخن میگوید که گویی این شهر ساحرهای است که دیگران را جادو[طلسم] میکند.
در اینجا واژه «فروختن» به طور ضمنی اشاره میکند که مردم نینوا سبب به بردگی کشیده شدن ملل و اقوام دیگر میشوند. نینوا از زیبایی، قدرت، و نفوذ خود برای به بردگی گرفتن دیگران استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که با فاحشگی و سحر دیگر امتها را برده خود ساخت»
«نگاه کن» یا «گوش بده» یا «به چیزی که میخواهم به تو بگویم توجه کن»
این به تحقیر فاحشگان اشاره میکند. آنها با برهنه کردن فاحشگان در ملاعام و پیش روی جماعت چنین کاری را انجام میدادند. این قسمت همچنان به بیان استعاره قبلی ادامه میدهد. خداوند[یهوه] در آن استعاره به نحوی از شهر نینوا سخن میگوید که گویی آن شهر یک فاحشه است. ترجمه جایگزین: «من تو را در ملاعام تحقیر خواهم کرد، همچون کسی که فاحشهای را تحقیر میکند و دامنش را بالا میزند و عورتش را به همه نشان میدهد.»
این عبارت هدف منکشف ساختن دامن نینوا را شرح میدهد. شما میتوانید فعل را از عبارت قبل برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «من رسوایی تو را بر ممالک ظاهر خواهم ساخت»
واژه «نجاست» به هر نوع زباله اشاره میکند. زباله ریختن به روی کسی نشان از حقارت شدید است. ترجمه جایگزین: «من تو را حقیر خواهم ساخت، مانند کسی که بر دیگری نجاست میریزد»
مردم این پرسش بدیهی را برای تاکید بر پاسخ منفی میپرسند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس برای او ماتم نخواهد گرفت»
ناحوم از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا تاکید کند که هیچ کس حاضر به تعزیه کردن برای نینوا نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «هیچ تعزیهکنندهای نخواهی داشت»
(See:
ناحوم به نحوی با مردم نینوا صحبت میکند که گویی آنها خود شهر نینوا هستند.
ناحوم این پرسش بدیهی را برای تاکید بر پاسخ منفی که انتظار میرود میپرسد. ترجمه جایگزین: «تو بهتر از نوآمون نیستی»
نوآمون پایتخت سابق مصر بود که توسط آشوریان فتح شد.
«در رود نیل واقع شده بود»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. واژه «دریا» به رود نیل که در کناره شهر روان است اشاره دارد. ناحوم به نحوی از نیل سخن میگوید که گویی دیوار محافظ شهر است. ترجمه جایگزین: «رود نیل محافظ آن است، درست همان طور که برخی شهرها دیوار دفاعی دارند»
and
حصار دیواری است که دور شهر کشیده شده است تا شهر را از ورود دشمنان محافظت کند.
«اتیوپی و مصر به او قدرت میبخشیدند» یا «کوش و مصر از متحدین او بودند»
واژه «آن» اشاره به قوتی دارد که حبش و مصر به طبس میدادند. انتهایی نداشتن، اغراقی برای بیان قوت زیاد است. ترجمه جایگزین: «قوتشان بسیار زیاد بود»
نام مکانهایی در آفریقای شمالی که در نزدیکی طبس قرار داشتند.
ناحوم به نحوی به سخن گفتن با مردم نینوا ادامه میدهد که گویی آنها خود شهر نینوا هستند.
واژه «طبس» تداعی کننده مردم ساکن طبس است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «معهذا کسانی که به طبس حملهور شدند، مردم را به اسارت بردند»
and
واژه «او» [مونث] بیانگر مردم طبس و ساکنان آن شهر است[شناسه مستتر فاعلی]. ترجمه جایگزین: «آنها به اسارت رفتند»
این شرح بیرحمانه به قتل رسیدن کودکان توسط سربازان است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان دشمن طفلانش را کوبیدند» یا «سربازان دشمن طفلانش را تا سر حد مرگ کتک زدند»
ابتدای هر کوچه همچون سر آن است. همچنین، کلمه «هر» تعمیم است که اشاره به مکانهای فراوان در سراسر شهر دارد. ترجمه جایگزین: «در گوشه هر کوچه» یا «درکوچههای سراسر شهر»
and
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها جمیع بزرگان او را به زنجیر بستند»
در اینجا واژه «تو» به نینوا اشاره دارد. ناحوم به نحوی از رنج کشیدن و کشته شدن مردم نینوا در مبارزه صحبت میکند که گویی آنها از نوشیدن زیاد شراب مست شدهاند.
ناحوم به نحوی به سخن گفتن با مردم نینوا ادامه میدهد که گویی آنها خود شهر نینوا هستند.
معانی محتمل واژه «قلعهها» ۱) این به دژهای نینوا از قبیل دیواری که شهر را احاطه کرده است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جمیع دژهایت» یا « تمام استحکامات» یا ۲) این به شهرهای مستحکمی که در حاشیه قلمرو آشوریان قرار داشتند و از حمله ارتش دشمن به نینوا جلوگیری میکردند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جمیع شهرهای مستحکم»
ناحوم سهولت فتح شدن نینوا توسط مهاجمان را با کسی که میتواند به آسانی باعث افتادن انجیر رسیده از درخت شود، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنانتان به راحتی تکاندن درخت انجیر و خوردن انجیرهای نوبری که از آن افتاده است دژهای شما را نابود خواهد کرد»
این به انجیرهایی که نوبر درخت هستند اشاره دارد. این انجیرها به راحتی از درخت میافتند، پس فقط کافی است تا کسی درخت را تکان دهد تا آنها بریزند. انجیرهایی که بعدا میرویند، احتیاج است که کسی از درخت بالا رفته و آنها را با دست بچیند.
«اگر درختها تکانیده شوند». این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی درخت را تکان دهد»
«انجیرها به دهان خورنده میافتد». این یک مبالغه است. ناحوم با گفتن این که انجیرها از درخت در دهان خورنده میافتند، بر اینکه انجیرها بیدرنگ قابل خوردن هستند تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «شخص میتواند بیدرنگ انجیر را بخورد»
در این فرهنگ باستانی، زنان جنگاور نبودند زیرا که قدرت جسمانی ضعیفتری نسبت به مردان داشتند. در اینجا ناحوم به نحوی از دست رفتن قوت و شهامت جنگندگان را شرح میدهد که گویی همه مردم شهر نینوا زن بودند. ترجمه جایگزین: «همه مردم شما همچون زنان ضعیفی هستند که نمیتوانند از خودشان محافظت کنند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دروازههای زمینت برای دشمنانت بالکل گشاده شده است»
معانی احتمالی ۱) اگر «دژها» درآیه ۱۲ به حفاظهای نینوا اشاره داشته باشد، پس «دروازههای زمینت» به دروازههای دیوار دور نینوا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «دروازههای شهرت برای حمله دشمنانت بالکل گشاده شده است» یا ۲) اگر «دژها» در آیه ۱۲ به محافظهای شهر که در حاشیهی آشوریان واقع شده است اشاره داشته باشد، پس «دروازههای زمینت» کنایه از شهرهایی هستند که گفته شده است دروازههایی است که از ورود ارتش دشمن به سرزمین جلوگیری میکند. ترجمه جایگزین: «سرزمینت برابر دشمنانت بدون محافظ است زیرا آنها شهرهایی را که حاشیه ما را محافظ میکردند نابود کردهاند»
معانی احتمالی ۱) اگر «دژها» در آیه ۱۲ به حفاظهای نینوا اشاره داشته باشد، پس «پشتبندهایشان» به پشتبندهایی اشاره دارد که درهای دیوار دور نینوا را بسته است. ترجمه جایگزین: «آتش، پشتبندهایی را که درهای شهرت را بسته است نابود کرده است» یا ۲) اگر «دژها» در آیه ۱۲ به شهرهای مستحکمی که در حاشیه مرز آشوریان اشاره داشته باشد، پس «پشتبندهایشان» استعاره از شهرهایی است که گفته شده است که همچون درهای بسته برای جلوگیری از ورود ارتش دشمن به سرزمین هستند. ترجمه جایگزین: «شهرهای اطراف شما دیگر نمیتوانند از شما محافظت کنند، درست مانند دروازههایی که زمانی که آتش پشتبندهایشان را نابود کرد دیگر نمیتوانستند شهر را محافظت کنند»
ناحوم از سوزاندن آتش و نابود کردن به نحوی صحبت میکند که گویی آتش میخورد. ترجمه جایگزین: «آتش نابود میکند» یا «آتش میسوزاند»
ناحوم به سخن گفتن با مردم نینوا ادامه میدهد گویی که آنها خود شهر نینوا هستند.
ناحوم با مردم نینوا صحبت میکند. او به آنها میگوید تا برای مبارزه و مرمت دیوارها آماده شوند، اگرچه او میداند که دشمن شهر را نابود خواهد کرد.
«کوره آجرپزی را مرمت نما»
این عبارت به آجرهای گلی اشاره دارد که آنها را برای بازسازی دیوار شهر به کار میبرند.
ناحوم به نحوی از سوزاندن و نابود کردن آتش صحبت میکند که گویی آتش میخورد. ترجمه جایگزین: «آتش شما را در آنجا نابود خواهد کرد»
در اینجا واژه «شمشیر» کنایه از دشمنانی است که با شمشیر حمله خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانتان شما را با شمشیر خواهند کشت»
واژه «این» به «شمشیر» اشاره دارد که مشهور است کشته شدگان خود را میخورد. استفاده سربازان از شمشیرهایشان برای کشتن همه مردم نینوا با نحوه هجوم تعداد کثیر ملخها که در مسیر خود همه گیاهان را میخورند مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «شمشیر دشمنهایتان همه شما را خواهد کشت، به همان راحتی که ملخها هر چیزی که بر سر راهشان باشد را ازبین میبرند»
and
جایی که ناحوم شمار مردم نینوا را با هجوم کثیر ملخها مقایسه میکند این واژگان بند جدیدی را آغاز میکنند.
ناحوم به نحوی با مردم نینوا صحبت میکند که گویی آنها خود نینوا هستند.
این مبالغه تاکید بر تعداد کثیر تاجرانی دارد که در نینوا زندگی و کار میکردند. ترجمه جایگزین: «گویی که تاجران شما از ستارگان آسمان بیشترند» یا «شما بیشتر از چیزی که کسی بتواند آنها را بشمارد، تاجر دارید»
ناحوم تاجرانی را که در نینوا با فروختن کالاهایشان سود میبردند و موقعی که جنگ شروع شد، از آن شهر گریختند، با ملخهایی که همه گیاهان را سر راهشان خورده و سپس پرواز کردند، مقایسه میکنند.
ناحوم نحوه گریختن سرداران به هنگام شروع رزم را با شیوه ملخها قیاس میکند که وقتی هوا سرد است در جای خود میمانند، اما چون هوا به واسطه آفتاب گرم میشود، میپرند.
«هیچ کس نمیداند که آنها کجا رفتهاند»
این دو سطر معانی یکسانی دارند. ناحوم به نحوی از رهبران آشوری سخن میگوید که گویی آنها شبانانی هستند که باید از گوسفندهایشان مراقبت کنند. او به نحوی از مردن شبانان و حاکمان صحبت میکند که گویی آنها به خواب رفتهاند. ترجمه جایگزین: «رهبرانتان که مانند شبانانتان میباشند، مردهاند؛ حاکمانتان همه مردهاند»
and
ناحوم به نحوی از مردم نینوا صحبت میکند که گویی آنها گوسفندهایی هستند که بعد از مرگ شبانشان، پراکنده شدهاند. ترجمه جایگزین: «قومتان، همچون گوسفندان در کوهها پراکنده شدهاند»
ناحوم به نحوی از نابودی قطعی نینوا و مغلوب شدن پادشاهش سخن میگوید که گویی پادشاه آن از زخمی علاجناپذیر رنج میبرد.
واژه «التیام دادن» را میتوان به صورت عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر به التیام زخمهای تو نیست»
این پرسش بدیهی تاکید بر پاسخی محتمل و منفی دارد. تمام ملتهای نزدیک آشوریان از شرارت دائمی آنها رنج میبردند. ترجمه جایگزین: « هیچ کس از شرارت دائمی تو در امان نبود»
1وحی كه حَبَقُّوق نبّی آن را دید.2ای خداوند تا به كی فریاد برمیآورم و نمیشنوی؟ تا به كی نزد تو از ظلم فریاد برمیآورم و نجات نمیدهی؟3چرا بی انصافی را به من نشان میدهی و بر ستم نظر مینمایی و غضب و ظلم پیش روی من میباشد؟ منازعه پدید میآید و مخاصمت سر خود را بلند میكند.4از این سبب، شریعت سست شده است و عدالت هرگز صادر نمیشود. چونكه شریران عادلان را احاطه مینمایند. بنابراین عدالت مُعْوَج شده صادر میگردد.5در میان امّتها نظر كنید و ملاحظه نمایید و بشدّت متحیر شوید. زیرا كه در ایام شما كاری میكنم كه اگر شما را هم از آن مخبر سازند، باور نخواهید كرد.6زیرا كه اینك آن امّت تلخ و تندخو، یعنی كلدانیان را برمیانگیزانم كه در وسعت جهان میخرامند تا مسكنهایی را كه از آن ایشان نیست به تصرّف آورند.7ایشان هولناك و مَهیب میباشند. حكم و جلال ایشان از خود ایشان صادر میشود.8اسبان ایشان از پلنگها چالاكتر و از گرگانِ شب تیزروترند و سوارانایشان جست و خیز میكنند. و سواران ایشان از جای دور آمده، مثل عقابی كه برای خوراك بشتابد میپرند.9جمیع ایشان برای ظلم میآیند. عزیمت روی ایشان بطرف پیش است و اسیران را مثل ریگ جمع میكنند.10و ایشان پادشاهان را استهزا مینمایند و سرورانْ مسخره ایشان میباشند. بر همه قلعهها میخندند و خاك را توده نموده، آنها را مُسَخّر میسازند.11پس مثل باد بشتاب رفته، عبور میكنند و مجرم میشوند. این قوّت ایشان خدای ایشان است.12ای یهوه خدای من! ای قدّوس من! آیا تو از ازل نیستی؟ پس نخواهیم مرد. ای خداوند ایشان را برای داوری معین كردهای و ای صَخْره، ایشان را برای تأدیب تأسیس نمودهای.13چشمان تو پاكتر است از اینكه به بدی بنگری و به بیانصافی نظر نمیتوانی كرد. پس چرا خیانتكاران را ملاحظه مینمایی و حینی كه شریر كسی را كه از خودش عادل تر است میبلعد، خاموش میمانی؟14و مردمان را مثل ماهیان دریا و مانند حشراتی كه حاكمی ندارند میگردانی؟15او همگی ایشان را به قّلاب برمیكشد و ایشان را به دام خود میگیرد و در تور خویش آنها را جمع مینماید. از اینجهت، مسرور و شادمان میشود.16بنابراین، برای دام خود قربانی میگذراند وبرای تور خویش بخور میسوزاند. چونكه نصیب او از آنها فربه و خوراك وی لذیذ میشود.17آیا از اینجهت دام خود را خالـی خواهـد كـرد و از پیوسته كُشتنِ امّتها دریغ نخواهد نمود؟
برخی از ترجمهها خطوط شعر را کمی متمایل به چپ نسبت به مابقی متن تنظیم میکنند تا خواندن آن آسانتر شود. ULB این را با اشعار در ۱: ۱-۱۷ انجام میدهد.
این باب در قالب مجموعهای از پرسشها تنظیم شده است و پرسش و پاسخی بین خداوند[یهوه] و حبقوق است.
ناعدالتی[بیانصافی]
حبقوق شاهد ناعدالتی بزرگی به خصوص در مورد شکست اسرائيل از آشوریان است. او با فریاد بر آوردن به درگاه خداوند[یهوه] از او میخواهد به این ناعدالتی پایان دهد. او از خداوند[یهوه] سوال میپرسد، اما همچنان به او اعتماد[توکل][اتکا] دارد.
کلدانیان
خداوند[یهوه]، کلدانیان را برخواهد انگیخت تا مردم عبرانی[عبرانیان] را مجازات و عدالت را جاری کنند. آنها آشوریان را شکست خواهند داد. کلدانیان در آن زمان شهر و گروهی کم اهمیت به شمار میآمدند و مقصود از چنین اشارهای احتمالاً نشان دادن قدرت خداوند[یهوه] است.
این کلمات دو باب اول کتاب را معرفی میکند و به طور ضمنی بیان میکنند که حبقوق این پیغام را از خداوند[یهوه] دریافت کرده است. ترجمه جایگزین: «این پیامی است که حَبَقّوق نبّی از خداوند[یهوه] دریافت کرد.»
این نام خدا است که او در عهد عتیق بر قوم خود آشکار کرد. به صفحه ترجمه لغت یهوه در مورد چگونگی ترجمه این کلمه رجوع کنید.
خوانندگان باید درک کنند که حَبَقّوق مدت طولانی برای کمک، به درگاه خداوند[یهوه] فریاد برآورده است. او از روی درماندگی این سوال را مطرح میکند و میخواهد بداند چقدر طول خواهد کشید تا خداوند[یهوه] به سوال او پاسخ دهد. ترجمه جایگزین: «تا به کی باید از تو کمک بطلبم تا مرا اجابت فرمایی؟»
حَبَقّوق به استغاثهاش به درگاه خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
کلمات «غضب (ویرانی)» و «ظلم (خشونت)» را میتوان به عبارت فعلی ترجمه کرد. اصطلاح «پیش روی من» بدان معنی است که حَبَقّوق شاهد رخ دادن این اتفاقات بود. ترجمه جایگزین: «من شاهد نابودی اموال و خشونتورزی مردم هستم»
کلمه «مخاصمت» به تعارض بین افراد اشاره دارد و میتواند به یک عبارت فعلی ترجمه شود. حَبَقّوق به نحوی از وجود اختلافات[مخاصمت] فراوان میان افراد سخن میگوید که گویی «مخاصمت» سر خود را بلند میکند. ترجمه جایگزین: «منازعات بسیاری میان مردم وجود دارد.»
حَبَقّوق به نحوی از افرادی که به شریعت احترام نمیگذارند یا آن را اجرا نمیکنند سخن میگوید که گویی آنها شریعت را ضعیف و عاجز ساختهاند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس شریعت را اجرا نمیکند.»
حبقوق به نحوی از این که شریران سبب رنج دیدن پارسایان[عادلان] میشوند سخن میگوید که گویی آن مردم شریر، پارسایان را محاصره میکنند.
حبقوق به نحوی از قضاتی که احکامی را صادر میکنند و شخصاً مدعی منصفانه بودن آن احکام هستند سخن میگوید که گویی «عدالت مُعوَج[کاذب]» به سوی مردم[قوم] فرستاده میشود. ترجمه جایگزین: «قضاتْ احکامی نامنصفانه صادر میکنند»
خداوند[یهوه] به حبقوق پاسخ میدهد.
کلمات «متحیر» و «[مبهوت]» معانی مشابهی دارند. این کلمات با یکدیگر بر قدرت عواطف تأکید دارند. ترجمه جایگزین: «به شدّت متحیر شوید.» [ در فارسی به این شکل نیامده]
این اصطلاح به عُمر حبقوق اشاره دارد ترجمه جایگزین: «در دوران زندگی شما»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کسی آن را به شما گزارش دهد» یا «یا هنگامی که شما درباره آن میشنوید.»
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه آمده، جلب میکند.
معانی محتمل: ۱) «خشن» یا ۲) «ناشکیبا»
معانی محتمل: ۱) هرجا در یهودا یا ۲) هر جا در جهان. این یک مبالغه است و بر قدرتمندی ارتش کلدانی تاکید میکند.
کلمات «هولناک» و «مهیب» معانی مشابهی دارند. این کلمات کنار هم بر ترسی تاکید دارند که کلدانیان بر دیگر مردم القاء میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها باعث وحشتزده شدن مردم میشوند»
کلمه «جلال» غرور این افراد در نحوه نگرش آنها به خود را نشان میدهد. خداوند[یهوه] به نحوی در مورد نظرات آنها سخن میگوید که گویی صفات داوری[حکم] و جلال از خود آنها نشات میگیرد. ترجمه جایگزین: «چون به خود مفتخر هستند، نحوه داوری را تعیین میکنند»
اسبان سربازان کلدانی
گربههای بزرگ و چابک
این قسمت به گرگانی اشاره دارد که طعمه خود را در شب شکار میکنند.
سربازان کلدانی که سوار بر اسب هستند.
خداوند[یهوه] در مورد چگونگی حرکت بیدرنگ کلدانیان برای پیروز شدن بر دشمنان به نحوی سخن میگوید که گویی آنها به سرعت و لطافت عقاب پرواز میکنند و صید خود را به چنگ میآورند.
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد چگونگی حرکت بیدرنگ کلدانیان سخن میگوید که گویی آنها بادی نیرومند و در حال وزش در صحرا هستند.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) کلدانیان به آسانی مثل کسی که شن ساحل را در مشت خود جمع میکند قوم[مردم] را به اسارت میگیرند. ترجمه جایگزین: «آنها مثل کسی که ریگ جمع میکند، اسیر جمع میکنند.» یا ۲) کلدانیان شمار زیادی از مردم را به اسارت میگیرند گویی که این اسراء (افراد) به فراوانی دانههای شن بیابان هستند. ترجمه جایگزین: «آنها بسیاری از مردم را مثل دانههای شن و ماسه به اسارت میگیرند.»
خداوند[یهوه] همچنان سربازان کلدانی را توصیف میکند.
این دو عبارت اساساً یک معنا میدهند. کلمه «مسخره» را میتوان به عبارتی فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس پادشاهان را استهزا مینمایند و سرواران نیز تنها برای استهزای آنها آنجا هستند» یا «تنها کاری که میکنند تمسخر کردن پادشاهان و سروران است»
خداوند[یهوه] به نحوی از سرعت جابهجا شدن ارتش کلدانیان از شهری به شهری دیگر و غالب آمدن بر آن مردم سخن میگوید که گویی ارتش کلدانیان، بادی در حال وزیدن است.
این اشاره به سربازان کلدانی دارد.
حبقوق با خداوند[یهوه] درباره کلدانیان صحبت میکند.
حبقوق این پرسش بدیهی را برای تأکید کردن بر پاسخ مثبت آن مطرح میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] ای خدای من! ای قدوس من! تو یقیناً ازلی هستی»
ابدی
کلمه «ایشان» به کلدانیان اشاره دارد. کلمات «داوری» و «تأدیب» را میتوان به فعل ترجمه کرد. خوانندگان باید درک کنند که کلدانیان قوم خداوند[یهوه] را قضاوت و تأدیب خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را تعیین کردهای تا قومت را داوری کنند، و تو ای صخره، ایشان را برای تأدیب کردن قومت برقرار ساختی»
حبقوق به نحوی در مورد خداوند[یهوه] که از او محافظت میکند سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] صخرهای است که حبقوق میتواند بر آن بایستد تا از دشمنان خود در امان بماند.
حبقوق همچنان با خداوند[یهوه] درباره کلدانیان سخن میگوید.
کلمه «چشمان» به خداوند[یهوه] اشاره دارد که میبیند. ترجمه جایگزین: «تو بسیار منزه هستی»
این به کلدانیان اشاره دارد. کلمه «خیانتکاران» به افرادی اشاره دارد که بیوفا هستند یا پیمانی را که با دیگری بستهاند، نقض کردهاند.
حبقوق از شریرانی که دیگران را نابود میکنند به نحوی سخن میگوید که گویی آن شریران آنها را میبلعند. ترجمه جایگزین: «چرا هنگامی که شریر شخصی پارساتر از خود را نابود میکند، ساکت میمانی؟»
این قسمت به اسرائیلیانی اشاره دارد که حبقوق از آنها شکایت میکند. خواننده باید بداند که آنها افرادی شریر هستند، اما در مقایسه با کلدانیان «پارساتر» هستند یا به عبارت دیگر به شرارت کلدانیان نیستند.
حبقوق روش کشته شدن بیندامت قوم به دست کلدانیان را با طریقی مقایسه میکند که ماهیگیران بیندامت ماهیان را میکشند. ترجمه جایگزین: «باعث میشوی که مردان(مردم) مهمتر از ماهیان نشوند»
کلمات «موجودات خزنده» به کرمها و سایر حشراتی که میخزند اشاره دارد. همان طور که حشرات، هیچ حاکمی برای سازماندهی و دفاع از خود ندارند، مردم نیز در مقابل ارتش کلدانیان بیدفاع هستند. فعل را میتوانید از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «مردان(مردم) را مثل حشراتی که حاکمی ندارند، بیدفاع میسازی»
حبقوق همچنان با خداوند[یهوه] درباره کلدانیان سخن میگوید.
کلمه «او» و «خویش/خود» به سرباز بابلی اشاره دارد و در اصل به همه سربازان بابلی اشاره دارد. این ضمایر را میتوان به حالت جمع بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها به قلاب بر میکشند ... دام شان ... آنها جمع میکنند...تور ایشان...مسرور و شادمان میشوند.»
کلمات «ایشان» و «مردم» به طور کلی به مردم اشاره دارد. این قسمت را میتوان با استفاده از مشتقات ضمیر اول شخص جمع بیان کرد تا به این طریق حبقوق نیز جزئی از مردم به حساب آید. ترجمه جایگزین: «همه ما را...ما را به قلاب میکشند ... ما را جمع میکنند.»
حبقوق از کلدانیان که مردم را به راحتی به دام میاندازند به نحوی سخن میگوید که گویی آن مردم ماهیانی هستند که کلدانیان با قلاب و تور آنها را صید میکن.
ابزاری که برای صید کردن ماهی استفاده میشود.
حبقوق از حربههایی که کلدانیان استفاده میکنند تا مردم و ملتها را به دام اندازند به نحوی سخن میگوید که گویی این حربهها تورهای ماهیگری هستند که آنها برای صید کردن ماهی استفاده میکردند. کلمات «او» و «خویش» به سرباز بابلی اشاره دارد که همه سربازان بابلی را نمایندگی میکند. این ضمایر را میتوان به صورت جمع بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها قربانی میگذرانند ... دامشان ... تورشان ... آنها زندگی میکنند ... خوراک ایشان»
حبقوق به دلیل مایوس شدن چنین سوالی را مطرح میکند و میخواهد بداند چه مدت خداوند[یهوه] به کلدانیان اجازه خواهد داد تا به نابود کردن مردم و امتها ادامه دهند. ترجمه جایگزین: «آیا از این جهت به آنها اجازه خواهی داد تورهای خود رو خالی کنند و بی هیچ شفقتی مردم و امتها(ملل) را قتل عام و نابود کنند»
در ۱: ۱۵-۱۷ مشتقات ضمیر مفرد سوم شخص به سرباز بابلی اشاره دارد که همه سربازان بابلی را نمایندگی میکند. این ضمایر را میتوان به صورت جمع بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا آنها...دامشان را خالی خواهند کرد ...پیوسته امتها را خواهند کشت»
حبقوق به نحوی از کلدانیانی که برای غالب آمدن بر امتهای بیشتر آماده میشوند سخن میگوید که گویی ماهیگیرانی هستند که تورهای خود را خالی میکنند تا بتوانند ماهی بیشتری صید کنند.
1بر دیده بانگاه خود میایستم و بر برج برپا میشوم. و مراقب خواهم شد تا ببینم كه او به من چه خواهد گفت و درباره شكایتم چه جواب خواهد داد.2پس خداوند مرا جواب داد و گفت: رؤیا را بنویس و آن را بر لوحها چنان نقش نما كه دونده آن را بتواند خواند.3زیرا كه رؤیا هنوز برای وقتِ معین است و به مقصد میشتابد و دروغ نمیگوید. اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش زیرا كه البتّه خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.4اینك جان مرد متكبّر در او راست نمیباشد، امّا مرد عادل به ایمان خود زیست خواهد نمود.5به درستی كه شراب فریبنده است و مرد مغرور آرامی نمیپذیرد، كه شهوت خود را مثل عالم اموات میافزاید و خودش مثل موت، سیر نمیشود. بلكه جمیع امّتها را نزد خود جمع میكند و تمامی قومها را برای خویشتن فراهم میآورد.6پس آیا جمیع ایشان بر وی مَثَلی نخواهند زد و معمّای طعنآمیز بر وی (نخواهند آورد)؟ و نخواهند گفت: وای بر كسی كه آنچه را كه از آن وی نیست میافزاید؟ تا به كی؟ و خویشتن را زیر بار رهنها مینهد.7آیا گزندگان بر تو ناگهان برنخواهند خاست و آزارندگانت بیدار نخواهند شد و تو را تاراج نخواهند نمود؟8چونكه تو امّتهایبسیاری را غارت كردهای، تمامی بقیه قومها تو را غارت خواهند نمود، به سبب خون مردمان و ظلمی كه بر زمین و شهر و جمیع ساكنانش نمودهای.9وای بر كسی كه برای خانه خود بدی را كسب نموده است تا آشیانه خود را بر جای بلند ساخته، خویشتن را از دست بلا برهاند.10رسوایی را به جهت خانه خویش تدبیر كردهای به اینكه قومهای بسیار را قطع نموده و بر ضدّ جان خویش گناه ورزیدهای.11زیراكه سنگ از دیوار فریاد برخواهد آورد و تیر از میان چوبها آن را جواب خواهد داد.12وای بر كسی كه شهری به خون بنا میكند و قریهای به بیانصافی استوار مینماید.13آیا این از جانب یهوه صبایوت نیست كه قومها برای آتش مشقّت میكشند و طوایف برای بطالت خویشتن را خسته مینمایند؟14زیرا كه جهان از معرفت جلال خداوند مملّو خواهد شد به نحوی كه آبها دریا را مستور میسازد.15وای بر كسی كه همسایه خود را مینوشاند و بر تو كه زهر خویش را ریخته، او را نیز مست میسازی تا برهنگی او را بنگری.16تو از رسوایی به عوض جلال سیر خواهی شد. تو نیز بنوش و غلفه خویش را منكشف ساز. كاسه دست راست خداوند بر تو وارد خواهد آمد و قی رسوایی بر جلال تو خواهد بود.17زیرا ظلمی كه بر لُبْنان نمودی و هلاكت حیوانات كه آنها را ترسانیده بود، تو را خواهد پوشانید. به سبب خون مردمان و ظلمی كه بر زمین و شهر و بر جمیع ساكنانش رسانیدی.18از بُتِ تراشیده چه فایدهاست كه سازنده آن، آن را بتراشد یا از بت ریخته شده و معلّم دروغ، كه سازنده آن بر صنعت خود توكّل بنماید و بتهای گُنگ را بسازد.19وای بر كسی كه به چوب بگوید بیدار شو و به سنگِ گنگ كه برخیز! آیا میشود كه آن تعلیم دهد؟ اینك به طلا و نقره پوشیده میشود لكن در اندرونش مطلقاً روح نیست.20امّا خداوند در هیكل قُدس خویش است پس تمامی جهان به حضور وی خاموش باشد.
برخی از ترجمهها هر خط شعر را کمی متمایل به سمت چپ نسبت به بقیه متن تنظیم میکنند تا خواندن آن آسانتر شود. نسخه ULB این را با آیات منظوم در ۲: ۱-۲۰ انجام میدهد.
این فصل در سلسلهای از پرسشها و پاسخها میان خداوند[یهوه] و حبقوق منظم شده است.
«مرد عادل به ایمان خود زیست میکند»
این عبارتی مهم در کتاب مقدس است. پولس با استفاده از این عبارت عادل شمردگی[ پارسا شمردگی] توضیح میدهد که فرد به ایمان پارسا شمرده میشود.
and and )
این دو عبارت اساساً یک معنا میدهند. معانی محتمل عبارتند از: ۱) حبقوق به یک قرارگاه حقیقی در برج مراقبت رفته است یا ۲) این یک استعاره است که در آن حبقوق از انتظار بیتابانه(مشتاقانه) برای پاسخ خداوند[یهوه] به نحوی سخن میگوید که گویی او یک دیدبانی است که در قرارگاه خود انتظار رسیدن قاصد را میکشد.
«ببینم خداوند[یهوه] به من چه خواهد گفت»
کلمه «برگشتن» به استرداد پاسخ اشاره دارد. حبقوق میاندیشد که او چگونه پاسخی درباره چیزهایی که گفته است، دریافت خواهد کرد.
خداوند[یهوه] به حبقوق پاسخ میدهد.
هر دوی این عبارات یک چیز را به دو روش مختلف میگویند. ترجمه جایگزین: «رویا را آشکار و [خوانا] بر لوحها بنویس»
پارههای همواری از سنگ یا گل رس هستند که برای نوشتن استفاده میشدند.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) خواندن آن پیام به حدی آسان است که قاصدْ حینی که از جایی به جای دیگر برای اعلام پیغام میدود، میتواند آن پیغام را بخواند. ترجمه جایگزین: «چنان که خواننده لوحها بتواند آنها را در حینی که میدود، بخواند» یا ۲) این یک استعاره است که در آن خداوند یهوه از خواندن بیدرنگ برخی چیزها سخن میگوید، چنانکه فردی که در حین دویدن است آن را میخواند. ترجمه جایگزین: «چنان که خواننده لوحها بتواند آنها را بیدرنگ بخواند»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد رویدادهایی که در رویا رخ میدهند سخن میگوید که گویی آن رویا شخصی متکلم است. ترجمه جایگزین: «رویا...سرانجام به وقوع خواهد پیوست» یا «رویا ... سرانجام به حقیقت خواهد رسید»[ در فارسی به این شکل نیامده است]
خداوند[یهوه] به نحوی از رویدادهایی که زمانی طولانی برای تحققشان نیاز است سخن میگوید که گویی آن رویا شخصی است که رسیدن او به مقصدش قریبالوقوع نیست.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) «دیر نخواهد کرد» یا ۲) «به کندی نخواهد رسید»
خداوند[یهوه] به پاسخ دادن به حبقوق ادامه میدهد. در این قسمت او به نحوی از کلدانیان سخن میگوید که گویی مردی سرمست و متکبر هستند، شخصی که بیش از حد شراب مینوشد.
کلمه «اینک» بر آن چه که در ادامه میآید، تاکیدی میافزاید.
خداوند[یهوه] از کسی شخص متکبر به نحوی سخن میگوید که گویی آن شخص «باد» کرده است. ترجمه جایگزین: «بسیار متکبر است» [در فارسی انجام شده]
خداوند[یهوه] به نحوی از این که داوری شخص به خاطر مصرف شراب بسیار ناعادلانه میشود سخن میگوید که گویی شراب شخصی است که به مصرف کننده خود خیانت میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا مرد جوان و مغرور آن چه را که میخواهد، از نوشیدن شراب دریافت نمیکند»
کلمه «آرامی نمیپذیرد» به اسکان یافتن در خانه اشاره دارد و استعاره از نداشتن مکانی برای استراحت کردن است. ترجمه جایگزین: «تا نتواند استراحت کند[تا قادر به آرامی یافتن نباشد]»
خداوند[یهوه] به نحوی از این که همیشه اشخاص بیشتری خواهند مُرد سخن میگوید که گویی «قبر[عالم اموات]» و «موت[مرگ]» کسانی هستند که از خوردن سیر نمیشوند. این شخص نیز همیشه بیش از پیش میخواهد و هرگز اغنا نمیشود.
این دوعبارت اساساً یک معنا میدهند. خداوند[یهوه] از تسخیر امتها و تصرف اقوام به نحوی سخن میگوید که گویی ملتها و اقوام را برای خود جمع میآورد. ترجمه جایگزین: «او به خاطر خود بر همه اقوم غالب میشود»
خداوند[یهوه] به پاسخ دادن به حبقوق و به سخن گفتن از کلدانیان آنچنان که آنها بودهاند، ادامه میدهد.
کلمه «جمیع ایشان» به امتها و مردمی اشاره دارد که در حبقوق ۲: ۵ آمده است. این پرسش بدیهی منفی بر پاسخ مثبت خود تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «جمیع این امتها و اقوام محققاً خواهند ساخت»
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که او در حال افزودن به مایملک خود از چیزهایی است که به او تعلق ندارند. ترجمه جایگزین: «وای بر کسی که مدعی چیزهای زیادتری است که به او تعلق ندارند»
کلمه «رهن» به اشیایی اشاره دارد که شخص به عنوان ضمانتِ بازپرداختِ پول قرض گرفته شده[بدهی خود] به دیگران میدهد. وقتی آن مرد[شخص] پول بیشتری قرض میدهد، وزن اشیا به ضمانت گرفته شدهای که با خود حمل میکند نیز بیشتر میشود.
اینجا به نحوی از این که کلدانیان ثروت دیگر اقوام را به غارت میبرند سخن گفته شده که گویی کلدانیان شخصی هستند که دیگران را به پرداخت پولی که بدهکار نیستند، متعهد میکند. ترجمه جایگزین: «تا به کی از تاراج دیگران خود را توانگر خواهی ساخت؟» [تا کِی با اخاذی از دیگران ثروتمند میخواهی ثروتمند شوی؟]
پرسش بدیهی منفی تأکید بر پاسخ مثبت خود دارد. این قسمت را میتوان به صورت جمله خبری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «گزندگان بر تو به یقین ناگهان برخواهند خاست و آزارندگانت بیدار خواهند شد.»
کلمه عبری که اینجا به عنوان «گزندگان» ترجمه شده میتواند همچنین «پرداخت کنندگان بهره» یا «بدهکاران» معنا دهد. این کلمه در این مضون احتمالاً هر دو معنا را دارد. این عبارت استعاره از کسانی است که آن مرد آنها را به اجبار متعهد به پرداخت بدهی کرد و بر ایشان ستم روا داشت، اما اکنون همان قربانیان بر او ستم میکند. اینجا به نحوی از ستم رساندن آنها به آن مرد سخن گفته شده که گویی او را میگزند.
این قسمت به همان بدهکاران اشاره دارد. آنها با حمله کردن کلدانیان را به خاطر وثیقهای که دادهاند به وحشت خواهند انداخت.
اینجا به نحوی از اقوامی که در مقابل کلدانیان مقاومت میکنند سخن گفته شده که گویی آنها از خواب بر میخیزند و بیدار میشوند.
ربودن یا گرفتن اموال با زور
اینجا در اصل از اصطلاح «خون ریختن» استفاده شده که به معنای «کشتن» را دارد. ترجمه جایگزین: «مردمان را کشتهای»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی به حبقوق پاسخ میدهد و در مورد کلدانیان سخن میگوید که گویی همه آنها یک نفر هستند.
اینجا به نحوی از کسی که با خشونتورزی منفعت کسب میکند سخن گفته شده که گویی او با بریدن[تراشیدن] از چیزی منفعت خود را به دست میآورد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
معانی محتمل عبارتند از: ۱) کلمه «خانه» استعارهای است که به واسطه آن به نحوی از امپراتوری بابلیان سخن گفته شده که گویی این امپراطوری خانهای است که فردی آن را با سود حاصل از خشونت بنا مینهد. ترجمه جایگزین: «کسی که خانهاش را بر داراییهای حاصل از خشونت بنا مینهد» یا ۲) کلمه «خانه» کنایه از«خانواده» و مردی[فردی] است که خانوادهاش را از طریق خشونت ثروتمند ساخته است. ترجمه جایگزین: «کسی که از راه خشونت، خانوادهاش را ثروتمند میسازد.»
از شخصی که خانهاش را بنا میکند به نحوی سخن گفته شده که گویی او پرندهای است که آشیانهاش را بر بلندی میسازد. آن مرد میاندیشد که خانهاش ایمن و دور از خطر است، درست همان طور که حیوانات شکارچی نیز قادر به دست یافتن به آشیانه پرندگان نیستند.
در اینجا کلمه «دست» کنایه از قدرت است و کلمه «شر/ بلا» کنایه از افرادی است که شرارت میکنند. ترجمه جایگزین: «ایمن از قدرت شرارت[مصون از استیلای شرارت]» یا «ایمن از افرادی که به او گزند خواهند رسانند[مصون از افرادی که به او آسیب خواهند رسانید]»
در اینجا «تدبیر رسوایی» بدان معناست که نقشهای( طرحی) که آن فرد تدبیر کرده نتایجی شرمآور خواهد داشت. معنی محتمل دیگر این است که کلمه «خانه» استعارهای است که در آن به نحوی از امپراتوری بابلیان سخن گفته شده که گویی خانهای بنا شده به دست مردی است. ترجمه جایگزین: «نقشههای شما، رسوایی را به خانهای که ساختهاید، آورده است» معنای محتمل دیگر این است که کلمه «خانه» کنایه از خانواده است. ترجمه جایگزین: «شما با نقشههایتان باعث شرم خانواده خود شدهاید.»
اینجا به نحوی از کشتن تعداد بسیاری سخن گفته شده که گویی این کار مثل بریدن کشتهشدگان است. ترجمه جایگزین: «اقوام بسیاری را کشته»
اصطلاح «بر ضد خود گناه ورزیدن» بدان معناست که فرد کارهایی را انجام داده که نتیجه آنها مرگ یا نابودی او خواهد بود. ترجمه جایگزین: «سبب نابودی خود خواهی شد» یا «مرگ را برای خود میآوری»
اینجا با استفاده از آرایه ادبی تشخیص به نحوی از مصالح ساختمانی که آن مرد خانه خود را با آنها ساخته سخن گفته شده که گویی آن مصالح شاهدین جُرمی هستند که او مرتکب شده است. اگر در فرهنگ شما خانه با مصالحی متفاوت ساخته میشود میتوانید استفاده از نام آن مصالح در متن را مد نظر داشته باشید.
«علیه تو فریاد برآورد» یا «برای متهم کردن تو فریاد برآورد»
«با سنگها موافقت خواهد کرد»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی به حبقوق پاسخ میدهد و در مورد کلدانیان سخن میگوید که گویی آنها همه یک نفر هستند.
این دو عبارت یک چیز را به دو روش مختلف میگویند. ترجمه جایگزین: «وای بر کلدانیان که شهرهایشان با مصالحی که از دیگران دزدیدهاند، بنا میکنند»
کلمه «خون» کنایه از قتل است و به طور ضمنی به کسی اشاره دارد که شهری را با استفاده از اموال دزدیده شده از کسانی که کشته میسازد. ترجمه جایگزین: «کسی که مردم را میکشد و (داشتههایشان) را میرباید تا شهری بنا کند»
این قسمت به طور ضمنی به کسی اشاره دارد که شهری را با استفاده از اموال دزدیده شده از کسانی که کشته، بنا میکند. کلمه «استوار مینماید» به معنای آغاز کردن است. ترجمه جایگزین: «کسی که با استفاده از سرمایهای که از راه شرارت به دست آورده، بنا کردن شهری را آغاز میکند»
پرسش بدیهی منفی که در این قسمت مطرح شده در واقع بر پاسخ مثبت آن تاکید میکند. این دو بند معنایی مشابه دارند و به فانی بودن کارهایی که مردم انجام میدهند، اشاره میکنند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] معین کرده که آن چه مردم با تلاش فراوان ساختهاند، با آتش نابود شود و نتیجهای ندهد»
این بدان معناست که چیزهایی را که اقوام به مشقّت میسازند در نهایت مقدر است که سوختی برای آتش باشند. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که اقوام به مشقّت میسازند، چونان سوختی برای آتش استفاده خواهد شد»
این تشبیه نحوهای که مردم همه نقاط نسبت به جلال خدا معرفت مییابند را با آبی که همه دریا را پر میکند، مقایسه کرده است.
کلمه «معرفت/دانش» را میتوان با عبارتی فعلی(خطابی) ترجمه کرد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم سراسر جهان، جلال خداوند[یهوه] را خواهند شناخت»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی به حبقوق پاسخ میدهد و در مورد کلدانیان سخن میگوید که گویی آنها همه یک نفر هستند.
اینجا به نحوی در مورد این که کلدانیان با دیگر امتها به شیوهای ظالمانه رفتار میکردند سخن گفته شده که گویی آنها مردی هستند که همسایگان خود را به زور مست میکردند تا بتوانند آنها را خوار سازند.
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که او همسایهاش را مست شراب میسازد. ترجمه جایگزین: «کسی که همسایهاش را به زور شراب مینوشاند»
«تا بتوانی هنگام برهنگی، آنها را نگاه کنی.» این قسمت به عمل علناً تحقیر کردن افراد با برهنه کردن آنها مقابل دیگران اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا با برهنه کردن [همسایهات] او را علنا خوار سازی»
اینجا به نحوی از این که کلدانیان با اشتیاق به دنبال شکوه[جلال] خود بودند سخن گفته شده که گویی با حرص و ولع آن را میخورند و مینوشند. در عوض دستیابی به شکوه، آنها رسوایی را خواهند یافت. ترجمه جایگزین: «شما در عوض شکوهی که در پی آن هستید، برای خود رسوایی به بار خواهید آورد»
اینجا به نحوی از این که دیگران مانند خود کلدانیان با آنها رفتار میکردند سخن گفته شده که گویی کلدانیان باید شرابی را بنوشند که دیگران آنها را مجبور به نوشیدن آن کرده ترجمه جایگزین: «نوشیدن از یک جام» یا «نوشیدن شراب»
این عبارت شبیه به عمل کلدانیان است که دیگران را وادار به برهنه شدن میکنند تا بتوانند برهنگی آنها را ببینند. عبارت «غلفه[نامختون]» نشان میدهد که آنها نه تنها با برهنه شدن تحقیر خواهند شد، بلکه همچنین ختنه نبودنشان ثابت میکند که به قوم خداوند[یهوه] تعلق ندارند.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه]، کلدانیان را مجازات میکند سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] آنها را وادار به نوشیدن از جام شرابی که در دست دارد، میکند. دست راست خداوند[یهوه] به قدرت او اشاره دارد.
«کاسهای که خداوند[یهوه] در دست راستش دارد» یا «کاسهای که خداوند[یهوه] نگه میدارد»
«بر تو خواهد رسید، چنان که بر دیگران گذشت» یا « بر تو سپری خواهد شد»
اینجا به نحوی از این که کلدانیان در عوض جلال[شکوه] رسوایی را تجربه خواهند کرد سخن گفته شده که گویی رسوایی جسمی است که جلالی[شکوهی] را که فکر میکردند صاحب آن هستند، میپوشاند. ترجمه جایگزین: «رسوایی، جایگزین شوکت تو خواهد شد» یا «اقوام در عوض احترام، تو را بیآبرو خواهند کرد»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی به حبقوق پاسخ میدهد و در مورد کلدانیان سخن میگوید که گویی آنها همه یک نفر هستند.
اینجا به نحوی از این که کلدانیان برای خشونتورزی علیه لبنان مجازات میشوند سخن گفته شده که گویی اعمال خشن آنها شخصی هستند که بر آنها غالب میآید.
معانی محتمل برای کلمه «لبنان» عبارتند از: ۱) نشاندهنده جنگلهای لبنان است. ترجمه جایگزین: «ظلمی که بر درختان لبنان نمودی» یا ۲) نشان دهنده مردم لبنان است. ترجمه جایگزین: «ظلمی که بر مردم لبنان نمودی»
کلدانیان برای کشتن(به هلاکت رساندن) حیوانات در لبنان مجازات میشوند، به نظر میرسد ویرانی آنها شخصی است که آنها را مرعوب خواهد کرد.
بنگرید که چگونه این جمله را در حبقوق ۲: ۸ ترجمه کردید.
اصطلاح «ریختن خون» به معنای «کشتن» است. ترجمه جایگزین: «مردمان را کشتهای»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی به حبقوق پاسخ میدهد و در مورد کلدانیان سخن میگوید که گویی آنها همه یک نفر هستند.
(See:
پرسش بدیهی مطرح شده در این قسمت بر پاسخ منفی آن تاکید دارد. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بُتِ تراشیده به شما هیچ منفعتی نمیرساند»
کلمه «تو» به کلدانیان اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت حالت مایع فلز را توصیف میکند.
این عبارت به شخصی که بت را میتراشد یا قالبریزی میکند، اشاره دارد. او با ساختن خدایی غیر، دروغ را تعلیم میدهد.
فعل را میتوان از عبارات پیشین برداشت کرد. ترجمه جایگزین «وای بر کسی که به سنگی گنگ بگوید»
پرسش بدیهی مثبت در واقع بر پاسخی منفی آن تاکید دارد. پرسش را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این چیزها نمیتوانند تعلیم دهند.» یا «چوب و سنگ نمیتوانند بیاموزانند.»
«ببین. تو خودت میتوانی بنگری که این پوشیده شده است.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انسان چوب و سنگ را با طلا و نقره میپوشاند»
اصطلاح « در اندرونش( درونش) ...مطلقاً روح[نفس] نیست» به معنای آن است که زنده نیست بلکه مرده است. ترجمه جایگزین: «این زنده نیست» یا «این مرده است»
کلمه «جهان» کنایه از کسانی است که در آن زمین[سرزمین] زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «هر فرد در جهان» یا «هر فرد روی زمین»
1دعای حَبَّقُوق نبی بر شُجونُوت.2ای خداوند چون خبر تو را شنیدم ترسان گردیدم. ای خداوند عمل خویش را در میان سالها زنده كن! در میان سالها آن را معروف ساز و در حین غضب رحمت را بیاد آور.3خدا از تیمان آمد و قدّوس از جبلِ فاران، سِلاه. جلال او آسمانها را پوشانید و زمین از تسبیح او مملّو گردید.4پرتُوِ او مثل نور بود و از دست وی شعاع ساطع گردید. و ستر قوّت او در آنجا بود.5پیش روی وی وبا میرفت و آتش تب نزد پایهای او میبود.6او بایستاد و زمین را پیمود. او نظر افكند و امّتها را پراكنده ساخت و كوههای ازلی جَستند و تلّهای ابدی خم شدند. طریقهای او جاودانی است.7خیمههای كوشان را در بلا دیدم. و چادرهای زمین مدْیان لرزان شد.8ای خداوند آیا بر نهرها غضب تو افروخته شد یا خشم تو بر نهرها و غیظ تو بر دریا وارد آمد، كه بر اسبان خود و ارابههای فتحمندی خویش سوار شدی؟9كمان تو تماماً برهنه شد، موافق قَسَمهایی كه در كلام خود برای اسباطخوردهای، سلاه. زمین را به نهرها مُنشَقّ ساختی.10كوهها تو را دیدند و لرزان گشتند و سیلابها جاری شد. لجّه آواز خود را داد و دستهای خویش را به بالا برافراشت.11آفتاب و ماه در بُرجهای خود ایستادند. از نور تیرهایت و از پرتو نیزه برّاق تو برفتند.12با غضب در جهان خرامیدی، و با خشمْ امّتها را پایمال نمودی.13برای نجات قوم خویش و خلاصی مسیح خود بیرون آمدی. سر را از خاندان شریران زدی و اساس آن را تا به گردن عریان نمودی، سلاه.14سر سرداران ایشان را به عصای خودشان مجروح ساختی، حینی كه مثل گردباد آمدند تا مرا پراكنده سازند. خوشی ایشان در این بود كه مسكینان را در خَفیه ببلعند.15با اسبان خود بر دریا و بر انبوه آبهای بسیار خرامیدی.16چون شنیدم احشایم بلرزید و از آواز آن لبهایم بجنبید، و پوسیدگی به استخوانهایم داخل شده، در جای خود لرزیدم، كه در روز تنگی استراحت یابم هنگامی كه آن كه قوم را ذلیل خواهد ساخت، بر ایشان حمله آوَرَد.17اگرچه انجیر شكوفه نیاوَرَد و میوه در موْها یافت نشود و حاصل زیتون ضایع گردد و مزرعهها آذوقه ندهد، و گلهها از آغل منقطع شود و رمهها در طویلهها نباشد،18لیكن من در خداوند شادمان خواهم شد و در خدای نجات خویش وجد خواهم نمود.19یهوه خداوند قوّت من است و پایهایم را مثل پایهای آهو میگرداند و مرا بر مكانهای بلندم خرامان خواهد ساخت. برای سالار مغنیان بر ذوات اوتار.
برخی از ترجمهها هر خط شعر را کمی متمایل به چپ نسبت به بقیه متن تنظیم میکند تا خواندن آنها آسان تر شود. نسخه ULB این را با اشعار در ۳: ۱-۱۹ انجام میدهد.
اگرچه این باب دعایی را مطرح میکند اما به حالت منظوم نگاشته شده است. حبقوق از تمثیلهایی[تصاویر] هولناک استفاده میکند تا به واسطه آنها ترس خود از خداوند[یهوه] را نشان دهد.
این کلمات باب سه این کتاب را معرفی میکنند. این قسمت را میتوان در قالب جملهای کامل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است دعای حَبَّقُوق نبی که به درگاه خداوند[یهوه] آن را استغاثه میکند[آن را مطرح میکند].»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) «شنیدم که مردم درباره آن چه در گذشته انجام دادهای حرف میزنند.» یا ۲) «آن چه گفتی را شنیدم»
حبقوق به نحوی از این که خداوند[یهوه] دوباره اعمال گذشته خود را انجام میدهد سخن میگوید که گویی میخواهد باعث زنده شدن دوباره اعمال خود شود. ترجمه جایگزین: «باری دیگر اعمالت را زنده کن» یا «مجدداً آن چه را که قبلاً انجام دادهای، انجام ده»
این اصطلاح به زمانی که حبقوق این دعا را میکند اشاره دارد نه زمانی که برای نجات قوم خود عمل کرده است. ترجمه جایگزین: «در روزگار ما»
«عمل خود را معروف ساز» یا «باعث شود قوم عمل تو را بشناسند»
حبقوق توصیف کردن رویای خود را آغاز میکند. خداوند[یهوه] در رویای حبقوق برای داوری دشمنان و نجات قومش میآید. این رویا تا حبقوق ۳: ۱۵ ادامه مییابد و از زبانی استعاری و ساختار همگون[موازی] استفاده میکند.
تیمان و کوه فاران هر دو در جنوب یهودا قرار داشتند. حبقوق میگوید که خدا از یهودا به سمت کوه سینا میآید.
«فَرِ[شکوه و جلال] او آسمان را پوشانید.» کلمه «جلال» در اینجا به نور تابناکی اشاره دارد که نویسندگان کتاب مقدس اغلب آن را مربوط به حضورِ خدا میدانند.
کلمه «تسبیح/ستایش» کنایه از صفات خداست که باعث ستایش شدن او توسط قوم میشوند. ترجمه جایگزین: «زمین از جلالش مملو بود.»
حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
کلمه «پرتو» احتمالاً به درخششی اشاره دارد که اغلب با جلال خدا همسان است. معانی احتمالی عبارتند از: ۱) پرتوی جلال خداوند[یهوه] شبیه درخشش آذرخش بود یا ۲) پرتوی جلال خداوند[یهوه] شبیه برآمدن خورشید است.
حبقوق به نحوی از درخشش آذرخش سخن میگوید که گویی آنها سلاحی دو شاخه هستند که خداوند[یهوه] در دست خود نگه داشته است.
کلمه «آنجا» به دست یهوه اشاره دارد. معانی محتمل عبارتند از: ۱) بارقههای رعدی که حبقوق میبیند تنها ارائهای جزئی از تمام قدرت خداوند[یهوه] هستند، قدرتی که در دست او پنهان است. یا ۲) خداوند[یهوه] قدرت خود را در دستش پنهان میکند تا وقتی که آماده به کار بردن آن شود.
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
این قسمت بدان معناست که خداوند[یهوه] از گام برداشتن باز ایستاد و بیحرکت ماند. این کلمه به معنای سر پا ایستادن خداوند[یهوه] نیست.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) کلمهای که به «پیمود» ترجمه شده را میتوان به «تکان داد» نیز ترجمه کرد یا ۲) او پیش از محول کردن قسمتهای مختلف آن زمین به والیان مختلف مثل فاتحی آن زمین را پیمود و بررسی کرد.
«کوههایی که از آغاز زمان وجود داشتند...تپّههایی که تا پایان زمان وجود خواهند داشت.» اگر زبان شما کلمات متفاوتی برای «تپّه» و «کوه» یا برای «ازلی» و «ابدی» ندارد، میتوانید این کلمات را مثل ترجمه UDB با هم ترکیب کنید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی کوههای ازلی فرو ریختند» یا «او کوههای ازلی را متلاشی کرد.»
اینجا به نحوی از تپههایی که مثل زمینْ مسطح میشوند سخن گفته شده که گویی این تپهها کسانی هستند که در حضور خداوند[یهوه] تعظیم میکنند. ترجمه جایگزین: «تپّههای ابدی فرو ریختند»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) کلمات «طریق او» ممکن است استعارهای باشد که از خداوند[یهوه] و اعمال او همچون مسیری که بر آن قدم میگذارد سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «او جاودانی است» یا ۲) حبقوق مانند امری ازلی از مسیری که خداوند[یهوه] در رویا بر آن قدم بر میدارد سخن میگوید؛ چنین توصیفی نشان میدهد که خداوند[یهوه] همان طریقی را پیش گرفته که در دوران باستان آن را طی کرده است. ترجمه جایگزین: «او در مسیری باستانی گام برمیدارد.»
حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) کلمات «خیمهها» و «چادرها» کنایه از افرادی هستند که در آن خیمهها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردمان کوشان را در خیمههایشان در بلا و مردم زمین مدیان را در چادرهایشان لرزان دیدم.» یا ۲) حبقوق در این استعاره به نحوی از این که باد و طوفان خیمههایی در کوشان و مدیان را با خود میبرد سخن میگوید که گویی آن خیمهها افرادی هستند که از سختی و عذاب به خود میلرزند. ترجمه جایگزین: «خیمههای کوشان را دیدم که چون مصیبتزدگان بر باد شدند و چادرها را دیدم که چون مردم میلرزیدند»
این میتواند ۱) نام گروهی از افراد ناشناخته یا ۲) این گروه همان کوشیان هستند.
عبارات «اسبان تو» و «ارابههای فتحمندی تو» هردو به یک چیز اشاره میکنند. این قسمت به نحوی از خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی او جنگجویی است و ارابهای را که توسط اسب کشیده میشود، به میدان جنگ میراند. ترجمه جایگزین: «تو ارابههای خود را که توسط اسبها کشیده میشدند، به سوی پیروزی راندی»
حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
این بدان معنی است که خداوند[یهوه] کمانش را از محفظهاش درآورده و آماده شلیک کردن است. ترجمه جایگزین: «تو آماده شدهای تا کمانت را شلیک کنی»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) «تو رودخانههایی آفریدی که زمینهایی که بر آنها جاری هستند را تقسیم میکنند» یا ۲) «تو زمین را گشودهای و رودها به سمت جلو در جریان هستند.»
اینجا به نحوی از تأثیراتی که حضور خداوند[یهوه] بر کوهها دارد سخن گفته شده که گویی کوهها افرادی بودند که از درد به خود میپیچند. چنین توصیفی ممکن است به کوههایی اشاره داشته باشد که بر اثر زمینلرزه به لرزه درآمدهاند یا به آب ناشی از طوفان اشاره دارد که هنگام جاری شدن از دامنه باعث فرسایش کوه میشود.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) بارانهای سیلآسا بر کوهها فرو میریزند یا ۲) باران باعث شد که جریانهای خروشان [آب] از کوهها فروریزند.
اینجا به نحوی از اصواتی که باد و طوفان هنگام برخورد با آب دریا ایجاد میکنند سخن گفته شده که گویی دریا شخصی است که بلند فریاد زدن را آغاز میکند. ترجمه جایگزین: «لجّه خروشید»
اینجا به نحوی از افزایش سطح دریا و ایجاد شدن امواج به واسطه وزش بادهای طوفانی بر دریا سخن گفته شده که گویی دریا شخصی است که امواج[دستهای] خود را بلند میکند. ترجمه جایگزین: «امواج از دریا بالا آمدند»
حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
اینجا به نحوی از این که خورشید و ماه در آسمان حرکت نمیکنند سخن گفته شده که گویی کسانی هستند که دیگر راه نمیروند و ساکن ایستادهاند. ترجمه جایگزین: «خورشید و ماه از حرکت بازایستادند»
«در آسمان»
این دو عبارت معنای مشابهی دارند و دلیل ساکن ماندن خورشید و ماه را مطرح میکنند. اینجا به نحوی از درخشش رعد در آسمان سخن گفته شده که گویی تیرهایی هستند که یهوه از کمان خود شلیک میکند یا نیزهای درخشان هستند که یهوه از آسمان آنها را پرتاب میکند.
«نور تیرهای پرّانت»
خشم یک فرد که از بیعدالتی رنج میکشد.
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] مردم امتها را مجازات میکند سخن گفته شده که گویی او امت ها را خرمنکوبی میکند. خرمنکوبی به استفاده از گاو نر یا حیوانی دیگر برای کوبیدن محصول به منظور جدا کردن کاه از دانه اشاره دارد.
حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه میدهد. آخرین جمله در این آیه دشوار برای برگردانیدن است و برای فهم راههای متفاوت ترجمه آن، هریک از یادداشتهای ترجمه جمله [مذکور] را بخوانید.
کلمه «نجات» میتواند به یک فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «برای رهانیدن قوم خویش بیرون آمدی»
«کسی که تو مسح کردهای.» این عبارت در اینجا به کسی که یهوه او را برگزیده، اشاره دارد. معانی محتمل عبارتند از: ۱) «قومی که تو برگزیدهای» یا «امتی که تو برگزیدهای» یا ۲) «شاهی که تو برگزیدهای.»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) اینجا به نحوی از کشتن رهبر و انهدام یک قوم سخن گفته شده که گویی فردی در حال خراب کردن خانه است. در این قسمت رهبر، سرْ یعنی بام آن خانه است و «اساس» و «گردن» به بخشهای دیگر خانه اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «تو سقف خانه شریر را نابود میکنی و مابقی ساختمان را درهم میکوبی» یا «رهبر امت شریر را میکشی و آن امت را کاملاً نابود خواهی کرد» یا ۲) اینجا به نحوی از کشتن رهبر و از میان بردن افتخار و قدرت از قوم سخن گفته شده که گویی فردی بر سر شخصی دیگر میکوبد و لباس را از تن او در میآورد. رهبر «سر» است و «خانه» به مردم اشاره دارد که بدن هستند. ترجمه جایگزین: «شریران و رهبر آنها مثل کسی هستند که تو سر او را کوبیدهای و از گردن[سر] تا پا لباس را از او کندهای» یا «رهبر شریران را کشته و قدرت شریران را به کلی از بین میبری»
حبقوق به توصیف کردن رویایش از خداوند[یهوه] ادامه میدهد.
پسوند «-شان» در کلمه خودشان به رهبر(سرکرده) کلدانیان اشاره دارد. معانی محتمل عبارتند از: ۱) این استعارهای است که در آن به نحوی از جنگاوران سخن گفته شده که گویی آنها یک بدن هستند و رهبرشان سر آن بدن است. ترجمه جایگزین: «با نیزه خود او، رهبر آن جنگجویان را کشتی» یا ۲) کلمه «سر» به سر هر یک از جنگاوران اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با نیزه سرکرده جنگجویان، سر هریک را شکافتی[سوراخ کردی]»
قدرت و چالاکی کلدانیان هنگامی که به قوم اسرائیل حمله میکردند با آمدن طوفانی ناگهانی مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «آنها مثل گردبادی با شتاب آمدند»
کلمه «خوشی» در اینجا به معنای شادی کردن بنا بر دلیلی بد است و میتوان آن را به فعل نیز ترجمه کرد. اینجا به نحوی از این که جنگاوران سنگدلانه با مردم رفتار میکنند یا آنها را میکشند سخن گفته شده که گویی جنگاوران جانورانی درنده(وحشی) هستند که شکارشان را به مخفیگاه خود میبرند تا آن را بخورند. ترجمه جایگزین: «آنها مثل شخصی که در خفا از مسکینان سوء استفاده میکرد شادمانی کردند» یا «آنها به گاه سرکوب مسکینان به وجد آمدند، چنان که گویی مسکینان را مثل درندهای در لانه خود میخوردند»
اینجا به نحوی از این که خداوند[یهوه] باعث خروشیدن آبها میشود سخن گفته شده که گویی او آبها را مثل تودهای بر هم انباشته میکند. ترجمه جایگزین: «باعث خروشیدن آبها شدی»
حبقوق واکنش خود نسبت به رویایش از خداوند[یهوه] را توصیف میکند.
شما میتوانید شنیده حبقوق را مشخص کنید. معانی محتمل عبارتند از: ۱) «در آن رویا همه چیز را شنیدم» یا ۲) «شنیدم که خداوند[یهوه] مثل طوفانی عظیم نزدیک میشود.»
کلمهای که در اینجا چون «احشاء» ترجمه شده است عیناً به معنای «شکم» است. اگر در زبان خود برای ابراز ترس شدید از عضوی خاص از بدن استفاده میکنید، میتوانید به کارگیری آن کلمه در این قسمت را مد نظر داشته باشید. ترجمه جایگزین: «قلبم تند تند به طپش افتاد» یا «دلم را [از ترس] به هم زد»
لرزیدن لبها یکی دیگر از واکنشهای غیر ارادی توامان با ترس است.
حبقوق به نحوی از بیقوتی جسم خود سخن میگوید که گویی استخوانهای او در حال پوسیدن هستن. شما میتوانید در زبان خود از اصطلاحی دیگر استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «بدنم سست شد، گویی که استخوانهایم در حال پوسیدن بودند»
کلمات «در جای خودم» اشاره به آنچه که در زیر اوست دارد. معانی محتمل برای این اصطلاح عبارتند از: ۱) «پاهای من(زانوان من) لرزیدند» یا ۲) «در جای خود میلرزیدم»
حبقوق واکنش خود به رویایش از خداوند[یهوه] را توصیف میکند.
«اگرچه تولید محصول درخت زیتون متوقف شود» یا «اگرچه درخت زیتون دیگر محصول نیاورد»
کلمه «گلهها» ممکن است به گوسفندان یا بزها و یا هردوی آنها اشاره داشته باشد. کلمه «آغل» به منطقهای محصور که چوپانها در آن گله خود را نگهداری میکنند اشاره دارد. حبقوق به نحوی از گلهای که در حال مرگ است سخن میگوید که گویی فردی میخواهد مثل شاخه درخت گله را منقطع سازد. ترجمه جایگزین: «اگرچه تمام رمهها تلف شده و آغلها خالی باشد»
حبقوق همچنان واکنش خود را نسبت به رویایش از خداوند[یهوه]، توصیف میکند و تصمیم میگیرد تا او را ستایش کند.
کلمه «نجات» میتواند به یک فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدای رهایی دهندهام»
حبقوق به نحوی از این که خداوند[یهوه] از او مراقبت میکند و او را قادر به زنده ماندن میکند سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] جای پای او را مثل گامهای گوزنی که از مسیرهای ناهموار و خطرناک در دامنه کوه بالا میرود، مستحکم میسازد.
1كلام خداوند كه در ایام یوشّیا ابن آمون،پادشاه یهودا، بر صَفَنْیا ابن كوشی ابن جَدَلْیا ابن اَمَرْیا ابن حِزْقِیا نازل شد.2خداوند میگوید كه همه چیزها را از روی زمین بالّكل هلاك خواهم ساخت.3انسان و بهایم را هلاك میسازم. مرغان هوا و ماهیان دریا و سنگهای مصادم را با شریران هلاك میسازم. و انسان را از روی زمین منقطع مینمایم. قول خداوند این است.4و دست خود را بر یهودا و بر جمیع سَكَنه اورشلیم دراز مینمایم. و بقیه بَعْل و اسمهای مؤبدان و كاهنان را از این مكان منقطع میسازم.5و آنانی را كه لشكر آسمان را بر بامها میپرستند، و آن پرستندگان را كه به یهوه قَسَم میخورند و آنانی را كه به مَلْكوم سوگند میخورند،6و آنانی را كه از پیروی یهوه مُرتَدّ شدهاند، و آنانی را كه خداوند را نمیطلبند و از او مسألت نمینمایند.7به حضور خداوند یهوه خاموش باش، زیرا كه روز خداوند نزدیك است، چونكه خداوند قربانیای مهیا كرده است و دعوتشدگان خود را تقدیس نموده است.8و در روز قربانی خداوند واقع خواهد شد كه من بر سروران و پسران پادشاه و همه آنانی كه لباس بیگانه میپوشند عقوبت خواهم رسانید.9و در آن روز بر همه آنانی كه برآستانه میجَهَند عقوبت خواهم رسانید و بر آنانی كه خانه خداوند خود را از ظلم و فریب پر میسازند.10و خداوند میگوید كه در آن روز صدای نعرهای از دروازه ماهی و وِلوِلهای از محلّه دوّم و شكستگی عظیمی از تلّها مسموع خواهد شد.11ای ساكنان مَكْتیش ولوله نمایید زیرا كه تمامی قوم كنعان تلف شده و همه آنانی كه نقره را برمیدارند منقطع گردیدهاند.12و در آنوقت اورشلیم را به چراغها تفتیش خواهم نمود و بر آنانی كه بر دُرْدهای خود نشستهاند و در دلهای خود میگویند خداوند نه نیكویی میكند و نه بدی، عقوبت خواهم رسانید.13بنابراین، دولت ایشان تاراج و خانههای ایشان خراب خواهد شد؛ و خانهها بنا خواهند نمود، امّا در آنها ساكن نخواهند شد و تاكستانها غرس خواهند كرد، امّا شراب آنها را نخواهند نوشید.14روز عظیم خداوند نزدیك است، نزدیك است و بزودی هرچه تمامتر میرسد. آواز روز خداوند مسموع است و مرد زورآور در آن به تلخی فریاد برخواهد آورد.15آن روز، روز غضب است، روز تنگی و اضطراب، روز خرابی و ویرانی، روزِ تاریكی و ظلمت، روز ابرها و ظلمتِ غلیظ،16روز كَرِنّا و هنگامه جنگ به ضدّ شهرهای حصاردار و به ضدّ برجهای بلند.17و مردمان را چنان به تنگ میآورم كه كورانه راه خواهند رفت زیرا كه به خداوند گناه ورزیدهاند. پس خون ایشان مثل غبار و گوشت ایشان مانند سرگین ریخته خواهد شد.18در روز غضبِ خداوند نه نقره و نه طلای ایشان ایشان را تواند رهانید و تمامی جهان از آتش غیرت او سوخته خواهدشد، زیرا كه بر تمامی ساكنان جهان هلاكتی هولناك وارد خواهد آورد.
برخی از ترجمهها برای راحتی در خواندن متن، هر خط از شعر را با فاصله از متن اصلی و در سمت چپ آن قرار می دهند. ULB، با سروده منظوم ذکر شده در ۱ :۲-۱۸ چنین کرده است.
در این بخش نامشخص است که این نبوتها، در مورد سقوط اورشلیم است یا آمدن مسیح و یا در مورد وقایع روز خداوند است. ممکن است این نبوتها به بیش از یک دوره زمانی اشاره داشته باشد.
و و را ببینید.)
آیات ۱: ۲-۱۸ به داوری یهوه [خداوند] اشاره دارند. در آیات ۱: ۲-۳ داوری نهایی یهوه [خداوند] در مورد هر گناهکار در آینده توصیف می شود.
این اصطلاح برای معرفی پیام خاصی از خدا استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند] پیامی داد» یا «یهوه [خداوند] این پیام را گفت»
(آدرس را ببینید)
این نام خدا است که در عهد عقیق به قوم خود آشکار ساخت. برای دیدن نحوه ترجمه یهوه، صفحه ترجمه کلمه را ببینید.
این لیستی از اسامی اجداد صفنیا است. استفاده از واژه «ابن» بیشتر معنای «نسل» دارد. در اینجا «حزقیا» به پادشاه حزقیا اشاره دارد.این موارد را گویاتر میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نوه جدلیا، و پسر نوه امریا، که پدرش پادشاه حزقیا بود».
(آدرس را ببینید)
کلمات «همه چیز» و «منقطع کردن انسان» کلمات اغراقآمیزی هستند که یهوه [خداوند] برای ابراز خشم خود در برابر گناهان مردم بیان می کند. یهوه [خداوند] گناهکارانی را که توبه کردهاند، و هیچ یک از موجودات زنده را هلاک نخواهد کرد.
(آدرس را ببینید)
«هلاک کردن همه چیز روی کل زمین»
یهوه [خداوند] برای اظهار اطمینان از آن چه که بیان میکند با نام خود در مورد خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که یهوه [خداوند] بیان میکند» یا «این است آن چه که من، یهوه [خداوند]، اعلام کردهام»
(آدرس را ببینید)
« من همه مردم را میکشم.» این مبالغه است همانند [صفنیا ۱ :۲]
«مردم و حیوانات»
دو معنی محتمل برای این واژه ۱) تودههای قلوه سنگ باقی مانده از روز داوری ۲) بت هایی که یهوه [خداوند] نابود کرده است.
اینجا به نحوی ازمنقطع شدن [کردن] سخن گفته شده گویی چیزی، از چیزی که، بخشی از آن بوده است، برش خورده است. ترجمه جایگزین: «نابود میکنم».
(آدرس را ببینید)
آیات ۱: ۲-۱۸ به داوری یهوه [خداوند] اشاره دارند. آیات ۱: ۴-۱۶ داوری یهوه [خداوند] را بر مردم یهودا توصیف می کنند.
این اصطلاحی است که مجازات خدا را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «من یهودا را مجازات خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
فعل «منقطع کردن» برای هر یک از این اصطلاحات اعمال میشود، ولی برای جلوگیری از تکرار فقط یک بار به کار رفته است. ترجمه جایگزین:« بقیه بَعْل را منقطع می سازم ... اسمهای مؤبدان و کاهنان را از این مکان منقطع میسازم»
(آدرس را ببینید)
اینجا به نحوی از منقطع شدن [کردن] سخن گفته شده که گویی چیزی از چیزی که بخشی از آن بوده برش خورده است. ببینید چگونه این را در صفنیا ۱: ۳ ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «نابود میسازم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا « اسمهای ... را منقطع میسازم» یک اصطلاح است به این معنی است که باعث می شود مردم آنهارا از یاد ببرند. ترجمه جایگزین: «باعث میشود همه، کاهنانی را که بتپرست بودند، از یاد ببرند»
(آدرس را ببینید)
فعل «منقطع میسازم» ([صفنیا ۱: ۴]) به این اصطلاحات اعمال میشود، اما برای جلوگیری از تکرار فقط یک بار استفاده شده است. ترجمه جایگزین: « آنانی را که لشکر آسمان را بر بامها میپرستند، منقطع میسازم ... آن پرستندگان را که به یهوه قسم میخورند و آنانی را که به مَلْکوم سوگند میخورند، منقطع میسازم»
(آدرس را ببینید)
برای دیدن تفسیر احتمالی « به مَلْکوم »، پاورقی را ببینید.
پیروی خداوند[یهوه]، نشان دهنده ۱) درخواست کمک از خدا یا ۲) توجه به خدا و اطاعت از اوست. ترجمه جایگزین: « به خداوند[یهوه] بیتوجه بودند و از او هدایت نطلبیدند»
(آدرس را ببینید)
آیات ۱: ۲-۱۸ به داوری یهوه [خداوند] اشاره دارند. آیات ۱: ۴-۱۶ داوری یهوه [خداوند] را بر مردم یهودا توصیف میکند.
این یک اصطلاح است. در اینجا سکوت به نشانه تحیر و شگفتی است. ترجمه جایگزین: «متحیر باشید»
(آدرس را ببینید)
اینجا از مردم یهودا به عنوان قربانی یهوه [خداوند] و از کشورهای دشمن به عنوان دعوتشدگان برای خوردن قربانی سخن گفته شده است. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند] مردم یهودا را به عنوان قربانی فراهم کرده است و از کشورهای دشمن به عنوان دعوتشدگان دعوت کرده است.»
(آدرس های و را ببینید)
در اینجا «تقدیس کرده است» اصطلاحی است به معنی آنها را دعوت کرده است.
(آدرس را ببینید)
در آیات ۱: ۸-۱۳، یهوه [خداوند] سخن میگوید. او برای سخن گفتن از خود، استفاده از اول شخص را جایگزین سوم شخص میکند.
(آدرس را ببینید)
این عبارت اشاره به زمانی دارد که داوری یهوه [خداوند] بر مردم یهودا آغاز میشود.
این عبارت به این موضوع اشاره میکند که قوم اسرائیل برای نشان دادن علاقه به سنتهای بیگانگان و پرستش خدایان بیگانه آنها، لباسهای شبیه آنها میپوشند. ترجمه جایگزین: «همه آنانی که خدایان بیگانه را میپرستند»
(آدرس را ببینید)
«در روز داوری یهوه [خداوند]»
معانی احتمالی ۱) این اشاره به کسانی دارد که به عنوان بخشی از پرستشِ خدایی[دروغین]، به نام داجون، بر آستانه قدم نمیگذاردند یا ۲) مردمی که بر آستانه برای پرستش بتهای کافران میجهند یا ۳) مقامات سلطنتی که از پلههای تاج وتخت بالا میروند
اسامی معنا «ظلم» و «فریب» می توانند در قالب فعل بیان شوند. ترجمه جایگزین: « آنانی که ظلم میکنند و در معابد خدایانشان دروغ میگویند.»
صفنیا ۱: ۲-۱۸ به داوری یهوه [خداوند] اشاره دارند. صفنیا ۱: ۴-۱۶ داوری یهوه [خداوند] را بر مردم یهودا توصیف میکنند. در صفنیا ۱: ۸-۱۳، یهوه [خداوند] سخن میگوید. او برای سخن گفتن از خود، استفاده از اول شخص را جایگزین سوم شخص میکند.
(آدرس را ببینید)
دروازه ماهی یکی از دروازههای موجود در دیوار شهر اورشلیم بود.
«صدای بلند گریه ازمحلّه دوّم.» محلّه دوّم، بخش جدیدی از اورشلیم بود.
این به صدای فروریختن ساختمانها اشاره دارد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صدایی بلند از فرو ریختن ساختمانها»
(آدرس را ببینید)
این به تلّهایی که اطراف اورشلیم را فرا گرفتهاند، اشاره دارد.
این دو عبارت به گروه مشابهی ازمردم اشاره دارد وبرای تاکید بر این که کسب و کار نابود و منقطع خواهد شد، استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «زیرا همه آنانی که در کار خرید و فروش هستند کشته خواهند شد»
(آدرس را ببینید)
این به بازرگانان اشاره دارد. قبل از استفاده از سکه، مردم برای پرداخت هزینه کالاهایی که میخریدند، نقره و طلا وزن میکردند.
اینجا به نحوی از منقطع شدن [کردن] سخن گفته شده که گویی چیزی از چیزی که بخشی از آن بوده برش خورده است. ببینید که چگونه آن را در صفنیا ۱: ۳ ترجمه کردید. ترجمه جایگزین: «نابود شدهاند»
(آدرس را ببینید)
آیات ۱: ۲-۱۸ به داوری یهوه [خداوند] اشاره دارند. آیات ۱: ۴-۱۶ داوری یهوه [خداوند] را بر مردم یهودا توصیف میکنند.
این عبارت برای نشان دادن زمانی است که اورشلیم توسط دشمنانش نابود شده است.
یهوه [خداوند] به نحوی ازشناخت مردم اورشلیم سخن میگوید گویی با چراغها آنان را تفتیش کرده است.
(آدرس را ببینید)
آنان از مشکلات در امانند.
(آدرس را ببینید)
نقل قول مستقیم میتواند به صورت نفل قول غیر مستقیم بیان شود. ترجمه جایگزین: «در دلهای خود میگویند که خداوند[یهوه] نه نیکویی میکند و نه بدی»
این اصطلاح یعنی با خودشان فکرمیکنند
(آدرس را ببینید)
دراینجا «نیکویی و بدی» شامل همه چیز بین آنهاست. ترجمه جایگزین: «یهوه [خداوند] هیچ کاری انجام نخواهد داد»
(آدرس را ببینید)
«خراب شده و ترک شده»
آیات ۱: ۲-۱۸ به داوری یهوه [خداوند] اشاره دارند. آیات ۱: ۴-۱۶ داوری یهوه [خداوند] را بر قوم یهودا توصیف میکنند.
تکرار کلمه «نزدیک»، به همراه عبارت «به زودی هرچه تمامتر»، تاکیدی است بر این که روز داوری یهوه [خداوند] بر مردم، به زودی اتفاق خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «نزدیک و بزودی اینجا خواهد بود.»
(آدرس را ببینید)
ببینید چگونه این عبارت را در صفنیا ۱: ۷ ترجمه کردید.
معانی محتمل ۱) فریاد سربازی از سر ناامیدی ۲) فریاد سربازی در میدان نبرد
این عبارت به « روز داوری یهوه [خداوند]» در آیات قبل، در صفنیا ۱: ۱۴ اشاره دارد.
کلمات «تنگی» و «اضطراب» به یک معنی اشاره دارند و برشدت اضطراب مردم تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «روزی که مردم احساس اضطراب وحشتناکی میکنند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا کلمه «خرابی» به داوری الهی اشاره دارد. کلمه «ویرانی» تاثیرات آن داوری را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «روز خرابی ویرانگر» یا «روز داوری ویرانگر»
(آدرسهای و را ببینید)
کلمات «تاریکی» و «ظلمت» معانی یکسانی دارند و بر شدت تاریکی تاکید میکنند.هر دو کلمه به زمان مصیبت یا داوری الهی اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «روزی که مملو از تاریکی است» یا «روز داوری وحشتناک»
(آدرسهای و را ببینید)
این عبارت، معنی مشابه عبارت قبلی دارد، ولی با شدت بیشتری بیان شده است. مانند آن عبارت، هر دو کلمه «ابرها» و «ظلمتِ غلیظ» به داوری الهی اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «روزی مملو از ابرهای طوفانی غلیظ»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا کلمات «كَرِنّا» و «هنگامه» اساسا معنای مشابهی دارند. هر دو به معنای ندای دعوت از سربازان، جهت آماده شدن برای نبرد هستند. ترجمه جایگزین: «روزی که مردم با صداهای بلند اعلام جنگ میکنند»
(آدرس را ببینید)
هر دو این عبارات به قلعههای نظامی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شهرهای بسیار محکم»
(آدرس را ببینید)
آیات ۱: ۲-۱۸ به داوری یهوه [خداوند] اشاره دارند. آیات ۱: ۱۷-۱۸ داوری نهایی یهوه [خداوند] را بر هر گناهکاری در آینده توصیف میکنند.
نتیجه داوری یهوه [خداوند] این خواهد بود که مردم سردرگم و خیره خواهند شد، به طوری که به هنگام راه رفتن کور و نابینا به نظر خواهند آمد. ترجمه جایگزین: «آنان مانند نابینایان، سردرگم و خیره راه خواهند رفت»
(آدرس را ببینید)
فعل «ریخته خواهد شد» در اینجا قابل درک است. خون ایشان به هنگام ریختن مانند غبار بیارزش خواهد بود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان خونشان را خواهند ریخت و آن را بیارزش خواهند شمرد»
(آدرس را)
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان، بدنشان را خواهند برید و مانند سرگین رها شده فاسد خواهند شد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «آتش»، به شدتِ خشم یهوه [خداوند] اشاره دارد. این میتواند به صورت تشبیه بیان شود. ترجمه جایگزین: «حسادت او به شدتِ آتش است»
(آدرسهای و را ببینید)
این قابل درک است که این به افراد شرور اشاره دارد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمامی افراد شرورِِ جهان»
(آدرس را ببینید)
1ای امّتی كه حیا ندارید، فراهم آیید و جمع بشوید!2قبل از آنكه حُكم نتاج بیاورد و آن روز مثل كاه بگذرد؛ قبل از آنكه حدّت خشم خداوند بر شما وارد آید؛ قبل از آنكه روز خشم خداوند بر شما برسد.3ای جمیع حلیمانِ زمین كه احكام او را بجا میآورید، عدالت را بطلبید و تَواضع را بجویید، شاید كه در روز خشم خداوند مستور شوید.4زیرا كه غَزَّه متروك میشود و اَشْقَلُون ویران میگردد و اَهل اَشْدُود را در وقت ظهر اخراج مینمایند و عَقْرُوْن از ریشه كنده میشود.5وای بر امّت كَریتیان كه بر ساحل دریا ساكنند. ای كنعان، ای زمین فِلِسطینیان كلام خداوند به ضدّ شما است و من تو را چنان هلاك میكنم كه كسی در تو ساكن نخواهد بود،6و ساحل دریا موضع مرتعهای شبانان و آغلهای گوسفندان خواهد بود،7و ساحل دریا برای بقیه خاندان یهودا خواهد بود تا در آن بچرند. شبگاهان در خانههای اَشْقَلون خواهند خوابید زیرا یهوه خدایشان ازایشان تفقّد نموده، اسیران ایشان را باز خواهد آورد.8ملامت موآب و سرزنش بنیعَمُّون را شنیدم كه چگونه قوم مرا ملامت میكنند و بر سرحدِّ ایشان فخر مینمایند.9بنابراین، یهوه صبایوت خدای اسرائیل میگوید: به حیات خودم قَسم كه موآب مثل سَدوم و بنیعَمّون مثل عَمّوره خواهد شد. محّل خارها و حفرههای نمك و ویرانی ابدی خواهد شد. بقیۀ قوم من آنها را غارت خواهند نمود و بقیه امّت من ایشان را به تصرّف خواهند آورد.10این به سبب تكبّر ایشان بر ایشان وارد خواهد آمد زیرا كه قوم یهوه صبایوت را ملامت نموده، بر ایشان فخر كردند.11پس خداوند به ضدّ ایشان مهیب خواهد بود زیرا كه تمامی خدایان جهان را زایل خواهد ساخت و جمیع جزایر امّتها هر كدام از جای خود او را عبادت خواهند كرد.12و شما نیز ای حَبَشیان به شمشیر من كشته خواهید شد.13و دست خود را بر زمین شمال دراز كرده، آشور را هلاك خواهد كرد و نینوی را به ویرانی و به زمین خشك مثل بیابان مبدّل خواهد نمود.14و گلهها و تمامی حیوانات امّتها در میانشخواهند خوابید و مرغ سقّا و خارپشت بر تاجهای ستونهایش منزل خواهند گرفت و آواز سراینده از پنجرههایش مسموع خواهد شد و خرابی بر آستانههایش خواهد بود زیرا كه چوب سرو آزادش را برهنه خواهد كرد.15این است شهر فرحناك كه در اطمینان ساكن میبود و در دل خود میگفت: «من هستم و غیر از من دیگری نیست؛ من هستم و غیر از من دیگری نیست.» چگونه خراب شد! خوابگاه حیوانات گردیده است! هر كه از آن عبور كند بر آن سخریه كرده، دست خود را خواهد جنبانید!
برخی از ترجمهها برای راحتی در خواندن متن، هر خط از شعر را با فاصله از متن اصلی و در سمت چپ آن قرار می دهند. ULB، با سروده منظوم ذکر شده در ۲ :۱-۹، ۱۲-۱۵ چنین کرده است.
در این بخش، به دلیل این که ویرانی نبوت شده، بسیار کامل است، این موضوع نامشخص است که این نبوتها مربوط به زمان نزدیک به سقوط اورشلیم است یا به روز خداوند اشاره دارند. محتمل است که مرجع نبوتها بیش از یک بازه زمانی باشد.
و و را ببینید)
در آیات ۲: ۱-۳ یهوه [خداوند] به سخن گفتن با مردم یهودا ادامه میدهد و به آنها میگوید، توبه کنند.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. این دو کنار هم، به منظور تقویت فرمانِ گردآمدن قوم، جهت توبه از گناهانشان هستند. ترجمه جایگزین: «باهم گردآیید»
(آدرس را ببینید)
این عبارت به مجازاتی که در نتیجه حکم یهوه [خداوند] اتفاق میافتد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قبل از آنکه یهوه [خداوند] شما را مجازات کند»
(آدرس را ببینید)
این عبارت به «روز داوری یهوه [خداوند]» اشاره دارد. با عبارت مشابهی که در صفنیا ۱: ۹ استفاده کردید ترجمه کنید.
کاه قسمت بیارزش گیاه است که با وزش باد بیدرنگ دور میشود. با روش مشابهی، روز داوری سریع میگذرد. ترجمه جایگزین: « آن روز به سرعت دور شدن کاه در باد میگذرد»
(آدرس را ببینید)
نبی عبارت مشابهی را دقیقا دوباره تکرار میکند تا بر داوری وحشتناک یهوه [خداوند] و ضرورت توبه قوم تاکید کند.
(آدرس را ببینید)
این قصد خدا را برای مجازات نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «مجازاتِ یهوه [خداوند]»
(آدرس را ببینید)
پیروی خدا[یهوه]، نشان دهنده ۱) درخواست کمک از خدا یا ۲) توجه و اطاعت از اوست.
(آدرس را ببینید)
اسامی معنا «عدالت» و «تواضع» میتوانند در قالب فعل بیان شوند. ترجمه جایگزین: «سعی کنید هر آن چه را درست است انجام دهید و فروتن باشید»
(آدرس را ببینید)
این میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: « یهوه [خداوند] شما را در روز خشم خود محافظت خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
در آیات ۲: ۴-۱۵ یهوه [خداوند]، داوری خود را بر ملتهای پیرامون یهودا اعلام میکند.
اینها چهار شهر اصلی فلسطین در آن زمان بودند.
این دو عبارت به یک معنی هستند و بر نابودی کامل این شهرها تاکید دارند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا شناسه مستتر فاعلی در فعل به دشمنان فلسطینیان اشاره دارد. معانی محتمل برای «وقت ظهر» ۱) دشمنان، اشدود را پیش از ظهر شکست خواهند داد یا ۲) دشمنان وقت ظهر، زمانیکه اَهل آشْدُود در حال استراحت و بیخبرهستند، به آنان حمله خواهند کرد.
اینجا به نحوی از ریشه کنده شدن عَقْرُون سخن گفته شده که گویی درختی بوده که از زمین بیرون کشیده شده و دور انداخته شده است. ترجمه جایگزین: «آنان اَهل عَقْرُون را مانند یک درخت از ریشه کنده بیرون می کنند»
(آدرس را ببینید)
اولین عبارت محل زندگی کَریتیان را توضیح میدهد.
فلسطینیان، یکی از قومهای متعدد ساکن در کنعان بودند.
«تا زمانی که کسی باقی نماند.» این میتواند به شکل مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: « تا زمانی که تمام ساکنان کشته شوند»
در آیات ۲: ۴-۱۵ یهوه [خداوند]، داوری خود را بر ملتهای پیرامون یهودا اعلام میکند.
این احتمالا بدین معنا است که شهرهای فلسطین از بین رفته و فقط مرتعها باقی ماندهاند. با این حال، معنی آن در عبری نامشخص است و در نسخههای مدرن بعضا متفاوت ترجمه شده است.
آغل گوسفندان منطقه کوچکی است برای نگه داشتن گوسفندان کنار یکدیگر که توسط حصار محصور شده است.
«مردمان یهودا»
«برای خوابیدن دراز خواهند کشید»
در آیات ۲:۴-۱۵ یهوه [خداوند]، داوری خود را بر ملتهای پیرامون یهودا اعلام میکند.
«ملامت ... سرزنش.» این دو عبارت معانی مشابهی دارند و تاکید دارند هم مواب و هم عَمُّون به یهوه [خداوند] کفر گفتند.
(آدرس را ببینید)
این به عبور آنان از مرزهای سرزمین یهودا، به منظور حمله به ایشان، اشاره دارد.
«همان طورکه مطمئنا من زندهام.» یهوه [خداوند] از این اصطلاح برای نشان دادن این موضوع استفاده میکند که آن چه در ادامه خواهد گفت قطعا درست است. این روشی است برای ایجاد عهدی صادقانه. ترجمه جایگزین: « من متعهدانه قسم میخورم»
(آدرس را ببینید)
يهوه [خداوند]، برای اظهار اطمینان از آن چه اعلام میکند، از خود با نام خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه یهوه صبایوت، خدای اسرائیل می گوید» یا «این است آن چه من، یهوه صبایوت، خدای اسرائیل میگویم»
(آدرس را ببینید)
این دو شهر آن چنان شرور بودند که خدا با آتشی از آسمان، آن دو را بطور کامل نابود کرد.این تشبیهات به نابودی کامل اشاره میکنند. این را گویاتر میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: « مثل سدوم ... مثل عَمّوره کاملا نابود خواهند شد»
(آدرس و را ببینید)
«محّل خارها و حفرههای نمک» این یک زمین بایر و بیفایده را توصیف میکند.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و به قوم اسرائیل که از مجازات خداوند[یهوه] جان سالم بدر بردهاند، اشاره میکنند.
(آدرس را ببینید)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
در آیات ۲: ۴-۱۵ یهوه [خداوند]، داوری خود را برملتهای پیرامون یهودا توصیف میکند.
در اینجا « به شمشیر من کشته خواهید شد» کنایه از کشته شدن در میدان نبرد است. ترجمه جایگزین: «ای مردمان حبشه شما را در میدان نبرد خواهم کشت»
(آدرس و را ببینید)
در اینجا «دست» به قدرت اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرتِ خد»
(آدرس را ببینید)
اسم معنا «ویرانی» میتواند در قالب فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «خراب و ترک شده»
(آدرس را ببینید)
این به این معناست که بسیار خشک خواهد بود به طوری که هیچ چیز در آن رشد نخواهد کرد.
(آدرس را ببینید)
«هر نوع حیوانی»
این اصطلاح نامشخص است. برخی نسخهها آن را «خارپشت» ترجمه میکنند.
هنگامی که ساختمانها نابود شدند و افتادند، ستونهایی که به منظور دکوراسیون و تکیهگاهِ ساختمان مورد استفاده قرار گرفتهاند اغلب پابرجا میمانند.
«آوازی از پنجرههایش شنیده خواهد شد»
منظور قطعات بلند و قطور چوب است که برای استحکام ساختمان استفاده میشود.
در آیات ۲: ۴-۱۵، یهوه [خداوند] ، داوری خود را بر ملتهای پیرامون یهودا اعلام میکند.
«شهری که به خود افتخار میکند.» این به شهر نینوا اشاره دارد، شهری که یهوه [خداوند] در صفنیا ۲:۱۳، سخن گفتن از آن را آغاز کرد.
این اصطلاح به معنی « به خود میگفت» یا «با خود فکر میکرد» است. از شهر به نحوی سخن گفته شده گویی شخصی بوده است که قادر به سخن گفتن است. این بیانگر افرادی است که در آن زندگی میکنند.
(آدرس و و را ببینید)
ممکن است لازم باشد موضوع و هدفی برای « من هستم» در نظر گرفت. ترجمه جایگزین: «من بزرگترین شهر هستم، و غیر از من دیگری نیست.
(آدرس را ببینید)
«یک مکان وحشت» [در فارسی انجام نشده است]
سخریه صدایی از روی عصبانیت است. این عبارت نمایانگر عصبانیت شدیدِ مردم از شهر نینوا است.
1وای بر شهر فتنه انگیزِ نجسِ ظلم كننده!2آواز را نمیشنود و تأدیب را نمیپذیرد و بر خداوند توكّل نمینماید و بر خدای خود تقرّب نمیجوید.3سرورانش در اندرونش شیران غرّان و داورانش گرگان شب كه چیزی تا صبح باقی نمیگذارند.4انبیایش مغرور و خیانتكارند. كاهنانش قدس را نجس میسازند و به شریعت مخالفت میورزیدند.5خداوند در اندرونش عادل است و بیانصافی نمینماید. هر بامداد حكم خود را روشن میسازد و كوتاهی نمیكند، امّا مرد ظالم حیا را نمیداند.6امّتها را منقطع ساختهام كه برجهای ایشان خراب شده است و كوچههای ایشان را چنان ویران كردهام كه عبور كنندهای نباشد. شهرهای ایشان چنان منهدم گردیده است كه نه انسانی و نه ساكنی باقی مانده است.7و گفتم: كاش كه از من میترسیدی و تأدیب را میپذیرفتی. تا آنكه مسكن او معدوم نمیشد، موافق هر آنچه بر او تعیین نموده بودم. لكن ایشان صبح زود برخاسته، اعمال خود را فاسد گردانیدند.8بنابراین خداوند میگوید: برای من منتظر باشید تا روزی كه به جهت غارت برخیزم زیرا كه قصد من این است كه امّتها را جمع نمایم و ممالك را فراهم آورم تا غضب خود و تمامی حدّت خشم خویش را بر ایشان بریزم زیرا كه تمامی جهان به آتش غیرت من سوخته خواهد شد.9زیرا كه در آن زمان، زبان پاك به امّتها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه را بخوانند و به یك دل او را عبادت نمایند.10از ماورای نهرهای حَبَش پرستندگانم یعنی دختر پراكندگانم هدیهای برای من خواهند آورد.11در آن روز از همه اعمالت كه به من عصیان ورزیدهای خجل نخواهی شد زیرا كه در آن زمان آنانی را كه از تكبّر تو مسرورند، از میانت دور خواهم كرد و بار دیگر در كوه مقدّس من تكبّر نخواهی نمود.12امّا در میان تو قومی ذلیل و مسكین باقی خواهم گذاشت و ایشان بر اسم خداوند توكّل خواهند نمود.13و بقیه اسرائیل بیانصافی نخواهند نمود و دروغ نخواهند گفت و در دهان ایشان زبان فریبنده یافت نخواهد شد زیرا كه ایشان چرا كرده، به آرامی خواهند خوابید و ترسانندهای نخواهد بود.14ای دختر صهیون ترنّم نما! ای اسرائیل آواز شادمانی بده! ای دختر اورشلیم به تمامی دل شادمان شو و وجد نما !15خداوند عقوبتهای تو را برداشته و دشمنانت را دور كرده است. یهوه پادشاه اسرائیل در میان تو است پس بار دیگر بلارا نخواهی دید.16در آن روز به اورشلیم گفته خواهد شد كه مترس! ای صهیون دستهای تو سُست نشود!17یهوه خدایت در میان تو قدیر است و نجات خواهد داد. او بر تو شادی بسیار خواهد نمود و در محبّت خود آرامی خواهد یافت و با سرودها بر تو شادی خواهد نمود.18آنانی را كه به جهت عیدها محزون میباشند و از آن تو هستند، جمع خواهم نمود كه عار بر ایشان بار سنگین میبود.19اینك در آن زمان برهمه آنانی كه بر تو ظلم میكردند، مكافات خواهم رسانید و لنگان را خواهم رهانید و رانده شدگان را جمع خواهم كرد و آنانی را كه عار ایشان در تمامی زمین میبود محّل تسبیح و اسم خواهم گردانید.20در آن زمان شما را در خواهم آورد و در آن زمان شما را جمع خواهم كرد زیرا خداوند میگوید: حینی كه اسیران شما را بنظر شما باز آورم، آنگاه شما را در میان تمامی قومهای زمین محلّ اسم و تسبیح خواهم گردانید.
برخی از ترجمهها برای راحتی در خواندن متن، هر خط از شعر را با فاصله از متن اصلی و در سمت چپ آن قرار می دهند. ULB، با سروده منظوم ذکر شده در۳: ۱-۲۰ چنین کرده است.
در این بخش، به دلیل این که ویرانی نبوت شده، بسیار کامل است، این موضوع نامشخص است که این نبوتها مربوط به زمان نزدیک به سقوط اورشلیم است یا به روز خداوند اشاره دارند. محتمل است که مرجع نبوتها بیش از یک بازه زمانی باشد.
و را ببینید)
صفنیا در آیات ۳: ۱-۵، از پیام یهوه [خداوند] درباره داوریِ مردم گناهکار اورشلیم سخن میگوید. شهر نمایانگر مردمی است که در آن زندگی میکنند. برای واضح ساختن این موضوع، مفید خواهد بود که ضمایر سوم شخص مفرد، «او»، به صورت سوم شخص جمع، «ما»، جایگزین شود.
(آدرس را)
میتوان ماهیت سرکشی آنها را بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردم شهر که بر علیه خدا فتنه کردند»
(آدرس را ببینید)
« مردم شهر مرتکب ظلم شدند، بنابراین آنها را نجس میدانم»
آواز، کنایهای است از سخنی که سخنران میگوید[حکم خداوند] و شنیدن، کنایه از اطاعت کردن است. ترجمه جایگزین: «او از آن چه خدا به او گفته است، اطاعت نکرده است»
(آدرس را ببینید)
صفنیا در آیات ۳: ۱-۵، از پیام یهوه [خداوند]، درباره داوریِ مردم گناهکار اورشلیم سخن میگوید. شهر نمایانگر مردمی است که در آن زندگی میکنند. برای آشکار ساختن این موضوع، مفید خواهد بود که ضمایر سوم شخص مفرد، «او»، به صورت سوم شخص جمع، «ما» جایگزین شود.
(آدرس را ببینید)
غرش شیران، دیگر حیوانات را از طعمهای که به دست آوردهاند دور میکنند. از سروران اورشلیم همچون شیران غرّانی سخن گفته شده است که در پی محافظت از طعمه برای خودشان هستند. ترجمه جایگزین: «سرورانِ اورشلیم مانند شیران غرّان طمعکار هستند»
(آدرس را ببینید)
گرگها، خصوصا شبها پیش از شکار، گرسنه هستند. از داوران همچون گرگان گرسنه سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «داورانش همچون گرگان گرسنه، طمعکار هستند که چیزی برای دیگران باقی نمیگذارند»
(آدرس را ببینید)
«انبیایش به کسی گوش نمیدهند و قابل اعتماد نیستند»
«به امور مقدس بیاحترامی میکنند»
«قانونشکنی میکنند»
صفنیا در آیات ۳: ۱-۵، در مورد پیام داوری یهوه [خداوند] بر مردم گناهکار اورشلیم سخن میگوید.
این دو عبارت معانی مشابهی دارند، و به عدالت خداوند[یهوه]، حتی در میان افراد شرور در اورشلیم تاکید میکنند.
(آدرس را ببینید)
«در میان آنها»
این اصطلاح به معنی «هر روز» یا «روز به روز» است.
(آدرس را ببینید)
طوری از برخورد عادلانه خداوند[یهوه] با هر شخصی سخن گفته شده است، گویی او، کالایی را توزیع میکند. ترجمه جایگزین: «او با مردم عادلانه رفتار خواهد کرد»[ در فارسی به شکلی متفاوت انجام شده]
(آدرس را ببینید)
این جمله که به صورت منفی آورده شده، برای تاکید براین حقیقت مثبت که عدالت خداوند[یهوه] همیشه آشکار است استفاده شده است . ترجمه جایگزین: «عدالت او به روشنی به همه نشان داده شده است»[ در فارسی متفاوت است]
(آدرس را ببینید)
«شرمنده نیستند»
در آیات ۳: ۶-۷، خداوند[یهوه] مردم اورشلیم را نکوهش میکند چون آنان از داوری دیگر شهرهای گناهکار نیاموختند که او چگونه داوری خواهد کرد. احتمالا مفید خواهد بود اگر برای بیان گویاتر به آغاز آیه ۶، «خداوند[یهوه] میگوید:» اضافه شود.
(آدرس را ببینید)
این دو جمله منظور مشابهی را به دو روش متفاوت بیان میکنند و بر نابودی کامل شهرها تاکید دارند.
(آدرس را ببینید)
«هیچ کس بر آنها راه نرود»
«هیچ کس آنجا زندگی نمیکند.» این جمله میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «همه مردم مردهاند»
این میتواند به صورت نقل قول غیر مستقیم بیان شود. ترجمه جایگزین: «من فکر کردم آنها مطمئنا از من خواهند ترسید و تأدیب را خواهند پذیرفت تا مطابق آن چه برای آنها در نظر داشتم مسکنشان معدوم نمیشد.»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «معدوم کردن»اصطلاحی به معنی برچیده شدن و از بین رفتن است. این میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «بنابراین شما را از مسکنهایتان بیرون نخواهم کشید»
(آدرسهای و را ببینید)
«با انجام کارهایی که فاسد بودند»
در آیه ۳: ۸، خداوند[یهوه] هشدار میدهد تمام ملتها را داوری خواهد کرد.
این عبارت اشاره بر این دارد که آنان منتظر داوری هستند.
خداوند[یهوه] از خود با نام خود سخن میگوید تا قطعی بودن آن چه اعلام میکند را بیان کند. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] میگوید» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه] گفتهام»
(آدرس را ببینید)
از داوری خداوند[یهوه] بر ملتها به نحوی سخن گفته شده است گویی او حیوانی گرسنه بوده که به حیوانی کوچکتر حمله میکند. ترجمه جایگزین: «برخواهم خواست و آنها را همچون حیوانی که شکارش را گرفتار میکند، غارت خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر این که خداوند[یهوه] تمام ملتها را داوری خواهد کرد تاکید دارند .
(آدرس را ببینید)
کلمات «خشم» و «غضب سوزاننده» اساس یک چیز هستند و شدت خشم خداوند[یهوه] را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «خشم بسیار شدید من»
(آدرس را ببینید)
این عبارت میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «آتش غیرت من، تمامی جهان را خواهد سوزاند»
(آدرس را ببینید)
غیرت یهوه [خداوند] در اینجا به نحوی آورده شده است گویی آتشی است که چیزی را میسوزاند. این میتواند به صورت یک تشبیه بیان شود. ترجمه جایگزین: «غیرت من همچون آتشی تمام جهان را خواهد سوزاند»
(آدرسهای و را ببینید)
در آیات ۳: ۹-۱۰، خداوند[یهوه] میگوید که پس از داوری، امتها را احیا خواهد کرد.
در اینجا «زبان» به توانایی سخن گفتن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من سبب خواهم شد که مردم درباره آن چه درست است صحبت کنند»
(آدرس را ببینید)
این اصطلاحی به معنای پرستش یهوه [خداوند] است. ترجمه جایگزین: «پرستش یهوه »
(آدرس را ببینید)
در اینجا «شانه به شانه» اصطلاحی به معنای«پهلو به پهلوی هم» است.
(آدرس را ببینید)
احتمالا به مکانی که سودان کنونی قرار دارد، اشاره میکند.
در آیات ۳: ۱۱-۱۳، خداوند[یهوه] بقیه اسرائیل را که بعد از داوری باقی ماندند، تشویق میکند.
«وقتی به وقوع میپیوندد ... در آن زمان» این دو اصطلاح در اینجا به زمان صلح و بازسازی اشاره دارد که بلافاصله به دنبال روز خداوند[یهوه] میآید.
این میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «دیگر از همه اعمالت خجل نخواهی شد»
(آدرس را ببینید)
«تمام آنانی که بسیار متکبّر هستند»
در آیات ۳: ۱۱-۱۳، خداوند[یهوه] بقیه اسرائیل را که بعد از داوری باقی ماندند را تشویق میکند.
طوری از محفاظت خداوند[یهوه] از باقی مانده قوم سخن گفته شده است گویی او پناهگاه و صخرهای است.در اینجا «اسم خداوند[یهوه]» به شخص او اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنان به نزد خداوند[یهوه] خواهند آمد و او آنان را یاری خواهد رساند»
(آدرسهای و را ببینید)
این به مردم ذلیل و مسکینِ صفنیا ۳: ۱۲ اشاره میکند.
«انجام کارهای ناعادلانه»
در اینجا «زبان ... در دهان ایشان» بیانگر عملکردهای زبان است که دهان را قادر به سخن گفتن میکند. میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: « هیچ یک ازآنان درباره چیزهای فریبنده صحبت نمیکنند» یا «آنان سخنان فریبندهای نمیگویند»
(آدرسهای و را ببینید)
طوری خداوند[یهوه] از تدارک خود برای قوم اسرائیل سخن میگوید گویی آنها گلهای گوسفند هستند که میچرند و به آرامی میخوابند.
(آدرس را ببینید)
در آیات ۳: ۱۴-۲۰، صفنیا به بقیه قوم اسرائیل و به کسانی که از داوری باقی ماندهاند، میگوید شادی کنند.
در اینجا «دختر» به تمامی مردمی که در شهر زندگی میکنند اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و بر این موضوع که آنان چقدر باید شاد باشند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار شادمان شو»
(آدرس را ببینید)
اینجا «دل» به وجود درونی شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با تمام وجود خود»
(آدرس را ببینید)
اینجا «برداشتنِ» عقوبت اصطلاحی است به معنای توقف مجازات. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مجازات تو را متوقف کرده است.
(آدرس را ببینید)
اسم معنای «بلا» میتواند در قالب یک عمل بیان شود. ترجمه جایگزین: «دیگر از این که دیگران به تو آسیب رسانند، ترسان نخواهی بود»
(آدرس را ببینید)
«در آن روز» یا «زمانی که این بوقوع پیوست». این عبارت به زمان صلح و بازسازی که بلافاصله بعد از روز خداوند[یهوه] اتفاق میافتد، اشاره دارد.
اسامی این شهرها در اینجا به مردمان ساکن در آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به مردم اورشلیم گفته خواهد شد ... ای مردم صهیون»
(آدرس را ببینید)
از احساس سستی ودرماندگی در اینجا به نحوی سخن گفته شده است گویی دستانشان بطورفیزیکی سست و ضعیف شده است. «دستها» در اینجا نمایانگر کل شخص است. ترجمه جایگزین: «سُست نشو»
(آدرسهای و را ببینید)
در آیات ۳: ۱۴-۲۰، صفنیا به بقیه قوم اسرائیل و به کسانی که از داوری باقیماندهاند، میگوید شادی کنند.
«او تواناست و تو را نجات خواهد داد». از خداوند[یهوه] همچون مبارزی توانا سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «او مبارزی تواناست و به تو پیروزی خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
این دو عبارت معانی مشابهی دارند و برای تاکید برشادی خداوند[یهوه] جهت بازگشت قوم به او، تکرار شده است.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل ۱) «او با محبتش به تو آرامی خواهد داد» یا ۲) «به خاطر محبتش به تو، زندگی تازه خواهد داد»
در اینجا از عار و شرم به نحوی سخن گفته شده است گویی بار سنگینی است که شخص باید حمل کند. ترجمه جایگزین: «دیگر به خاطر آن شرمگین مباش»
(آدرس را ببینید)
در آیات ۳: ۱۹-۲۰، یهوه [خداوند] مستقیما با بقیه قوم اسرائیل که از داوری باقی ماندهاند، سخن میگوید و از آنان میخواهد شادمان باشند.
این عبارت به خوانندگان میگوید به آن چه در ادامه میآید، توجه ویژه نمایند. ترجمه جایگزین: «ببین» یا « توجه کن»
قابل درک است که «مکافات رساندن» به معنای مجازات ظالمان است. این میتواند گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «من شدیدا کسانی را که بر تو ظلم میکردند، مجازات خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا از قوم اسرائیل که در تبعید رنج بردند، به نحوی سخن گفته شده است گویی گوسفندی لنگ ومطرود بوده است. این میتواند به صورت تشبیه بیان شود. ترجمه جایگزین: «من بقیه قوم اسرائیل را که همچون گوسفندی لنگ و مطرود است، خواهم رهانید و گرد هم خواهم آورد»
(آدرسهای و را ببینید)
این به مردم و حیواناتی که قادر به راه رفتن نیستند، اشاره دارد.
تفکر کلی در اینجا این است که «من آنان را اهداف ستایش قرار خواهم داد» که آن، « من سبب خواهم شد دیگران آنان را بستایند»
(آدرس را ببینید)
اسامی انتظاعی «عار» و «شهرت» میتواند در قالب عمل و فعل بیان شود. ترجمه جایگزین: «من سبب خواهم شد که آنان دیگر شرمگین نباشند، بلکه مردم به آنان احترام بگذارند.
(آدرس را ببینید)
این دو خط اساسا به یک معنا هستند و بیان میکند خداوند[یهوه]، قومِ در تبعید را به سرزمینشان بازخواهد گردانید. ترجمه جایگزین: «در آن زمان شما را جمع کرده به خانه هدایت خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
1در روز اوّل ماه ششم از سال دوّمِ داریوش پادشاه، كلام خداوند به واسطه حَجَّینبی و به زَرُبّابِل بن شألْتِیئِیل والی یهودا و به یهُوْشَع بن یهُوصادق رئیس كَهَنه رسیده، گفت:2یهوه صبایوت تكلّم نموده، چنین میفرماید: این قوم میگویند وقتِ آمدن ما یعنی وقت بنا نمودن خانه خداوند نرسیده است.3پس كلام خداوند به واسطه حَجَّی نبی نازل شده، گفت:4آیا وقت شماست كه شما در خانههای مُسَقَّف خود ساكن شوید و این خانه خراب بماند؟5پس حال یهوه صبایوت چنین میگوید دل خود را به راههای خویش مشغول سازید.6بسیار كاشتهاید و اندك حاصل میكنید. میخورید امّا سیر نمیشوید و مینوشید لیكن سیراب نمیگردید. (رخت) میپوشید امّا گرم نمیشوید و آنكه مُزد میگیرد، مزد خویش را در كیسه سوراخدار میگذارد.7پس یهوه صبایوت چنین میگوید: دل خود را به راههای خود مشغول سازید.8به كوه برآمده وچوب آورده، خانه را بنا نمایید و خداوند میگوید: از آن راضی شده، جلال خواهم یافت.9منتظر بسیار بودید و اینك كم شد و چون آن را به خانه آوردید من بر آن دمیدم. یهوه صبایوت میپرسد كه سبب این چیست؟ سبب این است كه خانه من خراب میماند و هركدام از شما به خانه خویش میشتابید.10از این سبب، آسمانهابخاطر شما از شبنم باز داشته میشود و زمین از محصولش بازداشته میگردد.11و من بر زمین و بر كوهها و بر غلّه و عصیر انگور و روغن زیتون و بر هر آنچه زمین میرویاند و بر انسان و بهایم و تمامی مشقّتهای دستها خشكسالی را خواندم.12آنگاه زَرُبابِل بن شَأَلْتَیئیل و یهوشَع بن یهُو صادق رئیس كَهَنَه و تمامی بقیه قوم به قول یهوه خدای خود و به كلام حَجَّی نبی چنانكه یهوه خدای ایشان او را فرستاده بود گوش دادند، و قوم از خداوند ترسیدند.13و حَجَّی، رسولِ خداوند، پیغام خداوند را برای قوم بیان كرده، گفت: خداوند میگوید كه من با شما هستم.14و خداوند روح زَرُبابِل بن شَأَلْتَیئیل والی یهودا و روح یهوشَع بن یهُوصادق، رئیس كَهَنَه، و روح تمامی بقیه قوم را برانگیزانید تا بروند و در خانه یهوه صبایوت خدای خود به كار پردازند.15در روز بیست و چهارم ماه ششم از سال دوّمِ داریوش پادشاه، این واقع شد.
دربعضی از ترجمهها، ابیات اشعار در منتهی الیه سمت چپ متن قرار داده شدهاند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با اشعار در این باب انجام داده است.
تشبیه زراعت
در کتاب مقدس به طور متناوب از تشبیه کشاورزی برای ارجاع موضوعات روحانی استفاده میشود.عبارت «بسیار کاشتهاید و اندک حاصل میکنید» نشان میدهد که آنها زیاد کار کرده بودند، اما چیز زیادی برای ارائه کردن نداشتند.
and )
«در سال دوم سلطنت داریوش شاه» یا « بعد از این که داریوش بیش از یک سال پادشاهی کرده بود»
اسامی تنی چند از مردان می باشند.
« در روز اول ماه ششم». این ششمین ماه از گاهشمار عبری است. روز اول آن تقریبا مصادف با اواسط ماه اوت در گاهشمار میلادی است.
این اصطلاح برای معرفی پیام ویژه خدا استفاده شده است. ترجمه ی جایگزین:«خداوند[یهوه] پیام داد» یا «خداوند[یهوه] این پیام را فرمود»
این نام خدا است که در عهد عتیق این گونه بر مردم ظاهر ساخته بود. به صفحه ترجمه لغات درباره یهوه و چگونگی ترجمه آن رجوع کنید.
در اینجا عبارت «به واسطه» [به دست] به خود حَجّی نبی اشاره میکند. خداوند[یهوه] از حَجّی نبی به عنوان عاملی برای ارسال اوامرش استفاده کرد. به ترجمه خودتان در حَجّی ۱:۱ مراجعه کنید. ترجمه جایگزین:«از طریق حَجّی نبی»
معبد
این اصطلاح برای معرفی پیام ویژه خدا استفاده شده است. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیام داد» یا «خداوند[یهوه] این پیام را فرمود»
در اینجا کلمه «به واسطه»[ به دست] به شخص حَجّی نبی اشاره می کند. خداوند[یهوه] از حَجّی نبی به عنوان عاملی برای ارسال اوامرش استفاده کرد. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «از طریق حَجّی نبی»
خداوند[یهوه] مردم را سرزنش می کند. این سوال بدیهی را به صورت جمله اخباری نیز می توان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اکنون زمان شما نیست... خراب شود.»
معبد خداوند[یهوه]
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
برای سیراب شدن عطش مردم و مست شدن آنها، شراب کافی وجود ندارد. خواننده باید متوجه باشد که در متن مستی به عنوان رفتار خوبی قلمداد نشده است.
نداشتن در آمد کافی برای خرید مایحتاج لازم به شخصی تشبیه شده که با گذاشتن پولش در کیف سوراخ آن را از دست میدهد. ترجمه جایگزین: «پولی که کارگر کسب میکند قبل از خرید مایحتاج ضروری به اتمام رسیده است»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این فقط بخشی از آن چه را که برای ساخت معبد مورد نیاز بوده نشان می دهد.
«نگاه کن» یا «گوش کن» یا «به آن چه به تو میگویم، توجه کن»
از مردمی که توانایی لازم برای آن چه که جستجو میکنند را ندارند به نحوی سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] بر گرد و غبار دمیده و آنها به اطراف پراکنده شدهاند. ترجمه جایگزین:«کاری کردم که حتما چیزی برای پیدا کردن در آنجا وجود نداشته باشد»
خداوند[یهوه] خودش را با نام صدا میکند تا درباره آن چه که بیان میکند، یقین خویش را ابراز کند. ترجمه جایگزین: «این چیزی است که خداوند[یهوه] بیان کردهام» یا «این چیزی است که من، خداوند[یهوه]، بیان کردهام»
از شبنم که شبها ظاهر میشود چنان صجبت شده که گویی در آسمان شکل میگیرد و مانند باران بر زمین میبارد. آسمان به شخصی تشبیه شده که از هدیه دادن امتناع میورزد یا والدینی که از تغذیه فرزندشان طفره میروند. ترجمه جایگزین: «آسمان به شبنمها اجازه بارش نمیدهد» یا «هیچ شبنمی شکل نمیگیرد»
عدم بارش باران برای مدت طولانی مانند این است که خداوند[یهوه] به شخصی گفته بیاید و زمین را خشک کند. ترجمه جایگزین: «من باران را از بارش بر زمین نگاه داشتم»
«شراب» و «روغن» کنایه از انگور و زیتون هستند.
اسم معنی «مشقت» را میتوان به عنوان عبارت «کار سخت» ترجمه کرد. مشقتی که دستها نمایش میدهند، کنایه از فرآوردهای است که کارگران تولید میکنند. دست هم کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «چیزی که شما برای به دست آوردنش سخت کار کردهاید»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد اسامی مردان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید.
صدا و کلمات کنایه از افراد هستند. ترجمه جایگزین:«از خداوند[یهوه] و حَجّی نبی اطاعت کردند»
معانی محتمل عبارتند از ۱)«روی»، جزگویی است و منظور شخص است [و نه صورت او]. ترجمه جایگزین: «قوم از خداوند[یهوه] ترسیدند» یا ۲)«روی» میتواند کنایه از حضور فرد باشد. ترجمه جایگزین: «مردم از حضور خداوند[یهوه] ترسیدند»
«این آن چیزی است که خداوند[یهوه] بیان کرده است» یا «این چیزی است که من ، خداوند[یهوه] بیان کردهام»
و روح کسی را برانگیزاندن، کنایه از تقاضا از کسی برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] از والی یهودا، زَرُبابِل فرزند شالتیئیل و یهوشَع فرزند یهُوصادق رئیس کَهَنَه و تمامی قوم خواست که به کار بپردازند»
مردمی که هنوز بعد ازاسارت در بابل و بازگشت به اورشلیم زنده بودند.
فقط ۲۳ روز بعد از آن که او این الهام را دریافت کرد. این ششمین ماه از گاهشمار عبری است. روز بیست و چهارم مصادف با اواسط ماه سپتامبر در گاهشمار میلادی است.
« دومین سال سلطنت داریوش پادشاه» یا « بعد از آن که داریوش بیش از یک سال پادشاهی کرد»
1در روز بیست و یكمِ ماه هفتم، كلام خداوند بواسطه حَجَّی نبی نازل شده، گفت:2زَرُبابِل بن شَأَلْتَیئیل والی یهودا و یهُوْشع بن یهْوصادق رئیس كَهَنَه، و بقیه قوم را خطاب كرده، بگو:3كیست در میان شما كه باقی مانده و این خانه را در جلال نخستینش دیده باشد؟ پسالا´ن در نظر شما چگونه مینماید؟ آیا در نظر شما ناچیز نمینماید؟4امّا الا´ن خداوند میگوید: ای زَرُبابِل قوی دل باش و ای یهوشَع بن یهُوصادق رئیس كَهَنَه قوّی دل باش و ای تمامی قوم زمین قوّی دل باشید و خداوند میفرماید كه مشغول بشوید زیرا كه من با شما هستم. قول یهوه صبایوت این است.5برحسب كلام آن عهدی كه در حین بیرون آوردن شما از مصر با شما بستم و چونكه روح من در میان شما قایم میباشد، ترسان مباشید.6زیرا كه یهوه صبایوت چنین میگوید: یك دفعه دیگر و آن نیز بعد از اندك زمانی، آسمانها و زمین و دریا و خشكی را متزلزل خواهم ساخت.7و تمامی امّتها را متزلزل خواهم ساخت و فضیلت جمیع امّتها خواهند آمد و یهوه صبایوت میگوید كه این خانه را از جلال پر خواهم ساخت.8یهوه صبایوت میگوید: نقره از آن من و طلا از آن من است.9یهوه صبایوت میگوید: جلالِ آخرِ این خانه از جلال نخستینش عظیمتر خواهد بود و در این مكان، سلامتی را خواهم بخشید. قول یهوه صبایوت این است.10در روز بیست و چهارم ماه نهم از سال دوّمِ داریوش، كلام خداوند بواسطه حَجَّی نبی نازل شده، گفت:11یهوه صبایوت چنین میگوید: از كاهنان درباره شریعت سؤال كن و بپرس.12اگر كسی گوشت مقدّس را در دامن جامه خود بردارد و دامنش به نان یا آش یا شراب یا روغن یا به هر قسم خوراك دیگر برخورَدْ، آیا آن مقدّسخواهد شد؟ و كاهنان جواب دادند كه نی.13پس حَجّی پرسید: اگر كسی كه از میتی نجس شده باشد، یكی از اینها را لمس نماید، آیا آن نجس خواهد شد؟ و كاهنان در جواب گفتند كه نجس خواهد شد.14پس حَجَّی تكلّم نموده، گفت: خداوند میفرماید این قوم همچنین هستند و این امّت به نظر من همچنین میباشند و همه اعمال دستهای ایشان چنین است و هر هدیهای كه در آنجا میبرند نجس میباشد.15و الا´ن دل خود را مشغول سازید از این روز و قبل از این، پیش از آنكه سنگی برسنگی در هیكل خداوند گذاشته شود.16در تمامی این ایام چون كسی به توده بیست (مَنْ) میآمد فقط ده (مَنْ) بود و چون كسی به میخانه میآمد تا پنجاه رطل از آن بكشَدْ، فقط بیست رطل بود.17و شما را و تمامی اعمال دستهای شما را به باد سموم و یرَقان و تگرگ زدم. لیكن خداوند میگوید بسوی من بازگشت ننمودید.18الا´ن دل خود را مشغول سازید از این روز به بعد، یعنی از روز بیست و چهارم ماه نهم، از روزی كه بنیاد هیكل خداوند نهاده شد، دل خود را مشغول سازید.19آیا تخم هنوز در انبار است و مَوْ و انجیر و انار و درخت زیتون هنوز میوه خود را نیاوردهاند؟ از این روز بركت خواهم داد.20و كلام خداوند بار دوّم در بیست و چهارم ماه بر حَجَّی نازل شده، گفت:21زَرُبّابِل والی یهودا را خطاب كرده، بگو: من آسمانها و زمین را متزلزل خواهم ساخت.22و كرسی ممالك راواژگون خواهم نمود و قوّت ممالك امّتها را هلاك خواهم ساخت و ارابهها و سواران آنها را سرنگون خواهم كرد و اسبها و سواران آنها به شمشیر یكدیگر خواهند افتاد.23یهوه صبایوتمیگوید: در آن روز ای بنده من زَرُبابِل بن شَاَلْتیئیل، تو را خواهم گرفت و خداوند میگوید كه تو را مثل نگین خاتم خواهم ساخت زیرا كه من تو را برگزیدهام. قول یهوه صبایوت این است.
بعضی از مترجمین ابیات اشعار را در منتهی الیه سمت چپ متن قرار می دهند تا خواندن آن را راحت تر نمایند. ULB این کار را در اشعار موجود در(۲: ۳-۹) و (۲: ۲۱-۲۳) انجام داده است.
ناپاک
حَجّی نبی در این باب یک استعاره بسط یافته مربوط به پاکی روحانی را مورد استفاده قرار میدهد. در حالی که غیر یهودیان ناپاک شمرده میشوند، یهودیان به طور ذاتی ناپاک نبوده و تنها به دلیل اعمالشان ناپاک محسوب میشدند.
منظور ماه هفتم درگاهشمار عبری است. روز بیست و یکم تقریبا مقارن با اواسط اکتبر در گاهشمار میلادی است.
این اصطلاح به منظور معرفی پیام ویژه خدا استفاده شده است. به چگونگی ترجمه خود در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیام داد» یا «خداوند[یهوه] این پیام را فرمود»
See:
در اینجا کلمه «دست» به شخص حَجّی نبی اشاره دارد. خداوند[یهوه] از حَجّی نبی به عنوان عاملی برای ارسال اوامرش استفاده میکند. به چگونگی ترجمه خودتان در کتاب حَجّی نبی ۱:۱ توجه کنید. ترجمه جایگزین: «از طریق حَجّی نبی»
به چگونگی ترجمه خودتان درباره نام مردان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید.
به چگونگی ترجمه خودتان درباره مردان در حَجّی ۱:۱ مراجعه کنید.
خداوند[یهوه] برای مردم درباره ی معبدی که در حال ساخت آن هستند صحبت می کند. آنها معبد را در همان مکانی که اجدادشان ساخته بودند، بنا میکنند. همان معبدی که نبوکدنصر ویران کرده بود. معبد جدید، خیلی کوچکتر از قبلی است.
خداوند[یهوه] درباره معبد جدید به گونهای سخن میگوید که گویی همان ساختمان قدیمی است. او خطاب به کسانی صحبت میکند که معبد قدیم را دیده بودند، تا توجه آنها را جلب کند. این سوال بدیهی را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من از میان شما کسانی که این خانه را در جلال نخستینش دیده بودند، می خواهم که توجه کنند»
خداوند[یهوه] به آنها خاطر نشان میسازد که بر چگونگی تفکر آنها نسبت به معبد جدید آگاه است. او درباره معبد جدید آن گونه سخن میگوید که درباره ساختمان مشابه قدیمی میگفت. این سوال بدیهی را میتوان به صورت جمله اخباری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من میدانم که شما درمورد جدید چه فکر میکنید»
خداوند[یهوه] به مردم خاطر نشان میسازد که میداند آنها به سبب کوچکی معبد جدید ناامید شدهاند. این سوال بدیهی را میتوان به صورت جمله اخباری نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «من میدانم شما فکر میکنید این اصلا مهم نیست»
«از الان به بعد قوی باش»
خداوند[یهوه] از خود نام میبرد تا بر قطعیت آن چه گفته، صحه گذارد. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّای ۱: ۹ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «این چیزی است که یهوه صبایوت بیان کرده است» یا « این است آن چه من، یهوه صبایوت بیان کردهام»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت «من زمین را متزلزل خواهم کرد» را میتوان چنین ترجمه کرد «من زلزله بر پا می کنم» و این زلزله «دریا» و «خشکی» را خواهد لرزاند. این صنعت ادبی تکرار مشابهات برای تعمیم به کل کره زمین به کار برده شده است. خداوند[یهوه] از آسمان و تمامی ملتها مانند اشیا جامدی صحبت میکند که میتواند آنها را بلرزاند.
فعلی را استفاده کنید که معمولا برای عقب و جلو راندن درختان به منظور تکاندن میوهها و یا پایین انداختن اشیا دیگر به کار میبرید.
استعارهای که با کلمات «من آسمانها را متزلزل خواهم ساخت» در آیه شش آغاز شده بود در اینجا پایان مییابد. خداوند[یهوه] از تمامی امتها همانند اجسام جامد و سختی سخن میگوید که میتوان آنها را تکان داد.
خداوند[یهوه] از جلال چنان صحبت میکند که گویی جسمی جامد یا مایع است که میتوان آن را در یک ظرف همانند معبد قرار داد. معانی محتمل عبارتند از ۱) معبد بسیار زیبا خواهد شد. ترجمه جایگزین: «من این خانه را بسیار زیبا خواهم ساخت» یا ۲) « اشیا گرانبها» که « هر ملت خواهد آورد» شامل طلا و نقره و دیگر اَشکال ثروت میشود. ترجمه جایگزین: «من مردمی خواهم داشت که اشیا زیبای بسیاری را به این خانه میآورند»
خداوند[یهوه] خود را با نام میخواند تا بر قطعیت آن چه میگوید، صحه گذارد. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی نبی ۱: ۹رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «این آن چیزی است که یهوه صبایوت بیان میکند» یا «این چیزی است که من، یهوه صبایوت، بیان کردهام»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این ماه نهم از گاهشمار عبری است. روز بیست و چهارم تقریبا مقارن با اواسط دسامبر در گاهشمار میلادی است.
« در دومین سال سلطنت داریوش» یا «زمانی که داریوش بیش از یک سال پادشاهی کرده بود»
به چگونگی ترجمه نام مردان در حَجّی باب ۱:۱ مراجعه کنید.
این اصطلاح برای معرفی پیام ویژه از جانب خدا استفاده میشود. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیامی داد» یا « خداوند[یهوه] این پیام را فرمود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
کلمات «گوشت مقدس» و « مقدس» با کلمهای مشابه در عبری ترجمه میشوند « گوشت مقدس ...مقدس»
«زیرا او کالبد مردهای را لمس کرده است»
حَجّی نبی پاسخ کاهنان را با کلام خداوند[یهوه] که گفته بود به کاهنان بگو، بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس حَجّی نبی پاسخ داد و به آنها کلام خداوند[یهوه] را گفت: این قوم همچنین هستند... نجس میباشد»
«من این مردم و این امت را به یک چشم نگاه میکنم» خداوند[یهوه] به کاهنان خاطرنشان می سازد که یک چیز پاک در اثر برخورد با جسمی ناپاک نجس میشود. او همچنین به آنها خاطر نشان میسازد که کاهنان را ناپاک فرض میکند، زیرا آنها بتها را پرستیدند و بنابراین هر چیزی را که لمس کرده و یا بسازند، نجس میشود.
خداوند[یهوه] خود را به نام میخواند تا بر قطعیت آن چه که بیان می کند، صحه گذارد. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱: ۹ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «این آن چیزی است که خداوند[یهوه] بیان میکند» یا « این آن چیزی است که من، خداوند[یهوه]، بیان کردهام»
این جمله را به صورت جمله معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین: « قبل از اینکه شما اولین سنگ معبد را بگذارید»
« ۲۰ مَن.» این «مقیاس اندازهگیری» دقیقا مشخص نشده است.
« ۵۰ رطل» این «مقیاس اندازهگیری» دقیقا مشخص نیست.
«هر چیزی که شما ساختهاید» یا « محصولات شما»
خداوند[یهوه] خود را با نام میخواند تا بر قطعیت آن چه که گفته، صحه بگذارد. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱: ۹ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «این آن چیزی است که خداوند[یهوه] بیان کرده است» یا «این چیزی است که من، خداوند[یهوه]، بیان کردهام»
این نهمین ماه از گاهشمار عبری است. روز بیست و چهارم مصادف با اواسط دسامبر در گاهشمار میلادی است. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۲: ۱۰ رجوع کنید.
عبارت بالا را به صورت جمله معلوم نیز می توان نوشت. ترجمه جایگزین: «روزی که شما شالوده معبد خداوند[یهوه] را بنا نهادید»
خداوند[یهوه] برای سوگندی که قصد دارد یاد کند، مردم را آماده می کند. این سوال بدیهی را میتوان به صورت جمله اخباری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:« شما میتوانید ببینید که هیچ بذری در انبار نیست»
«درخت انگور، درخت انجبر، درخت انار، درخت زیتون شما»
نوعی میوه شیرین است. شاید نیاز باشد که شما مشخص کنید منظور درخت انار است. ترجمه جایگزین: « درخت انار»
این عبارت برای معرفی پیام ویژه خدا استفاده شده است. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱:۱ مراجعه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیام داد» یا «خداوند[یهوه] این پیام را فرمود»
نام مردی است. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید.
ممکن است لازم باشد که مشخص کنید منظور کدام ماه است. ترجمه جایگزین: « روز بیست و چهارم ماه نهم»
نام مردی است. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید.
کلمات « من زمین را متزلزل خواهم ساخت» را میتوان «من زلزله ایجاد خواهم کرد» ترجمه کرد. خداوند[یهوه] از آسمانها به گونهای یاد میکند که گویی اجسامی جامدند که او میتواند باعث لرزش آنها شود. به چگونگی ترجمه این باورها در کتاب حَجّی ۲: ۶ رجوع کنید.
فعلی را استفاده کنید که معمولا برای عقب و جلو راندن درختان به منظور تکاندن میوهها و یا پایین انداختن اشیا دیگر به کار میبرید. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۲: ۶ مراجعه کنید.
صنعت ادبی تکرار مشابهات[ دو حد نهایی] برای « کل جهان» یا « تمامی موجودات زنده » به کار میرود.
کرسی کنایه از شخصی است که بر روی آن نشسته است. ترجمه جایگزین: «من شاهان را از روی تختشان پایین میکشم»
در اینجا «کرسی» کنایه از پادشاهی است که روی آن نشسته است. ترجمه جایگزین: «دولت تحت فرمان شاه است»
شما احتمالا نیاز دارید که مشخص سازید منظور از «امتها» دشمنان اسرايیل هستند. ترجمه جایگزین: «پس من چنان خواهم کرد که پادشاهی ممالک دشمنان اسرايیل دیگر دوام نیابد»
شمشیر در اینجا کنایه از مرگی خشونتبار است. ترجمه جایگزین: «زیرا برادرش او را کشته است»
خداوند[یهوه] خود را به نام میخواند تا بر قطعیت آن چه گفته، صحه بگذارد. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱: ۹ توجه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه یهوه صبایوت فرموده است» یا «این است آن چه من، یهوه صبایوت، فرمودهام»
به چگونگی ترجمه خودتان در مورد نام این مردان در حَجّی ۱:۱ رجوع کنید.
خداوند[یهوه] خود را به نام میخواند تا بر قطعیت آن چه گفته، صحه بگذارد. به چگونگی ترجمه خودتان در حَجّی ۱: ۹ توجه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] فرموده است » یا « ین است آن چه من، خداوند[یهوه]، فرمودهام»
شاهان برای مهر کردن مدارک از نگین خاتم استفاده میکردند تا قدرت خود را به رخ بکشند. زَرُبابل قدرت را از خداوند[یهوه] دریافت کرده بود، زیرا کلام او را بیان میکرد.
1در ماه هشتم از سال دوّم داریوش، كلام خداوند بر زَكَرّیا ابن بَرَكیا ابن عدُّوی نبی نازل شده، گفت:2« خداوند بر پدران شما بسیار غضبناك بود.3پس به ایشان بگو: یهوه صبایوت چنین میگوید بسوی من بازگشت كنید. قول یهوه صبایوت این است. و یهوه صبایوت میگوید: من به سوی شما رجوع خواهم نمود.4شما مثل پدران خود مباشید كه انبیا سَلَف ایشان را ندا كرده، گفتند یهوه صبایوت چنین میگوید از راههای زشت خود و از اعمال بد خویش بازگشت نمایید، امّا خداوند میگوید كه ایشان نشنیدند و به من گوش ندادند.5پدران شما كجا هستند و آیا انبیا همیشه زنده میمانند؟6لیكن كلام و فرایض من كه به بندگان خود انبیا امرفرموده بودم، آیا پدران شما را در نگرفت؟ و چون ایشان بازگشت نمودند، گفتند چنانكه یهوه صبایوت قصد نمود كه موافق راهها و اعمال ما به ما عمل نماید همچنان به ما عمل نموده است.»7در روز بیست و چهارم ماه یازدهم كه ماه شَباط باشد، از سال دوّم داریوش، كلام خداوند بر زَكَریا ابن بَرَكیا ابن عِدّوُی نبی نازل شده، گفت:8در وقت شب دیدم كه اینك مردی بر اسب سرخ سوار بود و در میان درختان آس كه در وادی بودایستاده و در عقب او اسبان سرخ و زرد و سفید بود.9و گفتم: «ای آقایم اینها چیستند؟» و فرشتهای كه با من تكلّم مینمود، مرا گفت: «من تو را نشان میدهم كه اینها چیستند.»10پس آن مرد كه در میان درختان آس ایستاده بود، جواب داد و گفت: «اینها كسانی میباشند كه خداوند ایشان را برای تردّد نمودن در جهان فرستاده است.»11و ایشان به فرشته خداوند كه در میان درختان آس ایستاده بود جواب داده، گفتند: «ما در جهان تردّد نمودهایم و اینك تمامی جهان مستریح و آرام است.»12و فرشته خداوند جواب داده، گفت: «ای یهوه صبایوت تا به كی بر اورشلیم و شهرهای یهودا كه در این هفتاد سال غضبناك میبودی رحمت نخواهی نمود؟»13و خداوند با سخنان نیكو و كلام تسلّیآمیز آن فرشتهای را كه با من تكلّم مینمود جواب داد.14پس فرشتهای كه با من تكلّم مینمود مرا گفت: «ندا كرده بگو یهوه صبایوت چنین میگوید: در باره اورشلیم و صَهْیون غیرت عظیمی داشتم.15و برامّتهای مطمئن سخت غضبناك شدم زیرا كه اندك غضبناك میبودم لیكن ایشان بلا را زیاده كردند.16بنابراین خداوند چنین میگوید: به اورشلیم با رحمتها رجوع خواهم نمود و خانه من در آن بنا خواهد شد. قول یهوه صبایوت این است و ریسمانكاری براورشلیم كشیده خواهد شد.17بار دیگر ندا كرده، بگو كه یهوه صبایوت چنین میگوید: شهرهای من بار دیگر به سعادتمندی لبریز خواهد شد و خداوند صَهْیون را باز تسلّی خواهـد داد و اورشلیم را بار دیگر خواهد برگزید.»18پس چشمان خود را برافراشته، نگریستم و اینك چهار شاخ بود.19و به فرشتهای كه با من تكلّم مینمود گفتم: «اینها چیستند؟» او مرا گفت: «اینها شاخها میباشند كه یهودا و اسرائیل و اورشلیم را پراكنده ساختهاند.»20و خداوند چهار آهنگر به من نشان داد.21و گفتم: «اینان برای چه كار میآیند؟» او در جواب گفت: «آنها شاخها میباشند كه یهودا را چنان پراكنده نمودهاند كه احدی سر خود را بلند نمیتواند كرد. و اینها میآیند تا آنها را بترسانند و شاخهای امّتهایی را كه شاخ خود را بر زمین یهودا برافراشته، آن را پراكنده ساختهاند بیرون افكننـد.»
این باب اکثراً منثور نگاشته شده است. مجاز [توصیفات] در کل این باب به جهت توصیف رؤیایی که خدا به زکریا داد به کار رفته است.
مترجمین در برخی از ترجمهها ترجیحاً نقل قولها را جدا کردهاند. ترجمه ULB و بسیاری از ترجمههای انگلیسی دیگر آیات ۱: ۳- ۶ و ۱۴- ۱۷ که نقل قولهای طولانی هستند را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند.
این کتاب شامل رؤیاهای بسیاری است که به زکریا داده شده. بنابراین تصاویری نیستند که زکریا در واقع دیده بود، بلکه در رؤیا یا خواب به او بخشیده شدهاند. مهم است که هر یک از این رؤیاها معنی خود را حفظ کنند و به هر معنیِ خاصی تفسیر نشود.
زکریا از دو زمان جداگانه در اول این باب استفاده میکند. اگرچه، آنها در دو جای متفاوت نبوت میکردند: حجی در اورشلیم بود و زکریا جایی خارج از اورشلیم بود.
این ماه هشتم گاهشمار عبری است. در فاصلۀ اواخر ماه اکتبر و اوایل ماه نوامبر در گاهشمار غربی میباشد.
«دومین سال سلطنت داوود پادشاه» یا «دومین سال از زمانی که داریوش پادشاه شد»
این اصطلاح برای معرفی پیغامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغامی داد» یا «خداوند[یهوه] این پیغام را اعلام کرد»
این نام خدا است که با این نام خود را در عهد عتیق بر قومش آشکار کرده است. به صفحه ترجمه کلمات که در مورد نحوه ترجمه این کلمه نکاتی را ذکر کرده است، مراجعه کنید.
اینها اسامی مردانه هستند.
«از پدران [نیاکان، اجداد] شما بسیار عصبانی بود»
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از تغییر نگرش نسبت به شخص دیگر سخن گفته که گویی نگرش میچرخد یا برمیگردد. بازگشت قوم به سوی خداوند[یهوه] یعنی که آنان دوباره وقف او میشوند و او را پرستش میکنند، درحالی که رجوع خداوند[یهوه] به سوی قوم یعنی که او دوباره آنان را برکت خواهد داد و به آنان کمک خواهد کرد.
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که یهوه صبایوت گفته است» یا «این است آن چه که من، یهوه صبایوت، گفتهام»
اینجا به نحوی از دیگر انجام ندادن بعضی اعمال سخن گفته شده که گویی از آن اعمال رو برمیگردانند. عبارات «راههای زشت» و «اعمال بد» اساساً معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «دست از همه اعمال شریرانه خود بکشید»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
این دو پرسش بدیهی تاکید میکنند نیکان و انبیاء که اعلام کننده پیغام خداوند[یهوه] به اجداد آنها بودند، هر دو مردهاند. سؤالها را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه پدران شما و نه انبیاء اینجا نیستند، زیرا که همه آنها مردهاند.»
این پرسش بدیهی تأکید میکند که گوینده انتظار پاسخی مثبت را دارد. اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از عواقبت نااطاعتی از فرامین خود که نیاکان قوم تجربه کردند سخن گفته که گویی کلام و فرایضش شخصی است که آنها را تعقیب میکند و از آنها جلو میزند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لیکن کلام و فرایض من که به بندگان خود، یعنی انبیاء امر فرموده بودم، پدران آنان را در برگرفت.» یا «لیکن پدرانتان از عواقب نافرمانی از کلام و فرایضی که من به بندگان خود، یعنی انبیاء امر کرده بودم تا به آنها بگویند، رنج بردند.»
این عبارات هر دو به پیغام خداوند[یهوه] که انبیاء به اجدادشان اعلام کرده بودند، اشاره میکنند.
کلمات «راهها» و «اعمال» اساساً معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «رفتار ما»
«شباط» یازدهمین ماه گاهشمار عبری است. روز بیست و چهارم در گاهشمار غربی نزدیک به اواسط فوریه میباشد.
«در دومین سال سلطنت داریوشِ پادشاه» یا «در دومین سال از زمانی که داریوش پادشاه شد.» به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۱: ۱ نگاه کنید.
این اصطلاح برای معرفی پیغامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۱: ۱ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغامی داد» یا « این پیغام را خداوند[یهوه] اعلام کرد»
اینها اسامی مردانه هستند.
اینجا کلمه «دیدم» نشان میدهد که زکریا از آن چه که دیده در شگفت بود.
نوعی درخت کوچک با گلهای رنگی
اینجا زکریا با فرشتهای ناشناس صحبت میکند. اینجا منظور همان «مردی» که «سوار بر اسب قرمز» بود، نیست.
«آقا، اینها چه هستند؟» اینجا کلمه «آقا» خطابی مؤدبانه است.
این عبارات به مردی که «سوار بر اسب قرمز» در کتاب زکریا ۱: ۱ بود اشاره میکند. معانی محتمل ۱) مردی که از اسبش پیاده شده و ایستاده بود یا ۲) کلمه «ایستاده بود» اصطلاح است به این معنی که او در آن موقعیت قرار داشت. ترجمه جایگزین: «مردی که در بین درختان آس بود»
کلمه «اینها» به اسبهای قرمز، قرمز مایل به قهوهای، و سفید اشاره میکند که پشت مردی که بین درختان آس بود، بودند. معانی محتمل ۱) این به طور ضمنی اشاره میکند که آنجا مردان دیگری سوار بر اسب بودند، و این عبارات به سوارکاران اشاره میکند یا ۲) اسبها مانند انسانها توانایی صحبت کردن دارند و به این طریق به آنها شخصیت بخشیده شده است.
این به طور ضمنی اشاره میکند که خداوند[یهوه] آنها را برای راه رفتن و گشت زدن بر زمین فرستاده است. اینجا به سرگردان یا گم شدن آنها اشاره نمیکند.
این عبارات به مردی که «سوار بر اسب قرمز بود» در کتاب زکریا ۱: ۸ اشاره میکند. معانی محتمل ۱) مرد از اسبش پیاده شده و ایستاده بود یا ۲) کلمه «ایستاده بود» اصطلاح است یعنی او در موقعیتی قرار داشته است. ترجمه جایگزین: «فرشتۀ خداوند[یهوه] که در میان درختان آس ایستاده بود»
کلمه «آنها» به اسبهای قرمز، قرمز مایل به قهوهای، و سفید اشاره میکند که پشت مردی که بین درختان آس بود، بودند. معانی محتمل ۱) این به طور ضمنی اشاره میکند که آنجا مردان دیگری سوار بر اسب بودند، و این عبارات به سوارکاران اشاره میکند یا ۲) اسبها مانند انسانها توانایی صحبت کردن دارند و به این طریق به آنها شخصیت بخشیده شده است.
اینجا به نحوی از آرام و ساکت بودن جهان سخن گفته شده که گویی زمین شخصی ساکت و آرام است. معانی محتمل ۱) این امر نیکویی است به این معنی که آرامی بین قومها برقرار است یا ۲) این امر بدی است به این معنی که جنگی وجود ندارد، زیرا قومها برای مبارزه با قومی قویتر که آنها را شکست داده است، ناتوانند.
اینجا کلمات «اورشلیم» و «شهرها» به مردمی که آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم و مردم شهرهای یهودا»
«با سخنان نیکو و آرامبخش»
اینجا کلمه «غیرت» به اشتیاق عظیم خداوند[یهوه] برای حفاظت از قومش اشاره میکند.
عبارت «در آرامی» یعنی مردم میپندارند که در آرامش و امنیت زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیار از امتهایی که در آرامش و امنیت لذت میبرند، خشمگینم»
«از مردم اورشلیم کمی خشمگین بودم»
«امتهایی که در آرامی هستند بلایا را بیشتر کردند.» این یعنی که اگرچه یهوه از این امتها استفاده کرد تا اورشلیم را مجازات کند، آنها آسیبی بیشتر از آن چه خداوند[یهوه] قصد آن را داشت، وارد کردند.
معانی محتمل ۱) اگرچه خداوند[یهوه] زمانی که قوم تبعید شده بودند، اورشلیم را رها کرده بود، اما اکنون که از تبعید برگشتهاند به اورشلیم باز خواهد گشت یا ۲) خداوند[یهوه] به نحوی از تغییر نگرش نسبت به مردم اورشلیم و دوباره برکت دادن و کمک کردن به آنان سخن میگوید که گویی او به شهر باز میگردد. ترجمه جایگزین: «من دوباره رحمت خود را به اورشلیم نشان خواهم داد»
کلمه «او [آن]» به اورشلیم اشاره میکند، و کلمه «خانه» کنایه از معبد است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم معبد مرا در اورشلیم بنا خواهند کرد»
اینجا به استفاده سازنده از ابزاری برای بازسازی شهر اشاره میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سازندگان اورشلیم مقیاسهای اندازهگیری خود را گشودند» یا «مردم، اورشلیم را بازسازی خواهند کرد»
فرشتهای که با زکریا صحبت میکند، این سخنان را میگوید.
عبارت «شهرهای من» به شهرهای یهودا اشاره میکند و نشاندهنده مردمی است که در آن شهرها زندگی میکنند. خداوند[یهوه] از کامیابی مجدد ساکنان این شهرها به نحوی سخن میگوید که گویی کامیابی مایعی است که از این شهرها که مثل ظرف هستند سرریز میشود. ترجمه جایگزین: «شهرهای من دوباره سعادتمند خواهند شد» یا «مردم شهرهای یهودا دوباره سعادتمند خواهند شد»
اینجا کلمه «صهیون» به مردمی که در آن شهر زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] دوباره مردم صهیون را تسلی خواهد داد»
کلمه «چشمان» به شخصی که نگاه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نگاه کردم»
شاخها معمولاً به عنوان سنبلی [نمادی] از قدرت نظامی استفاده میشدند. در اینجا شاخها سنبلی [نمادی] از مللی است که مغلوب پادشاهی اسرائيل شدهاند. کلمات «یهودا، اسرائیل، و اورشلیم» به مردمی که در این مکانها زندگی میکنند اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «این شاخها نشاندهنده امتی است که مردم یهودا، اسرائیل، و اورشلیم را پراکنده ساختهاند»
«نعلبند» یا «فلزکار»
اینجا به چهار آهنگر اشاره میکند.
شاخها نشانی از قدرت امتهایی که پادشاهی اسرائیل را مغلوب کردهاند میباشند. کلمه «یهودا» به مردمی که در یهودا زندگی میکنند اشاره دارد. به نحوه ترجمه عبارتی مشابه در کتاب زکریا ۱: ۱۹ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این شاخها نشاندهنده امتی که قوم یهودا را پراکنده ساختهاند، میباشد»
اینجا به نحوی از امتهایی که به شدت بر مردم یهودا ستم میکنند سخن گفته شده که گویی هیچ کس در یهودا قادر به بلند کردن سر خود نبود. ترجمه جایگزین: «و موجب رنج بسیار آنان شد»
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از استفاده امتها از قدرت نظامی برای غلبه بر یهودا سخن میگوید که گویی امتها شاخهای خود را بلند کرده بودند. او به نحوی از چهار آهنگری که قدرت نظامی این امت را نابود کرده بودند سخن میگوید که گویی آهنگران آن شاخها را برزمین انداختند. ترجمه جایگزین: «نابود کردن قدرت امتهایی که از قدرت نظامی خود برضد سرزمین یهودا استفاده میکنند»
«تا شاخهایی را که امتها بلند کردهاند، فرو بریزند»
1و چشمان خود را برافراشته، نگریستم و مردی كه ریسمانكاری به دست خود داشت دیدم.2و گفتم كه «كجا میروی؟» او مرا گفت: «به جهت پیمودن اورشلیم تا ببینم عرضش چه و طولش چه میباشد.»3و اینك فرشتهای كه با من تكلّم مینمود بیرون رفت و فرشته دیگر برای ملاقات وی بیرون آمده،4وی را گفت: «بشتاب و این جوان را خطاب كرده، بگو: اورشلیم به سبب كثرتمردمان و بهایمی كه در اندرونش خواهند بود، مثل دهات بیحصار مسكون خواهد شد.5و خداوند میگوید كه من به اطرافش دیواری آتشین خواهم بود و در اندرونش جلال خواهم بود.6هان هان خداوند میگوید از زمین شمال بگریزید زیرا كه شما را مثل چهار باد آسمان پراكنده ساختهام. قول خداوند این است.7هان ای صهیون كه با دختر بابل ساكن هستی، خویشتن را رستگار ساز.8زیرا یهوه صبایوت كه مرا بعد از جلال نزد امّتهایی كه شما را غارت كردند فرستاده است، چنین میگوید كه هر كه شما را لمس نماید مردمك چشم او را لمس نموده است.9«زیرا اینك من دست خود را بر ایشان خواهم افشاند و ایشان غارت بندگان خودشان خواهند شد و شما خواهید دانست كه یهوه صبایوت مرا فرستاده است .10ای دختر صهیون ترنّم نما و شادی كن زیرا خداوند میگوید كه اینك میآیم و در میان تو ساكن خواهم شد.11و در آن روز امّتهای بسیار به خداوند مُلْصَق شده، قوم من خواهند شد و من در میان تو سُكنی خواهم گرفت و خواهی دانست كه یهوه صبایوت مرا نزد تو فرستاده است.12و خداوند یهودا را در زمین مقدّس برای مِلك خود به تصرّف خواهد آورد و اورشلیم را بار دیگر خواهد برگزید.13ای تمامی بشر به حضور خداوند خاموش باشید زیرا كه او از مسكن مقدّس خود برخاسته است.»
این باب به صورت منثور ارائه شده است. مجاز [توصیفات] در مابقی این باب برای توصیف رؤیای سومی که خدا درباره خطوط اندازهگیری به زکریا داد، به کار رفتهاند.
مترجمین در برخی از ترجمهها ترجیحاً نقل قولها را جدا کردهاند. ترجمه ULB و بسیاری از ترجمههای انگلیسی دیگر آیات ۲: ۴-۱۳ که نقل قولهای طولانی هستند را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار دادهاند.
این کتاب شامل رؤیاهای بسیاری که به زکریا داده شده میشود. بنابراین تصاویری نیستند که زکریا در واقع دیده بود، بلکه در رؤیا یا خواب به او بخشیده شدهاند. مهم است که هر یک از این رؤیاها معنی خود را حفظ کنند و به هر معنیِ خاصی تفسیر نشود. لطفاً دقت کنید که هر واژه را به زبان مقصد ترجمه کنید.
این عبارت چندین بار در این باب استفاده شده است. در ترجمه ULB اغلب آن را «خداوند[یهوه] میگوید»، ترجمه میکند.
کلمه «چشمان» نشاندهنده شخصی است که نگاه میکند. ترجمه جایگزین: «نگاه میکنم»
طنابی با طول مشخص که شخص از آن برای اندازهگیری ساختمان یا بخشهای بزرگی از زمین استفاده میکند
«پس مرد با خط اندازهگیری به من گفت»
این فرشته همراه جدیدی است که پیش از این آیه ظاهر نشده است.
«فرشته دوم به فرشتهای که با من صحبت میکرد، گفت» [در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است]
عبارت«دهانت بیحصار مسکون خواهد شد» ترجمۀ کلمهای است که اشاره به شهری بیدیوار دارد. آن قدر ساکنان آن شهر زیاد خواهند شد که از بزرگی نمیتوانند دیواری اطراف آن بکشند. ترجمه جایگزین: «اورشلیم هیچ دیواری اطراف خود نخواهد داشت ... به سبب بهایم درون شهر»
مردم دیوار را در اطراف شهرهایشان برای محافظت میسازند. اینجا یهوه به نحوی از حفاظت اورشلیم سخن میگوید که گویی او خودش دیواری آتشین به اطراف شهر است. ترجمه جایگزین: «من ... از شهر حفاظت خواهم کرد، مثل دیواری آتشین به اطراف آن»
یهوه با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۱: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
این دو کلمه ضرورت را بیان میکنند و بر حکمی که در ادامه میآید تأکید بیشتر میکند. این کلمات را به نحوی ترجمه کنید که حس اضطرار در زبان خودتان را نشان دهید. ترجمه جایگزین: «سریع! سریع!» یا «عجله کن! عجله کن!»
عبارت «دختر بابل» به شهر بابل اشاره میکند. خداوند[یهوه] به نحوی از شهر سخن میگوید که گویی شهر دختری است. ترجمه جایگزین: «تو که در بابل زندگی میکنی»
زکریا سخن خود را آغاز میکند و میگوید که چگونه خداوند[یهوه] او را برای داوری امتی که اورشلیم را غارت کردهاند، فرستاده است.
کلمه «لمس کردن» به لمسی که به معنی آسیب رساندن است، اشاره میکند.
بلند کردن دست کسی بر ضد شخص دیگری حرکتی [رفتاری] خصمانه است. این عملی سمبلیک [نمادین] است یعنی خدا به کسانی که به اورشلیم آسیب میرسانند، حمله میکند. ترجمه جایگزین: «من خودم بر ضد آنان مبارزه خواهم کرد» یا «من خودم به آنان حمله خواهم کرد»
کلمه «غارت» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بندگانشان آنان را غارت خواهند کرد»
«صهیون» هم مانند «اورشلیم» است. نبی به نحوی از شهر سخن میگوید که گویی یک دختر است. معانی محتمل ۱) زکریا به شهر به عنوان کسی که میتواند آواز بخواند، شخصیت میدهد. ترجمه جایگزین: «ترنم نما، صهیون» یا ۲) عبارت «دختر صهیون» کنایه به اشخاصی است که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «ترنم نمایید، مردم صهیون»
یهوه با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۱: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
زکریا به نحوی از مردم امتهای بسیار که قوم خداوند[یهوه] شدند و او را پرستش کردند سخن میگوید که گویی آنها به خداوند[یهوه] ملحق شدهاند. ترجمه جایگزین: «مردم امتهای بسیار که قوم خداوند[یهوه] خواهند شد»
«در آن ایام»
«در میان تو زندگی خواهم کرد»
زکریا به نحوی از کلام خداوند[یهوه] که یهودا را سرزمین خود میداند سخن میگوید که گویی یهودا چیزی است که خداوند[یهوه] آن را به عنوان اموال [دارائی] دائمی خود به ارث میبرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] مدعی یهودا به عنوان دارائی حقیقیاش خواهد بود»
اینجا کلمه «بشر» به همه انسانها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همه مردم»
زکریا به نحوی از اعمال خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی کسی خداوند[یهوه] را از سستی [عدم فعالیت] بیرون آورده است. به طور ضمنی این عمل به بازگشت او به اورشلیم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او میآید»
اینجا «مسکن مقدس خود» به آسمان اشاره میکند، و نه به هیچ معبدی در اورشلیم. ترجمه جایگزین: «از جایگاه مقدس خود در آسمان»
1و یهُوشَعْ رئیس کهنه را به من نشان داد که به حضور فرشته خداوند ایستاده بود وشیطان به دست راست وی ایستاده، تا با او مخاصمه نماید.2و خداوند به شیطان گفت: «ای شیطان خداوند تو را نهیب نماید! خداوند كه اورشلیم را برگزیده است تو را نهیب نماید. آیا این نیمسوزی نیست كه از میان آتش ربوده شده است؟»3و یهُوشعْ به لباس پلید ملبّس بود و به حضور فرشته ایستاده بود.4و آنانی را كه به حضور وی ایستاده بودند خطاب كرده، گفت: «لباس پلید را از برش بیرون كنید.» و او را گفت: «ببین عصیانت را از تو بیرون كردم و لباس فاخر به تو پوشانیدم.»5و من گفتم كه عمامه طاهر بر سرش بگذارند. پس عمامه طاهر بر سرش گذاردند و او را به لباس پوشانیدند و فرشته خداوند ایستاده بود.6و فرشته خداوند یهُوشَعْ را اعلام نموده، گفت:7«یهوه صبایوت چنین میفرماید: اگر به طریقهای من سلوك نمایی و ودیعت مرا نگاه داری تو نیز خانه مرا داوری خواهی نمود و صحنهای مرا محافظت خواهی كرد و تو را در میان آنانی كه نزد من میایستند بار خواهم داد.8پس ای یهُوشَعْ رئیس كَهَنه بشنو تو و رفقایت كه به حضور تو مینشینند، زیرا كه ایشان مردان علامت هستند. (بشنوید) زیرا كه اینك من بنده خود شاخه را خواهم آورد.9و همانا آن سنگی كه به حضور یهُوشَع میگذارم، بر یك سنگ هفت چشم میباشد. اینك یهوه صبایوت میگوید كه من نقش آن را رقم خواهم كرد و عصیان این زمین را در یك روز رفع خواهم نمود.10و یهوه صبایوت میگوید كه هر كدام از شما همسایۀخود را زیر مَوْ و زیر انجیر خویش دعوت خواهید نمود.»
این باب به صورت منثور ارائه شده و چهارمین رؤیا را که در آن لباسهای کثیف کاهن اعظم است، در میان میگذارد.
مترجمین در برخی از ترجمهها ترجیحاً نقل قولها را جدا کردهاند. ترجمه ULB و بسیاری از ترجمههای انگلیسی دیگر آیات ۳: ۷-۹ که نقل قولهای طولانی هستند را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار دادهاند.
مهم است که هر یک از این رؤیاها معنی خود را حفظ کنند و به هر معنیِ خاصی تفسیر نشود.
به نظر میرسد که این باب به شخص خاصی، یهوشع، کاهن اعظم اشاره میکند. اگرچه، شناخت کافی از او نداریم.
خداوند[یهوه] رؤیای یهوشع ، کاهن اعظم را به زکریا نشان میدهد.
«شیطان در سمت راست یهوشع ایستاده بود، تا یهوشع را به گناه متهم کند»
فرشتۀ خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را مطرح میکند تا تأکید کند که انتظار پاسخ مثبت را میکشد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوشع نیمسوزی است که از میان آتش ربوده شده»
نیمسوز تکه چوبی سوخته است. فرشتۀ خداوند[یهوه] به نحوی از رهایی [نجات] یهوشع از اسارت در بابل سخن میگوید که گویی او تکه چوبی است که کسی قبل از این که چوب کاملاً سوخته شود آن را از آتش بیرون میکشد.
در این آیه «لباس پلید [کثیف]،» سمبلی [نمادی] از گناه است.
کلمه «او» به فرشته اشاره دارد. این عبارت به فرشتگان دیگری که حاضر هستند اشاره میکند.
«توجه کنید، زیرا آنچه که من میگویم حقیقی و مهم است»
از آنجا که لباس یهوشع نمادی از گناهش بود، با در آوردن لباسش، فرشته، شرارتِ یهوشع را از بین میبرد. بیرون کردن عصیان از او، اصطلاح است یعنی او شرارت یهوشع را از بین برده است. ترجمه جایگزین: «من شرارتت را از تو برداشتهام»
اینجا پوشیدن لباس فاخر نمادی از عدالت است.
ضمیر مستتر فاعلی به فرشتگان دیگری که حضور داشتند، اشاره میکند.
یک تکه پارچه بلند که اطراف سر میپیچند
«با حالتی بسیار جدی به یهوشع امر کرد»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند. خداوند[یهوه] به نحوی درباره اطاعت از خودش سخن میگوید که گویی شخص در راههای خداوند[یهوه] راه میرود. ترجمه جایگزین: «اگر تو از من اطاعت کنی و اوامر [احکام] من را نگاه داری»
اینجا کلمه «خانه» کنایه از معبد است، درحالی که کلمه «صحنها» به محوطه اطراف معبد اشاره میکند. هر دو عبارت به این معنی هستند که یهوشع بر کل معبد اقتدار خواهد داشت. ترجمه جایگزین: «تو بر معبد و حیاطش [محوطه اطرافش] اقتدار خواهی داشت»
عبارت «رفت و آمد در میان» اصطلاحی به معنای عضو بودن یهوشع در این گروه و داشتن مزیتی مشابه نسبت به ارتباط با یهوه است. ترجمه جایگزین: «تا مثل اینها که اینجا هستند، در حضور من بیاید»
فرشتۀ خداوند[یهوه] به صحبت با یهوشع ادامه میدهد.
این عبارت به کاهنی دیگر که در معبد تحت رهبری یهوشع خدمت میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کاهنان دیگری که با تو زندگی میکنند»
اینجا واژه «علامت» به مواردی اشاره دارد که معنی خاصی را به آنانی که آن را میبینند منتقل میکند. خداوند[یهوه] به نحوی از خدمت کاهنان در معبد سخن میگوید که گویی علامتی است که نشان میدهد خداوند[یهوه] خادمینش را میآورد.
اینجا واژه «شاخه» به شخصی که منتظر مسیح موعود [ماشیح] است و مانند پادشاهی، قوم خداوند[یهوه] را خدمت میکند اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از این شخص سخن میگوید که گویی او شاخهای است و جدا از درخت رشد میکند. از این رو کلمه «شاخه» عنوان است، و باید با کلمهای مترادف در زبان خودتان ترجمه شود.
اینجا کلمه «سنگ» احتمالاً به سنگی قیمتی یا جواهر اشاره میکند.
به نحوی از انعکاس نور کناره یا تراشهای سنگ سخن گفته شده که گویی آنها چشم هستند. ترجمه جایگزین: «هفت کناره بر یک سنگ وجود دارد»
«کندهکاری کردن»
اینجا واژه «زمین» به مردمی که در آن سرزمین زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «گناهان مردم را از این سرزمین در یک روز رفع خواهم کرد»
هر دو کلمه «مو» و «درخت انجیر» سمبلی [نمادی] از سعادتمندی هستند. این عبارت حالتی را که مردم با کامیابی و در آرامش زندگی میکردند، توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «هر شخص همسایهاش را دعوت خواهد کرد تا بیاید و زیر مو و درخت انجیر او بینشیند، زیرا آنها در آرامش خواهند بود»
1و فرشتهای كه با من تكلّم مینمود، برگشته،مرا مثل شخصی كه از خواب بیدار شود بیدار كرد،2و به من گفت: «چه چیز میبینی؟» گفتم: «نظر كردم و اینك شمعدانی كه تمامش طلاست و روغندانش بر سرش و هفت چراغش بر آن است و هر چراغ كه بر سرش میباشد هفت لوله دارد.3و به پهلوی آن دو درخت زیتون كه یكی بطرف راست روغندان و دیگری بطرف چپش میباشد.»4و من توجّه نموده، فرشتهای را كه با من تكلّم مینمود خطاب كرده، گفتم: «ای آقایم اینها چه میباشد؟»5و فرشتهای كه با من تكلّم مینمود مرا جواب داد و گفت: «آیا نمیدانی كه اینها چیست؟» گفتم: «نه ای آقایم.»6او در جواب من گفت: «این است كلامی كه خداوند به زَرُبّابِل میگوید: نه به قدرت و نه به قوّت بلكه به روح من. قول یهوه صبایوت این است.7ای كوه بزرگ تو چیستی؟ در حضور زَرُبّابِل به همواری مبّدل خواهی شد و سنگ سر آن را بیرون خواهد آورد و صدا خواهند زد فیض فیض بر آن باشد.»8و كلام خداوند بر من نازل شده، گفت:9«دستهای زَرُبّابِل این خانه را بنیاد نهاد و دستهای وی آن را تمام خواهد كرد و خواهی دانست كه یهوه صبایوت مرا نزد شما فرستاده است.10زیراكیست كه روز امور كوچك را خوار شمارد زیرا كه این هفت مسرور خواهند شد حینی كه شاقول را در دست زرُبّابِل میبینند. و اینها چشمان خداوند هستند كه در تمامی جهان تردّد مینمایند.»11پس من او را خطاب كرده، گفتم: «این دو درخت زیتون كه بطرف راست و بطرف چپ شمعدان هستند چه میباشند؟»12و بار دیگر او را خطاب كرده، گفتم كه «این دو شاخه زیتون به پهلوی دو لوله زرّینی كه روغن طلا را از خود میریزد چیستند؟»13او مرا جواب داده، گفت: «آیا نمیدانی كه اینها چیستند؟» گفتم: «نه ای آقایم.»14گفت: «اینها پسران روغن زیت میباشند كه نزد مالِكِ تمامی جهان میایستند.»
این باب اکثراً به صورت منثور درباره پنجمین رؤیا که در مورد چراغدان طلایی درختان زیتون میباشد، نگاشته شده است.
این باب مکالمه بین زکریا و فرشتۀ خداوند[یهوه] را نشان میدهد. مهم است که هر یک از این رؤیاها معنی خود را حفظ کنند و به هر معنیِ خاصی تفسیر نشود.
زکریا به مقایسه روشی که فرشته افکار عمیق او را از هم گسیخت با روش شخصی که فرد دیگری را از خواب بیدار میکند میپردازد. ترجمه جایگزین: «موجب شد که من مانند کسی که از خوابش بیدار میشود، بیشتر هوشیار باشم»
قسمتی از چراغ که در آتش روشن میشود [در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است]
حذف به قرینه در این عبارت احتمالاً از عبارت قبلی ارائه شود. ترجمه جایگزین: « به طرف چپ پیاله [روغندان]»
این صفحه تعمداً خالی است.
فرشته با طرح این پرسش بدیهی تأکید میکند که زکریا باید معنی این چیزها را میدانست. سؤال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئناً معنی اینها را میدانی»
فرشتهای که با زکریا صحبت میکند به توضیح درباره رؤیا ادامه میدهد.
چون هیچ فعلی در این عبارت وجود ندارد، شاید ضروری باشد که در زبان خودتان یک فعل به کار ببرید. ترجمه جایگزین: «تو با قدرت و قوت موفق [کامیاب] نخواهی شد»
معانی محتمل ۱) واژههای «قدرت» و قوّت» اساساً معانی مشابهی دارند و بر عظمت قدرت زَرُبّابِل تأکید میکند یا ۲) کلمه «قدرت» به قدرت نظامی و کلمه «قوّت» به توانایی فیزیکی زَرُبّابِل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قطعاً نه با قدرت خودت» یا «نه با قدرت نظامی و نه با قدرت خودت»
این استعاره است که خداوند[یهوه] به نحوی از مانعی که زَرُبّابِل با آن مواجه خواهد شد سخن میگوید که گویی آنها کوههایی بزرگ هستند. او با طرح این پرسش بدیهی تأکید میکند که این موانع طرح شده، کامیابی زَرُبّابِل را تهدید نمیکنند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو چیزی نیستی، ای کوه بزرگ! زَرُبّابِل موجب خواهد شد که تو هموار شوی» یا «اگرچه موانع به بزرگی کوهها ظاهر میشوند، زَرُبّابِل به سادگیِ راه رفتن بر زمینی مسطح بر آنها غلبه خواهد کرد»
سنگ سر آخرین سنگی است که هنگام ساختن چیزی قرار میگیرد. اینجا به سنگ سر معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او سنگ سر معبد را بیرون خواهد آورد» یا «او ساختمان [بنای] معبد را کامل خواهد کرد [تمام خواهد کرد]»
معانی محتمل ۱) کلمه «فیض» به بخشش [فیض] خدا و مردمی که طالب برکت خدا بر تمامی معبد هستند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «درحالی که مردم فریاد میزدند، ‘خدا آن را برکت دهد! خدا آن را برکت دهد!‘» یا ۲) کلمه «فیض» به زیبایی و مردمی که چگونگی زیبایی کل معبد را اعلام میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «درحالی که مردم صدا میزنند، ‘زیبا! زیباست!‘»
فرشتهای که با زکریا صحبت میکند، به تفسیر رؤیا ادامه میدهد.
این اصطلاح برای اعلام پیامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغامی به من داد» یا «خداوند[یهوه] از طریق این پیغام با من صحبت کرد»
اینجا کلمه «دستها» به زَرُبّابِل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زَرُبّابِل بنیاد نهاده است ... او آن را تمام خواهد کرد»
کلمه «خانه» به معبد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اساسِ این معبد»
زکریا با استفاده از این پرسش بدیهی مخصوصاً با کسانی که «روز امور کوچک را خوار میشمارند،» صحبت میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که روز امور کوچک را خوار شمارند، مسرور خواهند شد»
«زمان امور کوچک.» این عبارت به زمانی که مردم معبد را میساختند و ظاهراً پیشرفت کمی داشتند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که پیشرفت آهسته بود»
اینجا به سازهای که شئی سنگین به انتهای ریسمانی وصل شده اشاره دارد و سازنده با استفاده از آن اطمینان حاصل میکند که دیوار صاف است.
این عبارت به چراغدانهایی که زکریا در آیات ۴: ۲-۳ دیده بود اشاره میکند.
هفت چراغدان سمبلی [نمادی] از چشمان یهوه است، اما آنها واقعاً چشمان یهوه نیستند. فرشته به نحوی از نگاهِ خداوند[یهوه] بر اتفاقات روی زمین سخن میگوید که گویی چشمانش در تمام زمین تردد میکند. ترجمه جایگزین: «این هفت چراغدان نشاندهنده چشمان خداوند[یهوه] هستند، هر آن چه که بر زمین اتفاق میافتد را میبیند»[در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است]
این عبارت به درختان زیتونی که زکریا در آیات ۴: ۲-۳ دیده بود، اشاره میکند.
اینجا زکریا سؤالش را تغییر میدهد و درباره شاخههایی که متصل با دو درخت زیتون هستند اشاره میکند.
این لولهها در توصیف قبلی رؤیای زکریا ذکر نشدهاند. احتمال دارد به کاسهای [پیالهای] در بالای چراغدان متصل شده باشند و روغن را برای این که چراغدان مشتعل شود، مهیا میکنند.
اینجا «طلا» به رنگ روغن اشاره میکند و به این معنی درست شدن روغن از طلا نیست.
فرشته با طرح این پرسش بدیهی تأکید میکند که زکریا باید معنی این چیزها را بداند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً تو باید بدانی که اینها چیستند»
شاخهها مظهر [نماد] این مردم است، اما آنها واقعاً مردم نیستند. ترجمه جایگزین: «این دو شاخه نشاندهنده پسران روغن زیتون تازه هستند»
این اصطلاح یعنی این اشخاص با روغن زیتون تازه تدهین شده بودند. کسیکه تدهین شده خداوند[یهوه] او را برگزیده یا برای وظیفهای خاص تعین کرده است. ترجمه جایگزین: «اشخاص تدهین شده» یا «کسانی که خداوند[یهوه] آنان را تدهین کرده است»
اصطلاح «ایستادن نزدِ» یعنی بودن در حضور کسی و او را خدمت کردن. ترجمه جایگزین: «کسی که خداوند را خدمت میکند»
1و باز چشمان خود را برافراشته، نگریستم و طوماری پرّان دیدم.2و او مرا گفت: «چه چیز میبینی؟» گفتم: «طوماری پرّان میبینم كه طولش بیست ذراع و عرضش ده ذراع میباشد.»3او مرا گفت: «این است آن لعنتی كه بر روی تمامی جهان بیرون میرود، زیرا كه از این طرف هر دزد موافق آن منقطع خواهد شد و از آن طرف هر كه سوگند خورَدْ موافق آن منقطع خواهد گردید.4یهوه صبایوت میگوید: من آن را بیرون خواهم فرستاد و به خانه دزد و به خانه هر كه به اسم من قسم دروغ خورَد داخل خواهد شد و در میان خانهاش نزیل شده، آن را با چوبهایش و سنگهایش منهدم خواهد ساخت.»5پس فرشتهای كه با من تكلّم مینمود بیرون آمده، مرا گفت: «چشمان خود را برافراشته ببین كه اینكه بیرون میرود چیست؟»6گفتم: «این چیست؟» او جواب داد: «این است آن ایفایی كه بیرون میرود و گفت نمایش ایشان در تمامی جهان این است.»7و اینك وزنهای از سرب برداشته شد. و زَنی در میان ایفا نشسته بود.8و او گفت: «این شرارت است.» پس وی را در میان ایفا انداخت و آن سنگ سُرب را بر دهنهاش نهاد.9پس چشمان خود را برافراشته، نگریستم و اینك دو زن بیرون آمدند و باد در بالهای ایشان بود و بالهای ایشان مثل بالهای لَقْلَقْ بود و ایفا را به میان زمین و آسمان برداشتند.10پس به فرشتهای كه با من تكلّم مینمود گفتم: «اینها ایفا را كجا میبرند؟»11او مرا جواب داد: «تا خانهای در زمین شِنْعار برای وی بنا نمایند و چون آن مهیا شود آنگاه او در آنجا بر پایه خود بر قرار خواهد شد.»
این باب شامل دو رؤیای بعدی میشود. یکی درباره طومار درحال پرواز و دیگری درباره سبدی پر از شرارت میباشد.
واژه «من» به زروبابل اشاره میکند. [در ترجمه فارسی نیامده است]
کلمه «چشمان» به شخصی که نگاه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نگاه کردم»
اینجا کلمه «نگریستن» نشان میدهد زروبابل از آن چه که میدید در شگفت بود.
هر زراع ۴۶ سانتیمتر است. ترجمه جایگزین: «طولش ۹/۲ متر و عرضش ۴/۶ متر»
فرشته به صحبت با زکریا ادامه میدهد.
کلمه «این» به طومار اشاره میکند. طومار کنایه از آن چه که بر آن [طومار] نوشته شده میباشد. ترجمه جایگزین: «در این طومار لعنت [نفرین] است»
عبارت «روی تمام جهان» به هر مکانی در زمین اشاره میکند. به طور ضمنی اشاره دارد که لعنت مربوط به هر شخصی است که در زمین زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «این بر هر شخصی در تمام زمین است»
خداوند[یهوه] به نحوی از برداشتن این قوم از زمین سخن میگوید که گویی مانند شخصی که شاخه را از درخت میبُرد، آنها [مردم] را از میان برمیدارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] هر دزدی را منقطع خواهد کرد ... خداوند[یهوه] هر کسی را که سوگند خورَد، موافق آن منقطع خواهد کرد» یا «خداوند[یهوه] هر دزدی را از زمین پاک خواهد کرد ... خداوند[یهوه] هرکسی را که سوگند دروغ خورَد از زمین پاک خواهد کرد»
«آن چه که طومار از این طرف میگوید ... آن چه که طومار از آن طرف میگوید» [در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است]
«من لعنت خواهم فرستاد [لعنت خواهم کرد]»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که یهوه صبایوت گفته است» یا «این است آن چه که من، یهوه صبایوت، گفتهام»
اینجا به نحوی از ویرانی خانه دزدان و کسی که قسم دروغ میخورد به وسیله لعنت سخن میگوید که گویی لعنت مواد ساختمانیای را که مردم با آن ساختمانهایشان را میسازند از بین میبرد. ترجمه جایگزین: «چوبهایش و سنگهایش را نابود میکند» یا «کاملاً آن را نابود میکند»
کلمه «چشمان» به شخصی که نگاه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نگاه کن»
«ایفا» واحد اندازهگیری برای مواد خشک میباشد و برابر با ۲۲ لیتر است. این کلمه کنایه است از مخزنی که یک ایفا مواد خشک را در خود نگه میدارد. ترجمه جایگزین: «این سبد اندازهگیری است که میآید» یا «این است مخزن بزرگی که میآید»
سبد نمادی از شرارت مردم است، اما شرارت آنها واقعی نیست. ترجمه جایگزین: «این سبد باز نمود شرارت مردم در سرتاسر زمین است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی وزنهای سربی را از سبد برمیدارد»
«زنی زیر درپوش در سبد نشسته بود»
زن نشاندهنده شرارت است. ترجمه جایگزین: «این زن نشاندهنده شرارت است»
«وی را پرت کرد ... سنگ سربی را درهم شکست.» کلمه «انداخت» حاکی از نیرویی است که فرشته چنین کاری را انجام داده است. او واقعاً زن یا سنگ را پرتاب نکرده است.
اینجا کلمه «چشمان» به شخصی که نگاه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نگاه کن»
این اصطلاح یعنی آنها پرواز میکردند. ترجمه جایگزین: «آنها پرواز کردند»
لَقْلَقْ [لکلک]نوعی پرنده بزرگ با بالهایی به اندازه دو تا چهار متر است. زکریا اندازه بالهای زنان را با اندازه بالهای لَقْلَقْ[لکلک] مقایسه میکند.
واژههای «زمین» و «آسمان» حالتی از بیان تضاد است که به آسمان اشاره میکند. این به طور ضمنی اشاره میکند که دو زن با ایفا [سبد] پرواز میکردند. ترجمه جایگزین: «آنها ایفا [سبد] را به سمت آسمان بلند کردند و پرواز نمودند»
این صفحه تعمداً خالی است.
حذف به قرینه از آیه قبلی را میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: « آنها ایفا [سبد] را به سرزمین شِنْعار بردند تا معبدی برای آن بسازند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ایفا را آنجا برقرار خواهند کرد»
واژههای «بر پایه خود» به پایه یا نوع دیگری پایه اشاره دارد که سبد بر روی آن قرار میگیرد.
1و بار دیگر چشمان خود را برافراشته،نگریستم و اینك چهار ارابه از میان دو كوه بیرون میرفت و كوهها كوههای مسین بود.2در ارابۀ اوّل اسبان سرخ و در ارابه دوّم اسبان سیاه،3و در ارابۀ سوّم اسبان سفید و در ارابۀ چهارم اسبان ابلقِ قوّی بود.4و فرشته را كه با من تكلّم مینمود خطاب كرده، گفتم: «ای آقایم اینها چیستند؟»5فرشته در جواب من گفت: «اینهاچهار روح افلاك میباشند كه از ایستادن به حضور مالك تمامی جهان بیرون میروند.6امّا آنكه اسبان سیاه را دارد، اینها بسوی زمین شمال بیرون میروند و اسبان سفید در عقب آنهابیرون میروند و ابلقها به زمین جنوب بیرون میروند.»7و آن اسبان قوّی بیرون رفته، آرزو دارند كه بروند و در جهان گردش نمایند؛ و او گفت: «بروید و در جهان گردش نمایید.» پس در جهان گردش كردند.8و او به من ندا در داد و مرا خطاب كرده، گفت: «ببین آنهایی كه به زمین شمال بیرون رفتهاند، خشم مرا در زمین شمال فرو نشانیدند.»9و كلام خداوند به من نازل شده، گفت:10«از اسیران یعنی از حَلْدای و طُوبیا و یدَعْیا كه از بابِل آمدهاند بگیر و در همان روز بیا و به خانه یوشیا ابن صَفَیا داخل شو.11پس نقره و طلا بگیر و تاجی ساخته، آن را بر سر یهُوشَع بن یهوصادق رئیس كَهَنَه بگذار.12و او را خطاب كرده، بگو: یهوه صبایوت چنین میفرماید و میگوید: اینك مردی كه به شاخه مسمّی است و از مكان خود خواهد رویید و هیكل خداوند را بنا خواهد نمود.13پس او هیكل خداوند را بنا خواهد نمود و جلال را متحمّل خواهد شد و بر كرسی او جلوس نموده، حكمرانی خواهد كرد وبر كرسی او كاهن خواهد بود و مشورت سلامتی در میان هر دو ایشان خواهد بود.14و آن تاج برای حالَمْ و طوُبیا و یدَعْیا و حین بن صَفَنْیا به جهت یادگاری در هیكل خداوند خواهد بود.15و آنانی كه دورند خواهند آمد و در هیكل خداوند بنا خواهند نمود و خواهید دانست كه یهوه صبایوت مرا نزد شما فرستاده است. و اگر قول یهوه خدای خویش را بكلّی اطاعت نمایید این واقع خواهد شد.»
این باب اکثراً منثور نگاشته شده است و آخرین رؤیای چهار ارابه را در قسمت اول باب بیان میکند.
در برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۶: ۱۲-۱۳ انجام میدهد.
قسمت دوم این باب درباره تاج ساخته شده برای کاهن اعظم است. این شخصی حقیقی است، اما معنی کلمه «شاخه» باید مثل نامش ترجمه شود.
رؤیاها بیان شدهاند و حتی زمانی که نبی تفسیری را میپرسد، معنی صحیح آنها اغلب مبهم است. چنین ابهامی باید در زبان مقصد نیز حفظ شود.
اینجا کلمه «چشمان» به شخصی که نگاه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «نگاه کن»
چون عبارت دوم به توصیف کوهها در عبارت اول میپردازد، دو عبارت را میتوان با هم ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «از میان دو کوه مسین»
این به طور ضمنی اشاره میکند که اسبها ارابهها را میکشیدند. ترجمه جایگزین: «ارابه اول اسبان سرخ آن را میکشیدند» یا «اسبان سرخ ارابه اول را میکشیدند»
این صفحه تعمداً خالی است.
این صفحه تعمداً خالی است.
ارابهها نمادی [سمبلی] از چهار باد آسمان [چهار روح افلاک] هستند، اما اشاره عینی به چهار باد ندارند. ترجمه جایگزین: «این ارابهها نشاندهنده چهار روح افلاک هستند»
این عبارت به چهار جهتِ شمال، شرق، جنوب، و غرب که باد میوزد، اشاره میکند. اگرچه، در برخی نسخههای امروزی این عبارت عبری را به معنی «چهار روح» ترجمه میکنند.
اصطلاح «ایستادن درحضور» یعنی در حضور کسی بودن و او را خدمت کردن. به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۴: ۱۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «خدمت کردن مالک تمامی جهان»
در برخی نسخههای امروزی این عبارت عبری را به معنی «اسبان سفیدی که بعد از آنها بیرون میروند» ترجمه میکنند، یعنی، دنبال اسبان سیاه به سمت زمین شمال میروند.
اینجا اسبها به ارابههایی که آنها میکشند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ارابههایی با اسبهای سفید ... ارابههایی با اسبان خاکستری خالدار»[قسمت دوم در ترجمه فارسی نیامده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
«فرشته با او صحبت کرد»
«به اسبان سیاه نگاه کن»
کلمات «روح من» به خداوند[یهوه] اشاره میکند، از این رو مترجمین بسیاری آن را به «روحِ خداوند[یهوه] تغییر میدهند. معانی محتمل ۱) کلمه «روح» به احساسات خداوند[یهوه] اشاره میکند و آرامیِ روحش یعنی ارابهها موجب میشوند که خداوند[یهوه] در زمین شمال خشمگین نشود. ترجمه جایگزین: «آنها خشم مرا نسبت به زمین شمال آرام خواهند کرد» یا ۲) کلمه «روح» به حضور خداوند[یهوه] اشاره میکند و ارابهها موجب شدند یهودیانی که در زمین شمال ساکنند، برکات خداوند[یهوه] را تجربه کنند. ترجمه جایگزین: «آنها باعث خواهند شد که روح من در زمین شمال آرام گیرد»[در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است و به جای روح خشم آمده است و به مضمون مورد نخست نردیک است]
این اصطلاح پیغامی خاص از طرف خدا را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغامی به من داد. او گفت» یا «خداوند[یهوه] از طریق این پیغام با من صحبت کرد»
اینها اسامی مردانه هستند.
«امروز»
این نامی مردانه است.
«تاجی با نقره و طلا بساز [درست کن]»
«با یهوشع صحبت کن و بگو»
کلمه «شاخه» به شخصیتی مانند مسیح موعود [ماشیح] که در جایگاه پادشاه به قوم خداوند[یهوه] خدمت میکند اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از این شخص سخن میگوید که گویی او شاخهای است که جدا از درخت رشد میکند. چون کلمه «شاخه» عنوان است، بهتر است با کلمهای مترادف در زبان خودتان ترجمه شود. به نحوه ترجمه این اسم در زکریا ۳: ۸ نگاه کنید.
عبارت «خواهد رویید» به رشد گیاه اشاره میکند، و استعاره از این شخص به عنوان «شاخه» ادامه مییابد. این احتمالاً اشاره به ظهور یا به قدرت رسیدن آن شخص به مقامی دارد که بر ساخت معبد نظارت میکند.
معانی محتمل ۱) «شاخه» هم کاهن و هم پادشاه خواهد بود یا ۲) «شاخه» پادشاه خواهد بود و شخص دیگری کاهن خواهد بود که در قدرت سلطان سهیم باشد.
کلمه «دو» به وظیفه پادشاه و کاهن اشاره میکند. معنی این عبارت به معنی عبارت قبلی بستگی دارد. معانی محتمل ۱) «شاخه» وظایف خود را وفادارانه هم به عنوان کاهن و هم پادشاه انجام میدهد و یکی را رها نمیکند تا کار دیگری را انجام دهد. یا ۲) «شاخه» به عنوان پادشاه خدمت میکند و شخص دیگری به عنوان کاهنی که وظایفش را وفادارانه انجام خواهد داد، خدمت مینماید و هر دو در آرامش با یکدیگر کار خواهند کرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو تاج را خواهی داد» [در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است]
اینها اسامی مردانه هستند. به نحوه ترجمه آنها در زکریا ۶: ۱۰ نگاه کنید. [نام حلدای در ترجمه فارسی حالَم آمده است]
در برخی نسخههای امروزی این عبارت را به این شکل ترجمه میکنند: «به جهت یادگاری به سخاوت پسر صفنیا» یا «به جهت یادگاری به آن که رئوف است، پسر صفنیا.» همچنین، برخی نسخههای امروزی، اسمِ «حین» را به شکل اسم «یوشیا» ترجمه میکنند.
این به اسرائیلیانی که در شهر بابل باقی ماندهاند، اشاره میکند.
کلمه «تو» به شکل جمع است و به قوم اسرائیل اشاره میکند.
اینجا «گوش دادن»[ در فارسی نیامده] به معنی اطاعت کردن است و کلمه «صدا» به کلامی که خداوند[یهوه] میگوید، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کلام خداوند[یهوه] را به راستی اطاعت نمایید[بشنوید]» حقیقتا کلام خدا را اطاعت نمایید
1و در سال چهارم داریوش پادشاه واقع شد كه كلام خداوند در روز چهارم ماه نهم كه ماه كِسَلُو باشد بر زكریا نازل شد.2و اهل بیتئیل یعنی شَراصَرْ و رَجِمْ مَلَك و كسان ایشان فرستاده بودند تا از خداوند مسألت نمایند.3و به كاهنانی كه در خانه یهوه صبایوت بودند و به انبیا تكلّم نموده، گفتند: «آیا در ماه پنجم میباید كه من گریه كنم و زهد ورزم چنانكه در این سالها كردم؟»4پس كلام یهوه صبایوت به من نازل شده، گفت:5«تمامی قوم زمین و كاهنان را خطاب كرده، بگو: چون در این هفتاد سال در ماه پنجم و ماه هفتم روزه داشتید و نوحهگری نمودید، آیا برای من هرگز روزه میداشتید؟6و چون میخورید و چون مینوشید، آیا به جهت خود نمیخورید و برای خود نمینوشید؟7آیا كلامی را كه خداوند به واسطه انبیای سلف ندا كرد، هنگامی كه اورشلیم مسكون و امن میبود و شهرهای مجاورش و جنوب و هامون مسكون میبود (نمیدانید)؟»8و كلام خداوند بر زَكَریا نازل شده، گفت:9«یهوه صبایوت امر فرموده، چنین میگوید: براستی داوری نمایید و با یكدیگر احسان و لطف معمول دارید.10و بر بیوه زنان و یتیمان و غریبان و فقیران ظلم منمایید و در دلهای خود بریكدیگر بدی میندیشید.11امّا ایشان از گوش گرفتن ابا نمودند و سركشی كرده، گوشهای خود را از شنیدن سنگین ساختند.12بلكه دلهای خویش را (مثل) الماس سخت نمودند تا شریعت و كلامی را كه یهوه صبایوت به روح خود به واسطه انبیای سلف فرستاده بود نشنوند، بنابراین خشم عظیمی از جانب یهوه صبایوت صادر شد.13پس واقع خواهد شد چنانكه او ندا كرد و ایشان نشنیدند، همچنان یهوه صبایوت میگوید ایشان فریاد خواهند برآورد و من نخواهم شنید.14و ایشان را بر روی تمامی امّتهایی كه نشناخته بودند، به گردباد پراكنده خواهم ساخت و زمین در عقب ایشان چنان ویران خواهد شد كه كسی در آن عبور و تردّد نخواهد كرد. پس زمین مرغوب را ویران ساختهاند.»
این باب حدود دو سال بعد از باب قبلی آغاز میشود و به صورت منثور نگاشته شده است.
مترجمین در برخی از ترجمهها ترجیحاً نقل قولها را جدا کردهاند. ترجمه ULB و بسیاری از ترجمههای انگلیسی دیگر آیات ۷: ۴-۱۴ را که نقل قولهای طولانی هستند، در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار دادهاند.
این باب موضوع روزهداری را مطرح میکند. مردم سؤالات مشابهی مانند نسل قبل میپرسند. اسرائیلیان پیش از آن که از سرزمینشان تبعید شوند، این سؤالات مشابه را مطرح میکردند.
«در روز ۴»
«كِسَلُو» نهمین ماه در گاهشمار عبری است. چهارمین روز ماه كِسَلُو مربوط به اواخر ماه نوامبر در گاهشمار غربی است.
این اصطلاح برای اعلام پیغامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغامی به زکریا داد» یا «خداوند[یهوه] از طریق این پیغام، با زکریا صحبت میکند»
اینها اسامی مردانه هستند.
اینجا واژه «مسألت کردن» یعنی درخواست کردن [لابه کردن] یا مصرانه پرسیدن.
اینجا کلمه «منظر» کنایه از حضور خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «در حضور خداوند[یهوه]»[ در فارسی به این صورت نیامده است]
کلمه «آنها» به شَراصَرْ و رَجِمْ مَلَک اشاره میکند.
«تا ۵ ماه دیگر باید عزاداری کنم.» اطلاعاتی که از پیش دانسته فرض شدهاند این است که یهودیان قسمتی از ماه پنجم در تقویم یونانی را روزه میگرفتند، چون آن روزها زمانی بود که بابلیان معبد را در اورشلیم ویران کرده بودند. پنجمین ماه مربوط به اواخر ماه جولای و اوایل ماه آگوست در گاهشمار غربی است.
«با روزه گرفتن» [در ترجمه فارسی نیامده است]
این اصطلاح برای اعلام پیغام خاصی از طرف خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «یهوه صبایوت پیغامی به من داده. گفت» یا «یهوه صبایوت درباره این پیغام با من صحبت کرد»
«در ماههای ۵ و ۷»
کلمه «ماه» را میتوان در ترجمه به کار برد. ترجمه جایگزین: «در ماه پنجم»
عزادرای یهودیان در بخشی از ماه هفتم گاهشمار عبری اطلاعات از پیش فرض شده است. زیرا در این ماه یهودیان باقیمانده در اورشلیم پس از کشتار جدلیا که پادشاه بابل به عنوان حاکم یهود منصوب شده بود به مصر فرار کردند. هفتمین ماه مربوط به اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر در گاهشمار میلادی است.
۷۰ سال اسیر بودن قوم اسرائیل در بابل، اطلاعات از پیش دانسته شده فرض شده است.
این سؤال را مطرح میکند تا مردم را درباره دلیل واقعی روزه گرفتنشان به فکر وادارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما در واقع برای من روزه نمیگیرید»
معانی محتمل ۱) هنگام بزرگداشتهای مذهبی، خوردند و نوشیدند یا ۲) هنگامی که روزه نبودند، خوردند و نوشیدند.
این سؤال مطرح شده تا مردم را به فکر وادارد که آیا هنگامی که میخورند و مینوشند خداوند[یهوه] را حرمت مینهند. این را میتوان در غالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای خودتان است که میخورید و مینوشید.»
خداوند[یهوه] از این سؤال برای سرزنش مردم استفاده میکند. این سؤال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این کلامی است که ... به غرب.»[ در ترجمه فارسی به نواحی دیگری اشاره شده]
اینجا «دهان» کنایه از کلماتی است که از طریق دهان گفته میشوند. ترجمه جایگزین: «به وسیله کلام انبیای پیشین» یا «از طریق انبیای پیشین»
«شما هنوز در اورشلیم زندگی میکردید»
تپهها در پایۀ کوه یا محدودۀ کوهستانی[ در ترجمه هزاره:« نواحی کم ارتفاع]
این اصطلاح برای اعلام پیغامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] پیغامی به زکریا داد. او گفت» یا «خداوند[یهوه] این پیغام را به زکریا داد»
اسم معنای «راستی،» «احسان،» و «لطف» را میتوان به عنوان صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که داوری میکنی، با انصاف، وفادار به عهد، و بخشنده باش»
کلمه «این» به شخصی که داوری میکند، اشاره دارد. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
زنی که شوهرش مرده است
بچهای که والدین ندارد
کسی که از سرزمین خودش به سرزمین دیگری سفر میکند
اینجا «دل» به افکار شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما نباید نقشهای [برنامهای] برای انجام بدی داشته باشید»
این یک مجاز [توصیف] است که گاو نر از این که صاحبش یوغ را به گردنش بیاندازد، امتناع میکند. این استعاره به اشخاص لجوج اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ستیزهجو شدن»
این یک مجاز [توصیف] است که افراد برای نشنیدن پیغام یهوه در گوشهای خود چیزی میگذارند. این استعاره اشاره به کسانی دارد که مایل به شنیدن و اطاعت کردن نیستند. ترجمه جایگزین: «آنها از گوش دادن امتناع کردند»
امتناع مردم از شنیدن و اطاعت کردن با سرسختی سنگ مقایسه شده است. اینجا دل به خواسته مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها لجوجانه از گوش دادن به شریعت یا کلام خداوند[یهوه] صبایوت امتناع کردند»[ در بعضی متون به جای «سخت» واژه « الماس» آمده است]
«در گذشته»
اینجا «دهان انبیا» کنایه است از کلامی که انبیا سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «از طریق کلام انبیا» [در ترجمه فارسی به گونهای دیگر آمده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
خداوند[یهوه] به نحوی از طریقی که مردم را پراکنده میسازد سخن میگوید که گویی گردباد سر راه خود همه چیز را پراکنده میکند. ترجمه جایگزین: «ایشان را مثل گردبادی که همه چیز را پراکنده میکند، پخش خواهم کرد»
باد قوی که به سرعت میچرخد و همان طور که حرکت میکند، میتواند موجب آسیب شود
«زمین دلپذیر» یا «زمین پربار»
1و كلام یهوه صبایوت بر من نازل شده،گفت:2«یهوه صبایوت چنین میفرماید: برای صهیون غیرت عظیمی دارم و با غضبِ سخت برایش غیور هستم.3خداوند چنین میگوید: به صهیون مراجعت نمودهام و در میان اورشلیم ساكن خواهم شد و اورشلیم به شهر حقّ و كوه یهوه صبایوت به كوه مقدّس مسمّی خواهد شد.4یهوه صبایوت چنین میگوید: مردان پیر و زنان پیر باز در كوچههای اورشلیم خواهند نشست و هر یكی از ایشان به سبب زیادتی عمر عصای خود را در دست خود خواهد داشت.5و كوچههای شهر از پسران و دختران كه در كوچههایش بازی میكنند، پر خواهد شد.6یهوه صبایوت چنین میگوید: اگر این امر در این روزهابه نظر بقیه این قوم عجیب نماید آیا در نظر من عجیب خواهد نمود؟ قول یهوه صبایوت این است.7«یهوه صبایوت چنین میگوید: اینك من قوم خود را از زمین مشرق و از زمین مغرب آفتاب خواهم رهانید.8و ایشان را خواهم آورد كه در اورشلیم سكونت نمایند و ایشان قوم من خواهند بود و من براستی و عدالت خدای ایشان خواهم بود.9یهوه صبایوت چنین میگوید: دستهای شما قوّی شود، ای كسانی كه در این ایام این كلام را از زبان انبیا شنیدید كه آن در روزی كه بنیاد خانه یهوه صبایوت را برای بنا نمودن هیكل نهادند، واقع شد.10زیرا قبل از این ایام مزدی برای انسان نبود و نه مزدی به جهت حیوان؛ و به سبب دشمن برای هر كه خروج و دخول میكرد هیچ سلامتی نبود و من همه كسان را به ضدّ یكدیگر واداشتم.11امّا الان یهوه صبایوت میگوید: من برای بقیه این قوم مثل ایام سابق نخواهم بود.12زیرا كه زرعِ سلامتی خواهد بود و موْ میوه خود را خواهد داد و زمین محصول خود را خواهد آورد و آسمان شبنم خویش را خواهد بخشید و مـن بقیه ایـن قـوم را مالك جمیـع این چیزهـا خواهـم گردانیـد.13و واقـع خواهـد شـد چنانكه شمـا ای خانـدان یهودا و ای خانـدان اسرائیـل در میـان امّتهـا (مـورد) لعنت شدهاید، همچنان شما را نجات خواهـم داد تا (مورد) بركت بشوید؛ پس مترسید و دستهای شما قوّی باشد.14زیرا كه یهوه صبایوت چنین میگوید: چنانكه قصد نمودم كه به شما بـدی برسانـم حینـی كه پدران شمـا خشـم مرا به هیجان آوردند و یهوه صبایوت میگوید كه از آن پشیمان نشدم.15همچنین دراین روزها رجوع نموده، قصد خواهم نمود كه به اورشلیم و خاندان یهودا احسان نمایم. پس ترسان مباشید.16و این است كارهایی كه باید بكنید: با یكدیگر راست گویید و در دروازههای خود انصـاف و داوری سلامتـی را اجـرا دارید.17و در دلهای خود برای یكدیگر بدی میندیشیـد و قَسَم دروغ را دوست مدارید، زیرا خداوند میگویـد از همـه ایـن كارها نفـرت دارم.»18و كلام یهوه صبایوت بر من نازل شده، گفت:19«یهوه صبایوت چنین میگوید: روزه ماه چهارم و روزه ماه پنجم و روزه ماه هفتم و روزه ماه دهم برای خاندان یهودا به شادمانی و سرور و عیدهای خوش مبدّل خواهد شد. پس راستی و سلامتی را دوست بدارید.20یهوه صبایوت چنین میگوید: بار دیگر واقع خواهد شد كه قومها و ساكنان شهرهای بسیار خواهند آمد.21و ساكنان یك شهر به شهر دیگر رفته، خواهند گفت: بیایید برویم تا از خداوند مسألت نماییم و یهوه صبایوت را بطلبیم و من نیز خواهم آمـد.22و قومهای بسیار و امّتهای عظیم خواهند آمد تا یهوه صبایوت را در اورشلیم بطلبند و از خداوند مسألت نمایند.23یهوه صبایوت چنین میگوید در آن روزهـا ده نفـر از همه زبانهای امّتهـا بـه دامن شخص یهودی چنگ زده، متمسّك خواهند شد و خواهند گفت همـراه شمـا میآییـم زیـرا شنیدهایـم كه خـدا با شمـا است.»
این باب مجموعهای از سخنان یهوه صبایوت [خداوند لشکرها] است. هر سخن، نکتهای دلگرمکننده برای آنانی است که از تبعید به سرزمین یهودا و اورشلیم بازمیگردند.
این اصطلاح برای اعلام پیغامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۷: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه صبایوت [خدای لشکرها] پیغامی به من داد. او گفت» یا «یهوه صبایوت [خدای لشکرها] از طریق این پیغام با من صحبت کرد، گفت»
«من اشتیاقی شدید برای حفاظت از صهیون دارم»
اینجا «صهیون» به مردم صهیون اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «برای مردم صهیون» یا «برای مردم اورشلیم»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که این خشم بر ضد دشمنان صهیون است. ترجمه جایگزین: «با خشمی عظیم بر ضد دشمنانش»
این اطلاعات به طور ضمنی به کوه صهیون اشاره میکند، جایی که شهر اورشلیم بر آن ساخته شده است.
«در اورشلیم زندگی میکنند»
فرصتی برای پیر شدن به طور ضمنی به شهری اشاره میکند که برای مدتهای مدیدی در صلح و رفاه خواهد بود.
مناطق عمومی شهر پر از افرادی خواهد بود که به انجام فعالیتهای طبیعیشان مشغولند.
چشمها [نظر] به نگاه کردن اشاره میکند و نگاه کردن به افکار و عقیده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگر این امر ممکن به نظر نرسد»
«مردم یهودا که زنده ماندهاند»
چشمها [نظر] به نگاه کردن اشاره میکند و نگاه کردن به افکار و عقیده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به من»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که مردم در تبعید هستند. «من میخواهم قوم خود یهودا را که به تبعید رفته بودند، نجات بخشم»
معانی محتمل ۱) این طریقی شاعرانه برای اشاره به ممالک خاصی است که ساکنین آنها تبعید شدهاند. ترجمه جایگزین: «از زمین شرق و از زمین غرب» یا ۲) این بیان متضاد است یعنی از همه جهات. ترجمه جایگزین: «از همه سرزمینها در هر طرف»
میتوان برای حذف اسامی معنای «راستی» و «عدالت» آنها را بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «من خدای ایشان خواهم بود. من به آنها وفادار خواهم بود و با عدالت با ایشان رفتار خواهم نمود»
این اصطلاحی به معنای دلیری برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «قوی و دلیر باشید»
اینجا «این ایام» به زمانی که مردم یهودا شروع به بازسازی معبد کردند اشاره دارد.
«هیچ محصولی برای برداشت نبود»
[در ترجمه فارسی متفاوت است]
زراعت بر زمین برای انسانها و حیوانات بیفایده بود چون غذایی از زمین به دست نمیآوردند.
این بیان متضاد به همه اعمال زندگی و هر جا که شخص میرود، اشاره دارد.
«من هر شخصی را برضد شخص دیگری قرار دادم»
«اما من با بقیه این قوم مثل روزهای قبل رفتار نخواهم کرد»
«در گذشته.» این اطلاعات به طور ضمنی به زمانی که مردم شروع به بازسازی معبد کردند، اشاره میکند.
این اطلاعات به طور ضمنی به بقیۀ مردمی که از تبعید برگشتند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قومی که از تبعید برگشتند»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که یهوه صبایوت [خدای لشگرها] گفته است» یا «این است آن چه که من، یهوه صبایوت [خدای لشگرها]، گفتهام»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم با اطمینان بذرافشانی خواهند کرد»
اینجا به نحوی از زمین و آسمان سخن گفته شده که گویی آنها اشخاصی هستند که آن چه را که نیاز است، میدهند.
«همه این چیزها را خواهند داشت»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که خداوند[یهوه] اجازه داد معبد نابود شود و قومش توسط سایر ملتها به عنوان نمونهای از آنچه که به معنی نفرین خداوند[یهوه] است، تبعید میشوند. ترجمه جایگزین: «زمانی که من تو را تنبیه کردم، امتهای دیگر دانستند که من مردم را نفرین کردهام»
کلمه «خانه [خاندان]» کنایه است از خانوادهای که در آن خانه زندگی میکنند. در این مورد به قومی در پادشاهی یهودا و پادشاهی اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم [قوم] یهودا و اسرائیل»
معانی محتمل ۱) این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که مردم یهودا و اسرائیل برای اقوام اطراف برکت خواهند بود. ترجمه جایگزین: «و برای اقوام اطراف خود برکت خواهی بود.» یا ۲) این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که اقوام اطراف آنها آن چه را که به معنای برکت یافتن توسط خداوند[یهوه] است، خواهند دید. ترجمه جایگزین: «زمانی که شما را برکت میدهم، اقوام دیگر خواهند دانست که چه اتفاقی افتاده که من قومی را برکت دادم» یا ۳) خداوند[یهوه] مردم یهودا و اسرائیل را برکت خواهد داد. ترجمه جایگزین: «من چیزهای بسیار عالی به شما خواهم داد»
این اصطلاحی به معنای دلیری برای انجام کاری است. ترجمه جایگزین: «قوی و دلیر باشید»
واژه «خانه [خاندان]» کنایه است از خانوادهای که در آن خانه زندگی میکنند. در این مورد به مردم در پادشاهی یهودا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
«شما را تنبیه کنم»
«مرا خشمگین ساختند»
«تصمیمی برای کمتر تنبیه کردن آنها نگرفتم»
این کنایه از مردم اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم»
اینجا «تو» به مردم یهودا اشاره میکند.
اسم معنای «راست» را میتوان به شکل صفت «راستی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هر کسی باید آن چه را که حقیقت دارد به همسایهاش بگوید»
اینجا «همسایه» به معنی هر شخصی است، نه فقط کسی که نزدیک شما زندگی میکند.
اینجا میتوان حذف اسامی معنای «انصاف،» «داوری،» و «سلامتی» را تصریح کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی در دروازههای خود تصمیم میگیرید، با عدالت و انصاف داوری کنید و باعث شوید که مردم با آرامی با یکدیگر زندگی کنند»
مکانهایی که داوری انجام میشد اطلاعاتی فرض شدهاند که مخاطب از قبل آنها را میدانست. ترجمه جایگزین: «در مکانهای داوری»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
این اصطلاح برای اعلام پیغامی خاص از طرف خدا استفاده شده است. به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۷: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه صبایوت [خداوند لشگرها] پیغامی به من داد. او گفت» یا «یهوه صبایوت [خداوند لشگرها] از طریق این پیغام با من صحبت کرد، گفت»
اینجا «بر من» به زکریا اشاره میکند.
«روزه ماههای ۴، ۵، ۷، و ۱۰»
عزاداری یهودیان در بخشی از ماه چهارم گاهشمار عبری اطلاعات از پیش دانسته، فرض شده است، زیرا در این ماه بابلیان دیوار اورشلیم را فروریخته بودند. ماه چهارم مربوط به پایان ماه ژوئن و ابتدای ماه جولای در گاهشمار غربی است.
روزۀ یهودیان در بخشی از ماه پنجم گاهشمار عبری اطلاعات از پیش دانسته، فرض شده است زیرا در این ماه بابلیان معبد اورشلیم را ویران کردند. ماه پنجم مربوط به پایان ماه جولای و ابتدای ماه آگوست در گاهشمار غربی است. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۷: ۳ نگاه کنید.
عزاداری یهودیان در بخشی از ماه هفتم تقویم عبری اطلاعات از پیش دانسته، فرض شده است زیرا در این ماه بقیۀ یهودیان بعد از کشتار جدلیا که پادشاه بابل به عنوان حاکم یهودا منصوب شده بود، از اورشلیم به مصر فرار کردند. ماه هفتم مربوط به پایان ماه سپتامبر و ابتدای ماه اکتبر در گاهشمار غربی است. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۷: ۵ نگاه کنید.
عزاداری یهودیان در بخشی از ماه دهم تقویم عبری اطلاعات از پیش دانسته، فرض شده است زیرا در این ماه بابلیان سلطهجویی بر ضد اورشلیم را آغاز کردند. ماه دهم مربوط به پایان ماه دسامبر و ابتدای ماه ژانویه در سالنامه غربی است.
اسامی معنای «شادمانی» و «سرور» را میتوان به عنوان صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زمانهای شادی و سرور، با عیدهای خوشی»
واژه «خانه [خاندان] کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند. در این مورد به مردم در پادشاهی یهودا که شامل ذریت یهودا و بنیامین میشود، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
اسامی معنای «راستی» و «سلامتی» را میتوان به عنوان صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه راستی و صلح است را دوست بدارید»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که اورشلیم جایی است که مردم خواهند آمد. ترجمه جایگزین: «مردم دوباره به اورشلیم خواهند آمد»
این کنایه از مردم شهر دیگر است. ترجمه جایگزین: «با مردم شهر دیگر خواهند رفت»
اینجا کلمه «مسألت کردن» یعنی لابه کردن یا مصرانه درخواست کردن.
اینجا «نظر» کنایه از حضور خداوند[یهوه] است. به نحوه ترجمه آن در کتاب زکریا ۷: ۲ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «در حضور یهوه»[ در فارسی متفاوت است]
اینجا به نحوی از شناخت یهوه صبایوت و خشنودی او سخن گفته شده که گویی آنها واقعاً به دنبال پیدا کردن خداوند[یهوه] بودند.
این کنایه از مردم امتهای عظیم است. ترجمه جایگزین: «مردم امتهای عظیم»
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که غریبان ردای خود را خواهند گرفت تا توجه آنها را به خود جلب کنند. ترجمه جایگزین: «گوشه ردای خود را خواهند گرفت تا توجه شما را به خود جلب کنند»[ در فارسی متفاوت است]
این اطلاعات به طور ضمنی اشاره میکند که قوم خدا به اورشلیم میروند. ترجمه جایگزین: «با تو به اورشلیم میرویم»
«ای قوم، خدا با شما است»
1داوری بر دشمنان اسرائیل وحْی كلام خداوند بر زمین حَدراخ (نازل میشود) و دمشق محل آن میباشد، زیرا كه نظر انسان و نظر تمامی اسباط اسرائیل بسوی خداوند است.2و بر حَماتْ نیز كه مجاور آن است و بر صور و صَیدُون اگر چه بسیار دانشمند میباشد.3و صور برای خود ملاذی منیع ساخت و نقره را مثل غبار و طلا را مانند گِلِ كوچهها انباشت.4اینك خداوند او را اخراج خواهد كرد و قوّتش را كه در دریا میباشد، تلف خواهد ساخت و خودش به آتش سوخته خواهد شد.5اَشْقَلُون چون این را بیند خواهد ترسید و غَزَّه بسیار دردناك خواهد شد و عَقْرون نیز زیرا كه اعتماد او خجل خواهد گردید و پادشاه از غَزَّه هلاك خواهد شد و اَشْقَلُون مسكون نخواهد گشت.6و حرامزادهای در اَشْدُود جلوس خواهد نمود و حشمت فلسطینیان را منقطع خواهم ساخت.7و خون او را از دهانش بیرون خواهم آورد و رجاساتش را از میان دندانهایش؛ و بقیه او نیز به جهت خدای ما خواهد بود و خودش مثل امیری در یهودا و عَقْرُون مانند یبُوسی خواهد شد.8و من گرداگرد خانه خود به ضدّ لشكر اُردو خواهم زد تا كسی از آن عبور و مرور نكند و ظالم بار دیگر از میان آنها گذر نخواهد كرد زیرا كه حال به چشمان خود مشاهده نمودهام.9ای دختر صهیون بسیار وجد بنما و ایدختر اورشلیم آواز شادمانی بده! اینك پادشاه تو نزد تو میآید. او عادل و صاحب نجات و حلیم میباشد و بر الاغ و بر كُرّه بچّه الاغ سوار است.10و من ارابه را از اَفْرایم و اسب را از اورشلیم منقطع خواهم ساخت و كمان جنگی شكسته خواهد شد و او با امّتها به سلامتی تكلّم خواهد نمود و سلطنت او از دریا تا دریا و از نهر تا اقصای زمین خواهد بود.11و امّا من اسیران تو را نیز به واسطه خون عهد تو از چاهی كه در آن آب نیست رها كردم.12ای اسیرانِ امید، به ملاذ منیع مراجعت نمایید. امروز نیز خبر میدهم كه به شما (نصیب) مضاعف ردّ خواهم نمود.13زیرا كه یهودا را برای خود زه خواهم كرد و افرایم را تیركمان خواهم ساخت و پسران تو را ای صهیون به ضدّ پسران تو ای یاوان خواهم برانگیخت و تو را مثل شمشیر جبّار خواهم گردانید.14و خداوند بالای ایشان ظاهر خواهد شد و تیر او مانند برق خواهد جست و خداوند یهوه كَرِنّا را نواخته، بر گِردبادهای جنوبی خواهد تاخت.15یهوه صبایوت ایشان را حمایت خواهد كرد و ایشان غذا خورده، سنگهای فلاخن را پایمال خواهند كردو نوشیده، مثل از شراب نعره خواهند زد و مثل جامها و مانند گوشههای مذبح پر خواهند شد.16و یهوه خدای ایشان ایشان را در آن روز مثل گوسفندانِ قوم خود خواهد رهانید زیرا كه مانند جواهرِ تاج بر زمین او خواهند درخشید.17زیرا كه حسن و زیبایی او چه قدر عظیم است. گندمْ جوانان را و عصیرانگور دوشیزگان را خرّم خواهد ساخت.
این باب به طور عمده درباره شهرها و مردم اطراف اسرائیل به عنوان کشوری که در تبعید به سر میبرند، به زبانی منثور نگاشته شده است .
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۹: ۹-۱۰ انجام میدهد.
دو آیه اول نشان میدهد که نبوت مربوط به کشورهای همسایه است. حَمات ،دمشق، صور و صیدون شهرهایی در نزدیکی اسرائیل هستند.
«این است پیغام خداوند[یهوه] درباره ...»
اینجا «حَدراخ» و «دمشق» به مردمی که در این مکانها زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم سرزمین حَدراخ و شهر دمشق»
مکان [موقعیت] حَدراخ امروزه ناشناخته است.
«محل استراحت[استراحتگاه] مردم حَدراخ» [در ترجمه فارسی متفاوت است]
در برخی نسخهها این چنین ترجمه شده است: «نظر خداوند[یهوه] بر تمامی انسانها و بر قبایل اسرائیل است»
اینجا «نظر [چشمها]» به آن چه که آنان نگاه میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمامی انسانها و همه قبایل اسرائیل به خداوند[یهوه] مینگرند»
این به مردمی که در این شهر زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم سرزمین حَمات»
این به مردمی که در این شهرها زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم صور و صیدون»
معانی محتمل ۱) افراد حکیم برای دریافت کمک، خداوند[یهوه] را میطلبند یا ۲) در واقع منظور زکریا این نبود که مردم حَمات افرادی حکیم [دانشمند] بودند بلکه از حس شوخطبعی [طنز] استفاده کرده بود. ترجمه جایگزین: «اگرچه آنها فکر میکردند که بسیار حکیم هستند»
اینجا شهر صور به عنوان یک زن به تصویر کشیده شده است. ترجمه جایگزین: «دژی محکم ساخت» یا «دیواری بلند ساخت»
خداوند[یهوه] مبالغه میکند تا تأکید کند که ثروتمندان صور چگونه بودند. ترجمه جایگزین: «نقره و طلا را مانند خاک کوچهها انباشته میکنند»
اینجا کلمه «اینک [بنگرید]» توجه خواننده را به موضوع مهمی که در ادامه میآید جلب میکند. ترجمه جایگزین: «توجه کنید! خداوند صور را رها خواهد کرد»
اینجا «قوّت صور در دریا» به کشتیهایی که برای تجارت و تصرف [کشورها] استفاده میشدند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کشتیهای صور را که افراد در دریا میجنگند، نابود خواهد کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و دشمنان شهر را بر زمین خواهند سوزاند»
هر یک از این شهرها به مردمی که در آنها زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اَشْقَلُون ... مردم غَزَّه ... امید [اعتماد] مردم عَقْرون»
«ببیند که صور نابود شده است»
«بیگانگان، اَشدُود را تصاحب خواهند کرد و در آنجا خواهند زیست»
اینجا کلمه «منقطع ساختن» اصطلاحی به معنی مانع مغرور شدن آنها است. ترجمه جایگزین: «من نخواهم گذاشت فلسطینیان بیش از این به خود مغرور شوند»
اینجا کلمه «خون» کنایه از گوشت با خون درونِ آن است، و «نجاسات» کنایه از خوراک [گوشت] تقدیمی به بتها است. ترجمه جایگزین: «دیگر اجازه نخواهم داد که آنها گوشتی را که هنوز خون در آن است بخورند، و من آنها را از خوردن خوراک [غذای] تقدیمی به بتها منع خواهم کرد»
اینجا خدا به نحوی از خودش سخن میگوید که گویی او ارتشی است که از سرزمینش [زمینش] محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «من از سرزمینم محافظت خواهم کرد»
«زیرا در آن زمان»
اینجا «به چشمان خود» به توجه خاصِ یهوه اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من شخصاً سرزمینم را نگهبانی [مشاهده] میکنم»
به نظر میرسد که خداوند[یهوه] گوینده آیات ۹-۱۳ باشد.
این دو جمله معانی یکسانی دارند و بر فرمان [حکم] شادی تأکید میکند. اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از مردم اورشلیم سخن میگوید که گویی آنها حاضر بودند، اما آنها آنجا نبودند.
«صهیون» هم مانند «اورشلیم» است. اینجا نبی به نحوی از شهر سخن گفته که گویی آن شهر یک دختر است. به نحوه ترجمه «دختر صهیون» در زکریا ۲: ۱۰ نگاه کنید.
این کلمه هشداری است تا توجه خاصِ خواننده را به پیغام حیرتآوری که در ادامه میآید، جلب کند. ترجمه جایگزین: «توجه کنید!» یا «اینجا حقیقتی شگفتانگیز است!»
«پادشاه تو عادل است و میآید تا تو را برهاند»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند و به یک حیوان اشاره میکند. عبارت دوم به طور واضح میگوید که این الاغی جوان است. ترجمه جایگزین:« بر الاغی جوان»
اینجا «منقطع ساختن» اصطلاحی به معنی نابود کردن است. ترجمه جایگزین: «ارابهها را در اسرائیل که برای جنگ استفاده میشدند، نابود خواهم کرد»
مراجعه به کلمات «ارابه» و «کمان» یعنی به اسبهایی که در جنگ استفاده میشدند اشاره میکند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسبان جنگی در اورشلیم»
اینجا کلمه کمان به تمامی سلاحهایی که در جنگ استفاده میشدند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه سلاحهای جنگی نابود خواهند شد»
اینجا اقدام به اعلام سلامتی به عملی که صلح [سلامتی] را ایجاد میکند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پادشاه تو [صلح] سلامتی را برای امتها خواهد آورد»
عبارات «دریا تا دریا» و «از نهر تا اقصای زمین» معنی یکسانی دارند و میتوانند ترکیب شوند. ترجمه جایگزین: «سلطنت او بر تمامی زمین خواهد بود!»
این احتمالاً به رودخانه فرات اشاره میکند.
به نظر میرسد که خداوند[یهوه] گوینده آیات ۹-۱۳ باشد.
اینجا «تو» مفرد است، و به شهر اورشلیم اشاره میکند، «صهیون» نیز نامیده میشود.
این چاهِ خشک به تبعید از بابل اشاره میکند.
اینجا از اورشلیم به عنوان مکانی امن سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «به کشور خود جایی که در آن امن خواهید بود، بازگردید»
این عبارت به اسرائیلیان در تبعید که هنوز باور داشتند که خدا آنها را نجات خواهد داد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اسیرانی که هنوز به خداوند[یهوه] امید بستهاند»
«دو برابر آن چه که از تو برداشته شده، به تو باز خواهد گشت»
این به شهر اورشلیم اشاره میکند، «صهیون» نیز نامیده میشود.
اینجا به نحوی به مردم یهودا اشاره شده است که گویی آنها کمانی هستند که توسط خدا در جنگ حمل میشوند. اینجا «یهودا» به مردم آن [قوم] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که مردم یهودا مثل کمان من باشند»
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از قوم اسرائیل، قلمرو [سلطنت] شمالی، سخن میگوید که گویی آنها تیرهایی هستند که او به سمت دشمنانش پرتاب میکند. تیردان کیفی است که تیرهای سربازان را در آن نگه میدارند.
اینجا خدا با مردم دو قوم متفاوت در یک زمان صحبت میکند.
در آیات ۱۴-۱۶، زکریا نحوهای که خداوند[یهوه] اسرائیل را از دشمنانشان رهایی خواهد داد، توصیف میکند.
کلمه «ایشان» به قوم خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «توسط قومش در آسمان دیده خواهد شد» یا «به سمت قومش خواهد آمد»
گاهی اسرائیلیان میپنداشتند که رعد و برق همچون تیری است که از طرف خدا پرتاب میشود.
کرنا از شاخ قوچ درست شده بود. مردم آنها را به نشانه جنگ و در مناسبتهای دیگر مینواختند. اینجا کرنا به عنوان اخطار جنگی نواخته شده است.
تِمان در سمت جنوب یهودا واقع شده بود. گاهی اسرائیلیان میپنداشتند که خدا مانند مسافری سوار بر گردبادی شدید از جنوب میآید. ترجمه جایگزین: «از تِمان با گردبادی خواهد تاخت»
«مردم یهودا، دشمنانشان را خواهند بلعید»
اینجا به نحوی از مغلوب ساختن دشمنان به طور کامل سخن گفته شده که گویی بلعیدن آنها مانند این است که حیوانی وحشی شکارش را میخورد. ترجمه جایگزین: «کاملاً مغلوب خواهد ساخت»
انداختن سنگهای فلاخن، اسلحهای معمول در زمان زکریا بود. اینجا «سنگهای فلاخن» به سربازانی که از آنها برای حمله به اسرائیل استفاده میکردند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنانی را که با فلاخنها و سنگها به آنها حمله میکنند، مغلوب خواهند ساخت»
مردم یهودا به نحوی فریاد خواهند زد و پیروزیشان را بر دشمنانشان جشن خواهند گرفت که گویی آنها مستانی پر صر و صدا هستند. ترجمه جایگزین: «آنها فریاد خواهند زد و پیروزیشان را با صدای بلند جشن خواهند گرفت، چنان که گویی مست هستند»
این احتمالاً به جامی که کاهن برای ریختن خون حیوان بر مذبح از آن استفاده میکرده، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها [جامها] پر از شراب خواهند بود، همان طور که حوضچهها از خونی که بر مذبح ریخته میشود پر هستند [لبریزند]»
مذبحها به گونهای طراحی شده بودند که گوشههای آن نیز در خون حیوان خیسانیده شود. ترجمه جایگزین: «آنها [جامها] نیز خیسانیده خواهند شد، همان طور که گوشههای مذبح با خون پوشانیده شدهاند»
از آیات ۱۴-۱۶، زکریا نحوهای که خداوند[یهوه] اسرائیل را از دشمنانشان رهایی خواهد داد، توصیف میکند.
اینجا به نحوی از قوم اسرائیل سخن گفته شده که گویی آنها گوسفندان خدا هستند که او از آنها مراقبت و محافظت میکند.
به نحوی از قوم اسرائیل سخن گفته شده که گویی آنها جواهراتی قیمتی در تاج پادشاه هستند که شکوه و عظمت او را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «آنها مانند سنگهایی زیبا در تاج هستند»
این عبارت به نوعی ابراز شگفتی است نه یک سؤال. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار نیکو و زیبا خواهند بود!»
این جمله از ساختار برابری استفاده میکند تا بیان کند که همه به فراوانی خواهند نوشید و خواهند خورد. اگر خواننده شما فکر میکند که فقط مردها میخورند و فقط زنان مینوشند، ممکن است نیاز به تغییر برخی از واژگان باشد. ترجمه جایگزین: «همه مردم، هم مردان و هم زنان، خوراک فراوانی خواهند خورد و شراب شیرینی خواهند نوشید!»
این دو عبارت موازی و هم عرض هستند و با هم به تمام مردم اسرائیل اشاره میکنند.
این دو عبارت موازی و همعرض هستند و با هم به همه انواع متفاوت غذا و نوشیدنی اشاره میکنند.
1باران را در موسم بارانِ آخر از خداوند بطلبید. از خداوند كه برقها را میسازد و او به ایشان باران فراوان هر كس در زمینش گیاه خواهد بخشید.2زیرا كه تَرافیم سخن باطل میگویند و فالگیران رؤیاهای دروغ میبینند و خوابهای باطل بیان میكنند و تسلّی بیهوده میدهند، از این جهت مثل گوسفندان آواره میباشند و از نبودن شبان ذلیل میگردند.3خشم من بر شبانان مشتعل شده است و به بزهای نر عقوبت خواهم رسانید زیرا كه یهوه صبایوت از گله خود یعنی از خاندان یهودا تفقّد خواهد نمود و ایشان را مثل اسب جنگی جلال خود خواهد گردانید.4از او سنگ زاویه و از او میخ و از او كمان جنگی و از او همه ستمكاران با هم بیرون میآیند.5و ایشان مثل جبّاران (دشمنان خود را) در گِل كوچهها در عرصه جنگ پایمال خواهند كرد و محاربه خواهند نمود زیرا خداوند با ایشان است و اسب سواران خجل خواهند گردید.6و من خاندان یهودا را تقویت خواهم كرد و خاندان یوسف را خواهم رهانید و ایشان را به امنیت ساكن خواهم گردانید، زیرا كه بر ایشان رحمت دارم و چنان خواهند بود كه گویا ایشان را ترك ننموده بودم، زیرا یهوه خدای ایشان من هستم؛ پس ایشان را اجابت خواهم نمود.7و بنیافرایم مثل جبّاران شده، دل ایشان گویا از شراب مسرور خواهد شد و پسران ایشان چون این را بینند، شادی خواهند نمود و دل ایشان در خداوند وجد خواهد كرد.8و ایشان را صدا زده، جمع خواهم كرد زیرا كه ایشان را فدیه دادهام و افزوده خواهند شد، چنانكه در قبل افزوده شده بودند.9و ایشان را در میان قومها خواهم كاشت و مرا در مكانهای بعید بیاد خواهند آورد و با پسران خود زیست نموده، مراجعت خواهند كرد.10و ایشان را از زمین مصر باز خواهم آورد و از اَشّور جمع خواهم نمود و به زمین جِلْعاد و لبنان داخل خواهم ساخت و آن گنجایش ایشان را نخواهد داشت.11و او از دریای مصیبت عبور نموده، امواج دریا را خواهد زد و همه ژرفیهای نهر خشك خواهد شد و حشمت اَشّور زایل خواهد گردید و عصای مصر نیست خواهد شد.12و ایشان را در خداوند قوّی خواهم ساخت و در نام او سالك خواهند شد. قول خداوند این است.
این باب به طور کلی منثور نگاشته شده است اما هنگامی که نویسنده پیغام رهایی [رستگاری] و امیدواری برای تبعیدشدگان را در میان میگذارد، همچنان از زبان تمثیلی [ادبی] استفاده میکند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۰: ۱-۲ انجام میدهد.
این کتاب، و به ویژه این باب، از مفاهیمی همچون رستگاری و مابقی از اشتراک رابطهای که مردم یهودا با خدایشان دارند، استفاده میکند. بنابراین بسیاری از مردم اسرائیل زمانی که قلمروی آنها تبعید شد، از بین رفتند. اکنون به سرزمینشان بازمیگردند، اما دیگر آن سرزمین به آنان تعلق ندارد. آنها تحت حکومت بیگانگان زندگی میکنند.
and )
زکریا همچنان درباره قوم اسرائیل صحبت میکند.
«باعث خواهند شد که گیاهان در زمین رشد کنند»
«بتهای خانگی پیغامهایی دروغین میدهند.» زکریا اظهار نمیکند که بتها واقعاً سخن میگویند. او به پیغامهایی که مردم میگویند از بتها شنیدهاند اشاره میکند. ترجمه ULB این را به وضوح بیان میکند.
«فالگیران رؤیاهای نادرست [غلط] میبینند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها میدانند که این خوابها دروغ هستند. این را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فالگیران درباره خوابهایشان دروغ میگویند تا مردم را فریب دهند»
این به کلماتی که به طور موقت تسکیندهنده هستند، اما برای مدت طولانی کمکی نمیکنند، اشاره میکند.
به نحوی از کسانی که انبیای حقیقی ندارند تا واقعیت را به آنها بگویند سخن گفته شده که گویی آنها گوسفندانی هستند که شبانی ندارند تا به آنها بگوید کجا بروند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به انبیای دروغین گوش میدهند، مانند گوسفندانی هستند که نمیدانند به چه راهی بروند»
به نحوی از کسانی که انبیای حقیقی ندارند سخن گفته شده که گویی آنها مانند گوسفندانی هستند که به خاطر نداشتن شبان تا به آنها بگوید کجا بروند، رنج میبرند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به انبیای دروغین گوش میدهند ... مانند گوسفندانی که شبان ندارند تا راهنماییشان کند، رنج میبرند»
مشخص نیست که آیا خداوند[یهوه] سخن میگوید، یا زکریا با خداوند[یهوه] در آیات ۳-۵ صحبت میکند.
اینجا «شبانان» به رهبران قوم خدا اشاره میکند. به نحوی از شدت خشم خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی آتشی مشتعل است. ترجمه جاگزین: «خشم من بر شبانان قومم همچون آتش شدید است» یا «من بسیار از رهبران قومم خشمگینم»
بزهای نر معمولاً برتر [قویتر] از بزهای ماده هستند. اینجا «بزهای نر» به رهبران ستمگر قوم خدا اشاره میکند.
اینجا به نحوی از مراقبت خداوند[یهوه] از قومش سخن گفته شده که گویی یک شبان از گوسفندانش مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «یهوه صبایوت از خاندان یهودا مراقبت خواهد کرد همان طور که شبان از گوسفندانش مراقبت میکند»
کلمه «خانه [خاندان]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند. در این مورد به مردم یهودا، که شامل ذریت یهودا و بنیامین میشوند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «یهودا» یا «مردم یهودا»
خداوند[یهوه] استعاره را از گوسفندان بیپناه قومش به اسبان جنگی قدرتمند تغییر میدهد. او به نحوی از قومش سخن میگوید که گویی آنها اسبانی نیرومند در جنگ هستند. ترجمه جایگزین: «باعث خواهند شد که آنها مانند اسبان جنگی در نبرد قوی باشند»
مشخص نیست که آیا خداوند[یهوه] سخن میگوید، یا زکریا با خداوند[یهوه] در آیات ۳-۵ صحبت میکند.
«سنگ زاویه از یهودا خواهد آمد.» به نحوی از مهمترین حاکم [فرمانروا] سخن گفته شده که گویی او پایۀ اصلی سنگ بنا است. ترجمه جایگزین: «یکی از نسل یهودا مهمترین حاکم خواهد شد»
[درترجمه فارسی متفاوت است]
معانی محتمل برای این سه مورد ۱) آنها احتمالاً زبان نمادین هستند که به مسیح موعود [ماشیح] که از قبیله یهودا خواهد آمد اشاره میکنند یا ۲) آنها احتمالاً به رهبران مختلفی که از یهودا خواهند آمد، اشاره میکنند.
«میخِ خیمه از او خواهد آمد.» میخِ خیمه طنابها را نگه میدارد تا چادرها ثابت بمانند و مردم در آن زندگی کنند. اینجا به نحوی از مهمترین حاکم سخن گفته شده که گویی او میخ اصلی است که چادر را در آن مکان نگه داشته است. ترجمه جایگزین: «رهبری که قوم را هدایت میکند از یهودا خواهد آمد»
«کمان جنگی از او خواهد آمد.» اینجا به نحوی از مهمترین حاکم سخن گفته شده که گویی او کمان جنگی است که در جنگ استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «رهبر جنگی از یهودا خواهد آمد»
«همه حکام از یهودا بیرون خواهند آمد»
به نحوی از حکام [فرمانروایان] یهودا سخن گفته شده که گویی آنها مبارزانی پیروزمند هستند. ترجمه جایگزین: «ایشان در جنگ نیرومند خواهند بود، دشمنانشان را در گِل کوچهها، پایمال میکنند»
پایمال کردن آنها در گِل، اصطلاح است یعنی آنها را کاملاً مغلوب میکنند. ترجمه جایگزین: «دشمنانشان را کاملاً مغلوب خواهند کرد»
اینجا «با ایشان» اصطلاح است یعنی او حاضر است تا به آنها کمک کند. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] آنها را کمک خواهد کرد»
اینجا با شرم همراه است و نشاندهنده شکست میباشد. ترجمه جایگزین: «ایشان دشمنانشان را که بر اسب سوارند شکست خواهند داد [مغلوب خواهند کرد]»
در آیات ۶-۱۲، خداوند[یهوه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
کلمه «خانه [خاندان] کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند. در این مورد به پادشاهی یهودا اشاره میکند که شامل ذریت یهودا و بنیامین میشود. ترجمه جایگزین: «یهودا» یا «پادشاهی [قلمرو] یهودا» یا «مردم یهودا»
کلمه «خانه [خاندان]» کنایه است از خانوادهای که در آن خانه زندگی میکنند. در این مورد به پادشاهی اسرائیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اسرائیل» یا «پادشاهی [قلمرو] اسرائیل» یا «قوم اسرائیل»
اینجا از مردم به عنوان لباسی پاره و کثیف سخن گفته شده که گویی یهوه آنها را برداشته و دور انداخته است. این نمادی [سمبلی] از عدم پذیرش است. ترجمه جایگزین: «من ایشان را طرد نکرده بودم»
اینجا «افرایم» به قلمروی شمالی اسرائیل اشاره میکند. جباران نیرومند هستند. ترجمه جایگزین: «افرایم بسیار قوی خواهد بود»
اینجا «دل» به شخص اشاره میکند. آنها مانند کسی که از نوشیدن شراب شاد است، خوش خواهند بود. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار شاد خواهند بود»
«فرزندانشان خواهند دید که چه اتفاقی افتاده [آنچه روی داده] و به خاطر آن چه که خداوند[یهوه] برایشان انجام داده است، شاد خواهند بود»
در آیات ۶-۱۲، خداوند[یهوه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
سوت زدن صدایی بلند، خشن با عبور هوا از لبهای تنگ ایجاد میشود. این اغلب انجام میشود تا علامتی به دیگران بدهد، که بیایید [اینجا].[ در فارسی به سوت زدن اشارهای نشده است]
به نحوی از تبعید مردم سخن گفته شده که گویی آنها دانههایی [بذرهایی] هستند که خداوند[یهوه] در سرزمینی دوردست کاشته است.
مردم همچنان به یهودا بازمیگردند و یهودا شلوغ خواهد شد و هیچ جایی نخواهد بود زیرا مردم بسیاری در آنجا زندگی میکنند. این را به حالت مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها زمین را کاملاً پر خواهند کرد»
در آیات ۶-۱۲، خداوند[یهوه] با قوم اسرائیل صحبت میکند.
کتاب مقدس اغلب به دریا به عنوان توصیفی [تصویری] از زحمات و سختیها اشاره میکند. اینجا خداوند[یهوه] از همراهی خودش با مردم سخن میگوید تا آنها را برای عبور از این مصیبتها یاری رساند. ترجمه جایگزین: «من با ایشان خواهم رفت و به آنها کمک خواهم کرد تا از مصیبتهای بسیارشان عبور کنند»
اینجا «ضربه زدن» امواج اصطلاح است یعنی او تشکیل امواج را متوقف خواهد کرد. اینجا به نحوی از متوقف کردن مصیبتهای قومش سخن گفته شده که گویی امواج دریا را آرام میکند. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که امواج دریای مشکلات متوقف شوند»
«من باعث خواهم شد که رودخانه نیل همه آبش را از دست بدهد»
اینجا «حشمت اَشور» احتمالاً به ارتش اَشور اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من غرور ارتش اَشور را نابود خواهم کرد»
اینجا «عصای مصر» به قدرت سیاسی مصر اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «قدرت مصر که بر اقوام دیگر حکومت میکند به پایان خواهد رسید»
«من باعث خواهم شد که ایشان قوی شوند و من را باور کنند»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
1ای لبنان درهای خود را باز كن تا آتش،سروهای آزاد تو را بسوزاند.2ای صنوبر ولِوِلَه نما زیرا كه سرو آزاد افتاده است (و درختان) بلند خراب شده. ای بلوطهای باشان ولوله نمایید زیرا كه جنگل منیع افتاده است.3صدای وِلْوِلَه شبانان است زیرا كه جلال ایشان خراب شده؛ صدای غرّش شیران ژیان است زیرا كه شوكت اُردُنّ ویران گردیده است.4یهوه خدای من چنین میفرماید كه گوسفندان ذبح را بچران5كه خریداران ایشان آنها را ذبح مینمایند و مجرم شمرده نمیشوند و فروشندگان ایشان میگویند: خداوند متبارك باد زیرا كه دولتمند شدهایم. و شبانان آنها برایشان شفقت ندارند.6زیرا خداوند میگوید: بر ساكنان این زمین بار دیگر ترحّم نخواهم نمود و اینك من هر كس از مردمان را به دست همسایهاش و به دست پادشاهش تسلیم خواهم نمود و زمین را ویران خواهند ساخت و از دست ایشان رهایی نخواهم بخشید.7پس من گله ذبح یعنی ضعیفترین گله را چرانیدم و دو عصا برای خود گرفتم كه یكی از آنها را نَعْمَه نامیدم و دیگری را حَبال نام نهادم و گله را چرانیدم.8و در یك ماه سه شبان را منقطع ساختم و جان من از ایشان بیزار شد و جان ایشان نیز از من متنفّر گردید.9پس گفتم شما را نخواهم چرانید. آنكه مُردنی است بمیرد و آنكه هلاك شدنی است هلاك شود و باقیماندگان گوشت یكدیگر را بخورند.10پس عصای خود نَعْمَه را گرفته، آن را شكستم تا عهدی را كه با تمامی قومها بسته بودم شكسته باشم.11پس در آن روز شكسته شد و آن ضعیفترین گله كه منتظر من میبودند فهمیدند كه این كلام خداوند است.12و به ایشان گفتم: اگر در نظر شما پسند آید مزد مرا بدهید والاّ ندهید. پس به جهت مزد من، سی پاره نقره وزن كردند.13و خداوند مرا گفت: آن را نزد كوزهگر بینداز، این قیمت گران را كه مرا به آن قیمت كردند. پس سی پاره نقره را گرفته، آن را در خانه خداوند نزد كوزهگر انداختم.14و عصای دیگر خود حَبال را شكستم تا برادری را كه در میان یهودا و اسرائیل بود شكسته باشم.15و خداوند مرا گفت: «بار دیگر آلات شبان احمق را برای خود بگیر.16زیرا اینك من شبانی را در این زمین خواهم برانگیخت كه از هالكان تفقّد نخواهد نمود و گم شدگان را نخواهد طلبید و مجروحان را معالجه نخواهد كرد و ایستادگان را نخواهد پرورد بلكه گوشت فربهان را خواهد خورد و سمهای آنها را خواهد كَنْد.17وای بر شبان باطل كه گله را ترك مینماید. شمشیر بر بازویش و بر چشم راستش فرود خواهد آمد و بازویش بالكلّ خشك خواهد شد و چشم راستش بكلّی تار خواهد گردید.»
این باب برخلاف باب قبلی هشداری برضد رهبران در میان تبعیدیان است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۱: ۱-۳، ۱۷ انجام میدهد.
این باب با استفاده از استعارهای طولانی درباره گوسفندان و شبانان، ترس خداوند[یهوه] بر رهبران در طول تبعید را نقل میکند.
نویسنده از نماد [سمبل] استفاده میکند. گفته میشود که زکریا چوپان شد. او از دو عصا با نامهای «اتحاد [نَعمَه]» و «مساعدت [حَبال]» استفاده میکند. او این کار را بسیار هدفمند انجام میدهد تا این نماد را حفظ کند، مهم است که به کاربرد ویژه کلمات توجه شود.
به نحوی از عدم مقاومت در برابر آن چه که رخ داده سخن گفته شده که گویی لبنان درهایش را باز کرده است. اینجا «لبنان» کنایه است که به مردم لبنان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ای مردم لبنان، آماده باشید، زیرا آتش نابود خواهد کرد» یا «ای مردم لبنان، برای متوقف کردن آتشی که نابود خواهد کرد، تلاشی نکنید»
اینجا به نحوی از کاملاً سوزانده شدن سروهای آزاد سخن گفته شده که گویی آتش سروها را میبلعد. ترجمه جایگزین: «آتش کاملاً سروهای تو را نابود میکند» یا «آتش کاملاً سروهای تو را میسوزاند»
اینجا به نحوی از درختان صنوبر سخن گفته شده که گویی آنها میتوانند مانند انسان عزاداری کنند. ترجمه جایگزین: «اگر درختان، انسان بودند، آنها با اندوه میگریستند. درختان صنوبر تنها ایستادهاند زیرا سروها سوخته و افتادهاند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درختان سرو بلند زیاد نیستند» یا «درختان سروی که سابقاً بلند بودند، اما اکنون نابود شدهاند»
به نحوی از بلوطهای باشان سخن گفته شده که گویی آنها میتوانند مانند انسان عزاداری کنند. ترجمه جایگزین: «اگر درختان بلوط باشان انسان بودند، آنها برای جنگلهای انبوهشان که از بین رفتهاند، زاری میکردند»
«شبانان با صدای بلند گریه میکنند»
اینجا «جلال ایشان» احتمالاً به مراتع غنی که شبانان گوسفندانشان را به آنجا هدایت میکردند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا مراتع غنی آنان نابود شده است»
اینجا «شوکت» احتمالاً به بیشهزارهایی که نزدیک رودخانه اُردُن رشد میکردند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا درختان و بوتهزارها در جایی که آنها زندگی میکردند توسط رودخانه اُردُن خراب شده بود»
در آیات ۱۱: ۴-۱۷ داستانی درباره دو شبان است. معانی محتمل ۱) زکریا در واقع بر گله شبانی میکند تا در یک عمل نمادین نشان دهد که خداوند[یهوه] چگونه با قومش رفتار خواهد کرد یا ۲) زکریا داستانی میگوید تا نحوه رفتار خداوند[یهوه] با قومش را تعلیم دهد. از آن جایی که مشخص نیست کدام یک از این تعاریف درست هستند، بهتر است هیچ یک از گزینهها در ترجمه مشخص نشوند.
«از گله گوسفندانی که مالکانشان نقشه چیدهاند تا آنها را ذبح کنند، مراقبت کن»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس آنها را مجازات نخواهد کرد»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۴ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که خداوند[یهوه] گفته است» یا «این است آن چه که من، خداوند[یهوه]، گفتهام»
«گوش کنید!» یا «توجه کنید!»
کلمه «خودم» برای تأکید بر این که خداوند[یهوه] خودش این امور را انجام خواهد داد، استفاده شده است.
اینجا «دست» به قدرت یا کنترل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بگذار مردم به همدیگر آسیب برسانند و پادشاه به آنها ظلم خواهد کرد»
اینجا «دست» به قدرت و کنترل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من آنها را از کسانی که به ایشان آسیب میرسانند، حفظ نخواهم کرد» یا «من آنها را رهایی نخواهم بخشید»
«برای کسانی که گوسفند خرید فروش میکنند» [در ترجمه فارسی نیامده است]
در نسخههای دیگر کتاب مقدس این کلمه «فیض،» «زیبایی،» و «دلپذیر» ترجمه شده است.
معانی محتمل ۱) «ایشان» به سه شبان اشاره میکند ۲) «ایشان» به مالکان گوسفندان اشاره میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گوسفندی که مُردنی است ـــــ بگذار بمیرد» یا «گوسفندی که سرگردان است و ازدست رفته ـــــ بگذار از دست برود»
این صفحه تعمداً خالی است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عهد به پایان رسید»
این به طور ضمنی اشاره میکند که تماشاگران میدانستند که خداوند[یهوه] پیغامی را از طریق شکستن عصا به آنها میدهد. ترجمه جایگزین: «دانستند که خداوند[یهوه] پیغامی به آنها داده است»
این به طور ضمنی اشاره میکند که این اجرت بسیار کمی برای شبان بود» ترجمه جایگزین: «تنها سی پاره نقره»
«۳۰ پاره»
داستان درباره شبانان و گوسفندان ادامه دارد.
این مکانی در معبد خداوند[یهوه] است جایی که کاهنان پول را نگه میدارند. نسخههای دیگر کتاب مقدس آن را به عنوان «کوزهگر» ترجمه کردهاند. کسی که جسمی [خمیره] را آب میکند تا ظرفی را از آن درست کند. اینجا منظور خداوند[یهوه] این است که اجرت آنقدر کم است که شبان باید نقره را ذوب کند تا نشان دهد که چطور به او توهین کردهاند. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
خداوند[یهوه] از حس شوخطبعی استفاده میکند تا بگوید که این قیمت برای شبانی که کار خداوند[یهوه] را انجام میدهد [مراقبت از گله] بسیار اندک است. ترجمه جایگزین: «مقدار مضحک بسیار کم پول»
اینجا «یهودا» به مردم قلمروی جنوبی و «اسرائیل» به مردم قلمروی شمالی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «بین مردم یهودا و مردم اسرائیل»
اینجا داستان درباره دو شبان که از کتاب زکریا ۱۱: ۴ آغاز شد، ادامه مییابد. معانی محتمل ۱) زکریا در واقع بر گله شبانی میکند تا در یک عمل نمادین نشان دهد که خداوند[یهوه] چگونه با قومش رفتار خواهد کرد یا ۲) زکریا داستانی میگوید تا نحوه رفتار خداوند[یهوه] با قومش را تعلیم دهد. از آن جایی که مشخص نیست کدام یک از این تعاریف درست هستند، بهتر است هیچ یک از گزینهها در ترجمه مشخص نشوند.
اینجا «برانگیختن بر مکانی» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «شبانی را در این زمین قرار میدهم» یا «قصد دارم شبانی بر این زمین قرار دهم»
«گوسفندان پروار» یا «بهترین گوسفندان»
این احتمالاً به عنوان عملی ظالمانه انجام میشده.
اینجا «شمشیر» به دشمنانی که به شبان حمله خواهند کرد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «دشمنان»
اینجا «فرود آمدن برضد» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «میزند و بازوی راستش را مجروح میکند و چشم راستش را سوراخ میکند»
اینجا «بازو» به قدرت جنگیدن اشاره میکند.
یک سرباز از چشم راستش برای نگاه کردن به اطراف با سپری که در دست چپش نگه داشته، استفاده میکند. اگر چشم راستش مجروح میشد، دیگر قادر به دیدن نبود و نمیتوانست بجنگد.
«بازویش تحلیل میرود» یا «بازویش کاملاً بیفایده میشود»
1وَحْی كلام خداوند درباره اسرائیل.قول خداوند است كه آسمانها را گسترانید و بنیاد زمین را نهاد و روح انسان را در اندرون او ساخت.2اینك من اورشلیم را برای جمیع قومهای مجاورش كاسه سرگیجش خواهم ساخت و این بر یهودا نیز حینی كه اورشلیم را محاصره میكنند خواهد شد.3و در آن روز، اورشلیم را برای جمیع قومها سنگی گرانبار خواهم ساخت و همه كسانی كه آن را بر خود بار كنند، سخت مجروح خواهند شد و جمیع امّتهای جهان به ضدّ او جمع خواهند گردید.4خداوند میگوید در آن روز من همه اسبان را به حیرت و سواران آنها را به جنون مبتلا خواهم ساخت. و چشمان خود را بر خاندان یهودا باز نموده، همه اسبان قومها را به كوری مبتلا خواهم كرد.5و سروران یهودا در دل خود خواهند گفت كه ساكنان اورشلیم در خدای خود یهوه صبایوت قوّت من میباشند.6در آن روز سروران یهودا را مثل آتشدانی در میان هیزم ومانند شعله آتش در میان بافهها خواهم گردانید و همه قومهای مجاور خویش را از طرف راست و چپ خواهند سوزانید و اورشلیم بار دیگر در مكان خود یعنی در اورشلیم مسكون خواهد شد.7و خداوند خیمههای یهودا را اوّل خواهد رهانید تا حشمت خاندان داود و حشمت ساكنان اورشلیم بر یهودا فخر ننماید.8در آن روز خداوند ساكنان اورشلیم را حمایت خواهد نمود و ضعیفترین ایشان در آن روز مثل داود خواهد بود و خاندان داود مانند خدا مثل فرشته خداوند در حضور ایشان خواهند بود.9و در آن روز قصد هلاك نمودن جمیع امّتهایی كه به ضدّ اورشلیم میآیند، خواهم نمود.10و بر خاندان داود و بر ساكنان اورشلیم روح فیض و تضرّعات را خواهم ریخت و بر من كه نیزه زدهاند خواهند نگریست وبرای من مثل نوحهگری برای پسر یگانه خود، نوحهگری خواهند نمود و مانند كسی كه برای نخستزاده خویش ماتم گیرد، برای من ماتم تلخ خواهند گرفت.11در آن روز، ماتم عظیمی مانند ماتم هَدَدْرِمُّون در همواری مَجِدُّون در اورشلیم خواهد بود.12و اهل زمین ماتم خواهند گرفت هر قبیله علیحده، قبیله خاندان داود علیحده، و زنان ایشان علیحده، قبیله خاندان ناتان علیحده، و زنان ایشان علیحده.13قبیله خاندان لاوی علیحده، و زنان ایشان علیحده، قبیله شِمْعی علیحده، و زنان ایشان علیحده،14و جمیع قبایلی كه باقی مانده باشند هر قبیله علیحده، وزنان ایشان علیحده.
این باب مشابه باب ۱۱، عمدتاً به صورت نثر نگاشته شده است و درباره اورشلیم صحبت میکند.
آیات ۱۰-۱۱ در عهد جدید نقل قول شده است و به مرگ عیسی بر صلیب اشاره میکند.
این آیات با قسمتی آغاز میشود که درباره حمله بعدی به اورشلیم و نحوهای که خدا شهر را رهایی خواهد بخشید، سخن میگوید.
این استعاره است و به نحوی از آسمان سخن میگوید که گویی مانند طوماری پیچیده شده، نیاز است تا گشوده شود. ترجمه جایگزین: «آن که آسمان را خلق کرده»
این استعاره است و به نحوی از زمین سخن میگوید که گویی زمین، ساختمانی با بنیاد است. ترجمه جایگزین: «تمام زمین را بر پا ساخت»
این استعاره است و به نحوی از روح سخن میگوید که گویی روح مانند گِل است که کوزهگر آن را شکل میدهد. ترجمه جایگزین: «روح انسان را آفرید»
اینجا به نحوی از استفاده خداوند[یهوه] از اورشلیم برای مجازات اقوام مجاور سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] اورشلیم را همچون کاسهای پر از نوشیدنی الکلی ساخته تا باعث مستی و سرگیجه اقوام مجاور شود. ترجمه جایگزین: «به زودی مانند این خواهد بود که من اورشلیم را کاسهای برای ... سرگیجه بسازم»
اینجا «کاسه» به کاسه و محتویات داخل آن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کاسهای پر از شراب» یا «کاسهای پر از نوشیدنی الکلی»
اینجا «او» به شهر اورشلیم اشاره میکند. در زبان عبری معمول بود که به نحوی از شهر یا کشوری صحبت شود که گویی یک زن است.
اینجا به نحوی از استفاده خداوند[یهوه] از اورشلیم برای مجازات اقوام مجاور سخن گفته شده که گویی او اورشلیم را سنگی گرانبار ساخته است. ترجمه جایگزین: «مانند این خواهد بود که من اورشلیم را برای همه قومها سنگی گرانبار بسازم»
این آیات با صحبت درباره حمله بعدی برضد اورشلیم و نحوهای که خدا شهر را رهایی میبخشد، ادامه مییابد.
اینجا باز کردن چشمها بر کسی استعاره است و اشاره به قصد انجام کار نیکو برای آن شخص را دارد. ترجمه جایگزین: «من کاری نیکو برای خاندان یهودا انجام خواهم داد» یا «من از خاندان یهودا محافظت خواهم کرد»
اینجا خانه [خاندان] به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
اینجا «دل» به ذهن شخص اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با خود میاندیشند» یا «با خود میگویند»
اسم معنای «قوت» را میتوان «نیرومند» یا «تشویق کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما را نیرومند بساز» یا «ما را تشویق کن»
«یهوه صبایوت، خدایی که آنان میپرستند»
این آیه به ادامه موضوع حمله بعدی برضد اورشلیم و نحوهای که خدا شهر را رهایی خواهد بخشید، میپردازد.
این تشبیه یعنی خداوند[یهوه] رهبران یهودا را قادر خواهد ساخت تا بتوانند قوم را به منظور شکست دادن دشمن خود رهبری کنند. ترجمه جایگزین: «مثل آتشدانی در میان هیزم انباشته ... بافههای برداشت نشده ایستاده در زمین»
دیگهای گِلی که مردم باستان اغلب برای حمل زغال سنگ گداخته استفاده میکردند.
دسته چوبی که یک سر آن را میسوزاندند تا هنگام سفر مسیر را روشن کند، یا بتوانند آتش را به جایی دیگر ببرند.
اینجا به نحوی از نابودی کامل اقوام سخن گفته شده که گویی مردم یهودا آنها را «میبلعند.» ترجمه جایگزین: «اقوام مجاور را نابود خواهند کرد»
اینجا «راست» و «چپ» به همه مسیرها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در همه جهات»
اینجا «اورشلیم» به مردمی که در آن زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اورشلیم بار دیگر در شهر خودشان زندگی خواهند کرد»
این آیات به سخن گفتن درباره حمله بعدی برضد اورشلیم و نحوهای که خدا شهر را رهایی خواهد بخشید ادامه مییابد.
اینجا «خیمهها» به خانهها اشاره میکند، و خانهها به مردمی که در آنها زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا»
معانی محتمل ۱) نسل داوود یا ۲) طبقه حاکم بر مردم.
این تشبیه یعنی آنانی که ضعیف هستند، قوی خواهند شد. ترجمه جایگزین: «آنانی که ضعیف هستند، مانند داوود قوی خواهند شد»
این فرشته توسط خداوند[یهوه] فرستاده شد تا از مردم محافظت کند.
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوی از ایجاد شفقت و تضرع کردن مردم سخن گفته شده که گویی روح مایعی است که خداوند[یهوه] بر آنها میریزد. ترجمه جایگزین: «من موجب خواهم شد که خاندان داوود و ساکنان اورشلیم بر دیگران شفقت نمایند و به جهت رحمت نزد من دعا کنند»
این به معنای دارا بودن خصوصیت شفقت و تضرع است.
اینجا «خانه [خاندان]» به نسلها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ذریت داوود»
«کسی که آنها را زخمی کردند تا بمیرد»[ در فارسی خداوند از خود سخن میگوید]
از مضمون برداشت میشود که «پسر» مرده است. ترجمه جایگزین: «برای پسر یگانه که مرده است»
هَدَدْرِمُّون احتمالاً مکانی بود که پادشاه نیکو یوشیا به خاطر جراحات جنگی بعد از جنگ مَجِدُّون در آنجا مُرد. بهنظر میسد عرف [رسم] بر این بوده که گهگاهی آنجا برای مرگش عزاداری میکردند. اگرچه برخی بر این باور هستند که هَدَدْرِمُّون نام خدای دروغینی بوده است که بر طبق باور آنها هر سال میمُرده است، پرستندگان این خدای دروغین، برای عزاداری این واقعه میرفتند.
نام دشتی در اسرائیل است.
این به همه مردمی که در سرزمین یهودا زندگی میکنند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه مردم در سرزمین یهودا عزاداری خواهند کرد»
اینجا «خانه [خاندان]» به نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ذریت داوود ... ذریت ناتان»
اینجا «خانه [خاندان]» به نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ذریت لاوی»
این صفحه تعمداً خالی است.
1در آن روز برای خاندان داود و ساكنان اورشلیم چشمهای به جهت گناه و نجاست مفتوح خواهد شد.2و یهوه صبایوت میگوید در آن روز نامهای بتها را از روی زمین منقطع خواهم ساخت كه بار دیگر آنها رابیاد نخواهند آورد و انبیا و روح پلید را نیز از زمین دور خواهم كرد.3و هر كه بار دیگر نبوّت نماید پدر و مادرش كه او را تولید نمودهاند، وی را خواهند گفت كه زنده نخواهی ماند زیرا كه به اسم یهوه دروغ میگویی. و چون نبوّت نماید پدر و مادرش كه او را تولید نمودهاند، وی را عرضه تیغ خواهند ساخت.4و در آن روز هر كدام از آن انبیا چون نبوّت میكنند، از رؤیاهای خویش خجل خواهند شد و جامه پشمین به جهت فریب دادن نخواهند پوشید.5و هر یك خواهد گفت: من نبی نیستم، بلكه زرع كننده زمین میباشم زیرا كه از طفولیت خود به غلامی فروخته شدهام.6و او را خواهند گفت: این جراحات كه در دستهای تو میباشد چیست؟ و او جواب خواهد داد آنهایی است كه در خانه دوستان خویش به آنها مجروح شدهام.7یهوه صبایوت میگوید: «ای شمشیر به ضدّ شبان من و به ضدّ آن مردی كه همدوش من است برخیز! شبان را بزن و گوسفندان پراكنده خواهند شد و من دست خود را بر كوچكان خواهمبرگردانید.»8و خداوند میگوید كه «در تمامی زمین دو حصّه منقطع شده خواهند مُرد و حصّه سوّم در آن باقی خواهد ماند.9و حصّه سوّم را از میان آتش خواهم گذرانید و ایشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفّی ساختن طلا ایشان را مصفّی خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ایشان را اجابت نموده، خواهم گفت كه ایشان قوم من هستند و ایشان خواهند گفت كه یهوه خدای ما میباشد.»
این باب تاحدی منثور و تا حدی منظوم نگاشته شده است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۳: ۷-۹ انجام میدهد.
زکریا اغلب از روزهای آخر با استفاده از عبارت «آن روزها» یا «در آن روزها» صحبت میکند. هنگامی که به روزی در آینده ارجاع میشود، مترجمین باید بدانند که ممکن است نویسنده درباره روزهای آخر صحبت میکند.
اینجا به نحوی از بخشش گناهان مردم سخن گفته شده که گویی چشمۀ آب گناهان ایشان را میشوید. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مانند چشمهای باز خواهد شد ... گناهان و نجاسات ایشان را پاک خواهد کرد»
مکانی که آب به طور طبیعی از زمین خارج میشود
اینجا «خانه [خاندان]» به نسل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «ذریت داوود»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که یهوه صبایوت گفته است» یا «این است آن چه که من، یهوه، صبایوت گفتهام»
به نحوی از عدم ذکر نام بتها توسط مردم سخن گفته شده که گویی خداوند[یهوه] نام بتها را از روی زمین قطع کرده است. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که مردم بار دیگر نام بتها را ذکر نکنند»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از این رو آنها بار دیگر درباره بتها فکر نخواهند کرد»
اینجا انبیا به «انبیای دروغین» اشاره میکند. به نحوی از روح پلید سخن گفته شده که گویی به طور فیزیکی ناپاک است. ترجمه جایگزین: «من انبیای دروغین و روح شریر آنها را از زمین پاک خواهم کرد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که اینها انبیای دروغین هستند. ترجمه جایگزین: «به دروغ نبوت نمایند»
عبارت «که او را تولید نمودهاند» به «پدر و مادرش» اشاره میکند تا با شگفتی بیان کند که والدین خود شخص این چنین با او رفتار خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «پدر و مادر خودش»
این را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو باید بمیری»
سخن گفتن به نام کسی یعنی با قدر و اعتبار او یا به عنوان نمایندۀ او سخن گفتن. ترجمه جایگزین: «تو ادعا میکنی که از طرف خداوند[یهوه] صحبت میکنی، اما دروغ میگویی»
«شمشیر زده و او را خواهند کشت»
این به طور ضمنی به انبیای دروغین اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر کدام از انبیای دروغین»
انبیاء اغلب لباسهای سنگینی که از موی حیوانات [پشم] درست شده بود میپوشیدند.
«من کشاورز هستم»
«از وقتی که جوان بودم، کشاورز شدم.» برخی نسخههای کتاب مقدس این را به عنوان «مردی که از زمان جوانی به بردگی فروخته شده» ترجمه میکنند. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
«چطور این بریدگیها بر سینهات قرار گرفتهاند؟» این به رسوم آشکار انبیای دروغین که در مراسم، خود را زخمی میکردند اشاره میکند.
این به طور ضمنی اشاره میکند که جوابش دروغ است. ترجمه جایگزین: «او دروغ خواهد گفت»
زکریا اغلب نبوتی به شکل منظوم مینوشته. در اشعار عبری انواع متفاوتی از مراعات نظیر استفاده میشود. اینجا خداوند[یهوه] شروع به صحبت میکند.
«تو، ای شمشیر! برو و به شبان من حمله کن.» اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از شمشیر سخن میگوید که گویی شمشیر انسان است. اینجا شمشیر به دشمنان اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شما، ای دشمنان! بروید و به شبان من حمله کنید»
اینجا به نحوی از خادم خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی او یک شبان است. ترجمه جایگزین: «خادم من که مانند شبان است»
خداوند[یهوه] با استفاده از نامش از خودش سخن میگوید و قطعیت آن چه را که گفته است، اعلام میکند. به نحوه ترجمه آن در زکریا ۱: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه که یهوه صبایوت گفته است» یا «این است آن چه که من، یهوه صبایوت، گفتهام»
اینجا به نحوی از قوم خدا سخن گفته شده که گویی آنها گوسفند هستند. ترجمه جایگزین: «قوم من مانند گوسفندان خواهند گریخت»
اصطلاح «دست خود را خواهم برگردانید» یعنی برضد کسی دشمنی کردن. ترجمه جایگزین: «من بر کوچکان حمله خواهم کرد»
این احتمالاً به همه اسرائیلیانی که ضعیف و بیدفاع هستند، اشاره میکند.
اینجا به نحوی از کشته شدن مردم سخن گفته شده که گویی مردم مانند پارچهای که از لباس یا شاخهای که از گیاه بریده میشود، منقطع [بریده] خواهند شد. ترجمه جایگزین: «دو نفر از هر سه نفر خواهند مُرد! تنها یکی از هر سه نفر در زمین باقی خواهد ماند»
فلز از آتش عبور داده میشود تا خالص و سفتتر شود. اینجا این بیان به عنوان استعاره بهکار میرود تا مردم با قرار گرفتن در معرض رنج و سختی به خدا وفادارتر شوند.
خالص کردن به درست کردن فلزات گرانبها مانند نقره خالص اشاره میکند. فلزاتی مانند نقره و طلا تصفیه میشوند تا مقدار خلوص و سختی آنها مشخص شود. اینجا هم خالص کردن و هم تصفیه کردن استعاراتی هستند برای این که مردم به خدا وفادارتر شوند.
اینجا «اسم» به خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «آنها مرا خواهند خواند»
1اینك روز خداوند میآید و غنیمت تو در میانت تقسیم خواهد شد.2و جمیع امّتها را به ضدّ اورشلیم برای جنگ جمع خواهم كرد و شهر را خواهند گرفت و خانهها را تاراج خواهند نمود و زنان را بیعصمت خواهند كرد و نصف اهل شهر به اسیری خواهند رفت و بقیه قوم از شهر منقطع نخواهند شد.3و خداوند بیرون آمده، با آن قومها مقاتله خواهد نمود چنانكه در روز جنگ مقاتله نمود.4و در آن روز پایهای او بر كوه زیتون كه از طرف مشرق به مقابل اورشلیم است خواهد ایستاد و كوه زیتون در میانش از مشرق تا مغرب مُنْشَّق شده، درّه بسیار عظیمی خواهد شد و نصف كوه بطرف شمال و نصف دیگرش بطرف جنوب منتقل خواهد گردید.5و بسوی درّه كوههای من فرار خواهید كرد زیرا كه درّه كوهها تا به آصَل خواهد رسید و شما خواهید گریخت، چنانكه در ایام عُزّیا پادشاه یهودا از زلزله فرار كردید و یهوه خدایمن خواهد آمد و جمیع مقدّسان همراه تو (خواهند آمد).6و در آن روز نور (آفتاب ) نخواهد بود و كواكبِ درخشنده، گرفته خواهند شد.7و آن یك روز معروف خداوند خواهد بود. نَه روز و نَه شب، امّا در وقت شام روشنایی خواهد بود.8و در آن روز، آبهای زنده از اورشلیم جاری خواهد شد (كه) نصف آنهابسوی دریای شرقی و نصف دیگر آنها بسوی دریای غربی (خواهد رفت). در تابستان و در زمستان چنین واقع خواهد شد.9و یهوه بر تمامی زمین پادشاه خواهد بود. در آن روز یهوه واحد خواهد بود و اسم او واحد.10و تمامی زمین از جَبَعْ تا رِمّوُن كه بطرف جنوب اورشلیم است متبدّل شده، مثل عَرَبَه خواهد گردید و (اورشلیم) مرتفع شده، در مكان خود از دروازه بنیامین تا جای دروازه اوّل و تا دروازه زاویه و از برج حَنَنْئیل تا چرخشت پادشاه مسكون خواهد شد.11و در آن ساكن خواهند شد و دیگر لعنت نخواهد بود و اورشلیم به امنیت مسكون خواهد شد.12و این بلایی خواهد بود كه خداوند بر همه قومهایی كه با اورشلیم جنگ كنند وارد خواهد آورد. گوشت ایشان در حالتی كه بر پایهای خود ایستاده باشند كاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان كاهیده خواهد گشت.13و در آن روز اضطراب عظیمی از جانب خداوند در میان ایشان خواهد بود و دست یكدیگر را خواهند گرفت ودست هر كس به ضدّ دست دیگری بلند خواهد شد.14و یهودا نیز نزد اورشلیم جنگ خواهد نمود و دولت جمیع امّتهای مجاور آن از طلا و نقره و لباس از حدّ زیاده جمع خواهد شد.15و بلای اسبان و قاطران و شتران و الاغها و تمامی حیواناتی كه در آن اُردوها باشند همچنان مانند این بلا خواهد بود.16و واقع خواهد شد كه همه باقیماندگان از جمیع امّتهایی كه به ضدّ اورشلیم آیند، هر سال برخواهند آمد تا یهوه صبایوت پادشاه را عبادت نمایند و عید خیمهها را نگاه دارند.17و هركدام از قبایل زمین كه به جهت عبادت یهوه صبایوت پادشاه برنیایند، بر ایشان باران نخواهد شد.18و اگر قبیله مصر برنیایند و حاضر نشوند بر ایشان نیز (باران) نخواهد شد. این است بلایی كه خداوند وارد خواهد آورد بر امّتهایی كه به جهت نگاه داشتن عید خیمهها برنیایند.19این است قصاص مصر و قصاص همه امّتهایی كه به جهت نگاه داشتن عید خیمهها برنیایند.20و در آن روز بر زنگهای اسبانْ «مقدّسِ خداوند » (منقوش) خواهد شد و دیگها در خانه خداوند مثل كاسههای پیش مذبح خواهد بود.21بلكه همه دیگهایی كه در اورشلیم و یهودا میباشد، مقدّسِ یهوه صبایوت خواهد بود و همه كسانی كه قربانی میگذرانند آمده، از آنها خواهند گرفت و در آنها طبخ خواهند كرد و در آنوقت بار دیگر هیچ كنعانی در خانه یهوه صبایوت نخواهد بود.
این باب درباره اورشلیم درطول روزهای آخر به صورت منثور نگاشته شده است.
زکریا اغلب با استفاده از عبارت «آن روز» یا «در آن روز» از روزهای آخر صحبت میکند. هنگامی که به روزی در آینده ارجاع میشود، مترجم باید دقت کند که شاید نویسنده درباره روزهای آخر صحبت میکند.
این باب جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن را توسط خدا شرح میدهد.
اینجا به نحوی از زمان آینده سخن گفته شده که گویی «روزی میآید.» عبارت «تقسیم خواهد شد» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به زودی خداوند[یهوه] تو را داوری خواهد کرد، و او به دشمنانت اجازه خواهد داد درحالی که تماشا میکنی، همه دارایی تو را بردارند و در میان خودشان تقسیم کنند»
اینجا «جمیع امتها» تعمیم داده شده است [کلیت بخشی]، به معنی «امتهای بسیار» میباشد. ترجمه جایگزین: «من باعث خواهم شد که امتهای بسیاری به اورشلیم حمله کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانت شهر را تسخیر خواهند کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان خانهها را غارت خواهند کرد و زنان را بیعفت خواهند نمود»
اینجا به نحوی از خارج نکردن قوم از شهر سخن گفته شده که گویی مردم «بریده [قطع]» نمیشوند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنانت اجازه خواهند داد بقیه قوم در شهر بمانند»
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد. در این نبوت، خداوند[یهوه] به عنوان مبارزی که خواهد آمد و در نبرد خواهد جنگید، توصیف شده است.
«دقیقاً همان طوری که در گذشته میجنگید»
«در آن زمان»
اینجا «پا» به خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «او بر کوه زیتون خواهد ایستاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حضور یهوه کوه زیتون را خواهد شکافت ... باعث ایجاد درّهای بسیار عظیم خواهد شد»
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
اینجا «شما» به شکل جمع است و به مردم اورشلیم اشاره میکند.
اینجا به کوههایی که پس از شکاف کوه زیتون ایجاد شدند، اشاره میکند.
این نام شهر یا روستایی در شرق اورشلیم است.
اینجا «شما» به مردم اورشلیم اشاره میکند. اما، «شما فرار کردید» به نیاکانشان اشاره میکند زیرا اینجا شرح میدهد که این واقعه چندین سال پیش اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «شما فرار خواهید کرد، همان طور که نیاکانتان فرار کردند»
اینجا «در ایام» اصطلاح است که به زمانی [دورانی] که عُزّیا پادشاه بود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامیکه عُزّیا پادشاه یهودا بود»
این احتمالاً به فرشتگان خدا اشاره میکند.
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
«در آن زمان»
این به طور ضمنی اشاره میکند که خورشید هیچ نوری نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «هیچ نوری از آفتاب نخواهد بود»
این را به حالت معلوم میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تنها خداوند[یهوه] میداند که آن روز چه زمانی آغاز خواهد شد» یا «تنها خداوند[یهوه] میداند که آن زمان چه موقع آغاز خواهد شد»
این به طور معمول یعنی آبِ جاری یا جریان آب، به جای آبِ ساکن یا راکد.
این به دریای مُرده که در شرق اورشلیم واقع شده، اشاره میکند.
این به دریای مدیترانه اشاره میکند.
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
اینجا «اسم» به شهرت یا شخصیت خداوند[یهوه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم خواهند دانست که خداوند[یهوه] تنها خدای حقیقی است» یا «مردم تنها خداوند[یهوه] خدای حقیقی را خواهند پرستید»
این به طور ضمنی اشاره میکند که این زمین یهودا است. ترجمه جایگزین: «تمامی زمین یهودا»
این نام دشتی در دره رود اُردُن است.
این نام شهری در مرز شمالی یهودا است.
این نام شهری در جنوب اورشلیم است.
باقی ماندن اورشلیم در ارتفاعی بالاتر در تضاد با مناطق مجاور که در ارتفاعی پایینتر هستند، میباشد. این تضاد را میتوان با افزودن کلمه «اما» بیان کرد. همچنین میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « اما، اورشلیم مرتفع باقی خواهد ماند»
اینها اسامی دروازههایی در قسمت شمال شرقی دیوار شهر اورشلیم هستند. معانی محتمل ۱) «دروازه اول» و «دروازه زاویه» به دروازههای یکسان اشاره میکنند یا ۲) «دروازه اول» و «دروازه زاویه» دروازههایی جداگانه هستند.
این به نقطۀ قوت دفاعی شهر در دیوار شمالی اشاره میکند. احتمالاً توسط مردی به نام حَنَنْئیل ساخته شده بود.
این احتمالاً به مکانی اشاره میکند که شراب برای خانواده سلطنتی درست میکردند و در جنوب غربی اورشلیم واقع شده بود.
اینجا «اورشلیم» به مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مردم با امنیت در اورشلیم زندگی خواهند کرد»
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
«درحالی که آنها هنوز ایستادهاند.» این به نحوهای که جسمشان به سرعت فاسد خواهد شد، تأکید میکند. آنها حتی فرصت دراز کشیدن نخواهند داشت.
اسم معنای «اضطراب» را میتوان «وحشتزده» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باعث خواهد شد که مردم بسیار وحشتزده شوند»
اینها اصطلاحاتی هستند که به دشمن بودن با شخص دیگری اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر شخص، شخص دیگری را خواهد گرفت، و آنها با همدیگر خواهند جنگید»
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
اینجا «یهودا» و «اورشلیم» به مردمی که در آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حتی دیگر مردمان در یهودا بر ضد مردم اورشلیم جنگ خواهند نمود»
در برخی نسخههای کتاب مقدس میخوانید، «یهودا نیز در اورشلیم جنگ خواهد کرد»
«آنها تمامی داراییهای ارزشمند را تصرف خواهد کرد»
«در مقادیر فراوان»
این صفحه تعمداً خالی است.
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
اینجا «به ضد آمدن» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «به اورشلیم حمله میکنند»
«در عوض هر سال به اورشلیم خواهند رفت»
«عید معابد» یا «عید غرفهها» یا «عید سایبان»
این صفحه تعمداً خالی است.
به نحوی از رنج بردن مردم از بلا سخن گفته شده که گویی، بلا مانند ارتشی به مردم حمله کرده است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] باعث ایجاد بلایی در میان امتها خواهد شد»
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
این آیات با توصیف جنگ پایانی شهر اورشلیم و نحوۀ نجات آن توسط خدا، ادامه مییابد.
«نقشِ روی زنگهای اسبان، خواهند گفت»
این دیگها برای پختن گوشت در حیاط معبد استفاده میشدند. ترجمه جایگزین: «پختن دیگها در حیاط معبد»
این به طور ضمنی اشاره میکند که دیگها مثل کاسههایی که برای ریختن خون قربانیها استفاده میشدند، تقدیس خواهند شد. ترجمه جایگزین: «مثل کاسههای استفاده شده در مذبح تقدیس خواهند شد»
انواع مختلف دیگها و ظروفی که درست شده بودند، مخصوصاً در معبد برای پرستش خداوند[یهوه] و برای قربانی استفاده میشدند. اینها ویژه محسوب میشدند و برای کار دیگری نبودند.
معمول [مرسوم] بود که تاجران وسایلی را که مردم نیاز داشتند بفروشند تا قربانی مناسبی به خداوند[یهوه] در معبد تقدیم کنند. ترجمه جایگزین: «مردم بار دیگر هیچ وسیلهای را در حیاط معبد خداوند[یهوه] خرید و فروش نخواهد کرد»
در برخی نسخههای کتاب مقدس «تاجران» مانند «کنعانیان» ترجمه میشود. [در ترجمه فارسی متفاوت است]
1وَحْی كلام خداوند درباره اسرائیل بهواسطه مَلاكی.2خداوند میگوید كه شما را دوست داشتهام. امّا شما میگویید: چگونه ما را دوست داشتهای؟ آیا عیسُو برادر یعقوب نبود؟ و خداوند میگوید كه یعقوب را دوست داشتم،3و از عیسو نفرت نمودم و كوههای او را ویران و میراث وی را نصیب شغالهای بیابان گردانیدم.4چونكه اَدوْم میگوید: منهدم شدهایم امّا خواهیم برگشت و مخروبهها را بنا خواهیم نمود. یهوه صبایوت چنین میفرماید: ایشان بنا خواهند نمود، امّا من منهدم خواهم ساخت و ایشان را به سرحدّ شرارت و به قومی كه خداوند بر ایشان تا به ابد غضبناك میباشد، مسمّی خواهند ساخت.5و چون چشمان شما این را بیند خواهید گفت: خداوند از حدود اسرائیل متعظّم باد!6پسر، پدر خود و غلام، آقای خویش را احترام مینماید. پس اگر من پدر هستم احترام من كجا است؟ و اگر من آقا هستم هیبت من كجا است؟ یهوه صبایوت به شما تكلّم میكند. ای كاهنانی كه اسم مرا حقیر میشمارید و میگوییدچگونه اسم تو را حقیر شمردهایم؟7نان نجس بر مذبح من میگذرانید و میگویید چگونه تو را بیحرمت نمودهایم؟ از اینكه میگویید خوان خداوند محقّر است.8و چون كور را برای قربانی میگذرانید، آیا قبیح نیست؟ و چون لنگ یا بیمار را میگذرانید، آیا قبیح نیست؟ آن را به حاكم خود هدیه بگذران و آیا او از تو راضی خواهد شد یا تو را مقبول خواهد داشت؟ قول یهوه صبایوت این است.9و الا´ن از خدا مسألت نما تا بر ما ترحّم نماید. یهوه صبایوت میگوید این از دست شما واقع شده است، پس آیا هیچ كدام از شما را مستجاب خواهد فرمود؟10كاش كه یكی از شما میبود كه درها را ببندد تا آتش بر مذبح من بیجا نیفروزید. یهوه صبایوت میگوید: در شما هیچ خوشی ندارم و هیچ هدیه از دست شما قبول نخواهم كرد.11زیرا كه از مطلع آفتاب تا مغربش اسم من در میان امّتها عظیم خواهد بود؛ و بُخُور و هدیه طاهر در هر جا به اسم من گذرانیده خواهد شد، زیرا یهوه صبایوت میگوید كه اسم من در میان امّتها عظیم خواهد بود.12امّا شما آن را بیحرمت میسازید چونكه میگویید كه خوان خداوند نجس است و ثمره آن یعنی طعامش محقّر است.13و یهوه صبایوت میفرماید كه شما میگویید اینك این چه زحمت است و آن رااهانت میكنید و چون (حیوانات) دریده شده و لنگ و بیمار را آورده، آنها را برای هدیه میگذرانید آیا من آنها را از دست شما قبول خواهم كرد؟ قول خداوند این است.14پس ملعون باد هر كه فریب دهد و با آنكه نرینهای در گله خود دارد معیوبی برای خداوند نذر كرده، آن را ذبح نماید. زیرا كه یهوه صبایوت میگوید: من پادشاه عظیم میباشم و اسم من در میان امّتها مهیب خواهد بود.
این عنوانی مهم است که در این باب استفاده شده است. چنین نامی به خواننده، قدرت عظیم خداوند[یهوه] را یاد آوری میکند که باید ملتها را مجازات کند.
پرسشهای بدیهی بسیاری در این باب به کار رفتهاند. مقصود از به کارگیری آنها تاثیر دراماتیک آنها است. این پرسشها، مفاهیم احساسی آن چه گفته شده را افزایش میدهند.
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. «این اعلامِ کلام خداوند[یهوه] درباره اسرائیل به دست ملاکی است»
«یهوه» نامی است که خدا در عهد عتیق آن را بر قوم خود آشکار کرد. برای درک نحوه ترجمه این کلمه به صفحه راهنمای ترجمه کلمه «یهوه» مراجعه کنید.
عبارت «به دست» اصطلاح بوده و به این معناست که خداوند[یهوه] برای رساندن پیغام خود از ملاکی استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «به واسطه ملاکی» یا «توسط ملاکی با آنان صحبت کرد»
این پرسش نشان دهنده شک قوم نسبت به حقیقت بودن گفته خدا است. مترجمین میتوانند این قسمت را در قالب جمله خبری بیان کنند. ترجمه جایگزین: «نشان ندادی که ما را دوست داری» [دوست داشتن خود را به ما نشان ندادهای][محبت خود را تا به حال به ما نشان ندادهای]
این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. پاسخ خداوند[یهوه] به این پرسش سرگذشت قوم را یادآوری میکند. ترجمه جایگزین: «میدانید که عیسو برادر یعقوب بود»
«خداوند[یهوه] رسما این را میگوید»
«دوست داشتم» بر رابطهای توام با وفاداری بین خداوند[یهوه] و یعقوب اشاره دارد. رابطهای که میان آنها پیوندی برقرار بوده است. چنین امری را میتوان در ترجمه مشخص کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که میدانی، من خود را ملزم به عهدی کردم که طبق آن باید یعقوب را دوست میداشتم[محبت میکردم]»
نام «یعقوب» تنها به یعقوب اشاره ندارد، بلکه به همه نسل او اشاره میکند.
«نفرت نمودم» بر این دلالت دارد که میان خداوند[یهوه] و عیسو هیچ عهدی نبوده است، اما اشارهای به ضدیت احساسی خداوند[یهوه] در مقابل عیسو ندارد.
نام «عیسو» نه تنها به عیسو، بلکه به همه ذریت او اشاره دارد.
این به تپه سرزمین ادوم اشاره دارد.
در عهد عتیق، حضور حیوانات وحشی از قبیل شغالها، وصف مکرر سرزمین متروکه توسط قومی بوده است که قبلا آن جا زندگی میکردهاند.
اینجا منظور از «میراث» منطقهای است که نسل عیسو، قوم ادوم، در آن سکونت داشتند.
اینجا منظور از «ادوم» مردم ادوم هستند. ترجمه جایگزین: «زیرا مردم ادوم میگویند»
«منهدم ساختن» به «ویران کردن» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من ویران خواهم کرد»
کلمه «شرارت» به مردم شریر یا اعمال شریرانه آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سرزمین مردمان شریر»
منظور از «چشمهای شما» خود مردم است. ترجمه جایگزین: «شما خودتان این را خواهید دید»
خداوند[یهوه] با استفاده از مکالمهای خیالی، کاهنان را توبیخ میکند. در این مکالمه، کاهنان مدعی درستی[پارسایی] عمل خود هستند، اما خداوند[یهوه] به آنها میگوید عملشان اشتباه است.
منظور از «اسم مرا» خود خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «طوری با من رفتار میکنید که گویی از من متنفرید»
کاهنان در این قسمت با مطرح کردن پرسشی بیان میکنند که واقعاً از خداوند[یهوه] متنفر نیستند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما در حقیقت اسم تو را حقیر نشمردهایم» یا «به ما بگو که چطور ما نام تو را حقیر شمردهایم، زیرا فکر نمیکنیم که این کار را کرده باشیم»
کلمه «نجس» بیانگر هر چیزی است که برای فدیه خدا مناسب نباشد.
کاهنان در این قسمت با مطرح کردن پرسشی بیان میکنند که واقعاً خداوند[یهوه] را بیحرمت نکردهاند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما تو را بیحرمت نکردهایم» یا «به ما بگو که چگونه تو را بیحرمت کردهایم، زیرا ما فکر نمیکنیم که این کار را انجام داده باشیم»
این عبارت به قربانیهای نامناسبی اشاره دارد که به خدا دادهاند و با این کار به او توهین کردهاند.
این به مذبح اشاره دارد.
این جوابی است که خداوند[یهوه] به کاهنان میدهد، اما به طور ضمنی به جواب کامل اشاره شده است. چنین امری را میتوان به وضوح در ترجمه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما با گفتن این که، ‘سفره[میز] یهوه[خداوند] محقر است‘ من را تحقیر کردهاید»
بیاهمیت شمرده شدن
خداوند[یهوه] با استفاده از پرسشی قوم را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «خوب میدانید که گذراندن حیوانات کور برای قربانی عملی شریرانه است!»
خداوند[یهوه] از پرسشی برای سرزنش قوم استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «و شما خیلی خوب میدانید که گذراندن حیوانات لنگ و بیمار برای قربانی عملی شریرانه است!»
فرمانی که در جمله اول مطرح شده بنابر موقعیت فرضی مطرح شده است. ترجمه جایگزین: «اگر آن را به حاکم[والی] خود پیشکش کنید، آیا شما را میپذیرد یا روی شما را بلند خواهد کرد؟[روی شما را زمین نمیزند]»
اینجا خداوند[یهوه] این سوال را از مردم میپرسد تا یاد آور شود که حاکم آنها هرگز حیوانات ناقص را از آنها قبول نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «اگر چنین میکنید، میدانید که حاکم شما را مقبول نخواهد داشت. روی شما را بلند نخواهد کرد»
راضی بودن از کسی، به پذیرفتن او توام با لطف اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آیا او شما را با مرحمت خواهد پذیرفت» یا «آیا موافق است یاریتان دهد»
به نشانه احترام هدیه دادن
ملاکی دیگر از طرف خدا سخن نمیگوید. او مستقیماً با عبرانیان صحبت میکند. ملاکی از آنها انتقاد میکند، چون جرات داشتند که به رحمت دیدن از سوی خدا فکر کنند.
اینجا منظور از «مسالت» خدا و همچنین حضور اوست. ترجمه جایگزین: «در حضور او همچنان از او مسالت کنید»
خداوند[یهوه] با استفاده از این پرسش آنها را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «اگر شما پیشکش غیر قابل قبولی را میگذرانید، قطعا او شما را مستجاب نخواهد کرد»
این عبارتِ مشکل در عبری در نسخههای مدرن به طرق مختلفی تفسیر و ترجمه شده است.
اینجا منظور از «دست» مردمی هستند که پیشکش میآورند. ترجمه جایگزین: «به واسطه شما آورده شده است» [آوردهاید]
اجابت کردن کسی به پذیرفتن کسی توام با لطف اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آیا هیچ کدام از شما را اجابت خواهد کرد» یا «آیا موافق یاری رساندن به هیچ یک از شما هست»
این بیان کننده تمایل شدید است.
منظور از «آتش افروختن در مذبح من» پیشکش کردن قربانی به خداوند[یهوه] در مذبح است. ترجمه جایگزین: «پس شما نباید آتش بیفروزید تا پیشکشهایی را که من نمیپذیرم، بسوزانید»
«دست شما» به «شما» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از طرف شما»
این بیان دوگانه به معنای «هرجا» است. این مشابه «در میان ملتها» و «در هر مکان» است.
منظور از «اسم من» شهرت و جلال خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «من در دیگر ملتها جلال خواهم یافت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در این ملتها مردم برای ستایش من بخور و هدایای طاهر خواهند گذراند»
منظور از «اسم» خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «به من»
See:
معانی محتمل: ۱) «گوشتی که در مذبح از حیوانات قربانی شده جدا میشود و کاهنان مابقی قسمتهای حیوان را میخورند» یا ۲) «گوشت در مذبح قربانی شد»
با صدا در آوردن از راه بینی، بیاحترامی زیادی نشان دادند.
خداوند[یهوه] با استفاده از پرسشی آنها را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «من قطعا نباید این را از شما قبول کنم!»
«دست شما» به «شما» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از طرف شما»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم در ملتهای دیگر نام من را جلال خواهند داد»
منظور از «اسم من» خداوند[یهوه] است. ترجمه جایگزین: «من جلال خواهم یافت»
1و الا´ن ای كاهنان این وصیت برای شما است!2یهوه صبایوت میگوید كه اگر نشنوید و آن را در دل خود جا ندهید تا اسم مرا تمجید نمایید، من بر شما لعن خواهم فرستاد و بر بركات شما لعن خواهم كرد، بلكه آنها را لعن كردهام چونكه آن را در دل خود جا ندادید.3اینك من زراعت را به سبب شما نهیب خواهم نمود و بر رویهای شما سرگین یعنی سرگین عیدهای شما را خواهم پاشید و شما را با آن خواهند برداشت.4و خواهید دانست كه من این وصیت را بر شما فرستادهام تا عهد من با لاوی باشد. قول یهوه صبایوت این است.5عهد من با وی عهد حیات و سلامتی میبود و آنها را به سبب ترسی كه از من میداشت، به وی دادم و به سبب آنكه از اسم من هراسان میبود.6شریعت حقّ در دهان او میبود و بیانصافی بر لبهایش یافت نمیشد، بلكه در سلامتی و استقامت با من سلوك مینمود و بسیاری را از گناه برمیگردانید.7زیرا كه لبهای كاهن میباید معرفت را حفظنماید تا شریعت را از دهانش بطلبند چونكه او رسول یهوه صبایوت میباشد.8امّا یهوه صبایوت میگوید كه شما از طریق تجاوز نموده، بسیاری را در شریعت لغزش دادید و عهد لاوی را شكستید.9بنابراین من نیز شما را نزد تمامی این قوم خوار و پست خواهم ساخت زیرا كه طریق مرا نگاه نداشته و در اجرای شریعت طرفداری نمودهاید.10آیا جمیع ما را یك پدر نیست و آیا یك خدا ما را نیافریده است؟ پس چرا عهد پدران خود را بیحرمت نموده، با یكدیگر خیانت میورزیم؟11یهودا خیانت ورزیده است و رجاسات را در اسرائیل و اورشلیم بعمل آوردهاند زیرا كه یهودا مَقْدَس خداوند را كه او آن را دوست میداشت بیحرمت نموده، دختر خدای بیگانه را به زنی گرفته است.12پس خداوند هر كس را كه چنین عمل نماید، هم خواننده و هم جواب دهنده را از خیمههای یعقوب منقطع خواهد ساخت و هر كس را نیز كه برای یهوه صبایوت هدیه بگذراند.13و این را نیز بار دیگر بعمل آوردهاید كه مذبح خداوند را با اشكها و گریه و ناله پوشانیدهاید و از اینجهت هدیه را باز منظور نمیدارد و آن را از دست شما مقبول نمیفرماید.14امّا شما میگویید سببِ این چیست؟ سبب این است كه خداوند در میان تو و زوجه جوانیات شاهد بوده است و تو به وی خیانت ورزیدهای، با آنكه او یار تو و زوجه هم عهد تو میبود.15و آیا او یكی را نیافرید با آنكه بقیه روح را میداشت و از چه سبب یك را (فقط آفرید)؟ از این جهت كه ذریت الهی را طلب میكرد. پس از روحهای خود باحذر باشید و زنهار احدی به زوجه جوانی خود خیانت نورزد.16زیرا یهوه خدای اسرائیل میگوید كه از طلاق نفرت دارم و نیز از اینكه كسی ظلم را به لباس خود بپوشاند. قول یهوه صبایوت این است پس از روحهای خود با حذر بوده، زنهار خیانت نورزید.17شما خداوند را به سخنان خود خسته نمودهاید و میگویید: چگونه او را خسته نمودهایم؟ از اینكه گفتهاید همه بدكاران به نظر خداوند پسندیده میباشند واو از ایشان مسرور است یا اینكه خدایی كه داوری كند كجا است؟
کاهنان در این باب اخطاری دریافت میکنند. آنها از شریعت موسی پیروی نکردند و قوم را به مسیری اشتباه هدایت کردند. خداوند[یهوه] قربانیهای آنها را نپذیرفت.
and )
یهودیان تحت پیمان با خداوند[یهوه] زندگی میکردند، بنابراین رابطه آنها با استفاده از تمثیل[مجاز][توصیف] ازدواج شرح داده شده است. زنا در رابطه زناشوئي به بیوفایی شخص نسبت به خداوند[یهوه] اشاره دارد.
and and
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
این قسمت به در نظر گرفتن یا فکر کردن به امری بسیار مهم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این را بسیار مهم بشمارید»
اسم معنای «تمجید» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسم من را تمجید نمایید»
این عبارت به خدا اشاره دارد.
اسم معنای «لعن» را میتوان به حالت فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تو را نفرین خواهم کرد»
این قسمت به بسیار مهم بودن فرمان خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما فرمان من را حائز اهمیت نمیشمارید»
«بر رویهای شما سرگین» به رسوایی[بیآبرویی] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من قطعا شما را در رسوایی ژرفی قرار خواهم داد؛ این به بدی سرگین پاشیدن بر صورتهایتان خواهد بود»
منظور از «عیدها» حیواناتی است که کاهنان در عیدهای اسراییل به عنوان قربانی میگذراندند. کلمه «سرگین» احتمالاً به سرگینی اشاره میکند که حیوان قبل از کشته شدن دفع میکند و همچنین به سرگینی اشاره دارد که هنگام قطعه قطعه شدن در بدن خود دارند. کارگران معبد باید این سرگینها را به خارج از معبد و احتمالاً خارج از اورشلیم میبردند.
این عبارت مشکل را میتوان به «خدا شما را با آن خواهد برد» ترجمه کرد. کلمه «آن» به سرگین اشاره دارد. این عبارت همان استعاره ذبح کردن حیوانات به عنوان قربانی را ادامه میدهد و میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها تو را بر کپه سرگین پرتاب خواهند کرد و خدا نیز هنگامی که سرگین را از میان میبرند، اطمینان حاصل خواهد کرد که تو را نیز ببرند»
معانی احتمالی این عبارت ۱) خدا کاهنان بیوفا را خواهد کشت و سبب میشود اجساد آنها بر تلهایی از سرگین حیوانات برده شوند. خدا با این کار آنها را مجازات خواهد کرد یا ۲) خدا کاهنان بیوفا را چنان مجازات سهمگینی میکند که مثل بردن اجساد آنها با سرگین حیوانات خواهد بود.
کلمه «لاوی» به ذریت قبیله لاوی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پس عهد من با شما، ذریت لاوی خواهد بود»
خداوند[یهوه] به نحوی با قبیله لاوی سخن میگوید که گویی آنها خود لاوی هستند.
اینجا به نحوی از نتایج مورد نظر عهد سخن گفته شده که گویی آنها خود عهد بودهاند. ترجمه جایگزین: «هدف از عهد من با لاوی، کامیابی و سلامتی کاهنان بود»
این عبارت همان استعاره را ادامه میدهد، اما انگارهای که در متن به طور ضمنی مطرح شده را ذکر نکرده است. چنین انگارهای را میتوان در قالب جملهای جدید بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عهد من با او همچنین ترس بود و واقعاً از من میترسید» یا «در عهد من با او، از او خواستم که از من بترسد، و او از من میترسید»
«اسم من» به خود خدا اشاره دارد.
منظور از چیزی یافتن، چیزی است که وجود دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کذبی وجود نداشت»
کلمه «لبها» به توانایی صحبت کردن فرد اشاره دارد.
منظور از سلوک نمودن، زندگی کردن و رهبری زندگی کسی در یک راه مشخص است.
اینجا منظور از موقعیت شیوهای است که لاوی زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «به سلامتی و عادلانه»
اینجا تشویق مردم به ترک گناه ،همچون بازگردانیدن آنان از گناه است. ترجمه جایگزین: «او بسیاری از مردم را تشویق کرد که گناه را ترک نمایند»
کلمه «لبها» به توانایی صحبت کردن فرد اشاره دارد.
.
اینجا به نحوی از معرفت سخن گفته شده که گویی جسمی است که کاهنان باید آن را نگه دارند. انگاره «حفظ کردن معرفت» در این آیه به طور ضمنی به انتقال دادن معرفت صحیح در مورد خدا اشاره دارد.
اینجا به نحوی از شریعت[دستورات] سخن گفته شده که گویی جسمی است که قوم[مردم] میتوانند آن را جستجو کنند. این جمله را میتوان با حذف اسم معنای «شریعت» بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «بخواه که تعلیم داده شود» یا «از کاهن بخواه تا به درستی آنها را به تو تعلیم دهد»
منظور از «دهان» چیزی است که فرد میگوید.
اینجا به نحوی از طریق درست رفتار کردن سخن گفته شده که گویی راه درستی است که شخص میتواند آن را دنبال کند و از رها کردن طریق درست مانند رو برگرداندن از آن سخن گفته شده است.
اینجا از نااطاعتی از خدا به نحوی سخن گفته شده که گویی لغزش خوردن است.
عبارت «در شریعت» مضمونی برای «لغزش» خوردن را ارائه میدهد. ترجمه جایگزین: «باعث نافرمانی بسیاری از شریعت شدید»
اشارهای که به فضا[مکان] شده به آگاهی کاهنان از رفتار شریرانه اشاره دارد.
کلمه «طریق» به «امیال» و «رفتار» اشاره دارند و به نحوی از آنها سخن گفته شده که گویی چیزهایی هستند که مردم میتوانند آنها را نگه دارند. ترجمه جایگزین: «خواستههای مرا درباره نحوه زندگی خود دنبال کنید»
«معیارهای رفتاری آسان برای مردمی که دوست دارید و معیارهای سخت برای مردمی که دوستشان ندارید، تعیین کردهاید»
اینجا به نحوی از عادت بیشتر طرفداری کردن از برخی نسبت به دیگران سخن گفته شده که گویی چیزی است که میتوان آن را به دیگران نشان داد. ترجمه جایگزین: «مردم دریافتهاند که از برخی بیشتر از دیگران طرفداری میکنید.»
اینجا ملاکی نبی شروع به صحبت با برادران اسرائیلی خود میکند.
ملاکی این سوالات را میپرسد تا به برادران اسرائیلیاش چیزهایی را که از پیش میدانند را یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «میدانی که همه ما یک پدر داریم، پدری که قومی را از ما آفریده است» یا «همه میدانید که خدا پدر همه ما اسرائیلیهاست، زیرا تنها کسی است که قوم ما را خلق کرده است»
این سوال به معنای بیان یک حکم است. ترجمه جایگزین: «قطعا همان خداست که ما را خلق کرده است»
این احتمالا به خدا در شکل دادن عبرانیان به عنوان یک ملت اشاره دارد.
ملاکی این سوال را میپرسد تا هم ایمانان اسرائیلی خود را توبیخ کند. این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً نباید همان طور که تا به حال انجام دادهاید با برادران بد رفتاری کنیم و با نافرمانی از احکام خدا به او بیحرمتی کنیم»
کلمه «یهودا» به مردمی که در منطقه یهودا هستند اشاره دارد و به نحوی از بیوفایی آنها نسبت به خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی آنها مردی به نام «یهودا» هستند. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا، بیوفا گشتهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم در اسرائیل و اورشلیم اعمال منزجرکنندهای انجام دادهاند»
«یهودا» دوباره به مردم اسرائیل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا مردم یهودا به جایگاه مقدس خداوند[یهوه] بیحرمتی کردهاند»
اینجا مجدداً به نحوی به مردم یهودا اشاره شده که گویی مردی به نام «یهودا» هستند. ترجمه جایگزین: «با زنی از یک قوم دیگر ازدواج کرده است، زنی که بتها را پرستش میکند»
اینجا به نحوی از تخریب چیزی سخن گفته شده که گویی این کار مثل قطع کردن[بریدن] آن از چیزی دیگر است. ترجمه جایگزین: « باشد خداوند[یهوه] هر کس را که... در خیمههای یعقوب هلاک کند» یا «باشد خداوند[یهوه] هر کسی را که... در قوم اسرائیل است بکشد»
منظور از «خیمههای یعقوب» جامعه اسرائیل است.
اینجا منظور از «یعقوب» تمام قوم اسرائیل است، زیرا یعقوب یکی از بزرگان اسرائیل بود.
این عبارت به نظر به معنای «قطعاً هرکسی» است.
ملاکی همچنان با برادران اسرائيلی خود سخن میگوید.
این قسمت با کنایه در مورد میزان اشکهایی که مردم میریزند، مبالغه میکند تا نشان دهند که خداوند[یهوه] میداند مردم حقیقتاً احساس ناراحتی نمیکنند.
کلمات «گریه» و «ناله» معنایی مشابه دارند و انگاره گریه و ناله را تشدید میکنند. ترجمه جایگزین: «با گریه شدید»
«منظور داشتن هدیه[به سوی هدیه شدن]» به معنای دریافت کردن آن و نشانی از لطف دهنده آن است.
اینجا به طور ضمنی به کسانی اشاره شده که بر مذبح یهوه قربانی میگذرانند.
اینجا منظور از «دست» کسی است که هدیه میدهد. ترجمه جایگزین: «از شما»
تفکر کلی، همان طور که در ملاکی ۲: ۱۳ آمده، این است «چرا او به سمت قربانی[هدیه] رو نمیکند یا به لطف به دست خود نمیپذیرد؟» برخی مترجمان ممکن است بخواهند در ترجمه خود کل این انگاره را ارائه دهند.
«زنی که وقتی جوان بودید با او ازدواج کردید»
این عبارت فرض را بر زنده بودن این زن گرفته است.
شاهد پیمان میان دو نفر بودن مانند ایستادن میان آن دو برای شهادت دادن به توافق آنها در صورت به وجود آمدن اختلاف میان آنها در نظر گرفته شده است. این جمله همچنین مجازات اسرائيلیانی که پیمان ازدواج خود را میشکنند، یادآوری میکند.
این عبارت حاکی از آن است که بسیاری از اسرائیلیان همسران خود را طلاق دادهاند.
«به عهد ازدواجی که تو به آن متعهد بودی» [به پیوند ازدواجی که به آن موافقت کردی]
این پرسش را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او قطعاً شوهر و همسر را با قسمتی از روح آن مرد یکی آفرید.»
این عبارت حاکی از یک تن ساختن زن و شوهر است. ترجمه جایگزین: «زن و شوهر را یک تن ساخت»
کودکانی که خدا را احترام و پیروی میکنند.
اینجا منظور از «طلاق» عمل طلاق است، یعنی زمانی که مردی زن خود را دور میراند تا به ازدواج خود با او پایان دهد. ترجمه جایگزین: «من از این که مردی همسر خود را طلاق میدهد، متنفرم»
مقصود این عبارت احتمالاً هر مردی است که به همسر خود ظلم میکند.
«مراقب باشید که به همسران خود وفادار باشید»
اینجا به نحوی از خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی رفتار انسانها ممکن است او را خسته کند، در صورتی که خدا جسماً یا از نظر احساسی نمیتواند خسته شود. مقصود این عبارت احتمالاً این است که خداوند[یهوه] آزرده یا خشمگین شده است. ترجمه جایگزین: «شما خداوند[یهوه] را آزرده کردهاید»
مقصود این سوال این است تا هر کار نادرستی راکه مردم انجام دادهاند، حاشا کند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما قطعاً او را خسته نکردهایم»
انگاره کامل در این قسمت «شما او را با گفتن خسته کردهاید» است. این جواب نبی به پرسش بدیهی است.
چشمها بیانگر دیدن هستند، و دیدن بیانگر افکار یا داوری است. ترجمه جایگزین: «به نظر» یا «در داوری» [طبق داوری]
کاهنان با مطرح کردن این سوال ادعا میکنند که خداوند[یهوه] به نیکی یا شرارت کردن مردم اهمیتی نمیدهد یا هرگز بدکاران را مجازات نمیکند. ترجمه جایگزین: «خدا قطعاً مردمان شریر را مجازات نمیکند»
خدایی که بدکاران را عادلانه مجازات میکند.
1اینك من رسول خود را خواهم فرستاد و او طریق را پیش روی من مهیا خواهد ساخت؛ و خداوندی كه شما طالب او میباشید، ناگهان به هیكل خود خواهد آمد، یعنی آن رسول عهدی كه شما از او مسرور میباشید. هان او میآید! قول یهوه صبایوت این است.2امّا كیست كه روز آمدن او را متحمّل تواند شد؟ و كیست كه در حین ظهور وی تواند ایستاد؟ زیرا كه او مثل آتش قالگر و مانند صابون گازران خواهد بود.3و مثل قالگر و مصفّی كننده نقره خواهد نشست و بنیلاوی را طاهر ساخته، ایشان را مانند طلا و نقره مصفّی خواهد گردانید تا ایشان هدیهای برای خداوند به عدالت بگذرانند.4آنگاه هدیه یهودا و اورشلیم پسندیده خداوند خواهد شد چنانكه درایام قدیم و سالهای پیشین میبود.5و من برای داوری نزد شما خواهم آمد و به ضدّ جادوگران و زناكاران و آنانی كه قَسَم دروغ میخورند و كسانی كه بر مُزْدور در مزدش و بیوهزنان و یتیمان ظلم مینمایند و غریب را از حقّ خودش دور میسازند و از من نمیترسند، بزودی شهادت خواهم داد. قول یهوه صبایوت این است.6زیرا من كه یهوه میباشم، تبدیل نمیپذیرم و از این سبب شما ای پسران یعقوب هلاك نمیشوید.7شما از ایام پدران خود از فرایض من تجاوز نموده، آنها را نگاه نداشتهاید. امّا یهوه صبایوت میگوید: بسوی من بازگشت نمایید و من بسوی شما بازگشت خواهم كرد، امّا شما میگویید به چه چیز بازگشت نماییم.8آیا انسان خدا را گول زند؟ امّا شما مرا گول زدهاید و میگویید در چه چیز تو را گول زدهایم؟ در عُشرها و هدایا.9شما سخت ملعون شدهاید زیرا كه شما یعنی تمامی این امّت مرا گول زدهاید.10تمامی عُشرها را به مخزنهای من بیاورید تا در خانه من خوراك باشد و یهوه صبایوت میگوید مرا به اینطور امتحان نمایید كه آیا روزنههای آسمان را برای شما نخواهم گشاد و چنان بركتی بر شما نخواهم ریخت كه گنجایش آن نخواهد بود؟11و یهوه صبایوت میگوید: خورنده را به جهت شما منع خواهم نمود تا ثمرات زمین شما را ضایع نسازد و مَوِ شما در صحرا بیبار نشود.12و همه امّتها شما را خوشحال خواهند خواند زیرا یهوهصبایوت میگوید كه شما زمین مرغوب خواهید بود.13خداوند میگوید: به ضدّ من سخنان سخت گفتهاید و میگویید به ضدّ تو چه گفتهایم؟14گفتهاید: بیفایده است كه خدا را عبادت نماییم و چه سود از اینكه اوامر او را نگاه داریم و بحضور یهوه صبایوت با حزن سلوك نماییم؟15و حال متكبّران را سعادتمند میخوانیم و بدكاران نیز فیروز میشوند و ایشان خدا را امتحان میكنند و (معهذا) ناجی میگردند.16آنگاه ترسندگان خداوند با یكدیگر مكالمه كردند و خداوند گوش گرفته، ایشان را استماع نمود و كتاب یادگاری به جهت ترسندگان خداوند و به جهت آنانی كه اسم او را عزیز داشتند مكتوب شد.17و یهوه صبایوت میگوید كه ایشـان در آن روزی كه مـن تعیین نمودهام، مِلْك خاصّ من خواهند بود و بر ایشان ترحّم خواهم نمود، چنانكه كسی بر پسرش كه او را خدمت میكند ترحّم مینماید.18و شما برگشته، در میان عادلان و شریران و در میان كسانی كه خدا را خدمت مینمایند و كسانی كه او را خدمت نمینمایند، تشخیص خواهید نمود.
در این باب چندین نبوت در مورد مسیح و کسی که قبل از او میآید، مطرح شده است. این باب به بازگشت مسیح موعود[ماشیح] پرداخته و در مورد بازگشت اول و ثانویه سخن گفته است، اما برای ایجاد فرق بین این دو، روشهای تقسیم مرسوم را به کار نبرده است.
and )
در این باب چندین پرسش بدیهی به کار برده شده است تا خواننده را نسبت به حقیقی بودن گفته خود و گناهشان قانع کند.
یهوه مجدداً در آیه ۱ با قوم اسرائیل سخن میگوید، ولی در آیه ۲ ملاکی نبی شروع به سخن گفتن میکند.
«نگاه کنید» یا «گوش دهید» یا «به چیزی که میخواهم به شما بگویم توجه کنید»
اینجا به نحوی از آماده کردن قوم برای خوش آمدگویی به خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی جادهای برای او باز میشود تا به راحتی بر آن سفر کند.
برخی از ترجمههای مدرن این قسمت را به نحوی ترجمه میکنند که به نظر این دو جمله به یک شخص اشاره دارند. نسخههای مُدرن دیگر این نکته را مبهم رها کردهاند. ما نیز توصیه میکنیم که مترجمین مانند نسخ ULB و UDB چنین امری را مبهم باقی گذارند.
تقریباً همه نسخهها مفهوم این عبارت را مبهم باقی گذاشتهاند، اما شاید لازم باشد مترجمان رابطه بین «رسول» و «عهد» را مشخص کنند. ترجمه UDB «رسول» را به عنوان کسی که به عهد خداوند[یهوه] با اسرائیل سوگند خورده معرفی میکند. گزینه دیگر این است که این رسولْ به عنوان شخصی معرفی شود که عهد را تایید یا عهد جدیدی را اعلام میکند.
این پرسشهای بدیهی به طور ضمنی اشاره میکنند که کسی نمیتواند هنگام آمدن خداوند[یهوه] در مقابل او مقاومت کند. این پرسشها را میتوان در قالب یک جمله خبری با یکدیگر ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «هرچند زمانی که خداوند[یهوه] برای داوری آنها بیاید، هیچ کس قادر به ایستادگی در برابر او نخواهد بود.»
کلمه «روز» به «زمان» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی که میآید»
اینجا متحمل شدن بیانگر ایستادگی در برابر حملات و اتهامات است.
این جمله دلیل این امر را که چرا کسی نمیتواند هنگام آمدن خداوند[یهوه] در مقابل او مقاومت کند، بیان میکند و به نحوی از قدرت خدا برای داوری کردن قوم و مانع مرتکب گناه شدن سخن گفته شده که گویی قدرت او مثل صابونی قوی برای تمیز کردن لباسها یا قدرت آتش برای ذوب کردن اشیاء است. چنین جملاتی بیان میکنند که نمیتوان مانع قدرت خدا برای انجام این اعمال شد.
اینجا به نحوی از پسران[بنی] لاوی و متقاعد کردن آنها به گناه نکردن سخن گفته شده که گویی این کار مثل پالایش کردن فلزات است. ترجمه جایگزین: «او بنی[پسران] لاوی را تادیب میکند و آنها را در قبال گناهانشان خواهد بخشید»
«بنی» به ذُریت اشاره دارد. ذُریت مذکر لاوی، کاهنان و کارگران[کارکنان] معبد[هیکل] بودند.
این کلمه به طور ضمنی به عمل فلزکاران اشاره دارد. آنها برای پالایش مقادیر اندک طلا یا نقره مینشستند. همچنین به عمل پادشاه اشاره دارد که به منظور داوری کردن و حکم دادن به مردم مینشیند.
اینجا به نحوی از متقاعد کردن قوم به گناه نکردن سخن گفته شده که گویی فلزکار، طلا و نقره را بیشتر پالایش[تصفیه] میکند.
اینجا «عدالت» به معنای «با خواستههای راستین برانگیخته شدن برای پرستش خدا» است. ترجمه جایگزین: «آنها به جای پرستش خداوند[یهوه] برای او هدایای قابل قبول[مقبول] خواهند آورد»
ملاکی همچنان در آیه ۴ سخن میگوید، اما خداوند[یهوه] در آیه پنج مجدداً شروع به سخن گفتن میکند.
منظور از «یهودا» و «اورشلیم» مردم آن نواحی است. ترجمه جایگزین: «هدیهای که توسط مردم یهودا و اورشلیم آورده شده است»
این دو عبارت اساساً معانی یکسانی میدهند و تاکید میکنند که این هدیه زمانی برای خداوند[یهوه] خوشایند بوده است. ترجمه جایگزین: «چنان که در گذشتههای دور»
اینجا «داوری» به عمل داوری[قضاوت] کردن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سپس من برای داوری شما خواهم آمد»
«با عدم پرداخت دستمزد کارگران باعث رنج دیدن آنها میشود»
این قسمت به دور کردن شخصی بیگانه[خارجی] از کسب حق خود اشاره دارد. اینجا به نحوی از محروم کردن مردم از حق خود سخن گفته شده که گویی جسماً آنها را از شخصی دیگر دور میکنند. شاید چنین انگارهای دور کردن شخصی است که برای اصلاح خطایی آمده است. ترجمه جایگزین: «حق بیگانگان ساکن اورشلیم را انکار میکند»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائيل سخن میگوید.
«هلاک نشدهاند»
اینجا به نحوی از نااطاعتی کردن از فرایض خدا سخن گفته شده که گویی این کار مثل رو برگرداندن از آنها است. ترجمه جایگزین: «شما از ایام نیکان خود از فرایض من نااطاعتی کردهاید»
اینجا از محبت کردن و وفادار بودن نسبت به یکدیگر مانند بازگشتن به سوی یکدیگر سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «مرا محبت کن و حرمت بگذار و من نیز همیشه تو را یاری خواهم داد»
قوم با مطرح کردن این پرسش یادآوری میکنند که هرگز از پیروی خداوند بازنایستادند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز از تو دور نشدهایم، پس نمیتوانیم نزد تو بازگردیم» یا «ما هرگز از تو دور نشدهایم، پس معنایی ندارد که از بازگشتن ما نزد تو سخن گفته شود»
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
این پرسش به طور ضمنی بیان میکند که گول زدن[سرقت کردن از] خدا عملی بسیار شریرانه است. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. خدا با استفاده از مشتقات ضمیر سوم شخص در مورد خود سخن میگوید. «انسان قطعاً نباید خدا را فریب دهد» یا «کسی نباید من را فریب دهد» [در فارسی از کلمه گول زدن استفاده شده است اما در انگلیسی از کلمهای به معنای ‘سرقت کردن‘ استفاده شده است]
این پرسش به طور ضمنی اشاره میکند که مردم فکر نمیکنند خدا را گول زدهاند. ترجمه جایگزین: «قطعاً تو را گول نزدهایم» [قطعاً از تو دزدی نکردهایم] [در فارسی متفاوت انجام شده]
این پاسخ از سوی خداوند به طور ضمنی پاسخی کاملتر را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «تو مرا با منع کردن از عشرها و هدایا گول زدهای»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً شما را لعن کردهام»
منظور از «امت» مردمی هستند که خداوند[یهوه] با آنها سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «تمامی شما در این قوم، مرا گول زدهاید» [همه شما در این قوم از من دزدی کردهاید]
خداوند[یهوه] همچنان با قوم اسرائیل سخن میگوید.
«همه دهیکها»
منظور از «خانه» معبد است. ترجمه جایگزین: «معبدم[هیکلم]»
اینجا منظور از حکم «مرا...امتحان نمایید» چیزی است که مردم میتوانند و باید انجام دهند: «اگر مرا بیازمایید.» همچنین میتوان این قسمت را به دو جمله تقسیم کرد. ترجمه جایگزین: «و اگر شما مرا بیازمایید...من روزنههای آسمان را برای شما خواهم گشود» یا «و شما باید مرا بیازمایید...اگر بیازمایید، من روزنههای آسمان را برای شما خواهم گشود»
این صفحه تعمدا خالی گذاشته شده است.
اینجا منظور از خوشحال خواندن، مبارک بودن[برکت یافته بودن] است. ترجمه جایگزین: «تمام امتها خواهند دانست که شما برکت یافتهاید»
منظور از این عبارت مردم تمام امتهاست. ترجمه جایگزین: «مردم در تمام امتها»
منظور از «مرغوب» وضعیتی است که باعث رضایت ساکنین در زمینهایشان میشود.
این آیات قسمت جدیدی را در این کتاب آغاز میکنند. خداوند[یهوه] با قوم اسرائیل سخن میگوید.
مقصود از کلمه «سخت»، «ناملایم» یا «وحشتناک[قبیح]» است، و منظور از «سخنان شما»، «چیزی که شما گفتهاید» است. ترجمه جایگزین: «آن چه درباره من گفتهاید، وحشتناک[قبیح] است»
مردم این سوال را میپرسند تا ادعا کنند که آنها چیزی بر ضد خدا نگفتهاند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بین ما چیزی علیه تو گفته نشده است»
قوم برای بیان ایدهای این پرسش را میان خود مطرح میکنند. ترجمه جایگزین: «بیفایده است که ملزومات[اوامر] او را نگه داریم و با حزن به حضور یهوه صبایوت[خداوند لشکرها] گام برداریم»
«با حزن سلوک نمودن» به «اندوهناک رفتار کردن» اشاره دارد. این ترکیب شاید برای نشان دادن غم آنها به خاطر گناهانشان به کار رفته است.
این قسمت اشاره میکند که خدا از اعمال قوم آگاه است.
کلمه «سعادتمند» به مبارک بودن[برکت یافته بودن] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «میگوییم که متکبران سعادتمند هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میگوییم که متکبران آسوده هستند»
این کلمه به «گریختن از مجازات خدا» اشاره دارد.
رویداد توصیف شده در این قسمت بعد از این که مقدسین در قوم اسرائيل توبه کردند، اتفاق افتاده است.
معانی محتمل: ۱) اسرائیلیان کتابی نوشتند تا وعده[قول] خود را به یاد داشته باشند و اسامی کسانی را که از خداوند[یهوه] میترسند، ثبت کنند یا ۲) خداوند[یهوه] باعث میشود کسی در آسمان با اسامی کسانی که از او میترسند، کتابی بنویسد.
این عبارت به هر کتابی اشاره دارد که به مردم کمک میکند تا اتفاقات مهم از قبیل اتفاقات یا کسانی را که در گذشته زندگی میکردند، به یاد آورند.
اینجا منظور از «اسم او» خود خدا است.
«آنها قوم من خواهند بود»
«ملک» به داراییهای شخصی اشاره دارد. این عبارت را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها کاملاً به من تعلق خواهند داشت»
زمانی که خداوند[یهوه] سرکشان اسرائیلی را داوری و مجازات خواهد کرد به اسرائيلیان وفادار پیروزی را میبخشد.
«تفاوت میان...خواهید دید» یا «متفاوت...رفتار خواهید کرد»
1زیرا اینك آن روزی كه مثل تنور مشتعل میباشد، خواهد آمد و جمیع متكبّران و جمیع بدكاران كاه خواهند بود. و یهوه صبایوت میگویـد: آن روز كه میآید ایشان را چنان خواهد سوزانید كه نه ریشه و نه شاخهای برای ایشان باقی خواهد گذاشت.2امّا برای شما كه از اسم من میترسید، آفتاب عدالت طلوع خواهد كرد و بر بالهـای وی شفـا خواهـد بود و شما بیرون آمده، مانند گوسالههای پرواری جست و خیز خواهید كرد.3و یهوه صبایوت میگوید: شریران را پایمال خواهید نمود زیـرا در آن روزی كه من تعیین نمودهام، ایشان زیر كف پایهای شما خاكستر خواهند بود.4توراتِ بنده من موسی را كه آن را با فرایض و احكام به جهت تمامی اسرائیل در حُوریب امر فرمودم بیاد آورید.5اینك من ایلیای نبی را قبل از رسیدن روز عظیم و مَهیب خداوند نزد شما خواهم فرستاد.6و او دل پدران را بسوی پسران و دل پسران را بسوی پدران خواهد برگردانیـد، مبـادا بیایـم و زمین را به لعنت بزنـم.
یهودیان احتمالاً امیدوار بودند که این نبوتها به زمانی نزدیک به آنها اشاره داشته باشد، ولی نبوتهای مطرح شده در این باب مختص روزهای آخر است.
and )
«نگاه کنید» یا «گوش دهید» یا «به چیزی که میخواهم به شما بگویم، توجه کنید»
اینجا به نحوی از رویدادن فاجعه در آن زمان سخن گفته شده که گویی خود روز در حال سوختن است. معمولاً از داوری خدا مانند آتش سخن گفته شده است.
ببینید که این کلمات را در ملاکی ۳: ۱۵ چگونه ترجمه کردهاید.
اینجا به نحوی از این افراد سخن گفته شده که گویی گیاهان خشک شدهاند و فقط مناسب سوزاندن هستند. سخن گفتن از مردم مانند گیاه یا درخت در کتاب مقدس امری معمول است. ترجمه جایگزین: «جمیع متکبران و بدکاران همچون گیاهان خشک خواهند سوخت»
اینجا منظور از «آن روز» اتفاقاتی است که در آن روز رخ میدهد. ترجمه جایگزین: «من در آن روز آنان را خواهم سوزانید»
این جمله همچنان به نحوی در مورد مردم سخن میگوید که گویی گیاه یا درخت هستند. منظور از محروم شدن از تمامی ریشه و برگها نابودی کامل است. ترجمه جاگزین: «هیچ چیز باقی نخواهد ماند»
«اسم من» به خود یهوه[خداوند] اشاره دارد.
معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] که همیشه عادلانه[پارسایانه] عمل میکند، خواهد آمد و قوم خود را شفا خواهد داد یا ۲) خداوند[یهوه] در آن روز پارسایی قوم را آشکار میسازد و آنها را شفا میدهد.
معانی محتمل: ۱) اینجا به نحوی از شفا دادن کسی سخن گفته شده که گویی جسمی است که خورشید آن را به وسیله بالهای خود نزد مردم خواهد بُرد یا ۲) شفا یافتن زیر بالها صورت میگیرد که به معنای حفاظت شدن مردم[قوم] توسط خداست.
در خاور نزدیک دوران باستان معمولاً به نحوی از خورشید سخن گفته میشد که گویی بال دارد و با استفاده از آنها در آسمان حرکت میکند. معانی احتمالی ۱) اشعههای حیات بخش نور خورشید گویی بالهای او هستند یا ۲) به بالها فرمان داده شده که قوم خدا را بپوشانند تا به این واسطه آرامی و امنیت یابند.
اینجا به نحوی از قوم نجات یافته خداوند[یهوه] سخن گفته شده که گویی گوسالههایی هستند که از آخور خود رها شده و میتوانند آزادانه در چراگاه حرکت کنند.
اینجا به نحوی از پیروزی قوم خدا سخن گفته شده که گویی بر بدنهای سوخته دشمنان راه میروند.
اینجا به نحوی از دشمنان اسرائيل سخن گفته شده که گویی سوخته و تبدیل به خاکستر شدهاند. (ملاکی ۴: ۱).
اسم معنای «امر میفرماید» را میتوان به «تعلیم داد» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه را که من به بندهام موسی امر کردم، به یاد آورید»
اینجا «به یاد آورید» به «فکر در مورد» و در عین حال به «اطاعت کردن» اشاره دارد.
این نام دیگر کوه سینا است.
اینجا «تمامی اسرائیل» به تمام مردم قوم اسرائیل اشاره دارد.
اینها قوانینی هستند که خدا تا ابد به اسرائیل داده است.
مقصود این کلمه تصمیمات شرعی[قانونی] است. این اصول نحوه به کارگیری احکام کلی در زندگی روزمره را مشخص میکنند.
اینجا اتفاق افتادن این روز همچون رسیدن آن است. ترجمه جایگزین: «قبل از رسیدن روز عظیم و مهیب خداوند[یهوه]»
این عبارت به زمانی اشاره دارد که خداوند[یهوه] قاطعانه عمل میکند.
اینجا به نحوی از تغییر طرز تفکر مردم سخن گفته شده که گویی این کار برگرداندن دلهای آنهاست.
1کتاب نسب نامه عیسی مسیح بن داود بن ابراهیم،2ابراهیم اسحاق را آورد و اسحاق یعقوب را آورد و یعقوب یهودا و برادران او را آورد.3و یهودا، فارَص و زارَح را از تامار آورد و فارَص، حَصْرون را آورد و حَصْرون، اَرام را آورد.4و اَرام، عَمِّیناداب را آورد و عَمّیناداب، نَحشون را آورد و نَحْشون، شَلْمون را آورد.5و شَلْمون، بوعَز را از راحاب آورد و بوعَز، عوبید را از راعوت آورد و عوبید، یَسّا را آورد.6و یَسّا داود پادشاه را آورد و داود پادشاه، سلیمان را از زن اوریّا آورد.7و سلیمان، رَحَبْعام را آورد و رَحبْعام، اَبِیَّا را آورد و اَبِیّا، آسا را آورد.8و آسا، یَهوشافاط را آورد و یَهوشافاط، یورام را آورد و یورام، عُزیّا را آورد.9و عُزیّا، یوتام را آورد و یوتام، اَحاز را آورد و اَحاز، حِزْقیَّا را آورد.10و حِزْقیّا، مَنَسّی را آورد و مَنَسّی، آمون را آورد و آمون، یوشیّا را آورد.11و یوشیَّا، یَکُنیا و برادرانش را در زمان جلای بابِل آورد.12و بعد از جلای بابل، یَکُنْیا، سَألْتیئیل را آورد و سَأَلْتیئیل، زَرُوبابِل را آورد.13زَرُوبابِل، اَبیهود را آورد و اَبیهود، ایلیاقیم را آورد و ایلیاقیم، عازور را آورد.14و عازور، صادوق را آورد و صادوق، یاکین را آورد و یاکین، ایلَیهُود را آورد.15و ایلیهود، ایلعازَر را آورد و ایلعازَر، مَتّان را آورد و مَتّان، یعقوب را آورد.16و یعقوب، یوسف شوهر مریم را آورد که عیسی مُسمّیٰ به مسیح از او متولّد شد.17پس تمام طبقات، از ابراهیم تا داود چهارده طبقه است، و از داود تا جلای بابِل چهارده طبقه، و از جلای بابِل تا مسیح چهارده طبقه.18امّا ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل از آنکه با هم آیند، او را از روحالقدس حامله یافتند.19و شوهرش یوسف چونکه مرد صالح بود و نخواست او را عبرت نماید، پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند.20امّا چون او در این چیزها تفکّر میکرد، ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وی ظاهر شده، گفت، ای یوسف پسر داود، از گرفتن زن خویش مریم مترس، زیرا که آنچه در وی قرار گرفته است، از روحالقدس است.21و او پسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد، زیرا که او امّت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.22،و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود، تمام گردد،23که اینک، باکره آبستن شده پسری خواهد زایید و نام او را عمّانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است، خدا با ما.24پس چون یوسف از خواب بیدار شد، چنانکه فرشتهٔ خداوند بدو امر کرده بود، به عمل آورد و زن خویش را گرفت25و تا پسر نخستین خود را نزایید، او را نشناخت؛ و او را عیسی نام نهاد.
برخی از ترجمهها نقل قولهای عهد عتیق را در سمت و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ULB با نقل قولهای ذکر شده در ۱: ۲۳ چنین کرده است.
نسب نامه، فهرستی از اجداد و نوادگان شخص است. یهودیان از نسب نامه استفاده میکردند تا فرد درستی را برای پادشاهی انتخاب کنند. آنها چنین میکردند چون فقط پسر شاه میتوانست پادشاه شود. اغلب اشخاص برجسته، سوابقی از نسب نامه خود داشتند.
متی در این باب به قصد از حالت مجهول استفاده میکند تا نشان دهد مریم با کسی رابطه جنسی نداشته است. او عیسی را به خاطر معجزه روح القدس آبستن شد. خیلی از زبانها، حالت مجهول ندارند پس مترجمین چنین زبانهایی باید روشهای دیگری برای نشان دادن این حقیقت بیابند.
نویسنده ارائه نسب نامه عیسی را شروع میکند تا نشان دهد او نواده داود پادشاه و ابراهیم است. نسب نامه تا متی ۱: ۱۶ ادامه مییابد
شما میتوانید این قسمت را در قالب جملهای کامل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این فهرستی از اجداد عیسی مسیح است»
نسلهای زیادی بین عیسی، داود و ابراهیم وجود دارد. اینجا «بن» به معنای «نواده» است. ترجمه جایگزین: «عیسی مسیح از نسل داود که او نیز از نسل ابراهیم بود»
گاهی عبارت «پسر داود» به عنوان لقب استفاده شده است ولی اینجا به خاطر تبارشناسی عیسی به کار رفته است.
«ابراهیم پدر اسحاق شد» یا «ابراهیم پسری به نام اسحاق داشت.» روشهای زیادی برای ترجمه این بخش داریم. پس بهتر است به هر روشی که این قسمت را ترجمه کردید مابقی نسب نامه عیسی را نیز به همان شکل ترجمه کنید.
مترجمین میتوانند عبارت «پدر... بود» را در اینجا به کار برند. ترجمه جایگزین: «اسحاق پدر.. بود...یعقوب پدر..بود»
اینها اسامی مردان هستند.
مترجمین میتوانند عبارت «پدر... بود» را در اینجا به کار برند.. ترجمه جایگزین: «فارص پدر... بود ...حصرون پدر... بود»
این قسمت، نسبنامه عیسی را ادامه میدهد.
مترجمین میتوانند عبارت «پدر.. بود» را در اینجا به کار برند. ترجمه جایگزین: «عَمِّیناداب پدر... بود.؛..نشحون پدر... بود»
«شَلْمون پدر بوعز بود و مادر بوعز، راحاب بود» یا «شَلْمون و راحاب والدین بوعز بودند»
مترجمین میتوانند عبارت «پدر.. بود» را در اینجا به کار برند. ترجمه جایگزین: «بوعز پدر ... بود ...عوبید ...پدر... بود»
«بوعز پدر عوبید بود و مادر عوبید، راعوت بود» یا «بوعز و روت والدین عوبید بودند»
مترجمین میتوانند عبارت «پدر.. بود» را در اینجا به کار برند. «داود پدر سلیمان و مادر سلیمان زن اوریا بود» یا «داود و زن اوریا والدین سلیمان بودند»
«بیوه اوریا» سلیمان را بعد از مرگ اوریا به دنیا آورد.
این قسمت نسب نامه عیسی را ادامه میدهد.
عبارت «پدر بود» را میتوانید در هر دو عبارت جایگزین کنید. ترجمه جایگزین: «رَحبْعام، پدر اَبِیَّا بود و اَبِیّا، پدر آسا بود»
این قسمت نسب نامه عیسی را ادامه میدهد.
گاهی «آموس» ترجمه میشود.
واژه خاصی که به جای «برادرانش» استفاده شده به معنای «نیاکان» است که فقط برای کسی استفاده میشود که قبل از پدر و مادر بزرگ زندگی میکرده است. ترجمه جایگزین: «یوشیا پدر بزرگ یکنیا بود»
«وقتی مجبور شدند به بابل نقل مکان کنند.» یا «وقتی بابلیها بر آنها غلبه کردند و آنها را مجبور کردند برای زندگی به بابل بروند» اگر زبان شما بیان اینکه چه کسی به بابل رفت را الزامی میدانند میتوانید «اسرائيلیها» یا «اسرائيلیهایی که در یهودیه زندگی میکردند را اضافه کنید.
اینجا منظور کشور بابل است نه شهر بابل.
این قسمت نسب نامه عیسی را ادامه میدهد.
کلماتی را به کاری ببرید که در متی ۱: ۱۱ از آنها استفاده کردهاید.
سَألْتیئیل پدربزرگ زَرُوبابِل بود.
این قسمت نسب نامه عیسی را ادامه میدهد.
نویسنده نسب نامه عیسی که در متی ۱: ۱ به کار رفت را به پایان میرساند.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مریم، که عیسی را به دنیا آورد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « که مردم او را مسیح صدا میزنند»
«۱۴»
از کلمات منتخب خود در متی ۱: ۱۱ استفاده کنید.
این قسمت بخش جدیدی از داستان را شروع میکند و در این بخش نویسنده رویدادهایی که ختم به تولد عیسی میشوند را شرح میدهد.
«مادرش، مریم، قرار بود با یوسف ازدواج کند» آنزمان معمولاً والدین ترتیبات ازدواج فرزندان را تعیین میکردند. ترجمه جایگزین: «والدین مریم، مادر عیسی، قول او را برای ازدواج به یوسف دادند» "
طوری ترجمه کنید که مشخص شود وقتی مریم با یوسف نامزد شد هنوز عیسی به دنیا نیامده بود. ترجمه جایگزین: «مریم، که مادر عیسی بود، نامزد شد»
«قبل از اینکه ازدواج کنند» این قسمت اشاره به همبستر شدن مریم و یوسف با یکدیگر دارد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه همبستر شوند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فهمیدند که قرار است بچهای به دنیا آورد» یا «دیدند که حامله است»
قوت روح القدس، مریم را قبل از داشتن رابطه با مردی آبستن کرد.
یوسف هنوز با مریم ازدواج نکرده بود ولی وقتی مرد و زن برای ازدواج به هم وعده داده میشدند با اینکه با هم زندگی نمیکردند یهودیان آن دو را زن و شوهر به حساب میآوردند.
«در خفا برنامه ازدواج را بر هم زند»
«وقتی یوسف ...فکر کرد»
«در خواب بر او آمد»
اینجا «پسر» به معنای نواده است.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. در ترجمه فارسی تا حدی لحاظ شده است.
چون خدا فرشتهای را فرستاد، فرشتهای که میدانست آن کودک پسر است.
«باید نامی بر او گذاری» یا «باید اسمی به او دهی»
مترجمین میتوانند پانوشتی اضافه کنند تا بگویند « نام ‘عیسی‘ به معنای ‘خدا نجات میدهد‘ است»
این اشاره به یهودیان دارد.
نویسنده از اشعیای نبی نقل میکند تا نشان دهد تولد عیسی طبق کتاب مقدس است.
فرشته دیگر سخن نمیگوید. متی اهمیت گفته فرشته را توضیح میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خداوند در قدیم الایام به نبی خود گفت تا بنویسد»
انبیای زیادی در عهد عتیق بودهاند. ترجمه جایگزین: «اشعیای نبی»
متی اینجا از اشعیای نبی نقل قول میکند.
«دقت کنید، چون آنچه در ادامه میگویم حقیقت و مهم است: باکره»
این اسم مردی است.
این در کتاب اشعیا نیامده است. متی معنای اسم را توضیح میدهد. میتوانید این قسمت را به صورت جملهای جدا ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «عمانوئل یعنی خدا با ما»
نویسنده توصیف رویدادهایی که ختم به تولد عیسی میشوند را به پایان میرساند.
فرشته به یوسف گفته بود مریم را به عنوان همسر اختیار کند و اسم آن کودک را عیسی بگذارد.
«با مریم ازدواج کرد»
این قسمت حسن تعبیر است. ترجمه جایگزین: «او رابطه جنسی با مریم نداشت»
«به کودکی مذکر» یا «به پسرش» حتماً طوری شرح داده شود که یوسف پدر واقعی عیسی به نظر نرسد.
«یوسف، اسم کودک را عیسی گذاشت»
1و چون عیسی در ایّام هیرودیسِ پادشاه در بیتْلَحِم یهودیه تولّد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اُورْشلیم آمده، گفتند،2کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم؟3امّا هیرودیس پادشاه چون این را شنید، مضطرب شد و تمام اُوْرشلیم با وی.4پس همهٔ رؤسایِ کَهَنه و کاتبانِ قوم را جمع کرده، از ایشان پرسید که، مسیح کجا باید متولّد شود؟5بدو گفتند، در بیت لحمِ یهودیّه زیرا که از نبی چنین مکتوب است،6و تو ای بیت لحم، در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز کوچکتر نیستی، زیرا که از تو پیشوایی به ظهور خواهد آمد که قوم من اسرائیل را رعایت خواهد نمود.7آنگاه هیرودیس مجوسیان را در خلوت خوانده، وقت ظهور ستاره را از ایشان تحقیق کرد.8پس ایشان را به بیتلحم روانه نموده، گفت، بروید و از احوال آن طفل بتد قیق تفحّص کنید و چون یافتید مرا خبر دهید تا من نیز آمده، او را پرستش نمایم.9چون سخن پادشاه را شنیدند، روانه شدند که ناگاه آن ستارهای که در مشرق دیده بودند، پیش روی ایشان میرفت تا فوق آنجایی که طفل بود رسیده، بایستاد.10و چون ستاره را دیدند، بینهایت شاد و خوشحال گشتند11و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده، او را پرستش کردند و ذخایر خود را گشوده، هدایای طلا و کُنْدُر و مُّر به وی گذرانیدند.12و چون در خواب وحی بدیشان در رسید که به نزد هیرودیس بازگشت نکنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند.13و چون ایشان روانه شدند، ناگاه فرشته خداوند در خواب به یوسف ظاهر شده، گفت، برخیز و طفل و مادرش را برداشته به مصر فرار کن و در آنجا باش تا به تو خبر دهم، زیرا که هیرودیس طفل را جستجو خواهد کرد تا او را هلاک نماید.14پس شبانگاه برخاسته، طفل و مادر او را برداشته، بسوی مصر روانه شد15و تا وفات هیرودیس در آنجا بماند، تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد که، از مصر پسر خود را خواندم.16چون هیرودیس دید که مجوسیان او را سُخْریّه نمودهاند، بسیار غضبناک شده، فرستاد و جمیع اطفالی را که در بیت لحم و تمام نواحی آن بودند، از دو ساله و کمتر موافق وقتی که از مجوسیان تحقیق نموده بود، به قتل رسانید.17آنگاه کلامی که به زبان اِرمیای نبی گفته شده بود، تمام شد،18آوازی در رامه شنیده شد، گریه و زاری و ماتم عظیم که راحیل برای فرزندان خود گریه میکند و تسلّی نمیپذیرد زیرا که نیستند.19امّا چون هیرودیس وفات یافت، ناگاه فرشته خداوند در مصر به یوسف در خواب ظاهر شده، گفت،20برخیز و طفل و مادرش را برداشته، به زمین اسرائیل روانه شو زیرا آنانی که قصد جان طفل داشتند فوت شدند.21پس برخاسته، طفل و مادر او را برداشت و به زمین اسرائیل آمد.22امّا چون شنید که اَرْکلاؤُس به جای پدر خود هیرودیس بر یهودیه پادشاهی میکند، از رفتن بدان سمت ترسید و در خواب وحی یافته، به نواحی جلیل برگشت.23و آمده در بَلْدهای مسمّیٰ به ناصره ساکن شد، تا آنچه به زبان انبیا گفته شده بود تمام شود که، به ناصری خوانده خواهد شد.
برخی از ترجمههای آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن سادهتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم ۶ و ۱۸، که کلامی از عهد عتیق هستند انجام میدهد.
این کلمات احتمالاً اشاره به ستارهای دارد که آن فرهیختگان آنرا نشانی از شاه جدید میدانستند.
ترجمههای انگلیسی از کلمات مختلف برای ترجمه این عبارت استفاده میکنند. کلماتی از قبیل «مغان» و «حکیمان». این چند مرد احتمالاً دانشمند یا ستارهشناس بودند. اگر میتوانید باید با معادل متداولی مانند «فرهیختگان» ترجمه کنید.
بخش جدیدی از داستان اینجا شروع میشود و تا پایان این باب ادامه مییابد. متی درباره تلاش هیرودیس پادشاه برای به قتل رساندن شاه جدید سخن میگوید.
«شهری از بیتلحم در استان یهودیه»
«وقتی هیرودیس پادشاه آنجا بود»
این اشاره به هیرودیس کبیر دارد.
«مردانی که ستارگان را بررسی کرده بودند»
«از سرزمینی در شرق یهودیه»
آن مردها از بررسی ستارگان فهمیدند که آن مولود، پادشاه است. آنها میخواستند او را پیدا کنند. ترجمه جایگزین: «کودکی که شاه یهودیان میشود، به دنیا آمده است. او کجاست؟»
آنها نمیگفتند که آن ستاره متعلق به کودک است. ترجمه جایگزین: «ستارهای که از او به ما میگوید» یا «ستارهای که مربوط به تولد اوست»
«وقتی در مشرق زمین ظاهر شد» یا «وقتی که در کشورمان بودیم»
معانی محتمل: ۱) آنها میخواستند آن کودک را به عنوان خدا پرستش کنند. ۲) آنها میخواستند او را به عنوان یک پادشاه حرمت نهند. اگر در زبان شما واژهای وجود دارد که دربردارنده هر دو معناست، بهتر است که از آن استفاده کنید.
«او نگران بود» هیرودیس نگران بود که آن کودک پادشاهی را از او بگیرد.
اینجا «اورشلیم» اشاره به مردم دارد. «تمام» به معنای «بسیار» است. متی مبالغه میکند تا بر نگرانی بسیاری از مردم تاکید کند. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم در اورشلیم»
«در شهر بیت لحم در استان یهودیه»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نبی در قدیم الایام چنین نوشته است»
کاهن اعظم و کاتبان از میکای نبی نقل قول میکنند تا بگویند که مسیح در بیت لحم متولد میشود.
میکا طوری از مردم بیت لحم سخن میگوید که گویی او همراه آنها بوده است در حالی که چنین نبود. همچنین «کوچکتر نیستی» را میتوانید در قالب عبارتی مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «شما، ای مردم اورشلیم...شهرتان در یهودیه مهمترین است»
میکا این پادشاه را مانند چوپان میداند. چنین تشبیهی به آن معناست که او مردم را هدایت و مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «آنکه قوم من اسرائیل را به مثل گوسفندان هدایت میکند»
این بدان معناست که هیرودیس بدون اینکه کسی خبردار شود با فرهیختگان سخن گفته است.
این قسمت را میتوانید در قالب نقل قولی مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و از ایشان پرسید ‘دقیقاً کی ستاره ظاهر میشود‘؟»
به طور ضمنی اشاره شده که آن فرهیختگان به او گفتهاند چه وقت ستاره ظاهر میشود. ترجمه جایگزین: «چه وقت آن ستاره ظاهر میشود. فرهیختگان به او گفتند که ستاره کی ظاهر خواهد شد»
این اشاره به عیسی دارد.
«مرا مطلع کنید» یا «به من بگویید» یا «به من اطلاع دهید»
ببینید متی ۲: ۲ را چطور ترجمه کردید.
«بعد از اینکه آن فرهیختگان»
«دیدند که در شرق طلوع کرده است» یا «در کشورشان دیدند»
«آنها را هدایت کرد» یا «آنها را هدایت کردند»
«آنجا ...ایستادند»
«جایی که آن کودک اقامت داشت»
اینجا صحنه داستان به جایی که مریم، یوسف و عیسای کودک در اقامتگاه زندگی میکردند انتقال مییابد.
«فرهیختگان رفتند»
«آنها زانو زدند و چهره بر زمین گذاشتند.» آنها چنین کردند تا عیسی را حرمت نهند. "
اینجا «هدایا» اشاره به جعبه یا کیسههایی دارد که برای حمل گنجینههایشان از آن استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «ظروفی که هدایای خود را در آن گذاشته بودند»
«بعد از آن، خدا به فرهیختگان هشدار داد»؛ خدا میدانست که هیرودیس قصد آسیب رساندن به آن کودک را دارد.
این قسمت را میتوانید در قالب نقل قولی مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «در خواب به آنها گفت ‘پیش هیرودیس پادشاه باز نگردید‘»
«فرهیختگان ترک کردند»
«وقت رویا بر او آمدند»
خدا با یوسف صحبت میکند، پس همه این کلمات مفرد هستند.
معنای کامل این عبارت را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که به شما بگویم برگشتن بیخطر است»
اینجا شناسه فاعلی در فعل «دهم» اشاره به خدا دارد. فرشته از طرف خدا سخن میگوید.
متی از یوشع نبی نقل قول میکند تا نشان دهد عیسی زمانی را در مصر سپری خواهد کرد.
این قسمت به طور ضمنی نشان میدهد که مریم، یوسف و عیسی در مصر ماندند. ترجمه جایگزین: «آنها ماندند»
هیرودیس تا متی ۲: ۹ نمیمیرد. این جمله مدت زمان ماندن آنها در مصر را نشان میدهد و مرگ هیرودیس در این زمان را بیان نمیکند.
«من پسر خود را از مصر فرا خواندم »
این قسمت در کتاب یوشع اشاره به مردم اسرائیل دارد. متی این قسمت را نقل قول کرده تا بگوید او پسرِ حقیقی خدا بود. طوری این کلمه را ترجمه کنید که به تنها پسر یا پسر نخست اشاره داشته باشد.
این رویدادها قبل از مرگ هیرودیس که در متی ۲: ۱۵ آمده، اتفاق افتادهاند.
صحنه وقوع داستان به هیرودیس بر میگردد. داستان در ادامه میگوید که او هنگامی که فهمید مغان[فرهیختگان] او را فریب دادهاند، چه کرد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرهیختگان او را فریب دادند و باعث خجالت او شدند»
هیرودیس خود شخصاً کودکان را نکشت. ترجمه جایگزین: «او دستور داد تا سربازان پسران را بکشند» یا «سربازان را فرستاده تا همه کودکان پسر را بکشند»
«۲ ساله و کوچکتر»
«بر اساس زمان»
متی از ارمیای نبی نقل قول میکند تا بگوید مرگ همه کودکان در منطقه بیت لحم طبق پیش بینی کتاب روی داده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این شد» یا «هیردویس تصمیم خود را عملی کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خدا در قدیمالایام به واسطه ارمیای نبی گفته بود»
متی از ارمیای نبی نقل قول میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم صدایی شنیدند» یا «صدایی بلند به گوش رسید»
راحیل سالها پیش از این اتفاق زندگی میکرد. نبوتنشان میدهد راحیل که مرده بود ، برای نسل خود میگرید.
تسلّی نمیپذیرد
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتوانست او را تسلی بخشد»
«چون فرزندان او رفته بودند و قرار نبود بازگردند» اینجا «نیستند» روشی ملایم برای بیان مرگ کسی است. ترجمه جایگزین: «چون مرده بودند»
اینجا صحنه به مصر جایی که یوسف، مریم و عیسای جوان اقامت داشتند انتقال مییابد.
این کلمه رویدادی دیگر را در داستان نشانگذاری میکند. احتمالاً در برگیرنده اشخاص رویداد قبلی نیز هست. زبان شما شاید روشی برای انجام چنین کاری داشته باشد.
اینجا «قصد جان کودک» روشی برای گفتن این است که میخواستند نوزاد را بکشند. ترجمه جایگزین: «آنهایی که به دنبال نوزاد بودند تا او را بکشند»
این اشاره به هیرودیس پادشاه و مشاورانش دارد.
این پایان بخشی از داستان است که در متی ۲: ۱ در مورد تلاش هیرودیس برای کشتن شاه جدید یهودیان آغاز شد.
«ولی وقتی یوسف شنید»
این اسم پسر هیرودیس است.
«یوسف ترسید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خدا در قدیمالایام به واسطه انبیا گفت»
شناسه فاعلی مستتر در فعل «شد» اشاره به عیسی دارد. انبیای قبل از عیسی با اسامی ماشیح یا مسیح به او اشاره میکردند. ترجمه جایگزین: «مردم میگویند مسیح همان ناصری است»
1و در آن ایّام، یحیی تعمیددهنده در بیابان یهودیّه ظاهر شد و موعظه کرده، میگفت،2توبه کنید، زیرا ملکوت آسمان نزدیک است.3زیرا همین است آنکه اشعیای نبی از او خبر داده، میگوید، صدای ندا کنندهای در بیابان که راه خداوند را مهیّا سازید و طُرُق او را راست نمایید.4و این یحیی لباس از پشم شتر میداشت و کمربند چرمی بر کمر، و خوراک او از ملخ و عسل برّی میبود5در این وقت، اورشلیم و تمام یهودیه و جمیع حوالی اُردُنّ نزد او بیرون میآمدند،6و به گناهان خود اعتراف كرده، در اُرْدُن از وی تعمید مییافتند.7پس چون بسیاری از فریسیان و صدّوقیان را دید كه بجهت تعمید وی میآیند، بدیشان گفت: «ای افعیزادگان، كِه شما را اعلام كرد كه از غضب آینده بگریزید؟8اکنون ثمرهٔ شایستهٔ توبه بیاورید،9و این سخن را بهخاطر خود راه مدهید که پدر ما ابراهیم است، زیرا به شما میگویم خدا قادر است که از این سنگها فرزندان برای ابراهیم برانگیزاند.10و الحال تیشه بر ریشهٔ درختان نهاده شده است، پس هر درختی که ثمرهٔ نیکو نیاورد، بریده و در آتش افکنده شود.11من شما را به آب بجهت توبه تعمید میدهم. لکن او که بعد از من میآید از من تواناتر است که لایق برداشتن نعلین او نیستم؛ او شما را به روحالقدس و آتش تعمید خواهد داد.12او غربال خود را در دست دارد و خرمن خود را نیکو پاک کرده، گندم خویش را در انبار ذخیره خواهد نمود، ولی کاه را در آتشی که خاموشی نمیپذیرد خواهد سوزانید.13آنگاه عیسی از جلیل به اُرْدُن نزد یحیی آمد تا از او تعمید یابد.14امّا یحیی او را منع نموده، گفت، من احتیاج دارم که از تو تعمید یابم و تو نزد من میآیی؟15عیسی در جواب وی گفت، الآن بگذار زیرا که ما را همچنین مناسب است تا تمام عدالت را به کمال رسانیم. پس او را واگذاشت.16امّا عیسی چون تعمید یافت، فوراً از آب برآمد که در ساعت آسمان بر وی گشاده شد و روح خدا را دید که مثل کبوتری نزول کرده، بر وی میآید.17آنگاه خطابی از آسمان در رسید که این است پسر حبیب من که از او خشنودم.
برخی از ترجمه ها نقل قولها از عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ULB چنین کاری را با نقل قولهای آمده در آیه ۳ انجام میدهد.
ثمر تشبیهی معمول در کتاب مقدس است. نویسندگان از آن استفاده میکنند تا نتیجه خوب یا بد رفتار را توصیف کنند. در این باب ثمر خوب، نتیجه اجرای فرامین خداوند است.
هیچ کس به قطع نمیداند «ملکوت آسمان» هنگام بیان این کلام از زبان یحیی فرارسیده بود یا قرار بر آمدن داشت. ترجمههای انگلیسی معمولاً از عبارت «قریبالوقوع» استفاده میکنند ولی شاید ترجمه این عبارت در برخی از زبانها دشوار باشد. نسخ دیگر از عباراتی مثل «نزدیک میشود» یا «نزدیک شده است» استفاده میکنند.
این شروع بخشی جدید از داستان است که متی درباره خدمت یحیای تعمید دهنده میگوید.
سالها بعد از آن است که یوسف و خانوادهاش مصر را ترک کردند و به ناصره رفتند. احتمالاً نزدیک به زمانی است که عیسی خدمت خود را شروع میکند. ترجمه جایگزین: «چند وقت بعد» یا «چند سال بعد»
این کلمه به حالت جمع استفاده شده است. یحیی با جماعت صحبت میکند.
عبارت «ملکوت آسمان» به حکومت خدا به عنوان پادشاه اشاره دارد. این عبارت در کتاب متی آمده است. در صورت امکان از کلمه «آسمان» در ترجمه خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «خدای ما در آسمان به زودی پادشاهی خود را نمایان میکند»
متی از اشعیای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد خدا یحیای تعمید دهنده را به عنوان قاصد خود گماشته تا زمینه خدمت عیسی را فراهم کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون اشعیای نبی از یحیی تعمید دهنده خبر داده است، وقتی گفت»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای کامل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صدای کسی که در بیابان شنیده میشود» یا «صدای کسی را شنیدند که در بیابان میگفت»
این دو عبارت یک معنا دارند.
.
«راه را برای خدا آماده کنید» انجام چنین کاری، نشاندهنده این است که باید آماده شنیدن پیغام خدا شوید تا وقتی که بیاید. مردم این کار را با توبه از گناهان انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «آماده شوید تا وقتی که خداوند میآید پیغام او را بشنوید» یا «توبه کنید و آماده باشید چون خداوند میآید»
کلمه «اکنون» شکست را در سیر اصلی داستان نشانگذاری میکند. متی در این قسمت اطلاعات پس زمینهای درباره یحیای تعمید دهنده ارائه میدهد.
این لباس نمادی از تشابه سبک زندگی یحیی با انبیای قدیم الایام است، به خصوص ایلیای نبی.
کلمات «اورشلیم»، «یهودیه» و «حوالی» کنایه از مردم آن مناطق هستند. کلمه «تمام» مبالغهای است که بر تعداد بسیار آن مردم تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «سپس بسیاری از اروشلیم، یهودیه و آن منطقه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یحیی بعد از اینکه به گناهانشان اعتراف کردند...آنها را تعمید داد»
این قسمت اشاره به مردمی دارد که از اورشلیم، یهودیه و مناطق اطراف رود اردن آمدند.
یحیای تعمید دهنده، توبیخ فریسیان و صدوقیان را آغاز میکند.
این عبارت استعاره است. «زاده» یعنی«داشتن ویژگی کسی یا چیزی». افعی نوعی مار خطرناک است که نمادی از شریر است. ترجمه جایگزین: «شما ماران سمی که» یا «شما مثل ماران سمی هستید که»
یحیی از این سوال استفاده کرد تا فریسیان و صدوقیان را توبیخ کند چون آنها از او میخواستند که تعمیدشان دهد تا خدا آنها را مجازات نکند؛ ولی قصد نداشتند از گناه دست بکشند. ترجمه جایگزین: «شما نمیتوانید از خشم خدا بگریزید» یا «فکر نکنید که فقط چون من شما را تعمید میدهم میتوانید از خشم خدا بگریزید»
کلمه «غضب» اشاره به مجازات خدا دارد، چون خشم او در ادامه آن میآید. ترجمه جایگزین: «از مجازاتی که در راه است بگریزید» یا «بگریزید چون خدا قرار است شما را مجازات کند»
عبارت «ثمر...بیاورید» استعارهای است که اشاره به اعمال شخص دارد. ترجمه جایگزین: «بگذار اعمالت نشان دهنده این باشد که واقعاً توبه کردهای»
«ابراهیم جد ماست» یا «ما نواده ابراهیم هستیم» رهبران یهودی فکر میکردند که چون نواده ابراهیم هستند خدا آنها را مجازات نمیکند.
این بر آنچه یحیی در ادامه میگوید تاکید مینماید.
«خدا قادر است از این سنگها فرزندانی حقیقی خلق کند و به ابراهیم بدهد»
یحیای تعمید دهنده توبیخ فریسیان و صدوقیان را ادامه میدهد.
این استعاره یعنی خدا آماده تنبیه گناهکاران است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تبر خود را بیرون آورده و آماده است تا درختی که ثمر بد میآورد را ببرد و بسوزاند» یا «همانطور که شخصی تبر خود را در دست دارد و آماده قطع کردن و سوزاندن درختی که ثمر بد میآورد است، خدا هم آماده مجازات شما بخاطر گناهانتان میباشد»
«تا نشان دهد که توبه کردهاید»
عیسی کسی است که بعد از یحیی میآید
«مهمتر از من است»
این استعاره، تعمید یحیی با آب را با تعمیدی درآینده که با آتش است مقایسه میکند. این یعنی یحیای تعمید دهنده فقط به طور نمادین مردم را از گناهان پاک میکند. تعمید به روحالقدس و آتش قوم را به راستی از گناهان پاک میکند. در صورت امکان، از کلمه «تعمید» در ترجمه استفاده کنید تا مقایسه با تعمید یحیی را حفظ کنید.
این استعاره، روشی که مسیح پارسایان را از ناپارسان جدا میکند، با جدا کردن دانه از کاه مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «مسیح هم مثل کسی که چنگک غربال خود را به دست دارد»
اینجا «دست» به معنای آماده عمل بودن است. ترجمه جایگزین: «مسیح چنگکی غربالگر به دست دارد، چون حاضر است»
این وسیلهای برای پرتاب کردن گندم به هوا بود تا دانه از کاه جدا شود. دانههای سنگینتر به زمین میافتادند و کاه را باد میبرد. این وسیلهای مانند چنگک است با این تفاوت که دندانههای آن از چوب ساخته شده است.
«زمین او» یا «زمینی که گندم را از کاه جدا میکند»
این استعاره نشان میدهد که خدا شریران را از پارسایان جدا میکند. پارسایان مثل گندم به انبار کشاورزان میروند و خدا کسانی که مانند کاه هستند را در آتشی خاموش نشدنی میسوزاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرگز خاموش نمیشود»
اینجا صحنه به کمی بعدتر وقتی که یحیای تعمیده دهنده عیسی را تعمید میدهد انتقال مییابد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس یحیی توانست او را تعمید دهد»
یحیی از این سوال استفاده میکند تا نشان دهد که از درخواست عیسی تعجب کرده است. ترجمه جایگزین: «تو از من مهمتری. من نباید تو را تعمید دهم. تو باید مرا تعمید دهی.»
«ما را» اشاره به عیسی و یحیی دارد.
این قسمت پایان بخش از داستان درباره یحیای تعمید دهنده است. این قسمت آنچه را شرح میدهد که بعد از تعمید عیسی روی داده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه یحیی عیسی را تعمید داد»
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآید جلب میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی دید که آسمان باز شده است» یا «خدا آسمان را روی به عیسی گشود»
معانی محتمل: ۱) این جمله فقط بیان میکند که روح به شکل کبوتری سفید بود ۲) این تشبیهی است که نزول آرام روح را با پایین آمدن کبوتر مقایسه میکند.
عیسی صدایی از آسمان شنید. اینجا «صدا» اشاره به صحبت کردن خدا دارد. ترجمه جایگزین: «خدا از آسمان سخن گفت»
این لقبی مهم برای عیسی است که رابطه او را با خدا توصیف میکند.
1آنگاه عیسی به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید.2و چون چهل شبانهروز روزه داشت، آخر گرسنه گردید.3پس تجربهکننده نزد او آمده، گفت، اگر پسر خدا هستی، بگو تا این سنگها نان شود.4در جواب گفت، مکتوب است انسان نه محض نان زیست میکند، بلکه به هر کلمهای که از دهان خدا صادر گردد.5آنگاه ابلیس او را به شهر مقدّس برد و بر کنگره هیکل برپا داشته،6به وی گفت، اگر پسر خدا هستی، خود را به زیر انداز، زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را دربارهٔ تو فرمان دهد تا تو را به دستهای خود برگیرند، مبادا پایت به سنگی خورد.7عیسی وی را گفت، و نیز مکتوب است خداوند خدای خود را تجربه مکن.8پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد و همهٔ ممالک جهان و جلال آنها را بدو نشان داده،9به وی گفت، اگر افتاده مرا سجده کنی، همانا این همه را به تو بخشم.10آنگاه عیسی وی را گفت، دور شو ای شیطان، زیرا مکتوب است که خداوند خدای خود را سجده کن و او را فقط عبادت نما.11در ساعت ابلیس او را رها کرد و اینک، فرشتگان آمده، او را پرستاری مینمودند.12و چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به جلیل روانه شد،13و ناصره را ترک کرده، آمد و به کفرناحوم، به کنارهٔ دریا در حدود زبولون و نفتالیم ساکن شد.14تا تمام گردد آنچه به زبان اشعیای نبی گفته شده بود15که، زمین زبولون و زمین نفتالیم، راه دریا آن طرف اُرْدُن، جلیلِ امّتها؛16قومی که در ظلمت ساکن بودند، نوری عظیم دیدند و برنشینندگان دیار موت و سایه آن نوری تابید.17از آن هنگام عیسی به موعظه شروع کرد و گفت، توبه کنید زیرا ملکوت آسمان نزدیک است.18و چون عیسی به کناره دریای جلیل میخرامید، دو برادر، یعنی شمعون مسمّیٰ به پطرس و برادرش اندریاس را دید که دامی در دریا میاندازند، زیرا صیّاد بودند.19بدیشان گفت، از عقب من آیید تا شما را صیّاد مردم گردانم.20در ساعت دامها را گذارده، از عقب اوروانه شدند.21و چون از آنجا گذشت، دو برادر دیگر یعنی یعقوب، پسر زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید که در کشتی با پدر خویش زِبِدی، دامهای خود را اصلاح میکنند؛ ایشان را نیز دعوت نمود.22در حال، کشتی و پدر خود را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.23و عیسی در تمام جلیل میگشت و در کنایس ایشان تعلیم داده، به بشارت ملکوت موعظه همی نمود و هر مرض و هر درد قوم را شفا میداد.24و اسم او در تمام سوریّه شهرت یافت، و جمیع مریضانی که به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و دیوانگان و مصروعان و مفلوجان را نزد او آوردند، و ایشان را شفا بخشید.25و گروهی بسیار از جلیل و دیکاپولِس و اُورشلیم و یهودیّه و آن طرف اُرْدُن در عقب او روانه شدند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود.ULB این کار را با آیات منظوم ۶، ۱۵ و ۱۶ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
برخی از ترجمهها، نقل قولهای عهد عتیقی را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند و ULB این کار را با نقل قول ذکر شده در آیه ده انجام میدهد.
کسی به طور قطع نمیداند وقتی عیسی این سخنان را گفت «ملکوت آسمان» رسیده بود یا قرار بود بیاید. ترجمههای انگلیسی معمولاً از کلمه «قریبالوقوع» استفاده میکنند ولی ترجمه این واژگان ممکن است سخت باشد. نسخ دیگر از عباراتی مانند «آمدن آن نزدیک است» و «نزدیک شده است»، استفاده می کنند.
خواننده نباید طوری از ترجمه آیات ۳ و ۶ برداشت کند که گویی شیطان نمیدانست عیسی پسر خدا است. خدا از قبل گفته بود که عیسی پسر اوست. (متی ۳: ۱۷) پس شیطان میدانست عیسی کیست. او همچنین میدانست که عیسی میتواند سنگ را تبدیل به نان کند و خود را از ارتفاع پرتاب کند و آسیبی نبیند. او سعی به واداشتن عیسی به چنین کاری و نااطاعتی از خدا و اطاعت از شیطان داشت. این کلمات را میتوان اینطور ترجمه کرد:«اگر پسر خدایی قدرتت را به من نشان بده»
God" and )
متی بخش جدیدی از داستان را شروع میکند که شیطان بعد از ۴۰ روز عیسی را در بیابان وسوسه میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روح عیسی را هدایت کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا شیطان عیسی را وسوسه کند»
این عبارات اشاره به عیسی دارند.
«۴۰ روز و ۴۰ شب.» این اشاره به دورهای ۲۴ ساعته دارد. ترجمه جایگزین: «۴۰ روز»
این کلمات اشاره به «شیطان» دارد(آیه ۱). شاید مجبور به استفاده از کلمهای باشید که در آیه ۱ از آن استفاده کردهاید.
بهترین فرض این است که شیطان را از پسر خدا بودن عیسی مطلع بدانیم. معانی محتمل: ۱) او را به این خاطر وسوسه میکرد چون میخواست عیسی را به انجام معجزاتی به نفع خود وادارد. ترجمه جایگزین: «تو پسر خدایی، پس میتوانی فرمان دهی» یا ۲) این چالش یا اتهام است. ترجمه جایگزین: «با فرمان دادن ثابت کن که پسر خدایی»
این لقبی مهم برای عیساست که رابطه او با خدا را شرح میدهد.
شما میتوانید این قسمت را در قالب نقل قولی مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به این سنگها بگو، ‘نان شوند‘»
اینجا «نان» به غذای متداول اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «غذا»
عیسی شیطان را با نقل قولی از تثنیه توبیخ میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی سالها پیش این کلمات را در کتب مقدس نوشته بود.»
این قسمت به طور ضمنی به آنچه در زندگی از غذا مهمتر است، اشاره میکند.
اینجا «کلمه» و «دهان» اشاره به سخن خدا دارند. ترجمه جایگزین: «بلکه با گوش دادن به هرچه که خدا میگوید»
شیطان از مزامیر نقل قول میکند تا عیسی را وسوسه کند.
بهترین فرض این است که شیطان را از پسر خدا بودن عیسی مطلع بدانیم. معانی محتمل: ۱) او را به این خاطر وسوسه میکرد چون میخواست عیسی را به انجام معجزاتی به نفع خود وا دارد. ترجمه جایگزین: «تو پسر خدایی، پس میتوانی فرمان دهی» یا ۲) این چالش یا اتهام است. ترجمه جایگزین: «با فرمان دادن ثابت کن که پسر خدایی»
این لقبی مهم برای عیسی است که رابطه او با خدا را توصیف میکند.
«خود را پرت کن» یا «پایین بپر»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون کاتب در کتب مقدس نوشته است» یا «چون در کتب مقدس نوشته شده است»
این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی مستقیم بیان کرد، و شما میتوانید صدور این فرمان توسط خدا را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا به فرشتگانش میگوید ‘از او مراقبت کنید‘ » یا «خدا به فرشتگانش فرمان میدهد تا از تو مراقبت کنند‘ »
«فرشتگان، تو را نگه میدارند»
عیسی شیطان را با ذکر نقل قولی از تثنیه توبیخ میکند.
از این قسمت اینطور برداشت میشود که عیسی دوباره کتب مقدس را نقل قول میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باز، به تو میگویم موسی در کتب مقدس نوشته است که»
شناسه فاعلی دوم شخص در فعل اشاره به همه دارد. ترجمه جایگزین: «کسی نباید بیازماید» یا «هیچکس نباید امتحان کند».
«بعد شیطان»
«شیطان به عیسی گفت»
«من همه اینها را به تو میدهم». وسوسه کننده تاکید میکند که «همه این چیزها» را به او میدهد، نه فقط تعدادی از آنها را.
«چهره بر زمین نهی» [سجده کنی] این عملی معمول برای نشان دادن این است که آن شخص را میپرستد.
عیسی شیطان را با نقل قولی دیگر از تثنیه توبیخ میکند.
این پایان بخشی از داستان درباره چگونگی وسوسه شدن عیسی به دست شیطان است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا موسی در کتب مقدس نوشته است»
هر دو مشتق ضمیر دوم شخص «تو» مفرد هستند، این فرمان به کسی است که میشنود.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات مهمی که در ادامه میآید جلب میکند.
این قسمت شروع بخش جدیدی از داستان است که متی آغاز خدمت عیسی در جلیل را توصیف میکند. این آیات همچنین توضیح میدهند که چه چیز باعث آمدن عیسی به جلیل شد.
این کلمه برای نشانگذاری گسستی در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را تعریف میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه دستور داد تا یحیی را دستگیر کنند»
«زبولون» و [«نفتالی»] اسامی قبیلههایی هستند که مدتها قبل از اینکه سرزمین اسرائیل تحت سلطه خارجیان قرار گیرد در آن مناطق زندگی میکردند.
این قسمت اشاره به قصد عیسی برای زندگی در کفرناحوم دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خدا گفت»
متی از اشعیای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد خدمت عیسی در جلیل تحقق نبوت است.
این دو عبارت توصیفی از یک سرزمین است.
به دریای جلیل اشاره دارد.
متی از اشعیای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد خدمت عیسی در جلیل، تحقق نبوت است.
اینجا «ظلمت» استعاره از نشناختن حقیقت درباره خداست. «نور» استعاره از پیغام خداست که مردم را از گناهان نجات میدهد.
این کلمات را میتوان با جمله «زمین زبولون» (آیه ۱۵) ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «در زمین زبولون ونفتالی، جایی که امتها زندگی میکنند، مردمی که در ....ساکنند»
«آنهای که زندگی میکردند...آنهایی که زندگی میکردند.» «نشستن» اصطلاحی به معنای زندگی کردن برای مدت طولانی در یک مکان است، نه نشستن بر زمین یا صندلی»
این جمله اساساً با بخش اول هم معناست. اینجا «نشینندگان دیار موت » استعاره است. کسانی را توصیف میکند که خدا را نمیشناسند. این افراد در خطر مرگ و جدایی ابدی از خدا بودند.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ببیند متی ۳: ۲ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدایمان در آسمان به زودی در هیبت پادشاه ظاهر میشود»
این قسمت صحنهای جدید را در این بخش از داستان درباره خدمت عیسی در جلیل شروع میکند. عیسی مردانی را جمع میکند تا شاگرد او باشند.
معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «انداختن دامی در دریا برای ماهی گرفتن»
عیسی شمعون و آندریاس را دعوت به پیروی و زندگی کردن با او میکند تا شاگردان او شوند. ترجمه جایگزین: «شاگردان من باشید»
این استعاره به این معنی است که شمعون و آندریاس پیام حقیقی خدا را تعلیم میدهند، تا دیگران نیز عیسی را پیروی کنند. ترجمه جایگزین: «من شما را تعلیم میدهم تا انسانها را مثل ماهیان صید کنید.»
عیسی کسان بیشتری را برای شاگردی خود فرا میخواند.
«عیسی یوحنا و یعقوب را فرا میخواند» این عبارت همچنین به این معنی است که عیسی آنها را دعوت به پیروی و زندگی کردن با خود میکند تا شاگردان او شوند.
«در همان لحظه رفتند»
باید تبدیل شدن زندگی آنها به طور واضح بیان شود. آن مردان دیگر صیاد نبودند و خانواده و کار خود را رها کردند تا مابقی عمر، عیسی را پیروی کنند.
پایان این قسمت از داستان در مورد آغاز خدمت عیسی در جلیل است. مابقی این باب کاری که او انجام داد و چگونگی واکنش مردم را نشان میدهد.
«در کنیسههای جلیل تعلیم میداد» یا «در کنیسهها به مردم تعلیم میداد»
اینجا «پادشاهی» یا «ملکوت» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «این خبر خوش را اعلام میکرد که خدا همچون پادشاهی خواهد آمد»
کلمه «مرض» و «درد» هر دو معنایی نزدیک به هم دارند ولی در صورت امکان باید با دو کلمه متفاوت ترجمه شوند. «مرض» باعث بیماری شخص میشود. «درد» ضعف جسمانی یا آسیبی است که در نتیجه بیماری ایجاد شده است.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین:«آنانی که توسط ارواح شریر کنترل میشدند»
این قسمت اشاره به مبتلایان به صرع دارد و مخاطب آن مصروعی خاص نیست. ترجمه جایگزین: «کسانی که گاهی غش میکنند» یا «کسانی که گاهی بیهوش میشوند و قادر به حرکت نیستند»
این قسمت اشاره به هر شخص فلج دارد و مخاطب آن مفلوجی خاص نیست. ترجمه جایگزین: «و هرکس که فلج است» یا «آنانی که توان راه رفتن ندارند»
معنای این اسم «ده شهر» است. اسم منطقهای در جنوب شرقی دریای جلیل بوده است.
1و گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد. و وقتی که او بنشست، شاگردانش نزد او حاضر شدند.2آنگاه دهان خود را گشوده، ایشان را تعلیم داد و گفت،3خوشابحال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است.4خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلّی خواهند یافت.5خوشابحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد.6خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا ایشان سیر خواهند شد.7خوشابحال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان رحم کرده خواهد شد.8خوشابحال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید.9خوشابحال صلحکنندگان، زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد.10خوشابحال زحمتکشان برای عدالت، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است.11خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و بخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند.12خوش باشید و شادی عظیم نمایید، زیرا اجر شما در آسمان عظیم است زیرا که به همینطور بر انبیای قبل از شما جفا میرسانیدند.13شما نمک جهانید! لیکن اگر نمک فاسد گردد، به کدام چیز باز نمکین شود؟ دیگر مصرفی ندارد جز آنکه بیرون افکنده، پایمال مردم شود.14شما نور عالمید. شهری که بر کوهی بنا شود، نتوان پنهان کرد.15و چراغ را نمیافروزند تا آن را زیر پیمانه نهند، بلکه تا بر چراغدان گذارند؛ آنگاه به همهٔ کسانی که در خانه باشند، روشنایی میبخشد.16همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند17گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم.18زیرا هر آینه به شما میگویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.19پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.20زیرا به شما میگویم، تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد.21شنیدهاید که به اوّلین گفته شده است، قتل مکن؛ و هر که قتل کند سزاوار حکم شود.22لیکن من به شما میگویم، هر که به برادر خود بیسبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هر که برادر خود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هر که احمق گوید، مستحّق آتش جهنّم بُوَد.23پس هرگاه هدیه خود را به قربانگاه ببری و آنجا به خاطرت آید که برادرت بر تو حقّی دارد،24هدیه خود را پیش قربانگاه واگذار و رفته، اوّل با برادر خویش صلح نما و بعد آمده، هدیه خود را بگذران.25با مدّعی خود مادامی که با وی در راه هستی صلح کن، مبادا مدّعی، تو را به قاضی سپارد و قاضی، تو را به داروغه تسلیم کند و در زندان افکنده شوی.26هرآینه به تو میگویم، که تا فَلس آخر را ادا نکنی، هرگز از آنجا بیرون نخواهی آمد.27شنیدهاید که به اوّلین گفته شده است، زنا مکن.28لیکن من به شما میگویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا کرده است.29پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهنّم افکنده شود.30و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی از اعضای تو نابود شود، از آنکه کلّ جسدت در دوزخ افکنده شود.31و گفته شده است هر که از زن خود مفارقت جوید، طلاق نامهای بدو بدهد.32لیکن من به شما میگویم، هر کس بغیر علّت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن او میباشد، و هر که زن مُطَلَّقه را نکاح کند، زنا کرده باشد.33باز شنیدهاید که به اوّلین گفته شده است که، قسم دروغ مخور، بلکه قسمهای خود را به خداوند وفا کن.34لیکن من به شما میگویم،هرگز قسم مخورید، نه به آسمان زیرا که عرش خداست،35و نه به زمین زیرا که پایانداز او است، و نه به اورْشلیم زیرا که شهر پادشاه عظیم است،36و نه به سر خود قسم یاد کن، زیرا که مویی را سفید یا سیاه نمیتوانی کرد.37بلکه سخن شما بلی بلی و نی نی باشد زیرا که زیاده بر این از شریر است.38شنیدهاید که گفته شده است، چشمی به چشمی و دندانی به دندانی؛39لیکن من به شما میگویم، با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخسارهٔ راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان،40و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار،41و هرگاه کسی تو را برای یک میل مجبور سازد، دو میل همراه او برو.42هر کس از تو سؤال کند، بدو ببخش و از کسی که قرض از تو خواهد، روی خود را مگردان.43شنیدهاید که گفته شده است، همسایهٔٔ خود را محبّت نما و با دشمن خود عداوت کن.44امّا من به شما میگویم که دشمنان خود را محبّت نمایید و برای لعنکنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیر کنید،45تا پدر خود را که در آسمان است پسران شوید، زیرا که آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع میسازد و باران بر عادلان و ظالمان میباراند.46زیرا هرگاه آنانی را محبّت نمایید که شما را محبّت مینمایند، چه اجر دارید؟ آیا باجگیران چنین نمیکنند؟47و هرگاه برادران خود را فقط سلام گویید چه فضیلت دارید؟ آیا باجگیران چنین نمیکنند؟48پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است.
بسیاری از مردم سخنان عیسی در متی ۵ - ۷ را به اسم موعظه سر کوه میشناسند. این قسمت درسی طولانی است که عیسی آن را تعلیم میدهد. کتاب مقدس این درس را در سه فصل تقسیمبندی میکند، اما گاهی این تقسیمبندی باعث سردرگمی خواننده میشود. اگر ترجمه شما هم متن را در چند بخش تقسیمبندی میکند، اطمینان حاصل کنید که خواننده شما متوجه یکپارچگی موعظه شود.
متی ۵: ۳- ۱۰ به اسم خوشابهحالها یا برکات معروف است و با فاصله بیشتر و در طرف راست متن قرار میگیرد و هر خط با کلمه «خوشابهحال» آغاز میشود. با چنین چیدمانی بر صفحه بر حالت منظوم این تعلیم تاکید میشود.
عیسی در این موعظه درباره موضوعات مختلف صحبت کرد، پس ممکن است بخواهید با خالی گذاشتن یک خط هنگام تغییر موضوع توسط عیسی، به خواننده در درک آن کمک کنید.
این کلمه ممکن است به هرکس اشاره داشته باشد که پیرو یا شاگرد عیسی است. عیسی دوازده تن از پیروان خود را انتخاب کرد تا نزدیکترین شاگردان او باشند، «دوازده شاگرد». بعداً آن دوازده تن معروف به رسولان مسیح شدند.
آغاز بخش جدیدی از داستان است که عیسی تعلیم خود را شروع میکند. این بخش تا پایان باب ۷ ادامه پیدا میکند و اغلب به آن موعظه سر کوه میگویند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «عیسی سخن خود را آغاز کرد»
کلمه «ایشان» اشاره به شاگردان دارد.
عیسی در این قسمت توصیف ویژگیهای افرادی که برکت یافته بودند را شروع میکند.
این عبارت به معنی فروتنان است. ترجمه جایگزین: «کسانی که میدانند به خدا نیاز دارند»
اینجا «ملکوت آسمان» اشاره به حکمرانی خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی استفاده شده است. در صورت امکان، «آسمان» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «چون خدا در آسمان پادشاه آنها خواهد بود»
دلایل محتملی برای غمگین بودن آنها وجود دارد : ۱) گناهکار بودن دنیا یا ۲) گناه خود آنها ۳) مرگ کسی. دلیل ماتم گرفتن را در صورت عدم نیاز زبان مقصد به آن، مشخص نکنید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را تسلی میدهد»
«بزرگ منشان» یا «آنانی که بر قوت خود متکی نیستند»
«خدا تمام زمین را به آنها میدهد»
این استعاره کسانی را توصیف میکند که شدیداً به دنبال انجام کار درست هستند. ترجمه جایگزین: «آنانی که مانند آب و غذا مایل به دنبال کردن راستی در زندگی هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را پر میکند» یا «خدا آنها را سیراب میکند»
«مردمی که دلی پاک دارند.» «دل» کنایه از باطن شخص یا نیت اوست. ترجمه جایگزین: «کسانی که فقط میخواهند به خدا خدمت کنند»
این یعنی میتوانند در حضور خدا زندگی کنند. ترجمه جایگزین: «خدا اجازه میدهد که با آنها زندگی کند»
این افراد کسانی بودند که به دیگران در رسیدن به آرامش کمک میکردند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا آنها را فرزندان خود میخواند» یا «آنها فرزندان خدا خواهند بود»
بهتر است «پسران» را به کلمهای ترجمه کنید که در زبان شما برای اشاره به فرزند یا پسر از آن استفاده میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که با آنها ناعادلانه رفتار میکنند»
«زیرا آنها آنچه را انجام میدهند که خدا میخواهد»
«ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی استفاده شده است. در صورت امکان کلمه «آسمان» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «چون خدای آسمان، شاه آنها خواهد بود»
عیسی توصیف ویژگیهای برکت یافتگان را به پایان میرساند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل «باشید» جمع است.
«در مورد شما هر قبیل دروغ شرورانهای را بگویند» یا «چیزهای بدی در مورد شما بگویند که حقیقت ندارند»
«چون مرا پیروی کردهاید» یا «چون بر من باور داشتهاید»
«خوش باشید» و «بسیار شادی نمایید» هر دو تقریباً به یک معنا هستند. عیسی میخواهد شنوندگانش نه فقط شاد باشند، بلکه در صورت امکان شادی بیشتری داشته باشند.
عیسی به شاگردان خود تعلیم میدهد که چطور باید نور و نمک زمین باشند.
معانی محتمل: ۱) همانطور که نمک بر طعم غذا تاثیر میگذارد شاگردان عیسی نیز بر مردم دنیا تاثیر میگذارند تا آنها نیز نیکو شوند. ترجمه جایگزین: «شما برای مردم این دنیا مثل نمک هستید» یا ۲) همانطور که نمک از فاسد شدن غذا جلوگیری میکند، شاگردان عیسی مردم دنیا را از فساد کامل نجات میدهند. ترجمه جایگزین: «شما برای دنیا آن نقشی را بازی میکنید که نمک برای غذا ایفا میکند»
معانی محتمل: ۱) «اگر نمک قدرت خود را برای آنچه نمک انجام میدهد از دست دهد» یا ۲) «اگر نمک مزه خود را از دست دهد»
«چطور باز میتوان از آن استفاده کرد؟» عیسی این سوال را به کار برد تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «راهی نیست تا مفید گردد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به جز اینکه مردم آن را بر جادهها اندازند و لگد کنند»
این یعنی پیروان عیسی پیغام حقیقی خدا را به کسانی میرسانند که خدا را نمیشناسند. ترجمه جایگزین: «شما مثل نور برای مردم دنیا هستید»
شب هنگام که تاریک است، مردم میتوانند درخشش نور شب را ببینند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در طول شب، هیچ کس نمیتواند نور شهر بر تپه را مخفی کند» یا «همه نور شهر بر تپه را میبینند»
«مردم چراغی روشن نمیکنند»
«نور را زیر سبد بگذارند» این قسمت میگوید که اگر چراغ را روشن کنید اما صرفا آنرا مخفی کنید تا مردم نبینند، کاری احمقانه کردهاید.
یعنی شاگردان طوری باید زندگی کنند که دیگران حقیقت خدا را بیاموزند. ترجمه جایگزین: «بگذارید زندگیتان مثل نوری برای گناهکاران باشد»
بهتر است «پدر» را به همان کلمهای ترجمه کنید که معمولاً در زبان شما به پدر انسانی اشاره میکند.
عیسی تعلیم خود را در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی، شروع میکند.
این قسمت اشاره به انبیایی دارد که کتب مقدس را نوشتهاند.
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید میکند.
اینجا «آسمان» و «زمین» اشاره به تمام دنیا دارد. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که دنیا پا برجا و باقیست»
همزه، کوچکترین حرف از الفبای عبری بود و نقطه علامتی کوچک بود که بین دو حرف عبری تفاوت ایجاد میکرد. ترجمه جایگزین: «نه حتی کوچکترین حرف مکتوب یا کوچکترین بخش از آن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه آنچه روی داده است» یا «خدا سبب روی دادن همه میشود»
این کلمه به هر چه در شریعت آمده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرچه در شریعت است» یا «هرچه در شریعت نوشته شده است»
«هرکه نااطاعتی کند» یا «هرکس غفلت کند»
«هریک از این احکام، حتی کوچکترین را بشکند... و تعلیم دهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی ...به دیگران تعلیم دهد که چنین باید کنند، خدا آن شخص را ...میخواند»
«ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی استفاده شده است. در صورت امکان کلمه «آسمان» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «کم اهمیتترین در پادشاهی آسمانیاش» یا «کم اهمیتترین تحت حکومت خدای ما در آسمان»
«از این فرامین اطاعت کند و به دیگران تعلیم دهد که همین کار را باید انجام دهد»
مهمترین
این قسمت بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید میکند.
«شما» و مشتقات آن همه جمع هستند.
این قسمت را میتوان در قالب جملهای مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پارسایی شما باید برتر ازفریسیان باشد...تا وارد... شوید»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. شناسه فاعلی در فعل «شنیدهاید» جمع است. مفرد بودن «قتل مکن» از مضمون برداشت میشود، ولی شاید در برخی از زبانها، جمع ترجمه شود.
عیسی تعلیم خود در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی را ادامه میدهد. او در این قسمت در مورد قتل و خشم صحبت میکند.
این قسمت را میتوان با فعل معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به کسانی که در گذشتههای دور زندگی میکردند گفت» یا «موسی در گذشته به اجداد شما گفت»
اینجا «حکم» به طور ضمنی اشاره میکند که فرد محکوم میشود و میمیرد. ترجمه جایگزین: «داور، آنکه دیگری را بکشد محکوم میکند»
این کلمه اشاره به قتل دارد نه به هر شکلی از کشتن.
به نظر میرسد که عیسی به قاضی از نوع بشری اشاره ندارد، بلکه به خدا اشاره دارد که کسی را که از برادر خود خشمگین است محکوم میکند.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «شما» در جمله «من به شما میگویم» جمع است.
عیسی موافق خدا و کلام اوست، ولی با طریقی که رهبران مذهبی نسبت به کلام خدا پیش گرفتهاند موافق نیست. «من» جهت تاکید بیشتر استفاده شده است. این نشان میدهد که آنچه عیسی میگوید به مهمی فرامین اصلی است. سعی کنید این عبارت را طوری ترجمه کنید که تاکید را نشان دهد.
این قسمت اشاره به هم ایمانان دارد نه برادران واقعی یا همسایگان.
هر دوی این ناسزاها به کسی اشاره دارد که توان درست فکر کردن را ندارد. «راقا» چیزی مثل «بیمغز» است، در حالیکه «احمق» مفهوم نااطاعتی از خدا را در بر دارد.
این قسمت احتمالاً اشاره به شورای محلی دارد، نه سنهدرین اصلی در اورشلیم.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «تو» و مشتقات آن مفرد هستند، ولی در برخی از زبانها نیاز است که به صورت جمع ترجمه شوند.
«هدیه خود را ...بدهی» یا «هدیه خود را ...بیاور»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که مذبح خدا در اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «به خدا بر مذبح در معبد»
«وقتی که در قربانگاه ایستادهاید، به یاد آورید»
«شخص دیگر از تو به خاطر آنچه انجام دادی خشمگین است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اول با آن شخص صلح کن»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «تو» مفرد هستند ولی در برخی از زبانها لازم است که جمع ترجمه شوند.
این شخصی است که کسی دیگر را برای انجام خطایی سرزنش میکند. او خطاکار را به دادگاه میبرد و در حضور قاضی او را متهم میکند.
«سپارد» یعنی شخصی را تحت کنترل کس دیگر قرار دهند. ترجمه جایگزین: «اجازه میدهد قاضی با او برخورد کند»
«تو را تسلیم کند» یعنی شخصی را تحت کنترل کس دیگری قرار دهند. ترجمه جایگزین: «قاضی تو را به افسر تحویل میدهد»
شخصی که اختیار تصمیمگیری در مقام قاضی را دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «داروغه تو را به زندان میاندازد»
«حقیقت را به تو میگویم». این عبارت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
«از زندان»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. شناسه فاعلی در فعل «شنیدهاید» و «تو» که در «زنا مکن» مستتر است مفرد هستند ولی در برخی از زبانها نیاز است که جمع ترجمه شوند.
عیسی تعلیم خود در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی را ادامه میدهد. او در این قسمت سخن خود در مورد زنا و شهوت سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا گفت» یا «که موسی گفت»
این کلمه به معنی عمل کردن یا انجام دادن کاری است.
عیسی موافق خدا و کلام اوست، ولی با طریقی که رهبران مذهبی نسبت به کلام خدا پیش گرفتهاند موافق نیست. «من» جهت تاکید بیشتر استفاده شده است. این نشان میدهد که آنچه عیسی میگوید به مهمی فرامین اصلی است. سعی کنید این عبارت را طوری ترجمه کنید که تاکید را نشان دهد. ببینید در متی ۵: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید.
این استعاره نشان میدهد هر مردی که با شهوترانی به دنبال زنی باشد، مرتکب گناه زنا شده درست مثل کسی که مرتکب عمل زنا شده است.
«با نگاه شهوت او را دنبال کند» یا «میل به هم بستر شدن با او داشته باشد»
اینجا «دل» کنایه از افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «در ذهن خود» یا «در فکر خود»
نکته جالب آنجاست که مردم گاهی از چشمان خود استفاده میکنند تا از لغزش و زمین خوردن جلوگیری کنند. «چشم» کنایه از انتخاب شخص برای دیدن یا آموختن است، «لغزش» استعاره از «گناه» است و «قلعش کن و از خود دور انداز» استعارهای اغراقی برای اقدام لازم جهت اجتناب از گناه است. ترجمه جایگزین: «اگر آنچه که به آن علاقه دارید باعث گناهورزی شما میشود، برای دوری از آن هرچه میتوانید انجام دهید»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «تو» و مشتقات آن مفرد هستند. ولی شاید در برخی از زبانها نیاز باشد که جمع ترجمه شوند.
«چشم راست» به معنای مهمترین چشم در مقایسه با چشم چپ است. شاید نیاز باشد به جای «راست» ، «بهتر» یا «قویتر» ترجمه کنید.
این قسمت دستوری است که در آن مبالغه شده تا شخص برای دست کشیدن از گناه هرچه میتواند را انجام دهد. «قلعش کن» به معنای «به زور خارج کن» یا «نابود کن» است. اگر چشم راست در ترجمه آورده نشده شاید بهتر باشد که این عبارت را به «چشمانت را نابود کن» ترجمه کنید. اگر واژه چشمان ذکر شده، بهتر است «آنها را نابود کن» ترجمه کنید.
«از شر آن خلاص شو»
«باید قسمتی از بدنت را از بین بری»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بهتر است از اینکه خدا همه بدن تو را به جهنم اندازد»
در این کنایه، دست اشاره به اعمال کل شخص دارد.
«دست راست» به معنای مهمترین دست در مقایسه با دست چپ است. شاید نیاز باشد «راست» را «بهتر» یا «قویتر» ترجمه کنید.
این فرمانی مبالغهای به شخص است که میگوید برای گناه نکردن هرکاری بکن.
عیسی تعلیم خود در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی را ادامه میدهد. او در این قسمت درباره طلاق صحبت میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا همچنین گفته است» یا «موسی همچنین گفته است»
این حسن تعبیر از «طلاق دادن همسر» است.
«او باید بدهد»
عیسی موافق خدا و کلام اوست، ولی با طریقی که رهبران مذهبی نسبت به کلام خدا پیش گرفتهاند موافق نیست. «من» جهت تاکید بیشتر استفاده شده است. این نشان میدهد که آنچه عیسی میگوید به مهمی فرامین اصلی است. سعی کنید این عبارت را طوری ترجمه کنید که تاکید را نشان دهد. ببینید متی ۵: ۲۲ را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت به مردی اشاره دارد که به شکلی نامناسب از همسرش جدا میشود و «باعث زنا کردن او» میشود. در فرهنگهای بسیاری ازدواج دوباره معمول است، ولی اگر طلاق نامناسب باشد چنین ازدواج مجددی زنا محسوب میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه شوهرش از او جدا شد» یا «زن مطلقه» [در فارسی انجام شده]
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. شناسه فاعلی در فعل «شنیدهاید» و «قسمهای خود را ... وفا کن» مفرد هستند، ولی شاید در برخی از زبانها جمع ترجمه شود.
.
عیسی تعلیم خود را در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی، ادامه میدهد. عیسی در این قسمت در مورد قسم خوردن صحبت میکند.
«باز، شما» یا «مثالی دیگر برای شما میزنم»
این قسمت را میتوان با فعل کنشی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به آنانی که قدیم زندگی میکردند گفته است» یا «موسی به اجداد شما که در گذشته زندگی میکردند گفته است»
«قسم نخورید که کاری انجام میدهید و بعد آن کار را انجام نمیدهید. در عوض به هرچه که به خداوند برای آن قسم خوردهاید ،عمل کنید»
عیسی موافق خدا و کلام اوست، ولی با طریقی که رهبران مذهبی نسبت به کلام خدا پیش گرفتهاند موافق نیست. «من» جهت تاکید بیشتر استفاده شده است. این نشان میدهد که آنچه عیسی میگوید به مهمی فرامین اصلی است. سعی کنید این عبارت را طوری ترجمه کنید که تاکید را نشان دهد. ببینید متی ۵: ۲۲ را چطور ترجمه کردهاید.
«اصلاً قسم نخورید» یا «به هیچ چیز قسم نخورید»
چون خدا از آسمان حکومت میکند، عیسی طوری از آسمان سخن میگوید که گویی تخت پادشاهی است.
عیسی سخنان خود را که در آیه ۳۴ شروع کرده بود به پایان میرساند، و به مردم میگوید که نباید قسم دروغ بخورند.
عیسی در این قسمت میگوید که وقتی مردم قول میدهند یا میگویند چیزی حقیقت است نباید به هیچ چیز سوگند بخورند. برخی اشخاص تعلیم میدادند که اگر کسی به خدا سوگند بخورد که کاری را انجام میدهد پس حتما آن کار را انجام میدهد ولی اگر سوگند به چیزی دیگر مانند آسمان یا زمین خورد در صورت عدم انجام آنچه به آن وعده داده شده به چیزی توهین نکرده است. عیسی میگوید به آسمان، زمین یا اورشلیم سوگند خوردن، مثل به خدا سوگند خوردن است چون همه آنها به خدا تعلق دارند.
این استعاره یعنی زمین متعلق به خداست. ترجمه جایگزین: «مثل جایی است که پادشاه پای خود را بر آن میگذارد»
«زیرا شهری است که به خدا، پادشاه بزرگ تعلق دارد.»
قبلاً عیسی به شنوندگان خود گفته بود که حق ندارند به تخت پادشاهی خدا، پایانداز و خانه زمینی قسم بخورند. او اینجا میگوید که حتی نباید به سر خود قسم بخورند.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «تو» مفرد هستند ولی در برخی از زبانها باید جمع ترجمه شوند.
این قسمت اشاره به سوگند دارد. ببنید در متی ۵: ۳۴ چطور ترجمه کردهاید.
«اگر نیت درونی شما ‘بلی‘ است بگویید ‘بلی‘ اگر نیت شما ‘خیر‘ است بگویید ‘خیر’.»
عیسی با گروهی از مردم درباره باید و نبایدهای فردی صحبت میکند. . شناسه فاعلی در فعل «شنیدهاید» جمع است.
عیسی تعلیم خود را در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی ادامه میدهد. او در این قسمت در مورد انتقام گرفتن علیه دشمن سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید متی ۵: ۲۷ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « خدا گفته است» یا «موسی گفته است»
شریعت موسی اجازه میداد شخص به کسی که به او آسیب زده به همان سان آسیب رساند، ولی نمیتوانست آسیب بدتری برساند.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «شما» در « به شما میگویم» جمع است. «تو» در «بر رخساره راست تو سیلی زند» و شناسه مستتر در «به سوی او بگردان» هر دو مفرد هستند ولی در برخی از زبانها باید جمع ترجمه شوند.
عیسی موافق خدا و کلام اوست، ولی با طریقی که رهبران مذهبی نسبت به کلام خدا پیش گرفتهاند موافق نیست. «من» جهت تاکید بیشتر استفاده شده است. این نشان میدهد که سخنان عیسی به مهمی فرامین اصلی هستند. سعی کنید این عبارت را طوری ترجمه کنید که تاکید را نشان دهد.
«شخص شرور» یا «کسی که صدمه میزند»
زدن بر طرفی از صورت شخص در فرهنگی که عیسی در آن قرار داشت توهین به شخص بود. همانند چشم و دست، گونه سمت راست از گونه چپ، مهمتر بود و زدن بر گونه، توهین محسوب میشد.
با پشت دست بزند.
«اجازه بده طرف دیگر تو را هم بزند»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «تو» مفرد هستند. شاید در برخی از زبانها باید جمع ترجمه شوند.
«قبا» بر تن پوشانده میشد، مثل پیراهن زخیم یا ژاکت. «عبا» بین این دو ارزشمندتربود، که بر روی قبا پوشیده میشد تا شخص را گرم نگه دارد و همچنین شب هنگام به عنوان پتو از آن استفاده میکردند.
«به او نیز بده»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «تو» و شناسه مستتر در «برو» مفرد هستند. شاید در برخی از زبانها نیاز باشد که جمع ترجمه شوند.
«هر کس که» از این موقعیت به طور ضمنی برداشت میشود که مخاطب او سربازی رومی بود.
هر مایل[ میل] برابر است با هزار قدم. سرباز رومی حق داشت از کسی بخواهد تا چنین مسافتی چیزی را برای او حمل کند و این مسافت قانونی بود. اگر «میل» برای مخاطب شما گیج کننده است میتوانید آن را «یک کیلومتر» یا «فاصلهای» ترجمه کنید.
این اشاره به کسی دارد که دیگری را مجبور به رفتن میکند.
« یک مایلی را که تو را مجبور به رفتن میکند برو و سپس یک مایل دیگر او را همراهی کن.» «مایل» گیج کننده است شما میتوانید آن را «دو کیلومتر» یا «دوبرابر» ترجمه کنید.
«از قرض دادن سر باز نزن» این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قرض بده »
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. شناسه مسترر در فعل «شنیدهاید» و مشتقات «شما» جمع هستند. شناسه فاعلی مستتر در «همسایه خود محبت نما و با دشمن خود عداوت کن» مفرد است، ولی شاید در برخی از زبانها مجبور باشید که آنها را به صورت جمع ترجمه کنید.
عیسی تعلیم خود در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی را ادامه میدهد. او اینجا از محبت به دشمن سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید متی ۵: ۲۷ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « خدا گفته است» یا «موسی گفته است»
اینجا کلمه «همسایه» اشاره به همسایهای خاص ندارد، بلکه به هر عضوی از جامعه یا گروه مردمی اشاره دارد. این گروه از مردم کسانی بودند که معمولاً شخص میخواهد با آنها رفتاری مهربانانه داشته باشد یا حداقل باور دارد که باید با آنها رفتاری مهربانانه داشته باشد. ترجمه جایگزین: «هم وطنان شما» یا «کسانی که به یک گروه مردمی تعلق دارند»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتاقات «شما» جمع هستند.
عیسی موافق خدا و کلام اوست، ولی با طریقی که رهبران مذهبی نسبت به کلام خدا پیش گرفتهاند موافق نیست. «من» جهت تاکید بیشتر استفاده شده است. این نشان میدهد که آنچه عیسی میگوید به مهمی فرامین اصلی است. سعی کنید این عبارت را طوری ترجمه کنید که تاکید را نشان دهد.
«شما» و تمام مشتقات آن ،همینطور فرامین برای دعا، جمع هستند.
بهتر است «پسران» را به همان کلمهای ترجمه کنید که در زبان شما به پسران یا فرزندان اشاره میشود.
لقبی مهم برای خدا است.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «شما» جمع هستند.
عیسی تعلیم خود را در مورد آمدنش برای تحقق بخشیدن به شریعت عهد عتیقی به پایان میرساند.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به آنها نشان دهد، محبت به عزیزان از نظر خدا کاری خاص و مستحق پاداش نیست. سوالی بدیهی است که میتوان آن را در قالب جملهای خبری ترجمه کرد.
سوالی بدیهی است که میتوان آن را در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «حتی باجگیران هم چنین میکنند»
این سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاری بیش از دیگران انجام نمیدهد»
این واژه متداول برای بیان آرزوی سلامتی کردن گوینده برای شنونده استفاده میشود.
این سوال را میتوانید در قالب جملهای خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «حتی امتها همین کار را انجام میدهند» [در فارسی از کلماتی متفاوت استفاده شده است]
<u> </u>
این کلمه لقبی مهم برای خدا است.
1زنهار عدالت خود را پیش مردم بجا میاورید تا شما را ببینند، و الاّ نزد پدر خود که در آسمان است، اجری ندارید.2پس چون صدقه دهی، پیش خود کَرِّنا منواز چنانکه ریاکاران در کنایس و بازارها میکنند، تا نزد مردم اکرام یابند. هرآینه به شما میگویم اجر خود را یافتهاند.3بلکه تو چون صدقه دهی، دست چپ تو از آنچه دست راستت میکند مطلّع نشود،4تا صدقه تو در نهان باشد و پدر نهانبینِ تو، تو را آشکارا اجر خواهد داد.5و چون عبادت کنی، مانند ریاکاران مباش زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشههای کوچهها ایستاده، نماز گذارند تا مردم ایشان را ببینند. هرآینه به شما میگویم اجر خود را تحصیل نمودهاند.6لیکن تو چون عبادت کنی، به حجره خود داخل شو و در را بسته، پدر خود را که در نهان است عبادت نما؛ و پدر نهانبینِ تو، تورا آشکارا جزا خواهد داد.7و چون عبادت کنید، مانند امّتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان میبرند که بهسبب زیاد گفتن مستجاب میشوند.8پس مثل ایشان مباشید زیرا که پدر شما حاجات شما را میداند پیش از آنکه از او سؤال کنید.9پس شما به اینطور دعا کنید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدّس باد.10ملکوت تو بیاید. ارادهٔ تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود.11نان کفاف ما را امروز به ما بده.12و قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را میبخشیم.13و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما را رهایی ده. زیرا ملکوت و قوّت و جلال تا ابدالآباد از آن تو است، آمین.14زیرا هرگاه تقصیرات مردم را بدیشان بیامرزید، پدر آسمانی شما، شما را نیز خواهد آمرزید.15امّا اگر تقصیرهای مردم را نیامرزید، پدر شما هم تقصیرهای شما را نخواهد آمرزید.16امّا چون روزه دارید، مانند ریاکاران ترشرو مباشید زیرا که صورت خویش را تغییر میدهند تا در نظر مردم روزهدار نمایند. هرآینه به شما میگویم اجر خود را یافتهاند.17لیکن تو چون روزه داری، سر خود را تدهین کن و روی خود را بشوی18تا در نظر مردم روزهدار ننمایی، بلکه در حضور پدرت که در نهان است؛ و پدرنهانبینِ تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد.19گنجها برای خود بر زمین نیندوزید، جایی که بید و زنگ زیان میرساند و جایی که دزدان نَقْب میزنند و دزدی مینمایند.20بلکه گنجها بجهت خود در آسمان بیندوزید، جایی که بید و زنگ زیان نمیرساند و جایی که دزدان نقب نمیزنند و دزدی نمیکنند.21زیرا هرجا گنج تو است، دل تو نیز در آنجا خواهد بود.22چراغ بدن چشم است؛ پس هرگاه چشمت بسیط باشد تمام بدنت روشن بُوَد؛23امّا اگر چشم تو فاسد است، تمام جسدت تاریک میباشد. پس اگر نوری که در تو است ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی است!24هیچ کس دو آقا را خدمت نمیتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت دارد و با دیگری محبّت، و یا به یکی میچسبد و دیگر را حقیر میشمارد. محال است که خدا و ممُّونا را خدمت کنید.25بنابراین به شما میگویم، از بهر جان خود اندیشه مکنید که چه خورید یا چه آشامید و نه برای بدن خود که چه بپوشید. آیا جان، از خوراک و بدن از پوشاک بهتر نیست؟26مرغان هوا را نظر کنید که نه میکارند و نه میدروند و نه در انبارها ذخیره میکنند و پدر آسمانی شما آنها را میپروراند. آیا شما از آنها بمراتب بهتر نیستید؟27و کیست از شما که به تفکّر بتواند ذراعی بر قامت خود افزاید؟28و برای لباس چرا میاندیشید؟ در سوسنهای چمن تأمّل کنید، چگونه نموّ میکنند! نه محنت میکشند و نه میریسند!29لیکن به شما میگویم سلیمان هم با همهٔ جلال خود چون یکی از آنها آراسته نشد.30پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا در تنور افکنده میشود چنین بپوشاند، ای کمایمانان آیا نه شما را از طریق اُولیٰ؟31پس اندیشه مکنید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم.32زیرا که در طلب جمیع این چیزها امّتها میباشند. امّا پدر آسمانی شما میداند که بدین همهچیز احتیاج دارید.33لیکن اوّل ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید که این همه برای شما مزید خواهد شد.34پس در اندیشه فردا مباشید زیرا فردا اندیشه خود را خواهد کرد. بدی امروز برای امروز کافی است.
متی باب۶، تعلیم طولانی عیسی که به اسم «موعظه بالای کوه» معروف است را ادامه میدهد.
قرار دادن ۶: ۹- ۱۱ در سمت راست و با فاصله بیشتر از مابقی متن را مد نظر داشته باشید.
عیسی در این موعظه درباره موضوعات متفاوتی صحبت میکند، پس با گذاشتن خطی خالی هنگام تغییر موضوع توسط عیسی به خواننده خود در فهم این موضوع کمک کنید.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «شما» و تمام مشتقات آن جمع هستند.
عیسی تعلیم خود به پیروانش را در موعظه سر کوه که در متی ۵: ۳ شروع شده، ادامه میدهد. در این قسمت، عیسی در مورد «به جا آوردن پارسایی» با صدقه دادن، دعا کردن و روزه گرفتن سخن میگوید.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که شاهدین او کار او را ارج مینهند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:« جلوی مردم تا فقط شما را ببیند و حرمتتان نهند»
لقبی مهم برای خدا است.
این استعاره به معنای عمداً توجه مردم را جلب کردن است. ترجمه جایگزین: «با نواختن شیپوری بلند، توجه کسی را به خود جلب نکن»
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت تاکیدی بر آن چیزی است که عیسی در ادامه میگوید .
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند، صحبت میکند. شناسههای مستتر در افعال جمع هستند.
عیسی تعلیم خود را به شاگردان در مورد صدقه دادن، ادامه میدهد.
این استعاره به معنی مخفی کاری کامل است. همانطور که دستها معمولاً با هم کار میکنند و میتوان گفت هر یک در همه حال از کار دیگری مطلع است، نباید اجازه دهید هنگام بخشیدن به فقرا نزدیکترین کسان به شما نیز از کارتان مطلع شوند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میتوانید بدون اینکه دیگران بفهمند به فقرا دهید»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند، صحبت میکند. مشتقات «شما» در آیه ۵ و ۷ جمع هستند؛ هرچند در آیه ۶ مفرد هستند اما در برخی از زبانها نیاز است که به صورت جمع ترجمه شوند.
عیسی تعلیم خود را درباره دعا آغاز میکند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که شاهدین آنها را میبینند و حرمت مینهند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا مردم ببیند و آنها را حرمت نهند»
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید .
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. مشتقات «شما» در آیه ۵ و ۷ جمع هستند؛ هرچند در آیه ۶ مفرد هستند ولی در برخی از زبانها نیاز است که به صورت جمع ترجمه شوند.
«به مکانی خصوصی برو» یا «به جایی برو که تنها باشی»
معانی محتمل: ۱) کسی نمیتواند خدا را ببیند. ترجمه جایگزین: «پدر، که قابل دیدن نیست» یا ۲) «پدر که در جای خصوصی همراه دعاکننده است». ترجمه جایگزین: «پدر، که در خفا همراه شماست»
لقبی مهم برای خدا است.
«پدر شما میبیند در نهان چه میکنید»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. مشتقات «شما» در آیه ۵ و ۷ جمع هستند؛ هرچند در آیه ۶ مفرد هستند ولی در برخی از زبانها نیاز است که به صورت جمع ترجمه شوند.
معانی محتمل: ۱) تکرار بیفایده است. ترجمه جایگزین: «سخن را بارها و بارها تکرار کردن بیفایده است» ۲) کلمات و جملات بیمعنا هستند. ترجمه جایگزین: «کلمات بیمعنا را تکرار نکنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدایان دروغینشان آنها را میشنوند»
عیسی با گروهی از مردم درباره چگونه دعا کردن صحبت میکند. کلمات «شما» و مشتقات آنها در جمله اول جمع هستند. در دعا کلمه «تو» و مشتقات آن مفرد است و به خدا اشاره دارد.
لقبی مهم برای خدا است.
این شروع دعاست و عیسی به مردم یاد میدهد که چطور باید خدا را خطاب قرار دهند.
«نام تو» اشاره به خود خدا دارد. ترجمه جایگزین: «همه را حرمتگذار خود گردان»
اینجا «ملکوت» اشاره به حکومت کردن خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «باشد که تو بر همه کس و همه چیز حکومت کنی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه چیز بر زمین طبق اراده تو انجام شود، همانطور که همه چیز در آسمان انجام میشود»
این قسمتی از دعاست که عیسی به مردم تعلیم میدهد. «ما» و «ما را» اشاره به کسانی دارد که چنین دعایی میکنند. همچنین آن کلمات نه به خدا ، بلکه به کسی که دعا میکند اشاره دارند.
«نان» به طور کل به غذا اشاره دارد.
قرض چیزی است که شخص بدهکار است. استعارهای برای گناهان است.
قرضدار کسی است که شخص دیگری از او طلب دارد. این استعاره برای کسانی است که بر علیه ما گناه ورزیدهاند.
کلمه «آزمایش» اسم معناست، که میتوان آن را در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نگذار چیزی ما را وسوسه کند» یا «نگذار چیزی باعث میل ما به گناه شود»
تمام مشتقات «شما» جمع هستند. اگرچه عیسی به شنوندگان خود میگوید که اگر کسی دیگران را نبخشد فرداً چه اتفاقی برای آنها میافتد.
اسم معنای «تقصیرات» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی ضد شما قصور میورزند»
لقبی مهم برای خدا است.
کلمه «تقصیر» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که مردم بر ضد تو قصور کردهاند...و شما ضد خدا قصور ورزیدهاید» یا «مردم را که به تو آسیب رساندهاند...وقتی کاری از تو سر میزند که پدر را خشمگین میکند»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «شما» و تمام مشتقات آن جمع هستند.
عیسی تعلیم خود را درباره روزه گرفتن شروع میکند.
ریاکاران صورت خود را نمیشورند و موی خود را شانه نمیزنند. آنها عمداً چنین میکنند تا توجه مردم را به خودشان جلب کنند و مردم آنها را به خاطر روزهداری حرمت نهند.
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «تو» و تمام مشتقات آن مفرد هستند ولی در برخی از زبانها نیاز است که جمع ترجمه شوند.
«روغن بر سر خود نهی» یا «موی خود را مرتب کنی.» اینجا «تدهین» سر عملی معمول برای مراقبت از موی سر است. ربطی به «مسیح» که به معنای «آن مسیح شده» است ندارد. منظور عیسی این بود که مردم روزهدار یا غیر روزهدار باید یک شکل داشته باشند.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. مشتقات «تو» مفرد هستند، گرچه در برخی از زبانها لازم است که به جمع ترجمه شوند.
معانی محتمل: ۱) کسی نمیتواند خدا را ببیند. ترجمه جایگزین: «پدر، که نادیدنی است» یا ۲) خدا با شخصی است که درنهان روزه میگیرد. ترجمه جایگزین:«پدر، که در خفا همراه توست». ببیند متی ۶: ۶ را چطور ترجمه کردهاید.
لقبی مهم برای خدا است.
«آنچه در خفا میکنی را میبیند». ببینید متی ۶: ۶ را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. مشتقات «شما» جمع هستند.
عیسی تعلیم خود را درباره پول و دارایی شروع میکند.
ثروتها، چیزهایی که شخص ارزش بسیاری برای آنها قائل است.
«جایی که بید و زنگ، گنج را نابود میکند»
حشرهای پرنده که پارچه را تخریب میکند.
مادهای قهوهای رنگ که بر سطح آهن تشکیل میشود.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند، صحبت میکند.
این استعاره یعنی کارهای نیکو بر زمین انجام دهید تا خدا در آسمان شما را پاداش دهد.
تمام مشتقات «تو» مفرد هستند، گرچه در برخی از زبانها باید جمع ترجمه شوند.
اینجا «دل» یعنی افکار و علائق شخص.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. مشتقات «تو» مفرد هستند، گرچه در برخی از زبانها لازم است که به جمع ترجمه شوند.
این قسمت چشم سالم و بینای شخص را با چشمی ناسالم مقایسه میکند که باعث کوری شخص میشود. این استعاره به سلامت روحانی اشاره دارد. اغلب یهودیان از اصطلاح «چشم بد» برای اشاره به حرص و طمع استفاده میکردند. یعنی که اگر شخص کامل وقف خدا باشد و همه چیز را مثل خدا ببیند و بررسی کند در نتیجه کار درست را انجام میدهد. اگر شخص حریص و زیاده خواه باشد، در نتیجه کاری شرورانه انجام میدهد.
این استعاره یعنی چشم فرد امکان دیدن را به شخص میدهد، همانطور که لامپ در تاریکی چنین امکانی را فراهم میآورد. ترجمه جایگزین: «مثل لامپ، چشم میگذارد چیزها را واضح ببینید»
شاید مجبور باشید این کلمه را جمع ترجمه کنید. «چشمها»
این قسمت، چشم سالم و بینای شخص را با چشمی ناسالم مقایسه میکند که باعث کوری شخص میشود. این استعاره به سلامت روحانی اشاره دارد. اغلب یهودیان از اصطلاح «چشم بد» برای اشاره به حرص و طمع استفاده میکردند. یعنی که اگر شخص کامل وقف خدا باشد و همه چیز را مثل خدا ببیند و بررسی کند، در نتیجه کار درست را انجام میدهد. اگر شخص حریص و زیاده خواه باشد، در نتیجه کاری شرورانه انجام میدهد.
این قسمت اشاره به جادو ندارد. یهودیان اغلب از این استعاره برای اشاره به شخصی حریص استفاده میکردند.
«اگر آنچه که قرار است در بدن تو نور ایجاد کند عامل تاریکی شود پس بدنت کاملاً تاریک است»
هر دو این عبارت اساسآً یک معنا دارند. آنها بر اینکه شخص نمیتواند هم به خدا و هم به پول متعهد باشد تاکید میکنند.
«نمیتوانید خدا و پول را همزمان دوست داشته باشید»
«شما» و تمام مشتقات آن جمع هستند.
این جمله به آنچه عیسی در ادامه میگوید بیشتر تاکید میکند.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «مسلماً زندگی بیش از آنچه است که میخورید و بدنتان بیش از آنچه است که میپوشید» یا «مسلماً در زندگی چیزهایی مهمتر از غذا هست و چیزهایی هست که مهمتر از لباس است»
جایی که محصول را در آن نگهداری میکنند.
لقبی مهم برای خدا است.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «مسلماً شما ارزشمندتر از پرندگان هستید»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. مشتقات «شما» جمع هستند.
عیسی از سوال استفاده کرد تا مردم را تعلیم دهد. اینجا «ذراعی بر قامت خود افزاید» استعارهای به معنای افزودن به طول عمر شخص است. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از شما نمیتواند، فقط با نگرانی، سالی به عمر خود اضافه کند. نمیتوانید حتی یک دقیقه به عمر خود اضافه کنید! پس نباید نگران نیازهای خود باشید»
ذراع، واحد اندازهگیری مساوی با نیم متر است و اینجا استعاره از زمانی کوتاه است.
عیسی از سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «نباید نگران آنچه باشید که میپوشید»
«در نظر داشته باشید»
عیسی در مورد سوسنهای صحرا طوری سخن میگوید که گویی اشخاصی هستند که لباس بر تن میکنند. لباس پوشیدن آنها استعاره از گیاهانی است که گلهایی زیبا و رنگارنگ دارند.
سوسن نوعی گل وحشی است.
عیسی در مورد سوسنهای صحرا طوری سخن میگوید که گویی اشخاصی هستند که لباس بر تن میکنند. لباس پوشیدن آنها استعاره گیاهانی است که گلهایی زیبا و رنگارنگ دارند.
این قسمت تاکیدی است بر آنچه که عیسی در ادامه میگوید .
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به زیبایی این سوسنها لباس بر تن نکردند»
عیسی در مورد سوسنهای صحرا طوری سخن میگوید که گویی اشخاصی هستند که لباس بر تن میکنند. لباس پوشیدن آنها استعاره از گیاهانی است که گلهایی زیبا و رنگارنگ دارند.
اگر زبان شما کلمهای متداول دارد که میتوان با آن به «علف» و «سوسنها» که در آیه قبل استفاده شده اشاره کرد، میتوانید اینجا از آن کلمه استفاده کنید.
یهودیان آن زمان برای آتش از علف استفاده میکردند و غذا میپختند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آن را در آتش اندازد» یا «کسی آن را بسوزاند.»
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به آنها تعلیم دهد که خدا نیاز آنها را برطرف میکند. ترجمه جایگزین: «ایمان...قطعاً لباس برتنتان میکند»
«شما کم ایمانید» عیسی مردم را به خاطر نگرانیشان برای لباس خطاب قرار میدهد، چون نشان دهنده ایمان کم آنها به خداست.
«پس به این خاطر»
در این جمله «لباس» جز گویی از دارایی مادی است. ترجمه جایگزین: «چه داراییای خواهیم داشت»
«زیرا غیر یهودیان نگران خوردن، آشامیدن و پوشیدن هستند»
عیسی به طور ضمنی اشاره میکند که خدا نیاز اساسی آنها را بر طرف میکند.
لقبی مهم برای خدا است.
«ملکوت» اشاره به حکمرانی خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «اول باید خدمت به خدایی که شاهتان است برای شما مهم باشید و آنچه درست است را انجام دهید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا همه این چیزها را برای شما فراهم میآورد»
پس به این خاطر»
عیسی طوری از «فردا» سخن میگوید که گویی شخصی است که نگران است. منظور عیسی این است که وقتی روز بعد فرا رسد، شخص به قدر کافی نگرانی خواهد داشت.
1حکم مکنید تا بر شما حکم نشود.2زیرا بدان طریقی که حکم کنید بر شما نیز حکم خواهد شد و بدان پیمانهای که پیمایید برای شما خواهند پیمود.3و چون است که خس را در چشم برادر خود میبینی و چوبی را که در چشم خود داری نمییابی؟4یا چگونه به برادر خود میگویی، اجازت ده تا خس را از چشمت بیرون کنم، و اینک، چوب در چشم تو است؟5ای ریاکار، اوّل چوب را از چشم خود بیرون کن، آنگاه نیک خواهی دید تا خس را از چشم برادرت بیرون کنی!6آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند.7سؤال کنید که به شما داده خواهد شد؛ بطلبید که خواهید یافت؛ بکوبید که برای شما باز کرده خواهد شد.8زیرا هر که سؤال کند، یابد و کسی که بطلبد، دریافت کند و هر که بکوبد برای او گشاده خواهد شد.9و کدام آدمی است از شما که پسرش نانی از او خواهد و سنگی بدو دهد؟10یا اگر ماهی خواهد ماری بدو بخشد؟11پس هرگاه شما که شریر هستید، دادن بخششهای نیکو را به اولاد خود میدانید، چقدر زیاده پدر شما که در آسمان است چیزهای نیکو را به آنانی که از او سؤال میکنند خواهد بخشید!12له'ذا آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید؛ زیرا این است تورات و صُحُف انبیا.13از درِ تنگ داخل شوید. زیرا فراخ است آن در و وسیع است آن طریقی که مُؤَدّی به هلاکت است و آنانی که بدان داخل میشوند بسیارند.14زیرا تنگ است آن در و دشوار است آن طریقی که مؤدّی به حیات است و یابندگان آن کماند.15امّا از انبیای کَذَبِه احتراز کنید، که به لباس میشها نزد شما میآیند ولی در باطن، گرگان درنده میباشند.16ایشان را از میوههای ایشان خواهید شناخت. آیا انگور را از خار و انجیر را از خس میچینند؟17همچنین هر درخت نیکو، میوهٔ نیکو میآورد و درخت بد، میوهٔ بد میآورد.18نمیتواند درخت خوب میوهٔ بد آوَرد، و نه درخت بد میوهٔ نیکو آوَرَد.19هر درختی که میوهٔ نیکو نیاورد، بریده و در آتش افکنده شود.20له'ذا از میوههای ایشان، ایشان را خواهید شناخت.21نه هر که مرا ،خداوند، خداوند، گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آنکه ارادهٔ پدر مرا که در آسمان است بجا آورد.22بسا در آن روز مرا خواهند گفت، خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوّت ننمودیم و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم و به نام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟23آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که، هرگز شما را نشناختم! ای بدکاران از من دور شوید!24پس هر که این سخنان مرا بشنود و آنها را بجا آرد، او را به مردی دانا تشبیه میکنم که خانهٔ خود را بر سنگ بنا کرد.25و باران باریده، سیلابها روان گردید و بادها وزیده، بدان خانه زورآور شد و خراب نگردید زیرا که بر سنگ بنا شده بود.26و هر که این سخنان مرا شنیده، به آنها عمل نکرد، بهمردی نادان مانَد که خانهٔ خود را بر ریگ بنا نهاد.27و باران باریده، سیلابها جاری شد و بادها وزیده، بدان خانه زور آورد و خراب گردید و خرابی آن عظیم بود.28و چون عیسی این سخنان را ختم کرد، آن گروه از تعلیم او در حیرت افتادند،29زیرا که ایشان را چون صاحب قدرت تعلیم میداد و نه مثل کاتبان.
عیسی در این موعظه درباره موضوعات مختلف صحبت میکند، پس در صورت تمایل میتوانید با خالی گذاشتن یک خط هنگام تغییر موضوع توسط عیسی، به خواننده در فهم این تغییر کمک کنید.
خیلی از مردم کلامی که در متی ۵- ۷ آمده را با عنوان موعظه بالای کوه میشناسند. این موعظه درسی طولانی است که عیسی آن را تعلیم میدهد. کتاب مقدس این درس را در سه باب تقسیم بندی کرده است، ولی چنین تقسیمبندیای میتواند باعث سردرگمی خواننده شود. اگر ترجمه شما متن را به قسمتهای مختلف تقسیم میکند، از فهم یکپارچگی موعظه توسط خواننده اطمینان حاصل کنید.
«ایشان را از میوههای ایشان خواهید شناخت»
میوه توصیفی معمول در کتاب مقدس است. برای توصیف نتیجه خوب یا بد اعمال از آن استفاده شده است. در این باب، میوه خوب نتیجه زندگی کردن طبق فرامین خداست.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «شما» و فرامین جمع هستند.
عیسی به تعلیم شاگردان در موعظه سر کوه ادامه میدهد، موعظهای که در متی ۵: ۳ شروع شد.
در این قسمت «حکم کردن» معنای قویتری مثل «به شدت محکوم کردن» یا «گناهکار اعلام کردن» دارد. ترجمه جایگزین: «مردم را به سختی محکوم نکنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به شدت محکومتان میکند»
اطمینان حاصل کنید که خواننده مرتبط بودن ۷: ۲ را با گفته عیسی در ۷: ۱ متوجه شود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را به همان طریق که دیگران را محکوم کردید، محکوم خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) این میزان مجازات صادر شده است یا ۲) کاربرد معمول برای داوری شدن است.
این قسمت را میتوان به حلت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بر اساس همان مقیاس شما را می سنجد»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «تو» مفرد هستند، ولی در برخی از زبانها باید به صورت جمع ترجمه شوند.
عیسی ازاین سوال استفاده میکند تا مردم را به خاطر توجه به گناهان دیگران و غفلت از گناه خودشان توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «چطور است....در چشم برادر خود میبینی، ولی متوجه چوبی که در چشم خودت است نمیشوی» یا «به چشم ...برادر خود نگاه نکن و از چوبی که در چشم خودت است غافل نشو.»
این استعاره اشاره به کم اهمیتی خطای هم ایمان دارد.
«ذره» یا «خرده» یا «تراشه.» معادل این کلمه را کوچکترین چیزی بگذارید که در چشم شخص میافتد.
تمام مشتقات «برادر» در ۷: ۳- ۵ اشاره به همایمانان دارد، نه برادر یا همسایه واقعی.
این استعاره به معنای مهمترین خطای شخص است. ورود چوب به چشم شخص غیر ممکن است. عیسی مبالغه میکند تا بر اهمیت بیشتر توجه کردن به خطایای خود قبل از روبه رو شدن با خطای دیگران تاکید کند.
بزرگترین قسمت از درخت که کسی آن را قطع میکند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا با جلب توجه مردم به گناهان خود قبل از رو به رو شدن با گناه دیگران آنها را به چالش بکشد. ترجمه جایگزین: «نباید...بگویید...چشم خود؟»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «شما» جمع هستند.
یهودیان این حیوانات را نجس فرض میکردند و خدا به یهودیان فرموده بود که آنها را نخورند. آن حیوانات استعارهای برای شروران هستند که ارزشی برای مقدسات قائل نمیشوند. بهترین کار این است که این کلمات را عیناً ترجمه کنید.
مانند سنگ یا دانههایی گرد و ارزشمند هستند. استعاره بوده و به معنای معرفت خدا یا در کل چیزهایی ارزشمند است.
«خوکان بر آنها پا میگذارند»
«سگان بر میگردند و شما را میدرند»
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. تمام مشتقات «شما» جمع هستند.
این کلمات استعارهای برای دعا کردن به درگاه خدا است. شکل این افعال نشان میدهد که باید به دعا کردن ادامه دهیم تا پاسخی دریافت کنیم. اگر زبان شما روشی برای پیوستگی در انجام این کار دارد( از نظر زمانی)، از آن استفاده کنید.
از کسی چیزی بخواهید در اینجا منظور از خدا است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنچه نیاز دارید را به شما میدهد»
به دنبال کسی گشتن و در این مورد به دنبال خدا بودن
در زدن روشی مودبانه بود که شخص به آن وسیله تقاضا میکرد در اتاق خانه یا اتاق باز شود تا او وارد گردد. اگر در زدن در فرهنگ شما بیادبانه است یا انجام نمیشود از کلمهای استفاده کنید که افراد به آن وسیله مودبانه تقاضای باز شدن در را میکنند. ترجمه جایگزین: «به خدا بگویید که میخواهید در باز شود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن را برای شما باز میکند»
عیسی از سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «کسی بین شما نیست...سنگی»
این قسمت به غذای متداول اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مقداری غذا»
این اسم باید عیناً ترجمه شود.
این اسامی باید عیناً ترجمه شود.
عیسی سوالی دیگر میپرسد تا به مردم تعلیم دهد. از مضمون برداشت میشود که عیسی هنوز به مرد و پسرش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسی بین شما نیست، که اگر پسرش از او ماهی بخواهد و پدر به او مار دهد.
عیسی با گروهی از مردم درباره کارهایی که باید انجام دهند و کارهایی که نباید انجام دهند صحبت میکند. «شما» و تمام مشتقات آن جمع هستند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «پس پدر شما در آسمان قطعاً ...به او بیشتر خواهد بخشید»
لقبی مهم برای خداست.
«هر طور که میخواهید دیگران با شما رفتار کنند»
اینجا «تورات» و «انبیا» اشاره به مکتوبات موسی و پیامبران دارد. ترجمه جایگزین: «چون موسی و پیامبران در کتب مقدس چنین تعلیم دادند»
تصویر رد شدن از دری بزرگ به سمت نابودی یا دری باریک به سمت حیات، اشاره به نحوه زندگی مردم و نتیجه حاصله از نحوه زندگی آنها دارد. هنگام ترجمه، کلمهای مناسب را برای «فراخ» و «وسیع» استفاده کنید که تضاد کامل با «تنگ» باشد تا به تفاوت بین آن دو در و راه تاکید کنید.
این تصویر از سفر افراد بر مسیر و رد شدن از در پادشاهی است. ورود به یک پادشاهی آسان و ورود به دیگر سخت است.
شاید لازم باشد که این قسمت را به آخر آیه چهارده ببرید: «پس، از در تنگ داخل شوید»
معانی محتمل: ۱) «طریق» اشاره به مسیر دارد که به سمت در پادشاهی ختم میشود یا ۲) «در» و «طریق» هر دو اشاره به در ورودی پادشاهی دارند.
اسم معنا را میتوانید به عنوان فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به جایی که مردم میمیرند»
عیسی صحبت خود با مردم درباره انتخاب نحوه زندگی را ادامه میدهد؛ گویی که مسیری را انتخاب می کنند تا به آن راه یا راه دیگر بروند.
اسم معنای «حیات» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به جایی که مردم زندگی میکنند»
«مراقب باشید»
این استعاره یعنی انبیای دروغین تظاهر به نیکو بودن میکنند و میخواهند به مردم کمک کنند، ولی واقعاً شرور هستند و به مردم آسیب میزنند.
این استعاره اشاره به اعمال شخص دارد. ترجمه جایگزین: «همانطور که درخت را از میوهای که بر آن رشد میکند میشناسید، انبیای دروغین را از اعمال آنها تشخیص میدهید»
عیسی از سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. مردم خواهند دانست که جواب به این سوال منفی خواهد بود. ترجمه جایگزین: «مردم انگور را از خار و انجیر را از خس نمیچینند.»
عیسی به استفاده از استعاره میوه ادامه میدهد تا به انبیای نیکو که عمل یا کلام نیکو بار میآورند، اشاره کند.
عیسی به استفاده از استعاره میوه ادامه میدهد تا به انبیای بد که ثمری بد میآورند، اشاره کند.
عیسی به استفاده از استعاره میوه ادامه میدهد تا به انبیای دروغین اشاره کند. در این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که برای انبیای دروغین نیز چنین اتفاقی روی میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن را میبرند و میسوزانند»
کلمه «ایشان را» میتواند به انبیا یا به درختان اشاره داشته باشد. این استعاره به طور ضمنی اشاره میکند که میوه درخت و اعمال انبیا هر دو نشان میدهند که آیا نیکو هستند یا بد. در صورت امکان طوری ترجمه کنید که هم به درختان اشاره داشته باشد و هم به انبیا.
«ملکوت آسمان» اشاره به حکمرانی خدا به عنوان پادشاه دارد. عبارت «ملکوت آسمان» فقط در کتاب متی استفاده شده است. در صورت امکان کلمه «آسمان» را در ترجمه بیاورید. ترجمه جایگزین: «ما با خدا در آسمان زندگی میکنیم هنگامی که به عنوان پادشاه ظاهر میشود»
«هرکس کاری که پدرم در آسمان به آن مایل است را انجام دهد»
لقبی مهم برای خداست.
عیسی گفت «آن روز»، چون میدانست که شنوندگان او میفهمند که به روز داوری اشاره دارد. در صورتی که خوانندگان شما برداشتی متفاوت دارند، بهتر است «روز داوری» را در ترجمه خود بیاورید.
مردم از سوال استفاده میکنند تا بر اینکه چنین کارهایی از آنها سر زده تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «ما نبوت کردیم...دیوها را اخراج کردیم...این کارهای عظیم را انجام دادیم
.
مشتقات «ما» شامل عیسی نمیشود.
معانی محتمل: ۱) «به اقتدار تو» یا «به قدرت تو» یا ۲) «چون کاری را میکردیم که تو از ما خواسته بودی» یا ۳) «چون از تو قوت خواستیم تا چنین کنیم»
«معجزات» [در فارسی انجام شده است]
این یعنی شخص به عیسی تعلق ندارد. ترجمه جایگزین: «شما پیرو من نیستید» یا «کاری با شما ندارم»
«به همین دلیل»
«سخنان» اشاره به گفته عیسی دارند.
عیسی فرد مطیع کلام خود را به کسی تشبیه میکند که خانه خود را جایی میسازد که آسیبی به آن نمیرسد.
این سنگ بستری است که زیر خاک یا رس است، نه سنگی بزرگ یا تخته سنگی بر زمین.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او آن را ساخت»
عیسی تشبیه خود از آیه قبل را ادامه میدهد. او کسی که از کلام او اطاعت نمیکند را با خانه سازی ابله مقایسه میکند. فقط ابله خانه خود بر شنزار بنا میکند که باران، سیل و باد آن را همراه شن با خود میبرد.
این قسمت پایان موعظه بالای کوه عیسی است که در متی ۵: ۳ شروع شد.
از کلمه متدوالی استفاده کنید که برای اشاره به خراب شدن خانه از آن استفاده میشود.
باران، سیل و باد خانه را کامل نابود کرد.
این آیات توصیف میکنند که چطور افراد در آن جمع نسبت به موعظه بالای کوه عیسی عکس العمل نشان دهند.
این عبارت داستان را از تعالیم عیسی به رویداد بعدی انتقال میدهد. ترجمه جایگزین: «وقتی که» یا «بعد از اینکه»
واضح است که در ۷: ۲۹ نه تنها از تعلیم عیسی متعجب شده بودند بلکه نحوه تعلیم او نیز باعث شگفتی آنها شده بود. ترجمه جایگزین: «از نحوه تعلیم او شگفتزده شده بودند»
1و چون او از کوه به زیر آمد، گروهی بسیار از عقب او روانه شدند.2که ناگاه ابرصی آمد و او را پرستش نموده، گفت، ای خداوند اگر بخواهی، میتوانی مرا طاهر سازی.3عیسی دست آورده، او را لمس نمود و گفت، میخواهم؛ طاهر شو! که فوراً برص او طاهر گشت.4عیسی بدو گفت، زنهار کسی را اطّلاع ندهی بلکه رفته، خود را به کاهن بنما و آن هدیهای را که موسی فرمود، بگذران تا بجهت ایشان شهادتی باشد.5و چون عیسی وارد کفرناحوم شد، یوزباشیای نزد وی آمد و بدو التماس نموده،6گفت، ای خداوند، خادم من مفلوج در خانه خوابیده و به شدّت متألّم است.7عیسی بدوگفت، من آمده، او را شفا خواهم داد.8یوزباشی در جواب گفت، خداوندا، لایق آن نیام که زیر سقف من آیی. بلکه فقط سخنی بگو و خادم من صحّت خواهد یافت.9زیرا که من نیز مردی زیر حکم هستم و سپاهیان را زیر دست خود دارم؛ چون به یکی گویم برو، میرود و به دیگری بیا، میآید و به غلام خود فلان کار را بکن، میکند.10عیسی چون این سخن را شنید، متعجّب شده، به همراهان خود گفت، هرآینه به شما میگویم که چنین ایمانی در اسرائیل هم نیافتهام.11و به شما میگویم که بسا از مشرق و مغرب آمده، در ملکوت آسمان با ابراهیم و اسحاق و یعقوب خواهند نشست؛12امّا پسران ملکوت بیرون افکنده خواهند شد، در ظلمت خارجی جایی که گریه و فشار دندان باشد.13پس عیسی به یوزباشی گفت، برو، بر وفق ایمانت تو را عطا شود، که در ساعت خادم او صحّت یافت.14و چون عیسی به خانهٔ پطرس آمد، مادر زنِ او را دید که تب کرده، خوابیده است.15پس دست او را لمس کرد و تب او را رها کرد. پس برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول گشت.16امّا چون شام شد، بسیاری از دیوانگان را به نزد او آوردند و محض سخنی ارواح را بیرون کرد و همهٔ مریضان را شفا بخشید.17تا سخنی که به زبان اشعیای نبی گفته شده بود تمام گردد که اوضعفهای ما را گرفت و مرضهای ما را برداشت.18چون عیسی جمعی کثیر دور خود دید، فرمان داد تا به کناره دیگر روند.19آنگاه کاتبی پیش آمده، بدو گفت، استادا هرجا روی، تو را متابعت کنم.20عیسی بدو گفت، روباهان را سوراخها و مرغان هوا را آشیانهها است. لیکن پسر انسان را جای سر نهادن نیست.21و دیگری از شاگردانش بدو گفت، خداوندا اوّل مرا رخصت ده تا رفته، پدر خود را دفن کنم.22عیسی وی را گفت، مرا متابعت کن و بگذار که مردگان، مردگان خود را دفن کنند.23چون به کشتی سوار شد، شاگردانش از عقب او آمدند.24ناگاه اضطراب عظیمی در دریا پدید آمد، بحدیّ که امواج، کشتی را فرو میگرفت؛ و او در خواب بود.25پس شاگردان پیش آمده، او را بیدار کرده، گفتند، خداوندا، ما را دریاب که هلاک میشویم!26بدیشان گفت، ای کم ایمانان، چرا ترسان هستید؟ آنگاه برخاسته، بادها و دریا را نهیب کرد که آرامی کامل پدید آمد.27امّا آن اشخاص تعجّب نموده، گفتند، این چگونه مردی است که بادها و دریا نیز او را اطاعت میکنند!28و چون به آن کناره در زمین جَرْجِسیان رسید، دو شخص دیوانه از قبرها بیرون شده، بدو برخوردند و بهحدّی تندخوی بودند که هیچکس از آن راه نتوانستی عبور کند.29در ساعت فریاد کرده، گفتند، یا عیسی ابنالله، ما را با تو چه کار است؟ مگر در اینجا آمدهای تا ما را قبل از وقت عذاب کنی؟30و گله گراز بسیاری دور از ایشان میچرید.31دیوها از وی استدعا نموده، گفتند، هرگاه ما را بیرون کنی، در گله گرازان ما را بفرست.32ایشان را گفت، بروید! در حال بیرون شده، داخل گله گرازان گردیدند که فیالفور همهٔ آن گرازان از بلندی به دریا جسته، در آب هلاک شدند.33امّا شبانان گریخته، به شهر رفتند و تمام آن حادثه و ماجرای دیوانگان را شهرت دادند.34و اینک، تمام شهر برای ملاقات عیسی بیرون آمد. چون او را دیدند، التماس نمودند که از حدود ایشان بیرون رود.
این باب قسمتی جدید را آغاز میکند.
عیسی معجزاتی انجام داد تا بتواند چیزهایی را کنترل کند که دیگران قادر به کنترل آنها نبودند. او همچنین نشان داد که به خاطر انجام این معجزات، پرستش او جایز است.
این شروع بخش جدیدی از داستان است که شامل چند رویداد میشود که عیسی مردم را شفا داد. این تم تا متی ۹: ۳۵ ادامه پیدا میکند.
«بعد از اینکه عیسی از تپه پایین آمد، گروه بزرگی از مردم به دنبال او حرکت میکردند». این جماعت احتمالاً شامل همراهان او بر کوه و کسانی میشد که همراه او نبودند.
کلمه «ناگاه» ما را از حضور شخصی دیگر در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«مردی که جذام داشت» یا «مردی که بیماری پوستی داشت»
این نشانی از تواضع در مقابل عیسی است. [فارسی و انگلیسی کاملاً متفاوت است]
«اگر میخواهی» یا «اگر مایلی.» آن جذامی میدانست عیسی قدرت شفای او را دارد ولی نمیدانست که عیسی مایل به لمس کردن او هست یا خیر.
اینجا «طاهر» یعی شفا یافتن و توانایی زندگی دوباره در جمع را پیدا کردن. ترجمه جایگزین: «میتوانی مرا شفا دهی» یا «لطفاً مرا شفا ده»
با گفتن این جمله، عیسی آن مرد را شفا داد.
«در همان لحظه ...طاهر شد»
نتیجه بیان «طاهر شو» توسط عیسی شفای آن مرد بود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حال او خوب بود» یا «جذام او را ترک کرد» یا «جذام تمام شد»
این قسمت اشاره به مردی دارد که عیسی تازه او را شفا داده بود.
«چیزی به کسی نگو» یا «به کسی نگو که شفایت دادم»
شریعت موسی الزامی میدانست که شفایافتگان از جذام پوست، خود را به کاهن نشان دهند تا به آنها اجازه دهد به جامعه بازگردند، و با دیگران باشند.
.
شریعت موسی الزامی میدانست که شفایافتگان از جذام به عنوان شکرانه نزد کاهن قربانی بگذرانند. وقتی کاهن قربانی را میپذیرفت، مردم میفهمیدند که آن فرد از جذام شفا یافته است. رفتار مردم با جذامیان مستبدانه بود و از جامعه طرد میشدند تا اینکه مدرکی دال بر شفای خود بیاورند.
این احتمالاً اشاره دارد به ۱) کاهنان یا ۲) همه مردم یا ۳) منتقدین عیسی. در صورت امکان از ضمیری استفاده کنید که به هر یک از این گروهها اشاره داشته باشد.
اینجا صحنه به زمان و مکانی متفاوت انتقال مییابد و از شفا دادن کسی دیگر توسط عیسی صحبت میکند.
«وقتی عیسی به کفرناحوم میآمد»
ناتوان از حرکت به دلیل بیماری یا سکته
«عیسی به افسر رومی گفت»
«به خانه تو میآیم و خادمت را شفا میدهم»
این اصطلاح اشاره به داخل خانه دارد. ترجمه جایگزین: «در خانه من»
اینجا منظور از «سخن» فرمان دارد. ترجمه جایگزین: «دستور بده»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خوب خواهد شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که زیر حکم فرد دیگری است»
وقتی کسی «زیر دست» کسی دیگر است، یعنی نسبت به آن شخص کم اهمیتتر بوده و مجبور به اطاعت از فرامین اوست.
«حقیقت را به شما میگویم.» این عبارت بر گفته عیسی که در ادامه آمده، تاکید میکند.
شنوندگان عیسی احتمالاً فکر میکردند یهودیان اسرائیل که مدعی بودند فرزند خدا هستند ایمانی قویتر از بقیه دارند. عیسی میگویند که آنها اشتباه میکنند و ایمان آن افسر رومی عظیمتر بود.
«شما» جمع است و اشاره به «همان خود» در متی ۸: ۱۰ دارد.
استفاده متضاد از «شرق» و «غرب» روشی برای اشاره کردن به همه جا بود. ترجمه جایگزین: «از همه جا» یا «از هر جای دور و هر طرف»
مردم در آن فرهنگ هنگام غذا خوردن کنار میز دراز میکشیدند. این عبارت نشان میدهد که تمام کسانی که بر میز مینشستند از اعضای خانواده و دوستان نزدیک بودند. اغلب طوری از شادی در پادشاهی خدا صحبت میشود که گویی افراد در حال ضیافت هستند. ترجمه جایگزین: «مثل خانواده و دوستان زندگی کنید»
اینجا «ملکوت آسمان» اشاره به حکومت کردن خدا به عنوان پادشاه دارد. عبارت «ملکوت آسمان» فقط در کتاب متی استفاده شده است. در صورت امکان «آسمان» را در ترجمه خود نگه دارید. ترجمه جایگزین: «وقتی خدای ما در آسمان نشان میدهد که پادشاه است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا پسران ملکوت [پادشاهی] را بیرون خواهد انداخت.»
عبارت «پسران ملکوت» کنایه است، اشاره به یهودیان بیایمان در پادشاهی یهودیه دارد. در اینجا وارونهگویی نیز استفاده شده است چون پسران از پادشاهی بیرون انداخته میشوند و غریبهها پذیرفته میشوند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به خدا اجازه دادهاند تا بر آنها حکومت کند»
اینجا «ظلمت خارجی» کنایهای از جایی است که خدا کسانی را میفرستد که طردشان میکند. آنجا مکانی است که فرد تا ابد از خدا جدا میشود. ترجمه جایگزین: «مکانی تاریک و دور از خدا»
«فشار دندان» عملی نمادین است که غم شدید و رنج فراوان را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «زاری میکنند و رنج فراوان خود را نشان میدهند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس برای شما این کار را انجام میدهم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی خادم را شفا داد»
«در همان لحظه که عیسی سخن گفت، آن خادم شفا را داد»
اینجا صحنه به زمانی دیگر انتقال مییابد و از شفا یافتن کسی دیگر به دست عیسی سخن میگوید.
شاگردان احتمالاً همراه عیسی بودند، ولی تمرکز داستان بر گفته و عمل عیسی معطوف است؛ پس اگر لازم است که از برداشت اشتباه جلوگیری کنید، شاگردان را معرفی کنید.
«مادر زن پطرس»
اگر در زبان شما از چنین جملهای برداشت میشود که تب توان فکر کردن و عمل طبق اراده خود را دارد و نوعی انسانانگاری است، بهتر است این جمله را «بهتر شد» یا «عیسی او را شفا داد» ترجمه کنید.
«از تخت بیرون آمد»
اینجا صحنه به هنگام غروب انتقال مییابد و از شفا یافتن چند تن توسط عیسی و بیرون کردن دیوها سخن میگوید.
چون یهودیان در روز سبت کار یا سفر نمیکردند، «شام» به طور ضمنی اشاره به بعد از سبت دارد. آنها تا بعد از ظهر منتظر ماندند تا عیسی را پیش مردم بیاورند. نیازی نیست به سبت اشاره کنید، مگر اینکه بخواهید از برداشت غلط اجتناب نمایید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم که تسخیر شده دیوها بودند» یا «خیلیها که توسط دیوها کنترل میشدند»
منظور از «سخن» فرمان است. ترجمه جایگزین: «او فرمان داد که ارواح آنها را ترک کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی نبوتی که از زبان اشعیا به مردم اسرائیل گفته شده بود را عملی کرد».
متی از اشعیای نبی نقل قول میکند. این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که عیسی او را شفا داد. ترجمه جایگزین: «آنهایی که بیمار بودند را شفا داد و سالم گردانید»
اینجا صحنه تغییر میکند و درباره پاسخ عیسی به کسانی سخن میگوید که قصد پیروی از او را دارند.
این کلمه برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت تعریف کردن بخش جدیدی از داستان را شروع میکند.
«به شاگردان خود گفت»
یعنی بعد از اینکه عیسی «فرمان داد» و قبل از اینکه بتواند سوار کشتی شود.
به هر مکانی
عیسی با مثلی جواب میدهد. این جمله یعنی حیوانات وحشی جایی برای استراحت دارند.
روباه حیوانی مانند سگ است. روباه، پرندگان آشیانهساز و حیوانات کوچک دیگر را میخورد. اگر روباه در منطقه شما شناخته شده نیست، از واژه متداول برای حیوانی مثل سگ یا حیوان خزدار استفاده کنید.
روباهها در زمین سوراخی برای زندگی کردن درست میکنند. از کلمه مناسب استفاده کنید که اشاره به محل زندگی «روباهان» دارد.
عیسی در مورد خود سخن میگوید.
این قسمت اشاره به جای خواب دارد. ترجمه جایگزین: «جایی برای خود ندارد»
مشخص نیست که پدر آن مرد مرده بود و قرار بود فوراً دفنش کند یا اینکه آن مرد میخواست کمی بیشتر بماند تا پدرش بمیرد و بتواند او را دفن کند. نکته اصلی این است که مرد قبل از پیروی از عیسی میخواست کاری دیگر انجام دهد.
منظور عیسی این نیست که واقعاً مردگان، مردگان دیگر را دفن میکنند. معانی محتمل «مردگان»: ۱) استعاره برای کسانی است که به زودی میمیرند، یا ۲) استعاره برای کسانیست که از عیسی پیروی نمیکنند و از نظر روحانی مردهاند. نکته اصلی این است که شاگرد نباید اجازه دهید چیزی پیروی از عیسی را به تعویق اندازد.
در این قسمت صحنه به جایی انتقال مییابد که عیسی و شاگردان بر دریای جلیل بودند و او طوفان را آرام میکند.
«بر کشتی سوار شد»
سعی کنید برای «شاگرد» و «دنبال کردن» از کلمهای استفاده کنید که در متی ۸: ۲۱- ۲۲ از آن استفاده شده است.
این قسمت شروع رویدادی دیگر در داستانی اصلی است. شاید زبان شما روشی برای نشان دادن این کار داشته باشد. ترجمه جایگزین: «ناگهان» یا «بدون اخطار»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طوفانی قوی در دریا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنقدر که امواج قایق را پوشاندند»
متی از اشعیای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد که خدمت شفای عیسی تحقق نبوت است.
معانی محتمل: ۱) اول عیسی را بیدار کردند و بعد گفتند «ما را نجات دهد» یا ۲) وقتی که عیسی را بیدار میکردند میگفتند «ما را نجات ده»
اگر مجبورید این کلمات را به منحصر یا غیر منحصر ترجمه کنید، اگر غیر منحصر ترجمه شوند بهتر است. احتمالاً منظور شاگردان این بود که میخواستند عیسی شاگردان و خود را از غرق شدن نجات دهد.
«نزدیک است که بمیریم»
«به شاگردان»
عیسی شاگردان را با پرسشی بدیهی توبیخ کرد. ترجمه جایگزین: «ای کم ایمانان ...نباید بترسید» یا «چیزی نیست که بخواهید از آن بترسید»
«ایمان کمی دارید» عیسی شاگردان را به این شکل خطاب قرار میدهد، چون اضطراب آنها در مورد طوفان نشاندهنده ایمان کم آنان به او برای کنترل کردن طوفان بود. ببینید متی ۶: ۳۰ را چطور ترجمه کردهاید.
«حتی باد و دریا از او اطاعت میکنند! این چگونه مردیست؟» این سوال بدیهی نشان میدهد که شاگردان تعجب کرده بود. ترجمه جایگزین: «مثل این مرد تا به حال ندیدهایم! حتی باد و موج از او اطاعت میکنند»
اطاعت یا نااطاعتی انسان یا حیوانات تعجبآور نبود، ولی اطاعت باد و آب تعجبآور بود.
.
اینجا نویسنده به موضوع شفا دادن مردم توسط عیسی بر میگردد. این قسمت شروع شفای دو دیو زده توسط عیسی است.
«به آن سوی دریای جلیل»
جَرْجِسیان اسمی بر گرفته از شهر جَرْجِس بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دو مرد که شیطان آنها را تسخیر کرده بود» یا «دو مرد که دیوان آنها را کنترل میکردند»
دیوهایی که این مردها را کنترل میکردند، آنقدر خطرناک بودند که کسی نمیتوانست به آنها نزدیک شود یا از آنجا بگذرد.
این کلمه رویداد دیگری در داستان اصلی را شروع میکند. شاید زبان شما روشی برای نشان دادن چنین کاری دارد.
دیوها از سوالی استفاده میکنند ولی در مقابل عیسی رفتاری متخاصمانه داشتند. ترجمه جایگزین: «مزاحم ما نشو، پسر خدا!»
لقبی مهم برای عیسی است، که رابطه او با خدا را توصیف میکند.
دیوان دوباره با لحنی خصمانه سوال میپرسند. ترجمه جایگزین: «نباید با تنبیه کردن ما قبل از زمانی که خدا برای مجازات ما مقرر کرده از او نافرمانی کنی»
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت اطلاعات پس زمینهای درباره گله خوکان ارائه میدهد که قبل از رسیدن عیسی آنجا بودند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که دیوها میدانستند عیسی آنها را بیرون میکند. ترجمه جایگزین: «چون میخواهی ما را بیرون کنی»
این کلمه منحصر است و فقط به دیوها اشاره دارد.
این قسمت اشاره به دیوهای درون آن دو مرد دارد.
«دیوان مردان را ترک گفتند و وارد خوکان شدند»
این قسمت ما را آگاه میکند که به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، توجه کنیم.
«سریع به دامنه تپه دویدند»
«به آب افتادند و غرق شدند»
این قسمت داستان شفای دو مرد دیوزده توسط عیسی را به پایان میرساند.
«کسانی که از خوکها نگهداری میکردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه عیسی برای کمک به مردان تحت کنترل دیوها انجام داد » [اقدام عیسی برای کمک به مردانی که تحت کنترل دیوها بودند]
این کلمه شروع رویدادی دیگر را در داستان اصلی نشانگذاری میکند. احتمالاً اشخاص از رودیدادی قبلی نیز در آن دخیل بودهاند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
کلمه «شهر» کنایه از مردم شهر است. کلمه «همه» احتمالاً مبالغهای برای تاکید بر تعداد زیاد مردمی است که از شهر بیرون آمدند. لزوماً به هریک از آنها که بیرون آمدند اشاره ندارد.
«منطقه آنها»
1پس به کشتی سوار شده، عبور کرد و به شهر خویش آمد.2ناگاه مفلوجی را بر بستر خوابانیده، نزد وی آوردند. چون عیسی ایمان ایشان را دید، مفلوج را گفت، ای فرزند، خاطر جمع دار که گناهانت آمرزیده شد.3آنگاه بعضی از کاتبان با خود گفتند، اینشخص کفر میگوید.4عیسی خیالات ایشان را درک نموده، گفت، از بهر چه خیالات فاسد بهخاطر خود راه میدهید؟5زیرا کدام سهلتر است، گفتن اینکه گناهان تو آمرزیده شد یا گفتن آنکه برخاسته بخرام؟6لیکن تا بدانید که پسر انسان را قدرت آمرزیدن گناهان بر روی زمین هست. آنگاه مفلوج را گفت، برخیز و بستر خود را برداشته، به خانهٔ خود روانه شو!7در حال برخاسته، به خانهٔ خود رفت!8و آن گروه چون این عمل را دیدند، متعجّب شده، خدایی را که این نوع قدرت به مردم عطا فرموده بود، تمجید نمودند.9چون عیسی از آنجا میگذشت، مردی را مسمّیٰ به متّی به باجگاه نشسته دید. بدو گفت، مرا متابعت کن. در حال برخاسته، از عقب وی روانه شد.10و واقع شد چون او در خانه به غذا نشسته بود که جمعی از باجگیران و گناهکاران آمده، با عیسی و شاگردانش بنشستند.11و فریسیان چون دیدند، به شاگردان او گفتند، چرا استاد شما با باجگیران و گناهکاران غذا میخورد؟12عیسی چون شنید، گفت، نه تندرستان، بلکه مریضان احتیاج به طبیب دارند.13لکن رفته، این را دریافت کنید که، رحمت میخواهم نه قربانی؛ زیرا نیامدهام تا عادلان را، بلکه گناهکاران را به توبه دعوت نمایم.14آنگاه شاگردان یحیی نزد وی آمده، گفتند، چون است که ما و فریسیان روزه بسیار میداریم، لکن شاگردان تو روزه نمیدارند؟15عیسی بدیشان گفت، آیا پسران خانهٔ عروسی، مادامی که داماد با ایشان است، میتوانند ماتم کنند؟ و لکن ایّامی میآید که داماد از ایشان گرفته شود؛ در آن هنگام روزه خواهند داشت.16و هیچکس بر جامه کهنه پارهای از پارچه نو وصله نمیکند زیرا که آن وصله از جامه جدا میگردد و دریدگی بدتر میشود.17و شراب نو را در مَشکهای کهنه نمیریزند والاّ مَشکها دریده شده، شراب ریخته و مشکها تباه گردد. بلکه شراب نو را در مشکهای نو میریزند تا هر دو محفوظ باشد.18او هنوز این سخنان را بدیشان میگفت که ناگاه رئیسی آمد و او را پرستش نموده، گفت، اکنون دختر من مرده است. لکن بیا و دست خود را بر وی گذار که زیست خواهد کرد.19پس عیسی به اتّفاق شاگردان خود برخاسته، از عقب او روانه شد.20و اینک، زنی که مدّت دوازده سال به مرض استحاضه مبتلا میبود، از عقب او آمده، دامن ردای او را لمس نمود،21زیرا با خود گفته بود، اگر محض ردایش را لمس کنم، هرآینه شفا یابم.22عیسی برگشته، نظر بر وی انداخته، گفت، ای دختر، خاطرجمع باش زیرا که ایمانتتو را شفا داده است! در ساعت آن زن رستگار گردید.23و چون عیسی به خانهٔ رئیس در آمد، نوحهگران و گروهی از شورشکنندگان را دیده،24بدیشان گفت، راه دهید، زیرا دختر نمرده، بلکه در خواب است. ایشان بر وی سُخریّه کردند.25امّا چون آن گروه بیرون شدند، داخل شده، دست آن دختر را گرفت که در ساعت برخاست.26و این کار در تمام آن مرزوبوم شهرت یافت.27و چون عیسی از آن مکان میرفت، دو کور فریادکنان در عقب او افتاده، گفتند، پسر داودا، بر ما ترحّم کن!28و چون به خانه در آمد، آن دو کور نزد او آمدند. عیسی بدیشان گفت، آیا ایمان دارید که این کار را میتوانم کرد؟ گفتندش، بلی خداوندا.29در ساعت چشمان ایشان را لمس کرده، گفت، بر وفق ایمانتان به شما بشود.30در حال چشمانشان باز شد و عیسی ایشان را به تأکید فرمود که زنهار کسی اطّلاع نیابد.31امّا ایشان بیرون رفته، او را در تمام آن نواحی شهرت دادند.32و هنگامی که ایشان بیرون میرفتند، ناگاه دیوانهای گنگ را نزد او آوردند.33و چون دیو بیرون شد، گنگ، گویا گردید و همه در تعجّب شده، گفتند، در اسرائیل چنین امر هرگز دیده نشده بود.34لیکن فریسیان گفتند، بهواسطهٔ رئیس دیوها، دیوها را بیرون میکند.35و عیسی در همهٔ شهرها و دهات گشته، درکنایس ایشان تعلیم داده، به بشارت ملکوت موعظه مینمود و هر مرض و رنج مردم را شفا میداد.36و چون جمعی کثیر دید، دلش بر ایشان بسوخت زیرا که مانند گوسفندانِ بیشبان، پریشانحال و پراکنده بودند.37آنگاه به شاگردان خود گفت، حصاد فراوان است لیکن عَمَله کم.38پس از صاحب حصاد استدعا نمایید تا عَمَله در حصاد خود بفرستد.
وقتی مردم زمان عیسی درباره «گناهکاران» سخن میگفتند، درباره کسانی حرف نمیزدند که از شریعت موسی پیروی نمیکردند بلکه صحبت از کسانی بود که مرتکب گناهانی چون دزدی یا گناه جنسی شده بودند. وقتی عیسی گفت که آمده است تا «گناهکاران» را فراخواند، منظورش این بود که فقط کسانی که به گناهکار بودن خود معترفند میتوانند پیرو او باشند. چنین امری حتی اگر دیگران آنها را «گناهکار» ندانند، صادق است.
جملات زیادی در این باب آمدهاند که توضیح میدهند رویدادی برای کسی رخ داده ولی نمیگویند که چه کسی باعث آن اتفاق شده است. این جملات را باید به شکلی ترجمه کنید که عامل انجام آن عمل را به خواننده معرفی کند.
سخنگو در این باب به سوالاتی جواب میدهد که از قبل جواب آنها را میدانست. آنها این سوالات را میپرسیدند تا ناخشنودی خود را از شنوندگان نشان دهند یا آنها را به فکر وا دارند. شاید زبان شما روشی دیگر برای انجام این کار داشته باشد.
مثلها جملاتی کوتاه هستند و از کلماتی استفاده میکنند که راحت به خاطر سپرده میشوند. این مثلها تعالیمی میدهند که در کل حقیقت دارند. کسانی که مثلها را درک میکنند معمولاً بر زبان و فرهنگ آن سخنگو واقف هستند. وقتی مثلهای این باب را ترجمه میکنید، احتمالاً مجبور خواهید بود که از کلماتی بیشتر استفاده کنید تا اطلاعاتی که شنوندگان آن دوران به طور عموم میدانستند را برای مخاطب کنونی خود بیان کنید.
متی به موضوعی که در متی ۸: ۱ شروع کرده بود یعنی شفای مردم توسط عیسی بازمیگردد. این قسمت با گزارش شفای یک مفلوج به دست عیسی آغاز میشود.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که عیسی همراه شاگردان خود بود.
احتمالاً همان کشتی است که متی ۸: ۲۳ آمده است. فقط در صورت نیاز به یکی بودن آنها اشاره کنید تا از ایجاد سردرگمی جلوگیری شود.
«به شهری که در آن زندگی میکرد.» این قسمت به طور ضمنی اشاره به کفرناحوم دارد.
این قسمت شروع رویدادی دیگر را در داستان نشانگذاری میکند. احتمالاً افراد که در رویدادی قبلی بودهاند در این رویداد جدید دخالت نداشتهاند. شاید زبان شما روشی برای نشان دادن این امر داشته باشد.
«برخی از مردان شهر آوردند»
این قسمت اشاره به ایمان مردان دارد و شامل ایمان آن مرد مفلوج هم میشود.
آن مرد پسر واقعی عیسی نبود. عیسی با او مودبانه حرف میزند. اگر چنین مکالمهای گیج کننده است میتوانید «دوست من» یا «پسر جوان» ترجمه کنید یا حتی این قسمت را میتوانید حذف کنید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من گناهان تو را بخشیدهام»
این قسمت شروع رویدادی دیگر را در داستان اصلی را نشانگذاری میکند. احتمالاً افرادی که در رویدادی قبلی بودند، در این رویداد جدید دخالت نداشتهاند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
معانی محتمل: ۱) هر یک با خود فکر کرد یا ۲) بین خود صحبت میکردند.
عیسی ادعا میکرد که میتواند کاری را انجام دهد که کاتبان فکر میکردند فقط از خدا ساخته است.
عیسی یا به شکلی ماوراالطبیعه افکار آنها را میدانست یا میتوانست آنها را ببیند که با یکدیگر حرف میزنند.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا کاتبان را توبیخ کند. اینجا «خیالات» اشاره به افکار و اذهان آنها دارد. ترجمه جایگزین: «افکار شرورانه به ذهن راه ندهید»
اخلاقی شرورانه یا شرارتآمیز بود و در واقع فقط یک خطای صرف نیست.
عیسی از این سوال استفاده میکند که کاتبان را وادارد تا به آنچه که میتواند ثابت کند او واقعاً قادر به بخشش گناهان است یا نه، فکر کنند. ترجمه جایگزین: «من گفتم ‘گناهان شما بخشیده شدهاند.‘ شاید فکر کنید گفتن اینکه ‘برخیز و راه برو‘ سادهتر باشد چون توان من برای شفای آن مرد با برخاستن و راه رفتن او آشکار میشود» یا «شاید فکر کنید اگر بگویی ‘گناهانت بخشیده شدند‘ سادهتر از گفتن ‘برخیز و راه برو‘ باشد»
این نقل قول را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کدام سادهتر است، به کسی بگویی گناهانت بخشیده شده یا به او بگویی برخیز و راه برو؟» یا «شاید فکر کنید که آسانتر است بگویید گناهان کسی بخشیده شده یا به او بگویید برخیز و راه برو»
«تو» مفرد است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من گناهان تو را بخشیدم»
«به شما ثابت میکنم» شناسه فاعلی مستتر در «بدانید» جمع است.
«خود را» مفرد است.
عیسی آن مرد را از رفتن به جایی دیگر منع نمیکند. او به آن مرد فرصتی میدهد تا به خانه رود.
«چون داده است»
این قسمت اشاره به اعلام بخشودگی گناهان دارد.
این قسمت روایت شفای مرد مفلوج توسط عیسی را به پایان میرساند. عیسی سپس باجگیری را فرا میخواند تا یکی از شاگردان او شود.
این عبارت بخش جدیدی را در داستان نشانگذاری میکند. اگر زبان روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«میرفت» یا «ترک میکرد»
طبق سنت کلیسا، متی نویسنده این انجیل است، ولی در این متن دلیلی وجود ندارد که ضمائری مثل «بدو» و «وی» را به «به من» و «من» تغییردهید.
«عیسی به متی گفت»
«متی برخاست و به دنبال عیسی رفت» این قسمت یعنی متی شاگرد عیسی شد.
احتمالاً خانه متی بوده است، ولی میتواند به خانه عیسی هم اشاره داشته باشد. فقط در صورت نیاز به جلوگیری از سردرگمی، این موضوع را روشن کنید.
این قسمت شروع رویدادی دیگر را نشانگذاری میکند. احتمالاً افرادی که در رویدادی قبلی بودهاند در این رویداد جدید دخالت نداشتهاند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
کسانی که از شریعت موسی پیروی نمیکردند و اعمالی را مرتکب میشدند که دیگران بد میدانستند.
«وقتی فریسیان دیدند که عیسی در حال غذا خوردن با باجیگیران و گناهکارانند»
فریسیان از این سوال استفاده میکنند تا کار عیسی را مورد انتقاد قرار دهند. ترجمه جایگزین: «معلم شما نباید با خراجگیران و گناهکاران غذا بخورد»
این قسمت اشاره به سوالی دارد که فریسیان از عیسی درباره باجگیران و گناهکاران میپرسیدند.
عیسی با مثلی جواب میدهد. او میگوید به خاطر اینکه آمده تا به گناهکاران کمک کند، با چنین افرادی غذا میخورد.
«کسانی که سالم هستند»
پزشک
عبارت «احتیاج به طبیب دارند» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «کسانی که مریض هستند، به طبیب نیاز دارند.»
عیسی میخواهد از کتب مقدس نقل قول کند. ترجمه جایگزین: «باید بروید معنای آنچه خدا در کتب مقدس گفته است را بیابید»
شناسه فاعلی مستتر جمع است و به فریسیان اشاره دارد.
عیسی از نوشته یوشع نبی در کتاب مقدس نقل قول میکند. شناسه اول شخص مفرد [مشتقات «من»] اشاره به خدا دارند.
شناسه فاعلی در فعل اشاره به عیسی دارد.
عیسی از کنایه استفاده میکند. او فکر نمیکند که خیلی از مردم عادل[پارسا] و بینیاز از توبه باشند. ترجمه جایگزین: «کسانی که فکر میکنند پارسا هستند»
شاگردان یحیای تعمید دهنده روزه نگرفتن شاگردان عیسی را زیر سوال میبرند.
«مرتب غذا میخورند»
عیسی از سوالی استفاده میکند تا به شاگردان یحیا جواب دهد. همه میدانستند که مردم در مراسم عروسی سوگواری نمیکنند و روزه نمیگیرند. عیسی از این مثل استفاده کرد تا نشان دهد شاگردانش بدین خاطر که او هنوز با آنهاست، سوگواری نمیکنند.
این روشی برای اشاره به زمانی در آینده بود. ترجمه جایگزین: «زمانی میرسد که» یا «روزی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «داماد نمیتواند دیگر با آنها باشد» یا «کسی داماد را میبرد»
احتمالاً عیسی به مرگ خود اشاره داشته است، ولی چنین موضوعی را نباید در ترجمه مشخص کنید. برای حفظ تصویر ارائه شده از عروسی، بهتر است بیان کنید که داماد دیگر آنجا نخواهد بود.
عیسی پاسخ خود به سوالی که پیروان یحیی پرسیدند را ادامه میدهد. او این کار را با ارائه دو مثال از چیزهای قدیمی و جدیدی که مردم آنها را کنار هم قرار نمیدهند، انجام داد.
«هیچکس تکه پارچه نو را بر تکه پارچهای کهنه نمیدوزد» یا «مردم تکه پارچه نو را به پارچه کهنه وصله نمیکنند»
«لباس کهنه...لباس»
اگر کسی آن لباس را بشورد، وصلهای که بر آن است آب میرود، ولی لباس کهنه تغییری نمیکند. وصله را از جامه جدا میکند و سوراخی بزرگتر در آن باقی میگذارد.
«تکه پارچه نو» تکه پارچهای است که برای پوشاندن درز لباس کهنه از آن استفاده میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این پارگی بدتر میشود»
عیسی پاسخ خود را به سوالی که پیروان یحیی پرسیدند، ادامه میدهد.
عیسی از مثلی دیگر استفاده میکند تا به شاگردان یحیی پاسخ دهد. این قسمت معنایی مشابه متی ۹: ۱۶ دارد.
«مردم با هم نمیریزند» یا «هرگز نمیگذارند»
این قسمت اشاره به شرابی دارد که هنوز تخمیر نشده است. اگر انگور در منطقهای که هستید ناشناخته است، از کلمهای متداول برای میوه استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «آب انگور»
این اشاره به مشکی دارد که کشیده شده و خشک شده است چون قبلاً برای تخمیر شراب از آن استفاده کردهاند.
«مشکهای شراب» یا «کیسههای پوستین» این کیسهها از پوست حیوانات درست شده بودند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این مشک را نابود میکند و شراب را بر زمین میریزد»
وقتی شراب تازه تخمیر شود و ازدیاد یابد، پوست پاره میشود چون بیش از آن توان کشیده شدن را ندارد.
«مشکهای تازه» یا «مشکهای نو.» این قسمت اشاره به مشک تازه دارد که کسی تا به حال از آن استفاده نکرده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این مشک و شراب را محفوظ نگه میدارد»
این قسمت آغاز روایت زنده ساختن دختر یکی ازرئیسان یهودی بعد از مرگ است.
این قسمت اشاره به جوابی دارد که یوحنا درباره روزه گرفتن به شاگردان میدهد.
کلمه «ناگاه» ما را از حضور شخصی دیگر در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
روشی است که احترام را در فرهنگ یهود نشان میدهد.
این قسمت نشان میدهد که مقامات یهودی باور داشتند عیسی قدرت زنده کردن آن دختر را دارد.
«شاگردان عیسی»
این قسمت شفا دادن زنی دیگر توسط عیسی را در راه خانه آن رئیس[مقام] یهودی توصیف میکند.
کلمه «اینک» ما را از وجود شخصی دیگر در داستان اشاره میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«که خونریزی داشت» یا «که مرتب خون از او جاری بود» احتمالاً خونریزی در زمانهای غیر عادی از رحم او بوده است. برخی از فرهنگها، روشی مودبانه برای اشاره به این مریضی دارند.
«۱۲ سال»
«جامه او» یا «آنچه بر تن داشت»
او قبل از اینکه جامه عیسی را لمس کند این را به خود گفت. این قسمت، دلیل لمس جامه عیسی توسط آن زن را توضیح میدهد.
طبق شریعت یهود، به خاطر خونریزی نباید کسی را لمس میکرد. او لباس عیسی را لمس کرد تا قوت عیسی او را شفا دهد و هنوز (فکر میکرد) عیسی متوجه نمیشود او را لمس کرده است.
«زن امیدوار بود که میتواند در خفا او را لمس کند، ولی عیسی...»
آن زن دختر واقعی عیسی نبود. عیسی با او مودبانه صحبت میکند. اگر گیج کننده است، میتوانید این کلمه را به «زن جوان» ترجمه کنید یا حتی میتوانید آن را حذف کنید.
«چون به من ایمان داشتی، تو را شفا میدهم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی او را در همان لحظه شفا داد»
این قسمت به روایتی باز میگردد که قرار بود عیسی دختر آن مقام یهودی را زنده کند.
روشی معمول برای عزاداری کردن برای شخصی است که مرده است.
«کسانی که نی مینواختند»
عیسی با تعداد زیادی از مردم صحبت میکرد، پس از حالتی از فعل استفاده کنید که دستوری و جمع باشد.
عیسی با کلمات بازی میکند. در زمان عیسی معمول بود که طوری به مرده اشاره کنند که گویی آن مرده «خواب» است. اما اینجا دختر مرده به گونهای برمیخیزد که گویی واقعاً خواب بوده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه عیسی جماعت را به بیرون فرستاد» یا «بعد از اینکه خانواده دختر، مردم را بیرون فرستادند»
«از تخت بیرون آمد» این قسمت هم معنای متی ۸: ۱۵ است.
این قسمت خلاصه نتیجه زنده شدن آن دختر توسط عیسی است.
این قسمت روایتی که عیسی دختر مقام یهودی را زنده کرد را به پایان میرساند.
«مردم آن منطقه درباره او شنیدند» یا «مردمی که آن دختر را زنده دیدند در آن منطقه به یکدیگر میگفتند»
این قسمت روایت شفا دادن دو کور توسط عیسی را شروع میکند.
وقتی عیسی آن منطقه را ترک میکرد.
«ترک میکرد» یا «میرفت»
یعنی آنها پشت سر عیسی حرکت میکردند و لزوماً به این معنی نیست که تبدیل به شاگرد او شدند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که میخواستند عیسی آنها را شفا دهد.
عیسی پسر واقعی داود نبود، پس میتوان این کلمات را به «نواده داود» ترجمه کرد. اگرچه «پسر داود» لقبی برای مسیح است و آن مردان احتمالاً عیسی را به لقبش صدا میزدند.
این قسمت یا به خانه عیسی اشاره دارد یا به خانهای که در متی ۹: ۱۰
تمام آنچه جواب دادند، بیان نشده است ولی از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «بله خداوندا، ما باور داریم که تو میتوانی ما را شفا دهی»
مشخص نیست که چشم هر دو مرد را همزمان لمس کرده یا فقط از دست راست خود برای لمس چشم یکی و سپس چشم دیگری استفاده کرده است. چون معمولاً از دست چپ برای کارهای ناپاک استفاده میکردند، احتمالاً فقط از دست راست خود استفاده کرده است. همچنین مشخص نیست که او هنگامی که چشمان آنان را لمس میکند سخن میگوید یا اول سخن میگوید بعد چشم آنها را لمس میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان کار را خواهم کرد که شما باور دارید» یا «چون باور دارید، شما را شفا میدهم»
این قسمت یعنی میتوانید ببینید. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا چشمان آنها را شفا میدهد» یا «دو مرد کور میتوانند ببینید»
اینجا «زنهار» یعنی حتماً. ترجمه جایگزین: «مطمئن شوید که کسی از این موضوع خبر دار نشود» یا «به کسی نگویید که شما را شفا دادم»
«آن دو مرد آنچه عیسی به آنها گفته بود را انجام ندادند. »
«به خیلی از مردم گفتند که چه شده است»
این قسمت روایتی را تعریف میکند که عیسی مرد دیو زده را که نمیتوانست سخن بگوید شفا داد، و در عین حال نحوه عکس العمل مردم را نیز نشان میدهد.
کلمه [«اینک»] ما را از وجود شخصی جدید در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام چنین کاری داشته باشد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی مردی لال را نزد عیسی آورد»
ناتوان از تکلم
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که دیوی او را تسخیر کرده بود» یا «کسی که تحت کنترل دیو بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه عیسی دیو را بیرون کرد» یا «بعد از اینکه عیسی به دیو دستور داد آن مرد را ترک کند»
«آن گنگ شروع به حرف زدن کرد» یا «آن مرد که گنگ بود حرف زد» یا «مردی که دیگر گنگ نبود، سخن گفت»
«مردم تعجب کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبلاً چنین اتفاقی نیافتاده بود» یا «هیچکس کاری مثل این را انجام نداده بود»
«دیوها را مجبور به ترک کرد»
شناسه فاعلی در فعل، اشاره به عیسی دارد.
این قسمت داستانی که در متی ۸: ۱ درباره خدمت شفای عیسی در جلیل شروع شد را به پایان میرساند.
کلمه «همه» مبالغه است و بر تعداد زیاد از شهرها اشاره دارد که به آنجا رفتهاند. لزوماً به همه شهرها نرفته است. ترجمه جایگزین: «شهرهای بسیاری»
«روستاهای بزرگ... روستاهای کوچک» یا «شهرهای بزرگ...شهرهای کوچک»
اینجا «ملکوت» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. ببینید متی ۴: ۲۳ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خبر خوشی که خدا به عنوان پادشاه ظاهر میشود»
«هر مریضی و هر رنجی را» کلمات «بیماری» و «رنج» به هم نزدیک و مرتبط هستند ولی باید در صورت امکان با دو کلمه متفاوت ترجمه شود. «مرض» باعث بیماری فرد میشود. «رنج» باعث ضعف جسمانی یا دردی میشود که نتیجه بیماری است.
این قسمت بخش جدیدی از داستان را شروع میکند که عیسی به شاگردان تعلیم میدهد و آنها را برای بشارت و شفایی مشابه روانه میکند.
این تشبیه یعنی رهبری نداشتند که از آنها مراقبت کنند. ترجمه جایگزین: « مانند مردمی که رهبری ندارند»
عیسی از مثلی درباره برداشت محصول استفاده میکند تا به شاگردان بگوید به نیاز مردمی که در قسمت قبلی ذکر شدهاند چگونه باید عکسالعمل نشان دهند.
عیسی از مثلی استفاده میکند تا به آنچه میبیند، پاسخ دهد. عیسی میگوید افراد بسیاری هستند که آماده ایمان آوردن به خدا هستند ولی فقط تعداد کمی از مردم حقیقت را در مورد خدا تعلیم میدهند.
«خوراک رسیده و آماده برچیدن بسیار است»
«کارگران»
«به درگاه خدا دعا کنید، چون او مسئول این محصول است»
1و دوازده شاگرد خود را طلبیده، ایشانرا بر ارواح پلید قدرت داد که آنها را بیرون کنند و هر بیماری و رنجی را شفا دهند.2و نامهای دوازده رسول این است، اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوببن زِبِدی و برادرش یوحنّا؛3فِیلپُّس و برتولما؛ توما و متّای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدّی؛4شمعون قانوی و یهودای اسخریوطی که او را تسلیم نمود.5این دوازده را عیسی فرستاده، بدیشان وصیّت کرده، گفت، از راه امّتها مروید و در بَلَدی از سامریان داخل مشوید،6بلکه نزد گوسفندان گمشده اسرائیل بروید.7و چون میروید، موعظه کرده، گویید که ملکوت آسمان نزدیک است.8بیماران را شفا دهید، ابرصان را طاهر سازید، مردگان را زنده کنید، دیوها را بیرون نمایید. مفت یافتهاید، مفت بدهید.9طلا یا نقره یامس در کمرهای خود ذخیره مکنید،10و برای سفر، توشهدان یا دو پیراهن یا کفشها یا عصا برندارید، زیرا که مزدور مستحّق خوراک خود است.11و در هر شهری یا قریهای که داخل شوید، بپرسید که در آنجا که لیاقت دارد؛ پس در آنجا بمانید تا بیرون روید.12و چون به خانهای درآیید، بر آن سلام نمایید؛13پس اگر خانه لایق باشد، سلام شما بر آن واقع خواهد شد و اگر نالایق بُوَد، سلام شما به شما خواهد برگشت.14و هر که شما را قبول نکند یا به سخن شما گوش ندهد، از آن خانه یا شهر بیرون شده، خاک پایهای خود را برافشانید.15هرآینه به شما میگویم که در روز جزا حالت زمین سدوم و غموره از آن شهر سهلتر خواهد بود.16هان، من شما را مانند گوسفندان در میان گرگان میفرستم؛ پس مثل مارها هوشیار و چون کبوتران ساده باشید.17امّا از مردم برحذر باشید، زیرا که شما را به مجلسها تسلیم خواهند کرد و در کنایس خود شما را تازیانه خواهند زد،18و در حضور حکّام و سلاطین، شما را بخاطر من خواهند برد تا بر ایشان و بر امّتها شهادتی شود.19امّا چون شما را تسلیم کنند، اندیشه مکنید که چگونه یا چه بگویید زیرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد که چه باید گفت،20زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روح پدر شما، در شما گوینده است.21و برادر، برادر را و پدر، فرزند را به موت تسلیم خواهند کرد و فرزندان بر والدین خود برخاسته، ایشان را به قتل خواهند رسانید؛22و بجهت اسم من، جمیع مردم از شما نفرت خواهند کرد. لیکن هر که تا به آخر صبر کُند، نجات یابد.23و وقتی که در یک شهر بر شما جفا کنند، به دیگری فرار کنید زیرا هرآینه به شما میگویم تا پسر انسان نیاید، از همهٔ شهرهای اسرائیل نخواهید پرداخت.24شاگرد از معلّم خود افضل نیست و نه غلام از آقایش برتر.25کافی است شاگرد را که چون استاد خویش گردد و غلام را که چون آقای خود شود. پس اگر صاحب خانه را بَعْلْزَبُول خواندند، چقدر زیادتر اهل خانهاش را.26لهذا از ایشان مترسید زیرا چیزی مستور نیست که مکشوف نگردد و نه مجهولی که معلوم نشود.27آنچه در تاریکی به شما میگویم، در روشنایی بگویید، و آنچه در گوش شنوید بر بامها موعظه کنید.28و از قاتلان جسم که قادر بر کشتن روح نیاند، بیم مکنید، بلکه از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و جسم را نیز در جهنّم.29آیا دو گنجشک به یک فَلس فروخته نمیشود؟ و حال آنکه یکی از آنها جز به حکم پدر شما به زمین نمیافتد.30لیکن همهٔ مویهای سر شما نیز شمرده شده است.31پس ترسان مباشید زیرا شما از گنجشکان بسیار افضل هستید.32پس هر که مرا پیش مردم اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار خواهم کرد.33امّا هر که مرا پیش مردم انکار نماید، من هم در حضور پدر خود که درآسمان است او را انکار خواهم نمود.34گمان مبرید که آمدهام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامدهام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را.35زیرا که آمدهام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم.36و دشمنان شخص، اهل خانهٔ او خواهند بود.37و هر که پدر یا مادر را بیش از من دوست دارد، لایق من نباشد و هر که پسر یا دختر را از من زیاده دوست دارد، لایق من نباشد.38و هر که صلیب خود را برنداشته، از عقب من نیاید، لایق من نباشد.39هر که جان خود را دریابد، آن را هلاک سازد و هر که جان خود را بخاطر من هلاک کرد، آن را خواهد دریافت.40هر که شما را قبول کند، مرا قبول کرده و کسی که مرا قبول کرده، فرستنده مرا قبول کرده باشد.41و آنکه نبیای را به اسم نبی پذیرد، اجرت نبی یابد و هر که عادلی را به اسم عادلی پذیرفت، مزد عادل را خواهد یافت.42و هر که یکی از این صغار را کاسهای از آب سرد محض نام شاگرد نوشاند، هرآینه به شما میگویم اجر خود را ضایع نخواهد ساخت.
بسیاری از آيات در این باب توصیف میکنند که عیسی چگونه دوازده شاگرد را فرستاد. او آنها را فرستاد تا پیغام او درباره پادشاهی[ملکوت] آسمان را برسانند. آنها قرار بود پیغامش را در اسرائیل به دیگران بگویند و قرار نبود آن را با غیر یهودیان در میان گذارند.
مشکلات محتمل دیگر در ترجمه این باب
در ادامه فهرستی از دوازده شاگرد آمده است:
در متی:
شَمعون معروف به پطرس و برادرش آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی، برادرش یوحنا؛ فیلیپُس، بَرتولْما؛ توما، مَتّای خَراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای، شَمعون غیور و یهودای اَسخَریوطی.
در مرقس:
شَمعون (که وی را پطرس خواند)؛یعقوب پسر زِبِدی و برادر وی یوحنا (که آنها را ’بوآنِرجِس‘، یعنی ’پسران رعد‘ لقب داد)؛ آندریاس، فیلیپُس، بَرتولْما، مَتّی، توما، یعقوب پسر حَلْفای، تَدّای، شَمعون غیور،یهودا اَسخَریوطی.
در لوقا:
شَمعون (که او را پطرس نامید)، آندریاس (برادر پطرس)، یعقوب، یوحنا، فیلیپُس، بَرتولْما، مَتّی، توما، یعقوب پسر حَلْفای، شَمعون معروف به غیور، یهودا پسر یعقوب، و یهودای اَسخَریوطی
تَدّای احتمالاً همان یهودا پسر یعقوب است.
کسی به طور قطع نمیداند وقتی عیسی این سخنان را گفت «پادشاهی آسمان» رسیده بود یا قرار بود بیاید. ترجمههای انگلیسی معمولاً از کلمه «در دست» استفاده میکنند ولی ترجمه این واژگان ممکن است سخت باشد. نسخ دیگر از عباراتی مانند «آمدن آن نزدیک است» و «نزدیک شده است» استفاده کردهاند.
این قسمت روایتی را شروع میکند که عیسی دوازده شاگرد را میفرستد تا کار او را انجام دهند.
«دوازده شاگرد را فرا خواند»
حتماً طوری ترجمه کنید که متن به روشنی بیان کند این قدرت ۱) برای بیرون کردن ارواح پلید و ۲) برای شفای بیماران و رنجوران بوده است.
«تا روح پلید را بیرون کند»
«هر بیماری و هر رنج» کلمات «بیماری» و «رنج» معانی نزدیک و مربوط به هم دارند، ولی بهتر است در صورت امکان به دو کلمه متفاوت ترجمه شوند. «بیماری» باعث مریض شدن شخص میشود. «رنج» ضعف یا رنج جسمانی است که نتیجه مریض بودن است.
نویسنده در این قسمت اسم دوازده شاگرد را به عنوان اطلاعات پس زمینهای ارائه میدهد.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت اطلاعات پس زمینهای درباره دوازده شاگرد را ارائه میدهد.
این همان گروه «دوازده شاگرد» در متی ۱۰: ۱ است.
این اول برای نشان دادن ترتیب استفاده شده نه جایگاه.
«متی، که خراجگیر بود»
معانی محتمل: ۱) «قانوی» لقبی است که نشان میدهد عضو گروهی از مردم بوده که میخواستند یهودیان را از حکومت رومی آزاد کنند. ترجمه جایگزین: «وطنپرستان» یا «ملیگرایان» یا ۲) «قانوی» کلمهای توصیفی است که نشان میدهد برای جلال دادن خدا غیور بود. ترجمه جایگزین: «غیور» یا «پرشور»
«آنکه به عیسی خیانت میکند»
گرچه آیه ۵ با اشاره به فرستاده شدن ۱۲ شاگرد شروع میشود، عیسی این فرامین را قبل از راهی کردن شاگردان به آنها میدهد.
عیسی در این قسمت فرمان دادن به شاگردان را آغاز میکند و درباره آنچه باید انجام دهند و همچنین هنگام موعظه باید انتظار آن را داشته باشند، صحبت میکند.
«عیسی آن دوزاده نفر را فرستاد» یا «کسانی که عیسی روانه کرد دوازده تن بودند»
عیسی آنها را برای هدفی خاص فرستاد.
«عیسی آنچه را که باید انجام میدادند به آنها گفت» یا «به آنها فرمان داد»
این استعاره تمام قوم اسرائیل را با گوسفندانی مقایسه میکند که از شبان خود جدا شدهاند.
این قسمت اشاره به قوم [ملت] اسرائیل دارد. ترجمه جایگزین: «قوم اسرائیل» یا «نوادگان اسرائيل»
شناسه مستتر در فعل جمع است و اشاره به دوازده رسول دارد.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی به کار رفته است. در صورت امکان از کلمه «آسمان» در ترجمه خود استفاده کنید. ببینید متی ۳: ۲ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدای ما به زودی به عنوان پادشاه ظاهر خواهد شد»
عیسی در این قسمت فرمان دادن به شاگردان را ادامه میدهد و درباره آنچه که هنگام بشارت [وعظ] باید انجام دهند صحبت میکند.
این افعال و ضمائر جمع هستند و اشاره به دوازده شاگرد دارند.
در انگلیسی یه صورت اصطلاح «مردگان را برخیزانید» آمده است. اما در فارسی معنای آن روشن است.
عیسی از آنچه شاگردان دریافت کرده بودند یا قرار بود بدهند، سخن نمیگفت. شاید در برخی از زبانها آوردن این اطلاعات در جمله الزامی باشد. اینجا «مفت» یعنی بدون پرداخت هیچ بهایی. ترجمه جایگزین: «مفت این چیزها به شما رسیده، مفت هم به دیگران بدهید» یا «این چیزها را بی بها دریافت کردهاید، پس آنها را بدون دریافت بهایی به دیگران دهید»
«یافتهاید» استعارهای نشان از توامند شدن برای انجام کاری است و «بدهید» استعارهای نشان از انجام کاری برای دیگران است. ترجمه جایگزین: «مفت یافتهاید که این کارها را انجام دهید، مفت هم برای دیگران این کارها را انجام دهید» یا «بدون هزینهای شما را قادر به انجام چنین کارهایی کردم، خال شما هم رایگان همین را برای آنها انجام دهید»
این کلمه اشاره به رسولان دارد پس جمع است.
فلزاتی که سکهها از آنها ساخته شده بودند. این فهرست نشان از پول است، پس اگر این فلزات در منطقهای که هستید ناشناختهاند، میتوانید همه این فهرست را به «پول» ترجمه کنید.
یعنی «کمربندها» یا «پول در کمربند» ولی ممکن است به هرچه که در آن پول را حمل میکردند اشاره داشته باشد. معمولاً به اندازهای پهن بود که بتوان آن را تا زد و لای آن پول گذاشت.
میتواند هر کیسهای باشد که برای سفر در آن چیزی را حمل میکردند یا کیسهای باشد که شخص برای جمع کردن غذا یا پول از آن استفاده میکنند.
از کلمهای استفاده کنید که در متی ۵: ۱۰ برای «پیراهن» استفاده کردهاید.
کارگر
«غذا» اشاره به هر نیاز انسانی دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه نیاز دارد»
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ[بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
«هر وقت به شهر یا روستایی وارد میشوید» یا «وقتی که به شهر یا روستایی میروید»
«روستایی بزرگ...روستای کوچک» یا «شهر بزرگ...شهر کوچک.» ببینید متی ۹: ۳۵ را چطور ترجمه کردهاید.
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به دوازده شاگرد دارد.
«لایق» شخصی است که حاضر و مایل به پذیرفتن شاگردان است.
معنای کامل جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در خانه آن شخص بمانید تا شهر یا روستا را ترک کنید»
عبارت «سلام نمایید» یعنی به خانه سلام کنید. سلام معمول در آن روزها «صلح بر این خانه باد!» بود. «خانه» اشاره به کسانی دارد که در آن خانه زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «وقتی به خانه وارد میشوید، به کسانی که در آن خانه هستند سلام کنید»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به ۱۲ شاگرد دارد.
اشاره به شاگردان دارد و جمع است.
«خانه» اشاره به کسانی دارد که در آن خانه زندگی میکردند. «لایق» شخصی است حاضر و مایل است شاگردان را بپذیرد. عیسی شخصی «نالایق» را با کسی مقایسه میکند که حاضر و مایل نیست شاگردان دیگر را بپذیرد. ترجمه جایگزین: «اهل آن خانه شما را به خوبی بپذیرند» یا «کسانی که در آن خانه زندگی میکنند با شما خوش رفتاری میکنند»
کلمه «آن» اشاره به خانه دارد که نشان از افرادی است که در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بگذار آرامی را دریافت کنند» یا «بگذار آرامشی که با آن به آنها سلام کردید را دریافت کنند»
کلمه «آن» اشاره به خانه دارد که نشان از افرادی است که در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر به خوشی شما را نپذیرند» یا «اگر با شما خوش رفتاری نکنند»
معانی محتمل: ۱) اگر آن خانه لایق نباشد، سپس خدا آرامی یا برکت خود را از آن خانه دریغ میکند ۲) اگر آن خانه نالایق باشد، پس رسولان باید کاری کنند، مثلاً از خدا بخواهند تا سلام آنها را حرمت ننهد. اگر زبان شما روشی برای پس گرفتن سلام یا تاثیر آن دارد، باید از آن در این قسمت استفاده کنید.
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ[بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
«اگر کسی در آن خانه یا شهر شما را نپذیرد یا گوش ندهد»
این کلمات جمع هستند و اشاره به دوازده شاگرد دارند.
«سخن» اشاره به آنچه دارد که شاگردان میگویند. ترجمه جایگزین: «به پیغامت گوش بده» یا «به آنچه باید بگویی گوش بده»
این قسمت را باید مانند متی ۱۰: ۱۱ ترجمه کنید.
«هنگام رفتن خاک پایت را بتکان» نشانی بود که خدا مردم آن خانه یا شهر را طرد کرده است.
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید بیشتر میکند.
«رنج کمتر خواهد بود»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که در سدوم و غموره زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در شهر سدوم و غموره زندگی میکردند»
این قسمت اشاره به ساکنان شهری دارد که رسولان را نپذیرفتند یا به پیغام آنها گوش ندادند. ترجمه جایگزین: «مردم شهر شما را نپذیرفتند»
عیسی در این قسمت فرمان دادن [تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ [بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
کلمه «هان» بر آنچه در ادامه گفته میشود تاکید اضافه میکند. ترجمه جایگزین: «ببینید... میفرستم» یا «گوش دهید...میفرستم» یا «به آنچه به شما میگویم توجه کنید...میفرستم»
عیسی آنها را برای هدفی خاص میفرستد.
گوسفندان حیوانات بیدفاعی بودند که مورد حمله گرگها قرار میگرفتند.عیسی میگوید که مردم ممکن است به شاگردان آسیب زنند. ترجمه جایگزین: «مثل گوسفند در میان مردمی که چون گرگان خطرناکند» یا «مثل گوسفند در میان مردمی که مثل حیوانات تندخو رفتار میکنند»
عیسی به شاگردان خود میگوید که باید بین مردم محتاط و بیآزار باشند. اگر مقایسه شاگردان با مار و کبوتران گیج کننده است، بهتر است این تشبیه را بیان نکنید. ترجمه جایگزین: «با درک و احتیاط رفتار کنید، همینطور با معصومیت و پرهیزکاری»
میتوانید با «زیرا» ترجمه را شروع کنید تا ارتباط بین دو جمله نشان داده شود. [در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «مراقب مردم باشند زیرا...خواهند کرد.»
«شما را تحت کنترل قرار میدهند»
رهبران مذهبی محلی یا مشایخی[بزرگانی] که در همکاری با یکدیگر صلح و آرامش جماعت را حفظ میکنند.
«شما را با شلاق میزدند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها شما را میآورند» یا «شما را میکشند»
«چون متعلق به من هستید» یا «چون از من پیروی میکنید»
ضمیر «ایشان» اشاره به «فرمانداران و پادشاهان» یا مدعیان یهودی دارد.
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ[بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
«وقتی شما را به شوراها میبرند.» این «مردم» همان «مردمی» هستند که در متی ۱۰: ۱۷ آمده است.
این کلمات جمع هستند و اشاره به دوازده شاگرد دارند.
«نگران نباشید»
«باید چگونه صحبت کنید یا چه بگویید» این دو ایده را میتوان با هم ترکیب کرد: «چه باید بگویید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا روح القدس به شما نشان میدهد، چه بگویید»
اینجا «ساعت» یعنی «آن موقع» ترجمه جایگزین: «آن موقع» یا «در آن زمان»
این کلمات جمع هستند و اشاره به دوازده شاگرد دارند.
در صورت لزوم این قسمت را میتوانید به عنوان «روح خدا، پدر آسمانی شما» یا در پانوشت اضافه کنید که این قسمت اشاره به خداوند روح القدس دارد و به روح پدر زمینی اشاره نمیکند.
لقبی مهم برای خداست.
«در میان شما»
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ[بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
«برادری، برادر خود را به مرگ تسلیم میکند» یا «برادران، برادران خود را به مرگ تسلیم میکنند.» عیسی از چیزی سخن میگوید که بارها اتفاق میافتد و تکرار میشود.
اسم معنای «مرگ» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برادر را به مقامات تسلیم میکند تا او را اعدام کنند»
این کلمات را میتوان به جملهای کامل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پدران، فرزندان خود را به مرگ تسلیم میکنند»
« علیه والدین خود شورش میکنند» یا «بر ضد والدین خود میشوند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را میکشند» یا «اختیار این را دارند که آنها را اعدام کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه از شما متنفر خواهند بود» یا «همه مردم از شما متنفر خواهند بود»
این کلمه جمع است و اشاره به دوازده شاگرد دارد.
اینجا «اسم» اشاره به تمام شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «به این خاطر که به من توکل[اعتماد] دارید»
«هر که وفادار بماند»
مشخص نیست که «آخر» به معنی مردن شخص هنگام پایان یافتن زندگی او با اعدام است یا پایان دورانی است که خدا بعد از آن به عنوان پادشاه ظاهر میشود. مقصود آن است که باید تا حد تحمل طاقت آورند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن شخص را میرهاند»
اینجا «یک» اشاره به شهری خاص ندارد. [در فارسی متفاوت انجام شده] ترجمه جایگزین: «در شهری»
«به شهر بعدی فرار کنید»
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
عیسی در مورد خود سخن میگفت. ترجمه جایگزین: «قبل از من یعنی پسر انسان»
«نرسد»
عیسی در این قسمت فرمان دادن [تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ [بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
عیسی از مثلی استفاده میکند تا حقیقتی کلی را به شاگردان تعلیم دهد. عیسی تاکید میکند که شاگردان نباید از مردم انتظار داشته باشند که بهتر از او با آنها رفتار کنند.
«شاگرد همیشه از معلم خود کمتر است» یا «معلم همیشه مهمتر از شاگرد خود است»
«و خادم مهمتر از آقایش نیست» یا «ارباب همیشه مهمتر از خادم خود نیست»
«شاگرد باید از تبدیل شدن به معلم خود راضی باشد»
در صورت لزوم، میتوانید به روشنی بگویید که شاگرد مثل معلم میشود. ترجمه جایگزین: «همانقدر میداند که معلمش میداند»
در صورت لزوم میتوانید به وضوح بگویید که چطور خادم مثل ارباب خود میشود. ترجمه جایگزین: «خادم باید راضی باشد تا به همچون ارباب خویش مهم شود»
عیس دوباره تاکید میکند که چون مردم با او بدرفتاری کردهاند، شاگردان او انتظار دارند دیگران با آنها همان رفتار یا بدتر از آن را داشته باشند.
«آنچه به اعضای اهل این خانه میگویند قطعاً بدتر خواهد بود» یا «آنها قطعاً اهل آن خانه را با نامهایی بدتر خطاب خواهند خواند»
«از آنجایی که مردم ...خواندند»
عیسی از این استعاره برای خود استفاده میکند.
این اسم را میتواند ۱) مستیقماً «Beelzebul» آوا نویسی کنید یا ۲) به معنای اصلی خود «شیطان» ترجمه کنید.
این استعاره برای شاگردان عیسی استفاده شده است.
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ[بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
«ایشان» اشاره به مردمی دارد که با شاگردان عیسی بد رفتاری میکنند.
هر دوی این جملات یکی معنی دارند. مخفی یا مستور بودن نشان از مخفی نگه داشتن چیزی است و معلوم شدن نشان از شناخته شدن آن است. عیسی تاکید میکند که خدا همه چیز را میداند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنچه مردم مخفی کردهاند را آشکار میکند»
هر دو این جملات یک معنا دارند. عیسی بر آنچه شاگردان باید در خفا به دیگران بگویند تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در روشنایی روز آنچه در تاریکی به شما گفتم را به مردم بگویید و بر بامها آنچه به نجوا در گوش شما گفتم را موعظه کنید.»
«تاریکی» کنایه از «شب» است که خود شب کنایه از «خلوت» است. «روشنایی» کنایه از جایی عمومی[در ملا عام] است. ترجمه جایگزین: «آنچه در خفا به شما میگویم در ملا عام و روشنایی روز به دیگران بگویید»
این روشی برای اشاره به زمزمه کردن است. ترجمه جایگزین: «آنچه بر تو زمزمه میکنم»
بامهای خانههایی که عیسی در آنها زندگی میکرد، صاف بودند و از دور میتوانستند صدای هر کسی که بلند بر بام حرف میزند را بشنود. ترجمه جایگزین: «بلند در جایی همگانی[ملا عام] بگویید تا همه بشنوند»
عیسی برای شاگردان دلایلی میآورد که چرا نباید از جفایی که قرار است از سر بگذرانند، بترسند.
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او در مورد جفایی که هنگام وعظ[بشارت] باید تحمل کنند صحبت میکند.
فرق بین کسانی که میتوانند روح را بکشند و نمیتوانند روح را بکشند، مشخص نشده است. هیچ کس نمیتواند روح را بکشد. ترجمه جایگزین: «از مردم نترسید. آنها قادر به کشتن جسم هستند، ولی نمیتوانند روح را بکشند»
این عبارت به معنای «باعث مرگ فیزیکی شدن» است. اگر این کلمات عجیب به نظر میرسند میتوانید آن را به «شما را بکشند» یا «دیگران را بکشند» ترجمه کنید.
بخشی از شخص که در دسترس است و متضاد روح یا جان است.
یعنی بعد از مرگ جسمانی میتواند به مردم آسیب رساند.
آن بخش از شخص که در دسترس نیست و بعد از مرگ جسمانی به زندگی خود ادامه میدهد.
میتوانید «زیرا» را اضافه کنید تا روشن کند مردم چرا باید از خدا بترسند. ترجمه جایگزین: «از خدا بترسید زیرا میتواند»
عیسی این مثل را در قالب سوال بیان میکند. تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «به گنجشکها فکر کنید. آنقدر کم ارزشند که میتوانید دو گنجشک را به یک فلس بخرید»
پرندگان کوچک و دانهخوار هستند. ترجمه جایگزین: «پرندگان کوچک»
اغلب به کم ارزشترین سکه در کشور شما باید ترجمه شود. اشاره به سکهای مسی دارد که یک شانزدهم حقوق روزانه کارگر بود. ترجمه جایگزین: «پول کمی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدر شما میداند کِی یکی از آنها میمیرد و به زمین میافتد»
لقبی مهم برای خداست.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا میداند چند مو بر سر دارید»
«شمرده شدهاند»
«خدا بیش از گنجشکان به شما ارزش مینهد»
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او برای آنها دلایلی میآورد که چرا شاگردان نباید از جفایی که قرار است از سر بگذرانند بترسند.
«هرکس مرا اعتراف کند...من هم نزد پدر او را اقرار میکنم» یا «اگر کسی به من اقرار کند، من هم نزد پدرم او را اقرار میکنم»
«به دیگران بگویید که شاگرد من است» یا «نزد مردم به وفاداری به من اذعان داشته باشد»
اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشود را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من هم نزد پدرم که در آسمان است اعتراف میکنم که آن فرد به من تعلق دارد.»
«پدر آسمانی من»
لقبی مهم برای خداست.
«هر که مرا نزد مردم انکار کند، من هم نزد پدر او را انکار میکنم» یا «اگر کسی مرا انکار کند...من هم او را نزد پدر انکار میکنم»
«پیش دیگران وفاداری به من را انکار کند» یا «به شاگرد من بود نزد دیگران معترف نیست»
اطلاعاتی که از مضمون برداشت میشود را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من هم در حضور پدرم که در آسمان است انکار میکنم که این شخص به من تعلق دارد»
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او برای آنها دلایلی میآورد که چرا شاگردان نباید از جفایی که قرار است از سر بگذرانند، بترسند.
«فکر نکنید» یا «نباید فکر کنید»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که بر زمین زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «مردم زمین» یا «به مردم»
این کلمه اشاره به جدا شدن، جنگیدن و قتل بین مردم دارد.
«باعث شود...که یر ضدش بجنگد»
«پسر بر ضد پدر»
«دشمن آن شخص» یا «بدترین دشمن آن شخص»
«اعضای خانواده خود»
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او برای آنها دلایلی میآورد که چرا شاگردان نباید از جفایی که قرار است از سر بگذرانند، بترسند.
«هرکه» به هر شخصی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی....که دوست دارند، لایق نیستند» یا «اگر ...دوست دارید، لایق نیستید»
کلمهای که برای «دوست داشتن» در زبان اصلی استفاده شده اشاره به «محبت برادرانه» یا «محبت دوستانه» دارد. ترجمه جایگزین: «اهمیت میدهد به» یا «علاقهمند است به»
«لایق نیست که به من تعلق داشته باشد» یا «لایق نیست که شاگرد من باشد»
«صلیب خود را حمل نکند و من را پیروی نکند»؛ صلیب نشان از رنج و مرگ است. برداشتن صلیب، نشان از تمایل داشتن برای رنج و مرگ است. ترجمه جایگزین: «از من اطاعت کند تا جایی که رنج بکشد و بمیرد»
«برنگیرد» یا «برندارد و حمل نکند»
عیسی از مثل استفاده میکند تا به شاگردان خود تعلیم دهد. این قسمت را تا حد امکان با مختصرترین کلمات ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنانی که زندگی خود را حفظ میکنند آن را از دست میدهند. ولی آنان که زندگی خود را از دست میدهند...آن را باز خواهند یافت» یا «اگر زندگی خود را حفظ کنید آن را از دست میدهد. ولی اگر زندگی خود را از دست دهید...آن را باز خواهید یافت»
این استعاره برای «حفظ کردن» یا «نجات دادن» است. ترجمه جایگزین: «سعی کند نگه دارد» یا «سعی به نجات دادن دارد»
این قسمت به معنای مردن شخص نیست. استعارهای به معنای تجربه نکردن زندگی روحانی با خداست. ترجمه جایگزین: «زندگی واقعی نخواهد داشت»
این قسمت به معنای مردن نیست. این استعاره یعنی شخص اطاعت از مسیح را مهمتر از زندگی خود میداند. ترجمه جایگزین: «که مرا انکار میکند»
«چون او به من اعتماد دارد» یا «به خاطر من» یا «برای من». این عبارت هم معنی «بخاطر من» در متی ۱۰: ۱۸ است.
این استعاره یعنی شخص زندگی روحانی را با خدا تجربه میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی حقیقی مییابد»
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را ادامه میدهد. او برای آنها دلایلی میآورد که چرا شاگردان نباید از جفایی که قرار است از سر بگذرانند، بترسند.
یعنی اگر کسی فرد دیگر را به مهمانی بپذیرد.
کلمه «هر که» عموماً به هرکسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه» یا «آنکه» یا «کسی که»
این کلمه جمع است و اشاره به دوازده رسولی دارد که مسیح با آنها سخن میگفت.
منظور عیسی این بود که وقتی کسی شما را میپذیرد مثل آن است که مرا پذیرفته است. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی شما را بپذیرد، مثل این است که مرا پذیرفته است» یا «اگر کسی شما را بپذیرد، مثل آن است که مرا پذیرفته است»
یعنی وقتی کسی عیسی را میپذیرد مثل آن است که خدا را پذیرفته باشد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی مرا بپذیرد، مثل آن است که خدای پدر، فرستنده مرا، پذیرفته باشد» یا «اگر کسی من را بپذیرد، مثل آن است که خدای پدر که مرا فرستاده را پذیرفته است»
«اسم» در این قسمت اشاره به شخص پذیرنده ندارد. بلکه اشاره به شخص پذیرفته شده( نبی ) دارد.
این قسمت اشاره به پاداشی دارد که خدا به نبی خود میدهد، نه پاداشی که نبی به شخص دیگر میدهد.
در این قسمت اشاره به شخص پذیرنده ندارد. بلکه اشاره به شخص پذیرفته شده دارد.
این قسمت اشاره به پاداشی دارد که خدا به شخص عادل [پارسا] میدهد، نه پاداشی که آن عادل [پارسا] به شخص دیگر میدهد.
عیسی در این قسمت فرمان دادن[تعلیم دادن] به شاگردان را به پایان میرساند.
«هر کس بدهد»[در فارسی متفاوت است]
«یکی از این کمترینها را» یا «یکی از این بیاهمیتترینها را» عبارت «یکی از این» اشاره به یکی از شاگردان عیسی دارد.
«چون او شاگرد من است.» «او» به آن کس که به شاگردان آب میدهد اشاره ندارد بلکه به آن کمترین[صغیر] اشاره دارد.
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت بر آنچه عیسی میگوید تاکیدی بیشتر میکند.
«خود را» اشاره به هرکسی دارد که چیزی به یکی از شاگردان میدهد.
«خدا او را انکار خواهد کرد» این قسمت ربطی به گرفته شدن اموال شخص ندارد. این قسمت را میتوان در قالب جملهای مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به او خواهد بخشید»
1و چون عیسی این وصیّت را با دوازدهشاگرد خود به اتمام رسانید، از آنجا روانه شد تا در شهرهای ایشان تعلیم دهد و موعظه نماید.2و چون یحیی در زندان، اعمال مسیح را شنید، دو نفر از شاگردان خود را فرستاده،3بدوگفت، آیا آن آینده تویی یا منتظر دیگری باشیم؟4عیسی در جواب ایشان گفت، بروید و یحیی را از آنچه شنیده و دیدهاید، اطّلاع دهید5که کوران بینا میگردند و لنگان به رفتار میآیند و ابرصان طاهر و کران شنوا و مردگان زنده میشوند و فقیران بشارت میشنوند؛6و خوشابحال کسی که در من نلغزد.7و چون ایشان میرفتند، عیسی با آن جماعت دربارهٔٔ یحیی آغاز سخن کرد که بجهت دیدن چه چیز به بیابان رفته بودید؟ آیا نییی را که از باد در جنبش است؟8بلکه بجهت دیدن چه چیز بیرون شدید؟ آیا مردی را که لباس فاخر در بر دارد؟ اینک، آنانی که رخت فاخر میپوشند در خانههای پادشاهان میباشند.9لیکن بجهت دیدن چه چیز بیرون رفتید؟ آیا نبی را؟ بلی به شما میگویم از نبی افضلی را!10زیرا همان است آنکه دربارهٔ او مکتوب است، اینک، من رسول خود را پیش روی تو میفرستم تا راه تو را پیش روی تو مهیّا سازد.11هرآینه به شما میگویم که از اولاد زنان، بزرگتری از یحیی تعمیددهنده برنخاست، لیکن کوچکتر در ملکوت آسمان از وی بزرگتر است.12و از ایّام یحیی تعمیددهنده تا الآن، ملکوت آسمان مجبور میشود و جبّاران آن را به زور میربایند.13زیرا جمیع انبیا و تورات تا یحیی اخبار مینمودند.14و اگر خواهید قبول کنید، همان است الیاس که باید بیاید.15هر که گوش شنوا دارد بشنود.16لیکن این طایفه را به چه چیز تشبیه نمایم؟ اطفالی را مانند که در کوچهها نشسته، رفیقان خویش را صدا زده،17میگویند، برای شما نی نواختیم، رقص نکردید؛ نوحهگری کردیم، سینه نزدید.18زیرا که یحیی آمد، نه میخورد و نه میآشامید، میگویند دیو دارد.19پسر انسان آمد که میخورَد و مینوشد، میگویند، اینک، مردی پرخور و میگسار و دوست باجگیران و گناهکاران است. لیکن حکمت از فرزندان خود تصدیق کرده شده است.20آنگاه شروع به ملامت نمود بر آن شهرهایی که اکثر از معجزات وی در آنها ظاهر شد زیرا که توبه نکرده بودند،21وای بر تو ای خورَزین! وای بر تو ای بیتصیدا! زیرا اگر معجزاتی که در شما ظاهر گشت، در صور و صیدون ظاهر میشد، هرآینه مدّتی در پلاس و خاکستر توبه مینمودند.22لیکن به شما میگویم که در روز جزا حالت صور و صیدون از شما سهلتر خواهد بود.23و تو ای کفرناحوم که تا به فلک سرافراشتهای، به جهنّم سرنگون خواهی شد زیرا هرگاه معجزاتی که در تو پدید آمد در سدوم ظاهر میشد، هرآینه تا امروز باقی میماند.24لیکن به شما میگویم که در روز جزا حالت زمین سدوم از تو سهلتر خواهد بود.25در آن وقت، عیسی توجّه نموده، گفت، ای پدر، مالک آسمان و زمین، تو را ستایش میکنم که این امور را از دانایان و خردمندان پنهان داشتی و به کودکان مکشوف فرمودی!26بلی ای پدر، زیرا که همچنین منظور نظر تو بود.27پدر همهچیز را به من سپرده است و کسی پسر رانمیشناسد بجز پدر و نه پدر را هیچ کس میشناسد غیر از پسر و کسی که پسر بخواهد بدو مکشوف سازد.28بیایید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید.29یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا که حلیم و افتادهدل میباشم و در نفوس خود آرامی خواهید یافت؛30زیرا یوغ من خفیف است و بار من سبک.
برخی از ترجمهها نقل قولهای عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند و ULB این کار را با نقل قول ذکر شده در ۱۰: ۱۱ انجام میدهد.
برخی از صاحبنظران کتاب مقدس بر این باورند که در متی ۱۱: ۲۰ با طرد شدن مسیح توسط قوم اسرائیل، مرحله خدمتی جدیدی برای او ایجاد میشود.
مفاهیم خاص در این باب
بعد از متی ۱۱: ۲۰ عیسی اطلاعاتی درباره خود و نقشه خدای پدر را آشکار میکند، در حالی که این اطلاعات را ازطرد ردکنندگان خود در متی ۱۱: ۲۵ مخفی نگه داشته است.
کسی به طور قطع نمیداند وقتی عیسی این سخنان را گفت«پادشاهی آسمان» رسیده بود یا قرار بر آمدن داشت. ترجمههای انگلیسی معمولاً از کلمه «در دست» استفاده میکنند ولی ترجمه این واژگان ممکن است سخت باشد. نسخ [ترجمههای] دیگر از عباراتی مانند «آمدن آن نزدیک است» و «نزدیک شده است» استفاده میکنند.
این قسمت شروع بخش جدیدی از داستان است که متی از چگونگی پاسخ[عکس العمل] عیسی به شاگرادان یحیی صحبت میکند.
این عبارت داستان را از تعلیم عیسی به آنچه بعد از آن اتفاق میافتد، انتقال میدهد. ترجمه جایگزین: «سپس وقتی که» یا «بعد»
«تعلیم را تمام کرد» یا «فرمایشات خود را تمام کرد»
اشاره به دوازده رسول منتخب عیسی دارد.
«ایشان» عموماً به کل یهودیان اشاره دارد.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. در این قسمت متی بخش جدید از داستان را تعریف میکند.
«وقتی که یحیی که در زندان بود در این مورد شنید» یا «وقتی کسی به یحیی که در زندان بود گفت». اگر چه متی هنوز به خوانندگان نگفته است که هیرودیس پادشاه یحیای تعمید دهنده را زندانی کرده است، ولی مخاطبین اصلی او با داستان آشنا بودند و اطلاعات ضمنی را درک میکردند. متی بعداً اطلاعات بیشتری درباره یحیای تعمید دهنده ارائه میدهد، پس بهتر است که این اطلاعات را بیان نکنید.
یحیای تعمید دهنده شاگردان خود را با پیغامی نزد عیسی میفرستد.
ضمیر «بدو» اشاره به مسیح دارد.
«آیا تو آنی که انتظار آمدنش را میکشیم» روشی دیگر برای اشاره به ماشیح یا مسیح است.
«باید منتظر کسی دیگر باشیم» شناسه فاعلی مستتر در «باشیم» همه یهودیان را شامل میشود و منظور از آن فقط شاگردان یحیای تعمید دهنده نیستند.
«به یحیی بگویید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من جذامیان را شفا میدهم»
در این قسمت در واقع از عبارت «به زندگی بر میخیزند» استفاده شده که اصطلاحی به معنای دوباره زنده شدن است[در فارسی انجام شده]. ترجمه جایگزین: «باعث زنده شدن کسانی میشود که مردهاند» یا «من سبب میشوم که مردگان دوباره زنده شوند»
and
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من خبر خوش را به فقیران بشارت میدهم»
صفت وابسته به اسم را میتوانید به اسم مرکب [عبارتی که با اسم شروع میشود] ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم فقیر»
عیسی صحبت خود با جمع در مورد یحیای تعمید دهنده را شروع میکند.
عیسی از سوال استفاده میکند تا مردم را وا دارد که فکر کنند یحیی تعمید دهنده کیست. ترجمه جایگزین: «مطمئناً به بیابان نرفتید تا یک نی را ببینید...باد»
معانی محتمل: ۱) منظور عیسی گیاهان واقعی کنار رود اردن بود یا ۲) عیسی از استعاره استفاده میکند تا به شخصی اشاره کند. ترجمه جایگزین: «کسی که تصمیم خود را به راحتی عوض میکد مثل علفی است که در باد در آمد و شد است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در باد تکان میخورد» یا «در باد میوزد»
عیسی از سوال استفاده میکند تا مردم را وا دارد که فکر کنند یحیی تعمید دهنده کیست. ترجمه جایگزین: «و قطعاً به بیابان نرفتید تا مردی را ببینید...لباس»
«لباس گران بر تن داشت» ثروتمندان این نوع لباس را بر تن میکردند.
این کلمه بر آنچه در ادامه آمده تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «واقعاً»
«قصرهای شاهان»
عیسی صحبت خود درباره یحیای تعمید دهنده را با جماعت ادامه میدهد.
عیسی از سوال استفاده میکند تا مردم را وا دارد که فکر کنند یحیی تعمیددهنده کیست. ترجمه جایگزین: «بلکه قطعاً به بیابان رفتید تا نبی را ببیند!»
«به شما میگویم بله»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او فقط یک نبی نیست»[او فقط نبی نیست] یا «او مهمتر از نبیای ساده است»
عیسی در این قسمت از ملاکی نبی نقل قول میکند تا نشان دهد که زندگی و خدمت یحیای تعمید دهنده تحقق نبوت است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ملاکی نبی قدیم الایام درباره یحیای تعمیده دهنده نوشته است»
ضمائر «من» و «خود را» اشاره به خدا دارد. ملاکی آنچه خدا گفت را نقل قول میکند.
«تو» مفرد است چون خدا در این نقل قول با ماشیخ سخن میگفت. «روی» نیز اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «پیش روی شما» یا «جلوتر از شما»
این استعاره یعنی پیامآور[نبی] مردم را آماده میکند تا پیغام مسیح را دریافت کنند[بپذیرند].
عیسی صحبت خود درباره یحیای تعمیددهنده را با جماعت ادامه میدهد.
«حقیقت را به شما میگویم». این عبارت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید .
گرچه آدم و حوا از زن به دنیا نیامدهاند، ولی روشی برای اشاره به همه نسل بشر بود. ترجمه جایگزین: «از همه کسانی که تا به حال زندگی کردهاند»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یحیای تعمید دهنده بزرگترین است» یا «یحیای تعمید دهنده مهمترین است»
ملکوت آسمان اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. عبارت «ملکوت آسمان» فقط در متی به کار رفته است. در صورت امکان «آسمان» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «کم اهمیت، تحت حکومت خدای ما در آسمان»
«از یحیی مهمتر است»
«از زمانی که یحیی بشارت پیغام را آغاز کرد» کلمه «ایام» احتمالاً اشاره به دوره چند ماهه یا حتی چند ساله دارد.
این آیه خوانشهای[تفسیرهای] متفاوتی دارد. UDB فرض را بر آن گرفته که برخی از مردم میخواهند از پادشاهی[ملکوت] خدا استفاده کنند تا اهداف خودخواهانه خود را پیش برند، و مایلند از زور بر علیه مردم استفاده کنند تا به اهداف خود برسند. تفاسیر دیگر نگاهی مثبت را پیش گرفتهاند و میگویند آنقدر فراخوان برای ورود به پادشاهی خدا[ملکوت آسمان] فوری شده که قوم باید به هر جهت در تلاش باشند تا به این فرا خوان پاسخ دهند و در برابر هوس برای گناه بیشتر مقاومت کنند. تفسیر سوم این است که جباران[خشونتورزان] به قوم خدا آسیب میرسانند و سعی بر آن دارند که مانع حکومت کردن خدا شوند.
عیسی صحبت خود با جماعت درباره یحیی تعمید دهنده را ادامه میدهد.
«انبیا و تورات» اشاره به مکتوبات انبیا و موسی در کتب مقدس دارد. ترجمه جایگزین: «انبیا و موسی تا زمان یحیای تعمید دهند این چیزها را به واسطه کتب مقدس نبوت کردهاند»
شناسه فاعلی در فعل جمع است و اشاره به جماعت دارد.
«همان» اشاره به یحیای تعمید دهنده دارد. این بدان معنا نیست که یحیی تعمید دهنده واقعاً ایلیاست. مقصود عیسی این بود که یحیی تعمید دهنده نبوت «الیاس که باید بیاید» یا الیاس بعدی را تحقق میبخشد. ترجمه جایگزین: «وقتی ملاکی نبی گفت که الیاس برمیگردد، او درباره یحیای تعمید دهنده سخن میگفت»
عیسی بر اهمیت آنچه که گفت و دشواری درک و عمل کردن به آن تاکید میکند. عبارت «گوش شنوا» کنایه از تمایل برای درک و اطاعت است. ترجمه جایگزین: «بگذار آنکه مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آنکه مایل به فهمیدن است، بگذار بفهمد و اطاعت کند»
چون عیسی مستقیم با مخاطبین خود سخن میگوید، شاید ترجیح دهید که از دوم شخص استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «آنانی که ...گوش دهید»
عیسی صحبت خود با جماعت درباره یحیی تعمید دهنده را ادامه میدهد.
عیسی از سوال استفاده میکند تا مردم آن روزگار و کودکان در بازار [کوچهها] را با هم مقایسه کند. ترجمه جایگزین: «این نسل اینطور است.»
«مردمی که حالا زندگی میکنند» یا «این مردم» یا «مردم این نسل»
مکانی بزرگ و روباز که در آن خرید و فروش میکردند.
عیسی مثلی که با «تشبیه نمایم» در آیه ۱۶ شروع شد را ادامه میدهد.
عیسی از مثلی استفاده میکند تا مردمی که در آن زمان زندگی میکردند را توصیف کند. او آنها را با گروهی از کودکان مقایسه میکند که سعی میکنند کودکان دیگر را وادارند تا با آنها بازی کنند. گرچه، هر کار که میکردند، کودکان دیگر حاضر به پیوستن به آنها نبودند. عیسی میگوید که فرقی نمیکند خدا کسی مثل یحیای تعمیده دهند، که ساکن در بیابان است و روزه دار را بفرستد یا کسی مثل عیسی که با گناهکاران به ضیافت مینشیند و روزه دار نیست. مردم، به خصوص فریسیان و رهبران مذهبی[روسای مذهبی] با لجاجت پافشاری میکنند و حقیقت خدا نمیپذیرند. [حقیقت در مورد خدا را نمیپذیرند]
شناسه فاعلی در فعل اشاره به کودکانی دارد که در بازار نشسته بودند. «شما» جمع است و اشاره به گروهی از کودکان دارد.
«به موسیقی شاد نرقصیدید»
این جمله یعنی مثل زنان در مراسم تدفین آوازی غم انگیز خواندیم.
«با ما گریه نکردید»
عیسی صحبت خود را با جماعت درباره یحیای تعمید دهنده ادامه میدهد.
در متن اصلی «نان میخورد» استفاده شده است که به غذا اشاره دارد. بدان معنا نیست که یحیی هرگز غذا نمیخورد. بدان معناست که اغلب روزه میگرفت و غذایی که میخورد، غذایی گران نبود. ترجمه جایگزین: «مرتب روزه داشت و الکل نمینوشید» یا «غذای تجملی نمیخورد و شراب نمینوشید»
این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میگویند که دیو دارد» «او را به دیوزدگی محکوم میکنند»
تمام مشتقات «آنها» اشاره به مردم آن نسل دارد، به خصوص فریسیان و رهبران مذهبی.
عیسی به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، آمدم»
رفتاری خلاف رفتار یحیی تعمید دهنده است و معنایی فرای خوردن و آشامیدن دارد. بدان معناست که عیسی به ضیافت مینشست و از غذا و نوشیدنیها مثل مابقی مردم لذت برد.
این قسمت را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها میگویند او مردی پرخور و میگسار و دوست گناهکاران است» یا «او را به خوردن و نوشیدن بیش از حد متهم میکنند» اگر «پسر انسان» را «من، پسر انسان» ترجمه کردهاید میتوانید این قسمت را در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید و از اول شخص استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «آنها میگویند من پرخور و میگسارم و دوست گناهکاران هستم»
«او در خوردن و نوشیدن حریص است» یا «او مدام و بیش از حد میخورد و مینوشد»
مثلی است که عیسی برای این موقعیت به کار میبرد، چون کسانی که او یحیی را رد کردهاند، کاری حکیمانه انجام ندادهاند. عیسی و یحیای تعمید دهنده حکیم هستند، و نتیجه کار آنها این را ثابت میکند.
«حکمت» اینجا در اصل به زنی تشبیه شده است که حقیقت حکمت در او را اعمالش ثابت میکنند. مقصود عیسی این است که نتیجه اعمال شخصی حکیم ثابت کننده حکمت واقعی اوست. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نتیجه کار شخص حکیم ثابت میکند که او حکیم است»
عیسی توبیخ کردن مردم شهر را شروع میکند، جایی که قبلاً معجزاتی انجام داده بود.
در این قسمت «شهرها» اشاره به ساکنان آن شهرها دارد. ترجمه جایگزین: «مردم آن شهرها را توبیخ کرد»
«شهرهای کوچک»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کارهای عظیم انجام داده بود»
«کارهایی عظیم» یا «اعمالی نیرومندانه» یا «معجزات»
عیسی به نحوی از مردم خورزین و بیت صیدا سخن میگوید که گویی به او گوش میدادند، در صورتی که چنین نبود.
«چقدر برای تو بد خواهد بود» «تو» مفرد است و اشاره به شهر دارد. اگر اشاره به مردم شهر در زبان شما طبیعیتر است، میتوانید «تو» را جمع ترجمه کنید.
این اسامی متعلق به شهرها هستند و به منظور کنایه بر ساکنان آن شهرها به کار رفتهاند.
عیسی موقعیت فرضی را توصیف میکند که ممکن بود در گذشته روی دهد، ولی آنطور نشد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر این معجزات[کارهای عظیم] که بین شما انجام دادم را بین مردم صور و صیدون انجام میدادم»
در این قسمت «شما» جمع است و اشاره به خورَزین و بیت صیدا دارد. اگر در زبان شما طبیعیتر است، میتوانید از «شما» تثنیه استفاده کنید که به هر دو شهر اشاره دارد یا حالت جمع آن که اشاره به مردم شهر دارد.
See:
شناسه فاعلی مستتر در «مینمودند» اشاره به مردم صور و صیدون دارد.
«نشان میدادند که به خاطر گناهانشان متاسف هستند»
«صور و صیدون» در این قسمت اشاره به ساکنان آن شهرها دارند. ترجمه جایگزین: «خدا به مردم صور و صیدون در روز داوری رحمت بیشتری نشان میدهد» یا «خدا شما را از مردم صور و صیدون بدتر[شدیدتر] مجازات میکند» یا «خدا در روز داوری شما را شدیدتر از مردم صور و صیدون داوری میکند»
در این قسمت «شما» جمع است و اشاره به خورَزین و بیتصیدا دارد. اگر در زبان شما طبیعیتر است، میتوانید از «شما» تثنیه استفاده کنید که به هر دو شهر اشاره دارد یا حالت جمع آن که اشاره به مردم شهر دارد. اطلاعات ضمنی را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بیشتر برای شما، چون توبه نکردید و بر من باور نداشتید، با اینکه من و معجزاتم را دیدید»
عیسی توبیخ مردم شهرهایی که قبلاً در آن معجزاتی انجام داده بود را ادامه میدهد.
عیسی با مردم شهر کفرناحوم طوری سخن میگوید که گویی واقعاً به او گوش میدهند در صورتی که چنین نبود. ضمیر «تو» مفرد است و در این دو آیات اشاره به کفرناحوم دارد.
تمام مشتقات «تو» مفرد هستند. اگر اشاره به مردم شهر در زبان شما طبیعیتر به نظر میرسد میتوانید «تو» را جمع ترجمه کنید.
اسم این شهرها اشاره به مردمی دارد که در کفرناحوم و در سدوم زندگی میکردند.
«آیا فکر میکنی به آسمان برافراشته میشوی؟» عیسی از سوالی بدیهی استفاده میکند تا مردم کفرناحوم را به خاطر غرورشان توبیخ کند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانی خود را به آسمان بیافرازی» یا «آنطور که فکر میکنی خدا تو بر نمیافرازد!»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را به هاویه خواهد فرستاد»
عیسی موقعیت فرضی را توصیف میکند که ممکن بود در گذشته روی دهد ولی آنطور نشد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر اعمال عظیمی[معجزاتی] که بین شما انجام دادم را بین مردم سدوم انجام داده بودم»
«اعمال عظیم» یا «اعمالی نیرومندانه» یا «معجزات[اعمال زورمندان]»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به شهر سدوم دارد.
این عبارت بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید بیشتر میکند.
«زمین سدوم» اشاره به مردمی دارد که در آن شهر زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «خدا به مردم سدوم در روز داوری رحم بیشتری نشان میدهد» یا «خدا در روز داوری تو را از مردم سدوم سختتر داوری خواهد کرد.»
اطاعات ضمنی در این قسمت را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: « از تو آسانتر است، چون با وجود اینکه معجزات من را دیدی، توبه نکردی و بر من ایمان نداشتی، »
عیسی در این قسمت به درگاه پدر آسمانی خود حینی که هنوز در حضور جماعت بود، دعا میکند.
لقبی مهم برای خداست.
«خداوندی که بر آسمان و زمین حکومت میکند» عبارت «آسمان و زمین» بیان تضاد است که اشاره به همه مردم و همه چیز در جهان دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند که بر همه عالم حکومت میکند»
مشخص نیست منظور عیسی از «این امور» چیست. اگر زبان شما بیان منظور این عبارت را الزامی میداند، ترجمهای جایگزین بهترین انتخاب خواهد بود. ترجمه جایگزین: «این حقایق را مخفی کردی...آنها را آشکار کردی»
«این امور را... مخفی داشتی» یا «این امور را ...آشکار نکردی.» این فعل متضاد «مکشوف کردی» است.
صفات وابسته به اسم را میتوان به صورت صفت، ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از کسانی که دانا و فهیم هستند»
عیسی از طعنه استفاده میکند. او فکر نمیکند که این اشخاص واقعاً حکیم باشند. ترجمه جایگزین: «کسانی که فکر میکنند حکیم و فهیم هستند»
«آنها را شناساندی» ضمیر «آنها را» اشاره به «این امور» دارد که در آیه قبلی استفاده شده است.
عیسی مردم غافل را با کودکان مقایسه میکند. عیسی تاکید میکند که خیلی از کسانی که به او ایمان دارند یا تحصیلات کافی ندارند یا خود را حکیم نمیدانند.
عیسی در این قسمت دعا به درگاه پدر در حضور جماعت را ادامه میدهد.
عبارت «منظور نظر تو» کنایه و نشان از شخصی است که چیزی را در نظر دارد[در حال بررسی کردن کاری است]. ترجمه جایگزین: «چون فرض کردید که انجام این کار نیکوست»
عیسی در این قسمت، دوباره مردم را خطاب قرار میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدرم این چیزها را به من سپرده است» یا «پدرم همه چیز را به من داده است»
معانی محتمل: ۱) خدای پدر همه چیز درباره خود و پادشاهی را به عیسی مکشوف کرده است. ۲) خدا همه اقتدار را به عیسی سپرده است.
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
«فقط پدر، پسر را میشناسد»
کلمه «نمیشناسد» معنایی فرای آشنایی شخصی دارد. این کلمه به معنای شناخت صمیمانه کسی است چون رابطهای خاص با او دارند.
عیسی با سوم شخص به خود اشاره میکند.
لقبی مهم برای عیسی ، پسر خداست.
«فقط پسر، پدر را میشناسد»
تمام مشتقات «تو» جمع هستند.
عیسی به نحوی از یاس مردم برای تلاش خود در اطاعت از همه اصول شریعت سخن میگوید که گویی شریعت بار سنگینی است که مردم به زحمت آن را حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «که از تلاش زیاد مایوس شدهاند» یا «از تلاش برای اطاعت بینقص از شریعت مایوس شدهاند»
«من به شما رخصت آرامی یافتن از زحمت و بار را میدهم»
عیسی به استفاده از استعاره ادامه میدهد. عیسی مردم را دعوت میکند تا شاگرد او شوند و از او پیروی کنند.
«حلیم» و «افتادهدل» تقریباً هر دو یک معنا دارند. عیسی آنها را با هم ترکیب مینماید تا تاکید کند که از رهبران مذهبی مهربانتر است. ترجمه جایگزین: «من حلیم و فروتنم» یا «من بسیار حلیم هستم»
«دل» کنایهای از باطن شخص است. عبارت «افتاده دل» اصطلاحی به معنای «فروتن» است. ترجمه جایگزین: «فروتن»
«نفس» اشاره به تمام وجود شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خودتان آرامش مییابید» یا «میتوانید آرامی یابید»
عیسی صحبت خود با جماعت را به پایان میرساند.
هر دوی این عبارت به یک معنا هستند. عیسی تاکید میکند که مطیع او بودن سختتر از اطاعت از شریعت یهود خواهد بود. ترجمه جایگزین: « زیرا آنچه بر شما گذاشتم را میتوانید حمل کنید، چون سبک است.»
کلمه «سبک» متضاد سنگین است و اشاره به تاریکی ندارد. البته این واژه درارسی دقیقا به همین معناست، اما در انگلیسی هر دو معنا را در بردارد.
1در آن زمان، عیسی در روز سَبَّت از میان کشتزارها میگذشت و شاگردانش چون گرسنه بودند، به چیدن و خوردن خوشهها آغاز کردند.2امّا فریسیان چون این را دیدند، بدو گفتند، اینک، شاگردان تو عملی میکنند که کردن آن در سَبَّت جایز نیست.3ایشان را گفت، مگر نخواندهاید آنچه داود و رفیقانش کردند، وقتی که گرسنه بودند؟4چه طور به خانهٔ خدا در آمده، نانهای تَقْدِمه را خورد که خوردن آن بر او و رفیقانش حلال نبود، بلکه بر کاهنان فقط.5یا در تورات نخواندهاید که در روزهای سَبَّت، کَهَنه در هیکل سَبَّت را حرمت نمیدارند و بیگناه هستند؟6لیکن به شما میگویم که در اینجا شخصی بزرگتر از هیکل است!7و اگر این معنی را درک میکردید که، رحمت میخواهم نه قربانی، بیگناهان را مذمّت نمینمودید.8زیرا که پسر انسان مالک روز سَبَّت نیز است.9و از آنجا رفته، به کنیسه ایشان درآمد،10که ناگاه شخص دست خشکی حاضر بود. پس از وی پرسیده، گفتند، آیا در روز سَبَّت شفا دادن جایز است یا نه؟ تا ادّعایی بر او وارد آورند.11وی به ایشان گفت، کیست از شما که یک گوسفند داشته باشد و هرگاه آن در روز سَبَّت به حفرهای افتد، او را نخواهد گرفت و بیرون آورد؟12پس چقدر انسان از گوسفند افضل است. بنابراین در سَبَّتها نیکویی کردن روا است.13آنگاه آن مرد را گفت، دست خود را دراز کن! پس دراز کرده، مانند دیگری صحیح گردید.14امّا فریسیان بیرون رفته، بر او شورا نمودند که چطور او را هلاک کنند.15عیسی این را درک نموده، از آنجا روانه شد و گروهی بسیار از عقب او آمدند. پس جمیع ایشان را شفا بخشید،16و ایشان را قدغن فرمود که او را شهرت ندهند.17تا تمام گردد کلامی که به زبان اشعیای نبی گفته شده بود،18اینک، بندهٔ من که او را برگزیدم و حبیب من که خاطرم از وی خرسند است. روح خود را بر وی خواهم نهاد تا انصاف را بر امّتها اشتهار نماید.19نزاع و فغان نخواهد کرد و کسی آواز او را در کوچهها نخواهد شنید.20نی خرد شده را نخواهدشکست و فتیله نیمسوخته را خاموش نخواهد کرد تا آنکه انصاف را به نصرت برآورد.21و به نام او امّتها امید خواهند داشت.22آنگاه دیوانهای کور و گنگ را نزد او آوردند و او را شفا داد چنانکه آن کور و گنگ، گویا و بینا شد.23و تمام آن گروه در حیرت افتاده، گفتند، آیا این شخص پسر داود نیست؟24لیکن فریسیان شنیده، گفتند، این شخص دیوها را بیرون نمیکند مگر به یاری بَعْلْزَبول، رئیس دیوها!25عیسی خیالات ایشان را درک نموده، بدیشان گفت، هر مملکتی که بر خود منقسم گردد، ویران شود و هر شهری یا خانهای که بر خود منقسم گردد، برقرار نماند.26لهذا اگر شیطان، شیطان را بیرون کند، هرآینه بخلاف خود منقسم گردد. پس چگونه سلطنتش پایدار ماند؟27و اگر من به وساطت بَعْلْزَبول دیوها را بیرون میکنم، پسران شما آنها را به یاری کِه بیرون میکنند؟ از این جهت ایشان بر شما داوری خواهند کرد.28لیکن هرگاه من به روح خدا دیوها را اخراج میکنم، هرآینه ملکوت خدا بر شما رسیده است.29و چگونه کسی بتواند در خانهٔ شخصی زورآور درآید و اسباب او را غارت کند، مگر آنکه اوّل آن زورآور را ببندد و پس خانهٔ او را تاراج کند؟30هر که با من نیست، برخلاف من است و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.31از این رو، شما را میگویم هرنوع گناه و کفر از انسان آمرزیده میشود، لیکن کفر به روحالقدس از انسان عفو نخواهد شد.32و هرکه برخلاف پسر انسان سخنی گوید، آمرزیده شود امّا کسی که برخلاف روحالقدس گوید، در این عالم و در عالم آینده، هرگز آمرزیده نخواهد شد.33یا درخت را نیکو گردانید و میوهاش را نیکو، یا درخت را فاسد سازید و میوهاش را فاسد، زیرا که درخت از میوهاش شناخته میشود.34ای افعیزادگان، چگونه میتوانید سخن نیکو گفت و حال آنکه بد هستید زیرا که زبان از زیادتی دل سخن میگوید.35مرد نیکو از خزانه نیکوی دل خود، چیزهای خوب برمیآورد و مرد بد از خزانه بد، چیزهای بد بیرون میآورد.36لیکن به شما میگویم که هر سخن باطل که مردم گویند، حساب آن را در روز داوری خواهند داد.37زیرا که از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنهای تو بر تو حکم خواهد شد.38آنگاه بعضی از کاتبان و فریسیان در جواب او گفتند، ای استاد میخواهیم از تو آیتی بینیم.39او در جواب ایشان گفت، فرقه شریر و زناکار آیتی میطلبند و بدیشان جز آیت یونس نبی داده نخواهد شد.40زیرا همچنانکه یونس سه شبانهروز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانهروز در شکم زمین خواهد بود.41مردمان نِینَوا در روز داوری با این طایفه برخاسته، بر ایشان حکمخواهند کرد زیرا که به موعظهٔ یونس توبه کردند و اینک، بزرگتری از یونس در اینجا است.42مَلِکَه جنوب در روز داوری با این فرقه برخاسته، بر ایشان حکم خواهد کرد زیرا که از اقصای زمین آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و اینک، شخصی بزرگتر از سلیمان در اینجا است.43و وقتی که روح پلید از آدمی بیرون آید، در طلب راحت به جایهای بیآب گردش میکند و نمییابد.44پس میگوید، به خانهٔ خود که از آن بیرون آمدم برمیگردم؛ و چون آید، آن را خالی و جاروب شده و آراسته میبیند.45آنگاه میرود و هفت روح دیگر بدتر از خود را برداشته، میآورد و داخل گشته، ساکن آنجا میشوند و انجام آن شخص بدتر از آغازش میشود. همچنین به این فرقه شریر خواهد شد.46او با آن جماعت هنوز سخن میگفت که ناگاه مادر و برادرانش در طلب گفتگوی وی بیرون ایستاده بودند.47و شخصی وی را گفت، اینک، مادر تو و برادرانت بیرون ایستاده، میخواهند با تو سخن گویند.48در جواب قایل گفت، کیست مادر من و برادرانم کیانند؟49و دست خود را به سوی شاگردان خود دراز کرده، گفت، اینانند مادر من و برادرانم.50زیرا هر که ارادهٔ پدر مرا که در آسمان است بجا آوَرَد، همان برادر و خواهر و مادر من است.
برخی از ترجمهها نقل قولهای عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند و ULB چنین کاری را با نقل قول ذکر شده در آیات ۱۲: ۱۸- ۲۱ انجام میدهد.
این باب سخنان زیادی در مورد چگونگی اطاعت مردم در روز شبات[سبت] را در بر دارد. عیسی گفت که قوانین خود ساخته فریسیان به مردم در اطاعت به نحوی که خدا میخواهد کمکی نکرده است.
کسی به طور قطع نمیداند مردم هنگام ارتکاب گناه چه میکنند یا چه میگویند. با این حال، احتمالاً به روح القدس و کار او توهین میکنند. بخشی از کار روح القدس این است که مردم را نسبت به گناهکار بودن خود آگاه کند. پس هر کس سعی نکند که از گناه دست کشد، بر ضد روح القدس کفرورزی کرده است[مرتکب کفر شده است].
and )
این قسمت، شروع بخشی جدید از داستان است که متی در آن از ضدیت در حال رشد علیه خدمت عیسی سخن میگوید. فریسیان شاگردان او را نکوهش میکنند چون در شبات[سبت] گندم چیده بودند.
این عبارت بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. ترجمه جایگزین: «کمی بعد»
محل کاشت غلات است. اگر گندم ناشناخته است و «غلات» کلمهای کلی به حساب میآید، میتوانید از عبارت «زمینی که از محصول آن نان تهیه میکنند» استفاده کنید.
چیدن گندم[غلات] در زمینهای دیگران و خوردن آن دزدی به حساب نمیآمد. مساله این بود که آیا کسی میتوانست این کار قانونی را در روز سبت انجام دهد یا خیر.
«گندم چیدن و خوردن آن» «مقداری از گندمها را چیدن و خوردن آنها»
خوشههای گندم بالاترین قسمت گیاه هستند. این قسمت غله یا دانه رسیده گیاه را در خود نگه میدارد.
چیدن گندم[غلات] در زمینهای دیگران و خوردن آن دزدی به حساب نمیآمد. مساله این بود که آیا کسی میتوانست این کار قانونی را در روز سبت انجام دهد یا خیر.
این کلمه به معنای همه فریسیان نیست. ترجمه جایگزین: «برخی فریسیان»
«ببین، شاگردانت» فریسیان از این کلمه استفاده کردند تا توجه او را به آنچه شاگردان انجام میدادند جلب کنند.
عیسی به انتقاد وارده توسط فریسیان پاسخ میدهد.
«به فریسیان»
عیسی از سوال استفاده میکند تا به انتقاد فریسیان پاسخ دهد. عیسی آنها را به چالش میکشد تا به معنای آیاتی که خواندهاند فکر کنند. ترجمه جایگزین: «میدانم که درباره ...خواندهاید ...همراهانش»
در زمان داود هنوز معبدی در کار نبود. ترجمه جایگزین: «مسکن» یا «مکانی برای پرستش خدا»
نانی مقدس است که کاهن در مسکن آن را در حضور خدا قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «نانی که کاهن نزد خدا قرار داد» یا «نانی مقدس»
«مردانی که همراه داود بودند»
«بلکه، طبق شریعت، فقط کاهنان میتوانستند آن را بخورند»
عیسی پاسخ خود به فریسیان را ادامه میدهد.
عیسی از سوال استفاده میکند تا به انتقاد فریسیان پاسخ دهد. عیسی آنها را به چالش میکشد تا آنچه در کتاب مقدس خواندهاند فکر کنند. ترجمه جایگزین: «قطعاً در شریعت موسی خواندهاید که ...بلکه بیگناهند»
«آنچه را در سبت انجام میدهند که شریعت آنها را از انجام آن در سبت منع کرده است»
«خدا آنها را مجازات نخواهد کرد» یا «خدا آنها را گناهکار به حساب نمیآورد»
این قسمت تاکیدیست بر آنچه عیسی در ادامه میگوید .
«کسی که از هیکل[معبد] مهمتر است» عیسی خود را [آن] بزرگتر خطاب قرار میدهد.
عیسی در این قسمت از یوشع نبی نقل قول میکند تا فریسیان را توبیخ کند.
عیسی پاسخ خود به فریسیان را ادامه میدهد.
عیسی در این قسمت از کتاب مقدس نقل قول میکند. ترجمه جایگزین: «یوشع نبی که مدتها پیش نوشت: ‘من رحمت میخواهم، نه قربانی‘. اگر میفهمیدید که منظور او چیست بیگناهان را محکوم نمیکردید.»
در شریعت موسی، خدا به اسرائیلیان فرمان داد تا قربانی بگذرانند. این بدان معنا بود که خدا رحمت را مهمتر از قربانی میدانست.
شناسه فاعلی در فعل اشاره به خدا دارد.
این قسمت را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که گناهکار نیستند»
عیسی به خود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، هستم»
« حاکم بر سبت» یا «کسی که قوانین شبات را برای مردم مقرر فرمود »
در این قسمت، صحنه به زمانی دیگر انتقال مییابد ، جایی که فریسیان به خاطر شفای آن مرد از عیسی انتقاد میکنند.
«عیسی زمین سبز را ترک کرد» یا «سپس عیسی رفت»
معانی محتمل: ۱) کلمه «ایشان» اشاره به یهودیان آن شهر دارد. ترجمه جایگزین: «آن کنیسه» یا ۲) کلمه «ایشان» اشاره به فریسیانی دارد که عیسی با آنها صحبت کرده بود و این کنیسهای بود که آنها و دیگر یهودیان در آن جمع میشدند. کلمه «ایشان» بدان معنا نیست که کنیسه به آن فریسیان تعلق داشت. ترجمه جایگزین: «کنیسهای که در آن شرکت میکردند[حضور مییافتند]»
کلمه «ناگاه» ما را از وجود شخصی دیگر در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«مردی که دستش فلج بود» یا «مردی با دست معلول»
«فریسیان میخواستند عیسی را متهم به گناهی کنند، پس از او پرسیدند، ‘آیا شفا دادن در روز سبت طبق شریعت است؟»
«طبق شریعت موسی، آیا کسی میتواند شخص دیگری را در روز سَبَت شفا دهد»
قصد آنها این نبود که فقط عیسی را جلوی مردم دیگر متهم کنند. فریسیان از عیسی میخواستند جوابی دهد که با شریعت موسی در تضاد است تا به آن طریق بتوانند او را نزد قاضی برند و قانوناً او را به زیر پا گذاشتن شریعت متهم کنند.
عیسی به انتقاد فریسیان پاسخ میدهد.
عیسی از سوال استفاده میکند تا به فریسیان پاسخ دهد. او آنها را به چالش میکشد تا به عمل مجاز در روز سبت فکر کنند. ترجمه جایگزین: «هر یک از شما، اگر گوسفندی داشته باشد...آن را میگیرد و بلند میکند.»
عبارت «افضل است» بر این جمله تاکید بیشتر میکند. ترجمه جایگزین: «مسلماً، انسان از گوسفند ارزشمندتر است!»
«آنانی که در [روز] سبت نیکویی میکنند [در واقع] از شریعت اطاعت میکنند»
این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سپس عیسی به انسان فرمان داد که دست خود را بکشد»
«به آن مردی که دستی فلج داشت» یا «به مردی که دستی معلول داشت»
«دست خود را نگه دار» یا «دست خود را بکش»
«آن مرد دراز کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باز سالم شد» یا «باز سالم گشت»
«نقشه کشیدند که به عیسی آسیب رسانند»
«صحبت[بحث] میکردند که چطور باید عیسی را بکشند»
این روایت، چگونگی عملی شدن نبوت اشعیا از طریق عمل عیسی را شرح میدهد.
«عیسی از نقشه فریسیان آگاه شد، پس»
«از آنجا رفت» یا «ترک کرد»
«به کسی دیگر در این باره نگویند»
عبارت « تا تمام گردد » را میتوانید به عنوان آغاز جملهای جدید ترجمه کنید. در این صورت جمله قبلی باید با نقطه به پایان رسد. ترجمه جایگزین: «برای تحقق بخشیدن به آنچه بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خدا از زبان اشعیای نبی در گذشته گفته بود»
متی از اشعیای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد خدمت عیسی تحقق کتب مقدس است.
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «توجه کنید به آنچه که میخواهم به شما بگویم»
تمام مشتقات این کلمات اشاره به خدا دارند. اشعیا آنچه خدا به او گفته بود را نقل قول میکند.
«او محبوب[عزیز] من است و من از او بسیار خشنودم»
«خاطر» اشاره به تمام شخص دارد. ترجمه جایگزین: «که من از او خشنودم»
بدان معناست که خادم خدا به امتها[غیر یهودیان] اعلام میکند که عدالت بر پا خواهد شد. شما میتوانید به روشنی بیان کنید که خداست که عدالت را برپا خواهد کرد، و اسم معنای «انصاف» را میتوانید به عبارت «آنچه حق[درست] است» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او به امتها[اقوام] اعلام خواهد کرد که خدا آنچه حق است را در قبال آنها انجام میدهد»
متی نقل قول خود از اشعیا را ادامه میدهد.
شنیده نشدن صدای او توسط مردم نشان از بلند صحبت نکردن است. و «در کوچهها» اصطلاحی به معنای «در ملاعام» است. ترجمه جایگزین: «او در شهر و روستاها فریاد نمیزند»
تمام مشتقات این کلمه اشاره به خادم منتخب خدا دارند.
تمام مشتقات سوم شخص مفرد اشاره به خادم منتخب خدا دارند.
هر دوی این جملات یک معنا دارند. این دو جمله استعاره هستند که بر نجابت و مهربانی خادم خدا تاکید میکنند. «نی خرد شده» و «فتیله نیم سوخته» هر دو اشاره به اشخاص ضعیف و آسیب دیده دارند. اگر چنین استعارهای گیج کننده است، میتوانید این جملات را طوری ترجمه کنید که معنای اصلی را برسانند. ترجمه جایگزین: «او با ضعفا مهربان خواهد بود و با آسیب دیدگان به لطافت رفتار خواهد کرد»
«گیاه آسیب دیده»
«او فتیلهای که در حال دود کردن است را خاموش نمیکند» یا «او فتیلهای که دود میکند را از سوختن باز نمیدارد»
این قسمت اشاره به زمانی دارد که شعلهای خاموش میشود و فقط دود میکند.
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. «فتیله. او چنین خواهد کرد تا»
هدایت کردن کسی به سوی پیروزی، به این معناست که باعث پیروزی او میشود. انصاف[عدل] را به پیروزی رساندن ،یعنی تصحیح آنچه غلط بوده است. ترجمه جایگزین: «او همه چیز را تصحیح خواهد کرد»
امتها قطعاً وعدههای او را عملی میکنند. اسم معنای «امید» را میتوان به فعل «اعتماد کردن» یا «قاطعانه منتظر بودن» یا «قاطعانه انتظار داشتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «امتها به نام او توکل[اعتماد] خواهند داشت» یا «امتها قاطعانه منتظر او خواهند بود تا وعدهها را عملی کند»
کلمه «نام او» اشاره به خادم خدایی دارد که در متی ۱۲: ۱۸ از آن یاد شد. «نام» در این قسمت اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «در او»
صحنه در این قسمت به زمانی دیگر انتقال مییابد که فریسیان عیسی را متهم به شفای مردی به قوت شیطان میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس مردی را پیش عیسی آوردند که کور و گنگ بود چون دیو او را کنترل میکرد»
«کسی که قادر به دیدن و حرف زدن نبود»
«تمام شاهدان شفای آن مرد توسط عیسی به شدت تعجب کرده بودند»
لقبی مهم برای مسیح یا ماشیح است.
این کلمه به معنای «نواده» است.
این قسمت اشاره به معجزه شفای مرد کور، کر و دیو زده دارد.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. «این شخص فقط به این خاطر که خادم بعلزبول است، میتواند دیوها را بیرون کند»
فریسیان از صدا زدن عیسی به اسم خودداری میکردند تا نشان دهند که او را طرد کردهاند.
«رئیس دیوها»
عیسی در این قسمت پاسخ خود به اتهام فریسیان در مورد شفای آن مرد به قوت شیطان را شروع میکند.
عیسی از مثل استفاده میکند تا به فریسیان جواب دهد. این دو جمله هم معنی هستند. این دو جمله تاکید میکنند که بعلزبول از قدرت خود برای مبارزه با دیوها[اروح شریر] استفاده نخواهد کرد چون چنین کاری منطقی نخواهد بود.
«مملکت» اشاره به کسانی دارد که در آن پادشاهی[کشور] زندگی میکنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم بین خود به مناقشه[دعوا] مشغول باشند، پادشاهی دوامی نخواهد داشت»
«شهر» اشاره به مردمی دارد که در آن زندگی میکنند، «خانه» اشاره به خانواده دارد. «بر خود منقسم گردد» اشاره به مردمی دارد که با هم میجنگند. ترجمه جایگزین: «شهر یا خانوادهای که با هم میجنگند را نابود میکند»
عیسی پاسخ خود در مقابل اتهام فریسیان برای شفای آن مرد به قوت شیطان را ادامه میدهد.
دومین واژه شیطان استفاده شده ،اشاره به دیوهایی دارد که به شیطان خدمت میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر شیطان علیه دیوهای خود کاری کند»
عیسی از سوال استفاده میکند تا به فریسیان نشان دهد که آنچه میگویند غیر منطقی است. ترجمه جایگزین: «پادشاهی او قادر به ایستادگی نیست!» یا «پادشاهی او باقی نمیماند»
این اسم به همان «شیطان»(آیه ۲۶) اشاره دارد.
عیسی از سوالی دیگر استفاده میکند تا فریسیان را به چالش بکشد. ترجمه جایگزین: «پس حتماً میگویید پیروان شما هم دیوها[اروح شریر] را به قوت بعلزبول بیرون میکنند. اما میدانید که حقیقت ندارد.»
عیسی با فریسیان سخن میگفت. عبارت «پسران شما» اشاره به پیروان آنها دارد. روشی معمول برای اشاره به کسانی بود که از معلمین یا رهبران پیروی میکردند. ترجمه جایگزین: «پیروان شما»
«از آنجایی که پیروان شما دیوها را به قوت خدا بیرون میکنند، ثابت میکند که درباره من اشتباه میکردید»
عیسی پاسخ خود به فریسیان را ادامه میدهد.
در ترجمه انگلیسی از «اگر» استفاده شده است. عیسی با استفاده از این کلمه روش بیرون کردن دیوها توسط خود را زیر سوال میبرد. عیسی از این کلمه استفاده میکند تا حقیقتی را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ولی چون من»
«پس پادشاهی خدا در میان شما سر رسیده است.» «ملکوت» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «یعنی خدا حکومت خود را بین شما برپا میکند»
«شما» جمع است و اشاره به مردم اسرائیل دارد.
عیسی از مثلی استفاده میکند تا پاسخ خود به فریسیان را ادامه دهد. مقصود عیسی این بود که به دلیل قویتر بودن از شیطان میتواند دیوها را بیرون کند.
عیسی از سوال استفاده میکند تا به فریسیان و جماعت تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند ...وارد شود...بدون اینکه اول آن شخص تنومند را نبندد» یا «اگر کسی میخواهد...وارد شود..اول باید مرد قدرتمند را ببندد»
«بدون اینکه آن شخص قوی را تحت کنترل درآورد»
«سپس میتواند سرقت کند» یا «سپس غارت خواهد کرد»
«هر که من را حمایت نمیکند» یا «آنکه با من کار[همکاری] نمیکند»
«ضد من» یا «ضد من کار کند»
عیسی از استعاره استفاده میکند تا به شخصی اشاره کند که گلهای از گوسفندان را جمع میکند یا آنها را از چوپان جدا کند. مقصود عیسی این بود که آن شخص مردم را تبدیل به شاگردان عیسی میکند یا باعث میشود مردم عیسی را طرد کنند.
عیسی پاسخ خود را به فریسیان ادامه میدهد.
این جمله تاکیدی است برآنچه عیسی در ادامه میگوید.
«شما» جمع است. عیسی مستقیم با فریسیان سخن میگفت و در عین حال جماعت را تعلیم میداد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا هر گناهی که مردم مرتکب میشوند و هر سخن شرورانه آنها را میبخشد» یا «خدا همه کسانی که گناه میکنند یا سخنی شرورانه میزنند را میبخشد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شخصی را که به روح القدس سخنانی شرورانه بگوید، نمیبخشد»
«سخن» اشاره به آنچه دارد که شخص به زبان میآورد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی درباره پسر انسان سخنی بد بگوید»
عیسی درباره خود حرف میزند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن شخص را به این خاطر میبخشد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن شخص را نمیبخشد»
«این عالم» و «عالم آینده» اشاره به زندگی کنونی و زندگی بعدی دارند. ترجمه جایگزین: «در این زندگی و زندگی بعدی» یا «حالا و بعداً»
عیسی پاسخ دادن به فریسیان را ادامه میدهد.
معانی محتمل: ۱) «اگر درخت را نیکو سازید، میوه آن نیکو خواهد بود اگر درخت را فاسد سازید، میوه آن نیز فاسد میشود» یا ۲) «اگر درختی را نیکو میدانید، به این خاطر است که میوه آن نیکو بوده است، و اگر آن را درخت فاسد میدانید، به این خاطر است که میوه آن بد بوده است. چنین جملهای مثل بود.
«سالم...مریض»
«میوه» در این قسمت استعاره از کاری است که آن شخص انجام میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم با دیدن میوه درخت میفهمند که نیکو یا فاسد است» یا «مردم با دیدن نتیجه اعمال شخص میفهمند که آن شخص نیکو است یا فاسد»
«زادگان» به معنای «دارا بودن ویژگیهای مشترک است» افعی نوعی مار سمی و خطرناک و نشانی از شیطان است. ببینید عبارت مشابه را در متی ۳: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این کلمات جمع هستند و اشاره به فریسیان دارند.
عیسی از سوال استفاده میکند تا فریسیان را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «نمیتوانید چیز نیکویی بگویید» یا «فقط میتوانید بدی بگویید»
«دل» کنایه از افکار در ذهن فرد است. «زبان» جزگویی است و به کل شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه شخص به زبان میآورد آنچه در ذهن دارد را آشکار میکند»
عیسی طوری درباره «دل» سخن میگوید که گویی ظرفی است که شخص با چیزهای خوب یا بد آن را پر میکند. این قسمت بیانی استعاری دارد و به معنای آن است که آنچه شخص میگوید حقایقی در مورد شخصیت او را آشکار میکند. اگر میخواهید چنین تصویر[سازی] را حفظ کند، به UDB مراجعه کنید. شما میتوانید معنای لفظی آن را ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخصی که براستی خوب است، به نیکویی نیز سخن میگوید، و آنکه براستی شرور است به شرارت نیز سخن میگوید»
عیسی پاسخ خود به اتهامات فریسیان در مورد شفای آن مرد به قوت شیطان را به پایان میرساند.
این جمله، تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید .
«خدا درباره آن مردم میپرسد» یا «مردم باید به خدا توضیح دهند»
«سخن» اشاره به آنچه دارد که شخص میگوید. ترجمه جایگزین: «هرسخن پرگزندی که گفتهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا پارسا میشمرد...خدا شما را محکوم میکند»
مکالمات در این آیات درست بعد از اینکه عیسی به اتهامات فریسیان در مورد شفای آن مرد به قوت شیطان پاسخ داد، انجام شدهاند.
«آرزو داریم»
میتوانید به روشنی دلیل اینکه میخواهند آیتی ببینند را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نشانی از تو بیبند که راستی سخن تو را ثابت کند.»
عیسی توبیخ کاتبان و فریسیان را شروع میکند.
عیسی نسل حاضر را مخاطب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «شما نسلی شرور و زناکارید که آیتی میخواهد...داده نخواهد شد»
«زناکار» استعاره از کسانیست که به خدا وفادار نیستند. ترجمه جایگزین: «فرقه بیوفا» یا «نسل بیخدا»
عیسی به آنها آیتی[نشان] نمیدهد چون قبلاً به آنها معجزات بسیاری نشان داد، ولی آنها ایمان نیاوردند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آیتی به آن نمیدهم» یا «خدا آیتی نمیدهد»
«جز همان آیتی[نشان] که خدا به یونس نبی داد»
این بدان معناست که دورههای ۲۴ساعته به پایان رسیده است. ترجمه جایگزین: «سه روز کامل»
عیسی در مورد خود سخن میگفت.
این به معنای درون قبر رفتن است.
عیسی توبیخ[سرزنش] کردن کاتبان و فریسیان را ادامه میدهد.
«شهروندان نینوا»
«در روز داوری»[در فارسی انجام شده] یا «وقتی که خدا مردم را داوری میکند»
این قسمت اشاره به مردمی دارد که زمان بشارت[موعظه] عیسی زندگی میکردند.
معانی محتمل: ۱) «حکم کردن» به معنای متهم کردن است. ترجمه جایگزین: «و این نسل[فرقه] از مردم را متهم خواهد کرد» یا ۲) خدا این نسل از مردم را محکوم میکند چون مثل مردم نینوا توبه نکردهاند. ترجمه جایگزین: «و خدا این نسل را محکوم خواهد کرد»
«و ببنید» این قست بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید میکند.
«کسی مهمتر از»
عیسی در مورد خود سخن میگفت.
شما میتوانید معنای جمله عیسی را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «از یونس اینجاست، با این حال هنوز توبه نکردهاید و به همین دلیل خدا شما را محکوم میکند»
ٰ
عیسی توبیخ کردن کاتبان و فریسیان را ادامه میدهد.
این کلمات اشاره به ملکه صبا دارند. صبا سرزمینی در جنوب اسرائیل بود.
«در روز داوری خواهد ایستاد»[نا مشخص]
«در روز داوری» یا «وقتی خدا قوم[مردم] را قضاوت میکند» ببنید متی ۱۲: ۴۱ را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به مردمی دارد که هنگام بشارت[موعظه] عیسی زندگی میکردند.
ببینید عبارت مشابه در متی ۱۲: ۴۱ را چطور ترجمه کردهاید. معانی محتمل: ۱) «حکم کردن» به معنای متهم کردن است. ترجمه جایگزین: «و این نسل[فرقه] از مردم را متهم خواهد کرد» یا ۲) خدا این نسل از مردم را محکوم میکند چون مثل ملکه صبا به حکمت [سلیمان] گوش نکردند. ترجمه جایگزین: «خدا این نسل را محکوم خواهد کرد»
«اقصای زمین» اصطلاحی به معنای دوردستها است. ترجمه جایگزین: «او از جایی دور آمد»
این جمله توضیح میدهد چرا ملکه جنوب، مردم نسل عیسی را محکوم خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا آمد»
«و ببینید» این کلمات تاکیدی هستند بر آنچه که عیسی در ادامه میگوید .
«شخصی مهمتر»
عیسی در مورد خود سخن میگفت.
میتوانید مقصود عیسی از این جمله را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «از سلیمان اینجاست، با این حال گوش نمیدهید. به همین خاطر خدا شما را محکوم میکند»
عیسی توبیخ کردن کاتبان و فریسیان را ادامه میدهد. او تعریف کردن مثل را آغاز میکند.
«مکانهای خشک» یا « مکانهای خالی از سکنه»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به راحتی [آرامش] دارد.
این قسمت را میتوانید به جای نقل قول در قالب جملهای خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پس، روح ناپاک تصمیم میگیرد به خانهای برگردد که از آن آمده است»
این استعاره اشاره به شخصی دارد که روح ناپاک در او زندگی میکرده است. ترجمه جایگزین: «جایی که از آن رفتم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روح ناپاک کسی را مییابد که خانه خود را جارو کرده و همه چیز را سر جای خود قرار داده است.»
مجدداً «خانه» استعاره از شخصی است که روح ناپاک در او زندگی میکرده است. «جاروب شده و آراسته» نشان از آن است که کسی در خانه زندگی نمیکند. مقصود عیسی این بود که وقتی روح ناپاک شخصی را ترک میکند، آن شخص باید روح القدس را به ساکن شدن در خود دعوت کند، در غیر اینصورت آن دیو باز میگردد.
عیسی مثلی را که با کلمات «چون [روح ناپاک] آید» در آیه ۴۳ شروع کرد را به پایان میرساند.
این بدان معناست که اگر مردم نسل عیسی ایمان نیاورند و شاگرد نشوند، وضعی بعد از قبل از آمدن او خواهند داشت.
سر رسیدن مادر و برادران عیسی، تبدیل به فرصتی شده که او خانواده روحانی خود را معرفی کند.
کلمه «اینک» ما را از وجود افراد جدید در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
این مریم مادر جسمانی عیسی است.
احتمالاً فرزندان دیگر مریم بودند ولی ممکن است «برادران» اشاره به بستگان[ پسر عمو،پسر دایی، دختر دایی و...] عیسی داشته باشد.
«خواستند با او صحبت کنند»
این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به عیسی گفت که مادر و برادران او بیرون هستند و میخواهند با او صحبت کنند»
این آیه پایان قسمتی است که در متی ۱۲: ۱ شروع شده است جایی که متی از ضدیت در حال افزایش با عیسی سخن میگوید.
جزئیات این پیغام که آن شخص به عیسی گفت از مضمون برداشت میشود و دیگر آن پیغام تکرار نشده است. ترجمه جایگزین: «کسی که به عیسی گفت مادر و برادرانش میخواهند با او صحبت کنند»
عیسی از سوالاتی استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «به شما میگویم که مادر و برادران واقعی من چه کسانی هستند»
«نگاه کنید» یا «گوش دهید» یا «به آنچه میخواهم به شما بگویم توجه کنید»
این استعاره یعنی شاگردان عیسی به خانواده روحانی عیسی تعلق دارند. چنین امری از تعلق داشتن به خانواده جسمانی مهمتر است.
«هر کس چنین کند»
لقبی مهم برای خداست.
این استعاره یعنی کسانی که از خدا اطاعت میکنند به خانواده روحانی تعلق دارند. چنین امری از تعلق داشتن به خانوادهای جسمانی مهمتر است.
1و در همان روز، عیسی از خانه بیرون آمده، به کنارهٔ دریا نشست2و گروهی بسیار بر وی جمع آمدند، بقسمی که او به کشتی سوار شده، قرار گرفت و تمامی آن گروه بر ساحل ایستادند؛3و معانی بسیار به مَثَلها برای ایشان گفت، وقتی برزگری بجهت پاشیدنِ تخم بیرون شد.4و چون تخم میپاشید، قدری در راه افتاد و مُرغان آمده، آن را خوردند.5و بعضی بر سنگلاخ جایی که خاک زیاد نداشت افتاده، بزودی سبز شد، چونکه زمین عمق نداشت،6و چون آفتاب برآمد بسوخت و چون ریشه نداشت خشکید.7و بعضی در میان خارها ریخته شد و خارها نمّو کرده، آن را خفه نمود.8و برخی در زمین نیکو کاشته شده، بار آورد، بعضی صد و بعضی شصت و بعضی سی.9هر که گوش شنوا دارد بشنود.10آنگاه شاگردانش آمده، به وی گفتند، از چه جهت با اینها به مَثَلها سخن میرانی؟11در جواب ایشان گفت، دانستن اَسرار ملکوت آسمان به شما عطا شده است، لیکن بدیشان عطا نشده،12زیرا هر که دارد بدو داده شود و افزونی یابد. امّا کسی که ندارد آنچه دارد هم از او گرفته خواهد شد.13از این جهت با اینها به مَثَلها سخنمیگویم که نگرانند و نمیبینند و شنوا هستند و نمیشنوند و نمیفهمند.14و در حقّ ایشان نبوّت اشعیا تمام میشود که میگوید، به سمع خواهید شنید و نخواهید فهمید و نظر کرده، خواهید نگریست و نخواهید دید.15زیرا قلب این قوم سنگین شده و به گوشها به سنگینی شنیدهاند و چشمان خود را بر هم نهادهاند، مبادا به چشمها ببینند و به گوشها بشنوند و به دلها بفهمند و بازگشت کنند و من ایشان را شفا دهم.16لیکن خوشابحال چشمان شما زیرا که میبینند و گوشهای شما زیرا که میشنوند17زیرا هرآینه به شما میگویم بسا انبیا و عادلان خواستند که آنچه شما میبینید، ببینند و ندیدند و آنچه میشنوید، بشنوند و نشنیدند.18پس شما مَثَل برزگر را بشنوید.19کسی که کلمه ملکوت را شنیده، آن را نفهمید، شریر میآید و آنچه در دل او کاشته شده است میرباید، همان است آنکه در راه کاشته شده است.20و آنکه بر سنگلاخ ریخته شد، اوست که کلام را شنیده، فیالفور به خشنودی قبول میکند،21و لکن ریشهای در خود ندارد، بلکه فانی است و هرگاه سختی یا صدمهای بهسبب کلام بر او وارد آید، در ساعت لغزش میخورد.22و آنکه در میان خارها ریخته شد، آن است که کلام را بشنود واندیشه این جهان و غرور دولت، کلام را خفه کند و بیثمر گردد.23و آنکه در زمین نیکو کاشته شد، آن است که کلام را شنیده، آن را میفهمد و بارآور شده، بعضی صد و بعضیشصت و بعضی سی ثمر میآورد.24و مَثَلی دیگر بجهت ایشان آورده، گفت، ملکوت آسمان مردی را ماند که تخم نیکو در زمین خود کاشت،25و چون مردم در خواب بودند دشمنش آمده، در میان گندم، کرکاس ریخته، برفت.26و وقتی که گندم رویید و خوشه برآورد، کرکاس نیز ظاهر شد.27پس نوکران صاحب خانه آمده، به وی عرض کردند، ای آقا مگر تخم نیکو در زمین خویش نکاشتهای؟ پس از کجا کرکاس بهم رسانید؟28ایشان را فرمود، این کار دشمن است. عرض کردند، آیا میخواهی برویم آنها را جمع کنیم؟29فرمود، نی، مبادا وقت جمع کردن کرکاس، گندم را با آنها بَرکَنید.30بگذارید که هر دو تا وقت حصاد با هم نمّو کنند و در موسم حصاد، دروگران را خواهم گفت که، اوّل کرکاسها را جمع کرده، آنها را برای سوختن بافهها ببندید امّا گندم را در انبار من ذخیره کنید.31بار دیگر مَثَلی برای ایشان زده، گفت، ملکوت آسمان مثل دانه خردلی است که شخصی گرفته، در مزرعه خویش کاشت.32و هرچند از سایر دانهها کوچکتر است، ولی چون نمّو کند بزرگترین بقول است و درختی میشود چنانکه مرغان هوا آمده در شاخههایش آشیانهمیگیرند.33و مثلی دیگر برای ایشان گفت، که ملکوت آسمان خمیرمایهای را ماند که زنی آن را گرفته، در سه کیل خمیر پنهان کرد تا تمام، مخمّر گشت.34همه این معانی را عیسی با آن گروه به مثلها گفت و بدون مثل بدیشان هیچ نگفت،35تا تمام گردد کلامی که به زبان نبی گفته شد، دهان خود را به مثلها باز میکنم و به چیزهای مخفی شدهٔ از بنای عالم تَنَطُّق خواهم کرد.36آنگاه عیسی آن گروه را مرخّص کرده، داخل خانه گشت و شاگردانش نزد وی آمده، گفتند، مَثَلِ کرکاسِ مزرعه را بجهت ما شرح فرما.37در جواب ایشان گفت، آنکه بذر نیکو میکارد پسر انسان است،38و مزرعه، این جهان است و تخم نیکو ابنای ملکوت و کرکاسها، پسران شریرند.39و دشمنی که آنها را کاشت، ابلیس است و موسم حصاد، عاقبت این عالم و دروندگان، فرشتگانند.40پس همچنان که کرکاسها را جمع کرده، در آتش میسوزانند، همانطور در عاقبت این عالم خواهد شد،41که پسر انسان ملائکه خود را فرستاده، همهٔ لغزشدهندگان و بدکاران را جمع خواهند کرد،42و ایشان را به تنور آتش خواهند انداخت، جایی که گریه و فشار دندان بُوَد.43آنگاه عادلان در ملکوت پدر خود مثل آفتاب، درخشانخواهند شد. هر که گوش شنوا دارد بشنود.44و ملکوت آسمان گنجی را ماند، مخفی شدهٔ در زمین که شخصی آن را یافته، پنهان نمود و از خوشی آن رفته، آنچه داشت فروخت و آن زمین را خرید.45باز ملکوت آسمان تاجری را ماند که جویای مرواریدهای خوب باشد،46و چون یک مروارید گرانبها یافت، رفت و مایملک خود را فروخته، آن را خرید.47ایضاً ملکوت آسمان مثل دامی است که به دریا افکنده شود و از هر جنسی به آن درآید،48و چون پُر شود، به کنارهاش کِشَند و نشسته، خوبها را در ظروف جمع کنند و بدها را دور اندازند.49بدینطور در آخر این عالم خواهد شد. فرشتگان بیرون آمده، طالحین را از میان صالحین جدا کرده،50ایشان را در تنور آتش خواهند انداخت، جایی که گریه و فشار دندان میباشد.51عیسی ایشان را گفت، آیا همهٔ این امور را فهمیدهاید؟ گفتندش، بلی خداوندا.52به ایشان گفت، بنابراین، هر کاتبی که در ملکوت آسمان تعلیم یافته است، مثل صاحب خانهای است که از خزانه خویش چیزهای نو و کهنه بیرون میآورد.53و چون عیسی این مثلها را به اتمام رسانید، از آن موضع روانه شد.54و چون به وطن خویش آمد، ایشان را در کنیسه ایشان تعلیم داد، بقسمی که متعجّب شده، گفتند، از کجا این شخص چنین حکمت و معجزات را بهم رسانید؟55آیا این پسر نجّار نمیباشد؟ و آیا مادرش مریم نامی نیست؟ و برادرانش یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا؟56و همهٔ خواهرانش نزد ما نمیباشند؟ پس این همه را از کجا بهم رسانید؟57و دربارهٔ او لغزش خوردند. لیکن عیسی بدیشان گفت، نبی بیحرمت نباشد مگر در وطن و خانهٔ خویش.58و بهسبب بیایمانی ایشان معجزهٔ بسیار در آنجا ظاهر نساخت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم ۱۳: ۱۴- ۱۵ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
این باب، قسمتی تازه را شروع میکند و شامل مثلهای عیسی درباره پادشاهی آسمان[ملکوت آسمان] میشود.
عیسی معمولاً وقتی از کلمه «آسمان» استفاده میکند که میخواهد افکار شنوندگان را معطوف خدا کند، خدایی که در آسمان زندگی میکند[ساکن است](متی ۱۳: ۱۱)
گویندگان[سخنوران] معمولاً نکاتی که فکر میکنند شنوندگان از قبل میدانند را دوباره مطرح نمیکنند. وقتی متی مینویسد که عیسی «به کناره دریا بنشست» (متی ۱۳: ۱)، احتمالاً انتظار داشت که شنوندگانش بدانند عیسی قرار است به مردم تعلیمی دهد.
سخنگویان معمولاً کلماتی را به کار میبردند که برای اجسام قابل لمس از آنها استفاده میشد ولی در اصل در مورد چیز غیر قابل لمس سخن میگفتند. عیسی از پرندهای دانهخوار استفاده کرد تا نشان دهد شیطان چطور مردم را از فهم پیغام عیسی باز میدارد. (متی ۱۳: ۱۹)
بسیاری از جملات این باب بیان میکنند که برای کسی اتفاقی روی داده است ولی آنچه سبب آن شده است را بیان نمیکنند. برای مثال، «بسوخت» (متی ۱۳: ۶). شاید بخواهید این جمله را طوری ترجمه کنید که بگوید چه کسی این عمل را انجام داده است.[عامل این عمل را مشخص کنید]
مثلها، داستانهای کوتاهی هستند که عیسی تعریف میکرد تا مردم درسی را که سعی بر تعلیم آن را داشت ، به آسانی بفهمند. او همچنین از داستانگویی استفاده میکرد تا آنهایی که نمیخواستند به او ایمان آورند، حقیقت را نفهمند. (متی ۱۳: ۱۱- ۱۳)
این قسمت شروع بخشی تازه از داستان است که عیسی با استفاده از مثلها تعلیم دادن به جماعت در مورد ملکوت[پادشاهی] آسمان را آغاز میکند.
این اتفاقات در همان روزی که باب قبل به پایان میرسد روی میدهند.
اشاره نشده که عیسی در خانه چه کسی مانده است.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که عیسی نشست تا به مردم تعلیم دهد.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که عیسی سوار قایق شد، چون به این طریق تعلیم دادن به جماعت سادهتر بود.
احتملاً قایقی روباز، چوبی و با بادبان برای ماهیگیری بوده است.
عیسی ملکوت آسمان[پادشاهی آسمان] را با آوردن مثلی درباره شخصی که دانه میکارد، توصیف میکند.
«عیسی در قالب مثل ، سخنان زیادی به آنها گفت»
«به کسانی که در جماعت بودند»[به اهل جماعت]
«بنگرید» یا «گوش دهید.» این کلمه توجه را به آنچه در ادامه گفته میشود جلب میکند. ترجمه جایگزین: «به آنچه میخواهم به شما بگویم توجه کنید»
«برزگر به مزرعه رفت تا دانه[بذر] بپاشد»
«در حالیکه دانه را میپاشید»
این قسمت به «مسیر» کنار مزرعه اشاره دارد. زمین احتمالاً به خاطر کوبیده شدن توسط قدم رهگذران سخت شده بود.
«تمام دانهها را خوردند»
چنین زمینی پر از سنگ با لایهای نازک از خاک بر سطح سنگهاست.
«دانه سریع جوانه زد و رشد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گیاهان از گرمای زیاد خورشید سوختند »
«گیاهان خشکیدند و مردند»
«جایی افتاد[فرود آمدند] که گیاهان خاردار[بوتههای خار] رشد میکردند»
«جوانههای تازه را خفه کردند.» این قسمت را با کلماتی بیان کنید که علفهای هرز از رشد مناسب[خوب] گیاهان جلوگیری میکنند.
«دانه بیشتر به بار آورد» یا «ثمر آورد»[میوه دادند]
«دانه»، «آورد»و «بار» از عبارت قبلی برداشت میشوند. این کلمات را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «برخی دانهها صد برابر بار آوردند، برخی شصت برابر بار آوردند و برخی سی برابر بار آوردند»
« ۱۰۰...۶۰...۳۰»
عیسی تعریف کردن مثل درباره کسی که دانهای میکارد را به پایان میرساند.
عیسی تاکید میکند که آنچه میگوید، مهم است و شاید فهم آن و عملی کردن آن با زحمت همراه باشد. عبارت «گوش دارد» کنایه از میل به فهمیدن و اطاعت کردن است. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۱: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «هرکه مایل به شنیدن است، بشنود» یا« هر که مایل به فهمیدن است، بفهمد و اطاعت کند.»
از آنجایی که عیسی مستقیماً با مخاطبینش حرف میزند، شاید ترجیح دهید از ضمائر دوم شخص استفاده کنید. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۱: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنید، بشنوید» یا «اگر مایل به فهمیدنید، پس بفهمید و اطاعت کنید»
عیسی دلیل به کار بردن مثلهای مختلف به منظور تعلیم دادن را به شاگردان خود توضیح میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد و با اشاره به طلاعات ضمنی، گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مزیت[امتیاز] درک اسرار ملکوت [پادشاهی] آسمان را به شما بخشیده است ولی خدا چنین درکی را به این مردم نداده است» یا «خدا شما را به درک اسرار ملکوت توانمند[قادر] ساخته است، اما این مردم را برای درک این موضوعات توانمند[قادر] نساخته است»
کلمه «شما» جمع است و اشاره به شاگردان دارد.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ترجمه جایگزین: «رموزی در مورد خدای ما در آسمان و حکومت او»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه درک[فهم] دارد، خدا درک[فهم] بیشتر به او عطا میکند»
«کسی که درکی ندارد» یا «کسی که تعالیم من را نمیپذیرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا حتی آنچه دارد را از او میگیرد»
عیسی به شاگردانش توضیح می دهد که چرا با مثلها به آنها تعلیم میدهد.
تمام مشتقات آنها اشاره به مردم آن جماعت دارند.
عیسی از این ساختار موازی استفاده میکند تا خودداری مردم از فهم حقیقت خدا را بیان کند و بر آن تاکید کند.
این کلمه میتواند به دو موردی که در ادامه آمدهاند اشاره داشته باشند: ۱) کسانی که مشاهدات عیسی را میدیدند. ترجمه جایگزین: «گرچه میبینند آنچه من میبینم» یا ۲) توان[قابلیت] آنها برای دیدن. ترجمه جایگزین: «گرچه میتوانند ببینند»
«دیدن» اشاره به فهمیدن دارد. ترجمه جایگزین: «نمیفهمند»
این کلمات میتوانند به دو موردی که در ادامه آمده اشاره داشته باشد: ۱) شنوندگان تعالیم عیسی. ترجمه جایگزین: «گرچه آنچه میگویم را میشنوند» یا ۲) توانایی آنها برای شنیدن با گوشهایشان. ترجمه جایگزین: «گرچه میتوانند بشنوند»
«شنیدن» نشانی از خوب گوش دادن است. ترجمه جایگزین: «خوب گوش نمیدهند» یا «خوب توجه نمیکنند»
عیسی در این قسمت از اشعیای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد شکست مردم در فهم تعالیم عیسی تحقق نبوت است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آنچه خدا در گذشتههای دور به زبان اشعیای نبی گفته است را تحقق میبخشند»
این قسمت بیان نقل قولی از اشعیای نبی در مورد ناباوری مردمان روزگار اشعیا را آغاز میکند. عیسی از نقل قول استفاده میکند تا مردمی [قومی] را توصیف کند که به او گوش میدادند. مجدداً این جملات موازی هستند و بر امتناع مردم از درک حقیقت خدا تاکید میکنند.
چیزهایی میشنوید ولی آنها را درک نمیکنید. میتوانید شنیدههای مردم را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «میشنوید که خدا به انبیا چه میگوید، ولی معنی حقیقی آن [سخنان] را نمیفهمید»
میتوانید آنچه مردم خواهند دید را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کار خدا از طریق انبیا را میبینید ولی آن [عمل] را درک نمیکنید»
عیسی نقل قول کردن از اشعیا را به پایان میرساند.
خدا قوم اسرائیل را طوری توصیف میکند که گویی بیماری خاصی دارند که به آن خاطر قادر به یادگیری، دیدن و شنیدن نیستند. خدا میخواهد آنها نزد او آیند تا شفایشان دهد. همه این کلمات، استعاراتی هستند که وضعیت روحانی مردم را توصیف میکنند. یعنی لجاجت به خرج میدهند و از پذیرش و درک حقیقت خدا امتناع میکنند. اگر به چنین کاری تن دهند توبه خواهند کرد و خدا آنها را میبخشد و آنها را به عنوان قوم خود میپذیرد. اگر معنا واضح است این استعاره را در ترجمه حفظ کنید.
.
«قلب» در این قسمت اشاره به ذهن دارد. ترجمه جایگزین: «ذهن آنها به آرامی میآموزد»[کند ذهن هستند] یا «این افراد دیگر نمیتوانند یاد بگیرند»
آنها از نظر فیزیکی کَر نیستند. «به گوشها به سنگینی» یعنی از شنیدن و آموختن حقیقت خدا خودداری میکنند.
آنها واقعاً چشمهای خود را نمیبندند. این جمله یعنی از فهمیدن امتناع میکنند. ترجمه جایگزین: «از به کار بردن چشمهای خود امتناع میورزند»
«تا نتوانند[قادر نباشند] به چشمان ببینند، به گوشها بشنوند یا با دلهای خود بفهمند و در نتیجه بازگردند.»
کلمه «دلها» کنایه از باطن افراد است. احتمالاً باید از کلمهای در زبان خود استفاده کنید که به منشا فکر و احساسات اشخاص[مردم] اشاره کند. ترجمه جایگزین: «با اذهان خود بفهمند»
«رو به من کنند» یا «توبه کنند»
«آنها را شفا دهم» [از من بخواهند که آنها را شفا دهم]. این بدان معناست که خدا با بخشیدن گناهانشان آنها را مجدد به عنوان قوم خود میپذیرد. ترجمه جایگزین: «من آنها را بپذیرم» [کاری کنند که من آنها را بپذیرم] ((در فارسی ساختار غیر مستقیم نداریم))
عیسی توضیح خود در مورد استفاده از مثلها جهت تعلیم دادن را ادامه میدهد.
هر دو این جملات یک معنا دارند. عیسی تاکید میکند که آنها خدا را خشنود کردهاند چون آنچه عیسی گفت و انجام داد را باور کردند.
«چشمان» اشاره به کل شخص دارند. ترجمه جایگزین: «خوشا به حال شما چون چشمان شما قادر به دیدن هستند.»
تمام مشتقات این کلمات جمع هستند و اشاره به شاگردان دارند.
«گوشها» در این قسمت اشاره به کل شخص دارند. همچنین میتوانید اطلاعاتی که [از مضمون] برداشت میشود را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خوشا به حال شما چون گوشهای شما قادر به شنیدن هستند»
«حقیقت را به شما میگویم» این جمله تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید .
تمام مشتقات این کلمات جمع هستند و اشاره به شاگردان دارند.
شما میتوانید آنچه میبینید را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه دیدهاید که من انجام دادهام»
شما میتوانید آنچه آنها میشنوند را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه که من گفتهام را شنیدهاید»
عیسی در این قسمت توضیح مثلی را آغاز میکند که درباره شخصی است که بذر میپاشد..
«پیغام درباره حکومت[حاکمیت] خدا به عنوان پادشاه.»
عیسی در مورد شیطان که سبب فراموشی شنیده انسان میشود طوری سخن گفته که گویی شیطان پرندهای است که دانه را از زمین بر میگیرد. ترجمه جایگزین: «آن شریر باعث[سبب] میشود پیغامی که شنیده است را فراموش کند درست مثل پرندهای که دانه را از روی زمین میرباید»
این قسمت اشاره به شیطان دارد.
سعی کنید کلماتی را به کار برید که نشان دهند چیزی از صاحب اصلیاش ربوده میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیغامی که خدا در دل او کاشت» یا «پیغامی که او شنیده»
«دل» اشاره به ذهن شنونده دارد.
«این معنای دانهای است که کنار جاده کاشته شده است» یا «جادهای که دانه بر آن کاشته شده مثل این شخص است»
ببینید متی ۱۳: ۴ را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی توضیح خود درباره مثل شخصی که دانه میکارد[بذرکار] را ادامه میدهد.
عبارت «ریخته شد»[کاشته شد] اشاره به افتادن دانهها دارد.[در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «دانهای که بر سنگلاخ افتاد»
«سنگلاخ اشاره به زمینی دارد که دانه در آن کاشته میشود» یا «سطح سنگی که دانه بر آن میافتد»
در این مثل، دانه ارائه دهنده کلام [خدا] است.
این قسمت اشاره به پیغام خدا دارد. ترجمه جایگزین: «پیغام» یا «تعلیم خدا»
قبول یا دریافت کلان به معنای باور کلام است. ترجمه جایگزین: «با شادی آن را باور میکنند»
«همچنان ریشههای او کم عمق هستند و زمانی کوتاه[کوتاه مدتی] دوام دارند.» ریشه ارائه دهنده عاملی است که شخص را به ادامه باور بر کلام خدا وا میدارد. ترجمه جایگزین: «ولی مثل گیاه که ریشه عمیق ندارد، او فقط کمی تحمل میآورد»
«لغزش میخورد» یعنی از ایمان[باور] دست میکشد. ترجمه جایگزین: «فوراً میلغزد» یا «فوراً از باور به پیغام دست میکشد»
عیسی توضیح خود درباره مثل از شخصی که دانه میکارد[بذرکار] را ادامه میدهد.
این قسمت اشاره به دانهای دارد که کاشته شده یا افتاده است. ترجمه جایگزین: «دانهای که کاشته شد» یا «دانهای که افتاد»
«زمین خارداری که دانه در آن کاشته شد» [خارزاری که دانه در آن کاشته شد]
«این نشان از شخصی است»
«پیغام» یا «تعلیم خدا»
عیسی طوری در مورد اندیشه دنیا و غرور[فریبکاری] مال دنیا سخن میگوید که گویی این دو علفهای هرزی هستند که به دور گیاهان میپیچند و مانع رشد آنها میشوند. ترجمه جایگزین: «مِثل علفهای هرزی که از رشد گیاهان جلوگیری میکنند، اندیشه[نگرانی] این جهان و تکبر مال آن[تکبر مادیات]، فرد را از شنیدن کلام خدا باز میدارد»
«چیزهای این دنیا[امور دنیوی] که مردم نگران آنها هستند»
عیسی «غرور» را طوری توصیف میکند که گویی شخصی فریبکار است. ارائه دهنده ایدهای است که مردم فکر میکنند پول بیشتر، آنها را خوشحال میکند در صورتی که چنین نمیشود. ترجمه جایگزین: «مالدوستی» [حب مال دنیا]
طوری در مورد شخص سخن گفته شده که گویی گیاه است. بیثمری نشان از بیفایدگی[بیمحصولی] است. ترجمه جایگزین: «او بیمحصول[بیفایده] میشود» یا «خواسته خدا را انجام نمیدهد»
«خاک خوب[نیکو] جایی که دانه در آن کاشته شده است»
طوری از شخص سخن گفته شده که گویی گیاه است. ترجمه جایگزین: «او مثل گیاهی سالم که بار میآورد، ثمربخش است»
ببینید عبارت مشابه در متی ۱۳: ۸ را چطور ترجمه کردهاید. عبارت «چند برابر آنچه که کاشته شده» را میتوان بعد از هر یک از اعداد آورد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی دانهها صد برابر آنچه کشاورز کاشته ، برخی شصت برابر آنچه کشاورز کاشته و برخی سی برابر آنچه کشاورز کاشته است بار میآورند»
۱۰۰...۶۰...۳۰
عیسی در این قسمت پادشاهی آسمان را با آوردن مثلی در مورد زمینی که گندم و علف هرز در آن رشد میکند، توصیف میکند.
ترجمه شما نباید آن مرد را با ملکوت[پادشاهی] آسمان یکی بداند بلکه ملکوت آسمان، مانند موقعیتی است که در این مثل توصیف میشود.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ترجمه جایگزین: «وقتی خدایمان در آسمان در هیبت پادشاه ظاهر شود، چنین خواهد بود»
«دانه خوب» یا «دانهای با کیفیت.» مخاطبین احتمالاً فکر میکردند که عیسی در مورد گندم سخن میگوید.
«دشمن او سر زمین آمد»
این علفهای هرز مثل غلات تازه سر از خاک بر آورده هستند ولی در واقع گیاهانی سمی هستند. ترجمه جایگزین: «دانه بد» یا «دانه علف هرز»
«وقتی دانههای گندم جوانه زدند» یا «وقتی گیاهان رشد کردند»
«غلات تولید کرد» یا «محصول گندم تولید کرد»
«آن موقع مردم میتوانستند ببینند که علفهای هرز نیز در مزرعه وجود دارد»
عیسی توضیح خود درباره مثل شخصی که دانه میکارد[بذرکار] را ادامه میدهد.
همان شخصی است که دانه نیکو در زمین خود کاشته است .
خادمان از سوالی استفاده کردند تا بر تعجب خود تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «دانه خوب در زمین خود کاشتی!»
صاحب خانه[صاحب ملک]احتمالاً به خادمین خود میگفت که دانه بکارند. ترجمه جایگزین: «مگر...نکاشتیم؟»
«صاحب زمین به خادمان گفت»
شناسه فاعلی اول شخص جمع در فعل اشاره به خادمان دارد.
عیسی از مثل خود درباره زمینی که در آن گندم و علف هرز رشد میکند نتیجهگیری میکند.
«صاحب زمین[خانه] به خادمین خود فرمود»
شما میتوانید این قسمت را در قالب نقل قولی غیرمستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من به دروگران خواهم گفت که علفهای هرز را جمع کنند و آنها را دستهبندی کنند تا سوزانده شوند و سپس گندم را در انبار من ذخیره کنند»
ساختمانی در مزرعه که میتوان به منظور ذخیره کردن غلات از آن استفاده کرد.
عیسی با تعریف کردن مثلی در مورد دانهای بسیار کوچک که تبدیل به درخت میشود، ملکوت آسمان را توصیف میکند.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۳: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدایمان در آسمان به زودی در هیبت پادشاه ظاهر میشود، چنین خواهد بود»
دانهای بسیار کوچک که تبدیل به گیاهی بزرگ میشود.
دانههای خردل دانههای کوچکی هستند که شنوندگان اصلی عیسی با چنین دانهای آشنا بودند.
«وقتی گیاه رشد کرد»
«بزرگتر است از»
گیاه خردل میتواند ۲ تا ۴ متر رشد کند.
«پرندگان»
عیسی ملکوت آسمان[پادشاهی آسمان] را با تعریف کردن مثلی در مورد تاثیرخمیرمایه بر آرد توصیف میکند.
ملکوت[پادشاهی] مانند خمیرمایه نیست بلکه گسترش پادشاهی مثل گسترش یافتن خمیر مایه [در خمیر] است.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۳: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدایمان در آسمان به زودی در هیبت پادشاه ظاهر میشود، چنین خواهد بود»
«مقدار زیادی آرد» یا از واژهای استفاده کنید که در فرهنگ شما برای اندازهگیری مقدار زیادی از آرد به کار میرود.
اطلاعات ضمنی اشاره میکنند که مخمر و سه پیمانه آرد تبدیل به خمیری برای پخت نان شدهاند.
هر دو جمله به یک معنا هستند. این دو جمله با هم ترکیب شدهاند تا نشان دهند که عیسی فقط از طریق مثلها جماعت را تعلیم میداد.
این قسمت اشاره به تعلیم عیسی دارد که در متی ۱۳: ۱ آغاز شده است.
«او جز با مثل هیچ به آنها نگفت» حالت منفی دوگانه را میتوان در قالب جملهای مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرچه به آنها تعلیم داد از طریق مثلها بود»
نویسنده در این قسمت از مزامیر نقل قول میکند تا نشان دهد که تعلیم عیسی از طریق مثل در واقع تحقق نبوت است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آنچه خدا به واسطه نبی خود درگذشتههای دور نوشته است به حقیقت بپیوندد»
«وقتی که نبی گفت» [در فارسی انجام شده]
این اصطلاح به معنای سخن گفتن است. ترجمه جایگزین: «سخن خواهم گفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خدا مخفی نگه داشته بود»
«از آغاز دنیا» یا «از وقتی که خدا دنیا را خلق کرد»
صحنه در این قسمت به خانهای انتقال مییابد که عیسی و شاگردان در آن میماندند. عیسی توضیح خود درباره مثل زمینی که در آن هم گندم و هم علف هرز رشد میکرد را آغاز میکند، مثلی که در متی ۱۳: ۲۴ شروع شد.
«داخل رفتند» یا «به داخل خانهای که میماندند رفتند»
«آنکه دانه نیکو را میکارد» یا «کارنده دانه نیکو»
عیسی اشاره به خود دارد.
اصطلاح «ابنا» اشاره به کسانی دارد که به یک مکان تعلق دارند یا ویژگیهای مشابه یک شخص یا یک چیز را دارند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به ملکوت[پادشاهی] تعلق دارند»
See:
«ملکوت» اشاره به خدای پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «از خدا»
اصطلاح «ابنا» اشاره به کسانی دارد که به یک مکان تعلق دارند یا ویژگیهای مشابه یک شخص یا یک چیز را دارند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به آن شریر تعلق دارند»
«دشمنی که علفهای هرز را کاشت»
عیسی توضیحات خود در مورد مثل زمینی که هم گندم و هم علف هرز در آن رشد میکند را به پایان میرساند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین، در حالیکه علفهای هرز را جمع میکنند و آنها را در آتش میسوزانند»
عیسی در این قسمت در مورد خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، فرشتگانم را میفرستم»
«آنان که شریعت را رعایت نمیکنند» یا «شریران»
این کلمات استعاره از آتش جهنم هستند. اگر واژه «تنور» نا آشناست، میتوانید به جای آن از «اجاق» استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «تنوری آتشین»
«فشار دندان» عملی نمادین است که غم و رنج شدید را نشان میدهد. ببینید متی ۸: ۱۲ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «زاری کردن و نشان دادن رنج بسیار»
اگر چنین تشبیهی در زبان شما قابل درک نیست، میتوانید از «به سادگیِ[آسانی] دیدن خورشید»[به وضوح دیده شدن خورشید] استفاده کنید.
لقبی مهم برای خداست.
عیسی تاکید میکند که آنچه میگوید، مهم است و شاید فهم آن و عملی کردن آن با زحمت همراه باشد. عبارت «گوش دارد» کنایه از میل به فهمیدن و اطاعت کردن است. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۱: ۱۵ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «هرکه مایل به شنیدن است، بشنود» یا« هر که مایل به فهمیدن است، بفهمد و اطاعت کند.»
از آنجایی که عیسی مستقیماً با مخاطبینش حرف میزند، شاید ترجیح دهید از ضمائر دوم شخص استفاده کنید. ببینید متی ۱۱: ۱۵ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر دارید...بشنوید»
در این مثل، عیسی از تشبیه استفاده میکند تا به شاگردان نشان دهد ملکوت آسمان شبیه به چیست.
عیسی با آوردن مثلی درباره فردی که اموال خود را میفروشد تا چیزی بسیار ارزشمند بخرد پادشاهی آسمان را توصیف میکند.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۳: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدایمان در آسمان به زودی در هیبت پادشاه ظاهر میشود، چنین خواهد بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گنجی که کسی در زمین مخفی کرده است»
چیزی ارزشمند و گرانبها یا مجموعهای از چیزها.
«آن را پوشاند»
اطلاعات ضمنی اشاره به شخصی دارد که زمینی را میخرد تا گنج مخفی را صاحب شود.
در این مثل، عیسی از تشبیه استفاده میکند تا به شاگردان نشان دهد ملکوت آسمان به چه شباهت دارد.
عیسی با آوردن مثلی درباره فردی که اموال خود را میفروشد تا چیزی بسیار ارزشمند بخرد پادشاهی آسمان را توصیف میکند.
اطلاعات ضمنی برداشت شده به ما میگویند که آن مرد به دنبال خریداری صدفی ارزشمند است.
تاجر یا عمده فروشی که کالای خود را از فواصلی دور به دست میآورد.
«مروارید» سنگی لطیف، مستحکم، براق و سفید یا به رنگ مهره تسبیح است که در صدف در دریا تشکیل میشود و سنگی قیمتی است یا از آن جواهری ارزشمند ساخته میشود. ترجمه جایگزین: «مروارید عالی» یا «مروارید زیبا»
عیسی ملکوت آسمان[پادشاهی آسمان] را با بیان مثلی در مورد ماهیگیریانی که از توری بزرگ برای ماهیگیری استفاده میکنند، توصیف میکند.
ملکوت[پادشاهی] مانند دام نیست، بلکه مثل تور که هر نوع ماهی را به دام میاندازد، پادشاهی خدا نیز هر شخصی را به دام میاندازد.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ببنید عبارت مشابه را در متی ۱۳: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «وقتی خدایمان در آسمان در هیبت پادشاه ظاهر شود، چنین خواهد بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مثل توری[دامی] که ماهیگیران به دریا میاندازند»
«به دریا افکنده میشود»
«هر نوع ماهی را به دام میاندازد»
«تور را به ساحل میکشند» یا «تور را به کنار ساحل میآورند»
«خوبها»[خوبهایشان]
«ماهی بد» یا «ماهی غیر قابل خوردن»
«نگه ندارند»
عیسی معنای مثل ماهیگیرانی را توضیح میدهد که از توری بزرگ استفاده میکنند تا ماهی بگیرند.
«بیرون خواهد آمد» یا «بیرون خواهد رفت» یا «از آسمان میآید»
صفت اسمی[صفت وابسته به اسم] را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اشخاص شرور[طالح] را از اشخاص صالح[پارسا]»
«فرشتگان شروران را خواهد انداخت»
استعارهای از آتش جهنم است. اگر واژه «تنور» ناآشناست، میتوانید به جای آن از «اجاق» استفاده کنید. ببینید متی ۱۳: ۴۲ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تنوری آتشین»
«فشار دندان» عملی نمادین است که غم و رنج شدید را نشان میدهد. ببینید متی ۸: ۱۲ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «زاری و آنچه که نشاندهنده شدت رنجشان است»
عیسی با گفتن مثلی درباره شخصی که مسئول اداره امور خانه است ملکوت[پادشاهی] آسمان را توصیف میکند. این پایان بخشی است که عیسی در آن به جماعت از طریق مثلها درباره ملکوت[پادشاهی] آسمان تعلیم میدهد.
در صورت لزوم هر دو نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «عیسی از آنها پرسید که همه آنچه گفته است را متوجه شدهاند، و آنها گفتند که فهمیدند»
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به خدا دارد که به عنوان پادشاه، حکومت میکند. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان، کلمه «ملکوت» را در ترجمه بیاورید. ترجمه جایگزین: «حقیقت در مورد خدایمان در آسمان که پادشاه است را آموخته است» یا «خود را تسلیم حکوت خدا میکند»
عیسی مثل دیگری را تعریف میکند. او کاتبانی که کتب مقدس موسی و انبیا را به خوبی میدانند و پذیرندگان تعالیم عیسی را با صاحبخانهای مقایسه میکند که از خزانه کهنه و تازه خود استفاده میکند.
خزانه چیزی ارزشمند و گرانبها یا مجموعهای از چیزهاست. در این قسمت شاید اشاره به جایی داشته باشد که آن چیزها را نگه میدارند جایی مثل «خزانه» یا «انبار»[در فارسی انجام شده]
این عبارت داستان را از تعالیم عیسی به رویداد بعدی انتقال میدهد. ترجمه جایگزین: «سپس وقتی که» یا «بعد از اینکه»
این قسمت شروع بخش جدیدی از داستان است که تا متی ۱۷: ۲۷ ادامه مییابد، جایی که متی مخالفت[ضدیت] مداوم با خدمت عیسی و تعالیم او درباره ملکوت[پادشاهی] آسمان را شرح میدهد.در این قسمت مردم زادگاه عیسی او را طرد میکنند.
«زادگاه او» این قسمت اشاره به شهر ناصره، جایی که عیسی بزرگ شده دارد.
ضمیر «ایشان» اشاره به کسانی دارد که در آن ناحیه بودند.
«تعجب کرده بودند»
مردم باور داشتند که عیسی شخصی معمولی است. آنها از این سوال استفاده کردند تا تعجب خود از میزان حکمت و توان او برای انجام معجزات را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «چطور انسانی معمولی میتواند چنین حکیم باشد و معجزاتی بزرگ انجام دهد؟» یا «عجیب است که با چنین حکمتی سخن میگوید و چنین معجزاتی میکند!»
جماعت از این سوالات استفاده میکنند تا باور خود بر اینکه عیسی فقط شخصی معمولی است را ابراز کنند. ترجمه جایگزین: «او تنها پسر نجار است. مادر او مریم، برادرانش یعقوب،یوسف، شمعون و یهودا را میشناسیم»
نجار شخصی است که با چوب یا سنگ چیزهایی میسازد. اگر «نجار» در منطقه شما شناخته شده نیست، میتوانید از «سازنده» استفاده کنید.
جماعت از این سوالات استفاده میکنند تا باور خود بر اینکه عیسی فقط شخصی معمولی است را ابراز کنند. ترجمه جایگزین: «همه خواهران او نیز با ما هستند»
جماعت از این سوال استفاده میکنند تا نشان دهند که قادر به درک این موضوع هستند که عیسی میبایست تواناییهای خود را از جایی به دست آورده باشد. احتمالا از این طریق شک خود را نشان میدانند که طبق آن ممکن بود عیسی این تواناییها را از خدا دریافت کرده باشد. ترجمه جایگزین: «او توانایی برای انجام این کارها[اعمال] را از جایی بدست آورده است!» یا «نمیدانیم این تواناییها را از کجا به دست آورده است!»
این قسمت اشاره به حکمت و توانایی عیسی برای انجام معجزات دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم شهر زادگاه[همشهریان] از گفته عیسی بسیار ناراحت شدند[به همشهریان او بر خورد]» یا «مردم عیسی را طرد کردند»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نبی همه جا حرمت نهاده میشود» یا «مردم همه جا به نبی حرمت میگذارند»
«در منطقه خود» یا «در شهر زادگاه خود»
«در خانه خود»
«عیسی در زادگاه خود معجزات زیادی انجام نداد»
1در آن هنگام هیرودیس تِیترارْخ چون شهرت عیسی را شنید،2به خادمان خود گفت، این است یحیی تعمیددهنده که از مردگان برخاسته است، و از این جهت معجزات از او صادر میگردد.3زیرا که هیرودیس یحیی را بخاطر هیرودیا، زن برادر خود فیلپُس گرفته، در بند نهاده و در زندان انداخته بود؛4چون که یحیی بدو همیگفت، نگاه داشتن وی بر تو حلال نیست.5و وقتی که قصد قتل او کرد، از مردم ترسید زیرا که او را نبی میدانستند.6امّا چون بزم میلاد هیرودیس را میآراستند، دختر هیرودیا در مجلس رقص کرده، هیرودیس را شاد نمود.7ازاین رو قسم خورده، وعده داد که آنچه خواهد بدو بدهد.8و او از ترغیب مادر خود گفت که، سر یحییِ تعمیددهنده را الآن در طَبَقی به من عنایت فرما.9آنگاه پادشاه برنجید، لیکن بجهت پاسِ قسم و خاطر همنشینان خود، فرمود که بدهند.10و فرستاده، سر یحیی را در زندان از تن جدا کرد،11و سر او را در طشتی گذارده، به دختر تسلیم نمودند و او آن را نزد مادر خود برد.12پس شاگردانش آمده، جسد او را برداشته، به خاک سپردند و رفته، عیسی را اطلاّع دادند.13و چون عیسی این را شنید، به کشتی سوار شده، از آنجا به ویرانهای به خلوت رفت. و چون مردم شنیدند، از شهرها به راه خشکی از عقب وی روانه شدند.14پس عیسی بیرون آمده، گروهی بسیار دیده، بر ایشان رحم فرمود و بیماران ایشان را شفا داد.15و در وقت عصر، شاگردانش نزد وی آمده، گفتند، این موضع ویرانه است و وقت الآن گذشته. پس این گروه را مرخّص فرما تا به دهات رفته بجهت خود غذا بخرند.16عیسی ایشان را گفت، احتیاج به رفتن ندارند. شما ایشان را غذا دهید.17بدو گفتند، در اینجا جز پنج نان و دو ماهی نداریم!18گفت، آنها را اینجا به نزد من بیاورید!19و بدان جماعت فرمود تا بر سبزه نشستند و پنج نان و دو ماهی را گرفته، به سوی آسمان نگریسته، برکت داد و نان را پاره کرده، به شاگردان سپرد و شاگردان بدان جماعت.20و همه خورده، سیرشدند و از پارههای باقی مانده دوازده سبد پر کرده، برداشتند.21و خورندگان سوای زنان و اطفال قریب به پنج هزار مرد بودند.22بیدرنگ عیسی شاگردان خود را اصرار نمود تا به کشتی سوار شده، پیش از وی به کناره دیگر روانه شوند تا آن گروه را رخصت دهد.23و چون مردم را روانه نمود، به خلوت برای عبادت بر فراز کوهی برآمد. و وقت شام در آنجا تنها بود.24امّا کشتی در آن وقت در میان دریا بهسبب باد مخالف که میوزید، به امواج گرفتار بود.25و در پاس چهارم از شب، عیسی بر دریا خرامیده، به سوی ایشان روانه گردید.26امّا چون شاگردان، او را بر دریا خرامان دیدند، مضطرب شده، گفتند که خیالی است؛ و از خوف فریاد برآوردند.27امّا عیسی ایشان را بیتأمّل خطاب کرده، گفت، خاطر جمع دارید! منم، ترسان مباشید!28پطرس در جواب او گفت، خداوندا، اگر تویی مرا بفرما تا بر روی آب، نزد تو آیم.29گفت، بیا! در ساعت پطرس از کشتی فرود شده، بر روی آب روانه شد تا نزد عیسی آید.30لیکن چون باد را شدید دید، ترسان گشت و مشرف به غرق شده، فریاد برآورده، گفت، خداوندا، مرا دریاب.31عیسی بیدرنگ دست آورده، او را بگرفت و گفت، ای کم ایمان، چرا شک آوردی؟32و چون به کشتی سوار شدند، باد ساکن گردید.33پس اهل کشتی آمده، او را پرستش کرده، گفتند، فیالحقیقۀ تو پسر خداهستی!34آنگاه عبور کرده، به زمین جَنِیسَرَه آمدند،35و اهل آن موضع او را شناخته، به همگی آن نواحی فرستاده، همهٔ بیماران را نزد او آوردند،36و از او اجازت خواستند که محض دامن ردایش را لمس کنند و هر که لمس کرد، صحّت کامل یافت.
آیات ۱ و ۲ روایتی را که از باب ۱۳ شروع شده ادامه میدهند . آیات ۳-۱۲ از بیان روایت را متوقف میکنند و از رویدادهای قبلی سخن میگویند، احتمالاً [پیشامدهایی هستند] که بعد از وسوسه عیسی به وقوع پیوستهاند ( متی ۴: ۱۲ را ببینید ). آیه ۱۳ روایتی که در آیه ۲ شروع شد را ادامه میدهد. حتماً در آیات ۳- ۱۲ از کلماتی استفاده کنید که نشان دهند متی از روایت این اتفاقات باز میایستد تا قبل از ادامه دادن، اطلاعاتی جدید را ارائه دهد.
جملات زیادی در این باب آمدهاند که پیش آمد رویدادی برای کسی را تعریف میکنند ولی نمیگویند که چه کسی باعث آن اتفاق شده است. برای مثال نویسنده نمیگوید که چه کسی سر یحیی را نزْد دختر هیرودیا آورد (متی ۱۴: ۱۱). شاید مجبور شوید طوری جمله را ترجمه کنید که عامل انجام آن عمل را به خواننده معرفی شود.
این آیات عکس العمل هیرودیس را هنگام شنیدن خبر [شهرت] عیسی شرح میدهند. این اتفاقات قبل از رویدادهایی که در ادامه این روایت آمده اتفاق افتادهاند.
«در آن روزها» یا «وقتی[در حالیکه] عیسی در جلیل خدمت میکرد.»
«گزارشات در مورد عیسی را شنید» یا «در مورد شهرت عیسی شنید»
«هیرودیس گفت»
کلمه «مردگان» اشاره به تمام مردگان در عالم اموات دارد. برخاستن از مردگان اشاره به دوباره زنده شدن دارد.
برخی از یهودیان آن زمان باور داشتند که اگر کسی از مردگان برخیزد، قوایی خواهد یافت که او را قادر به انجام اعمالی مهیب میکند.
متی سرگذشت مرگ یحیی تعمید دهنده را تعریف میکند تا دلیل نحوه عکسالعمل هیرودیس به شنیدن [شهرت] عیسی را نشان دهد.
نویسنده بیان نحوه اعدام یحیی تعمید دهنده توسط هیرودیس را آغاز میکند. این رویدادها مدتی قبل از [رویدادها در] آیات قبلی اتفاق افتادهاند.
این قسمت هیرودیس را عامل انجام این اعمال بیان میکند در صورتی که در واقع او به دیگران دستور داد تا چنین اقداماتی را برای او انجام دهند. ترجمه جایگزین: «هیرودیس به سربازان خود دستور داد تا یحیی تعمید دهنده را... دستگیر کنند و او را به زندان اندازند»
فیلپس برادر هیرودیس بود. هیرودیس زن فیلیپس را به همسری گرفته بود.
در صورت لزوم، میتوانید رویدادهای ۱۴: ۳- ۴ را به ترتیبی که اتفاق افتادهاند ارائه دهید، همانطور که در UDB انجام شده است.
میتوانید این قسمت را در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا یحیی به هیرودیس گفت که برای هیرودیس به همسری نگه داشتن هیرودیا خلاف شریعت است»
«زیرا یحیی مدام به هیرودیس میگفت»
فیلیپس هنگام ازدواج هیرودیس و هیرودیا هنوز زنده بود.
«هیرودیس ترسید»
«آنها یحیی را ...میدانستند»
میتوانید اطلاعات ضمنی را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «در میان مهمانانی که در جشن تولد شرکت کرده بودند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از آنچه مادرش به او گفت»
«تعلیم داده شد» یا «گفته شد»
«دختر هیرودیا به هیرودیس گفت»
«بشقابی بزرگ»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تقاضای او پادشاه را غمگین کرد»
«هیرودیس پادشاه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به مردان خود دستور داد تا آنچه را که آن دختر میگوید انجام دهند»
این قسمت از روایت بیان نحوه اعدام یحیی تعمید دهنده را به پایان میرساند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی سر او را بر طبقی[سینی] آورد و آن را به دختر [هیرودیا] داد»
بشقابی بسیار بزرگ
از کلمهای استفاده کنید که اشاره به دختری جوان و ازدواج نکرده داشته باشد.
«شاگردان یحیی»
«بدن بیجان[مرده]»
معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «شاگردان یحیی رفتند و به عیسی گفتند که چه اتفاقی برای یحیی تعمید دهنده افتاده است»
این آیات اطلاعات پس زمینهای درباره معجزهای را ارائه میدهند که عیسی قرار است به وسیله خوراک دادن به پنج هزار نفر انجام دهد.
این آیات نحوه عکس العمل عیسی هنگام شنیدن خبر اعدام یحیی توسط هیرودیس را توصیف میکنند.
این کلمه در سیر اصلی داستان شکستی را نشانگذاری میکند. متی در این قسمت بخشی جدید از داستان را آغاز میکند.
«شنید که برای یحیی چه پیش آمده» یا «اخبار[گزراشات] در مورد یحیی را شنید»
«ترک کرد» یا «از میان جمع دور شد.» این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که شاگردان عیسی با او رفتند. ترجمه جایگزین: «عیسی و شاگردانش رفتند»
«از آن مکان»
«وقتی مردم شنیدند که عیسی کجا رفته است» یا «وقتی جماعت شنیدند که عیسی رفته است»
«جماعتی از مردم» یا «گروه بزرگی از مردم» یا «مردم» [در فارسی انجام شده]
بدان معناست که مردم آن جماعت پیاده میرفتند.
«وقتی عیسی به ساحل آمد، جماعت زیادی را دید»
این قسمت بیان روایتی را آغاز میکند که در آن عیسی پنج هزار نفر را با پنج قرص نان و دو ماهی غذا میدهد.
«شاگردان عیسی نزد وی آمدند»
«لازم نیست این جماعت بروند»
کلمه «شما» جمع است و اشاره به شاگردان دارد.
«شاگردان به عیسی گفتند»
قرص نان، چانههای خمیری هستند که شکل داده شده و پخته شدهاند.
«قرصهای نان و ماهی را نزد من بیاورید»
این قسمت روایت خوراک دادن پنج هزار نفر توسط عیسی را به پایان میرساند..
«دراز کشیدند». فعلی را به کار برید که در فرهنگ شما برای نشان دادن وضعیت افراد هنگام غذا خوردن از آن استفاده میکنند.
«در دست نگه داشت.» او آنها را [از دست شاگردان] نربود.
«قرصهای نان را پاره کرد»
«قرصهای نان» یا «تمام نانها»
معانی محتمل: ۱) «در حالی که به بالا نگاه میکرد» یا ۲) «بعد از اینکه به بالا نگاه کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: :«تا وقتی که سیر شدند» یا «تا وقتی که دیگر گرسنه نبودند»
«شاگردان جمع شدند» یا «برخی از مردم جمع شدند»
«۱۲ سبد پر»
«کسانی که نان و ماهی خوردند»
«۵۰۰۰ نفر»
آیاتی که در ادامه آمدهاند توصیفگر اتفاقاتی هستند که پس از خوراک دادن پنج هزار نفر توسط عیسی روی دادهاند.
«به محض اینکه عیسی خوراک دادن به مردم را تمام کرد، او»
«بعداً بعد از ظهر» یا «وقتی هوا تاریک شد»
«شاگردان به خاطر عظیم بودن موجها قادر نبودند قایق[کشتی] را کنترل کنند»
پاس چهارم بین ۳ صبح و طلوع خورشید است. ترجمه جایگزین: «قبل از سحرگاه»
«بر آب راه میرفت»
«بسیار ترسیدند»
روحی که بدن آن شخص مرده را ترک کرد.
«پطرس به عیسی جواب داد»
«باد را دید» یعنی از [وزش] باد با خبر شد. ترجمه جایگزین: «وقتی پطرس باد را دید که امواج را به عقب و جلو میبرد[میخروشاند]» یا «وقتی متوجه شد که باد چقدر شدید است»
«تویی که کم ایمان هستی، چرا» چون پطرس ترسیده بود عیسی او را چنین خطاب قرار داد.<u> </u>میتوانید در ترجمه این قسمت از علامت تعجب استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «ایمان کمی داری![کم ایمانی!] چرا»
عیسی از سوال استفاده میکند تا به پطرس بگوید که نباید شک کند. میتوانید به روشنی بیان کنید که پطرس نباید شک میکرد. ترجمه جایگزین: «نباید شک میکردی که میتوانم جلوی غرق شدن تو را بگیرم»
لقبی مهم برای عیسی است که رابطه او با پدر را توصیف میکند.
متی در ۱۴: ۳۴- ۳۶ اتفاقاتی که بعد از راه رفتن عیسی بر روی آب روی دادهاند را توصیف میکند. او مختصراً چگونگی عکس العمل مردم به خدمت عیسی را بیان میکند.
«وقتی عیسی و شاگردانش از دریاچه عبور کردند»
شهری کوچک در شمال غربی ساحل دریای جلیل است.
«مردان آن منطقه پیغامها فرستادند»
«مریضان به او التماس کردند»
«ردایش» یا «آنچه پوشیده بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خوب شدند»
1آنگاه کاتبان و فریسیان اُورشلیم نزد عیسی آمده، گفتند،2چون است که شاگردان تو از تقلید مشایخ تجاوز مینمایند، زیرا هرگاه نان میخورند دست خود را نمیشویند؟3او در جواب ایشان گفت، شما نیز به تقلید خویش، از حکم خدا چرا تجاوز میکنید؟4زیرا خدا حکم داده است که مادر و پدر خود را حرمت دار و هرکه پدر یا مادر را دشنام دهد البتّه هلاک گردد.5لیکن شما میگویید هر که پدر یا مادر خود را گوید آنچه از من به تو نفع رسد هدیهای است،6و پدر یا مادر خود را بعد از آن احترام نمینماید. پس به تقلید خود، حکم خدا را باطل نمودهاید.7ای ریاکاران، اشعیاء دربارهٔ شما نیکو نبوّت نموده است که گفت،8این قوم به زبانهای خود به من تقرّب میجویند و به لبهای خویش مرا تمجید مینمایند، لیکن دلشان از من دور است.9پسعبادت مرا عبث میکنند زیرا که احکام مردم را بمنزله فرایض تعلیم میدهند.10و آن جماعت را خوانده، بدیشان گفت، گوش داده، بفهمید؛11نه آنچه به دهان فرو میرود انسان را نجس میسازد، بلکه آنچه از دهان بیرون میآید انسان را نجس میگرداند.12آنگاه شاگردان وی آمده، گفتند، آیا میدانی که فریسیان چون این سخن را شنیدند، مکروهش داشتند؟13او در جواب گفت، هر نهالی که پدر آسمانی من نکاشته باشد، کَنده شود.14ایشان را واگذارید، کوران راهنمایان کورانند و هرگاه کور، کور را راهنما شود، هر دو در چاه افتند.15پطرس در جواب او گفت، این مثل را برای ما شرح فرما.16عیسی گفت، آیا شما نیز تا به حال بیادراک هستید؟17یا هنوز نیافتهاید که آنچه از دهان فرو میرود، داخل شکم میگردد و در مَبْرَز افکنده میشود؟18لیکن آنچه از دهان برآید، از دل صادر میگردد و این چیزها است که انسان را نجس میسازد.19زیرا که از دل برمیآید، خیالات بد و قتلها و زناها و فسقها و دزدیها و شهادات دروغ و کفرها.20اینها است که انسان را نجس میسازد، لیکن خوردن به دستهای ناشسته، انسان را نجس نمیگرداند.21پس عیسی از آنجا بیرون شده، به دیار صُور و صیدون رفت.22ناگاه زن کنعانیهای از آن حدود بیرون آمده، فریادکنان وی را گفت، خداوندا، پسر داود، بر من رحم کن زیرا دخترمن سخت دیوانه است.23لیکن هیچ جوابش نداد تا شاگردان او پیش آمده، خواهش نمودند که او را مرخّص فرمای زیرا در عقب ما شورش میکند.24او در جواب گفت، فرستاده نشدهام مگر بجهت گوسفندان گم شده خاندان اسرائیل.25پس آن زن آمده، او را پرستش کرده، گفت، خداوندا مرا یاری کن.26در جواب گفت که، نان فرزندان را گرفتن و نزد سگان انداختن جایز نیست.27عرض کرد، بلی خداوندا، زیرا سگان نیز از پارههای افتاده سفره آقایان خویش میخورند.28آنگاه عیسی در جواب او گفت، ای زن! ایمان تو عظیم است! تو را برحسب خواهش تو بشود. که در همان ساعت، دخترش شفا یافت.29عیسی از آنجا حرکت کرده، به کناره دریای جلیل آمد و برفراز کوه برآمده، آنجا بنشست.30و گروهی بسیار، لنگان و کوران و گنگان و شلاّن و جمعی از دیگران را با خود برداشته، نزد او آمدند و ایشان را بر پایهای عیسی افکندند و ایشان را شفا داد،31بقسمی که آن جماعت، چون گنگان را گویا و شلاّن را تندرست و لنگان را خرامان و کوران را بینا دیدند، متعجّب شده، خدای اسرائیل را تمجید کردند.32عیسی شاگردان خود را پیش طلبیده، گفت، مرا بر این جماعت دل بسوخت زیرا که الحال سه روز است که با من میباشند و هیچ چیز برای خوراک ندارند و نمیخواهم ایشان را گرسنه برگردانم مبادا در راه ضعف کنند.33شاگردانش به او گفتند، از کجا در بیابان ما را آنقدر نان باشد که چنین انبوه را سیر کند؟34عیسی ایشان را گفت، چند نان دارید؟ گفتند، هفت نان و قدری از ماهیان کوچک.35پس مردم را فرمود تا بر زمین بنشینند.36و آن هفت نان و ماهیان را گرفته، شکر نمود و پاره کرده، به شاگردان خود داد و شاگردان به آن جماعت.37و همه خورده، سیر شدند و از خردههای باقیمانده هفت زنبیل پر برداشتند.38و خورندگان، سوای زنان و اطفال چهار هزار مرد بودند.39پس آن گروه را رخصت داد و به کشتی سوار شده، به حدود مَجْدَل آمد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۵: ۸- ۹ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
«تقلید [یا سنت] مشایخ» قوانین شفاهی بودند که رهبران مذهبی یهود به وجود آورده بودند، چون میخواستند از اطاعت همه قوم از شریعت موسی اطمینان حاصل کنند. اگرچه آنها اغلب بیشتر تلاش میکردند از این قوانین اطاعت کنند تا شریعت موسی. عیسی رهبران مذهبی را به این خاطرتوبیخ کرد و در نتیجه آنها [از این کار او] خشمگین شدند.
یهودیان دوران عیسی فکر میکردند که فقط یهودیان میتوانند با نحوه زندگی خود خدا را خشنود کنند. عیسی دختر زنی کنعانی را شفا داد تا به شاگردان نشان دهد که او یهود و غیر یهود را به عنوان قوم خود میپذیرد.
کتاب مقدس معمولاً طوری درباره مردم[قوم] سخن میگوید که گویی گوسفندان نیازمند به مراقبت هستند. بدان خاطر است که گوسفندان بینایی خوبی ندارند و معمولاً به مکانهایی میروند که حیوانات دیگر به سادگی آنها را میکشند.
صحنه به رویدادهایی انتقال مییابد که زمانی بعد از اتفاقات باب قبلی روی دادهاند. عیسی در این قسمت به انتقادات فریسیان پاسخ میدهد.
فریسیان و کاتبان از این سوال استفاده کردند تا به انتقاد عیسی و شاگردانش پاسخ دهند. ترجمه جایگزین: «شاگردان تو به قوانینی که نیاکانمان به ما دادهاند، احترام نمیگذارند»
این قوانین با شریعت یکی نیستند. این دسته از قوانین به تعالیم و برداشتهای اشاره دارند که رهبران مذهبی بعد از موسی آنها را ایجاد کردند.
این شستشو فقط برای تمیز کردن دستها نیست. چنین کاری به شست و شویی تشریفاتی اشاره دارد که طبق سنت مشایخ انجام میشد. ترجمه جایگزین: «آنها دستهای خود را درست نمیشویند»
عیسی با سوال خود از عمل رهبران مذهبی انتقاد میکند. ترجمه جایگزین: «و میبینم که از اطاعت فرامین خدا سر باز میزنید تا فقط از آنچه نیاکانتان به شما تعلیم دادهاند پیروی کنید»
عیسی دو مرتبه از کتاب خروج نقل قول میکند تا نشان دهد خدا انتظار دارد قوم[مردم] چگونه با والدین خود رفتار کنند.
عیسی پاسخ دادن به فریسیان را ادامه میدهد.
«مردم باید هرکسی را که به پدر یا مادر خود دشنام میدهد ،اعدام کنند»
«شما» جمع است و اشاره به فریسیان و کاتبان دارد.
عیسی توبیخ کردن فریسیان را ادامه میدهد.
کلماتی که با «لیکن شما میگویید» شروع میشوند نقلی در نقل قول دیگر هستند. در صورت لزوم میتوانید آنها را در قالب نقل قولی غیر مستقیم ترجمه کنید. «ولی تعلیم میدهید که اگر آن شخص به والدین خود بگوید که آنچه میخواسته به آنها بدهد را به خدا هدیه کرده است، نیازی نیست چیزی به والدین خود جهت کمک دهد و به این طریق آنها را حرمت گذارد»
«پدر» به طور ضمنی اشاره به والدین دارد[در فارسی انجام شده.] یعنی رهبران مذهبی تعلیم میدادند که نیازی نیست شخص با مراقبت از والدین آنها را حرمت گذارد.
«حکم خدا» به طور خاص اشاره به فرامین خدا دارد.[در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «شما با کلام خدا طوری برخورد کردید که گویی نامعتبر است» یا «شما فرمان خدا را نادیده گرفتید»
«چون میخواهید از سنن خود پیروی کنید»
عیسی در این قسمت از اشعیای نبی نقل قول میکند تا فریسیان و کاتبان را توبیخ کند.
عیسی پاسخ خود به فریسیان و کاتبان را به پایان میرساند.
«اشعیا در مورد شما به درستی نبوت کرده است»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که اشعیا آنچه خدا به او گفت را میگوید. ترجمه جایگزین: «وقتی سخن خدا را به آنها گفت»
عیسی به نقل قول کردن از اشعیای نبی ادامه میدهد تا به آن واسطه فریسیان و کاتبان را توبیخ کند.
«زبانها» اشاره به سخن گفتن دارند. ترجمه جایگزین: « این مردم خطاب به من حرفهای درستی میزنند» [در اصل از لبان استفاده شده است]
تمام مشتقات این کلمه اشاره به خدا دارند.
دل اشاره به افکار و عواطف شخص دارد. به واسطه این عبارت میگوید که قوم واقعاً وقف خدا نیستند. ترجمه جایگزین: «ولی واقعاً من را دوست ندارند»
«پرستش آنها برای من ارزشی ندارد» یا «فقط تظاهر به پرستش من میکنند»
«قوانینی که مردم سر هم میکنند»
عیسی تعلیم خود را به جماعت و شاگردان در مورد آنچه شخص را ناپاک میکند و دلیل اشتباه فریسیان و کاتبان در انتقاد از خود را آغاز میکند.
عیسی آنچه شخص میخورد را با آنچه میگوید در تضاد قرار میدهد. مقصود عیسی این است که خدا به آنچه شخص میگوید اهمیت میدهد نه آنچه میخورد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گفته او فریسیان را خشمگین کرد» یا «گفته او به فریسیان توهین کرد»
این استعاره است. مقصود عیسی این بود که فریسیان متعلق به خدا نیستند پس خدا آنها را از میان بر خواهد داشت.
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدرم او را از ریشه در میآورد» یا «او را از زمین در میآورد» یا «او را از میان بر میدارد»
«ایشان را» اشاره به فریسیان دارد.
عیسی از استعارهای دیگر استفاده میکند تا فریسیان را توصیف کند. مقصود عیسی این است که فریسیان فرامین خدا را درک نمیکنند یا نحوه خشنود کردن او را نمیدانند. بنابراین نمیتوانند چگونگی خشنود کردن خدا را به دیگران تعلیم دهند.
پطرس از عیسی میخواهد مَثَلی که در متی ۱۵: ۱۳- ۱۴ گفته است را توضیح دهد.
«برای شاگردان ما»
عیسی مثلی که در متی ۱۵: ۱۳- ۱۴ گفته است را توضیح میدهد.
عیسی از سوال استفاده میکند تا شاگردان را به خاطر عدم درک آن مثل توبیخ کند. همچنین بر کلمه «شما» تاکید شده است. عیسی باور نمیکند که شاگردان او نمیفهمیدند. ترجمه جایگزین: «مایوس شدهام که شما، شاگردان من، هنوز آنچه را تعلیم میدهم درک نمیکنید!»
عیسی از سوال استفاده میکند تا شاگردان را به خاطر نفهمیدن مثل توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «قطعاً میفهمید...دفع میشود»
«به شکم میرود»
واژهای مودبانه است و اشاره به جایی دارد که فضولات انسانی را در آن دفن میکنند.
عیسی توضیح مثلی که در متی ۱۵: ۱۳- ۱۴ گفته بود را ادامه میدهد.
این قسمت اشاره به گفتههای شخص دارد. ترجمه جایگزین: «کلماتی که شخص میگوید»
«دل» اشاره به ذهن یا درون شخص[باطن] دارد. ترجمه جایگزین: «از درون شخص» یا «از ذهن شخص»
عمل کشتن شخصی بیگناه
این قسمت اشاره به غذا خوردن بدون شستن مناسب دستها طبق سنت شیوخ دارد. ترجمه جایگزین: «غذا خوردن بی اینکه اول دست بشورند »
این قسمت روایت شفا یافتن دختر زنی کنعانی توسط عیسی را تعریف میکند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که شاگردان با عیسی رفتند. ترجمه جایگزین: «عیسی و شاگردان رفتند»
کلمه «ناگاه» در این قسمت ما را از حضور شخصی دیگر در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد. ترجمه جایگزین: «زنی کنعانی ...که آمد»
«زنی که اهل آن منطقه بود و به گروهی از مردم تعلق داشت که به آنها کنعانی میگفتند.» آن موقع دیگر کشوری به نام کنعان وجود نداشت. آن زن بخشی از گروهی از مردم بود که در نزدیکی شهر صور و صیدون زندگی میکردند.
این عبارت به طور ضمنی اشاره میکند که آن زن از عیسی میخواست دخترش را شفا دهد. ترجمه جایگزین: «بر من رحم کن و دخترم را شفا بده»
عیسی پسر واقعی داود نبود، پس میتوان این عبارت را «نواده داود» ترجمه کرد. اگرچه «پسر داود» لقبی برای مسیح است، و آن زن احتمالاً عیسی را با این لقب صدا میزد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیو دختر مرا به شدت کنترل میکند» یا «دیو دختر مرا به شدت عذاب میدهد»
کلمه «جوابش» به آنچه شخص میگوید اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چیزی به او نگفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرا به سوی کسی... نفرستاد»
این استعاره تمام ملت[قوم] اسرائیل را با گوسفندانی مقایسه میکند که از چوپان خود دور شدهاند. ببینید متی ۱۰: ۶ را چطور ترجمه کردهاید.
«زن کنعانی آمد»
این قسمت نشان میدهد که آن زن در حضور عیسی خود را فروتن کرد.
عیسی با مثلی به آن زن پاسخ میدهد. این مثل اساساً به این معناست که درست نیست آنچه به یهودیان اختصاص داده شده را گرفت و به غیر یهودیان داد.
«نان» اشاره به غذای متداول دارد. ترجمه جایگزین: «غذای کودکان»
سگ از نظر یهودیان حیوانی ناپاک به حساب میآمد. اینجا به عنوان نمادی برای غیر یهودیان به کار رفته است.
زن با استفاده از همان تشبیه که عیسی در مثل خود بیان کرد به او جواب داد. مقصود او این بود که غیر یهودیان شاید بتوانند مقدار کمی از چیزهای خوبی که یهودیان دور میاندازند را داشته باشند.
از کلمهای استفاده کنید که به سگ در هر اندازهای اشاره داشته باشد، سگی که به عنوان حیوان خانگی نگه داشته میشود. ببیند متی ۱۵: ۲۶ را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهم کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی دختر او را شفا داد» یا «دخترش خوب شد»
این عبارت اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «درست در همان موقع» یا «فوراً»
ای صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
«کسانی که نمیتوانستند راه بروند، کسانی که نمیتوانستند ببینند، کسانی که نمیتوانستند حرف بزنند، کسانی که نمیتوانستند از دست و پای خود استفاده کنند. »
ظاهراً برخی از مریضان یا مفلوجان نمیتوانستند بایستند، پس وقتی دوستانشان آنها را نزد عیسی آوردند، مریضان را جلوی عیسی بر زمین گذاشتند. ترجمه جایگزین: «جماعت، مریضان را بر زمین جلوی عیسی گذاشتند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شلان خوب شدند»
صفتهای وابسته به اسم را میتوان به عنوان صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «افراد گنگ...افراد شل...افراد کور»
این قسمت روایتی را تعریف میکند که عیسی به چهار هزار نفر با چهار قرص نان و چند ماهی خوراک میدهد.
«چون ممکن است بدون غذا خوردن در راه از حال بروند»
شاگردان از این سوال استفاده میکنند تا بگویند جایی نیست تا برای جماعت غذا بگیرند. ترجمه جایگزین: «جایی در این نزدیکی نیست که بتوانیم برای چنین جماعت عظیمی نان کافی بگیریم»
اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هفت قرص نان داریم، و همچنین چند ماهی کوچک»
از کلمهای در زبان خود استفاده کنید که به نحوه غذا خوردن معمول مردم وقتی میزی نیست اشاره میکند، چه نشسته باشند و چه ایستاده.
«عیسی هفت قرص نان و ماهی را در دستها نگه داشت»
«قرصهای نان را پاره کرد»
«نان و ماهی را داد»
«شاگردان جمع کردند» یا «برخی از مردم جمع کردند»
«کسانی که خوردند»
«۴۰۰۰ مرد»
«آن منطقه»
گاهی به این منطقه «مجدلیه» میگفتند.
1آنگاه فریسیان و صدّوقیان نزد او آمده،از روی امتحان از وی خواستند که آیتی آسمانی برای ایشان ظاهر سازد.2ایشان را جواب داد که در وقت عصر میگویید هوا خوش خواهد بود زیرا آسمان سرخ است؛3و صبحگاهان میگویید امروز هوا بد خواهد شد زیرا که آسمان سرخ و گرفته است. ای ریاکاران میدانید صورت آسمان را تمییز دهید، امّا علاماتِ زمانها را نمیتوانید!4فرقه شریرِ زناکار، آیتی میطلبند و آیتی بدیشان عطا نخواهد شد جز آیت یونس نبی. پس ایشان را رها کرده،روانه شد.5و شاگردانش چون بدان طرف میرفتند، فراموش کردند که نان بردارند.6عیسی ایشان را گفت، آگاه باشید که از خمیرمایه فریسیان و صدوقیان احتیاط کنید!7پس ایشان در خود تفکر نموده، گفتند، از آن است که نان برنداشتهایم.8عیسی این را درک نموده، بدیشان گفت، ای سست ایمانان، چرا در خود تفکّر میکنید از آنجهت که نان نیاوردهاید؟9آیا هنوز نفهمیده و یاد نیاوردهاید آن پنج نان و پنج هزار نفر و چند سبدی را که برداشتید؟10و نه آن هفت نان و چهار هزار نفر و چند زنبیلی را که برداشتید؟11پس چرا نفهمیدید که دربارهٔ نان شما را نگفتم که از خمیرمایه فریسیان و صدّوقیان احتیاط کنید؟12آنگاه دریافتند که نه از خمیرمایهٔ نان، بلکه از تعلیم فریسیان و صدّوقیان حکم به احتیاط فرموده است.13و هنگامی که عیسی به نواحی قیصریّه فیلِپس آمد، از شاگردان خود پرسیده، گفت، مردم مرا که پسر انسانم چه شخص میگویند؟14گفتند، بعضی یحیی تعمیددهنده و بعضی الیاس و بعضی اِرمیا یا یکی از انبیا.15ایشان را گفت، شما مرا که میدانید؟16شمعون پطرس در جواب گفت که، تویی مسیح، پسر خدای زنده!17عیسی در جواب وی گفت، خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است.18و من نیز تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا میکنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت.19و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.20آنگاه شاگردان خود را قدغن فرمود که به هیچ کس نگویند که او مسیح است.21و از آن زمان عیسی به شاگردان خود خبردادن آغاز کرد که رفتن او به اورشلیم و زحمتِ بسیار کشیدن از مشایخ و رؤسای کَهَنه و کاتبان و کشته شدن و در روز سوم برخاستن ضروری است.22و پطرس او را گرفته، شروع کرد به منع نمودن و گفت، حاشا از تو ای خداوند که این بر تو هرگز واقع نخواهد شد!23امّا او برگشته، پطرس را گفت، دور شو از من ای شیطان زیرا که باعث لغزش من میباشی، زیرا نه امور الٰهی را، بلکه امور انسانی را تفکّر میکنی!24آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت، اگر کسی خواهد متابعت من کند، باید خود را انکار کرده و صلیب خود را برداشته، از عقب من آید.25زیراهر کس بخواهد جان خود را برهاند، آن را هلاک سازد؛ امّا هر که جان خود را بخاطر من هلاک کند، آن را دریابد.26زیرا شخص را چه سود دارد که تمام دنیا را ببرد و جان خود را ببازد؟ یا اینکه آدمی چه چیز را فدای جان خود خواهد ساخت؟27زیرا که پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش به اتّفاق ملائکه خود و در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد.28هرآینه به شما میگویم که بعضی در اینجا حاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود میآید، ذائقه موت را نخواهند چشید.
عیسی در مورد نحوه تفکر مردم در مورد خدا طوری سخن گفته که گویی نان است و در مورد آنچه که مردم در مورد خدا میاندیشند طوری سخن گفته که گویی خمیرمایه است که خمیر را بزرگتر و مزهای خوشایند به نان پخته شده میدهد. عیسی نمیخواست پیروان او به تعلیمات فریسیان و صدوقیان گوش فرا دهند. به این خاطر بود که در صورت گوش فرادادن، شاگردان متوجه شخصیت اصلی خدا و نحوه زندگی که او از قومش انتظار دارد، نمیشدند.
عیسی به یاران خود گفت که از فرامین او اطاعت کنند. او با گفتن اینکه «از او متابعت کنند» چنین کاری را انجام داد. درست مثل آن است که او بر مسیری قدم میگذارد و آنها به دنبال او حرکت میکنند.
<u>
</u>
متی به ادامه روایت خود از باب ۱۵ آیات ۱- ۲۰ میپردازد. بیان این روایت در آیه ۲۱ متوقف میشود تا متی بتواند به خواننده خود بگوید که عیسی بارها به شاگردان گفت بعد از ورود او به اورشلیم مردم او را خواهند کشت. سپس بیان این روایت در آیه ۲۲- ۲۷ با رویدادی که بعد از گفته عیسی در مورد مرگ خود رخ میدهد، ادامه مییابد.
متناقض نما جملهای حقیقی است که به نظرعملی ناممکن را توصیف میکند. عیسی وقتی میگوید «زیرا هر کس بخواهد جان خود را برهاند، آن را هلاک سازد؛ امّا هر که جان خود را بخاطر من هلاک کند، آن را دریابد» (متی ۱۶: ۲۵) از متناقض نما استفاده میکند.
این قسمت روایت ملاقات بین عیسی، فریسیان و صدوقیان را آغاز میکند.
«امتحان» بار منفی دارد. ترجمه جایگزین: «او را به چالش کشیدند» یا «قصدِ به دام انداختن او را داشتند»
چنین موقعیتی را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر عصر، آسمان سرخ باشد» یا «اگر هنگام غروب، خورشید آسمان سرخ باشد»
«هنگام غروب خورشید»
این کلمات به معنای هوایی صاف، آرام و خوشایند هستند.
یهودیان میدانستند که حین غروب خورشید اگر آسمان قرمز رنگ شود، نشان از آن است که روز بعد هوا صاف و آرام است.
عیسی پاسخ دادن به فریسیان و صدوقیان را ادامه میدهد.
چنین موقعیتی را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر آسمان صبحگاهان سرخ باشد» یا «اگر آسمان هنگام طلوع خورشید سرخ باشد»
«هوایی ابری، طوفانی»
«سرخ و ابری»
«میدانید چگونه بر آسمان بنگرید و وضعیت آب و هوای را تشخیص دهید»
«اما نمیدانید چگونه به آنچه روی میدهد بنگرید و معنای آن را بفهمید»
عیسی با نسل حاضر سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «شما نسلی شریر و زانی هستید که آیتی طلب میکنند و آیتی بدیشان عطا نخواهد شد.» ببینید متی ۱۲: ۳۹ را چطور ترجمه کردهاید.
«زناکار» استعاره از کسانی است که به خدا وفادار نیستند. ببینید متی (۱۲: ۳۹) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نسلی بیوفا» یا «نسلی بیخدا» [نسلی خدا نشناس]
عیسی به ایشان آیتی نخواهد داد چون، گرچه دست به معجزات بسیاری زده بود ولی آنها از باور به او امتناع میورزیدند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید (متی ۱۲: ۳۹) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آیتی به شما نمیدهم» یا «خدا به شما آیتی نخواهد داد»
«جز همان آیتی که خدا به یونس نبی عطا فرمود» ببینید. ببینید در (متی ۱۲: ۳۹) چطور ترجمه کردهاید.
صحنه در اینجا به زمانی دیگر انتقال مییابد. عیسی از فرصت استفاده میکند تا به شاگردان درباره فریسیان و صدوقیان هشدار دهد.
میتوانید اطلاعات برداشت شده را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنسوی دریاچه» یا «آن سوی دریای جلیل»
اینجا «خمیر مایه» استعارهای است که اشاره به ایدههای شریرانه و تعالیم غلط دارد. «خمیرمایه» را همانطور که هست ترجمه کنید و از توضیح معنای آن در ترجمه خود بپرهیزید. معنای این کلمه در ۱۶: ۱۲ توضیح داده خواهد شد.
«با یکدیگر بحث کردند» یا «در این مورد فکر کردند»
«ای کسانی که ایمانی چنین اندک دارید.» عیسی به این طریق شاگردان خود را خطاب قرار میدهد. چون نگرانی آنها در مورد نیاوردن نان نشان میدهد که ایمانی اندک جهت مهیا شدن نیازشان توسط عیسی دارند. ببینید متی ۶: ۳۰ را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا شاگردان را به خاطر عدم درک سخنش توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «مغمومم از اینکه فکر میکنید بدین خاطر از خمیرمایه فریسیان سخن گفتم که نان را فراموش کردهاید.»
عیسی هشدار دادن به شاگردان خود درباره فریسیان و صدوقیان را ادامه میدهد.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا شاگردان خود را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «قطعاً به یاد خواهید داشت...جمع شدهاید!»
«۵۰۰۰»
«۴۰۰۰ نفر»
«آیا آن هفت نان که برداشتید را ...به یاد ندارید.» ترجمه جایگزین: «قطعاً آن هفت قرص نان را... که برداشتید به یاد دارید!»
عیسی هشدار دادن به شاگردان خود درباره فریسیان و صدوقیان را ادامه میدهد.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا شاگردان را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «باید میفهمیدید که واقعاً در مورد نان سخن نمیگویم»
اینجا «خمیر مایه» استعارهای است که اشاره به ایدههای شریرانه و تعالیم غلط دارد. «خمیرمایه» را همانطور که هست ترجمه کنید و از توضیح معنای آن در ترجمه خود بپرهیزید. معنای این کلمه در (۱۶: ۱۲) توضیح داده خواهد شد.
شناسههای فاعلی اشاره به شاگردان دارند.
در این قسمت صحنه به بعدتر انتقال مییابد. عیسی از شاگردان خود میپرسد که آیا میفهمند او کیست.
این کلمات برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان یا برای معرفی شخصی جدید در داستان استفاده شدهاند. متی در این قسمت بیان بخشی جدید از داستان را آغاز میکند.
عیسی به خود اشاره دارد.
لقبی مهم برای عیساست که رابطه او با پدر را نشان میدهد.
کلمه «زنده» خدای اسرائيل را در تضاد با همه خدایان دروغین و بتهای مورد پرستش مردم قرار میدهد. فقط خدای اسرائیل زنده است و قدرت عمل کردن دارد.
«شمعون پسر یونا»
«جسم و خون» اشاره به انسان دارد. ترجمه جایگزین: «انسان آشکار نکرد»
«این» اشاره به اعلام پطرس دارد که گفت عیسی همان مسیح و پسر خدای زنده است.
اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بلکه پدر من در آسمان بود که بر تو آشکار کرد»
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین پدر و عیسی را توصیف میکند.
این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
معنای اسم پطرس «صخره» است.
«کلیسای خود را بنا میکنم» استعاره از اتحاد مردم در جمعی است که به عیسی باور دارند. معانی محتمل: ۱) «این صخره» اشاره به پطرس دارد، یا ۲) «این صخره» اشاره به حقیقتی دارد که پطرس به تازگی در (متی ۱۶: ۱۶) گفته است.
طوری از جهنم سخن گفته شده که گویی شهری احاطه شده با دیوارهایی است که مانع خروج مردگان و ورود افراد به آن شهر میشود. «جهنم»[عالم زیرین] اشاره به مرگ و «ابواب» اشاره به قدرت آن دارد. معانی محتمل: ۱) «قوای مرگ بر کلیسای من غالب نخواهند آمد» یا ۲) «کلیسای من قوای مرگ را آنطور که سپاهی به شهری حمله میکند در هم خواهد شکست»
«تو» مفرد است و اشاره به پطرس دارد.
کلیدها اشیایی هستند که برای قفل یا باز کردن درها از آنها استفاده میشود. اینجا نشان از اقتدار هستند.
این قسمت اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. عبارت «ملکوت آسمان» فقط در کتاب متی به کار رفته است. در صورت امکان کلمه «آسمان» را در ترجمه خود به کار برید.
«بسته گردد» استعارهای به معنای ممنوع کردن چیزی است و «گشاده شدن» استعارهای به معنای مجاز دانستن چیزی است. همچنین «در آسمان» استعاره است و اشاره به خود خدا دارد. ترجمه جایگزین: «هر وقت چیزی را بر زمین مجاز یا غیر مجاز میگردانید خدا در آسمان تایید خواهد کرد»
عیسی برای بار اول به شاگردان خود میگوید که به زودی خواهد مرد.
اینجا «دست» اشاره به قدرت دارد. ترجمه جایگزین: «مشایخ و کاتبان باعث رنج کشیدن میشوند»
برخاستن [به زندگی] اصطلاحی به معنای باعث زنده شدن کسی از مردگان است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. مشایخ و روسای کهنه، عیسی را متهم میکنند تا دیگران او را بکشند. ترجمه جایگزین: «کاتبان. سپس مردم او را میکشند، و در روز سوم خدا او را دوباره زنده میکند»
«سوم» عدد ترتیبی «سه» است.
عیسی برای اولین بار به آنها میگوید که او به زودی میمیرد(آیه ۲۱). او همین اتفاق را بعد از این مرتبه اول بارها نزد آنها تکرار میکند. بعد از مرتبه اول است که پطرس عیسی را به گوشهای میبرد.
«پطرس وقتی با عیسی حرف زد که کسی نمیتوانست صدای آنها را بشنود.»
اصطلاحی به معنی «هرگز چنین نشود» است. ترجمه جایگزین: «نه» یا «هرگز» یا «خدا نکند»
مقصود عیسی این بود که پطرس مانند شیطان عمل میکند، چون سعی بر آن دارد که مانع از چیزی شود که خدا عیسی را برای انجام آن فرستاده است. ترجمه جایگزین: «دور شو از من، چون مثل شیطان رفتار میکنی! تو برای من چون سنگ لغزشی» یا «دور شو از من، شیطان! من تو را شیطان میخوانم چون سنگ لغزش من گشتهای»
«دور شو از من»
متابعت از عیسی اشاره به شاگرد او بودن دارد. ترجمه جایگزین: «تا شاگرد من باشد» یا «تا یکی از شاگردان من باشد»
«نباید تسلیم امیال خود شود» یا «باید امیال خود را رها کند»
«صلیب خود را حمل کند، و به دنبال من آید.» صلیب اشاره به عذاب و مرگ دارد. برداشتن صلیب اشاره به تمایل به عذاب و مردن دارد. ترجمه جایگزین: «حتی تا به حد عذاب و مرگ از من اطاعت کند» یا «و باید حتی تا حد عذاب و مرگ از من اطاعت کند»
دنبال کردن عیسی اشاره به اطاعت از او دارد. ترجمه جایگزین: «و از من اطاعت کند»
«زیرا هرکس که بخواهد»
این بدان معنا نیست که آن شخص باید بمیرد. این استعاره به معنای شخصی است که اطاعت از عیسی را مهمترین بخش زندگی خود میداند.
«زیرا به من اعتماد دارد» یا «به این حساب که بر من باور دارند» یا «به خاطر من»
این استعاره به معنای شخصی است که زندگی روحانی با خدا را تجربه میکند. ترجمه جایگزین: «زندگی حقیقی را خواهد یافت»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «شخص را سودی ندارد...جان خود را»
کلمات «تمام دنیا» اغراقی به معنای ثروتی عظیم هستند. ترجمه جایگزین: «اگر هر چه میخواهد را به دست آورد»
«ولی زندگی خود را از دست میدهد»
عیسی از سوالی استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «چیزی نیست که شخص بتواند بدهد تا زندگی را باز پس بگیرد»
این قسمت اشاره به خود عیسی دارد و از سوم شخص استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان...پدرم...در آن وقت من» [در فارسی از شناسه فاعلی استفاده شده]
«خواهد آمد، با جلالی مانند جلال پدر خود.» این قسمت را میتوان به حالت اول شخص بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهد آمد و جلالی مانند پدر خویش خواهد داشت.»
معانی محتمل: ۱) ترجمه جایگزین: «با فرشتگان پدر خود» یا «با فرشتگان پدرم» یا ۲) ترجمه جایگزین: «با فرشتگان پسر انسان» یا «با فرشتگانم.» اجباری نیست که در ترجمه خود به این اشاره کنید که فرشتگان به چه کسی تعلق دارند. ترجمه جایگزین: «و فرشتگان با او خواهند بود» یا «و فرشتگان با من خواهند بود»
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و پسر انسان، عیسی را توصیف میکند.
«طبق کاری که هر انسان انجام داده است»
«حقیقت را به شما میگویم.» این عبارت، تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
تمام مشتقات این کلمه جمع هستند و اشاره به شاگردان دارند.
«ذائقه» به معنای تجربه کردن است. ترجمه جایگزین: «مرگ را تجربه نخواهد کرد» یا «نخواهد مرد»
«ملکوت خود» اشاره به پادشاه بودن او دارد. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که پسر انسان به عنوان پادشاه بیاید» یا «تا وقتی که شواهدی را ببینند که پسر انسان شاه است»
1و بعد از شش روز، عیسی، پطرس و یعقوب و برادرش یوحنّا را برداشته، ایشان را در خلوت به کوهی بلند برد.2و در نظر ایشان هیأتِ او متبدّل گشت و چهرهاش چون خورشید، درخشنده و جامهاش چون نور، سفید گردید.3که ناگاه موسی و الیاس بر ایشان ظاهر شده، با او گفتگو میکردند.4امّا پطرس به عیسی متوجّه شده، گفت که، خداوندا، بودن ما در اینجا نیکو است! اگر بخواهی، سه سایبان در اینجا بسازیم، یکی برای تو و یکی بجهت موسی و دیگری برای الیاس.5و هنوز سخن بر زبانش بود که ناگاه ابری درخشنده بر ایشان سایه افکند و اینک، آوازی از ابر در رسید که این است پسر حبیب من که از وی خشنودم. او را بشنوید!6و چون شاگردان این را شنیدند، به روی در افتاده،بینهایت ترسان شدند.7عیسی نزدیک آمده، ایشان را لمس نمود و گفت، برخیزید و ترسان مباشید!8و چشمان خود را گشوده، هیچ کس را جز عیسی تنها ندیدند.9و چون ایشان از کوه به زیر میآمدند، عیسی ایشان را قدغن فرمود که تا پسر انسان از مردگان برنخیزد، زنهار این رؤیا را به کسی باز نگویید.10شاگردانش از او پرسیده، گفتند، پس کاتبان چرا میگویند که میباید الیاس اوّل آید؟11او در جواب گفت، البتّه الیاس میآید و تمام چیزها را اصلاح خواهد نمود.12لیکن به شما میگویم که الحال الیاس آمده است و او را نشناختند، بلکه آنچه خواستند با وی کردند؛ به همانطور پسر انسان نیز از ایشان زحمت خواهد دید.13آنگاه شاگردان دریافتند که دربارهٔ یحیی تعمیددهنده بدیشان سخن میگفت.14و چون به نزد جماعت رسیدند، شخصی پیش آمده، نزد وی زانو زده، عرض کرد،15خداوندا، بر پسر من رحم کن زیرا مصروع و به شدّت متألّم است، چنانکه بارها در آتش و مکرّراً در آب میافتد.16و او را نزد شاگردان تو آوردم، نتوانستند او را شفا دهند.17عیسی در جواب گفت، ای فرقه بیایمانِ کج رفتار، تا به کی با شما باشم و تا چند متحمّل شما گردم؟ او را نزد من آورید.18پس عیسی او را نهیب داده، دیو از وی بیرون شد و در ساعت، آن پسر شفا یافت.19امّا شاگردان نزد عیسی آمده، در خلوت از او پرسیدند، چرا ما نتوانستیم او را بیرون کنیم؟20عیسی ایشان را گفت، بهسبب بیایمانی شما. زیرا هرآینه به شما میگویم، اگر ایمانِ به قدر دانه خردلی میداشتید، بدین کوه میگفتید از اینجا بدانجا منتقل شو، البتّه منتقل میشد و هیچ امری بر شما محال نمیبود.21لیکن این جنس جز به دعا و روزه بیرون نمیرود.22و چون ایشان در جلیل میگشتند، عیسی بدیشان گفت، پسر انسان بدست مردم تسلیم کرده خواهد شد،23و او را خواهند کشت و در روز سوم خواهد برخاست. پس بسیار محزون شدند.24و چون ایشان وارد کفرناحوم شدند، محصّلانِ دو درهم نزد پطرس آمده، گفتند، آیا استاد شما دو درهم را نمیدهد؟25گفت، بلی. و چون به خانه درآمده، عیسی بر او سبقت نموده، گفت، ای شمعون، چه گمان داری؟ پادشاهان جهان از چه کسان عشر و جزیه میگیرند؟ از فرزندان خویش یا از بیگانگان؟26پطرس به وی گفت، از بیگانگان. عیسی بدو گفت، پس یقیناً پسران آزادند!27لیکن مبادا که ایشان را برنجانیم، به کناره دریا رفته، قلاّبی بیندازو اوّل ماهی که بیرون میآید، گرفته و دهانش را باز کرده، مبلغ چهار درهم خواهی یافت. آن را برداشته، برای من و خود بدیشان بده!
یکی از انبیای عهد عتیق به نام ملاکی که سالها قبل از تولد عیسی زندگی میکرد گفته بود که قبل از آمدن مسیح، نبیای به اسم ایلیا باز خواهد گشت. عیسی توضیح داد که ملاکی درباره یحیای تعمید دهنده سخن گفته است. عیسی چنین گفت، چون یحیای تعمید دهنده همان کارهایی را انجام داده بود که ملاکی به ایلیا منتسب ساخته بود.
and )
کتاب مقدس معمولاً جلال خدا را نوری عظیم و درخشان توصیف کرده است. مردم از دیدن این نور میترسیدند. متی در این باب میگوید بدن عیسی با نوری پرجلال به درخشش درآمد تا شاگردان او بتوانند بببنند که عیسا واقعاً پسر خداست. در همین حین خدا به آنها گفت که عیسی پسر اوست.
and )
این قسمت روایت تبدیل هیأت عیسی را آغاز میکند.
«پطرس، یعقوب و برادر یعقوب، یوحنا»
وقتی به او نگاه کردند، ظاهر او نسبت به گذشته متفاوت بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ظاهر او تغییر کرده بود» یا «بسیار متفاوت به نظر میآمد»
«در حضور آنها» یا «تا بتوانند آشکارا او را ببینند» [در متن انگلیسی اشتباه نوشته شده]
تشبیهاتی هستند که بر میزان درخشندگی ظاهر عیسی تاکید میکنند.
«آنچه پوشیده بود»
این کلمه ما را آگاه میکند که در ادامه اطلاعاتی غافلگیرانه ذکر خواهد شد.
این قسمت اشاره به پطرس، یعقوب و یوحنا دارد.
«با عیسی»
«گفت». پطرس به سوالی پاسخ نمیدهد.
معلوم نیست که «ما» فقط اشاره به پطرس، یعقوب و یوحنا دارد یا شامل همه آنها، از جمله، عیسی، ایلیا و موسی میشود. در صورت امکان اگر میتوانید به نحوی ترجمه کنید که هر دو گزینه محتمل باشند.
این کلمه ما را آگاه میکند که در ادامه اطلاعاتی غافلگیرانه ذکر خواهد شد.
«آنها را پوشاند»
«آواز» اشاره به سخن گفتن خدا دارد. ترجمه جایگزین: «خدا از ابر با آنها سخن گفت»
«شاگردان شنیدند که خدا سخن میگوید»
«به روی در افتاده» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: « از جلو به صورت بر زمین افتادند»
این اتفاقات درست بعد از مشاهده تبدیل هیأت عیسی توسط آن سه شاگرد، روی دادهاند.
«وقتی عیسی و شاگردان»
عیسی در مورد خود سخن میگفت.
شاگردان به این باور اشاره دارند که ایلیا قبل از آمدن مسیح زنده خواهد شد و نزد قوم اسرائيل بازخواهد گشت.
«همه چیز را مرتب میکند» یا «مردم را آماده پذیرش مسیح میکند»
این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
تمام مشتقات این کلمات ممکن است به: ۱) رهبران یهودی یا ۲) تمام قوم یهود اشاره داشته باشند.
«دست» اشاره به قدرت دارد. ترجمه جایگزین: «آنها باعث رنج دیدن پسر انسان خواهند شد»
عیسی به خودش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان،... خواهم دید»
این قسمت بیان روایتی را آغاز میکند، در این قسمت عیسی پسری را شفا میدهد که روح شریر داشت. این رویدادها فوراً بعد از آن روی میدهند که عیسی و شاگردان از کوه به پایین میآیند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که آن مرد از عیسی میخواست پسر او را نجات دهد. ترجمه جایگزین: «بر پسر من رحم کن و او را شفا بده»
این بدان معناست که گاهی تشنج به او دست میداد. در چنین مواقعی بیهوش میشد و بیاراده خود تکان میخورد. ترجمه جایگزین: «تشنج دارد»
«این نسل به خدا باور ندارد و درست را از غلط تشخیص نمیدهند»
این سوالات نشان میدهند که عیسی از آن مردم خشنود نیست. ترجمه جایگزین: «از بودن با شما خسته شدهام! از بیایمانی و فساد شما خسته شدهام!»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حال آن پسر خوب شد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «فوراً» یا «در همان لحظه»
«ما» اشاره به شاگردان دارد و شامل عیسی نمیشود.
«چرا ما نتوانستیم آن دیو را از بدن پسر بیرون آوریم؟»
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
عیسی اندازه دانه خردل را با میزان ایمان لازم برای معجزه کردن مقایسه میکند. دانه خردل بسیار کوچک است، ولی به گیاهی بزرگ تبدیل میشود. مقصود عیسی این بود که لازمه انجام معجزه، فقط ایمانی اندک است.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهید توانست که هر کاری را انجام دهید»
صحنه اینجا برای یک لحظه انتقال مییابد و عیسی برای بار دوم مرگ خود و قیام خود را پیش بینی میکند.
<u>«عیسی و شاگردان ماندند[ در جلیل گرد آمدند]» [درترجمه فارسی متفاوت انجام شده است]</u>
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی پسر انسان را تسلیم خواهد کرد»
کلمات «دست» کنایه از قدرتی است که مردم به واسطه استفاده از دستها آن را اعمال میکنند. ترجمه جایگزین: «گرفتند و به قدرت مردم سپردند» یا «گرفتند و تحت کنترل مردم قرار دادند.»
عیسی به خود با سوم شخص اشاره میکند.
«دست» اشاره به قدرت یا کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «تحت کنترل مردم» یا «به مردم»
عیسی با سوم شخص به خود اشاره میکند.
«سوم» عدد ترتیبی «سه» است.
«برخاست» اصطلاح است و اشاره به زنده شدن دوباره کسی پس از مرگ دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را بر میخیزاند» یا «خدا باعث زنده شدن دوباره او میشود»
صحنه اینجا تغییر میکند و به زمانی بعدتر انتقال مییابد که عیسی به پطرس در مورد پرداخت مالیات به معبد تعلیم میدهد.
«وقتی عیسی و شاگردان»
این مبلغ میزان مالیاتی بود که مردان یهودی برای حمایت از معبد اورشلیم میپرداختند. ترجمه جایگزین: «مالیات معبد»
«جایی که عیسی اقامت داشت»
عیسی از این سوالات استفاده میکند تا به شمعون تعلیم دهد، و این سوالات جهت اطلاع خود او نیستند. ترجمه جایگزین: «گوش بده، شمعون. وقتی شاه خراج میگیرد، از کسانی میگیرد که اعضای خانواده او نیستند. آیا بر حقیقت چنین امری واقفی؟»
این پایان بخشی از داستان است که در (متی ۱۳: ۵۴) شروع شد، جایی که متی از مخالفت مدام با خدمت عیسی و تعالیم او در مورد ملکوت آسمان[پادشاهی آسمان] سخن میگوید.
عیسی تعلیم خود به پطرس را درباره پرداخت خراج به معبد ادامه میدهد.
اگر سوال عیسی در <متی ۱۷: ۲۵> را در قالب جمله خبری ترجمه کردهاید احتمالاً نیاز است که اینجا عملکردی مشابه داشته باشید. همچنین میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم آن را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی پطرس گفت، ‘بله، درست است‘، عیسی گفت» یا «بعد از اینکه پطرس گفت که با عیسی موافق است، عیسی گفت»
در دوران مدرن ، سردمداران معمولاً از شهروندان خود مالیات میگیرند. اما در دوران باستان، رهبران معمولاً از قوم مغلوب خود مالیات میگرفتند، نه شهروندان خود.
کسانی که فرمانروا یا شاه بر آنها حکومت میکند.
«ولی نمیخواهیم خراجگیران را عصبانی کنیم. پس ...برو»
ماهیگیران به انتهای طناب قلابی گره میزدند سپس آن را در آب میانداختند تا ماهی بگیرند.
«دهان ماهی»
سکه نقره که معادل چهار روز حقوق است.
«سکه را برداشته»
«خود» مفرد است و اشاره به پطرس دارد. هرکس باید نصف این سکه را به عنوان مالیت پرداخت میکرد. پس یک سکه معادل مبلغی بود که عیسی و پطرس باید به عنوان مالیات میپرداختند.
1در همان ساعت، شاگردان نزد عیسیآمده، گفتند، چه کس در ملکوت آسمان بزرگتر است؟2آنگاه عیسی طفلی طلب نموده، در میان ایشان برپا داشت3و گفت، هرآینه به شما میگویم تا بازگشت نکنید و مثل طفلِ کوچک نشوید، هرگز داخل ملکوت آسمان نخواهید شد.4پس هر که مثل این بچه کوچک خود را فروتن سازد، همان در ملکوت آسمان بزرگتر است.5و کسی که چنین طفلی را به اسم من قبول کند، مرا پذیرفته است.6و هر که یکی از این صغار را که به من ایمان دارند، لغزش دهد او را بهتر میبود که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته، در قعر دریا غرق میشد!7وای بر این جهان بهسبب لغزشها؛ زیرا که لابّد است از وقوع لغزشها، لیکن وای بر کسی که سبب لغزش باشد.8پس اگر دستت یا پایت تو را بلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است که لنگ یا شلّ داخل حیات شوی از آنکه با دو دست یا دو پا در نارِ جاودانی افکنده شوی.9و اگر چشمت تو را لغزش دهد، آن راقلع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است با یک چشم وارد حیات شوی، از اینکه با دو چشم در آتش جهنّم افکنده شوی.10زنهار یکی از این صغار را حقیر مشمارید، زیرا شما را میگویم که ملائکه ایشان دائماً در آسمان روی پدر مرا که در آسمان است میبینند.11زیرا که پسر انسان آمده است تا گم شده را نجات بخشد.12شما چه گمان میبرید، اگر کسی را صد گوسفند باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نُه را به کوهسار نمیگذارد و به جستجوی آن گم شده نمیرود؟13و اگر اتّفاقاً آن را دریابد، هرآینه به شما میگویم بر آن یکی بیشتر شادی میکند از آن نود و نه که گم نشدهاند.14همچنین ارادهٔ پدر شما که در آسمان است این نیست که یکی از این کوچکان هلاک گردد.15و اگر برادرت به تو گناه کرده باشد، برو و او را میان خود و او در خلوت الزام کن. هرگاه سخن تو را گوش گرفت، برادر خود را دریافتی؛16و اگر نشنود، یک یا دو نفر دیگر با خود بردار تا از زبان دو یا سه شاهد، هر سخنی ثابت شود.17و اگر سخن ایشان را ردّ کند، به کلیسا بگو. و اگر کلیسا را قبول نکند، در نزد تو مثل خارجی یا باجگیر باشد.18هرآینه به شما میگویم آنچه بر زمین بندید، در آسمان بسته شده باشد و آنچه بر زمین گشایید، در آسمان گشوده شده باشد.19بازبه شما میگویم هر گاه دو نفر از شما در زمین دربارهٔ هر چه که بخواهند متّفق شوند، هرآینه از جانب پدر من که در آسمان است برای ایشان کرده خواهد شد.20زیرا جایی که دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند، آنجا درمیان ایشان حاضرم.21آنگاه پطرس نزد او آمده، گفت، خداوندا، چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد، میباید او را آمرزید؟ آیا تا هفت مرتبه؟22عیسی بدو گفت، تو را نمیگویم تا هفت مرتبه، بلکه تا هفتاد هفت مرتبه!23از آنجهت ملکوت آسمان پادشاهی را ماند که با غلامان خود ارادهٔ محاسبه داشت.24و چون شروع به حساب نمود، شخصی را نزد او آوردند که ده هزار قنطار به او بدهکار بود.25و چون چیزی نداشت که ادا نماید، آقایش امر کرد که او را با زن و فرزندان و تمام مایملک او فروخته، طلب را وصول کنند.26پس آن غلام رو به زمین نهاده او را پرستش نمود و گفت، ای آقا مرا مهلت ده تا همه را به تو ادا کنم.27آنگاه آقای آن غلام بر وی ترحّم نموده، او را رها کرد و قرض او را بخشید.28لیکن چون آن غلام بیرون رفت، یکی از همقطاران خود را یافت که از او صد دینار طلب داشت. او را بگرفت و گلویش را فشرده، گفت، طلب مرا ادا کن!29پس آن همقطار بر پایهای او افتاده، التماس نموده، گفت، مرا مهلت ده تا همه را به تو ردّ کنم.30امّا او قبول نکرد، بلکه رفته، او را در زندان انداخت تا قرض را ادا کند.31چون همقطاران وی این وقایعرا دیدند، بسیار غمگین شده، رفتند و آنچه شده بود به آقای خود باز گفتند.32آنگاه مولایش او را طلبیده، گفت، ای غلام شریر، آیا تمام آن قرض را محض خواهش تو به تو نبخشیدم؟33پس آیا تو را نیز لازم نبود که بر همقطار خود رحم کنی چنانکه من بر تو رحم کردم؟34پس مولای او در غضب شده، او را به جلاّدان سپرد تا تمام قرض را بدهد.35به همینطور پدر آسمانی من نیز با شما عمل خواهد نمود، اگر هر یکی از شما برادر خود را از دل نبخشد.
عیسی تعلیم میدهد که پیروان او باید به خوبی با یکدیگر رفتار کنند و از دست یکدیگر خشمگین نشوند. آنها باید هرکس را که به خاطر گناهانش پشیمان است ببخشند، حتی اگر همان گناه را قبلاً مرتکب شده باشد. اگر به خاطر گناهش پشیمان نیست، پیروان عیسی باید با او تنها یا در جمعی کوچک صحبت کنند. عیسی میگوید که اگر بعد از آن احساس پیشیمانی نکرد، مانند گناهکاری با او رفتار کنند.
and )
این قسمت شروع بخش جدیدی از داستان است که تا متی ۱۸: ۳۵ ادامه مییابد، جایی که عیسی درباره زندگی در ملکوت آسمان سخن میگوید. عیسی در این قسمت از کودکی استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد.
«چه کس...مهمتر است» یا «چه کس...میان ما مهمترین است»
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی به کار رفته است. در صورت امکان «آسمان» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «در پادشاهی آسمان» یا «وقتی خدای ما که در آسمان است، حکومت خود بر زمین را بنا میکند.»
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید مثل کودکان تغییر کنید تا وارد...»
عیسی از تشبیه استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد که نباید به مهمتر بودن از کسی توجه کنند. باید به این فکر کنند که مثل کودکان فروتن شوند.
عبارت «ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی به کار رفته است. در صورت امکان «آسمان» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «به ملکوت خدا داخل نشود» یا «به خدای ما که در آسمان است تعلق ندارد»
عیسی در ادامه تعلیم خود به شاگردان میگوید که اگر مایل به مهمتر بودن در پادشاهی خدا هستند، باید مانند کودکان فروتن باشند.
«مهمترین است» یا «مهمترین خواهد بود»
عبارت «ملکوت آسمان» به حکومت خدا به عنوان پادشاه اشاره دارد. این عبارت فقط در کتاب متی آمده است. در صورت امکان از کلمه «آسمان» در ترجمه خود استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «در پادشاهی خدا» یا «وقتی خدای ما که در آسمان است، پادشاهی خود بر زمین را بنا نهد»
«اسم من» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «به خاطر اینکه شاگرد من است»
عیسی میگوید چنین کاری مثل آن است که پذیرای او هستند. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی...به نام من، مثل آن است که پذیرای من است» یا «وقتی کسی ...به نام من، به آن ماند که من را پذیرفته است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی بر گردنش سنگ آسیابی بیاویزد و خود را به اعماق دریا پرتاب کند»
سنگی گِرد، سنگین و بزرگ است که برای خرد کردن غلات و تبدیل آنها به آرد به کار میرفته است. ترجمه جایگزین: «سنگی سنگین»
عیسی به استفاده از کودکی کوچک ادامه میدهد تا به شاگردان تعلیم دهد و در مورد عواقبی که اگر باعث لغزش (گناه کردن) این کودکان شوند، هشدار داد.
«جهان» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم جهان»
«لغزش» استعاره از گناه است. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که باعث به گناه افتادن مردم میشوند... چیزهایی که باعث گناه کردن مردم میشوند...کسی که سبب لغزش باشد.»
عیسی در این قسمت تاکید میکند تا مردم هر کاری را که لازم است، برای از میان بردن گناه در زندگی خود انجام دهند.
تمام مشتقات این کلمات مفرد هستند. عیسی به طور عموم با همه مردم صحبت میکند. شاید در زبان شما طبیعیتر باشد که «تو» و مشتقات آن را جمع ترجمه کنید.
«به حیات ابدی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دو دست و پا داشته باشی و خدا باز تو را به آتشی ابدی افکند»
فرمان نابود کردن چشم، که احتمالاً مهمترین بخش بدن است، ممکن است اغراقی باشد برای شنوندگان تا هر کار لازم را برای از بین بردن گناه در زندگی خود انجام دهند.
«لغزش» استعاره از گناه است. ترجمه جایگزین: «باعث گناه کردن شما میشوند»
تمام مشتقات این کلمات مفرد هستند. عیسی به طور عموم با همه مردم صحبت میکند. شاید در زبان شما طبیعیتر باشد که «تو» را جمع ترجمه کنید.
«به زندگی ابدی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا اینکه دو چشم را داشته باشی و باز خدا تو را به آتشی ابدی افکند»
«دقت کنید که» یا «مطمئن باشید که»
« این کوچکان را بیاهمیت به حساب نیاورید.» این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این کوچکان احترام بگذارید»
این قسمت به آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید بیشتر میکند.
تعلیم معلمین یهودی بر آن بود که فقط مهمترین فرشتگان میتوانند در حضور خدا باشند. مقصود عیسی این بود که مهمترین فرشتگان درباره این کوچکان با خدا حرف میزنند.
این قسمت اصطلاحی به معنای در حضور خدا بودن است. ترجمه جایگزین: «همیشه به پدر من نزدیک هستند» یا «همیشه در حضور پدر من هستند»
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا وعیسی را توصیف میکند.
عیسی جهت تعلیم شاگردان به استفاده از کودکی کوچک ادامه میدهد و مثلی را برای آنها تعریف میکند که نگرانی و اهمیت دادن خدا به قومش را شرح میدهد.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا توجه مردم را به خود جلب کند. ترجمه جایگزین: «به این فکر کنید که مردم چطور عمل میکنند» یا «فکر کنید در این مورد»
این کلمه جمع است.
«۹۹...۱۰۰»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «گم شود...همیشه خواهد گذاشت»
این قسمت پایان مَثَلی است که در آیه ۱۲ با «اگر کسی» شروع میشود.
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت، تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
«پدر شما که در آسمان است، نمیخواهد حتی یکی از این کوچکان هلاک شود» یا «پدر شما که در آسمان است، نمیخواهد حتی یکی از این کوچکان بمیرد»
این کلمه جمع است.
این لقبی مهم برای خداست.
عیسی تعلیم خود به شاگردان را که در مورد بخشش و مصالحه است، آغاز میکند.
این قسمت اشاره به هم ایمانان به خدا[ایمانداران دیگر به خدا] دارد، نه برادران جسمانی. ترجمه جایگزین: «هم ایمانت»
«باز رابطه خود با برادرت را بهبود بخشیدهای»
«زبان» و «سخن» اشاره به آنچه فرد میگوید دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا دو یا سه شاهد تایید کنند که آنچه را در مورد برادرت میگویی صحت دارد »
«اگر هم ایمان تو[برادر ایماندارات] به شاهدینی که همراه تو میآیند گوش ندهد»
«به کل جماعت ایماندار»
«طوری با او رفتار کن که با غیر یهودی یا خراجگیر رفتار میکنی.» این بدان معناست که باید از جمع ایمانداران او را بیرون کنی.
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت، تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
تمام مشتقات این کلمه جمع هستند.
«بسته شده» استعارهای به معنای ممنوع کردن چیزی است و «گشایید» استعارهای به معنای مجاز دانستن چیزی است. همچنین «در آسمان» استعاره است و اشاره به خود خدا دارد. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۶: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدا هر چیزی را بر زمین مجاز و غیر مجاز گردانید در آسمان تایید خواهد کرد»
این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
به طور ضمنی اشاره شده که مقصود عیسی «اگر حداقل دو تن از شما» یا «اگر دو تن یا چند تن از شما» است.
این کلمات به «دو نفر از شما» اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «تو... تو»
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که مقصود عیسی «دو نفر یا بیشتر» یا «حداقل دو نفر» است.
«ملاقات کنند»
«اسم» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «به این خاطر که شاگردان من هستند»
«۷ بار»
معانی محتمل: ۱) «۷۰ در ۷ بار» یا ۲) «۷۷ بار.» اگر احتمال این وجود دارد که استفاده از عدد گیج کننده باشد، میتوانید این قسمت را «بیش از آنچه که بتوانی بشماری» یا «باید همیشه او را ببخشی» ترجمه کنید.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا در مورد بخشش و مصالحه، تعلیم دهد.
این قسمت مثلی را معرفی میکند. ببینید عبارت مشابه را که در (متی ۱۳: ۲۴) آمده چطور ترجمه کردهاید.
«برای اینکه [خادمانش]غلامانش، بدهیشان را به او بپردازند»
این اسم معنا را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برای اینکه حساب و کتاب کند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی یکی از خادمان پادشاه را آورد»
«۱۰/۰۰۰ قنطار» یا «بیش از حدی که آن خادم قادر به بازپرداخت بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاه به خادمان خود گفت که آن مرد را ... بفروشند و طلب او را با پول حاصله پرداخت کنند.»
این قسمت نشان میدهد که آن خادم با کمال فروتنی ممکن به پادشاه نزدیک شد.
«در مقابل پادشاه»
«دلش به حال آن خادم سوخت»
«گذاشت که برود»
عیسی تعریف کردن مثل برای شاگردان را ادامه میدهد.
«دینار» یا «حقوق صد روز کار»
«خادم اولی خادم همراهش را گرفت»
«دست انداخت» یا «گرفت»
این قسمت نشان میدهد که آن خادم با کمال فروتنی ممکن به غلام اولی نزدیک شده است. ببینید عبارت مشابه را در متی ۱۸: ۲۶ چطور ترجمه کردهاید.
«و به او التماس کرد»
عیسی به تعریف کردن مَثل برای شاگردان را ادامه میدهد.
«خادم اولی رفت و خادمی که همراه او بود را به زندان انداخت»
«خادمان دیگر»
«به پادشاه گفتند»
عیسی به تعریف کردن مثل به شاگردان ادامه میدهد.
«سپس پادشاه، آن خادم نخست را فرا خواند»
«به من التماس کردی»
شاه از این سوال استفاده میکند تا خادم نخست را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «تو باید ...تو را!»
این قسمت پایان داستانی است که در متی ۱۸: ۱ شروع شد، جایی که عیسی در مورد حیات در ملکوت آسمان[پادشاهی آسمان] سخن میگوید.
عیسی از مَثَل خود درباره بخشش و مصالحه نتیجهگیری میکند.
«پادشاه»
«او را ...تسلیم کرد.» احتمالاً خود شاه شخصاً خادم نخست را به جلادان نسپرده است. ترجمه جایگزین: «به خادمان خود دستور داد تا او را... تسلیم کنند»
«به کسانی که او را شکنجه میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه که خادم نخست به پادشاه بدهکار بود»
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
تمام مشتقات این کلمات جمع هستند. عیسی با شاگردان خود حرف میزد، ولی این مثل حقیقتی کلی را تعلیم میدهد که برای همه ایمانداران صادق است.
«دل» کنایه از باطن شخص است. عبارت «از دل» اصطلاحی به معنای «خالصانه» است. ترجمه جایگزین: «خالصانه[مخلصانه]» یا «کاملاً»
1و چون عیسی این سخنان را به اتمامرسانید، از جلیل روانه شده، به حدود یهودیه از آن طرف اُرْدُنّ آمد.2و گروهی بسیار از عقب او آمدند و ایشان را در آنجا شفا بخشید.3پس فریسیان آمدند تا او را امتحان کنند و گفتند، آیا جایز است مرد، زن خود را به هر علّتی طلاق دهد؟4او در جواب ایشان گفت، مگر نخواندهاید که خالق در ابتدا ایشان را مرد و زن آفرید،5و گفت، از این جهت مرد، پدر و مادر خود را رها کرده، به زن خویش بپیوندد و هر دو یک تن خواهند شد؟6بنابراین بعد از آن دو نیستند، بلکه یک تن هستند. پس آنچه را خدا پیوست انسان جدا نسازد.7به وی گفتند، پس از بهر چه موسی امر فرمود که زن را طلاقنامه دهند و جدا کنند؟8ایشان را گفت، موسی بهسبب سنگدلیِ شما، شما را اجازت داد که زنانخود را طلاق دهید. لیکن از ابتدا چنین نبود.9و به شما میگویم هر که زن خود را بغیر علّت زنا طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، زانی است و هر که زن مطلقّهای را نکاح کند، زنا کند.10شاگردانش بدو گفتند، اگر حکم شوهر با زن چنین باشد، نکاح نکردن بهتر است!11ایشان را گفت، تمامی خلق این کلام را نمیپذیرند، مگر به کسانی که عطا شده است.12زیرا که خَصیها میباشند که از شکم مادر چنین متولّد شدند و خصیها هستند که از مردم خصی شدهاند و خصیها میباشند که بجهت ملکوت خدا خود را خصی نمودهاند. آنکه توانایی قبول دارد بپذیرد.13آنگاه چند بچه کوچک را نزد او آوردند تا دستهای خود را بر ایشان نهاده، دعا کند. امّا شاگردان، ایشان را نهیب دادند.14عیسی گفت، بچههای کوچک را بگذارید و از آمدن نزد من، ایشان را منع مکنید، زیرا ملکوت آسمان از مثل اینها است.15و دستهای خود را بر ایشان گذارده از آن جا روانه شد.16ناگاه شخصی آمده، وی را گفت، ای استاد نیکو، چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانی یابم؟17وی را گفت، از چه سبب مرا نیکو گفتی و حالآنکه کسی نیکو نیست، جز خدا فقط. لیکن اگر بخواهی داخل حیات شوی، احکام را نگاه دار.18بدو گفت، کدام احکام؟ عیسی گفت، قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده،19و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایهٔ خود را مثل نفس خود دوست دار.20جوان وی را گفت، همهٔ اینها را از طفولیّت نگاه داشتهام. دیگر مرا چه ناقص است؟21عیسی بدو گفت، اگر بخواهی کامل شوی، رفته مایملک خود را بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت؛ و آمده مرا متابعت نما.22چون جوان این سخن را شنید، دل تنگ شده، برفت زیرا که مال بسیار داشت.23عیسی به شاگردان خود گفت، هرآینه به شما میگویم که شخص دولتمند به ملکوت آسمان به دشواری داخل میشود.24و باز شما را میگویم که گذشتن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر است از دخول شخص دولتمند در ملکوت خدا.25شاگردان چون شنیدند، بغایت متحیّر گشته، گفتند، پس که میتواند نجات یابد؟26عیسی متوجّه ایشان شده، گفت، نزد انسان این محال است لیکن نزد خدا همهچیز ممکن است.27آنگاه پطرس در جواب گفت، اینک، ما همه چیزها را ترک کرده، تو را متابعت میکنیم. پس ما را چه خواهد بود؟28عیسی ایشان را گفت، هرآینه به شما میگویم شما که مرا متابعت نمودهاید، در معاد وقتی که پسر انسان بر کرسی جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده کرسی نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داوریخواهید نمود.29و هر که بخاطر اسم من، خانهها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا فرزندان یا زمینها را ترک کرد، صد چندان خواهد یافت و وارث حیات جاودانی خواهد گشت.30لیکن بسا اوّلین که آخرین میگردند و آخرین، اوّلین!
عیسی در مورد طلاق تعلیم میدهد چون فریسیان بر آن بودند که مردم فکر کنند تعالیم عیسی در مورد طلاق غلط هستند. (متی ۱۹: ۳- ۱۲). عیسی در مورد آنچه خدا در ابتدای خلقت در مورد ازدواج گفت حرف زد.
عیسی معمولاً کلمه «آسمان» را وقتی به کار میبرد که میخواهد شنوندگانش به خدایی که در آسمان ساکن است فکر کنند. (متی ۱: ۱۲)
این قسمت شروع بخش جدیدی از داستان است که تا (متی ۲۲: ۴۶) ادامه مییابد. در این قسمت به عنوان خدمت عیسی در یهودیه تعریف میشود. این آیات اطلاعات پس زمینهای در مورد نحوه آمدن عیسی به یهودیه را ارائه میدهند.
این عبارت داستان را از تعالیم عیسی به آنچه بعداً اتفاق میافتد، انتقال میدهند. ترجمه جایگزین: «وقتی» یا «بعد از اینکه»
کلمه «سخنان» اشاره به آنچه عیسی در متی ۱۸: ۱ شروع به تعلیم میکند دارد. ترجمه جایگزین: «تعلیم این چیزها را به پایان رساند»
«دور شد از» یا «ترک کرد»
عیسی تعلیم دادن درباره ازدواج و طلاق را آغاز میکند.
«نزد عیسی آمدند»
«امتحان کنند» بار منفی دارد. ترجمه جایگزین: « او را با این پرسش به چالش کشیدند» یا « میخواستند با این پرسش او را به دام اندازند»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا آنچه کلام خدا در مورد مردان، زنان و ازدواج میگوید را به آنها یادآور شود. ترجمه جایگزین: «قطعاً در کلام خواندهاید که خدا در آغاز انسان را مرد و زن خلق کرد»
عیسی از پیدایش نقل قول میکند تا نشان دهد که شوهر و زن نباید از یکدیگر طلاق بگیرند.
این قسمتی از کتاب مقدس است که عیسی انتظار داشت فریسیان درک کرده باشند. نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قول غیرمستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: « قطعاً شما میدانید که خدا همچنین گفته است که به این دلیل...»
این قسمت بخشی از نقل قول از داستان آدم و حوا از کتاب پیدایش است. در چنین موقعیتی دلیلی که مرد، والدین خود را ترک میکند این است که خدا زنی را خلق کرده تا همراه مرد باشند.
«به زن خود نزدیک بماند» یا «با همسر خود زندگی کند»
استعارهای است که بر یکی بودن شوهر و زن تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به یک شخص مانند»
استعارهای است که بر یکی بودن شوهر و زن تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «پس شوهر و زن دیگر دو شخص نیستند، بلکه بسان یک تن هستند»
«فریسیان به عیسی گفتند»
«به ما یهودیان دستور میدهد»
سندی است که قانوناً به ازدواج پایان میدهد.
«سنگدلی» استعارهای به معنای «لجباز بودن» است. ترجمه جایگزین: «به خاطر لجبازی شما» یا «به این خاطر که لجباز هستید»
کلمات «شما» و «شما را» جمع هستند. عیسی با فریسیان سخن میگوید ولی موسی سالها پیش این فرمان را به نیاکان آنها داده بود. فرمان موسی شامل همه مردان یهودی میشد.
«ابتدا» اشاره به وقتی دارد که خدا مرد و زن را خلق کرده است.
این قسمت، تاکیدی است بر آنچه که در ادامه میآید .
میتوانید اطلاعات برداشت شده را به وضوح بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با زنی دیگر ازدواج کند»
در بسیاری از متون اولیه این کلمات آورده نشدهاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به کسانی که خدا اجازه داده است» یا «به کسانی که خدا قادر ساخته است»
اطلاعات ضمنی را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «دلایل مختلفی برای ازدواج نکردن مردان وجود دارد. برای مثال، مردانی هستند که خصی[خواجه] به دنیا میآیند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردانی هستند که مردان دیگر آنها را اخته کردهاند»
معانی محتمل: ۱) «مردانی که با برداشتن عضو جنسی خود را خواجه ساختهاند» یا ۲) «مردانی که تجرد و پاکی جنسی را انتخاب میکنند.»
«ملکوت خدا» [ملکوت آسمان] اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی به کار رفته است. در صورت امکان کلمه «ملکوت» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «پس بهتر میتوانند خدا را در ملکوت خدمت کنند»
«آنکه توانایی قبول این تعلیم را دارد...بپذیرد»
عیسی کودکان را میپذیرد و برکت میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی مردم کودکان را نزد عیسی آوردند»
اجازه دهید
«آنها را از آمدن نزد من باز ندارید»
«ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی به کار رفته است. در صورت امکان «ملکوت» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «زیرا وقتی پدر ما که در آسمان است حکومت خود را بر زمین بنا کند، بر چنین کسانی پادشاهی میکند.» یا «زیرا خدا چنین افرادی را به درون پادشاهی خود راه میدهد»
«به کسانی تعلق دارند که مثل فرزندان هستند.» این تشبیه بدین معناست که فقط فرزندان به پادشاهی خدا راه مییابند.
در این قسمت صحنه به مکانی دیگر انتقال مییابد که در آن عیسی برای جوانی ثروتمند توضیح میدهد پیروی از او چه بهایی دارد.
کلمه «ناگاه» ما را از حضور شخصی جدید در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
به معنای عملی است که خدا را خشنود میکند.
عیسی از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آن مرد را به این فکر برانگیزد که به چه دلیل درباره کار نیک میپرسد. ترجمه جایگزین: «چرا از من در مورد کار نیکو میپرسی؟» یا «به این فکر کن که چرا از من میپرسی چه چیز نیکوست» [ در ترجمه استفاده شده فارسی کاملاً متفاوت است]
«فقط خدا نیکوست»
«تا حیات جاویدان را دریافت کنی»
یهودیان باور داشتند که تنها همسایگان آنها یهودیان دیگر هستند. ولی عیسی تعریف همسایه را گسترش میدهد و آن را به همه انسانها تعمیم میدهد. ترجمه جایگزین: «هر کسی را مثل خودت دوست بدار»
«اگر میخواهی»
صفت وابسته به اسم را میتوانید به عنوان صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که فقیراند»
عبارت «در آسمان گنجی» استعاره است و اشاره به پاداشی دارد که از خدا دریافت میشود. ترجمه جایگزین: «خدا در آسمان به شما پاداش خواهد داد»
عیسی توضیح میدهد که رها کردن داشتههای مادی و روابط جهت پیروی از او با دریافت پاداش همراه است.
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید بیشتر میکند.
«ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این عبارت فقط در کتاب متی به کار رفته است. در صورت امکان «ملکوت» را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «زیرا وقتی پدر ما که در آسمان است حکومت خود بر زمین بنا کند، بر چنین کسانی پادشاهی میکند.» یا «زیرا خدا چنین افرادی را به درون پادشاهی خود راه میدهد»
عیسی از اغراق استفاده میکند تا دشواری ورود ثروتمندان را به پادشاهی خدا توصیف کند.
سوراخ ته سوزن، جایی که نخ از آن رد میشود.
«شاگردان تعجب کرده بودند.» در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که آنها تعجب کرده بودند چون باور داشتند که ثروت نشان از تاییدات الهی بر شخص است.
شاگردان از سوالی استفاده میکنند تا بر تعجب خود تاکید کنند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نیست که خدا نجات دهد» یا «پس کسی نیست که حیات جاویدان را دریافت کند»
«ما تمام ثروت خود را رها کردهایم» یا «تمام دارایی خودمان را تسلیم کردهایم»
«خدا چه نیکویی به ما میدهد؟»
«حقیقت را به شما میگویم» این عبارت بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید بیشتر میکند.
«در دوران جدید» این عبارت اشاره به زمانی دارد که خدا همه چیز را احیا میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که خدا همه چیز را تازه میکند»
عیسی در مورد خود سخن میگوید.
بر کرسی نشستن نشان از حکومت کردن به عنوان پادشاه است. پر جلال بودن تخت او نشان از پر جلال بودن حکومت اوست. ترجمه جایگزین: «به عنوان پادشاه بر تخت پر جلال خود مینشیند» یا «در مسند پادشاه حکومتی پر جلال خواهد داشت»
نشستن بر تخت اشاره به حکومت کردن به عنوان پادشاه دارد. شاگردان با عیسای بر تخت نشسته جایگاهی برابر ندارند ولی اقتدار خود را از او دریافت میکنند. ترجمه جایگزین: «به عنوان پادشاه بر دوازده تخت بنشینند»
«سبط» اشاره به مردم آن قبایل دارد. ترجمه جایگزین: «مردم آن دوازده سبط»
«اسم» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «به خاطر باور به من»
«۱۰۰ برابر آنچه تسلیم داشتهاند از خدا چیزهای نیکو دریافت میکنند»
این اصطلاح بدان معناست که «خدا آنها را با حیات جاویدان برکت میدهد» یا «خدا سبب همیشه زندگی کردن آنها میشود»
«اولین» و «آخرین» اشاره به مقام و اهمیت مردم دارد. عیسی جایگاه مردم را با جایگاه آتی آنها در آسمان در تضاد قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «اما آنان که اکنون مهم به نظر میرسند کم اهمیتتر خواهند شد، و بسیاری که به نظر بیاهمیت میرسند بسیار مهم خواهند بود.»
1زیرا ملکوت آسمان صاحب خانهای را ماند که بامدادان بیرون رفت تا عَمَله بجهت تاکستان خود به مزد بگیرد.2پس با عمله، روزی یک دینار قرار داده، ایشان را به تاکستان خود فرستاد.3و قریب به ساعت سوم بیرون رفته، بعضی دیگر را در بازار بیکار ایستاده دید.4ایشان را نیز گفت، شما هم به تاکستان بروید و آنچه حقّ شما است به شما میدهم. پس رفتند.5باز قریب به ساعت ششم و نهم رفته، همچنین کرد.6و قریب به ساعت یازدهم رفته، چند نفر دیگر بیکار ایستاده یافت. ایشان را گفت، از بهر چه تمامی روز در اینجا بیکار ایستادهاید؟7گفتندش، هیچ کس ما را به مزد نگرفت. بدیشان گفت، شما نیز به تاکستان بروید و حقّ خویش را خواهید یافت.8و چون وقت شام رسید، صاحب تاکستان به ناظر خود گفت، مزدوران را طلبیده، از آخرین گرفته تا اوّلین مزد ایشان را ادا کن.9پس یازده ساعتیان آمده، هر نفری دیناری یافتند.10و اوّلین آمده، گمان بردند که بیشتر خواهند یافت. ولی ایشان نیز هر نفری دیناری یافتند.11امّا چون گرفتند، به صاحب خانه شکایت نموده،12گفتند که، این آخرین، یک ساعت کار کردند و ایشان را با ما که متحمّل سختی و حرارت روز گردیدهایم مساوی ساختهای؟13او در جواب یکی از ایشان گفت، ای رفیق بر تو ظلمی نکردم. مگر به دیناری با من قرار ندادی؟14حقّ خود را گرفته برو. میخواهم بدین آخری مثل تو دهم.15آیا مرا جایز نیست که از مال خود آنچه خواهم بکنم؟ مگر چشم تو بد است از آن رو که من نیکو هستم؟16بنابراین اوّلین آخرین و آخرین اوّلین خواهند شد، زیرا خوانده شدگان بسیارند و برگزیدگان کم.17و چون عیسی به اورشلیم میرفت، دوازده شاگرد خود را در اثنای راه به خلوت طلبیده بدیشان گفت،18اینک، به سوی اورشلیم میرویم و پسر انسان به رؤسای کَهَنَه و کاتبان تسلیم کرده خواهد شد و حکم قتل او را خواهند داد،19و او را به امّتها خواهند سپرد تا او را استهزا کنند و تازیانه زنند و مصلوب نمایند و در روز سوم خواهد برخاست.20آنگاه مادر دو پسر زِبِدی با پسران خود نزد وی آمده و پرستش نموده، از او چیزی درخواست کرد.21بدو گفت، چه خواهشداری؟ گفت، بفرما تا این دو پسر من در ملکوت تو، یکی بر دست راست و دیگری بر دست چپ تو بنشینند.22عیسی در جواب گفت، نمیدانید چه میخواهید. آیا میتوانید از آن کاسهای که من مینوشم، بنوشید و تعمیدی را که من مییابم، بیابید؟ بدو گفتند، میتوانیم.23ایشان را گفت، البتّه از کاسه من خواهید نوشید و تعمیدی را که من مییابم، خواهید یافت. لیکن نشستن به دست راست و چپ من، از آن من نیست که بدهم، مگر به کسانی که از جانب پدرم برای ایشان مهیّا شده است.24امّا چون آن ده شاگرد شنیدند، بر آن دو برادر به دل رنجیدند.25عیسی ایشان را پیش طلبیده، گفت، آگاه هستید که حکّام امّتها بر ایشان سروری میکنند و رؤسا بر ایشان مسلّطند.26لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هر که در میان شما میخواهد بزرگ گردد، خادم شما باشد.27و هر که میخواهد در میان شما مقدّم بُوَد، غلام شما باشد.28چنانکه پسر انسان نیامد تا مخدوم شود، بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد.29و هنگامی که از اَرِیحا بیرون میرفتند، گروهی بسیار از عقب او میآمدند.30که ناگاه دو مرد کور کنار راه نشسته، چون شنیدند که عیسی در گذر است، فریاد کرده، گفتند، خداوندا، پسر داودا، بر ما ترحّم کن!31و هر چند خلق ایشانرا نهیب میدادند که خاموش شوند، بیشتر فریادکنان میگفتند، خداوندا، پسر داودا، بر ما ترحّم فرما!32پس عیسی ایستاده، به آواز بلند گفت، چه میخواهید برای شما کنم؟33به وی گفتند، خداوندا، اینکه چشمان ما باز گردد!34پس عیسی ترحّم نموده، چشمان ایشان را لمس نمود که در ساعت بینا گشته، از عقب او روانه شدند.
عیسی مَثَلی را تعریف میکند (متی ۲۰: ۱- ۱۶) تا به شاگردان تعلیم دهد آنچه از نظر خدا درست است با آنچه مردم میپندارند که درست است، تفاوت دارد.
عیسی مَثَلی را درباره صاحب زمینی تعریف میکند که کارگران را استخدام میکند؛او با استفاده از این مثل قصد دارد نشان دهد خدا چگونه کسانی را که متعلق به ملکوت آسمان هستند، پاداش میدهد.
مثل در این قسمت شروع میشود. ببینید مقدمه مثل را در (متی ۱۳: ۲۴) چطور ترجمه کردهاید.
«بعد از اینکه صاحب زمین موافقت کرد»
این مبلغ آن زمان حقوق یک روز کارگر بود. ترجمه جایگزین: «حقوق یک روز»
«او آنها را برای کار به تاکستان فرستاد»
عیسی تعریف کردن مثل را ادامه میدهد.
«صاحب تاکستان بیرون رفت»
ساعت سوم حدود ۹ صبح است.
«در بازار ایستاده بودند و هیچ نمیکردند» یا «در بازار بیکار ایستاده بودند»
مکانی رو باز و بزرگ است که مردم غذا و اقلام دیگر را خرید و فروش میکردند.
عیسی تعریف کردن مثل را ادامه میدهد.
«باز صاحب تاکستان...بیرون رفته»
ساعت ششم حدود ظهر است. ساعت نهم حدود ساعت سه بعد از ظهر است.
این بدان معناست که صاحب زمین به بازار رفت و کارگران را استخدام کرد.
حدوداً ساعت پنج است.
«کاری نمیکردند» یا «کاری نداشتند»
عیسی تعریف کردن مثل را ادامه میدهد.
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با کارگرانی شروع کرد که آخر از همه کار را شروع کرده بودند، سپس کارگرانی که زودتر کار خود را شروع کرده بودند، و نهایتاً کارگرانی که کار خود را اول از همه شروع کرده بودند» یا «اول مزد کارگرانی را داد که آخر از همه استخدام کرده بود، سپس کارگرانی را که قبل از آنها آورده بود و در آخر مزد کسانی را که اول از همه استخدام کرده بود، پرداخت نمود.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که صاحب زمین استخدام کرده بود»
این مبلغ، آن زمان، حقوق یک روز کارگر بود. ترجمه جایگزین: «یک روز حقوق»
عیسی تعریف کردن مثل را ادامه میدهد.
«وقتی کارگرانی که طولانیتر کار کرده بودند، گرفتند»
«صاحب تاکستان»
«همان قدر به آنها مزد دادی که به ما دادی»
عبارت «متحمل سختی ...روز گردیدهایم» اصطلاح است و به معنای «تمام روز کار کردهایم» است. ترجمه جایگزین: «ما که تمام روز ،حتی در گرمترین ساعات، کار کردهایم»
عیسی به تعریف کردن مثل ادامه میدهد.
«یکی از کارگران که طولانیتر از مابقی کار کرده بود»
واژهای را به کار ببرید که مردی برای خطاب قرار دادن مودبانه مرد دیگری که قصد توبیخش را دارد ، از آن استفاده میکند.
صاحب زمین از سوال استفاده میکند تا کارگرانی که اعتراض میکردند را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «ما بر یک دینار توافق کردهایم»
آن موقع حقوق روزانه یک کارگر بود. ترجمه جایگزین: «حقوق یک روز»
عیسی به روایت مثل خود درباره صاحب زمین که کارگرانی را استخدام میکند، ادامه میدهد.
صاحب زمین از سوالی استفاده میکند تا کارگران معترض را تادیب کند. ترجمه جایگزین: «با دارایی خود آنچه میتوانم را انجام میدهم»
صاحب زمین از سوال استفاده میکند تا کارگران معترض را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «وقتی نسبت به دیگران سخاوت به خرج میدهم، حسادت نکنید»
«اولین» و «آخرین» اشاره به جایگاه مردم و اهمیت آنها دارد. عیسی جایگاه کنونی مردم را با جایگاه آنها در ملکوت آسمان در تضاد قرار میدهد. ببینید (متی ۱۹: ۳۰) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پس آنانی که بیاهمیت به نظر میرسیدند پر اهمیتترینها خواهند بود و آنهایی که به نظر مهم میآیند کم اهمیتترینها خواهند بود»
در این قسمت تعریف مثل پایان مییابد و عیسی سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «سپس عیسی گفت، ‘پس آخرین اولین میشود‘»
عیسی مرگ و قیام خود را برای بار سوم پیشبینی میکند و شاگردان او به اورشلیم میروند.
اورشلیم آن زمان بر تپه بود پس معمولاً مردم به اورشلیم بالا میرفتند.
عیسی از کلمه «اینک» استفاده میکند تا توجه شاگردان را به آنچه در ادامه میگوید جلب کند.
شناسه فاعلی این فعل اشاره به عیسی و شاگردان دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی پسر انسان را تسلیم خواهد کرد»
عیسی برای اشاره به خود از سوم شخص استفاده میکند. در صورت لزوم، میتوانید این کلمات را اول شخص ترجمه کنید.
کاهن اعظم و کاتبان عیسی را متهم خواهند کرد.
کاهن اعظم و کاتبان عیسی را تسلیم غیریهودیان[امتها] میکنند و غیریهودیان[امتها] او را به استهزا میگیرند.
«او را شلاق میزنند» یا «او را با شلاق میزنند»
«سوم» عدد ترتیبی «سه» است.
عیسی برای اشاره به خود از سوم شخص استفاده میکند. در صورت لزوم، میتوانید این کلمات را اول شخص ترجمه کنید.
«خواهد برخاست» اصطلاحی به معنای «دوباره زنده کردن» است. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا او را برمیخیزاند» یا «خدا او را باز زنده میکند»
در جواب به سوالی که مادر دو تن از شاگردان پرسید، عیسی در مورد اقتدار و خدمت کردن دیگران در پادشاهی تعلیم میدهد.
این قسمت اشاره به یعقوب و یوحنا دارد.
این کلمات اشاره به دارا بودن جایگاهی نیرومند، مقدرانه و والا است.
«ملکوت» اشاره به حکومت کردن عیسی به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی پادشاه شدی»
شناسه فاعلی در فعل جمع است و اشاره به مادر و پسران دارد.
شناسه فاعلی در فعل جمع است، ولی عیسی فقط در مورد آن دو پسر سخن نمیگفت.
«کاسه نوشیدن» یا «از کاسه نوشیدن» اصطلاحی به معنای درد و رنج کشیدن است. ترجمه جایگزین: «از آنچه من قرار است از آن رنج ببرم شما هم رنج ببرید»
«پسران زبدی گفتند» یا «یعقوب و یوحنا گفتند»
«کاسه نوشیدن» یا «از کاسه نوشیدن» اصطلاحی به معنای درد و رنج کشیدن است. ترجمه جایگزین: «از آنچه من قرار است از آن رنج ببرم شما هم رنج ببرید»
این کلمات اشاره به دارا بودن جایگاهی نیرومند، مقتدرانه و والا است. ببینید متی ۲۰: ۲۱ را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا پدر این مکان را برای آنها حاضر کرده است و آنها را به کسانی عطا میکند که خود بر میگزیند.»
لقبی مهم برای خداست و رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
«شنیدند یعقوب و یوحنا از عیسی چه خواستهاند»
در صورت لزوم میتوانید به وضوح عصبانی شدن ده شاگرد را بیان کنید. [در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «از دست دو برادر بسیار عصبانی شدند چون هر دو میخواستند بر بالای مجلس و در کنار عیسی بنشینند»
عیسی تعلیم خود به شاگردان را در مورد اقتدار و خدمت به دیگران به پایان میرساند.
«دوازده شاگرد را صدا زد»
«شاهان به زور بر مردم حکومت میکنند»
«مردان مهم میان امتها»
«مردم را تحت کنترل دارند»
«هرکس که میخواهد» یا «هرکس که مایل است»
«مهم باشد»
عیسی از سوم شخص استفاده میکند تا درباره خود حرف بزند. در صورت لزوم میتوانید این قسمت را به اول شخص ترجمه کنید.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نیامد تا دیگران به او خدمت کنند» یا «نیامد تا دیگران بتوانند به او خدمت کنند»
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بلکه تا به دیگران خدمت کند»
«فدا شدن جان عیسی در راه دیگران» استعارهای به معنای تنبیه شدن جهت رهانیدن مردم از مجازات گناهانشان است. ترجمه جایگزین: «زندگی خود را به جای دیگران بدهد» یا «زندگی خود را در عوض آزادی دیگران بدهد»
جان خود را در راه کسی فدا کردن به معنای داوطلبانه مُردن است. ترجمه جایگزین: «مردن»
میتوانید اطلاعات برداشت شده را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «برای بسیاری»
این قسمت روایتی را آغاز میکند که در آن عیسی دو مرد کور را شفا میدهد.
این قسمت اشاره به عیسی و شاگردان دارد.
«دنبال عیسی میآمدند»
این قسمت معمولاً «ناگاه، دو مرد کور کنار راه نشسته بودند» ترجمه میشود. متی به این طریق، ما را از وجود اشخاص جدید در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«وقتی دو مرد کور شنیدند»
«از کنار آنها میگذشت»
عیسی مستقیماً پسر داود نبود، پس میتوانید این قسمت را «نواده داود» ترجمه کنید. گرچه، «پسر داود» لقبی برای مسیح است، و احتمال این هست که آن دو مرد عیسی را به لقب صدا میزدند.
«آن مردان کور را صدا زد»
«چه آرزویی دارید»
آن دو مرد به گونهای درباره توانایی دیدن حرف میزدند که گویی چشمان آنها باید باز شود. به خاطر سوال قبلی عیسی میفهمیم که به این طریق آنچه را بدان مایل بودند، ابراز میکردند. ترجمه جایگزین: «میخواهیم چشمان ما را باز کنی» یا «میخواهیم قادر به دیدن شویم»
«دلش به حال آنها بسوخت» یا «نسبت به آنها ترحم کرد»
1و چون نزدیک به اورشلیم رسیده، وارد بیت فاجی نزد کوه زیتون شدند. آنگاه عیسی دو نفر از شاگردان خود را فرستاده،2بدیشان گفت، در این قریهای که پیش روی شما است بروید و در حال، الاغی با کرهّاش بسته خواهید یافت. آنها را باز کرده، نزد من آورید.3و هرگاه کسی به شما سخنی گوید، بگویید خداوند بدینها احتیاج دارد که فیالفور آنها را خواهد فرستاد.4و این همه واقع شد تا سخنی که نبی گفته است تمام شود5که دختر صَهیون را گویید، اینک، پادشاه تو نزد تو میآید با فروتنی و سواره بر حمار و بر کرّهٔ الاغ.6پس شاگردان رفته، آنچه عیسی بدیشان امر فرمود، به عمل آوردند7و الاغ را با کرّه آورده، رخت خود را بر آنها انداختند و او بر آنها سوار شد.8و گروهی بسیار، رختهای خود را در راه گسترانیدند و جمعی از درختان شاخهها بریده، در راه میگستردند.9و جمعی از پیش و پس او رفته، فریادکنان میگفتند،هوشیعانا پسر داودا، مبارک باد کسی که به اسم خداوند میآید! هوشیعانا در اعلیٰ علیّین!10و چون وارد اورشلیم شد، تمام شهر به آشوب آمده، میگفتند، این کیست؟11آن گروه گفتند، این است عیسی نبی از ناصرهٔ جلیل.12پس عیسی داخل هیکل خدا گشته، جمیع کسانی را که در هیکل خرید و فروش میکردند، بیرون نمود و تختهای صرّافان و کرسیهای کبوترفروشان را واژگون ساخت.13و ایشان را گفت، مکتوب است که خانهٔ من خانهٔ دعا نامیده میشود. لیکن شما مغاره دزدانش ساختهاید.14و کوران و شلان در هیکل، نزد او آمدند و ایشان را شفا بخشید.15امّا رؤسای کهنه و کاتبان چون عجایبی که از او صادر میگشت و کودکان را که در هیکل فریاد برآورده، هوشیعانا پسر داودا میگفتند دیدند، غضبناک گشته،16به وی گفتند، نمیشنوی آنچه اینها میگویند؟ عیسی بدیشان گفت،بلی مگر نخواندهاید این که از دهان کودکان و شیرخوارگان حمد را مهیّا ساختی؟17پس ایشان را واگذارده، از شهر بسوی بیتعَنْیَا رفته، در آنجا شب را بسر برد.18بامدادان چون به شهر مراجعت میکرد، گرسنه شد.19و در کناره راه یک درخت انجیردیده، نزد آن آمد و جز برگ بر آن هیچ نیافت. پس آن را گفت، از این به بعد میوه تا به ابد بر تو نشود! که در ساعت درخت انجیر خشکید!20چون شاگردانش این را دیدند، متعجّب شده، گفتند، چه بسیار زود درخت انجیر خشک شده است!21عیسی در جواب ایشان گفت، هرآینه به شما میگویم اگر ایمان میداشتید و شک نمینمودید، نه همین را که به درخت انجیر شد میکردید، بلکه هر گاه بدین کوه میگفتید، منتقل شده به دریا افکنده شو چنین میشد.22و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید، خواهید یافت.23و چون به هیکل درآمده، تعلیم میداد، رؤسای کهنه و مشایخ قوم نزد او آمده، گفتند، به چه قدرت این اعمال را مینمایی و کیست که این قدرت را به تو داده است؟24عیسی در جواب ایشان گفت، من نیز از شما سخنی میپرسم. اگر آن را به من گویید، من هم به شما گویم که این اعمال را به چه قدرت مینمایم،25تعمید یحیی از کجا بود؟ از آسمان یا از انسان؟ ایشان با خود تفکّر کرده، گفتند که اگر گوییم از آسمان بود، هرآینه گوید پس چرا به وی ایمان نیاوردید.26و اگر گوییم از انسان بود، از مردم میترسیم زیرا همه یحیی را نبی میدانند.27پس در جواب عیسی گفتند، نمیدانیم. بدیشان گفت، من هم شما را نمیگویم که به چه قدرت این کارها را میکنم.28لیکن چه گمان دارید؟ شخصی را دو پسر بود. نزد نخستین آمده، گفت، ای فرزند امروز به تاکستان من رفته، به کار مشغول شو.29در جواب گفت، نخواهم رفت. امّا بعد پشیمان گشته، برفت.30و به دوّمین نیز همچنین گفت. او در جواب گفت، ای آقا من میروم. ولی نرفت.31کدام یک از این دو خواهش پدر را بجا آورد؟ گفتند، اوّلی. عیسی بدیشان گفت، هرآینه به شما میگویم که باجگیران و فاحشهها قبل از شما داخل ملکوت خدا میگردند،32زانرو که یحیی از راه عدالت نزد شما آمد و بدو ایمان نیاوردید، امّا باجگیران و فاحشهها بدو ایمان آوردند و شما چون دیدید، آخر هم پشیمان نشدید تا بدو ایمان آورید.33و مَثَلی دیگر بشنوید، صاحب خانهای بود که تاکستانی غَرْس نموده، خطیرهای گردش کشید و چَرْخُشتی در آن کند و برجی بنا نمود. پس آن را به دهقانان سپرده، عازم سفر شد.34و چون موسم میوه نزدیک شد، غلامان خود را نزد دهقانان فرستاد تا میوههای او را بردارند.35امّا دهقانان غلامانش را گرفته، بعضی را زدند و بعضی را کُشتند و بعضی را سنگسار نمودند.36باز غلامان دیگر، بیشتر از اوّلین فرستاده، بدیشان نیز به همانطور سلوک نمودند.37بالاخره پسر خود را نزد ایشان فرستاده، گفت، پسر مراحرمت خواهند داشت.38امّا دهقانان چون پسر را دیدند با خود گفتند، این وارث است. بیایید او را بکشیم و میراثش را ببریم.39آنگاه او را گرفته، بیرون تاکستان افکنده، کشتند.40پس چون مالک تاکستان آید، به آن دهقانان چه خواهد کرد؟41گفتند، البتّه آن بدکاران را به سختی هلاک خواهد کرد و باغ را به باغبانان دیگر خواهد سپرد که میوههایش را در موسم بدو دهند.42عیسی بدیشان گفت، مگر در کتب هرگز نخواندهاید این که سنگی را که معمارانش ردّ نمودند، همان سر زاویه شده است. این از جانب خداوند آمد و در نظر ما عجیب است.43از این جهت شما را میگویم که ملکوت خدا از شما گرفته شده، به امّتی که میوهاش را بیاورند، عطا خواهد شد.44و هر که بر آن سنگ افتد، منکسر شود و اگر آن بر کسی افتد، نرمش سازد.45و چون رؤسای کَهَنه و فریسیان مثلهایش را شنیدند، دریافتند که دربارهٔ ایشان میگوید.46و چون خواستند او را گرفتار کنند، از مردم ترسیدند زیرا که او را نبی میدانستند.
برخی از ترجمهها، آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن راحتتر شود. ULB این کار را با آیات منظومی که در ۲۱: ۵، ۱۶ و ۴۲ آمدهاند انجام میدهد، این آیات کلامی از عهد عتیق هستند.
عیسی هنگام ورود به اورشلیم بر حیوانی سوار بود. او به این شکل نشان میداد پادشاهی است که بعد از پیروزی در جدالی مهم وارد شهر شده است. همچنین شاهان اسرائیلی در عهد عتیق بر الاغ سوار میشدند. دیگر پادشاهان بر اسب سوار بودند. پس عیسی نشان میداد که او شاه اسرائیل است و در همان حال مانند شاهان دیگر نیست.
متی،مرقس، لوقا و یوحنا در مورد این رویداد نوشتهاند. متی و مرقس مینویسند که شاگردان الاغ را برای عیسی آوردند. یوحنا مینویسد عیسی الاغ را پیدا کرد. لوقا مینویسد که برای او کره الاغی آوردند. فقط متی مینویسد که الاغ، کره الاغی هم داشت. کسی مطمئن نیست که آیا عیسی بر الاغ یا کره آن سوار شده است. بهترین کار این است که هر یک از این سوابق را آنطور که در ULB آمده ترجمه کنید و سعی بر یکسانسازی آنها نداشته باشید. (ببینید متی ۲۱: ۱- ۷ و مرقس ۱۱: ۱- ۷ و لوقا ۱۹: ۲۹- ۳۶ و یوحنا ۱۲: ۱۴ - ۱۵)
آنچه است که مردم هنگام ورود عیسی به اورشلیم فریاد میزدند. این کلمه یعنی «ما را نجات بده»، ولی مردم از این کلمه استفاده کردند تا خدا را تجلیل کنند.
کسی به طور قطع نمیداند که این عبارت به چه معناست. کسی نمیداند که آیا مقصود عیسی این بود که خدا پادشاهی را پس خواهد داد یا خیر.
این قسمت روایت ورود عیسی به اورشلیم را آغاز میکند. عیسی به شاگردان خود در مورد کاری که باید انجام دهند، دستورالعملهایی میدهد.
روستایی نزدیک اورشلیم است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «الاغی که کسی بسته است»
میتوانید بسته بودن الاغ را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنجا به چوبهای بسته شده» یا «آنجا به درختی بسته شده»
الاغی کم سن و سال
نویسنده در این قسمت از زکریای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد ورود عیسی به اورشلیم با الاغ، نبوتی تحقق یافته است.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت توضیح میدهد که عمل عیسی چطور کلام خدا را تحقق میبخشد.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این اتفاق افتاد تا کلام خدا که مدتها پیش از زبان نبی گفته شده است، تحقق یابد»
انبیای زیادی وجود داشتند. متی در مورد زکریا حرف میزد. ترجمه جایگزین: «زکریای نبی»
مقصود از «دختر» یک شهر مردم آن شهر است. ترجمه جایگزین: «مردم صهیون» یا «مردمی که در صهیون زندگی میکنند»
نامی دیگر برای اورشلیم است.
عبارت «بر حمار و بر کره الاغ» توضیح میدهد که آن الاغ حیوانی کم سن است. ترجمه جایگزین: «بر کره الاغی نر»
چنین لباسهایی رو پوش یا جامهای بلند بودند.
آنها با چنین کاری ورود عیسی به اورشلیم را حرمت مینهند.
این کلمه به معنی «ما را نجات بده» است، ولی همچنین ممکن است به معنای «ستایش بر خدا» باشد.
عیسی مستقیماً پسر داود نبود، پس میتوانید این قسمت را «نواده داود» ترجمه کنید. اگرچه «پسر داود» عنوانی برای مسیح بود و آن جماعت احتمالاً عیسی را به این لقب صدا میزدند.
«به اسم خداوند» در این قسمت به معنای «به قوت» یا «به نمایندگی» است. ترجمه جایگزین: «به قوت خداوند» یا «به عنوان نماینده خداوند»
«اعلی علیین» اشاره به خدایی دارد که از بالاترین مکان آسمان حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «تجلیل بر خدا که در بالاترین مکان آسمانهاست» یا «مجد بر خداوند»
«شهر» اشاره به مردمی دارد که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردم در سراسر شهر شوریدند»
«هیجانزده»
این قسمت، بیان روایت ورود عیسی به معبد را شروع میکند.
عیسی به معبد اصلی وارد نشد. او به حیاطی که اطراف معبد[صحن] بود وارد شد.
بازاریان، حیوانات و اقلام دیگر را به مسافران میفروختند تا مسافران، قربانی ارزندهای به معبد تقدیم کنند.
عیسی از اشعیای نبی نقل قول میکند تا خریداران و صرافان را توبیخ کند.
«عیسی به کسانی که صرافی و اقلام دیگر را خرید و فروش میکردند، گفت»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «انبیا سالها پیش نوشتهاند» یا «خدا در گذشته گفته است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانه من...خواهد بود»
«من» اشاره به خدا و «خانه» اشاره به معبد [هیکل] دارد.
این اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «جایی که مردم دعا میکنند»
عیسی از استعاره استفاده میکند تا کسانی که اقلام در معبد خرید و فروش میکنند را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «مثل جایی که سارقان در آن مخفی میشوند.»
صفات وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که کور و شل هستند»
کسانی که پای آنها آسیب دیده و برای راه رفتن با مشکل رو به رو هستند.
«چیزهای عجیب» یا «معجزات.» این قسمت اشاره به شفای افراد شل و کور در (متی ۲۱: ۱۴) دارد.
این کلمه به معنی «ما را نجات بده» است ولی همچینین میتواند به معنای «ستایش بر خدا!» نیز باشد. ببینید متی ۲۱: ۹ را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی مستقیماً پسر داود نبود، پس میتوانید این قسمت را «نواده داود» ترجمه کنید. گرچه «پسر داود» لغب مسیح بود و آن جمع احتمالاً عیسی را به لقب صدا میزدند. ببینید در متی ۲۱: ۹ را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که آنها به دلیل اینکه باور نداشتند عیسی همان مسیح است خشمگین شدند و نمیخواستند دیگران هم او را تمجید کنند. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار عصبانی شدند چون مردم او را حمد میگفتند»
عیسی از مزامیر نقل قول میکند تا نحوه واکنش مردم نسبت به خود را توجیه کند.
روسای کهنه و کاتبان این سوال را میپرسند تا عیسی را توبیخ کنند چون از او خشمگین هستند. ترجمه جایگزین: «نباید اجازه دهید که این حرفها را به شما بزنند!»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا آنچه روسای کهنه و کاتبان خواندهاند را به آنها یادآور شود. ترجمه جایگزین: «بله، میشنوم، ولی باید آنچه را در کلام خدا خواندهاید به یاد داشته باشید....حمد»
عبارت «از دهان» اشاره به سخن گفتن دارد. ترجمه جایگزین: «کودکان و نوزادان شیر خوار را آماده ساختی تا خدا را بپرستند»
«عیسی، روسای کهنه و کاتبان را ترک کرد»
عیسی از برگ درخت انجیر استفاده میکند تا به شاگردان درباره ایمان و دعا تعلیم دهد.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت توضیح میدهد که عیسی گرسنه است و به همین دلیل پای درخت انجیر توقف کرده است.
مُرد و خشک شد
شاگردان از این سوال استفاده میکنند تا میزان تعجب خود را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «از اینکه درخت انجیر به این سرعت خشک شده متعجبیم»
«خشک شد و مُرد»
«حقیقت را به شما میگویم.» این عبارت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
عیسی نظریهای را به شکل مثبت و منفی بیان میکند تا بر خالص بودن ایمان تاکید کند. ترجمه جایگزین: «اگر واقعاً ایمان دارید»
این نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم ترجمه کنید. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «می توانید که به این کوه بگویید برداشته شده و به دریا انداخته شود»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خواهد شد»
این قسمت بیان روایتی را شروع میکند که در آن رهبران مذهبی اقتدار عیسی را زیر سوال میبرند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که عیسی وارد معبد اصلی نشده است. وارد حیاط اطراف معبد (صحن) شده است.
این قسمت اشاره به تعلیم و شفا دادن مردم توسط عیسی دارد. احتمالاً به بیرون راندن خریداران و فروشندگان در روز قبل نیز اشاره دارد.
عیسی پاسخ خود به رهبران مذهبی را ادامه میدهد.
«اقتدار خود را از کجا آورده بود؟»
این قسمت نقل قولی در نقل قول دیگر گنجانده شده است. میتوانید نقل قول مستقیم را در قالب نقل قول غیرمستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اگر بگوییم یحیی اقتدار خود را از آسمان دریافت کرده، آن موقع عیسی از ما میپرسد پس چرا به او ایمان نیاوردیم»
«آسمان» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «از خدایی که در آسمان است»
رهبران مذهبی میدانستند که عیسی با سوالی بدیهی آنها را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «پس باید حرف یحیای تعمید دهنده را باور میکردید»
این قسمت نقلی قولی است که در نقل قول دیگر گنجانده شده است. میتوانید نقل قول مستقیم را در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اما اگر بگوییم یحیی اقتدار خود را از انسان دریافت کرده است»
«از آنچه جماعت در مورد ما فکر میکنند یا بر سر ما خواهند آورد، میترسیم»
«آنها باور دارند که یحیی یک نبی است»
عیسی مثلی که درباره دو پسر است را تعریف میکند تا رهبران مذهبی را توبیخ کند و بیایمانی آنها را به تصویر کشد.
عیسی از سوال استفاده میکند تا با به چالش کشیدن رهبران مذهبی آنها را به تفکر عمیقتر درباره مَثَلی که به آنها میگوید، وادارد. ترجمه جایگزین: «در مورد آنچه میخواهم به شما بگویم، نظر خود را به من بگویید»
این قسمت اشاره به تغییر نظر و تصمیم پسر دارد که به نحوی متفاوت از آنچه گفته بود، عمل میکند.
«روسای کهنه و مشایخ گفتند»
«عیسی به روسای کهنه و مشایخ گفت»
«حقیقت را به شما میگویم.» این عبارت به آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید بیشتر میکند.
«پادشاهی خدا» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا حکومت خود را بر زمین بنا میکند، با حکومت کردن بر باجگیران و فاحشگان و پذیرفتن آنها قبل از شما آنها را برکت خواهد داد»
معانی محتمل: ۱) خدا باجگیران و فاحشگان را زودتر از شما رهبران مذهبی یهود در ملکوت میپذیرد یا ۲) خدا باجگیران و فاحشگان را به جای رهبران مذهبی یهودی در پادشاهی خود میپذیرد.
«شما» جمع است و اشاره به کل قوم اسرائیل دارد نه فقط رهبران مذهبی. ترجمه جایگزین: «یحیی نزد قوم اسرائيل آمد»
این یک اصطلاح است و بدان معناست که یحیی طریق درست زندگی کردن را به مردم نشان داد. ترجمه جایگزین: «و به شما گفت که خدا میخواهد چطور زندگی کنید»
شناسه فاعلی در فعل جمع است و اشاره به رهبران مذهبی دارد.
برای توبیخ کردن رهبران مذهبی و توصیف کردن بیایمانی آنها، عیسی مثلی را درباره خادمین یاغی میگوید.
«کسی که ملکی را صاحب بود»
«دیوار» یا «حصار»
«حفرهای در تاکستان حفر کرد که انگورها را در آن آب میگرفتند»
صاحب زمین همچنان در تملک زمین باقی ماند، ولی به زارعین اجازه رسیدگی به تاکستان را داده بود. قرار بود وقت رسیدن انگورها مقداری را به صاحب زمین بدهند و مابقی را برای خود نگه دارند.
کسانی بودند که میدانستند چطور باید از تاکستان و انگورها مراقبت کنند.
عیسی به تعریف کردن مثل ادامه میدهد.
«خادمان صاحب زمین»
عیسی به تعریف کردن مثل ادامه میدهد.
«چون» به معنی «در این لحظه نیست» بلکه جهت جلب توجه به نکتهای مهمی است که در ادامه میآید.
متی واضح نمیگوید که چه کسی جواب عیسی را داده است. در صورت نیاز به مشخص کردن مخاطب، میتوانید این قسمت را «مردم به عیسی گفتند» ترجمه کنید.
عیسی از اشعیای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد کسی را که رهبران مذهبی رد میکنند، خداوند ارج مینهد.
عیسی توضیح مثل خادمان یاغی را آغاز میکند.
مشخص نیست که عیسی از چه کسی سوالی که در ادامه آمده را میپرسد. در صورت لزوم «بدیشان» را به مخاطبی ترجمه کنید که در متی ۲۱: ۴۱ ترجمه کردهاید.
عیسی از سوال استفاده میکند تا آنها را به تعمق درباره کتاب مقدس وا دارد. ترجمه جایگزین: «به آنچه خواندهاید فکر کنید...چشمان»
عیسی از مزامیر نقل قول میکند. این استعاره بدان معناست که رهبران مذهبی، مثل بنایان، عیسی را رد میکنند ولی خدا او را مثل سنگ زاویه در ساختمان، در پادشاهی خود مهمترین قرار میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سنگ زاویه شد»
«خدا باعث این تغییر چشمگیر شد»
«در نظر ما» اشاره به دیدن دارد. ترجمه جایگزین: «دیدنش فوقالعاده است»
این قسمت تاکیدی است بر آنچه در ادامه گفته میشود.
«شما» جمع است. عیسی با رهبران مذهبی صحبت میکرد که او را رد کرده بودند.
«ملکوت خدا» در این قسمت اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا پادشاهی خود را از شما خواهد گرفت و به ملتی میدهد که برای پادشاهی ثمر میآورند.» یا «خدا شما را طرد میکند، و بر ملتی پادشاهی میکند که برای پادشاهی ثمری آورند»
«میوه» استعارهای به معنای «نتیجه» است. ترجمه جایگزین: «نتیجه خوبی حاصل میکند»
«آن سنگ» همان سنگی است که در (متی ۲۱: ۴۲) آمده است. این استعاره یعنی عیسی هر کس که علیه او طغیان کند را نابود خواهد کرد. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: « هر کسی که بر این سنگ بیافتد، آن سنگ او را در هم میشکند»
این جمله هم معنای جمله قبلی است. این استعاره بدان معناست که داوری نهایی بر عهده عیسی خواهد بود و او هر کس که بر ضدش طغیان کرده باشد را نابود خواهد کرد.
رهبران مذهبی به مثلی که عیسی تعریف کرد، عکسالعمل نشان میدهند.
«مثل عیسی»
1و عیسی توجّه نموده، باز به مَثَلها ایشان را خطاب کرده، گفت،2ملکوت آسمان پادشاهی را ماند که برای پسر خویش عروسی کرد.3و غلامان خود را فرستاد تا دعوتشدگان را به عروسی بخوانند و نخواستند بیایند.4باز غلامان دیگر روانه نموده، فرمود، دعوتشدگان را بگویید که، اینک، خوان خود راحاضر ساختهام و گاوان و پرواریهای من کشته شده و همهچیز آماده است، به عروسی بیایید.5ولی ایشان بیاعتنایی نموده، راه خود را گرفتند، یکی به مزرعه خود و دیگری به تجارت خویش رفت.6و دیگران غلامان او را گرفته، دشنام داده، کشتند.7پادشاه چون شنید، غضب نموده، لشکریان خود را فرستاده، آن قاتلان را به قتل رسانید و شهر ایشان را بسوخت.8آنگاه غلامان خود را فرمود، عروسی حاضر است؛ لیکن دعوت شدگان لیاقت نداشتند.9الآن به شوارع عامّه بروید و هر که را بیابید به عروسی بطلبید.10پس آن غلامان به سر راهها رفته، نیک و بد هر که را یافتند جمع کردند، چنانکه خانهٔ عروسی از مجلسیان مملّو گشت.11آنگاه پادشاه بجهت دیدن اهل مجلس داخل شده، شخصی را در آنجا دید که جامه عروسی در بر ندارد.12بدو گفت، ای عزیز چطور در اینجا آمدی و حال آنکه جامه عروسی در بر نداری؟ او خاموش شد.13آنگاه پادشاه خادمان خود را فرمود، این شخص را دست و پا بسته بردارید و در ظلمت خارجی اندازید، جایی که گریه و فشار دندان باشد.14زیرا طلبیدگان بسیارند و برگزیدگان کم.15پس فریسیان رفته، شورا نمودند که چطور او را در گفتگو گرفتار سازند.16و شاگردان خود را با هیرودیان نزد وی فرستاده، گفتند، استادا میدانیم که صادق هستی و طریق خدا را بهراستی تعلیم مینمایی و از کسی باک نداری زیرا که به ظاهر خلق نمینگری.17پس به ما بگو رأی تو چیست. آیا جزیه دادن به قیصر رواست یا نه؟18عیسی شرارت ایشان را درک کرده، گفت، ای ریاکاران، چرا مرا تجربه میکنید؟19سکّهٔ جزیه را به من بنمایید. ایشان دیناری نزد وی آوردند.20بدیشان گفت، این صورت و رقم از آن کیست؟21بدو گفتند، از آنِ قیصر. بدیشان گفت، مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا را به خدا!22چون ایشان شنیدند، متعجّب شدند و او را واگذارده، برفتند.23و در همان روز، صدّوقیان که منکر قیامت هستند نزد او آمده، سؤال نموده،24گفتند، ای استاد، موسی گفت، اگر کسی بیاولاد بمیرد، میباید برادرش زن او را نکاح کند تا نسلی برای برادر خود پیدا نماید.25باری در میان ما هفت برادر بودند که اوّل زنی گرفته، بمرد و چون اولادی نداشت زن را به برادر خود ترک کرد.26و همچنین دوّمین و سوّمین تا هفتمین.27و آخر از همه آن زن نیز مرد.28پس او در قیامت، زن کدام یک از آن هفت خواهد بود زیرا که همه او را داشتند؟29عیسی در جواب ایشان گفت، گمراه هستید از این رو که کتاب و قوّت خدا را در نیافتهاید،30زیرا که در قیامت، نه نکاح میکنند و نه نکاح کرده میشوند، بلکه مثل ملائکه خدا در آسمان میباشند.31امّا دربارهٔ قیامت مردگان، آیا نخواندهاید کلامی را که خدا به شما گفته است،32من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب؟ خدا، خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است.33و آن گروه چون شنیدند، از تعلیم وی متحیّر شدند.34امّا چون فریسیان شنیدند که صدّوقیان را مجاب نموده است، با هم جمع شدند.35و یکی از ایشان که فقیه بود، از وی به طریق امتحان سؤال کرده، گفت،36ای استاد، کدام حکم در شریعت بزرگتر است؟37عیسی وی را گفت، اینکه خداوند خدای خود را به همهٔ دل و تمامی نفس و تمامی فکر خود محبّت نما.38این است حکم اوّل و اعظم.39و دوّم مثل آن است، یعنی همسایهٔ خود را مثل خود محبّت نما.40بدین دو حکم، تمام تورات و صُحُف انبیا متعلّق است.41و چون فریسیان جمع بودند، عیسی از ایشان پرسیده،42گفت، دربارهٔ مسیح چه گمان میبرید؟ او پسر کیست؟ بدو گفتند، پسر داود.43ایشان را گفت، پس چطور داود در روح، او را خداوند میخواند؟ چنانکه میگوید،44خداوند به خداوند من گفت، به دست راست من بنشین تا دشمنان تو را پایانداز تو سازم.45پس هرگاهداود او را خداوند میخواند، چگونه پسرش میباشد؟46و هیچکس قدرت جواب وی هرگز نداشت و نه کسی از آن روز دیگر جرأت سؤال کردن از او نمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیه ۴۴ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق است.
در مَثَل ضیافت عروسی در (متی ۲۲: ۱- ۱۴)، عیسی تعلیم میدهد که وقتی خدا نجات را به کسی پیشکش میکند، آن شخص باید این پیشنهاد را بپذیرد. عیسی حیات با خدا را به ضیافتی تشبیه کرده که شاه برای پسرش تدارک دیده است، پسری که به تازگی ازدواج کرده است. همچنین عیسی تاکید میکند که همه دعوت شدگان، خود را به نحوی برازنده برای ضیافت شام آماده نمیکنند. خدا چنین افرادی را از ضیافت شام بیرون خواهد کرد.
گوینده معمولاً چیزهایی را نمیگوید که شنوندگانش از قبل میدانند. وقتی پادشاه در آن مثل گفت « گاوان و پرواریهای من کشته شده» (متی ۲۲: ۴)، فرض را بر این گرفت که شنوندگان میدانند کسانی که حیوانات را کشتهاند، طبخ آنها را نیز بر عهده داشتهاند.
متناقض نامه جملهای حقیقی است که برای توصیف امری ناممکن استفاده میشود. از نظر یهودیان، اجداد بر نوادگان ارجحیت داشتند، ولی در یکی از مزامیر داود یکی از نوادگان خود را «خداوند» میخواند. <u>عیسی به رهبران یهودی میگوید که این حرف متناقض است که «هرگاه داود او را خداوند میخواند، چگونه میتواند پسر داود باشد » </u>(متی ۲۲: ۴۵)
برای توبیخ رهبران مذهبی و توصیف بیایمانی آنها، عیسی مثلی را درباره ضیافت عروسی تعریف میکند.
«به مردم»
در این قسمت عیسی تعریف کردن مثل را شروع میکند. ببینید (متی ۱۳: ۲۴) را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که شاه دعوت کرده بود»
عیسی تعریف کردن مثل را آغاز میکند.
این نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کنید. به همین منوال میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خادمان، را دستور داد تا به دعوت شدگان بگویند ‘اینک ضیافت‘....»
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کنید»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که حیوانات پخته شده و آماده خوردن هستند. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خادمان گاوان و گوسالههای پروار را کشته و پختهاند»
«بهترین گاوها و گوسالههایم را برای خوردن»
عیسی تعریف کردن مثل را ادامه میدهد.
«ولی مهمانان دعوت پادشاه را نادیده گرفتند»
عیسی به تعریف کردن مثل ادامه میدهد.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که دعوت کردهام»
«بر مسیرهای اصلی شهر». پادشاه، خادمان خود را به جایی میفرستد که به احتمال قوی میتوانستند کسانی را پیدا کنند.
«هم مردمان خوب و هم مردمان بد»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پس مهمانان سالن عروسی را پر کردند»
اتاقی بزرگ
عیسی به تعریف کردن مثل ادامه میدهد.
شاه از سوال استفاده میکند تا آن مهمان را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «لباس مناسب جشن عروسی بر تن نداری. نباید اینجا باشی.»
«آن مرد خاموش بود»
عیسی از مثل خود درباره ضیافت عروسی نتیجه گیری میکند.
«دست و پای او را ببندید تا توان تکان خوردن نداشته باشد»
«ظلمت خارجی» کنایه از جاییست که خدا ردکنندگان خود را به آنجا میفرستد. جایی است که برای همیشه از خدا جدا میمانند. ببینید <متی ۸: ۱۲> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «جایی تاریک دور از خدا»
«فشار دندان» عملی نمادین است، که اشاره به غم و رنجی شدید دارد. ببینید (متی ۸: ۱۲) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گریه و ابراز رنج شدید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا بسیاری از مردم را دعوت میکند، ولی فقط اندکی را بر میگزیند»
این کلمه، جابجایی را نشانگذاری میکند. عیسی تعریف کردن مثل را به پایان میرساند و نکته آن حکایت را توضیح میدهد.
این قسمت بیان روایتی را آغاز میکند که در آن رهبران مذهبی با پرسیدن چند سوال سخت، قصد به دام انداختن عیسی را دارند. فریسیان در این قسمت درباره پرداخت مالیات به قیصر از او میپرسند.
«چطور میتوانند او را مجبور به گفتن حرفی اشتباه کنند تا دستگیرش نمایند»
شاگردان فریسیان، فقط پرداخت مالیات به مقامات یهودی را حمایت میکردند و هیرودیان پرداخت مالیات به مقامات رومی را حمایت میکردند. در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که فریسیان باور داشتند، عیسی هر چه بگوید به یکی از این دو گروه توهین خواهد شد.
این دسته از افراد مقامات و پیروان شاه یهودی، هیرودیس، بودند. هیرودیس هم با مقامات رومی رابطه خوبی داشت.
«به کسی توجه خاص نشان نمیدهی» یا «کسی را مهمتر از دیگری نمیدانی»
مردم مستقیماً به قیصر مالیات پرداخت نمیکردند بلکه خراجگیران واسطه پرداخت مالیات بودند. ترجمه جایگزین: «مالیاتی را پرداخت کنند که قیصر میخواهد»
عیسی با استفاده از این سوال کسانی را توبیخ میکند که قصد به دام انداختن او را داشتند. ترجمه جایگزین: «من را امتحان نکنید، ای ریاکاران!» یا «میدانم که شما ریاکاران فقط میخواهید من را بیازمایید!»
سکه رومی و معادل یک روز کار بود.
«بدیشان» اشاره به هیرودیان و شاگردان فریسیان دارد.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا درباره آنچه میگوید، تعمق کنند. ترجمه جایگزین: «به من بگویید که تصویر چه کسی را بر این سکه میبینید؟»
میتوانید اطلاعات برداشت شده از پاسخ آنها را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این سکه تصویر قیصر را بر خود دارد»
«چیزهایی که به قیصر تعلق دارند»
«آنچه به خدا تعلق دارد»
سعی صدوقیان بر آن بود که با پرسیدن سوالات دشوار درباره ازدواج و قیام مردگان از عیسی، او را به دام اندازند.
رهبران مذهبی از عیسی در مورد موسی و آنچه که در کتاب مقدس نوشته شده است سوال میپرسیدند. اگر زبان شما قابلیت بیان نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر را ندارد، میتوانید این قسمت را در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ای استاد، موسی گفته است که اگر مردی بمیرد ...برادر»
«او» اشاره به مرد مرده دارد.
صدوقیان به پرسش از عیسی ادامه میدهند.
«مسنترین»
«بزرگتر...بعدی...کوچکترین» یا «برادر جوانتر بزرگترین برادر ...آن یکی که از دومی بزرگتر بود...جوانترین»
«بعد از اینکه همه برادران مردند»
صدوقیان در این قسمت از داستان هفت برادر میگذرند و به سوال اصلی خود میپردازند.
«وقتی مردگان به زندگی بر میگردند»
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که مقصود عیسی این است که برداشت آنها در مورد قیامت اشتباه است. ترجمه جایگزین: «در مورد قیامت اشتباه میکنید»
«آنچه خدا قادر به انجام دادن است»
«وقتی مردگان زنده شوند»
«مردم ازدواج نخواهند کرد»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردم فرزندان خود را به نکاح در نخواهند آورد»
عیسی سوالی میپرسد تا نشان دهد کسانی که میمیرند بعداً زنده خواهند شد.<u> </u>عیسی با پرسیدن این سوال، صدوقیان را توبیخ میکند. او به دنبال جواب نیست.
این قسمت شروع سوالی است که با کلمات «خدای یعقوب» در آیه ۳۲ به پایان میرسد. عیسی این سوال را میپرسد تا آنچه رهبران مذهبی از کتاب مقدس میدانند را به آنها یادآور شد. اگر این پرسش بدیهی در قالب جملهای خبری ترجمه شود، علامت سوال در آیه ۳۲ باید به نقطه تبدیل شود. ترجمه جایگزین: «خواندهاید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خدا به شما گفت»
عیسی سوالی که در آیه ۳۱ شروع کرده را به پایان میرساند.
این سوال در آیه ۳۱ شروع میشود و در آیه ۳۲ به پایان میرسد. عیسی این سوال را میپرسد تا به صدوقیان آنچه در کلام آمده را یادآور شود و به خاطر عدم درک آن سخن آنها را توبیخ کند. اگر پرسش بدیهیای که در آیه ۳۱ آمده را در قالب جمله خبری ترجمه کردهاید، پس علامت سوال در این قسمت باید تبدیل به نقطه شود. ترجمه جایگزین: «خدای یعقوب»
میتوانید نقل قول مستقیم را در قالب نقل قول غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او خدای...یعقوب» است.
این کلمات صفات وابسته به اسم هستند که میتوان آنها را به صورت صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از مردگان، بلکه او خدای زندگان است»
آن فرد فریسی که استاد شریعت بود با پرسیدن سوالی سخت در مورد بزرگترین فرمان، سعی بر به دام انداختن عیسی داشت.
عیسی آیهای از تثنیه را به عنوان بزرگترین فرمان نقل قول میکند.
این سه عبارت[ همه...تمامی...تمامی] که با هم به کار رفتهاند، به معنای «کاملاً» یا «خالصانه» میباشند. «دل» و «نفس» کنایه از باطن شخص هستند.
«اعظم» و «اول» یک معنا دارند. این کلمات تاکید میکنند که این بزرگترین فرمان است.
عیسی از لاویان به عنوان دومین فرمان بزرگ نقل قول میکند.
«همسایه» به معنای کسی است که در نزدیکی زندگی میکند. مقصود عیسی این بود که شخص باید به همه محبت کند.
عبارت «تمام تورات و صحف» اشاره به کل کتاب مقدس دارد. ترجمه جایگزین: «هر چیزی که موسی و انبیا نوشتهاند بر اساس این دو فرمان است»
عیسی از فریسیان سوالی سخت میپرسد تا مانع تلاش آنها برای به دام انداختن خود شود.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی بخش جدیدی از داستان را تعریف میکند که در آن عیسی از رهبران مذهبی سوالاتی میپرسد.
«پسر» در هر دو مورد به معنای نواده است.
عیسی در این قسمت از مزامیر نقل قول میکند تا نشان دهد که مسیح تنها «پسر داود» نیست، بلکه افضلتر است.
عیسی از سوال استفاده میکند تا رهبران مذهبی را به تعمق درباره مزموری که نقل میکند وا دارد. ترجمه جایگزین: «سپس، به من بگویید که چرا داود در روح او را خداوند صدا میزند.»
«داود، که روحالقدس بر او الهام میکند.» این قسمت بدان معناست که داود متاثر از روحالقدس سخن میگوید.
«او را» اشاره به مسیح دارد، که نواده داود هم هست.
«خداوند» اشاره به خدای پدر دارد.
«خداوند» اشاره به مسیح دارد. همچنین «من» اشاره به داود دارد. این به معنای افضلیت مسیح نسبت به داود است.
«به دست راست خداون» عملی نمادین به معنای دریافت جلال و اقتدار از خدا است. ترجمه جایگزین: «بر مکان جلال در کنار من بنشین»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که دشمنانت را شکست دهم» یا «تا دشمنانت را مجبور به تعظیم به تو کنم»
این قسمت پایان بخشی از داستان است که در (متی ۱۹: ۱) شروع شده است، داستانی که خدمت عیسی در یهودیه را تعریف میکرد.
این قسمت پایان روایتی است که رهبران مذهبی سعی میکنند عیسی را با سوالات سخت به دام اندازند.
عیسی از سوال استفاده میکند تا رهبران مذهبی را به تعمق درباره آنچه میگوید وا دارد. ترجمه جایگزین: «داود او را ‘خداوند‘ صدا میزند پس عیسی شخصی بیش از نواده داود است»
داود عیسی را «خداوند» میخواند چون عیسی تنها نواده داود نبود، بلکه از او افضلتر بود.
«جواب» اشاره به آنچه مردم میگویند دارد. ترجمه جایگزین: «به او جوابی دهند» یا «جواب او را بدهند» [در فارسی انجام شده]
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که کسی از او سوالی نپرسید تا به نحوی او را مجبور به بیان جوابی خطا کند که رهبران مذهبی به آن واسطه بتوانند او را دستگیر نمایند.
1آنگاه عیسی آن جماعت و شاگردان خود را خطاب کرده،2گفت، کاتبان و فریسیان بر کرسی موسی نشستهاند.3پس آنچه به شما گویند، نگاه دارید و بجا آورید، لیکن مثل اعمال ایشان مکنید زیرا میگویند و نمیکنند.4زیرا بارهای گران و دشوار را میبندند و بر دوش مردم مینهند و خود نمیخواهند آنها را به یک انگشت حرکت دهند.5و همهٔ کارهای خود را میکنند تا مردم، ایشان را ببینند. حمایلهای خود را عریض و دامنهای قبای خود را پهن میسازند،6و بالا نشستن در ضیافتها و کرسیهای صدر در کنایس را دوست میدارند،7و تعظیم در کوچهها را و اینکه مردم ایشان را آقا آقا بخوانند.8لیکن شما آقا خوانده مشوید، زیرا استاد شما یکی است، یعنی مسیح و جمیع شما برادرانید.9و هیچ کس را بر زمین، پدر خود مخوانید زیرا پدر شما یکی است که در آسمان است.10و پیشوا خوانده مشوید، زیرا پیشوای شما یکی است، یعنی مسیح.11و هر که از شما بزرگتر باشد، خادم شما بُوَد.12و هر که خود را بلند کند، پست گردد و هر که خود را فروتن سازد سرافراز گردد.13وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که درِ ملکوت آسمان را به روی مردم میبندید، زیرا خود داخل آن نمیشوید و داخل شوندگان را از دخول مانع میشوید.14وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا خانههای بیوهزنان را میبلعید و از روی ریا نماز را طویل میکنید؛ از آنرو عذاب شدیدتر خواهید یافت.15وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا که برّ و بحر را میگردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پستتر از خود، پسر جهنّم میسازید!16وای بر شما ای راهنمایان کور که میگویید، هر که به هیکل قسم خورد باکی نیست لیکن هر که به طلای هیکل قسم خورد باید وفا کند.17ای نادانان و نابینایان، آیا کدام افضل است؟ طلا یا هیکلی که طلا را مقدّس میسازد؟18و هر که به مذبح قسم خورد باکی نیست لیکن هر که به هدیهای که بر آن است قسم خورد، باید ادا کند.19ای جهّال و کوران، کدام افضل است؟ هدیه یا مذبح که هدیه را تقدیس مینماید؟20پس هر که به مذبح قسم خورد، به آن و به هر چه بر آن است قسم خورده است؛21و هر که به هیکل قسم خورد، به آن و به او که در آن ساکن است، قسم خورده است؛22و هر که به آسمان قسم خورد، به کرسی خدا و به او که بر آن نشسته است، قسم خورده باشد.23وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که نعناع و شبت و زیره را عشر میدهید و اعظم احکام شریعت، یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کردهاید! میبایست آنها را بجا آورده، اینها را نیز ترک نکرده باشید.24ای رهنمایان کور که پشه را صافی میکنید و شتر را فرو میبرید!25وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار، از آن رو که بیرون پیاله و بشقاب را پاک مینمایید و درون آنها مملّو از جبر و ظلم است.26ای فریسی کور، اوّل درون پیاله و بشقاب را طاهر ساز تا بیرونش نیز طاهر شود!27وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که چون قبور سفید شده میباشید که از بیرون، نیکو مینماید لیکن درون آنها از استخوانهای مردگان و سایر نجاسات پر است!28همچنین شما نیز ظاهراً به مردم عادل مینمایید، لیکن باطناً از ریاکاری و شرارت مملّو هستید.29وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که قبرهای انبیا را بنا میکنید و مدفنهای صادقان را زینت میدهید،30و میگویید، اگر در ایّام پدران خود میبودیم، در ریختن خون انبیا با ایشان شریک نمیشدیم!31پس بر خود شهادت میدهید که فرزندان قاتلان انبیا هستید.32پس شما پیمانه پدران خود را لبریز کنید!33ای ماران و افعیزادگان! چگونه از عذاب جهنّم فرار خواهید کرد؟34لهذا الحال انبیا و حکماء و کاتبان نزد شما میفرستم و بعضی را خواهید کشت و به دار خواهید کشید و بعضی را در کنایس خود تازیانه زده، از شهر به شهر خواهید راند،35تا همهٔ خونهای صادقان که بر زمین ریخته شد بر شما وارد آید، از خون هابیل صدیقتا خون زکریّا ابن برخیا که او را در میان هیکل و مذبح کشتید.36هرآینه به شما میگویم که این همه بر این طایفه خواهد آمد!37ای اورشلیم، اورشلیم، قاتل انبیا و سنگسار کننده مرسلان خود! چند مرتبه خواستم فرزندان تو را جمع کنم، مثل مرغی که جوجههای خود را زیر بال خود جمع میکند و نخواستید!38اینک، خانهٔ شما برای شما ویران گذارده میشود.39زیرا به شما میگویم از این پس مرا نخواهید دید تا بگویید مبارک است او که به نام خداوند میآید.
عیسی بارها فریسیان را ریاکار میخواند (متی ۲۳: ۱۳، ۱۵، ۲۳، ۲۵، ۲۷، ۲۹) و دقیقاً توضیح میدهد که مقصودش از این کار چیست. فریسیان قوانینی را وضع میکردند که واقعاً کسی نمیتوانست از آنها اطاعت کند، و سپس مردم عادی را قانع میکردند که به دلیل ناتوانی در اطاعت از این قوانین گناهکار هستند. همچنین، فریسیان به جای اینکه از شریعت موسی اطاعت کنند، قوانین خود را متابعت میکردند.
در اکثر فرهنگها، توهین به مردم کاری غلط است. فریسیان بسیاری از سخنان آمده در این باب را توهین به حساب میآوردند. عیسی آنها را «ریاکار»، «راهنمایان کور»، «نادان» و «ماران» صدا میزند (متی ۲۳: ۱۶- ۱۷). عیسی از این سخنان استفاده میکند تا بگوید که خدا قطعاً آنها را به خاطر عمل اشتباهشان مجازات خواهد کرد.
متناقض نما جملهای حقیقی است که به نظر امری غیر ممکن را توصیف میکند. عیسی وقتی میگوید «هر که از شما بزرگتر باشد» [(متی ۲۳: ۱۱- ۱۲)] از متناقض نما استفاده میکند.
این قسمت شروع بخش جدیدی از داستان است که عیسی درباره نجات و داوری پایانی تعلیم میدهد. او در این قسمت هشدار خود به مردم، درباره کاتبان و فریسیان را آغاز میکند.
«کرسی» نمادی از اقتدار جهت حکومت و قضاوت است. ترجمه جایگزین: «مثل موسی اقتدار دارند» یا «این اختیار را دارند که بگویند مقصود شریعت موسی چه بوده است»
«همه چیز...را انجام ده و به آنها بنگر» یا «همه چیز...انجام ده و مشاهده کن»
«بارهای گران و دشوار را میبندند و بر دوش مردم مینهند» استعاره است و بدان معناست که رهبران مذهبی قوانین سختی وضع میکنند و مردم را مجبور به اطاعت از آنها میکنند. «نمیخواهند انگشت حرکت دهند» اصطلاح است و بدان معناست که رهبران مذهبی به مردم کمکی نخواهند کرد. ترجمه جایگزین: «آنها شما را مجبور میکنند که از قوانینی پیروی کنید که متابعت از آنها سخت است. ولی به هیچ وجه کاری نمیکنند که به شما در پیروی از این قوانین کمک کنند»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنها اعمال خود را به جا میآوردند تا مردم کار آنها را ببینند»
هر دوی این اعمال کارهایی بودند که فریسیان انجام میدادند، گویی که خدا را بیش از مردم دیگر حرمت مینهند.
جعبه چرمی کوچک و حاوی کاغذهایی است که کلام خدا بر آنها نوشته شده است.
فریسیان گرههای پایین قبای خود را بلندتر میکردند تا تعهد خود را به خدا نشان دهند.
عیسی به صحبت کردن با جمع و شاگردان در مورد فریسیان ادامه میدهد.
این دو مکان، جاهایی بودند که مهمترینها بر آنها مینشستند.
مکانی بزرگ و رو باز که مردم اقلام مختلف خود را در آن خرید و فروش میکنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا مردم آنها را ‘ربی‘ بخوانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید اجازه دهید کسی شما را... بخواند»
تمام مشتقات «شما» جمع هستند و اشاره به عیسی و پیروانش دارند.
«برادران» به معنای «همایمانان» است.
عیسی از آرایه مبالغه استفاده میکند تا بگوید که آنها نباید اجازه دهند حتی مهمترین فرد در زندگی آنها از خدا مهمتر باشد. ترجمه جایگزین: «کسی را بر زمین پدر خود نخوانید» یا «نگویید کسی بر زمین پدر شماست»
«پدر» لقبی مهم برای خداست.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همچنین، نگذارید کسی شما را بخواند»
وقتی عیسی میگفت «مسیح» در واقع خود را با سوم شخص خطاب قرار میداد. ترجمه جایگزین: «من، مسیح، تنها معلم شما هستم»
«کسی که بین شما مهمترین است»
«شما» جمع است و اشاره به پیروان عیسی دارد.
«خود را مهمتر جلوه دهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را فروتن سازد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را مهم گرداند» یا «خدا او را حرمت مینهد»
عیسی به نحوی درباره ملکوت آسمان[پادشاهی آسمان] سخن گفته که گویی خانهای است که فریسیان در را از بیرون بستهاند و نه خود یا کسی دیگر قادر به وارد شدن به آن خانه نیست. اگر نمیخواهید از استعاره خانه استفاده کنید، حتماً تمام افعال «میبندد» و «داخل شدن» و امثال آنها را تغییر دهید. همچنین، از آنجا که کلمات «ملکوت آسمان» که به خدای ساکن در آسمان اشاره دارند، فقط در کتاب متی استفاده شدهاند، پس سعی کنید در ترجمه خود کلمه «آسمان» را بیاورید.
عیسی توبیخ کردن رهبران مذهبی به خاطر ریاکاری آنها را شروع میکند.
«عاقبت وحشتناکی خواهید داشت» ببینید (متی ۱۱: ۱۲) را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی به نحوی درباره ملکوت آسمان[پادشاهی آسمان] سخن گفته که گویی خانهای است که فریسیان در را از بیرون بستهاند و نه خود یا کسی دیگر قادر به وارد شدن به خانه نیست. اگر نمیخواهید از استعاره خانه استفاده کنید، حتماً تمام افعال «میبندد» و «داخل شدن» و امثال آنها را تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «ورود مردم را به ملکوت آسمان غیر ممکن میکنید، نه خود داخل میشوید نه اجازه میدهید طالبین به آن وارد شوند» یا «شما جلوی مردم برای پذیرش خدا، همان پادشاه ساکن در آسمان، را گرفتهاید، خودتان هم او را به عنوان شاه نمیپذیرید و پذیرش او توسط مشتاقانش را غیر ممکن میکنید»
این قسمت اصطلاحی به معنای رفتن به دور دستها است. ترجمه جایگزین: «فاصله زیادی را سفر میکنید»
«تا کسی را وا دارید که مذهب شما را بپذیرد»
«پسر» اصطلاحی به معنای تعلق داشتن است. ترجمه جایگزین: «کسی که به جهنم تعلق دارد» یا «کسی که باید به جهنم برود»
رهبران مذهبی از نظر روحانی کور بودند. گرچه خود را استاد میپنداشتند، ولی قادر به درک حقیقت خدا نبودند. ببینید «راهنمایان کور» را در (متی ۱۵: ۱۴) چطور ترجمه کردهاید.
«به معبد...لازم نیست بر سوگند خود پایبند باشید»
در اصل از «به سوگند خود بسته شده است[گره خورده است]» استفاده شده است. عبارت «باید وفا کند» استعاره و بدان معناست که باید به آنچه گفته پایبند باشد. ترجمه جایگزین: «باید آنچه وعده داده را انجام دهد»
رهبران یهودی از نظر روحانی کور بودند. گرچه خود را استاد میپنداشتند ولی از درک حقیقت خدا ناتوان بودند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا فریسیان را توبیخ کند چون طلا را مهمتر از معبد میدانستند. ترجمه جایگزین: «معبدی که طلایش را به خدا تقدیم کردهاند، مهمتراز خود طلاست»
«معبد که طلا را تنها متعلق به خدا میگرداند»
اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و همچنین میگویید»
«نباید کاری را انجام دهد که به انجام آن سوگند خورده است» یا «نباید بر سوگند خود پایبند باشد»
حیوان یا غلاتی هستند که شخص به مذبح خدا میآورد و آن را تقدیم میکند.
«باید به سوگند خود پایبند باشد.» به نحوی از آنچه شخص باید انجام دهد سخن گفته شده که گویی او به سوگند خود گره خورده است. ترجمه جایگزین: «باید آنچه را که وعده داده، انجام دهد»
رهبران یهودی از نظر روحانی کور بودند. گرچه خود را استاد میپنداشتند ولی از درک حقیقت خدا ناتوان بودند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا فریسیان را توبیخ کند چون طلا را مهمتر از معبد میدانستند. ترجمه جایگزین: «مذبحی که هدیه را مقدس میگرداند از آن هدیه عظیمتر است»
«مذبحی که هدیه را مخصوص خدا میگرداند»
«به تمام هدایایی که مردم بر آن نهادهاند»
خدای پدر
خدای پدر
«عاقب بدی خواهید داشت...ای ریاکاران!» ببینید <متی ۱۱: ۲۱> را چطور ترجمه کردهاید.
برگ و دانههایی هستند که مردم برای خوش طعم کردن غذا از آنها استفاده میکنند.
«اطاعت نکردید»
«مسائل مهمتر»
«باید از اصول شریعت مهمتر[والاتر] اطاعت میکردید»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در حالیکه از شریعت کم اهمیتتر [نازلتر] پیروی میکنید»
عیسی از این استعاره استفاده میکند تا فریسیان را توصیف کند. مقصود عیسی این بود که فریسیان فرمانهای خدا را درک نمیکنند یا نمیدانند چطور او را خشنود کنند. بنابراین، نمیتوانند به دیگران تعلیم دهند که چطور باید خدا را خشنود کنند. ببینید همین استعاره را در (متی ۱۵: ۱۴) چطور ترجمه کردهاید.
دقت کردن جهت به جا آوردن کم اهمیتترین اصول شریعت و غفلت کردن از مهمترین اصول شریعت به بلاهت دقت در نبلعیدن حشرهای کوچک و کثیف است در حالیکه گوشت حیوانی عظیم الجثه و ناپاک را میخورند. ترجمه جایگزین: «به حماقت کسی هستید که پشهای را از صافی میگذراند که مبادا در نوشیدنی او بیافتد در حالیکه شتر را میبلعد»
بدان معناست که مایع را از پارچهای رد کنید تا حشرههای کوچک از آن جدا شوند.
حشرهای کوچک که پرواز میکند.
«چقدر برای شما وحشتناک خواهد بود...ای ریاکاران!» ببینید (متی ۱۱: ۲۱) را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت استعاره است و بدان معناست که کاتبان و فریسیان در نظر دیگران پاک به نظر میرسند، ولی از دورن بدخو هستند.
«آنچه را میخواهند که دیگران دارند و تقریباً همه کار را به خاطر خود انجام میدهند»
فریسیان از نظر روحانی کور بودند. گرچه خود را استاد میپنداشتند ولی از درک حقیقت خدا ناتوان بودند.
این استعاره بدان معناست که اگر باطن آنها پاک شود، پس در نتیجه از بیرون نیز پاک میگردند.
این تشبیه بدان معناست که کاتبان و فریسیان از بیرون پاک به نظر میرسند ولی از دورن بد خو هستند.
«سنگ قبرهایی که سفید رنگ شدهاند» یهودیان معمولاً قبرها را سفید رنگ میکردند تا دیگران آنها را ببینند و از لمس آنها خودداری کنند. لمس سنگ قبر شخص را رسماً[شرعاً] ناپاک میکرد.
صفت وابسته به اسم را میتوانید به عنوان صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «از مردم صالح»
«در زمان نیاکان ما»
«به آنها نمیپیوستیم»
«خون» اشاره به زندگی دارد. ریختن خون به معنای کشتن است. ترجمه جایگزین: «کشتن» یا «به قتل رساندن»
«فرزندان» به معنای «نوادگان» است.
عیسی از استعاره استفاده میکند. این استعاره بدان معناست که فریسیان رفتار شرورانهای که پدران آنها هنگام به قتل رساندن انبیا آغاز کرده بودند را تکمیل میکنند. ترجمه جایگزین: «شما نیز گناهانی که نیاکان شما آغاز کردند را به پایان میرسانید»
مار همان مار معمولی است و افعی نوعی مار سمی است. این مارها خطرناک و معمولاً نمادی از شیطان هستند. ترجمه جایگزین: «شمایی که به خطرناکی و شرارت ماران سمی هستید»
«افعی زاده» یعنی «دارا بودن ویژگیهای مشابه.» ببینید متی ۳: ۷ را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا آنها را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «راه فراری از داوری نهایی ندارید»
عیسی به توبیخ رهبران مذهبی به خاطر ریاکاری ادامه میدهد.
گاهی زمان حال به منظور اشاره به کاری که به زودی انجام خواهد شد، به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «انبیا، حکیمان، و کاتبان را نزد شما میفرستم»
«بر شما وارد آید» اصطلاحی به معنای مجازات شدن است. ریختن خون به معنای کشتن مردم است، پس «خون پارسایان که بر زمین ریخته شد» نمادی از اشخاص صالح است که کشته شدهاند. ترجمه جایگزین: «خدا شما را به خاطر قتل همه صالحین [ّ پارسایان] مجازات میکند...قتل...قتل»
هابیل اولین قربانی قتل و زکریا که در معبد توسط یهودیان به قتل رسید احتمالاً آخرین آنها بوده است. این مردان نمادی از همه صالحین[پارسایان] هستند که به قتل رسیدهاند.
(See:
هویت این زکریا مشخص نیست. او پدر یحیای تعمید دهند نبوده است.
مقصود عیسی این نبود که مخاطبین او در واقع زکریا را کشتند. مقصود او این بود که اجداد آنها او را کشتهاند.
«حقیقت را به شما میگویم.» این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
عیسی به خاطر مردم اورشلیم غمگساری میکند چون فرستادگان خدا را رد میکنند.
عیسی طوری با مردم اورشلیم حرف میزند که گویی شهر مخاطب اوست.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا نزد تو فرستاده است»
عیسی طوری با شهر اورشلیم حرف میزند که گویی آن شهر زنی است و مردم فرزندان او هستند. ترجمه جایگزین: «مردمان تو» یا «ساکنان تو»
تشبیهی است که بر محبت عیسی نسبت به مردم و نحوه مراقبت او تاکید میکند.
پرنده ماده، میتوانید هر پرندهای که از فرزندانش زیر بالهایش مراقبت میکند را به جای این کلمه بیاورید.
«خدا خانه شما را ترک خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) «شهر اورشلیم» یا ۲) «معبد»
این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
«به نام» به معنای «به قوت» یا «به نمایندگی» است. ببینید (متی ۲۱: ۱۹) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مبارک باد، آنکه به قوت خداوند میآید، مبارک باد» یا «مبارک است آنکه به عنوان خداوند میآید»
1پس عیسی از هیکل بیرون شده، برفت.و شاگردانش پیش آمدند تا عمارتهای هیکل را بدو نشان دهند.2عیسی ایشان را گفت، آیا همهٔ این چیزها را نمیبینید؟ هرآینه به شما میگویم در اینجا سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد که به زیر افکنده نشود!3و چون به کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وی آمده، گفتند، به ما بگو که این امور کی واقع میشود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چیست.4عیسی در جواب ایشان گفت، زنهار کسی شما را گمراه نکند!5زآنرو که بسا به نام من آمده خواهند گفت که، من مسیح هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد.6و جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید. زنهار مضطرب مشوید زیرا که وقوع این همه لازم است، لیکن انتها هنوز نیست.7زیرا قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند نمود و قحطیها و وباها و زلزلهها در جایها پدید آید.8امّا همهٔ اینها آغاز دردهای زه است.9آنگاه شما را به مصیبت سپرده، خواهند کشت و جمیع امّتها بجهت اسم من از شما نفرت کنند.10و در آن زمان، بسیاری لغزش خورده، یکدیگر را تسلیم کنند و از یکدیگر نفرت گیرند.11و بسا انبیای کَذَبه ظاهر شده، بسیاری را گمراه کنند.12و بجهت افزونی گناه محبّت بسیاری سرد خواهد شد.13لیکن هر که تا به انتها صبر کند، نجات یابد.14و به این بشارتِ ملکوت در تمام عالم موعظه خواهد شد تا بر جمیع امّتها شهادتی شود؛ آنگاه انتها خواهد رسید.15پس چون مکروهِ ویرانی را که به زبان دانیال نبی گفته شده است، در مقام مقدّس بر پا شده بینید هر که خوانَد دریافت کند16آنگاه هر که در یهودیّه باشد به کوهستان بگریزد؛17و هر که بر بام باشد، بجهت برداشتن چیزی از خانه به زیر نیاید؛18و هر که در مزرعه است، بجهت برداشتن رخت خود برنگردد.19لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایّام!20پس دعا کنید تا فرار شما در زمستان یا در سَبَّت نشود،21زیرا که در آن زمان چنان مصیبت عظیمی ظاهر میشود که از ابتدای عالم تا کنون نشده و نخواهد شد!22و اگر آن ایّام کوتاه نشدی، هیچبشری نجات نیافتی، لیکن بخاطر برگزیدگان، آن روزها کوتاه خواهد شد.23آنگاه اگر کسی به شما گوید، اینک، مسیح در اینجا یا در آنجا است باور مکنید،24زیرا که مسیحان کاذب و انبیا کَذَبَه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی برگزیدگان را نیز گمراه کردندی.25اینک، شما را پیش خبر دادم.26پس اگر شما را گویند، اینک، در صحراست، بیرون مروید یا آنکه در خلوت است، باور مکنید،27زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.28و هر جا که مرداری باشد، کرکسان در آنجا جمع شوند.29و فوراً بعد از مصیبت آن ایّام، آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوّتهای افلاک متزلزل گردد.30آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت، جمیع طوایف زمین سینهزنی کنند و پسر انسان را بینند که بر ابرهای آسمان، با قوّت و جلال عظیم میآید؛31و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگان او را از بادهای اربعه از کران تا بکران فلک فراهم خواهند آورد.32پس از درخت انجیر مثلش را فرا گیرید که چون شاخهاش نازک شده، برگها میآورد،میفهمید که تابستان نزدیک است.33همچنین شما نیز چون این همه را بینید، بفهمید که نزدیک بلکه بر در است.34هرآینه به شما میگویم تا این همه واقع نشود، این طایفه نخواهد گذشت.35آسمان و زمین زایل خواهد شد، لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.36امّا از آن روز و ساعت هیچ کس اطّلاع ندارد، حَتَّی ملائکه آسمان جز پدر من و بس.37لیکن چنانکه ایّام نوح بود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود.38زیرا همچنان که در ایّام قبل از طوفان میخوردند و میآشامیدند و نکاح میکردند و منکوحه میشدند تا روزی که نوح داخل کشتی گشت،39و نفهمیدند تا طوفان آمده، همه را ببرد، همچنین ظهور پسر انسان نیز خواهد بود.40آنگاه دو نفری که در مزرعهای میباشند، یکی گرفته و دیگری واگذارده شود.41و دو زن که دستآس میکنند، یکی گرفته و دیگری رها شود.42پس بیدار باشید زیرا که نمیدانید در کدام ساعت خداوند شما میآید.43لیکن این را بدانید که اگر صاحب خانه میدانست در چه پاس از شب دزد میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت که به خانهاش نقب زند.44لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید.45پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانهٔ خود بگمارد تا ایشان را در وقتمعیّن خوراک دهد؟46خوشابحال آن غلامی که چون آقایش آید، او را در چنین کار مشغول یابد.47هرآینه به شما میگویم که او را بر تمام مایملک خود خواهد گماشت.48لیکن هرگاه آن غلام شریر با خود گوید که آقای من در آمدن تأخیر مینماید،49و شروع کند به زدن همقطاران خود و خوردن و نوشیدن با میگساران،50هرآینه آقای آن غلام آید، در روزی که منتظر نباشد و در ساعتی که نداند،51و او را دو پاره کرده، نصیبش را با ریاکاران قرار دهد در مکانی که گریه و فشار دندان خواهد بود.
عیسی در این باب درباره آینده، یعنی زمانی که به عنوان پادشاه باز میگردد، نبوت میکند.
عیسی در این باب به سوال شاگردان خود درباره اینکه از کجا باید بدانند چه موقع او مجدداً برمیگردد، پاسخ میدهد.
در زمان نوح، خدا سیلی عظیم روانه کرد تا مردم را به خاطر گناهانشان مجازات کند. او بارها در مورد سیل به آنها هشدار داد، ولی آن سیل در واقع ناگهان شروع شد. عیسی در این باب سیل و روزهای آخر را با هم مقایسه میکند.
ترجمه ULB از این کلمه استفاده میکند تا به این طریق چندین فرمان عیسی را آغاز کند مثل «هر که در یهودیّه باشد به کوهستان بگریزد.» (۲۴: ۱۶) «هر که بر بام باشد، به جهت برداشتن چیزی از خانه به زیر نیاید» (۲۴: ۱۷) « هر که در مزرعه است، به جهت برداشتن رخت خود برنگردد» (۲۴: ۱۸) راههای مختلف برای بیان دستور وجود دارد. مترجمین باید طبیعیترین روش را در زبان خود استفاده کنند. دقت کنید که این کلمه به معنی «اجازه دادن» نیست.
عیسی اتفاقاتی را توصیف میکند که قبل از بازآمدن او در طول پایان دوران[انقضای عالم] اتفاق میافتند.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که عیسی در خود معبد نبود. او در حیاط اطرف معبد [صحن] بود.
عیسی از سوالی استفاده میکند تا شاگردان را به تعمق درباره آنچه میخواهد به آنها بگوید وا دارد. ترجمه جایگزین: «بگذارید چیزی درباره این عمارات به شما بگویم»
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که سربازان دشمن این سنگها را به زیر فرو خواهند ریخت. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی سربازان دشمن بیایند تمام سنگهای این ساختمانها را به زیر خواهند کشید»
«آمدن تو» اشاره به وقتی دارد که عیسی در قدرت[با قوت] خود برای بنای حکومت خدا بر زمین میآید و این عصر را به پایان میرساند[عالم را به پایان میرساند]. ترجمه جایگزین: «نشانه اینکه قرار است بیایی و جهان را پایان دهی، چه خواهد بود»
«شما را گمراه نکند»؛ استعاره بوده و بدان معناست که کسی شما را متقاعد نکند که چیزی دیگر حقیقت است. ترجمه جایگزین: «مراقب باشید که کسی شما را فریب ندهد»
مقصود از «نام» همان اسم ماشیح یا مسیح است، نه عیسی و به نظر کنایه از اقتدار مسیح باشد. ترجمه جایگزین: «بسیاری ادعا میکنند که به عنوان مسیح اقتداری همچون من دارند»
«گمراه خواهند کرد» استعاره از متقاعد کردن مردم به امری است که حقیقی نیست. ترجمه جایگزین: «بسیاری را فریب میدهند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نگذارید این چیزها شما را آزار دهند»
هر دوی این عبارات یک معنا دارند. عیسی تاکید میکند که مردم در همه جا با یکدیگر خواهند جنگید.
این قسمت اشاره به دردی دارد که زنان قبل از به دنیا آوردن کودک حس میکنند. این استعاره بدان معناست که این جنگها، قحطیها و زلزلهها فقط شروع رویدادهایی هستند که ختم به پایان عصر[انقضای عالم] میشوند.
«مردم شما را به مقامات میسپارند که رنجتان میدهند و شما را خواهند کشت»
«امتها» کنایه است و اشاره به مردم آن امتها دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از هر ملتی از شما متنفر خواهند شد»
«اسم» اشاره به شخصی کامل دارد. ترجمه جایگزین: «چون به من باور دارید»
«ظاهر شده» اصطلاحی به معنای «بنا شده» است. ترجمه جایگزین: «خواهد آمد»
«گمراه کنند» استعارهای به معنای متقاعد کردن کسی به امری غیر حقیقی است. ترجمه جایگزین: «بسیاری را فریب میدهند»
اسم معنای «گناه»[شرارت و بدکاری] را میتوانید به عبارت «نااطاعتی از شریعت» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نافرمانی از شریعت افزایش مییابد» یا «مردم از شریعت خدا بیشتر و بیشتر نااطاعتی میکنند» [مردم به نحوی فزاینده از شریعت خدا نااطاعتی میکنند]
معانی محتمل: ۱) «بسیاری از مردم زین پس به دیگران محبت نخواهند داشت» یا ۲) «بسیاری از مردم دیگر به خدا محبتی نخواهند داشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شخصی که تحمل میآورد را نجات خواهد داد»
«کسی که وفادار میماند»
مشخص نیست که «انتها» اشاره به شخصی دارد که میمیرد یا به زمانی که جفا یا عصر به پایان میرسد و خدا به عنوان پادشاه ظاهر میشود. نکته اصلی این است که تا حد نیاز باید تحمل کنند.
«پایان جهان» یا «پایان عصر»
«ملکوت» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «مردم این خبر خوش که خدا حکومت خواهد کرد را خواهند داد»
«امتها» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «تمام مردم در همه جا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن ننگین که قصد دارد هرآنچه از خداست را ناپاک ساخته و هتک حرمت نماید، همان که دانیال نبی درباره او نوشته است»
این سخن عیسی نیست. متی این قسمت را اضافه کرده است تا توجه خواننده را به سخنان عیسی جلب کنند و آنها را به فکر و تفسیر آن سخنان وا دارد.
بام، مکانی صاف است که مردم میتوانند بر آن بایستند.
این روشی مودبانه برای اشاره به «زنان حامله» است.
«در آن زمان»
«مجبور به فرار...نشوید» یا «مجبور به گریختن... نشوید»
«فصل سرد»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت و معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر خدا زمان رنجش را کوتاه نکند، همه جان میدهند»
«هیچ کس» یا «هیچ فردی». در این قسمت در اصل از واژه «جسم» [تن] استفاده شده که به مردم اشاره دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا زمان رنجش را کوتاه میکند.»
عیسی به صحبت کردن با شاگردان ادامه میدهد.
«آن دروغهایی را که به شما گفتهاند را باور نکنید»
«گمراه کردندی» استعارهای از متقاعد کردن اشخاص به امری غیر حقیقی است. این قسمت را میتوان در قالب دو جمله ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در صورت امکان برگزیدگان را هم فریب میدهند» یا «برای اینکه مردم را فریب دهند. در صورت امکان منتخبین را نیز فریب میدهند»
این قسمت را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی به شما بگوید که مسیح در بیابان است، باور نکنید»[در فارسی انجام شده]
این قسمت را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یا، اگر کسی بگوید که مسیح در پستو است»[در فارسی انجام شده]
«در پستو» یا «جایی مخفی» است.
این بدان معناست که پسر انسان سریعاً میآید و به راحتی میتوان او را دید.
عیسی با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید.
این قسمت احتمالاً ضربالمثلی است که مردم زمان عیسی آن را درک میکردند. معانی محتمل: ۱) وقتی پسر انسان بیاید، همه او را میبیند و همه میدانند که او آمده است، یا ۲) هر جا اشخاصی که از نظر روحانی مردهاند جمع گردند، انبیای دروغین آنجا خواهند بود تا به آنها دروغ بگویند.
پرندگانی که جسدها و حیوانات در حال مرگ را میخورند.
«به محض پایان این روزهای سخت، خورشید»
«آن زمان رنج»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا خورشید را تاریک خواهد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنچه در و بر[بالای] آسمان است را میلرزاند»
عیسی با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید.
«طوایف» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «تمام مردم آن قبایل» یا «تمام مردم»
«صوری را به صدا در میآورد و فرشتگانش را میفرستد» یا «فرشتهاش را خواهد گماشت تا صوری[شیپوری] را به صدا در آورد و او فرشتگان خود را میفرستد»
عیسی با استفاده از سوم شخص درباره خود حرف میزند.
«فرشتگانش جمع خواهند شد»
کسانی هستند که پسر انسان برگزیده است.
هر دوی اینها به یک معنا هستند. این اصطلاحات به معنای «همه جا» هستند. ترجمه جایگزین: «از سراسر دنیا»
عیسی با استفاده از سوم شخص درباره خود حرف میزد و از تصویر شاه یا مقامی مهم که به دروازههای شهری محصور با دیوار نزدیک میشود استفاده میکند. این استعاره یعنی زمان بازگشت عیسی به زودی فرا خواهد رسید. ترجمه جایگزین: «نزدیک هستم و به زودی حضور مییابم»
«حقیقت را به شما میگویم.» این قسمت بر آنچه عیسی در ادامه میگوید تاکید بیشتر میکند.
«نخواهد گذشت» روشی مودبانه برای اشاره به «مُردن» کسی است. ترجمه جایگزین: «مردم این نسل نخواهند مرد»
تفاسیر[برداشتهای] محتمل: ۱) «همه کسانی که امروز زنده هستند»، اشاره به کسانی دارد که زمان سخن گفتن عیسی زندگی میکردند. ۲) «همه کسانی که هنگام تحقق سخنان من زنده هستند.» سعی کنید به نحوی ترجمه کنید که هر دو مفهوم از ترجمه شما برداشت شود.
«تا خدا باعث روی دادن این اتفاقات نشود»
«آسمان» و «زمین» جزگویی [مجاز کل به جز] هستند که شامل تمام مخلوقات خدا، بالاخص چیزهایی که دائمی به نظر میرسند، میشود. عیسی میگوید کلامش، بر خلاف این چیزها پابرجا باقی خواهد ماند. ترجمه جایگزین: «حتی آسمان و زمین زایل خواهند شد»
«سخنان» اشاره به گفتههای عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه میگویم همیشه حقیقت خواهد بود»
«روز» و «ساعت» اشاره به زمان دقیقی دارد که پسر انسان بر میگردد.
«حتی پسر هم نه»
لقبی مهم برای عیسا، پسر خداست.
لقبی مهم برای خداست.
«وقتی که پسر انسان میآید، مثل زمان نوح خواهد شد»
عیسی با استفاده از سوم شخص درباره خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «پس وقتی که من، پسر انسان، میآیم»
این قسمت را میتوانید در قالب جملههای مجزا از هم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ببرد. همچنین ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد بود»
عیسی به شاگردان خود میگوید که برای بازگشت او آماده باشند.
زمانی است که پسر انسان میآید.
معانی محتمل: ۱) پسر انسان یکی را به آسمان و دیگری را به عنوان مجازات بر زمین رها میکند یا ۲) فرشتگان یکی را به عنوان مجازات میبرند و دیگری را برای برکت رها میکنند.
«چون آنچه گفتم حقیقت است»
«توجه کنید»
عیسی از حکایتی در مورد صاحب خانه و غلامان استفاده میکند تا نحوه آمادگی شاگردان را به آنها توضیح دهد.
عیسی میگوید وقتی خواهد آمد که انتظار آمدنش را ندارند، او چنین کاری را برای دزدیدن چیزی انجام نمیدهد.
«از خانه خود مراقبت میکرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه نمیداد کسی به خانهاش وارد شود و دزدی کند»
عیسی با استفاده از سوم شخص درباره خود حرف میزند.
عیسی به تعریف کردن مثل خود درباره صاحب خانه[ارباب][اقا] و خادمان ادامه میدهد تا نحوه آمادگی شاگردان برای بازگشت خود را به آنها توضیح دهد.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا شاگردان را به فکر کردن وا دارد. ترجمه جایگزین: «پس آن خادم وفادار و حکیم کیست؟ آن کسی است که اربابش...وقت» یا «مانند آن خادم وفادار و حکیم باشید،َ که اربابش...وقت»
«به اهل خانه ارباب خود غذا دهد» [در فارسی انجام شده]
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
عیسی تعریف کردن مثل خود درباره ارباب و خادمان را ادامه میدهد، تا نحوه آمادگی شاگردان برای بازگشت خود را شرح دهد.
در این قسمت در واقع از عبارت «در دل خود بگوید» استفاده شده که «دل» اشاره به ذهن دارد. ترجمه جایگزین: «در ذهن خود فکر کند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بازگشت ارباب من طول خواهد کشید» یا «ارباب من برای مدتها بر نمیگردد»
هر دوی این جملات به یک معنا هستند. این جملات بر این تاکید میکنند که ارباب وقتی خواهد آمد که خادم انتظار آمدنش را ندارد.
اصطلاحی به معنای رنج دادن شدید شخص است.
«او را کنار ریاکاران قرار میدهد» یا «او را به جایی میفرستد که ریاکاران را میفرستند.»
«فشار دندان» عملی نمادین به نشانه رنج بسیار است. ببینید (متی ۸: ۱۲) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم به خاطر رنج خود گریه میکنند و دندان به هم میسایند»
1در آن زمان ملکوت آسمان مثل ده باکره خواهد بود که مشعلهای خود را برداشته، به استقبال داماد بیرون رفتند.2و از ایشان پنج دانا و پنج نادان بودند.3امّا نادانان مشعلهای خود را برداشته، هیچ روغن با خود نبردند.4لیکن دانایان، روغن در ظروف خود با مشعلهای خویش برداشتند.5و چون آمدن داماد بطول انجامید، همه پینکی زده، خفتند.6و در نصف شب صدایی بلند شد که، اینک، داماد میآید. به استقبال وی بشتابید.7پس تمامی آن باکرهها برخاسته، مشعلهای خود را اصلاح نمودند.8و نادانان، دانایان را گفتند، از روغن خود به ما دهید زیرا مشعلهای ما خاموش میشود.9امّا دانایان در جواب گفتند، نمیشود، مبادا ما و شما را کفاف ندهد. بلکه نزد فروشندگان رفته، برای خود بخرید.10و در حینی که ایشان بجهت خرید میرفتند، دامادبرسید و آنانی که حاضر بودند، با وی به عروسی داخل شده، در بسته گردید.11بعد از آن، باکرههای دیگر نیز آمده، گفتند، خداوندا برای ما باز کن.12او در جواب گفت، هرآینه به شما میگویم شما را نمیشناسم.13پس بیدار باشید زیرا که آن روز و ساعت را نمیدانید.14زیرا چنانکه مردی عازم سفر شده، غلامان خود را طلبید و اموال خود را بدیشان سپرد،15یکی را پنج قنطار و دیگری را دو و سومی را یک داد؛ هر یک را بحسب استعدادش. و بیدرنگ متوجّه سفر شد.16پس آنکه پنج قنطار یافته بود، رفته و با آنها تجارت نموده، پنج قنطار دیگر سود کرد.17و همچنین صاحب دو قنطار نیز دو قنطار دیگر سود گرفت.18امّا آنکه یک قنطار گرفته بود، رفته زمین را کند و نقد آقای خود را پنهان نمود.19و بعد از مدّت مدیدی، آقای آن غلامان آمده، از ایشان حساب خواست.20پس آنکه پنج قنطار یافته بود، پیش آمده، پنج قنطار دیگر آورده، گفت، خداوندا پنج قنطار به من سپردی، اینک، پنج قنطار دیگر سود کردم.21آقای او به وی گفت، آفرین ای غلامِ نیکِ متدّین! بر چیزهای اندک امین بودی، تو را بر چیزهای بسیار خواهم گماشت. به شادی خداوند خود داخل شو!22و صاحب دو قنطار نیز آمده، گفت، ای آقا دو قنطار تسلیم من نمودی، اینک، دو قنطار دیگر سود یافتهام.23آقایش وی را گفت، آفرین ای غلام نیکِ متدیّن! بر چیزهای کم امین بودی، تو رابر چیزهای بسیار میگمارم. در خوشی خداوند خود داخل شو!24پس آنکه یک قنطار گرفته بود، پیش آمده، گفت، ای آقا چون تو را میشناختم که مرد درشت خویی میباشی، از جایی که نکاشتهای میدروی و از جایی که نیفشاندهای جمع میکنی،25پس ترسان شده، رفتم و قنطار تو را زیر زمین نهفتم. اینک، مال تو موجود است.26آقایش در جواب وی گفت، ای غلامِ شریرِ بیکاره! دانستهای که از جایی که نکاشتهام میدروم و از مکانی که نپاشیدهام، جمع میکنم.27از همین جهت تو را میبایست نقد مرا به صرّافان بدهی تا وقتی که بیایم مال خود را با سود بیابم.28الحال آن قنطار را از او گرفته، به صاحب ده قنطار بدهید.29زیرا به هر که دارد داده شود و افزونی یابد و از آنکه ندارد آنچه دارد نیز گرفته شود.30و آن غلام بینفع را در ظلمت خارجی اندازید، جایی که گریه و فشار دندان خواهد بود.31امّا چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدّس خویش آید، آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست،32و جمیع امّتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا میکند، به قسمی که شبان میشها را از بزها جدا میکند.33و میشها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار دهد.34آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید، بیایید ای برکت یافتگان ازپدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید.35زیرا چون گرسنه بودم مرا طعام دادید، تشنه بودم سیرآبم نمودید، غریب بودم مرا جا دادید،36عریان بودم مرا پوشانیدید، مریض بودم عیادتم کردید، در حبس بودم دیدن من آمدید.37آنگاه عادلان به پاسخ گویند، ای خداوند، کی گرسنهات دیدیم تا طعامت دهیم، یا تشنهات یافتیم تا سیرآبت نماییم،38یا کی تو را غریب یافتیم تا تو را جا دهیم یا عریان تا بپوشانیم،39و کی تو را مریض یا محبوس یافتیم تا عیادتت کنیم؟40پادشاه در جواب ایشان گوید، هرآینه به شما میگویم، آنچه به یکی از این برادران کوچکترین من کردید، به من کردهاید.41پس اصحاب طرف چپ را گوید، ای ملعونان، از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیّا شده است.42زیرا گرسنه بودم مرا خوراک ندادید، تشنه بودم مرا آب ندادید،43غریب بودم مرا جا ندادید، عریان بودم مرا نپوشانیدید، مریض و محبوس بودم عیادتم ننمودید.44پس ایشان نیز به پاسخ گویند، ای خداوند، کی تو را گرسنه یا تشنه یا غریب یا برهنه یا مریض یا محبوس دیده، خدمتت نکردیم؟45آنگاه در جواب ایشان گوید، هرآینه به شما میگویم، آنچه به یکی از این کوچکان نکردید، به من نکردهاید.46و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت، امّا عادلان در حیات جاودانی.
این باب ادامه دهنده تعالیم باب قبل است.
عیسی مثل ده باکره را تعریف میکند (متی ۲۵: ۱- ۱۳) تا به شاگردان خود بگوید که برای بازگشت او حاضر باشند. شنوندگانش میتوانستند این مثل را درک کنند چون با سنت ازدواج یهودیان آشنا بودند.
وقتی یهودیان قرار ازدواج میگذاشتند به نحوی برنامه ریزی میکردند که مراسم عروسی چند هفته یا چند ماه بعد برگزار شود. در زمان مناسب آن مرد جوان به خانه عروس میرود، جایی که او منتظرش است. مراسم عروسی برگزار میشد، سپس مرد و عروسش به خانه آن مرد میرفتند جایی که ضیافتی انتظار آنها را میکشید.
عیسی مثلی درباره باکرههای دانا و نادان تعریف میکند تا به شاگردان توضیح دهد که برای بازگشت او آماده باشند.
«ملکوت آسمان» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. عبارت «ملکوت آسمان» فقط در کتاب متی استفاده شده است. در صورت امکان «ملکوت» را در ترجمه خود بیاورید. ببینید
این مشعلها احتمالاً ۱) چراغ یا ۲) مشعلهایی بودند که با قرار دادن تکه پارچهای آغشته به روغن بر سر چوب، ساخته میشدند.
«پنج تن از باکرهها»
«تنها روغنی که با خود داشتند در چراغهایشان بود»
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. عیسی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را شروع میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در حالیکه آمدن داماد بسیار به طول انجامید»
«همه ده باکره خواب آلود شدند»
«کسی فریاد زد»
عیسی به تعریف کردن مثل ادامه میدهد.
«مشعلهای خود را درست کردند تا فروزانتر شوند»
صفات وابسته به اسم را میتوانید به عنوان صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باکرههای نادان به باکرههای دانا گفتند»
این عبارت اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «آتش مشعل ما در خاموش شدن است»
«پنج باکره نادان میرفتند»
اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «برای خرید روغن بیشتر»
باکرههایی بودند که روغن بیشتر داشتند.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خادمان در را میبستند»
اطلاعات ضمنی را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «در را برای ما باز کنید تا داخل بیاییم»
عیسی به تعریف کردن مثل درباره ده باکره ادامه میدهد.
«حقیقت را به شما میگویم.» این قسمت تاکیدی است بر آنچه ارباب در ادامه میگوید.
«نمیدانم که هستید.» این قسمت پایان مثل است.
«روز» و «ساعت» اشاره به زمان دقیق دارد. اطلاعات ضمنی را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زمان دقیق بازگشت پسر انسان را نمیدانید»
عیسی مثلی درباره غلام وفادار و بیوفا تعریف میکند تا نحوه وفاداری شاگردان را در نبود خود و آمادگی آنها را برای بازگشتش، شرح دهد.
این کلمه اشاره به ملکوت آسمان دارد. (متی ۱۳: ۲۴)
«حاضر به رفتن بود» یا «میخواست به زودی برود»
«آنها را مسئول اموال خود قرار داد»
«املاک»
«پنج قنطار طلا.» از ترجمه این کلمات به وجه رایج امروزی خودداری کنید. هر «قنطار» طلا معادل بیست سال دستمزد یک کارگر بود. این مثل از تضاد مبالغ پنج، دو و یک سکه و میزان بالای ثروتی که در داستان آمده استفاده کرده است. ترجمه جایگزین: «پنج کیسه طلا» یا «پنج کیسه طلا که هر کدام معادل بیست سال کار بود»
کلمه «قنطار» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «دیگری را دو قنطار داد...و سومی را یک قنطار» یا «دیگری را دو کیسه طلا...و سومی را یک کیسه طلا داد»
اطلاعات ضمنی را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طبق مهارت هر خادم در اداره کردن اموال»
«از سرمایهگذاری خود، چهار قنطار به دست آورد»
عیسی به تعریف کردن مثل خود درباره خادمان و قنطارها ادامه میدهد.
«دو قنطار دیگر در آورد»
عیسی به تعریف کردن مثل درباره خادمان و قنطارها ادامه میدهد.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. عیسی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را شروع میکند.
«پنج قنطار دیگر به دست آوردم»
«قنطار» معادل حقوق بیست سال یک کارگر بود. از ترجمه این کلمه به وجه رایج امروز خودداری کنید. ببینید (متی ۲۵: ۱۵) را چطور ترجمه کردهاید.
«کارت را خوب انجام دادی» یا «کارت را درست انجام دادی» شاید فرهنگ شما روشی برای اشاره به ارباب (یا شخصی مقتدر) داشته باشد که از آن طریق رضایت خود از کار خادمش (شخص زیر دست) را نشان میدهد.
«به شادی ...داخل شو» اصطلاح است. ارباب با استفاده از سوم شخص در مورد خود حرف میزند. ترجمه جایگزین: «بیا و با من شاد باش»
عیسی به تعریف کردن مثل درباره خادمان و قنطارها ادامه میدهد.
«دو قنطار دیگر در آوردهام»
«کارت را خوب انجام دادی» یا «کارت را درست انجام دادی» شاید فرهنگ شما روشی برای اشاره به ارباب (یا شخصی مقتدر) داشته باشد که از آن طریق رضایت خود از کار خادمش (شخص زیر دست) را نشان میدهد. ببینید متی ۲۵: ۲۱ را چطور ترجمه کردهاید.
«به شادی ...داخل شو» اصطلاح است. ارباب با استفاده از سوم شخص در مورد خود حرف میزند. ترجمه جایگزین: «بیا و با من شاد باش» ببینید متی ۲۵: ۲۱ را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی تعریف کردن مثل درباره خادمان و قنطارها را ادامه میدهد.
عبارات «جایی که نکاشتهای» و «جایی که نیفشاندهای» یک معنا دارند. به کشاورزی اشاره میکنند که محصولی را جمع میکند که دیگران کاشتهاند. آن خادم از این استعاره استفاده میکند تا ارباب را به برداشتن آنچه که در اصل متعلق به دیگران است، متهم کند.
«دانه افشاندن»؛ این قسمت اشاره به کاشته شدن دانه از طریق به آرامی پاشیدن آنها بر خاک دارد.
«ببینید، این مال شماست»
عیسی به تعریف کردن مثل درباره خادمان و قنطارها ادامه میدهد.
«تو، خادم شریری هستی که نمیخواهد کار کند. میدانی»
عبارات «جایی که نکاشتهای» و «جایی که نیفشاندهای» یک معنا دارند. به کشاورزی اشاره میکنند که محصولی را جمع میکند که دیگران کاشتهاند. آن خادم از این استعاره استفاده میکند تا ارباب را به برداشتن آنچه که در اصل متعلق به دیگران است متهم کند. ببینید متی ۲۵: ۲۴ را چطور ترجمه کردهاید، جایی که خادم از این سخنان استفاده میکند تا ارباب را متهم کند. خوانندگان باید درک کنند که ارباب بر اینکه آنچه دیگران کاشتهاند را جمع میکند واقف است، ولی میگوید که چنین کاری حق اوست.
اطلاعات برداشت شده را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پول خودم را برگرداند»
مبلغی از صراف که برای استفاده موقت از سرمایه ارباب پرداخت میشود.
عیسی از مثل خود درباره خادمان و قنطارها نتیجه گیری میکند.
ارباب با دیگر خادمان صحبت میکرد.
«قنطار» معادل دستمزد بیست سال کار است. از ترجمه این عبارت به وجه رایج امروزی خودداری کنید. ببینید (متی ۲۵: ۱۵) را چطور ترجمه کردهاید.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده هرکس آنچه دارد را به خوبی استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «از آنچه دارد به خوبی استفاده میکند»
«حتی بیشتر»
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که شخص از آنچه دارد به خوبی استفاده نمیکند. ترجمه جایگزین: «از هر کس که به خوبی از داشته خود استفاده نمیکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا خواهد گرفت» یا «من میگیرم»
«ظلمت خارجی» کنایه از مکانی است که خدا طردشدگان را به آن میفرستد. این مکان کاملاً از خدا مجزاست. ببینید (متی ۸: ۱۲) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مکانی تاریک دور از خدا»
«فشار دندان» عملی نمادین است که اشاره به غم و رنجش شدید دارد. ببینید (متی ۸: ۱۲) را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گریه میکنند و اندوه فراوان خود را ابراز میکنند»
عیسی از نحوه داوری شدن مردم هنگام بازگشت خود در آخر زمان با شاگردان سخن میگوید.
عیسی با استفاده از سوم شخص به خود اشاره میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام ملتها را در حضور او جمع خواهد کرد»
«در مقابل او»
«امتها» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «همه مردم از هر کشوری»
عیسی نحوه جدا کردن مردم را با استفاده از تشبیه توصیف میکند.
این استعاره بدان معناست که پسر انسان همه مردم را از هم جدا میکند. او پارسایان را بر دست راست و گناهکاران را بر دست چپ خود قرار میدهد.
«پادشاه» لقبی دیگر برای پسر انسان است. عیسی با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «من، پادشاه...طرف راست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بیایید، ای کسانی که پدر من برکت داده است»
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی که خدا برای شما مهیا کرده است را به ارث برید»
«ملکوت» اشاره به حکومت کردن خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «برکاتی که حکومت خدا برای شما در نظر داشته است را دریافت کنید»
«از همان ابتدا که دنیا را خلق کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عادلان»
اطلاعات برداشت شده را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یا وقتی که تو را تشنه دیدیم»
این قسمت پایان سوالاتی است که در آیه ۳۷ شروع شد. اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یا وقتی شما را برهنه دیدیم»
لقبی دیگر برای پسر انسان است. عیسی با استفاده از سوم شخص درباره خود حرف میزند.
«به کسانی که دست راست او هستند»
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت بر آنچه عیسی در ادامه تاکید بیشتر میکند.
«یکی از کم اهمیتترین ها»
«برادران» اشاره به مردان و زنانی دارد، که از پادشاه اطاعت میکنند. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران من» یا «اینها که مثل برادران و خواهران من هستند»
«انگار که برای من انجام دادهاید» [فرض را بر این میگیرم که این کار را برای من انجام دادهاید]
«سپس پادشاه» عیسی با استفاده از سوم شخص در مورد خود حرف میزند.
«ای کسانی که خدا لعن کرده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتشی ابدی که خدا آماده کرده است»
یاریدهندگان شیطان
کلمه «بودم» را میتوان بعد از «عریان» آورد. ترجمه جایگزین: «عریان بودم مرا نپوشانیدید» [در فارسی انجام شده.]
کلمه «بودم» را میتوان بعد از «مریض» آورد. ترجمه جایگزین: «مریض و محبوس بودم»
عیسی نحوه داوری شدن مردم هنگام بازگشت خود در پایان اعصار را به پایان میرساند.
«آنان که بر دست چپ او هستند، پاسخ میدهند»
«برای هریک از این کم اهمیتترینان»
«فرض را بر این میگیرم که آن کار را برای من انجام ندادهاید» یا «در واقع به من کمک نکردید»
این بخش پایان روایتی است که در متی ۲۳: ۱ شروع شد جایی که عیسی در مورد نجات و داوری نهایی تعلیم میدهد.
«پادشاه آنها را به جایی میفرستد که مجازاتی بیپایان انتظار آنها را میکشد.»
اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ولی پادشاه، عادلان را به جایی میفرستد که همیشه با خدا خواهند بود»
صفت وابسته به اسم را میتوانید در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردمان عادل[پارسا]»
1و چون عیسی همهٔ این سخنان را به اتمام رسانید، به شاگردان خود گفت،2میدانید که بعد از دو روز عید فصح است که پسر انسان تسلیم کرده میشود تا مصلوب گردد.3آنگاه رؤسای کَهَنَه و کاتبان و مشایخ قوم در دیوانخانهٔ رئیس کَهَنَه که قیافا نام داشت جمع شده،4شورا نمودند تا عیسی را به حیله گرفتار ساخته، به قتل رسانند.5امّا گفتند، نه در وقت عید مبادا آشوبی در قوم بر پا شود.6و هنگامی که عیسی در بیت عَنْیا در خانهٔ شمعون ابرص شد،7زنی با شیشهای عطر گرانبها نزد او آمده، چون بنشست بر سر وی ریخت.8امّا شاگردانش چون این را دیدند، غضب نموده، گفتند، چرا این اسراف شده است؟9زیرا ممکن بود این عطر به قیمت گران فروخته و به فقرا داده شود.10عیسی این را درک کرده، بدیشان گفت، چرا بدین زن زحمت میدهید؟ زیرا کار نیکو به من کرده است.11زیرا که فقرا را همیشه نزد خود دارید امّا مرا همیشه ندارید.12و این زن که این عطر را بر بدنم مالید، بجهت دفن من کرده است.13هرآینه به شما میگویم هر جایی که در تمام عالم بدین بشارت موعظه کرده شود، کار این زن نیز بجهت یادگاری او مذکور خواهد شد.14آنگاه یکی از آن دوازده که به یهودای اسخریوطی مسمّیٰ بود، نزد رؤسای کهنه رفته،15گفت، مرا چند خواهید داد تا او را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سی پاره نقره با وی قرار دادند.16و از آن وقت در صدد فرصت شد تا او را بدیشان تسلیم کند.17پس در روز اوّل عید فطیر، شاگردان نزد عیسی آمده، گفتند، کجا میخواهی فصح را آماده کنیم تا بخوری؟18گفت، به شهر، نزد فلان کس رفته، بدو گویید، استاد میگوید وقت من نزدیک شد و فصح را در خانهٔ تو با شاگردان خود صرف مینمایم.19شاگردان چنانکه عیسی ایشان را امر فرمود کردند و فصح را مهیا ساختند.20چون وقت شام رسید با آن دوازده بنشست.21و وقتی که ایشان غذا میخوردند، او گفت، هرآینه به شما میگویم که یکی از شما مرا تسلیم میکند!22پس بغایت غمگین شده، هر یک از ایشان به وی سخن آغاز کردند که خداوندا آیا من آنم؟23او در جواب گفت، آنکه دست با من در قاب فرو برد، همان کس مراتسلیم نماید!24هرآینه پسر انسان به همانطور که دربارهٔ او مکتوب است رحلت میکند. لیکن وای بر آنکسی که پسر انسان بدست او تسلیم شود! آن شخص را بهتر بودی که تولّد نیافتی!25و یهودا که تسلیم کننده وی بود، به جواب گفت، ای استاد آیا من آنم؟ به وی گفت، تو خود گفتی!26و چون ایشان غذا میخوردند، عیسی نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده، به شاگردان داد و گفت، بگیرید و بخورید، این است بدن من.27و پیاله را گرفته، شکر نمود و بدیشان داده، گفت، همهٔٔ شما از این بنوشید،28زیرا که این است خون من در عهد جدید که در راه بسیاری بجهت آمرزش گناهان ریخته میشود.29امّا به شما میگویم که بعد از این از میوهٔ مَوْ دیگر نخواهم نوشید تا روزی که آن را با شما در ملکوت پدر خود، تازه آشامم.30پس تسبیح خواندند و به سوی کوه زیتون روانه شدند.31آنگاه عیسی بدیشان گفت، همهٔٔ شما امشب دربارهٔ من لغزش میخورید چنانکه مکتوب است که شبان را میزنم و گوسفندان گله پراکنده میشوند.32لیکن بعد از برخاستنم، پیش از شما به جلیل خواهم رفت.33پطرس در جواب وی گفت، هر گاه همه دربارهٔ تو لغزش خورند، من هرگز نخورم.34عیسی به وی گفت، هرآینه به تو میگویم که در همین شب قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد!35پطرس به وی گفت، هرگاه مردنم با تولازم شود، هرگز تو را انکار نکنم! و سایر شاگردان نیز همچنان گفتند.36آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمّی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت، در اینجا بنشینید تا من رفته، در آنجا دعا کنم.37و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بینهایت غمگین و دردناک شد.38پس بدیشان گفت، نَفْسِ من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.39پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت، ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به ارادهٔ تو.40و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت، آیا همچنین نمیتوانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟41بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.42و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت، ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه ارادهٔ تو است بشود.43و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود.44پس ایشان را ترک کرده، رفت و دفعه سوم به همان کلام دعا کرد.45آنگاه نزد شاگردان آمده، بدیشان گفت، مابقی را بخوابید و استراحت کنید. الحال ساعت رسیده است که پسر انسان به دست گناهکاران تسلیم شود.46برخیزید برویم. اینک، تسلیم کننده مننزدیک است!47و هنوز سخن میگفت، که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود با جمعی کثیر با شمشیرها و چوبها از جانب رؤساء کَهَنه و مشایخ قوم آمدند.48و تسلیم کنندهٔ او بدیشان نشانی داده، گفته بود، هر که را بوسه زنم، همان است. او را محکم بگیرید.49در ساعت نزد عیسی آمده، گفت، سلام یا سیّدی! و او را بوسید.50عیسی وی را گفت، ای رفیق، از بهر چه آمدی؟ آنگاه پیش آمده، دست بر عیسی انداخته، او را گرفتند.51و ناگاه یکی از همراهان عیسی دست آورده، شمشیر خود را از غلاف کشیده، بر غلام رئیس کهنه زد و گوشش را از تن جدا کرد.52آنگاه عیسی وی را گفت، شمشیر خود را غلاف کن، زیرا هر که شمشیر گیرد، به شمشیر هلاک گردد.53آیا گمان میبری که نمیتوانم الحال از پدر خود درخواست کنم که زیاده از دوازده فوج از ملائکه برای من حاضر سازد؟54لیکن در این صورت کتب چگونه تمام گردد که همچنین میبایست بشود؟55در آن ساعت، به آن گروه گفت، گویا بر دزد بجهت گرفتن من با تیغها و چوبها بیرون آمدید! هر روز با شما در هیکل نشسته، تعلیم میدادم و مرا نگرفتید.56لیکن این همه شد تا کتب انبیا تمام شود. در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده، بگریختند.57و آنانی که عیسی را گرفته بودند، او را نزد قیافا رئیس کَهَنه جایی که کاتبان و مشایخ جمع بودند، بردند.58امّا پطرس از دور در عقب او آمده، به خانهٔ رئیس کهنه در آمد و با خادمان بنشست تا انجام کار را ببیند.59پس رؤسای کهنه و مشایخ و تمامی اهل شورا طلب شهادت دروغ بر عیسی میکردند تا او را بقتل رسانند،60لیکن نیافتند. با آنکه چند شاهد دروغ پیش آمدند، هیچ نیافتند. آخر دو نفر آمده،61گفتند، این شخص گفت، میتوانم هیکل خدا را خراب کنم و در سه روزش بنا نمایم.62پس رئیس کهنه برخاسته، بدو گفت، هیچ جواب نمیدهی؟ چیست که اینها بر تو شهادت میدهند؟63امّا عیسی خاموش ماند! تا آنکه رئیس کهنه روی به وی کرده، گفت، تو را به خدای حّی قسم میدهم ما را بگو که تو مسیح پسر خدا هستی یا نه؟64عیسی به وی گفت، تو گفتی! و نیز شما را میگویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوّت نشسته، بر ابرهای آسمان میآید!65در ساعت رئیس کهنه رخت خود را چاک زده، گفت، کفر گفت! دیگر ما را چه حاجت به شهود است؟ الحال کفرش را شنیدید!66چه مصلحت میبینید؟ ایشان در جواب گفتند، مستوجب قتل است!67آنگاه آب دهان بر رویش انداخته، او را طپانچه میزدند و بعضی سیلی زده،68میگفتند، ای مسیح، به ما نبوّت کن! کیست که تو را زده است؟69امّا پطرس در ایوان بیرون نشسته بود که ناگاه کنیزکی نزد وی آمده، گفت، تو هم با عیسی جلیلی بودی!70او روبروی همه انکارنموده، گفت، نمیدانم چه میگویی!71و چون به دهلیز بیرون رفت، کنیزی دیگر او را دیده، به حاضرین گفت، این شخص نیز از رفقای عیسی ناصری است!72باز قسم خورده، انکار نمود که این مرد را نمیشناسم.73بعد از چندی، آنانی که ایستاده بودند پیش آمده، پطرس را گفتند، البتّه تو هم از اینها هستی زیرا که لهجه تو بر تو دلالت مینماید!74پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که این شخص را نمیشناسم. و در ساعت خروس بانگ زد.75آنگاه پطرس سخن عیسی را به یاد آورد که گفته بود، قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد. پس بیرون رفته زار زار بگریست.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با ۲۶: ۳۱ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق است.
گوسفند تشبیهی معمول در کتاب مقدس است که اشاره به قوم اسرائيل دارد. گرچه در (متی ۲۶: ۳۱) عیسی از کلمه «گوسفند» به منظور اشاره به شاگردان و بیان نحوه فرار آنها هنگام دستگیریش استفاده میکند.
عید فصح[ پسخ] زمانی است که یهودیان کشته شدن پسران اول مصری توسط خدا و «گذشتن[عبور]» آن از قوم اسرائيل و زنده ماندنشان را جشن میگیرند.
(متی ۲۶: ۲۶- ۲۸) آخرین غذای عیسی با یاران خود را شرح میدهد. در این هنگام عیسی به آنها گفت که آنچه میخورند و مینوشند، بدن و خون اوست. تقریباً همه کلیساها «شام خداوند»، «عشای ربانی[یوخاریس]» یا «اشتراک مقدس» را به یاد آن غذا جشن میگیرند و برگزار میکنند.
(متی ۲۶: ۴۹) میگوید که یهودا چطور عیسی را میبوسد تا سربازان بدانند چه کسی را باید دستگیر کنند. یهودیان هنگام سلام کردن، همدیگر را میبوسیدند.
دو نفر عیسی را به اینکه گفته معبد را نابود میکند و در طول سه روز دوباره بنا میکند متهم کردند(متی ۲۶: ۶۱). آنها با این ادعا که خدا به او اقتدار نابودی معبد و قوت بنای دوباره آن را داده او را به اهانت به خدا متهم میکنند. مقصود عیسی این بود که اگر مقامات یهودی این معبد را نابود کنند او قطعاً در طول سه روز آن را باز بر میخیزاند. (یوحنا ۲: ۱۹) (یوحنا ۲: ۱۹)
این قسمت شروع بخش جدیدی از داستان است که ماجرای به صلیب کشیده شدن، مرگ و قیام عیسی را روایت میکند. او در این قسمت به شاگردان خود میگوید که چگونه رنج میبیند و میمیرد.
«بعد» یا «سپس، بعد از اینکه» این عبارت، داستان را از تعالیم عیسی به آنچه بعدتر روی میدهد، انتقال میدهد.
این قسمت به همه تعالیم عیسی که در (متی ۲۴: ۳) شروع شدهاند اشاره میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی پسر انسان را به کسانی تسلیم میکنند که به صلیبش میکشند»
عیسی با استفاده از سوم شخص درباره خود حرف میزند.
این آیات اطلاعات پس زمینهای درباره نقشه رهبران یهودی جهت دستگیری و قتل عیسی را ارائه میدهند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نزد هم آمدند» یا «با هم ملاقات کردند»
«مخفیانه عیسی را»
آنچه رهبران نمیخواستند هنگام این ضیافت[عید]ّ انجام دهند را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید عیسی را هنگام این عید [ضیافت] بکُشیم»
منظور عید[ضیافت] سالانه فصح[ پسخ] بود.
این قسمت بیان روایتی را آغاز میکند که زنی قبل از مرگ عیسی بر او روغنی گرانقیمت میریزد.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بیان بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که عیسی شخصی مبتلا به جذام را شفا میدهد.
«بر پهلو دراز کشیده بود» میتوانید از کلمهای در زبان خود استفاده کنید که معمولاً هنگام غذا خوردن به آن حالت مینشینند.
«زنی نزد...عیسی آمده»
ظرفی گران قیمت است که از سنگی لطیف ساخته شده است.
روغنی با بوی خوشایند است.
زن این کار را به خاطر ارج نهادن عیسی انجام داد.
شاگردان این سوال را از روی خشم خود به خاطر کار آن زن انجام دادند. ترجمه جایگزین: «این زن با هدر دادن آن روغن معطر کار بدی کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او میتوانست آن را به مبلغی بالا بفروشد و پول حاصله را ..ببخشد»
«فقرا» را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم فقیر»
عیسی به منظور توبیخ شاگردان این سوال را میپرسد. ترجمه جایگزین: «نباید این زن را اذیت کنید!»
تمام مشتقات «شما» جمع هستند و اشاره به شاگردان دارند.
این قسمت را میتوان در قالب صفت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم فقیر»
این روغن عطری خوش داشته است. ببینید (متی ۲۶: ۷) را چطور ترجمه کردهاید.
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر جا که مردم این خبر خوش را موعظه کنند.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کار این زن را به یاد خواهند داشت و از او به دیگران میگویند» یا «مردم آنچه این زن انجام داد را به یاد خواهند داشت و درباره او به دیگران خواهند گفت»
یهودای اسخریوطی به رهبران یهودی کمک کرد تا عیسی را دستگیر کنند و به قتل برسانند.
«عیسی را نزد شما آورند»
از آنجا که این قسمت با آنچه در عهد عتیق آمده یکی است، از ترجمه این مبلغ به وجه رایج امروزی خودداری کنید.
«۳۰ پاره»
«تا او را به دست ایشان بسپارند»
این قسمت بیان روایت جشن گرفتن فصح توسط عیسی و شاگردان را آغاز میکند.
این کلمه به منظور نشان گذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را شروع میکند.
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. میتوانید برخی از نقل قولهای مستقیم را در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او به شاگردان خود گفت که به شهر بروند و به کسی بگویند که استاد گفته ‘زمان من فرا رسیده است. فصح را در خانه تو همراه شاگردان برگذار خواهم کرد» یا «او به شاگردان خود گفت که به شهر نزد کسی بروند و به او بگویند زمان استاد فرا رسیده، او به همراه شاگردان، فصح[پسخ] را در خانه تو صرف مینماید»
معانی محتمل: ۱) «وقتی که در آن باره به شما گفتم» یا ۲) «زمانی که خدا برای من مقرر کرده است»
معانی محتمل: ۱) «نزدیک است» یا ۲) «فرا رسیده است»
«وعده[شام] فصح[پسخ] را بخورند» یا «فصح[پسخ] را با صرف آن غذا جشن بگیرند»
از کلمهای استفاده کنید که در فرهنگ شما به نحوه نشستن افراد هنگام غذا خوردن اشاره دارد.
«حقیقت را به شما میگویم» این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
«قطعاً من آن نیستم خداوندا، درست است؟» معانی محتمل: ۱) از آنجا که شاگردان میدانستند به عیسی خیانت نمیکنند، در واقع پرسشی بدیهی را پرسیدهاند. ترجمه جایگزین: «خداوندا، هرگز به تو خیانت نمیکنم!» یا ۲) سوالی صمیمانه است که عیسی از آنها میپرسد و آنها سر درگم میشوند.
عیسی با استفاده از سوم شخص در مورد خود حرف میزند.
«رحلت» روشی مودبانه برای اشاره به مردن است. ترجمه جایگزین: «به سوی مرگ خود میرود» یا «میمیرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که نبی در کتب مقدس نوشته است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن کس که به پسر انسان خیانت میکند»
«استاد، آیا من آنم که به تو خیانت میکند؟» یهودا شاید از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا خیانت خود به عیسی را انکار کند. ترجمه جایگزین: «استاد، قطعاً من آن نیستم که به تو خیانت میکند»
این قسمت اصطلاحی به معنای «بله» است که دقیقاً مشخص نیست منظور عیسی از بیان آن چیست. ترجمه جایگزین: «خود میگویی» یا «خود اعتراف میکنی»
عیسی هنگام برگزار کردن عید فصح[پسخ] با شاگردان، شام خداوند را نیز پایهگذاری میکند.
ببینید (متی ۱۴: ۱۹) را چطور ترجمه کردهاید.
«گرفته» را همانطور که در (متی ۱۴: ۱۹) آمده ترجمه کنید.
«پیاله» اشاره به جام و شراب در آن دارد.
«آن را به شاگردان داد»
«شراب را از جام نوشید»
«زیرا این شراب، خون من است»
«خونی که تاثیر عهد را نشان میدهد» یا «خونی که عهد را ممکن میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به زودی از بدن من جاری میشود» یا «هنگام مرگم از زخمهای من جاری میشود»
این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
این کلمه اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «شراب»
«ملکوت» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی پدرم حکومت خود را بر زمین بنا کند»
پدر لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
عیسی هنگامی که همراه شاگردان در کوه زیتون قدم میزدند، تعلیم خود به آنها را ادامه میدهد.
سرود پرستشی برای خدا
عیسی از زکریای نبی نقل قول میکند تا نشان دهد که برای تحقق نبوت، همه شاگردان او را ترک خواهند کرد.
«من را ترک میکنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا زکریای نبی مدتها قبل در کتب مقدس نوشته است»
شناسه فاعلی اول شخص مفرد در این فعل اشاره به خدا دارد. این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که خدا باعث میشود یا اجازه میدهد مردم به عیسی آسیب رسانند یا او را بکشند.
این قسمت استعاراتی هستند که اشاره به عیسی و شاگردانش دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام گوسفندان گله را پراکنده میکنند» «گوسفندان گله به هر طرف فرار میکنند»
«برخاستن» اصطلاحی به معنای باعث زنده شدن کسی است که مرده بود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه خدا مرا برخیزاند» یا «بعد از اینکه خدا مرا به حیات بازگرداند»
ببینید (متی ۲۶: ۳۱) را چطور ترجمه کردهاید.
«حقیقت را به شما میگویم»؛ این قسمت تاکیدی است بر آنچه عیسی در ادامه میگوید.
خروس اغلب قبل از طلوع خورشید بانگ میزند، پس مخاطبین احتمالاً کنایه آن به طلوع خورشید را درک میکردند. با این حال بانگ خروس، بخشی مهم از داستان است؛ پس کلمه «خروس» را در ترجمه خود بیاورید.
پرندهای مذکر که قبل از طلوع خورشید بانگی بلند سر میدهد.
کلمهای معمول است که اشاره به صدای بلند خروس دارد.
«سه بار خواهی گفت که پیرو من نیستی»
این قسمت بیان روایت دعا کردن عیسی در جتسیمانی را آغاز میکند.
«بسیار غمگین شد»
«نفس» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار غمگین هستم»
این کلمات اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «حس میکنم که ممکن است بمیرم»
او عمداً چهره بر زمین گذاشت تا دعا کند.
این قسمت لقبی مهم برای خداست که اشاره به خدا و عیسی دارد.
عیسی در مورد کاری که باید انجام دهد، از جمله مردن بر صلیب، به نحوی سخن میگوید که گویی مایعی تلخ است که خدا دستور نوشیدنش از جام را به او داده است. کلمه «پیاله» واژهای مهم در عهد جدید است، پس سعی کنید معادل آن را در ترجمه خود بیاورید.
«پیاله» کنایه است و معادل آن ظرف و محتویاتش است. محتویات پیاله استعاره از رنجی است که عیسی خواهد کشید. عیسی از پدر میخواهد که در صورت امکان، مرگ و رنجی را که میداند به زودی روی میدهد را از سر نگذراند.
این قسمت را میتوان در قالب جملهای کامل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه آنچه که من میخواهم؛ بلکه آنچه که تو میخواهی»
عیسی با پطرس حرف میزد ولی شناسه فاعلی در افعال جمع است و اشاره به پطرس، یعقوب و یوحنا دارند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا پطرس، یعقوب و یوحنا را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «از اینکه نتوانستید یک ساعت همراه من بیدار بمانید ناامید شدهام!»
اسم معنای «آزمایش» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی شما را وسوسه به گناه نکند»
«روح» کنایه از میل شخص برای نیکی کردن است. «جسم» اشاره به نیازها و امیال جسمانی شخص دارد. مقصود عیسی این است که شاگردان میل به انجام آنچه خدا میخواهد دارند، ولی به عنوان انسان ضعیف هستند و اغلب شکست میخورند.
«عیسی رفت»
اولین بار در (متی ۲۶: ۳۹) توصیف شده است.
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
«اگر تنها راه گذشت این پیاله نوشیدن آن است.» عیسی از آنچه باید انجام دهد به عنوان نوشیدنی تلخ سخن گفته که خدا به او دستور نوشیدنش را داده است.
«این» اشاره به پیاله و محتویات درونش دارد و استعاره از رنج است. همانطور که در (متی ۲۶: ۳۹) آمده است.
«به غیر از اینکه از آن بنوشم» یا «مگر اینکه از آن جام رنج بنوشم.» «آن» اشاره به جام و محتویات آن دارد که استعارهای از رنج است همانطور که در (متی ۲۶: ۳۹) آمده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه که میخواهی انجام شود» یا «آنچه میخواهی را انجام ده»
این کلمات اصطلاح هستند. ترجمه جایگزین: «بسیار خوابآلود بودند»
دفعه اول در متی ۲۶: ۳۹ توصیف شده است.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا شاگردان را به خاطر خواب بودن توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «از اینکه خواب و در حال استراحت هستید، ناامید شدهام»
این کلمات اصطلاح هستند. ترجمه جایگزین: «زمان آن فرا رسیده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به پسر انسان خیانت خواهد کرد»
عیسی با استفاده از سوم شخص درباره خود حرف میزند.
«دست» اشاره به قدرت یا کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «به قدرت گناهکاران تسلیم میشود» یا «به او خیانت میشود تا گناهکاران بر او استیلا یابند»
«به آنچه میخواهم بگویم توجه کنید»
این قسمت بیان روایتی را آغاز میکند که یهودا به عیسا خیانت میکند و رهبران مذهبی او را دستگیر میکنند.
«حینی که عیسی هنوز سخن میگفت»
تکههای بزرگ چوب برای زدن مردم.
کلمه «اکنون» به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت اطلاعات پس زمینهای درباره یهودا ارائه میدهد و اشاراتی به نقشه او برای خیانت به عیسی میکند.
نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «گفته آنکه را بوسید، باید دستگیر کنند»
روشی محترمانه برای سلام کردن به استاد بود.
«یهودا پیش عیسی آمد»
«با بوسه به او تهنیت گفت»؛ دوستان خوب بر گونه یکدیگر بوسه میزدند؛ ولی شاگردان احتمالاً از روی احترام بر دست استاد خود بوسه میزدند. کسی به طور قطع نمیداند که یهودا چطور عیسی را بوسید.
این قسمت اشاره به کسانی دارد که با شمشیر و چوب در دست همراه یهودا و رهبران مذهبی بودند.
«عیسی را گرفتند و دستگیر کردند»
کلمه «ناگاه» توجه ما را به اطلاعات غافلگیرانهای که در ادامه آمده، جلب میکند.
«شمشیر» کنایه از عمل کشتن کسی با شمشیر است. اطلاعات ضمنی را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنکه شمشیر برداشته تا دیگران را بکشد» یا «آنکه میخواهد دیگران را بکشد»
«شمشیر به دست به وسیله شمشیر نابود خواهد شد» یا «شمشیر به دست ــ با شمشیر کسی دیگر کشته میشود»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به آن شخص یادآور شود که شمشیر نمیتواند مانع دستگیری او شود. ترجمه جایگزین: «قطعاً میدانید که میتوانم...بخواهم...فرشتگان»
شناسه فاعلی در فعل مفرد است و اشاره به شخص شمشیر به دست دارد.
لقبی مهم برای خداست که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
کلمه «فوج» واژهای نظامی است که اشاره به گروه ۶۰۰۰ نفره سربازان دارد. مقصود عیسی این بود که خدا میتواند با فرستادن فرشتگان بسیار مانع دستگیری او شود. تعداد دقیق فرشتگان اهمیتی ندارد. ترجمه جایگزین: «بیش از ۱۲ دسته واقعا بزرگ از فرشتگان»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا دلیل اینکه اجازه میدهد آنها دستگیرش کنند را توضیح دهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی اگر چنین کنم، نخواهم توانست آنچه خدا در کتاب مقدس گفته را انجام دهم[تحقق بخشم]»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به عملکرد غلط کسانی که او را دستگیر میکنند، اشاره کند. ترجمه جایگزین: «میدانید که سارق نیستم، پس آمدن با شمشیر و چماق غلط است»
تکه چوبی بزرگ و مستحکم برای کتک زدن دیگران
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که عیسی در معبد اصلی نرفت. او در حیاط اطرف معبد[صحن] معبد بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید آنچه انبیا در کتب مقدس نوشتهاند را تحقق بخشم»
اگر زبان شما کلمهای به معنای «رها کردن شخص در زمانی که باید با او بمانند» دارد، میتوانید در این قسمت از آن کلمه استفاده کنید.
این قسمت بیان روایت محاکمه در حضور شورای رهبران یهود را آغاز میکند.
«پطرس به دنبال عیسی آمد»
مکانی باز در خانه کاهن اعظم
«پطرس داخل رفت»
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بیان بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به کاهن اعظم و اعضای آن شورا دارد.
«بهانهای برای اعدام کردن او داشته باشند»
«دو مرد آمدند» یا «دو شاهد آمدند»
اگر زبان شما امکان استفاده از نقل قول گنجانده شده در نقل قول دیگر را ندارد، میتوانید همه را در قالب یک نقل قول بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این شخص گفته که میتواند ...خراب کند ...روز»
«این مرد، عیسی گفته است»
«در سه روز»، قبل از اینکه خورشید سه بار غروب کند، نه «بعد از سه روز» ، یعنی نه پس از سومین بار که خورشید غروب کرد.
قصد کاهن اعظم از پرسش این سوال کسب اطلاعات در مورد آنچه شاهدین درباره عیسی میگفتند نبود. او از عیسی میخواهد که ثابت کند گفته شاهدان غلط است. ترجمه جایگزین: «جواب تو به آنچه شاهدان بر علیه تو شهادت میدهند چیست؟»
لقبی مهم برای عیساست که رابطه مسیح و پدر را توصیف میکند.
«حی» خدای اسرائيل را با خدایان و بتهای دیگری که مردم میپرستیدند در تضاد قرار میدهد. فقط خدای اسرائيل زنده است و قدرت عمل کردن دارد. ببینید (متی ۱۶: ۱۶) را چطور ترجمه کردهاید.
این یک اصطلاح و به معنای «بله» است، و مقصود از استفاده آن کاملاً مشخص نیست. ترجمه جایگزین: «میگویید» یا «اعتراف میکنید»
«شما» جمع است. عیسی با کاهن اعظم و دیگر حضار حرف میزد.
معانی محتمل: ۱) عبارت «بعد از این» اصطلاحی به معنای بعدها، روزی پسر انسان را با تمام قوتش خواهند دید یا ۲) عبارت «بعد از این» به معنای از محاکمه عیسی به بعد است، عیسی به عنوان ماشیح که قدرتمند و ظفرمند است، ظاهر میشود.
عیسی با استفاده از سوم شخص در مورد خود سخن میگوید.
«قوت» کنایه است و اشاره به خدا دارد. «نشستن بر دست راست خدا» عملی نمادین از دریافت حرمت و اقتدار عظیم از سوی خداست. ترجمه جایگزین: «در مکان حرمت کنار خدای قادر مطلق»
«بر ابرهای آسمان، به سوی زمین میآید»
دریدن لباس نشان از خشم و اندوه است.
دلیلی که کاهن اعظم حرف عیسی را کفر میداند احتمالاً این است که او کلام عیسی در متی ۲۶: ۶۴ را درک کرده است، جایی که عیسی ادعا میکند که با خدا برابر است.
کاهن اعظم از این سوال استفاده میکند تا نشان دهد که اعضای شورا دیگر نیاز به شنیدن حرف شاهدین ندارند. ترجمه جایگزین: «دیگر نیاز نیست از شاهدین بشنویم!»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به اعضای شورا دارد.
معانی محتمل: ۱) «سپس برخی از مردان» یا ۲) «سپس سربازان»
این کار را به عنوان بیاحترامی انجام میدادند.
«به ما نبوت کن» یعنی به واسطه قدرت خدا به ما بگو. این به معنای پیشگویی آنچه در آینده رخ میدهد نیست.
کسانی که عیسی را این چنین میزدند، واقعا تصور نمیکردند که او همان مسیح است. آنها چنین او را صدا میزدند تا مسخرهاش کنند.
این اتفاقات همزمان با محاکمه عیسی توسط رهبران مذهبی روی دادند.
این قسمت روایتی را آغاز میکند که در آن پطرس درست همانطور که خود عیسی گفته بود، سه بار انکار میکند که او را میشناسد.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی بخش جدیدی از داستان را شروع میکند.
پطرس میفهمید که آن دخترک کنیز چه میگوید. ولی از این کلمات استفاده کرد تا همراهی خود با عیسی را انکار کند.
«وقتی پطرس رفت»
ورودی که در دیوار حیاط است.
«به کسانی که آنجا نشسته بودند»
«با سوگند خوردن آن را انکار کرد»
«یکی از کسانی که با عیسی بود»
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جدید ترجمه کنید. «یکی از آنهایی. از نحوه حرف زدنت که مانند جلیلیان است معلوم میشود که تو هم جلیلی هستی»
«خود را لعن کرد»
خروس پرندهای است که هنگام طلوع خورشید آواز سر میدهد. صدای خروس را «بانگ زدن» میگویند. ببیند متی ۲۶: ۳۴ را چطور ترجمه کردهاید.
نقل قول مستقیم را میتوانید در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پطرس به یاد آورد که عیسی به او گفته بود قبل از خروس خوان، سه بار عیسی را انکار خواهد کرد»
1و چون صبح شد، همهٔ رؤسای کهنه و مشایخ قوم بر عیسی شورا کردند که او را هلاک سازند.2پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند.3در آن هنگام، چون یهودا تسلیم کننده اودید که بر او فتوا دادند، پشیمان شده، سی پارهٔ نقره را به رؤسای کهنه و مشایخ ردّ کرده،4گفت، گناه کردم که خون بیگناهی را تسلیم نمودم. گفتند، ما را چه، خود دانی!5پس آن نقره را در هیکل انداخته، روانه شد و رفته خود را خفه نمود.6امّا روسای کهنه نقره را برداشته، گفتند، انداختن این در بیتالمال جایز نیست زیرا خونبها است.7پس شورا نموده، به آن مبلغ، مزرعه کوزهگر را بجهت مقبره غُرباء خریدند.8از آن جهت، آن مزرعه تا امروز بحَقْلُالدَّم مشهور است.9آنگاه سخنی که به زبان ارمیای نبی گفته شده بود تمام گشت که سی پاره نقره را برداشتند، بهای آن قیمت کرده شدهای که بعضی از بنیاسرائیل بر او قیمت گذاردند.10و آنها را بجهت مزرعه کوزهگر دادند، چنانکه خداوند به من گفت.11امّا عیسی در حضور والی ایستاده بود. پس والی از او پرسیده، گفت، آیا تو پادشاه یهود هستی؟ عیسی بدو گفت، تو میگویی!12و چون رؤسای کهنه و مشایخ از او شکایت میکردند، هیچ جواب نمیداد.13پس پیلاطس وی را گفت، نمیشنوی چقدر بر تو شهادت میدهند؟14امّا در جواب وی، یک سخن هم نگفت، بقسمی که والی بسیار متعجّب شد.15و در هر عیدی، رسم والی این بود که یک زندانی، هر که را میخواستند، برای جماعت آزاد میکرد.16و در آن وقت، زندانی مشهور، بَراَبَّا نام داشت.17پس چون مردم جمع شدند، پیلاطُس ایشان را گفت، که را میخواهید برای شما آزاد کنم؟ براَبّا یا عیسی مشهور به مسیح را؟18زیرا که دانست او را از حسد تسلیم کرده بودند.19چون بر مسند نشسته بود، زنش نزد او فرستاده، گفت، با این مرد عادل تو را کاری نباشد، زیرا که امروز در خواب دربارهٔٔ او زحمت بسیار بردم.20امّا رؤسای کهنه و مشایخ، قوم را بر این ترغیب نمودند که بَراَبَّا را بخواهند و عیسی را هلاک سازند.21پس والی بدیشان متوجّه شده، گفت، کدام یک از این دو نفر را میخواهید بجهت شما رها کنم؟ گفتند، برابّا را.22پیلاطُس بدیشان گفت، پس با عیسی مشهور به مسیح چه کنم؟ جمیعاً گفتند، مصلوب شود!23والی گفت، چرا؟ چه بدی کرده است؟ ایشان بیشتر فریاد زده، گفتند، مصلوب شود!24چون پیلاطُس دید که ثمری ندارد بلکه آشوب زیاده میگردد، آب طلبیده، پیش مردم دست خود را شسته گفت، من برّی هستم از خون این شخص عادل. شما ببینید.25تمام قوم در جواب گفتند، خون او بر ما و فرزندان ما باد!26آنگاه بَرْاَبَّا را برای ایشان آزاد کرد و عیسی راتازیانه زده، سپرد تا او را مصلوب کنند.27آنگاه سپاهیان والی، عیسی را به دیوانخانه برده، تمامی فوج را گرد وی فراهم آوردند.28و او را عریان ساخته، لباس قرمزی بدو پوشانیدند،29و تاجی از خار بافته، بر سرش گذاردند و نی بدست راست او دادند و پیش وی زانو زده، استهزاکنان او را میگفتند، سلام ای پادشاه یهود!30و آب دهان بر وی افکنده، نی را گرفته بر سرش میزدند.31و بعد از آنکه او را استهزا کرده بودند، آن لباس را از وی کنده، جامه خودش را پوشانیدند و او را بجهت مصلوب نمودن بیرون بردند.32و چون بیرون میرفتند، شخصی قیروانی شمعون نام را یافته، او را بجهت بردن صلیب مجبور کردند.33و چون به موضعی که به جُلْجُتا، یعنی کاسهٔ سر مسمّیٰ بود رسیدند،34سرکه ممزوج به مّر بجهت نوشیدن بدو دادند. امّا چون چشید، نخواست که بنوشد.35پس او را مصلوب نموده، رخت او را تقسیم نمودند و بر آنها قرعه انداختند تا آنچه بهزبان نبی گفته شده بود تمام شود که رخت مرا در میان خود تقسیم کردند و بر لباس من قرعه انداختند.36و در آنجا به نگاهبانی او نشستند.37و تقصیر نامه او را نوشته، بالای سرش آویختند که این است عیسی، پادشاه یهود!38آنگاه دو دزد یکی بر دست راست و دیگری بر چپش با وی مصلوب شدند.39و راهگذران سرهای خود را جنبانیده، کفر گویان40میگفتند، ای کسی که هیکل را خراب میکنی و در سه روز آن را میسازی، خود را نجات ده. اگر پسر خدا هستی، از صلیب فرود بیا!41همچنین نیز رؤسای کهنه با کاتبان و مشایخ استهزاکنان میگفتند،42دیگران را نجات داد، امّا نمیتواند خود را برهاند. اگر پادشاه اسرائیل است، اکنون از صلیب فرود آید تا بدو ایمان آوریم!43بر خدا توکّل نمود، اکنون او را نجات دهد، اگر بدو رغبت دارد زیرا گفت، پسر خدا هستم!44و همچنین آن دو دزد نیز که با وی مصلوب بودند، او را دشنام میدادند.45و از ساعت ششم تا ساعت نهم، تاریکی تمام زمین را فرو گرفت.46و نزدیک به ساعت نهم، عیسی به آواز بلند صدا زده گفت، ایلی ایلی لَما سَبَقْتِنی. یعنی الٰهی الٰهی مرا چرا ترک کردی.47امّا بعضی از حاضرین چون این را شنیدند، گفتند که او الیاس را میخواند.48در ساعت یکیاز آن میان دویده، اسفنجی را گرفت و آن را پُر از سرکه کرده، بر سر نی گذارد و نزد او داشت تا بنوشد.49و دیگران گفتند، بگذار تا ببینیم که آیا الیاس میآید او را برهاند.50عیسی باز به آواز بلند صیحه زده، روح را تسلیم نمود.51که ناگاه پرده هیکل از سر تا پا دو پاره شد و زمین متزلزل و سنگها شکافته گردید،52و قبرها گشاده شد و بسیاری از بدنهای مقدّسین که آرامیده بودند برخاستند،53و بعد از برخاستن وی، از قبور برآمده، به شهر مقدّس رفتند و بر بسیاری ظاهر شدند.54امّا یوزباشی و رفقایش که عیسی را نگاهبانی میکردند، چون زلزله و این وقایع را دیدند، بینهایت ترسان شده، گفتند، فیالواقع این شخص پسر خدا بود.55و در آنجا زنان بسیاری که از جلیل در عقب عیسی آمده بودند تا او را خدمت کنند، از دور نظاره میکردند،56که از آن جمله، مریم مَجْدَلیّه بود و مریم مادر یعقوب و یوشاء و مادر پسران زِبِدی.57امّا چون وقت عصر رسید، شخصی دولتمند از اهل رامه، یوسف نام که او نیز از شاگردان عیسی بود آمد،58و نزد پیلاطس رفته، جسد عیسی را خواست. آنگاه پیلاطس فرمان داد که داده شود.59پس یوسف جسد را برداشته، آن را در کتانِ پاک پیچیده،60او را در قبری نو کهبرای خود از سنگ تراشیده بود، گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانیده، برفت.61و مریم مَجْدِلیّه و مریم دیگر در آنجا، در مقابل قبر نشسته بودند.62و در فردای آن روز که بعد از روز تهیّه بود، رؤسای کهنه و فریسیان نزد پیلاطس جمع شده،63گفتند، ای آقا ما را یاد است که آن گمراهکننده وقتی که زنده بود گفت، بعد از سه روز برمیخیزم.64پس بفرما قبر را تا سه روز نگاهبانی کنند مبادا شاگردانش در شب آمده، او را بدزدند و به مردم گویند که از مردگان برخاسته است و گمراهی آخر، از اوّل بدتر شود.65پیلاطس بدیشان فرمود، شما کشیکچیان دارید. بروید چنانکه دانید، محافظت کنید.66پس رفتند و سنگ را مختوم ساخته، قبر را با کشیکچیان محافظت نمودند.
رهبران یهودی قبل از اینکه بتوانند عیسی را بکشند، میبایست از پنطیوس پیلاطس، فرماندار رومی کسب اجازه میکردند. چون قانون روم به آنها اجازه نمیداد که خود عیسی را بکشند. پیلاطس باید یک زندانی را آزاد میکرد و میخواست عیسی را آزاد کند ولی آنها از او خواستند زندانی بدنامی به اسم باراباس را آزاد کند.
مقبرهای که عیسی در آن دفن شده بود (متی ۲۷: ۶۰) از نوعی بود که اعضای خانواه یهودیان ثروتمند را در آن دفن میکردند. اتاقی بود که در سنگ تراشیده میشد. در آن مکانی مسطح برای قرار دادن جسد وجود داشت که آنجا بر جسد، روغن و ادویجات معطر مالیده میشد و پارچهای دور آن میپیچیدند. سپس سنگی بزرگ بر در مقبره میغلطاندند تا کسی نتواند داخل را ببیند یا به آن وارد شوند.
سربازان «استهزاکنان او را میگفتند، سلام ای پادشاه یهود!» (متی ۲۷: ۲۹) تا عیسی را مسخره کنند. آنها فکر نمیکردند که عیسی پادشاه یهود باشد.
در این قسمت روایت محاکمه عیسی در حضور پیلاطس آغاز میشود.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
رهبران مذهبی نقشه میکشیدند که چطور مقامات رومی را بر کشتن عیسی قانع کنند.
این اتفاق بعد از محاکمه عیسی در حضور شورای رهبران یهودی رخ داده است، ولی نمیدانیم قبل از محاکمه در حضور پیلاطس بوده است یا در حین آن.
نویسنده از بیان روایت محاکمه عیسی دست میکشد، تا نحوه خودکشی یهودا را تعریف کند.
اگر زبان شما روشی برای بیان آغاز داستانی جدید دارد، میتوانید از آن استفاده کنید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که رهبران یهود عیسی را محکوم کردند»
این مبلغی بود که کاهن اعظم برای خیانت به یهودا پرداخت کرده بود. ببینید متی ۲۶: ۱۷ را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اصطلاحی است که اشاره به مرگ شخصی بیگناه دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که لایق مردن نیست»
رهبران یهودی از این سوال استفاده میکنند تا بر بیتوجهی خود به حرف یهودا تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «مشکل ما نیست!» یا «مشکل شماست!»
معانی محتمل: ۱) او وقتی در صحن معبد بود، سکهها را انداخت؛ یا ۲) در صحن معبد ایستاده بود و سکههای نقره را به درون معبد پرتاب کرد.
«شریعتمان [قوانین] به ما اجازه نمیدهند این را در بیتالمال بگذاریم»
«سکههای نقره را بیاندازیم»
مکانی است که پول را جهت رفع امور معبد و کاهنان در آن نگه میداشتند.
این قسمت اصطلاح است و بدان معناست که شخص برای همکاری در قتل کسی پولی دریافت کرده است. ترجمه جایگزین: «پولی که برای کشتن کسی پرداخت شده است»
زمینی که برای دفن کردن بیگانگان فوت شده در اورشلیم از آن استفاده میکردند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن زمین را... میخوانند»
یعنی تا زمانی که متی این کتاب را مینوشت.
نویسنده از عهد عتیق نقل قول میکند تا نشان دهد که خودکشی یهودا تحقق نبوت است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه ارمیای نبی گفته بود را تحقق بخشید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مبلغی که فرزندان اسرائيل بر او گذاشتند»
این عبارت به کسانی اشاره دارد که بین قوم اسرائيل پول قتل عیسی را پرداخت کرده بودند و به نحوی از آنها سخن گفته شده که گویی کل بنی اسرائيل از آنها میخواستند چنین کاری را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «برخی از نوادگان اسرائیل» یا «رهبران اسرائيل»
«من» اشاره به ارمیای نبی دارد.
این قسمت به بیان روایت محاکمه عیسی در حضور پیلاطس ادامه میدهد.
اگر زبان شما روشی برای ادامه داستان بعد از شکست در سیر اصلی داستان دارد، میتوانید اینجا از آن روش استفاده کنید.
«پیلاطس»
معانی محتمل: ۱) با چنین حرفی عیسی به طور ضمنی اشاره میکند که پادشاه یهودیان است. ترجمه جایگزین: «بله، همانطور که گفتی، هستم» یا «بله. همانطور است که گفتی» یا ۲) با چنین حرفی، عیسی میگفت خود پیلاطس، عیسی را پادشاه یهودیان خطاب قرار داده است. ترجمه جایگزین: «خود چنین گفتی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی وقتی که روسای کاهنین و مشایخ او را متهم کردند»
پیلاطس این سوال را به خاطر تعجب از سکوت عیسی مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «از اینکه جواب کسانی را که تو را به انجام این اعمال بد محکوم می کنند نمیدهی، درعجبم!»
«یک کلمه هم نگفت؛ و این والی را بسیار متعجب کرد.» چنین کاری روشی موکد برای بیان سکوت کامل عیساست.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است تا متی بتواند اطلاعاتی را برای کمک به خواننده جهت فهم رویدادهای آمده در متی ۲۷: ۱۷ ارائه دهد. [در فارسی انجام نشده]
ضیافتی است که هنگام جشن فصح برگزار میکردند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زندانیای که جماعت انتخاب میکردند»
«زندانی بدنامی... بود»
شناخته شده برای کارهای بد
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جماعت گرد آمدند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه مردم مسیح میخوانندش»
«رهبران یهودی عیسی را نزد او آوردند»؛ آنها با انجام چنین کاری میخواستند پیلاطس، عیسی را قضاوت کند.
«حینی که پیلاطس نشسته بود»
«بر مسند قاضی نشسته بود» جایی است که قاضی برای اخذ تصمیم بر آن مینشیند.
«پیغامی برای او فرستاد»
«امروز بسیار اذیت شدم»
«اکنون» برای نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی اطلاعات پس زمینهای در مورد دلیل انتخاب باراباس را ارائه میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان رومی عیسی را بکشند.»
«از جماعت پرسیدند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که مردم مسیح میخوانندش»
«عیسی کرده است»
«جماعت فریاد زدند»
پیلاطس این کار را به نشان از عدم مسئولیتش در مرگ عیسی انجام داد.
«خون» اشاره به مرگ شخص دارد. ترجمه جایگزین: «مرگ»
این عبارت اصطلاحی به معنای «مسئولیت با تو است»، میباشد.
«خون» کنایهای به معنای مرگ شخص است. این عبارت «بر ما و فرزندان ما» اصطلاحی به معنای پذیرفتن مسئولیت اتفاقی است که در حال روی دادن است. ترجمه جایگزین: «بله! ما و نوادگانمان مسئول اعدام او خواهیم بود»
«سپس پیلاطس، باراباس را برای آن جماعت آزاد کرد»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که پیلاطس به سربازان خود هشدار داد تا عیسی را تازیانه زنند. ترجمه جایگزین: «او به سربازان خود هشدار داد تا عیسی را شلاق زنند و به صلیب بکشند»
(See: and )
«عیسی را با شلاق زدند» یا «عیسی را شلاق زدند»
این قسمت بیان روایت به صلیب کشیده شدن و مرگ عیسی را آغاز میکند.
«گروهی از سربازان»
«لباسش را از تنش در آوردند»
قرمز روشن
«تاجی از شاخههای خاردار» یا «تاجی از شاخههایی که بر آنها خار بود»
به دست عیسی چوبی به نشان عصای در دست پادشاه، دادند. این کار را برای استهزای عیسی انجام دادند.
آنها چنین میگفتند تا عیسی را استهزا کنند. آنها عیسی را «شاه یهود» میخواندند ولی واقعاً بر پادشاهی او باور نداشتند. اما با این حال آنچه میگفتند درست بود.
«ما تو را حرمت مینهیم» یا «عمرت طولانی باد»
<u>فعل گذشته «افکنده» را میتوان «انداخت» یا «پرت کرد» ترجمه کرد. [در فارسی غیر قابل ترجمه]</u>
یعنی عیسی و سربازان از شهر بیرون میآمدند. ترجمه جایگزین: «وقتی که از اورشلیم بیرون میآمدند»
«سربازان مردی را دیدند»
«که برای حمل صلیب عیسی او را مجبور کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که مردم به آن جلجتا...میگفتند»
شراب به تنهایی درد صلیب را کاهش میداد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شراب مخلوط به مر به او دادند»
مر مایعی تلخ است که بدن انسان برای هضم غذا از آن استفاده میکند. آن افراد با مخلوط کردن آن با شراب و غیر قابل نوشیدن کردنش عیسی را مسخره میکردند.
لباسهایی که عیسا بر تن داشت.
«توضیحی مکتوب که در آن نوشته شده بود، چرا او به صلیب کشیده شده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان دو سارق را همراه عیسی به صلیب کشیدند»
آنها این کار را به جهت استهزای عیسی انجام دادند.
آنها باور نداشتند که عیسی پسر خداست، پس میخواستند عیسی به نحوی ثابت کند که حقیقت است. ترجمه جایگزین: «اگر پسر خدا هستی با پایین آمدن از صلیب به ما ثابت کن»
لقبی مهم برای عیساست که رابطه او با پدر را توصیف میکند.
معانی محتمل: ۱) رهبران یهودی باور نداشتند که عیسی دیگران را نجات داده است یا میتواند خود را نجات دهد، ۲) باور داشتند که دیگران را نجات داده ولی از اینکه نمیتوانست خود را نجات دهد به او میخندیدند.
رهبران عیسی را مسخره میکردند. آنها او را «پادشاه اسرائيل» صدا میزدند ولی واقعاً باور نداشتند که پادشاه باشد. ترجمه جایگزین: «او میگوید که پادشاه اسرائیل است.»
رهبران یهودی به تمسخر عیسی ادامه دادند.
نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خود عیسی گفت که او پسر خداست»
لقبی مهم برای عیسی است که رابطه او با خدا را توصیف میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سارقانی که سربازان آنها را همراه عیسی به صلیب کشیدند»
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
«از ظهر تا ساعت سه» یا «از حدود ساعت دوازده در میانه روز تا حدود سه بعد از ظهر»
«تاریکی» اسم معنا است. ترجمه جایگزین: «تمام آن سرزمین تاریک شد»
«عیسی فریاد زده» یا «عیسی داد زد»
عیسی این کلمات را به زبان مادری خود گفته است. مترجمین معمولاً این کلمات را به همان شکل که هستند باقی میگذارند.
معانی محتمل: ۱) یکی از سربازان یا ۲) یکی از آنها که کنار ایستاده بود و نگاه میکرد.
حیوانی دریایی است که آن را پرورش میدادند و به منظور جذب آب و مایعات از آن استفاده میکردند. بعداً میتوانستند با فشردن اسفنج، مایعات را از آن خارج کنند.
«به عیسی داد»
«روح» اشاره به آنچیزی است که به شخص حیات میبخشد. این عبارت روشی برای بیان مرگ عیسی است. ترجمه جایگزین: «او مُرد و روح خود را به خدا تقدیم کرد» یا «نفس آخر را کشید»
این قسمت روایت رویدادهای زمان مرگ عیسی را آغاز میکند.
کلمه «ناگاه» ما را آگاه میکند تا به اطلاعات غافلگیرانهای که در ادامه آمده، توجه کنیم.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پرده معبد به دو نیم شد» یا «خدا سبب شد پرده معبد دو تکه شود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا قبرها را گشود و مردمان مقدسی که مرده بودند را دوباره زنده کرد»
برخاستن اصطلاحی به معنای باعث زنده شدن مردگان است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا زندگی را بر بدنهای بیجان مقدسین که به خواب فرو رفته بودند، برگرداند»
روشی مودبانه برای اشاره به مردن است. ترجمه جایگزین: «مرده بودند»
ترتیب اتفاقات موصوف توسط متی ( که با «قبرها گشاده شد» در آیه ۵۲ آغاز شده) نامشخص است. بعد از زلزله، وقتی عیسی میمیرد و مقبره باز میشود ۱)مقدسین زنده شدند و بعد از زنده شدن عیسی، مقدسین به اورشلیم رفتند و در آنجا مردم بسیاری آنها را دیدند یا ۲) عیسی زنده شد و بعد مقدسین زنده شدند و به شهر رفته و بسیاری آنها را دیدند.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بیان بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
«آنهایی که از عیسی مراقبت میکردند» این قسمت اشاره به سربازان دیگری دارد که به همراه یوزباشی عیسی را نگهبانی میکردند. ترجمه جایگزین: «سربازان دیگر که همراه او از عیسی مراقبت میکردند»
لقبی مهم برای عیساست که رابطه او با خدا را توصیف میکند.
«مادر یعقوب و یوحنا» یا «زن زبدی»
این قسمت بیان روایت تدفین عیسی را آغاز میکند.
نام شهری در اسرائیل است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس پیلاطس دستور داد که سربازان جسد عیسی را به یوسف تحویل دهند»
پارچهای گران قیمت با کیفیت عالی
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که یوسف، کارگرانی را گماشته بود تا مقبره را در دل سنگی بتراشند.
احتمال زیاد یوسف برای غلطاندن این سنگ از دیگران نیز کمک گرفته است.
«آن سوی مقبره»
روزی است که مردم همه چیز را آماده سبت[شبات] میکنند.
«با پیلاطس ملاقات کردند»
«وقتی عیسی، آن فریب دهنده، زنده بود»
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این قسمت را میتوانید در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «گفت بعد از سه روز بر میخیزد» یا «او گفت که بعد از سه روز بر خواهد خواست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرمان بده سربازان... از آن مقبره نگهبانی کنند»
«روز سوم» این قسمت اشاره به گذشت دو شب دارد.
«شاگردانش ممکن است بیایند و جسد او را بدزدند»
نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیرمستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاگردان او شاید به مردم بگویند که او از مردگان برخاسته است و...»
از میان کسانی که مرده بودند. کلمه «مردگان» اشاره به همه مردگانی دارد که در عالم اموات هستند. برخاستن از میان آنها به معنی زنده شدن است.
اطلاعات برداشت شده را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و اگر با گفتن چنین حرفی به مردم آنها را فریب دهند و بدتر از زمانی که او گفته بود مسیح هستم، آنها را گمراه کنند»
شامل چهار تا شانزده سرباز رومی میشد.
معانی محتمل: ۱) آنها طنابی به دور سنگ گذاشتند و آن را به دیواره ورودی مقبره مهر کردند. یا ۲) آنها سنگ و دیوار را بر هم مهر کردند.
«به سربازان گفتند جایی بایستند که کسی به مقبره دسترسی نداشته باشد»
1و بعد از سَبَّت، هنگام فجرِ روز اوّل هفته، مریم مَجْدَلیّه و مریم دیگر بجهت دیدن قبر آمدند.2که ناگاه زلزلهای عظیم حادث شد از آنرو که فرشته خداوند از آسمان نزول کرده، آمد و سنگ را از درِ قبر غلطانیده، بر آن بنشست.3و صورت او مثل برق و لباسش چون برف سفید بود.4و از ترس او کشیکچیان به لرزه درآمده، مثل مرده گردیدند.5امّا فرشته به زنان متوجّه شده، گفت، شما ترسان مباشید!میدانم که عیسای مصلوب را میطلبید.6در اینجا نیست زیرا چنانکه گفته بود برخاسته است. بیایید جایی که خداوند خفته بود ملاحظه کنید،7و به زودی رفته شاگردانش را خبر دهید که از مردگان برخاسته است. اینک، پیش از شما به جلیل میرود. در آنجا او را خواهید دید. اینک، شما را گفتم.8پس، از قبر با ترس و خوشی عظیم به زودی روانه شده، رفتند تا شاگردان او را اطّلاع دهند.9و در هنگامی که بجهت اِخبار شاگردان او میرفتند، ناگاه عیسی بدیشان برخورده، گفت، سلام بر شما باد! پس پیش آمده، به قدمهای او چسبیده، او را پرستش کردند.10آنگاه عیسی بدیشان گفت، مترسید! رفته، برادرانم را بگویید که به جلیل بروند که در آنجا مرا خواهند دید.11و چون ایشان میرفتند، ناگاه بعضی از کشیکچیان به شهر شده، رؤسای کهنه را از همهٔ این وقایع مطلّع ساختند.12ایشان با مشایخ جمع شده، شورا نمودند و نقره بسیار به سپاهیان داده،13گفتند، بگویید که شبانگاه شاگردانش آمده، وقتی که ما در خواب بودیم او را دزدیدند.14و هرگاه این سخن گوشزد والی شود، همانا ما او را برگردانیم و شما را مطمئن سازیم.15ایشان پول را گرفته، چنانکه تعلیم یافتند کردند و این سخن تا امروز در میان یهود منتشر است.16امّا یازده رسول به جلیل، بر کوهی که عیسی ایشان را نشان داده بود رفتند.17و چون او را دیدند، پرستش نمودند. لیکن بعضی شکّ کردند.18پس عیسی پیش آمده، بدیشان خطاب کرده، گفت، تمامی قدرت درآسمان و بر زمین به من داده شده است.19پس رفته، همهٔ امّتها را شاگرد سازید و ایشان را به اسمِ اب و ابن و روحالقدس تعمید دهید.20و ایشان را تعلیم دهید که همهٔ اموری را که به شما حکم کردهام حفظ کنند. و اینک، من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما میباشم. آمین.
مقبرهای که عیسی در آن دفن شد (متی ۲۸: ۱) از نوعی بود که اعضای خانواده یهودیان ثروتمند را در آن دفن میکردند. اتاقی بود که در سنگ تراشیده میشد. در آن جایی مسطح برای قرار دادن جسد وجود داشت که بر جسد روغن و ادویههای معطر مالیده میشد و پارچهای دور آن میپیچیدند. سپس سنگی بزرگ دم در میغلطاندند تا کسی نتواند به آن وارد شود یا داخل را ببیند.
«شاگرد سازید»
دو آیه آخر (متی ۲۸: ۱۹- ۲۰) عموماً به نام «ماموریت بزرگ» شناخته میشوند، چون حاوی فرمان بسیار مهمی به همه مسیحیان هستند. مسیحیان باید از طریق ایجاد ارتباط با مردم، بشارت و تعلیم آنها جهت پیگیری زندگی مسیحی آنها را «شاگرد سازند».
متی، مرقس، لوقا و یوحنا همه درباره فرشتگان سفید پوش که بر در مقبره عیسی نزد زنان ظاهر شدند نوشتهاند. دو تن از نویسندگان چون فرشتگان هیبتی انسان مانند دارند آنها را «مردان» خواندهاند. دو تن دیگر از نویسندگان درباره دو فرشته و دو تن دیگر از نویسندگان فقط از یک فرشته یاد کردهاند. بهترین روش برای ترجمه این آیات این است که مانند ULB ترجمه شوند و از تغییر آیات به منظور همسانسازی خودداری شود. (ببینید متی ۲۸: ۱- ۲ و مرقس ۱۶: ۵ و لوقا ۲۴: ۴ و یوحنا ۲۰: ۱۲)
این قسمت روایت قیام عیسی از مردگان را آغاز میکند.
«بعد از پایان یافتن سبت، یکشنبه صبح هنگام طلوع خورشید»
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
زن دیگر به نام مریم. این مریم مادر یعقوب و یوسف است (متی ۲۷: ۵۶) (متی ۲۷: ۵۶)
کلمه «ناگاه» ما را آگاه میکند تا به اطلاعات غافلگیرانهای که در ادامه آمده توجه کنیم. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
معانی محتمل: ۱) زلزله به خاطر نزول فرشته و غلطاندن سنگ روی داد یا ۲) همه این اتفاقات همزمان روی دادند.
لرزش ناگهانی و شدید زمین
«ظاهر فرشته»
تشبیهی است که بر براقی فرشته تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «مثل صاعقه، براق بود»
تشبیهی است که به براقی و سفیدی لباس فرشته تاکید میکند. فعل «بود» را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد و باز در این قسمت تکرار کرد. [در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «لباس او به سفیدی برف بود»
این تشبیه یعنی سربازان افتادند و بیحرکت شدند. ترجمه جایگزین: «بر زمین افتادند و مثل مردگان دراز کشیدند»
مریم مجدلیه و زن دیگری به نام مریم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که مردم و سربازان به صلیب کشیده بودند» یا «کسانی که به صلیب کشیده شدند»
این صفحه عمداًخالی گذاشته شده است.
این قسمت نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگر است. این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به شاگردان بگویید که از مردگان برخاسته به سوی جلیل، جایی که او را ملاقات خواهید کرد، روانه شده است.»
«زنده شده است» [به حیات بازگشته است]
از بین کسانی که مرده بودند. عبارت «مردگان»، همه کسانی را توصیف میکند که در عالم اموات هستند. از مردگان برخاستن، به معنای دوباره زنده شدن است.
«شما» جمع است. این قسمت به زنان و شاگردان اشاره دارد.
«شما» جمع است و اشاره به زنان دارد.
«مریم مجدلیه و زنی دیگر به نام مریم»
این کلمه ما را آگاه میکند تا به اطلاعات غافلگیرانهای که در ادامه آمده توجه کنیم. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
سلامی معمولی مثل «سلام» هر روزه در زبان خودتان است.
«بر زانو افتاده و پای او را نگه داشت»
این قسمت به شاگردان عیسی اشاره دارد.
این قسمت روایتی را آغاز میکند که رهبران یهودی نسبت به قیام عیسی واکنش نشان میدهند.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. متی در این قسمت بخش جدیدی از داستان را آغاز میکند.
این کلمه اشاره به مریم مجدلیه و مریم دیگر دارد.
این قسمت، رویداد جدیدی را در داستان اصلی آغاز میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«بین خود نقشهای کشیدند» کاهنین و مشایخ تصمیم گرفتند که به سربازان پول بدهند.
اگر زبان شما امکان استفاده از نقل قول گنجانده شده در نقل قول دیگر را نمیدهد، میتوانید این قسمت را در قالب یک نقل قول ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به دیگران بگویید که شاگردان عیسی هنگامی که خواب بودید، آمدهاند»
«اگر والی بشنود که خواب بودید و در آن حین شاگردان عیسی، جسد او بردهاند»
«پیلاطس» (متی ۲۷: ۲)
«نگران نباشید. با او حرف میزنیم تا شما را مجازات نکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه که کاهنین گفته بودند را انجام دادند»
«بسیاری از یهودیان شرح این وقایع را شنیدند و تا به امروز در این باره به دیگران میگویند»
این قسمت به زمانی اشاره دارد که متی این کتاب را نوشته است.
این قسمت روایتی را بیان میکند که عیسی شاگردان را بعد از قیام خود ملاقات میکند.
معانی محتمل: ۱) همه عیسی را پرستیدند گرچه برخی شک کردند یا ۲) برخی عیسی را پرستیدند ولی دیگران به خاطر شک خود او را نپرستیدند.
در این قسمت به روشنی میتوان آنچه شاگردان بر آن شک کردند را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی شک کردند که او واقعاً عیساست و دوباره زنده شده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدرم اقتدار... را به من سپرده است»
«آسمان» و «زمین» با هم به کار رفتهاند و به معنای همه چیز در آسمان و زمین هستند. عبارت «در آسمان و بر زمین» را میتوان به «بر همه کس و همه چیز در آسمان و بر زمین» ترجمه کرد.
«امتها» اشاره به مردم دارد و احتمالا در این گفته از آرایه مبالغه استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «از مردم هر ملتی»
«اسم» اشاره به مقامات دارد. ترجمه جایگزین: «به اقتدار»
القابی مهم هستند که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکنند.
«ببینید» یا «گوش دهید» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کنید»
«تا پایان عصر» یا «تا پایان دنیا»
1ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا2چنانکه در اشعیا نبی مکتوب است، اینک، رسول خود را پیش روی تو میفرستم تا راه تو را پیش تو مهیّا سازد.3صدای ندا کنندهای در بیابان که راه خداوند را مهیّا سازید و طُرُق او را راست نمایید.4یحیی تعمیددهنده در بیابان ظاهر شد و بجهت آمرزش گناهان به تعمید توبه موعظه مینمود.5و تمامی مرز و بوم یهودیه و جمیع سَکَنه اورشلیم نزد وی بیرون شدند و به گناهان خود معترف گردیده، در رود اُردُن از او تعمید مییافتند.6و یحیی را لباس از پشم شتر و کمربند چرمی بر کمر میبود و خوراک وی از ملخ و عسل برّی.7و موعظه میکرد و میگفت که، بعد از من کسی تواناتر از من میآید که لایق آن نیستم که خم شده، دوال نعلین او را باز کنم.8من شما را به آب تعمید دادم. لیکن او شما را به روحالقدس تعمید خواهد داد.9و واقع شد در آن ایّام که عیسی از ناصرهٔجلیل آمده در اُرْدُن از یحیی تعمید یافت.10و چون از آب برآمد، در ساعت آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بروی نازل میشود.11و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم.12پس بیدرنگ روح وی را به بیابان میبَرَد.13و مدّت چهل روز در صحرا بود و شیطان او را تجربه میکرد و با وحوش بسر میبرد و فرشتگان او را پرستاری مینمودند.14و بعد از گرفتاری یحیی، عیسی به جلیل آمده، به بشارت ملکوت خدا موعظه کرده،15میگفت، وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیک است. پس توبه کنید و به انجیل ایمان بیاورید.16و چون به کناره دریای جلیل میگشت،شمعون و برادرش اندریاس را دید که دامی در دریا میاندازند زیرا که صیّاد بودند.17عیسی ایشان را گفت، از عقب من آیید که شما را صیّاد مردم گردانم.18بیتأمّل دامهای خود را گذارده، از پی او روانه شدند.19و از آنجا قدری پیشتر رفته، یعقوب بن زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید که در کشتی دامهای خود را اصلاح میکنند.20در حال ایشان را دعوت نمود. پس پدر خود زِبِدی را با مزدوران در کشتی گذارده، از عقب وی روانه شدند.21و چون وارد کفرناحوم شدند، بیتأمّل در روز سَبَّت به کنیسه درآمده، به تعلیم دادن شروع کرد،22به قسمی که از تعلیم وی حیران شدند، زیرا که ایشان را مقتدرانه تعلیم میداد نه مانند کاتبان.23و در کنیسه ایشان شخصی بود که روح پلید داشت. ناگاه صیحه زده،24گفت، ای عیسی ناصری ما را با تو چه کار است؟ آیا برای هلاک کردنِ ما آمدی؟ تو را میشناسم کیستی، ای قدّوس خدا!25عیسی به وی نهیب داده، گفت، خاموش شو و از او درآی!26در ساعت آن روح خبیث او را مصروع نمود و به آواز بلند صدا زده، از او بیرون آمد.27و همه متعجّب شدند، بهحدّی که از همدیگر سؤال کرده، گفتند، این چیست و این چه تعلیم تازه است که ارواح پلید را نیز با قدرت امر میکند و اطاعتش مینمایند؟28و اسم او فوراً در تمامی مرز و بوم جلیلشهرت یافت.29و از کنیسه بیرون آمده، فوراً با یعقوب و یوحنّا به خانهٔ شمعون و اندریاس درآمدند.30و مادر زن شمعون تب کرده، خوابیده بود. در ساعت وی را از حالت او خبر دادند.31پس نزدیک شده، دست او را گرفته، برخیزانیدش که همان وقت تب از او زایل شد و به خدمتگزاری ایشان مشغول گشت.32شامگاه چون آفتاب به مغرب شد، جمیع مریضان و مجانین را پیش او آوردند.33و تمام شهر بر درِ خانه ازدحام نمودند.34و بسا کسانی را که به انواع امراض مبتلا بودند، شفا داد و دیوهای بسیاری بیرون کرده، نگذارد که دیوها حرف زنند زیرا که او را شناختند.35بامدادان قبل از صبح برخاسته، بیرون رفت و به ویرانهای رسیده، در آنجا به دعا مشغول شد.36و شمعون و رفقایش در پی او شتافتند.37چون او را دریافتند، گفتند، همه تو را میطلبند.38بدیشان گفت، به دهات مجاور هم برویم تا در آنها نیز موعظه کنم، زیرا که بجهت این کار بیرون آمدم.39پس در تمام جلیل در کنایس ایشان وعظ مینمود و دیوها را اخراج میکرد.40و ابرصی پیش وی آمده، استدعا کرد و زانو زده، بدو گفت، اگر بخواهی، میتوانی مرا طاهر سازی!41عیسی ترحّم نموده، دست خود را دراز کرد و او را لمس نموده، گفت، میخواهم. طاهر شو!42و چون سخن گفت، فیالفور برص از او زایل شده، پاک گشت.43و او را قدغن کرد و فوراً مرخّص فرموده،44گفت، زنهار کسی را خبر مده، بلکه رفته خود را به کاهن بنما و آنچه موسی فرموده، بجهت تطهیر خود بگذران تا برای ایشان شهادتی بشود.45لیکن او بیرون رفته، به موعظه نمودن و شهرت دادن این امر شروع کرد، بقسمی که بعد از آن او نتوانست آشکارا به شهر درآید، بلکه در ویرانههای بیرون بسر میبرد و مردم از همهٔ اطراف نزد وی میآمدند.
برخی از ترجمهها هر خط منظوم را با فاصله و در سمت راست نسبت به مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود.
جذام مرض پوستی بود که شخص را برای پرستش خدا ناپاک و ناصالح میساخت. عیسی هم قادر به «پاکسازی» از نظر جسمی بود و هم «پاکسازی» روحانی یا پارساشمردگی.
صاحبنظران بحث میکنند که آیا «پادشاهی خداوند» در این زمان رسیده است یا هنوز در راه است. برخی از ترجمههای انگلیسی از عبارت «در دست» استفاده کردهاند، ولی برای مترجم مشکل ایجاد میکند. نسخ دیگر از عبارت «میآید» یا «نزدیک آمده» استفاده میکند.
کتاب مرقس با پیشگویی اشعیای نبی درباره یحیای تعمید دهنده، که عیسی را تعمید میدهد شروع میشود. نویسنده مرقس است، همچنین به اسم مرقس یوحنا معروف است،که پسر یکی از چند مریمی بود که در چهار انجیل از آنها نام برده شده است. او همچنین خواهرزاده برنابا بود.
این لقبی مهم برای عیسی است.
این اصطلاح به معنای «جلوی تو» [قبل از تو] است
اینجا کلمه «تو» اشاره به عیسی داشته و مفرد است. هنگام ترجمه از ضمیر «تو»[مال تو] استفاده کنید چون نقل قولی از یک نبی است، و از اسم عیسی استفاده نکرده است.
این اشاره به نبی دارد.
انجام این کار آماده شدن مردم برای ورود خدا را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «مردم را برای ورود تو آماده میکند»
این را میتوان در قالب جمله بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صدای آنکه در بیابان فریاد میزند شنیده میشود» یا «صدای آنکه در بیابان ندا میدهد را میشنوند»
این دو عبارت به یک معنا هستند.
«راه خداوند را آماده سازید». انجام این کار به معنای آماده شدن برای شنیدن پیغام خداوند است وقتی که میآید. مردم این کار را با توبه از گناهان انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «وقتی که خداوند میآید آماده شنیدن پیغام او باشید» یا «توبه کنید و آماده آمدن خداوند باشید»
این قمست اشاره به یحیی دارد.
اطمینان حاصل کنید که خواننده شما بفهمد که یحیی پیامبری بود که اشعیای نبی در آیات قبل از او حرف زده است.
اینجاا «تمامی مرز و بوم» استعاره از مردمی است که در آن کشور زندگی میکردند.این تعمیمی است که تعداد زیادی از مردم را در نظر میگیرد، نه هر فرد را به تنهایی. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم اهل یهودیه و اورشلیم»
آنها این دو عمل را همزمان انجام میدادند. مردم تعمید مییافتند چون از گناهان خود توبه کرده بودند. ترجمه جایگزین: «وقتی از گناه خود توبه کردند، یحیی آنها را در رود اردن تعمید داد»
ملخ و عسل بری، غذاهایی بودند که یحیی میتوانست در بیابان پیدا کند. عسل بری عسلی است که زنبورهای وحشی تولید میکردند. ترجمه جایگزین: «او، ملخ و عسل وحشی میخورد»
«یوحنا اعلام میکرد»
یحیی خود را با غلامی مقایسه میکند تا عظمت عیسی را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «من حتی لایق وظیفه دون بازکردن بند کفش های او نیستم» .
زمانی که عیسی بر زمین بود، مردم اغلب نعلین میپوشیدند که از چرم و دو بند تشکیل شده بود که تکه چرم را به پای آنها میبست.
«دولا شده»
این استعاره تعمید آب یحیی را با تعمید روح القدس در آینده مقایسه میکند. این بدان معناست که یحیای تعمید دهنده به صورت نمادین مردم را از گناهان پاک میکند. تعمید روح القدس به راستی مردم را از گناه پاک میکند. در صورت امکان، کلمه «تعمید» که در اینجا استفاده شده با تعمید یحیی یکی باشد تا مقایسه بین هر دو را حفظ کنید.
این رویدادی جدید در سیر داستان را نشانگذاری میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یحیی او را تعمید داد»
معانی محتمل : ۱)این یک تشبیه است، و روح بر عیسی چون کبوتری که بر زمین میآید نازل شد یا ۲) روح واقعاً مثل کبوتر بود که بر عیسی نازل شد.
این نشان دهنده صحبت خداوند است. بعضی وقتها مردم از روی احترام از اشاره مستقیم به خداوند خودداری میکرند. ترجمه جایگزین: «خداوند از آسمان سخن گفت»
این لقبی مهم برای عیساست. پدر به خاطر محبت ازلی که بر عیسی داشت او را «پسر حبیب» صدا میزند.
بعد از تعمید عیسی ،او ۴۰ روز به سرزمین وحوش میرود و بعد به جلیل برگشته تا تعلیم دهد و شاگردان را فراخواند.
«عیسی را مجبور کرد که به بیایان برود»
«او در سرزمین وحوش ماند»
۴۰ روز
«او میان وحوش بود»
«بعد از اینکه یحیی زندانی شد». این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه یحیی را دستگیر کردند»
«به خیلی از مردم خبر نجات را میگفتند»
«وقت آن رسیده»
«تقریباً وقت آن است که خداوند حکمرانی خود را بر مردم آغاز کند»
«عیسی شمعون و آندریاس را دید»
«معنای کامل این جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تور به آب میانداختند تا ماهی بگیرند»
«مرا دنبال کنید» یا «با من بیایید»
من شما را صیاد مردم گردانم
این استعاره به این معناست که شمعون و آندریاس به قوم خدا پیغام حقیقی خداوند را تعلیم میدهند، تا دیگران عیسی را دنبال کنند. ترجمه جایگزین: «شما را تعلیم میدهم تا همانطور که ماهییان را صید می کنید، انسانها را برای من صید کنید»
میتوان نتیجه گرفت که این کشتی متعلق به یعقوب و یوحنا است. ترجمه جایگزین: «در قایقشان»
«دامها را تعمیر میکنند»
شاید مفید باشد که به وضح بیان کنید چرا عیسی یعقوب و یوحنا را صدا میزند. ترجمه جایگزین: «آنها را خواند تا با او باشند»
«مزدورانی که برای او کار میکردند»
یعقوب و یوحنا با عیسی رفتند.
عیسی در کنیسه شهر کفرناحوم در روز سبت تعلیم میدهد. با بیرون کردن دیو از مردی، ساکنین مناطق نزدیک را مبهوت میکند.
«به کفرناحوم رسید»
وقتی صحبت درباره «کسی که مقتدرانه تعلیم می داد» و«کاتبان» است می توان به طور واضحتر موضوع تعلیم را باز کرد. ترجمه جایگزین: «چون او آنها را مثل کسی تعلیم میداد که اقتدار تعلیم دادن را دارد ، نه مثل کاتبان که چنین اقتداری را ندارند.»
دیوان پرسشی بدیهی را مطرح میکنند و معنای آن این است که دلیلی وجود ندارد عیسی در امورات آنها مداخله کند و مایلند که او برود. ترجمه جایگزین: «ای عیسای ناصری، ما را رها کن! دلیلی ندارد در امورات ما مداخله کنی»
این ضمائر جمع هستند و هم به دیوهایی اشاره دارد که در آن مرد هستند و هم به دیوهای دیگر، اما به شنوندگان اشاره نمیکند.
دیوان سوالی بدیهی را مطرح میکنند که بر عیسی اصرار میکند تا بر آنها آسیبی وارد نکند. ترجمه جایگزین: «ما را نابود نکن!»
اینجا کلمه «او را» اشاره به مرد تسخیر شده دارد.
روح خبیث است که فریاد میزند، نه آن مرد.
مردم از این دو سوال استفاده میکنند تا تعجب خود را نشان دهند. این جمله را میتوان با علامت تعجب نوشت[میتوان به صورت جملهای ندایی(جمله منادا) بیان کرد] ترجمه جایگزین: «به همدیگر گفتند، ‘فوق العاده است! او تعلیمی جدید میدهد،و مقتدارانه سخن میگوید! ... و اطاعتش میکنند.
کلمه «او» اشاره به عیسی دارد.
بعد از شفا دادن مرد تسخیر شده، عیسی مادر زن شمعون و خیلیهای دیگر را شفا میدهد.
«باعث برخاستن او شد» یا «او را قادر ساخت از بستر خود برخیزد»
شاید بخواهید مشخص کنید که چه کسی او را شفا داد. ترجمه جایگزین: «عیسی او را از تب شفا داد»
شاید بخواهید روشن کنید که به چه کسی غذا میدهد. ترجمه جایگزین: «برای آنها غذا و نوشیدنی فراهم آورد»
اینجا «او» اشاره به عیسی دارد.
کلمه «جمیع» مبالغهای است برای تاکید بر تعداد زیادی از افراد که میآیند. ترجمه جایگزین: «خیلی از کسانی که بیمار یا تسخیر شده بودند»
کلمه «شهر» کنایه از همه ساکنین شهر است. اینجا کلمه «تمام» احتمالاً تعمیمی جهت تاکید بر جمع شدن همه مردم شهر است. ترجمه جایگزین: «مردم زیادی از آن شهر پشت در جمع شدند»
عیسی شفا داد.
اینجا شناسه فاعلی مستتر در فعل، به عیسی اشاره دارد.
عیسی در حین شفای مردم وقت به دعا میدهد. او به شهرهای جلیل رفته،موعظه میکند،شفا میدهد و دیوان را اخراج میکند.
«عیسی برخاست»
«جایی که میتوانست تنها باشد»
«او» اشاره به شمعون دارد. همچنین شامل آندریاس، یعقوب،یوحنا و احتمالاً بقیه مردم میشود.
کلمه «همه» مبالغه است جهت تاکید بر همه کسانی که دنبال عیسی بوده اند. ترجمه جایگزین: «خیلی از کسانی که به دنبال تو بودند»
اینجا شناسه فاعلی مستتر در «گفت» و «آمدم» اشاره به عیسی دارد.
«باید جای دیگر رویم». اینجا عیسی از به خود همراه شمعون،آندریاس،یعقوب و یوجنا اشاره دارد.
کلمه «در تمام» مبالغهای است که بر رفتن عیسی به همه جا در طول خدمت تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به خیلی جاها در جلیل رفت»
«جذامی پیش عیسی آمد. زانو زد و ملتمسانه به عیسی گفت»
اگر بخواهی، میتوانی مرا طاهر سازی!
در عبارت اول، کلمه «مرا طاهر سازی» به خاطر عبارت دوم قابل فهم است. ترجمه جایگزین: «اگر بخواهی طاهرم سازی، میتوانی چنین کنی»
«مایل باشی»
در دوران کتاب مقدس، کسی که بیماری پوستی خاصی داشت تا وقتی که پوستش تا مصری نبودن بیماری شفا نمییافت، ناپاک به حساب میآمد.
اینجا اصطلاح «تکان خورد» یا«به حرکت درآمدٰٰ» به کار برده شده که به معنی حس کردن همدری نسبت به دیگری است. ترجمه جایگزین: «عیسی بر او شفقت نشان داده» یا «عیسی بر آن مرد شفقت فرمود و بنابراین »
شاید بیان خواسته عیسی مفید باشد. ترجمه جایگزین:«میخواهم تو را طاهر سازم»
اینجا کلمه «او را» اشاره به جذامی دارد که عیسی شفا داد.
«اصلاً به کسی نگو»
عیسی به آن مرد گفت که پیش کاهن برود تا کاهن به پوست او نگاه کند و ببیند که جذامی در کار نیست. شریعت موسی لازم میدانست که مردم در صورت ناپاک بودن و بعد پاک شدن خود را به کاهن نشان دهند.
کلمه «خود را» اشاره به پوست جذامی دارد. ترجمه جایگزین: «پوستت را نشان بده»
در صورت امکان در زبان مقصد بهتر است که از ضمیر «ایشان» استفاده شود . معانی محتمل ۱) «شهادتی برای کاهنین» یا ۲) «شهادتی برای مردم»
اینجا «او» اشاره به مردی دارد که عیسی شفا داد.
اینجا «موعظه نمودن و شهرت دادن» استعارهای به معنای این است که به خیلی درمورد اتفاق گفتند. ترجمه جایگزین: «اعمال عیسی را در همه جا اعلام کردند»
آن مرد آنقدر خبر را پخش کرد که.
این نتیجه پخش خبر توسط آن مرد بود. اینجا کلمه «آشکارا» استعارهای به معنای «عمومی» است. عیسی نمیتوانست وارد شهرها شود چون افراد زیادی دور او جمع میشدند. ترجمه جایگزین: «عیسی آشکارا نمیتوانست وارد شهری شود» یا «عیسی دیگر نمیتوانست به نحوی وارد شهر شود و از دید عموم دور بماند»
«متروکهها» یا «مکانهای خالی از سکنه»
کلمه «اطراف»، اغراق برای تاکید بر مکانهای زیادی است که مردم از آنجا آمدند. ترجمه جایگزین: «از همه مناطق»
1و بعد از چندی، باز وارد کفرناحوم شده، چون شهرت یافت که در خانه است،2بیدرنگ جمعی ازدحام نمودند بقسمی که بیرون در نیز گنجایش نداشت و برای ایشان کلام را بیان میکرد.3که ناگاه بعضی نزد وی آمده مفلوجی را به دست چهار نفر برداشته، آوردند.4و چون بهسبب جمعیت نتوانستند نزد او برسند، طاق جایی را که او بود باز کرده و شکافته، تختی را که مفلوج بر آن خوابیده بود، به زیر هشتند.5عیسی چون ایمان ایشان را دید، مفلوج را گفت،ای فرزند، گناهان تو آمرزیده شد.6لیکن بعضی از کاتبان که در آنجا نشسته بودند، در دل خود تفکّر نمودند7که چرا این شخص چنین کفر میگوید؟ غیر از خدای واحد، کیست که بتواند گناهان را بیامرزد؟8در ساعت عیسی در روح خود ادراک نموده که با خود چنین فکر میکنند، بدیشان گفت، از بهر چه این خیالات را بهخاطر خود راه میدهید؟9کدام سهلتر است؟ مفلوج را گفتن گناهان تو آمرزیده شد؟ یا گفتن برخیز و بستر خود را برداشته بخرام؟10لیکن تا بدانید که پسر انسان را استطاعت آمرزیدن گناهان بر روی زمین هست. مفلوج را گفت،11تو را میگویم برخیز و بستر خود را برداشته، به خانهٔ خود برو!12او برخاست و بیتأمّل بستر خود را برداشته، پیش روی همه روانه شد بطوری که همه حیران شده، خدا را تمجید نموده، گفتند، مثل این امر هرگز ندیده بودیم!13و باز به کناره دریا رفت و تمام آن گروه نزد او آمدند و ایشان را تعلیم میداد.14و هنگامی که میرفت لاوی ابن حلفی را بر باجگاه نشسته دید. بدو گفت، از عقب من بیا! پس برخاسته، در عقب وی شتافت.15و وقتی که او در خانهٔ وی نشسته بود، بسیاری از باجگیران و گناهکاران با عیسی و شاگردانش نشستند زیرا بسیار بودند و پیروی او میکردند.16و چون کاتبان و فریسیان او را دیدند که با باجگیران و گناهکاران میخورد، به شاگردان او گفتند، چرا با باجگیران و گناهکاران اکل و شرب مینماید؟17عیسی چون این را شنید، بدیشان گفت، تندرستان احتیاج به طبیب ندارند بلکه مریضان. و من نیامدم تا عادلان را، بلکه تا گناهکاران را به توبه دعوت کنم.18و شاگردان یحیی و فریسیان روزه میداشتند. پس آمده، بدو گفتند، چون است که شاگردان یحیی و فریسیان روزه میدارند و شاگردان تو روزه نمیدارند؟19عیسی بدیشان گفت، آیا ممکن است پسران خانهٔ عروسی مادامی که داماد با ایشان است روزه بدارند؟ زمانی که داماد را با خود دارند، نمیتوانند روزه دارند.20لیکن ایّامی میآید که داماد از ایشان گرفته شود. در آن ایّام روزه خواهند داشت.21و هیچ کس بر جامه کهنه، پارهای از پارچه نو وصله نمیکند، والاّ آن وصله نو از آن کُهنه جدا میگردد و دریدگی بدتر میشود.22و کسی شراب نو را در مشکهای کهنه نمیریزد وگرنه آن شراب نو مشکها را بِدَرَد و شراب ریخته، مشکها تلف میگردد. بلکه شراب نو را در مشکهای نو باید ریخت.23و چنان افتاد که روز سَبَّتی از میانمزرعهها میگذشت و شاگردانش هنگامی که میرفتند، به چیدن خوشهها شروع کردند.24فریسیان بدو گفتند، اینک، چرا در روز سَبَّت مرتکب عملی میباشند که روا نیست؟25او بدیشان گفت، مگر هرگز نخواندهاید که داود چه کرد چون او و رفقایش محتاج و گرسنه بودند؟26چگونه در ایّام اَبیاتار رئیس کهنه به خانهٔ خدا درآمده، نان تَقْدِمِه را خورد که خوردن آن جز به کاهنان روا نیست و به رفقای خود نیز داد؟27و بدیشان گفت، سَبَّت بجهت انسان مقرّر شد نه انسان برای سَبَّت.28بنابراین پسر انسان مالک سَبَّت نیز هست.
وقتی مردم زمان عیسی از «گناهکاران» حرف میزدند درباره کسی نمیگفتند که از شریعت موسی پیروی نمیکند، بلکه مقصود آنها کسانی بود که مرتکب گناهانی چون دزدی یا گناه جنسی شدهاند. وقتی عیسی گفت که آمده تا «گناهکاران» را دعوت کند، منظور او این بود که فقط کسانی که خود را گناهکار میدانند، میتوانند پیرو او باشند. این حتی وقتی دیگران او را «گناهکار» ندانند، صادق است.
مردم وقتی که غمگین بودند روزه میگرفتند، یا برای مدتی غذا نمیخوردند، تا به خدا نشان دهند که از ارتکاب گناهان متاثر هستند. وقتی که شاد بودند،مثل زمان عروسی، ضیافتی بر پا میکنند و غذای زیادی میخوردند.
رهبران مذهبی از پرسشهای بدیهی استفاده میکردند تا خشم خود را از گفتهها و کردههای عیسی نشان دهند و بگویند که باور ندارند او پسر خدا است(مرقس ۲: ۷) عیسی از آنها استفاده کرد تا نشان دهد رهبران مذهبی متکبر هستند(مرقس ۲: ۲۵- ۲۶)
عیسی پس از موعظه و شفای مردم در سراسر جلیل، به کفرناحوم برگشت؛ جایی که گناهان مفلوجی را بخشید و او را شفا داد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم شنیدند که او در خانه خود اقامت دارد»
در این قمست کلمه [«آنجا»] به کار رفته که اشاره به خانهای دارد که عیسی در کفرناحوم در آن اقامت داشت. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم آنجا جمع شدند» یا «خیلی از مردم به آن خانه آمدند»
این اشاره به آن دارد که دیگر جایی در خانه نبود. ترجمه جایگزین: «داخل خانه دیگر
جایی نبود»
عیسی پیغام خود را به آنها گفت»
«چهار نفر از آنها او را حمل میکردند». احتمالاً بیش از چهار نفر در آن گروه بودند که آن مرد را پیش عیسی آوردند.
«مردی را آوردند که قادر به راه رفتن یا استفاده از دستان خود نبود»
«نتوانستند به جایی که عیسی بود نزدیک شوند»
خانهای که عیسی در آن زندگی میکرد سقفی رسی، صاف و پوشیده از سفال داشت. فرآیند ایجاد حفره در سقف میتواند گویاتر بیان شود یا در زبان شما طوری تعمیم داده شود که به درک آن کمک کند. ترجمه جایگزین: «آنها سفالها را از سقف قسمتی که عیسی بود، برداشتند. وقتی حفر کردن سقف رسی تمام شد، او را پایین فرستادند» یا « در سقف بالای سر عیسی سوراخی ایجاد کرده و او را به زیر فرستادند»
«ایمان آن مردان را دید. معانی محتمل: ۱) «فقط مردانی که مفلوج را حمل میکردند ایمان داشتند» یا ۲) «مرد مفلوج و کسانی که او را نزد عیسی آورده بودند ایمان داشتند»
کلمه «ای فرزند» اینجا نشان میدهد عیسی همچون پدری به پسرش، به آن مرد اهمیت میداد. ترجمه جایگزین: «پسرم»
در صورت امکان طوری ترجمه شود که عیسی آشکارا نگوید که گناهان مرد را بخشیده است. ترجمه جایگزین: «گناهان تو پاک شدند» یا «دیگر نیازی نیست بهای گناهان خود را بپردازی» یا «گناهان تو بر علیه تو به حساب نمیآیند»
اینجا «دل خود» کنایه از افکار مردم است. ترجمه جایگزین: «به خودشان فکر میکردند»
کاتبین این سوال را میپرسند تا خشم خودشان از این گفته عیسی که «گناهان تو آمرزیده شد» را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «این مرد نباید اینطور بگوید!»
کاتبین از این سوال استفاده میکنند تا بگویند که از آنجایی که فقط خدا قادر به بخشش گناهان است، پس عیسی نباید بگوید «گناهان تو آمرزیده شد». ترجمه جایگزین: «فقط خدا میتواند گناهان را ببخشد!»
«در وجود درون خود» یا «در خودش»
هر یک از کاتبین با خود فکر میکردند؛ با هم حرف نمیزدند.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به کاتبین بگوید که آنچه میپندارند غلط است. ترجمه جایگزین: «فکر میکنی اشکال کار کجاست؟» یا «فکر نکنید که کفر میگویم؟»
کلمه «دلها» جزگویی از افکار درون و امیال است. ترجمه جایگزین: «این درون خودتان» یا «این چیزها»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا کاتبین را به این فکر وادارد که آیا او واقعاً قادر به بخشش گناهان است یا نه. ترجمه جایگزین: «من به آن مفلوج فقط گفتم ‘گناهانت بخشیده شد‘فکر میکنید سختتر است که بگویم ‘بلند شو،تشک را بردار و برو‘، چون گواه توان من بر شفای او در این ظاهر میشود که آیا او میتواند بلند شده و راه رود» یا «شاید فکر کنید که سادهتر باشد به مرد مفلوج بگویم ‘گناهانت بخشوده شد‘ یا بگویم ‘برخیز و تشک را بردار و راه بیفت»
«ولی به این خاطر که شما بدانید». کلمه «شما» اشاره به کاتبین و جماعت دارد.
عیسی خود را «پسر انسان» خطاب میکند. ترجمه جایگزین: «که من پسر انسان و صاحب اقتدارم»
«در همان حال که همه نگاه میکردند»
عیسی به جماعت نزدیک دریای جلیل تعلیم میدهد و لاوی را به پیروی از خود دعوت میکند.
این دریای جلیل است، که به اسم دریاجه جنیسارت نیز معروف بود.
«مردم به جایی که او بود، رفتند»
حلفای پدر لاوی بود.
حالا از روز گذشته و عیسی برای غذا به خانه لاوی رفته است.
«خانه لاوی»
کسانی که شریعت موسی را پیروی نمیکردند و گناهی مرتکب میشدند که دیگران آنرا بد میدانستند.
معانی محتمل: ۱) «چون خراجگیران و گناهکاران پیرو عیسی زیاد بودند.» ۲) «زیرا عیسی شاگردان زیادی داشت که از او پیروی میکردند.»
کاتبان و فریسیان این سوال را پرسیدند تا عدم تایید خود از مهماننوازی عیسی را نشان دهند. این جمله را میتوان در قالب جملهای خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «او نباید با گناهکاران و خراجگیران بخورد!»
عیسی به پرسش کاتبین از شاگردانش در مورد خورد و نوش با خراجگیران و گناهکاران، پاسخ میدهد.
«به کاتبین گفت»
عیسی از این مثل درباره مریضان و پزشکان استفاده کرد تا به آنها تعلیم دهد که فقط آنان که خود را گناهکار میدانند، به عیسی نیاز دارند.
«سالمان»
عیسی از شنوندگان خود انتظار دارد تا بفهمند که او آمده به کسانی کمک کند که به او نیاز دارند. ترجمه جایگزین: «برای آنانی آمدهام که به گناهکار بودن خود واقفند، نه آنانی که باور به پارسایی خود دارند»
کلمات «آمدهام دعوت کنم» به واسطه عبارت قبلی درک میشوند. ترجمه جایگزین: «آمدهام گناهکاران را دعوت کنم»
عیسی این مثل را میگوید تا نشان دهد چرا شاگردان نباید تا وقتی که او با آنهاست روزه بگیرند.
این دو عبارت به یک گروه از مردم اشاره دارند، ولی دومی خاصتر است. هر دو به پیروان فرقه فریسی اشاره دارند ولی بر رهبران فریسی تمرکز نمیکنند. ترجمه جایگزین: «شاگردان فریسی روزه میگیرند... شاگران فریسی» [فارسی و انگلیسی کاملاً متضاد هستند]
«چند مرد». بهترین کار این است که این عبارت را بدون اینکه دقیق و مشخص بگوییم این مردان که هستند ترجمه کنید. اگر در زبان خود مجبور به منحصر بیان کردن هستید، میتوان از این معانی محتمل استفاده کنید: ۱) این مردان از میان پیروان یحیی یا فریسیان نبودند ۲) این مردان از پیروان یحیی بودند .
«آمده و به عیسی گفتند»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا آنچه مردم از قبل میدانستند را یادآوری کند و آنها جهت به کارگیری آن بر شاگردان و رسولان تشویق کند. ترجمه جایگزین: «مهمانان عروسی وقتی داماد با آنهاست روزه نمیگیرند. بلکه به پایکوبی و جشن مشغول میشوند.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «داماد میرود»
کلمات «ایشان» و شناسههای مربوط به مهمانان عروسی اشاره دارد
دوختن تکه پارچهای نو به تکه پارچهای کهنه برای ترمیم لباس کهنه، وضعیت پارچه کهنه را بدتر میکند؛ به خصوص اگر هنوز تکه پارچه نو آب نرفته باشد، لباس نو و کهنه نابود خواهند شد.
عیسی تعریف مثل دیگری را شروع میکند. مثلی درباره ریختن شراب تازه تا در مشک کهنه به جای مشکهای تازه.
«آب انگور». این اشاره به شرابی دارد که هنوز تخمیر نشده است. اگر انگور در منطقه شما شناخته نشده است، از واژهای استفاده کنید که اشاره به آب میوه دارد.
این اشاره به مشک شراب مستعمل دارد
کیسههای ساخته شده از پوست حیوانات بودند. همچنین میتوان آنها را «مشک شراب» یا «پوسته شراب» نامید.
شراب نو با تخمیر شدن منبسط میشود، پس ممکن است باعث شود پوسته کهنه و ترد مشک، پاره شود.
«نابود میشوند»
«مشکهای نو» یا «کیسههای تازه». این اشاره به مشکهایی دارد که هرگز استفاده نشدهاند.
عیسی به فریسیان مثالی از کتاب مقدس میزند تا نشان دهد که چرا چیدن خوشههای گندم کاری اشتباه نیست.
چیدن خوشه گندم و خوردن آن دزدی محسوب نمیشد. سوال این بود که انجام چنین کاری در روز سبت طبق شریعت بوده است یا نه. شاگردان خوشههای گندم را چیدند تا هسته یا دانه داخل آنها را بخورند. این قسمت را با کلماتی دیگر میتوان نوشت تا معنای کامل را انتقال دهد. ترجمه جایگزین: «خوشههای گندم را میچیدند و میخوردند».
«خوشه» قسمت بالایی گیاه گندم است، که نوعی گیاه بلند است. خوشه، گندمهای رسیده یا دانه گیاه را در خود نگه میدارد.
فریسیان درباره کار شاگردان سوالی پرسیدند.(آیه ۲۳)
چرا در روز سَبَّت مرتکب عملی میباشند که روا نیست؟
چیدن خوشه در مزرعه و خوردن آن(آیه ۲۳) دزدی محسوب نمیشد. سوال این بود که آیا انجام چنین کاری در روز سبت طبق شریعت بوده است یا نه.
فریسیان از عیسی سوالی میپرسند تا او را محکوم کنند. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ببینید! آنها شریعت یهود در مورد سبت را زیر پا گذاشتند»
«ببینید» یا «گوش دهید». این کلمه استفاده شده تا توجه کسی را جلب کند تا چیزی را به او نشان دهند. اگر در زبان شما جهت جلب توجه شخص کلمهای وجود دارد میتوانید در اینجا از آن استفاده کنید.
عیسی تمسخر فریسیان را با پرسیدن این سوال شروع میکند.
«عیسی به فریسیان گفت»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به کاتبین و فریسیان، کار داوود در سبت را یادآور شود. این سوالی بسیار طولانی است، پس میتوان آن را به دو قسمت ترجمه کرد.
این جمله را میتوان به صورت دستوری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به یاد آورید آنچه درباره عمل داوود خواندهاید...او» .
عیسی اشاره به خواندن درباره داوود در عهد عتیق میکند. این جمله را میتوان با بیان آشکار اطلاعات ضمنی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در کتب مقدس بخوانید»
عیسی سوالی که در آیه ۲۵ شروع کرده بود را به پایان میرساند.
این پرسش از آیه ۲۵ آغاز میشود. اگر این پرسش بدیهی را در آیه ۲۵ به عنوان یک بیان و یا به حالت دستوری ترجمه کردهاید، باید به جای علامت سوال، این پرسش را با نقطه به اتمام برسانید. ترجمه جایگزین:«همانگونه که به خانه خدا رفت... به کسانی هم که با او بودند داد.»
این قسمت را میتوان در جملهای جدا از آیه ۲۵ مطرح کرد. در اینصورت باید آیه ۲۵ را با نقطه به اتمام رساند. ترجمه جایگزین: «او به خانه خدا در آمد...به کسانی هم که با او بودند داد.»
این قسمت اشاره به داوود دارد.
این اشاره به دوازده تکه نانی دارد که در زمان عهد عتیق بر میز طلایی در خیمه یا ساختمان معبد به عنوان هدیهای برای خداوند قرار میگرفت.
عیسی به روشنی دلیل بنا شدن سَبَّت توسط خدا را بیان میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا سَبَّت را برای انسان ساخت»
«انسان» یا «قوم» یا «نیاز انسان». این کلمه اشاره به مردان و زنان دارد.
See:
کلمه «مقرر شد» از عبارت قبلی برداشت میشود. آنها را در اینجا میتوان تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «انسان بهر سَبَّت خلق نشده است» یا «خداو انسان را بهر سَبَّت خلق نکرده است»
1و باز به کنیسه درآمده، در آنجا مرد دستخشکی بود.2و مراقب وی بودند که شاید او را در سَبَّت شفا دهد تا مدّعی او گردند.3پس بدان مرد دست خشک گفت، در میان بایست!4و بدیشان گفت، آیا در روز سَبَّت کدام جایز است؟ نیکویی کردن یا بدی؟ جان را نجات دادن یا هلاک کردن؟ ایشان خاموش ماندند.5پس چشمان خود را بر ایشان با غضب گردانیده، زیرا که از سنگدلی ایشان محزون بود، به آن مرد گفت، دست خود را دراز کن! پس دراز کرده، دستش صحیح گشت.6در ساعت فریسیان بیرون رفته، با هیرودیان دربارهٔ او شورا نمودند که چطور او را هلاک کنند.7و عیسی با شاگردانش به سوی دریا آمد و گروهی بسیار از جلیل به عقب او روانه شدند،8و از یهودیّه و از اورشلیم و ادومیّه و آن طرف اُردُن و از حوالی صور و صیدون نیز جمعی کثیر، چون اعمال او را شنیدند، نزد وی آمدند.9و به شاگردان خود فرمود تا زورقی بهسبب جمعیّت، بجهت او نگاه دارند تا بر وی ازدحام ننمایند،10زیرا که بسیاری را صحّت میداد، بقسمی که هر که صاحب دردی بود بر او هجوم میآورد تا او را لمس نماید.11و ارواح پلید چون او را دیدند، پیش او به روی در افتادند و فریادکنان میگفتند که تو پسر خدا هستی.12و ایشان را به تأکید بسیار فرمود که او را شهرت ندهند.13پس بر فراز کوهی برآمده، هر که را خواست به نزد خود طلبید و ایشان نزد او آمدند.14و دوازده نفر را مقرّر فرمود تا همراه او باشند و تا ایشان را بجهت وعظ نمودن بفرستد،15و ایشان را قدرت باشد که مریضان را شفا دهند و دیوها را بیرون کنند.16و شمعون را پطرس نام نهاد.17و یعقوب پسر زِبِدی و یوحنّا برادر یعقوب؛ این هر دو را بُوْانَرْجَسْ یعنی پسران رعد نام گذارد.18و اندریاس و فیلپّس وبرتولما و متی و توما و یعقوب بن حلفی و تدّی و شمعون قانوی،19و یهودای اسخریوطی که او را تسلیم کرد.20و چون به خانه درآمدند، باز جمعی فراهم آمدند بطوری که ایشان فرصت نان خوردن هم نکردند.21و خویشان او چون شنیدند، بیرون آمدند تا او را بردارند زیرا گفتند بیخود شده است.22و کاتبانی که از اورشلیم آمده بودند، گفتند که بَعْلزَبُول دارد و به یاری رئیس دیوها، دیوها را اخراج میکند.23پس ایشان را پیش طلبیده، مَثَلها زده، بدیشان گفت، چطور میتواند شیطان، شیطان را بیرون کند؟24و اگر مملکتی بر خلاف خود منقسم شود، آن مملکت نتواند پایدار بماند.25و هرگاه خانهای به ضدّ خویش منقسم شد، آن خانه نمیتواند استقامت داشته باشد.26و اگر شیطان با نفس خود مقاومت نماید و منقسم شود، او نمیتواند قائم ماند، بلکه هلاک میگردد.27و هیچ کس نمیتواند به خانهٔ مرد زورآور درآمده، اسباب او را غارت نماید، جز آنکه اوّل آن زورآور را ببندد و بعد از آن خانهٔ او را تاراج میکند.28هرآینه به شما میگویم که همهٔ گناهان از بنیآدم آمرزیده میشود و هر قسم کفر که گفته باشند،29لیکن هر که به روحالقدس کفر گوید، تا به ابد آمرزیده نشود، بلکه مستحقّ عذاب جاودانی بُوَد.30زیرا که میگفتند روحی پلید دارد.31پس برادران و مادر او آمدند و بیرون ایستاده، فرستادند تا او را طلب کنند.32آنگاه جماعت گرد او نشسته بودند و به وی گفتند، اینک، مادرت و برادرانت بیرون تو را میطلبند.33در جواب ایشان گفت، کیست مادر من و برادرانم کیانند؟34پس بر آنانی که گرد وی نشسته بودند، نظر افکنده، گفت، اینانند مادر و برادرانم،35زیرا هر که ارادهٔ خدا را بجا آرد همان برادر و خواهر و مادر من باشد.
کار کردن در روز سبت خلاف شریعت موسی بود. فریسیان باور داشتند که شفا دادن مریضی در روز سبت «کاری» اشتباه به حساب میآید، پس گفتند که هنگام شفای شخصی در سبت، کاری اشتباه از او سر زده است.
هیچ کس مطمئناً نمیداند که مردم هنگام ارتکاب گناه چه حرفی میزنند و چه عملی از آنها سر میزند. اگرچه، احتمالاً به روحالقدس و عمل او توهین میکنند. بخشی از کار روحالقدس این است که گناهکار بودن را به مردم بفهماند تا بدانند که نیاز به آمرزش خدا دارند. بنابراین، هرکه سعی بر ترک گناه نکند احتمالاً بر ضد روحالقدس کفر ورزیده است.
and )
در ادامه فهرستی از دوازده شاگرد آورده شده است.
در متی:
شَمعون معروف به پطرس و برادرش آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ فیلیپُس و بَرتولْما؛ توما و مَتّای خَراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای؛ شَمعون غیور و یهودای اَسخَریوطی
در مرقس:
'یعقوب پسر زِبِدی و برادر وی یوحنا (که آنها را ’بوآنِرجِس‘، یعنی ’پسران رعد‘ لقب داد)؛ شَمعون (که وی را پطرس خواند)؛ آندریاس، فیلیپُس، بَرتولْما، مَتّی، توما، یعقوب پسر حَلْفای، تَدّای، شَمعون غیور، و یهودا اَسخَریوطی.
در لوقا :
'شَمعون (که او را پطرس نامید)، آندریاس (برادر پطرس)، یعقوب، یوحنا، فیلیپُس، بَرتولْما، مَتّی، توما، یعقوب پسر حَلْفای، شَمعون معروف به غیور، یهودا پسر یعقوب، و یهودای اَسخَریوطی که به وی خیانت کرد. '
تدای احتمالاً همان یهودا، پسر یعقوب است.
برادران و خواهران
اکثر مردم آنانی که از یک پدر و مادر هستند را «برادر» و «خواهر» میدانند و فکر میکنند که آنها مهمترین افراد در زندگیشان هستند. خیلی از افراد کسانی که پدر بزرگ و مادر بزرگ مشترک دارند را «برادر» و «خواهر» صدا میزنند. در این باب عیسی میگوید که مهمترین اشخاص برای او کسانی هستند که از او پیروی میکنند.
عیسی مردی را در روز سبت در کنیسه شفا داد و نشان داد که در مورد عملکرد فریسیان در مورد قواعد روز سبت چه فکر میکند. فریسیان و هرودیان نقشه کشیدن برای کشتن عیسی را شروع کردند.
«مردی با دستی چلاق یا علیل»
«برخی عیسی را زیر نظر داشتند تا ببینید مرد دست خشک را شفا میدهد» "
«برخی از فریسیان» بعداً در مرقس ۳: ۶، این افراد به عنوان فریسی شناخته میشوند. .
اگر عیسی قرار بود آن روز مردی را شفا دهد، فریسیان او را به خاطر کار کردن در روز سبت متهم به زیر پا گذاشتن شریعت میکردند. ترجمه جایگزین: «تا او را متهم به عملی غلط کنند» یا «تا او را متهم به زیر پا گذاشتن شریعت کنند»
«در میان جمع »
عیسی چنین گفت تا آنها را به چالش کشد. او میخواست آنها اعتراف کنند که شفای افراد در سبت طبق شریعت است.
این دو عبارت از نظر معنایی شبیه هم هستند، به غیر از اینکه دومی شدیدتر است.
شاید تکرار «روا بودن» مفید باشد، چون همان سوال است و عیسی آن را به طریقی متفاوت میپرسد. ترجمه جایگزین: «نجات جان رواست یا گرفتن آن»
این اشاره به زندگی فیزیکی دارد و کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «کسی را از مردن» یا «زندگی کسی را»
«ولی آنها از جواب دادن سر باز زدند»
«عیسی...به اطراف نگاه کرد»
«عمیقاً غمگین شد»
این استعاره توصیف میکند که چطور فریسیان مایل نبودند به آن مرد علیل شفقتی نشان دهند. ترجمه جایگزین: «چون آنها میلی به شفیق بودن در قبال آن مرد نداشتند»
«دست خود را بکش»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی دست او را شفا داد» یا «عیسی دست او را به حالت قبلی برگرداند»
«نقشه کشیدن را شروع کردند»
این اسمی غیر رسمی برای حزب سیاسیای است که هیرود آنتیپاس را حمایت میکردند.
«چطور باید عیسی را بکشند»
تعداد زیادی از مردم به دنبال عیسی بودند و او بسیاری را شفا داد. .
اشاره به دریای جلیل دارد.
این منطقهای است که قبلاً به اسم ادوم شناخته میشده و نیمه جنوبی منطقه یهودیه را پوشانده بوده است.
اشاره به معجزات عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «معجزات عظیمی که عیسی انجام میداد»
«به جایی که عیسی بود آمدند»
آیه ۹ میگوید که عیسی از شاگردان به خاطر ازدحام جمعیت اطراف میخواهد چه بکنند. آیه ۱۰ میگوید چرا جمعیتی زیاد به دور عیسی جمع شده بودند. اطلاعاتی که در این آیات آمده را میتوان به ترتیبی که روی دادهاند نوشت، همانطور که در UDB چنین کاری انجام شده است.
وقتی جمعیت بر عیسی فشار میآوردند خطر این وجود داشت که او را له کنند. آنها از عمد این کار را انجام نمیدادند. فقط به این خاطر که جمعیت زیادی آنجا بود.
دلیل این را میگوید که چرا جمعیت زیادی به دور عیسی جمع شده بودند و او فکر میکرد ممکن است او را له کنند. ترجمه جایگزین: «چون عیسی افراد بسیاری را شفا داده بود... تا او را لمس کنند»
کلمه «بسیاری» اشاره به تعداد زیادی از مردم دارد که عیسی آنها را شفا داده بود. ترجمه جایگزین: «چون خیلیها را شفا داده بود»
آنها به این خاطر این کار را انجام دادند چون بر این باور بودند که عیسی آنها را شفا میدهد. این جمله را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام مریضان با اشتیاق به سمت او میآمدند تا او را لمس کرده و شفا یابند»
«عیسی را دیدند»
اینجا شناسه فاعلی مستتر در فعل به همان ارواح پلید اشاره دارد. آنها بودند که باعث اعمالی در تسخیر شدگان میشدند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث میشدند مردمی که به تسخیر ارواح شریر در آمده بودند به روی بیافتند و فریادکنان به او میگفتند»
ارواح ناپاک در حضور عیسی از روی محبت یا پرستش به روی نیافتدند. آنها در حضور او به روی افتادند چون از او میترسیدند.
عیسی بر ارواح ناپاک قدرت دارد چون او «پسر خداوند» است.
این لقبی مهم برای عیسی است.
«عیسی به تاکید به ارواح ناپاک دستور داد»
«آشکار نکنند که او کیست»
عیسی مردانی را که میخواستند رسول او باشند انتخاب کرد.
«تا همراه او باشند و آنها را بفرستد تا پیغام را اعلام کنند»
نویسنده فهرستی از اسامی دوازده شاگرد را شروع میکند. شمعون اولین اسم در این فهرست است.
عبارت «به آنکه» اشاره به یعقوب پسر زبدی و برادر او یوحنا دارد.
عیسی آنها را به این نام صدا میزد چون مثل رعد بودند. ترجمه جایگزین: «نام بُوْانَرْجَسْ،که به معنای مانند رعد است» یا «بُوْانَرْجَسْ که یعنی مردان رعد»
این اسم یک مرد است.
«که به عیسی خیانت کرد» کلمه «که» اشاره به یهودای اسخریوطی دارد.
«سپس عیسی به خانهای رفت که در آن اقامت داشت»
کلمه «نان» نشان دهنده غذاست. ترجمه جایگزین: «عیسی و شاگردانش اصلاً نمیتوانستند غذا بخورند» یا «نمیتوانستند چیزی بخورند»
اعضای خانواده به خانه رفتند تا او را نگه داشته و به زور به خانه خود ببرند.
معانی محتمل شناسه فاعلی در فعل: ۱) قوم و خویش او یا ۲) برخی از مردم در جمعیت
این اصطلاح نشان دهنده آن است که آنها در مورد رفتار عیسی چه فکر میکردند. ترجمه جایگزین: «دیوانه» یا «مجنون»
«عیسی به قدرت بعلزبول، که رئیس دیوهاست، دیوها را بیرون میکند»
عیسی مثلی میگوید که ابلهانه بودن فکر مردم در مورد کنترل شدن عیسی توسط شیطان را توضیح میدهد.
«عیسی از مردم خواست که پیش او بیایند»
عیسی از این پرسش بدیهی در پاسخ به کاتبین که میگویند او دیوها را با کمک بعلزبول بیرون میکند، استفاده میکند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شیطان نمیتواند خود را بیرون کند» یا «شیطان بر ضد ارواح شریر خود عمل نمیکند»
کلمه «مملکت» کنایه از مردمی است که در آن قلمرو زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر مردمی که در آن پادشاهی زندگی میکنند بر ضد یکدیگر به خط شوند»
این عبارت استعارهای به آن معنا است که دیگر متحد نمانده و فرو ریزد. ترجمه جایگزین: «توان تحمل ندارد» یا «سقوط میکند»
کنایه از مردمی که در آن خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانواده» یا «خانه»
کلمه «خود» ضمیر انعکاسی است که به شیطان ارجاع مییابد و همچنین کنایه از ارواح شریر است. ترجمه جایگزین: «اگر شیطان و ارواح شریر با هم بجنگند» یا «اگر شیطان و ارواح شریر بر ضد هم برخیزند و نفاق یابند»
این استعاره به معنای آن است که سقوط میکنند و تحمل نمیآورند. ترجمه جایگزین: «اتحاد آنها نیست میشود» یا «تاب نیاورده و به پایان میرسند» یا «سقوط کرده و به پایان میرسند»
سرقت اشیا و اموال ارزشمند
این نشان میدهد که جمله پیش رو به طور خاص مهم و واقعیت است.
«آنکه از انسان زاده شده است.» این جمله به منظور تاکید بر انسانیت مردمان به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «مردمان»
صحبت کردن
مفهوم نهفته در کلمه آمرزش را میتوان در قالب عبارت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او هرگز بخشیده نمیشود»
اینجا گناه یا عواقب گناه ابدی محسوب شدهاند، طوری که انگار خود گناه ابدی بوده است. ترجمه جایگزین: «جاودانه گناهکار است» یا «محکوم به گناهی است که عاقبت ابدی دارد»
(See:
«آن مردم میگفتند»
این اصطلاح به معنای تسخیر شده توسط روحی ناپاک است. ترجمه جایگزین: «تسخیر شده توسط روحی ناپاک»
«بعد براداران و مادر عیسی آمدند»
«کسی را به داخل فرستادند تا بگوید که آنها بیرون هستند تا او بیاید»
«تو را میطلبند»
عیسی از این پرسش استفاده میکند تا مردم را تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «من به شما میگویم که مادر و برادران واقعی من که هستند»
«آنکه انجام میدهد... هستند»
این استعاره به این معناست که شاگردان عیسی به خانوداه روحانی جاودانی عیسی تعلق دارند. این از تعلق به خانوادهای جسمانی مهمتر است. ترجمه جایگزین: «آن شخص برای من مثل برادر، خواهر یا مادر است»
1و باز به کناره دریا به تعلیم دادن شروع کرد و جمعی کثیر نزد او جمع شدند بطوری که به کشتی سوار شده، بر دریا قرار گرفت و تمامی آن جماعت بر ساحل دریا حاضر بودند.2پس ایشان را به مَثَلها چیزهای بسیار میآموخت و در تعلیم خود بدیشان گفت،3گوش گیرید! اینک، برزگری بجهت تخم پاشی بیرون رفت.4و چون تخم میپاشید، قدری بر راه ریخته شده، مرغان هوا آمده آنها را برچیدند.5و پارهای بر سنگلاخ پاشیده شد، در جایی که خاک بسیار نبود. پس چون که زمین عمق نداشت به زودی رویید،6و چون آفتاب برآمد، سوخته شد و از آنرو که ریشه نداشت خشکید.7و قدری در میان خارها ریخته شد و خارها نمّو کرده، آن را خفه نمود که ثمری نیاورد.8و مابقی در زمین نیکو افتاد و حاصل پیدانمود که رویید و نمّو کرد و بارآورد، بعضی سی و بعضی شصت و بعضی صد.9پس گفت، هر که گوش شنوا دارد، بشنود!10و چون به خلوت شد، رفقای او با آن دوازده شرح این مَثَل را از او پرسیدند.11به ایشان گفت، به شما دانستن سرّ ملکوت خدا عطا شده، امّا به آنانی که بیرونند، همهچیز به مثلها میشود،12تا نگران شده بنگرند و نبینند و شنوا شده بشنوند و نفهمند، مبادا بازگشت کرده گناهان ایشان آمرزیده شود.13و بدیشان گفت، آیا این مثل را نفهمیدهاید؟ پس چگونه سایر مثلها را خواهید فهمید؟14برزگر کلام را میکارد.15و اینانند به کناره راه، جایی که کلام کاشته میشود؛ و چون شنیدند فوراً شیطان آمده کلام کاشته شده در قلوب ایشان را میرباید.16و ایضاً کاشته شده در سنگلاخ، کسانی میباشند که چون کلام را بشنوند، در حال آن را به خوشی قبول کنند،17و لکن ریشهای در خود ندارند، بلکه فانی میباشند؛ و چون صدمهای یا زحمتی بهسبب کلام روی دهد در ساعت لغزش میخورند.18و کاشته شده در خارها آنانی میباشند که چون کلام را شنوند،19اندیشههای دنیوی و غرور دولت و هوس چیزهای دیگر داخل شده، کلام را خفه میکند و بیثمر میگردد.20و کاشته شده در زمین نیکو آنانند که چون کلام را شنوند آن را میپذیرند و ثمر میآورند، بعضی سی و بعضیشصت و بعضی صد.21پس بدیشان گفت، آیا چراغ را میآورند تا زیر پیمانهای یا تختی و نه بر چراغدان گذارند؟22زیرا که چیزی پنهان نیست که آشکارا نگردد و هیچ چیز مخفی نشود، مگر تا به ظهور آید.23هر که گوش شنوا دارد بشنود.24و بدیشان گفت، با حذر باشید که چه میشنوید، زیرا به هر میزانی که وزن کنید به شما پیموده شود، بلکه از برای شما که میشنوید افزون خواهد گشت.25زیرا هر که دارد بدو داده شود و از هر که ندارد آنچه نیز دارد گرفته خواهد شد.26و گفت، همچنین ملکوت خدا مانند کسی است که تخم بر زمین بیفشاند،27و شب و روز بخوابد و برخیزد و تخم بروید و نمّو کند. چگونه؟ او نداند.28زیرا که زمین به ذات خود ثمر میآورد، اوّل علف، بعد خوشه، پس از آن دانه کامل در خوشه.29و چون ثمر رسید، فوراً داس را بکار میبرد زیرا که وقت حصاد رسیده است.30و گفت، به چه چیز ملکوت خدا را تشبیه کنیم و برای آن چه مَثَل بزنیم؟31مثل دانه خردلی است که وقتی که آن را بر زمین کارند، کوچکترین تخمهای زمینی باشد.32لیکن چونکاشته شد، میروید و بزرگتر از جمیع بُقول میگردد و شاخههای بزرگ میآورد، چنانکه مرغان هوا زیر سایهاش میتوانند آشیانه گیرند.33و به مثلهای بسیار مانند اینها بقدری که استطاعت شنیدن داشتند، کلام را بدیشان بیان میفرمود،34و بدون مثل بدیشان سخنی نگفت. لیکن در خلوت، تمام معانی را برای شاگردان خود شرح مینمود.35و در همان روز وقت شام، بدیشان گفت، به کناره دیگر عبور کنیم.36پس چون آن گروه را رخصت دادند، او را همانطوری که در کشتی بود برداشتند و چند زورق دیگر نیز همراه او بود.37که ناگاه طوفانی عظیم از باد پدید آمد و امواج بر کشتی میخورد بقسمی که برمیگشت.38و او در مُؤخَّر کشتی بر بالشی خفته بود. پس او را بیدار کرده گفتند، ای استاد، آیا تو را باکی نیست که هلاک شویم؟39در ساعت او برخاسته، باد را نهیب داد و به دریا گفت، ساکن شو و خاموش باش! که باد ساکن شده، آرامی کامل پدید آمد.40و ایشان را گفت، از بهر چه چنین ترسانید و چون است که ایمان ندارید؟41پس بینهایت ترسان شده، به یکدیگر گفتند، این کیست که باد و دریا هم او را اطاعت میکنند؟
مرقس ۴: ۳- ۱۰ در غالب یک مثل میباشد. این مثل در ۴: ۱۴- ۲۳ توضیح داده میشود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را سمت راست و با فاصله بیشتری از متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود. ULB این کار را با آیه ۴: ۱۲ انجام میدهد که نقل قولی از عهد عتیق هستند.
مثلها داستانهای کوتاهی هستند که عیسی تعریف میکرد تا مردم درسی را که سعی بر تعلیم آن را داشت ، به آسانی بفهمند. او همچنین از داستانگویی استفاده میکرد تا آنهایی که نمیخواستند به او ایمان آورند، حقیقت را نفهمند.
در حالیکه عیسی از قایق کنار دریا تعلیم میداد مَثَل انواع خاک[زمین] را تعریف کرد.
این دریای جلیل بود.
«توجه کنید! کشاورزی»
«بذرهای او»
«همانطور که دانه را بر خاک میپاشید». در فرهنگهای مختلف مردم دانهها را به روشها متفاوت میکارند. در این مثل دانه با پرت شدن بر زمینی که برای رشد آن آماده شده بود، کاشته میشد.
«برخی ازبذرها را خوردند»
[تمام دانههای که برزگر میکارد طوری گفته شدهاند که انگار همه یک دانه هستند. این مورد در تمام مثل دیده می شود. با این وجود لزومی ندارد مترجم دانه را به شکل مفرد ترجمه کند چون در اصل معنای دانهها را دارد.] «دانههای دیگر...نداشتند...جوانه زدند...نداشتند
«آن دانه که بر سنگلاخ افتاد سریعاً شروع به رشد کرد»
این اشاره به خاک کم بنیه بر زمین دارد، که گیاه همچنان توان رشد در آن را دارد.
این اشاره به گیاه جوان[ تازه جوانه زده] دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گیاه را سوزاند»
«چون گیاه جوان ریشهای نداشت، خشکید»
«دانههای دیگر...آنها را خفه کردند...محصولی نیاوردند».
مقدار دانه تولید شده توسط هر گیاه با تک دانهای مقایسه شده که از آن رشد کرده است. حذف به قرینه به این منظور به کار رفته تا عبارات را کوتاه کند ولی میتوان آنها را نوشت. ترجمه جایگزین: «برخی از گیاهان سی برابر دانهای که مرد کاشت به بار نشستند، برخی شصت برابر و برخی صد برابر محصول دادند»
میتوان اینها را به عدد نوشت. «۳۰ ...۶۰... ۱۰۰»
عیسی تاکید میکند که آنچه میگوید، مهم است و شاید فهم آن و عملی کردن آن با زحمت همراه باشد. عبارت «گوش دارد» کنایه از میل به فهمیدن و اطاعت کردن است. ترجمه جایگزین: «هرکه مایل به شنیدن است، بشنود» یا« هر که مایل به فهمیدن است، بفهمد و اطاعت کند.»
از آنجایی که عیسی مستقیماً با مخاطبینش حرف میزند، شاید ترجیح دهید از ضمائر دوم شخص استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنید، بشنوید» یا «اگر مایل به فهمیدنید، پس بفهمید و اطاعت کنید»
این به معنای کاملاً تنها بودن عیسی نیست، بلکه بیشتر به معنای این است که جمعیت رفته بودند و عیسی با ۱۲ شاگرد و برخی دیگر از پیروان تنها بود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «خداوند به شما عطا کرده است» یا «من به شما دادهام»
«ولی به آنها که میان شما نیستند». این اشاره به تمام مردمی دارد که بین دوازده شاگرد عیسی و دیگر پیروان نبودند.
میتوان بیان کرد که عیسی مَثَلی برای مردم تعریف میکند. ترجمه جایگزین: «من در قالب مَثَل سخن گفتهام»
فرض بر آن است که عیسی درباره مردمی حرف میزند که میدیدند او چه به آنها نشان میدهد و میشنیدند چه به آنها میگویند. ترجمه جایگزین: «وقتی میبینند که چه میکنم... وقتی که میشنوند چه میگویم.»
عیسی از کسانی صحبت میکند که آنچه را میبینند، نمیفهمند. ترجمه جایگزین: «میبینند و نمیفهمند»
«به سمت خداوند باز گردند». اینجا «بازگردند» استعارهای از توبه کردن است.
"
عیسی مثل خاک[برزگر] را برای پیروانش تعریف میکند و بعد در مورد چراغی حرف میزند تا نشان دهد آنچه پنهان است آشکار میشود.
«بعد عیسی به شاگردانش گفت»
عیسی از این سوالات استفاده کرد تا نشان دهد چقدر از اینکه شاگردانش قادر به درک مثلهای او نیستند،غمگین است. ترجمه جایگزین: «اگر نمیتوانید این مثل را بفهمید، فکر کنید چقدر فهم دیگر مثلها سخت خواهد بود»
«برزگری که دانه خود را میکارد معرف»
«کلام» نشان از کلام خدا است. کاشتن پیغام به معنی تعلیم دادن آن است. ترجمه جایگزین: «آنکه پیغام خدا را به مردم تعلیم میدهد»
«برخی افراد مثل دانههایی هستند که کنار جاده افتادهاند» یا «برخی مثل راهی هستند که دانهها بر آن افتاده است»
«مسیر»
اینجا «اینرا» اشاره به «کلام خدا» یا «پیغام خدا» دارد.
«و برخی مثل دانههایی هستند». عیسی توضیح میدهد که چطور بعضی از مردم مثل دانههایی هستند که بر سنگلاخ افتادهاند.
این مقایسه بین گیاهان جوانی است که ریشه کم عمق دارند. این استعاره به این معناست که مردم اول برای دریافت کلام هیجان زده هستند، ولی به قوت وقف آن نمیشوند. ترجمه جایگزین: «و آنها مثل گیاه جوانی هستند که ریشهای ندارد.»
این مبالغه جهت تاکید بر کم عمق بودن ریشه استفاده شده است.
در این مثل «تحمل آوردن» به معنای «باور داشتن است». ترجمه جایگزین: «بر باور خود میمانند»
شاید مفید باشد که توضیح دهید صدمه به خاطر باور بر پیغام خدا است. ترجمه جایگزین: «صدمه یا آسیب به خاطر باور بر کلام خدا میآید»
در این مثل «لغزش» به معنای «از ایمان به کلام دست کشیدن» است.
عیسی توضیح میدهد که آنانی که در میان خارها میافتند چگونه افرادی هستند. ترجمه جایگزین: «و دیگران مانند دانههایی هستند که در میان خارها کاشته شدهاند»
«نگرانیها در این زندگی» یا «نگرانیها درباره زندگی کنونی»
«میل به ثروت»
همینطور که عیسی به صحبت کردن درباره مردمی که مثل دانه افتاده میان خار هستند ادامه میدهد، توضیح میدهد که امیال و نگرانی چه بر سر کلام در زندگی آنها میآورد. ترجمه جایگزین: «داخل آمده و پیغام خداوند در زندگی آنها را مثل خاری که به دور گیاه میپیچد خفه میکنند»
«کلام در آنها محصولی تولید نمیکند»
عیسی توضیح خود درباره افرادی که مثل دانه کاشته شده در خاک خوب هستند را شروع میکند. ترجمه جایگزین: «مثل دانهای که در خاک خوب کاشته شود»
این اشاره به گندمی دارد که آن گیاه تولید میکند. ترجمه جایگزین: «برخی سی برابر گندم به بار آورده، برخی شصت برابر گندم، برخی صد برابر گندم» یا «برخی ۳۰ برابر آنچه کاشته شده، برخی ۶۰ برابر آنچه کاشته شده، و برخی ۱۰۰ برابر آنچه کاشته شد»
«عیسی به جماعت گفت»
این سوال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «مطمئناً چراغ را به داخل نمیآورید تا زیر سبد یا تختی گذارید!»
این جمله را میتوان به صورت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «چون هر چیز پنهان آشکار میشود و هر چه راز است به ظهور آید»
چیز پنهانی در کار نیست... رازی وجود ندارد. هر دو این عبارات یک معنا دارند. عیسی تاکید میکند که هرچه راز است، روزی آشکار میشود.
"
عیسی بر این تاکید میکند که آنچه گفته، بسیار مهم است و فهم و عملی کردن آن احتمالاً به مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش شنوا» کنایه از تمایل به فهمیدن و اطاعت کردن است. ببینید عبارات مشابه را در مرقس ۴: ۹ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر کسی مایل به شنیدن است،بشنود» یا «اگر کسی مایل به فهمیدن است، بفهمد و اطاعت کند»
از آنجایی که عیسی مستقیماً با مخاطبین خود حرف میزند، شاید ترجیح دهید اینجا از دوم شخص استفاده کنید. ببینید عبارت مشابه ۴: ۹ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنید، بشنوید» یا «اگر مایل به فهمیدنید، بفهمید »
«عیسی به جماعت گفت»
معانی محتمل: ۱) عیسی در مورد میزانی واقعی و سخاوتمندانه بخشیدن به دیگران حرف میزند یا ۲) استعارهای است که عیسی از «فهمیدن» طوری حرف زده که انگار «میزان» است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند آن مقدار را برای شما اندازه میگیرد و آن را بر پیمانه شما اضافه میکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند به او بیشتر میدهد...خداوند از او میگیرد» یا «خداوند بیشتر به او میدهد...خداوند از او میگیرد»
عیسی سپس برای مردم مثلی را میگوید تا پادشاهی خداوند را شرح دهد، مثلی که بعد به شاگردان خود توضیح میدهد.
عیسی پادشاهی خدا را به کشاورزی تشبیه میکند که دانه میکارد. ترجمه جایگزین: «مثل کشاورزی که دانه میکارد»
این کاری است که آن مرد از روی عادت انجام میداد. ترجمه جایگزین: «هر شب بخوابد و روز بیدار شود» یا «هر شب بخوابد و روز بعد بیدار شود»
«روز بیدار باشد» یا «در روز فعال باشد»
«اگرچه نمیداند که دانه چطور جوانه زد و رشد کرد»
ساقه یا شاخه
سر ساقه یا قسمتی از گیاه که میوه در آن نگه داشته میشود.
اینجا «داس» کنایه از کشاورز یا افرادی است که کشاورز برای درو گندم میفرستد. ترجمه جایگزین: «او فوراً با داسی برای درو سر زمین رفته» یا :«او فوراً کسانی را با داس سر زمین میفرستد تا گندم را درو کنند»
وسیله تیز و خمیده یا چنککی تیز که برای بریدن گندم از آن استفاده میشد.
اینجا «رسید» اصطلاحی به معنای بالغ شدن گیاه جهت درو است. ترجمه جایگزین: «چون گندم آماده درو کردن شد»
عیسی این سوال را پرسید تا باعث شود شنودگان به این فکر کنند که ملکوت خدا چیست. ترجمه جاگزین: «با این مثل میتوانم توضیح دهم که ملکوت مثل چیست».
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی دانه را میکارد» یا «وقتی کسی گیاه را میکارد».
درخت خردل طوری توصیف شده که میتواند باعث رشد شاخههای خود شود. ترجمه جایگزین: «با شاخههایی بزرگ»
«کلام» جزگویی از پیغام خداوند است. کلمه «بدیشان» اشاره به جماعت دارد. ترجمه جایگزین: «او پیغام خدا را به آنها تعلیم داد»
«و اگر قادر به درک هستند، او به آنها بیشتر میگوید»
این به معنای از جمع دور بودن است، ولی شاگردان هنوز با او بودند.
واژه «تمام» مبالغه است. او این مثلها را توضیح میدهد. ترجمه جایگزین: «او همه مثلهای خود را توضیح داد»
همانطور که عیسی و شاگردانش قایقی برداتشه تا از دست جماعت بگریزند طوفانی عظیم شروع شد. شاگردانش وقتی دیدند باد و دریای خروشان از عیسی اطاعت میکنند ترسیدیند.
«عیسی به شاگردان گفت»
«کناره دیگر دریای جلیل» یا «طرف دیگر دریا»
اینجا «پدید آمد» اصطلاحی به معنای «شروع شد» است. ترجمه جایگزین: «بادی شدید شروع شد»
شاید بیان این که آب قایق را پر میکرد، مفید باشد. ترجمه جایگزین: «قایق در خطر پر شدن از آب بود»
اینجا «او» بر این تاکید میکند که عیسی در انتهای کشتی تنها بود. ترجه جایگزین: «عیسی تنها بود»
این انتهای کشتی است. دُمِ کشتی.
اشاره به شاگردان دارد. نظر مشابه در آیه ۳۹ را با این قسمت مقایسه کنید. در متن انگلیسی«او» اشاره به عیسی دارد.
شاگردان این سوال را پرسیدند تا ترس خود را نشان دهند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «باید ببینی که چه شده؛ نزدیک است که بمیریم»
کلمه «ما» شاگردان و عیسی را شامل میشود.
این عبارات مشابه هستند و به جهت تاکید بر خواسته عیسی از باد و دریا استفاده شدهاند.
«آرامشی عظیم بر دریا» یا «آرامی عظیم بر سطح دریا»
«عیسی به شاگردان خود گفت»
عیسی این سوال را پرسید تا شاگردان را به فکر وا دارد که فکر کنند چرا میترسند وقتی او با آنهاست. این سوالات را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: « نباید بترسید. باید ایمان بیشتری داشته باشید»
شاگردان این سوال را میپرسند تا تعجب خود از کار عیسی را نشان دهند. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این مرد عادی نیست؛ حتی باد و دریا از او اطاعت میکنند!»
1پس به آن کناره دریا تا به سرزمین جَدَریان آمدند.2و چون از کشتی بیرون آمد، فیالفور شخصی که روحی پلید داشت از قبور بیرون شده، بدو برخورد.3که در قبور ساکن میبود و هیچکس به زنجیرها هم نمیتوانست او را بند نماید،4زیرا که بارها او را به کُندهها و زنجیرها بسته بودند و زنجیرها را گسیخته و کندهها را شکسته بود و احدی نمیتوانست او را رام نماید،5و پیوسته شب وروز در کوهها و قبرها فریاد میزد و خود را به سنگها مجروح میساخت.6چون عیسی را از دور دید، دوان دوان آمده، او را سجده کرد،7و به آواز بلند صیحه زده، گفت، ای عیسی، پسر خدای تعالیٰ، مرا با تو چه کار است؟ تو را به خدا قسم میدهم که مرا معذّب نسازی.8زیرا بدو گفته بود، ای روح پلید از این شخص بیرون بیا!9پس از او پرسید، اسم تو چیست؟ به وی گفت، نام من لَجئوُن است زیرا که بسیاریم.10پس بدو التماس بسیار نمود که ایشان را از آن سرزمین بیرون نکند.11و در حوالی آن کوهها، گله گراز بسیاری میچرید.12و همهٔ دیوها از وی خواهش نموده، گفتند، ما را به گرازها بفرست تا در آنها داخل شویم.13فوراً عیسی ایشان را اجازت داد. پس آن ارواح خبیث بیرون شده، به گرازان داخل گشتند و آن گله از بلندی به دریا جست و قریب بدو هزار بودند که در آب خفه شدند.14و خوکبانان فرار کرده، در شهر و مزرعهها خبر میدادند و مردم بجهت دیدن آن ماجرا بیرون شتافتند.15و چون نزد عیسی رسیده، آن دیوانه را که لَجئون داشته بود دیدند کهنشسته و لباس پوشیده و عاقل گشته است، بترسیدند.16و آنانی که دیده بودند، سرگذشت دیوانه و گرازان را بدیشان بازگفتند.17پس شروع به التماس نمودند که از حدود ایشان روانه شود.18و چون به کشتی سوار شد، آنکه دیوانه بود از وی استدعا نمود که با وی باشد.19امّا عیسی وی را اجازت نداد، بلکه بدو گفت، به خانه نزد خویشان خود برو و ایشان را خبر ده از آنچه خداوند با تو کرده است و چگونه به تو رحم نموده است.20پس روانه شده، در دیکاپولُس به آنچه عیسی با وی کرده، موعظه کردن آغاز نمود که همهٔ مردم متعجّب شدند.21و چون عیسی باز به آنطرف، در کشتی عبور نمود، مردم بسیار بر وی جمع گشتند و بر کناره دریا بود.22که ناگاه یکی از رؤسای کنیسه، یایرُس نام آمد و چون او را بدید بر پایهایش افتاده،23بدو التماس بسیار نموده، گفت، نَفَس دخترک من به آخر رسیده. بیا و بر او دست گذار تا شفا یافته، زیست کند.24پس با او روانه شده، خلق بسیاری نیز از پی او افتاده، بر وی ازدحام مینمودند.25آنگاه زنی که مدّت دوازده سال به استحاضه مبتلا میبود،26و زحمت بسیار از اطبّای متعدّد دیده و آنچه داشت صرف نموده، فایدهای نیافت بلکه بدتر میشد،27چون خبر عیسی را بشنید، میان آن گروه از عقب وی آمده، ردای او را لمس نمود،28زیرا گفته بود، اگر لباس وی را هم لمس کنم، هرآینه شفا یابم.29در ساعت چشمه خون او خشک شده، در تن خود فهمید که از آن بلا صحّت یافته است.30فیالفور عیسی از خود دانست که قوّتی از او صادر گشته. پس در آن جماعت روی برگردانیده، گفت، کیست که لباس مرا لمس نمود؟31شاگردانش بدو گفتند، میبینی که مردم بر تو ازدحام مینمایند! و میگویی کیست که مرا لمس نمود؟!32پس به اطراف خود مینگریست تا آن زن را که این کار کرده، ببیند.33آن زن چون دانست که به وی چه واقع شده، ترسان و لرزان آمد و نزد او به روی در افتاده، حقیقت امر را بالتّمام به وی باز گفت.34او وی را گفت، ای دختر، ایمانت تو را شفا داده است. به سلامتی برو و از بلای خویش رستگار باش.35او هنوز سخن میگفت، که بعضی از خانهٔ رئیس کنیسه آمده، گفتند، دخترت فوت شده؛ دیگر برای چه استاد را زحمت میدهی؟36عیسی چون سخنی را که گفته بودند شنید، در ساعت به رئیس کنیسه گفت، مترس ایمان آور و بس!37و جز پطرس و یعقوب و یوحنّا برادر یعقوب، هیچ کس را اجازت نداد که از عقب او بیایند.38پس چون به خانهٔ رئیس کنیسه رسیدند، جمعی شوریده دید که گریه و نوحه بسیار مینمودند.39پس داخل شده، بدیشان گفت، چرا غوغا و گریه میکنید؟ دختر نمرده بلکه در خواب است.40ایشان بر وی سُخریّه کردند. لیکن او همه را بیرون کرده، پدر و مادر دختر را با رفیقان خویش برداشته، به جایی که دختر خوابیده بود، داخل شد.41پس دست دختر را گرفته، به وی گفت، طَلیتا قومی. که معنی آن این است، ای دختر، تو را میگویم برخیز.42در ساعت دختر برخاسته، خرامیدزیرا که دوازده ساله بود. ایشان بینهایت متعجّب شدند.43پس ایشان را به تأکید بسیار فرمود، کسی از این امر مطلّع نشود. و گفت تا خوراکی بدو دهند.
کلمات «تالیتا کوم»(مرقس۵: ۴۱) از زبان آرامی هستند و مرقس آنها را طوری مینویسد که خوانده میشوند و بعد آنها را ترجمه میکند.
بعد از اینکه عیسی طوفان عظیم را آرام کرد، او مردی را شفا داد که دیوهای بسیار داشت، ولی افراد محلی از این شفا خوشحال نبودند، و به عیسی التماس کرده تا برود.
شناسه فاعلی در این فعل به عیسی و شاگردان اشاره دارد.
این اشاره به دریای جلیل دارد
این اسم اشاره به کسانی دارد که در جدر زندگی میکردند. در بعضی از ترجمهها جراسیان آمده است.
این اصطلاح به این معنی است که آن مرد توسط ارواح ناپاک «کنترل» و «تسخیر» شده بود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم او را ...بارها به زنجیر کشیده بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «او زنجیرهای خود را شکست»
قطعه فلزی که به دست و پای زندانی زده می شد و به جسمی وصل بود که تکان نمیخورد در نتیجه زندانی توان تکان خوردن را نداشت.
آن مرد بسیار قوی بود که کسی نمیتوانست او را به کنترل در آورد. ترجمه جایگزین: «او آنقدر قوی بود که کسی توان رام کردن او را نداشت»
«او را کنترل کند»
اغلب وقتی شخصی توسط دیو به تسخیر در میآید، دیو باعث میشود آن شخص دست به اعمال خودتخریبگری مانند زخمی کردن خود بزند.
وقتی آن مرد برای اولین بار عیسی را دید، عیسی در حال پیاده شدن از قایق بود.
این به معنای زانو زدن در برابر عیسی از روی تکریم و احترام است، نه به خاطر پرستش.
ترتیب اطلاعات در این دو آیه عوض شده تا اتفاقات را طبق ترتیبی که روی دادهاند ارائه دهند، همانطور که در UDB آمده است.
«روح ناپاک فریاد زد»
روح ناپاک این سوال را از روی ترس پرسید. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «ای عیسی، پسر آن متعال، راحتم بگذار! دلیلی ندارد که با من برخورد کنی .»
عیسی قدرت آن را داشت تا ارواح ناپاک را آزار رساند.
این لقبی مهم برای عیسی است.
اینجا روح ناپاک هنگام تقاضا به خداوند قسم میخورد. نحوه انجام این تقاضاها را در زبان خود در نظر داشته باشید. ترجمه جایگزین: «در مقابل خداوند از تو التماس میکنم» یا «به خداوند قسم میخورم و به تو التماس میکنم»
«و عیسی از روح ناپاک پرسید»
روح از جانب روحهای بسیاری حرف میزند. او درباره آنها طوری حرف میزد که انگار هنگ نظامی هستن، در ارتش روم هر واحد نظامی تشکیل شده از ۶۰۰۰ سرباز بود. ترجمه جایگزین: «و روح به او گفت ‘ما را سپاه (لژیون) صدا بزن، چون خیلی از ما در این مرد هستیم‘»
«ارواح ناپاک به عیسی التماس کردند»
شاید مفید باشد واضح بیان کنید که عیسی اجازه چه کاری را به آنها داد. ترجمه جایگزین: «عیسی به ارواح ناپاک اجازه داد تا کاری که اجازه آن را خواسته بودند، انجام دهند»
«گرازان به سرعت رفتند»
میتوانید جملات را جدا کنید: «به دریا پریدند. حدود دو هزار گراز بود و در دریا غرق شدند.»
«حدود ۲۰۰۰ گراز»
میتوان به روشنی بیان کرد که مرد خبر را به مردمی که در شهر و روستا زندگی میکردند در میان گذاشت. ترجمه جایگزین: «به مردم شهر و روستا»
این اسم ارواح ناپاک بسیار در آن مرد بود. ببینید چطور در مرقس ۵: ۹ ترجمه کردهاید.
این اصطلاح به معنای درست فکر کردن است. ترجمه جایگزین: «از ذهن معمول برخوردار شده» یا «درست فکر میکند»
اینجا شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به گروهی از مردم دارد که آنجا رفتند تا ببینند چه شده است.
«مردمی که شاهد این اتفاقات بودند»
اگر چه آن مرد دیگر تسخیر شده توسط دیوان نبود، ولی هنوز به این شکل توصیف میشود. ترجمه جایگزین: «مردی که تسخیر شده دیوان بود»
میتوان به شکلی گویا بیان کرد که عیسی اجازه چه کاری را به او نداد. ترجمه جایگزین: «ولی اجازه نداد مرد با او بیاید»
اسم آن ناحیه و معنای آن ده شهر است. در جنوب شرقی دریای جلیل قرار دارد.
شاید مطرح کردن دلیل تعجب مردم مفید باشد. ترجمه جایگزین: «همه مردمی که شنیدند آن مرد چه گفته، متعجب شدند»
بعد از شفای مرد تسخیر شده در منطقه جدریان (جراسیان)، عیسی و شاگردانش به آنسوی دریای کفرناحوم برگشتتند جایی که یکی از رهبران کنیسه از عیسی خواسته بود تا دخترش را شفا دهد.
شاید اضافه کردن اطلاعات به این عبارت مفید باشد. ترجمه جایگزین: «آن طرف دریا»
:در ساحل» یا «در کرانه»
این دریای جلیل است.
این اسم یک مرد است.
«دست گذاشتن بر» اشاره به نبی یا معلمی دارد که دست خود را بر کسی میگذارد تا شفا و برکت از طریق او انتقال یابد. در این مورد، یایروس از عیسی میخواهد که دخترش را نجات دهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و او را شفا دهد و زنده کند»
«پس عیسی با یایروس رفت». شاگردان عیسی هم با او رفتند. ترجمه جایگزین: «پس عیسی و شاگردان با یایروس رفتند»
پس این به آن معناست که آنها دور عیسی جمع شدند و بر او با هم فشار آوردند تا نزدیک او شوند.
در حالیکه عیسی در راه است تا دختر ۱۲ ساله مرد را شفا دهد، زنی که ۱۲ سال مریض بود با لمس کردن عیسی جهت شفای خود آنها را متوقف کرد.
«آنگاه» نشان میدهد که این زن وارد داستان میشود. در نظر داشته باشید که اشخاص جدید، چطور در زبان شما معرفی میشوند.
زن جراحتی باز نداشت؛ مشکل او بیشتر این بود که عادت ماهیانهاش قطع نمیشد. زبان شما شاید روشی مودبانه برای اشاره به این بیماری داشته باشد.
««برای ۱۲ سال»
«مریضی او بدتر میشد» یا «خونریزی او افزایش مییافت»
او اخباری در مورد چگونگی شفای مردم توسط عیسی را شنیده بود. ترجمه جایگزین: «اینکه عیسی مردم را شفا میدهد»
«ردای بیرونی یا کت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این مرا شفا میدهد» یا «قدرت او مرا شفا میدهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مریضی او را ترک کرد» یا «دیگر مریض نبود»
وقتی زن عیسی را ترک کرد، عیسی حس کرد قدرت او زن راشفا میدهد. عیسی قدرت شفا بخش خود را به هنگام شفای زن از دست نداد . ترجمه جایگزین: «قدرت شفابخش او زن را صحت بخشید»
به این معنی است که جمعیت دور عیسی بود و بر هم فشار میآوردند تا به عیسی نزدیک شوند. ببینید در مرقس ۵: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
«در حضور او زانو زد». او در مقابل عیسی زانو زد تا احترام و تسلیم بودن را نشان دهد.
عبارت «بالتمام» اشاره به چگونگی لمس شدن و خوب شدن او دارد. ترجمه جایگزین: «تمام حقیقت را در مورد اینکه چطور او را لمس کرد بازگفت»
عیسی از این واژه به طور تمثیلی استفاده کرده تا اشاره به ایماندار بودن زن کند.
«ایمان تو به من»
« در حالی که عیسی هنوز حرف میزد»
«رئیس کنیسه» کنایه خانه و یا اهل خانه رئيس کنیسه است[ در فارسی درست ترجمه شده]. در واقع اینان اعضای خانواده و یا خدمتگزاران خانه بودند نه کسانی که بر حسب اتفاق آنجا گردآمده بودند. ترجمه جایگزین:«بعضی از افراد از خانه رئيس کنیسه آمدند» یا « بعضی از اعشای خانواده رئيس کنیسه آمدند»
«رهبر کنیسه» یایروس است.
«کنیسه، ...به یایروس گفتند»
ان سوال را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بی فایده است که دیگر به استاد زحمت دهیم» یا «نیازی نیست دیگر استاد را زحمت دهیم»
این اشاره به عیسی دارد.
تریتیب اطلاعات ارائه شده آیات ۳۷ و ۳۸ را میتوان تغییر داد تا رویدادها به ترتیبی بیان شوند که روی دادهاند همانطور که در UDB این کار انجام شده است.
and
در صورت لزوم میتوانید بیان کنید که عیسی به یایروس فرمان ایمان داشتن داد. ترجمه جایگزین: «فقط ایمان داشته باش که میتوانم دخترت را شفا دهم»
عیسی اجازه نداد
«با او بیایند». شاید مفید باشد بیان کنید که کجا میرفتند. ترجمه جایگزین: «تا او را تا خانه یایروس همراهی کنند»
عیسی دید
«عیسی به مردمی که زاری میکردند گفت»
عیسی این سوال را پرسید تا به آنها کمک کند که فقدان ایمانشان را درک کنند. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «وقت آن نیست که ناراحت و نگران باشید»
عیسی از کلمه معمول برای خواب استفاده کرده پس باید همینطور ترجمه شود.
عیسی در آیه ۳۹ از کلمه معمول برای خواب استفاده کرده است. خواننده باید بفهمد که شنودگان عیسی به او خندیدند چون به خوبی فرق بین مرده و خواب را میدانستند و فکر میکردند که عیسی نمیداند.
«همه را به بیرون از خانه فرستادند»
این اشاره به پطرس ، یعقوب و یوحنا دارد.
شاید مفید باشد که جای کودک را بیان کنید. ترجمه جایزین: «به اتاقی رفتند که کودک در آن دراز کشیده بود»
این جملهای آرامی است، که عیسی به زبان خود آن دختر گفته است. این کلمات را همانطور که خوانده میشود با الفبای زبان خود بنویسید.
" ۱۲ سال داشت
این جمله را میتوان در قالب نقل قولی مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آنها با جدیت دستور داد، ‘کسی نباید این اتفاق را بداند!‘ پس» «به آنها موکداً گفت ‘به کسی در این مورد چیزی نگویید! پس»
«قویاً به آنها فرمان داد»
این میتواند در قالب نقل قولی مستقیم بیان شود. ترجمه جایگزین: «و به او گفتند ‘به او چیزی دهید تا بخورد»
1پس از آنجا روانه شده، به وطن خویشآمد و شاگردانش از عقب او آمدند.2چون روز سَبَّت رسید، در کنیسه تعلیم دادن آغاز نمود و بسیاری چون شنیدند، حیران شده گفتند، از کجا بدین شخص این چیزها رسیده و این چه حکمت است که به او عطا شده است که چنین معجزات از دست او صادر میگردد؟3مگر این نیست نجّار پسر مریم و برادر یعقوب و یوشا و یهودا و شمعون؟ و خواهران او اینجا نزد ما نمیباشند؟ و از او لغزش خوردند.4عیسی ایشان را گفت، نبی بیحرمت نباشد جز در وطن خود و میان خویشان و در خانهٔ خود.5و در آنجا هیچ معجزهای نتوانست نمود جز اینکه دستهای خود را بر چند مریض نهاده، ایشان را شفا داد.6و از بیایمانی ایشان متعجّب شده، در دهات آن حوالی گشته، تعلیم همیداد.7پس آن دوازده را پیش خوانده، شروع کرد به فرستادن ایشان جفت جفت و ایشان را بر ارواح پلید قدرت داد،8و ایشان را قدغن فرمود که جز عصا فقط، هیچ چیز برندارید، نه توشهدان و نهپول در کمربند خود،9بلکه موزهای در پا کنید و دو قبا در بر نکنید.10و بدیشان گفت، در هر جا داخل خانهای شوید، در آن بمانید تا از آنجا کوچ کنید.11و هرجا که شما را قبول نکنند و به سخن شما گوش نگیرند، از آن مکان بیرون رفته، خاک پایهای خود را بیفشانید تا بر آنها شهادتی گردد. هرآینه به شما میگویم حالت سدوم و غموره در روز جزا از آن شهر سهلتر خواهد بود.12پس روانه شده، موعظه کردند که توبه کنند،13و بسیار دیوها را بیرون کردند و مریضان کثیر را روغن مالیده، شفا دادند.14و هیرودیس پادشاه شنید زیرا که اسم او شهرت یافته بود و گفت که، یحیی تعمیددهنده از مردگان برخاسته است و از این جهت معجزات از او به ظهور میآید.15امّا بعضی گفتند که الیاس است و بعضی گفتند که نبییی است یا چون یکی از انبیا.16امّا هیرودیس چون شنید گفت، این همان یحیی است که من سرش را از تن جدا کردم که از مردگان برخاسته است.17زیرا که هیرودیس فرستاده، یحیی را گرفتار نموده، او را در زندان بست بخاطر هیرودیا، زن برادر او فیلُپّس که او را در نکاح خویش آورده بود.18از آن جهت که یحیی به هیرودیس گفته بود، نگاه داشتن زن برادرت بر تو روا نیست.19پس هیرودیا از او کینه داشته، میخواست اور ا به قتل رساند امّا نمیتوانست،20زیرا که هیرودیس ازیحیی میترسید چونکه او را مرد عادل و مقدّس میدانست و رعایتش مینمود و هرگاه از او میشنید بسیار به عمل میآورد و به خوشی سخن او را اصغا مینمود.21امّا چون هنگام فرصت رسید که هیرودیس در روز میلاد خود امرای خود و سرتیپان و رؤسای جلیل را ضیافت نمود؛22و دختر هیرودیا به مجلس درآمده، رقص کرد و هیرودیس و اهل مجلس را شاد نمود. پادشاه بدان دختر گفت، آنچه خواهی از من بطلب تا به تو دهم.23و از برای او قسم خورد که آنچه از من خواهی حتّی نصف مُلک مرا هرآینه به تو عطا کنم.24او بیرون رفته، به مادر خود گفت، چه بطلبم؟ گفت، سر یحیی تعمیددهنده را.25در ساعت به حضور پادشاه درآمده، خواهش نموده، گفت، میخواهم که الآن سر یحیی تعمیددهنده را در طبقی به من عنایت فرمایی.26پادشاه به شدّت محزون گشت، لیکن بجهت پاس قسم و خاطر اهل مجلس نخواست او را محروم نماید.27بیدرنگ پادشاه جلاّدی فرستاده، فرمود تا سرش را بیاورد.28و او به زندان رفته سر او را از تن جدا ساخته و بر طبقی آورده، بدان دختر داد و دختر آن را به مادر خود سپرد.29چون شاگردانش شنیدند، آمدند و بدن او را برداشته، دفن کردند.30و رسولان نزد عیسی جمع شده، از آنچه کرده و تعلیم داده بودند او را خبر دادند.31بدیشان گفت، شما به خلوت، به جای ویران بیایید و اندکی استراحت نمایید زیرا آمد و رفت چنان بود که فرصت نان خوردن نیز نکردند.32پس به تنهایی در کشتی به موضعی ویران رفتند.33و مردم ایشان را روانه دیده، بسیاری او را شناختند و از جمیع شهرها بر خشکی بدان سو شتافتند و از ایشان سبقت جسته، نزد وی جمع شدند.34عیسی بیرون آمده، گروهی بسیار دیده، بر ایشان ترحّم فرمود زیرا که چون گوسفندان بیشبان بودند و بسیار به ایشان تعلیم دادن گرفت.35و چون بیشتری از روز سپری گشت، شاگردانش نزد وی آمده، گفتند، این مکان ویرانه است و وقت منقضی شده.36اینها را رخصت ده تا به اراضی و دهات این نواحی رفته، نان بجهت خود بخرند که هیچ خوراکی ندارند.37در جواب ایشان گفت، شما ایشان را غذا دهید! وی را گفتند، مگر رفته، دویست دینار نان بخریم تا اینها را طعام دهیم!38بدیشان گفت، چند نان دارید؟ رفته، تحقیق کنید. پس دریافت کرده، گفتند، پنج نان و دو ماهی.39آنگاه ایشان را فرمود که همه را دسته دسته بر سبزه بنشانید.40پس صف صف، صد صد و پنجاه پنجاه نشستند.41و آن پنج نان و دو ماهی را گرفته، به سوی آسمان نگریسته، برکت داد و نان را پاره نموده، به شاگردان خود بسپرد تا پیش آنها بگذارند و آن دو ماهی را بر همهٔ آنها تقسیم نمود.42پس جمیعاً خورده، سیر شدند.43و از خردههای نان و ماهی، دوازده سبد پر کرده، برداشتند.44و خورندگان نان، قریب به پنج هزار مرد بودند.45فیالفور شاگردان خود را الحاح فرمود که به کشتی سوار شده، پیش از او به بیت صیدا عبور کنند تا خود آن جماعت را مرخّص فرماید.46و چون ایشان را مرخّص نمود، بجهت عبادت به فراز کوهی برآمد.47و چون شام شد، کشتی در میان دریا رسید و او تنها بر خشکی بود.48و ایشان را در راندن کشتی خسته دید زیرا که باد مخالف بر ایشان میوزید. پس نزدیک پاس چهارم از شب بر دریا خرامان شده، به نزد ایشان آمد و خواست از ایشان بگذرد.49امّا چون او را بر دریا خرامان دیدند، تصوّر نمودند که این خیالی است. پس فریاد برآوردند،50زیرا که همه او را دیده، مضطرب شدند. پس بیدرنگ بدیشان خطاب کرده، گفت، خاطر جمع دارید! من هستم، ترسان مباشید!51و تا نزد ایشان به کشتی سوار شد، باد ساکن گردید چنانکه بینهایت در خود متحیّر و متعجّب شدند،52زیرا که معجزه نان را درک نکرده بودند زیرا دل ایشان سخت بود.53پس از دریا گذشته، به سرزمین جَنِیسارَت آمده، لنگر انداختند.54و چون از کشتی بیرون شدند، مردم در حال او را شناختند،55و در همهٔ آن نواحی بشتاب میگشتند و بیماران را بر تختها نهاده، هر جا که میشنیدند که او در آنجا است، میآوردند.56و هر جایی که به دهات یا شهرها یااراضی میرفت، مریضان را بر راهها میگذاردند و از او خواهش مینمودند که محض دامن ردای او را لمس کنند و هر که آن را لمس میکرد شفا مییافت.
در خاور نزدیک زمان باستان، مردم سعی میکردند که با قرار دادن روغن زیتون بر مریضان آنها را شفا دهند.
عیسی به شهر زادگاهش بر میگردد، جایی که پذیرفته نشده بود.
این اشاره به شهر ناصره دارد، جایی که عیسی بزرگ شده بود و خانوادهاش آنجا زندگی میکردند. این بدان معنا نیست که آن سرزمین متعلق به او بود.
این سوال با ساختار مجهول را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این چه حکمتی است که او بدست آورده است»
این عبارت تاکید میکند که خود عیسی معجزه میکند. ترجمه جایگزین: «که خود او عمل کند»
این سوالات را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او نجّاری معمولی است! ما او و خانوادهاش را میشناسیم. مادرش را میشناسیم. یعقوب، یوشا، یهودا و شمعون برادران کوچک او هستند. و خواهر کوچک با ما اینجا زندگی میکند.
«جماعت را»
این جمله از منفی در منفی استفاده شده تا تاکید بیشتری نسبت به معادل مثبت آن ارائه دهد. ترجمه جایگزین: «نبی همیشه محترم است، جز» یا «تنها جایی که نبی احترام ندارد»
انبیا و معلمین دست بر اشخاص میگذاشتند تا آنها را شفا و برکت دهند. در این مورد عیسی مردم را شفا داد.
عیسی شاگردان خود را دو نفر دو نفر فرستاد تا کلام او را موعظه کنند و شفا دهند.
اینجا کلمه «پیش خوانده» به معنای این است که آنها را فرا خواند تا پیش او بیایند.
«دو نفر دو نفر» یا «در دو جفت»
دستور العمل عیسی در آیات ۸ و ۹ را میتوان از آنچه او به شاگردان گفته انجام دهند و ندهند، جدا کرد، همانطور که در UDB این کار انجام شده است.
اینجا کلمه «نان» جزگویی برای غذا است. ترجمه جایگزین: «هیچ غذایی»
«عییسی به آن دوازده نفر گفت»
اینجا «بمانید» نشان دهنده هر روز رفتن به آن خانه و خوابیدن در آن است. ترجمه جایگزین: «در آن خانه بخورید و بخوابید تا آنجا را ترک کنید»
«شهادتی علیه آنها باشد». شاید مفید باشد که توضیح دهید این عمل چطور برای آنها شهادت بوده است. «مثل شهادتی بر آنها باشد. با عمل به آن، شهادت میدهید که آنها شما را نپذیرفتند»
کلمه «آنها» اشاره به آن دوازده نفر دارد و شامل عیسی نمیشود. همچنین، شاید بیان این مفید باشد که آنها به شهرهای متفاوت رفتند. ترجمه جایگزین: «به شهرهای گوناگون رفتند»
اینجا از «برگردند» استفاده شده که استعاره از دست کشیدن از کاری است. ترجمه جایگزین: «گناه نکنند» یا «از گناهان خود توبه کردند»
شاید مفید باشد که بیان کنید دیوها را از مردم بیرون کردند. ترجمه جایگزین: «آنها دیوان را از مردم بیرون کردند»
وقتی هیرودیس از معجزات عیسی شنید، نگران شد، با خود فکر کرد که کسی یحیای تعمید دهنده را از مردگان بلند کرده است.(هیرودویس عامل قنل یحیای تعمید دهنده بود)
این اشاره به هر کاری دارد که عیسی و شاگردانش در شهرهای مختلف انجام میدادند، از جمله بیرون کردن دیوها و شفای مردم.
برخی از مردم میگفتند که عیسی همان یحیای تعمید دهنده است. میتوانید گویاتر این را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «برخی میگفتند، ‘او یحیای تعمید دهنده است که دیده شده است‘»
«برخاسته» اصطلاحی است به معنای «باعث زنده شدن دوباره». این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی باعث دوباره زنده شدن یحیای تعمید دهنده شده است» یا «خداوند باعث شده یحیای تعمید دهنده دوباره زنده شود»
شاید مفید باشد دلیل اینکه فکر میکردند الیاس است را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «برخی گفتند،‘او الیاس است، که خداوند وعده داده بود او را بازگرداند»
در آیه ۱۷ نویسنده شروع به ارائه اطلاعات پیش زمینهای در مورد هیرودیس و دلیل بریده شدن سر یحیای تعمید دهنده میکند.
اینجا هیرودیس از کلمه «من» استفاده کرده تا به خودش اشاره کند. کلمه «من» کنایه از سربازان هیرودیس است. ترجمه جایگزین: «که به سربازان دستور دادم تا سر او را از تن جدا کنند»
این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «دوباره زنده شده است»
این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیرودیس سربازان خود را فرستاد تا یوحنا را دستگیر کنند در زندان اسیر سازند»
«دستور داد تا دستگیر کنند»
«به خاطر هیرودیس»
«زن برادر او فیلپس». برادر هیرودیس، فیلپس بود، این شخص فلیپس مبشر در اعمال یا فیلیپس از دوازده شاگرد عیسی نیست.
«چون هیرودیس با او ازدواج کرد»
هیرودیا فاعل این عبارت است و «او» کنایه است زیرا او از کس دیگری خواست تا یحیی را اعدام کند. ترجمه جایگزین: «کسی را میخواست تا او را بکشد، ولی او نمیتوانست او را بکشد»
این دو عبارت میتوانند به طریقی متفاوت بیان شوند تا به وضوح نشان دهند هیرودیس چرا از یحیی میترسید. ترجمه جایگزین: «چون هیرودیس از یحیی میترسید به این خاطر که میدانست»
«هیرودیس میدانست که یحیی عادل[پارسا] است»
«به یحیی گوش میداد»
نویسنده ارائه اطلاعات پیش زمینه درباره هیرودیس و سر بریدن یحیی را ادامه میدهد.
اینجا شناسه فاعلی اشاره به هیرودیس دارد و کنایه از خادم اوست که به او دستور داده تا غذا را آماده کند. ترجمه جایگزین: «او شامی برای مقامات جلیلی فراهم دید» یا «او مقامات جلیلی را دعوت کرد تا با او غذا بخوردند و جشن بگیرند»
غذایی رسمی یا سفره
کلمه «خود» ضمیر انعکاسی است که برای تاکید به اهمیت دختر هیرودیس است که در شام رقصید .
«به اتاق آمد»
«نصف آنچه دارم و تحت فرمان من است را به تو میدهم، اگر بخواهی»
«از اتاق بیرون رفت»
«بر تختهای» یا «بر سینی بزرگ چوبی»
محتویات سوگند، و رابطه بین سوگند و مهمانان شام را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون مهمانانش حرف او را شنیدند که سوگند خورد هرچه میخواهد به او بدهد» betwee
«بر یک سینی»
«وقتی شاگردان یحیی»
بعد از اینکه شاگران از وعظ و شفا برگشتند، جایی رفتند که تنها باشند، ولی جماعت زیادی آمده بودند تا تعلیمات عیسی را بشنوند. وقتی دیر وقت شد، او مردم را غذا داد و همه را روانه کرد تا خود در تنهایی مشغول دعا شود.
جایی که کسی نیست
این به آن معناست که افرادی مرتب پیش رسولان میآمدند و بعد میرفتند.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به رسولان دارد.
اینجا شناسه فاعلی در فعل شامل رسولان و عیسی میشود.
«مردم عیسی و رسولان را در حال ترک آنجا دیدند، بسیاری از آنان عیسی و رسولان را بازشناختند و از همه شهرها با پای پیاده به آن محل شتافتند و پیش از ایشان به آنجا رسیدند.»
مردم پیاده میرفتند، که با نحوه سفر کردن با قایق رسولان متضاد است.
«وقتی عیسی و شاگردان رسیدند....عیسی بر آنان ترحم کرد زیرا مردم در آن جماعت شبیه...پس شروع به تعلیم دادن به جماعت نمود»
عیسی مردم را به گوسفندان تشبیه میکند که هنگام بی شبانی سردرگم میشوند و کسی نیست که آنها را هدایت کند.
این یعنی آن روز دیر وقت بود. ترجمه جایگزین: «وقتی دیر میشد» یا «دیرتر در بعد از ظهر»
این اشاره به جایی دارد که کسی آنجا نبود. ببینید چطور در مرقس ۶: ۳۱ ترجمه کردهاید.
«ولی عیسی جواب داد و به شاگردان گفت»
شاگردان این قسمت را به صورت سوالی پرسیدهاند تا بگویند که از پس فراهم آوردن غذای کافی برای آن جمعیت بر نمیآیند. ترجمه جایگزین: «ما حتی اگر دویست دینار[ی] داشتیم، نمیتوانستیم برای غذا دادن این جمعیت نان کافی بخریم، !»
[«دیناری»]. شکل مفرد این کلمه «دیناریوس» است. دیناریوس سکه نقره به ارزش حقوق یک روز کارگر بود
.
تکه نان که ورز داده و پخته شده است.
سبزه را با رنگهایی توصیف کنید که در زبان شما علف سالم را توصیف میکنند، چه سبز باشد یا نباشد
این اشاره به تعداد افرادی دارد که در هر گروه بودند. ترجمه جایگزین: «حدود پنجاه نفر در یعضی از گروهها و حدود صد نفر در گروههای دیگر»
این یعنی به آسمان نگاه کرد، جایی که مربوط به محل زندگی خدا است.
« کلام برکت را گفت» یا «شکر کرد»
«او ماهی را تقسیم کرد تا به همه چیزی برسد»
معانی محتمل: ۱) «شاگردان جمع کردند» یا ۲) «مردم بردند»
«دوازده سبد پر از خردههای نان»
«۱۲ سبد»
«۵۰۰۰ مرد»
تعداد زنان و کودکان شمرده نشده است و اگر واضح نیست که زنان کودکان هم در آن جمع بودند، میتوان آشکارا این را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و آنجا پنج هزار مرد بودند که نان خوردند. حتی تعداد زنان و کودکان را نشمردند» "
این اشاره به دریای جلیل دارد. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آنسوی دریای جلیل»
این شهری در ساحل شمالی جلیل است.
«وقتی که آنها رفتند»
طوفان در حالی برخاست که شاگردان سعی بر عبور از دریاچه را داشتند. وقتی دیدند عیسی بر روی آب راه می رود ، ترسیده بودند. آنها نمیفهمند که عیسی چطور طوفان را آرام میکند.
این زمانی بین ۳ صبح تا طلوع خورشید است
روح شخصی مرده یا نوعی دیگر از روح
این دو جمله معنایی مشابه دارند، تاکید بر این دارند که نیاز نیست شاگردان بترسند. در صورت لزوم این دو را میتوان در یک جمله ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «از من نترسید!»
Th
اگر بخواهید جزئیات بیشتری را بگویید میتوانید مطرح کنید که از چه متحیر بودند. ترجمه جایگزین: «آنها کاملاً از آنچه انجام داده بود متحیر و متعجب بودند»
اینجا کلمه «نان[قرصهای نان]» اشاره به وقتی دارد که عیسی نان را برکت داد. ترجمه جایگزین: «برکت دادن قرصهای نان توسط عیسی به چه معنا بود» یا «وقتی عیسی نان را برکت داد، چه معنایی داشت»
دلی سخت داشتن یعنی لجبازی در فهمیدن. ترجمه جایگزین: «آنها آنقدر لجباز بودند که نمیفهمیدند»
وقتی عیسی و شاگردانش در قایق به جنیسارت رسیدند، مردم او را دیدند و کسانی را آوردند تا او شفا دهد. این اتفاق هرجا که میرفتند رخ میداد.
این اسم منطقهای در شمال غرب دریای جلیل است.
شاید مفید باشد که بیان کنید چرا در تمام آن منطقه میدویدند. ترجمه جایگزین: «در تمام آن منطقه میدویدند تا به دیگران بگویند عیسی آنجاست»
شناسه فاعلی مستتر در فعل به کسانی اشاره دارد که عیسی را میشناختند، نه به شاگردان.
این اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «افراد مریض»
«هر جا که عیسی وارد میشد»
اینجا شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به مردم دارد. این اشاره شاگردان عیسی ندارد.
این اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «افراد مریض»
معانی محتمل: ۱) «مریضان به او التماس میکردند» یا ۲) «مردم به او التماس میکردند»
اشاره به مریضان دارد
«لبه ردای او» یا «لبه لباس او»
«تمام آنانی که»
1و فریسیان و بعضی کاتبان از اورشلیمآمده، نزد او جمع شدند.2چون بعضی از شاگردان او را دیدند که با دستهای ناپاک یعنی ناشسته نان میخورند، ملامت نمودند،3زیرا که فریسیان و همهٔ یهود تمسّک به تقلید مشایخ نموده، تا دستها را بدقّت نشویند غذا نمیخورند،4و چون از بازارها آیند تا نشویند چیزی نمیخورند و بسیار رسوم دیگر هست که نگاه میدارند چون شستن پیالهها و آفتابهها و ظروف مس و کرسیها.5پس فریسیان و کاتبان از او پرسیدند، چون است که شاگردان تو به تقلید مشایخ سلوک نمینمایند بلکه به دستهای ناپاک نان میخورند؟6در جواب ایشان گفت، نیکو اخبار نمود اشعیا دربارهٔ شما ای ریاکاران، چنانکه مکتوب است، این قوم به لبهای خود مرا حرمت میدارند لیکن دلشان از من دور است.7پس مرا عبث عبادت مینمایند زیرا که رسوم انسانی را به جای فرایض تعلیم میدهند،8زیرا حکم خدا را ترک کرده، تقلید انسان را نگاه میدارند، چون شستن آفتابهها و پیالهها و چنین رسوم دیگر بسیار به عمل میآورید.9پس بدیشان گفت که، حکم خدا را نیکو باطل ساختهاید تا تقلید خود را محکم بدارید.10از اینجهت که موسی گفت، پدر و مادر خود را حرمت دار و هر که پدر یا مادر را دشنام دهد، البتّه هلاک گردد.11لیکن شما میگویید که هرگاه شخصی به پدر یا مادر خود گوید، آنچه از من نفع یابی قربان یعنی هدیه برای خداست12و بعد از این او را اجازت نمیدهید که پدر یا مادر خود را هیچ خدمت کند.13پس کلام خدا را به تقلیدی که خود جاری ساختهاید، باطل میسازید و کارهای مثل این بسیار بجا میآورید.14پس آن جماعت را پیش خوانده، بدیشان گفت، همهٔٔ شما به من گوش دهید و فهم کنید.15هیچ چیز نیست که از بیرون آدم داخل او گشته، بتواند او را نجس سازد بلکه آنچه از درونش صادر شود آن است که آدم را ناپاک میسازد.16هر که گوش شنوا دارد بشنود.17و چون از نزد جماعت به خانه در آمد، شاگردانش معنی مثل را از او پرسیدند.18بدیشان گفت، مگر شما نیز همچنین بیفهم هستید و نمیدانید که آنچه از بیرون داخل آدم میشود، نمیتواند او را ناپاک سازد،19زیرا که داخل دلش نمیشود بلکه به شکم میرود و خارج میشود به مزبلهای که این همه خوراک را پاک میکند.20و گفت، آنچه از آدم بیرون آید، آن است که انسان را ناپاک میسازد،21زیرا که از درون دل انسان صادر میشود، خیالات بد و زنا و فسق و قتل و دزدی22و طمع و خباثت و مکر و شهوتپرستی و چشم بد و کفر و غرور و جهالت.23تمامی این چیزهای بد از درون صادر میگردد و آدم را ناپاک میگرداند.24پس از آنجا برخاسته به حوالی صور و صیدون رفته، به خانه درآمد و خواست که هیچکس مطّلع نشود، لیکن نتوانست مخفی بماند،25از آنرو که زنی که دخترک وی روح پلید داشت، چون خبر او را بشنید، فوراً آمده بر پایهای او افتاد.26و او زن یونانی از اهل فینیقیّه صُوریّه بود. پس از وی استدعا نمود که دیو را از دخترش بیرون کند.27عیسی وی را گفت، بگذار اوّل فرزندان سیر شوند زیرا نان فرزندان را گرفتن و پیش سگان انداختن نیکو نیست.28آن زن در جواب وی گفت، بلی خداوندا، زیرا سگان نیز پس خردههای فرزندان را از زیر سفره میخورند.29وی را گفت؛ بجهت این سخن برو که دیو از دخترت بیرون شد.30پس چون به خانهٔ خود رفت، دیو را بیرون شده و دختر را بر بستر خوابیده یافت.31و باز از نواحی صور روانه شده، از راه صیدون در میان حدود دیکاپولِس به دریای جلیل آمد.32آنگاه کری را که لکنت زبان داشت نزد وی آورده، التماس کردند که دست بر او گذارد.33پس او را از میان جماعت به خلوت برده، انگشتان خود را در گوشهای او گذاشت و آب دهان انداخته، زبانش را لمس نمود؛34و به سوی آسمان نگریسته، آهی کشید و بدو گفت، اَفَتَحْ! یعنی باز شو35در ساعت گوشهای او گشاده و عقده زبانش حلّ شده، به درستی تکلّم نمود.36پس ایشان را قدغن فرمود که هیچکس را خبر ندهند؛ لیکن چندان که بیشتر ایشان را قدغن نمود، زیادتر او را شهرت دادند.37و بینهایت متحیّر گشته میگفتند، همهٔ کارها را نیکو کرده است؛ کران را شنوا و گنگان را گویا میگرداند!
برخی از ترجمهها هر آیه منظوم را سمت راست و با فاصله بیشتری نسبت به مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود ULB این کار را در آیات منظوم در ۷: ۶- ۷ انجام میدهد، که کلامی از عهد عتیق است..
فریسیان چیزهای بسیاری که کثیف نبودند را میشستند، چون سعی میکردند خدا را به این فکر وا دارند که نیکو هستند. آنها دستهای خود را قبل از خوردن میشستند، حتی وقتی که دستهای آنها کثیف نبود. اگرچه شریعت موسی چنین نمیگفت، ولی باید این کار را میکردند. عیسی به آنها گفت که کار آنها اشتباه است و مردم با اندیشیدن و انجام آنچه نیکوست خداوند را شاد میکنند. and )
این کلمه آرامی است. مرقس این را با حروف یونانی مینویسد و بعد معنای آن را توضیح میدهد.
عیسی فریسیان و کاتبان را توبیخ میکند.
«دور عیسی جمع شدند»
در آیات ۳ و ۴، نویسنده اطلاعات پیش زمینهای درباره سنت شستشوی فریسیان ارائه میدهد تا نشان دهد فریسیان از اینکه شاگردان عیسی قبل از غذا دستهای خود را نمیشستند، ناراحت هستند. ترتیب ارائه این اطلاعات را می توانید عوض کنید تا فهم آن سادهتر شود، همانطور که در UDB انجام شده است.
«فریسیان و کاتبان دیدند»
«ناشسته» توضیح میدهد که چرا دستهای شاگردان برای غذا خوردن ناشایسته بوده است. این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با دستهایی که نشستهاند» یا «به این خاطر که آنها دستهای خود را نشستند»
مشایخ یهود رهبران اجتماع بودند و همچنین داوری بر مردم را بر عهده داشتند.
«قوری مسی» یا «ظرف مسی»
«نیمکتها» یا «تختها». در آن زمان، یهودیان هنگام غذا خوردن لم میدادند.
اینجا در اصل به جای «به تقلید» از «قدم برداشتن» استفاده شده که استعاره از اطاعت کردن است. فریسیان و کاتبان این سوال را پرسیدند تا اقتدار عیسی را به چالش بکشند. این قسمت را میتوانید در قالب دو جمله بنویسید. ترجمه جایگزین: «شاگردان تو از سنت مشایخ نااطاعتی میکنند! آیا نباید دستهای خود را طبق سنت ما بشویند؟
این جز گویی از غذا به طور کلی است. ترجمه جایگزین: «غذا»
عیسی اینجا از اشعیای نبی نقل قول میکند، که خیلی سال پیش کتاب نوشته است.
«لبها» کنایه از سخن گفتن است. ترجمه جایگزین: «با آنچه میگویند»
اینجا «دل» اشاره به افکار و عواطف شخص دارد. این روشی بود که بگویند شخص واقعاً وقف خدا است. ترجمه جایگزین: «اما واقعاً من را دوست ندارند»
«آنها پرستشی بی فایده ارائه میدهند» یا «عبث من را میپرستند»
عیسی به توبیخ کاتبان و فریسیان ادامه میدهد.
ازاطاعت سر باز زده
«قویاً نگه میدارند» یا «فقط نگه میدارند»
عیسی از این جمله کنایی استفاده میکند تا شنوندگان خود را به خاطر ترک کردن فرامین خدا توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «فکر میکنید کار خوبی کردهاید که فرامین خدا را رد کرده تا سنت خود را حفظ کنید، ولی کاری که کردهاید به هیچ روخوب نیست.
«به چه مهارت رد کردهاید»
«ناسزا گوید»
« باید کشته شود»
این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مقامات می بایست شخصی را که پدر و مادر خود را لعن میکند، اعدام کنند»
در آیه ۱۱ و ۱۲ ، عیسی نشان میدهد که فریسیان چطور به مردم تعلیم میدادند که نباید از فرمان خدا در احترام به والدین، اطاعت کنند.عیسی در آیه ۱۱ آنچه را که فریسیان به مردم اجازه میدهند در ارتباط با دارییهایشان بگویند، توضیح میدهد و در آیه ۱۲ توضیح میدهد که نگرش فریس در کمک به والدین چگونه است. می توان این اطلاعات را همانطور که در UDB آمده ، ثبت کرد ، یعنی نخست نگرش فریسی در ارتباط با کمک به والدین را نوشت و سپس نشان داد که چطور این نگرش در آنچه که فریسیان به مردم اجازه میدهند درباره دارییهایشان بگویند ، نمود مییابد.
سنت کاتبان میگفت که وقتی پول یا چیزهای دیگر که به معبد هدیه میشوند، دیگر نمیتوانند به منظور دیگر استفاده کنند.
«قربان» اینجا کلمه عبری است که به چیزهایی اشاره دارد که مردم وعده دادهاند تا به خداوند بدهند. مترجمین معمولاً حرف به حرف آنطور که خوانده میشود آن را با حروف زبان مقصد مینویسند. برخی از مترجمین معنای آن را ترجمه میکنند و بعد ترجمه مرقس که در ادامه آمده را حذف میکنند. ترجمه جایگزین: «عطایی از خدا است» یا «به خدا تعلق دارد»
این عبارت معنای کلمه عبری «قربان» را توضیح میدهد. این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. مرقس معنای آن را توضیح میدهد تا خوانندگان غیر یهودی او بتوانند بفهمند عیسی چه گفته است. ترجمه جایگزین: «من آنرا به خدا دادهام»
در آیه ۱۱ و ۱۲ ، عیسی نشان میدهد که فریسیان چطور به مردم تعلیم میدادند که نباید از فرمان خدا در احترام به والدین، اطاعت کنند.عیسی در آیه ۱۱ آنچه را که فریسیان به مردم اجازه میدهند در ارتباط با دارییهایشان بگویند، توضیح میدهد و در آیه ۱۲ توضیح میدهد که نگرش فریس در کمک به والدین چگونه است. می توان این اطلاعات را همانطور که در UDB آمده ، ثبت کرد ، یعنی نخست نگرش فریسی در ارتباط با کمک به والدین را نوشت و سپس نشان داد که چطور این نگرش در آنچه که فریسیان به مردم اجازه میدهند درباره دارییهایشان بگویند ، نمود مییابد.
با انجام این کار، فریسیان به مردم اجازه میدهند ، اگر به خدا قول داده باشند، آنچه را قرار بوده به پدر و مادر دهند، به او دهند می توانند برای پدر و مادر خود تدارک نبینند. میتوانید این کلمات را قبل از «هیچ خدمت» در آیه ۱۱ قرار دهید: « دیگر به آن فرد اجازه نمیدهید تا کاری برای پدر و مادر خود انجام دهد بعد از اینکه میگوید ‘هر کمکی از من قربان است»(قربان به معنای عطا شده به خدا است')"
ابطال یا انجام ندادن
«کارهایی مثل این انجام میدهی»
عیسی مثل را برای جماعت تعریف میکند تا به آنها در درک گفتههای خود به کاتبان و فریسیان کمک کند.
«عیسی صدا زد»
کلمات «گوش دهید» و «فهم کنید» مرتبط هستند. عیسی از آنها با هم استفاده میکند تا تاکید کند که شنوندگان او باید به دقت به گفتههای او توجه کنند.
شاید مفید باشد که بیان کنید عیسی از آنها میخواهد چه بفهمند. ترجمه جایگزین: «سعی کنید آنچه را میگویم بفهمید»
عیسی در مورد آنچه فرد میخورد صحبت میکند. این با «آنچه است که از شخص بیرون میآید» در تضاد است. ترجمه جایگزین: «هیچ چیز بیرون از انسان که میتواند بخورد»
این اشاره به آنچه دارد که شخص انجام میدهد یا میگوید. این با «از بیرون آدم داخل او گشته» در تضاد است. ترجمه جایگزین: «گفته و عمل شخص است که از او بیرون میآید»
شاگردان هنوز نمیفهمند که عیسی به کاتبین و جمع چه گفته است. عیسی معنای آن را کامل برای آنها توضیح میدهد.
این کلمه به این منظور استفاده شده تا در روند داستان فاصلهگذاری نماید. عیسی حالا از جماعت فاصله گرفته است و در خانهای با شاگردان خود است.
عیسی تعلیم به شاگردان را با پرسیدن این سوال شروع میکند.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا ناامیدی خود از بیفهمی شاگردان را نشان دهد. این جمله را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بعد از همه گفتهها و اعمال که شاهدش بودید، انتظار داشتم که بفهمید»
عیسی پرسش خود را که برای تعلیم شاگردان از آن استفاده کرده بود تمام میکند.
این پایان سوالی است که در آیه ۱۸ شروع شد. عیسی از این سوال استفاده میکند تا به شاگردان آنچه را تعلیم دهد که از قبل میدانستند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. «باید الان هم بدانید که هر چه از خارج وارد فرد میشود نمیتواند او را ناپاک کند، چون نمیتواند به قلب او راه یابد، بلکه به شکم او میرود و بعد هم دفع میشود»
اینجا کلمه «دل» کنایه از درون و ذهن شخص است. اینجا عیسی میگوید که غذا بر شخصیت فرد تاثیر نمیگذارد. ترجمه جایگزین: «به درون او نمیرود» یا «به ذهن او راه نمییابد»
اینجا اشاره به آنچه دارد که وارد شخص میشود، آنچه که میخورد.
شاید مفید باشد که به وضوح معنای این عبارت را توضیح دهید. ترجمه جایگزین: «تمام غذاها را پاک میکند، یعنی قوم هر غذایی را میتوانند بخورند و حتی این فکر را نباید بکنند که خداوند خورنده را ناپاک در نظر میگیرد.»
«عیسی گفت»
«آنچه فرد را ناپاک میسازد که از او بیرون میآید»
اینجا «دل» کنایه از درون شخص یا ذهن اوست. ترجمه جایگزین: «از وجود درونی، افکار پلید نشات میگیرند» یا «از ذهن، افکار پلید سرریز میشوند»
See:
کنترل نکردن امیال شهوانی
اینجا کلمه «درون» دل شخص را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «از دل فرد بیرون میآید» یا «از افکار شخص بیرون میآید»
وقتی عیسی به صور میرود، دختر زن غیر یهودی را شفا میدهد که ایمانی فوق العاده داشت.
این اصطلاح یعنی که روح ناپاک او را تسخیر کرده بود. ترجمه جایگزین: «روح ناپاک او را تسخیر کرده بود»
«زانو زد». این عمل از روی احترام و تسلیم بوده است.
«و» [حالا] شکست را در سیر اصلی داستان نشان گذاری میکند، در حالیکه این جمله اطلاعات پیش زمینهای در مورد زن را به ما ارائه میدهد.
این اسم ملیت آن زن است. او در منطقه فینیقیه سوریه به دنیا آمده است.
عیسی اینجا طوری از یهودیان حرف می زند که انگار فرزندان هستند و غیر یهودیان سگان. ترجمه جایگزین: «بگذار فرزندان اسرائیل غذا بخورند. چون درست نیست که نان فرزندان را جلوی غیر یهودیان انداخت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید اول فرزندان اسرائیل را غذا دهیم»
این کلمه به طور کل به غذا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «غذا»
این اشاره به سگان کوچک دارد که به عنوان حیوان خانگی نگه داشته میشدند.
عیسی اشاره میکند که او دیگر نیاز نیست بماند و به خاطر دخترش از عیسی کمک بخواهد. عیسی خواسته او را بر آورده میکند. ترجمه جایگزین: «میتوانی بروی» یا «میتوانی در آرامش به خانه بروی»
عیسی باعث شد روح ناپاک دختر آن زن را ترک کند. این را میتوان گویاتربیان کرد. ترجمه جایگزین: «من باعث شدم روح ناپاک، دختر تو را ترک کند»
بعد از شفای صور، عیسی به دریای جلیل میرود. آنجا مرد ناشنوایی را شفا میدهد، و مردم را تعجب زده میکند.
«نواحی صور را ترک کرد»
معانی محتمل: ۱) «در ناحیه» حینی که عیسی در کنار دریا در منطقه دیکاپولِس را ترک کرد ۲) «در آن حدود» حینی که عیسی از منطقه دیکاپولِس بیرون میرفت تا به دریا برسد
این اسم ناحیهای به معنای ده شهر بود. این در جنوب شرقی دریای جلیل واقع شده است. ببینید در مرقس ۵: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید..
«مردم آوردند»
«کسی که قادر به شنیدن نبود»
انبیا و معلمین دست بر مردم میگذاشتند تا آنها را شفا و برکت دهند. در این مورد، مردم التماس میکنند تا عیسی مرد را شفا دهد. ترجمه جایگزین: «آنها به عیسی التماس کردند تا دست بر مرد گذاشته او را شفا دهد»
«عیسی آن مرد را برد»
عیسی انگشتان خود را در گوشهای مرد کر گذاشت.
عیسی آب دهان انداخت و زبان آن مرد را لمس کرد.
شاید مفید باشد بیان کنید که عیسی بر انگشتهای خود آب دهان انداخت. ترجمه جایگزین: «بعد از آب دهان انداختن بر انگشتان خود»
این به آن معناست که به سوی آسمان نگاه کرد، که مرتبط با محل زندگی خداوند است.
این یعنی ناله کرد یا نفس عمیق و ممتدی از دهان خود بیرون داد، طوری که شنیده میشد. این احتمالاً از روی همدردی با آن مرد بوده است.
«به آن مرد گفت»
اینجا نویسنده اشاره به کلمه آرامی دارد. این کلمه باید عیناً با حروف زبان مقصد نوشته شود .
این یعنی که میتوانست بشنود. ترجمه جایگزین: «گوشهای او باز شدند و قادر به شنیدن شد» یا «میتوانست بشنود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی آنچه را مانع زبانش بود، برداشت» یا «عیسی زبانش را باز کرد»
اشاره به دستور دادن به آنها دارد تا به کسی نگویند که چه کرده است. ترجمه جایگزین: «بسیار تاکید کرد که به کسی چیزی نگویند»
«گستردهتر» یا «بیشتر»
«کاملاً تعجب کرده بودند» یا «به شدت متحیر شدند بودند» یا «بیش از حد تعجب کرده بودند» "
اینها اشاره به مردم دارند. ترجمه جایگزین: «افراد ناشنوا...افراد لال» یا «آنانی که نمیتوانند بشنود ...آنانی که نمیتوانند حرف بزنند»
1و در آن ایّام باز جمعیّت، بسیار شده و خوراکی نداشتند. عیسی شاگردان خود را پیش طلبیده، به ایشان گفت،2بر این گروه دلم بسوخت زیرا الآن سه روز است که با من میباشند و هیچ خوراک ندارند.3و هرگاه ایشان را گرسنه به خانههای خود برگردانم، هرآینه در راه ضعف کنند، زیرا که بعضی از ایشان از راه دور آمدهاند.4شاگردانش وی را جواب دادند، از کجا کسی میتواند اینها را در این صحرا از نان سیر گرداند؟5از ایشان پرسید، چند نان دارید؟ گفتند، هفت.6پس جماعت را فرمود تا بر زمین بنشینند؛ و آن هفت نان را گرفته، شکر نمود و پاره کرده، به شاگردان خود داد تا پیش مردم گذارند. پس نزد آن گروه نهادند.7و چند ماهی کوچک نیز داشتند. آنها را نیز برکت داده، فرمود تا پیش ایشان نهند.8پس خورده، سیر شدند و هفت زنبیل پر از پارههای باقیمانده برداشتند.9و عدد خورندگان قریب به چهار هزار بود. پس ایشان را مرخّص فرمود.10و بیدرنگ با شاگردان به کشتی سوار شده،به نواحی دَلْمانُوتَه آمد.11و فریسیان بیرون آمده، با وی به مباحثه شروع کردند. و از راه امتحان آیتی آسمانی از او خواستند.12او از دل آهی کشیده، گفت، از برای چه این فرقه آیتی میخواهند؟ هرآینه به شما میگویم آیتی بدین فرقه عطا نخواهد شد.13پس ایشان را گذارد و باز به کشتی سوار شده، به کناره دیگر عبور نمود.14و فراموش کردند که نان بردارند و با خود در کشتی جز یک نان نداشتند.15آنگاه ایشان را قدغن فرمود که با خبر باشید و از خمیرمایه فریسیان و خمیرمایه هیرودیس احتیاط کنید!16ایشان با خود اندیشیده، گفتند، از آن است که نان نداریم.17عیسی فهم کرده، بدیشان گفت، چرا فکر میکنید از آنجهت که نان ندارید؟ آیا هنوز نفهمیده و درک نکردهاید و تا حال دل شما سخت است؟18آیا چشم داشته نمیبینید و گوش داشته نمیشنوید و به یاد ندارید؟19وقتی که پنج نان را برای پنج هزار نفر پاره کردم، چند سبد پر از پارهها برداشتید؟ بدو گفتند، دوازده.20و وقتی که هفت نان را بجهت چهار هزار کس؛ پس چند زنبیل پر از ریزهها برداشتید؟ گفتندش، هفت.21پس بدیشان گفت، چرا نمیفهمید؟22چون به بیت صیدا آمد، شخصی کور را نزداو آوردند و التماس نمودند که او را لمس نماید.23پس دست آن کور را گرفته، او را از قریه بیرون برد و آب دهان بر چشمان او افکنده، و دست بر او گذارده از او پرسید که چیزی میبینی؟24او بالا نگریسته، گفت، مردمان را خرامان، چون درختها میبینم.25پس بار دیگر دستهای خود را بر چشمان او گذارده، او را فرمود تا بالا نگریست و صحیح گشته، همهچیز را به خوبی دید.26پس او را به خانهاش فرستاده، گفت، داخل ده مشو و هیچ کس را در آن جا خبر مده.27و عیسی با شاگردان خود به دهات قیصریّه فِیلِپُّس رفت. و در راه از شاگردانش پرسیده، گفت که، مردم مرا کِه میدانند؟28ایشان جواب دادند که یحیی تعمیددهنده و بعضی الیاس و بعضی یکی از انبیا.29او از ایشان پرسید، شما مرا کِه میدانید؟ پطرس در جواب او گفت، تو مسیح هستی.30پس ایشان را فرمود که هیچکس را از او خبر ندهند.31آنگاه ایشان را تعلیم دادن آغاز کرد که لازم است پسر انسان بسیار زحمت کشد و از مشایخ و رؤسای کهنه و کاتبان رّد شود و کشته شده، بعد از سه روز برخیزد.32و چون این کلامرا علانیه فرمود، پطرس او را گرفته، به منع کردن شروع نمود.33امّا او برگشته، به شاگردان خود نگریسته، پطرس را نهیب داد و گفت، ای شیطان از من دور شو، زیرا امور الٰهی را اندیشه نمیکنی بلکه چیزهای انسانی را.34پس مردم را با شاگردان خود خوانده، گفت، هر که خواهد از عقب من آید، خویشتن را انکار کند و صلیب خود را برداشته، مرا متابعت نماید.35زیرا هر که خواهد جان خود را نجات دهد، آن را هلاک سازد؛ و هر که جان خود را بجهت من و انجیل بر باد دهد آن را برهاند.36زیراکه شخص را چه سود دارد هر گاه تمام دنیا را ببرد و نَفْس خود را ببازد؟37یا آنکه آدمی چه چیز را به عوض جان خود بدهد؟38زیرا هر که در این فرقه زناکار و خطاکار از من و سخنان من شرمنده شود، پسر انسان نیز وقتی که با فرشتگان مقدّس در جلال پدر خویش آید، از او شرمنده خواهد گردید.
وقتی عیسی معجزه کرد و برای جمعیتی کثیر نان فراهم آورد، احتمالاً آنها را یاد زمانی انداخت که خداوند به شکلی معجزه آسا برای قوم اسرائیل در بیابان نان فراهم آورد.
مایه خمیر ترکیبی است که باعث حجیم شدن نان قبل از پخت آن میشود. در این باب، عیسی از مایع خمیر به عنوان استعاره استفاده میکند تا به آنچه که باعث تغییر فکر مردم میشود، یعنی صحبت و عمل کردن،اشاره کند.
وقتی عیسی مردم را «نسلی زناکار» میخواند، او در واقع به آنها میگفت که به خداوند وفادار نیستند.
and )
عیسی از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد(مرقس ۸: ۱۷- ۲۱) و همینطور از آنها استفاده میکند تا مردم را توبیخ کند. (مرقس ۸: ۱۲).
متناقض نما جملهای حقیقی است که به نظر چیزی غیر ممکن را توصیف میکند. عیسی از متناقض نما وقتی استفاده میکند که میگوید « زیرا هر که خواهد جان خود را نجات دهد، آن را هلاک سازد؛ و هر که جان خود را بجهت من و انجیل بر باد دهد آن را برهاند» (مرقس ۸: ۳۵- ۳۷)
جماعتی گرسنه و بسیار با عیسی بودند. عیسی قبل از اینکه با شاگردان برای رفتن به جایی دیگر سوار بر قایق شوند فقط با ۷ قرص نان و چند ماهی به آنها غذا میدهد.
این عبارت به منظور معرفی رویدادی جدید در داستان استفاده شده است.
«این روز سوم است که این مردم با من هستند و چیزی برای خوردن ندارند»
معانی محتمل: ۱) معنی تحت اللفظی «آنها شاید به طور موقت هوشیاری خود را از دست دهند[از حال بروند] » یا ۲) اغراق ،«آنها ممکن است ضعیف شوند»
شاگردان تعجب خود را از انتظار عیسی جهت پیدا کردن غذای کافی ابراز میکنند. ترجمه جایگزین: «این مکان ویرانه است و جایی نیست که بتوانیم نان کافی برای سیر کردن مردم پیدا کنیم!»
قرصهای نان، چانههای خمیری هستند که ورز داده و پخته شدهاند.
«عیسی از شاگردان پرسید»
این جمله را میتوان به صورت نقل قول مستقیم نوشت. عیسی به جماعت دستور داد «بر زمین بنشینید»
از کلماتی در زبان خود استفاده کنید که هنگامی استفاده میشود که میز غذایی وجود ندارد، چه نشسته یا سر پا.
شناسه فاعلی مستتر در «داشتند» به این منظور استفاده شده تا به عیسی و شاگردان اشاره کند.
"«خداوند را به خاطر آنها شکر کرد»
«مردم غذا خوردند»
«شاگردان جمع کردند»
این اشاره به تکه ماهیها و نانهایی دارد که بعد از غذا خوردن باقی مانده بودند. ترجمه جایگزین: «تکه نان و ماهیهای باقی مانده، که هفت سبد را پر کردند»
شاید مفید باشد که مشخص کنید چه وقت آنها را مرخص کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه غذا خوردند، آنها را فرستاد»
شاید مفید باشد که آشکار بگویید چطور به دَلْمانُوتَه رسیدند. ترجمه جایگزین: «در دریای جلیلی با کشتی شروع به حرکت کردند تا به منظقه دَلْمانُوتَه رسیدند»
این اسم مکانی در ساحل شمال غربی دریای جلیل است.
در دَلْمانُوتَه عیسی قبل از اینکه او و شاگردانش سوار قایق شوند و بروند از ارائه نشانی به فریسیان سر باز میزند.
«از او پرسیدند»
آنها نشانهای خواستند تا قدرت و اقتدار عیسی از خداوند را ثابت کند. معانی محتمل: ۱) کلمه «آسمان» کنایه از خدا است. ترجمه جایگزین: «نشانی از خدا» یا ۲) کلمه «آسمان» اشاره به آسمان حقیقی دارد. ترجمه جایگزین: «نشانی از آسمان»
فریسیان سعی میکردند عیسی را امتحان تا او ثابت کند که از جانب خدا آمده است. بعضی از اطلاعات را میتوان آشکارا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا ثابت کند که خدا او را فرستاد»
این یعنی نالهای کرد یا اجازه داد نفسی عمیق و طولانی از او خارج شود که قادر به شنیدن او بودند. شاید نشان دهد که عیسی عمیقاً غمگین بود چون فریسیان از باور او امتناع میورزیدند. ببینید چطور در مرقس ۷:۳۴ ترجمه کردهاید.
«از درون خود»« در خودش »
عیسی آنها را توبیخ میکند. این سوال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این نسل نباید به دنبال نشانی باشند»
وقتی عیسی از «این فرقه» حرف میزند، منظورش همه مردمی هستند که آن زمان زندگی میکردند. این فریسیان نیز شامل مردم میشدند. ترجمه جایگزین: «شما و مردم این نسل»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نشان و آیتی نخواهم داد»
شاگردان عیسی با او رفتند. برخی از اطلاعات را میتوان گویا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را ترک کرد و دوباره با شاگردان به قایق رفت»
این دریای جلیل را توصیف میکند، که میتوان گویاتر آن را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آنسوی دریا»
حینی که عیسی و شاگردان در قایق بودند، بحثی در مورد کم فهمی فریسیان و هیرودیس داشتند، در حالیکه از این دو دسته نشانههای زیادی دیده بودند.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکستی در سیر اصلی داستان استفاده شده است. نویسنده اینجا اطلاعات پیش زمینهای در مورد شاگردانی که آوردن نان را فراموش کردهاند ارائه میدهد.
عبارت منفی «به جز» استفاده شده تا ناچیز بودن مقدار نان تاکید کند. ترجمه جایگزین: «فقط یک قرص نان»
این دو عبارت معنایی مشترک دارند و به منظور تاکید تکرار شدهاند. آنها را میتوان ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «مراقب باشید»
اینجا عیسی با شاگردان با استفاده از استعاره حرف میزند، استعارهای که شاگردان قادر به درکش نیستند. عیسی فریسیان و تعالیم هیرودیس را با خمیرمایه مقایسه میکند، ولی شما نباید آن را هنگام ترجمه توضیح دهید، چون خود شاگردان هم آن را نفهمیدند.
در این جمله شاید مفید باشد بیان کنید که «آن» اشاره به گفته عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «باید این را گفته باشد چون نانی نداریم»
این عبارتی مبالغهای است. شاگردان یک قرص نان داشتند(مرقس ۸: ۱۴)، ولی با نداشتن نان فرقی نمیکرد. ترجمه جایگزین: «نان بسیار کم»
اینجا عیسی به نرمی شاگردان را توبیخ میکند چون باید میفهمیدند که او تا به حال درباره چه حرف میزده است. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «نباید فکر کنید که من در مورد نانی حقیقی حرف میزنم.»
این دو عبارت به یک معنا هستند و جهت تاکید بر نافهمی آنها استفاده شدهاند. این را میتوان در قالب یک سوال یا جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هنوزنفهمیدهاید ؟» یا «باید بفهمید و درک کنید که به شما چه میگویم و چه باید بکنید.»
اینجا «دل» کنایه از ذهن شخص است. عبارت «دل شما سخت شده» استعاره از ناتوان بودن یا عدم تمایل برای درک چیزی است. عیسی از این سوال استفاده کرد تا شاگردان را توبیخ کند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «افکار شما راکد شدهاند» یا «در فهم مقصود من کند هستید»
عیسی به توبیخ نرم شاگردان ادامه میدهد. این سوالات را میتوان در قالب جملات خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «چشم دارید، ولی نمیفهمید که چه میبینید. گوش دارید و نمیفهمید چه میشنوید. باید به یاد داشته باشید»
این اشاره به پنج هزار نفری دارد که عیسی به آنها غذا داد. ترجمه جایگزین: ۵۰۰۰ نفر.
شاید مفید باشد بگویید که تکههای باقی مانده را جمع کردند. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه غذا خوردند چند سبد پر از تکههای نان جمع کردید»
این اشاره به چهار هزار نفری دارد که عیسی به آنها غذا داد. ترجمه جایگزین: «۴۰۰۰ تن»
شاید مفید باشد که بگویید چه وقت اینها را جمع کردهاند. ترجمه جایگزین: « همه شما بعد از غذا خوردن در مجموع چند سبد پر از تکههای نان جمع کردید؟»
عیسی به نرمی شاگردان را به خاطر نفهمیدن توبیخ میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «باید تا الان آنچه را گفته و کردهام ، فهمیده باشید»
وقتی عیسی و شاگردان از قایق در بیت صیدا پیاده شدند، عیسی مرد کوری را شفا داد.
این شهری در ساحل شمالی دریای جلیل است. ببینید چطور اسم این شهر را در مرقس ۶: ۴۵ ترجمه کردهاید.
شاید مفید باشد که بگویید چرا از عیسی میخواستند تا آن مرد را لمس کند. ترجمه جایگزین: «او را لمس کند تا شفا دهد»
«وقتی عیسی بر چشمان آن مرد آب دهان انداخت...عیسی از آن مرد پرسید»
«آن مرد بالا را نگاه کرد»
این یعنی که آن مرد مردم را میدید که اطراف او راه میروند، چون هنوز واضح نمیدید آنها را با درختان مقایسه کرد. ترجمه جایگزین: «بله، مردم را میبینم! راه میروند، ولی واضح نمیبینم. مثل درختان هستند.»
«پس عیسی بار دیگر»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بینایی مرد بازگشته و او چشمان خود را باز کرد.»
عیسی و شاگردان در راه به سمت روستاهای قیصریه فیلیپس در مورد شخصیت حقیقی عیسی و اتفاقی که قرار است برای او بیافتد صحبت میکنند.
«آنها جواب دادند و میگفتند»
شاگردان جواب دادند که مردم میگویند عیسی این شخص است. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعضی از مردم میگویند تو یحیای تعمید دهندهای»
کلمه «بعضی» اشاره به مردم دارد. این اشاره به جواب آنها در مقابل سوال عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر میگویند .... دیگران میگویند»
«عیسی از شاگردان پرسید»
عیسی نمیخواست کسی بداند که او مسیح است. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. همچنین میتوان این را در قالب نقل قول مستقیم نوشت. ترجمه جایگزین: «عیسی به آنها هشدار داد که به کسی نگویند او مسیح است» یا «عیسی به آنها هشدار داد ‘به کسی نگویید که من مسیح هستم‘»
این لقبی مهم برای عیسی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مشایخ و روسای کهنه و کاتبین او را رد میکنند تا پسر انسان کشته شود و بعد از سه روز برخیزد»
«او طوری حرف زد که فهم آن ساده باشد»
پطرس به خاطر این که عیسی گفته بود چه اتفاقی برای پسر انسان می افتد او را سرزنش کرد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی را به خاطر این حرف سرزنش کرد»
عیسی پس از توبیخ پطرس به خاطر نپذیرفتن مرگ و قیام ، به شاگردان و جماعت میگوید که چطور باید از او پیروی کنند.
منظور عیسی این بود که پطرس مثل شیطان رفتار میکرد، چون سعی میکرد مانع عیسی درانجام آنچه برای آن فرستاده شده باشد. ترجمه جایگزین: «از جلوی چشمم دور شو، چون مثل شیطان رفتار میکنی! »
«از من فاصله بگیر»
دنبال کردن عیسی به معنی شاگرد او بودن است. ترجمه جایگزین: «شاگرد من باش» یا «یکی از شاگردان من باش»
«نباید تسلیم امیال خود شود» یا «باید امیال خود را رها کند»
«صلیب خود را حمل کند و دنبال من بیاید». صلیب نشانی از رنج و مرگ است. بر گرفتن صلیب به معنی رنج کشیدن و مردن است. ترجمه جایگزین: «باید تا حد رنج و مرگ از من اطاعت کند»
متابعت کردن از عیسی نشان از اطاعت کردن از اوست. ترجمه جایگزین: «از من اطاعت کن»
«برای هرکس که میخواهد»
این اشاره به حیات فیزیکی و روحانی دارد.
«به خاطر من و به خاطر انجیل». عیسی در مورد افرادی حرف میزند که زندگی خود را به خاطر عیسی و انجیل از دست میدهند. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون او مرا متابعت کرده و به دیگران از انجیل میگوید»
این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «حتی اگر شخصی تمام دنیا را به دست آورد، اگر جان خود را از دست دهد او را سودی نخواهد بود»
این جمله را میتوان در قالب جمله شرطی و با «اگر» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر تمام دنیا را بدست آورد و زندگی خود را از دست دهد»
کلمه «تمام دنیا» اغراق برای ثروت بسیار است. ترجمه جایگزین: « هرچه که تا به حال میخواسته، به دست آورد »
باختن چیزی هم به معنی از دست دادن آن است وهم ممکن است به معنای آن باشد که کسی آن را از ما بگیرد .
این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شخص چیزی در قبال زندگی خود نمیتواند بدهد» یا «کسی نمیتواند در ازای زندگی خود چیزی را بدهد»
اگر در زبان شما کلمه «بدهد» مفعول نیاز دارد، میتوانید خداوند را به عنوان دریافت کننده این فعل بیان کند. ترجمه جایگزین: «شخص به خداوند چه میتواند بدهد»
«از من و پیغام من خجل شود»
عیسی این نسل را «زناکار» میخواند، این یعنی که در رابطه خود با خدا وفادار نبودهاند. ترجمه جایگزین: «در نسل این مردم که علیه خدا دست به زنا زدهاند و گناهکار هستند» یا «در نسلی که نسبت به خدا بی وفا و گناهکارند»
این لقبی مهم برای عیسی است.
«وقتی او برگردد»
وقتی عیسی برگردد، جلالی مانند پدر خود خواهد داشت.
«همراه با فرشتگان مقدس»
1و بدیشان گفت، هرآینه به شما میگویم بعضی از ایستادگان در اینجا میباشند که تا ملکوت خدا را که به قوّت میآید نبینند، ذائقه موت را نخواهند چشید.2و بعد از شش روز، عیسی پطرس و یعقوب و یوحنّا را برداشته، ایشان را تنها بر فراز کوهی به خلوت برد و هیأتش در نظر ایشان متغیّر گشت.3و لباس او درخشان و چون برف بغایت سفیدگردید، چنانکه هیچ گازری بر روی زمین نمیتواند چنان سفید نماید.4و الیاس با موسی بر ایشان ظاهر شده، با عیسی گفتگو میکردند.5پس پطرس ملتفت شده، به عیسی گفت، ای استاد، بودنِ ما در اینجا نیکو است! پس سه سایبان میسازیم، یکی برای تو و دیگری برای موسی و سومی برای الیاس!6از آنرو که نمیدانست چه بگوید، چونکه هراسان بودند.7ناگاه ابری بر ایشان سایه انداخت و آوازی از ابر در رسید که این است پسر حبیب من، از او بشنوید.8در ساعت گرداگرد خود نگریسته، جز عیسی تنها با خود هیچ کس را ندیدند.9و چون از کوه به زیر میآمدند، ایشان را قدغن فرمود که تا پسر انسان از مردگان برنخیزد، از آنچه دیدهاند کسی را خبر ندهند.10و این سخن را در خاطر خود نگاه داشته، از یکدیگر سؤال میکردند که برخاستن از مردگان چه باشد.11پس از او استفسار کرده، گفتند، چرا کاتبان میگویند که الیاس باید اوّل بیاید؟12او در جواب ایشان گفت که، الیاس البتّه اوّل میآید و همهچیز را اصلاح مینماید و چگونه دربارهٔ پسر انسان مکتوب است که میباید زحمت بسیار کشد و حقیر شمرده شود.13لیکن به شما میگویم که الیاس هم آمد و با وی آنچه خواستند کردند، چنانچه در حقّ وی نوشته شده است.14پس چون نزد شاگردان خود رسید، جمعیکثیر گرد ایشان دید و بعضی از کاتبان را که با ایشان مباحثه میکردند.15در ساعت، تمامی خلق چون او را بدیدند، در حیرت افتادند و دوان دوان آمده، او را سلام دادند.16آنگاه از کاتبان پرسید که با اینها چه مباحثه دارید؟17یکی از آن میان در جواب گفت، ای استاد، پسر خود را نزد تو آوردم که روحی گنگ دارد،18و هر جا که او را بگیرد میاندازدش، چنانچه کف برآورده، دندانها بهم میساید و خشک میگردد. پس شاگردان تو را گفتم که او را بیرون کنند، نتوانستند.19او ایشان را جواب داده، گفت، ای فرقه بیایمان تا کی با شما باشم و تا چه حدّ متحمّل شما شوم! او را نزد من آورید.20پس او را نزد وی آوردند. چون او را دید، فوراً آن روح او را مصروع کرد تا بر زمین افتاده، کف برآورد و غلطان شد.21پس از پدر وی پرسید، چند وقت است که او را این حالت است؟ گفت، از طفولیّت.22و بارها او را در آتش و در آب انداخت تا او را هلاک کند. حال اگر میتوانی بر ما ترحّم کرده، ما را مدد فرما.23عیسی وی را گفت، اگر میتوانی ایمان آری، مؤمن را همهچیز ممکن است.24در ساعت پدر طفل فریاد برآورده، گریهکنان گفت، ایمان میآورم ای خداوند، بیایمانی مرا امداد فرما.25چون عیسی دید که گروهی گرد او به شتاب میآیند، روح پلید را نهیب داده، به وی فرمود، ای روح گنگ و کرّ من تو را حکم میکنم از او در آی و دیگر داخل او مشو!26پس صیحه زده و او را به شدّت مصروع نموده، بیرون آمد و مانند مرده گشت، چنانکه بسیاری گفتند که فوت شد.27امّاعیسی دستش را گرفته، برخیزانیدش که برپا ایستاد.28و چون به خانه در آمد، شاگردانش در خلوت از او پرسیدند، چرا ما نتوانستیم او را بیرون کنیم؟29ایشان را گفت، این جنس به هیچ وجه بیرون نمیرود جز به دعا.30و از آنجا روانه شده، در جلیل میگشتند و نمیخواست کسی او را بشناسد،31زیرا که شاگردان خود را اعلام فرموده، میگفت، پسر انسان به دست مردم تسلیم میشود و او را خواهند کشت و بعد از مقتول شدن، روز سوم خواهد برخاست.32امّا این سخن را درک نکردند و ترسیدند که از او بپرسند.33و وارد کفرناحوم شده، چون به خانه درآمد، از ایشان پرسید که در بین راه با یکدیگر چه مباحثه میکردید؟34امّا ایشان خاموش ماندند، از آنجا که در راه با یکدیگر گفتگو میکردند در اینکه کیست بزرگتر.35پس نشسته، آن دوازده را طلبیده، بدیشان گفت، هر که میخواهد مقدّم باشد مؤخّر و غلام همه بُوَد.36پس طفلی را برداشته، در میان ایشان بر پا نمود و او را در آغوش کشیده، به ایشان گفت،37هر که یکی از این کودکان را به اسم من قبول کند، مرا قبول کرده است و هر که مرا پذیرفت نه مرا بلکهفرستنده مرا پذیرفته باشد.38آنگاه یوحنّا ملتفت شده، بدو گفت، ای استاد، شخصی را دیدیم که به نام تو دیوها بیرون میکرد و متابعت ما نمینمود؛ و چون متابعت ما نمیکرد، او را ممانعت نمودیم.39عیسی گفت، او را منع مکنید، زیرا هیچکس نیست که معجزهای به نام من بنماید و بتواند به زودی در حقّمن بد گوید.40زیرا هر که ضدّ ما نیست با ماست.41و هر که شما را از این رو که از آنِ مسیح هستید، کاسهای آب به اسم من بنوشاند، هرآینه به شما میگویم اجر خود را ضایع نخواهد کرد.42و هر که یکی از این کودکان را که به من ایمان آورند، لغزش دهد، او را بهتر است که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته، در دریا افکنده شود.43پس هرگاه دستت تو را بلغزاند، آن را بِبُر زیرا تو را بهتر است که شلّ داخل حیات شوی، از اینکه با دو دست وارد جهنّم گردی، در آتشی که خاموشی نپذیرد؛44جایی که کِرْم ایشان نمیرد و آتش، خاموشی نپذیرد.45و هرگاه پایت تو را بلغزاند، قطعش کن زیرا تو را مفیدتر است که لنگ داخل حیات شوی از آنکه با دو پا به جهنّم افکنده شوی، در آتشی که خاموشی نپذیرد؛46آنجایی که کِرْمِ ایشان نمیرد و آتش، خاموش نشود.47و هر گاه چشم تو تو را لغزش دهد، قلعش کن زیرا تو را بهتر است که با یک چشم داخل ملکوت خدا شوی، از آنکه با دو چشم در آتش جهنّم انداخته شوی،48جایی که کرم ایشان نمیرد و آتش خاموشی نیابد.49زیرا هر کس به آتش، نمکین خواهد شد و هر قربانی به نمک، نمکین میگردد.50نمک نیکو است، لیکن هر گاه نمک فاسد گردد به چه چیز آن را اصلاح میکنید؟ پس در خود نمک بدارید و با یکدیگر صلح نمایید.
کتاب مقدس معمولاً جلال خدا را به نوری عظیم و تابان تشبیه میکند. وقتی مردم این نور را میبینند، میترسند. مرقس میگوید که در این باب لباس عیسی با نوری پرجلال درخشان شد تا شاگردان بتوانند فی الواقع ببینید که عیسی پسر خدا است.
and )
عیسی چیزهایی میگفت که انتظار نداشت شاگردان برداشت تحت اللفظی از آنها داشته باشند. وقتی گفت «پس هرگاه دستت تو را بلغزاند، آن را ببر»(مرقس ۹: ۴۳)، عیسی مبالغه میکرد تا آنها بدانند که از هر آنچه باعث گناه کردن آنها میشود باید دوری کنند. حتی اگر چیزی است که آنها دوست داشتهاند یا فکر کردند که نیاز دارند.
مشکلات محتمل دیگر در ترجمه این باب
ایلیا و موسی ناگهان بر عیسی، یعقوب، یوحنا و پطرس ظاهر میشوند و ناگهان محو میشوند. هر چهار نفر آنها ایلیا و موسی را میبینند و چون ایلیا و موسی با عیسی حرف میزنند، خواننده باید بفهمد که ایلیا و موسی جسماً ظاهر شدند.
«پسر انسان»
عیسی خود را در این باب «پسر انسان» میخواند(مرقس ۹: ۳۱). شاید زبان شما این امکان را ندهد تا افراد طوری در مورد خود حرف بزنند که انگار در مورد شخص دیگری صحبت میکنند.
and
متناقض نما جملهای حقیقی است که به نظر چیزی غیر ممکن را توصیف میکند. عیسی وقتی از متناقضنما استفاده میکند که میگوید «هرکه میخواهد مقدم باشد موخر و غلام همه بود» (مرقس ۹: ۳۵)
عیسی در مورد شاگردی و پیروی از خود با شاگردان و مردم حرف میزند. شش روز بعد، عیسی با سه نفر از شاگردان خود به بالای کوه میرود جایی که ظاهر او موقتاً شبیه آنچه میشود که روزی در پادشاهی خدا خواهد بود.
«به شاگردان گفت»
پادشاهی خداوند که میآید اشاره به خداوند دارد که خود را به عنوان پادشاه نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «خدا خود را با قدرت پادشاهانه نشان میدهد»
نویسنده از ضمیر انعکاسی « ایشان را» [خود ایشان را] استفاده میکند تا بر تنها بودن عیسی، پطرس، یعقوب و یوحنا بالای کوه تاکید کند.
وقتی به او نگاه کردند، ظاهر او متفاوت از قبل بود.
هیأتش ....متغیّر گشت
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ظاهر او تغییر کرد» یا «او ظاهری متفاوت داشت»
«در مقابل آنها» یا «تا آنها آشکارا ببنند»
«تابان» یا «فروزان». لباس عیسی آنقدر سفید بود که نور از خود متساطع میکرد.
تا حد امکان یا از حد بیشتر
سفید کردن فرآیند سفید کردن پشم سفید طبیعی را توصیف میکند که با استفاده از «سفید کننده یا آمونیا انجام میشد. ترجمه جایگزین: «سفیدترازهر آنچه که کسی بتواند بر زمین آنرا سفید کند»
شاید مفید باشد تا بیان کنید آن مردان که هستند. ترجمه جایگزین: «دو نبی که در قدیم الایام زندگی میکردند، ایلیا و موسی ظاهر شدند»
کلمه «ایشان» اشاره به ایلیا و موسی دارد.
«پطرس به عیسی گفت». اینجا کلمه «جواب داد» استفاده شده تا پطرس را وارد این مکالمه کند. پطرس به سوال جواب نمیداد.
مشخص نیست که «ما» فقط اشاره به پطرس،یعقوب، یا یوحنا دارد یا اشاره آن به هرکس دارد که آنجاست، از جمله عیسی، ایلیا و موسی. اگر میتوانید طوری ترجمه کنید که هر دو محتمل باشند، این کار را انجام دهید.
مکانی موقت و ساده برای نشستن یا خوابیدن
جمله معترضه[میان جمله] اطلاعات پیش زمینهای در مورد پطرس، یعقوب و یوحنا را میگوید
«آنها ترسیده بودند» یا «ترسیده بودند»
«ظاهر شد و آنها را پوشاند»
اینجا «آوازی در رسید» کنایه از شخصی است که صحبت میکند. شما میتوانید واضح بیان کنید که چه شخصی صحبت کرد. ترجمه جایگزین: «آنگاه کسی از ابر سخن گفت» یا « سپس خدا از میان ابر سخن گفت»
خدای پدر، محبت خود را به «پسر حبیبش» ابراز میکند، پسر خدا.
این لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
اینجا «آنها» اشاره به پطرس، یعقوب و یوحنا دارد.
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها فقط زمانی اجازه حرف زدن درباره آنچه دیدهاند را دارند که او از مردگان برخاسته باشد.
«از مردگان برخاستن». این از دوباره زنده شدن میگوید. عبارت «مرد» اشاره به افراد مرده دارد و کنایه از مرگ است. ترجمه جایگزین: «از مرگ برخاست»
«برخاستن از میان مردگان». این جمله درباره دوباره زنده شدن است. «مردگان» اشاره به «افراد مرده» دارد و کنایه از مرگ است. ترجمه جایگزین: «برخاسته از مرگ»
"
«این سخن را در خاطر خود نگه داشتند» اصطلاح است و به معنی این است که از آنچه دیدند به کسی چیزی نگفتند. ترجمه جایگزین: «پس از آنچه دیدند به کسی چیزی نگفتند»
اگر چه پطرس، یعقوب و یوحنا در مورد معنا «برخاستن از مردگان» با خود فکر میکردند ولی در عوض در مورد آمدن ایلیا از او پرسیدند.
«آنها از او استفار کردند». این اشاره به پطرس، یعقوب و یوحنا دارد.
نبوت پیشگویی میکرد که ایلیا باید دوباره از آسمان بیاید. سپس مسیح، که پسر انسان است، دوباره برای حکومت و سلطنت میآید. ترجمه جایگزین: «چرا کاتبان میگویند که ایلیا باید قبل از آمدن مسیح بیاید؟»
با گفتن این عیسی تایید میکند که اول ایلیا باید بیاید.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به شاگردان یادآور شود که کتاب مقدس هم در مورد رنج و تحقیر پسر انسان تعلیم میدهد. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما همچنین میخواهم آنچه درباره پسر انسان نوشته شده را در نظر داشته باشید. کتاب مقدس میگوید که باید عذاب بکشد و از او متنفر شوند.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از او متنفر میشوند»
شاید مفید باشید که بگویید با ایلیا چه کردند. ترجمه جایگزین: «رهبران ما با او بد رفتاری کردند، همانطور که میخواستند رفتار کردند»
وقتی پطرس، یعقوب، یوحنا و عیسی از کوه پایین آمدند، کاتبین را مشغول بحث با شاگردان دیدند.
عیسی،پطرس، یعقوب و یوحنا پیش شاگردان دیگری برگشتند که با آنها به بالای کوه نرفته بودند.
«عیسی و آن سه شاگرد، جمعیتی زیاد به دور شاگردان دیدند»
کاتبان در حال بحث با شاگردانی بودند که با عیسی نرفته بودند.
شاید مفید باشد که حیرت آنها را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «از آمدن عیسی حیرت کرده بودند»
برای توضیح دادن آنچه که کاتبان و شاگردان دیگر در مورد آن بحث میکردند، پدر مرد تسخیر شده توسط روح ناپاک به عیسی میگوید که او از شاگردان خواسته تا آن روح ناپاک را از پسر او بیرون کنند، ولی نتوانستند. عیسی روح را از آن پسر بیرون میکند. بعد شاگردان میپرسند چرا نمیتوانستند آن دیو را بیرون کنند.
این یعنی که روحی ناپاک آن پسر را تسخیر کرده است. «او روحی ناپاک دارد» یا «روحی ناپاک او را تسخیر کرده است»
تشنج یا حمله، ممکن است باعث شود فرد برای تنفس و بلع با مشکل روبه رو شود. این باعث میشود مادهای کف مانند از دهان او بیرون آید. اگر زبان شما روشی دیگر برای توصیف این قسمت دارید، میتوانید از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «حباب از دهان او بیرون میآید»
«خشک میشود» یا «بدن او خشک میشود»
این اشاره به شاگردان دارد که روح را از پسر بیرون نکردهاند. ترجمه جایگزین: «نمیتوانستند او را بیرون کنند»
گرچه پدر پسر بود که از عیسی تقاضا کرد، عیسی به کل جمع جواب داد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی به جماعت پاسخ داد»
«نسل بی ایمان.» عیسی در حین پاسخ به جماعت آنها را به این اسم صدا میزند .
عیسی از این سوالات استفاده میکند تا خستگی و استیصال خود را نشان دهد. هر دو سوال یک معنی دارند. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «از بیایمانی شما خسته شدهام!» یا «بیایمانی شما مرا خسته کرده! چقدر باید تحمل کنم!»[فارسی به صورت خبری نوشته شد]<u> </u>
«تحملتان کنم» یا «شما را تحمل کنم»
«پسر را پیش من بیاورید»
این اشاره به روح ناپاک دارد. ببینید در مرقس ۹:۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
این شرایطی است که شخص بر بدن خود کنترل ندارد و بعد او به شدت میلرزد.
«از وقتی که کودک بود». شاید بیان کامل جمله مفید باشد. ترجمه جایگزین: «از وقتی که کودک کم سن بود همین وضع را داشت»
«بر ما شفقت کرده»
عیسی آنچه به مرد گفت را تکرار کرد. ترجمه جایگزین: «آیا به من میگویی ‘اگر میتوانی؟‘» یا «چرا میگویی ‘اگر میتوانی؟‘»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا شک مرد را توبیخ کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید بگویی، ‘اگر میتوانی‘» یا «از من میپرسی ‘اگر میتوانم‘. البته که قادرم»
«خدا میتواند هرکاری را برای آنکه ایمان دارد انجام دهد»
«برای شخصی که» یا «برای هرکس که»
این اشاره به ایمان و باور به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «به خدا باور دارد»
مرد از عیسی میخواهد به او کمک کند تا به ناباوری او کمک کند و ایمان او را افزایش دهد. ترجمه جایگزین: «من را کمک کن وقتی که باور ندارم» یا «به من کمک کن ایمان بیشتر داشته باشم»
این یعنی مردم زیادی به سمت عیسی دویدند و آن جمع بزرگتر میشد.
کلمات «گنگ» و «کر» را میتوان توضیح داد. ترجمه جایگزین: «ای روح ناپاک، آنکه باعث صحبت نکردن و نشنیدن این پسر شدهای»
«روح ناپاک فریاد زد»
«پسر را به شدت لرزاند»
به طور ضمنی اشاره میکند که روح از پسر بیرون آمد. ترجمه جایگزین: «از پسر بیرون آمد»
ظاهر پسر با شخصی مرده مقایسه شده است. ترجمه جایگزین: «پسر مرده به نظر میرسید» یا «پسر مثل فردی مرده بود»
«تا خیلی از مردم»
این یعنی که عیسی دست پسر را با دست خود گرفته است. ترجمه جایگزین: «دست پسر را در دست خود گرفت»
«به او کمک کرد تا بلند شود»
این یعنی که آنها تنها بودند.
«روح ناپاک را بیرون کنیم». این اشاره به بیرون کردن روح ناپاک از پسر دارد. ترجمه جایگزین: «روح ناپاک را از پسر بیرون کن» "
کلمه «جز» و «نمیرود» هر دو منفی هستند. در برخی زبانها استفاده از حالت مثبت طبیعیتر است. ترجمه جایگزین: «این نوع را فقط با دعا میتوان بیرون کرد.
این روح ناپاک را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «این نوع از روح»
بعد از اینکه پسر تسخیر شده را شفا میدهد، عیسی و شاگردان خانه را ترک کردند و به محل اقامت خود رفتند. او برای تنها تعلیم دادن شاگردان وقت گذاشت.
«عیسی و شاگردان منطقه را ترک کردند»
«سفر میکردند» یا «رد میشدند»
عیسی در خلوت و به دور از جماعت به شاگردان تعلیم میداد. ترجمه جایگزین: «چون او در خلوت به شاگردان خود تعلیم میداد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی پسر انسان را تحویل میدهد»
اینجا عیسی خود را پسر انسان صدا میزند. این لقبی مهم برای عیسی است.
اینجا «دست» کنایه از کنترل کردن است. ترجمه جایگزین: «در کنترل انسانها» یا «تا انسانها قادر به کنترل او باشند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را کشتند و سه روز گذشت و او»
آنها میترسیدند از عیسی بپرسند که حرف او به چه معنا است. ترجمه جایگزین: «آنها میترسیدند از او بپرسند معنای سخنش چیست»
وقتی آنها به کفرناحوم آمدند، عیسی درمورد فروتن بودند خادمین به شاگردان تعلیم داد.
«به خانه رسیدند». اینجا شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به عیسی و شاگردان دارد.
«آیا با هم بحث میکردید»
آنها چون از گفتن موضوع بحث خود خجالت زده بودند ساکت ماندند. ترجمه جایگزین: «آنها ساکت بودند چون خجالت میکشیدند»
اینجا «بزرگتر» اشاره به «بزرگترین» بین شاگردان دارد. ترجمه جایگزین: «چه کسی در بین آنها بزرگتر است»
اینجا کلمات «مقدم» و «موخر» متضاد یکدیگر هستند. عیسی برای «مهمترین» بودن از کلمه «مقدم» استفاده کرد و برای «کم اهمیتترین » کلمه «موخر» را استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی میخواهد خدا او را مهمترین همه بداند، او باید خود را کم اهمیتترین بداند»
«از همه مردم ...از همه مردم»
«بین آنها». کلمه «ایشان» اشاره به جماعت دارد.
این یعنی که کودک را بغل کرد یا از زمین بلند کرد و بر پای خود نشاند.
«کودکی مثل این»
این یعنی کاری به خاطر محبتی که به عیسی دارد انجام دهد. ترجمه جایگزین: «چون مرا دوست داشت» یا «به خاطر من»
این اشاره به خدا دارد، کسی که عیسی را به زمین فرستاد. ترجمه جایگزین: «خدایی که مرا فرستاد»
«یوحنا به عیسی گفت»
«دیوها را بیرون میکرد» این اشاره به بیرون کردن ارواح ناپاک از مردم دارد. ترجمه جایگزین: «دیوها را بیرون میکرد»
"
اینجا «نام» مرتبط با اقتدار و قدرت عیسی است. ترجمه جایگزین: «به اقتدار نام تو» یا «به قدرت نام تو»
این یعنی او بین گروه شاگردان نبود. ترجمه جایگزین: «از ما نیست» یا «او با ما همقدم نمیشود»
«مخالف ما نیست»
میتوان گویاتر آن را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او سعی دارد به هدفی برسد که ما داریم»
عیسی لیوان آب به کسی دادن را مثال میزند تا نشان دهد شخص باید به دیگری چطور کمک کند. این استعاره برای کمک کردن به دیگران است.
این جمله منفی جهت تاکید بر معنای مثبت این جمله آورده شده است. در برخی از زبانها استفاده از جملهای مثبت طبیعیتر است. ترجمه جایگزین: «حتماً دریافت میکند»
سنگ گرد و بزرگ که برای ساییدن گندم و تبدیل آن به آرد استفاده میشود.
اینجا «دست» کنایه از میل داشتن به چیزی گناه آلود است که با دست خود انجام میدهید. ترجمه جایگزین: «اگر میخواهی با دست خود کاری گناه آلود انجام دهی»
«ناقص شدن، بعد وارد حیات شدن» «شَل شدن قبل از ورود به حیات»
از مردن و بعد شروع زندگی جاودان به عنوان ورود به حیات حرف زده شده است. ترجمه جایگزین: «وارد شدن به زندگی جاودان» یا «مردن و بعد زندگی کردن برای همیشه»
از دست دادن قسمتی از بدن در نتیجه برداشته شدن آن یا آسیب دیدن است. اینجا به از دست دادن یک دست اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بدون دست» یا «بیدست»
«جایی که آتش را نمیتوان خاموش کرد»
اینجا «پا» کنایه از میل داشتن به چیزی گناهآلود است که با پای خود انجام میدهید؛ مثل رفتن به جایی که نباید بروید. ترجمه جایگزین: «اگر میخواهید کاری گناه آلود با یکی از پاهای خود انجام دهید»
«لنگ شوی و بعد وارد حیات شوی» یا «لنگ باشی و وارد حیات شوی»
مردن و بعد شروع زندگی جاویدان طوری گفته شده که انگار در حیات وارد میشوند. ترجمه جایگزین: «وارد شدن به زندگی جاویدان» یا «مردن و شروع حیاتی همیشگی»
«ناتوان در راه رفتن.» اینجا اشاره به ناتوانی در راه رفتن به خاطر نداشتن یک پا است. ترجمه جایگزین: «بدون پا» یا «بی پا»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تو را به جهنم میاندازد»
اینجا کلمه «چشم» یا کنایه برای ۱) میل به گناه با نگاه کردن به چیزی دارد. ترجمه جایگزین: «اگر میخواهی با نگاه کردن به چیزی گناه کنی، چشم خود را بیرون بکش» یا ۲) میل به گناه به خاطر آنچه میبینی. ترجمه جایگزین: «اگر میخواهی به خاطر آنچه میبینی دست به گناه بزنی، چشم خود را بیرون بکش»
این اشاره به وضعیت فیزیکی شخص هنگام مردن دارد. ترجمه جایگزین: «وارد شدن به ملکوت بعد از زندگی بر زمین با یک چشم در مقابل زندگی بر زمین با دو چشم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون خدا تو را به جهنم میاندازد»
این جمله را میتوان آشکار بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که کرمی که آنها را میخورد نمیمیرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا همه را به آتش نمکین میکند» یا «همانطور که نمک قربانی را پاک میکند، خدا هم اجازه می دهد هر کسی با رنج کشیدن، پاک شود.»
اینجا «آتش» استعاره از رنج کشیدن است و نمک پاشیدن به مردم استعاره از پاک شدن است. پس «با آتش نمک سود میشوند» استعاره از پاک شدن با رنج کشیدن است. ترجمه جایگزین: «در آتش رنج، منزه میشوند» یا «رنج برده تا پاک شوند، درست مثل قربانی که با نمک پاک میشود»
«مزه نمکین»
این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شما نمیتوانید آن را نمکین کنید.»
«مزه نمکین دارد»
عیسی از انجام کارهای نیکو برای یکدیگر مثل نمکی حرف میزند که مردم در خود دارند. ترجمه جایگزین: «به همدیگر نیکی کنید، مثل نمکی که به غذا اضافه میشود»
1و از آنجا برخاسته، از آن طرف اُردُن به نواحی یهودیه آمد. و گروهی باز نزد وی جمع شدند و او برحسب عادت خود، باز بدیشان تعلیم میداد.2آنگاه فریسیان پیش آمده، از روی امتحان از او سؤال نمودند که آیا مرد را طلاق دادن زن خویش جایز است.3در جواب ایشان گفت، موسی شما را چه فرموده است؟4گفتند، موسی اجازت داد که طلاق نامه بنویسند و رها کنند.5عیسی در جواب ایشان گفت، بهسبب سنگدلی شما این حکم را برای شما نوشت.6لیکن از ابتدای خلقت، خدا ایشان را مرد و زن آفرید.7از آن جهت باید مرد پدر و مادر خود راترک کرده، با زن خویش بپیوندد،8و این دو یک تن خواهند بود چنانکه از آن پس دو نیستند بلکه یک جسد.9پس آنچه خدا پیوست، انسان آن را جدا نکند.10و در خانه باز شاگردانش از این مقدّمه از وی سؤال نمودند.11بدیشان گفت، هر که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، بر حقّ وی زنا کرده باشد.12و اگر زن از شوهر خود جدا شود و منکوحه دیگری گردد، مرتکب زنا شود.13و بچههای کوچک را نزد او آوردند تا ایشان را لمس نماید؛ امّا شاگردان آورندگان را منع کردند.14چون عیسی این را بدید، خشم نموده، بدیشان گفت، بگذارید که بچههای کوچک نزد من آیند و ایشان را مانع نشوید، زیرا ملکوت خدا از امثال اینها است.15هرآینه به شما میگویم هر که ملکوت خدا را مثل بچه کوچک قبول نکند، داخل آن نشود.16پس ایشان را در آغوش کشید و دست بر ایشان نهاده، برکت داد.17چون به راه میرفت، شخصی دواندوان آمده، پیش او زانو زده، سؤال نمود که ای استاد نیکو چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم؟18عیسی بدو گفت، چرا مرا نیکو گفتی و حال آنکه کسی نیکو نیست جز خدا فقط؟19احکام را میدانی، زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، دغابازی مکن، پدر و مادر خود را حرمت دار.20او در جواب وی گفت، ای استاد، این همه را از طفولیّت نگاه داشتم.21عیسی به وی نگریسته، او را محبّت نمود و گفت، تو را یک چیز ناقص است، برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی یافت و بیا صلیب را برداشته، مرا پیروی کن.22لیکن او از این سخن تُرُش رو و محزون گشته، روانه گردید زیرا اموال بسیار داشت.23آنگاه عیسی گرداگرد خود نگریسته، به شاگردان خود گفت، چه دشوار است که توانگران داخل ملکوت خدا شوند.24چون شاگردانش از سخنان او در حیرت افتادند، عیسی باز توجّه نموده، بدیشان گفت، ای فرزندان، چه دشوار است دخول آنانی که به مال و اموال توکّل دارند در ملکوت خدا!25سهلتر است که شتر به سوراخ سوزن درآید از اینکه شخص دولتمند به ملکوت خدا داخل شود!26ایشان بغایت متحیّر گشته، با یکدیگر میگفتند، پس کِه میتواند نجات یابد؟27عیسی به ایشان نظر کرده، گفت، نزد انسان محال است لیکن نزد خدا نیست زیرا که همهچیز نزد خدا ممکن است.28پطرس بدو گفتن گرفت که، اینک، ما همهچیز را ترک کرده، تو را پیروی کردهایم.29عیسی جواب فرمود، هرآینه به شما میگویم کسی نیست که خانه یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا اولاد یا املاک را بجهت من و انجیل ترک کند،30جز اینکه الحال در این زمان صد چندان یابد از خانهها و برادران و خواهران و مادران و فرزندان واملاک با زحمات، و در عالم آینده حیات جاودانی را.31امّا بسا اوّلین که آخرین میگردند و آخرین اوّلین.32و چون در راه به سوی اورشلیم میرفتند و عیسی در جلو ایشان میخرامید، در حیرت افتادند و چون از عقب او میرفتند، ترس بر ایشان مستولی شد. آنگاه آن دوازده را باز به کنار کشیده، شروع کرد به اطّلاع دادن به ایشان از آنچه بر وی وارد میشد،33که، اینک، به اورشلیم میرویم و پسر انسان به دست رؤسای کَهَنه و کاتبان تسلیم شود و بر وی فتوای قتل دهند و او را به امّتها سپارند،34و بر وی سخریّه نموده، تازیانهاش زنند و آب دهان بر وی افکنده، او را خواهند کشت و روز سوم خواهد برخاست.35آنگاه یعقوب و یوحنّا دو پسر زِبِدی نزد وی آمده، گفتند، ای استاد، میخواهیم آنچه از تو سؤال کنیم برای ما بکنی.36ایشان را گفت، چه میخواهید برای شما بکنم؟37گفتند، به ما عطا فرما که یکی به طرف راست و دیگری بر چپ تو در جلال تو بنشینیم.38عیسی ایشان را گفت، نمیفهمید آنچه میخواهید. آیا میتوانید آن پیالهای را که من مینوشم، بنوشید و تعمیدیرا که من میپذیرم، بپذیرید؟39وی را گفتند، میتوانیم. عیسی بدیشان گفت، پیالهای را که من مینوشم خواهید آشامید و تعمیدی را که من میپذیرم خواهید پذیرفت.40لیکن نشستن به دست راست و چپ من از آنِ من نیست که بدهم جز آنانی را که از بهر ایشان مهیّا شده است.41و آن ده نفر چون شنیدند بر یعقوب و یوحنّا خشم گرفتند.42عیسی ایشان را خوانده، به ایشان گفت، میدانید آنانی که حکّام امّتها شمرده میشوند بر ایشان ریاست میکنند و بزرگانشان بر ایشان مسلّطند.43لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هر که خواهد در میان شما بزرگ شود، خادم شما باشد.44و هر که خواهد مقدّم بر شما شود، غلام همه باشد.45زیرا که پسر انسان نیز نیامده تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و تا جان خود را فدای بسیاری کند.46و وارد اَرِیحا شدند. و وقتی که او با شاگردان خود و جمعی کثیر از اَرِیحا بیرون میرفت، بارتیمائوسِ کور، پسر تیماؤس بر کناره راه نشسته، گدایی میکرد.47چون شنید که عیسی ناصری است، فریاد کردن گرفت و گفت، ای عیسی ابن داود بر من ترحمّ کن.48و چندان که بسیاری او را نهیب میدادند که خاموش شود، زیادتر فریاد برمیآورد که پسر داودا بر من ترحّم فرما.49پس عیسی ایستاده، فرمود تا او رابخوانند. آنگاه آن کور را خوانده، بدو گفتند، خاطر جمع دار. برخیز که تو را میخواند.50در ساعت ردای خود را دور انداخته، بر پا جست و نزد عیسی آمد.51عیسی به وی التفات نموده، گفت، چه میخواهی از بهر تو نمایم؟ کور بدو گفت، یا سیّدی آنکه بینایی یابم.52عیسی بدو گفت، برو که ایمانت تو را شفا داده است. در ساعت بینا گشته، از عقب عیسی در راه روانه شد.
برخی از ترجمهها نقل قولهای عهد عتیق را در سمت راست صفحه و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ULB این کار را با مطالب مطرح شده در ۱۰: ۷- ۸ انجام میدهد.
فریسیان میخواستند راهی پیدا کنند تا عیسی را مجبور کنند که بگوید زیر پا گذاشتن شریعت موسی کار درستی است، پس از او درباره طلاق پرسیدند. عیسی گفت که خدا در اصل چگونه ازدواج را طراحی کرده است و فریسیان در آن مورد به غلط تعلیم میدهند.
استعاره تصاویری از اشیای قابل دیدن هستند که گویندگان از آنها استفاده میکنند تا حقایق را توضیح دهند. وقتی عیسی از «جامی که از آن مینوشم» حرف میزند، در مورد درد رنج خود بر صلیب را طوری توصیف میکند که انگار زهر تلخی در آن جام است.
متناقض نما جملهای حقیقی است که چیزی غیر ممکن را توصیف میکند. عیسی از این متناقض نما استفاده میکند تا بگوید، « لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هر که خواهد در میان شما بزرگ شود، خادم شما باشد » (مرقس ۱۰ : ۴۳)
بعد از اینکه عیسی و شاگردان کفرناحوم را ترک میکنند، عیسی به فریسیان و همینطور به شاگردان آنچه را یادآوری میکند که خدا واقعاً در ازدواج و طلاق انتظار دارد.
شاگردان عیسی با او سفر میکردند. آنها به کفرناحوم میرفتند. ترجمه جایگزین: «عیسی و شاگردانش کفرناحوم را ترک کردند»
«و به آن سرزمین آنسوی رود اٌردن رفتند» یا «به منطقهای در شرق رود اردن رفتند»
کلمه «بدیشان» اشاره به جماعت دارد.
«رسم او بود» یا «معمولاً این کار را انجام میداد»
موسی شریعت را به نیاکان آنها داده بود، شریعتی که قرار بوده آنها از آن پیروی کنند. ترجمه جایگزین: «موسی در این باره به نیاکان شما چه دستوری داد؟»
این تکه کاغذی بود که میگفت آن زن، دیگر همسر شما نیست.
در برخی از زبانها سخنگویان نقل قولی که گفته میشود را قطع نمیکنند. اغلب در ابتدا یا انتهای نقل قول میگویند چه کسی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «عیسی به آنها گفت...شریعت»
موسی خیلی وقت پیش این شریعت را برای یهودیان و نوادگان آنها نوشت چون دل سنگی داشتند. یهودیان زمان مسیح هم دلی سخت داشتند، پس عیسی با «شما» و «برای شما» به آنها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چون نیاکان شما و خود شما دلی سنگی دارید این شریعت برای شما نوشته شده است. »
اینجا «دل» کنایه از باطن شخص یا ذهن او است. عبارت «سنگدل» استعاره از «لجباز بودن» است. ترجمه جایگزین: «لجاجت و سرسختی شما»
«خدا انسانها را آفرید»
عیسی نقل قول خود در مورد آنچه خدا در کتاب پیدایش گفته است را ادامه میدهد.
«بنابراین» یا «به این خاطر که»
«با زن خود متحد شود»
عیسی نقل قول خود را با آنچه خدا در کتاب پیدایش آورده تمام میکند.
این استعاره اتحاد نزدیک زن و شوهر را به تصویر میکشد. ترجمه جایگزین: «دو نفری که مثل یک شخص هستند» یا «دیگر دو نیستند، بلکه یک بدن هستند»
عبارت «آنچه خدا پیوست» اشاره به زوجهای متاهل دارد. ترجمه جایگزین: «بنابراین از آنجا که خدا زن و شوهر را به هم ملحق کرده، کسی آنها را از هم جدا نکند»
«وقتی عیسی و شاگردان بودند»
شاگردان عیسی در خلوت با او حرف میزنند. ترجمه جایگزین: « در خانه تنها بودند»
کلمه «این» اشاره به مکالمهای دارد که عیسی در مورد طلاق با فریسیان داشته است.
«هرکس که»
اینجا «وی» اشاره به اولین زنی دارد که با او ازدواج کرده است.
در این موقعیت زن هم بر ضد شوهر خود مرتکب زنا شده است. ترجمه جایگزین: «بر ضد او دست به زنا زده» یا «بر ضد شوهر اول زنا کرده است»
وقتی شاگردان مردم را به خاطر آوردن کودکان پیش عیسی توبیخ کردند، عیسی کودکان را برکت میدهد و به شاگردان یادآور میشود که اشخاص باید به فروتنی کودکان باشند تا وارد پادشاهی خدا شوند.
«اکنون مردم میآوردند». این رویداد بعدی در داستان است.
این یعنی که عیسی کودکان را با دست خود لمس کند و آنها را برکت دهد. ترجمه جایگزین: «تا آنها را با دستهای خود لمس کند و برکت دهد» یا «دست خود را بر آنها گذارد و آنها را برکت دهد»
«مردم را منع کند»
کلمه «این» اشاره به شاگردانی دارد که مردم را به خاطر آوردن کودکان توبیخ کردند.
«عصبانی شد»
دو عبارت معنایی مشابه دارند، و برای تاکید استفاده شدهاند. در برخی از زبانها طبیعیتر است که به روشی دیگر این کار انجام شود. ترجمه جایگزین: «حتماً کودکان را پیش من بفرستید»
اینجا از ساختار منفی در منفی استفاده شده است و در برخی از زبانها طبیعیتر است که از جملهای مثبت استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «اجازه دهید»
ملکوت[پادشاهی] که از امثال اینها است نشانی از پادشاهی است که آنها را در بر میگیرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی شامل آنهایی میشود که مثل اینها هستند» یا «چون فقط کسانی که مثل اینها هستند عضو پادشاهی خدا میشود»
«اگر کسی نپذیرد... کودکی را ،قطعاً وارد آن نشود.
عیسی چگونگی پذیرش ملکوت خدا توسط مردم را با چگونگی پذیرش آن توسط کودکان مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «به همان شکلی که کودکان انجام میدهند»
«خدا را به عنوان پادشاه خود انتخاب نکنند»
کلمه «آن» اشاره به پادشاهی خدا دارد.
«کودکان را بغل کرد»
اینجا آن شخص از «پذیرش» طوری حرف میزند که انگار آن را «به ارث» میبرد. این استعاره به منظور تاکید بر اهمیت پذیرش استفاده شده است. همچنین، «به ارث بردن» اینجا به معنای این نیست که شخص باید اول بمیرد. ترجمه جایگزین: «زندگی جاویدان دریافت کنند»
عیسی سوال را پرسید تا یادآوری کند که هیچ انسانی مثل خدا نیکو نیست. ترجمه جایگزین: «وقتی من را نیکو مینامید، نمیفهمید که چه میگویید»
«هیچ کس نیکو نیست، تنها خدا نیکو است»
«بر علیه کسی شهادت دروغ نده» یا «در مورد کسی در دادگاه دروغ نگو»
«تو یک چیز کم داری». اینجا «ناقص» استعاره از نیاز داشتن به چیزی است. ترجمه جایگزین: «آنچه باید انجام دهید» یا «چیزی هست که هنوز انجام ندادهای»
اینجا «آنچه» اشاره به چیزهایی دارد که میفروشد و کنایه از پولی است که در ازای فروش آنها دریافت میکنند. ترجمه جایگزین: «پول را به فقرا بده»
این اشاره به افراد فقیر دارد. ترجمه جایگزین: «فقیران»
ثروت، چیزهای ارزشمند
«چیزهای زیادی داشت»
«خیلی سخت است»
«عیسی دوباره به شاگردان گفت»
«فرزندانم، چه». عیسی مثل پدر که به کودکان خود تعلیم میدهد به شاگردان تعلیم داد. ترجمه جایگزین: «دوستان من، چه»
«بسیار سخت است»
عیسی از این مبالغه استفاده کرد تا بر دشواری ورود ثروتمندان به پادشاهی خدا تاکید کند.
عیسی از موقعیتی غیر ممکن حرف میزند. اگر نمیتوانید در زبان خود به این شکل بیان کنید، میتوان این قسمت را در قالب موقعیتی فرضی نوشت. ترجمه جایگزین: «احتمالاً برای شتر راحتتر است... »
«سوراخ سوزن». این اشاره به سواراخ کوچک سوزنهای خیاطی دارد که نخ را از آن میگذرانند.
«شاگردان متحیر گشته بودند»
این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر اینطور است، پس هیچکس نجات نمییابد.»
اطلاعات برداشت شده را میتوان در این جا آورد. ترجمه جایگزین: «غیر ممکن است که مردم بتوانند خود را نجات دهند، ولی خدا قادر به نجات آنهاست»
اینجا کلمه «اینک» به منظور جلب توجه ما به کلماتی استفاده شده که در ادامه میآیند. تاکیدی مشابه را میتوان به روشی دیگر ابراز کرد. ترجمه جایگزین: «ما همه چیز را ترک کرده و تو را دنبال میکنیم»
«من همه چیز را پشت سر رها کردهام»
«تکه زمین» یا «زمینی که متعلق به اوست»
«به خاطر من» یا «برای من»
«انجیل را موعظه کند»
عیسی جملهای را تمام میکند که با کلمات «کسی نیست» ( آیه ۲۹) شروع شد. تمام جمله را میتوان مثبت بیان کرد.«هرکه خانه، یا برادران یا خواهران یا مادر یا پدر یا فرزندان یا املاک خود را به خاطر من و انجیل ترک کند، حیات جاویدان را دریافت خواهد کرد.»
«این زندگی» یا «عصر حاضر» "
همانند فهرست ذکر شده در آیه ۲۹، این قمست به طور کل معرف خانواده است. هر چند کلمه «پدر» در آیه ۳۰ نیامده است، اما تغییر زیادی در معنا ایجاد نمیکند.
این را میتوان با کلماتی دیگر بیان کرد تا ایده آمده در اسم معنای «جفا» با فعل «جفا دیدن» ابراز شوند. چون جمله طولانی و پیچیده است، فعل «یابد» را میتوانید دوباره تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «اگرچه مردم بر آنها جفا رساندند، اما در دنیای بعدی حیات جاویدان را دریافت میکنند»
eternal life"
«در جهان آینده» یا «در آینده»
اینجا کلمه «اول» و «آخر» متضاد یکدیگر هستند. عیسی «مهم» بودن را با «اولین» و «بیاهمیت» بودن را با «آخرین» توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «آنان که مهم هستند بیاهمیت میشوند و آنان که بیاهمیت هستند مهم میشوند»
عبارت «آخرین» اشاره به افرادی دارد که «آخرین» هستند. همچنین، فعلی که از این عبارت برداشت میشود را میتوان اضافه کرد. ترجمه جایگزین: «آنان که آخرین هستند، اولین خواهند شد»
«عیسی و شاگردان در جاده راه میرفتند و عیسی جلوی شاگردان بود»
«آنان که پشت سر آنها بودند». گروهی از مردم پشت سر عیسی و شاگردان او میآمدند.
«ببنید» یا «گوش دهید» یا «به آنچه میگویم توجه کنید»
عیسی در مورد خود حرف میزد. این را میتوان گویا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، ...میشوم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی پسر انسان را تسلیم خواهد کرد به» یا «پسر انسان را تحویل میدهند به»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به کاهنان و کاتبان دارد.
«او تحت کنترل غیر یهودیان قرار میدهند»
«مردم او را مسخره میکنند»
«او را میکشند»
این اشاره به برخاستن مردگان دارد. ترجمه جایگزین: «او از مردگان بر میخیزد»
این کلمه اشاره به یعقوب و یوحنا دارد.
«وقتی جلال یافتی». این عبارت «در جلال تو» اشاره به وقتی دارد که عیسی جلال مییابد و بر پادشاهی خدا حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی بر پادشاهی خدا حکومت میکنی»
«شما متوجه نیستید»
اینجا «پیاله» اشاره به رنج عیسی دارد. رنج معمولاً بهسان نوشیدن از جام توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «پیاله رنجی که من مینوشم را بنوشید» یا «جام رنجی را که من مینوشم،بنوشید!»
اینجا «تعمید» و تعمید گرفتن اشاره به رنج دارد. همانطور که آب در تعمید شخص را میپوشاند، رنج هم عیسی را فرا میگیرد. ترجمه جایگزین: «تعمیدی از رنج را که من بر خود گرفتم ، تحمل کنید»
آنها اینطور جواب دادند، یعنی آنها میتوانند از آن جام بنوشند و همان تعمید را تحمل کنند.
«شما هم مینوشید»
«اما من کسی نیستم که اجازه نشستن در راست و چپ خود را بدهم»
«جز آنانی را که از بهر ایشان مهیا شده است». اشاره به جایهای راست و چپ عیسی دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا این را آماده کرد» یا «خدا آنها را آماده کرده است»
عبارت «این را» اشاره به یعقوب و یوحنا دارد که از عیسی میخواستند دست راست و چپ او بشینند.
«عیسی شاگردان را صدا زد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: ۱) آنانی که کلاً حاکم بر غیر یهودیان به حساب میآیند. ترجمه جایگزین: «آنانی که حاکم غیر یهودیان شمرده میشوند» یا ۲) غیر یهودیانی که این مردم حاکمان خود به حساب آوردهاند. ترجمه جایگزین: «آنانی که غیر یهودیان حاکم خود میدانند»
کنترل دارند یا قدرت دارند بر
«اقتدار خود را به رخ میکشندد» این یعنی آنها نشان میدهند یا از اقتدار خود به شکلی سلطهجویانه بهره میبرند.
این اشاره به آیه قبل در مورد حاکمان غیر یهودیان دارد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما مثل آنها نباشید»
«ارج نهاده میشوند»
این استعارهای برای خیلی مهم بودن است. ترجمه جایگزین: «مهمترین باشد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون پسر انسان نیامده که مردم او را خدمت کنند»
«مردم خدمتش کنند، بلکه مردم را خدمت کند»
«برای خیلی از مردم»
همینطور که عیسی و شاگردان به قدم زدن به سمت اورشلیم ادامه میدهند، عیسی بارتیمائوسِ کور را که بعد با آنها همراه میشود، شفا میدهد.
«[گدایی] کور به اسم بارتیمائوس، پسر تیماوس» بارتیمائوس اسم مرد است. نام پدر او تیماوس است.
بارتیمائوس شنید که مردم میگویند او عیسی است. ترجمه جایگزین: «وقتی شنید که مردم میگویند او عیسا است»
عیسی را پسر داود صدا میزنند چون از نوادگان داود پادشاه است. ترجمه جایگزین: «تو مسیح، که نواده داود پادشاهی»
«خیلی از مردم او را توبیخ کردند»
«حتی بیشتر»
این را میتوان به حالت معلوم یا در قالب نقل قولی مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به دیگران فرمود او را صدا بزنند» یا «به آنها دستور داد ‘او را به اینجا صدا زنند‘»
این کلمه اشاره به جماعت دارد.
«شجاع باشد» یا «نترس»
«عیسی تو را صدا میزند»
«از جا پرید»
«به مرد کور جواب داد»
«بتوانم ببینم»
این عبارت به این شکل نوشته شده تا بر ایمان مرد تاکید کند. عیسی مرد را شفا میدهد چون آن مرد به خاطر ایمان به عیسی شفا یافت. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را شفا می دهم، چون به من ایمان داری»
«او عیسی را دنبال کرد»
1و چون نزدیک به اورشلیم به بیت فاجی و بیتعَنْیا بر کوه زیتون رسیدند، دو نفر از شاگردان خود را فرستاده،2بدیشان گفت، بدین قریهای که پیش روی شما است بروید و چون وارد آن شدید، درساعت کرّه الاغی را بسته خواهید یافت که تا به حال هیچکس بر آن سوار نشده؛ آن را باز کرده، بیاورید.3و هرگاه کسی به شما گوید چرا چنین میکنید، گویید خداوند بدین احتیاج دارد؛ بیتأمّل آن را به اینجا خواهد فرستاد.4پس رفته کرّهای بیرون دروازه در شارع عام بسته یافتند و آن را باز میکردند،5که بعضی از حاضرین بدیشان گفتند، چه کار دارید که کرّه را باز میکنید؟6آن دو نفر چنانکه عیسی فرموده بود، بدیشان گفتند. پس ایشان را اجازت دادند.7آنگاه کرّه را به نزد عیسی آورده، رخت خود را بر آن افکندند تا بر آن سوار شد.8و بسیاری رختهای خود و بعضی شاخهها از درختان بریده، بر راه گسترانیدند.9و آنانی که پیش و پس میرفتند، فریادکنان میگفتند،هوشیعانا، مبارک باد کسی که به نام خداوند میآید.10مبارک باد ملکوت پدر ما داود که میآید به اسم خداوند. هوشیعانا در اعلیٰ علیّیّن.11و عیسی وارد اورشلیم شده، به هیکل درآمد و به همهچیز ملاحظه نمود. چون وقت شام شد با آن دوازده به بیت عَنْیا رفت.12بامدادان چون از بیت عَنْیا بیرون میآمدند، گرسنه شد.13ناگاه درخت انجیری که برگ داشت از دور دیده، آمد تا شاید چیزی بر آن بیابد. امّا چون نزد آن رسید، جز برگ بر آن هیچ نیافت زیرا که موسم انجیر نرسیده بود.14پس عیسی توجّه نموده، بدان فرمود، از این پس تا به ابد، هیچکس از تو میوه نخواهد خورد. و شاگردانش شنیدند.15پس وارد اورشلیم شدند. و چون عیسی داخل هیکل گشت، به بیرون کردن آنانی که در هیکل خرید و فروش میکردند شروع نمود و تختهای صرّافان و کرسیهای کبوترفروشان را واژگون ساخت،16و نگذاشت که کسی با ظرفی از میان هیکل بگذرد،17و تعلیم داده، گفت، آیا مکتوب نیست که خانهٔ من خانهٔ عبادتِ تمامی امّتها نامیده خواهد شد؟ امّا شما آن را مغاره دزدان ساختهاید.18چون رؤسای کهنه و کاتبان این را بشنیدند، در صدد آن شدند که او را چطور هلاک سازند زیرا که از وی ترسیدند چون که همهٔ مردم از تعلیم وی متحیّر میبودند.19چون شام شد، ازشهر بیرون رفت.20صبحگاهان، در اثنای راه، درخت انجیر را از ریشه خشک یافتند.21پطرس بهخاطر آورده، وی را گفت، ای استاد، اینک، درخت انجیری که نفرینش کردی خشک شده!22عیسی در جواب ایشان گفت، به خدا ایمان آورید،23زیرا که هرآینه به شما میگویم هر که بدین کوه گوید منتقل شده، به دریا افکنده شو و در دل خود شکّ نداشته باشد بلکه یقین دارد که آنچه گوید میشود، هرآینه هر آنچه گوید بدو عطا شود.24بنابراین به شما میگویم آنچه در عبادت سؤال میکنید، یقین بدانید که آن را یافتهاید و به شما عطا خواهد شد.25و وقتی که به دعا بایستید، هر گاه کسی به شما خطا کرده باشد، او را ببخشید تا آنکه پدر شما نیز که در آسمان است، خطایای شما را معاف دارد.26امّا هرگاه شما نبخشید، پدر شما نیز که در آسمان است تقصیرهای شما را نخواهد بخشید.27و باز به اورشلیم آمدند. و هنگامی که او در هیکل میخرامید، رؤسای کهنه و کاتبان و مشایخ نزد وی آمده،28گفتندش، به چه قدرت این کارها را میکنی و کیست که این قدرت را به تو داده است تا این اعمال را بجا آری؟29عیسی در جواب ایشان گفت، من از شما نیز سخنیمیپرسم، مرا جواب دهید تا من هم به شما گویم به چه قدرت این کارها را میکنم.30تعمید یحیی از آسمان بود یا از انسان؟ مرا جواب دهید.31ایشان در دلهای خود تفکّر نموده، گفتند، اگر گوییم از آسمان بود، هرآینه گوید پس چرا بدو ایمان نیاوردید.32و اگر گوییم از انسان بود، از خلق بیم داشتند از آنجا که همه یحیی را نبیای بر حقّ میدانستند.33پس در جواب عیسی گفتند، نمیدانیم. عیسی بدیشان جواب داد، من هم شما را نمیگویم که به کدام قدرت این کارها را بجا میآورم.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن راحتتر شود. ULB این کار را با آیات در ۱۱: ۹- ۱۰ ، ۱۷ انجام میدهد، این آیات کلماتی از عهد عتیق هستند.
عیسی هنگام ورود به اورشلیم بر حیوانی سوار بود. او به این شکل نشان میداد پادشاهی است که بعد از پیروزی در جدالی مهم وارد شهر شده است. همچنین شاهان اسرائیلی در عهد عتیق بر الاغ سوار میشدند. دیگر پادشاهان بر اسب سوار بودند. پس عیسی نشان میداد که او شاه اسرائیل است و در همان حال مانند شاهان دیگر نیست.
متی،مرقس، لوقا و یوحنا در مورد این رویداد نوشتهاند. متی و مرقس مینویسند که شاگردان الاغ را برای عیسی آوردند. یوحنا مینویسد عیسی الاغ را پیدا کرد. لوقا مینویسد که برای او کره الاغی آوردند. فقط متی مینویسد که الاغ، کره الاغی هم داشت. کسی مطمئن نیست که آیا عیسی بر الاغ یا کره آن سوار شده است. بهترین کار این است که هر یک از این سوابق را آنطور که در ULB آمده ترجمه کنید و سعی بر یکسانسازی آنها نداشته باشید. (ببینید متی ۲۱: ۱- ۷ و مرقس ۱۱: ۱- ۷ و لوقا ۱۹: ۲۹- ۳۶ و یوحنا ۱۲: ۱۴ - ۱۵)
«وقتی عیسی و شاگردان نزدیک اورشلیم رسیدند، به بیت فاجی و بیت عنیا نزدیک کوه زیتون رسیدند.» آنها به بیت فاجی و بیت عنیا در حاشیه اورشلیم رسیدند.
این اسم یک روستا است.
«در جلوی ما»
این اشاره به الاغی کم سن دارد، آن الاغ به اندازهای بود که میتوانست مردی را حمل کند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «الاغی که هیچکس بر آن سوار نشده است.»
میتوان گویاتر بیان کرد که «چنین» به چه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چرا کُرّه الاغ را باز میکنید و میبرید»
«به آن نیاز دارد»
عیسی فوراً وقتی که کارش با الاغ تمام شد آن را پس میفرستد. ترجمه جایگزین: «وقتی که دیگر به آن نیاز نداشت، فوراً آن را پس میفرستد. »
«دو شاگرد رفتند»
این اشاره به الاغی کم سن دارد، آن الاغ به اندازهای بود که میتوانست مردی را حمل کند. ببینید در مرقس ۱۱: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
«جواب دادند»
«همانطور که عیسی گفته بود جواب دادند.» این اشاره به آن دارد که عیسی به آنها گفته بود چطور به سوالات در مورد کره الاغ جواب دهند.
این یعنی که اجازه دهند، به کاری که انجام میدادند، ادامه دهند. ترجمه جایگزین: «اجازه دهند الاغ را ببرند»
«رخت خود را بر پشت الاغ گذاشتند تا عیسی بتواند سوار آن شود.» وقتی پتو یا چیزی مثل آن بر پشت الاغ یا اسب میگذاشتند سوار شدن بر آن سادهتر میشد. در این مورد شاگردان ردای خود را بر پشت کرده الاغ انداختند.
«کت» یا «ردا»
رسم بود که لباسها را هنگام ورود شخصی مهم به جهت احترام او بر جاده پهن کنند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم لباس خود را جهت ارج نهادن به او بر زمین پهن کردند»
رسم بود که جهت احترام شخصی مهم، در پیش قدمهای او، شاخه درخت نخل پهن کنند. ترجمه جایگزین: «دیگران شاخههایی بر جاده پهن کردند که از مزرعهها بریده بودند تا او را ارج نهند»
«آنانی که دنبال او بودند»
این کلمه یعنی «ما را نجات بده» ولی مردم وقتی میخواستند خدا را بپرستند آن را فریاد میزدند. میتوانید به همان شکلی که استفاده میشده ترجمه کنید یا میتوانید خود کلمه هوشیعانا را بنویسید. ترجمه جایگزین: «ستایش بر خدا»
این اشاره به عیسی دارد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مبارکی تو، آنکه»
این کنایه از اقتدار خداوند است. ترجمه جایگزین: «اقتدار خداوند»
« باشد که خدا برکت دهد»
«مبارک است پادشاهی پدر ما داوود که میآید.» این اشاره به آمدن عیسی به عنوان پادشاه دارد. کلمه «مبارک باد» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برکت یافته باد آمدن پادشاهی تو» یا «خدا تو را هنگام سلطنت بر پادشاهی برکت دهد»
اینجا به نوادگان داود که با نام خود داوود سلطنت خواهند کرد، اشاره شده است. ترجمه جایگزین: «از بزرگترین نوادگان پدر ما داوود» یا «بزرگترین نواده داوود حکومت خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) «ستایش خدایی که در آسمان است» یا ۲) «بگذار آنانی که در آسمان هستند فریاد زنند ‘هوشیعانا‘»
اینجا از آسمان به عنوان «اعلی علیین» یاد شده. ترجمه جایگزین: «والاترین آسمان» یا «آسمان»
«چون آن روز دیروقت بود»
«او و دوازده شاگرد اورشلیم را ترک کردند و به بیت عنیا رفتند»
«زمانی که از اورشلیم به بیت عنیا برمیگشتند»
«عیسی گرسنه شد»
این وقتی روی داد که عیسی و شاگردان به اورشلیم میرفتند.
«شاید بر درخت میوهای باشد»
این یعنی که بر آن انجیری نبود. ترجمه جایگزین: «فقط بر آن برگ پیدا کرد و انجیری بر آن نبود»
«این موقع از سال»
عیسی درخت انجیر را خطاب قرار میدهد و آن را نفرین میکند. او آن را مخاطب قرار میدهد تا شاگردان صدای او را بشنوند.
«او با درخت صحبت کرد»
این اشاره به صحبت کردن عیسی با درخت انجیر دارد.
«عیسی و شاگردان آمدند»
عیسی این افراد را از هیکل بیرون میکند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شروع به بیرون کردن خریداران و فروشندگان از معبد کرد»
«مردمی که میخریدند و میفروختند»
خدا از قبل در کلام خود، از طریق اشعیای نبی، میگوید که هیکل او خانه دعای همه امتها خواهد بود.
عیسی رهبران یهودی را به خاطر سواستفاده از هیکل توبیخ میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «در کتاب مقدس نوشته که خدا گفته است ‘میخواهم خانهام جایی باشد که مردم از همه ملتها در آن دعا کنند»
عیسی مردم را به دزدان و معبد را به «مغاره» [لانه] تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «ولی شما مثل دزدان هستید که خانه من را به لانه دزدان تبدیل کرده اند»
«غاری که دزدان در آن مخفی میشوند»
«دنبال راهی بودند»
«در بعد از ظهر»
«عیسی و شاگردان شهر را ترک کردند»
عیسی از مثال درخت انجیر استفاده کرد تا به شاگردان یادآوری کند که باید به خدا ایمان داشته باشند.
«ازکنار جاده رد میشدند»
این جمله را طوری ترجمه کنید تا خشک شدن درخت گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «درخت انجیر از ریشه خشک شد و پژمرد»
«پژمرده شد»
شاید بیان اینکه پطرس چه به یاد آورد مفید باشد. ترجمه جایگزین: «پطرس به یاد آورد که عیسی به درخت چه گفته است»
«عیسی به شاگردان جواب داد»
«من حقیقت را میگویم.» این عبارت بر جمله بعدی عیسی تاکید میکند.
«اگر کسی بگوید»
اینجا «دل» کنایه از ذهن و باطن فرد است. ترجمه جایگزین: «اگر در دل خود واقعاً باور داشته باشد» یا «اگر شک نداشته باشد و باور داشته باشد»
«خدا باعث آن میشود»
«پس به شما میگویم»
از این جمله برداشت میشود که خدا آنچه خواستهاید را برای شما فراهم میآورد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به شما خواهد داد»
در فرهنگ عبرانی معمول بود هنگام دعا بایستند. ترجمه جایگزین: «وقتی دعا میکنید»
«هر کینهای که بر علیه دیگری داری». اینجا کلمه «هر» اشاره به هر کینهای دارد که از دیگران به خاطر گناه ورزیدن علیه خود به دل دارید یا هر نوع خشمی که بر ضد دیگران دارید.
روز بعد وقتی عیسی به هیکل[معبد] بازگشت، او به روسای کَهَنه، کاتبان و مشایخ در مورد بیرون کردن صرافان از معبد با مطرح کردن پرسشی به آنها جواب داد. پرسشی که آنها مایل به جواب دادن نبودند.
«عیسی و شاگردان آمدند»
بدین معناست که عیسی در اطراف معبد راه میرفت و در حال ورود به آن نبود.
شناسه مستتر در این فعل اشاره به کاهنان، کاتبان و مشایخ دارد.
معانی محتمل: ۱) هر دوی این پرسشها یک معنا دارند و به مقصود زیر سوال بردن اقتدار عیسی پرسیده شدهاند، پس میتوان آنها را در یک سوال ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «که به تو اقتدار داده تا این کارها را انجام دهی؟» ۲) این دو سوال جدا هستند، اولی در مورد ذات اقتدار و دومی در مورد دهنده آن اقتدار است.
کلمات «این اعمال» اشاره به برگرداندن میزها در معبد[هیکل] توسط عیسی و بر ضد روسای کهنه و کاتبان حرف زدن دارد. ترجمه جایگزین: «کارهایی که دیروز اینجا انجام دادهاید»
«به من بگویید»
«تعمیدی که یحیی انجام داد»
«آیا آسمان اجازه آن را صادر کرده بود یا انسان»
اینجا «آسمان» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «از خدا»
«از مردم»
این اشاره به منشا تعمید یحیی دارد. ترجمه جایگزین: «اگر بگوییم، ‘از آسمان بود‘».
اینجا «آسمان» اشاره به خدا دارد. ببیند در مرقس ۱۱:۳۰ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «از خدا»
«بدو» اشاره به یحیی تعمید دهنده دارد.
این اشاره به منشا تعمید یحیی دارد. ترجمه جایگزین: «ولی اگر بگوییم، این تعمید از انسان بود»
«از مردم»
رهبران مذهبی به طور ضمنی اشاره میکنند که اگر به این سوال جواب دهند از سوی مردم مورد آزار قرار میگیرند. ترجمه جایگزین: «ولی اگر بگوییم، ‘از انسان‘ ،خوب نخواهد بود» یا «ولی ما نمیخواهیم بگوییم که از انسان بود»
نویسنده، مرقس، توضیح میدهد که چرا رهبران مذهبی نمیخواستند بگویند تعمید یحیی از انسان بود. این را میتوان گویاتر بیان کرد. «آنها این را به یکدیگر گفتند، چون از مردم میترسیدند» یا «نمیخواستند بگویند که تعمید یحیی از انسان بود، چون از مردم میترسیدند»
این اشاره به تعمید یحیی دارد. اطلاعات برداشت شده را میتوان ارائه داد. ترجمه جایگزن: «ما نمیدانیم تعمید یحیی از کجا آمده است».
1پس به مَثَلها به ایشان آغاز سخن نمود که شخصی تاکستانی غَرْس نموده، حصاری گردش کشید و چرخُشتی بساخت و برجی بنا کرده، آن را به دهقانان سپرد و سفر کرد.2و در موسم، نوکری نزد دهقانان فرستاد تا از میوهٔ باغ از باغبانان بگیرد.3امّا ایشان او را گرفته، زدند و تهیدست روانه نمودند.4باز نوکری دیگر نزد ایشان روانه نمود. او را نیز سنگسار کرده، سر او را شکستند و بیحرمت کرده، برگردانیدندش.5پس یک نفر دیگر فرستاده، او را نیز کشتند و بسا دیگران را که بعضی را زدند و بعضی را به قتل رسانیدند.6و بالاخره یک پسر حبیب خود را باقی داشت. او را نزد ایشان فرستاده، گفت، پسر مرا حرمت خواهند داشت.7لیکن دهقانان با خود گفتند، این وارث است؛ بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ما گردد.8پس او را گرفته، مقتولساختند و او را بیرون از تاکستان افکندند.9پس صاحب تاکستان چه خواهد کرد؟ او خواهد آمد و آن باغبانان را هلاک ساخته، باغ را به دیگران خواهد سپرد.10آیا این نوشته را نخواندهاید، سنگی که معمارانش ردّ کردند، همان سر زاویه گردید؟11این از جانب خداوند شد و در نظر ما عجیب است.12آنگاه خواستند او را گرفتار سازند، امّا از خلق میترسیدند، زیرا میدانستند که این مثل را برای ایشان آورد. پس او را واگذارده، برفتند.13و چند نفر از فریسیان و هیرودیان را نزد وی فرستادند تا او را به سخنی به دام آورند.14ایشان آمده، بدو گفتند، ای استاد، ما را یقین است که تو راستگو هستی و از کسی باک نداری، چون که به ظاهر مردم نمینگری بلکه طریق خدا را به راستی تعلیم مینمایی. جزیه دادن به قیصر جایز است یا نه؟ بدهیم یا ندهیم؟15امّا او ریاکاری ایشان را دَرک کرده، بدیشان گفت، چرا مرا امتحان میکنید؟ دیناری نزد من آرید تا آن را ببینم.16چون آن را حاضر کردند، بدیشان گفت، این صورت و رقم از آنِ کیست؟ وی را گفتند، از آن قیصر.17عیسی در جواب ایشان گفت، آنچه از قیصر است، به قیصر ردّ کنید و آنچه از خداست، به خدا. و از او متعجّب شدند.18و صدّوقیان که منکر قیامت هستند نزد وی آمده، از او سؤال نموده، گفتند،19ای استاد، موسی به ما نوشت که هرگاه برادر کسی بمیرد و زنی بازگذاشته، اولادی نداشته باشد، برادرش زن او را بگیرد تا از بهر برادر خود نسلی پیدا نماید.20پس هفت برادر بودند که نخستین، زنی گرفته، بمرد و اولادی نگذاشت.21پس ثانی او را گرفته، هم بیاولاد فوت شد و همچنین سومی.22تا آنکه آن هفت او را گرفتند و اولادی نگذاشتند و بعد از همه، زن فوت شد.23پس در قیامت چون برخیزند، زن کدام یک از ایشان خواهد بود از آنجهت که هر هفت، او را به زنی گرفته بودند؟24عیسی در جواب ایشان گفت، آیا گمراه نیستید از آنرو که کتب و قوت خدا را نمیدانید؟25زیرا هنگامی که از مُردگان برخیزند، نه نکاح میکنند و نه منکوحه میگردند، بلکه مانند فرشتگانِ در آسمان میباشند.26امّا در باب مُردگان که برمیخیزند، در کتاب موسی در ذکر بوته نخواندهاید چگونه خدا او را خطاب کرده، گفت که، منم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب.27و او خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است. پس شما بسیار گمراه شدهاید.28و یکی از کاتبان، چون مباحثه ایشان راشنیده، دید که ایشان را جواب نیکو داد، پیش آمده، از او پرسید که اوّل همهٔ احکام کدام است؟29عیسی او را جواب داد که اوّل همهٔ احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما خداوند واحد است.30و خداوند خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوّت خود محبّت نما، که اوّل از احکام این است.31و دوّم مثل اوّل است که همسایهٔ خود را چون نَفْس خود محبّت نما. بزرگتر از این دُو، حکمی نیست.32کاتب وی را گفت، آفرین ای استاد، نیکو گفتی، زیرا خدا واحد است و سوای او دیگری نیست،33و او را به تمامی دل و تمامی فهم و تمامی نَفْس و تمامی قوّت محبّت نمودن و همسایهٔ خود را مثل خود محبّت نمودن، از همهٔ قربانیهای سوختنی و هدایا افضل است.34چون عیسی بدید که عاقلانه جواب داد، به وی گفت، از ملکوت خدا دور نیستی. و بعد از آن، هیچکس جرأت نکرد که از او سؤالی کند.35و هنگامی که عیسی در هیکل تعلیم میداد، متوجه شده، گفت، چگونه کاتبان میگویند که مسیح پسر داود است؟36و حال آنکه خود داود در روحالقدس میگوید که خداوند به خداوند من گفت، برطرف راست من بنشین تا دشمنان تو را پای انداز تو سازم؟37خودِ داود او را خداوند میخواند؛ پس چگونه او را پسر میباشد؟ و عوّامالّناس کلام او را بهخشنودی میشنیدند.38پس در تعلیم خود گفت، از کاتبان احتیاط کنید که خرامیدن در لباس دراز و تعظیمهای در بازارها39و کرسیهای اوّل در کنایس و جایهای صدر در ضیافتها را دوست میدارند.40اینان که خانههای بیوهزنان را میبلعند و نماز را به ریا طول میدهند، عقوبت شدیدتر خواهند یافت.41و عیسی در مقابل بیتالمال نشسته، نظاره میکرد که مردم به چه وضع پول به بیتالمال میاندازند؛ و بسیاری از دولتمندان، بسیار میانداختند.42آنگاه بیوه زنی فقیر آمده، دو فَلس که یک ربع باشد انداخت.43پس شاگردان خود را پیش خوانده، به ایشان گفت، هرآینه به شما میگویم این بیوه زن مسکین از همهٔ آنانی که در خزانه انداختند، بیشتر داد.44زیرا که همهٔ ایشان از زیادتی خود دادند، لیکن این زن از حاجتمندی خود، آنچه داشت انداخت، یعنی تمام معیشت خود را.
برخی از ترجمهها هر آیه منظوم را سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود. ULB این کار را با آیات در ۱۲: ۱۰- ۱۱ انجام میدهد، که کلامی از عهد عتیق هستند.
موقعیتهای فرضی موقعیتهایی هستند که واقعاً روی ندادهاند. <u>ا</u>فراد این موقعیتها را توصیف میکنند تا دریابند نظر شنوندگانشان در این ارتباط خوب یا بد یا درست یا غلط است.
عیسی این مثل را برعلیه رئیس کاهنان، کاتبان و مشایخ میگوید.
اینجا «به ایشان» اشاره به روسای کهنه، کاتبان و مشایخی دارد که عیسی در باب قبل با آنها صحبت میکرد.
در اطراف تاکستان مانعی گذاشت. ممکن است ردیفی از بوتهها، حصار یا دیوار سنگی باشد.
این یعنی بر سنگی حفرهای کند، آن حفره کف پٍرٍس شراب سازی بود و برای جمع کردن آب انگور فشار داده شده استفاده میشد. ترجمه جایگزین: «در سنگ چالهای حفر کرد» یا «خمرهای برای جمع کردن آب انگور از چرخشت درست کرد»
او هنوز صاحب تاکستان بود، ولی به باغبانان اجازه داد از آن مراقبت کنند. وقتی انگورها رسیدند، قرار بود مقداری از آنها را به صاحب باغ بدهند و مابقی را نگه دارند.
این اشاره به زمان محصول دارد. این را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی زمان برداشت انگور رسید»
«اما باغداران، غلام را گرفتند»
این یعنی که به او میوهای ندادند. ترجمه جایگزین: «بدون انگور»
«صاحب تاکستان کس دیگری را پیش باغداران فرستاد»
این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را به شدت زخمی کردند»
این عبارات اشاره به غلامان دیگر دارد. ترجمه جایگزین: «با این حال کسانی دیگر...غلامان دیگر»
این اشاره به غلامانی دارد که صاحب باغ فرستاد. عبارت «همین شکل» اشاره به بدرفتاری آنها دارد. این را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها با غلامانی که فرستاده بود، بدرفتاری کردند»
این به طور ضمنی اشاره دارد که او پسر خود صاحب باغ بود. ترجمه جایگزین: «پسر عزیزش»
او وارث صاحب باغ است، که بعد از مرگ پدر، تاکستان به او ارث میرسد. ترجمه جایگزین: «وارث صاحب باغ»
کرایه نشینان، تاکستان را «میراث» میدانند. ترجمه جایگزین: «این تاکستان»
«تولید کنندگان انگور پسر را گرفتند»
عیسی سوال میپرسد و بعد جواب میدهد که به مردم تعلیم دهد. سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بنویسید. ترجمه جایگزین: «پس به شما میگویم که صاحب تاکستان چه خواهد کرد»
عیسی گفتن مثل را به پایان رسانده است و حالا از مردم میپرسد که آنها فکر میکنند بعد از این چه میشود.
میکشد
کلمه «دیگران» اشاره به باغداران دیگر دارد که از تاکستان مراقبت میکنند. ترجمه جایگزین: «تاکستان را به باغداران دیگر میدهد تا از آن مراقبت کنند»
این نوشته های مقدس، مدتها پیش در کلام خدا نوشته شده بود.
عیسی آیهای را به مردم یادآور میشود. عیسی اینجا از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آنها را توبیخ کند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «مطمئناً آیات را خواندهاید» یا «باید این قسمت از کتاب مقدس را به یاد داشته باشید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند او را سنگ زاویه ساخت»
«خداوند این کار را انجام داد»
اینجا «در نظر» به معنای دیدن است، این استعارهای از نظر مردم است. ترجمه جایگزین: «ما دیدهایم و فکر میکنیم فوق العاده است» یا «فکر میکنیم شگفتانگیز است»
شناسه مستتر در افعال اشاره به کاهنان، کاتبان، و مشایخ دارد. شاید این گروه را رهبران مذهبی نیز خطاب قرار دهند.
«میخواستند»
آنها از عکس العمل جماعت در مقابل دستگیری عیسی میترسیدند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما از واکنش جماعت، در صورت دستگیری او میترسیدند»
«آنها را متهم کنند»
در تلاش برای به دام انداختن عیسی، برخی از فریسیان و هیرودیان، و بعد صدوقیان، برای سوال پرسیدن از عیسی آمدند.
«سپس رهبران یهودیان فرستادند»
این اسم غیر رسمی حزب سیاسی بود که از هیرودیس آنتیپاس حمایت میکرد.
اینجا نویسنده فریب دادن عیسی را با «به دام انداختن او» توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «او را فریب دهند»
اینجا «ایشان» اشاره به کسانی دارد که از طرف فریسیان و هیرودیان فرستاده شده بودند.
این بدان معناست که عیسی نگران نبود. این نفی میتواند معرف فعل باشد. ترجمه جایگزین: «تو به نظر مردم اهمیت نمیدهی» یا «به دنبال به دست آوردن لطف مردم نیستی»
آنها ریاکارانه رفتار میکردند. این را میتوان به روشنی توضیح داد. ترجمه جایگزین: «عیسی میدانست که آنها واقعاً نمیخواستند بدانند که خدا از آنها چه میخواهد»
عیسی رهبران یهودی را توبیخ میکرد چون میخواستند او را فریب دهند. ترجمه جایگزین: «میدانم که میخواهید سخنی اشتباه بگویم تا بتوانید من را متهم کنید»
این سکه حقوق یک روز کارگر بود.
«فریسیان و هیرودیان دیناری آوردند»
«تصویر و اسم»
اینجا «قیصر» اشاره به صورت و رقم دارد. ترجمه جایگزین: «آنها گفتند، ‘شمایل قیصر و نوشته کندهکاری شده است‘»
عیسی تعلیم میدهد که مردم با پرداخت مالیات ،باید به دولت خود احترام گذارند. این آرایه ادبی را میتوان با تغییر قیصر به دولت روم گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه مال دولت روم است را به دولت روم دهید»
فعل حذف شده را میتوان آورد[فعلی که درک میشود را میتوان بیان کرد]. ترجمه جایگزین: «و به خدا بدهید»
آنها از گفته عیسی تعجب کردند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از او و گفتهاش تعجب کردند»
این عبارت توضیح میدهد که صدوقیان که هستند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که میگویند قیامتی از مردگان در کار نیست»
صدوقیان گفته موسی که در شریعت نوشته شده را نقل قول میکنند. نقل از موسی را میتوانید به صورت نقل قول غیر مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «موسی برای ما نوشته است اگر برادر مرد بمیرد»
«برای یهودیان نوشت.» صدوقیان گروهی از یهودیان بودند. اینجا کلمه «به ما» اشاره به خود آنها و یهودیان دیگر دارد.
«مرد باید با زن برادر خود ازدواج کند»
«برای برادر خود پسری بیاورد.» پسر اول آن مرد، پسر برادر مرد فوت شده به حساب میآمد، و نیاکان پسر، نیاکان برادر مرده به حساب میآیند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پسری آورد که پسر برادر مرده به حساب میآید»
صدوقیان از موقعیتی صحبت میکردند که واقعاً روی نداده بود چون میخواستند که عیسی به آنها بگوید که فکر آنها درست یا غلط است. ترجمه جایگزین: «فرض بگیریم هفت برادر داشت»
«اولین برادر»
«اولی با زنی ازدواج کرد.» اینجا ازدواج با زن را با فعل «گرفتن» بیان شده است.
این اعداد اشاره به هریک از برادران دارد و میتواند به این شکل بیان شود. ترجمه جایگزین: «برادر دومی...برادر سومی»
«دومی با او ازدواج کرد.» اینجا ازدواج با زن را با فعل «گرفتن» بیان شده است.
شاید توضیح معنای «همچنین» مفید باشد. ترجمه جایگزین: «برادر سوم، مثل برادران دیگر، بدون داشتن فرزند مرد»
این اشاره به همه برادران دارد. ترجمه جایگزین: «برادر هفتم»
هر یک از برادران با آن زن ازدواج کردند و قبل از اینکه اولادی بیاورند مردند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نهایتاً هفت برادر با آن زن ازدواج کردند، ولی هیچ یک فرزندی نداشتند، و یکی یکی مردند»
صدوقیان با این سوال قصد آزمودن عیسی را داشتند. اگر برداشت خوانندگان شما از این قسمت فقط درخواست اطلاعات است، میتوانید در قالب جمله خبری این قسمت را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به ما بگو که هنگام قیامت وقتی همه برخاستند، او زن کدام یک خواهد بود؟»
عیسی صدوقیان را توبیخ میکند چون در مورد شریعت خدا اشتباه میکنند. ترجمه جایگزین: «شما اشتباه میکنید چون ...قدرت خدا»
این یعنی که آنها آنچه در عهه عتیق نوشته شده را درک نمیکنند.
«چقدر خدا قدرتمند است»
اینجا شناسه مستتر در فعل اشاره به برادران و زنی دارد که در مثال آمده .
راه رفتن و برخاستن از خواب، استعاره از دوباره زنده شدن بعد از مرگ است.
از بین کسانی که مرده بودند. این عبارت توصیفگر همه مردگان در عالم اموات است. منظور از برخاستن دوباره زنده شده است.
«ازدواج نمیکنند یا زن کسی نمیشوند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آنها را شوهر نمیدهد»
این اشاره به مکان زندگی خدا دارد.
این را میتوان با فعل کنشی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که بر میخیزد» یا «که بر میخیزد تا دوباره زنده شود»
«کتابی که موسی نوشت»
این اشاره به بخشی از کتاب موسی دارد و از زمانی میگوید که خدا در بوته خاری سوزان با موسی حرف زد، بوتهای که شعلههای آتش آن را فرا گرفته بودند ولی نمیسوخت. ترجمه جایگزین: «آیات در مورد بوته سوزان» یا «کلمات در مورد بوته مشتعل»
این اشاره به بوته خار دارد، گیاهی چوب مانند که از درخت کوچکتر است.
«درباره وقتی که خدا با موسی سخن گفت»
این یعنی ابراهیم، اسحاق و یعقوب خدا را پرستش میکنند. این مردان جسماً مرده بودند، ولی از نظر روحانی هنوز زنده و در حال پرستش خدا بودند.
اینجا «مردگان» اشاره به کسانی دارد که مردهاند، و «زندگان» اشاره به کسانی دارد که زنده هستند. همچنین، کلمه «خدا» را بهتر است که در عبارت دوم بیاوریم[در فارسی انجام شده] ترجمه جایگزین: «نه خدا مردگان بلکه خدای زندگان»
این شامل افرادی میشود که جسماً و روحاً زنده هستند.
شاید بیان اینکه در چه مورد گمراه شدهاند مفید باشد. ترجمه جایگزین: «وقتی میگویید که مردگان دیگر بر نخواهند خاست، در خطا هستید»
«کاملاً اشتباه میکنید» یا «خیلی اشتباه میکنید»
«کاتب از عیسی پرسید»
«مهمترین چیز» اشاره به مهمترین فرمان دارد. ترجمه جایگزین: «مهمترین فرمان» "
«بشنو ای اسرائیل! خداوند خدای ما یکی است»
اینجا «دل» و «جان» کنایه از باطن شخص است. این چهار عبارت به معنای «کاملاً» یا «به جد»[خالصانه] هستند.
عیسی از تشبیه استفاده میکند تا میزان محبت مردم به یکدیگر را مقایسه کند. ترجمه جایگزین: «همسایهات را به اندازه خود دوست داشته باش»
اینجا کلمه «اینها» استفاده شده است و به دو فرمانی اشاره دارد که عیسی قبل از این به مردم گفت.
«جواب خوبی بود استاد» یا «خوش گفتی استاد»
یعنی که فقط یک خدا وجود دارد. ترجمه جایگزین: «فقط یک خدا وجود دارد»
کلمه «خدا» را از عبارت قبلی میتوان برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «خدای دیگری وجود ندارد»
اینجا «دل» کنایه از افکار، احساسات یا باطن شخص است. این سه عبارت با هم به کار رفته اند تا معنای «کاملاً» یا «به جد» [خالصانه] را برسانند.
این تشبیه محبت مردم به خود و به دیگران را مقایسه میکند و میگوید چطور باید این محبت یکسان باشد. ترجمه جایگزین: «همسایه خود را به اندازه خود دوست داشته باشید»
این اصطلاح یعنی چیزی مهمتر از چیز دیگر است. در این مورد، این دو فرمان بیش از قربانیهای سوختی و هدایا خدا را خشنود میکنند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی مهمتر است از» یا «حتی برای خدا خشنود کنندهتر است از»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. اینجا عیسی از آمادگی برای تسلیم کردن خود به خدا به عنوان شاه سخن میگوید مثل شاهی که جسماً به پادشاهی خدا نزدیک است، انگار که جایی واقعی است. ترجمه جایگزین: «نزدیک به تسلیم شدن در مقابل خدا هستید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه میترسیدند»
زمان گذشت و حالا عیسی در معبد بود. این بخشی از مکالمه قبلی نیست. ترجمه جایگزین: «بعداً در حالیکه عیسی در معبد تعلیم میداد، به مردم گفت»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا مردم را وا دارد که عمیقاً به مزموری که نقل قول میکند فکر کنند. این را میتوان به صورت جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «فکر کنید که چرا کاتبان میگویند عیسی پسر داود است»
«نوادگان داود»
کلمه «خود» اشاره به داود دارد و برای تاکید بر خود او و گفتهاش استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «داود بود که»
این یعنی که توسط روح القدس به او الهام شد. روح القدس داود را هدایت کرد تا حرف بزند. ترجمه جایگزین: «توسط روح القدس الهام بخشیده شد»
اینجا داود خدا را «خداوند» و عیسی را «خداوند من» صدا میزند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در مورد عیسی گفت، ‘خدا به خداوندم گفت‘»
عیسی مزموری را نقل قول میکند. اینجا خدا با مسیح حرف میزند. نشستن بر دست راست خدا نمادی از دریافت احترام و اقتدار از طرق خدا است. ترجمه جایگزین: «در جای جلال کنار من بشینی»
در این نقل قول، خداوند از شکست دادن دشمنان و تبدیل کردن آنها به زیر پایی حرف میزند. ترجمه جایگزین: «تا من دشمنانت را کاملاً شکست دهم»
اینجا کلمه «او را» اشاره به مسیح دارد.
این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «فکر کنید که چطور عیسی میتواند نواده داود باشد»
ا «تعظیمها» را میتوان با فعل «درود گفتن» جایگزین کرد. در عین حال میتوان این جمله را به حالت معلوم بیان کرد.این درودها نشان میداد که مردم به کاتبان احترام میگذاشتند. ترجمه جایگزین: «در بازار با احترام به شما سلام شود[درود گویند]» یا «مردم با احترام در بازار به شما سلام میکنند[درود گویند]»
اینجا عیسی فریب دادن و دزدی کردن از خانه بیوه زنان توسط کاتبان را به «بلعیدن» خانه آنها تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «آنها بیوگان را فریب میدهند و هم از خانه آنها دزدی میکنند»
کلمه «بیوهزنان» و «خانهها» به ترتیب جز گویی از همه اشخاص درمانده و تمام دارایی مهم آنها هستند. ترجمه جایگزین: «هر چیز از بینوایان»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا قطعاً آنها را با نکوهش عظیمتر مجازات میکند» یا «خدا قطعاً آنها را را تنبیه میکند»
کلمه «شدیدتر» به طور ضمنی مقایسه اشاره میکند. اینجا مقایسه با مردان دیگر که مجازات میشوند. ترجمه جایگزین: «نکوهش بیشتر از دیگران خواهند داشت»
هنوز در صحن معبد، عیسی در مورد ارزش هدیه بیوه زن حرف میزند.
این جعبهای بود که همه از آن استفاده میکردند و هدایای معبد در آن نگهداری میشد.
«دو سکه مسی کوچک» اینها کم ارزشترین سکههای در دسترس بودند.
«ارزش کمی داشتند.» یک ربع ارزش بسیار کم داشت. اینجا از «پنی» استفاده شده که میتوانید آن را به کوچکترین واحد سکه در زبان خود ترجمه کنید که ارزش بسیار کمی دارد.
در آیه ۴۳ عیسی میگوید که بیوه زن در جعبه هدایا، پول بیشتری از ثروتمندان انداخت، و در آیه ۴۳ دلیل خود برای چنین ادعایی را میگوید. ترتیب ارائه اطلاعات را میتوانید عوض کنید تا عیسی اول دلیل را بگوید و بعد بگوید که بیوه زن در هدایا پول بیشتر انداخت، همانطور که در UDB چنین کاری انجام شده است.
«عیسی ...صدا زد»
این نشان میدهد گفته او در ادامه درست است و از اهمیت خاصی برخوردار است.
«همه کسانی که پول دادند»
«ثروت بسیار، چیزهای ارزشمند بسیار»
«فقدان» یا «چیزهای کمی که داشت»
«زنده بماند»
1و چون او از هیکل بیرون میرفت، یکی از شاگردانش بدو گفت، ای استاد ملاحظه فرما چه نوع سنگها و چه عمارتهااست!2عیسی در جواب وی گفت، آیا این عمارتهای عظیمه را مینگری؟ بدان که سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد، مگر آنکه به زیر افکنده شود!3و چون او بر کوه زیتون، مقابل هیکل نشسته بود، پطرس و یعقوب و یوحنّا و اندریاس سِرّاً از وی پرسیدند،4ما را خبر بده که این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟5آنگاه عیسی در جواب ایشان سخن آغاز کرد که زنهار کسی شما را گمراه نکند!6زیرا که بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت که، من هستم و بسیاری را گمراه خواهند نمود.7امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید، مضطرب مشوید زیرا که وقوع این حوادث ضروری است لیکن انتها هنوز نیست.8زیرا که امّتی بر امّتی و مملکتی بر مملکتی خواهند برخاست و زلزلهها در جایها حادث خواهد شد و قحطیها و اغتشاشها پدید میآید؛ و اینها ابتدای دردهای زه میباشد.9لیکن شما از برای خود احتیاط کنید زیرا که شما را به شوراها خواهند سپرد و در کنایس تازیانهها خواهند زد و شما را پیش حکّام و پادشاهان بخاطر من حاضر خواهند کرد تا بر ایشان شهادتی شود.10و لازم است که انجیل اوّل بر تمامی امّتها موعظه شود.11و چون شما را گرفته، تسلیم کنند، میندیشید که چه بگویید و متفکّر مباشید بلکه آنچه در آن ساعت به شما عطا شود، آن را گویید زیرا گوینده شما نیستید بلکهروحالقدس است.12آنگاه برادر، برادر را و پدر، فرزند را به هلاکت خواهند سپرد و فرزندان بر والدین خود برخاسته، ایشان را به قتل خواهند رسانید.13و تمام خلق بجهت اسم من شما را دشمن خواهند داشت. امّا هر که تا به آخر صبر کند، همان نجات یابد.14پس چون مکروه ویرانی را که به زبانِ دانیال نبی گفته شده است، در جایی که نمیباید برپا بینید - آنکه میخواند بفهمد - آنگاه آنانی که در یهودیّه میباشند، به کوهستان فرار کنند،15و هر که بر بام باشد، به زیر نیاید و به خانه داخل نشود تا چیزی از آن ببرد،16و آنکه در مزرعه است، برنگردد تا رخت خود را بردارد.17امّا وای بر آبستنان و شیر دهندگان در آن ایّام.18و دعا کنید که فرار شما در زمستان نشود،19زیرا که در آن ایّام، چنان مصیبتی خواهد شد که از ابتدای خلقتی که خدا آفرید تاکنون نشده و نخواهد شد.20و اگر خداوند آن روزها را کوتاه نکردی، هیچ بشری نجات نیافتی. لیکن بجهت برگزیدگانی که انتخاب نموده است، آن ایّام را کوتاه ساخت.21پس هرگاه کسی به شما گوید، اینک، مسیح در اینجاست، یا اینک، در آنجا، باور مکنید.22زانرو که مسیحان دروغ و انبیای کَذَبَه ظاهر شده، آیات و معجزات از ایشان صادر خواهد شد، بقسمی که اگر ممکن بودی، برگزیدگان را هم گمراه نمودندی.23لیکن شما برحذر باشید!اینک، از همهٔ امور شما را پیش خبر دادم!24و در آن روزهای بعد از آن مصیبت خورشید تاریک گردد و ماه نور خود را بازگیرد،25و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوای افلاک متزلزل خواهد گشت.26آنگاه پسر انسان را بینند که با قوّت و جلال عظیم بر ابرها میآید.27در آن وقت، فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا به اقصای فلک فراهم خواهد آورد.28الحال از درخت انجیر مَثَلَش را فراگیرید که چون شاخهاش نازک شده، برگ میآورد میدانید که تابستان نزدیک است.29همچنین شما نیز چون این چیزها را واقع بینید، بدانید که نزدیک بلکه بر در است.30هرآینه به شما میگویم تا جمیع این حوادث واقع نشود، این فرقه نخواهند گذشت.31آسمان و زمین زایل میشود، لیکن کلمات من هرگز زایل نشود.32ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچکس اطّلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.33پس برحذر و بیدار شده، دعا کنید زیرا نمیدانید که آن وقت کی میشود.34مثل کسی که عازم سفر شده، خانهٔ خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده، هر یکی را به شغلی خاصّ مقرّر نماید و دربان را امر فرماید که بیدار بماند.35پس بیدار باشید زیرا نمیدانید که در چه وقت صاحب خانه میآید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح.36مبادا ناگهان آمده شمارا خفته یابد.37امّا آنچه به شما میگویم، به همه میگویم، بیدار باشید!
برخی از ترجمهها آیات منظور را در سمت راست و با فاصله بیشتری از متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۳: ۲۴- ۲۵ انجام میدهد، که کلامی از عهد عتیق است.
عیسی اطلاعات زیادی در مورد رویدادهای قبل از بازگشت خود را ارائه میدهد(مرقس ۱۳: ۶- ۳۷). او به شاگردان خود گفت که قبل از بازگشت او اتفاقات بدی برای دنیا و آنها رخ میدهد، اما باید هر لحظه برای بازگشت او حاضر باشند.
حین ترک معبد بودند که عیسی به شاگردان میگوید که در آینده چه اتفاقی برای این معبد زیبا که هیرودیس ساخته بود، روی میدهد.
«سنگها» اشاره به سنگهایی دارد که آن ساختمان را ساخته بودند. ترجمه جایگزین: «ساختمانها و سنگهای شگفت انگیز که از آنها ساخته شده است»
این سوال به منظور معطوف کردن توجه به عمارتها به کار رفته است. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این عمارات عالی نگاه کنید! حتی سنگی...» یا «به این ساختمانهای عظیم نگاه کنید، حتی یک سنگ...»
او به طور ضمنی اشاره دارد که سربازان دشمن، سنگها را در هم میکوبند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی سنگ روی سنگ نمیماند، چون سربازان دشمن میآیند و آن ساختمانها را نابود میکنند»
در جواب به سوال شاگردان در مورد نابود شدن معبد و اتفاقی که قرار است روی دهد، عیسی به آنها میگوید که در آینده چه میشود.
این را میتوان گویاتر بیان کرد که عیسی و شاگران تا کوه زیتون پیاده رفتند. ترجمه جایگزین: «بعد از رسیدن به کوه زیتون که در مقابل هیکل بود، عیسی نشست و سپس پطرس»
وقتی تنها بودند.
این اشاره به آنچه دارد که عیسی در مورد سنگهای معبد گفته است. این را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «این اتفاقات که برای ساختمان معبد میافتاد...کی قرار است برای ساختمان روی دهد»
«همه این چیزها»
«به شاگردان»
«گمراه کردن» استعاره برای متقاعد کردن شخص برای باور کردن چیزی اشتباه است. ترجمه جایگزین: «شما را فریب دهد»
اینجا «گمراه کردن...بسیار» استعاره برای متقاعد کردن شخص برای باور کردن چیزی اشتباه است .ترجمه جایگزین: «آنها خیلیها را فریب میدهند»
معانی محتمل: ۱) «مدعی اختیارات من هستند» یا ۲) «مدعیاند که خداوند آنها را فرستاده»
«من مسیح هستم»
« جنگها و اخبار جنگها را بشنوید » معانی محتمل: ۱)«صدای جنگ را بشنوند و اخبار آن از دور دستها به آنها برسد» یا ۲) «از جنگهایی بشنوند که آغاز شده و اخباری در مورد جنگهای در شرف وقوع بشنوند»
«اما هنوز پایان نیست» یا «ولی پایان بعد به وقوع میپیوندد» یا «پایان بعداً است»
این احتمالاً اشاره به پایان دنیا دارد.
این اصطلاح به معنی با یکدیگر جنگیدن است. ترجمه جایگزین: «بر ضد ما میجنگند»
کلمه «بر خواهند خواست» را از عبارت قبلی میتوان برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی بر علیه پادشاهی بر خواهد خواست» یا «مردم یک مملکت بر علیه مردم مملکت دیگر میجنگند»
عیسی از فجایع به عنوان شروع درد زایمان یاد میکند چون اتفاقات وحشتناکتری در پیش هستند. ترجمه جایگزین: «این رویدادها مثل اولین دردهایی است که زنان هنگام زایمان از آن رنج میبرند»
«آماده آنچه مردم با شما میکنند باشید»
«شما را میبرند و تحت کنترل شوراها قرار میدهند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم شما را میزنند»
این یعنی شما را به دادگاه میبرند و قضاوت میکنند. ترجمه جایگزین: «شما را به دادگاه میبرند» یا «شما را به دادگاه میبرند و قضاوت میکنند»
«برای من» یا «به خاطر من»
این یعنی که در مورد عیسی شهادت میدهند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و در مورد آنها به من شهادت دهند» یا «در مورد من به آنها میگویید»
عیسی هنوز درباره چیزهایی حرف میزند که قبل از پایان زمان باید روی دهند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما قبل از آن انجیل باید در حضور همه امتها بشارت داده شود»
اینجا یعنی مردم را تحت کنترل مقامات قرار میدهند. ترجمه جایگزین: «شما را به مقامات تسلیم کنند»
عبارت «سخن میگوید»[ در فارسی نیامده] را از عبارت قبلی میتوان درک کرد. ترجمه جایگزین: «ولی روح القدس از طریق شما سخن میگوید»
«برادری، برادر دیگر را تحت کنترل کسانی قرار میدهد که او را خواهند کشت» یا «برادران، برادران را تحت کنترل کسانی قرار میدهد که مردم را خواهند کشت.» چنین اتفاقی دفعات متعدد برای مردم مختلف روی میدهد. عیسی فقط در مورد یک شخص و برادرش حرف نمیزد.
این اشاره به برادران و خواهران دارد. ترجمه جایگزین: «مردم ...هم خونان خود را»
کلمات «به قتل خواهند رسید» را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. این یعنی که برخی از پدران به فرزندان خود خیانت میکنند و خیانت آنها باعث میشود که فرزندان کشته شوند. ترجمه جایگزین: «پدران فرزندان را میکشند» یا «پدران فرزندان را میکشند، آنها را به دستان مرگ میسپارند.»
این یعنی فرزندان بر علیه والدین خود میشوند و به آنها خدمت میکنند. ترجمه جایگزین: «فرزندان علیه والدین خود میشوند»
این یعنی مقامات والدین را به مرگ محکوم میکنند و میکشند. ترجمه جایگزین: «باعث میشوند مقامات والدین را به مرگ محکوم کنند» یا «مقامات والدین را میکشند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه از شما متنفر میشوند.»
عیسی از کنایه «اسم من» استفاده میکند تا به خود اشاره کند. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «به خاطر ایمان به من»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرکس تا به آخر تاب آورد، خدا آن شخص را نجات میدهد» یا «خدا هرکسی را که تا به آخر تحمل کند، نجات میدهد»
اینجا «صبر کند» نشان دهنده وفادار ماندن به خدا حتی هنگام رنج است. ترجمه جایگزین: «هرکس رنج بکشد و تا به آخر به خدا وفادار ماند»
معانی محتمل: ۱) «پایان زندگی او» یا ۲) «تا پایان مشکل»
این عبارت از کتاب دانیال است. مخاطبین او با این آیات و نبوت درباره ویرانی وارده بر معبد و زوال آن آشنا بودند. ترجمه جایگزین: «چیز شرم آوری که آنچه از خدا است را نجس میسازد»
مخاطبین عیسی باید بدانند که این به معبد اشاره دارد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در معبد میایستند، جایی که باید بایستند»
عیسی این را نمیگوید. متی این جمله را اضافه کرد تا توجه خواننده را جلب کند، تا به این هشدار گوش دهند. ترجمه جایگزین: «هرکس که میخواند به این هشدار توجه کند»
بام خانهها در محل زندگی عیسی صاف بود و افراد قادر بر ایستادن بر بامها بودند.
این اشاره به بازگشت به خانه دارد. این را میتوان آشکارا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خانه خود برنگردد»
«ردای خود را بردارد»
این روشی مودبانه برای حامله بودن کسی است. ترجمه جایگزین: «آنانی که حاملهاند»
«دعا کنند که این دوران» یا «دعا کنند این چیزها»
«فصل سرد» یا «سرما، فصل بارانی.» این اشاره به زمانی از سال دارد که هوا سرد و ناخوشایند است و سفر کردن سخت است.
«بزرگتر از هر چه تا به حال بوده است.» این توصیف میکند که مصیبتها چه عظیم و هولناک خواهند بود. مصیبتی مثل این نبوده است.
«بزرگتر از این هیچ وقت روی نمیدهد» یا «بعد از این مصیبت، دوباره مصیبتی مانند آن روی نمیدهد»
نویسنده از زمان گذشته برای نشان دادن اتفاقی در آینده استفاده میکند. ترجمه جایگزین:«اگر خداوند تصمیم نمیگرفت که آن روزها را کوتاه کند»
«زمان را کوتاه نمیکرد.» شاید خوب باشد که نشان دهید به چه « روزها»یی اشاره می کند. ترجمه جایگزین: «روزهای عذاب را کاهش داد» یا «دوران رنج را کوتاه کرد»
اینجا در اصل کلمه «بدن» استفاده شده که اشاره به مردم دارد و «نجات یافتنی» اشاره به نجات جسمانی دارد. ترجمه جایگزین: «هیچکس نجات پیدا نمیکند» یا «همه خواهند مرد»
«برای کمک به برگزیدگان»
عبارت «که انتخاب نموده است» هم معنای «برگزیدگان» است. با هم، بر انتخاب شدن آن افراد توسط خدا تاکید میکند.
در آیه ۲۱ عیسی فرمانی میدهد و در آیه ۲۲ دلیل آن فرمان را شرح میدهد. میتوان ترتیب دلیل اول و دوم را تغییر داد.
«کسانی که مدعی مسیح بودن هستند»
«برای فریب دادن» یا «به امید فریب دادن» یا «سعی بر فریب دادن»
عبارت «برگزیدگان را هم» به طور ضمنی اشاره به مسیحیان دروغ دارد و انبیای دروغین انتظار میرود مردم را فریب دهند، ولی نمیداند که آیا میتوانند برگزیدگان را فریب دهند. ترجمه جایگزین: «برای فریب دادن مردم، و حتی فریب دادن برگزیدگان، در صورت امکان»
«کسانی که خدا انتخاب کرده است»
«مراقب باشید» یا «آگاه باشید»
عیسی این مطالب را جهت هشدار به آنها گفت. ترجمه جایگزین: «من زودتر به شما گفتهام تا به شما هشدار دهم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خورشید تاریک میشود»
اینجا از ماه طوری یاد شده که انگار ماه زنده است و توان بخشیدن چیزی دیگر به کسی را دارد. ترجمه جایگزین: «ماه میتابد» یا «ماه تاریک میشود»
این بدان معنا نیست که بر زمین سقوط میکنند و از جایی که هستند سقوط میکنند. ترجمه جایگزین: «ستارگان از جای آسمانی خود سقوط میکنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قوات در آسمان به لرزه میافتند» یا «خدا قوات آسمان را به لرزه در میآورد»
چیزهای نیرومند در آسمان. معانی محتمل: ۱) این اشاره به خورشید، ماه و ستارگان دارد یا ۲) این اشاره به موجودات روحانی قدرتمند دارد.
«در آسمان»
«بعد مردم میبینند»
«با قدرت و جلال»
شناسه مستتر در فعل اشاره به خداوند دارد و کنایه از فرشتگان او دارد. ترجمه جایگزین: «آنها جمع میشوند» یا «فرشتگان او جمع خواهند شد»
از تمام زمین به عنوان «جهات اربعه» یاد شده که اشاره به چهار جهت: شمال، جنوب،شرق و غرب دارد. ترجمه جایگزین: «شمال، جنوب، شرق و غرب» یا «تمام نقاط زمین»
این دو حد غایی جهت تاکید بر اجماع برگزیدگان از سراسر زمین استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «از همه نقاط زمین»
عیسی دو مثل کوتاه برای مردم آورده است تا به مردم یادآوری کند هنگام روی دادن اتفاقاتی که توضیح داد، باید هوشیار باشند.
«شاخهها» اشاره به شاخههای درخت انجیر دارد. ترجمه جایگزین: «شاخههایش نازک شده و برگهایشان رشد میکند»
«سبز و نرم»
اینجا از درخت انجیر طوری یاد شده که گویی زنده است و با میل خود قادر به رشد کردن است. ترجمه جایگزین: «برگهایش شروع به جوانه زدن میکنند»
بخش گرم سال یا فصل رشد
این اشاره به محنتها دارد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که توصیف کردم»
«پسر انسان نزدیک است»
این اصطلاح یعنی خیلی نزدیک است و تقریباً رسیده، اشاره به مسافری دارد که نزدیک وارد شدن به دروازه است. ترجمه جایگزین: «تقریباً نزدیک است»
این نشان میدهد که مخصوصاً آنچه در ادامه میگوید، مهم است. ببینید در مرقس ۳: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
روشی مودبانه برای صحبت کردن درباره شخصی است که میمیرد. ترجمه جایگزین: «نمیمیرد» یا «تمام نمیشود»
عبارت «این حوادث» اشاره به مصیبتها دارد.
این دو حد غایی بیان شدهاند تا به همه آسمان از جمله خورشید،ماه،ستارگان و سیارات و همه زمین اشاره کنند. ترجمه جایگزین: «آسمان، زمین و همه چیز در آن»
«از بودن ساقط میشود.» این عبارت اشاره به پایان دنیا دارد.
عیسی از زایل نشدن قدرت کلام طوری یاد کرده که انگار جسماً نامیرا است. ترجمه جایگزین: «کلام من هرگز قدرت خود را از دست نمیدهد»
این اشاره به زمانی دارد که پسر انسان باز میگردد. ترجمه جایگزین: «آن روز یا ساعتی که پسر انسان باز میگردد» یا «روز یا ساعتی که من باز میگردم»
این کلمه مخصوص کسانی است که از زمان بازگشت پسر انسان بیاطلاع هستند، بر خلاف پدر که از بازگشت او مطلع است. ترجمه جایگزین: «کسی نمیداند--نه فرشتگان در آسمان و نه پسر--جز پدر» یا «نه فرشتگان و نه پسر نمیدانند؛ کسی جز پدر نمیداند»
اینجا «آسمان» اشاره به مکانی دارد که خدا در آن زندگی میکند.
بهتر است «پدر» را به همان کلمهای ترجمه کنید که در زبان شما به پدر جسمانی اشاره میشود. همچنین اینجا حذف به قرینه صورت گرفته است، پدر می داند که پسر کی بر میگردد حذف شده است. ترجمه جایگزین: «بلکه فقط پدر میداند»
میتوان به روشنی ارجاع «وقت» را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی همه این رویدادها اتفاق افتند»
«به هرکس بگوید که باید چه کاری انجام دهد»
«ممکن است عصرگاه بیاید»
خروس پرندهای است که سحرگاه «بانگ سر میدهد»
اینجا عیسی آماده نبودن را با «خوابیدن» مقایسه کرده است. ترجمه جایگزین: «شما را آماده بازگشت خود نیابد»
1و بعد از دو روز، عید فِصَح و فطیر بود که رؤسای کهنه و کاتبان مترصّد بودند که به چه حیله او را دستگیر کرده، به قتل رسانند.2لیکن میگفتند، نه در عید مبادا در قوم اغتشاشی پدید آید.3و هنگامی که او در بیت عَنْیا در خانهٔ شمعون ابرص به غذا نشسته بود، زنی با شیشهای از عطر گرانبها از سنبل خالص آمده، شیشه را شکسته، بر سر وی ریخت.4و بعضی در خود خشم نموده، گفتند، چرا این عطر تلف شد؟5زیرا ممکن بود این عطر زیادتر از سیصد دینار فروخته، به فقرا داده شود. و آن زن را سرزنش نمودند.6امّا عیسی گفت، او را واگذارید! از برای چه او را زحمت میدهید؟ زیرا که با من کاری نیکو کرده است،7زیرا که فقرا را همیشه با خود دارید و هرگاه بخواهید میتوانید با ایشان احسان کنید، لیکن مرا با خود دائماً ندارید.8آنچه در قوّه او بود کرد، زیرا که جسد مرا بجهت دفن، پیشْ تدهین کرد.9هرآینه به شما میگویم در هر جایی از تمام عالم که به این انجیل موعظه شود، آنچه این زن کرد نیز بجهت یادگاری وی مذکور خواهدشد.10پس یهودای اسخریوطی که یکی از آن دوازده بود، به نزد رؤسای کَهَنه رفت تا او را بدیشان تسلیم کند.11ایشان سخن او را شنیده، شاد شدند و بدو وعده دادند که نقدی بدو بدهند. و او در صدد فرصت موافق برای گرفتاری وی برآمد.12و روز اوّل از عید فطیر که در آن فِصَح را ذبح میکردند، شاگردانش به وی گفتند، کجا میخواهی برویم تدارک بینیم تا فِصَح را بخوری؟13پس دو نفر از شاگردان خود را فرستاده، بدیشان گفت، به شهر بروید و شخصی با سبوی آب به شما خواهد برخورد. از عقب وی بروید،14و به هرجایی که درآید صاحب خانه را گویید، اُستاد میگوید مهمانخانه کجا است تا فِصَح را با شاگردان خود آنجا صرف کنم؟15و او بالاخانهٔ بزرگ مفروش و آماده به شما نشان میدهد. آنجا از بهر ما تدارک بینید.16شاگردانش روانه شدند و به شهر رفته، چنانکه او فرموده بود، یافتند و فِصَح را آماده ساختند.17شامگاهان با آن دوازده آمد.18و چوننشسته غذا میخوردند، عیسی گفت، هرآینه به شما میگویم که، یکی از شما که با من غذا میخورد، مرا تسلیم خواهد کرد.19ایشان غمگین گشته، یکیک گفتن گرفتند که آیا من آنم و دیگری که آیا من هستم.20او در جواب ایشان گفت، یکی از دوازده که با من دست در قاب فرو برد!21به درستی که پسر انسان بطوری که دربارهٔ او مکتوب است، رحلت میکند. لیکن وای بر آن کسی که پسر انسان بهواسطهٔ او تسلیم شود. او را بهتر میبود که تولد نیافتی.22و چون غذا میخوردند، عیسی نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده، بدیشان داد و گفت، بگیرید و بخورید که این جسد من است.23و پیالهای گرفته، شکر نمود و به ایشان داد و همه از آن آشامیدند24و بدیشان گفت، این است خون من از عهد جدید که در راه بسیاری ریخته میشود.25هرآینه به شما میگویم بعد از این از عصیر انگور نخورم تا آن روزی که در ملکوت خدا آن را تازه بنوشم.26و بعد از خواندن تسبیح، به سوی کوه زیتون بیرون رفتند.27عیسی ایشان را گفت، همانا همهٔٔ شما امشب در من لغزش خورید، زیرا مکتوب است شبان را میزنم و گوسفندان پراکنده خواهند شد.28امّا بعد از برخاستنم، پیش از شما به جلیل خواهم رفت.29پطرس به وی گفت، هرگاه همه لغزش خورند، من هرگز نخورم.30عیسی وی را گفت، هرآینه به تو میگویم کهامروز در همین شب، قبل از آنکه خروس دو مرتبه بانگ زند، تو سه مرتبه مرا انکار خواهی نمود.31لیکن او به تأکید زیادتر میگفت، هرگاه مردنم با تو لازم افتد، تو را هرگز انکار نکنم. و دیگران نیز همچنان گفتند.32و چون به موضعی که جتسیمانی نام داشت رسیدند، به شاگردان خود گفت، در اینجا بنشینید تا دعا کنم.33و پطرس و یعقوب و یوحنّا را همراه برداشته، مضطرب و دلتنگ گردید34و بدیشان گفت، نَفْس من از حزن، مشرف بر موت شد. اینجا بمانید و بیدار باشید.35و قدری پیشتر رفته، به روی بر زمین افتاد و دعا کرد تا اگر ممکن باشد آن ساعت از او بگذرد.36پس گفت، یا اَبّا پدر، همهچیز نزد تو ممکن است. این پیاله را از من بگذران، لیکن نه به خواهش من بلکه به ارادهٔ تو.37پس چون آمد، ایشان را در خواب دیده، پطرس را گفت، ای شمعون، در خواب هستی؟ آیا نمیتوانستی یک ساعت بیدار باشی؟38بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. روح البتّه راغب است لیکن جسم ناتوان.39و باز رفته، به همان کلام دعا نمود.40و نیز برگشته، ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود و ندانستند او را چه جواب دهند.41و مرتبه سوم آمده، بدیشان گفت، مابقی را بخوابید و استراحت کنید. کافی است! ساعت رسیده است. اینک، پسر انسان به دستهای گناهکاران تسلیم میشود.42برخیزید برویم که اکنون تسلیم کننده من نزدیک شد.43در ساعت وقتی که او هنوز سخن میگفت، یهودا که یکی از آن دوازده بود، با گروهی بسیار با شمشیرها و چوبها از جانب رؤسای کهنه و کاتبان و مشایخ آمدند.44و تسلیم کننده او بدیشان نشانی داده، گفته بود، هر که را ببوسم، همان است. او را بگیرید و با حفظ تمام ببرید.45و در ساعت نزد وی شده، گفت، یا سیّدی، یا سیّدی. و وی را بوسید.46ناگاه دستهای خود را بر وی انداخته، گرفتندش.47و یکی از حاضرین شمشیر خود را کشیده، بر یکی از غلامان رئیس کهنه زده، گوشش را ببرید.48عیسی روی بدیشان کرده، گفت، گویا بر دزد با شمشیرها و چوبها بجهت گرفتن من بیرون آمدید!49هر روز در نزد شما در هیکل تعلیم میدادم و مرا نگرفتید. لیکن لازم است که کتب تمام گردد.50آنگاه همه او را واگذارده بگریختند.51و یک جوانی با چادری بر بدن برهنه خود پیچیده، از عقب او روانه شد. چون جوانان او را گرفتند،52چادر را گذارده، برهنه از دست ایشان گریخت.53و عیسی را نزد رئیس کهنه بردند و جمیع رؤسای کاهنان و مشایخ و کاتبان بر او جمع گردیدند.54و پطرس از دور در عقب او میآمد تابه خانهٔ رئیس کهنه درآمده، با ملازمان بنشست و نزدیک آتش خود را گرم مینمود.55و رؤسای کهنه و جمیع اهل شورا در جستجوی شهادت بر عیسی بودند تا او را بکشند و هیچ نیافتند،56زیرا که هرچند بسیاری بر وی شهادت دروغ میدادند، امّا شهادتهای ایشان موافق نشد.57و بعضی برخاسته شهادت دروغ داده، گفتند،58ما شنیدیم که او میگفت، من این هیکلِ ساخته شده به دست را خراب میکنم و در سه روز، دیگری را ناساخته شده به دست، بنا میکنم.59و در این هم باز شهادتهای ایشان موافق نشد.60پس رئیس کهنه از آن میان برخاسته، از عیسی پرسیده، گفت، هیچ جواب نمیدهی؟ چه چیز است که اینها در حقّ تو شهادت میدهند؟61امّا او ساکت مانده، هیچ جواب نداد. باز رئیس کهنه از او سؤال نموده، گفت، آیا تو مسیح پسر خدای متبارک هستی؟62عیسی گفت، من هستم؛ و پسر انسان را خواهید دید که برطرف راست قوّت نشسته، در ابرهای آسمان میآید.63آنگاه رئیس کهنه جامه خود را چاک زده، گفت، دیگر چه حاجت به شاهدان داریم؟64کفر او را شنیدید! چه مصلحت میدانید؟ پس همه بر او حکم کردند که مستوجب قتل است.65و بعضی شروع نمودند به آب دهان بر وی انداختن و روی او را پوشانیده، او را میزدند و میگفتند، نبوّت کن. و ملازمان او را میزدند.66و در وقتی که پطرس در ایوان پایین بود،یکی از کنیزان رئیس کهنه آمد67و پطرس را چون دید که خود را گرم میکند، بر او نگریسته، گفت، تو نیز با عیسی ناصری میبودی؟68او انکار نموده، گفت، نمیدانم و نمیفهمم که تو چه میگویی! و چون بیرون به دهلیز خانه رفت، ناگاه خروس بانگ زد.69و بار دیگر آن کنیزک او را دیده، به حاضرین گفتن گرفت که این شخص از آنها است!70او باز انکار کرد. و بعد از زمانی حاضرین بار دیگر به پطرس گفتند، در حقیقت تو از آنها میباشی زیرا که جلیلی نیز هستی و لهجه تو چنان است.71پس به لعن کردن و قسم خوردن شروع نمود که آن شخص را که میگویید نمیشناسم.72ناگاه خروس مرتبه دیگر بانگ زد. پس پطرس را بهخاطر آمد آنچه عیسی بدو گفته بود که قبل از آنکه خروس دو مرتبه بانگ زند، سه مرتبه مرا انکار خواهی نمود. و چون این را بهخاطر آورد، بگریست.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن این آیات آسانتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم در ۱۴: ۲۷، ۶۲ که کلامی از عهد عتیق است انجام میدهد.
مرقس ۱۴: ۲۲- ۲۵ آخرین شام عیسی را توصیف میکند. این بار عیسی به آنها گفت که از جسم و خون او میخورند. تقریبا همه مسیحیان «شام خداوند»، «عشا ربانی» یا «مشارکت مقدس» را جشن میگیرند تا یاد آور شام آخر عیسی باشد.
«ابّا» کلمه آرامی است که یهودیان برای خطاب قرار دادن پدران خود از آن استفاده میکردند. مرقس این کلمه را همانطور که تلفظ میشود مینویسد و سپس آن را ترجمه میکند. "
عیسی در این باب خود را «پسر انسان» خطاب قرار میدهد(مرقس ۱۴: ۲۰). زبان شما شاید اجازه ندهد که اشخاص، خود را طوری خطاب قرار دهند که گویی درباره کسی دیگر حرف میزنند.
and
فقط دو روز قبل از فصح، روسای کهنه و کاتبان در خفا نقشه قتل عیسی را میکشند.
بدون اینکه مردم متوجه شوند.
شناسه مستتر در فعل اشاره به روسای کَهَنه و کاتبان دارد.
این اشاره به آن دارد که در طول عید عیسی را دستگیر نمیکنند. ترجمه جایگزین: «نباید در ایام عید این کار را انجام دهیم»
اگرچه برخی از این که عطر[روغن] برای تدهین عیسی استفاده شده بود،عصبانی بودند، ولی عیسی میگوید این زن بدن او را قبل از مرگش برای تدفین آماده کرده است.
این مرد قبلاً جذام داشته ولی دیگر مریض نبود. این شخص همان شمعون پطرس یا شمعون زیلوت[غیور] نیست.
در فرهنگی که عیسی در آن قرار داشت، مردم برای غذا خوردن جمع میشدند و بر پهلوی خود لم میدادند، و زیر پهلوی خود بالشتی میگذاشتند تا بدن آنها بالاتر و کنار میز قرار گیرد.
این ظرفی بود که از مرمر ساخته شده بود. سنگی گران و زرد و سفید است. ترجمه جایگزین: «شیشهای زیبا از سنگ سفید»
حاوی عطری گران و خوشبو به نام سنبل هندی است. سنبل، روغنی گران و با بوی شیرین است که از آن عطر ساخته میشد.
«بر سر عیسی»
آنها این سوال را میپرسند تا عدم موافقت خود با ریخته شدن عطر بر عیسی توسط زن را نشان دهند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «بد است که عطر را حرام کرد»
مرقس میخواهد خوانندگان بدانند که حضار آن مجلس نگران پول بودند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میتوانستیم این عطر را بفروشیم» یا «میتوانست این عطر را بفروشد»
۳۰۰ دیناری. سیصد دینار رومی معادل سیصد سکه نقره است.
عبارت «فقرا» اشاره به فقیران دارد. این اشاره به بخشیدن پول حاصل از فروش عطر به فقیران دارد. ترجمه جایگزین: «پول به فقیران داده شود»
عیسی مهمانان را به خاطر زیر سوال بردن عمل این زن توبیخ میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «نباید او را برنجانید!»
این واژه اشاره به افراد فقیر دارد. ترجمه جایگزین: «مردم فقیر»
این نشان میدهد که آنچه در ادامه میگوید درست و مهم است. ببینید در مرقس ۳: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر جا شاگردان شما انجیل را موعظه کنند»
«از عمل این زن حرف زده میشود»
بعد از اینکه زن، عیسی را با عطر مسح میکند، یهودا به کاهنان وعده میدهد عیسی را به آنها تحویل دهد.
یهودا هنوز عیسی را به آنها تحویل نداده است، در واقع به آنجا رفت تا تمهیدات کار را فراهم آورد. ترجمه جایگزین: «تا برای تسلیم کردن عیسی با آنها هماهنگ کند»
«عیسی را پیش آنها بیاورد تا آنها او را دستگیر کنند»
شاید بیان دقیق شنیده روسای کهنه مفید باشد. ترجمه جایگزین: «وقتی روسای کهنه شنیدند که او مایل به انجام چه کاری برای آنها است»
them"
عیسی دو نفر از شاگردان را میفرستد تا شام فصح را آماده کنند.
در آغاز جشنواره نان فطیر، رسم بر این بود که برهای قربانی کنند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که رسم بود برای فصح برهای قربانی کنند»
اینجا «فصح» اشاره به شام فصح دارد. ترجمه جایگزین: «غذای فصح را بخورد»
«آوردن کوزهای پر از آب»
این را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. این جمله را طوری ترجمه کنید که تقاضایی مودبانه به نظر برسد. ترجمه جایگزین: «استاد ما میخواهد بداند اتاق مهمان کجاست تا شام فصح را با شاگردان خود...»
اتاقی برای بازدیدکنندگان
آنها قرار بود غذا را برای عیسی و شاگردان آماده کنند. ترجمه جایگزین: «غذا را برای ما آماده کنند»
«این دو شاگرد رفتند»
«همانطور که عیسی گفت»
بعد از ظهری که عیسی و شاگردان شام فصح را میخوردند، عیسی به آنها میگوید که یکی از آنها به او خیانت میکند.
شاید معرفی حایی که به آن رفتند، مفید باشد. ترجمه جایگزین: «او همراه دوازده نفر به خانه آمد»
در فرهنگی که عیسی در آن قرار داشت، مردم برای غذا خوردن جمع میشدند و بر پهلوی خود لم میدادند، و زیر پهلوی خود بالشتی میگذاشتند تا بدن آنها بالاتر و کنار میز قرار گیرد.
این نشان میدهد که مخصوصاً آنچه در ادامه میآید حقیقی و مهم است. ببینید در مرقس ۳: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
این یعنی «هر بار یکی» از شاگردان از او پرسید.
معانی محتمل: ۱) این سوالی است که شاگردان انتظار دریافت جواب منفی از آن را داشتند یا ۲) این پرسشی بدیهی است که جوابی را ملزم نمیداند. ترجمه جایگزین: «مطمئناً من آن نیستم که تو را تسلیم میکنم»
«او یکی از دوازده نفری است که حالا»
در فرهنگی که عیسی در آن بود، مردم معمولاً نان میخوردند و آن را در کاسهای با سس یا مخلوطی از روغن و ادویه فرو میبردند.
اینجا عیسی به نبوت کتاب مقدس درباره مرگ خود اشاره میکند. اگر در زبان خود روشی مودبانه برای صحبت کردن درباره مرگ دارید میتوانید اینجا از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «پسر انسان آنطور که در کتب مقدس آمده جان میسپارد»
این را میتوان به شکل مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که پسر انسان را تسلیم میکند»
نانی فطیر و صاف بود که در شام فصح خورده میشد.
این یعنی نان را تکه تکه کرد تا همراهانش بخورند. ترجمه جایگزین: «تکه تکه کرد»
«[این نان را] بگیرید. این بدن من است.» از آنجا که همه متوجه میشوند این نان نمادی از بدن مسیح استو گوشت واقعی تن او نیست، بهترین کار این است که تحتاللفظی ترجمه شود.
اینجا «پیاله» کنایه از شراب است. ترجمه جایگزین: «او پیاله شراب را برداشت»
عهد برای بخشش گناهان است. این را میتوان آشکارا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این خون من است که موید عهد است، خونی که در راه بسیاری ریخته میشود تا بخشش گناهان را دریافت کنند»
«[این شراب] خون من است.» از آنجا همه میفهمند شراب نمادی ازخون عیسی است و خون واقعی او نیست، بهتر است به صورت تحتاللفظی ترجمه شود.
این نشان میدهد که آنچه در ادامه میگوید مخصوصاً حقیقی و مهم است. ببنید در مرقس ۳: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
«شراب». این روشی توصیفی برای اشاره کردن به شراب است.
معانی محتمل: ۱) «دوباره» یا ۲) «به طریقی جدید»
تسبیح نوعی سرود است. رسم بر آن بود که مزموری از عهد عتیق بخوانند.
«عیسی به شاگردان گفت»
این اصطلاح به معنی ترک کردن است. ترجمه جایگزین: «من را ترک میکنند»
«میکشم». ضمیر مستتر اشاره به خدا دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گوسفندان را میپراکنم»
عیسی آشکارا به پطرس میگوید که او را انکار میکند. پطرس و همه شاگردان مطمئن هستند که عیسی را انکار نمیکنند.
این اصطلاح یعنی که خدا عیسی را از مردگان برمیخیزایند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند مرا از مردگان بلند میکند» یا «خداوند مرا زنده میکند»
«قبل از شما میروم»
«نخورم» را میتوانم در جملهای کامل بیان کرد: «من هرگز لغزش نمیخورم.» این عبارت منفی در منفی است که معنایی مثبت دارد. این جمله را در صورت لزوم میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی اگر همه تو را ترک کنند من با تو خواهم ماند»
این نشان میدهد که گفته او در ادامه، حقیقی و مهم است. ببنید در مرقس ۳: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
خروس پرندهای است که صبح زود بانگ میزند.«بانگ» اشاره به صدای بلند خروس است.
دو بار
«میگویی که مرا نمیشناسی»
«حتی اگر مجبور به مردن باشم»
یعنی همه شاگردان همان چیزی را گفتند که پطرس گفته بود.
وقتی به جتسیمانی بر کوه زیتون رفتند، عیسی سه تن از شاگردان را تشویق کرد تا بیدار بمانند و دعا کنند. دو بار آنها را بیدار کرد، و بار سوم به آنها گفت بیدار شوید چون وقت تسلیم شدن من است.
شناسه مستتر در فعل اشاره به عیسی و شاگردان دارد.
سرشار از غم شد
کلمه «عمیقاً» اشاره به دلتنگی شدید عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به شدت مضطرب و دلتنگ شد»
عیسی خود را «نفس من» خطاب میکند. ترجمه جایگزین: «من... هستم»
عیسی مبالغه میکند، چون حس میکند آنقدر محزون و پریشان است که گویی حس مرگ او را فرا گرفته، گرچه میداند قبل از طلوع خورشید نخواهد مرد.
شاگردان باید هنگام دعای عیسی هوشیار میماندند. این بدان معنا نبود که باید هنگام دعای عیسی بیدار میماندند و مراقب او میبودند.
این یعنی اگر خداوند اجازه روی دادن دهد. ترجمه جایگزین: «اگر خداوند اجازه دهد»
اینجا «ساعت» اشاره به زمان رنج عیسی دارد، هم در باغ جتسیمانی در همان لحظه و هم بعدتر. ترجمه جایگزین: «تا او محبور نباشد از این ساعت پر درد و رنج عبور کند»
واژهای که کودکان یهودی پدران خود را با آن صدا میزدند. از آنجا «پدر» در ادامه آمده، بهترین کار این است که حرف نویسی[ترانگاشت/ به همان شکل با الفبای فارسی]ّ نوشته شود.
این لقبی مهم برای خدا است.
عیسی رنجی که باید ببرد را به پیاله تشبیه میکند.
عیسی از خدا میخواهد که اراده او انجام شود نه خواسته عیسی. ترجمه جایگزین: «اما نه خواسته مرا بلکه آنچه را که خود میخواهی انجام بده»
کلمه «ایشان» اشاره به پطرس، یعقوب و یوحنا دارد.
عیسی شمعون پطرس را به خاطر خوابیدن توبیخ میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شمعون، تو خوابیدی، در حالیکه به تو گفتهام بیدار بمان. حتی یک ساعت هم نمیتوانستی بیدار بمانی.»
عیسی از وسوسه شدن طوری حرف زده که گویی وارد شدن به مکانی فیزیکی است. ترجمه جایگزین: «که وسوسه نشوی»
عیسی به شمعون پطرس هشدار میدهد که این کار را با قوت خود نمیتواند انجام دهد. ترجمه جایگزین: «در روح راغبی، ولی بسیار ضعیفتر از آنی که این کار را انجام دهی» یا «میخواهی کاری را که میگویم انجام دهی، ولی ضعیفی»
این اشاره به دو وجه متفاوت پطرس دارد. «روح» میل نهفته او است. «جسم» توانایی و قدرت انسان است.
«دوباره همان دعای قبل را نمود»
«ایشان را» اشاره به پطرس، یعقوب و یوحنا دارد.
اینجا نویسنده شخص خوابآلود را کسی میداند که برای باز نگه داشتن چشمان خود مشکل دارد، گویی که چشمان آنها سنگین است. ترجمه جایگزین: « آنقدر خوابآلود بودند که نمیتوانستند چشمانشان باز نگه دارند»
عیسی رفت و دوباره دعا کرد. بعد برای بار سوم برگشت. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او رفت و دعا کرد. برای بار سوم برگشت»
عیسی شاگردانش را برای بیدار نماندن و دعا نکردن توبیخ میکند. میتوانید این پرسش بدیهی را در قالب جمله خبری ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هنوز خوابید و استراحت میکنید!» [ در ترجمه فارسی یه این شکل نیامده است]
زمان رنج وخیانت تقریبا فرا رسیده است
«گوش دهید!»
عیسی به شاگردان هشدار میدهد که به زودی او را تسلیم [دشمنان] خواهند کرد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، تسلیم میشوم»
یکی از دوازده شاگرد»
آیه ۴۴ اطلاعات پیشزمینه درباره یهودا ارائه میدهد، که خیانت به عیسی و تسلیم او را با رهبران یهود برنامهریزی کرد.
یهودا، عیسی را با بوسهای تسلیم میکند و شاگردان فرار میکنند.
این اشاره به یهودا دارد.
اینجا «همان» اشاره به مردی دارد که یهودا باید شناسایی میکرد. ترجمه جایگزین: «او همان است که میخواهید»
«یهودا او را بوسید»
این دوعبارت هم معنا هستند و برای تاکید بر دستگیری عیسی استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «عیسی را گرفتند و بستند» یا «او را بستند»
«کسی که نزدیک ایستاده بود»
«عیسی به جماعت گفت»
عیسی جماعت را توبیخ میکند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت[ در فارسی اینکار انجام شده]. ترجمه جایگزین: «مسخره است که برای گرفتار کردن من با شمشیر و چوب آمدهاید، انگار برای دستگیری دزد آمدهاید!»
«باید اینطور شود»
اشاره به شاگردان دارد.
لباسی ساخته شده از الیاف کتان.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که آنرا بر دور خود پیچید»
«وقتی مردان او را گرفتند»
حینی که مرد فرار میکرد، دیگران لباس او گرفتند، سعی داشتند او را متوقف کنند.
بعد از اینکه روسای کَهَنه، کاتبان، و مشایخ عیسی را نزد کاهن اعظم بردند، پطرس در نزدیکی آنجا ماجرا را تماشا میکند و در همان حال چند نفری برای دادن شهادت دروغ صف میکشند.
ترتیب این کلامات را میتوان تغییر داد تا فهم آنها سادهتر شود. « جمیع رؤسای کاهنان و مشایخ و کاتبان در آنجا گرد آمدند»[ در ترجمه فارسی این کار انجام شده]
این کلمه برای نشان گذاری انتقال در داستان استو درست هنگامی که نویسنده از پطرس سخن میگوید، استفاده شده است
پطرس عیسی را دنبال میکرد و وقتی به حیاط خانه کاهن رسیدند او دیگر پیش نرفت. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا صحن خانه کاهن اعظم رفت»
پطرس کنار نگهبانانی که در حیاط بودند ایستاد. ترجمه جایگزین: «او در حیاط بین نگهبانان نشست»
وقتی که نویسنده روایت به محاکمه کشیده شدن عیسی را ادامه میدهد این کلمه به منظور نشانگذاری انتقال در سیر اصلی داستان استفاده شده .
آنها کسانی نبودند که عیسی را اعدام میکردند؛ احتمالاً به کسی دستور میدادند تا او را بکشد. ترجمه جایگزین: «آنها عیسی را اعدام کردند» یا «به کسی گفتند تا عیسی را بکشد»
شهادتی نیافتند که از آن طریق عیسی را محکوم کنند و بکشند. ترجمه جایگزین: «شهادتی برای محکوم کردن او نیافتند»
اینجا از شهادتهای دروغ طوری یاد شده که انگار اشیایی هستند که کسی آنها را حمل میکند. ترجمه جایگزین: «او را با گفتن شهادت دروغ محکوم میکنند»
این را میتوان به حالت مثبت نوشت. «اما شهادت هریک خلاف دیگری بود»
اینجا از شهادتهای دروغ طوری یاد شده که انگار اشیایی هستند که کسی آنها را حمل میکند. ترجمه جایگزین: « با شهادتهای دروغ خود بر ضد او، بر وی تهمت زدند»
«شنیدیم که او[عیسی] میگفت» شناسه مستتر در فعل اشاره به مردمی دارد که علیه عیسی شهادت دروغ می دادند و شامل مخاطبین آنها نمیشود.
اینجا «دست» اشاره به انسانها دارد. ترجمه جایگزین: «ساخته شده توسط انسان...بدون کمک انسانی» یا «ساخته شده توسط انسان...بدون کمک انسانی»
«طول سه روز» این یعنی هیکل را در یک دوره سه روزه میسازد.
کلمه «معبد» را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. میتوانید آن را تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «معبدی دیگر میسازم»
«متضاد هم بودند.» این را میتوان در قالب جمله مثبت بیان کرد.
وقتی عیسی جواب میدهد که او همان مسیح است، روسای کهنه و رهبران او را محکوم میکنند و لایق مرگ میدانند.
عیسی بین جماعت خشمگین میایستد. این را طوری ترجمه کنید که نشان دهد چه کسانی هنگام سخن گفتن عیسی حضور داشتند. ترجمه جایگزین: «بین روسای کاتبان، و مشایخ ایستاد»
کاهن اعظم از عیسی اطلاعاتی در مورد آن شهادتها نخواست. او از عیسی میخواهد ثابت کند آنچه شاهدین گفتند، اشتباه است. ترجمه جایگزین: «جواب میدهی؟ در جواب این شهادتها بر علیه خود چه جوابی داری؟
اینجا خدا را «متبارک» خوانده است. بهترین کار این است که کلمه «پسر» را به کلمهای ترجمه کنید که در زبان شما به فرزند پسر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «پسر خدا»
این احتمالاً معنایی دو گانه دارد: ۱) به سوال کاهن اعظم جواب میدهد۲) او خود را «من هستم» میخواند، همچنین خدا در عهد عتیق خود را به این نام صدا زده است.
اینجا «قدرت» کنایهای است که به خدا اشاره دارد. نشستن بر طرف راست خدا عملی نمادین به معنای دریافت حرمت و اقتدار از خدا است. ترجمه جایگزین: «بر جای جلال در کنار متعال و پرقدرت بنشیند»
اینجا ابرها طوری توصیف شدهاند که گویی هنگام بازگشت عیسی، او را همراهی میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی در میان ابرهای آسمان پایین میآید»
کاهن اعظم لباس خود را به عمد پاره میکند تا خشم و وحشت خود را از گفته عیسی نشان دهد. ترجمه جایگزین: «از خشم لباس خود را درید»
این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «مطمئناً به شهادت دیگری نیاز نداریم!»
این اشاره به گفته عیسی دارد که کاهن اعظم آن را کفر میداند. ترجمه جایگزین: «شما شنیدید که او کفر میگوید»
همه افراد حاضر در آن اتاق
برخی از افراد حاضر در اتاق
آنها صورت او را با پارچه یا چشم بند پوشاندند، پس نمیتوانست ببیند. ترجمه جایگزین: «با چشم بند صورت او را پوشاندند»
او را مسخره کردند، و از او میخواستند نبوت کند که چه کسی او را میزند.» ترجمه جایگزین: «نبوت کند که او را میزند»
کسانی که خانه فرماندار را مراقبت میکردند.
همانطور که عیسی پیشبینی کرده بود، پطرس قبل از بانگ خروس عیسی را سه بار انکار کرد.
«بیرون از حیاط»
«کنیزی که برای کاهن اعظم کار میکرد.» ترجمه جایگزین: «یکی از کنیزانی که برای کاهن اعظم کار میکرد»
این یعنی مدعی شد که چیزی درست نیست. در این مورد، پطرس میگفت که ادعای کنیز درباره او دروغ است.
«نمیدانم» و «نمیفهمم» هر دو یک معنی میدهند. معنای آن دو تکرار شده تا بر گفته پطرس تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «واقعاً نمیفهمم که از چه میگویی»
همان کنیزی است که قبلاً پطرس را شناسایی کرد.
مردم، پطرس را به عنوان یکی از شاگردان عیسی شناسایی کردند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یکی از شاگردان عیسی» یا «یکی از همراهان آن مرد دستگیر شده »
اگر زبان شما کلمهای برای کسی دارد که خدا او را لعن میکند ، از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «لعنت خدا بر او باد» یا «خدا لعنتش کند»
خروس پرندهای است که صبح زود بانگ میزند.
«بار دوم» اینجا از اعداد ترتیبی است.
این اصطلاح یعنی از غم سرشار شد و کنترل عواطف خود را از دست داد. ترجمه جایگزین: «از غم سرشار شد» یا «کنترل احساسات خود را از دست داد»
1بامدادان، بیدرنگ رؤسای کهنه با مشایخ و کاتبان و تمام اهل شورا مشورت نمودند و عیسی را بند نهاده، بردند و به پیلاطُس تسلیم کردند.2پیلاطُس از او پرسید، آیا تو پادشاه یهود هستی؟ او در جواب وی گفت، تو میگویی.3و چون رؤسای کهنه ادّعای بسیار بر او مینمودند،4پیلاطُس باز از او سؤال کرده، گفت، هیچ جواب نمیدهی؟ ببین که چقدر بر تو شهادت میدهند!5امّا عیسی باز هیچ جواب نداد، چنانکه پیلاطُس متعجّب شد.6و در هر عید یک زندانی، هر که را میخواستند، بجهت ایشان آزاد میکرد.7و براَبّا نامی با شُرکای فتنه او که در فتنه خونریزی کرده بودند، در حبس بود.8آنگاه مردم صدا زده، شروع کردند به خواستن که برحسب عادت با ایشان عمل نماید.9پیلاطُس در جواب ایشان گفت، آیا میخواهید پادشاه یهود را برای شما آزاد کنم؟10زیرا یافته بود که رؤسای کهنه او را از راه حسد تسلیم کرده بودند.11امّا رؤسای کهنه مردم را تحریض کرده بودند که بلکه براَبّا را برای ایشان رها کند.12پیلاطس باز ایشان را در جواب گفت، پس چه میخواهید بکنم با آن کس که پادشاه یهودش میگویید؟13ایشان بار دیگر فریاد کردند که او را مصلوب کن!14بدیشان گفت، چرا؟ چه بدی کرده است؟ ایشان بیشتر فریاد برآوردند که او را مصلوب کن.15پس پیلاطس چون خواست که مردم را خشنود گرداند، براَبّا را برای ایشان آزاد کرد و عیسی را تازیانه زده، تسلیم نمود تا مصلوب شود.16آنگاه سپاهیان او را به سرایی که دارالولایه است برده، تمام فوج را فراهم آوردند17و جامهای قرمز بر او پوشانیدند و تاجی از خار بافته، بر سرش گذاردند18و او را سلام کردن گرفتند که سلام ای پادشاه یهود!19و نی بر سر او زدند و آب دهان بر وی انداخته و زانو زده، بدو تعظیم مینمودند.20و چون او را استهزا کرده بودند، لباس قرمز را از وی کَنده، جامه خودش را پوشانیدند و او را بیرون بردند تا مصلوبش سازند.21و راهگذری را شمعون نام، از اهل قیروان که از بلوکات میآمد، و پدر اِسکندَر و رُفَس بود، مجبور ساختند که صلیب او را بردارد.22پس او را به موضعی که جُلجُتا نام داشت، یعنی محّل کاسهٔ سر بردند23و شراب مخلوط به مُرّ به وی دادند تا بنوشد لیکن قبول نکرد.24و چون او را مصلوب کردند، لباس او را تقسیم نموده، قرعه بر آن افکندند تا هر کس چه بَرَد.25و ساعت سوم بود که اورا مصلوب کردند.26و تقصیر نامه وی این نوشته شد، پادشاه یهود.27و با وی دو دزد را یکی از دست راستو دیگری از دست چپ مصلوب کردند.28پس تمام گشت آن نوشتهای که میگوید، از خطاکاران محسوب گشت.29و راهگذران او را دشنام داده و سر خود را جنبانیده، میگفتند، هان ای کسی که هیکل را خراب میکنی و در سه روز آن را بنا میکنی،30از صلیب به زیر آمده، خود را برهان!31و همچنین رؤسای کهنه و کاتبان استهزاکنان با یکدیگر میگفتند، دیگران را نجات داد و نمیتواند خود را نجات دهد.32مسیح، پادشاه اسرائیل، الآن از صلیب نزول کند تا ببینیم و ایمان آوریم. و آنانی که با وی مصلوب شدند، او را دشنام میدادند.33و چون ساعت ششم رسید، تا ساعت نهم تاریکی تمام زمین را فرو گرفت.34و در ساعت نهم، عیسی به آواز بلند ندا کرده، گفت، ایلوئی ایلوئی، لَماَ سَبَقْتَنی؟ یعنی، الٰهی الٰهی چرا مرا واگذاردی؟35و بعضی از حاضرین چون شنیدند گفتند، الیاس را میخواند.36پس شخصی دویده، افنجی را از سرکه پُر کرد و بر سر نی نهاده، بدو نوشانید و گفت، بگذارید ببینیم مگر الیاس بیاید تا او را پایین آورد.37پس عیسی آوازی بلند برآورده، جان بداد.38آنگاه پرده هیکل از سر تا پا دوپاره شد.39و چون یوزباشی که مقابل وی ایستاده بود، دید که بدینطور صدا زده، روح را سپرد، گفت، فیالواقع این مرد، پسر خدا بود.40و زنی چند از دور نظر میکردند که از آن جمله مریم مجدلیّه بود و مریم مادر یعقوبِ کوچک و مادر یوشا و سالومَه،41که هنگام بودن او در جلیل پیروی و خدمت او میکردند. و دیگر زنان بسیاری که به اورشلیم آمده بودند.42و چون شام شد، از آنجهت که روز تهیه یعنی روز قبل از سَبَّت بود،43یوسف نامی از اهل رامه که مرد شریف از اعضای شورا و نیز منتظر ملکوت خدا بود آمد و جرأت کرده نزد پیلاطُس رفت و جسد عیسی را طلب نمود.44پیلاطُس تعجّب کرد که بدین زودی فوت شده باشد. پس یوزباشی را طلبیده، از او پرسید که آیا چندی گذشته وفات نموده است؟45چون از یوزباشی دریافت کرد، بدن را به یوسف ارزانی داشت.46پس کتانی خریده، آن را از صلیب به زیر آورد و به آن کتان کفن کرده، در قبری که از سنگ تراشیده بود نهاد و سنگی بر سر قبر غلطانید.47و مریم مَجدَلیَّه و مریم مادر یوشا دیدند که کجا گذاشته شد.
پرده هیکل نمادی مهم بود که نشان میداد مردم باید برای سخن گفتن با خدا واسطهای داشته باشند. آنها نمیتوانستند مستقیماً با خدا حرف بزنند چون همه گناهکار هستند و خدا از گناه متنفر است. خدا پرده معبد را دو نیم کرد تا نشان دهد قوم عیسی حالا میتوانند مستقیم با خدا صحبت کنند، چون عیسی بهای گناه آنها را پرداخته است.
مقبرهای که عیسی در آن دفن شد(مرقس ۱۵: ۴۶) از نوعی بود که خانوادههای ثروتمند مردگان خود را در آن دفن میکردند. این اتاقی واقعی بود که در صخره حفر کرده بودند. این نوع از مقبره طرفی مسطح داشت که بعد از مالیدن روغن و ادویه بر بدن، آن را در پارچهای میپیچیدند. سپس سنگی بزرگ جلوی مقبره میغلطاندند تا کسی نتواند داخل را ببیند یا وارد شود.
هر دو به پرستش عیسی تظاهر میکردند(مرقس ۱۵: ۱۹) و به سخن گفتن با پادشاهی تظاهر میکردند(مرقس ۱۵: ۱۸)، سربازان و یهودیان نشان دادند که از عیسی متنفر هستند و باور نداشتند که پسر انسان است.
این عبارت آرامی است. این را با استفاده از تلفظ اصلی حروف یونانی نویسهگردانی[حرف نویسی] کنید. سپس توضیح دهید چه معنایی میدهد.
وقتی روسای کهنه، مشایخ و کاتبان و شورا عیسی را به پیلاطُس تحویل دادند، عیسی را به انجام اعمالی بد متهم کردند. وقتی پیلاطس پرسید که آیا ادعای آنها درست است یا نه، عیسی جوابی به او نداد.
آنها دستور دادند تا عیسی را در بند نهند، ولی در اصل نگهبانان بودند که او را دستگیر کردند و او را بردند. ترجمه جایگزین: «آنها فرمان دادند تا عیسی را بگیرند سپس او را بردند» یا «آنها به نگهبانها دستور دادند تا عیسی را به زنجیر کشند و ببرند»
آنها عیسی را به پیلاطس تسلیم کردند و او را تحت کنترل او قرار دادند.
معانی محتمل: ۱) با گفتن این عبارت عیسی می گوید که پیلاطس او را پادشاه یهود خوانده است نه خودش. ترجمه جایگزین: «تو خودت گفتی» یا ۲) با گفتن این، عیسی اشاره میکند که او پادشاه یهود است. ترجمه جایگزین: «بله، همانطور که گفتی، هستم» یا «بله، همانطور است که تو میگویی»
«عیسی را به خیلی چیزها متهم میکردند» یا «میگفتند که عیسی کارهای بد بسیاری کرده است»
«پیلاطس باز از عیسی پرسید»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا جوابی داری؟»
«ببین» یا «گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن»
پیلاطس از اینکه عیسی برای دفاع از خود جوابی نداد، متعجب شد.
پیلاطس امیدوار بود مردم هنگام انتخاب جهت آزادی یکی از زندانیان، عیسی را انتخاب کنند، ولی مردم باراباس را انتخاب کردند.
این کلمه به منظور نشانگذاری انتقال درسیر اصلی داستان استفاده شده تا نویسنده اطلاعات پیش زمینهای در مورد رسم[عادت] پیلاطس برای آزاد کردن زندانی در فصح و همچنین توضیحاتی درباره باراباس ارائه دهد.
«آن زمان مردی باراباس نام، با مردان دیگر در زندان بود. آنها هنگام شورش علیه دولت روم مرتکب قتل شده بودند»
این اشاره به آزاد کردن یک زندانی توسط پیلاطس در عید فصح دارد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زندانی را آزاد کند، همانطور که قبلاً این کار را کرده بود»
این اطلاعات پس زمینهای در مورد دلیل تسلیم کردن عیسی به پیلاطس است.
آنها به عیسی حسادت میکردند، احتمالاً به این خاطر که پیروان زیادی داشت و خیلی از مردم شاگرد او میشدند. ترجمه جایگزین: «روسای کهنه به عیسی رشک ورزیدند. «به این خاطر است که آنها» یا «رئیس کهنه به خاطر محبوبیت عیسی بین مردم به او حسادت میکرد»
نویسنده از تحریک مردم توسط روسای کهنه یا برانگیخیتن آنها طوری صحبت کرده که گویی جماعت کاسه هستند و آنها مشغول هم زدن آنها هستند. ترجمه جایگزین: «مردم را برانگیخت» یا «مردم را شوراند»
«آنها خواستند به جای عیسی باراباس را رها کند. ترجمه جایگزین: «به جای عیسی رها کردند»
جماعت مرگ عیسی را طلب میکنند، پس پیلاطس او را به سربازان تحویل میدهد، و تاجی از خار بر سر او میگذارد و او را میزنند و برای به صلیب کشیدن میبرند.
پیلاطس از آنها میپرسد که او با وجود آزاد کردن باراباس باید با عیسی چه کند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر باراباس را آزاد کنم، آنموقع با شاه یهود چه باید بکنم»
«پیلاطس به جماعت گفت»
«مردم را با برآورده کردن خواسته راضی کند»
پیلاطس در واقع شخصاً عیسی را تازیانه نزد، بلکه سربازانش چنین کاری کردند.
«شلاق.» شلاق زدن یعنی با تسمهای مخصوص و دردناک کسی را بزنند.
پیلاطس به سربازان گفت عیسی را برای به صلیب کشیده شدن ببرند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سربازان گفت او را برده و مصلوب کنید»
این جایی است که سربازان رومی در اورشلیم در آن زندگی میکردند، جایی که والی هنگام آمدن به اورشلیم در آن اقامت میکرد. ترجمه جایگزین: «حیاط سربازخانه خوابگاه سربازان» یا «حیاط[صحن] اقامتگاه والی»
«تمام یگان سربازان»
بنفش رنگی بود که اشرافیان میپوشیدند. سربازان باور نکردند که عیسی پادشاه است. آنها جهت استهزای عیسی چنین لباسی بر تن او کردند، چون عیسی میگفت که او پادشاه یهودیان است.
«تاجی از شاخههای خار»
سلام کردن با بلند کردن دست فقط برای سلام کردن به امپراطوری روم انجام میشد. سربازان باور نداشتند عیسی پادشاه یهودیان است. آنها چنین گفتند تا او را مسخره کنند.
«چوب» یا «تیرچه»
زانو زدن» یا «بر زانوان خود افتادن»
طبق قانون روم، سربازان حق داشتند کسی را که سر راه میدیدند مجبور به حمل کردن بار کنند. در این مورد، آنها شمعون را مجبور کردند که صلیب مسیح را حمل کند.
«خارج از شهر»
این اطلاعات پیش زمینهای در مورد مردی است که سربازان او را مجبور به حمل صلیب کردند.
اینها اسامی مردان هستند.
این اسم یک مکان است.
سربازان عیسی را به جلجتا میآورند جایی که او و دو نفر دیگر را به صلیب میکشند. خیلی از مردم او را مسخره کردند.
«محل جمجمه» یا «مکان جمجمه.» این اسم مکان است. این اسم به معنای وجود جمجمههای زیاد نیست.
کاسه سر استخوان سر است یا سر بدون هیچ گوشتی بر آن .
شاید مفید باشد که توضیح دهید مُرّ دارویی است که جهت تسکین درد استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «شراب مخلوط با دارویی به نام مُرّ» یا «شراب مخلوط با مسکنی به نام مُرّ»
اینجا «سوم» عدد ترتیبی[عدد وصفی] است. این اشاره به ساعت ۹ صبح دارد. ترجمه جایگزین: «نُه صبح»
سربازان این نوشته را بالای سر عیسی نصب کردند. ترجمه جایگزین: «آنها بالای سر عیسی بر صلیب علامتی نصب کردند»
«جرمی که به آن متهم بود»
این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یکی بر صلیب در طرف راست و دیگری بر صلیب و در طرف چپ او بود»
این عملی است که مردم انجام دادند تا نشان دهند عیسی را تایید نمیکنند.
این اعلام استهزا است. از روش اعلامی استفاده کنید که در زبان شما مناسب است.
مردم به عیسی و نبوت او درباره آنچه انجام خواهد داد اشاره داشتند. ترجمه جایگزین: «تویی که میگفتی معبد را خراب میکنی و در سه روز دوباره بنا میکنی»
این صفحه عمداً خالی گذاشته است.
این اشاره به طریقی دارد که همراهان عیسی او را مسخره میکردند.
«بین خود، عیسی را دست انداخته و مسخره میکردند»
رهبران باور نداشتند که عیسی همان مسیح، شاه اسرائیل است. ترجمه جایگزین: «او خود را مسیح و شاه اسرائيل صدا میزند. پس بگذارید پایین آید» یا «اگر واقعا او مسیح و شاه اسرائيل است، باید پایین آید»
این یعنی به عیسی ایمان آورند. ترجمه جایگزین: «به او ایمان آورند»
مسخره میکردند، توهین میکردند.
تا ساعت سه بعد از ظهر تاریکی تمام آن سرزمین را پوشاند، وقتی عیسی با صدای بلند فریاد زد و مرد. وقتی عیسی مرد، پرده معبد از بالا تا پایین دو نیم شد.
این اشاره به ساعت ۱۲ ظهر دارد.
اینجا نویسنده تاریک شدن را طوری توصیف میکند که گویی موجی است که بر آن سرزمین حرکت میکند. ترجمه جایگزین: «تمام سر زمین تاریک شد»
این اشاره به ساعت ۳ بعد از ظهر دارد. ترجمه جایگزین: «در ساعت ۳ بعد از ظهر» یا «اواسط بعد از ظهر»
این کلمات آرامی هستند که باید با صدای مشابه در زبان شما از آن رو نوشت برداشت.
«که به معنای»
این را میتوان گویاتر و به روشی بیان کرد که آنها از حرف عیسی سو برداشت کردند. ترجمه جایگزین: «وقتی برخی از آنها که آنجا ایستاده بودند، درست نفهمیده و گفتند»
سرکه
«چوب.» این تکه چوبی از نی بود.
«آن را به عیسی دادند.» مرد چوب را بالا نگه داشت طوری که عیسی بتواند از شراب روی اسفنج بخورد. ترجمه جایگزین: «آن را جلوی عیسی نگه داشت»
مرقس نشان میدهند که خود خداوند پرده معبد را دو نیم کرده است. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند پرده معبد را دو نیم کرد»
این یوزباشی[کاپیتان] [افسر][ارشد سربازان] ناظر بر سربازانی بود که عیسی را به صلیب کشیدند.
اینجا «ایستاده بود» اصطلاحی است به معنی مستقیم به کسی نگاه کردن. ترجمه جایگزین: «آنکه جلوی عیسی ایستاد»
«عیسی چطور مرد» یا «طوری که عیسی مرد»
این لقبی مهم برای عیسی است.
«از دور نگاه میکردند»
«آنکه مادر یعقوب ...و یوشا بود.» این را میتوان بدون پرانتز نوشت.
«یعقوب کوچکتر.» این شخص را «کوچک» خطاب قرار دادهاند تا او را از یعقوب دیگر تشخیص دهد.
یوشا همان برادر کوچکتر عیسی نیست، شخصی متفاوت است. ببینید در مرقس ۶: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
سالومه اسم زن است.
«وقتی عیسی در جلیل بود زنان زیادی به پیروی از او پرداختند...با او به اورشلیم.» این اطلاعات پسزمینهای درباره زنانی است که به صلیب کشیدن شدن او را از دور تماشا میکردند.
اورشلیم از هر جای دیگر در اسرائیل بلندتر بود، پس معمول بود که هنگام صحبت در مورد رفت و آمد به اورشلیم بگویند بالا رفتن به اورشلیم یا پایین آمدن از آن.
یوسف رامهای از پیلاطس میخواهد جنازه عیسی را به او تحویل دهد، تا آن را در کفن پیچیده و در مقبره قرار دهد.
اینجا طوری از بعد از ظهر یاد شده که گویی میتواند از جایی به جای دیگر بیاید. ترجمه جایگزین: «عصر شد» یا «عصر بود»
کلمه «آمد» اشاره به آمدن یوسف نزد پیلاطس دارد، که بعد از ارائه اطلاعات پیش زمینهای نیز توصیف شده است، ولی قبلاً به آمدن او جهت تاکید و معرفی او در داستان اشاره شده بود. شاید در زبان شما روشهای دیگری برای انجام این کار باشد. ترجمه جایگزین: «یوسف رامهای فردی محترم بود.»
«یوسف رامهای.» یوسف اسم مرد است، و رامه اسم شهر او بود.
این اطلاعات پس زمینه ای درباره یوسف است.
«پیش پیلاطس رفت» یا «جایی رفت که پیلاطس بود»
میتوان آشکارا بیان کرد که او برای تحویل گرفتن جنازه و دفن کردن آن پیش پیلاطس رفت. ترجمه جایگزین: «اجازه خواست تا جنازه عیسی را تحویل گیرد تا او را دفن کند»
پیلاطس شنید که مردم میگویند عیسی مرده است. او از آنچه شنید تعجب کرد پس ارشد سربازان را صدا زد تا از حقیقت این موضوع آگاه شود. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیلاطس تعجب کرد که عیسی مدتی است مرده ، پس ارشد سربازان را صدا زد»
«اجازه داد یوسف بدن عیسی را ببرد»
«کتان» از الیاف گیاه کتان درست میشد. ببنید در مرقس ۱۴: ۱۵ چطور ترجمه کردهاید.
شاید لازم باشد بیان کنید که یوسف با کمک دیگران بدن عیسی را از صلیب پایین آورد، مقبره را آماده کرد و در آن را بست. ترجمه جایگزین: «او و دیگران او را پایین آوردند...سنگ را غلطاندند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مقبرهای که کسی قبلاً از سنگی یک تیکه تراشیده بود»
«سنگی صاف جلوی»
یوشا همان برادر کوچکتر عیسی نیست، شخصی متفاوت است. ببینید در مرقس ۶: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که یوسف و دیگران، عیسی را دفن کردند»
1پس چون سَبَّت گذشته بود، مریممجدلیّه و مریم مادر یعقوب و سالومه حنوط خریده، آمدند تا او را تدهین کنند.2و صبح روز یکشنبه را بسیار زود وقت طلوع آفتاببر سر قبر آمدند.3و با یکدیگر میگفتند، کیست که سنگ را برای ما از سر قبر بغلطاند؟4چون نگریستند، دیدند که سنگ غلطانیده شده است زیرا بسیار بزرگ بود.5و چون به قبر درآمدند، جوانی را که جامهای سفید دربرداشت بر جانب راست نشسته دیدند. پس متحیّر شدند.6او بدیشان گفت، ترسان مباشید! عیسی ناصری مصلوب را میطلبید؟ او برخاسته است! در اینجا نیست. آن موضعی را که او را نهاده بودند، ملاحظه کنید.7لیکن رفته، شاگردان او و پطرس را اطّلاع دهید که پیش از شما به جلیل میرود. او را در آنجا خواهید دید، چنانکه به شما فرموده بود.8پس بزودی بیرون شده از قبر گریختند زیرا لرزه و حیرت ایشان را فرو گرفته بود و به کسی هیچ نگفتند زیرا میترسیدند.9و صبحگاهان، روز اوّلِ هفته چون برخاسته بود، نخستین به مریم مجدلیّه که از او هفت دیو بیرون کرده بود ظاهر شد.10و او رفته اصحاب او را که گریه و ماتم میکردند خبر داد.11و ایشان چون شنیدند که زنده گشته و بدو ظاهر شده بود، باور نکردند.12و بعد از آن به صورت دیگر به دو نفر از ایشان در هنگامی که به دهات میرفتند، هویدا گردید.13ایشان رفته، دیگران را خبر دادند، لیکنایشان را نیز تصدیق ننمودند.14و بعد از آن بدان یازده هنگامی که به غذا نشسته بودند ظاهر شد و ایشان را بهسبب بیایمانی و سخت دلی ایشان توبیخ نمود زیرا به آنانی که او را برخاسته دیده بودند، تصدیق ننمودند.15پس بدیشان گفت، در تمام عالم بروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید.16هر که ایمان آورده، تعمید یابد نجات یابد و امّا هر که ایمان نیاورد بر او حکم خواهد شد.17و این آیات همراه ایمانداران خواهد بود که به نام من دیوها را بیرون کنند و به زبانهای تازه حرف زنند18و مارها را بردارند و اگر زهر قاتلی بخورند، ضرری بدیشان نرساند و هرگاه دستها بر مریضان گذارند، شفا خواهند یافت.19و خداوند بعد از آنکه به ایشان سخن گفته بود، به سوی آسمان مرتفع شده، به دست راست خدا بنشست.20و ایشان بیرون رفته، در هر جا موعظه میکردند و خداوند با ایشان کار میکرد و به آیاتی که همراه ایشان میبود، کلام را ثابت میگردانید.
مقبرهای که عیسی در آن دفن شد(مرقس ۱۵: ۴۶) از نوعی بود که یهودیان اعضای خانوادههای ثروتمند را در آن دفن میکردند. اتاقی واقعی بود که در سنگی یک تکه حفر کرده بودند. این اتاق در طرفی سطحی صاف داشته که بدن را بر آن میگذاشتند تا روغن و ادویه بر آن گذارند و در کفن پیچند. سپس سنگی جلوی مقبره میغلطاندند تا کسی داخل را نبیند یا وارد نشود.
متی، مرقس، لوقا و یوحنا هر سه درباره فرشتگان سفید پوش با زنان در مقبره عیسی نوشتهاند. دو نویسنده فقط به این خاطر که فرشتگان به شمایل انسانی ظاهر شدهاند آنان را مردان جوان یا مردان خواندهاند. دو نویسنده درباره دو فرشته نوشتهاند، ولی دو نویسنده دیگر درباره یکی از آنها نوشتهاند. بهترین کار این است که این آیات را همانطور که در ULB آمده ترجمه کنید و سعی کنید دقیقاً آنچه را بگویید که گفته شده است و سعی بر همسانسازی آنها نداشته باشید. (ببنید: متی ۲۸: ۱- ۲ و مرقس ۱۶: ۵ و لوقل ۲۴: ۴ ویوحنا ۲۰: ۱۲)
در اولین روز هفته، زنان زود آمدند چون میخواستند از ادویهجات استفاده کننده تا بدن عیسی را تدهین کنند. آنها از دیدن جوانی که به آنها گفت عیسی زنده است تعجب کردند، ولی ترسیدند و به کسی چیزی نگفتند.
این هفتمین روز هفته و بعد از سبت است. هفته تمام شده و اولین روز هفته است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی سنگ را غلطانیده است»
فرشته با تاکید بیان میکند که عیسی از مردگان برخاسته است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او برخاسته است!» یا «خدا او را از مردگان برخیزانده! » یا «او خود از مردگان برخاست!»
عیسی اول به مریم مجدلیه ظاهر میشود کسی که به شاگردان خبر میدهد، سپس به دو نفر دیگر که بیرون از شهر قدم میزدند و بعد به یازده شاگرد.
«یکشنبه»
«آنها شنیدند که مریم چه میگوید»
میتوان این جمله را به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:« مریم مجدلیه او را دیده بود» یا «مریم او را دیده بود»
«دو نفر از آنها» عیسی را دیدند، ولی ظاهری متفاوت از قبل داشت.
«دو نفر از کسانی که با او بودند» (مرقس ۱۶: ۱۰)
مابقی شاگردان حرف آن دو که خارج از شهر راه میرفتند را باور نکردند.
وقتی عیسی با یازده نفر ملاقات کرد، آنها را به خاطر ناباوری[بیایمانی] توبیخ کرد و گفت به اقصی نقاط دنیا بروند و انجیل را موعظه کنند.
اینها ۱۱ رسولی هستند که بعد از رفتن یهودا ماندند.
این کنایه ازغذا خوردن است، که هنگام غذا خوردن روشی معلوم برای مردم آن زمان بود. ترجمه جایگزین: «غذا میخوردند»
در فرهنگ عیسی، مردم وقتی برای غذا خوردن جمع میشدند، بر پهلو تکیه میدادند، و بالشتی بر پهلو میگذاشتند تا بدن آنها کنار میز قرار گیرد.
عیسی شاگردان را توبیخ میکند چون حرف او را باور نکردند. این اصطلاح را طوری ترجمه کنید که مشخص شود آنها حرف عیسی را باور نکردند. ترجمه جایگزین: «از باور امتناع ورزیدند»
اینجا «عالم» کنایه از همه مردم در دنیا است. ترجمه جایگزین: «هر جایی که مردم هستند بروید»
این مبالغه و کنایه از مردم همه جا است. ترجمه جایگزین: «همه مردم»
کلمه «او» اشاره به همه دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به هرکس که ایمان آورد و اجازه دهد او را تعمید دهید، نجات میبخشد»
کلمه «او» اشاره به همه دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند همه کسانی را که ایمان نمیآورند، محکوم میکند»
مرقس از معجزات به شکلی صحبت می کند که گویی کسانی هستند که همراه ایماندارانند.ترجمه جایگزین: «کسانی که به تماشای این رویدادها مشغول هستند، خواهند دانست که من با ایمانداران هستم»
معانی محتمل: ۱) عیسی فهرستی کلی ارائه میدهد: «در نام من این اعمال از آنها سر میزند: آنها» یا ۲) عیسی فهرستی دقیق میدهد: «اینها اعمالی هستند که در نام من انجام میدهید: آنها. »
اینجا «نام» مربوط به اقتدار و قدرت عیسی است. ببینید «در نام من» را در مرقس ۹: ۳۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به اقتدار نام من» یا «با قدرت اسم من»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را به آسمان برد و ...نشاند»
«دست راست خداوند نشستن» عملی نمادین جهت دریافت حرمت و اقتدار از خدا است. ترجمه جایگزین: «در مکانهای حرمت[جلال]، کنارخدا نشست»
این اصطلاح یعنی که آنها ثابت کردند پیغام آنها حقیقی است. ترجمه جایگزین: «نشان داد پیغامی که از آن صحبت میکردند حقیقت است»
1از آنجهت که بسیاری دست خود را دراز کردند به سوی تألیف حکایت آن اموری که نزد ما به اتمام رسید،2چنانچه آنانی که از ابتدا نظارگان و خادمان کلام بودند به ما رسانیدند،3من نیز مصلحت چنان دیدم که همه را من البدایهٔ به تدقیق در پی رفته، به ترتیب به تو بنویسم ای تیوفلس عزیز،4تا صحّت آن کلامی را که در آن تعلیم یافتهای دریابی.5در ایّام هیرودیس، پادشاه یهودیّه، کاهنی زکرّیا نام از فرقه ابیّا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت.6و هر دو در حضور خدا صالح و به جمیع احکام و فرایض خداوند، بیعیب سالک بودند.7و ایشان را فرزندی نبود زیرا که الیصابات نازاد بود و هر دو دیرینه سال بودند.8و واقع شد که چون به نوبت فرقه خود در حضور خدا کهانت میکرد،9حسب عادت کهانت، نوبت او شد که به قدس خداوند درآمده، بخور بسوزاند.10و در وقت بخور، تمام جماعت قوم بیرون عبادت میکردند.11ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده، بر وی ظاهر گشت.12چون زکرّیا او را دید، در حیرت افتاده، ترس بر او مستولی شد.13فرشته بدو گفت، ای زکریّا ترسان مباش،زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است و زوجهات الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید.14و تو را خوشی و شادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت او مسرور خواهند شد.15زیرا که در حضور خداوند بزرگ خواهد بود و شراب و مُسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود، پر از روحالقدس خواهد بود.16و بسیاری از بنیاسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید.17و او به روح و قوّت الیاس پیش روی وی خواهد خرامید، تا دلهای پدران را به طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان بگرداند تا قومی مستعّد برای خدا مهیّا سازد.18زکریّا به فرشته گفت، این را چگونه بدانم و حال آنکه من پیر هستم و زوجهام دیرینه سال است؟19فرشته در جواب وی گفت، من جبرائیل هستم که در حضور خدا میایستم و فرستاده شدم تا به تو سخن گویم و از این امور تو را مژده دهم.20و الحال تا این امور واقع نگردد، گنگ شده یارای حرف زدن نخواهی داشت، زیرا سخنهای مرا که در وقت خود به وقوع خواهد پیوست، باور نکردی.21و جماعت منتظر زکریّا میبودند و از طول توقّف او در قدس متعجّب شدند.22امّا چون بیرون آمده نتوانست با ایشان حرف زند، پس فهمیدند که در قدس رؤیایی دیده است. پس به سوی ایشان اشاره میکرد وساکت ماند.23و چون ایّام خدمت او به اتمام رسید، به خانه خود رفت.24و بعد از آن روزها، زن او الیصابات حامله شده، مدّت پنج ماه خود را پنهان نمود و گفت،25به اینطور خداوند به من عمل نمود در روزهایی که مرا منظور داشت، تا ننگ مرا از نظر مردم بردارد.26و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت، فرستاده شد.27نزد باکرهای نامزد مردی مسمّیٰ به یوسف از خاندان داود و نام آن باکره مریم بود.28پس فرشته نزد او داخل شده، گفت، سلام بر تو ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی.29چون او را دید، از سخن او مضطرب شده، متفکّر شد که این چه نوع تحیّت است.30فرشته بدو گفت، ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافتهای.31و اینک، حامله شده، پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید.32او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلیٰ، مسمّیٰ شود، و خداوند خدا تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود.33و او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود.34مریم به فرشته گفت، این چگونه میشود و حال آنکه مردی را نشناختهام؟35فرشته در جواب وی گفت، روحالقدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند، ازآنجهت آن مولود مقدّس، پسر خدا خوانده خواهد شد.36و اینک، الیصابات از خویشان تو نیز در پیری به پسری حامله شده و این ماه ششم است، مر او را که نازاد میخواندند.37زیرا نزد خدا هیچ امری محال نیست.38مریم گفت، اینک، کنیز خداوندم. مرا برحسب سخن تو واقع شود. پس فرشته از نزد او رفت.39در آن روزها، مریم برخاست و به بلدی از کوهستان یهودیّه بشتاب رفت.40و به خانهٔ زکریّا درآمده، به الیصابات سلام کرد.41و چون الیصابات سلام مریم را شنید، بچه در رَحم او به حرکت آمد و الیصابات به روحالقدس پر شده،42به آواز بلند صدا زده گفت، تو در میان زنان مبارک هستی و مبارک است ثمرهٔ رحم تو.43و از کجا این به من رسید که مادرِ خداوندِ من، به نزد من آید؟44زیرا اینک، چون آواز سلام تو گوش زدِ من شد، بچه از خوشی در رَحِم من به حرکت آمد.45و خوشابحال او که ایمان آوَرْد، زیرا که آنچه از جانب خداوند به وی گفته شد، به انجام خواهد رسید.46پس مریم گفت، جان من خداوند را تمجید میکند،47و روح من به رهاننده من خدا بوجد آمد،48زیرا بر حقارتِ کنیزِ خود نظر افکند. زیرا هان از کنون تمامی طبقات مرا خوشحال خواهند خواند،49زیرا آن قادر، به من کارهای عظیم کرده و نام او قدّوس است،50و رحمت او نسلاً بعد نسل است بر آنانی که از اومیترسند.51به بازوی خود، قدرت را ظاهر فرمود و متکبّران را به خیال دل ایشان پراکنده ساخت.52جبّاران را از تختها به زیر افکند و فروتنان را سرافراز گردانید.53گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر فرمود و دولتمندان را تهیدست ردّ نمود.54بندهٔ خود اسرائیل را یاری کرد، به یادگاری رحمانیّت خویش،55چنانکه به اجداد ما گفته بود، به ابراهیم و به ذریّت او تا ابدالآباد.56و مریم قریب به سه ماه نزد وی ماند، پس به خانهٔ خود مراجعت کرد.57امّا چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید، پسری بزاد.58و همسایگان و خویشان او چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده، با او شادی کردند.59و واقع شد در روز هشتم چون برای ختنه طفل آمدند، که نام پدرش زکریّا را بر او مینهادند.60امّا مادرش ملتفت شده، گفت، نی بلکه به یحیی نامیده میشود.61به وی گفتند، از قبیله تو هیچکس این اسم را ندارد.62پس به پدرش اشاره کردند که او را چه نام خواهی نهاد؟63او تختهای خواسته بنوشت که نام او یحیی است و همه متعجب شدند.64در ساعت، دهان و زبان او باز گشته، به حمد خدا متکلّم شد.65پس بر تمامی همسایگان ایشان، خوف مستولی گشت و جمیع این وقایع در همهٔ کوهستان یهودیّه شهرت یافت.66و هر که شنید، در خاطر خود تفکّر نموده، گفت، این چه نوع طفل خواهد بود؟ و دست خداوند با ویمیبود.67و پدرش زکریّا از روحالقدس پر شده، نبوّت نموده، گفت،68خداوند خدای اسرائیل متبارک باد، زیرا از قوم خود تفقّد نموده، برای ایشان فدایی قرار داد69و شاخ نجاتی برای ما برافراشت، در خانهٔ بندهٔ خود داود.70چنانچه به زبان مقدّسین گفت که، از بدوِ عالم انبیای او میبودند،71رهایی از دشمنان ما و از دست آنانی که از ما نفرت دارند،72تا رحمت را بر پدران ما بجا آرد و عهد مقدّس خود را تذکّر فرماید،73سوگندی که برای پدر ما ابراهیم یاد کرد،74که ما را فیض عطا فرماید، تا از دست دشمنان خود رهایی یافته، او را بیخوف عبادت کنیم،75در حضور او به قدّوسیّت و عدالت، در تمامی روزهای عمر خود.76و تو ای طفل، نبیحضرت اعلیٰ خوانده خواهی شد، زیرا پیش روی خداوند خواهی خرامید، تا طرق او را مهیّا سازی،77تا قوم او را معرفت نجات دهی، در آمرزش گناهان ایشان.78به احشای رحمت خدای ما که به آن سپیده از عالم اعلی از ما تفقد نمود،79تا ساکنان در ظلمت و ظّل موت را نور دهد و پایهای ما را به طریق سلامتی هدایت نماید.80پس طفل نمّو کرده، در روح قوّی میگشت و تا روز ظهور خود برای اسرائیل، در بیابان بسر میبرد.
برخی از ترجمهها بین کل متن و آیات منظوم فاصلهای قائل میشوند تا خواندن آنها نسبت به مابقی متن راحتتر باشد. در ترجمه ULB در آیات منظوم ۱: ۴۶- ۵۵ ،۶۸ - ۷۹ چنین کاری انجام میدهد.
اکثر خانوادهها در خاور نزدیک اسمی بر فرزندشان میگذاشتند که قبلاً کسی از اعضای خانواده آن اسم را بر خود داشته است. مردم از اینکه آنها اسم پسر خود را یحیی گذاشتند تعجب کردند، چون کسی تا آن موقع در خانواده آنها به این اسم نبوده است.
زبان نوشتاری لوقا ساده و بیپرده است. لوقا از آرایههای ادبی زیادی استفاده نمیکند.
لوقا توضیح میدهد که چرا تئوفیلس را مخاطب ساخته[چرا به تئوفیلس نوشته] است.
"چیزهایی که میان ما روی داد" و یا "اتفاقاتی که بین ما افتاد"
کسی نمیداند تئوفیلس که بوده است. آیا مسیحی بوده یا نه، کلمه "ما" او را به بخشی از جمع بدل میکند در غیر اینصورت کلمهای است که منحصراً برای خواص به کار میرفت.
"نظارگان"[ یا "شاهدان"] به کسانی گفته میشود که اتفاقی را دیدهاند و "خادمان کلام" کسانی بودند که خدا را از طریق گفتن کلامش به دیگران خدمت میکردند. شاید بخواهید روشن کنید که چرا به آنها خادمان کلام میگفتند. ترجمه جایگزین: " دیدند چه شد و خدا را با بشارت کلامش به دیگران خدمت می کردند."
"کلام" در واقع کنایه از پیغام است. پیغامی که از کلمات بسیار تشکیل شده است. ترجمه دیگر که مفهوم این آیه را واضح تر بیان می کند: "خادم پیغام" یا "خادمان پیغامی از خدا"
"با دقت بررسی کردن." لوقا در یافتن حقیقت دقت میکرد. او احتمالاً با افراد مطمئن صحبت کرده بود تا از صحت نوشته خود درباره اتفاقات مطمئن شود.
لوقا از این لقب جهت ادای احترام و ارج نهادن به تئوفیلس استفاده میکند. شاید به این معنی باشد که تئوفیلس دولتمردی مهم بوده است. شما میتوانید هر کلمهای را که در فرهنگ خود جهت خطاب قرار دادن اعضای ارشد جامعه استفاده میکنید جایگزین کنید. برخی شاید ترجیح دهند در شروع برای سلام گفتن جملاتی مثل "به تئوفیلس" یا به "تئوفیلس ...عزیز" را در ترجمه بیاورند.
"تئوفیلس گرامی" یا "عالیجناب تئوفیلس"
این اسم به معنی دوست خداست. شاید توصیفگر شخصیت این مرد باشد یا شاید اسم واقعی اوست. اکثر ترجمهها این اسم را به عنوان نام شخص به کار بردهاند.
در این صفحه به عمد چیزی نوشته نشده است.
در اینجا زکریا و الیصابات معرفی میشوند. این آیات اطلاعاتی از گذشته آنها در اختیار ما میگذارد.
فرشته تولد یحیی را نبوت می کند.
عبارت "در ایامِ " اشاره به اتفاقی تازه دارد. ترجمه جایگزین : " در طی دورانی که هیرودیس پادشاه بر یهودیه حکومت میکرد."
"شخص خاصی بود به نام" یا " کسی بود به نام". روشی است که شخصیت جدیدی در داستان را می توانند معرفی کنند. در نظر داشته باشید که در زبان شما چگونه این کار انجام می شود. See:
این کلمه به کاهنان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: " گروهی از کاهنان" یا " دستهای از کاهنان"
" از نوادگان ابیّا " ابیّا جدِ این گروه از کاهنان بود که همه آنها از نوادگان هارون، اولین کاهن قوم اسرائیل بودند.
"زن او از خاندان هارون بود".به این معناست که او نیز همانند زکریا از نوادگان کاهنان بود. ترجمه جایگزین: " زن او از خاندان هارون بود" یا " زکریا و همسرش هر دو از نوادگان هارون بودند"
"از نوادگان هارون"
" در دید خدا " یا " از نظر خدا "
" تمام آنچه خداوند دستور داده و لازم دانسته است"
این کلمه در اصل حرف ربط و نشانی از تضاد اتفاقات روی داده با انتظارات است. مردم انتظار داشتند اگر کارشان درست است خدا به آنها اجازه دهد فرزندانی داشته باشند. با این وجود این زوج آنچه درست بود را انجام دادند، ولی فرزندی نداشتند.
این عبارت به این منظور به کار رفته که مسیر داستان از اطلاعات اولیه[پیش زمینه] به موضوع اصلی[شرکت کنندگان اصلی] انتقال پیدا میکند.
مفهوم جمله این است که زکریا در معبد خدا بود واین وظایف کهانت، بخشی از پرستش خدا بود.
« وقتی نوبت گروه او شد» یا « وقتی نوبت گروه او شد تا خدمت کند»
این جمله اطلاعاتی از وظایف کهانت به ما میدهد.
« روش سنتی» یا «روش معمول»
آن موقع قرعه یا نوبت با سنگی علامت زده معین می شد که آن را روی زمین انداخته یا میچرخاندند تا در تصمیم گیری در امور مختلف به آنها کمک کند. کاهنان باور داشتند که خدا آن سنگیا قرعه را هدایت می کند تا به آنها نشان دهد که کدام کاهن را انتخاب کرده است.
کاهنان باید برای خدا بخور میسوزانند و آن را صبح و بعد از ظهر بر مذبحی مخصوص در معبد تقدیم خدا میکردند.
" تعداد زیادی از مردم" یا " خیلی از مردم"
صحن[حیاط] معبد منطقهای محصور بود که دور تا دور معبد را گرفته بود. ترجمه جایگزین: " خارج از ساختمان معبد" یا " در صحن خارج از معبد"
" در وقت مقرر". مشخص نیست صبح بخور را تقدیم میکردند یا بعد از ظهر.
در حالیکه زکریا در معبد بود، فرشتهی خدا نزد وی آمد تا پیغامی به او بدهد.
نشان از شروع عملی در داستان است.
" ناگهان پیش او آمد" یا "ناگهان آنجا کنار زکریا بود". این نشان میدهد که فقط رویا نیست بلکه فرشته کنار زکریا بود.
این دو عبارت به یک معنا هستند و بر ترس شدید زکریا تاکید میکنند.
" وقتی زکریا فرشته را دید" زکریا ترسیده بود چون ظاهر فرشته ترسناک بود. خطایی از زکریا سر نزده، او از این نمیترسید که فرشته برای تنبیه او آمده باشد.
ترس عاملی توصیف شده که بر زکریا حمله میکند یا بر او غلبه میکند.
" دست از ترست نسبت به من بردار" یا "نیازی نیست از من بترسی"
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این مفهوم را میرساند که خدا آنچه زکریا از او خواسته را به او میدهد. ترجمه جایگزین: " خدا دعای تو را شنیده و آنچه را خواستهای به تو میدهد"
" پسری برای تو به دنیا میآورد" یا " پسر تو را به دنیا میآورد"
کلمات "خوشی" و "شادی" هر دو مترادف هستند و به این منظور پشت سر هم به کار رفتهاند که به عظمت شادی زکریا تاکید کنند. ترجمه جایگزین: " تو شادی بزرگی کسب خواهی کرد" یا " خیلی خوشحال خواهی شد"
به خاطر این تولد
زکریا و خیلی از مردم دیگر شادی میکنند چون یحیی " در دیدگان خداوند بزرگ خواهد بود" مابقی آیه ۱۵ خواست خدا برای چگونگی زندگی یحیی را نشان میدهد.
" او شخصی مهم برای خداوند خواهد بود" یا "خدا او را مهم می داند"
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: " روحالقدس به او قدرت میبخشد" یا "روحالقدس هادی او خواهد بود". اطمینان حاصل کنید که کلماتی مشابه تاثیر روح شریر بر انسان را استفاده نکنید.
" حتی وقتی که در رحم مادر بود" یا " حتی قبل از اینکه به دنیا آید"
در اینجا "برگردانید" استعارهای از شخص توبهکار و پرستنده خداوند است. این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: "او باعث میشود بسیاری از [مردم]قوم اسرائیل، خداوند خدای خود را بپرستند"
قبل از اینکه خداوند بیاید، او نزد قوم رفته و آمدن او را به آنها اعلام میکند.[او قوم را برای آمدن خداوند حاضر میکند]
در اینجا "روی" میتواند اصطلاحی باشد که اشاره به حضور شخص دارد. گاهی در ترجمه حذف میشود. ترجمه جایگزین: "خداوند"
" با همان روح و قدرتی که ایلیا داشت". کلمهی " روح" یا به روح قدوس خدا اشاره دارد یا به نگرش و طرز فکر ایلیا. مطمئن شوید معادل کلمه روح از کلماتی استفاده نشود که معنی روح شریر یا شبیه به آن را داشته باشد.
" پدران را متقاعد کند که به فرزندان خود اهمیت دهند" یا " باعث شوند پدران رابطه خود با فرزندان را بازسازی کنند"
دل در این آیه طوری توصیف شده که گویی می تواند به جهات مختلف حرکت کند. اشاره به این دارد که نگرش کسی به موضوعی عوض شود.
اینجا به کسانی اشاره میکند که از خداوند اطاعت نمیکنند.
آنچه مردم قرار است انجام دهند در جملهای گویاتر میتواند بیان شود. ترجمه جایگزین: " قومی برای خداوند آماده کنند که برای ایمان به پیغام او آماده باشند"
" این را چگونه بدانم آنچه که گفتی انجام میشود؟ " اینجا کلمه "بدانم" به معنی آموختن از طریق تجربه است، اشاره به این دارد که زکریا به دنبال نشانی جهت اثبات این ادعاست. ترجمه جایگزین: " چه کاری میتوانی انجام دهی تا به من ثابت کنی چنین میشود؟" [یا " انتظار داری باور کنم؟]
این جمله به منظور توبیخ زکریا گفته شده است. ظاهر شدن جبرئیل که مستقیماً از حضور خدا آمده، باید برای زکریا مدرکی قابل قبول باشد.
"که خدمت می کنم"
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: " خدا مرا فرستاده تا با تو حرف بزنم."
" توجه کن، چون آنچه می گویم حقیقی و مهم است."
این دوعبارت به یک معنا هستند. این دو به این دلیل پشت سر هم تکرار شدهاند که سکوت مطلق زکریا را نشان دهند. ترجمه جایگزین: " توان حرف زدن را به کل از دست خواهی داد" یا "اصلاً نمی توانی صحبت کنی"
" آنچه گفتم را باور نکردی"
" در زمان مقرر"
این کلمه در واقع انتقال در داستان را نشان گذاری میکند، توجه خواننده را از اتفاقات داخل معبد به رویدادهای بیرون از معبد معطوف می کند. ترجمه جایگزین: " وقتی که چنین اتفاقی در حال روی دادن بود"[در همان زمان] یا "وقتی که فرشته و زکریا در حال حرف زدن بودند"
این اتفاقات احتمالاً همزمان روی داده است و اشاره زکریا به کسانی که منتظر او بودند به آنها کمک کرد تا بفهمند او در معبد رویایی دیده است. احتمالاً برای مخاطب شما مفید است که ترتیب این اتفاقات را تغییر دهید. ترجمه جایگزین: "به سوی آنها اشاره میکرد و ساکت ماند پس فهمیدند که در قدس رؤیایی دیده است." [در سکوت از زبان اشاره استفاده میکرد]
توصیف قبلی نشان می دهد که جبرائیل واقعاً در معبد حضور داشته، ولی مردم نمی دانستند، پس فکر کردند که زکریا رویایی دیده است.
این عبارت داستان را به جلو پیش می برد، به وقتی که خدمت زکریا تمام شد.
زکریا در اورشلیم، شهری که معبد در آن قرار داشت، نماند. او به خانه خود برگشت.
عبارت "آن روزها" اشاره به زمانی دارد که زکریا در معبد خدمت میکرد. میتوان ارجاع این قسمت را واضحتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: « بعد ازپایان دوران خدمت زکریا در معبد»
See: and
" زن زکریا"
" خانه خود را ترک نکرد"
این عبارت به این حقیقت اشاره دارد که خداوند اجازه داد او باردار شود.
اعلامی مثبت است. او از کاری که خداوند برای او انجام داده خوشحال است.
" منظور داشتن" اصطلاحی به معنی "رفتار کردن"[درمان کردن] یا "رو به رو شدن " است. ترجمه جایگزین: " به من نظر لطف داشت" یا "به من رحم کرد"
این اشاره به شرمی دارد که او هنگام ناباروری حس میکرد.
جبرئیلِ فرشته از جانب خدا به مریم اعلام میکند که مادر کسی خواهد بود که او را پسر خدا خطاب میکنند.
" در ماه ششم حاملگی الیصابت". بهتر است در ترجمه واضح به این نکته اشاره شود تا با ماه ششم سال اشتباه گرفته نشود.
این جمله را میتوان به شکلی معلوم بیان کرد. ترجمهی جایگزین: " خدا به جبرئیل فرشته گفت که برود"
خانواده مریم با ازدواج یوسف و دخترشان موافقت کرده بودند. اگر چه رابطه جنسی با هم نداشتند، یوسف، مریم را همسرخود می دانست و با چنین دیدی درباره مریم حرف می زد.
" او از خاندان داود بود" یا " او از نوادگان داود پادشاه بود"
این جمله مُعرف مریم به عنوان شخصیتی جدید در داستان است.
«فرشته نزد مریم آمد»
این نوع از تحنیت آن دوران معمول بوده است. معنای لغوی آن "شاد باش" یا "شادی کن" است.
« تویی که فیضی عظیم دریافت کردهای» یا «تویی که به طور خاصی مورد محبت واقع شدهای»
" با تو" اصطلاحی که نشان از پذیرفته شدن و حمایت است. ترجمه جایگزین: «خدا از تو خشنود است»
مریم معنی کلمات او را میفهمید، اما نمیفهمید که چرا فرشته با این کلمات شگفتانگیز به او سلام میکند.
فرشته نمیخواهد مریم از هیبت او بترسد، چون خدا او را با پیغامی مثبت فرستاده است.
اصطلاح " نعمت یافتهای" به معنی به شکلی مثبت پذیرفته شدن توسط کسی است. این جمله می تواند طوری تغییر داده شود که خدا کاراکتر اصلی باشد. ترجمه جایگزین: « خدا تصمیم گرفت که فیض خود را به تو ببخشد» یا « خدا لطف خود را به تو نشان داده است»
مریم پسری را باردار خواهد شد که او را « پسر آن متعال» خواهد نامید. پس عیسی پسر انسان و از مادری انسانی متولد شده اما درعین حال پسر خدا است. این کلمات را باید با دقت ترجمه کرد.
مریم پسری را حامله می شود که او را پسر حضرت اعلی[آن متعال] می نامند. پس عیسی پسر انسان است که از مادری انسان متولد شده و همچنین پسر خدا است. این واژگان باید با دقت بالا ترجمه شوند.
معانی محتمل: ۱) « مردم او را خواهند نامید» ۲) « خدا او را خواهد خواند»
این لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
تخت، نشانی از اقتدار پادشاه جهت حکومت کردن است. ترجمه جایگزین: « به او اقتدار خواهد داد تا مثل پدرش داود پادشاهی کند.»
عبارت منفی " نهایت نخواهد بود" بر این تاکید دارد که همیشه ادامه خواهد داشت. همین مفهموم را به حالت مثبت می توان بیان کرد. ترجمه جایگزین: « پادشاهی او بیپایان است»
مریم نمیدانست که چطور ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد، ولی هرگز شک نداشت که چنین خواهد شد.
مریم از این جملهی مودبانه استفاده میکند تا دخیل نبودن خود را در روابط جنسی توصیف کند. ترجمه جایگزین: « من باکره هستم»
روند بارداری مریم با آمدن روح القدس بر او شروع میشود.
« بر تو غلبه میکند»
این " قوت" خدا بود که به شکلی فراطبیعه باعث بارداری مریم شد در حالیکه مریم باکره باقی ماند. اطمینان حاصل کنید که کلمات انتخاب شده به معنی جماع[اتحاد][یکی شدن] جسمانی یا جنسی نباشند -- این اتفاق معجزه بود.
« مثل سایه تو را میپوشاند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس آن مقدس از خدا زاده می شود، پسر خدا خواهد شد» یا «کودکی که به دنیا می آید مقدس خواهد بود، و مردم او را پسر خدا خواهند خواند»
« فرزند مقدس»یا «کودک مقدس»
این لقبی مهم برای مسیح است.
« توجه کن، چون آنچه می خواهم بگویم هم حقیقت است و هم مهم: خویشاوند تو»
اگر میخواهید نسبت دقیق آنها را مطرح کنید، الیصابت احتمالاً خاله یا خالهی مادر مریم است.
« الیصابت هم پسری را باردار است، اگر چه بسیار سالخورده است»یا «الیصابت، با اینکه پیر است، حامله است و پسری به دنیا خواهد آورد.» اطمینان حاصل کنید که کلمات انتخاب شده باعث این برداشت نشود که مریم و الیصابت هر دو هنگام باردار شدن پیر بودهاند.
«در ماه ششم حاملگی»
« چونکه... هیچ» یا «این نشان میدهد که هیچ»
باردار شدن الیصابت نشان داد که خدا قادر است هر کاری را انجام دهد-- حتی مریم را قوت بخشید تا باردار شود بدون اینکه مریم با مردی رابطه جنسی داشته باشد.
این جمله که دو قسمت منفی " هیچ" و " نیست" را شامل می شود می تواند به حالت مثبت هم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خداوند میتواند هر کاری را انجام دهد»
« این من هستم، یک کنیز» یا «از کنیز بودن خشنودم» . او فروتنانه و با میل خود پاسخ میدهد.
جملهای را انتخاب کنید که فروتنی و اطاعت از خداوند را نشان میدهد. او به خاطر خادم خداوند بودن فخر نمی فروخت.
«آنطور که تو گفتی بشود» مریم تمایل خود را برای آنچه فرشته به او گفته بود قرار است رخ دهد، نشان می دهد.
مریم میرود تا فامیل خود الیصابت را ببینید، کسی که قرار است یحیای تعمید دهنده را به دنیا آورد.
این اصطلاح فقط به معنی ایستادن نیست بلکه معنی حاضر شدن هم میدهد. ترجمه جایگزین: « عازم شد» یا «حاضر شد»
«مناطقی تپهای[پر تپه]» یا « مناطق کوهستانی»
اشاره به این دارد که مریم قبل از اینکه سفر خود را به پایان برساند وارد خانه زکریا شد. این جمله را میتوان گویاتر مطرح کرد. ترجمه جایگزین: " وقتی رسید ، به خانه آنها رفت"[مستقیم به خانه آنها رفت]
این عبارت به این منظور به کار رفته که اتفاقی جدید در داستان را نشانگذاری کند.
« در رحم الیصابت»
«ناگهان تکان خورد»
در اصل «صدای خود را [به آواز] بلند کرده و با فریاد گفت» در واقع هر دو عبارت هم معنی هستند و به این منظور نشان دادن هیجان الیزابت پشت سر هم به کار رفتهاند. هر دو را می توان در یک جمله مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «با صدایی بلند اعلام کرد»
این اصطلاح به معنی "بلندتر حرف زدن" است.
اصطلاح " در میان زنان" به معنی " بیش از هر زن دیگر" است.
آنطور از فرزند مریم حرف زده شده که انگار میوهی درخت است. ترجمه جایگزین: " کودک در رحم تو" یا " کودکی که او را آبستنی"
الیزابت قصد پرسیدن سوال و شنیدن جواب را ندارد. او تعجب و خوشحالی خود را از این نشان میدهد که مادر خداود پیش او آمده است. ترجمه جایگزین: " چقدر عالی که مادر خداوندم پیش من آمده!"
می توان این جمله را با اضافه کردن " تو" گویاتر بیان کرد که الیزابت مریم را " مادر خداوند" صدا می زند. ترجمه جایگزین: " تو، مادر خداوندم"
این عبارت مریم را آگاه میکند تا به جملهای که الیزابت از روی تعجب میگوید، توجه میکند.
درباره شنیدن صدا آنطور صحبت شده که انگار صدا عملاً به گوش اصابت می کند. ترجمه جایگزین: " وقتی صدای سلام تو را شنیدم"
" ناگهان از خوشی حرکت کرد" یا " با قدرت تاب خورد زیرا خوشحال شد"
الیزابت با مریم درباره خودِ مریم حرف میزند.ترجمه جایگزین: « خوشابحال تو که ایمان آوردی .... آنچه از جانب خداوند به تو گفته شد»
and
فعل مجهول را می توان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: « خدا او را برکت میدهد چون ایمان آورد»
«اتفاقاتی واقعاً رخ خواهد داد» یا «محقق خواهد شد»
کلمه " از جانب" جایگزین کلمه " به وسیله " شده چون در واقع مریم صدای فرشته را شنید که با او حرف می زد. ( ببینید لوقا ۱: ۲۶ )
اما پیغام ("آنچه"), [هر کلمه] کاملاً از طرف خداوند بود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: " پیغامی که از خداوند شنیده بود" یا " پیغامی از خداوند که فرشته به او رسانده بود"
مریم شروع به خواندن سرود پرستشی در ستایش خداوند میکند.
کلمهی " روح" به بخش روحانی فرد اشاره دارد. مریم میگوید که پرستش او از ژرفای درون او نشات گرفته است. ترجمه جایگزین: « وجود درون[جانِ درون] من ستایش میکند» یا «میستایم»
" روح" [Soul] و " جان"[Spirit] هر دو به بخش روحانی شخص اشاره دارند. مریم به این اشاره دارد که پرستش او از ژرفای وجودش منشا گرفته است. ترجمه جایگزین: « دل من شادی می کند [به وجد آمد]» یا « شادی میکنم»
« در این باره شاد بود» یا « از این اتفاق شاد شد»
«خدا، آنکه مرا نجات می دهد» یا «خدا که من را نجات میدهد»
" چونکه او"
" با نگرانی نگاهی انداخت" یا " اهمیت داد"
" بر فقر". خانواده مریم ثروتمند نبودند.
این کلمه توجه را به جملهای که در ادامه گفته می شود جلب میکند.
" اکنون و در آینده"
" افراد در همه نسلها"
" خدا، آن قادر"
اینجا " نام" به تمام شخص خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: « او»
«رحمت خدا»
« از نسلی به نسل دیگر» یا « در همه نسلها» یا «مردم در هر دورهای»
اینجا " بازوی خود" کنایه از قدرت خدا است. ترجمه جایگزین: « نشان داد که بسیار قدرتمند است.»
« باعث شد آن دل ها به جهات مختلف فرار کنند»
" قلب" در این جمله مجاز است و اشاره به درون انسانها دارد. ترجمه جایگزین: « آنان که به افکار خود مغرورند» یا «آنهایی که مغرورند»
تخت، صندلی که حاکم بر آن می نشیند و نشانی از قدرت اوست. اگر شاهزاده از تخت خود پایین کشیده شود یعنی دیگر حق حکومت را ندارد. ترجمه جایگزین: «خدا اقتدار شاهزاده را از او گرفته است» یا «حاکمان را مجبور به ترک حکومت کرد»
در این توصیف، کسانی که مهم هستند از کسانی که اهمیت کمتری دارند بالاتر قرار گرفتهاند. ترجمه جایگزین: «او فروتنان را مهم ساخته» یا «برآنان که<u></u> تاکنون ارجی نهاده نشده ارج نهاد»
«در فقر». ببینید در ۱: ۴۸ چطور ترجمه کردهاید.
تضاد بین این دو عمل در صورت امکان در ترجمه باید به وضوح نشان داده شود.
معنی های احتمالی ۱) " به گرسنگان غذای خوب داد تا بخورند" ۲) " به نیازمندان چیزهای خوب داد".
ترجمه UDB این آیات را تبدیل به آیه ربطی میکند تا اطلاعات ارائه شده در مورد اسرائیل را یکجا نگه دارد.
" خدا کمک کرد"
اگر خوانندگان " اسرائیل" را نام شخص فرض میکنند، میتوان آن را " خادم خود ، قوم اسرائیل" یا اسرائیل، خادمش" ترجمه کرد.
" برای"
ممکن نیست که خدا فراموش کند، وقتی در این آیه می گوید خدا" به یادگاری" کاری را انجام داد، اصطلاحی است که نشان می دهد خدا به وعدهای که قبلاً داده عمل کرده است.
این اطلاعات در آیات ۵۴ و ۵۵ را می توان همانند UDB برای شفاف سازی معنا، بازآرایی کرد.
«همانطور که به اجداد ما وعده داده بود عمل کرد.» این عبارت اطلاعاتی از پیشینه وعده خدا به ابراهیم در اختیار ما میگذارد. ترجمه جایگزین: «چون به اجداد ما وعده داد تا رحیم باشد»
" نوادگان ابراهیم"
« مریم به خانهاش برگشت» یا «مریم به خانه خودش برگشت»
این کلمه شروع اتفاق بعدی در داستان را نشانگذاری می کند.
« به دنیا آوردن بچه»
«همسایگان و خویشان الیزابت»
« با او بسیار مهربان بود»
منظور از استفاده از این عبارت نشانگذاری شکست سیر اصلی داستان بوده است. لوقا در این بخش، قسمتی جدید از داستان را تعریف میکند.
اینجا " روز هشتم" اشاره به زمانی بعد از تولد کودک دارد، از روز اولی که او بدنیا آمده حساب شده است. ترجمه جایگزین: " در روز هشتم زندگی کودک"
See:
این معمولاً مراسمی بود که در آن یک نفر کودک را ختنه می کرد و دوستان و آشنایان با خانواده جشن میگرفتند. ترجمه جایگزین: " آنها برای مراسم ختنه کودک آمدند"
« میخواستند اسمی بر او بگذارند» یا «میخواستند نامی به او دهند»
« نام پدرش»
« به آن اسم» یا « با چنین اسمی»
اینجا فعل کردند اشاره به مردمی دارد که برای مراسم ختنه آمده بودند.
" علامت دادند" یا زکریا به خوبی نمی شنید یا مردم فکر می کردند که قادر به شنیدن نیست.
« به پدر کودک»
«زکریا چه نامی بر نوزاد خواهد نهاد»
شاید مفید باشد که نحوهی" خواستن" زکریا درحالیکه نمیتوانست صحبت کند مشخص شود. ترجمه جایگزین: « او [ پدر او] از دستان خود استفاده کرد تا به مردم نشان دهد تخته ای برای نوشتن میخواهد»
« چیزی که روی آن بنویسد»
به شدت تعجب کردند یا شگفت زده شدند
هدف از استفادهی این دو کلمه با هم این است که سخن گفتن ناگهانی زکریا را نشان دهند.
این عبارات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دهان او را باز کرد و زبانش را آزاد ساخت.»
" تمام کسانی که در اطراف زکریا و الیزابت سکونت داشتند ترسیده بودند". شاید بیان واضح که چرا ترسیده بودند مفید واقع شود. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که اطراف آنها زندگی میکردند خوف خدا بر آنها آمد، چون خدا چنین کاری با زکریا کرده بود»
کلمه "تمام" تعمیم دهنده است. ترجمه جایگزین: « آنهایی که در همان حوالی زندگی میکردند» یا «آنهایی که در همان منطقه زندگی میکردند»
عبارت «این وقایع ...شهرت یافت» استعاره از این است که مردم درباره آنها حرف میزدند. فعل مجهول را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردم درباره تمام این وقایع در سراسر کوهستان یهودیه حرف می زدند» یا «درباره این مسائل سراسر یهودیه مردم حرف می زدند»
«هرکس درباره این موضوعات شنید»
فکر کردن به اتفاقی که رخ داده درست مثل گذاشتن آن اتفاقات در جایی امن مثل دل تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «با دقت در مورد این اتفاقات فکر کردند» یا «درباره این موضوعات بسیار فکر کردند»
«در دل، خود پرسید»
«این کودک چه شخص بزرگی خواهد شد؟» شاید این سوال جهت ابراز تعجب از آنچه درباره کودک شنیدند باشد. ترجمه جایگزین: « این کودک چه مرد بزرگی خواهد شد!»
عبارت «دست خداوند» اشاره به قدرت خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند با وی بود» یا «خداوند با قدرت در او کار می کرد»
زکریا میگوید چه اتفاقی برای پسرش یحیی خواهد افتاد.
این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روح القدس پدرش زکریا را پُر کرد و زکریا شروع به نبوت کرد»
پدر یحیی
روش های طبیعی در زبان خود را در نظر بگیرید که چگونه حرفی مستقیماً نقل قول می شود. ترجمه جایگزین: «نبوت کرد و گفت"» یا «نبوت کرد و چنین گفت»
" اسرائیل" در این آیه اشاره به قوم اسرائیل دارد. رابطه بین خدا و اسرائیل را میتوان با وضوح بیشتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا که بر اسرائیل حکومت می کند» یا «خدایی که اسرائیل او را می پرستند»
«قوم خدا»
شاخ حیوان نشانی از قدرت او جهت دفاع کردن از خود است. برافراشت به معنی به وجود آورد یا توانمند شدن جهت عمل کردن است. مسیح طوری تشبیه شده که مثل شاخْ برای اسرائیل است که آن قوم را نجات میدهد. ترجمه جایگزین: «او شخصی با قدرت را فرستاد تا ما را نجات دهد»
خانه داود نشان دهنده خانواده و به خصوص نوادگان اوست. ترجمه جایگزین: «در خانواده بندهٔ[خادم] خود داود» یا «کسی که نواده خادم او داود است»
«همانطور که خدا گفت»
«خدا به زبان مقدسین گفت» به این معنی است که خدا انبیای خود را برانگیخت تا آنچه را او میخواهد، بگویند. ترجمه جایگزین: «او باعث شد انبیایی که در گذشتههای دور زندگی میکردند، سخن بگویند»
کلمه غیر مجرد [کلی] "رهایی" که در این جمله نقش اسم را دارد میتوان با فعلهایی مثل "نجات دادن" یا "رهایی دادن" جایگزین شود. ترجمه جایگزین: « او ما را از دشمنان نجات می دهد»
این دو جمله اساساً به یک معنا هستند و به این منظور تکرار شدهاند که بر ضدیت دشمنان با آنها تاکید کنند.
کنایه از قدرتی است که فرد جهت به کارگیری آن از دست خود استفاده می کند. ترجمه جایگزین: « قدرت» یا « کنترل»
«تا رحیم باشید» یا «طبق رحمت خود عمل کند»
کلمه«تذکر فرماید» [به یاد داشته باشد] در این آیه به معنی متعهد ماندن یا انجام دادن کاری است.
این سوگند اشاره به "عهد مقدس" دارد(آیه ۷۲)
« برای ما کاری را ممکن سازد»
این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « تا پس از آن که ما را از چنگال دشمنانمان نجات داد، او را بدون ترس خدمت کنیم.»
دست در این آیه اشاره به کنترل کردن یا غالب آمدن بر شخص دیگر است. می توان این عبارت را گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از کنترل دشمنانمان»
این اشاره به ترس از دشمنان دارد. ترجمه جایگزین: «بدون ترس از دشمنانمان»
این جمله را میتوان با برداشتن کلمات انتزاعی "قدوسیت" و "عدالت"[پارسایی] بازنویسی کرد. معانی مُحتمل ۱) ما خدا را در قدوسیت و پارسایی خدمت می کنیم. ترجمه جایگزین: « آنچه مقدس و درست است را انجام می دهیم» یا ۲) ما مقدس و پارسا[عادل] خواهیم بود. ترجمه جایگزین: «مقدس و پارسا بودن»
این اصطلاح به معنی در حضور او است.
زکریا از این عبارت استفاده می کند تا مستقیماً پسرش را خطاب قرار دهد. احتمالاً در زبان خود روشی مشابه برای مشخص کردن مخاطب خود داشته باشید.
مردم متوجه خواهند شد که او نبی است. این جمله را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم خواهند دانست که تو نبی هستی»
این کلمات حسن تعبیر برای خد است. ترجمه جایگزین: «آنکه به آن متعال خدمت میکند» یا «آنکه به جای خدای متعال سخن می گوید.»
قبل از اینکه خداوند بیاید، یحی نزد قوم رفته و آمدن او را به آنها اعلام میکند. ببنید در ۱: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
" روی کسی" می تواند اصطلاحی باشد که اشاره به حضور شخص دارد. گاهی در ترجمه حذف می شود. ترجمه جایگزین: «خداوند». ببینید در ۱: ۱۷ چطور ترجمه کردهاید.
این استعاره است و به این معنا است که یحیی مردم را آماده میکند تا به پیغام گوش داده و ایمان آورند.
عبارت " معرفت... دهی" استعاره از تعلیم است. اسامی غیر مجرد "نجات" و "آمرزش" را می توان با افعال " نجات دادن" یا "آمرزیدن" جایگزین کرد. ترجمه جایگزین: « تا به قوم او نجات از طریق بخشش گناهانشان را تعلیم دهی» یا «تا به مردم تعلیم دهد که خدا چگونه از طریق بخشش گناهان نجات را به آنها آموزاند.»
شاید این توضیح که رحمت خداوند به مردم کمک میکند، مفید باشد. ترجمه جایگزین: «چون خدا نسبت به ما شفیق و رحیم» است.
نور معمولاً استعارهای از حقیقت هستند. اینجا، حقیقت روحانی که منجی ارائه میدهد به سپیده دمی تشبیه شده که عالم را روشن میکند.
«از آسمان»
نور و کلمات مشابه آن اغلب استعارهای از حقیقت هستند. اینجا حقیقت روحانی که منجی آشکار میکند طوری تشبیه شده که گویی تابش خورشیدی است که زمین را روشن می کند(آیه ۷۸)
" معرفت بخشد" یا " نور روحانی تاباند"
تاریکی استعارهای از نبود حقایق روحانیست. کسانی که حقایق روحانی کافی را ندارند به افرادی تشبیه شدهاند که در تاریکی زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «آنانی که حقیقت را نمیدانند»
این دو کلمه با هم به کار رفتهاند تا عمق تاریکی روحانی افراد قبل از دریافت رحمت خدا را نشان دهد. همچنین «ظلّ موت» ظل یا سایه معمولاً ارائه دهنده اموریست که قرار است رخ دهند. اینجا به مرگی که نزدیک می شود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: « کسانی که مرگشان نزدیک است».
اینجا " هدایت" استعاره از تعلیم دادن است و " طریق سلامتی[آرامش]" استعاره از زندگی در صلح با خدا است. کلمه "پایهای" بخش گویی است که اشاره به تمام شخص دارد. ترجمه جایگزین: « ما را تعلیم ده که چگونه در صلح با خدا زندگی کنیم»
این آیه خلاصهای از سالهای رشد یحیی ارائه میدهد.
این کلمه به این منظور استفاده شده که شکستی در سیر داستان را نشان دهد[نشان گذاری کند]. لوقا از تولد یحیی به سرعت به شروع خدمت او میرسد.
«از نظر روحانی بالغ میشد» یا «رابطه خود با خدا را تقویت میکرد»
«در بیابان زندگی کرد». لوقا نمیگوید که یحیی از چه سنی شروع به زندگی در بیابان کرد.
این کلمه لزوماً نقطه توقفی را نشان نمی دهد. یحیی به زندگی در بیابان ادامه داد حتی وقتی در انظار موعظه نمود.
" تا وقتی که در جمع شروع به موعظه کرد"
این کلمه به مفهوم کلی "وقت" یا " موقعیت" به کار رفته است.
1و در آن ایّام حکمی از اوغُسْطُس قیصر صادر گشت که تمام ربع مسکون رااسمنویسی کنند.2و این اسمنویسی اوّل شد، هنگامی که کیرینیوس والی سوریّه بود.3پس همهٔ مردم هر یک به شهر خود برای اسمنویسی میرفتند.4و یوسف نیز از جلیل از بلده ناصره به یهودیّه به شهر داود که بیتلحم نام داشت، رفت. زیرا که او از خاندان و آل داود بود.5تا نام او با مریم که نامزد او بود و نزدیک به زاییدن بود، ثبت گردد.6و وقتی که ایشان در آنجا بودند، هنگام وضع حمل او رسیده،7پسر نخستین خود را زایید. و او را در قنداقه پیچیده، در آخور خوابانید. زیرا که برای ایشان در منزل جای نبود.8و در آن نواحی، شبانان در صحرا بسر میبردند و در شب پاسبانی گلههای خویش میکردند.9ناگاه فرشته خداوند بر ایشان ظاهر شد و کبریایی خداوند بر گرد ایشان تابید و بغایت ترسان گشتند.10فرشته ایشان را گفت، مترسید، زیرا اینک، بشارتِ خوشیِ عظیم به شما میدهم که برای جمیع قوم خواهد بود.11که امروز برای شما در شهر داود، نجات دهندهای که مسیح خداوند باشد متولّد شد.12و علامت برای شما این است که طفلی در قنداقه پیچیده و در آخور خوابیده خواهید یافت.13در همان حال فوجی از لشکر آسمانی با فرشته حاضر شده، خدا را تسبیح کنان میگفتند،14خدا را در اعلیٰعلیّیّن جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد.15و چون فرشتگان از نزد ایشان به آسمان رفتند، شبانان با یکدیگر گفتند، الآن به بیتلحم برویم و این چیزی را که واقع شده و خداوند آن را به ما اعلام نموده است ببینیم.16پس به شتاب رفته، مریم و یوسف و آن طفل را در آخور خوابیده یافتند.17چون این را دیدند، آن سخنی را که دربارهٔ طفل بدیشان گفته شده بود، شهرت دادند.18و هر که میشنید از آنچه شبانان بدیشان گفتند، تعجّب مینمود.19امّا مریم در دل خود متفکّر شده، این همه سخنان را نگاه میداشت.20و شبانان خدا را تمجید و حمدکنان برگشتند، بهسبب همهٔ آن اموری که دیده و شنیده بودند چنانکه به ایشان گفته شده بود.21و چون روز هشتم، وقت ختنه طفل رسید، او را عیسی نام نهادند، چنانکه فرشته قبل از قرار گرفتن او در رحم، او را نامیده بود.22و چون ایّام تطهیر ایشان برحسب شریعت موسی رسید، او را به اورشلیم بردند تا به خداوند بگذرانند.23چنانکه در شریعت خداوند مکتوب است که هر ذکوری که رَحِم را گشاید، مقدّس خداوند خوانده شود.24و تا قربانی گذرانند، چنانکه در شریعت خداوند مقرّر است، یعنی جفت فاختهای یا دو جوجه کبوتر.25و اینک، شخصی شمعون نام در اورشلیم بود که مرد صالح و متقّی و منتظر تسلّی اسرائیل بود و روحالقدس بر وی بود.26و از روحالقدس بدو وحی رسیده بود که تا مسیح خداوند را نبینی موت را نخواهی دید.27پس به راهنمایی روح، به هیکل درآمد و چون والدینش آن طفل یعنی عیسی را آوردند تا رسوم شریعت را بجهت او به عمل آورند،28او را در آغوش خود کشیده و خدا را متبارک خوانده، گفت،29الحال ای خداوند بندهٔ خود را رخصت میدهی، به سلامتی برحسب کلام خود.30زیرا که چشمان من نجات تو را دیده است،31که آن را پیش روی جمیع امّتها مهیّا ساختی.32نوری که کشف حجاب برای امّتها کند و قوم تو اسرائیل را جلال بُوَد.33و یوسف و مادرش از آنچه دربارهٔ او گفته شد، تعجّب نمودند.34پس شمعون ایشان را برکت داده، به مادرش مریم گفت، اینک، این طفل قرار داده شد، برای افتادن و برخاستن بسیاری از آل اسرائیل و برای آیتی که به خلاف آن خواهند گفت.35و در قلب تو نیز شمشیری فرو خواهد رفت تا افکار قلوب بسیاری مکشوف شود.36و زنی نبیه بود، حنّا نام، دختر فَنُوئیل از سبط اَشیِر بسیار سالخورده، که از زمان بکارت هفت سال با شوهر بسر برده بود.37و قریب به هشتاد و چهار سال بود که او بیوه گشته از هیکل جدا نمیشد، بلکه شبانهروز به روزه و مناجات در عبادت مشغول میبود.38او در همان ساعت در آمده، خدا را شکر نمود و دربارهٔ او به همهٔ منتظرین نجات در اورشلیم، تکلّم نمود.39و چون تمامی رسوم شریعت خداوند را به پایان برده بودند، به شهر خود ناصره جلیل مراجعت کردند.40و طفل نمّو کرده، به روح قوّی میگشت و از حکمت پر شده، فیض خدا بر وی میبود.41و والدین او هر ساله بجهت عید فِصَح، به اورشلیم میرفتند.42و چون دوازده ساله شد، موافق رسم عید، به اورشلیم آمدند.43و چون روزها را تمام کرده، مراجعت مینمودند، آن طفل یعنی عیسی، در اورشلیم توقّف نمود و یوسف و مادرش نمیدانستند.44بلکه چون گمان میبردند که او در قافله است، سفر یکروزه کردند و او را در میان خویشان و آشنایان خود میجستند.45و چون او را نیافتند، در طلب او به اورشلیم برگشتند.46و بعد از سه روز، او را در هیکل یافتند که در میان معلّمان نشسته، سخنان ایشان را میشنود و از ایشان سؤال همیکرد.47و هر که سخن او را میشنید، از فهم و جوابهای او متحیّر میگشت.48چون ایشان او را دیدند، مضطرب شدند. پس مادرش به وی گفت، ای فرزند چرا با ما چنین کردی؟ اینک، پدرت و من غمناک گشته تو را جستجو میکردیم.49او به ایشان گفت، از بهر چه مرا طلب میکردید، مگر ندانستهاید که باید من در امور پدر خود باشم؟50ولی آن سخنی را که بدیشان گفت، نفهمیدند.51پس با ایشان روانه شده، به ناصره آمد و مطیع ایشان میبود و مادر او تمامی این امور را در خاطر خود نگاه میداشت.52و عیسی در حکمت و قامت و رضامندی نزد خدا و مردم ترقّی میکرد.
بعضی از ترجمهها، آیات منظوم را با فاصلهای بیشتر از متن قرار میدهند تا خواندن آنها نسبت به مابقی متن راحتتر باشد. ترجمه َULB در ۲: ۱۴و ۲۹ - ۳۲ چنین کاری را انجام میدهد.
این آیه اطلاعاتی پیش زمینهای در اختیار ما قرار میدهد که چرا مریم و یوسف میبایست هنگام تولد عیسی جا به جا شوند.
این قسمت شروع بخش تازهای از داستان را نشانگذاری میکند.
این عبارت استفاده شده تا شروع گزارش واقعه را نشان میدهد. اگر زبان شما روشی دیگر برای شروع تعریف ماجرایی دارد، میتوانید از آن روش استفاده کنید. برخی از نسخ، این آیه را نمیآورند.
«پادشاه آگوستوس» یا «امپراطور آگوستوس» آگوستوس اولین امپراطور از امپراطوری روم بود.
این دستور احتمالاً توسط پیک در سراسر امپراطوری پخش شده است. ترجمه جایگزین: «پیکها را با حکمی گسیل داشت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آنها تمام ساکنین دنیا را نامنویسی کنند» یا «تا آنها همه مردم دنیا را بشمارند و اسم آنها را بنویسند»
در اینجا کلمه «دنیا» تنها بخشی از جهان را شامل میشود که تحت حکومت قیصر آگوستوس بوده است. ترجمه جایگزین: «امپراطوری» یا «امپراطوری روم»
کیرینیوس به عنوان والی سوریه گماشته شده بود.
«همه راهی شدند» یا «همه در حال رفتن بودند»
این جمله اشاره به شهر آبا و اجدادی افراد دارد. احتمالاً مردم در شهرهای دیگر زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: « شهری که اجدادش در آن زندگی میکردند»
«تا اسم آنها در سرشماری ثبت شود» یا «تا جزوی از شمارش رسمی باشند.»
ترجمه ULB این دو آیه را در یک آیه ارتباطی میآورد تا کوتاه کردن جملات را آسانتر کند.
این قسمت یوسف را به عنوان شرکت کننده جدید در داستان مشخص میکند.
عبارت «شهر داود» نامی است برای بیتلحم که بیانگر دلیل اهمیت این شهر است. اگرچه شهر کوچکی بود، ولی داوود پادشاه متولد آن شهر بود، و نبوت شده است که مسیح آنجا به دنیا میآید. ترجمه جایگزین: «به بیتلحم، شهر داوود پادشاه» یا « به بیتلحم، شهری که داود در آن به دنیا آمد»
«چونکه یوسف نوادهی داود بود»
این بدان معناست که به مقامات آنجا گزارش دهند تا او را در سرشماری به حساب آورند. در صورت امکان از واژه مخصوص سرشماری دولتی استفاده کنید.
مریم همراه یوسف از ناصریه سفر کرد. احتمال این وجود دارد که زنان هم مشمول مالیات بودهاند، پس مریم لازم بود سفر کند تا نام او نیز ثبت گردد.
«نامزد او بود» یا «که به او قول داده شده بود». آن موقع زوجی که نامزد بودند از نظر قانونی مزدوج به شمار میرفتند، ولی بین آنها نزدیکی جسمانی وجود نداشت.
ترجمه UDB این آیات را بازچینی میکند تا جزئیات درباره محل ماندن آنها را کنار هم نگه دارد.
این جمله از تولد عیسی و اعلام فرشتگان به شبانان میگوید.
این عبارت شروع اتفاق بعدی در داستان را نشانگذاری میکند.
«وقتی مریم و یوسف در بیتلحم بودند»
«وقتش رسید که بچه خود را به دنیا آورد»
در برخی از فرهنگها رسم است که جهت آسایش[آرامش] کودک او را محکم در تکه پارچه یا پتویی بپیچند. ترجمه جایگزین: « پارچه را محکم به دور او پیچید» یا «او را محکم در پتویی پیچید»
آخور نوعی جعبه یا محفظه بود که افراد کاه یا غذای دیگر حیوانات را در آن میگذاشتند تا بخورند. احتمالاً تمیز بوده و دسته کاه نرم و خشک مثل بالشتک برای کودک مورد استفاده قرار گرفته است. حیوانات معمولاً نزدیک خانه نگه داشته میشدند تا محافظت و غذا دادن به آنها سادهتر باشد. مریم و یوسف در اتاقی که برای حیوانات از آن استفاده میکردند، اقامت داشتند.
«جایی برای آنها نبود تا در اتاق مهمان بمانند» احتمالاً به این خاطر بود که خیلی از مردم جهت ثبت نام به بیتلحم آمده بودند. لوقا این اطلاعات را به عنوان اطلاعات پیش زمینه اضافه میکند.
«فرشتهای از طرف خدا» یا «فرشتهای که به خدا خدمت میکرد»
« بر شبانان ظاهر شد»
منشا نور تابان، جلال خدا بود که در همان وقت همراه فرشته ظاهر شد.
" دست از ترسیدن بکشید"
«که همه قوم را خوشحال خواهد کرد»
برخی میگویند که این به قوم یهود اشاره داد. برخی دیگر میگویند که به همه اشاره دارد.
این اشاره به شهر بیتلحم دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به تو علامتی میدهد» یا «تو این علامت را از خدا میبینی»
«مدرک». این کلمه یا به علامتی اشاره دارد که ثابت میکند گفته فرشته درست بوده، یا میتواندعلامتی باشد که به چوپانان کمک میکرد تا کودک را بشناسند.
این در آن فرهنگ روشی معمول بود که مادران کودک خود را حفظ و مراقبت میکردند . ببینید در لوقا ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: " محکم در پتویی گرم پیچید" یا " به آسودگی در پتویی پیچید"
این نوعی جعبه یا محفظه بوده که افردا کاه یا غذای دیگر حیوانات در آن قرار میدادند تا بخوردند. ببینید در لوقا ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این کلمات میتواند اشاره به لشکر واقعی از فرشتگان اشاره داشته باشد، یا شاید استعارهای از گروهی فرشته سازماندهی شده است. ترجمه جایگزین: «گروهی بزرگ از فرشتگان آسمان»
«خدا را ستایش میکردند»
معانی محتمل ۱) «جلال دادن خدا که در والاترین مکانهاست» ۲) «والاترین جلالها را به خدا دادن»
« بر آنان که که بر زمینند و خدا از آنان خشنود است، آرامش باد»
<u>
</u>
این عبارت به این منظور به کار رفته که جابهجایی در داستان بر کاری که شبانان بعد از رفتن فرشتگان انجام دادند را نشانگذاری کنند.
«از پیش شبانان[چوپانان]»
"به همدیگر"
از آنجایی که شبانان با یکدیگر حرف میزدند، زبانهایی که از ضمیر عمومی " ما" و " به ما" استفاده میکنند اینجا نیز باید چنین کاری انجام دهند.
«باید برویم»
این اشاره به تولد کودک دارد نه به ظاهر شدن فرشتگان.
آخور، جعبه یا محفظهای بود که افراد کاه یا غذا برای خوردن حیوانات را در آن میگذاشتند تا بخورند. ببینید در لوقا ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه فرشتگان به شبانان گفتند»
«آن بچه»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه شبانان به آنها گفتند.»
کسی که فکر میکند چیزی ارزشمند یا محبوب است آن را «مثل گنج محفوظ» نگه میدارد. مریم آنچه درباره پسر خود شنیده بود را بسیار ارزشمند میدانست. ترجمه جایگزین: « با دقت آنها را به یاد آورد» یا « با شادی آنها را به یاد آورد»
" شبانان پیش گوسفندان برگشتند"
این دو عبارت بسیار شبیه یکدیگرند و تاکید میکنند چقدر آنها از کاری که خدا انجام داده بود هیجان زده بودند. ترجمه جایگزین: «از بزرگی خدا حرف زدن و ستایش کردن»
شریعتی که خدا به ایمانداران یهودی گفته بود درباره وقتی که کودک را ختنه میکردند و قربانی که والدین باید میآوردند.
این عبارت، گذشت زمان را قبل از این رویداد تازه مشخص میکند.
«پایان روز هشتم زندگی او». روزی که او به دنیا آمده بود، روز اول به حساب آمده است.
یوسف و مریم بر او اسمی گذاشتند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسمی که فرشته به آن او را نامیده بود»
این گذشت زمان، قبل از رویدادی را نشان میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « روزهایی که خدا لازم میدانست»
«برای آنها تا رسماً تطهیر شوند» شما میتوانید نقش خدا را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا خدا آنها را مطهر بداند»
«او را نزد خداوند آوردند» یا « او را به حضور خداوند آوردند». این مراسمی بود که حق خدا بر نخست زاده مذکر را تایید میکرد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنطور که موسی نوشت» یا «این کار را کردند چون موسی نوشته بود.»
«رحم را گشاید» در اینجا اصطلاحی است که به بیرون آمدن نخست زاده از رحم اشاره دارد. چنین اصطلاحی به حیوانات و انسانها اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تمام نخست زادگان که مذکر هستند» یا «همه نخست زادگان پسر»
«همانطور که شریعت خداوند میگوید». این جای دیگر در شریعت است. این قسمت به همه مذکرها اشاره دارد، چه نخست زاده و چه غیر از آن.
کلمه «و اینک» شخص جدیدی در داستان را گوش زد میکند. احتمالاً در زبان خود روشی برای انجام چنین کاری داشته باشید.
این عبارات میتوانند به عنوان عمل بیان شوند. ترجمه جایگزین: «آنچه درست بود را انجام میدادند و از خدا میترسیدند» یا « از شریعت خدا پیروی میکردند و از خدا میترسیدند»
کلمه «اسرائیل» کنایه از قوم اسرائیل است. تسلی دادن به کسی به معنی آرامش یا آسودگی بخشیدن به اوست. کلمات " تسلی اسرائیل" کنایه از مسیح یا ماشیحی هست که آورنده تسلی و آرامش بر قوم اسرائیل خواهد بود. ترجمه جایگزین: «کسی که قوم اسرائیل را تسلی میبخشد»
«روحالقدس با او بود». خدا به روشی خاص با او بود و به او حکمت و هدایت در زندگی عطا فرمود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روحالقدس به او نشان داد» یا « روحالقدس به او گفت»
«قبل از مردن، مسیح خداوند را خواهد دید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « آنطور که روحالقدس او را هدایت کرده بود.»
در برخی از زبانها از فعل «رفت» استفاده کردهاند.
«در حیاط معبد» [در صحن معبد] فقط کاهنان میتوانستند به ساختمان معبد وارد شوند.
.
" والدین عیسی"
"رسوم شریعت خدا"
«شمعون عیسای نوزاد را در بغل گرفت» یا «شمعون عیسی را در دستان خود نگه داشت»
«من خادم تو هستم؛ اجازه ده که در آرامش بروم» شمعون به خود اشاره میکرد.
این حسن تعبیر از "مردن " است.
این کلمه کنایه از وعده است. ترجمه جایگزین: " آنطور که وعده دادی"
"
این جمله به معنی «شخصاً دیدن» یا «من خودم دیدم» است
این جمله اشاره به شخصی دارد که نجات را میآورد--عیسای نوزاد-- که شمعون در آغوش گرفته بود. ترجمه جایگزین: «منجیای که تو فرستادی» یا «آنکه تو برای نجات فرستادی»
بسته به این دارد که عبارت قبلی را چطور ترجمه کنید، میتوان این قسمت را به «کسی که تو» تغییر داد.
«برنامه داشتی» یا «باعث روی دادن آن شدی»
این استعاره به این معنی است که کودک به قوم کمک میکند تا اراده خدا را بفهمند. درک قوم از اراده خدا به همان شکلی مطرح شده که نور برای دیدن اشیا به کار میرود. شاید نیاز باشد روشن کنید قوم چه میبینند. ترجمه جایگزین: «این کودک به قوم کمک میکند تا اراده خدا را همچون نوری که به مردم اجازه دیدن میدهد، بفهمند»
« احتمالاً نیاز است که به وضوح بیان کنید چه مکشوف میشود. ترجمه جایگزین: «حقیقت خدا را آشکار میکند»
«او موجب آمدن جلال خدا بر قوم اسرائیل خواهد بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه شمعون درباره او گفت»
« به مادر کودک، مریم گفت»از اینکه مریم با مادر شمعون اشتباه گرفته نشود اطمینان حاصل کنید.
شمعون از این جمله استفاده کرد تا مریم را آگاه کند که آنچه در ادامه میگوید بسیار مهم است.
کلمات «افتادن» و «برخاستن» به دور شدن از خدا و نزدیک شدن به خدا اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «این کودک باعث میشود خیلی از قوم اسرائیل از خدا دور شوند یا به خدا نزدیکتر شوند.»
این استعاره مبین اندوه عمیقی است که مریم حس میکرد. ترجکه جایگزین:«اندوه تو چنان جانکاه خواهد بود که گویی شمشیری در قلب تو فرو خواهد رفت.
اینجا « قلب» کنایه از درون افراد است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او شاید افکار خیلی از مردم را آشکار کند» یا « او آشکار میکند که مخفیانه چه فکر میکردند.»
اینجا شخص جدیدی در داستان معرفی میشود.
این اسم یک مرد است.
«۷ سال»
«بعد از اینکه با او ازدواج کرد»
معانی محتمل ۱) او ۸۴ سال بیوه بود ۲) او ۸۴ سال داشت و بیوه بود .
این احتمالاً مبالغه است و منظور از آن این است که آنقدر زمان در معبد میگذراند که هرگز معبد را ترک نمیکرد. ترجمه جایگزین: «همیشه در معبد بود» یا «اغلب در معبد بود»
«با پرهیز از غذا در خیلی از مواقع و با دعاهای بسیار»
«به آنها نزدیک شد» یا «پیش مریم و یوسف رفت»
در اینجا کلمه «نجات» برای اشاره به شخصی استفاده شده که آن عمل را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «کسی که اورشلیم را نجات میدهد» یا « شخصی که برکات خدا و لطف او را به اورشلیم باز میگرداند»
مریم، یوسف و عیسی شهر بیتلحم را ترک میکنند و برای گذراندن کودکی عیسی بر میگردند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شریعت خداوند لازم میدانست چنین کاری کنند.»
این عبارت به آن معناست که در شهر ناصره زندگی میکردند. اطمینان حاصل کنید که طوری به نظر نرسد که انگار مالک شهر هستند. ترجمه جایگزین: « شهر ناصره،جایی که زندگی میکردند.»
«حکیمتر میشد» یا «یاد میگرفت چه چیزی حکیمانه است.»
«خدا او را برکت میداد» یا «خدا به شکلی خاص با او بود»
وقتی عیسی ۱۲ ساله بود، به اورشلیم میرود. زمانی که آنجا بود، از معلمین معبد سوال میپرسید و به پرسشهای آنان جواب میداد.
این اطلاعات پیش زمینهایست.
«والدین عیسی»
اورشلیم از هر جای دیگر در اسرائیل مرتفعتر بود، پس برای قوم اسرائیل معمول بود صحبت از بالا رفتن به سمت اورشلیم کنند.
«در زمان معمول" یا آنطور که هر سال انجام میدادند."
این اسمی دیگر برای عید پسخ بود، چون شامل خوردن غذایی رسمی میشد.
«وقتی که زمان جشن و ضیافت به پایان رسید» یا «بعد از اتمام تعداد روزهای لازمه برای جشن »
«فکر کردند»
«برای یک روز سفر کردند» یا « به مقداری که به طور معمول در یک روز ممکن بود، رفتند»
این صفحه به عمد خالی گذاشته شده
این عبارت به این منظور به کار رفته که رویداد خاصی در داستان را نشانگذاری کند. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را در نظر داشته باشید.
این اشاره به صحن پیرامون هیکل دارد. فقط کاهنان اجازه ورود به هیکل را داشتند. ترجمه جایگزین: «در صحن هیکل» یا «در معبد»
این به معنای دقیقاً در وسط نیست. بیشتر به معنای «میان» یا «همراه با» یا «محصور شده با» است.
«معلمین مذهبی» یا «آنهایی که درباره خدا تعلیم میدادند»
نمیفهمیدند که چطور ۱۲ سالهای بدون تحصیلات مذهبی به این خوبی میتواند جواب سوالات آنها را بدهد.
«از میزان درک او» یا «از درک زیاد او درباره خدا»
«چقدر خوب به سوالات آنها جواب میداد» یا «که چه خوب سوالاتشان را جواب میداد»
«وقتی مریم و یوسف، عیسی را پیدا کردند»
این توبیخی غیر مستقیم بود، چون او همراه آنها به خانه برنگشته بود. این باعث شد که نگران او شوند. ترجمه جایگزین: «نباید با ما چنین کاری میکردی»
این کلمه معمولاً برای نشان دادن شروع رویدادی تازه یا مهم استفاده میشود. همچنین به این منظور استفاده میشود که نشان دهد جایی کاری شروع شده است. اگر در زبان شما عبارتی وجود دارد که به این شکل به کار میرود، این را در نظر داشته باشید که استفاده از آن میتواند طبیعی باشد یا نه.
عیسی از دو سوال استفاده میکند تا با لطافت والدین خود را توبیخ کند و در شروع به آنها میگوید او از طرف پدر هدفی دارد که آنها درک نمیکنند. ترجمه جایگزین: «نیازی نبود که نگران من باشید»
عیسی از سوال دوم استفاده میکند تا سعی کند به والدینش بگوید که باید از هدف فرستاده شدن او توسط پدر مطلع شوند. ترجمه جایگزین: «باید میدانستید ... امور»
معانی محتمل ۱) منظور عیسی دقیقاً همین کلمات بود، تا نشان دهد کاری که خدا به او سپرده بود را انجام میدهد، یا ۲) این کلمات اصطلاحی هستند که نشان میدهد عیسی کجاست: «در خانه پدرم» از آیه بعد میفهمیم والدین او درک نمیکنند او به آنها چه میگوید، بهتر بیش از آنچه که گفته شده توضیحی داده نشود.
در ۱۲ سالگی، پسر خدا، میفهمید که خدا پدر واقعی اوست
«عیسی با مریم و یوسف به خانه برگشت »
«از آنها اطاعت میکرد» یا «همیشه از آنها اطاعت میکرد»
در اینجا «دل» کنایه از ذهن یا درون شخص است. ترجمه جایگزین: «با دقت همه چیز را به خاطر میسپرد»
«حکیم تر و قویتر میشد». این عبارت اشاره به رشد ذهنی و فیزیکی دارد.
این اشاره به رشد روحانی و اجتماعی دارد. این دو را میتوان جدا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را بیشتر و بیشتر برکت داد و مردم او را بیشتر و بیشتر دوست داشتند»
1و در سال پانزدهم از سلطنت طیباریوسقیصر، در وقتی که پنطیوس پیلاطُس، والی یهودیّه بود و هیرودیس، تیترارک جلیل و برادرش فیلپُس تیترارکِ ایطوریّه و دیار تَراخوُنیتس و لیسانیوس تیترارکِ آبلیّه2و حنّا و قیافا رؤسای کهنه بودند، کلام خدا به یحیی ابن زکریّا در بیابان نازل شده،3به تمامی حوالی اُرْدُن آمده، به تعمید توبه بجهت آمرزش گناهان موعظه میکرد.4چنانچه مکتوب است در صحیفه کلمات اِشعَیای نبی که میگوید، صدای ندا کنندهای در بیابان، که راه خداوند را مهیّا سازید و طُرُق او را راست نمایید.5هر وادی انباشته و هر کوه و تلّی پست و هر کجی راست و هر راهِ ناهموار صاف خواهد شد؛6و تمامی بشر نجات خدا را خواهند دید.7آنگاه به آن جماعتی که برای تعمید وی بیرون میآمدند، گفت، ای افعیزادگان، که شما را نشان داد که از غضب آینده بگریزید؟8پس ثمراتِ مناسب توبه بیاورید و در خاطر خود این سخن را راه مدهید که ابراهیم پدر ماست، زیرا به شما میگویم خدا قادر است که از این سنگها، فرزندان برای ابراهیم برانگیزاند.9و الآن نیز تیشه بر ریشهٔ درختان نهاده شده است؛ پس هر درختی که میوهٔ نیکو نیاورد، بریده و در آتش افکنده میشود.10پس مردم از وی سؤال نموده گفتند، چهکنیم؟11او در جواب ایشان گفت، هر که دو جامه دارد، به آنکه ندارد بدهد. و هرکه خوراک دارد نیز چنین کند.12و باجگیران نیز برای تعمید آمده، بدو گفتند، ای استاد چه کنیم؟13بدیشان گفت، زیادتر از آنچه مقرّر است، مگیرید.14سپاهیان نیز از او پرسیده، گفتند، ما چه کنیم؟ به ایشان گفت، بر کسی ظلم مکنید و بر هیچکس افترا مزنید و به مواجب خود اکتفا کنید.15و هنگامی که قوم مترصّد میبودند و همه در خاطر خود دربارهٔ یحیی تفکّر مینمودند که این مسیح است یا نه،16یحیی به همه متوجّه شده گفت، من شما را به آب تعمید میدهم، لیکن شخصی تواناتر از من میآید که لیاقت آن ندارم که بند نعلین او را باز کنم. او شما را به روحالقدس و آتش تعمید خواهد داد.17او غربال خود را به دست خود دارد و خرمن خویش را پاک کرده، گندم را در انبار خود ذخیره خواهد نمود و کاه را در آتشی که خاموشی نمیپذیرد خواهد سوزانید.18و به نصایح بسیار دیگر، قوم را بشارت میداد.19امّا هیرودیس تیترارک چون بهسبب هیرودیا، زن برادر او فیلِپس و سایر بدیهایی که هیرودیس کرده بود از وی توبیخ یافت،20این را نیز بر همه افزود که یحیی را در زندان حبس نمود.21امّا چون تمامی قوم تعمید یافته بودند و عیسی هم تعمید گرفته دعا میکرد، آسمان شکافته شد22و روحالقدس به هیأت جسمانی، مانند کبوتری بر او نازل شد و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که به تو خشنودم.23و خود عیسی وقتی که شروع کرد، قریب به سی ساله بود. و حسب گمان خلق، پسر یوسف ابن هالیِ24ابن متّات، بن لاوی، بن ملکِی، بن یَنَّا، بن یوسف،25ابن مَتَّاتیا، بن آموس، بن ناحوم، بن حَسلی، بن نَجَّی،26ابن مأت، بن متاتِیا، بن شَمعِی، بن یوسف، بن یهودا،27ابن یوحنا، بن ریسا، بن زَروبابل، بن سَألْتِیئیل، بن نِیری،28ابن مَلْکی، بن اَدّی، بن قوسام، بن اَیْلمودام، بن عِیر،29ابن یوسی، بن ایلعاذَر، بن یوریم، بن مَتَّات، بن لاوی،30ابن شَمعون، بن یهودا، بن یوسف، بن یونان، بن ایلیاقیم،31ابن مَلِیا، بن مَینان، بن مَتَّاتا بن ناتان، بن داود،32ابن یسی، بن عوبید، بن بوعز، بن شَلْمون، بن نَحْشون،33ابن عمِّیناداب، بن اَرام، بن حَصرون، بن فارص، بن یهودا،34ابن یعقوب، بن اسحاق، بن ابراهیم، بن تارَح، بن ناحور،35ابن سَروج، بن رَعو، بن فالَج، بن عابَر، بن صالَح،36ابن قِینان، بن اَرْفَکْشاد، بن سام، بن نوح، بن لامَک،37ابن مَتوشالِح، بن خَنوخ، بن یارَد، بن مَهْلَلئیل،بن قِینان،38ابن اَنوش، بن شِیث، بنآدم، بن الله.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را نسبت به متن با فاصله در سمت راست قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود. ULB این کار را در لوقا ۳: ۴- ۶ که کلامی از عهد عتیق است انجام میدهد.
دستورالعمل یحیی به سربازان و خراجگیران در این باب پیچیده نیست. نکاتی را به آنها گوش زد میکند که احتمالاً برای آنها واضح بوده است.
and Luke 3:12-15)
شجرنامه فهرستی از اجداد یا نوادگان شخص است. چنین فهرستی برای تعیین شخصی که حق شاه شدن را دارد بسیار مهم است، چون اقتدار شاه سینه به سینه به او میرسید یا از پدرش به او ارث میرسید. همچنین برای دیگران نیز عادی است که شجرهنامه ثبت شدهای داشته باشند.
نبوت معمولاً شامل استفاده از استعارات میشود تا معنای مد نظر خود را بیان کند. جهت تفسیردرست نبوت تشخیص روحانی نیاز است. نبوت اشعیا استعاره مبسوط است که خدمت یحیای تعمید دهنده را توصیف میکند(لوقا ۳: ۴- ۶) . ترجمه این بخش دشوار است. پیشنهاد میشود که مترجم هر خط از ULB را به عنوان استعارهای جدا در نظر بگیرد.
. and
این اتفاق میتواند باعث سردرگمی شود چون نویسنده میگوید یحیی زندانی شد و بعد میگوید که عیسی را تعمید داد. نویسنده احتمالاً از این عبارت استفاده کرده تا انتظار زندانی شدن یحیی توسط هیرودیس را نشان دهد. این میتواند بدان معنا باشد که این جمله در سیر روایی داستان در آینده رخ داده است.
این آیات اطلاعات پیش زمینهای را ارائه میدهند و میگویند هنگام شروع خدمت یحیی،پسر خاله عیسی، چه اتفاقاتی افتاد.
همانطور که اشعیای نبی پیشگویی کرده بود، یحیی بشارت خبر خوش را به قوم شروع کرد.
این اسامی مردانه هستند.
این اسامی قلمرو و سرزمینهایی مشخص هستند.
«حینی که حنا و قیافا با هم به عنوان کاهنین اعظم خدمت میکردند». حنا کاهن اعظم بود، و حتی بعد از اینکه رومیان دامادش، قیافا را جانشین او کردند، یهودیان همچنان او را کاهن اعظم میدانستند.
نویسنده طوری از پیغام خداوند صحبت میکند انگار فردی است که به سمت شنوندگان خود حرکت میکند. ترجمه جایگزین: «خدا پیغام خود را گفت»
واژه «تعمید» و «توبه» را میتوان به عنوان عملی انجام شدنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: « و او موعظه میکرد که قوم باید به منظور نشان دادن توبه خود، تعمید یابند»
آنها توبه میکنند تا خدا گناه آنها را ببخشد. واژه «آمرزش» را میتوان به عنوان عملی انجام شدنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: « تا گناه آنها بخشیده شود» یا « تا که خدا گناه آنها را ببخشد»
نویسنده یعنی لوقا،آیاتی از کتاب اشعیای نبی را مورد یحیای تعمید دهنده نقل قول میکند.
این کلمات نقل قولی از اشعیای نبی را معرفی میکنند. این جملات را میتوان به حالت معلوم بیان کرد، و کلمات غائب را اضافه کرد. ترجمه جایگزین: «چنین شد همانطور که اشعیای نبی در کتاب سخنان خود آورده است» یا «یحیی پیغامی که اشعیا در کتاب خود نوشته بود را عملی کرد»
این قسمت از آیه را میتوان در غالب جمله بیان کرد. ترجمه جایگزین: «صدای آنکه در بیابان شنیده میشود» یا «آوای آنکه در بیابان ندا در میدهد»
دستور دوم توضیح دقیقتر است یا جزئیات بیشتری به فرمان اول اضافه میکند.
«راه خداوند را آماده کنید». انجام این کار نشان دهنده آماده شدن برای شنیدن پیغام خداوند است وقتی که میآید. قوم این کار را با توبه از گناهان انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «آماده شوید تا وقتی که خداوند میآید پیغام او را بشنوید» یا «توبه کنید و برای آمدن خداوند حاضر باشید »
«طریق» یا «مسیر»
وقتی قوم مسیر را برای شخص مهمی که در راه است آماده میکنند، بلندیهای جاده را رفع میکنند و پستیهای آن را پر میکنند تا جاده صاف شود. این بخشی از استعارهای است که در آیه قبل شروع شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها پستیهای جاده را پر میکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها هر کوه و تپه را صاف میکنند» یا «آنها پستی و بلندی جاده را رفع میکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یاد میگیرند که خدا چگونه قوم را نجات میدهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا یحیی آنان را تعمید دهد»
این عبارت استعاره است. اینجا «زادگان» به معنای دارا بودن ویژگی است. افعی ماری سمی و خطرناک است که نماینده شریر به حساب میآید. ترجمه جایگزین :« ای شما ماران سمی» یا «شما مثل ماران سمی، شرورید»
یحیی انتظار پاسخ به این سوال را نداشت. او مردم را توبیخ میکرد چون آنها تنها برای پرهیز از تنبیه الاهی تعمید میگرفتند، اما قصد دست کشیدن از گناه را نداشتند. ترجمه جایگزین: «شما نمیتوانید اینگونه از خشم خدا بگریزید» یا «فقط با تعمید یافتن نمیتوانید از خشم خدا بگریزید»
کلمه «غضب» در اینجا اشاره به مجازات خدا دارد، چون خشم او به دنبالش است. ترجمه جایگزین: «از تنبیهی که خدا میفرستد» یا «خشمی که خدا بر سر شما خواهد ریخت»
در این استعاره، رفتار شخص با میوه مقایسه شده است. همانطور که انتظار میرود گیاه میوه مناسب خود را تولید کند، شخص توبه کار نیز انتظار میرود پارسایانه زندگی کند. ترجمه جایگزین: «ثمری بدهد که نشان دهنده توبه اوست» یا «کار نیکو را انجام دهد که نشان میدهد از گناه رو برگردانده است» :
«به خود میگویند» یا «فکر میکنند»
«ابراهیم جد ماست» یا «ما نوادگان ابراهیم هستیم». اگر واضح نیست که چرا باید چنین حرفی بزنند، میتوانید اطلاعات بیشتری را اضافه کنید: «پس خدا ما را تنبیه نمیکند»
«برای ابراهیم فرزند خلق کند»
یحیی احتمالاً به سنگهای واقعی رود اردن اشاره میکرد.
تیشه در نقش برنده ریشه درخت است که کنایه از مجازاتی است به زودی شروع میشود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مثل کسی است که تیشه خود را بر ریشه درختان گذاشته است»
«آتش» در اینجا کنایه از تنبیه است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « او هر درختی را قطع میکند...به آتش میاندازد» "
«از او سوال کردند و گفتند» یا «از یحیی پرسیدند»
یحیی شروع به پاسخ دادن به سوالی میکند که مردم در آن جمعیت از او میپرسند.
«به آنها جواب داد و میگفت» یا «جواب داد و گفت»
«غذای اضافه را با دیگری سهیم شود همانطور که با جامه اضافه چنین کردید». این به دادن غذا به نیازمندان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به کسی غذا دهید که غذایی ندارد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « تا یحیی آنان را تعمید دهد»
«پول بیشتر نخواهید» یا «پول بیشتر طلب نکنید». خراجگیران بیش از آنچه که باید پول جمع میکردند. یحیی به آنها میگوید دست از چنین کاری بکشند.
این جمله مجهول به کار رفته تا نشان دهد اقتدار خراجگیران از روم بوده است. ترجمه جایگزین: «بیش از آنچه رومیان به شما اجازه دادهاند»
«ما سربازان چطور، ما باید چه کنیم؟» کلمات «ما» یا «ایشان» شامل یحیی نمیشود.سربازان به طور ضمنی به حرفی اشاره دارند که یحیی به جماعت و خراجگیران گفت تا چه باید بکنند و میخواستند بدانند که آنها به عنوان سرباز باید چه بکنند.
به نظر میرسد سربازان مردم را به غلط متهم میکردند تا پول بگیرند. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور کسی را به غلط متهم نکنید تا از آنها پول بگیرید» یا «نگویید از بیگناهی، کاری غیر قانونی سر زده»
«از حقوق خود راضی باشید»
«چون قوم». این اشاره به همان قومی دارد که نزد یحیی آمدند.
«همه مردد بودند که درباره یحیی چه فکری باید بکنند؛ از خود میپرسیدند، 'میتواند مسیح باشد؟'» یا «کسی مطمئن نبود چگونه باید در مورد یحیی بیاندیشد چون از خود میپرسیدند 'آیا او مسیح است.'»؟
جواب یحیی در این مورد که شخصی بزرگتر میآید به وضوح اشاره میکند که خودش مسیح نیست. احتمالاً مفید باشد که برای مخاطب خود به وضوح این را مطرح کنید. ترجمه جایگزین: «یحیی با گفتن این حرف روشن ساخت که او مسیح نیست»
«من با استفاده از آب شما را تعمید میدهم» یا «من با آب شما را تعمید میدهم»
«آنقدر مهم نیستم که حتی بند پاپوش او را باز کنم». «باز کردن بند پاپوش» وظیفه بردگان بوده است. یحیی میگفت کسی که میآید آنقدر بزرگ است که او حتی لیاقت ندارد غلام او باشد.
این استعاره، تعمید عملی و تماس یافتن فرد با آب را با تعمید روحانی و تماس یافتن او با روحالقدس و آتش مقایسه میکند.
اینجا کلمه «آتش» ممکن است اشاره به ۱) قضاوت یا ۲) تطهیر باشد. بهتر است از همان کلمه «آتش» استفاده کنید.
«او غربال خود را بدست دارد چون آماده است». یحیی طوری از عیسی سخن میگوید که مثل کشاورز آماده جدا کردن دانه از کاه است. ترجمه جایگزین: «او آماده است تا دیگران را قضاوت کند، درست همانطور که کشاوز آماده است»
"
این وسیلهای برای پرت کردن گندم به هوا جهت جدا کردن دانه از کاه است. دانههای سنگینتر به زمین میافتاد و کاه را باد میبرد. ابزاری مانند شنکش است.
خرمنگاه زمینی است که گندم را در آن دسته بندی میکردند تا جهت خرمنکوبی آماده شود. «پاک کردن» زمین به معنی پایان خرمنکوبی گندم است. ترجمه جایگزین: «تا خرمنکوبی خود را پایان دهد»
گندم محصولی قابل قبول است که انبار و نگهداری میشود.
کاه هیچ فایدهای نداشته است، پس مردم آن را میسوزاندند.
«با نصایح قوی دیگر»
این داستان به ما میگوید که قرار است برای یحیی چه اتفاقی رخ دهد که هنوز اتفاق نیافتاده است.
هیرودیس حاکم بود، نه پادشاه. او حاکمیتی محدود بر منطقه جلیل داشت.
«چون هیرودیس با هیرودیا، زن برادر خود، ازدواج کرده بود». این کار چون برادر هیرودیس هنوز زنده بود، عملی شرورانه به حساب میآمد. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون او با زن برادرش، هیرودیا، ازدواج کرده بود در حالیکه هنوز برادرش زنده بود.»
چون هیرودیس حاکم بود، احتمالاً به سربازان خود دستور داده بود تا یحیی را زندانی کنند. ترجمه جایگزین: «او به سربازان دستور داد تا او را حبس کنند» یا «او به سربازان گفت تا یحیی را به زندان اندازند»
آیه قبلی میگوید که هیرودیس یحیی را به زندان انداخت. احتمالاً مفید باشد که به وضوح بگوییم که این اتفاق از آیه ۲۱ قبل از دستگیری یحیی شروع شده است. ترجمه UDB این کار را با آوردن «اما» در اول آیه ۲۱ انجام میدهد « اما قبل از اینکه یحیی به زندان افتد»
عیسی خدمت خود را با تعمید شروع میکند.
این عبارت شروع اتفاقی تازه در داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام این کار دارد. میتوانید استفاده از آن را در این قسمت مد نظر داشته باشید.
«وقتی که یحیی همه قوم را تعمید داد». عبارت «همه قوم» اشاره به افرادی دارد که با یحیی در آنجا حاضر بودند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یحیی عیسی را هم تعمید داد»
«آسمان باز شد» یا «آسمان گشوده شد». این جملات به عملی فرای باز شدن ابرها اشاره دارند، اما معلوم نیست که منظور آنها چیست. احتمالاً بدان معناست که حفرهای در آسمان ایجاد شد.
«روح القدس به صورت جسمانی، مثل کبوتری بر عیسی نازل شد»
اینجا «آوازی در آسمان» یا [آوازی از آسمان] اشاره به مردم بر زمین دارد که صدای خدا که در آسمان سخن میگفت را میشنیدند. میتوان ابهام زدایی شود که خدا با عیسی سخن گفت. ترجمه جایگزین: «صدایی از آسمان گفت» یا «خدا از آسمان با عیسی حرف زد و گفت»
این لقبی مهم برای عیسی، پسر خداست.
لوقا فهرستی از اجداد عیسی به واسطه پدر فرضی او یوسف، در اختیار ما قرار میدهد.
این کلمه به این منظور به کار رفته که تغییر داستان به اطلاعات پیشزمینه درباره سن و اجداد عیسی را نشان گذاری کند.
«سی سال داشت»
See:
«فکر میکردند که او پسر یوسف است» یا «مردم فکر میکردند که او پسر یوسف است»
در ادامه فهرستی آمده که با « او پسر یوسف بود و یوسف پسر هِلی» در آیه ۲۴ شروع شد. این را در نظر داشته باشید که چطور مردم اجداد خود را در زبان مقصد فهرست میکنند. شما باید انتخاب کلماتی یکپارچه در کل متن داشته باشید. قالب بندی احتمالی۱) «او پسر ... ،پسر هلی،که پسر متات که پسر لاوی که پسر ملکی،که پسر ینا، پسر یوسف ....» یا ۲) «او پسر یوسف بود. یوسف پسر هلی بود. هلی پسر متاب بود. متات پسر لاوی بود. لاوی پسر ملکی بود. ملکی پسر ینا بود. ینا پسر یوسف بود.» ۳) «پدر او یوسف بود. پدر یوسف هلی بود. هلی پدر متات بود. متات پدر لاوی بود. لاوی پدر ملکی بود. ملکی پدر ینا بود. ینا پدر یوسف بود.»
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید .
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
نام Salathiel طرز نوشتن متفاوت دارد در برخی از نسخ شألتِیئيل نوشته شده، ولی تشخیص تفاوت آنها دشوار است.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالب بندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالب بندی که در آیات قبل به کار بردهاید را استفاده کنید.
.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
.
این ادامه فهرست اجداد عیسی است که در لوقا ۳: ۲۳ شروع شد. همان قالببندی را که در آیات قبل به کار بردهاید استفاده کنید.
.
«آدمی که توسط خدا خلق شد» یا «آدمی که از خدا بود» یا آدمکه میتوان گفت پسر خدا بود.» "
1امّا عیسی پُر از روحالقدس بوده، از اُردُنمراجعت کرد و روح او را به بیابان برد.2و مدّت چهل روز ابلیس او را تجربه مینمود و در آن ایّام چیزی نخورد. چون تمام شد، آخر گرسنه گردید.3و ابلیس بدو گفت، اگر پسر خدا هستی، این سنگ را بگو تا نان گردد.4عیسی در جواب وی گفت، مکتوب است که انسان به نان فقط زیست نمیکند، بلکه به هر کلمه خدا.5پس ابلیس او را به کوهی بلند برده، تمامی ممالک جهان را در لحظهای بدو نشان داد.6و ابلیس بدو گفت، جمیع این قدرت و حشمت آنها را به تو میدهم، زیرا که به من سپرده شده است و به هر که میخواهم میبخشم.7پس اگر تو پیش من سجده کنی، همه از آن تو خواهد شد.8عیسی در جواب او گفت، ای شیطان، مکتوب است، خداوند خدای خود را پرستش کن و غیر او را عبادت منما.9پس او را به اورشلیم برده، بر کنگره هیکل قرار داد و بدو گفت، اگر پسر خدا هستی، خود را از اینجا به زیر انداز.10زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را دربارهٔ تو حکم فرماید تا تو را محافظت کنند.11و تو را به دستهای خود بردارند، مبادا پایت به سنگی خورد.12عیسی در جواب وی گفت که، گفته شده است، خداوند خدای خود را تجربه مکن.13و چون ابلیس جمیع تجربه را به اتمام رسانید، تا مدّتی از او جدا شد.14و عیسی به قوّت روح، به جلیل برگشت و خبر او در تمامی آن نواحی شهرت یافت.15و او در کنایس ایشان تعلیم میداد و همه او را تعظیم میکردند.16و به ناصره جایی که پرورش یافته بود، رسید و بحسب دستور خود در روز سَبَّت به کنیسه درآمده، برای تلاوت برخاست.17آنگاه صحیفه اِشْعَیا نبی را بدو دادند و چون کتاب را گشود، موضعی را یافت که مکتوب است18روح خداوند بر من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکستهدلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم،19و از سال پسندیده خداوند موعظه کنم.20پس کتاب را به هم پیچیده، به خادم سپرد و بنشست و چشمان همهٔ اهل کنیسه بر وی دوخته میبود.21آنگاه بدیشان شروع به گفتن کرد که امروز این نوشته در گوشهای شما تمام شد.22و همه بر وی شهادت دادند و از سخنان فیضآمیزی که از دهانش صادر میشد، تعجّب نموده، گفتند، مگر این پسر یوسف نیست؟23بدیشان گفت، هرآینه این مثل را به من خواهید گفت، ای طبیب خود را شفا بده. آنچه شنیدهایم که در کَفَرناحوم از تو صادر شد، اینجا نیز در وطن خویش بنما.24و گفت، هرآینه به شما میگویم که هیچ نبی در وطن خویش مقبول نباشد.25و به تحقیق شما را میگویم که بسا بیوه زنان در اسرائیل بودند، در ایام الیاس، وقتی که آسمان مدّت سه سال و شش ماه بسته ماند، چنانکه قحطی عظیم در تمامی زمین پدید آمد،26و الیاس نزد هیچ کدام از ایشان فرستاده نشد، مگر نزد بیوه زنی در صَرْفَه صیدون.27و بسا ابرصان در اسرائیل بودند، در ایّام اِلیشَع نبی و احدی از ایشان طاهر نگشت، جز نَعمان سریانی.28پس تمام اهل کنیسه چون این سخنان را شنیدند، پُر از خشم گشتند29و برخاسته او را از شهر بیرون کردند و بر قلّه کوهی که قریه ایشان بر آن بنا شده بود بردند تا او را به زیر افکنند.30ولی از میان ایشان گذشته، برفت.31و به کَفَرناحوم شهری از جلیل فرود شده، در روزهای سَبَّت، ایشان را تعلیم میداد.32و از تعلیم او در حیرت افتادند، زیرا که کلام او با قدرت میبود.33و در کنیسه مردی بود، که روح دیو خبیث داشت و به آواز بلند فریادکنان میگفت،34آه ای عیسی ناصری، ما را با تو چه کار است، آیا آمدهای تا ما را هلاک سازی؟ تو رامیشناسم کیستی، ای قدّوس خدا.35پس عیسی او را نهیب داده، فرمود، خاموش باش و از وی بیرون آی. در ساعت دیو او را در میان انداخته، از او بیرون شد و هیچ آسیبی بدو نرسانید.36پس حیرت بر همهٔ ایشان مستولی گشت و یکدیگر را مخاطب ساخته، گفتند، این چه سخن است که این شخص با قدرت و قوّت، ارواح پلید را امر میکند و بیرون میآیند!37و شهرت او در هر موضعی از آن حوالی پهن شد.38و از کنیسه برخاسته، به خانهٔ شمعون درآمد. و مادر زن شمعون را تب شدیدی عارض شده بود. برای او از وی التماس کردند.39پس بر سر وی آمده، تب را نهیب داده، تب از او زایل شد. در ساعت برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول شد.40و چون آفتاب غروب میکرد، همهٔ آنانی که اشخاص مبتلا به انواع مرضها داشتند، ایشان را نزد وی آوردند و به هر یکی از ایشان دست گذارده، شفا داد.41و دیوها نیز از بسیاری بیرون میرفتند و صیحه زنان میگفتند کهتو مسیح پسر خدا هستی. ولی ایشان را قدغن کرده، نگذاشت که حرف زنند، زیرا که دانستند او مسیح است.42و چون روز شد، روانه شده به مکانی ویرانرفت و گروهی کثیر در جستجوی او آمده، نزدش رسیدند و او را باز میداشتند که از نزد ایشان نرود.43به ایشان گفت، مرا لازم است که به شهرهای دیگر نیز به ملکوت خدا بشارت دهم، زیرا که برای همین کار فرستاده شدهام.44پس در کنایس جلیل موعظه مینمود.
برخی از ترجمهها هر آیه منظوم را سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود. ULB چنین کاری را در لوقا ۴: ۱۰- ۱۱ ، ۱۸ - ۱۹ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق است.
در حالیکه کاملاً درست است شیطان عمیقاً باور داشت که میتواند عیسی را بر اطاعت از خود متقاعد کند، مهم است به طور ضمنی مطرح نشود که عیسی واقعا میخواست از او اطاعت کند.
بعد از اینکه یحیی، عیسی را تعمید داد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روح او را هدایت کرد»
عیسی ۴۰ روز روزه گرفت، و شیطان او را ملاقات کرد و تلاش نمود او را به گناه بکشاند.
اکثر نسخ میگویند که عیسی در این ۴۰ روز وسوسه شد. ترجمه UDB میگوید «حینی که آنجا بود شیطان به وسوسه او ادامه داد»
«۴۰ روز»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. میتوانید روشن کنید که شیطان قصد وسوسه او به انجام چه کاری را داشت. ترجمه جایگزین: «شیطان سعی کرد او را به نااطاعتی از خدا متقاعد کند»
در اینجا ضمیر مستتر در فعل اشاره به عیسی دارد.
شیطان عیسی را به چالش میکشد تا معجزهای کند و اثبات کند که «پسر خدا» است.
شیطان یا سنگ را در دست نگه میدارد یا به سنگی نزدیک اشاره میکند.
رد چالش شیطان توسط عیسی به طوری ضمنی در پاسخ او دیده میشود. شاید مفید باشد که مثل ترجمه UDB برای مخاطبین واضح مطرح شود. ترجمه جایگزین: «عیسی جواب داد، نه چنین کاری نخواهم کرد چون نوشته شده ... فقط »
این نقل از موسی در عهد عتیق است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی در کتب مقدسه نوشته است»
کلمه «نان» اشاره به غذا در مفهوم کلی دارد. غذا، به خودی خود، در مقایسه با خدا برای ادامه بقای انسان کافی نیست. عیسی از کتاب مقدس نقل قول میکند تا بگوید چرا سنگ را به نان تبدیل نمیکند. ترجمه جایگزین: «مردم تنها با نان زنده نیستند» یا «فقط غذا نیست که شخص را زنده نگه میدارد» یا «خدا میگوید چیزهای مهمتری از غذا وجود دارد»
«سپس شیطان عیسی را به مکانی بسیار بلند برده و ممالک جهان...». مشخص نیست شیطان عیسی را به کجا برد و چگونه تمامی قلمرو جهان را به او نشان داد.
«در یک لحظه» یا «لحظهای»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل این است که «آنها را» اشاره به ۱) اقتدار و شکوه پادشاهی یا ۲) پادشاهیها. ترجمه جایگزین:«خدا آنها را به من داده است»
این دو آیه بسیار مشابه هستند. میتوان این دو آیه را ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «اگر در پرستش نزد من سجده کنی»
«من تمام این پادشاهیها را با فر و شکوهشان به تو میبخشم»
عیسی از انجام خواسته شیطان خودداری میکند. شاید مفید باشد که گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «نه، من تو را پرستش نمیکنم، چون نوشته شده»
«به حرف او عکس العمل نشان داد» یا «جواب او را داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی در کتب مقدسه نوشته است»
عیسی فرمانی را از کتب مقدسه نقل میکند که میگوید چرا او شیطان را نخواهد پرستید.
شناسه فاعلی مستتر در فعل به قوم عهد عتیق که دریافت کننده شریعت بودند اشاره دارد. میتوانید از حالت مفرد آن استفاده کنید چون قرار بود هر نفر مطیع آن شریعت باشند، یا میتوانید از شکل جمع آن استفاده کنید چون همه میبایست از آن اطاعت نمایند.
کلمه «او را » اشاره به خداوند خدا دارد.
این گوشه بام معبد بود. اگر شخصی از آن بالا به زیر سقوط میکرد به شدت آسیب میدید یا میمرد.
شیطان عیسی را به چالش میکشد تا ثابت کند که او پسر خدا است.
این لقبی مهم برای عیسی است.
«به زمین بپر»
شیطان به طور ضمنی اشاره میکند که نقل قول مطرح شده از مزامیر به این معناست که عیسی اگر پسر خداست، آسیبی نمیبیند. این مفهوم را میتوان گویاتر بیان کرد،همانطور که در UDB آمده است. ترجمه جایگزین: «آسیب نخواهی دید، چون نوشته شده»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نگارنده نوشته است»
ضمیر مستتر در فعل اشاره به خدا دارد. شیطان قسمتی از مزامیر را نقل قول میکند به این امید که عیسی را به پریدن وا دارد.
این صفحه به عمد حالی گذاشته شده است.
عیسی میگوید چرا کاری را که شیطان به او گفته انجام نمیدهد. ممانعت او از انجام آن میتواند گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «نه، من این کار را انجام نمیدهم، چون گفته شده است.»
عیسی نوشته موسی در تثنیه را نقل قول میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی گفت» یا «موسی در کتب مقدسه گفته است»
معانی محتمل ۱) عیسی نباید خدا را با پریدن از معبد بیازماید. یا ۲) شیطان نباید عیسی را امتحان کند تا ببیند او پسر خدا است. بهترین کار این است که این آیات را همانطورترجمه کرد که مطرح شدهاند و از توضیح معنای آنها خودداری کنید.
«تا مدتی دیگر»
این به طور ضمنی اشاره به موفقتیت شیطان در وسوسه عیسی ندارد--عیسی در مقابل هر اقدامی ایستادگی کرد. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تلاش کرد عیسی را به گناه ورزیدن مجاب کند»
عیسی به جلیل برگشت، در کنیسه تعلیم میدهد، و به مردم گفت که او تحقق بخشنده آیات مطرح شده توسط اشعیا است.
این اتفاق جدیدی در داستان را آغاز میکند.
«و روح به او قوت میبخشید». خدا به نحوی خاص با عیسی بود، او را قوت میبخشید تا آنچه را ا که از عهده انسان خارج بود) به انجام رساند.
«مردم اخبار در مورد عیسی را پخش کردند» یا «مردم به دیگران از عیسی گفتند» یا « معرفت در مورد او از شخصی به شخص دیگر انتقال یافت». آنهایی که حرفهای عیسی را شنیدند در مورد او به دیگران گفتند، و بعد آن مخاطبین به اشخاص بیشتری از او گفتند.
اشاره به نواحی واقع درناحیه جلیل یا اطراف آن.
«همه درباره او چیزهای عالی میگفتند» یا «همه مردم به خوبی از او حرف میزدند»
«جایی که خانواده او بزرگش کرده بودند» یا «جایی که بزرگ شده بود»
«همانطور که در هر سبت عمل میکرد». عمل معمول او این بود که در روز سبت به کنیسه برود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی صحیفه[طومار] اشعیای نبی را به او داد».
این اشاره به کتاب اشعیای نبی دارد که به شکل طومار نوشته شده بود. اشعیا این کلمات را سالها پیش نوشته بود، و کسی دیگر بر صحیفه از آنها رونوشت گرفته بود.
«جایی در طومار که این کلمات نوشته شدهاند»؛ این جمله در آیه بعد ادامه مییابد.
«روح القدس به شکلی خاص با من است». وقتی شخصی این را میگوید مدعی بازگو کردن کلام خداوند است.
در عهد عتیق، روغن به صورت تشریفاتی وقتی بر سر شخصی ریخته میشد که قوت و اقتدار برای انجام کاری به او عطا میشد. عیسی از این استعاره استفاده میکند تا به بودن روح القدس بر خود برای آماده ساختن به جهت انجام ماموریتش اشاره کند. ترجمه جایگزین: «روح القدس بر من است تا من را قوت بخشد» یا «روح القدس به من قدرت و اقتدار داده است»
«آنانی که فقیرند»
«به آنانی که در اسارت هستند، بگویم که آزادند» یا «اسرای جنگی را آزاد کنم»
«به کوران بینایی بخشم» یا «کوران را قادر به دیدن کنم»
«کسانی را که به بدی با آنها رفتار شده، آزاد کنم»
«به همه بگویم که خداوند حاضر است قوم خود را برکت دهد» یا «این را اعلام کنیم که این سالی است که خداوند مهربانی خود را نشان خواهد داد»
طومار[کتاب] با پیچیده شدن مثل یک لوله بسته شد تا نوشته داخل آن را محافظت کنند.
این اشاره به کارگر کنیسه دارد که طومارهای حاوی کلام را با مراقبت صحیح و تکریم بیرون میآورد و دوباره سر جای خود قرار میداد.
معمول بود که معلم به هنگام ترجمه بنشیند.
این اصطلاح به معنای «تمرکز بر او داشتند» یا «با دقت به او نگاه میکردند» میباشد.
عیسی گفت که در همان وقت با عمل و سخن خود نبوت را تحقق بخشید. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من آنچه این آیات گفتند را هم اکنون محقق ساختم، درست در همین لحظه که آن را شنیدید»
این اصطلاح به این معناست : «در همان حال که به من گوش میدهید»
«از فیض آمیز آنچه میگفت متعجب بودند». اینجا کلمه «فیض آمیز» شاید به یکی از این دو مورد اشاره اشاره باشد: ۱) عیسی چقدر عالی یا متقاعدکننده سخن میگفت یا ۲)عیسی سخنانی از فیض خداوند میگوید .
مردم فکر میکردند که یوسف پدر عیسی بود. عیسی رهبر مذهبی نبود، پس از اینکه پسر یوسف میتوانست چنین موعظه کند، متعجب شدند. ترجمه جایگزین: «او پسر یوسف است!» یا «او پسر همین یوسف است!» یا «پدر او همین یوسف است!»
«مطمئناً» یا «شکی نیست»
اگر کسی ادعا کند که او قادر به شفای مرضی است که خود به آن گرفتار است، دلیلی ندارد که فکر کنیم او پزشک است. مردم این مثل را به عیسی میگویند تا بگویند تنها وقتی باور میکنند او نبی است که شاهد انجام کاری باشند که خبر آن را در مکانهای دیگر شنیدهاند.
مردم ناصریه باور نمیکنند که عیسی با چنین موقعیت پایین اجتماعی به عنوان پسر یوسف چنین کاری را انجام دهد. آنها باور نمیکنند مگر اینکه شخصاً ببینند.
«قطعاً درست است». این جملهای تاکیدی است درباره آنچه در ادامه خواهد آمد.[جملهای جهت اظهار تاکید . . .]
عیسی این جمله کلی را برای توبیخ مردم مطرح میکند. مقصود عیسی این است که آنها از باور رویدادهای کفرناحوم سر باز میزنند. آنها فکر میکنند که همه چیز را درباره او میدانند.
«زادگاه» یا «شهر مادری» یا «شهری که در آن بزرگ شد»
عیسی به مردم یادآور میشود که در کنیسه به حرف او درباره ایلیا و الیشع گوش میدادند، کسانی که آنها میدانستند نبی هستند.(۴: ۲۷)
«حقیقت را به شما میگویم». عیسی از این عبارت استفاده میکند تا بر اهمیت، درستی و دقت بیانات خود در ادامه تاکید کند.
بیوه زنان کسانی بودند که شوهرشان مرده بود.
مردمی که مخاطب عیسی بودند میدانستند که الیاس یکی از انبیاست. اگر خوانندگان شما از چنین چیزی هنوز اطلاعی ندارند، میتوانید اطلاعات ضمنی را آشکارا مطرح کنید؛ همانطور که در UDB آمده است. ترجمه جایگزین: «وقتی ایلیا در اسرائیل نبوت میکرد»
این یک استعاره است. آسمان مثل سقفی تصویر شده که بسته میشود و هیچ بارانی از آن نمیبارید. ترجمه جایگزین: «وقتی از آسمان بارانی نمیبارید» یا «وقتی بارانی در کار نبود»
«کمبود غذای جدی» قحطی زمانی رخ میدهد که غلات به میزان کافی برای خوراک مردم تولید نمیشود.
مردمی که در شهر صَرفَه صیدون زندگی میکردند از امتها و غیر یهودی بودند. مردمی که به عیسی گوش میدادند متوجه میشدند که صَرْفَه صیدون غیر یهودی بودند. ترجمه جایگزین: «به بیوه زنی در صَرْفَه صیدون»
شخصی سریانی که اهل سوریه بود. مردم سوریه از امتها بودند و غیر یهودی محسوب میشدند. ترجمه جایگزین: «نعمان غیر یهودی اهل سوریه»
مردم اهل ناصره به شدت از آیات نقل قول شده از کتب مقدسه که خدا به جای یهود به غیر یهود کمک میکند، رنجیدند.
«او را مجبور کردند که شهر را ترک کند» یا «او را از شهر بیرون انداختند»
«بر لبه پرتگاهی»
«از وسط و میان جمعیت» یا «بین مردمی که سعی به کشتن او داشتند»
«او از آنجا رفت» یا «او به راه خود رفت». عیسی به جایی رفت که برنامه آن را داشت نه به جایی که مردم او را وادار به رفتن کردند.
عیسی سپس به کفرناحوم رفت، در کنیسه آنجا به مردم تعلیم داد و به یک دیو فرمان می دهد مردی را رها کنند.
«و [بعد] عیسی» اشاره به رویدادی جدید دارد.
عبارت «فرود شده» در اینجا بدان منظور به کار رفته که کفرناحوم از نظر ارتفاع از ناصره پایینتر است.
«کفرناحوم شهر دیگری است در جلیل»
به شدت تعجب کردند، به شدت حیرت زده شدند .
«او مثل شخصی مقتدر حرف می زد» یا «کلام او قوت بسیار داشت»
این عبارت به این منظور استفاده شده تا معرفی شخصی جدید در داستان را نشانگذاری کند؛ در این مورد، این شخص مردی دیو زده بود.
«کسی که تسخیر روحی ناپاک بود » یا «کسی که توسط روحی ناپاک کنترل میشد»
«به بلندی فریاد زد»
این پاسخ خصمانه اصطلاحی به معنای: «ما چه وجه مشترکی داریم؟» یا «چه حقی داری که مزاحم ما شوی؟»
این سوال را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «عیسای ناصری، ترا با ما کاری نیست!» یا «ما را با تو کاری نیست عیسای ناصری!» یا« ای عیسای ناصری تو حق نداری مزاحم ما شوی!»
«عیسی دیو را توبیخ کرد،گفت» یا «عیسی به تندی به روح شریر گفت»
«او به دیو فرمان داد که از کنترل آن مرد دست بردارد». ترجمه جایگزین: «او را تنها گذار» یا «دیگر در این مرد زندگی نکن»
مردم تعجب خود را از اینکه عیسی اقتدار دارد که به دیوها فرمان دهد کسی را ترک کنند، ابراز میکردند . این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «چه کلمات فوق العادهای!» یا «این کلامی شگفت انگیز است!»
«او اقتدار و قوت فرمان دادن به روح ناپاک را دارد»
این نظری است درباره آنچه که پس از این داستان رخ نموده است . پخش شدن اخبار، موجب اتفاقاتی در درون داستان شده است.
<u></u>
«گزارشها در مورد عیسی پخش شد» یا «مردم شروع به خبرپراکنی درباره عیسی کردند»
عیسی هنوز در کفرناحوم است، ولی او حالا در خانه شمعون است، جایی که او مادر زن شمعون وخیلیهای دیگر را شفا داد.
این اتفاقی جدید را معرفی میکند.
«مادرِ زن شمعون»
این اصطلاح به معنای «خیلی مریض بودن» است.
«پوستی بسیار داغ»
این بدان معناست که از عیسی خواستند تا تب را شفا دهد. این را می توان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از عیسی خواستند که او را از تب شفا دهد» یا «از عیسی خواستند تب او را درمان کند.»
کلمه «پس» این را مشخص میکند که مردم به خاطر مادر زن شمعون بر او التماس کردند.
«بالا سر او آمد و روی او خم شد»
« تب را فرمان داد و تب او را ترک کرد» یا «به تب فرمان داد تا او را ترک کند، و همینطور شد» یا «به مریضی دستور داد که او را ترک کند و چنین شد» شاید مفید باشد که تصریح کنید که عیسی به تب چه گفت: «فرمان داد تا پوست او خنک شود و چنین شد» یا «دستور داد مریضی او را ترک کند و چنین شد»
«داغی را نهیب داد»
این بدان معناست که او مشغول آماده کردن غذا برای عیسی و دیگرانی که در خانه بودند، شد.
«دست بر او گذاشته» یا «لمس کرده»
این جمله به طور ضمنی اشاره به این دارد که عیسی روحهای ناپاک را مجبور به ترک تسخیرشدگان کرد. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی همچنین دیوها را مجبور به بیرون رفتن کرد» .
این دو تقریباً به یک معنا هستند، و احتمالاً اشاره به فریادهای ترس یا خشم دارد. برخی از ترجمهها فقط از یک واژه استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «فریاد کشیدند» یا «فریاد کشان»
این لقبی مهم برای عیسی است.
«قاطعانه با دیوها حرف زد»
« به آنها اجازه نداد»
اگرچه مردم میخواستند عیسی در کفرناحوم بماند، او میرود تا در کنیسهای دیگر در یهودیه موعظه کند.
«هنگام طلوع» یا «سحرگاهان»
«به مکانی متروک رفت» یا «به مکانی که کسی نبود رفت»
«به مردم در شهرهای بسیار دیگر»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به این دلیل من را فرستاده است»
از آنجا که عیسی در جلیل بود، واژه «یهودیه» در اینجا احتمالاً به کل منطقهای که یهودیان زندگی میکردند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جایی که یهودیان زندگی میکردند»
1و هنگامی که گروهی بر وی ازدحاممینمودند تا کلام خدا را بشنوند، او به کنار دریاچه جنیسارت ایستاده بود.2و دو زورق را در کنار دریاچه ایستاده دید که صیادان از آنها بیرون آمده، دامهای خود را شست و شو مینمودند.3پس به یکی از آن دو زورق که مال شمعون بود سوار شده، از او درخواست نمود که از خشکی اندکی دور ببرد. پس در زورق نشسته، مردم را تعلیم میداد.4و چون از سخن گفتن فارغ شد، به شمعون گفت، به میانه دریاچه بران و دامهای خود را برای شکار بیندازید.5شمعون در جواب وی گفت، ای استاد، تمام شب را رنج برده چیزی نگرفتیم، لیکن به حکم تو، دام را خواهیم انداخت.6و چون چنین کردند، مقداری کثیر از ماهی صید کردند، چنانکه نزدیک بود دام ایشان گسسته شود.7و به رفقای خود که در زورق دیگر بودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو زورق را پر کردند بقسمی که نزدیک بود غرق شوند.8شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت، ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.9چونکه بهسبب صید ماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همهٔ رفقای وی مستولی شده بود.10و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنّا پسران زِبِدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت، مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.11پس چون زورقها را به کنار آوردند، همه را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.12و چون او در شهری از شهرها بود، ناگاه مردی پر از برص آمده، چون عیسی را بدید، به روی در افتاد و از او درخواست کرده، گفت، خداوندا، اگر خواهی میتوانی مرا طاهر سازی.13پس او دست آورده، وی را لمس نمود و گفت، میخواهم. طاهر شو. که فوراً برص از او زایل شد.14و او را قدغن کرد که هیچکس را خبر مده، بلکه رفته خود را به کاهن بنما و هدیهای بجهت طهارت خود، بطوری که موسی فرموده است، بگذران تا بجهت ایشان شهادتی شود.15لیکن خبر او بیشتر شهرت یافت و گروهی بسیار جمع شدند تا کلام او را بشنوند و از مرضهای خود شفا یابند،16و او به ویرانهها عزلت جسته، به عبادت مشغول شد.17روزی از روزها واقع شد که او تعلیم میداد و فریسیان و فقها که از همهٔ بُلْدان جلیل و یهودیّه و اورشلیم آمده، نشسته بودند و قوّت خداوند برای شفای ایشان صادر میشد،18که ناگاه چند نفر شخصی مفلوج را بر بستری آوردند و میخواستند او را داخل کنند تا پیش روی وی بگذارند.19و چون بهسبب انبوهی مردم راهی نیافتند که او را به خانه درآورند، بر پشتبام رفته، او را با تختش از میان سفالها در وسط پیش عیسی گذاردند.20چون او ایمان ایشان را دید، به وی گفت، ای مرد، گناهان تو آمرزیده شد.21آنگاه کاتبان و فریسیان در خاطر خود تفکّر نموده، گفتن گرفتند، این کیست که کفر میگوید؟ جز خدا و بس کیست که بتواند گناهان را بیامرزد؟22عیسی افکار ایشان را درک نموده، در جواب ایشان گفت، چرا در خاطر خود تفکّر میکنید؟23کدام سهلتر است، گفتن اینکه گناهان تو آمرزیده شد، یا گفتن اینکه برخیز و بخرام؟24لیکن تا بدانید که پسر انسان را استطاعتِ آمرزیدنِ گناهان بر روی زمین هست، مفلوج را گفت، تو را میگویم برخیز و بستر خود را برداشته، به خانهٔ خود برو.25در ساعت برخاسته، پیش ایشان آنچه بر آن خوابیده بود برداشت و به خانهٔ خود خدا را حمدکنان روانه شد.26و حیرت همه را فرو گرفت و خدا را تمجید مینمودند و خوف بر ایشان مستولی شده، گفتند، امروز چیزهای عجیب دیدیم.27از آن پس بیرون رفته، باجگیری را که لاوی نام داشت، بر باجگاه نشسته دید. او را گفت، از عقب من بیا.28در حال همهچیز را ترک کرده، برخاست و در عقب وی روانه شد.29و لاوی ضیافتی بزرگ در خانهٔ خود برای او کرد و جمعی بسیار از باجگیران و دیگران با ایشان نشستند.30امّا کاتبان ایشان و فریسیان همهمه نموده، به شاگردان او گفتند، برای چه با باجگیران و گناهکاران اَکل و شُرب میکنید؟31عیسی در جواب ایشان گفت، تندرستان احتیاج به طبیب ندارند بلکه مریضان.32و نیامدهام تا عادلان بلکه تا عاصیان را به توبه بخوانم.33پس به وی گفتند، از چه سبب شاگردان یحیی روزه بسیار میدارند و نماز میخوانند و همچنین شاگردان فریسیان نیز، لیکن شاگردان تو اکل و شرب میکنند.34بدیشان گفت، آیا میتوانید پسران خانهٔ عروسی را مادامی که داماد با ایشان است روزهدار سازید؟35بلکه ایّامی میآید که داماد از ایشان گرفته شود، آنگاه در آن روزها روزه خواهند داشت.36و مَثَلی برای ایشان آورد که هیچکس پارچهای از جامه نو را بر جامه کهنه وصله نمیکند والاّ آن نو را پاره کند و وصلهای که از نو گرفته شد نیز در خور آن کهنه نَبُوَد.37و هیچکس شراب نو را در مشکهای کهنه نمیریزد والاّ شرابِ نو، مشکها را پاره میکند و خودش ریخته و مشکها تباه میگردد.38بلکه شراب نو را در مشکهای نو باید ریخت تا هر دو محفوظ بماند.39و کسی نیست که چون شراب کهنه را نوشیدهفیالفور نو را طلب کند، زیرا میگوید کهنه بهتر است.
پطرس،یعقوب و یوحنا ماهیگیر بودند. وقتی عیسی به آنها گفت مردم را صید خواهند کرد، از استعارهای استفاده کرد تا بگوید از آنها میخواهد به او کمک کنند تا مردم به خبر خوش ایمان آورند.
and
مردم زمان عیسی وقتی از «گناهکاران» حرف میزدند، در مورد کسانی صحبت نمیکردند که از شریعت موسی پیروی نمینمودند بلکه مقصود آنها گناهانی مانند دزدی یا گناهان جنسی بود. وقتی عیسی گفت که آمده تا «گناهکاران» را بخواند، منظور او این بود که کسانی که خود را گناهکار میدانند، میتوانند از او پیروی کنند. این موضوع حتی وقتی اکثر مردم آنها را «گناهکار» نمیدانند صادق است.
مردم وقتی روزه میگرفتند، یا مدتی طولانی غذا نمیخوردند که غمگین بودند یا میخواستند به خدا نشان دهند که به خاطر گناهانشان متاسف هستند. وقتی در مراسمی چون عروسی خوشحال بودند جشن گرفته و غذای زیادی میخورند.
عیسی از موقعیتی فرضی استفاده میکند تا فریسیان را محکوم کند. این آیات شامل «تندرستان» و «پارسایان» میشود. این بدان معنا نیست که کسی وجود دارد که نیازی به عیسی نداشته باشد. هیچ «پارسایی» نیست، همه به عیسی نیاز دارند.
(See: and Luke 5:31-32)
در بخشهایی از این باب نویسنده اطلاعاتی ضمنی را آورده که خوانندگان اصلی آن اطلاعات را درک کرده و به آنها اندیشیدهاند. خوانندگان مدرن احتمالاً بعضی از آنها را نمیدانند، پس ممکن است جهت درک گفتههای نویسنده با مشکل رو به رو باشند. UDB معمولاً نشان میدهد که این اطلاعات چطور میتواند ارائه شود تا خواننده مدرن قادر به درک آن آیات باشد.
قسمتی از این باب، تناوب اتفاقاتی است که قبلاً روی دادهاند. در آیات مختلف، لوقا گاهی طوری مینویسد که انگار اتفاقی قبلاً روی داده و اتفاقی دیگر در حال وقوع است(اگرچه هنگام نوشته شدن اتفاقات تمام شدهاند). این سیر اتفاقات غیر منطقی میتواند در ترجمه مشکل ایجاد کند. شاید لازم است طوری نوشته شوند که همه اتفاقات را از قبل تمام شده در نظر گرفت.
«پسر انسان»
عیسی خود را در این باب(لوقا ۵: ۲۴) پسر انسان مینامد. زبان شما ممکن است این امکان را نداشته باشد تا اشخاص طوری درباره خود حرف بزنند که انگار از شخصی دیگر میگویند.
and
عیسی از قایق شمعون پطرس کنار دریاچه جِنیسارِت موعظه میکند.
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع بخشی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده آن را اینجا مد نظر داشته باشید.
معانی محتمل: ۱) «گوش کردن به پیام خدا که میخواهید آنرا بشنوید» یا ۲) «گوش کردن به پیام عیسی درباره خدا»
این کلمات به دریای جلیل اشاره دارد. جلیل در کرانه غربی دریاچه واقع شده بود، و سرزمین جنیسارت در کرانه شرقی بود پس به هر دو اسم آن را صدا میزدند. در برخی از ترجمههای انگلیسی از اسم خاص پهنه آبی «دریاچه جنیسارت» استفاده شده است.
آنها تورهای خود را میشستند تا دوباره جهت گرفتن ماهی از آنها استفاده کنند.
«قایقی که متعلق به شمعون بود»
«از شمعون خواست قایق را از ساحل کمی دور کند»
نشستن، وضعیت عادی برای معلم بوده است.
«در همان حال که در قایق نشسته بود مردم را تعلیم داد». عیسی در قایق و نزدیک به ساحل بود و با مردمی که در ساحل بودند حرف میزد.
«وقتی عیسی تعلیم مردم را به پایان رساند»
«چون به من گفتی که این کار را انجام دهم»
آنها از ساحل دور بودند پس احتمالاً با دست اشاره کردند.
«قایق شروع به غرق شدن کرد». دلیل این اتفاق را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قایق داشت غرق میشد، چون ماهیان سنگین بودند»
"
معانی محتمل: ۱) «در مقابل عیسی زانو زد» یا ۲) «بر پای عیسی تعظیم کرد» یا ۳) «بر پایهای عیسی افتاد». پطرس اتفاقی بر زمین نیفتاد. او چنین عملی را از روی فروتنی و احترام در مقابل عیسی انجام داد.
در اینجا کلمه «مرد» به معنای «شخصی مذکر» به کار رفته و معنای عمومی «نوع بشر» را نمیدهد.
«تعداد زیادی ماهی»
«شریک شمعون در کار ماهیگیری»
مَثَل صید ماهی استعارهای به معنای جمع کردن پیرو برای عیسی است. ترجمه جایگزین: «شما آدمیان را صید خواهید کرد» یا «شما قومی برای من گرد میآورید» یا «شما مردمی را میآورید تا شاگرد من باشند»
عیسی جذامی را در شهر دیگری شفا میدهد که از آن نام برده نشده است.
این عبارت رویدادی جدید در داستان را نشانگذاری میکند.
«مردی که بدنش از جذام پوشیده شده بود». این شخصیتی جدید در داستان را توصیف میکند.
اینجا «به روی در افتاد» اصطلاحی به معنای تعظیم کردن است. ترجمه جایگزین: «او زانو زد و با صورت زمین را لمس کرد» یا «او بر زمین افتاده و تعظیم کرد»
«اگر بخواهی» «اگر اراده کنی»
میتوان فهمید که از عیسی طلب شفا داشت. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لطفاً مرا طاهر ساز، چون تو قادری»
این اشاره به مراسم رسمی طهارت دارد، ولی از این جمله چنین درک میشود که به خاطر جذام ناپاک بود. او واقعاً از عیسی میخواهد که او را از این مرض شفا دهد. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از جذام شفا یابم تا پاک گردم»
این اشاره به مراسم طهارت دارد، ولی از این جمله چنین درک میشود که به خاطر جذام ناپاک بوده است. او واقعاً از عیسی میخواهد که از بیماری او را شفا دهد. این جمله را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شفا یاب»
«او دیگر جذامی نبود»
این را میتوان در قالب نقل قولی مستقیم ترجمه کرد: «به هیچکس حرفی نزن» اطلاعاتی ضمنی وجود دارد که میتوان آنها را آشکارا مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «به کسی نگو که شفا یافتی»
شریعت الزامی میدانست که شخص شفا یافته بعد از شفا قربانی بگذراند. این به فرد اجازه میداد بر اساس سنت طاهر شود و میتوانست دوباره در مناسک مذهبی شرکت کند.
«مدرکی بر شفای تو»
معانی محتمل: ۱) «به کاهنین» یا ۲) «به همه قوم»
«اخبار در مورد عیسی». این میتواند یا به معنای «خبر شفا یافتن جذامی به دست عیسی » یا «اخبار شفا یافتن مردم توسط عیسی» باشد.
«اخبار درباره او به دور دستها رسید.» این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم در مکانهای مختلف اخبار او را بازگو میکردند»
«کنج عزلت» «جایی که کس دیگری نبود»
روزی عیسی در ساختمانی تعلیم میداد، تعدادی مردی فلج را جهت شفا آوردند.
این عبارت شروع اتفاقی جدید در داستان را نشانگذاری میکند.
این چند نفر اشخاصی جدید در داستان هستند. شاید زبان شما روشی برای نشان دادن افراد جدید در داستان داشته باشد.
«جای خواب» یا «تخت» یا «تخت روان»
«خود قادر به حرکت نبود»
در برخی از زبانها احتمالاً طبیعیتر است که به این جمله ترتیبی دوباره بدهیم. ترجمه جایگزین: «به خاطر جمعیت زیاد نمیتوانستند راهی به داخل پیدا کنند»
واضح است که دلیل ناتوانی از ورود به خانه، جمعیت زیادی بود که جایی برای آنها باقی نگذاشته بود.
خانههایی که سقف صاف دارند و خانههایی که نردبان یا راه پله جهت دسترسی ساده به بالا در بیرون از خانه قرار گرفته است. این نکته را میتوان در ترجمه مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «آنها به بالای بام مسطح خانه رفتند»
«درست مقابل عیسی» یا «درست روبه روی عیسی»
چنین درک میشود که آنها باور داشتند عیسی میتواند مرد فلج را شفا دهد. این نکته را میتوان مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی عیسی دریافت که آنها ایمان دارند او میتواند آن مرد را شفا دهد، به او گفت»
این کلمه عمومی است که مردم هنگام خطاب قرار دادن مردی ناآشنا آن را به کار میبردند. این کلمه بیادبانه نبود، ولی احترام خاصی هم قائل نمیشد. برخی از زبانها احتمالاً از کلماتی مانند «دوست» یا «آقا» استفاده کنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو بخشیده شدهای» یا «من گناهان تو را میبخشم»
«در این مورد بحث کردند» یا «در این مورد استدلال کردند». استدلال آنها را میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بحث کردند که آیا عیسی اقتدار بخشش گناهان را دارد»
این سوال نشان میدهد که چقدر از گفته عیسی شوکه و عصبانی بودند. این جمله را میتوان در قالب خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این مرد به خدا کفر میگوید!» یا «با این حرف خدا را کفر میگوید!»
اطلاعات ضمنی مطرح شده در این قمست این است که شخص مدعی بخشش گناهان میگوید که من خدا هستم. میتوان در جملهای گویاتر این اطلاعات را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس جز خدا نمیتواند گناهان را ببخشد» یا «فقط خدا است که میتواند گناهان را ببخشد»
این عبارت به این اشاره دارد که آنها در سکوت استدلال میکردند، پس عیسی افکار آنان را بیشتر حس میکرد تا میشنید.
این جمله را میتوان در قالب خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «نباید در دل خود در این مورد به دنبال دلیل بگردید» یا «نباید شک کنید که من اقتدار بخشش گناهان را دارم»
در اینجا «دلها» جز گویی از اذهان اشخاص یا درون آنهاست.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا کاتبان را به این فکر وادارد آیا واقعاً میتواند گناهان را ببخشد. ترجمه جایگزین: «همین که گفتم 'گناهان شما بخشیده شد. شاید فکر کنید گفتن برخیز و راهی شو سخت تر باشد، چون گواه توان من در شفای این مرد در این است که او برخیزد و راه رود. یا «شاید فکر کنید گفتن گناهانت آمرزیده شد ، راحتتر از برخیز و راهی شو باشد»
اطلاعات ضمنی ناگفته در اینجا این است که «آسانتر خواهد بود چون هیچکس نمیداند چه روی داده است» اما نکته دیگر این است که «سختتر است بگویم چون همه میفهمند چه اتفاقی افتاده است». مردم نمیدانستند که آیا گناهان آن مرد بخشیده شده یا نه، ولی میدانستند اگر بلند شود و راه برود قطعا شفا یافته است.
عیسی با کاتبان و فریسیان حرف میزد. در اینجا میتوان از ضمیر جمع استفاده کرد.
عیسی به خودش اشاره میکرد.
عیسی این را به مرد فلج گفت. ضمیر «تو» در اینجا مفرد است.
«فوراً برخاست» یا «بلافاصله برخاست»
شاید مفید باشد که به روشنی شفای او مطرح شود. ترجمه جایگزین: «مرد شفا یافته! برخاست»
«خیلی ترسیده بودند» یا «ترس وجودشان را پر ساخت»
«چیزهای فوق العاده» یا «چیزهای عجیب»
وقتی عیسی خانه را ترک کرد، لاوی، یهودی خراجگیر را صدا زد تا به دنبال او آید. عیسی باعث ناراحتی فریسیان و کاتبان شد، چون در ضیافتی شرکت کرده بود که لاوی برای او فراهم دیده بود.
عبارت «این چیزها» اشاره به اتفاقاتی دارد که در آیات قبل روی داده است. این نشان دهنده رویدادی جدید است.
«باجگیری را با دقت نگریست» یا «با دقت به باجگیر نگریست»
«دنبال کردن» به معنای شاگرد آن شخص شدن است. ترجمه جایگزین: «شاگرد من باش» یا «بیا و من را همچون معلم خود دنبال کن»
«شغل خود را به عنوان باجگیر رها کرد»
«در خانه لاوی»
سبک یونانی برای خودرن غذا دراز کشیدن بر کاناپه مانند و بالا نگه داشتن خود با دست چپ بر بالشتی بود. ترجمه جایگزین: «با هم غذا میخوردند» یا «بر سر میز غذا میخوردند»
«به شاگردان مسیح»
فریسیان و کاتبین این سوال را مطرح میکنند تا مخالفت خود از هم سفره شدن با گناهکاران را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «نباید با گناهکاران هم غذا شوید»
کسانی که از شریعت موسی اطاعت نمیکردند ولی کارهایی که می کردند از نظر دیگران گناهان بسیار بدی بود.
فریسیان و کاتبین باور داشتند که مذهبیون باید خود را از دیگران جدا کنند. شناسه فاعلی جمع است.
عیسی در هنگام خوردن غذا با فریسیان و کاتبان حرف زد.
عیسی از مثلی استفاده میکند تا گناهکاران را به توبه دعوت کند طوری که پزشک مریضان را به شفا فرا میخواند.
پزشک
احتمالاً لازم است کلمات حذف شده را بازیابی کنید. ترجمه جایگزین: «فقط آنانی که مریض هستند به پزشک نیاز دارند»
هرکس که بخواهد از عیسی پیروی کند باید خود را گناهکار بداند، نه پارسا.
صفت وابسته به اسم را میتوان به عنوان یک عبارت اسمی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مردمان پارسا»
«رهبران مذهبی به عیسی گفتند»
عیسی از این سوال استفاده می کند تا چیزی را به مردم بگوید که از قبل میدانستند. این جمله را میتوان به در قالب خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند به شرکت کنندگان عروسی بگوید تا وقتی داماد با ایشان است روزه بگیرند»
«مهمانان» یا «دوستان». اینها مردانی هستند که با داماد به پایکوبی مشغول میشوند.
روزه گرفتن نشان از غم است. رهبران مذهبی میفهمیدند که وقتی داماد با مهمانان است، شرکتکنندگان نباید روزه بگیرند.
«به زودی» یا «روزی»
عیسی خود را با داماد مقایسه میکند، و شاگردان او را با مهمانان عروسی مقایسه میکنند. او این استعاره را توضیح نمیدهد، پس ترجمه میتواند در صورت نیاز آن را توضیح دهد.
عیسی این داستان را به کاتبین و فریسیانی میگوید که در خانه لاوی بودند.
«هیچکس پارچهنو را پاره نمی کند تا برای وصله کردن .... استفاده کند...او...او » یا «مردم پارچه نو را پاره نمیکنند... تا وصله کنند ... آنها ... آنها ...»
تعمیر کردن
این جمله پیش فرض[فرضی]، توضیح میدهد که چرا شخص باید پارچه را اینطور وصله کند.
«یکی نمیشود» یا «یکی نخواهد بود»
«آب انگور». این اشاره به شراب هنوز تخمیر نشده دارد.
مشکهایی وجود داشت که از پوست حیوانات ساخته شده بودند. به آنها «مشک شراب» یا «مشک ساخته از پوست» هم میگفتند
وقتی شراب تازه تخمیر و منبسط شد، پوسته قدیمی را میشکافد چون دیگر توان کشیده شدن را ندارد. مخاطبین عیسی اطلاعات گفته شده در مورد تخمیر و انبساط را درک میکردند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « شراب از مشکها بیرون میریزد»
«مشکهای نو» یا «مشکهای نوی شراب». این اشاره به مشک تازه و بلااستفاده دارد.
این استعاره تضادی بین تعلیمات قدیمی رهبران مذهبی در مقابل تعلیمات تازه عیسی را نشان میدهد. نکته آنجاست که مردمی که به تعلیمات قدیمی عادت داشتهاند تمایلی به گوش دادن به تعالیم جدید عیسی نداشتند.
شاید مفید باشد که اضافه کنید: «او مایل به مزه کردن شراب نو نیست»
1و واقع شد در سَبَّتِ دوّمِ اوّلین که او از میان کشتزارها میگذشت و شاگردانش خوشهها میچیدند و به کف مالیده میخوردند.2و بعضی از فریسیان بدیشان گفتند، چرا کاری میکنید که کردن آن در سَبَّت جایز نیست.3عیسی در جواب ایشان گفت، آیا نخواندهاید آنچه داود و رفقایش کردند در وقتی که گرسنه بودند،4که چگونه به خانهٔ خدا درآمده، نان تَقْدِمه را گرفته بخورد و به رفقای خود نیز داد که خوردن آن جز به کَهَنه روا نیست؟5پس بدیشان گفت، پسر انسان مالک روز سَبَّت نیز هست.6و در سَبَّت دیگر به کنیسه درآمده تعلیم میداد و در آنجا مردی بود که دست راستش خشک بود.7و کاتبان و فریسیان چشم بر او میداشتند که شاید در سَبَّت شفا دهد تا شکایتی بر او یابند.8او خیالات ایشان را درک نموده، بدان مرد دست خشک گفت، برخیز و در میان بایست. در حال برخاسته بایستاد.9عیسی بدیشان گفت، از شما چیزی میپرسم که در روز سَبَّت کدام رواست، نیکویی کردن یا بدی؟ رهانیدن جان یا هلاک کردن؟10پس چشم خودرا بر جمیع ایشان گردانیده، بدو گفت، دست خود را دراز کن. او چنان کرد و فوراً دستش مثل دست دیگر صحیح گشت.11امّا ایشان از حماقت پر گشته به یکدیگر میگفتند که با عیسی چه کنیم؟12و در آن روزها برفراز کوه برآمد تا عبادت کند وآن شب را در عبادت خدا به صبح آورد.13و چون روز شد، شاگردان خود را پیش طلبیده دوازده نفر از ایشان را انتخاب کرده، ایشان را نیز رسول خواند.14یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپّس و برتولما،15متّی و توما، یعقوب ابن حَلْفی و شمعون معروف به غیورْ.16یهودا برادر یعقوب و یهودای اسخریوطی که تسلیم کننده وی بود.17و با ایشان به زیر آمده، بر جای هموار بایستاد و جمعی از شاگردان وی و گروهی بسیار از قوم، از تمام یهودیّه و اورشلیم و کناره دریای صور و صیدون آمدند تا کلام او را بشنوند و از امراض خود شفا یابند.18و کسانی که از ارواح پلید معذّب بودند، شفا یافتند19و تمام آن گروه میخواستند او را لمس کنند زیرا قوّتی از ویصادر شده، همه را صحّت میبخشید.20پس نظر خود را به شاگردان خویش افکنده، گفت، خوشابحال شما ای مساکین زیرا ملکوت خدا از آن شما است.21خوشابحال شما که اکنون گرسنهاید، زیرا که سیر خواهید شد. خوشابحال شما که الحال گریانید، زیرا خواهید خندید.22خوشابحال شما وقتی که مردم بخاطر پسر انسان از شما نفرت گیرند و شما را از خود جدا سازند و دشنام دهند و نام شما را مثل شریر بیرون کنند.23در آن روز شاد باشید و وجد نمایید زیرا اینک، اجر شما در آسمان عظیم میباشد، زیرا که به همینطور پدران ایشان با انبیا سلوک نمودند.24لیکن وای بر شما ای دولتمندان زیرا که تسلّی خود را یافتهاید.25وای بر شما ای سیرشدگان، زیرا گرسنه خواهید شد. وای بر شما که الآن خندانید زیرا که ماتم و گریه خواهید کرد.26وای بر شما وقتی که جمیع مردم شما را تحسین کنند، زیرا همچنین پدران ایشان با انبیای کَذَبه کردند.27لیکن ای شنوندگان شما را میگویم دشمنان خود را دوست دارید و با کسانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید.28و هر که شما را لعن کند، برای او برکت بطلبید و برای هرکه با شما کینه دارد، دعای خیر کنید.29و هرکه بر رخسار تو زَنَد، دیگری را نیز به سوی او بگردان و کسی که ردای تو را بگیرد، قبا را نیز از او مضایقه مکن.30هرکه از تو سؤال کند بدو بده و هر که مال تو را گیرد از وی باز مخواه.31و چنانکه میخواهید مردم با شما عمل کنند، شما نیز به همانطور با ایشان سلوک نمایید.32زیرا اگر محبّان خود را محبّت نمایید، شما را چه فضیلت است؟ زیرا گناهکاران هم محبّان خود را محبّت مینمایند.33و اگر احسان کنید با هر که به شما احسان کند، چه فضیلت دارید؟ چونکه گناهکاران نیز چنین میکنند.34و اگر قرض دهید به آنانی که امید بازگرفتن از ایشان دارید، شما را چه فضیلت است؟ زیرا گناهکاران نیز به گناهکاران قرض میدهند تا از ایشان عوض گیرند.35بلکه دشمنان خود را محبّت نمایید و احسان کنید و بدون امیدِ عوض، قرض دهید زیرا که اجر شما عظیم خواهد بود و پسران حضرتاعلیٰ خواهید بود چونکه او با ناسپاسان و بدکاران مهربان است.36پس رحیم باشید چنانکه پدر شما نیز رحیم است.37داوری مکنید تا بر شما داوری نشود و حکم مکنید تا بر شما حکم نشود و عفو کنید تا آمرزیده شوید.38بدهید تا به شما داده شود. زیرا پیمانه نیکوی افشرده و جنبانیده و لبریز شده را در دامن شما خواهند گذارد. زیرا که به همان پیمانهای که میپیمایید برای شما پیموده خواهد شد.39پس برای ایشان مَثَلی زد که آیا میتواندکور، کور را راهنمایی کند؟ آیا هر دو در حفرهای نمیافتند؟40شاگرد از معلّم خویش بهتر نیست لیکن هر که کامل شده باشد، مثل استاد خود بُوَد.41و چرا خسی را که در چشم برادر تو است میبینی و چوبی را که در چشم خود داری نمییابی؟42و چگونه بتوانی برادر خود را گویی ای برادر اجازت ده تا خس را از چشم تو برآورم و چوبی را که در چشم خود داری نمیبینی؟ ای ریاکار اوّل چوب را از چشم خود بیرون کن، آنگاه نیکو خواهی دید تا خس را از چشم برادر خود برآوری.43زیرا هیچ درخت نیکو میوهٔ بد بار نمیآورد و نه درخت بد، میوهٔ نیکو آورد.44زیرا که هر درخت از میوهاش شناخته میشود. از خار انجیر را نمییابند و از بوته، انگور را نمیچینند.45آدم نیکو از خزینه خوب دل خود، چیز نیکو برمیآورد و شخص شریر از خزینه بد دل خویش، چیز بد بیرون میآورد. زیرا که از زیادتی دل زبان سخن میگوید.46و چون است که مرا خداوندا خداوندا میگویید و آنچه میگویم به عمل نمیآورید.47هر که نزد من آید و سخنان مرا شنود و آنها را بجا آورد، شما را نشان میدهم که به چه کسمشابهت دارد.48مثل شخصی است که خانهای میساخت و زمین را کنده، گود نمود و بنیادش را بر سنگ نهاد. پس چون سیلاب آمده، سیل بر آن خانه زور آورد، نتوانست آن را جنبش دهد زیرا که بر سنگ بنا شده بود.49لیکن هر که شنید و عمل نیاورد، مانند شخصی است که خانهای بر روی زمین بیبنیاد بنا کرد که چون سیل بر آن صدمه زد، فوراً افتاد و خرابی آن خانه عظیم بود.
لوقا ۶: ۲۰ - ۴۹ شامل برکات و محنتی است که با متی ۵- ۷ همخوانی دارد. این قمست از متی را به طور سنتی «موعظه بالای کوه» مینامند. این آیات در لوقا، به اندازه متی، با تعالیم مربوط به پادشاهی خدا ارتباط ندارد.
وقتی شاگردان روز سبت در مزارع راه میرفتند و خوشههای گندم را میچیدند و میخوردند(لوقا ۶: ۱)، فریسیان گفتند که آنها شریعت موسی را زیر پا گذاشتهاند. فریسیان میگفتند که شاگردان عیسی با چیدن خوشهها کار کردهاند و از فرمان خدا برای استراحت کردن و کار نکردن در روز سبت سرپیچی کردهاند.
فریسیان فکر نمیکردند که شاگردان دزدی کردهاند. این بدان خاطر است که مسافرین طبق شریعت موسی حق داشتند مقدار کمی از خوشه گندم مزارع در مسیر یا نزدیک خود را بچینند و بخورند.
and and )
استعارهها تصاویری از موضوعات مشخص هستند که حقایق نادیدنی را توضیح میدهند. عیسی از استعاره تاجر گندم سخاوتمند استفاده کرد تا به مردم سخاوتمندی را بیاموزد(لوقا ۶: ۳۸)
:
پرسشهای بدیهی سوالاتی هستند که سوال کننده جواب آن را از قبل میداند. وقتی عیسی سبت را زیر پا میگذارد، فریسیان با پرسیدن پرسشی بدیهی به او زخم زبان میزنند.(لوقا ۶: ۲)
سخنگویان معمولاً چیزی نمیگویند که شنوندگان از قبل درک نکرده باشند. وقتی لوقا مینویسد که شاگردان خوشههای گندم را بین دستان خود میساییدند انتظار داشت خوانندگان او بدانند که آنها سعی بر جدا کردن قسمت خوردنی از دور انداختنی داشتهاند(لوقا ۶: ۱)
در متی:
نخست، شَمعون معروف به پطرس و برادرش آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ فیلیپُس و بَرتولْما؛ توما و مَتّای خَراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای؛ شَمعون غیور و یهودای اَسخَریوطی
در مرقس:
شَمعون (که وی را پطرس خواند)؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادر وی یوحنا (که آنها را ’بوآنِرجِس‘، یعنی ’پسران رعد‘ لقب داد)؛ آندریاس، فیلیپُس، بَرتولْما، مَتّی، توما، یعقوب پسر حَلْفای، تَدّای، شَمعون غیور، و یهودا اَسخَریوطی
در لوقا:
شَمعون (که او را پطرس نامید)، آندریاس (برادر پطرس)، یعقوب، یوحنا، فیلیپُس، بَرتولْما، مَتّی، توما، یعقوب پسر حَلْفای، شَمعون معروف به غیور، یهودا پسر یعقوب، و یهودای اَسخَریوطی
تدای احتملاً همان یهودا پسر یعقوب است.
در حالی که عیسی و شاگردان در مزارع گندم قدم میزدند، برخی از فریسیان شاگردان را به خاطر کاری که در روز سبت انجام میدادند مواخذه کردند. روزی که در شریعت خدا برای خدا کنار گذاشته شده است.
این عبارت به این منظور استفاده شده تا بخش تازهای از داستان را نشانگذاری کند. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
در این مورد، تکه زمینهای بزرگی بودهاند که مردم دانه گندم را پخش میکردند تا گندم بیشتری رشد کند.
قسمت بالایی گندم بود، که به نوعی علفی بزرگ است. این قسمت دانه رسیده و قابل خوردن را در خود نگه میدارد.
چنین کاری را برای جدا کردن دانه گندم انجام میدادند. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها خوشهها را بین دستان ساییدند تا دانه از پوسته جدا شود»
اینجا ضمائر جمع است و اشاره به شاگردان دارد.
آنها این سوال را پرسیدند تا شاگردان را به خاطر عدم رعایت شریعت محکوم کنند. این قمست را میتوان در قالب جملهای خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «چیدن گندم در سَبَّت، ضد شریعت خدا است!»
فرییسیان عمل جزئي ساییدن گندم بین دستان را عملی خلاف شریعت میدانستند. این جمله را میتوان گویا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاری انجام میدهید»
عیسی به خاطر نیاموختن کتب مقدسه، فریسیان را توبیخ میکند. این قسمت را میتوان در قالب جملهای خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید از آنچه خواندهاید میآموختید!» یا «مطمئناً خواندهاید ...[او را]
«نان مقدس» یا «نانی که به خدا تقدیم میکردند»
عیسی به خود اشاره داشت. این را میتوان بیان کرد: «من، پسر انسان»
لقب «خداوند» [ارباب] به اقتدار عیسی بر سبت تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «اقتدار آن را دارد تا تعیین کند که انجام چه کاری در روز سبت بر قوم رواست»
این سَبَّت دیگری است و عیسی در کنیسه است.
کاتبین و فریسیان شاهد شفای مردی در روز سَبَّت توسط عیسی هستند.
این عبارت به این منظور استفاده شده که رویدادی جدید در داستان را نشانگذاری کند.
این شخصی جدید در داستان را معرفی میکند.
دست آن مرد طوری آسیب دیده بود که نمیتوانست آن را دراز کند. احتمالاً دست او مشت شده باقی مانده بود و کوچکتر و خمیده به نظر میرسید.
«به دقت عیسی را نگاه میکردند»
«چون ...میخواستند بفهمند»
«در مقابل همه بایست». عیسی از آن مرد میخواهد جلوی همه بایستد تا او را ببینند.
«به فریسیان»
عیسی از فریسیان این سوال را میپرسد تا آنها را وا دارد که بر درست بودن شفا دادن آن مرد در روز سبت اعتراف کنند. پس قصد او از این سوال بدیهی است: تا آنها را به اعتراف کردن به این وا دارد که به جای کسب اطلاعات آنچه همه میدانند درست است. اگر چه عیسی میگوید «از شما میپرسم» پس این پرسش شبیه دیگر پرسشهای بدیهی نیست که نیاز به ترجمه آن در قالب خبری باشد. این قسمت را باید در قالب سوال ترجمه کرد.
«به کسی کمک کردن یا آسیب زدن»
«دست خود را دراز کن» یا «دستت را بکش»
شفا یافت
عیسی دوازده شاگرد را بعد از آنکه تمام شب دعا کرد، انتخاب میکند.
این عبارت به منظور نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است.
«در آن زمان» یا «دیری نگذشت» یا «روزی از آن روزها»
«عیسی بیرون رفت»
«صبح بود» یا «روز بعد»
«او دوازده شاگرد را انتخاب کرد»
«آنها را نیز رسولان خواند» یا «آنها را به رسالت گماشت»
لوقا فهرستی از نام رسولان نوشته است. ULB از این کلمه استفاده میکند تا این فهرست را معرفی کند.
«برادر شمعون، آندریاس»
معانی محتمل: ۱)«غیور» [زیلوت] لقبی است که گروهی از قوم را توصیف میکند که قصد رهایی یهودیان از حکومت روم را داشتند. ترجمه جایگزین: «میهن پرست» یا «ملی گرا» یا ۲), [زیلوت] توصیفی است که غیور بودن برای جلال یافتن خدا را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «آن غیور»
شادی توضیح معنای «تسلیم کننده» واجب باشد. ترجمه جایگزین: «به دوست خود خیانت کرد» یا «دوست خود را به دشمن تسلیم کرد»(معمولاً در قبال دریافت پول) یا «با صحبت درباره دوستش نزد دشمنان او را به خطر انداخت»
اگرچه عیسی به طور خاص شاگردان خود را خطاب قرار میدهد، تعداد زیادی در اطراف او سخنانش را میشنیدند..
«با دوازده نفری که انتخاب کرده بود» یا «با دوازده رسول خود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا عیسی آنها را شفا دهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی کسانی که ارواح ناپاک آزارشان میداد ، شفا داد»
«ارواح ناپاک باعث زحمت آنها بودند» یا «ارواح شریر آنها را کنترل میکردند»
«او قدرت شفای مردم را داشت» یا «او از قدرت خود استفاده میکرد تا مردم را شفا دهد»
این عبارت سه بار تکرار شده است. هر بار نشان میدهد که خدا لطف خود را شامل حال افرادی خاص میکند یا اینکه وضعیت آنها مثبت و نیکوست.
«شما مسکینان لطف خدا را دریافت میکنید» یا «شمایی که سودی اندک بردهاید»
زبانهای که کلمه پادشاهی را ندارند باید بگویند «خدا پادشاه شما است» یا «خدا حاکمتان است»
پادشاهی خدا متعلق به شماست. این میتواند به معنای: ۱) «شما به پادشاهی خدا تعلق دارید» یا ۲) «شما در پادشاهی خدا اقتدار دارید» باشد
«با شادی میخندید» یا «شادمان خواهید بود»
«لطف خدا شامل حال شماست» یا «شما سود خواهید برد» یا «چقدر برای شما خوب است»
«شما را طرد کنند»
«چون شما با پسر انسان همراه هستید» یا «چون پسر انسان را رد کردهاند»
«وقتی این کارها را انجام دادند» یا «وقتی این چنین شد»
این اصطلاح به معنای «شدیداً شادمان بودن» است.
«بهایی بسیار» یا «عطایی نیکو»
«بدا به حال شما». این عبارت سه بار تکرار شده است. این عبارت نقطه مقابل «خوشابحال شما» است. هر بار نشان میدهد که خشم خدا بر دیگران متمرکز شده یا چیزی منفی و بد انتظار آنها را میکشد.
«بدا به حال شما که ثروتمندید» یا «بر شما که ثروتمندید مشکلات نازل میشود»
«آنچه شما را تسلی میبخشد» یا «آنچه باعث خشنودی شما است»
«آنانی که شکم سیر دارند» یا «آنانی که اکنون زیاد خوردهاند»
«الان خوشحالید»
«بدا به حال شما» یا «چه غمگین خواهید بود»
اینجا کلمه مردان به کار رفته که به جمیع مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی همه حرف میزنند» یا «وقتی که همه سخن میگویند»
«نیاکان آنها از انبیای دروغین به نیکویی گفتهاند»
عیسی به صحبت با شاگردان و همچنین شنودگان دیگر ادامه میدهد.
عیسی بیشتر کل جماعت را خطاب قرار میدهد تا فقط شاگردان را.
از هریک از این فرامین مداوماً میتوان پیروی کرد نه فقط یک بار.
این به آن معنا نیست که باید دشمنان خود را دوست داشته باشند نه دوستانشان را. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: « نه فقط دوستانتان را ، بلکه دشمنانتان را هم دوست داشته باشید»
از هریک از این فرامین مداوماً میتوان پیروی کرد نه فقط یک بار.
خدا کسی است که برکت میدهد. این را میتوان روشن کرد. ترجمه جایگزین: «از خدا بخواه آنها را برکت دهد»
«آنانی که از روی عادت نسبت به شما کینهورزی میکنند»
«آنانی که از روی عادت با شما بدرفتاری میکنند»
«اگر کسی تو را زد»
«بر طرفی از صورت»
شاید بیان اینکه حمله کننده با شخص چه میکند مفید باشد. ترجمه جایگزین: «طرف دیگر صورتت را بگردان تا بر آن نیز ضربهای وارد کند»
«جلوی او را نگیر تا آن را ببرد»
«اگر کسی از تو چیزی خواست، به او بده»
«از او نخواه که به تو پس دهد» یا «از او نخواه که بدهد»
در برخی از زبانها برعکس کردن این ترتیب شاید طبیعیتر به نظر برسد. ترجمه جایگزین: «باید همانطور با مردم رفتار کنی که انتظار داری با تو رفتار کنند» یا «با مردم طوری رفتار کن که میخواهی با تو رفتار کنند»
«چه پاداشی دریافت میکنید؟» یا «برای چنین کاری چه تحسینی به شما میرسد؟» این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «شما برای این کار پاداشی دریافت نمیکنید» یا «خدا برای اینکار به شما پاداشی نمیدهد»
در اینجا واژه «امید» به معنای انتظار قطعی از وفوع چیزی است که شخص خواهان اتفاق افتادن آن است. کسی که بدین شکل امیدوار است، باور داد آنچه که میخواهد، اتفاق خواهد افتاد.عبارت « بازگرفتن» را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:« کسانی که انتظار داری به تو بازپس بدهند» یا:«کسانی که باور داری به تو پس خواهند داد»
شریعت موسی به یهودیان فرمان میدهد که بر پول قرض داده سودی نگیرند.
«بدون اینکه از شخص انتظار برگرداندن آنچه دادهاید را داشته باشید» یا «انتظار نداشته باشید آن فرد به شما چیزی دهد»
«شما پاداشی عظیم دریافت میکنید» یا «بهایی نیک دریافت میکنید» یا «به این خاطر عطای نیک به شما میرسد»
بهترین کار این است که «پسران» را همان طور ترجمه کنید که در زبان شما فرزندان پسر را خطاب قرار میدهند.
اطمینان حاصل کنید که کلمه «پسران» جمع باشد تا با لقب عیسی «پسر آن متعال[حضرت اعلی]» اشتباه گرفته نشود.
«کسانی که از او تشکر نمیکنند و بدی میکنند»
این اشاره به خدا دارد. بهترین کار این است که «پدر» با کلماتی ترجمه شود که در زبان شما معمولاً به پدر انسانی اشاره میکند.
«مردم را قضاوت نکنید» یا «با تندی از مردم انتقاد نکنید»
«در نتیجه بر شما»
عیسی نمیگوید چه کسی قضاوت نمیکند. معانی محتمل: ۱) «خدا شما را قضاوت نخواهد کرد» یا ۲) «هیچکس بر شما قضاوت نمیکند»
«مردم را محکوم نکنید»
عیسی نمیگوید چه کسی محکوم نمیکند. معانی محتمل: ۱) «خدا شما را محکوم نمیکند» یا ۲) «کسی شما را محکوم نمیکند»
عیسی نمیگوید چه کسی میآمرزد. معانی محتمل: ۱) «خدا شما را میبخشد» ۲) «مردم شما را میبخشند».
عیسی دقیقاً نمیگوید چه کسی به شما میدهد.معانی محتمل: ۱) «کسی این را به شما میدهد» یا ۲) «خدا به شما میدهد»
عیسی یا در مورد خدا حرف میزند و یا در مورد مردمی که سخاوتمندانه میبخشند گویی از یک تاجر سخاوتمند گندم سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «خدا در دامان شما زیادتی را سرازیر میکندـ فشرده،تکان داده و لبریز» یا «مثل تاجر گندم سخاوتمند که گندم را فشار داده و تکان میدهد و آنقدر میریزد تا لبریز شود، آنها را سخاوتمندانه به شما میدهد»
«مقداری زیاد»
عیسی دقیقاً نمیگوید چه کسی اندازه میگیرد. معانی محتمل: ۱) «آنها برای شما اندازه میگیرند» یا ۲) «خدا برای شما اندازه میگیرد»
عیسی برخی از مثالها را میآورد تا منظور خود را برساند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا مردم را به فکر به آنچه میدانستند وا دارد. این جمله را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه میدانیم کور نمیتواند کوری دیگر را راهنمایی کند»
کسی که «کور» است کنایه از شخصی است که مثل شاگرد تعلیم نگرفته است.
در برخی از زبانها «اگر کسی این کار را کند» را ترجیح میدهند. موقعیتی مضحک است که احتمال روی دادن آن وجود ندارد.
این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هر دوی آنها احتمالاً به چالهای میافتند»
«شاگرد از معلم خود بالاتر نمیرود». معانی محتمل: ۱) «شاگرد از معلم خود دانش بیشتری ندارد» یا ۲) «شاگر از معلم خود اقتدار بیشتری ندارد»
«هر شاگردی که به خوبی تعلیم دیده است» یا «هر شاگردی که معلمش کامل به او تعلیم داده است»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا مردم را قبل از اینکه به گناهان دیگران توجه کنند مجبور کند که به گناهان خود توجه کنند. ترجمه جایگزین: « به کاهی که در چشم برادرت هست نگاه مکن آنهم در حالیکه چوبی را که در چشم خود داری، نادیده میگیری»
این استعاره اشاره به اشکالات کم اهمیت ایمانداران دیگر دارد.
«خال» یا «خرده» یا «ذره خاک». از کلمهی استفاده کنید که اشاره به کوچکترین ذرات که در چشم فرو میروند دارد.
اینجا «برادر» اشاره به هم ایمانان یهودی یا ایماندارن به عیسی دارد.
این کنایه ازمهمترین اشکالات شخص است. چوب عملاً نمیتواند در چشم کسی رود. عیسی مبالغه میکند تا بر توجه به مشکلات مهمتر خود قبل از رسیدگی به مشکلات کم اهیمت دیگران تاکید کند.
«تیغ» یا «تخته»
عیسی این سوال را میپرسد تا مردم قبل از توجه به گناه دیگران به گناهان خود توجه کنند. ترجمه جایگزین: «نباید بگویید ...از چشم»
مردم میتوانند خوبی یا بدی درخت را از میوهای که میدهد تشخیص دهند. عیسی از این استعاره توضیح داده نشده استفاده کرد-ما وقتی میدانیم شخص کیست که اعمال او را ببینیم.
«زیرا که» . این نشان میدهد که در ادامه دلیل قضاوت نکردن برادرمان آمده است.
«درخت سالم»
میوهای که میپوسد یا بد و بیارزش است.
مردم نوع درخت را با میوهای که میآورد تشخیص میدهند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم نوع درخت را تشخیص میدهند» یا «مردم درخت را تشخیص میدهند»
گیاه یا درختچهای که خار دارد.
تاک یا درختچهای که خار دارد.
عیسی افکار شخص را با گنجینه خوب و بد مقایسه میکند. وقتی شخصی افکار نیکو دارد دست به اعمالی نیکو میزند و وقتی شخص افکار شرورانه دارد، دست به اعمال شرورانه میزند.
اینجا کلمه «نیکو» اشاره به پارسایی و اخلاقمداری دارد.
منظور از «آدم» مذکر و مونث است. ترجمه جایگزین: «شخص نیکو»
در اینجا از افکار خوب شخص طوری حرف زده شده که مثل گنج در دل شخص ذخیره شدهاند، و «دل او» کنایه از درون شخص است. ترجمه جایگزین: «چیزهای نیکو را درون خود نگه میدارد» یا «آنچه نیکوست را با دقت نگه میدارد»
به بار آوردن آنچه نیکوست یعنی انجام آنچه خوب است. ترجمه جایگزین: «کار خوب را انجام دهد»
در اینجا از افکار بد شخص طوری حرف زده شده که مثل شرارتهایی در دل شخص ذخیره شدهاند، «دل خویش» کنایه از درون شخص است. ترجمه جایگزین: «شرارتهایی که درون خود نگه میدارد» یا «شرارتهایی که برای آنها ارزش قائل است»
See:
اینجا «دل» اشاره به ذهن یا درون شخص دارد. عبارت «زبان» اشاره به کل وجود شخص است. ترجمه جایگزین: «آنچه در دل میپندارد آنچه بر زبان میآورد را تحت تاثیر قرار میدهد» یا «شخص از چیزی سخن میگوید که واقعاً در دل او ارزش دارد»
در اینجا تکرار این کلمات به عنوان نوعی صدا کردن به کار رفته است. مردم وقتی سعی در پیدا کردن یک شخص یا جلب توجه او دارند، یک نام یا عنوان را به این شکل تکرار میکنند.
عیسی کسی که از تعالیم او پیروی میکند را به شخصی تشبیه میکند که خانهاش را بر صخرهای که از سیل در امان است، بنا می کند.
شاید عوض کردن ترتیب این جملات در گویایی آنها موثر باشد. ترجمه جایگزین: «من به شما میگویم که شخصی که نزد من میآید و کلام مرا میشنود و از آن اطاعت میکند چگونه است»
«بنیاد خانه را آنقدر عمیق کند که به سنگی محکم رسید.» برخی از فرهنگها ممکن است با ساخت و ساز بر بنیاد سنگی آشنا نباشند، و نیاز باشد از کلمهای دیگر برای نشان دادن بنیادی مستحکم استفاده کرد.
بخشی از خانه که با زمین هم سطح است. مردم زمان عیسی زمین را میکندند تا به سنگ برسند و بعد بر سطح سنگی خانه را میساختند. آن سنگ محکم بنیان خانه بود.
«سطح سنگی» این سنگی سخت و بزرگ در عمق خاک بود.
«آب خروشان» یا «رودخانه»
«بر آن اصابت کرد»
معانی محتمل : ۱) «باعث تکان خوردن آن شود» یا ۲) «آن را نابود کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون آن مرد به خوبی آن را ساخته بود»
عیسی کسی که تعالیم او را میشنود ولی عمل نمیکند را با خانهای مقایسه کرده که بنیانی ندارد و وقت سیلاب فرو می ریزد.
«لیکن» تضادی پر رنگ با شخصی را نشان میدهد که خانه بر بنیانی محکم ساخته است.
برخی از فرهنگها شاید ندانند که خانه با بنیاد قویتر است. اطلاعات اضافی شاید جهت درک آن مفید باشند. ترجمه جایگزین: «او زمین را حفر نکرد تا اول بنیان را بنا کند»
بخشی از خانه که با زمین هم سطح است. مردم در زمان عیسی زمین را میکندند و بعد شروع به ساخت خانه بر سنگ میکردند. آن سنگ بنیاد خانه بود.
«آب خروشان» یا «رودخانه»
«بر آن ضربه وارد کرد»
«فرو ریخت و از هم پاشید»
«آن خانه با خاک یکی شد»
1و چون همهٔ سخنان خود را به سمع خلق به اتمام رسانید، وارد کفرناحوم شد.2و یوزباشی را غلامی که عزیز او بود، مریض و مشرف بر موت بود.3چون خبر عیسی را شنید، مشایخ یهود را نزد وی فرستاده از او خواهش کرد که آمده، غلام او را شفا بخشد.4ایشان نزد عیسی آمده، به الحاح نزد او التماس کرده، گفتند، مستحقّ است که این احسان را برایش بجا آوری.5زیرا قوم ما را دوست میدارد و خود برای ما کنیسه را ساخت.6پس عیسی با ایشان روانه شد و چون نزدیک به خانه رسید، یوزباشی چند نفر از دوستان خود را نزد او فرستاده، بدو گفت، خداوندا، زحمت مکش زیرا لایق آن نیستم که زیر سقف من درآیی.7و از این سبب خود را لایق آن ندانستم که نزد تو آیم، بلکه سخنی بگو تا بندهٔ من صحیح شود.8زیرا که من نیز شخصی هستم زیر حکم و لشکریان زیر دست خود دارم. چون به یکی گویم برو، میرود و به دیگری بیا، میآید و به غلام خود این را بکن، میکند.9چون عیسی این را شنید، تعجّب نموده به سوی آن جماعتی که ازعقب او میآمدند روی گردانیده، گفت، به شما میگویم چنین ایمانی، در اسرائیل هم نیافتهام.10پس فرستادگان به خانه برگشته، آن غلام بیمار را صحیح یافتند.11و دو روز بعد به شهری مسمّیٰ به نائین میرفت و بسیاری از شاگردان او و گروهی عظیم، همراهش میرفتند.12چون نزدیک به دروازه شهر رسید، ناگاه میّتی را که پسر یگانه بیوه زنی بود میبردند و انبوهی کثیر از اهل شهر، با وی میآمدند.13چون خداوند او را دید، دلش بر او بسوخت و به وی گفت، گریان مباش.14و نزدیک آمده، تابوت را لمس نمود و حاملان آن بایستادند. پس گفت، ای جوان، تو را میگویم برخیز.15در ساعت آن مرده راست بنشست و سخن گفتن آغاز کرد و او را به مادرش سپرد.16پس خوف همه را فراگرفت و خدا را تمجیدکنان میگفتند که نبیای بزرگ در میان ما مبعوث شده و خدا از قوم خود تفقّد نموده است.17پس این خبر دربارهٔ او در تمام یهودیّه و جمیع آن مرز و بوم منتشر شد.18و شاگردان یحیی او را از جمیع این وقایع مطّلع ساختند.19پس یحیی دو نفر از شاگردان خود را طلبیده، نزد عیسی فرستاده، عرض نمود که آیا تو آن آینده هستی یا منتظر دیگری باشیم؟20آن دو نفر نزد وی آمده، گفتند، یحیی تعمیددهنده ما را نزد تو فرستاده، میگوید آیا تو آن آینده هستی یا منتظر دیگریباشیم.21در همان ساعت، بسیاری را از مرضها و بلایا و ارواح پلید شفا داد و کوران بسیاری را بینایی بخشید.22عیسی در جواب ایشان گفت، بروید و یحیی را از آنچه دیده و شنیدهاید خبر دهید که کوران، بینا و لنگان خرامان و ابرصان طاهر و کرّان، شنوا و مردگان، زنده میگردند و به فقرا بشارت داده میشود.23و خوشابحال کسی که در من لغزش نخورد.24و چون فرستادگان یحیی رفته بودند، دربارهٔ یحیی بدان جماعت آغاز سخن نهاد که برای دیدن چه چیز به صحرا بیرون رفته بودید، آیا نییی را که از باد در جنبش است؟25بلکه بجهت دیدن چه بیرون رفتید، آیا کسی را که به لباس نرم ملبّس باشد؟ اینک، آنانی که لباس فاخر میپوشند و عیّاشی میکنند، در قصرهای سلاطین هستند.26پس برای دیدن چه رفته بودید، آیا نبیای را؟ بلی به شما میگویم کسی را که از نبی هم بزرگتر است.27زیرا این است آنکه دربارهٔ وی مکتوب است، اینک، من رسول خود را پیش روی تو میفرستم تا راه تو را پیش تو مهیّا سازد.28زیرا که شما را میگویم از اولاد زنان نبیای بزرگتر از یحیی تعمیددهنده نیست، لیکن آنکه در ملکوت خدا کوچکتر است از وی بزرگتر است.29و تمام قوم و باجگیران چون شنیدند، خدا را تمجید کردند زیرا که تعمید از یحیی یافته بودند.30لیکن فریسیان و فقها ارادهٔ خدا را از خود ردّ نمودند زیرا که از وی تعمید نیافته بودند.31آنگاه خداوند گفت، مردمان این طبقه را به چه تشبیه کنم و مانند چه میباشند؟32اطفالی رامیمانند که در بازارها نشسته، یکدیگر را صدا زده میگویند، برای شما نواختیم رقص نکردید و نوحهگری کردیم گریه ننمودید.33زیرا که یحیی تعمیددهنده آمد که نه نان میخورد و نه شراب میآشامید، میگویید دیو دارد.34پسر انسان آمد که میخورد و میآشامد، میگویید، اینک، مردی است پُرخور و بادهپرست و دوست باجگیران و گناهکاران.35امّا حکمت از جمیع فرزندان خود مَصَدَّق میشود.36و یکی از فریسیان از او وعده خواست که با او غذا خورَد. پس به خانهٔ فریسی درآمده بنشست.37که ناگاه زنی که در آن شهر گناهکار بود، چون شنید که در خانهٔ فریسی به غذا نشسته است، شیشهای از عطر آورده،38در پشت سر او نزد پایهایش گریان بایستاد و شروع کرد به شستن پایهای او به اشک خود و خشکانیدن آنها به موی سر خود و پایهای وی را بوسیده آنها را به عطر تدهین کرد.39چون فریسیای که از او وعده خواسته بود این را بدید، با خود میگفت که، این شخص اگر نبی بودی هرآینه دانستی که این کدام و چگونه زن است که او را لمس میکند، زیرا گناهکاری است.40عیسی جواب داده به وی گفت، ای شمعون چیزی دارم که به تو گویم. گفت، ای استاد بگو.41گفت، طلبکاری را دو بدهکار بود که از یکی پانصد و از دیگری پنجاه دینار طلب داشتی.42چون چیزی نداشتند که ادا کنند، هردو را بخشید. بگو کدام یک از آن دو او را زیادتر محبّت خواهد نمود.43شمعون در جواب گفت، گمان میکنم آنکه او را زیادتر بخشید. به وی گفت، نیکو گفتی.44پس به سوی آن زن اشاره نموده به شمعون گفت، این زن را نمیبینی؟ به خانهٔ تو آمدم آب بجهت پایهای من نیاوردی، ولی این زن پایهای مرا به اشکها شست و به مویهای سر خود آنها را خشک کرد.45مرا نبوسیدی، لیکن این زن از وقتی که داخل شدم از بوسیدن پایهای من باز نایستاد.46سر مرا به روغن مسح نکردی، لیکن او پایهای مرا به عطر تدهین کرد.47از این جهت به تو میگویم، گناهان او که بسیار است آمرزیده شد، زیرا که محبّت بسیار نموده است. لیکن آنکه آمرزشِ کمتر یافت، محبّتِ کمتر مینماید.48پس به آن زن گفت، گناهان تو آمرزیده شد.49و اهل مجلس در خاطر خود تفکّر آغاز کردند که این کیست که گناهان را هم میآمرزد.50پس به آن زن گفت، ایمانت تو را نجات داده است. به سلامتی روانه شو.
برخی از ترجمهها نقل قول از عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله از مابقی متن قرار می دهند. ULB این کار را در ۷: ۲۷ انجام میدهد.
در این باب، لوقا چندین بار بدون نشانگذاری، موضوع را تغییر میدهد. سعی نکنید این تغییرات سریع وبیظرافت را نرم انجام دهید.
این نظامی کسی بود که از عیسی خواست تا بردهاش را شفا دهد (در لوقا ۷: ۲ چیزهای بسیار غیر معمول روی داد. سرباز رومی تقریباً هرگز از یهودی چیزی نمیخواهد، و اکثر ثروتمندان بردههای خود را دوست نداشته و به آنها اهمیت نمیدادند.)
and )
یحیی مردم را تعمید داد تا نشان دهد آنهایی که او تعمید میدهد به گناهکار بودن خود واقف و برای گناهانشان متاسف هستند.
and )
لوقا به گروهی از مردم «گناهکار» اشاره میکند. از نظر رهبران یهودی این افراد نسبت به شریعت موسی به طور کامل غافل بودند، لذا آنها را «گناهکار» میخواندند. این موقعیت را میتوان نوعی طعنه در نظر گرفت. L
پای اشخاص در خاور نزدیک دوران باستان بسیار کثیف بود، چون پاپوشهای باز داشتند و جادهها و مسیرها خاکی گلی بودند. فقط بردگان پای افراد را میشستند. زنی که پای عیسی را شست، برای او احترامی عظیم قائل شده بود.
عیسی خود را در این باب «پسر انسان» میخواند(لوقا ۷: ۳۴). شاید در زبان شما این امکان نباشد که افراد جوری از خود بگویند ، که انگار درباره شخص دیگری سخن میگویند.
and
عیسی وارد کفرناحوم میشود، جایی که غلام نظامی رومی را شفا میدهد.
اصطلاح «به سمع» تاکید بر آن دارد که او میخواهد حرفهایش را بشنوند. ترجمه جایگزین: «به کسانی که صدای او را میشنیدند» یا «کسانی که حاضر بودند» یا «تا مردم بشنوند»
این شروع رویدادی جدید در داستان است.
«کسی که برای نظامی رومی ارزش داشت» یا «کسی که او محترم میشمرد»
«به او التماس کرد» یا «از او استدعا کرد»
«نظامی رومی لایق است»
«قوم ما». این اشاره به قوم یهودی دارد.
«به راه خود ادامه داد»
در متن انگلیسی از ساختار منفی در منفی استفاده شده که میتوان آن را جا به جا کرد. ترجمه جایگزین: «نزدیک خانه رسید»
نظامی رومی مودبانه با عیسی حرف میزد. ترجمه جایگزین: «خودتان را با آمدن به خانه من زحمت ندهید» یا «نمیخواهم مزاحم شوم»
این عبارت اصطلاحی به معنای «آمدن به خانه» است. اگر زبان شما اصطلاحی برای «آمدن به خانه من» دارد، ببینید که آیا استفاده از آن در اینجا مناسب است.
سرباز رومی می دانست که عیسی میتواند فقط با گفتن کلامی، غلام او را شفا دهد. اینجا «سخن» اشاره به فرمان دارد. ترجمه جایگزین: «فقط فرمان بده»
کلمهای که اینجا «بنده» ترجمه شده معمولاً «پسر» ترجمه میشود. شاید نشان از این است که آن غلام بسیار جوان بوده و نظامی رومی نسبت به او احساس داشته است.
«من هم کسی هستم که بالا دستی دارم و باید از او اطاعت کنم»
«تحت فرمان»
کلمهای که اینجا «غلام» ترجمه شده، معولاً برای خادمان استفاده میشد.
«او از نظامی رومی تعجب کرد»
عیسی این را گفت تا بر تعجب آور بودن چیزی که به او میگفت، تاکید کند.
بر این دلالت دارد که عیسی از یهودیان انتظار چنین ایمانی داشت، ولی نداشتند. او انتظار نداشت غیر یهودیان چنین ایمانی داشته باشند، ولی این مرد ایمانی قوی داشت. شاید نیاز باشد که این اطلاعات را اضافه کنید .ترجمه جایگزین: «من هیچ اسرائیلی را نیافتهام که به قدر این غیر یهودی به من اعتماد داشته باشد»
فرض بر این است که اینها کسانی بودند که نظامی رومی فرستاد. این را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که افسر رومی نزد عیسی فرستاده بود»
عیسی به شهر نائین میرود، جایی که مردی که مرده را شفا میدهد.
این اسم شهر است .
کلمه «ناگاه» توجه ما را به معرفی مردی مرده در داستان جلب میکند. ترجمه جایگزین: «مردی مرده بود که»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم، مردی را که مرده بود به بیرون شهر میبردند»
«بیرون برده میشد». او تنها فرزند مادر بیوهاش بود. جمعیت زیادی.» این اطلاعات پیش زمینهای درباره آن مرد جوان وفات کرده و مادرش بود. "
زنی که همسرش وفات کرده و دیگر ازدواج نکرده است.
«بسیار برای او تاسف خورد»
«جلو آمد» یا «او به مرد مرده نزدیک شد»
این برانکار یا تختی بود که از آن برای انتقال دادن جسد به مکان تدفین استفاده میکردند. لزوماً چیزی نیست که جسد در داخل آن قرار میگیرد. ترجمه دیگر شاید نامعمولتر باشد مثل «تابوت» یا «تخت تدفین»
عیسی این را میگوید تا تاکید کند که مرد جوان مجبور به اطاعت از او است. « به من گوش بده! بلند شو»
آن مرد دیگر مرده نبود؛ او حالا زنده بود. شاید لازم باشد که گویاتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «مردی که پیشتر مرده بود»
این جمله میگوید که در نتیجه شفای مردی که مرده بود چه اتفاقی افتاد.
«ترس همه آنها را پر کرد». این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه ترسیدند»
این نبوتها به عیسی اشاره دارند نه به یک نبی بی نام و نشان . «مبعوث شده» اینجا اصطلاحی به معنای «باعث شده است» این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا باعث شد یکی از ما نبی بزرگی شود»
این اصطلاح به معنای «اهمیت دادن به» است.
«این خبر» اشاره به مطالبی در مورد افراد دارد که در آیه ۱۶ آمده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم این گزارش را درباره عیسی پراکندند» یا «مردم این خبر را که در مورد عیسی بود به دیگران گفتند»
«این گزارش» یا «این پیغام»
این رویدادی جدید در داستان را معرفی میکند.
.
«به یحیی گفتند»
«تمام اعمال عیسی را»
یحیی دو تن از شاگردان خود را فرستاد تا از عیسی سوالی بپرسند.
این جمله را میتوان طور دیگری نوشت تا فقط یک نقل قول مستقیم داشته باشد. ترجمه جایگزین: «مردان گفتند که یحیای تعمید دهنده ما را فرستاده تا بپرسیم ‘آیا تو آن هستی که قرار است بیاید یا باید منتظر کسی دیگر باشیم؟» یا «مردان گفتند: ‘یحیای تعمید دهنده آیا تو آن هستی که میآید یا باید چشم انتظار کسی دیگری باشیم؟»
«در همان وقت»
شاید مفید باشد که موضوع شفا را دوباره بیان کرد و حذف به قرینه نشود. ترجمه جایگزین: «او آنها را از ارواح شریر شفا داد» یا «مردم را از ارواح شریر آزاد کرد»
See:
«به رسولان یحیی گفت» یا «به پیکهایی که یحیی فرستاده بود گفت»
«به یحیی ...بگویید»
«باعث زنده شدن مردگان شده»
«افراد فقیر»
این جلمه را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به خاطر اعمال من آن شخصی که دست از ایمان به من نمیکشد را برکت می دهد.»
«کسی که نلغزد...برکت مییابد» یا «هرکس نلغزد ...برکت مییابد» . این شخصی خاص نیست.
اینجا ساختار منفی در منفی استفاده شده که به معنای «به رغم همه چیز دست از ایمان به من نکشد»
«اعتماد کامل به من
عیسی با جمعی در مورد یحیای تعمید دهنده صحبت میکند. او پرسشی بدیهی میپرسد که آنها را در مورد چگونگی شخصیت یحیای تعمید دهنده به فکر وا میدارد.
با پرسیدن این سوال انتظار جواب منفی میرود. «آیا بیرون نی لرزان در باد را ندیدهاید؟ البته که نه!». این جمله را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «مطمئناً بیرون نرفتهاید تا نی لرزان در باد را ببینید!»
معانی محتمل این استعاره: ۱) شخصی که به راحتی تصمیمات خود را تغییر میدهد، همانطور که نی به نرمی در باد حرکت میکند. یا ۲) شخصی که زیاد حرف میزند ولی چیز مهمی نمیگوید، همان که نی در باد میلرزد.
این سوال هم با انتظار جوابی منفی پرسیده شده، از آنجا که یحیی لباسی زمخت بر تن داشت. «آیا به آنجا رفتید تا مردی با لباس نرم و لطیف ببینید؟ البته که نه!» این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «مطمئناً آنجا نرفتهاید تا مردی با لباس نرم را ببینید!»
این اشاره به لباس گران قیمت دارد. لباسهای معمولی، زبر و زمخت بودند. ترجمه جایگزین: «لباس گران پوشیده باشد»
«قصر، خانهای بزرگ و گران قیمت بود که پادشاه در آن زندگی میکرد»
در اینجا انتظار جوابی مثبت میرود. «آیا رفتید تا نبی را ببینید؟ البته که همین طور بوده!» این جمله را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: « در واقع شما رفتید تا نبیای را ببینید»
عیسی این را میگوید تا بر اهمیت آنچه میگوید، تاکید کند.
این عبارت به این معناست که یحیی واقعاً نبی بود، ولی از نبی معمولی بزرگتر بود. ترجمه جایگزین: «نه فقط نبی معمولی» یا « بسیار مهمتر از نبی معمولی»
«آن نبی کسی است که انبیا درباره او نوشتهاند» یا «یحیی کسی است که خیلی وقت پیش، انبیا درباره او نوشتهاند»
در این آیه عیسی ملاکی نبی را نقل میکند و میگوید که یحیی کسی است که ملاکی از او گفته است.
این اصطلاح به معنای «در جلوی تو» یا «پیش از تو» است.
«تو» مفرد است چون خدا در این نقل قول با ماشیح[مسیح] حرف میزند.
عیسی با جمع حرف میزند، «شما» جمع است. عیسی از این عبارت استفاده کرد تا بر حقیقت و تعجب آور بودن آنچه در ادامه میگوید تاکید کند.
«از میان کسانی که زنان به دنیا آوردهاند». این استعاره است که اشاره به همه مردم دارد. ترجمه جایگزین: «از تمام کسانی که تا به حال زندگی کردهاند»
«یحیی بزرگترین است»
این اشاره به هرکس دارد که بخشی از ملکوت[پادشاهی] خدا را بنا میکند.
وضعیت روحانی مردم در پادشاهی خدا نسبت به کسانی که پیش از برقراری پادشاهی خدا بودند، برتری دارد. ترجمه جایگزین: «موقعیت[مقام] روحانی برتری نسبت به یحیی دارند»
لوقا،نویسنده این کتاب، در مورد عکسالعمل مردم به یحیی و عیسی نظر میدهد.
ترتیب این آیه را میتوان تغییر داد. ترجمه جایگزین: «وقتی همه قوم از جمله باجگیران که توسط یحیی تعمید گرفته بودند ،این را شنیدید اعلام کردند که خدا عادل است.»
«گفتند که خدا نشان داد که بر حق است» یا «اعلام کردند خدا عادلانه عمل کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون اجازه دادند یحیی آنان را تعمید دهد» یا «چون یحیی آنها را تعمید داده بود»
«آنچه خدا از آنها خواسته بود تا انجام دهند را رد کردند» یا «تصمیم گرفتند از فرموده خدا ناطاعتی کنند.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه ندادند یحیی آنان را تعمید دهد» یا «تعمید یحیی را رد کردند»
عیسی به صحبت کردن با مردم درباره تعمید ادامه میدهد.
عیسی از این سوالات استفاده کرد تا قیاسی را معرفی کند. این جملات را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من این نسل را به این تشبیه میکنم . و این چیزی است که به آن شبیه هستند» .
اینها دو روش است تا بگوید این یک قیاس است.
مردمی که وقت سخن گفتن عیسی زندگی میکردند.
این کلمات شروع مقایسه عیسی هستند. عیسی میگوید که قوم مثل کودکانی هستند که هرگز از رفتار دیگر کودکان با خود راضی نمیشوند.
منطقهای بزرگ و باز که مردم میروند تا کالاهای خود را بفروشند.
«ولی با آن موسیقی نرقصیدید»
« اما با ما گریه نکردید»
معانی محتمل ۱) «اغلب روزه است» یا ۲) «غذای معمول را نمیخورد»
عیسی آنچه را مردم درباره یحیی میگفتند، نقل قول میکند. این را میتوان بدون نقل قول مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میگویید دیو دارد» یا «اورا به دیو داشتن متهم میکنید»
عیسی انتظار داشت مردم بدانند که او به خود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان»
این را میتوان در قالب نقل قولی غیر مستیقیم بیان کرد. اگر «پسر انسان» را «من، پسر انسان» ترجمه کردهاید میتوان جمله غیر مستقیم را بیان کنید و از اول شخص استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «میگویید که او مردی پرخور است و باده پرست... و او را دوست گناهکاران و باجگیران میدانید» یا «شما او را به زیاده روی در خوردن و نوشیدن محکوم میکنید... و دوست گناهکاران و باجگیران میدانید» یا« شما میگویید که من شکم پرست و باده پرستم و دوست باجگیران و گناهکاران»
«او حریصانه میخورد» یا «مدام غذای زیاد میخورد»
«مست» یا «او مرتب الکل مینوشد»
این به نظر مثلی است که عیسی برای این موقعیت به کار برده است، احتمالاً به این منظور تا تعلیم دهد که مردم حکیم، یحیی و عیسی را رد نمیکنند.
در آن زمان برای تماشاچیان رسم بود که در مراسم شام شرکت کنند و چیزی نخورند.
فریسی عیسی را دعوت کرد تا در خانه او غذا بخورد.
این شروع بخش جدید از داستان را نشانگذاری میکند و فریسی را در این داستان معرفی میکند.
«برای غذا خوردن روی میز نشست». در مراسم غذای غیر رسمی، سنت بر آن بود که مردان دور میز به راحتی برای خوردن غذا دراز بکشند.
کلمه «ناگاه» ما را از وجود شخصی دیگر در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی دیگر برای انجام این کار داشته باشد.
«که سبک زندکی گناه آلودی داشت» یا «شهرت او به خاطر زندگی گناه بارش بود»
«شیشهای که از سنگی لطیف ساخته شده بود.» مرمر سنگی سفید و لطیف است. مردم چیزهای ارزشمند را در شیشههای مرمری نگه میداشتند.
«با عطر درون آن».آن روغن از چیزی درست شده بود که باعث عطر خوش آن میشد. مردم آن را بر خود مالیده یا بر لباس خود میپاشیدند، تا بویی خوش بدهند.
«با موی خود»
«بر آنها عطر ریخت»
«به خود گفت»
فریسی فکر میکرد که عیسی نبی نیست چون اجازه داده زنی گناهکار او را لمس کند. ترجمه جایگزین: «واضح است که عیسی نبی نیست، چون نبی میدانست که این زن که او را لمس میکند، گناهکار است»
شمعون فکر کرد که نبی هرگز اجازه نمیدهد که گناهکاری او را لمس کند. این قمست از فرضیات او را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که او گناهکار است، و عیسی نباید اجازه دهد به او دست بزند»
این اسم فریسی بود که عیسی را دعوت کرده بود. این شمعون پطرس نبود.
عیسی برای تاکید بر آنچه که قرار است به شمعون فریسی بگوید، داستانی را تعریف میکند.
«دو مرد به یک نفر بدهکار بودند»
«دستمزد ۵۰۰ روز کاری». «دیناری» جمع «دینار» است. « دیناری» یک سکه نقره بود.
«بدهکار دیگر، ۵۰ دیناری بدهکار بود» یا «۵۰ روز حقوق»
«او هر دو بدهکار را بخشید» یا «او بدهی آنها را ابطال کرد»
شمعون در مورد جواب خود احتیاط میکرد. ترجمه جایگزین: «شاید»
«درست گفتی»
عیسی با روی گرداندن به آن زن، توجه شمعون را به آن زن جلب میکند.
این یکی از مسئولیتهای اولیه صاحب خانه بود که برای مهمانان آب و حوله فراهم آورد تا پاهای خود که از راه رفتن بر جادههای خاکی کثیف شده بود را بشویند و خشک کنند.
عیسی دو بار از این عبارات استفاده میکند تا تضاد فقدان مهماننوازی شمعون را با عمل شاکرانه این زن نشان دهد.
زن از اشکهای خود به جای آبی که نبود استفاده میکند.
زن از موی خود به جای حولهای که نبود استفاده میکند.
در آن فرهنگ میزبان خوب، صورت مهمان خود را میبوسید. شمعون چنین کاری را نکرد.
«به بوسیدن پایهای من ادامه داد»
زن به نشانه توبه و فروتنی، پایهای عیسی را بیشتر از صورت او بوسید .
عیسی به نشان دادن تضاد بین مهماننوازی ضعیف شمعون و عمل زن ادامه میدهد.
«بر سر من روغن نزدی». این رسم به جهت احترام گذاشتن بر مهمان انجام میشد. ترجمه جایگزین: «با تدهین کردن سرم به روغن به من خوش آمد نگفتی»
زن با این کار عیسی را بسیار محترم شمرد. او با تدهین پایها به جای سر با روغن، فروتنی خود را نشان داد.
این بر اهمیت گفته عیسی که در ادامه میآید، تاکید میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا گناهان بسیار او را بخشیده است»
محبت او گواهی بر بخشیده شدن گناهان او بود. برخی از زبان ها لازم میدانند که مفعول محبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «چون این زن آمرزنده خود را محبت نمود» یا «چون او خدا را بسیار محبت کرد»
«آنکه کمتر بخشیده». عیسی در این جمله قاعدهای کلی را بیان میکند. اگرچه، انتظار داشت که شمعون بفهمد که به او محبت اندکی نشان داده است.
«بعد به آن زن گفت»
«تو بخشیده شدی». این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من گناهان تو را بخشیدم»
«دور میز لم داده و با هم غذا میخوردند» یا «با هم غذا میخوردند»
رهبران مذهبی میدانستند که خدا فقط قادر به بخشیدن گناهان است و باور نداشتند که عیسی خدا است. هدف از این سوال احتمالاً محکوم کردن بوده است. ترجمه جایگزین: «این مرد فکر میکند کیست؟ فقط خدا قادر به بخشیدن گناهان است!» یا «چرا تظاهر به خدا بودن میکند، کسی که تنها قادر به بخشش گناهان است؟»
«به خاطر ایمانت نجات یافتی». اسم معنای «ایمان» را میتوان به عنوان عمل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون باور داشتی، نجات یافتی»
See:
این روشی برای خداحافظی کردن و برکت دادن همزمان است. ترجمه جایگزین: «همین که میروی دیگر نگران نباش» یا «باشد که خدا هنگام رفتن به تو آرامش عطا کند»
1و بعد از آن واقع شد که او در هر شهری و دهی گشته، موعظه مینمود و به ملکوت خدا بشارت میداد و آن دوازده با وی میبودند.2و زنان چند که از ارواح پلید و مرضها شفا یافته بودند، یعنی مریم معروف به مَجْدَلیّه که از او هفت دیو بیرون رفته بودند،3و یونا زوجهٔ خوزا، ناظر هیرودیس و سوسَن و بسیاری از زنان دیگر که از اموال خود او را خدمت میکردند.4و چون گروهی بسیار فراهم میشدند و از هر شهر نزد او میآمدند، مَثَلی آورده، گفت5که برزگری بجهت تخم کاشتن بیرون رفت. و وقتی که تخم میکاشت، بعضی بر کناره راه ریخته شد و پایمال شده، مرغان هوا آن را خوردند.6و پارهای بر سنگلاخ افتاده، چون رویید از آنجهت که رطوبتی نداشت خشک گردید.7و قدری در میان خارها افکنده شد که خارها با آن نمّو کرده آن را خفه نمود.8و بعضی در زمین نیکو پاشیده شده، رویید و صد چندان ثمر آورد. چون این بگفت ندا در داد، هر که گوش شنوا دارد بشنود.9پس شاگردانش از او سؤال نموده، گفتند که معنی این مَثَل چیست؟10گفت، شما را دانستن اسرار ملکوت خدا عطا شده است و لیکن دیگران را بهواسطهٔ مثلها، تا نگریسته نبینند و شنیده درک نکنند.11امّا مَثَل این است که تخم کلام خداست.12و آنانی که در کنار راه هستند کسانی میباشند که چون میشنوند، فوراً ابلیس آمده، کلام را از دلهای ایشان میرباید، مبادا ایمان آورده نجات یابند.13و آنانی که بر سنگلاخ هستند، کسانی میباشند که چون کلام را میشنوند، آن را به شادی میپذیرند و اینها ریشه ندارند؛ پس تا مدّتی ایمان میدارند و در وقتِ آزمایش، مرتّد میشوند.14امّا آنچه در خارها افتاد اشخاصی میباشند که چون شنوند میروندو اندیشههای روزگار و دولت و لذّات آن ایشان را خفه میکند و هیچ میوه به کمال نمیرسانند.15امّا آنچه در زمین نیکو واقع گشت کسانی میباشند که کلام را به دل راست و نیکو شنیده، آن را نگاه میدارند و با صبر، ثمر میآورند.16و هیچکس چراغ را افروخته، آن را زیر ظرفی یا تختی پنهان نمیکند بلکه بر چراغدان میگذارد تا هر که داخل شود روشنی را ببیند.17زیرا چیزی نهان نیست که ظاهر نگردد و نه مستور که معلوم و هویدا نشود.18پس احتیاط نمایید که به چه طور میشنوید، زیرا هر که دارد بدو داده خواهد شد و از آنکه ندارد آنچه گمان هم میبرد که دارد، از او گرفته خواهد شد.19و مادر وبرادران او نزد وی آمده بهسبب ازدحام خلق نتوانستند او را ملاقات کنند.20پس او را خبر داده گفتند، مادر و برادرانت بیرون ایستاده، میخواهند تو را ببینند.21در جواب ایشان گفت، مادر و برادران من اینانند که کلام خدا را شنیده، آن را بجا میآورند.22روزی از روزها او با شاگردان خود به کشتی سوار شده، به ایشان گفت، به سوی آن کنار دریاچه عبور بکنیم. پس کشتی را حرکت دادند.23و چون میرفتند، خواب او را در ربود که ناگاهطوفان باد بر دریاچه فرود آمد، بهحدّی که کشتی از آب پر میشد و ایشان در خطر افتادند.24پس نزد او آمده، او را بیدار کرده، گفتند، استادا، استادا، هلاک میشویم. پس برخاسته، باد و تلاطم آب را نهیب داد تا ساکن گشت و آرامی پدید آمد.25پس به ایشان گفت، ایمان شما کجا است؟ ایشان ترسان و متعجّب شده، با یکدیگر میگفتند که این چطور آدمی است که بادها و آب را هم امر میفرماید و اطاعت او میکنند؟26و به زمین جَدَریان که مقابل جَلیل است، رسیدند.27چون به خشکی فرود آمد، ناگاه شخصی از آن شهر که از مدّت مدیدی دیوها داشتی و رخت نپوشیدی و در خانه نماندی بلکه در قبرها منزل داشتی، دچار وی گردید.28چون عیسی را دید، نعره زد و پیش او افتاده، به آواز بلند گفت، ای عیسی پسر خدای تعالی، مرا با تو چه کار است؟ از تو التماس دارم که مرا عذاب ندهی.29زیرا که روح خبیث را امر فرموده بود که از آن شخص بیرون آید، چونکه بارها او را گرفته بود، چنانکه هر چند او را به زنجیرها و کندهها بسته نگاه میداشتند، بندها را میگسیخت و دیو او را به صحرا میراند.30عیسی از او پرسیده، گفت، نام تو چیست؟ گفت، لَجئْون. زیرا که دیوهای بسیار داخل او شده بودند.31و از او استدعا کردند که ایشان را نفرماید که به هاویه روند.32و در آن نزدیکی گله گراز بسیاری بودند کهدر کوه میچریدند. پس از او خواهش نمودند که بدیشان اجازت دهد تا در آنها داخل شوند. پس ایشان را اجازت داد.33ناگاه دیوها از آن آدم بیرون شده، داخل گرازان گشتند که آن گله از بلندی به دریاچه جسته، خفه شدند.34چون گرازبانان ماجرا را دیدند، فرار کردند و در شهر و اراضی آن شهرت دادند.35پس مردم بیرون آمده تا آن واقعه را ببینند؛ نزد عیسی رسیدند و چون آن آدمی را که از او دیوها بیرون رفته بودند، دیدند که نزد پایهای عیسی رخت پوشیده و عاقل گشته نشسته است، ترسیدند.36و آنانی که این را دیده بودند، ایشان را خبر دادند که آن دیوانه چطور شفا یافته بود.37پس تمام خلق مرزوبوم جَدَرِیان از او خواهش نمودند که از نزد ایشان روانه شود، زیرا خوفی شدید بر ایشان مستولی شده بود. پس او به کشتی سوار شده، مراجعت نمود.38امّا آن شخصی که دیوها از وی بیرون رفته بودند، از او درخواست کرد که با وی باشد. لیکن عیسی او را روانه فرموده، گفت،39به خانهٔ خود برگرد و آنچه خدا با تو کرده است حکایت کن. پس رفته، در تمام شهر از آنچه عیسی بدو نموده بود، موعظه کرد.40و چون عیسی مراجعت کرد، خلق او را پذیرفتند زیرا جمیع مردم چشم به راه او میداشتند.41که ناگاه مردی، یایِرُس نام که رئیس کنیسه بود، به پایهای عیسی افتاده، به او التماس نمود که به خانهٔ او بیاید.42زیرا که او را دختر یگانهای قریب به دوازده ساله بود کهمشرف بر موت بود. و چون میرفت، خلق بر او ازدحام مینمودند.43ناگاه زنی که مدّت دوازده سال به استحاضه مبتلا بود و تمام مایملک خود را صرف اطبّا نموده و هیچکس نمیتوانست او را شفا دهد،44از پشت سر وی آمده، دامن ردای او را لمس نمود که در ساعت جریان خونش ایستاد.45پس عیسی گفت، کیست که مرا لمس نمود؟ چون همه انکار کردند، پطرس و رفقایش گفتند، ای استاد، مردم هجوم آورده، بر تو ازدحام میکنند و میگویی کیست که مرا لمس نمود؟46عیسی گفت، البتّه کسی مرا لمس نموده است، زیرا که من درک کردم که قوّتی از من بیرون شد.47چون آن زن دید که نمیتواند پنهان ماند، لرزان شده، آمد و نزد وی افتاده پیش همهٔ مردم گفت که، به چه سبب او را لمس نمود و چگونه فوراًشفا یافت.48وی را گفت، ای دختر، خاطرجمع دار؛ ایمانت تو را شفا داده است؛ به سلامتی برو.49و این سخن هنوز بر زبان او بود که یکی از خانهٔ رئیس کنیسه آمده، به وی گفت، دخترت مرد. دیگر استاد را زحمت مده.50چون عیسی این را شنید، توجّه نموده به وی گفت، ترسان مباش، ایمان آور و بس که شفا خواهد یافت.51و چون داخل خانه شد، جز پطرس و یوحنّا و یعقوب و پدر و مادر دختر، هیچکس را نگذاشت که به اندرون آید.52و چون همه برای او گریه و زاری میکردند، او گفت، گریان مباشید! نمرده بلکه خفته است.53پس به او استهزا کردند چونکه میدانستند که مُرده است.54پس او همه را بیرون کرد و دست دختر را گرفته، صدا زد و گفت، ای دختر برخیز.55و روح او برگشت و فوراً برخاست. پس عیسی فرمود تا به ویخوراک دهند.56و پدر و مادر او حیران شدند. پس ایشان را فرمود که هیچکس را از این ماجرا خبر ندهند.
لوقا چند بار در این باب بدون نشانگذاری موضوع را عوض میکند. نباید سعی در ملایم نشان دادن این تغییرات داشته باشید.
عیسی با خطاب قرار دادن طوفان آن را آرام کرد، دختر وفات کردهای را زنده کرد و با خطاب قرار دادن ارواح ناپاک ،آنها را مجبود کرد تا مردی را ترک کنند.
مثلها، داستانهایی کوتاه هستند که عیسی آنها را تعریف میکرد تا مردم تعالیم او را راحتتر بفهمند. همچنین از این مثلها استفاده میکرد تا آنانی که نمیخواهند به او ایمان آورند حقیقت را نفهمند.(لوقا ۸: ۴- ۱۵)
این آیات اطلاعات پیش زمینهای در مورد موعظه عیسی هنگام سفر ارائه میدهند.
این عبارت بخش جدیدی در داستان را نشانگذاری کرده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که عیسی او را از ارواح شریر رهانیده و از مرض شفا داده بود. »
یکی از «چند زن»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی از مریم، که مردم او را مجدلیه صدا میزدند، هفت دیو اخراج کرده بود»
دو تن از « زنان » (آیه ۲)
یونا همسر خوزا، و خوزا ناظر[مباشر] هیرودیس بود. «یونا،همسر مباشر هیرودیس»
«از نظر مالی عیسی و دوازده شاگرد را حمایت میکردند»
عیسی مثل برزگر را برای جماعت تعریف میکند. معنای آن را به شاگردان توضیح میدهد.
« پیش عیسی میآمدند»
«برزگری برای کاشتن دانه به مزرعه رفت» یا «کشاورزی برای پاشیدن دانه در زمینی راهی شد.»
«برخی از دانهها افتادند» یا «برخی از دانهها افتادند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم بر آن راه رفتند» یا «مردم بر آنها قدم گذاشتند»
این اصطلاح را میتوانید «پرنده» یا «پرندهای که از آسمان به زمین پر میکشد» ترجمه کنید تا مفهوم «آسمان» را حفظ کرده باشید.
«آن را خوردند» یا «همه را خوردند»
«هرگیاه خشک شد و چروکید» یا «گیاهان خشک و پژمرده شدند»
«بسیار خشک بود» یا «خیلی خشک بودند». دلیل را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زمین بسیار خشک بود»
عیسی گفتن مثل به جماعت را به پایان میرساند.
بوتههای خار تمام مواد مغذی، آب و نور خورشید را گرفتند پس آنچه برزگر کاشته بود، نتوانست رشد کند.
«محصول به بار نشست» یا «رشد کرده دانههای بیشتری آورد»
این به آن معناست که بیش از دانههایی که کاشته شد محصول داد.
عیسی تاکید میکند که آنچه در ادامه میگوید مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش شنوا» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. از آنجایی که عیسی مستقیم با مخاطب خود حرف نمیزند، شاید ترجیح دهید که از دوم شخص استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «بگذار آنکه مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آنکه مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، پس بفهم و اطاعت کن»
See: ...
عیسی صحبت خود با شاگردان را شروع میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به شما معرفت داده است» یا «خدا شما را قادر به فهمیدن کرده است»
اینها حقیقتی مخفی هستند، ولی عیسی حالا آنها را آشکار میکند.
«به خاطر دیگران». این اشاره به مردمی دارد که تعالیم عیسی را رد کرده و او را دنبال نکردند.
«گرچه میبینند، ولی درک نمیکنند». این نقل قول از اشعیای نبی است. در برخی از زبانها مجبور به بیان کردن مفعول فعل هستید. ترجمه جایگزین: «گرچه چیزها را میبینند، آنها را درک نمیکنند» یا «گرچه میبینند چه میشود، درک نمیکنند که معنی آنها چیست»
«گرچه میشنوند، درک نمیکنند». این نقل قول از اشعیای نبی است. برخی از زبانها مجبور به بیان مفعول فعل هستید. ترجمه جایگزین: «گرچه تعالیم را میشتوند، ولی حقیقت را درک نمیکنند»
عیسی معنای مثل برزگر را برای شاگردان خود توضیح میدهد.
«دانه پیغام کلام خداست»
«دانههایی که کنار راه میافتند». عیسی میگوید که چه اتفاقی برای دانه کنار راه افتاده رخ میدهد و آن را به اشخاص ربط میدهد. ترجمه جایگزین: «دانهای که در کنار راه میافتد، نشان از مردمی است که» یا «در این مثل دانههای کنار راه افتاده نمادی از اشخاصی است که»
عیسی از دانهها میگوید تا چیزی را درباره اشخاص آشکار کند طوری که انگار دانهها مردم هستند. ترجمه جایگزین: «نشان میدهد چه برای مردمی روی میدهد که»
اینجا «دل» کنایه از اذهان و درون اشخاص است. ترجمه جایگزین: «شیطان میآید و پیغام خدا را از درون آنها میرباید»
در این مثل این استعارهای از پرندهای وجود دارد که دانهها را میرباید. سعی کنید در زبان خود از کلماتی استفاده کنید تا این تصویر[تشبیه] را حفظ کنید.
این هدف شیطان است. ترجمه جایگزین: «چون شیطان فکر میکند، آنها نباید ایمان آورند و نباید نجات یابند» یا «پس نباشد که ایمان آورند و خدا نجاتشان دهد»
«دانههای بین خار افتاده، نمادی از قوم هستند» یا «در این مثل دانهها بین خار افتاده ارائه دهنده اشخاص هستند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اندیشه و ثروت و لذتهای این زندگی آنها را خفه میکند»
چیزهایی که مردم نگران آنها هستند
«چیزهایی در زندگی که مردم از آنها لذت میبرند»
این استعاره اشاره به روشی دارد که علفهای هرز، نور و مواد غذایی را مسدود میکنند و جلوی رشد گیاهان دیگر را میگیرند. ترجمه جایگزین: «همانطور که علفهای هرز از رشد گیاهان خوب جلوگیری میکند، نگرانی، ثروت و لذتهای زندگی جلوی بالغ شدن انسانها را میگیرند»
«میوه نرسیده و به بار نمینشیند». میوه رسیده کنایه از کارهای نیکو است. ترجمه جایگزین: «تا مثل گیاهی که میوه رسیده تولید نمیکند، آنها نیز کار نیکویی تولید نمیکنند.»
«دانهای که بر زمین نیکو افتاد» ارائه دهنده اشخاص است» یا «در این مثل دانهای که بر زمین خوب افتاد نمادی از اشخاص است»
«کلام را میشنوند»
اینجا «دل» کنایه از افکار و نیات شخص است. ترجمه جایگزین: «با نیتی صادق و نیکو»
«صبورانه، میوه میآورند» یا «با تلاشی مداوم، میوه میآورند». میوه استعاره از کارهای نیکو است. ترجمه جایگزین: «مثل گیاهان سالم که میوه تولید میکنند، آنها نیز با استقامت، اعمال نیکو تولید میکنند»
See:
عیسی با مثلی دیگر ادامه میدهد .
این شروع مثلی دیگر را نشانگذاری میکند.
اینجا منفی در منفی است که میتوان آن را در قالب جملهای مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «هرچه پنهان است روزی آشکار میشود»
جمله به صورت منفی در منفی نوشته شده اما می توان آن را در قالب جملهای مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «و هرچه راز است، درک میشود وخود را آشکار میسازد.»
از مضون، واضح است که عیسی درمورد درک و ایمان حرف میزند. این را میتوانید گویاتر بیان کنید و به حالت معلوم تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «هرکه درک دارد، درکی بیشتر دریافت میکند» یا «خدا به کسی که به حقیقت ایمان دارد، درکی بیشتر میبخشد.»
از مضون این آیه واضح است که عیسی درمورد درک و ایمان حرف میزند. این را میتوانید گویاتر بیان کنید و به حالت معلوم تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «هرکه درک ندارد، حتی درکی را که میپندارد دارد، از دست خواهد داد.» یا «ولی خدا باعث میشود آنکه بر حقیقت ایمان ندارد، آن چیزی را که میپندارد درک کرده ، دیگر نفهمد.»
اینها برادران کوچکتر عیسی بودند - پسران دیگر مریم و یوسف که بعد از عیسی به دنیا آمدند. از آنجا که پدرعیسی، خدا است و پدر آنها یوسف، عملاً برادران ناتنی او بودند. این جزئیات معمولاً ترجمه نمیشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم به او گفتند» یا «کسی به او گفت»
«و میخواهند تو را ببینند»
این استعاره بیان میکند آنانی که به عیسی گوش میدهند، مثل خانواده او برایش اهمیت دارند. ترجمه جایگزین: «آنانی که کلام خدا را شنیده و از آن اطاعت میکنند، مثل مادر و برادران من هستند.»
«پیامی که خدا گفته است»
عیسی و شاگران او از قایق استفاده کردند تا از دریاچه جنیسارات بگذرند. شاگردان در میان طوفانی که برخاسته بود چیزهای بیشتری درباره قدرت عیسی یاد میگیرند.
این دریاچه، دریاچه جنیسارات بود که به آن دریای جلیل نیز میگویند.
این جمله به معنای این است که سفر خود را برای عبور از دریاچه در کشتی خود شروع کردند.
«همینطور که میرفتند»
« خوابش برد»
«طوفانی که با باد شدید شروع شد» یا «طوفانی شدید که با وزشی ناگهانی شروع شد»
باد شدید باعث شد موجهای عظیمی بلند شوند که آب را به قایق آنها می کوبید. این را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بادها باعث شدند موجهایی بلند برخاسته و آب داشت قایق را پر میکرد»
به تندی خطاب به ... گفت
«امواج پر خروش»
«باد و امواج ایستادند» یا «آنها ساکن شدند»
عیسی به نرمی آنها را توبیخ میکند چون آنها اعتماد نداشتند که او مراقب آنها خواهد بود. این جمله را میتوان در قالب جملهای خبری بنویسید. ترجمه جایگزین: «باید ایمان داشته باشید!» یا «باید به من اعتماد کنید!»
این سوال سردرگمی و شوکه بودن آنها از قدرت عیسی در کنترل طوفان را نشان میدهد. ترجمه جایگزین:« او چگونه انسانی است؟ او حتی به باد و آب فرمان میدهد و آنها از او اطاعت میکنند.»
عیسی و شاگردانش به ساحل جدریان میرسند، جایی که عیسی دیوهای زیادی را از مردی بیرون میکند.
جدریان مردمان اهل جدر بودند.
«طرف دیگر دریاچه از جلیل»
«مردی از شهر جدر»
مردی که دیوها داشت؛ این شهر نبود که دیو داشت. ترجمه جایگزین: «مردی از آن شهر، و آن مرد دیوها داشت.»
«که دیوها او را کنترل میکردند» یا «آنکه دیوها کنترلش میکردند»
این اطلاعاتی پیش زمینهای در مورد مردی است که دیوهای زیادی داشت.
«لباس نمیپوشید»
مکانهایی بودند که جنازهها را میگذاشتند یا ساختمانهای کوچکی بود که آن مرد به عنوان سر پناه از آنها استفاده میکرد
« وقتی مردی که دیو داشت، عیسی را دید»
«فریاد زد» یا «ضجه زد»
«روی زمین نزد عیسی دراز شد» او تصادفی نیافتاد.
«بلند گفت» یا «فریاد زد»
این اصطلاح به معنی « چرا من را آزار میدهی» است.
این لقبی مهم برای عیسی است.
«دفعات زیادی آن مرد را به کنترل خود در آورد» یا «دفعات زیادی به درون او رفت» اینجا صحبت از کاری است که دیو بارها قبل از ملاقات عیسی با آن مرد انجام داده بود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گرچه مردم او را به غل و زنجیر کشیدند و از او مراقبت کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیو او را مجبور به رفتن کرد»
در ترجمه از واژهای استفاده کنید که به تعداد زیادی از سربازان یا مردم اشاره داشته باشد. ترجمههای دیگر از کلمه «ارتش» استفاده کردهاند. ترجمه جایگزین: «گردان» یا «تیپ»
«به التماس کردن از عیسی ادامه دادند»
این اطلاعات پیش زمینهای برای معرفی گله گرازان در داستان فراهم کرده است.
«در نزدیکی تپهای علف میخوردند»
کلمه «ناگاه» به این منظور استفاده شده تا دلیل بیرون آمدن دیوها از مرد را توضیح دهد، چون عیسی به آنها گفته بود به درون گرازان بروند.
به سرعت دویدند
«گله ...غرق شد». وقتی که گرازان در آب افتادند، هیچکس باعث این کار نشد.
«مردی را دیدند که دیوها او را ترک کرده بودند»
«عقل سلیم یافته» یا «معمولی رفتار میکند»
«نزد پایهای عیسی» اینجا اصطلاحی به معنای « فروتنانه نزدیک نشستن» یا «رو به روی کسی نشسته» است. ترجمه جایگزین: «بر زمین نزدیک عیسی نشسته»
شاید مفید باشد واضح بیان کنید که از عیسی میترسیدند. ترجمه جایگزین: «از عیسی میترسیدند»
«آنانی که آنچه روی داده بود را دیدند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی مردی را که توسط دیوان تسخیر شده بود شفا داد» یا «عیسی مردی را که دیوها کنترلش میکردند، شفا داد»
(:See)
«آن ناحیه جدریان» یا «ناحیهای که جدریان در آن زندگی میکردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار ترسیدند»
مقصد را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به آن طرف دریاچه روند»
این رویدادها قبل از اینکه عیسی قایق را ترک کند اتفاق افتادهاند. شاید بیان آشکار شروع آن مفید باشد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه عیسی و شاگردان بروند، آن مرد» یا «قبل از حرکت قایق آنها، آن مرد»
«خانه تو» یا «خانواده تو»
« هرآنچه خدا برای تو انجام داده را به آنها بگو»
این آیات اطلاعات پیش زمینهای درباره یایروس است.
وقتی عیسی و شاگردانش آن طرف دریاچه جلیل برگشتند، او دختر ۱۲ ساله رئیس کنیسه و همینطور زنی که ۱۲ سال مبتلا به خونریزی بود را شفا داد.
«خلق با شادی به او درود گفتند »
«یکی از روسای کنیسه» یا «رهبر کسانی که در کنیسه شهر دیدار میکردند»
معانی محتمل: ۱) «بر پایهای عیسی سجده کرده» یا ۲) «بر پاهای عیسی روی زمین دراز کشید» یایروس اتفاقی زمین نخورد. او این کار را از فروتنی و احترام بر عیسی انجام داد.
«نزدیک بود بمیرد»
شاید برخی از مترجمین مجبور باشند که اول بگویند عیسی موافق رفتن با یایروس بود. ترجمه جایگزین: «پس عیسی موافق همراهی با او شد. در راه بود که»
«جماعت دور او جمع میشدند بر او فشار میآورند»
این شخصیتی جدید را در داستان معرفی میکند
«خونریزی دائم داشت». احتمالاً او از رحم خود خونریزی داشت حتی وقتی که زمان معمول آن نبود. برخی از فرهنگها برای اشاره به این شرایط روشی مودبانه دارند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نتوانست او را شفا دهد»
«حاشیه ردای او را لمس کرد». یهودیان بر حاشیه لباس خود آویزهایی میپوشیدند که بخشی از لباس رسمی آنها طبق فرمان شریعت خدا بود. احتمالاً آن قسمت از لباس او را لمس کرده است.
با گفتن این، پطرس به طور ضمنی اشاره میکرد که هرکس ممکن است عیسی را لمس کرده باشد. اطلاعات ضمنی را میتوانید در صورت لزوم آشکارا بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردم زیادی هستند که بر تو فشار میآورند، پس هرکس میتوانست باشد.»
شیاد مفید باشد که این «لمس» عمدی را از لمس تصادفی دیگران در آن جمع متمایز کنید. ترجمه جایگزین: «کسی به عمد مرا لمس کرد»
عیسی قدرتی از دست نداد یا ضعیف نشد، ولی قدرتش آن زن را شفا داد. ترجمه جایگزین: «میدانم قوت شفا از من صادر شد» یا «جس کردم که قدرتم کسی را شفا داد»
«نمیتوان کاری که کرده را مخفی نگه دارد». شاید بیان کاری که انجام داده مفید باشد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانست این موضوع را مخفی نگه دارد که او عیسی را لمس کرده است»
«از ترس به لرزه افتاد»
معانی محتمل ۱) «نزد عیسی سجده کرد» یا ۲) «بر زمین جلوی پای عیسی افتاد.» او اتفاقی نیفتاد. این نشان از فروتنی و احترام برای عیسی بود.
«در دید همه مردم»
این روشی مهربانانه برای صحبت کردن با زنی بود. شاید زبان شما روشی دیگر برای نشان دادن مهربانی داشته باشد.
«به خاطر ایمانت شفا یافتی». اسم معنای «ایمان» را میتوان به عنوان عمل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون که ایمان داشتی ، شفا یافتی»
See:
این اصطلاح، روشی برای «خداحافظی» کردن و برکت دادن همزمان است. ترجمه جایگزین: «همینطور که میروی، دیگر نگران نباش» یا «حینی که میروی خدا به تو آرامش عطا کند»
«حینی که عیسی هنوز با آن زن حرف میزد»
این اشاره به یایروس دارد(لوقا ۸: ۴۱)
این جمله به طور ضمنی میگوید که عیسی دیگر قادر به انجام کاری نبود تا به آن دختر مرده کمک کند.
این اشاره به عیسی دارد.
«او خوب خواهد شد» یا «دوباره زنده میشود»
«وقتی آنها وارد خانه شدند» عیسی با یایروس به داخل خانه رفت. چند نفر از شاگردان عیسی هم با او رفتند.
این جمله را میتوان مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی به پطرس، یوحنا، یعقوب و پدر و مادر دختر اجازه وارد شدن با خود را داد»
اشاره به یایروس دارد.
این روشی معمول در آن فرهنگ برای ابراز غم بود. ترجمه جایگزین: «تمام مردم غم خود را با گریه و زاری بلند برای دختری که مرده بود ابراز میکردند»
«به او خندیدند چون میدانستند که دختر...»
«عیسی دست دختر را گرفت»
«روح او به بدنش برگشت». یهودیان میدانستند که زندگی نتیجه روحی بود که بر شخص میآمد. ترجمه جایگزین: «او دوباره نفس کشید» یا «او به زندگی برگشت» یا «او دوباره زنده شد»
این جمله را میتوان به روشی متفاوت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به کسی نگویید»
1پس دوازده شاگرد خود را طلبیده، به ایشان قوّت و قدرت بر جمیع دیوها و شفا دادن امراض عطا فرمود.2و ایشان را فرستاد تا به ملکوت خدا موعظه کنند و مریضان را صحّت بخشند.3و بدیشان گفت، هیچ چیز بجهت راه برمدارید، نه عصا و نه توشهدان و نه نان و نه پول و نه برای یک نفر دو جامه.4و به هرخانهای که داخل شوید، همان جا بمانید تا از آن موضع روانه شوید.5و هر که شما را نپذیرد، وقتی که از آن شهر بیرون شوید، خاک پایهای خود را نیز بیفشانید تا بر ایشان شهادتی شود.6پس بیرون شده، در دهات میگشتند و بشارت میدادند و در هرجا صحّت میبخشیدند.7امّا هیرودیسِ تیترارک، چون خبر تمام این وقایع را شنید، مضطرب شد زیرا بعضی میگفتند که یحیی از مردگان برخاسته است،8و بعضی که الیاس ظاهر شده و دیگران، که یکی از انبیای پیشین برخاسته است.9امّا هیرودیس گفت سر یحیی را از تنش من جدا کردم. ولی این کیست که دربارهٔ او چنین خبر میشنوم؟ و طالب ملاقات وی میبود.10و چون رسولان مراجعت کردند، آنچه کرده بودند بدو بازگفتند. پس ایشان را برداشته به ویرانهای نزدیک شهری که بیت صیدا نام داشت به خلوت رفت.11امّا گروهی بسیار اطّلاع یافته، در عقب وی شتافتند. پس ایشان را پذیرفته، ایشان را از ملکوت خدا اعلام مینمود و هر که احتیاج به معالجه میداشت، صحّت میبخشید.12و چون روز رو به زوال نهاد، آن دوازده نزد وی آمده، گفتند، مردم را مرخّص فرما تا به دهات و اراضی این حوالی رفته، منزل و خوراک برای خویشتن پیدا نمایند، زیرا که در اینجا در صحرا میباشیم.13او بدیشان گفت، شما ایشان را غذا دهید. گفتند، ما را جز پنج نان و دو ماهی نیست مگر برویم و بجهت جمیع این گروه غذا بخریم!14زیرا قریب به پنجهزار مرد بودند. پس به شاگردان خود گفت که، ایشان را پنجاه پنجاه، دسته دسته، بنشانند.15ایشان همچنین کرده، همه را نشانیدند.16پس آن پنج نان و دو ماهی را گرفته، به سوی آسمان نگریست و آنها را برکت داده، پاره نمود و به شاگردان خود داد تا پیش مردم گذارند.17پس همه خورده سیر شدند و دوازده سبد پر از پارههای باقیمانده برداشتند.18و هنگامی که او به تنهایی دعا میکرد و شاگردانش همراه او بودند، از ایشان پرسیده،گفت، مردم مرا کِه میدانند؟19در جواب گفتند، یحیی تعمیددهنده و بعضی الیاس و دیگران میگویند که یکی از انبیای پیشین برخاسته است.20بدیشان گفت، شما مرا کِه میدانید؟ پطرس در جواب گفت، مسیح خدا.21پس ایشان را قدغن بلیغ فرمود که هیچکس را از این اطّلاع مدهید.22و گفت، لازم است که پسر انسان زحمت بسیار بیند و از مشایخ و رؤسای کهنه و کاتبان ردّ شده، کشته شود و روز سوم برخیزد.23پس به همه گفت، اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند میباید نفس خود را انکار نموده، صلیب خود را هر روزه بردارد و مرا متابعت کند.24زیرا هر که بخواهد جان خود را خلاصی دهد آن را هلاک سازد و هر کس جان خود را بجهت من تلف کرد، آن را نجات خواهد داد.25زیرا انسان را چه فایده دارد که تمام جهان را ببرد و نفس خود را بر باد دهد یا آن را زیان رساند.26زیرا هر که از من و کلام من عار دارد، پسر انسان نیز وقتی که در جلال خود و جلال پدر و ملائکه مقدّسه آید، از او عار خواهد داشت.27لیکن هرآینه به شما میگویم که بعضی از حاضرین در اینجا هستند که تا ملکوت خدا را نبینند ذائقهٔموت را نخواهند چشید.28و از این کلام قریب به هشت روز گذشته بود که پطرس و یوحنّا و یعقوب را برداشته، بر فراز کوهی برآمد تا دعا کند.29و چون دعا میکرد، هیأتِ چهره او متبّدل گشت و لباس او سفید و درخشان شد.30که ناگاه دو مرد، یعنی موسی و الیاس با وی ملاقات کردند.31و به هیأت جلالی ظاهر شده، دربارهٔ رحلت او که میبایست به زودی در اورشلیم واقع شود، گفتگو میکردند.32امّا پطرس و رفقایش را خواب در ربود. پس بیدار شده، جلال او و آن دو مرد را که با وی بودند، دیدند.33و چون آن دو نفر از او جدا میشدند، پطرس به عیسی گفت که، ای استاد، بودن ما در اینجا خوب است. پس سه سایبان بسازیم یکی برای تو و یکی برای موسی و دیگری برای الیاس. زیرا که نمیدانست چه میگفت.34و این سخن هنوز بر زبانش میبود که ناگاه ابری پدیدار شده، بر ایشان سایه افکند و چون داخل ابر میشدند، ترسان گردیدند.35آنگاه صدایی از ابر برآمد که این است پسر حبیبِ من، او را بشنوید.36و چون این آواز رسید، عیسی را تنها یافتند و ایشان ساکت ماندند و از آنچه دیده بودند، هیچکس را در آن ایّام خبر ندادند.37و در روز بعد چون ایشان از کوه به زیر آمدند، گروهی بسیار او را استقبال نمودند.38که ناگاه مردی از آن میان فریادکنان گفت، ای استاد به تو التماس میکنم که بر پسر من لطف فرمایی زیرا یگانه من است.39که ناگاه روحی او را میگیرد و دفعهًٔ صیحه میزند و کف کرده مصروع میشود و او را فشرده، به دشواری رها میکند.40و از شاگردانت درخواست کردم که او را بیرون کنند نتوانستند.41عیسی در جواب گفت، ای فرقه بیایمانِ کج رَوِش، تا کی با شما باشم و متحمّل شما گردم؟ پسر خود را اینجا بیاور!42و چون او میآمد، دیو او را دریده، مصروع نمود. امّا عیسی آن روح خبیث را نهیب داده، طفل را شفا بخشید و به پدرش سپرد.43و همه از بزرگی خدا متحیّر شدند و وقتی که همه از تمام اعمال عیسی متعجّب شدند، به شاگردان خود گفت،44این سخنان را در گوشهای خود فراگیرید زیرا که پسر انسان به دستهای مردم تسلیم خواهد شد.45ولی این سخن را درک نکردند و از ایشان مخفی داشته شد که آن را نفهمند و ترسیدند که آن را از وی بپرسند.46و در میان ایشان مباحثه شد که کدام یک از ما بزرگتر است؟47عیسی خیال دل ایشان را ملتفت شده، طفلی بگرفت و او را نزد خود برپا داشت48و به ایشان گفت، هر که این طفل را به نام من قبول کند، مرا قبول کرده باشد و هر که مرا پذیرد، فرستنده مرا پذیرفته باشد. زیرا هر که از جمیع شما کوچکتر باشد، همان بزرگ خواهد بود.49یوحنّا جواب داده گفت، ای استاد شخصی را دیدیم که به نام تو دیوها را اخراج میکند و او را منع نمودیم، از آن رو که پیروی ما نمیکند.50عیسی بدو گفت، او را ممانعت مکنید زیرا هر که ضدّ شما نیست با شماست.51و چون روزهای صعود او نزدیک میشد، روی خود را به عزم ثابت به سوی اورشلیم نهاد.52پس رسولان پیش از خود فرستاده، ایشان رفته به بلدی از بلاد سامریان وارد گشتند تا برای او تدارک بینند.53امّا او را جای ندادند از آن رو که عازم اورشلیم میبود.54و چون شاگردان او، یعقوب و یوحنّا این را دیدند گفتند، ای خداوندآیا میخواهی بگوییم که آتش از آسمان باریده، اینها را فرو گیرد چنانکه الیاس نیز کرد؟55آنگاه روی گردانیده بدیشان گفت، نمیدانید که شما از کدام نوع روح هستید.56زیرا که پسر انسان نیامده است تا جان مردم را هلاک سازد بلکه تا نجات دهد. پس به قریهای دیگر رفتند.57و هنگامی که ایشان میرفتند، در اثنای راه شخصی بدو گفت، خداوندا، هر جا روی تو را متابعت کنم.58عیسی به وی گفت، روباهان را سوراخها است و مرغان هوا را آشیانهها، لیکن پسر انسان را جای سر نهادن نیست.59و به دیگری گفت، از عقب من بیا. گفت، خداوندا اوّل مرا رخصت ده تا بروم پدر خود را دفن کنم.60عیسی وی را گفت، بگذار مردگان مردگان خود را دفن کنند. امّا تو برو و به ملکوت خدا موعظه کن.61و کسی دیگر گفت، خداوندا تو را پیروی میکنم لیکن اوّل رخصت ده تا اهل خانهٔ خود را وداع نمایم.62عیسی وی را گفت، کسی که دست را به شخم زدن دراز کرده، از پشت سر نظر کند، شایستهٔ ملکوت خدا نمیباشد.
کسی نمیداند که واقعاً کلمات «ملکوت[پادشاهی] خدا» به چه اشاره دارد. برخی میگویند حکومت خدا بر زمین است و برخی میگویند به پیغام انجیل که عیسی برای پرداخت گناه مردم مرد اشاره دارد. بهتر است که «موعظه کردن درباره پادشاهی خدا» یا «تعلیم درباره اینکه خدا چگونه خود را به عنوان پادشاه آشکار میکند» ترجمه شوند.
خداوند به یهودیان وعده داد که قبل از آمدن مسیح، ایلیای نبی بازمیگردد؛ پس مردمی که معجزات انجام شده توسط عیسی را شاهد بودند، با خود فکر کردند که او همان ایلیا است(لوقا ۹: ۹، لوقا ۹: ۱۹). اگرچه ایلیا بر زمین آمد تا با عیسی حرف بزند (لوقا ۹:۳۰)
and and )
مقصود از عبارت «ملکوت خدا» که در این باب استفاده شده ، اشاره به پادشاهیای دارد که هنگام بیان این سخنان، هنوز شکل نگرفته و در آینده است.
کتاب مقدس معمولاً از جلال خدا به عنوان نوری عظیم و درخشان حرف میزند. مردم وقتی این نور را میدیدند ترسان میشدند. لوقا میگوید که لباس عیسی در این باب از نوری پر جلال درخشان شده بود و پیروان او میدیدند که او واقعاً پسر خدا است. در همان حین، خدا به آنها گفت که عیسی پسر او است.
and )
متناقض نما جملهای حقیقی است که به نظر چیزی غیر ممکن را توصیف میکند. مثالی در این باب: « زیرا هر که بخواهد جان خود را خلاصی دهد، آن را هلاک سازد و هر کس جان خود را به جهت من تلف کرد، آن را نجات خواهد داد».
عیسی خود را «پسر انسان» میخواند در این باب and
این کلمه چند بار در این باب آمده و معانی مختلف دارد. وقتی عیسی میگوید: «هرکه این طفل را به نام من قبول کند، مرا قبول کرده و هرکه مرا پذیرد، فرستنده مرا پذیرفته »(لوقا ۹: ۴۸)، در واقع در مورد کسانی حرف میزند که به کودکی خدمت میکنند. وقتی لوقا میگوید، «او را جای ندادند»(لوقا ۹: ۵۳)، منظور او این بود که به عیسی ایمان نیاورده یا او را نپذیرفتند»
عیسی به شاگردانش یادآور میشود که به پول و توانایی و داراییهایشان متکی نباشند، سپس آنها را قوت بخشیده و بعد آنها را به مکانها متفاوت میفرستد.
این دو واژه به منظور اشاره بر توانایی و حق آن دوازده جهت شفای مردم دارد. این عبارت را با ترکیب این واژگان به شکلی که این ایده را در بر بگیرد، ترجمه کنید..
معانی محتمل: ۱) «همه دیوان» یا ۲) «هر نوع دیوی»
بیماریها
«آنها را به جایهای مختلف فرستاد» یا «به آنها گفت که بروند»
«عیسی به دوازده شاگرد گفت». شاید بیان این مطلب مفید باشد که این اتفاق قبل از رفتن آنها روی داد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه بروند، عیسی به آنها گفت»
«چیزی با خود نبرید» یا «چیزی با خود نیاورید»
چوبی بلند که افراد برای حفظ تعادل هنگام بالا رفتن یا پیادهروی بر سطوح ناهموار به کار برده و برای دفاع علیه حملهکنندگان نیز از آن استفاده میکردند.
کیفی که مسافران برای حمل مایحتاج خود از آن استفاده میکردند.
این کلمه عموماً اشاره به غذا دارد.
«هر خانهای که به آن وارد میشوید»
«آنجا بمانید» یا «موقت به عنوان مهمان در آن خانه زندگی کنید»
«تا وقتی که آن شهر را ترک کنید» یا «تا وقتی که آن مکان را ترک کنید»
«در هر شهری که شما را نپذیرفتند، وقتی که از آنجا میروید باید چنین کنید»
«خاک پا افشاندن» نشانه شدت عدم پذیرش در آن فرهنگ بود. این نشان میداد که حتی نمیخواستند خاک آن شهر بر آنها بماند.
«جایی که عیسی بود را ترک کردند»
«هرجا میرفتند، شفا میدادند»
این آیات در سیر داستان اختلال ایجاد کردهاند تا اطلاعاتی در مورد هیرودیس بدهند.
این عبارت شکستی در سیر اصلی داستان را نشان گذاری کرده است. اینجا لوقا اطلاعات پیش زمینهای در مورد هیرودیس را ارائه میدهد.
این اشاره به هیرودیس آنتیپاس دارد که حاکم یک چهارم اسرائیل بود.
نمیتوانست بفهمد؛ گیج شده بود
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد.[ در ترجمههای فارسی چنین است].
کلمه «میگفتند» را میتوان از آیه قبلی برداشت کرد و اینجا حذف به قرینه صورت گرفته است. ترجمه جایگزین: «با این حال دیگران میگفتند که یکی از انبیای پیشین برخاسته است»
هیرودیس فکر میکرد که برخاستن یحیی از مردگان غیر ممکن است. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این غیر ممکن است چون سر یحیی را زدم. پس این مرد کیست؟»
سربازان هیرودیس، یحیی را اعدام کردند. ترجمه جایگزین: «من به سربازانم فرمان دادم که سر او را بزنند»
با این که شاگردان پیش عیسی بر میگردند و به بیت صیدا میروند تا با هم وقت بگذرانند، مردم برای شفا و گوش دادن به تعالیم عیسی او را دنبال میکنند. او در مسیر برگشت به خانه برای جماعت نان و ماهی فراهم میآورند.
«رسولان به جایی بر میگردند که عیسی بود»
این اشاره به تعلیم و شفا دارد که در شهرهای دیگر انجام داده بود.
اسم یک شهر است.
«نزدیک به پایان روز بود» یا «روز داشت تمام میشد»
قرص نان، تکه خمیری ورز داده و پخته شده بود.
اگر درک کلمه «مگر» در زبان شما دشوار است، میتوانید آن را تبدیل به جمله کنید. «دو ماهی. پس برای خوراک دادن به این مردم، باید برویم وغذا بخریم»
«حدود ۵۰۰۰ مرد». این عدد شامل زنان و کودکان حاضر در آن جمع نمیشد.
«به آنها بگویند که بنشینند.»
«پنجاه تایی»
«همچنین» اشاره به آنچه دارد که عیسی در آیه لوقا ۹: ۱۴ از آنها خواسته بود تا انجام دهند. آنها به مردم گفتند تا در گروههای پنجاهتایی بنشینند.
«عیسی پنج قرص نان را گرفته»
این اشاره به بالا نگاه کردن به آسمان دارد. یهودیان باور داشتند که ملکوت، فراسوی آسمان واقع شده است.
این شاره به قرصهای نان و ماهی دارد.
«پخش کنند» یا «بدهند»
این اصطلاح یعنی آنها غذای کافی خوردند و دیگر گرسنه نبودند. ترجمه جایگزین: «آنها هر قدر که میخواستند، خوردند»
عیسی تنها با شاگردان نزدیک به خود دعا میکند، و آنها حرف زدن درباره شخصیت اصلی عیسی را شروع میکنند. عیسی به آنها میگوید که به زودی میمیرد و از مردگان بر میخیزد و به آنها تاکید میکند که حتی اگر پیروی از او دشوار شود، باز او را پیروی نمایند.
این عبارت به این منظور استفاده شده تا شروع رویدادی جدید در داستان را نشانگذاری کند.
«تنها دعا میکرد». شاگردان با عیسی بودند ولی او شخصاً و در خلوت دعا میکرد.
شاید مفید باشد که بخشی از سوال را دوباره بیان کنید . ترجمه جایگزین: «برخی میگویند تو یحیای تعمید دهندهای»
شیاد مفید باشد که ارتباط این جمله با پرسش عیسی را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «که تو یکی از انبیایی هستی که برخاسته است»
«به زندگی برگشته است»
«سپس عیسی به شاگردان گفت»
«به کسی چیزی نگویند» یا «نباید به کسی چیزی بگویند». این جمله را میتوان در قالب نقل قول مستقیبم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به کسی چیزی نگویید»
«مردم باعث میشوند پسر انسان بسیار رنج بکشد»
عیسی اشاره به خود دارد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان...زحمت بسیار ببینم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مشایخ، رئیس کهنه و کاتبین او را رد میکنند»"
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها او را خواهند کشت»
سه روز بعد از اینکه مرد» یا «روز سوم بعد از مرگش»
«او دوباره زنده میشود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را دوباره زنده خواهد کرد»
«عیسی گفت»
این اشاره به شاگردانی دارد که با عیسی بودند
«مرا دنبال کند». دنبال کردن عیسی نشان از شاگرد بودن اوست. ترجمه جایگزین: «شاگرد من باش» یا «یکی از شاگردان من باش»
«نباید تسلیم امیال خود شود» یا «باید امیال خود را رها کند»
«هر روز باید صلیب خود را بردارد و من را دنبال کند». صلیب نشانی از مرگ و رنج مسیح است. برداشتن صلیب بیانگر تمایل فرد به رنج دیدن و مردن است. ترجمه جایگزین: «باید هر روز تا حد رنج و مرگ از من اطاعت کند»
دنبال کردن عیسی به معنی اطاعت کردن از او است. ترجمه جایگزین: «از من اطاعت کند»
جواب به این سوال طبیعتا این است که «فایده ندارد». ترجمه جایگزین: «برای انسان فایده ندارد که همه جهان را ببرد اما نفس خود را از دست بدهد.»
«همه چیز را در دنیا به دست آورد»
«خود را نابود کند یا جان خود را تسلیم کند»
«آنچه میگویم» یا «آنچه تعلیم میدهم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. [ در فارسی ترجمه شده اما در انگلیسی مجهول است]
عیسی در مورد خود حرف میزند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان... وقتی آمدم»
این لقبی مهم برای خدا است.
عیسی از این عبارت استفاده کرد تا بر اهمیت آنچه در ادامه میگوید تاکید کند.
«برخی از شما که اینجا ایستادهاید، مرگ را نمیچشید»
عیسی از مردمی میگوید که درباره آنها حرف میزند. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه او را ببینی»
این جمله را میتوان به صورت مثبت و قبل از «تا» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهی خدا را قبل از مردن خواهند دید» یا «پادشاهی خدا را قبل از اینکه بمیرید خواهید دید»
This idiom means "die"
هشت روز بعد از اینکه عیسی به شاگردان گفت که برخی از آنها قبل از دیدن پادشاهی خدا نمیمیرند، عیسی با پطرس، یعقوب و یوحنا برای دعا به کوهی میروند، تمام آنها وقتی عیسی ظاهری درخشان[تابان] یافت به خواب رفتند.
این اشاره به آنچه که عیسی در آیات بعد به شاگردان خود گفته، دارد
کلمه «ناگاه» ما را از تعجبآور بودن اطلاعاتی که در ادامه میآید آگاه میکند. ترجمه جایگزین: «ناگهان»
این عبارت اطلاعاتی درباره ظاهر موسی و ایلیا میدهند. برخی از زبانها این قسمت را در دو عبارت جدا ترجمه میکنند. ترجمه جایگزین: «و در جلالی باشکوه ظاهر شدند» یا «از نور میدرخشیدند»
«رفتن او» یا «آنطور که عیسی جهان را ترک میکند». این روشی مودبانه برای صحبت کردن درمورد مرگ خودش بود. ترجمه جایگزین: «مرگ او»
این کلمه اینجا استفاده شده تا شکستی را در سیر داستان نشانگذاری کند. اینجا لوقا اطلاعاتی در مورد پطرس، یعقوب و یوحنا ارائه میدهد.
اصطلاح به معنای «خواب آلود» بودن است.
جلال او را ...دیدند
این اشاره به نور درخشانی دارد که آنها را احاطه کرده بود. ترجمه جایگزین: «آنها نوری درخشان را دیدند که از عیسی میآمد» یا «نوری تابان دیدند که از عیسی میآمد»
این اشاره به موسی و ایلیا دارد.
«وقتی موسی و ایلیا از او جدا میشدند»
مکانی ساده و موقت برای نشستن و خوابیدن.
«در حالی که پطرس در حال بیان این سخنان بود»
این شاگردان از ابرها نترسیده بودند. این عبارت خاطر نشان میسازد که ترسی نامعمول با ابرها بر آنها مستولی شد. ترجمه جایگزین: «آنها ترسیده بودند»
این را میتوان در قالب کاری که ابر انجام داد بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ابر آنها را احاطه کرد»
برداشت میشود که آن صدا فقط میتواند متعلق به خدا باشد. ترجمه جایگزین: «خدا از ابر با آنها حرف زد»
این لقبی مهم برای عیسی است، پسر خدا است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن است که برگزیدهام» یا «من او را انتخاب کردهام»
این اطلاعاتی است که به ما میگوید آنچه بعد از داستان اتفاق افتاده نتیجه اتفاقات در خود داستان بوده است.
این عبارت اول اشاره به جواب فوری دارد و دومی اشاره به آنچه دارد که در روزهای آینده انجام دادند.
روز بعد از ظهوردرخشان[تابان] عیسی، او پسری دیو زده که شاگردان ناتوان از بهبود بخشیدنش بودند را شفا داد.
کلمه «ناگاه» ما را از وجود شخصی جدید در داستان آگاه میکند. زبان شما ممکن است راهی برای انجام دادن این کار داشته باشد. در زبان انگلیسی «مردی در آن جمع بود که»
عبارت «ناگاه»، روح شریر مرد را در این داستان به ما معرفی میکند. زبان شما شاید روشی برای انجام چنین کاری داشته باشد. ترجمه جایگزین: «روح شریری بود که»
«کف از دهان او بیرون آمد». وقتی به شخص حمله دست میدهد، برای نفس کشیدن و بلعیدن با مشکل رو به رو میشود. این باعث میشود که مایعی کف مانند دور دهان او جمع شوند.
«عیسی جواب داد و گفت»
عیسی این را به جماعتی گفت که جمع شده بودند، نه به شاگردان خود.
«نسل فاسد»
اینجا «شما» جمع است. عیسی از این سوالات استفاده کرد تا غم خود را از بیایمانی مردم ابراز کند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «خیلی وقت است که با شما هستم ولی با این حال ایمان نیاوردهاید. سوال من این است که تا کی باید شما را تحمل کنم؟»
اینجا «خود» مفرد است. عیسی مستقیم پدر آن پسر را خطاب قرار میدهد.
عیسی معجزهای کرد، ولی مردم فهمیدند که خدا نیروی پشت آن شفا است.
«هر چه عیسی میکرد»
این اصطاح به معنای این است که باید توجه کنند. ترجمه جایگزین: «با دقت گوش بده و به یاد داشته باش» یا «این را فراموش نکن»
این جمله را میتوان در قالب عبارتی معلوم بیان کرد. اینجا «دستها» اشاره به قدرت کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «آنها به پسر انسان خیانت میکنند و او را تسلیم اشخاص دیگر میکنند»
عیسی برای صحبت کردن در مورد خود از سوم شخص استفاده میکند. کلمه «دستها» جز گویی از مردم است یا کنایه برای قدرتی است که از آن دستها استفاده کرده است. شاید نیاز باشد که مشخص کنید این مردان که هستند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، به دست این مردان تسلیم میشوم» یا «به پسر انسان خیانت میشود و او را تسلیم دشمنان میکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند معنای آن را از ایشان مخفی کرد»
شاگردان شروع به بحث کردند که چه شخصی بین آنها قدرتمندتر است.
«بین شاگردان»
اینجا «دل» کنایه از اذهان است. ترجمه جایگزین: «فهمید که چطور استدلال میکنند» یا «فهمید که آنها چه فکری میکردند»
این اشاره به شخصی دارد که کاری به نمایندگی عیسی انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «به خاطر من»
این استعاره را میتوانید به عنوان تشبیه بیان کنید. ترجمه جایگزین: «در نام من، مثل این است که من را پذیرفته است»
«خدایی که مرا فرستاده است»
«آنکه خدا او را مهمترین در نظر میگیرد»
«در جواب، یوحنا گفت» یا «یوحنا در پاسخ عیسی گفت». یوحنا به آنچه عیسی در مورد بزرگ بودن گفت، جواب میدهد. او به سوالی جواب نمیداد.
یوحنا درباره خودش حرف میزد، نه عیسی، پس «ما» اینجا مفرد است.
این یعنی آن شخص با اقتدار و قدرت عیسی حرف میزد.
این را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه بده ادامه دهد»
برخی از زبانهای مدرن جملاتی را شامل میشوند که به همین معنا هستند. ترجمه جایگزین: «اگر شخصی جلوی کار شما را نگیرد، مثل این است که به شما کمک کرده است» یا «اگر کسی علیه شما کاری نمیکند، پس با شما همکاری میکند»
این واضح است که عیسی تصمیم گرفته که به اورشلیم برود.
اینجا صعود به بالا برده شدن عیسی به آسمان اشاره دارد.«وقتی زمان آن رسید که به بالا برود» یا «وقتی تقریباً وقت رفتن بود»
این اصطلاح به معنی «تصمیم قاطع گرفتن» است. ترجمه جایگزین: «تصمیم خود را بگیرد» یا «تصمیم گرفت»
این یعنی مقدمات ورود او را فراهم کنند، احتمالاً شامل جایی برای صحبت، ماندن و غذا میشد.
«نمیخواستند که بماند»
سامریان و یهودیان از هم متنفر بودند. بنابراین سامریان به عیسی در سفر خود به اورشلیم، پایتخت یهود، کمک نکردند.
«دیدند که سامریان عیسی را نپذیرفتند»
یعقوب و یوحنا این روش داوری را پیشنهاد میدهند، چون میدانستند که ایلیای نبی مردمی که خدا را رد کردند، به این شکل داوری کرد.
«عیسی رو برگرداند و یعقوب و یحنا را توبیخ کرد» عیسی برخلاف انتظار شاگردان، سامریان را محکوم نکرد.
این شخص از شاگردان نبود.
عیسی با مثلی جواب داد تا به آن مرد درباره شاگردی عیسی تعلیم دهد. عیسی به طور ضمنی اشاره میکند که اگر قرار بر دنبال کردن[پیروی از] او باشد، آن شخص هم خانهای نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «روباهان سوراخها دارند... لیکن پسر انسان جایی برای سر نهادن ندارد. پس انتظار نداشته باشید که شما هم خانهای داشته باشید»
اینها حیوانات زمینی شبیه سگ کوچک هستند. آنها در آشیان یا حفرهای در زمین میخوابند.
«پرندگانی که در هوا پرواز میکنند»
عیسی برای اشاره به خود از سوم شخص استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «من پسر انسان، جایی برای سر نهادن ندارم»
«جایی برای سر نهادن ندارم» یا «جای خوابیدن ندارم». عیسی جهت تاکید بر نداشتن خانهای دائم و دعوت نشدن او از طرف مردم برای ماندن در خانه آنها از مبالغه استفاده میکند.
عیسی با کسانی که در مسیر همراه او بودند، حرف میزند.
عیسی با گفتن این سخن از شخصی میخواهد شاگرد او شود و با او برود.
مشخص نیست که آیا پدر آن مرد مرده و و او میخواهد فوراً او را دفن کند، یا میخواهد بیشتر بماند تا پدرش بمیرد و او را دفن کند. نکته اصلی این است که قبل از اینکه عیسی را دنبال کند، میخواهد کاری دیگر انجام دهد.
«قبل از اینکه چنین کنم، بگذار بروم»
منظور عیسی تحت اللفظی نیست که عملاً مردگان باید مردگان را دفن کند. معانی محتمل مردگان: ۱) استعارهای است برای کسانی که به زودی میمیرند یا ۲) استعارهای برای کسانی است که عیسی را پیروی نمیکنند و از نظر روحانی مردهاند. نکته اصلی این است که شاگرد نباید اجازه دهد چیزی باعث تاخیر در پیروی او از عیسی شود.
این به طور کل اشاره به مردگان دارد. ترجمه جایگزین: «افراد مرده»
«به تو ملحق میشوم تا شاگرد تو باشم» یا «حاضرم تو را دنبال کنم»
«قبل از اینکه این کار را کنم، اجازه بده به کسانی که در خانهام هستند بگویم که راهی سفرم»
عیسی با مثلی جواب آن مرد را میدهد تا او را در باب شاگردی خود تعلیم دهد. عیسی توضیح میدهد که اگر شخص تمرکز خود را به جای پیروی ازعیسی بر مردم گذاشته باشد، مناسب پادشاهی خدا نیست .
اینجا «دست دراز کردن» اصطلاحی به معنای شروع انجام کاری توسط کسی است. ترجمه جایگزین: «هرکس که شروع به شخم زدن زمین خود میکند»
هرکس که هنگام شخم زدن به عقب نگاه کند، نمیتواند گاو آهن را به جایی که باید برود هدایت کند. آن شخص باید به جلو نگاه کند تا گاو آهن را به درستی تکان دهد.
«برای پادشاهی خدا مفید نیست» یا «مناسب پادشاهی خدا نیست»
1و بعد از این امور، خداوند هفتاد نفر دیگر را نیز تعیین فرموده، ایشان را جفت جفت پیش روی خود به هر شهری و موضعی که خود عزیمت آن داشت، فرستاد.2پس بدیشان گفت، حصاد بسیار است و عمله کم. پس از صاحب حصاد درخواست کنید تا عملههابرای حصاد خود بیرون نماید.3بروید، اینک، من شما را چون برهها در میان گرگان میفرستم.4و کیسه و توشهدان و کفشها با خود برمدارید و هیچکس را در راه سلام منمایید،5و در هر خانهای که داخل شوید، اوّل گویید سلام بر این خانه باد.6پس هرگاه ابن الّسلام در آن خانه باشد، سلام شما بر آن قرار گیرد والاّ به سوی شما راجع شود.7و در آن خانه توقّف نمایید و از آنچه دارند بخورید و بیاشامید، زیرا که مزدور مستحّق اجرت خود است و از خانه به خانه نقل مکنید.8و در هر شهری که رفتید و شما را پذیرفتند، از آنچه پیش شما گذارند بخورید.9و مریضان آنجا را شفا دهید و بدیشان گویید ملکوت خدا به شما نزدیک شده است.10لیکن در هر شهری که رفتید و شما را قبول نکردند، به کوچههای آن شهر بیرون شده بگویید،11حتّی خاکی که از شهر شما بر ما نشسته است، بر شما میافشانیم. لیکن این را بدانید که ملکوت خدا به شما نزدیک شده است.12و به شما میگویم که حالت سدوم در آن روز، از حالت آن شهر سهلتر خواهد بود.13وای بر تو ای خورَزین؛ وای بر تو ای بیتصیدا، زیرا اگر معجزاتی که در شما ظاهر شد در صور و صیدون ظاهر میشد، هرآینه مدّتی در پلاس و خاکستر نشسته، توبه میکردند.14لیکن حالت صور و صیدون در روز جزا، از حال شما آسانتر خواهد بود.15و تو ای کفرناحوم که سر به آسمان افراشتهای، تا به جهنّم سرنگون خواهی شد.16آنکه شما را شنود، مرا شنیده و کسی که شما را حقیر شمارد، مرا حقیر شمرده و هر که مرا حقیر شمارد، فرستنده مرا حقیر شمرده باشد.17پس آن هفتاد نفر با خرّمی برگشته، گفتند، ای خداوند، دیوها هم به اسم تو اطاعت ما میکنند.18بدیشان گفت، من شیطان را دیدم که چون برق از آسمان میافتد.19اینک، شما را قوّت میبخشم که ماران و عقربها و تمامی قوّت دشمن را پایمال کنید و چیزی به شما ضرر هرگز نخواهد رسانید.20ولی از این شادی مکنید که ارواح اطاعت شما میکنند بلکه بیشتر شاد باشید که نامهای شما در آسمان مرقوم است.21در همان ساعت، عیسی در روح وجد نموده گفت، ای پدر مالک آسمان و زمین، تو را سپاس میکنم که این امور را از دانایان و خردمندان مخفی داشتی و بر کودکان مکشوف ساختی. بلی ای پدر، چونکه همچنین منظور نظر تو افتاد.22و به سوی شاگردان خود توجّه نموده گفت، همهچیز را پدر به من سپرده است. و هیچکس نمیشناسد که پسر کیست، جز پدر و نه که پدر کیست، غیر از پسر و هر که پسر بخواهد برای او مکشوف سازد.23و در خلوت به شاگردان خود التفات فرموده، گفت، خوشابحال چشمانی که آنچه شما میبینید، میبینند.24زیرا به شما میگویم بسا انبیا و پادشاهان میخواستند آنچه شما میبینید، بنگرند و ندیدند و آنچه شما میشنوید، بشنوند و نشنیدند.25ناگاه یکی از فقها برخاسته، از روی امتحان به وی گفت، ای استاد چه کنم تا وارث حیات جاودانی گردم؟26به وی گفت، در تورات چه نوشته شده است و چگونه میخوانی؟27جواب داده، گفت، اینکه خداوند خدای خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانایی و تمام فکر خود محبّت نما و همسایهٔ خود را مثل نفس خود.28گفت، نیکو جواب گفتی. چنین بکن که خواهی زیست.29لیکن او چون خواست خود را عادل نماید، به عیسی گفت، و همسایهٔ من کیست؟30عیسی در جواب وی گفت، مردی که از اورشلیم به سوی اریحا میرفت، به دستهای دزدان افتاد و او را برهنه کرده، مجروح ساختند و او را نیم مرده واگذارده، برفتند.31اتّفاقاً کاهنی از آن راه میآمد، چون او را بدید از کناره دیگر رفت.32همچنین شخصی لاوی نیز از آنجا عبور کرده، نزدیک آمد و بر او نگریسته از کناره دیگر برفت.33لیکن شخصی سامری که مسافر بود، نزد وی آمده، چون او را بدید، دلش بر وی بسوخت.34پس پیش آمده، بر زخمهای او روغن و شراب ریخته، آنها را بست واو را بر مرکب خود سوار کرده، به کاروانسرایی رسانید و خدمت او کرد.35بامدادان چون روانه میشد، دو دینار درآورده، به سرایدار داد و بدو گفت این شخص را متوجّه باش و آنچه بیش از این خرج کنی، در حین مراجعت به تو دهم.36پس به نظر تو کدام یک از این سه نفر همسایه بود با آن شخص که به دست دزدان افتاد؟37گفت، آنکه بر او رحمت کرد. عیسی وی را گفت، برو و تو نیز همچنان کن.38و هنگامی که میرفتند، او وارد بلدی شد و زنی که مرتاه نام داشت، او را به خانهٔ خود پذیرفت.39و او را خواهری مریم نام بود که نزد پایهای عیسی نشسته، کلام او را میشنید.40امّا مرتاه بجهت زیادتی خدمت مضطرب میبود. پس نزدیک آمده، گفت، ای خداوند، آیا تو را باکی نیست که خواهرم مرا واگذارد که تنها خدمت کنم؟ او را بفرما تا مرا یاری کند.41عیسی در جواب وی گفت، ای مرتاه، ای مرتاه، تو در چیزهای بسیار اندیشه و اضطراب داری.42لیکن یک چیز لازم است و مریم آن نصیب خوب را اختیار کرده است که از او گرفته نخواهد شد.
درو کردن زمانی است که افراد میروند تا دانههایی که کاشتهاند را به خانه بیاورند و بخورند. عیسی از این استعاره استفاده کرد تا به شاگردان بگوید باید بروند و درباره او به مردم بگویند تا آنها نیز بخشی از پادشاهی خدا شوند.
همسایه کسی است که در نزدیکی فرد زندگی میکند. یهودیان به همسایههای یهودی خود که نیازمند کمک بودند یاری میرساندند، و انتظار داشتند همسایه یهودی هم به آنها کمک کند و عیسی میخواست آنها بدانند که کسانی که یهودی نیستند نیز همسایه آنها هستند. او در لوقا ۱۰: ۲۹ - ۳۶ مثلی را تعریف میکند.
عیسی ۷۰ نفر را پیش از خود میفرستد.
این کلمه اینجا به منظور نشانگذاری رویدادی جدید در داستان استفاده شده است.
برخی از نسخ میگویند «۷۲» یا «هفتاد و دو». بهتر است در پانوشت چنین اطلاعاتی را اضافه کنید.
«آنها را در گروههای دو نفره فرستاد» یا «آنها را در گروههای دو به دو فرستاد»
این قبل از آن بود که مردان بروند. ترجمه جایگزین: «او به آنها گفت» یا «قبل از اینکه بروند به آنها گفت»
«محصول بسیاری داریم، ولی کارگر کافی برای جمع کردن آن نداریم». منظور عیسی این بود که مردم زیادی آماده ورود به پادشاهی خدا هستند، ولی شاگرد کافی برای تعلیم و کمک به آنها نداریم.
«به شهرها بروید» یا «به سمت مردم بروید»
گرگان به گوسفندان حمله میکنند و آنها را میکشند. این استعاره به این معناست که کسانی هستند که سعی بر آسیب زدن به شاگردانی دارند که عیسی فرستاده است. اسامی حیوانات دیگر را میتوانید با اینها جا به جا کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی شما را میفرستم، مردم قصد آسیب رساندن به شما را دارند، مثل گرگهایی که به گوسفندان حمله میکنند»
«کیسه،توشهدان یا کفشی با خود نبرید»
«در جاده به کسی سلام نکنید». عیسی تاکید میکند که باید سریع به شهرها بروند و دست به کار شوند. عیسی به آنها نمیگفت که بیادب باشند.
این هم سلام کردن و برکت دادن است. اینجا کلمه «خانه» اشاره به کسانی دارد که در خانهای زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «باشد که اهل این خانه شما را در صلح، پذیرا باشند»
«شخصی اهل صلح». شخصی که راغب به صلح با خدا و مردم است.
اینجا «سلام» مثل چیزی زنده توصیف شده که میتواند محل ماندن خود را انتخاب کند. ترجمه جایگزین: «او سلامی[ سلامتیای] را که شما با آن او را برکت دادهاید، دریافت میکند»
شاید مفید باشد که تمام عبارت را دوباره بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر شخص اهل صلحی آنجا نیست» یا «یا اگر صاحب خانه شخصی اهل صلح نیست»
اینجا «سلام[ سلامتی و صلح]» مثل چیزی زنده توصیف شده که میتواند محل ماندن خود را انتخاب کند. ترجمه جایگزین: «آن سلام [سلامتی] بر شما خواهد بود» یا «آرامشی را که با آن او را برکت دادید دریافت نمیکند»
مقصود عیسی این نبود که باید تمام روز در خانه بمانند، بلکه میگفت که باید هر شب در همان خانهای که هستند بخوابند. ترجمه جایگزین: «به خوابیدن در آن خانه ادامه دهید»
این قاعدهای کلی بود که عیسی به کار میبرد تا مردان را بفرستد. از آنجایی که مردم را تعلیم و شفا میدادند، مردم هم باید جای خواب و غذایی برای آنها فراهم آورند.
از خانه به خانه رفتن یعنی به خانههای مختلف رفتن. این را میتوان روشن کرد که او از شب را گذاراندن در خانهای حرف میزد. « هر شب در خانههای مختلف نخوابید»
«اگر به شما خوش آمد گفتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر آنچه را که به شما میدهند، بخورید.»
این اشاره به مریضان به طور کلی دارد. ترجمه جایگزین: «افراد مریض»
اسم معنای «ملکوت»[پادشاهی] را میتوان با افعالی مانند «حکومت کردن» یا «سلطنت کردن» بیان کرد. معانی محتمل: ۱) پادشاهی خدا شروع میشود. ترجمه جایگزین: «خدا به زودی همه جا پادشاهی میکند» یا ۲) رویدادهای پادشاهی همه اطراف شما در حال روی دادن هستند. ترجمه جایگزین: « این اثبات میکند که خدا بر تمامیت زندگی شما حکمرانی میکند»
«اگر مردم شهر شما را رد کردند»
این عملی نمادین برای نشان دادن آن است که مردم آن شهر آنها را رد کرده بودند. ترجمه جایگزین: « همانطورکه ما را رد کردید، ما هم شما را رد میکنیم. حتی خاکی که از شهر شما بر پاهای ما مانده را نیز میتکانیم»
از آنجایی که عیسی این افراد را در گروههای دو نفره فرستاده بود، احتمالاً دو نفر بودهاند که باید چنین کاری انجام میدادند. پس زبانهایی که منظور از «ما» دو نفر است، میتوانند استفاده از آن را مد نظر داشته باشند.
عبارت «لیکن بدانید» هشداری را معرفی میکند. این یعنی «اگرچه ما را رد کردید! ولی تغییری در این واقعیت که پادشاهی خدا نزدیک است ایجاد نمیدهد»
اسم معنای «پادشاهی» را میتوان به عنوان فعل «حکومت کردن» یا «پادشاهی کردن» بیان کرد. ببینید جمله مشابه را در لوقا ۱۰: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدا به زودی همه جا پادشاهانه حکومت میکند» یا « این مدرکی که خداوند برتمام زندگی شما سلطنت میکند»
عیسی با آن۷۰ نفری که قصد فرستادن داشت حرف میزد. این را گفت تا نشان دهد آنچه در ادامه میگوید بسیار مهم است.
شاگردان میفهمیدند که این اشاره به دوران آخر دارد که گناهکاران داوری میشوند.
«خداوند سدوم را به سختی آن شهر داوری نخواهد کرد». ترجمه جایگزین: «خداوند مردم آن شهر را شدیدتر از مردم سدوم داوری میکند»
عیسی طوری صحبت میکند که انگار مردم خورزین و بیت صیدا در آنجا به او گوش میدهند، ولی در واقع چنین نیست.
عیسی موقعیتی را توصیف میکند که در گذشته میتوانست اتفاق بیافتد، ولی آنطور نشد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی معجزاتی که کردم را به مردم صور و صیدون نشان میداد»
«شریرانی که آنجا زندگی میکردند، تاسف خود را از گناهانشان با نشستن نشان میدادند»
«گونی بر تن میکردند و در خاکسترها مینشستند»
شاید مفید باشد که گویاتر دلیل قضاوت شدن را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «ولی چون چنین نکردید و با وجود آنکه شاهد معجزات بودید اما باورم نکردید، خدا شما را شدیدتر از صور و صیدون قضاوت میکند»
«در آخرین روز وقتی که خدا همه را قضاوت میکند»
عیسی حالا با مردم شهر کفرناحوم حرف میزد طوری که انگار آنها به او گوش میدهند، در صورتی که اینطور نیست.
عیسی این جمله را در اصل در قالب سوال بیان کرده تا غرور مردم کفرناحوم را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «مطمئناً به آسمان بر افراشته نمیشوی» یا «خدا تو را جلال نمیدهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما به جهنم میروید» یا «خدا شما به جهنم میفرستد»
این قیاس را میتوان در قالب تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی به شما گوش میدهد، مثل این است که به من گوش میدهد»"
این قیاس را میتوان در قالب تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی شما را رد میکند، مثل این است مرا رد کرده است»
این قیاس را میتوان در قالب تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی مرا رد میکند، مثل این است که فرستند مرا رد میکند»
این اشاره به خدای پدر دارد، که عیسی را برای وظیفهای خاص مسح کرد. ترجمه جایگزین: «خدایی که مرا فرستاد»
برخی از زبانها لازم میدانند که به بگویند اول هفتاد نفری رفته بودند، همانطور که UDB چنین کاری را انجام داده است. این اطلاعاتی ضمنی است که میتوان آشکار بیان کرد.
شاید بخواهید که پانوشتی اضافه کنید: «برخی از نسخ به جای ۷۰ نفر میگویند ۷۲ نفر»
اینجا «اسم» اشاره به قدرت و اقتدار عیسی دارد.
عیسی از تشبیهی استفاده کرد تا چگونگی شکست شیطان توسط خدا را هنگام موعظه ۷۰ شاگرد در شهرها، با رعد و برق مقایسه کند.
معانی محتمل: ۱) به سرعت برق سقوط کرد یا ۲) از آسمان مثل رعد سقوط کرد. از آنجا که هر دو معنا محتمل هستند بهترین کار این است که تصویر توصیف شده را حفظ کنید.
«به شما اقتدار میدهم تا بر ماران پا گذارید و عقربها را له کنید. معانی محتمل: ۱) ماران و عقربان استعاره از ارواح شریر است. ترجمه جایگزین: «حق شکست دادن ارواح شریر» یا ۲) «این اشاره به مارها و عقربها دارد.»
این به طور ضمنی اشاره میکند که آنها چنین میکنند و آسیبی به آنها نمیرسد. ترجمه جایگزین: «بر مارها و عقربها پا میگذارید و آسیب نمیبینید»
عقربها جانوران کوچک با پنچه و نیشی بر دم که زهر آلود هستند.
«من به شما اقتدار دادهام تا قوت دشمن را پایمال کنید» یا «به شما اقتدار بخشیدهام تا دشمن را شکست دهید». دشمن شیطان است.
«از اینکه ارواح از شما تبعیت میکنند شاد نباشید» را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بیشتر شاد باشید که نام شما در آسمان نوشته شده تا اینکه ارواح از شما پیروی میکنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا اسامی شما را در آسمان نوشته است» یا «اسامی شما در فهرست شهروندان آسمان، آمده است»
این لقبی مهم برای خدا است.
«آسمان» و «زمین» اشاره به هر چیزی دارد که وجود دارند. ترجمه جایگزین: «مالک و سرور همه کس و همه چیز در آسمان و زمین»
این اشاره به تعلیم قبلی عیسی درباره اقتدار شاگردان دارد. شاید بهترین کار این باشد که به سادگی بگویید «این امور» و اجازه دهید خواننده معنا را تعیین کند.
کلمات «خردمندان» و «دانایان» صفاتی جزئی هستند که اشاره به اشخاصی با این ویژگیها دارد. چون خدا حقیقت را از آنها مخفی کرده بود، این افراد در واقع حکیم و فهمیم نبودند، گرچه فکر میکردند که هستند. ترجمه جایگزین: «از کسانی که فکر میکنند حکیم و فهیم هستند»
این اشاره به کسانی دارد که تحصیلات زیادی ندارند ولی مایل به پذیرش تعلیم عیسی مثل کودکانی هستند که به کسی که به او اعتماد دارند گوش میدهند. ترجمه جایگزین: «کسانی که تحصیلات کمی دارند، ولی مثل کودکان به خدا گوش میدهند»
«چون تو را شاد کرد که چنین کنی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدرم که همه چیز را به من سپرده است»
این القابی مهم هستند که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکنند.
کلمهای که «شناختن» ترجمه شده به معنای شناختن از طریق تجربه شخصی است. خدای پدر عیسی را به این شکل میشناسد.
عیسی برای خطاب قرار دادن خود از سوم شخص استفاده میکند.
این یعنی، فقط پسر میداند پدر کیست.
کلمهای که «شناختن» ترجمه شده به معنای شناختن از طریق تجربه شخصی است. عیسی خدا، یعنی پدر خود را به این شکل میشناسد.
این یعنی فقط پسر میداند که پدر کیست.
«هرکسی که پسر بخواهد، پدر را به او نشان دهد»
کلمه «در خلوت» نشان میدهد که او با شاگردان تنها بوده است. ترجمه جایگزین: «بعداً که با شاگردان تنها شد، رو به آنها کرد و گفت»
این احتمالاً اشاره به کارهای نیکو و معجزاتی دارد که عیسی انجام داده بود. ترجمه جایگزین: «خوشا به حال آنان که همان کارهایی را که شما از من دیدهاید به چشم خود میبینند.»
این به طور ضمنی اشاره میکند که هنوز عیسی آن کارها را انجام نداده است. ترجمه جایگزین: «اما نمیتوانستند آنها را بینند، چون هنوز آن کارها را انجام نداده بودم.»
این احتمالاً اشاره به تعلیم عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را که از من شنیدید »
این به طور ضمنی اشاره میکند که عیسی هنوز تعلیم نمیداد. ترجمه جایگزین: «ولی نمیتوانستند آنها را بشنوند چون هنوز شروع به تعلیم نکرده بودم»
عیسی با داستانی به معلمان یهود که به دنبال آزمودن او بودند، جواب میدهد.
این ما را نسبت به رویداد و شخصی جدید در داستان آگاه میکند.
«برای اینکه عیسی را به چالش بکشد»
عیسی به دنبال اطلاعات نمیگردد.او از این سوال استفاده کرد تا معرفت معلم یهودی را امتحان کند. ترجمه جایگزین: «به من بگو موسی در شریعت چه نوشته و فکر میکنی به چه معناست»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی چه چیزی در شریعت نوشته است؟»
«چه خواندهای؟» یا «فکر میکنی که چه نوشته است؟»
مرد، شریعت مکتوب موسی را نقل قول میکند.
اینجا «دل» و «نفس» کنایه از درون شخص هستند. این چهار عبارت با هم استفاده شدهاند و به معنای «کاملاً» یا «با حرارت و شوق» است.
این تشبیه را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همسایه خود را آنقدر که خود را محبت میکنی، محبت کن»
«ولی آن معلم چون قصد توجیه خود را داشت[پارسا شمردن] گفت» یا « آن متخصص شریعت چون میخواست پارسا به نظر آید، گفت»
مرد میخواست بداند که باید چه کسی را محبت کند. ترجمه جایگزین: «چه کسی را باید همسایه خود بدانم و مثل خود محبت کنم؟» یا «چه کسانی همسایه من هستند که باید محبتشان کنم؟»
عیسی با تعریف کردن مثلی جواب مرد را داد. ترجمه جایگزین: «در جواب، عیسی داستانی را برای او تعریف کرد»
این شخصیت جدیدی در مثل را معرفی میکند.
«دزدان او را محاصره کردند، آنها» یا «چند دزد به او حمله کردند، آنها»
«هرچه داشت را برداشتند» یا «همه چیز او را دزدیدند»
این اصطلاح یعنی «تقریباً مرده»
این چیزی نبود که کسی بتواند برای آن برنامه ریزی کند.
این جمله شخصیتی جدید را در داستان معرفی میکند، اما او را به اسم معرفی نمیکند.
«وقتی کاهن مرد مصدوم را دید». کاهن شخصی بسیار مذهبی است، پس مخاطبین عیسی فکر میکردند که به مرد مجروح کمک میکند. از آنجا که چنین نکرد، این عبارت را میتوان «ولی وقتی او را دید» ترجمه کرد تا توجه را به نتیجهای دور از انتظار جلب کرد.
این به طور ضمنی اشاره میکند که به آن مرد کمک نکرد. ترجمه جایگزین: «به مرد مجروح کمک نکرد و در عوض از آن سمت جاده رد شد»
لاوی شخصی بود که در معبد خدمت میکرد. انتظار میرفت که به هم ایمان یهودی خود کمک کند. از آنجا که نکرد، شاید مفید باشد آن را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «لاوی...از کناره دیگر برفت و به او کمک نکرد»
این شخصی جدید را بدون اینکه نامی از او ببرد، در داستان معرفی میکند. ما فقط میٔدانیم که او شخصی اهل سامره است.
یهودیان از سامریان متنفر بودند و فکر میکردند که آن سامری به یهودی مجروح کمک نمیکند.
«وقتی سامری مرد مجروح را دید»
«از وضع او متاثر شد»
او احتمالاً اول روغن و شراب را بر زخمهای او ریخته است. ترجمه جایگزین: «او روغن و شراب را بر زخمهای او ریخت و با پارچهای آنها را بست»
شراب استفاده میشد تا زخمها را پاک کند و روغن احتمالاً استفاده میشد تا از عفونت جلوگیری کند. این را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: « با ریختن روغن و شراب بر آنها سعی کرد آن زخمها را شفا دهد»
«بر حیوان باربر خود». این حیوان احتمالاً برای حمل بارهای سنگین از آن استفاده میشده است. احتمالاً الاغ بوده است.
حقوق دو روز کار. دیناری جمع «دیناریوس» است.
«صاحب مسافرخانه» یا «کسی که مراقب مسافرخانه بود»
ترتیب این جملات را میتوان تغییر داد. ترجمه جایگزین: «وقتی برگردم، هر چه اضافه خرج کردهای را به تو میدهم»
این را میتوان در قالب دو سوال بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه فکر میکنید؟ کدام یک از این سه همسایه او بودند...دزدان»
«نشان داد که همسایه واقعی او بود»
«با شخصی که دزدان به او حمله کردند»
«معلم شریعت پاسخ داد: کسی که به او رحمت کرد.»
شاید مفید باشد که اطلاعاتی بیشتر نیز بدهید. ترجمه جایگزین: «همانطور،باید بروید و به هرکس که میتوانید، کمک کنید»
عیسی به خانه مارتا جایی که خواهر مریم با دقت به سخنان او گوش میدهد، آمد.
این کلمه به این منظور استفاده شده تا اتفاقی جدید را در داستان نشانگذاری کند.
«هنگامی که عیسی و شاگردان سفر میکردند»
این روستا را به عنوان مکانی جدید در داستان معرفی میکند، ولی اسمی از آن نمیبرد.
این شخصی جدید به نام [مارتا] را در داستان معرفی میکند. زبان شما شاید روشی دیگر برای معرفی اشخاص جدید داشته باشد.
این وضعیت در آن عصر حالتی معمول و محترمانه برای آموزندگان بوده است. ترجمه جایگزین: «روی زمین نزدیک عیسی نشست»
این اشاره به همه تعالیم عیسی در خانه مارتا دارد. ترجمه جایگزین: «به تعالیم خداوند گوش داد»
«خیلی مشغول» یا «سر او شلوغ بود»
مارتا به خداوند شکوه میکند چون به خواهر او مریم اجازه داده با وجود این همه مشغله بنیشیند و به او گوش دهد. او به خداوند احترام میگذاشت، پس از پرسشی بدیهی استفاده کرد تا شکایت خود را محترمانه بیان کند. ترجمه جایگزین: «به نظر اهمیت نمیدهید...تنها»
عیسی نام او را جهت تاکید تکرار میکند. ترجمه جایگزین: «مارتای عزیز، مارتا» یا « تو ای مارتا»
عیسی آنچه مریم و مارتا انجام میدادند را متضاد هم قرار داد. شاید مفید باشد که آشکارا این را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تنها چیزی که واقعاً لازم است این است که به تعالیم من گوش دهی» یا «گوش دادن به تعالیم من مهم تر از آماده کردن غذا است»
معانی محتمل: ۱) «این فرصت را از او نمیگیرم» یا ۲) «آنچه را هنگام شنیدن به دست آورده، از دست نمیدهد»
1وهنگامی که او در موضعی دعا میکرد،چون فارغ شد، یکی از شاگردانش به وی گفت، خداوندا، دعا کردن را به ما تعلیم نما، چنانکه یحیی شاگردان خود را بیاموخت.2بدیشان گفت، هرگاه دعا کنید، گویید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدّس باد. ملکوت تو بیاید. ارادهٔ تو چنانکه در آسمان است، در زمین نیز کرده شود.3نان کفاف ما را روز به روز به ما بده.4و گناهان ما را ببخش زیرا که ما نیز هرقرضدار خود را میبخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه ما را از شریر رهایی ده.5و بدیشان گفت، کیست از شما که دوستی داشته باشد و نصف شب نزد وی آمده، بگوید، ای دوست سه قُرص نان به من قَرْض ده،6چونکه یکی از دوستان من از سفر بر من وارد شده و چیزی ندارم که پیش او گذارم.7پس او از اندرون در جواب گوید، مرا زحمت مده، زیرا که الآن در بسته است و بچههای من در رختخواب با من خفتهاند، نمیتوانم برخاست تا به تو دهم.8به شما میگویم هر چند به علّت دوستی برنخیزد تا بدو دهد، لیکن بجهت لجاجت خواهد برخاست و هر آنچه حاجت دارد، بدو خواهد داد.9و من به شما میگویم سؤال کنید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که برای شما بازکرده خواهد شد.10زیرا هر که سؤال کند، یابد و هر که بطلبد، خواهد یافت و هرکه کوبد، برای او باز کرده خواهد شد.11و کیست از شما که پدر باشد و پسرش از او نان خواهد، سنگی بدو دهد؟ یا اگر ماهی خواهد، به عوض ماهی ماری بدو بخشد؟12یا اگر تخممرغی بخواهد، عقربی بدو عطا کند؟13پس اگر شما با آنکه شریر هستید، میدانید چیزهای نیکو را به اولاد خود باید داد، چند مرتبه زیادتر پدر آسمانی شما روحالقدس را خواهد داد به هر که از او سؤال کند.14و دیوی را که گنگ بود بیرون میکرد و چون دیو بیرون شد، گنگ گویا گردید و مردمتعجّب نمودند.15لیکن بعضی از ایشان گفتند که دیوها را به یاری بعلزبول رئیس دیوها بیرون میکند.16و دیگران از روی امتحان آیتی آسمانی از او طلب نمودند.17پس او خیالات ایشان را درک کرده، بدیشان گفت، هر مملکتی که برخلاف خود منقسم شود، تباه گردد و خانهای که بر خانه منقسم شود، منهدم گردد.18پس شیطان نیز اگر به ضدّ خود منقسم شود، سلطنت او چگونه پایدار بماند. زیرا میگویید که من به اعانت بعلزبول دیوها را بیرون میکنم.19پس اگر من دیوها را به وساطت بعلزبول بیرون میکنم، پسران شما به وساطت کِه آنها را بیرون میکنند؟ از اینجهت ایشان داوران بر شما خواهند بود.20لیکن هرگاه به انگشت خدا دیوها را بیرون میکنم، هرآینه ملکوت خدا ناگهان بر شما آمده است.21وقتی که مرد زورآور سلاح پوشیده، خانهٔ خود را نگاه دارد، اموال او محفوظ میباشد.22امّا چون شخصی زورآورتر از او آید، بر او غلبه یافته، همهٔ اسلحهٔ او را که بدان اعتماد میداشت، از او میگیرد و اموال او را تقسیم میکند.23کسی که با من نیست، برخلاف من است و آنکه با من جمع نمیکند، پراکنده میسازد.24چون روح پلید از انسان بیرون آید، به مکانهای بیآب بطلب آرامی گردش میکند و چون نیافت، میگوید به خانهٔ خود که از آن بیرون آمدم برمیگردم.25پس چون آید، آن را جاروب کرده شده و آراسته میبیند.26آنگاه میرود و هفت روح دیگر، شریرتر از خود برداشته داخلشده در آنجا ساکن میگردد و اواخر آن شخص از اوائلش بدتر میشود.27چون او این سخنان را میگفت، زنی از آن میان به آواز بلند وی را گفت، خوشابحال آن رَحِمی که تو را حمل کرد و پستانهایی که مکیدی.28لیکن او گفت، بلکه خوشابحال آنانی که کلام خدا را میشنوند و آن را حفظ میکنند.29و هنگامی که مردم بر او ازدحام مینمودند، سخن گفتن آغاز کرد که اینان فرقهای شریرند که آیتی طلب میکنند و آیتی بدیشان عطا نخواهد شد، جز آیت یونس نبی.30زیرا چنانکه یونس برای اهل نینوا آیت شد، همچنین پسر انسان نیز برای این فرقه خواهد بود.31ملِکه جنوب در روز داوری با مردم این فرقه برخاسته، بر ایشان حکم خواهد کرد زیرا که از اقصای زمین آمد تا حکمت سلیمان را بشنود و اینک، در اینجا کسی بزرگتر از سلیمان است.32مردم نینوا در روز داوری با این طبقه برخاسته، بر ایشان حکم خواهند کرد زیرا که به موعظه یونس توبه کردند و اینک، در اینجا کسی بزرگتر از یونس است.33و هیچکس چراغی نمیافروزد تا آن را در پنهانی یا زیر پیمانهای بگذارد، بلکه بر چراغدان، تا هر که داخل شود روشنی را بیند.34چراغ بدن چشم است، پس مادامی که چشم تو بسیط است،تمامی جسدت نیز روشن است و لیکن اگر فاسد باشد، جسد تو نیز تاریک بُوَد.35پس باحذر باش مبادا نوری که در تو است، ظلمت باشد.36بنابراین، هرگاه تمامی جسم تو روشن باشد و ذرّهای ظلمت نداشته باشد، همهاش روشن خواهد بود، مثل وقتی که چراغ به تابش خود، تو را روشنایی میدهد.37و هنگامی که سخن میگفت، یکی از فریسیان از او وعده خواست که در خانهٔ او چاشت بخورد. پس داخل شده بنشست.38امّا فریسی چون دید که پیش از چاشت دست نشُست، تعجّب نمود.39خداوند وی را گفت، همانا شما ای فریسیان، بیرونِ پیاله و بشقاب را طاهر میسازید ولی درون شما پُر از حرص و خباثت است.40ای احمقان آیا او که بیرون را آفرید، اندرون را نیز نیافرید؟41بلکه از آنچه دارید، صدقه دهید که اینک، همهچیز برای شما طاهر خواهد گشت.42وای بر شما ای فریسیان که ده یک از نعناع و سُداب و هر قسم سبزی را میدهید و از دادرسی و محبّت خدا تجاوز مینمایید؛ اینها را میباید بجا آورید و آنها را نیز ترک نکنید.43وای بر شما ای فریسیان که صدر کنایس و سلام در بازارها را دوست میدارید.44وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا که مانند قبرهای پنهان شده هستید که مردم بر آنها راه میروند و نمیدانند.45آنگاه یکی از فقها جواب داده، گفت، ایمعلّم، بدین سخنان ما را نیز سرزنش میکنی؟46گفت وای بر شما نیز ای فقها زیرا که بارهای گران را بر مردم مینهید و خود بر آن بارها، یک انگشت خود را نمیگذارید.47وای بر شما زیرا که مقابر انبیا را بنا میکنید و پدران شما ایشان را کشتند.48پس به کارهای پدران خود شهادت میدهید و از آنها راضی هستید، زیرا آنها ایشان را کشتند و شما قبرهای ایشان را میسازید.49از این رو حکمت خدا نیز فرموده است که به سوی ایشان انبیا و رسولان میفرستم و بعضی از ایشان را خواهند کشت و بر بعضی جفا خواهند کرد،50تا انتقام خون جمیع انبیا که از بنای عالم ریخته شد از این طبقه گرفته شود.51از خون هابیل تا خون زکریّا که در میان مذبح و هیکل کشته شد. بلی به شما میگویم که از این فرقه بازخواست خواهد شد.52وای بر شما ای فقها، زیرا کلید معرفت را برداشتهاید که خود داخل نمیشوید و داخل شوندگان را هم مانع میشوید.53و چون او این سخنان را بدیشان میگفت، کاتبان و فریسیان با او به شدّت درآویختند و در مطالب بسیار سؤالها از او میکردند.54و در کمین او میبودند تا نکتهای از زبان او گرفته، مدّعی او بشوند.
ULB آیات ۱۱: ۲- ۴ را از آنجایی که دعایی خاص هستند در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند.
وقتی پیروان عیسی از او میخواهند به آنها دعا کردن را یاد دهد، عیسی این دعا را به آنها یاد داد. انتظار نداشت که از همین کلمات هنگام دعا استفاده کنند، ولی از آنها میخواست که بدانند خدا انتظار چه دعایی از آنها دارد.
یونس، نبی عهد عتیقی بود که به شهر غیر یهودیان به نام نینوا فرستاده شده بود تا به آنها بگوید که باید توبه کنند. وقتی به آنها گفت که توبه کنند، آنها چنین کردند.
and and )
کتاب مقدس معمولاً ناپارسایان[ناعادلان] را کسانی میداند که خدا را خشنود نمیسازند، انگار که در تاریکی راه میروند. کتاب مقدس از نور به شکلی یاد کرده که انگار گناهکاران را قادر به پارسا شدن میکند، تا بفهمند چه کاری را اشتباه انجام دادهاند و شروع به اطاعت از خدا کنند.
فریسیان خود و آنچه با آن غذا میخوردند را میشستند. آنها حتی چیزهایی که کثیف نبود را هم میشستند. شریعت موسی به آنها نگفت که این چیزها را بشویند، ولی به هر حال آنها را میشستند. چون فکر میکردند اگر از شریعت که خدا قرار داده و قوانینی که نداده را پیروی کنند، خدا فکر میکند که آنها اشخاص بهتری هستند.
and )
این شروع بخش بعدی داستان است. عیسی به شاگردان دعا کردن را میآموزد.
این عبارت به منظور نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را اینجا مد نظر داشته باشید.
شاید طبیعیتر باشد که بیان کنید عیسی پیش از پرسش آن شاگرد ، دعای خود را تمام کرد. ترجمه جایگزین: «پس از اینکه دعای او تمام شد»
«عیسی به شاگردان گفت»
عیسی به شاگردان فرمان میدهد تا نام خدای پدر را جلال دهند و او را هنگام دعا «پدر» خطاب قرار دهند. این لقبی مهم برای عیسی است.
«باعث جلال نام خود توسط همه شود.» «نام» معمولاً اشاره به تمامیت شخص دارد. ترجمه جایگزین: «همه مردم تو را جلال دهند»
از عمل سلطنت خدا بر همه طوری یاد شده که انگار خود خدا است. ترجمه جایگزین: «باشد که بیایی و بر همه حکومت کنی»
عیسی به تعلیم شاگردان در مورد چگونه دعا کردن را ادامه میدهد.
این جملهای دستوری است، ولی بیشتر باید مثل تقاضا ترجمه شود، تا فرمان. شاید بهتر باشد که در آخر این جمله کلمه «لطفاً» را اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «لطفاً به ما بده»
نان، غذایی ارزان بود که مردم هر روز میخوردند. اینجا استفاده شده تا به طور کل به غذا اشاره کند. ترجمه جایگزین: «غذایی که هر روز نیاز داریم»
این جملهای دستوری است، ولی بیشتر باید مثل تقاضا ترجمه شود، تا فرمان. شاید بهتر باشد که در آخر جمله کلمه «لطفاً» را اضافه کنید تا این موضوع را روشن کنید. ترجمه جایگزین: «لطفاً ما را ببخش... لطفاً ما را در آزمایش میاور»
«ما را به خاطر گناهانمان علیه خودت ببخش» یا «گناهان ما را ببخش»
«از آنجا که ما هم میبخشیم»
«آنکه بر علیه ما گناه ورزیده» یا «آنکه در قبال ما بدی کرده است»
این را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما را از وسوسه دور کن»
عیسی به تعلیم شاگردان درباره دعا ادامه میدهد.
«اجازه بده سه قرص نان قرض بگیرم» یا «به من سه قرص نان بده و بعد دعا میکنم». میزبان غذایی آماده برای شما ندارد.
نان به طور کل به غذا اشاره داد. ترجمه جایگزین: «غذای کافی برای یک وعده» یا«غذای کافی برای خوراک یک نفر»
عیسی سوالی که در آیه ۵ شروع شده را تمام میکند.
عیسی پرسیدن سوالی را که با واژههای« کیست از شما که دوستی داشته باشد» در آیه ۵ شروع شده بود را به پایان می رساند. کل پرسش را می توان در غالب یک جمله ترجمه کرد:«تصور کنید که دوستی دارید و سرزده در نیمه شب به منزل او میروید و به او میگویید:" دوست من، سه قرص نان به من قزض بده، جونکه یمکی از دوستان من... پیش او گذارم»
از سفر بر من وارد شده
این به طور ضمنی اشاره میکند که مسافر از راه دوری به خانه او آمده است. ترجمه جایگزین: «سفر میکرد و تازه به خانه من آمده»
«هیچ غذای آمادهای برای او ندارم»
«راحت نیستم که بلند شوم»
مقصود همان نان است که در کل معرف غذاست. ترجمه جایگزین:«تا به تو غذایی دهم.»
عیسی با شاگردان حرف میزند. کلمه «شما» جمع است.
نان اغلب معرف غذا به طور کلی است.ترجمه جایگزین: «به شما نان خواهد داد....به قدر حاجت غذا خواهد داد»
عیسی شاگردان را طوری خطاب قرار میدهد گویی که آنان هستند که نان میخواهند. ترجمه جایگزین: «به شما نان خواهد داد»
این عبارت را میتوان با کلماتی دیگر گفت تا اسم معنای «لجاجت» حذف شود. ترجمه جایگزین: «چون بیشرمانه اصرار میکنی» یا «چون جسورانه از من میخواهی»
عیسی این فرامین را داد تا شاگردان خود را تشویق به مدام دعا کردن تشویق کند. در برخی از زبانها نیاز است اطلاعات بیشتری همراه با این افعال ارائه شوند. در این قسمت از دوم شخصی استفاده کنید که مناسب مضمون باشد. ترجمه جایگزین: «آنچه را نیاز دارید بپرسید...آنچه را از خدا میخواهید بطلبید...بر در بکوبید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به شما میدهد» یا «شما دریافت میکنید»
کوبیدن چندین باره بر در، ضربه زدن به آن است تا کسی که داخل است را از حضور خود بیرون در مطلع کنید. این را میتوان به روشی ترجمه کرد که مردم در فرهنگ شما خبر از ورود خود میدهد، مثلا «صدا زدن» یا «سرفه کردن» یا «دست زدن». اینجا این یعنی که شخص باید به دعا ادامه دهد تا خدا جواب دهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا در را برای شما باز خواهد کرد» یا «خدا شما را داخل راه میدهد»
عیسی تعلیم به شاگردان در مورد دعا را تمام میکند.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به شاگردان تعلیم دهد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچ کدام از شما پدران...ماهی»
See:
عیسی از سوال استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «و هرگز به او عقربی نمیدهی اگر تخم مرغ بخواهد»
عقرب شبیه عنکبوت است، ولی دُمی با نیش زهرآلود دارد. اگر عقرب جایی که هستید نا آشناست، میتوان آن را «عنکبوت سمی» یا «عنکبوت که نیش میزند» ترجمه کنید.
«آنکه میدانی شریر هستی» یا «اگر چه گناهکاری و میدانی»
«چقدر قطعی است که پدر آسمانی روح القدس را به او خواهد داد؟» عیسی از سوال استفاده کرد تا به شاگردان تعلیم دهد. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اطمینان داشته باشید که در آسمان است، روح القدس را به او خواهد داد»
نویسنده از این کلمه استفاده میکند تا شروع رویدادی جدید در داستان را نشانگذاری کند.
شاید بیان اطلاعات اضافی مفید باشد. ترجمه جایگزین: «عیسی روحی شریر را از شخصی بیرون میکرد» یا «عیسی روح را مجبور به ترک آن شخص کرد»
دیو قدرت این را داشت که افراد را از حرف زدن باز دارد. ترجمه جایگزین: «دیوی که باعث ناتوانی در سخن گفتن میشد»
این کلمه به منظور نشانگذاری مکان شروع عملی استفاده شده است. اگر زبان شما، روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید. وقتی روح از آن مرد بیرون آمد، برخی مردم از عیسی انتقاد کردند، و این باعث میشود که عیسی در مورد دیوها به مردم تعلیم دهد.
شاید مفید باشد که اطلاعات اضافی را اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی دیو از آن مرد بیرون شد» یا «وقتی دیو مرد را ترک کرد»
«مردی که نمیتوانست حرف بزند، شروع به سخن گفتن کرد»
عیسی متهم میشود که دیوی را با قدرت شیطان بیرون رانده است.
«او دیوها را با قدرت بعلزبول، حاکم دیوان بیرون میکند»
نام دیگر شیطان
«دیگران عیسی را امتحان کردند». میخواستند ثابت کند که اقتدار او از خدا است.
«از او خواستند از آسمان نشانی به آنها بدهد» یا «خواستند نشانی از آسمان به آنها بدهد». این طریقی بود که آنها میخواستند عیسی ثابت کند که اقتدار او از طرف خدا است.
عیسی به جماعت پاسخ میدهد.
«مملکت» اینجا اشاره به مردمی دارد که در آن زندگی میکنند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر مردم مملکتی میان خود بجنگند، آنها قلمرو خود را نابود خواهند کرد»
اینجا «خانه» اشاره به خانواده دارد. ترجمه جایگزین: «اگر اعضای خانوادهای با هم بجنگند، هم دیگر را نابود میکنند»
«سقوط میکند و نابود میشود» تصویر فرو ریختن خانه اشاره به نابود شدن خانواده دارد آنهم وقتی اعضای خانواده با هم در جنگ هستند.
اینجا «شیطان» اشاره به دیوهایی دارد که از شیطان پیروی میکنند و همچنین به خود شیطان اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر شیطان و اعضای قلمرو او در میان خود مشغول جنگیدن باشند»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «پس اگر شیطان...پادشاهی او باقی نیست» یا «پس اگر شیطان...پادشاهی او از هم میپاشد»
«زیرا میگویید من به قوت بعلزبول دیوها را مجبورمیکنم از مردم بیرون بروند». بخش بعد این استدلال را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون میگویید که به قدرت بعلزبول است که دیوها را مجبور به ترک مردم میکنم. این یعنی شیطان بر ضد خود تقسیم شده است»
«اگر من...پیروان شما به قدرت چه کسی دیوها را از مردم بیرون میکنند؟» عیسی از این سوال استفاده کرد تا به مردم تعلیم دهد. معنای سوال عیسی را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر من... پس آنموقع باید موافق باشیم که پیروان شما هم دیوها را به قوت بعلزبول بیرون میکنند. ولی باور ندارید که این درست باشد.»
«پیروان شما که دیوها را با قدرت خدا بیرون میکنند شما را به خاطر این حرف که من دیوها را با قدرت بعلزبول بیرون میکنم، داوری خواهند کرد.»
«انگشت خدا» اشاره به قدرت خدا دارد.
«این نشان میدهد که پادشاهی خدا بر شما آمده است.»
عیسی مثلی میزند درباره مردی نیرومند که به وسیله مردی قویتر شکست میخورد.
این از شکست شیطان و دیوهایش توسط عیسی حرف میزند، گویی که عیسی مردی قویتر است و تملکات مردی قوی دیگر را از او میگیرد.
«کسی نمیتواند آنچه را که دارد، بدزدد»
مرد قویتر در این مثل ، استعارهای از عیساست که از شیطان قویتر است.
«اسلحه و حفاظ آن مرد را از او میگیرد»
«اموال او را میدزدد» یا «هر چه میخواهد را از او میگیرد»
این اشاره به هر شخص و گروهی دارد. «هرکس که با من نیست بر ضد من است و هرکس که با من جمع نمیکند، پراکنده میکند» یا «آنانی که با من نیستند بر ضد من هستند، و آنانی که با من جمع نمیکنند پراکنده میکنند»
"«آنکه مرا حمایت نمیکند» یا «آنکه با من کار نمیکند»
«بر ضد من کار میکند»
عیسی به شاگردانی اشاره میکند که پیرو او هستند. این را میتوان آشکارا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرکس باعث نمیشود که مردم بیایند و مرا دنبال کنند باعث رفتن آنها میشوند»
این اشاره به «مکانهای متروک» دارد، جایی که روحهای شیطانی سرگردان هستند.
«اگر روح آنجا آرامشی پیدا نکند»
این اشاره به شخصی دارد که در او زندگی میکرد. ترجمه جایگزین: «شخصی که در آن زندگی میکردم.»
این استعاره درمورد شخصی است چنان که آن شخص خانهای بوده که جاروب شده وهمه چیز در سر جای خود قرار گرفته است. به طور ضمنی اشاره شده که خانه خالی است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و اطلاعاتی را گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میبیند که شخص مثل خانهای است که کسی آنرا تمیز کرده و همه چیز را مرتب سر جایی که به آن تعلق داشته گذاشته است، ولی آن خانه خالی است» یا «میبیند آن شخص مثل خانهای است که تمیز و مرتب شده، ولی خالی است»
کلمه «اوائل» اشاره به زمانی دارد که روح ناپاک را داشته است. ترجمه جایگزین: «شرایطش بدتر از زمانی میشود که روح هنوز او را ترک نکرده بود.»
این وقفهای در مسیر تعلیمات عیسی ایجاد می کند. زنی عیسی را برکت میدهد و عیسی جواب میدهد.
این عبارت به این منظور استفاده شده تا رویدادی مهم در داستان را نشانگذاری کند. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این اصطلاح یعنی «صدای خود را بالاتر از صدای جمع برد»
اعضای بدن زنان استفاده شده تا به کل شخص اشاره کند. ترجمه جایگزین: «چقدر خوب برای زنی که تو را حمل کرد و از سینههایش شیر داد» یا «زنی که تو را حمل کرده و از سینه شیر داده خوشبخت است»
«بهتر است برای آنان»
«کلام خدا که گفته میشود را بشنو»
« از آن اطاعت میکنند»
عیسی به تعلیم جماعت ادامه میدهد.
«حینی که مردم به جماعت میپیوستند» یا «همینطور که جماعت بزرگتر میشد»
اینجا «فرقه»[نسل] اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «مردمی که در این دوره زندگی میکنند، شریر هستند... به آنها» یا «شما مردم که در این زمان زندگی میکنید شریر هستید ... به شما.»
اطلاعات در مرود نوع آیتی که به دنبال آن هستند را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میخواهند من معجزهای انجام دهم تا مدرکی باشد که من از سوی خدا آمدهام»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به آنها نشانی نمیدهد»
«آنچه برای یونس اتفاق افتاد» یا «معجزهای که خدا برای یونس انجام داد»
این یعنی عیسی به عنوان آیتی از طرف خدا برای یهودیان آن روزگار آمده، درست همانطور که یونس برای مردم نینوا نشانی از خدا بوده است.
عیسی به خود اشاره دارد. ترجمه جایگزین:«من، پسر انسان...»
«مردمی که امروزه زندگی میکنند»
این اشاره به ملکه سبا دارد. سبا پادشاهی در جنوب اسرائیل بود.
«بر میخیزد و مردم این دوره را داوری میکند»
این اصطلاح یعنی که او از دور دستها آمد. ترجمه جایگزین: «او از فاصله دوری آمد» یا «او از جای دوری آمد»
عیسی در مورد خود صحبت میکرد. ترجمه جایگزین: «من، که از سلیمان بزرگترم، اینجا هستم»
شاید مفید باشد تا آشکارا بیان کنید که به شهر باستانی نینوا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در شهر باستانی نینوا زندگی میکردند»
این شامل مردان و زنان میشد. ترجمه جایگزین: «همه مردم»
«مردم آن زمان»
«چون مردم نینوا توبه کردند»
عیسی در مورد خود حرف میزد. شاید مفید باشد تا آشکارا بیان کنید که آنها به او گوش ندادند. ترجمه جایگزین: «گرچه از یونس بزرگترم، شما هنوز توبه نکردهاید»
آیات ۳۳- ۳۶ مثلی است که در آن عیسی از تعالیم خود به نوری سخن میگوید که میخواهد شاگردانش از آن اطاعت کرده و آنرا بادیگران در میان بگذارند. او از کسانی که تعالیم او را قبول نمیکنند چنان حرف زده که در «تاریکی» هستند.
«آن را مخفی کند یا زیر سبدی قرار دهد»
فاعل و فعل برای این عبارت را میتوان اضافه کرد. ترجمه جایگزین: «بلکه شخص آن را بر چراغدان قرار میدهد» یا «بلکه شخص آن را بر میز میگذارد»
عیسی به بیان مثل خود ادامه میدهد که در آن عیسی از تعالیم خود به نوری سخن میگوید که میخواهد شاگردانش از آن اطاعت کرده و آنرا با دیگران در میان بگذارند. او از کسانی که تعالیم او را قبول نمیکنند چنان حرف زده که در «تاریکی» هستند.
در این بخش از استعاره، نشان می دهد که آنها همانطور که چشم برای بدن نور مهیا میکند با دیدن کارهای عیسی به درک و آگاهی میرسند. ترجمه جایگزین: «چشم برای بدن مثل چراغ است»
چشم کنایه از دید است.
بدن جز گویی از کل زندگی شخص است.
اینجا «چشم» کنایه از دید است. ترجمه جایگزین: «وقتی دید شما خوب باشد» یا «وقتی خوب میبینید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نور، کل بدن شما را سرشار میکند» یا «میتوانید همه چیز را ببینیم»
اینجا «چشم» کنایه از دید است. ترجمه جایگزین: «وقتی دید شما بد است» یا «وقتی خوب نمیبینید»
جسد تو نیز تاریک بُوَد
«نمیتوانید چیزی ببنید»
عیسی به بیان مثل خود ادامه میدهد که در آن عیسی از تعالیم خود به نوری سخن میگوید که میخواهد شاگردانش از آن اطاعت کرده و آنرا با دیگران در میان بگذارند. او از کسانی که تعالیم او را قبول نمیکنند چنان حرف زده که در «تاریکی» هستند.
باحذر باش مبادا نوری که در تو است، ظلمت باشد
«مطمئن شوید آنچه فکر میکنید نور است در واقع تاریکی نباشد» یا «مطمئن شوید که بدانید چه نور است و چه تاریکی»
عیسی به مثل خود پایان میبخشد.
عیسی از تعالیمش همچون نوری سخن میگوید که می خواهد شاگردان از آن اطاعت کرده و آنرا با دیگران در میان بگذارند. او از کسانی که تعالیم او را قبول نمیکنند چنان حرف زده که در«تاریکی» هستند.
عیسی همان حقایق را که در غالب استعاره بیان کرده بود تکرار میکند، اما این بار از صنعت تشبیه بهره میبرد. او از کسانی که پر از راستی هستند به گونهای صحبت میکند که گویی چراغی بسیار درخشانند.
عیسی تعلیم خود را در بین جماعت تمام میکند و دعوت میشود تا در خانه یک فریسی غذا بخورد.
نویسنده از این کلمات استفاده کرد تا شروع رویدادی جدید در داستان را نشان گذاری کند.
این اشاره به خانه فریسی دارد.
آن موقع رسم بود که در وعدههای غذایی غیر رسمی مردان دور میز دراز بکشند[لم دهند]. ممکن است بخواهید از کلماتی استفاده کنید که مردم هنگام غذا خوردن در آن وضعیت مینشینند. ترجمه جایگزین: «پشت میز نشستند»
فریسیان قانونی داشتند که افراد را مجبور میکرد جهت پاک شدن رسمی در حضور خدا دستهای خود را بشویند. ترجمه جایگزین: «دستهای خود را بشویند» یا «دستان خود را بشویند تا رسماً[عرفاً] پاک شوند»
عیسی صحبت خود با فریسیان را با استعارهای شروع میکند. او تمیز کردن بشقاب و کاسه را با نحوهای که خود را تمیز میکردند مقایسه میکند.
شستن بیرون ظرف بخشی از مناسک فریسیان بود.
این بخش از استعاره نحوه تمیز کردن بیرون ظرف را با نادیده گرفتن وضعیت درون آن در تضاد قرار میدهد.
این جمله به زنان و مردان اشاره دارد، اگرچه همه فریسیان که عیسی اینجا با آنها صحبت میکرد، مرد بودند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا فریسیان را به خاطر نافهمی در مورد آنچه در قلب آنها میگذرد و اهمیت آن برای خدا توبیخ کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه بیرون را ساخته، درون را هم ساخته است.»
این اشاره به آنچه دارد که باید با کاسه و فنجانها انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «آنچه در پیاله و فنجان دارید به فقرا دهید» یا «با فقیران سخاوتمند باشید»
«کاملا منزه خواهید بود» یا «درون و برونتان پاک میشود»
«شما به خدا یک دهم نعناع، سبزی، سُداب و هر قسم دیگر سبزی را میدهید.» عیسی مثالی از دقت فریسیان در دادن ده یک در آمد خود ارائه میدهد.
این دوجزو گیاهان خوش عطر هستند. مردم فقط مقداری از برگ این گیاهان را در غذای خود میگذارند تا مزهای متفاوت پیدا کند. اگر مردم نمیدانند نعناع و سداب چه هستند، میتوانید از گیاهان خوش عطر با اسامی دیگر یا به طور کل از کلمه «سبزی» استفاده کنید.
معانی محتمل: ۱) «هر سبزی دیگر» ۲) «هر سبزی دیگر در باغ» یا ۳) «هر سبزی دیگر در باغچه»
«خدا را دوست داشته باشید» یا «محبت برای خدا» . خدا کسی است که محبت شده است.
«بدون باز ماندن» تاکید بر اجبار در انجام آن دارد. این را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و همیشه چیزهای نیکوی دیگر را انجام دهید»
«بهترین صندلیها»
«دوست دارید مردم با احترامی خاص به شما سلام کنند»
عیسی صحبت خود با فریسیان را تمام میکند.
فریسیان مثل قبرهای بینشان هستند چون از هر نظر تمیز به نظر میرسند، ولی باعث ناپاکی کسانی میشوند که اطراف آنها هستند.
این قبرها گودالهایی بودند که جنازه در آنها دفن میشد. سنگ سفیدی را که معمولاً بر قبرها میگذارند تا دیگران بتوانند قبر را ببینند، بر خود نداشتند.
وقتی یهودیان بر قبری راه میرفتند عرفاً کثیف به حساب میآمدند. قبرهای بینشان باعث میشد که آنها اتفاقی بر روی آنها پا گذارند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بدون اینکه متوجه باشند و عرفاً ناپاک شوند»
عیسی به معلم یهودی پاسخ میدهد.
شخصیتی جدید در داستان را معرفی میکند.
نظر عیسی در مورد فریسیان به نظر برای معلمین شریعت یهود نیز به کار برده میشود.
عیسی روشن میکند که او قصد دارد عمل معلمین شریعت یهود را محکوم کند.
«شما بار سنگین بر دوش مردم میگذارید و آنها قادر به حمل آن نیستند.» عیسی در مورد شخصی صحبت میکند که قوانین زیادی ارائه میدهد، انگار که آن شخص چیزهای سنگینی جهت حمل به دیگران میدهد. ترجمه جایگزین: «شما با دادن قوانین زیاد به مردم بار بر دوش آنها میگذارید.»
معانی محتمل: ۱) «کاری نمیکنید تا در حمل بار به مردم کمک کنید» یا ۲) «تلاشی نمیکنید تا آن بار را خود حمل کنید»
عیسی فریسیان و معلمین شریعت را توبیخ میکند. آنها از قتل انبیا باخبرند ولی نیاکان خود را برای کشتن آنها محکوم نمیکنند. ترجمه جایگزین: «پس، به جای اینکه آنها را محکوم کنند، موید و موافق آنها هستند»
این اشاره به جمله قبلی دارد که معلمین شریعت با قوانین بسیار باری بر دوش مردم میگذارند.
«حکمت» طوری حرف زده شده که انگار توانی برای صحبت کردن به جای خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا با حکمت خود گفت» یا «خدا حکیمانه فرمود»
«من برای قوم خود انبیا و رسولان میفرستم» خدا از قبل اعلام میکند که او برای نیاکان مخاطبین یهودی عیسی انبیا و رسولان میفرستد.
«قوم من انبیا و رسولان را جفا میرسانند.» خدا از قبل اعلام میکند که نیاکان مخاطبین یهودی عیسی ، رسولان و انبیا را جفا رسانده و میکشتند.
مردمی که عیسی با آنها صحبت میکرد به خاطر قتل انبیا توسط نیاکان آنها مسئول خواهند بود. ترجمه جایگزین: «بنابراین خدا این نسل را مسئول مرگ انبیایی میداند که قوم اسراییل آنها را کشتهاند»
«خون ...ریخته شدن» اشاره به ریزش خون آنها هنگام کشته شدن دارد. ترجمه جایگزین: «قاتل انبیا»
منظور او احتملاً کاهن عهد عتیقی است که مردم را به خاطر بتپرستی توبیخ میکرد. این پدر یحیای تعمید دهنده نبود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را کشتند»
عیسی پاسخ دادن به معلم یهودی را تمام میکند.
عیسی در مورد حقیقت زندگی در پادشاهی خدا طوری سخن میگوید که گویی در خانهای است و معلمین از ورود امتناع میورزند و مانع ورود دیگران میشوند. این یعنی معلمین واقعاً خدا را نمیشناسند، و با تعالیم غیر راستین خود درباره کتاب مقدس، مانع دیگران از شناختن او میشوند. ترجمه جایگزین: « شما درک زندگی در پادشاهی خدا را برای دیگران غیر ممکن میسازید؛ شما خود نمیخواهید در آن زندگی نمایید و دیگران را نیز از شناخت آن بازمیدارید.»
معانی محتمل: ۱) «کلیدی که در معرفت را میگشاید» در این حالت معرفت چیزی است که پشت در است ، یا ۲) « کلیدی که همانا معرفتی است که در را میگشاید» در این حالت عیسی توضیح نمیدهد چه چیز پشت در است.
«خود شما داخل نمیشوید تا معرفت یابید»
این پایان بخشی از داستان است که عیسی در خانه فریسیان غذا میخورد. این آیات به خواننده میگویند که بعد از پایان بخش اصلی داستان چه اتفاقی رخ خواهد دارد.
«بعد از اینکه عیسی خانه فریسیان را ترک کرد»
کاتبان و فریسیان بحث نمیکردند تا از دیدگاه خود دفاع کنند، بلکه سعی میکردند عیسی را به تله اندازند تا او را متهم به زیر پا گذاشتن شریعت کنند.
این یعنی که میخواستند عیسی حرفی اشتباه بزند تا بتوانند او را متهم کنند. کاتبان و فریسیان بحث نمیکردند تا از دیدگاه خود دفاع کنند، بلکه سعی میکردند عیسی را به تله اندازند تا او را متهم به زیر پا گذاشتن شریعت کنند.
1و در آن میان، وقتی که هزاران از خلق جمع شدند، به نوعی که یکدیگر را پایمال میکردند، به شاگردان خود به سخن گفتن شروع کرد. اوّل آنکه از خمیرمایه فریسیان کهریاکاری است احتیاط کنید.2زیرا چیزی نهفته نیست که آشکار نشود و نه مستوری که معلوم نگردد.3بنابراین آنچه در تاریکی گفتهاید، در روشنایی شنیده خواهد شد و آنچه در خلوتخانه در گوش گفتهاید، بر پشتبامها ندا شود.4لیکن ای دوستان من، به شما میگویم از قاتلان جسم که قدرت ندارند بیشتر از این بکنند، ترسان مباشید.5بلکه به شما نشان میدهم که از کِه باید ترسید، از او بترسید که بعد از کشتن، قدرت دارد که به جهنّم بیفکند. بلی به شما میگویم از او بترسید.6آیا پنج گنجشک به دو فلس فروخته نمیشود؟ و حال آنکه یکی از آنها نزد خدا فراموش نمیشود.7بلکه مویهای سر شما همه شمرده شده است. پس بیم مکنید، زیرا که از چندان گنجشک بهتر هستید.8لیکن به شما میگویم هر که نزد مردم به من اقرار کند، پسر انسان نیز پیش فرشتگان خدا او را اقرار خواهد کرد.9امّا هر که مرا پیش مردم انکار کند، نزد فرشتگان خدا انکار کرده خواهد شد.10و هر که سخنی برخلاف پسر انسان گوید، آمرزیده شود. امّا هر که به روحالقدس کفر گوید آمرزیده نخواهد شد.11و چون شما را در کنایس و به نزد حکّام و دیوانیان برند، اندیشه مکنید که چگونه و به چه نوع حجّت آورید یا چه بگویید.12زیرا که در همان ساعت روحالقدس شما را خواهد آموخت که چه باید گفت.13و شخصی از آن جماعت به وی گفت، ای استاد، برادر مرا بفرما تا ارث پدر را با من تقسیمکند.14به وی گفت، ای مرد، کِه مرا بر شما داور یا مُقَسِّم قرار داده است؟15پس بدیشان گفت، زنهار از طمع بپرهیزید زیرا اگرچه اموال کسی زیاد شود، حیات او از اموالش نیست.16و مَثَلی برای ایشان آورده، گفت، شخصی دولتمند را از املاکش محصول وافر پیدا شد.17پس با خود اندیشیده، گفت، چه کنم؟ زیرا جایی که محصول خود را انبار کنم، ندارم.18پس گفت، چنین میکنم؛ انبارهای خود را خراب کرده، بزرگتر بنا میکنم و در آن تمامی حاصل و اموال خود را جمع خواهم کرد.19و نفس خود را خواهم گفت که، ای جان اموالِ فراوانِ اندوخته شده بجهت چندین سال داری. الحال بیارام و به اکل و شرب و شادی بپرداز.20خدا وی را گفت، ای احمق در همین شب جان تو را از تو خواهند گرفت؛ آنگاه آنچه اندوختهای، از آنِ کِه خواهد بود؟21همچنین است هر کسی که برای خود ذخیره کند و برای خدا دولتمند نباشد.22پس به شاگردان خود گفت، از این جهت به شما میگویم که اندیشه مکنید بجهت جان خود که چه بخورید و نه برای بدن که چه بپوشید.23جان از خوراک و بدن از پوشاک بهتر است.24کلاغان را ملاحظه کنید که نه زراعت میکنند و نه حصاد و نه گنجی و نه انباری دارند و خدا آنها را میپروراند. آیا شما به چند مرتبه از مرغان بهتر نیستید؟25و کیست از شما که به فکر بتواند ذراعی بر قامت خود افزاید.26پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید، چرا برای مابقیمیاندیشید.27سوسنهای چمن را بنگرید چگونه نمّو میکنند و حال آنکه نه زحمت میکشند و نه میریسند، امّا به شما میگویم که سلیمان با همهٔ جلالش مثل یکی از اینها پوشیده نبود.28پس هرگاه خدا علفی را که امروز در صحرا است و فردا در تنور افکنده میشود چنین میپوشاند، چقدر بیشتر شما را ای سست ایمانان.29پس شما طالب مباشید که چه بخورید یا چه بیاشامید و مضطرب مشوید.30زیرا که امّتهای جهان، همهٔ این چیزها را میطلبند، لیکن پدر شما میداند که به این چیزها احتیاج دارید.31بلکه ملکوت خدا را طلب کنید که جمیع این چیزها برای شما افزوده خواهد شد.32ترسان مباشید ای گله کوچک، زیرا که مَرْضیِّ پدر شما است که ملکوت را به شما عطا فرماید.33آنچه دارید بفروشید و صدقه دهید و کیسهها بسازید که کهنه نشود و گنجی را که تلف نشود، در آسمان جایی که دزد نزدیک نیاید و بید تباه نسازد.34زیرا جایی که خزانه شما است، دل شما نیز در آنجا میباشد.35کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید.36و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هروقت آید و در را بکوبد، بیدرنگ برای او بازکنند.37خوشابحال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد. هر آینه به شما میگویم که کمر خود را بسته،ایشان را خواهد نشانید و پیش آمده، ایشان را خدمت خواهد کرد.38و اگر در پاس دوّم یا سوّم از شب بیاید و ایشان را چنین یابد، خوشا بحال آن غلامان.39امّا این را بدانید که اگر صاحبخانه میدانست که دزد در چه ساعت میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت که به خانهاش نقب زنند.40پس شما نیز مستعّد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید.41پطرس به وی گفت، ای خداوند، آیا این مثل را برای ما زدی یا بجهت همه.42خداوند گفت، پس کیست آن ناظر امین و دانا که مولای او وی را بر سایر خدّام خود گماشته باشد تا آذوقه را در وقتش به ایشان تقسیم کند.43خوشابحال آن غلام که آقایش چون آید، او را در چنین کار مشغول یابد.44هرآینه به شما میگویم که او را بر همهٔ مایملک خود خواهد گماشت.45لیکن اگر آن غلام در خاطر خود گوید، آمدن آقایم به طول میانجامد و به زدن غلامان و کنیزان و به خوردن و نوشیدن و میگساریدن شروع کند،46هرآینه مولای آن غلام آید، در روزی که منتظر او نباشد و در ساعتی که او نداند و او را دو پاره کرده، نصیبش را با خیانتکاران قرار دهد.47امّا آن غلامی که ارادهٔ مولای خویش را دانست و خود را مُهیّا نساخت تا به ارادهٔ او عمل نماید، تازیانه بسیار خواهد خورد.48امّا آنکه نادانسته کارهای شایسته ضرب کند، تازیانه کم خواهد خورد. و به هر کسی که عطا زیاده شود، از وی مطالبه زیادتر گردد و نزد هر که امانت بیشتر نهند، از او بازخواست زیادتر خواهند کرد.49من آمدم تا آتشی در زمین افروزم، پس چه میخواهم اگر الآن در گرفته است.50امّا مرا تعمیدی است که بیابم و چه بسیار در تنگی هستم، تا وقتی که آن بسر آید.51آیا گمان میبرید که من آمدهام تا سلامتی بر زمین بخشم؟ نی بلکه به شما میگویم تفریق را.52زیرا بعد از این پنج نفر که در یک خانه باشند، دو از سه و سه از دو جدا خواهند شد؛53پدر از پسر و پسر از پدر و مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو از عروس و عروس از خارسو مفارقت خواهند نمود.54آنگاه باز به آن جماعت گفت، هنگامی که ابری بینید که از مغرب پدید آید، بیتأمّل میگویید باران میآید و چنین میشود.55و چون دیدید که باد جنوبی میوزد، میگویید گرما خواهد شد و میشود.56ای ریاکاران، میتوانید صورت زمین و آسمان را تمیز دهید، پس چگونه این زمان را نمیشناسید؟57و چرا از خود به انصاف حکم نمیکنید؟58و هنگامی که با مدّعی خود نزد حاکم میروی، در راه سعی کن که از او برهی، مبادا تو را نزد قاضی بکشد و قاضی تو را به سرهنگ سپارد و سرهنگ تو را به زندان افکند.59تو را میگویم تا فلس آخر را ادا نکنی، از آنجا هرگز بیرون نخواهی آمد.
هیچکس از عمل یا گفته مردم هنگام ارتکاب این گناه مطلع نیست. اگرچه، احتمالاً به روحالقدس و کار او توهین کردهاند. بخشی از وظیفه روحالقدس این است که مردم را نسبت به گناهانشان و نیاز به بخشش خدا آگاه کند. بنابراین، هرکس که سعی بر ترک گناه نمیکند احتمالاً به روحالقدس کفر ورزیده است.
and )
خدا از قوم خود انتظار دارد تا به یاد داشته باشند که همه چیز در دنیا متعلق به خدا است. هر آنچه خدا به مردم داده است به منظور خدمت به خود است. او میخواهد که قومش با استفاده از آنچه به آنها داده او را خشنود کنند. روزی عیسی از خادمین خود میپرسد که با آنچه او جهت استفاده به آنها بخشید چه کردهاند. او کسانی را که طبق اراده او از آن دادهها استفاده کردهاند پاداش میدهد، و آنانی که کاری نکردهاند را مجازات میکند.
عیسی میدانست آنهایی که پیروی از او را انتخاب نکردهاند از کسانی که او را دنبال میکنند متنفر خواهند شد. او همچنین میدانست که اشخاص خانواده خود را بیش از همه دوست دارند. پس میخواست پیروان او بدانند که پیروی و خشنود کردن او باید مهمتر از دوست داشته شدن آنها توسط خانوادههایشان باشد(لوقا ۱۲: ۵۱- ۵۶)
عیسی خود را «پسر انسان» خطاب قرار میدهد (لوقا ۱۲: ۸). زبان شما شاید این امکان را نداشته باشد تا افراد طوری در مورد خود حرف بزنند که گویی از کسی دیگر میگویند.
and
عیسی تعلیم شاگردان را در مقابل هزاران نفر شروع میکند.
این احتمالاً زمانی است که کاتبان و فریسیان به دنبال راهی برای به دام انداختن او بودند.نویسنده این کلمات را به کار میبرد تا شروع رویدادی جدید را نشانه گذاری کند.
این اطلاعات پیش زمینهای است که محیط داستان را تعریف میکند.
«جماعتی بزرگ»
این مبالغه احتمالاً استفاده شده تا به نزدیک بودن این مردم به یکدیگر تاکید کند. ترجمه جایگزین: «همدیگر را لگدمال میکردند» یا «پا روی پای هم میگذاشتند»
«عیسی نخست با شاگردان شروع به صحبت کرد و به آنها گفت»
همانطور که خمیرمایه در تمام خمیر پخش میشود، ریاکاری آنها در تمام جماعت در حال پخش شدن بود. ترجمه جایگزین: «خود را در مقابل ریاکاری فریسیان حفظ کنید، ریاکاری که مانند خمیرمایه است» یا «مراقب باشید که مانند فریسیان ریاکار نشوید. رفتار شرورانه آنها همه را مانند خمیرمایه که در نان پخش میشود تحت تاثیر قرار داده است.»
کلمه «زیرا» این آیه را به آیه قبل در مورد فریسیان متصل میکند.
«هر چه مخفی است روزی نشان داده میشود.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از هرچه در نهان انجام دادهاید، آگاه میشوند»
این هم معنای قسمت اول جمله است و جهت تاکید بر این حقیقت به کار رفته است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از هر چیز که سعی بر مخفی کردن دارید، آگاه خواهند شد»
اینجا «تاریکی» کنایه برای «شب» است که خود شب کنایه از «خلوت» است. «روشنایی» کنایه از روز است و خود «روز» کنایه از «ملا عام». عبارت «شنیده خواهد شد» را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر چه شبانگاه در خلوت گفتهاید، مردم در روشنایی روز خواهند شنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به شخصی دیگر زمزمه کردند»
«در اتاقی در بسته.» این اشاره به صحبتی خصوصی دارد. ترجمه جایگزین: «در خلوت» یا «محرمانه»
«بلند فریاد زده میشود.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم اعلام میکنند»
خانهها در اسرائیل سقفی صاف داشتهاند، پس مردم میتوانستند آنجا بروند و بر روی آنها بایستند. اگر خوانندگان شما با تصور کردن اینکه چطور کسی میتواند به پشت بام رود، سردرگم میشوند، میتوان این را با عبارتی کلیتر مثل «جایی بلند که همه بتوانند بشنوند، ترجمه کرد»
عیسی شاگردان خود را دوباره خطاب قرار میدهد تا انتقال سخن خود به موضوعی جدید را نشان گذاری، در این مورد صحبت درباره نترسیدن است.
«نمیتوانند به شما آسیب زنند»
عبارت «از او» اشاره به خدا دارد. این قسمت را میتوان با کلماتی دیگر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از خدا بترسید که بعد از ... اقتدار دارد» یا «از خدا بترسید، چون بعد... اقتدار دارد»
«بعد از اینکه شما را کشت»
این جملهای کلی درباره اقتدار خدا در داوری مردم است. این بدان معنا نیست که برای شاگردان نیز چنین اتفاقی روی میدهد. ترجمه جایگزین: «اقتدار انداختن مردم به جهنم را دارد»
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «میدانید که پنج گنجشک به ازای دو سکه فروخته میشوند»
پرنده کوچک و دانه خوار.
این را میتوان به حالت معلوم و مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا هرگز آنها را فراموش نمیکند» یا «خدا واقعاً هر گنجشک را به یاد دارد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تعداد موی سر شما را میداند»
دلیل ترس بیان نشده است. معانی محتمل: ۱) «نترسید که چه بر سر شما میآید» یا ۲) «از کسانی که میتوانند به شما آسیب رسانند بیم نداشته باشید»
«ارزش شما نزد خدا از همه گنجشکان بیشتر است»
عیسی شنوندگان خود را مجدداً خطاب قرار میدهد تا انتقال سخن به موضوعی دیگر را نشانگذاری کند، در این مورد، در مورد اقرار کردن صحبت میکرد.
آنچه باید اقرار شود را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هرکه به دیگران بگوید که شاگرد من هست» یا «هر که در مقابل دیگران اعتراف کند که به من وفادار است.»
عیسی اشاره به خود دارد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان»
«آنکه مرا در مقابل مردم منکر شود.» آنچه انکار شده را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر که از اذعان به شاگردی من در مقابل دیگران امتناع ورزد» یا «هر که نخواهد بگوید که به من وفادار است»
«انکار خواهد شد» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پسر انسان او را انکار خواهد کرد» یا «شاگرد بودن او را انکار میکنم»
«هرکس حرف بدی درباره پسر انسان بزند»
«بخشیده میشود.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را میبخشد»
«بر علیه روحالقدس بد بگوید»
این را میتوان با فعلی کنشی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی خدا...او را نمیبخشد» یا «ولی خدا او را ...همیشه گناهکار میداند.»
این جمله بیان نمیکند که کسی آنها را جهت قضاوت شدن میبرد.
«در کنیسهها تا از شما در مقابل رهبران مذهبی بازجویی کنند»
ممکن است ترکیب کردن اینها در یک جمله الزامی باشد. ترجمه جایگزین: «دیگران که در کشور صاحب قدرت هستند»
«در آن وقت» یا «آن موقع»
این انفصالی در تعالیم عیسی است. مردی از عیسی میخواهد کاری انجام دهد و عیسی به او جواب میدهد.
در آن فرهنگ، معمولاً بعد از فوت پدر از او ارث میبردند. شاید نیاز باشد به مرگ احتمالی پدر آن مرد اشاره کنید. ترجمه جایگزین: «حالا که پدر ما مرده است املاک او را با من قسمت کن»
معانی محتمل: ۱) روشی معمول برای خطاب قرار دادن غریبه است یا ۲) عیسی آن مرد را توبیخ میکند. احتمالاً زبان شما روشی متفاوت برای انجام هر یک از این موارد دارد. برخی از مترجمین این کلمه را ترجمه نمیکنند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا مرد را توبیخ کند. برخی از زبانها ممکن است از حالت جمع «شما» استفاده کنند. ترجمه جایگزین: «من قاضی یا میانجی شما نیستم»
کلمه «بدیشان» احتمالاً به جمع اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «و عیسی به آن جمع گفت»
«خود را از هر نوع حرص مراقبت کنید.» ترجمه جایگزین: «به خود اجازه ندهید که عشق به مال دنیا داشته باشید» یا «اجازه ندهید عشق به اموال شما را کنترل کند.»
این جملهای کلی و واقعی است. اشاره به شخصی خاص ندارد. برخی از زبانها روشی برای ابراز آن دارند.
«چقدر دارایی دارد» یا «چقدر ثروت دارد»
عیسی با گفتن مثل، تعلیم خود را ادامه میدهد.
احتمالاً عیسی با همه جمع حرف میزد.
«سودی بسیار برد»
این سوال انعکاس دهنده افکار آن مرد است. ترجمه جایگزین: «نمیدانم چه کنم، چون جایی بزرگ برای ذخیره محصولم ندارم!»
ساختمانی که کشاوزران محصول درو شده را در آن انبار میکردند.
داراییها
به خود خواهم گفت ‘سالها ...دارم. استراحت کن...شاد باش.» یا «به خودم میگویم که برای سالها ...دارم، پس میتوانم استراحت کنم ...شاد باشم.»
عیسی در همان حین که مثل را به پایان میرساند، نقل قول میکند که خدا چطور به مرد ثروتمند پاسخ میدهد.
«جان» اشاره به زندگی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تو امشب میمیری» یا «جانت را امشب از تو میگیرم»
«آنچه اندوختهای متعلق به که خواهد بود؟» یا «آنچه مهیا کردهای به که میرسد؟» خدا از این سوال استفاده میکند تا آن مرد را متوجه کند که دیگر مالک آنچه داشته، نیست. ترجمه جایگزین: «آنچه مهیا کردهای به شخص دیگر تعلق خواهد داشت»
«چیزهای ارزشمند ذخیره کند»
زمان و دارایی خود را صرف آنچه نکرده که برای خدا مهم است.
عیسی تعلیم شاگردان را در حضور جمع شروع میکند.
«به این دلیل» یا «به خاطر آنچه این داستان تعلیم میدهد»
«میخواهم چیزی مهم را به شما بگویم» یا «باید به دقت گوش دهید»
«در مورد بدن و آنچه میپوشید» یا «در مورد داشتن لباس کافی جهت پوشاندن خود»
این بیانی کلی از هر چیز ارزشمند است. ترجمه جایگزین: «زندگی از آنچه میخورید ارزشمندتر است»
«بدن شما از غذایی که میخورید مهمتر است»
معانی محتمل : ۱) کلاغ ، نوعی پرنده است که اکثراً از غلات تغذیه میکند. یا ۲) کلاغ نوعی پرنده است که معمولاً از گوشت حیوانات میخورد. مخاطبین عیسی احتمالاً کلاغ را نوعی پرنده بیارزش میدانستند چون یهودیان حق خوردن آن پرندگان را نداشتند.
این مکانهایی است که غذا را ذخیره میکردند.
این جمله در اصل با علامت تعجب تمام میشود. عیسی بر این واقعیت تاکید میکند که مردم نزد خدا از پرندگان ارزشمندتر هستند.
عیسی از سوال جهت تعلیم شاگردان استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از شما نمیتواند زندگیاش را با نگرانی طولانیتر از آنچه هست کند»
این استعاره است، ذراع، بیشتر از آنکه واحد زمان باشد واحد اندازه گیری طول است. تصویر توصیف شده از زندگی فرد به شکل طنابی بلند یا شی فیزیکی مشابهی توصیف شده است.
عیسی از سوالی دیگر استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «از آنجایی که حتی چنین کار جزئی را انجام نمیدهید، نباید نگران چیزهای دیگر باشید»
«فکر کنید که سوسنها چگونه رشد میکنند»
سوسنها گلهایی زیبا هستند که به صورت خودرو در زمین رشد میکنند. اگر زبان شما کلمهای برای سوسن ندارد، میتوانید اسم گلی دیگر مانند آن را استفاده کنید یا آن را «گلها» ترجمه کنید.
روند ساخت پارچه یا لباس را «ریسندگی» میگویند. شاید مفید باشد که آشکار آن را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها برای بافتن لباس نخی نمیریسند» یا «پارچهای درست نمیکنند»
«سلیمانی که ثروت عظیم داشت» یا «سلیمانی که لباسهای فاخر میپوشید»
«اگر خدا علف صحرا را اینطور پوشانیده، که» یا «اگر خدا به علف صحرا چنین زیباییای داده است و آن». زیبا سازی علف توسط خدا طوری بیان شده که گویی خدا لباسهای زیبا بر تن او میکند. ترجمه جایگزین: «اگر خدا علف را در زمین به این زیبایی در آورده، علفی که»
"ISee:
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آن را در آتش میاندازد»
این یک اعلام است نه سوال. عیسی تاکید میکند که خدا حتماً از مردم بهتر از علف صحرا مراقبت میکند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او قطعاً شما را بهتر میپوشاند»
«بر آنچه میخورید و مینوشید تمرکز نکنید» یا «نخواهید بیشتر بخورید و بنوشید»
اینجا «امتها» اشاره به «بیایمانها» دارد. ترجمه جایگزین: «مردم ملتهای دیگر» یا «تمام بیایمانان جهان»
لقبی مهم برای خدا است.
«بر پادشاهی خدا تمرکز کنید» یا «اشتیاقی وافر برای پادشاهی خدا داشته باشید.»
«این چیزها به شما داده خواهد شد» این چیزها اشاره به غذا و لباس دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا این چیزها را به شما میدهد»
عیسی شاگردان خود را گله صدا میزند. گله، گروهی از گوسفندان و بزها هستند که چوپان از آنها مراقبت میکند. همانطور که شبان از گوسفندان مراقبت میکنند، خدا هم مراقب شاگردان عیسی هست. ترجمه جایگزین: «گروهی کوچک» یا «گروهی عزیز»
این لقبی مهم برای خدا است.
شاید بیان آنچه دریافت میکنند مفید باشد. ترجمه جایگزین: «پولی که از فروش در آوردهاید را به فقرا دهید»
کیسهها و گنجها در آسمان یک چیز هستند. هر دو نشان دهنده برکت خدا هستند.
این نتیجه دادن به فقرا است. ترجمه جایگزین: «به این شکل برای خود میسازید»
«کیسههایی که سوراخ نمیشوند»
«نابود نمیشوند» یا «کاهش نمییابند»
«دزد به آنها نزدیک نمیشود»
«بیدها نابود و خراب نمیکنند»
«بید» حشرهای کوچک است که پارچه را میخورد و در آن حفره ایجاد میکند. شاید نیاز باشد از حشرهای متفاوت استفاده کنید، مثل مورچه یا موریانه.
«دل شما جایی خواهد بود که در آن گنج خود را ذخیره کردهاید»
اینجا «دل» اشاره به فکر شخص دارد.
عیسی شروع به روایت یک مثل می کند.
مردم آنموقع ردای بلند میپوشیدند. آنها لباسها را در کمربند خود فرو میکردند تا هنگام کار در دست و پای آنها گیر نکند. ترجمه جایگزین: «لباس خود را در کمربند فرو کنید تا آماده خدمت کردن باشید[لباس خود را دور کمر ببنیند تا آماده خدمت کردن باشید]» یا «لباس خدمت را بر تن کنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چراغ خود را سوزان نگه دارید»
عیسی به شاگردان فرمان میدهد طوری آماده برگشتن او باشند که غلامان آماده آمدن ارباب خود هستند.
«از عروسی به خانه برمیگردد»
این اشاره به در خانه ارباب دارد. وظیفه خادم خانه بود که در را برای او باز کند.
«چقدر برای شما خوب است»
«که ارباب آنها را، هنگام بازگشت خود منتظر مییابد» یا «وقتی ارباب باز میگردد، آماده هستند»
چون خادمین وفادار و آماده خدمت کردن به ارباب خود هستند، حالا ارباب به خاطر خدمتی که کردهاند با خدمت به ایشان آنها را پاداش میدهد.
پاس دوم از ساعت ۹ شب تا نیمه شب بود. ترجمه جایگزین: «شب دیروقت» یا «قبل از نیمه شب»
پاس سوم از نیمه شب تا ساعت ۳ صبح بود. ترجمه جایگزین: «یا اگر شب دیر وقت بیاید»
«میدانست کِی»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیگذاشت دزد به خانه او وارد شود»
تنها شباهت بین دزد و پسر انسان این است که مردم نمیدانند هر یک چه وقت میآیند، پس لازم است که آماده باشند.
«نمیدانند کی»
عیسی در مورد خود حرف میزند. ترجمه جایگزین: «وقتی من، پسر انسان، بیایم»
در آیه ۴۱ وقتی پطرس سوالی در مورد مثل قبلی از عیسی میپرسد در سیر داستان شکستی روی میدهد.
عیسی در آیه ۴۲ مثلی دیگر را شروع میکند.
عیسی این سوال را میپرسد تا به طور غیرمستقیم جواب پطرس را دهد. او انتظار داشت آنانی که میخواهند مباشری[ناظری] وفادار باشنده، معنای این مثل را درک کنند. ترجمه جایگزین: «به هرکس میگویم که ...در زمان درستش»
عیسی مثلی دیگر درباره اهمیت وفاداری خادمان هنگام انتظار کشیدن برای بازگشت ارباب را تعریف میکند.
«آنکه خداوند مسئول خادمان دیگر قرار میدهد»
«بسیار برای آن خادم خوب است»
«اگر ارباش دریابد که هنگام بازگشتش مشغول آن کار بوده است»
این عبارت یعنی آنها باید به آنچه میخواهد بگوید با دقت گوش دهند.
«او را مسئول اموال خود قرار میدهد»
این اشاره به خادمی دارد که خداوند مسئول خادمین دیگر قرار داده است.
اینجا «خاطر» کنایه از ذهن یا درون شخص است. ترجمه جایگزین: «به او فکر کنید»
«ارباب من به این زودی بر نمیگردد»
کلماتی که «غلامان و کنیزان» ترجمه شدهاند معمولاً «پسران» و «دختران» هستند. شاید نشان دهنده جوان بودن یا عزیز بودن آنها برای اربابانشان است.
کلمه «روزی» و «ساعتی» نوعی از قیاس زمانی است که به طور کل اشاره به هر زمانی دارند، و کلمات «منتظر» و «دانستن» معنایی مشابه دارند، پس این دو عبارت هم عرض و هم معنا هستند که بر آمدن ناگهانی خدا نزد خادمان تاکید میکنند. اگرچه، عبارات را نباید ترکیب کنید مگر اینکه زبان شما کلمهای متفاوت برای «دانستن» و «منتظر بودن» یا «روز» و «ساعت» داشته باشد. ترجمه جایگزین: «زمانی که غلام انتظار او را ندارد»
معانی محتمل: ۱) این مبالغه در تنبیه کردن شدید غلام توسط ارباب است یا ۲) این نحوه کشته شدن و مجازات غلام را توصیف میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی همانطور که غلام با وجود آگاهی از اراده ارباب ، مطابق آن خود را آماده نساخته و بر طبق آن عمل نمی نماید، ارباب هم او را با تازیانه زیادی خواهد زد»
«آنچه ارباب او میخواست ...این»
عیسی مثل را به پایان میرساند
هم خادمی که اراده ارباب خود را میداند و خادمی که نمیداند تنبیه خواهند شد، ولی عبارتی که با «غلامی» (آیه ۴۷) شروع میشود نشان میدهد آن غلام که عمداً از ارباب خود سرپیچی کرده با شدت و حدت بیشتری نسبت به خادمین دیگر تنبیه میشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « از کسانی که بیشتر دریافت کرده باشند بیشتر مطالبه میگردد» یا «ارباب از هرکه بیشتر دریافت کرده باشد بیشتر هم میطلبد» یا «ارباب از آنکه بیشتر دارد، بیشتر هم طلب میکند.»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارباب از او بیشتر میخواهد» یا «ارباب از او بیشتر میطلبد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه ارباب اموال بیشتری به او سپرده» یا «به کسی که ارباب مسئولیت بیشتری سپرده است»
عیسی به تعلیم شاگردان ادامه میدهد.
«آمدم تا بر زمین آتشی اندازم» یا «آمدم تا آتشی بر زمین بر پا کنم.» معانی محتمل: ۱) عیسی آمد تا مردم را قضاوت کند یا ۲) عیسی آمده تا ایمانداران را پاک سازد.یا ۳) عیسی آمده تا باعث جدایی بین مردم شود.
این اعلام نشان میدهد که چقدر مایل به این اتفاق است. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم که افروخته شده باشد» یا «چقدر دوست داشتم که از قبل شروع میشد»
اینجا «تعمید» اشاره به رنجی دارد که عیسی مجبور به از سر گذراندن است. همانطور که آب هنگام تعمید شخص را میپوشاند، رنج هم عیسی را سرشار میکند. ترجمه جایگزین: «باید تعمیدی از رنج فراوان را از سر بگذرانم» یا «باید رنج بسیار برم ،همانطور که شخص هنگام تعمید از آب پوشیده میشود»
کلمه «اما» استفاده شده تا نشان دهد که او نمیتواند آن آتش را بر زمین نازل کند تا وقتی که تعمید را از سر بگذراند.
این گفتار ناگهانی تاکید بر ناراحت بودن او دارد. ترجمه جایگزین: «من بسیار در فشار هستم و خواهم بود تا تعمید رنج را کامل کنم»
عیسی این سوال را میپرسد تا مخاطبین او بدانند که او قصد تصحیح فهم غلط آنها را دارد. شاید مجبور شوید کلمات «من آمدهام» که در جمله اول حذف شده را اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «فکر میکنید برای بر قراری صلح بر زمین آمدهام، به هیچ وجه. در عوض آمدهام که جدایی ایجاد کنم»
«خصومت» یا «ناسازگاری»
عیسی اینجا به مردم اشاره دارد. شاید بیان این نکته مفید باشد. ترجمه جایگزین: «پنج نفر در یک خانه خواهند بود»
بر ضد خواهند بود ...بر ضد خواهند بود
«بر ضد هم خواهند بود»
عیسی صحبت خود را با جمع شروع میکند.
این شرایط، یعنی در اسرائیل باران میبارد.
«باران میآید» یا «باران خواهد بارید»
این شرایط به طور معمول یعنی آب و هوای گرم در راه بود.
«زمین و آسمان»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا مردم را توبیخ کند. عیسی از این سوال استفاده میکند تا آنها را متهم کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید بدانید که چطور زمان حال را تفسیر کنید»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا جماعت را توبیخ کند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «خود شما باید تشخیص دهید چه چیزی درست است»
«بر طبق ابتکار خود»
عیسی از موقعیتی فرضی استفاده میکند تا به جماعت تعلیم دهد. مقصود او این بود که قبل از دخالت دادن دادگاه باید سعی کنند اختلافات را رفع کنند. میتوان دوباره بیان کرد که روی دادن چنین اتفاقی محتمل نبوده است. ترجمه جایگزین: «فرض را بر این بگیرید ....که در حال رفتن ....به زندان»
گرچه عیسی با جماعت حرف میزند، موقعیتی که او ارائه میدهد چیزی است که شخص باید تنها با آن مواجه شود. در برخی از زبانها این جمله مفرد بیان میشود.
«موضوع را با مدعی خود مرتفع کن»
این اشاره به دادرس دارد، ولی واژه مورد در متن اصلی خاص و تهدیدآمیز است.
«تا تو را نبرد»
این پایان موقعیت فرضی است، که با آیه ۵۸ شروع میشود، که عیسی جهت تعلیم جماعت از آن استفاده کرد.<u> </u>مقصود او این بود که قبل از دخالت دادن دادگاه باید سعی کنند اختلافات را رفع کنند. میتوان دوباره بیان کرد که روی دادن چنین اتفاقی محتمل نبوده است.
«تمام پولی که مدعی شما میخواهد»
1در آن وقت بعضی آمده، او را از جلیلیانی خبر دادند که پیلاطُس خون ایشان را با قربانیهای ایشان آمیخته بود.2عیسی در جواب ایشان گفت، آیا گمان میبرید که این جلیلیان گناهکارتر بودند از سایر سَکَنه جلیل از این رو که چنین زحمات دیدند؟3نی، بلکه به شما میگویم اگر توبه نکنید، همگی شما همچنین هلاک خواهید شد.4یا آن هجده نفری که برج در سَلْوام بر ایشان افتاده، ایشان را هلاک کرد، گمان میبرید که از جمیع مردمان ساکن اورشلیم خطاکارتر بودند؟5حاشا، بلکه شما را میگویم که اگر توبه نکنید، همگی شما همچنین هلاک خواهید شد.6پس این مَثَل را آورد که شخصی درخت انجیری در تاکستان خود غرس نمود و چون آمد تا میوه از آن بجوید، چیزی نیافت.7پس به باغبان گفت، اینک، سه سال است میآیم که از این درخت انجیر میوه بطلبم و نمییابم، آن را ببُر. چرا زمین را نیز باطل سازد؟8در جواب وی گفت، ای آقا امسال هم آن را مهلت ده تا گِردَش را کنده کود بریزم،9پس اگر ثمر آوَرَد والاّ بعد از آن، آن را ببُر.10و روز سَبَّت در یکی از کنایس تعلیم میداد.11و اینک، زنی که مدّت هجده سال روح ضعف میداشت و منحنی شده، ابداً نمیتوانست راست بایستد، در آنجا بود.12چون عیسی او رادید وی را خوانده، گفت، ای زن از ضعف خود خلاص شو!13و دستهای خود را بر وی گذارد که در ساعت راست شده، خدا را تمجید نمود.14آنگاه رئیس کنیسه غضب نمود، از آنرو که عیسی او را در سَبَّت شفا داد. پس به مردم توجّه نموده، گفت، شش روز است که باید کار بکنید. در آنها آمده شفا یابید، نه در روز سَبَّت.15خداوند در جواب او گفت، ای ریاکار، آیا هر یکی از شما در روز سَبَّت گاو یا الاغ خود را از آخور باز کرده، بیرون نمیبرد تا سیرآبش کند؟16و این زنی که دختر ابراهیم است و شیطان او را مدّت هجده سال تا به حال بسته بود، نمیبایست او را در روز سَبَّت از این بند رها نمود؟17و چون این را بگفت همهٔ مخالفان او خجل گردیدند و جمیع آن گروه شاد شدند، بهسبب همهٔ کارهای بزرگ که از وی صادر میگشت.18پس گفت، ملکوت خدا چه چیز را میماند و آن را به کدام شی تشبیه نمایم؟19دانه خردلی را ماند که شخصی گرفته در باغ خود کاشت، پس رویید و درخت بزرگ گردید، بهحدّی که مرغان هوا آمده، در شاخههایش آشیانه گرفتند.20باز گفت، برای ملکوت خدا چه مَثَل آورم؟21خمیرمایهای را میماند که زنی گرفته، در سه پیمانه آرد پنهان ساخت تا همه مخمّر شد.22و در شهرها و دهات گشته، تعلیم میداد و به سوی اورشلیم سفر میکرد،23که شخصی به وی گفت، ای خداوند آیا کم هستند که نجات یابند؟ او به ایشان گفت،24جدّ و جهد کنید تا از درِ تنگ داخل شوید. زیرا که به شما میگویم بسیاری طلب دخول خواهند کرد و نخواهند توانست.25بعد از آنکه صاحب خانه برخیزد و در را ببندد و شما بیرون ایستاده، در را کوبیدن آغاز کنید و گویید، خداوندا خداوندا برای ما باز کن. آنگاه وی در جواب خواهد گفت شما را نمیشناسم که از کجا هستید.26در آن وقت خواهید گفت که، در حضور تو خوردیم و آشامیدیم و در کوچههای ما تعلیم دادی.27باز خواهد گفت، به شما میگویم که شما را نمیشناسم از کجا هستید. ای همهٔ بدکاران از من دور شوید.28در آنجا گریه و فشار دندان خواهد بود، چون ابراهیم واسحاق و یعقوب و جمیع انبیا را در ملکوت خدا بینید و خود را بیرون افکنده یابید29و از مشرق و مغرب و شمال و جنوب آمده، در ملکوت خدا خواهند نشست.30و اینک، آخرین هستند که اوّلین خواهند بود و اوّلین که آخرین خواهند بود.31در همان روز چند نفر از فریسیان آمده، به وی گفتند، دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس میخواهد تو را به قتل رساند.32ایشان را گفت، بروید و به آن روباه گویید، اینک، امروز و فردا دیوها را بیرون میکنم و مریضان را صحّت میبخشم و در روز سوّم کامل خواهم شد.33لیکن میباید امروز و فردا و پس فردا راه روم، زیرا که محال است نبی بیرون از اورشلیم کشته شود.34ای اورشلیم، ای اورشلیم که قاتل انبیا و سنگسار کننده مرسلین خود هستی، چند کَرَّت خواستم اطفال تو را جمع کنم، چنانکه مرغ جوجههای خویش را زیر بالهای خود میگیرد و نخواستید.35اینک، خانهٔ شما برای شما خراب گذاشته میشود و به شما میگویم که مرا دیگر نخواهید دید تا وقتی آید که گویید مبارک است او که به نام خداوند میآید.
مردم و عیسی در مورد دو رویداد صحبت میکنند که خود از آن آگاهند اما امروز کسی جز آنچه لوقا در مورد آنها نوشته چیز دیگری نمیداند (لوقا ۱۳: ۱- ۵). ترجمه شما فقط باید گفته لوقا را بازگو کند.
متناقض نما عبارتی درست است که چیزی به نظر غیر ممکن را توصیف میکند. در این باب تناقضی روی میدهد: « و اینک، آخرین هستند که اوّلین خواهند بود و اوّلین که آخرین خواهند بود.(لوقا ۱۳: ۳۰)
عیسی هنوز در حضور جمع صحبت میکند. برخی از مردم در جمع از او سوالی میپرسند و او پاسخ دادن به آن را شروع میکند. این آیه داستانی را که در لوقا ۱۲: ۱ شروع شده ادامه میدهد.
این عبارت این رویداد را به پایان باب ۱۲، یعنی وقتی عیسی به جمعی از مردم تعلیم میداد متصل میکند .
اینجا «خون» اشاره به مرگ جلیلیان دارد. آنها احتمالاً هنگام قربانی گذراندن کشته شده بودند. این را میتوان به وضوحی که درUDB آمده بیان کرد.
پیلاطس احتمالاً به سربازانش دستور داد تا مردم را بکشند، و او در کشتن آنها دست نداشته است. ترجمه جایگزین: «آنانی که سربازان پیلاطس هنگام گذراندن قربانی کشتهاند»
«آیا این جلیلیان گناهکارتر بودند...چنین؟» یا «آیا فکر میکنید که این ثابت میکند این جلیلیان گناهکارتر بودند...چنین؟» عیسی از این سوال استفاده میکند تا درک مردم را به چالش بکشد.
عیسی به پرسشی که در ۱۳ : ۲ مطرح کرده، پاسخ میدهد. او توضیح میدهد جلیلیانی که کشته شدند، گناهکارتر از دیگر جلیلیان نبودند.
اینجا «میگویم» تاکید بر «نی» میکند. ترجمه جایگزین: «آنها قطعاً گناهکارتر نبودند» یا «اگر فکر میکنید که رنج آنها دال بر گناهکارتر بودن آنها بود، اشتباه کردهاید»
«همه شما خواهید مرد.» عبارت «همچنین» یعنی آنها همان نتیجه را تجربه خواهند کرد، نه اینکه به همان روش میمیرند.
میمیرند
این مثال دوم عیسی از کسانی است که رنج میکشند. ترجمه جایگزین: «یا این را در نظر داشته باشید» یا «به این فکر کنید»
«۱۸ نفر»
این اسم منطقهای در اورشلیم است.
«آیا این ثابت میکند که ساکنین اورشلیم گناهکارتر بودند؟» عیسی از این سوال استفاده میکند تا فهم مردم را به چالش بکشد.
جماعت فکر میکردند که به طریق هولناک میمیرند چون به طور خاص گناهکار بودند.
«مردمان دیگر.» این کلمه اینجا واژه عمومی برای شخص است.
عیسی به پرسشی که در ۱۳ : ۴ مطرح کرده، پاسخ میدهد. ترجمه جایگزین:«قطعا به خاطر آنکه گناهکارتر بودند، نمردند
میمیرید
عیسی مثلی را برای جماعت تعریف میکند تا گفته قبلی خود را توضیح دهد، «ولی اگر توبه نکنید، همه شما نابود خواهید شد»
صاحب تاکستان از کسی خواسته بود تا در باغ او درخت انجیری بکارد.
مرد از این سوال استفاده میکند که بر بیثمری درخت و ضرورت قطع شدن آن توسط باغبان تاکید کند. ترجمه جایگزین: «نگذار زمین را هدر دهد»
«با آن درخت کاری نداشته باش» یا «آن را نبُر»
«در خاک آن کود بریزم.» کود فضله حیوان است. مردم آن را در زمین میریزند تا خاک را برای گیاهان و درختان بهتر کنند. ترجمه جایگزین: «کود بر آن بگذارم»
عیسی این مثل را تمام میکند. این پایان داستانی است که در لوقا ۱۲: ۱ شروع میشود.
شاید مفید باشد که بیان کنید چه روی خواهد داد. ترجمه جایگزین: «اگر سال بعد انجیر دهد، میتوانیم اجازه دهیم به رشد ادامه دهد»
خادم پیشنهاد میکرد؛ او به صاحب زمین دستور نمیداد. ترجمه جایگزین: «به من بگو تا آن را ببرم» یا «من این را میبرم»
این آیات اطلاعات پیش زمینهای در مورد محیط[رویدادگاه] بخشی از این داستان و در مورد زنی معلول که در داستان معرفی میشود را ارائه میدهند.
نویسنده از این کلمه استفاده میکند تا شروع رویدادی جدید در داستان را نشانگذاری کند.
«حین سبت». برخی از زبانها میگویند «در سبتی» چون به طور خاص نمیدانیم کدام سبت بوده است.
«و اینک» اینجا ما را از وجود شخصی جدید در داستان آگاه میکند.
«۱۸ سال»
«روح شری که او را ضعیف کرده بود»
«ای زن تو از مریضی شفا یافتهای.» این را میتوان به عنوان فعل کنشی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زن، من تو را از ضعف آزاد کردم»
عیسی با این گفته زن را شفا داد. این را میتوان به شکلی بیان کرد که عیسی باعث شفا میشود یا میتوان از جمله دستوری استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «زن، من حالا تو را از ضعفت آزاد کردم» یا «زن، از ضعفت آزاد شو»
«او را لمس کرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او صاف ایستاد»
«بسیار عصبانی بود»
«گفت» یا «جواب داد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه دهید در این شش روز کسی شما را شفا دهد»
«در سبتی.» برخی از زبانها میگویند «در سبتی» چون به طور خاص نمیدانیم کدام سبت بوده است.
«خداوند در جواب رئیس کهنه گفت»
عیسی مستقیم با رئیس کهنه حرف میزند، ولی از اسم جمع استفاده میکند که شامل همه حاکمین مذهبی میشود. این را میتوان آشکارا بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو و دیگر رهبران مذهبی ریاکارید»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا آنها را به فکر کردن به آنچه وا دارد که از قبل میدانستند. ترجمه جایگزین: «هر کس از شما در روز سبت، گاو یا الاغ خود را از آخور باز میکند و آن را برای سیراب کردن میبرد»
اینها حیواناتی هستند که مردم به آنها آب میدادند از آنها مراقبت میکردند.
«در سبتی.» برخی از زبانها میگویند «در سبتی» چون به طور خاص نمیدانیم کدام سبت بوده است.
این اصطلاح به معنای «نوادگان و نسل ابراهیم» است.
عیسی طریق بستن حیوانات توسط مردم را به نحوه کنترل این زن توسط شیطان با بیماری مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «آنکه شیطان با مریضی معلول نگه داشت» یا «آنکه شیطان با مریضی اسیر کرد»
«هجده سال طولانی.» کلمه «طولانی» جهت تاکید بر این استفاده شده که هجده سال برای رنج کشیدن زن زمان بسیار طولانی بوده است. شاید زبانهای دیگر طرق دیگری برای تاکید بر این داشته باشند..
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به روسای کنیسه بگوید که در اشتباه هستند. عیسی طوری از مریضی زن حرف زده که انگار طنابهایی به دور گردن او هستند. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «درست است که او را در روز سبت از زنجیر مریضی رها کنند»
.
«وقتی عیسی این چیزها را گفت»
«کارهای پرجلالی که عیسی انجام میداد»
عیسی مثلی را برای مردم در کنیسه تعریف میکند.
عیسی از دو سوال استفاده میکند تا موضوع تعلیم خود را معرفی کند. ترجمه جایگزین: «من به شما میگویم که ملکوت[پادشاهی] خدا مانند چیست...با چه میتوانم آن را مقایسه کنم.»
این اساساً مشابه سوال قبلی است. برخی از زبانها میتوانند از دو سوال استفاده کنند، و برخی از یک سوال استفاده میکنند.
عیسی پادشاهی خدا را با دانه خردل مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاهی خدا مانند دانه خردل است»
دانه خردل دانهای کوچک است که تبدیل به درختی بزرگ میشود. اگر این دانه در فرهنگ شما ناشناس است، این عبارت را میتوانید به دانهای مشابه یا «دانهای کوچک» ترجمه کنید.
«در باغش آن را میکارد.» مردم نوعی از دانه را با انداختن آن در باغ میکارند تا آن را در باغ پخش کنند.
کلمه «بزرگ» مبالغه است که تضاد درخت با دانه کوچک را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «بوتهای بزرگ»
«پرندگان آسمان.» ترجمه جایگزین: «پرندگانی که در آسمان میآیند» یا «پرندگان»
عیسی از سوالی دیگر استفاده میکند تا موضوع تعلیم خود را به آنها معرفی کند. ترجمه جایگزین: «چیز دیگر به شما میگویم که پادشاهی خدا را با آن میتوانم مقایسه کنم»
عیسی صحبت با مردم در کنیسه را تمام میکند. پایان این قسمت از این داستان است.
عیسی پادشاهی خدا را با مایه خمیر در نان مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «پادشاهی خدا مثل مایه خمیر است»
تنها کمی مایه خمیر نیاز است تا باعث پف کردن خمیر زیادی شود. این را میتوان مثل ترجمه UDB گویاتر بیان کرد.
از آنجا که هر پیمانه معادل ۱۳ لیتر است این مقدار زیادی آرد است. شاید مجبور باشید از واژهای در زبان خود استفاده کنید که برای اندازهگیری آرد استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «مقدار زیادی آرد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا خدا تعداد کمی را نجات میدهد؟»
«تلاش کنید تا از در تنگ وارد شوید.» عیسی در مورد ورود به پادشاهی خدا طوری حرف میزند که گویی در ورودی خانه است. از آنجا که عیسی با گروهی صحبت میکند، شناسه مستتر در فعل دستوری «شوید» جمع است.
"
این واقعیت که در باریک است نشان میدهد که گذشتن از آن سخت است. این را طوری ترجمه کنید که مفهوم محدود کننده این واژگان حفظ شود.
به طوری ضمنی اشاره شده که آنها به دلیل دشواری ورود موفق به داخل شدن نمیشوند. آیه بعد سختی را توضیح میدهد.
عیسی صحبت درباره ورود به پادشاهی خدا را ادامه میدهد.
«هنگامی که صاحبخانه» [ در فارسی گویا بیان شده]
این به صاحب خانه با در تنگی اشاره دارد که در آیات قبل از آن گفته شده است. این استعاره از خدا به عنوان حاکم پادشاهی است.
عیسی با جماعتی صحبت میکرد. «شما» جمع است. او طوری آنها را خطاب قرار میدهد که انگار از در تنگ وارد پادشاهی خدا نمیشوند.
«بر در بکوبید.» این تلاشی برای جلب توجه صاحبخانه است.
«دور روید»
اینها اعمالی نمادین هستند، پشیمانی و غمی عظیم را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «از شدت پشیمانی زاری میکنند و دندان به دندان میسایند»
عیسی صحبت با جمع را ادامه میدهد انگار که وارده پادشاهی آسمان نمیشوند.
«اما خود شما بیرون افکنده میشوید.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی خدا شما را بیرون میراند»
"
این یعنی «از همه طرف»
معمول بود که از شادی در پادشاهی خدا به عنوان یک ضیافت یاد کنند . ترجمه جایگزین: «آنها در پادشاهی خدا به ضیافت مینشینند»
اول بودن اشاره به مهم بودن و حرمت نهاده شدن دارد. ترجمه جایگزین: «مهمترین خواهند بود...کم اهمیتترین خواهند بود» یا «خدا آنها حرمت مینهد ...خدا شرمسار میسازد»
این رویداد بعدی در این بخش از داستان است. عیسی هنوز در راه به سمت اورشلیم میرود وقتی که فریسیان با او درباره هیرودیس حرف میزنند.
"«کمی بعد از اینکه عیسی سخن گفتن را تمام میکند»
این را مثل هشدار برای عیسی ترجمه کنید. آنها را نصیحت میکند تا به جایی دیگر روند و در امان باشند.
«هیرودیس به مردم دستور میدهد که عیسی را بکشند. ترجمه جایگزین: «هیرودیس قصد دارد افراد خود را برای قتل تو بفرستد»
عیسی هیرودیس را روباه میخواند. روباه سگی وحشی و کوچک است. معانی محتمل: ۱) هیرودیس اصلاً تهدیدی نبود ۲) هیرودیس فریبکار بود.
«با این اوصاف» یا «اگر چه» یا «هرچه شود»
رهبران یهودی ادعا میکردند که به خدا خدمت میکنند. و با این حال نیاکانشان انبیای خدا را در اورشلیم به قتل رسانده بودند و عیسی میدانست که او را نیز همانجا خواهند کشت. ترجمه جایگزین: «در اورشلیم است که رهبران یهودی پیامبران خدا را میکشند»
عیسی پاسخ دادن به فریسیان را تمام میکند. پایان این بخش از داستان است.
عیسی طوری حرف میزند که انگار مردم اورشلیم به او گوش میدهند. عیسی دو بار این را تکرار کرد تا غم خود به خاطر آنها را نشان دهد.
اگر در زبان شما خطاب قرار دادن شهر غیر عادی است، میتوانید گویا بیان کنید که عیسی در واقع مردم آن شهر را خطاب قرار میداد: «شما مردمی هستید که انبیا را میکشید و آنانی را که نزد شما فرستاده شدهاند، سنگسار میکنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجه جایگزین: «آنهایی که خداوند سوی شما فرستاد»
«بارها خواستهام». این اعلام است نه سوال.
مردم اروشلیم مثل «اطفال» تشبیه شدهاند. ترجمه جایگزین: «تا شما مردم را جمع کنم» یا «تا مردم اورشلیم را جمع کنم»
این توصیفگر چگونه حفاظت کردن مرغ از جوجههای خود با بالهایش است.
این نبوت درباره چیزی است که به زودی روی میدهد. این نشان میدهد که خدا از حفاظت مردم اورشلیم دست کشیده است، پس دشمنان قادرند به آنها حمله کرده و بیرونشان کنند. معانی محتمل ۱) خدا آنها را رها میکند. ترجمه جایگزین: «خدا تو را ترک میکند» یا ۲) شهرشان خالی میشود. ترجمه جایگزین: «خانه شما رها میشود»
«شما مرا نخواهید دید تا زمانی که بگویید» یا «دفعه بعد که مرا ببنید خواهید گفت»
اینجا «نام» اشاره به قدرت و اقتدار خداوند دارد.
1و واقع شد که در روز سَبَّت، به خانهٔ یکی از رؤسای فریسیان برای غذا خوردن درآمد و ایشان مراقب او میبودند.2و اینک، شخصی مُستَسقی پیش او بود.3آنگاه عیسی ملتفت شده، فقها و فریسیان را خطاب کرده، گفت، آیا در روز سَبَّت شفا دادن جایز است؟4ایشان ساکت ماندند. پس آن مرد را گرفته، شفا داد و رها کرد.5و به ایشان روی آورده، گفت، کیست از شما که الاغ یا گاوش روز سَبَّت در چاهی افتد و فوراً آن را بیرون نیاورد؟6پس در این امور از جواب وی عاجز ماندند.7و برای مهمانان مثلی زد، چون ملاحظه فرمود که چگونه صدر مجلس را اختیار میکردند. پس به ایشان گفت،8چون کسی تو را به عروسی دعوت کند، در صدر مجلس منشین، مبادا کسی بزرگتر از تو را هم وعده خواسته باشد.9پس آن کسی که تو و او را وعده خواسته بود، بیاید و تو را گوید این کس را جای بده و تو با خجالت روی به صفّ نعال خواهی نهاد.10بلکه چون مهمان کسی باشی، رفته در پایین بنشین تا وقتی که میزبانت آید به تو گوید، ای دوست برتر نشین! آنگاه تو را در حضور مجلسیان عزّت خواهد بود.11زیرا هر که خود را بزرگ سازد ذلیل گردد و هر که خویشتن را فرود آرد، سرافراز گردد.12پس به آن کسی که از او وعده خواسته بود نیز گفت، وقتی که چاشت یا شام دهی، دوستان یا برادران یا خویشان یا همسایگانِ دولتمند خود را دعوت مکن، مبادا ایشان نیز تو را بخوانند و تو را عوض داده شود.13بلکه چون ضیافت کنی، فقیران و لنگان و شلاّن و کوران را دعوت کن14که خجسته خواهی بود زیرا ندارند که تو را عوض دهند و در قیامت عادلان، به تو جزا عطا خواهد شد.15آنگاه یکی از مجلسیان چون این سخن را شنید گفت، خوشابحال کسی که در ملکوت خدا غذا خورَد.16به وی گفت، شخصی ضیافتیعظیم نمود و بسیاری را دعوت نمود.17پس چون وقت شام رسید، غلام خود را فرستاد تا دعوت شدگان را گوید، بیایید زیرا که الحال همهچیز حاضر است.18لیکن همه به یک رای عذرخواهی آغاز کردند. اوّلی گفت، مزرعهای خریدم و ناچار باید بروم آن را ببینم، از تو خواهش دارم مرا معذور داری.19و دیگری گفت، پنج جفت گاو خریدهام، میروم تا آنها را بیازمایم، به تو التماس دارم مرا عفو نمایی.20سومی گفت، زنی گرفتهام و از این سبب نمیتوانم بیایم.21پس آن غلام آمده مولای خود را از این امور مطلّع ساخت. آنگاه صاحب خانه غضب نموده، به غلام خود فرمود، به بازارها و کوچههای شهر بشتاب و فقیران و لنگان و شلاّن و کوران را در اینجا بیاور.22پس غلام گفت، ای آقا آنچه فرمودی شد و هنوز جای باقی است.23پس آقا به غلام گفت، به راهها و مرزها بیرون رفته، مردم را به الحاح بیاور تا خانهٔ من پُر شود.24زیرا به شما میگویم هیچیک از آنانی که دعوت شده بودند، شام مرا نخواهد چشید.25و هنگامی که جمعی کثیر همراه او میرفتند، روی گردانیده بدیشان گفت،26اگر کسی نزد من آید و پدر و مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران، حتّی جان خود را نیز دشمن ندارد، شاگرد من نمیتواند بود.27و هر که صلیب خود را برندارد و از عقب من نیاید، نمیتواند شاگرد من گردد.28زیرا کیست از شما که قصد بنای برجیداشته باشد و اوّل ننشیند تا برآوُردِ خرج آن را بکند که آیا قوّت تمام کردنِ آن دارد یا نه؟29که مبادا چون بنیادش نهاد و قادر بر تمام کردنش نشد، هر که بیند تمسخرکنان گوید،30این شخص عمارتی شروع کرده، نتوانست به انجامش رساند.31یا کدام پادشاه است که برای مقاتله با پادشاه دیگر برود، جز اینکه اوّل نشسته تأمّل نماید که آیا با ده هزار سپاه، قدرتِ مقاومت کسی را دارد که با بیست هزار لشکر بر وی میآید؟32والاّ چون او هنوز دور است، ایلچیای فرستاده، شروط صلح را از او درخواست کند.33پس همچنین هر یکی از شما که تمام مایملک خود را ترک نکند، نمیتواند شاگرد من شود.34نمک نیکو است ولی هرگاه نمک فاسد شد، به چه چیز اصلاح پذیرد؟35نه برای زمین مصرفی دارد و نه برای مزبله، بلکه بیرونش میریزند. آنکه گوش شنوا دارد بشنود.
آیه ۳ میگوید، «آنگاه عیسی ملتفت شده، فقها و فریسیان را خطاب کرده، گفت، آیا در روز سَبَّت شفا دادن جایز است؟» فریسیان بارها از شفا دادن مردم توسط عیسی در روز سبت خشمگین شده بودند. در این قسمت، عیسی فریسیان را بیجواب میگذارد. معمولاً فریسیان بودند که سعی داشتند عیسی را به دام اندازند.
دفعات متعددی لوقا در این باب موضوع را بدون نشانگذارای تغییر میدهد.
عیسی در لوقا ۱۴: ۱۵- ۲۴ با مثلی تعلیم میدهد که همه میتوانند از پادشاهی خدا لذت برند. ولی مردم نمیخواهند بخشی از آن باشند.
متناقض نما جملهای است که چیزی به نظر غیرممکن را توصیف میکند. در این باب تناقض روی میدهد. « زیرا هر که خود را بزرگ سازد ذلیل گردد و هر که خویشتن را فرود آرد، سرافراز گردد»
این اتفاق در روز سبت میافتد و عیسی در خانه یکی از روسای فریسی است. آیه ۱ اطلاعات پیش زمینهای در مورد رویداد پیش رو میدهد.
این رویدادی جدید را نشان میدهد.
«خوردن» یا «برای غذا.» در اینجا نان استفاده شده که وعده غذایی مهم بوده است و در این جمله به طور کلی به غذا اشاره دارد.
آنها می خواستند ببینند که آیا کار اشتباهی از او سر میزند.
کلمه «و اینک» مارا از وجود شخصی دیگر در داستان آگاه میکند. زبان شما شاید روشی برای انجام این داشته باشد. انگلیسی از این جمله استفاده میکند: «آنجا روبهروی او مردی بود»
طب ورم بیماری است که با جمع شدن آب در ناحیهای از بدن باعث ورم بخشی از بدن میشود. برخی از زبانها ممکن است برای این بیماری نامی داشته باشند. ترجمه جایگزین: «آن زن در عذاب بود چون قمستهایی از بدنش بدلیل تجمع آب ورم کرده بودند»
«آیا شریعت در روز سبت اجازه شفا دادن میدهد یا نه»
رهبران مذهبی از پاسخ دادن به عیسی امتناع ورزیدند.
«پس عیسی مردی را که از طب ورم رنج میبرد گرفت»
عیسی از این سوال استفاده میکند چون میخواست که آنها به کمک کرد به فرزند یا گاوشان در روز سبت کمک میکنند. بنابراین، شفا مردم در روز سبت کار درستی بود. ترجمه جایگزین: «اگر کسی پسر یا گاوی داشته باشد...مطمئناً او را از چاه بیرون میآورد»
آنها جواب را میدانستند و آگاه بودند که حق با عیسی است، ولی نمیخواستند اعتراف کنند که او درست میگوید. ترجمه جایگزین: «چیزی برای گفتن نداشتند»
عیسی صحبت خود را با مهامانانی که توسط آن فریسی دعوت شده بودند، ادامه میدهد.
شاید شناساندن این افراد مفید باشد و میتوان این را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که فریسی برای غذا دعوت کرد»
«مسند مردم حرمت نهاده شد» یا «مسند مردمان مهم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی شما را دعوت میکند»
«تو» و ضمائر امثال آن مفرد هستند. عیسی با جماعت طوری حرف میزد که انگار با هر فرد صحبت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون میزبان ممکن است شخصی دیگر را دعوت کرده باشد که از تو مهمتر باشد»
«تو» مفرد است. عیسی با جماعت طوری حرف میزد که انگار با هر فرد صحبت میکند.
اینجا «شما» اشاره به هر دو نفری دارد که مایل به نشستن در صدر مجلس هستند.
«خجالت زده میشوید و »
«جایی کم اهمیت» یا «جایی برای شخصی نامهم»
عیسی به صحبت درباره مردم در خانه فریسی ادامه میدهند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی شما را دعوت میکند»
«جایی برای شخصی نامهم»
«به مسند شخصی مهمتر برو»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد دعوت کننده شما را حرمت گذاشته است»
«آنکه سعی بر مهم به نظر رسیدن دارد» یا «آنکه مقامی مهم به خود میگیرد»
«معلوم میشود که مهم نبوده» یا «جایگاهی بیاهمیت به دست میآورد.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را ذلیل میسازد»
«که برگزیده کم اهمیت به نظر آید» یا «آنکه مقامی بیاهمیت به خود میگیرد»
«معلوم میشود که مهم است» یا «جایگاهی مهم به او میدهند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را بلند خواهد کرد»
عیسی به صحبت کردن در خانه فریسی ادامه میدهد، ولی این بار میزبان خود را مستقیم خطاب قرار میدهد.
«فریسی که او را برای غذا به خانه خود دعوت کرده بود»
شناسه فاعلی مستتر در فعل مفرد است و عیسی مستقیماً با فریسی که از او دعوت کرده بود حرف میزند.
این احتمالاً به این معنا نیست که هرگز نمیتوانند از آنها دعوت کنند. بیشتر به نظر میرسد به این معنا است که باید از دیگران نیز دعوت کنند. ترجمه جایگزین: «فقط دعوت نکنید» یا «فقط همیشه از آنها دعوت نکنید»
«چون ممکن است آنها»
«شما را به شام یا سفره خود دعوت کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این شکل جبران کنند»
عیسی صحبت خود را با فریسی که او را به خانه خود دعوت کرده بود، ادامه میدهد.
شاید مفید باشد که «همچنین» را اضافه کنید تا حالتی انحصاری داشته باشد. ترجمه جایگزین: «فقیران را هم دعوت کن»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تو را برکت میدهد»
«نمیتوانند شما را در عوض دعوتتان دعوت کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا برای شما جبران میکند»
این اشاره به داوری نهایی دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا پارسایان را دوباره به زندگی بر میگرداند»
مردی که دور میز بود با عیسی حرف میزند و عیسی با گفتن مثلی جواب او را میدهد.
این شخص جدید را معرفی میکند.
آن مرد درباره شخصی خاص صحبت نمیکند. ترجمه جایگزین: «برکت یافته است آنکه» یا «چقدر خوب است برای آنکه»
در اصل کلمه «نان» استفاده شده که به طور کل به غذا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنکه غذا میخورد»
عیسی تعریف کردن مثلی را شروع میکند.
خواننده باید چنین برداشت کند که او به غلامان خود گفت که غذا را آماده کنند و مهمانان را دعوت کنند.
این روشی برای اشاره کردن به آن مرد بدون دادن اطلاعات هویتی او است.
«خیلیها را دعوت کرد» یا «مهمان زیادی دعوت کرد»
«وقتی که شام آماده شد» یا «وقتی که خوردن شام را شروع کردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که دعوت کرده بود»
تمام مدعوین نزد خادم بهانهای برای نیامدن آوردند و گفتند که چرا نمیتوانند به مهمانی بیایند.
عیسی تعریف کردن مثل را ادامه میدهد.
«گفتند که چرا نمیتوانند بیایند»
خواننده باید قادر باشد صحبت مستقیم مردم با غلامانی که ارباب فرستاده بود را برداشت کند.(لوقا ۱۴: ۱۷) ترجمه جایگزین: «اولی برای او پیغامی فرستاد و گفت» یا «اولی به غلام گفت»
«لطفا مرا ببخش» یا «لطفاً عذر من را بپذیر»
خواننده باید قادر باشد صحبت مستقیم مردم با غلامانی که ارباب فرستاده بود را برداشت کند(لوقا ۱۴: ۱۷). ترجمه جایگزین: «دیگری پیغامی فرستاد، گفت» یا «دیگری به غلام گفت»
گاوها را به صورت جفتی استفاده میکردند تا ابزار کشاورزی را بکشند. ترجمه جایگزین: «۱۰ گاو که در زمین کار میکنند»
خواننده باید قادر باشد صحبت مستقیم مردم با غلامانی که ارباب فرستاده بود را برداشت کند
از جملهای استفاده کنید که در زبان شما طبیعی است. در برخی از زبانها میگویند «ازدواج کردهام» یا «زنی گرفتهام»
«از آن مدعوین خشمگین شد»
«آنها را دعوت کن تا شامی بخورند»
شاید لازم باشد اطلاعات ضمنی را بیان کنید که غلامان آنچه را انجام دادند که ارباب از آنها خواسته بود. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه خادم بیرون رفت و چنین کرد، برگشت و گفت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را کردم که فرمان داده بودی»
عیسی تعریف کردن مثل را به پایان میرساند.
این اشاره به راههای خارج شهر دارد. ترجمه جایگزین: «راهها و جادههای اصلی خارج شهر»
«از آنها بخواه که بیایند»
«آنها را» اشاره به هر کس دارد که غلامان پیدا کردند. «هرکسی را که پیدا کردی بیاور»
«تا مردم خانه من را پر کنند»
کلمه «شما» جمع است، پس مشخص نیست که مخاطب آن کیست.
کلمهای که در اصل به کار رفت «مردان» است که به مردان بزرگسال اشاره دارد و نه عموم مردم.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مدعوین»
«از شامی که مهیا کردهام لذت نمیبرند»
عیسی به جماعت همسفرش تعلیم میدهد.
اینجا «دشمن» مبالغه است که اشاره به آنانی دارد که مردم باید کمتر از عیسی دوست داشته باشند. ترجمه جایگزین: «اگر کسی نزد من بیاید و مرا بیشتر از پدر خود دوست نداشته باشد...نمیتواند شاگرد من باشد» یا «فقط اگر کسی مرا بیش از پدر خود دوست داشته باشد...میتواند شاگرد من باشد»
این را میتوان با افعال مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی بخواهد شاگرد من باشد، باید صلیب خود را بردارد و به دنبال من آید»
عیسی نمیگوید که همه مسیحیان باید به صلیب کشیده شوند. رومیان معمولاً مردم را مجبور میکردند که صلیب خود را قبل از به صلیب کشیده شدن حمل کنند تا تسلیم بودن خود به رومیان را نشان دهند. این استعاره به معنای تسلیم خدا بودن و آمادگی برای رنج کشیدن به عنوان شاگرد مسیح است.
عیسی توضیح خود به جمع را ادامه میدهد که مهم است بهای شاگردی را بپردازند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا ثابت کند که مردم قبل از شروع هر پروژه اول بهای آن را برآورد میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر کسی بخواهد برجی درست کند، قطعاً مینشیند و میسنجد که پول کافی برای اتمام آن دارد یا نه»
این احتمالاً برج مراقبت بوده است. «ساختمانی بلند» یا «سکویی بلند دیدبانی»
شاید دادن اطلاعات بیشتر مفید باشد. ترجمه جایگزین: «اگر اول بهای آن را نشمرد»
«وقتی بنیادی بنا کرد» یا «وقتی اولین بخش ساختمان را تمام کرد»
اینطور برداشت میشود که قادر به تمام کردن نبود چون پول کافی نداشت. این را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پول کافی ندارد تا کار را تمام کند»
عیسی توضیح به جماعت را ادامه میدهد تا اهمیت لحاظ کردن بهای شاگردی را توضیح دهد.
عیسی از این کلمه استفاده کرد تا موقعیتی را تشبیه کند که مردم قبل از تصمیم گرفتن، بهای آن را میسنجند.
عیسی از سوالی دیگر استفاده میکند تا به جماعت در مورد در نظر گرفتن و محاسبه بها تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «میدانید که پادشاهی...مینشیند و مشاوره میگیرد...مردان»
معانی محتمل: ۱) «با دقت فکر کند» یا ۲) «به نصحیت کنندگان گوش دهد»
«۱۰۰۰۰ ...۲۰۰۰۰»
شاید بیان این اطلاعات مفید باشد. ترجمه جایگزین: «اگر متوجه شود که نمیتواند پادشاهان دیگر را شکست دهد»
«شروط پایان جنگ» یا «آنچه پادشاه میخواهد انجام دهد تا جنگ را تمام کند»
این را میتوان با فعلهای مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط کسانی که میتوانند هر آنچه دارند را تسلیم کنند میتوانند شاگرد من باشند»
«تمام آنچه را دارد رها نکند»
«نمک مفید است.» عیسی درباره کسی که میخواهد شاگرد او باشد تعلیم میدهد.
عیسی از سوال استفاده میکند تا به جماعت تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «نمی تواند دوباره نمکین شود» یا «کسی نمیتواند آن را نمکین کند»
عیسی تعلیم دادن جمع را به پایان میرساند.
مردم از کود استفاده میکنند تا باغ و زمین را تقویت کنند. نمک بیمزه آنقدر بی فایده است که حتی ارزش مخلوط شدن با کود را ندارد. ترجمه جایگزین: «مخلوط» یا «مخلوط کردن کپهها» یا «کود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی او را دور می اندازد»
عیسی تاکید میکند که آنچه گفت مهم است و در درک و به کارگیری آن احتمالاً با کمی مشکل روبه رو خواهند بود. عبارت «گوش شنوا» کنایه از میل به فهمیدن و اطاعت کردن است. ببنید در لوقا ۸: ۸ این عبارت را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بگذار آنکه مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آنکه مایل به درک است، درک و اطاعت کند»
از آنجایی که عیسی مستقیماً با مخاطبین حرف میزند، شاید ترجیح دهید اینجا از دوم شخص استفاده کنید. ببنید این عبارت را در لوقا ۸: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
1و چون همهٔ باجگیران و گناهکاران بهنزدش میآمدند تا کلام او را بشنوند،2فریسیان و کاتبان همهمهکنان میگفتند، این شخص، گناهکاران را میپذیرد و با ایشان میخورَد.3پس برای ایشان این مثل را زده، گفت،4کیست از شما که صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها گم شود که آن نود و نه را در صحرا نگذارد و از عقب آن گمشده نرود تا آن را بیابد؟5پس چون آن را یافت، به شادی بر دوش خود میگذارد،6و به خانه آمده، دوستان و همسایگان را میطلبد و بدیشان میگوید با منشادی کنید زیرا گوسفند گمشده خود را یافتهام.7به شما میگویم که بر این منوال خوشی در آسمان رخ مینماید بهسبب توبه یک گناهکار بیشتر از برای نود و نه عادل که احتیاج به توبه ندارند.8یا کدام زن است که ده درهم داشته باشد هرگاه یک درهم گم شود، چراغی افروخته، خانه را جاروب نکند و به دقّت تفحّص ننماید تا آن را بیابد؟9و چون یافت، دوستان و همسایگان خود را جمع کرده، میگوید، با من شادی کنید زیرا درهم گمشده را پیدا کردهام.10همچنین به شما میگویم شادی برای فرشتگان خدا روی میدهد بهسبب یک خطاکار که توبه کند.11باز گفت، شخصی را دو پسر بود.12روزی پسر کوچک به پدر خود گفت، ای پدر، رَصَدِ اموالی که باید به من رسد، به من بده. پس او مایملک خود را بر این دو تقسیم کرد.13و چندی نگذشت که آن پسر کهتر، آنچه داشت جمع کرده، به ملکی بعید کوچ کرد و به عیّاشی ناهنجار، سرمایه خود را تلف نمود.14و چون تمام را صرف نموده بود، قحطی سخت در آن دیار حادث گشت و او به محتاج شدن شروع کرد.15پس رفته، خود را به یکی از اهل آن ملک پیوست. وی او را به املاک خود فرستاد تا گرازبانی کند.16و آرزو میداشت که شکم خود را از خَرنوبی که خوکان میخوردند سیر کند و هیچکس او را چیزی نمیداد.17آخر به خود آمده، گفت، چقدر ازمزدوران پدرم نان فراوان دارند و من از گرسنگی هلاک میشوم!18برخاسته، نزد پدر خود میروم و بدو خواهم گفت، ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کردهام،19و دیگر شایستهٔ آن نیستم که پسر تو خوانده شوم؛ مرا چون یکی از مزدوران خود بگیر.20در ساعت برخاسته، به سوی پدر خود متوّجه شد. امّا هنوز دور بود که پدرش او را دیده، ترحّم نمود و دوان دوان آمده، او را در آغوش خود کشیده، بوسید.21پسر وی را گفت، ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کردهام و بعد از این لایق آن نیستم که پسر تو خوانده شوم.22لیکن پدر به غلامان خود گفت، جامه بهترین را از خانه آورده، بدو بپوشانید و انگشتری بر دستش کنید و نعلین بر پایهایش،23و گوساله پرواری را آورده ذبح کنید تا بخوریم و شادی نماییم.24زیرا که این پسر من مرده بود، زنده گردید و گم شده بود، یافت شد. پس به شادی کردن شروع نمودند.25امّا پسر بزرگ او در مزرعه بود. چون آمده، نزدیک به خانه رسید، صدای ساز و رقص را شنید.26پس یکی از نوکران خود را طلبیده، پرسید، این چیست؟27به وی عرض کرد، برادرت آمده و پدرت گوساله پرواری را ذبح کرده است زیرا که او را صحیح باز یافت.28ولی او خشم نموده، نخواست به خانه درآید، تا پدرش بیرون آمده به او التماس نمود.29امّا او در جواب پدر خود گفت، اینک، سالها است که من خدمتِ تو کردهام و هرگز از حکم تو تجاوز نورزیده و هرگز بزغالهای به من ندادی تا با دوستان خود شادی کنم.30لیکن چون این پسرت آمد که دولت تو را با فاحشهها تلف کرده است، برای او گوساله پرواری را ذبح کردی.31او وی را گفت، ای فرزند، تو همیشه با من هستی و آنچه از آنِ من است، مال تو است.32ولی میبایست شادمانی کرد و مسرور شد زیرا که این برادر تو مرده بود، زنده گشت و گم شده بود، یافت گردید.
لوقا ۱۵: ۱۱- ۳۲ مثل پسر گمشده است. اکثراً فکر میکنند که پدر در این داستان نمادی از خدا(پدر) است، پسر جوانتر و گناهکار کسی را توصیف میکند که توبه کرده و به عیسی ایمان میآورد، و پسر خود پارسا شمرده [حق به جانب] نمادی از فریسیان است. در این داستان پسر بزرگتر عصبانی میشود چون پدر، گناه پسر کوچکتر را میبخشد. پدر به مناسبت توبه پسر کوچکتر ضیافتی برپا میکند و پسر بزرگتر به آن مهمانی نمیرود. چون که فریسیان میخواستند خدا فقط آنها را نیک به حساب آورد و گناه دیگران را نبخشد. او به آنها تعلیم داد که با این طرز فکر، هرگز بخشی از پادشاهی خدا نخواهند شد.
and and
وقتی مردم زمان عیسی از «گناهکاران» حرف میزدند، مقصود آنها کسانی نبود که از شریعت موسی پیروی نکردهاند، در عوض مقصود آنها کسانی بود که گناهی مانند دزدی یا گناه جنسی مرتکب شدهاند. ولی عیسی این سه مثل را گفت
نمیدانیم که کجا این اتفاق افتاده است؛ روزی اتفاق افتاد که عیسی مشغول تعلیم دادن بود.
این رویدادی جدید در داستان را نشان گذاری میکند.
این مبالغه است و در واقع به تعداد زیادی از آنها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خراجگیران بسیار»
«این مرد اجازه ورود گناهکاران را میدهد» یا «این مرد همراه گناهکاران است»
آنها درباره عیسی حرف میزدند.
[حتی] با ایشان میخورَد
کلمه «حتی» نشان میدهد که راه دادن آنها به حضورش به اندازه کافی بد بود، ولی همغذا شدن با آنها از این هم بدتر است.
عیسی چند مثل را تعریف کرد. این مثلها موقعیتهای فرضی درباره شرایطی هستند که هرکس ممکن است تجربه کند. در مورد شخصی خاص حرف نمیزند. مثل اول درباره کسی است که گوسفندش گم میشود و او برای یافتنش کاری میکند.
اینجا «برای ایشان» اشاره به رهبران مذهبی دارد.
عیسی از این سوال استفاده کرد تا به مردم یادآوری کند که اگر گوسفند گم شده مال یکی از آنها بود، مطمئناً میرفتند و به دنبال او میگشتند. ترجمه جایگزین: «هریک از شما...قطعاً میرفتید ...تا آن را پیدا کنید»
از آنجایی که این مثل با «کیست از شما» شروع شد، برخی از زبانها ممکن است مثل را با ضمیر دوم شخص ادامه دهند. ترجمه جایگزین: «کدام یک از شما، اگر صد گوسفند داشته باشید»
«۱۰۰... ۹۹»
از آنجایی که این مثل با «کیست از شما» شروع شد، برخی از زبانها ممکن است مثل را با ضمیر دوم شخص ادامه دهند. ترجمه جایگزین: «پس چون آنرا یافتید، با شادی آنرا بر دوش خود میگذارید...»
این روشی بود که گوسفند را حمل میکردند. این را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آن را بر شانه خود میگذارد و تا خانه حمل میکند»
از آنجایی که این مثل با «کیست از شما» شروع شد، برخی از زبانها ممکن است مثل را با ضمیر دوم شخص ادامه دهند. ترجمه جایگزین: «وقتی به خانه بازمیگردید، همسایگان و دوستانتان را جمع میکنید...»
«وقتی صاحب گوسفند به خانه آمد» یا «وقتی تو به خانه آمدی.» اشاره به صاحب گوسفند دارد که در آیه قبلی آمده است.
«به همین شکل» یا «همانطور که چوپان، دوستان و همسایگانش با او شادی میکنند»
«هرکس که در آسمان است شادی میکند»
عیسی از گوشه و کنایه استفاده میکند تا به فریسیان بگوید از اینکه می اندیشند به توبه نیازی ندارند در اشتباهند. زبان شما شاید روشی متفاوت برای بیان این ایده داشته باشد. ترجمه جایگزین: «نود ونه نفر مثل شما، که فکر میکنند پارسا هستند و به توبه احتیاج ندارند»
«۹۹»
عیسی تعریف کردن مثل دیگر را شروع میکند. درباره زنی با ده سکه نقره است.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به مردم یادآوری کند که اگر سکه نقره را گم کنند، قطعاً با تلاش بسیار به دنبال آن میگردند. ترجمه جایگزین: «هر زنی...چراغی روشن میکند...برای یافتن آن تلاش میکند»
این موقعیتی فرضی است و داستانی حقیقی از زنی واقعی را بازگو نمیکند. برخی از زبانها روشی برای نشان دادن این دارند.
«به همین شکل» یا «همانطور که مردم با آن زن شادی میکنند»
«وقتی گناهکاری توبه میکند»
عیسی گفتن مثل دیگری را شروع میکند. این مثل در مورد مردی جوان است که از پدر بخشی از ارث خود را طلب میکند.
این شخصیت داستان را در این مثل معرفی میکند. برخی از زبانها ممکن است بگویند «مردی بود»
پسر از پدر میخواهد که فوراً ارثش را بدهد. زبانهایی که قابلیت استفاده از حالت دستوری جهت طلب فوری چیزی را دارند باید اینجا از آن حالت استفاده کنند.
«بخشی از ثروتت که برنامه داشتی بعد از مرگت به من برسد»
«بین دو پسرش»
«چیزهای خود را جمع کرد» یا «چیزهایش را در کیسهای گذاشت»
«بدون فکر به عواقب اعمالش زندگی میکرد» یا «خودسرانه زندگی میکرد»
این کلمه شکستی را در سیر اصلی داستان نشانگذاری میکند. اینجا عیسی توضیح میدهد که چطور پسر از ثروتمندی به تهی دستی میرسد.
«خشکسالی روی داد و تمام آن منطقه غذای کافی نداشتند»
«نیازش برطرف نمیشد» یا «به اندازه کافی نداشت»
اینجا شناسه مستتر در فعل اشاره به پسر کوچکتر دارد.
«شغلی پیدا کرد» یا «شروع به کار کرد»
«مردی از آن ملک»
«به خوکهای آن مرد غذا دهد»
«آرزو داشت که بخورد.» از این قسمت برداشت میشود که او به شدت گرسنه است. این را میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنقدر گرسنه بود که با خوشحالی حاضر بود غذای خوکها را بخورد »
اینها غلاف لوبیا بودند که بر درخت خرنوب رشد میکرد. ترجمه جایگزین: «غلاف لوبیا» یا «خوشه لوبیا»
این اصطلاح یعنی اینکه حقیقت را فهمید، و دریافت که خطایی بزرگ مرتکب شده است. ترجمه جایگزین: «موضوع را فهمید»
این قسمتی از اعلام است نه سوال. ترجمه جایگزین: «تمام غلامان پدرم از من غذای بیشتری دارند»
این احتمالاً مبالغه نیست. مرد جوان واقعاً در حال مردن از گرسنگی بود.
یهودیان بعضی اوقات از گفتن کلمه «خدا» اجتناب میکردند و در عوض از کلمه آسمان استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: «من علیه خدا گناه ورزیدهام»
«ارزش آن را ندارم که پسر تو باشم.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ارزشی ندارم تا من را پسر تو صدا زنند» "
«مرا به عنوان کارگر استخدام کند» یا «من را استخدام کند تا یکی از غلامان شوم.» این تقاضا است، نه دستور. شاید اضافه کردن «لطفاً» مفید باشد، همانطور که UDB چنین کاری کرده است.
«پس آن دیار را ترک کرد و به سمت خانه پدری خود رفت.» کلمه «پس» رویدادی جدید را نشان گذاری میکند چون قبل از آن اتفاقی دیگر افتاده است. در این مورد آن مرد نیازمند بود و تصمیم گرفت به خانه برگردد.
«در حالیکه هنوز از خانه دور بود» یا «حینی که از خانه پدر هنوز دور بود»
«دلش به حال او بسوخت» یا «او را از اعماق قلب دوست داشت»
پدر چنین کرد تا به پسر نشان دهد که او را دوست دارد و خوشحال بود که پسر به خانه میآید. اگر مردم درفرهنگ شما فکر میکنند که در آغوش گرفتن یا بغل کردن و بوسیدن پسر عجیب است، میتوانید آنچه که مردان برای ابراز احساسات به پسر خود در فرهنگ شما انجام میدهند را جایگزین کنید. ترجمه جایگزین: «مهربانانه او را پذیرفت»
یهودیان بعضی اوقات از گفتن کلمه «خدا» اجتناب میکردند و در عوض از کلمه «آسمان» استفاده میکردند. ببینید در لوقا ۱۵: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بر علیه خدا گناه کردهام»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید عبارت مشابه را در لوقا ۱۵: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «لایق نیستم که من را پسر خود بخوانی»
«بهترین جامه در خانه.» ترجمه جایگزین: «بهترین لباس» یا «بهترین ردا»
انگشتر، نشان از اقتدار مردان است که آن را بر یک دست میگذاشتند.
ثروتمندان آن زمان نعلین میپوشیدند. اگر چه در خیلی از فرهنگها معادل مدرن آن کفش است.
گوساله، گاوی کم سن است. مردم به یکی از گوسالههای خود غذای خاص میدادند تا به خوبی رشد کند، و بعد وقت برپا کردن ضیافتی خاص، آن گوساله را میخوردند. ترجمه جایگزین: «بهترین گوساله» یا «حیوانی کم سن که پروار میکردند»
اطلاعات ضمنی در مورد پختن آن را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بکشید و بپزید»
این استعاره، رفتن پسر را به مردن تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «انگار که پسرم مرده بود و حالا زنده شده است» یا «حس میکنم که پسرم مرده بود، ولی حال زنده شده است»
این استعاره از پس طوری سخن گفته که انگار گم شده بود. ترجمه جایگزین: «انگار که پسرم گم شده بود و حالا او را پیدا کردهام» یا «پسرم گم شده بود و حالا به خانه بازگشته است»
این کلمه شکستی را در سیر اصلی داستان نشان گذاری میکند. اینجا عیسی بخشی جدید از داستان را درباره پسر بزرگتر میگوید.
این عبارت به طور ضمنی به این اشاره دارد که در مزرعه بود و کار میکرد.
اینجا کلمهای که «نوکر» ترجمه شده معمولاً در زبان اصلی «پسر» است. شاید نشان دهنده کم سن و سال بودن آن غلام است.
«چه اتفاقی افتاده است»
گوساله گاوی کم سن است. مردم به یکی از گوسالههای غذای خاص میدادند تا به خوبی رشد کند، و بعد وقت برپا کردن ضیافتی خاص، آن گوساله را میخورند. ببینید در عبارت مشابه را در لوقا ۱۵: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید» ترجمه جایگزین: «بهترین گوساله» یا «حیوانی کم سن که پروار میکردند»
«برای سالیان»
«برای تو زحمت کشیدم» یا «مثل برده برای تو کار کرد»
«از فرمان تو سرپیچی نکردم» یا «همیشه آنچه به من گفتی را انجام دادم»
بزغاله، کوچکتر و ارزانتر از گوساله پروار بود. ترجمه جایگزین: «حتی بزغالهای کوچک»
«این پسر تو.» پسر بزرگتر اشاره به برادر خود میکند تا عصبانی بودن خود را نشان دهد.
اینجا از کلمه «بلعیدن» استفاده کرده که استعاره از غذا است. بعد از اینکه کسی غذا میخورد، غذایی دیگر وجود ندارد و چیزی باقی نمیماند. پولی که آن پسر به ارث برد دیگر خرج شده بود و پولی در کار نبود. ترجمه جایگزین: «ثروت شما را هدر داد» یا «پول شما را دور ریخت»
معانی محتمل: ۱) او فکر میکرد که برادرش اینطور پول را خرج کرده است یا ۲) او از فاحشهها حرف میزند تا در اعمال گناهآلود برادر خود در «سرزمینی دور» اغراق کند(لوقا ۱۵: ۱۳)
گوساله گاوی کم سن است. مردم به یکی از گوسالههای غذای خاص میدادند تا به خوبی رشد کند، و بعد وقت برپا کردن ضیافتی خاص، آن گوساله را میخوردند. ببینید در عبارت مشابه را در لوقا ۱۵: ۲۳ چطور ترجمه کردهاید» ترجمه جایگزین: «بهترین گوساله» یا «حیوانی کم سن که پروار میکردند»
«وی را» اشاره به پسر بزرگتر دارد.
پدر به پسر یادآور میشود که شخص به خانه آمده، برادر اوست.
این استعاره رفتن پسر را به مردن تشبیه کرده است. ببینید این عبارت را در لوقا ۱۵: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انگار که پسرم مرده بود و حالا زنده شده است» یا «حس میکنم که پسرم مرده بود، ولی حالا زنده شده است»
این استعاره از پس طوری سخن گفته که انگار گم شده بود. ببینید این عبارت را در لوقا ۱۵: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انگار که پسرم گم گشته بود و حالا او را پیدا کردهام» یا «پسرم گم شده بود و حالا به خانه بازگشته است»
1و به شاگردان خود نیز گفت، شخصی دولتمند را ناظری بود که از او نزد وی شکایت بردند که اموال او را تلف میکرد.2پس او را طلب نموده، وی را گفت، این چیست که دربارهٔ تو شنیدهام؟ حساب نظارت خود را باز بده زیرا ممکن نیست که بعد از این نظارت کنی.3ناظر با خود گفت چه کنم زیرا مولایم نظارت را از من میگیرد؟ طاقت زمین کندن ندارم و از گدایی نیز عار دارم.4دانستم چه کنم تا وقتی که از نظارت معزول شوم، مرا به خانهٔ خود بپذیرند.5پس هر یکی از بدهکاران آقای خود را طلبیده، به یکی گفت آقایم از تو چند طلب دارد؟6گفت صد رطل روغن. بدو گفت سیاهه خود را بگیر و نشسته پنجاه رطل بزودی بنویس.7باز دیگری را گفت از تو چقدر طلب دارد؟ گفت صد کیل گندم. وی را گفت سیاهه خود را بگیر و هشتاد بنویس.8پس آقایش، ناظر خائن را آفرین گفت، زیرا عاقلانه کار کرد. زیرا ابنای این جهان در طبقه خویش از ابنای نور عاقلتر هستند.9و من شما را میگویم دوستان از مال بیانصافی برای خود پیدا کنید تا چون فانی گردید شما را به خیمههای جاودانی بپذیرند.10آنکه در اندک امین باشد در امر بزرگ نیز امین بُوَد و آنکه در قلیل خائن بُوَد درکثیر هم خائن باشد.11و هرگاه در مال بیانصافی امین نبودید، کیست که مال حقیقی را به شما بسپارد؟12و اگر در مال دیگری دیانت نکردید، کیست که مال خاصّ شما را به شما دهد؟13هیچ خادم نمیتواند دو آقا را خدمت کند. زیرا یا از یکی نفرت میکند و با دیگری محبّت، یا با یکی میپیوندد و دیگری را حقیر میشمارد. خدا و مامونا را نمیتوانید خدمت نمایید.14و فریسیانی که زر دوست بودند همهٔ این سخنان را شنیده، او را استهزا نمودند.15به ایشان گفت، شما هستید که خود را پیش مردم عادل مینمایید، لیکن خدا عارف دلهای شماست. زیرا که آنچه نزد انسان مرغوب است، نزد خدا مکروه است.16تورات و انبیا تا به یحیی بود و از آن وقت بشارت به ملکوت خدا داده میشود و هر کس به جّد و جهد داخل آن میگردد.17لیکن آسانتر است که آسمان و زمین زایل شود، از آنکه یک نقطه از تورات ساقط گردد.18هر که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند زانی بُوَد و هر که زن مطلّقهٔ مردی را به نکاح خویش درآورد، زنا کرده باشد.19شخصی دولتمند بود که ارغوان و کتان میپوشید و هر روزه در عیاشی با جلال بسر میبرد.20و فقیری مقروح بود ایلَعازَر نام که او را بر درگاه او میگذاشتند،21و آرزو میداشت که از پارههایی که از خوان آن دولتمند میریخت، خود را سیر کند. بلکه سگان نیز آمده زبان بر زخمهای او میمالیدند.22باری آن فقیر بمرد وفرشتگان، او را به آغوش ابراهیم بردند و آن دولتمند نیز مرد و او را دفن کردند.23پس چشمان خود را در عالم اموات گشوده، خود را در عذاب یافت، و ابراهیم را از دور و ایلعازَر را در آغوشش دید.24آنگاه به آواز بلند گفت، ای پدر من ابراهیم، بر من ترحّم فرما و ایلعازَر را بفرست تا سر انگشت خود را به آب تر ساخته زبان مرا خنک سازد، زیرا در این نار معذّبم.25ابراهیم گفت، ای فرزند بهخاطر آور که تو در ایّام زندگانی چیزهای نیکوی خود را یافتی و همچنین ایلعازر چیزهای بد را، لیکن او الحال در تسلّی است و تو در عذاب.26و علاوه بر این، در میان ما و شما ورطه عظیمی است، چنانچه آنانی که میخواهند از اینجا به نزد شما عبور کنند، نمیتوانند و نه نشینندگان آنجا نزد ما توانند گذشت.27گفت، ای پدر به تو التماس دارم که او را به خانهٔ پدرم بفرستی.28زیرا که مرا پنج برادر است تا ایشان را آگاه سازد، مبادا ایشان نیز به این مکان عذاب بیایند.29ابراهیم وی را گفت، موسی و انبیا را دارند؛ سخن ایشان را بشنوند.30گفت، نه ای پدر ما ابراهیم، لیکن اگر کسی از مُردگان نزد ایشان رود، توبه خواهند کرد.31وی را گفت، هرگاه موسی و انبیا را نشنوند، اگر کسی از مردگان نیز برخیزد، هدایت نخواهند پذیرفت.
عیسی مثل دیگری را تعریف میکند. این مثل در مورد ارباب و ناظر[مباشر] بدهکاران او است. این قسمت هنوز همان بخش از داستان است که در همان روز در لوقا ۱۵: ۳ شروع شد.
مخاطب آخرین قسمت، فریسیان و کاتبان هستند، گرچه شاگردان عیسی بخشی از جماعت شنونده هستند.
این شخصیتی جدید را در داستان معرفی میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم به آن مرد ثروتمند گزارش دادند»
«ابلهانه ثروت آن مرد ثروتمند را مدیریت میکرد.
مرد ثروتمند سوالی میپرسد تا ناظر[مباشر] را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «شنیدهام که چه کار میکنی»
«حساب و کتاب کن تا به کس دیگر بسپاری» یا «حساب و کتابی که درباره پول نوشتهای را آماده کن»
ناظر[مباشر] از خود سوال میپرسد، تا گزینههای پیش روی خود را مرور کند. ترجمه جایگزین: «باید چارهای بیاندیشم...شغل را»
این اشاره به مردی ثروتمند دارد. ناظر[مباشر] غلام نبود. ترجمه جایگزین: «کارمندان من»
«به اندازهای قوی نیستم که زمین را بکنم» یا «نمیتوانم زمین را بکنم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی شغلم را به عنوان مباشر از دست دادم» یا «وقتی ارباب من شغل نظارتم را از من بگیرد»
این بدان اشاره دارد که مردم شغل یا چیزهای دیگری که برای ادامه زندگی نیاز دارد، برای او مهیا میکنند.
«مردمی که بدهکار ارباب او بودند» یا «مردم چیزهایی بدهکار بودند.» در این داستان بدهی بدهکاران روغن زیتون و گندم بود.
«بدهکارانش گفتند...ناظر به بدهکار گفت»
این بدهی تقریبا ۳۰۰۰ لیتر روغن زیتون بود.
«۱۰۰... ۵۰»
«سیاهه» تکه کاغذی بود که میگفت کسی چقدر بدهکار بود.
«ناظر به بدهکار دیگر گفت...بدهکار گفت... مباشر به بدهکار گفت»
میتوانید این را به مقیاسی امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «دو هزار لیتر گندم» یا «هزار سبد گندم»
«صد پیمانه گندم.» میتوانید این را به مقیاسی مدرن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «بنویس، ۱۳ هزار لیتر» یا «بنویس ۸۰۰ سبد»
«۸۰»
عیسی مثل ارباب و ناظر[مباشر] زیرک را به پایان میرساند. در آیه ۹، عیسی تعلیم به شاگردان را ادامه میدهد.
متن نمیگوید که ارباب چطور از عمل ناظر آگاه شد.
«ستایش کرد» یا «به خوبی صحبت کرد» یا «تایید کرد»
«هوشمندانه عمل کرد» یا «کاری عاقلانه انجام داد»
این به کسانی اشاره دارد که مثل ناظر ناعادل، خدا را نمیشناسند یا به او اهمیت نمیدهند. ترجمه جایگزین: «مردم این دنیا» یا «مردم دنیوی»
اینجا «نور» استعاره از چیزی خدایی است. ترجمه جایگزین: «قوم خدا» یا «مردم الهی»
«من» اشاره به عیسی دارد. عبارت «من شما را میگویم» پایان داستان را نشانگذاری میکند و حالا عیسی به مردم میگوید که چطور این داستان را در زندگی خود به کار برند.
تمرکز اینجا بر استفاده از پول در کمک به دیگران است. ترجمه جایگزین: «از ثروت دنیوی خود در کمک به دیگران استفاده کن تا با مردم دوست شوی»
معانی محتمل: ۱) عیسی وقتی پول را «بیانصاف» میخواند در واقع از آرایه اغراق استفاده کرده است چون پول ارزش اخروی[جاودان][ازلی] ندارد. ترجمه جایگزین: «با استفاده از پول که ارزش جاودان ندارد» یا «با استفاده از پول دنیوی» یا ۲) عیسی وقتی پول را «بیانصاف» میخواند در واقع از کنایه استفاده کرده چون مردم پول را به روشهای نادرست به دست آورده یا خرج میکنند. ترجمه جایگزین: «حتی با استفاده از پولی که با تقلب درآوردهاید»
معانی محتمل: ۱) دوستانی که به آنها کمک کردهاید شما را بپذیرند یا ۲) باشد که خدا و فرشتگانش به شما خوشآمد گویند.
این اشاره به آسمان دارد، یعنی جایی که خدا آنجاست.
«آنانی که وفاداراند...هم وفادارند...آنانی که وفادار نیستند...همچنین وفادار نیستند.» این شامل زنان هم میشود.
«امین در چیزهای کوچک.» مطمئن شوید که اینطوربه نظر نرسد که خیلی وفادار نیستند.
«حتی در کم هم امین نیستند.» اطمینان حاصل کنید که این طور به نظر نرسد که «اغلب خائن نیستند».
ببینید عبارات مشابه را در لوقا ۱۶: ۹ چطور ترجمه کردهاید. معانی محتمل: ۱) عیسی وقتی پول را «بیانصاف» میخواند در واقع از کنایه استفاده کرده چون مردم پول را به روشهای نادرست به دست آوردهاند یا خرج میکنند. ترجمه جایگزین: «حتی با استفاده از پولی که با تقلب درآوردهاید» یا ۲) عیسی وقتی پول را «بیانصاف» میخواند در واقع از آرایه اغراق استفاده کرده است چون پول ارزش اخروی[جاودان] ندارد. ترجمه جایگزین: «با استفاده از پول که ارزش ماندگار ندارد» یا «با استفاده از پول دنیوی»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «هیچکس ثروت حقیقی را به شما نمیسپارد» یا «هیچکس نظارت بر ثروت واقعی را به شما نمیسپارد»
اشاره به ثروتی دارد که اصیل، حقیقی یا ماندگارتر از پول است.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به مردم تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «کسی به خود شما ثروتی نمیدهد»
«خادمی نمیتواند»
به طور ضمنی اشاره دارد که نمیتواند «همزمان دو ارباب را خدمت کند»
این دو جمله در ذات یکی هستند. تنها تفاوت چشمگیر این است که در اولی متنفر بودن از ارباب مطرح شده ولی در دومی از محبت به او حرف زده شده است.
«غلام متنفر میشود»
«یکی را شدیداً دوست دارد»
«از دیگری بیزار است» یا «از دیگری متنفر است»
این در اصل به معنای «نفرت» است که در عبارت قبلی آمده است.
عیسی با گروهی از مردم حرف میزد، پس زبانهایی که شکل جمع «شما» را دارند باید از آن استفاده کنند.
این شکستی در سیر تعالیم عیسی است، وقتی که آیه ۱۴ اطلاعات پیش زمینهای در مورد به تمسخر گرفته شدن عیسی توسط فریسیان به ما میگوید. در آیه ۱۵ عیسی تعلیم و جواب دادن به فریسیان را ادامه میدهد.
این کلمه انتقال به اطلاعات پیش زمینهای را نشان گذاری میکند.
«پولدوست» یا «آنانی که حرص پول داشتند»
«فریسیان عیسی را مسخره کردند»
«عیسی به فریسیان گفت»
«میخواهید ظاهر خوبی جلوی مردم داشته باشد»
اینجا «دلها» اشاره به امیال مردم دارد. ترجمه جایگزین: «خدا امیال واقعی شما را میشناسد» یا «خدا انگیزههای شما را میداند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه انسان مهم میشمارد چیزهایی هستند که خدا از آنها متنفر است»
این اشاره به همه کلام خدا دارد که تا آن موقع نوشته شده بود.
«اقتدار داشتند» یا «مردم باید اطاعت میکردند»
این اشاره به یحیای تعمید دهنده دارد. ترجمه جایگزین: «یحیای تعمید دهنده آمد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من به مردم خبر خوش پادشاهی خدا را تعلیم میدهم»
این اشاره به مردمی دارد که به تعالیم عیسی گوش میدادند و آنها را میپذیرفتند. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم هر کاری میکنند تا بتوانند وارد [پادشاهی خدا] شوند»
این تضاد را میتوان با ترتیب معکوس بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی کوچکترین حرف از شریعت بیش از آسمان و زمین باقی میماند»
«یک نقطه»، کوچکترین بخش حرف است. اشاره به چیزی بیاهمیت در شریعت دارد. ترجمه جایگزین: «کوچکترین جز از شریعت»
«محو شود» یا «دیگر نباشد»
«هرکس که از زن خود جدا میشود» یا «هرکس که از همسر خود جدا میشود»
«مرتکب زنا شده است»
«هر مردی که با زنی ازدواج میکند»
این آیات، اطلاعات پیش زمینهای در مورد داستانی را ارائه میدهند که عیسی در مورد مرد ثروتمند و ایلعازر تعریف میکند.
عیسی در همان حین که به مردم تعلیم میدهد داستانی را تعریف میکند. این داستان درباره مردی ثروتمند به نام ایلعازر است.
این جابهجایی در سخن عیسی را نشانگذاری میکند در حالیکه او تعریف کردن داستانی را شروع میکند که در فهم موضوع تعالیم او به مردم کمک میکند.
این عبارت، شخصی جدید را در داستان نشانگذاری میکند. مشخص نیست که آیا این شخصی واقعی بوده یا فقط عیسی از این شخص استفاده میکند تا منظور خود را برساند.
«کسی که لباسش بنفش رنگ و کتانی بود» یا «کسی که لباسهای پر بها میپوشید.» رنگ بنفش و پارچه کتان بسیار گران بودند.
«هر روز از خوردن غذای گران لذت میبرد» یا «پول زیادی خرج میکرد و هرچه میخواست را میخرید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم گدایی به نام ایلعازر را بر درگاه خانه او میگذاشتند»
این عبارت شخص دیگری را در داستان معرفی میکند. مشخص نیست که شخصی حقیقی است یا عیسی فقط از نام مشخصی استفاده کرده تا منظور خود را برساند.
«بر درگاه خانه مرد ثروتمند» یا «بر ورودی خانه مرد ثروتمند»
« زخم بر تمام بدن داشت»
«آروز داشت از خرده غذایی که از سفره آنها میافتند بخورد»
کلمه «بلکه» اینجا نشان میدهد که آنچه در ادامه میآید، بدتر از آنچه است که تا به حال در مورد ایلعازر گفته شده است. ترجمه جایگزین: «بعلاوه، سگها میآمدند» یا «باز بدتر از آن، سگها میآمدند»
یهودیان سگها را حیواناتی ناپاک میدانستند. ایلعازر به شدت مریض و ضعیف بود، آنقدر که نمیتوانست سگها را از لیسیدن زخمهای خود باز دارد.
این عبارت به منظور نشان گذاری اتفاقی در داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرشتگان او را بردند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که ابراهیم و ایلعازر کنار هم سر سفره غذا لم دادند و به روش یونانی غذا میخوردند. شادی آسمان در کتاب مقدس، معمولاً به غذا خوردن تشبیه میشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را دفن کردند»
این به طور ضمنی اشاره میکند که ابراهیم و ایلعازر کنار هم سر سفره غذا لم داده و به سبک یونانی غذا میخوردند. شادی آسمان در کتاب مقدس معمولاً به غذا خوردن تشبیه میشود.
«او به عالم مردگان رفت...،جایی که عذاب عظیم است»
این اصطلاح یعنی «او به بالا نگاه کرد»
«مرد ثروتمند با صدای بلند گفت» یا «ابراهیم را بلند صدا زد»
ابراهیم جد همه یهودیان است، از جمله مرد ثروتمند.
«بر من رحم کن» یا «با من رحیم باش»
«با فرستادن ایلعازر» یا «به ایلعازر بگو بیاید»
این نشان دهنده کوچکی تقاضا است. ترجمه جایگزین: «تا نوک انگشتش را خیس کند»
«در این آتش درد زیادی میکشم» یا «به شدت در این آتش در عذابم»
مرد ثرومند نواده ابراهیم بود.
«چیزهای خوب» یا «چیزهای خوشایند»
«به همین شکل چیزهای بد را دریافت کرد» یا «همانطور چیزهایی را دریافت کرد که باعث عذاب او شدند»
این اشاره به این دارد که هر دو بر زمین چیزی دریافت کردند. ترجمه جایگزین: «وقتی که زندگی میکرد، دریافت کرد»
«او اینجا راحت است» یا «او اینجا خوشبخت است»
«رنج»
«بعلاوه این علت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بین ما و شما درهای قرار داده است»
«درهای پهن، عمیق و شیبدار» یا «شکافی عظیم» یا «تنگهای بزرگ»
«کسانی که میخواهند از دره عبور کنند...نمیتوانند» یا «کسی که قصد عبور از دره را دارد ...قادر نخواهد بود»
"«تا ایلعازر به آنها هشدار دهد»
«این مکان که در آن عذاب میکشیم» یا «جایی که به شدت رنج میبریم»
این به طور ضمنی اشاره دارد که ابراهیم از فرستادن ایلعازر امتناع میورزد. ترجمه جایگزین: «نه، الیعازر را نمیفرستم چون برادرانت نوشته انبیا و موسی را از قدیم الایام دارند»
این اشاره به نوشته آنها دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه موسی و پیامبران نوشتند»
«برادران تو باید به موسی و انبیا توجه کنند»
این موقعیتی را توصیف میکند که هرگز روی نداده است. ترجمه جایگزین: «اگر کسی که مرده است پیش آنها برود» یا «اگر مردهای به آنها هشدار دهد»
بین کسانی که مردهاند. این جمله توصیفگر همه مردگان در عالم مردگان است. ترجمه جایگزین:« از میان تمام کسانی که مردهاند»
عیسی داستان خود درباره ایلعاذر و مرد ثروتمند را به پایان میرساند.
اینجا «موسی و انبیا» اشاره به نوشتههای آنها دارد. ترجمه جایگزین: «اگر به نوشتههای موسی و انبیا توجه نکنند»
wrote"
ابراهیم میگوید که در صورت روی دادن این موقعیت فرضی چه پیش میآید. ترجمه جایگزین: «حتی کسی که از میان مردگان برخاسته، قادر به قانع کردن آنها نیست» یا «حتی اگر کسی از مردگان پیش آنها برگردد، باور نخواهند کرد.»
کلمات «از مردگان» اشاره به همه مردگان در عالم اموات دارد. برخاستن از میان آنها به معنای دوباره زنده شدن است.
1و شاگردان خود را گفت، لابدّ است از وقوع لغزشها، لیکن وای بر آن کسی که باعث آنها شود.2او را بهتر میبود که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته شود و در دریا افکندهشود از اینکه یکی از این کودکان را لغزش دهد.3احتراز کنید و اگر برادرت به تو خطا ورزد او را تنبیه کن و اگر توبه کند او را ببخش.4و هرگاه در روزی هفت کَرَّت به تو گناه کند و در روزی هفت مرتبه، برگشته به تو گوید توبه میکنم، او را ببخش.5آنگاه رسولان به خداوند گفتند، ایمان ما را زیاد کن.6خداوند گفت، اگر ایمان به قدر دانه خردلی میداشتید، به این درختِ افراغ میگفتید که کنده شده، در دریا نشانده شود، اطاعت شما میکرد.7امّا کیست از شماکه غلامش به شخم کردن یا شبانی مشغول شود و وقتی که از صحرا آید، به وی گوید، بزودی بیا و بنشین.8بلکه آیا بدو نمیگوید چیزی درست کن تا شام بخورم و کمر خود را بسته مرا خدمت کن تا بخورم و بنوشم و بعد از آن تو بخور و بیاشام؟9آیا از آن غلام منّت میکشد از آنکه حکمهای او را بجا آورد؟ گمان ندارم.10همچنین شما نیز چون به هر چیزی که مأمور شدهاید عمل کردید، گویید که غلامان بیمنفعت هستیم زیرا که آنچه بر ما واجب بود بجا آوردیم.11و هنگامی که سفر به سوی اورشلیم میکرد از میانه سامره و جلیل میرفت.12و چون به قریهای داخل میشد، ناگاه ده شخص ابرص به استقبال او آمدند و از دور ایستاده،13به آواز بلند گفتند، ای عیسی خداوند بر ما ترحّم فرما.14او به ایشان نظر کرده، گفت، بروید و خود را به کاهن بنمایید. ایشان چون میرفتند، طاهر گشتند.15و یکی از ایشان چون دید که شفا یافته است، برگشته به صدای بلند خدا را تمجید میکرد.16و پیش قدم او به روی در افتاده، وی را شکر کرد. و او از اهل سامره بود.17عیسی ملتفت شده گفت، آیا ده نفر طاهر نشدند؟ پس آن نُه کجا شدند؟18آیا هیچکس یافت نمیشود که برگشته خدا را تمجید کند جز این غریب؟19و بدو گفت، برخاسته برو که ایمانت تو را نجات داده است.20و چون فریسیان از او پرسیدند که ملکوت خدا کی میآید، او در جواب ایشان گفت، ملکوت خدا با مراقبت نمیآید21و نخواهند گفت که، در فلان یا فلان جاست. زیرا اینک، ملکوت خدا در میان شما است.22و به شاگردان خود گفت، ایّامی میآید که آرزو خواهید داشت که روزی از روزهای پسر انسان را بینید و نخواهید دید.23و به شما خواهند گفت، اینک، در فلان یا فلان جاست، مروید و تعاقب آن مکنید.24زیرا چون برق که از یک جانب زیر آسمان لامع شده تا جانب دیگر زیر آسمان درخشان میشود، پسر انسان در یوم خود همچنین خواهد بود.25لیکن اوّل لازم است که او زحمات بسیار بیند و از این فرقه مطرود شود.26و چنانکه در ایّام نوح واقع شد، همانطور در زمان پسر انسان نیز خواهد بود،27که میخوردند و مینوشیدند و زن و شوهر میگرفتند تا روزی که چون نوح داخل کشتیشد، طوفان آمده همه را هلاک ساخت.28و همچنان که در ایّام لوط شد که به خوردن و آشامیدن و خرید و فروش و زراعت و عمارت مشغول میبودند،29تا روزی که چون لوط از سدوم بیرون آمد، آتش و گوگرد از آسمان بارید و همه را هلاک ساخت.30بر همین منوال خواهد بود در روزی که پسر انسان ظاهر شود.31در آن روز هر که بر پشتبام باشد و اسباب او در خانه، نزول نکند تا آنها را بردارد؛ و کسی که در صحرا باشد همچنین برنگردد.32زن لوط را به یاد آورید.33هر که خواهد جان خود را برهاند، آن را هلاک خواهد کرد و هر که آن را هلاک کند آن را زنده نگاه خواهد داشت.34به شما میگویم در آن شب دو نفر بر یک تخت خواهند بود، یکی برداشته و دیگری واگذارده خواهد شد.35و دو زن که در یک جا دستآس کنند، یکی برداشته و دیگری واگذارده خواهد شد.36و دو نفر که در مزرعه باشند، یکی برداشته و دیگری واگذارده خواهد شد.37در جواب وی گفتند، کجا ای خداوند. گفت، در هر جایی که لاش باشد، در آنجا کرکسان جمع خواهند شد.
عیسی از زندگی نوح و لوط استفاده میکند تا به پیروان خود تعلیم دهد. نوح هنگام سیل آماده بود، و آنها نیز باید برای آمدن عیسی آماده باشند، چون هنگام آمدن به آنها هشداری نمیدهد. همسر لوط آن شهر شرور را آنقدر دوست داشت که خدا هنگام نابود کردن آن شهر، او را نیز مجازات کرد و آنها نیز باید عیسی را بیش از هر چیز دوست داشته باشند.
خوانندگان شما احتمالاً برای درک تعلیم عیسی در این قسمت به کمک نیاز داشته باشند.
موقعیتهای فرضی در واقع وضعیتهایی هستند که اتفاق نیافتادهاند. عیسی از موقعیتی فرضی استفاده میکند تا بگوید برای آنانی که باعث گناه کردن دیگران میشوند چه اتفاقی میافتد، اتفاقی که از غرق شدن بدتر است (لوقا ۱۹: ۱- ۲) و موقعیتی دیگر که با آن شاگردان را به خاطر ایمان کم توبیخ میکند
.
عیسی از شاگردانش سه سوال میپرسد(لوقا ۱۷ : ۷- ۹) تا به آنها تعلیم دهد که حتی آنانی که به او خدمت میکنند فقط از طریق فیض است که پارسا شمرده شدهاند.
and )
عیسی در این باب خود را به عنوان پسر انسان اشاره میکند. زبان شما شاید اجازه ندهد که اشخاص طوری از خود حرف بزنند که گویی درباره کس دیگر صحبت میکنند.
and
متناقضنما جملهای درست است که چیزی به نظر غیر ممکن را توصیف میکند. در این باب متناقضنما روی میدهد: « هر که خواهد جان خود را برهاند، آن را هلاک خواهد کرد و هر که آن را هلاک کند آن را زنده نگاه خواهد داشت» (لوقا ۱۷: ۳۳)
عیسی تعلیم دادن را ادامه میدهد، ولی توجه خود را به شاگردان معطوف میکند. این هنوز همان قسمت از داستان در همان روزی است که در لوقا ۱۵: ۳ شروع شد.
«چیزهایی که مردم را به گناه وسوسه میکنند، قطعاً روی خواهند داد»
«برای هرکس که باعث وسوسه شود» یا «بر کسی که باعث وسوسه مردم شود»
این معرف یک موقعیت فرضی است. هیچ کس سنگی دور گردن نمی اندازد، عیسی هم نمی گوید کسی چنین خواهد کرد. شاید لازم باشد روشن کنید آنکه باعث گناه کردن مردم میشود، مجازات خواهد شد و عیسی مجازات او را با غرق شدن در دریا مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «او را با گذاشتن سنگی بر گردن و انداختن در دریا مجازات نمیکنم. در عوض، او را بسیار تنبیه میکنم. این بدان خاطر است که باعث لغزش این کوچکان شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر سنگ آسیابی به دور گردن آویزان کنند و او را بیاندازند» یا «اگر کسی سنگ سنگینی به دور گردن او بگذارد و او را هل دهد»
این کلمات به همه اشاره دارد، هم زن و هم مرد.
سنگی بزرگ و دایره شکل که برای آسیاب کردن گندم به آرد از آن استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «سنگی سنگین»
این اشاره به مردمی دارد که هنوز ایمانشان ضعیف است. ترجمه جایگزین: «کسانی که ایمانشان ضعیف است»
این اشاره به گناهی غیر عمد دارد. ترجمه جایگزین: «گناه کند»
این جملهای شرطی است که از اتفاقی محتمل در آینده میگوید.
«برادر» اینجا به عنوان هم ایمان استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «برادر ایماندار»
«به تندی به او بگو که کاری که کرده اشتباه است» یا «او را تصحیح کن»
این موقعیتی فرضی است. شاید هرگز روی ندهد، عیسی به مردم میگوید که ببخشند.
شماره هفت در کتاب مقدس نماد کمال است. ترجمه جایگزین: «دفعات زیاد در روز، و هر بار»
این شکستی کوتاه در تعالیم عیسی است آنهم هنگامی که شاگردان با او حرف میزنند. سپس عیسی تعلیم دادن را ادامه میدهد.
«لطفاً به ما ایمانی بیشتر ببخش» یا «لطفاً ایمانی بیشتر بر ایمان ما اضافه کن»
دانه خردل دانهای بسیار کوچک است. عیسی به طور ضمنی اشاره میکند که آنها حتی ذرهای ایمان هم ندارند. ترجمه جایگزین: «اگر ایمانی به کوچکی دانه خردل داشتید، شما» یا «ایمان شما به بزرگی دانه خردل هم نیست-- ولی اگر بود، شما»
اگر این نوع درخت در فرهنگ ما ناآشناست، شاید بهتر باشد که آن را با نوعی دیگر از درخت جایگزین کنید. ترجمه جایگزین: «درخت انجیر» یا «درخت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خودتان آن را ریشه کن کنید و خود را در دریا بکارید» یا «ریشه خود را از زمین بیرون کشیده، و ریشه خود را در اقیانوس گذارید»
«درخت از شما اطاعت میکند.» نتیجه شرطی است. فقط در صورتی چنین میشد که ایمان داشتند.
عیسی این سوال را از شاگردان میپرسد تا به آنها در فکر کردن به نقش خادم کمک کند. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از شما که ...به وی گوید بشین و غذا بخور»
«غلامی که شخم میزند یا گوسفندان را مراقبت میکند»
عیسی از سوال دوم استفاده میکند تا نشان دهد که واقعاً شاگردان با غلام چگونه رفتار میکنند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «قطعاً به او میگوید...بخورم و بنوشم»
«لباست را به دور کمر ببند» یا «آماده خدمت به من شو.» مردم لباس خود را به دور کمر میبستند تا لباس آنها مزاحم کارشان نشود.
«بعد از خدمت کردن من»
عیسی از این سوال استفاده کرد تا نشان دهد مردم با غلامان خود چطور رفتار میکنند. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «او از غلامی که به او دستور داده، تشکر نمیکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که به او دستور دادی»
«درست است» یا «مگر نه»
عیسی تعلیم دادن را به پایان میرساند. این پایان قسمتی از داستان است.
عیسی با شاگردان حرف میزد، پس زبانهایی که حالت جمع «شما» را دارند میتوانند از آن استفاده کنند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن خدایی که به شما دستور داد»
این مبالغه یعنی که آنها کاری ارزشمند ستایش انجام ندادند. ترجمه جایگزین: «ما غلامان معمولی هستیم» یا «ما غلامان لایق ستایش تو نیستیم»
عیس ۱۰ مرد جذامی را شفا میدهد.
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع رویدادی جدید استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«وقتی عیسی و شاگردان به سوی اورشلیم در حال سفر بودند»
این آغاز اطلاعات پس زمینهای و زمینهچینی برای داستان شفای ده جذامی توسط عیساست .
این عبارت مشخصات آن روستا را ارائه نمیدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ده مردی که جذامی بودند او را ملاقات کردند» یا «ده مردی که جذام داشتند، او را ملاقات کردند»
این حرکتی محترمانه بود، چون جذامیها اجازه نزدیک شدن به مردم را نداشتند.
این آغاز اطلاعات پس زمینهای و زمینهچینی برای داستان شفای ده جذامی توسط عیساست .
اصطلاح «صدای خود را بلند کرده» به معنی بلند صحبت کردن است. ترجمه جایگزین: «با صدای بلند صدا زدند» یا «بلند صدا زدند»
به طور خاص تقاضای شفا داشتند. ترجمه جایگزین: «لطفاً رحمت خود را با شفای ما نشان بده»
لازم بود کاهنان تایید کنند که شخص از جذام شفا یافته است. ترجمه جایگزین: «خود را به کاهن نشان بده تا تو را وارسی کند»
وقتی مردم شفا مییافتند، دیگر از نظر روحانی ناپاک نبودند. میتوان این را گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از جذام شفا یافتند، پس پاک کشتند» یا «از جذام شفا یافتند»
«فهمید که شفا یافته است» یا «فهمید که عیسی او را شفا داده است»
«او نزد عیسی بازگشت»
« با صدای بلند خدا را جلال میداد»
او زانو زد و صورت خود را کنار پای عیسی گذاشت. این کار را کرد تا عیسی را جلال دهد.
عیسی به کار آن مرد، پاسخ داد، با این وجود او خطاب به گروهی از مردم که پیرامون او بودند حرف میزد. ترجمه جایگزین: «پس عیسی به آن جماعت گفت»
این اولین پرسش از سه پرسش بدیهی است. عیسی از آنها استفاده کرد تا تعجب و ناامیدی خود را از نیامدن آن نه نفر جهت، جلال دادن خدا ابراز کند. ترجمه جایگزین: «ده نفری که شفا یافتند» یا «خدا ده نفر را شفا داد»
«چرا نه نفر برنگشتند؟» این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه نفر دیگر نبز باید برمیگشتند»
این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس جز این غریبه برای جلال خدا نیامد!» یا «خدا ۱۰ نفر را شفا داد، با این حال فقط این غریبه جهت جلال دادن خدا آمد!»
سامریها نیاکان یهودی نداشتند و خدا را به روش یهودیان پرستش نمیکردند.
این پایان قسمت اول در مورد شفای ۱۰ جذامی توسط عیسی است.
«به خاطر ایمانت شفا یافتی.» ایده[انگاره] «ایمان» را میتوان در قالب فعل «باور داشتن» [ایمان داشتن] بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون که ایمان داشتی، خوب شدی»
نمیدانیم این اتفاق کجا افتاده است؛ فقط روزی بوده که عیسی با فریسیان صحبت میکرده است.
این شروع رویدادی تازه است. برخی از ترجمهها از «روزی» یا «یک دفعه» استفاده میکنند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روزی فریسیان از عیسی پرسیدند، ‘پادشاهی خدا کی میآید؟»
مردم فکر میکردند که نشانههای آمدن پادشاهی خدا را میبینند. ایده [انگاره][مفهوم] نشانهها را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پادشاهی خدا با نشانههای قابل رویت بر مردم نمیآید»
ایده [مفهوم] [انگاره] اسم «ملکوت» [پادشاهی] را میتوان به عنوان فعل «حکومت کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا در میان شما حکومت میکند»
عیسی با رهبران مذهبی سخن میگوید که در قبال او رفتاری خصمانه داشتند. معانی محتمل: ۱) کلمه «تو» به طور کلی اشاره به مردم دارد.» یا ۲) کلمه در میان در اصل «درون» ترجمه شده که در ترجمه فارسی گویاتر بیان شده است. ترجمه جایگزین: «پادشاهی خدا بین شما است»
عیسی تعلیم به شاگردان را شروع میکند.
ایده [پندار] [مفهوم] روزها اشاره به زمانی نزدیک دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی میرسد که» یا «به زودی»
«راغبید که ببینید» یا «آرزو دارید که تجربه کنید»
این اشاره به پادشاهی خدا دارد. ترجمه جایگزین: «یکی از روزهایی که پسر انسان پادشاهی میکند»
عیسی در مورد خود حرف میزد.
«تجربه نمیکنید»
این اشاره به گشتن به دنبال مسیح دارد. ترجمه جایگزین: «ببنیید، مسیح آنجاست! او آنجاست»
هدف از رفتن را میتوانید گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نروید تا ببینید»
آمدن پسر انسان واضح و ناگهانی است، مثل ظاهر شدن رعد در آسمان. ترجمه جایگزین: «چون رعد هنگام ظهور بر همه آشکار است» یا «چون رعد ناگهان ظاهر میشود»
این اشاره به آینده پادشاهی خدا دارد. ترجمه جایگزین: «در آن روزی که پسر انسان جهت پادشاهی میآید مثل آن خواهد بود»
عیسی از خودش در غالب سوم شخص سخن میگوید. ترجمه جایگزین:« پس من، یعنی پشر انسان... خواهم بود.»
«ولی پسر انسان اول باید رنج بکشد.» عیسی برای خطاب قرار دادن خود از سوم شخص استفاده کرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم این نسل باید او را طرد کنند»
«همانطور که مردم کارهایی میکردند ...در هر صورت همان کارها را میکردند»
«در ایام نوح» اشاره به زمان خاصی در زندگی نوح دارد، درست قبل از اینکه خدا مردم دنیا را مجازات کند. ترجمه جایگزین: «وقتی نوح زندگی میکرد»
«ایام پسر انسان» اشاره به دورهای دارد که پسر انسان میآید. ترجمه جایگزین: «وقتی آمدن پسر انسان نزدیک بود»
مردم کارهای معمولی میکردند. نمیدانستند یا اهمیت نمیدادند که خدا آنها را قضاوت میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «والدین اجازه ازدواج به دختران خود را میدهند»
«قایق بزرگ» یا «کرجی»
این شامل نوح نمیشود که در کشتی بود. ترجمه جایگزین: «همه را که در قایق نبودند نابود کرد»
«مردم سدوم میخوردند و مینوشیدند»
«آتش و گوگرد سوزان مثل باران از آسمان به زمین ریخت»
این شامل لوط و خانوادهاش نمیشود. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که در شهر بودند را نابود کرد»
«مثل این خواهد بود.» ترجمه جایگزین: «بر همین منوال مردم حاضر نخواهند بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی پسر انسان ظاهر شود» یا «وقتی پسر انسان بیاید»
عیسی در مورد خود حرف میزد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، ظاهر شوم»
«هر که بر پشت بام است نباید پایین رود» یا «اگر کسی بر پشت بام است نباید پایین رود»
پشتبام صاف بود و مردم میتوانستند بر آن راه روند یا بنشینند.
«دارایی خود» یا «چیزهایش»
آنها نباید به خانه برگردند تا چیزی بردارند. باید فوراً فرار میکردند.
«به یادآورید که چه بر سر زن لوط آمد» این یک هشدار است. او به سدوم پشت سر نگاه کرد و خدا او را همراه مردم سدوم مجازات کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه زن لوط کرد، شما انجام ندهید»
«کسانی که سعی بر نجات زندگیشان دارند آن را از دست میدهند» یا «هرکس بخواهد طریق قدیمی زندگی را نجات دهد آن را از دست میدهد»
«اما کسانی که زندگی خود را از دست دادهاند آن را نجات میدهند» یا «ولی هرکس روشهای قدیمی زندگی خود را رها کند، زندگی خود را نجات میدهد»
همینطور که عیسی شاگردان را خطاب قرار میدهد، بر اهمیت آنچه به آنها میگوید نیز تاکید میکند.
این اشاره به آنچه دارد که در صورت آمدن شب هنگام پسر انسان روی میدهد.
تاکید بر این دو نفر نیست، بلکه بر این واقعیت که برخی از مردم ربوده میشوند و دیگران را پشت سر جا میگذارند.
«بستر» یا «تشک»
«یکی را میبرند و دیگری را پشت سر رها میکنند.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا یکی را میبرد و دیگری را میگذارد» یا «فرشتگان یکی را میبرند و دیگری را پشت سر رها میکنند»
تاکید بر دو زن یا کاری که انجام میدهند نیست، بلکه بر این واقعیت که برخی از مردم را میبرند و دیگران را پشت سر رها میکنند.
«گندم میسایند»
شاگردان از عیسی سوالی میپرسند و او به آنها جواب میدهند.
«خداوندا! کجا چنین میشود؟»
ظاهراً این مثل به معنای «واضح خواهد بود» یا «خواهید دانست چه میشود» است. ترجمه جایگزین: «همانطور که که تجمع کرکسها نشان از وجود جنازهایست، این چیزها نشان میدهد که پسر انسان میآید»
کرکسان پرندگانی بزرگ هستند که با هم پرواز میکنند و گوشت حیوانات مردهای را میخورند که پیدا میکنند. میتوانید این پرندگان را طبق رفتارشان توصیف کنید یا از پرندگان مشابه که در منطقه شما معروف هستند استفاده کنید.
1و برای ایشان نیز مَثَلی آورد در اینکه میباید همیشه دعا کرد و کاهلی نورزید.2پس گفت که، در شهری داوری بود که نه ترس از خدا و نه باکی از انسان میداشت.3و در همان شهر بیوه زنی بود که پیش وی آمده میگفت، داد مرا از دشمنم بگیر.4و تا مدّتی بهوی اعتنا ننمود؛ ولکن بعد از آن با خود گفت، هر چند از خدا نمیترسم و از مردم باکی ندارم،5لیکن چون این بیوه زن مرا زحمت میدهد، به داد او میرسم، مبادا پیوسته آمده، مرا به رنج آورد.6خداوند گفت، بشنوید که این داور بیانصاف چه میگوید؟7و آیا خدا برگزیدگان خود را که شبانهروز بدو استغاثه میکنند، دادرسی نخواهد کرد، اگرچه برای ایشان دیر غضب باشد؟8به شما میگویم که به زودی دادرسی ایشان را خواهد کرد. لیکن چون پسر انسان آید، آیا ایمان را بر زمین خواهد یافت؟9و این مَثَل را آورد برای بعضی که بر خود اعتماد میداشتند که عادل بودند و دیگران را حقیر میشمردند10که دو نفر یکی فریسی و دیگری باجگیر به هیکل رفتند تا عبادت کنند.11آن فریسی ایستاده، بدینطور با خود دعا کرد که خدایا تو را شکر میکنم که مثل سایر مردم حریص و ظالم و زناکار نیستم و نه مثل این باجگیر.12هر هفته دو مرتبه روزه میدارم و از آنچه پیدا میکنم، ده یک میدهم.13امّا آن باجگیر دور ایستاده، نخواست چشمان خود را به سوی آسمان بلند کند بلکه به سینه خود زده گفت، خدایا بر من گناهکار ترحّم فرما.14به شما میگویم که این شخص، عادل کرده شده به خانهٔ خود رفت به خلاف آن دیگر، زیرا هر که خود را برافرازد، پست گردد و هرکس خویشتن را فروتن سازد، سرافرازی یابد.15پس اطفال را نیز نزد وی آوردند تا دست بر ایشان گذارد. امّا شاگردانش چون دیدند، ایشان را نهیب دادند.16ولی عیسی ایشان را خوانده، گفت، بچهها را واگذارید تا نزد من آیند و ایشان را ممانعت مکنید، زیرا ملکوت خدا برای مثل اینها است.17هرآینه به شما میگویم هر که ملکوت خدا را مثل طفل نپذیرد، داخل آن نگردد.18و یکی از رؤسا از وی سؤال نموده، گفت، ای استاد نیکو چه کنم تا حیات جاودانی را وارث گردم؟19عیسی وی را گفت، از بهر چه مرا نیکو میگویی و حال آنکه هیچکس نیکو نیست جز یکی که خدا باشد.20احکام را میدانی، زنا مکن، قتل مکن، دزدی منما، شهادت دروغ مده و پدر و مادر خود را محترم دار.21گفت، جمیع اینها را از طفولیّت خود نگاه داشتهام.22عیسی چون این را شنید، بدو گفت، هنوز تو را یک چیز باقی است. آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت؛ پس آمده مرا متابعت کن.23چون این را شنید محزون گشت، زیرا که دولت فراوان داشت.24امّا عیسی چون او را محزون دید گفت، چه دشوار است که دولتمندان داخل ملکوت خدا شوند.25زیرا گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخول دولتمندی در ملکوتخدا.26امّا شنوندگان گفتند، پس که میتواند نجات یابد؟27او گفت، آنچه نزد مردم محال است، نزد خدا ممکن است.28پطرس گفت، اینک، ما همهچیز را ترک کرده، پیروی تو میکنیم.29به ایشان گفت، هرآینه به شما میگویم، کسی نیست که خانه یا والدین یا زن یا برادران یا اولاد را بجهت ملکوت خدا ترک کند،30جز اینکه در این عالم چند برابر بیابد و در عالم آینده حیات جاودانی را.31پس آن دوازده را برداشته، به ایشان گفت، اینک، به اورشلیم میرویم و آنچه به زبان انبیا دربارهٔ پسر انسان نوشته شده است، به انجام خواهد رسید.32زیرا که او را به امّتها تسلیم میکنند و استهزا و بیحرمتی کرده، آب دهان بر وی انداخته،33و تازیانه زده، او را خواهند کشت و در روز سوم خواهد برخاست.34امّا ایشان چیزی از این امور نفهمیدند و این سخن از ایشان مخفی داشته شد و آنچه میگفت، درک نکردند.35و چون نزدیک اریحا رسید، کوری بجهت گدایی بر سر راه نشسته بود.36و چون صدای گروهی را که میگذشتند شنید، پرسید، چه چیز است؟37گفتندش،عیسی ناصری درگذر است.38در حال فریاد برآورده گفت، ای عیسی، ای پسر داود، بر من ترحّم فرما.39و هرچند آنانی که پیش میرفتند، او را نهیب میدادند تا خاموششود، او بلندتر فریاد میزد که پسر داودا بر من ترحم فرما.40آنگاه عیسی ایستاده، فرمود تا او را نزد وی بیاورند. و چون نزدیک شد از وی پرسیده،41گفت، چه میخواهی برای تو بکنم؟ عرض کرد، ای خداوند، تا بینا شوم.42عیسی به وی گفت، بینا شو که ایمانت تو را شفا داده است.43در ساعت بینایی یافته، خدا را تمجید کنان از عقب او افتاد و جمیع مردم چون این را دیدند، خدا را تسبیح خواندند.
عیسی مثلی را تعریف میکند(لوقا ۱۸: ۱- ۸ و لوقا ۱۸ : ۹- ۱۴) و بعد تعلیم میدهد که پیروان او باید فروتن باشند( ۱۸: ۱۵- ۱۷)، از همه چیز بهر کمک به فقرا استفاده کنند(لوقا ۱۸: ۱۸ - ۳۰)، و به زودی انتظار مرگ او را داشته باشند(لوقا ۱۸: ۳۱- ۳۴)، سپس همه به سمت اورشلیم راه افتادند، عیسی مرد کور را شفا داد(لوقا ۱۸: ۳۵ - ۴۳)
مفاهیم خاص در این باب
مردم از داوران انتظار داشتند تا آنچه خدا گفته بود را انجام دهند و از انجام کار درست توسط دیگران اطمینان حاصل کنند. ولی قضات به انجام کار درست توسط خود و دیگران اهمیتی نمیدادند. عیسی چنین قاضیای را ناعادل مینامد.
فریسیان تعلیم میدادند که خود بهترین مثال از پارسا بودن[عادل بودن] بین مردم هستند، و تعلیم میدادند که باجگیران ناپارساترین[ناعادلترین] گناهکاران هستند.
and and )
عیسی در این باب خود را «پسر انسان» صدا میزند(لوقا ۱۸: ۸). شاید زبان شما این امکان را نداشته باشد که اشخاص طوری از خود حرف بزنند که گویی درباره کس دیگر میگویند.
and
عیسی مَثَلی را تعریف میکند و در همان حال به شاگردان نیز تعلیم میدهد. این همان قسمت از داستان است که در لوقا ۱۷: ۲۰ شروع شد. آیه ۱ توصیف از مَثلی ارائه میدهد که عیسی قصد گفتن آن را دارد.
«سپس عیسی»
اینجا جملهای تازه را میتوانید اینجا شروع کنید: «او گفت»
در اینجا واژه «شهری» به شنونده کمک میکند تا دریابد که روایت پیش رو، در شهری روی داده است، ولی اسم خود شهر مهم نیست. .
«به مردم دیگر اهمیت نمیداد»
عیسی از این عبارت استفاده کرد تا شخصی جدید را در داستان معرفی کند.
بیوه زنی است که شوهرش از دنیا رفته و دیگر ازدواج نکرده است. شنوندگان عیسی احتمالاً فکر میکردند که او تنها است و کسی نیست که از او در مقابل کسانی که قصد آسیب رساندن به او را داشتند، مراقبت کند.
کلمه «وی» اشاره به قضاوت دارد.
«حق قانونی مرا از دشمنم بگیر»
«دشمنم» یا «شخصی که سعی بر آسیب رساندن به من را دارد.» این واژه معرف طرف مقابل در شکایتی قانونی است. مشخص نیست که بیوه زن از آن شخص شکایت کرده یا شخص از بیوه زن.
اینجا به طور کل اشاره به «مردم» دارد.
«مزاحم من میشود»
«مرا خسته میکند»
«مدام پیش من آمده»
عیسی گفتن مثل را تمام میکند و حالا در مورد آن نظر خود را به شاگردان میگوید.
«به آنچه این داور بیانصاف گفت گوش دهید» این قسمت را طوری ترجمه کنید که مشخص شود مردم آنچه عیسی قبلاً در مورد داور گفت را فهمیدهاند.
این آیات باید به عنوان توضیح مثل ذکر شده در لوقا ۱۸: ۱- ۵ دیده شوند.
این کلمه نشان میدهد که عیسی مثل را تمام کرده و حالا مشغول توضیح معنای آن است.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «خدا قطعاً...شبانهروز!»
«کسانی را که انتخاب کرده است»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به شاگردان تعلیم دهد. این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً برای او تاخیر نمیکنند»
این آیات باید به عنوان توضیح مثل ذکر شده در لوقا ۱۸: ۱- ۵ دیده شوند.
عیسی این سوال را میپرسد تا شنوندگان بدانند خدا در یاری رساندن به کسانی که او را برای برقراری عدالت میطلبند، آهسته عمل نمیکند و بفهمند مشکل اصلی این است که آنها واقعاً به خدا ایمان ندارند. ترجمه جایگزین: «وقتی پسر انسان بیاید، مطمئن باشید که او میفهمد شما واقعاً به او ایمان داشتهاید» یا «وقتی پسر انسان بیاید، ایمانداران کمی را بر زمین پیدا میکند»
عیسی به خود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان میآیم، آیا واقعا [ چنین ایمانی را] پیدا میکنم»
عیسی مثلی را درباره کسانی تعریف میکند که خود را عادل[پارسا] به حساب آوردهاند.
«سپس عیسی»
«به برخی از مردم»
«که بر عدالت[پارسایی] خود قانع بودند» یا «فکر میکردند پارسا هستند»
واقعاً دوست نداشتند یا متنفر بودند
«در صحن هیکل[معبد]»
معنای عبارت یونانی در این قسمت مشخص نیست. معانی محتمل: ۱) «فریسی ایستاد و در مورد خود دعا کرد» یا ۲) «فریسی تنها ایستاد و دعا کرد»
دزدان کسانی هستند که با زور از دیگران چیزی را میدزدیند یا در صورت مقاومت آنها را تهدید میکردند تا آنچه را میخواهند بدهند.
فریسیان باور داشتند که باجگیران به گناهکاری دزدان، ناعادلان[ناپارسایان] و زناکاران هستند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و قطعاً مثل این مرد باجگیر، گناهکار نیستم»
«هر چه در میآورم»
عیسی تعریف کردن مثل را تمام میکند. در آیه ۱۴ در مورد آنچه این مثل تعلیم میدهد نظر میدهد.
«از فریسی دور ایستاده.» این نشان از فروتنی است. او حس نمیکرد حتی لایق نزدیک ایستادن به فریسی باشد.
«چشم بر آسمان بلند کردن» به معنای به چیزی نگاه کردن است. ترجمه جایگزین: «به سوی آسمان نگاه کند» یا «بالا را نگاه کند»
این ابراز فیزیکی غمی عظیم است، و نشان از توبه و فروتن شدن این مرد است. ترجمه جایگزین: «از روی غم بر سینه کوبید»
«خدایا، لطفاً بر من رحم کن. من گناهکارم» یا «خدایا، لطفاً بر من رحم کن، حتی اگر گناهی مرتکب نشدهام»
او عادل شمرده شد چون خدا گناه او را بخشید. ترجمه جایگزین: «خدا خراجگیر را بخشید»
«بیشتر از آن مرد» یا «نه به اندازه آن مرد.» ترجمه جایگزین: «ولی خدا فریسی را نبخشید»
با این عبارت عیسی از سیر اصلی داستان به گفتن قاعدهای کلی که در داستان توصیف شده را بیان میکند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا حقیر میسازد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا حرمت نهاده میشود»
این رویداد بعدی از بخشی از داستان است که در لوقا ۱۷: ۲۰ شروع شده است. عیسی فرزندان را میپذیرد و در مورد آنها سخن میگوید.
این را میتوان در دو جمله جدا از هم ترجمه کرد: «آنها را لمس کرد. ولی...» [فارسی همین کار را انجام داد]
«شاگردان سعی کردند والدین را از آوردن فرزندان نزد عیسی منع کنند»
«عیسی به مردم گفت کودکان را پیش او آورند»
این دو جمله معنایی مشابه دارد و ترکیب شدهاند تا تاکید بیشتر را نشان دهد. برخی از زبانها به طریقی دیگر تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «باید به کودکان اجازه دهید که پیش من آیند»
این را میتوان در قالب تشبیه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به کسانی تعلق دارد که مثل کودکان هستند»
«قطعاً به شما میگویم.» عیسی از این عبارت استفاده میکند تا بر اهمیت آنچه میگوید تاکید کند.
خدااز مردم میخواهد که حاکمیت او بر خود را با اعتماد و فروتنی بپذیرند. ترجمه جایگزین: «هرکس بخواهد وارد ملکوت[پادشاهی] خدا شود باید آن را با اعتماد و فروتنی کودکانه بپذیرد»
این رویدادی بعدی است که در لوقا ۱۷: ۲۰ شروع شده است. عیسی با یکی از روسا در مورد پادشاهی آسمان صحبت میکند.
این شخصیتی جدید را در داستان نشان گذاری میکند. او را فقط با مقامش به خواننده میشناساند.
«باید چه کنم» یا «نیاز است که چه کنم»
«حیاتی بیپایان را دریافت کنم.» واژه «وارث گردم» معمولاً اشاره به دارایی کسی دارد که بعد از مرگش برای فرزندان باقی میگذارد. بنابراین، این استعاره احتمالاً به این معناست که او فرزند خدا بودن خود را درک میکرد و راغب به دریافت حیات جاویدان از خدا بود.
عیسی این سوال را میپرسد چون میداند آن فرد جواب عیسی به سوالی که در آیه ۱۸ پرسید را دوست نخواهد داشت. عیسی انتظار نداشت که او به سوالش پاسخ دهد. عیسی میخواست او بفهمد که جواب عیسی به سوال او از جانب خدا است، و فقط او نیکوست. ترجمه جایگزین: «میدانی که کسی نیکو نیست، جز خدا، پس نیکو خواندن من مقایسه کردن من با خدا است.»
«مرتکب قتل مشو»
«تمام این فرامین»
«وقتی عیسی شنید که آن مرد چه میگوید»
«عیسی به او جواب داد»
«هنوز باید کاری کنی» یا «کاری دیگر هست که هنوز انجام ندادهای»
«تمام دارایی خود را بفروش» یا «هرچه داری را بفروش»
«پول را بین فقرا تقسیم کن»
«به عنوان شاگردم با من بیا»
این اعلام است نه سوال. ترجمه جایگزین: «بسیار سخت است...پادشاهی خدا»
غیر ممکن است که شتر از سوراخ سوزن رد شود. عیسی احتمالاً از چنین اغراقی استفاده کرد تا نشان دهد ورود ثروتمندان به پادشاهی خدا سخت است.
از سوراخ سوزن خیاطی، نخ را عبور میدهند.
«کسانی که به عیسی گوش میدادند»
احتمال این وجود دارد که به دنبال جواب بودند. ولی این احتمال نیز وجود دارد که از این سوال استفاده کردند تا بر تعجب خود از گفته عیسی تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «پس کسی نمیتواند از گناه نجات یابد!» یا به حالت معلوم: «پس خدا کسی را نجات نمیدهد!»
«آنچه مردم نمیتوانند انجام دهند، خدا میتواند» یا «مردم نمیتوانند، اما خدا میتواند»
این فقط اشاره به شاگردان دارد و با رئیس[حاکم] ثروتمند در تضاد است.
«تسلیم کردهایم» یا «رها کردهایم»
«تمام ثروتمان» یا «تمام داراییهایمان»
عیسی از این عبارت استفاده کرد تا بر اهمیت آنچه میگوید، تاکید کند.
این عبارت فقط شامل شاگردان نمیشود، بلکه مابقی را نیز که چنین ایثاری کردهاند، شامل میشود.
این پایان مکالمه در مورد ورود به ملکوت[پادشاهی] خدا است.
این پایان جملهای است که با «ما همهچیز را ترک کرده...ملکوت خدا» در آیه ۲۸ شروع شده. این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. «هرکس که ترک کرده...پادشاهی خدا را میپذیرد»
«حیات جاویدان در جهانی که میآید»
این رویداد بعدی و بخشی از داستان است که در لوقا ۱۷: ۲۰ شروع شد. عیسی تنها با شاگردان سخن میگوید.
عیسی دوازده شاگرد را به جایی برد که دور از مردم و تنها باشند.
این هنگام رفتن عیسی به اورشلیم برای طی کردن ساعات آخر است و نشان دهنده تغییری قابل توجه در خدمت او است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که انبیا نوشتهاند»
این اشاره به انبیای عهد عتیق دارد.
عیسی خود را «پسر انسان» میخواند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میشود یا روی میدهد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون رهبران یهودی او را به امتها تحویل میدهند»
عیسی خود را «پسر انسان» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «من»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را مسخره میکنند، رفتاری شرمآور با او خواهند داشت، و بر او آب دهان میاندازند»
عیسی خود را «پسر انسان» خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «من را...من»
این اشاره به روز سوم بعد از مرگ او دارد. اگرچه شاگردان هنوز این را نمیفهمیدند، پس بهترین کار این است که هنگام ترجمه این آیات، توضیحی اضافه نکنید.
این آیه بخشی از سیر اصلی داستان نیست، بیشتر نظری درباره این بخش از داستان است.
«هیچ یک از این امور را درک نکردند»
این اشاره به توصیف عیسی در مورد رنج و مرگ خود در اورشلیم دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد، ولی مشخص نیست که خدا یا عیسی کلام را از آنها مخفی داشته است. ترجمه جایگزین: «عیسی پیغام خود را از آنها مخفی کرد» یا «خدا مانع درک معنای سخن عیسی توسط آنها شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه عیسی گفت»
عیسی هنگام نزدیک شدن به اریحا، مرد کوری را شفا میدهد. این آیات اطلاعات پیش زمینهای و اطلاعاتی دیگر در مورد محیط [رویدادگاه] داستان است.
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخشی جدید از داستان استفاده شدهاند.
مرد کوری نشسته بود. اینجا از کلمه «کوری» به معنای اهمیت شخصیت جدید در داستان استفاده شده است ولی لوقا اسمی از او نمیبرد. او شخصیتی جدید در داستان است.
شاید اینجا بهتر است بعد از آیه پیشین( آیه ۳۵) به جهت وقفه از ویرگول استفاده و جملخای جدید را آغاز کنید. . ترجمه جایگزین: «وقتی شنیدیم»
«مردم در جماعت به مرد کور گفتند»
عیسی از شهر ناصره آمده بود، که در جلیل قرار گرفته بود.
«در حال گذشتن از کنار او است»
این کلمه رویدادی را نشانگذاری میکند که به دلیل رویداد قبلی اتفاق افتاده است. در این مورد، جماعت به مرد کور گفتند که او در حال گذر است.
«صدا زد» یا «داد زد»
عیسی نواده داوود ،مهمترین شاه اسرائیل بود.
«بر من رحم کن» یا «بر من شفقت کن»
«مردمی که جلوی جماعت راه میرفتند»
«ساکت باشد» یا «فریاد نزند»
این یعنی بلندتر فریاد زد یا با سماجت بیشتری فریاد زد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم مرد کور را نزد او بیاورند»
«تا بتوانم ببینم»
این یک فرمان است، ولی عیسی فرمان نمیدهد تا آن مرد کاری کند. عیسی به آن مرد دستور شفا میدهد و مرد شفا مییابد. ترجمه جایگزین: «بیناییت را بدست میآوری»
این کلمات کنایه هستند. به خاطر ایمان مرد بود که عیسی او را شفا داد. ترجمه جایگزین: «تو را شفا دادم چون به من ایمان داشتی»
« در حالی که خدا را جلال میداد» یا «خدا را ستایش کنان»
1پس وارد اریحا شده، از آنجا میگذشت.2که ناگاه شخصی زکّی نام که رئیس باجگیران و دولتمند بود،3خواست عیسی را ببیند که کیست و از کثرت خلق نتوانست، زیرا کوتاه قدّ بود.4پس پیش دویده بر درخت افراغی برآمد تا او را ببیند، چونکه او میخواست از آن راه عبور کند.5و چون عیسی به آن مکان رسید، بالا نگریسته، او را دید و گفت، ای زکّی بشتاب و به زیر بیا زیرا که باید امروز در خانهٔ تو بمانم.6پس به زودی پایین شده، او را به خرّمی پذیرفت.7و همه چون این را دیدند، همهمهکنان میگفتند که در خانهٔ شخصی گناهکار به میهمانی رفته است.8امّا زکّی برپا شده، به خداوند گفت، الحال ای خداوند نصف مایملک خود را به فقرا میدهم و اگر چیزی ناحقّ از کسی گرفته باشم، چهار برابر بدو ردّ میکنم.9عیسی به وی گفت، امروز نجات در این خانه پیدا شد. زیرا که این شخص هم پسر ابراهیم است.10زیرا که پسر انسان آمده است تا گمشده را بجوید و نجات بخشد.11و چون ایشان این را شنیدند، او مَثَلی زیاد کرده آورد چونکه نزدیک به اورشلیم بود و ایشان گمان میبردند که ملکوت خدا میباید در همان زمان ظهور کند.12پس گفت، شخصی شریف به دیار بعید سفر کرد تا مُلکی برای خود گرفته مراجعت کند.13پس ده نفر از غلامان خود را طلبیده، ده قنطار به ایشان سپرده فرمود، تجارت کنید تا بیایم.14امّا اهل ولایت او، چونکه او را دشمن میداشتند، ایلچیان در عقب او فرستاده گفتند، نمیخواهیم این شخص بر ما سلطنت کند.15و چون مُلک را گرفته، مراجعت کرده بود، فرمود تا آن غلامانی را که به ایشان نقد سپرده بود حاضر کنند تا بفهمد هر یک چه سود نموده است.16پس اوّلی آمده گفت، ای آقا قنطار تو ده قنطار دیگر نفع آورده است.17بدو گفت، آفرین ای غلام نیکو؛ چونکه بر چیز کم امین بودی، بر ده شهر حاکم شو.18و دیگری آمده گفت، ای آقا قنطار تو پنج قنطار سود کرده است.19او را نیز فرمود، بر پنج شهر حکمرانی کن.20و سومی آمده گفت، ای آقا اینک، قنطار تو موجود است، آن را در پارچهای نگاه داشتهام.21زیرا که از تو ترسیدم چونکه مرد تندخویی هستی. آنچه نگذاردهای، برمیداری و از آنچه نکاشتهای درو میکنی.22به وی گفت، از زبان خودت بر تو فتوی میدهم، ای غلام شریر. دانستهای که من مرد تندخویی هستم که برمیدارم آنچه را نگذاشتهام و درو میکنم آنچه را نپاشیدهام.23پس برای چه نقد مرا نزد صرّافان نگذاردی تا چون آیم آن را با سود دریافت کنم؟24پس بهحاضرین فرمود، قنطار را از این شخص بگیرید و به صاحب ده قنطار بدهید.25به او گفتند، ای خداوند، وی ده قنطار دارد.26زیرا به شما میگویم به هر که دارد داده شود و هر که ندارد آنچه دارد نیز از او گرفته خواهد شد.27امّا آن دشمنانِ من که نخواستند من بر ایشان حکمرانی نمایم، در اینجا حاضر ساخته پیش من به قتل رسانید.28و چون این را گفت، پیش رفته، متوجّهٔ اورشلیم گردید.29و چون نزدیک بیت فاجی و بیت عَنْیا بر کوه مسمّیٰ به زیتون رسید، دو نفر از شاگردان خود را فرستاده،30گفت، به آن قریهای که پیش روی شما است بروید و چون داخل آن شدید، کُرّه الاغی بسته خواهید یافت که هیچکس بر آن هرگز سوار نشده. آن را باز کرده بیاورید.31و اگر کسی به شما گوید، چرا این را باز میکنید، به وی گویید خداوند او را لازم دارد.32پس فرستادگان رفته آن چنانکه بدیشان گفته بود یافتند.33و چون کُرّه را باز میکردند، مالکانش به ایشان گفتند، چرا کرّه را باز میکنید؟34گفتند، خداوند او را لازم دارد.35پس او را به نزد عیسی آوردند و رخت خود را بر کره افکنده، عیسی را سوار کردند.36و هنگامی که او میرفت جامههای خود را در راه میگستردند.37و چون نزدیک به سرازیری کوه زیتون رسید، تمامی شاگردانش شادی کرده، به آواز بلند خدا را حمد گفتن شروع کردند، بهسبب همهٔٔ قوّاتی که از او دیده بودند.38و میگفتند، مبارک باد آن پادشاهی که میآید به نام خداوند؛ سلامتی در آسمان و جلال در اعلیٰعّلّیین باد.39آنگاه بعضی از فریسیان از آن میان بدو گفتند، ای استاد شاگردان خود را نهیب نما.40او در جواب ایشان گفت، به شما میگویم اگر اینها ساکت شوند، هرآینه سنگها به صدا آیند.41و چون نزدیک شده، شهر را نظاره کرد بر آن گریان گشته،42گفت، اگر تو نیز میدانستی هم در این زمانِ خود، آنچه باعث سلامتی تو میشد، لاکن الحال از چشمان تو پنهان گشته است.43زیرا ایّامی بر تو میآید که دشمنانت گرد تو سنگرها سازند و تو را احاطه کرده، از هر جانب محاصره خواهند نمود.44و تو را و فرزندانت را در اندرون تو بر خاک خواهند افکند و در تو سنگی بر سنگی نخواهند گذاشت زیرا که ایّام تفقّد خود را ندانستی.45و چون داخل هیکل شد، کسانی را که در آنجا خرید و فروش میکردند، به بیرون نمودن آغاز کرد.46و به ایشان گفت، مکتوب است که خانهٔ من خانهٔ عبادت است لیکن شما آن را مغاره دزدان ساختهاید.47و هر روز در هیکل تعلیم میداد، امّا رؤسای کهنه و کاتبان و اکابر قوم قصد هلاک نمودن او میکردند.48و نیافتند چه کنند زیرا که تمامی مردم بر او آویخته بودند که از او بشنوند.
بعد از اینکه عیسی به مردی به نام زکی کمک میکند تا از گناهانش توبه کند (لوقا ۱۹: ۱- ۱۰)، به شاگردان تعلیم میدهد که هنگام شروع سلطنتش به عنوان پادشاه باید به خاطر آنچه او به آنها سپرده، جواب پس بدهند(لوقا ۱۹: ۱۱- ۲۷). او این تعلیم را با تعریف کردن مثلی با آنها در میان گذاشت. بعد از آن، بر کره الاغی وارد اورشلیم شد( لوقا ۱۹: ۲۸- ۴۸)
and
فریسیان گروهی از مردم را «گناهکاران» خطاب میکردند. رهبران یهودی فکر میکردند این افراد گناهکار هستند، اما در واقع رهبران هم گناهکار بودند. این را میتوان به عنوان کنایه در نظر گرفت.
See: and
خدا انتظار داشت قومش به یاد داشته باشند که همه چیز در دنیا به خدا تعلق دارد. خداوند این چیزها را در اختیار مردم قرار داده تا بتوانند به او خدمت کنند. او میخواهد که مردم او را با خدمت کردن از طریق آنچه به آنها داده خشنود کند. روزی عیسی از خادمین خود میپرسد که با آنچه به آنها سپرد تا جهت خدمت از آن استفاده کنند چه کردهاند. او به کسانی که خواسته او را انجام دادهاند پاداش میدهد و کسانی که کاری نکردهاند را مجازات میکند.
عیسی بر کره الاغی به اورشلیم رفت. به این طریق او مثل شاهی بود که بعد از جدالی مهم به شهر وارد میشد. همچنین، پادشاهان اسرائیل در عهد عتیق بر الاغ سوار میشدند. مابقی پادشاهان بر اسب سوار میشدند. پس عیسی نشان میداد که او شاه اسرائیل است ولی مثل شاهان دیگر نیست.
متی، مرقس، لوقا و یوحنا همه در مورد این رویداد نوشتهاند. متی و مرقس نوشتهاند که شاگردان برای عیسی الاغی آوردند. یوحنا نوشته است که عیسی الاغ را پیدا کرد. لوقا نوشته که کره الاغی برای او آوردند؛ ولی متی نوشته که الاغ و کره الاغ کنار هم بودند. کسی قطعاً نمیداند که عیسی الاغ را سوار شده یا کره آن را. بهترین کار این است که این سوابق را همانطور که در ULB آمدهاند، ترجمه کنید و سعی بر همسانسازی آنها نداشته باشید. (ببینید متی ۲۱: ۱- ۷ و مرقس ۱۱: ۱- ۷ و لوقا ۱۹: ۲۹ - ۳۶ و یوحنا ۱۲: ۱۴- ۱۵)
وقتی شاهی وارد شهر تحت حکومت خود میشد، مردم از درختان شاخه بریده و لباسهای گرم خود را در آورده و بر جاده پهن میکردند تا شاه از روی آنها رد شود. آنها چنین کاری را جهت حرمت گذاردن و ابراز محبت به او انجام دادند.
and
عیسی کسانی را که در معبد حیوان میفروختند مجبور به ترک آنجا کرد. او چنین کرد تا به همه نشان دهد که بر معبد اقتدار دارد و تنها پارسایان، که به گفته خدا عمل کردهاند میتوانند در معبد باشند.
آیات ۱- ۲ اطلاعات پیش زمینهای در مورد رویداد پیش رو را ارائه میدهد.
کلمه «ناگاه» ما را از وجود شخصی جدید در داستان آگاه میکند. زبان شما شاید روشی برای انجام این کار داشته باشد. ترجمه جایگزین: «مردی بود که»
این اطلاعات پیشزمینهای در مورد زکی است.
آیه ۳ اطلاعات پیش زمینهای که در لوقا ۱۹: ۱- ۲ شروع شد را ادامه میدهد.
«زکی سعی میکرد»
«چون کوتاه بود»
نوسینده ارائه سوابق در مورد این رویداد را تمام میکند و حالا توصیف خود رویداد را شروع میکند.
«درخت انجیر افراغ.» این درخت میوههای ۲.۵ سانتیمتری میدهد. ترجمه جایگزین: « یک درخت انجیر» یا «درختی»
«درخت» یا «جایی که زکی بود»
«پس زکی با عجله»
یهودیان از باجگیران متنفر بودند و فکر نمیکردند ارتباط داشتن با آنها خوب باشد.
«عیسی به خانه گناهکاری رفته تا او را ببیند»
«گناهکاری شناخته شده» یا «گناهکاری واقعی»
این کلمه اشاره به عیسی دارد.
«به آنها چهار برابر آنچه را گرفتهام، بر میگردانم»
از این جمله برداشت میشود که نجات از جانب خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا این خانه را نجات داده است»
کلمه «خانه» اینجا اشاره به مردمی دارد که در آن خانه یا خانواده زندگی میکردند.
«این مرد هم» یا «زکی هم»
معانی محتمل: ۱) «نواده ابراهیم است» و ۲) «ایمانی مانند ابراهیم دارد»
عیسی در مورد خود حرف میزند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، آمدم»
«کسانی که از خدا رویگردان شدهاند» یا «کسانی که با گناه کردن از خدا رویگردان شدهاند»
عیسی مثلی را برای جماعت تعریف میکند. آیه ۱۱ اطلاعات پیش زمینهای در مورد دلیل گفتن این مثل توسط عیسی ارائه میدهد.
یهودیان باور داشتند مسیح، پادشاهی خود را به محض ورود به اورشلیم برپا میکند. ترجمه جایگزین: «عیسی فوراً حکمرانی خود در پادشاهی خدا را آغاز میکند»
«مردی که از طبقه حاکمین بود» یا «مردی که از خانواده مهم بود»
این تصویری از تبدیل شدن شاهی کوچک به شاهی بزرگتر است. شاه بزرگتر به شاه کوچکتر اقتدار عطا میکند تا بر مملکت خود حکمرانی کند.
عیسی مثلی را که در لوقا ۱۹: ۱۱ شروع کرده، ادامه میدهد.
«آن اشراف زاده صدا زد.» شاید مفید باشد که بیان کنید او برای دریافت پادشاهی و قلمرو خود آنجا را ترک کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه برود، صدا زد»
«به هر یک مینایی داد»
هر قنطار ۶۰۰ گرم وزن داشته و احتمالاً از نقره ساخته شده بود. هر قنطار برابر با ۱۰۰ روز حقوق یک کارگر بود، که تقریباً حدود ۴ ماه کار میشد. پس ده قنطار برابر است با سه سال کار. ترجمه جایگزین: «ده سکه ارزشمند» یا «پول زیاد»
«با پول خود کار کنید» یا «از آن پول استفاده کنید تا پول بیشتری در آورید»
«مردم مملکت او»
«گروهی از مردم که نماینده آنها بودند» یا «چند قاصد»
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشد.
«بعد ازاینکه پادشاه شد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نزد او آیند»
«چه سودی بردهاند»
عیسی به روایت مثلی که در لوقا ۱۹: ۱۱ شروع کرده، ادامه میدهد.
«اولین خادم[غلام]»
«پیش آن اشرافزاده آمد»
این به طور ضمنی اشاره دارد که در واقع خادم باعث چنین سودی شده است. ترجمه جایگزین: «قنطار تو را استفاده کردم تا ده قنطار دیگر به دست آورم»
هر قنطار ۶۰۰ گرم و احتمالاً از نقره ساخته شده بود. هر قنطار برابر با ۱۰۰ روز حقوق بود، که تقریباً حدود ۴ ماه کار میشد. ببینید در لوقا ۱۹: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید»
«خوب کارت را انجام دادی.» شاید زبان شما دارای عبارتی باشد که کارفرما به منظور ابراز تایید خود از کار کارمند استفاده میکند، مثل آفرین.
این اشاره به یک قنطار دارد که آن اشرافزاده آن را پول زیادی نمیدانسته است.
عیسی روایت مثلی را که در لوقا ۱۹: ۱۱ شروع کرده ،ادامه میدهد.
«غلام دوم»
این به طور ضمنی اشاره دارد که در واقع خادم باعث چنین سودی شده است. ترجمه جایگزین: «از قنطاری که به من دادی استفاده کردم و پنج قنطار دیگر در آوردم» »
هر قنطار ۶۰۰ گرم و احتمالاً از نقره ساخته شده بود. هر قنطار برابر با ۱۰۰ روز حقوق بود، که تقریباً حدود ۴ ماه کار میشد. ببینید در لوقا ۱۹: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
«بر پنج شهر قدرت خواهی داشت»
عیسی روایت مثلی را که در لوقا ۱۹: ۱۱ شروع کرده ،ادامه میدهد.
«غلام دیگر آمد»
هر قنطار ۶۰۰ گرم و احتمالاً از نقره ساخته شده بود. هر قنطار برابر با ۱۰۰ روز حقوق بود، که تقریباً حدود ۴ ماه کار میشد. پس ده قنطار برابر است با سه سال کار. ببینید در لوقا ۱۹: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
«در پارچهای پیچیدم و کنار گذاشتم»
«مرد عبوس» یا «کسی که از خادمین خود انتظار زیادی دارد»
این احتمالاً ضرب المَثَل بوده است. کسی که از انبار یا بانک آنچه را نگذاشته بر میدارد استعاره از شخصی است که از زحمت دیگران سود میبرد. ترجمه جایگزین: « آنچه را نگذاشتهای بر میداری» یا «مثل کسی هستی که آنچه را دیگران گذاشتهاند برمیداری»
این احتمالاً ضرب المَثَل است. کسی که از کاشته دیگران محصول درو میکند احتمالاً استعاره از شخصی است که از زحمت دیگران سود میبرد. ترجمه جایگزین: «مثل کسی هستی که کاشته دیگران را درو میکنی»
عیسی روایت مثلی را که در لوقا ۱۹: ۱۱ شروع کرده ،ادامه میدهد.
«زبان خودت» اشاره به هر چه گفته است دارد. ترجمه جایگزین: «بر اساس آنچه گفتی»
آن اشراف زاده گفته غلامِ خود را تکرار میکند. لزوماً نمیگفت که حرف او درست است. ترجمه جایگزین: «میگویی که شخصی سختگیر هستم»
اشراف زاده از سوال استفاده کرده تا غلام شرور را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «باید پول من را میگذاشتی...سود»
«پول مرا به بانک قرض ندادی.» فرهنگهایی که بانک وجود ندارد میتوان به عنوان «پول قرض دادن به کسی» این قسمت را ترجمه کنند.
بانک ، مکانی تجاری است که پول را برای مردم نگه میدارد. بانک پول را به دیگران قرض میدهد تا در ازای آن سود بگیرد. بنابراین مبلغی بیشتر به کسانی که در بانک پول نگه داشتهاند، پرداخت میکند که به آن سود میگویند.
«آن مقدار را به علاوه سودی که به دست آورده، میگرفتم» یا «از آن سودی به دست میآوردم»
سود مبلغی است که بانک به مردمی که در بانک پولی گذاشتهاند[سپرده گذاران] میدهد.
عیسی روایت مثلی را که در لوقا ۱۹: ۱۱ شروع کرده ،ادامه میدهد.
اشراف زاده شاه شده بود. ببینید در لوقا ۱۹: ۱۲ چطور ترجمه کردهاید.
«کسانی که نزدیک بودند»
هر قنطار ۶۰۰ گرم و احتمالاً از نقره ساخته شده بود. هر قنطار برابر با ۱۰۰ روز حقوق بود، که تقریباً حدود ۴ ماه کار میشد. پس ده قنطار برابر است با سه سال کار. ببینید در لوقا ۱۹: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید.
«او از قبل ده قنطار داشت»
عیسی روایت مثلی را که در لوقا ۱۹: ۱۱ شروع کرده ،ادامه میدهد.
این شاه بود که سخن میگفت. برخی از مترجمین شاید بخواهند این آیه را «شاه جواب داد، ‘به شما میگویم‘» یا «ولی شاه گفت ‘این را به شما میگویم» ترجمه کنند.
این به طور ضمنی به این اشاره دارد که آنچه دارد پولی است که با بهره بردن وفادارانه از آن قنطار به دست آورده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر که از آنچه به او داده شد به خوبی استفاده کند» یا «به هرکس که از آنچه به او دادهام خوب استفاده کند، بیشتر میدهم»
این عبارت به طور ضمنی اشاره میکند که دلیل پول نداشتن این است که او از قنطار خود وفادارانه بهره نبرده. ترجمه جایگزین: « کسی که به خوبی از آنچه به او دادهام، استفاده نکرده است»
این را می توان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از او میگیرم»
از آنجا که دشمنان من آنجا بودند، برخی از زبانها ممکن است بگویند «این دشمنان من»
این پایان قسمتی از داستان درباره اشرافزاده و خادمانش است. این آیه به ما میگوید عیسی پس از این قسمت چه میکند.
«و چون این سخنان را گفت»
اورشلیم نسبت به اریحا در ارتفاع بالاتری قرار گرفته بود، پس برای اسرائیلیها معمول بود که هنگام رفتن به اورشلیم بگویند «بالا رفتن به اورشلیم»
عیسی به اورشلیم نزدیک میشود.
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی جدید استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوان استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
اینجا شناسه مستتر در فعل اشاره به عیسی دارد. شاگردان نیز همراه او بودند.
بیت فاجی روستایی در کوه زیتون بود(یا هنوز هست)، که از دره قدرون تا اورشلیم کشیده میشد.
«تپهای که به آن کوه زیتون میگویند» یا «تپهای که به آن کوه درخت زیتون میگویند»
«الاغی کوچک» یا «مَرکبی کوچک»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی تا به حال سوار آن نشده است » [ ترجمه فارسی از جمله معلوم استفاده کرده است.]
عیسی به شاگردان میگوید چگونه به سوالی که هنوز پرسیده نشده جواب دهند. اگرچه، روستائیان به زودی این سوال را میپرسیدند.
نقل قول تاکیدی را میتوانید به عنوان نقل قول غیر مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اگر کسی از شما پرسید چرا آن را باز میکنید، بگویید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دو شاگردی که عیسی فرستاد»
"«مالکان کره الاغ»
«ردای خود را بر الاغ گذاشتند.» رخت ردایی بود که بر دوش میانداختند
«به عیسی کمک کردند تا بالا رود و سوار کره الاغ شود»
«مردم جامههای خود را پهن میکردند.» این نشان از حرمت گذاشتن به کسی است.
«وقتی عیسی نزدیک میشد». شاگردان عیسی نیز همراه او بودند.
«جایی که جاده از کوه زیتون پایین میآید»
«شاهد انجام کارهای عظیم عیسی بودند»
آنها درباره عیسی چنین میگفتند.
اینجا «نام» اشاره به قدرت و اقتدار دارد. همچنین «خداوند» اشاره به خدا دارد.
«در آسمان آرامش باشد» یا «میخواهیم در آسمان آرامی را ببینیم»
«جلال بر والاترین» یا «میخواهیم جلال را در آن متعال ببینیم.» کلمه «اعلی علیین» اشاره به آسمان دارد، این واژه کنایه از خدا است، که در آسمان زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «همه خدا را در رفیعترین جای آسمان جلال دهند»
«در جماعتی بسیار»
«به شاگردانت بگو چنین نکنند»
عیسی این را گفت تا بر سخن بعدی خود تاکید کند.
این موقعیتی فرضی است. برخی از مترجمان باید روشن کنند که عیسی هنگام گفتن «اگر اینها ساکت شوند...به صدا میآیند» به طور ضمنی به چه اشاره داشت.
«سنگها او را میستایند.»
این اشاره به اورشلیم دارد.
« بر آن گریان گشتن» به معنای « به خاطر چیزی گریستن» است. کلمه «آن» اشاره به شهر اورشلیم دارد، ولی نشان از مردمی است که در آن زندگی میکردند. ترجمه جایگزین:«او برای مردم اورشلیم گریست.»
عیسی غم خود برای مردم اورشلیم را ابراز میکند، چون آنها فرصت صلح با خدا را از دست داده بودند.
کلمه «تو» مفرد است چون عیسی در مورد شهر حرف میزند. ولی اگر در زبان شما غیر طبیعی است، میتوانید از حالت جمع «شما» استفاده کنید تا به مردم شهر اشاره نمایید.
«چشمان تو» اشاره به توان دیدن دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر نمیتوانید آنها را ببینید»
عیسی به صحبت کردن ادامه میدهد.
آنچه در ادامه گفته میشود دلیل غم عیسی است.
این نشان میدهد که اوقات سختی را تجربه میکنند. برخی از زبانها در مورد زمانی که «میآید» صحبت نمیکنند. ترجمه جایگزین: «در آینده این اتفاقات برای شما روی میدهد: دشمنانت» یا «به زودی مشکلاتی را تجربه میکنید. دشمنانت»
کلمه «تو» مفرد است چون عیسی اشاره به شهر دارد گویی که به زنی اشاره میکند. ولی اگر در زبان شما چنین کاری غیر طبیعی است، میتوانید از شکل جمع «تو» استفاده کنید که اشاره به مردم شهر دارد.
این اشاره به دیوارهایی دارد که مانع خروج مردم از شهر میشود.
عیسی مردم شهر را طوری خطاب قرار میدهد که گویی با خود شهر مثل زنی حرف میزند. او کسانی که در شهر زندگی میکنند را طوری خطاب قرار میدهد که گویی فرزندان آن زن هستند و در نتیجه فرزندان آن شهر به حساب میآیند. بر خاک کوبیدن شهر به معنی نابود کردن دیوارها و ساختمانهای آن شهر است و به خاک کوبیدن فرزندان آن به معنای کشتن کسانی است که در آن شهر زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها تو را با خاک یکسان کرده و ساکنانت را میکشند» یا «آنها شهر تو را از بین میبرند و همه را میکشند.»
«سنگی دست نخورده نمیگذارند.» این اغراق نشان میدهد که دشمنان تمام شهر را نابود میکنند، شهری که از سنگ ساخته شده است.
«اذعان نداشتی»
این رویداد بعدی در این بخش از داستان است. عیسی به هیکل[معبد] در اورشلیم وارد میشود.
شاید لازم باشد روشن کنید که اول وارد اورشلیم، جایی که معبد قرار داشت، شد. ترجمه جایگزین: «عیسی به اورشلیم وارد شد و سپس به صحن معبد رفت»
فقط کاهنان اجازه داشتند به ساختمان معبد وارد شوند. ترجمه جایگزین: «به صحن معبد رفت»
«بیرون انداخت» یا «به زور بیرون کرد»
این نقل قول از اشعیاست. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کتاب مقدس میگوید» یا «نبی این کلمات را نوشته است»
کلمه «من» اشاره به خدا و «خانه» اشاره به هیکل دارد.
«جایی که مردم دعا میکنند»
عیسی طوری از هیکل حرف میزند که گویی دزدان گرد هم آمدهاند. ترجمه جایگزین: «جایی که دزدان مخفی شدهاند»
پایان این بخش از داستان است. این آیات (۴۷- ۴۸) از عملی در جریان میگویند که بعد از پایان بخش اصلی داستان ادامه مییابد.
.
«در صحن معبد» یا «در اطراف معبد»
« و به دقت به گفتههای عیسی گوش میدادند»
1روزی از آن روزها واقع شد هنگامی که او قوم را در هیکل تعلیم و بشارت میداد که رؤسای کهنه و کاتبان با مشایخ آمده،2به وی گفتند، به ما بگو که به چه قدرت این کارها را میکنی و کیست که این قدرت را به تو داده است؟3در جواب ایشان گفت، من نیز از شما چیزی میپرسم. به من بگویید.4تعمید یحیی از آسمان بود یا از مردم؟5ایشان با خود اندیشیده، گفتند که اگر گوییم از آسمان، هرآینه گوید چرا به او ایمان نیاوردید؟6و اگر گوییم از انسان، تمامی قوم ما را سنگسار کنند زیرا یقین میدارند که یحیی نبی است.7پس جواب دادند که نمیدانیم از کجا بود.8عیسی به ایشان گفت، من نیز شما را نمیگویم که این کارها را به چه قدرت بجا میآورم.9و این مَثَل را به مردم گفتن گرفت که شخصی تاکستانی غرس کرد و به باغبانانش سپرده، مدّت مدیدی سفر کرد.10و در موسم، غلامی نزد باغبانان فرستاد تا از میوهٔ باغ بدو سپارند. امّا باغبانان او را زده، تهیدست بازگردانیدند.11پس غلامی دیگر روانه نمود. او را نیز تازیانه زده، و بیحرمت کرده، تهیدست بازگردانیدند.12و باز سومی فرستاد. او را نیز مجروح ساخته، بیرون افکندند.13آنگاه صاحب باغ گفت، چه کنم؟ پسر حبیب خود را میفرستم شاید چون او رابینند احترام خواهند نمود.14امّا چون باغبانان او را دیدند، با خود تفکّرکنان گفتند، این وارث میباشد، بیایید او را بکشیم تا میراث از آنِ ما گردد.15در حال او را از باغ بیرون افکنده، کشتند. پس صاحب باغ بدیشان چه خواهد کرد؟16او خواهد آمد و باغبانان را هلاک کرده، باغ را به دیگران خواهد سپرد. پس چون شنیدند گفتند، حاشا.17به ایشان نظر افکنده، گفت، پس معنی این نوشته چیست، سنگی را که معماران ردّ کردند، همان سر زاویه شده است؟18و هر که بر آن سنگ افتد خُرد شود، امّا اگر آن بر کسی بیفتد او را نرم خواهد ساخت؟19آنگاه رؤسای کهنه و کاتبان خواستند که در همان ساعت او را گرفتار کنند، لیکن از قوم ترسیدند زیرا که دانستند که این مثل را دربارهٔ ایشان زده بود.20و مراقب او بوده، جاسوسان فرستادند که خود را صالح مینمودند تا سخنی از او گرفته، او را به حکم و قدرت والی بسپارند.21پس از او سؤال نموده، گفتند، ای استاد میدانیم که تو به راستی سخن میرانی و تعلیم میدهی و از کسی روداری نمیکنی، بلکه طریق خدا را به صدق میآموزی.22آیا بر ما جایز هست که جزیه به قیصر بدهیم یا نه؟23او چون مکر ایشان را درک کرد، بدیشان گفت، مرا برای چه امتحان میکنید؟24دیناری به من نشان دهید. صورت و رقمش از کیست؟ ایشان در جواب گفتند، ازقیصر است.25او به ایشان گفت، پس مال قیصر را به قیصر ردّ کنید و مال خدا را به خدا.26پس چون نتوانستند او را به سخنی در نظر مردم ملزم سازند، از جواب او در عجب شده، ساکت ماندند.27و بعضی از صدّوقیان که منکر قیامت هستند، پیش آمده، از وی سؤال کرده،28گفتند، ای استاد، موسی برای ما نوشته است که اگر کسی را برادری که زن داشته باشد بمیرد و بیاولاد فوت شود، باید برادرش آن زن را بگیرد تا برای برادر خود نسلی آورد.29پس هفت برادر بودند که اوّلی زن گرفته، اولاد ناآورده، فوت شد.30بعد دوّمین آن زن را گرفته، او نیز بیاولاد بمرد.31پس سومین او را گرفت و همچنین تا هفتمین و همه فرزند ناآورده، مردند.32و بعد از همه، آن زن نیز وفات یافت.33پس در قیامت، زن کدام یک از ایشان خواهد بود، زیرا که هر هفت او را داشتند؟34عیسی در جواب ایشان گفت، ابنای این عالم نکاح میکنند و نکاح کرده میشوند.35لیکن آنانی که مستحّق رسیدن به آن عالم و به قیامت از مردگان شوند، نه نکاح میکنند و نه نکاح کرده میشوند.36زیرا ممکن نیست که دیگر بمیرند از آن جهت که مثل فرشتگان و پسران خدا میباشند، چونکه پسران قیامت هستند.37و امّا اینکه مردگان برمیخیزند، موسی نیز در ذکر بوته نشان داد، چنانکه خداوند را خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب خواند.38و حالآنکه خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است. زیرا همه نزد او زنده هستند.39پس بعضی از کاتبان در جواب گفتند، ای استاد، نیکو گفتی.40و بعد از آن هیچکس جرأت آن نداشت که از وی سؤالی کند.41پس به ایشان گفت، چگونه میگویند که مسیح پسر داود است42و خود داود در کتاب زبور میگوید، خداوند به خداوند من گفت به دست راست من بنشین43تا دشمنان تو را پایانداز تو سازم؟44پس چون داود او را خداوند میخواند، چگونه پسر او میباشد؟45و چون تمامی قوم میشنیدند، به شاگردان خود گفت،46بپرهیزید از کاتبانی که خرامیدن در لباس دراز را میپسندند و سلام در بازارها و صدر کنایس و بالا نشستن در ضیافتها را دوست میدارند.47و خانههای بیوه زنان را میبلعند و نماز را به ریاکاری طول میدهند. اینها عذاب شدیدتر خواهند یافت.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم در ۲۰: ۱۷، ۴۲- ۴۳ انجام میدهد، که کلامی از عهد عتیق هستند.
وقتی عیسی از فریسیان پرسید که چه کسی به یحیی اقتدار تعمید دادن را داده است (لوقا ۲۰: ۴)، آنها نمیتوانستند جواب دهند چون با هر جواب کسی دلیلی پیدا میکند که خطایی از آنها بگیرد (لوقا ۲۰: ۵- ۶). آنها وقتی که از عیسی در مورد پرداخت مالیات به قیصر از او میپرسند امیدوار بودند در سخنان او خطایی بیابند (لوقا ۲۰: ۲۲)، اما عیسی به آنها جوابی داد که انتظار آن را نداشتند.
متناقض نما جملهای حقیقی است که چیزی به نظر غیر ممکن را توصیف میکند. در این باب، عیسی از مزموری نقل میکند که داود پسر خود را «خداوند» که همان« سرور» است خطاب میکند؛ اگر چه برای یهودیان، نیاکان از نوادگان بزرگتر به حساب میآمدند. در این آیات، مسیح سعی میکند شنوندگان خود را وا دارد تا درک کنند که خود مسیح صاحب الوهیت خواهد بود و خود او همان مسیح است (لوقا ۲۰: ۴۱- ۴۴)
روسای کهنه، کاتبان، و مشایخ در معبد از عیسی سوال میپرسند.
این عبارت شروع رویدادی جدید را در داستان نشانگذاری میکند.
«در صحن معبد» یا «نزدیک معبد»
عیسی به روسای کهنه، کاتبان و مشایخ جواب میدهد.
«عیسی جواب داد»
کلمات «من نیز از شما چیزی میپرسم» در قالب جمله خبری بیان شدهاند. کلمات «به من بگویید» دستوری هستند.
عیسی میدانست که اقتدار یحیی از آسمان است، پس به دنبال اطلاعاتی جدید نیست. او این سوال را پرسید تا رهبران یهودی فکر خود را به همه شنوندگان بگویند. این پرسشی بدیهی است، ولی احتمالاً باید این را در قالب سوال ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آیا فکر میکنید اقتدار یحیی جهت تعمید مردم از آسمان بود یا از انسان» یا «آیا خدا به یحیی گفت قوم را تعمید دهد، یا مردم به او گفتند که چنین کند»
«از خدا.» یهودیان از اشاره به خدا با اسم «یهوه» اجتناب میکردند. آنها اغلب از کلمه «آسمان» استفاده میکردند.
«آنها بحث کردند» یا «پاسخهای خود را سنجیدند»
«بین خود» یا «با یکدیگر»
شاید در برخی از زبانها نقل قول غیر مستقیم ترجیح داده شود. ترجمه جایگزین: «اگر بگوییم اقتدار یحیی از آسمان بود...»
«از خدا.» یهودیان از اشاره به خدا با اسم «یهوه» اجتناب میکردند. آنها اغلب از کلمه «آسمان» استفاده میکردند. ببینید این کلمات در لوقا ۲۰: ۴ چطور ترجمه شدهاند.
«عیسی میگوید»
برخی از زبانها ممکن است نقل قول غیر مستقیم را ترجیح دهند. ترجمه جایگزین: «اگر بگوییم اقتدار یحیی از انسان بود»
«با پرتاب کردن سنگ ما را میکشند.» شریعت خدا فرمان میدهد که قوم اوباید کسانی را که انبیای او را استهزا میکنند، سنگسار نمایند.
پس روسای کهنه، کاتبان و مشایخ پاسخ دادند. کلمه «پس» رویدادی را نشانگذاری میکند که در نتیجه رویدادی قبلی اتفاق افتاده است. در این مورد، با خود استدلال کردند(لوقا ۲۰ ۵-۶ )، جوابی برای گفتن نداشتند.
این را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها گفتند، نمیدانیم از کجا آمده»
«جایی که تعمید یحیی از آن بود» ترجمه جایگزین: «جایی که اقتدار یحیی جهت تعمید از آن آمده» یا «کسی که جهت تعمید به یحیی اقتدار داده»
«و من هم به شما نمیگویم.» عیسی میدانست که آنها مایل به جواب دادن به او نیستند، پس او نیز به همان شکل جواب داد. ترجمه جایگزین: «همانطور که شما به من نمیگویید، من هم به شما نمیگویم»
عیسی مثلی را در معبد تعریف میکند.
«اجازه داد تا باغبانان در ازای پولی از آن استفاده کنند» یا «اجازه داد باغبانان از آن استفاده کنند و بعداً پول بدهند» آن مبلغ در قالب پول یا بخشی از محصول بوده است.
اینها کسانی بودند که انگور میکاشتند و تولید میکردند. ترجمه جایگزین: «تاکستان داران»
«زمانی که توافق به پرداخت کرده بودند.» این احتمالاً در فصل محصول بوده است.
«مقداری از انگورها» یا «مقداری از چیزی که در تاکستان تولید کردند.» همچنین به محصولات جانبی انگور یا پولی که از فروش آن به دست میآید اشاره دارند.
تهی دست استعاره از «هیچ» است. ترجمه جایگزین: «بدون پرداخت او را فرستادند» یا «او را بدون انگور فرستادند»
«آن غلام را زدند»
«او را تحقیر کردند»
دست خالی بودن، استعاره از چیزی نداشتن است. ترجمه جایگزین: «او را بدون پرداخت پول فرستادند» یا «بدون انگوری او را فرستادند»
«حتی غلام سوم» یا «با این حال آن غلام.» کلمه «باز» به این اشاره دارد که صاحب زمین نباید غلام دوم را میفرستاد، ولی از آن گذشت و غلام سوم را فرستاد.
«آن غلام را زخمی کردند»
«او را از تاکستان بیرون انداختند»
این سوال تاکید میکند که صاحب تاکستان با دقت به آنچه میخواهد انجام دهد فکر میکند. ترجمه جایگزین: «این کار را انجام میدهم»
«وقتی مزرعهداران، پسر مالک را دیدن»
آنها اجازه نمیخواستند. آنها چنین گفتند تا خود را به قتل وارث تشویق کنند.
«باغداران پسر را از تاکستان بیرون میکنند»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا توجه شنوندگان را به کاری که صاحب تاکستان قصد انجام آن را دارد جلب کند. ترجمه جایگزین: «پس حالا، گوش دهید به آنچه صاحب تاکستان انجام داد»
عیسی گفتن این مثل به جماعت را تمام میکند.
« مباد که هرگز اتفاق بیافتد»
عیسی تعلیم خود به جماعت را ادامه میدهد.
«ولی عیسی به آنها خیره شد» یا «ولی مستقیم به آنها نگاه کرد.» او چنین کرد تا آنها را نسبت به درک آنچه گفته بود مسئول بداند.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به جماعت تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «باید بتوانید آنچه مکتوب است را درک کنید«‘سنگ...سنگ زاویه»
«این آیات»
این اولین استعاره در ارتباط با نبوتی است که در کتاب مزامیرآمده است. این یکی اشاره به مسیح دارد گویی که سنگی است که سازندگان انتخاب نکردند، ولی خدا آن را مهمترین سنگ ساخت.
«سنگی که معماران گفتند برای به کار بردن در ساختمان خوب نیست.» در آن روزها افراد از سنگها استفاده کردند تا دیوارهای خانه و ساختمانهای دیگر را بسازند.
این اشاره به روسای مذهبی دارد که عیسی را به عنوان مسیح رد کرده بودند.
«سنگ اصلی ساختمان» یا «مهمترین سنگ ساختمان»
این استعاره دوم از طرد کنندگان مسیح طوری حرف میزند که گویی بر سنگی میلغزند و زخمی میشوند.
این نتیجه افتادان بر سنگ است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تکه تکه میشود»
«اما آن سنگ بر هر کس که افتد.» استعاره سوم از قضاوت کنندگان مسیح طوری میگوید که گویی سنگی عظیم آنها را له میکند.
در این آیه از «دست اندازی بر» استفاده شده که به معنای دستگیر کردن است. ترجمه جایگزین: «به دنبال راهی برای دستگیر کردن عیسی بودند»
«فوراً»
این دلیلی است که آنها فوراً عیسی را دستگیر نکردند. مردم به عیسی احترام میگذاشتند، و رهبران مذهبی از عکسالعمل مردم در مقابل دستگیری عیسی میترسیدند. ترجمه جایگزین: «او را دستگیر نکردند چون از مردم میترسیدند»
«کاتبان و روسای کهنه جاسوسان را برای زیر نظر گرفتن عیسی فرستادند»
«چون قصد محکوم کردن عیسی به سخن بدی را داشتند»
«حکم» و «قدرت[اقتدار]» دو روش جهت بیان قصد والی برای قضاوت عیسی است. این را میتوانید در قالب یک یا دو جمله ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا والی عیسی را مجازات کند»
این شروع رویداد بعدی در داستان است. مدتی از زمان پرسیدن سوال توسط روسای کهنه در معبد گذشته است. جاسوسان حالا از عیسی سوال میپرسند.
«جاسوسان از عیسی پرسیدند»
جاسوسان سعی میکنند عیسی را فریب دهند. آنها این سخنان در مورد عیسی را باور نکردند.
این اشاره به جاسوسان دارد.
معانی محتمل: ۱) «حقیقت را میگویی حتی اگر مردم آن را دوست نداشته باشند» یا ۲) «کسی را به دیگری ترجیح نمیدهی»
این بخشی از سخن جاسوسان بود که با عیسی در میان گذاشتند.
آنها امیدوار بودند که عیسی «بله» یا «نه» بگوید. اگر «بله» میگفت، پس یهودیان احتمالاً به خاطر اینکه گفته باید به دولتی خارجی مالیات بپردازند از او خشمگین میشدند. اگر «نه» بگوید رهبران مذهبی به رومیان میگفتند که عیسی به مردم تعلیم میدهد تا آنها شریعت را زیر پا گذارند.
آنها از شریعت خدا میپرسیدند، نه قوانین قیصر. ترجمه جایگزین: «آیا شریعت به ما اجازه میدهد»
چون قیصر حاکم دولت رومی بود، آنها با اسم قیصر به دولت رومی اشاره میکردند.
«ولی عیسی فهمید که چه فریبکارند» یا «ولی عیسی دید که چگونه سعی در به دام انداختن او را دارند.» کلمه «ایشان را» اشاره به جاسوسان دارد.
این سکه نقره رومی معادل با یک روز کار بود.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به کسانی که قصد فریب دادن او را دارند، پاسخ دهد.
«تصویر و نام»
«سپس عیسی به آنها گفت»
اینجا «قیصر» اشاره به دولت روم دارد.
کلمه «رد کنید»[بدهید] از عبارت قبلی برداشت میشود. اینجا این کلمه را تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «به خدا بدهید»
این پایان رویداد درباره جاسوسان و بخشی از داستان است که در لوقا ۲۰: ۱ شروع شده است.
«جاسوسان نتوانستند چیزی اشتباه در سخنان او بیابند»
«ولی آنها از جواب او تعجب کردند و چیزی نگفتند»
نمیدانیم این اتفاق کجا روی داده است، اگرچه احتمالاً در صحن معبد چنین شده است. عیسی با صدوقیان حرف میزند.
این عبارت صدوقیان را به عنوان گروهی از یهودیان شناسایی میکند که میگویند کسی از مردگان بر نمیخیزد. اشاره نمیکند که برخی از صدوقیان باور داشتند که قیامتی هست و برخی میگفتند نیست.
«اگر برادر مردی در حالیکه زن دارد و بیفرزند است، فوت کند»
«مرد باید با زن برادر مردهاش ازدواج کند»
یهودیان، پسر نخست زنی که با برادر شوهر مرده خود ازدواج کرده بود را پسر شوهر اول او به حساب میآوردند. این پسر ملک شوهر اول مادر خود را به ارث میبرد و اسم او را بر خود داشت.
صدوقیان داستان کوتاهی را در آیات ۲۹- ۳۲ برای عیسی تعریف میکنند. این داستان به عنوان مثال گفته شده است. در آیه ۳۳، آنها در مورد داستانی که برای عیسی گفتهاند از او سوال میکنند.
شاید این رویدادها اتفاق افتاده باشد، ولی احتمالاً داستانی است که برای آزمایش کردن عیسی درست کردند.
«برادر اول» یا «بزرگتری»
«بدون فرزندی مُرد» یا «مُرد، ولی فرزندی نداشت»
صدوقیان داستان را با تکرار نکردن جزئیات کوتاه میکنند. ترجمه جایگزین: «دومی با او ازدواج کرد و همان شد» یا «دومین برادر با او ازدواج کرد و بیفرزند مُرد»
«برادر دومی» یا «برادر بزرگتر که هنوز زنده بود»
«سومی با او ازدواج کرد»
«برادر سوم با او ازدواج کرد» یا «برادر سوم که هنوز زنده بود»
صدوقیان داستان را با تکرار نکردن جزئیات کوتاه میکنند. ترجمه جایگزین: «به همین شکل هفت برادر با او ازدواج کردند و فرزندی نداشتند»
«همه هفت برادر» یا «هر هفت برادر»
صدوقیان پرسش خود از عیسی را تمام میکنند.
«وقتی مردم از مردگان قیام کنند» یا «وقتی مردگان باز زنده شوند.» برخی از زبانها روشی دارند که میتوانند نشان دهند صدوقیان باور به قیامت نداشتند، مثل «فرض بگیریم قیامی در کار است» یا «فرضاً وقتی مردگان قیام کنند»
عیسی پاسخ دادن به صدوقیان را شروع میکند.
«مردم این جهان» یا «مردم این وقت.» این تضاد بین آسمانیان و کسانیست که بعد از قیام زندگی میکنند.
در آن فرهنگ برای اشاره کردن به ازدواج میگفتند مرد ازدواج کرده و زن به شوهر داده شد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ازدواج کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن عصر که خدا آنها را ارزشمند میداند»"
«از مردگان برخیزند» یا «از مرگ برخیزند»
از بین مردگان. این عبارت توصیفگر همه مردگان در عالم اموات است. قیام کردن از بین مردگان را به زنده شدن تشبیه کرده است.
در آن فرهنگ برای اشاره کردن به ازدواج، میگفتند مرد ازدواج کرده و زن به شوهر داده شده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ازدواج نمیکنند» یا «ازدواج نخواهند کرد». این بعد از قیامت از مردگان است.
این بعد از قیامت است. ترجمه جایگزین: «دیگر نمیتوانند بمیرند»
«پسران خدا هستند چون او آنها را از مردگان بازگردانده است»
عیسی پاسخ دادن به صدوقیان را به پایان میرساند.
کلمه «نیز» اینجا آمده چون برای صدوقیان جای تعجب نبود که بخشی از آیات کتاب مقدس درباره قیامت از مردگان باشد. ولی انتظار نداشتند موسی چنین چیزی را نوشته باشد. ترجمه جایگزین: «ولی حتی موسی نشان داد که مردگان از قیامت بر میخیزند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا است که مردگان را دوباره زنده میکند.»
«در جایی از کتاب مقدس که نوشته بوته سوزان» یا «در کتب مقدس درباره بوته سوزان»
«جایی که موسی خداوند را خواند»
«خدای ابراهیم،اسحاق و یعقوب.» آنها همه یک خدا را میپرستیدند.
این کلمه استفاده شده تا شکستی را در تعلیم اصلی نشانگذاری کند. اینجا عیسی توضیح میدهد این داستان چطور قیام مردگان را ثابت میکند.
این دو جمله یک معنا دارد و دو بار برای تاکید گفته شدهاند. برخی از زبانها روشهای متفاوت برای نشان دادن تاکید دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند فقط خدای زندگان است.»
«ولی خدای زندگان.» از آنجا که این مردم جسماً مرده بودند، هنوز از نظر روحانی زنده بودند. ترجمه جایگزین: «اما خدای قومی که ارواح آنها زنده است،گرچه جسم آنها مرده است»
«چون از دید خدا همه آنها هنوز زنده هستند» یا «چون ارواح آنها در حضور خدا زنده هستند»
برخی از کاتبان به عیسی گفتند.» هنگام سوال پرسیدن صدوقیان کاتبانی آنجا بودند.
مشخص نیست که به کاتبان اشاره دارد یا صدوقیان و یا هر دو. بهترین کار این است که جمله را کلی نگه داریم.
«آنها ترسیدند سوال کنند» یا «با پرسشی دیگر خطر نکردند.» آنها فهمیدند که به اندازه عیسی نمیدانند، اما نمیخواستند به این اعتراف کنند. این را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها سوالات حیلهگرانه دیگر از او نپرسیدند، چون میترسیدند پاسخهای حکیمانه عیسی آنها را ابله جلوه دهد»
عیسی از کاتبان پرسید.
«چرا میگویند...پسر؟ عیسی از سوال استفاده کرد تا کاتبان را به فکر وادارد که مسیح کیست. ترجمه جایگزین: «بیایید به آنها فکر کنیم که میگویند...پسر» یا «درباره آنها حرف میزنم که میگویند...پسر»
انبیا، رهبران مذهبی و یهودیان به طور کل میدانستند که مسیح پسر داود است. ترجمه جایگزین: «هرکس بگوید» یا «مردم میگفتند»
«نواده داود پادشاه است.» کلمه «پسر» به نواده اشاره دارد. در این مورد اشاره به کسی دارد که بر پادشاهی خدا حکومت میکند[ یعنی خود عیسی].
این نقل قول از مزامیر است که میگوید «یهوه به خداوند من گفت.» اما یهودیان اکثراً کلمه «یهوه» را تکرار نمیکردند و به جای آن «خداوند» را استفاده میکردند. ترجمه جایگزین: : «خداوند خدا به خداوند من گفت» یا «خدا به خداوندم گفت»
داود،عیسی را «خداوند» مینامد.
نشستن بر «دست راست خدا» عملی نمادین است که نشان از دریافت جلال و اقتدار خدا است. ترجمه جایگزین: «بر جای جلال کنار من بنشین»
از دشمنان مسیح طوری صحبت شده که گویی اسباب خانه هستند که عیسی بر آن پای خود را میگذارد. این تصویری از تسلیم است. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که دشمنانت را زیرپایی تو کنم» یا «تا وقتی که بر دشمنانت غلبه کنم»
در فرهنگ آن زمان، پدر بیشتر از پسر محترم بود. استفاده داود از کلمه «خداوند» برای مسیح نشان میدهد که او از داود بزرگتر است.
«پس مسیح چطور پسر انسان است؟» این را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این نشان میدهد که مسیح فقط نواده داود نیست»
حالا عیسی توجه خود را به شاگردان معطوف میکند و مستقیماً با آنها صحبت میکند.
«مراقبت باشید»
لباسهای بلند نشان میداد که مقامی مهم دارند. ترجمه جایگزین: «آنانی که دوست دارند در رداهای خود مهم به نظر برسند»
«آنها خانههای بیوگان را خوردند.» طوری از کاتبان یاد شده که گویی حیوانات گرسنه هستند و خانههای بیوگان را میخورند. کلمه «خانهها» جزگویی است برای زندگی بیوهزنان و هر دارایی که آنها در خانه گذاشتهاند. ترجمه جایگزین: «آنها دارایی بیوهزنان را میبرند»
See:
«آنها تظاهر میکنند که پارسا هستند و دعای طولانیتری میکنند» یا «طولانی دعا میکنند تا مردم آنها را ببینند»
«داوری سختی بر آنها خواهد آمد.» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا قطعاً آنها را به شدت تنبیه میکند»
1و نظر کرده، دولتمندانی را دید که هدایای خود را در بیتالمال میاندازند.2و بیوه زنی فقیر را دید که دو فلس درآنجا انداخت.3پس گفت، هرآینه به شما میگویم این بیوه فقیر از جمیع آنها بیشتر انداخت.4زیرا که همهٔ ایشان از زیادتی خود در هدایای خدا انداختند، لیکن این زن از احتیاج خود تمامی معیشت خویش را انداخت.5و چون بعضی ذکر هیکل میکردند که به سنگهای خوب و هدایا آراسته شده است گفت،6ایّامی میآید که از این چیزهایی که میبینید، سنگی بر سنگی گذارده نشود، مگر اینکه به زیر افکنده خواهد شد.7و از او سؤال نموده، گفتند، ای استاد پس این امور کی واقع میشود و علامت نزدیک شدن این وقایع چیست؟8گفت، احتیاط کنید که گمراه نشوید. زیرا که بسا به نام من آمده خواهند گفت که، من هستم و وقت نزدیک است. پس از عقب ایشان مروید.9و چون اخبار جنگها و فسادها را بشنوید، مضطرب مشوید زیرا که وقوع این امور اوّل ضرور است لیکن انتهادر ساعت نیست.10پس به ایشان گفت، قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند کرد.11و زلزلههای عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدید و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد.12و قبل از این همه، بر شما دستاندازی خواهند کرد و جفا نموده، شما را به کنایس و زندانها خواهند سپرد و در حضور سلاطین و حکّام بجهت نام من خواهند برد.13و این برای شما به شهادت خواهد انجامید.14پس در دلهای خود قرار دهید که برای حجّت آوردن، پیشتر اندیشه نکنید،15زیرا که من به شما زبانی و حکمتی خواهم داد که همهٔ دشمنان شما با آن مقاومت و مباحثه نتوانند نمود.16و شما را والدین و برادران و خویشان و دوستان تسلیم خواهند کرد و بعضی از شما را به قتل خواهند رسانید.17و جمیع مردم بجهت نام من شما را نفرت خواهند کرد.18ولکن مویی از سر شما گُم نخواهد شد.19جانهای خود را به صبر دریابید.20و چون بینید که اورشلیم به لشکرها محاصره شده است، آنگاه بدانید که خرابی آن رسیده است.21آنگاه هر که در یهودیّه باشد، به کوهستان فرار کند و هر که در شهر باشد، بیرون رود و هر که در صحرا بُوَد، داخل شهر نشود.22زیرا که همان است ایام انتقام، تا آنچه مکتوب است تمام شود.23لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایّام، زیرا تنگی سخت بر روی زمین و غضب بر این قوم حادث خواهد شد.24و به دم شمشیر خواهند افتاد و در میان جمیع امّتها به اسیری خواهند رفت و اورشلیم پایمال امّتها خواهد شد تا زمانهای امّتها به انجام رسد.25و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امّتها روی خواهد نمود بهسبب شوریدن دریا و امواجش.26و دلهای مردم ضعف خواهد کرد ازخوف و انتظار آن وقایعی که برربع مسکون ظاهر میشود، زیرا قوّات آسمان متزلزل خواهد شد.27و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که بر ابری سوار شده با قوّت و جلال عظیم میآید.28و چون ابتدای این چیزها بشود، راست شده، سرهای خود را بلند کنید از آن جهت که خلاصی شما نزدیک است.29و برای ایشان مَثَلی گفت که، درخت انجیر و سایر درختان را ملاحظه نمایید،30که چون میبینید شکوفه میکند، خود میدانید که تابستان نزدیک است.31و همچنین شما نیز چون بینید که این امور واقع میشود، بدانید که ملکوت خدا نزدیک شده است.32هرآینه به شما میگویم که تا جمیع این امور واقع نشود، این فرقه نخواهد گذشت.33آسمان و زمین زایل میشود لیکن سخنان من زایل نخواهد شد.34پس خود را حفظ کنید مبادا دلهای شما از پرخوری و مستی و اندیشههای دنیوی، سنگین گردد و آن روز ناگهان بر شما آید.35زیرا که مثل دامی بر جمیع سَکَنه تمام روی زمین خواهد آمد.36پس در هر وقت دعا کرده، بیدار باشید تا شایستهٔ آن شوید که از جمیع این چیزهایی که به وقوع خواهد پیوست نجات یابید و در حضور پسر انسان بایستید.37و روزها را در هیکل تعلیم میداد و شبها بیرون رفته، در کوه معروف به زیتون به سر میبرد.38و هر بامداد قوم نزد ویدر هیکل میشتافتند تا کلام او را بشنوند.
عیسی به شاگردان درباره اتفاقاتی که پیش از بازگشت او روی میدهد، توضیحات بیشتری میدهد.
عیسی تعلیم میدهد قبل از بازگشت او خیلیها ادعا میکنند که او هستند. و همچنین زمانی خواهد رسید که مردم از پیروان عیسی متنفر خواهند بود و حتی قصد کشتن آنها را خواهند داشت.
«زمانهای امّتها به انجام رسد»
یهودیان از زمانی صحبت میکنند که بابلیها اجداد آنها را مجبور به رفتن به بابل کردند و زمانی که مسیح میآید را «دوران امتها» مینامند، زمانی که امتها بر یهودیان حکومت خواهند کرد.
عیسی خود را در این باب «پسر انسان» خطاب قرار میدهد (لوقا ۲۱: ۲۷). زبان شما شاید این امکان را نداشته باشد تا اشخاص طوری از خود بگویند که گویی درباره کس دیگر حرف میزنند.
and
عیسی تعلیم دادن به شاگردان را شروع میکند، ولی معلوم نیست که آیا در همان روز که صدوقیان از عیسی سوال میپرسند اتفاق افتاده (لوقا ۲۰: ۲۷) یا روزی دیگر است.
شاید گویاتر بیان کردن این هدایا نیاز باشد. ترجمه جایگزین: «هدایای نقدی»
«بیت المال» یعنی جعبههایی در صحن معبد که مردم در آن به خداوند پول هدیه میدادند.
این روشی برای معرفی کردن شخصی جدید در داستان است.
«دو سکه کوچک» یا «دو سکه مسی کوچک.» این دو سکه کم ارزشترین سکههای آن موقع بودهاند. ترجمه جایگزین: «دو پنی» یا «دو سکه کوچک کم ارزش»
این به معنای اهمیت زیاد چیزی است که عیسی میگوید.
عیسی با شاگردان حرف میزد. کلمه «شما» جمع است.
خداوند هدیه ناچیز او را مهمتر از هدیه همه آنها دانست. ترجمه جایگزین: «هدیه بیوه زن، ارزشمندتر از هدایای بیشمار مردان ثروتمند است»
«پول زیادی دارند ولی قسمت کمی از آن را دادند»
«آنکه پول بسیار کمی داشت»
عیسی سخن خود را از بیوه زن به تعلیم درباره معبد انتقال میدهد.
چیزهایی که مردم به خدا داده بودند
این اشاره به معبدی زیبا و تزئینات آن دارد.
«زمانی خواهد بود» یا «روزی»
اینجا میتوانید جملهای جدید را شروع کنید. ترجمه جایگزین: «روی دیگری نمیماند. همه در هم میشکنند» یا «روی همدیگر باقی نمیمانند. دشمنان همه سنگها را فرو میریزند»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر سنگ از جای خود بلند شده و همه از هم میپاشند»
اینجا میتوانید جملهای جدید را شروع کنید. ترجمه جایگزین: «روی دیگری نمیماند. همه در هم میشکنند» یا «روی همدیگر باقی نمیمانند. دشمنان همه سنگها را فرو میریزند»
«شاگردان از عیسی پرسیدند» یا «شاگردان از عیسی پرسیدند»
این به سخنی اشاره دارد که عیسی تازه درباره دشمنان گفت، دشمنانی که معبد را نابود میکنند.
عیسی با شاگردان حرف میزد. ترجمه جایگزین: «تا دروغها را باور نکنید» یا «تا کسی شما را فریب ندهد»
اشخاص در نام او میآیند و مدعی میشوند که از طرف او هستند. ترجمه جایگزین: «ادعا میکنند که من هستم» یا «مدعی میشوند که من هستند»
«من مسیح هستم» یا «من مسیحم»
«آنها را باور نکنید» یا «شاگرد آنها نشوید»
اینجا «جنگها» اشاره به جنگ بین کشورها دارد، و «فسادها» احتمالاً اشاره به مردمی دارد که علیه رهبران یا که علیه دیگران در کشور خود میجنگند. ترجمه جایگزین: «جنگها و شورشها» یا «جنگها و انقلاب»
«نگذارید این امور شما را بترساند» یا «نترسید»
این اشاره به داوری نهایی دارد. ترجمه جایگزین: «بعد از جنگ و آشوب پایان دوران فرا نمیرسد» یا «دنیا فوراً بعد از این رویدادها به پایان نمیرسد.»
«پایان همه چیز» یا «پایان عصر»
«سپس عیسی به شاگردان گفت.» چون این ادامه سخن عیسی از آیه قبلی است، برخی از زبانها ممکن است حذف «پس به ایشان گفت» را ترجیح دهند.
اینجا «قوم» کنایه از مردم یک سرزمین است، و «مقاومت خواهند کرد» کنایه از حمله است. کلمه «قوم» به طور کلی نماد هر قوم است، نه قومی خاص. ترجمه جایگزین: «مردم یک ملت بر علیه مردم ملتی دیگر هجوم میآورند» یا «مردم برخی از ملتها علیه مردم ملتهای دیگر هجوم میآورند»
این بیشتر اشاره به گروههای قومی - مردمی دارد تا کشورها
کلمه «مقاومت میکند» [بر خواهد خواست] از عبارت قبلی برداشت میشود و به معنی حمله کردن است. ترجمه جایگزین: «حکومتی علیه حکومتی بر خواهد خواست» یا «مردم برخی از حکومتها بر علیه مردم دیگر بر خواهند خواست»
کلمات «در جایها...ظاهر خواهد شد» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «همه جا قحطی و طاعون خواهد بود» یا «گرسنگی و مریضی جایهای مختلف را فرا میگیرد»
«رویدادهایی که مردم را میترسانند» یا «رویدادهایی که باعث ترس مردم میشوند»
این اشاره به امور هولناکی دارد که عیسی روی دادن آنها را از قبل گفته است.
«شما را میگیرند.» این جمله اشاره به اشخاصی دارد که بر شاگردان اقتدار مییابند.
«مردم چنین میکنند» یا «دشمنان خواهند کرد»
عیسی با شاگردان خود حرف میزد. کلمه «شما» جمع است.
کلمه «کنایس» کنایه از اشخاص در کنیسههاست، به خصوص رهبران مذهبی. ترجمه جایگزین: «شما را به رهبران کنایس تسلیم میکنند» یا «شما را به کنیسهها میبرند تا کاری را که میخواهند با شما بکنند»
«شما را به زندانها تحویل میدهند» یا «شما را در زندان میاندازند»
کلمه «نام» به منظور اشاره به خود عیسی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «چون مرا دنبال کردهاید»
«برای شما تا شهادتی باشد»
«به این خاطر»، اشاره به همه سخنان عیسی دارد، که در لوقا ۲۱: ۱۰ شروع میشود.
اینجا «دل» استعاره برای اذهان مردم است. ترجمه جایگزین: «تصمیم خود را بگیر» یا «مصمم شو»
«جلوتر فکر نکنید که جهت دفاع از خود علیه اتهامات چه خواهید گفت»
«حکمتی که هیچ یک از دشمنان شما قادر به مقاومت یا مباحثه نخواهند بود»
«به شما میگویم چه سخن حکیمانهای را بگویید»
این را میتوان در یک عبارت ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «کلام حکمت» یا «کلامی حکیمانه»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی والدین، برادران، خویشان و دوستان شما را تحویل مقامات میدهند»
«برخی از شما را میکشند.» معانی محتمل: ۱) «مقامات برخی از شما را میکشند» یا ۲) «تسلیم کنندگانتان شما را میکشند.» معنای اول محتملتر است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمه «جمیع» تاکید میکند که تعداد زیادی از مردم از شاگردان متنفر خواهند شد، یا از طریق ۱) مبالغه ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد که همه از شما متنفرند» یا «به نظر میرسد همه از شما متنفرند» یا ۲) کلیت بخشی. ترجمه جایگزین: «اکثر مردم از شما متنفر میشوند» یا «اکثر مردم از شما متنفر خواهند بود» "
«نام من» اینجا اشاره به عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «چون مرا دنبال میکنید»
عیسی به یکی از کوچکترین اعضای بدن شخص اشاره میکند. او تاکید میکند که کل شخص از بین نمیرود. عیسی از قبل گفته که برخی از آنها به قتل خواهند رسید، پس برخی از این قسمت چنین برداشت میکنند که آنها از نظر روحانی آسیب نخواهند دید. ترجمه جایگزین: «ولی این چیزها نمیتواند واقعاً به شما آسیبی رساند» یا «حتی هر تار مو بر سر شما محافظت شده است»
«استوار بمانید.» این را میتوان به صورت منفی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر رها نکنید»
«جان» نمادی از بخش جاودان شخص است. ترجمه جایگزین: «شما زندگی را دریافت میکنید» یا «شما خود را نجات میدهید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لشکرها اورشلیم را محاصره کردهاند»
«به زودی نابود میشود» یا «آنها به زودی نابود میشوند»
از خطر میگریزد
این اشاره به مناطق روستایی خارج از اورشلیم دارد، نه به قوم. ترجمه جایگزین: «خارج از شهر»
«داخل اورشلیم»
«این ایام تنبیه» یا «زمان خواهد رسید که خدا این شهر را تنبیه میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام آنچه انبیا در کتب مقدس در قدیم الایام نوشتهاند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روی میدهد»
«مادرانی که به فرزندان خود شیر میدهند»
معانی محتمل: ۱) مردم این سرزمین سختی بسیار میکشند یا ۲) در این سرزمین فاجعهای رخ خواهد داد.
بر مردم غضب خواهد بود. خدا غضب خود را بر آنها میآورد. ترجمه جایگزین: «این قوم خشم خدا را تجربه خواهند کرد» یا «خدا خشمگین میشود و قوم را مجازات میکند»
«با تیغه شمشیر کشته میشوند.» اینجا «به دم شمشیر خواهند افتاد» نشان از مردن توسط سربازان بسیار است. ترجمه جایگزین: «دشمن سربازان را میکشد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان آنها را اسیر کشورهای دیگر میکنند»
کلمه «جمیع» مبالغه است که بر رانده شدن آنها در کشورهای بسیار تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در ملل بسیار»
معانی محتمل: ۱) غیر یهودیان اورشلیم را شکست میدهند و بر آن غلبه میکنند یا ۲) امت ها شهر اورشلیم را نابود میکنند یا ۳) امتها مردم شهر اورشلیم را نابود میکنند.
این استعاره طوری از اورشلیم یاد کرده که گویی مردم از اقوام دیگر بر آن راه میروند و با پا آن را له میکنند. این اشاره به سلطه دارد. ترجمه جایگزین: «امتها بر آنها غلبه میکنند» یا «اقوام دیگر آنها را نابود میکنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دوره امتها به پایان رسیده است»
اینجا «امتها» اشاره به مردم آنها دارد. ترجمه جایگزین: «مردم آن ملل در سختی خواهند بود»
«پریشانی به خاطر اضطراب ناشی از خروش دریا و امواجش» یا «پریشانی، صدای بلند دریا و حرکت امواج خروشان آنها را میترساند» این قسمت به نظر به طوفانی غیر عادی یا فاجعهای مربوط به دریا اشاره دارد.
«آنچه در دنیا روی میدهد» یا «آنچه در دنیا اتفاق میافتد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) خدا ماه و ستارگان را متزلزل میکند تا به طریق معمول حرکت نکنند یا ۲) خدا ارواح قدرتمند آسمان را مضطرب میسازد. اولین معنا پیشنهاد میشود.
عیسی به خود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، میآیم»
«بر ابری پایین میآيد»
اینجا «قوت» احتمالاً اشاره به اقتدار قضاوت در دنیا اشاره دارد. «جلال اشاره به نوری تابان دارد. خدا برخی مواقع عظمت خود را با نوری تابان نشان میدهد. ترجمه جایگزین: « قدرتمندانه و پر جلال» یا « او قدرتمند و پر جلال خواهد بود»
اشخاص بعضی اوقات هنگام ترس خم میشوند تا از دیده شدن یا آسیب جلوگیری کنند. وقتی دیگر نمیترسند، میایستند. ترجمه جایگزین: «با اعتماد به نفس بایستید»
سر بلند کردن کنایه از بالا را نگاه کردن است. وقتی سر خود را بالا میبرند، نجات دهنده خود را میبینند که میآید. ترجمه جایگزین: «به بالا نگاه میکنند»
خدایی که خلاص میکند طوری بیان شده که گویی که خود رهایی است. کلمه «خلاصی» اسم معناست و میتوان آن را به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:«چون خدا به زودی شما را میرهاند»
عیسی در همان حال که تعلیم شاگردان را ادامه میدهد، برای آنها مثلی تعریف میکند.
«وقتی برگها شروع به رشد میکنند»
«تابستان شروع میشود.» تابستان در اسرائیل با شکوفه زدن برگهای انجیر ادامه پیدا میکند و آنموقع انجیرها رسیدهاند. ترجمه جایگزین: «زمان درو آغاز شده است»
ظهور نشانههایی که عیسی توصیف کرد، نشان از ورود پادشاهی خداست همانطور که ظاهر شدن برگ بر درخت انجیر نشان از رسیدن تابستان است.
«خدا به زودی پادشاهی خود را بنیاد میگذارد.» ترجمه جایگزین: «خدا به زودی به عنوان پادشاه حکومت میکند»
عیسی تعلیم به شاگردان را ادامه میدهد.
این نوع از بیان بر اهمیت گفتههای عیسی تاکید میکند.
معانی محتمل: ۱) نسلی که اولین نشانههایی که عیسی ذکر کرد را میبیند یا ۲) نسلی که مخاطب عیسی بودند.
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زنده خواهند بود وقتی»
«آسمان و زمین از هستی ساقط میشوند.» کلمه «آسمان» اشاره به آسمان و کل کهکشان و فرای آن دارد.
«کلام من از هستی ساقط نمیشود» یا «کلامم فرو گذاشته نمیشود.» عیسی از «سخنان» استفاده کرد تا به همه گفتهای خود اشاره کند.
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه باقی خواهند ماند»
اینجا «دل» اشاره به ذهن و افکار شخص دارد. ترجمه جایگزین: «تا مشغول نشوید»
اینجا عیسی از گناه طوری یاد کرده است که گویی وزنه جسمانی هستند که شخصی آنها را حمل میکند.
«آنچه نوشیدن شراب بسیار بر سر شما میآورد» یا «سرخوشی»
«بیش از حد نگران زندگی بودن»
همانطور که دام، حیوان را ناگهانی و دور از انتظار او گرفتار میکند، آن روز نیز وقتی قوم انتظارش را ندارند روی خواهد داد. ترجمه جایگزین: «آن روز وقتی که انتظارش را ندارید روی میدهد، همانطور که دام بر حیوان بسته میشود»
آمدن آن روز، ناگهانی و دور از انتظار کسانی است که آماده و بر حذر نیستند. ترجمه جایگزین: « چون اگر مراقب نباشید آن روز ناگهان بر شما بسته خواهد شد»
این اشاره به روزی دارد که مسیح باز میگردد. ترجمه جایگزین: «روزی که پسر انسان میآید»
«همه را تحت تاثیر قرار میدهد» یا «رویدادهای آن روز همه را تحت تاثیر قرار میدهد»
روی زمین طوری گفته شده که گویی چهره شخص است. ترجمه جایگزین: «بر سطح زمین» یا «بر تمام زمین»
عیسی تعلیم به شاگردان را تمام میکند.
«آماده آمدن من باشید»
معانی محتمل: ۱) «به اندازهای قوی باشید که در برابر این چیزها تاب آورید» یا ۲) «بتوانید اجتناب کنید»
«این امور روی میدهد.» عیسی تازه درباره رویدادهای هولناک به آنها میگوید، رویدادهایی از قبیل جفا، جنگ و اسارت.
«تا با اعتماد به نفس در حضور پسر انسان بایستید.» این احتمالاً به زمان داوری همگان توسط پسر انسان اشاره دارد. آن کس که آماده نیست از پسر انسان خواهد ترسید و با اعتماد به نفس در برابر او نمیایستد.
این پایان بخشی از داستان است که در لوقا ۲۰: ۱ شروع شد. این آیات درباره عملی از داستان میگویند که بعد از پایان بخش اصلی داستان ادامه مییابند.
«در طول روز...تعلیم میداد» یا «هر روز تعلیم میداد.» آیات بعد درباره چیزهایی میگوید که عیسی و مردم هر روز در طول هفته تا قبل از مرگ او انجام میدادند.
فقط کاهنان اجازه آمدن در معبد را داشتند. ترجمه جایگزین: «در معبد» یا «در صحن معبد»
«شبها به بیرون شهر میرفت» یا «هر شب بیرون میرفت»
کلمه «همه» احتمالاً مبالغه جهت تاکید بر تعداد بالای جماعت است. ترجمه جایگزین: «تعداد زیادی از مردم شهر» یا «تقریباً همه در شهر»
«هر صبح زود میآمدند»
«تعلیم او را بشنوند»
1و چون عید فطیر که به فِصَح معروف است نزدیک شد،2رؤسای کهنه و کاتبان مترصّد میبودند که چگونه او را به قتل رسانند، زیرا که از قوم ترسیدند.3امّا شیطان در یهودای مسمّیٰ به اسخریوطی که از جمله آن دوازده بود داخل گشت،4و او رفته با رؤسای کهنه و سرداران سپاه گفتگو کرد که چگونه او را به ایشان تسلیم کند.5ایشان شاد شده، با او عهد بستند که نقدی به وی دهند.6و او قبول کرده، در صدد فرصتی برآمد که اورا در نهانی از مردم به ایشان تسلیم کند.7امّا چون روز فطیر که در آن میبایست فِصَح را ذبح کنند رسید،8پطرس و یوحنّا را فرستاده، گفت، بروید و فِصَح را بجهت ما آماده کنید تا بخوریم.9به وی گفتند، در کجا میخواهی مهیّا کنیم؟10ایشان را گفت، اینک، هنگامی که داخل شهر شوید، شخصی با سبوی آب به شما برمیخورد. به خانهای که او درآید، از عقب وی بروید،11و به صاحب خانه گویید، استاد تو رامیگوید مهمانخانه کجا است تا در آن فِصَح را با شاگردان خود بخورم.12او بالاخانهای بزرگ و مفروش به شما نشان خواهد داد؛ در آنجا مهیّا سازید.13پس رفته چنانکه به ایشان گفته بود یافتند و فِصَح را آماده کردند.14و چون وقت رسید، با دوازده رسول بنشست.15و به ایشان گفت، اشتیاق بینهایت داشتم که پیش از زحمت دیدنم، این فِصَح را با شما بخورم.16زیرا به شما میگویم از این دیگر نمیخورم تا وقتی که در ملکوت خدا تمام شود.17پس پیالهای گرفته، شکر نمود و گفت، این را بگیرید و در میان خود تقسیم کنید.18زیرا به شما میگویم که تا ملکوت خدا نیاید، از میوهٔ مَو دیگر نخواهم نوشید.19و نان را گرفته، شکر نمود و پاره کرده، به ایشان داد و گفت، این است جسد من که برای شما داده میشود؛ این را به یاد من بجا آرید.20و همچنین بعد از شام پیاله را گرفت و گفت، این پیاله عهد جدید است در خون من که برای شما ریخته میشود.21لیکن اینک، دست آن کسی که مرا تسلیم میکند با من در سفره است.22زیرا که پسر انسان برحسب آنچه مقدّر است، میرود لیکن وای بر آن کسی که او را تسلیم کند.23آنگاه از یکدیگر شروع کردند به پرسیدن که کدام یک از ایشان باشد که این کار بکند؟24ودر میان ایشان نزاعی نیز افتاد که کدام یک از ایشان بزرگتر میباشد.25آنگاه به ایشان گفت، سلاطین امّتها بر ایشان سروری میکنند و حکّامِ خود را ولینعمت میخوانند.26لیکن شما چنین مباشید، بلکه بزرگتر از شما مثل کوچکتر باشد و پیشوا چون خادم.27زیرا کدامیک بزرگتر است؟ آنکه به غذا نشیند یا آنکه خدمت کند؟ آیا نیست آنکه نشسته است؟ لیکن من در میان شما چون خادم هستم.28و شما کسانی میباشید که در امتحانهای من با من به سر بردید.29و من ملکوتی برای شما قرار میدهم چنانکه پدرم برای من مقرّر فرمود،30تا در ملکوت من از خوان من بخورید و بنوشید و بر کرسیها نشسته بر دوازده سبط اسرائیل داوری کنید.31پس خداوند گفت، ای شمعون، ای شمعون، اینک، شیطان خواست شما را چون گندم غربال کند،32لیکن من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود؛ و هنگامی که تو بازگشت کنی برادران خود را استوار نما.33به وی گفت، ای خداوند حاضرم که با تو بروم حتّی در زندان و در موت.34گفت، تو را میگویم ای پطرس، امروز خروس بانگ نزده باشد که سه مرتبه انکار خواهی کرد که مرا نمیشناسی.35و به ایشان گفت، هنگامی که شما را بیکیسه و توشهدان و کفش فرستادم، به هیچ چیز محتاج شدید؟ گفتند، هیچ.36پس به ایشان گفت، لیکن الآن هر کهکیسه دارد، آن را بردارد و همچنین توشهدان را و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته، آن را بخرد.37زیرا به شما میگویم که این نوشته در من میباید به انجام رسید، یعنی با گناهکاران محسوب شد؛ زیرا هر چه در خصوص من است، انقضا دارد.38گفتند، ای خداوند اینک، دو شمشیر. به ایشان گفت، کافی است.39و برحسب عادت بیرون شده، به کوه زیتون رفت و شاگردانش از عقب او رفتند.40و چون به آن موضع رسید، به ایشان گفت، دعا کنید تا در امتحان نیفتید.41و او از ایشان به مسافت پرتاپ سنگی دور شده، به زانو درآمد و دعا کرده، گفت،42ای پدر اگر بخواهی این پیاله را از من بگردان، لیکن نه به خواهش من بلکه به ارادهٔ تو.43و فرشتهای از آسمان بر او ظاهر شده، او را تقویت مینمود.44پس به مجاهده افتاده، به سعی بلیغتر دعا کرد، چنانکه عرق او مثل قطرات خون بود که بر زمین میریخت.45پس از دعا برخاسته، نزد شاگردان خود آمده، ایشان را از حزن در خواب یافت.46به ایشان گفت، برای چه در خواب هستید؟ برخاسته، دعا کنید تا در امتحان نیفتید!47و سخن هنوز بر زبانش بود که ناگاه جمعیآمدند و یکی از آن دوازده که یهودا نام داشت بر دیگران سبقت جُسته، نزد عیسی آمد تا او را ببوسد.48و عیسی بدو گفت، ای یهودا آیا به بوسه پسر انسان را تسلیم میکنی؟49رفقایش چون دیدند که چه میشود، عرض کردند، خداوندا به شمشیر بزنیم؟50و یکی از ایشان، غلام رئیس کهنه را زده، گوش راست او را از تن جدا کرد.51عیسی متوجّه شده گفت، تا به این بگذارید. و گوش او را لمس نموده، شفا داد.52پس عیسی به رؤسای کهنه و سرداران سپاه هیکل و مشایخی که نزد او آمده بودند گفت، گویا بر دزد با شمشیرها و چوبها بیرون آمدید.53وقتی که هر روزه در هیکل با شما میبودم دست بر من دراز نکردید، لیکن این است ساعت شما و قدرت ظلمت.54پس او را گرفته بردند و به سرای رئیس کهنه آوردند و پطرس از دور از عقب میآمد.55و چون در میان ایوان آتش افروخته، گردش نشسته بودند، پطرس در میان ایشان بنشست.56آنگاه کنیزکی چون او را در روشنی آتش نشسته دید، بر او چشم دوخته، گفت، این شخص هم با او میبود.57او وی را انکار کرده، گفت، ای زن او را نمیشناسم.58بعد از زمانی دیگری او را دیده گفت، تو از اینها هستی. پطرس گفت، ای مرد، من نیستم.59و چونتخمیناً یک ساعت گذشت، یکیدیگر با تأکید گفت، بلاشکّ این شخص از رفقای او است زیرا که جلیلی هم هست.60پطرس گفت، ای مرد نمیدانم چه میگویی؟ در همان ساعت که این را میگفت، خروس بانگ زد.61آنگاه خداوند روگردانیده، به پطرس نظر افکند. پس پطرس آن کلامی را که خداوند به وی گفته بود بهخاطر آورد که، قبل از بانگ زدن خروس سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد.62پس پطرس بیرون رفته، زارزار بگریست.63و کسانی که عیسی را گرفته بودند، او را تازیانه زده، استهزا نمودند.64و چشم او را بسته طپانچه بر رویش زدند و از وی سؤال کرده، گفتند، نبوّت کن! کِه تو را زده است؟65و بسیار کفر دیگر به وی گفتند.66و چون روز شد، اهل شورای قوم یعنی رؤسای کهنه و کاتبان فراهم آمده، در مجلس خود او را آورده،67گفتند، اگر تو مسیح هستی به ما بگو. او به ایشان گفت، اگر به شما گویم مرا تصدیق نخواهید کرد.68و اگر از شما سؤال کنم جواب نمیدهید و مرا رها نمیکنید.69لیکن بعد از این پسر انسان به طرف راست قوّت خدا خواهد نشست.70همه گفتند، پس تو پسر خدا هستی؟ او به ایشان گفت، شما میگویید که من هستم.71گفتند، دیگر ما را چه حاجت به شهادت است؟ زیرا خود از زبانش شنیدیم.
لوقا آخرین شام عیسی با شاگردان را توصیف میکند. این بار عیسی به آنها میگوید آنچه که میخورند و مینوشند بدن و خون او است. تقریباً همه کلیساهای مسیحی «شام خداوند» یا «عشا ربانی» یا «شراکت مقدس» را جهت یادآوری شام آخر برگذار میکنند.
برخی از مردم فکر میکنند که عیسی حین شام آخرعهد جدید را بنا نهاد. دیگران فکر میکنند که بعد از صعود به آسمان چنین عهدی را با ما بست. برخی دیگر فکر میکنند تا بازگشت عیسی این عهد بسته نمیشود. ترجمه شما نباید بیشتر ازULB چیزی را بیان کند.
See: )
عیسی خود را در لوقا ۲۲: ۲۲ پسر انسان میخواند. شاید زبان شما امکان اشاره شخص به خود را نداشته باشد.
and
یهودا با تسلیم کردن عیسی موافقت میکند. این آیات اطلاعات پیشزمینهای در مورد این رویدادها ارائه میدهد.
این کلمه رویدادی جدید را معرفی میکند.
این عید به این اسم شناخته میشد چون یهودیان در این عید نان بدون مخمر میخوردند. ترجمه جایگزین: «عیدی که در آن نان فطیر میخوردند»
«آماده آغاز شدن بود»
کاهنان و کاتبان شخصاً اختیار کشتن عیسی را نداشتند، ولی امیدوار بودند دیگران را به کشتن او وا دارند. ترجمه جایگزین: «چگونه موجبات قتل عیسی را فراهم آورند» یا «چطور باعث شوند کسی عیسی را بکشد»
معانی محتمل: ۱) «از آنچه مردم ممکن است انجام دهند، ترسیدند» یا ۲) «ترسیدند که مردم او را به تخت پادشاهی بنشانند»
این شروع عملی در این بخش از داستان است.
این احتمالاً چیزی مشابه تسخیر شدن توسط دیو است.
«رهبران کهنه»
«ارشد نگهبانان معبد»
«چطور به آنها در دستگیری عیسی کمک میکند»
«رئیس کهنه و ارشد سربازان خوشحال شدند»
«به یهودا پولی دهند»
«موافقت کرد»
این عملی در جریان بود که بعد از پایان این بخش داستان ادامه یافت.
«او را ببرند»
«در خلوت» یا «وقتی که جماعتی اطراف او نبود»
عیسی، پطرس و یوحنا را میفرستند تا شام پسخ را آماده کنند. آیه ۷ اطلاعات پیش زمینهای در مورد این رویداد به ما میدهد.
«روز نان بیمخمر.» این روزی بود که یهودیان نانهای مخمردار را از خانههایشان بیرون میبردند. سپس عید نان فطیر را هفت روز جشن میگرفتند.
میبایست [بره] فِصَح را ذبح کنند
هر خانواده یا گروه از مردم با هم گوسفندی را میکشتند و میخوردند، پس گوسفندان زیادی در آن روز کشته میشدند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم باید برای شام پسخ، برهای قربانی میکردند»
این کلمهای متداول به معنای «حاضر کردن» است. عیسی لزوماً به پطرس و یوحنا نمیگفت که باید شام را بپزند.
این سخن عیسی شامل پطرس و یوحنا نیز میشد. پطرس و یوحنا بخشی از گروه شاگردان بودند که شام را با عیسی خوردند.
شناسه فاعلی در فعل شامل عیسی نمیشود. عیسی بخشی از گروه تدارک بیننده نبود.
«تمهیدات شام را فراهم آوریم» یا «غذا را آماده کنیم»
«عیسی به پطرس و یوحنا جواب داد»
عیسی از این کلمه استفاده کرد تا به خوبی دقت کنند و دقیقاً همان کاری را که از آنها خواسته انجام دهند.
«مردی را میبینید که کوزهای از آب با خود دارد.»
«کوزهای از آب حمل میکند.» احتمالاً کوزه را بر دوش خود حمل میکند.
«دنبال او به خانه روید»
نقل قولی که با «مهمانخانه کجا است» شروع میشود نقل قولی مستقیم است از آنچه که عیسی میخواهد به عنوان استاد،به صابخانه بگوید. این را میتوان در قالب نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «استاد ما میپرسد مهمانخانه که شام فصح[پسخ] را با شاگردان در آن صرف میکنند، کجاست.» یا «استادمان میگوید مهمانخانه را به ما نشان بده، جایی که او شام فصح[پسخ] را با ما و مابقی شاگردان میخورد.»
اشاره به عیسی دارد.
«شام پسخ را بخوریم»
عیسی دستورالعمل خود به پطرس و یوحنا را ادامه میدهد.
«مالک خانه ...به شما نشان میدهد»
«اتاق بالا.» اگر در جامعه پیرامون خود اتاق بالا خانه داشتن معمول نیست، میتوانید طرز توصیف ساختمانهای شهر را در نظر داشته باشید.
«پس پطرس و یوحنا رفتند»
این رویداد بعدی در بخشی از داستان درباره پسخ است. عیسی و شاگردانش نشستند تا شام فصح[پسخ] را بخورند.
«وقتی زمان غذا خوردن رسید»
«عیسی نشست»
«بسیار میخواستم»
عیسی از قبل به مرگش اشاره میکند. کلمهای که اینجا برای «زحمت» به کار رفته در اصل به معنای گذشتن از شرایطی سخت یا تجربهای دردناک است.
عیسی از این عبارت استفاده میکند تا بر اهمیت آنچه در ادامه میگوید، تاکید کند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) تا وقتی که هدف نهایی عید پسخ انجام شود. ترجمه جایگزین: «تا خدا آن را انجام دهد» یا «تا خدا هدف خود از عید فصح[پسخ] را تمام کند» یا ۲) «تا عید پسخ نهایی را جشن بگیریم»
«جام شرابی را برداشته»
«وقتی خدا را شکر کرد»
«او به رسولان گفت»
آنها قرار بود محتویات جام را با هم شریک شوند نه خود جام را. ترجمه جایگزین: «شراب موجود در این جام را بین خود تقسیم کنید» یا «هر یک از شما مقداری شراب از این جام بنوشد»
عیسی از این عبارت استفاده میکند تا بر اهمیت آنچه در ادامه میگوید، تاکید کند.
این اشاره به آب گرفته شده از انگوری است که بر تاک رشد میکند. شراب از آب انگور تخمیر شده، ایجاد میشود.
«تا ملکوت خدا بنا نشود» یا «تا خدا بر پادشاهی خود حکومت کند»
این نان بدون مخمر و صاف بود.
«نان را تکه کرد» یا «نان را پاره کرد.» او ممکن است آن را به دو قسمت تقسیم کرده باشد و به رسولان داده تا میان خود تقسیم کنند. در صورت امکان از عبارتی استفاده کنید که برای هر دو موقعیت به کار میرود.
معانی محتمل: ۱) «این نان بدن من است» و ۲) «این نان نمادی از بدن من است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بدن من، که به شما میدهم» یا «بدنم، که برای شما قربانی میکنم»
«این نان را بخورید»
«تا من را به یاد آورید»
کلمه «پیاله» اشاره به شراب در آن دارد. ترجمه جایگزین: «شرابی که در این جام است» یا «جام شراب»
این عهد جدید به محض ریخته شدن خون عملی میشود. ترجمه جایگزین: «عهد جدید از طریق ریخته شدن خون من بسته میشود»
عیسی از مرگ خود با اشاره به ریخته شدن خون حرف میزند. ترجمه جایگزین: «که در مرگ برای شما ریخته شد» یا «که از زخمهای من برای شما ریخته میشود»
عیسی به صحبت با رسولان خود ادامه میدهد.
«کسی که مرا تسلیم میکند»
«چون واقعاً پسر انسان میرود» یا «چون پسر انسان خواهد مرد»
عیسی برای صحبت کردن از خود از سوم شخص استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، قطعا میروم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که خدا مقرر کرده است» یا «همانطور که خدا نقشه کشیده است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وای بر آنکه پسر انسان را تسلیم میکند» یا «بدا به حال آنکه پسر انسان را تسلیم میکند»
«سپس رسولان میان خود به جدال پرداختند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مهمترین بود» یا «مردم فکر میکردند آنها مهمترین هستند»
«عیسی به رسولان گفت»
«به زور بر امتها حکومت میکنند»
آنها احتمالاً حکام خود را کسانی نمیدانستند که به مردم نیکویی میکنند. ترجمه جایگزین: «میخواهند خوانده شوند» یا «خود را صدا میزنند»
عیسی به تعلیم رسولان خود ادامه میدهد.
«نباید چنین رفتار کنید»
در آن فرهنگ به مسنترها احترام گذاشته میشد. رهبران معمولاً مسن بودند و به آنها «مشایخ» میگفتند. احتمال اینکه شخصی جوان به مقام رهبری گماشته شود کم بود، و کم اهمیتترین به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «کم اهمیتترین»
«آنکه خدمت میکند»
این عبارت فرمان عیسی در آیه ۲۶ را به کل آیه۲۷ مربوط میکند. یعنی مهترین شما باید خدمت کند چون عیسی خدمت کرد.
«چون چه کسی مهمتر است...خدمت میکند؟» عیسی از این سوال استفاده میکند تا به رسولان توضیح دهد کدام یک حقیقتاً بزرگ هستند. ترجمه جایگزین: «میخواهم فکر کنید که چه کسی بزرگتر است ...خدمت میکند»
«آنکه غذا میخورد»
عیسی از سوالی دیگر استفاده میکند تا به شاگردان چیزی را تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «البته کسی که بر سر میز نشسته مهمتر از خادمان است»
«ولی من با شما هستم تا خادم باشم» یا «ولی من با شما هستم تا نشان دهم که خادم چطور عمل میکند.» کلمه «لیکن» استفاده شده چون بین آنچه مردم از عیسی انتظار داشتند و آنکه واقعاً بود تضاد وجود داشت.
«در مشکلات با من ماندید»
تغییر ترتیب در برخی از زبانها شاید الزامی باشد. ترجمه جایگزین: «همانطور که پدر به من پادشاهیای داده است، من هم به شما پادشاهیای میدهم»
«من شما را در پادشاهی خدا حاکم میسازم» یا «به شما اقتدار میدهم تا در پادشاهی حکومت کنید» یا «شما را پادشاهان میسازم»
«همانطور که پدرم به من اقتدار بخشیده تا در پادشاهی او مانند شاه حکومت کنم»
شاهان بر تختها مینشینند. نشستن بر تخت نمادی از حکومت کردن است. ترجمه جایگزین: «شما همانند پادشاهان کار خواهید کرد» یا «شما کار پادشاهان را انجام میدهید»
عیسی مستقیم با شمعون حرف میزند.
عیسی دو بار اسم او را تکرار میکند که نشان دهنده اهمیت سخنی است که قصد دارد به او بگوید.
کلمه «شما» اشاره به رسولان دارد. زبانهایی که اشکال مختلف ضمیر دوم شخص را دارند در اینجا باید از حالت جمع استفاده کنند.
این یعنی شیطان میخواست شاگردان را امتحان کند تا خطایی در کار آنها بیابد. ترجمه جایگزین: «مثل کسی که گندم را الک میکند، شما را بیازماید»
کلمه «تو» به خصوص اشاره به شمعون دارد. زبانهایی که حالات مختلف «تو» را دارند باید از حالت مفرد آن استفاده کنند.
این را میتوان به حالت مثبت بیان کر. ترجمه جایگزین: «تا همچنان ایماندار بمانی» یا «همچنان به من توکل نمایی»
اینجا «بازگشت کردن دوباره» به معنی ایمان آوردن دوباره به کسی است. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه دوباره به من ایمان آوردی» یا «بعد از اینکه خدمت به من را شروع کردی»
«برادرانت را تشویق کن تا در ایمان قوی باشند» یا «به برادرانت کمک کن تا به من ایمان داشته باشند»
این اشاره به شاگردان دیگر دارد. ترجمه جایگزین: «هم ایمانانت» یا «شاگردان دیگر»
ترتیب بخشهای این آیه را میتوانید تغییر دهید. ترجمه جایگزین: «سه بار قبل از بانگ خروس انکار میکنی که مرا میشناسی»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خروس امروز تنها بعد از انکار تو بانگ سر میدهد» یا «امرز قبل از خروس خوان، تو من را انکار میکنی»
اینجا بانگ خروس اشاره به زمانی مشخص در روز دارد. خروس درست قبل از طلوع خورشید در آسمان بانگ میزند. بنابراین اشاره به سحرگاه دارد.
پرندهای که هنگام طلوع خورشید آواز بلندی سر میدهد.
روز یهودی از غروب آغاز میشود. عیسی بعد از غروب خورشید به صحبت ادامه داد. خروس فقط قبل از شروع صبح بانگ میزند. صبح بخشی از «امروز» است. ترجمه جایگزین: « امشب» یا «صبح»
عیسی دوباره متوجه همه شاگردان شده و همه آنها را خطاب قرار میدهد.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به رسولان یادآوری کند که چقدر مردم به خوبی نیازهای سفر آنها را فراهم میکردند. گرچه این پرسشی بدیهی است و عیسی به دنبال اطلاعات نیست، اما باید این قسمت را در قالب سوال ترجمه کنید مگر اینکه جملهای خبری استفاده کنید که باعث برانگیخته شدن چنین جوابی در شاگردان شود.
عیسی با شاگردان حرف میزد. پس در زبانهایی که اشکال مختلف «شما» را دارند میتوان از حالت جمع آن استفاده کرد.
کیسه کیفی برای نگه داشتن پول است. اینجا اشاره به «پول» دارد.
«کیف مسافرتی» یا «کیسه غذا»
شاید برای برخی از مخاطبین مفید باشد تا به نکاتی بیشتر درباره این مکالمه اشاره کنید. ترجمه جایگزین: «ما چیزی کم نداشتیم» یا «هرآنچه نیاز ماست داریم»
عیسی به شخصی خاص اشاره نمیکرد که شمشیر ندارد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی شمشیر ندارد باید ردای خود را بفروشد»
«ردا» یا «جامه رو»
عیسی سخن خود را با شاگردان به اتمام میرساند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه نبی درباره من در کتاب مقدس نوشته است»
رسولان درک میکردند که بانی تحقق تمام نوشتههای کتاب مقدس، خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا عمل میکند» یا «خدا مسبب تحقق آنهاست»
اینجا عیسی از کتاب مقدس نقل قول میکند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را عضوی از قانون شکنان به حساب آوردند»
«آنان که قانون را میشکنند» یا «مجرمان»
معانی محتمل: ۱) «چون تحقق آنچه نبی درباره من پیشگویی کرد ه نزدیک است» یا ۲) «زیرا زندگی من رو به پایان است»
این حداقل به دو رسول مسیح اشاره دارد.
معانی محتمل: ۱) شمشیرهای کافی دارند. «حالا شمشیر کافی داریم» یا ۲) عیسی از آنها میخواهد دیگر از شمشیر حرف نزنند. «دیگر سخن از شمشیر به میان نیاورید.» وقتی عیسی گفت که باید شمشیر بخرند، او اساساً از خطری که ممکن است با آن رو به رو شوند آنها را آگاه میکرد. او نمیخواست شمشیر بخرند و بجنگند.
عیسی به کوه زیتون میرود تا دعا کند.
«تا وسوسه نشوید» یا «چیزی شما را وسوسه نکند و باعث گناه نشود»
«به حدی که شخصی بتواند سنگی را پرت کند، دور شدند.» ترجمه جایگزین: «مسافتی کوتاه» یا به مسافتی حدود «سی متر»
عیسی گناه همه را بر صلیب حمل میکند. او نزد پدر خود دعا میکند، او به دنبال راه دیگری میگردد.
این لقبی مهم برای عیسی است. .
عیسی به آنچه اشاره دارد که به زودی تجربه میکند گویی که جامی تلخ از نوشیدنی است که باید آن را بنوشد. ترجمه جایگزین: «اجازه بده که از این جام نخورم» یا «اجازه بده آنچه قرار است روی دهد را از سر نگذرانم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرچند بر طبق اراده خود عمل کن نه اراده من.»
«بر عیسی ظاهر شد»
«او را تشویق کرد»
«به شدت رنج میکشید، پس دعا کرد»
«با شدت بیشتری دعا کرد»
«عرق او مانند قطرات خون بر زمین میریخت»
«وقتی عیسی از دعا برخاست» یا «بعد از دعا، عیسی بلند شد»
دید که خوابیدهاند چون از فرط غم خسته شدهاند.
معانی محتمل: ۱) «متعجم که حالا خوابیدهاید» یا ۲) «نباید بخوابید!»
«تا وسوسه نشوید» یا «تا چیزی شما را وسوسه نکند و باعث گناهورزی شما نشود»
کلمه «ناگاه» ما را از وجود گروهی جدید در داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد. ترجمه جایگزین: «جمعی ظاهر شدند»
یهودا جایی را نشان میداد که عیسی آنجا بود. او به آن جماعت نمیگفت که باید چه بکنند. ترجمه جایگزین: «آنها را به سمت عیسی هدایت کرد.»
«تا با بوسه به او سلام کند» یا «با بوسیدن به او سلام کند.» وقتی مردان به مردان دیگری که فامیل یا دوست بودند سلام میکردند، یک یا دو طرف صورت آنها را میبوسیدند. اگر خواننده شما بوسیدن مرد دیگری را خجالتآور میداند، میتوانید به روشی که متداول است این قسمت را ترجمه کنید: «تا به او دوستانه سلام کند»
عیسی از سوالی استفاده میکند تا یهودا را به خاطر تسلیم کردن او با بوسه توبیخ کند. اغلب، بوسه نشان از محبت است. ترجمه جایگزین: «این بوسهای است که تو با آن پسر انسان را تسلیم میکنی!»
عیسی از این واژه استفاده میکند تا به خود اشاره کند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان، با»
این اشاره به شاگردان عیسی دارد.
این اشاره به کاهنان و سربازانی دارد که جهت دستگیری عیسی میآیند.
این سوال درباره نوع جنگی است که باید در آن درگیر شوند (جنگ با شمشیر)، نه اینکه باید از چه سلاحی استفاده کنند (شمشیرهایی که آوردند، لوقا ۲۲: ۳۸)، اما شاید نیاز باشد که ترجمه شما به سلاح همراه آنها اشاره کند. ترجمه جایگزین: «بر علیه آنها با سلاحی که آوردهایم بجنگیم»
«یکی از شاگردان»
«خادم کاهن اعظم را با شمشیر زد»
«دیگر این کار را انجام ندهید»
«جایی از گوش غلام که بریده شده بود را لمس کرد»
«با چوب و شمشیر سراغ من آمدهاید چون فکر میکنید که دزد هستم؟» عیسی از این سوال استفاده میکند تا رهبران یهودی را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «میدانید که دزد نیستم با این حال با شمشیر و چماق سراغ من آمدهاید.»
«هر روز میان شما بودم»
فقط کاهنان وارد معبد میشدند. ترجمه جایگزین: «در صحن معبد» یا «در حوالی معبد»
در این آیه، دست دراز کردن بر کسی به معنای دستگیر کردن آن شخص است. ترجمه جایگزین: «مرا دستگیر کنید»
«وقت دارید تا هر چه میخواهید را انجام دهید»
شاید بیان ارجاع زمانی این قسمت مفید باشد. «ظلمت» استعاره از شیطان است. ترجمه جایگزین: «زمان اقتدار ظلمت» یا «زمانی که خدا به شیطان اجازه میدهد کاری را که میخواهد انجام دهد»
«عیسی را از باغی که دستگیر کرده بودند، بردند»
«در صحن خانه کاهن اعظیم»
«برخی آتش روشن کردند.» هدف آنها این بود که در آن شب سرد، مردم را گرم نگه دارند. ترجمه جایگزین: «برخی آتش افروختند تا گرم شوند»
این ایوان[صحن] خانه کاهن اعظم بود. دور حیاط دیوار کشیده شده بود ولی سقفی نداشت.
«همراه آنها»
نزدیک آتش نشت و شرارههای آن بر او میتابیدند.
«مستقیم به پطرس نگاه کرد و به کسانی که در حیاط بودند گفت»
زن به دیگران گفت که پطرس همراه عیسی بوده است. احتمالاً نام پطرس را نمیدانست.
«ولی پطرس گفت که چنین چیزی واقعیت نیست»
پطرس اسم زن را نمیدانست. پطرس با «ای زن» خواندن آن زن به او توهین نکرد. اگر در زبان شما چنین کاری توهینآمیز است، میتوانید از روشی قابل قبول در فرهنگتان استفاده کنید که مردی، زنی را صدا میزند و یا اگر نمیتوانید، این کلمه را حذف کنید.
«تو هم یکی از آنهایی که با عیسی بود»
پطرس اسم مرد را نمیدانست. پطرس اسم مرد را نمیدانست. پطرس با «ای مرد» خواندن آن مرد به او توهین نکرد. اگر در زبان شما چنین کاری توهینآمیز است، میتوانید از روشی قابل قبول در فرهنگتان استفاده کنید که مردی، مردی را صدا میزند و یا این کلمه را حذف کنید.
«مصرانه گفت» یا «بلند گفت»
اینجا «این شخص» اشاره به پطرس دارد. گوینده احتمالاً اسم پطرس را نمیدانسته است.
مرد احتمالاً از نحوه صحبت پطرس فهمید که اهل جلیل است.
پطرس اسم مرد را نمیدانست. پطرس با «ای مرد» خواندن آن مرد به او توهین نکرد. اگر در زبان شما چنین کاری توهینآمیز است، میتوانید از روشی قابل قبول در فرهنگتان استفاده کنید که مردی، مردی را صدا میزند و یا این کلمه را حذف کنید. ببینید در لوقا ۲۲: ۵۸ چطور ترجمه کردهاید.
«نمیدانم از چه میگویی.» این جمله یعنی که پطرس کاملاً با آن مرد مخالف بود. ترجمه جایگزین: «آنچه میگویی راست نیست» یا «آنچه گفتی کاملاً غلط است»
«حینی که پطرس سخن میگفت»
خروس اغلب قبل از طلوع خورشید در آسمان بانگ میزند. ببینید عبارت مشابه در لوقا ۲۲: ۳۴ را چطور ترجمه کردهاید.
«خداوند برگشت و به پطرس نگاه کرد»
«آنچه عیسی گفت» وقتی عیسی به پطرس گفت که به او خیانت میکند.
خروس اغلب قبل از طلوع خورشید در آسمان بانگ میزند. ببینید عبارت مشابه در لوقا ۲۲: ۳۴ را چطور ترجمه کردهاید.
روز یهودی هنگام غروب خورشید شروع میشد و تا بعد از ظهر بعدی ادامه پیدا میکرد. عیسی بعد از ظهر روز قبل درباره آنچه قبل از سحرگاه روی میدهد صحبت کرده بود. ترجمه جایگزین: «امشب»
«سه بار انکار میکنی که مرا میشناسی»
«پطرس به بیرون از صحن رفت»
«چشمان او را پوشاندند تا قادر به دیدن نباشد»
نگهبانان باور نداشتند که عیسی نبی است. آنها باور داشتند که نبی واقعی حتی اگر نبیند هم میفهمد چه کسی او را زده است. آنها او را نبی صدا میزدند تا او را آزار دهند و با این سخنان نظر خود دال بر نبی نبودن او را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «ثابت کن که نبی هستی. بگو که تو را زد!» یا «ای نبی، چه کسی تو را زد؟»
«از کلام خدا بگو!» اطلاعت ضمنی برداشت شده از این قسمت این است که خدا باید به عیسی میگفت چه کسی او را زده است از آنجا که عیسی چشم بند داشت و قادر به دیدن نبود.
روز بعد فرا رسیده و عیسی نزد شورا آورده شده است.
«سحرگاهان روز بعد»
معانی محتمل: ۱) «مشایخ عیسی را به شورا آوردند» یا ۲) «نگهبانان عیسی را به شواری مشایخ آوردند.» برخی از زبانها ممکن است از اشاره به کسی که او را آورده اجتناب کنند و از ضمیر «آنها» استفاده کنند یا از فعل مجهول استفاده کنند: «عیسی به شورا آورده شد»
اینجا میتوانید جملهای جدید را شروع کنید. ترجمه جایگزین: «مشایخ به عیسی گفتند»
«به ما بگو اگر مسیح هستی»
این اولین جمله از دو جمله فرضی است که عیسی میگوید. عیسی از این طریق بدون آنکه بهانه ای به دستشان دهد تا او را متهم به کفر گویی کنند، پاسخشان را داد. شاید زبان شما این امکان را داشته باشد تا نشان دهد این اتفاق در واقع روی نداده است.
این دومین جمله فرضی است. عیسی به این طریق آنها را توبیخ میکند تا به آنها بهانهای جهت محکوم کردن خود ندهد. این کلمات در کنار «اگر به شما گویم»(آیه ۶۷)، نشان میدهد که عیسی فکر میکرد آن شورا واقعاً به دنبال حقیقت نیست. شاید زبان شما این امکان را داشته باشد تا نشان دهد این اتفاق در واقع روی نداده است. عیسی میگوید چه خود سخن بگوید و چه از آنها بخواهد که حرف زنند، جواب درستی به او نخواهند داد.
عیسی مکالمه خود را با شورا ادامه میدهد.
«از امروز» یا «از امروز شروع میشود»
عیسی از این عبارت استفاده میکند تا به خود اشاره کند. ترجمه جایگزین: «من، پسر انسان»
نشتستن «بر دست راست خدا» عملی نمادین به نشان دریافت اقتدار و جلال از خدا است. ترجمه جایگزین: «در مکان افتخار و در جوار قوّت خدا»
«خدای قادر.» اینجا «قدرت» اشاره به مقامی برتر دارد.
شورا چنین سوالی را پرسید تا عیسی را به تایید آشکار فهم آنها از پسر خدا بودن او وا دارند. ترجمه جایگزین: «پس وقتی چنین گفتی، منظورت این بود که پسر خدایی؟»
این لقبی مهم برای عیسی است.
«همانطور است که میگویید»
آنها از این سوال جهت تاکید استفاده کردند. ترجمه جایگزین: «بیش از این نیاز به شاهد نداریم!»
عبارت «زبانش» اشاره به سخن او دارد. ترجمه جایگزین: «شنیدیم که میگوید باور دارد پسر خداست»
1پس تمام جماعت ایشان برخاسته، او را نزد پیلاطُس بردند.2و شکایت بر او آغاز نموده، گفتند، این شخص را یافتهایم که قوم را گمراه میکند و از جزیه دادن به قیصر منع مینماید و میگوید که خود مسیح و پادشاه است.3پس پیلاطُس از او پرسیده، گفت، آیا تو پادشاه یهود هستی؟ او در جواب وی گفت، تو میگویی.4آنگاه پیلاطُس به رؤسای کهنه و جمیع قوم گفت که، در این شخص هیچ عیبی نمییابم.5ایشان شدّت نموده، گفتند که قوم را میشوراند و در تمام یهودیه از جلیل گرفته تا به اینجا تعلیم میدهد.6چون پیلاطُس نام جلیل را شنید، پرسید که آیا این مرد جلیلی است؟7و چون مطلّع شد که از ولایت هیرودیس است او را نزد وی فرستاد، چونکه هیرودیس در آن ایّام در اورشلیم بود.8امّا هیرودیس چون عیسی را دید، بغایت شاد گردید زیرا که مدّت مدیدی بود میخواست او را ببیند چونکه شهرت او را بسیار شنیده بود و مترصّد میبود که معجزهای از او بیند.9پس چیزهای بسیار از وی پرسید لیکن او به وی هیچ جواب نداد.10و رؤسای کهنه و کاتبان حاضر شده، به شدّت تمام بر وی شکایت مینمودند.11پس هیرودیس با لشکریان خود او را افتضاح نموده و استهزا کرده، لباس فاخر بر او پوشانید و نزد پیلاطُس او را باز فرستاد.12و در همان روز پیلاطُس و هیرودیس با یکدیگر مصالحه کردند، زیرا قبل از آن در میانشان عداوتی بود.13پس پیلاطُس روسای کهنه و سرادران و قوم را خوانده،14به ایشان گفت، این مرد را نزد من آوردید که قوم را میشوراند. الحال من او را در حضور شما امتحان کردم و از آنچه بر او ادّعا میکنید اثری نیافتم.15و نه هیرودیس هم زیرا که شما را نزد او فرستادم و اینک، هیچ عمل مستوجب قتل از او صادر نشده است.16پس او را تنبیه نموده، رها خواهم کرد.17زیرا او را لازم بود که هر عیدی کسی را برای ایشان آزاد کند.18آنگاه همه فریاد کرده، گفتند، او را هلاک کن و بَرْاَبّا را برای ما رها فرما.19و او شخصی بود که بهسبب شورش و قتلی که در شهر واقع شده بود، در زندان افکنده شده بود.20باز پیلاطُس ندا کرده، خواست که عیسی را رها کند.21لیکن ایشان فریاد زده گفتند، او را مصلوب کن، مصلوب کن.22بار سوم به ایشان گفت، چرا؟ چه بدی کرده است؟ من در او هیچ علّت قتل نیافتم. پس او را تأدیب کرده رها میکنم.23امّا ایشان به صداهای بلند مبالغه نموده، خواستند که مصلوب شود و آوازهای ایشان و رؤسای کهنه غالب آمد.24پس پیلاطُس فرمود که برحسب خواهش ایشان بشود.25و آن کس را که بهسبب شورش و قتل در زندان حبس بود که خواستند، رها کرد و عیسی را به خواهش ایشان سپرد.26و چون او را میبردند، شمعون قیروانی راکه از صحرا میآمد مجبور ساخته، صلیب را بر او گذاردند تا از عقب عیسی ببرد.27و گروهی بسیار از قوم و زنانی که سینه میزدند و برای او ماتم میگرفتند، در عقب او افتادند.28آنگاه عیسی به سوی آن زنان روی گردانیده، گفت، ای دختران اورشلیم برای من گریه مکنید، بلکه بجهت خود و اولاد خود ماتم کنید.29زیرا اینک، ایّامی میآید که در آنها خواهند گفت، خوشابحال نازادگان و رحمهایی که بار نیاوردند و پستانهایی که شیر ندادند.30و در آن هنگام به کوهها خواهند گفت که، بر ما بیفتید و به تلّها که ما را پنهان کنید.31زیرا اگر این کارها را به چوب تر کردند، به چوب خشک چه خواهد شد؟32و دو نفر دیگر را که خطاکار بودند نیز آوردند تا ایشان را با او بکشند.33و چون به موضعی که آن را کاسه سر میگویند رسیدند، او را در آنجا با آن دو خطاکار، یکی بر طرف راست و دیگری بر چپ او مصلوب کردند.34عیسی گفت، ای پدر اینها را بیامرز، زیرا که نمیدانند چه میکنند. پس جامههای او را تقسیم کردند و قرعه افکندند.35و گروهی به تماشا ایستاده بودند. و بزرگان نیز تمسخرکنان با ایشان میگفتند، دیگران را نجات داد. پس اگر او مسیح و برگزیده خدا میباشد خود را برهاند.36و سپاهیان نیز او را استهزا میکردند وآمده، او را سرکه میدادند،37و میگفتند، اگر تو پادشاه یهود هستی خود را نجات ده.38و بر سر او تقصیرنامهای نوشتند به خطّ یونانی و رومی و عبرانی که این است پادشاه یهود.39و یکی از آن دو خطاکارِ مصلوب بر وی کفر گفت که، اگر تو مسیح هستی خود را و ما را برهان.40امّا آن دیگری جواب داده، او را نهیب کرد و گفت، مگر تو از خدا نمیترسی؟ چونکه تو نیز زیر همین حکمی.41و امّا ما به انصاف، چونکه جزای اعمال خود را یافتهایم، لیکن این شخص هیچکار بیجا نکرده است.42پس به عیسی گفت، ای خداوند، مرا به یاد آور هنگامی که به ملکوت خود آیی.43عیسی به وی گفت، هرآینه به تو میگویم امروز با من در فردوس خواهی بود.44و تخمیناً از ساعت ششم تا ساعت نهم، ظلمت تمام روی زمین را فرو گرفت.45و خورشید تاریک گشت و پرده قدس از میان بشکافت.46و عیسی به آواز بلند صدا زده، گفت، ای پدر به دستهای تو روح خود را میسپارم. این را بگفت و جان را تسلیم نمود.47امّا یوزباشی چون این ماجرا را دید، خدا را تمجید کرده، گفت، در حقیقت، این مرد صالح بود.48و تمامی گروه که برای این تماشا جمع شده بودند چون این وقایع را دیدند، سینه زنان برگشتند.49وجمیع آشنایان او از دور ایستاده بودند، با زنانی که از جلیل او را متابعت کرده بودند تا این امور را ببینند.50و اینک، یوسف نامی از اهل شورا که مرد نیکو و صالح بود،51که در رأی و عمل ایشان مشارکت نداشت و از اهل رامه، بلدی از بلاد یهود بود و انتظار ملکوت خدا را میکشید،52نزدیک پیلاطُس آمده، جسد عیسی را طلب نمود.53پس آن را پایین آورده، در کتان پیچید و در قبری که از سنگ تراشیده بود و هیچکس ابداً در آن دفن نشده بود سپرد.54و آن روز تهیّه بود و سَبَّت نزدیک میشد.55و زنانی که در عقب او از جلیل آمده بودند، از پی او رفتند و قبر و چگونگی گذاشته شدنِ بدن او را دیدند.56پس برگشته، حنوط و عطریّات مهیّا ساختند و روز سَبَّت را به حسب حکم آرام گرفتند.
ULB آخرین آیه از این باب را جدا قرار میدهد چون بیشتر به باب ۲۴ مربوط است تا ۲۳.
روسای کهنه و کاتبان عیسی را متهم به شرارت کردند، چون میخواستند پیلاطس عیسی را بکشد. ولی او را به ناحق محکوم میکردند چون عیسی هرگز کاری که به آن محکوم شده بود را انجام نداده بود.
« پرده قدس از میان بشکافت»
پرده در معبد نمادی مهم است که نشان میدهد مردم برای سخن گفتن با خدا به واسطهای نیاز دارند. آنها نمیتوانستند مستقیم با خدا صحبت کنند، چون همه گناهکار هستند و خدا از گناه منزجر است. خدا پرده را دو نیم کرد تا مردم بتوانند از این بعد با خدا مستقیم سخن گویند، چون عیسی بهای گناه آنان را پرداخت.
مقبره
مقبرهای که عیسی در آن دفن شد(لوقا ۲۳: ۵۳) مقبرهای بود که خانوادههای ثروتمند یهودی برای دفن مردگان خود از آن نوع مقبره استفاده میکردند. اتاقی واقعی بود که در سنگ حفر میشد. این نوع از مقبره یک طرف سطحی صاف داشت که جسد را بر آن با روغن و ادویهجات معطر میکردند و در پارچه میپیچاندند. سپس سنگی بزرگ جلوی مقبره میغلطاندند تا کسی داخل مقبره را نبیند یا به آن وارد نشود.
پیلاطس دلیلی نمیدید که عیسی را مجازات کند: عیسی قانونی را نشکسته بود. پیلاطس نمیگفت که عیسی بی نقص است.
عیسی به حضور پیلاطس آورده شد.
«تمام رهبران یهودی» یا «تمام اعضای شورا»
این اصطلاح به این معنا است که قاطعانه عمل کردند.
وارد شدن به حضور کسی، یعنی در اختیار آنها قرار گرفتن. ترجمه جایگزین: «تا پیلاطس او را داوری کند»
«ما» تنها اشاره به اعضا شورا دارد، نه به پیلاطس یا کسی نزدیک به او.
«باعث میشود مردم به خطا بروند» یا «با دروغگویی به مردم باعث مشکل میشود»
«به آنها میگوید که مالیات ندهند»
قیصر نمادی از امپراطوری روم است. ترجمه جایگزین: «به امپراطور»
«پیلاطس از عیسی پرسید»
معانی محتمل: ۱) با چنین گفتهای ، عیسی به طور ضمنی میگوید که او پادشاه یهود است. ترجمه جایگزین: «بله، همانطور که گفتی» یا «بله. همانطور است که گفتی» یا ۲)عیسی با این سخن میگفت نه خودش بلکه پیلاطس است که او را شاه یهود میخواند . ترجمه جایگزین: «تو خودت چنین گفتی»
تعداد زیادی از مردم
«این مرد را در ارتکاب هیچ جرمی مقصر نمیدانم»
«باعث مشکل بین آنها شد»
این را میتوان در قالب جملهای جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تمام یهودیه. او در آغاز در جلیل مشکل ایجاد کرد و باز در اینجا هم مشکل ایجاد کرده است»
«شنید که عیسی در جلیل تعلیم خود را آغاز کرده است»
پیلاطس میخواست بداند که عیسی از کجا آمده، چون میخواست مقامی پایینتر از او بر عیسی قضاوت کند. اگر عیسی اهل جلیل بود، پیلاطس میتوانست هیرودیس را وادار به داوری او کند، چون هیرودیس بر جلیل حکومت داشت.
این اشاره به عیسی دارد.
«پیلاطس فهمید»
این قسمت اطلاعات ضمنی را بیان نمیکند که هیرودیس حاکم جلیل بود. ترجمه جایگزین: «هیرودیس بر عیسی زورآور بود چون حاکم جلیل بود»
«پیلاطس فرستاد»
این اشاره به هیرودیس دارد.
«در آن وقت»
«هیرودیس بسیار خوشحال شد»
«هیرودیس میخواست عیسی را ببینید»
«هیرودیس درباره عیسی شنیده بود»
اینجا کلمه «مترصد» به معنای میل به انجام شدن کاری دارد. ترجمه جایگزین: «هیرودیس انتظار داشت معجزهای از او ببینید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ببیند که او معجزهای میکند» یا «تا ببیند که عیسی معجزهای انجام میدهد»
«هیرودیس از عیسی پرسید»
«جوابی نداد» یا «به هیرودیس جوابی نداد»
«کاتبان آنجا ایستادند»
«به شدت عیسی را متهم کردند» یا «او را به هر جرمی محکوم کردند»
«هیرودیس و سربازانش»
«لباس زیبا بر تن او کرد.» ترجمه نباید طوری به نظر رسد که هیرودیس جهت حرمت گذاردن یا محبت کردن به عیسی چنین کاری کرد. آنها چنین کردند تا عیسی را استهزا کنند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که هیرودیس به این خاطر که پیلاطس داوری عیسی را به او سپرده بود با هم مصالحه کردند. ترجمه جایگزین: «هیرودیس و پیلاطس همان روز آشتی کردند چون پیلاطس عیسی را به منظور قضاوت شدن نزد هیرودیس فرستاد»
این اطلاعات در پرانتز آمده تا نشان دهد اطلاعات پیش زمینهای است. از قالبی استفاده کنید که مخاطبین شما متوجه آن شوند.
«روسای کهنه، سرداران و جماعت را فراخواند تا جمع شوند»
احتمال اینکه خود پیلاطس از جماعت خواسته باشد بیایند، کم است. جماعت احتمالاً منتظر بودند تا ببینند چه بر سر عیسی میآید. ترجمه جایگزین: «جماعت هنوز آنجا بودند»
این اشاره به عیسی دارد.
«میگویید که او»
«من از عیسی در حضور شما سوالاتی پرسیدم » این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که آنها شاهد آن اتفاقات بودند. ترجمه جایگزین: «عیسی را به عنوان شاهد با شما امتحان کردم و من....»
«فکر نمیکنم که او گناهکار باشد»
پیلاطس صحبت خود را با رهبران یهودی و جماعت ادامه میدهد.
اضافه کردن اطلاعاتی که در این جمله کوتاه نیامده شاید در فهم آن به مخاطب شما کمک کند. ترجمه جایگزین: «حتی هیرودیس فکر نمیکند که گناهکار است» یا «حتی هیرودیس فکر میکند که بیگناه است»
«نه هیرودیس، چون» یا «هیرودیس هم نمیداند. ما میدانیم چون»
«هیرودیس عیسی را نزد ما پس فرستاد.» کلمه «نزد ما» اشاره به پیلاطس، سربازان، کاهنان و کاتبان دارد نه به شنوندگان پیلاطس.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاری نکرده است که مستحق حکم مرگ باشد»
چون پیلاطس در عیسی خطایی نیافت باید او را بیمجازات آزاد میکرد. نیاز نیست که سعی کنید این جمله را از نظر منطقی در ترجمه قرار دهید. پیلاطس عیسی را مجازات کرد، کسی که میدانست بیگناه است، فقط به این خاطر که از جماعت ترسیده بود.
آیه ۱۹ اطلاعاتی پیش زمنیهای در مورد باراباس ارائه میدهد.
«تمام جماعت فریاد زدند»
«این مرد را هلاک کن!... رها کن!» آنها از او میخواهند که به سربازانش دستور قتل عیسی را دهد. ترجمه جایگزین: «این مرد را ببر و اعدام کن! ... رها کن»
«برای ما» فقط اشاره به جماعت دارد، نه به پیلاطس و سربازانش.
این اطلاعات پیش زمینهای است که لوقا درباره باراباس ارائه میدهد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که رومیان به زندان انداختند»
«سعی به شوراندن مردم علیه دولت روم داشت»
«باز با آنها سخن گفت» یا «باز با مردم و رهبران مذهبی حاضر سخن گفت»
«چون میخواست عیسی را آزاد کند»
«پیلاطس دوباره به جماعت برای بار سوم گفت»
پیلاطس از این سوال استفاده کرد تا بیگناهی عیسی را به جماعت بفهماند. ترجمه جایگزین: «این مرد خطایی نکرده است!»
«او کاری نکرده که مستحق مرگ باشد»
مثل لوقا ۲۳: ۱۶، پیلاطس باید عیسی را بیمجازات رها میکرد چون بیگناه بود. با این حال پیشنهاد مجازات را داد تا جماعت را ساکت کند.
«او را آزاد میکنم»
«جماعت...پافشاری کردند»
«با فریاد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا سربازان پیلاطس عیسی را به صلیب کشند»
«جماعت همچنان فریاد کشیدند تا پیلاطس متقاعد شود»
«کاری را انجام دهند که جماعت خواسته بود»
پیلاطس باراباس را از زندان آزاد کرد. ترجمه جایگزین: «پیلاطس باراباس را که جماعت خواسته بودند، آزاد کرد»
این اطلاعاتی پیش زمینهای درباره جای باراباس بود. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه رومیان به خاطر قتل به زندان انداخته بودند»
«پیلاطس به سربازان دستور داد عیسی را پیش آنها ببرند تا هرچه میخواهند با او بکنند»
«حینی که سربازان عیسی را از جایی که بود، میبردند»
سربازان رومی اختیار این را داشتند که مردم را مجبور به حمل بار خود کنند. این قسمت را طوری ترجمه نکنید که به نظر نرسد شمعون دستگیر شده یا کاری اشتباه از او سر زده است.
اسم آن مرد شمعمون و اهل قیروان بود.
«آنکه از حواشی اورشلیم آمده بود»
«صلیب را بر دوش او گذاردند»
«و او به دنبال عیسی رفت»
«جماعتی زیاد»
زنان بخشی از گروه بزرگتری از مردم بودند.
«برای او عزا گرفته بودند»
این به معنای شاگرد عیسی بودن نیست. این فقط به این معناست که به دنبال او میرفتند.
این یعنی عیسی به آنها رو کرده و با آنها مستقیم حرف زده است.
«دختران» شهر یعنی زنان آن شهر. چنین جملهای بیادبانه نبود. روشی معمول برای خطاب قرار دادن گروهی از مردم در مکانی مشخص بودند. ترجمه جایگزین: «شما زنان که اهل اورشلیم هستید»
«خود» کنایه از آنچه است که بر شخص روی میدهد. ترجمه جایگزین: «برای اتفاقات ناگواری که بر سر من آمد زاری نکنید. در عوض بر امری بدتر که بر شما و فرزندانتان نازل میشود، زاری کنید» یا «به خاطر اتفاقات بدی که برای من افتاده گریه میکنید، ولی برای بدتر از این که بر سر شما و فرزندانتان میآید بیشتر گریه میکنید.
عیسی صحبت کردن با جمع را تمام میکند.
این دلیل گریه زنان اورشلیم برای خود را توضیح میدهد.
«زمانی خواهد رسید»
«وقتی مردم میگویند»
«زنانی که کودکی به دنیا نیاوردهاند»
این عبارتها به منظور توصیف کاملتر ناباروری استفاه شدهاند. آن زنان نه کودکی به دنیا آوردند و نه به کودکان شیر دادند. شاید ترکیب کردن این دو عبارت با «نازادگان» نیز مفید باشد. ترجمه جایگزین: «زنانی که هرگز کودکی به دنیا نیاورده بودند یا به کودکان شیر نداده بودند»
این کلمه ممکن است به رومیان، رهبران یهودی یا به مردم عام اشاره داشته باشد.
«آن موقع»
کلماتی نیامدهاند تا عبارت کوتاه باقی ماند. ترجمه جایگزین: «آنها به کوهها خواهند گفت»
عیسی از این سوال استفاده میکند تا به جماعت کمک کند که بفهمند وقتی مردم در اوقاتی خوب، بدی میکنند پس قطعاً در آینده و اوقات بد کارهای بدتری از آنها سر میزند. ترجمه جایگزین: «شما میبینید که هنگام سرسبزی درخت چنین میکند، وای به حال روزی که درخت خشک شود»
اینجا عبارت «درخت سبز» استفاده شده که استعاره از امری نیکوست. اگر زبان شما استعارهای مشابه دارد، باید از آن استفاده کنید.
چوب خشک استعاره از چیزی بیفایده است که فقط به درد سوزاندن میخورد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان همراه عیسی دو مجرم دیگر را جهت اعدام آوردند»
«دو نفر دیگر که مجرم بودند» یا «دو مجرم.» لوقا از گفتن «مجرمان دیگر» امتناع میورزد چون عیسی بیگناه بود، گرچه با او مانند مجرمان رفتار کردند. لوقا دو نفر دیگر را خطاکار یا مجرم صدا میزند نه عیسی.
شناسه فاعلی مستتر در فعل شامل سربازان، مجرمان و عیسی میشود.
«سربازان رومی عیسی را به صلیب کشیدند»
«یکی از مجرمان را طرف راست عیسی به صلیب کشیدند و مجرم دیگر را طرف چپ عیسی»
کلمه «اینها را» اشاره به کسانی دارد که عیسی را به صلیب کشیدند. عیسی از روی رحم و شفقت به خاطر کسانی که او را به صلیب کشیدند با پدر صحبت میکند.
این لقبی مهم برای خداست.
«چون نمیدانند که چه میکنند.» سربازان رومی نمیفهمیدند که پسر خدا را به صلیب میکشیدند. ترجمه جایگزین: «چون واقعاً نمیدانند که چه کسی را به صلیب میکشند»
سربازان در نوعی از قمار شرکت کردند. ترجمه جایگزین: «شرطبندی کردند»
«قرعه انداختند تا بر سر تقسیم هر تکه از لباس عیسی تصمیم بگیرند»
«مردم آنجا ایستاده بودند»
این اشاره به عیسی دارد.
لوقا حرف کنایی حاکمان را ذکر کرده است. تنها راهی که عیسی میتوانست خود را نجات دهد با مردن خود بود نه نجات دادن خود.
«عیسی باید قادر به نجات خود باشد.» آنها چنین گفتند تا عیسی را مسخره کنند. آنها باور نمیکردند که او میتواند خود را نجات دهد. ترجمه جایگزین: «ما میخواهیم ببینیم که او با نجات خود از صلیب، حجتی بر هویت خود بیاورد»
«آنکه خدا برگزیده است»
عیسی را
«به عیسی نزدیک شدند»
«به عیسی سرکه تعارف میکردند.» سرکه نوشیدنی ارزان است که مردم عادی مینوشند. سربازان عیسی با دادن سرکه به کسی که مدعی پادشاهی بود او را مسخره میکردند.
سربازان، عیسی را مسخره میکردند. ترجمه جایگزین: «باور نمیکنیم که شاه یهود هستی، ولی اگر هستی، با نجات خود به ما ثابت کن»
«نوشتهای بالا سر عیسی که میگفت»
کسانی که بالای سر عیسی این را گذاشتند قصد استهزای او را داشتند. آنها در واقع فکر نمیکردند که او شاه باشد.
«به عیسی توهین کرد»
مجرم از این سوال استفاده کرد تا عیسی را مسخره کند. ترجمه جایگزین: «تو مدعی هستی که مسیحی. خود را نجات ده» ا «اگر واقعاً مسیح هستی، باید خود را نجات دهی»
مجرم واقعاً فکر نمیکرد که عیسی قادر باشد آنها را از صلیب نجات دهد.
«مجرم دیگر او را توبیخ کرد»
مجرم از سوالی دیگر استفاده میکند تا مجرم دیگر را نهیب زند. ترجمه جایگزین: «باید از خدا بترسی، چون به همانسان که تو را مجازات میکنند او را هم مجازات میکنند.» یا «ترس از خدا نداری! چون مثل او بر صلیبی و با این حال او را استهزا میکنی» "
استفاده از ما و موارد دیگر دوم شخص جمع اشاره به دو مجرم دارد نه عیسی یا مردم دیگر.
«واقعاً آنچه حقمان بوده را گرفتهایم»
این اشاره به عیسی دارد.
« پس آن مجرم گفت»
«به من فکر کن و با من به نیکویی رفتار کن»
به ملکوت «آیی» یعنی حکومت خود را شروع کنی. ترجمه جایگزین: «به عنوان پادشاه حکمرانی کنی»
«هر آینه» تاکیدی بر گفته عیسی اضافه میکند. ترجمه جایگزین:«میخواهم بدانی که امروز»
این مکانی است که پارسایان بعد از مرگ به آنجا میروند. عیسی به آن مرد گفت که قطعاً او با خدا خواهد بود و او را میپذیرد. ترجمه جایگزین: «جایی که پارسایان در آن زندگی میکنند» یا «جایی که مردم به خوبی زندگی میکنند»
«حدود ظهر.» این اشاره به سنتی دارد که ساعتها را از طلوع خورشید در ساعت ۶ صبح میشمردند.
«تا تمام زمین تاریک شد»
«تا ۳ ظهر.» این سنت آن موقع را نشان میدهد که از طلوع خورشید از ساعت ۶ صبح ساعتها را میشمردند.
این قسمت به غروب خورشید اشاره ندارد، بلکه به تاریک شدن آن در وسط روز اشاره دارد. از واژهای استفاده کنید که تاریک شدن خورشید را توصیف کند نه غروب آن را .
«پرده در معبد.» این پردهای بود که قدس الاقداس را از مابقی معبد جدا میکرد.
«پرده معبد دو تکه شد» این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا پرده معبد را به دو نیم پاره کرد»
«بلند فریاد زد.» شاید نشان دادن ربط این قسمت به رویدادی در آیه قبل مفید باشد. ترجمه جایگزین: «وقتی چنین شد، عیسی فریاد زد»
این لقبی مهم برای خدا است .
عبارت «به دستهای تو» اشاره به مراقبت خدا دارد. ترجمه جایگزین: «روح خود را به تو میسپارم» یا «روحم را به تو میسپارم چون میدانم حافظ آن هستی»
«بعد از اینکه عیسی چنین گفت»
«عیسی مُرد»
این لقب مخصوص افسری رومی بود که مسئولیت سربازان رومی دیگر را بر عهده داشت. او به صلیب کشیده شدن را زیر نظر داشت.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه اتفاقاتی که روی داده است»
«از این مرد خطایی سر نزده بود» یا «این مرد کاری اشتباه نکرده بود»
تعداد زیادی از مردم
«که کنار هم بودند»
«این رویداد را دیدند» یا «آنچه روی میداد را مشاهده کردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه روی داده بود»
«سینه زنان به خانه برگشتند»
این نمادی از غم و پشیمانی بود. ترجمه جایگزین: «از غم سرشار شده و بر سینه خود میکوبیدند»
«با عیسی همسفر بودند»
«با فاصله از عیسی»
«آنچه روی داد»
نویسنده اطلاعاتی پیش زمینهای در مورد کسی که عیسی را دفن کرد ارائه میدهد.
کلمه «اینک» ما را از وجود شخصی جدید در داستان آگاه میکند. زبان شما ممکن است روشی دیگر برای انجام چنین کاری داشته باشد. ترجمه جایگزین: «مردی بود که»
«شورای یهودی»
نویسنده ارائه اطلاعاتی پیش زمینهای درباره مردی که عیسی را دفن کرد را تمام میکند. شاید تغییر ترتیب اطلاعات ارائه شده در این آیه و آیه قبل با یک آیه اتصالی مفید باشد، همانطور که در UDB انجام شده است.
تصمیمی که گرفته شد را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «که با تصمیم شورا بر قتل عیسی یا با عمل قتل او»
«بلاد یهود» یعنی شهری که در یهودیه قرار داشت. ترجمه جایگزین: «شهری که به آن رامه میگفتند، که در یهودیه بود»
«این مرد پیش پیلاطس رفت و جسد عیسی را از او خواست تا دفنش کند»
«یوسف بدن عیسی را از صلیب پایین آورد.» او احتمالاً به کمک کسانی دیگر این کار را انجام داده، پس این جزگویی است. ترجمه جایگزین: «یوسف و کسانی که به او در پایین آوردن جسد کمک کردند»
«جسد را در کتان اعلا پیچید» چنین روشی برای دفن رسمی معمول بوده است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی از سنگ تراشیده بود»
این را میتوان به صورت جملهای جدید ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی تا به حال در آن قبر جسدی نگذاشته بود»
«روزی که مردم برای روز مخصوص یهودیان، سبت، آماده میشدند»
برای یهودیان روز با غروب خورشید شروع میشد. ترجمه جایگزین: «غروب، شروع روز یهودی نزدیک بود»
«که با او از جلیل همسفر بودند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پشت سر یوسف و مردان دیگر همراه او راه افتادند؛ زنان مقبره و چگونگی گذاشته شدن بدن عیسی در مقبره را دیدند»
«زنان به خانهای رفتند که زنان دیگر در آن بودند»
چون برای حرمت گذاشتن بر عیسی با مالیدن ادویه و روغن معطر وقتی در روز مرگ او نداشتند، صبح روز اول هفته قرار بود که این کار را انجام دهند. ترجمه جایگزین: «ادویه و روغن معطر آماده کردند تا بر بدن عیسی گذارند»
آن زنان کاری نکردند.
«بر اساس شریعت یهود» یا «همانطور که شریعت یهود میخواهد.» بر اساس شریعت، آنها نباید در روز سبت جسد را آماده میکردند.
1پس در روز اوّل هفته، هنگام سپیدهصبح، حنوطی را که درست کرده بودند با خود برداشته، به سر قبر آمدند و بعضی دیگران همراه ایشان.2و سنگ را از سر قبر غلطانیده دیدند.3چون داخل شدند، جسد خداوند عیسی را نیافتند.4و واقع شد هنگامی که ایشان از اینامر متحیّر بودند که ناگاه دو مرد در لباس درخشنده نزد ایشان بایستادند.5و چون ترسان شده، سرهای خود را به سوی زمین افکنده بودند، به ایشان گفتند، چرا زنده را از میان مردگان میطلبید؟6در اینجا نیست، بلکه برخاسته است. به یاد آورید که چگونه وقتی که در جلیل بود شما را خبر داده،7گفت، ضروری است که پسر انسان به دست مردم گناهکار تسلیم شده، مصلوب گردد و روز سوم برخیزد.8پس سخنان او را بهخاطر آوردند.9و از سر قبر برگشته، آن یازده و دیگران را از همهٔ این امور مطّلع ساختند.10و مریم مجدلیه و یونا و مریم مادر یعقوب و دیگر رفقای ایشان بودند که رسولان را از این چیزها مطّلع ساختند.11لیکن سخنان زنان را هذیان پنداشته، باور نکردند.12امّا پطرس برخاسته، دوان دوان به سوی قبر رفت و خمشده، کفن را تنها گذاشته دید. و از این ماجرا در عجب شده، به خانهٔ خود رفت.13و اینک، در همان روز دو نفر از ایشان میرفتند به سوی قریهای که از اورشلیم به مسافتِ شصت تیر پرتاب دور بود و عِموآس نام داشت.14و با یکدیگر از تمام این وقایع گفتگو میکردند.15و چون ایشان در مکالمه و مباحثه میبودند، ناگاه خودِ عیسی نزدیک شده، با ایشان همراه شد.16ولی چشمان ایشان بسته شد تا او را نشناسند.17او به ایشان گفت، چه حرفهااست که با یکدیگر میزنید و راه را به کدورت میپیمایید؟18یکی که کَلِیُوپاس نام داشت در جواب وی گفت، مگر تو در اورشلیم غریب و تنها هستی و از آنچه در این ایّام در اینجا واقع شد واقف نیستی؟19به ایشان گفت، چه چیز است؟ گفتندش، دربارهٔ عیسی ناصری که مردی بود نبی و قادر در فعل و قول در حضور خدا و تمام قوم،20و چگونه رؤسای کَهَنه و حکّامِ ما او را به فتوای قتل سپردند و او را مصلوب ساختند.21امّا ما امیدوار بودیم که همین است آنکه میباید اسرائیل را نجات دهد. و علاوه بر این همه، امروز از وقوع این امور روز سوم است،22و بعضی از زنان ما هم ما را به حیرت انداختند که بامدادان نزد قبر رفتند،23و جسد او را نیافته، آمدند و گفتند که فرشتگان را در رؤیا دیدیم که گفتند او زنده شده است.24و جمعی از رفقای ما به سر قبر رفته، آن چنانکه زنان گفته بودند یافتند، لیکن او را ندیدند.25او به ایشان گفت، ای بیفهمان و سستدلان از ایمان آوردن به آنچه انبیا گفتهاند.26آیا نمیبایست که مسیح این زحمات را بیند تا به جلال خود برسد؟27پس از موسی و سایر انبیا شروع کرده، اخبار خود را در تمام کتب برای ایشان شرح فرمود.28و چون به آن دهی که عازم آن بودند رسیدند، او قصد نمود که دورتر رود.29و ایشان الحاح کرده، گفتند که با ما باش. چونکه شب نزدیک است و روز به آخر رسیده. پس داخل گشته، با ایشان توقّف نمود.30و چون با ایشان نشسته بود، نان را گرفته، برکت داد و پاره کرده، به ایشان داد.31که ناگاه چشمانشان باز شده، او را شناختند. و در ساعت از ایشان غایب شد.32پسبا یکدیگر گفتند، آیا دل در درون ما نمیسوخت، وقتی که در راه با ما تکلّم مینمود و کتب را بجهت ما تفسیر میکرد؟33و در آن ساعت برخاسته، به اورشلیم مراجعت کردند و آن یازده را یافتند که با رفقای خود جمع شده34میگفتند، خداوند در حقیقت برخاسته و به شمعون ظاهر شده است.35و آن دو نفر نیز از سرگذشت راه و کیفیت شناختن او هنگام پاره کردن نان خبر دادند.36و ایشان در این گفتگو میبودند که ناگاه عیسی خود در میان ایشان ایستاده، به ایشان گفت، سلام بر شما باد.37امّا ایشان لرزان و ترسان شده، گمان بردند که روحی میبینند.38به ایشان گفت، چرا مضطرب شدید و برای چه در دلهای شما شُبَهات روی میدهد؟39دستها و پایهایم را ملاحظه کنید که من خود هستم و دست بر من گذارده ببینید، زیرا که روح گوشت و استخوان ندارد، چنانکه مینگرید که در من است.40این را گفت و دستها و پایهای خود را بدیشان نشان داد.41و چون ایشان هنوز از خوشی تصدیق نکرده، در عجب مانده بودند، به ایشان گفت، چیز خوراکی در اینجا دارید؟42پس قدری از ماهی بریان و از شانه عسل به وی دادند.43پس آن را گرفته پیش ایشان بخورد.44و به ایشان گفت، همین است سخنانی که وقتی با شما بودم گفتم ضروری است که آنچه در تورات موسی و صحف انبیا و زبور دربارهٔ منمکتوب است به انجام رسد.45و در آن وقت ذهن ایشان را روشن کرد تا کتب را بفهمند.46و به ایشان گفت، بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.47و از اورشلیم شروع کرده، موعظه به توبه و آمرزش گناهان در همهٔ امّتها به نام او کرده شود.48و شما شاهد بر این امور هستید.49و اینک، من موعود پدر خود را بر شما میفرستم. پس شما در شهر اورشلیم بمانید تا وقتی که به قوّت از اعلی آراسته شوید.50پس ایشان را بیرون از شهر تا بیت عَنْیَا برد و دستهای خود را بلند کرده، ایشان را برکت داد.51و چنین شد که در حین برکت دادنِ ایشان، از ایشان جدا گشته، به سوی آسمان بالا برده شد.52پس او را پرستش کرده، با خوشی عظیم به سوی اورشلیم برگشتند.53و پیوسته در هیکل مانده، خدا را حمد و سپاس میگفتند. آمین.
مقبرهای که عیسی در آن دفن شده (لوقا ۲۴: ۱) از نوعی بود که خانوادههای ثروتمند برای دفن اعضای خانواده متوفی از آن استفاده میکردند. اتاقی واقعی بود که در سنگ حفر میکردند. این اتاق در یک طرف، مکانی صاف داشت که بدن را بعد از مالیدن روغن و ادویهجات معطر بر آن روی آن سطح میگذاشتند و در پارچه میپیچیدند. سپس سنگی بزرگ را جلوی مقبره میغلطاندند تا کسی نتواند داخل را ببیند یا وارد شود.
ایمان آن زن
اکثر مخاطبین اصلی لوقا زنان را کم اهمیتتر از مردان به حساب میآوردند، ولی لوقا نشان میدهد که برخی از زنان به عیسی بیشتر از ۱۲ شاگرد محبت و ایمان داشتند.
لوقا میخواهد خوانندگانش درک کنند که عیسی از نظر فیزیکی دوباره زنده شد (لوقا ۲۴: ۳۸- ۴۳)
مشکلات محتمل دیگر در ترجمه این باب
عیسی خود را در این باب (لوقا ۲۴: ۷) پسر انسان خطاب قرار میدهد. زبان شما ممکن است این امکان را نداشته باشد که اشخاص طوری از خود بگویند که گویی درباره کسی دیگر حرف میزنند.
and
عیسی به پیروان خود گفته بود که «در روز سوم» دوباره زنده میشود (لوقا ۱۸: ۳۳). او جمعه بعد از ظهر (قبل از غروب) مرد و یکشنبه دوباره زنده شد، پس «در روز سوم زنده شد» چون یهودیان بر این باور بودند که روز با غروب شروع میشود و پایان مییابد، و آنها هر قسمت از روز را یک روز به حساب میآوردند. جمعه روز اول، شنبه روز دوم و یکشنبه روز سوم بود.
متی، مرقس، لوقا و یوحنا همه درباره فرشتگان سفیدپوش که همراه زنان بر مقبره عیسی بودند، گزارش کردهاند. دو نویسنده، آنها را مردان میخوانند ولی فقط به این خاطر است که فرشتگان به هیبت انسان در آمده بودند. دو نویسنده از دو فرشته نوشتند، ولی دو نویسنده دیگر درباره یکی از آنها نوشته بودند. بهترین کار این است که هر قسمت را همانطور که در ULB آمده ترجمه کنید و سعی بر همسانسازی این آیات نداشته باشید. (متی ۲۸ ۱- ۲ و مرقس ۱۶: ۵ و لوقا ۲۴: ۴ و یوحنا ۲۰: ۱۲)
زنان (لوقا ۲۳: ۵۵) با نوعی ادویه معطر که برای گذاشتن بر بدن عیسی بود به سر قبر او بازگشتند.
«قبل از سحرگاه یکشنبه»
«زنان به سر قبر رسیدند» این زنانی هستند که در لوقا ۲۳: ۵۵ از آنها گفته شده است.
قبر را در تخته سنگی درون تپهای میتراشیدند.
همان ادویه که در لوقا ۲۳: ۵۶ آماده کرده بودند.
«دیدند که سنگ ....بود»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی سنگ را غلطانیده»
سنگی تراشیده، بزرگ و گرد بود که ورودی قبر را کاملاً میپوشاند. چند مرد نیاز بود که این سنگ را بغلطانند.
شما میتوانید بیان کنید که به خاطر اینکه آنجا نبود آن را پیدا نکردند. ترجمه جایگزین: «بدن عیسای خداوند آنجا نبود»
دو فرشته ظاهر شدند و صحبت خود با زنان را شروع کردند.
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام چنین کاری دارد میتوانید اینجا استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«ترسیده بودند»
«بر زمین تعظیم کردند.» این عمل فروتنی و تسلیم بودن آنها به آن مردان را نشان میدهد.
مردان از سوالی استفاده میکنند تا زنان را به خاطر آنکه به دنبال فردی زنده در قبر بودند، با ملایمت توبیخ کنند. ترجمه جایگزین: «شما به دنبال زندهای در میان مردگان می گردید!» یا «شما نباید به دنبال آنکه زنده است، در میان مردگان باشید!»
شناسه فاعلی مستتر در فعل جمع است و به زنانی که آمدند اشاره دارد.
«ولی دوباره زنده شده است.» «برخاسته است» اصطلاحی به معنای «دوباره زنده شدن است» این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چون خدا او را مجددا زنده کرده است»
«به یاد آورید که چه»
کلمه «شما» جمع است. این اشاره به زنان و احتمالاً شاگردان دیگر دارد.
فرشتگان صحبت با زنان را تمام کردند.
این آغاز نقل قولی غیر مستقیم است. این قسمت را میتوان به صورت نقل قولی مستقیم ترجمه کرد، درست همانطور که درUDB آمده است.
عبارت «ضروری است» یعنی حتماً باید چنین شود، چون خدا تصمیم گرفته که چنین اتفاقی باید روی دهد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لازم بود که پسر انسان را به گناهکارانی بسپارند که او را به صلیب میکشند»
اینجا «دست» اشاره به قدرت یا کنترل دارد.
یهودیان هر قسمت از روز را یک روز به حساب میآوردند. بنابراین، روز برخاستن عیسی، «روز سوم» بود چون روز بعد از تدفین او سبت بود.
اینجا «سخنان» اشاره به حرفهای عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به یاد آوردند که عیسی چه گفت»
زنان را آنچه بر سر قبر دیدند برای رسولان تعریف میکنند.
«یازده رسول و تمام شاگردان دیگر که با آنها بودند»
اینجا اولین مرتبه است که لوقا به «یازده» نفر اشاره میکند، چون قبل از این همیشه دوازده نفر بودند. ولی یهودا از جمع آن دوازده نفر رفت و به عیسی خیانت کرد.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. اینجا لوقا زنانی را نام میبرد که از سر قبر آمدند آن وقایع را برای رسولان تعریف کردند.
«ولی رسولان فکر کردند زنان هذیان میگویند»
این عبارت پطرس را در مقابل رسولان دیگر قرار میدهد. او گفته زنان را رد نکرد، بلکه به سمت قبر دوید تا خود ببیند.
این اصطلاح یعنی «دست به کار شد.» ایستادن یا نشتن پطرس وقتی که تصمیم به آن کار گرفت مهم نیست. ترجمه جایگزین: «شروع کرد»
پطرس باید خم میشد تا داخل قبر را ببیند، چون قبر را در سنگی یک تکه تراشیده بودند که کوتاه بود. ترجمه جایگزین: «تا کمر خم شد»
«تنها پارچهای کتان.» این اشاره به پارچهای دارد که هنگام دفن عیسی در لوقا ۲۳: ۵۳ دور بدن او پیچیدند. اینجا به طور ضمنی اشاره شده که بدن عیسی آنجا نبود. ترجمه جایگزین: «پارچه کتانی که بدن عیسی را در آن پیچیده بودند در آنجا بود، ولی عیسی آنجا نبود»
«آنجا را ترک کرد»
دو نفر از شاگران در راه عموآس هستند.
نویسنده از این کلمه به منظور نشانگذاری رویدادی جدید استفاده کرده است.
«دو نفر از شاگردان»
«همان روز» اشاره به روزی دارد که زنان قبر را خالی یافتند.
اسم شهر است.
«یازده کیلومتر» هر استادیا [تیر] برابر با ۱۸۵ متر بود.
این عبارت به منظور نشانگذاری شروع اتفاقی جدید در داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
کلمه «خود» بر این واقعیت تاکید میکند که همان عیسایی که دربارهاش حرف میزدند بر آنها ظاهر شد. تا کنون تنها زنان، فرشتگان را دیده بودند ولی کسی عیسی را ندیده بود.
«چشمان آنها از شناختن عیسی بازداشته شده بود.» از توان آن مردان برای شناختن عیسی طوری یاد شده که گویی توان چشمان آنها برای شناختن اوست. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. احتمالاً خدا مانع آنها از شناختن عیسی شده است. ترجمه جایگزین: «اتفاقی برای آنها افتاد، پس نتوانستند عیسی را بشناسند» یا «خدا مانع شد که عیسی را بشناسند»
«عیسی به آن دو مرد گفت»
این اسم یک مرد است.
کَلِیُوپاس از این سوال استفاده میکند تا تعجب خود را از بیاطلاعی این مرد درباره آنچه در اورشلیم روی داده، نشان دهد. ترجمه جایگزین: «تو باید تنها کسی باشی ...آن روزها»
«تو» مفرد است.
«آنچه روی داده است» یا «آنچه اتفاق افتاده است»
این یعنی خدا باعث قدرتمند بودن عیسی شد و مردم شاهد قدرت او بودند. ترجمه جایگزین: «نبیای که خدا به او قدرت بخشیده بود تا اعمال و تعالیم عظیمی از او صادر گردد که همه قوم را متعجب میکرد»
«او را تسلیم کردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا والی عیسی را به صلیب کشیده و به قتل رساند»
دو مرد پاسخ خود به عیسی را ادامه میدهند.
اینجا کلمه «امید» به معنای «انتظار داشتن» یا «فکر کردن» به آنچه است که احتمال درست بودن دارد.آن دو مرد با گفتن «امیدواریم»، نشان میدادند که دیگر باور ندارند عیسی نجات دهنده اسرائیل خواهد بود. ترجمه جایگزین: «ولی فکر کردیم که او باید همان باشد»
رومیان بر یهودیان حکومت میکردند. ترجمه جایگزین: «کسی که قوم اسرائیل را از دشمن رومی ما آزاد میکند»
این دلیل دیگری را ارائه میدهد که چرا عیسی قرار نبود اسرائیل را آزاد کند. ترجمه جایگزین: «حالا این محتمل به نظر نمیرسد، چون»
یهودیان هر قسمت از روز را یک روز به حساب میآوردند. بنابراین، روزی که عیسی برخاست «روز سوم» بود چون روز بعد از تدفین او سبت بود. ببینید در لوقا ۲۴: ۷ عبارات مشابه را چگونه ترجمه کردهاید.
«از آنجا که اعمال بسیاری که منجر به مرگ عیسی شد، روی داده است»
این دلیل دیگری را توضیح میدهد که چرا مردان آنچه برای عیسی روی داده بود را درک نمیکردند.
«در گروه ما»
زنان کسانی بودند که بر سر قبر بودند.
"رویای فرشتگان را دیدیم"
دو نفر پاسخ خود به عیسی را تمام میکنند.
«عیسی را ندیدند»
عیسی با دو شاگرد حرف میزند.
اینجا «دل» کنایه از ذهن شخص است. ترجمه جایگزین: «ذهن شما در باور کردن کند است» یا «در ایمان آوردن آهسته عمل میکنید»
عیسی از سوالی استفاده میکند تا به شاگردان گفته نبی را یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «لازم بود...جلال» "
این اشاره به شروع حکومت عیسی و دریافت جلال و حرمت دارد.
موسی اولین کتب کتاب مقدس را نوشت. ترجمه جایگزین: «با نوشته موسی شروع شد»
«عیسی به آنها توضیح داد»
آن دو مرد از رفتار او فهمیدند که قصد رفتن به مقصد دیگری را دارد. شاید هنگامی که آنها قصد وارد شدن به درگاه روستا را داشتند او به حرکت در مسیر خود ادامه داد. نشانی از اینکه عیسی آنها را با کلام خود فریب داد، وجود ندارد.
شاید لازم باشد که روشن کنید عیسی مجبور به انجام چه کاری شد. این احتمالاً مبالغه است تا نشان دهد که آنها قبل از تغییر نظر او، بسیار با او حرف زدند. کلمه «الحاح» به معنای استفاده از نیروی فیزیکی در مجبور کردن کسی برای انجام کاری است، ولی به نظر میرسد که فقط با کلام خود او را متقاعد کردند. ترجمه جایگزین: «آنها توانستند او را متقاعد به ماندن کنند»
روز یهودی در غروب آفتاب پایان مییافت.
«عیسی وارد خانه شد»
«همراه دو شاگرد ماند»
این عبارت به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این اشاره به نانی دارد که بدون مخمر پخته شده بود. اشاره به غذای متداول ندارد.
«برای آن شکر کرد» یا «خدا را برای آن شکر کرد»
«چشمانشان»، نشان از فهم آنهاست. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس فهمیدند» یا «سپس متوجه شدند»
«تشخیص دادند که اوست.» این شاگردان قبل از مرگش او را میشناختند.
این یعنی ناگهان دیگر آنجا نبود. این بدان معنا نیست که نامرئی شد.
آنها از سوالی استفاده کردند تا تعجب خود از برخورد با عیسی را نشان دهند. احساسات فراوانی که هنگام صحبت با عیسی به آنها دست داد، به آتشی سوزان درون آنها تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «دلهایمان میسوزد...کتب»
آن دو مرد با هم صحبت میکردند. کلمه « ما» در زبانهایی که ساختارشان اجازه میدهد بهتر است به صورت « من و تو» به کار رود.
عیسی کتابی یا نوشتهای را باز نکرد. در اصل در این قسمت از «باز کرد» استفاده شده که اشاره به فهم آنها دارد. ترجمه جایگزین: «در حالیکه کتب مقدس را به ما توضیح میداد» یا «وقتی ما را قادرسازد تا کتب مقدس را درک کنیم»
دو مرد نزد یازده شاگرد در اورشلیم میروند تا از عیسی به آنها بگویند.
«آنها» اشاره به آن دو مرد دارد.
«بلند شدند» یا «ایستادند»
این اشاره به رسولان عیسی دارد. یهودا شامل آنها نمیشد.
«و آنها به آن دو مرد گفتند»
«آن دو مرد به آنها گفتند»
این اشاره به وقتی دارد که آنها در راه روستای عموآس بودند و عیسی به آنها ظاهر شد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چطور عیسی را شناختند»
«وقتی عیسی با آنها نان را شکست» یا «وقتی عیسی با آنها نان را پاره کرد»
عیسی بر شاگردان ظاهر شد. وقتی آن دو مرد به خانهای وارد شدند که آن یازده نفر در آن بودند، عیسی با آنها نبود.
کلمه «خود» بر عیسی تمرکز میکند و تعجب عیسی از آنچه بر آنها ظاهر شد را نشان میدهد. اکثر آنها او را بعد از قیام ندیده بودند.
«بین آنها»
«آرامی بر شما باد» یا «خدا به شما آرامی بخشد»
«اما» نشان از تضادی شدید است. عیسی به آنها گفت که آرام باشند ولی در عوض ترسیده بودند.
«مبهوت و ترسان.» این دو عبارت معنایی مشابه دارند، و با هم به منظور تاکید بر ترس استفاده شدهاند.
«فکر کردند که روحی میبینند.» آنها هنوز حقیقتا نفهمیده بودند که عیسی واقعاً زنده است.
این کلمه اشاره به روح شخصی مرده دارد.
عیسی از سوالی استفاده کرد تا با آنها مقابله کند. ترجمه جایگزین: «نترسید»
عیسی از سوال استفاده میکند تا با ملایمت آنها توبیخ کند. عیسی به آنها میگفت که به زنده بودن او شک نکنند. کلمه «دل» استعاره از ذهن شخص است. ترجمه جایگزین: «در ذهن خود شک نکنید» یا «شک نکنید!»
عیسی از آنها میخواهد به او دست زنند تا روح نبودن او را تایید کنند. شاید ترکیب و ترتیب دوباره به این دو جمله به فهم آن کمک میکند. ترجمه جایگزین: «به من دست زنید و گوشت و استخوانی را لمس کنید که روح آنرا ندارد»
این روشی برای اشاره به بدن است.
از این جمله چنین برداشت میشود که دست و پای او جای میخهای ناشی از مصلوب شدن را داشت و این مدرکی دال بر عیسی بودن اوست. این را میتوان به طور آشکار بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زخمها در دستها و پاهای او»
«آنقدر شاد بودند که نمیتوانستند حقیقی بودن آن را تایید کنند»
عیسی چنین میکند تا ثابت کند او بدنی فیزیکی دارد. روح قادر به غذا خوردن نیست.
«جلوی آنها» یا «در حالیکه تماشا میکردند»
«وقتی قبلاً با شما بودم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بر هرچه نوشته شده جامه عمل میپوشاند...مزمور» یا «خدا باعث شد هر آنچه در مزمور مکتوب است، تحقق یابد.»
کلمه «تورات»، «انبیا»، «مزامیر» اسامی خاص و بخشی از کتاب مقدس عبرانی هستند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد و از اسامی عام استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «هر آنچه موسی در شریعت نوشته است، هر آنچه انبیا نوشتهاند، و هر آنچه نگارندگان مزامیر درباره من نوشتهاند»
«باز کردن ذهن» اصطلاحی به معنای قادر کردن به فهمیدن است. ترجمه جایگزین: «سپس او آنها را قادرساخت تا کتب را درک کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این چیزی است که مردمان قدیم الایام نوشتهاند»
در این آیه کلمه «برخیز» به معنای «دوباره زنده شدن» است. کلمات «مرده» از همه مردگان عالم اموات میگوید.
یهودیان هر قسمت از روز را یک روز به حساب میآوردند. بنابراین، روز عیسی «روز سوم» برخاست چون روز بعد از تدفین او سبت بود. ببینید در لوقا ۲۴: ۷ چطور ترجمه کردهاید. .
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پیروان مسیح باید الزام توبه و بخشش گناهان توسط خدا از طریق عیسی را به همه اقوام و همه ملتها موعظه کنند.»
«نام او» اشاره به اقتدار او دارد. ترجمه جایگزین: «به اقتدار مسیح»
«تمام قومیتها» یا «تمام گروههای مردمی»
«در اورشلیم شروع کرده»
عیسی صحبت کردن با شاگردان را ادامه میدهد.
«باید به دیگران بگویید که آنچه از من دیدید، حقیقی بود» شاگردان شاهد زندگی، مرگ و قیام مسیح بودند و میتوانستند آن را برای دیگران توصیف کنند.
«من آنچه پدر به شما وعده داده را به شما میدهم» خدا وعده روحالقدس را به آنها داد. UDB این را به روشنی بیان میکند.
لقبی مهم برای خداست.
قوت خدا چون لباسی بر تن، آنها را میپوشاند. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما قوت دریافت میکنید»
«از بالا» یا «از خدا»
«عیسی شاگردان را بیرون شهر فرستاد»
این عملی است که از کاهنان هنگام برکت دادن مردم انجام میدادند.
«واقع شد» رویدادی جدید را در داستان معرفی میکند.
«حینی که عیسی از خدا میخواست تا به آنها نیکویی کند»
از آنجایی که لوقا مشخص نمیکند که چه کسی عیسی را به بالا برده است، ما نیز قطعاً نمیدانیم خود خدا یا یک یا چند فرشته چنین کاری را انجام دادهاند. اگر زبان شما مشخص کردن فاعل را الزامی میداند، احتمالاً استفاده از «رفت» به جای این کلمه بهتر باشد، همانطور که UDB انجام شده است.
این آیات درباره اعمال در جریان شاگردان اطلاعاتی ارائه میدهد و در همین حال داستان به پایان میرسد.
«شاگردان عیسی را پرستش میکردند»
«و سپس برگشتند»
این مبالغه نشان میدهد که آنها هر روز به صحن معبد میرفتند.
فقط کاهنان اجازه ورود به معبد را داشتند. ترجمه جایگزین: «در صحن معبد»
«خدا را ستایش میکردند»
1در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.2همان در ابتدا نزد خدا بود.3همهچیز بهواسطهٔ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت.4در او حیات بود و حیات نور انسان بود.5و نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی آن را درنیافت.6شخصی از جانب خدا فرستاده شد که اسمش یحیی بود؛7او برای شهادت آمد تا بر نور شهادت دهد تا همه بهوسیلهٔ او ایمان آورند.8او آن نور نبود بلکه آمد تا بر نور شهادت دهد.9آن نورِ حقیقی بود که هر انسان را منوّر میگرداند و در جهان آمدنی بود.10او در جهان بود و جهان بهواسطهٔ او آفریده شد و جهان او را نشناخت.11به نزد خاصّان خود آمد و خاصّانش او را نپذیرفتند؛12و امّا به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد،13که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم، بلکه از خدا تولّد یافتند.14و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پُر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایستهٔ پسر یگانهٔ پدر.15و یحیی بر او شهادت داد و ندا کرده، میگفت، این است آنکه دربارهٔ او گفتم آنکه بعد از من میآید، پیش از من شده است زیرا که بر من مقدّم بود.16و از پُری او جمیع ما بهره یافتیم و فیض به عوض فیض،17زیرا شریعت بهوسیلهٔ موسی عطا شد، امّا فیض و راستی بهوسیلهٔ عیسی مسیح رسید.18خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانهای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد.19و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی؛20که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم.21آنگاه از او سؤال کردند، پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت، نیستم. آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی.22آنگاه بدو گفتند، پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ دربارهٔ خود چه میگویی؟23گفت، من صدای ندا کنندهای در بیابانم که راه خداوند را راست کنید، چنانکه اشعیا نبی گفت.24و فرستادگان از فریسیان بودند.25پس از او سؤال کرده، گفتند، اگر تو مسیح و الیاس و آن نبی نیستی، پس برای چه تعمید میدهی؟26یحیی در جواب ایشان گفت، من به آب تعمید میدهم و در میان شما کسی ایستاده است که شما او را نمیشناسید.27و او آن است که بعد از من میآید، امّا پیش از من شده است، که من لایق آن نیستم که بند نعلینش را باز کنم.28و این در بیتعَبَرَه که آن طرف اُرْدُن است، در جایی که یحیی تعمید میداد واقع گشت.29و در فردای آن روز یحیی عیسی را دید که به جانب او میآید. پس گفت، اینک، برّه خدا که گناه جهان را برمیدارد!30این است آنکه من دربارهٔ او گفتم که مردی بعد از من میآید که پیش از من شده است زیرا که بر من مقدّم بود.31و من او را نشناختم، لیکن تا او به اسرائیل ظاهر گردد، برای همین من آمده به آب تعمید میدادم.32پس یحیی شهادت داده، گفت، روح را دیدم که مثل کبوتری از آسمان نازل شده، بر او قرار گرفت.33و من او را نشناختم، لیکن او که مرا فرستاد تا به آب تعمید دهم، همان به من گفت بر هر کس بینی که روح نازل شده، بر او قرار گرفت، همان است او که به روحالقدس تعمید میدهد.34و من دیده شهادت میدهم که این است پسر خدا.35و در روز بعد نیز یحیی با دو نفر از شاگردان خود ایستاده بود.36ناگاه عیسی را دید که راه میرود؛ و گفت، اینک، برّهٔ خدا.37و چون آن دو شاگرد کلام او را شنیدند، از پی عیسی روانه شدند.38پس عیسی روی گردانیده، آن دو نفر را دید که از عقب میآیند. بدیشان گفت،39چه میخواهید؟ بدو گفتند، ربّی (یعنی ای معلّم) در کجا منزل مینمایی؟40بدیشان گفت، بیایید و ببینید. آنگاه آمده، دیدند که کجا منزل دارد، و آن روز را نزد او بماندند و قریب به ساعت دهم بود.41و یکی از آن دو که سخن یحیی را شنیده، پیروی او نمودند، اندریاس برادر شمعون پطرس بود.42او اوّل برادر خود شمعون را یافته، به او گفت، مسیح را (که ترجمهٔ آن کَرِسْتُس است) یافتیم. و چون او را نزد عیسی آورد، عیسی بدو نگریسته، گفت، تو شمعون پسر یونا هستی؛ و اکنون کیفا خوانده خواهی شد (که ترجمهٔ آن پطرس است).43بامدادان چون عیسی خواست به سوی جلیل روانه شود، فیلپُس را یافته، بدو گفت، از عقب من بیا.44و فیلپُس از بیت صیدا از شهر اندریاس و پطرس بود.45فیلپس نَتَنائیل را یافته، بدو گفت، آن کسی را که موسی در تورات و انبیا مذکور داشتهاند، یافتهایم که عیسی پسر یوسف ناصری است.46نتنائیل بدو گفت، مگر میشود که از ناصره چیزی خوب پیدا شود؟ فیلپس بدو گفت، بیا و ببین.47و عیسی چون دید که نتنائیل به سوی او میآید، دربارهٔ او گفت، اینک، اسرائیلی حقیقی که در او مکری نیست.48نتنائیل بدو گفت، مرا از کجا میشناسی؟ عیسی در جواب وی گفت، قبل از آنکه فیلپس تو را دعوت کند، در حینی که زیر درخت انجیر بودی تو را دیدم.49نتنائیل در جواب او گفت، ای استاد تو پسر خدایی! تو پادشاه اسرائیل هستی!50عیسی در جواب او گفت، آیا از اینکه به تو گفتم که تو را زیر درخت انجیر دیدم، ایمان آوردی؟ بعد از این چیزهای بزرگتر از این خواهی دید.51پس بدو گفت، آمین آمین به شما میگویم که از کنون آسمان را گشاده، و فرشتگان خدا را که بر پسر انسان صعود و نزول میکنند خواهید دید.
برخی از ترجمههای آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیه منظوم ۱: ۲۳ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق است.
«کلمه»
یوحنا از «کلمه» برای اشاره به عیسی استفاده میکند (یوحنا ۱:۱ و ۱۴). منظور یوحنا این است که مهمترین پیغام خدا برای همه مردم همان عیسایی است که جسم شد.
نور و تاریکی
کتاب مقدس مرتباً به نحوی از انسانهای ناعادل[ناپارسا] یا کسانی که خدا را خشنود نمیکنند سخن میگوید که گویی آنها در تاریکی دور خود میچرخند. همچنین به نحوی از نور سخن میگوید که گویی گنهکاران را قادر به پارسا شدن میسازد تا به این واسطه عمل اشتباه خود را درک کرده و از خدا اطاعت کنند.
«فرزندان خدا»
وقتی که مردم به عیسی ایمان میآورند، از «فرزندان خشم و غضب» به «فرزندان خدا» تبدیل میشوند. آنها در «خانواده الهی» فرزند خوانده میشوند. این انگاره[تصویر][مجاز] در عهد جدید بسط مییابد.
و)
استعارات
یوحنا در این باب از استعارات نور، تاریکی و کلمه استفاده میکند تا به خوانندگان خود بگوید که او قصد دارد مطالب بیشتری را درباره نیک و بد و آنچه که خدا میخواهد از طریق عیسی به قومش بگوید ، بنویسد.
«در آغاز»
برخی از زبانها و فرهنگها به نحوی از جهان سخن میگویند که گویی همیشه بوده و آغازی نداشته است. اما «بسیاری پیش» از «در آغاز» متفاوت است و باید اطمینان حاصل کنید که ترجمه شما چنین امری را به درستی بازتاب دهد.
«پسر انسان»
عیسی در این باب خود را به نام «پسر انسان» معرفی میکند (یوحنا ۵۱:۱). زبان شما شاید این امکان را نداشته باشد که افراد به نحوی از خود سخن گویند که گویی در مورد شخصی دیگر حرف میزنند.
و
این قسمت اشاره به قبل از خلقت آسمانها و زمین توسط خدا دارد.
این قسمت به عیسی اشاره دارد و در صورت امکان آن را همان «کلمه» ترجمه کنید. اگر «کلمه» در زبان شما واژهای مونث است، میتوانید این قسمت را «کسی که کلمه نامیده میشود» ترجمه کنید.
فعل این جمله را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا همه چیز را به واسطه او آفرید»
این جمله را میتوان با فعل معلوم ترجمه کرد. اگر زبان شما اجازه استفاده منفی در منفی را در جمله نمیدهد، این واژگان بایستی به صورتی بیان شوند که متضاد «همه چیز به واسطه او آفریده شد» غلط باشد. ترجمه جایگزین: «خدا بدون او هیچ چیز را نیافرید» یا «با او بود که همه چیز وجود یافت» یا «خدا با او بود که تمام آفرینش را آفرید»
«در او حیات بود» کنایه از این است که او دلیل زنده شدن همه چیز بود و«نور» در اینجا استعاره از «حقیقت» است. ترجمه جایگزین: «او کسی است که سبب حیات همه چیز میشود و بر انسانها آشکار کرد که چه چیزی درباره خدا درست است»
اینجا «او» به کسی بر میگردد که کلمه نامیده شده بود.
در این قسمت برای «حیات» از واژهای کلی استفاده کنید. اگر میخواهید اشارهای خاصتر داشته باشید میتوانید این قسمت را «زندگی روحانی» ترجمه کنید.
در اینجا «نور» استعاره است و اشاره به آنچه دارد که درست و نیکو است. «تاریکی» استعاره از کذب و شرارت است. ترجمه جایگزین: «حقیقت مثل نوری است که به فضای تاریک میتابد، و هیچ کسی در این فضای تاریک نمیتواند آن نور را خاموش کند[فرو نشاند]»
در اینجا «نور» استعارهای از تجلی خدا در عیسی است. ترجمه جایگزین: «نشان داد که چگونه عیسی چون نور حقیقی خدا است»
در اینجا نور استعارهای از این است که عیسی همان است که هم حقیقت درباره خدا را آشکار میسازد و هم خود او حقیقت است.
«حتی با وجود آنکه او در این جهان بود، و خدا به واسطه او همه چیز را آفرید، اما مردم همچنان او را نمیشناختند.»
«جهان» در اینجا کنایه از همه مردمی است که در این دنیا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم نمیدانستند که او حقیقتا کیست»
«او به نزد اهالی شهر و همشهریهای خود آمد اما آنها نیز او را نپذیرفتند»
«او را قبول کنید»؛ دریافت کردن کسی، یعنی کسی را بپذیرید و رفتاری محترمانه با او داشته باشید، به این امید که رابطهای با او بنا کنید.
«اسم» کنایهای است که اشاره به هویت و مشخصات فردی عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به او ایمان آورد»
«او به آنها اقتدار داد» یا «او برای آنها ممکن ساخت»
واژه «فرزندان» کنایهای است که رابطه ما با خدا را تصویر میکند، چیزی شبیه به رابطه پدر فرزندی.
این قسمت به عیسی اشاره دارد و در صورت امکان آن را همان «کلمه» ترجمه کنید. اگر «کلمه» در زبان شما واژهای مونث است، میتوانید این قسمت را «کسی که کلمه نامیده میشود» ترجمه کنید.
ببینید یوحنا ۱: ۱ را چطور ترجمه کردهاید.
در اینجا «جسم» به «یک شخص» و یا «انسان شدن» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «انسان شد» یا «به یک انسان تبدیل شد»
عبارت «او و تنها او» به منحصر به فرد بودن عیسی تاکید دارد و اینکه هیچ کسی شبیه او نیست. و عبارت «او که از طرف پدر آمد» بدین معنی است که او (عیسی) فرزند پدر (خدا) است. ترجمه جایگزین: «پسر یگانه پدر» یا «تنها پسر پدر»
این لقبی مهم برای خدا است.
«پر از اعمالی به سمت ما آمد که ما سزاوار آن نبودیم»
یحیی درباره عیسی صحبت میکند. عبارت «بعد از من میآید» بدین معنی است که خدمت یحیی در همان زمان آغاز شده بود ولی خدمت عیسی بعداً آغاز میشد.
«بسیار مهمتر از من است» یا «اقتدار بیشتری نسبت به من دارد»
دقت داشته باشید تا این قسمت را به نحوی ترجمه نکنید که عیسی به دلیل مسنتر بودن از یحیی بسیار مهمتر از اواست. عیسی برتر و بسیار والاتر از یحیی است، چون او خدای پسر است و از ازل زنده بوده است.
این واژه به فیض خداوند اشاره میکند که تمامی ندارد.
«برکت از پی برکت»
این عنوانی مهم برای خدا است.
واژه «یهود» در اینجا اشاره به «سران مذهبی قوم یهود» دارد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود از اورشلیم ... فرستادند»
عبارت «انکار ننمود» در حالت منفی همان مفهوم «معترف شد» را بیان میکند با این تفاوت که مورد دوم به حالت مثبت آمده است. این جملات تاکید میکنند که یحیی حقیقت را گفته است و به یقین اعلام کرده که مسیح موعود نیست. شاید زبان شما راههای دیگری برای بیان چنین امری داشته باشد.
«اگر تو آن مسیح موعود نیستی، پس قضیه چیست؟» یا «پس چه اتفاقی دارد میافتد؟» یا «پس تو چه میکنی؟»
یحیی به صحبت کردن با لاویان و روحانیون ادامه میدهد.
«روحانیون و لاویان به یحیی گفتند»
روحانیون و لاویان، نه یحیی.
«یحیی گفت»
من صدای ندا کنندهای در بیابانم
یحیی میگوید که نبوت اشعیای نبی درباره وی بوده است. واژه «صدا» در اینجا به شخصی اشاره دارد که در بیابان ندا میدهد. ترجمه جایگزین: «من کسی هستم که در بیابان ندا میدهد»
واژه «راه» در اینجا به عنوان استعاره استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «خود را برای آمدن خداوند آماده کنید آنچنان که مردم راه را برای استقبال از شخصی مهم آماده میسازند.»
این قسمت اطلاعات پس زمینهای در مورد کسانی را ارائه میدهد که از یحیی سوالاتی را میپرسند.
آیه ۲۸ اطلاعاتی پس زمینه درباره محیط رویداد داستان را به ما ارائه میدهند.
یوحنا در مورد عیسی سخن میگوید. عبارت «پس از من میآید» یعنی که خدمت یوحنا رخ داده است و خدمت عیسی بعداً شروع میشود.
باز کردن بند کفش (نعلین) کار بردهها و غلامان بوده است. این واژگان استعاره هستند و اشاره به کار پر زحمت غلامان دارند. ترجمه جایگزین: «من، کسی هستم که لایق نیستم او را در نازلترین امور خدمت کنم» یا «من که حتی لایق آن نیستم تا بند کفشهایش را بگشایم»
این استعارهای برای نمایش قربانی بینقص خداوند است. عیسی به نام «بره خدا» خوانده شد زیرا او برای کفاره گناهان مردم قربانی شد.
واژه «جهان» کنایهای از همه مردم جهان است.
به نحوه ترجمه در آیه <یوحنا ۱۵:۱> توجه کنید.
از بالا به پایان آمدن
معانی محتمل: ۱) روح که به شکل کبوتر نازل میشود یا ۲) روح که مانند کبوتر به پایین میآید.
واژه «فلک» به آسمان اشاره دارد.
در برخی نسخههای کتاب مقدس این بخش به صورت «پسر خدا» و در برخی دیگر «منتخب خدا» ترجمه شده است.
لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
این روزی دیگر است. دومین روزی که یحیی عیسی را میبیند.
این استعاره اشاره به قربانی بینقص خدا دارد. عیسی به نام «برّه خدا» نامیده شد زیرا او در راه گناه دیگران قربانی شد تا بهای آن گناهان را پرداخت کند. ببینید عبارت مشابه را در یوحنا ۱: ۲۹ چطور ترجمه کردهاید.
«ساعت دهم.» این عبارت اشاره به زمانی در بعد از ظهر و قبل از تاریکی هوا دارد. چنین ساعتی برای آغاز سفر به شهری دیگر بسیار دیر بود. احتمالاً ساعت حدوداً ۴ بعد از ظهر است. [ این در آیه ۴۰ آمده]
این آیات به ما اطلاعاتی در مورد آندریاس میدهند و اینکه چگونه برادرش پطرس را نزد عیسی میآورد. این اتفاق قبل از اینکه آنها بروند و ببینند که عیسی در یوحنا ۱: ۳۹ کجا اقامت دارد، روی دادهاند.[ این اطلاعات مربوط به آیه ۴۱ و ۴۲ می باشد]
این یونا (یحیی) آن یحیای تعمید دهنده نیست. اسم یحیی (یونا یا یوحنا) بسیار متداول بوده است.
این قسمت اطلاعات پس زمینهای را در مورد فیلیپس ارائه میدهد.
نتنائیل به فیلیپُس گفت.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بر آنچه گفته شده، تاکید بیشتری کند. ترجمه جایگزین: «هیچ چیز خوبی نمیتواند از ناصره بیرون بیاید!»[امری نیکو از ناصره بیرون نمیآید]
این عبارت میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «یک مرد بسیار راستگو»
لقبی مهم برای عیسی است.
این اظهار نظر در غالب پرسش مطرح میشود تا بر روی مفهوم آن تاکید داشته باشد. ترجمه جایگزین: «ایمان میآوری چون فقط گفتهام من»
این قسمت را به نحوی در زبان خود ترجمه کنید که بر اهمیت و راستی آنچه در ادامه میآید تاکید کند.
1و در روز سوم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود.2و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند.3و چون شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت، شراب ندارند.4عیسی به وی گفت، ای زن مرا با تو چه کار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است.5مادرش به نوکران گفت، هر چه به شما گوید بکنید.6و در آنجا شش قدح سنگی برحسب تطهیر یهود نهاده بودند که هر یک گنجایش دو یا سه کیل داشت.7عیسی بدیشان گفت، قدحها را از آب پر کنید. و آنها را لبریز کردند.8پس بدیشان گفت، الآن بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید. پس بردند؛9و چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود، بچشید و ندانست که از کجا است، لیکن نوکرانی که آب را کشیده بودند، میدانستند، رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته، بدو گفت،10هرکسی شراب خوب را اوّل میآورد و چون مست شدند، بدتر از آن. لیکن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتی؟11و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند.12و بعد از آن او با مادر و برادران و شاگردان خود به کفرناحوم آمد و در آنجا ایّامی کم ماندند.13و چون عید فِصَحِ یهود نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت،14و در هیکل، فروشندگان گاو و گوسفند و کبوتر و صرّافان را نشسته یافت.15پس تازیانهای از ریسمان ساخته، همه را از هیکل بیرون نمود، هم گوسفندان و گاوان را، و نقود صرّافان را ریخت و تختهای ایشان را واژگون ساخت،16و به کبوترفروشان گفت، اینها را از اینجا بیرون برید و خانهٔ پدر مرا خانهٔ تجارت مسازید.17آنگاه شاگردانِ او را یاد آمد که مکتوب است، غیرت خانهٔ تو مرا خورده است.18پس یهودیان روی به او آورده، گفتند، به ما چه علامت مینمایی که این کارها را میکنی؟19عیسی در جواب ایشان گفت، این قدس را خراب کنید که در سه روز آن را برپا خواهم نمود.20آنگاه یهودیان گفتند، در عرصه چهل و شش سال این قدس را بنا نمودهاند؛ آیا تو در سه روز آن را برپا میکنی؟21لیکن او دربارهٔ قدس جسد خود سخن میگفت.22پس وقتی که از مردگان برخاست شاگردانش را بهخاطر آمد که این را بدیشان گفته بود. آنگاه به کتاب و به کلامی که عیسی گفته بود، ایمان آوردند.23و هنگامی که در عید فِصَح در اورشلیم بود بسیاری چون معجزاتی را که از او صادر میگشت دیدند، به اسم او ایمان آوردند.24لیکن عیسی خویشتن را بدیشان مُؤتَمِنْ نساخت، زیرا که او همه را میشناخت.25و از آنجا که احتیاج نداشت که کسی دربارهٔ انسان شهادت دهد، زیرا خود آنچه در انسان بود میدانست.
شراب
یهودیان شراب را در همراه بسیاری از وعدههای غذایی و به خصوص ضیافتهای خاص مینوشیدند. آنها به گناه بودن نوشیدن شراب باور نداشتند.
بیرون کردن صرافان
عیسی صرافان را از معبد بیرون کرد تا نشان دهد که قدرت و اقتدار بر معبد و بر تمام اسرائیل به او داده شده است.
«خود آنچه در انسان بود میدانست»
عیسی میدانست که دیگران به چه فکر میکنند زیرا او پسر انسان و پسر خدا بود.
«شاگردانش به خاطر آوردند»
یوحنا با استفاده از این عبارت از تعریف کردن داستان اصلی دست میکشد و آنچه که بعدها روی میدهد را بیان میکند. دقیقاً بعد از توبیخ کبوتر فروشان است (<یوحنا ۱۶:۲>) که مقامات یهودی با وی صحبت میکنند. درست بعد از قیام عیسی بود که شاگردان نوشته آن نبی که بسیاری پیش نبوت شده بود را به یاد آوردند و عیسی نیز در مورد معبد بودن جسم خود سخن گفته بود. (<یوحنا ۱۷:۲> و یوحنا ۲۲:۲)
عیسی و شاگردانش به جشن عروسی دعوت شدهاند. این آیات اطلاعات پس زمینهای درباره رویدادگاه[محل رویداد] داستان ارائه میدهد.
برداشت اکثر مفسرین این است که این کلمات اشاره به روز سومی دارد که عیسی، فیلیپس و نتانائيل را دعوت به پیروی از خود کرده است. روز اول در یوحنا ۳۵:۱ و روز دوم در یوحنا ۴۳:۱ به چشم میخورد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخصی عیسی و شاگردانش را به مراسم عروسی دعوت کرد»
اینجا به مریم اشاره دارد. اگر در زبان شما به کار بردن کلمه «زن» توسط فرزند پسر برای خطاب قرار دادن مادر خود بیادبانه به حساب میآید، آن را با کلمهای جایگزین کنید که مودبانه باشد یا آن را حذف کنید.
این سوال جهت تاکید بیشتر به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «این قضیه ربطی به من ندارد.» یا «شما نباید به من بگویید که چه کار کنم.»
کلمه «زمان» کنایه است و اشاره به موقعیت مناسبی دارد که عیسی با معجزه، نشان دهد همان ماشیح[مسیح موعود] است. ترجمه جایگزین: «هنوز زمان مناسبی فرا نرسیده که من دست به عملی بزرگ بزنم»
شما میتوانید این واحد را به واحد امروزی آن تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۷۵ تا ۱۱۵ لیتر»
به معنی «خیلی پُر تا لبه» یا «کاملا پُر» است.
این کلمه اشاره به مسئول تهیه غذا و نوشیدنی دارد.
این قسمت اطلاعات پس زمینهای است.
یعنی به دلیل مصرف الکل بسیار، قادر به تشخیص شراب ارزان از گران نبودند.
این آیه جز سیر روایی اصلی داستان نیست، بلکه نظری در مورد داستان ارائه میدهد.
نام مکان است.
در اینجا «جلال خود» اشاره به قدرت عظیم عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خود را نشان داد»
این جمله نشان میدهد از جایی مرتفع به مکانی کم ارتفاعتر رفتند. کفرناحوم در شمال شرقی قانا و در ارتفاع پایینتری قرار داشت.
واژه «برادران» شامل برادران و خواهران میشود. تمامی خواهران و برادران عیسی از او جوانتر بودند.
عیسی و شاگردانش به بالا و به سمت معبد اورشلیم
این جمله نشان میدهد که از جایی با ارتفاع کمتر به مکانی مرتفعتر رفتند. اورشلیم بر فراز تپهای ساخته شده بود.
در آیه بعد مشخص میشود که این افراد در حیاط معبد بودند. همان جایی که برای پرستش خداوند در نظر گرفته شده بود، نه برای داد و ستد.
مردم این حیوانات را در حیاط معبد میخریدند، تا برای خدا قربانی کنند.
سران مذهبی قوم یهود مردم را موظف کرده بودند تا جهت خرید حیوانات برای قربانی کردن، از پول مخصوصی استفاده کنند که فقط این «صرافیها» داشتند.
این واژه رویدادی را نشانگذاری میکند که به دلیل رویدادی قبلی رخ داده است. در این مورد، عیسی دید که صرافان در حیاط معبد نشستهاند.
«خرید و فروش را در خانه پدر من متوقف سازید»[دست از داد و ستد در خانه پدر من بکشید]
این عبارتی است که عیسی جهت اشاره به معبد به کار میبرد.
لقبی بسیار مهم است که عیسی برای اشاره به خدا از آن استفاده میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نوشته است»
اینجا به معبد، خانه خدا، اشاره دارد.
واژه «خورده است» اشاره به استعاره «آتش» دارد. محبت عیسی نسبت به معبد، مانند آتشی بود که در درون او زبانه میکشید.
اشاره به رویدادی دارد که درست بودن امری را ثابت میکند.
این اشاره به عملی دارد که عیسی علیه صرافان معبد انجام داد.
<strike></strike>
عیسی در این قسمت موقعیتی فرضی را مطرح میکند که در چنین موقعیتی اگر آنچه غلط [دروغ] است تحقق یابد، اتفاقی قطعاً روی میدهد. در این مورد او قطعا میخواست که اگر سران مذهبی قوم یهود آن را خراب میکردند، معبد را بر پا نماید. او به سران یهود دستور نداد که ساختمان فعلی معبد را تخریب کنند. شما میتوانید کلمات «خراب کنید» و «بر پا خواهم کرد» را به کلمات متداولی ترجمه کنید که اشاره به تخریب کردن و بازسازی ساختمان دارند. ترجمه جایگزین: «اگر این معبد را خراب کنید، من قطعا آن را بر پا خواهم کرد» یا «شما میتوانید مطمئن باشید که اگر این معبد را خراب کنید، من آن را بر پا خواهم کرد»
«علت سر پا ایستادن آن خواهم بود»
آیات ۲۱ و ۲۲ قسمت اصلی این داستان نیستند، اما با این حال درباره این داستان نظراتی ارائه داده و درباره اتفاقات آینده به ما چیزهایی خواهند گفت. این قسمت در انگلیسی نیست
«۴۶ سال ... ۳ روز»
مقامات یهودی از کلام عیسی سوء برداشت کردند و پنداشتند که عیسی واقعاً قصد تخریب معبد و بازسازی آن در سه روز را دارد. «بر پا کردن» در اینجا اصطلاحی به معنای «بازسازی» است. ترجمه جایگزین: «تو در سه روز آن را از نوع خواهی ساخت؟» یا «به هیچ وجه نمیتوانی آن را در سه روز بازسازی کنی!»
آغاز نظری در مورد داستان است و در مورد آنچه بعداً روی میدهد، مطالبی را میگوید.
پایان نظر در مورد داستان است، و در مورد آنچه بعداً روی میدهدمطالبی را میگوید.
در اینجا «ایمان آوردند» یعنی امری را پذیرفتند یا بر راستی آن مطمئن بودند.
در اینجا به گفته عیسی در <یوحنا ۱۹:۲> اشاره دارد.
واژه «اکنون» رویداد جدیدی در داستان را معرفی میکند.
در اینجا «اسم» کنایه است و اشاره به شخص عیسی. ترجمه جایگزین: «به او ایمان آوردند» یا «به او اعتماد کردند»
معجزات را میتوان «نشانهها» ترجمه کرد، چون مدرکی هستند بر قادر مطلق بودن خدا که اقتدار کامل بر عالم دارد.
در اینجا کلمه «انسان[مرد]» به طور کل اشاره به نوع بشر دارد. ترجمه جایگزین: «درباره انسانها، چون میدانست در آنها چیست» [در مورد انسانها چون میدانست که در آنها چه میگذرد]
<strike></strike>
1و شخصی از فریسیان نیقودیموس نام از رؤسای یهود بود.2او در شب نزد عیسی آمده، به وی گفت، ای استاد میدانیم که تو معلّم هستی که از جانب خدا آمدهای زیرا هیچ کس نمیتواند معجزاتی را که تو مینمایی بنماید، جز اینکه خدا با وی باشد.3عیسی در جواب او گفت، آمین آمین به تو میگویم اگر کسی از سرِ نو مولود نشود، ملکوت خدا را نمیتواند دید.4نیقودیموس بدو گفت، چگونه ممکن است که انسانی که پیر شده باشد، مولود گردد؟ آیا میشود که بار دیگر داخل شکم مادر گشته، مولود شود؟5عیسی در جواب گفت، آمین، آمین به تو میگویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.6آنچه از جسم مولود شد، جسم است و آنچه از روح مولود گشت روح است.7عجب مدار که به تو گفتم باید شما از سر نو مولود گردید.8باد هرجا که میخواهد میوزد و صدای آن را میشنوی لیکن نمیدانی از کجا میآید و به کجا میرود. همچنین است هر که از روح مولود گردد.9نیقودیموس در جواب وی گفت، چگونه ممکن است که چنین شود؟10عیسی در جواب وی گفت، آیا تو معلّم اسرائیل هستی و این را نمیدانی؟11آمین، آمین به تو میگویم آنچه میدانیم، میگوییم و به آنچه دیدهایم، شهادت میدهیم و شهادت ما را قبول نمیکنید.12چون شما را از امور زمینی سخن گفتم، باور نکردید. پس هرگاه به امور آسمانی با شما سخن رانم چگونه تصدیق خواهید نمود؟13و کسی به آسمان بالا نرفت مگر آن کس که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که در آسمان است.14و همچنان که موسی مار را در بیابان بلند نمود، همچنین پسر انسان نیز باید بلند کرده شود،15تا هر که به او ایمان آرد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.16زیرا خدا جهان را اینقدر محبّت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.17زیرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوری کند، بلکه تا بهوسیلهٔ او جهان نجات یابد.18آنکه به او ایمان آرد، بر او حکم نشود؛ امّا هر که ایمان نیاورد الآن بر او حکم شده است، بجهت آنکه به اسم پسر یگانه خدا ایمان نیاورده.19و حکم این است که نور در جهان آمد و مردم ظلمت را بیشتر از نور دوست داشتند، از آنجا که اعمال ایشان بد است.20زیرا هر که عمل بد میکند، روشنی را دشمن دارد و پیش روشنی نمیآید، مبادا اعمال او توبیخ شود.21و لیکن کسی که به راستی عمل میکند پیش روشنی میآید تا آنکه اعمال او هویدا گردد که در خدا کرده شده است.22و بعد از آن عیسی با شاگردان خود به زمین یهودیّه آمد و با ایشان در آنجا به سر برده، تعمید میداد.23و یحیی نیز در عَیْنُون، نزدیک سالیم تعمید میداد زیرا که در آنجا آب بسیار بود و مردم میآمدند و تعمید میگرفتند،24چونکه یحیی هنوز در زندان حبس نشده بود.25آنگاه در خصوص تطهیر، در میان شاگردان یحیی و یهودیان مباحثه شد.26پس به نزد یحیی آمده، به او گفتند، ای استاد، آن شخصی که با تو در آنطرف اُردُن بود و تو برای او شهادت دادی، اکنون او تعمید میدهد و همه نزد او میآیند.27یحیی در جواب گفت، هیچکس چیزی نمیتواند یافت، مگر آنکه از آسمان بدو داده شود.28شما خود بر من شاهد هستید که گفتم من مسیح نیستم بلکه پیش روی او فرستاده شدم.29کسی که عروس دارد داماد است، امّا دوست داماد که ایستاده آواز او را میشنود، از آواز داماد بسیار خشنود میگردد. پس این خوشی من کامل گردید.30میباید که او افزوده شود و من ناقص گردم.31او که از بالا میآید، بالای همه است و آنکه از زمین است زمینی است و از زمین تکلّم میکند؛ امّا او که از آسمان میآید، بالای همه است.32و آنچه را دید و شنید، به آن شهادت میدهد و هیچکس شهادت او را قبول نمیکند.33و کسی که شهادت او را قبول کرد، مهر کرده است بر اینکه خدا راست است.34زیرا آن کسی را که خدا فرستاد، به کلام خدا تکلّم مینماید، چونکه خدا روح را به میزان عطا نمیکند.35پدر پسر را محبّت مینماید و همهچیز را بدست او سپرده است.36آنکه به پسر ایمان آورده باشد، حیات جاودانی دارد و آنکه به پسر ایمان نیاورد حیات را نخواهد دید، بلکه غضب خدا بر او میماند.
کتاب مقدس از انسانهای نادرست نیز به کرات صحبت میکند، اشخاصی که خواست خدا را انجام نمیدهند، چنانکه گویی در تاریکی دور خود میچرخند. همچنین از نور صحبت میکند، هنگامی که گناهکاران به سمت راستی برگشت میکنند، و میفهمند که چه کارهای اشتباهی انجام داده و میخواهند مطیع خدا گردند.
«پسر انسان»
عیسی در این باب خود را «پسر انسان» معرفی میکند. (یوحنا ۱۳:۳) ممکن است در زبان شما مردم اجازه نداشته باشند که به جای خودشان از زبان سوم شخص صحبت کنند.
و
نیقودیموس برای دیدن عیسی میآید.
این واژه برای این میآید که بخش جدیدی از داستان که معرفی نیقودیموس است را نشانه گذاری کند.
در اینجا شناسه مستتر فاعلی فقط به خود نیقودیموس و سایر اعضای شورای مذهبی یهود برمیگردد.
عیسی و نیقودیموس به صحبت کردن ادامه میدهند.
به نوع ترجمه در آیه ۵۱ از باب اول نگاه کنید.
«تولد از عالم بالا» یا «تولد از خدا»
واژه «ملکوت» یا «پادشاهی» استعاره از فرمانروایی خدا است. ترجمه جایگزین: «جایگاه فرمانروایی خدا»
نیقودیموس این سوال را مطرح میکند تا به غیر ممکن بودن این اتفاق تاکید کند. ترجمه جایگزین: «انسانی که پیر شده باشد هرگز نمیتواند دوباره متولد شود!»
نیقودیموس این بار نیز از پرسش این سوال برای تاکید بر باور خود مبنی بر اینکه تولد دوباره غیر ممکن است استفاده میکند. «قطعا او نمیتواند برای بار دوم به رحم مادر خود بازگردد!»
«دوباره» یا «دوبار»
عضوی از بدن زنان است که جنین در آنجا رشد میکند.
این قسمت هم مشابه آیه سوم از همین باب است.
در اینجا دو معنی ممکن است: ۱) «تعمید در آب و روح» یا ۲) «تولد جسمانی و روحانی»
واژه «ملکوت» کنایهای از فرمانروایی خدا در زندگی هر شخصی است. ترجمه جایگزین: «فرمانروایی خدا را در زندگیاش تجربه کند»
عیسی به صحبت کردن با نیقودیموس ادامه میدهد.
«شما بایستی از عالم بالا متولد شوید»
در زبان مبدأ، باد و روح یک واژه مشترک هستند. گوینده در اینجا به باد به شکلی اشاره میکند که گویی یک شخص است. ترجمه جایگزین: «روحالقدس همچون باد به هر کجا که بخواهد میوزد»
این سوال برای اضافه کردن تاکید به عبارت قبلی است. ترجمه جایگزین: «این غیر ممکن است!» یا «این اتفاق ممکن نیست رخ دهد!»
عیسی میداند که نیقودیموس یک معلم است و در اینجا به دنبال اطلاعات نیست. ترجمه جایگزین: «تو معلم اسرائیل هستی، پس مرا شگفتزده کردی که این چیزها را نمیفهمی!» یا «تو معلم اسرائیل هستی و بایستی این چیزها را بفهمی!»
واژه «تو» به صورت مفرد بوده و به نیقودیموس اشاره دارد.
در اینجا شناسه مستتر فاعلی به صورت جمع بوده و شامل تمام یهودیان به صورت کلی میشود.
این قسمت نیز میتواند به صورتی در زبان شما ترجمه گردد که به درستی و صحت آنچه بعد از آن میآید، تاکید کند. همچنین به نحوه ترجمه آن در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
در اینجا که عیسی از «ما» استفاده میکند که نیقودیموس را شامل نمیشود.
عیسی به پاسخ دهی به سوال نیقودیموس ادامه میدهد.
در تمام این سه جا واژه «شما» به صورت جمع بوده و به طور کلی به قوم یهود اشاره دارد.
این سوال برای تاکید به ناباوری نیقودیموس و سایر یهودیان است. ترجمه جایگزین: «قطعا باور نخواهید کرد اگر من از امور آسمانی برای شما بگویم!»
مسائل روحانی
این حالت از بیان، تشبیه خوانده میشود. برخی از مردم عیسی را «برخواهند افراشت» آنچنان که موسی مار بزرگ برنجین را در بیابان «بلند کرد».
بیابان جایی خشک و صحرای بی آب و علف است، ولی در اینجا به طور خاص اشاره دارد به جایی که موسی و قوم اسرائیل در طول ۴۰ سال طی کردند.
در اینجا واژه «جهان» کنایهای است از همه کسانی که در این دنیا هستند.
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه که محبتش میکند، اتفاق نیافتد. خدا خود محبت است و منشا محبّت حقیقی است.
هر دو بند از این جمله یک معنی واحد میدهند، و فقط به جهت تاکید دو بار ذکر شده است، اول به صورت منفی و سپس در حالت مثبت گفته شده است. برخی زبانها ممکن است از راههای دیگری برای تاکید استفاده کنند. ترجمه جایگزین: «دلیل اصلی خدا برای فرستادن پسرش به این جهان، نجات آن بود.»
«تنبیه کردن». معمولا «تنبیه شدن» یک شخص دلالت بر این دارد که بعد از اینکه تنبیه شده مورد قبول و پذیرش خدا قرار گیرد. اما زمانی که شخصی داوری شود، او تنبیه شده ولی هرگز مورد قبول و پذیرش خدا قرار نمیگیرد.
این عنوانی مهم برای عیسی است.
عیسی پاسخ دادن به نیقودیموس را پایان میدهد.
واژه «نور» استعارهای است از حقیقت خدا که در عیسی نشان داده شد. عیسی درباره خودش به صورت سوم شخص صحبت میکند. اگر زبان شما به افراد این اجازه را نمیدهد که درباره خودشان به صورت سوم شخص صحبت کنند، در آن صورت بایستی مشخص کنید که نور کیست. واژه «جهان» کنایه است از همه مردمی که در جهان زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «شخصی که چون نور حقیقت خداوندی را برای تمام مردم جهان نمایان کرده است» یا «من چون نوری هستم که به این جهان آمدهام»
در اینجا «ظلمت» استعارهای از شیطان است.
این جمله به صورت معلوم هم میتواند ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تا نور کارهایی که او انجام داده را نشان ندهد» یا «تا این که نور کارهای ایشان را روشن نسازد»
این جمله به صورت معلوم هم میتواند ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تا مردم به وضوح کارهایش را ببینند» یا «هر کسی بتواند کارهایی را که انجام داده است، ببیند»
اشاره به پس از اینکه عیسی با نیقودیموس صحبت کرد، دارد. به نحوه ترجمه در آیه یوحنا ۱۲:۲ نگاه کنید.
این اسم به معنای «چشمه» است که به خاطر پر آبی به آنجا داده شده بود.
دهکده یا شهری کوچک در نزدیکی رود اردن است.
«زیرا در آنجا چشمههای بسیاری وجود داشت»
شما میتوانید این عبارت را بصورت حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «یحیی آنها را تعمید میداد» یا «او آنها را تعمید میداد»
این عبارت را میتوان به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سپس شاگردان یحیی و یهودیان شروع به بحث کردند»
جنگ لفظی
در اینجا «نگاه کن» برای تاکید و به معنای «توجه کن!» آمده است. ترجمه جایگزین: «آنکه تعمیدش دادی را ببین که حال او تعمید میدهد!» یا «تو او را تعمید دادی و حال نظاره کن که او نیز تعمید میدهد!»
«هیچ کس قدرتی ندارد تا وقتی که»
در اینجا «آسمان» کنایه از خدا است. این عبارت به صورت معلوم نیز میتواند ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «خدا به او داده است»
اینجا «شما» به صورت جمع است و به تمام مردمی که یحیی با آنها صحبت میکرد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شما همگی» یا «همه شما»
** **
این عبارت را به صورت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرا فرستاد تا پیش از او برسم»
یحیای تعمید دهنده به صحبتهای خود ادامه میدهد.
در اینجا واژههای «عروس» و «داماد» استعاره هستند. عیسی مانند «داماد» و یحیی همانند دوست «داماد» است.
این عبارت را در حالت معلوم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس من نیز کاملا خوشی میکنم» یا «پس من بسیار شاد میشوم»
واژه «من» به کسی که صحبت میکند یعنی یحیای تعمید دهنده اشاره دارد.
واژه «او» به داماد، عیسی و کسی که به رشد و مهم شدن ادامه میدهد اشاره دارد.
«او کسی است که از آسمان میآید و از همه مهمتر است»
** **
منظور یحیی این است که عیسی از او والاتر بوده، چرا که عیسی از آسمان است، اما یحیی روی زمین متولد شده. ترجمه جایگزین: «کسی که در این جهان به دنیا آمده مانند باقی افرادی است که در این جهان زندگی میکنند و درباره مسائل و اتفاقاتی که در این جهان رخ میدهد، سخن میگوید»
این عبارت همان معنای جمله نخست را دارد. یحیی به جهت تاکید دوباره آن را تکرار کرده است.
یحیی درباره عیسی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که از آسمان است، از آنچه در آسمان دیده و شنیده سخن میگوید»
در اینجا یحیی به گونهای اغراق آمیزی تاکید بر این دارد که تعداد اندکی از افراد به عیسی ایمان میآورند. ترجمه جایگزین: «افراد بسیار کمی به او ایمان میآورند»
«هر کسی که به گفتههای عیسی ایمان دارد»
«اثبات کرده است» یا «موافق بوده است»
یحیای تعمیددهنده به سخنان خود پایان میدهد.
«این عیسی، کسی که خدا او را فرستاده است تا وی را نمایان سازد، صحبت میکند»
«زیرا او تنها کسی است که خدا تمام قدرت روحش را به او داده است»
اینها عناوین بسیار مهمی است که رابطه بین خدا و عیسی را نشان می دهد.
به معنی تحت قدرت یا کنترلش قرار دادن است.
«شخصی که ایمان دارد» یا «هر کسی که باور دارد»
اسم مجرد «غضب» را میتوان بصورت فعل «مجازات کردن» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به مجازات کردن او ادامه میدهد»
1و چون خداوند دانست که فریسیان مطّلع شدهاند که عیسی بیشتر از یحیی شاگرد پیدا کرده، تعمید میدهد،2با اینکه خود عیسی تعمید نمیداد بلکه شاگردانش،3یهودیّه را گذارده، باز به جانب جلیل رفت.4و لازم بود که از سامره عبور کند5پس به شهری از سامره که سوخار نام داشت، نزدیک به آن موضعی که یعقوب به پسر خود یوسف داده بود رسید.6و در آنجا چاه یعقوب بود. پس عیسی از سفر خسته شده، همچنین بر سر چاه نشسته بود و قریب به ساعت ششم بود7که زنی سامری بجهت آب کشیدن آمد. عیسی بدو گفت، جرعهای آب به من بنوشان.8زیرا شاگردانش بجهت خریدن خوراک به شهر رفته بودند.9زن سامری بدو گفت، چگونه تو که یهود هستی از من آب میخواهی و حال آنکه زن سامری میباشم؟ زیرا که یهود با سامریان معاشرت ندارند.10عیسی در جواب او گفت، اگر بخشش خدا را میدانستی و کیست که به تو میگوید آب به من بده، هرآینه تو از او خواهش میکردی و به تو آب زنده عطا میکرد.11زن بدو گفت، ای آقا دلو نداری و چاه عمیق است. پس از کجا آب زنده داری؟12آیا تو از پدر ما یعقوب بزرگتر هستی که چاه را به ما داد و خود و پسران و مواشی او از آن میآشامیدند؟13عیسی در جواب او گفت، هر که از این آب بنوشد باز تشنه گردد،14لیکن کسی که از آبی که من به او میدهم بنوشد، ابداً تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او میدهم در او چشمه آبی گردد که تا حیات جاودانی میجوشد.15زن بدو گفت، ای آقا آن آب را به من بده تا دیگر تشنه نگردم و به اینجا بجهت آب کشیدن نیایم.16عیسی به او گفت، برو و شوهر خود را بخوان و در اینجا بیا.17زن در جواب گفت، شوهر ندارم. عیسی بدو گفت، نیکو گفتی که شوهر نداری!18زیرا که پنج شوهر داشتی و آنکه الآن داری شوهر تو نیست! این سخن را راست گفتی!19زن بدو گفت، ای آقا میبینم که تو نبی هستی!20پدران ما در این کوه پرستش میکردند و شما میگویید که در اورشلیم جایی است که در آن عبادت باید نمود.21عیسی بدو گفت، ای زن مرا تصدیق کن که ساعتی میآید که نه در این کوه و نه در اورشلیم پدر را پرستش خواهید کرد.22شما آنچه را که نمیدانید میپرستید امّا ما آنچه را که میدانیم عبادت میکنیم زیرا نجات از یهود است.23لیکن ساعتی میآید بلکه الآن است که در آنْ پرستندگانِ حقیقی پدر را به روح و راستی پرستش خواهند کرد زیرا که پدر مثل این پرستندگان خود را طالب است.24خدا روح است و هر که او را پرستش کند میباید به روح و راستی بپرستد.25زن بدو گفت، میدانم که مسیح یعنی کَرسْتُسْ میآید. پس هنگامی که او آید از هر چیز به ما خبر خواهد داد.26عیسی بدو گفت، من که با تو سخن میگویم همانم.27و در همان وقت شاگردانش آمده، تعجّب کردند که با زنی سخن میگوید ولکن هیچکس نگفت که، چه میطلبی یا برای چه با او حرف میزنی.28آنگاه زن سبوی خود را گذارده، به شهر رفت و مردم را گفت،29بیایید و کسی را ببینید که هرآنچه کرده بودم به من گفت. آیا این مسیح نیست؟30پس از شهر بیرون شده، نزد او میآمدند.31و در اثنا آن شاگردان او خواهش نموده، گفتند، ای استاد بخور.32بدیشان گفت، من غذایی دارم که بخورم و شما آن را نمیدانید.33شاگردان به یکدیگر گفتند، مگر کسی برای او خوراکی آورده باشد!34عیسی بدیشان گفت، خوراک من آن است که خواهش فرستنده خود را به عمل آورم و کار او را به انجام رسانم.35آیا شما نمیگویید که چهار ماه دیگر موسِم درو است؟ اینک، به شما میگویم چشمان خود را بالا افکنید و مزرعهها را ببینید زیرا که الآن بجهت درو سفید شده است.36و دروگر اجرت میگیرد و ثمری بجهت حیات جاودانی جمع میکند تا کارنده و درو کننده هر دو با هم خشنود گردند.37زیرا این کلام در اینجا راست است که یکی میکارد و دیگری درو میکند.38من شما را فرستادم تا چیزی را که در آن رنج نبردهاید درو کنید. دیگران محنت کشیدند و شما در محنت ایشان داخل شدهاید.39پس در آن شهر بسیاری از سامریان بهواسطهٔٔ سخن آن زن که شهادت داد که هر آنچه کرده بودم به من باز گفت بدو ایمان آوردند.40و چون سامریان نزد او آمدند، از او خواهش کردند که نزد ایشان بماند و دو روز در آنجا بماند.41و بسیاری دیگر بهواسطهٔٔ کلام او ایمان آوردند.42و به زنگفتند که بعد از این بهواسطهٔٔ سخن تو ایمان نمیآوریم زیرا خود شنیده و دانستهایم که او در حقیقت مسیح و نجات دهنده عالم است.43امّا بعد از دو روز از آنجا بیرون آمده، به سوی جلیل روانه شد.44زیرا خود عیسی شهادت داد که هیچ نبی را در وطن خود حرمت نیست.45پس چون به جلیل آمد، جلیلیان او را پذیرفتند زیرا هر چه در اورشلیم در عید کرده بود، دیدند، چونکه ایشان نیز در عید رفته بودند. شفای پسر یک افسر46پس عیسی به قانای جلیل آنجایی که آب را شراب ساخته بود، بازآمد. و یکی از سرهنگان مَلِک بود که پسر او در کفرناحوم مریض بود.47و چون شنید که عیسی از یهودیّه به جلیل آمده است، نزد او آمده، خواهش کرد که فرود بیاید و پسر او را شفا دهد، زیرا که مشرف به موت بود.48عیسی بدو گفت، اگر آیات و معجزات نبینید، همانا ایمان نیاورید.49سرهنگ بدو گفت، ای آقا قبل از آنکه پسرم بمیرد فرود بیا.50عیسی بدو گفت، برو که پسرت زنده است. آن شخص به سخنی که عیسی بدو گفت، ایمان آورده، روانه شد.51و در وقتی که او میرفت، غلامانش او رااستقبال نموده، مژده دادند و گفتند که پسر تو زنده است.52پس از ایشان پرسید که در چه ساعت عافیت یافت؟ گفتند، دیروز، در ساعت هفتم تب از او زایل گشت.53آنگاه پدر فهمید که در همان ساعت عیسی گفته بود، پسر تو زنده است. پس او و تمام اهل خانهٔ او ایمان آوردند.54و این نیز معجزه دوّم بود که از عیسی در وقتی که از یهودیّه به جلیل آمد، به ظهور رسید.
انجیل یوحنا ۴:۴-۳۸ با یک داستان مرکزی که توسط تعالیم عیسی به عنوان «آب حیات» یعنی کسی که زندگی جاوید را برای ایمانداران خود به ارمغان میآورد، شکل میگیرد.
«و میبایست از سامره بگذرد»
یهودیان مسافرت از میان سرزمین سامره را ممنوع کرده بودند، زیرا که سامریان مردمانی بیخدا محسوب میشدند. پس عیسی مجبور بود کاری را انجام دهد که یهودیان نمیخواستند انجام شود.
و )
«ساعتی میآید» (زمانی میرسد)
عیسی این واژگان را برای این استفاده کرد تا شروع به نبوتهایی درباره زمانهایی که میتواند کوتاهتر یا بلندتر از شصت دقیقه باشد، بکند. یک «ساعت» در حالیکه پرستندگان در روح و راستی پرستش میکنند، طولانیتر از شصت دقیقه است.
مکان مشخص پرستش
در زمانی بسیار پیشتر از عیسی، سامریان قانون شریعت موسی را شکستند و معبدی جعلی را در سرزمین خود ساختند. (یوحنا۲۰:۴) عیسی به زن سامری توضیح میدهد که دیگر مهم نخواهد بود مردم کجا پرستش میکنند. (یوحنا ۲۱:۴-۲۴)
درو
درو کردن زمانی اتفاق میافتد که مردم بیرون میروند و چیزهایی که کاشتهاند را برای غذا درست کردن میچینند و برای خوردن به خانههایشان میبرند. عیسی از این تعریف به عنوان استعارهای برای تعالیم پیروانش استفاده کرده است تا تعلیمشان دهد که لازم است بروند و به دیگر مردمان نیز درباره عیسی و اینکه آنها نیز میتوانند بخشی از پادشاهی خدا باشند، سخن بگویند.
«زن سامری»
یوحنا این داستان را بدین جهت تعریف می کند تا تفاوت بین زن سامری که ایمان آورد و یهودیانی که ایمان نیاوردند و بعدتر نیز قاتل عیسی شدند را نشان دهد.
«در روح و راستی»
مردمانی که به درستی میدانند خدا کیست و با شادی او را پرستش کرده و او را دوست دارند، آنها کسانی هستند که به درستی خدا را ستایش میکنند. مکانی که پرستش میکنند اصلا اهمیتی ندارد.
انجیل یوحنا ۱:۴-۶ پیشزمینهای برای رویداد بعدی، گفتگوی عیسی با زن سامری میدهد.
جملهای طولانی در اینجا آغاز میشود.
«حال عیسی بیشتر از یحیی شاگردانی پیدا کرده و تعمید میداد. وقتی که متوجه شد فریسیان نیز از این موضوع آگاهند...»
واژه «حال» (و) در اینجا برای علامت گذاری در بین رویدادها استفاده شده است. در اینجا یوحنا آغاز به گفتن بخش جدیدی از داستان خود میکند.
ضمیر اشاره «خود» جهت تاکید به اینکه عیسی کسی نبود که تعمید میداد ، بلکه شاگردانش تعمید میدادند اضافه شده است.
شاید بهتر باشد بخش ابتدایی جمله را آنجا که میگوید «و آنگاه عیسی» در آیه ۱جابجا کنید. «حال عیسی بیشتر از یحیی شاگردانی پیدا کرده و تعمید میداد. (البته خود عیسی تعمید نمیداد بلکه شاگردانش تعمید میدادند) فریسیان نیز از کارهای عیسی آگاه شدند. پس وقتی که عیسی دانست که فریسیان نیز میدانند او چه کرده است، یهودیه را ترک کرده و دوباره به جلیل بازگشت.»
این یک درخواست مودبانه بوده و فرمان نیست.
او از شاگردانش نخواست که برایش از چاه آب بکشند، زیرا آنها رفته بودند.
واژه «بدو» (به او) اشاره به عیسی دارد.
اینجا یک علامت برای نشان دادن تعجب زن سامری از درخواست نوشیدن عیسی به عنوان یک یهودی است. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم باور کنم که تو به عنوان یک یهودی از من که زنی سامری هستم، درخواست نوشیدنی داری!»
«تعاملی با هم ندارند»
عیسی از استعاره «آب زنده» استفاده میکند تا به روحالقدس اشاره کند، او که در هر شخصی کار میکند تا او را تبدیل کرده و زندگی جدیدی برایش به ارمغان بیاورد.
این نشانه به صورت سوالی آمده تا تاکید را بر معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «تو بزرگتر از پدر ما یعقوب نیستی!»
«نیای ما یعقوب»
«آبی که از آن میآمد را نوشیدند»
«دوباره نیاز به نوشیدن آب خواهید داشت»
اینجا واژه «چشمه» استعارهای از چشمه آب حیات است. ترجمه جایگزین: «آبی که من به او میدهم، همانند چشمه آب در او جاری خواهد شد»
در اینجا واژه «زندگی» به «زندگی روحانی» که تنها خدا میتواند ببخشد، اشاره دارد.
در این زمینه، زن سامری عیسی را با عنوان «آقا» خطاب میکند، که نوعی بیان از روی ادب و احترام است.
«آب آوردن» یا «بیرون کشیدن آب از چاه» با استفاده از طناب و سطل
عیسی این را گفت تا به کلام «نیکو گفتی که شوهر نداری» در آیه ۱۷ تاکید کند. او میخواست تا زن سامری بداند که وی میداند او حقیقت را میگوید.
در این زمینه، زن سامری عیسی را با عنوان «آقا» خطاب میکند، که بیانی از روی ادب و احترام است.
«میتوانم درک کنم که تو نبی هستی»
«اجداد ما» یا «نیاکان ما»
باور کردن یا تصدیق کردن کسی به معنای تایید این است که او راست میگوید.
نجات ابدی از گناه از طرف خدای پدر، همان که یهوه خدای یهود است، میآید.
این لقبی مهم برای خدا است.
منظور عیسی این است که خدا خودش و فرمانش را به قوم یهود نشان داده است و نه به سامریان. با استفاده از کتاب مقدّس، یهودیان بهتر از سامریها خدا را میشناختند.
این بدین معناست که خدا قوم یهود را به عنوان قوم برگزیده خود انتخاب کرده است تا درباره نجات به سایر قومها پیام او را برسانند. البته در عین حال به معنی خود مسیح، یک یهودی که دنیا را نجات میدهد نیز میباشد. اما اصلا به این معنی نیست که قوم یهود نجاتدهنده مردم از گناهان خواهند بود. ترجمه جایگزین: «زیرا تمام مردمان جهان به واسطه قوم یهود، نجات خدا را خواهند شناخت»
نجات جاودان از گناه از طرف خدای پدر میآید، همان که یهوه، خدای یهود است.
عیسی به صحبتهایش با زن سامری ادامه میدهد.
«به هر حال، الان درست زمان آن است که پرستندگان حقیقی»
این لقبی مهم برای خدا است.
معانی ممکن برای «روح» در اینجا ۱) شخص درونی، قلب و ذهن، چیزی که هر شخصی بدان فکر میکند و عشق میورزد، متفاوت از جایی که میرود و مراسمی که به جا میآورد، ۲) روحالقدس. ترجمه جایگزین: «در روح و در حقیقت» یا «با کمک روح و در حقیقت»
به درستی اندیشیدن در آنچه درباره خدا جقیقت دارد
هر دوی این واژهها به معنی «پادشاهی که خدا وعده داده» است.
بدین معنی است که او از چیزهایی که نیاز دارند تا بدانند با آنها صحبت خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «هرآنچه که باید بدانیم را به ما خواهد گفت»
«به محض اینکه عیسی این را گفت، شاگردانش از شهر بازگشتند»
برای یهودیان بسیار غیر معمول بود که بخواهند با زنی که نمیشناسند صحبت کنند، مخصوصا اگر آن زن سامری باشد.
معانی ممکن عبارتند از ۱) «کسی از عیسی نپرسید که چه میخواهی؟، یا چرا با او؟» یا ۲) «هیچ کس از زن نپرسید که چه میخواهی؟ یا از عیسی بپرسد چرا با او؟
زن سامری اغراق میکند تا نشان دهد که تا چه اندازه از اینکه عیسی دربارهاش میداند، تحت تاثیر قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «بیایید و ببینید کسی را که درباره من خیلی میداند، در حالی که هرگز او را قبلا ندیدهام»
زن سامری مطمئن نیست که عیسی همان مسیح موعود باشد، پس سوالی میپرسد که حتی انتظار میرود جواب آن «نه» باشد، اما با این حال او به جای اینکه خودش نتیجهگیری کند، اجازه میدهد تا مردم خودشان تصمیمگیری کنند.
«زمانیکه زن سامری به شهرش رفته بود»
** **
«شاگردان به عیسی گفتند» یا «شاگردان عیسی را تشویق کردند»
در اینجا عیسی از «غذای» واقعی صحبت نمیکند، بلکه شاگردان را برای درسی روحانی در یوحنا ۳۴:۴ آماده میکند.
شاگردان گمان میکنند که عیسی درباره «غذای» واقعی صحبت میکند. پس شروع میکنند به پرسیدن پرسشی از یکدیگر که جواب آن «نه» نیز میتواند باشد. ترجمه جایگزین: «مطمئنا مادامی که ما در شهر بودیم، کسی برایش غذا نیاورده است!»
در اینجا «خوراک» استعارهای از «اطاعت کردن از خواست خدا» است. ترجمه جایگزین: «همانگونه که غذا مرد گرسنه را رضایت بخش است، اطاعت از خواست و اراده خدا نیز مرا خشنود میسازد»
«آیا این یکی از گفتههای مشهور شما نیست»
واژههای «مزرعهها» و «سفید شده (رسیده) برای درو» استعاره هستند. «مزرعهها» نشانگر مردم هستند و «سفید شده (رسیده) برای درو» یعنی مردم آماده هستند تا پیام عیسی را دریافت کنند، آن چنان که محصول رسیده و آماده درو شدن است. ترجمه جایگزین: «بالا را نگاه کنید و مردم را ببینید! آنها آماده هستند تا به پیغام من ایمان آورند، همانند محصولات زراعی در مزرعهها که آماده هستند تا مردم آنها را درو کنند»
در اینجا «ثمری به جهت حیات جاودانی» استعارهای است از مردمانی که به پیغام مسیح ایمان دارند و زندگی جاودان را دریافت کردهاند. ترجمه جایگزین: «و مردمانی که به پیغام ایمان دارند و زندگی جاودانی را دریافت نمودهاند، شبیه میوههایی هستند که دروگر آنها را میچیند»
عیسی به سخنان خود با شاگردانش ادامه میدهد.
واژههای «میکارد» و «درو میکند» در اینجا استعاره هستند. کسی که «میکارد» پیام عیسی را منتشر میکند و کسی که «درو میکند» به کمک مردم میآید تا پیام عیسی را دریافت کنند. ترجمه جایگزین: «یک نفر بذر را میکارد، و دیگری محصول را درو میکند»
«شما الان به کار آنها پیوستهاید»
«ایمان آوردن» به کسی یعنی «اعتماد کردن» به آن شخص که در اینجا البته به این معناست که آنها ایمان آوردند او پسر خدا نیز هست.
این یک اغراق و بزرگنمایی است. زن سامری میخواهد بر اینکه عیسی تا چه حد او را میشناخت، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «او به من چیزهای زیادی درباره زندگیام گفت»
در اینجا «کلام» کنایه از پیامی است که عیسی آن را اعلام کرد. ترجمه جایگزین: «پیام او»
«عالم» کنایهای از تمامی ایمانداران در جهان است. ترجمه جایگزین: «تمام ایمانداران در جهان»
عیسی به سمت جلیل میرود و پسری را شفا میدهد. آیه ۴۴ به ما اطلاعات پیشزمینهای پیرامون چیزهایی که عیسی پیشتر درباره آنها صحبت کرده بود را میدهد.
از یهودیه
ضمیر «خود» اضافه شده تا تاکیدی بر آنچه عیسی گفته یا اعلام نموده، باشد. شما در زبان خود میتوانید این قسمت را به گونهای ترجمه کنید که بر شخص تاکید کند.
«مردم احترامی نسبت به یک نبی در دیار و وطن خودش نشان نمیدهند» یا «نبی در وطن و اجتماع خود از مردمش احترام نمیبیند»
در اینجا منظور عید پسخ است.
این واژه برای علامت گذاری در خط داستان اصلی و حرکت به سمت قسمت جدیدی از آن میباشد. اگر در زبان شما راه دیگری برای آن وجود دارد می توانید از آن روش استفاده کنید.
کسی که در خدمت پادشاه است.
«اگر ... ایمان نیاورید» در اینجا دو بار منفی به کار رفته است. در برخی زبانها طبیعیتر آن است که جمله به صورت مثبت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «اگر یک معجزه ببینید، آنگاه ایمان خواهید آورد»
در اینجا واژه «سخن» کنایه از پیامی است که عیسی گفته بود. ترجمه جایگزین: «پیام را باور کرد»
این واژه در اینجا برای این به کار رفته تا اتفاق افتادن دو واقعه همزمان را نشان دهد. در حالیکه او به سمت خانهاش میرفت، خدمتکارانش برای دیدنش به جاده آمده بودند.
ضمیر «او» در اینجا برای تاکید به کار رفته است. اگر در زبان شما روش دیگری برای این مقصود وجود دارد، میتوانید از آن روش استفاده کنید.
معجزات را میتوان «نشانهها» نیز نامید چرا که آنها به عنوان شواهد یا شاخصهایی برای قادر مطلق بودن خدا، یعنی تنها کسی که بر تمام جهان قدرت دارد، استفاده میشوند.
1و بعد از آن یهود را عیدی بود و عیسی به اورشلیم آمد.2و در اورشلیم نزد بابالضّان حوضی است که آن را به عبرانی بیتحسدا میگویند که پنج رواق دارد.3و در آنجا جمعی کثیر از مریضان و کوران و لنگان و شلان خوابیده، منتظر حرکت آب میبودند.4زیرا که فرشتهای از جانب خداوند گاه بر آن حوض نازل میشد و آب را به حرکت میآورد؛ هرکه بعد از حرکت آب، اوّل وارد حوض میشد، از هر مرضی که داشت شفا مییافت.5و در آنجا مردی بود که سی و هشت سال به مرضی مبتلا بود.6چون عیسی او را خوابیده دید و دانست که مرض او طول کشیده است، بدو گفت، آیا میخواهی شفا یابی؟7مریض او را جواب داد که ای آقا کسی ندارم که چون آب به حرکت آید، مرا در حوض بیندازد، بلکه تا وقتی که میآیم، دیگری پیش از من فرو رفته است.8عیسی بدو گفت، برخیز و بستر خود را برداشته، روانه شو!9که در حال، آن مرد شفا یافت و بستر خود را برداشته، روانه گردید. و آن روز سَبَّت بود.10پس یهودیان به آن کسی که شفا یافته بود، گفتند، روز سَبَّت است و بر تو روا نیست که بستر خود را برداری.11او در جواب ایشان گفت، آن کسی که مرا شفا داد، همان به من گفت بستر خود را بردار و برو.12پس از او پرسیدند، کیست آنکه به تو گفت، بستر خود را بردار و برو؟13لیکن آن شفا یافته نمیدانست کِه بود، زیرا که عیسی ناپدید شد چون در آنجا ازدحامی بود.14و بعد از آن، عیسی او را در هیکل یافته بدو گفت، اکنون شفا یافتهای. دیگر خطا مکن تا برای تو بدتر نگردد.15آن مرد رفت و یهودیان را خبر داد که آنکه مرا شفا داد، عیسی است.16و از این سبب یهودیان بر عیسی تعدّی میکردند، زیرا که این کار را در روز سَبَّت کرده بود. عیسی خود را پسر خدا معرفی میکند17عیسی در جواب ایشان گفت که، پدر من تا کنون کار میکند و من نیز کار میکنم.18پس از این سبب، یهودیان بیشتر قصد قتل او کردند زیرا که نه تنها سَبَّت را میشکست بلکه خدا را نیز پدر خود گفته، خود را مساوی خدا میساخت.19آنگاه عیسی در جواب ایشان گفت، آمین آمین به شما میگویم که پسر از خود هیچ نمیتواند کرد مگر آنچه بیند که پدر به عمل آرد، زیرا که آنچه او میکند، همچنین پسر نیز میکند.20زیرا که پدر پسر را دوست میدارد و هرآنچه خود میکند بدو مینماید و اعمال بزرگتر از این بدو نشان خواهد داد تا شما تعجّب نمایید.21زیرا همچنان که پدر مردگان را برمیخیزاند وزنده میکند، همچنین پسر نیز هر که را میخواهد زنده میکند.22زیرا که پدر بر هیچکس داوری نمیکند بلکه تمام داوری را به پسر سپرده است.23تا آنکه همه پسر را حرمت بدارند، همچنان که پدر را حرمت میدارند؛ و کسی که به پسر حرمت نکند، به پدری که او را فرستاد احترام نکرده است.24آمین آمین به شما میگویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و در داوری نمیآید، بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است.25آمین آمین به شما میگویم که ساعتی میآید بلکه اکنون است که مردگان آواز پسر خدا را میشنوند و هر که بشنود زنده گردد.26زیرا همچنان که پدر در خود حیات دارد، همچنین پسر را نیز عطا کرده است که در خود حیات داشته باشد.27و بدو قدرت بخشیده است که داوری هم بکند زیرا که پسر انسان است.28و از این تعجّب مکنید زیرا ساعتی میآید که در آن جمیع کسانی که در قبور میباشند، آواز او را خواهند شنید،29و بیرون خواهند آمد؛ هر که اعمال نیکو کرد، برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد، بجهت قیامت داوری.30من از خود هیچ نمیتوانم کرد بلکه چنانکه شنیدهام داوری میکنم و داوری من عادل است زیرا که ارادهٔ خود را طالب نیستم بلکه ارادهٔ پدری که مرا فرستاده است. عیسی ادعای خود را ثابت میکند31اگر من بر خود شهادت دهم شهادت من راست نیست.32دیگری هست که بر من شهادت میدهد و میدانم که شهادتی که او بر من میدهدراست است.33شما نزد یحیی فرستادید و او به راستی شهادت داد.34امّا من شهادت انسان را قبول نمیکنم ولیکن این سخنان را میگویم تا شما نجات یابید.35او چراغ افروخته و درخشندهای بود و شما خواستید که ساعتی به نور او شادی کنید.36و امّا من شهادت بزرگتر از یحیی دارم زیرا آن کارهایی که پدر به من عطا کرد تا کامل کنم، یعنی این کارهایی که من میکنم، بر من شهادت میدهد که پدر مرا فرستاده است.37و خود پدر که مرا فرستاد، به من شهادت داده است که هرگز آواز او را نشنیده و صورت او را ندیدهاید،38و کلام او را در خود ثابت ندارید زیرا کسی را که پدر فرستاد، شما بدو ایمان نیاوردید.39کتب را تفتیش کنید، زیرا شما گمان میبرید که در آنها حیات جاودانی دارید؛ و آنها است که به من شهادت میدهد.40و نمیخواهید نزد من آیید تا حیات یابید.41جلال را از مردم نمیپذیرم.42ولکن شما را میشناسم که در نفس خود محبّت خدا را ندارید.43من به اسم پدر خود آمدهام و مرا قبول نمیکنید، ولی هرگاه دیگری به اسم خود آید، او را قبول خواهید کرد.44شما چگونه میتوانید ایمان آرید و حال آنکه جلال از یکدیگر میطلبید و جلالی را که از خدای واحد است طالب نیستید؟45گمان مبرید که من نزد پدر بر شما ادّعا خواهم کرد. کسی هست که مدّعی شما میباشد و آن موسی است که بر او امیدوار هستید.46زیرا اگر موسی را تصدیق میکردید، مرا نیز تصدیق میکردید چونکه او دربارهٔ من نوشته است.47امّا چون نوشتههای او را تصدیق نمیکنید، پسچگونه سخنهای مرا قبول خواهید کرد.
آب شفا
بسیاری از یهودیان بر این باور بودند که خدا مردم را در حوضچههایی که در اورشلیم قرار داشتند، شفا میدهد؛ آن هم هنگامی که آب «هم زده» میشد.
شهادت
شهادت آن است که کسی درباره دیگری بگوید. چیزی که شخصی درباره خودش بگوید آن قدر مهم نیست که دیگران درباره او بگویند. عیسی به یهودیان گفت که خدا به آنان گفته است که عیسی کیست، پس نیازی نیست که او خود به آنها بگوید. زیرا خدا از طریق نویسندگان عهد عتیق درباره کارهایی که مسیح و نجات دهندهاش انجام خواهد داد به آنها سخن گفته بود، و عیسی نیز تک تک آن کارهایی را که در عهد عتیق آمده بود، انجام داد.
رستاخیز زندگی و رستاخیز داوری
خدا برخی مردمان را از دوباره زنده میکند و چون از فیض خود به آنها داده است، آنها برای همیشه با او زندگی خواهند کرد. اما برخی دیگر را دوباره زنده میکند ولی چون با آنها با عدالت و داوری رفتار خواهد کرد، پس برای همیشه جدا از او خواهند بود.
پسر، پسر خدا، و پسر انسان
عیسی در این باب خود را «پسر» (یوحنا ۱۹:۵)، «پسر خدا» (یوحنا ۲۵:۵)، و «پسر انسان» (یوحنا ۲۷:۵) معرفی میکند. ممکن است در زبان شما این امکان وجود نداشته باشد که درباره خود به عنوان سوم شخص و فردی دیگر صحبت کنید.
و
این رویداد بعدی در خط داستان است، هنگامی که عیسی به اورشلیم میرود و مردی را شفا میدهد. این آیات اطلاعات پیش زمینهای درباره ساختار داستان به ما میدهد.
اینجا اشاره دارد به بعد از اینکه عیسی پسر آن درباری را شفا داد. به نوع ترجمه خود در یوحنا ۲۲:۳ نگاه کنید.
«یهودیان عیدی را جشن گرفته بودند»
اورشلیم در بالای تپه و بلندی واقع شده است. جادههایی که به سمت اورشلیم کشیده بودند از روی تپههای اطراف بالا و پایین میرفتند. اگر در زبان شما فعل دیگری برای بالا رفتن نسبت به سطح زمین وجود دارد، بایستی در اینجا استفاده کنید.
در واقع حفرهای در زمین بوده که مردم آن را با آب پر کرده بودند. برخی اوقات آنها حوضها را با سنگ و چیزهایی از این قبیل کاشیکاری میکردند.
اسم مکانی است.
سازه مسقفی که کنار دیوار حیاط میسازند و به ساختمان اصلی متصل است.
«مردمان بسیاری»
آیه ۵ مردی را معرفی میکند که در کنار حوض میخوابیده است.
«کنار حوض بیت حسدا بود» (یوحنا ۱:۵)
«۳۸ سال»
«فهمید» یا «متوجه شد»
«عیسی به مرد مفلوج گفت»
در اینجا واژه «آقا» برای خطاب مودبانه استفاده شده است.
این جمله را به صورت معلوم نیز میتواند ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «وقتی که فرشته آب را به حرکت درآورد»
در واقع حفرهای در زمین بوده که مردم آن را با آب پر کرده بودند. برخی اوقات آنها حوضها را با سنگ و چیزهایی از این قبیل کاشیکاری میکردند. به نحوه ترجمه «حوض» در آیه دوم باب پنج (یوحنا ۲:۵) توجه کنید.
«کسی دیگر همیشه قبل از من پلهها را در حوض آب پایین رفته است»
«بلند شو»
«رختخواب خود را بردار و راه برو»
«آن مرد دوباره سلامتی خود را بازیافت»
نویسنده از واژه «و (حال)» استفاده کرده تا نشان دهد کلامی که بعد از آن میآید، اطلاعات پیشزمینه است.
یهودیان (به طور خاص سران مذهبی قوم یهود) وقتی که دیدند آن مرد روز سبّت (شبّات) رخت خواب خود را حمل میکند، بسیار عصبانی شدند.
«روز استراحت خدا است»
«آن مرد که مرا سالم ساخت»
«سران مذهبی یهود از کسی که شفا یافته بود پرسیدند»
«عیسی مردی را که شفا داده بود، پیدا کرد»
این واژه برای جلب توجه به کلامی که در پی آن میآید، استفاده شده است.
نویسنده از واژه «و (حال)» استفاده کرده است تا نشان دهد کلامی که بعد از آن میآید اطلاعات پیشزمینه است.
در اینجا «یهودیان» به صورت جزء از کل آمده تا نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» باشد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود»
این عبارت اشاره به تلاش کردن دارد، و شامل همه کارهایی که انجام شدهاند تا مردم دیگر را خدمت کنند نیز میشود.
این لقب بسیار مهمی برای خدا است.
«میگفت که شبیه خداست» یا «میگفت که به اندازه خدا قدرت دارد»
عیسی به سخنانش با سران مذهبی قوم یهود ادامه میدهد.
این عبارت را باید در زبان خود طوری ترجمه کنید که به عبارت بعد از خود تاکید کرده و صحت و درستی آن را نشان دهد. به نحوه ترجمه آن در آیه پنجاه و یکم از باب اول انجیل یوحنا (یوحنا ۵۱:۱) دقت کنید.
عیسی به عنوان پسر خدا، رهبر پیروی و اطاعت از پدرش بر روی زمین است، زیرا که عیسی می دانست که پدر، او را دوست میدارد.
اینها عناوین بسیار مهمی هستند که بیانگر رابطه بین عیسی و خدا هستند.
«شما شگفت زده شوید» یا «شما شوکه شوید»
عیسی به عنوان پسر خدا، رهبر پیروی و اطاعت از پدرش بر روی زمین است، زیرا که عیسی می دانست که پدر او را دوست میدارد.
محبّت و دوستی که از طرف خداوند میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه که محبت میکند اتفاق نیافتد. خداوند خود محبت است و منشا عشق حقیقی است.
اینها عناوین بسیار مهمی هستند که بیانگر رابطه بین خداوند و عیسی هستند.
اشاره به «زندگی روحانی» دارد.
واژه «زیرا که» یک مقایسه را نشان گذاری میکند. پسر خدا داوری را برای خدای پدر انجام میدهد.
خدای پسر بایستی همانند خدای پدر حرمت گذاشته و ستایش شود. اگر ما در حرمت نگه داشتن خدای پسر دچار کوتاهی و قصور شویم، پس ما در اصل نسبت به خدای پدر حرمتشکنی کردهایم.
به نحوه ترجمه آن در آیه پنجاه و یکم از باب اول انجیل یوحنا (یوحنا ۵۱:۱) دقت کنید.
در اینجا «کلام» مجاز از پیام عیسی است. ترجمه جایگزین: «هرکسی که پیام مرا بشنود»
این جمله را میتوان به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او محکوم نخواهد شد» یا «خدا او را محکوم نخواهد کرد»
این عبارت را باید در زبان خود طوری ترجمه کنید که به عبارت بعد از خود تاکید کرده و صحت و درستی آن را نشان دهد. به نحوه ترجمه آن در آیه پنجاه و یکم از باب اول انجیل یوحنا (یوحنا ۵۱:۱) دقت کنید.
صدای عیسی، پسر خدا، مردگان را از گورهایشان بر خواهد خیزانید.
این عنوانی بسیار مهم برای عیسی است.
واژه «زیرا» یک مقایسه را نشانگذاری میکند. پسر خدا داوری را برای خدای پدر انجام میدهد.
اینها عناوین بسیار مهمی هستند که بیانگر رابطه بین خدا و عیسی هستند.
زندگی
اشاره به «زندگی روحانی» دارد.
اینها عناوین بسیار مهمی هستند که بیانگر رابطه بین خدا و عیسی میباشند.
پسر خدا قدرت و اقتدار خدای پدر برای داوری کردن را دارد.
«این» اشاره دارد به حقیقتی که عیسی، به عنوان پسر انسان، قدرت زندگی جاودانی دادن را دارد و داوری نیز میکند.
«صدای مرا خواهید شنید»
این عبارت به ما میگوید که چه اتفاقی برای آنها که کارهای نیکو میکنند، خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «به زندگی برخیزانیده میشوند» یا «برخاسته و زندگی میکنند»
این قسمت به ما میگوید که چه اتفاقی برای آنها که کارهای شیطانی میکنند، خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «برای داوری برخیزانیده میشوند» یا «برخاسته و داوری میشوند»
ضمیر «او» به خدای پدر اشاره دارد.
«کسی دیگر نیز هست که درباره من با مردم سخن میگوید»
اینجا اشاره به خدا دارد.
«آنچه که به مردم درباره من میگوید، درست است»
«من نیازی به شهادت مردم ندارم»
این جمله را به صورت معلوم هم میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پس خدا میتواند شما را نجات دهد»
(رجوع کنید به:
در اینجا «چراغ» و «نور» استعاره هستند. یحیی مردم را درباره خدا تعلیم داده که چون چراغی نور خود را به تاریکی میتابانید. ترجمه جایگزین: «یحیی شما را درباره خدا تعلیم داد و این چون چراغی نورش را تابانید. پس برای اندک زمانی بابت آنچه که یحیی گفته بود، شادمان شدید»
خدای پدر، خدای پسر، یعنی عیسی را به زمین فرستاده است. عیسی نیز آن کارهایی که پدر از او خواسته را کامل میکند.
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
در اینجا عیسی میگوید که معجزات بر او «شهادت میدهند» یا درباره او «به مردم میگویند». ترجمه جایگزین: «آنچه که انجام میدهم، به مردم نشان میدهد که خدا مرا فرستاده است»
ضمیر «خود (او)» تاکید میکند به اینکه پدر و نه کسی دیگر که اهمیت کمتری دارد، شهادت داده است.
«شما به کسی که فرستاده است ایمان ندارید. به همین دلیل است که فهمیدم شما کلام او را در خود نگاه نداشتهاید»
عیسی درباره مردمی که با توجه به کلام خدا زندگی میکنند چنان صحبت می کند که گویی کلام خدا مانند خانهای است که مردم در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «شما با توجه به کلام او زندگی نمیکنید» یا «شما از کلام او اطاعت نمیکنید»
«پیامی که او دربارهاش با شما صحبت کرد»
«شما زندگی جاودانی را خواهید یافت، اگر آنها را بخوانید» یا «کلام به شما خواهد گفت که چگونه زندگی جاودانی داشته باشید»
«از باور به پیام من سر باز میزنید»
قبول کردن
این عبارت می تواند به معنی ۱) «شما واقعا خدا را دوست ندارید» یا ۲) «شما واقعا محبت خدا را دریافت نکردهاید» باشد.
در اینجا واژه «اسم» مجاز از قدرت و اقتدار خدا است. ترجمه جایگزین: «با اقتدار پدرم»
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
پذیرا شدن به عنوان یک دوست
واژه «اسم» در اینجا نیز مجاز از اقتدار است. ترجمه جایگزین: «اگر دیگری به اقتدار خودش بیاید»
این قسمت به صورت سوالی آمده است تا تاکید را به بار معنایی اضافه کند. ترجمه جایگزین: «هیچ راهی نیست که بتوانید ایمان بیاورید، زیرا که جلال را طالب بودید حال ... خدا!»
اینجا به معنی اعتماد به عیسی است.
در اینجا واژه «امید» به معنی «انتظار داشتن» یا «اعتماد» است، و شخصی که به این روش اعتماد کرده، باور دارد که آن چیزی که بدان امید بسته را دریافت خواهد کرد. این را میتوان به صورت شفافتر بیان کرد و توضیح داد که آنها به چه چیزی از موسی امیدوار بودند. ترجمه جایگزین: «آنچه که انتظار دارید به شما کمک کند» یا «آنکه انتظار دارید از شما پیش از پدر دفاع کند»
این قسمت به صورت سوالی میآید تا تاکید را به بار معانی آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «شما به نوشتههای او ایمان ندارید، پس هرگز کلام مرا باور نخواهید کرد!»
«آنچه میگویم»
1و بعد از آن عیسی به آن طرف دریای جلیلکه دریای طبریّه باشد، رفت.2و جمعی کثیر از عقب او آمدند زیرا آن معجزاتی را که به مریضان مینمود، میدیدند.3آنگاه عیسی به کوهی برآمده، با شاگردان خود در آنجا بنشست.4و فِصَح که عید یهود باشد، نزدیک بود.5پس عیسی چشمان خود را بالا انداخته، دید که جمعی کثیر به طرف او میآیند. به فیلپُس گفت، از کجا نان بخریم تا اینها بخورند؟6و این را از روی امتحان به او گفت، زیرا خود میدانست چه باید کرد.7فیلپّس او را جواب داد که دویست دینار نان، اینها را کفایت نکند تا هر یک اندکی بخورند!8یکی از شاگردانش که اندریاس برادر شِمْعُون پطرُس باشد، وی را گفت،9در اینجا پسری است که پنج نان جو و دو ماهی دارد. و لیکن این از برای این گروه چه میشود؟10عیسی گفت، مردم را بنشانید. و در آن مکان، گیاهِ بسیار بود، و آن گروه قریب به پنج هزار مرد بودند که نشستند.11عیسی نانها را گرفته و شکر نموده، به شاگردان داد و شاگردان به نشستگان دادند؛ و همچنین از دو ماهی نیز به قدری که خواستند.12و چون سیر گشتند، به شاگردان خود گفت، پارههای باقیمانده را جمع کنید تا چیزی ضایع نشود.13پس جمع کردند و از پارههای پنج نان جو که از خورندگان زیاده آمده بود، دوازده سبد پر کردند.14و چون مردمان اینمعجزه را که از عیسی صادر شده بود دیدند، گفتند که این البتّه همان نبی است که باید در جهان بیاید!15و امّا عیسی چون دانست که میخواهند بیایند و او را به زور برده، پادشاه سازند، باز تنها به کوه برآمد.16و چون شام شد، شاگردانش به جانب دریا پایین رفتند،17و به کشتی سوار شده، به آن طرف دریا به کفرناحوم روانه شدند. و چون تاریک شد عیسی هنوز نزد ایشان نیامده بود.18و دریا بهواسطهٔٔ وزیدن باد شدید به تلاطم آمد.19پس وقتی که قریب به بیست و پنج یا سی تیر پرتاپ رانده بودند، عیسی را دیدند که بر روی دریا خرامان شده، نزدیک کشتی میآید. پس ترسیدند.20او بدیشان گفت، من هستم، مترسید!21و چون میخواستند او را در کشتی بیاورند، در ساعت کشتی به آن زمینی که عازم آن بودند رسید.22بامدادان گروهی که به آن طرف دریا ایستاده بودند، دیدند که هیچ زورقی نبود غیر از آن که شاگردان او داخل آن شده بودند و عیسی با شاگردان خود داخل آن زورق نشده، بلکه شاگردانش تنها رفته بودند.23لیکن زورقهای دیگر از طبریّه آمد، نزدیک به آنجایی که نان خورده بودند بعد از آنکه خداوند شکر گفته بود.24پس چون آن گروه دیدند که عیسی و شاگردانش در آنجا نیستند، ایشان نیز به کشتیهاسوار شده، در طلب عیسی به کفرناحوم آمدند.25و چون او را در آن طرف دریا یافتند، بدو گفتند، ای استاد کی به اینجا آمدی؟26عیسی در جواب ایشان گفت، آمین آمین به شما میگویم که مرا میطلبید نه بهسبب معجزاتی که دیدید، بلکه بهسبب آن نان که خوردید و سیر شدید.27کار بکنید نه برای خوراک فانی بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است که پسر انسان آن را به شما عطا خواهد کرد، زیرا خدای پدر بر او مهر زده است.28بدو گفتند، چه کنیم تا اعمال خدا را بجا آورده باشیم؟29عیسی در جواب ایشان گفت، عمل خدا این است که به آن کسی که او فرستاد، ایمان بیاورید.30بدو گفتند، چه معجزه مینمایی تا آن را دیده به تو ایمان آوریم؟ چه کار میکنی؟31پدران ما در بیابان منّ را خوردند، چنانکه مکتوب است که از آسمان بدیشان نان عطا کرد تا بخورند.32عیسی بدیشان گفت، آمینآمین به شما میگویم که موسی نان را از آسمان به شما نداد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما میدهد.33زیرا که نان خدا آن است که از آسمان نازل شده، به جهان حیات میبخشد.34آنگاه بدو گفتند، ای خداوند این نان را پیوسته به ما بده.35عیسی بدیشان گفت، من نان حیات هستم. کسی که نزد من آید، هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آرد، هرگز تشنه نگردد.36لیکن به شما گفتم که مرا هم دیدید و ایمان نیاوردید.37هر آنچه پدر به من عطا کند، به جانب من آید و هر که به جانب من آید، او را بیرون نخواهم نمود.38زیرا از آسمان نزول کردم نه تا به ارادهٔ خود عمل کنم، بلکه به ارادهٔ فرستنده خود.39و ارادهٔٔ پدری که مرا فرستاد این است که از آنچه به من عطا کرد، چیزی تلف نکنم بلکه در روز بازپسین آن را برخیزانم.40و ارادهٔ فرستنده من این است که هر که پسر را دید و بدو ایمان آورد، حیات جاودانی داشته باشد و من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید. بیایمانی یهودیان41پس یهودیان دربارهٔ او همهمه کردند زیرا گفته بود، من هستم آن نانی که از آسمان نازل شد.42و گفتند، آیا این عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر و مادر او را میشناسیم؟ پس چگونه میگوید که از آسمان نازل شدم؟43عیسی در جواب ایشان گفت، با یکدیگر همهمه مکنید.44کسی نمیتواند نزد من آید، مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او را جذب کند و من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید.45در انبیا مکتوب است که همه از خدا تعلیم خواهند یافت. پس هر که از پدر شنید و تعلیم یافت نزد من میآید.46نه اینکه کسی پدر را دیده باشد، جز آن کسی که از جانب خداست، او پدر را دیده است.47آمین آمین به شما میگویم هر که به من ایمان آرد، حیات جاودانی دارد.48من نان حیات هستم.49پدران شما در بیابان منّ را خوردند و مردند.50این نانی است که از آسمان نازل شد تا هر که از آن بخورد نمیرد.51من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. اگر کسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطا میکنم جسم من است که آن را بجهت حیات جهان میبخشم.52پس یهودیان با یکدیگر مخاصمه کرده، میگفتند، چگونه این شخص میتواند جسد خود را به ما دهد تا بخوریم؟53عیسی بدیشان گفت، آمین آمین به شما میگویم اگر جسد پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خود حیات ندارید.54و هر که جسد مرا خورد و خون مرا نوشید، حیات جاودانی دارد و من در روز آخر او را خواهم برخیزانید.55زیرا که جسد من، خوردنی حقیقی و خون من، آشامیدنی حقیقی است.56پس هر که جسد مرا میخورَد و خون مرا مینوشد، در من میماند و من در او.57چنانکه پدرِ زنده مرا فرستاد و من به پدر زنده هستم، همچنین کسی که مرا بخورَد او نیز به من زنده میشود.58این است نانی که از آسمان نازل شد، نه همچنان که پدران شما منّ را خوردند و مردند؛ بلکه هر که این نان را بخورد تا به ابد زنده مانَد.59این سخن را وقتی که در کفرناحوم تعلیم میداد، در کنیسه گفت.60آنگاه بسیاری از شاگردان او چون این را شنیدند گفتند، این کلام سخت است! کِه میتواند آن را بشنود؟61چون عیسی در خود دانست که شاگردانش در این امر همهمه میکنند، بدیشان گفت، آیا این شما را لغزش میدهد؟62پس اگر پسر انسان را بینید که به جایی که اوّل بود صعود میکند چه؟63روح است که زنده میکند و امّا از جسد فایدهای نیست. کلامی که من به شما میگویم، روح و حیات است.64ولیکن بعضی ازشما هستند که ایمان نمیآورند. زیرا که عیسی از ابتدا میدانست کیانند که ایمان نمیآورند و کیست که او را تسلیم خواهد کرد.65پس گفت، از این سبب به شما گفتم که کسی نزد من نمیتواند آمد مگر آنکه پدرِ من، آن را بدو عطا کند.66در همان وقت بسیاری از شاگردان او برگشته، دیگر با او همراهی نکردند.67آنگاه عیسی به آن دوازده گفت، آیا شما نیز میخواهید بروید؟68شمعون پِطرُس به او جواب داد، خداوندا نزد کِه برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است.69و ما ایمان آورده و شناختهایم که تو مسیح پسر خدای حّی هستی.70عیسی بدیشان جواب داد، آیا من شما دوازده را برنگزیدم و حال آنکه یکی از شما ابلیسی است.71و این را دربارهٔ یهودا پسر شمعونِ اسخریوطی گفت، زیرا او بود که میبایست تسلیم کننده وی بشود و یکی از آن دوازده بود.
پادشاه
پادشاه هر قومی، ثروتمندترین و قدرتمندترین شخص در آن قوم و ملت بود. مردم از عیسی خواستند تا پادشاه آنها باشد، چرا که عیسی به آنها غذا داد و آنها فکر میکردند که او میتواند قوم یهود را ثروتمندترین و قدرتمندترین ملت جهان سازد. آنها نفهمیدند که عیسی آمده است که بمیرد تا خدا بتواند گناهان قومش را ببخشاید و اینکه جهان نیز قومش را جفا خواهد رسانید.
نان
در زمان عیسی نان عمومیترین و مهمترین غذا بود، و واژه «نان» به جای واژه «غذا» بسیار به کار میرفت. البته در زبانهایی که مردم آن فرهنگ نان را به عنوان غذا نمیخورند، خیلی دشوار است که «نان» را به جای غذا ترجمه کرد، چرا که در آن زبانها واژهای که برای غذا به کار میرود اصلا در فرهنگ زمان عیسی وجود نداشته است. عیسی همچنین واژه «نان» را برای اشاره به خود نیز به کار برده است. او میخواست تا آنها بفهمند که به او نیاز دارند تا از زندگی جاودانی برخوردار شوند.
خوردن جسم و نوشیدن خون
وقتی عیسی گفت، «تا هنگامی که از جسم پسر انسان نخورید و خونش را ننوشید، زندگی را در خود نخواهید داشت» او میدانست که قبل از اینکه بمیرد، به شاگردانش درباره خوردن نان و نوشیدن شراب خواهد گفت. در رویدادی که در این باب شرح خواهیم داد، او انتظار داشت که شنوندگان بفهمند که از استعاره استفاده میکند، اما نخواهند فهمید که اینها استعاره از چیست.
و )
ایدههای داخل پرانتز
در این قسمت چندین بار یوحنا چیزی را توضیح میدهد و یا زمینهای به خواننده میدهد، تا داستان را بهتر بفهمد. این توضیحات برای این قرار داده شدهاند تا به خواننده دانشی اضافهتر بدون تداخل در روند روایت بدهد. این اطلاعات داخل پرانتز آمدهاند.
«پسر انسان»
در این باب عیسی به خود با عنوان «پسر انسان» اشاره میکند (یوحنا ۲۶:۶). زبان شما ممکن است که این اجازه را ندهد تا اشخاص درباره خودشان از زبان سوم شخص صحبت کنند.
و
عیسی از اورشلیم به جلیل سفر کرد. جماعتی از مردم به دنبال او بر روی کوهها آمدند. این آیات درباره این قسمت از داستان است.
عبارت «این چیزها (آن)» به اتفاقاتی که در آیات ۱ تا ۴۶ باب پنجم (یوحنا ۱:۵-۴۶) رخ داده اشاره دارد و شامل رویدادهایی که بواسطه آن پیش آمد نیز میشود.
به طور ضمنی در متن آمده است که عیسی با قایق مسافرت کرد و شاگردانش را نیز با خود برد. ترجمه جایگزین: «عیسی با قایق به همراه شاگردانش سفر کرد»
«تعداد زیادی از مردم»
معجزات را به صورت «نشانهها» هم استفاده کردهاند، زیرا آنها برای این مقصود به کار میروند که نشان دهند خدا قادر مطلق است، همان کسی که اقتدار و قدرت کامل بر تمام جهان آفرینش دارد.
کنش و تاثیر داستان از آیه پنجم آغاز میشود.
یوحنا وقفهای در روایت رویدادها ایجاد میکند تا اطلاعات پیشزمینهای درباره زمان و موقعیتی که اتفاقات روی دادهاند، به ما ارائه دهد.
یوحنا دوباره وقفهای در روایت رویداد داستان ایجاد میکند تا اطلاعات پیشزمینهای درباره اینکه چرا عیسی از فیلیپُس پرسید که نان از کجا تهیه کنند، ارائه دهد.
ضمیر «خود (او)» جهت شفافسازی برای اینکه نشان دهد «او» به خود عیسی اشاره دارد، به کار رفته است. عیسی میدانست که چه کار باید انجام دهد.
واژه «دینار» البته در زبان اصلی به صورت جمع به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «هزینه نان به اندازه دویست روز مزد کارگر میشود»
«پنج قرص نان از جو». دانه جو بسیار عمومیت داشته است.
قرص نان به خاطر شکل و نوع پخت آن نانها گفته میشده است. البته ابعاد کوچکی هم داشتند و به شکل دایره بودند.
این جمله به صورت سوالی آمده است تا تاکید کند که آنها خوراک کافی برای غذا دادن به همه نداشتند. ترجمه جایگزین: «این میزان اندک نان و ماهی برای غذا دادن به این جمعیت کافی نیست!»
« بر روی زمین بنشینند»
یوحنا دوباره وقفهای در روایت رویداد داستان ایجاد میکند تا اطلاعات پیشزمینهای درباره جایی که این اتفاقات روی میدادهاند به ما بدهد.
در حالیکه این جمعیت شامل زنان و کودکان نیز بودهاند (یوحنا ۴:۶-۵) در اینجا یوحنا طبق عادت یهود فقط مردان هر خانواده را شمرده است.
عیسی به درگاه خدای پدر دعا کرده و برای آن نان و ماهیها شکرگزاری کرد.
«او» در اینجا به عیسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «عیسی و شاگردان آن نانها را به نشستگان دادند»
عیسی از جمع خارج میشود. این قسمت پایانی داستان غذا دادن عیسی به جمعیت بر روی کوه است.
«شاگردان جمع کردند»
غذایی را که کسی نخورده بود.
عیسی ۵۰۰۰ خانوار را با پنج قرص نان جو و دو ماهی غذا داد.
آن نبی خاصی که موسی درباره آمدنش به جهان گفته بود.
این اتفاق بعدی در داستان است. شاگردان عیسی با قایق بر روی دریاچه میروند.
در زبان خودتان به گونهای ترجمه کنید که مشخص شود اطلاعات پیشزمینه است.
قایقها معمولا دو، چهار یا شش ردیف دو نفره برای پارو زدن دارند. در فرهنگ شما شاید راه دیگری برای راندن قایقها بر روی آبهای وسیع وجود داشته باشد.
میدان «پرتاب تیر» که به عنوان واحد در نظر گرفته میشد معادل ۱۸۵ متر است. ترجمه جایگزین: «حدود پنج یا شش کیلومتر»
« دست از ترسیدن بکشید»
به صورت ضمنی نشان میدهد که عیسی به داخل قایق وارد شده است. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار خوشحال او را به داخل قایق آوردند»
«دریای جلیل»
از روش خاص زبان خود استفاده کنید تا نشان دهید که این اطلاعات پیشزمینه است.
در اینجا یوحنا اطلاعات پیشزمینه بیشتری را ارائه می دهد. روز بعد، پس از آنکه عیسی مردم را غذا داد، بعضی از قایقها با مردم از طبریه برای دیدن عیسی آمدند. به هر حال عیسی و شاگردانش شب گذشته آنجا را ترک کرده بودند.
مردم برای پیدا کردن عیسی به کفرناحوم رفتند. وقتی او را یافتند شروع پرسیدن سوالات خود از او نمودند.
به نحوه ترجمه در انجیل یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
خدای پدر تاییدیه خود را به عیسی، پسر انسان، داده است تا به آنها که به او ایمان میآورند حیات جاودان بخشد.
اینها عناوین بسیار مهمی هستند که بیانگر رابطه بین خدا و عیسی هستند.
«مهر زدن» بر هر چیزی به معنای این است که مالکیت آن چیز را نشان دهد. اینجا به این معناست که پسر به پدر تعلق دارد و پدر است که به هر روشی او را تایید میکند.
«اجداد ما» یا «نیاکان ما»
این اشاره به جایی است که خدا زندگی میکند.
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
«نان حقیقی» استعارهای برای عیسی است. ترجمه جایگزین: «پدر به شما پسر را به عنوان نان حقیقی از آسمان میدهد»
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
«به جهان زندگی روحانی میدهد»
در اینجا واژه «جهان» کنایه از تمام مردم دنیا که به عیسی ایمان دارند است.
به صورت استعارهای عیسی خود را با نان قیاس کرده است. درست مانند نان که برای زندگی جسمانی ما لازم و ضروری است، عیسی نیز برای حیات روحانی ما ضرورت دارد. ترجمه جایگزین: «درست همانند غذایی که بدن شما را زنده نگاه میدارد، من نیز میتوانم حیات روحانی به شما عطا کنم»
یعنی ایمان بیاورد که عیسی پسر خداست، و به او عنوان نجات دهنده اعتماد کند و به روشی زندگی کند که او را حرمت گذارد.
خدای پدر و خدای پسر کسانی را که به عیسی ایمان میآورند تا به ابد حفظ خواهد کرد.
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
این عبارت به صورت مثبت معنی می دهد تا جنبه تاکیدی داشته باشد. ترجمه جایگزین: «من همه کسانی را که به سمت من آیند، حفظ خواهم کرد»
عیسی به سخنانش با جمعیت مردم ادامه میدهد.
«پدر من کسی که مرا فرستاد»
در اینجا کم نمایی شده تا تاکید کند که عیسی هر که را خدا به او ببخشد، حفظ میکند. ترجمه جایگزین: «من بایستی همه آنها را حفظ کنم»
در اینجا برخیزاندن یک اصطلاح است برای منتج شدن به اینکه هر کسی که مرده باشد دوباره زنده میشود. ترجمه جایگزین: «آنها را دوباره به زندگی برخواهم گرداند»
سران مذهبی قوم یهود در بین سخنان عیسی با مردم اختلال ایجاد میکنند.
خشمگین صحبت کردند
درست مانند نان که برای زندگی جسمانی ما لازم و ضروری است، عیسی نیز برای حیات روحانی ما ضرورت دارد. به نحوه ترجمه این عبارت در آیه (یوحنا ۳۵:۶) دقت کنید. ترجمه جایگزین: «من آن کسی هستم که مانند نان حقیقی است»
این قسمت به صورت سوالی آمده است تا تاکیدی کند بر اینکه سران مذهبی قوم یهود باور داشتند که عیسی شخص خاصی نیست. ترجمه جایگزین: «این فقط عیسی است، پسر یوسف، کسی که پدر و مادرش را میشناسیم!»
این عبارت نیز به صورت سوالی آمده است تا تاکیدی کند بر اینکه سران مذهبی قوم یهود باور داشتند که عیسی از آسمان نیامده است. ترجمه جایگزین: «او دروغ میگوید که من از آسمان آمدهام!»
عیسی به صحبت کردن با جمعیت و در عین حال با سران مذهبی قوم یهود ادامه میدهد.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «موجب زندگی دوباره او میشوم»
اینجا میتواند به معنی ۱) «کشیدن» یا ۲) «جذب کردن» باشد.
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
این جمله به صورت مجهولی است که البته میتوان آن را در حالت فعل معلوم نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «انبیا نوشتهاند»
یهودیان فکر میکردند که عیسی «پسر یوسف» است (یوحنا ۴۲:۶)، اما او پسر خداست زیرا که پدرش خدا است، و نه یوسف. آنهایی که به راستی از خدای پدر تعلیم گرفته باشند، به عیسی، خدای پسر ایمان دارند.
عیسی به صحبت کردن با جمعیت و نیز سران مذهبی قوم یهود ادامه میدهد.
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
به نحوه ترجمه در انجیل یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
خدا «حیات جاودانی» را به آنهایی که به عیسی، خدای پسر ایمان دارند، عطا میکند.
درست مانند نان که برای زندگی جسمانی ما لازم و ضروری است، عیسی نیز برای حیات روحانی ما ضرورت دارد. به نحوه ترجمه در آیه ۳۵ از این باب (یوحنا ۳۵:۶) توجه کنید. ترجمه جایگزین: «درست همانند غذایی که بدن شما را زنده نگاه میدارد، من نیز میتوانم حیات روحانی را تا به ابد به شما عطا کنم»
«اجداد شما» یا «نیاکان شما»
این به مرگ جسمانی اشاره دارد.
در اینجا «نان» به صورت استعارهای اشاره به عیسی دارد، کسی که مانند نان که برای زندگی جسمانی ما لازم و ضروری است، به ما حیات روحانی عطا میکند. ترجمه جایگزین: «من مانند نان حقیقی هستم»
«برای همیشه زندگی کند.» در اینجا واژه «مرگ» اشاره به مرگ روحانی دارد.
اینجا به معنی «نانی که موجب زندگی کردن مردم» است. (یوحنا ۳۵:۶)
در اینجا واژه «جهان» مجاز از زندگی همه مردم دنیاست. ترجمه جایگزین: «که به همه مردم جهان زندگی میدهد»
برخی از یهودیان که در آنجا حاضر بودند، شروع به انتقاد از یکدیگر کرده و عیسی به آنها پاسخ میدهد.
این عبارت به صورت سوالی آمده است تا تاکید کند بر اینکه سران مذهبی قوم یهود نسبت به گفته عیسی درباره «بدن خود» واکنشی منفی نشان دادند. ترجمه جایگزین: «هیچ راهی نیست که این مرد بتواند جسم خود را به خورد ما بدهد!»
به نحوه ترجمه در انجیل یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
در اینجا عبارات «خوردن جسم» و «نوشیدن خون او» استعاره هستند از اینکه نشان دهند اعتماد و توکل کردن بر عیسی، پسر انسان، شبیه به دریافت خوراک و نوشیدنی روحانی است. به هر حال، یهودیان این را نفهمیدند. معنای این استعاره را بیشتر از چیزی که عیسی گفت، باز نکنید.
«زندگی جاودانی را دریافت نخواهید کرد»
عیسی به سخنان خود با تمامی افرادی که به او گوش میکنند، ادامه میدهد.
در اینجا عبارات «خوردن جسم» و «نوشیدن خون او» استعاره از اعتماد کردن به عیسی هستند. درست همانند مردم که به دریافت خوراک و نوشیدنی برای ادامه زندگی نیاز دارند، مردم به ایمان به عیسی برای دریافت زندگی روحانی نیز نیاز دارند. به هر حال، یهودیان این را نفهمیدند . معنای این استعاره را بیشتر از چیزی که عیسی گفت، باز نکنید.
در اینجا برخیزاندن یک اصطلاح است که موجب میشود تا کسی که مرده بوده است دوباره به زندگی بازگردد. ترجمه جایگزین: «موجب زندگی دوباره او میشوم»
«روزی که خدا همگان را داوری کند»
عبارات «خوردن جسم» و «نوشیدن خون او» استعاره از ایمان و اعتماد کردن به عیسی هستند به طوری که به آنها زندگی میبخشد. به هر حال، یهودیان این را نفهمیدند. معنای این استعاره را بیشتر از چیزی که عیسی گفت باز نکنید.
«با من رابطهای بسیار نزدیک خواهد داشت»
عبارت «خوردن من» استعاره از ایمان و اعتماد کردن به عیسی هست. به هر حال، یهودیان این را نفهمیدند. معنای این استعاره را بیشتر از چیزی که عیسی گفت، باز نکنید.
معانی ممکن برای این عبارت ۱) «پدر که زندگی میبخشد» یا ۲) «پدر همان که زنده است»
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
عیسی درباره خود صحبت میکرد. ترجمه جایگزین: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است»
نان در اینجا استعاره از چیزی است که زندگی میبخشد. به هر حال، یهودیان این را نفهمیدند. معنای این استعاره را بیشتر از چیزی که عیسی گفت، باز نکنید.
عیسی درباره خود به عنوان «این نان» صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «هرکسی که مرا بخورد، همچون نان، برای ابد زنده خواهد بود»
«خوردن این نان» در اینجا استعاره از ایمان و اعتماد به عیسی است. به هر حال، یهودیان این را نفهمیدند. معنای این استعاره را بیشتر از چیزی که عیسی گفت، باز نکنید.
«اجداد» یا «نیاکان»
در اینجا نیز یوحنا اطلاعات پیشزمینهای درباره زمانی که این اتفاق افتاده است، به ما میدهد.
برخی از شاگردان سوالاتی پرسیده و عیسی همچنان که به سخنان خود با جمع مردم ادامه میداد، به آنها پاسخ گفت.
این حالت سوالی برای تاکید به کار رفته تا نشان دهد که چقدر سخنان عیسی سنگین و دشوار بوده و از فهم شاگردان خارج است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند قبول کند!» یا «فهمیدن آن خیلی دشوار است»
«آیا این شما را شگفتزده کرده است؟» یا «آیا این شما را آشفته ساخته است؟»
عیسی این قسمت را به صورت سوالی مطرح میکند تا تاکیدی کند بر اینکه شاگردان چیزهای دیگری خواهند دید که فهم آن بسیار دشوارتر از این خواهد بود. ترجمه جایگزین: «پس شما نمیدانید که چه فکری باید بکنید آنگاه که مرا میبینید، پسر انسان، به آسمان صعود خواهم کرد!»
واژه «فایده» به معنی این است که به اتفاقات خوبی منجر خواهد شد.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) کلام عیسی در یوحنا ۳۲:۶-۵۸ یا ۲) هر آنچه که عیسی تعلیم میدهد.
«آنچه که به شما گفتهام»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «درباره روح و زندگی جاودانی است» یا ۲) «از روح است و زندگی جاودانی میبخشد»
عیسی به سخنان خود با جماعت پایان میدهد.
در اینجا یوحنا درباره اینکه عیسی میدانست که چه اتفاقاتی خواهد افتاد، به ما اطلاعات پیشزمینه میدهد.
هر که بخواهد ایمان بیاورد، بایستی از طریق عیسی به حضور خدا بیاید. فقط خدای پدر به مردم اجازه آمدن نزد عیسی را میدهد.
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
«از من پیروی کرده و زندگی جاودانی را دریافت کند»
عیسی از محلی به محل دیگر را پیاده راه میرفت، پس به معنای واقعی کلمه زمانی که به جایی قدم میگذاشت با او نبودند، اما خواننده بایستی قادر باشد تا بفهمد که این یک استعاره است و نشان میدهد که آنها دیگر نمیخواستند به سخنان او گوش دهند.
در اینجا «شاگردان او» اشاره کلی به گروهی از مردم دارد که از عیسی پیروی میکردند.
در اینجا یک حذف برای «دوازده شاگرد» رخ داده است، یک گروه خاص متشکل از دوازده مرد که عیسی را برای خدماتش پیروی میکردند. ترجمه جایگزین: «دوازده شاگرد»
شمعون پطرس این اظهار نظر را در قالب سوالی مطرح میکند تا تاکیدی داشته باشد بر اینکه او میخواهد فقط عیسی را پیروی کند. ترجمه جایگزین: «خداوندا، ما هیچ کس را جز تو پیروی نخواهیم کرد!»
عیسی این اظهار نظر خود را به صورت سوالی عنوان میکند تا توجه داشته باشند بر اینکه یکی از شاگردان به او خیانت خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «همه شماها را من خودم انتخاب کردم، اما هنوز یکی از شما شیطان را خدمت میکند»
آیه ۷۱ قسمتی از خط داستان اصلی نیست و یوحنا فقط بر این گفته عیسی ، نظر شخصی خود را اعلام میکند.
1و بعد از آن عیسی در جلیل میگشت زیرا نمیخواست در یهودیّه راه رود چونکه یهودیان قصد قتل او میداشتند.2و عید یهود که عید خیمهها باشد نزدیک بود.3پس برادرانش بدو گفتند، از اینجا روانه شده، به یهودیّه برو تا شاگردانت نیز آن اعمالی را که تو میکنی ببینند،4زیرا هر که میخواهد آشکار شود، در پنهانی کار نمیکند. پس اگر این کارها را میکنی، خود را به جهان بنما.5زیرا که برادرانش نیز به او ایمان نیاورده بودند.6آنگاه عیسی بدیشان گفت، وقتمن هنوز نرسیده، امّا وقت شما همیشه حاضر است.7جهان نمیتواند شما را دشمن دارد و لیکن مرا دشمن میدارد زیرا که من بر آن شهادت میدهم که اعمالش بد است.8شما برای این عید بروید. من حال به این عید نمیآیم زیرا که وقت من هنوز تمام نشده است.9چون این را بدیشان گفت، در جلیل توقّف نمود.10لیکن چون برادرانش برای عید رفته بودند، او نیز آمد، نه آشکار بلکه در خفا.11امّا یهودیان در عید او را جستجو نموده، میگفتند که او کجا است.12و در میان مردم دربارهٔ او همهمه بسیار بود. بعضی میگفتند که مردی نیکو است و دیگران میگفتند نی بلکه گمراه کننده قوم است.13و لیکن بهسبب ترس از یهود، هیچکس دربارهٔ او ظاهراً حرف نمیزد.14و چون نصف عید گذشته بود، عیسی به هیکل آمده، تعلیم میداد.15و یهودیان تعجّب نموده، گفتند، این شخص هرگز تعلیم نیافته، چگونه کتب را میداند؟16عیسی در جواب ایشان گفت، تعلیم من از من نیست، بلکه از فرستنده من.17اگر کسی بخواهد ارادهٔ او را به عمل آرد، دربارهٔ تعلیم خواهد دانست که از خدا است یا آنکه من از خود سخن میرانم.18هر که از خود سخن گوید، جلال خود را طالب بُوَد و امّا هر که طالب جلال فرستنده خود باشد، او صادق است و در او ناراستی نیست.19آیا موسی تورات را به شما نداده است؟ و حال آنکه کسی از شمانیست که به تورات عمل کند. از برای چه میخواهید مرا به قتل رسانید؟20آنگاه همه در جواب گفتند، تو دیو داری! کِه اراده دارد تو را بکشد؟21عیسی در جواب ایشان گفت، یک عمل نمودم و همهٔٔ شما از آن متعجّب شدید.22موسی ختنه را به شما داد نه آنکه از موسی باشد بلکه از اجداد و در روز سَبَّت مردم را ختنه میکنید.23پس اگر کسی در روز سَبَّت مختون شود تا شریعت موسی شکسته نشود، چرا بر من خشم میآورید از آن سبب که در روز سَبَّت شخصی را شفای کامل دادم؟24بحسب ظاهر داوری مکنید بلکه به راستی داوری نمایید.25پس بعضی از اهل اورشلیم گفتند، آیا این آن نیست که قصد قتل او دارند؟26و اینک، آشکارا حرف میزند و بدو هیچ نمیگویند. آیا رؤسا یقیناً میدانند که او در حقیقت مسیح است؟27لیکن این شخص را میدانیم از کجا است، امّا مسیح چون آید هیچکس نمیشناسد که از کجا است.28و عیسی چون در هیکل تعلیم میداد، ندا کرده، گفت، مرا میشناسید و نیز میدانید از کجا هستم و از خود نیامدهام بلکه فرستنده من حقّ است که شما او را نمیشناسید.29امّا من او را میشناسم زیرا که از او هستم و او مرا فرستاده است.30آنگاه خواستند او را گرفتار کنند ولیکن کسی بر او دست نینداخت زیرا که ساعت او هنوز نرسیده بود.31آنگاه بسیاری از آن گروه بدو ایمان آوردند و گفتند، آیا چون مسیح آید، معجزات بیشتر از اینها که این شخص مینماید، خواهد نمود؟32چون فریسیان شنیدند که خلق دربارهٔ او این همهمه میکنند، فریسیان و رؤسای کَهَنَه خادمان فرستادند تا او را بگیرند.33آنگاه عیسی گفت، اندک زمانی دیگر با شما هستم، بعد نزد فرستنده خود میروم.34و مرا طلب خواهید کرد و نخواهید یافت و آنجایی که من هستم شما نمیتوانید آمد.35پس یهودیان با یکدیگر گفتند، او کجا میخواهد برود که ما او را نمییابیم؟ آیا اراده دارد به سوی پراکندگان یونانیان رود و یونانیان را تعلیم دهد؟36این چه کلامی است که گفت مرا طلب خواهید کرد و نخواهید یافت و جایی که من هستم شما نمیتوانید آمد؟37و در روز آخر که روز بزرگ عید بود، عیسی ایستاده، ندا کرد و گفت، هر که تشنه باشد نزد من آید و بنوشد.38کسی که به من ایمان آورد، چنانکه کتاب میگوید، از بطن او نهرهای آب زنده جاری خواهد شد.39امّا این را گفت دربارهٔ روح که هر که به او ایمان آرد او را خواهد یافت زیرا که روحالقدس هنوز عطا نشده بود، چونکه عیسی تا به حال جلال نیافته بود.40آنگاه بسیاری از آن گروه، چون این کلام را شنیدند، گفتند، در حقیقت این شخص همان نبی است.41و بعضی گفتند، او مسیح است. و بعضی گفتند، مگر مسیح از جلیل خواهد آمد؟42آیا کتاب نگفته است که از نسل داود و از بیتلحم، دهی که داود در آن بود، مسیح ظاهرخواهد شد؟43پس دربارهٔ او در میان مردم اختلاف افتاد.44و بعضی از ایشان خواستند او را بگیرند و لکن هیچکس بر او دست نینداخت.45پس خادمان نزد رؤسای کَهَنَه و فریسیان آمدند. آنها بدیشان گفتند، برای چه او را نیاوردید؟46خادمان در جواب گفتند، هرگز کسی مثل این شخص سخن نگفته است!47آنگاه فریسیان در جواب ایشان گفتند، آیا شما نیز گمراه شدهاید؟48مگر کسی از سرداران یا از فریسیان به او ایمان آورده است؟49ولیکن این گروه که شریعت را نمیدانند، ملعون میباشند.50نیقودیموس، آنکه در شب نزد او آمده و یکی از ایشان بود، بدیشان گفت،51آیا شریعت ما بر کسی فتوی میدهد، جز آنکه اوّل سخن او را بشنوند و کار او را دریافت کنند؟52ایشان در جواب وی گفتند، مگر تو نیز جلیلی هستی؟ تفحّص کن و ببین زیرا که هیچ نبی از جلیل برنخاسته است.53پس هر یک به خانهٔ خود رفتند.
تمامی این باب بر روی مفهوم ایمان به اینکه عیسی همان مسیح موعود است، مربوط میشود. برخی از مردم به آن ایمان داشتند، در حالی که بقیه آن را رد میکردند. بعضی هم سعی میکردند تا قدرت او و حتی امکان اینکه او نبی باشد را تشخیص بدهند، اما اکثر آنان نمیخواستند که ایمان بیاورند او همان مسیح موعود است.
و )
مترجمین ممکن است بخواهند یادداشتی بر آیه ۵۳ بگذارند تا به خواننده توضیح دهد که چرا آنها انتخاب شدهاند یا میتوانند آیات ۵۳:۷-۱۱:۸ را ترجمه نکنند.
«زمان من هنوز نیامده است»
این عبارت و «زمان او هنوز نرسیده بود» در این باب استفاده شدهاند تا نشان دهند که عیسی در کنترل تمامی حوادثی است که در زندگی او اتفاق میافتد.
«آب زنده»
این تصویر بسیار مهمی است که در عهد جدید استفاده شده است. البته آن یک استعاره است زیرا این استعاره در یک محیط بیابانی داده شده است، تا تاکیدی باشد بر اینکه عیسی قادر است تا تغذیه پایداری برای زندگی بدهد.
نبوت
عیسی درباره زندگی خود بدون اینکه به صراحت بیان کند نبوتهایی ارائه میدهد. (یوحنا ۳۳:۷-۳۴)
طنز[کنایه]
نیقودیموس به دیگر فریسیان توضیح میدهد که بایستی طبق قانون شخص را قبل از محاکمه فراخوانده و مستقیما از او توضیحاتش را بشنوند. فریسیان نیز جلسه محاکمه غیابی تشکیل داده و بدون اینکه به خود عیسی بگویند او را محاکمه میکنند.
«به او ایمان نداشتند»
برادران عیسی به اینکه عیسی همان مسیح موعود است ایمان نداشتند.
«یهودیان»
این لفظ در دو روش مختلف در این قسمت استفاده شده است. به طور خاص برای سران مذهبی قوم یهود استفاده شده که سعی کردند او را بکشند (یوحنا ۱:۷). همچنین برای اشاره به مردم یهودیه که در حالت کلی نظر مثبتی به عیسی داشتند نیز استفاده شده است (یوحنا ۱۳:۷). مترجم میتواند در هنگام استفاده از اصطلاحات «سران مذهبی قوم یهود» و «مردم یهود» یا «یهودیان (سران مذهبی)» و «یهودیان (مردم)» استفاده کنند.
عیسی در جلیل با برادرانش صحبت میکند. این آیات درباره زمانی که این اتفاق روی داده است، میگویند.
این کلمات برای این است تا به خواننده نشان دهد که نویسنده قصد دارد درباره اتفاقات جدیدی صحبت کند. «بعد از اینکه او به سخنانش با شاگردان پایان داد» (یوحنا ۶۶:۶-۷۱) یا «کمی بعدتر»
خواننده میبایست بداند که عیسی همه جا را پیاده میرفته و از حیوانات یا وسایل نقلیه استفاده نمیکرده است.
در اینجا «یهودیان» با ذکر جزء از کل بجای «سران مذهبی قوم یهود» آمده است. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود نقشهای برای قتل او میکشیدند»
« حال اینکه زمان عید یهود نزدیک بود» یا «حالا وقت عید خیمههای یهود بود»
این اشاره به برادران واقعی و کوچکتر عیسی دارد که پسران مریم و یوسف بودند.
واژه «اعمال» اشاره به معجزاتی که عیسی انجام می داد، دارد.
ضمیر «او» جهت تاکید به کار رفته است.
در اینجا «جهان» کنایه از تمام مردمان جهان است. ترجمه جایگزین: «تمام مردم» یا «همه»
این جملات وقفهای در روایت داستان اصلی ایجاد میکند تا یوحنا اطلاعات پیشزمینهای درباره برادران عیسی به ما بدهد.
تمامی برادران واقعی عیسی از او جوانتر بودند. این میتواند به صراحت در ترجمه بیاید تا اینگونه برداشت نشود که عیسی برادران بزرگتری نیز داشته است. ترجمه جایگزین: «برادران جوانتر او»
واژه «وقت» در اینجا استعاره است. عیسی به طور ضمنی میگوید که زمان درستی برای او نیست تا خدمتش را زودتر پایان دهد. ترجمه جایگزین: «زمان درستی نیست تا کارم را تمام کنم»
«هر زمانی برای شما مناسب است»
در اینجا «جهان» کنایه از تمام مردمانی است که در جهان زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «تمام مردم این جهان از شما نمیتوانند متنفر باشند»
«من به آنها میگویم که آنچه انجام میدهند، شر است»
عیسی به سخنان خود با برادرانش ادامه میدهد.
در اینجا عیسی دلالت میکند بر این که اگر او به اورشلیم برود، تمام کارهایش را به پایان رسانده است. ترجمه جایگزین: «زمان مناسبی برای من نیست که به اورشلیم بروم»
جایگاه داستان تغییر کرده است. عیسی و برادرانش حال در مراسم عید هستند.
تمامی برادران واقعی عیسی از او جوانتر بودند. این میتواند به صراحت در ترجمه بیاید تا اینگونه برداشت نشود که عیسی برادران بزرگتری نیز داشته است. ترجمه جایگزین: «برادران جوانتر او»
اورشلیم از نظر ارتفاع از سطح دریا بالاتر از جلیل، جایی که عیسی و برادرانش زندگی میکردند، قرار دارد.
این دو اصطلاح یک معنی مشترک میدهند و برای اضافه کردن تاکید بکار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «خیلی محرمانه»
در اینجا واژه «یهودیان» به صورت جزء گویی به جای «سران مذهبی قوم یهود» بکار رفته است. واژه «او» نیز به عیسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود در جستجوی عیسی بودند»
در اینجا «گمراه کننده» استعاره است از متقاعد کردن کسی تا به چیزی که حقیقت ندارد، ایمان آورد. ترجمه جایگزین: «او مردم را فریب میدهد»
در اینجا اشاره به احساس ناخوشایندی که هر شخص زمانی که خود یا دیگران را در خطر تهدید میبیند، دارد.
در اینجا واژه «یهودیان» به صورت جزء گویی به جای «سران مذهبی قوم یهود» به کار رفته است. واژه «او» نیز به عیسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا بر این تاکید که سران مذهبی قوم یهود از دانش زیاد عیسی شگفتزده شدند. ترجمه جایگزین: «این فوقالعاده است که این قدر کتب مقدس را خوب میداند!»
«بلکه از خدا آمده است، او که مرا فرستاد»
عیسی به سخنان خود با یهودیان ادامه میدهد.
«وقتی که کسی فقط به دنبال جلال یافتن کسی که او را فرستاده است باشد، او حقیقت را میگوید و هرگز دروغگو نیست.»
عیسی به سخنان خود با یهودیان ادامه میدهد.
این اظهار نظر به صورت سوالی میآید تا تاکید را به معنای آن اضافه کند.
«مطیع شریعت باشد»
عیسی از انگیزه سران مذهبی قوم یهود میپرسد که میخواستند او را به خاطر شکستن قانون شریعت موسی بکشند. او بدین شکل استدلال میآورد که حتی خود سران مذهبی قوم یهود نیز نمیتوانند شریعت موسی را نگه دارند. ترجمه جایگزین: «شما خودتان قانون شریعت را شکستهاید و میخواهید مرا بکشید!»
«این نشان میدهد که تو دیوانهای، یا شاید دیوی تو را کنترل میکند!»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا تاکید را بر بار معنی آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس سعی ندارد که تو را بکشد!»
«یک معجزه» یا «یک نشانه»
«شما همگی شگفتزده شدید»
در اینجا یوحنا اطلاعات اضافهتری درباره ختنه ارائه میدهد.
عیسی دلیل میآورد و از فعل ختنه کردن به عنوان کاری که انجام میدهند، استفاده کند. ترجمه جایگزین: «شما در روز سبّت نیز کودکان ذکور را ختنه میکنید. این هم یک نوع کار کردن است.»
«روز استراحت قوم یهود»
«اگر شما کودکان پسر را حتی روز سبّت نیز ختنه میکنید که شریعت موسی شکسته نشود»
این اظهار نظر به صورت سوالی آمده است تا بار تاکیدی را اضافه کند. ترجمه جایگزین: «شما نبایستی از من عصبانی باشید، چرا که من مردی را در روز سبّت شفای کامل دادهام!»
«روز استراحت قوم یهود»
عیسی استدلال میآورد که مردم نبایستی نتیجه بگیرند که چه چیزی نیکوست، آن هم به خاطر چیزی که میبینند. پشت هر عملی، انگیزهای نهفته است که کسی نمیتواند آن را ببیند. ترجمه جایگزین: «از قضاوت مردم با توجه به چیزی که در ظاهر میبینید دست بردارید! بیشتر نگران این باشید که چه چیزی مطابق خواست خدا است»
این اظهار نظر به صورت سوالی آمده است تا بر معنای آن تاکید بیشتری نماید. ترجمه جایگزین: «این عیسی است، کسی که آنها قصد کشتنش را دارند!»
این طوراستدلال میشود که سران مذهبی قوم یهود با عیسی هیچ مخالفتی ندارند. ترجمه جایگزین: «آنها هیچ چیزی در مخالفت با او نمیگویند»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «شاید آنها به اینکه او واقعا مسیح موعود است مصمم شدهاند!»
«با صدای بلند صحبت کرد»
عیسی و مردم به واقع در حیاط معبد بودند. ترجمه جایگزین: «در حیاط معبد»
یوحنا از کمی چاشنی طنز در اینجا استفاده کرده است. مردم بر این باور بودند که عیسی از ناصره است. آنها نمیدانستند که خدا او را از آسمانها فرستاده و او نیز در بیت لحم متولد شده بود. ترجمه جایگزین: «شما همگی مرا میشناسید و فکر میکنید که میدانید من از کجا آمدهام»
«در قدرت و اقتدار خودم» به نحوه ترجمه «از خودش» در آیه ۱۹ از باب پنجم انجیل یوحنا نگاه کنید. (یوحنا ۱۹:۵)
«خدا کسی است که مرا فرستاده و او حقیقت است»
واژه «ساعت» در اینجا کنایه از زمان درست برای دستگیری عیسی با توجه به زمانبدی نقشه خدا است. ترجمه جایگزین: «زمان درستی برای دستگیری او نبود»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «وقتی که مسیح موعود آید مطمئنا قادر نخواهد بود معجزاتی بیشتر از چیزهایی که از این مرد دیدهایم، انجام داد!»
در اینجا اشاره دارد به معجزاتی است که اثبات میکند عیسی همان مسیح است.
«فقط برای مدت زمان کوتاهی با شما خواهم بود»
در اینجا عیسی به خدای پدر اشاره میکند که او را فرستاده است.
«شما قادر نخواهید بود تا به جایی که من هستم، بیایید»
در اینجا واژه «یهودیان» به صورت جزءگویی به جای «سران مذهبی قوم یهود» که به مخالفت با عیسی پرداختند به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود با یکدیگر صحبت کردند»
در اینجا اشاره دارد به یهودیانی که به خارج از فلسطین، و به دیگر مناطق یونان پخش شده بودند.
واژه «کلام» در اینجا کنایه از مفاهیم پیغامی است که عیسی با سران مذهبی قوم یهود در میان میگذاشت، اما آنها از درک آن عاجز بودند. ترجمه جایگزین: «درباره چه چیزی صحبت میکرد وقتی که گفت»
مدت زمانی گذشت. الان آخرین روز جشن عید است و عیسی با جمعیت حاضر صحبت میکند.
آن روز «بزرگ» بود زیرا که آخرین روز و یا مهمترین روز عید بود.
در اینجا واژه «تشنه» استعارهای است از اینکه بالاترین خواست هر کسی از خدا، مثل کسی است که تشنه است و آب میخواهد. ترجمه جایگزین: «هرکسی که از خدا درخواستی دارد، همچون مردی تشنه است که خواهان آب می باشد»
واژه «بنوشد» نیز در اینجا استعاره است تا معنی دریافت زندگی جاودانی که عیسی آن را عطا میکند، را بدهد. ترجمه جایگزین: «نزد من بیاید و تشنگی روحانی خود را برطرف سازد»
«چنانچه کتاب مقدس درباره هرکسی که به من ایمان آورد، میگوید»
«نهرهای آب زنده» استعاره است از دریافت زندگی جاودانی که عیسی آن را به «تشنگان» روحانی عطا میکند، را بدهد. ترجمه جایگزین: «زندگی روحانی همچون آب نهرها جاری خواهد شد»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «آبی که زندگی میبخشد» یا ۲) «آبی که موجب زندگی مردم میشود»
در اینجا منظور از بطن، درون انسان، و بطور خاص قسمت فیزیکی بدن آدم نیست. ترجمه جایگزین: «از درون او» یا «از قلب او»
در این آیه نویسنده جهت شفافسازی، اطلاعاتی درباره آنچه که عیسی از آن میگوید ارائه میکند.
در اینجا «او» اشاره به عیسی دارد.
یوحنا خاطرنشان میسازد که روحالقدس کمی بعدتر برای زندگی در ایمانداران عیسی میآید. ترجمه جایگزین: «روحالقدس هنوز نیامده بود تا در ایمانداران زندگی نماید»
در اینجا واژه «جلال یافتن» اشاره به زمانی دارد که خدا، پسر را بعد از مرگ و رستاخیز حرمت میگذارد.
با گفتن این، مردم نشان دادند بر این باورند که عیسی نیز پیامبری مانند موسی است و خداوند وعده آمدن او را داده بود. ترجمه جایگزین: «این شخص همان نبی است که مانند موسی ما برایش در انتظار بودیم»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «مسیح موعود نمیتواند از جلیل بیاید!»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «کتاب مقدس تعلیم داده است که مسیح از نسل داوود و از بیت لحم، همان دهی که داوود آنجا بوده است خواهد آمد!»
کتاب در اینجا به شکلی به کار رفته است که انگاری درباره یک شخص صحبت میکنند. ترجمه جایگزین: «انبیا در کتب مقدس نوشتهاند»
«جایی که داوود زندگی میکرد»
جمعیت با این که عیسی کیست و چه کاری میکند، نمیتوانستند با هم موافق باشند.
دستاندازی به کسی، اصطلاحی است که به معنی گرفتن یا نگه داشتن او است. ترجمه جایگزین: «اما هیچ کسی برای دستگیر کردنش او را نگرفت»
«محافظان معبد»
در اینجا خادمین (محافظین معبد) نشان میدهند که تحت تاثیر گفتههای عیسی قرار گرفتهاند. ممکن است نیاز باشد تا نشان دهید که خادمین (محافظین معبد) ادعا نمیکنند هر آنچه که هر کس در تمام زمانها و در تمامی مکانها گفته است را میدانند. ترجمه جایگزین: «ما هیچ وقت نشنیدهایم که کسی چیزهایی فوقالعاده همانند این مرد بگوید!»
«چون آنان چنین گفتند، فریسیان»
«به خادمین (محافظین معبد) جواب دادند»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. فریسیان از جواب خادمین (محافظین معبد» شوکه شده بودند. ترجمه جایگزین: «شما نیز گمراه شدهاید!»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از حکام و یا فریسیان به او ایمان نیاورده است!»
در اینجا اشاره به شریعت فریسیان است و نه شریعت موسی.
«از آنجایی که این جمعیت شریعت ما را نمیدانند، خدا آنان را از بین میبرد!»
یوحنا اطلاعاتی را به جهت یادآوری نیقودیموس به ما میدهد تا به یاد بیاوریم که او کیست. در زبان شما شاید راه خاصی برای ارائه این اطلاعات پیشزمینهای وجود داشته باشد.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند و می توان آن را به صورت خبری نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شریعت ما اجازه نمیدهد که کسی را قضاوت کنیم ... او چه کرده است!»
در اینجا نیقودیموس از شریعت همانند یک شخص صحبت میکند. اگر این در زبان شما طبیعی نیست، شما می توانید هنگام ترجمه از شحصی به عنوان فاعل استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «آیا ما کسی را قضاوت می کنیم» یا «ما کسی را قضاوت نمی کنیم»
سران مذهبی قوم یهود می دانستند که نیقودیموس از اهالی جلیل نیست. آنها این سوال را پرسیدند تا او را مورد تمسخر قرار دهند. ترجمه جایگزین: «تو نیز بایستی از اهالی پست جلیل باشی!»
اینجا یک حذف صورت گرفته است. شما می توانید اطلاعاتی را شامل کنید که نمایان نیستند. ترجمه جایگزین: «با دقت جستجو کن و آنچه در کتب مقدس مکتوب شده است را مطالعه کن»
این قضیه بدین خاطر است که آنان فکر میکردند عیسی در جلیل به دنیا آمده است.
متون و نسخههای اولیه آیات ۵۳:۷ الی ۱۱:۸ را نداشتهاند. در نسخه ULB آنها را در قلاب [] آوردهاند تا نشان دهند که یوحنا آنها را در نسخه اصلی نیاورده است. مترجمین میتوانند آنها را ترجمه نمایند ، و آنها در قلاب قرار داده و یا به صورت پانوشت مانند آنچه در آیه ۵۳:۷ آمده است را استفاده کند.
1امّا عیسی به کوه زیتون رفت.2و بامدادانباز به هیکل آمد و چون جمیع قوم نزد او آمدند نشسته، ایشان را تعلیم میداد.3که ناگاه کاتبان و فریسیان زنی را که در زنا گرفته شده بود، پیش او آوردند و او را در میان برپا داشته،4بدو گفتند، ای استاد، این زن در عین عمل زنا گرفته شد؛5و موسی در تورات به ما حکم کرده است که چنین زنان سنگسار شوند. امّا تو چه میگویی؟6و این را از روی امتحان بدو گفتند تاادّعایی بر او پیدا کنند. امّا عیسی سر به زیر افکنده، به انگشت خود بر روی زمین مینوشت.7و چون در سؤال کردن الحاح مینمودند، راست شده، بدیشان گفت، هر که از شما گناه ندارد اوّل بر او سنگ اندازد.8و باز سر به زیر افکنده، بر زمین مینوشت.9پس چون شنیدند، از ضمیر خود ملزم شده، از مشایخ شروع کرده تا به آخر، یک یک بیرون رفتند و عیسی تنها باقی ماند با آن زن که در میان ایستاده بود.10پس عیسی چون راست شد و غیر از زن کسی را ندید، بدو گفت، ای زن آن مدّعیان تو کجا شدند؟ آیا هیچکس بر تو فتوا نداد؟11گفت، هیچکس ای آقا. عیسی گفت، من هم بر تو فتوا نمیدهم. برو دیگر گناه مکن.12پس عیسی باز بدیشان خطاب کرده، گفت، من نورِ عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد.13آنگاه فریسیان بدو گفتند، تو بر خود شهادت میدهی، پس شهادت تو راست نیست.14عیسی در جواب ایشان گفت، هرچند من بر خود شهادت میدهم، شهادت من راست است زیرا که میدانم از کجا آمدهام و به کجا خواهم رفت، لیکن شما نمیدانید از کجا آمدهام و به کجا میروم.15شما بحسب جسم حکم میکنید امّا من بر هیچکس حکم نمیکنم.16و اگر من حکم دهم، حکم من راست است، از آنرو که تنها نیستم بلکه من و پدری که مرا فرستاد.17و نیز در شریعت شما مکتوب است که شهادت دو کسحقّ است.18من بر خود شهادت میدهم و پدری که مرا فرستاد نیز برای من شهادت میدهد.19بدو گفتند، پدر تو کجا است؟ عیسی جواب داد که نه مرا میشناسید و نه پدر مرا. هرگاه مرا میشناختید پدر مرا نیز میشناختید.20و این کلام را عیسی در بیتالمال گفت، وقتی که در هیکل تعلیم میداد؛ و هیچکس او را نگرفت بجهت آنکه ساعت او هنوز نرسیده بود.21باز عیسی بدیشان گفت، من میروم و مرا طلب خواهید کرد و در گناهان خود خواهید مرد و جایی که من میروم شما نمیتوانید آمد.22یهودیان گفتند، آیا ارادهٔ قتل خود دارد که میگوید به جایی خواهم رفت که شما نمیتوانید آمد؟23ایشان را گفت، شما از پایین میباشید امّا من از بالا. شما از این جهان هستید، لیکن من از این جهان نیستم.24از این جهت به شما گفتم که در گناهان خود خواهید مرد، زیرا اگر باور نکنید که من هستم، در گناهان خود خواهید مرد.25بدو گفتند، تو کیستی؟ عیسی بدیشان گفت، همانم که از اوّل نیز به شما گفتم.26من چیزهای بسیار دارم که دربارهٔ شما بگویم و حکم کنم؛ لکن آنکه مرا فرستاد حقّ است و من آنچه از او شنیدهام، به جهان میگویم.27ایشان نفهمیدند که بدیشان دربارهٔ پدر سخن میگوید.28عیسی بدیشان گفت، وقتی که پسر انسان را بلند کردید، آن وقت خواهید دانست که من هستم و از خود کاری نمیکنم بلکه به آنچه پدرم مرا تعلیم داد، تکلّم میکنم.29و او که مرا فرستاد، با من است وپدر مرا تنها نگذارده است زیرا که من همیشه کارهای پسندیده او را بجا میآورم.30چون این را گفت، بسیاری بدو ایمان آوردند.31پس عیسی به یهودیانی که بدو ایمان آوردند، گفت، اگر شما در کلام من بمانید، فیالحقیقۀ شاگرد من خواهید شد،32و حقّ را خواهید شناخت و حقّ شما را آزاد خواهد کرد.33بدو جواب دادند که اولاد ابراهیم میباشیم و هرگز هیچکس را غلام نبودهایم. پس چگونه تو میگویی که آزاد خواهید شد؟34عیسی در جواب ایشان گفت، آمین آمین به شما میگویم هر که گناه میکند، غلام گناه است.35و غلام همیشه در خانه نمیماند، امّا پسر همیشه میماند.36پس اگر پسرْ شما را آزاد کند، در حقیقت آزاد خواهید بود.37میدانم که اولاد ابراهیم هستید، لیکن میخواهید مرا بکشید زیرا کلام من در شما جای ندارد.38من آنچه نزد پدر خود دیدهام میگویم و شما آنچه نزد پدر خود دیدهاید میکنید.39در جواب او گفتند که پدر ما ابراهیم است. عیسی بدیشان گفت، اگر اولاد ابراهیم میبودید، اعمال ابراهیم را بجا میآوردید.40ولیکن الآن میخواهید مرا بکشید و من شخصی هستم که با شما به راستی که از خدا شنیدهام تکلّم میکنم. ابراهیم چنین نکرد.41شما اعمال پدر خود را بجا میآورید. بدو گفتند که ما از زنا زاییده نشدهایم. یک پدر داریم که خدا باشد.42عیسی به ایشان گفت، اگر خدا پدر شما میبود، مرا دوست میداشتید، زیرا که من از جانب خدا صادر شده و آمدهام، زیرا که من از پیش خود نیامدهام بلکه او مرا فرستاده است.43برای چه سخن مرا نمیفهمید؟ از آنجهت که کلام مرا نمیتوانید بشنوید.44شما از پدر خود ابلیس میباشید و خواهشهای پدر خود را میخواهید به عمل آرید. او از اوّل قاتل بود و در راستی ثابت نمیباشد، از آنجهت که در او راستی نیست. هرگاه به دروغ سخن میگوید، از ذات خود میگوید زیرا دروغگو و پدر دروغگویان است.45و امّا من از این سبب که راست میگویم، مرا باور نمیکنید.46کیست از شما که مرا به گناه ملزم سازد؟ پس اگر راست میگویم، چرا مرا باور نمیکنید؟47کسی که از خدا است، کلام خدا را میشنود و از این سبب شما نمیشنوید که از خدا نیستید.48پس یهودیان در جواب او گفتند، آیا ما خوب نگفتیم که تو سامری هستی و دیو داری؟49عیسی جواب داد که من دیو ندارم، لکن پدر خود را حرمت میدارم و شما مرا بیحرمت میسازید.50من جلال خود را طالب نیستم، کسی هست که میطلبد و داوری میکند.51آمین آمین به شما میگویم، اگر کسی کلام مرا حفظ کند، موت را تا به ابد نخواهد دید.52پس یهودیان بدو گفتند، الآن دانستیم که دیو داری! ابراهیم و انبیا مردند و تو میگویی اگر کسی کلام مرا حفظ کند، موت را تا به ابد نخواهد چشید؟53آیا تو از پدر ما ابراهیم که مُرد و انبیایی کهمُردند بزرگتر هستی؟ خود را کِه میدانی؟54عیسی جواب داد، اگر خود را جلال دهم، جلال من چیزی نباشد. پدر من آن است که مرا جلال میبخشد، آنکه شما میگویید خدای ما است.55و او را نمیشناسید، امّا من او را میشناسم و اگر گویم او را نمیشناسم مثل شما دروغگو میباشم. لیکن او را میشناسم و قول او را نگاه میدارم.56پدر شما ابراهیم شادی کرد بر اینکه روز مرا ببیند و دید و شادمان گردید.57یهودیان بدو گفتند، هنوز پنجاه سال نداری و ابراهیم را دیدهای؟58عیسی بدیشان گفت، آمین آمین به شما میگویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم.59آنگاه سنگها برداشتند تا او را سنگسار کنند. امّا عیسی خود را مخفی ساخت و از میان گذشته، از هیکل بیرون شد و همچنین برفت.
مترجمین ممکن است بخواهند یادداشتی بر روی آیه اول از این باب بگذارند تا نشان دهند که چرا ترجمه آیات ۱ تا ۱۱ این باب اختیاری بوده و آنان ترجمه آن را انتخاب کردهاند.
نور و تاریکی
کتاب مقدس به دفعات از انسانهای بد و ناراست صحبت به میان میآورد، مردمی که کارهایی که موجب خشنودی خدا میشود را انجام نمیدهند، چنانچه گویی در تاریکی قدم بر میدارند. همچنین صحبت از نور هم هست که مردم گناهکار در آن مشخص شده و خواهند فهمید که چه میکنند، پس میتوانند به سمت راستی بازگشت کرده و از خدا اطاعت کنند.
. و و )
من هستم
یوحنا چهار بار در کتاب این کلمات را از طرف عیسی نوشته است، که سه بار آن در این باب رخ میدهد. این میتواند خود یک جمله مستقل و کامل باشد، و به معنای واقعی کلمه از زبان عبری «من هستم» ترجمه شده است، یعنی همان چیزی که یهوه خود را به موسی معرفی میکند. برای این دلایل است که، بسیاری عقیده دارند وقتی عیسی خود را من هستم معرفی میکند در اصل ادعا میکند یهوه است.
.
دام فریسیان و کاتبین
کاتبین و فریسیان میخواستند تا عیسی را به دام اندازند. آنها میخواستند تا او بگوید که آنها بایستی شریعت موسی را با سنگسار کردن زنی که او را متهم به زنا کرده بودند، نگه دارند و یا آنکه آنها او را رها کرده و از شریعت موسی پیروی نکنند و گناه زن را ببخشند. عیسی میدانست که آنها میخواهند او را در تله بیاندازند، و اصلا قصد اصلی آنها نگه داشتن شریعت موسی نیست. او این را میدانست، زیرا که قانون شریعت موسی میگفت که هر دوی زن و مرد زنا کار بایستی سنگسار شوند، اما آنها مرد را به حضور عیسی نیاورده بودند.
«پسر انسان»
عیسی خود را به عنوان «پسر انسان» در این باب معرفی میکند (<یوحنا ۲۸:۸>). زبان شما ممکن است به افراد اجازه ندهد که درباره خود از زبان سوم شخص صحبت کنند و گویی درباره کسی دیگر حرف میزنند.
و
در حالی که برخی از نسخهها آیات ۵۳:۷ تا ۱۱:۸ را دارا هستند، ولی نسخههای اولیه و قدیمی شامل این آیات نیست.
آیه اول از این باب درباره جایی که عیسی در آخر باب قبلی رفت به ما میگوید.
این یک روش معمول برای صحبت کردن هست. یعنی «مردم بسیاری».
در اینجا عبارت «کاتبان و فریسیان» به صورت جزء گویی، گویای بخشی از اعضای این دو گروه است. ترجمه جایگزین: «برخی از کاتبان و فریسیان... پیش او آوردند» یا «برخی مردمان که شریعت یهود را تعلیم میدادند و برخی از کسانی که فریسی بودند... پیش او آوردند»
این یک عبارت با فعل مجهولی است که شما میتوانید آن را به صورت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زنی را که آنها در حال زنا پیدا کرده بودند»
در حالی که برخی از نسخهها آیات ۵۳:۷ تا ۱۱:۸ را دارا هستند، ولی نسخههای اولیه و قدیمی شامل این آیات نیست.
«مردمی شبیه آن» یا «هرکسی که آن کار را میکند»
«پس تو به ما بگو، درباره او ما باید چه کنیم؟»
در اینجا یعنی از سوال حقهبازی استفاده کردند.
چیزی که آنها میخواستند بر او مدعی شوند، میتواند شفاف سازی شود. ترجمه جایگزین: «پس آنها میتوانستند مدعی شوند که او چیزی به اشتباه گفته است» یا «پس آنها میتوانستند او را متهم کنند که از فرمان شریعت موسی یا قوانین روم اطاعت نمیکند»
در حالی که برخی از نسخهها آیات ۵۳:۷ تا ۱۱:۸ را دارا هستند، ولی نسخههای اولیه و قدیمی شامل این آیات نیست.
در اینجا واژه «آنها» اشاره به کاتبان و فریسیان دارد.
اسم تجریدی «گناه» می تواند به صورت فعل نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «کسی در میان شما که هرگز گناه نکرده است» یا «اگر کسی میان شماست که تا به حال گناه نورزیده است»
«آن شخص»
«خم شده»
در حالی که برخی از نسخهها آیات ۵۳:۷ تا ۱۱:۸ را دارا هستند، ولی نسخههای اولیه و قدیمی شامل این آیات نیست.
«یکی پس از دیگری»
وقتی که عیسی او را «زن» خطاب میکند، قصد او این نیست که آن زن احساس حقارت کند. اگر در زبان شما مردم این گونه فکر میکنند و چنین برداشتی خواهند داشت، پس میتوان متن را بدون واژه «زن» ترجمه کرد.
عیسی در حال صحبت با جمعیت حاضر در کنار خزانهداری معبد است و این رویداد بعد از اتفاقات آیات ۱:۷-۵۲ یا وقایع آیات ۵۳:۷ تا ۱۱:۸ اتفاق افتاده است. نویسنده البته اطلاعات پیشزمینهای درباره این رویداد و حتی شروع رویدادهای بعدی نیز به ما نمیدهد.
رجوع کنید به): و
در اینجا واژه «نور» استعاره است از وحی و الهام که از طرف خدا میآید. ترجمه جایگزین: «من همان کسی هستم که نور را به جهان آورد»
این کنایه از مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم جهان»
این یک اصطلاح است که «هرکسی که تعالیم مرا عمل کند» یا «هر کسی که مطیع من باشد» معنی میدهد.
«در ظلمت سالک شدن (قدم زدن)» یک استعاره از زندگی کردن در گناه است. ترجمه جایگزین: «چنان که در تاریکی گناه است، زندگی نخواهد کرد»
«نور حیات» نیز یک استعاره است که برای این حقیقت که خدا زندگی روحانی میبخشد، استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «حقیقتی که زندگی جاودانی میآورد»
«تنها تو هستی که این چیزها را درباره خودت می گویی!»
فریسیان میخواهند دلیل بیاورند که شهادت یک نفر، تنها درست نیست زیرا تایید نمیشود. ترجمه جایگزین: «تو نمیتوانی شاهد خودت باشی» یا «چیزی که درباره خودت میگویی، نمیتواند درست باشد»
«حتی اگر من این چیزها را درباره خودم میگویم»
«استانداردهای انسانی و قوانین مردم»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «من هنوز کسی را قضاوت نکردهام» یا ۲) «الان کسی را قضاوت نمیکنم»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «اگر من مردم را قضاوت کنم» یا ۲) «هرگاه من مردم را داوری کنم»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «قضاوت من درست خواهد بود» یا ۲) «قضاوت من درست است»
عیسی پسر خدا، اقتدار و قدرت بالایی داشت، زیرا که رابطه خاصی با پدرش داشته است.
اطلاعاتی که برای ما در این عبارت روشن میشود حاکی از این است که عیسی در داوری خود تنها نیست. ترجمه جایگزین: «در این که چگونه قضاوت کنم، تنها نیستم» یا «تنهایی قضاوت نمیکنم»
پدر و پسر با هم داوری میکنند. ترجمه جایگزین: «پدری که مرا فرستاده است نیز با من داوری میکند» یا «پدری که مرا فرستاده است، داوری میکند، آنچنان که من قضاوت میکنم»
این یک عنوان بسیار مهم برای خدا است. اگر در زبان شما لازم است که حتما مشخص شود پدر کیست، شما میتوانید به صورت «پدر من» آن را به کار ببرید، به طوری که در آیات بعدی نیز عیسی این گونه میگوید.
عیسی به سخنان خود با فریسیان و دیگر مردمان درباره خود ادامه میدهد.
واژه «و نیز» نشان میدهد که عیسی به چیزی که قبلا گفته است میخواهد چیزی را اضافه کند.
این یک عبارت با فعل مجهول است. شما می توانید آن را به صورت معلوم با فاعل شخصی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «موسی نوشته است»
این استدلال منطقی در اینجا بدین گونه است که یکی میتواند کلام دیگری را تایید کند. ترجمه جایگزین: «اگر دو مرد یک چیز واحد را بگویند، آنگاه مردم درمییابند که آن چیز درست است»
عیسی درباره خودش شهادت میدهد. ترجمه جایگزین: «من درباره خودم به شما گواهی می دهم»
پدر نیز درباره عیسی شهادت میدهد. شما میتوانید این را شفافسازی کنید که یعنی شهادت عیسی درست است. ترجمه جایگزین: «پدر من همان کسی که مرا فرستاده است نیز بر من گواهی میدهد. پس شما باید باور کنید که آنچه من به شما میگویم، درست است»
** **
این یک عنوان بسیار مهم برای خدا است. اگر در زبان شما لازم است که حتما مشخص شود پدر کیست، شما میتوانید به صورت «پدر من» آن را به کار ببرید، به طوری که در آیات بعدی نیز عیسی این گونه میگوید.
در آیه ۲۰، شکستی ما بین سخنان عیسی وجود دارد، جایی که نویسنده اطلاعاتی پیشزمینه درباره جایی که عیسی تعلیم داده است، به ما میدهد. برخی از زبانها ممکن است نیاز داشته باشند که اطلاعاتی درباره زمینهای که در ابتدای این بخش از داستان در (یوحنا ۱۲:۸) آمده بود را اضافه کنید.
عیسی نشان میدهد که شناختن او باعث شناخت پدر نیز میشود. هر دو هم پدر و هم پسر، خدا هستند. «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
واژه «ساعت» در اینجا کنایه از زمانی است که عیسی میمیرد. ترجمه جایگزین: «هنوز زمان درست برای مردن عیسی نبود»
عیسی به سخنان خود با جمعیت حاضر ادامه می دهد.
در اینجا واژه «مردن» اشاره به مرگ روحانی دارد. ترجمه جایگزین: «میمیرید، در حالی که هنوز گناهکار هستید» یا «در حالی که گناه میکنید، خواهید مرد»
«شما قادر نیستید که بیایید»
در اینجا «یهودیان» به صورت جزء گویی آمده تا نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» باشد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود گفتند»
«شما در این جهان به دنیا آمدهاید»
«من از آسمان آمدهام»
«شما متعلق به این عالم هستید»
«من تعلقی به این دنیا ندارم»
«خواهید مرد بدون اینکه خدا گناهان شما را بیامرزد»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) عیسی خود را با نام یهوه معرفی میکند، همان که خود را به موسی «من هستم» معرفی کرد یا ۲) عیسی انتظار دارد تا مردم بفهمند که او در حال اشاره به چیزی است که پیشتر درباره خودش سخن میگفت: «من از آسمان هستم»
در اینجا «آنها» اشاره به سران مذهبی قوم یهود دارد (یوحنا ۲۲:۸).
در اینجا واژه «جهان» کنایه از مردمی است که در این جهان زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «این چیزهایی که به همه مردم میگویم»
این یک عنوان بسیار مهم برای خدا است. در برخی از زبانها بایستی حتما مشخص شود که پدر کیست و معلوم باشد. ترجمه جایگزین: «پدر او»
این اشاره دارد به این که عیسی را مصلوب میکنند تا او را بکشند.
عیسی از عنوان «پسر انسان» استفاده میکند تا به خود اشاره کرده باشد. ترجمه جایگزین: «مرا بلند کردید، پسر انسان»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) عیسی خود را یهوه معرفی میکند، آن که خودش را به موسی «من هستم» معرفی کرد یا ۲) عیسی میگوید که «من همان هستم که بلند کرده میشود.»
«من تنها چیزهایی را میگویم که پدرم مرا تعلیم داده است تا بگویم.» واژه «پدر» عنوان مهمی برای خدا است.
در اینجا واژه «او» اشاره به خدا دارد.
«چنان که عیسی این سخنان را گفت»
«خیلی از مردم او را باور کردند»
این یک اصطلاح است که معنی «از عیسی پیروی کردن» را میدهد. ترجمه جایگزین: «از آنچه گفتهام پیروی کنید»
«پیروان من»
در اینجا تجسم شخصیت را شاهد هستیم. عیسی از «حق (حقیقت)» به گونهای صحبت میکند که گویی یک شخص است. ترجمه جایگزین: «اگر مطیع حق باشید، خدا شما را آزاد خواهد کرد»
در اینجا اشاره به آن چیزی دارد که عیسی درباره خدا آشکار ساخته است. ترجمه جایگزین: «چه چیزی درباره خدا درست است؟»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به آن اضافه کند و نشان دهد که سران مذهبی قوم یهود از آنچه که عیسی به آنها گفته بود، شوکه شدهاند. ترجمه جایگزین: «ما نیازی نداریم که آزاد شویم!»
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
در اینجا واژه «غلام» استعاره است و دلالت دارد بر این که «گناه» برای شخص گناهکار، همانند یک ارباب است. ترجمه جایگزین: «همانند برده گناه است»
در اینجا «خانه» کنایه از «خانواده» است. ترجمه جایگزین: «به عنوان یک عضو دائمی خانواده»
اینجا یک حذف صورت گرفته است. ممکن است شما با شامل کردن کلماتی که دلالت دارند بر آن ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پسر یک عضو خانواده برای همیشه است»
در اینجا استدلال میشود که عیسی درباره آزادی از گناه صحبت میکند، چیزی که خود استعارهای برای توانایی گناه نکردن است. ترجمه جایگزین: «اگر پسر شما را آزاد سازد، شما واقعا قادر خواهید بود تا از گناه کردن دور بمانید»
«پسر» عنوان بسیار مهمی برای عیسی، پسر خداست. عیسی درباره خودش صحبت میکرد. ترجمه جایگزین: «اگر من، پسر، شما را آزاد سازم»
عیسی به صحبت کردن با یهودیان ادامه میدهد.
در اینجا واژه «کلام» کنایه از«تعالیم» یا «پیام» عیسی است، چیزی که سران مذهبی قوم یهود آن را قبول نمیکنند. ترجمه جایگزین: «شما تعالیم مرا قبول نمیکنید» یا «شما اجازه نمیدهید که پیغام من زندگی شما را تغییر دهد»
«من درباره چیزهایی که وقتی نزد پدرم بودم و دیدهام، برای شما میگویم»
سران مذهبی قوم یهود نفهمیدند که منظور عیسی از «پدر خود (شما)» اشاره به شیطان است. ترجمه جایگزین: «شما نیز به انجام آنچه که پدر شما گفته انجام دهید، ادامه میدهید»
اجداد
«ابراهیم هرگز سعی نکرد، کسی که از حقیقت آشکار شده از طرف خدا را به او میگوید، بکشد»
عیسی دلالت ضمنی دارد بر این که پدر آنها شیطان است. ترجمه جایگزین: «نه! شما این کارها را انجام میدهید چون پدر واقعی شما انجام داده است»
در اینجا سران مذهبی قوم یهود به طور ضمنی میگویند که عیسی نمیداند پدر واقعیش کیست. ترجمه جایگزین: «ما درباره تو نمیدانیم، ولی ما فرزندان نامشروع نیستیم» یا «ما همگی از ازدواجهای رسمی زاده شدهایم»
در اینجا سران مذهبی قوم یهود ادعا میکنند که خدا پدر روحانی آنهاست. این یک عنوان بسیار مهم برای خدا است.
محبّتی که از طرف خدا میآید، به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای اویی که محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
عیسی از این سوال استفاده میکند تا سران مذهبی قوم یهود را به خاطر گوش ندادن به سخنانش ملامت کند. ترجمه جایگزین: «من به شما خواهم گفت که چرا حرفهای مرا نمیفهمید!»
در اینجا «کلام» کنایه از «تعالیم» عیسی است. ترجمه جایگزین: «به این خاطر است که شما تعالیم مرا نمیپذیرید»
«شما به پدر خود یعنی شیطان تعلق دارید»
در اینجا «پدر» یک استعاره است از اینکه نشان دهد که تمام دروغها از چه کسی سرچشمه گرفته است. ترجمه جایگزین: «او همان کسی است که در آغاز تمام دروغها را ساخت»
عیسی به صحبتهای خود با یهودیان ادامه میدهد.
«زیرا که من درباره خدا حقیقت را میگویم»
عیسی از طرح این پرسش استفاده میکند تا بر این نکته که او هرگز گناه نکرده است، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «هیچ کدام از شما نمیتواند نشان دهد که من گناهی کرده باشم!»
«اگر چیزهایی که می گویم درست است»
عیسی از طرح این پرسش استفاده میکند تا سران مذهبی قوم یهود را به خاطر ناباوری سرزنش کند. ترجمه جایگزین: «شما هیچ دلیلی ندارید که مرا باور نکنید!»
در اینجا «کلام» کنایه از «پیغام» خداست. ترجمه جایگزین: «پیغام خدا» یا «حقیقتی که از طرف خدا میآید»
در اینجا «یهودیان» به صورت مجاز مرسل آمده تا نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» آنها که با عیسی مخالف بودند، باشد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود»
سران مذهبی قوم یهود این سوال را مطرح کردند تا عیسی را متهم ساخته و او را بیحرمت کنند. ترجمه جایگزین: «ما قطعا حق داشتیم که بگوییم تو از سامریان هستی و دیوی درونت زندگی میکند!»
عیسی به پاسخ دادن به یهودیان ادامه میدهد.
در اینجا اشاره به خدا دارد.
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
در اینجا «کلام» کنایه از پیام عیسی است. ترجمه جایگزین: «هرکسی که پیام مرا بشنود»
این یک اصطلاح است که معنی تجربه مرگ را میدهد. در اینجا عیسی به مرگ روحانی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرگ روحانی نخواهد داشت»
در اینجا «یهودیان» کنایه از از «سران مذهبی قوم یهود» است که مخالف عیسی بودند. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود»
«اگر کسی از تعالیم من پیروی کند»
این یک اصطلاح است که معنی تجربه مرگ را میدهد. سران مذهبی قوم یهود به اشتباه گمان میکردند که عیسی از مرگ جسمانی تنها صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «مردن»
سران مذهبی قوم یهود این سوال را مطرح کردند تا تاکید کنند که عیسی از ابراهیم بزرگتر نیست. ترجمه جایگزین: «تو قطعا بزرگتر از پدر ما ابراهیم که مرد نیستی!»
جد
سران مذهبی قوم یهود این سوال را مطرح کردند تا عیسی را ملامت کنند که فکر میکند از ابراهیم مهمتر است. ترجمه جایگزین: «تو قطعا نباید فکر کنی که خیلی مهم هستی!»
واژه «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است. هیچ کسی خدای پدر را مانند عیسی، خدای پسر نمیشناسد. ترجمه جایگزین: «آن پدر من است که مرا جلال میدهد، و شما میگویید که خدای شماست»
در اینجا واژه «قول» کنایه از چیزی است که خدا میگوید. ترجمه جایگزین: «من از چیزهایی که او میگوید انجام بده، اطاعت میکنم»
این یک کنایه است از چیزی که عیسی در طول حیاتش به انجام خواهد رساند. ترجمه جایگزین: «چیزی که من در طول زندگی انجام خواهم داد»
«او آمدن مرا از طریق الهام خدا دید و خوشحال شد»
اینجا پایان بخشی از داستان است که درباره صحبت عیسی یهودیان در معبد، چیزی که از آیه ۱۲ (یوحنا۱۲:۸) آغاز شده بود.
در اینجا «یهودیان» به صورت مجاز مرسل آمده تا نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» که مخالف عیسی بودند، باشد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود به او گفتند»
سران مذهبی قوم یهود این سوال را مطرح کردند تا شگفتزدگی خود را نسبت به این که عیسی ادعا میکند ابراهیم را دیده است، اظهار کنند. ترجمه جایگزین: «تو کمتر از پنجاه سال سن داری. تو نمیتوانی ابراهیم را دیده باشی!»
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) عیسی خود را یهوه معرفی میکند، آن که خودش را به موسی «من هستم» معرفی کرد یا ۲) عیسی میگوید که «قبل از اینکه ابراهیم باشد، من بودهام.»
سران مذهبی قوم یهود هنگامی که عیسی اینها را گفت، بسیار خشمگین شدند. در اینجا استدلال میشود که خواستند او را بکشند زیرا خود را برابر با خدا معرفی کرده بود. ترجمه جایگزین: «سپس آنها سنگها را برداشتند تا او را بکشند زیرا او ادعا میکرد که با خدا برابر است»
1و وقتی که میرفت، کوری مادرزاد دید.2و شاگردانش از او سؤال کرده، گفتند، ای استاد، گناه کِه کرد، این شخص یا والدین او که کور زاییده شد؟3عیسی جواب داد که گناه نه این شخص کرد و نه پدر و مادرش، بلکه تا اعمال خدا در وی ظاهر شود.4مادامی که روز است، مرا باید به کارهای فرستنده خود مشغول باشم. شب میآید که در آن هیچکس نمیتواند کاری کند.5مادامی که در جهان هستم، نور جهانم.6این را گفت و آب دهان بر زمین انداخته، از آب گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید،7و بدو گفت، برو در حوض سیلوحا [که به معنی مُرْسَلاست] بشوی. پس رفته شست و بینا شده، برگشت.8پس همسایگان و کسانی که او را پیش از آن در حالت کوری دیده بودند، گفتند، آیا این آن نیست که مینشست و گدایی میکرد؟9بعضی گفتند، همان است. و بعضی گفتند، شباهت بدو دارد. او گفت، من همانم.10بدو گفتند، پس چگونه چشمان تو باز گشت؟11او جواب داد، شخصی که او را عیسی میگویند، گِل ساخت و بر چشمان من مالیده، به من گفت به حوض سیلوحا برو و بشوی. آنگاه رفتم و شسته بینا گشتم.12به وی گفتند، آن شخص کجا است؟ گفت، نمیدانم.13پس او را که پیشتر کور بود، نزد فریسیان آوردند.14و آن روزی که عیسی گِل ساخته، چشمان او را باز کرد، روز سَبَّت بود.15آنگاه فریسیان نیز از او سؤال کردند که چگونه بینا شدی؟ بدیشان گفت، گِل به چشمهای من گذارد. پس شستم و بینا شدم.16بعضی از فریسیان گفتند، آن شخص از جانب خدا نیست، زیرا که سَبَّت را نگاه نمیدارد. دیگران گفتند، چگونه شخص گناهکار میتواند مثل این معجزات ظاهر سازد. و در میان ایشان اختلاف افتاد.17باز بدان کور گفتند، تو دربارهٔ او چه میگویی که چشمان تو را بینا ساخت؟ گفت، نبی است.18لیکن یهودیان سرگذشت او را باور نکردند که کور بوده و بینا شده است، تا آنکه پدر و مادر آن بینا شده را طلبیدند.19و از ایشان سؤال کرده، گفتند، آیا این است پسر شما که میگویید کور متولّد شده؟ پس چگونه الحال بینا گشته است؟20پدر و مادر او در جواب ایشان گفتند،میدانیم که این پسر ما است و کور متولّد شده.21لیکن الحال چطور میبیند، نمیدانیم و نمیدانیم کِه چشمان او را باز نموده. او بالغ است از وی سؤال کنید تا او احوال خود را بیان کند.22پدر و مادر او چنین گفتند زیرا که از یهودیان میترسیدند، از آنرو که یهودیان با خود عهد کرده بودند که هر که اعتراف کند که او مسیح است، از کنیسه بیرونش کنند.23و از اینجهت والدین او گفتند، او بالغ است از خودش بپرسید.24پس آن شخص را که کور بود، باز خوانده، بدو گفتند، خدا را تمجید کن. ما میدانیم که این شخص گناهکار است.25او جواب داد، اگر گناهکار است نمیدانم. یک چیز میدانم که کور بودم و الآن بینا شدهام.26باز بدو گفتند، با تو چه کرد و چگونه چشمهای تو را باز کرد؟27ایشان را جواب داد که الآن به شما گفتم. نشنیدید؟ و برای چه باز میخواهید بشنوید؟ آیا شما نیز اراده دارید شاگرد او بشوید؟28پس او را دشنام داده، گفتند، تو شاگرد او هستی. ما شاگرد موسی میباشیم.29ما میدانیم که خدا با موسی تکلّم کرد. امّا این شخص را نمیدانیم از کجا است.30آن مرد جواب داده، بدیشان گفت، این عجب است که شما نمیدانید از کجا است و حال آنکه چشمهای مرا باز کرد.31و میدانیم که خدا دعای گناهکاران را نمیشنود؛ و لیکن اگر کسی خداپرست باشد و ارادهٔ او را بجا آرد، او را میشنود.32از ابتدای عالم شنیده نشده است که کسی چشمان کور مادرزاد را باز کرده باشد.33اگر این شخص از خدا نبودی، هیچ کار نتوانستی کرد.34در جواب وی گفتند، تو به کلّی با گناه متولّد شدهای. آیا تو ما را تعلیم میدهی؟ پس او را بیرون راندند.35عیسی چون شنید که او را بیرون کردهاند، وی را جسته، گفت، آیا تو به پسر خدا ایمان داری؟36او در جواب گفت، ای آقا کیست تا به او ایمان آورم؟37عیسی بدو گفت، تو نیز او را دیدهای و آنکه با تو تکلّم میکند همان است.38گفت، ای خداوند ایمان آوردم. پس او را پرستش نمود.39آنگاه عیسی گفت، من در این جهان بجهت داوری آمدم تا کوران بینا و بینایان، کور شوند.40بعضی از فریسیان که با او بودند، چون این کلام را شنیدند گفتند، آیا ما نیز کور هستیم؟41عیسی بدیشان گفت، اگر کور میبودید گناهی نمیداشتید و لکن الآن میگویید بینا هستیم. پس گناه شما میماند.
«چه کسی گناه کرد؟»
بسیاری از یهودیان هم عصر با عیسی بر این باور بودند که اگر انسانی کور یا کر یا شل بود، به علت این بوده که والدینش و یا کسانی دیگر در آن خانواده گناه کردهاند. این باورها از تعالیم شریعت موسی نبوده است.
و )
فریسیان فکر میکردند که عیسی کار میکند و بدین شکل با گِل درست کردن، سبّت را میشکند.
نور و تاریکی
کتاب مقدس از انسانهای نادرست نیز به کرّات صحبت میکند، اشخاصی که خواست خدا را انجام نمیدهند، چنانکه گویی در تاریکی دور خود میچرخند. همچنین از نور صحبت میکند، هنگامی که گنهکاران به سمت راستی بازگشت میکنند، و میفهمند که چه کارهای اشتباهی انجام داده و میخواهند مطیع خدا گردند.
دیدن و کور بودن
عیسی فریسیان را کور خطاب میکرد زیرا آنها میدیدند که عیسی توانایی شفا دادن کوران را دارد ولی همچنان نمیتوانستند باور کنند که عیسی فرستاده خدا است (یوحنا ۳۹:۹-۴۰).
«پسر انسان»
عیسی در این باب با عنوان «پسر انسان» به خودش اشاره دارد (یوحنا ۳۵:۹). زبان شما ممکن است به اشخاص اجازه ندهد تا افراد درباره خودشان از زبان سوم شخص صحبت کنند گویی که شخصی دیگری است.
و
در حالی که عیسی و شاگردانش در حال راه رفتن بودند به شخصی نابینا بر میخورند.
این واژه برای این است که نشان دهد نویسنده درباره یک رویداد جدید صحبت خواهد کرد.
در اینجا «عیسی» به عنوان مجاز مرسل برای عیسی و شاگردانش آمده است. ترجمه جایگزین: «وقتی که عیسی و شاگردانش میرفتند»
این سوال اشاره به یک باور قدیمی در بین یهودیان دارد که بر این باور بودند گناه دلیل بیماریها و دیگر نواقص است. خاخام یا عالم یهودی نیز بر این باور بود که ممکن است کودک بتواند حتی هنگامی که در رحم مادر است نیز گناه کند. ترجمه جایگزین: «استاد، ما میدانیم که گناه باعث شده این شخص کور باشد. گناه چه کسی باعث شده است که او کور متولد شود؟ آیا این شخص خودش گناه کرده است یا والدینش گناهکار بودهاند؟»
در اینجا «ما» شامل عیسی و شاگردانش که با آنها صحبت میکرد نیز میشود.
در اینجا «روز» و «شب» استعاره هستند. عیسی زمان را وقتی که مردم میتوانند کار خدا را انجام دهند به روز، و زمانی که مردم کارهای معمول روزانه را انجام میدهند، به شب قیاس کرده است یعنی زمانی که آنها نمیتوانند کار خدا را انجام دهند.
در اینجا «جهان» کنایه از تمام مردمی است که در این دنیا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «زندگی کردن در میان مردمی که در این جهان هستند.»
در اینجا «نور» استعارهای برای آشکار کردن خدا است. ترجمه جایگزین: «آن کسی که نشان میدهد حقیقت چیست، مثل نوری است که اجازه میدهد مردم در تاریکی نیز ببینند»
عیسی از انگشتان دست خود برای مخلوط کردن خاک و بزاق دهان استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «و از انگشتان برای مخلوط کردن بزاق و خاک برای گِل درست کردن استفاده کرد»
«گِل را به چشمان مرد نابینا مالید»
شما ممکن است نیاز داشته باشید تا دقیقا مشخص کنید که عیسی از مرد نابینا خواست که گِل را از چشمانش در آب حوض بشوید و این همان کاری است که آن مرد انجام داد.
در اینجا یوحنا یک وقفه در روایت داستان بوجود میآورد تا به خواننده کتاب نشان دهد که معنی واژه «سیلوحا»[سیلوآم] چیست. ترجمه جایگزین: «که به معنای «فرستاده» است.»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به شگفتزدگی مردم از دیدن آن شخص اضافه کند. ترجمه جایگزین: «این مرد همان شخصی است که مجبور بود بنشیند و گدایی کند!»
همسایههای آن مرد که نابینا بود به صحبت کردن با او ادامه میدهند.
«پس چه چیزی باعث شد تا تو قادر به دیدن بشوی؟» یا «چگونه است که تو الان میتوانی ببینی؟»
«از انگشتانش استفاده کرده تا چشمان مرا با گِل بپوشاند.» ببینید آیهای با عبارت مشابه را در یوحنا ۶:۹ چگونه ترجمه کردهاید.
آیه ۱۴ اطلاعات پیشزمینه درباره زمانی که عیسی آن مرد را شفا داد به ما میدهد.
مردم با سماجت و پافشاری آن مرد را نزد فریسیان بردند و البته آنها با برخورد و فشار فیزیکی این کار را انجام ندادند.
«روز استراحت یهودیان»
«پس فریسیان هم از او پرسیدند»
به این معنی است که عیسی از قانون شریعت که میگوید کاری را در روز استراحت یهودیان انجام نده، پیروی نمیکند.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید کند که معجزات عیسی اثبات میکند که او گناهکار نیست. ترجمه جایگزین: «شخص گناهکار نمیتواند چنین معجزاتی کند!»
معجزات را به صورت «نشانهها» هم استفاده کردهاند، زیرا آنها برای این مقصود به کار میروند تا نشان دهند خدا قادر مطلق است، همان کسی که اقتدار و قدرت کامل بر تمام جهان آفرینش دارد.
«من فکر میکنم که او یک نبی باشد»
یوحنا در اینجا وقفهای در خط داستانی خود ایجاد میکند تا اطلاعات پیشزمینهای درباره بیایمانی یهودیان ارائه دهد.
در اینجا «یهودیان» مجاز مرسل است که نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» است. ترجمه جایگزین: «حال سران مذهبی قوم یهود هنوز او را باور نمیکردند»
«آنها» در اینجا به سران مذهبی قوم یهود اشاره دارد که سوال کردند.
«او یک مرد است» یا «او که دیگر بچه نیست»
در آیه ۲۲ نیز شاهد یک وقفه در روایت داستان اصلی هستیم تا یوحنا اطلاعات پیشزمینه درباره ترس مردم از سران مذهبی قوم یهود ارائه بدهد.
در اینجا «یهودیان» مجاز مرسل است که نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» است که مخالف عیسی بودند. ترجمه جایگزین: «آنها از این که سران مذهبی قوم یهود چه کاری با آنها خواهند کرد، میترسیدند»
در اینجا اشاره دارد به احساس بدی که شخصی در هنگام احساس خطر یا آسیب و حمله از طرف دیگران دارد.
«هر کسی که بگوید عیسی همان مسیح است»
در اینجا «از کنیسه بیرون کردن» یک استعاره است از این که دیگر به او اجازه نمیدهند وارد کنیسه شود و پس از آن دیگر از اعضای گروه مردمی که به کنیسهها خدمت میکردند، نخواهند بود. ترجمه جایگزین: «او دیگر اجازه نخواهد داشت که به کنیسه وارد شود» یا «او دیگر متعلق به اعضای هیچ کنیسهای نخواهد بود»
«او یک مرد است» یا «او دیگر بچه نیست». به نحوه ترجمه در آیه یوحنا ۲۱:۹ توجه کنید.
در اینجا «آنها» اشاره به سران مذهبی قوم یهود دارد. (یوحنا ۱۸:۹)
این یک اصطلاح است که مردم برای هنگام سوگند خوردن استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «در حضور خدا، حقیقت را بگو» یا «حقیقت را قبل از خدا بگو»
اینجا اشاره به عیسی دارد.
اشاره به آن مرد که قبلا نابینا بود دارد.
سران مذهبی قوم یهود به صحبتهای خود با مردی که قبلا نابینا بود، ادامه میدهند.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا به صراحت بیان کند که تا چه حد آن مرد از سوال دوباره سران مذهبی قوم یهود درباره آنکه چه اتفاقی افتاده است، شگفتزده شده است. ترجمه جایگزین: «شخص گناهکار نمیتواند چنین معجزاتی کند!»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا با کمی طنز بیان کند که آن مرد در چه حالتی است. او میداند که سران مذهبی قوم یهود نمیخواهند که پیرو عیسی بشوند و در اینجا آنها را به استهزاء میگیرد. ترجمه جایگزین: «مانند این است که شما هم میخواهید شاگرد او بشوید!»
«تو عیسی را پیروی میکنی!»
ضمیر «ما» در اینجا انحصاری است. سران مذهبی قوم یهود تنها درباره خودشان صحبت میکنند. ترجمه جایگزین: «ولی ما پیرو موسی هستیم»
«ما مطمئن هستیم که خدا با موسی صحبت کرده است»
در اینجا سران مذهبی قوم یهود به عیسی اشاره دارند. آنها دلیل میآورند که او برای اینکه شاگردان را دعوت کند، هیچ قدرتی ندارد. ترجمه جایگزین: «ما نمیدانیم که او از کجا آمده است و یا این اقتدار را از کجا آورده است»
آن مرد بسیار شگفتزده شد از اینکه دید سران مذهبی قوم یهود با این سوال نشان میدهند که نمیدانند عیسی از کجاست در حالی که آنها می دانند او قدرت دارد که شفا بخشد. ترجمه جایگزین: «که شما نمیدانید او این اقتدار را از کجا گرفته است»
«به دعای گناهکاران پاسخ نمیدهد ... خدا جواب دعاهایش را میدهد»
آن مرد که پیشتر نابینا بود به صحبتهای خود با سران مذهبی قوم یهود ادامه میدهد.
این عبارتی با فعل مجهولی است. این را میتوان به صورت معلوم هم بیان نمود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس از هیچ شخصی نشنیده که کور مادرزاد را شفا داده باشد»
در این جمله دو بار به شکل منفی به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «فقط کسی که از طرف خدا است میتواند کارهایی از این قبیل به انجام برساند»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. همچنین با دلالت و استدلال بیان میکند که آن مرد به علت گناهان والدینش نابینا به دنیا آمده بود. ترجمه جایگزین: «تو با تولد خودت دلیلی بر گناهان والدینت هستی. تو صلاحیت آن را نداری که ما را تعلیم دهی!»
«او را از کنیسه بیرون کردند»
عیسی شخصی که شفا داده بود را پیدا کرده (یوحنا ۱:۹-۷) و شروع به صحبت با او و جمعیت حاضر میکند.
بدین معنی است که «به عیسی ایمان داری»، به این که عیسی پسر خداست، اعتماد به او به عنوان نجاتدهنده، و زندگی کردن در راهی که او را جلال دهد.
در اینجا خواننده کتاب نیاز دارد تا بفهمد که عیسی در حال صحبت کردن درباره خود با عنوان «پسر انسان» به صورت شخص سوم است. آن مردی که نابینا به دنیا آمده بود، متوجه نشد که عیسی درباره خودش صحبت میکند وقتی که از «پسر انسان» نام میبرد. شما باید در ترجمه خود ذکر کنید که آن مرد تا آیه ۳۷ این را نفهمید که عیسی خودش پسر انسان است.
در اینجا «جهان» کنایه از تمام مردمانی است که در جهان زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «به این دنیا آمدم تا در کنار تمام مردم این جهان زندگی کنم»
در اینجا «دیدن» استعاره از توانایی فهم موارد روحانی است. ترجمه جایگزین: «تا آنان که بصیرت روحانی ندارند، بتوانند دید روحانی داشته باشند»
در اینجا وقتی عیسی از کسانی که میبینند صحبت میکند، در اصل درباره کسانی میگوید که فکر میکنند که دید و بصیرت مسائل روحانی را دارند. ترجمه جایگزین: «پس آنان که فکر میکنند دید روحانی دارند»
در این جمله «کور (نابینا)» استعارهای از ناتوانی در فهم موارد روحانی است. ترجمه جایگزین: «دیگر هرگز دید روحانی نخواهند داشت»
در اینجا «کور (نابینا)» استعارهای از ناتوانی در فهم موارد روحانی است. فریسیان باور نداشتند که در بصیرت روحانی نابینا هستند، اما آنها این گونه برداشت کردند که عیسی آنها را نابینای روحانی خوانده است، پس با طرح این پرسش خواستند تا او را به چالش بکشند. ترجمه جایگزین: «پس به او گفتند: آیا میگویی که ما نابینا هستیم؟» یا «و به او گفتند، به نظر میآید که میگویی ما نیز نابینا هستیم»
و
نابینایی یک استعاره است برای نفهمیدن موارد روحانی، و دارا بودن گناه کنایه از مجرم یا گناهکار بودن است. ترجمه جایگزین: «اگر شما واقعا نابینای روحانی بودید، دیگر به خاطر گناهتان مجرم نبودید»
در اینجا «دیدن» استعاره از توانایی فهم موارد روحانی است و «ماندن گناه» کنایه از ادامه و تداوم جرم و گناه فرد است. ترجمه جایگزین: «پس تا هنگامی که فکر میکنید که بصیرت روحانی و فهم حقیقت را دارید، همچنان در جرم و گناه خود باقی میمانید»
1آمین آمین به شما میگویم هر که از در به آغل گوسفند داخل نشود، بلکه از راه دیگر بالا رود، او دزد و راهزن است.2و امّا آنکه از در داخل شود، شبان گوسفندان است.3دربان بجهت او میگشاید و گوسفندان آواز او را میشنوند و گوسفندان خود را نام بنام میخواند و ایشان را بیرون میبرد.4و وقتی که گوسفندان خود را بیرون بَرَد، پیش روی ایشان میخرامد و گوسفندان از عقب او میروند، زیرا که آواز او را میشناسند.5لیکن غریب را متابعت نمیکنند، بلکه از او میگریزند زیرا که آواز غریبان را نمیشناسند.6و این مَثَل را عیسی برای ایشان آورد، امّا ایشان نفهمیدند که چه چیز بدیشان میگوید.7آنگاه عیسی بدیشان باز گفت، آمین آمین بهشما میگویم که من درِ گوسفندان هستم.8جمیع کسانی که پیش از من آمدند، دزد و راهزن هستند، لیکن گوسفندان سخن ایشان را نشنیدند.9من در هستم! هر که از من داخل گردد، نجات یابد و بیرون و درون خرامد و علوفه یابد.10دزد نمیآید مگر آنکه بدزدد و بکشد و هلاک کند. من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند.11من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان مینهد.12امّا مزدوری که شبان نیست و گوسفندان از آنِ او نمیباشند، چون بیند که گرگ میآید، گوسفندان را گذاشته، فرار میکند و گرگ گوسفندان را میگیرد و پراکنده میسازد.13مزدور میگریزد چونکه مزدور است و به فکر گوسفندان نیست.14من شبان نیکو هستم و خاصّان خود را میشناسم و خاصّان من مرا میشناسند،15چنانکه پدر مرا میشناسد و من پدر را میشناسم و جان خود را در راه گوسفندان مینهم.16و مرا گوسفندان دیگر هست که از این آغل نیستند. باید آنها را نیز بیاورم و آواز مرا خواهند شنید و یک گله و یک شبان خواهند شد.17و از این سبب پدر مرا دوست میدارد که من جان خود را مینهم تا آن را باز گیرم.18کسی آن را از من نمیگیرد، بلکه من خود آن را مینهم. قدرت دارم که آن را بنهم و قدرت دارم آن را باز گیرم. این حکم را از پدر خود یافتم.19باز بهسبب این کلام، در میان یهودیان اختلاف افتاد.20بسیاری از ایشان گفتند که دیو دارد و دیوانه است. برای چه بدو گوش میدهید؟21دیگران گفتند که این سخنان دیوانه نیست. آیا دیو میتواند چشم کوران را باز کند؟22پس در اورشلیم، عید تجدید شد و زمستان بود.23و عیسی در هیکل، در رواق سلیمان میخرامید.24پس یهودیان دور او را گرفته، بدو گفتند، تا کی ما را متردّد داری؟ اگر تو مسیح هستی، آشکارا به ما بگو.25عیسی بدیشان جواب داد، من به شما گفتم و ایمان نیاوردید. اعمالی که به اسم پدر خود بجا میآورم، آنها برای من شهادت میدهد.26لیکن شما ایمان نمیآورید زیرا از گوسفندان من نیستید، چنانکه به شما گفتم.27گوسفندان من آواز مرا میشنوند و من آنها را میشناسم و مرا متابعت میکنند.28و من به آنها حیات جاودانی میدهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت.29پدری که به من داد از همه بزرگتر است و کسی نمیتواند از دست پدر من بگیرد.30من و پدر یک هستیم.31آنگاه یهودیان باز سنگها برداشتند تا او را سنگسار کنند.32عیسی بدیشان جواب داد، از جانب پدر خود بسیار کارهای نیک به شما نمودم. بهسبب کدام یک از آنها مرا سنگسار میکنید؟33یهودیان در جواب گفتند، بهسبب عمل نیک، تو را سنگسار نمیکنیم، بلکه بهسبب کفر، زیرا تو انسان هستی و خود را خدا میخوانی.34عیسی در جواب ایشان گفت، آیا در تورات شما نوشته نشده است که من گفتم شما خدایان هستید؟35پس اگر آنانی را که کلام خدا بدیشان نازل شد، خدایان خواند و ممکن نیست که کتاب محوگردد،36آیا کسی را که پدر تقدیس کرده، به جهان فرستاد، بدو میگویید کفر میگویی، از آن سبب که گفتم پسر خدا هستم؟37اگر اعمال پدر خود را بجا نمیآورم، به من ایمان میاورید.38و لکن چنانچه بجا میآورم، هرگاه به من ایمان نمیآورید، به اعمال ایمان آورید تا بدانید و یقین کنید که پدر در من است و من در او.39پس دیگر باره خواستند او را بگیرند، امّا از دستهای ایشان بیرون رفت.40و باز به آن طرف اُردُن، جایی که اوّل یحیی تعمید میداد، رفت و در آنجا توقّف نمود.41و بسیاری نزد او آمده، گفتند که یحیی هیچ معجزه ننمود و لکن هر چه یحیی دربارهٔ این شخص گفت، راست است.42پس بسیاری در آنجا به او ایمان آوردند.
کفر
وقتی که شخصی ادعا کند او خداست یا این که خدا به او گفته است که صحبت کند آن هم در حالی که خدا به او نگفته که صحبتی بکند، این را کفر مینامند. در قانون شریعت موسی حکم داده شده است که اسرائیلیها کافران را با سنگسار کردن، بکشند. وقتی که عیسی گفت «من و پدر یک هستیم» سران مذهبی قوم یهود فکر کردند که او کفر میگوید، پس آنها سنگ برداشتند تا او را سنگسار کرده و بکشند.
و )
عیسی درباره مردم با عنوان گوسفند یاد میکند، زیرا گوسفندان خوب نمیبینند، خوب فکر نمیکنند، معمولا از پی کسی میروند که از آنها مراقبت میکند، و در نهایت آنها نمیتوانند در برابر حملات دیگر حیوانات از خودشان دفاع کنند. قوم خدا هم بر ضد او شورش میکنند و نمیدانند که در حال انجام حرکت اشتباهی هستند.
آغل گوسفند
آغل گوسفندان جایی بود که معمولا با دیوارهای سنگی اطراف آن پوشیده میشد و شبانان گوسفندها را آنجا نگهداری میکردند. وقتی که آنها وارد آغل میشدند، گوسفندان از دست آنها فرار نمیکردند و در ضمن سایر حیوانات و دزدها نیز به آسانی به آنجا نمیتوانستند وارد شوند.
زمین گذاشتن و برداشتن زندگی
عیسی درباره زندگی خود صحبت میکند به گونهای که اگر زندگی را یک شئی مادی در نظر بگیریم، او میتوانست آن را زمین بگذارد، که استعاره از مردن است یا آن را دوباره از زمین بردارد، که استعاره از زندگی دوباره است.
عیسی شروع به صحبت کردن در قالب مثلها و تمثیل میکند.
عیسی به سخنان خود با فریسیان ادامه میدهد. این همان بخش از داستان است که یوحنا در آیه ۳۵ باب نهم شروع کرده بود. (یوحنا ۳۵:۹)
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
این یک جای محصور و حصار کشیده است که شبانان، گوسفندان خود را آنجا نگه میدارند.
اینجا دو واژه با یک معنی در کنار هم استفاده شدهاند تا تاکید را به بار معنایی آن اضافه کند.
«دربان برای شبان در را باز میکند»
شخصی که استخدام میشود تا در آغل گوسفندان را شب هنگام و زمانی که شبانان آنجا نیستند، مراقبت کند.
«گوسفندان صدای شبان را میشنوند»
«او جلوتر از آنها قدم برمیدارد»
«زیرا که آنها صدای او را تشخیص می دهند»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «شاگردان نفهمیدند» یا ۲) «جمعیت حاضر نفهمیدند»
این که خود یک نمایش از نوع کار شبانان بود در اینجا به صورت استعاره به کار رفته است. «شبان» استعاره از خود عیسی است و «گوسفندان» نمایانگر آنانی هستند که عیسی را پیروی میکنند، و «غریبهها» سران مذهبی قوم یهود، شامل فریسیان نیز هست، همانهایی که سعی میکردند تا مردم را فریب دهند.
عیسی شروع به توضیح مثالهایی که زده است، میکند.
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
در اینجا «در» استعاره بوده و به معنای این است که عیسی دسترسی به آغل گوسفندان را فراهم میکند، یعنی جایی که قوم خدا در حضور خدا ساکن میشوند. ترجمه جایگزین: «من شبیه دری هستم که گوسفندان از آن وارد شده و داخل آغل میشوند»
این اشاره به دیگر معلمینی دارد که مردم را تعلیم میدادند، که شامل فریسیان و دیگر سران مذهبی قوم یهود نیز میشود. ترجمه جایگزین: «تمامی معلمینی که بدون اقتدار من آمده بودند»
این کلمات استعاره هستند. عیسی آن معلمین را «دزد و راهزن» خطاب میکند زیرا که تعالیم آنها اشتباه بود، و آنها سعی میکردند تا قوم خدا را رهبری کنند آن هم در حالی که هنوز حقیقت را درک نکرده بودند، در نهایت آنها مردم را فریب میدادند.
در اینجا «در» یک استعاره است. با ارجاع دادن به خودش به عنوان «در»، عیسی نشان میدهد که او یک راه درست برای ورود به پادشاهی خدا را پیشنهاد میکند. ترجمه جایگزین: «من خودم شبیه در هستم»
واژه «مرتع» به معنی زمین همواری است که پوشیده از چمن و جایی است که گوسفند غذا میخورد.
در اینجا نیز منفی در منفی داریم. در برخی از زبانها اگر جمله را مثبت ترجمه کنیم، طبیعیتر است. ترجمه جایگزین: «فقط برای دزدیدن میآید»
در اینجا این دلالت بر استعاره «گوسفند» است، همان که نشانگر فوم خدا است. ترجمه جایگزین: «گوسفند را بدزد و بکشد و هلاک کند»
واژه «ایشان» اشاره به گوسفندان دارد. «حیات» نیز به زندگی جاودانی ارجاع میدهد. ترجمه جایگزین: «پس تا آنها واقعا زنده بمانند و فاقد هیچ چیزی»
عیسی به سخنان خود پیرامون شبان نیکو ادامه میدهد.
در اینجا «شبان نیکو» استعاره از خود عیسی است. ترجمه جایگزین: «من همانند شبانی نیکو هستم»
در راه چیزی گذاشتن، به معنای کنترل چیزی را از دست دادن است اما در اینجا اشاره به مردن دارد. ترجمه جایگزین: «میمیرد»
«مزدور» در اینجا استعاره از سران مذهبی قوم یهود و معلمین است. ترجمه جایگزین: «کسی که شبیه مزدور استخدام شده است»
در اینجا واژه «گوسفند» استعاره از قوم خدا است. شبیه به یک مزدور استخدام شده که گوسفندان را رها میکند، عیسی خطاب به سران مذهبی قوم یهود و معلمین به آنها میگوید که مراقب قوم خدا نیستند.
در اینجا واژه «گوسفند» استعاره از قوم خدا است. شبیه به یک مزدور استخدام شده که گوسفندان را رها میکند، عیسی خطاب به سران مذهبی قوم یهود و معلمین به آنها میگوید که مراقب مردم خدا نیستند.
در اینجا «شبان نیکو» استعارهای برای خود عیسی است. ترجمه جایگزین: «من همانند شبانی نیکو هستم»
خدای پدر و خدای پسر یکدیگر را به خوبی میشناسند و این شناخت شباهتی به شناخت دیگران ندارد. «پدر» عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
این یک راه خیلی ملایم برای عیسی است تا به دیگران بگوید که برای مراقبت از گوسفندانش، خواهد مرد. ترجمه جایگزین: «من به خاطر گوسفندان میمیرم»
در اینجا «گوسفندان دیگر» استعاره از پیروان عیسی است، همانهایی که یهودی نیستند.
در اینجا «گله» و «شبان» استعاره هستند. همه پیروان عیسی، یهودیان و غیر یهودیان، شبیه به یک گله گوسفند خواهند شد. او نیز همانند یک شبان از همه آنها مراقبت خواهد کرد.
عیسی به سخنان خود با جمعیت حاضر پایان میدهد.
نقشه جاودانی خدا برای خدای پسر این بود که زندگی خود را برای بهای گناهان انسانها بدهد. مرگ عیسی روی صلیب محبت و عشق شدید پسر به پدر و همچنین شدت محبت پدر به پسر را نشان میدهد.
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه که محبت میکند اتفاق نیافتد. این نوع از محبت برای همه اهمیت قائل است و مهم نیست آنها چه میکنند.
این یک راه بسیار ملایم برای عیسی بود تا اعلام کند که میمیرد و سپس دوباره زنده میشود. ترجمه جایگزین: «من به خودم اجازه میدهم که بمیرد و به همان شکل دوباره خود را به زندگی برگردانم»
ضمیر انعکاسی «خودم» در اینجا استفاده شده است تا تاکید کند که خود عیسی زندگیاش را میدهد و هیچ کسی آن را از او نمیگیرد. ترجمه جایگزی: «من خودم آن را میدهم»
«این چیزی است که پدرم به من فرمان داده است تا انجام دهم.» واژه «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این آیات به ما نشان میدهد که پاسخ یهودیان به آنچه که عیسی گفت، چه بود.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کرده نشان دهد که مردم نباید به سخنان عیسی گوش میکردند. ترجمه جایگزین: «به او گوش نکنید!»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «مطمئنا یک دیو نمیتواند باعث دیدن مرد نابینا شود!» یا «مطمئنا که یک دیو نمیتواند به مردم نابینا، بینایی دهد!»
در هنگام عید تجدید، برخی از یهودیان شروع به پرسش از عیسی کردند. آیات ۲۲ و ۲۳ اطلاعات پیشزمینهای درباره وقایع داستان به ما میدهد.
این یک عید هشت روزه و زمستانی یهودیان است، که یادآور آن معجزه خدا است که مقدار کمی از روغن چراغ را برای مدت زمان هشت روز باقی نگاه داشت. آنها نیز چراغدان را روشن نگاه داشتند تا معبد یهود را وقف خداوند کنند. چیزی را وقف کردن، به معنی عهد بستن برای استفاده از آن چیز فقط برای هدفی خاص است.
جایی که عیسی قدم میزد در اصل حیاط بیرونی ساختمان معبد بود. ترجمه جایگزین: «عیسی در حیاط بیرونی معبد قدم میزد»
سازه مسقفی که در کنار حیاط میسازند و به ساختمان اصلی متصل است و می تواند دیوار نداشته باشد.
در اینجا «یهودیان» مجازمرسل است که به جای «سران مذهبی قوم یهود» آمده است. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود، دور او را گرفته»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «ما را متحیر میداری» یا «ما را از مطمئن شدن دور میداری»
عیسی پاسخ دادن به سران مذهبی قوم یهود را آغاز میکند.
در اینجا «اسم» کنایه از قدرت خدا است. «پدر» نیز از عناوین بسیار مهم خداوند است. عیسی معجزات را از طریق قدرت و اقتدار پدرش به ظهور رسانید. ترجمه جایگزین: «از طریق قدرت پدر» یا «با قدرت پدرم»
معجزات عیسی درباره او اثبات میکند، درست مانند شخصی که شهادتش درستی چیزی را در دادگاه شریعت اثبات کند. ترجمه جایگزین: «اینها مدرکی برای من هستند »
واژه «گوسفند» استعارهای از پیروان عیسی است. ترجمه جایگزین: «پیروان من نیستید» یا «شاگردان من نیستید»
واژه «گوسفند» استعارهای از پیروان عیسی است. استعاره «شبان» برای عیسی نیز این را اثبات میکند. ترجمه جایگزین: «درست مانند گوسفندانی که صدای شبان حقیقی خود را دنبال میکنند، پیروان من نیز از صدای من تبعیت می کنند»
در اینجا واژه «دست» کنایهای برای نشان دادن مراقبت و محافظت عیسی است. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند آنها را از من بدزدد» یا «آنها نزد من برای همیشه در امنیت خواهند بود»
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا واژه «دست» کنایهای برای نشان دادن مالکیت و محافظت خدا است. ترجمه جایگزین: « از پدر من بدزدد»
در اینجا «یک هستیم» به معنی این است که آنها کاملا متحد و شبیه یکدیگر هستند. بدین معنی نیست که آنها یک شخص هستند. ترجمه جایگزین: «من و پدر کاملا متحد هستیم» یا «من و پدر دقیقا شبیه هم هستیم»
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «یهودیان» مجاز مرسل است و بجای «سران مذهبی قوم یهود» که مخالف عیسی بودند، آمده است. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود دوباره شروع به برداشتن سنگها کردند»
عیسی معجزات را از طریق قدرت و اقتدار خدا به ظهور رسانید. «پدر» نیز از عناوین بسیار مهم خدا است.
این سوال از استهزاء استفاده میکند. عیسی میداند که سران مذهبی قوم یهود نمیخواهند او را به خاطر کارهای نیکویی که انجام داده است، سنگسار کنند.
در اینجا «یهودیان» مجاز مرسل است که بجای «سران مذهبی قوم یهود» که مخالف عیسی بودند، آمده است. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود پاسخ دادند» یا «سران مذهبی قوم یهود به او جواب دادند»
«ادعای خدا بودن داری»
عیسی در اینجا با طرح یک پرسش به چیزی که در کتاب مقدس نوشته شده و سران مذهبی قوم یهود باید به آن توجه کنند، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «شما باید بدانید که در شریعت شما نوشته شده است، من گفتم: شما خدایان هستید»
در اینجا عیسی نقل قولی از خداوند که پیروانش را «خدایان» خوانده بوده است، میآورد، شاید به این دلیل که او آنها را انتخاب کرده بود تا نمایانگر او بر روی زمین باشند.
عیسی از پیام خدا همانند شخصی صحبت میکند که به سمت کسانی که آن را میشنوند حرکت میکند. ترجمه جایگزین: «خدا پیامش را گفت»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «هیچ کس نمیتواند کتابمقدس را تغییر دهد» یا ۲) «کتابمقدس همیشه درست و صحیح خواهد بود»
عیسی با طرح این پرسش، مخالفان خود که وقتی خودش را «پسر خدا» معرفی کرد او را به کفرگویی متهم کرده بودند، سرزنش و ملامت میکند. ترجمه جایگزین: «شما نباید به یگانه کسی که پدر او را تقدیس کرده و به جهان فرستاده است، بگویید «تو کفر میگویی»، به خاطر این که من گفتم پسر خدا هستم!»
«تو به خدا توهین میکنی.» مخالفان عیسی این گونه فهمیدند که وقتی او میگوید پسر خداست، با دلیل خود را با خداوند برابر ساخته است.
اینها عناوین بسیار مهمی برای خداوند است که رابطه بین خدا و عیسی را نشان میدهد.
عیسی پاسخ حود به سران مذهبی قوم یهود را پایان میبخشد.
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا واژه «ایمان» به معنی قبول کردن و یا تایید کردن درستی چیزی است که عیسی گفته است.
در اینجا «ایمان آوردن به» تصدیق کردن این است که کارهایی که عیسی انجام میدهد، از طرف پدر است.
اینها اصطلاحاتی هستند که نمایانگر یک رابطه نزدیک شخصی بین عیسی و خدا است. ترجمه جایگزین: «پدرم و من کاملا به هم متصلیم چنان که گویی یک هستیم»
واژه «دست» در اینجا کنایهای است که بازداشت یا دستگیری سران مذهبی قوم یهود را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «دوباره از آنان گریخت»
عیسی در طرف غرب رود اردن قرار داشته است. ترجمه جایگزین: «به طرف شرق رودخانه اردن»
برای مدت زمان کوتاهی، عیسی در طرف شرق رود اردن ساکن شد. ترجمه جایگزین: «برای چند روز عیسی در آنجا ماند»
«درست است که یحیی هیچ معجزهای نکرد، اما او مطمئنا حقیقت را درباره این مرد گفت، کسی که معجزات میکند.»
این معجزات هستند که اثبات میکنند چیزی درست است و یا اینکه چیزی قابل قبول است.
در اینجا «ایمان آوردن به» یعنی قبول کردن یا اعتماد کردن به درستی و حقیقت چیزی که عیسی میگفت.
1و شخصی ایلعازر نام، بیمار بود، از اهلبیت عَنْیَا که دهِ مریم و خواهرش مرتا بود.2و مریم آن است که خداوند را به عطر، تدهین ساخت و پایهای او را به موی خود خشکانید که برادرش ایلعازر بیمار بود.3پس خواهرانش نزد او فرستاده، گفتند، ای آقا، اینک، آن که او را دوست میداری مریض است.4چون عیسی این را شنید گفت، این مرض تا به موت نیست بلکه برای جلال خدا تا پسر خدا از آن جلال یابد.5و عیسی مرتا و خواهرش و ایلعازر را محبّت مینمود.6پس چون شنید که بیمار است، در جایی کهبود دو روز توقّف نمود.7و بعد از آن به شاگردان خود گفت، باز به یهودیّه برویم.8شاگردان او را گفتند، ای معلّم، الآن یهودیان میخواستند تو را سنگسار کنند؛ و آیا باز میخواهی بدانجا بروی؟9عیسی جواب داد، آیا ساعتهای روز دوازده نیست؟ اگر کسی در روز راه رود لغزش نمیخورد زیرا که نور این جهان را میبیند.10و لیکن اگر کسی در شب راه رود لغزش خورَد زیرا که نور در او نیست.11این را گفت و بعد از آن به ایشان فرمود، دوست ما ایلعازر در خواب است. امّا میروم تا او را بیدار کنم.12شاگردان او گفتند، ای آقا اگر خوابیده است، شفا خواهد یافت.13امّا عیسی دربارهٔ موت او سخن گفت و ایشان گمان بردند که از آرامی خواب میگوید.14آنگاه عیسی علانیهًٔ بدیشان گفت، ایلعازر مرده است.15و برای شما خشنود هستم که در آنجا نبودم تا ایمان آرید ولکن نزد او برویم.16پس توما که به معنی تؤام باشد، به همشاگردان خود گفت، ما نیز برویم تا با او بمیریم.17پس چون عیسی آمد، یافت که چهار روز است در قبر میباشد.18و بیت عَنْیا نزدیک اورشلیم بود، قریب به پانزده تیر پرتاب.19و بسیاری از یهود نزد مرتا و مریم آمده بودند تا بجهت برادرشان، ایشان را تسلّی دهند.20و چون مرتا شنید که عیسی میآید، او را استقبال کرد. لیکن مریم در خانه نشسته ماند.21پس مرتا به عیسی گفت، ای آقا اگر در اینجا میبودی، برادر من نمیمرد.22ولیکن الآن نیز میدانم که هر چه از خدا طلب کنی، خدا آن را به تو خواهد داد.23عیسی بدو گفت، برادر تو خواهد برخاست.24مرتا به وی گفت، میدانم که در قیامت روز بازپسین خواهد برخاست.25عیسیبدو گفت، من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد.26و هر که زنده بُوَد و به من ایمان آورد، تا به ابد نخواهد مرد. آیا این را باور میکنی؟27او گفت، بلی ای آقا، من ایمان دارم که تویی مسیح پسر خدا که در جهان آینده است.28و چون این را گفت، رفت و خواهر خود مریم را در پنهانی خوانده، گفت، استاد آمده است و تو را میخواند.29او چون این را بشنید، بزودی برخاسته، نزد او آمد.30و عیسی هنوز وارد ده نشده بود، بلکه در جایی بود که مرتا او را ملاقات کرد.31و یهودیانی که در خانه با او بودند و او را تسلّی میدادند، چون دیدند که مریم برخاسته، به تعجیل بیرون میرود، از عقب او آمده، گفتند، به سر قبر میرود تا در آنجا گریه کند.32و مریم چون به جایی که عیسی بود رسید، او را دیده، بر قدمهای او افتاد و بدو گفت، ای آقا اگر در اینجا میبودی، برادر من نمیمرد.33عیسی چون او را گریان دید و یهودیان را هم که با او آمده بودند گریان یافت، در روح خود به شدّت مکدّر شده، مضطرب گشت.34و گفت، او را کجا گذاردهاید؟ به او گفتند، ای آقا بیا و ببین.35عیسی بگریست.36آنگاه یهودیان گفتند، بنگرید چقدر او را دوست میداشت!37بعضی از ایشان گفتند، آیا این شخص که چشمان کور را باز کرد، نتوانست امر کند که این مرد نیز نمیرد؟38پس عیسی باز به شدّت در خود مکدّر شده، نزد قبر آمد و آن غاری بود، سنگی بر سرش گذارده.39عیسی گفت، سنگ را بردارید. مرتا خواهر میّت بدو گفت، ای آقا الآن متعفّن شده، زیرا که چهار روز گذشته است.40عیسی به ویگفت، آیا به تو نگفتم اگر ایمان بیاوری، جلال خدا را خواهی دید؟41پس سنگ را از جایی که میّت گذاشته شده بود برداشتند. عیسی چشمان خود را بالا انداخته، گفت، ای پدر، تو را شکر میکنم که سخن مرا شنیدی.42و من میدانستم که همیشه سخن مرا میشنوی؛ و لکن بجهت خاطر این گروه که حاضرند گفتم تا ایمان بیاورند که تو مرا فرستادی.43چون این را گفت، به آواز بلند ندا کرد، ای ایلعازر، بیرون بیا.44در حال آن مرده دست و پای به کفن بسته بیرون آمد و روی او به دستمالی پیچیده بود. عیسی بدیشان گفت، او را باز کنید و بگذارید برود. توطئه قتل عیسی45آنگاه بسیاری از یهودیان که با مریم آمده بودند، چون آنچه عیسی کرد دیدند، بدو ایمان آوردند.46ولیکن بعضی از ایشان نزد فریسیان رفتند و ایشان را از کارهایی که عیسی کرده بود آگاه ساختند.47پس رؤسای کَهَنَه و فریسیان شورا نموده، گفتند، چه کنیم زیرا که این مرد، معجزات بسیار مینماید؟48اگر او را چنین واگذاریم، همه به او ایمان خواهند آورد و رومیان آمده، جا و قوم ما را خواهند گرفت.49یکی از ایشان، قیافا نام که در آن سال رئیس کَهَنَه بود، بدیشان گفت، شما هیچ نمیدانید50و فکر نمیکنید که بجهت ما مفید است که یک شخص در راه قوم بمیرد و تمامی طائفه هلاک نگردند.51و این را از خود نگفت بلکه چون در آن سال رئیس کَهَنَه بود، نبوّت کرد که میبایست عیسی در راه آن طایفه بمیرد؛52و نه در راه آن طایفه تنها بلکه تا فرزندان خدا را که متفرّقند در یکی جمع کند.53و ازهمان روز شورا کردند که او را بکشند.54پس بعد از آن عیسی در میان یهود آشکارا راه نمیرفت بلکه از آنجا روانه شد به موضعی نزدیک بیابان به شهری که افرایم نام داشت و با شاگردان خود در آنجا توقّف نمود.55و چون فِصَح یهود نزدیک شد، بسیاری از بلوکات قبل از فِصَح به اورشلیم آمدند تا خود را طاهر سازند56و در طلب عیسی میبودند و در هیکل ایستاده، به یکدیگر میگفتند، چه گمان میبرید؟ آیا برای عید نمیآید؟57امّا رؤسای کَهَنَه و فریسیان حکم کرده بودند که اگر کسی بداند که کجا است اطّلاع دهد تا او را گرفتار سازند.
نور و تاریکی
کتاب مقدس از انسانهای نادرست نیز به کرّات صحبت میکند، اشخاصی که خواست خدا را انجام نمیدهند، چنانکه گویی در تاریکی دور خود میچرخند. همچنین از نور صحبت میکند، هنگامی که گناهکاران به سمت راستی بازگشت میکنند، و میفهمند که چه کارهای اشتباهی انجام دادهاند و میخواهند که مطیع خدا گردند.
پسخ
پس از اینکه عیسی ایلعازر را دوباره زنده ساخت، سران مذهبی قوم یهود سعی میکردند که عیسی را بکشند، پس او شروع به سفر کردن از شهری به شهری دیگر، آن هم به صورت کاملا مخفیانه کرد. حال فریسیان میدانستند که او برای عید فصح [پسخ] به اورشلیم خواهد آمد، زیرا خدا به تمام یهودیان فرمان داده بود که عید پسخ را در اورشلیم جشن بگیرند، پس آنها طرح نقشهای را ریختند که عیسی را دستگیر کرده و سپس بکشند.
«یک نفر برای همه مردم بمیرد»
شریعت موسی به کاهنان دستور داده بود که حیوانات را بکشند تا خدا گناهان مردم را ببخشاید. کاهن اعظم قیافا گفت: «برای شما بهتر است که یک مرد برای مردمش بمیرد تا اینکه تمام قوم هلاک شوند» (یوحنا ۵۰:۱۱). او این را بدین خاطر گفت که «جایگاه» و «قومش» را بیشتر از خدایی دوست میداشت که ایلعازر را دوباره زنده کرده بود (یوحنا ۴۸:۱۱). او میخواست که عیسی بمیرد تا دیگر امپراطوری روم اورشلیم و معبد را تخریب نکند، اما خدا میخواست عیسی بمیرد تا او بتواند تمام گناهان مردمش را ببخشد.
موقعیت فرضی
وقتی که مارتا گفت: «اگر اینجا بودید، برادرم نمیمرد»، او از موقعیت و وضعیتی صحبت میکند که میتوانست اتفاق بیافتد، ولی اتفاق نیافتاد. عیسی نیامد و برادرش مرد.
این آیات داستان ایلعازر را معرفی کرده و درباره او و خواهرش مریم اطلاعات پیشزمینه به ما میدهد.
این گونه که یوحنا مریم خواهر مارتا را معرفی میکند، درباره آنچه بعدتر در داستان رخ خواهد داد نیز اطلاعاتی به ما میدهد.
«از عیسی خواستند که بیاید»
در اینجا «دوست داشتن» به محبت برادرانه طبیعی و انسانی، محبتی بین دوستان و آشنایان اشاره دارد.
عیسی اشاره میکند که او میداند درباره ایلعازر و بیماری او چه اتفاقی خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «مرگ، نتیجه نهایی ایلعازر و بیماری او نخواهد بود»
این اشاره به مرگ جسمانی دارد.
عیسی به طور ضمنی میگوید که او میداند عاقبت چه خواهد شد. ترجمه جایگزین: «اما هدف این است که مردم بتوانند ببینند چه اندازه خدا عظیم است، زیرا که قدرت او به من اجازه انجام کارها را میدهد»
این یک عنوان بسیار مهم برای عیسی است.
این اطلاعات پیشزمینه است.
این اظهار نظر در قالب پرسش مطرح میشود تا بر روی آنکه شاگردان نمیخواستند عیسی به اورشلیم برود، تاکید داشته باشد. ترجمه جایگزین: «استاد، مطمئنا که نمیخواهی به آنجا دوباره برگردی! آخرین باری که آنجا بودی، سران مذهبی قوم یهود میخواستند تو را سنگسار کنند!»
در اینجا «یهودیان» جزء گویی است تا نشانگر سران مذهبی قوم یهود که مخالف عیسی بودند، باشد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «شما میدانید که روز دوازده ساعت روشنی دارد!»
مردمی که در نور روز راه میروند میتوانند به خوبی ببینند و دچار سردرگمی نمیشوند. «نور» در اینجا استعاره از «حقیقت» است. عیسی دلالت میکند به مردمی که مطابق با حقیقت زندگی میکنند، قادر خواهند بود تا به صورت موفقیت آمیزی کارهایی را که خدا از آنها خواسته است، انجام دهند.
عیسی به سخنان خود با شاگردان ادامه میدهد.
در اینجا «شب» استعارهای است که به راه رفتن کسی بدون نور خدا اشاره دارد.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «او نمیتواند ببیند» یا ۲) «او نور خدا را ندارد»
اینجا «در خواب» یک اصطلاح است که معنی ایلعازر مرده است، می دهد. اگر شما راهی را برای بیان این در زبان خود دارید، اینجا میتوانید از آن استفاده کنید.
عبارت «او را بیدار کنم (از خواب)» در فرم یک اصطلاح است. عیسی در حال آشکارسازی نقشه خود برای برگرداندن ایلعازر به زندگی است. اگر شما در زبان خود اصطلاحی برای بیان این قضیه دارید، در اینجا میتوانید استفاده کنید.
شاگردان سخن عیسی را به اشتباه فهمیدند و این گونه برداشت کردند که ایلعازر در حال استراحت و بازیابی سلامتی است.
در آیه سیزدهم وقفهای در روند خط داستان اصلی بوجود میآید تا یوحنا نظر خود درباره برداشت اشتباه شاگردان از صحبتهای عیسی را به آن اضافه کند و بگوید که منظور عیسی از خوابیدن ایلعازر در اصل چه بوده است.
«پس عیسی با کلمات بسیار روشن و ساده که بفهمند، به ایشان گفت»
عیسی به سخنان خود با شاگردان ادامه میدهد.
«برای منافع و سود شما»
«که آنجا نبودم. زیرا در این صورت شما چیزهای زیادی خواهید آموخت و به من بیشتر ایمان خواهید آورد»
شما میتوانید این جمله را به صورت معلوم نیز ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همان که دوقلو صدایش میکردند»
این یک اسم مردانه به معنی «دوقلو» است.
حال عیسی در بیت عنیا است. این آیات اطلاعات پیشزمینه درباره داستان و اینکه چه اتفاقی قبل از رسیدن عیسی افتاده بوده است را به دست میدهد.
شما میتوانید این جمله را به صورت معلوم ترجمه نمایید. ترجمه جایگزین: «او دریافت که مردم ایلعازر را چهار روز پیش در قبر گذاشتهاند»
«در حدود سه کیلومتر فاصله.» یک پرتاب تیر یکصد و هشتاد و پنج متر است.
ایلعازر برادر کوچکتر آنها بود. ترجمه جایگزین: «درباره برادر کوچکتر آنها»
ایلعازر برادر کوچکتر آنها بود. ترجمه جایگزین: «درباره برادر کوچکتر آنها»
ایلعازر برادر کوچکتر او بود. ترجمه جایگزین: «برادر کوچکتر تو دوباره زنده خواهد شد»
«او دوباره زنده خواهد شد»
اسمهای معنای «قیامت» و «حیات» به صورت عبارات فعلدار نیز میتوانند ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «من همان هستم که مردگان را برمیخیزانم و به زندگی دوباره برمیگردانم»
«اگر کسی به من ایمان بیاورد، حتی اگر مرده باشد نیز برای همیشه زندگی خواهد کرد»
«آنهایی که زنده هستند و به من ایمان دارند هرگز تا ابد از خدا جدا نخواهند شد» یا «آنهایی که زنده هستند و به من توکل دارند تا همیشه با خدا زندگی روحانی خواهند داشت»
در اینجا «مردن» اشاره به مرگ روحانی دارد.
«مارتا به عیسی گفت»
مارتا ایمان داشت که عیسی خداوند است، همان مسیح موعود پسر خدا.
این یک عنوان بسیار مهم برای عیسی است.
مریم خواهر کوچکتر مارتا است. ترجمه جایگزین: «او رفت و خواهر کوچکتر خود مریم را صدا زد»
این یک عنوان است که به عیسی اشاره دارد.
«خواسته است که تو بیایی»
در اینجا یوحنا وقفهای در روایت داستان ایجاد میکند تا اطلاعات پیشزمینهای درباره موقعیت مکانی که عیسی قرار داشت را ارائه دهد.
مریم زانو زده و به پای عیسی روی زمین میافتد تا ادای احترام کند.
ایلعازر برادر کوچکتر مریم بود. لطفا به نحوه ترجمه مشابه این در آیه یوحنا ۲۱:۱۱ توجه کنید. ترجمه جایگزین: «برادر کوچکتر من هنوز زنده بود»
یوحنا از کنار هم قرار دادن این عبارات با معنی یکسان، قصد دارد تا بار احساسی و خشم و اندوهی که ممکن است عیسی در آن لحظه تجربه کرده باشد را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «او کاملا ناراحت بود»
این یک روش ملایمتری برای پرسیدن است، «او را کجا دفن کردهاید؟»
«عیسی شروع کرد به گریه کردن» یا «عیسی گریستن را آغازید»
این اشاره به دوست داشتن و محبت برادرانه و انسانی نسبت به دوستان یا اعضای خانواده دارد.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا نشان دهد که سران مذهبی قوم یهود، از اینکه عیسی ایلعازر را شفا نداده است تا چه حد شگفتزده شدند. ترجمه جایگزین: «او که میتوانست مرد نابینا را شفا دهد، پس میبایستی قادر باشد که این مرد را نیز شفا داده و از مرگ نجات میداد!» یا «آن چنان که این مرد را از مرگ نجات نداد، پس شاید آن مرد کور مادرزاد را نیز واقعا شفا نداده بوده است، هرچند که میگفتند او را شفا داده!»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «چشمانش را شفا داد»
یوحنا روند روایت داستان را متوقف می کند تا اطلاعاتی روشن درباره مقبرهای که ایلعازر را در آن گذاشته بودند، ارائه دهد.
مارتا و مریم خواهران بزرگتر ایلعازر بودند. ترجمه جایگزین: «مارتا خواهر بزرگتر ایلعازر»
«الان جسد بوی بدی به خود گرفته است» یا «جسد فاسد شده است»
این اظهار نظر در قالب پرسش مطرح میشود تا بر روی مفهوم آن یعنی زاویهای که خدا کارهای خارقالعاده و عجیب انجام میدهد، تاکید داشته باشد. ترجمه جایگزین: «من به تو گفتهام که به من اعتماد کن، آن وقت آنچه را که خدا انجام میدهد، خواهی دید!»
این یک اصطلاح و به معنی بالا را نگاه کردن است. ترجمه جایگزین: «عیسی سر بلند کرده به آسمان نگریست»
عیسی مستقیما به پدر دعا میکند پس دیگران که در اطراف او بودند نیز دعا را میشنوند. ترجمه جایگزین: «پدر، تو را سپاس میگویم که مرا شنیدهای» یا «پدر، تو را سپاس که دعای مرا شنیدهای»
این عنوانی بسیار مهم برای خدا است.
عیسی این اقتدار را داشت که به مردم تعلیم دهد زیرا خدای پدر او را برای انجام همین کار فرستاده بود. البته اینکه پدر عیسی را فرستاده است نیز میتواند آشکار شود. ترجمه جایگزین: «که من اینجا هستم زیرا که تو مرا به جهت ایشان فرستادهای»
«بعد از اینکه عیسی دعا کرد»
«او فریاد زد»
رسم کفن و دفن آن زمان بدین گونه بود که جسد را در پارچه کتان بلندی میپیچیدند. این جمله میتواند به صورت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «شخصی پارچه کفن را به دور دست و پای او پیچیده بود. آنها حتی پارچهای نیز به دور صورت او بسته بودند»
واژه «ایشان» در اینجا اشاره به مردمی دارد که آنجا حضور داشتند و این معجزه را میدیدند.
این آیات به ما میگوید که بعد از اینکه ایلعازر از مرگ برخاست چه اتفاقاتی روی داده است.
از آنجا که مردمان بسیاری درباره زنده شدن دوباره ایلعازر صحبت می کردند، کاهنین اعظم و فریسیان، شورای سران مذهبی یهود را برای تشکیل جلسه جمع کردند.
«پس کاهنین اعظم»
نویسنده این واژه را به کار میبرد تا به خواننده کتاب بگوید اتفاقاتی که در این آیه شروع میشوند، نتیجه اتفاقاتی است که در آیات قبلی یعنی یوحنا ۴۵:۱۱-۴۶ رخ داده است.
در اینجا دلالت بر این دارد که اعضای شورا درباره عیسی صحبت میکنند. ترجمه جایگزین: «درباره عیسی چه کار کنیم؟»
سران مذهبی قوم یهود از اینکه مردم بخواهند تا عیسی پادشاه آنان شود، در هراس بودند. ترجمه جایگزین: «همه به او اعتماد میکنند و بر ضد روم شورش میکنند»
در اینجا جزء گویی است و منظور سپاه امپراطوری روم است. ترجمه جایگزین: «سپاه امپراطوری روم خواهد آمد»
«معبد و قوم ما هر دو را ویران خواهند کرد»
این یکی از روشهای معرفی شخصیت جدید در داستان است. اگر شما راه و روش دیگری در زبان خود سراغ دارید، می توانید از روش خود در ترجمه این قسمت استفاده کنید.
این یک مبالغه است که کاهن اعظم قیافا از آن استفاده میکند تا مخاطبین خود را خوار و خفیف سازد. ترجمه جایگزین: «شما نمیفهمید چه اتفاقی در حال وقوع است» یا «طوری صحبت میکنید که انگاری هیچ چیز نمیدانید»
کاهن اعظم، قیافا، دلیل میآورد که اگر به عیسی اجازه دهند که زنده بماند و شورشی رخ دهد، سپاه امپراطوری روم تمام مردم قوم یهود را خواهد کشت. واژه «طائفه (قوم)» در اینجا به صورت جزء گویی است و اشاره به کل مردم یهود دارد. ترجمه جایگزین: «سپس سپاه امپراطوری روم تمام مردم قوم ما را خواهد کشت»
در آیات ۵۱ و ۵۲، یوحنا توضیح میدهد که قیافا اگرچه خود در آن زمان متوجه نبوده اما در واقع نبوت میکرد. این اطلاعات پیشزمینه درباره داستان است.
واژه «طائفه (قوم)» در اینجا به صورت جزء گویی است که به قوم اسرائیل اشاره دارد.
در اینجا یک حذف صورت گرفته است. واژه «مردم» به خاطر زمینه مطرح شده در این جمله حذف شده است. ترجمه جایگزین: «تا به صورت یک مردم جمع شوند.
این اشاره دارد به مردمانی که به خدا تعلق دارند و از طریق ایمان به عیسی، فرزندان خدا هستند.
عیسی، بیت عنیا را ترک کرده و به افرایم میرود. در آیه ۵۵ داستان به سمتی میرود برای ما تا کارهایی را که اکثر یهودیان به جهت آماده شدن برای عید پسخ انجام می دادند، روایت کند.
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است و به جای «سران مذهبی قوم یهود» آمده است و «آشکارا راه رفتن» نیز یک استعاره است به معنی اینکه «جایی زندگی کند که هر کسی بتواند او را ببیند». ترجمه جایگزین: «جایی زندگی نمیکرد که همه یهودیان او را ببینند» یا «در حضور سران مذهبی قوم یهود که با او مخالف بودند قدم نمیزد»
و
جایی روستایی که بیرون شهر واقع شده بود و تعداد کمی از مردم آنجا زندگی میکردند.
عیسی و شاگردانش در افرایم برای مدت کوتاهی ماندند. ترجمه جایگزین: «جایی که او و شاگردانش برای مدت زمان کوتاهی ماندند.»
در اصل برای این قسمت از عبارت «بالا رفتن» استفاده شده بود که به بالاتر بودن ارتفاع شهر اورشلیم نسبت به باقی نواحی اطراف خود اشاره دارد.
محتوای آیه ۵۷ در اصل قبل از زمان آیه ۵۶ اتفاق میافتد. اگر این جابجایی نظم خوانندگان شما را به اشتباه میاندازد، میتوانید این دو آیه را با هم ترجمه کنید و متن آیه ۵۷ را قبل از آیه ۵۶ بیاورید.
شناسه مستتر فاعلی «آنها» در اینجا اشاره دارد به مردم قوم یهود که به اورشلیم سفر میکردند.
اینها سوالاتی بدیهی هستند که برای ابراز داشتن شک اساسی بر آمدن عیسی به عید پسخ، به کار رفتهاند. در سوال دوم یک حذف صورت گرفته و «آیا فکر میکنید» حذف شده است. گویندگان این سخنان در اینجا متعجب و نگران از آمدن عیسی به مراسم عید پسخ هستند، چرا که همه چیز برای دستگیری او مهیا بوده است. ترجمه جایگزین: «عیسی محتملا به مراسم عید نمیآید. او بایستی از دستگیر شدن ترسان باشد!»
این اطلاعات پیشزمینهای برای توضیح این است که چرا یهودیانی که برای پرستش به معبد آمده بودند از آمدن عیسی به اورشلیم برای مراسم عید پسخ در تعجب و نگرانی بودند. اگر در زبان شما روشی برای دادن اطلاعات پیشزمینه وجود دارد، میتوانید در اینجا از آن استفاده کنید.
1پس شش روز قبل از عید فِصَح، عیسیبه بیت عَنْیا آمد، جایی که ایلعازر مرده را از مردگان برخیزانیده بود.2و برای او در آنجا شام حاضر کردند و مرتا خدمت میکرد و ایلعازر یکی از مجلسیان با او بود.3آنگاه مریم رطلی از عطرِ سنبلِ خالصِ گرانبها گرفته، پایهای عیسی را تدهین کرد و پایهای او را از مویهای خود خشکانید، چنانکه خانه از بوی عطر پر شد.4پس یکی از شاگردان او یعنی یهودای اسخریوطی، پسر شمعون که تسلیم کننده وی بود، گفت،5برای چه این عطر به سیصد دینار فروخته نشد تا به فقرا داده شود؟6و این را نه از آنرو گفت که پروای فقرا میداشت، بلکه از آنرو که دزد بود و خریطه در حوالهٔ او و از آنچه در آن انداخته میشد برمیداشت.7عیسی گفت، او را واگذار زیرا که بجهت روز تکفین من این را نگاه داشتهاست.8زیرا که فقرا همیشه با شما میباشند و امّا من همه وقت با شما نیستم.9پس جمعی کثیر از یهود چون دانستند که عیسی در آنجا است آمدند، نه برای عیسی و بس بلکه تا ایلعازر را نیز که از مردگانش برخیزانیده بود ببینند.10آنگاه رؤسای کَهَنَه شورا کردند که ایلعازر را نیز بکشند.11زیرا که بسیاری از یهود بهسبب او میرفتند و به عیسی ایمان میآوردند.12فردای آن روز چون گروه بسیاری که برای عید آمده بودند، شنیدند که عیسی به اورشلیم میآید،13شاخههای نخل را گرفته، به استقبال او بیرون آمدند و ندا میکردند، هوشیعانا مبارک باد پادشاه اسرائیل که به اسم خداوند میآید.14و عیسی کرّه الاغی یافته، بر آن سوار شد چنانکه مکتوب است15که ای دختر صهیون مترس، اینک، پادشاه تو سوار بر کرّه الاغی میآید.16و شاگردانش اوّلاً این چیزها را نفهمیدند، لکن چون عیسی جلال یافت، آنگاه بهخاطر آوردند که این چیزها دربارهٔ او مکتوب است و همچنان با او کرده بودند.17و گروهی که با او بودند شهادت دادند که ایلعازر را از قبر خوانده، او را از مردگان برخیزانیده است.18و بجهت همین نیز آن گروه او را استقبال کردند، زیرا شنیده بودند که آن معجزه را نموده بود.19پس فریسیان به یکدیگر گفتند، نمیبینید که هیچ نفع نمیبرید؟ اینک، تمام عالم از پی اورفتهاند!20و از آن کسانی که در عید بجهت عبادت آمده بودند، بعضی یونانی بودند.21ایشان نزد فیلپُس که از بیت صیدای جلیل بود آمدند و سؤال کرده، گفتند، ای آقا، میخواهیم عیسی را ببینیم.22فیلّپُس آمد و به اندریاس گفت و اندریاس و فیلپُّس به عیسی گفتند.23عیسی در جواب ایشان گفت، ساعتی رسیده است که پسر انسان جلال یابد.24آمین آمین به شما میگویم اگر دانه گندم که در زمین میافتد نمیرد، تنها ماند لیکن اگر بمیرد ثمر بسیار آوَرَد.25کسی که جان خود را دوست دارد، آن را هلاک کند؛ و هر که در این جهان جان خود را دشمن دارد، تا حیات جاودانی آن را نگاه خواهد داشت.26اگر کسی مرا خدمت کند، مرا پیروی بکند و جایی که من میباشم آنجا خادم من نیز خواهد بود؛ و هر که مرا خدمت کند پدرْ او را حرمت خواهد داشت.27الآن جان من مضطرب است و چه بگویم؟ ای پدر مرا از این ساعت رستگار کن. لکن بجهت همین امر تا این ساعت رسیدهام.28ای پدر اسم خود را جلال بده! ناگاه صدایی از آسمان در رسید که جلال دادم و باز جلال خواهم داد.29پس گروهی که حاضر بودند این را شنیده، گفتند، رعد شد! و دیگران گفتند، فرشتهای با او تکلّم کرد!30عیسی در جواب گفت، این صدا از برای من نیامد، بلکه بجهت شما.31الحال داوری این جهان است و الآن رئیس این جهان بیرون افکنده میشود.32و من اگر از زمین بلند کرده شوم، همه را به سوی خود خواهم کشید.33و این را گفتکنایه از آن قسم موت که میبایست بمیرد.34پس همه به او جواب دادند، ما از تورات شنیدهایم که مسیح تا به ابد باقی میماند. پس چگونه تو میگویی که پسر انسان باید بالا کشیده شود؟ کیست این پسر انسان؟35آنگاه عیسی بدیشان گفت، اندک زمانی نور با شماست. پس مادامی که نور با شماست، راه بروید تا ظلمت شما را فرو نگیرد؛ و کسی که در تاریکی راه میرود نمیداند به کجا میرود.36مادامی که نور با شماست به نور ایمان آورید تا پسران نور گردید. عیسی چون این را بگفت، رفته خود را از ایشان مخفی ساخت.37و با اینکه پیش روی ایشان چنین معجزات بسیار نموده بود، بدو ایمان نیاوردند.38تا کلامی که اشعیا نبی گفت به اتمام رسد، ای خداوند کیست که خبر ما را باور کرد و بازوی خداوند به کِه آشکار گردید؟39و از آنجهت نتوانستند ایمان آورد، زیرا که اشعیا نیز گفت،40چشمان ایشان را کور کرد و دلهای ایشان را سخت ساخت تا به چشمان خود نبینند و به دلهای خود نفهمند و برنگردند تا ایشان را شفا دهم.41این کلام را اشعیا گفت وقتی که جلال او را دید و دربارهٔ او تکلّم کرد.42لکن با وجود این، بسیاری از سرداران نیز بدو ایمان آوردند، امّا بهسبب فریسیان اقرار نکردند که مبادا از کنیسه بیرون شوند.43زیرا که جلال خلق را بیشتر از جلال خدا دوست میداشتند.44آنگاه عیسی ندا کرده، گفت، آنکه به من ایمان آورد، نه به من بلکه به آنکه مرا فرستاده است، ایمان آورده است.45و کسی که مرا دیدفرستنده مرا دیده است.46من نوری در جهان آمدم تا هر که به من ایمان آوَرد در ظلمت نمانَد.47و اگر کسی کلام مرا شنید و ایمان نیاورد، من بر او داوری نمیکنم زیرا که نیامدهام تا جهان را داوری کنم بلکه تا جهان را نجات بخشم.48هر که مرا حقیر شمارد و کلام مرا قبول نکند، کسی هست که در حقّ او داوری کند، همان کلامی که گفتم در روز بازپسین بر او داوری خواهد کرد.49زآنرو که من از خود نگفتم، لکن پدری که مرا فرستاد، به من فرمان داد که چه بگویم و به چه چیز تکلّم کنم.50و میدانم که فرمان او حیات جاودانی است. پس آنچه من میگویم چنانکه پدر به من گفته است، تکلّم میکنم.
برخی از ترجمهها، قسمتی که سرود است را نسبت به متن اصلی کمی متمایل به چپ می نویسند تا این گونه، خوانش آنها راحتتر باشد. در نسخه ULB نیزهمین کار را با اشعاری که از عهد عتیق در آیات ۳۸:۱۲ و ۴۰ آمده است، انجام میدهد.
آیه ۱۶ این باب نیز به همین صورت است. در صورت امکان ترجمه آن را در میان () پرانتز قرار دهید تا از متن اصلی داستان جدا شود.
مریم پای عیسی را تدهین میکند
در آداب معاشرت یهودیان این گونه بوده است که روغن بر سر شخص مهمان میریختند تا او را خوشآمد گفته و احساس راحتی داشته باشد. البته برای مراسم کفن و دفن مردگان نیز قبل از دفن، روی جسد شخص مرده روغن میریختند. اما هرگز فکرش را هم نمیکردند که به پای کسی روغن خوشبو بریزند، زیرا آنها بر این باور بودند که پا عضو کثیفی است.
الاغ و کره الاغ
عیسی به اورشلیم سوار بر حیوانی رفت. در اینجا او شبیه به پادشاهی بود که بعد از پیروزی و فتوحات مهمی به شهر داخل میشود. همچنین پادشاهان اسرائیل در عهد عتیق بر الاغ سوار میشدهاند. بقیه پادشاهان اما بر اسب میشوند. پس به این شکل عیسی نشان میدهد که پادشاه اسرائیل است و شباهتی به دیگر پادشاهان ندارد.
متی، مرقس، لوقا و یوحنا همگی درباره این واقعه نوشتهاند. متی و مرقس نوشتهاند که شاگردان برای عیسی الاغی را میآورند. اما یوحنا مینویسد که عیسی الاغی را یافت. و البته لوقا نیز مینویسد که آنها برای او کره الاغی آوردهاند. تنها متی است که نوشته هر دوی آنها یعنی الاغ و کرهّاش با هم بودند. کسی نمیداند که مطمئنا آنجا عیسی سوار بر الاغ بوده یا کرّه الاغ! در اینجا بهتر است که به همان شکل که در نسخه ULB آمده است ترجمه گردد، بدون آنکه بخواهیم همه آنها دقیقا یک چیز را بگویند. (نگاه کنید به متی ۱:۲۱-۷ و مرقس ۱:۱۱-۷ و لوقا ۲۹:۱۹-۳۶ و یوحنا ۱۴:۱۲-۱۵ )
ملکوت
کتاب مقدس از ملکوت خداوند به عنوان یک نور عالی و درخشان یاد میکند. وقتی مردم این نور را میبینند، آنها میترسند. در این باب یوحنا میگوید که ملکوت عیسی در رستاخیز اوست (یوحنا ۱۶:۱۲).
استعارههای نور و تاریکی
کتاب مقدس از انسانهای نادرست نیز به کرّات صحبت میکند، اشخاصی که خواست خدا را انجام نمیدهند، چنان که گویی در تاریکی دور خود میچرخند. همچنین از نور صحبت میکند، هنگامی که گناهکاران به سمت راستی بازگشت میکنند، و میفهمند که چه کارهای اشتباهی انجام داده و میخواهند که مطیع خدا گردند.
متناقضنما
یک متناقضنما، بیانی واقعی است که برای توضیح امری غیر ممکن به کار میرود. در ۲۵:۱۲ یک متناقضنما وجود دارد: «کسی که زندگیاش را دوست دارد آن را از دست خواهد داد، اما کسی که از زندگی خود در این دنیا نفرت دارد، آن را برای زندگی جاودانی نگه خواهد داشت.» اما در آیه ۲۶ عیسی توضیح میدهد که منظورش از اینکه کسی زندگیاش را برای زندگی جاودانی نگه دارد چیست (یوحنا ۲۵:۱۲-۲۶)
عیسی در ضیافت شام بیت عنیا است و مریم پاهای او را با روغن معطر تدهین میکند.
نویسنده از این واژهها استفاده کرده است تا شروع یک رویداد جدید را نشانگذاری کند.
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «دوباره زنده ساخته بود»
شما میتوانید این واحد را تبدیل به واحدی کنید که امروزه در منطقه شما مورد استفاده قرار میگیرد. واژه «لیترا» برای اندازهگیری مایعات حدودا برابر سیصد میلیلیتر یا سیصد گرم برای جامدات به کار میرفته است. از آنجایی که عطر مایع است، این واژه به عنوان واحدی برای اندازهگیری حجم مایعات باید به کار رود، به طوری که بتوان از روی آن، حجم تقریبی را حدس زد.
گلی است با گلبرگهای صورتی به شکل زنگوله که در نواحی کوهستانی کشورهای نپال، چین و هند میروید و عطر آن را استفاده میکنند.
این جمله را می توان به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بوی عطر او خانه را پر کرد»
«کسی که بعدها به دشمنان عیسی کمک کرد تا او را دستگیر کنند»
این را به صورت عددی نیز میتوانید ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «۳۰۰ دینار»
یک دینار معادل یک سکه نقره که برای حقوق و دستمزد یک روز کارگر پرداخت میشده است.
یوحنا توضیح میدهد که چرا یهودا درباره فقرا این سوال را پرسید. اگر در زبان شما راه دیگری برای مشخص کردن اطلاعات پیشزمینه وجود دارد، در اینجا میتوانید از آن استفاده کنید.
«او این را گفت چرا که خود دزد بود. او درباره فقرا اهمیتی نمیداد.»
عیسی به طور ضمنی میگوید، کاری که آن زن انجام داد را میتواند به عنوان مرگ و تدهین عیسی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «به او اجازه دهید تا نشان دهد که چقدر مرا قدر مینهد! بدین شکل او بدن مرا برای کفن و دفن آماده میکند»
عیسی دلالت بر این دارد که فرصت کمک به فقرا همیشه وجود خواهد داشت. ترجمه جایگزین: «همیشه فقرا با شما خواهند بود و میتوانید آنها را هر زمان که خواستید کمک کنید»
بدین روش، عیسی به طور ضمنی می گوید که خواهد مرد. ترجمه جایگزین: «اما من همیشه اینجا با شما نیستم»
این واژه برای ایجاد و مشخص کردن وقفهای در روایت داستان اصلی به کار رفته است. در اینجا یوحنا درباره گروه جدیدی از مردم که از اورشلیم به بیت عنیا آمدهاند، میگوید.
همه آنهایی که مردهاند. این اصطلاح همه مردمانی که در زیرِ زمین مردهاند را توصیف میکند.
در حقیقت زنده شدن دوباره ایلعازر باعث شده بود که بسیاری از یهودیان به عیسی ایمان بیاورند.
این دلالت بر آن دارد که بسیاری از مردمان قوم یهود به عیسی به عنوان پسر خدا ایمان آوردند. ترجمه جایگزین: «اعتماد خود را بر عیسی گذاشتند»
عیسی به اورشلیم وارد میشود و مردم او را همچون پادشاه احترام میکنند.
نویسنده از این واژگان استفاده میکند تا شروع یک رویداد جدید را مشخص نماید.
«جمع کثیری از مردم»
به این معناست که «باشد که خدا ما را نجات دهد»
این بیانگر خواست خدا برای این است که باعث شود که برای فردی اتفاقات خوبی رخ دهد
در اینجا واژه «اسم» کنایهای برای قدرت و اقتدار شخص است. ترجمه جایگزین: «به عنوان نماینده خداوند میآید» یا «در قدرت خداوند میآید»
در اینجا یوحنا اطلاعات پیشزمینهای درباره پیدا کردن الاغ توسط عیسی میدهد. او دلالت میکند که عیسی الاغی را به سمت اورشلیم خواهد راند. ترجمه جایگزین: «او الاغی جوان را یافته و بر آن سوار شده به سمت شهر روانه شد»
شما میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چنان که انبیا در کتاب مقدس نوشتهاند»
«دختر صهیون» در اینجا کنایهای است برای اشاره به مردم اورشلیم. ترجمه جایگزین: «شما مردم اورشلیم»
یوحنا نویسنده این کتاب، در اینجا وقفهای ایجاد کرده تا به خواننده اطلاعات پیشزمینهای درباره آنچه که شاگردان در آینده خواهند فهمید، بدهد.
در اینجا واژههای «این چیزها» اشاره به کلامی دارد که انبیاء درباره عیسی نوشته بودند.
شما میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که خدا، عیسی را جلال داد»
واژههای «این چیزها» اشاره دارد به آنچه که وقتی عیسی سوار بر الاغی به اورشلیم آمد، مردم انجام دادهاند. (با حرکت دادن برگ درختان نخل او را ستایش کردند)
این واژه برای ایجاد و مشخص کردن وقفهای در روایت داستان اصلی به کار رفته است. در اینجا یوحنا درباره گروه زیادی از مردم میگوید که به دیدن عیسی به خاطر شنیدن اینکه ایلعازر را از مردگان برخیزانیده است آمده بودند.
«آنها شنیده بودند که دیگران میگویند عیسی این معجزه را انجام داده است»
«معجزه (نشانه)» یک رویداد است که اثبات میکنند چیزی درست است. در اینجا «معجزه (نشانه)» برخیزاندن ایلعازر بود که اثبات میکرد عیسی همان مسیح موعود است.
فریسیان در اینجا دلیل میآورند که متوقف کردن عیسی غیر ممکن خواهد بود. ترجمه جایگزین: «به نظر میآید که ما هیچ کاری نمیتوانیم برای متوقف کردن عیسی انجام دهیم»
فریسیان از این مبالغه استفاده کردهاند تا حیرت خودشان را از اینکه تعداد زیادی از مردم برای ملاقات با عیسی میآیند را بیان کنند. ترجمه جایگزین: «این گونه به نظر میآید که همه شاگرد او میشوند»
در اینجا «عالم» کنایهای است که به صورت مبالغهآمیزی بیانگر همه مردم جهان است. ممکن است نیاز داشته باشید تا برای مخاطب خود مشخص کنید که فریسیان درباره مردم یهودیه صحبت میکردند.
این عبارت «و بعضی» در اینجا مشخص کننده معرفی شخصیتهای جدیدی در داستان است.
یوحنا دلیل میآورد که این «یونانیان» برای پرستش خداوند در زمان عید پسح آمده بودند. ترجمه جایگزین: «برای پرستش خدا در عید پسخ»
این نام شهری در استان جلیل بود.
این نام شهری در استان جلیل بود.
فیلیپُس و آندریاس درباره درخواست دیدار یونانیها با عیسی صحبت کردند. میتوانید این قسمت را با اضافه کردن کلماتی که دلالت ضمنی هستند، ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها چیزی را که یونانیها گفته بودند، با عیسی در میان گذاشتند»
عیسی به فیلیپُس و آندریاس پاسخ میدهد.
عیسی به طور ضمنی میگوید که اکنون زمان درست و کامل خدا برای جلال دادن پسر انسان از طریق رنجها، مرگ و رستاخیز است. ترجمه جایگزین: «خدا به زودی وقتی که من میمیرم و دوباره برمیخیزم، مرا جلال خواهد داد»
این عبارت را باید در زبان خود طوری ترجمه کنید که به عبارت بعد از خود تاکید کرده و صحت و درستی آن را نشان دهد. ببینید چطور آن را در یوحنا ۱: ۵۱ ترجمه کردهاید .
در اینجا «دانه گندم» یا «بذر»، استعارهای از مرگ عیسی، تدفین و رستاخیز اوست. درست همان طور که یک دانه که کاشته شده و دوباره رشد میکند و میوه بسیار میآورد، مردمان بسیاری نیز با اعتماد و ایمان در عیسی بعد از اینکه کشته شد، دفن شد و دوباره برخاست، به زندگی باز میگردند.
در اینجا «جان خود را دوست دارد» به معنی این است که کسی زندگی جسمانی خود را با ارزشتر از زندگی دیگران بداند. ترجمه جایگزین: «هر کسی که زندگی خود را بیشتر از زندگی دیگران ارزش دهد، حیات جاودانی را دریافت نخواهد کرد»
در اینجا کسی که از «زندگی خود نفرت» دارد به کسی اشاره میکند که زندگی خود را کمتر از زندگی دیگران دوست دارد. ترجمه جایگزین: «هر کسی که زندگی دیگران را مهمتر از زندگی خود در نظر میگیرد، برای همیشه با خدا زندگی خواهد کرد»
عیسی دلالت بر این میکند که خادمانی که او را خدمت میکنند با او در آسمانها خواهند بود. ترجمه جایگزین: «وقتی که من در آسمان هستم، خادمین من نیز آنجا با من خواهند بود»
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این اظهار نظر به صورت پرسشی بدیهی بیان شده است. اگرچه عیسی میخواهد از مصلوب شدن اجتناب کند، او اطاعت از خدا و کشته شدن را انتخاب کرده است. ترجمه جایگزین: «من دعا نخواهم کرد که ای پدر جان مرا از این ساعت حفظ کن»
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «این ساعت» کنایهای است برای نمایش وقتی که عیسی رنج خواهد دید و روی صلیب میمیرد.
در اینجا واژه «اسم» کنایهای است که اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «جلال خود را شناسان کن» یا «جلال خود را آشکار کن»
این به نمایش کشیدن صحبت خدا است. برخی اوقات مردم به خاطر احترام گذاشتن به خدا، از این که مستقیما به خدا اشاره نمایند، اجتناب میکنند. ترجمه جایگزین: «خدا از آسمانها صحبت کرد»
عیسی توضیح میدهد که چرا صدایی از آسمان با او صحبت کرد.
در اینجا «این جهان» کنایهای است که اشاره به همه مردم جهان دارد. ترجمه جایگزین: «الان زمان آن است که خدا همه مردم را داوری کند»
در اینجا «رئیس» اشاره به شیطان دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «الان زمان آن است که من قدرت شیطان را از بین ببرم همان که بر این دنیا ریاست میکند»
در آیه ۳۳، یوحنا درباره چیزی که عیسی از آن به عنوان «بلند کرده شدن» یاد می کند، اطلاعات پیشزمینه به ما میدهد.
در اینجا عیسی اشاره به مصلوب شدن خود دارد. شما میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که مردم مرا روی صلیب برافراشتند»
از طریق مصلوب شدنش، عیسی راهی را مهیا میکند که همگان بتوانند به او ایمان بیاورند.
یوحنا در میان صحبتهای عیسی وقفهای ایجاد کرده تا سخن او را به مصلوب کردنش توسط مردم معنی کند. ترجمه جایگزین: «او این را گفت تا مردم بدانند که او چگونه خواهد مرد»
یوحنا در میان صحبتهای عیسی وقفهای ایجاد کرده تا سخن او را به مصلوب کردنش توسط مردم معنی کند. ترجمه جایگزین: «او این را گفت تا مردم بدانند که او چگونه خواهد مرد»
معانی ممکن: ۱) «هویت این پسر انسان چیست؟» یا ۲) «درباره کدامین پسر انسان تو صحبت میکنی؟»
در اینجا «نور» استعاره از تعالیم عیسی است که حقیقت خدا را آشکار میسازد. «راه رفتن در ظلمت» استعاره از زندگی کردن بدون حقیقت خداست. ترجمه جایگزین: «کلام من همانند نوری برای شما است، تا کمک کند درک کنید که خدا از شما میخواهد که چگونه زندگی کنید. من دیگر بیشتر از این با شما نخواهم بود. شما نیاز دارید تا از راهنماییها و تعالیم من تا زمانی که با شما هستم، پیروی کنید. اگر کلام مرا رد کنید، مانند آن خواهد بود که در تاریکی و ظلمت قدم بر میدارید و نمیتوانید ببینید که کجا میروید»
در اینجا «نور» استعاره از تعالیم عیسی است که حقیقت خدا را آشکار میسازد. «پسران نور» نیز استعارهای است برای نشان دادن آنهایی که پیام عیسی را قبول کردهاند و با توجه به حقیقت خدا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مادامی که من با شما هستم، به چیزی که شما را تعلیم می دهم ایمان آورید تا حقیقت خدا در شما باشد.
این یک وقفه در روایت داستان اصلی است تا یوحنا درباره تحقق نبوتهایی که توسط اشعیای نبی گفته شده بود، توضیحاتی ارائه دهد.
شما میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به منظور تحقق پیام اشعیای نبی»
این اظهار نظر در حالت پرسش لفاظی بیان شده است تا به صراحت نا امیدی نبی از مردمی که به پیام نبوت او ایمان نمیآورند را بیان کند. این سوالات را میتوان هر کدام را به صورت سوال لفاظی مستقل ترجمه کرد، ترجمه جایگزین: «ای خداوند، به سختی کسی به پیام ما ایمان میآورد، حتی آنان که قدرت و توانایی تو را برای نجات خود دیدهاند!»
این کنایهای است که اشاره به توانایی قدرتمند خداوند برای نجات دارد.
در اینجا «دلها» کنایه از ذهن مردم است. عبارت «دلهای ایشان را سخت ساخت» استعارهای برای سرکش ساختن افراد است. همچنین «به دلهای خود فهمیدن» به معنی «به درستی درک کردن» است. ترجمه جایگزین: «او ایشان را سرکش ساخت ... تا به درستی درک نکنند»
در اینجا «برگشتن» استعارهای از «توبه کردن» است. ترجمه جایگزین: «و آنها توبه نخواهند کرد»
شما میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پس مردم ایشان را از رفتن به کنیسهها مانع نخواهند شد»
«آنها میخواستند که مردم ایشان را جلال بدهند تا اینکه خداوند آنها را جلال دهد»
حالا یوحنا به خط داستان اصلی باز میگردد. این زمان دیگری است که عیسی باز شروع به سخن گفتن با جمعیت میکند.
در اینجا یوحنا دلالت میکند که جماعتی از مردم برای شنیدن سخنان عیسی جمع شدهاند. ترجمه جایگزین: «عیسی به جمعیتی که جمع شده بودند، با صدای بلند ندا کرد»
در اینجا ضمیر مستتر «او» به خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که مرا دیده، خدایی را که مرا فرستاده، دیده است»
عیسی به سخنان خود با جمعیت ادامه میدهد.
در اینجا «نور» استعارهای است برای الهام و وحی که از طرف خدا میآید. همچنین «جهان» کنایه از مردم است. به نحوه ترجمه خود برای این عبارت در آیه یوحنا ۱۲:۸ دقت کنید. ترجمه جایگزین: «من برای دادن نور به مردم این جهان آمدهام»
در اینجا «ظلمت (تاریکی)» استعارهای برای زندگی کردن در بیخبری از حقیقت خدا است. ترجمه جایگزین: «به کوری روحانی ادامه نخواهند داد»
در اینجا «جهان» کنایهای برای نمایش تمام مردم جهان است.
در اینجا «داوری کردن جهان» دلالت بر محکومیت دارد. عیسی نیامده است تا مردم را محکوم کند. ترجمه جایگزین: «اگر هر کس که تعالیم مرا میشنود آن را رد میکند، با این حال او را محکوم نمیکنم. من نیامدهام که مردم را محکوم کنم. در عوض من آمده تا آنهایی که به من اعتماد میکنند را نجات بخشم»
«در زمانی که خدا گناهان مردم را داوری خواهد کرد»
«در زمانی که خدا گناهان مردم را داوری خواهد کرد»
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«میدانم کلامی که مرا فرمان داده تا آنها را بگویم، کلامی است که برای همیشه زندگی میبخشد»
1و قبل از عید فِصَح، چون عیسی دانستکه ساعت او رسیده است تا از این جهان به جانب پدر برود، خاصّان خود را که در این جهان محبّت مینمود، ایشان را تا به آخر محبّت نمود.2و چون شام میخوردند و ابلیس پیش از آن در دل یهودا پسر شمعون اسخریوطی نهاده بود که او را تسلیم کند،3عیسی با اینکه میدانست که پدرْ همهچیز را به دست او داده است و از نزد خدا آمده و به جانب خدا میرود،4از شام برخاست و جامه خود را بیرون کرد و دستمالی گرفته، به کمر بست.5پس آب در لگن ریخته، شروع کرد به شستن پایهای شاگردان و خشکانیدن آنها با دستمالی که بر کمر داشت.6پس چون به شمعون پطرس رسید، او به وی گفت، ای آقا تو پایهای مرا میشویی؟7عیسیدر جواب وی گفت، آنچه من میکنم الآن تو نمیدانی، لکن بعد خواهی فهمید.8پطرُس به او گفت، پایهای مرا هرگز نخواهی شست. عیسی او را جواب داد، اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.9شمعون پِطرُس بدو گفت، ای آقا نه پایهای مرا و بس، بلکه دستها و سر مرا نیز.10عیسی بدو گفت، کسی که غسل یافت محتاج نیست مگر به شستن پایها، بلکه تمام او پاک است. و شما پاک هستید لکن نه همه.11زیرا که تسلیمکننده خود را میدانست و از این جهت گفت، همگی شما پاک نیستید.12و چون پایهای ایشان را شست، رخت خود را گرفته، باز بنشست و بدیشان گفت، آیا فهمیدید آنچه به شما کردم؟13شما مرا استاد و آقا میخوانید و خوب میگویید زیرا که چنین هستم.14پس اگر من که آقا و معلّم هستم، پایهای شما را شستم، بر شما نیز واجب است که پایهای یکدیگر را بشویید.15زیرا به شما نمونهای دادم تا چنانکه من با شما کردم، شما نیز بکنید.16آمین آمین به شما میگویم غلام بزرگتر از آقای خود نیست و نه رسول از فرستنده خود.17هرگاه این را دانستید، خوشابحال شما اگر آن را به عمل آرید.18دربارهٔ جمیع شما نمیگویم؛ من آنانی را که برگزیدهام میشناسم، لیکن تا کتاب تمام شود، آنکه با من نان میخورد، پاشنه خود را بر من بلند کرده است.19الآن قبل از وقوع به شما میگویم تا زمانی که واقع شود باور کنید که من هستم.20آمین آمین به شما میگویم هر که قبول کند کسی را که میفرستم، مرا قبول کرده؛ و آنکه مراقبول کند، فرستنده مرا قبول کرده باشد.21چون عیسی این را گفت، در روح مضطرب گشت و شهادت داده، گفت، آمین آمین به شما میگویم که یکی از شما مرا تسلیم خواهد کرد.22پس شاگردان به یکدیگر نگاه میکردند و حیران میبودند که این را دربارهٔ که میگوید.23و یکی از شاگردان او بود که به سینه عیسی تکیه میزد و عیسی او را محبّت مینمود؛24شمعون پِطرُس بدو اشاره کرد که بپرسد دربارهٔ کِه این را گفت.25پس او در آغوش عیسی افتاده، بدو گفت، خداوندا کدام است؟26عیسی جواب داد، آن است که من لقمه را فرو برده، بدو میدهم. پس لقمه را فرو برده، به یهودای اسخریوطی پسر شمعون داد.27بعد از لقمه، شیطان در او داخل گشت. آنگاه عیسی وی را گفت، آنچه میکنی، به زودی بکن.28امّا این سخن را احدی از مجلسیان نفهمید که برای چه بدو گفت.29زیرا که بعضی گمان بردند که چون خریطه نزد یهودا بود، عیسی وی را فرمود تا مایحتاج عید را بخرد یا آنکه چیزی به فقرا بدهد.30پس او لقمه را گرفته، در ساعت بیرون رفت و شب بود.31چون بیرون رفت عیسی گفت، الآن پسر انسان جلال یافت و خدا در او جلالیافت.32و اگر خدا در او جلال یافت، هرآینه خدا او را در خود جلال خواهد داد و به زودی او را جلال خواهد داد.33ای فرزندان، اندک زمانی دیگر با شما هستم و مرا طلب خواهید کرد؛ و همچنان که به یهود گفتم جایی که میروم شما نمیتوانید آمد، الآن نیز به شما میگویم.34به شما حکمی تازه میدهم که یکدیگر را محبّت نمایید، چنانکه من شما را محبّت نمودم تا شما نیز یکدیگر را محبّت نمایید.35به همین همه خواهند فهمید که شاگرد من هستید اگر محبّت یکدیگر را داشته باشید.36شمعون پِطرُس به وی گفت، ای آقا کجا میروی؟ عیسی جواب داد، جایی که میروم، الآن نمیتوانی از عقب من بیایی و لکن در آخر از عقب من خواهی آمد.37پِطرُس بدو گفت، ای آقا برای چه الآن نتوانم از عقب تو بیایم؟ جان خود را در راه تو خواهم نهاد.38عیسی به او جواب داد، آیا جان خود را در راه من مینهی؟ آمین آمین به تو میگویم تا سه مرتبه مرا انکار نکرده باشی، خروس بانگ نخواهد زد.
رویدادهای این باب به طور مشترک به شام آخر یا شام خداوند اشاره میکنند. این عید پسخ به اشکال مختلف قربانی شدن عیسی را به عنوان بره خدا به تصویر میکشد.
شستن پاها
مردم در دوران باستان خاور نزدیک بر این باور بودند که پاها بسیار کثیف هستند. فقط خادمین پای مردم را میشستند. شاگردان نمیخواستند که عیسی پاهای ایشان را بشوید، زیرا که آنها او را استاد خود می دانستند و خود را خادمین وی، اما عیسی میخواست که به آنها نشان دهد که نیاز دارند تا یکدیگر را خدمت کنند.
من هستم
یوحنا این گفته عیسی را چهار بار در این کتاب ثبت کرده است، که یک بار در این باب آمده است. اینها به صورت جداگانه خود یک جمله هستند، و به صورت تحتاللفظی از زبان عبری برای یهوه «من هستم» ترجمه شده است، که خدا خود را تخت این عنوان به موسی معرفی کرد. بنا به دلایل بسیاری، اکثر مردم بر این باور هستند که وقتی عیسی این را میگفت در اصل استدلال میکرده که خود یهوه است.
«پسر انسان»
عیسی خود را به عنوان «پسر انسان» در این باب معرفی می کند (یوحنا ۳۱:۱۳). زبان شما ممکن است این امکان را به مردم ندهد که درباره خودشان به عنوان شخصی دیگر سخن بگویند.
و
هنوز عید پسخ نرسیده بود و عیسی با شاگردانش برای شام جمع شده بودند. این آیات تنظیم داستان را توضیح میدهد و اطلاعات پیشزمینه درباره عیسی و یهودا ارائه میکند.
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
محبّتی که از طرف خدا میآید، به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبت میکند، اتفاق نیافتد. این نوع از محبت به دیگران اهمیت میدهد، بدون این که آنچه انجام میدهند، اهمیتی داشته باشد.
عبارت «در دل گذاشتن» یک اصطلاح است به این معنی که باعث شده کسی درباره چیزی فکر کند. ترجمه جایگزین: «شیطان باعث شده بود که یهودای اسخریوطی پسر شمعون به تسلیم کردن عیسی فکر کند»
آیه ۳ به دادن اطلاعات پیشزمینه درباره آنچه که عیسی میدانست، ادامه میدهد. داستان از آیه چهارم شروع میشود.
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «دستان او» کنایهای برای اقتدار و قدرت است. ترجمه جایگزین: «به او اقتدار و قدرت کامل بر روی همه چیز را داده است»
عیسی همیشه نزد پدر بوده است و هنگامی که کارش بر روی زمین تمام شد، نزد او باز میگشت.
چون که آن ناحیه بسیار خاکآلود بوده است، مرسوم بود که میزبان ضیافت شام، خادمی را بفرستد تا پاهای میهمانان را بشوید. عیسی لباس رویی خود را در میآورد، تا از نظر ظاهری نیز شبیه یک خادم و غلام شود.
چون که راههای آن ناحیه بسیار خاکی بود، مرسوم بود که میزبان شام، خادمی را مهیا کند تا پایهای میهمانان را بشوید. عیسی کار خادم، را با شستن پای شاگردان خود انجام داد.
پرسش پطرس نشان میدهد که او نمیخواست عیسی پاهایش را بشوید. ترجمه جایگزین: «سرورم، درست نیست که شما پاهای من گناهکار را بشویید!»
در اینجا عیسی سخن گفتن درباره «شستن» به معنی خالصسازی یا پاک سازی روحانی اشخاص را شروع میکند. از زمانی که عیسی در آیه ۷:۱۳ این باب گفت که شاگردان به طور کامل نخواهند فهمید که چه اتفاقی افتاده است، ترجمهها بایستی «شستن» را به همین شکل در تصویر سازی باقی نگاه دارند و آن را در میان متن توضیح ندهند.
این جمله را با صراحت میتوان ترجمه کرد که عیسی درباره شستن پاها صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «اگر پاهای تو را نشویم»
واژه «نصیب» به معنی بخشی از یک میراث است. در اینجا به صورت استعاری این معنی را میدهد که پطرس مشارکت یا هیچ سهمی در کارهای عیسی نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «تو شاگرد من نخواهی بود» یا «تو به من تعلق نخواهی داشت»
عیسی به سخنان خود با شمعون پطرس ادامه میدهد.
در اینجا عیسی درباره «غسل»، «شستن» و «پاکیزگی» که اشخاص را از نظر روحانی پاک و خالص میسازد، صحبت میکند. از زمانی که عیسی در آیه ۷:۱۳ گفت که شاگردان به طور کامل درک نخواهند کرد که چه اتفاقی خواهد افتاد، ترجمهها بایستی این تصویرسازی «شستن» را حفظ کنند و سعی به توضیح آن در میان متن نداشته باشند.
واژه «بلکه» در اینجا تضاد و کنتراست بین نیاز به پاکیزگی یک شخص و پاکیزه بودن شخص از قبل را نشان میدهد. در برخی از زبانها ممکن است که واژه «بلکه (اما)» استفاده نشود. ترجمه جایگزین: «کسی که حمام کرده است نیازی ندارد مگر شستن پاهایش، زیرا که او کاملا پاکیزه است» یا «کسی که حمام کرده است نیازی به شستن ندارد به جز پاهایش، او کاملا پاک است»
دلالت بر این دارد که نیازی به نگرانی برای شستن همه بدن نیست. ترجمه جایگزین: «نیازی ندارد که تمام بدنش غسل شود» یا «نیازی به من ندارد که تمام بدنش را بشویم»
در اینجا «پاک» به معنی خلوص یا پاکی روحانی است. از جایی که عیسی در آیه ۷:۱۳ گفت که شاگردان به طور کامل درک نخواهند کرد که چه اتفاقی میافتد، ترجمهها بایستی این تصویرسازی «شستن» را حفظ کنند و سعی به توضیح آن در میان متن نداشته باشند.
این اظهار نظر در قالب پرسش مطرح میشود تا عیسی بر روی اهمیت چیزی که به شاگردان تعلیم داد، تاکید داشته باشد. ترجمه جایگزین: «شما نیاز دارید که بفهمید چه کاری برایتان انجام دادهام!»
در اینجا عیسی دلالت دارد بر اینکه شاگردان برای او احترام زیادی قائل هستند. ترجمه جایگزین: «شما به من احترام زیادی نشان میدهید وقتی که مرا «استاد» و «آقا» خطاب میکنید»
عیسی به طور ضمنی میگوید که شاگردانش باید آنچه را که او به عنوان نمونهای نشان داده پیروی کنند و یکدیگر خدمت نمایند. ترجمه جایگزین: «شما بایستی همچنین فروتنانه یکدیگر را خدمت کنید»
عیسی به سخنان خود با شاگردان ادامه میدهد.
به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۵۱:۱ رجوع کنید.
«مهمتر»
در اینجا «خوشا به حال شما (برکت یافتید)» به معنی رخ دادن اتفاقات خوب و سودمند برای یک شخص است. ترجمه جایگزین: «خداوند شما را برکت خواهد داد»
این جمله را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این به منظور تحقق کتب مقدس است»
در اینجا عبارت «با من نان میخورد» اصطلاحی است برای کسی که ادعای دوستی دارد. عبارت «پاشنه خود را بلند کردن» نیز یک اصطلاح است که به معنای دشمن شدن شخصی بر ضد کسی است. اگر در زبان خود اصطلاحاتی دارید که این معانی را میرسانند، در اینجا میتوانید از آنها استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که ادعای دوستی با من را دارد، ضد من برگشته و دشمن شده است»
«الان که به شما پیش از وقوع به شما میگویم چه چیزی قرار است اتفاق بیافتد.»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) عیسی خود را یهوه معرفی میکند، آنکه خودش را به موسی «من هستم» معرفی کرد یا ۲) عیسی میگوید که «من همان هستم که ادعا میکنم هستم.»
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
ناراحت شد، نگران شد
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
«شاگردان به یکدیگر نگاه کردند و متعجب بودند که: چه کسی عیسی را تسلیم خواهد کرد؟»
این اشاره به یوحنا دارد.
در زمان مسیح، یهودیان اغلب به سبک و سیاق یونانیان دور میز برای شام روی نیمکتهایی کم ارتفاع، کنار یکدیگر مینشستند.
در سبک یونانی وقتی کنار یکدیگر برای شام مینشستند، آن کسی که شانه به شانه در کنار شخصی مینشست به عنوان کسی در نظر گرفته میشده که نزدیکترین دوستی را با شخص داشت.
محبّتی که از طرف خدا میآید، به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آن که محبتش میکند، اتفاق نیفتد.
این برای مشخص کردن محل تولد یهودا است که از دهکده کریوت (اسخریوط) بود.
واژههای «یهودا گرفت» از زمینه متن برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «پس از اینکه یهودا لقمه نان را گرفت»
این یک اصطلاحی است که به معنای شیطان کاملا کنترل یهودا را به دست گرفت، به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «شیطان اختیار او را به دست گرفت» یا «شیطان شروع به فرمان دادن به او کرد»
در اینجا عیسی با یهودا صحبت میکند.
«کاری را که قصد داری انجام دهی، زودتر به انجام برسان»
میتوانید این جمله را به صورت نقل قول مستقیم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «برو و مقداری پول به فقرا بده»
به نظر میآید که یوحنا در اینجا توجه را به این حقیقت جلب میکند که یهودا کار شیطانی یا «تاریک» خود را در تاریکی و ظلمت شب به انجام خواهد رساند. ترجمه جایگزین: «او به سرعت در تاریکی شب بیرون رفت»
این جمله را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «حالا مردم میبینند که چگونه پسر انسان جلال خواهد یافت و چگونه خدا از طریق کار پسر انسان جلال خواهد یافت»
ضمیر «او» به پسر انسان برمیگردد. ضمیر «خود» نیز اشاره به خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «خدا خودش به زودی پسر انسان را جلال خواهد داد»
عیسی خطاب به شاگردانش آنان را «فرزندان» خواند تا نشان دهد که محبت او به ایشان چنان است که گویی فرزندان او هستند.
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است و نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که مخالف عیسی بودند. ترجمه جایگزین: «آن چنان که به سران مذهبی قوم یهود گفتم»
عیسی به سخنان خود با شاگردانش ادامه میدهد.
محبّتی که از طرف خدا میآید، به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
ممکن است نیاز داشته باشید که مشخص کنید این مبالغه فقط به مردمی که میدیدند شاگردان یکدیگر را محبت میکنند، اشاره دارد.
«زندگی خود را میدهم» یا «میمیرم»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به گفته عیسی اضافه کند. ترجمه جایگزین: «تو خود میگویی که برای من خواهی مرد، اما حقیقت این است که تو این کار را نخواهی کرد!»
«تو برای سه مرتبه قبل از اینکه خروس بخواند، خواهی گفت که مرا نمیشناسی»
1دل شما مضطرب نشود! به خدا ایمانآورید به من نیز ایمان آورید.2در خانهٔ پدر من منزل بسیار است والاّ به شما میگفتم. میروم تا برای شما مکانی حاضر کنم،3و اگر بروم و از برای شما مکانی حاضر کنم، بازمیآیم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جایی که من میباشم شما نیز باشید.4و جایی که من میروم میدانید و راه را میدانید.5توما بدوگفت، ای آقا نمیدانیم کجا میروی. پس چگونه راه را توانیم دانست؟6عیسی بدو گفت، من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز بهوسیلهٔ من نمیآید.7اگر مرا میشناختید، پدر مرا نیز میشناختید و بعد از این او را میشناسید و او را دیدهاید.8فیلپُّس به وی گفت، ای آقا پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است.9عیسی بدو گفت، ای فیلیپُس در این مدّت با شما بودهام، آیا مرا نشناختهای؟ کسی که مرا دید، پدر را دیده است. پس چگونه تو میگویی پدر را به ما نشان ده؟10آیا باور نمیکنی که من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنهایی که من به شما میگویم از خود نمیگویم، لکن پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند.11مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است، والاّ مرا بهسبب آن اعمال تصدیق کنید.12آمین آمین به شما میگویم هر که به من ایمان آرد، کارهایی را که من میکنم او نیز خواهد کرد و بزرگتر از اینها نیز خواهد کرد، زیرا که من نزد پدر میروم.13و هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید بجا خواهم آورد تا پدر در پسر جلال یابد.14اگر چیزی به اسم من طلب کنید من آن را بجا خواهم آورد.15اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید.16و من از پدر سؤال میکنم و تسلّیدهندهای دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه باشما بماند،17یعنی روح راستی که جهان نمیتواند او را قبول کند زیرا که او را نمیبیند ونمیشناسد و امّا شما او را میشناسید، زیرا که با شما میماند و در شما خواهد بود.18شما را یتیم نمیگذارم نزد شما میآیم.19بعد از اندک زمانی جهان دیگر مرا نمیبیند و امّا شما مرا میبینید و از این جهت که من زندهام، شما هم خواهید زیست.20و در آن روز شما خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما.21هر که احکام مرا دارد و آنها را حفظ کند، آن است که مرا محبّت مینماید؛ و آنکه مرا محبّت مینماید، پدر من او را محبّت خواهد نمود و من او را محبّت خواهم نمود و خود را به او ظاهر خواهم ساخت.22یهودا، نه آن اسخریوطی، به وی گفت، ای آقا چگونه میخواهی خود را به ما بنمایی و نه بر جهان؟23عیسی در جواب او گفت، اگر کسی مرا محبّت نماید، کلام مرا نگاه خواهد داشت و پدرم او را محبّت خواهد نمود و به سوی او آمده، نزد وی مسکن خواهیم گرفت.24و آنکه مرا محبّت ننماید، کلام مرا حفظ نمیکند؛ و کلامی که میشنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد.25این سخنان را به شما گفتم وقتی که با شما بودم.26لیکن تسلّیدهنده یعنی روحالقدس که پدر او را به اسم من میفرستد، او همهچیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد.27سلامتی برای شما میگذارم، سلامتی خود را به شما میدهم. نه چنانکه جهان میدهد، من به شما میدهم. دل شما مضطرب و هراسان نباشد.28شنیدهاید که من به شما گفتم میروم و نزد شما میآیم. اگر مرا محبّت مینمودید، خوشحال میگشتید که گفتم نزد پدر میروم، زیرا که پدر بزرگتر از من است.29و الآن قبل از وقوع به شماگفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید.30بعد از این بسیار با شما نخواهم گفت، زیرا که رئیس این جهان میآید و در من چیزی ندارد.31لیکن تا جهان بداند که پدر را محبّت مینمایم، چنانکه پدر به من حکم کرد همانطور میکنم. برخیزید از اینجا برویم.
«خانه پدرم»
عیسی از این واژهها برای صحبت از آسمانها جایی که خدا زندگی میکند و نه معبد، استفاده کرده است.
روحالقدس
عیسی به شاگردانش گفت که او روحالقدس را برای آنها خواهد فرستاد. روحالقدس، تسلی دهنده است (یوحنا۱۶:۱۴) کسی که همیشه با قوم خداست و آنها را کمک میکند و با خدا از جانب آنها صحبت میکند. او روح حقیقت هم هست (یوحنا ۱۷:۱۴) کسی که به قوم خدا میگوید که چه چیزی درباره خدا درست است، و در نتیجه آنها او را بهتر شناخته و به خوبی خدمت خواهند کرد.
بخشی از داستان که از باب قبل مانده بود، همچنان ادامه دارد. عیسی به روی میز خم شده و به صحبت کردن با شاگردانش ادامه میدهد.
در اینجا «دل» کنایهای از وجود درونی شخص است. ترجمه جایگزین: « دست از دلواپسی و نگرانی بکشید»
«در خانه پدرم جاهای زیادی برای زندگی وجود دارد»
این به آسمان، جایی که خدا زندگی میکند، اشاره دارد.
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
واژه «منزل (اتاق)» میتواند به اتاقی تکی و یا منزلی بزرگتر اشاره داشته باشد.
عیسی برای هر شخصی که به او ایمان بیاورد، جایی را در آسمان آماده و مهیا میکند. ضمیر «شما» در اینجا به صورت جمع است و به همه شاگردان اشاره دارد.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «راه به سمت خدا» یا ۲) «کسی که مردم را به سمت خدا ببرد»
«چگونه میتوانیم بدانیم که چطور به آنجا بیاییم؟»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «شخص درست» یا ۲) «کسی که درباره خدا کلام درستی را میگوید»
این یک استعاره از توانایی عیسی برای زندگی بخشیدن به مردم است. ترجمه جایگزین: «کسی که میتواند مردم را زنده سازد»
مردم تنها با ایمان و اعتماد به عیسی میتوانند به نزد خدا آمده و با او زندگی کنند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس جز از طریق من نمیتواند به نزد پدر بیاید و با او زندگی کند»
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به گفته عیسی اضافه کند. ترجمه جایگزین: «فیلیپُس، من برای مدت بسیار زیادی با شما شاگردان بودهام. بایستی دیگر مرا بشناسید!»
دیدن عیسی پسر خدا، همان دیدن خدای پدر است. «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به گفته عیسی به فیلیپُس اضافه کند. ترجمه جایگزین: «پس شما اصلا نباید بگویید که پدر را به ما نشان بده!»
عیسی از فیلیپُس سوالی پرسیده و به سخنان خود با شاگردانش ادامه می دهد.
این جمله به منظور تاکید بر سخنان عیسی به فیلیپس به حالت سوالی آمده است. ترجمه جایگزین: «واقعاً باید به من...ایمان داشته باشی»
«پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«چیزهایی که به شما میگویم از خودم نیست» یا «کلامی که به شما میگویم از من نیست»
در اینجا ضمیر «شما» به صورت جمع بوده و عیسی با تمامی شاگردانش صحبت میکند.
این یک اصطلاح است به معنای اینکه خدای پدر و عیسی دارای رابطهای منحصربفرد هستند. ترجمه جایگزین: «من با پدر یکی هستم، و پدر نیز با من یکی است» یا «پدرم و من دقیقا به گونهای هستیم که انگار یک هستیم»
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
این به معنی ایمان آوردن به عیسی به عنوان پسر خدا است.
«پدر» عنوان بسیار مهمی است که رابطه بین خدا و عیسی را نشان میدهد.
در اینجا «اسم» کنایهای است که اقتدار عیسی را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «برای هر چه که میخواهید، از اقتدار من استفاده کنید»
این جمله را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا من نشان دهم به همه که چقدر پدرم بزرگ است»
اینها عناوین بسیار مهمی است که رابطه بین خدا و عیسی را نشان میدهد.
در اینجا «اسم» کنایهای است که اقتدار عیسی را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «اگر به عنوان پیروان من چیزی طلب کنید، من برآورده خواهم کرد» یا «هر چیزی که از من بخواهید، من انجام خواهم داد، زیرا که متعلق به من هستید»
این اشاره به روحالقدس دارد.
این اشاره دارد به روحالقدس، کسی که به مردم تعلیم میدهد که چه چیزی درباره خدا درست است.
در اینجا «جهان» کنایه از تمام مردمانی است که مخالف خدا هستند. ترجمه جایگزین: «مردم ناباور در این جهان هرگز او را خوشآمد نخواهند گفت، چرا که او را نمیبینند» یا «آن کسانی که مخالف خدا هستند، او را قبول نخواهند کرد، زیرا آنها او را نمیبینند»
در اینجا عیسی دلالت دارد بر اینکه شاگردانش را بیکس و بدون مراقبت رها نخواهد کرد. ترجمه جایگزین: «بدون کسی که از شما مراقبت کند رها نمیکنم»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمانی است که متعلق به خدا نیستند. ترجمه جایگزین: «بیایمانان»
خدای پدر و عیسی به عنوان یک شخص زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «شما خواهید دانست که پدرم و من مثل یک شخص هستیم»
عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«شما و من مانند یک شخص هستیم»
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه نمایید. ترجمه جایگزین: «پدر من هر کس را که مرا محبت کند، محبت خواهد کرد»
عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این اشاره به شاگردی دیگر دارد که او نیز نامش یهودا بود، اما نه آن شاگردی که از اهالی اسخریوط (کریوت) بود و عیسی را تسلیم کرد.
در اینجا واژه «بنمایی» به نمایش اینکه چقدر عیسی خارقالعاده است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چرا میخواهی خودت را فقط به ما بنمایی» یا «چرا میخواهی فقط به ما اجازه دهی که ببینیم چه اندازه خارقالعاده و بزرگ هستی»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمانی است که مخالف خدا هستند. ترجمه جایگزین: «نه به آنهایی که به خدا تعلق ندارند»
عیسی به یهودا (نه آن اسخریوطی) پاسخ میدهد.
«کسی که مرا دوست دارد، کاری را که گفتهام انجام دهد، انجام خواهد داد»
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
پدر و پسر با کسانی که از فرمانهای عیسی اطاعت میکنند، زندگی را تسهیم خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «ما خواهیم آمد و با او زندگی خواهیم کرد، و با او رابطهای شخصی خواهیم داشت»
«چیزهایی که به شما گفتم، چیزهایی نیست که قصد داشته باشم تا از خودم بگویم»
«پیام»
در اینجا عیسی وقتی گفت «شما» یعنی با همه شاگردانش صحبت میکرد.
عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «جهان» کنایه از مردمانی است که خدا را دوست ندارند.
در اینجا «دل» کنایهای از وجود درونی افراد است. ترجمه جایگزین: « دست از نگرانی بکشید و دیگر مترسید»
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
در اینجا عیسی دلالت بر این دارد که به نزد پدرش باز خواهد گشت. ترجمه جایگزین: «من به نزد پدر باز میگردم»
در اینجا عیسی دلالت بر این دارد که پدر مادامی که پسر بر روی زمین است، اقتدار بیشتری نسبت به پسر دارد. ترجمه جایگزین: «پدر از من که اینجا هستم اقتدار بیشتری دارد»
عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «رئیس» اشاره به شیطان دارد. به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۳۱:۱۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «شیطان همان که این جهان را اداره میکند»
در اینجا عیسی دلالت بر این دارد که شیطان برای حمله به او میآید. ترجمه جایگزین: «شیطان برای حمله کردن به من میآید»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمانی است که متعلق به خدا نیستند. ترجمه جایگزین: «تا اینکه هر آن کس که متعلق به خدا نیست هم بداند»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
1من تاک حقیقی هستم و پدر من باغبان است.2هر شاخهای در من که میوه نیاورد، آن را دور میسازد و هر چه میوه آرد آن را پاک میکند تا بیشتر میوه آورد.3الحال شما بهسبب کلامی که به شما گفتهام پاک هستید.4در من بمانید و من در شما. همچنانکه شاخه از خود نمیتواند میوه آورد اگر در تاک نماند، همچنین شما نیز اگر در من نمانید.5من تاک هستم و شما شاخهها. آنکه در من میماند و من در او، میوهٔ بسیار میآورد زیرا که جدا از من هیچ نمیتوانید کرد.6اگر کسی در من نماند، مثل شاخه بیرون انداخته میشود و میخشکد و آنها را جمع کرده، در آتش میاندازند و سوخته میشود.7اگر در من بمانید و کلام من در شما بماند، آنچه خواهید بطلبید که برای شما خواهد شد.8جلال پدر من آشکارا میشود به اینکه میوهٔ بسیار بیاورید و شاگرد من بشوید.9همچنان که پدر مرا محبّت نمود، من نیز شما را محبّت نمودم؛ در محبّت من بمانید.10اگر احکام مرا نگاه دارید، در محبّت من خواهید ماند، چنانکه من احکام پدر خود را نگاه داشتهام و در محبّت او میمانم.11این را به شما گفتم تا خوشی من در شما باشد و شادی شما کامل گردد.12این است حکم من که یکدیگر را محبّتنمایید، همچنان که شما را محبّت نمودم.13کسی محبّتِ بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد.14شما دوست من هستید اگر آنچه به شما حکم میکنم بجا آرید.15دیگر شما را بنده نمیخوانم زیرا که بنده آنچه آقایش میکند نمیداند؛ لکن شما را دوست خواندهام زیرا که هرچه از پدر شنیدهام به شما بیان کردم.16شما مرا برنگزیدید، بلکه من شما را برگزیدم و شما را مقرّر کردم تا شما بروید و میوه آورید و میوهٔ شما بماند تا هر چه از پدر به اسم من طلب کنید به شما عطا کند.17به این چیزها شما را حکم میکنم تا یکدیگر را محبّت نمایید.18اگر جهان شما را دشمن دارد، بدانید که پیشتر از شما مرا دشمن داشته است.19اگر از جهان میبودید، جهان خاصّان خود را دوست میداشت. لکن چونکه از جهان نیستید بلکه من شما را از جهان برگزیدهام، از این سبب جهان با شما دشمنی میکند.20بهخاطر آرید کلامی را که به شما گفتم، غلام بزرگتر از آقای خود نیست. اگر مرا زحمت دادند، شما را نیز زحمت خواهند داد؛ اگر کلام مرا نگاه داشتند، کلام شما را هم نگاه خواهند داشت.21لکن بجهت اسم من جمیع این کارها را به شما خواهند کرد زیرا که فرستنده مرا نمیشناسند.22اگر نیامده بودم و به ایشان تکلّم نکرده، گناه نمیداشتند؛ و امّا الآن عذری برای گناه خود ندارند.23هر که مرا دشمن دارد پدر مرا نیزدشمن دارد.24و اگر در میانِ ایشان کارهایی نکرده بودم که غیر از من کسی هرگز نکرده بود، گناه نمیداشتند. ولیکن اکنون دیدند و دشمن داشتند مرا و پدر مرا نیز.25بلکه تا تمام شود کلامی که در شریعت ایشان مکتوب است که، مرا بیسبب دشمن داشتند.26لیکن چون تسلّیدهنده که او را از جانب پدر نزد شما میفرستم آید، یعنی روح راستی که از پدر صادر میگردد، او بر من شهادت خواهد داد.27و شما نیز شهادت خواهید داد زیرا که از ابتدا با من بودهاید.
تاک
عیسی از تاک به عنوان استعارهای برای اشاره به خودش استفاده کرده است. این بدان خاطر است که تاک برای میوه دادن انگور، آب و مواد معدنی مورد نیاز را جمعآوری کرده و به برگ ها و انگورها میرساند. بدون تاک، انگورها و برگها خواهند مرد. او میخواست تا شاگردانش بدانند، مادامی که او را محبت نکرده و از دستوراتش پیروی نکنند، غیر ممکن است قادر به انجام کاری باشند که خدا را خشنود سازد.
بخشی از داستان که از باب قبلی باقی مانده بود، ادامه پیدا میکند. عیسی دور میز شام با شاگردانش صحبت را ادامه میدهد.
در اینجا «تاک حقیقی» یک استعاره است. عیسی خودش را با تاک یا تاکستان قیاس میکند. او منشاء حیات است و باعث زندگی مردم در طریقی که خدا را خشنود سازند. ترجمه جایگزین: «من همانند تاک هستم که میوههای نیکو بار میآورد»
«باغبان» یک استعاره است. یک «باغبان» شخصی است که از تاک مراقبت میکند تا مطمئن شود که بیشترین میوه ممکن را ثمر خواهد داد. ترجمه جایگزین: «پدر من همانند یک باغبان است»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «هر شاخهای» نمایانگر مردم و «میوه آورد» نشان دهنده زندگی کردن به راه و روشی است که خدا را خشنود میسازد.
«بریده و دور میاندازد»
«هر شاخه را هرس میکند»
«شاخههای پاک» در اینجا استعاره استدلالی است که به هر حال از قبل «هرس» شدهاند. ترجمه جایگزین: «به هر حال اگر شما الان هرس شده و پاک هستید به سبب آن است که هر آنچه به شما تعلیم دادهام را اطاعت کردهاید»
واژه «شما» در تمام جاهایی که در این پاراگراف استفاده شده است به صورت جمع بوده و اشاره به شاگردان عیسی دارد.
«اگر شما ملحق شده به من باقی بمانید، من نیز با شما باقی خواهم ماند» یا «با من بمانید و من نیز با شما خواهم ماند»
با باقی ماندن در مسیح، آنهایی که به او تعلق دارند برای همه چیز به او توکل خواهند داشت. ترجمه جایگزین: «مادامی که در من باقی نمانید و در همه چیز بر من توکل نکنید»
«تاک» استعاره از عیسی است. «شاخهها» نیز استعارهای است که نشانگر آن دسته از کسانی است که در عیسی ایمان دارند و متعلق به او هستند. ترجمه جایگزین: «من همانند تاک هستم و شما مانند شاخههایی که به تاک متصل هستند.»
«آن کسی که در من پایدار میماند من نیز با او باقی میمانم»
این استعاره دلالت بر این دارد که شاخه پر میوه نمایانگر ایمانداری است که خدا را خشنود میسازد. فقط به عنوان یک شاخه که به تاک متصل است میتوان میوه آورد، یعنی آنهایی که همچنان به عیسی پایبند بوده و توسط کارهای بسیاری خدا را خشنود میسازند. ترجمه جایگزین: «شما میوه بسیار خواهید آورد»
در اینجا این استعاره دلالت بر شاخه بیمیوه دارد که نمایانگر آن دسته از کسانی است که در ایمان به عیسی باقی نمیمانند. این جمله را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باغبان تاکستان او را مانند شاخهای بریده و دور انداخته و خواهد خشکید.»
میتوانید این جمله را نیز به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آتش آنها را میسوزاند»
عیسی دلالت میآورد که ایمانداران باید از خدا بخواهند تا جواب دعاهایشان را بدهد. ترجمه جایگزین: «هر چه که آرزو دارید را از خدا بخواهید»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او برای شما انجام خواهد داد»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن سبب میشود تا پدر من جلال یابد»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «میوه» استعاره از زندگی برای خشنودی خداست. ترجمه جایگزین: «وقتی در راهی که خشنودی خدا را به همراه دارد، زندگی کنید»
«نشان دهید که شاگردان من هستید» یا «ثابت کنید که از شاگردان من هستید»
عیسی محبّتی که خدای پدر برای او داشت را با کسانی که به او اعتماد دارند تقسیم میکند. در اینجا «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«به پذیرش محبّت من ادامه دهید»
وقتی پیروان عیسی او را متابعت میکنند، آنها محبّت خود را برای او نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «وقتی که آن چیزهایی که به شما گفتهام را انجام میدهید، شما در محبّت من زندگی میکنید، درست مانند من که از پدر خود اطاعت کرده و در محبّت او زندگی میکنم»
«پدر» در اینجا عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«این چیزها را به شما گفتم تا که همان خوشی که من داشتم را شما نیز داشته باشید»
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پس شما کاملا در خوشی خواهید بود» یا «پس تا اینکه در خوشی شما چیزی کم نباشد»
این اشاره به زندگی جسمانی دارد.
«تمام آنچه که پدرم به من گفته بود را به شما بازگو کردهام»
«پدر» در اینجا عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
عیسی دلالت میکند که پیروانش تصمیم نگرفتهاند که شاگردان او باشند. ترجمه جایگزین: «شما تصمیم نگرفتید که شاگردان من بشوید»
در اینجا «میوه» یک استعاره است برای نمایش زندگی ای که خدا را خشنود سازد. ترجمه جایگزین: «زندگیهایی که خدا را خشنود سازد پس در شما نتایجی را به همراه دارد که تا همیشه آن را انجام دهید»
در اینجا «اسم» کنایهای است که اقتدار عیسی را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «زیرا که شما به من تعلق دارید، هر آنچه که از پدر بخواهید، او به شما خواهد داد»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
مردمانی که متعلق به خدا نیستند و با او سر مخالفت دارند.
مردمانی که متعلق به خدا نیستند و با او سر مخالفت دارند.
این اشاره به انسان دارد، محبّت برادرانه یا محبّتی برای یک دوست یا اعضای خانواده است.
در اینجا «کلام» کنایه از پیام عیسی است. ترجمه جایگزین: «پیامی را که درباره آن با شما صحبت کردم را به خاطر بیاورید»
در اینجا «اسم من» کنایه از عیسی است. مردم پیروانش را جفا خواهند کرد، چرا که به او تعلق دارند. ترجمه جایگزین: «زیرا شما متعلق به من هستید»
عیسی دلالت بر این میآورد که او پیام خدا را با آنهایی که به او اعتماد نداشتند هم منتشر کرده است. ترجمه جایگزین: «زیرا من آمدهام و پیام خدا را به آنها گفتهام، آنها دیگر هیچ عذری برای گناهانشان در داوری خداوند نخواهند داشت»
دشمنی با خدای پسر همان دشمنی با خدای پدر است.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
میتوانید در این جمله منفی در منفی را به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا من کارهایی در میان ایشان به انجام رساندهام که تا به حال هیچ کسی انجام نداده بود، آنها گناهکارند و»
«هیچ گناهی نمیداشتند.» به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۲۲:۱۵ دقت کنید.
دشمنی با خدای پسر همان دشمنی با خدای پدر است.
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. «کلام» در اینجا کنایهای از تمام پیام خدا است. ترجمه جایگزین: «برای تحقق نبوت در شریعت آنها»
این به صورت کلی به تمام عهد عتیق اشاره دارد، چیزی که شامل تمامی قوانین خدا برای مردمش است.
خدای پدر به زودی خداوند روحالقدس را خواهد فرستاد تا به جهانیان نشان دهد که عیسی خدای پسر است.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این عنوانی برای روحالقدس است. ترجمه جایگزین: «آن روح که حقیقت را درباره خدا و من خواهد گفت»
در اینجا «شهادت» به معنی گفتن درباره عیسی به دیگران است. ترجمه جایگزین: «شما نیز بایستی به همه افراد آنچه که درباره من میدانید را بگویید»
در برخی نسخههای انگلیسی زبان کتاب مقدس «باید» به صورت «خواهد» آمده است. ترجمه جایگزین: «شما هم می بایست»
در اینجا «ابتدا» یک کنایه به معنی اولین روزهای خدمت عیسی است. ترجمه جایگزین: «از همان روزهای آغازین که شروع به تعالیم مردم و انجام معجزات کردم»
1این را به شما گفتم تا لغزش نخورید2شما را از کنایس بیرون خواهند نمود؛ بلکه ساعتی میآید که هر که شما را بکُشد، گمان بَرَد که خدا را خدمت میکند.3و این کارها را با شما خواهند کرد، بجهت آنکه نه پدر را شناختهاند و نه مرا.4لیکن این را به شما گفتم تا وقتی که ساعت آید بهخاطر آورید که من به شما گفتم. و این را از اوّل به شما نگفتم، زیرا که با شما بودم.5امّا الآن نزد فرستنده خود میروم و کسی از شما از من نمیپرسد به کجا میروی.6ولیکن چون این را به شما گفتم، دل شما از غم پُر شده است.7و من به شما راست میگویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم تسلّیدهنده نزد شما نخواهد آمد . امّا اگر بروم او را نزد شما میفرستم.8و چون او آید، جهان را بر گناه وعدالت و داوری ملزم خواهد نمود.9امّا بر گناه، زیرا که به من ایمان نمیآورند.10و امّا بر عدالت، از آن سبب که نزد پدر خود میروم و دیگر مرا نخواهید دید.11و امّا بر داوری، از آنرو که بر رئیس این جهان حکم شده است.12و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم، لکن الآن طاقت تحمّل آنها را ندارید.13و لیکن چون او یعنی روحِ راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلّم نمیکند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد.14او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد.15هر چه از آنِ پدر است، از آنِ من است. از این جهت گفتم که از آنچه آنِ من است، میگیرد و به شما خبر خواهد داد.16بعد از اندکی مرا نخواهید دید و بعد از اندکی باز مرا خواهید دید زیرا که نزد پدر میروم.17آنگاه بعضی از شاگردانش به یکدیگر گفتند، چه چیز است اینکه به ما میگوید که اندکی مرا نخواهید دید و بعد از اندکی باز مرا خواهید دید و زیرا که نزد پدر میروم؟18پس گفتند، چه چیز است این اندکی که میگوید؟ نمیدانیم چه میگوید.19عیسی چون دانست که میخواهند از او سؤال کنند، بدیشان گفت، آیا در میان خود از این سؤال میکنید که گفتم اندکی دیگر مرا نخواهید دید پس بعد از اندکی باز مرا خواهید دید؟20آمین آمین به شما میگویم که شما گریه و زاری خواهید کرد و جهان شادی خواهد نمود. شما محزون میشوید لکن حزنشما به خوشی مبّدل خواهد شد.21زن در حین زاییدن محزون میشود، زیرا که ساعت او رسیده است. و لیکن چون طفل را زایید، آن زحمت را دیگر یاد نمیآورد بهسبب خوشی از اینکه انسانی در جهان تولّد یافت.22پس شما همچنین الآن محزون میباشید، لکن باز شما را خواهم دید و دل شما خوش خواهد گشت و هیچکس آن خوشی را از شما نخواهد گرفت.23و در آن روز چیزی از من سؤال نخواهید کرد. آمین آمین به شما میگویم که هر آنچه از پدر به اسم من طلب کنید، به شما عطا خواهد کرد.24تا کنون به اسم من چیزی طلب نکردید، بطلبید تا بیابید و خوشیِ شما کامل گردد.25این چیزها را به مثلها به شما گفتم، لکن ساعتی میآید که دیگر به مثلها به شما حرف نمیزنم بلکه از پدر به شما آشکارا خبر خواهم داد.26در آن روز به اسم من طلب خواهید کرد و به شما نمیگویم که من بجهت شما از پدر سؤال میکنم،27زیرا خودِ پدر شما را دوست میدارد، چونکه شما مرا دوست داشتید و ایمان آوردید که من از نزد خدا بیرون آمدم.28از نزد پدر بیرون آمدم و در جهان وارد شدم، و باز جهان را گذارده، نزد پدر میروم.29شاگردانش بدو گفتند، هان اکنون علانیهًٔ سخن میگویی و هیچ مَثَل نمیگویی.30الآن دانستیم که همهچیز را میدانی و لازم نیست که کسی از تو بپرسد. بدین جهت باور میکنیم که از خدا بیرون آمدی.31عیسی به ایشان جواب داد، آیا الآن باور میکنید؟32اینک، ساعتی میآید بلکه الآن آمده است که متفرّق خواهید شد هریکی به نزد خاصّان خود و مرا تنها خواهید گذارد. لیکن تنها نیستم زیرا که پدر با من است.33بدین چیزها بهشما تکلّم کردم تا در من سلامتی داشته باشید. در جهان برای شما زحمت خواهد شد. و لکن خاطر جمع دارید زیرا که من بر جهان غالب شدهام.
روحالقدس
عیسی به شاگردانش گفت که او روحالقدس را برای آنها خواهد فرستاد. روحالقدس، تسلی دهنده است (یوحنا۱۶:۱۴) کسی که همیشه با قوم خداست و آنها را کمک میکند و با خدا از جانب آنها صحبت میکند. او روح حقیقت هم هست (یوحنا ۱۷:۱۴) کسی که به قوم خدا میگوید که چه چیزی درباره خدا درست است، و در نتیجه آنها او را بهتر شناخته و به خوبی خدمت خواهند کرد.
«ساعتی میآید»
عیسی این واژهها را به این جهت استفاده کرد تا نبوتهایی درباره زمانهایی که میتوانند کوتاهتر یا بلندتر از شصت دقیقه باشند، را شروع کند. یک «ساعت» در حالی که مردم پیروان او را آزار و اذیت میکنند (یوحنا ۲:۱۶) میتواند روزها، هفتهها و سالها طول بکشد، اما یک «ساعت» در زمانی که شاگردانش پراکنده شده و او را تنها میگذارند (یوحنا ۳۲:۱۶) کمتر از شصت دقیقه طول خواهد کشید.
تشبیه
عیسی گفت که درست همانند یک زن که برای زایمان و تولد نوزادی درد میکشد، شاگردان نیز برای وقتی که او میمیرد غمگین خواهند بود. اما زن پس از تولد نوزادش خوشحال میشود، و پیروان او نیز وقتی دوباره زنده شد، شادمان میشوند.
بخشی از داستان که از باب قبلی باقی مانده بود، ادامه پیدا میکند. عیسی دور میز شام با شاگردانش صحبت را ادامه میدهد.
عبارت «لغزش خوردن» به معنی «توقف اعتماد کردن» یا «توقف باور کردن» است. ممکن است نیاز داشته باشید که مشخص کنید اعتماد کردن یا باور کردن «در من» یا هر دلیلی برای شنوندگان، ممکن است باعث «لغزش خوردن» شود. ترجمه جایگزین: «شما دست از اعتماد کردن نخواهید کشید» یا «به خاطر مشکلاتی که با آنها روبه رو میشوید، دست از ایمان به من نخواهید کشید»
« روزی این اتفاق خواهد افتاد که مردمی که شما را میکشند، فکر میکنند کاری که می کنند نزد خداوند عملی پسندیده و نیکو است.»
آنها برخی ایمانداران را خواهند کشت زیرا که نه خدای پدر را میشناسند و نه عیسی را.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«ساعت» کنایهای است از زمانی که مردم پیروان عیسی را آزار و اذیت میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی که آنها باعث رنجش شما خواهند شد»
این یک استعاره برای نمایش اولین روزهای خدمت عیسی است. ترجمه جایگزین: «وقتی شما شروع به پیروی از من کردید»
در اینجا «دل» کنایهای از درون شخص است. ترجمه جایگزین: «شما الان خیلی ناراحتید»
میتوانید این جمله را به صورت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تسلی دهنده تنها زمانی نزد شما خواهد آمد که من رفته باشم»
این عنوانی برای روحالقدس است، کسی که بعد از رفتن عیسی با شاگردان خواهد بود. به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۲۶:۱۴ توجه کنید.
وقتی که روحالقدس بیاید، به مردم نشان میدهد اینکه آنها گناهکار هستند.
این اشاره به روحالقدس است. به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۱۶:۱۴ توجه کنید.
این کنایهای برای نشان دادن تمام مردم جهان است.
«آنها به خاطر گناه مجرمند، زیرا که به من اعتماد نمیکنند»
«وقتی که به نزد خدا بازگردم، آنها دیگر مرا نخواهند دید و خواهند فهمید که من کارهای درستی به انجام رساندهام»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
«خدا آنها را مسئول و پاسخگو نگاه داشته و آنها را به خاطر گناهانشان مجازات خواهد نمود، درست همانگونه که شیطان یعنی کسی که بر این جهان ریاست میکند را مجازات خواهد کرد»
در اینجا «رئیس» اشاره به شیطان دارد. به نحوه ترجمه خود برای این قسمت در آیه یوحنا ۳۱:۱۲ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا که شیطان همان که بر این جهان رئیس است»
«پیامهایی برای شما» یا «کلامی برای شما»
این نامی برای روحالقدس است، کسی که به مردم حقیقت را درباره خدا خواهد گفت.
«راستی» اشاره به حقیقت روحانی دارد. ترجمه جایگزین: «شما را به تمامی حقایق روحانی که باید بدانید تعلیم خواهد داد»
عیسی دلالت بر این دارد که خدای پدر با روح صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «هر آنچه را که خدا به او گفته است، خواهد گفت»
در اینجا «آنچه آنِ من است» اشاره به تعالیم و کارهای عظیم عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به شما نشان خواهد داد که تمام آنچه گفتهام و هر آنچه انجام دادهام، راست بوده است»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
روحالقدس به مردم خواهد گفت که تمامی کلام و کارهای عیسی درست بوده است. ترجمه جایگزین: «روحالقدس به همه خواهد گفت که کلام و کارهای من راست بوده است»
«به زودی» یا «قبل از اینکه زمان زیادی سپری شود»
«دوباره، قبل از اینکه زمان زیادی سپری شود»
اینجا وقفهای در سخنان عیسی ایجاد میشود و شاگردان درباره معنی صحبتهای او از یکدیگر پرسش میکنند.
شاگردان متوجه نشدند که این به مرگ عیسی بر روی صلیب اشاره دارد.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) این میتواند به رستاخیز عیسی ارجاع دهد یا ۲) این میتواند به بازگشت عیسی به روی زمین در زمان آخر اشاره داشته باشد.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
عیسی به سخنان خود با شاگردان ادامه میدهد.
عیسی از پرسش این سوالات استفاده میکند تا شاگردان درباره آن چیزی که با آنها صحبت کرد تمرکز داشته باشند، سپس میتواند بیشتر توضیح دهد. ترجمه جایگزین: «شما از یکدیگر میپرسید که معنی آنچه که گفتهام چیست ... مرا میبینید»
این قسمت را میتوانید به صورتی در زبان خود ترجمه کنید که به درستی و صحت آنچه که بعد از آن میآید، تاکید کند. همچنین به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۵۱:۱ رجوع کنید.
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که مخالف خدا هستند. ترجمه جایگزین: «اما مردمی که مخالف خدا هستند، شاد خواهند بود»
میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما ناراحتی شما تبدیل به خوشی خواهد شد» یا «اما بعد از اینکه خیلی ناراحت شدید، بسیار شادمان خواهید بود»
در اینجا «دل» کنایهای از درون شخص است. ترجمه جایگزین: «شما خیلی شادمان خواهید شد» یا «بسیار خوشحال خواهید بود»
این قسمت را میتوانید به صورتی در زبان خود ترجمه کنید که به درستی و صحت آنچه که بعد از آن میآید، تاکید کند. همچنین به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۵۱:۱ رجوع کنید.
در اینجا «اسم» کنایهای است که شخص و اقتدار عیسی را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: « هر آنچه که از پدر بخواهید، او به شما خواهد داد، چون شما به من تعلق دارید»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «اسم» کنایهای است که اقتدار و شخص عیسی را نشان میدهد. پدر درخواست ایمانداران را محترم میشمارد، زیرا که با عیسی در رابطه هستند. ترجمه جایگزین: «زیرا که پیروان من هستید» یا «به اقتدار من»
میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: « بسیار شادمان خواهید بود»
«به زبانی که شفاف نیست»
«به زودی اتفاق خواهد افتاد»
«به شما درباره پدر به روشی که به روشنی دریابید، سخن خواهم گفت»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «اسم» کنایهای است که اقتدار و شخص عیسی را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «چون به من تعلق دارید، پس طلب خواهید کرد»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
وقتی که شخصی عیسی، پسر را دوست داشته باشد، پس ایشان پدر را نیز دوست دارند چرا که پدر و پسر یکی هستند.
در اینجا «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
پس از مرگ او و رستاخیز عیسی به نزد خدای پدر باز میگردد.
در اینجا «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
این کنایهای برای نشان دادن تمام مردم جهان است.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا نشان دهد که عیسی از اینکه شاگردانش تازه الان آماده اعتماد کردن به او هستند، متحیر شده است. ترجمه جایگزین: «پس شما بالاخره به من اعتماد کردید!»
عیسی به سخنان خود با شاگردان ادامه میدهد.
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «دیگران شمارا متفرق خواهند ساخت»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «سلامتی (صلح)» به صلح و آرامش درونی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا به خاطر رابطهای که با من دارید در صلح و آرامش درونی باشید»
در اینجا «جهان» کنایه از سختیها و آزارهایی است که مخالفین خداوند بر ایمانداران روا خواهند داشت. ترجمه جایگزین: «من بر سختیهای این دنیا غالب آمدهام»
1عیسی چون این را گفت، چشمان خود را به طرف آسمان بلند کرده، گفت، ای پدر ساعت رسیده است. پسر خود را جلال بده تا پسرت نیز تو را جلال دهد.2همچنان که او را بر هر بشری قدرت دادهای تا هر چه بدو دادهای به آنها حیات جاودانی بخشد.3و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.4من بر روی زمین تو را جلال دادم و کاری را که به من سپردی تا بکنم، به کمال رسانیدم.5و الآن تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده، به همان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.6اسم تو را به آن مردمانی که از جهان به من عطا کردی ظاهر ساختم. از آنِ تو بودند و ایشان را به من دادی و کلام تو را نگاه داشتند.7و الآن دانستند آنچه به من دادهای از نزد تو میباشد.8زیرا کلامی را که به من سپردی، بدیشان سپردم و ایشان قبول کردند و از روی یقین دانستند که از نزد تو بیرون آمدم و ایمان آوردند که تو مرا فرستادی.9من بجهت اینها سؤال میکنم و برای جهان سؤال نمیکنم، بلکه از برای کسانی که به من دادهای، زیرا که از آنِ تو میباشند.10و آنچه ازآنِ من است از آنِ تو است و آنچه از آنِ تو است از آنِ من است و در آنها جلال یافتهام.11بعد از این در جهان نیستم امّا اینها در جهان هستند و من نزد تو میآیم. ای پدر قدّوس اینها را که به من دادهای، به اسم خود نگاه دار تا یکی باشند چنانکه ما هستیم.12مادامی که با ایشان در جهان بودم، من ایشان را به اسم تو نگاه داشتم، و هر کس را که به من دادهای حفظ نمودم که یکی از ایشان هلاک نشد، مگر پسرِ هلاکت تا کتاب تمام شود.13و امّا الآن نزد تو میآیم. و این را در جهان میگویم تا خوشی مرا در خود کامل داشته باشند.14من کلام تو را به ایشان دادم و جهان ایشان را دشمن داشت زیرا که از جهان نیستند، همچنان که من نیز از جهان نیستم.15خواهش نمیکنم که ایشان را از جهان ببری، بلکه تا ایشان را از شریر نگاه داری.16ایشان از جهان نیستند چنانکه من از جهان نمیباشم.17ایشان را به راستی خود تقدیس نما. کلام تو راستی است.18همچنان که مرا در جهان فرستادی، من نیز ایشان را در جهان فرستادم.19و بجهت ایشان من خود را تقدیس میکنم تا ایشان نیز در راستی، تقدیس کرده شوند.20و نه برای اینها فقط سؤال میکنم، بلکه برای آنها نیز که بهوسیلهٔ کلام ایشان به من ایمان خواهند آورد.21تا همه یک گردند چنانکه تو ای پدر، در من هستی و من در تو، تا ایشان نیز در ما یک باشند تا جهان ایمان آرد که تو مرا فرستادی.22و من جلالی را که به من دادی به ایشان دادم تایک باشند چنانکه ما یک هستیم.23من در ایشان و تو در من، تا در یکی کامل گردند و تا جهان بداند که تو مرا فرستادی و ایشان را محبّت نمودی چنانکه مرا محبّت نمودی.24ای پدر میخواهم آنانی که به من دادهای با من باشند در جایی که من میباشم تا جلال مرا که به من دادهای ببینند، زیرا که مرا پیش از بنای جهان محبّت نمودی.25ای پدر عادل، جهان تو را نشناخت، امّا من تو را شناختم؛ و اینها شناختهاند که تو مرا فرستادی.26و اسم تو را به ایشان شناسانیدم و خواهم شناسانید تا آن محبّتی که به من نمودهای در ایشان باشد و من نیز در ایشان باشم.
این باب یک دعای طولانی است.
جلال
کتاب مقدس از ملکوت خدا به عنوان یک نور کامل و درخشان یاد میکند. وقتی مردم این نور را میبینند، میترسند. در این باب عیسی از خدا میخواهد تا جلال حقیقیاش را به شاگردانش نشان دهد (یوحنا ۱:۱۷).
عیسی جاودانی است
عیسی قبل از اینکه خدا جهان را خلق کند، وجود داشت (یوحنا ۵:۱۷). یوحنا دراین باره در اولین آیه یوحنا ۱:۱ نوشته است.
دعا
عیسی یگانه پسر خدا است (یوحنا ۱۶:۳)، پس او میتوانست کاملا متفاوت از دیگران دعا کند. او از کلماتی استفاده کرده که بیشتر شبیه فرمان هستند. ترجمه شما باید عیسی را همانند پسری به تصویر بکشد که با عشق و احترام سرشار نسبت به پدر، خواستهها و کارهایی که باید به انجام برساند را به پدرش میگوید و پدر نیز از او خشنود است.
بخشی از داستان که در باب قبلی آغاز شده بود در این باب ادامه پیدا میکند. عیسی که با شاگردانش مشغول صحبت بود، حالا شروع به دعا در محضر پدر کرده است.
این یک اصطلاح است که بالا را نگاه کردن معنی میدهد. ترجمه جایگزین: «او به سمت آسمان بالا را نگاه کرد»
این اشاره به فلک دارد
عیسی با خدای پدر صحبت میکند تا او را جلال دهد، پس او نیز میتواند خدا را جلال دهد.
اینها عناوین بسیار مهمی است که رابطه بین خدا و عیسی را نشان بیان میکند.
در اینجا واژه «ساعت» یک کنایه است تا نشان دهد که زمان مرگ یا رنج دیدن عیسی فرا رسیده است. ترجمه جایگزین: «الان زمان من است تا رنج ببینم و بمیرم»
این اشاره به همه مردم دارد.
حیات جاودانی شناخت تنها خدای حقیقی ، خدای پدر و همچنین خدای پسر است.
در اینجا «کار» کنایهای از کل خدمت زمینی عیسی است.
عیسی نزد خدای پدر «قبل از اینکه جهان خلق شود» جلال داشت زیرا که عیسی خدای پسر است. ترجمه جایگزین: «پدر، مرا با آوردن به حضور خود جلال ده، آنچنان که قبل از اینکه جهان را خلق کنیم، داشتهام»
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
عیسی شروع به دعا کردن برای شاگردانش میکند.
در اینجا «اسم» کنایهای است که اشاره به شخص خدا دارد. ترجمه جایگزین: «آنکه واقعا هستی و آنچه انجام میدهی را تعلیم دادم»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که مخالف خدا هستند. این بدان معنی است که خدا ایمانداران را از لحاظ روحانی از دیگر مردمانی که به او ایمان ندارند، جدا ساخته است.
این یک اصطلاح است که معنی اطاعت کردن میدهد. ترجمه جایگزین: «از تعالیم تو اطاعت کردند»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که مخالف خدا هستند. ترجمه جایگزین: «من برای آنهایی که متعلق به تو نیستند، دعا نمیکنم»
این یک کنایه است که اشاره به بودن روی زمین و بودن در کنار مردمی است که مخالف خدا هستند. ترجمه جایگزین: «در کنار آنهایی که متعلق به تو نیستند»
عیسی از پدر میخواهد که آن دسته از کسانی که به او ایمان آوردهاند بتوانند با خدا در رابطهای نزدیک باشند.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «اسم» کنایهای است که اقتدار و قدرت خدا را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «در اقتدار و قدرتت از آنها که به من بخشیدهای، محافظت فرما»
در اینجا «اسم» کنایهای است که قدرت و محافظت خدا را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «در محافظت تو آنها را نگاه داشتم»
«تنها یک نفر از میان آنها هلاک شد که پسر هلاکت بود»
این اشاره به یهودا، همان که به عیسی خیانت کرد دارد. ترجمه جایگزین: «یک تن همان که از زمانی دیرباز تصمیم داشتی تا هلاک شود»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا نبوتها درباره او در کتاب مقدس تحقق یابد»
این کنایهای برای نشان دادن تمام مردم جهان است.
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا که به آنها خوشی کاملی عطا فرمایی»
«من درباره پیام تو با آنها صحبت کردهام»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که مخالف خدا هستند. ترجمه جایگزین: «مردمی که مخالف تو هستند ... زیرا که آنها تعلقی به بیایمانان ندارند ... من هم تعلقی به ایشان ندارم»
در این قسمت «جهان» کنایهای برای نشان دادن مردمی است که مخالف خدا هستند.
این اشاره به شیطان دارد. ترجمه جایگزین: «ایشان را از دست شیطان شرور محافظت فرما»
هدف تقدیس آنها میتواند به روشنی بیان شود. عبارت «به راستی» در اینجا نمایانگر تعالیم حقیقی است. ترجمه جایگزین: «ایشان را با تعلیم حقیقت، قوم خود بساز»
«پیام تو راست است» یا «آنچه که میگویی راست است»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که در این دنیا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردمی که در این جهان زندگی می کنند»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا اینکه آنان نیز به راستی خود را در تو تقدیس کنند»
«آن کسانی که به من ایمان میآورند، زیرا که به ایشان درباره من تعلیم داده شده است»
آنهایی که به عیسی اعتماد دارند، وقتی که ایمان بیاورند با پدر و پسر نیز متحد میشوند.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که هنور خدا را نمیشناسند. ترجمه جایگزین: «مردمی که هنوز خدا را نمیشناسند»
«من به پیروانم جلال دادم[حرمت بخشیدم]، همانطور که تو به من جلال دادی[ حرمت بخشیدی]»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا اینکه تو آنان را نیز متحد گردانی، آنچنان که ما با هم متحد هستیم»
«تا اینکه آنان نیز کاملا متحد شوند»
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که هنور خدا را نمیشناسند. ترجمه جایگزین: «تا تمامی مردم بدانند»
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه که محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «جایی که من میباشم» اشاره به آسمان دارد. ترجمه جایگزین: «با من در آسمان»
«عظمت مرا ببینند»
در اینجا عیسی اشاره به زمان قبل از خلقت دارد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه جهان را بسازیم»
عیسی به دعای خود پایان میدهد.
در اینجا «پدر» عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «جهان» کنایه از مردمی است که به خدا تعلق ندارند. ترجمه جایگزین: «آن کسانی که متعلق به تو نیستند، نمیدانند که تو شبیه چیستی»
واژه «اسم» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: « به ایشان نشان دادم تو شبیه چیستی و به این کار ادامه می دهم»
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه که محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
1چون عیسی این را گفت، با شاگردانخود به آن طرف وادی قِدْرون رفت و در آنجا باغی بود که با شاگردان خود به آن در آمد.2و یهودا که تسلیم کننده وی بود، آن موضع را میدانست، چونکه عیسی در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن مینمود.3پس یهودا لشکریان و خادمان از نزد رؤسای کَهَنَه و فریسیان برداشته، با چراغها و مشعلها و اسلحه به آنجا آمد.4آنگاه عیسی با اینکه آگاه بود از آنچه میبایست بر او واقع شود، بیرون آمده، به ایشان گفت، که را میطلبید؟5به او جواب دادند، عیسی ناصری را! عیسی بدیشان گفت، من هستم! و یهودا که تسلیم کننده او بود نیز با ایشان ایستاده بود.6پس چون بدیشان گفت، من هستم، برگشته، بر زمین افتادند.7او باز از ایشان سؤال کرد، که رامیطلبید؟ گفتند، عیسی ناصری را!8عیسی جواب داد، به شما گفتم من هستم! پس اگر مرا میخواهید، اینها را بگذارید بروند!9تا آن سخنی که گفته بود تمام گردد که از آنانی که به من دادهای یکی را گُم نکردهام.10آنگاه شمعون پطرس شمشیری را که داشت کشیده، به غلام رئیس کَهَنَه که ملوک نام داشت زده، گوش راستش را برید.11عیسی به پطرس گفت، شمشیر خود را غلاف کن! آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم؟12آنگاه سربازان و سرتیبان و خادمانِ یهود، عیسی را گرفته، او را بستند.13و اوّل او را نزد حنّا، پدر زن قیافا که در همان سال رئیس کَهَنَه بود، آوردند.14و قیافا همان بود که به یهود اشاره کرده بود که بهتر است یک شخص در راه قوم بمیرد.15امّا شمعون پِطرُس و شاگردی دیگر از عقب عیسی روانه شدند، و چون آن شاگرد نزد رئیس کَهَنَه معروف بود، با عیسی داخل خانهٔ رئیس کَهَنَه شد.16امّا پطرس بیرونِ در ایستاده بود. پس آن شاگرد دیگر که آشنای رئیس کَهَنَه بود، بیرون آمده، با دربان گفتگو کرد و پطرس را به اندرون برد.17آنگاه آن کنیزی که دربان بود، به پطرس گفت، آیا تو نیز از شاگردان این شخص نیستی؟ گفت، نیستم!18و غلامان و خدّام آتش افروخته، ایستاده بودند و خود را گرم میکردند چونکه هوا سرد بود؛ و پطرس نیز با ایشان خود را گرم میکرد.19پس رئیس کَهَنَه از عیسی دربارهٔ شاگردان وتعلیم او پرسید.20عیسی به او جواب داد که من به جهان آشکارا سخن گفتهام. من هر وقت در کنیسه و در هیکل، جایی که همهٔ یهودیان پیوسته جمع میشدند، تعلیم میدادم و در خفا چیزی نگفتهام!21چرا از من سؤال میکنی؟ از کسانی که شنیدهاند بپرس که چه چیز بدیشان گفتم! اینک، ایشان میدانند آنچه من گفتم!22و چون این را گفت، یکی از خادمان که در آنجا ایستاده بود، طپانچه بر عیسی زده، گفت، آیا به رئیس کَهَنَه چنین جواب میدهی؟23عیسی بدو جواب داد، اگر بد گفتم، به بدی شهادت ده؛ و اگر خوب، برای چه مرا میزنی؟24پس حنّا او را بسته، به نزد قیافا رئیس کَهَنَه فرستاد.25و شمعون پطرس ایستاده، خود را گرم میکرد. بعضی بدو گفتند، آیا تو نیز از شاگردان او نیستی؟ او انکار کرده، گفت، نیستم!26پس یکی از غلامان رئیس کَهَنَه که از خویشان آن کس بود که پطرس گوشش را بریده بود، گفت، مگر من تو را با او در باغ ندیدم؟27پطرس باز انکار کرد که در حال خروس بانگ زد.28بعد عیسی را از نزد قیافا به دیوانخانه آوردند و صبح بود و ایشان داخل دیوانخانه نشدند مبادا نجس بشوند بلکه تا فِصَح را بخورند.29پس پیلاطُس به نزد ایشان بیرون آمده، گفت،چه دعوی بر این شخص دارید؟30در جواب او گفتند، اگر او بدکار نمیبود، به تو تسلیم نمیکردیم.31پیلاطُس بدیشان گفت، شما او را بگیرید و موافق شریعت خود بر او حکم نمایید. یهودیان به وی گفتند، بر ما جایز نیست که کسی را بکُشیم.32تا قول عیسی تمام گردد که گفته بود، اشاره به آن قسم موت که باید بمیرد.33پس پیلاطُس باز داخل دیوانخانه شد و عیسی را طلبیده، به او گفت، آیا تو پادشاه یهود هستی؟34عیسی به او جواب داد، آیا تو این را از خود میگویی یا دیگران دربارهٔ من به تو گفتند؟35پیلاطُس جواب داد، مگر من یهود هستم؟ اُمّت تو و رؤسای کَهَنَه تو را به من تسلیم کردند. چه کردهای؟36عیسی جواب داد که پادشاهی من از این جهان نیست. اگر پادشاهی من از این جهان میبود، خدّام من جنگ میکردند تا به یهود تسلیم نشوم. لیکن اکنون پادشاهی من از این جهان نیست.37پیلاطس به او گفت، مگر تو پادشاه هستی؟ عیسی جواب داد، تو میگویی که من پادشاه هستم. از این جهت من متولّد شدم و بجهت این در جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم، و هر که از راستی است سخن مرا میشنود.38پیلاطُس به او گفت، راستی چیست؟ و چون این را بگفت، باز به نزد یهودیان بیرون شده، به ایشان گفت، من در این شخص هیچ عیبی نیافتم.39و قانون شما این است که در عید فِصَح بجهت شما یک نفر آزاد کنم. پس آیا میخواهید بجهت شما پادشاه یهود را آزاد کنم؟40باز همه فریاد برآورده، گفتند، او را نی بلکه برْاَبّا را. و براَبّا دزد بود.
آیه چهاردهم میگوید: «و قیافا همان بود که به یهود اشاره کرده بود که :بهتر است یک شخص در راه قوم بمیرد.» نویسنده کتاب این را میگوید تا خواننده بفهمد که چرا وقتی عیسی را دستگیر کردند، نزد قیافا بردند. شما میتوانید این قسمت از کلام را داخل پرانتز بیاورید.
«بر ما جایز نیست که کسی را بکشیم»
دولت روم به یهودیان اجازه نداده بود تا مجرمین را اعدام کنند، پس یهودیان نیاز داشتند تا از پیلاتس که فرماندار بود بخواهند تا او را بکشد (یوحنا ۳۱:۱۸).
پادشاهی عیسی
هیچ کس مطمئن نیست چرا عیسی به پیلاتس گفت که پادشاهی او «از این جهان نیست» (یوحنا ۳۶:۱۸). برخی فکر میکنند که عیسی پادشاهی خود را تنها در حالت روحانی منظور داشته است و این پادشاهی بر روی زمین قابل مشاهده نیست، برخی دیگر معتقدند که منظور عیسی این بود که او پادشاهی خود را مانند دیگر پادشاهان بر مبنای زور نساخته و پیش نخواهد برد. این ممکن است که در ترجمه خود عبارت «از این جهان نیست» را به صورت «از این مکان نیست» یا «از جایی دیگر میآید» ترجمه کنید.
پادشاه یهود
پیلاتس از عیسی میخواهد که اگر او پادشاه یهود است (یوحنا ۳۳:۱۸) ببیند که عیسی ادعا میکند همانند هیرودیس که از طرف امپراطوری روم حاکم یهودیان شده، فرمانروا و پادشاه یهود است. وقتی که او از مردم میخواهد که پادشاه یهود را آزاد سازد (یوحنا ۳۹:۱۸)، در اصل او یهودیان را به سخره گرفته بود، زیرا رومیان و یهودیان با هم دشمن بودند. البته او عیسی را هم به تمسخر گرفت زیرا که اصلا فکر نمیکرد عیسی پادشاه باشد.
آیات ۱ و ۲ اطلاعات پیشزمینهای درباره رویدادهای پیش رو میدهد. آیه ۱ میگوید که آنها در کجا مکانی گرفتند و آیه ۲ اطلاعات و پیشزمینه بیشتری درباره یهودا به دست میدهد.
نویسنده از این کلمات استفاده کرده است تا شروع یک رویداد جدید را مشخص کند.
درهای در اورشلیم که کوه معبد را از کوه زیتون جدا میساخت.
این یعنی که باغچهای از درختان زیتون آنجا بوده است. ترجمه جایگزین: «جایی که باغچهای از درختان زیتون آنجا بود»
عیسی شروع به صحبت با سربازان، افسران و فریسیان میکند.
«سپس عیسی که خود همه چیز را درباره کاری که با او میکردند، میدانست»
«عیسی مردی از شهر ناصره»
در اینجا واژه «او» در نسخه متن اصلی نیامده است، اما دلالت میکند. ترجمه جایگزین: «من او هستم»
«کسی که او را تحویل داد»
در اینجا واژه «او» در نسخه متن اصلی نیامده است، اما دلالت میکند. ترجمه جایگزین: «من او هستم»
مردان به خاطر قدرت عیسی بر روی زمین افتادند. ترجمه جایگزین: «به دلیل قدرت عیسی بر زمین افتادند»
«عیسی مردی از شهر ناصره»
در آیه ۹ یک وقفه در خط داستان اصلی به وجود میآید که یوحنا اطلاعات پیشزمینهای درباره تحقق کتاب مقدس توسط عیسی به ما میدهد.
در اینجا واژه «او» در نسخه متن اصلی نیامده است، اما دلالت میکند. ترجمه جایگزین: «من او هستم»
در اینجا واژه «سخن» اشاره به دعای عیسی دارد. میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این بدین منظور اتفاق افتاد که سخنان او وقتی به خدای پدر دعا میکرد محقق شود»
مردی که خادم کاهن اعظم بود.
پوششی که برای چاقو یا شمشیر به کار میرود تا صاحب چاقو یا شمشیر را از بریدن خودش در امان دارد.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به گفته عیسی اضافه کند. ترجمه جایگزین: «من بایستی مطمئنا جامی که پدر به من داده است را بنوشم!»
در اینجا «جام» یک استعاره است برای اشاره به رنجهایی که عیسی باید متحمل شود.
این عنوان بسیار مهمی برای خدا است.
در اینجا «یهود» جزءگویی است که نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود»
سربازان دستهای عیسی را بستند تا از فرار او جلوگیری کرده باشند. ترجمه جایگزین: «عیسی را دستگیر کرده و دستهای او را بستند تا جلوی فرار او را بگیرند»
(رجوع کنید به:
آیه ۱۴ اطلاعات پیشزمینهای درباره قیافا به ما میدهد.
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «و چون کاهن اعظم شاگرد را میشناخت، او قادر بود تا همراه با عیسی داخل شود»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پس آن شاگرد دیگر که کاهن اعظم او را میشناخت»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا آن کنیز بتواند محتاطانه نظر شخصی خود را مطرح سازد. ترجمه جایگزین: «تو نیز یکی از شاگردان این مرد هستی که دستگیر شده است! آیا نیستی؟»
اینها خادمین کاهن اعظم و نگهبانان معبد بودند. ترجمه جایگزین: «هوا سرد بود، پس خادمین کاهن اعظم و نگهبانان معبد با زغال افروخته آتشی روشن کرده بودند و خود را با آن گرم میکردند»
(رجوع کنید به:
این واژه در اینجا استفاده شده است تا وقفهای در خط داستان اصلی را مشخص کند، پس یوحنا میتواند اطلاعاتی درباره مردمی که خود را دور آتش گرم می کردند، ارائه دهد.
در اینجا خط داستان به عیسی باز میگردد.
او قیافا بود (یوحنا ۱۳:۱۸).
در اینجا «تعلیم او» به چیزهایی که عیسی به مردم تعلیم داده است اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «درباره شاگردان و آنچه که او به مردم تعلیم داده بود»
ممکن است نیاز داشته باشید که مشخص کنید واژه «جهان» در اینجا کنایهای برای نشان دادن تمام مردمانی است که تعالیم عیسی را شنیدهاند. در اینجا «جهان» مبالغهای است که تاکید میکند عیسی آشکارا سخن گفته است.
در اینجا «همه یهودیان» مبالغهای است که تاکید میکند عیسی درجایی صحبت کرده که هر شخصی که میخواسته سخنان او را بشنود، میتوانست بشنود.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به گفته عیسی اضافه کند. ترجمه جایگزین: «تو نبایستی این سوالات را از من بپرسی!»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به گفته او اضافه کند. ترجمه جایگزین: «این روش جواب دادن به کاهن اعظم نیست!»
«به من بگو آنچه که گفتهام اشتباه است»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا تاکید را به گفته عیسی اضافه کند. ترجمه جایگزین: «اگر آنچه گفتهام راست است، تو نبایستی مرا بزنی!»
در اینجا خط داستان به پطرس باز میگردد.
این واژه در اینجا استفاده شده است تا وقفهای در خط داستان اصلی را مشخص کند، پس یوحنا میتواند اطلاعاتی درباره پطرس ارائه دهد.
گوینده این سخن از پرسش استفاده کرده تا با احتیاط، نظر خود را بگوید. ترجمه جایگزین: «تو نیز یکی از شاگردان مرد دستگیر شده هستی، آیا این طور نیست؟»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا آن خادم بتواند محتاطانه نظر شخصی خود را بگوید. ترجمه جایگزین: «من تو را با او در باغ دیدم، آیا این طور نیست؟»
پطرس دوباره انکار کرد که عیسی را میشناسد و با او بوده است. ترجمه جایگزین: «پطرس دوباره او را انکار کرد»
در اینجا نویسنده فرض را بر این میگذارد که خواننده کتاب به یاد خواهد آورد که عیسی به پطرس گفته بود سه بار او را قبل از بانگ خروس انکار خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «بلافاصله خروس بانگ برآورد، درست همان طور که عیسی گفته بود»
در اینجا خط داستان دوباره به عیسی باز میگردد. سربازان و مدعیان عیسی او را از نزد قیافا میبرند. آیه ۲۸ به ما درباره این که چرا وارد دیوانخانه نشدند، اطلاعات پیشزمینه میدهد.
در اینجا دلالت میکند که آنها عیسی را از خانه قیافا بردند. ترجمه جایگزین: «سپس آنها عیسی را از خانه قیافا بردند»
پیلاتُس یهودی نبود، پس اگر سران مذهبی قوم یهود وارد دیوان او میشدند خود را نجس میساختند. این خود آنها را از عید پسخ باز میداشت. میتوانید این منفی در منفی را به صورت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ایشان خود بیرون دیوانخانه پیلاتُس ماندند زیرا که پیلاتُس غیر یهودی بود. ایشان نیز نمیخواستند که نجس بشوند»
میتوانید این منفی در منفی را به صورت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این مرد بدکار است و ما او را برای مجازات شدن نزد تو آوردهایم»
این عبارت در اینجا به معنی تسلیم کردن به دشمن است.
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است و معرف «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که عیسی را دستگیر کردند. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود به او گفتند»
مطابق با قوانین امپراطوری روم، یهودیان نمی توانستند کسی را بکشند. ترجمه جایگزین: «مطابق قوانین امپراطوری روم ما نمیتوانیم کسی را بکشیم»
در آیه ۳۲ وقفهای در خط اصلی داستان ایجاد میشود تا نویسنده به ما درباره پیشگویی عیسی برای چگونگی مرگش اطلاعات پیشزمینه ارائه دهد.
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به منظور تحقق آنچه که عیسی پیشتر گفته بود»
«با توجه به اینکه چگونه خواهد مرد»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا به عدم جذابیت فرهنگ و آداب و رسوم یهودیان برای پیلاتُس تاکید را اضافه کند. ترجمه جایگزین: «من که مطمئنا یهودی نیستم و هیچ علاقهای به این موضوع ندارم!»
«یهودیان پیرو تو»
در اینجا «جهان» کنایهای برای نشان دادن مردمی است که مخالف عیسی هستند. معانی ممکن عبارتند از: ۱) «پادشاهی من بخشی از این دنیا نیست» یا ۲) «من نیازی به اجازه این دنیا ندارم که به عنوان یک پادشاه فرمانروایی کنم» یا «اقتدار من برای پادشاهی از این جهان نیست»
میتوانید این عبارت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پس مانع سران مذهبی قوم یهود میشدند که بخواهند مرا دستگیر کنند»
در اینجا «یهود» جزءگویی است که معرف «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که مخالف عیسی بودند.
در اینجا «جهان» جزءگویی است و به مردمی که در این جهان زندگی میکنند، اشاره دارد.
در اینجا «راستی» به حقیقت درباره خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم درباره حقیقت خدا سخن بگویم»
در اینجا «سخن (صدا)» جزءگویی است و به کلامی که عیسی میگوید، اشاره دارد.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا به باور پیلاتُس اشاره کند که هیچ کس واقعا حقیقت را نمیداند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمی داند که حقیقت چیست!»
در اینجا «یهود» جزءگویی است و نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که مخالف عیسی بودند.
اینجا یک حذف صورت گرفته است. میتوانید واژههای دلالتی را اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «نه! این مرد را آزاد نکنید! برابا را به جایش آزاد کنید»
در اینجا یوحنا اطلاعات پیشزمینهای درباره برابّا ارائه میدهد.
شخصی که میخواست حکومت را به دست گیرد.
1پس پیلاطُس عیسی را گرفته، تازیانه زد.2و لشکریان تاجی از خار بافته بر سرش گذاردند و جامه ارغوانی بدو پوشانیدند3و میگفتند، سلام ای پادشاه یهود! و طپانچه بدو میزدند.4باز پیلاطُس بیرون آمده، به ایشان گفت، اینک، او را نزد شما بیرون آوردم تا بدانید که در او هیچ عیبی نیافتم.5آنگاه عیسی با تاجی از خار و لباس ارغوانی بیرون آمد. پیلاطُس بدیشان گفت، اینک، آن انسان.6و چون رؤسای کَهَنَه و خدّام او را دیدند، فریاد برآورده، گفتند، صلیبش کن! صلیبش کن! پیلاطس بدیشان گفت، شما او را گرفته، مصلوبش سازید زیرا که من در او عیبی نیافتم.7یهودیان بدو جواب دادند که ما شریعتی داریم و موافق شریعت ما واجب است که بمیرد زیرا خود را پسر خدا ساخته است.8پس چون پیلاطُس این را شنید، خوف بر او زیاده مستولی گشت.9باز داخل دیوانخانه شده، به عیسی گفت، تو از کجایی؟ امّا عیسی بدو هیچ جواب نداد.10پیلاطُس بدو گفت، آیا به من سخن نمیگویی؟ نمیدانی که قدرت دارم تو را صلیب کنم و قدرت دارم آزادت نمایم؟11عیسی جواب داد، هیچ قدرت بر من نمیداشتی اگر از بالا به تو داده نمیشد. و از این جهت آن کس که مرا به تو تسلیم کرد، گناه بزرگتر دارد.12و از آن وقت پیلاطُس خواست او را آزاد نماید، لیکن یهودیان فریاد برآورده، میگفتند که اگر این شخص را رها کنی، دوست قیصر نیستی. هر که خود را پادشاه سازد، برخلاف قیصر سخن گوید.13پس چون پیلاطُس این را شنید، عیسی را بیرون آورده، بر مسند حکومت، در موضعی که به بلاط و به عبرانی جبّاتا گفته میشد، نشست.14و وقت تهیّه فِصَح و قریب به ساعت ششم بود. پس به یهودیان گفت، اینک، پادشاه شما.15ایشان فریاد زدند، او را بردار، بردار! صلیبش کن! پیلاطس به ایشان گفت، آیا پادشاه شما را مصلوب کنم؟ رؤسای کَهَنَه جواب دادند که غیر از قیصر پادشاهی نداریم!16آنگاه او را بدیشان تسلیم کرد تا مصلوب شود. پس عیسی را گرفته بردند17و صلیب خود را برداشته، بیرون رفت به موضعی که به جُمجُمه مسمّیٰ بود و به عبرانی آن را جُلجُتا میگفتند.18او را در آنجا صلیب نمودند و دو نفر دیگر را از این طرف و آن طرف و عیسی را در میان.19و پیلاطس تقصیرنامهای نوشته، بر صلیب گذارد؛ و نوشته این بود، عیسی ناصری پادشاه یهود.20و این تقصیر نامه را بسیاری از یهود خواندند، زیرا آن مکانی که عیسی را صلیب کردند، نزدیک شهر بود و آن را به زبان عبرانی و یونانی و لاتینی نوشته بودند.21پس رؤسای کَهَنَهٔ یهود به پیلاطس گفتند، منویس پادشاه یهود، بلکه که او گفت منم پادشاه یهود.22پیلاطس جواب داد، آنچه نوشتم، نوشتم.23پس لشکریان چون عیسی را صلیب کردند،جامههای او را برداشته، چهار قسمت کردند، هر سپاهی را یک قسمت؛ و پیراهن را نیز، امّا پیراهن درز نداشت، بلکه تماماً از بالا بافته شده بود.24پس به یکدیگر گفتند، این را پاره نکنیم، بلکه قرعه بر آن بیندازیم تا از آنِ کِه شود. تا تمام گردد کتاب که میگوید، در میان خود جامههای مرا تقسیم کردند و بر لباس من قرعه افکندند. پس لشکریان چنین کردند.25و پای صلیب عیسی، مادر او و خواهر مادرش، مریم زن کَلوُپا و مریم مَجْدَلِیّه ایستاده بودند.26چون عیسی مادر خود را با آن شاگردی که دوست میداشت ایستاده دید، به مادر خود گفت، ای زن، اینک، پسر تو.27و به آن شاگرد گفت، اینک، مادر تو. و در همان ساعت آن شاگرد او را به خانهٔ خود برد.28و بعد چون عیسی دید که همهچیز به انجام رسیده است تا کتاب تمام شود، گفت، تشنهام.29و در آنجا ظرفی پُر از سرکه گذارده بود. پس اسفنجی را از سرکه پُر ساخته، و بر زوفا گذارده، نزدیک دهان او بردند.30چون عیسی سرکه را گرفت، گفت، تمام شد. و سر خود را پایین آورده، جان بداد.31پس یهودیان تا بدنها در روز سَبَّت بر صلیب نماند، چونکه روز تهیّه بود و آن سَبَّت، روز بزرگ بود، از پیلاطس درخواست کردند کهساق پایهای ایشان را بشکنند و پایین بیاورند.32آنگاه لشکریان آمدند و ساقهای آن اوّل و دیگری را که با او صلیب شده بودند، شکستند.33امّا چون نزد عیسی آمدند و دیدند که پیش از آن مرده است، ساقهای او را نشکستند.34لکن یکی از لشکریان به پهلوی او نیزهای زد که در آن ساعت خون و آب بیرون آمد.35و آن کسی که دید شهادت داد و شهادت او راست است و او میداند که راست میگوید تا شما نیز ایمان آورید.36زیرا که این واقع شد تا کتاب تمام شود که میگوید، استخوانی از او شکسته نخواهد شد.37و باز کتاب دیگر میگوید، آن کسی را که نیزه زدند خواهند نگریست.38و بعد از این، یوسف که از اهل رامه و شاگرد عیسی بود، لیکن مخفی بهسبب ترس یهود، از پیلاطس خواهش کرد که جسد عیسی را بردارد. پیلاطس اِذن داد. پس آمده، بدن عیسی را برداشت.39و نیقودیموس نیز که اوّل در شب نزد عیسی آمده بود، مُرِّ مخلوط با عود قریب به صد رطل با خود آورد.40آنگاه بدن عیسی را برداشته، در کفن با حنوط به رسم تکفین یهود پیچیدند.41و در موضعی که مصلوب شد باغی بود و در باغ، قبر تازهای که هرگز هیچکس در آن دفن نشده بود.42پس بهسبب تهیّه یهود، عیسی را در آنجا گذاردند، چونکه آن قبر نزدیک بود.
برخی ترجمهها هر خط از شعر را متمایل به سمت چپ قرار میدهند تا خوانش بهتری داشته باشد. نسخه ULB این رویه را در متنی که از عهد عتیق در آیه ۲۴:۱۹ آمده انجام داده است.
«ردای ارغوانی»
ارغوانی یا بنفش رنگی مابین آبی و قرمز است. مردم برای اینکه عیسی را مورد تمسخر قرار دهند ردای ارغوانی به تن او کردند. آنها طوری صحبت میکردند و کارهایی انجام میدادند که گویی پادشاه را ستایش میکنند، اما همگان میدانستند که آنها از روی دشمنی با عیسی آن کارها را انجام میدهند.
«تو دوست قیصر نیستی»
پیلاتُس میدانست که عیسی بیگناه است، پس او نمیخواست که سربازانش عیسی را بکشند. اما سران مذهبی قوم یهود به او گفتند که عیسی ادعای پادشاهی دارد، کسی که این ادعا را داشته باشد قوانین قیصر را شکسته است (یوحنا ۱۲:۱۹).
مقبره
مقبرهای که در آن عیسی تدفین شد (یوحنا ۴۱:۱۹) از آن دسته مقبرههایی بود که خانوادههای ثروتمند یهودی مردگان خود را در آن دفن میکردند. در اصل اتاقی بود که درون صخرهای کنده شده بود. آنجا سکوی صافی بود که جسد را روی آن گذاشته و روغن و عطریات را روی آن ریخته و با پارچههای کتان میبستند. سپس تخته سنگ بزرگی را بر دهانه مقبره میغلتاندند تا دیگر کسی داخل را ندیده و وارد نشود.
طعنه
سربازان به عیسی بیاحترامی میکردند وقتی که به او گفتند: «درود بر پادشاه یهود.» پیلاتُس هم سران مذهبی قوم یهود را به سخره گرفت وقتی که پرسید: «آیا باید پادشاه شما را مصلوب کنم؟» البته او همزمان هم به عیسی و هم به یهودیان طعنه زد، وقتی که روی تابلویی نوشت: «عیسای ناصری، پادشاه یهود.»
جبّاتا، جلجتا
اینها دو واژه عبری هستند. پس از اینکه ترجمه آنها را به صورت «پیاده رو» و «محل اسکلت (جمجمه)» در پرانتز آوردید خود کلمات را نیز به همان شیوه عبری بنویسید.
داستانی که از باب پیشین آغاز شده بود ادامه مییابد. عیسی بعد از دستگیری توسط سران مذهبی قوم یهود رو در روی پیلاتُس قرار گرفته است.
پیلاتُس خودش شخصا عیسی را شلاق نزد. در اینجا «پیلاتُس» کنایهای از سربازان اوست که پیلاتُس به ایشان دستور داد تا عیسی را شلاق زنند. ترجمه جایگزین: «سپس سربازان پیلاتُس، عیسی را از اتاق بیرون برده و او را شلاق زدند»
احوالپرسی «سلام» همراه با بلند کردن دست، فقط برای سزار اعظم انجام میشد. از وقتی که سربازان تاجی از خار بر سر عیسی گذاردند و ردای ارغوانی بر تن او کردند، این تمسخر و اهانت ادامه داشت، چرا که او را پادشاه واقعی نمیدانستند.
پیلاتُس این جمله را دو بار در صحبتهای خود گفت تا نشان دهد که او باور دارد که هیچ جرم و گناهی در عیسی نیست. او نمیخواست که عیسی را مجازات کند. ترجمه جایگزین: «من دلیلی برای مجازات او نمییابم»
تاج و ردای ارغوانی چیزهایی است که فقط پادشاهان استفاده میکنند. سربازان عیسی را بدین شکل لباس پوشاندند تا او را مورد تمسخر قرار دهند. به آیه یوحنا ۲:۱۹ رجوع کنید.
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است و نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که مخالف عیسی بودند. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود به پیلاتُس جواب دادند»
عیسی به مرگ بر روی صلیب محکوم شده بود زیرا که او ادعا میکرد «پسر خدا» است.
این یک عنوان بسیار مهم برای عیسی است.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است. پیلاتُس به این طریق نشان میدهد از اینکه عیسی هیچ تلاشی برای دفاع از خود ندارد، چه اندازه متحیر است. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانم باور کنم که تو صحبت کردن با مرا رد میکنی!» یا «به من جواب بده!»
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح شده است تا بار تاکیدی را به معنای آن اضافه کند. ترجمه جایگزین: «باید بدانی که من قادر هستم تا آزادت سازم و یا دستور دهم که سربازانم مصلوبت کنند!»
میتوانید این جمله منفی در منفی را به صورت مثبت و حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تو فقط قادری کاری را بر ضد من بکنی که خدا تو را بر آن قادر ساخته است»
این روشی احترام آمیز برای اشاره به چیزهایی است که از طرف خدا میآید.
«مرا به دست تو سپرد»
در اینجا «از آن وقت (از آن جواب)» اشاره به پاسخ عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی پیلاتُس پاسخ عیسی را شنید»
در نسخه اصلی کتاب برای «خواست» به صورت به «سختی» یا «به دفعات» برای آزادی عیسی «سعی کرد» آمده است. ترجمه جایگزین: «او به سختی تلاش کرد تا عیسی را آزاد نماید» یا «او دوباره و دوباره سعی کرد عیسی را آزاد کند»
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است و به جای سران مذهبی قوم یهود آمده که مخالف عیسی بودند. در اصل «فریاد برآورده» به صورتی آمده است که آنها مرتبا فریاد میکشیدند و به صورت تکراری شعار میدادند. ترجمه جایگزین: «اما سران مذهبی قوم یهود به فریاد کشیدن ادامه میدادند»
«تو مخالف قیصر هستی» یا «مخالف امپراطور هستی»
«ادعا میکند که او پادشاه است»
در اینجا «او» اشاره به پیلاتُس دارد و کنایه از سربازانی که او دستور داد تا عیسی را بیرون بیاورند. ترجمه جایگزین: «پیلاتُس دستور داد تا سربازان عیسی را بیرون آورند»
افراد مهم همانند پیلاتُس وقتی که حکم رسمی را میخواستند صادر کنند بر تخت خود مینشستند و افرادی که زیاد مهم نبودند، ایستاده باقی میماندند.
این یک کرسی خاصی بود که فقط افرد مهمی همچون پیلاتُس وقتی میخواستند تا حکمی را صادر کنند بر آن مینشستند. اگر در زبان شما راهی برای مشخص کردن این عمل وجود دارد، در اینجا میتوانید از آن استفاده کنید.
این یک جایگاه خاص سنگی بود که فقط افراد بسیار مهمی اجازه ورود به آن را داشتند. میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «در جایی که مردم آن را جبّاتا یا سنگفرش میخواندند»
این زبانی بود که یهودیان ساکن در یهودیه در میان خودشان بدان صحبت میکردند. برخی از ترجمهها به زبان «عبرانی» گفتهاند که ترجمه از یونانی بوده است.[ در فارسی عبرانی آمده است]
از زمانی که پیلاتُس حکم به مصلوب کردن عیسی داد مدتی گذشته، یعنی اکنون ششمین ساعت است.
این واژه مشخص میکند که وقفهای در خط داستان ایجاد شده است، پس یوحنا میتواند اطلاعات پیشزمینه درباره عید پسخ که پیش روست و آن ساعت از روز، ارائه دهد.
«وقت ظهر»
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است که نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که مخالف عیسی بودند. ترجمه جایگزین: « پیلاتُس به سران مذهبی قوم یهود گفت»
در اینجا «من» به صورت ضمیر مستتر فاعلی ،جزءگویی است و اشاره به سربازان پیلاتُس دارد که در واقع آنها کار مصلوب ساختن را انجام میدادند. ترجمه جایگزین: «آیا واقعا میخواهید که به سربازان دستور دهم تا پادشاه شما را به صلیب کشند؟»
به نظر میآید که سربازان رومی در اصل عیسی را مصلوب کردهاند و واژه «بدیشان» در اینجا اشاره به «سران مذهبی قوم یهود» (یوحنا ۱۴:۱۹) دارد، همان کسانی که پیلاتُس اجازه داد تا عیسی را مصلوب کنند. میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پس پیلاتُس به سران مذهبی قوم یهود اجازه داد تا ایشان بتوانند عیسی را به صلیب کشند»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به مکانی که مردم آنجا را «جمجمه» میخواندند»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «که در زبان عبرانی آن را جُلجُتا مینامند»
این زبانی بود که یهودیان ساکن در یهودیه در میان خودشان بدان صحبت میکردند. برخی از ترجمهها به زبان «عبرانی» گفتهاند که ترجمه از یونانی بوده است.[ در فارسی عبرانی آمده است]
اینجا یک حذف انجام شده است. میتوانید این جمله را با اضافه کردن واژههای حذف شده که دلالت بر این کار دارند ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ایشان دو تن دیگر را نیز به خاطر جرمشان، به صلیب کشیدند»
در اینجا «پیلاتُس» کنایهای از سربازان اوست که پیلاتُس به ایشان دستور داد تا عیسی را شلاق زنند. ترجمه جایگزین: «سپس سربازان پیلاتُس عیسی را از اتاق بیرون برده و او را شلاق زدند»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نوشته تابلو میگفت عیسی ناصری پادشاه یهود»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مکانی که سربازان عیسی را مصلوب کردند »
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که تقصیرنامه را آماده کرده بود، متن آن را به سه زبان عبرانی، یونانی و لاتین نوشت»
این زبانی بود که یهودیان ساکن در یهودیه در میان خودشان بدان صحبت میکردند. برخی از ترجمهها به زبان «عبرانی» گفتهاند که ترجمه از یونانی بوده است.[ در فارسی عبرانی آمده است]
این زبان امپراطوری روم بود.
کاهنین اعظم به مقر فرماندهی پیلاتُس بازگشتند تا به او درباره کلمات نوشته شده در تقصیرنامه اعتراض کنند. ترجمه جایگزین: «کاهنین اعظم نزد پیلاتُس بازگشتند و گفتند»
پیلاتُس دلالت میکند بر اینکه نوشتههای تقصیرنامه را تغییر نخواهد داد. ترجمه جایگزین: «من چیزی را نوشتهام که میخواستم نوشته شود و آن را تغییر نخواهم داد»
«و آنها همچنین پیراهن او را نیز برداشتند.» سربازان پیراهن را جدا نگه داشتند و آن را تقسیم نکردند. ترجمه جایگزین: «ایشان پیراهن او را جدا نگه داشتند»
در پایان آیه ۲۴ وقفهای در خط داستان اصلی ایجاد شده است تا یوحنا به خواننده کتاب بگوید که چگونه گفتههای کتب مقدس محقق میشدند.
سربازان بر سر پیراهن عیسی قمار میکنند تا به برنده برسد. ترجمه جایگزین: «بیایید برای پیراهن قمار کنیم و برنده آن را نزد خود نگاه خواهد داشت»
می توانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این گفته کتب مقدس را محقق ساخت» یا «این اتفاق افتاد تا گفته کتب مقدس به حقیقت پیوندد»
این روشی است که چکونه سربازان پیراهن عیسی را بین خود تقسیم کردند. ترجمه جایگزین: «قمار کردند»
این، یوحنا نویسنده همین انجیل است.
در اینجا واژه «پسر» یک استعاره است. عیسی میخواهد که شاگردش یوحنا همانند پسری برای مادرش باشد. ترجمه جایگزین: «ای زن، اینجا مردی است که همچون پسرت با تو رفتار خواهد کرد»
در اینجا واژه «مادر» یک استعاره است. عیسی میخواهد که مادرش برای شاگردش یوحنا مادری کند. ترجمه جایگزین: «اینگونه فکر کن که این زن مادر خود توست»
«از همان لحظه»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که دریافت همه کارهایی را که خدا او را برای انجامش فرستاده بود، به پایان رسانیده است»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخصی در آنجا ظرفی پر از شراب ترشیده (سرکه) گذاشته بود»
«شراب تلخ»
در اینجا «ایشان» به صورت مستتر اشاره به نگهبانان رومی دارد.
یک تکه از چیزی که میتواند مایعات را به خود کشیده و در خود نگه دارد.
«بر روی شاخهای از گیاهی به نام زوفا»
یوحنا دلالت بر این دارد که عیسی روح خود را به خدا بازگرداند. ترجمه جایگزین: «او سر خود را پایین انداخت و روح خود را به خدا داد» یا «او سر خم کرده و مرد»
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است که نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که مخالف عیسی بودند. ترجمه جایگزین: «سران مذهبی قوم یهود»
این زمانی قبل از عید پسخ بود، وقتی که مردم برای عید غذا آماده میکردند.
شکستن پای مجرمین به این دلیل انجام میشد که آنها زودتر بمیرند و سربازان بتوانند اجساد آنها را از روی صلیب پایین بکشند. ممکن است بخواهید این اطلاعات را اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «تا پاهای ایشان را بشکنند و آنها بمیرند تا سربازان بتوانند اجساد را بردارند»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همانهایی که در کنار عیسی مصلوب شده بودند»
این جمله برای ارائه اطلاعات پیشزمینه داستان است. یوحنا به خواننده کتاب میگوید که وی آنجا بوده است و ما میتوانیم به نوشتههای او اعتماد کنیم.
«شهادت» دادن به معنای گفتن درباره چیزی که دیدهایم است. ترجمه جایگزین: «درباره آنچه که دیده، حقیقت را گفته است»
در اینجا «ایمان» به معنی اعتماد کردن کسی به عیسی است. ترجمه جایگزین: «تا شما نیز به عیسی اعتماد کنید»
در این آیه و آیه بعدی، وقفهای در خط داستان اصلی وجود دارد تا یوحنا به ما درباره اتفاقاتی که کتب مقدس را محقق میکنند، اطلاعات پیشزمینه بدهد.
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا کلامی که نویسنده در کتب مقدس نوشته است به تحقق بیانجامد»
این نقل قول آیهای از مزمور ۳۴ را آورده است. میتوانید آن را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هیچ کس هیچ استخوانی از او را نخواهد شکست»
این نقل قولی از باب ۱۲ کتاب زکریا است.
رامه شهر کوچکی بود. ترجمه جایگزین: «یوسف از شهر رامه»
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است که نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که مخالف عیسی بودند. ترجمه جایگزین: «از ترس سران مذهبی قوم یهود»
یوحنا دلالت میکند که یوسف اهل رامه جسد عیسی را برای تدفین خواست. ترجمه جایگزین: «تا اجازه دهد که جسد عیسی را برای تدفین از بالای صلیب پایین بیاورند»
نیقودیموس یکی از فریسیان بود که به عیسی ایمان آورده بود. به نحوه ترجمه نامش در یوحنا ۱:۳ رجوع کنید.
اینها عصارههای گیاهی هستند که عطر و بوی خوبی دارند و مردم برای آماده کردن مردگان خود جهت تدفین از آنها استفاده میکردند.
میتوانید این واحد را تبدیل به واحدی که امروزه در سرزمین شما مورد استفاده قرار میگیرد تبدیل کنید. واژه «لیترا» برای اندازهگیری مایعات حدودا برابر سیصد میلیلیتر یا سیصد گرم برای جامدات به کار می رفته است. از آنجایی که عطر مایع است، این واژه به عنوان واحدی برای اندازهگیری حجم مایعات باید به کار رود به طوری که بتوان از روی آن، حجم تقریبی را حدس زد.
در اینجا یوحنا در خط اصلی داستان وقفهای ایجاد میکند تا درباره مکانی که قبر قرار داشت و عیسی را برای دفن در آن آماده میکردند، اطلاعات پیشزمینهای به ما ارائه دهد.
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «در جایی که عیسی را مصلوب کردند، باغی قرار داشت»
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جایی که مردم هیچ کسی را دفن نکرده بودند»
با توجه به قانون شریعت یهودیان هیچ کسی مجاز نبود بعد از غروب جمعه کاری انجام دهد. آغاز سبّت و عید پسخ بود. ترجمه جایگزین: «زیرا که در آن بعد از ظهر، عید پسخ داشت شروع میشد»
1بامدادان در اوّل هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مَجْدَلیّه به سر قبر آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است.2پس دوان دوان نزد شمعون پطرُس و آن شاگرد دیگر که عیسی او را دوست میداشت آمده، به ایشان گفت، خداوند را از قبر بردهاند و نمیدانیم او را کجا گذاردهاند.3آنگاه پطرس و آن شاگرد دیگر بیرون شده، به جانب قبر رفتند.4و هر دو با هم میدویدند، امّا آن شاگردِ دیگر از پِطرُس پیش افتاده، اوّل به قبر رسید،5و خم شده، کفن را گذاشته دید، لیکن داخل نشد.6بعد شمعون پطرس نیز از عقب او آمد و داخل قبرگشته، کفن را گذاشته دید،7و دستمالی را که بر سر او بود، نه با کفن نهاده، بلکه در جای علی'حده پیچیده.8پس آن شاگرد دیگر که اوّل به سر قبر آمده بود نیز داخل شده، دید و ایمان آورد.9زیرا هنوز کتاب را نفهمیده بودند که باید او از مردگان برخیزد.10پس آن دو شاگرد به مکان خود برگشتند.11امّا مریم بیرون قبر، گریان ایستاده بود و چون میگریست به سوی قبر خم شده،12دو فرشته را که لباس سفید در بر داشتند، یکی به طرف سر و دیگری به جانب قدم، در جایی که بدن عیسی گذارده بود، نشسته دید.13ایشان بدو گفتند، ای زن برای چه گریانی؟ بدیشان گفت، خداوندِ مرا بردهاند و نمیدانم او را کجا گذاردهاند.14چون این را گفت، به عقب ملتفت شده، عیسی را ایستاده دید لیکن نشناخت کهعیسی است.15عیسی بدو گفت، ای زن برای چه گریانی؟ که را میطلبی؟ چون او گمان کرد که باغبان است، بدو گفت، ای آقا اگر تو او را برداشتهای، به من بگو او را کجا گذاردهای تا من او را بردارم.16عیسی بدو گفت، ای مریم! او برگشته، گفت، ربونی (یعنی ای معلّم).17عیسی بدو گفت، مرا لمس مکن زیرا که هنوز نزد پدر خود بالا نرفتهام. و لیکن نزد برادران من رفته، به ایشان بگو که نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما میروم.18مریم مَجْدلیّه آمده، شاگردان را خبر داد که خداوند را دیدم و به من چنین گفت.19و در شامِ همان روز که یکشنبه بود، هنگامی که درها بسته بود، جایی که شاگردان بهسبب ترس یهود جمع بودند، ناگاه عیسی آمده، در میان ایستاد و بدیشان گفت، سلام بر شما باد!20و چون این را گفت، دستها و پهلوی خود را به ایشان نشان داد و شاگردان چون خداوند را دیدند، شاد گشتند.21باز عیسی به ایشان گفت، سلام بر شما باد. چنانکه پدر مرا فرستاد، من نیز شما را میفرستم.22و چون این را گفت، دمید و به ایشان گفت، روحالقدس را بیابید.23گناهان آنانی را که آمرزیدید، برای ایشان آمرزیده شد و آنانی را که بستید، بسته شد.24امّا توما که یکی از آن دوازده بود و او راتوأم میگفتند، وقتی که عیسی آمد با ایشان نبود.25پس شاگردان دیگر بدو گفتند، خداوند را دیدهایم. بدیشان گفت، تا در دو دستش جای میخها را نبینم و انگشت خود را در جای میخها نگذارم و دست خود را بر پهلویش ننهم، ایمان نخواهم آورد.26و بعد از هشت روز باز شاگردان با توما در خانهای جمع بودند و درها بسته بود که ناگاه عیسی آمد و در میان ایستاده، گفت، سلام بر شما باد!27پس به توما گفت، انگشت خود را به اینجا بیاور و دستهای مرا ببین و دست خود را بیاور و بر پهلوی من بگذار و بیایمان مباش بلکه ایمان دار.28توما در جواب وی گفت، ای خداوند من و ای خدای من.29عیسی گفت، ای توما، بعد از دیدنم ایمان آوردی؟ خوشابحال آنانی که ندیده ایمان آورند.30و عیسی معجزاتِ دیگرِ بسیار نزد شاگردان نمود که در این کتاب نوشته نشد.31لیکن این قدر نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی، مسیح و پسر خدا است و تا ایمان آورده، به اسم او حیات یابید.
قبر
قبری که در آن عیسی دفن شد (یوحنا ۱:۲۰) از آن دسته مقبرههایی بود که خانوادههای ثروتمند یهودی مردگان خود را در آن دفن میکردند. در اصل اتاقی بود که درون صخرهای کنده شده بود. آنجا سکوی صافی بود که جسد را روی آن گذاشته و روغن و عطریات را روی آن ریخته و با پارچههای کتان میبستند. سپس تخته سنگ بزرگی را بر دهانه مقبره میغلتاندند تا دیگر کسی داخل را ندیده و وارد نشود.
«دریافت روحالقدس»
اگر در زبان شما واژه مشترکی برای «نَفَس» و «روح» وجود دارد، مطمئن شوید که خواننده درک خواهد کرد که عیسی با دمیدن عملی نمادین را نشان میداد و اینکه آن چه که شاگردان دریافت میکردند، روحالقدس بود نه نفس عیسی را.
ربّونی
یوحنا از حروف یونانی برای توضیح تلفظ این واژه استفاده کرده است، و توضیح میدهد که معنای آن «استاد» است. شما نیز باید همین کار را بکنید و از حروف زبان خود استفاده نمایید.
بدن زنده شده عیسی
هیچ کسی نمیداند که بدن عیسی بعد از رستاخیز چه شکلی بوده است. شاگردانش، عیسی را میشناختند، زیرا آنها میتوانستند چهره او را ببینند و جای میخهایی که سربازان به دست و پاهای او زده بودند را لمس کنند. اما با این حال او از میان دیوارهای قطور و درهای بسته نیز رد میشده است. بهتر است که بیشتر از نوشتههای نسخه ULB در این باره نگویید.
دو فرشته سفید
متّی، مرقس، لوقا و یوحنا همگی درباره فرشتگان در لباس سفید با زنان در قبر عیسی نوشتهاند. دو تن از نویسندگان آنها را مرد ذکر کردهاند، اما این تنها بدین خاطر بوده است که فرشتهها در قامت انسانی ظاهر شده بودند. دو تن از نویسندگان، به دو فرشته اشاره کردهاند، ولی آن دو نویسنده دیگر فقط به یک فرشته اشاره کردهاند. بهترین روش برای ترجمه این است که دقیقا همان چیزی که در آن قسمت با توجه به نسخه ULB آمده است را ترجمه کنید و سعی بر اینکه همه بخشها را یکسان سازی کنید، نداشته باشید. (رجوع کنید به: متّی ۱:۲۸-۲ و مرقس ۵:۱۶ و لوقا ۴:۲۴ و یوحنا ۱۲:۲۰)
این روز سوم بعد از دفن عیسی است.
«یکشنبه»
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «دید که کسی سنگ قبر را غلتانیده است»
این عبارت روشی است که یوحنا برای اشاره به خود در این کتاب به کار برده است. در اینجا واژه «دوست میداشت» اشاره به دوستی و محبت برادرانه، محبتی به یک دوست یا اعضای خانواده دارد.
نویسنده در اینجا با استفاده از ضمیر مستتر فاعلی «ایشان»، اشاره به این دارد که مریم مجدلیه نمیداند که چه کسی جسد عیسی را برده است. او احتمالا به سران مذهبی قوم یهود و یا سربازان رومی فکر میکرده است، اما بهترین روش برای ترجمه این قسمت آن است که در زبان خود به روشی بگویید که مسبب یا مسببین این کار ناشناخته باقی بمانند.
اینها کنایه هستند که برای بدن مرده عیسی به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «بدن مرده خداوند ... آن را گذاردهاند»
یوحنا در اینجا فروتنی و تواضع خود را نشان میدهد و به جای این که اسم خود را بگوید از «آن شاگرد دیگر» استفاده میکند.
پارچهای که جسد عیسی را جهت تدفین در آن پیچیده بودند.
پارچهای که جسد عیسی را جهت تدفین در آن پیچیده بودند. به نحوه ترجمه خود در آیه یوحنا ۵:۲۰ دقت کنید.
در اینجا «سر او» اشاره به «سر عیسی» دارد. میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پارچهای که شخصی برای پوشاندن صورت عیسی استفاده کرده بود»
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بلکه شخصی که آن را پیچیده و در آنجا جدا از پارچههای کفن گذارده بود»
یوحنا در اینجا فروتنی و تواضع خود را نشان میدهد و به جای این که اسم خود را بگوید از «آن شاگرد دیگر» استفاده میکند.
تا هنگامی که ندیده بود که قبر خالی است، باور نکرده بود که عیسی از مردگان برخاسته است، اما وقتی که او قبر خالی را دید، ایمان آورد. ترجمه جایگزین: «او این چیزها را دید و ایمان آورد که عیسی از مردگان برخاسته است»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی «ایشان» اشاره به شاگردان دارد که نوشتههای کتب مقدس که میگفت عیسی از مردگان برخواهد خاست را درک نکرده بودند. ترجمه جایگزین: «شاگردان هنوز کتاب مقدس را درک نمیکردند»
دوباره زنده شود
تمام آنهایی که مرده بودند. این نشان میدهد که همه مردمی که مردهاند در دنیای زیر زمین، یک جا هستند.
شاگردان به اقامت خود در اورشلیم ادامه دادند. ترجمه جایگزین: «به جایی که در اورشلیم اقامت داشتند برگشتند»
فرشتگان لباس سفید پوشیده بودند. ترجمه جایگزین: «دو فرشته را با لباسهای سفید دید»
«آنها از او پرسیدند»
واژگان «خداوند مرا» در اینجا کنایهای از جسد عیسی است. ترجمه جایگزین: «زیرا ایشان جسد خداوند مرا برداشتهاند و من نمیدانم آن را کجا گذاشتهاند»
«عیسی از او پرسید»
در اینجا واژه «او» یک کنایه است که اشاره به بدن مرده عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «اگر بدن مرده او را بردهای به من بگو که کجا گذاشتهای تا بروم و آن را بردارم»
واژه «ربّونی» در زبان عبرانی به معنی «استاد» است.
این زبانی بود که یهودیان ساکن در یهودیه در میان خودشان بدان صحبت میکردند. برخی از ترجمهها به زبان «عبرانی» گفتهاند که ک ترجمه از یونانی بوده است.[ در فارسی عبرانی آمده است]
عیسی از واژه «برادران» برای اشاره به شاگردانش استفاده کرده است.
عیسی از مردگان برخاسته و سپس پیشگویی شده بود که به آسمان نزد پدرش همان که خداست باز میگردد. ترجمه جایگزین: «من به آسمان برگشته نزد پدرم و پدر شما همان که خدای من و خدای شماست میروم»
اینها عناوین بسیار مهمی برای عیسی و خداست که رابطه بین خدا و عیسی، و بین ایمانداران و خدا را نشان میدهد.
مریم مجدلیه به جایی که شاگردان اقامت داشتند رفت و به آنها گفت که چه دیده و چه شنیده است. ترجمه جایگزین: «مریم مجدلیه به مکانی که شاگردان اقامت داشتند، رفت و به آنها گفت»
الان عصر شده و عیسی خود را به شاگردان مینماید.
این اشاره به روز یکشنبه دارد
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شاگردان در جایی که اقامت داشتند، درها را قفل کرده بودند»
در اینجا «یهودیان» جزءگویی است که نشانگر «سران مذهبی قوم یهود» میباشد که میخواستند شاگردان را دستگیر کنند. ترجمه جایگزین: «زیرا آنها در ترس دستگیر شدن توسط سران مذهبی قوم یهود بودند»
این یک سلام و احوال پرسی است و به معنی «خدا به شما صلح و آرامش دهد» است.
عیسی زخمهایش را به شاگردان نشان داد. ترجمه جایگزین: «او زخمهایش در دستها و پهلویش را به ایشان نشان داد»
این یک سلام و احوال پرسی است و به معنی «خدا به شما صلح و آرامش دهد» است.
این عنوان بسیار مهمی برای خداست.
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا ایشان را خواهد بخشید»
«اگر گناهان کسی را نبخشید»
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا ایشان را نخواهد بخشید»
این یک نام مردانه به معنی «دوقلو» است. به نحوه ترجمه این نام در آیه یوحنا ۱۵:۱۱ رجوع کنید.
واژه «بدو» به توما اشاره دارد.
میتوانید این منفی در منفی را به صورت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تنها زمانی ایمان میآورم که ببینم ... پهلویش»
ضمیر «اش» اشاره به عیسی دارد.
ضمیر «اش» اشاره به عیسی دارد.
میتوانید این جمله را در حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که ایشان درها را قفل کرده بودند»
این یک سلام و احوال پرسی است و به معنی «خدا به شما صلح و آرامش دهد» است.
عیسی از دو بار منفی استفاده میکند «بیایمان مباش» برای تاکید به کلامی است که در ادامه میآید، «بلکه ایمان دار.» اگر زبان شما اجازه نمیدهد که از دو بار منفی پشت سر هم استفاده کنید یا خواننده متوجه معنی و تاکید عیسی بر کلامی که میآید، نخواهد شد، میتوانید این واژهها را بدون ترجمه کردن رها کنید. ترجمه جایگزین: «این مهمترین چیز برای شما است تا انجام دهید: باید ایمان بیاورید»
در اینجا «ایمان» به معنی اعتماد به عیسی است. ترجمه جایگزین: «اعتماد خود را در من بگذارید»
توما ایمان میآورد که عیسی زنده است زیرا که خود او را دید. ترجمه جایگزین: «تو ایمان آوردهای که من زنده هستم»
این یعنی که «خدا به ایشان شادی عظیمی میدهد»
این یعنی افرادی که عیسی را ندیدهاند. ترجمه جایگزین: «کسانی که مرا زنده ندیدهاند»
در حالی که داستان رو به اتمام است نویسنده کتاب درباره کارهایی که عیسی انجام داد، نظر میدهد.
واژه «نشانهها» اشاره به معجزات دارد که نشان دهنده این است: خدا قادر مطلق است، همان کسی که اقتدار و قدرت کامل بر تمام جهان آفرینش دارد.
شما میتوانید این عبارت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آیاتی که نویسنده درباره آنها در این کتاب ننوشته است»
میتوانید این عبارت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما نویسنده درباره این معجزات نوشت»
این عنوانی بسیار مهم برای عیسی است.
در اینجا «حیات یابید» کنایهای است به معنی عیسی زندگی میدهد. ترجمه جایگزین: «شما به خاطر عیسی زنده خواهید بود»
این اشاره به زندگی روحانی دارد.
1بعد از آن عیسی باز خود را در کنارهدریای طبریّه، به شاگردان ظاهر ساخت و بر اینطور نمودار گشت،2شمعون پطرس و تومای معروف به توأم و نَتَنائیل که از قانای جلیل بود و دو پسر زِبِدی و دو نفر دیگر از شاگردان او جمع بودند.3شمعون پطرس به ایشان گفت،میروم تا صید ماهی کنم. به او گفتند، مانیز با تو میآییم. پس بیرون آمده، به کشتی سوار شدند و در آن شب چیزی نگرفتند.4و چون صبح شد، عیسی بر ساحل ایستاده بود لیکن شاگردان ندانستند که عیسی است.5عیسی بدیشان گفت، ای بچهها نزد شما خوراکی هست؟ به او جواب دادند که نی.6بدیشان گفت، دام را به طرف راست کشتی بیندازید که خواهید یافت. پس انداختند و از کثرت ماهی نتوانستند آن را بکشند.7پس آن شاگردی که عیسی او را محبّت مینمود به پطرس گفت، خداوند است. چون شمعون پطرس شنید که خداوند است، جامه خود را به خویشتن پیچید چونکه برهنه بود و خود را در دریا انداخت.8امّا شاگردان دیگر در زورق آمدند زیرا از خشکی دور نبودند، مگر قریب به دویست ذراع و دام ماهی را میکشیدند.9پس چون به خشکی آمدند، آتشی افروخته و ماهی بر آن گذارده و نان دیدند.10عیسی بدیشان گفت، از ماهیای که الآن گرفتهاید، بیاورید.11پس شمعون پطرس رفت و دام را بر زمین کشید، پُر از صد و پنجاه و سه ماهی بزرگ و با وجودی که اینقدر بود، دام پاره نشد.12عیسی بدیشان گفت، بیایید بخورید. ولی احدی از شاگردان جرأت نکرد که از او بپرسد تو کیستی، زیرا میدانستند که خداوند است.13آنگاه عیسی آمد و نان را گرفته، بدیشان داد و همچنین ماهی را.14و این مرتبه سوم بود که عیسی بعد از برخاستن از مردگان، خود را به شاگردان ظاهر کرد.15و بعد از غذا خوردن، عیسی به شمعون پطرس گفت، ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبّت مینمایی؟ بدو گفت، بلی خداوندا، تو میدانی که تو را دوست میدارم. بدو گفت، برههای مرا خوراک بده.16باز در ثانی به او گفت، ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا محبّت مینمایی؟ به او گفت، بلی خداوندا، تو میدانی که تو را دوست میدارم. بدو گفت، گوسفندان مرا شبانی کن.17مرتبه سوم بدو گفت، ای شمعون، پسر یونا، مرا دوست میداری؟ پطرس محزون گشت، زیرا مرتبه سوم بدو گفت مرا دوست میداری؟ پس به او گفت، خداوندا، تو بر همهچیز واقف هستی. تو میدانی که تو را دوست میدارم. عیسی بدو گفت، گوسفندان مرا خوراک ده.18آمین آمین به تو میگویم وقتی که جوان بودی، کمر خود را میبستی و هر جا میخواستی میرفتی ولکن زمانی که پیر شوی دستهای خود را دراز خواهی کرد و دیگران تو را بسته به جایی که نمیخواهیتو را خواهند برد.19و بدین سخن اشاره کرد که به چه قسم موت خدا را جلال خواهد داد و چون این را گفت، به او فرمود، از عقب من بیا.20پطرس ملتفت شده، آن شاگردی را که عیسی او را محبّت مینمود دید که از عقب میآید؛ و همان بود که بر سینه وی، وقت عشا تکیه میزد و گفت، خداوندا کیست آن که تو را تسلیم میکند؟21پس چون پطرس او را دید، به عیسی گفت، ای خداوند و او چه شود؟22عیسی بدو گفت، اگر بخواهم که او بماند تا باز آیم تو را چه؟ تو از عقب من بیا.23پس این سخن در میان برادران شهرت یافت که آن شاگرد نخواهد مرد. لیکن عیسی بدو نگفت که، نمیمیرد، بلکه اگر بخواهم که او بماند تا باز آیم تو را چه؟24و این شاگردی است که به این چیزها شهادت داد و اینها را نوشت و میدانیم که شهادت او راست است.25و دیگر کارهای بسیار عیسی بجا آورد که اگر فرداً فرداً نوشته شود گمان ندارم که جهان هم گنجایش نوشتهها را داشته باشد.
استعاره گوسفند
قبل از اینکه عیسی بمیرد او درباره مراقبت از مردم توسط خودش گفت که همچون شبان نیکو از گوسفندهایش مراقبت خواهد کرد (یوحنا ۱۱:۱۰). بعد از اینکه دوباره زنده شد به پطرس گفت که باید از گوسفندهای عیسی مراقبت کند.
عیسی دوباره خودش را به شاگردان در کناره دریای تیبریه مینمایاند. آیات ۲ و ۳ از این باب به ما میگوید که چه اتفاقاتی در داستان قبل از اینکه عیسی ظاهر شود، افتاده است.
«کمی بعدتر»
میتوانید این عبارت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با توما همان که دوقلو خوانده میشد»
این یک نام مردانه به معنی «دوقلو» است. به نحوه ترجمه این نام در آیه یوحنا ۱۵:۱۱ رجوع کنید.
این یک روش از نشان دادن عطوفت است و معنی «دوستان عزیز من» میدهد.
در اینجا اشاره به ماهی است. ترجمه جایگزین: «در تور خود ماهیها خواهید گرفت»
«تور را به داخل بکشند»
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
«او جامه بیرونی خود را دور تنش پیچید» یا «پیراهن خود را پوشید»
این اطلاعات پیشزمینه است. پطرس لباسهایش را در آورده بود تا راحتتر کار کند، اما الان که میخواست با خداوند ملاقات کند، خواست که لباسهایش را بپوشد. ترجمه جایگزین: «زیرا که لباسهایش را درآورده بود»
پطرس به درون آب پرید و تا ساحل را شنا کرد. ترجمه جایگزین: «به درون دریا پرید و تا ساحل شنا کرد»
این یک اصطلاح است به معنی پطرس خیلی سریع به درون دریا پرید.
این اطلاعات پیشزمینه است.
«نود متر» هر ذراع کمی کمتر از نیم متر است.
در اینجا «رفت» به معنی این است که شمعون پطرس به طرف قایق برگشت. ترجمه جایگزین: «پس شمعون پطرس به قایق بازگشت»
«تور را به ساحل کشید»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تور پاره نشد»
«پر از ماهیهای بزرگ به تعداد یکصد و پنجاه و سه عدد.» آنجا ۱۵۳ ماهی بزرگ بوده است.
وعده غذایی که صبح میخورند.
میتوانید این را به صورت معمول «سومین دفعه» ترجمه کنید.
عیسی شروع به صحبت کردن با شمعون پطرس میکند.
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
وقتی که پطرس جواب میدهد از واژههایی برای «دوست داشتن» استفاده میکند که اشاره به محبّتی برادرانه، دوستانه یا برای اعضای خانواده دارد.
در اینجا «برهها» استعارهای است برای آنهایی که عیسی را دوست دارند و از او پیروی میکنند. ترجمه جایگزین: «به مردمی که برای من مهم هستند غذا بده»
محبّتی که از طرف خدا میآید به نوعی است که بر روی چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی که برای دیگران رخ میدهد تمرکز دارد، حتی زمانی که آن چیزهای نیکو برای آنکه محبتش میکند، اتفاق نیافتد.
در اینجا «گوسفند» استعارهای است برای آنهایی که عیسی را دوست دارند و از او پیروی میکنند. ترجمه جایگزین: «از کسانی که برای من مهم هستند، مراقبت کن»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی «او» به عیسی اشاره دارد. «مرتبه سوم» یعنی «برای سومین بار.» ترجمه جایگزین: «عیسی برای سومین بار به او گفت»
وقتی که عیسی این پرسش را میپرسد از واژههایی برای «دوست داشتن» استفاده میکند که اشاره به محبّتی برادرانه، دوستانه یا برای اعضای خانواده دارد.
در اینجا «گوسفندان» استعارهای است برای آنهایی که به عیسی تعلق دارند و از او پیروی میکنند. ترجمه جایگزین: «از کسانی که برای من مهم هستند، مراقبت کن»
به نحوه ترجمه در یوحنا ۵۱:۱ توجه کنید.
یوحنا از واژه «و (حال)» استفاده کرده است تا نشان دهد قبل از ادامه داستان که بعد از آن میآید، اطلاعات پیشزمینه را ارائه میدهد.
در اینجا یوحنا به طور ضمنی میگوید که پطرس بر روی صلیب خواهد مرد. ترجمه جایگزین: «تا نشان دهد که پطرس بر روی صلیب، برای جلال خدا خواهد مرد»
در اینجا «از عقب من بیا (پیروی کن)» به معنی «شاگرد بودن» است. ترجمه جایگزین: «پیوسته شاگرد من بمان»
یوحنا در کل کتاب به جای استفاده از نامش به این روش به خودش اشاره میکند.
این نوع محبّت که از طرف خدا میآید به نوعی است که همیشه چیزهای نیکو و اتفاقات خوبی را برای دیگران میخواهد حتی اگر هیچ سودی برای خودش نداشته باشد. این نوع از محبّت فقط به دیگران اهمیت میدهد و فرقی ندارد که آنها چه کاری انجام میدهند.
این اشارهای برای رجوع به شام آخر است (یوحنا ۱۳).
در اینجا «او را» اشاره به «شاگردی که عیسی او را دوست میداشت» دارد.
پطرس میخواست بداند که چه اتفاقی برای یوحنا میافتد. ترجمه جایگزین: «ای خداوند، چه اتفاقی برای این مرد خواهد افتاد؟»
«عیسی به پطرس گفت»
در اینجا «او» اشاره به «شاگردی که عیسی او را دوست میداشت» در یوحنا ۲۰:۲۱ دارد.
این اشاره به بازگشت ثانویه عیسی دارد، یعنی بازگشت از آسمان به روی زمین.
این اظهار نظر به صورت سوالی مطرح میشود تا کمی ملامت را به گفته عیسی اضافه کند. ترجمه جایگزین: «آن به تو ربطی ندارد» یا «تو نبایستی درباره آن نگران باشی»
در اینجا «برادران» اشاره به همه پیروان عیسی دارد.
این پایان کتاب انجیل یوحنا است. در اینجا نویسنده، یوحنای رسول، درباره خود نظری داده و اینکه چه چیزی را در این کتاب نگاشته است.
«یوحنای شاگرد»
در اینجا «شهادت دادن» به این معنی است که او خود شخصا این چیزها را دیده است. ترجمه جایگزین: «آن که همه این چیزها را دیده است»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی «ما» اشاره به کسانی دارد که به عیسی ایمان دارند. ترجمه جایگزین: «ما که به عیسی ایمان داریم، میدانیم»
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اگر کسی همه آنها را می نوشت»
یوحنا در اینجا مبالغه کرده است تا تاکید کند که عیسی خیلی بیشتر از چیزی که مردم بتوانند در کتابهای متعددی بنویسند، معجزات انجام داده است.
میتوانید این جمله را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کتابهایی که مردم میتوانستند درباره کارهایی که او انجام داد، بنویسند»
1صحیفه اوّل را انشا نمودم، ای تیؤفِلُس،دربارهٔ همهٔ اموری که عیسی به عمل نمودن و تعلیم دادن آنها شروع کرد.2تا آن روزی که رسولان برگزیده خود را به روحالقدس حکم کرده، بالا برده شد.3که بدیشان نیز بعد از زحمت کشیدن خود، خویشتن را زنده ظاهر کرد به دلیلهای بسیار که در مدّت چهل روز بر ایشان ظاهر میشد و دربارهٔ امور ملکوت خدا سخن میگفت.4و چون با ایشان جمع شد، ایشان را قدغن فرمود که از اورشلیم جدا مشوید، بلکه منتظر آن وعدهٔ پدر باشید که از من شنیدهاید.5زیرا که یحیی به آب تعمید میداد، لیکن شما بعد از اندک ایّامی، به روحالقدس تعمید خواهید یافت.6پس آنانی که جمع بودند، از او سؤال نموده، گفتند، خداوندا آیا در این وقت ملکوت را بر اسرائیل باز برقرار خواهی داشت؟7بدیشان گفت، از شما نیست که زمانها و اوقاتی را که پدر در قدرت خود نگاه داشته است بدانید.8لیکن چون روحالقدس بر شما میآید، قوّت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیّه و سامره و تا اقصای جهان.9و چون این را گفت، وقتی که ایشان همی نگریستند، بالا برده شد و ابری او را از چشمانایشان در ربود.10و چون به سوی آسمان چشم دوخته میبودند، هنگامی که او میرفت، ناگاه دو مرد سفیدپوش نزد ایشان ایستاده،11گفتند، ای مردان جلیلی چرا ایستاده، به سوی آسمان نگرانید؟ همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد به همین طوری که او را به سوی آسمان روانه دیدید.12آنگاه به اورشلیم مراجعت کردند، از کوه مسمّی به زیتون که نزدیک به اورشلیم به مسافت سفر یک روز سَبَّت است.13و چون داخل شدند، به بالاخانهای برآمدند که در آنجا پطرس و یوحنّا و یعقوب و اَندرِیاس و فیلپُّس و توما و بَرْتولما و متّی و یعقوب بن حلفی و شمعوْنِ غیور و یهودای برادر یعقوب مقیم بودند.14و جمیع اینها با زنان و مریم مادر عیسی و برادران او به یکدل در عبادت و دعا مواظب میبودند.15و در آن ایّام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جملهًٔ قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت،16ای برادران، میبایست آن نوشته تمام شود که روحالقدس از زبان داود پیش گفت دربارهٔ یهودا که راهنما شد برای آنانی که عیسی را گرفتند.17که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت.18پس او از اجرتظلمِ خود، زمینی خریده، به روی درافتاده، از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخته گشت.19و بر تمام سکنه اورشلیم معلوم گردید چنانکه آن زمین در لغت ایشان به حقل دما، یعنی زمین خون نامیده شد.20زیرا در کتاب زبور مکتوب است که خانهٔ او خراب بشود و هیچکس در آن مسکن نگیرد و نظارتش را دیگری ضبط نماید.21الحال میباید از آن مردمانی که همراهان ما بودند، در تمام آن مدّتی که عیسی خداوند با ما آمد و رفت میکرد،22از زمان تعمید یحیی، تا روزی که از نزد ما بالا برده شد، یکی از ایشان با ما شاهدِ برخاستن او بشود.23آنگاه دو نفر، یعنی یوسف مسمّیٰ به بَرسَبا که به یوُستُس ملقّب بود و مَتِیاس را برپا داشتند،24و دعا کرده، گفتند، تو ای خداوند که عارف قلوب همه هستی، بنما کدام یک از این دو را برگزیدهای25تا قسمت این خدمت و رسالت را بیابد که یهودا از آن باز افتاده، به مکان خود پیوست.26پس قرعه به نام ایشان افکندند و قرعه به نام مَتِّیاس برآمد و او با یازده رسول محسوب گشت.
این باب رویدادی را ثبت کرده که عموماً به عنوان «صعود» شناخته شده است، یعنی هنگامی که عیسی پس از زنده شدن به آسمان باز میگردد. او تا «بازگشت ثانویه» باز نمیگردد.
and )
ترجمه UDB در اول کتاب «به تئوفیلیوس عزیز» را از کلمات دیگر جدا کرده است. این بدان خاطر است که انگلیسیزبانان معمولاً به این شکل نامه را آغاز میکنند. شما میتوانید این کتاب را به نحوی آغاز کنید که در فرهنگ شما نامه را شروع میکنند.
برخی از ترجمهها نقل قولها از عهد عتیق را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرا میدهند. ULB چنین کاری را با دو نقل قول ذکر شده از مزامیر ۱: ۲۰ انجام میدهد.
کلمه «تعمید» در این باب دو معنا دارد. یکی به معنای تعمید آب توسط یحیی و دیگری تعمید توسط روحالقدس است. (<اعمال ۱: ۵>)
)
«او درباره امور ملکوت میگوید» [«او از پادشاهی خداوند میگوید»] . برخی از محققان بر این باورند که وقتی عیسی از «امور ملکوت[پادشاهی] میگوید» توضیح میدهد که چرا پادشاهی خدا قبل از مرگ او نیامد. دیگر محققان بر این باورند که پادشاهی خدا هنگام زندگی عیسی شروع شد و در این قسمت عیسی شروع آن به شکل تازهای را به آنها توضیح میداد.
در ادامه فهرستی از اسامی دوازده شاگرد مسیح آمده:
در متی:
« شَمعون معروف به پطرس...آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ فیلیپُس و بَرتولْما؛ توما و مَتّای خَراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای؛ شَمعون غیور و یهودای اَسخَریوطی.
در مرقس:
«شَمعون معروف به پطرس و برادرش آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ فیلیپُس و بَرتولْما؛ توما و مَتّای خَراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای؛ شَمعون غیور و یهودای اَسخَریوطی»
در لوقا:
«شَمعون معروف به پطرس و برادرش آندریاس؛ یعقوب پسر زِبِدی و برادرش یوحنا؛ فیلیپُس و بَرتولْما؛ توما و مَتّای خَراجگیر؛ یعقوب پسر حَلْفای و تَدّای؛ شَمعون غیور و یهودای اَسخَریوطی»
تدای و یهودا پسر یعقوب احتمالاً یک شخص هستند.
این عبارت احتمالاً به عبری یا آرامی نوشته شده است. لوقا از لغات یونانی استفاده میکرد تا خوانندگانش بدانند تلفظ این کلمه چگونه است، و بعد معنای آن را توضیح میداد. احتمالاً بهتر است که این کلمه را در زبان خود هجی کنید و بعد معنای آن را توضیح دهید.
مقصود از «صحیفه اول»، انجیل لوقا است.
لوقا این کتاب را خطاب به مردی به نام تئوفیلوس نوشته است. برخی از ترجمهها از فرهنگ زبان مقصد پیروی کرده و در شروع نامه و جهت خطاب به شخصی خاص از « تئوفیلوس گرانقدر[عزیز]»استفاده میکنند. تئوفیلوس به معنای «دوست خدا» است.
این عبارت اشاره به صعود عیسی به آسمان دارد. ترجمه جایگزین: «تا روزی که خدا او را به آسمان برد» یا «تا روزی که به آسمان برده شد»
روحالقدس عیسی را هدایت کرد تا در اموری خاص به شاگردان سفارشاتی کند.
این جمله اشاره به رنج و مرگ مسیح بر صلیب دارد.
عیسی بر رسولان و یاران بسیار دیگر زنده ظاهر شد.
در اینجا شناسه مستتر فاعلی سوم شخص در فعل «شد» اشاره به عیسای مسیح دارد. به غیر از مواردی که کلمه «ایشان» یا ضمیر دوم شخص در کتاب اعمال جهت اشاره به جمع به کار رفته است.
این اتفاق در طول ۴۰ روزی رخ داد که عیسی پس از زنده شدن بر یاران خود ظاهر میشد.
«وقتی عیسی با رسولان خود دیدار میکرد»
این قسمت اشاره به روحالقدس دارد. ترجمه جایگزین: «روحالقدسی که پدر وعده داد بفرستد، درباره کسی که عیسی گفت»
عیسی نحوه تعمید مردم[قوم] در آب و نحوه تعمید یافتن ایمانداران در روحالقدس توسط خدا را با هم در تقابل قرار میدهد.
«یحیی مردم[قوم] را به آب تعمید میداد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را تعمید خواهد داد»
«آنان» در این قسمت اشاره به رسولان دارد.
«آیا حالا باز اسرائیل را تبدیل به پادشاهی بزرگی خواهی کرد»
معانی محتمل: ۱) کلمات «زمانها» یا «اوقاتی» به دورانی متفاوت اشاره دارند. ترجمه جایگزین : «دورهای کلی یا تاریخی خاص» ۲) این دو کلمه اساساً مترادف هستند. ترجمه جایگزین: «زمان دقیق»
رسولان قوتی دریافت میکنند که آنها را قادر میسازد تا شاهد عیسی باشند. ترجمه جایگزین: «خدا شما را قدرت میبخشد...تا شاهدان من باشید.»
معانی محتمل: ۱) «سرتاسر دنیا»۲) «تا نقاطی که دورترین مکانهای زمین است» [تا دور افتادهترین نقاط زمین]
«همان طور که نگاه میکردند.» رسولان به عیسی «نگاه میکردند» چون عیسی به آسمان بالا برده شد. ترجمه جایگزین: «همان طور که به بالا نگاه میکردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به آسمان بالا برده شد» یا «خدا او را به آسمان بلند کرد»
«ابری دیدِ آنها را پوشاند تا دیگر او را نبینند»
«به آسمان خیره شده بودند» یا «به آسمان زل زده بودند»
«اهل جلیل»
عیسی به آسمان صعود کرد، از میان ابرها و ابرها او را پوشاندند (<اعمال ۱: ۹>). او از آسمان بازمیگردد، از میان(یا بر) ابرها و مردم میتوانند او را ببینند.
«رسولان برگشند»
این قسمت اشاره به فاصلهای دارد که بر اساس سنت علمای یهود شخص در روز سبت[شبات] اجازه راه رفتن دارد. ترجمه جایگزین: «حدود یک کیلومتر دورتر»
«وقتی به مقصد خود رسیدند.» آیه ۱۲ میگوید که آنها در حال بازگشت به اورشلیم بودند.
«اتاقی که در طبقه بالای خانه است»
زمان زیادی به دعا...صرف کردند
عبارت «به یکدل» ترجمه کلمهای است که اشاره به اشخاص موافق با هم دارد. کسانی که جهت تحقق هدفی مشترک با هم همکاری میکنند.
این اتفاق در طول زمانی روی داد که پطرس و ایمانداران دیگر با هم در بالا خانه میماندند.
این کلمات شروع قسمت جدیدی از داستان را نشانگذاری میکنند. آنها اشاره به زمان صعود عیسی دارند. شاگردان تا چندین روز بعد از صعود عیسی در بالا خانه جمع میشدند. ترجمه جایگزین: «در طول آن زمان»
«صد و بیست نفر»
کلمه «برادران» در این قسمت اشاره به هم ایمانان[هم کیشان] دیگر دارد و شامل مردان و زنان میشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه که در کتب مقدس خواندهایم، باید روی دهد»
کلمه «زبان» به آنچه داوود نوشته اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از طریق کلام داوود»
در آیات ۱۸- ۱۹ نویسنده اطلاعات پس زمینهای درباره مرگ یهودا و زمینی که او در آن مُرد را در اختیار خوانندگان قرار میدهد. این بخشی از گفته پطرس نیست.
اگرچه پطرس گروهی از مردم را مخاطب قرار میدهد ولی در اینجا کلمه «با ما» اشاره به رسولان دارد.
در آیه ۱۷ پطرس همچنان سخنی را که در <اعمال ۱: ۱۶> شروع کرده است، بیان میکند.
«او» اشاره به یهودای اسخریوطی دارد.
«پولی که از شرارت خود به دست آورده است». کلمه «تظلم» [ یا «شرارت»] اشاره به خیانت یهودا و تسلیم کردن عیسی به قاتلین دارد.
این اشاره بدان دارد که یهودا از جایی مرتفع افتاده و فقط زمین نخورده است. این سقوط آنقدر شدید بود که باعث انفجار بدن او شد. آیات دیگر از کتاب مقدس فقط اشاره میکنند که یهودا خود را حلقآویز میکند.
وقتی افراد در اورشلیم از نحوه مرگ یهودا آگاه شدند، نام آن زمین را تغییر دادند.
طبق شرح حال ذکر شده یهودا توسط پطرس، او دو مزمور داود که مربوط به این اتفاق میشوند را به یاد میآورد. این نقل قول تا پایان این آیه ادامه مییابد.
پطرس همچنان سخنی که در <اعمال ۱: ۱۶> شروع کرده است را بیان میکند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون داوود در کتاب مزمور نوشته است»
این دو عبارت اساساً به یک معنا هستند. دومی تاکید بر معنای اولی دارد و همان مفهوم را با کلماتی متفاوت بازگو میکند.
معانی محتمل ۱) اشاره به زمینی دارد که یهودا در آن جان داد یا ۲) کلمه زمین اشاره به محل زندگی یهودا دارد و استعاره از نسل اوست.
«خالی شود»
کلمه «ما» اشاره به رسولان دارد و شامل مخاطبین پطرس نمیشود.
پطرس سخنی را که در <اعمال ۱: ۱۶> با ایمانداران شروع کرد به پایان میرساند.
پطرس بر اساس آیاتی که از کتب مقدس در مورد عمل یهودا نقل قول کرده، به آن دسته از مردم آنچه را که باید انجام دهند توضیح میدهد.
رفت و آمد در گروهی از مردم استعاره است و اشاره به بخشی از آن گروه بودن دارد. ترجمه جایگزین: «عیسای خداوند بین ما زندگی میکرد»[عیسای خداوند میان ما ساکن شد]
صلاحیت یافتن جهت رسول تازه عیسی بودن که با این کلمات در آیه ۲۱ آغاز شد «میباید ... یکی از همراهان ما» اینجا به پایان میرسد. بنابراین فاعل فعل «بشود» «یکی از مردان» است. جمله تقلیل یافته آن در ادامه آمده است: «میباید که یکی از همراهان ما ... از زمان تعمید یحیی... شاهد ما شود.»
کلمه «تعمید» میتواند در قالب فعل ترجمه شود. معانی محتمل : ۱) «از زمانی که یحیی عیسی را تعمید داد» ۲) «از زمانی که یحیی قوم را تعمید داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا روزی که عیسای مسیح ما را ترک کرد و به آسمان بالا برده شد» یا «تا روزی که خدا او را از نزد ما به آسمان بالا برد»
«باید همراه ما شهادت برخاستن او را دهد»
در اینجا فاعل جمله در فعل «داشتند» مستتر است و اشاره به تمام ایمانداران حاضر دارد. ترجمه جایگزین: «آنها دو نفر را پیشنهاد کردند که الزامات ذکر شده توسط پطرس را عملی کردند.»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوسف که مردم او را برسابا و یوستوس صدا میزدند.»
(See:
and
شناسه مستتر فاعلی در «گفتند» اشاره به همه ایمانداران دارد، ولی احتمالاً یکی از رسولان بوده که چنین حرفی را زده است. ترجمه جایگزین: «ایمانداران با هم دعا کردند و یکی از رسولان گفت»
کلمه «دل» اشاره به افکار و انگیزهها دارد. ترجمه جایگزین: «تو، خداوندا، فکر و انگیزه همه را میدانی»
کلمه «رسالت» نوع «خدمت» را تعریف میکند. ترجمه جایگزین: «تا جای یهودا را در این خدمت بگیرد» یا «جای یهودا در خدمت رسالت را پر کنند.»
عبارت «باز افتاده» به معنای بازماندن از اجرای وظایف خدمتی است. ترجمه جایگزین: «یهودا از انجام آنها باز مانده بود.»
این عبارت اشاره به مرگ و احتمالاً به داوری بعد از مرگ یهودا دارد. ترجمه جایگزین: «به جایی که به آن متعلق است برود» [به جایی که مال آن است برود]
آنها قرعه کشی کردند تا بین ماتیاس و یوسف تصمیم بگیرند.
قرعه نشان میداد که ماتیاس به جای یهودا انتخاب شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران او را با یازده رسول دیگر به حساب آوردند»[ایمانداران او را همراه یازده رسول دیگر به حساب آوردند]
1و چون روز پَنْطِیکاست رسید، به یک دل در یکجا بودند.2که ناگاه آوازی چون صدای وزیدن باد شدید از آسمان آمد و تمام آن خانه را که در آنجا نشسته بودند پر ساخت.3و زبانههای منقسم شده، مثل زبانههای آتش بدیشان ظاهر گشته، بر هر یکی از ایشان قرارگرفت.4و همه از روحالقدس پر گشته، به زبانهای مختلف، به نوعی که روح بدیشان قدرت تلفّظ بخشید، به سخن گفتن شروع کردند.5و مردمِ یهودِ دیندار از هر طایفه زیر فلک در اورشلیم منزل میداشتند.6پس چون این صدا بلند شد گروهی فراهم شده، در حیرت افتادند زیرا هر کس لغت خود را از ایشان شنید.7و همهٔ مبهوت و متعجّب شده به یکدیگر میگفتند، مگر همهٔ اینها که حرف میزنند جلیلی نیستند؟8پس چون است که هر یکی از ما لغت خود را که در آن تولد یافتهایم میشنویم؟9پارتیان و مادیان و عیلامیان و ساکنان جزیره و یهودیّه و کَپَّدُکِیا و پَنطُس و آسیا10و فَرِیجِیّه و پَمفِلیّه و مصر و نواحی لِبیا که متصّل به قیروان است و غربا از روم، یعنی یهودیان و جدیدان11و اهل کَرِیت و عَرَب، اینها را میشنویم که به زبانهای ما ذکر کبریایی خدا میکنند.12پس همه در حیرت و شکّ افتاده، به یکدیگر گفتند، این به کجا خواهد انجامید؟13امّا بعضی استهزاکنان گفتند که از خَمر تازه مست شدهاند!14پس پطرس با آن یازده برخاسته، آواز خود را بلند کرده، بدیشان گفت، ای مردان یهود و جمیع سکنه اورشلیم، این را بدانید و سخنان مرا فرا گیرید.15زیرا که اینها مست نیستند چنانکه شما گمان میبرید، زیرا که ساعت سوم از روز است.16بلکه این همان است که یوئیلِ نبی گفت17که، خدا میگوید در ایّام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمامِ بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوّت کنند و جوانان شمارؤیاها و پیران شما خوابها خواهند دید؛18و بر غلامان و کنیزان خود در آن ایّام از روح خود خواهم ریخت و ایشان نبوّت خواهند نمود.19و از بالا در افلاک، عجایب و از پایین در زمین، آیات را از خون و آتش و بخار دود به ظهور آورم.20خورشید به ظلمت و ماه به خون مبدّل گردد قبل از وقوعِ روزِ عظیمِ مشهور خداوند.21و چنین خواهد بود که هر که نام خداوند را بخواند، نجات یابد.22ای مردان اسرائیلی این سخنان را بشنوید. عیسی ناصری مردی که نزد شما از جانب خدا مبرهن گشت به قوّات و عجایب و آیاتی که خدا در میان شما از او صادر گردانید، چنانکه خود میدانید،23این شخص چون برحسب ارادهٔ مستحکم و پیشدانی خدا تسلیم شد، شما به دست گناهکاران بر صلیب کشیده، کُشتید،24که خدا دردهای موت را گسسته، او را برخیزانید زیرا محال بود که موت او را در بند نگاه دارد،25زیرا که داود دربارهٔ وی میگوید، خداوند را همواره پیش روی خود دیدهام که به دست راست من است تا جنبش نخورم؛26از این سبب دلم شاد گردید و زبانم به وجد آمد بلکه جسدم نیز در امید ساکن خواهد بود؛27زیرا که نَفْس مرا در عالم اموات نخواهی گذاشت و اجازت نخواهی داد که قدّوس تو فساد را ببیند.28طریقهای حیات را به من آموختی و مرا از روی خود به خرّمی سیر گردانیدی.29ای برادران، میتوانم دربارهٔ داودِ پَطرِیارْخ با شما بیمحابا سخن گویم که او وفات نموده،دفن شد و مقبره او تا امروز در میان ماست.30پس چون نبی بود و دانست که خدا برای او قسم خورد که از ذریّت صُلب او بحسب جسد، مسیح را برانگیزاند تا بر تخت او بنشیند،31دربارهٔ قیامت مسیح پیش دیده، گفت که، نَفْس او در عالم اموات گذاشته نشود و جسدِ او فساد را نبیند.32پس همان عیسی را خدا برخیزانید و همهٔ ما شاهد بر آن هستیم.33پس چون به دست راست خدا بالا برده شد، روحالقدس موعود را از پدر یافته، این را که شما حال میبینید و میشنوید ریخته است.34زیرا که داود به آسمان صعود نکرد لیکن خود میگوید، خداوند به خداوند من گفت بر دست راست من بنشین35تا دشمنانت را پایانداز تو سازم.36پس جمیع خاندان اسرائیل یقیناً بدانند که خدا همین عیسی را که شما مصلوب کردید، خداوند و مسیح ساخته است.37چون شنیدند دلریش گشته، به پطرس و سایر رسولان گفتند، ای برادران چه کنیم؟38پطرس بدیشان گفت، توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح بجهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روحالقدس را خواهید یافت.39زیرا که این وعده است برای شما و فرزندان شما و همهٔ آنانی که دورند، یعنی هرکه خداوند خدای ما او را بخواند.40و به سخنان بسیارِ دیگر، بدیشان شهادت داد و موعظه نموده، گفت که، خود را از این فرقهٔ کجرو رستگار سازید.41پس ایشان کلام او را پذیرفته، تعمید گرفتند و در همان روز تخمیناً سه هزار نفربدیشان پیوستند42و در تعلیم رسولان و مشارکت ایشان و شکستن نان و دعاها مواظبت مینمودند.43و همهٔ خلق ترسیدند و معجزات و علامات بسیار از دست رسولان صادر میگشت.44و همهٔ ایمانداران با هم میزیستند و در همهچیز شریک میبودند45و املاک و اموال خود را فروخته، آنها را به هر کس به قدر احتیاجش تقسیم میکردند.46و هر روزه در هیکل به یکدل پیوسته میبودند و در خانهها نان را پاره میکردند و خوراک را به خوشی و سادهدلی میخوردند.47و خدا را حمد میگفتند و نزد تمامی خلق عزیز میگردیدند و خداوند هر روزه ناجیان را بر کلیسا میافزود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ با فاصله بیشتر از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با آیات منظوم نقل قول شده از عهد عتیق در ۲: ۱۷ - ۲۱ ، ۲۵- ۲۸، ۳۴- ۳۵ انجام میدهد.
برخی از ترجمهها نقل قولها از عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با نقل قول آمده در ۲: ۳۱ انجام میدهد.
اتفاقات موصوف در این باب عموماً به عنوان «پنطیکاست» شناخته شدهاند. خیلی از مردم بر این باورند که کلیسا وقتی شروع شد که روح القدس در روز پنطیکاست آمد تا در ایمانداران ساکن شود.
کلمه «زبانها» در این باب دو معنی دارد. لوقا آنچه که از آسمان نزول کرد را مثل زبانهایی توصیف میکند که شبیه آتش هستند( <اعمال ۲: ۳>). چنین توصیفی با «زبانههای آتش» که شعلهای شبیه زبان است متفاوت است. لوقا همچنین از کلمه «زبانها» استفاده میکند تا زبان مردمی که بعد از پری روحالقدس سخن گفتند را توصیف کند (<اعمال ۲: ۴>)
روزهای آخر
هیچ کس با قطعیت نمیداند که «روزهای آخر» کی شروع میشوند. ترجمه شما نباید بیشتر از آنچه که در ULB آمده بگوید.
تعمید گرفتن
کلمه «تعمید گرفتن» در این باب اشاره به تعمید مسیحی دارد (<اعمال ۲: ۳۸ - ۴۱>). اگرچه رویداد موصوف در <اعمال ۲: ۱- ۱۱> تعمید روحالقدس است که عیسی در <اعمال ۱: ۵> وعده آن را داده بود، کلمه «تعمید» در اینجا اشاره به آن اتفاق ندارد.
نبوت یوئیل
خیلی از چیزهایی که یوئیل نبوت کرده بود در روز پنطیکاست اتفاق افتادند (<اعمال ۲: ۱۷-۱۸>)، ولی برخی از آنچه که یوئیل گفته، هنوز اتفاق نیافتاده است.( اعمال۲: ۱۹ -۲۰)
عجایب و نشانهها
این کلمات اشاره به اعمالی دارند که فقط خدا قادر به انجام آنها بود، کارهایی که نشان میداد عیسی همانی است که گفته است.
اتفاقی جدید است؛ اکنون روز پنطیکاست، ۵۰ روز بعد از پسخ فرا رسیده است. در اینجا شناسه فاعلی مستتر در «بودند» به رسولان و ۱۲۰ ایماندران دیگری که لوقا در <اعمال ۱: ۱۵> ذکر کرده اشاره دارد.
این کلمه غیر منتظره بودن شنیده شدن صدا برای کسانی که در بالا خانه بودند یا پر شدن خانه به وسیله آن صدا را شرح میدهد.
معانی محتمل: ۱) «آسمان» اشاره به محل زندگی خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «صدایی که از آسمان آمد» یا ۲) «آسمان» اشاره به آسمان واقعی دارد. ترجمه جایگزین: «صدایی از آسمان رسید»
«صدایی که مثل وزش بادی شدید بود»
این ممکن است خانه مجزا یا ساختمانی بزرگتر بوده باشد.
اینها چیزی شبیه زبان یا آتش هستند و واقعاً زبان یا آتش نیستند. معانی محتمل: ۱) زبانهایی که به نظر از آتش ساخته شده بودند ۲) شعلههای کوچک آتش که مثل زبانها بودند. وقتی آتش در فضایی کوچک مثل چراغ[فانوس] میسوزد، ممکن است شکلی شبیه زبان به خود بگیرد.
این بدان معناست که «زبانههای آتش» پخش شدند و هر شخص یکی از زبانهها را بر خود گرفت.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روحالقدس همه آنانی که آنجا بودند را پر ساخت و آنها»
آنها به زبانهایی حرف میزدند که از قبل بلد نبودند.
اینجا شناسه فاعلی مستتر جمع در فعل اشاره به ایمانداران دارد؛ و شناسه فاعلی مستتر مفرد اشاره به هر شخص در آن جمع دارد. آیه ۵ اطلاعات پس زمینهای درباره تعداد زیادی از یهودیان ساکن اورشلیم ارائه میدهد، بسیاری از آنها هنگام این رویداد حاضر بودند.
«مردم دیندار» اشاره به کسانی دارد که وقف پرستش خدا بودند و سعی بر اطاعت از شریعت یهود داشتند.
«هر قومی در جهان». کلمه «هر» بر آمدن مردم از ممالک مختلف بسیار تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کشورهای مختلف»
این قسمت اشاره به صدایی مثل باد شدید دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی این صدا را شنیدند»
«تعداد زیادی از مردم»
این دو کلمه معنایی مشابه دارند. این دو باهم بر شدت تعجب تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها مبهوت بودند»
مردم با پرسش این سوال تعجب خود را ابراز کردند. این سوال را میتوانید در قالب جملهای که با علامت تعجب تمام میشود ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «غیر ممکن است که همه این جلیلیان زبانهای ما را بدانند!»
معانی محتمل: ۱) این پرسشی بدیهی است که میزان تعجب آنها را نشان میدهد یا ۲) این پرسشی واقعی است که مردم به دنبال جوابی برای آن بودند.
«به زبان خودمان که از بدو تولد آموختهایم»
اینها اسامی اقوام مختلف است.
اینها اسم مناطق بزرگ آن سرزمین بودهاند.
اینها اسم مناطق بزرگ آن سرزمین بودهاند.
.
اینها اسم گروههای مردمی هستند.
به دین یهودیت تغییر دین داده بودند.
این دو کلمه معنایی مشابه دارند. استفاده آنها تاکید میکند که آن مردم اتفاقاتی که رخ میداد را درک نمیکردند. ترجمه جایگزین: «متعجب و سر در گم»
برخی ایمانداران را محکوم کردند که شراب بسیار نوشیدهاند. ترجمه جایگزین: «آنها مست هستند»
این به شرابی اشاره دارد که در فرآیند تخمیر است.
پطرس حرف خود را با یهودیانی که روز پنطیکاست در آنجا حضور داشتند آغاز میکند.
تمام رسولان جهت حمایت از بیانات پطرس ایستادند.
این اصطلاحی به معنای «بلند صحبت کردن» است.
این بدان معناست که پطرس میخواست معنای آنچه قوم شاهد بودند را توضیح دهد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این را بدانید» یا «اجازه دهید برای شما توضیح دهم»
پطرس به سخنان خود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با دقت به آنچه میگویم گوش دهید»
«تازه ساعت نه است.» پطرس میخواهد مخاطبین خود بدانند که کسی در آن ساعت روز مست نمیکند.
پطرس در این قسمت آیاتی را که یوئیل نبی در عهد عتیق نوشته بازگو میکند. این آیات مربوط به رویداد زبانها در ایمانداران میشود. این قسمت از مکتوبات یوئيل منظوم و همچنین در قالب نقل قول بیان شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به یوئیل همین را گفت تا بنویسد» یا «یوئیل نبی همین را اعلام کرده است»
«این اتفاق روی خواهد داد» یا «این کار را انجام میدهم»
در اینجا کلمه «[بیرون] ریخت» به معنای به فراوانی و با سخاوت بخشیدن است. ترجمه جایگزین: «روح خود را به کثرت به همه میدهم»
پطرس نقل قول از یوئیل را ادامه میدهد.
«هم غلام و هم کنیزم». این کلمات اشاره به آن دارد که خدا روح خود را بر همه خادمین خود، هم زن و هم مرد، میریزد.
کلمه «میریزم» به معنای کثیر و سخاوتمندانه دادن است. ببنید در <اعمال ۲: ۱۷> چنین کلمهای را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من روح خود را به کثرت به قوم میدهم»
«دود غلیظ» یا «ابری از دود»
پطرس نقل قول از یوئیل نبی را تمام میکند.
این بدان معناست که خورشید به جای روشن بودن به نظر تاریک میرسد. ترجمه جایگزین: «خورشید تاریک میشود»
این بدان معناست که ماه مثل خون سرخ به نظر میرسد. ترجمه جایگزین: «ماه سرخ به نظر میرسد»
کلمات «عظیم» و « مشهور» معانی مشترکی دارند و بر عظمت و شدت آن تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «روزی بسیار عظیم»
عظیم و زیبا
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تمام کسانی که او را بخوانند نجات میدهد»
پطرس صحبت خود را با یهودیان که در <اعمال ۱: ۱۶> شروع کرده ادامه میدهد.
«گوش بدهید به آنچه به شما میخواهم بگویم»
این بدان معناست که خدا عیسی را برای ماموریتش مسح کرده بود و به واسطه معجزات بسیارش ثابت کرد که او کیست.
کلمات اراده و پیشدانی را میتوانید به عنوان فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: « چون خدا برنامهریزی کرده بود و از قبل هر چه باید رخ میداد را میدانست»
معانی محتمل ۱) «شما عیسی را تسلیم دشمنان او کردید» یا ۲) «یهودا به عیسی خیانت کرد»
اگرچه «گناهکاران» در واقع عیسی را به صلیب کشیدند، پطرس جماعت را به خاطر کشتن او محکوم میکند، چون مرگ او را میخواستند.
کلمه «دست» اشاره به عمل گناهکاران دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر عمل گناهکاران» یا «به وسیله عمل گناهکاران»
معانی محتمل ۱) یهودیان ناباور که عیسی را به جرمی متهم کردهاند یا ۲) سربازان یهودی که عیسی را اعدام کردند.
اینجا برخیزاند اصطلاحی برای باعث زنده شدن کسی است که مرده بود. ترجمه جایگزین: «ولی خدا باعث شد که او دوباره زنده شود»
پطرس طوری از مردن حرف میزند که انگار مرگ شخصی است که دست و پای اشخاص را با طنابهای دردناک میبندد و آنها را اسیر نگه میدارد. اوبه نحوی از پایان یافتن مرگ عیسی توسط خدا میگوید که گویی عیسی را نگه داشته بود و او را آزاد کرد. ترجمه جایگزین: «پایان دادن مرگ عیسی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا مرگ او را نگه دارد»
پطروس به نحوی از مردن عیسی میگوید که گویی مرگ، شخصی است که عیسی را اسیر نگه داشته است.
در اینجا پطرس آیاتی را نقل قول میکند که داوود در مزامیر مینویسد که روایت به صلیب کشیده شدن و رستاخیر عیسی را نقل قول میکند. از آنجایی که پطرس میگوید که داوود این کلام را درباره عیسی گفته، کلمات «من» و «مال من» اشاره به عیسی و کلمات «خداوند» و شناسه فاعلی مستتر در «نخورم» اشاره به خداوند دارد.
از مضمون میتوان دریافت که این یک جزگویی است برای بیان این موضوع که داوود طوری صحبت میکند انگار مسیح است. ترجمه جایگزین: «داوود این طور میگوید که او مسیح است»
«پیش روی خودم». ترجمه جایگزین: «در حضورم» یا « با من»
«در دست راست کسی بودن» که معمولاً به معنی کمک کردن و نگه داشتن. ترجمه جایگزین: «دست راست من» یا «با من تا به من کمک کند»
در اینجا کلمه جنبش نخورم به معنای این است که برای من مشکلی پیش نمیآید. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم نمیتوانند برای من مشکلی ایجاد کنند» یا «هیچ چیز برای من مشکلی ایجاد نمیکند»
مردم «دل» را مرکز احساسات و «زبان» را صدای احساسات میدانند. ترجمه جایگزین: «شاد بودم و وجد میکردم»
معانی محتمل کلمات «جسدم» ۱) نشان میدهند که نویسنده فانی است و روزی میمیرید. ترجمه جایگزین: «حتی اگرچه فانی هستم، ولی در اعتماد زندگی می کنم» ۲) جزء گویی برای تمام وجود نویسنده است. ترجمه جایگزین: «من با اعتماد زندگی میکنم»
در اینجا واژه «امید» اشاره به اطمینان شخص برای وقوع چیزی دارد که در آرزوی تحقق آن است. از آن جا که گوینده امید دارد که خدا او را حفظ خواهد کرد، عبارت «در امید» را میتوان به صورت عبارت« در اطمینان به خدا» ترجمه نمود. عبارت «ساکن بودن در امید» را نیز می توان به صورت «با اطمینان چشم انتظار بودن» یا« توکل داشتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین:«در اطمینان به خدا زندگی خواهم کرد» یا «با اطمینان منتظر خواهم بود تا خدا نجاتم دهد»
از آنجایی که پطرس میگوید داوود درمورد عیسی اینطور گفته کلمات «مرا» «قدوس تو» و «من» اشاره به عیسی دارد و کلمات «تو» و مال تو» اشاره به خدا دارد.
پطرس نقل قول از داوود را تمام میکند.
مسیح، عیسی، او به خودش با کلمه «آن قدوس» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تو اجازه نخواهی داد، قدوس تو زوال را ببیند»
در اینجا کلمه «ببیند» به معنای تجربه کردن چیزی است. کلمه «فساد» اشاره به تجزیه بدن بعد از مرگ دارد. ترجمه جایگزین: «پوسیدن»
« طریقهایی که به زندگی ختم میشوند»
در اینجا کلمه «روی» اشاره به حضور خدا دارد. ترجمه جایگزین: «وقتی دیدمت بسیار خوشحال شدم» یا «از در حضور تو بودن خوشحال بودم»
شادی، خوشحالی
هر دو ضمیر «او» ذکر شده در این آیات اشاره به داوود دارد.
پطرس به صحبت با یهودیان و ایماندارانی که در اورشلیم اطراف او بودند ادامه میدهد، نطقی که در اعمال ۱: ۱۶ شروع کرد.
«ای هم قطاران یهودی، من»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او مرد و مردم او را دفن کردند»
«خدا نسلی از داوود را بر تخت پادشاهی او مینشاند». ترجمه جایگزین: «خدا یکی از نسل داوود را به عنوان شاه در جایگاه داوود میگمارد»
"
کلمه «ذُریت» اشاره به آنچه دارد که بدن او تولید میکند. ترجمه جایگزین: «یکی از نسل او»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را در عالم مردگان رها نکرد» یا «خدا او را در عالم مردگان رها نکرد، و گوشت تن او زوال به خود ندید»
در اینجا کلمه «ندید» به معنای تجربه کردن است. کلمه «فساد» اشاره به تجزیه بدن بعد از مرگ دارد. ببینید چطور اعمال ۲: ۲۷ را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بدن او فساد نپذیرفت» یا «آنقدر مرده نماند تا بدنش فساد یابد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خدا باعث شد که دوباره زندگی کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون خدا، عیسی را به دست راست خود به بالا برد»
«دست راست خدا» در اینجا اصطلاحی به این معناست که عیسی به عنوان خدا . با اقتدار خدا حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «عیسی در مقام خدا قرار دارد»
در اینجا کلمه «بیرون ریخته» بدان معناست که عیسی، که خدا است، باعث روی دادن این اتفاقات شد. این مفهوم به طور ضمنی مطرح شده که عیسی از طریق روحالقدس این کار را برای ایمانداران انجام داد. ترجمه جایگزین: «او باعث روی دادن اینها شد که»
(See:
and
«او سخاوتمندانه و کثیر بخشید». ببینید در اعملا ۲: ۱۷ عبارت مشابه را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به کثرت بخشید»
پطرس دوباره یکی از مزامیر داوود را نقل قول میکند. داوود در این مزمور از خود نمیگوید. «خداوند» و «من» اشاره به خدا دارد؛ «خداوند من» و شناسه فاعلی مستتر در «بنشین» اشاره به مسیح دارد.
پطرس سخن خود را با یهودیان که در اعمال ۱: ۱۶ شروع کرده بود، پایان میدهد.
نشستن «دست راست خدا» عملی سمبلیک از ارج نهاده شدن و اقتدار یافتن از سمت خدا است.ترجمه جایگزین:« نشستن در مکان افتخار در کنار من»
این بدان معناست که خدا دشمنان مسیح را کاملاً شکست میدهد و آنها را زیر دست او قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که تو را بر همه دشمنانت پیروزمند سازم.»
این اشاره به کل ملت اسرائیل دارد. ترجمه جایگزین: «هر اسرائیلی»
در اینجا کلمه « آنها» اشاره به مردمی دارد که جماعت مخاطب پطرس بودند.
یهویان به سخنان پطرس عکسالعمل نشان میدهند و پطرس پاسخ آنها را میدهد.
«وقتی که مردم شنیدند پطرس چه میگفت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کلام پطرس به دل آنها نفوذ کرد و .... آنها گفتند»
این بدان معناست که مردم حس گناه کردند و شرمنده شدند. ترجمه جایگزین: «عمیقاً نا آرام شدند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه دهید شما را تعمید دهیم»
«به اسم» در اینجا جز گویی از «به واسطه اقتدار» است. ترجمه جایگزین: « به اقتدار عیسای مسیح»
"
این یا به معنای ۱) «تمام کسانی که دور زندگی میکردند» یا ۲) «تمام کسانی که از خدا دور بودند»
«او با جدیت به آنها گفت و به آنها التماس کرد». در اینجا کلمه «شهادت داد» و «موعظه نموده» معنای مشابه دارند و بر ترغیب قوی پطرس تاکید میکند که آنها را وامیداشت تا به او پاسخ دهند. ترجمه جایگزین: «او به شدت آنها را ترغیب نموده»
این گفته یعنی خدا « این نسل شرور» را مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «خود را از مجازاتی که این شروران از سر میگذرانند رها کنید»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) پطرس به مردم اصرار میکند که به خدا اجازه دهند ایشان را نجات دهد. ترجمه جایگزین:« بگذارید خدا نجاتتان دهد» یا ۲) پطرس صرفا به شکلی کلی ترغیبشان میکند که از مجازات اجتناب کنند. ترجمه جایگزین:« خود را نجات دهید» یا«بگریزید» یا« فرار کنید»
این پایان بخشی از داستان است که در روز پنطیکاست روی داد.
در اینجا کلمه «پذیرفته» بدان معناست که پذیرفتند آنچه پطرس گفت درست است. ترجمه جایگزین: «آنها آنچه را که پطرس گفت باور کردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آنها را تعمید دادند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حدود سه هزار نفر آن روز به ایمانداران پیوستند»
این جا کلمه «جان» که درمتن اصلی آمده اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «حدود ۳۰۰۰ نفر از مردم»
این قسمت توضیح میدهد که شیوه زندگی ایمانداران بعد از روز پنطیکاست چگونه بود.
نان بخشی از غذای آنها بود. معانی محتمل ۱) این اشاره به هر وعده غذایی دارد که ممکن بود با هم بخورند. ترجمه جایگزین: «با هم غذا میخوردند» ۲) این اشاره به غذایی دارد که با هم میخوردند تا مرگ و قیام مسیح را به یاد آورند. ترجمه جایگزین: «شام خداوند را با هم میخوردند»
در اینجا کلمه «ترس» اشاره به احترام و خوف عمیق نسبت به خداوند است. کلمه «جان»[در متن اصلی] به همه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه خوف و احترامی عمیق به خدا را حس میکردند.»
معانی محتمل ۱) «معجزات و آیات بسیار از رسولان سر میزد» ۲) «خدا معجزات و آیات زیادی را از طریق رسولان صادر میکرد.»
«اعمال معجزهآسا و رویدادهای فرا طبیعی». ببینید در اعمال ۲: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل ۱) «همه بر یک چیز باور داشتند» یا ۲) «همه آنانی که باور داشتند یک جا با هم هستند»
«همه اموال خود را با یکدیگر شریک بودند»
«زمین و متعلقات»
در اینجا کلمه «آنها را» اشاره به سودی دارد که از فروش املاک و داراییها بدست آوردند. ترجمه جایگزین: «در آمد حاصله را بین همه تقسیم میکردند»
آنها سود حاصل را که از فروش املاک و دارایی ها بدست میآوردند بین ایماندارانی که نیازی داشتند، تقسیم میکردند.
شاید لازم باشد کلماتی را که از قلم انداحته شدهاند را بیاورید. آنچه آنها خود را وقف آن کرده بودند، در آیه ۴۲ بیان شده است. ترجمه جایگزین: « آنها خود را به یکدلی وقف تعلیم در معبد میکردند»
این عبارت از کسانی سخن میگوید که با یکدیگر در توافق هستند و برای انجام هدفی عمومی با هم کار میکنند.
نان بخشی از وعده غذایی آنها بود. ترجمه جایگزین: «آنها با هم در خانه غذا میخوردند.» [با هم نان و نمک خوردند]
در اینجا کلمه «دل» جزگویی از احساسات شخص است. ترجمه جایگزین: «به شادی و فروتنی»
«خداوند را شکر میکردند. مورد تایید همه بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که خداوند نجات داده بود»
1و در ساعت نهم، وقت نماز، پطرس و یوحنّا با هم به هیکل میرفتند.2ناگاه مردی را که لنگ مادرزاد بود میبردند که او را هر روزه بر آن درِ هیکل که جمیل نام دارد میگذاشتند تا از روندگان به هیکل صدقه بخواهد.3آن شخص چون پطرس و یوحنّا را دید که میخواهند به هیکل داخل شوند، صدقه خواست.4امّا پطرس با یوحنّا بر وی نیک نگریسته، گفت، به ما بنگر.5پس بر ایشان نظر افکنده، منتظر بود که از ایشان چیزی بگیرد.6آنگاه پطرس گفت، مرا طلا و نقره نیست، امّا آنچه دارم به تو میدهم. به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و بخرام!7و دست راستش را گرفته، او را برخیزانید که در ساعت پایها وساقهای او قوّت گرفت8و برجسته، بایستاد و خرامید و با ایشان خرامان و جَست و خیزکنان و خدا را حمدگویان داخل هیکل شد.9و جمیع قوم او را خرامان و خدا را تسبیحخوانان دیدند.10و چون او را شناختند که همان است که به درِ جمیلِ هیکل بجهت صدقه مینشست، بهسبب این امر که بر او واقع شد، متعجّب و متحیر گردیدند.11و چون آن لنگِ شفایافته به پطرس و یوحنّا متمسّک بود، تمامی قوم در رواقی که به سلیمانی مسمّیٰ است، حیرتزده بشتاب گِردِ ایشان جمع شدند.12آنگاه پطرس ملتفت شده، بدان جماعت خطاب کرد که ای مردان اسرائیلی، چرا از این کار تعجّب دارید و چرا بر ما چشم دوختهاید که گویا به قوّت و تقوای خود این شخص را خرامان ساختیم؟13خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بندهٔ خود عیسی را جلال داد که شما تسلیم نموده، او را در حضور پیلاطس انکار کردید، هنگامی که او حکم به رهانیدنش داد.14امّا شما آن قدّوس و عادل را منکر شده، خواستید که مردی خونریز به شما بخشیده شود.15و رئیس حیات را کشتید که خدا او را از مردگان برخیزانید و ما شاهد بر او هستیم.16و بهسبب ایمان به اسم او، اسم او این شخص را که میبینید و میشناسید قوّت بخشیده است. بلی آن ایمانی که به وسیله اوست، این کس را پیش روی همهٔٔ شما این صحّت کامل داده است.17و الحال ای برادران، میدانم که شما و همچنین حکّام شما این را بهسبب ناشناساییکردید.18و لیکن خدا آن اخباری را که به زبان جمیع انبیای خود، پیش گفته بود که مسیح باید زحمت بیند، همینطور به انجام رسانید.19پس توبه و بازگشت کنید تا گناهان شما محو گردد و تا اوقات استراحت از حضور خداوند برسد.20و عیسی مسیح را که از اوّل برای شما اعلام شده بود بفرستد،21که میباید آسمان او را پذیرد تا زمان معادِ همهچیز که خدا از بدوِ عالم به زبان جمیع انبیای مقدّس خود، از آن اِخبار نمود.22زیرا موسی به اجداد گفت که، خداوند خدای شما نبی مثل من، از میان برادران شما برای شما برخواهد انگیخت. کلام او را در هر چه به شما تکّلم کند بشنوید؛23و هر نَفْسی که آن نبی را نشنود، از قوم منقطع گردد.24و جمیع انبیا نیز از سموئیل و آنانی که بعد از او تکلّم کردند، از این ایّام اِخبار نمودند.25شما هستید اولاد پیغمبران و آن عهدی که خدا با اجداد ما بست، وقتی که به ابراهیم گفت از ذریّت تو جمیع قبایل زمین برکت خواهند یافت،26برای شما اوّلاً خدا بندهٔ خود عیسی را برخیزانیده، فرستاد تا شما را برکت دهد به برگردانیدن هر یکی از شما از گناهانش.
این باب شرح میدهد که عیسی جهت تحققِ بخشی از عهدی که خدا با ابراهیم بسته نزد یهودیان آمده است. پطرس بر این باور بود که یهودیان در قبال قتل عیسی واقعاً گناهکار هستند، ولی میخواست یهودیان بفهمند که عیسی با زندگی و مرگ خود وعده خدا به ابراهیم را محقق کرده است و در صورت توبه کردن خدا آنها را نیز خواهد بخشید.
رومیان قاتلین اصلی عیسی بودند، ولی یهودیان عیسی را دستگیر کردند و نزد آنها آورند، و به رومیان گفتند که عیسی را بکشند. پطرس به همین دلیل بر این باور بود که یهودیان در قبال قتل عیسی گناهکار هستند. ولی با این حال به آنها میگوید که اولین مردمانی هستند که خدا پیروان عیسی را نزد آنها فرستاد تا آنها را دعوت به توبه کنند. (<اعمال ۳: ۲۶>)
روزی که پطرس و یوحنا به هیکل رفتند.
آنها به داخل ساختمان هیکل[معبد] جایی که فقط کاهنین اجازه ورود داشتند، وارد نشدند. ترجمه جایگزین: «به صحن معبد» یا «به حیاط معبد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم مردی را که از بدو تولد لنگ بود، حمل میکردند»
دروازهای مرتفع با دیوارهای مستحکم که معبد را احاطه کرده بودند. مردم گاهی نزدیک دروازهها جمع میشدند.
ناتوان در راه رفتن
از زمانی که به دنیا آمده بود
هم پطرس و هم یوحنا به آن مرد نگاه کردند، ولی فقط پطرس سخن گفت.
معانی محتمل: ۱) «مستقیم به او نگاه میکردند» یا ۲) «با دقت به او نگاه میکردند»
در اینجا کلمه «نظر افکنده» به معنای توجه کردن است. ترجمه جایگزین: «مرد لنگ به خوبی به آنها توجه کرد»
این کلمات اشاره به پول دارند.
توان پطرس برای شفای آن مرد از مضمون برداشت میشود.
در این جا کلمه «نام» اشاره به قدرت و اقتدار دارد. ترجمه جایگزین: «با اقتدار عیسای مسیح»
«پطرس باعث شد که او بایستد»
او به محیط داخلی هیکل جایی که فقط کاهنین اجازه ورود داشتند، وارد نشد. ترجمه جایگزین: «او وارد محوطه معبد شد» یا «او وارد صحن معبد شد»
«فهمیدند که همان مرد است» یا «او را شناختند که همان مرد است».
اسمِ یکی از ورودیهای صحن معبد بود. ببینید عبارت مشابه را در <اعمال ۳: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
در اینجا کلمه «متعجب» و «متحیر» معنایی مشابه دارند و بر شدت تحیر قوم تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها شدیداً تعجب کرده بودند»
عبارت «در رواقی که به سلیمان مسمی بود» روشن میکند که آنها در محیط داخلی معبد، جایی که فقط کاهنین اجازه ورود داشتند، نبودند. کلمه «ایشان» و ضمائر دوم شخص اشاره به پطرس و یوحنا دارند و شامل جماعتی که پطرس با آنها سخن میگوید نمیشوند.[در فارسی متفاوت انجام شده]
پطرس پس از شفای مردی که توان راه رفتن نداشت به مردم سخن گفت.
«ایوان سلیمان». پیادهرویی سرپوشیده تشکیل شده از ستونهایی که سقف را نگه میداشتند بود که اسم سلیمان پادشاه را بر آن گذاشه بودند. این ایوان در صحن معبد بود.
«به شدت متعجب شد»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی اشاره به تعجب مردم دارد.
«دوستان اسرائیلی». پطرس جمع را مخاطب قرار میداد.
پولس با مطرح کردن این سوال تاکید میکند که نباید از چنین رویدادی تعجب کنند. ترجمه جایگزین: «نباید تعجب کنید»
پطرس با مطرح کردن این سوال تاکید میکند که مردم نباید فکر کنند او و یوحنا آن مرد را به توان خود شفا دادهاند. این قسمت را میتوان در قالب دو جمله جداگانه ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به ما چشم ندوزید. ما با توان خود یا دینداریمان او را به راه رفتن وا نداشتیم»
یعنی با دقت و بیوقفه به آنها نگاه میکردند. ترجمه جایگزین: «به ما خیره نشوید» یا «به ما نگاه نکنید»
پطرس همچنان سخنی را میگوید که در <اعمال ۳: ۱۲> با یهودیان آغاز کرده بود.
در این قسمت در اصل از عبارت «در صورت[چهره]» استفاده شده است که به معنای «در حضور» است. ترجمه جایگزین: «او را در حضور پیلاطس انکار کردید» [در فارسی انجام شده]
«وقتی پیلاطس تصمیم گرفت عیسی را آزاد کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا پیلاطس قاتلی را آزاد کند»
شناسه مستتر فاعلی مشتق ضمیر «ما» شامل پطرس و یوحنا میشود.
این قسمت اشاره به عیسی دارد. معانی محتمل ۱) «آنکه به مردم [قوم] حیات جاودان عطا میکند» ۲) «حاکم حیات»[فرمانروای حیات] یا ۳) «کسی که مردم را به حیات هدایت میکند»
معانی محتمل: ۱) دلیل قوت یافتن آن مرد است. ترجمه جایگزین: «به خاطر ایمان در نام او» یا ۲) طریقی است که آن مرد تقویت شده است. ترجمه جایگزین: «به ایمان در نام او»
کلمه «او» اشاره به بنیانگذار حیات، عیسی، دارد. اسم معنای «ایمان» را میتوانید در قالب فعلی چون «باور داشتن[ایمان داشتن]» ترجمه کنید. معانی محتمل: ۱) آن مرد لنگ به عیسی ایمان داشت. ترجمه جایگزین: «چون در نام عیسی باور داشت» یا ۲) پطرس و یوحنا و شاید آن مرد لنگ به عیسی ایمان داشتند. ترجمه جایگزین: «چون به نام عیسی ایمان داشتیم» [چون به نام عیسی باور داشتیم]
عبارت «اسم او» کنایه از عیسی یا قدرت عیسی است.
«این مرد را...بهبود بخشید»
معانی محتمل: ۱) ایمانی است که عیسی مردم را تقویت میکند تا چنین ایمانی داشته باشند. ترجمه جایگزین: «ایمانی که از عیسی بیاید» یا ۲) ایمانی که از عیسی است.
توجه مخاطبین در این قسمت از مرد لنگ بر پطرس معطوف میشود و پطرس نیز همچنان آنها را مستقیماً خطاب قرار میدهد.
معانی محتمل: ۱) که مردم نمیدانستند عیسی همان مسیح است ۲) که مردم اهمیت عمل خود را درک نمیکردند.
هنگامی که انبیا سخن میگفتند گویی که خود خدا سخن میگفت چون خدا به انبیا میگفت که چه باید بگویند. ترجمه جایگزین: «خدا با رساندن سخن خود به انبیا، از پیش خبر داد»
«خدا از قبل گفته بود» یا «خدا از قبل گفته بود که چه اتفاقی روی میدهد»[خدا از قبل گفته بود که چه میشود]
در اینجا کلمه «زبان» اشاره به کلام گفته یا نوشته شده انبیا دارد. ترجمه جایگزین: «کلام همه انبیا»
«به سوی خدا بازگردید». کلمه «بازگشت» استعاره است و اشاره به اطاعت از خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «شروع به اطاعت از خداوند کنید»
«محو گردد» استعارهای از بخشیدن است. در این قسمت از گناه به نحوی سخن گفته شده که گویی گناهان در کتابی مکتوب هستند و خدا هنگام بخشش همه را از آن کتاب پاک میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا خدا شما را برای گناه ورزیدن علیه خود ببخشد»
«اوقات استراحت از حضور خداوند.» معانی محتمل ۱) «اوقاتی که خدا روح شما را قوت میبخشد» ۲) «اوقاتی که خدا شما را احیا میکند»
«حضور خداوند» کنایه از خود خداوند است. ترجمه جایگزین: «از خداوند»
«تا دوباره عیسی را بفرستد». این قسمت اشاره به آمدن دوباره مسیح دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که برای شما گماشته است»
پطرس همچنان به سخنی که در <اعمال ۳: ۱۲> با یهودیان آغاز کرده ادامه میدهد.
«او همانی است که آسمان باید پذیرای او باشد.» پطرس به نحوی از آسمان سخن میگوید که گویی شخصی است که عیسی را در خانه خود پذیرا میشود.
یعنی عیسی باید در آسمان بماند، چون خدا چنین مقرر فرموده است.
معانی محتمل ۱) «تا وقتی که خدا همه چیز را بازیابد» ۲) «تا وقتی که خداوند هرچیز که از پیش گفته را عملی کند.»
سخن گفتن انبیا در قدیم الایام مثل آن بود که خود خدا سخن میگفت چون او به انبیا میگفت که چه بگویند. ترجمه جایگزین: «درباره اموری که خدا با گفتن به انبیا خود آنها را به گفتنش وا داشت»
کلمه «زبان» اشاره به کلماتی دارد که انبیا گفته یا نوشتهاند. ترجمه جایگزین: «کلام انبیای مقدس»
پطرس نقل قول کردن از موسی را آغاز میکند. موسی قبلاً به قوم اسرائيل از آمدن مسیح گفته بود.
«باعث میشود یکی از برداران شما نبی حقیقی شود و همه از او میدانند»
«امت شما»[قوم شما]
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن نبی .... خدا به طور کامل نابود خواهد کرد»
پطرس سخنان خود را با یهودیان که در <اعمال ۳: ۱۲> شروع کرده بود، به پایان میرساند.
«در واقع همه انبیا.» کلمه «و[بله]» بر آنچه در ادامه میآید تاکید بیشتری میکند.
«شروع با سموئیل و ادامه با انبیایی که بعد از او زندگی کردند»
«این اوقات» یا «رویدادهای جاری»
«اولاد» اشاره به وارثینی دارد که آنچه انبیا و آن عهد وعده دادهاند را دریافت میکنند. ترجمه جایگزین: «شما وارثین نبی و وارثین عهد هستید»
«به خاطر نسل تو»
در اینجا کلمه «قبایل» اشاره به گروههای مردمی[اقوام] یا ملتها دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تمام گروههای مردمی[اقوام] دنیا را برکت میدهم.»
«بعد از اینکه خدا سبب شد عیسی خادم او برخیزد و شناخته شود»
این کلمه اشاره به عیسی دارد.
در اینجا «برگردانیدن» استعاره است و اشاره به سبب انجام نشدن امری دارد. ترجمه جایگزین: «باعث شود هر یک از شما از انجام عملی شرورانه باز ایستید» یا «باعث شود هریک از شما از شرارت دست کشید»
1و چون ایشان با قوم سخن میگفتند، کَهَنَه و سردار سپاهِ هیکل و صدّوقیان بر سر ایشان تاختند،2چونکه مضطرب بودند از اینکه ایشان قوم را تعلیم میدادند و در عیسی به قیامت از مردگان اعلام مینمودند.3پس دست بر ایشان انداخته، تا فردا محبوس نمودند زیرا که آن، وقتِ عصر بود.4امّا بسیاری از آنانی که کلام را شنیدندایمان آوردند و عدد ایشان قریب به پنج هزار رسید.5بامدادان رؤسا و مشایخ و کاتبان ایشان در اورشلیم فراهم آمدند،6با حنّای رئیس کَهَنَه و قیافا و یوحنّا و اسکندر و همهٔ کسانی که از قبیله رئیس کَهَنَه بودند.7و ایشان را در میان بداشتند و از ایشان پرسیدند که شما به کدام قوّت و به چه نام این کار را کردهاید؟8آنگاه پطرس از روحالقدس پر شده، بدیشان گفت، ای رؤسای قوم و مشایخ اسرائیل،9اگر امروز از ما بازپرس میشود دربارهٔ احسانی که بدین مرد ضعیف شده، یعنی به چه سبب او صحّت یافته است،10جمیع شما و تمام قوم اسرائیل را معلوم باد که به نام عیسی مسیح ناصری که شما مصلوب کردید و خدا او را از مردگان برخیزانید، در او این کس به حضور شما تندرست ایستاده است.11این است آن سنگی که شما معماران آن را ردّ کردید و الحال سرِ زاویه شده است.12و در هیچکس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم.13پس چون دلیری پطرس و یوحنّا را دیدند و دانستند که مردم بیعلم و اُمّی هستند، تعجّب کردند و ایشان را شناختند که از همراهان عیسی بودند.14و چون آن شخص را که شفا یافته بود با ایشان ایستاده دیدند، نتوانستند به ضدّ ایشان چیزی گویند.15پس حکم کردند که ایشان از مجلس بیرون روند و با یکدیگر مشورت کرده، گفتند16که با این دو شخص چه کنیم؟ زیرا که بر جمیع سکنه اورشلیم واضح شد که معجزهای آشکار از ایشان صادر گردید و نمیتوانیم انکارکرد.17لیکن تا بیشتر در میان قوم شیوع نیابد، ایشان را سخت تهدید کنیم که دیگر با هیچکس این اسم را به زبان نیاورند.18پس ایشان را خواسته، قدغن کردند که هرگز نام عیسی را بر زبان نیاورند و تعلیم ندهند.19امّا پطرس و یوحنّا در جواب ایشان گفتند، اگر نزد خدا صواب است که اطاعت شما را بر اطاعت خدا ترجیح دهیم، حکم کنید.20زیرا که ما را امکان آن نیست که آنچه دیده و شنیدهایم، نگوییم.21و چون ایشان را زیاد تهدید نموده بودند، آزاد ساختند چونکه راهی نیافتند که ایشان را معذّب سازند بهسبب قوم زیرا همه بهواسطهٔ آن ماجرا خدا را تمجید مینمودند،22زیرا آن شخص که معجزه شفا در او پدید گشت، بیشتر از چهل ساله بود.23و چون رهایی یافتند، نزد رفقای خود رفتند و ایشان را از آنچه رؤسای کَهَنَه و مشایخ بدیشان گفته بودند، مطّلع ساختند.24چون این را شنیدند، آواز خود را به یکدل به خدا بلند کرده، گفتند، خداوندا، تو آن خدا هستی که آسمان و زمین و دریا و آنچه در آنها است آفریدی،25که بهوسیلهٔ روحالقدس به زبان پدر ما و بندهٔ خود داود گفتی، چرا امّتها هنگامه میکنند و قومها به باطل میاندیشند؛26سلاطین زمین برخاستند و حکّام با هم مشورت کردند، برخلاف خداوند و برخلاف مسیحش.27زیرا که فیالواقع بر بندهٔ قدّوس تو عیسی که او را مسح کردی، هیرودیس و پنطیوس پیلاطس با امّتها و قومهای اسرائیل با هم جمع شدند،28تا آنچه را که دست و رأی تو از قبل مقدّر فرموده بود، بجا آورند.29و الآنای خداوند، به تهدیدات ایشان نظر کن و غلامان خود را عطا فرما تا به دلیری تمام به کلام تو سخن گویند،30به دراز کردن دست خود، بجهت شفا دادن و جاری کردن آیات و معجزات به نام بندهٔ قدّوس خود عیسی.31و چون ایشان دعا کرده بودند، مکانی که در آن جمع بودند به حرکت آمد و همه به روحالقدس پر شده، کلام خدا را به دلیری میگفتند.32و جمله مؤمنین را یک دل و یک جان بود، بهحدّی که هیچ کس چیزی از اموال خود را از آنِ خود نمیدانست، بلکه همهچیز را مشترک میداشتند.33و رسولان به قوّت عظیم به قیامت عیسی خداوند شهادت میدادند و فیضی عظیم بر همگی ایشان بود.34زیرا هیچکس از آن گروه محتاج نبود زیرا هر که صاحب زمین یا خانه بود، آنها را فروختند و قیمت مَبیعات را آورده،35به قدمهای رسولان مینهادند و به هر یک بقدر احتیاجش تقسیم مینمودند.36و یوسف که رسولان او را برنابا، یعنی ابنالوعظ لقب دادند، مردی از سبط لاوی و از طایفه قپرسی،37زمینی را که داشت فروخته، قیمت آن را آورد و پیش قدمهای رسولان گذارد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آن آسانتر شود. ترجمه ULB چنین کاری را با آیات منظوم نقل قول شده از عهد عتیق در ۴: ۲۵- ۲۶ انجام میدهد.
مسیحیان نخستین بسیار راغب بر اتحاد بودند. آنها میخواستند بر یک چیز باور و در هر آنچه داشتند شریک باشند و به نیازمندان کمک کنند.
«علامات و معجزات»
این عبارت به آنچه که فقط خدا قادر به انجام آن است اشاره دارد. مسیحیان از خدا میخواستند آنچه که میگوید قادر به انجام دادن است را انجام دهد تا مردم بر راستی عیسی ایمان آورند.
سنگ زاویه اولین سنگی بود که هنگام بنای ساختمان میگذاشتند. این سنگ استعاره است و اشاره به مهمترین قسمت از چیزی دارد، قسمتی که همه چیز به آن بستگی دارد. وقتی میگویند عیسی سنگ زاویه کلیسا است، یعنی هیچ بخشی از کلیسا از عیسی مهمتر نیست و همه چیز در کلیسا به او بستگی دارد.
«و در هیچکس غیر از او نجات نیست، زیرا اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم.»(<اعمال ۴: ۱۲>) پطرس با بیان چنین سخنی میگوید که تا به حال کسی بر زمین نبوده که توان نجات دادن مردم را داشته باشد.
رهبران مذهبی پطرس و یوحنا را بعد از شفای لنگی مادرزاد دستگیر کردند.
«به آنها نزدیک شدند» یا «پیش آنها آمدند».
«آنها خشمگین بودند». صدوقیان چون بر قیام مردگان باور نداشتند از پطرس و یوحنا خشمگین شدند.
پطرس و یوحنا میگفتند خدا همان طور که عیسی را از میان مردگان برخیزاند، دیگران را نیز از مردگان بر میخیزاند. طوری این قسمت را ترجمه کنید که « قیام» به برخاستن عیسی و هم به برخاستن مردم دیگر از مردگان اشاره داشته باشد.
«از میان آنان که مردهاند.» این گفته توصیفگر همه مردگان در عالم اموات است. برگشتن از میان آنان اشاره به دوباره زنده شدن دارد.
«کاهنین، ارشد سربازان معبد و صدوقیان، پطرس و یوحنا را دستگیر کردند»
آن زمان معمولاً در طول شب کسی را بازجویی نمیکردند.
این اشاره به مردان دارد و شامل تعداد زنان یا کودکان نمیشد.
«تعدادشان تا پنج هزار نفر افزایش یافت»
کلمه «ایشان» اشاره به کل یهودیان دارد.
حاکمین پطرس و یوحنا را بازجویی میکنند و آنها بی هیچ واهمهای پاسخ میدهند.
این عبارت به منظورمعرفی نقطه آغازین عملی، نشانگذاری شده است. اگر زبان شما روشی دیگر به این منظور دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این کلمات اشاره به سنهدرین، دادگاه حاکمین یهود دارد. این دادگاه تشکیل شده از سه گروه مختلف بود.
این دو مرد اعضای خانواده کاهن اعظم بودند. این یوحنا، یوحنای رسول نیست.
«که به شما قوت داده»
در اینجا کلمه «نام» اشاره به اقتدار دارد. ترجمه جایگزین: «با اقتدار که»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید در <اعمال ۲: ۴> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدا پطرس را از روحالقدس پر ساخت و پطرس گفت»
پطرس با پرسش چنین سوالی دلیل اصلی به دادگاه کشیده شدن خود و یوحنا را مشخص میکند. ترجمه جایگزین: «از ما میپرسید...که چطور این مرد سالم شده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما امروز ما را بازپرسی میکنید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به چه طریق این مرد سالم گشته است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا همه شما و قوم اسرائيلی این را بدانید»
«بر شما که ما را بازپرسی میکنید و مابقی قوم اسرائیل»
در اینجا کلمه «نام» اشاره به قدرت و اقتدار دارد. ترجمه جایگزین: «به قدرت عیسای مسیح ناصری»
«برخیزاند» اصطلاحی به معنای دوباره زنده کردن مردهای است. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا باعث دوباره زنده شدنش شد»
پطرس سخن خود با حاکمین مذهبی یهودی که در <اعمال ۴: ۸> آغاز کرده را به پایان میرساند.
پطرس از مزامیر نقل قول میکند. این استعاره یعنی رهبران مذهبی مانند بنایان، عیسی را رد کردند ولی خدا او را مانند سنگ زاویه در ساختمان، مهمترین بخش ساختمان ساخت.
کلمه «سر» یعنی «مهمترین» یا «حیاتی.»
«شما معماران آن را رد کردهاید» یا «شما معماران طوری آنرا کنار زدید که انگار بیارزش است»
در اینجا کلمه «ما» اشاره به پطرس و همچنین به کسی دارد که سخن میگوید.
اسم «نجات» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. این جمله را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او تنها کسی است که میتواند نجات دهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در زیر آسمان خدا هیچ اسم دیگری میان آدمیان عطا نکرده است...»
عبارت «اسمی...به مردم عطا نشده است» اشاره به شخص عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس زیر[تحت] آسمان، که میان انسانها آمده، ...»
روشی است که به همه جای دنیا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در دنیا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که میتواند ما را نجات دهد» یا «آنکه قادر به نجات ماست»
«ایشان» اشاره به پطرس و یوحنا دارد. تمام مشتقات دیگر «ایشان» قبل از این کلمه اشاره رهبران یهودی دارد.
در اینجا اسم معنای «دلیری» اشاره به نحوه پاسخ دادن پطرس و یوحنا به رهبران یهودی دارد. این کلمات را میتوان در قالب قید یا صفت نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چه دلاورانه پطرس و یوحنا سخن گفتند» یا «چقدر پطرس و یوحنا دلاور بودند»
شجاعت، دلیری، نترسی. آنکه دلیر است نمیترسد.
رهبران یهودی چنین واقعیتی را به خاطر نحوه حرف زدن پطرس و یوحنا «دانستند».
«فهمیدند»
کلمات «بیعلم» و «امی» معنایی مشابه دارند. این کلمات بر آن تاکید دارند که پطرس و یوحنا هیچ آموزه رسمی در شریعت یهود ندیده بودند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردی که پطرس و یوحنا شفا داده بودند»
(See:
«هیچ چیز برای گفتن علیه شفا یافتن آن مرد توسط پطرس نداشتند.» کلمه «ایشان» اشاره به عمل یوحنا و پطرس دارد.
این به پطرس و یوحنا اشاره دارد.
رهبران یهودی از روی درماندگی چنین سوالی را پرسیده بودند چون نمیدانستند با پطرس و یوحنا باید چه بکنند. ترجمه جایگزین: «کاری نمیتوانیم با این مردان انجام دهیم!»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون هر که در اورشلیم زندگی میکرد میدانست که آنها چه معجزات فوق العادهای انجام دادهاند» [چون تمام ساکنین اورشلیم از معجزات بینظیر آنها خبر داشتند]
این جمله به همه مردم تعمیم داده میشود. این عبارت ممکن است مبالغه نیز باشد تا نشان دهد رهبران مذهبی این را مشکلی بزرگ میدانند. ترجمه جایگزین: «بسیاری از کسانی که در اورشلیم زندگی میکنند» یا «کسانی که در سراسر اورشلیم زندگی میکنند»[بسیاری از ساکنین اورشلیم]
شناسه مستتر فاعلی اشاره به همه معجزات یا تعالیم پطرس و یوحنا دارد. تعالیم و معجزاتی که ممکن است ادامه یابد. ترجمه جایگزین: «تا خبر این معجزات بیشتر پخش نشود» یا «تا مردم بیشتر درباره این معجزات مطلع نشوند»
اینجا کلمه «اسم» اشاره به شخص عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر با هیچکس از شخص عیسی نگویند»
در اینجا عبارت «نزد خدا» [«دیدگان خدا»] اشاره به نظر خدا دارد. ترجمه جایگزین: «آیا خدا فکر میکند که این درست است»
کلمه «ما» اشاره به پطرس و یوحنا دارد، ولی مخاطبین آنها را شامل نمیشود.
رهبران یهودی دوباره تهدید کردند که پطرس و یوحنا را مجازات کنند.
با اینکه رهبران یهودی پطرس و یوحنا را تهدید کردند، ولی نتوانستند دلیلی برای مجازات آنها بدون ایجاد آشوب میان مردم بیابند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر کاری که پطرس و یوحنا انجام دادند»
این جمله اطلاعات پس زمینهای درمورد سن مرد لنگ که شفا یافته بود را ارائه میدهد.
«مردی که پطرس و یوحنا معجزهوار شفا داده بودند»
عبارت «رفقای خود» اشاره به مابقی ایمانداران دارد. ترجمه جایگزین: «نزد ایمانداران دیگر رفتند»
مردم هنگام سخن گفتن با یکدیگر از مزامیر داوود در عهد عتیق نقل قول میکنند. شناسه مستتر فاعلی در افعال اشاره به ایمانداران دارد نه پطرس و یوحنا.
آواز خود را بلند کرده اصطلاحی است که به صحبت کردن اشاره دارد. «آنها صحبت خود با خدا را شروع کردند»
این عبارت ترجمه کلمهای است که اشاره به اشخاص موافق هم است. کسانی که جهت تحقق یک هدف با یکدیگر همکاری میکنند.
به این معناست که روحالقدس سبب شد داوود سخن بگوید یا آنچه خدا گفته است را بنویسد.
اینجا کلمه زبان اشاره به سخن یا نوشته داوود دارد. ترجمه جایگزین: «از طریق کلام خادم خود، پدر ما داوود»
کلمه «پدر» اشاره به یکی از اجداد آنها دارد.
پرسشی بدیهی است که بر بیهودگی ضدیت با خدا تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «امتها نباید خشم میگرفتند و اقوام نباید در دل به عبث تدبیر میکردند»
این «چیزهای باطل» شامل نقشه علیه خدا است. ترجمه جایگزین: «مردم تصورات عبث بر ضد خدا داشتند»
e
گروههای مردمی [اقوام]
ایمانداران نقل قول خود از مزامیر داوود پادشاه که در اعمال ۴: ۲۵ شروع کرد را به پایان میرساند.
این دو جمله اساساً یک معنا دارند. این دو خط بر تلاش جمیع حاکمین زمین بر علیه خدا اشاره دارند.
این دو عبارت بدان معنا هستند که ارتشها به هم پیوستند تا در جنگی به مبارزه بپردازند. ترجمه جایگزین: «ارتشهای خود را متحد کردند...قوای خود را یکی کردند.»
اینجا کلمه «خداوند» اشاره به خدا دارد و در مزامیر،کلمه «مسیح» اشاره به مسیح موعود [ماشیح] یا مسح شده خدا دارد.
ایمانداران به دعا ادامه دادند.
«این شهر» اشاره به اورشلیم دارد
«عیسی که تو را وفادارانه خدمت میکند»
در اینجا کلمه «دست» به معنای قدرت خدا به کار رفته است. به علاوه، عبارت «دست و رای تو...مقدر فرموده بود» نشان دهنده قدرت و برنامه خدا است. ترجمه جایگزین: «تا هر کاری که به قوت خویش مقدر نمودهای و تعیین کردهای را انجام دهند»
در اینجا کلمه «نظر کن» تقاضایی از خدا است تا توجه او را به نحوه تهدید شدن ایمانداران توسط رهبران مذهبی جلب کند. ترجمه جایگزین: «توجه کن[ببین] چطور ما را تهدید به تنبیه کردهاند»
کلمه «کلام» جز گویی از پیغام خدا است. اسم معنای «دلیری» میتواند در قالب قید نیز ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «پیغام خود را دلیرانه بگو» یا «هنگام اعلام پیغامت دلیر باش»
ایمانداران دعای خود را که در <اعمال ۴: ۲۴> آغاز کرده بودند، به پایان میرسانند.
در اینجا «دست» اشاره به قدرت خدا دارد. درخواستی از خدا است که قدرت او را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «قدرت خود را با شفا دادن مردم و جاری ساختن نشان دهی»
در اینجا کلمه «نام» اشاره به قدرت و اقتدار دارد. ترجمه جایگزین: «از طریق قوت خادم مقدس خود عیسی»
«عیسی که وفادارانه خدمت میکرد». ببینید در <اعمال ۴: ۲۷> چنین عبارتی را چطور ترجمه کردهاید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که...لرزید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید در اعمال ۲: ۴ چنین عبارتی را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «روح القدس همه آنان را پر کرد» یا «خدا همه آنها را با روحالقدس پر کرد»
اینجا کلمه «دل» اشاره به افکار و کلمه «جان» اشاره به عواطف دارد. این دو باهم به کلیت شخص اشاره میکنند. ترجمه جایگزین: «یک شکل فکر کردند و یک چیز را میخواستند»
«در همه اموال با یکدیگر مشترک بودند.»[در داراییها با هم شراکت داشتند] ببینید در <اعمال ۲: ۴۴> چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) خدا ایمانداران را به نحوی عظیم برکت داده بود یا ۲) مردم اورشلیم ایمانداران را ارجمند میشمردند.
اینجا کلمه «هر» تعمیم است. ترجمه جایگزین: «خیلی از کسانی که صاحب زمین یا خانه بودهاند» یا «کسانی که حق مالکیت بر زمین یا خانهها را داشتند»
«صاحب زمین یا خانه بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پولی که آنها در ازای فروش چیزها دریافت کرده بودند»
یعنی پول را تقدیم رسولان کردند. ترجمه جایگزین: «به رسولان تقدیم میکردند» یا «آنرا به رسولان میدادند»
کلمه «احتیاج» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها پول را بین هر ایماندار نیازمند تقسیم میکردند»
لوقا، برنابا را در این داستان معرفی میکند.
رسولان از این اسم استفاده کردند تا نشان دهند یوسف کسی بود که دیگران را تشویق میکرد. «ابن الـ» اصطلاحی به معنای دارا بودن ویژگی رفتاری یا شخصیتی است. ترجمه جایگزین: «مشوق» یا «آنکه تشویق میکند»
یعنی پول را به رسولان تقدیم کرد. ببینید در <اعمال ۴: ۳۵> چنین عبارتی را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «آن را به رسولان تقدیم کرد» یا «آنرا به رسولان داد»
1امّا شخصی حَنّانِیا نام، با زوجهاش سِفیرَه ملکی فروخته،2قدری از قیمت آن را بهاطّلاع زن خود نگاه داشت و قدری از آن را آورده، نزد قدمهای رسولان نهاد.3آنگاه پطرس گفت، ای حنّانیا چرا شیطان دل تو را پر ساخته است تا روحالقدس را فریب دهی و مقداری از قیمت زمین را نگاه داری؟4آیا چون داشتی از آنِ تو نبود و چون فروخته شد در اختیار تو نبود؟ چرا این را در دل خود نهادی؟ به انسان دروغ نگفتی بلکه به خدا.5حنانیا چون این سخنان را شنید افتاده، جان بداد و خوفی شدید بر همهٔ شنوندگانِ این چیزها مستولی گشت.6آنگاه جوانان برخاسته، او را کفن کردند و بیرون برده، دفن نمودند.7و تخمیناً سه ساعت گذشت که زوجهاش از ماجرا مطّلع نشده درآمد.8پطرس بدو گفت، مرا بگو که آیا زمین را به همین قیمت فروختید؟ گفت، بلی، به همین.9پطرس به وی گفت، برای چه متّفق شدید تا روح خداوند را امتحان کنید؟ اینک، پایهای آنانی که شوهر تو را دفن کردند، بر آستانه است و تو را هم بیرون خواهند برد.10در ساعت پیش قدمهای او افتاده، جان بداد و جوانان داخل شده، او را مرده یافتند. پس بیرون برده، به پهلوی شوهرش دفن کردند.11و خوفی شدید تمامی کلیسا و همهٔ آنانی را که این را شنیدند، فرو گرفت.12و آیات و معجزات عظیمه از دستهای رسولان در میان قوم به ظهور میرسید و همه به یکدل در رواق سلیمان میبودند.13امّا احدی از دیگران جرأت نمیکرد که بدیشان ملحق شود، لیکن خلق، ایشان را محترم میداشتند.14و بیشتر ایمانداران به خداوند متّحد میشدند،انبوهی از مردان و زنان،15بقسمی که مریضان را در کوچهها بیرون آوردند و بر بسترها و تختها خوابانیدند تا وقتی که پطرس آید، اقّلاً سایه او بر بعضی از ایشان بیفتد.16و گروهی از بُلدانِ اطراف اورشلیم، بیماران و رنجدیدگان ارواح پلیده را آورده، جمع شدند و جمیع ایشان شفا یافتند.17امّا رئیس کَهَنَه و همهٔ رفقایش که از طایفه صدّوقیان بودند، برخاسته، به غیرت پر گشتند18و بر رسولان دست انداخته، ایشان را در زندانِ عامّ انداختند.19شبانگاه فرشته خداوند درهای زندان را باز کرده و ایشان را بیرون آورده، گفت،20بروید و در هیکل ایستاده، تمام سخنهای این حیات را به مردم بگویید.21چون این را شنیدند، وقت فجر به هیکل درآمده، تعلیم دادند. امّا رئیس کَهَنَه و رفیقانش آمده، اهل شورا و تمام مشایخ بنیاسرائیل را طلب نموده، به زندان فرستادند تا ایشان را حاضر سازند.22پس خادمان رفته، ایشان را در زندان نیافتند و برگشته، خبر داده،23گفتند که زندان را به احتیاطِ تمام بسته یافتیم و پاسبانان را بیرون درها ایستاده؛ لیکن چون باز کردیم، هیچکس را در آن نیافتیم.24چون کاهن و سردار سپاه هیکل و رؤسای کَهَنَه این سخنان را شنیدند، دربارهٔ ایشان در حیرت افتادند که این چه خواهد شد؟25آنگاه کسی آمده، ایشان را آگاهانید که اینک، آن کسانی که محبوس نمودید، در هیکل ایستاده، مردم را تعلیم میدهند.26پس سردار سپاه با خادمان رفته، ایشان را آوردند، لیکن نه به زور زیرا که از قوم ترسیدند که مبادا ایشان را سنگسار کنند.27و چون ایشان را به مجلس حاضر کرده، برپا بداشتند، رئیس کَهَنَه از ایشان پرسیده، گفت،28مگر شما را قدغن بلیغ نفرمودیم که بدین اسم تعلیم مدهید؟ همانا اورشلیم را به تعلیم خود پر ساختهاید و میخواهید خون این مرد را به گردن ما فرود آرید.29پطرس و رسولان در جواب گفتند، خدا را میباید بیشتر از انسان اطاعت نمود.30خدای پدران ما، آن عیسی را برخیزانید که شما به صلیب کشیده، کشتید.31او را خدا بر دست راست خود بالا برده، سرور و نجاتدهنده ساخت تا اسرائیل را توبه و آمرزش گناهان بدهد.32و ما هستیم شاهدان او بر این امور، چنانکه روحالقدس نیز است که خدا او را به همهٔ مطیعان او عطا فرموده است.33چون شنیدند دلریش گشته، مشورت کردند که ایشان را به قتل رسانند.34امّا شخصی فریسی، غمالائیل نام که مُفتی و نزد تمامی خلق محترم بود، در مجلس برخاسته، فرمود تا رسولان را ساعتی بیرون برند.35پس ایشان را گفت، ای مردان اسرائیلی، برحذر باشید از آنچه میخواهید با این اشخاص بکنید.36زیرا قبل از این ایّام، تِیودا نامی برخاسته، خود را شخصی میپنداشت و گروهی قریب به چهارصد نفر بدو پیوستند. او کشته شد و متابعانش نیز پراکنده و نیست گردیدند.37و بعد از او یهودای جلیلی در ایّام اسمنویسی خروج کرد و جمعی را در عقب خود کشید. او نیز هلاک شد و همهٔ تابعان او پراکنده شدند.38الآن به شما میگویم از این مردم دست بردارید و ایشان را واگذارید زیرا اگر این رأی و عمل از انسان باشد، خود تباه خواهدشد.39ولی اگر از خدا باشد، نمیتوانید آن را برطرف نمود مبادا معلوم شود که با خدا منازعه میکنید.40پس به سخن او رضا دادند و رسولان را حاضر ساخته، تازیانه زدند و قدغن نمودند که دیگر به نام عیسی حرف نزنند پس ایشان را مرخّص کردند.41و ایشان از حضور اهل شورا شادخاطر رفتند از آنرو که شایستهٔ آن شمرده شدند که بجهت اسم او رسوایی کشند.42و هر روزه در هیکل و خانهها از تعلیم و مژده دادن که عیسی مسیح است دست نکشیدند.
هیچکس به قطع از مسیحی بودن حنانیا و سفیره هنگام مسیحی بودن مطمئن نیستند (<اعمال ۵: ۱-۱۰>) چون لوقا چنین موضوعی را روشن نمیکند. اگرچه، پطرس میدانست که آنها به ایمانداران دروغ گفتهاند، و خود میدانستند که به شیطان گوش داده و از او اطاعت کردهاند.
آنها با دروغ گفتن به ایمانداران، به روح القدس نیز دروغ گفته بودند؛ چون روح القدس در ایمانداران زندگی میکند.
در ادامه داستان نوایمانانی که اموالشان را با ایمانداران دیگر تقسیم میکردند، لوقا داستان دو ایماندار به نامهای حنانیا و سفیره را تعریف میکند.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است تا به این وسیله بخش جدید از داستان را تعریف کنند.
«همسر[زن] او میدانست که بخشی از پول فروش زمین را برای خود نگه داشته است»
این جمله یعنی پول فروش زمین را به رسولان تقدیم کردند. ببیند چنین جملهای را در <لوقا ۴: ۳۵> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «به رسولان تقدیم کردند» یا «به رسولان دادند»
اگر در زبان شما پرسشهای بدیهی کارایی ندارند، میتوانید این قسمت را با کلماتی بازنویسی کنید که تبدیل به جمله خبری شوند.
پطرس با استفاده از این سوال حنانیا را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «نباید به شیطان اجازه میدادی دل تو را به دروغ پر کند...زمین»
در اینجا کلمه «دل» کنایه از اراده و عواطف است. عبارت «شیطان دل تو را پر ساخته» استعاره است. معانی محتمل این استعاره: ۱) «شیطان تو را کاملاً کنترل کرد» ۲) «شیطان تو را متقاعد کرد»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که حنانیا به رسولان گفته تمام مبلغ کسب شده از فروش زمین را به آنها میدهد.
پطرس با استفاده از این سوال حنانیا را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «هنگامی که به فروش نرسیده بود، مال خود تو بود...اختیار آن»
«قبل از اینکه آن را بفروشی»
پطرس با استفاده از این سوال حنیا را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «بعد از فروخته شدن آن، پول حاصله در اختیار تو بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه آن را فروختی»
پطرس از این سوال استفاده میکند تا حنانیا را توبیخ کند. کلمه «دل» اشاره به اراده و عواطف دارد. ترجمه جایگزین: «نباید فکر چنین کاری را میکردی»
در این قسمت به جای «جان بداد» از عبارت «نفس آخر خود را کشید» استفاده شده که روشی مودبانه جهت اشاره به مردن اوست. حنانیا به دلیل مردن بر زمین افتاد؛ او بر اثر سقوط جان نداد. ترجمه جایگزین: «مُرد و بر زمین افتاد»
« برخاسته» بدین معناست که عملی انجام دادند. این ضرورتا به این معنی نیست که آنها نشسته بودند و یا پطرس و حنانیا در جلوی اتاق یا یک تالار ملاقات بودند. اگر در زبان شما عبارتی وجود دارد که نشان دهنده واکنش و پاسخ مردم به چیزی با آغاز یک کنش یا عمل است، میتوانید از آن استفاده کنید.
«همسر حنانیا...وارد شد» یا «سفیره داخل... آمد»
«که شوهرش مرده است»
«به این قیمت». اشاره به مبلغی دارد که حناینا به رسولان داده است.
شناسه مستتر فاعلی در افعال اشاره به حنانیا و سفیره دارد.
پطرس این سوال را میپرسد تا سفیره را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «نباید با هم متفق میشدید تا روح خدا را بیازمایید!»
«شما دو نفر با هم متفق شدید»
کلمه «امتحان کردن» به معنای به چالش کشیدن یا ثابت کردن است. آنها به دنبال این بودند که بیمجازات از دروغی که به خداوند گفتهاند بگریزند.
کلمه «اینک [بنگر]» اصطلاحی به معنای «توجه کنید!» است. پطرس احتمالاً به سفیره میگوید که به صدای پای مردان گوش دهد که نشان از ورود آنها به ساختمان است. مقصود او نگاه کردن به پای آن مردان نبود. عبارت «پایها» جزگویی است و اشاره به مردان دارد یا اشاره به صدای پای آنها دارد. ترجمه جایگزین: «توجه کن! آن مردان» یا «گوش بده! پای آن مردان»
«آن مردان حمل خواهند کرد»
پایان بخشی از داستان است که سرگذشت حنانیا و سفیره را تعریف میکند.
یعنی وقتی حنانیا مُرد، بر زمین جلوی پطرس افتاد. این جمله را نباید با افتادن بر پایهای کسی از روی فروتنی اشتباه گرفت.
اینجا «نفس آخر» به معنای «آخرین نفس خود را کشید» است و روشی مودبانه برای گفتن «او مرد» است. ببینید عبارتی مشابه در <اعمال ۵: ۵> چگونه ترجمه کردهاید.
شناسه فاعلی مستتر در «میبودند» اشاره به ایمانداران دارد.
لوقا همچنان سرگذشت کلیسا در روزهای اول را تعریف میکند.
«معجزات و آیات زیادی بین مردم به دست رسولان انجام شد.» این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رسولان آیات و معجزات بسیاری میان مردم به جا آوردند»
«رویدادهای ماوراالطبیعه و اعمالی معجزآسا». ببینید این واژگان را در <اعمال ۲: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه دستها اشاره به رسولان دارد. ترجمه جایگزین: «از طریق رسولان» [بواسطه رسولان]
پیاده رویی سر پوشیده متشکل از ستونهایی بود که سقف را نگه میداشتند ومردم اسم سلیمان را بر آن گذاشته بودند. ببینید در <اعمال ۳: ۱۱> «رواقی مسمی به سلیمان را چطور ترجمه کردهاید»
کلمات «بدیشان» و «ایشان را» اشاره به رسولان دارد.
معنای محتمل: ۱) رسولان در ایوان سلیمان بودند ولی مابقی ایمانداران میترسیدند که به آنها ملحق شوند یا ۲) همه ایمانداران در ایوان سلیمان بودند و کلمه «احدی» اغراقی به معنای آن است که بیشتر غیرایمانداران از پیوستن به آنها میترسند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم برای ایمانداران جایگاه خاصی قائل بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببیند در <اعمال ۲: ۴۱> «متحد میشدند» را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم بیشتری به خداوند ایمان میآوردند»
اینجا کلمه « ایشان» اشاره به ساکنین اورشلیم دارد.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که اگر سایه پطرس بر آنها می افتاد، خدا آنها را شفا میداد.
«آنانی که توسط ارواح پلید آزار دیده بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را شفا داد» یا «رسولان آنها را شفا دادند»
رهبران مذهبی جفا رساندن به ایمانداران را آغاز کردند.
نویسنده با استفاده از چنین کلمهای داستانی متضاد را آغاز میکند. شما میتوانید این قسمت را طوری ترجمه کنید که در زبان شما سیر روایی متضاد در داستان مشخص باشد.
کلمه «برخاسته» یعنی کاهن اعظم تصمیم گرفت دست به اقدامی زند و به معنای برخاستن از جای خود نیست. ترجمه جایگزین: «کاهن اعظم اقدامی کرد»
اسم معنای «غیرت» را میتوان به عنوان صفت ترجمه کرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بسیار غیور گشتند»
یعنی رسولان را به زور دستگیر کردند. آنها به نگهبانان اجازه دادند تا چنین کاری کنند. ترجمه جایگزین: «نگهبانان را وا داشتند تا رسولان را دستگیر کنند»
کلمه «ایشان را» اشاره به رسولان دارد.
این عبارت اشاره به صحن معبد دارد، نه ساختمان آن، جایی که فقط کاهنین اجازه ورود داشتند. ترجمه جایگزین: «در صحن معبد»
کلمه «سخنها» کنایه از پیغامی است که رسولان از قبل اعلام کردهاند. معانی محتمل: ۱) «این پیغام جاویدان» ۲) «تمام پیغام در مورد این طریق تازه زندگی»
کلمه «ایشان» اشاره به رسولان دارد.
آنها به صحن معبد رفتند، نه درون ساختمان معبد، جایی که فقط کاهنین اجازه ورود داشتند. ترجمه جایگزین: «در صحن معبد»
«وقتی هوا روشن شد». اگرچه فرشته آنها را در طول شب از زندان بیرون آورد ولی خورشید هنگام رسیدن رسولان به معبد طلوع کرده بود.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که کسی به زندان رفته است. ترجمه جایگزین: «کسی را به زندان فرستاده تا رسولان را آورند»
معانی محتمل: ۱) کسی از رسولان را درون زندان نیافتند. ترجمه جایگزین: «کسی را داخل زندان پیدا نکردیم» یا ۲) رسولان تنها زندانیان بودند و حالا کسی در زندان نبود.
شناسه مستتر فاعلی در افعال اشاره به سردار سپاه هیکل و روسای کهنه داشت.
«در حیرت افتاده» یا «سردرگم شده بودند»
«درباره گفتههایی که شنیدند» یا «درباره این چیزها»
«در نتیجه آن چه روی میداد» یا «آنچه ممکن بود بعد روی دهد»
کلمه «ایشان» جمع است و اشاره به سردار سپاه معبد و روسای کاهنین دارد.
آنها به بخشی از ساختمان معبد نرفتند که کاهنین فقط اجازه ورود به آن را داشتند. ترجمه جایگزین: «در صحن معبد ایستادند»
سردار سپاه و افسران دیگر رسولان را به حضور شورای مذهبی یهودی میآورند.
«رسولان را آورند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ترسیدند که مردم سردار و افسران را سنگسار کنند»
«سردار سربازان و افسران، رسولان را آورند و سردار سربازان و افسران رسولان را برپا داشتند...از آنها بازجویی به عمل آوردند.»
از آنها سوال کردند تا بدانند حقیقت چیست
مشتقات این کلمات اشاره به خود آنها دارد و شامل رسولان نمیشود، پس ضمائر منحصر هستند.
مشتقات این کلمات اشاره به رسولان دارند و جمع هستند.
کلمه «اسم» اشاره به شخص عیسی دارد. ببینید در <اعمال ۴: ۱۷> چنین عبارتی را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دیگر از این عیسی حرفی نزنید»
در این قسمت به نحوی از تعلیم دادن تعداد بسیاری در شهر سخن گفته شده که گویی آنها شهر را با تعلیم پر میکنند. ترجمه جایگزین: «شما در اورشلیم درباره او به بسیاری تعلیم دادهاید» یا «شما درباره او در سراسر اورشلیم تعلیم دادهاید»
اینجا کلمه «خون» کنایه از مرگ است، خون کسی را گردن کسی آوردن استعارهای به معنای گناهکار دانستن شخصی برای مرگ دیگری است. ترجمه جایگزین: «میخواهید ما را مسئول مرگ او بدانید»
اینجا کلمه [ما] اشاره به رسولان دارد و شامل مخاطبین نمیشود. [در فارسی متفاوت انجام شده]
پطرس از طرف همه رسولان حرف زد و جملهای را که در ادامه آمده گفت.
«برخیزاند» اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «خدای پدر ما باعث از نو زنده شدن عیسی شد»
اینجا پطرس درس اصل از کلمه [«درخت»] استفاده کرده که اشاره به صلیبی دارد که از چوب ساخته شده است. ترجمه جایگزین: «با به صلیب کشیدن او»
«دست راست خدا» بودن عملی نمادین است که نشان از دریافت ارج و اقتدار از خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا او را به جایگاه جلال بر کنار خود سرافراز کرد» [خدا او را به جایگاه جلال، کنار دست خود، بر افراشت]
کلمات «توبه» و «آمرزش» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به مردم اسرائیل فرصت توبه دهد و کاری کن که خدا گناهانشان را ببخشد»
کلمه «اسرائیل» اشاره به مردم یهودی دارد.
«آنانی که تسلیم اقتدار خدا میشوند»
گامالائیل[غمالائیل]، شورا را خطاب قرار میدهد.
لوقا گامالائیل را معرفی میکند و اطلاعات پس زمینهای در مورد او ارائه میدهد
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که تمام مردم میشناختند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به مراقبین[نگهبانان] دستور داد تا رسولان را بیرون برند»
«به دقت فکر کنید» یا «محتاط باشید». غلامائيل به آنها هشدار داد تا کاری نکنند که بعداً باعث پشیمانی شود.
معانی محتمل: ۱) «تیودا[تئوداس] طغیان کرد» یا ۲) «تیودا ظاهر شد»
«مدعی بود که شخصی مهم است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم او را کشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که تابع او بودند، پراکنده شدند» یا «تمام کسانی که از او اطاعت میکردند، به جهات مختلف رفتند»[تمام مطیعان به جهاتی مختلف رفتند]
یعنی آنچه که باید را انجام ندادند.
«بعد از تیودا»
«در زمان سر شماری»
یعنی او برخی را متقاعد کرد تا همراه او علیه دولت روم شورش کنند. ترجمه جایگزین: «باعث شد خیلی از مردم به دنبال او بروند» یا «سبب شد بسیاری از مردم در این طغیان همراه او شوند»
گامالائیل به رهبران یهودی میگوید که رسولان را دیگر مجازات نکنند و به زندان نیاندازند.
«اگر انسان این نقشه را کشیده یا دست به این عمل زده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آن را سر نگون میکند»
گامالائیل خطاب قرار دادن شورا را به پایان میرساند.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره «به این نقشه و عمل» دارد. ترجمه جایگزین: «اگر خدا این نقشه را تدارک دیده یا به این مردان دستور انجام چنین کاری را داده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گامالائیل آنها را متقاعد کرد»
تمام شناسههای فاعلی مستتر در افعال اشاره به اعضای شورا دارند و «ایشان را» اشاره به رسولان دارد.
اعضای شورا به مراقبین[نگهبانان] دستور داده بود تا چنین کاری کنند.
«نام» اشاره به اقتدار عیسی دارد. ببینید عبارتی مشابه در <اعمال۴: ۱۸> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دیگر به اقتدار عیسی سخن نگویید»
«ایشان» و مشتقات آن اشاره به رسولان دارند.
رسولان چون خدا آنها را ارج نهاده بود با اجازه دادن به رهبران یهودی آنها را بیحرمت کرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را ارزشمند شمرد تا به خاطر این نام آزار بینند»
«اسم» اشاره به عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «برای عیسی»
شناسه فاعلی مستتر در فعل «نکشیدند» اشاره به رسولان دارد.
«بعد از آن هر روزه». این عبارت کار هر روزه رسولان در روزهای بعد را نشانگذاری میکند.
آنها به ساختمان معبد، جایی که کاهنین فقط حق ورود داشتند، نرفتند. ترجمه جایگزین: «در صحن معبد و در خانههای افراد گوناگون»
1و در آن ایّام چون شاگردان زیاد شدند،هلّینِستیان از عبرانیان شکایت بردند که بیوهزنان ایشان در خدمت یومّیه بیبهره میماندند.2پس آن دوازده، جماعتِ شاگردان را طلبیده، گفتند، شایسته نیست که ما کلام خدا را ترک کرده، مائدهها را خدمتِ کنیم.3لهذا ای برادران، هفت نفر نیکنام و پر از روحالقدس و حکمت را از میان خود انتخاب کنید تا ایشان را بر این مهّم بگماریم.4امّا ما خود را به عبادت و خدمتِ کلام خواهیم سپرد.5پس تمام جماعت بدین سخن رضا دادند و استیفان مردی پر از ایمان و روحالقدس و فیلپُّس و پَروُخُرُس و نیکانوُر و تِیموُن و پَرْمِیناس و نِیقولاؤسِ جدید، از اهل اَنطاکِیَّه را انتخاب کرده،6ایشان را در حضور رسولان برپا بداشتند و دعا کرده، دست بر ایشان گذاشتند.7و کلام خدا ترقّی نمود و عدد شاگردان در اورشلیم بغایت میافزود و گروهی عظیم از کَهَنَه مطیع ایمان شدند.8امّا استیفان پر از فیض و قوّت شده، آیات و معجزات عظیمه در میان مردم از او ظاهر میشد.9و تنی چند از کنیسهای که مشهور است به کنیسه لِیبَرْتینیان و قِیرَوانیان و اِسکَندَرِیان و از اهل قِلیقیا و آسیا برخاسته، با اِسْتِیفان مباحثه میکردند،10و با آن حکمت و روحی که او سخن میگفت، یارای مکالمه نداشتند.11پس چند نفر را بر این داشتند که بگویند، این شخص را شنیدیم که به موسی و خدا سخن کفرآمیز میگفت.12پس قوم و مشایخ و کاتبان را شورانیده، بر سر وی تاختند و او را گرفتار کرده، به مجلس حاضر ساختند.13و شهود کذبه برپا داشته، گفتند که این شخص از گفتن سخنِ کفرآمیز بر این مکان مقدّس و تورات دست برنمیدارد.14زیرا او را شنیدیم که میگفت این عیسی ناصری این مکان را تباه سازد و رسومی را که موسی به ما سپرد، تغییر خواهد داد.15و همهٔ کسانی که در مجلس حاضر بودند، بر او چشم دوخته، صورت وی را مثل صورت فرشته دیدند.
ایمانداران ساکن اورشلیم هر روز با دادن پول یا غذا به بیوهزنان به آنها کمک میکردند. تمام این بیوگان در خانوادههای یهودی بزرگ شده بودند و برخی در یهودیه زندگی کرده و عبری حرف میزدند. مابقی ساکن در مناطق غیر یهودی بوده و یونانی حرف میزدند. آنهایی که به بیوه زنان عبری زبان پول یا غذا میدادند به یونانی زبانان کمکی نمیکردند. جهت خشنودی خدا، رهبران کلیسا مردان یونانی زبان را گماشته تا به بیوگان یونانی زبان نیز کمک کنند. یکی از این مردان، یونانی زبانی به نام استیفان بود.
هیچکس نمیداند که چهره استیفان به چه طریق مانند فرشتهای بود؛ چون لوقا در این مورد توضیحی نمیدهد. برای ترجمه این قسمت بهتر است آنچه در ULB آمده را در ترجمه خود بیاورید.
شروع بخش تازهای از داستان است. لوقا جهت درک داستان اطلاعات پس زمینهای مهمی را ارائه میدهد.
شما میتوانید استفاده از روشی که در زبان شما بخش جدیدی از داستان معرفی میشود را مد نظر داشته باشید.
«به شدت زیاد میشدند»
این دو گروه مردمی هر دو از یهودیان ایمان آورده بودند. نویسنده فرض را بر این گرفته که خواننده ایماندار بودن همه آنها را درک میکند چون آن زمان همه ایمانداران هنگام بزرگ شدن یهودی بودند و حال ایمان آورده بودند.
ایماندارانی بودند که هنگام بزرگ شدن یهودی بودهاند یا جایی خارج از اسرائیل و در امپراطوری روم ایمان آورده بودند و به زبان یونانی سخن میگفتند. زبان و فرهنگ آنها تا حدودی با کسانی که در اسرائیل بزرگ شدهاند متفاوت بود.
ایماندارانی بودند که هنگام بزرگ شدن یهودی بودهاند یا در اسرائيل ایمان آورده بودند و به زبان عبری یا آرامی سخن میگفتند.
بیوهزن کسی است که از هنگام مرگ شوهر خود دیگر ازدواج نکرده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران عبرانی، بیوه زنان یونانی را نادیده میگرفتند»
«نادیده گرفته میشدند» یا «فراموش میشدند». خیلیها بودند که کمک میخواستند ولی نادیده گرفته میشدند.
شاگردان میتوانستند به بیوگان کمک کنند چون ایمانداران به رسولان پول اهدا میکردند <اعمال ۴: ۳۴- ۳۵>. معانی محتمل: ۱) شاگردان با آن پول غذا میخریدند تا به بیوهزنان بدهند یا ۲) شاگردان پول را مستقیم به بیوگان میدادند.
کلمه «ما» اشاره به ۱۲ رسول دارد نه شنوندگان آنها، پس ضمیری منحصر نیست.
این قسمت اشاره به ۱۱ رسول بعلاوه ماتیاس دارد که در <اعمال ۱: ۲۶> انتخاب شد.
«تمام شاگردان» یا «تمام ایماندران»
در این قسمت اغراق شده است تا بر اهمیت وظیفه تعلیم کلام خدا تاکید کند. ترجمه جایگزین: «از وعظ و تعلیم کلام بازایستاده»
این عبارت به معنای غذا دادن به مردم است.
کلمه «ایشان» به ایمانداران اشاره دارد پس جمع است.
معانی محتمل: ۱) آن مردان دارای سه ویژگی بودند ـ نیکنامی، پر از روح بودن و پر از حکمت بودن یا ۲) مردان برای دو ویژگی شهرت داشتند-پر از روح بودن و پر از حکمت بودن.
«مردانی که مردم نیک میدانستند» یا «مردان که مردم به آنها اعتماد داشتند» [مردانی که نزد مردم به نیکی شناخته شده بودند]
«مسئول انجام این وظیفه باشند»
اینجا کلمه «ما...را» اشاره به دوازده رسول دارد نه شنوندگان، پس منحصر است.
شاید مفید باشد که اطلاعات بیشتری اضافه کنید. ترجمه جایگزین: «خدمت تعلیم و موعظه پیام»
«تمام شاگردان پیشنهاد آنها را پذیرفتند»
این اسامی یونانی هستند پس به نظر برگزیدهشدگان همه از یهودیان یونانی بودهاند.
منظور غیر یهودی است که تازه به دین یهود گرویده است.
این جمله اشاره به برکت دادن و سپردن مسئولیت و اقتدار به منظور انجام آن کار به آن هفت نفر است.
این آیه اخبار جدیدی درباره رشد کلیسا میدهد.
نویسنده به نحوی از ازدیاد ایمانداران به کلام خدا سخن میگوید که گویی عملاً کلام خدا منطقهای وسیع را میپوشاند. ترجمه جایگزین: «تعداد کسانی که به کلام خدا ایمان داشتند زیاد شد» یا «تعداد کسانی که به پیغام کلام خدا باور داشتند زیاد شد»
«از تعالیم باور جدید پیروی میکردند»
معانی محتمل: ۱) خبر خوش اعتماد[توکل] بر عیسی ۲) تعالیم کلیسا یا ۳) تعلیم مسیحی.
نویسنده ارائه اطلاعات پس زمینهای را در مورد استیفان و دیگرانی که در درک داستان از اهمیت بر خوردار هستند، آغاز میکند.
این شروع بخش تازهای از داستان است.
این قسمت استیفان را به عنوان شخصیت اصلی در این قسمت داستان معرفی میکند.
کلمات «فیض» و «قدرت» اشاره به قدرت خدا دارند. چنین امری را میتوانید در ترجمه خود گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا به استیفان قدرت میداد تا چنین کند»
نویسنده همچنان اطلاعات پسزمینهای را در مورد استیفان و دیگرانی که در درک داستان مهم هستند، ارائه میدهد.
«برخاسته.» اصطلاحی است که اشاره به شروع عملی دارد. این اشخاص به هوا بر نخواستند و همچنین از جایی که نشسته بودند برنخاستند. ترجمه جایگزین: «برخی...از آسیا شروع به مباحثه بر ضد استیفان کردند»
معانی محتمل: ۱) قِیرَوانیان، اِسکَندَرِیان و از اهل قِلیقیا و آسیا همه از اعضای کنیسه لِیبَرْتینیان[آزادگان] بودند؛ ۲) قِیرَوانیان و اِسکَندَرِیان از اعضای کنیسه لِیبَرْتینیان[آزادگان]بودند ولی اهل قِلیقیا و آسیا از اعضای آن کنیسه نبودند؛ یا ۳) از اعضای سه گروه متفاوت بودند: اهل کنیسه، اهل قیروان و اسکندریه، اهل قِلیقیا و آسیا.
«آزاد شدگان» احتمالاً بردگان سابق از مناطق مختلف بودند. مشخص نیست که افراد فهرست شده عضوی از کنیسه بودند یا فقط در مباحثات با استیفان شرکت میکردند.
«اهل قِیروان و اسکندریه.» قِیرَوان و اسکندریه شهرهایی در آفریقای شمالی بودند. این شهرها در جنوب دریای مدیترانه قرار داشت.
قِلیقیا و آسیا استانهای رومی بودند. این استانها در شمال دریای مدیترانه قرار داشتند.
«با استیفان بحث میکردند»
نویسنده ارائه اطلاعات پس زمینهای درباره استیفان و دیگرانی که جهت درک داستان مهم هستند را به پایان میرساند.
این عبارت یعنی نتوانستد خلاف گفتههای او را ثابت کنند. ترجمه جایگزین: «نمیتوانستند علیه او بحث کنند»[نتوانستند در مقابل او بحث کنند]
این کلمه اشاره به روحالقدس دارد.
شناسه فاعلی مستتر در «شنیدیم» اشاره به کسانی دارد که آنها را متقاعد به دروغ گفتن کرده بودند. شناسه فاعلی مستتر در مابقی افعال اشاره به افرادی دارد که در کنیسه آزادگان بودند (<اعمال ۶: ۹>)
آنها پول گرفتند تا شهادت دروغ دهند. ترجمه جایگزین: «تا برخی مردان دروغ بگویند»
«چیزهای بدی درباره»
شناسه مستتر فاعلی در «شورانیده» اشاره به اهل کنیسه لِیبَرْتینیان[آزادگان] دارد (<اعمال ۶: ۹>). آنها در قبال شهادت دروغ و شورانیدن شورا، کاتبان و دیگر مردم مسئول بودند.
«باعث شدند قوم، مشایخ و کاتبین از استیفان عصبانی شوند»
«او را گرفته و نگه داشتند تا نتواند جایی رود»[او را گرفته و نگه داشتند تا فرار نکند]
شناسه مستتر فاعلی در افعال اشاره به افرادی دارد که در کنیسه لِیبَرْتینیان[آزادگان] بودهاند(اعمال ۶: ۹).
«مدام... حرف میزند»
«ما» و «به ما» در این قسمت اشاره به سخنگویان دارد، نه شنوندگان، پس ضمائر منحصر هستند.
عبارت «به ما سپرد» به معنای «رساندن» است. ترجمه جایگزین: «به نیاکان ما آموخت»
این اصطلاح به معنای به دقت به او نگاه کردن است. اینجا «چشمان» کنایه از بینایی است. ترجمه جایگزین: «با دقت به او نگاه کردند» یا «به او خیره شدند»
این عبارت چهره او را با چهره فرشتهای مقایسه میکند ولی اشتراک خاص آنها را ذکر نمیکند.
1آنگاه رئیس کَهَنَه گفت، آیا این امور چنیناست؟2او گفت، ای برادران و پدران، گوش دهید. خدای ذوالجلال بر پدر ما ابراهیم ظاهر شد وقتی که در جزیره بود قبل از توقّفش در حرّان.3و بدو گفت، از وطن خود و خویشانت بیرون شده، بهزمینی که تو را نشان دهم برو.4پس از دیار کلدانیان روانه شده، در حرّان درنگ نمود؛ و بعد از وفات پدرش، او را کوچ داد به سوی این زمین که شما الآن در آن ساکن میباشید.5و او را در این زمین میراثی، حتّی بقدر جای پای خود نداد، لیکن وعده داد که آن را به وی و بعد از او به ذریّتش به ملکیّت دهد، هنگامی که هنوز اولادی نداشت.6و خدا گفت که، ذریّت تو در ملک بیگانه، غریب خواهند بود و مدّت چهارصد سال ایشان را به بندگی کشیده، معذّب خواهند داشت.7و خدا گفت، من بر آن طایفهای که ایشان را مملوک سازند داوری خواهم نمود و بعد از آن بیرون آمده، در این مکان مرا عبادت خواهند نمود.8و عهد ختنه را به وی داد که بنابراین چون اسحاق را آورد، در روز هشتم او را مختون ساخت و اسحاق یعقوب را و یعقوب دوازده پَطْرِیارخ را.9و پطریارخان به یوسف حسد برده، او را به مصر فروختند. امّا خدا با وی میبود10و او را از تمامی زحمت او رستگار نموده، در حضور فرعون، پادشاه مصر توفیق و حکمت عطا فرمود تا او را بر مصر و تمام خاندان خود فرمانفرما قرار داد.11پس قحطی و ضیقی شدید بر همهٔ ولایت مصر و کنعان رخ نمود، بهحدّی که اجداد ما قوُتی نیافتند.12امّا چون یعقوب شنید که در مصر غلّه یافت میشود، بار اوّل اجداد ما را فرستاد.13و در کَرَّت دوم یوسف خود را به برادران خود شناسانید و قبیله یوسف به نظر فرعون رسیدند.14پس یوسف فرستاده، پدر خود یعقوب و سایر عیالش را که هفتاد و پنج نفر بودند، طلبید.15پس یعقوب به مصر فرود آمده، او و اجداد ما وفات یافتند.16و ایشان را به شکیم برده، در مقبرهای که ابراهیم از بنیحمور، پدر شکیم به مبلغی خریده بود، دفن کردند.17و چون هنگام وعدهای که خدا با ابراهیم قسم خورده بود نزدیک شد، قوم در مصر نموّ کرده، کثیر میگشتند.18تا وقتی که پادشاهِ دیگر که یوسف را نمیشناخت برخاست.19او با قوم ما حیله نموده، اجداد ما را ذلیل ساخت تا اولاد خود را بیرون انداختند تا زیست نکنند.20در آن وقت موسی تولّد یافت و بغایت جمیل بوده، مدّت سه ماه در خانهٔ پدر خود پرورش یافت.21و چون او را بیرون افکندند، دختر فرعون او را برداشته، برای خود به فرزندی تربیت نمود.22و موسی در تمامی حکمت اهل مصر تربیت یافته، در قول و فعل قوی گشت.23چون چهل سال از عمر وی سپری گشت، بهخاطرش رسید که از برادران خود، خاندان اسرائیل تفقّد نماید.24و چون یکی را مظلوم دید او را حمایت نمود و انتقام آن عاجز را کشیده، آن مصری را بکشت.25پس گمان برد که برادرانش خواهند فهمید که خدا به دست او ایشان را نجات خواهد داد. امّا نفهمیدند.26و در فردای آن روز خود را به دو نفر از ایشان که منازعه مینمودند، ظاهر کرد و خواست مابین ایشان مصالحه دهد. پس گفت، ای مردان، شما برادر میباشید. به یکدیگر چراظلم میکنید؟27آنگاه آنکه بر همسایهٔ خود تعدّی مینمود، او را ردّ کرده، گفت، کِه تو را بر ما حاکم و داور ساخت؟28آیا میخواهی مرا بکشی چنانکه آن مصری را دیروز کشتی؟29پس موسی از این سخن فرار کرده، در زمین مدیان غربت اختیار کرد و در آنجا دو پسر آورد.30و چون چهل سال گذشت، در بیابانِ کوه سینا، فرشته خداوند در شعلهٔ آتش از بوته به وی ظاهر شد.31موسی چون این را دید از آن رؤیا در عجب شد و چون نزدیک میآمد تا نظر کند، خطاب از خداوند به وی رسید32که، منم خدای پدرانت، خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب. آنگاه موسی به لرزه درآمده، جسارت نکرد که نظر کند.33خداوند به وی گفت، نعلین از پایهایت بیرون کن زیرا جایی که در آن ایستادهای، زمین مقدّس است.34همانا مشقّت قوم خود را که در مصرند دیدم و ناله ایشان را شنیدم و برای رهانیدن ایشان نزول فرمودم. الحال بیا تا تو را به مصر فرستم.35همان موسی را که ردّ کرده، گفتند، که تو را حاکم و داور ساخت؟ خدا حاکم و نجاتدهنده مقرّر فرموده، به دست فرشتهای که در بوته بر وی ظاهر شد، فرستاد.36او با معجزات و آیاتی که مدّت چهل سال در زمین مصر و بحر قُلزُم و صحرا به ظهور میآورد، ایشان را بیرون آورد.37این همان موسی است که به بنیاسرائیل گفت، خدا نبیای را مثل من از میان برادران شما برای شما مبعوث خواهد کرد. سخن او را بشنوید.38همین است آنکه در جماعت در صحرا با آن فرشتهای که در کوه سینا بدو سخن میگفت و با پدران ما بود و کلمات زنده را یافت تا به ما رساند،39که پدران ما نخواستند او را مطیع شوند بلکه او را ردّ کرده، دلهای خود را به سوی مصر گردانیدند،40و به هارون گفتند، برای ما خدایان ساز که در پیش ما بخرامند زیرا این موسی که ما را از زمین مصر برآورد، نمیدانیم او را چه شده است.41پس در آن ایّام گوسالهای ساختند و بدان بت قربانی گذرانیده به اعمال دستهای خود شادی کردند.42از این جهت خدا رو گردانیده، ایشان را واگذاشت تا جنود آسمان را پرستش نمایند، چنانکه در صحف انبیا نوشته شده است که، ای خاندان اسرائیل، آیا مدّت چهل سال در بیابان برای من قربانیها و هدایا گذرانیدید؟43و خیمهٔ ملوک و کوکبِ خدای خود رِمْفان را برداشتید، یعنی اصنامی را که ساختید تا آنها را عبادت کنید. پس شما را بدان طرف بابل منتقل سازم.44و خیمهٔ شهادت با پدران ما در صحرا بود چنانکه امر فرموده، به موسی گفت، آن را مطابق نمونهای که دیدهای بساز.45و آن را اجداد ما یافته، همراه یوشع درآوردند به ملک امّتهایی که خدا آنها را از پیش روی پدران ما بیرون افکند تا ایام داود.46که او در حضور خدا مستفیض گشت و درخواست نمود که خود مسکنی برای خدای یعقوب پیدا نماید.47امّا سلیمان برای او خانهای بساخت.48و لیکن حضرت اعلی در خانههای مصنوع دستها ساکن نمیشود چنانکه نبی گفته است49که، خداوند میگوید آسمان کرسی من است و زمین پایانداز من. چه خانهای برای من بنا میکنید و محّل آرامیدن من کجاست؟50مگر دست من جمیع این چیزها را نیافرید.51ای گردنکشان که به دل و گوش نامختونید، شما پیوسته با روحالقدس مقاومت میکنید، چنانکه پدران شما همچنین شما.52کیست از انبیا که پدران شما بدو جفا نکردند؟ و آنانی را کشتند که از آمدن آن عادلی که شما بالفعل تسلیمکنندگان و قاتلان او شدید، پیش اخبار نمودند.53شما که به توسّط فرشتگان شریعت را یافته، آن را حفظ نکردید!54چون این را شنیدند دلریش شده، بر وی دندانهای خود را فشردند.55امّا او از روحالقدس پر بوده، به سوی آسمان نگریست و جلال خدا را دید و عیسی را بدست راست خدا ایستاده و گفت،56اینک، آسمان را گشاده، و پسر انسان را به دست راست خدا ایستاده میبینم.57آنگاه به آواز بلند فریاد برکشیدند و گوشهای خود را گرفته، به یکدل بر او حمله کردند،58و از شهر بیرون کشیده، سنگسارش کردند. و شاهدان، جامههای خود را نزد پایهای جوانی که سولُسْ نام داشت گذاردند.59و چون استیفان را سنگسار میکردند، او دعا نموده، گفت، ای عیسی خداوند، روح مرا بپذیر.60پس زانو زده، به آواز بلند ندا در داد که خداوندا این گناه را بر اینها مگیر. این را گفت و خوابید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم نقل قول شده از عهد عتیق در ۷: ۴۲- ۴۳ و ۴۹ - ۵۰ انجام میدهد.
به نظر میرسد ۸: ۱ بخشی از سیر روایی این باب است.
استیفان مختصراً تاریخ قوم اسرائیل را میگوید. او به طور خاص توجه شنوندگان خود را به زمانی جلب میکند که قوم کسانی که خداوند برای هدایت آنها برگزیده بود را رد کردند. او در پایان داستان گفت رهبران یهودی مخاطب وی عیسی را رد کردند. عمل آنها درست مانند اسرائیلیانی بود که رهبران برگزیده خدا را در گذشته، رد کردند.
روحالقدس استیفان را کاملاً تحت کنترل داشت تا فقط آنچه و همه آن چه که خدا از او میخواهد را بگوید.
وقتی نویسنده از اتفاقاتی بیاهمیت در زمان جاری صحبت میکند و آن اتفاقات بعد در داستان اهمیت پیدا میکنند اصطلاحاً پیشبینی کرده است. لوقا اسم سولس را در این بخش از داستان ذکر میکند. سولس بعدها به نام پولس معروف میشود اما هنوز در این قسمت از داستان از اهمیتی برخوردار نیست. نویسنده چنین کاری را به خاطر اهمیت یافتن پولس در مابقی کتاب اعمال انجام میدهد.
استیفان با یهودیانی حرف میزد که شریعت موسی را به خوبی میدانستند، پس آنچه مخاطبینش از قبل میدانستند را توضیح نداد. ولی شاید لازم باشد برخی از گفتههای او را توضیح دهید تا خواننده شما بتواند حرف استیفان را بفهمد. مثلاً شاید جایی که برادران یوسف «او را به مصر فروختند» را گویاتر بیان کنید و در ترجمه خود به برده شدن یوسف در مصر اشاره کنید. .
استیفان در مورد حکومت یوسف «بر مصر» و بر تمام خانه فرعون حرف زد. منظور او این است که یوسف بر تمام مردم مصر و بر تمام دارایی خانه فرعون تسلط داشت.
رهبران یهودی که مخاطب استیفان بودند از رویدادهایی که استیفان میگفت اطلاعات داشتند. آنها میدانستند که موسی در کتاب پیدایش چه نوشته است. اگر کتاب پیدایش به زبان شما ترجمه نشده است، شاید درک گفتههای استیفان برای خوانندگان شما دشوار باشد.
بخشی از داستان در مورد استیفان در <اعمال ۶: ۸> آغاز شد و همچنان ادامه مییابد. استیفان پاسخ خود به رئیس کهنه و شورا را با صحبت کردن درباره رویدادهای تاریخ اسرائيل شروع میکند. اکثر این اطلاعات تاریخی از نوشتههای موسی نشات گرفتهاند.
کلمه «ما» به خود استیفان، شورای یهودی و تمام مخاطبین او اشاره دارد.
استیفان به شورا مانند اعضای خانواده خود سلام کرد. او با چنین کاری، احترام عمیق خود را به آنها نشان داد.
کلمه «خود» اشاره به ابراهیم دارد و مفرد است.
در آیه ۴ کلمات «او را» و مشتقات آن اشاره به ابراهیم. در آیه ۵ کلمه «او» اشاره به خدا دارد و «او را » اشاره به ابراهیم دارد. در اینجا کلمه «تو» اشاره به شورای یهود و حضار دارد.
«هیچ کدام را نداد»
معانی محتمل این عبارت: ۱) «زمینی کافی که بر آن بایستد» یا ۲) «زمین کافی که بر آن قدم زند». ترجمه جایگزین: «تکه زمینی کوچک»
«تا ابراهیم مالک آن باشد و بعد آن را به ذریت خود ببخشد»
شاید مفید باشد که بیان کنید این اتفاق بعد از آیه قبلی روی داده است. ترجمه جایگزین: «بعداً خدا به ابراهیم گفت»
«۴۰۰ سال»
«طایفه» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «بر مردم آن کشور داوری خواهم کرد» [بر آن امت داوری خواهم کرد]
«کشوری که به آنها خدمت خواهند کرد»
یهودیان الزام این عهد را درک میکردند. یکی از الزامات آن ختنه شدن فرزندان ذکور خانواده بود. ترجمه جایگزین: «با ابراهیم عهدی بست تا فرزندان ذکور خانواده خود را ختنه کند»
داستان به ذریت ابراهیم گذار میکند.
«یعقوب پدر شد.» استیفان این قسمت را کوتاه میکند.
«بنیانگذاران طایفه» یا «نیاکان ما». پطریارخ[پاتریارک] مردی بود که بر خانواده خود تسلط داشت.
یهودیان میدانستند که اجداد آنها یوسف را فروختند تا در مصر برده باشد. ترجمه جایگزین: «به عنوان برده او را به مصر فروختند»
این اصطلاح به معنای کمک کردن به کسی است. ترجمه جایگزین «به او کمک کرد»
این اشاره به مردم مصر دارد. ترجمه جایگزین: «بر همه مردم مصر»[بر اهل مصر]
اشاره به همه دارایی او دارد. ترجمه جایگزین: «هرچه داشت»
«قحطی...آمد». زمین دیگر محصول نداد.
اشاره به یعقوب و پسرانش دارد. آنها اجداد یهودیان بودند.
غله، معمولترین غذای آن زمان بود.
این عبارت اشاره به برادران بزرگتر یوسف دارد. آنها پسران یعقوب بودند.
«در سفر بعدی»
یوسف هویت خود را بر برادرانش آشکار کرد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرعون فهمید که آنها خانواده یوسف هستند»
«برادران خود را به کنعان فرستاد» یا «برادران خود را به خانه فرستاد»
طوری ترجمه نکینید که گویی درست پس از ورود به مصر وفات کرده است. ترجمه جایگزین: «نهایتاً یعقوب بمرد»[یعقوب در آخر مُرد]
«یعقوب و پسرانش، که اجداد ما شدند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ذریت یعقوب، بدن یعقوب و پسرانش را ...حمل کرده[برداشتند]... و آنان را دفن کردند.»
«با پول»
شاید در برخی از زبانها بهتر باشد که ازدیاد قوم قبل از تحقق وعده را مطرح کنید.
تقریباً وقت آن بود که خدا وعدهای که به ابراهیم داده بود را تحقق بخشد.
«پادشاهی دیگر حکومت خود را شروع کرد»
«مصر» اشاره به مردم مصر دارد. ترجمه جایگزین: «بر مردم مصر»
«یوسف» اشاره به شهرت یوسف دارد. ترجمه جایگزین: «آنکه نمیدانست یوسف به مصر کمک کرده است»
کلمه «ما» شامل استیفان و مخاطبین او میشود.
این قسمت موسی را به داستان معرفی میکند.
این عبارت اصطلاحی به معنای بسیار زیبا بودن موسی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «والدینش او را پرورش دادند» یا «والدینش مراقب او بودند»
موسی را «بیرون افکندند» چون فرعون فرمان داده بود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی والدینش او را بیرون گذاشتند» یا «هنگامی که او را رها کردند»
او برای موسی کارهایی کرد که مادر برای پسر خود انجام میدهد. کلماتی متداول در زبان خود را به کار برید که اشاره به کارهایی دارند که مادر برای آنکه مطئن شود پسرش در سلامت بزرگ میشود، انجام میدهد.
«انگار که فرزند خودش بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مصریان موسی را تعلیم دادند»
این مبالغهای است که میگوید او در بهترین مدارس مصر تعلیم دیده بود.
«در کلام و عمل موثر گشت» یا «موثر در آنچه میگفت و انجام میداد»
اینجا از کلمه «دل» استفاده شده که کنایه از ذهن است. عبارت «بر دل او آمد» اصطلاحی است که تصمیم او برای انجام کاری را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «به ذهن او رسید» یا «تصمیم گرفت»
این اشاره به مردم دارد، نه فقط خانواده او. ترجمه جایگزین: «ببیند حال قوم او، فرزندان اسرائيل چطور است»
شما میتوانید ترتیب این جملات را عوض کنید. ترجمه جایگزین: «موسی آن مصری را دید که با اسرائیلی بد رفتاری میکند...از مظلوم دفاع کرده و با ضربه وارد آوردن به ظالم مصری انتقام او را گرفت»
موسی آنقدر با شدت به او ضربهای وارد کرد که او مرد.
«متصور شد»
کلمه «دست» اشاره به عمل موسی دارد. ترجمه جایگزین: «موسی آنها را با کاری که انجام داد نجات خواهد داد»
مخاطبین از آنچه در کتاب خروج نوشته شده مطلع هستند و میدانند که آنها دو نفر بودهاند، ولی استیفان اشارهای به آن نمیکند.
«آنها را از جنگیدن باز دارد»
موسی اسرائيلیهایی که مشغول دعوا بودند را خطاب قرار میدهد.
موسی این سوال را میپرسد تا آنها را از جنگیدن باز دارد. ترجمه جایگزین: «نباید به هم آسیب برسانید»
اینجا کلمه «بر ما» اشاره به اسرائیلیها دارد و شامل موسی نمیشود.
آن مرد از این سوال استفاده کرد تا موسی را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «تو بر ما اقتداری نداری!»
آن مرد از این سوال استفاده کرد تا به موسی هشدار دهد که دیگران میدانند او آن مصری را کشته است.
مخاطبین استیفان از قبل میدانستند که موسی وقتی از مصر فرار کرد، با زنی مدیانی ازدواج کرد.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که موسی فهمید اسرائیلیها از کشته شدن آن مصری به دست او خبر دارند.(<اعمال ۷: ۲۸>)
«بعد از گذشت ۴۰ سال.» میزان زمانی بود که موسی در مدیان گذراند. ترجمه جایگزین: «چهل سال بعد از فرار موسی از مصر»
مخاطبین استیفان میدانستند که خدا به واسطه فرشته سخن گفته است. UDB این قسمت را به روشنی بیان میکند.
موسی از اینکه آن بوته در آتش نمیسوخت تعجب کرده بود. مخاطبین استیفان از قبل این را میدانستند. ترجمه جایگزین: «چون بوته نمیسوخت»
شاید بدان معنا باشد که او جهت تفحص، توجه زیادی به بوته کرد.
«من خدایی هستم که پدران تو میپرستیدند»
شاید به معنای عقب نشینی موسی از ترس باشد، وقتی که صدا را شنید.
موسی از ترس لرزید. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موسی از ترس به خود لرزید»
خدا چنین به موسی گفت تا او خدا را حرمت نهد.
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که حول مکان حضور خدا مقدس محسوب میشود یا توسط خدا مقدس میشود.
«مطمئناً دیدم». کلمه «همانا» تاکید بیشتری بر « دیدم» است.
کلمه «خود را» تاکید بر تعلق مردم به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «ذریت ابراهیم،اسحاق و یعقوب»
«شخصا باعث آزادی آنها میشوم»
«آماده شو.» خدا از دستور استفاده میکند.
آیات ۳۵- ۳۸ شامل عباراتی مرتبط هستند که به موسی اشاره دارند. هر عبارت با کلماتی مثل «همان موسی» یا «این موسی» یا «همین موسی» یا «این مرد» یا «همین موسی» شروع میشود. در صورت امکان از کلماتی مشابه استفاه کنید که بر موسی تاکید کنند. بعد از اینکه اسرائيلیها مصر را ترک کردند، ۴۰ سال از آواره بودن آنها در بیابان گذشت تا خدا آنها را به سرزمین وعده داده شده هدایت کرد.
این اشاره به رویدادهای ثبت شده در <اعمال ۷: ۲۷- ۲۸> دارد.
«رهاننده»
دست کنایه از عملی است که توسط شخص انجام میشود. در این مورد، فرشته به موسی فرمان میدهد که به مصر بازگردد. استیفان به نحوی سخن میگوید که گویی فرشته واقعاً دستی جسمانی دارد. شاید لازم باشد که مشخصاً عمل فرشته را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به وسیله عمل فرشته» یا «به عمل فرشته ...بوته به او فرمان داد تا به مصر بازگردد»
مخاطبین استیفان در مورد چهل سالی که قوم اسرائیل در بیابان گذراند اطلاع داشتند ترجمه جایگزین: «در ۴۰ سالی که قوم اسرائیل در بیابان زندگی کردند»
«موجب نبی شدن مردی میشود»
«از میان مردمان شما» [از میان قوم شما]
«این همان موسی است که در میان قوم اسرائیل بود»
عبارت «این همان مرد است» در طول این آیه اشاره به موسی دارد.
«خدا کسی بود که این سخنان را بخشید. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا کلام زنده را با او گفت تا او آن را به ما دهد[بگوید]»
معانی محتمل: ۱) «پیغامی که باقی میماند» یا ۲) «کلامی که حیات میبخشد»
این استعاره تاکید بر ردشدگی موسی دارد. ترجمه جایگزین: «او را به عنوان رهبر رد کردند»
اینجا «دلها» کنایه از افکار مردم است. انجام کاری در دل به این معناست که میل به انجام کاری دارند. ترجمه جایگزین: «مایل به برگشتن بودند»
نقل قول در این آیه از مکتوبات موسی است.
«وقتی تصمیم گرفتند به مصر برگردند»
مخاطبین استیفان از بت بودن گوساله ساخته شده مطلع بودند. ترجمه جایگزین: «آنها مجسمهای ساختند که شکل گوساله بود»
همه این عبارات اشاره به همان مجسمه گوساله دارد.
نقل قولی از عاموس نبی است.
«خدا روی خود را برگرداند». این عمل نشان میدهد که خدا از مردم خشنود نبود و دیگر کمکی به آنها نکرد. ترجمه جایگزین: «خدا از تصحیح رفتار آنها دست کشید» [خدا از تادیب آنها دست کشید]
«آنها را رها کرد»
معانی محتمل: ۱) فقط ستارگان یا ۲) خورشید،ماه، ستارگان
مشخصاً مجموعهای از نوشتههای عهد عتیقی انبیا به شکل طومار بوده است. همچنین میتواند شامل نوشتههای عاموس شود.
خدا این سوال را پرسید که نشان دهد قوم اسرائیل با قربانیان خود او را نمیپرستیدند. ترجمه جایگزین: «ای اسرائيل...وقتی قربانی و هدایا گذارنیدید، من را حرمت نکردید»
این اشاره به کل ملت اسرائیل[قوم اسرائيل] دارد. ترجمه جایگزین: «ای همه اسرائیلیها»
نقل قول از عاموس نبی اینجا ادامه پیدا کرده است.
اسیتفان همچنان به پاسخ خود به رئيس کهنه که در <اعمال ۷: ۲> شروع شد ادامه میدهد.
این قسمت به طور ضمنی اشاره به آن دارد که حین سفر در بیابان این بتها را با خود میبردند. ترجمه جایگزین: «با خود از جایی به جای دیگر حمل کردید»
خیمهای که خانه خدای دروغین به نام ملوک بود.
ستارهای که به نام خدای دروغین رِفان شناخته شده بود.
آنها مجسمهها یا شمایلی از خدایان دروغین ملوک و رِفان ساختند تا آنها را بپرستند.
«شما را به جایهای دورتر از بابل میبرم.» احتملاً عمل داوری خدا است.
خیمهای که صندوقچهای(جعبه) حاوی لوح سنگی حک شده از ۱۰ فرمان در خود را نگه میداشت.
عبارت «همراه یوشع» یعنی اجداد آنها با اطاعت از دستورالعملهای یوشع چنین کاری را انجام دادند. ترجمه جایگزین: «پدران ما، طبق دستورات یوشع، خیمه را یافته و آن را با خود آوردند»
این جمله توضیح میدهد که چرا اجداد آنها توان تصاحب آن سرزمین را داشتند. ترجمه جایگزین: «خدا ملت را مجبور کرد تا سرزمین پیش روی پدران ما را ترک کند» .
اینجا «روی پدران ما» اشاره به حضور اجداد ما دارد. معانی محتمل: ۱) «همانطور که اجداد ما دیدهاند،خدا...آنها را بیرون راند» یا ۲) «وقتی که اجداد ما آمدند، خداوند...آنها را بیرون راند»
این اشاره به مردمی دارد که قبل از قوم اسرائيل در آن سرزمین زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «کسانی که قبلاً اینجا زندگی میکردند»
«آنها را به زور بیرون کرد»
«خدا» کنایه از صندوقچه عهد است. خدا در مکانی که به دست انسان ساخته شده زندگی نمیکند. داود میخواست مکانی دائم برای صندوق بسازد که نشان از حضور خدا باشد و مردم برای پرستش خدا به آنجا بیایند. ترجمه جایگزین: «جایی بسازد که مردم بتوانند خدای یعقوب را بپرستند»
«جایی که بتوان صندوقچه خدای یعقوب را آنجا نگه داشت» داود میخواست جایی دائم برای صندوق در اورشلیم پیدا کنند، نه در چادر.
دست کنایه از کل شخص است. ترجمه جایگزین: «به دست مردم ساخته شد»
در آیه ۴۹ و ۵۰، استیفان از اشعیای نبی نقل قول میکند. در این نقل قول ، خدا از خود میگوید.
آن نبی عظمت خدا را با غیر ممکن بودن ساخت مکانی بر زمین به دست انسان جهت اسکان خدا مقایسه میکند، چون کل زمین فقط جای پای خدا میشود.
خدا این سوال را پرسید تا عبث بودن تلاش انسان برای مراقبت از خدا را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانید خانهای مناسب برای من بنا کنید!»
خدا این سوال را پرسید تا نشان دهد که آن مرد توان فراهم آوردن آرامش برای خدا را ندارد. ترجمه جایگزین: «جای استراحت مناسبی ندارم!»
در آیه ۴۹ و ۵۰، استیفان از اشعیای نبی نقل قول میکند. در این نقل قول، خدا درباره خود صحبت میکند.
خدا این سوال را میپرسد تا نشان دهد که انسان چیزی را خلق نکرده است. ترجمه جایگزین: «دست من همه را خلق کرد»
استیفان با توبیخی قاطع پاسخ خود را به کاهن اعظم و شورا که در اعمال ۷: ۲ آغاز شده بود، به پایان میرساند.
استیفان از همانگاری با رهبران یهودی به توبیخ آنها تغییر موضع میدهد.
در اینجا در اصل از «گردن خشکان» استفاده شده که به معنای درد داشتن در گردن نیست و بیشتر اشاره به «لجبازی» دارد.
یهودیان نامختونان را نسبت به شریعت خداوند نامطیع میدانستند. استیفان از «دل و گوش» استفاده میکند تا به رهبران مذهبی کسانی را نشان دهد که هنگام نااطاعتی یا گوش ندادن به خدا مانند غیر یهودیان رفتار میکنند. ترجمه جایگزین: «شما از اطاعت و شنیدن سر باز زدید»
استیفان از این سوال استفاده میکند تا نشان دهد آنها از خطایای پدران خود درسی نگرفتهاند. ترجمه جایگزین: «پدران شما بر همه انبیا جفا کردند»
این اشاره به مسیح، مسیح موعد یا ماشیح دارد.
«به او خیانت کردید و او را به قتل رساندید»
«قاتلان آن پارسا» یا «قاتلان مسیح»
«شریعتی که خدا سبب شد تا فرشتگان به اجدادمان بدهند»
شورا به کلام استیفان عکسالعمل نشان میدهد.
نقطه عطفی است؛ موعظه تمام میشود و اعضای شورا عکسالعمل نشان میدهند.
«دلریش» اصطلاحی به معنای به شدت عصبانی شدن است. ترجمه جایگزین: «به شدت عصبانی بودند» یا «خیلی عصبانی شدند»
این عمل خشم شدید از استیفان یا تنفر از او را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «آنها آنقدر عصبانی شدند که دندانهای خود را به هم فشردند» یا «دندانهای خود را برهم ساییدند و به استیفان نگاه کردند»
«به آسمان چشم دوخت». به نظر میرسد که فقط استیفان این رویا[ رازبینی، مکاشفه] را میبیند و هیچکس در جمع شاهد آن نیست.
مردم معمولاً جلال خدا را در قالب نوری درخشان تجربه میکردند. ترجمه جایگزین: «نوری درخشان از خدا دیدند»
ایستادن به دست راست خدا عملی نمادین از دریافت جلال و اقتدار خدا است. ترجمه جایگزین: «و عیسی را دیدند که در جایهای اقتدار و جلال کنار خدا ایستاده است»
استیفان با استفاده از لقب «پسر انسان» به عیسی اشاره میکند.
«دست بر گوشهای خود گذاشته» آنها این کار را کردند تا عدم تمایل خود به شنیدن گفتههای استیفان را نشان دهند.
«آنها به زور استیفان را دستگیر کرده و به زور او را به خارج از شهر آوردند»
جامه یا ردایی بود که روی لباس میپوشیدند تا آنها را گرم نگه دارند. کاربردی مشابه کت یا ژاکت داشت.
«در جلوی». آنجا ایستاده بودند تا سولس آنها را ببینید.
سولس احتمالاً آن زمان حدود سی سال سن داشت.
«روح من را در بر گیر» شاید مفید باشد که کلمه «لطفاً» را اضافه کنید که درخواست بودن این جمله را مشخص میکند. ترجمه جایگزین: «لطفاً روح من را بپذیر»
این آیه داستان استیفان را به پایان میرساند.
عملی از روی تسلیم شدن است.
این جمله را میتوان مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گناه آنها را ببخش»
اینجا «خوابید» بهگویی است و اشاره به مردن دارد. ترجمه جایگزین: «مرد»
1و در آن وقت جفای شدید بر کلیسای اورشلیم عارض گردید، بهحدّی که همه جز رسولان به نواحی یهودیّه و سامره پراکنده شدند.2و مردان صالح استیفان را دفن کرده، برای وی ماتم عظیمی برپا داشتند.3امّا سوْلُس کلیسا را معذّب میساخت و خانه به خانه گشته، مردان و زنان را برکشیده، به زندان میافکند.4پس آنانی که متفرّق شدند، به هر جایی که میرسیدند به کلام بشارت میدادند.5امّا فیلپُّس به بلدی از سامره درآمده، ایشان را به مسیح موعظه مینمود.6و مردم به یکدل به سخنان فیلپُّس گوش دادند، چون معجزاتی را که از او صادر میگشت، میشنیدند و میدیدند،7زیرا که ارواح پلید از بسیاری که داشتند نعره زده، بیرون میشدند ومفلوجان و لنگان بسیار شفا مییافتند.8و شادی عظیم در آن شهر روی نمود.9امّا مردی شمعون نام قبل از آن در آن قریه بود که جادوگری مینمود و اهل سامره را متحّیر میساخت و خود را شخصی بزرگ مینمود،10بهحدّی که خرد و بزرگ گوش داده، میگفتند، این است قوّت عظیم خدا.11و بدو گوش دادند از آنرو که مدّت مدیدی بود از جادوگری او متحیر میشدند.12لیکن چون به بشارت فیلپُّس که به ملکوت خدا و نام عیسی مسیح میداد، ایمان آوردند، مردان و زنان تعمید یافتند.13و شمعون نیز خود ایمان آورد و چون تعمید یافت همواره با فیلپُّس میبود و از دیدن آیات و قوّاتعظیمه که از او ظاهر میشد، در حیرت افتاد.14امّا رسولان که در اورشلیم بودند، چون شنیدند که اهل سامره کلام خدا را پذیرفتهاند، پطرس و یوحنّا را نزد ایشان فرستادند.15و ایشان آمده، بجهت ایشان دعا کردند تا روحالقدس را بیابند،16زیرا که هنوز بر هیچکس از ایشان نازل نشده بود که به نام خداوند عیسی تعمید یافته بودند و بس.17پس دستها بر ایشان گذارده، روحالقدس را یافتند.18امّا شمعون چون دید که محض گذاردن دستهای رسولان روحالقدس عطا میشود، مبلغی پیش ایشان آورده،19گفت، مرا نیز این قدرت دهید که به هر کس دست گذارم، روحالقدس را بیابد.20پطرس بدو گفت، زرت با تو هلاک باد، چونکه پنداشتی که عطای خدا به زر حاصل میشود.21تو را در این امر، قسمت و بهرهای نیست زیرا که دلت در حضور خدا راست نمیباشد.22پس از این شرارتِ خود توبه کن و از خدا درخواست کن تا شاید این فکر دلت آمرزیده شود،23زیرا که تو را میبینم در زَهره تلخ و قید شرارت گرفتاری.24شمعون در جواب گفت، شما برای من به خداوند دعا کنید تا چیزی از آنچه گفتید بر من عارض نشود.25پس ارشاد نموده و به کلام خداوند تکلّم کرده، به اورشلیم برگشتند و در بسیاری از بُلدان اهل سامره بشارت دادند.26امّا فرشته خداوند به فیلپُّس خطاب کرده، گفت، برخیز و به جانب جنوب، به راهی که از اورشلیم به سوی غَزَه میرود که صحراست،روانه شو.27پس برخاسته، روانه شد که ناگاه شخصی حبشی که خواجهسرا و مقتدر نزد کَنْداکِه، ملکه حبش، و بر تمام خزانه او مختار بود، به اورشلیم بجهت عبادت آمده بود،28و در مراجعت بر ارابهٔ خود نشسته، صحیفه اِشَعیای نبی را مطالعه میکند.29آنگاه روح به فیلپُّس گفت، پیش برو و با آن ارابه همراه باش.30فیلپُّس پیش دویده، شنید که اشعیای نبی را مطالعه میکند. گفت، آیا میفهمی آنچه را میخوانی؟31گفت، چگونه میتوانم؟ مگر آنکه کسی مرا هدایت کند. و از فیلپُّس خواهش نمود که سوار شده، با او بنشیند.32و فقرهای از کتاب که میخواند این بود که مثل گوسفندی که به مذبح برند و چون برّهای خاموش نزد پشمبرنده خود، همچنین دهان خود را نمیگشاید.33در فروتنی او انصاف از او منقطع شد و نسبِ او را کِه میتواند تقریر کرد؟ زیرا که حیات او از زمین برداشته میشود.34پس خواجهسرا به فیلپُّس ملتفت شده، گفت، از تو سؤال میکنم که نبی این را دربارهٔ کِه میگوید؟ دربارهٔ خود یا دربارهٔ کسی دیگر؟35آنگاه فیلپُّس زبان خود را گشود و از آن نوشته شروع کرده، وی را به عیسی بشارت داد.36و چون در عرض راه به آبی رسیدند، خواجه گفت، اینک، آب است! از تعمید یافتنم چه چیز مانع میباشد؟37فیلپس گفت، هر گاه به تمام دل ایمان آوردی، جایز است. او در جواب گفت، ایمان آوردم که عیسی مسیح پسر خداست.38پس حکم کرد تا ارابه را نگاه دارند و فیلپُّس با خواجهسرا هر دو به آب فرود شدند. پس او را تعمید داد.39و چون از آب بالا آمدند،روح خداوند فیلپُّس را برداشته، خواجهسرا دیگر او را نیافت زیرا که راه خود را به خوشی پیش گرفت.40امّا فیلپُّس در اشدود پیدا شد و در همهٔ شهرها گشته بشارت میداد تا به قیصریّه رسید.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم نقل قول شده از عهد عتیق در <۸: ۳۲- ۳۳> انجام میدهد.
جمله اول از آیه ۱ توصیف رویدادهای باب ۷ را به پایان میرساند. لوقا بخش جدیدی از داستان خود را با کلمات «پس آن شد[در آن وقت]» شروع میکند.
لوقا در این باب برای اولین بار از دریافت روحالقدس توسط مردم سخن میگوید (<اعمال ۸: ۱۵- ۱۹>) روحالقدس از قبل ایمانداران را قادر ساخته تا به زبانها سخن گویند، مریضان را شفا دهند و مثل جمعی[خانوادهای] کوچک با هم زندگی کنند و خدا نیز استیفان را پُر ساخت. ولی هنگامی که یهودیان ایمانداران را به زندان انداختند، ایماندارنی که اورشلیم را ترک کردند، در راه با دیگران درباره عیسی سخن میگفتند. وقتی مخاطبینی که از عیسی شنیده بودند روحالقدس را دریافت میکردند، رهبران کلیسا میفهمیدند که واقعاً ایمان آوردهاند.
این باب از کتاب اعمال بیشتر از قسمتهای دیگر این کتاب از اعلام کلام، اعلام خبر خوش، اعلام مسیح موعود بودن عیسی توسط ایمانداران سخن گفته است. کلمه «اعلام» ترجمه کلمهای در یونانی به معنای ‘خبر خوش چیزی را دادن‘ است.
شاید جهت درک مخاطبین بهتر باشد که بخشهای مختلف داستان استیفان را با استفاده از آیات ارتباطی به صورت موازی پیش ببرید. ترجمه ULB چنین کاری را انجام داده است.
داستان از استیفان به سولس انتقال مییابد.
این بخش از آیه ۱ اطلاعات پس زمینهای درباره جفایی است که بعد از مرگ استیفان شروع شد. این قسمت دلیل جفا رساندن پولس به ایمانداران در آیه ۳ را توضیح میدهد.
این اشاره به روز مرگ استیفان دارد(<اعمال ۷: ۵۹- ۶۰>).
کلمه «همه» تعمیم است و اشاره به تعداد زیاد ایماندارانی دارد که اورشلیم را ترک کردهاند.
این جمله به طور ضمنی اشاره میکند که رسولان با وجود جفا و تعقیبی شدید که از سر میگذراندند در اورشلیم ماندند.
«مردان خدا ترس» یا «مردانی که از خدا میترسیدند»
«ماتم عظیمی برای مرگ او بر پا کردند»
سولس به زور ایمانداران یهودی را از خانه بیرون میکشید و به زندان میانداخت.
«یک یک خانهها»
«مرد و زن را به زور میبرد»
این اشاره به مردان و زنانی دارد که به عیسی ایمان داشتند.
دلیل متفرق شدن، جفایی بود که قبلاً گفته شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان که از جفا گریختند»
کنایه از «پیغام» است. شاید بخواهید مشخص کنید که این پیغام در مورد عیسی بوده است. ترجمه جایگزین: «پیغام در مورد عیسی»
این داستان فیلپس را شروع میکند.
عبارت «در آمده»[پایین آمده][نازل شده] چون سامره در ارتفاع پایینتری نسبت به اورشلیم قرار داشت استفاده شده است.
معانی محتمل: ۱) لوقا انتظار داشت که خوانندگان شهر مد نظر او را بشناسند. ترجمه جایگزین: «شهر اصلی ‘سامره‘»[مرکز سامره] یا ۲) لوقا انتظار نداشت که خوانندگان شهر مد نظر او را بشناسند. ترجمه جایگزین: «شهری در سامره»
لقب «مسیح» اشاره به عیسی، مسیحی موعود[ماشیح] دارد. ترجمه جایگزین: «به آنها از عیسی گفت» یا «به آنها درباره مسیح عیسی گفت»
«بسیاری در شهر سامره». مکان دقیق در <اعمال ۸: ۵> مشخص شده است.
مردم چون فیلیپس بسیاری را شفا داده بود به او توجه میکردند.
این عبارت، ترجمه کلمهای است که اشاره به اشخاصی موافق هم دارد، کسانی که جهت تحقق یک هدف با یکدیگر همکاری میکنند.
«که آنها را داشتند» یا «که آنها را کنترل میکرد»
عبارت «در شهر» اشاره به مردمی دارد که شادی میکردند. ترجمه جایگزین: «پس مردم شهر شادی میکردند»
شمعون در داستان فیلیپس معرفی میشود. این آیه ارائه اطلاعات پس زمینهای درباره شمعون و جایگاه او میان سامریان را آغاز میکند.
S
این روشی برای معرفی شخصی جدید در داستان است. شاید زبان شما از کلماتی دیگر به منظور معرفی شخصی جدید در داستان استفاده میکند.
«آن شهر در سامره» (اعمال ۸: ۵)
شمعون در داستان فیلپس معرفی می شود. این آیه همچنان ارائه اطلاعات پیش زمینهای درباره شمعون که اهل سامره بود را ادامه میدهد.
کلمه «همه» تعمیم است. ترجمه جایگزین: «خیلی از سامریان» یا «سامریان شهر».
این عبارات اشاره به تمام اشخاص در هر حالتی که بودند داشت. ترجمه جایگزین: «مهم نبود چقدر مهم باشند»
مردم میگفتند شمعون آن قدر قوتی آسمانی دارد که او را به «قوت عظیم» میشناسند.
معانی محتمل : ۱) نماینده قوی خداوند ۲) خدا یا ۳) قدرتمندترین خداوند یا ۴) فرشتهای. از آنجا که این واژه نامشخص است، بهترین کار این است که به سادگی آن را «قوت عظیم خداوند» ترجمه کنید.
شمعون به داستان فیلیپس معرفی میشود. این آیه، ارائه اطلاعات پیش زمینهای را که درباره شمعون که اهل سامره بود، ادامه میدهد.
آیات ۱۲ و ۱۳ اطلاعات بیشتری درباره شمعون و برخی از سامریان که به عیسی ایمان میآورند ارائه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فیلیپس آنها را تعمید داد» یا «فیلپس نو ایمانان را تعمید داد»
آیات ۱۲ و ۱۳ اطلاعات بیشتری درباره شمعون و برخی از سامریان که به عیسی ایمان میآورند ارائه میدهد.
کلمه «خود» به منظور تاکید بر ایمان آوردن شمعون استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «شمعون هم یکی از کسانی بود که ایمان آورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فیلیپس شمعون را تعمید داد»
لوقا همچنان بیان اخبار وقایع جاری در سامره را ادامه میدهد.
این شروع بخش تازهای از داستان سامریها را نشانگذاری میکند.
این اشاره به تعداد زیادی از مردم دارد که در کل منطقه سامره ایمان آورده بودند.
«ایمان آوردهاند» یا «قبول کردهاند»
«وقتی یوحنا و پطرس [پایین] آمدند»
این عبارت به خاطر پایینتر بودن سامره از اورشلیم به کار رفته است.
«پطرس و یوحنا برای ایمانداران سامری دعا کردند»
«تا ایمانداران سامری روح القدس را دریافت کنند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فیلپس ایماندران سامری را فقط تعمید داده بود»
اینجا «نام» اشاره به اقتدار دارد و تعمید یافتن به نام او اشاره به تعمید یافتن تحت اقتدار او دارد. ترجمه جایگزین: «آنها تعمید یافته بودند که فقط شاگرد عیسای خداوند شوند»
کلمه «ایشان» اشاره به سامریانی دارد که به پیغام انجیلی که استیفان موعظه میکرد ایمان داشتند.
عملی نمادین است که نشان میدهد پطرس و یوحنا میخواهند خدا روحالقدس را به ایمانداران بدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رسولان با دست گذاشتن بر مردم، روحالقدس را به آنها عطا کردند»
«که من بر هرکس دست گذارم، میتوانم روحالقدس را به او دهم»
اینجا کلمه بدو، تو، با تو همه اشاره به شمعون دارند.
«تو و پولت نابود شوید»
این کلمات اشاره به قابلیت شخص برای دادن روحالقدس با دست گذاشتن بر شخص دارد.
کلمه «قسمت» و «بهره» به یک معنا هستند و به منظور تاکید به کار رفتهاند. ترجمه جایگزین: «در این کار نباید شرکت کنی»
e
اینجا «دل» کنایه از افکار و انگیزههای شخص است. ترجمه جایگزین: «در دل خود پارسا نیستی[در دل قائم نیستی]» یا «انگیزههای تو در ذهن درست نیستند»
«این افکار شرورانه»
«شاید مایل به بخشیدن تو باشد»
«دل» کنایه از افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «برای آنچه قصد داری» یا «آنچه به انجام آن فکر میکردی»
اینجا «در زهره تلخ» استعاره از خیلی رشک ورزی بسیار است. طوری از رشک حرف زده شده که انگار طعم تلخی دارد و شخص رشک ورز را مسموم میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار رشک ورز»
"
عبارت «قید شرارت» به نحوی بیان شده که گویی گناه شمعون را میبندد و او را اسیر میکند. این استعاره به معنای قادر نبودن شمعون از آزاد کردن خود از گناه کردن است. ترجمه جایگزین: «چون مثل اسیری به گناه ورزیدن ادامه میدهی» یا «تو مثل اسیری هستی»
اینجا کلمه «شما» اشاره به پطرس و یوحنا دارد.
این اشاره توبیخ شدن شمعون توسط پطرس دارد. پطرس به شمعون گفت که با پولهایش نابود شود.
این جمله را به نحوی دیگر میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه گفتید برای من اتفاق نیافتد»
بخشی از داستان درباره شمعون و سامریان را به پایان میرساند .
پطرس و یوحنا شخصا آنچه درباره عیسی میدانستند را به سامریان گفتند.
«کلام» کنایه از پیغام است. پطرس و یوحنا همچنان به توضیح پیغامی که در مورد عیسی به سامریان گفته بودند، ادامه میدهند.
اینجا «بلدان» اشاره به مردم در آن روستاها دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم در بسیاری از روستاهای سامری»
این بخش جدیدی از داستان در مورد فیلیپس و مرد حبشی را شروع میکند.
این کلمه گذار را در داستان نشانگذاری میکند.
این افعال با هم به کار رفته تا بر آماده شدن برای سفری زمان بر تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «آماده سفر کردن شود»
این عبارت «پایین میرود» به منظور اشاره به مرتفعتر بودن اورشلیم از غزه به کار رفته است.
اکثر محققان باور دارند لوقا این کلمات را از خود نوشته تا منطقهای که فیلیپس در آن مشغول سفر بود را توصیف کند.
این آیات اطلاعات پس زمینهای در مورد مردی حبشی ارائه میدهند.
این کلمه از حضور شخص جدیدی در داستان ما را آگاه میکند. شاید زبان شما روشی دیگر برای انجام چنین کاری داشته باشد.
کلمه «خواجهسرا» موکد مقام والای حکومتی آن مرد حبشی است و بر اخته بودن او اشارهای ندارد.
لقبی برای ملکه حبشه بود. مشابه روشی است که کلمه «فرعون» برای اشاره به پادشاه مصر استفاده میشد.
این نشان میدهد که او غیر یهودی بود ولی به خدا باور[ایمان] داشت و آمده بود در معبد یهودی عبادت کند. ترجمه جایگزین: «آمده خدا را در معبد اورشلیم عبادت کند»
احتمالاً «درشکه» یا «کالسکه» برای این مضمون مناسبتر باشد. از ارابه معمولاً به عنوان وسیلهای جنگی یاد میشود نه وسیله نقلیهای برای سفرهای طولانی. همچنین، افراد برای راندن ارابه باید میایستادند.
این کتاب اشعیای نبی در عهد عتیق است. ترجمه جایگزین: «از کتاب اشعیای نبی خواند»
فیلیپس متوجه شد که منظور آنها این است که نزدیک ارابهران بماند. ترجمه جایگزین: «آن مرد را در ارابه همراهی میکردند»
این کتاب اشعیای نبی از عهد عتیق است. ترجمه جایگزین: «از کتاب اشعیای نبی میخواند»
حبشی باهوش بود و میتوانست بخواند، ولی فاقد تشخیص روحانی بود. ترجمه جایگزین: «آیا معنای آنچه میخوانی را میفهمی؟»
این سوال پرسیده شد تا موکداً بگوید که بی کمک، قادر به فهم آن نیست. ترجمه جایگزین: «نمیتوانم بفهمم مگر اینکه کسی کمکم کند»
در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که فیلیپس موافق شد که سوار شود تا با او سفر کند و کتب مقدس را به او شرح دهد.
معنای محتمل: ۱) دعوتی صمیمانه کرد یا ۲) تقاضایی خالصانه کرد
این آیات از کتاب اشعیا هستند. مشتقات «او» اشاره به مسیح موعود[ماشیح] دارند.
پشمبرنده کسی است که پشم گوسفندان را میزند تا از آنها استفاده کند.
این آیه همچنان به نقل قول کردن از کتاب اشعیای نبی ادامه میدهد. کلمات «از او» و «نسبت به او» اشاره به مسیح موعود دارند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او تحقیر شد و آنها او را منصفانه قضاوت نکردند» یا «او اجازه داد در مقابل مدعیان خود تحقیر شود و از ناعدالتی رنج برد.»
این سوال مطرح شده تا بر اینکه او فرزندی ندارد تاکید کند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس قادر نخواهد بود که از ذریت او حرف بزند، چون نسلی نخواهد بود.»[هیچ کس نمیتواند از ذریت او چیزی بگوید چون ذریتی در کار نخواهد بود]
این اشاره به مرگ او دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انسانها او را میکشند» یا «انسانها از زمین او را محو میکنند»
«لطفاً به من بگو»
این اشاره به نوشته اشعیای نبی از عهد عتیق دارد. ترجمه جایگزین: «نوشته اشعیا»
«به سفر در آن جاده ادامه دادند»
خواجهسرا از این سوال استفاده کرد تا از فیلپس اجازه تعمید یافتن را بگیرد. ترجمه جایگزین: «لطفاً اجازه ده تعمید بگیرم»
«به ارابهران دستور داد تا بایستد»
این آیه بخشی از داستان در مورد فیلپس و مرد حبشی را به پایان میرساند. داستان فیلپس در قیصریه تمام میشود.
کلمات «فیلیپس را برداشته» به طور ضمنی اشاره میکنند که روح دست به عملی اجباری و جسمانی زد و به واسطه معجزهای در یک لحظه فیلیپس را از آنجا برد. فرشته احتمالاً اشاره میکند یا حتی فرمان میدهد که فیلیپس خواجهسرا را رها میکند و جای دیگر میرود.
«خواجهسرا دیگر فیلپس را ندید»
هیچ نشانی وجود ندارد که فیلپس بین مکانی که خواجه سرای حبشی را تعمید داد و اشدود، سفر کرده باشد. ناگهان در جاده غزه ناپدید شد و در شهر اشدود ظاهر شد.
این اشاره به منطقهای در اطراف شهر اشدود دارد.
«به همه شهرهای آن منطقه»
1امّا سولس هنوز تهدید و قتل بر شاگردانخداوند همی دمید و نزد رئیس کَهَنَه آمد،2و از او نامهها خواست به سوی کنایسی که در دمشق بود تا اگر کسی را از اهل طریقت خواه مرد و خواه زن بیابد، ایشان را بند برنهاده، به اورشلیم بیاورد.3و در اثنای راه، چون نزدیک به دمشق رسید، ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید4و به زمین افتاده، آوازی شنید که بدو گفت، ای شاؤل، شاؤل، برای چه بر من جفا میکنی؟5گفت، خداوندا تو کیستی؟ خداوند گفت، من آن عیسی هستم که تو بدو جفا میکنی.6لیکن برخاسته، به شهر برو که آنجا به تو گفته میشود چه باید کرد.7امّا آنانی که همسفر او بودند، خاموش ایستادند چونکه آن صدا را شنیدند، لیکن هیچکس را ندیدند.8پس سولس از زمین برخاسته، چون چشمان خود را گشود، هیچکس را ندید و دستش را گرفته، او را به دمشق بردند،9و سه روز نابینا بوده، چیزی نخورد و نیاشامید.10و در دمشق، شاگردی حنانِیا نام بود که خداوند در رؤیا بدو گفت، ای حنّانیا! عرض کرد، خداوندا لبّیک!11خداوند وی را گفت، برخیز و به کوچهای که آن را راست مینامند بشتاب و در خانهٔ یهودا، سولس نامِ طرسوسی را طلب کن زیرا که اینک، دعا میکند،12و شخصی حنّانیا نام را در خواب دیده است که آمده، بر او دست گذارد تا بینا گردد.13حنّانیا جواب داد که ای خداوند، دربارهٔ این شخص از بسیاری شنیدهام که به مقدّسین تو در اورشلیم چه مشقّتها رسانید،14و در اینجا نیز از رؤسای کَهَنَه قدرت دارد که هر که نام تو را بخواند، او را حبس کند.15خداوند وی را گفت، برو زیرا که او ظرف برگزیده من است تا نام مرا پیش امّتها و سلاطین و بنیاسرائیل ببرد.16زیرا که من او را نشان خواهم داد که چقدر زحمتها برای نام من باید بکشد.17پس حنّانیا رفته، بدان خانه درآمد و دستها بر وی گذارده، گفت، ای برادر شاؤل، خداوند، یعنی عیسی که در راهی که میآمدی بر تو ظاهر گشت، مرا فرستاد تا بینایی بیابی و از روحالقدس پر شوی.18در ساعت از چشمان او چیزی مثل فلس افتاده، بینایی یافت و برخاسته، تعمید گرفت.19و غذا خورده، قوّت گرفت و روزی چند با شاگردان در دمشق توقّف نمود.20و بیدرنگ، در کنایس به عیسی موعظه مینمود که او پسر خداست.21و آنانی که شنیدند تعجّب نموده، گفتند، مگر این آن کسی نیست که خوانندگان این اسم را در اورشلیم پریشان مینمود و در اینجا محضِ این آمده است تا ایشان را بند نهاده، نزد رؤسای کَهَنَه برد؟22امّا سولس بیشتر تقویت یافته، یهودیانِ ساکن دمشق را مجاب مینمود و مبرهن میساخت که همین است مسیح.23امّا بعد از مرور ایام چند یهودیانْ شورا نمودند تا او را بکشند.24ولی سولس از شورای ایشان مطلّع شد و شبانهروز به دروازهها پاسبانی مینمودند تا او را بکشند.25پس شاگردان او را در شب در زنبیلی گذارده، از دیوار شهر پایین کردند.26و چون سولس به اورشلیم رسید، خواست به شاگردان ملحق شود، لیکن همه از او بترسیدند زیرا باور نکردند که از شاگردان است.27امّا بَرنابا او را گرفته، به نزد رسولان برد و برای ایشان حکایت کرد که چگونه خداوند را در راه دیده و بدو تکلّم کرده و چطور در دمشق به نام عیسی به دلیری موعظه مینمود.28و در اورشلیم با ایشان آمد و رفت میکرد و به نام خداوند عیسی به دلیری موعظه مینمود.29و با هلینستیان گفتگو و مباحثه میکرد. امّا درصدد کشتن او برآمدند.30چون برادران مطّلع شدند، او را به قیصریّه بردند و از آنجا به طَرسُوس روانه نمودند.31آنگاه کلیسا در تمامی یهودیّه و جلیل و سامره آرامی یافتند و بنا میشدند و در ترس خداوند و به تسلّی روحالقدس رفتار کرده، همی افزودند.32امّا پطرس در همهٔ نواحی گشته، نزد مقدّسین ساکن لُدَّه نیز فرود آمد.33و در آنجا شخصی اینیاس نام یافت که مدّت هشت سال از مرض فالج بر تخت خوابیده بود.34پطرس وی را گفت، ای اینیاس، عیسی مسیح تو را شفا میدهد. برخیز و بستر خود را برچین که او در ساعت برخاست.35و جمیع سَکَنه لُدَّه و سارون او را دیده، به سوی خداوند بازگشت کردند.36و در یافا، تلمیذهای طابیتا نام بود که معنی آن غزال است. وی از اعمال صالحه و صدقاتی که میکرد، پر بود.37از قضا در آن ایّام او بیمار شده، بمرد و او را غسل داده، در بالاخانهای گذاردند.38و چونکه لُدَّه نزدیک به یافا بود و شاگردان شنیدند که پطرس در آنجا است، دو نفر نزد او فرستاده، خواهش کردند که در آمدن نزد ما درنگ نکنی.39آنگاه پطرس برخاسته، با ایشان آمد و چون رسید او را بدان بالاخانه بردند و همهٔ بیوهزنان گریهکنان حاضر بودند و پیراهنها و جامههایی که غزال وقتی که با ایشان بود دوخته بود، به وی نشان میدادند.40امّا پطرس همه را بیرون کرده، زانو زد و دعا کرده، به سوی بدن توجه کرد و گفت، ای طابیتا، برخیز! که در ساعت چشمان خود را باز کرد و پطرس را دیده، بنشست.41پس دست او را گرفته، برخیزانیدش و مقدّسان و بیوهزنان را خوانده، او را بدیشان زنده سپرد.42چون این مقدّمه در تمامی یافا شهرت یافت، بسیاری به خداوند ایمان آوردند.43و در یافا نزد دبّاغی شمعون نام روزی چند توقّف نمود.
هیچکس نمیداند که اولین بار چه کسی ایمانداران را «اهل طریقت» خوانده است. این شاید نامی باشد که ایمانداران خود را با آن خطاب قرار میدادند، چون اغلب کتاب مقدس از شخص زنده طوری سخن میگوید که انگار در مسیر یا «طریقی» در حال حرکت است. اگر درست باشد، ایمانداران با زندگی کردن به روشی که خدا را خوشنود میکند، «طریق خداوند» را دنبال میکردند.
«نامهها» که پولس درخواست آنها را داشت، در واقع مجوزهای قانونی برای به زندان انداختن مسیحیان بودند. رهبران کنیسههای دمشق مطیع آن نامهها بودند چون توسط کاهن اعظم نوشته شده بودند. اگر رومیان هم این نامهها را میدیدند به سولس اجازه جفا رساندن به مسیحیان را میدادند، چون آنها به یهودیان اجازه میدادند با کسانی که شریعت آنها را زیر پا میگذارند، طبق میل خود رفتار کنند.
روشن است که سولس نوری را دید و به خاطر آن نور درخشان «بر زمین افتاد». برخی فکر میکنند که سولس بدون اینکه شمایل انسانی ببیند، میدانست خداوند است که با او سخن میگوید، زیرا کتاب مقدس اغلب از خدا به عنوان نور و حیات در نور سخن میگوید. دیگران فکر میکنند که بعداً توانست بگوید «خداوند عیسی را دیدم» چون شمایلی انسانی را دیده بود.
آیات ۱- ۲ اطلاعات پس زمینهای در مورد کارهایی که سولس بعد از سنگسار استیفان انجام داد را ارائه میدهند.
داستان به سولس و نجات او انتقال مییابد.
اسم «قتل» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هنوز تهدید میکرد، حتی شاگردان را به قتل میرساند»
آیات ۱- ۲ اطلاعات پس زمینهای در مورد کارهایی که سولس بعد از سنگسار استیفان انجام را ارائه میدهند. کلمه «از او» اشاره به کاهن اعظم دارد و شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به سولس دارد.
این اشاره به افرادی دارد که در کنیسه بودند. ترجمه جایگزین: «چون مردمی که در کنیسه بودند» یا «رهبرانی که در کنیسه بودند»
«وقتی کسانی را پیدا میکرد» یا «اگر کسانی را پیدا میکرد»
«کسی که از تعالیم عیسی مسیح پیروی میکرد»
این واژه به نظر آن موقع لقبی برای مسیحیت بوده است.
«ممکن بود آنها را اسیر کند و به اورشلیم ببرد». هدف پولس را میتوانید با اضافه کردن «تا رهبران مذهبی بتوانند آنها را قضاوت و مجازات کنند» روشن کنید.
بعد از اینکه کاهن به سولس نامه داد، سولس آنجا را به مقصد دمشق ترک کرد.
پولس اورشلیم را ترک کرد و حالا به سمت دمشق در حال سفر است.
این کلمه تغییری در داستان را نشانگذاری میکند تا نشان دهد اتفاقی متفاوت در حال روی دادن است.
«نوری از آسمان به دور او درخشید»
معانی محتمل: ۱) از آسمان، جایی که خدا زندگی میکند یا ۲) از فلک. معنای اول بهتر است. اگر زبان شما کلمهای جداگانه برای این دو دارد از اولی استفاده کنید.
معانی محتمل: ۱) «سولس خود را بر زمین انداخت و شنید» ۲) «نور باعث شد سولس بر زمین بیافتد و شنید» یا ۳) «سولس طوری بر زمین افتاد که انگار از حال رفت و بعد شنید»
این پرسش بدیهی به منظور توبیخ سولس به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «تو مرا جفا میرسانی!» یا «از جفا بر من دست بکش!»
تمام مشتقات کلمه «تو» مفرد هستند.
سولس اذعان بر خداوند بودن عیسی نداشت. او از این لقب استفاده کرد، چون میدانست[ درک میکرد] مخاطب او کسی با قدرت ماوراالطبیعه است.
«برخیز و به شهر دمشق برو»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به تو میگوید»
این جمله را میتوان در قالب جملهای تازه نوشت. ترجمه جایگزین: «ساکت ایستاد. آنها صدا را شنیدند ولی کسی را ندیدند.»
«ولی کسی را ندیدند» یا «کسی را ندیدند». ظاهراً فقط سولس آن نور را میدید.
این به طور ضمنی میگوید که چشمانش از درخشندگی نور بسته شده بودند.
«او نمیتوانست چیزی ببیند». سولس کور بود.
«کور بود» یا «نمیتوانست چیزی ببینید»
مشخص نشده که آیا او تصمیم گرفت چیزی نخورد و ننوشید، یا از روی اضطراب ناشی از آن موقعیت اشتها نداشت. ترجیحاً دلیل چنین امری را مشخص نکنید.
داستان سولس ادامه پیدا میکند و لوقا مردی دیگر به نام حنانیا را معرفی میکند. این حنانیایی نیست که قبلاً در <اعمال ۵: ۳> مرده است. ولی بهتر است که این اسم مانند <اعمال ۵: ۱> ترجمه شود. اگر چه بیش از یک یهودا درعهد جدید آمده، اما احتملاً این یهودا فقط در اینجا نقشی ایفا میکند و جایی دیگر از کتاب مقدس نیامده است.
این حنیانیا را به عنوان شخصیتی جدید معرفی میکند.
«حنانیا گفت»
« به خیابان ‘راست‘ برو»
این یهودا شاگرد عیسی نبود. یهودا صاحب خانهای در دمشق بود که سولس در آن زندگی اسکان داشت.
«مردی از شهر تارسوس به نام سولس» یا «سولس تارسوسی»
نشانی از برکت روحانی به سولس بود.
«تا شاید او توانایی دیدن را پیدا کرد»
اینجا «مقدسین» اشاره به مسیحیان دارد. ترجمه جایگزین: «مردم در اورشلیم که به تو ایمان دارند»
این به طور ضمنی اشاره بر میزان قدرت و اقتداری دارد که به پولس داده شد و آن زمان فقط محدود به یهودیان میشد.
اینجا «نام تو» اشاره به عیسی دارد.
«ظرف برگزیده» اشاره به چیزی دارد که برای خدمت کنار گذاشته شده است. ترجمه جایگزین: «او را انتخاب کردهام تا مرا خدمت کند»
این جمله به منظور یکی فرض شدن یا به جای عیسی صحبت کردن استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «تا از من بگوید»
این جمله به معنای «برای آنکه به مردم درباره من بگوید»
شناسه مستتر فاعلی در«بیابی» و «پر شوی» اشاره به سولس دارد.
حنانیا به خانهای میرود که سولس در آن اسکان داشت. بعد از اینکه سولس شفا یافت، داستان از حنانیا به سولس انتقال مییابد.
شاید بهتر است که بگویید حنانیا اول به سمت خانه رفت و بعد وارد آن شد. ترجمه جایگزین: «پس حنانیا رفت و سپس خانهای که سولس در آن بود را پیدا کرد و وارد آن شد»
حنانیا بر سولس دست گذاشت. نمادی از برکت یافتن سولس بود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا دوباره ببینی و از روح القدس پر شوی»
«چیزی که مثل فلس ماهی به نظر میرسید»
«قادر به دوباره دیدن بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او برخاست و حنانیا را تعمید داد»
این قسمت عمداً خالی گذاشته شده است.
شناسه مستتر فاعلی در «مینمود» اشاره به سولس دارد و «او» اشاره به عیسی، پسر خدا دارد.
لقبی مهم برای عیسی است.
«این» و «آن» اشاره به سولس دارد.
کلمه «همه» تعمیم است. ترجمه جایگزین: «آنانی که حرف او را شنیدند» یا «بسیاری که او را شنیدند»
این پرسش بدیهی و منفی بر اینکه سولس واقعاً همانی است که ایمانداران را جفا رسانده، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «این همان است که کسانی را که در اروشلیم نام عیسی را آوردند، جفا رساند!»
اینجا «نام» اشاره به عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «اسم عیسی»
آنها به این خاطر ناآرام شدند که راهی برای رد استدلال سولس در مورد مسیح بودن عیسی نمییافتند.
کلمه «او را » در این قسمت اشاره به سولس دارد.
این اشاره به رهبران یهودی دارد. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی کسی نقشه آنها را به سولس گفت» یا «ولی سولس از نقشه آنها خبردار شد»
این شهر دیوارهایی داشت که دور تا دور آن را گرفته بودند. مردم معمولاً فقط از طریق دروازهها به شهر ورود و خروج میکردند.
کسانی که بر پیغام سولس در مورد عیسی مسیح ایمان داشتند و از تعالیم او پیروی میکردند.
«از طناب استفاده کرده و او را در سبدی از طریق حفرهای در دیوار به پایین فرستادند»
«او» و مشتقات آن اشاره به سولس دارد.
اینجا «همه» تعمیم است ولی ممکن است که اشاره به هر شخصی داشته باشد. ترجمه جایگزین: «ولی همه از او میترسیدند»
«او را» اشاره به سولس دارد و شناسه فاعلی مستتر در افعال اشاره به برنابا دارد.
روشی است که به آن واسطه میگوید او پیغام انجیل عیسای مسیح را بیترس موعظه[اعلام][بشارت] یا تعلیم میداد. ترجمه جایگزین: «او آشکار پیغام عیسی را موعظه میکرد»
شناسه فاعلی مستتر در افعال اشاره به پولس دارند. کلمه «ایشان» احتمالاً اشاره به رسولان و شاگردان دیگر در اورشلیم دارد. این اصطلاح یعنی پولس توانست آزادانه با ایمانداران اورشلیم همکاری کند.
معانی محتمل: ۱) این فقط به عیسی اشاره دارد و میگوید که پولس درباره که حرف میزند. ترجمه جایگزین: «در مورد عیسی» ۲) «نام» کنایه از اقتدار است. ترجمه جایگزین: «تحت اقتدار خداوند عیسی» یا «با اقتداری که خداوند عیسی به ما سپرده است.» یا «با اقتداری که خداوند عیسی به ما سپرده است»
سولس سعی میکرد استدلالات خود را با یهودیان یونانی زبان مطرح کند.
اینجا کلمه برادران اشاره به ایمانداران اورشلیم دارد.
عبارت «به قیصریه [پایین] بردند» به این دلیل استفاده شده که قیصریه در ارتفاعی پایینتر از اورشلیم قرار داشت.
قیصریه بندرگاه بود. برادران احتمالاً پولس را با کشتی به تارسوس فرستادند.
آیه ۳۱ اعلامی است که اطلاعاتی جدید در مورد رشد کلیسا را ارائه میدهد.
اولین باری است که برای «کلیسا» کلمهای مفرد استفاده میشود. این کلمه اشاره به بیش از یک جماعت محلی دارد. اینجا به ایمانداران سراسر اسرائیل اشاره دارد.
«در آرامش زندگی میکردند» این بدان معناست که جفای آغاز شده با قتل استیفان به پایان رسیده بود.
عامل این کار یا خداوند بود و یا روحالقدس. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به آنها کمک کرد تا رشد کنند» یا «روح القدس آنان را بنا کرد»
«راه رفته» استعاره از زندگی کردن است. ترجمه جایگزین: «در اطاعت خداوند زندگی میکردند» یا «جلال دادن خداوند را ادامه دادند»
«با روح القدسی که تقویت کننده و مشوق آنها بود»
اینجا داستان از سولس به بخش جدیدی درمورد پطرس انتقال مییابد.
این عبارت بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند.
این تعمیمی است برای ملاقات پطرس و ایمانداران در بسیاری از نواحی یهودیه، جلیل و سامره.
عبارت «فرود آمد» به خاطر ارتفاع کمتر لُدَّه نسبت به مکانهای دیگر استفاده شده است.
لُدَّه شهری در ۱۸ کیلومتری جنوب شرقی یافا بود. این شهر در عهد عتیق و اسرائیل مدرن لاد نامیده میشود.
پطرس عمداً به دنبال آن مرد فلج نبود، ولی اتفاقی به او بر خورد. ترجمه جایگزین: «پطرس مردی را ملاقات کرد»
این کلمات اینیاس را به عنوان شخصیتی جدید در داستان معرفی میکند.
این اطلاعات پس زمینهای در مورد اینیاس را ارائه میدهد.
یعنی او توان راه رفتن نداشت. احتمالاً نمیتوانست مابقی قسمتهای بدنش را از کمر به پایین تکان دهد.
«بستر خود را جمع کن»
این تعمیم است و اشاره به بسیاری از ساکنین آنجا دارد. ترجمه جایگزین: «آنهایی که در لده و سارون زندگی میکردند» یا «بسیاری از مردمی که در لده و سارون زندگی میکردند»
شهر لُدَّه در دشت سارون قرار گرفته است.
شاید بیان اینکه آنها شاهد شفا یافتن آن مرد بودند مفید باشد. ترجمه جایگزین: «مردی را دیدند که پطرس شفا داد»
اینجا «به سوی خداوند بازگشت کردند» استعاره از شروع اطاعت آنها از خدا است. ترجمه جایگزین: «و آنها از گناهان توبه کرده و از خداوند اطاعت نمودند»
آیات ۳۶ و ۳۷ اطلاعات پس زمینهای درباره زنی به نام طابیتا هستند.
لوقا همچنان تعریف کردن داستان با رویدادهای جدید در مورد پطرس را ادامه میدهد.
بخش جدیدی از داستان را معرفی میکند.
طابیتا اسمی آرامی است و اسم او به یونانی دورکاس است. هر دوی آنها به معنی «غزال» هستند. ترجمه جایگزین: «طابیتا، که یونانی آن دورکاس بود. این زن»
«کارهای نیکو انجام میداد و اعمال رحیمانه از او سر میزد» [نیکوکاری و اعمالی از روی رحمت انجام میداد]
آیات ۳۶ و ۳۷ اطلاعات پس زمینه درباره زنی به اسم طابیتا در اختیار ما قرار میدهند.
این اشاره به زمانی دارد که پطرس در یافا بود. این را میتوانید بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که پطرس در همان نزدیکی بود»
این غسل به منظور آماده کردن او برای تدفین انجام شده است.
این کار در دید قرار دادن موقت جنازه حین مراسم تدفین بوده است.
«شاگردان دو نفر را پیش پطرس فرستادند»
«به بالا خانه جایی که جنازه دورکاس را خوابانده بودند»
احتمال دارد به دلیل کوچک بودن آن شهر، همه بیوه زنان آنجا بوده باشند.
زنانی که شوهرانشان وفات کرده و بنابراین به کمک نیاز داشتند.
«وقتی که هنوز با شاگردان بود»
«به آنها گفت اتاق را ترک کنند» پطرس همه را بیرون کرد تا تنها برای طابیتا دعا کند.
پطرس دست او را گرفت و به او کمک کرد تا بلند شود.
احتمالاً بیوه زنان هم ایماندار بودند، ولی از آنجا که طابیتا برای آنها اهمیت زیادی داشت، ذکر شدهاند.
داستان طابیتا در آیه ۴۲ تمام میشود. آیه ۴۳ به ما میگوید بعد از پایان داستان چه بر سر پطرس میآید.
این قسمت اشاره به معجزه پطرس در زنده کردن طابیتای وفات کرده دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم در سراسر یافا این موضوع را شنیدند»
«به انجیل خداوند عیسی ایمان آوردند»
داستان طابیتا در آیه ۴۲ تمام میشود. آیه ۴۳ به ما میگوید که بعد از پایان داستان چه اتفاقی برای پطرس میافتد.
«از قضا» این شروع اتفاقی جدید در داستان را معرفی میکند.
«مردی به اسم شمعون که از پوست حیوانات چرم درست میکرد»
1و در قیصریّه مردی کرنیلیوس نام بود،یوزباشی فوجی که به ایطالیانی مشهور است.2و او با تمامی اهل بیتش متقی و خداترس بود که صدقه بسیار به قوم میداد و پیوسته نزد خدا دعا میکرد.3روزی نزدیک ساعت نهم، فرشته خدا را در عالم رؤیا آشکارا دید که نزد او آمده، گفت، ای کرنیلیوس!4آنگاه او بر وی نیک نگریسته و ترسان گشته، گفت، چیست ای خداوند؟ به وی گفت، دعاها و صدقات توبجهت یادگاری به نزد خدا برآمد.5اکنون کسانی به یافا بفرست و شمعونِ ملقّب به پطرس را طلب کن6که نزد دباغّی شمعون نام که خانهاش به کناره دریا است، مهمان است. او به تو خواهد گفت که، تو را چه باید کرد.7و چون فرشتهای که به وی سخن میگفت غایب شد، دو نفر از نوکران خود و یک سپاهی متّقی از ملازمان خاصّ خویشتن را خوانده،8تمامی ماجرا را بدیشان باز گفته، ایشان را به یافا فرستاد.9روز دیگر چون از سفر نزدیک به شهر میرسیدند، قریب به ساعت ششم، پطرس به بام خانه برآمد تا دعا کند.10و واقع شد که گرسنه شده، خواست چیزی بخورد. امّا چون برای او حاضر میکردند، بیخودی او را رخ نمود.11پس آسمان را گشاده دید و ظرفی را چون چادری بزرگ به چهار گوشه بسته، به سوی زمین آویخته بر او نازل میشود،12که در آن هر قسمی از دوابّ و وحوش و حشرات زمین و مرغان هوا بودند.13و خطابی به وی رسید که ای پطرس برخاسته، ذبح کن و بخور.14پطرس گفت، حاشا خداوندا زیرا چیزی ناپاک یا حرام هرگز نخوردهام.15بار دیگر خطاب به وی رسید که آنچه را خدا پاک کرده است، تو حرام مخوان.16و این سه مرتبه واقع شد که در ساعت آن ظرف به آسمان بالا برده شد.17و چون پطرس در خود بسیار متحّیر بود که این رؤیایی که دید چه باشد، ناگاه فرستادگان کرنیلیوس خانهٔ شمعون را تفحّص کرده، بر درگاه رسیدند،18و ندا کرده، میپرسیدند که شمعون معروف به پطرس در اینجا منزل دارد؟19و چون پطرس در رؤیا تفکّر میکرد، روح وی را گفت، اینک، سه مرد تو را میطلبند.20پسبرخاسته، پایین شو و همراه ایشان برو و هیچ شکّ مبر زیرا که من ایشان را فرستادم.21پس پطرس نزد آنانی که کرنیلیوس نزد وی فرستاده بود، پایین آمده، گفت، اینک، منم آن کس که میطلبید. سبب آمدن شما چیست؟22گفتند، کرنیلیوسِ یوزباشی، مردِ صالح و خداترس و نزد تمامی طایفه یهود نیکنام، از فرشته مقدّس الهام یافت که تو را به خانهٔ خود بطلبد و سخنان از تو بشنود.23پس ایشان را به خانه برده، مهمانی نمود. و فردای آن روز پطرس برخاسته، همراه ایشان روانه شد و چند نفر از برادران یافا همراه او رفتند.24روز دیگر وارد قیصریّه شدند و کرنیلیوس خویشان و دوستان خاصّ خود را خوانده، انتظار ایشان میکشید.25چون پطرس داخل شد، کرنیلیوس او را استقبال کرده، بر پایهایش افتاده، پرستش کرد.26امّا پطرس او را برخیزانیده، گفت، برخیز، من خود نیز انسان هستم.27و با او گفتگوکنان به خانه درآمده، جمعی کثیر یافت.28پس بدیشان گفت، شما مطّلع هستید که مرد یهودی را با شخص اجنبی معاشرت کردن یا نزد او آمدن حرام است. لیکن خدا مرا تعلیم داد که هیچکس را حرام یا نجس نخوانم.29از این جهت به مجرّد خواهش شما بیتأمّل آمدم و الحال میپرسم که از برای چه مرا خواستهاید.30کرنیلیوس گفت، چهار روز قبل از این، تا این ساعت روزهدار میبودم؛ و در ساعت نهم در خانهٔ خود دعا میکردم که ناگاه شخصی با لباس نورانی پیش من بایستاد31و گفت، ای کرنیلیوس دعای تو مستجاب شد و صدقات تو در حضور خدا یادآور گردید.32پس به یافا بفرست وشمعونِ معروف به پطرس را طلب نما که در خانهٔ شمعون دبّاغ به کناره دریا مهمان است. او چون بیاید با تو سخن خواهد راند.33پس بیتأمّل نزد تو فرستادم و تو نیکو کردی که آمدی. الحال همه در حضور خدا حاضریم تا آنچه خدا به تو فرموده است بشنویم.34پطرس زبان را گشوده، گفت، فیالحقیقت یافتهام که خدا را نظر به ظاهر نیست،35بلکه از هر امّتی، هر که از او ترسد و عمل نیکو کند، نزد او مقبول گردد.36کلامی را که نزد بنیاسرائیل فرستاد، چونکه به وساطت عیسی مسیح که خداوندِ همه است به سلامتی بشارت میداد،37آن سخن را شما میدانید که شروع آن از جلیل بود و در تمامی یهودیّه منتشر شد، بعد از آن تعمیدی که یحیی بدان موعظه مینمود،38یعنی عیسی ناصری را که خدا او را چگونه به روحالقدس و قوّت مسح نمود که او سیر کرده، اعمال نیکو بجا میآورد و همه مقهورین ابلیس را شفا میبخشید زیرا خدا با وی میبود.39و ما شاهد هستیم بر جمیع کارهایی که او در مرزوبوم یهود و در اورشلیم کرد که او را نیز بر صلیب کِشیده، کُشتند.40همان کس را خدا در روز سوم برخیزانیده، ظاهر ساخت،41لیکن نه بر تمامی قوم بلکه بر شهودی که خدا پیش برگزیده بود، یعنی مایانی که بعد از برخاستن او از مردگان با او خورده و آشامیدهایم.42و ما را مأمور فرمود که به قوم موعظه و شهادت دهیم بدین که خدا او را مقرّر فرمود تا داور زندگان و مردگان باشد.43و جمیع انبیا بر او شهادت میدهند که هر که به وی ایمان آوَرَد، به اسم او آمرزش گناهان را خواهدیافت.44این سخنان هنوز بر زبان پطرس بود که روحالقدس بر همهٔ آنانی که کلام را شنیدند، نازل شد.45و مؤمنان از اهل ختنه که همراه پطرس آمده بودند، در حیرت افتادند از آنکه بر امّتها نیز عطای روحالقدس افاضه شد،46زیرا که ایشان را شنیدند که به زبانها متکلّم شده، خدا را تمجید میکردند.47آنگاه پطرس گفت، آیا کسی میتواند آب را منع کند، برای تعمید دادن اینانی که روحالقدس را چون ما نیز یافتهاند.48پس فرمود تا ایشان را به نام عیسی مسیح تعمید دهند. آنگاه از او خواهش نمودند که روزی چند توقّف نماید.
یهودیان باور داشتند که اگر غذای غیر یهودیان را بخورند یا با غیر یهودیان ملاقات داشته باشند ناپاک میشوند. به این خاطر بود که فریسیان برضد این کار قوانینی وضع کرده بودند تا قوم را از خوردن غذایی که خلاف شریعت است باز دارند. شریعت موسی میگوید که برخی از غذاها ناپاک هستند، ولی نمیگوید که قوم خدا نمیتوانند با غیر یهودیان غذا بخوردند یا معاشرت کنند.
and )
روحالقدس بر شنوندگان پولس «نازل شد». این به یهودیان ایماندار نشان داد که غیر یهودیان هم میتوانند درست مانند ایمانداران یهودی روحالقدس را دریافت کنند. بعد از آن، غیر یهودیان تعمید گرفتند.
نویسنده اطلاعات پس زمینهای در مورد کرنیلیوس را ارائه میدهد.
این شروع قسمتی از داستان در مورد کرنیلیوس است.
روشی برای معرفی شخصی جدید در متون تاریخی بود.
«از قیصریه کسی به بنام کرنیلیوس. او افسر بود که از بخش ایتالیایی ارتش روم ۱۰۰ سرباز زیر دست دارد»
نویسنده ارائه اطلاعات پس زمینهای درباره کرنیلیوس را به اتمام میرساند.
مردی که میخواست کاری را انجام دهد که خدا انتظار آن را دارد.
خدارا با خوف و احترامی عمیق پرستش میکرد.
کلمه «پیوسته» تعمیم است. ترجمه جایگزین: «نزد خدا بسیار دعا میکرد» یا «مرتب نزد خدا دعا میکرد»
«ساعت سه بعد از ظهر». این ساعت برای یهودیان زمان دعای معمول در بعد از ظهر بود.
«کرنیلیوس به وضوح دید»[کرنیلیوس آشکار دید]
اینجا به طور ضمنی اشاره شده که هدایا و دعاهای او توسط خدا پذیرفته شداند. ترجمه جایگزین: «خدا از دعای ما خشنود است.... به حضور خدا رفتند»
کسی که از پوست حیوانات چرم درست میکرد.
«هنگامی که رویای کرنیلیوس از جانب فرشته به پایان رسیده بود»
سربازی که میخواست آنچه خدا انتظار دارد را انجام دهد. ببینید کلمه «متقی» را در <اعمال ۱۰: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
کرنیلیوس رویایش[مشاهدهاش] را به دو نفر از خادمان خود و یکی از سربازانش توضیح داد.
«دو تن از خادمان و یک سرباز را به یافا فرستاد»
اینچا اشاره به دو خادم کرنیلیوس و سرباز تحت فرمان او دارد(<اعمال ۱۰: ۷>)
داستان از کرنیلیوس به آنچه خدا به پطرس میگوید، انتقال مییابد.
«حدود ظهر»
سقف خانهها صاف بودند و مردم معمولاً کارهایی گوناگون بر سقف خانههای خود انجام میدادند
«قبل از اینکه پخت غذا تمام شود»
«خدا به او رویایی داد[ خدا او را به حالت خلسه برد]» یا «او رویایی دید»
این آغاز رویای پطرس بود. این قسمت را میتوانید در قالب جملهای جداگانه ترجمه کنید.
ظرفی که حیوانات را در آن میگذاشتند ظاهری مثل تکه پارچه چهارگوش و بزرگ داشت.
«به چهار گوشه آویخته» یا «با چهارگوشه خود از مابقی خود بالاتر»
گوینده مشخص نشده است. «خطاب» احتمالاً خدا بود. گرچه میتواند صدای فرشتهای از جانب خدا باشد.
«انجام نخواهم داد»
این قسمت به طور ضمنی میگوید که «هر قسمی از دوابّ و وحوش و حشرات زمین و مرغان هوا» (<اعمال ۱۰: ۱۲>) حیواناتی هستند که موسی قوم را از خوردن آنها قدغن کرد.
این اشاره به حیوانات در آن چادر دارد.
«اگر خدا سخن میگوید، او خود را با سوم شخص خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «آنچه من، خدا، پاک ساختهام»
معانی محتمل: ۱) پطرس این کلام را سه بار «آنچه خداوند پاک ساخته تو نباید حرام بخوانی» را شنید ۲) کلاً سه مرتبه ظرف[سفره] از آسمان نازل شد و پطرس شنید و به آن صدا پاسخ داد. بهترین کار این است که بدون اضافه کردن اطلاعات این قسمت را ترجمه کنید.
یعنی او جهت درک معنای این رویا با مشکل رو به رو بود.
کلمه «ناگاه[اینک]» توجه ما را به اطلاعات تعجب آوری که در ادامه میآید جلب میکند در این مورد به دو مردی اشاره دارد که بر دروازه هستند.
«بر درگاه خانه ایستاده بودند».این به طور ضمنی اشاره دارد که خانه دیوار و در داشت و از آن در برای ورود به آن ملک استفاده میشد.
قبل از اینکه آنها به خانه برسند اتفاق افتاد. چنین امری را میتوانید جلوتر در همین آیه بیان کنید. درست همانطور که ترجمه UDB چنین کاری را انجام داده است. [[در فارسی انجام نشده]]
کرنیلیوس حینی که سراغ پطرس را میگرفت، بیرون در ماند.
«معنای آن رویا را از خود میپرسید»
«روحالقدس»
«توجه کنید، چون آنچه میگویم مهم و حقیقت است: سه»
برخی از متون باستانی عددی متفاوت برای تعداد این مردان در نظر گرفتهاند.
«از سقف خانه پایین برو»
طبیعی بود که پطرس نخواهد با آنها برود چون غریبه و غیر یهودی بودند.
«من کسی هستم که به دنبالش هستید»
شناسه مستتر فاعلی در «گفتند» اشاره به دو خادم و سربازی دارد که از طرف کرنیلیوس آمده بودند. (<اعمال ۱۰: ۷>)
این قسمت را میتوان در چند جمله تقسیم بندی کرد و به حالت معلوم بیان کرد، همان طور که در UDB انجام شده است.
خداوند را با احترام و حیرت[ تکریم] پرستش میکنند.
اینجا در تعداد اشخاص با کلمه «تمامی» مبالغه انجام شده است تا بر این تاکید کند که این در میان یهودیان تا چه اندازه گسترده شناخته شده بود.
کلمه «ایشان را» اشاره به دو خادم و سرباز از طرف کرنیلیوس دارد. (ا<عمال ۱۰: ۷>)
سفر به قیصریه بسیار طولانی بود و نمیتوانستند بعد از ظهر راهی این سفر شوند.
«مهمان او باشند»
این قسمت اشاره به ایماندارانی دارد که در یافا زندگی میکردند.
فردای آن روزی است که یافا را ترک کردند. سفر به قیصریه بیش از یک روز طول کشید.
«کرنیلیوس انتظار آنها را داشت»
«وقتی پطرس وارد خانه شد»
«زانو زد و صورتش را بر پای پطرس گذاشت» این کار را از روی احترام انجام داد.
او عمداً این کار را کرد تا نشان دهد که عبادت میکند.
پطرس کرنیلیوس را به خاطر پرستش خود به نرمی توبیخ کرد. ترجمه جایگزین: «من را نپرست! من فقط انسانی هستم مانند تو»
کلمه «با او» اشاره به کرنیلیوس دارد و شناسههای فاعلی مستتر در افعال اشاره به پطرس دارند.
پطرس مردمی که در خانه کرنیلیوس جمع شده بود را خطاب قرار میدهد.
«خیلی از غیر یهودیان با هم جمع شده بودند.» این به طور ضمنی اشاره میکند که مدعوین کرنیلیوس غیر یهودی بودند.
اینجا کلمه «بدیشان» و «شما» شامل کرنیلیوس و حضار غیر یهودی میشود پس جمع هستند.
«برای مردی یهودی ممنوع است.»این اشاره به شریعت مذهب یهود دارد.
اشاره به کسانی دارد که یهودی نبودند وبه طور خاص اشاره به محل زندگی آنها ندارد.
تمام مشتقات «شما» اشاره به کرنیلیوس و غیر یهودیان حاضر دارد، پس جمع است.
کرنیلیوس در آیات ۳۱ و ۳۲ آنچه فرشته هنگام ظهور در ساعت نهم به او گفته بود را نقل قول میکند. مشتقات کلمه «تو» مفرد هستند. کلمه «ما» شامل پطرس نمیشود.
and
کرنیلیوس به سوال پطرس جواب میدهد.
کرنیلیوس اشاره به روز قبل از شب سوم دارد که با پطرس حرف زده است. فرهنگ کتاب مقدسی روز جاری را طوری میشمارد که روز قبل از شب سوم «چهار روز قبل» حساب میشود. فرهنگ غربی روز جاری را نمیشمارد، پس خیلی از ترجمههای غربی مینویسند «سه روز پیش»
برخی از متون باستانی به جای «دعا کردن» میگویند «روزه گرفتم و دعا کردم»
این ساعتی معمول در بعد از ظهر بود که یهودیان دعا میکردند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دعای تو را شنید»
«توجه خدا را به تو جلب کرد.» مقصود از چنین سخنی فراموشکاری خدا نیست.
«به شمعون میگوید که کسی که پطرس صدایش میزنند پیش تو میآید»
«فوراً»
این جمله روشی مودبانه برای تشکر کردن از آمدن پطرس است. ترجمه جایگزین: «از اینکه آمدی ممنونم»
این اشاره به کرنیلیوس و خانواده او دارد و شامل پطرس نمیشود، پس منحصر است.
«با خدا حاضرند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه خداوند به تو گفته تا بگویی»
پطرس صحبت خود با کسانی که در خانه کرنیلیوس بودند را آغاز میکند.
«صحبت را شروع کرد»
این بدان معناست که دانستن آنچه میخواهد بگوید، اهمیتی خاص دارد.
«خدا لطف خود را شامل کسانی خاص نمیکند»
«او هرکس را که از او میترسد قبول میکند و عمل نیکو را انجام میدهد» [او ترسندگان خود را میپذیرد و اعمال پارسایانه انجام میدهد]
پیش خدا
با خوف[ تکریم][هیبت] و احترامی عمیق پرستش میکند.
تمام موارد سوم شخص اشاره به خداوند دارند.
پطرس صحبت با کرنیلیوس و مهمانانش را ادامه میدهد.
«همه» یعنی «همه مردم».
کلمه «تمامی» تعمیم است. ترجمه جایگزین: «در سراسر یهودیه» یا «در تمام یهودیه»
«بعد از اینکه یحیی به مردم موعظه کرد و توبه کرد و بعد آنها را تعمید داد»
این جمله بلند که در آیه ۳۶ شروع میشود را میتوان در چندین جمله کوتاه کرد درست همانطور که در UDB انجام شده است. «تو همه را میدانی. خودتان میدانید... اعلام میکنید. تو از وقایع باخبری...به قوت» [در فارسی انجام نشده]
در این قسمت به نحوی از روح القدس و قوت خدا سخن گفته شده که گویی چیزی هستند که میتوان آنها را بر کسی ریخت.
کلمه «همه» تعمیم است. ترجمه جایگزین: «کسانی که توسط شیطان بر آنها ظلم روا رفته بود» یا «کسانی که مقهور شیطان بودند»
اصطلاح «با وی میبود» به معنای به او کمک میکرد است.
کلمه «ما» اشاره به پطرس و رسولان و ایماندارانی دارد که هنگام زندگی زمینی عیسی با او بودند و شامل شنوندگان نمیشود.
این در اصل اشاره به منطقه یهودیه دارد.
روشی دیگر برای اشاره به صلیب کشیده شدن است. ترجمه جایگزین: «او را بر صلیب چوبی به میخ کشیدند»[در فارسی انجام شده]
«همان کس را» اشاره به عیسی دارد.
اینجا برخیزاند اصطلاحی به معنای باعث زنده شدن مجدد مردهای است. ترجمه جایگزین: «خدا باعث زنده شدن او شد»
«روز سوم بعد از اینکه او مرد»
«به بسیاری اجازه داد که بعد از برخاستن او از مردگان او را ببینید»
کلمه «ما» اشاره به پطرس، رسولان و ایماندارانی دارد که هنگام زندگی زمینی با عیسی بودند و شامل مخاطبین او نمیشود. کلمه «او از» و «او» اشاره به عیسی دارد.
از میان کسانی که مرده بودند. این عبارت توصیفگر همه مردگان عالم اموات است.
اینجا کلمه «ما را» شامل پطرس و ایمانداران میشود و شامل مخاطبین نمیشود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا این عیسی را انتخاب فرمود»
این اشاره به کسانی دارد که هنوز زندهاند و کسانی که مردهاند. ترجمه جایگزین: «آنانی که زنده هستند و آنانی که مردهاند»
پطرس صحبت خود در خانه کرنیلیوس را با همه تمام میکند، سخنانی که در اعمال ۱۰: ۳۴ آغاز شدند.
«تمام انبیا که شاهد عیسی بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کند. ترجمه جایگزین: «خدا گناهان همه کسانی که به خاطر کار عیسی به او ایمان داشتند را میآمرزد.»
«اسم او» اشاره به عمل عیسی دارد. اسم او یعنی «خدایی که نجات میدهد.» ترجمه جایگزین: «از طریق کاری که عیسی برای آنها انجام داد»
کلمه «نازل شد» نشان میدهد که آن رویداد ناگهان اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «روحالقدس ناگهان آمد»
اینجا «همه» اشاره به غیر یهودیان دارد که در خانه بودند. کسانی که به سخنان پطرس گوش میدادند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا روحالقدس را فرو ریخت»
خود روحالقدس آن عطا بود
در این قسمت به نحوی از روحالقدس سخن گفته شده که گویی چیزی است که بر مردم ریخته میشود. چنین تشبیهی به طور ضمنی اشاره به مقداری سخاوتمندانه دارد. ترجمه جایگزین: «سخاوتمندانه داده شد»
«هدیهای رایگان»
«نیز» اشاره به این واقعیت دارد که روحالقدس به ایمانداران یهودی داده شده است.
این زبانها آن موقع شناخته شده بودند و به این واسطه سبب شدند که یهودیان بر پرستش حقیقی غیر یهودیان اذعان یابند.
پطرس از این سوال استفاده کرد تا یهودیان مسیحی را به این متقاعد کند که ایماندران غیر یهودی هم باید تعمید یابند. ترجمه جایگزین: «کسی نباید آب را از این مردم دریغ کند! ما باید آنها را تعمید دهیم چون مثل ما روحالقدس را دریافت کردهاند»
کلمه «او» یا «او را» اشاره به پطرس دارد.
این پایان قسمتی از داستان درباره کرینلیوس است.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند یهودیان مسیحی کسانی بودند که باید غیر یهودیان را تعمید میدادند. ترجمه جایگزین: «پطرس به ایماندران غیر یهودی دستور داد تا اجازه دهند ایماندران یهودی آنها را تعمید دهند» یا «پطرس به یهودیان مسیحی دستور داد که آنها را تعمید دهند.»
اینجا «در نام عیسی» دلیل تعمید و ایمان آنها به عیسی را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «به عنوان ایماندران به عیسی تعمید یابند»
1پس رسولان و برادرانی که در یهودیّهبودند، شنیدند که امّتها نیز کلام خدا را پذیرفتهاند.2و چون پطرس به اورشلیم آمد، اهل ختنه با وی معارضه کرده،3گفتند که با مردم نامختون برآمده، با ایشان غذا خوردی!4پطرس از اوّل مفصّلاً بدیشان بیان کرده، گفت،5من در شهر یافا دعا میکردم که ناگاه در عالم رؤیا ظرفی را دیدم که نازل میشود مثل چادری بزرگ به چهار گوشه از آسمان آویخته که بر من میرسد.6چون بر آن نیک نگریسته، تأمّل کردم، دَوابّ زمین و وحوش و حشرات و مرغان هوا را دیدم.7و آوازی را شنیدم که به من میگوید، ای پطرس برخاسته، ذبح کن و بخور.8گفتم، حاشا خداوندا، زیرا هرگز چیزی حرام یا ناپاک به دهانم نرفته است.9بار دیگر خطاب ازآسمان در رسید که، آنچه خدا پاک نموده، تو حرام مخوان.10این سه کَرَّت واقع شد که همه باز به سوی آسمان بالا برده شد.11و اینک، در همان ساعت سه مرد از قیصریّه نزد من فرستاده شده، به خانهای که در آن بودم، رسیدند.12و روح مرا گفت که، با ایشان بدون شکّ برو. و این شش برادر نیز همراه من آمدند تا به خانهٔ آن شخص داخل شدیم.13و ما را آگاهانید که چطور فرشتهای را در خانهٔ خود دید که ایستاده به وی گفت، کسان به یافا بفرست و شمعونِ معروف به پطرس را بطلب14که با تو سخنانی خواهد گفت، که بدانها تو و تمامی اهل خانهٔ تو نجات خواهید یافت.15و چون شروع به سخن گفتن میکردم، روحالقدس بر ایشان نازل شد، همچنانکه نخست بر ما.16آنگاه بخاطر آوردم سخن خداوند را که گفت، یحیی به آب تعمید داد، لیکن شما به روحالقدس تعمید خواهید یافت.17پس چون خدا همان عطا را بدیشان بخشید، چنانکه به ما محض ایمان آوردن به عیسی مسیحِ خداوند، پس من که باشم که بتوانم خدا را ممانعت نمایم؟18چون این را شنیدند، ساکت شدند و خدا را تمجیدکنان گفتند، فیالحقیقت، خدا به امّتها نیز توبه حیاتبخش را عطا کرده است!19و امّا آنانی که بهسبب اذّیتی که در مقدمه استیفان برپا شد متفرّق شدند، تا فینیقیا و قپرس و اَنطاکیّه میگشتند و به هیچکس به غیر از یهود و بس کلام را نگفتند.20لیکن بعضی از ایشان که ازاهل قپرس و قیروان بودند، چون به اَنطاکیّه رسیدند با یونانیان نیز تکلّم کردند و به خداوند عیسی بشارت میدادند،21و دست خداوند با ایشان میبود و جمعی کثیر ایمان آورده، به سوی خداوند بازگشت کردند.22امّا چون خبر ایشان به سمع کلیسای اورشلیم رسید، بَرنابا را به اَنطاکیّه فرستادند23و چون رسید و فیض خدا را دید، شادخاطر شده، همه را نصیحت نمود که از تصمیم قلب به خداوند بپیوندند.24زیرا که مردی صالح و پر از روحالقدس و ایمان بود و گروهی بسیار به خداوند ایمان آوردند.25و برنابا به طرسوس برای طلب سَولُس رفت و چون او را یافت به اَنطاکیّه آورد.26و ایشان سالی تمام در کلیسا جمع میشدند و خلقی بسیار را تعلیم میدادند و شاگردان نخست در انطاکیه به مسیحی مسمّیٰ شدند.27و در آن ایّام انبیایی چند از اورشلیم به اَنطاکیّه آمدند28که یکی از ایشان اغابوس نام برخاسته، به روح اشاره کرد که قحطی شدید در تمامی ربع مسکون خواهد شد و آن در ایام کَلُودیُوسِ قیصر پدید آمد.29و شاگردان مصمّم آن شدند که هر یک برحسب مقدور خود، اعانتی برای برادرانِ ساکنِ یهودیه بفرستند.30پس چنین کردند و آن را به دست بَرنابا و سولس نزد کشیشان روانه نمودند.
تقریباً همه ایمانداران اولیه، یهودی بودند. لوقا در این باب مینویسد که خیلی از غیر یهودیان شروع به ایمان آوردن به عیسی کرده بودند. آنها باور داشتند که پیغام در مورد عیسی حقیقت است، پس بنابراین شروع به «دریافت کلام خدا» کردند. برخی از ایمانداران در اورشلیم باور نداشتند که غیر یهودیان به واقع بتوانند پیرو عیسی باشند، پس پطرس پیش آنها رفت و به آنها گفت که چه شده و چطور دیده که غیر یهودیان کلام را پذیرفته و روحالقدس را دریافت کردهاند.
این شروع رویدادی تازه در داستان است.
این بخش جدید از داستان را نشانگذاری میکند.
این کلمه به ایمانداران در یهودیه اشاره دارد.
«که در استان یهودیه بودند»
این جمله به این واقعیت اشاره دارد که غیر یهودیان به پیغام انجیل عیسای مسیح باور داشتند. ترجمه جایگزین: «پیغام خدا در مورد عیسی را باور داشتند»
پطرس وارد اورشلیم میشود و صحبت خود با یهودیان را شروع میکند.
اورشلیم از دیگر مناطق اسرائیل بالاتر بود، پس برای اسرائیلیها معمول بود که وقتی از رفتن به اورشلیم حرف میزنند بگویند «پایین آمدن» و هنگام آمدن بگوید «بالا آمدن» به اورشلیم.
این اشاره به یهودیانی دارد که باور داشتند همه ایمانداران باید ختنه شود. ترجمه جایگزین: «برخی از ایمانداران یهودی در اورشلیم که میخواستند همه پیروان مسیح ختنه شوند»
عبارت «مردان نامختون» اشاره به غیر یهودیان دارد.
غذا خوردن یهودیان با غیریهودیان ضد سنت یهودی بود.
پطرس با تعریف کردن رویای خود به یهودیان جواب میدهد و به آنها از آنچه در خانه کرنیلیوس روی داد میگوید.
پطرس ایمانداران یهودی را نقد نمیکند، بلکه به طریقی دوستانه عکسالعمل نشان داده و به آنها توضیحاتی میدهد.
«دقیقاً آن طور که اتفاق افتاده است»
ظرفی[محفظهای] که حیوانات را نگه داشته بود ظاهری مثل سفره[پارچه] مربع چهار گوش داشت. ببینید این کلمات را در اعمال ۱۰: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید.
«از چهار گوش نگه داشته شده بود» یا «نسبت به مابقی از چهار گوشه بالا نگه داشته شده » ببینید در <اعمال ۱۰: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
از جواب پطرس برداشت میشود که شریعت موسی به یهودیان دستور داده که برخی از آن حیوانات را نخورند. ببینید عبارت مشابه در <اعمال ۱۰: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «حیوانات و پرندگانی که شریعت موسی خوردن آنها را قدغن کرده بود»
این احتمالاً به حیواناتی اشاره دارد که مردم نمیتوانستند رام و کنترل کنند یا چنین کاری نمیکردند.
اینها خزندگان هستند.
هویت آنکه سخن میگوید مشخص نشده است. «آواز» احتمالاً خدا است، اگرچه ممکن است فرشته خدا باشد. ببینید «آواز» را در <اعمال ۱۰: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
«چنین نمیکنم». ببینید این کلمه را در <اعمال ۱۰: ۱۴> ترجمه کردهاید.
ظاهراً حیواناتی که در آن سفره بودند از حیواناتی بودند که شریعت یهود در عهد عتیق خوردن آنها را ممنوع کرده بود. این جمله را میتوانید به صورت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من تنها گوشتی را خوردهام که مقدس و پاک است»
طبق شریعت عهد عتیق، شخص از نظر روحانی به طرق مختلف «ناپاک» میشد، مثلاً با خوردن چندی از حیوانات منع شده.
این اشاره به حیواناتی دارد که در آن سفره بودند.
معانی محتمل: ۱) پطرس سه بار «آنچه خدا پاک کرده، شما نباید آلوده بخوانید» را شنید ۲) جمعاً سه بار آن سفره از آسمان به زمین آمد و پطرس صدا را شنید و به آن جواب داد. بهترین کار این است که بدون اضافه کردن اطلاعات اضافی این قسمت را ترجمه کنید. ببینید چطور «سه کرت واقع شد» را در اعمال ۱۰: ۱۶ ترجمه کردهاید.
اینجا کلمه «ما» اشاره به پطرس و ایماندران یافا دارد. این شامل مخاطبین کنونی او نیز نمیشود.
این کلمه ما را آگاه میکند که افرادی جدید در داستان هستند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«فوراً» یا «در همان وقت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آنها را فرستاد»
«به خاطر غیر یهودی بودن نسبت به آنها نگرانی نداشته باش»
«این شش برادر همراه من به قیصریه رفتند»
«این شش ایماندار یهودی»
این اشاره به خانه کرنیلیوس دارد.
«شمعون همچنین پطرس نامیده میشود.» ببینید عبارت مشابه در <اعمال ۱۰: ۳۲> چطور ترجمه کردهاید.
این اشاره به همه مردم در آن خانه دارد. ترجمه جایگزین: «هرکس که در آن خانه زندگی میکرد»
اینجا «بر ما» اشاره به پطرس، رسولان دیگر و همه ایمانداران یهودی دارد که در پنطیکاست روحالقدس را دریافت کردند.
این اشاره به عدم اتمام سخن پطرس و ادامه آن دارد.
پطرس برخی از قسمتها را حذف میکند تا داستان را کوتاه کند. ترجمه جایگزین: «روحالقدس بر ایماندران غیر یهودی آمد، همان طور که بر ایمانداران در پنطیکاست نازل شد.»
پطرس اشاره به روز پنطیکاست دارد.
این جمله را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا شما را در روحالقدس تعمید میدهد.»
کلمه «بدیشان» اشاره به کرنلیوس و غیر یهودیان و اهل خانه او دارد. کلمه «به ما» اشاره به سخنگویان و شنوندگان دارد، پس مشمول همه میشود.
پطرس صحبت خود را تمام میکند(سخنی که در <اعمال ۱۱: ۴> آغاز کرد) او با یهودیان در مورد رویای خود و اتفاقاتی که در خانه کرنلیوس افتاد صحبت میکند.
پطرس با استفاده از این سوال بر اطاعت خود از خدا تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «از آنجایی که خدا داد...دانستم که نمیتوانم بر ضد خدا بایستم»
پطرس اشاره به عطای روحالقدس دارد.
شناسه فاعلی مستتر در افعال اشاره به یهودیان ایمانداری دارد که پطرس با آنها سخن گفت.
«با پطرس بحث نکردند»
«خدا توبهای که حیات میبخشد را به غیر یهودیان نیز عطا کرده است». کلمه «حیات» اشاره به زندگی جاویدان دارد. اسم معنای «توبه» و «حیات» را میتوان در قالب افعالی چون «زندگی کردن» و «توبه کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به غیر یهودیان اجازه داد تا توبه کنند و جاودانه زندگی کنند.»
لوقا رویدادهایی را تعریف میکند که برای ایمانداران فراری پس از سنگسار استیفان رخ دادهاند.
بخش جدیدی از داستان را معرفی میکند.
یهودیان اذیت و آزار پیروان مسیح را به این دلیل شروع کردند که استیفان چیزهایی گفت و کرد که یهودیان نمیپسندیدند. به خاطر جفا، خیلی از پیروان مسیح اورشلیم را ترک کردند و به مکانهای مختلف رفتند.
«به جهات مختلف رفتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که یهودیان به خاطر استیفان جفا رسانده بودند، اورشلیم را ترک کردند.»
جفایی که به خاطر گفته و کرده استیفان روی داد.
ایمانداران فکر میکردند پیغام خدا فقط برای یهودیان است و شامل غیر یهودیان نمیشود.
اینها غیر یهودیان یونانی بودند، نه یهودیان. ترجمه جایگزین: «همچنین با غیر یهودیان یونانی زبان صحبت کردند»
دست خدا، نشان از کمک پر قوت اوست. ترجمه جایگزین: «خدا آن ایمانداران را قوت میبخشید تا بشارتی موثر داشته باشند»[خدا آن ایمانداران را تقویت میکرد تا بشارتی تاثیر گذار داشته باشند]
اینجا «بازگشت کردن به خداوند» استعاره از اطاعت از خداوند است. ترجمه جایگزین: «آنها از گناهان خود توبه کردند و شروع به اطاعت از خداوند نمودند»
شناسه مستتر فاعلی در «رسید» اشاره به برنابا دارد. کلمه «ایشان» اشاره به ایمانداران کلیسای اورشلیم دارد.
اینجا «سمع» اشاره به شنیدن این اتفاقات توسط ایمانداران دارد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران در کلیسا»
شناسه مستتر فاعلی در «دید» اشاره به برنابا دارد. «همه را» اشاره به ایماندارانی دارد که او در راه انطاکیه دید.
«دید خدا چقدر مهربانانه نسبت به ایمانداران عمل کرده است»
«به تشویق آنها ادامه داد»
«به خداوند وفادار بمانند» یا «به اعتماد به خداوند ادامه دهند»
اینجا «قلب» اشاره به اراده و امیال شخص دارد. ترجمه جایگزین: «با تمام اراده شما» یا «با تمام تعهد خود»
این آیه اشاره به برنابا دارد.
روحالقدس، برنابا را هنگامی که از روحالقدس اطاعت میکرد، تحت کنترل داشت.
اینجا در اصل کلمه «اضافه شدند» استفاده شده و به معنای این است که به آنچه ایمان آوردند که دیگران بر آن ایمان داشتند. ترجمه جایگزین: «خیلی از آنانی که به خداوند ایمان داشتند»
«خارج از شهر تارسوس»
«ایشان» اشاره به برنابا و سولس دارد.
احتمالا پیدا کردن سولس برای برنابا زمانبر و با کمی زحمت همراه بوده است.
این اتفاقی تازه را در داستان شروع میکند.
برنابا وسولس با هم در کلیسا جمع میشدند.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که مردم، ایمانداران را به این اسم صدا میزدند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«مردم انطاکیه شاگردان را مسیحی صدا میزدند»
«برای اولین بار در انطاکیه»
اینجا لوقا اطلاعات پس زمینهای درباره نبوتی در انطاکیه را ارائه میدهد.
این کلمه استفاده شده تا شکستی در سیر داستان را نشانگذاری کند.
سطح اورشلیم از انطاکیه بالاتر بود، پس معمول بود وقتی اسرائیلیها از رفتن یا آمدن به اورشلیم حرف می زدند از کلمه «رفتن به بالا یا پایین» استفاده کنند.
«کسی که اسمش آگابوس بود»
«روحالقدس او را به نبوت توانمند کرد»
«کمبود شدید غذا روی میدهد»
این تعمیمی است که اشاره به بخشی از جهان دارد که آنها مد نظر داشتند. ترجمه جایگزین: «در سراسر مناطق مسکونی» یا «در سراسر امپراطوری روم»
مخاطبین لوقا میدانستند که کَلُودیُوسِ امپراطور روم بود. ترجمه جایگزین: «وقتی کَلُودیُوسِ امپراطور روم بود»
این کلمه رویدادی را نشان گذاری میکند که رخ داده است، چون چیزی قبل از آن اتفاق افتاده است. در این صورت آنها به خاطر نبوت آگابوس یا قحطی پول را فرستادند.
افراد ثروتمندتر، بیشتر فرستادند و فقیرتران کمتر.
«ایمانداران در یهودیه»
این آیه اشاره به ایماندارن در کلیسای انطاکیه دارد. (<اعمال ۱۱: ۲۷>)
دست جزگویی از عمل کل شخص است. ترجمه جایگزین: «از طریق برنابا و سولس آن را به آنها رساند»
1و در آن زمان هیرودیسِ پادشاه، دستتطاول بر بعضی از کلیسا دراز کرد2و یعقوب برادر یوحنّا را به شمشیر کشت.3و چون دید که یهود را پسند افتاد، بر آن افزوده، پطرس را نیز گرفتار کرد و ایّام فطیر بود.4پس او را گرفته، در زندان انداخت و به چهار دسته رباعی سپاهیان سپرد که او را نگاهبانی کنند و اراده داشت که بعد از فِصَح او را برای قوم بیرون آوَرَد.5پس پطرس را در زندان نگاه میداشتند. امّا کلیسا بجهت او نزد خدا پیوسته دعا میکردند.6و در شبی که هیرودیس قصد بیرون آوردن وی داشت، پطرس به دو زنجیر بسته، در میان دو سپاهی خفته بود و کشیکچیان نزد در زندان را نگاهبانی میکردند.7ناگاه فرشته خداوند نزد وی حاضر شد و روشنی در آن خانه درخشید. پس به پهلوی پطرس زده، او را بیدار نمود و گفت، بزودی برخیز. که در ساعت زنجیرها از دستش فرو ریخت.8و فرشته وی را گفت، کمر خود را ببند و نعلین برپا کن. پس چنین کرد و به وی گفت، ردای خود را بپوش و از عقب من بیا.9پس بیرون شده، از عقب او روانه گردید و ندانست که آنچه از فرشته روی نمود حقیقی است بلکه گمان برد که خواب میبیند.10پس از قراولان اوّل و دوّم گذشته، به دروازه آهنی که به سوی شهر میرود رسیدند و آن خود بخود پیش روی ایشان باز شد؛ و از آن بیرون رفته، تا آخر یک کوچه برفتند که در ساعت فرشته از او غایب شد.11آنگاه پطرس به خود آمده گفت، اکنون به تحقیق دانستم که خداوند فرشته خود را فرستاده، مرا از دست هیرودیس و از تمامی انتظار قوم یهود رهانید.12چون این را دریافت، به خانهٔ مریم مادر یوحنّای ملقّب به مرقس آمد و در آنجا بسیاریجمع شده، دعا میکردند.13چون او درِ خانه را کوبید، کنیزی رودا نام آمد تا بفهمد.14چون آواز پطرس را شناخت، از خوشی در را باز نکرده، به اندرون شتافته، خبر داد که پطرس به درگاه ایستاده است.15وی را گفتند، دیوانهای! و چون تأکید کرد که چنین است، گفتند که فرشته او باشد.16امّا پطرس پیوسته در را میکوبید. پس در را گشوده، او را دیدند و در حیرت افتادند.17امّا او به دست خود به سوی ایشان اشاره کرد که خاموش باشند و بیان نمود که چگونه خدا او را از زندان خلاصی داد و گفت، یعقوب و سایر برادران را از این امور مطّلع سازید. پس بیرون شده، به جای دیگر رفت18و چون روز شد اضطرابی عظیم در سپاهیان افتاد که پطرس را چه شد.19و هیرودیس چون او را طلبیده نیافت، کشیکچیان را بازخواست نموده، فرمود تا ایشان را به قتل رسانند؛ و خود از یهودیه به قیصریّه کوچ کرده، در آنجا اقامت نمود.20امّا هیرودیس با اهل صور و صیدون خشمناک شد. پس ایشان به یکدل نزد او حاضر شدند و بلاسْتُس ناظر خوابگاه پادشاه را با خود متحّد ساخته، طلب مصالحه کردند زیرا که دیارِ ایشان از مُلک پادشاه معیشت مییافت.21و در روزی معیّن، هیرودیس لباس ملوکانه در بر کرد و بر مسند حکومت نشسته، ایشان را خطاب میکرد.22و خلق ندا میکردند که آواز خداست نه آواز انسان.23که در ساعت فرشته خداوند او را زد زیرا که خدا را تمجید ننمود و کِرم او را خورد که بمرد.24امّا کلام خدا نمّو کرده، ترقّی یافت.25وبرنابا و سولس چون آن خدمت را به انجام رسانیدند، از اورشلیم مراجعت کردند و یوحنّای ملقّب به مرقس را همراه خود بردند.
باب ۱۲ از کتاب اعمال اتفاقاتی را بازگو میکند که هنگام آوردن سولس از تارسوس توسط برنابا و رساندن پول از انطاکیه اورشلیم برای هیرودیس پادشاه روی داده است. آن پادشاه خیلی از رهبران کلیسا را کشت و پطرس را به زندان انداخت. بعد از اینکه خدا به پطرس کمک کرد که از زندان فرار کند، هیرودیس نگهبانان زندان را کشت و سپس خدا هیرودیس را کشت. در آیه آخر این باب، لوقا میگوید که برنابا و سولس به انطاکیه برگشتهاند.
به نحوی از «کلام خدا» سخن گفته شده که گویی چیزی زنده است که میتواند رشد کند و تکثیر شود.
and
این اطلاعات پس زمینهای درباره قتل یعقوب به دست هیرودیس پادشاه است.
در این قسمت جفای جدیدی آغاز میشود، اول مرگ یعقوب و بعد زندانی شدن پطرس و سپس آزاد شدن او.
این قسمتِ جدیدی از داستان را شروع میکند.
این اشاره به زمان قحطی دارد.
یعنی هیرودیس ایمانداران را دستگیر میکرد. ببینید چطور در <اعمال ۵: ۱۸> ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «سربازان را برای دستگیری فرستاد»
فقط به طور خاص به یعقوب و پطرس اشاره شده است و اشاره به این دارد که آن دو رهبران کلیسای اورشلیم بودهاند.
«برای اینکه باعث آزار ایمانداران شوند»
این اشاره به نحوه کشته شدن یعقوب دارد.
معانی محتمل: ۱) هیرودیس یعقوب را کشت یا ۲) هیرودیس به کسی دستور داد تا یعقوب را بکشد. ترجمه جایگزین: «هیرودیس دستور داد و آنها یعقوب را کشتند»
تمام شناسههای فاعلی مستتر در افعال اشاره به هیرودیس دارد. (<اعمال ۱۲: ۱>)
«وقتی هیرودیس متوجه شد که کشتن یعقوب رهبران یهودی را خوشحال کرده است»
«رهبران یهودی را خوشحال کرد»
«هیرودیس چنین کرد» یا «رخ داد»
این اشاره به زمان ضیافت یهودی دارد که در فصل پسخ[فصح] انجام میشد. ترجمه جایگزین: «جشنی که یهودیان نان بدون خمیر مایه میخوردند»
«چهار دسته سرباز». هر جوخه ۴ سرباز داشت که هر گروه به نوبت از پطرس نگهبانی میکردند. آنها ۲۴ ساعت شبانه روز را به ۴ نوبت تقسیم کرده بودند.هر بار دو سرباز کنار او و دو سرباز در ورودی نگهبانی میدادند.
«هیرودیس قصد داشت پطرس را در حضور مردم به دادگاه بکشاند» یا «هیرودیس قصد داشت پطرس را در حضور قوم یهود داوری کند»
این اشاره به آن دارد که سربازان مدام از پطرس در زندان مراقبت میکردند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس سربازان در زندان از پطرس مراقبت میکردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گروهی از ایمانداران در اورشلیم بی وقفه نزد خداوند برای او دعا میکردند»
مدام و متعهدانه
نقشه هیرودیس را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روز قبل از اینکه هیرودیس، پطرس را از زندان بیرون آورد و او را به دادگاه برد و بعد اعدام کند»
«با دو زنجیر بست» یا «با دو زنجیر مهار کرد». هر زنجیر به یکی از سربازان متصل بود که پیش پطرس میماندند.
«نگهبانی درهای زندان را میدادند»
«وی» و «او را» اشاره به پطرس دارد.
این کلمه توجه ما را به اطلاعت تعجبآوری که در ادامه مطرح میشوند، جلب میکند.
«کنار او» یا «بغل او»
[در اتاق زندان»]
«فرشته به پطرس زد» یا «فرشته سُقلمهای به پطرس زد». پطرس ظاهراً به خواب عمیقی فرو رفته بود آنقدر که نیاز بود کسی بیدارش کند.
فرشته باعث شد که زنجیرها بدون اینکه حتی به آنها دست بزند از دستهای پطرس بیافتند.
«پطرس آنچه فرشته گفت را انجام داد» یا «پطرس اطاعت کرد»
اینجا «او» اشاره به پطرس دارد. مشتقات «آنها» اشاره به پطرس و فرشته دارند.[در فارسی انجام نشده]
«نفهمید که»
این جمله را میتوان به حالت معلوم تغییر داد. ترجمه جایگزین: «اعمال فرشته حقیقی بودند» یا «آنچه فرشته انجام داده بود حقیقی بود»
این به طور ضمنی اشاره میکند که سربازان قادر به دیدن پطرس نبودند. ترجمه جایگزین: «وقتی میگذشت، نگهبانان اول و دوم قادر به دیدن او نبودند»
«از آنها رد شد»
کلمه «نگهبان» یا «قراول» را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «نگهبان دوم»
«پطرس و فرشته وارد دروازه آهنی شدند»
«که راه به شهر دارد» یا «از زندان به شهر میرسد»
اینجا «خود بخود» یعنی پطرس یا فرشته در را باز نکردند. ترجمه جایگزین: «در باز شد» یا «در خود باز شد»
«طول کوچه را پیمودند»
«پطرس را ناگهان ترک کرد» یا «ناگهان ناپدید شد»
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «وقتی پطرس کاملاً هوشیار و به هوش شد» یا «وقتی پطرس از آنچه واقعاً اتفاق افتاده آگاه شد» .
اینجا «دست هیرودیس» اشاره به «نگه داشته شدن توسط هیرودیس» یا «نقشه هیرودیس» دارد. ترجمه جایگزین: «مرا از آزاری که هیرودیس قصد آن را داشت نجات داد»
«من را نجات داد»
اینجا «قوم یهود» احتمالاً اشاره به رهبران یهودی دارد. ترجمه جایگزین: «تمام رهبران یهودی فکر میکردند این اتفاق برای من خواهد افتاد»
فهمید که خدا او را نجات داده است
یوحنا را مرقس هم صدا میزدند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یوحنا، که مردم مرقس او را صدا میزدند»
«پطرس در زد». کوبیدن به در سنت معمول یهودی بود تا دیگران را به این وسیله مطلع کنند که قصد ملاقات با آنها را دارند. شاید نیاز باشد که این قسمت را تغییر دهید تا با فرهنگ شما مطابقت یابد.
«به در بیرونی» یا «به در ورودی حیاط آمد که به خیابان راه داشت»
«دم در آمد تا ببیند که در میزند»
اینجا تمام ضمائر سوم شخص اشاره به رودا دارد.(<اعمال ۱۲: ۱۳>)
«چون بسیار خوشحال بود» یا «بسیار هیجان زده بودن»
«در را باز نکرد» یا «فراموش کرد که در را باز کند»
شاید ترجیح دهید که بگویید «به درون خانه دوید»
«او به آنها گفت» یا «او گفت»
«در درگاه ایستاده» پطرس هنوز بیرون در بود.
اینجا کلمه «وی را» اشاره به دختر کنیز که نامش رودا بود، دارد (<اعمال ۱۰: ۱۳>) و شناسه مستتر در «گفتند» اشاره به افرادی دارد که در خانه دعا میکردند(<اعمال ۱۰: ۱۲>)
مردم حرف او را باور نکردند و با گفتن اینکه تو دیوانهای او را توبیخ کردند. ترجمه جایگزین: «تو مجنونی»
«دختر بر حقیقت بودن حرف خود تاکید کرد»
«آنها جواب دادند»
«آنچه دیدهای فرشته پطرس است.» برخی از یهودیان به فرشته نگهبان باور داشتند و فکر میکردند فرشته نگهبان پطرس پیش آنها آمده است.
مشتقات «آنها» اشاره کسانی دارد که در خانه هستند. «او را» اشاره به پطرس دارد.[در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «پیوسته» یعنی وقتی آنها داخل خانه به حرف زدن ادامه میدادند پطرس به در زدن ادامه داد.
اینجا «ایشان» اشاره به مردمی دارد که بیرون مشغول دعا بودهاند. (<اعمال ۱۲: ۱۲>)
«این اتفاقات را به آنها بگویید»
«ایمانداران دیگر»
این کلمه شکستی را در سیر اصلی داستان نشان گذاری میکند. زمان گذشته است؛ حالا روز بعد است.
«صبح»
این عبارت به منظور تاکید بر روی دادن این اتفاق استفاده شده است. شما میتوانید این قسمت را به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «میان سربازان در مورد آنچه بر پطرس شده آشوبی رخ داد»
اسم معنای «اضطراب» را میتوانید با کلمات «اضطراب داشتند» یا «ناراحت شدند» جایگزین کنید. ترجمه جایگزین: «سربازان به خاطر اتفاقی که برای پطرس افتاده بود ناراحت بودند»
کلمه «او را» اشاره به پطرس دارد و هر دو مورد آن که در اصل این آیه آمده اشاره به هیرودیس دارد.
«هیرودیس به دنبال پطرس گشت و او را نتوانست پیدا کند»
معانی محتمل: ۱) «هیرودیس» کنایه از سربازان است که وقتی هیرودیس شنید پطرس گم شده است، سربازان دیگر را فرستاد تا زندان را بگردند یا ۲) وقتی هیرودیس شنید پطرس گم شده، خود رفت و در زندان به دنبال او گشت.
معمولاً در دولت روم اگر زندانی فرار میکرد، نگهبانان را میکشتند.
عبارت «پایین رفتند» به دلیل کم ارتفاعتر بودن قیصریه نسبت به یهودیه استفاده شده است.
لوقا با تعریف کردن حادثهای دیگر از زندگی هیرودیس ادامه میدهد.
این کلمه به این منظور استفاده شده تا اتفاق بعدی در داستان را نشانگذاری کند.
«ایشان» اینجا تعمیم است. احتمال اینکه تمام مردم صور و صیدون پیش هیرودیس رفته باشند کم است. ترجمه جایگزین: «مردانی به نمایندگی اهل صور و صیدون پیش هیرودیس رفتند تا با او حرف بزنند»
«آن مردان بلاستس را متقاعد کردند»
بلاسْتُس دستیار یا یکی از افسران هیرودیس پادشاه بود.
«این مردان صلح طلبیدند»
آنها احتمالاً غذا را میخریدند. ترجمه جایگزین: «مردم صور و صیدون غذای خود را از مردمی میخریدند که تحت حکومت هیرودیس بودند»
=
به طور ضمنی اشاره میکند که هیرودیس منابع غذایی را محدود کرده بود چون از اهل صور و صیدون خشمگین بود.
این احتمالاً روزی بوده است که هیرودیس توافق کرده تا با نمایندگان ملاقات کند. ترجمه جایگزین: «روزی که هیرودیس توافق کرد آنها را ببینید»
لباسی گران که نشان میداد او پادشاه است.
جایی بود که هیرودیس مینشست و مردمی که آمده بودند تا او را ببیند را خطاب قرار میداد.
این پایان داستان درباره هیرودیس است.
«فوراً فرشتهای» یا «در حالی که مردم هیرودیس را ستایش میکردند، فرشته»
«به او آزار رساند» یا «باعث مریضی هیرودیس شد»
هیرودیس اجازه میداد مردم به جای پرستش خدا، او را بپرستند.
اینجا «کرم» اشاره به کرم درون بدن او دارد، احتمالا کرم[انگل] رودوی بوده است. این جمله را میتوان معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کرمها احشای هیرودیس را خوردند و او مرد»
از کلام خدا طوری سخن گفتته شده که گویی درخت است و توان رشد و میوه دادن را دارد. ترجمه جایگزین: «پیغام خدا به مکانهای بیشتری پراکنده شد و مردم بیشتری به او ایمان میآوردند.
«پیغام خداوند که درباره عیسی فرستاده شده بود»
این آیه سابقه مطرح شده در ۱۱: ۳۰ را ادامه میدهد.
این اشاره به زمانی دارد که پول را از سمت ایماندران انطاکیه در <اعمال ۱۱: ۲۹ - ۳۰> میآوردند. ترجمه جایگزین: «پول را به رهبران کلیسا در اورشلیم رساندند»
آنها به انطاکیه برگشتند. ترجمه جایگزین: «برنابا و سولس به انطاکیه برگشتند»
1و در کلیسایی که در اَنطاکیّه بود، انبیا و معلّم چند بودند، برنابا و شمعونِ ملقّب به نیجر و لوکیوسِ قیروانی و مَناحمِ برادر رضاعی هیرودیسِ تیترارخ و سولس.2چون ایشان در عبادت خدا و روزه مشغول میبودند، روحالقدس گفت، بَرنابا و سولس را برای من جدا سازید از بهر آن عمل که ایشان را برای آن خواندهام.3آنگاه روزه گرفته و دعا کرده و دستها بر ایشان گذارده، روانه نمودند.4پس ایشان از جانب روحالقدس فرستاده شده، به سلوکیّه رفتند و از آنجا از راه دریا به قِپْرُس آمدند.5و وارد سَلامیس شده، در کنایس یهود به کلام خدا موعظه کردند و یوحنّا ملازم ایشان بود.6و چون در تمامی جزیره تا به پافُس گشتند، در آنجا شخص یهودی را که جادوگر و نبی کاذب بود یافتند که نام او بارْیشُوع بود.7او رفیق سَرْجیوُس پولُس والی بود که مردی فهیم بود. همان بَرنابا و سَولُس را طلب نموده، خواست کلام خدا را بشنود.8امّا عَلیما، یعنی آن جادوگر، زیرا ترجمهٔ اسمش همچنین میباشد، ایشان را مخالفت نموده، خواست والی را از ایمان برگرداند.9ولی سولس که پولُس باشد، پر از روحالقدس شده، بر او نیک نگریسته،10گفت،ای پر از هر نوع مکر و خباثت، ای فرزند ابلیس و دشمن هر راستی، باز نمیایستی از منحرف ساختن طُرُق راستِ خداوند؟11الحال دست خداوند بر توست و کور شده، آفتاب را تا مدتّی نخواهی دید. که در همان ساعت، غَشاوهٔ و تاریکی او را فرو گرفت و دور زده، راهنمایی طلب میکرد.12پس والی چون آن ماجرا را دید، از تعلیم خداوند متحّیر شده، ایمان آورد.13آنگاه پولُس و رفقایش از پافس به کشتی سوار شده، به پِرْجه پَمْفِلیّه آمدند. امّا یوحنّا از ایشان جدا شده، به اورشلیم برگشت.14و ایشان از پِرْجه عبور نموده، به انطاکیّه پیسیدیّه آمدند و در روز سَبَّت به کنیسه درآمده، بنشستند.15و بعد از تلاوت تورات و صُحُف انبیا، رؤسای کنیسه نزد ایشان فرستاده، گفتند، ای برادرانِ عزیز، اگر کلامی نصیحتآمیز برای قوم دارید، بگویید.16پس پولُس برپا ایستاده، به دست خود اشاره کرده، گفت، ای مردان اسرائیلی و خداترسان، گوش دهید!17خدای این قوم، اسرائیل، پدران ما را برگزیده، قوم را در غربت ایشان در زمین مصر سرافراز نمود و ایشان را به بازوی بلند از آنجا بیرون آورد؛18و قریب به چهل سال در بیابان متحمّل حرکات ایشان میبود.19و هفت طایفه را در زمین کنعان هلاککرده، زمین آنها را میراث ایشان ساخت تا قریب چهار صد و پنجاه سال.20و بعد از آن بدیشان داوران داد تا زمان سموئیل نبی.21و از آن وقت پادشاهی خواستند و خدا شاؤل بن قیس را از سبط بنیامین تا چهل سال به ایشان داد.22پس او را از میان برداشته، داود را برانگیخت تا پادشاه ایشان شود و در حقّ او شهادت داد که، داود بن یَسّی را مرغوب دل خود یافتهام که به تمامی ارادهٔ من عمل خواهد کرد.23و از ذریّت او خدا برحسب وعده، برای اسرائیل نجاتدهندهای، یعنی عیسی را آورد،24چون یحیی پیش از آمدن او تمام قوم اسرائیل را به تعمید توبه موعظه نموده بود.25پس چون یحیی دورهٔ خود را به پایان برد، گفت، مرا کِه میپندارید؟ من او نیستم، لکن اینک، بعد از من کسی میآید که لایق گشادن نعلین او نیام.26ای برادران عزیز و ابنای آل ابراهیم و هرکه از شما خداترس باشد، مر شما را کلام این نجات فرستاده شد.27زیرا سَکَنَه اورشلیم و رؤسای ایشان، چونکه نه او را شناختند و نه آوازهای انبیا را که هر سَبَّت خوانده میشود، بر وی فتوی دادند و آنها را به اتمام رسانیدند.28و هر چند هیچ علّت قتل در وی نیافتند، از پیلاطس خواهش کردند که او کشته شود.29پس چون آنچه را که دربارهٔ وی نوشته شده بود تمام کردند، او را از صلیب پایین آورده، به قبر سپردند.30لکن خدا او را از مردگان برخیزانید.31و او روزهایبسیار ظاهر شد بر آنانی که همراه او از جلیل به اورشلیم آمده بودند که الحال نزد قوم شهود او میباشند.32پس ما به شما بشارت میدهیم، بدان وعدهای که به پدران ما داده شد،33که خدا آن را به ما که فرزندان ایشان میباشیم وفا کرد، وقتی که عیسی را برانگیخت، چنانکه در زبور دوّم مکتوب است که، تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم.34و در آنکه او را از مردگان برخیزانید تا دیگر هرگز راجع به فساد نشود چنین گفت که، به برکات قدّوس و امین داود برای شما وفا خواهم کرد.35بنابراین در جایی دیگر نیز میگوید، تو قدّوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را بیند.36زیرا که داود چونکه در زمان خود ارادهٔ خدا را خدمت کرده بود، بخُفت و به پدران خود ملحق شده، فساد را دید.37لیکن آن کس که خدا او را برانگیخت، فساد را ندید.38پس ای برادران عزیز، شما را معلوم باد که به وساطت او به شما از آمرزش گناهان اعلام میشود.39و به وسیله او هر که ایمان آورد، عادل شمرده میشود، از هر چیزی که به شریعت موسی نتوانستید عادل شمرده شوید.40پس احتیاط کنید، مبادا آنچه در صحف انبیا مکتوب است، بر شما واقع شود،41که، ای حقیرشمارندگان، ملاحظه کنید و تعجّب نمایید و هلاک شوید زیرا که من عملی را در ایّام شما پدید آرم، عملی که هر چند کسی شما را از آن اعلام نماید، تصدیق نخواهید کرد.42پس چون از کنیسه بیرون میرفتند، خواهش نمودند که در سَبَّت آینده هم این سخنان را بدیشان بازگویند.43و چون اهل کنیسه متفرّق شدند، بسیاری از یهودیان و جدیدانِ خداپرست از عقب پولُس و بَرنابا افتادند؛ و آن دو نفر به ایشان سخن گفته، ترغیب مینمودند که به فیض خدا ثابت باشید.44امّا در سَبَّت دیگر قریب به تمامی شهر فراهم شدند تا کلام خدا را بشنوند.45ولی چون یهود ازدحام خلق را دیدند، از حسد پر گشتند و کفر گفته، با سخنان پولُس مخالفت کردند.46آنگاه پولُس و برنابا دلیر شده، گفتند، واجب بود کلام خدا نخست به شما القا شود. لیکن چون آن را ردّ کردید و خود را ناشایستهٔ حیات جاودانی شمردید، همانا به سوی امّتها توجّه نماییم.47زیرا خداوند به ما چنین امر فرمود که، تو را نور امّتها ساختم تا الی اقصای زمین منشأ نجات باشی.48چون امّتها این را شنیدند، شادخاطر شده، کلام خداوند را تمجید نمودند و آنانی که برای حیات جاودانی مقرّر بودند، ایمان آوردند.49و کلام خدا در تمامِ آن نواحی منتشر گشت.50امّا یهودیانْ چند زن دیندار و متشخّص و اکابر شهر را بشورانیدند و ایشان را به زحمت رسانیدن بر پولُس و بَرنابا تحریض نموده، ایشان را از حدود خود بیرون کردند.51و ایشان خاک پایهای خود را بر ایشان افشانده، به ایقونیه آمدند.52و شاگردان پر از خوشی و روحالقدس گردیدند.
برخی از ترجمهها نقل قولهای عهد عتیقی را در سمت چ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ترجمه ULB این کار را با مزمور نقل قول شده در ۱۳: ۳۳- ۳۵ انجام میدهد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات منظوم ذکر شده از عهد عتیق ۱۳: ۴۱ انجام میدهد.
در این باب نیمه دوم کتاب اعمال رسولان آغاز میشود. لوقا در نیمه دوم بیشتر درباره پولس نوشته تا پطرس، و نحوه بشارت پیغام به امتها به جای یهودیان را توصیف میکند.
مفاهیم خاص در این باب
کتاب مقدس از ناعادلان[ناپارسایان] کسانی که به دنبال خشنودی خدا نیستند، طوری سخن گفته که گویی کسانی هستند که در تاریکی گام بر میدارند. کتاب مقدس طوری از نور سخن گفته که گویی گناهکاران را قادر به عادل شدن[پارسا شدن] میکند و آنها را متوجه خطای خود میکند و به اطاعت کردن از خدا وا میدارد. یهودیان همه امتها را کسانی میپنداشتند که در تاریکی قدم بر میدارند، ولی پولس و برنابا به نحوی از بشارت دادن مسیح به امتها سخن گفتهاند که گویی نور را به طور فیزیکی نزد آنها میآورند.
آیه ۱ اطلاعت پس زمینهای در مورد اعضای کلیسای انطاکیه ارائه میدهد.
لوقا از سفری میگوید که کلیسای انطاکیه برنابا و سولس را برای انجام ماموریتی اعزام کرد.
«در آن زمان در کلیسای انطاکیه»
این اسامی متعلق به مردان هستند.
مناحم احتمالاً هنگام بزرگ شدن هیرودیس همبازی یا دوست نزدیک او بوده است.
کلمه «ایشان» اشاره به سه رهبر دیگر دارد (<اعمال ۱۳: ۱>)، این کلمه شامل برنابا و سولس نمیشود.
«برنابا و سولس را بر خدمت به من گماشته است.»
فعل در این قسمت یعنی خدا آنها را برای آن کار انتخاب کرده است.
کلمه «ایشان» اشاره به سه رهبر دیگر دارد (<اعمال ۱۳: ۱>)، این کلمه شامل برنابا و سولس نمیشود، ولی ممکن است شامل ایمانداران دیگر شود.
«دست بر این مردان گذاشتند که خدا برای خدمتی جدا کرده بود.» این عمل یعنی روح القدس برنابا و سولس را خواند تا این کار را انجام دهند.
«آن مردان را فرستادند» یا «آن مردان را برای انجام کاری که روح القدس خواسته بود فرستادند.»
اینجا «ایشان» اشاره به برنابا و سولس دارد.
این کلمه رویدادی را نشانگذاری میکند که به خاطر اتفاق قبلی رخ داده است. در این مورد رویداد قبلی جدا شدن برنابا و سولس توسط روحالقدس بود.
کلمه «پایین رفتند»[نازل شدند] به دلیل ارتفاع کمتر سلوکیّه نسبت به انطاکیه به کار رفته است.
شهری کنار دریا
کلمه «ایشان» اشاره به برنابا و سولس دارد.
شهر سلامیس در جزیره قپرس[قبرس] واقع شده بود.
«کلام خدا» اینجا جزگویی از «پیغام خدا» است. ترجمه جایگزین: «پیغام خدا را اعلام کردند.»
معانی محتمل: ۱) چندین کنیسه یهودی در شهر سلامیس بود که برنابا و سولس در آنها موعظه کردند یا ۲) برنابا و سولس کنیسهای در سلامیس تاسیس کردند و هنگام سفر در جزیره قپرس در کنایس دیگر هم موعظه کردند.
«یوحنای مرقس با آنها رفت تا کمکشان کند»
«دستیار»
اینجا شناسههای مستتر در افعال اشاره به پولس، سیلاس و یوحنای مرقس دارد.
آنها از یک طرف جزیره به طرف دیگر رفتند و از هر شهری که میگذشتند پیام انجیل را بشارت میدادند.
شهری اصلی در جزیره قپرس[قبرس] که فرماندار بر آن زندگی میکرد.
اینجا «یافتند» یعنی بدون اینکه دنبال او بگردند به او برخوردند. ترجمه جایگزین: «آنها دیدند» یا «به او برخوردند»
«شخصی که جادوگری میکرد» یا «کسی که جادویی ماورا طبیعه داشت»
«بارْیشُوع » یعنی «پسر عیسی». هیچ ارتباطی بین آن مرد و عیسی وجود نداشت. عیسی در آن زمان اسمی معمول بوده است.
کلمه «او» اشاره به سَرْجیوُس پولُسِ والی دارد.
«اغلب همراه» یا «اکثراً در رکاب»
والی، فرماندار و مسئول استان روم بود. ترجمه جایگزین: «فرماندار»
این اطلاعات پس زمینهای درباره سَرْجیوُس پولُس است.
«این مرد» اشاره به سَرْجیوُس پولُس دارد.
کلمه «ایشان را» اشاره به پولس، سیلاس و یوحنای مرقس دارد.
این بارْیشُوع بود کسی بود که به او «آن جادوگر» هم میگفتند. (<اعمال ۱۳: ۶>)
«او را به یونانی چنین صدا میزدند»
«با منصرف کردن او...سعی به مخالفت با آنها را داشت» یا «سعی کرد جلوی آنها را بگیرد...و منصرف کند»
اینجا «برگرداند» استعاره از منصرف کردن کسی است. ترجمه جایگزین: «سعی کرد والی را متقاعد کند تا به پیام انجیل ایمان نیاورد»
کلمه «بر او» اشاره به علیمای جادوگر دارد که به او بارْیشُوع هم میگفتند (<اعمال ۱۳: ۶- ۸)>
وقتی در جزیره پافوس بودند، پولس صحبت کردن با علیما را آغاز کرد.
«سولس» نام یهودی او و پولس نام رومی او بود. او بدین خاطر که با افسر رومی صحبت میکرد از نام رومی خود استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «سولس، که حالا خود را پولس صدا میزد»
«با دقت به او نگاه کرد»
پولس میگوید آن مرد مثل شیطان است. ترجمه جایگزین: «تو مثل شیطان هستی» یا «تو مثل شیطان عمل میکنی»
«تو همیشه مشتاق هدایت دیگران به باور کردن دروغ هستی و همیشه کار غلط را انجام میدهی.»
کلمهای که در این موقعیت آمده به معنای تنبلی و کم تلاش بودن در پیروی از شریعت خدا است.
پولس علیما را با شیطان در یک دسته قرار میدهد. همان طور که شیطان دشمن خدا و بر ضد هرگونه راستی است پس علیما نیز همین طور است.
پولس از این سوال استفاده میکند تا علیما را برای مقاومت در برابر خدا توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «تو میگویی حقیقت درباره خداوند خدا دروغ است!»
اینجا «طرق راست» اشاره به راههای درست دارد. ترجمه جایگزین: «راههای درست خداوند»
کلمه «تو» «او» و «او را » اشاره به علیمای جادوگر دارد.
پولس صحبت کردن با علیما را تمام میکند.
اینجا «دست» ارائه دهنده قدرت خداست و «بر تو» به طور ضمنی اشاره به مجازات دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند تو را مجازات میکند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تو را کور میکند»
علیما کاملاً کور میشود آن قدر که دیگر خورشید را نمیبیند. ترجمه جایگزین: «تو دیگر حتی خورشید را نمیبینی»
«برای دورهای» یا «تا وقتی که خدا معین کرده است»
«چشمان علیما تار و سپس تاریک شده» یا «علیما تار میدید و نمیتوانست چیزی ببیند»
«علیما در اطراف راه رفت» یا «علیما کورمال کورمال در اطرف میچرخید»
شناسه فاعلی مستتر در افعال اشاره به والی دارد.
والی فرماندار استان رومی بود. ترجمه جایگزین: «فرماندار»
«او به عیسی ایمان آورد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تعلیم درباره خداوند او را متعجب کرد»
آیه ۱۳ اطلاعات پس زمینهای در مورد این قسمت از داستان را ارائه میدهد. «پولس و رفقایش» برنابا و یوحنا مرقس(همان یوحنا) هستند. از این قسمت به بعد، سولس در اعمال رسولان پولس خوانده میشود. اول اسم پولس آمده، که نشان میدهد او رهبر گروه شده است. حفظ این ترتیب در ترجمه بسیار مهم است.
این قسمت از داستان درباره پولس در انطاکیه پسیدیا است.
این شروع بخشی جدید در داستان را نشان گذاری میکند.
«با کشتی از پافوس رفتند»
«به پرجه که در پمفلیه است رسیدند»
«اما یوحنا از پولس و برنابا جدا شد»
آیه ۱۴به ارائه اطلاعات پس زمینهای درباره این بخش از داستان را ادامه مییابد. کلمه «ایشان» اشاره به پولس و دوستانش برنابا و یوحنای مرقس(که همان یوحنا بود) دارد.
«شهر انطاکیه در منطقه پیسیدیه» این شهری نیست که پولس و برنابا در اول این باب آن را ترک کردند.
کلمه «نزد ایشان» اشاره به پولس و دوستانش، برنابا و یوحنا، دارد.
«تورات و انبیا» اشاره به قمستی از کتاب مقدس یهودی دارد که قرائت میشود. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه کسی از کتاب شریعت و مکتوبات انبیا خواند»
«به کسی گفتند که به آنها بگویند» یا «از کسی خواستند که به آنها بگویند»
واژه «برادران» توسط اهل کنیسه به منظور اشاره به پولس و برنابا به کار رفته تا هم ایمان بودن آنها را نشان دهد.
«اگر میخواهید چیزی جهت تشویق ما بگویید»
«لطفاً بگویید» یا «لطفاً به ما بگویید»
شناسه فاعلی مستتر در افعال «ایستاده»، «اشاره کرده» و «گفت» اشاره به پولس دارد.
پولس صحبت خود با کسانی که در کنیسه پیسیدیّه انطاکیه بودند را شروع میکند. او با سخن گفتن از آنچه در تاریخ اسرائیل روی داده حرف خود را آغاز میکند.
این احتمالاً به حرکت دست او اشاره دارد که نشان میداد آماده حرف زدن است. ترجمه جایگزین: «دست خود را تکان داده تا نشان دهد میخواهد حرف خود را شروع کند»
این اشاره به امتهایی دارد که یهودی شده بودند. «شمایی که اسرائیلی نیستید ولی خدا را پرستش میکنید.»
«به من گوش دهید» یا «به من گوش دهید که چه میخواهم بگویم»
کلمه «ما» شامل سخنگو و شنوندگان میشود و جمع است. کلمه «ایشان را» اشاره به «قوم» دارد. شناسه فاعلی سوم شخص در افعال اشاره به خدا دارد.
«خدایی که قوم اسرائیل او را پرستش میکنند»
«اجداد ما»
«آنها را ...فراوان کرد»
این اشاره به قدرت عظیم خدا دارد. ترجمه جایگزین: «به قدرتی عظیم»
«از آن سرزمین بیرون آورد»
«خدا قوم اسرائیل را تحمل کرد.» این یعنی «او آنها را تحمل کرد.» در برخی از نسخ، کلماتی متفاوت استفاده شده که به معنای «از آنها مراقبت کرد» هستند. ترجمه جایگزین: «خداوند متحمل نافرمانی آنها شد» یا «خدا از آنها مراقبت کرد»
تمام مشتقات «او» اشاره به خدا دارند. «ما» اشاره به پولس و مخاطبینش دارد. [در فارسی انجام نشده]
کلمه «طایفه» اشاره به گروههای مردمی مختلف دارد، نه به مرزهای جغرافیایی.
کلمه «بدیشان» اشاره به مردم اسرائیل دارد.
«عملی کردن آن بیش از ۴۵۰ سال وقت برد»
«تا دوران سموئیل نبی»
«پادشاه آنها ...برای چهل سال» یا «شاه...و چهل سال بر مردم حکومت کرد»
نقل قولی از عهد عتیق است.
این جمله یعنی خدا باعث شد که او دیگر شاه نباشد. ترجمه جایگزین: «او را از پادشاهی عزل کردند»
«خدا داوود را برگزید تا شاه آنها باشد»
«شاه اسرائیل» یا «شاه بر قوم اسرائيل»
«خدا درباره داود گفت»
«من داوود را دیدهام که...هست»
این جمله یعنی «کسی که رغبت دل من را دارد» [کسی که خواستهای چون من دارد]
«از ذریت داوود.» این در اول جمله گفته شده تا بر این که منجی از ذریت داوود بوده، تاکید کند. (<اعمال ۱۳: ۲۲>)
این اشاره به قوم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم اسرائیل داد»
«همان طور که خدا وعده انجام شدن را داده بود»
میتوانید کلمه «توبه» را در قالب فعل «توبه کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «توبه تعمید» یا «تعمیدی که مردم هنگام توبه از گناهان طلبیده بودند»
یوحنا با مطرح کردن این سوال میخواهد مردم را به فکر کردن درباره خود وادارد. ترجمه جایگزین: «فکر کنید که من چه کسی هستم»
یوحنا به مسیحی اشاره میکرد که آنها منتظر آمدنش بودند. ترجمه جایگزین: «من آن مسیح نیستم»
این بر اهمیت آنچه در ادامه میگوید، تاکید میکند.
این به مسیح اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مسیح به زودی میآید»
«حتی لایق نیستم بند کفش او را باز کنم.» مسیح آنقدر از یوحنا عظیمتر است که حتی ارزش انجام پستترین کار برای او را ندارد.
اینجا کلمه «ما را» اشاره به پولس و تمام مخاطبین او در کنیسه دارد.
معانی محتمل: ۱) این فهرست شامل سه مورد میشود و پولس سه گروه مردمی را با هم خطاب قرار میدهد، یا ۲) عبارت «ابنای آل ابراهیم» و «هرکه از شما خداترس باشد» اشاره به دو گروه مردمی دارد که پولس آنها را «برادران» خطاب قرار میدهد.
این کلمات به طور خاص اشاره به امتهایی دارند که در کنیسه خدا را پرستش میکردند و قسمت اعظمی از شریعت را پیروی میکردند، ولی ختنه نشده بودند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا پیغام را درباره نجات فرستاد»
کلمه «نجات» را میتوان «نجات دادن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مردم را نجات میدهد»
کلمه «ایشان» اشاره به یهودیانی دارد که در اورشلیم زندگی میکردند.
«نفهمید که این مرد،عیسی، همان است که خدا برای نجات آنها فرستاده است.»
کلمه «آوازهای» اشاره به پیغام انبیا دارد. ترجمه جایگزین: «نوشته انبیا» یا «پیغام انبیا»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه کسی میخواند»
«آنها کاری را انجام دادند که انبیا در کتب خود وعده داده بودند»
اینجا کلمه «ایشان» اشاره به یهودیان و رهبران مذهبی در اورشلیم دارد. کلمه «وی» اشاره به عیسی دارد.
در اینجا به طور ضمنی اشاره شده که آنها دلیل قانونی برای محکوم به مرگ کردن عیسی نیافتند. ترجمه جایگزین: «دلیل قانونی برای کشتن عیسی نیافتند» یا «دلیل قانونی برای کشتن عیسی پیدا نکردند»
کلمه «خواهش کردند» اینجا کلمه پرمایه برای تقاضا کردن، التماس کردن یا خواهش کردن است.
«وقتی آنچه همه انبیا گفته بودند بر سر عیسی آمد»
شاید بیان مرگ عیسی قبل از این اتفاق مفید باشد. ترجمه جایگزین: «آنها عیسی را کشتند و سپس او را از صلیب پایین کشیدند»
«از درخت.» این روشی دیگر است که در آن زمان به صلیب اشاره میکردند.
«لکن» نشان دهنده تضادی پرمایه بین عمل مردم و عمل خدا است.
«او را از میان مردگان برخیزاند.» بودن با مردگان به معنای مرده بودن است. برخاستن اصطلاحی از باعث برخاستن کسی شدن است که مرده بود و زنده میشود. ترجمه جایگزین: «باعث شد دوباره زنده شوند»
از میان کسانی که مرده بودند. این جمله توصیف کننده همه مردگان در عالم اموات است. برخیزانیدن از میان به کسی اشاره دارد که دوباره زنده میشود.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاگردانی که همراه عیسی بودند...چندین روز در اورشلیم او را دیدند»
ما از نوشتههای دیگر دریافتهایم که این دورهای ۴۰ روزه بوده است. «روزهای بسیار» را به واژهای در زبان خود ترجمه کنید که برای اشاره به دوره زمانی مناسب باشد.
«حالا از عیسی به مردم شهادت میدهند» یا «حالا از عیسی به مردم میگویند»
این کلمه به منظور نشانگذاری رویدادی که به دلیل رویداد قبلی انجام شده در اینجا آمده است. در این مورد، رویداد قبلی برخیزاندن عیسی توسط خدا از مردگان است.
«اجداد ما.» پولس با یهودیان و غیر یهودیانی سخن میگفت که در کنیسه انطاکیه در منطقه پیسیدیّه بودند. این افراد شامل اجداد جسمانی یهودیان و اجداد روحانی ایمان آورندگان میشد.
شاید لازم باشد که ترتیب بخشی که در آیه ۳۲ آغاز میشود را تغییر دهید. «خدا برای ما که فرزندان آنها هستیم، وعدههایی که به اجدادمان داد را عملی کرد»
«به ما، که فرزندان اجدادمان هستیم» پولس هنوز با یهودیان و غیر یهودیان ایمان آوردهای سخن میگفت که در کنیسه انطاکیه در منطقه پسیدیّه بودند. آنها اجداد جسمانی یهودیان و اجداد روحانی نوایمانان بودند.
اینجا برانگیخت اصطلاحی به معنای دوباره زنده کردن است. ترجمه جایگزین: «با دوبازه زنده کردن عیسی»
«این در مزمور دوم نوشته شده است»
«مزمور ۲»
این دو کلمه القابی مهم برای خدا و عیسی هستند.
نقل قولی از اشعیای نبی است.
«خدا درباره از نو زنده کردن عیسی چنین گفت تا دیگر هرگز مرگ بر او نیاید»
تمام آنانی که مردهاند. این جمله تمام مردگان در عالم اموات را توصیف میکند. برخاستن از میان به معنای دوباره زنده شدن است.
«برکات قطعی»
مخاطبین پولس متوجه میشدند که این مزمور اشاره به مسیح دارد. ترجمه جایگزین: «در مزمور دیگری از داوود، او نیز درباره مسیح میگوید»
«داوود نیز میگوید» داوود نویسنده مزمور ۱۶ است، این نقل قول از این مزمور گرفته شده است.
عبارت «فساد را ببیند» کنایه از «پوسیدن» است. ترجمه جایگزین: «اجازه نمیدهی بدن آن قدوست فاسد گردد»
داوود در این قسمت با خدا صحبت میکند.
«در طول زندگی خود»
«آنچه خدا از او خواست را انجام داد» یا «به آنچه باعث خشنودی خدا بود، عمل کرد»
این روشی مودبانه برای اشاره به مرگ است. ترجمه جایگزین: «او مرد»
«با اجداد خود که مرده بودند دفن شد»
عبارت «بدن او فساد را دید» روشی غیر مستقیم برای گفتن «بدن او پوسید» یا «بدن او فاسد شد» است.
«عیسایی که خدا برخیزاند، تجربه نکرد»
اینجا برانگیخت اصطلاحی به معنای باعث دوباره زنده شدن مرده است. ترجمه جایگزین: «خدا باعث زندگی دوباره شد»
عبارت «فساد را تجربه نمیکند[فساد را ندید]» روشی برای گفتن «بدن او نمیپوسد» است.
«بدانید» یا «مهم است که بدانید»
پولس از این واژه استفاده میکند چون این افراد هم کیشان یهودی و پیرو دین یهود بودند. آنها در این زمان هنوز ایمانداران مسیحی نیستند. ترجمه جایگزین: «رفقای اسرائيلی من و دوستان دیگر»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما به شما اعلام میکنیم که گناهان شما از طریق عیسی بخشیده میشود»
اسم معنای «بخشش» را میتوان در قالب فعل «بخشیدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا خدا بتواند گناه شما را ببخشد»
اینجا کلمه «او» اشاره به عیسی دارد.
«هر کس که به واسطه او ایمان دارد» یا «هرکس که به او ایمان دارد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «عیسی هر که ایمان آورد را عادل[پارسا] میشمرد»
«همه گناهان»
این به طور ضمنی اشاره دارد که آنها باید به پیغام پولس دقت کنند. ترجمه جایگزین: «به آنچه گفتم خوب دقت کنید»
«پس آنچه که انبیا از آن صحبت کردهاند»
در پیغام خود به حاضرین در کنیسه، پولس از حبقوق نبی نقل قول میکند. اینجا کلمه «من» اشاره به خدا دارد.
پولس سخنان خود را در کنیسه انطاکیه در منطقه پیسیدیّه که در <اعمال ۱۳: ۱۶> شروع کرد را به اتمام میرساند.
«آن کسانی که حس حقارت میکنید[آن کسانی که حقیر میکنید]» یا «ای کسانی که مسخره میکنید» [مورد اول نا مشخض]
«شگفت زده شوید» یا «تعجب کنید»
«سپس بمیرید»
«من کاری انجام میدهم» یا «عملی از من سر میزند»
«در طول زندگی شما»
«کاری انجام میدهم که»
«حتی اگر کسی از آن چیزی به شما بگوید»
«چون پولس و برنابا از کنیسه میرفتند»
«به آنها التماس کردند»
اینجا کلمه «سخنان» اشاره به پیغامی دارد که پولس به زبان آورده است. ترجمه جایگزین: «همان پیغام»
معانی محتمل: ۱) این قسمت دوباره رفتن پولس و برنابا که در آیه ۴۲ آمده را تکرار میکند یا ۲) پولس و برنابا مجلس را قبل از پایان یافتن ترک میکنند و بعد چنین اتفاقی روی میدهد.
این اشخاص غیر یهودی بودند که به یهودیت ایمان آوردند.
«پولس و برنابا با آنها صحبت کردند و آنها را تشویق کردند»
این قسمت به طور ضمنی اشاره دارد که آنها به پیغام پولس درباره مسیح بودن عیسی ایمان دارند. ترجمه جایگزین: «اعتماد به بخشش خدا به واسطه عمل عیسی اعتماد داشته باشید»
«شهر» ارائه دهنده مردم شهر است. این عبارت نشان دهنده جوابی پرمایه به کلام خداوند است. ترجمه جایگزین: «تقریباً همه مردم شهر»
این قسمت به طور ضمنی اشاره دارد که پولس و برنابا کلام خدا را اعلام میکنند. ترجمه جایگزین: «شنیدند که پولس و برنابا از خداوند عیسی میگویند»
اینجا کلمه «او را» اشاره به پولس دارد.
اینجا «یهود» اشاره به رهبران یهود دارد. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی»
اینجا طوری از حسد سخن گفته شده که گویی قادر به پر کردن شخص است. ترجمه جایگزین: «بسیار حسود شدند»
«ضد آنها شدند» یا «بر خلاف آنها سخن گفتند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه پولس گفت»
تمام مشتقات ضمائر دوم شخص اشاره به یهودیانی دارند که پولس با آنها سخن گفته و همه جمع هستند. هر موردی که دوم شخص جمع است اشاره به پولس و برنابا دارد و شامل جماعت نمیشود.
این قسمت به طور ضمنی اشاره دارد که خدا فرمان داد تا چنین شود. ترجمه جایگزین: «خدا دستور داد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «کلام خدا» جزگویی از «پیغام خدا است.» ترجمه جایگزین: «ما پیغام خدا را اول به شما گفتیم» یا «ما کلام خدا را اول با شما در میان گذاشتیم»
رد کردن کلام خود به نحوی بیان شده که گویی آن را به عقب هل دادهاند. ترجمه جایگزین: «از وقتی که کلام خدا را رد کردهاید.»
«نشان دادید که لایق حیات ابدی نیستید» یا «طوری عمل کردید که گویی ارزش حیات ابدی را ندارید»
«ما به سمت غیر یهودیان میرویم.» پولس و برنابا به طور ضمنی اشاره میکنند که به امتها موعظه میکنند. ترجمه جایگزین: «شما را ترک میکنیم و موعظه کردن به غیر یهودیان را شروع میکنیم»
کلمه «به ما» اشاره به برنابا و پولس دارد نه به جماعت حاضر، پس کلمهای منحصر است.
اینجا «تو را» مفرد است ولی وقتی پولس گفت «...خدا به ما چنین فرمود»، پولس از آن کلمات مثبت برای اشاره به خود و برنابا استفاده میکند. کلماتی که در علامت نقل قول قرار داده شدهاند کلام خدا هستند که از طریق اشعیای نبی به خادم خدا گفته شده است. مقصود پولس از نقل قول کردن نبوت اشعیا این بود که او و برنابا کاری را انجام میدهند که خدا به خادم خود دستور داده است. پولس نمیگوید که خدا مستقیم با خود او سخن گفته است.
از حقیقتی که پولس درباره عیسی موعظه میکند، طوری سخن گفته شده که گویی نوری است که به مردم اجازه دیدن میدهد.
اسم معنای «نجات» را میتوان در قالب فعل «نجات داد» ترجمه کرد. عبارت «اقصای زمین» به همه جا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به همه مردم دنیا بگو که قصد نجات آنها را دارم»
«کلام» اشاره به پیغامی در مورد عیسی دارد که آنها به آن باور دارند. ترجمه جایگزین: «خدا را به خاطر پیغامش در مورد خداوند عیسی تمجید میکنند.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به حدی که خدا برای حیات جاویدان مقرر کرده است» یا «تمام کسانی که خدا برگزیده تا حیات جاویدان دریافت کنند»
اینجا «کلام» اشاره به پیغام مسیح دارد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که به انتشار کلام خدا در سراسر منطقه ایمان داشتند» یا «همه ایمانداران به همه جا در آن منطقه رفتند تا پیغام مسیح را اعلام کنند»
این احتمالاً اشاره به رهبران یهودی دارد. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی»
این یعنی با مردان و زنان حرف زده و باعث خشم و خشونتورزی آنها شدند. ترجمه جایگزین: «چند زن...و مردان...برانگیختند»
کلمه «دیندار» یعنی زنانی خداترس بودند. کلمه «متشخص» یعنی این زنان برای آنها محترم بودند.
«مهمترین افراد»
کلمه «ایشان» اشاره به زنان دیندار و مردان اکابر دارد. آنها به حرف یهودیان گوش کرده و مابقی مردم را به جفا رساندن و بیرون کردن رسولان از شهر تشویق کردند.
«پولس و برنابا را مجبور به ترک شهر کردند»
این کلمه به قسمتی از شهر اشاره دارد که مردم آن را متعلق به خود میدانستند، نه آن که حدود رسمی شهر باشد.
اینجا کلمه «آنها» اشاره به پولس و برنابا دارد.
پولس و برنابا دوره خود در انطاکیه در منطقه پیسیدیه را تمام کردند و به ایقونیه میروند.
این عملی نمادین بود که نشان میداد خدا آن مردم را رد کرده و مجازات خواهد کرد.
این کلمه احتمالاً به نوایمانان در انطاکیه اشاره دارند که پولس و سیلاس تازه آن را تازه ترک کرده بودند.
1امّا در ایقونیه، ایشان با هم به کنیسه یهود در آمده، به نوعی سخن گفتند که جمعی کثیر از یهود و یونانیان ایمان آوردند.2لیکن یهودیان بیایمان دلهای امّتها را اغوا نمودند و با برادران بداندیش ساختند.3پس مدّت مدیدی توقف نموده، به نام خداوندی که به کلامِ فیضِ خود شهادت میداد، به دلیری سخن میگفتند و او آیات و معجزات عطا میکرد که از دست ایشان ظاهر شود.4و مردم شهر دو فرقه شدند، گروهی همداستان یهود و جمعی با رسولان بودند.5و چون امّتها و یهود با رؤسای خود بر ایشان هجوم میآوردند تا ایشان را افتضاح نموده، سنگسار کنند،6آگاهی یافته، به سوی لِسْتره و دِرْبه، شهرهای لیکاؤنیه و دیار آن نواحی فرار کردند.7و در آنجا بشارت میدادند.8و در لِستره مردی نشسته بود که پایهایش بیحرکت بود و از شکمِ مادر، لنگ متولّد شده، هرگز راه نرفته بود.9چون او سخن پولُس را میشنید، او بر وی نیک نگریسته، دید که ایمان شفا یافتن را دارد.10پس به آواز بلند بدو گفت، بر پایهای خود راست بایست! که در ساعت برجسته، خرامان گردید.11امّا خلق چون این عمل پولُس را دیدند، صدای خود را به زبان لیکاؤنیه بلند کرده، گفتند، خدایان به صورت انسان نزد ما نازل شدهاند.12پس برنابا را مشتری و پولُس را عطارد خواندند زیرا که او درسخن گفتن مقدّم بود.13پس کاهن مشتری که پیش شهر ایشان بود، گاوان و تاجها با گروههایی از خلق به دروازهها آورده، خواست که قربانی گذراند.14امّا چون آن دو رسول یعنی برنابا و پولُس شنیدند، جامههای خود را دریده، در میان مردم افتادند و ندا کرده،15گفتند، ای مردمان، چرا چنین میکنید؟ ما نیز انسان و صاحبان علّتها مانند شما هستیم و به شما بشارت میدهیم که از این اباطیل رجوع کنید به سوی خدای حیّ که آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنها است آفرید،16که در طبقات سلف همهٔ امّتها را واگذاشت که در طُرُق خود رفتار کنند،17با وجودی که خود را بیشهادت نگذاشت، چون احسان مینمود و از آسمان باران بارانیده و فصول بارآور بخشیده، دلهای ما را از خوراک و شادی پر میساخت.18و بدین سخنان خلق را از گذرانیدن قربانی برای ایشان به دشواری باز داشتند.19امّا یهودیان از انطاکیّه و ایقونیه آمده، مردم را با خود متّحد ساختند و پولُس را سنگسار کرده، از شهر بیرون کشیدند و پنداشتند که مرده است.20امّا چون شاگردان گِردِ او ایستادند برخاسته، به شهر درآمد و فردای آن روز با برنابا به سوی دِرْبه روانه شد21و در آن شهر بشارت داده، بسیاری را شاگرد ساختند. پس به لِستره و ایقونیه و انطاکیّه مراجعت کردند.22و دلهای شاگردان را تقویت داده، پند میدادند که در ایمان ثابت بمانند و اینکه با مصیبتهای بسیار میباید داخل ملکوت خدا گردیم.23و در هر کلیسا بجهت ایشان کشیشان معیّن نمودند و دعا و روزهداشته، ایشان را به خداوندی که بدو ایمان آورده بودند، سپردند.24و از پیسیدیّه گذشته به پَمْفِلیّه آمدند.25و در پِرجه به کلام موعظه نمودند و به اَتالیّه فرود آمدند.26و از آنجا به کشتی سوار شده، به انطاکیّه آمدند که از همان جا ایشان را به فیض خدا سپرده بودند برای آن کاری که به انجام رسانیده بودند.27و چون وارد شهر شدند، کلیسا را جمع کرده، ایشان را مطّلع ساختند از آنچه خدا با ایشان کرده بود و چگونه دروازه ایمان را برای امّتها باز کرده بود.28پس مدّت مدیدی با شاگردان بسر بردند.
پیغام عیسی یعنی خدا به کسانی که به او ایمان میآورند، فیض عطا میکند.
and )
غیر یهودیان در امپراطوری روم خدایان دروغین بسیاری را میپرستیدند. پولس و برنابا به آنها گفتند به «خدای حی» ایمان بیاورند.
عیسی قبل از مردن به پیروان خود گفت که متابعت از او با جفا دیدن همراه است. پولس همین حرف را با کلماتی دیگر میگوید.
داستان پولس و برنابا در ایقونیه ادامه مییابد.
معانی محتمل: ۱) «در ایقونیه واقع شد که» یا ۲) «طبق معمول در ایقونیه»
«آن قدر با قدرت سخن گفتند که.» شاید مفید باشد که اشاره کنید آنها در مورد عیسی پیغام دادند. ترجمه جایگزین: «با قدرت پیغام در مورد عیسی را بیان کردند»
این اشاره به تعدادی از یهودیان دارد که پیغام در مورد عیسی را باور نکردند.
طوری از باعث خشم غیر یهودیان شدن سخن گفته شده که گویی آب آرام را به هم میزنند.
اینجا کلمه «دلها» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «امتها»
اینجا «برادران» اشاره به پولس و برنابا و نوایمانان دارد.
مشتقات «او» اشاره به خداوند دارند.
«با این وجود آنجا ماندند.» پولس و برنابا در ایقونیه پیش کسانی که در (اعمال ۱۴: ۱) ایمان آورده بودند، ماندند. اگر کلمه «پس» در فهم متن مشکل ایجاد میکند میتوانید آن را حذف کنید.
«نشان داد که پیغام درباره فیض، حقیقت است»
«درباره پیغام فیض خداوند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با قادر کردن پولس و برنابا به صدور آیات و معجزات»
اینجا «دست» اشاره به اراده و تلاش آن مردان دارد که توسط روحالقدس هدایت شده بودند. ترجمه جایگزین: «به خدمت پولس و برنابا»
«مردم شهر مخالف هم بودند»
«یهودیان را حمایت میکردند» یا «با یهودیان موافق بودند.»
گروه دوم که از آنها یاد شده با پیغام مربوط به فیض موافق بودند. شاید بیان دوباره فعل مفید باشد. ترجمه جایگزین: «در کنار رسولان بودند»
لوقا به پولس و برنابا اشاره میکند. در اینجا منظور از «رسول» همان معنای متداولش یعنی «فرستاده شده» است.
اینجا کلمه «هجوم میآوردند» به معنای بدرفتاری کردن با پولس و برنابا است که شهر را ترک کرده بودند.
«تا پولس و برنابا را بزنند و سنگسار کنند»
منطقهای در آسیای صغیر.
شهری در آسیای صغیر در جنوب ایقونیه و شمال دربه بود.
شهری در آسیای صغیر در جنوب ایقونیه و لستره
این آیه اشاره به پولس و برنابا دارد.
«جایی که پولس و برنابا اعلام خبر خوش را ادامه دادند»
پولس و برنابا حالا در لستره هستند.
این شخصیتی جدید در داستان را معرفی میکند.
«قادر نبود پایهای خود را حرکت دهد» یا «نمیتوانست پای خود را تکان دهد»
«معلول مادرزاد بود»
کسی که نمیتواند راه رود.
کلمه «او» و «او بر» اشاره به مرد لنگ دارد.
«مستقیم به او نگاه کرد»
اسم معنای «ایمان» را میتوان فعل «ایمان داشتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ایمان داشت که عیسی میتواند او را شفا دهد» یا«ایمان داشت که عیسی میتواند او را خوب کند»
«پولس به آن مرد لنگ گفت»
«بالا پرید.» این یعنی کاملاً شفا یافته است.
این اشاره به شفای مرد لنگ توسط پولس دارد.
بلند کردن صدا به معنای بلند صحبت کردن است. ترجمه جایگزین: «آنها بلند صحبت کردند»
تعداد زیادی از مردم باور داشتند که پولس و برنابا خدایان بتهای آنها هستند که از آسمان نزد ایشان آمدهاند. ترجمه جایگزین: «خدایان از آسمان نزد ما آمدهاند»
«به زبان لیکاونیهای خود.» مردم لستره لیکاونیهای و همچنین یونانی حرف میزدند.
این مردم باور داشتند که خدایان باید ظاهر خود را عوض کنند تا شبیه انسانها شوند.
مردم ایقونیه احتمالاً مشتری[زئوس] را شاه همه خدایان بتپرستان میدانستند.
مردم ایقونیه عطارد را خدایی میدانستند که پیغام مشتری[زئوس] را به مردم و خدایان دیگر میرساند.
شاید اضافه کردن اطلاعاتی دیگر درباره کاهن مفید باشد. ترجمه جایگزین: «بیرون شهر معبدی بود که مردم زئوس را پرستش میکردند. وقتی کاهنی که در معبد خدمت میکرد عمل پولس و برنابا را شنید...آورد»
گاوان قرار بود قربانی شوند. تاج قرار بود بر سر پولس و برنابا یا گاو قربانی قرار گیرد.
دروازههای شهر معمولاً محل قرار مردم شهر بوده است.
«میخواست قربانی را به پولس و برنابا که زئوس و هرمس بودند تقدیم کند»
احتمالاً مقصود لوقا از «رسول» معنای متداول آن یعنی «فرستاده شده» است.
عملی نمایدن است که خشم و ناراحتی عمیق برنابا و پولس را از این که جماعت میخواستند برای آنها قربانی بگذرانند، نشان میدهد.
برنابا و پولس مردم را به خاطر گذراندن قربانی برای آنها توبیخ میکنند. ترجمه جایگزین: «ای مردان، نباید چنین کنید!»
«ما را بپرستید»
با این جمله برنابا و پولس میگویند که آنها خدا نیستند. ترجمه جایگزین: «ما مثل شما انسان هستیم. ما خدا نیستیم»
«به هر نحو شبیه شما»
اینجا «رجوع کنید به» استعارهای به معنای باز ایستادن از انجام کاری و شروع عملی دیگر است. ترجمه جایگزین: «از پرستش این خدایان دروغین که در کمک به شما ناتوان هستند دست کشید و در عوض خدای زنده را پرستش کنید»
«خدایی که واقعاً هست» یا «خدایی که حی است»
«در گذشته» یا «تا کنون»
در طرق راه رفتن یا بر طریقی راه رفتن استعاره از زندگی شخص است. ترجمه جایگزین: «طوری که میخواهند زندگی کنند» یا «هرچه میخواهند انجام دهند»
پولس و برنابا به صحبت کردن با جمع خارج از لستره ادامه میدهند. (<اعمال ۱۴: ۸>)
این را میتوان در قالب جملهای مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا قطعاً شاهدی گذاشته است» یا «به راستی خدا شهادت داده است»
«همان طور که شواهد نشان داده»
اینجا «دلهای ما» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «به شما غذای کافی و چیزهایی برای شاد بودن داد»
پولس و برنابا مردم را از گذراندن قربانی برای ایشان باز داشتند، ولی کار بسیار سختی بود.
«برای مانع شدن با مشکل رو به رو بودند»
مشتقات ضمیر سوم شخص اشاره به پولس دارد.
شاید بیان واضح آنچه جماعت به آن متقاعد شدند مفید باشد. ترجمه جایگزین: «مردم را متقاعد کردند که پولس و برنابا را باور نکنند و آنها را بر علیه آن دو شوراندند»
احتمالاً گروهی نیست که در آیه قبل ذکر شدهاند. از آن اتفاق مدتی گذشته بود و گروهی دیگر دور هم جمع شدهاند.
«چون فکر کردند دیگر مرده است»
در شهر لستره نوایمانانی بودند.
«پولس دوباره همراه ایمانداران به شهر لستره وارد شد»
«پولس و برنابا به شهر دربه رفتند»
شناسههای فاعلی مستتر در افعال اشاره به پولس و برنابا دارد.
«دربه» (<اعمال ۱۴: ۲۰>)
شناسه فاعلی مستتر در افعال اشاره به پولس و برنابا دارد و موارد دوم شخص جمع اشاره به برنابا دارند. .
اینجا «دلها» اشاره به شاگردان دارد. این بر افکار و باورهای درونی آنها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «پولس و برنابا آنها را تشویق به استقامت در ایمان به پیغام درباره عیسی کردند» یا «پولس و برنابا ایمانداران را تشویق کردند تا در رابطه خود با عیسی رشد کنند»
«ایمانداران را تشویق میکردند که به عیسی اعتماد کنند»
برخی از نسخ ترجمه شده در این قسمت را به صورت نقل قولی غیر مستقیم ترجمه میکنند «میگفتند باید با مشقت زیاد وارد ملکوت[پادشاهی] خدا شویم.» شناسه فاعلی مستتر دوم شخص جمع در افعال اشاره به لوقا و خوانندگانش دارد.
پولس با استفاده از شناسه مستتر فاعلی دوم شخص جمع شنوندگان را به حساب میآورد.
«پولس و برنابا برای ایمانداران تعیین کرده بودند»
معانی محتمل: ۱) «پولس و برنابا آنها را به مشایخ سپردند...مشایخی که ایمان آورده بودند» یا ۲) «پولس و برنابا کلیسا را به مشایخ و شاگردان دیگر سپردند ...مشایخ و شاگردانی که ایمان آورده بودند»
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به برنابا و پولس دارد.
هر دو فعل اشاره به پولس و برنابا دارد.
اینجا «کلام» کنایه از «پیغام خداوند» است. ترجمه جایگزین: «پیغام خدا را اعلام کردند»
عبارت «فرود آمدند» به این خاطر استفاده شده که اتالیه در ارتفاع پایینتری از پرجه قرار داشت.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که ایمانداران و رهبران در انطاکیه پولس و برنابا را به فیض خدا سپردند» یا «جایی که مردم انطاکیه برای محافظت از پولس و برنابا دعا کردند»
کلمه «ایشان» و مشتقات مشابه اشاره به پولس و برنابا دارد. شناسه فاعلی سوم شخص مفرد در فعل «بود» اشاره به خدا دارد.
«ایماندارن محلی را کنار هم فرا خواندند»
قادر ساختن غیر یهودیان توسط خدا برای ایمان آوردن به نحوی بیان شده که گویی دری را باز کرده که قبلاً از ورود ایمان جلوگیری میکرد. ترجمه جایگزین: «خدا برای غیر یهودیان ممکن ساخت»
1و تنی چند از یهودیّه آمده، برادران را تعلیم میدادند که اگر برحسب آیین موسی مختون نشوید، ممکن نیست که نجات یابید.2چون پولُس و برنابا را منازعه و مباحثه بسیار با ایشان واقع شد، قرار بر این شد که پولُس و برنابا و چند نفر دیگر از ایشان نزد رسولان و کشیشان در اورشلیم برای این مسأله بروند.3پس کلیسا ایشان را مشایعت نموده از فینیقیّه و سامره عبور کرده، ایمان آوردن امّتها را بیان کردند و همهٔٔ برادران را شادی عظیم دادند.4و چون وارد اورشلیم شدند، کلیسا و رسولان و کشیشان ایشان را پذیرفتند و آنها را از آنچه خدا با ایشان کرده بود، خبر دادند.5آنگاه بعضی از فرقه فریسیان که ایمان آورده بودند، برخاسته، گفتند، اینها را باید ختنه نمایند و امرکنند که سنن موسی را نگاه دارند.6پس رسولان و کشیشان جمع شدند تا در این امر مصلحت بینند.7و چون مباحثه سخت شد، پطرس برخاسته، بدیشان گفت، ای برادران عزیز، شما آگاهید که از ایّام اوّل، خدا از میان شما اختیار کرد که امّتها از زبان من کلام بشارت را بشنوند و ایمان آورند.8و خدای عارفالقلوب بر ایشان شهادت داد بدین که روحالقدس را بدیشان داد، چنانکه به ما نیز.9و در میان ما و ایشان هیچ فرق نگذاشت، بلکه محضِ ایمان دلهای ایشان را طاهر نمود.10پس اکنون چرا خدا را امتحان میکنید که یوغی بر گردن شاگردان مینهید که پدران ما و ما نیز طاقت تحمّل آن را نداشتیم،11بلکه اعتقاد داریم که محضِ فیضِ خداوند عیسی مسیح نجات خواهیم یافت، همچنان که ایشان نیز.12پس تمام جماعت ساکت شده، به برنابا و پولُس گوش گرفتند چون آیات و معجزات را بیان میکردند که خدا در میان امّتها به وساطت ایشان ظاهر ساخته بود.13پس چون ایشان ساکت شدند، یعقوب رو آورده، گفت، ای برادران عزیز، مرا گوش گیرید.14شمعون بیان کرده است که چگونه خدا اوّل امّتها را تفقّد نمود تا قومی از ایشان به نام خود بگیرد.15و کلام انبیا در اینْ مطابق است چنانکه مکتوب است16که، بعد از این رجوع نموده، خیمهٔ داود را که افتاده است باز بنا میکنم و خرابیهای آن را باز بنا میکنم و آن را برپا خواهم کرد،17تا بقیه مردم طالب خداوند شوند و جمیع امّتهایی که بر آنها نام من نهاده شده است.18این را میگویدخداوندی که این چیزها را از بدو عالم معلوم کرده است.19پس رأی من این است، کسانی را که از امّتها به سوی خدا بازگشت میکنند زحمت نرسانیم،20مگر اینکه ایشان را حکم کنیم که از نجاسات بتها و زنا و حیوانات خفهشده و خون بپرهیزند.21زیرا که موسی از طبقات سَلَف در هر شهر اشخاصی دارد که بدو موعظه میکنند، چنانکه در هر سَبَّت در کنایس او را تلاوت میکنند.22آنگاه رسولان و کشیشان با تمامی کلیسا بدین رضا دادند که چند نفر از میان خود انتخاب نموده، همراه پولُس و برنابا به انطاکیّه بفرستند، یعنی یهودای ملقّب به برسابا و سیلاس که از پیشوایان برادران بودند.23و بدست ایشان نوشتند که رسولان و کشیشان و برادران، به برادرانِ از امّتها که در انطاکیّه و سوریّه و قیلیقیّه میباشند، سلام میرسانند.24چون شنیده شد که بعضی از میان ما بیرون رفته، شما را به سخنان خود مشوّش ساخته، دلهای شما را منقلب مینمایند و میگویند که میباید مختون شده، شریعت را نگاه بدارید و ما به ایشان هیچ امر نکردیم.25لهذا ما به یک دل مصلحت دیدیم که چند نفر را اختیار نموده، همراه عزیزان خود برنابا و پولُس به نزد شما بفرستیم،26اشخاصی که جانهای خود را در راه نام خداوند ما عیسی مسیح تسلیم کردهاند.27پس یهودا و سیلاس را فرستادیم و ایشان شما را از این امور زبانی خواهند آگاهانید.28زیرا که روحالقدس و ما صواب دیدیم که باری بر شما ننهیم جز این ضروریّات29که از قربانیهای بتهاو خون و حیوانات خفه شده و زنا بپرهیزید که هر گاه از این امور خود را محفوظ دارید به نیکویی خواهید پرداخت والسّلام.30پس ایشان مرخّص شده، به انطاکیّه آمدند و جماعت را فراهم آورده، نامه را رسانیدند.31چون مطالعه کردند، از این تسلّی شادخاطر گشتند.32و یهودا و سیلاس چونکه ایشان هم نبی بودند، برادران را به سخنان بسیار، نصیحت و تقویت نمودند.33پس چون مدّتی در آنجا بسر بردند، به سلامتی از برادران رخصت گرفته، به سوی فرستندگان خود توجّه نمودند.34امّا پولُس و برنابا در انطاکیّه توقفّ نموده،35با بسیاری دیگر تعلیم و بشارت به کلام خدا میدادند.36و بعد از ایّام چند، پولُس به برنابا گفت، برگردیم و برادران را در هر شهری که در آنها به کلام خداوند اعلام نمودیم، دیدن کنیم که چگونه میباشند.37امّا برنابا چنان مصلحت دید که یوحنّای ملقّب به مرقس را همراه نیز بردارد.38لیکن پولُس چنین صلاح دانست که شخصی را که از پَمفلیّه از ایشان جدا شده بود و با ایشان در کار همراهی نکرده بود، با خود نبرد.39پس نزاعی سخت شد بهحدّی که از یکدیگر جدا شده، برنابا مرقس را برداشته، به قِپْرُس از راه دریا رفت.40امّا پولُس سیلاس را اختیار کرد و از برادران به فیض خداوند سپرده شده، رو به سفر نهاد.41و از سوریّه و قیلیقیّه عبور کرده، کلیساها را استوار مینمود.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات منظوم نقل قول شده از عهد عتیق در ۱۵: ۱۶- ۱۷ انجام داده است.
جلسهای که لوقا در این باب توصیف میکند به «شورای اورشلیم» مشهور است. این زمانی بود که رهبران مسیحی جمع شدند تا بر لزوم تابعیت مسیحیان از همه شریعت موسی تصمیمگیری کنند.
مفهوم خاص در این باب
در این باب لوقا استفاده از کلمه برادران را شروع میکند تا هم کیشان مسیحی خود را به جای هم کیشان یهودی خطاب قرار دهد.
برخی از ایمانداران میخواستند غیر یهودیان ختنه شوند، چون خدا به ابراهیم و موسی فرموده بود که هرکس میخواهد متعلق به او باشد باید ختنه شود و این «عهدی همیشگی» است. ولی پولس و برنابا دیدند که خدا به نامختونان غیر یهودی عطای روحالقدس را بخشید. پس نمیخواستند غیر یهودیان ختنه شوند. سپس هر دو گروه به اورشلیم رفتند تا از تصمیم رهبران کلیسا در این مورد مطلع شوند.
«از نجاسات بتها و زنا و حیوانات خفه شده و خون بپرهیزند.»
احتمالاًرهبران کلیسا این قانون را تصویب کردند تا یهودیان و غیر یهودیان نه تنها قادر به زندگی در کنار هم باشند، بلکه بتوانند یک غذا را بخورند.
پولس و برنابا هنگامی که بر سر ختنه غیریهودیان بحث میشود هنوز در انطاکیه بودند.
«چند مرد.» میتوانید به روشنی یهودی بودن این ایمانداران به مسیح را بیان کنید.
در اصل عبارت «نازل شد» استفاده شده چون ارتفاع یهودیه از انطاکیه بالاتر بود.
منظور از «براداران» ایمانداران به مسیح است. به طور ضمنی بیان شده که در انطاکیه بودند. ترجمه جایگزین: «به ایمانداران انطاکیه تعلیم داد» یا «به ایمانداران در انطاکیه تعلیم میداد»
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی باید شما را به سنت موسی ختنه کرده باشد در غیر این صورت خدا قادر به نجات شما نیست» یا «خدا شما را نجات نمیدهد مگر این که طبق شریعت موسی ختنه شوید»
اسم معنای «منازعه» و «مباحثه» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد و میتوانید جایی که مردان از آن آمدهاند را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «با هم رو به رو شدند و با مردانی از یهودیه بحث کردند»
اورشلیم مرتفعترین نقطه در اسرائیل بود، پس برای قوم اسرائیل معمول بود هنگام صحبت درباره رفت و آمد به اورشلیم از صعود یا نزول استفاده کنند.
« این موضوع»
«ایشان» و مشتقات آن اشاره به پولس، برنابا و چند نفر دیگر دارد. (<اعمال ۱۵: ۲)>
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین جماعت ایماندار آنها را از انطاکیه به اورشلیم فرستادند»
کلمات «عبور کرده» و «بیان کرده» نشان میدهد که زمانی را در مکانهای مختلف گذراندند و جزئیات کار خود را با هم در میان گذاشتند.
اسم معنای «ایمان آوردن» یعنی امتها خدایان دروغین خود را رد کرده و به خدای حقیقی ایمان آوردند. ترجمه جایگزین: «به جماعت ایماندار در هرجا ایمان آوردن غیر یهودیان را اعلام میکردند.»
طوری از پیغامی که باعث شادی برادران شد، سخن گفته شده که گویی «شادی» جسمی است که پیش برادران آوردند. ترجمه جایگزین: «آنچه گفتند باعث شادمانی کردن همایمانان آنها شد»
اینجا «برادران» اشاره به هم ایمانان دارد.
تمام مشتقات «ایشان» یا «ایشان را» اشاره به پولس، برنابا و چند نفر دیگر دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رسولان، مشایخ و مابقی جماعت ایمانداران با آغوش باز آنها را پذیرفتند»
«از طریق آنها»
شناسه فاعلی سوم شخص در افعال اشاره به ایمانداران غیر یهودی دارد که ختنه نشده بودند و در نتیجه از شریعت یهود پیروی نکرده بودند.
پولس و برنابا حالا در اورشلیم هستند تا با رسولان و مشایخ ملاقات کنند.
اینجا لوقا بین کسانی که فکر میکردند نجات فقط از طریق عیساست و کسانی که چنین فکر میکردند ولی ختنه را هم برای نجات لازم میدانستند تفاوت قائل میشود.
«از شریعت موسی اطاعت کن»
رهبران کلیسا تصمیم گرفتند که در مورد الزامی بودن ختنه برای غیر یهودیان و اطاعت از شریعت خدا برای نجات از گناهانشان بحث کنند.
کلمه «بدیشان» اشاره به رسولان و مشایخ[کشیشان] دارد (<اعمال ۱۵: ۶>) و کلمه «شما» جمع است چون به رسولان و کشیشان حاضر اشاره میکند.
پطرس صحبت خود با رسولان و کشیشان درباره الزام غیریهودیان برای ختنه و پیروی از شریعت را آغاز میکند.(<اعمال ۱۵: ۵- ۶>)
پطرس همه ایمانداران حاضر را خطاب قرار میدهد.
اینجا «زبان» اشاره به پطرس دارد. ترجمه جایگزین: «از من» یا «با من»
«امتها ممکن است بشنوند»
اینجا منظور از «کلام» پیغام است. ترجمه جایگزین: «پیغام در مورد عیسی»
کلمه «بر ایشان» اشاره به غیریهودیان دارد و هر مشتق از «شما» جمع است.
کلمه «قلب» اشاره به «ذهن» یا «باطن» دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که از ذهن مردم با خبر است» یا «کسی که از افکار مردم با خبر است.»
«به غیر یهودیان شهادت داد»
«باعث شد روحالقدس بر آنها آید»
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص در افعال «نگذاشت» و «نمود» اشاره به خدا دارد و کلمه «ما» اشاره به سخنگویان و شنوندگان دارد و کلمه «ایشان» اشاره به غیر یهودیان دارد.
خدا بین یهودیان و غیر یهودیان ایماندار فرقی قائل نمیشود.
از بخشش گناهان ایمانداران طوری یاد شده که گویی خدا دل آنها را پاک میکند. ترجمه جایگزین: «گناهان آنها را میبخشد چون به عیسی ایمان داشتند». اینجا کلمه «دل» اشاره به باطن شخص دارد. ترجمه جایگزین: «گناهان را میبخشند چون به عیسی ایمان دارند»
پطرس با استفاده از کلمه «ما» و «ما نیز» به مخاطبین خود نیز اشاره میکند.
این به معنای «در آن لحظه» نیست ولی توجه را به نکته مهمی جلب میکند که در ادامه میآید.
پطرس از سوالی استفاده میکند و با کلمات، موضوعی را توصیف میکند تا به ایمانداران یهودی بگوید که نباید ایمانداران غیر یهودی را برای نجات یافتن ملزم به ختنه بدانند. ترجمه جایگزین: «خدا را با گذاشتن باری بر دوش ایمانداران غیر یهودی امتحان نکنید. باری که یهودیان قادر به تحمل نیستند!»
این اشاره به اجداد یهودی دارد.
پطرس صحبت کردن با رسولان و کشیشان[مشایخ] را به پایان میرساند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی ما باور داریم که عیسی مسیح به واسطه فیض خود ما را نجات داده، درست، همانطور که غیر یهودیان را نجات داده است»
کلمات «به وساطت ایشان» اشاره به پولس و برنابا دارد.
«هر کس» یا «تمام گروه» (<اعمال ۱۵: ۶>)
«خدا انجام داده بود» یا «خدا باعث شد»
کلمه «ایشان» اشاره به پولس و برنابا دارد. (<اعمال ۱۵: ۱۲>)
یعقوب صحبت خود با رسولان و کشیشان را شروع میکند (<اعمال ۱۵: ۶>).
«ای همایمانان، گوش دهید» مخاطبین یعقوب احتمالاً فقط مرد بودند.
«تا بتوانید از میان آنها کسانی را انتخاب کنید»
«برای نام خود.» اینجا «نام» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «برای خود»
یعقوب از عاموس نبی در عهد عتیق نقل قول میکند.
اینجا منظور از «کلام» پیغام است. ترجمه جایگزین: «آنچه نبی گفت مطابقت دارد» یا «نبی هم موافق است»
«حقیقت را تایید کنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که نوشتهاند» یا «همانطور که عاموس نبی مدتها قبل نوشت»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «میکنم» اشاره به خدا دارد که از طریق نبی خود سخن گفته است.
خدا به نحوی از برگزیدن یکی از ذریت داوود برای حکومت بر مردم صحبت کرده که گویی چادری[خیمهای] افتاده را دوباره بر پا میکند.
اینجا منظور از «چادر» خانواده داوود است.
طوری از اطاعت و آموختن مردم درباره او سخن گفته شده که گویی عیناً به دنبال او میگردند.
اینجا «مردم» شامل زن و مرد میشود. ترجمه جایگزین: «مابقی جماعت» [فارسی گویا بیان شده]
خدا برای اشاره به خود از سوم شخص استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «تا به دنبال من، که خداوندم باشد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از جمله همه غیر یهودیان که متعلق به من هستند»
اینجا منظور از «نام من»، خدا است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مردم بدانند»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «نرسانیم» شامل یعقوب، رسولان و مشایخ میشود.
مترجمین میتوانند مشخص کنند که یعقوب در چه زمینهای مایل به زحمت دادن غیر یهودیان نیست. ترجمه جایگزین: «نباید از غیر یهودیان بخواهیم که ختنه شوند و از شریعت موسی اطاعت کنند»
در این قسمت به نحوی از شخص مطیع خدا سخن گفته شده که گویی آن شخص جسماً رو به خدا میکند.
زنا، حیوانات خفه شده و خوردن خون معمولاً روشی بود که به آن واسطه بتها و خدایان دروغین را میپرستیدند.
این احتمالاً اشاره به خوردن گوشت حیوانی دارد که برای بت یا چیزی مربوط به بت پرستی قربانی شده است.
خدا یهودیان را از خوردن گوشت حیوانی که هنوز در آن خون بود منع کرده بود. همچنین در نوشتههای اولیه موسی در پیدایش، خدا آنها را از نوشیدن خون منع میکند. بنابراین، آنها نمیتوانستند حیوانی را بخورند که خفه شده بود، چون خون به خوبی از بدن چنین حیوانی خارج نشده بود.
یعقوب صحبت با رسولان و کشیشان را تمام میکند. (ببینید <اعمال ۱۵: ۲> و <اعمال ۱۵: ۱۳>)
یعقوب به طور ضمنی اشاره میکند که غیر یهودیان از اهمیت این قوانین آگاه هستند چون یهودیان این قواعد را در کنیسه هر شهر موعظه میکنند. همچنین این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که غیر یهودیان پیش معلمان شریعت در کنیسهها میرفتند تا این قواعد را بیاموزند.
اینجا منظور از«موسی» شریعت اوست. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شریعت موسی اعلام شده است...شریعت خوانده شده است» یا «یهودیان شریعت موسی را تعلیم دادهاند ...آنها شریعت را خواندهاند»
کلمه «هر» تعمیم است. ترجمه جایگزین: «در خیلی از شهرها»
اینجا کلمه «ایشان را» به منظور اشاره به یهودا و سیلاس استفاده شده است.[ در فارسی اسم آنها گفته شده و گویاست]
این اسم مرد است. «برسابا» نام دوم او بود که مردم به آن اسم او را صدا میزدند.
کلمه «ایشان» اشاره به رسولان، کشیشان[مشایخ] و ایمانداران دیگر کلیسای اورشلیم دارد، کلمه «شما» جمع است.
این مقدمه نامه است. شاید زبان شما روشی برای معرفی کردن نویسنده نامه و مخاطب آن داشته باشد. ترجمه جایگزین: «این نامه از سمت برادرانتان، رسولان و کشیشان است. به شما ایمانداران غیر یهودی در انطاکیه، سوریه، و قیلیقیه مینویسیم. سلام بر شما» یا «به برادران غیر یهودی در انطاکیه، سوریه و قیلیقیه. رسولان و کشیشان که برادران شما هستند به شما سلام میرسانند»
اینجا کلمه «برادان» اشاره به هم ایمانان دارد. رسولان و کشیشان با استفاده از این کلمه غیر یهودیان را مطمئن کردند که آنها را به عنوان هم ایمان خود پذیرفتهاند.
اسم استانی در ساحل شمالی آسیای صغیر در جزیره قبرس است.
تمام مشتقات اول شخص جمع اشاره به نویسندگان دارد نه خوانندگان (<اعمال ۱۵: ۲۲>) و منحصر هستند و کلمات «شما» جمع هستند.
.
«بعضی مردان»
«گرچه ما به آنها دستور ندادیم»
«دل» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را تعلیم داد که شما را آزار میدهند»
کلمه «ما» و مشتقات آن اشاره به نویسندگان دارد نه خوانندگان (<اعمال ۱۵: ۲۲>) و منحصر هستند و کلمه «شما» جمع است.
«که کاملاً موافق هستند»
این عبارت کلمهای را ترجمه میکند که به کسانی اشاره دارد که با هم موافق هستند و جهت تحقق هدفی مشترک تلاش میکنند.
کسانی که فرستادند، یهودا ملقب به بارسابا و سیلاس بودند. (<اعمال ۱۵: ۲۲>)
این کلمات به برنابا و پولس اشاره دارند و شامل یهودا و سیلاس نمیشوند.
اینجا «نام» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «چون به نام خداوند عیسای مسیح باور داشتند» یا «چون به خداوندمان عیسای مسیح خدمت میکنند»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «فرستادیم» اشاره به نویسندگان نامه در <اعمال ۱۵: ۲۲> دارد نه به خواندن، پس منحصر است. کلمه «شما» جمع است.
این عبارت تاکید میکند که یهودا و سیلاس نیز همان چیزی را خواهند گفت که رسولان و کشیشان نوشتهاند. ترجمه جایگزین: «خود آنها آنچه مکتوب کردهایم را به شما خواهند گفت»
کلمه «ما» اشاره به نویسندگان نام در <اعمال ۱۵: ۲۲> دارد نه خوانندگان همچنین منحصر است. کلمه «شما» جمع است.
این قسمت طوری از شریعت که مردم باید از آن اطاعت کنند سخن گفته که گویی شئي است که مردم بر شانههای خود حمل میکنند.
این قسمت نامه به کلیسای اورشلیم به غیر یهودیان ایماندار در انطاکیه را به پایان میرساند.
یعنی اجازه خوردن از گوشت حیوانات قربانی شده برای بتها را نداشتند.
این اشاره به نوشیدن خون یا گوشت حیوانی دارد که خون آن تخلیه نشده است.
حیوان خفه شده کشته میشد، ولی خونش تخلیه نمیشد.
این پایان نامه را اعلام میکند. ترجمه جایگزین: «خداحافظ»
پولس، برنابا، یهودا و سیلاس انطاکیه را ترک کردند.
کلمه «ایشان» اشاره به پولس، برنابا، یهودا و سیلاس دارد. ترجمه جایگزین: «پس وقتی آن چهار مرد مرخص شدند، به انطاکیه فرود آمدند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی رسولان و کشیشان آن چهار مرد را مرخص کردند» یا «وقتی ایمانداران اورشلیم آنها را فرستادند»
اینجا در اصل عبارت «نازل شدند[پایین آمدند]» استفاده شده چون اورشلیم از انطاکیه مرتفعتر بود.
«ایمانداران انطاکیه شادمان شدند»
اسم معنای «تسلی» را میتوانید به عنوان فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به خاطر کلام تشویقگر رسولان و مشایخ»
انبیا، معلمینی بودند که خدا به آنها اختیار صحبت کردن از طرف خود را داده بود. ترجمه جایگزین: «چون نبی بودند» یا «که نبی هم بودند»
«همایمانان»
در این قسمت به نحوی از یاری رساندن یهودا و سیلاس به آنها جهت اتکای بیشتر بر عیسی سخن گفته شده که گویی جسماً آنها تقویت میشوند.
یهودا و سیلاس هنگامی که برنابا در انطاکیه ماند، به اورشلیم برگشتند.
طوری از زمان سخن گفته شده که گویی مالی است که شخص میتواند آن را خرج کند. شناسه مستتر فاعلی در «نمودند» اشاره به یهودا و سیلاس دارد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه مدتی آنجا ماندند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برادران یهودا و سیلاس را به سلامت روانه کردند»
اشاره به ایماندران انطاکیه دارد.
به سمت ایمانداران اورشلیم که یهودا و سیلاس را فرستاده بودند.(<اعمال ۱۵: ۲۲>)
منظور از «کلام» پیغام خداست. ترجمه جایگزین: «پیغام درباره خدا»
«پیشنهاد میکنم که برگردیم»
«مراقب برادران باشیم» یا «به ایمانداران کمک کنیم»
اینجا «کلام» به معنای پیغام است. ترجمه جایگزین: «پیغام در مورد خداوند»
«ببینیم چطور هستند.» آنها مایل به مطلع شدن از وضعیت کنونی برادران و اتکای آنها به حقیقت[راستی] خدا هستند.
«یوحنا را که به او مرقس هم میگفتند، ببرند»
کلمه «صلاح دانست» برای نشان دادن تضاد نظر او به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «پولس فکر کرد خوب نیست که مرقس را ببرد»
این استانی در آسیای صغیر بود. ببینید در <اعمال ۲: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
«تصمیم گرفته بود تا با آنها کار نکند» یا «خدمت با آنها را ادامه نداد»
اینجا کلمه «یکدیگر» اشاره به پولس و برنابا دارد.
اسم معنای «نزاع» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به شدت مخالف هم بودند»
سپرده شدن کسی به معنای مراقبت کردن و سپردن مسئولیت او به شخص دیگر است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه ایمانداران انطاکیه پولس را به فیض خدا سپردند» یا «بعد از اینکه ایماندران انطاکیه دعا کردند تا خدا از پولس مراقبت کند و لطف خود را به او نشان دهد»
جمله قبلی به طوری ضمنی اشاره میکند سیلاس همراه پولس بود. ترجمه جایگزین: «آنها رفتند» یا «پولس و سیلاس رفتند» یا «پولس سیلاس را همراه خود برد»
مناطقی در آسیای صغیر نزدیک جزیره قپرس[قبرس] بودند.
طوری از تشویق ایماندارن کلیسا سخن گفته شده که گویی پولس و سیلاس ایمانداران را جسماً تقویت میکردند. کلمه «کلیساها» اشاره به گروهی از ایمانداران در سوریه و قیلیقیه دارد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران کلیسا را تشویق میکردند» یا «به جوامع ایماندار کمک میکردند تا ایمان بیشتری بر عیسی داشته باشند»
1و به دِرْبه و لسْتره آمد که اینک، شاگردی تیموتاؤس نام آنجا بود، پسر زن یهودیّه مؤمنه لیکن پدرش یونانی بود.2که برادران در لِستَرَه و ایقونیّه بر او شهادت میدادند.3چون پولُس خواست او همراه وی بیاید، او را گرفته مختون ساخت، بهسبب یهودیانی که در آن نواحی بودند زیرا که همه پدرش را میشناختند که یونانی بود.4و در هر شهری که میگشتند، قانونها را که رسولان و کشیشان در اورشلیم حکم فرموده بودند، بدیشان میسپردند تا حفظ نمایند.5پس کلیساها در ایمان استوار میشدند و روز بروز در شماره افزوده میگشتند.6و چون از فَرِیجیَّه و دیار غَلاطیّه عبور کردند، روحالقدس ایشان را از رسانیدن کلام به آسیا منع نمود.7پس به میسیا آمده، سعی نمودند که به بطینیا بروند، لیکن روح عیسی ایشان را اجازت نداد.8و از میسیا گذشته به تروآس رسیدند.9شبی پولُس را رؤیایی رخ نمود که شخصی از اهل مکادونیه ایستاده، بدو التماس نموده گفت، به مکادونیه آمده، ما را امداد فرما.10چون این رؤیا را دید، بیدرنگ عازم سفر مکادونیه شدیم، زیرا به یقین دانستیم که خداوند ما را خوانده است تا بشارت بدیشان رسانیم.11پس از تروآس به کشتی نشسته، به راه مستقیم به ساموتراکی رفتیم و روز دیگر به نیاپولیس.12و از آنجا به فیلِپّی رفتیم که شهر اوّل از سرحدّ مَکادونیه و کَلونیه است و در آن شهر چند روز توقّف نمودیم.13و در روز سَبَّت از شهر بیرون شده و به کنار رودخانه جایی که نمازمیگذاردند، نشسته با زنانی که در آنجا جمع میشدند سخن راندیم.14و زنی لیدیه نام، ارغوانفروش، که از شهر طیاتیرا و خداپرست بود، میشنید که خداوند دل او را گشود تا سخنان پولُس را بشنود.15و چون او و اهل خانهاش تعمید یافتند، خواهش نموده، گفت، اگر شما را یقین است که به خداوند ایمان آوردم، به خانهٔ من درآمده، بمانید. و ما را الحاح نمود.16و واقع شد که چون ما به محلّ نماز میرفتیم، کنیزی که روح تَفَأُل داشت و از غیبگویی منافع بسیار برای آقایان خود پیدا مینمود، به ما برخورد.17و از عقب پولُس و ما آمده، ندا کرده، میگفت که، این مردمان خدّام خدای تعالی میباشند که شما را از طریق نجات اعلام مینمایند.18و چون این کار را روزهای بسیار میکرد، پولُس دلتنگ شده، برگشت و به روح گفت، تو را میفرمایم به نام عیسی مسیح از این دختر بیرون بیا. که در ساعت از او بیرون شد.19امّا چون آقایانش دیدند که از کسب خود مأیوس شدند، پولُس و سیلاس را گرفته، در بازار نزد حکّام کشیدند.20و ایشان را نزد والیان حاضر ساخته، گفتند، این دو شخص شهر ما را به شورش آوردهاند و از یهود هستند،21و رسومی را اعلام مینمایند که پذیرفتن و بجا آوردن آنها بر ما که رومیان هستیم، جایز نیست.22پس خلق بر ایشان هجوم آوردند و والیان جامههای ایشان را کَنده، فرمودند ایشان را چوب بزنند.23و چون ایشان را چوب بسیار زدند، به زندان افکندند و داروغه زندان را تأکید فرمودند که ایشان را محکم نگاه دارد.24و چون او بدینطور امر یافت، ایشان را به زندان درونی انداخت و پایهای ایشان را در کُنده مضبوط کرد.25امّا قریب به نصف شب، پولُس و سیلاس دعا کرده، خدا را تسبیح میخواندند و زندانیان ایشان را میشنیدند.26که ناگاه زلزلهای عظیم حادث گشت بهحدّی که بنیاد زندان به جنبش درآمد و دفعهًٔ همهٔ درها باز شد و زنجیرها از همه فرو ریخت.27امّا داروغه بیدار شده، چون درهای زندان را گشوده دید، شمشیر خود را کشیده، خواست خود را بکشد زیرا گمان برد که زندانیان فرار کردهاند.28امّا پولُس به آواز بلند صدا زده، گفت، خود را ضرری مرسان زیرا که ما همه در اینجا هستیم.29پس چراغ طلب نموده، به اندرون جست و لرزان شده، نزد پولُس و سیلاس افتاد.30و ایشان را بیرون آورده، گفت، ای آقایان، مرا چه باید کرد تا نجات یابم؟31گفتند، به خداوند عیسی مسیح ایمان آور که تو و اهل خانهات نجات خواهید یافت.32آنگاه کلام خداوند را برای او وتمامی اهل بیتش بیان کردند.33پس ایشان را برداشته، در همان ساعت شب زخمهای ایشان را شست و خود و همهٔ کسانش فیالفور تعمید یافتند.34و ایشان را به خانهٔ خود درآورده، خوانی پیش ایشان نهاد و با تمامی عیال خود به خدا ایمان آورده، شاد گردیدند.35امّا چون روز شد، والیان فرّاشان فرستاده، گفتند، آن دو شخص را رها نما.36آنگاه داروغه پولُس را از این سخنان آگاهانید که والیان فرستادهاند تا رستگار شوید. پس الآن بیرون آمده، به سلامتی روانه شوید.37لیکن پولُس بدیشان گفت، ما را که مردمان رومی میباشیم، آشکارا و بیحّجت زده، به زندان انداختند. آیا الآن ما را به پنهانی بیرون مینمایند؟ نَیْ، بلکه خود آمده، ما را بیرونبیاورند.38پس فرّاشان این سخنان را به والیان گفتند و چون شنیدند که رومی هستند بترسیدند39و آمده، بدیشان التماس نموده، بیرون آوردند و خواهش کردند که از شهر بروند.40آنگاه از زندان بیرون آمده، به خانهٔ لیدیه شتافتند و با برادران ملاقات نموده و ایشان را نصیحت کرده، روانه شدند.
پولس تیموتائوس را ختنه کرد، چون آنها پیغام عیسی را به یهودیان و غیر یهودیان میگفتند. پولس میخواست یهودیان بدانند که او به شریعت موسی احترام میگذارد، با وجود اینکه رهبران کلیسا در اورشلیم تصمیم بر الزامی نبودن ختنه برای مسیحیان گرفتند.
زنی که روح غیببینی داشت
خیلی از مردم میخواستند آینده را بدانند، ولی شریعت موسی فرموده بود که صحبت با ارواح مردگان برای مطلع شدن از آینده گناه است. این زن ظاهراً آینده را به خوبی پیشبینی میکرد. پولس میخواست که آن زن دیگر گناه نکند، پس خطاب به روح گفت که او را ترک کند. لوقا اشارهای به متابعت آن زن از عیسی نمیکند و دیگر چیزی از او نمیگوید.
این قسمت ادامه سفرهای خدمتی پولس و سیلاس است. تیموتائوس به خوانندگان معرفی میشود و پولس و سیلاس به روند داستان میپیوندند. آیه ۱ و ۲ اطلاعات پس زمینهای درباره تیموتائوس را ارائه میدهند.
اینجا «آمد» را میتوان «رفت» ترجمه کرد.
اسم شهری در آسیای صغیر است. ببینید در <اعمال ۱۴: ۶> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «اینک» ما را از وجود شخصی جدید در سیر داستان آگاه میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
کلمات «به مسیح» از مضمون متن برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «آنکه ایماندار به مسیح بود» یا «که به مسیح ایمان داشت»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برادران از او به خوبی یاد میکردند» یا «تیموتائوس بین برادران شهرت خوبی داشت» یا «برادران چیزهای خوبی درباره او میگفتند»
اینجا «برادران» اشاره به ایمانداران دارد. ترجمه جایگزین: «با ایمانداران»
«پولس از تیموتائوس خواست ... تیموتائوس را بگیرد...تیموتائوس را ختنه کند...پدر تیموتائوس»
«با پولس...پولس را گرفت»
ممکن است که خود پولس تیموتائوس را ختنه کرده باشد، ولی احتمالا از کس دیگر خواسته این کار را انجام دهد.
«به خاطر یهودیان ساکن مناطقی که آنها به آنجا سفر میکردند»
از آنجایی که مردان یونانی فرزندان خود را ختنه نمیکردند، یهودیان میدانستند که تیموتائوس ختنه نشده بود پس قبل از شنیدن پیغام عیسی دست رد به سینه پولس و تیموتائوس میزدند.
کلمه «بدیشان» اشاره به پولس، سیلاس(اعمال ۱۵: ۴۰) و تیموتائوس (اعمال ۱۶: ۳)
«برای اعضای کلیسا تا اطاعت کنند» یا «برای ایمانداران تا اطاعت کنند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رسولان و کشیشان در اورشلیم نوشتند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران در ایمان قویتر میشدند و هر روز افراد بیشتری ایمان میآوردند»
این قسمت از کمک به شخص برای کسب ایمانی استوارتر طوری سخن گفته که گویی از نظر فیزیکی آنها را تقویت میکند.
این منطقهای در آسیاست. ببینید این اسم را در <اعمال ۲: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روحالقدس آنها را منع کرد» یا «روحالقدس به آنها اجازه نداد»
اینجا منظور از «کلام»، «پیغام» است. ترجمه جایگزین: «پیغام درباره مسیح»
اینجا «آمد» را میتوان «رفت» یا «رسیدن» ترجمه کرد.
این نام دو مناطقی در آسیا هستند.
«روحالقدس»
اینجا در متن اصلی فعل «نزول کرد» استفاده شده چون تروآس در ارتفاع پایینتری از میسیا قرار داشت.
اینجا «رسیدند» را میتوان «رفتند» ترجمه کرد.
«پولس از خدا رویایی دید» یا «پولس از خدا رویایی دریافت کرد»
«از او خواهش کرد» یا «او را دعوت کرد»
اینجا در متن اصلی کلمه «آمده[به این سو]» استفاده شده چون مکادونیه نسبت به تروآس آنسوی دریا قرار گرفته بود.
کلمه «ما» و مشتقات آن اشاره به پولس و همراهان او، از جمله لوقا، نویسنده کتاب اعمال دارد.
این شهرها ساحلی و نزدیک فیلیپی در مکادونیه بودند.
کلمه «رفتیم» را میتوانید «آمدیم» یا «رسیدیم» ترجمه کنید.
این شهری خارج از ایتالیاست. مردم بسیار از خارج ایتالیا برای زندگی به آنجا میآمدند. ساکنان آن شهر از حقوق و آزادی مشابه مردمی که در شهرهای ایتالیا زندگی میکردند برخوردار بودند. آنها قادر بر اداره امور خود بودند و نیازی به پرداخت مالیات نداشتند.
پولس و همراهانش در سفر خدمتی خود به شهر فیلیپی رسیدند. داستان لیده اینجا شروع میشود. این داستان کوتاه هنگام سفر پولس اتفاق افتاده است.
کلمه «زنی» شخصی جدید را در داستان معرفی میکند. ترجمه جایگزین: «زنی لیدیه نام»
کلمه «پارچه» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین:«تاجری که پارچه بنفش میفروخت»
این نام شهری است.
خداپرست، فردی غیر یهودی است که خدا را ستایش و متابعت میکند، ولی از همه شریعت یهود پیروی نمیکند.
از اینکه خداوند سبب جلب توجه کسی و ایمان آوردن او به پیغام شود، به نحوی سخن گفته شده که گویی دل شخص را باز میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند سبب شد به خوبی گوش دهد و ایمان آورد»
اینجا منظور از «دل» ذهن شخص است. همچنین، نویسنده طوری از «دل» یا همان ذهن سخن گفته که گویی شخص قادر است در آن را باز کند و کس دیگر آن را پر کند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه پولس گفت»
داستان لیدیه اینجا به پایان میرسد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی لیدیه و اهل خانهاش را تعمید دادند»
منظور از «خانه» افرادی هستند که در خانه او زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «اعضای خانه او» یا «خانوادهاش و مستخدمینش»
اطلاعات پسزمینهای در این قسمت توضیح میدهد که طالعبین جوان از طریق مشتریهای خود و با پیشگویی آینده پول زیادی بدست آورده است.
این قسمت آغاز اولین رویداد از داستان کوتاه سفر پولس است؛ این داستان درباره طالع بینی جوان است.
این عبارت آغاز بخش جدیدی از داستان را نشانگذاری میکند. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
کلمه «کنیزی» شخص جدیدی را در داستان معرفی میکند. ترجمه جایگزین: «زن جوانی بود...که به او برخوردند»
روح شریری که در مورد آینده مردم را مطلع میکند.
از نحوه نجات یافتن یک شخص به نحوی سخن گفته شده که گویی راه یا مسیری است که شخص بر آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «خدا چگونه قادر به نجات دادن است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما به شدت باعث ناراحتی پولس شد، پس برگشت»
اینجا منظور از «نام» صحبت با اقتدار یا از طرف عیسی سخن گفتن است.
«روح فوراً از او بیرون آمد»
«صاحبان کنیز»
اینجا در اصل کلمه «امید» استفاده شده که دلیلی است برای آنچه شخص برای بدست آوردن آن چه که مشتاق تحقق آن است، رخ خواهد داد. چون آن روح رفته بود، اربابان آن دختر دیگر انتظار کسب درآمد با غیبگویی روح را نداشتند. ترجمه جایگزین: «فرصت آنها برای پول درآوردن از دست رفته بود» یا «دیگر نمیتوانستند پولی به دست آورند»
دلیل مایوس شدن آنها برای کسب درآمد را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «دیگر نمیتوانستند با طالع بینی پولی درآورند»
«در میدانهای عمومی.» این مکان عمومی کسب و کار جایی بود که کالا و احشام به خرید و فروش میرسیدند یا خدماتی ارائه میشد.
«به حضور مقامات آوردند» یا «تا مقامات بتوانند آنها را داوری کنند»
«وقتی آنها را نزد قاضیان آوردند»
حاکمین، قاضیان
کلمه «ما را» اشاره به مردم شهر از جمله والیان حاکم بر آن دارد.
«ایمان آوردن یا اطاعت کردن» یا «پذیرفتن یا انجام دادن»
اینجا کلمه «ایشان» و «ایشان را» اشاره به پولس و سیلاس دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سربازان فرمان دادند تا آنها را با چوب بزنند»
والیان آنها را...پولس و سیلاس را به زندان افکندند... پولس و سیلاس را نگه دارند
«آنها را بسیار با چوب زدند»
«به زندانبان گفتند که از بیرون نیامدن آنها مطمئن شوند»
شخصی که مسئول نگه داشتن زندانیان در زندان یا بازداشتگاه بود.
«این فرمان را شنید»
«پای آنها را محکم به کندهای بست»
تکه چوبی حفره دار که از حرکت کردن پای شخص جلوگیری میکند.
کلمه «ایشان را» اشاره به پولس و سیلاس دارد.
این قسمت همچنان از هنگامی که پولس و سیلاس در فیلیپی زندانی بودند و اتفاقات در زندان سخن میگوید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زلزلهای که بنیاد زندان را تکان داد»
وقتی بنیاد آنجا لرزید، سبب به لرزه افتادن تمام زندان شد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تمام درها باز شدند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«زنجیرهای همه از هم گسست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زندانبان بیدار شد»
«آماده کشتن خود بود.» زندانبان ترجیح داد خود را بکشد تا از عواقب سهلانگاری به خاطر فرار زندانیان، رها شود.
کلمه «ما» اشاره به پولس، سیلاس و همه زندانیان غیر از زندانبان دارد.
میتوانید دلیل نیاز زندانبان به چراغ را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی را صدا زدند تا چراغی آورد، تا بتوانند ببینند چه کسی هنوز در زندان است»
«چراغ» اشاره به چیزی دارد که نور ایجاد میکند. ترجمه جایگزین: «مشعلها» یا «چراغها»
«سریع وارد زندان شد»
زندانبان خود را فروتن کرد و بر پایهای پولس و سیلاس تعظیم کرد.
«آنها را از زندان بیرون آورد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه باید کنم تا خدا مرا از گناه نجات دهد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تو را نجات میدهد» یا «خدا شما را از گناهان نجات میدهد»
منظور از «خانه» در این قسمت کسانی بودند که در خانه او زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «تمام اعضای خانوادهتان» یا «خانوادهات»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «کردند» اشاره به پولس و سیلاس دارد(<اعمال ۱۶: ۲۵>) و کلمه «برای او» اشاره به زندانبان دارد.
اینجا منظور از «کلام» پیغام است. ترجمه جایگزین: «آنها پیغامی درباره عیسی به او گفتند»
کلمه «ایشان» و مشتقات آن اشاره به پولس و سیلاس دارند (<اعمال رسولان ۱۶: ۲۵>)، شناسه مستتر فاعلی در «برداشته» و «شست» اشاره به زندانبان دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پولس و سیلاس فوراً زندانبان و اعضای خانوداهاش را تعمید دادند.»
تمام مشتقات سوم شخص مفرد اشاره به زندانبان دارد.
این آخرین رویداد از داستان پولس و سیلاس در فیلیپی است (<اعمال ۱۶: ۱۲>).
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. اینجا لوقا آخرین رویداد در این داستان که در <اعمال ۱۶: ۱۶> شروع شد را مطرح میکند.
اینجا در اصل از کلمه «کلام» استفاده شده که به معنای «پیغام» یا «فرمان» است. ترجمه جایگزین: «پیغامی به نگهبانان فرستاد» یا «فرمانی برای نگهبانان فرستاد»
اینجا «فرستاده» یعنی والی کسی را فرستاد تا پیغام او را به نگهبانان برساند.
«آن مردان را رها کن» یا «اجازه بده آن مردان بروند»
«از زندان بیرون آیید»
کمله «بدیشان» اشاره به والیان دارد. تمام مشتقات «ما» اشاره به پولس و سیلاس دارد و منحصر هستند.
پولس احتمالاً با زندانبان حرف میزد، ولی میخواست زندانبان به والی پیغام او را برساند. ترجمه جایگزین: «به زندانبان گفت»
«ایشان» و مشتقات آن به والیانی اشاره دارد که به سربازان دستور دادند آنها را بزنند. ترجمه جایگزین: «والیان اجازه دادند سربازان ما را بزنند»
«مردانی که شهروند رومی هستند و سربازان خود را مجبور کردند با وجود اینکه گناهکاری ما ثابت نشد ما را به زندان اندازند»
پولس از این سوال استفاده میکند تا تاکید کند که اجازه نخواهد داد بعد از این بدرفتاری، والیان آنها را به خارج از شهر بفرستند. ترجمه جایگزین: «قطعاً اجازه نمیدهم ما را در خفا به خارج از شهر فرستند»
اینجا «خود» برای تاکید استفاده شده است.
رومی بودن به معنای شهروند قانونی امپراطوری بودن بود. شهروندی حق منع از شکنجه و برگزاری دادگاه عادلانه را برای آنها فراهم میآورد. رهبران شهر میترسیدند که مقامات مهم رومی بفهمند چطور رهبران آن شهر با پولس و سیلاس بدرفتاری کردهاند.
«والیان وقتی شنیندند...والیان ترسیدند»
«بدیشان» و تمام مشتقات آن اشاره به پولس و سیلاس دارد.
شناسه مستتر فاعلی در افعال «شتافتند» و «شنیدند» اشاره به پولس و سیلاس دارد. کلمه «ایشان را» اشاره به ایمانداران در فیلیپی دارد.
این پایان دوران پولس و سیلاس در فیلیپی است.
اینجا «شتافتند[آمدند]» را میتوان «رفتند» ترجمه کرد.
«خانه لیدیه»
اینجا «برادارن» اشاره به ایماندران دارد و شامل زنان و مردان میشود. ترجمه جایگزین: «ایمانداران را دیدند»
1و از اَمْفپولِس و اَپُلُّونیه گذشته، بهتسالونیکی رسیدند که در آنجا کنیسه یهود بود.2پس پولُس برحسب عادت خود، نزد ایشان داخل شده، در سه سَبَّت با ایشان از کتاب مباحثه میکرد3و واضح و مبیّن میساخت که لازم بود مسیح زحمت بیند و از مردگان برخیزد و عیسی که خبر او را به شما میدهم، این مسیح است.4و بعضی از ایشان قبول کردند و با پولُس و سیلاس متّحد شدند و از یونانیانِ خداترس، گروهی عظیم و از زنان شریف، عددی کثیر.5امّا یهودیان بیایمان حسد برده، چند نفر اشرار از بازاریها را برداشته، خلق را جمع کرده، شهر را به شورش آوردند و به خانهٔ یاسون تاخته، خواستند ایشان را در میان مردم ببرند.6و چون ایشان را نیافتند، یاسون و چند برادر را نزد حکّام شهر کشیدند و ندا میکردند که آنانی که ربع مسکون را شورانیدهاند، حال بدینجا نیز آمدهاند.7و یاسون ایشان را پذیرفته است و همهٔ اینها برخلاف احکام قیصر عمل میکنند و قایل بر این هستند که پادشاهی دیگر هست، یعنی عیسی.8پس خلق و حکّام شهر را از شنیدن این سخنان مضطرب ساختند9و از یاسون و دیگران کفالت گرفته، ایشان را رها کردند.10امّا برادران بیدرنگ در شب پولُس و سیلاس را به سوی بیریه روانه کردند و ایشان بدانجا رسیده، به کنیسه یهود درآمدند.11و اینها از اهل تسالونیکی نجیبتر بودند، چونکه در کمال رضامندی کلام را پذیرفتند و هر روز کتب را تفتیش مینمودند که آیا این همچنین است.12پس بسیاری از ایشان ایمان آوردند و از زنان شریف یونانیه و از مردان، جمعی عظیم.13لیکن چون یهودیان تسالونیکی فهمیدند که پولُس در بیریه نیز به کلام خدا موعظه میکند، در آنجا هم رفته، خلق را شورانیدند.14در ساعت برادران پولُس را به سوی دریا روانه کردند ولی سیلاس با تیموتاؤس در آنجا توقّف نمودند.15و رهنمایانِ پولُس او را به اطینا آوردند و حکم برای سیلاس و تیموتاؤس گرفته که به زودی هر چه تمامتر به نزد او آیند، روانه شدند.16امّا چون پولُس در اَطینا انتظار ایشان را میکشید، روح او در اندرونش مضطرب گشت چون دید که شهر از بتها پر است.17پس در کنیسه با یهودیان و خداپرستان و در بازار، هر روزه با هر که ملاقات میکرد، مباحثه مینمود.18امّا بعضی از فلاسفه اپیکوریّین و رواقیّین با او روبرو شده، بعضی میگفتند، این یاوهگو چه میخواهد بگوید؟ و دیگران گفتند، ظاهراً واعظ به خدایان غریب است. زیرا که ایشان را به عیسی و قیامت بشارت میداد.19پس او را گرفته، به کوه مریخ بردند و گفتند، آیا میتوانیمیافت که این تعلیم تازهای که تو میگویی چیست؟20چونکه سخنان غریب به گوش ما میرسانی. پس میخواهیم بدانیم از اینها چه مقصود است.21امّا جمیع اهل اَطینا و غربای ساکن آنجا جز برای گفت و شنید دربارهٔ چیزهای تازه فراغتی نمیداشتند.22پس پولُس در وسط کوه مرّیخ ایستاده، گفت، ای مردان اَطینا، شما را از هر جهت بسیار دیندار یافتهام،23زیرا چون سیر کرده، معابد شما را نظاره مینمودم، مذبحی یافتم که بر آن، نام خدای ناشناخته نوشته بود. پس آنچه را شما ناشناخته میپرستید، من به شما اعلام مینمایم.24خدایی که جهان و آنچه در آن است آفرید، چونکه او مالک آسمان و زمین است، در هیکلهای ساخته شده به دستها ساکن نمیباشد25و از دست مردم خدمت کرده نمیشود که گویا محتاج چیزی باشد، بلکه خود به همگان حیات و نَفَس و جمیع چیزها میبخشد.26و هر امّت انسان را از یک خون ساخت تا بر تمامی روی زمین مسکن گیرند و زمانهای معیّن و حدود مسکنهای ایشان را مقرّر فرمود27تا خدا را طلب کنند که شاید او را تفحّص کرده، بیابند، با آنکه از هیچ یکی از ما دور نیست.28زیرا که در او زندگی و حرکت و وجود داریم چنانکه بعضی از شعرای شما نیز گفتهاند که از نسل او میباشیم.29پس چون از نسل خدا میباشیم، نشاید گمان برد که الوهیّت شباهت دارد به طلا یا نقره یا سنگ منقوش به صنعت یا مهارت انسان.30پس خدا از زمانهای جهالت چشم پوشیده، الآن تمام خلق را در هر جا حکم میفرماید که توبه کنند.31زیراروزی را مقرّر فرمود که در آن ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد نمود به آن مردی که معیّن فرمود و همه را دلیل داد به اینکه او را از مردگان برخیزانید.32چون ذکر قیامت مردگان شنیدند، بعضی استهزا نمودند و بعضی گفتند، مرتبه دیگر در این امر از تو خواهیم شنید.33و همچنین پولُس از میان ایشان بیرون رفت.34لیکن چند نفر بدو پیوسته، ایمان آوردند که از جمله ایشان دِیوُنیسیوُس آریوپاغی بود و زنی که دامَرِس نام داشت و بعضی دیگر با ایشان.
یهودیان انتظار داشتند مسیح شاهی قدرتمند باشد چون در عهد عتیق به دفعات چنین گفته شده است. ولی به طرق مختلف گفته شده که مسیح رنج میکشد و پولس نیز به یهودیان چنین میگوید.
پولس گفت که آتنیان «مذهبی» بودهاند، ولی آنها خدای واقعی را نمیپرستید. آنها خدایان دروغین بسیاری را میپرستیدند. آنها در گذشته بر اقوام مختلفی غلبه یافته بودند و به پرستش خدایان مغلوبان خود پرداخته بودند.
در این باب لوقا برای اولین بار توصیف میکند که پولس چطور پیغام مسیح را با کسانی که کوچکترین اطلاعی از عهد عتیق نداشتند در میان گذاشت.
شناسههای مستتر فاعلی در افعال اشاره به پولس و سیلاس دارند. (<اعمال ۱۶: ۴۰>)
این داستان از ادامه سفر خدمتی پولس، سیلاس و تیموتائوس میگوید. لوقا ظاهراً هنگام رسیدن آنها به تسالونیکی همراه آنها نبود، چون خود لوقا میگوید «رسیدند» نه «رسیدیم.»
این کلمه به عنوان نشانگذاری شکست در سیر داستان استفاده شده است. اینجا لوقا، تعریف کردن بخش جدیدی از داستان را شروع میکند.
«سفر کردند از میان»
شهرهای ساحلی در مکادونیه بوده است.
اینجا «آمدند» را میتوانید به «رفتند به» یا «رسیدند به» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به شهر رفتندن یا «به شهر رسیدند»
«پیش یهودیان رفتند...برای آنها استدلالی آوردند»
«عادتش بود» یا «معمولاً به جا میآورد» پولس معمولاً در سبت، وقتی یهودیان در کنیسه بودند، به آنجا میرفت.
«در هر سبت تا سه هفته»
«استدلالی ارائه دادند که آنچه کلام گفته را باور کنند[استدلالی آوردند تا بر آنچه از کتب مقدس است ایمان آوردند]» یا «با آنها درباره کتب مقدس بحث کردند» پولس مفاهیم کتاب مقدس را برای آنها باز میکند تا به یهودیان ثابت کند که عیسی همان مسیح است.
اینجا «او» اشاره به پولس دارد. (<اعمال ۱۷: ۲>)
معانی محتمل: ۱) از توضیح کتاب مقدس برای فهم عموم مردم به نحوی سخن گفته شده که گویی پولس چیزی را میگشاید تا مردم بتوانند داخل آن را ببینند یا ۲) پولس واقعاً کتاب یا صحیفهای را باز میکرد و از آن میخواند.
«بخشی از برنامه خدا بود»
«به زندگی برگردد»
از میان کسانی که مرده بودند. کلمه «مردگان» توصیفگر همه مردگان در عالم اموات است. از میان آنها برخاستن به معنای دوباره زنده شدن است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهودیان ایمان آوردند» یا «یهودیان فهمیدند»
«با پولس آشنا شدند»
این اشاره به یهودیانی دارد که خدا را پرستش میکردند، ولی با ختنه شدن یهودی نشده بودند.
اینجا در اصل از تقلیل دادن استفاده شده تا بر تعداد زیاد زنان تاکید کند. ترجمه جایگزین: «زنان سرشناس بسیار»
کلمه «ایشان» اشاره به یهودیان بیایمان و اشرار در بازار دارد.
طوری از حس حسادت سخن گفته شده که گویی شخص را تکان میدهد. ترجمه جایگزین: «بسیار حسادت کردند» یا «بسیار خشمگین شدند»
گویا میتوان بیان کرد که یهودیان حسادت کردند چون برخی از یهودیان و یونانیان پیغام پولس را باور کردند.
اینجا کلمه «برداشته» به معنی این نیست که یهودیان به زور آنها را بردند. یعنی یهودیان آن اشرار را متقاعد کردند تا به آنها کمک کنند.
«چند مرد شرور.» کلمه «چند نفر» اشاره به چند مرد دارد.
«از میدان اصلی شهر» این مکانی عمومی برای کسب و کار است که در آن احشام و کالا خرید و فروش میشود و خدمات دیگر در آن صورت میگیرد.
اینجا «شهر» اشاره به مردم شهر دارد. ترجمه جایگزین: «باعث شورش مردم شهر شدند» یا «باعث شدند که مردم شهر طغیان کنند»
«با خشونت به خانه حمله کردند» این احتمالاً یعنی مردم به خانه سنگ پرت میکردند و سعی میکردند در خانه را بشکنند.
این اسم مردانه است.
معانی محتمل «مردم»: ۱) مقامات دولتی یا گروهی قانونی از شهروندان جمع شدند تا تصمیم گیرند ۲) مهاجمین
اینجا «برادر» اشاره به ایماندران دارد. ترجمه جایگزین: «برخی از ایمانداران دیگر»
«در حضور مقامات»
رهبران یهودی صحبت میکردند و در متن اصلی عبارت «این مردان» استفاده شده که اشاره به پولس و سیلاس دارد.
این عبارت روشی است که به آن طریق میگویند پولس و سیلاس هر جایی که میرفتند مشکل ایجاد میکردند. رهبران یهودی درباره تاثیر تعالیم پولس و سیلاس اغراق میکردند. ترجمه جایگزین: «باعث مشکل در سراسر دنیا شدند» یا «باعث مشکل در هر جا که میرفتند شدند»
این عبارت نشان میدهد که یاسون با پیغام مشکل آفرین رسولان موافق بود.
«نگران بودند»
یاسون و دیگران پولی را به مقامات شهر پرداخت کردند تا ضامنی برای رفتار خوب رسولان باشد؛ آن پول در صورت رفتار خوب متهمان به آنها برگردانده میشد، ولی در صورت ادامه رفتار ناهنجار از آن پول برای بازسازی آسیبها استفاده میکردند.
کلمات «دیگران» اشاره به ایمانداران دیگر دارد که نزد مقامات آورده شده بودند.
«مقامات اجازه دادند یاسون و ایمانداران دیگر بروند»
پولس و سیلاس در شهر بیریه به سفر خود ادامه میدهند.
کلمه «برادران» اشاره به مردان و زنان ایماندار دارد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران»
کلمه «اکنون» به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. اینجا لوقا اطلاعات پس زمینهای در مورد مردم بیریه را ارائه میدهد و میگوید به چه نحو مایل به شنیدن و بررسی کردن سخنان پولس بودند.
این «نجیب زادگان» بیش از دیگران مایل به تفکر عمیق به این نظرات بودند. ترجمه جایگزین: «مردم روشن فکرتر» یا «مایلتر به شنیدن»
کلمه «کلام» اشاره به تعلیم دارد. ترجمه جایگزین: «به تعالیم گوش دهید»
اهل بیریه آماده سنجش موشکافانه تعالیم پولس درباره کتب مقدس بودند.
کتب مقدس را به دقت میخواندند و هر روز میسنجیدند»
«آنچه پولس گفت درست بود»
آتن جنوب بیریه بود. هر دو شهر در ساحل مقدونیه واقع شده بودند. آتن یکی از مهمترین شهرهای یونان بود.
طوری از شورانیدن خلق سخن گفته شده که گویی مردم مایعی هستند و آنها باعث به هم خوردن و زیر و رو شدن آن مایع میشوند. ترجمه جایگزین: «آنجا رفتند و تحریک کردند» یا «آنجا رفتند و برافروختند»
«مردم را نگران کردند» یا «باعث ترس و وحشت بین مردم شدند»
اینجا کلمه «برادران» اشاره به مردان و زنان ایماندار دارد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران»
«به سوی ساحل بروند.» از اینجا به بعد پولس احتمالاً با قایق به شهر بعدی سفر کرده است.
«کسانی که همراه پولس بودند» یا «کسانی که با پولس میرفتند»
«او به آنها گفت که به سیلاس و تیموتائوس سفارش کنند.» این را میتوان به صورت نقل قول مستقیم بیان کرد، درست همان طور که در UDB انجام شده است.
این بخش دیگری از داستان سفر پولس و سیلاس است. پولس حالا در آتن است و سیلاس و تیموتائوس به او ملحق میشوند.
این کلمه شکست را در سیر اصلی داستان نشانگذاری میکند. اینجا لوقا بخش جدیدی از داستان را شروع میکند.
اینجا منظور از «روح» خود پولس است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او ناراحت شد چون دید که در هر جای شهر بتها قرار داده بودند» یا «با دیدن بتها در هرجای شهر ناراحت شدند»
«بحث کردند» یا «صحبت کردند.» این یعنی شنوندگان با او سخن گفتند و از او سوالاتی پرسیدند. او تنها سخنگو نبود.
این اشاره به غیر یهودیان دارد که خدا را پرستش میکردند و او را بدون اطاعت از تمام قوانین یهودی متابعت میکردند.
«در مکانهای عمومی.» اینها مکانهای تجارت عمومی بودند که در آنها احشام خرید و فروش و خدمات دیگر ارائه میشدند.
اینجا کلمه «او» و مشتقات آن اشاره به پولس دارد.
این افراد باور داشتند همه چیز بر حسب اتفاق شکل گرفته و خدایان آنقدر مشغول عیش نوش هستند که خود را برای این عالم به زحمت نمیاندازند. آنها منکر قیامت بودند و فقط به دنبال لذتهای ساده زندگی میگشتند.
این افراد ایمان داشتند که آزادی از تسلیم شدن در برابر سرنوشت نشات میگیرد. آنها منکر خدای پرمحبت و شخصی بودند و قیامت را رد میکردند.
«به او بر خورد»
«برخی از فیلسوفان گفتند»
کلمه «یاوهگو» برای پرندگانی استفاده میشد که دانه خود را جمع میکردند. این اشاره منفی به شخصی دارد که اطلاعات کمی داشت. فیلسوفان درباره پولس میگفتند که اطلاعات کمی دارد و حرفش ارزش شنیدن ندارد. ترجمه جایگزین: «این بی سواد کیست»
فیلسوفان دیگر گفتند
«او به نظر واعظ است» یا «او به نظر به دنبال جمع کردن پیرو برای فلسفه خود است»
منظور از «غریب» حس عجیب بودن چیزی نیست بلکه منظور بیگانه بودن آن است. خدایی که با خدایان مورد پرستش یونانیان و رومیان متفاوت بود.
این به معنای دستگیر کردن پولس نیست. فیلسوفان پولس را دعوت کردند تا رسماً با رهبران صحبت کنند.
«کوه مریخ» مکانی برای ملاقات رهبران بود. ترجمه جایگزین: «به رهبرانی که در کوه مریخ ملاقات میکردند»
اینجا رهبران در کوه مریخ سخن میگفتند. این را میتوان در قالب جملهای تازه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کوه مریخ. رهبران به پولس گفتند»
این تخته سنگ یا تپهای بر آتن بود که احتمالاً اعضای دادگاه عالی آتن آنجا جمع میشدند.
طوری از تعالیم پولس درباره عیسی و قیامت سخن گفته شده که گویی شئي است که برای شخصی دیگر آن را میآوردند. اینجا «گوش» اشاره به آنچه میشنوند دارد. ترجمه جایگزین: «چون چیزی را تعلیم میدهی که تا به حال نشنیدهایم»
کلمه «جمیع» تعمیم است که به تعداد زیادی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حالا خیلی از آتنیان و غریبان ساکن آنجا»
«اهل آتن» اشاره به مردم آتن دارد. آتن شهری نزدیک ساحل زیر مقدونیه بود (یونان امروزی).
«خارجیها»
در این قسمت به نحوی از «فراغت» سخن گفته شده که گویی شئی است و شخص میتواند آن را مصرف کند. ترجمه جایگزین: «از زمان خود فقط برای گفت و شنود استفاده میکردند» یا «همیشه کاری جز گفت و شنود انجام نمیدادند»
عبارت «فراغتی نمیداشتند» مبالغه است. ترجمه جایگزین: «کار زیادی جز گفت و شنود انجام نمیدادند» یا «اکثر زمان خود را در گفت و شنود میگذراندند»
«در مورد ایدههای فلسفی بحث میکردند» یا «درباره چیزهای تازه بحث میکردند»
پولس صحبت خود با فیلسوفان در کوه مریخ را شروع میکند.
پولس به نمایش عمومی حرمت گذاری به خدایان از طریق دعا، ساختن قربانگاه و قربانی گذراندن توسط آتنیان اشاره میکند.
«حینی که از بین آنچه برای پرستش ساختهاید رد میشدم و مشاهده کردم» یا «حینی که در شهر قدم میزدم، اشیایی را برای پرستش دیدم»
معانی محتمل: ۱) «به خدایی ناشناس» یا ۲) «به خدایی که شناخته شده نیست»
«جهان» به طور کل اشاره به آسمان و زمین و همه چیز در آن دارد.
«چون او خداوند است» اینجا «او» اشاره به خدایان ناشناس دارد که در اعمل ۱۷: ۲۳ آمدهاند که پولس توضیح میدهد خداوند خداست.
کلمه «آسمان» و «زمین» با هم به کار رفته که معنای همه موجودات و هر چه در آسمان و زمین است را میدهد.
اینجا منظور از «دست» مردم است. ترجمه جایگزین: «مردم با دست ساخته بودند» یا «که مردم ساخته بودند»
اینجا «خدمت کرده» حس درمان کردن مریض توسط دکتر و خوب شدن مریض را میرساند. ترجمه جایگزین: «کار دست انسانها هم از او حفاظت نمیکند»
اینجا منظور از «دست» کلیت شخص است. ترجمه جایگزین: «به وسیله انسانها»
«چون خود او.» کلمه «خود او» برای تاکید بیشتر استفاده شده است.
شناسه مستتر فاعلی در افعال «ساخت» و «فرمود» اشاره به خدا، خالق و «ایشان» و مشتق آن اشاره به ملتی دارد که بر زمین زندگی میکردند.
این به معنای آدم، اولین شخص خلق شده توسط خدا است. مترجمین میتوانند حوا را نیز در این قسمت بیاورند، چون از طریق آدم و حوا خدا انسانهای دیگر را آفرید. ترجمه جایگزین: «زوجی»
این را میتوان در قالب جملهای جدید بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او تعیین کرد که چه وقت و کجا زندگی کنند»
تمام مشتقات سوم شخص اشاره به کسانی دارد که بر زمین زندگی میکردند و «او را» و تمام مشتقات آن اشاره به خدا دارند. کلمه «ما را» شامل سخنگو، شنونده و مردمی میشود که بر زمین زندگی میکردند.
«خدا را طلب کند» نشان از میل به شناختن اوست و «او را تفحص کرده، بیابند» نشان از دعا و داشتن رابطه با اوست. ترجمه جایگزین: «تا بخواهند که خدا را بشناسند و شاید بر او دعا کرده و یکی از قوم او شوند.»
این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با این حال که نزدیک یکدیگر بودند»
اینجا کلمه «در او» و «او» اشاره به خدا دارد (<اعمال ۱۷: ۲۴>). تمام مشتقات دوم شخص جمع شامل سخنگویان، شنوندگان و مردمی میشود که بر زمین زندگی میکردند. کلمه «شما» جمع است.
«چون به خاطر او»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «میباشیم» شامل سخنگویان، شنوندگان و مردمان دیگر میشود.
چون خدا همه را خلق کرده بود به نحوی از همه مردم سخن گفته شده که گویی آنها فرزندان حقیقی خدا هستند.
اینجا «الوهیت» اشاره به ذات یا ویژگیهای خدا دارد. ترجمه جایگزین: «خدا مثل»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که شخصی از مهارت خود استفاده میکند تا آن را تبدیل به چیزی کند که طراحی کرده است» یا «تصاویری که مردم با هنر و تخیل خود درست میکنند»
اینجا شناسه مستتر فاعلی در فعل «چشم پوشیده» اشاره به خدا دارد.
«چون آنچه گفتم حقیقت است»
«خدا تصمیم گرفت که مردم را در دوران جهالت مجازات نکند»
این اشاره به قبل از زمانی دارد که خدا به طور کامل از طریق عیسی مسیح خود را آشکار کرد و قبل از اینکه مردم به راستی بدانند چطور باید از خدا اطاعت کنند»
این یعنی همه مردم چه زن یا مرد. ترجمه جایگزین: «تمام مردم»
پولس سخنان خود با فیلسوفان کوه مریخ را تمام میکند، سخنانی که در <اعمال ۱۷: ۲۲> شروع کرد.
«وقتی که آن شخص برگزیده جهان را به پارسایی داوری میکند»
اینجا «ربع مسکون» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «او مردم را داوری میکند»
«عادلانه» یا «منصفانه»
«خدا انتخاب خود را به همه نمایان کرد»
از میان کسانی که مرده بودند. کلمه «مردگان» توصیف گر همه مردگان در عالم اموات است. برخاستن از میان آنها به معنای دوباره زنده شدن است.
شناسه مستتر فاعلی در فعل «خواهیم» اشاره به آتنیان دارد نه پولس، پس منحصر است. گرچه برخی مایل بودند باز از پولس سخنی بشنوند ولی احتمال آن هست که فقط ادب را رعایت کرده باشند.
پایان بخشی از داستان درباره پولس در آتن است.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. اینجا لوقا داستان را از تعالیم پولس به عکس العمل آتنیان انتقال میدهد.
این اشخاص حاضر در کوه مریخ و شنوندگان پولس بودند.
«برخی پولس را مسخره کردند» یا «برخی به پولس خندیدند.» اینها باور نداشتند که مرگ شخص و بازگشت او ممکن بود.
دِیوُنیسیوُس اسم مردی است. آریوپاگوس به طور ضمنی اشاره میکند که دِیوُنیسیوُس یکی از قضات در شورای کوه مریخ است.
این اسم زنی است.
1و بعد از آن پولُس از اَطینا روانه شده، به قُرِنْتُس آمد.2و مرد یهودی اَکیلا نام را که مولدش پُنْطُس بود و از ایطالیا تازه رسیده بود و زنش پْرِسْکِلَّه را یافت زیرا کْلُودِیُوس فرمان داده بود که همهٔ یهودیان از روم بروند. پس نزد ایشان آمد.3و چونکه با ایشان همپیشه بود، نزد ایشان مانده، به کار مشغول شد؛ و کسب ایشان خیمهدوزی بود.4و هر سَبَّت در کنیسه مکالمه کرده، یهودیان و یونانیان را مجاب میساخت.5امّا چون سیلاس و تیمُوتاوُس از مَکادونیه آمدند، پولُس در روح مجبور شده، برای یهودیان شهادت میداد که عیسی، مسیح است.6ولی چون ایشان مخالفت نموده، کفر میگفتند، دامن خود را بر ایشان افشانده، گفت، خون شما بر سر شما است. من بری هستم. بعد از این به نزد امّتها میروم.7پس از آنجا نقل کرده، به خانهٔ شخصی یُوسْتُس نام خداپرست آمد که خانهٔ او متصّل به کنیسه بود.8امّا کَرِسپس، رئیس کنیسه با تمامی اهل بیتش به خداوند ایمان آوردند و بسیاری از اهل قُرِنْتُس چون شنیدند، ایمان آورده، تعمید یافتند.9شبی خداوند در رؤیا به پولُس گفت، ترسان مباش، بلکه سخن بگو و خاموش مباش10زیرا که من با تو هستم و هیچکس تو را اذیّت نخواهد رسانید زیرا که مرا در این شهر خلقِ بسیار است.11پس مدّت یک سال و شش ماه توقّف نموده، ایشان را به کلام خدا تعلیم میداد.12امّا چون غالیون والی اَخائیَّه بود، یهودیان یکدل شده، بر سر پولُس تاخته، او را پیش مسند حاکم بردند13و گفتند، این شخص مردم را اغوا میکند که خدا را برخلاف شریعت عبادت کنند.14چون پولُس خواست حرف زند، غالیون گفت، ای یهودیان اگر ظلمی یا فسقی فاحش میبود، هر آینه شرط عقل میبود که متحمّل شما بشوم.15ولی چون مسألهای است دربارهٔ سخنان و نامها و شریعت شما، پس خود بفهمید. من در چنین امور نمیخواهم داوری کنم.16پس ایشان را از پیش مسند براند.17و همه سوستانیس رئیس کنسیه را گرفته او را در مقابل مسند والی بزدند و غالیون را از این امور هیچ پروا نبود.18امّا پولُس بعد از آن، روزهای بسیار در آنجا توقّف نمود پس برادران را وداع نموده، به سوریه از راه دریا رفت و پِرَسْکِلَّه و اکیلا همراه او رفتند. و درکَنْخَرِیه موی خود را چید چونکه نذر کرده بود.19و چون به اَفَسُسْ رسید، آن دو نفر را در آنجا رها کرده، خود به کنیسه درآمده، با یهودیان مباحثه نمود.20و چون ایشان خواهش نمودند که مدّتی با ایشان بماند، قبول نکرد21بلکه ایشان را وداع کرده، گفت که، مرا به هر صورت باید عید آینده را در اورشلیم صرف کنم. لیکن اگر خدا بخواهد، باز به نزد شما خواهم برگشت. پس از اَفَسُس روانه شد22و به قیصریّه فرود آمده [به اورشلیم] رفت و کلیسا را تحیّت نموده، به اَنطاکیّه آمد.23و مدّتی در آنجا مانده، باز به سفر توجّه نمود و در مُلک غَلاطیّه و فَرِیجیّه جابجا میگشت و همهٔ شاگردان را استوار مینمود.24امّا شخصی یهود اَپُلُّس نام از اهل اِسْکَنْدَریّه که مردی فصیح و در کتاب توانا بود، به اَفَسُس رسید.25او در طریق خداوند تربیت یافته و در روح سرگرم بوده، دربارهٔ خداوند به دقّت تکلّم و تعلیم مینمود هر چند جز از تعمید یحیی اطّلاعی نداشت.26همان شخص در کنیسه به دلیری سخن آغاز کرد. امّا چون پَرِسْکلَّه و اکیلا او را شنیدند، نزد خود آوردند و به دقّت تمام طریق خدا را بدو آموختند.27پس چون او عزیمت سفر اَخائیّه کرد، برادران او را ترغیب نموده، به شاگردان سفارشنامهای نوشتند که او را بپذیرند. و چون بدانجا رسید، آنانی را که به وسیله فیض ایمان آورده بودند، اعانت بسیار نمود،28زیرا به قوّت تمام بر یهود اقامه حجّت میکرد و از کتب ثابت مینمود که عیسی، مسیح است.
برخی از یهودیان که دور از اورشلیم و یهودیه زندگی میکردند و در مورد یحیای تعمید دهنده شنیده بودند و از تعالیم او پیروی میکردند. آنها هنوز از عیسی نشنیده بودند. یکی از این یهودیان آپولس بود. او پیرو یحیای تعمید دهند بود ولی نمیدانست مسیح آمده است. یحیی مردم را به نشانه پشیمانی از گناه تعمید میداد، ولی تعمید یحیی با تعمید مسیحی تفاوت داشت.
. and and )
این بخش دیگری از داستان سفر پولس هنگام رفتن به قرنتس است.
«بعد از روی دادن این اتفاقات در آتن»
آتن یکی از مهمترین شهرهای یونان بود. ببینید این را در <اعمال ۱۷: ۱۵> چطور ترجمه کردهاید.
نویسنده ارائه اطلاعات پس زمینهای درباره آکیلا و پْرِسْکِلَّه [پْریسکیلا] را آغاز میکند.
معانی محتمل: ۱) پولس اتفاقی آنها را پیدا کرد یا ۲) پولس از عمد آنها را پیدا کرد.
عبارت «یهودی» نشان میدهد که شخص جدیدی وارد داستان شده است.
پنطس، استانی در جنوب ساحل دریای سیاه بود.
احتمالاً زمانی در سال گذشته است.
این اسم کشور است. روم مرکز ایتالیاست.
کْلُودِیُوس امپراطور کنونی رومی بود. ببینید در <اعمال ۱۱: ۲۸> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید
نویسنده ارائه اطلاعات پس زمینهای در مورد آکیلا و پْریسکیلا را به پایان میرساند.
«او شعل آنها را پیش گرفت»
«پس پولس بحث میکرد» یا «پولس صحبت میکرد» او دلایلی میآورد. این یعنی به جای اینکه پولس فقط موعظه کند، با مردم صحبت میکرد و با آنها تبادل افکار داشت.
معانی محتمل: ۱) «او یهودیان و یونانیان را به ایمان داشتن وا داشت» یا ۲) «او سعی به متقاعد کردن یهودیان و یونانیان داشت.»
سیلاس و تیموتائوس به پولس پیوستند.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روح پولس را مجبور کرد»
این حرکتی نمادین است که نشان میدهد پولس دیگر سعی به تعلیم دادن یهودیان درباره عیسی ندارد. او آنها را به داوری خدا میسپارد.
اینجا منظور از «خون» گناه ناشی از اعمالشان است. «سر» اشاره به کل شخص دارد. پولس میگوید یهودیان مسئول داوری هستند که به خاطر لجاجت در برابر توبه با آن روبه رو میشوند. ترجمه جایگزین: «فقط شما مسئول گناهان خود هستید»
«پولس رفت... خانه تیتوس یوستوس را»
اسم مردی است.
منظور از خداپرست غیریهودیانی است که خدا را ستایش میکردند و او را بدون لزوم اجرای شریعت تبعیت میکردند.
اسم مردی است.
شخصی عادی است که از کنیسه حمایت و آن را اداره میکرد، این شخص لزوماً معلم نبود.
اینجا «بیت» اشاره به کسانی دارد که در خانه او زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «کسانی که با او در خانه زندگی میکردند»
خانه کَرِسپس
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تعمید گرفتند»
خداوند یک فرمان را به دو شکل میگوید تا بر ادامه یافتن موعظه پولس تاکید کند. ترجمه جایگزین: «نباید بترسی در عوض باید به صجت ادامه دهی و سکوت نکنی»
خداوند یک فرمان را به دو شکل مختلف به پولس میگوید. ترجمه جایگزین: «باید حتماً سخن گویی»
در این قسمت به روشنی میتوانید بیان کنید که خداوند از پولس میخواهد که سخن گوید. ترجمه جایگزین: « از سخن گفتن از انجیل باز نایست»
«کسان بسیاری در این شهر به من اعتماد دارند» یا «بسیاری در این شهر به من اعتماد میکنند»
این جمله پایانی این بخش از داستان است. اینجا «کلام خدا» جزگویی از کل کتب مقدس است. ترجمه جایگزین: «پولس آنجا زندگی کرد...کتب مقدس را به آنها تعلیم داد»
اَخائیَّه یکی از استانهای رومی بود که شهر قرنتس در آن استان واقع شده بود. قرنتس بزرگترین شهر در جنوب یونان و مرکز استان بود.
یهودیان بیایمان پولس را به دادگاه در حضور غالیون [گالیو] میکشانند.
این اسم مردی است.
منظور از این کلمه رهبران یهودی است که به عیسی ایمان نیاورده بودند.
این عبارت یعنی یهودیان دست به کار شدند.[ توضیحات دیگر که در متن انگلیسی آمده با توجه به واژگان فارسی هیچ معنایی برای مخاطب نخواهد داشت لذا ترجمه نشده است] اگر زبان شما اصطلاحی برای شروع عملی دارد میتوانید اینجا از آن استفاده کنید.
این عبارت ترجمه کلمهای به معنای افراد موافق با یکدیگر است ؛کسانی که جهت تحقق یک هدف با هم همکاری میکنند.
یهودیان پولس را به زور آوردند تا در دادگاه حاضر شود. اینجا «مسند حاکم» اشاره به جایی دارد که گالیو مینشست و تصمیمات قانونی اخذ میکرد. ترجمه جایگزین: «او را برد تا والی بر مسند قضاوت بر او داوری کند»
گالیو حاکم رومی در استان بود.
شاید «شریعت» به شریعت موسی یا رسومات یهودیان زمان پولس اشاره داشته باشد. گالیو به یهودیان میگوید که باید کاری را انجام دهند که فکر میکنند درست است و اینکه او میلی به داوری کردن ندارد.
«از داوری کردن بر این امور اجتناب میکنم»
«گالیو، یهودیان را از مسند قضاوت مرخص فرمود» اینجا «مسند حاکم[قضاوت]» اشاره به جایی دارد که گالیو برآن مینشست و تصمیمات قانونی اخذ میکرد. ترجمه جایگزین: «گالیو آنها را از حضور دادگاه مرخص کرد» یا «گالیو آنها را مجبور به ترک دادگاه کرد»
مشخص نیست که این آیه چه رویدادی را توصیف میکند. یهودیان پولس را متهم میکردند، ولی به نظر میرسید که آخر کار سوستانیس را کتک زدند ولی با پولس کاری نداشتند.
معانی محتمل: ۱) غیر یهودیان سوستانیس را در دادگاه جلوی مسند قضاوت زدند چون رهبر یهودی بود یا ۲) سوستانیس به مسیح ایمان داشت پس با وجود اینکه رئیس کنیسه بود یهودیان او را در دادگاه زدند.
این احتمالاً مبالغه برای تاکید بر احساسات غلیظ مردم است. ترجمه جایگزین: «بسیاری او را گرفتند» یا «بسیاری او را توقیف کردند»
سوستانیس «رئیس کنیسه» در قرنتس بود.
«او را بسیار زدند» یا «پشت هم او را زدند»
«او» و مشتقات آن اشاره به پولس دارد.
کلمه «برادران» اشاره به مردان و زنان ایماندار دارد. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان را ترک گفتند»[همکیشان را ترک کردند]
پولس سوار بر کشتی شد و به سوریه رفت. پِرَسْکِلَّه و اکیلا همراه او رفتند.
بندری که قسمتی از شهر بزرگتر قرنتس بود.
عملی نمادین است که کامل شدن نذر را نشان میدهد. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به کسی گفت که سر او را بتراشد»
این قسمت ادامه دهنده سفر خدمتی پولس هنگامی است که او، پْرِسْکِلَّه و اکیلا قرنتس را ترک میکنند. این طور به نظر میرسد که سیلاس و تیموتائوس آنجا میمانند چون از سوم شخص مفرد استفاده میکند نه سوم شخص جمع. کلمه «آن دو اشاره به پولس،پْرِسْکِلَّه و اکیلا دارد.»
«برای یهودیان استدلال آورد تا باور کنند» یا «با یهودیان درباره کتب مقدس بحث کرد» یا «درباره کتب مقدس با یهودیان به بحث نشست» پولس توضیح میدهد که آنچه کتب مقدس گفتهاند، گواهی برای یهودیان جهت مسیح بودن عیساست. ببنید «مباحثه نمود با» را در <اعمال ۱۷: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «ایشان» اشاره به یهودیان افسس دارد.
اینجا کلمات «ایشان را» و مشتقات آن اشاره به یهودیان افسس دارد. کلمه «شما» جمع است.
«با آنها خداحافظی کرد»
فیرجیه استانی در آسیاست که در ترکیه امروزی واقع شده است. ببینید این قسمت را در <اعمال ۲: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
پولس سفر ماموریتی خود را شروع میکند.
«به قیصریه رسید.» اینجا کلمه «فرود آمد» به دلیل آمدن پولس با کشتی بیان شده است.
او به شهر اورشلیم سفر کرد. اینجا در اصل کلمه «صعود کرد» استفاده شده است چون اورشلیم در ارتفاع بالاتری از قیصریه قرار داشت.
اینجا «کلیسا» اشاره به ایماندارن اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «به اعضای کلیسای اورشلیم سلام کرد»
اینجا در اصل کلمه «نزول کرد» استفاده شده، چون انطاکیه در ارتفاع پایینتری نسبت به اورشلیم قرار داشت.
«پولس رفت» یا «پولس آنجا را ترک کرد»
طوری از «زمان» سخن گفته شده که گویی کالایی است که شخص میتواند آن را مصرف کند. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه مدتی ماندند»
اَپُولُّس در داستان معرفی میشود. آیات ۲۴ و ۲۵ اطلاعات پس زمینهای درباره او ارائه میدهند.
لوقا میگوید سرگذشت پْرِسْکِلَّه و اکیلا را بیان میکند.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است.
این عبارت نشان میدهد که لوقا شخص جدید را در داستان معرفی میکند.
«مردی متولد اسکندریه.» شهری در مصر واقع در ساحل شمالی آفریقا بود.
«سخنگویی خوب»
«او کتب مقدس را کاملاً بلد بود» او به خوبی نوشته کتب مقدس را درک میکرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایمانداران دیگر، آپولس را در مورد طریقی که خداوند عیسی از مردم میخواهد زندگی کنند، تعلیم میدهد»
اینجا «روح» اشاره به شخص آپولس دارد. ترجمه جایگزین: «بسیار مشتاق بود.»
«تعمیدی که یحیی میداد.» یحیی به آب تعمید میداد ولی عیسی به روحالقدس تعمید میداد.
از خواسته خدا برای نحوه زندگی مردم به نحوی سخن گفته شده که گویی جادهای است که شخص در آن سفر میکند.
«به درستی» یا «کاملاً»
اینجا «او» و «او را» اشاره به آپولس دارد (<اعمال ۱۸: ۲۴>)
«به منطقه اخائیه سفر کرد» اینجا در اصل از کلمه «عبور کرد» استفاده شده چون آپولس باید از دریای اژه میگذشت تا به اَخائیّه در افسس برسد.
اَخائیّه استان رومی در جنوب یونان بود. ببینید در <اعمال ۱۸: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
«برادران» اشاره به مردان و زنان ایماندار دارد. شما میتوانید حضور ایمانداران در افسس را مشخص میکنید. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان در افسس»
«نامهای به مسیحیان در اخائیه نوشت.»
«آنانی که به نجات به واسطه فیض، ایمان داشتند» یا «آنانی که به فیض خدا از طریق مسیح، ایمان داشتند»
«آپولس در ملا عام با قدرت اشتباهات یهودیان را ثابت میکرد»
«با استناد بر کتب مقدس نشان داد که عیسی همان مسیح است»
1و چون اَپُلّس در قرِنْتُس بود، پولُس درنواحی بالا گردش کرده، به اَفَسُسْ رسید. و در آنجا شاگرد چند یافته،2بدیشان گفت، آیا هنگامی که ایمان آوردید، روحالقدس را یافتید؟ به وی گفتند، بلکه نشنیدیم که روحالقدس هست!3بدیشان گفت، پس به چه چیز تعمید یافتید؟ گفتند، به تعمید یحیی.4پولُس گفت، یحیی البتّه تعمید توبه میداد و به قوم میگفت به آن کسی که بعد از من میآید ایمان بیاورید، یعنی به مسیح عیسی.5چون این را شنیدند به نام خداوند عیسی تعمید گرفتند،6و چون پولُس دست بر ایشان نهاد، روحالقدس بر ایشان نازل شد و به زبانها متکلّم گشته، نبوّت کردند.7و جمله آن مردمان تخمیناً دوازده نفر بودند.8پس به کنیسه درآمده، مدّت سه ماه به دلیری سخن میراند و در امور ملکوت خدا مباحثه مینمود و برهان قاطع میآورد.9امّا چون بعضی سختدل گشته، ایمان نیاوردند و پیش روی خلق، طریقت را بد میگفتند، از ایشان کناره گزیده، شاگردان را جدا ساخت و هر روزه در مدرسه شخصی طیرانُس نام مباحثه مینمود.10و بدینطور دو سال گذشت بقسمی که تمامی اهل آسیا چه یهود و چه یونانی کلام خداوند عیسی را شنیدند.11و خداوند از دست پولُس معجزات غیرمعتاد به ظهور میرسانید،12بطوری که از بدن او دستمالها و فوطهها برده، بر مریضان میگذاردند و امراض از ایشان زایلمیشد و ارواح پلید از ایشان اخراج میشدند.13لیکن تنی چند از یهودیانِ سیّاحِ عزیمهخوان بر آنانی که ارواح پلید داشتند، نام خداوند عیسی را خواندن گرفتند و میگفتند، شما را به آن عیسی که پولُس به او موعظه میکند قسم میدهیم!14و هفت نفر پسران اِسْکیوا رئیس کَهَنَه یهود این کار میکردند.15امّا روح خبیث در جواب ایشان گفت، عیسی را میشناسم و پولُس را میدانم. لیکن شما کیستید؟16و آن مرد که روح پلید داشت بر ایشان جست و بر ایشان زورآور شده، غلبه یافت بهحدّی که از آن خانه عریان و مجروح فرار کردند.17چون این واقعه بر جمیع یهودیان و یونانیانِ ساکن اَفَسُس مشهور گردید، خوف بر همهٔ ایشان طاری گشته، نام خداوند عیسی را مکرّم میداشتند.18و بسیاری از آنانی که ایمان آورده بودند آمدند و به اعمال خود اعتراف کرده، آنها را فاش مینمودند.19و جمعی از شعبدهبازان کتب خویش را آورده، در حضور خلق سوزانیدند و چون قیمت آنها را حساب کردند، پنجاه هزار درهم بود.20بدینطور کلام خداوند ترقّی کرده قوّت میگرفت.21و بعد از تمام شدن این مقدمّات، پولُس در روح عزیمت کرد که از مَکادونیه و اَخائیه گذشته، به اورشلیم برود و گفت، بعد از رفتنم به آنجا رُوم را نیز باید دید.22پس دو نفر از ملازمان خود، یعنی تیموتاؤس و اَرَسْطوس را به مکادونیه روانه کرد و خود در آسیا چندی توقّف نمود.23در آن زمان هنگامهای عظیم دربارهٔ طریقت بر پا شد.24زیرا شخصی دیمیتریوس نام زرگر که تصاویر بتکده اَرْطامیس از نقره میساخت و بجهت صنعتگران نفع خطیر پیدا مینمود، ایشان را ودیگرانی که در چنین پیشه اشتغال میداشتند،25فراهم آورده، گفت، ای مردمان شما آگاه هستید که از این شغل، فراخیِ رزق ما است.26و دیده و شنیدهاید که نه تنها در اَفَسُس، بلکه تقریباً در تمام آسیا این پولُس خلق بسیاری را اغوا نموده، منحرف ساخته است و میگوید اینهایی که به دستها ساخته میشوند، خدایان نیستند.27پس خطر است که نه فقط کسب ما از میان رود بلکه این هیکل خدای عظیم اَرطامیس نیز حقیر شمرده شود و عظمت وی که تمام آسیا و ربع مسکون او را میپرستند برطرف شود.28چون این را شنیدند، از خشم پر گشته، فریاد کرده، میگفتند که بزرگ است اَرطامیس اَفَسُسیان.29و تمامی شهر به شورش آمده، همهٔ متّفقاً به تماشاخانه تاختند و غایوس و اَرِسْتَرخُس را که از اهل مَکادونیه و همراهان پولُس بودند با خود میکشیدند.30امّا چون پولُس اراده نمود که به میان مردم درآید، شاگردان او را نگذاشتند.31و بعضی از رؤسای آسیا که او را دوست میداشتند، نزد او فرستاده، خواهش نمودند که خود را به تماشاخانه نسپارد.32و هر یکی صدایی علیحده میکردند زیرا که جماعت آشفته بود و اکثر نمیدانستند که برای چه جمع شدهاند.33پس اِسْکَنْدَر را از میان خلق کشیدند که یهودیان او را پیش انداختند و اِسْکَنْدَر به دست خود اشاره کرده، خواست برای خود پیش مردم حجّت بیاورد.34لیکن چون دانستند که یهودی است همه به یک آواز قریب به دو ساعت ندا میکردند که بزرگ است اَرطامیس اَفَسُسیان.35پس از آن مستوفی شهر خلق را ساکت گردانیده، گفت، ای مردان اَفَسُسی، کیست که نمیداند که شهر اَفَسُسیان ارطامیس خدای عظیمو آن صنمی را که از مشتری نازل شد پرستش میکند؟36پس چون این امور را نتوان انکار کرد، شما میباید آرام باشید و هیچ کاری به تعجیل نکنید.37زیرا که این اشخاص را آوردید که نه تاراجکنندگان هیکلاند و نه به خدای شما بد گفتهاند.38پس هر گاه دیمیتریوس و همکاران وی ادّعایی بر کسی دارند، ایّام قضا مقرّر است و داوران معیّن هستند. با همدیگر مرافعه باید کرد.39و اگر در امری دیگر طالب چیزی باشید، در محکمه شرعی فیصل خواهد پذیرفت.40زیرا در خطریم که در خصوص فتنه امروز از ما بازخواست شود چونکه هیچ علّتی نیست که دربارهٔ آن عذری برای این ازدحام توانیم آورد.41این را گفته، جماعت را متفرّق ساخت.
یحیی مردم را به نشانه پشیمانی از گناهان تعمید میداد. پیروان عیسی کسانی را تعمید میدادند که قصد متابعت از عیسی را داشتند.
معبد آرتمیس ساختمانی مهم در شهر افسس بود. تعداد زیادی بازدید کننده برای دیدن این معبد میآمدند. آنها وقتی به آنجا میآمدند مجسمههای آرتمیس را میخریدند. فروشندگان مجسمه الهه آرتمیس میترسیدند اگر مردم واقعی بودن آرتمیس را باور نداشته باشند، دیگر از آنها مجسمهای نمیخرند.
«نواحی بالا» منطقهای در آسیا بود که امروزه در ترکیه در شمال افسس واقع شده است. پولس احتمالاً از بالای دریای اژه زمینی سفر کرده بود تا به افسس (ترکیه امروزی برسد) که دقیقاً در شرق قرنتس کنار دریا واقع شده است.
پولس به افسس سفر کرد.
این عبارت به منظور نشانگذاری بخش جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی دیگر برای انجام چنین کاری دارد ،میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
«سفر کرد»
یعنی روحالقدس بر آنها آمد.
«ما درباره روحالقدس چیزی نشنیدهام»
کلمه «بدیشان» اشاره به شاگردان دارد (<اعمال ۱۹: ۱>). کلمه «شما» جمع است.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه تعمیدی یافتهاید؟»
مترجمین میتوانند این قسمت را در قالب جملهای کامل ترجمه کنند. ترجمه جایگزین: «ما تعمیدی گرفتیم که یحیی در آن باره تعلیم میداد»
اسم معنای «توبه» را میتوانید به عنوان فعل «توبه میکند» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تعمیدی که مردم هنگام توبه درخواست کرده بودند»
«آن کس» اشاره به عیسی دارد.
یعنی به موقع یحیای تعمید دهنده را پیروی کنند نه اینکه به دنبال او راه افتند.
پولس در افسس میماند.
اینجا «مردم» اشاره به شاگردان در افسس دارد که با پولس حرف میزدند (<اعمال ۱۹: ۱>)
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها تعمید گرفتند»
اینجا «نام» اشاره به قدرت و اقتدار عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به عنوان ایمانداران خداوند عیسی مسیح»
«ایشان» و «بر ایشان» اشاره به مردم دارد. (<اعمال ۱۹: ۵>)
«دست خود را بر او گذاشت.» احتمالاً دست بر شانه یا سر آنها گذاشت. ترجمه جایگزین: «هنگامی که دعا میکرد دست بر سر آنها گذاشت »
بر خلاف <اعمال ۲: ۳- ۴>، جزئياتی وجود ندارد که نشان دهد کسی پیغام آنها را فهمیده است.
شناسه مستتر فاعلی در فعل «بودند» اشاره به مردم دارد.(اعمال ۱۹: ۵)
این به ما میگوید که چند نفر تعمید یافته بودند.
«۱۲ مرد»
«پولس مرتب برای سه ماه در جلسات کنیسه شرکت میکرد و جسورانه حرف میزد»
معانی محتمل: ۱) کلمات «مباحثه مینمود» و «برهان میآورد» نوعی شیوه بلاغی هستند که معنای «بحث قانع کننده» را میدهند یا ۲) این دو کلمه دو فعالیت جدا از هم را توصیف میکنند، «برهانی به آنها ارائه دهند تا باور کنند» یا «آنها را متقاعد کنند» ببنید در <اعمال ۱۷: ۲> عبارات مشابه را چطور ترجمه کردهاید.
اینجا «ملکوت» حکومت خدا به عنوان پادشاه است. ترجمه جایگزین: «حکومت خدا به عنوان پادشاه» یا «در مورد نحوه ظهور خدا در مقام پادشاه»
در این قسمت به نحوی از کسانی که با لجاجت از ایمان آوردن خودداری میکنند سخن گفته شده که گویی واقعاً خشک میشوند و دیگر توان حرکت کردن را ندارند. ترجمه جایگزین: «برخی از یهودیان لجباز بودند و ایمان نیاوردند» یا «برخی از یهودیان لجاجت کرده و پیغام را نپذیرفتند و از آن اطاعت نکردند»
از آنچه که عیسی میخواهد مردم به آن ایمان آورند به نحوی سخن گفته شده که گویی جادهایست که شخص در آن سفر میکند. عبارت «طریقت» به نظر لقبی برای مسیحیت آن موقع بوده است. ترجمه جایگزین: «به جماعت از مسیحیت حرفهای بدی زدند» یا «حرفهای بدی به جماعت درباره پیروان عیسی و مطیعان کلام خدا گفتند»
See: and )
«از آنها بد میگفت»
«در اتاق بزرگی که تیرانس به مردم تعلیم میداد»
اسم مرد است.
اینجا «تمامی» تعمیم است و به جمعیت بسیاری از آسیا اشاره دارد که انجیل را شنیدند.
اینجا منظور از «کلام» پیغام عیساست. ترجمه جایگزین: «پیغام خداوند را»
اینجا منظور از «دست»، تمام شخص پولس است. ترجمه جایگزین: «خدا باعث میشد که پولس معجزه کند» یا «خدا از طریق پولس معجزه میکرد»
اینجا کلمه «ایشان» و «از ایشان» اشاره به مریضان دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی وقتی دستمال و پیشبند لمس شده توسط پولس را نزد مریضان میبردند»
معانی محتمل: ۱) اینها پارچهایی بودند که پولس آنها را لمس کرده بود یا ۲) تکه پارچههایی بودند که پولس پوشیده بود.
پارچهای که به دور سر میبستند.
لباسی که جلوی بدن میپوشیدند تا از لباس زیر آن مراقبت کنند.
این اشاره به اشخاص مریض دارد. ترجمه جایگزین: «مریضان» یا «آنهایی که مریض بودند»
«آنها که مریض بودند سالم میشدند»
این قسمت آغاز رویدادی دیگر است که هنگامی که پولس در افسس بود روی داد. این در مورد عزیمهخوان[جنگیر] یهودی است.
کسانی که ارواح شریر را از مردم یا مکانها اخراج میکردند.
اینجا «نام» اشاره به قدرت و اقتدار عیسی دارد.
«عیسی» آن موقع اسمی معمول بوده است پس این جنگیران میخواستند مردم بدانند که از چه کسی حرف میزنند.
این عبارت اشاره به قدرت و اقتدار عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به اقتدار عیسی» یا «به قدرت عیسی»
این اسم مرد است.
«عیسی و پولس را میشناسم» یا «عیسی را میشناسم و پولس را هم میشناسم»
روح این را میپرسید تا به اخراج کنندگان ارواح تاکید کند که اقتداری بر ارواح شریر ندارند. ترجمه جایگزین: «ولی شما را نمیشناسم» یا «ولی بر من اقتداری ندارید»
یعنی روح شریر باعث شد مردی که کنترل میکند به جنگیران بپرد.
این اشاره به افرادی دارد که ارواح شریر را از مردم یا مکانها اخراج میکردند. ببنید در <اعمال ۱۹: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
اخراج کنندگان ارواح با لباس پاره شده فرار کردند
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها نام خداوند عیسی را حرمت نهادند» یا «آنها نام عیسی را بزرگترین میدانستند»
این اشاره به قدرت و اقتدار مسیح دارد.
این آیه بخشی از داستان درباره اخراج کنندگان یهودی را به پایان میرساند.
«کتابهای خود را جمع کردند.» کلمه «کتابها» اشاره به صحیفههایی دارد که بر آنها طلسم و فرمولهای جادوگری نوشته شده بود.
«جلوی همه»
«قیمت کتابها» یا «ارزش صحیفههای»
«۵۰/۰۰۰»
هر درهم یا تکه نقره تقریباً برابر با یک روز کار کارگر ساده بود.
«پس به واسطه این اعمال قدرتمند مردم بیشتری پیغام در مورد خداوند عیسی را میشنیدند»
پولس درباره رفتن به اورشلیم صحبت میکرد ولی هنوز افسس را ترک نکرده بود.
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. اینجا لوقا شروع به تعریف بخش جدیدی از داستان میکند.
«پولس کاری را که خدا در افسس به او سپرده بود، تمام کرد»
معانی محتمل: ۱) پولس با کمک روحالقدس تصمیم گرفت یا ۲) پولس در روح خود تصمیم گرفت که به معنای مصمم شدن است.
اخائیه استانی از استانهای روم بود که در قرنتس واقع شده بود. این شهر بزرگترین شهر در جنوب یونان بود و پایتخت آن استان بود. ببینید <اعمال ۱۸: ۱۲> را چطور ترجمه کردهاید.
«باید به روم هم سفر کنم»
این اسم مرد است.
در چند آیه بعد مشخص شده است که پولس در افسس میماند. .
این تکرار جهت تاکید استفاده شده است.
لوقا از شورشی میگوید که هنگام اقامت پولس در افسس، اتفاق افتاد.
این خلاصه جمله آغازین است.
مردم بسیار ناراحت شدنند. ببینید <اعمال ۱۲: ۱۸> را چطور ترجمه کردهاید.
این واژهای بود که برای اشاره به مسیحیت استفاده میشد. ببینید این لقب را در <اعمال ۹: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
نویسنده دیمیتریوس را در داستان معرفی میکند و اطلاعات پس زمینهای درباره او ارائه میدهد. افسس معبدی بزرگ داشت که به الهه آرتمیس اختصاص داده بودند، این اسم گاهی «دیانا» ترجمه میشود. او خدای دروغین باروری بود.
استفاده از کلمه «شخصی»، نشان میدهد که شخصی جدید وارد داستان شده است.
مردی که از نقره و فلز برای ساختن مجسمه و جواهرات استفاده میکرد.
این اسم مرد است. دیمیتریوس در افسس زرگر [طلا ساز] بود که بر ضد پولس و کلیسای محلی ایستادگی میکرد.
«آنان را قادر میساخت با ساختن بتها، پول بیشتری درآورند»
منظور از شغل حرفه یا کار است. ترجمه جایگزین: «دیگرانی که همین کار را انجام میدادند»
دیمیتریوس صحبت خود با بتسازان را ادامه میدهد.
«شما دانسته و فهمیدهاید»
طوری از باز ایستادن مردم از پرستش بتها توسط پولس سخن گفته شده که گویی پولس آنها را به جهت دیگری هدایت میکند. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم را متقاعد کرده و باعث شده دست از پرستش خدایان محلی خود بکشند»
اینجا «دست» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «او میگوید که بتهایی که مردم میسازند، خدایان واقعی نیستند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر بتها را از ما نمیخرند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم فکر میکنند که رفتن به هیکل برای پرستش آرتمیس فایدهای نخواهد داشت»
عظمت آرتمیس فقط از آنچه مردم درباره او فکر میکردند، نشات میگرفت.
این مبالغه است که نشان میدهد آرتمیس خدای محبوبی بوده است. اینجا کلمات «آسیا» و «دنیا» اشاره به مردم آسیا و دنیای شناخته شده دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که خیلی از مردم در آسیا و در مناطق دیگر پرستش میکردند»
اینجا شناسه فاعلی سوم شخص جمع اشاره به بتها دارد (<اعمال ۱۹: ۲۴- ۲۵>)
طوری از بتسازان سخن گفته شده که گویی ظرفهایی هستند که پر میشوند و از خشم نیز به گونهای سخن گفته شده که گویی محتویات ظرف است. ترجمه جایگزین: «آنها بسیار عصبانی شدند»
«بلند فریاد زدند» یا «بلند داد زدند»
اینجا «شهر» اشاره به مردم دارد. از شهر به نحوی سخن گفته شده که گویی ظرف است و از «شورش» به گونهای که گویی محتویات ظرف است که آن را پر میکند. ترجمه جایگزین: «سپس مردم در تمام شهر ناراحت شده و فریاد کشیدند»
این عبارت ترجمه کلمهای است و به جماعتی اشاره دارد که با هم موافق هستند و برای عملی کردن یک هدف مشترک باهم همکاری میکنند.
تماشاخانه افسس برای اجتماعات و سرگرمیهای عمومی مثل نمایش بود. سالنی روباز و نیم دایره بود که برای هزاران نفر جای نشستن داشت.
کسی که با پولس بود.
این اسامی مردان است. گایوس و اَرِسْتَرخُس از مکادونیه[مقدونیه] آمده بودند ولی آن زمان با پولس در افسس کار میکردند.
افسس در امپراطوری روم در استان آسیا بود.
تماشاخانه افسس برای اجتماعات و سرگرمیهای عمومی مثل نمایش بود. سالنی روباز و نیم دایره بود که برای هزاران نفر جای نشستن داشت. ببنید در <اعمال ۱۹: ۲۹> «تماشاخانه» را چه ترجمه کردهاید.
این اسم مرد است.
این قسمت نشان میدهد که اسکندر با اشاره دادن به جماعت به آنها نشان داد که میخواهد ساکت باشند. ترجمه جایگزین: «به جماعت اشاره کرد تا ساکت شوند»
مشخص نیست که اسکندر میخواست از که یا چه دفاع کند. اگر زبان شما این اطلاعات را الزامی میداند، بهترین کار این است که از عبارت کلی «تا توضیح دهد چه اتفاقی در حال روی دادن است» استفاده کنید.
از فریاد با هم و همزمان مردم به نحوی سخن گفته شده که گویی با یک صدا حرف میزدند. ترجمه جایگزین: «در وحدت» یا «با هم»
مستوفی شهر صحبت میکند تا جماعت را ساکت کند.
این اشاره به «منشی» یا «کاتب» شهر دارد.
مستوفی [داروغه] شهر سوال پرسید تا مردم را مطمئن کند بر حق هستند و خیالشان راحت کند. ترجمه جایگزین: «هرکس میداند که شهر افسس پذیرای معبد... است...آسمان»
مستوفی[داروغه] شهر از جمله منفی استفاده کرد تا بر مطلع بودن همه از این موضوع تاکید کند.
مردم افسس از معبد آرتمیس مراقبت میکردن.
در معبد آرتمیس تصویری از آن الهه گذاشته بودند. این تصویر از شهاب سنگی ساخته شده بود که از آسمان سقوط کرده بود. مردم فکر میکردند که این سنگ مستقیم از سوی زئوس، حاکم خدایان یونانی ( بت) آمده است.
کلمه «شما» جمع است.
«از آنجا که این امور را میدانید»
«قبل از اینکه کاری بکنید فکر کنید»
بدون فکری دقیق
کلمه «شما» جمع است.
کلمات «این اشخاص» اشاره به گایوس و اَرِسْتَرخُس(اعمال ۱۹: ۲۹)
«به خاطر آنچه که به تازگی گفتم حقیقت است» مستوفی[داروغه] شهر در <اعمال ۱۹: ۳۷> گفت که گایوس و اَرِسْتَرخُس دزد یا کافر نیستند.
کلمه «ادعا» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میخواهد کسی را متهم کند»
نماینده رسمی والی که در دادگاه تصمیمات قانونی را میگرفت.
این به معنای آن نیست که دیمیتریوس و کسانی که با او بودند را متهم میکند. این یعنی آنجا جایی بود که مردم معمولاً مرافعات خود را مطرح میکردند. ترجمه جایگزین: «آنجا مردم میتوانند یکدیگر را متهم کنند.»
مستوفی شهر صحبت خود را با جماعت تمام میکند.
«اگر میخواهید در مورد مسائل دیگر بحث کنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه ده در جمعی رسمی این موضوع را فیصله دهیم»
این اشاره به جمع شدن شهروندان منطقهای دارد که مستوفی[داروغه] بر آن نظارت میکرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در خطریم که مقامات رومی، ما را به تحریک این شورش متهم کنند»
1و بعد از تمام شدن این هنگامه، پولُسشاگردان را طلبیده، ایشان را وداع نمود و به سمت مکادونیه روانه شد.2و در آن نواحی سیر کرده، اهل آنجا را نصیحت بسیار نمود و به یونانستان آمد.3و سه ماه توقّف نمود و چون عزم سفر سوریه کرد و یهودیان در کمین وی بودند، اراده نمود که از راه مکادونیه مراجعت کند.4و سوپاتِرُس از اهل بیریه و اَرَسْترخُس و سَکُنْدُس از اهل تسالونیکی و غایوس از دِرْبَه و تیموتاؤس و از مردم آسیا تیخیکس و تَرُوفیمُس تا به آسیا همراه او رفتند.5و ایشان پیش رفته، در تروآس منتظر ما شدند.6و امّا ما بعد از ایّام فطیر از فیلپی به کشتی سوار شدیم و بعد از پنج روز به تروآس نزد ایشان رسیده، در آنجا هفت روز ماندیم.7و در اوّل هفته، چون شاگردان بجهت شکستن نان جمع شدند و پولُس در فردای آن روز عازم سفر بود، برای ایشان موعظه میکرد و سخن او تا نصف شب طول کشید.8و در بالاخانهای که جمع بودیم، چراغِ بسیار بود.9ناگاه جوانی که اَفْتیخس نام داشت، نزد دریچه نشسته بود که خواب سنگین او را درربود و چون پولُس کلام را طول میداد، خواب بر او مستولی گشته، از طبقه سوم به زیر افتاد و او را مرده برداشتند.10آنگاه پولُس به زیر آمده، بر او افتاد و وی را در آغوش کشیده، گفت، مضطرب مباشید زیرا که جان او در اوست.11پس بالا رفته و نان را شکسته، خورد و تا طلوع فجر گفتگوی بسیار کرده، همچنین روانه شد.12و آن جوان را زنده بردند و تسلی عظیم پذیرفتند.13امّا ما به کشتی سوار شده، به اَسوس پیش رفتیم که از آنجا میبایست پولُس را برداریم که بدینطور قرار داد زیرا خواست تا آنجا پیاده رود.14پس چون در اَسوس او را ملاقات کردیم، او را برداشته، به مِتیلینی آمدیم.15و از آنجا به دریا کوچ کرده، روز دیگر به مقابل خَیوس رسیدیم و روز سوم به ساموس وارد شدیم و در تَرُوجیلیون توقّف نموده، روز دیگر وارد میلیتُس شدیم.16زیرا که پولُس عزیمت داشت که از محاذی اَفَسُس بگذرد، مبادا او را در آسیا درنگی پیدا شود، چونکه تعجیل میکرد که اگر ممکن شود تا روز پنطیکاست به اورشلیم برسد.17پس از میلیتُس به اَفَسُس فرستاده، کشیشان کلیسا را طلبید.18و چون به نزدش حاضر شدند،ایشان را گفت، بر شما معلوم است که از روز اوّل که وارد آسیا شدم، چطور هر وقت با شما بسر میبردم؛19که با کمال فروتنی و اشکهای بسیار و امتحانهایی که از مکاید یهود بر من عارض میشد، به خدمت خداوند مشغول میبودم.20و چگونه چیزی را از آنچه برای شما مفید باشد، دریغ نداشتم بلکه آشکارا و خانه به خانهٔ شما را اِخبار و تعلیم مینمودم.21و به یهودیان و یونانیان نیز از توبه به سوی خدا و ایمانِ به خداوند ما عیسی مسیح شهادت میدادم.22و اینک، الآن در روح بسته شده، به اورشلیم میروم و از آنچه در آنجا بر من واقع خواهد شد، اطّلاعی ندارم.23جز اینکه روحالقدس در هر شهر شهادت داده، میگوید که بندها و زحمات برایم مهیّا است.24لیکن این چیزها را به هیچ میشمارم، بلکه جان خود را عزیز نمیدارم تا دور خود را به خوشی به انجام رسانم و آن خدمتی را که از خداوند عیسی یافتهام که به بشارت فیض خدا شهادت دهم.25و الحال این را میدانم که جمیع شما که در میان شما گشته و به ملکوت خدا موعظه کردهام، دیگر روی مرا نخواهید دید.26پس امروز از شما گواهی میطلبم که من از خون همه بری هستم،27زیرا که از اعلام نمودن شما به تمامی ارادهٔ خدا کوتاهی نکردم.28پس نگاه دارید خویشتن و تمامی آن گله را که روحالقدس شما را بر آن اُسْقُف مقرّر فرمود تا کلیسای خدا را رعایت کنید که آن را به خون خود خریده است.29زیرا من میدانم که بعد از رحلت من، گرگان درنده به میان شما درخواهند آمد که بر گله ترحّم نخواهندنمود،30و از میان خودِ شما مردمانی خواهند برخاست که سخنان کج خواهند گفت تا شاگردان را در عقب خود بکشند.31لهذا بیدار باشید و به یاد آورید که مدّت سه سال شبانهروز از تنبیه نمودن هر یکی از شما با اشکها باز نایستادم.32و الحال ای برادران شما را به خدا و به کلام فیض او میسپارم که قادر است شما را بنا کند و در میان جمیع مقدّسین شما را میراث بخشد.33نقره یا طلا یا لباس کسی را طمع نورزیدم،34بلکه خود میدانید که همین دستها در رفع احتیاج خود و رفقایم خدمت میکرد.35این همه را به شما نمودم که میباید چنین مشقّت کشیده، ضعفا را دستگیری نمایید و کلام خداوند عیسی را بهخاطر دارید که او گفت دادن از گرفتن فرخندهتر است.36این بگفت و زانو زده، با همگی ایشان دعا کرد.37و همه گریهٔ بسیار کردند و بر گردن پولُس آویخته، او را میبوسیدند.38و بسیار متالّم شدند خصوصاً بجهت آن سخنی که گفت، بعد از اینْ روی مرا نخواهید دید. پس او را تا به کشتی مشایعت نمودند.
در این باب لوقا آخرین دیدار پولس با ایمانداران در استان مکادونیه[مقدونیه] و آسیا را قبل از رفتن به اورشلیم شرح میدهد.
پولس از زندگی برای مسیح طوری سخن میگوید که گویی در مسابقه میدود. مقصود او این است که باید به سخت تلاش کردن ادامه دهد حتی وقتی شرایط سخت میشود و میل به ترک آن کار را دارد.
پولس فکر میکرد روحالقدس از او میخواهد به اورشلیم برود با وجود اینکه خود میل به رفتن نداشت. همان روحالقدس به دیگران گفت که وقتی پولس وارد اورشلیم میشود، مردم سعی میکنند به او آسیب رسانند.
پولس افسس را ترک میکند و سفر خود را ادامه میدهد.
«بعد از شورش» یا «بعد از فتنه»
«با آنها خداحافظی کرد»
«ایمانداران را بسیار تشویق کرد» یا «حرفهای بسیاری زد تا ایمانداران تشویق شوند»
«بعد از اینکه سه ماه آنجا ماند.» در این قسمت به نحوی از زمان سخن گفته شده که گویی چیزی است که شخص میتواند آن را خرج کند.
.
این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «یهودیان بر ضد او نقشهای کشیدند» یا «یهودیان بر ضد او نقشهای طراحی کردند»
این فقط شامل برخی از یهودیان میشود. ترجمه جایگزین: «به وسیله تعدادی از یهودیان»
«همین که آماده سفر به سوریه میشد»
«با او همسفر بودند.» اینجا کلمه «او» اشاره به پولس دارد (<اعمال ۲۰: ۱>).
اینها اسامی مردان است.
اینها اسامی مکان هستند.
اینها اسامی مردان هستند. ببینید این اسامی را در <اعمال ۱۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
«این مردان پیش از ما سفر کردند»
اینجا «ما» اشاره به نویسنده، پولس و همسفران آنها دارند و شامل خوانندگان نمیشود.
این اسم مکان است.
«ما» و تمام مشتقات آن اشاره به نویسنده، پولس و همسفران آنها دارد، ولی خوانندگان را شامل نمیشود.
این اشاره به ضیافت مذهبی یهودیان در زمان عید فصح دارد. ببینید در <اعمال ۱۲: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
اینجا «ما» اشاره به نویسنده، پولس و همسفران آنها دارد و شامل خوانندگان نمیشود.
(See: and Acts 20:4-6)
لوقا در مورد موعظه پولس در تروآس و آنچه برای اِفتیخوس اتفاق افتاده صحبت میکند.
نان بخشی از غذای آنها بود. معانی محتمل: ۱) این فقط اشاره به با هم غذا خوردن دارد. ترجمه جایگزین: «غذا میخوردند» یا ۲) اشاره به وعده غذایی دارد که با هم میخوردند تا مرگ و قیام عیسی را به یاد داشته باشند. ترجمه جایگزین: «تا شام خداوند را بخورند»
«او به صحبت کردن ادامه داد»
این احتمالاً در طبقه سوم خانه بود.
این قسمت از خانه دریچهای در دیوار با تاقچه بود و به قدری بزرگ بود که کسی میتوانست در آن بنشیند.
این اسم مردی است.
در این قسمت به نحوی از خواب سخن گفته شده که گویی چالهای عمیق است که شخص در آن سقوط میکند. ترجمه جایگزین: «خواب عمیق فرو رفت» یا «بیشتر و بیشتر خسته شد تا با آرامش به خواب فرو رفت»
وقتی رفتند تا وضعیت او را بررسی کنند، دیدند که مرده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها وقتی میخواستند او را ببرند، دیدند که مرده است»
این یعنی طبقه دوم از سطح زمین فاصله داشت. اگر در فرهنگ شما طبقه همکف شمرده نمیشود، میتوانید این قسمت را «طبقه دوم» ترجمه کنید.
اینجا «بر او» و «وی» اشاره به مرد جوانی به نام اِفتیخوس دارند.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به پولس دارد.
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص در افعال اشاره به پولس دارد.
پایان بخشی از داستان درباره موعظه پولس در تروآس درباره اِفتیخوس است.
نان بخشی معمول از غذا بود. منظور از «نان شکستن» در بیش از یک نوع غذا سهیم شدن است.
«او رفت»
این اشاره به اَفْتیخوس (<اعمال ۲۰: ۹>) دارد. معانی محتمل: ۱) او پسر جوان ۱۴ سالهای بود یا ۲) او پسرکی بین ۹ و ۱۴ ساله بود یا ۳) کلمه «پسر» نشان میدهد که او خدمتکار یا غلام بوده است.
کلمه «ما» اشاره به نویسنده و همسفران او دارد و شامل خواننده نمیشود.
نویسنده کتاب لوقا، پولس و همسفران دیگرشان راه خود را ادامه میدهند با وجود اینکه پولس در بخشی از سفر راه خود را از آنها جدا میکند.
کلمه «ما» تاکیدی اضافه میکند و لوقا و همسفرانش را از پولس که با قایق سفر نکرد را از هم جدا میکند.
اَسوس شهری واقع در بهرام در ترکیه امروزی و در ساحل اژه است.
اینجا «خود او» اشاره به پولس دارد. «خود او» به منظور تاکید بر خواسته پولس به کار رفته است.
«زمینی سفر کند»
«او را» اشاره به پولس دارد.
اینجا شناسه مستتر فاعلی اول شخص جمع در فعل اشاره به نویسنده و همسفرانش دارد و شامل خواننده نمیشود.
مِتیلینی شهری واقع در ترکیه کنونی در ساحل دریای اژه است.
شناسه مستتر فاعلی در فعل «شدیم» اشاره به پولس، نویسنده و همسفران او دارد و شامل خواننده نمیشود.
«نزدیک جزیره» یا «طرف مقابل جزیره»
خیوس جزیرهای دور از سواحل ترکیه امروزی در دریای اژه است.
«ما به جزیره ساموس رسیدیم»
ساموس جزیرهای در جنوب خیوس در دریای اژه و دور از سواحل ترکیه امروزی است.
میلیتُوس شهری بندری در غرب آسیای صغیر نزدیک به دهانه [ورودی] رودخانه میندر است.
پولس با کشتی به بندری در جنوب شهر افسس آمد و بعد باز راه خود را به مناطق جنوبی در منطقه میلیتوس ادامه داد.
در این قسمت به نحوی از زمان سخن گفته شده که گویی زمان کالایی[محصولی] است که شخص میتواند آن را خرج یا استفاده کند. ترجمه جایگزین: «تا او دقیقهای آنجا نماند» یا «تا تاخیر نکند»
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص اشاره به پولس دارد.
پولس کشیشان کلیسای افسس را فرا میخواند و صحبت خود با آنها را آغاز میکند.
میلیتُوس شهری بندری در غرب آسیای صغیر نزدیک به دهانه [ورودی] رودخانه میندر است. ببینید <اعمال ۲۰: ۱۵> را چطور ترجمه کردهاید.
اینجا «خود» برای تاکید استفاده شده است.
در متن اصلی «پا» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «وارد آسیا شدم»
در این قسمت به نحوی از زمان سخن گفته شده که گویی چیزی است که شخص میتواند آن را خرج کند. ترجمه جایگزین: «چگونه همیشه وقتی با شما بودم خود را اداره کردم»
این قسمت به نحوی از فروتنی سخن میگوید که گویی چیزی کم ارتفاع است. کلمه ذهن اشاره به دیدگاه درونی شخص دارد. ترجمه جایگزین: «فروتنی» یا «حقارت»
اینجا منظور از «اشکها» حس غم و گریه است. ترجمه جایگزین: «با گریه کردن هنگامی که خداوند را خدمت میکردند» [با اشک ریختن هنگام خدمت به خداوند]
«عارض» اسم معنا است. این کلمه را میتوانید به عنوان فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی که درد میکشیدم»
این به معنای همه یهودیان نیست. این به ما اجازه میدهد که بدانیم چه شخصی نقشه کشیده است. ترجمه جایگزین: «از برخی یهودیان»
«میدانید که هرگز ساکت نشدم و همیشه به شما اعلام کردم»
پولس در چندین خانه شخصی به مردم تعلیم داد. کلمه «تعلیم مینمود» از موقعیت برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «من نیز هنگامی که در خانه شما بودم تعلیم دادم»
اسم معنای «توبه» و «ایمان» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باید در حضور خدا توبه کنند و به خداوندمان عیسی مسیح ایمان آورند»
کلمه «ما» اشاره به پولس و کشیشان[مشایخ] مخاطب او دارد.
اینجا کلمه «من» اشاره به پولس دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون روح من را ملزم کرد تا به آنجا بروم»
«و من نمیدانم که آنجا چه بر سر من میآید»
اینجا «بندها» اشاره به دستگیر شدن و به زندان افتادن پولس دارد. ترجمه جایگزین: «مردم من را در زندان میاندازند تا رنج کشم»
پولس طوری از «دور» [مسابقه] و «خدمت» سخن گفته که گویی اجسامی هستند که عیسی داده و پولس گرفته است. اینجا اساساً مسابقه و خدمت به یک معنا هستند. پولس به منظور تاکید آنها را تکرار میکند. ترجمه جایگزین: «پس تا کاری را که خداوند عیسی به من فرمان داده انجام دهم»
پولس به نحوی درباره پایان دادن به آنچه عیسی فرمان داده سخن گفته که گویی در مسابقه دو مشغول به دویدن است.
«به مردم خبری درباره فیض خدا بدهم» این خدمتی است که پولس از عیسی دریافت کرده است.
پولس صحبت خود با کشیشان افسسی را ادامه میدهد. (<اعمال ۲۰: ۱۷>)
«حالا، خوب توجه کنید، چون میدانم»
«میدانم همه شما»
اینجا «ملکوت» [پادشاهی] اشاره به حکومت خدا در جایگاه پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «به شما این پیغام را درباره حکمرانی خدا به عنوان پادشاه، موعظه کردم» یا «به شما درباره خدا موعظه کردم که خود را در مقام پادشاه نشان خواهد داد»
کلمه «روی» ارائه دهنده بدن فیزیکی پولس است. ترجمه جایگزین: «دیگر مرا بر زمین نمیبینید»
«خون» اشاره به مرگ دارد و در این مورد به مرگ جسمانی اشاره نمیکند بلکه به مرگ روحانی اشاره دارد. هنگامی که خدا کسی را گناهکار اعلام میکند، آن شخص دچار مرگ روحانی میشود. پولس حقیقت خدا را به آنها گفت. ترجمه جایگزین: «من در قبال کسانی که خدا گناهکار تشخیص میدهد مسئول نیستم، چون آنها به عیسی توکل ندارند»
این کلمه شامل مردان و زنان میشود. ترجمه جایگزین: «هر شخصی»
«زیرا سکوت نکردم و گفتم.» این را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون که قطعاً به شما اعلام کردم»
«چون آنچه گفتم درست است» اشاره به سخنی دارد که پولس تا اینجا در مورد ترک آنها گفته است.
ایمانداران به «گله» گوسفندان تشبیه شدهاند. رهبران کلیسا توسط خداوند گماشته شدهاند تا جماعت ایماندار را مراقبت کنند درست همان طور که چوپان گوسفندان را از گرگان محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «جماعت ایمانداری که روحالقدس به شما سپرده است. حتماً مراقب کلیسای خدا باشید»
ریخته شدن خون مسیح به پرداخت بهایی تشبیه شده که خدا در قبال گناهان ما میدهد. ترجمه جایگزین: «مردمی که به واسطه ریخته شدن خون عیسی بر صلیب نجات یافتند»
اینجا منظور از «خون»، مرگ مسیح است.
در این قسمت به نحوی از افرادی که نظرات دروغین تعلیم میدهند و به جماعت آسیب میزنند سخن گفته شده که گویی گرگانی هستند که به گله هجوم میآورند. ترجمه جایگزین: «دشمنان به میان شما میآیند و سعی به آسیب رساندن به ایمانداران دارند»
در این قسمت به نحوی از معلم دروغینی که ایمانداران را متقاعد به پیروی از تعلیم خود میکند سخن گفته شده که گویی او گوسفندان را از گله جدا میکند تا او را دنبال کنند. ترجمه جایگزین: «تا کسانی را متقاعد کنند که شاگرد مسیح هستند»
«مراقب باشید و به یاد آورید» یا «هنگام به یاد آوردن هوشیار باشید»
«بیدار و هوشیار باشید» یا «مراقب باشید.» در این قسمت به نحوی از هوشیاری رهبران مسیحی نسبت به کسانی که ممکن است به ایمانداران آسیب بزنند سخن گفته شده که گویی نگهبانان ارتش هستند که مراقب حملات سپاه دشمن هستند.
«همین طور به یاد داشته باشید» یا «فراموش نکنید»
پولس مدام برای سه سال به آنها تعلیم نمیداد، بلکه در یک فاصله زمانی سه ساله آنها را تعلیم داد.
«از هشدار دادن...دست نکشیدم»
«اشکها» اشاره به گریه کردن پولس دارد، چون هنگام هشدار دادن به مردم عواطفی عمیق را حس میکرد.
«کلام» اشاره به پیغام دارد. ترجمه جایگزین: «من از خدا میخواهم تا از شما مراقبت کند و به شما کمک کند که بر ایمان خود به پیغام فیض استوار مانید»
به کسی دیگر مسئولیت مراقبت کردن از کسی یا چیزی را بسپارید.
طوری از تقویت ایمان شخص سخن گفته شده که گویی آن شخص دیواری است که کسی دیگر آن را تقویت و بلندتر میکند. ترجمه جایگزین: «که قادر است در ایمان دو چندان قوت یابد»
در این قسمت به نحوی از «کلام فیض» سخن گفته شده که گویی خود کلام میراثی است که به ایمانداران میرسد. ترجمه جایگزین: «خدا به شما میراث میدهد»
در این قسمت به نحوی از برکات خدا سخن گفته شده که گویی پول یا ملکی هستند که فرزندان از پدران به ارث میبرند.
«مایل به نقره کسی نبودم» یا «نقره کسی را برای خود نمیخواستم»
آن موقع لباس سرمایه به حساب میآمد؛ هر چه بیشتر داشتید ثروتمندتر محسوب میشدید.
کلمه «خود[ شما]» به منظور تاکید بیشتر استفاده شده است.
کلمه «دستها» اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «کار کردهام تا برای هزینه زندگی خود پولی درآورم»
پولس صحبت خود با کشیشان کلیسا در افسس را تمام میکند؛ سخنی که در <اعمال ۲۰: ۱۸> شروع کرد.
«باید آنقدر کار کنید که به مردمی که توان امرار معاش ندارند، کمک نمایید»
صفتی وابسته به اسم است. ترجمه جایگزین: «افراد ضعیف» یا «آنان که ضعیف هستند»
«مریضان»
اینجا «کلمه» اشاره به گفته عیسی دارد.
یعنی لطف خدا شامل حال شخص میشود و از دادن نسبت به گرفتن شادتر است.
پولس ملاقات با کشیشان[مشایخ] کلیسا در افسس را با دعا به پایان میرساند.
آن موقع رسمی معمول بود که هنگام دعا زانو زنند. این کار نشان از فروتنی در برابر خدا بود.
«او را به آغوش کشیدند» یا «دست دور او حلقه کردند»
بوسه بر گونه در خاورمیانه، نشانی از محبتی برادرانه و دوستانه است.
کلمه «روی» اشاره به جسم پولس دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر بر زمین مرا نمیبینید»
1و چون از ایشان هجرت نمودیم، سفر دریا کردیم و به راه راست به کوس آمدیم و روز دیگر به رودس و از آنجا به پاترا.2و چون کشتیای یافتیم که عازم فینیقیّه بود، بر آن سوار شده، کوچ کردیم.3و قِپْرُس را به نظر آورده، آن را به طرف چپ رها کرده، به سوی سوریه رفتیم و در صوُر فرود آمدیم زیرا که درآنجا میبایست بار کشتی را فرود آورند.4پس شاگردی چند پیدا کرده، هفت روز در آنجا ماندیم و ایشان به الهام روح به پولُس گفتند که به اورشلیم نرود.5و چون آن روزها را بسر بردیم، روانه گشتیم و همه با زنان و اطفال تا بیرون شهر ما را مشایعت نمودند و به کناره دریا زانو زده، دعا کردیم.6پس یکدیگر را وداع کرده، به کشتی سوار شدیم و ایشان به خانههای خود برگشتند.7و ما سفر دریا را به انجام رسانیده، از صُور به پتولامیس رسیدیم و برادران را سلام کرده، با ایشان یک روز ماندیم.8در فردای آن روز، از آنجا روانه شده، به قیصریّه آمدیم و به خانهٔ فیلپُّس مبشّر که یکی از آن هفت بود درآمده، نزد او ماندیم.9و او را چهار دخترِ باکره بود که نبوّت میکردند.10و چون روز چند در آنجا ماندیم، نبیای آغابوس نام از یهودیه رسید،11و نزد ما آمده، کمربند پولُس را گرفته و دستها و پایهای خود را بسته، گفت، روحالقدس میگوید که یهودیان در اورشلیم صاحب این کمربند را به همینطور بسته، او را به دستهای امّتها خواهند سپرد.12پس چون این را شنیدیم، ما و اهل آنجا التماس نمودیم که به اورشلیم نرود.13پولُس جواب داد، چه میکنید که گریان شده، دل مرا میشکنید زیرا من مستعدّم که نه فقط قید شوم بلکه تا در اورشلیم بمیرم بهخاطر نام خداوند عیسی.14چون او نشنید خاموش شده، گفتیم، آنچه ارادهٔ خداوند است بشود.15و بعد از آن ایّام تدارک سفر دیده، متوجّه اورشلیم شدیم.16و تنی چند از شاگردانقیصریّه همراه آمده، ما را نزد شخصی مناسُون نام که از اهل قِپْرس و شاگرد قدیمی بود، آوردند تا نزد او منزل نماییم.17و چون وارد اورشلیم گشتیم، برادرانْ ما را به خشنودی پذیرفتند.18و در روز دیگر، پولُس ما را برداشته، نزد یعقوب رفت و همهٔ کشیشان حاضر شدند.19پس ایشان را سلام کرده، آنچه خدا بهوسیلهٔ خدمت او در میان امّتها به عمل آورده بود، مفصّلاً گفت.20ایشان چون این را شنیدند، خدا را تمجید نموده، به وی گفتند، ای برادر، آگاه هستی که چند هزارها از یهودیان ایمان آوردهاند و جمیعاً در شریعت غیورند.21و دربارهٔٔ تو شنیدهاند که همهٔ یهودیان را که در میان امّتها میباشند، تعلیم میدهی که از موسی انحراف نمایند و میگویی نباید اولاد خود را مختون ساخت و به سنن رفتار نمود.22پس چه باید کرد؟ البتّه جماعت جمع خواهند شد زیرا خواهند شنید که تو آمدهای.23پس آنچه به تو گوییم به عمل آور، چهار مرد نزد ما هستند که بر ایشان نذری هست.24پس ایشان را برداشته، خود را با ایشان تطهیر نما و خرج ایشان را بده که سر خود را بتراشند تا همه بدانند که آنچه دربارهٔ تو شنیدهاند اصلی ندارد بلکه خود نیز در محافظت شریعت سلوک مینمایی.25لیکن دربارهٔ آنانی که از امّتها ایمان آوردهاند، ما فرستادیم و حکم کردیم که از قربانیهای بت و خون و حیوانات خفهشده و زنا پرهیز نمایند.26پس پولُس آن اشخاص را برداشته، روزدیگر با ایشان طهارت کرده، به هیکل درآمد و از تکمیل ایّام طهارت اطّلاع داد تا هدیهای برای هر یک از ایشان بگذرانند.27و چون هفت روز نزدیک به انجام رسید، یهودیای چند از آسیا او را در هیکل دیده، تمامی قوم را به شورش آوردند و دست بر او انداخته،28فریاد برآوردند که ای مردان اسرائیلی، امداد کنید! این است آن کس که برخلاف امّت و شریعت و این مکان در هر جا همه را تعلیم میدهد. بلکه یونانیای چند را نیز به هیکل درآورده، این مکان مقدّس را ملوّث نموده است.29زیرا قبل از آن تَرُوفیمُسِ اَفَسُسی را با وی در شهر دیده بودند و مظنّه داشتند که پولُس او را به هیکل آورده بود.30پس تمامی شهر به حرکت آمد و خلق ازدحام کرده، پولُس را گرفتند و از هیکل بیرون کشیدند و فیالفور درها را بستند.31و چون قصد قتل او میکردند، خبر به مینباشی سپاه رسید که تمامی اورشلیم به شورش آمده است.32او بیدرنگ سپاه و یوزباشیها را برداشته، بر سر ایشان تاخت. پس ایشان به مجرّد دیدن مینباشی و سپاهیان، از زدن پولُس دست برداشتند.33چون مینباشی رسید، او را گرفته، فرمان داد تا او را بدو زنجیر ببندند و پرسید که این کیست و چه کرده است؟34امّا بعضی از آن گروه به سخنی و بعضی به سخنی دیگر صدا میکردند. و چون او بهسبب شورش، حقیقت امر را نتوانست فهمید، فرمود تا او را به قلعه بیاورند.35و چون به زینه رسید، اتّفاق افتاد که لشکریان بهسبب ازدحام مردم او را برگرفتند،36زیرا گروهی کثیر از خلق از عقب او افتاده، صدا میزدند که او را هلاک کن!37چون نزدیک شد که پولُس را به قلعه درآورند، او به مینباشی گفت، آیا اجازت است که به تو چیزی گویم؟ گفت، آیا زبان یونانی را میدانی؟38مگر تو آن مصری نیستی که چندی پیش از این فتنه برانگیخته، چهار هزار مرد قتّال را به بیابان برد؟39پولُس گفت، من مرد یهودی هستم از طرسوسِ قیلیقیه، شهری که بینام و نشان نیست و خواهش آن دارم که مرا اِذن فرمایی تا به مردم سخن گویم.40چون اِذن یافت، بر زینه ایستاده، به دست خود به مردم اشاره کرد؛ و چون آرامی کامل پیدا شد، ایشان را به زبان عبرانی مخاطب ساخته، گفت،
اعمال ۲۱: ۱- ۱۹ سفر پولس به اورشلیم را شرح میدهد. بعد از رسیدن پولس به اورشلیم، ایمانداران به او گفتند که یهودیان قصد آسیب رساندن به او را دارند و به او راهکاری دادند تا به او آسیبی نرسانند (آیه ۲۰ - ۲۶). گرچه پولس آنچه ایمانداران به او گفتند را انجام داد، ولی باز یهودیان سعی به کشتن او داشتند. رومیان او را نجات دادند و به او فرصتی دادند تا با یهودیان صحبت کند.
آخرین آیه این باب با جملهای ناقص تمام میشود. بسیاری از ترجمهها، از جمله ULB جمله آخر را ناقص رها میکنند.
یهودیان در اورشلیم از شریعت موسی پیروی میکردند. حتی آنانی که از عیسی متابعت میکردند، هنوز شریعت را نگه میداشتند. هر دو گروه فکر میکردند پولس به یهودیان در یونان گفته که شریعت را نگه ندارند، ولی پولس فقط به غیر یهودیان چنین گفته بود.
احتمالاً نذری که پولس و سه دوستش کرده بودند نذر نذیره بوده است چون سر خود را تراشیدند. (<اعمال ۲۱: ۲۳>)
یهودیان پولس را متهم کردند که مردی غیر یهودی را به بخشی از معبد آورده که خدا فقط اجازه ورود یهودیان را به آن مکان داده است. آنها فکر کردند که خدا از آنها میخواهد با کشتن پولس او را مجازات کنند.
رومیان فکر میکردند که فقط باید با شهروندان رومی عادلانه رفتار کنند. آنها میتوانستند طبق میل خود با غیر رومیان رفتار کنند، ولی باید با رومیان طبق قانون رفتار میکردند. برخی شهروند رومیزاده شده بودند [رومیزاده بودند] و دیگران به دولت روم پول میدادند تا شهروند رومی به حساب آیند.
اینجا شناسه مستتر فاعلی اول شخص جمع در افعال اشاره به لوقا، پولس و همسفران آنها دارد و شامل خواننده نمیشود.
نویسنده این کتاب لوقا، به همراه پولس و همراهانش سفر خود را ادامه میدهند.
«ما یک راست به شهر کوس رفتیم» یا «ما مستقیم به شهر کوس رفتیم»
کوس جزیرهای یونانی دور از ساحل ترکیه امروزی در جنوب دریای اژه است.
رودس جزیرهای یونان دور از ساحل ترکیه امروزی در جنوب دریای اژه و شمال شرق کریت است.
پاترا شهری در جنوب غربی ساحل ترکیه امروزی است. این جزیره در جنوب دریای اژه و دریای مدیترانه واقع شده است.
اینجا منظور از «کشتی که عازم بود» خدمهای هستند که کشتی را به حرکت در میآوردند. ترجمه جایگزین: «وقتی که کشتی وخدمهای یافتند که به فینیقیه میرفتند»
«عازم» به معنای در همان لحظه از فینیقیه عبور کردن نیست، بلکه احتمالاً به معنای آن است که به زودی از فینیقیه عبور میکردند. ترجمه جایگزین: «کشتی که قرار بود از آب بگذرد» یا «کشتیای که قرار بود برود»
اینجا «ما» اشاره به لوقا، پولس و همسفران آنها دارد و شامل خواننده نمیشود.
طرف چپ « لنگرگاه» کشتی است. اینجا بدان معناست که با کشتی به جنوب قپرس[قبرس] رفتند. ترجمه جایگزین: «قپرس، با کشتی به جنوب آن رفتند»
اینجا منظور از «کشتی» خدمه آن است که کشتی را به حرکت در میآوردند. ترجمه جایگزین: «قرار بود خدمه بار را از کشتی خالی کنند»
«روح سبب شد آنها پولس را بارها و بارها تشویق کنند که به اورشلیم نرود» روح به آنها آشکار کرد که پولس در اورشلیم رنج میکشد. ترجمه جایگزین: «چون روح به آنان گفت که پولس در اورشلیم عذاب میبیند، آنها بارها و بارها به او اصرار کردند تا به آنجا نرود»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «نمودند» اشاره به ایمانداران اهل صور دارد.
«وقتی آن روزها تمام شد» یا «هنگامی که وقت رفتن بود»
معمولاً رسم بود که هنگام دعا زانو بزنند. چنین کاری نشانی از فروتنی در مقابل خدا بود.
«از یکدیگر خداحافظی کردند»
کلمه «ما» اشاره به لوقا، پولس و همسفران او دارد و شامل خواننده نمیشود.
پتولامیس شهری از صور در لبنان بود. پتولامیس شهر عکا در اسرائیل کنونی است.
«هم ایمانان»
این قسمت شرح دورهای را آغاز میکند که پولس در قیصریه سپری کرد.
«هفت» اشاره به برگزیدگانی دارد که در <اعمال ۶: ۵> غذا پخش میکردند و به بیوه زنان کمک میکردند.
کسی که خبر خوش را به دیگران میرساند.
«فیلیپس» از آیه ۸
این کلمه به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. لوقا اطلاعات پس زمینهای درباره فیلیپس و دخترانش ارائه میدهد.
«چهار دختر باکره که مرتب از خدا پیغام دریافت میکردند و آن را انتقال میدادند»
اینجا شناسه مستتر فاعلی اشاره به لوقا، پولس و همراهانشان دارد و شامل خواننده نمیشود.
این قسمت شخص جدیدی را در داستان معرفی میکند.
آگابوس مردی اهل یهودیه بود.
این قسمت در مورد نبوتی که در مورد پولس در قیصریه توسط آگابوس انجام میشود سخن گفته است.
«کمر بند پولس را از دور کمرش برداشت»
در این قسمت نقل قولی در نقل قول دیگر گنجانده شده است. نقل قول دوم را میتوان به صورت نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روحالقدس میگوید که یهودیان در اورشلیم ...غیر یهودیان را به بند میکشند»
این به معنای همه یهودیان نیست. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی» یا «برخی از یهودیان»
«او را تحویل میدهند»
اینجا کلمه «دستها» اشاره به کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «تحت بازداشت غیر یهودیان» یا «به غیر یهودیان»
منظور از این کلمه مقامات غیر یهودی است. ترجمه جایگزین: «مقامات غیر یهودی»
کلمه «ما» اشاره به لوقا و ایمانداران دیگر دارد ولی شامل خواننده نمیشود.
پولس سوالی میپرسد تا نشان دهد ایمانداران باید دست از متقاعد کردن او بردارند. ترجمه جایگزین: «از کاری که میکنید دست کشید. گریه شما دل مرا میشکند»
این استعارهای به معنای ناراحت کردن یا مایوس کردن کسی است. منظور از «دل» عواطف شخص است. ترجمه جایگزین: «مرا مایوس میکنید» یا «مرا غمگین میکنید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه فقط برای اینکه مرا در بند کنند»
اینجا «نام» اشاره به شخص عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر خداوند عیسی» یا «به خاطر اینکه به عیسی ایمان دارم»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پولس به ما اجازه نمیدهد که او را متقاعد کنیم» یا «نمیتوانیم او را منصرف کنیم»
شاید بیان اینکه آنها قادر به متقاعد کردن پولس به چه کاری نبودند لازم باشد. ترجمه جایگزین: «متقاعد کنند که به اورشلیم نرود»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «شایسته است هر چه خداوند ترتیب داده عملی شود»
اینجا شناسه مستتر فاعلی در فعل «شدیم» اشاره به لوقا، پولس و همسفران آنها دارد و شامل خواننده نمیشود.
این پایان حضور پولس در قیصریه است.
«بین آنها مردی بود»
مناسون مردی اهل جزیره قبرس بود.
یعنی مناسُون یکی از اولین ایمانداران به مسیح بود.
اینجا کلمه «ما» و مشتقات آن اشاره به لوقا، پولس و همسفران آنها دارد و خواننده را شامل نمیشود.
پولس و همراهانش وارد اورشلیم شدند.
«برادران» اشاره به ایمانداران اورشلیمی دارد و در برگیرنده مردان و زنان است. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان ما را پذیرفتند»
«او» و مشتقات آن اشاره به پولس دارند. کلمه «ایشان را» اشاره به کشیشان[مشایخ] دارد.
«گزارشی همراه با جزئیات به آنها ارائه کرد»
کشیشان در اورشلیم پاسخ خود به پولس را آغاز کردند.
شناسه مستتر فاعلی در افعال اشاره به کشیشان دارد. کلمه «به وی» اشاره به پولس دارد.
اینجا «ای برادر» یعنی «هم ایمان»
کلمه «ایشان» اشاره به ایمانداران یهودی دارد که میخواستند تمام یهودیان همچنان پیرو شریعت و سنن یهود بمانند.
اینجا ظاهراً برخی از یهودیان تعالیم پولس را تحریف کردهاند. پولس آنها را تشویق به سرپیچی از شریعت موسی نمیکند. پیغام او این بود که ختنه و سنن دیگر لازمه نجات یافتن آنها توسط مسیح نیست. مترجمین میتوانند به روشنی بیان کنند که ایمانداران یهودی میدانستند تعالیم پولس پیغام حقیقی خدا هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که به ایمانداران یهودی گفتند»
منظور از «موسی» شریعت موسی است. ترجمه جایگزین: «از متابعت شریعتی که موسی به آنها سپرده دست کشند»
طوری از اطاعت از سنن سخن گفته شده که گویی آن سنتها در جلو حرکت میکنند و مردم هم به دنبال آنها میروند. ترجمه جایگزین: «از سنتهای قدیمی اطاعت نکنند» یا «به سنتهای قدیمی عمل نکنند»
«سنن معمول یهودی»
کلمه «ما» اشاره به یعقوب و کشیشان دارد. (<اعمال ۲۱: ۱۸>)
)
کلمه «ایشان» اشاره به ایمانداران یهودی در اورشلیم دارد. آنها میخواستند به ایمانداران یهودی دیگر تعلیم دهند که هنوز میتوانند از شریعت موسی پیروی کنند. (<اعمال ۲۱: ۲۰ - ۲۱>)
کلمه «تو» اشاره به پولس دارد.
اینجا کلمه «ما» اشاره به یعقوب و کشیشان دارد (<اعمال ۲۱: ۱۸>) و کلمه «تو» اشاره به پولس دارد.
«چهار مرد که به خدا وعدهای دادهاند.» در این نوع از نذر فرد الکل نمینوشید یا موی خود را تا مدتی کوتاه نمیکرد.
یعقوب و کشیشان[مشایخ] صحبت خود با پولس را ادامه میدهند.
آنها باید طی مراسمی خود را پاک میکردند تا بتوانند در معبد پرستش کنند.
«پول آنچه نیاز خواهند داشت را بده.» این پول برای خرید بره یا قوچ نر و ماده یا غلات و هدیه ریختنی استفاده میشود.
این نشان از آن بود که شخص به وعده خود به خدا عمل میکرد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه مردم درباره تو میگویند»
این قسمت به نحوی از اطاعت شریعت سخن گفته که گویی شریعت رهبری که مردم پشت سر آن حرکت میکنند. ترجمه جایگزین: «از شریعت اطاعت کنند» یا «زندگی را پیش گیرند که مورد تایید شریعت موسی و سنن دیگر یهودی باشد»
کلمه «ما» و مشتقات آن اشاره به یعقوب و کشیشان[مشایخ] دارد.
یعقوب و کشیشان در اورشلیم مطرح کردن تقاضای خود از پولس را به پایان میرسانند. (<اعمال ۲۱: ۱۸>)
تمام این قوانین درباره آنچه است که میتوانند بخورند. آنها از خوردن گوشت حیوانات قربانی شده برای بت و گوشت حیوان خفه شده به خاطر خون باقی مانده در آن منع شدهاند. ببینید عبارت مشابه را در <اعمال ۱۵: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از گوشت حیوانی که برای بت قربانی شده باید پرهیز کنند»
این عبارت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: میتوانید به روشنی بیان کنید که این فرمان درباره حیوانات خفه شده داده شده است. ترجمه جایگزین: «از حیواناتی که شخص خفه کرده است» یا «از حیواناتی که شخص برای خوردن کشته، ولی خون آن حیوان تخلیه نشده است.»
این ۴ نفری بودند که نذر داشتند.
قبل از ورود به معبد برای یهودیان الزامی بود که طی مراسم یا مناسکی خاص تطهیر شوند. این مراسم تطهیر احتمالاً مربوط به ارتباط داشتن یهودیان با غیر یهودیان بوده است.
آنها وارد قسمتی از معبد نشدند که فقط کاهن اعظم حق ورود به آن را داشت. آنها وارد صحن معبد شدند. ترجمه جایگزین: «وارد صحن معبد شدند»
این تطهیر با تطهیر لازم برای ورود به معبد فرآیندی متفاوت و جدا داشت.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها حیوان قربانی را تقدیم کردند»
این داستان دستگیری پولس را شروع میکند.
این قسمت اشاره به هفت روز تطهیر دارد.
پولس در خود معبد نبود. او در صحن معبد بود. ترجمه جایگزین: «در صحن معبد»
از جماعتی که مردم را به خشم علیه پولس شوراندند به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها عواطف جماعت را مثل مایعی بر هم میزنند. ترجمه جایگزین: «باعث شدند جماعتی از پولس خشمگین شوند»
اینجا «دستن انداختن» به معنای «بازداشت کردن» یا «گرفتن» است. ببینید «دست انداختن» را در <اعمال ۵: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پولس را گرفتند»
«مردم اسرائیل، شریعت موسی و معبد»
تنها مردان یهودی اجازه داشتند به نقاط خاصی از صحن معبد اورشلیم بروند.
آیه ۲۹ اطلاعات پس زمینهای درباره یهودیان اهل آسیا ارائه میدهد.
این اطلاعاتی پس زمینهای است. لوقا توضیح میدهد که چرا یهودیان اهل آسیا فکر میکردند پولس شخصی یونانی را به معبد آورده است.
شخصی یونانی است که آنها پولس را به آوردن او به محیط داخلی معبد که فقط مختص به یهودیان بود متهم میکردند. ببینید این اسم را در <اعمال ۲۰: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «تمامی» مبالغه است که جهت تاکید به کار رفته است. منظور از کلمه «شهر» مردم در اورشلیم است. ترجمه جایگزین: «مردم زیادی در شهر از پولس عصبانی شدند»
«پولس را توقیف کردند» یا «پولس را گرفتند»
آنها در را بستند تا در صحن معبد شورش نشود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی از یهودیان فوراً درهای معبد را بستند» یا «نگهبانان معبد درها را بستند»
اینجا «خبر» اشاره به قاصدی دارد که خبر را میگفت. ترجمه جایگزین: «کسی خبری به ارشد نگهبانان[سر نگهبان] رساند»
اینجا در اصل از کلمه «صعود کرد به» استفاده شده است، چون رئیس نگهبانان[سر نگهبان] در یکی از دژهای معبد بود و ارتفاع آن دژ از سطح معبد بالاتر بود.
افسر رومی یا فرمانده۶۰۰ سرباز
منظور از کلمه «اورشلیم» مردم آن شهر است. کلمه «تمامی» مبالغهای است که نشان میدهد جمعیت زیادی ناراحت شده بودند. ترجمه جایگزین: «خیلی از مردم در اورشلیم در شورش دست داشتند»
«او» که در اول جمله آمده اشاره به ارشد نگهبانانی دارد که در اعمال ۲۱: ۳۱ از او صحبت شده است.
دژ راه پلهای داشت که از آن برای پایین آمدن به صحن معبد استفاده میکردند.
افسر ارتش رومی یا فرمانده حدود ۶۰۰ سرباز
«پولس را گرفتند» یا «پولس را دستگیر کردند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سربازان دستور داد تا او را ببندند»
این یعنی آنها پولس را به سربازان رومی زنجیر کردند، هر یک به یک طرف از پولس بسته شدند.
این را میتوان به عنوان نقل قول مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او پرسید ‘آن مرد کیست؟ چه کرده است؟‘»
ارشد سربازان از جماعت پرسید، نه از پولس.
کلمات «فریاد میزدند» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «و دیگران چیز دیگری فریاد میزدند» یا «دیگران در جماعت»
افسر ارتش رومی که حدود ۶۰۰ سرباز را تحت فرمان داشت.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او دستور داد تا سربازان پولس را بیاورند»
قلعه به خارج از صحن معبد راه داشت.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی پولس به راه پله دژ رسید، سربازان او را بلند کردند و بردند»
جماعت از لحنی لطیفتر و کلماتی غیر مستقیم برای طلبیدن مرگ پولس استفاده کردند. ترجمه جایگزین: «او را به مرگ بسپار» یا «او را بکش»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی سربازان برای آوردن پولس حاضر میشدند»
دژ به صحن بیرونی معبد راه داشت. ببینید <اعمال ۲: ۳۴> را چطور ترجمه کردهاید.
افسر ارتش رومی که حدود ۶۰۰ سرباز را تحت فرمان داشت.
ارشد سربازان انتظار نداشت پولس چنین شخصی باشد پس از سوالاتی استفاده کرد تا تعجب خود را ابراز کند. ترجمه جایگزین: «پس یونانی صحبت میکنی» یا «نمیدانستم که یونانی هم حرف میزنی»
ارشد سربازان از سوال «یونانی صحبت میکنی؟» استفاده کرد تا تعجب خود را نشان دهد، چون انتظار نداشت پولس چنین شخصی باشد. معانی محتمل: ۱) همانطور که در ULB آمده، ارشد سربازان هنوز فکر میکرد با اینکه پولس یونانی حرف میزند ولی مصری است. «با اینکه یونانی حرف میزنی، ولی هنوز فکر میکنم مصری هستی...به بیابان» ۲) چون پولس یونانی حرف میزد، ارشد سربازان فکر میکرد که احتمالاً او مصری نیست. «پس یونانی حرف میزنی. شاید اشتباه فکر کردم که مصری هستی...به بیابان.» اگر خواننده یکی از معانی ذکر شده را برداشت میکند، بهتر است حالت سوالی جمله را حفظ کنید.
درست بعد از دیدار پولس، مردی مصری و ناشناس بر ضد روم در اورشلیم شورش به راه انداخت. بعداً او به بیابان گریخت و فرمانده میپرسید که آیا پولس همان مرد است.
کلمه «فتنه» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «سبب شد مردم بر ضد دولت روم شورش کنند»
«۴۰۰۰ هزار تروریست»
این افراد گروهی از یهودیان یاغی بودند که رومیان و هرکس از آنها حمایت میکرد را میکشتند.
پولس دفاعیه خود از اعمالش را آغاز میکند.
«التماست میکنم» یا «از تو خواهش میکنم»
«لطفاً به من اجازه بده» یا «لطفاً رخصتی ده»
کلمه «اذن» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ارشد سربازان اجازه داد پولس حرف بزند» یا «ارشد سربازان به پولس اجازه صحبت داد»
اینجا کلمه «زینه» اشاره به پلههای پلکان دژ دارد.
مترجمین میتوانند دلیل اینکه پولس به دست اشاره میکند را در ترجمه خود روشن کنند. ترجمه جایگزین: «با دست به مردم اشاره کرد تا ساکت باشند»
«وقتی مردم کاملاً ساکت شدند»
1ای برادران عزیز و پدران، حجّتی را که الآن پیش شما میآورم بشنوید.2چون شنیدند که به زبان عبرانی با ایشان تکلّم میکند، بیشتر خاموش شدند. پس گفت،3من مرد یهودی هستم، متولّد طرسوسِ قیلیقیّه، امّا تربیت یافته بودم در این شهر در خدمت غمالائیل و در دقایق شریعتِ اجداد متعلّم شده، دربارهٔ خدا غیور میبودم، چنانکه همگی شما امروز میباشید.4و این طریقت را تا به قتل مزاحم میبودم به نوعی که مردان و زنان را بند نهاده، به زندان میانداختم،5چنانکه رئیس کَهَنَه و تمام اهل شورا به من شهادت میدهند کهاز ایشان نامهها برای برادران گرفته، عازم دمشق شدم تا آنانی را نیز که در آنجا باشند قید کرده، به اورشلیم آورم تا سزا یابند.6و در اثنای راه، چون نزدیک به دمشق رسیدم، قریب به ظهر ناگاه نوری عظیم از آسمان گِرد من درخشید.7پس بر زمین افتاده، هاتفی را شنیدم که به من میگوید، ای شاؤل، ای شاؤل، چرا بر من جفا میکنی؟8من جواب دادم، خداوندا تو کیستی؟ او مرا گفت، من آن عیسی ناصری هستم که تو بر وی جفا میکنی.9و همراهان من نور را دیده، ترسان گشتند ولی آواز آن کس را که با من سخن گفت نشنیدند.10گفتم، خداوندا چه کنم؟ خداوند مرا گفت، برخاسته، به دمشق برو که در آنجا تو را مطّلع خواهند ساخت از آنچه برایت مقرّر است که بکنی.11پس چون از سَطْوَت آن نور نابینا گشتم، رفقایم دست مرا گرفته، به دمشق رسانیدند.12آنگاه شخصی متقّی بحسب شریعت، حنّانیا نام که نزد همهٔ یهودیانِ ساکن آنجا نیکنام بود،13به نزد من آمده و ایستاده، به من گفت، ای برادر شاؤل، بینا شو؛ که در همان ساعت بر وی نگریستم.14او گفت، خدای پدران ما تو را برگزید تا ارادهٔ او را بدانی و آن عادل را ببینی و از زبانش سخنی بشنوی.15زیرا از آنچه دیده و شنیدهای نزد جمیع مردم شاهد بر او خواهی شد.16و حال چرا تأخیر مینمایی؟ برخیز و تعمید بگیر و نام خداوند را خوانده، خود را از گناهانت غسل ده.17و چون به اورشلیم برگشته، در هیکل دعا میکردم، بیخود شدم.18پس او را دیدم که به من میگوید، بشتاب و از اورشلیم به زودی روانه شو زیرا کهشهادت تو را در حقّ من نخواهند پذیرفت.19من گفتم، خداوندا، ایشان میدانند که من در هر کنیسه مؤمنین تو را حبس کرده، میزدم؛20و هنگامی که خون شهید تو استیفان را میریختند، من نیز ایستاده، رضا بدان دادم و جامههای قاتلان او را نگاه میداشتم.21او به من گفت، روانه شو زیرا که من تو را به سوی امّتهای بعید میفرستم.22پس تا این سخن بدو گوش گرفتند؛ آنگاه آواز خود را بلند کرده، گفتند، چنین شخص را از روی زمین بردار که زنده ماندنِ او جایز نیست!23و چون غوغا نموده و جامههای خود را افشانده، خاک به هوا میریختند،24مینباشی فرمان داد تا او را به قلعه درآوردند و فرمود که او را به تازیانه امتحان کنند تا بفهمد که به چه سبب اینقدر بر او فریاد میکردند.25و وقتی که او را به ریسمانها میبستند، پولُس به یوزباشیای که حاضر بود گفت، آیا بر شما جایز است که مردی رومی را بیحجّت هم تازیانه زنید؟26چون یوزباشی این را شنید، نزد مینباشی رفته، او را خبر داده، گفت، چه میخواهی بکنی زیرا این شخص رومی است؟27پس مینباشی آمده، به وی گفت، مرا بگو که تو رومی هستی؟ گفت، بلی!28مینباشی جواب داد، من این حقوق را به مبلغی خطیر تحصیل کردم! پولُس گفت، امّا من در آن مولود شدم.29در ساعت آنانی که قصد تفتیش او داشتند، دست از او برداشتند و مینباشی ترسان گشت چون فهمید که رومی است از آن سبب که او را بسته بود.30بامدادان چون خواست درست بفهمد که یهودیان به چهعلّت مدّعی او میباشند، او را از زندان بیرون آورده، فرمود تا رؤسای کَهَنَه و تمامی اهل شورا حاضر شوند و پولُس را پایین آورده، در میان ایشان برپا داشت.
این دومین باری است که نحوه تبدیل [ایمان آوردن] پولس در کتاب اعمال رسولان بیان میشود. چون این اتقاق در کلیسای اولیه بسیار مهم است، داستان تبدیل او سه بار گفته شده است (ببینید <اعمال ۹> و <اعمال ۲۶> را)
آن موقع اکثر یهودیان آرامی و یونانی حرف میزدند. اکثر کسانی که عبری حرف میزدند، محققان تحصیل کرده یهودی بودند. به همین خاطر وقتی سخن گفتن به زبان عبری را شروع کرد توجه مردم به او جلب شد.
کسی به طور قطع نمیداند که چه کسی برای اولین بار ایمانداران را «رهرو طریقت» صدا زده است. احتمالاً ایمانداران یکدیگر را به این اسم صدا میزدند، چون کتاب مقدس طوری از نحوه زندگی شخص سخن گفته که گویی شخص بر راه یا «طریقی» قدم میگذارد. اگر چنین نظریهای درست باشد، ایمانداران با زندگی کردن طریق خدا «رهرو طریق خداوند» بودند تا به این شکل خدا را خشنود سازند.
شهروند رومی
رومیان فکر میکردند که فقط باید با شهروندان رومی عادلانه رفتار کنند. آنها میتوانستند طبق میل خود با غیر رومیان رفتار کنند، ولی باید با رومیان دیگر طبق قانون رفتار میکردند. برخی شهروند رومی زاده شده بودند [رومی زاده بودند] و دیگران به دولت روم پول میدادند تا شهروند رومی به حساب آیند. «مینباشی» ممکن بود به خاطر بدرفتاری با شهروند رومی مجازات شود و به همان شکل با شخصی غیر رومی رفتار کند و مجازاتی نبیند.
پولس با جماعت یهودی در اورشلیم صحبت میکند.
روشی مودبانه برای خطاب قرار دادن جماعت و همچنین کسانی بود که بین آنها از پولس مسنتر بودند.
«من الان برای شما توضیح میدهم» یا «اکنون به شما معرفی میکنم»
زبان عبری، زبان یهودیان بود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی من اینجا در اورشلیم شاگرد غمالائیل بودم»
اینجا در اصل از «پیش پای» استفاده شده که اشاره به مکانی دارد که دانش آموزان هنگام تعلیم دیدن توسط معلمین بر آن مینشستند. ترجمه جایگزین: «توسط غمالائیل»
غمالائیل یکی از معلمین برجسته شریعت یهود بود. ببینید این اسم را در <اعمال ۵: ۳۴> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او مرا تعلیم داد تا چطور شریعت نیاکان خود را به دقت پیروی کنم» یا «تعلیمی که دریافت کردم دقیقاً طبق جزئیات شریعت پدرانمان بود»
«شریعت پدران» این اشاره به شریعتی دارد که خدا از طریق موسی به مردم اسرائیل داد.
«من کاملاً وقف متابعت از خدا بودم» یا «نسبت به خدمت خود به خدا اشتیاقی فراوان داشتم.»
«همان طور که همه شما امروز چنین هستید» پولس خود را با جمع مقایسه میکند.
اینجا «این طریقت» اشاره به کسانی دارد که متعلق به گروهی به نام «طریقت» بودند. کلمه «قتل» را میتوانید در قالب فعل «به قتل رساندن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من کسانی که به این طریقت تعلق داشتند را جفا میرساندم و به دنبال راهی برای کشتن آنها بودم»
این واژهای بود که برای اشاره به مسیحیت از آن استفاده میشد. ببینید «طریقت» را در <اعمال ۹: ۲> چطور ترجمه کردید.
«هم زنان و هم مردان را میبستم و به زندان میبردم»
«کاهنین اعظم و مشایخ به من نامههایی دادند»
اینجا «برادران» اشاره به هم ایمانان یهودی دارد.
«تا پیروان این طریقت را به زنجیر کشم و به اورشلیم برگردانم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا مجازات ببینند» یا «تا مقامات یهودی آنها را مجازات کنند»
پولس ملاقات خود با عیسی را توصیف میکند.
این عبارت برای نشانگذاری شروع عملی در داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
منظور از «هاتف» صحبت کردن شخص است. ترجمه جایگزین: «شنیدم کسی به من میگوید»
این قسمت عمداً خالی گذاشته شده است.
اینجا «آواز» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «آنها آنچه را که او به من میگفت، نفهمیدند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنجا کسی به تو میگوید» یا «آنجا میفهمی»
«به خاطر نور درخشان کور شدم»
اینجا «دست» اشاره به هدایت کردن پولس دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که با من بودند مرا به سمت دمشق هدایت کردند»
گرچه این شخص کسی نیست که در <اعمال ۵: ۳> مُرد، ولی بهتر است مثل <اعمال ۵: ۱> ترجمه کنید.
حنانیا به جد شریعت خدا را پیروی میکرد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شریعت...همه یهودیان که آنجا زندگی میکردند از او به خوبی یاد میکردند»
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص در افعال و مشتقات آن اشاره به حنانیا دارند.
اینجا «برادر» روشی مودبانه برای خطاب قرار دادن کسی است. ترجمه جایگزین: «دوست من شائول»
کلمه «بینا» را میتوان به «دیدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «باز ببین»
این روشی معمول بود تا بگویند چیزی فوراً اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «در همان وقت» یا «فوراً» یا «همان موقع»
کلمه «او» اشاره به حنانیا دارد (<اعمال ۲۲: ۱۲>)
«نقشهای که خدا دارد و سبب انجامش میشود»
کلمات «زبان» و «سخن» اشاره به شخصی دارد که در حال حرف زدن است. ترجمه جایگزین: «بشنوند که مستقیم حرف زده است»
کلمه «مردم» شامل زنان و مردان میشود. ترجمه جایگزین: «همه مردم»
پولس تعریف کردن سرگذشت خود در دمشق را به پایان میرساند. او آنچه حنانیا به او گفت را نقل قول میکند. این هنوز قسمتی از صحبت او با جماعت در اورشلیم است.
اینجا «حال» به معنای «در همان لحظه» نیست، بلکه برای جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه میآید استفاده شده است.
این سوال به منظور ترغیب پولس به تعمید پرسیده شده است. ترجمه جایگزین: «منتظر نمان!» یا «تاخیر نکن!»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه ده تعمیدت دهم» یا «تعمید را بپذیر»
مَثَل شستن گل و لای از بدن کسی، صدا زدن نام عیسی جهت دریافت بخشش وجود درون فرد را از گناهان پاک میکند. ترجمه جایگزین: «برای گناهان خود بخشش بطلب»
اینجا «نام» اشاره به خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند را صدا زده» یا «به خداوند اعتماد کرده»
پولس رویای خود از عیسی را برای جماعت تعریف میکند.
این عبارت به منظور نشانگذاری آغاز کاری در داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «رویایی داشتم» یا «خدا به من رویایی داد»
«عیسی را دیدم که به من میگوید»
«ساکنان اورشلیم آنچه از من به آنها میگویی را باور نمیکنند»
اینجا کلمه «ایشان» اشاره به بیایمانان یهودی در اورشلیم دارد.
کلمه «خود» برای تاکید کردن به کار رفته است.
پولس به کنیسه رفت تا یهودیانی که به عیسی ایمان داشتند را بیابد.
اینجا «خون» اشاره به حیات [زندگی] [جان] استیفان دارد. ریختن خون به معنی کشتن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها استیفانی که به او شهادت میداد را کشتند»
این قسمت پایان حرفی است که پولس میتواست به یهودیان نزدیک قلعه بزند.
اینجا کلمه «بدو» و «او» اشاره به پولس دارند.
عبارت «از روی زمین» بر «زنده ماندن او جایز نیست» تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «او را بکش»
«وقتی آنها.» عبارت «چون» به منظور نشانگذاری دو رویداد که همزمان رخ داده استفاده شدهاند.
این عمل نشان میدهد یهودیان خشمگین بودند چون فکر میکردند حرف پولس ضد خدا است.
افسر ارتش رومی یا فرماندهای که حدود ۶۰۰ سرباز را تحت فرمان داشت.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سربازان خود دستور داد تا پولس را بیاورند»
این قلعه به صحن خارجی معبد راه داشت. ببینید <اعمال ۲۱: ۳۴> را چطور ترجمه کردهاید.
فرمانده خواست سربازان پولس را با شلاق زدن شکنجه کنند تا مطمئن شوند که او حقیقت را میگوید. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به سربازان دستور داد تا پولس را مجبور به گفتن حقیقت کنند.»
«او» اول اشاره به مینباشی دارد. دومین «او» اشاره به پولس دارد.
کلمه «خود او» برای تاکید کردن استفاده شده است.
اینجا شناسه مستتر فاعلی در فعل «میبستند» اشاره به سربازان دارد.
طنابهایی از چرم یا پوست حیوانات بود.
پولس از این سوال استفاده میکند تا ارشد سربازان را به بررسی قانونی بودن شلاق خوردن پولس توسط سربازان وا دارد. ترجمه جایگزین: «قانونی نیست شهروند رومی که قانوناً حق دادگاه دارد را شلاق بزنید»
این سوال به منظور اصرار به فرمانده برای تجدید نظر در مورد دستور شلاق پولس استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «نباید چنین کاری کنید!»
اینجا کلمه «به وی» اشاره به پولس دارد.
اینجا «آمده» را میتوانید «رفته» ترجمه کنید.
«فقط با پرداخت مبلغی بالا به مقامات رومی» ارشد سربازان به این خاطر چنین گفت چون میدانست شهروند رومی شدن بسیار سخت است، و شک داشت که پولس حقیقت را بگوید.
«من حق شهروندی را بدست آوردهام.» کلمه «شهروندی» اسم معناست. ترجمه جایگزین: «شهروند شدهام»
اگر کسی شهروند رومی باشد، خود به خود فرزندانی که از او متولد میشوند، رومی به حساب میآیند.
«کسانی که برنامه داشتند از او سوال بپرسند» یا «مردانی که آماده سوال کردن از او میشدند»
اینجا کلمه «او» اشاره به ارشد سربازان دارد.
فرمانده ۶۰۰ سرباز در ارتش
احتمالاً «مین باش» افسر ارشد سربازان بوده است. ترجمه جایگزین: «پس فرمانده دستور داد که سربازان زنجیرهای او را باز کنند»
آنجا راه پلهای بود که از قلعه را به صحن معبد راه داشت.
1پس پولُس به اهل شورا نیک نگریسته،گفت، ای برادران، من تا امروز با کمال ضمیر صالح در خدمت خدا رفتار کردهام.2آنگاه حنّانیا، رئیس کَهَنَه، حاضران را فرمود تا به دهانش زنند.3پولُس بدو گفت، خدا تو را خواهد زد، ای دیوار سفیدشده! تو نشستهای تا مرا برحسب شریعت داوری کنی و به ضدّ شریعت حکم به زدنم میکنی؟4حاضران گفتند، آیا رئیس کَهَنَهٔ خدا را دشنام میدهی؟5پولُس گفت، ای برادران، ندانستم که رئیس کَهَنَه است، زیرا مکتوب است حاکم قوم خود را بد مگوی.6چون پولُس فهمید که بعضی از صدّوقیان و بعضی از فریسیانند، در مجلس ندا در داد که ای برادران، من فریسی، پسر فریسی هستم و برای امید و قیامت مردگان از من بازپرس میشود.7چون این را گفت، در میان فریسیان و صدّوقیان منازعه برپا شد و جماعت دو فرقه شدند،8زیرا که صدّوقیان منکر قیامت و ملائکه و ارواح هستند لیکن فریسیان قائل به هر دو.9پس غوغای عظیم برپا شد و کاتبانِ از فرقه فریسیان برخاسته مخاصمه نموده، میگفتند که در این شخص هیچ بدی نیافتهایم و اگر روحی یافرشتهای با او سخن گفته باشد با خدا جنگ نباید نمود.10و چون منازعه زیادتر میشد، مینباشی ترسید که مبادا پولُس را بدرند. پس فرمود تا سپاهیان پایین آمده، او را از میانشان برداشته، به قلعه درآوردند.11و در شبِ همان روز خداوند نزد او آمده، گفت، ای پولُس خاطر جمع باش زیرا چنانکه در اورشلیم در حق من شهادت دادی، همچنین باید در روم نیز شهادت دهی.12و چون روز شد، یهودیان با یکدیگر عهد بسته، بر خویشتن لعن کردند که تا پولُس را نکُشند، نخورند و ننوشند.13و آنانی که دربارهٔ این، همقَسَم شدند، زیاده از چهل نفر بودند.14اینها نزد رؤسای کَهَنَه و مشایخ رفته، گفتند، بر خویشتن لعنت سخت کردیم که تا پولُس را نکُشیم چیزی نچشیم.15پس الآن شما با اهل شورا، مینباشی را اعلام کنید که او را نزد شما بیاورد که گویا اراده دارید در احوال او نیکوتر تحقیق نمایید؛ و ما حاضر هستیم که قبل از رسیدنش او را بکُشیم.16امّا خواهرزاده پولُس از کمین ایشان اطّلاع یافته، رفت و به قلعه درآمده، پولُس را آگاهانید.17پولُس یکی از یوزباشیان را طلبیده، گفت، این جوان را نزد مینباشی ببر زیرا خبری دارد که به او بگوید.18پس او را برداشته، به حضور مینباشی رسانیده، گفت، پولُس زندانی مرا طلبیده، خواهش کرد که این جوان را به خدمت تو بیاورم، زیرا چیزی دارد که به تو عرض کند.19پس مینباشی دستش را گرفته، به خلوت برد و پرسید، چه چیز است کهمیخواهی به من خبر دهی؟20عرض کرد، یهودیان متّفق شدهاند که از تو خواهش کنند تا پولُس را فردا به مجلس شورا درآوری که گویا اراده دارند در حقّ او زیادتر تفتیش نمایند.21پس خواهش ایشان را اجابت مفرما زیرا که بیشتر از چهل نفر از ایشان در کمین ویاند و به سوگند عهد بستهاند که تا او را نکُشند چیزی نخورند و نیاشامند و الآن مستعّد و منتظر وعدهٔ تو میباشند.22مینباشی آن جوان را مرخّص فرموده، قدغن نمود که به هیچکس مگو که مرا از این راز مطّلع ساختی.23پس دو نفر از یوزباشیان را طلبیده، فرمود که دویست سپاهی و هفتاد سوار و دویست نیزهدار در ساعت سوم از شب حاضر سازید تا به قیصریه بروند؛24و مرکبی حاضر کنید تا پولُس را سوار کرده، او را به سلامتی به نزد فِلیکْس والی برسانند.25و نامهای بدین مضمون نوشت،26کلُودِیؤس لِیسِیاس، به والی گرامی فِلیکْس سلام میرساند.27یهودیان این شخص را گرفته، قصد قتل او داشتند. پس با سپاه رفته، او را از ایشان گرفتم، چون دریافت کرده بودم که رومی است.28و چون خواستم بفهمم که به چه سبب بر وی شکایت میکنند، او را به مجلس ایشان درآوردم.29پس یافتم که در مسائل شریعت خود از او شکایت میدارند، ولی هیچ شکوهای مستوجب قتل یا بند نمیدارند.30و چون خبر یافتم که یهودیان قصد کمینسازی برای او دارند، بیدرنگ او را نزد تو فرستادم و مدّعیان او را نیز فرمودم تا در حضور تو بر او ادّعا نمایند والّسلام.31پس سپاهیان چنانکه مأمور شدند، پولُس را در شب برداشته، به اَنْتِیپاترِیس رسانیدند.32وبامدادان سواران را گذاشته که با او بروند، خود به قلعه برگشتند.33و چون ایشان وارد قیصریه شدند، نامه را به والی سپردند و پولُس را نیز نزد او حاضر ساختند.34پس والی نامه را ملاحظه فرموده، پرسید که از کدام ولایت است. چون دانست که از قیلیقیّه است،35گفت، چون مدّعیان تو حاضر شوند، سخن تو را خواهم شنید. و فرمود تا او را در سرای هیرودیس نگاه دارند.
برخی از ترجمهها نقل قولها از عهد عتیق را در سمت چپ صفحه و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ترجمه ULB این کار را با نقل قولهای ذکر شده در <۲۳: ۵> انجام میدهد.
فریسیان باور داشتند که بعد از مرگ دوباره زنده میشوند و خدا آنها را پاداش یا مجازات میدهد. صدوقیان باور داشتند وقتی مردم میمیرند، به همان حالت میمانند و هرگز از نو زنده نمیشوند.
. and )
برخی از یهودیان به خدا وعده داده بودند که تا کشتن پولس نخورند و ننوشند، و از خدا خواستند در صورت زیر پا گذاشتن این وعده آنها را مجازات کند.
رومیان فکر میکردند که فقط باید به شهروندان رومی عادلانه رفتار کنند. آنها میتوانستند طبق میل خود با غیر رومیان رفتار کنند، ولی باید با رومیان دیگر طبق شریعت رفتار کنند. برخی شهروند رومی زاده شده بودند [رومی زاده بودند] و دیگران به دولت رومی پول میدادند تا شهروند رومی به حساب آیند. «فرمانده» ممکن بود به خاطر بد رفتاری با شهروند رومی مجازات شود و به همان شکل با شخصی غیر رومی رفتار کند و مجازاتی نبیند.
این استعارهای در کتاب مقدس است و شخصی را توصیف میکند که به نظر نیک یا پاک میآید در حالیکه در اصل شرور یا ناپاک یا ناعادل [ناپارسا] است.
پولس در مقابل رئیس کهنه و اعضای شورا میایستد (<اعمال ۲۲: ۳۰>)
این کلمات به معنای «همایمانان یهودی» هستند.
«میدانم که حتی تا امروز آنچه خدا خواسته را انجام دادهام»
این اسم مرد است. این اسم قبلاً در کتاب اعمال برای دو نفر استفاده شده است ولی در این قسمت حنانیای ذکر شده در <اعمال ۵: ۱> یا حنانیای آمده در <اعمال ۹: ۱۰> نیست.
این اشاره به دیواری دارد که سفید شده بود تا پاک به نظر رسد. پولس به حنانیا گفت مثل دیواری که رنگ شده او نیز اخلاقاً پاک به نظر میرسد ولی در واقع سرشار از نیات شرورانه بود. ترجمه جایگزین: «دیوار سفید رنگ شد» یا «دیوار که سفید شده بود»
پولس برای آشکار ساختن ریاکاری حنانیا از این سوال استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «نشستی تا طبق شریعت قضاوت کنی...»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. شما میتوانید از کلمه «زدن» که در عبارت «خدا تو را خواهد زد» به کار رفته استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «به افراد دستور دادی تا مرا بزنند»
آن مردان این سوال را پرسیدند تا پولس را به خاطر سخنش در اعمال <۲۳: ۳> استهزا کنند. ترجمه جایگزین: «به کاهن اعظم خدا توهین نکن!»
پولس میخواهد آنچه موسی در شریعت نوشته را نقل قول کند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون موسی در شریعت نوشته است»
اینجا «برادران» به معنای «هم ایمانان» است.
اینجا «پسر» به معنای فرزند جسمانی و همچنین نواده یک فریسی به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «و پدر و نیاکان من فریسی بودند»
اینجا کلمه «امید» اشاره به انتظار قطعی او دارد تا واقعاً به آن مایل است برای او رخ دهد. اسم معنای «امید» را میتوانید فعل «انتظاری مطمئن داشتن» یا «قاطعانه منتظر شدن» یا «اعتماد کردن» ترجمه کنید. اسم معنای «قیامت» را میتوانید به عبارت فعلی «دوباره زنده شدن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با اطمینان خاطر منتظر قیامت مردگانم»
کلمه «مردگان» را میتوان «آنان که مردهاند» ترجمه کرد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو مرا قضاوت میکنی»
«بین مردمی که در جمعیت بودند مخالفتی روی داد»
این اطلاعات پسزمینهای درباره صدوقیان و فریسیان است.
«پس بلند بلند سر هم داد میزدند.» کلمه «پس» رویدادی را در داستان نشانگذاری میکند که به سبب اتفاقی قبلی روی داده است. در این مورد، رویداد قبلی این است که پولس باور خود در مورد قیامت را بیان میکند.
در این قسمت فریسیان با تایید وجود فرشتگان و صحبت کردن آنها با دیگران صدوقیان را توبیخ میکنند. ترجمه جایگزین: «شاید فرشته یا روحی با او صحبت کرده است!»
کلمات «منازعه زیادتر» را میتوان با کلمات «به تندی بحث کردن» بازنویسی کنید. ترجمه جایگزین: «هنگامی که به تندی بحث کردند»
افسر ارتش روم یا فرماندهای که ششصد سرباز را تحت فرمان داشت
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. عبارت «بدرند» احتمالاً مبالغهای به معنای آسیب رسیدن به پولس توسط مردم است. ترجمه جایگزین: «ممکن است او را تکه تکه کنند» یا «ممکن است باعث آسیب جسمانی جدی به پولس شوند»
«از نیروی فیزیکی[زور] استفاده کردند تا او را ببرند» [او را به زور بردند]
قلعه جایی بود که به خارج از معبد راه داشته است. ببینید <اعمال۲۱: ۳۴> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به شب همان روزی دارد که پولس در مقابل شورا ایستاد. ترجمه جایگزین: «آن شب»
کلمه «از من» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «تا در روم از من شهادت دهی» یا «درباره من در روم شهادت دهی»
وقتی پولس در زندان قلعه بود، یهودیان بی ایمان سوگند به قتل او خوردند.
«گروهی با هدفی مشترک تشکیل دادند.» هدف از سازماندهی این گروه به قتل رساندن پولس بود.
اسم «لعن» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. همچنین میتوانید به روشنی بیان کنید که چه چیز باعث لعن شدن آنها میشود. ترجمه جایگزین: «از خدا خواستند اگر به وعده خود وفادار نباشند آنها را لعن کند»
«۴۰ مرد»
«کسانی که این نقشه را کشیدند» یا «که نقشه قتل پولس را کشیدند»
اینجا کلمه «اینها» اشاره به چهل یهودی ذکر شده در <اعمال ۲۳: ۱۳> دارد.
طوری از سوگند خوردن [نذر کردن] و لعن شدن توسط خدا در صورت عمل نکردن به وعده سخن گفته شده که گویی لعن جسمی است که بر شانه خود حمل میکنند. ترجمه جایگزین: «ما قسم خوردیم تا کشتن پولس چیزی نخوریم. از خدا خواستهایم اگر وعدهمان را زیر پا گذاریم ما را لعن کند.»
اینجا «شما» جمع است و اشاره به رئیس کاهنان و مشایخ دارد. «ما» و مشتقات آن اشاره به چهل یهودی دارد که نقشه قتل پولس را کشیده بودند.
«چون آنچه گفتیم حقیقت است» یا «چون خود را زیر لعن آوردیم»
یعنی «در آن لحظه» نیست، بلکه به منظور جلب توجه به نکتهای مهم که در ادامه میآید به کار رفته است.
«پولس را از قلعه نزد شما بیاورند»
«انگار که میخواهید بیشتر از کرده او بدانید»
«پسر خواهر پولس» یا «خواهرزاده پولس»
«آماده به دام انداختن پولس بودند» یا «منتظر بودند پولس را بکشند»
قلعه به خارج از صحن معبد راه داشت. ببینید در <اعمال ۲۱: ۳۴> چطور ترجمه کردهاید.
«پولسِ زندانی از من خواسته که با او حرف بزنم»
چون ارشد سربازان او را جوان صدا میزند احتمالاً به این معناست که خواهر زاده پولس بین ۱۲ تا ۱۵ سال سن داشته است.
چون ارشد سربازان دست جوان را گرفت و او را جوان صدا میزند احتمالاً به این معناست که خواهر زاده پولس بین ۱۲ تا ۱۵ سال سن داشته است.
این به معنای همه یهودیان نیست بلکه به گروههایی که آنجا بودند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برخی از یهودیان موافق بودند»
«پولس را از قلعه بیرون آورند»
«میخواستند از کرده پولس بیشتر بدانند»
«۴۰ مرد»
«آماده به دام انداختن پولس هستند» یا «آمادهاند تا پولس را بکشند»
«آنها قسم خوردهاند که تا کشتن پولس چیزی ننوشند یا نخورند و از خدا خواستهاند در صورت شکستن عهد آنها را لعن کند»
«خود» و شناسه مستتر فاعلی در «طلبیده» اشاره به مینباشی[ارشد سربازان] دارد.
«۲ نفر از یوزباشیان»
«۷۰ سوارکار»
«سربازان مسلح به۲۰۰ نیزه»
تقریباً ۹ شب بود.
فلکیس ساکن قیصریه و والی رومی آن بخش بود.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به مینباشی[ارشد سربازان] دارد.
کلُودِیؤس لِیسِیاس اسم ارشد سربازان بود. فلیکس والی رومی تمام آن منطقه بود.
این مقدمه رسمی آن نامه است. مینباشی[ارشد سربازان] اول خود را معرفی میکند. این قسمت را میتوانید با شناسهها اول شخص ترجمه کنید. کلمه «مینویسد» از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «من، کلُودِیؤس لِیسِیاس، به فلیکس، والی والامقام مینویسم. سلام بر شما»
«به فلکیس والی که لایق والاترین احترامات است»
اینجا «یهودیان» به معنای «برخی از یهودیان» است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی از یهودیان این مرد را دستگیر کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آماده کشتن او بودند»
«من با سربازان به جایی که پولس و یهودیان بودند، رفتیم»
شناسه مستتر فاعلی در «بفهمم» اشاره به ارشد سربازان، کلُودِیؤس لِیسِیاس، دارد. شناسه مستتر فاعلی در «میکنند» اشاره به یهودیانی دارد که پولس را متهم کردند. کلمه «او را» اشاره به پولس دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را به خاطر سوالاتی درباره ... محکوم میکردند»
اسم معنای «شکوه»، «قتل» و «بند» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس او را متهم نکرد تا سبب شود مقامات رومی او را بکشند یا او را به زندان اندازند»
ارشد سربازان نامه خود را به فلیکس تمام میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بعداً فهمیدم»
«تو» اشاره به فلیکس والی دارد.
این قسمت پایان بازداشت پولس در اورشلیم را بیان میکند و دوره بازداشت او در قیصریه زیر نظر فلیکس والی را آغاز میکند.
کلمه «پس» رویدادی که به خاطر رویدادی قبلی اتفاق افتاده را نشانگذاری میکند. در این مورد، رویداد قبلی فرمان مینباشی به سربازان برای حفاظت از پولس است.
اینجا «رسانیدند را میتوان «برداشته» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پولس را گرفتند و او را شبانه بردند»
اَنْتِیپاترِیس شهری بود که هیرودیس به افتخار پدر خود آنتیپاتر، ساخته بود. این شهر در مرکز اسرائیل کنونی واقع شده است.
اینجا «با او» اشاره به پولس دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او از پولس پرسید ‘اهل کدام استانی؟‘ پولس گفت ‘اهل قیقیلیهام‘ وقتی والی این را فهمید»
«وقتی والی فهمید که پولس»
«والی گفت»
«به هر چه نیاز است بگویی، گوش میدهم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به سربازان فرمان داد تا او را نگه دارند» یا «به سربازان فرمان داد تا او را ببندند»
1و بعد از پنج روز، حنّانیای رئیس کَهَنَه با مشایخ و خطیبی تَرْتُلُّس نام رسیدند و شکایت از پولُس نزد والی آوردند.2و چون او را احضار فرمود، ترْتُلس آغاز ادّعا نموده، گفت، چون از وجود تو در آسایش کامل هستیم و احسانات عظیمه از تدابیر تو بدین قوم رسیده است، ای فِلیکْس گرامی،3در هر جا و در هر وقت این را در کمال شکرگزاری میپذیریم.4و لیکن تا تو را زیاده مُصَدَّع نشوم، مستدعی هستم که از راه نوازش مختصراً عرض ما را بشنوی.5زیرا که این شخص را مفسد و فتنهانگیز یافتهایم در میان همهٔ یهودیان ساکن ربع مسکون و از پیشوایان بدعت نَصاریٰ.6و چون او خواست هیکل را ملوّث سازد، او را گرفته، اراده داشتیم که به قانون شریعت خود بر او داوری نماییم.7ولی لیسیاسِ مینباشی آمده، او را به زور بسیار از دستهای ما بیرون آورد،8و فرمود تا مدّعیانش نزد تو حاضر شوند؛ و از او بعد از امتحان میتوانی دانست حقیقت همهٔ این اموری که ما بر او ادّعا میکنیم.9و یهودیان نیز با او متّفق شده گفتند که چنین است.10چون والی به پولُس اشاره نمود که سخن بگوید، او جواب داد، از آن رو که میدانم سالهای بسیار است که تو حاکم این قوم میباشی، به خشنودی وافر حجّت دربارهٔ خود میآورم.11زیرا تو میتوانی دانست که زیاده از دوازده روز نیست که من برای عبادت به اورشلیم رفتم،12و مرا نیافتند که در هیکل با کسی مباحثه کنم و نه در کنایس یا شهر که خلق را به شورش آورم.13و هم آنچه الآن بر من ادّعا میکنند، نمیتوانند اثبات نمایند.14لیکن این را نزد تو اقرار میکنم که به طریقتی که بدعت میگویند، خدای پدران را عبادت میکنم و به آنچه در تورات و انبیا مکتوب است معتقدم،15و به خدا امیدوارم چنانکه ایشان نیز قبول دارند که قیامت مردگان از عادلان و ظالمان نیز خواهد شد.16و خود را در این امر ریاضت میدهم تا پیوسته ضمیر خود را به سوی خدا و مردم بیلغزش نگاه دارم.17و بعد از سالهای بسیار آمدم تا صدقات و هدایا برای قوم خود بیاورم.18و در این امور چند نفر از یهودیانِ آسیا مرا در هیکلِ مطهّر یافتند بدون هنگامه یا شورشی.19و ایشان میبایست نیز در اینجا نزد تو حاضر شوند تا اگر حرفی بر من دارند ادّعا کنند.20یا اینان خود بگویند اگر گناهی از من یافتند وقتی که در حضور اهل شورا ایستاده بودم،21مگر آن یک سخن که در میان ایشان ایستاده، بدان ندا کردم که دربارهٔ قیامت مردگان از من امروز پیش شما بازپرس میشود.22آنگاه فِلیکْس چون از طریقت نیکوتر آگاهی داشت، امر ایشان را تأخیر انداخته، گفت، چون لیسیاسِ مینباشی آید، حقیقت امر شما رادریافت خواهم کرد.23پس یوزباشی را فرمان داد تا پولُس را نگاه دارد و او را آزادی دهد و احدی از خویشانش را از خدمت و ملاقات او منع نکند.24و بعد از روزی چند فِلیکْس با زوجهٔ خود دَرُسِلا که زنی یهودی بود، آمده پولُس را طلبیده، سخن او را دربارهٔ ایمانِ مسیح شنید.25و چون او دربارهٔ عدالت و پرهیزکاری وداوری آینده خطاب میکرد، فِلیکْس ترسان گشته، جواب داد که الحال برو چون فرصت کنم تو را باز خواهم خواند.26و نیز امید میداشت که پولُس او را نقدی بدهد تا او را آزاد سازد و از این جهت مکرّراً وی را خواسته، با او گفتگو میکرد.27امّا بعد از انقضای دو سال، پُورکیؤس فَستوس، خلیفه ولایت فِلیکْس شد و فِلیکْس چون خواست بر یهود منّت نهد، پولُس را در زندان گذاشت.
پولس به والی گفت که کاری که یهودیان او را به آن متهم میکنند را انجام نداده و والی نباید او را به آن خاطر مجازات کند.
رهبران یهودی (<اعمال ۲۴: ۲- ۴>) و پولس (<اعمال ۲۴: ۱۰>) صحبت خود را با کلماتی که نشان از احترام گذاشتن به والی است شروع میکنند.
ترجمه کلمات «والی»، «فرمانده» و «مینباش» ممکن است در برخی از زبانها سخت باشد.
پولس در دادگاه قیصریه است. تَرْتُلُّس اتهامات بر علیه پولس را به فِلیکْس والی میگوید.
«پنج روز بعد از اینکه سربازان رومی پولس را به قیصریه بردند»
این اسم مردی است. او حنانیای ذکر شده در <اعمال ۵: ۱> یا حنانیای آمده در <اعمال ۹: ۱۰> نیست. ببنیید <اعمال ۲۳: ۱> را چطور ترجمه کردهاید.
«وکیلی.» تَرْتُلُّس در قوانین رومی متبحر و برای متهم کردن پولس به دادگاه آمده بود.
این اسم مرد است.
«به قیصریه جایی که پولس بود، رفتند»
«در حضور والی که قاضی دادگاه بود»
«در حضور والی در مورد قانونشکنی پولس بحث کردند»
کلمه «تو» اشاره به فِلیکْس والی دارد.
شناسه مستتر فاعلی در فعل «هستیم» اشاره به شهروندان تحت نظر فِلیکْس دارد. ترجمه جایگزین: «ما، مردمی که تحت حفاظت تو هستیم، آسایش کامل داریم»
«برنامهریزیهای تو این کشور را بهتر کرده است»
کلمه «شکرگزاری» اسم معناست. میتوان آن را در قالب صفت یا فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه کردهای را میپذیریم و به خاطر آن شکر گزاریم» یا «پس از تو تشکر میکنیم و هر آنچه کردهای را میپذیریم»
«فِلیکْسِ والی که لایق والاترین احترامات است» فِلیکْس فرماندار رومی بود که بر همه منطقه فرمانروایی میکرد. ببینید عبارت مشابه را در <اعمال ۲۳: ۲۵> چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی در آیه قبلی آمده]
معانی محتمل: ۱) «تا زیاد وقتت را نگیرم» یا ۲) «تا تو را خسته نکنم»
«مرحمت کن و به صحبت کوتاه من گوش بده»[لطف کن و به نطق کوتاه من گوش بده]
شناسه مستتر فاعلی در فعل «یافتهایم» اشاره به حنانیا، چند تن از مشایخ و ترْتُلس دارد.
اینجا در اصل از کلمه «بلا» استفاده شده که استعارهای از شخصی دردسرساز است. ترجمه جایگزین: «این مرد دردسرساز است»
کلمه «همه» احتمالاً مبالغهای برای تقویت اتهامات علیه پولس است.
عبارت «بدعت[فرقه] ناصری» اسمی دیگر برای مسیحیان است. ترجمه جایگزین: «او همچنین رهبر گروهی است که مردم پیروان آنها را ناصری صدا میزنند»
این گروه کوچکی از مردم هستند که در بطن گروهی بزرگتر شکل گرفتهاند. ترْتُلس مسیحیان را گروهی کوچک از یهودیان میدانست.
اینجا کلمه «تو» مفرد است و اشاره به فلیکس والی دارد.[در فارسی طوری دیگر ترجمه شده است]
ترْتُلس ارائه اتهامات به پولس علیه فلیکس والی را به پایان میرساند.
«برای اینکه بدانیم این اتهامات که بر او وارد کردیم حقیقت است یا نه» یا «تا بفهمیم او بر آنچه متهم شد گناهکار است یا نه»
این کلمه اشاره به رهبران یهودی دارد که در دادگاه پولس حاضر بودند.
پولس به فلیکس والی در قبال اتهامات وارده علیه خود پاسخ میدهد.
«والی ...علامت داد»
اینجا «قوم» اشاره به قوم یهود دارد. ترجمه جایگزین: «قاضی بر ملت یهودی»
«وضع خود را توضیح میدهم»
«۱۲ روز از»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «نیافتند» اشاره به یهودیانی دارد که پولس را متهم میکردند.
«به شورش آورم» استعاره از تحریک کردن به ناآرامی است، همانطور که بر هم زدن مایعی آن را آشفته میکند. ترجمه جایگزین: «باعث نشدم که جماعت طغیان کنند»
«سرزنش خطایا» یا «اتهامات برای جرائم»
«من به تو اعتراف میکنم»
کلمه «طریقت» لقبی است که در زمان پولس برای مسیحیان به کار میرفته است.
این گروه کوچکی از مردم هستند که در بطن گروهی بزرگتر شکل گرفتهاند. مسیحیت در اصل گروه کوچکتری از یهودیت به حساب میآمد. ببنید «بدعت» را در <اعمال ۲۴: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
پولس از عبارت «به آنچه» استفاده میکند تا بگوید او به عنوان ایماندار به مسیح خدا را مانند نیاکان یهودی آنها خدمت میکند. او «بدعت» [فرقه] را رهبری نمیکند یا علیه مذهب قدیم تعلیم نداده است.
اینجا کلمه «امید» به انتظار قطعی شخص برای روی دادن آنچه به آن مایل است اشاره دارد. اسم معنای «امید» را میتوانید در قالب فعل «قاطعانه انتظار داشتن» یا «قاطعانه منتظر بودن» یا «توکل کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مثل این مردان، من هم برای قیام مردگان به خدا ایمان دارم»
«همان طور که اینها کردهاند» اینجا «ایشان» اشاره به یهودیانی دارد که پولس را متهم میکردند.
اسم معنای «قیامت» را میتوان در قالب فعل «قیام کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنانی که مردهاند را بر میخیزاند، هم عادلان و هم ناعادلان»[خدا مردگان را بر میخیزاند، هم پارسایان و هم ناپارسایان را]
این صفات وابسته به اسم به اشخاصی عادل[پارسا] و ظالم[شرور] اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «کسانی که عادل [پارسا] و کسانی که ظالم» یا «کسانی که کار درست را انجام دادهاند و کسانی که کاری ظالمانه انجام دادهاند»
«همیشه سخت کار میکنم» یا «تمام تلاشم را میکنم»
«ضمیر» اشاره به اخلاقیات باطنی فرد دارد که سبب انتخاب بین درست و غلط میشود. ترجمه جایگزین: «بیسرزنش» یا «همیشه آنچه صحیح است را انجام بدهم» یا «آنچه درست است را انجام بدهم»
«در حضور خدا»
این کلمه انتقال در سخن پولس را نشانگذاری میکند. اینجا او وضیعت اورشلیم را هنگام دستگیر شدنش توسط برخی یهودیان توضیح میدهد.
«بعد از سالها دوری از اورشلیم»
اینجا «آمدم» را میتوان «رفتم» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «رفتم تا برای قوم خود پولی هدیه آورم»
«در معبد بعد از اینکه مراسم تطهیر خود را به پایان رساندم»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای تازه بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در معبد، مردم را جمع نکردم و سعی بر به راه انداختن شورش نداشتم»
«یهودیان اهل آسیا»
«اگر حرفی برای گفتن دارند»
این اشاره به اعضای شورا دارد که در محاکمه پولس حاضر بودند.
«اگر میگویند خطایی در من یافتهاند باید بتوانند آن را ثابت کنند»
پولس پاسخ خود به فلیکس والی درباره اتهامات علیه خود را تمام میکند.
اسم معنای «قیامت» را میتوان «خدا به زندگی بر میگرداند» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چون باور دارم که خدا آنهایی که مردهاند را به زندگی بر میگرداند »
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «امروز من را قضاوت میکنید»
فلیکس والی رومی آن بخش و ساکن قیصریه بود. ببینید این اسم را در <اعمال ۲۳: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
لقبی برای مسیحیت بوده است. ببنید <اعمال ۹: ۲> را چطور ترجمه کردهاید.
«وقتی لیسیاس فرمانده آمد» یا «زمانی که لیسیاس فرمانده به پایین آمد»
اسم ارشد سربازان بود. ببینید در <اعمال ۲۳: ۲۶> چطور ترجمه کردهاید.
اورشلیم نسبت به قیصریه در ارتفاع بالاتری قرار داشت پس معمول بود که هنگام آمدن بگویند از اورشلیم پایین آمد.
«من در مورد این اتهامات تصمیم گیری میکنم» یا «من در مورد گناهکار بودن تو تصمیم میگیرم»
«آزادی داشته باشد و مثل مابقی زندانیان با او رفتار نشود» [متن نا مشخص]
«بعد از چند روز»
دَرُسِلا اسم زن است.
این به معنی زنی یهودی است. ترجمه جایگزین: «که یهودی بود»
فلیکس بار گناهان خود را حس کرد.
«فعلاً»
اینجا کلمه «امید» به انتظار قطعی شخص برای روی دادن آنچه به آن مایل است، اشاره دارد. برخی از زندانیان به مقامات دولتی پول میدادند تا آنها را زودتر از زندان آزاد کنند و فلیکس هم امیدوار بود که پولس هم چنین کاری کند. ترجمه جایگزین: «او فکر کرد که پولس به او پول میدهد»
«فلیکس اغلب به دنبال پولس میفرستاد و با پولس حرف میزد»
والی رومی بود که جانشین فلیکس شد.
اینجا «یهودیان» اشاره به رهبران یهودی دارد. ترجمه جایگزین: «میخواست رهبران یهودی او را دوست داشته باشند»
«پولس را در زندان رها کرد»
1پس چون فَستوس به ولایت خود رسید، بعد از سه روز از قَیصَرِیّه به اورشلیم رفت.2و رئیس کَهَنَه و اکابر یهود نزد او بر پولُس ادّعا کردند و بدو التماس نموده،3منّتی بر وی خواستند تا او را به اورشلیم بفرستد و در کمین بودند که او را در راه بکُشند.4امّا فَستوس جواب داد که پولُس را باید در قَیصَرِیه نگاه داشت، زیرا خود اراده داشت به زودی آنجا برود.5و گفت، پس کسانی از شما که میتوانند همراه بیایند تا اگر چیزی در این شخص یافت شود، بر او ادّعا نمایند.6و چون بیشتر از ده روز در میان ایشان توقّفکرده بود، به قَیصَرِیّه آمد و بامدادان بر مسند حکومت برآمده، فرمود تا پولُس را حاضر سازند.7چون او حاضر شد، یهودیانی که از اورشلیم آمده بودند، به گرد او ایستاده، شکایتهای بسیار و گران بر پولُس آوردند ولی اثبات نتوانستند کرد.8او جواب داد که نه به شریعت یهود و نه به هیکل و نه به قیصر هیچ گناه کردهام.9امّا چون فَستوس خواست بر یهود منّت نهد، در جواب پولُس گفت، آیا میخواهی به اورشلیم آیی تا در آنجا در این امور به حضور من حکم شود؟10پولُس گفت، در محکمه قیصر ایستادهام که در آنجا میباید محاکمه من بشود. به یهود هیچ ظلمی نکردهام، چنانکه تو نیز نیکو میدانی.11پس هر گاه ظلمی یا عملی مستوجب قتل کرده باشم، از مردن دریغ ندارم. لیکن اگر هیچ یک از این شکایتهایی که اینها بر من میآورند اصلی ندارد، کسی نمیتواند مرا به ایشان سپارد. به قیصر رفع دعوی میکنم.12آنگاه فستوس بعد از مکالمه با اهل شورا جواب داد، آیا به قیصر رفع دعوی کردی؟ به حضور قیصر خواهی رفت.13و بعد از مرور ایّام چند، اَغریپاس پادشاه و برنیکی برای تحیّت فَستوس به قَیصَرِیّه آمدند.14و چون روزی بسیار در آنجا توقّف نمودند، فَستوس برای پادشاه، مقدّمه پولُس را بیان کرده، گفت، مردی است که فِلیکْس او را در بند گذاشته است،15که دربارهٔ او وقتی که به اورشلیم آمدم، رؤسای کَهَنَه و مشایخ یهود مرا خبر دادند و خواهش نمودند که بر او داوری شود.16در جواب ایشان گفتم که رومیان را رسم نیست که احدی را بسپارند قبل از آنکه مدّعیعلیه، مدّعیان خود را روبرو شود و او را فرصت دهند که ادّعای ایشان را جواب گوید.17پس چون ایشان در اینجا جمع شدند، بیدرنگ در روز دوّم بر مسند نشسته، فرمودم تا آن شخص را حاضر کردند.18و مدّعیانش برپا ایستاده، از آنچه من گمان میبردم هیچ ادّعا بر وی نیاوردند.19بلکه مسألهای چند بر او ایراد کردند دربارهٔ مذهب خود و در حقّ عیسی نامی که مرده است و پولُس میگوید که او زنده است.20و چون من در این گونه مسایل شکّ داشتم، از او پرسیدم که، آیا میخواهی به اورشلیم بروی تا در آنجا این مقدّمه فیصل پذیرد؟21ولی چون پولُس رفع دعوی کرد که برای محاکمه اُوغُسْطُس محفوظ ماند، فرمان دادم که او را نگاه بدارند تا او را به حضور قیصر روانه نمایم.22اَغْریپاس به فَستوس گفت، من نیز میخواهم این شخص را بشنوم. گفت، فردا او را خواهی شنید.23پس بامدادان چون اَغْریپاس و بَرْنِیکی با حشمتی عظیم آمدند و به دارالاستماع با مینباشیان و بزرگان شهر داخل شدند، به فرمان فَستوس پولُس را حاضر ساختند.24آنگاه فَستوس گفت، ای اَغریپاس پادشاه، و ای همهٔ مردمانی که نزد ما حضور دارید، این شخص را میبینید که دربارهٔ او تمامی جماعت یهود چه در اورشلیم و چه در اینجا فریاد کرده، از من خواهش نمودند که دیگر نباید زیست کند.25و لیکن چون من دریافتم که او هیچ عملی مستوجب قتل نکرده است و خود به اوغُسطُس رفع دعوی کرد، اراده کردم که او را بفرستم.26و چون چیزی درست ندارم که دربارهٔ او به خداوندگار مرقوم دارم، از این جهت او را نزد شما و علیالخصوص در حضور تو ای اَغْرِیپاس پادشاه آوردم تا بعد ازتفّحص شاید چیزی یافته بنگارم.27زیرا مرا خلاف عقل مینماید که اسیری را بفرستم و شکایتهایی که بر اوست معروض ندارم.
این کلمه به دو روش متفاوت در این باب استفاده شده است. وقتی رهبران مذهبی از فَستوس خواستند که منتی بر آنها گذارد، در واقع آن روز خواستند که کاری خاص برای آنها انجام دهد. آنها میخواستند کاری برای آنها کند که معمولاً انجام نمیداد. وقتی فستوس «خواست بر یهودیان منت نهد» در واقع میخواست که او را دوست داشته باشند و در ماهها و سالیان آینده مطیع او بمانند.
رومیان فکر میکردند که فقط باید با شهروندان رومی عادلانه رفتار کنند. آنها میتوانستند طبق میل خود با غیر رومیان رفتار کنند، ولی باید با رومیان دیگر طبق شریعت رفتار کنند. برخی شهروند رومی زاده شده بودند [رومی زاده بودند] و دیگران به دولت رومی پول میدادند تا شهروند رومی به حساب آیند. «مینباشی» ممکن بود به خاطر بد رفتاری با شهروند رومی مجازات شود و به همان شکل با شخصی غیر رومی رفتار کند و مجازاتی نبیند.
فستوس والی قیصریه میشود. ببینید این اسم را در <اعمال ۲۴: ۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
زندانی بودن پولس در قیصریه ادامه مییابد.
این کلمه شروع رویدادی جدید را نشانگذاری میکند.
معانی محتمل: ۱) فستوس وارد منطقهای شد تا حکومت خود را آغاز کند یا ۲) فستوس فقط وارد آن منطقه شد.
اینجا در اصل عبارت «صعود کرد» استفاده شده، چون اورشلیم در ارتفاع بالاتری نسبت به قیصریه قرار داشت.
طوری از «ادعا» سخن گفته شده که گویی جسمی است که فردی پیش کسی دیگر میآورد. ترجمه جایگزین: «رئیس کهنه و یهودیان مهم، پولس را نزد فستوس متهم کردند»
کلمه «بدو» اشاره به فستوس دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به سربازان دستور داد تا پولس را به اورشلیم ببرند» یا «که فستوس به سربازان دستور داد تا پولس را به اورشلیم بیاورند»
آنها قرار بود جایی در راه مخفی شوند و هنگام عبور پولس او را بکشند، ولی فَستوس از این قسمت نقشه آنها آگاه نبود.
این قسمت را میتوان در قالب نقل قولی مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی فستوس گفت، ‘پولس در قیصریه زندانی است و من خود به زودی به آنجا میروم‘»
اینجا کلمه «ما را» اشاره به فَستوس و رومیان همسفر او دارد، ولی مخاطبین دیگر را شامل نمیشود.
کلمه «او گفت» را میتوان به اول جمله اضافه کرد. ترجمه جایگزین: «سپس او گفت ‘پس آنانی که میتوانند به قیصریه بروند باید با ما بیایند»
«اگر از پولس خطایی سر زده»
«شما باید او را متهم به شکستن قانون کنید» یا «باید او را متهم کنید»
اورشلیم از نظر جغرافیایی نسبت به قیصریه در ارتفاع بالاتری قرار دارد. هنگام آمدن از اورشلیم معمول بود که بگویند از اورشلیم پایین میآیند.
اینجا «مسند حکومت» اشاره به فستوس دارد که قاضی دادگاه پولس بود. ترجمه جایگزین: «بر مسندی نشست که قاضیان مینشینند» یا «بر جایگاه قاضی نشست» [قاضی جلسه شد]
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «سربازانش پولس را پیش او بیاورند»
«وقتی پولس آمد و نزد فستوس ایستاد»
در این قسمت به نحوی از متهم کردن شخص سخن گفته شده که گویی جسمی است که شخص میتواند آن را به دادگاه آورد. ترجمه جایگزین: «بر پولس اتهامات جدی وارد کردند»
پولس میگوید قانون مربوط به ورود افراد متفرقه به معبد اورشلیم را نشکسته است. ترجمه جایگزین: «ضد قانون ورود به معبد»
اینجا «یهود» به معنای یهودیان است. ترجمه جایگزین: «میخواست رهبران یهودی را خشنود کند»
اورشلیم از نظر جغرافیایی نسبت به قیصریه در ارتفاع بالاتری قرار دارد. هنگام آمدن از اورشلیم معمول بود که بگویند از اورشلیم پایین میآیند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که تو را به این اتهامات قضاوت میکنم»
«محاکمه» اشاره به اختیار قیصر برای داوری کردن پولس دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواستم به حضور قیصر بروم، تا او بر من قضاوت کند»
پولس موقعیتی فرضی را شرح میدهد. اگر گناهکار بود، مجازات جرم خود را میپذیرفت؛ ولی میدانست که گناهکار نیست.
«اگر کار اشتباهی از من سر نزده، پس حق من حکم مرگ نیست»
«اگر اتهامات من درست نیست»
معانی محتمل: ۱) فستوس اختیار قانونی برای سپردن پولس بر مدعیان او را ندارد ۲) پولس میگفت اگر خطایی از او سر نزده، والی نباید به خواسته یهودیان عمل کند.
«میخواهم نزد قیصر روم تا او مرا قضاوت کند»
این شورای سنهدرین نیست و در اعمال با کلمه «شورا» به آن اشاره شده است. این شورایی سیاسی در دولت روم بود. ترجمه جایگزین: «با مشاوران دولت خود»
آگریپاس پادشاه و برنیکی اشخاصی جدید در داستان هستند. گرچه آگریپاس بر مناطقی معدود پادشاهی میکرد ولی حاکم کنونی فلسطین بود. برنیکی خواهر آگریپاس بود.
این کلمه شروع رویدادی جدیدی در داستان را نشانگذاری میکند.
«تا برای کاری نزد فستوس بروند»
«بعد از آگریپاس پادشاه و برنیکی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی فلیکس مقام خود را ترک کرد، اینجا مردی را در زندان باقی گذاشته است»
فِلیکْس والی رومی آن منطقه و ساکن قیصریه بود. ببینید این اسم را در <اعمال ۲۳: ۲۴> چطور ترجمه کردهاید.
این استعاره به معنای محکوم کردن کسی در دادگاه است. ترجمه جایگزین: «ضد این مرد با من حرف زدند»
اسم معنای «داوری» و «محکومیت» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. عبارت «داوری شود[حکم به محکومیتش داده شود]» به طور ضمنی اشاره به تقاضای آنها جهت اعدام پولس دارد. ترجمه جایگزین: «آنها از من خواستند حکم مرگ او را بدهم» یا «آنها از من خواستند او را به مرگ محکوم کنم»
«بسپارند» اشاره به فرستادن کسی برای مجازات شدن یا اعدام شدن دارد. ترجمه جایگزین: «بگذارند کسی را مجازات کنند» یا «کسی را به مرگ محکوم کنند»
اینجا «رو به رو شود» اصطلاحی به معنای دیدن کسانی است که او را متهم کردهاند. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه متهم و متهمکنندگان او با هم رو به رو شوند»
«چون آنچه گفتم درست است.» فستوس گفت که متهم با متهمکنندگان خود رو به رو شود و دفاعیه خود را ارائه دهد.
«وقتی رهبران یهودی آمدند تا من را ببینند»
اینجا «مسند» اشاره به فستوس دارد که به عنوان قاضی رئیس دادگاه پولس بود. ترجمه جایگزین: «من بر مسندی نشستم که قضاوت میکنم» یا «من به عنوان قاضی نشستم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من به سربازان فرمان دادم تا پولس را نزد من بیاورند»
اینجا «مذهب» به معنای سیستم باور مردم در مورد زندگی و ماوراالطبیعه [جهان غیر مادی] است.
«تا قضاوت شود» اصطلاحی به معنای قضاوت شدن به منظور تعیین راستی و دروغی اتهامات وارده به شخص است. ترجمه جایگزین: «تا به خاطر اتهمات به دادگاه رود» یا «اگر قاضی تصمیم بگیرد که این اتهامات بر حق است»
فستوس توضیحات خود به آگریپاس پادشاه در مورد پولس را تمام میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی پولس اصرار کرد که او تا زمان تصمیمگیری امپراطور تحت نظر رومیان بماند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من به سربازان فرمان دادم که او را تحتالحفظ نگه دارند» یا «من به سربازان گفتم تا مراقب او باشند»
عبارت «فستوس گفت» را میتوان در آغاز جمله آورد[در فارسی این کار انجام شد] ترجمه جایگزین: «فستوس گفت، ...‘فردا برنامهای میگذارم تا پولس را ببینی‘»
گرچه آگریپاس بر مناطق معدودی پادشاهی میکرد، ولی حاکم کنونی فلسطین بود. برنیکی خواهر آگریپاس بود. ببینید <اعمال ۲۵: ۱۳> را چطور ترجمه کردید.
«با مراسمی بزرگ جهت حرمت گذاردن به آنها»
این اتاقی بزرگ بود که مردم برای مراسم، محاکمه و رویدادهای دیگر در آن جمع میشدند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سربازان پولس را آوردند تا نزد آنها حضور یابد.»
فستوس اطلاعاتی درباره اتهام پولس به آگریپاس پادشاه میدهد.
کلمه «تمامی» مبالغهای است که برای تاکید به تعداد یهودیان خواهان مرگ پولس استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «تعداد زیادی از مردم» یا «خیلی از رهبران یهودی»
«به جدیت با من صحبت کردند»
این جمله منفی است و برای تاکید بر معادل مثبتش به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «باید فوراً بمیرد»
«چون گفت میخواهد قیصر او را قضاوت کند»
قیصر [آگوستوس] بر امپراطوری روم حکمرانی میکرد. او در کشورها و استانهای بسیاری حکومت میکرد.
اینجا «شما» که در اول جمله آمده جمع است و اشاره به تمام کسانی دارد که با فستوس حرف میزنند. «تو» مفرد است و اشاره به اَغْرِیپاس پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «من پولس را پیش شما آوردم، علیالخصوص در حضور تو ای آگرِیپاس پادشاه » [در فارسی این کار انجام شده]ّ
«تا ...چیزی برای نوشتن داشته باشم» یا «تا ...بدانم که چه باید بنویسم»
کلمات منفی «خلاف عقل» و «ندارم» را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای من منطقی است که وقتی زندانی را میفرستم باید شکایتهای وارد بر او را نیز مطرح کنم»
معانی محتمل: ۱) اتهاماتی که رهبران یهودی بر علیه او وارد کردهاند ۲) اتهاماتی که طبق قانون روم به پولس زده میشود.
1َغریپاس به پولُس گفت، مرخّصی که کیفیت خود را بگویی. پس پولُس دست خود را دراز کرده، حجّت خود را بیان کرد2که ای اغریپاس پادشاه، سعادت خود را در این میدانم که امروز در حضور تو حجّت بیاورم، دربارهٔ همهٔ شکایتهایی که یهود از من میدارند.3خصوصاً چون تو در همهٔ رسوم و مسایل یهود عالِم هستی، پس از تو مستدعی آنم که تحمّل فرموده، مرا بشنوی.4رفتار مرا از جوانی چونکه از ابتدا در میان قوم خود در اورشلیم بسر میبردم، تمامی یهود میدانند5و مرا از اوّل میشناسند هر گاه بخواهند شهادت دهند که به قانون پارساترین فرقه دین خود فریسی میبودم.6والحال بهسبب امید آن وعدهای که خدا به اجداد ما داد، بر من ادّعا میکنند.7و حال آنکه دوازده سبط ما شبانهروز بجدّ و جهد عبادت میکنند محض امید تحصیل همین وعده که بجهت همین امید، ای اَغْرِیپاس پادشاه، یهود بر من ادّعا میکنند.8شما چرا محال میپندارید که خدا مردگان را برخیزاند؟9من هم در خاطر خود میپنداشتم که به نام عیسی ناصری مخالفت بسیار کردن واجب است،10چنانکه در اورشلیم هم کردم و از رؤسای کَهَنَه قدرت یافته، بسیاری از مقدّسین را در زندان حبس میکردم و چون ایشان رامیکشتند، در فتوا شریک میبودم.11و در همهٔ کنایس بارها ایشان را زحمت رسانیده، مجبور میساختم که کفر گویند و بر ایشان به شدّت دیوانه گشته تا شهرهای بعید تعاقب میکردم.12در این میان، هنگامی که با قدرت و اجازت از رؤسای کَهَنَه به دمشق میرفتم،13در راه، ای پادشاه، در وقت ظهر نوری را از آسمان دیدم، درخشندهتر از خورشید که در دور من و رفقایم تابید.14و چون همه بر زمین افتادیم، هاتفی را شنیدم که مرا به زبان عبرانی مخاطب ساخته، گفت، ای شاؤل، شاؤل، چرا بر من جفا میکنی؟ تو را بر میخها لگد زدن دشوار است.15من گفتم، خداوندا تو کیستی؟ گفت، من عیسی هستم که تو بر من جفا میکنی.16و لیکن برخاسته، بر پا بایست زیرا که بر تو ظاهر شدم تا تو را خادم و شاهد مقرّر گردانم بر آن چیزهایی که مرا در آنها دیدهای و بر آنچه به تو در آن ظاهر خواهم شد.17و تو را رهایی خواهم داد از قوم و از امّتهایی که تو را به نزد آنها خواهم فرستاد،18تا چشمان ایشان را باز کنی تا از ظلمت به سوی نور و از قدرت شیطان به جانب خدا برگردند تا آمرزش گناهان و میراثی در میان مقدّسین بهوسیلهٔ ایمانی که بر من است بیابند.19آن وقت ای اَغْرِیپاس پادشاه، رؤیای آسمانی را نافرمانی نورزیدم.20بلکه نخست آنانی را که در دمشق بودند و در اورشلیم و در تمامی مرز و بوم یهودیّه و امّتها را نیز اعلام مینمودم که توبه کنند و به سوی خدا بازگشت نمایند و اعمال لایقه توبه را بجا آورند.21بهسبب همین امور یهود مرا در هیکل گرفته، قصدقتل من کردند.22امّا از خدا اعانت یافته، تا امروز باقی ماندم و خرد و بزرگ را اعلام مینمایم و حرفی نمیگویم، جز آنچه انبیا و موسی گفتند که میبایست واقع شود،23که مسیح میبایست زحمت بیند و نوبر قیامت مردگان گشته، قوم و امّتها را به نور اعلام نماید.24چون او بدین سخنان، حجّت خود را میآورد، فَستوس به آواز بلند گفت، ای پولُس دیوانه هستی! کثرت علم تو را دیوانه کرده است!25گفت، ای فَستوسِ گرامی، دیوانه نیستم بلکه سخنان راستی و هوشیاری را میگویم.26زیرا پادشاهی که در حضور او به دلیری سخن میگویم، از این امور مطّلع است، چونکه مرا یقین است که هیچ یک از این مقدّمات بر او مخفی نیست، زیرا که این امور در خلوت واقع نشد.27ای اَغْرِیپاس پادشاه، آیا به انبیا ایمان آوردهای؟ میدانم که ایمان داری!28اَغْرِیپاس به پولُس گفت، به قلیل ترغیب میکنی که من مسیحی بگردم؟29پولُس گفت، از خدا خواهش میداشتم یا به قلیل یا به کثیر، نه تنها تو بلکه جمیع این اشخاصی که امروز سخن مرا میشنوند مثل من گردند، جز این زنجیرها!30چون این را گفت، پادشاه و والی و برنیکی و سایر مجلسیان برخاسته،31رفتند و با یکدیگر گفتگو کرده، گفتند، این شخص هیچ عملی مستوجب قتل یا حبس نکرده است.32و اَغْریپاس به فَسْتوس گفت، اگر این مرد به قیصر رفع دعوی خود نمیکرد، او را آزاد کردن ممکن میبود.
این سومین باری است که در کتاب اعمال، نحوه تبدیل[ایمان آوردن] پولس بیان میشود. چون در کلیسای اولیه اتفاقی بسیار مهم بوده است، سه بار داستان ایمان آوردن پولس بیان شده است. (ببینید <اعمال ۹> و <اعمال ۲۲>)
پولس به اغریپاس پادشاه میگوید چه کرده است و اینکه والی نباید به آن خاطر او را مجازات کند.
کتاب مقدس اغلب طوری از ناعادلان[ناپارسایان] یعنی کسانی که خدا را خشنود نمیکنند سخن گفته که گویی در تاریکی گام بر میدارند. این کتاب طوری از نور سخن گفته که گناهکاران را قادر میکند تا متوجه خطای خود شوند و شروع به اطاعت از خدا نمایند.
فستوس پولس را به حضورآگریپاس پادشاه میآورد.
آگریپاس پادشاه با اینکه به مناطق کمی حکومت میکرد، ولی شاه کنونی فلسطین بود. ببینید این اسم را در <اعمال ۲۵: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
«دست خود را نگه داشت» یا «با دست اشاره کرد»
اسم معنای «حجت»[دفاعیه] را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در برابر کسانی که او را متهم میکردند از خود دفاع کرد.»
پولس دفاعیه خود را به آگریباس پادشاه ارائه میدهد.
پولس خوشحال بود، چون بودن در حضور آگریباس را فرصتی برای صحبت کردن در مورد انجیل میدانست.
این عبارت یعنی موقعیت کسی را توصیف میکردند تا کسانی که در دادگاه هستند بتوانند در این مورد تصمیم بگیرند. ترجمه جایگزین: «تا از خود دفاع کنم»
اسم معنای «شکایتها»[اتهامات] را میتوان در قالب فعل «شکایت کرد» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر ضد[ در برابر] همه یهودیان که من را متهم میکنند»
این به معنای همه یهودیان نیست. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی»
میتوانید به روشنی بیان کنید که به چه نوع سوالاتی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سوالاتی درباره امور مذهبی»
این تعمیم است. معانی محتمل: ۱) کلاً یهودیانی که از پولس میدانستند. ترجمه جایگزین: «یهودیان» یا ۲) فریسیان که پولس را میشناختند. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی»
معانی محتمل: ۱) بین قوم خود، لزوماً در سرزمینهای جغرافیایی اسرائیل ساکن نبودند یا ۲) سرزمین اسرائیل
«گروهی از یهودیان که طبق سختترین قوانین زندگی میکردند»
این کلمه انتقال صحبت پولس از گذشته به حال خود را نشانگذاری میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من اینجا هستم جاییکه مرا به دادگاه کشیدهاند»
اینجا کلمه «امید» انتظار قاطع شخص است تا آنچه به آن مایل است حتماً روی دهد. اسم معنای «امید» را میتوان به فعلهایی چون «مطمئن بودن» یا «قاطعانه منتظر بودن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چون مطمئنی بر وعدهای که خدای پدرمان داده مطمئنی»
امید به وعده انتظار عملی شدن آن وعده است. ترجمه جایگزین: «چون امید من این است که خدا به وعده خود به نیاکان ما عمل میکند» یا «چون قاطعانه منتظرم تا خدا آنچه به پدران ما وعده داده را عملی کند»
طوری از عملی شدن وعده سخن گفته شده که گویی جسمی است که فرد آن را دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «وعدهای که دوازده قبیله ما قاطعانه منتظرند تا خدا عملی کند»
منظور از عبارت «دوازده سبط[قبیله] ما» مردم آن قبایل است. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان ما در دوازده قبیله »[همکیشان ما در دوازده قبیله]
دو تضاد حد غایی «شب» و «روز» با هم استفاده شده تا بر پیوستگی کار اشاره کند. ترجمه جایگزین: «مدام با تمام دل خدا را پرستش میکنند»
پولس، آگرِیپاس پادشاه را با لقبش خطاب قرار میدهد و اسمی از او نمیآورد.[[در فارسی این کار انجام نشده و لب در انگلیسی صرفا واژه پادشاه آمده]] اگر در زبان شما نیاز است، میتوانید کلمه یا قسمتی از کلمه را اضافه کنید مثل انگلیسی قدیمی که گفته میشد «ای پادشاه»، یا میتوانید اسم پادشاه را اضافه کنید: « آگرِیپاس پادشاه» یا میتوانید از عبارتی مثل «اعلاحضرت» استفاده کنید.
این به همه یهودیان اشاره ندارد. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی»
اینجا «شما» جمع است و اشاره به شنوندگان پولس دارد.
پولس از این سوال استفاده میکند تا یهودیان حاضر را به چالش بکشد. آنها باور داشتند که خدا میتواند مردگان را برخیزاند ولی فکر نمیکردند که بتواند عیسی را زنده کند. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از شما فکر نمیکند که قیام مردگان به دست خدا ناممکن باشد»
اینجا برخیزاند اصطلاحی به معنای سبب زنده شدن مردگان است. ترجمه جایگزین: «مردگان را دوباره زنده کنند»
پولس از این عبارت استفاده میکند تا تغییری را در دفاعیات خود نشانگذاری کند. او اکنون توصیف میکند که سابق بر این چگونه قوم عیسی را جفا میرساند.
منظور از کلمه «نام» تعالیم درباره آن شخص است. ترجمه جایگزین: «مردم را از تعلیم دادن در مورد عیسی باز دارم»
عبارت «میکشتند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «موافق رهبران یهودی رای دادم تا ایمانداران را به مرگ محکوم کنند»
معانی محتمل: ۱) پولس بارها برخی از ایمانداران را مجازات کرده بود یا ۲) پولس ایمانداران مختلفی را مجازات کرد.
پولس وقتی با آگرِیپاس پادشاه حرف میزد، از زمانی صحبت میکرد که خدا با او سخن گفته بود.
پولس از این عبارت استفاده میکند تا انتقال را در دفاعیه خود نشانگذاری کند. او درباره زمانی حرف میزند که عیسی را دید و شاگرد او شد.
این کلمه به منظور نشانگذاری دو اتفاق که هم زمان روی میدهند استفاده شده است. در این مورد پولس زمانی که به دمشق میرفت در دورانی بود که مسیحیان را جفا میرساند.
پولس از رهبران یهودی نامههایی داشت که اختیار مجازات کردن ایمانداران یهودی را به او میداد.
اینجا منظور از «هاتف» شخصی است که صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «شنیدم کسی با من حرف زد و گفت»
این پرسشی بدیهی است. سخنگو به خاطر کاری که شائول انجام میدهد به او هشدار میدهد و به طور ضمنی اشاره میکند که نباید چنین کاری کند. ترجمه جایگزین: «ای شائول، ای شائول تو مرا جفا میرسانی» یا «ای شائول، ای شائول، از جفا رساندن به من دست بکش»
طوری از مقاومت پولس در برابر مسیح و جفا رساندن به ایمانداران سخن گفته شده که گویی او گاو نری است که بر چوبهایی تیز که برای ترغیب حیوان به حرکت (یا سیخ زدن) استفاده میشود قدم میگذارد. این بدان معناست که پولس فقط به خود آسیب میرساند. ترجمه جایگزین: «تو فقط به خود آسیب میزنی، مثل گاوی که میخها را لگد میکند»
پولس ارائه دفاعیه خود به آگرِیپاس پادشاه را با نقل قول کردن مکالمه خود با خداوند ادامه میدهد.
پولس ارائه دفاعیه خود به آگرِیپاس پادشاه را با نقل قول کردن مکالمه خود با خداوند ادامه میدهد.
پولس ارائه دفاعیه خود به آگرِیپاس پادشاه را با نقل قول کردن مکالمه خود با خداوند ادامه میدهد.
پولس ارائه دفاعیه خود به آگرِیپاس پادشاه را با نقل قول کردن مکالمه خود با خداوند ادامه میدهد.
در این قسمت به نحوی از کمک به مردم در درک حقیقت سخن گفته شده که گویی او به دید جسمانی آنها کمک میکند. ترجمه جایگزین: «تا آنها را قادر به درک حقیقت سازم»
در این قسمت به نحوی از قانع کردن مردم به پیروی نکردن از شیطان و انجام ندادن کارهای شرورانه و اطاعت از خدا و انجام کارهای نیک سخن گفته شده که گویی پولس آنها را از تاریکی، جایی که تحت کنترل شیطان هستند، بیرون میآورد. ترجمه جایگزین: «تا آنها را از انجام عمل شرورانه و اطاعت از شیطان باز دارم و آنها را کمک کنم تا به خدا توکل کرده و از او اطاعت نمایند»
اسم معنای «آمرزش» را میتوانید به فعل «آمرزیدن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا گناهانشان را ببخشد و... دریافت کنند»
اسم معنای «میراث» را میتوان به فعل «به ارث بردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها آنچه دادهام را به ارث میبرند»
در این قسمت به نحوی از برکاتی که عیسی به ایمانداران میدهد سخن گفته شده که گویی میراثی هستند که فرزندان از پدران خود به ارث میبرند.
در این قسمت به نحوی از انتخاب اشخاص توسط عیسی سخن گفته شده که گویی او عملاً آنها را جدا میکند.
«چون به من ایمان داشتند.» اینجا پولس نقل قول از خداوند را تمام میکند.
«چون آنچه گفتم حقیقت است.» پولس فرمان خداوند به خود را که در رویا به او داده شده بود، شرح داد.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اطاعت کردم»
این قسمت اشاره به سخن آن شخص در رویا به پولس دارد. ترجمه جایگزین: «آن شخص آسمانی در رویا به من گفت»
طوری از اعتماد کردن به خدا سخن گفته شده که گویی شخص بر میگردد و شروع به راه رفتن به سوی خدا میکند. ترجمه جایگزین: «به خدا اعتماد کنند»
اسم معنای «توبه» را میتوانید در قالب فعل «توبه کردند» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و عمل نیکو انجام دهند تا نشانی از توبه آنها باشد»
این به معنای همه یهودیان نیست. ترجمه جایگزین: «برخی از یهودیان»
اینجا «خرد» و «بزرگ» با هم به معنای «همه مردم» هستند. ترجمه جایگزین: «به همه مردم چه عام یا خاص...حرفی »
این قسمت را میتوانید به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست همانی که»
پولس به مجموع نوشتههای انبیای عهد عتیق اشاره دارد.
پولس ارائه دفاعیه خود به آگرِیپاس پادشاه را به پایان میرساند.
شما میتوانید به روشنی بیان کنید که عیسی نیز باید بمیرد. ترجمه جایگزین: «مسیح باید رنج بکشد و بمیرد»
برگشتن به زندگی
عبارت «مردگان» اشاره به ارواح مردمی دارد که مردهاند. برخاستن از میان مردگان به معنای دوباره زنده شدن است.
«او پیغام نور را اعلام میکند.» در این قسمت به نحوی از گفتن درباره نجات خدا به مردم سخن گفته شده که گویی شخصی درباره نور حرف میزند. ترجمه جایگزین: «او پیغام درباره چگونه نجات پیدا کردن مردم توسط خدا را اعلام میکند»
پولس و آگرِیپاس پادشاه [ احتمالا مقصود فستوس است] به صحبت کردن با هم ادامه میدهند.
«هذیان میگویی» یا «دیوانهای»
«تو آنقدر فهمیدی که دیگر دیوانهای»
این قسمت را میتوانید به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من سالمم و» یا «من میتوانم به خوبی فکر کنم و...»
«فستوس، که لایق والاترین احترامات می باشی»
پولس با آگرِیپاس پادشاه حرف میزند ولی او را با استفاده از ضمائر سوم شخص خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «زیرا تو...در حضور تو...از تو»
پولس از صحبت کردن درباره مسیح پادشاه هراسی نداشت. ترجمه جایگزین: «جسورانه سخن میگویم»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مطمئنم»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم و مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او از این امورات آگاه است» یا «که شما از این آگاهید»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «در کنجی خلوت روی نداد»
این به معنای انجام کاری در خفاست گویی که شخص رفته و کاری را در گوشهای انجام داده تا کسی او را نبیند. ترجمه جایگزین: «در جایی تاریک» یا «در خفا»
پولس این سوال را میپرسد تا به آگرِیپاس یادآوری کند، چون آگرِیپاس به گفته انبیا در مورد عیسی باور داشت. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: « ای آگرِیپاس پادشاه آیا باور دارید که انبیای یهود گفتهاند»
آگرِیپاس این سوال را پرسید تا نشان دهد که پولس قادر نیست بیمدرک و به راحتی او را متقاعد کند. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «قطعاً فکر نمیکنید که من راحت به مسیح ایمان میآورم!»
اینجا «زنجیرها» اشاره به زندانی دارد. ترجمه جایگزین: «ولی البته که نمیخواهم مثل الان زندانی باشم»
برنیکی خواهر آگرِیپاس پادشاه بود. (<اعمال ۲۵: ۱۳>)
این دورانی قبل ازآگرِیپاس پادشاه بود.
«آگرِیپاس پادشاه و فستوس والی...ایستادند»
اتاقی بزرگ بود که برای مراسم، دادگاه و رویدادهای دیگر از آن استفاده میکردند.
اسم معنای «قتل» را میتوانید در قالب فعل «مردن» بیان کنید. اینجا «حبس» اشاره به زندان دارد. ترجمه جایگزین: «این مرد مستحق مردن یا به زندان افتادن نیست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این مرد میتواند برود» یا «میتوانم این مرد را آزاد کنم»
1چون مقرّر شد که به اِیطالیا برویم،پولُس و چند زندانی دیگر را به یوزباشی از سپاه اُغُسْطُس که یولیوس نام داشت، سپردند.2و به کشتی اَدرامیتینی که عازم بنادر آسیا بود، سوار شده، کوچ کردیم و اَرِستَرْخُس از اهل مکادونیه از تسالونیکی همراه ما بود.3روز دیگر به صیدون فرود آمدیم و یولیوس با پولُس ملاطفت نموده، او را اجازت داد که نزد دوستان خود رفته، از ایشان نوازش یابد.4و از آنجا روانه شده، زیر قِپرُس گذشتیم زیرا که باد مخالف بود.5و از دریای کنارِ قیلیقیّه و پَمفلیّه گذشته، به میرای لیکیّه رسیدیم6در آنجا یوزباشی کشتیِ اِسْکَنْدَرِیه را یافت که به ایطالیا میرفت و ما را بر آن سوار کرد.7و چند روز به آهستگی رفته، به قَنیدُس به مشقّت رسیدیم و چون باد مخالف ما میبود، در زیر کرِیت نزدیک سَلْمونی راندیم،8و به دشواری از آنجا گذشته، به موضعی که به بنادر حَسَنَه مسمّی و قریب به شهر لِسائیّه است رسیدیم.9و چون زمان منقضی شد و در این وقت سفر دریا خطرناک بود، زیرا که ایّام روزه گذشته بود،10پولُس ایشان را نصیحت کرده، گفت، ای مردمان، میبینم که در این سفر ضرر و خُسران بسیار پیدا خواهد شد، نه فقط بار و کشتی را بلکه جانهای ما را نیز.11ولی یوزباشی ناخدا و صاحب کشتی را بیشتر از قول پولُس اعتنا نمود.12و چون آن بندر نیکو نبود که زمستان را در آن بسر برند، اکثر چنان مصلحت دانستند که از آنجانقل کنند تا اگر ممکن شود خود را به فینیکس رسانیده، زمستان را در آنجا بسر برند که آن بندری است از کریت مواجّه مغرب جنوبی و مغرب شمالی.13و چون نسیم جنوبی وزیدن گرفت، گمان بردند که به مقصد خویش رسیدند. پس لنگر برداشتیم و از کناره کریت گذشتیم.14لیکن چیزی نگذشت که بادی شدید که آن را اُورُکلیدون مینامند از بالای آن زدن گرفت.15در ساعت کشتی ربوده شده، رو به سوی باد نتوانست نهاد. پس آن را از دست داده، بیاختیار رانده شدیم.16پس در زیر جزیرهای که کلودی نام داشت، دوان دوان رفتیم و به دشواری زورق را در قبض خود آوردیم.17و آن را برداشته و معونات را استعمال نموده، کمر کشتی را بستند و چون ترسیدند که به ریگزارِ سیرْتس فرو روند، حِبال کشتی را فرو کشیدند و همچنان رانده شدند.18و چون طوفان بر ما غلبه مینمود، روز دیگر، بارِ کشتی را بیرون انداختند.19و روز سوم به دستهای خود آلات کشتی را به دریا انداختیم.20و چون روزهای بسیار آفتاب و ستارگان را ندیدند و طوفانی شدید بر ما میافتاد، دیگر هیچ امید نجات برای ما نماند.21و بعد از گرسنگی بسیار، پولُس در میان ایشان ایستاده، گفت، ای مردمان، نخست میبایست سخن مرا پذیرفته، از کریت نقل نکرده باشید تا این ضرر و خسران را نبینید.22اکنون نیز شما را نصیحت میکنم که خاطرجمع باشید زیرا که هیچ ضرری به جان یکی از شما نخواهد رسید مگر به کشتی.23زیرا که دوش، فرشته آن خدایی که از آن او هستم و خدمتِ او را میکنم، به من ظاهر شده،24گفت، ای پولُس ترسان مباش زیرا باید تو در حضور قیصر حاضر شوی. و اینک، خدا همهٔ همسفران تو را به تو بخشیده است.25پس ای مردمان خوشحال باشید زیرا ایمان دارم که به همانطور که به من گفت، واقع خواهد شد.26لیکن باید در جزیرهای بیفتیم.27و چون شب چهاردهم شد و هنوز در دریای اَدْرِیا به هر سو رانده میشدیم، در نصف شب ملاحّان گمان بردند که خشکی نزدیک است.28پس پیمایش کرده، بیست قامت یافتند. و قدری پیشتر رفته، باز پیمایش کرده، پانزده قامت یافتند.29و چون ترسیدند که به صخرهها بیفتیم، از پشت کشتی چهار لنگر انداخته، تمنّا میکردند که روز شود.30امّا چون ملاحّان قصد داشتند که از کشتی فرار کنند و زورق را به دریا انداختند به بهانهای که لنگرها را از پیش کشتی بکَشند،31پولُس یوزباشی و سپاهیان را گفت، اگر اینها در کشتی نمانند، نجات شما ممکن نباشد.32آنگاه سپاهیان ریسمانهای زورق را بریده، گذاشتند که بیفتد.33چون روز نزدیک شد، پولُس از همه خواهش نمود که چیزی بخورند. پس گفت، امروز روز چهاردهم است که انتظار کشیده و چیزی نخورده، گرسنه ماندهاید.34پس استدعای من این است که غذا بخورید که عافیت برای شما خواهد بود، زیرا که مویی از سر هیچ یک از شما نخواهد افتاد.35این بگفت و در حضور همه نان گرفته، خدا را شکر گفت و پاره کرده، خوردن گرفت.36پس همه قویّدل گشته نیز غذا خوردند.37و جمله نفوس در کشتی دویست و هفتاد و شش بودیم.38چون از غذا سیر شدند، گندم را به دریا ریخته، کشتی را سبک کردند.39امّا چون روزْ روشن شد، زمین رانشناختند؛ لیکن خلیجی دیدند که شاطیای داشت. پس رأی زدند که اگر ممکن شود، کشتی را بر آن برانند.40و بند لنگرها را بریده، آنها را در دریا گذاشتند و بندهای سکّان را باز کرده، و بادبان را برای باد گشاده، راه ساحل را پیش گرفتند.41امّا کشتی را درمجمع بحرین به پایاب رانده، مقدّم آن فرو شده، بیحرکت ماند ولی مؤخّرش از لطمه امواج درهم شکست.42آنگاه سپاهیان قصد قتل زندانیان کردند که مبادا کسی شنا کرده، بگریزد.43لیکن یوزباشی چون خواست پولُس را برهاند، ایشان را از این اراده باز داشت و فرمود تا هر که شناوری داند، نخست خویشتن را به دریا انداخته به ساحل رساند.44و بعضی بر تختها و بعضی بر چیزهای کشتی و همچنین همه به سلامتی به خشکی رسیدند.
کسانی که نزدیک دریا ساکن بودند، با کشتیهای بادی سفر میکردند. باد در برخی از ماههای سال در جهت مخالف یا با شدت زیادی میوزید که سفر با کشتی را غیر ممکن میساخت.
پولس برای سلامت رسیدن به خشکی به خدا توکل داشت. او به سربازان و کشتیرانان[ملوانان] گفت حتماً خدا آنها را نیز زنده نگه میدارد.
لوقا تقریباً همان کلماتی را به کار میبرد که برای توصیف خوردن شام آخر عیسی با شاگردان از آنها استفاده کرده است. او گرفتن نان، شکرگزاری کردن خدا، شکستن آن و خوردن آن توسط پولس را با کلماتی مشابه توصیف میکند. اگر چه خواننده نباید از ترجمه شما به نحوی برداشت کند که گویی پولس مراسمی مذهبی را رهبری میکند.
اَدرامیتینوس شهری واقع در ساحل غربی ترکیه امروزی است. شناسه مستتر فاعلی در فعل «برویم» شامل نویسنده اعمال، پولس و همسفران دیگر پولس میشود و دربرگیرنده خواننده نیست. and
پولس سفر خود را به عنوان زندانی به روم آغاز میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی شاه و والی تصمیم گرفتند»
ایتالیا اسم استان رومی بود. ببینید «ایتالیا» را در <اعمال ۱۸: ۲> چطور ترجمه کردهاید.
«آنها یوزباشی به اسم یولیوس از سپاه روم را مسئول نگهداری از پولس و سایر زندانیان کردند»
معانی محتمل: ۱) «آنها» اشاره به والی و پادشاه دارد یا ۲) «آنها» اشاره به افسران رومی دارد.
یولیوس اسم مردی است.
این اسم گردان یا سپاهی بود که یوزباشی از آن آمده بود. در برخی از نسخ «هنگ قیصر» ترجمه شده است.
اگر زبان شما اینجا فاعل را الزامی میداند، میتوانید مجریان این کار را اضافه کنید: «ما سوار بر کشتی شدیم که آنها از اَدرامیتینی آوردند؛ قرار بود با کشتی بروند»
معانی محتمل: ۱) کشتی که از اَدرامیتینی آمده یا ۲) کشتی که ثبت شده یا مجوز خود را در اَدرامیتینی دریافت کرده است.
«به زودی قرار بود با کشتی برویم» یا «به زودی راهی بودیم»
«سفر خود از دریا را شروع کردیم»
اَرِستَرْخُس از مکادونیه[مقدونیه] آمده بود ولی با پولس در افسس کار میکرد. ببینید اسم او را در <اعمال ۱۹: ۲۹> چطور ترجمه کردهاید.
شناسه مستتر فاعلی در فعل «برویم» شامل نویسنده اعمال، پولس و همسفران دیگر پولس میشود و دربرگیرنده خواننده نیست.
«یولیوس رفتاری دوستانه با پولس داشت.» ببینید «یولیوس» را در <اعمال ۲۷: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «نوازش» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نزد دوستانش برود تا از او مراقبت کنند» یا «پیش دوستانی که میتوانند به نیازهای او رسیدگی کنند، برود»
«سفر با کشتی را شروع کردیم و رفتیم»
اینجا «باد پناه قبرس» استفاده شده است که منظور از آن کنار جزیرهای است که بادهای شدید را میشکند تا قایقها مجبور به تغییر مسیر نشوند.
استانی در آسیای صغیر بود. ببینید <اعمال ۲: ۱۰> را چطور ترجمه کردهاید.
شما میتوانید به روشنی بیان کنید که آنها در میرای از کشتی پیاده شدند. ترجمه جایگزین: «به میرای شهری از لیکیه آمدند و آنجا از کشتی پیاده شدند»
لیکیّه استان رومی بود که در جنوب غربی ساحل ترکیه امروزی واقع شده است.
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که آنها با کشتی به ایتالیا میروند. ترجمه جایگزین: «کشتی پیدا کردند که خدمه آن اهل اسکندریه بودند و میخواستند به ایتالیا بروند»
این اسم شهر است.
شما میتوانید به روشنی دلیل سخت و آهسته بودن سفر را بیان کنید. کشتی به دلیل باد مخالف به این طریق شکلی به سفر خود ادامه میداد.
این قسمت محل سکونتی باستانی واقع در ترکیه امروزی بود.
«دیگر نمیتوانستیم برویم چون باد شدید بود»
«پس ما از کنار کریت... جایی که باد کمتری میوزید راندیم»
شهری ساحلی در کریت است.
شما میتوانید به روشنی بیان کنید که اگر چه باد به قوت سابق نبود، ولی آنقدر قوی بود که سفر آنها با کشتی را دشوار میساخت.
این بندر نزدیک لِسائیّه واقع در ساحل جنوبی کریت بود.
شهری ساحلی در کریت است.
به خاطر جهت وزش باد سفر از قیصریه به حَسَنَه مسمّی [حسن السما] [بندر نیک] بیش از آنچه انتظار داشتند زمان برد.
نویسنده خود، پولس و هسمفران خود را به حساب میآورد، ولی به خوانندگان اشاره نمیکند.
روزه مربوط به یوم کیپور [روز کفاره] معمولاً در آخرین بخش ماه سپتامبر یا اولین بخش ماه اکتبر طبق تقویم غربی است. بعد از این زمان احتمال طوفانهایی شدید وجود داشت.
«اگر حالا سفر کنیم از ضرر و آسیب بسیار رنج خواهیم برد»
پولس خود و شنوندگانش را به حساب میآورد، پس این قسمت مشمول همه میشود.
«خسران» وقتی به اشیا اشاره دارد به معنای نابودی است و وقتی به مردم اشاره دارد، به معنای مرگ است.
بار چیزی بود که فرد با قایق از جایی به جایی دیگر منتقل میکرد. ترجمه جایگزین: «نه فقط کشتی و بار کشتی»
این قست را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که پولس گفت»
شما میتوانید به روشنی بیان کنید که چرا ماندن در بندر راحت نبود. ترجمه جایگزین: «بندر جایی امن برای لنگر انداختن کشتی در زمستان نداشت»
جایی نزدیک خشکی که معمولاً برای کشتیها امن بود.
فینیکس شهر بندری در ساحل جنوبی کریت بود.
طوری از فصل زمستان سخن گفته شده که گویی کالایی است که فرد میتواند آن را مصرف کند. ترجمه جایگزین: «تا فصل سرد را بمانیم»
اینجا «مواجه مغرب جنوبی و مغرب شمالی» به معنای این است که ورودی بندر به سمت این جهات بود. ترجمه جایگزین: «به جنوب غربی و شمال غربی راه داشت»
این جهات بر اساس دید شخص هنگام ایستادن در مقابل خورشید در حال غروب تعیین شدهاند. مغرب شمالی طرف راست غروب خورشید و مغرب جنوبی طرف چپ غروب خورشید است.
«برداشتیم» به معنای «بیرون کشیدن از آب» است. لنگر جسمی سنگین بود که از یک طرف با طناب به کشتی وصل بود. لنگر به آب انداخته میشود و به کف دریا میرود و با اتصال به کف دریا جلوی حرکت کشتی را میگیرد.
پولس و همسفران او بر کشتی با طوفانی سهمگین رو به رو شدند.
«بعد از مدتی»
«بادی شدید و خطرناک»
«باد شدید را شمال شرقی مینامیدند». کلمه «شمال به شرق» در زبان اصلی «اُورُکلیدون» است. شما میتوانید این قسمت را حرفنویسی کنید. [در فارسی این کار انجام شده]
«از سمت کریت آمد و به شدت بر کشتی وزید»
«آنقدر باد به کشتی شدید وزید که دیگر نمیتوانتسیم به سفر خود ادامه دهیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما دست از پیش رفتن کشیدیم و اجازه دادیم باد هر طرف میخواهد ما را ببرد»
«ما کنار جزیره که باد به آن اندازه شدید نبود، راندیم»
این جزیره در جنوب ساحل کریت واقع شده بود.
قایقی کوچک بود که کشتی آن را عقب خود میکشید یا کنار کشتی بسته میشد و برای بردن افراد به مناطق کم عمق یا رساندن کالا از کشتی به ساحل و همچنین فرار کردن از کشتیِ در حال غرق شدن از آن استفاده میکردند.
«آنها قایق نجات را بالا کشیدند» یا «آنها قایق نجات را از کشتی پایین آوردند»
منظور از «کمر» بدنه کشتی است. آنها طنابها را به اطراف کشتی بستند تا هنگام طوفان از هم باز نشود.
ریگزارِ مناطقی کم عمق هستند که کشتی مثل شن ممکن است در آنها گیر کند. سیرْتس واقع در ساحل لیبی در آفریقای شمالی است.
آنها لنگر کشتی را به آب انداختند تا باد نتواند به سرعت وقتی که لنگر بالای کشتی بود، آنها را با خود ببرد.
لنگر، جسمی سنگین بود که از یک طرف با طناب به کشتی وصل بود. لنگر به آب انداخته میشود و به کف دریا میرود و با اتصال به کف دریا جلوی حرکت کشتی را میگیرد. ببینید این قسمت را در <اعمال ۲۷: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید به هر جهتی که باد میوزید میرفتند»
«باد آنقدر شدید به عقب و جلو راند که همه ما از طوفان زخمی و کوفته شدیم»
شناسه مستتر فاعلی در فعل «انداختند» اشاره به ملوانان دارد. این کار را جهت تلاش برای جلوگیری از غرق شدن کشتی انجام دادند.
بار چیزی است که شخص با قایق از جایی به جای دیگر میبرد. ببینید در <اعمال ۲۷: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کالاها بر کشتی»
اینجا «آلات» اشاره به ابزار ملوانان برای راندن کشتی دارد: طناب، غرغره، میلههای چوبی، بند، نخ، پارو و امثال آنها. این نشان میدهد که در موقعیتی مایویس کننده بودند.
آنها به خاطر ابرهای تیره و طوفانی نتوانستند خورشید و ستارگان را ببینند. ملوانان باید خورشید و ستارگان را میدیدند تا بدانند کجا هستند و جهتی که باید به آن بروند را تشخیص دهند.
«هنوز طوفانی سهمگین آنها را به عقب و جلو میبرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همگی از نجات یافتن ناامید شدند»
اینجا کلمه «امید» فکر شخص برای آنچه مایل به روی دادن است را نشان میدهد. در این وضع مردانی که بر کشتی بودند دلیلی برای باور به نجات یافتن نداشتند پس مایوس شدند. ترجمه جایگزین: «دیگر فکر نمیکردیم نجات پیدا کنیم»
«نجات یابیم.» از آنجایی که اشارهای به دعای آنها نزد خدا برای نجات پیدا کردن نیامده، این کلمه احتمالاً فقط به معنای «زنده ماندن» باشد.
پولس با ملوانان روی کشتی حرف میزند.
اینجا کلمه «ایشان» اشاره به ملوانان کشتی دارد. این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که لوقا، پولس و همراهان آنها غذا نخوردند. ترجمه جایگزین: «وقتی مدتی طولانی بی غذا ماندیم»
«در میان آن مردان»
«و در نتیجه از آسیب و خسارت رنج ببرید»
پولس با ملوانان حرف میزند و به طور ضمنی اشاره میکند که آنهایی که با او هستند، نخواهند مرد. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از ما نخواهد مرد: طوفان فقط کشتی را خراب میکند.»
این صفحه عمداً خالی گذاشته است.
عبارت «در حضور قیصر حاضر شوی» اشاره به پولس دارد که به دادگاه میرود و اجازه میدهد قیصر او را قضاوت کند. ترجمه جایگزین: «باید در حضور قیصر بایستی، تا بتواند تو را داوری کند»
«تصمیم گرفته تا همه آنانی که با تو همسفرند، زنده بمانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که فرشته به من گفت»
«باید جهت کشتی را تغییر دهیم تا به جزیرهای برسیم»
طوفان سهمگین ادامه پیدا میکند.
عدد ترتیبی «چهاردهم» را میتوانید «چهارده» یا «۱۴» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بعد از ۱۴ روز از شروع طوفان، آن شب»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی باد ما را به عقب و جلو میراند.»
این دریا بین ایتالیا و یونان است.
ا
«آنها عمق دریا را اندازه گرفتند.» آنها عمق دریا را با انداختن نخی که وزنهای به انتهای آن وصل شده بود، اندازه گیری میکردند.
«۲۰ قامت[فاتوم].» «فاتوم[قامت]» واحد اندازهگیری عمق آب است. هر فاتوم[قامت] برابر با دو متر است. ترجمه جایگزین: «۴۰ متر شد»
«۱۵فاتوم[قامت].» «فاتوم[قامت]» واحد اندازه گیری عمق آب است. هر فاتوم برابر با دو متر است. ترجمه جایگزین: «۳۰ متر شد»
لنگر جسمی سنگین بود که از یک طرف با طناب به کشتی وصل بود. لنگر به آب انداخته میشود و به کف دریا میرود و با اتصال به کف دریا جلوی حرکت کشتی را میگیرد. ببینید <اعمال ۲۷: ۱۳> را چطور ترجمه کردهاید.
«از پشت کشتی»
قایقی کوچکی بود که کشتی آن را عقب خود میکشید یا کنار کشتی بسته میشد و برای بردن افراد به مناطق کم عمق یا رساندن کالا از کشتی به ساحل و همچنین فرار کردن از کشتی در حال غرق شدن از آن استفاده میکردند. ببینید <اعمال ۲۷: ۱۶> را چطور ترجمه کردهاید.
«به جلوی کشتی»
اینجا کلمه «شما» اشاره به یوزباشی و سپاهیان رومی دارد.
کلمات «نمانند» و «نباش» را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. عبارت مجهول «نجات شما ممکن نباشد» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این مردان باید در کشتی بمانند تا نجات یابند»
«تقریباً خورشید طلوع کرده بود که»
عدد ترتیبی «چهاردهم» را میتوان «چهارده» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برای ۱۴ روز»
این روشی معمول بود که بگویند آسیبی به آنها نخواهد رسید. ترجمه جایگزین: «همه شما از این فاجعه بیهیچ آسیبی نجات خواهید یافت»
«نان را پاره کرد» یا «تکه نانی را قسمت کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این همه آنها را تشویق کرد»
«ما در کشتی دویست و هفتاد و شش نفر بودیم» این اطلاعات پس زمینهای است.
.
منطقهای بزرگ و پوشیده شده از آب که خشکی دور آن را گرفته است.
«خشکی دیدند، ولی جایی نبود که بشناسند»
«طنابها را پاره کردند و لنگرها را پشت سر رها کردند»
پارو یا تکه چوبهایی بزرگ که برای هدایت کردن کشتی از آنها استفاده میشد.
«بادبان جلوی کشتی.» بادبان تکه پارچهای بزرگ بود که جلوی باد را میگرفت و کشتی را به جلو حرکت میداد.
«آنها کشتی را به سمت ساحل هدایت کردند»
کپهای از شن که زیر آبهای کم عمق تشکیل میشد.
جلوی کشتی
«ته کشتی»
«سپاهیان نقشه میکشیدند»
«پس او آنها را از انجام آن نقشه باز داشت»
«از کشتی به آب پرید»
«برخی بر تختههای چوبی»
1و چون رستگار شدند، یافتند که جزیره ملیطه نام دارد.2و آن مردمان بَرْبَری با ما کمال ملاطفت نمودند، زیرا بهسبب باران که میبارید و سرما آتش افروخته، همهٔ ما را پذیرفتند.3چون پولُس مقداری هیزم فراهم کرده، بر آتش مینهاد، بهسبب حرارت، افعیای بیرون آمده، بر دستش چسپید.4چون بَرْبَرِیان جانور را از دستش آویخته دیدند، با یکدیگر میگفتند، بلاشکّ این شخص، خونی است که با اینکه از دریا رست، عدل نمیگذارد که زیست کند.5امّا آن جانور را در آتش افکنده، هیچ ضرر نیافت.6پس منتظر بودند که او آماس کند یا بغتهًٔ افتاده، بمیرد. ولی چون انتظار بسیار کشیدند و دیدند که هیچ ضرری بدو نرسید، برگشته گفتند که خدایی است.7و در آن نواحی، املاک رئیس جزیره که پوبلیوس نام داشت بود که او ما را به خانهٔ خود طلبیده، سه روز به مهربانی مهمانی نمود.8از قضا پدر پوْبلیوس را رنج تب و اسهال عارض شده، خفته بود. پس پولُس نزد وی آمده و دعا کرده ودست بر او گذارده، او را شفا داد.9و چون این امر واقع شد، سایر مریضانی که در جزیره بودند آمده، شفا یافتند.10و ایشان ما را اکرام بسیار نمودند و چون روانه میشدیم، آنچه لازم بود برای ما حاضر ساختند.11و بعد از سه ماه به کشتی اِسْکَنْدَریّه که علامت جوزا داشت و زمستان را در جزیره بسر برده بود، سوار شدیم.12و به سراکُوس فرود آمده، سه روز توقّف نمودیم.13و از آنجا دور زده، به رِیغیون رسیدیم و بعد از یک روز باد جنوبی وزیده، روز دوّم وارد پوطیولی شدیم.14و در آنجا برادران یافته، حسب خواهش ایشان هفت روز ماندیم و همچنین به رُوم آمدیم.15و برادرانِ آنجا چون از احوال ما مطلّع شدند، به استقبال ما بیرون آمدند تا فُورَنِاَپِیوس و سهدکّان. و پولُس چون ایشان را دید، خدا را شکر نموده، قویّدل گشت.16و چون به رُوم رسیدیم، یوزباشی زندانیان را به سردار افواج خاصّه سپرد. امّا پولُس را اجازت دادند که با یک سپاهی که محافظت او میکرد، در منزل خود بماند.17و بعد از سه روز، پولُس بزرگان یهود را طلبید و چون جمع شدند به ایشان گفت، ای برادرانِ عزیز، با وجودی که من هیچ عملی خلاف قوم و رسوم اجداد نکرده بودم، همانا مرا دراورشلیم بسته، به دستهای رومیان سپردند.18ایشان بعد از تفحّص چون در من هیچ علّت قتل نیافتند، اراده کردند که مرا رها کنند.19ولی چون یهود مخالفت نمودند، ناچار شده به قیصر رفع دعوی کردم، نه تا آنکه از امّت خود شکایت کنم.20اکنون بدین جهت خواستم شما را ملاقات کنم و سخن گویم زیرا که بجهت امید اسرائیل، بدین زنجیر بسته شدم.21وی را گفتند، ما هیچ نوشته در حق تو از یهودیّه نیافتهایم و نه کسی از برادرانی که از آنجا آمدند، خبری یا سخن بدی دربارهٔ تو گفته است.22لیکن مصلحت دانستیم از تو مقصود تو را بشنویم زیرا ما را معلوم است که این فرقه را در هر جا بد میگویند.23پس چون روزی برای وی معیّن کردند، بسیاری نزد او به منزلش آمدند که برای ایشان به ملکوت خدا شهادت داده، شرح مینمود و از تورات موسی و انبیا از صبح تا شام دربارهٔ عیسی اقامه حجّت میکرد.24پس بعضی به سخنان او ایمان آوردند و بعضی ایمان نیاوردند.25و چونبا یکدیگر معارضه میکردند، از او جدا شدند بعد از آنکه پولُس این یک سخن را گفته بود که روحالقدس به وساطت اِشَعْیای نبی به اجداد ما نیکو خطاب کرده،26گفته است که، نزد این قوم رفته بدیشان بگو به گوش خواهید شنید و نخواهید فهمید و نظر کرده خواهید نگریست و نخواهید دید؛27زیرا دل این قوم غلیظ شده و به گوشهای سنگین میشنوند و چشمان خود را بر هم نهادهاند، مبادا به چشمان ببینند و به گوشها بشنوند و به دل بفهمند و بازگشت کنند تا ایشان را شفا بخشم.28پس بر شما معلوم باد که نجات خدا نزد امّتها فرستاده میشود و ایشان خواهند شنید.29چون این را گفت یهودیان رفتند و با یکدیگر مباحثه بسیار میکردند.30امّا پولُس دو سال تمام در خانهٔ اجارهای خود ساکن بود و هر که به نزد وی میآمد، میپذیرفت.31و به ملکوت خدا موعظه مینمود و با کمال دلیری در امور عیسی مسیحِ خداوند بدون ممانعت تعلیم میداد.
کسی به طوری قطع نمیداند چرا لوقا داستان خود را بدون تعریف کردن سرگذشت پولس در دو سالی که در روم بود به اتمام میرساند.
رهبران یهودی از اینکه پولس میخواست با آنها صحبت کند، تعجب کرده بودند؛ چون نامهای از کاهن اعظم اورشلیم دریافت کرده بودند که آمدن پولس را به آنها خبر داده بود.
وقتی رهبران یهودی میگفتند «برادران» منظور آنها همایمانان یهودی بود نه مسیحیان.
مردم محلی باور داشتند که پولس یکی از خدایان است، ولی باور نداشتند که خدای حقیقی باشد. ما نمیدانیم که چرا پولس به مردم محلی نگفت که او خدا نیست.
اینجا کلمه «ما» اشاره به پولس، نویسنده و همسفران آنها دارد و در بر گیرنده خواننده نمیشود.
بعد از غرق شدن کشتی، مردمی که در جزیره مالت بودند به پولس و همه مسافران کشتی کمک کردند. آنها سه ماه آنجا ماندند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی بیخطر رسیدیم»[وقتی سالم رسیدیم]
پولس و لوقا اسم آن جزیره را فهمیدند. ترجمه جایگزین: «از مردم شنیدیم» یا «از گفته ساکنان فهمیدیم»
مالت، جزیرهای واقع در جنوب جزیره سیسیل امروزی است.
«مردم محلی»
در این قسمت به نحوی از مهربان بودن با کسی سخن گفته شده که گویی جسمی است که به فرد هدیه میشود. ترجمه جایگزین: «نه تنها با ما مهربان بودند»
عبارتی است که به متضاد آنچه که گفته شده تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «مهربانی بسیار»[در فارسی متفاوت]
«ترکه و شاخهها را بر هم گذاشتند و آتش زدند»
معانی محتمل: ۱) «مسافران کشتی را پذیرفتند» یا ۲) «به پولس و همراهان خوش آمد گفتند»
«ماری سمی از میان هیزمها بیرون آمد»
«دست پولس را گزید و رها نکرد»
«قطعاً این مرد قاتل است» یا «این مرد به راستی قاتل است»
«عدل» اسم الههای بود که مردم جزیره او را پرستش میکردند. ترجمه جایگزین: «الههای که به او عدالت میگفتند»
«دست خود را تکان داد و مار از دستش به آتش افتأد»
«پولس آسیبی ندید»
معانی محتمل: ۱) بدن او به خاطر زهر مار ورم کند ۲) از تب بسیار داغ شود.
این قسمت را میتوانید در قالب جملهای مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همه چیز او طبق معمول بود»
در این قسمت به نحوی از تغییر نحوه فکر کردن سخن گفته شده که گویی شخص ذهن خودش را تغییر میدهد. ترجمه جایگزین: «دوباره فکر کردند»
این قسمت را میتوانید در قالب نقل قولی مستقیم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «گفت، ‘این مرد احتمالاً خدایی است‘»
شاید آن موقع باور داشتند که کسی که بعد از نیش ماری زهر آلود زنده میماند، شخصی الهی یا یکی از خدایان است.
اینجا کلمات «ما را» و مشتقات آن اشاره به پولس، لوقا و همسفران آنها دارد و خواننده را شامل نمیشوند.
«اکنون» برای معرفی شخصی استفاده شده یا رویدادی در این قسمت معرفی شده است.
معانی محتمل: ۱) رهبر اصلی مردم یا ۲) کسی که احتمالاً به خاطر ثروتش مهمترین فرد آن جزیره بود.
اطلاعات پسزمینهای درباره پوْبلیوس است که برای درک داستان مهم هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مریض بود»
اسهال بیماری عفونی رودهای است.
«با دست خود را لمس کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او آنها را شفا داد»
احتمالاً پولس را با هدایایی بسیار حرمت گذاردند.
سفر پولس به سمت روم ادامه مییابد.
«خدمه کشتی، جزیرهای که طی فصل سرد در آن بودند را ترک کردند»
معانی محتمل: ۱) کشتی که از اسکندریه میآید یا ۲) کشتی که در اسکندریه ثبت شده بود یا مجوز گرفته بود.
در نوک کشتی کندهکاری از بتهایی بود که به آنها علامت جوزا[برادران دو قلو][خدایان دوقلو] میگفتند. اسم آنها کاستُر و پولوکس بود.
سیراکوز شهری در جنوب شرقی ساحل جزیره سیسیل امروزی است که در جنوب غربی ایتالیا قرار دارد.
بندر شهری واقع در جنوب غربی در بالاترین نقطه ایتالیا است.
«باد از جنوب وزیدن گرفت»
پوتیولی واقع در ناپولی امروزی در ساحل غربی ایتالیا است.
«آنجا دیدیم»
اینها پیروان عیسی بودند که شامل مردان و زنان میشدند. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ما را دعوت کردند»
وقتی پولس به پوتیولی رسید، مابقی سفر به روم را زمینی طی کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه هفت روز با آنها ماندیم، به روم رفتیم»
بازار فُورَنِاَپِیوس بازاری معروف در ۶۰ کیلومتری جنوب روم در جاده فُورَنِاَپِیوس قرار گرفته بود. سهدکان در روستایی دیگر در ۵۰ کیلومتری جنوب روم بودند.
See:
«بعد از اینکه خبر آمدن ما را شنیدند»
در این قسمت به نحوی از شجاعت سخن گفته شده که گویی جسمی است که شخص آنرا دریافت میکند. ترجمه جایگزین: «این باعث تشویق او شد و خدا را شکر کرد»
اینجا شناسه مستتر فاعلی در فعل «رسیدیم» اشاره به نویسنده، پولس و همسفران آنها دارد و در بر گیرنده خواننده نیست.
پولس به عنوان زندانی وارد روم میشود ولی با این فرق که میتوانست در خانه خود بماند. او یهودیان ساکن آن محل را جمع کرد تا سرگذشت خود را به آنها توضیح دهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه وارد روم شدیم، مقامات رومی به پولس اجازه دادند»
این عبارت برای نشانگذاری شروع بخشی جدیدی از داستان استفاده شده است. اگر زبان شما روشی برای انجام این کار دارد، میتوانید استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
این یهودیان رهبران مردمی یا مذهبی آن زمان در روم بودند.
اینجا به معنی «هم ایمانان یهودی است.»
«ضد قوم ما» یا «ضد یهودیان»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی از یهودیان مرا در اورشلیم دستگیر کردند و در اختیار رومیان قرار دادند»
اینجا «دستها» نشان از قدرت یا کنترل است.
«دلیلی نبود که مرا اعدام کنند» یا «کاری نکردهام که سبب کشتن من شود»
این به معنای همه یهودیان نیست. ترجمه جایگزین: «رهبران یهودی»
«درباره آنچه مقامات رومی میخواستند انجام دهند، شکایت کردم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید از قیصر میخواستم تا مرا داوری کند»
اسم معنای «شکایت» را میتوان در قالب فعلی چون «شکایت کردن» ترجمه کرد. اینجا «امت» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «ولی به این خاطر نبود که میخواستم مردم قوم را در حضور قیصر محکوم کنم»
اینجا کلمه «امید» آنچه است که شخص مایل به روی دادن است و مطمئن است که آن اتفاق رخ میدهد. در این مورد آنچه است که قوم اسرائیل امید به آن داشتند. ترجمه جایگزین: «آنچه اسرائیل با شادی منتظر آن است» یا «آنچه مردم اسرائیل قاطعانه انتظار داشتند»
پولس به روشنی بیان نمیکند که اسرائیل امید به چه داشت. موارد احتمالی مورد اشاره پولس: ۱) امید آنها برای آمدن مسیح یا ۲) امید به این که خدا سبب زنده شدن مردگان شود.
اینجا منظور از «اسرائیل» مردم آن است. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائيل» یا «یهودیان»
اینجا «بدین زنجیره بسته شدن» اشاره به زندانی شدن دارد. ترجمه جایگزین: «که من زندانی هستم»
کلمه «ما» اشاره به رهبران یهودی در روم دارد.
رهبران یهودی به پولس جواب دادند.
اینجا «برادران» اشاره به همایمانان یهودی دارد. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از هم ایمانان یهودی»
کلمات «ما» و مشتقات آن اشاره به رهبران یهودی در روم دارد.
فرقه گروهی کوچک در بطن گروهی بزرگتر است. اینجا اشاره به کسانی دارد که به عیسی ایمان دارند. ترجمه جایگزین: «تو درباره این فرقهای که عضوش هستی، فکر میکنی»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون میدانیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خیلی از یهودیان در سراسر امپراطوری روم چیزهای بدی دربارهاش میگویند»
«ایشان» و مشتقات آن اشاره به رهبران یهودی در روم دارد. «وی»، «او» و تمام مشتقات آن اشاره به پولس دارند. (<اعمال ۲۸: ۱۷>)
«زمانی را برگزید تا با آنها صحبت کند»
اینجا منظور از «ملکوت خدا» حکومت خدا در مقام پادشاه است. ترجمه جایگزین: «به آنها از حکومت خدا در مقام پادشاه گفت» یا «به آنها گفت که خدا به عنوان پادشاه ظاهر میشود»
«انبیا» اشاره به آنچه دارد که نوشتهاند. ترجمه جایگزین: «از آنچه انبیا نوشتهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پولس توانست برخی از آنها را متقاعد کند»
شناسه مستترفاعلی «میکردند» اشاره به رهبران یهودی در روم دارد(<اعمال ۲۸: ۱۷>) کلمه «شما» اشاره به مردمی دارد که پولس با آنها سخن میگفت.
وقتی رهبران یهودی میرفتند، پولس از عهد عتیق نقل قول کرد که مناسب آن زمان بود.
اینجا «سخن» اشاره به پیغام یا جمله دارد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه پولس حرف دیگری زد» یا «بعد از اینکه پولس این جمله را گفت»
این جمله شامل نقل قولی گنجانده شده در نقل قول دیگری است.
پولس نقل قول کردن از اشعیای نبی را شروع میکند.
این پایان جملهایست که در آیه ۲۵ با «روحالقدس...خطاب کرده» آغاز شد و شامل نقل قولی گنجانده شده در نقل قولی دیگر است. شما میتوانید یکی از نقل قولهای گنجانده شده را در قالب نقل قولی غیر مستقیم بیان کنید. «روحالقدس به نیکی از طریق اشعیای نبی با اجداد ما سخن گفت، وقتی روح به اشعیا گفت که آنها به گوش خواهند شنید ولی نمیشنوند و میبینند و درک نمیکنند»
کلمه «شنیدن» و «نگریستن» برای تاکید تکرار شدهاند. «با دقت گوش میدهید ...با دقت نگاه میکنید»
هر دوی این عبارات اساساً به یک معنا هستند. آنها بر این تاکید میکنند که یهودیان نقشههای خدا را نمیفهمند.
نقل قول پولس از اشعیا را طبق ترجمه خود در <اعمال ۲۸: ۲۵- ۲۶> در قالب نقل قول مستقیم یا غیر مستقیم ترجمه کنید.
پولس نقل خود از اشعیای نبی را تمام میکند.
در این قسمت به نحوی از مردمی که با لجاجت از فهمیدن سر باز میزنند سخن گفته شده که گویی دل آنها راکد شده است. «دل» در اینجا کنایه از ذهن است.
در این قسمت به نحوی از مردمی که با لجاجت از پذیرش ودرک آنچه خدا میگوید یا انجام میدهد، سر باز میزنند سخن گفته شده که گویی قادر به شنیدن نیستند و چشمان خود را میبندند تا چیزی را نبینند.
منظور از «دل» ذهن است.
در این قسمت به نحوی از شروع اطاعت از خدا سخن گفته شده که گویی شخص جسما رو به خدا میکند.
این به معنای آن نیست که خدا فقط آنها را از نظر جسمانی شفا میدهد. او آنها را از نظر روحانی نیز شفا میدهد.
پولس صحبت خود با رهبران یهودی در روم را تمام میکند.
در این قسمت به نحوی از پیغام خدا در مورد چگونگی نجات مردم سخن گفته شده که گویی جسمی است که فرستاده میشود. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا رسول[قاصد] خود را به امتها میفرستد تا به آنها بگوید که چگونه آنها را نجات میدهد»
«برخی از آنها گوش میدهند.» جواب امتها خلاف جوابی خواهد بود که یهودیان تا آن موقع به این پیغام دادهاند.
لوقا داستان پولس در کتاب اعمال را به پایان میرساند.
اینجا «ملکوت خدا» اشاره به حکومت خدا به عنوان پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «او در مورد حکومت خدا در مقام پادشاه، موعظه میکرد» یا «او در مورد ظاهر شدن خدا به عنوان پادشاه، موعظه میکرد»
1پولُس، غلام عیسی مسیح و رسول خوانده شده و جدا نموده شده برای انجیل خدا،2که سابقاً وعدهٔ آن را داده بود به وساطت انبیای خود در کتب مقدّسه،3دربارهٔ پسر خود که بحسب جسم از نسل داود متولّد شد،4و بحسب روح قدّوسیّت، پسر خدا به قوّت معروف گردید از قیامت مردگان، یعنی خداوند ما عیسی مسیح،5که به او فیض و رسالت را یافتیم برای اطاعت ایمان در جمیع امّتها بهخاطر اسم او،6که در میان ایشان شما نیز خوانده شده عیسی مسیح هستید،7به همه که در روم محبوب خدا و خوانده شده و مقدّسید، فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.8اوّل شکر میکنم خدای خود را به وساطت عیسی مسیح دربارهٔ همگی شما که ایمان شما در تمام عالم شهرت یافته است؛9زیرا خدایی که او را به روح خود در انجیل پسرش خدمت میکنم، مرا شاهد است که چگونه پیوسته شما را یاد میکنم،10و دائماً در دعاهای خود مسألت میکنم که شاید الآن آخر به ارادهٔ خدا سعادت یافته، نزد شما بیایم.11زیرا بسیار اشتیاق دارم که شما را ببینم تا نعمتی روحانی به شما برسانم که شما استوار بگردید،12یعنی تا در میان شما تسلّی یابیم از ایمان یکدیگر، ایمان من و ایمان شما.13لکن ای برادران، نمیخواهم که شما بیخبر باشید از اینکه مکرّراً ارادهٔ آمدن نزد شما کردم و تا به حال ممنوع شدم تا ثمری حاصل کنم در میان شما نیز چنانکه در سایر امّتها.14زیرا که یونانیان و بَرْبِریان و حکما و جهلا را هم مدیونم.15پس همچنین بقدر طاقت خود مستعدّم که شما را نیز که در روم هستید بشارت دهم.16زیرا که از انجیل مسیح عار ندارم چونکه قوّت خداست، برای نجات هر کس که ایمان آورد، اوّل یهود و پس یونانی،17که در آن عدالت خدا مکشوف میشود، از ایمان تا ایمان، چنانکه مکتوب است که عادل به ایمان زیست خواهد نمود.18زیرا غضب خدا از آسمان مکشوف میشود بر هر بیدینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز میدارند.19چونکه آنچه از خدا میتوان شناخت، در ایشان ظاهر است زیرا خدا آن را بر ایشان ظاهر کرده است.20زیرا که چیزهای نادیدهٔ او، یعنی قوّت سَرْمَدی و اُلوهیّتش از حین آفرینش عالم بهوسیلهٔ کارهای او فهمیده و دیده میشود تا ایشان را عذری نباشد.21زیرا هر چند خدا را شناختند، ولی او را چون خدا تمجید و شکر نکردند بلکه در خیالات خود باطل گردیده، دل بیفهم ایشان تاریک گشت.22ادّعای حکمت میکردند و احمق گردیدند.23و جلال خدای غیرفانی را به شبیه صورت انسان فانی و طیور و بهایم و حشرات تبدیل نمودند.24لهذا خدا نیز ایشان را در شهوات دل خودشان به ناپاکی تسلیم فرمود تا در میان خود بدنهای خویش را خوار سازند،25که ایشان حقّ خدا را به دروغ مبدّل کردند و عبادت و خدمت نمودند مخلوق را به عوض خالقی که تا ابدالآباد متبارک است. آمین.26از این سبب خدا ایشان را به هوسهای خباثت تسلیم نمود، به نوعی که زنانشان نیز عمل طبیعی را به آنچه خلاف طبیعت است تبدیل نمودند.27و همچنین مردان هم استعمال طبیعی زنان را ترک کرده، از شهوات خود با یکدیگر سوختند. مرد با مرد مرتکب اعمال زشت شده، عقوبت سزاوار تقصیر خود را در خود یافتند.28و چون روا نداشتند که خدا را در دانش خود نگاه دارند، خدا ایشان را به ذهن مردود واگذاشت تا کارهای ناشایسته بجا آورند.29ممّلو از هر نوع ناراستی و شرارت و طمع و خباثت؛ پُر از حسد و قتل و جدال و مکر و بدخویی؛30غمّازان و غیبتکنندگان و دشمنان خدا و اهانتکنندگان و متکبّران و لافزنان و مُبْدِعان شرّ و نامطیعانوالدین؛31بیفهم و بیوفا و بیالفت و بیرحم.32زیرا هر چند انصاف خدا را میدانند که کنندگان چنین کارها مستوجب موت هستند، نه فقط آنها را میکنند بلکه کنندگان را نیز خوش میدارند.
نخستین آیه نوعی معرفی است. افراد در منطقه مدیترانه باستان، اغلب نامههای خود را به این روش آغاز میکردند. این نوع از آغازکردن نامه، گاهی «معرفی و احوالپرسی آغاز نامه» خوانده میشد.
در این بخش، هنگامی که پولس از «انجیل» مینویسد (آیههای ۱، ۲، ۹ ، ۱۵ ، ۱۶ ، ۱۷) ، به پیام رستگاری خدا برای انسانها، به واسطه قربانی شدن عیسی بر روی صلیب، اشاره میکند.
این بخش کتاب رومیان، از تصویر برداشت محصول، برای سخن گفتن از اعمال نیک مسیحیان رومی به واسطه ایمان آنها به آنچه پولس درباره عیسی به آنها گفته است، بهره میگیرد.
و و را ببینید)
این بخش توضیح دهنده این حقیقت است که هیچ کس در پیشگاه خدا عذری ندارد. همه ما درباره خدای حقیقی، یهوه، بخاطر آفریدههایش در پیرامون خود، آگاهیم. به خاطر گناه ما و طبیعت گناهکارمان، به صورتی منصفانه هر فردی مستحق خشم خدا است.برای کسانی که به عیسی ایمان دارند، این خشم، با مرگ او بر روی صلیب، آرام گرفت.
و را ببینید)
بسیاری از پژوهشگران عبارات «خدا ایشان را واگذاشت» و «خدا آنان را رها کرد» را از نظر خداشناسی مهم میبینند. در هر دو مورد، این به معنای این است که خدا از تلاش برای آموزاندن راه درست به این افراد دست برداشت و به آنها اجازه داد تا هرچه میخواهند بکنند، اگرچه که، هر آنچه می کنند شریرانه باشد.
این بخش در خود ایدههای دشواری دارد. روش نوشتاری پولس ترجمه بسیاری از عبارات در این بخش را دشوار میسازد. ممکن است لازم باشد که مترجم از ترجمه UDB برای درک معنای عبارات، بهره گرفته و سپس آنها را به روشی که برای درک افراد آسان باشد ترجمه کند. برخی از عبارات دشوار عبارتند از: «اطاعت ایمان»، «که او را با روح خود خدمت میکنم»، «از ایمان به ایمان» و «جلال خدای غیر فانی را با تصویری در شباهت انسان فانی تعویض کردند».
ممکن است در زبان شما روشی خاص برای معرفی نویسنده یک نامه وجود داشته باشد.همچنین ممکن است نیاز باشد که در همین آیه بگویید که دریافت کنندگان نامه پولس چه کسانی بودند(رومیان ۱: ۷). ترجمهیِ جایگزین: «من، پولس این نامه را نوشتم. من ... »
(آدرس را ببینید)
می توانید این را به صورت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مسیح. خدا مرا خواند تا یک رسول باشم ومن را برگزید تا به دیگران درباره انجیل سخن بگویم»
(آدرس را ببینید)
برگزیده یا منصوب شده خدا برای فرزندی او، خدمتگزاری او و اعلام پیام او برای نجات به واسطه عیسی
خدا به قومش وعده داده بود که پادشاهیاش را برقرار خواهد ساخت. او به انبیا گفت که این وعدهها را در کُتب مقدس بنویسند.
این به «انجیل خدا» اشاره میکند، خبر خوشی که خدا وعده داده بود که پسرش را به جهان خواهد فرستاد.
این عنوانی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «جسم» به تنِ جسمانی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: « که بنا به طبیعت جسمانی نواده داوود است» یا «که در خاندان داوود متولد گشت»
(آدرس را ببینید)
ضمیر سوم شخص در اینجا به عیسی مسیح اشاره میکند. میتوان این را به شکل معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا با قدرت اعلام نمود که او پسر خدا باشد»
(آدرس را ببینید)
«با برخیزاندیش از میان آنانی که مردهاند». این اصطلاح، از همه مردگان با هم در جهان زیرین سخن میگوید، و دوباره به زندگی برگشتن به رستاخیزی از میان آنان تشبیه شده است.
اشارهای است به روحالقدس
در اینجا پولس از التزام خود به موعظه سخن میگوید.
خدا عطیه رسالت را به پولس داده است. میتوانید این را به صورت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا سبب گشت که من رسول باشم. این امتیازی ویژه است».
(آدرس را ببینید)
پولس از واژه «نام»[در متن قدیم «اسم»] به عنوان کنایهای در اشاره به عیسی بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «برای تعلیم اطاعت از روی ایمان به او به همه ملتها»
(آدرس را ببینید)
میتوانید این را به شکل معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این نامه را به همه شما در روم که خدا دوستتان دارد و برای این برگزیده تا قوم او گردید، مینویسم»
(آدرس راببینید)
میتوانید این را به شکل معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا شما را فیض و آرامش عطا کُند» یا «باشد که خدا شما را برکت داده و آرامش درون عطا کند»
(آدرس را ببینید)
واژه «پدر» در اینجا عنوانی مهم برای خدا است.
(آدرس را ببینید)
دنیایی که پولس و خوانندگان نامه او آن را میشناختند و توانایی سفر در آن را داشتند، که همان امپراتوری روم بود.
پولس بر این نکته تاکید میکند که او مشتاقانه برای آنها دعا میکند و خدا او را به وقتِ دعا دیده است. اغلب اوقات واژه «زیرا» ترجمه نشده رها میگردد.
روح یک فرد بخشی از او است که میتواند خدا را بشناسد و به او ایمان داشته باشد.
این خبر خوشِ (انجیل) کتابمقدس که پسرِ خدا، خودش را بعنوان نجات دهنده جهان داده است.
این عنوانی مهم برای عیسی، پسرِ خدا است.
(آدرس را ببینید)
«من با خدا درباره شما سخن میگویم»
«همیشه دعا میکنم، از خدا میخواهم که...اگر موفق گردم...به دیدار شما بیایم»
«به هر شکلی که خدا اجازه دهد»
«سرانجام» یا «بالاخره»
«اکنون، زیرا خدا به آن مایل است»
پولس به ادامه جملات ابتدایی خود به مردم روم با نوشتن اشتیاقش به دیدار رودررو با آنها میپردازد.
«زیرا به راستی خواهان دیدار شمایم»
پولس خواهان تقویت روحانی مسیحیان رومی است. ترجمه جایگزین: «برخی عطایا که به رشد روحانی شما کمک خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
میتوانید این را به شکل معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: « منظور من این است که از خودمان میخواهم یکدیگر را با مشارکت تجربهیِ ایمانی خود به عیسی تشویق کنیم»
(آدرس را ببینید)
پولس بر این نکته تاکید میکند که او میخواست آنها از این موضوع اطلاع داشته باشند. میتوانید این جمله را که به فُرم منفی در منفی است، به شکل مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میخواهم شما بدانید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا این به معنای افراد مسیحی، شامل هم مردان و هم زنان است.
میتوانید این را به شکل معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چیزی همواره مانع من شده است»
(آدرس را ببینید)
واژه «محصول»[در متن قدیم «ثمره»] استعارهای است معرف مردمی در روم، که پولس میخواست به انجیل ایمان بیآورند. ترجمه جایگزین: «تا افراد بیشتری از شما به عیسی ایمان بیآورید»
(آدرس را ببینید)
غیریهودیان در دیگر نواحی که او به آنجا رفته بود
با استفاده از استعاره«مدیون»، پولس از وظیفه خود در خدمت به خدا به گونهای سخن میگوید گویا او بدهکاری مالی به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «میباید انجیل را به نزد ... ببرم» (آدرس را ببینید)
این صفحه عامدانه خالی نگاه داشته شده است.
میتوانید این را به صورت مثبت ترجمه کنید. معانی محتمل عبارتند از ۱) پولس از ایمان به انجیل شرمنده نیست زیرا میداند که آن بر حق است. ترجمه جایگزین: «من به انجیل اعتماد دارم» ۲)پولس از موعظه انجیل شرمنده نیست زیرا میداند که برحق است. ترجمه جایگزین: «با اطمینان انجیل را موعظه میکنم»
در اینجا «ایمان آورد» به معنای این است که فرد به مسیح ایمان داشته باشد.[یا «فرد به مسیح توکل داشته باشد»، ترجمه کلمه به کلمه میشود «فرد اعتماد خود را بر مسیح بگذارد!» که با دستور و معانی فارسی سازگاری ندارد] ترجمه جایگزین: «این از طریق انجیل است که خدا قدرتمندانه افرادی را که به مسیح ایمان دارند را نجات میدهد»
(آدرس را ببینید)
«برای یهودیان و همچنین برای یونانیان»[یا «برای افراد یهودی و نیر برای افراد یونانی»]
در اینجا «نُخُست»[در متن قدیم «اول»] به معنای آمدن پیش از بقیه در ترتیب زمانی است.
در اینجا «آن» به انجیل اشاره میکند. پولس چرایی اعتماد مطلق خود به انجیل را شرح میدهد.
پولس پیام انجیل را به شیئی که خدا بصورت فیزیکی به افراد نشان میدهد تشبیه میکند. میتوانید این عبارت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا به ما گفته است که از آغاز تا پایان، مردمان با ایمان پارسا شمرده میشوند»
(آدرس را ببینید)
این عبارت را میتوان به شکل معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چنانچه کسی در کُتُبمقدس نوشته است»
(آدرس راببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) واژههایِ «به ایمان» توصیف کننده واژه«عادل»[پارسا] است و آن کسانی که به واسطهیِ ایمان، دارای این ویژگی هستند زنده خواهند ماند، یا ۲) واژههای «به ایمان» توصیف کنده «زیست خواهد نمود» است و آن کسانی که پارسا هستند با ایمان زندگی خواهد کرد.
واژه «عادل»[پارسا] را میتوان بصورت یک صفت نوشت. ترجمه جایگزین: «مردمان عادل[پارسا]» یا «افرادی که عادل[پارسا] هستند» (آدرس راببینید)
پولس خشم عظیم خدا بر انسان گناهکار را آشکار میکند.
این را میتوان صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا میزان خشم خود را نشان میدهد»
(آدرس را ببینید)
پولس برای نشان دادن این که او در حال توضیح این مطلب است که چرا مردم درستیِ آنچه او دررومیان ۱: ۱۷ گفته است را میدانند، از واژه «زیرا» استفاده میکند.
واژههای «بیخدایی»[«بیدینی» در متن قدیم] و «ناپارسایی»[«ناراستی» در متن قدیم] هر دو اسمِ معنی هستند که قابل بیان در قالب صفتهای «بیخدا»[«بیدین» بر اساس متن قدیم] که توصیف کنندهی افراد و«ناپارسا»[«ناراست» بر اساس متن قدیم] که توصیف کننده اعمال آن افراد است، هستند. این اسامی کنایه از افرادی است که خدا از ایشان خشمگین است. این قابل ترجمه به صورت معلوم است. ترجمه جایگزین: «خدا از آسمان میزان خشم خود از مردمان را آشکار میکند، زیرا آنها مردمی بیخدا[«بیدین» بر اساس متن قدیم] هستند و اعمالِ غیرپارسایانه[«ناراست» بر اساس متن قدیم] به جا میآورند»
(آدرس و را ببینید)
در اینجا «راستی» به اطلاعات درست درباره خدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اطلاعات درست درباره خدا را پنهان میکنند» (آدرس را ببینید)
میتوان این را به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنها از آنچه میتوانند به وضوح ببینند، میتوانند درباره خدا به شناخت برسند» (آدرس را ببینید)
در اینجا «بر ایشان آشکار کرد» به این معنی است که خدا حقیقت خودش را به آنها نشان داده است.ترجمهیِ جایگزین: «زیرا خدا به همگان نشان داده است که او به چه سان است»
(آدرس را ببینید)
پولس چنان از درک مردم از صفات غیرمحسوس خدا سخن میگوید که گویی مردمان آن صفات را به چشم دیده اند. این قابل ترجمه کردن به صورت معلوم است. ترجمه جایگزین: «زیرا مردمان به وضوح صفات نادیدنی خدا، مانند قدرت ابدی و سرشت الهی او را درک کردهاند»
(آدرس و را ببینید)
«همه صفات و مشخصات خدا» یا «هرآنچه درباره خدا که او را خدا میسازد»
این به آسمانها و زمین و هر آنچه در آنها است، اشاره میکند
این قابل ترجمه به صورت معلوم است. ترجمه جایگزین: «به واسطه چیزهایی که خدا آفریده است» یا «زیرا مردمان چیزهایی را که خدا آفریده است دیدهاند»
(آدرس را ببینید)
« تا آنان هرگز نتوانند بگویند که نمیدانستیم»
«شروع به اندیشیدن به چیزهای نابخردانه کردند»
در اینجا «تاریکی» استعارهای است معرف عدم درک افراد. وهمچنین، «دل» نیز کنایه از ذهن یا شخصیت درونی یک فرد است. ترجمه جایگزین: « ایشان از درک آنچه خدا راغب است بدانند، عاجز گشتند»
(آدرسهای و را ببینید)
«در حالی که ادعا میکردند دانا هستند، نادان گشتند»
افرادی که در رومیان ۱: ۱۸ به آنها اشاره میشود
«این حقیقت که خدا پرجلال است و هرگز نخواهد مرد را با... معاوضه کردند»
«از دوست داشتن جلال خدای جاویدان دست برداشتند و در عوض پرستش بتهایی شبیه...را برگزیدند»
«انسانها که میرا هستند»
«یا آنها که شبیه پرندگان، وحوش یا خزندگان بودند»
«از آنجا که آنچه گفتم درست است»
«خدا... اجازه داد تا ایشان ...»
ضمایر فوق به افرادی که در رومیان ۱: ۱۸ از آنها سخن گفته شده اشاره دارد.
در اینجا «شهوات دل خودشان» کنایه است که معرف کارهای شریرانهای است که آنها به انجام آن مایلند. ترجمه جایگزین: «اعمال ناپاک غیراخلاقیای که آنها به شدت به آن راغب هستند»
(آدرس را ببینید)
این یک حسن تعبیر است و به این معنا است که آنها دست به اعمال جنسی غیراخلاقی زدند. میتوان این را به شکل معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «و آنها دست به اعمال منافیعفت و حقارتآمیز زدند»
(آدرس و را ببینید)
این واژه به آن افرادی که در رومیان ۱: ۱۸ ذکرشان رفته، اشاره دارد.
در اینجا «مخلوق» به آنچه خدا آن را خلق کردهاست اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها اشیایی را که خدا آفریده است پرستش کردند» (آدرس را ببینید)
«به جای اینکه»
«به دلیل بتپرستی و گناهان جنسی»
«خدا اجازه داد تا ایشان ... شوند»
«تمایلات جنسی شرمآور»
«...تسلیم نمود. به عنوان مثال، زنانشان...»
ایده روابطی «که غیر طبیعی است» یک حُسنِ تعبیر از بیاخلاقی جنسی است. ترجمه جایگزین: «بر خلاف روشی که خدا طرح نموده به روابط جنسی پرداختند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «روابط طبیعی» یک حسن تعبیر برای روابط جنسی است. ترجمه جایگزین: «بسیاری از مردان از تمایل جنسی طبیعی به زنان دست کشیدند»
(آدرس را ببینید)
«نسبت به مردان دیگر میل جنسی شدیدی احساس کردند»
«با مردان دست به اعمالی شرمآور زدند، گرچه از آن شرم نداشتند و آنها...»
«...و خدا عادلانه آنها را برای خطایی که انجام دادند مجازات کرد»
خطای اخلاقی و نه عدم درک درست حقایق
«به این نیاندیشیدند که شناخت خدا لازم است»
این واژهها به افرادی که در رومیان ۱: ۱۸ از آنها سخن گفته شده است، اشاره دارد.
در اینجا «ذهن فاسد»[مردودو فرومایه] به معنای ذهنی است که تنها به مسایل غیراخلاقی میاندیشد. ترجمهیِ جایگزین: «خدا گذاشت تا ذهنهایشان که با افکار غیراخلاقی و بیارزش آن را پر کرده بودند، کاملاً اختیار آنها را در دست بگیرد»
(آدرس را ببینید)
«ننگین» یا «گناهآلود»
میتوانید این را به شکل معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها در دلشان میل شدیدی به هر نوع... دارند» یا «آنها میل شدیدی به انجام اعمال ... دارند»
(آدرس را ببینید)
«بسیاری پیوسته به دیگر افراد حسودی میکنند...بسیاری دائماً میل به قتل مردم دارند...میل به ایجاد بحث و جدل در میان مردم...میل به فریب دیگران...میل با نفرت درباره دیگران سخن گفتن»
یک «تهمتزننده»[غیبت کننده] چیزهای نادرستی درباره فردی دیگر در راستای آسیب زدن به شهرت آن فرد میگوید.
«در اندیشه راههای نو برای انجام اعمال شریرانه در حق دیگران»
«میدانند خدا خواهان چگونه زندگی برای آنهاست و که»
در اینجا «کنندگان» به انجام پیوسته یا از روی عادت کارهای شریرانه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که آنهایی که به انجام این کارهای گناهآلود ادامه میدهند»
(آدرس را ببینید)
«مستحق مرگ هستند»
«این گونه کارهای شریرانه»
به تداوم در انجام کارهای شریرانه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «که به انجام کارهای شریرانه ادامه میدهند»
(آدرس را ببینید)
1لهذا ای آدمی که حکم میکنی، هر کهباشی عذری نداری زیرا که به آنچه بر دیگری حکم میکنی، فتوا بر خود میدهی، زیرا تو که حکم میکنی، همان کارها را به عمل میآوری.2و میدانیم که حکم خدا بر کنندگانِ چنین اعمال بر حقّ است.3پس ای آدمی که بر کنندگانِ چنین اعمال حکم میکنی و خود همان را میکنی، آیا گمان میبری که تو از حکم خدا خواهی رست؟4یا آنکه دولت مهربانی و صبر و حلم او را ناچیز میشماری و نمیدانی که مهربانی خدا تو را به توبه میکشد؟5و بهسبب قساوت و دل ناتوبهکار خود، غضب را ذخیره میکنی برای خود در روز غضب و ظهور داوری عادله خدا6که به هر کس برحسب اعمالش جزا خواهد داد،7امّا به آنانی که با صبر در اعمال نیکو طالب جلال و اکرام و بقایند، حیات جاودانی را؛8و امّا به اهل تعصّب که اطاعت راستی نمیکنند بلکه مطیع ناراستی میباشند، خشم و غضب9و عذاب و ضیق بر هر نَفْس بشری که مرتکب بدی میشود، اوّل بر یهود و پس بر یونانی؛10لکن جلال و اکرام و سلامتی بر هر نیکوکار، نخست بر یهود و بر یونانی نیز.11زیرا نزد خدا طرفداری نیست،12زیرا آنانی که بدون شریعت گناه کنند، بیشریعت نیز هلاک شوند و آنانی که با شریعت گناه کنند، از شریعت بر ایشان حکم خواهد شد.13از آن جهت که شنوندگانِ شریعت در حضور خدا عادل نیستند بلکه کنندگانِ شریعت عادل شمرده خواهند شد.14زیرا هرگاه امّتهایی که شریعت ندارند کارهای شریعت را به طبیعت بجا آرند، اینان هرچند شریعت ندارند، برای خود شریعت هستند،15چونکه از ایشان ظاهر میشود که عمل شریعت بر دل ایشان مکتوب است و ضمیر ایشان نیز گواهی میدهد و افکار ایشان با یکدیگر یا مَذِمَّت میکنند یا عذر میآورند،16در روزی که خدا رازهای مردم را داوری خواهد نمود به وساطت عیسی مسیح برحسب بشارت من.17پس اگر تو مُسَمّیٰ به یهود هستی و بر شریعت تکیه میکنی و به خدا فخر مینمایی،18و ارادهٔ او را میدانی و از شریعت تربیت یافته، چیزهای افضل را میگزینی،19و یقین داری که خود هادی کوران و نور ظلمتیان20و مُؤَدِّب جاهلان و معلّم اطفال هستی و در شریعت صورت معرفت و راستی را داری،21پس ای کسی که دیگران را تعلیم میدهی، چرا خود را نمیآموزی؟ و وعظ میکنی که دزدی نباید کرد، آیا خود دزدی میکنی؟22و از زنا کردن نهی میکنی، آیا خود زانی نیستی؟ و از بتها نفرت داری، آیا خود معبدها را غارت نمیکنی؟23و به شریعت فخر میکنی، آیا به تجاوز از شریعت خدا را اهانت نمیکنی؟24زیرا که بهسبب شما در میان امّتها اسم خدا را کفر میگویند، چنانکهمکتوب است.25زیرا ختنه سودمند است هرگاه به شریعت عمل نمایی. امّا اگر از شریعت تجاوز نمایی، ختنه تو نامختونی گشته است.26پس اگر نامختونی، احکام شریعت را نگاه دارد، آیا نامختونیِ او ختنه شمرده نمیشود؟27و نامختونیِ طبیعی هرگاه شریعت را بجا آرد، حکم خواهد کرد بر تو که با وجود کتب و ختنه از شریعت تجاوز میکنی.28زیرا آنکه در ظاهر است، یهودی نیست و آنچه در ظاهر در جسم است، ختنه نی.29بلکه یهود آن است که در باطن باشد و ختنه آنکه قلبی باشد، در روح نه در حرف که مدح آن نه از انسان بلکه از خداست.
این باب به جای مسیحیان رومی کسانی را خطاب قرار میدهد که بر دیگران «داوری[حکم]» میکنند و به عیسی ایمان ندارند.
and )
این عبارت ارجاع به باب ۱ دارد و در واقع به نحوی از تعالیم باب ۱ نتیجه گیری میکند. این عبارت توضیح میدهد که چرا همه جهانیان باید خدای راستین را پرستش کنند.
کسانی که سعی بر اطاعت از شریعت دارند، طبق تلاش خود برای انجام چنین کاری پارسا شمرده نخواهند شد. کسانی که به واسطه ایمان به مسیح پارسا شمرده میشوند با اطاعت از فرامین خدا نشان میدهند که ایمان آنها حقیقی است.
and )
پولس در این باب از چندین پرسش بدیهی استفاده میکند. ظاهراً هدف او از این پرسشها این است که خوانندگان را به دیدن گناهانشان وا دارد تا به عیسی ایمان آورند و به او توکل نمایند.
and and )
«حیات جاودانی را [خواهد داد]» در آیه هفت و در چنین موقعیتی جملهای فرضی است. اگر کسی بتواند زندگی بینقصی داشته باشد زندگی ازلی را پاداش خواهد گرفت. ولی فقط عیسی قادر بود زندگی کاملی داشته باشد.
پولس در آیه ۱۷- ۲۹ موقعیت فرضی دیگری را نیز ارائه میدهد. او در این قسمت توضیح میدهد حتی کسانی که خالصانه در تلاش برای اطاعت از شریعت موسی هستند نیز به خاطر شکستن شریعت گناهکار به حساب میآیند. در زبان انگلیسی گفته میشود که فرد از «کلام» شریعت پیروی کرده ولی نتوانسته از «روح» یا اصول کلی شریعت پیروی کند.
این قسمت در مواردی میتواند به نحوی سادهتر ترجمه شود. ولی اغلب نسبتاً به شکلی ناخوشایند ترجمه میشود چون وقتی پولس «کسانی که حکم میکنند» را خطاب قرار میدهد در عین حال میگوید که همه مردم حکم میکنند. این قسمت را میتوانید به «کسانی که داوری میکنند (و همه داوری میکنند)» ترجمه کنید.
پولس قبلاً گفته بود که همه مردم گناهکار هستند و باز به خوانندگانش یادآور میشود که همه بدکار هستند.
کلمه «لهذا» بخش جدیدی از نامه را نشانگذاری میکند. این نتیجهگیریای است بر طبق آنچه پولس در رومیان ۱: ۱- ۳۲ گفته است. ترجمه جایگزین: «از آنجا که خدا آنها را که پیوسته گناه میکنند مجازات میکند، قطعاً گناهان تو را نمیبخشد»
نگارش پولس در این قسمت به گونهای است که گویی فردی یهودی را خطاب قرار میدهد، فردی که با او در حال بحث است. پولس با استفاده از چنین روشی به مخاطبین خود تعلیم میدهد. تعلیم او در مورد مجازات شدن کسانی است که پیوسته گناه میکنند. خدا چنین افرادی را مجازات خواهد کرد، چه یهودی و چه غیر یهودی.
مشتقات «تو» مفرد هستند.
«عذری نداری. تو فقط یک انسان هستی، با این حال دیگران را داوری میکنی و میگویی آنها لایق مجازات خدا هستند. ولی فقط خود را داوری میکنی چون همچون آنها اعمالی شرورانه انجام میدهی»
شناسه مستتر فاعلی در فعل شامل مسیحیان و همچنین یهودیان غیر مسیحی میشود.
پولس در این قسمت به نحوی از داوری خدا سخن گفته که گویی موجودی زنده است و میتواند بر مردم «سقوط» کند. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را به راستی و عدل داوری میکند»
«کسانی که چنین اعمال شرورانهای انجام میدهند»
«پس این را در نظر داشته باش» یا «بنابراین، این را در نظر داشته باش»
«به آنچه میخواهم به تو بگویم فکر کن»
از عبارت «تو، هرکس که هستی» یا «تو،» (با کاما) استفاده کنید، و در ادامه آن کلمهای که به نوع بشر اشاره دارد را بیاورید.
«تویی که میگویی فلانی لایق مجازات خداست اما در همان حال اعمال شرورانه[بدکاری] مشابهی را انجام میدهی»
این جمله در قالب سوال بیان شده تا بر آنچه میگوید تاکید بیشتر کند. شما میتوانید این سوال را در قالب جملهای منفی با لحنی جدی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «قطعاً از داوری خدا نخواهید گریخت!»
این جمله در قالب سوال بیان شده تا بر آنچه میگوید تاکید بیشتری کند. این جمله را میتوانید در قالب جمله خبری و به لحنی قوی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نباید طوری رفتار کنی که گویی نیکویی خدا و انتظار صبورانه او برای توبه هرکس به واسطه نیکوییاش بیاهمیت است!»
«دولت...و صبر...را بیاهمیت مشمار» یا «صبر را...نیک به حساب نمیآوری»
این جمله در قالب سوال بیان شده تا بر آنچه میگوید تاکید بیشتری کند. شما میتوانید این سوال را در قالب جملهای منفی و با لحنی جدی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باید بدانی که خدا به تو نیکویی خود را نشان میدهد تا توبه کنی!»
پولس همچنان به مردم یادآوری میکند که همه فاسدند.
پولس با به کار بردن استعاره، شخصی که از اطاعت خدا سر باز میزند را با جسمی سخت مانند سنگ، مقایسه میکند. او همچنین از «دل» استفاده میکند که کنایه از ذهن یا باطن شخص است. ترجمه جایگزین: «چون نخواستی گوش دهی و توبه کنی»
در این قسمت از حالت دوگانه استفاده شده که میتوانید آن را «دل ناتوبه کار» ترجمه کنید.[در فارسی انجام شده]
عبارت «ذخیره میکنی» به طور ضمنی اشاره به استعارهای دارد. این استعاره اغلب به شخصی اشاره میکند که گنجی برای خود جمع میکند و آن را در جایی امن میگذارد. پولس میگوید چنین شخصی به جای گنج، در اصل مجازات خدا را برای خود جمع میکند. هرچه توبه خود را به تعویق اندازند، شدت مجازات آنها بیشتر میشود. ترجمه جایگزین: «مجازات خود را بدتر میکنی»
هر دوی این عبارات به یک روز اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا به همه نشان میدهد که خشمگین است و همه را عادلانه قضاوت میکند.»
«پاداشی منصفانه یا مجازات»
«هر شخص طبق آنچه که آن شخص انجام داده»
سعی بر گرفتن دارند.
میخواهند خدا آنها را جلال دهد و اکرام کند و نمیخواهند هرگز مرگ به سراغ آنها آید.
این قسمت اشاره به فساد جسمانی دارد نه اخلاقی.
«خودخواه» یا «فقط نگران آنچه هستند که آنها را خوشحال میکند»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. دومین عبارت، شدت بیشتری به اولی میبخشد.
«خشم» و «غضب» اساساً یک معنا دارند و جهت تاکید بر خشم خدا استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «خدا خشم مهیب خود را نشان میدهد»
«خشم» کنایه است و اشاره به مجازات شدید شریران توسط خدا دارد.
با اینکه این قسمت به شخص بدکار غیر مذهبی اشاره دارد، ولی پولس اجمالاً میگوید که یهود و غیر یهود در حضور خدا بدکار و فاسد به حساب میآیند.
«عذاب» و «ضیق» اساساً یک معنا دارند و بر شدت مجازات خدا تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «مجازاتی مهیب بر»
پولس از کلمه «نَفْس» استفاده میکند تا به کل شخص اشاره کند. در این قسمت از آرایه ادبی جزگویی استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «بر هر شخص»
«مرتب چنین کارهایی انجام داده است»
«بدی...او اول یهودیان را داوری میکند وسپس غیر یهودیان را»
معانی محتمل: ۱) «اولی در نوبت» یا ۲) «قطعاً»
«ولی خدا تمجید، جلال و آرامی را خواهد داد»[ولی خدا تمجید خواهد کرد و جلال و آرامی میدهد]
«مرتب آنچه نیکو است را انجام میدهد»
«نیکوکار. خدا اول یهودیان را پاداش میدهد و بعد غیر یهودیان»
این قسمت را باید مانند رومیان ۲: ۹ ترجمه کنید.
این قسمت را میتوانید به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا با همه یک شکل رفتار میکند»
«زیرا همه آنهایی که گناه...کردهاند»
پولس عبارت «بدون شریعت» را تکرار میکند تا بر بیاهمیتی اطلاع داشتن از شریعت موسی تاکید کند. اگر گناه کنند خدا آنها را داوری خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «بدون اطلاع از شریعت موسی ، قطعاً از نظر روحانی خواهند مرد»
«کسانی که گناه کردهاند»
خدا گناهکاران را طبق شریعت داوری میکند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «و کسانی که شریعت موسی را نمیدانند، طبق همان شریعت توسط خدا داوری میشوند»
پولس به سخن گفتن ادامه میدهد. او به خوانندگان خود میگوید که اطاعت بینقص از شریعت حتی برای کسانی که هرگز شریعت نداشتهاند الزامی است.
«شریعت» اشاره به شریعت موسی دارد. ترجمه جایگزین: «فقط کسانی که شریعت را میشنوند...نیستند»
«کسانی که خدا عادل[پارسا] میشمرد»
«بلکه کسانی هستند که از شریعت موسی اطاعت میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا خواهد پذیرفت»
این آیه شروع وقفه در موضوع اصلی بحث پولس است که در این خلال اطلاعات بیشتری را ارائه میدهد. اگر در زبان خود روشی برای نشانگذاری چنین وقفهای دارید، میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید.
این اصطلاح یعنی که چنین افرادی به طور طبیعی از شریعت خدا اطاعت میکنند. ترجمه جایگزین: «شریعت خدا از پیش در آنهاست... در واقع شریعت را ندارند. »
«شریعت» اشاره به شریعت موسی دارد. ترجمه جایگزین: «شریعتی که خدا به موسی داده را ندارند»
این آیه پایان وقفه در موضوع اصلی بحث پولس است که در این خلال به خوانندهاش اطلاعاتی بیشتری ارائه میدهد. اگر در زبان خود روشی برای نشانگذاری چنین وقفهای دارید، میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید.
« آنها با اطاعت طبیعی از شریعت نشان میدهند»
«دل» کنایه از افکار یا باطن شخص است. «بر دل ایشان مکتوب» است کنایه از دانستن امری در ذهن است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «که خدا بر دلهای ایشان آنچه را مکتوب داشته که شریعت الزام میداند» یا «آنها میدانند خدا طبق شریعت چه عملی را از ایشان انتظار دارد»
«گواهی میدهد» اشاره به شناختی دارد که نسبت به شریعت کسب کردهاند. شریعتی که خدا بر دلهای آنها نوشته است. ترجمه جایگزین: «به آنها بگو که از شریعت نااطاعتی یا اطاعت میکنند»
این قسمت، تعلیم پولس از رومیان ۲: ۱۳ را به پایان میرساند. «وقتی خدا آنها را داوری میکند چنین میشود»
در این قسمت پولس بحثی را آغاز میکند و از محکوم شدن یهودیان طبق شریعتی که از آن اطاعت نمیکنند، سخن میگوید.
«از آنجا که خود را یهودی میدانی»
عبارت «بر شریعت تکیه میکنی» اشاره به این باور دارد که اشخاص با اطاعت از شریعت پارسا میشوند. ترجمه جایگزین: «بر شریعت موسی تکیه میکنید»
«اراده خدا را میدانید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون مردم شما را از آنچه که از شریعت درست است تعلیم دادهاند» یا «چون از شریعت آموختهاید»
«کوران» و «ظلمتیان» اشاره به کسانی دارند که شریعت را درک نمیکنند. ترجمه جایگزین: «چون شریعت را تعلیم میدهی، خود مثل راهنمای کوران هستی و برای آنان که در ظلمت گمشدهاند، مثل نور هستی»
«کسانی که خطا میکنند را تادیب میکنی»
پولس در این قسمت کسانی که از شریعت آگاهی اندک دارند را با کودکان کوچک مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی را تعلیم میدهی که شریعت را نمیدانند»
معرفت نسبت به حقیقت که در شریعت خدا به شما داده است. ترجمه جایگزین: «و مطمئن هستید که حقیقتی که خدا در شریعت به شما داده است را میدانید»
پولس با استفاده از سوال، شنوندگانش را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری و با لحنی قوی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «دیگران را تعلیم میدهی، ولی خود را تعلیم نمیدهی» یا «دیگران را تعلیم میدهی، ولی خود آنچه تعلیم میدهی را نمیکنی»
پولس با استفاده از سوال، شنوندگانش را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری با لحنی جدی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به دیگران میگویی که دزدی نکنند، ولی خود دزدی میکنی»
پولس با استفاده از سوال، شنوندگانش را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جملهای خبری و با لحنی جدی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تو به مردم میگویی مرتکب زنا نشوند، ولی خود زنا میکنی!»
پولس با استفاده از سوال، شنوندگانش را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جملهای خبری و با لحنی جدی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میگویی که از بتها متنفری، ولی از معابد سرقت میکنی!»
معانی محتمل: ۱) «آیا اقلامی را از معبد بتپرستان میدزدی و آنها را میفروشی تا سود کنی؟» یا ۲) «آیا آن پول که حق معبد اورشلیم و خدا است را دریغ میکنی؟»
پولس با استفاده از سوال، شنوندگانش را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جملهای خبری و با لحنی جدی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مدعی افتخار به شریعت هستی، ولی در عین حال از آن نااطاعتی میکنی و باعث خجالت خدا میشوی. چنین عملی بدکاری است»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «غیر یهودیان بسیاری به خدا کفر میگویند»
«اسم» کنایه است و اشاره به تمامیت خدا دارد، نه فقط نام او.
پولس به سخن گفتن در مورد محکومیت یهودیان ادامه میدهد. خدا طبق شریعت خود آنها را محکوم میکند.
«همه اینها را میگویم چون مختون بودن به نفع شماست»
«اگر از فرامینی که در شریعت آمدهاند اطاعت نکنی»
«مثل آن است که دیگر مختون نیستی»
«کسی که ختنه نشده است»
«از فرموده خدا در شریعت اطاعت میکند»
این اولین سوال از دو سوالی است که پولس میپرسد تا بر بیاهیمتی ختنه از دیدگاه خدا تاکید کند. شما میتوانید این سوال را در قالب جمله خبری و به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا او را مختون به حساب میآورد»
دومین سوال از آن دو سوال است (اولی در رومیان ۲: ۲۶) که پولس با استفاده از این دو سوال بر پارسا محسوب نشدن از طریق ختنه تاکید میکند. شما میتوانید این سوال را در قالب جمله خبری و به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن کس که جسماً ختنه نشده...شما را محکوم میکند...شریعت»
این قسمت اشاره به مناسک یهودی مانند ختنه دارد که برای مردم قابل دیدن هستند.
این قسمت اشاره به تغییرات فیزیکی دارد که هنگام ختنه در بدن مردان روی میدهد.
جز گویی از کل بدن است. ترجمه جایگزین: «بدن»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. اولین عبارت «یهود آن است که در باطن باشد» معنای عبارت دوم یعنی «ختنه آنکه قلبی باشد» را توضیح میدهد.
این قسمت اشاره به ارزشها و انگیزههای شخصی دارد که خدا او را تبدیل کرده است.
«دل» کنایه از باطن شخص است.
«حرف» جزگویی است و اشاره به کلام خدا دارد. ترجمه جایگزین: «از طریق کار روحالقدس نه به این خاطر که کلام خدا را میدانید»
این قسمت اشاره به بخش باطنی و روحانی شخص دارد که روحالقدس آن را تغییر میدهد.
1پس برتری یهود چیست؟ و یا از ختنه چه فایده؟2بسیار از هر جهت؛ اوّل آنکه بدیشان کلام خدا امانت داده شده است.3زیرا که چه بگوییم اگر بعضی ایمان نداشتند؟ آیا بیایمانی ایشان امانت خدا را باطل میسازد؟4حاشا! بلکه خدا راستگو باشد و هر انسان دروغگو، چنانکه مکتوب است، تا اینکه در سخنان خود مُصَدَّق شوی و در داوری خود غالب آیی.5لکن اگر ناراستی ما عدالت خدا را ثابت میکند، چه گوییم؟ آیا خدا ظالم است وقتی که غضب مینماید؟ بطور انسان سخن میگویم.6حاشا! در این صورت خدا چگونه عالم را داوری خواهد کرد؟7زیرا اگر به دروغ من، راستیِ خدا برای جلال او افزون شود، پس چرا بر من نیز چون گناهکار حکم شود؟8و چرا نگوییم،چنانکه بعضی بر ما افترا میزنند و گمان میبرند که ما چنین میگوییم، بدی بکنیم تا نیکویی حاصل شود؟ که قصاص ایشان به انصاف است.9پس چه گوییم؟ آیا برتری داریم؟ نه به هیچوجه! زیرا پیش ادّعا وارد آوردیم که یهود و یونانیان هر دو به گناه گرفتارند.10چنانکه مکتوب است که کسی عادل نیست، یکی هم نی.11کسی فهیم نیست، کسی طالب خدا نیست.12همه گمراه و جمیعاً باطل گردیدهاند. نیکوکاری نیست یکی هم نی.13گلوی ایشان گور گشاده است و به زبانهای خود فریب میدهند. زهر مار در زیر لب ایشان است،14و دهان ایشان پر از لعنت و تلخی است.15پایهای ایشان برای خون ریختن شتابان است.16هلاکت و پریشانی در طریقهای ایشان است،17و طریق سلامتی را ندانستهاند.18خدا ترسی در چشمانشان نیست.19الآن آگاه هستیم که آنچه شریعت میگوید، به اهل شریعت خطاب میکند تا هر دهانی بسته شود و تمام عالم زیر قصاص خدا آیند.20از آنجا که به اعمال شریعت هیچ بشری در حضور او عادل شمرده نخواهد شد، چونکه از شریعت دانستن گناه است.21لکن الحال بدون شریعت، عدالت خدا ظاهر شده است، چنانکه تورات و انبیا بر آنشهادت میدهند؛22یعنی عدالت خدا که بهوسیلهٔ ایمان به عیسی مسیح است، به همه و کلّ آنانی که ایمان آورند. زیرا که هیچ تفاوتی نیست،23زیرا همه گناه کردهاند واز جلال خدا قاصر میباشند،24و به فیض او مجّاناً عادل شمرده میشوند به وساطت آن فدیهای که در عیسی مسیح است.25که خدا او را از قبل معیّن کرد تا کفّاره باشد بهواسطهٔ ایمان بهوسیلهٔ خون او تا آنکه عدالت خود را ظاهر سازد، بهسبب فرو گذاشتن خطایای سابق در حین تحمّل خدا،26برای اظهار عدالت خود در زمان حاضر، تا او عادل شود و عادل شمارد هرکسی را که به عیسی ایمان آورد.27پس جای فخر کجا است؟ برداشته شده است! به کدام شریعت؟ آیا به شریعت اعمال؟ نی بلکه به شریعت ایمان.28زیرا یقین میدانیم که انسان بدون اعمال شریعت، محض ایمان عادل شمرده میشود.29آیا او خدای یهود است فقط؟ مگر خدای امّتها هم نیست؟ البتّه خدای امّتها نیز است.30زیرا واحد است خدایی که اهل ختنه را از ایمان، و نامختونان را به ایمان عادل خواهد شمرد.31پس آیا شریعت را به ایمان باطل میسازیم؟ حاشا! بلکه شریعت را استوار میداریم.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۴ و ۱۰- ۱۸ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
باب ۳ به این سوال پاسخ میدهد: «یهودی بودن بر غیر یهودی بودن چه مزیتی دارد؟»
and )
همه کسانی که در آسمان با خدا خواهند بود باید بینقص باشند، چون او مقدس است. هر نوع گناه، شخص را محکوم میکند.
and )
اطاعت از شریعت نمیتواند کسی را از دید خدا عادل[پارسا] سازد. اطاعت از شریعت طریقی است که شخص به آن واسطه نشان میدهد به خدا ایمان دارد. مردم معمولاً به ایمان پارسا شمرده میشوند.
and )
پولس مرتباً در این باب از پرسشهای بدیهی استفاده میکند. هدف او از به کارگیری این پرسشها این است که خوانندگان را به دیدن گناهانشان وا دارد تا به عیسی ایمان آورده و توکل[اعتماد] کنند.
پولس برتریهایی که خدا به یهودیان در شریعت خود داده است را اعلام میکند.
پولس نظراتی را ارائه میدهد که ممکن است مخاطبین او بعد از شنیدن باب ۲ داشته باشند. او به این واسطه به چنین افکاری پاسخ میدهد. ترجمه جایگزین: «برخی ممکن است بگویند، یهودی را چه سود است؟ و فایده ختنه چیست؟» یا «برخی ممکن است بگویند اگر چنین امری حقیقت است پس یهودی را سودی نیست و مختون بودن را فایدهای »
پولس به افکاری که در آیه ۱ پیش کشیده پاسخ میدهد. «بسیار از هر جهت» اشاره به عضویت در جامعه یهودیان دارد. ترجمه جایگزین: «اما یهودی بودن فایده بسیار دارد»
معانی محتمل: ۱) «اولین در نوبت» یا ۲) «قطعاً» یا ۳) «مهمتر از همه»
در این قسمت به جای «کلام خدا» در اصل از «مکاشفه» استفاده شده که اشاره به کلام و وعدههای خدا دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا کلام خود که وعدههایی برای یهودیان در بر دارد را داده است»
پولس از این سوالات استفاده میکند تا مردم را به فکر کردن وا دارد. ترجمه جایگزین: «برخی یهودیان به خدا وفادار نبودهاند. نباید نتیجه بگیریم که خدا وعده خود را تحقق نمیبخشد»
این عبارت قویاً احتمال روی دادن چنین امری را منکر میشود. شاید در زبان خود جملهای داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید. «غیر ممکن است!» یا «قطعاً نه»
«در عوض باید چنین گوییم...باشد»
خدا همیشه راستگو و بر وعدههای خود وفادار خواهد بود. ترجمه جایگزین: «خدا همیشه آنچه را وعده داده، انجام میدهد»
«هر» و «دروغگو» کلمات اغراق شدهای هستند که بر وفادار بودن خدا به وعدههای خود تاکید میکنند، همچنین نشان میدهند که خدا تنها کسی است که میتواند چنین کند. ترجمه جایگزین: «حتی اگر همه انسانها دروغگو باشند»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کتاب مقدس با آنچه میگویم موافق است»[کتاب مقدس با سخن من تطبیق دارد]
این دو عبارت یک معنا دارند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همه باید تصدیق کنند آنچه که میگویی راست است و تو همواره بر مدعیان خود پیروز خواهی شد»
پولس با به کار بردن این سوال، آنچه که برخی از مردم درباره آن بحث میکنند را مطرح میکند و خوانندگانش را به فکر کردن در مورد صحت این استدلال وا میدارد. ترجمه جایگزین: «برخی میگویند چون عدالت ما بازتابدهنده عدالت خدا است، پس خدا هنگام مجازات ما دست به ناعدالتی زده است»
«غضب» کنایه از مجازات است. ترجمه جایگزین: «تا مجازات خود را بر ما آورد» یا «تا ما را تنبیه کند»
«آنچه را میگویم که برخی از مردم میگویند» یا «برخی مردم چنین حرفهایی را میزنند»
«هرگز نباید بگوییم که خدا ناعادل است»
از آنجا که یهودیان باور دارند خدا همه مردم را داوری میکند، پولس با استفاده از این سوال نشان میدهد که استدلالهای ضد انجیل معتبر نیستند. ترجمه جایگزین: «همه میدانیم که در واقع خدا همه دنیا را داوری خواهد کرد»
«عالم» کنایه از مردمی است که در دنیا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که در دنیا زندگی میکنند»
پولس در این قسمت تصور میکند که کسی به رد کردن انجیل مسیحی ادامه میدهد. استدلال طرف مقابل بر آن است که چون گناه او عدل خدا را بازتاب میدهد، پس مثلاً اگر روزی دروغ گوید، خدا نباید هنگام داوری او را گناهکار خطاب کند.
پولس در این قسمت با استفاده از سوال، بلاهت استدلال مخالف خیالی خود را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «باید همچنین بگویم...حاصل میشود»
«همانطور که برخی به دیگران دروغ گفتهاند و مدعی شدهاند که ما میگوییم»
فقط زمانی منصفانه خواهد بود که خدا دشمنان پولس را به خاطر دروغهایی که در مورد تعالیم او گفتهاند، محکوم میکند.
پولس اجمالاً بر گناهکار بودن همه اشاره میکند، هیچکس عادل[پارسا] و جویای خدا نیست.
پولس با به کار بردن این سوالات، بر نکتهای که میگوید تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «ما یهودیان به صرف یهودی بودن نباید فکر کنیم که از داوری خدا خواهیم گریخت!»
این کلمات از جواب منفی سادهای چون «نه» قویتر هستند ولی جدیتی چون «قطعاً نه» را ندارند.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همانطور است که نبی در کلام خدا نوشته است»
هیچ کس آنچه که درست است را نمیفهمد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیفهمد چه درست است»
عبارت «طالب خدا» یعنی آن شخص سعی میکند تا با خدا رابطه داشته باشد. ترجمه جایگزین: «کسی خالصانه سعی بر ایجاد رابطه با خدا ندارد»
این اصطلاح به معنای کسانی است که حتی نمیخواهند در مورد خدا فکر کنند. آنها میخواهند از او اجتناب کنند. ترجمه جایگزین: «همه از خدا رویگردان شدند»
چون کسی نیکویی نمیکند پس همه برای خدا بیفایدهاند. ترجمه جایگزین: «همه برای خدا بیفایده هستند»
«ایشان» اشاره به «یهودیان و یونانیان» دارد که در رومیان ۳: ۹ آمده است.
«گلو» کنایه از گفتههای مردم است. «گور گشاده» استعاره است و اشاره به بوی متعفن جسد دارد، و استعارهای برای سخنان شرورانه مردم است.
«زبانها» کنایه از سخنان دروغینی است که مردم میگویند. ترجمه جایگزین: «مردم دروغ میگویند»
«زهر مار» استعاره است و اشاره به صدمه ناشی از سخنان شرورانه مردم دارد. کلمه «لب» اشاره به سخنان مردم دارد. ترجمه جایگزین: «کلام بد آنها دیگران را همچون زهر مار سمی، زخمی میکند»
«دهان» کنایه است و اشاره به سخنان شرورانه مردم دارد. «پر» اغراق است و به تلخی و لعنت سخنان مردم اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «اغلب لعن میکنند و سخنان بیرحمانه میگویند.»
«پایها» جزگویی است و به مردم اشاره دارد. کلمه «خون» استعاره است و اشاره به کشتن مردم دارند. ترجمه جایگزین: «در آسیب رساندن و کشتن مردم سریع عمل میکنند»
«ایشان» اشاره به یهودیان و یونانیان دارد که در رومیان ۳: ۹ آمدهاند.
«ایشان» اشاره به یهودیان و یونانیان دارد که در رومیان ۳: ۹ آمده است.
«هلاکت و پریشانی» استعاره است و اشاره به آسیبی دارد که این اشخاص بر دیگران وارد میکنند و سبب رنج آنها میشوند. ترجمه جایگزین: «سپس سعی میکنند که مردم را نابود کنند و سبب رنج آنها میشوند»
این کلمات اشاره به یهودیان و یونانیان در رومیان ۳: ۹ دارند.[در فارسی حذف به قرینه شده]
«چطور با دیگران در آرامی زندگی کنید.» «طریق» مسیر یا جاده است.
این کلمه اشاره به یهودیان و یونانیان در رومیان ۳: ۹ اشاره دارد.
«ترس» کنایه است و اشاره به میل به ارج نهادن خدا دارد. ترجمه جایگزین: «آنها احترامی که خدا لایق آن است را به او نمیگذارند»
پولس از شریعت به نحوی سخن میگوید که گویی زنده است و خود صدایی دارد. ترجمه جایگزین: «هر چه که شریعت میگوید...که مردم انجام دهند» یا «هر چه موسی در شریعت نوشته... برای»
«کسانی که باید از شریعت اطاعت کنند»
«دهان» جز گویی به معنای کلامی است که مردم میگویند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا هیچ کس نتواند ادلهای برای دفاع از خود آورد»
«عالم» جزگویی است که اشاره به همه مردمی دارد که در دنیا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «تا خدا بتواند اعلام کند که هر کس در جهان تقصیرکار[گناهکار] است»
در اصل از کلمه «تن» استفاده شده که اشاره به همه انسانها دارد. [در فارسی انجام شده]
معانی محتمل: ۱) «بنابراین» یا ۲) «به این خاطر است»
«وقتی کسی شریعت خدا را میداند، متوجه میشود که گناه کرده است»
کلمه «لکن» نشان میدهد که پولس مقدمه خود را به پایان رسانده و حالا نکته اصلی را بیان میکند.
«الحال» اشاره به زمانی دارد که از آن موقع عیسی به زمین آمده است.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا راهی را به آنها نشان داده تا بدون اطاعت کردن از شریعت در نظر او پارسا شمرده شوند»
«تورات و انبیا» اشاره به بخشهایی از کتاب مقدس دارند که موسی و انبیا در کتب مقدس یهودیان نوشتهاند. پولس به نحوی آنها را توصیف میکند که گویی کسانی هستند که در دادگاه شهادت میدهند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه موسی و انبیا نوشتهاند، موید این می باشند »
«عدالت» به معنای از دید خدا عادل[پارسا] بودن است. ترجمه جایگزین: «عادل [پارسا] بودن از دید خدا به واسطه ایمان[اعتماد][توکل] به عیسای مسیح»
پولس در این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که خدا همه را به یک شکل میپذیرد. ترجمه جایگزین: «تفاوتی بین یهودیان و غیر یهودیان[امتها] نیست»
«جلال خدا» کنایه است و اشاره به تصویر و ذات خدا دارد. ترجمه جایگزین: «از مانند او بودن باز ماندید»
«عادل[پارسا] شمرده شدن» اشاره به عادل[پارسا] شمرده شدن از دید خدا دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را عادل میسازد[ پارسا می شمرد]، مثل عطایی رایگان، چون عیسی آنها را آزاد میکند»
یعنی آنها بدون کسب ویژگی خاص یا زحمتی عادل[پارسا] شمرده شدند. خدا آنها را مجاناً عادل[پارسا] میشمارد. ترجمه جایگزین: «آنها بدون آنکه این پارسایی را با تلاش خود به دست آورند، توسط خدا پارسا شمرده شدند»
کنایه از مرگ عیسی هنگام قربانی شدن برای گناهان است. ترجمه جایگزین: «در مرگ خود هنگام قربانی شدن برای گناهان»
معانی محتمل: ۱) نادیده گرفتن یا ۲) بخشیدن
«خدا اکنون چنین کرد تا نشان دهد چگونه مردم را از دید خود پارسا میشمرد»
«به این واسطه نشان داد که هم عادل است و هم کسی است که ایمانداران به مسیح را پارسا میشمرد»
پولس با به کارگیری این سوال نشان میدهد که دلیلی ندارد مردم به خاطر اطاعت از شریعت فخر کنند. ترجمه جایگزین: «پس راهی نیست که ما به لطف خدا که به واسطه اطاعت از شریعت شامل حال ماست فخر کنیم. فخر جایی ندارد.»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا اجازه نخواهد داد»
شاید لازم باشد کلماتی که حذف به قرینه شدهاند را جایگزین کنید. ترجمه جایگزین: «بر چه اساس فخر از میان رفته است؟ بر اساس اعمال از میان رفته است؟ نه، بر اساس ایمان از میان برداشته شده است». همچنین میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا بر چه اساس فخر را از میان برداشته است؟ خدا طبق اعمال آن را از میان برداشته است؟ نه، او طبق ایمان چنین کرده است.
پولس با به کارگیری این سوالات، خوانندگانش را جهت درک نکتهای که قصد بیانش را دارد، آماده میسازد. ترجمه جایگزین: «اجازه دهید به شما بگویم بر چه اساس است. بر اساس اعمال نیست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. کلمات «محض ایمان» اشاره به: ۱) طریقی که خدا به واسطه آن انسان را عادل[پارسا] میشمرد. ترجمه جایگزین: «خدا شخص را به واسطه ایمانش عادل[پارسا] میشمرد» یا ۲), [ایمان] دلیلی است که خدا شخص را [به واسطه آن] عادل[پارسا] میشمرد. ترجمه جایگزین: «خدا چون شخص ایمان دارد او را عادل[پارسا] میشمرد» ایمان خود عامل و باعث پارسا شمردگی نیست اما دلیلی است که خدا ما را بر اساس آن پارسا میشمرد.
«حتی اگر اعمال شریعت را به جا نیاورده است»
پولس این سوال را جهت تاکید میپرسد. ترجمه جایگزین: «شما که یهودی هستید، قطعاً نباید فکر کنید که خدا فقط شما را میپذیرد!»
پولس با به کار بردن این سوال، بر نکتهای که میگوید تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «او غیر یهودیان، که همان امتها هستند را خواهد پذیرفت»
«ختنه» کنایه است و اشاره به یهودیان دارد، «نامختون» هم کنایه است و اشاره به غیر یهودیان دارد. ترجمه جایگزین: «خدا یهودیان و غیر یهودیان را به واسطه ایمان به عیسای مسیح عادل[پارسا] خواهد شمرد»
پولس شریعت را علیالرغم ایمان، تایید میکند.
پولس سوالی را میپرسد، که فکر میکند شاید یکی از خوانندگانش مطرح کند. ترجمه جایگزین: «کسی ممکن است بگوید که چون ما ایمان داریم، پس شریعت را نادیده میگیریم»
این جمله قویترین پاسخ محتمل و منفی را به پرسش بدیهی میدهد که در ادامه میآید. شاید در زبان خود عبارت مشابهی داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «قطعاً صحیح نیست» یا «قطعاً چنین نیست»
«از شریعت اطاعت میکنیم»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به پولس، ایماندارن دیگر و خوانندگان دارد.
1پس چه چیز را بگوییم که پدر ما ابراهیم بحسب جسم یافت؟2زیرا اگر ابراهیم به اعمال عادل شمرده شد، جای فخر دارد امّا نه در نزد خدا.3زیرا کتاب چه میگوید؟ ابراهیم بهخدا ایمان آورد و آن برای او عدالت محسوب شد.4لکن برای کسی که عمل میکند، مزدش نه از راه فیض بلکه از راه طلب محسوب میشود.5و امّا کسی که عمل نکند، بلکه ایمان آورد به او که بیدینان را عادل میشمارد، ایمان او عدالت محسوب میشود.6چنانکه داود نیز خوشحالی آن کس را ذکر میکند که خدا برای او عدالت محسوب میدارد، بدون اعمال،7خوشابحال کسانی که خطایای ایشان آمرزیده شد و گناهانشان مستور گردید؛8خوشابحال کسی که خداوند گناه را به وی محسوب نفرماید.9پس آیا این خوشحالی بر اهل ختنه گفته شد یا برای نامختونان نیز؟ زیرا میگوییم ایمان ابراهیم به عدالت محسوب گشت.10پس در چه حالت محسوب شد، وقتی که او در ختنه بود یا در نامختونی؟ در ختنه نی، بلکه در نامختونی؛11و علامت ختنه را یافت تا مُهر باشد بر آن عدالت ایمانی که در نامختونی داشت، تا او همهٔ نامختونان را که ایمان آورند پدر باشد تا عدالت برای ایشان هم محسوب شود؛12و پدر اهل ختنه نیز، یعنی آنانی را که نه فقط مختونند بلکه سالک هم میباشند بر آثار ایمانی که پدر ما ابراهیم در نامختونی داشت.13زیرا به ابراهیم و ذریّت او، وعدهای که او وارث جهان خواهد بود، از جهت شریعت داده نشد بلکه از عدالت ایمان.14زیرا اگر اهل شریعت وارث باشند، ایمان عاطل شد و وعده باطل.15زیرا که شریعت باعث غضب است، زیراجایی که شریعت نیست تجاوز هم نیست.16و از این جهت از ایمان شد تا محض فیض باشد تا وعده برای همگی ذریّت استوار شود نه مختصّ به ذریّت شرعی بلکه به ذریّت ایمانی ابراهیم نیز که پدر جمیع ما است،17[چنانکه مکتوب است که تو را پدر امّتهای بسیار ساختهام]، در حضور آن خدایی که به او ایمان آورد که مردگان را زنده میکند و ناموجودات را به وجود میخواند؛18که او در ناامیدی به امید ایمان آورد تا پدر امّتهای بسیار شود، برحسب آنچه گفته شد که ذریّت تو چنین خواهند بود.19و در ایمان کم قوّت نشده، نظر کرد به بدن خود که در آن وقت مرده بود، چونکه قریب به صد ساله بود و به رَحِم مرده سارَه.20و در وعدهٔ خدا از بیایمانی شک ننمود، بلکه قوّیالایمان گشته، خدا را تمجید نمود،21و یقین دانست که به وفای وعدهٔ خود نیز قادر است.22و از این جهت برای او عدالت محسوب شد.23ولکن اینکه برای وی محسوب شد، نه برای او فقط نوشته شد،24بلکه برای ما نیز که به ما محسوب خواهد شد، چون ایمان آوریم به او که خداوند ما عیسی را از مردگان برخیزانید،25که بهسبب گناهان ما تسلیم گردید و بهسبب عادل شدن ما برخیزانیده شد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار با آیات ۷- ۸ این باب انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
پولس این باب را بر اساس
پولس بر اساس آنچه که در باب ۳ آمده، موضوع مورد بحث خود در این باب را ارائه میدهد. او نحوه عادل[پارسا] شمردگی ابراهیم، پدر اسرائیل، را توضیح میدهد. حتی ابراهیم هم نمیتوانست به واسطه عمل خود عادل[پارسا] شمرده شود. اطاعت از شریعت موسی فرد را از دید خدا عادل[پارسا] نمیسازد بلکه اطاعت از فرامین خدا طریقی است که شخص ایمان خود به خدا را نشان میدهد. مردم همیشه تنها به واسطه ایمان عادل[پارسا] شمرده میشوند.
and and )
ختنه برای قوم اسرائيل مهم بود. چنین عملی مردان را به عنوان نواده ابراهیم نشانگذاری میکند. ختنه همچنین نشان عهد بین ابراهیم و یهوه بود. گرچه، کسی به صِرف مختون بودن عادل[پارسا] شمرده نمیشود.
and )
پولس در این باب از پرسشهای بدیهی استفاده میکند. ظاهراً هدف از به کارگیری این سوالات وا داشتن خوانندگان به دیدن گناهانشان است تا به آن خاطر به عیسی ایمان داشته و توکل[اعتماد][تکیه] کنند.
and )
پولس با استفاده از این سوال، توجه خواننده را به خود جلب میکند و سخن خود درباره موضوع جدیدی را آغاز میکند. ترجمه جایگزین: «جد جسمانی ما ابراهیم چنین یافت»
پولس با استفاده از این سوال، توجه خواننده را به آنچه که در ادامه میگوید، جلب میکند. او به دنبال پاسخ این سوال نیست. او به نحوی از کتب مقدس سخن گفته که گویی زنده و قادر به حرف زدن هستند. ترجمه جایگزین: «در کتاب مقدس چنین نوشته شده است»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا ابراهیم را شخصی عادل[پارسا] به حساب آورْد چون ابراهیم ایمان داشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی آنچه صاحب کار به خاطر کارش به او میدهد را هدیهای از طرف او فرض نمیکند»[کسی حقوق خود از کارفرمایش را هدیهای از سوی او به حساب نمیآورد]
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بلکه آنچه کارفرما به او بدهکار است»
«در خدا که عادل[پارسا] میشمارد»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا ایمان آن شخص را عدالت[پارسایی] محسوب میکند» یا «خدا آن شخص را به واسطه ایمانش عادل[پارسا] میشمرد»
«داوود نیز نوشته است که خدا چگونه آن کس که بیعمل عادل[پارسا] شمرده میشود را برکت میدهد»
یک مفهوم به دو روش متفاوت بیان شده است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که شریعت را شکستهاند، ولی خدا آنها را بخشیده و گناهانشان را پوشانده است»
این جمله در قالب سوال مطرح شده تا شروع مبحث پولس در مورد رابطه بین برکت و ختنه را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «میخواهم به شما نشان دهم که چگونه خدا فقط مختونان را برکت نمیدهد، بلکه نامختونان را نیز برکت میدهد»
این کلمات کنایه هستند و اشاره به یهودیان دارند. ترجمه جایگزین: «یهودیان»
این کلمه کنایه است و اشاره به غیریهودیان دارد. ترجمه جایگزین: «امتها»
پولس میخواهد نشان دهد که چون خدا به واسطه ایمان، ابراهیم را عادل[پارسا] شمرده است، پس میتوانیم نتیجه بگیریم که خدا کسانی که ایمان دارند را عادل[پارسا] به حساب میآورد.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا ایمان ابراهیم را برای او عدالت[پارسایی] به حساب آورد»
پولس با پرسیدن این دو سوال، جمله سوم را معرفی میکند. اگر زبان شما اجازه استفاده از سوال برای ارائه مقدمه بر موضوع اصلی را نمیدهد شاید مجبور شوید که این قسمت را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی است که او آنها را عادل[پارسا شمرد] به حساب آورد: بعد از مختون شدن آنها نبود، بلکه قبل از آن بود»
پولس به طور کلی در مورد شرایطی صحبت میکند که خدا ابراهیم را عادل[پارسا] شمرده است. او نمیپرسد خدا چه روندی را طی کرده تا ابراهیم را عادل[پارسا] بشمرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا چگونه ابراهیم را عادل به حساب آورد[ پارسا شمرد]؟»
شما میتوانید کلماتی که حذف به قرینه شدهاند را در این قسمت بیاورید. ترجمه جایگزین: «قبل آنکه ختنه شوند چنین میشود، نه بعد از مختون شدن»
«عدالت ایمانی» یعنی خدا او را به واسطه ایمان داشتن، عادل به حساب میآورد[پارسا میشمرد]. ترجمه جایگزین: «نشانی قابل رویت است که خدا او را عادل محسوب کرد[ پارسا شمرد] چون قبل از مختون شدن به خدا ایمان داشت[-چون در نامختونی ایمان داشت]»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا خدا آنها را عادل به حساب آورد[ پارسا شمرد]»
پولس میگوید که مردان فقط به واسطه ختنه، نواده ابراهیم محسوب نمیشوند. نواده ابراهیم بودن به معنای یهودی حقیقی بودن است. یهودی حقیقی کسی است که ختنه شده و با ایمان مثل ابراهیم زندگی میکند.
«ختنه» اشاره به یهودیان دارد.
«سالک بودن بر آثار ایمان» اصطلاح و به معنای پیروی از کسی به عنوان الگو است. ترجمه جایگزین: «کسانی که از پدر ما به عنوان الگوی ایمان پیروی میکنند» یا «کسانی که ایمانی همچون پدر ما، ابراهیم، دارند»
پولس تایید میکند که حتی در گذشته ایمانداران به واسطه ایمان از نظر خدا عادل [پارسا] به شمار میآیند نه شریعت.
کلمات «وعدهای که...خواهد بود» از عبارت اول برداشت میشوند. شما میتوانید این قسمت را با اضافه کردن کلمات برداشت شده از مضمون ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شریعت...بلکه وعدهای که به واسطه ایمان به دست میآید، که خدا عدالت[پارسایی] محسوب داشته است»
در این قسمت به نحوی از کسانی که خدا به آنها وعده داده سخن گفته شده که گویی ملک و ثروت را از خانواده خود به ارث میبرند.
«اهل شریعت» اشاره به کسانی دارد که از شریعت اطاعت میکنند. ترجمه جایگزین: «اگر کسانی که از شریعت اطاعت میکنند زمین را به ارث میبرند» [اگر مطیعان شریعت، وارثین زمین هستند]
«ایمان ارزشی ندارد، و وعده بیمعنا است»
شما میتوانید در این قسمت اسم معنای «تجاوز» را حذف کنید. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند شریعت را بشکند[زیر پا گذارد]» یا «کسی نمیتواند از شریعت نااطاعتی کند»
«پس»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به وعدهای دارد که خدا داده است. ترجمه جایگزین: «به ایمان است که وعده را دریافت میکنیم» یا «وعده را به ایمان دریافت میکنیم»
«محض فیض باشد» اشاره میکند که خدا وعده را به خاطر فیض خود عطا میکند. ترجمه جایگزین: «تا آنچه وعده داده، عطایی رایگان باشد» یا «تا وعده او به خاطر فیض باشد»
این قسمت اشاره به یهودیان دارد که مجبور به اطاعت از شریعت موسی هستند.
این قسمت به کسانی اشاره دارد که مثل ابراهیم قبل از مختون شدن ایمان داشتند. ترجمه جایگزین: «کسانی که مثل ابراهیم ایمان داشتند»
«ما» اشاره به پولس دارد و شامل همه یهودیان و غیر یهودیان ایماندار به مسیح میشود. ابراهیم جد جسمانی یهودیان است ولی درعین حال پدرروحانی ایمانداران نیز میباشد.
محلی که نوشته شدن آن را میتوانید به روشنی بیان کنید. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همانطور که کسی در کتب مقدس نوشته است»
«تو» مفرد است و اشاره به ابراهیم دارد.
«به او ایمان آورد» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «ابراهیم در حضور خدا بود و به او توکل[تکیه] [اعتماد] داشت، خدایی که به مردگان حیات بخشید»
«همه چیز را از هیچ خلق میکند»
این اصطلاح یعنی ابراهیم با اینکه به نظر بر امری ناممکن امید داشت، ولی باز ایمان و امید خود را حفظ کرد. ابراهیم برای آن که صاحب نسلی شود، به خدا توکل داشت، گرچه صاحب فرزند شدن برای او غیرممکن به نظر میرسید. ترجمه جایگزین: «گرچه دلیلی برای امیدواری نبود ولی با این حال ابراهیم امید و ایمان داشت» یا «گرچه صاحب نسلی شدن برای او غیرممکن به نظر میرسید ولی ابراهیم به خدا ایمان داشت و با اطمینان انتظار میکشید»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همانطور که خدا به ابراهیم گفت»
وعده کامل خدا به ابراهیم را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ذریت تو بیش از آن خواهد بود که بتوانی آنها را بشماری»
شما میتوانید حالت منفی دوگانه را به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به عمل کردن طبق ایمان ادامه داد.»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «در ایمان قویتر شد»
«ابراهیم کاملاً مطمئن بود»
«خدا قادر به انجام بود»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بنابرای خدا ایمان ابراهیم را برای او عدالت به حساب آورد[ پارسایی شمرد]» یا «بنابراین خدا او را پارسا شمرد، چون ابراهیم به او ایمان داشت»
«همچنین همانطور که کتب مقدس میگوید ‘او را عادل به حساب آورد‘[ پارسا شمرد]»
«فقط برای ابراهیم»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا، عدالت را برای او محسوب داشت[خدا پارسایی را برای او منظور داشت]» یا «خدا او را عادل به حساب آورد[خدا او را پارسا شمرد]»
«ما» اشاره به پولس دارد و شامل همه ایمانداران به مسیح میشود.
شما میتوانید این قسمت را بدون حالت مجهول «نوشته شد» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن سخنان همچنین برای ما بوده است»
این قسمت اشاره به عدالت[پارسایی] دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا، ما را که به او ایمان داریم، عادل به حساب میآورد[پارسا می شمرد]» یا «اگر به خدا ایمان داشته باشیم، او ما را عادل محسوب خواهد کرد[پارسا خواهد شمرد]»
«از مردگان برخیزاند» اصطلاحی به معنای «دوباره سبب زنده شدن» است. ترجمه جایگزین: «آن کس که سبب شد خداوند ما زنده شود»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا به خاطر لغزش ما به دشمن تسلیم کرد و باز زنده گردانید تا از دید خدا عادل [پارسا] شمرده شویم»
1پس چونکه به ایمان عادل شمرده شدیم،نزد خدا سلامتی داریم بوساطت خداوند ما عیسی مسیح،2که به وساطت او دخول نیز یافتهایم بهوسیلهٔ ایمان در آن فیضی که در آنپایداریم و به امید جلال خدا فخر مینماییم.3و نه این تنها بلکه در مصیبتها هم فخر میکنیم، چونکه میدانیم که مصیبت صبر را پیدا میکند،4و صبر امتحان را و امتحان امید را.5و امید باعث شرمساری نمیشود زیرا که محبّت خدا در دلهای ما به روحالقدس که به ما عطا شد ریخته شده است.6زیرا هنگامی که ما هنوز ضعیف بودیم، در زمان معیّن، مسیح برای بیدینان وفات یافت.7زیرا بعید است که برای شخص عادل کسی بمیرد، هرچند در راه مرد نیکو ممکن است کسی نیز جرأت کند که بمیرد.8لکن خدا محبّت خود را در ما ثابت میکند از اینکه هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد.9پس چقدر بیشتر الآن که به خون او عادل شمرده شدیم، بهوسیلهٔ او از غضب نجات خواهیم یافت.10زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، بوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم، پس چقدر بیشتر بعد از صلح یافتن بوساطت حیات او نجات خواهیم یافت.11و نه همین فقط بلکه در خدا هم فخر میکنیم بهوسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح که بوساطت او الآن صلح یافتهایم.12لهذا همچنان که بوساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و به گناه موت؛ و به اینگونه موت بر همهٔ مردم طاری گشت، از آنجا که همه گناه کردند.13زیرا قبل از شریعت، گناه در جهان میبود، لکن گناه محسوب نمیشود در جایی که شریعت نیست.14بلکه از آدم تا موسی موت تسلّط میداشت بر آنانی نیز که بر مثال تجاوز آدم که نمونهٔ آن آینده است، گناه نکرده بودند.15و نه چنانکه خطا بود، همچنان نعمت نیز باشد. زیرا اگر به خطای یک شخص بسیاری مردند، چقدر زیاده فیض خدا و آن بخششی که به فیض یک انسان، یعنی عیسی مسیح است، برای بسیاری افزون گردید.16و نه اینکه مثل آنچه از یک گناهکار سر زد، همچنان بخشش باشد؛ زیرا حکم شد از یک برای قصاص لکن نعمت از خطایای بسیار برای عدالت رسید.17زیرا اگر بهسبب خطای یک نفر و بهواسطهٔٔ آن یک موت سلطنت کرد، چقدر بیشتر آنانی که افزونی فیض و بخشش عدالت را میپذیرند، در حیات سلطنت خواهند کرد بهوسیلهٔ یک، یعنی عیسی مسیح.18پس همچنان که به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص، همچنین به یک عمل صالح بخشش شد بر جمیع مردمان برای عدالت حیات.19زیرا به همین قسمی که از نافرمانی یک شخص بسیاری گناهکار شدند، همچنین نیز به اطاعت یک شخص بسیاری عادل خواهند گردید.20امّا شریعت در میان آمد تا خطا زیاده شود. لکن جایی که گناه زیاده گشت، فیض بینهایت افزون گردید.21تا آنکه چنانکه گناه در موت سلطنت کرد، همچنین فیض نیز سلطنت نماید به عدالت برای حیات جاودانی بوساطت خداوند ما عیسی مسیح.
برخی از صاحب نظران آیات ۱۲- ۱۷ را از دسته آیات مهم میدانند. آیاتی که درک آنها سخت است. احتمالاً از غنای معنایی این آیات هنگام ترجمه از ساختار یونانی به زبان دیگر کاسته شده است.
نحوه شرح نتایج عادل[پارسا] شمردگی ما در این باب توسط پولس از اهمیت خاصی بر خوردار است. نتایجی از قبیل صلح خدا، دسترسی یافتن به خدا، اطمینان نسبت به آینده، قابلیت شاد بودن در رنج، نجاتی جاویدان و مصالحه با خدا.
صاحب نظران در مورد مقصود اصلی پولس در آیه ۱۲ اتفاق نظر ندارند: «به اینگونه موت بر همه مردم طاری گشت، از آنجا که همه گناه کردند.» برخی بر این باور هستند که همه انسانها در «دانه[بذر][نطفه] آدم» وجود داشتهاند، پس چون آدم پدر نوع بشر است، همه انسانها، هنگام گناه همراه آدم بودند. برخی دیگر بر این باور هستند که آدم نماینده نوع بشر است. پس در نتیجه گناه آدم، نوع بشر «سقوط» کرد. هر یک از این دو دیدگاه که شامل دخالت فعالانه یا منفعلانه در گناه میشوند، نقطه نظرات متفاوت به این آیات هستند. آیات دیگر در تصمیمگیری به ما کمک میکنند.
and and
آدم اولین انسان و اولین «پسر» خدا بود. خدا او را خلق کرد. او با خوردن میوه ممنوعه، گناه را به دنیا وارد کرد. پولس عیسی را در این باب «آدم ثانی» و پسر راستین خدا خطاب قرار میدهد. او حیات و غلبه بر گناه و مرگ را به واسطه فدا شدن بر صلیب به ارمغان آورد.
and )
پولس امور مختلفی را تعریف میکند که هنگام عادل[پارسا] شمردگی ایمانداران توسط خدا روی میدهند.
«از آنجا که...عادل[پارسا] شمرده شدهایم»
ضمیر «ما» و مشتقات آن اشاره به همه ایمانداران دارند و باید مشمول همه، از جمله خود گوینده شود.
«به خاطر خداوند ما عیسای مسیح»
«خداوند» یعنی عیسی خدا است.
«به وسیله ایمان» اشاره به اعتماد[توکل] [ایمان] ما به عیسی دارد که به آن واسطه اجازه مییابیم در حضور خدا حاضر شویم. ترجمه جایگزین: «چون به عیسی اعتماد[توکل] [ایمان] داریم، خدا به ما اجازه میدهد به حضورش حاضر شویم»
کلمه «امید» انتظار مطمئنانه شخص نسبت به روی دادن آنچه است که به آن میل دارد. اسم معنای «امید» را میتوانید در قالب فعل «با ایمان انتظار داشتن» یا «با اطمینان منتظر بودن» یا «اعتماد کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شادی میکنیم چون با ایمان انتظار داریم در جلال خدا سهیم شویم»
«این» اشاره به نظراتی دارد که در رومیان ۵: ۱- ۲ مطرح شدهاند.
شناسههای فاعلی مستتر در افعال اشاره به همه ایمانداران دارند و مشمول همه، از جمله گوینده میشوند.
«رنج به ما کمک میکند تا تحمل[صبر] را یاد بگیریم»
»صبر، اسم معنا است که میتوان آن را در قالب فعل ترجمه کرد. این کلمه در این قسمت کنایه از شخصی است که تحمل میکند. شاید لازم باشد آنچه که شخص تحمل میکند را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی رنج را تحمل میکنیم شخصیت خود را پرورش میدهیم»
میل و توان برای انجام کار درست.
«شخصیت به ما کمک میکند تا امیدوار باشیم.» کلمه «امید» به معنای با اطمینان[ایمان] انتظار داشتن است. شخص منتظر روی دادن اتفاقی است که به آن میل دارد و اشاره میکند که با اطمینان منتظر تحقق وعدههای خداست. اسم معنای «امید» را میتوان در قالب فعل «با اطمینان منتظر بودن» یا «اعتماد کردن[توکل کردن] ایمان داشتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخصیت کمک میکند با اطمینان منتظر باشیم» یا «شخصیت به ما کمک میکند تا به خدا اایمان داشته باشیم»
این کلمات اشاره به همه ایمانداران دارند و باید مشمول همه، از جمله گوینده شوند.
پولس از آرایه ادبی انسان انگاری به نحوی استفاده میکند که گویی «امید» زنده است. «امید»، اسم معنایی است که میتوانید آن را در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بسیار مطمئن هستیم که آنچه منتظرش هستیم را دریافت میکنیم»
«دل» اشاره به افکار، احساسات و باطن شخص دارد. عبارت «محبت خدا در دلهای ما...ریخته شده است» استعاره از آن است که خدا محبت خود را به مردم نشان میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون ما را بسیار محبت کرده است» یا «چون خدا نشان داده چقدر نسبت به ما محبت دارد»
ضمیر «ما» اشاره به ایمانداران دارد و باید مشمول همه، از جمله گوینده شود.
«سخت میتوان کسی را مایل به مردن برای کسی یافت، حتی برای شخصی عادل[پارسا]»
«ولی شاید کسی را بیابید که برای چنین مرد نیکویی بمیرد»
شما میتوانید این فعل را به زمان گذشته ترجمه کنید و از افعالی چون «به تصویر کشید» یا «نشان داد» استفاده کنید.
تمام مشتقات «ما» اشاره به ایمانداران دارند و مشمول همه، از جمله گوینده میشوند.
«عادل[پارسا] شمرده شدن» یعنی خدا ما را در رابطهای راستین با خود قرار میدهد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا بیش از این چه برای ما بکند. او به واسطه مرگ عیسی بر صلیب ما را در حضور خود عادل ساخت[ پارسا شمرد]»
کنایه از مرگ فداکارانه عیسی بر صلیب است.
یعنی به واسطه مرگ فداکارانه عیسی بر صلیب، خدا ما را میبخشد و از مجازات جهنم به خاطر گناهانمان میرهاند.
«غضب» کنایه است و اشاره به مجازات خدا دارد. خدا افرادی را که بر ضد او گناه ورزیدهاند مجازات میکند. ترجمه جایگزین: «مجازات خدا»
شناسه فاعلی مستتر در فعل که مشتق از ضمیر «ما» است و اشاره به ایمانداران دارد و باید مشمول همه، از جمله گوینده شود.
«پسر خدا...زندگی پسر خدا»
مرگ پسر خدا، بخششی ابدی فراهم آورده است و همه ایمانداران به مسیح را با خدا صلح داده است[آشتی داده است]. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا به خاطر مرگ پسرش در راه ما، اجازه داد رابطهای در صلح با او داشته باشیم»
لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اکنون که خدا ما را دوست خود ساخته است» [اکنون که مجدداً خدا ما را با خود آشتی داده است]
پولس توضیح میدهد که چرا مرگ، حتی قبل از اینکه خدا شریعت را به موسی دهد روی میداد.
پولس گناه را امری خطرناک توصیف میکند که به واسطه عمل «یک آدم»[یک نفر] وارد دنیا شد. سپس این گناه به دریچهای بدل گشت که مرگ از آن به دنیا وارد شد. مرگ نیز در این قسمت امری خطرناک توصیف شده است.
یعنی مردم قبل از سپرده شدن شریعت توسط خدا گناه کردند. ترجمه جایگزین: «مردم قبل از اینکه خدا شریعت را به موسی دهد گناه کردند»
یعنی خدا گناهانی که مردم قبل از داده شدن شریعت مرتکب شدهاند را به حساب نخواهد آورد. ترجمه جایگزین: «اما خدا گناهانی که خلاف شریعت و قبل از داده شدن آن روی دادند را به حساب نیاورد»
«گرچه آنچه گفتم راست است... مرگ» یا «از زمان آدم تا موسی جز قانون مرگ، شریعت مکتوب دیگری در کار نبود» (رومیان ۵: ۱۳)
پولس به نحوی از مرگ سخن گفته که گویی پادشاهی است که حکومت میکرد. ترجمه جایگزین: «مردم از دوران آدم تا دوران موسی بر اثر عواقب گناه میمردند»
«موسی...حتی کسانی که مثل آدم گناه نکرده بودند هم مردند، »
آدم نمونهای از مسیح است که بعدها آمد. آدم با عیسی نقاط مشترک بسیاری داشت.
«فیض» اشاره به عطای رایگانی دارد که به واسطه عیسای مسیح در اختیار همه قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «حتی از طریق یک انسان، یعنی عیسای مسیح، کسی که برای ما مرد، خدا با مهربانی فزاینده عطای جاودانی حیات را به ما پیشکش کرد، گرچه لایق آن عطا نیستیم»
«نعمت» اشاره به پاک شدن رایگان سوابق گناه توسط خدا دارد. ترجمه جایگزین: «این نعمت[عطا] شبیه نتیجه گناه آدم نیست»
اسم معنای «حکم»، «قصاص» و «خطایا» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بعد از خطای یک انسان، خدا همه را داوری و محکوم به مجازات کرد» یا «خدا اعلام کرد که همه انسانها مستحق مجازات هستند، چون یک انسان گناه کرده است»
اسم معنای «نعمت»، «خطا» و «عدالت» را میتوانید در قالب فعل بیان کنید. در این قسمت به طور ضمنی اشاره شده که عطای عادل[پارسا] شمردگی نزد خدا از داوری[قصاص] او عظیمتر است. ترجمه جایگزین: «ولی بعد از خطای متعدد مردم، خدا عطایی به آنها داد و آنها را عادل[پارسا] شمرد» یا «ولی آن عطا عظیمتر است چون او بعد از اینکه مردم بسیار گناه کردند، با اهدای عطا آنها را عادل[پارسا] شمرد»
این قسمت اشاره به گناه آدم دارد.
پولس در این قسمت از «موت» مانند پادشاهی سخن گفته که حکومت میکرده است. «سلطنت» موت، سبب مرگ همگان میشود. ترجمه جایگزین: «همه مردند»
«خطا» و «حکم» را میتوانید در قالب افعال «گناه کردن» و «حکم کردن» ترجمه کنید.[در فارسی برای «حکم» انجام شده] ترجمه جایگزین: «همانطور که گناه کردن یک نفر سبب محکوم شدن همه شد» یا «همانطور که به خاطر گناه یک نفر بر علیه خدا همه محکوم شدند»
این کلمه اشاره به گناه آدم دارد.
«حکم شد» اشاره به مجازات خدا دارد. ترجمه جایگزین: «همه مردم به خاطر گناه لایق مجازات خدا هستند»
اسامی معنای «عدالت» و «حیات» را میتوانید در قالب افعال «عادل[پارسا] شمرده شدن» و «زندگی کردن» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یک عمل عادلانه[پارسایانه] به دیگران این امکان را داد تا عادل[پارسا] شمرده شوند و زندگی کنند»
این قسمت اشاره به اطاعت از خدا در مردن به خاطر گناهان دارد.
نااطاعتی آدم
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «بسیاری گناه کردند»
اطاعت عیسی
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به واسطه یک نفر، خدا بسیاری را عادل[پارسا] شمرد»
پولس در این قسمت به نحوی از شریعت سخن میگوید که گویی فرد است. ترجمه جایگزین: «خدا شریعت خود را به موسی داد»
«گناه افزایش یافت»
«فیض» اشاره به برکات خدا دارد. برکاتی که کسی لایق آنها نیست. ترجمه جایگزین: «خدا بیش از قبل با آنها مهربان بود، به حدی که لایق آن نبودند»
پولس در این قسمت به نحوی از گناه سخن میگوید که گویی پادشاهی است که بر مردم حکومت میکرده و اشخاص تحت سلطه خود را به نااطاعتی از خدا وا میداشت و نهایتاً آنها را به مرگ میکشاند؛ و از فیض به نحوی سخن گفته که در صورت حکمرانی بر مردم به عنوان پادشاه آنها را از دید خدا، پارسا خواهد ساخت. ترجمه جایگزین: «همانطور که مردم از میل خود به گناه اطاعت کردند و لذا باید میمردند، خدا نیز فیض خود را به مردم نشان داد و به آنها اجازه داد تا در حضور او عادل[ پارسا] شمرده شوند که سبب حیات جاودانی آنها گشت»
«ما» شامل خود پولس، خوانندگان و همه ایمانداران میشود.
1پس چه گوییم؟ آیا در گناه بمانیم تا فیضافزون گردد؟2حاشا! مایانی که از گناهمردیم، چگونه دیگر در آن زیست کنیم؟3یا نمیدانید که جمیع ما که در مسیح عیسی تعمید یافتیم، در موت او تعمید یافتیم؟4پس چونکه در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم تا آنکه به همین قسمی که مسیح به جلال پدر از مردگان برخاست، ما نیز در تازگی حیات رفتار نماییم.5زیرا اگر بر مثال موت او متّحد گشتیم، هرآینه در قیامت وی نیز چنین خواهیم شد.6زیرا این را میدانیم که انسانیّت کهنه ما با او مصلوب شد تا جسد گناه معدوم گشته، دیگر گناه را بندگی نکنیم.7زیرا هر که مُرد، از گناه مبرّا شده است.8پس هرگاه با مسیح مردیم، یقین میدانیم که با او زیست هم خواهیم کرد.9زیرا میدانیم که چون مسیح از مردگان برخاست، دیگر نمیمیرد و بعد از این موت بر او تسلّطی ندارد.10زیرا به آنچه مرد یک مرتبه برای گناه مرد و به آنچه زندگی میکند، برای خدا زیست میکند.11همچنین شما نیز خود را برای گناه مرده انگارید، امّا برای خدا در مسیح عیسی زنده.12پس گناه در جسم فانی شما حکمرانی نکند تا هوسهای آن را اطاعت نمایید،13و اعضای خود را به گناه مسپارید تا آلات ناراستی شوند، بلکه خود را از مردگان زنده شده به خدا تسلیم کنید و اعضای خود را تا آلات عدالت برای خدا باشند.14زیرا گناه بر شما سلطنت نخواهد کرد، چونکه زیر شریعت نیستید بلکه زیر فیض.15پس چه گوییم؟ آیا گناه بکنیم از آنرو که زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض؟ حاشا!16آیا نمیدانید که اگر خویشتن را به بندگی کسی تسلیمکرده، او را اطاعت نمایید، شما آنکس را که او را اطاعت میکنید بنده هستید، خواه گناه را برای مرگ، خواه اطاعت را برای عدالت.17امّا شکر خدا را که هرچند غلامان گناه میبودید، لیکن الآن از دل، مطیع آن صورت تعلیم گردیدهاید که به آن سپرده شدهاید.18و از گناه آزاد شده، غلامان عدالت گشتهاید.19بطور انسان، بهسبب ضعف جسم شما سخن میگویم، زیرا همچنان که اعضای خود را بندگی نجاست و گناه برای گناه سپردید، همچنین الآن نیز اعضای خود را به بندگی عدالت برای قدّوسیّت بسپارید.20زیرا هنگامی که غلامان گناه میبودید از عدالت آزاد میبودید.21پس آن وقت چه ثمر داشتید از آن کارهایی که الآن از آنها شرمندهاید که انجام آنها موت است؟22امّا الحال چونکه از گناه آزاد شده و غلامان خدا گشتهاید، ثمر خود را برای قدّوسیّت میآورید که عاقبتِ آن، حیات جاودانی است.23زیرا که مزد گناه موت است، امّا نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح.
پولس این باب را با پاسخ به شخصی آغاز میکند. او فرض را بر آن میگیرد که کسی به تعالیم او در باب ۵ اعتراض دارد.
پولس در این باب تعلیمی را رد میکند که بر آن اساس مسیحیان هر طور میخواستند، میتوانستند زندگی کنند. صاحب نظران کتاب مقدس چنین ایدهای را «آنتی نومیانیزم» یا «ضد شریعت» بودن مینامند. پولس برای انگیزش آنها به سوی زندگی مقدس [خدا پسندانه] [الهی] بهای سنگینی که عیسی برای هر ایماندار پرداخته است را به آنها یادآوری میکند.
and )
اشخاص قبل از ایمان به عیسی بندگان گناه بودند. چنین حالتی بدان معناست که قادر به مقاومت در برابر میل به گناه نبودند. خدا مسیحیان را از خدمت کردن به گناه آزاد میکند. پولس توضیح میدهد که مسیحیان با انتخاب کردن گناه در واقع به میل خود گناه میکنند.
and )
این باب از میوه به عنوان کنایه استفاده میکند. این کنایه، معمولاً اشاره به ایمان شخص برای ایجاد عمل نیکو در زندگیاش دارد.
and )
پولس پرسشهای بدیهی را در این باب به کار میبرد. ظاهراً قصد از این پرسشها این است که خوانندگان را به دیدن گناه خود وا دارد تا به عیسای مسیح ایمان بیاورند.
and )
پولس از کلمه مرگ برای اشاره به امور مختلفی استفاده میکند: مرگ جسمانی، مرگ روحانی، گناه حاکم بر دل انسان و پایان همه چیز. او گناه و مرگ را با حیات تازه که عیسی فراهم میآورد و روش زندگی جدیدی که مسیحیان باید پیش گیرند در تضاد قرار میدهد.
پولس به کسانی که به عیسی ایمان دارند میگوید به نحوی زندگی تازه خود را پیش گیرند که گویی نسبت به گناه مرده و در حضور خدا زنده هستند.
پولس از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا توجه خوانندگان را جلب کند. ترجمه جایگزین: «پس، در مورد همه اینها چه باید گوییم؟ قطعاً نباید به گناه ادامه دهیم تا خدا فیض بیشتری به ما عطا کند!»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به پولس، خوانندگان و مردم دیگر دارد.
«مایانی که از گناه مردیم» اشاره به کسانی دارد که از عیسی پیروی میکنند، کسانی که اکنون مانند مردگانی هستند که گناه نمیتواند بر آنها تاثیر گذارد. پولس با به کار بردن این پرسش بدیهی بر آنچه میگوید تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «اکنون مانند مردگانی هستیم که گناه دیگر بر آنها تاثیری ندارد! پس قطعاً نباید به گناه کردن ادامه دهیم!»
پولس این سوال را به کار میبرد تا تاکید بیشتری کند. ترجمه جایگزین: «به یاد داشته باشید، وقتی کسی ما را تعمید میدهد تا نشان دهد با مسیح رابطهای خاص داریم، همچنین نشان میدهد با مسیح بر صلیب مردیم!»
پولس در این قسمت به نحوی از تعمید ایمانداران در آب سخن گفته که گویی چنین کاری همانا مرگ و دفن شدن است. ترجمه جایگزین: «وقتی کسی ما را تعمید داد، درست مثل آن است که آن شخص ما را در همان قبر، با عیسای مسیح دفن کرد»
برخاستن از مردگان، اصطلاحی به معنای سبب دوباره زنده شدن شخص است. این آیه زندگی روحانی جدید فرد ایماندار را با زنده شدن جسمانی عیسی مقایسه میکند. زندگی روحانی آن ایماندار، او را قادر میسازد تا از خدا اطاعت کند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «درست همانطور که پدر، عیسی را به زندگی بازگرداند، تا ما زندگی روحانی جدید داشته باشیم و از خدا اطاعت کنیم»[درست مثل پدر آسمانی ما که عیسی را زنده کرد تا ما حیات روحانی تازهای بیابیم و از خدا اطاعت کنیم]
تمام کسانی که مردهاند. این کلمه توصیفگر همه مردگان در عالم اموات است. برخاستن از میان آنها اشاره به دوباره زنده شدن دارد.
پولس اتحاد ما با مسیح را با مرگ مقایسه میکند. کسانی که در مرگ به مسیح ملحق شدهاند در قیام او نیز شریک خواهند بود. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با او مردند...با او زنده شدند»
«انسانیت کهنه» استعاره است و اشاره به نحوه زندگی شخص قبل از ایمان به مسیح دارد. پولس انسانیت کهنه گناهکار ما را مثل کسی توصیف کرده که هنگام ایمان آوردن به مسیح همراه او بر صلیب میمیرد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «انسانیت گناهکار ما با عیسی بر صلیب مرد»
یعنی شخصی که قبلاً بود ولی دیگر نیست.
این قسمت کنایه است و اشاره به تمام شخص گناهکار دارد. ترجمه جایگزین: «طبیعت گناهکار ما»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باید بمیرد»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «گناه دیگر نباید ما را به بردگی کشد» یا «دیگر نباید برده گناه باشیم»
بندگی به گناه استعاره است و به میل شدید نسبت به گناه اشاره دارد، میلی که شخص قادر نیست خود را از گناه کردن باز دارد، گویی که گناه، آن شخص را کنترل میکند. ترجمه جایگزین: «دیگر نباید توسط گناه کنترل شویم»
«عادل»[پارسا] اشاره به عادل[پارسا] شمردگی در برابر خدا دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا کسی را از دید خود عادل[پارسا] میشمرد، آن شخص دیگر تحت کنترل گناه نیست»
«مردیم» اشاره به این واقعیت دارد که ایمانداران دیگر تحت کنترل گناه نیستند.
«برخاست» اصطلاحی به معنای سبب دوباره زنده شدن است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میدانیم چون خدا، مسیح را بعد از مردنش باز زنده کرد»
همه کسانی که مردهاند. این کلمه توصیفگر همه مردگان در عالم اموات است. برخاستن از میان آنها اشاره به دوباره زنده شدن دارد.
«موت» به نحوی توصیف شده که گویی شاه یا حاکمی است که بر مردم تسلط دارد. ترجمه جایگزین: «دیگر هرگز نمیمیرد»
معانی محتمل: ۱) او یک بار مرد و دیگر نمیمیرد و نیازی به مردن کس دیگری نیست یا ۲) اینکه او مرد، اکنون و برای همیشه حقیقت است.
«به همین دلیل در نظر داشته باشید»
«اینچنین ...در مورد خود...فکر کنید» یا «خود را...مثل...بینید»
درست همانطور که فرد مرده قدرتی ندارد تا کسی را مجبور به انجام کاری کند، گناه نیز توان آن را ندارد که ایمانداران را مجبور به بیاحترامی به خدا کند. ترجمه جایگزین: «گویی که نسبت به گناه مردهای»
«نسبت به قدرت گناه مردهاید، ولی جهت حرمت نهادن[جلال دادن] خدا زنده هستید»
«زندگی کردن برای حرمت نهادن[ارج نهادن] خدا به واسطه قوتی که عیسای مسیح به شما داده است»
پولس به ما یادآوری میکند که فیض بر ما حکمرانی میکند نه شریعت؛ ما بنده گناه نیستیم، بلکه بندگان [غلامان] خدا هستیم.
پولس به نحوی از گناه کردن مردم سخن گفته که گویی گناه ارباب یا شاهی است که آنها را تحت کنترل دارد. ترجمه جایگزین: «نگذار امیال گناه آلود، تو را کنترل کند»
این قسمت اشاره به بخش فیزیکی بدن شخص دارد که میمیرد. ترجمه جایگزین: «تو»
پولس به نحوی از میل شرورانه سخن گفته که گویی گناه اربابی با امیال شرورانه است.
این قسمت تصویر فرد گناهکاری را توصیف میکند که «اعضای [بدن] خود را» به ارباب یا پادشاهی تقدیم میکند. «اعضای [بدن]» جزگویی است و اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خود را به گناه نسپارید تا آنچه درست نیست را انجام دهید»[خود را جهت انجام کار نادرست به گناه نسپارید]
عبارت «زنده شد»، اشاره به حیات روحانی تازه یک ایماندار دارد. ترجمه جایگزین: «بلکه خود را به خدا تقدیم کنید چون او به شما حیات تازه روحانی بخشیده است» یا «اما خود را به خدا تقدیم کنید مثل آنهایی که مرده بودند و حالا زندهاند»
«اعضای [بدن]» جزگویی است و اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «بگذار خدا از آنچه سبب خشنودی خود اوست از تو استفاده کند»
پولس در این قسمت به نحوی از گناه سخن گفته که گویی پادشاهی است که بر مردم حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «نگذارید امیال گناهآلود آنچه میکنید را تحت تاثیر قرار دهد»[نگذارید امیال گناهآلود اعمال شما را متاثر سازد] یا «به خود اجازه ندهید که اعمال گناه آلودی که میخواهید را انجام دهید»
«زیر شریعت»، یعنی فرد تحت شعاع محدودیتها و ضعفهای آن باشد. شما میتوانید معنای کامل این قسمت را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چون دیگر اسیر شریعت موسی نیستید، شریعتی که نمیتوانست شما را از گناه کردن باز دارد»
«زیر فیض» یعنی عطای مجانی خدا، قدرت بازداری از گناه را به آنها میدهد. شما میتوانید معنای کامل این قسمت را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اما شما اسیر فیض خدا هستید که قطعاً به شما قوت خودداری از گناه را میدهد»
پولس با به کارگیری این سوال تاکید میکند که تحت فیض بودن دلیلی برای گناه کردن نیست. ترجمه جایگزین: «گرچه، فقط به این خاطر که به جای شریعت موسی، اسیر فیض هستیم، قطعاً به معنای آن نیست که میتوانیم گناه کنیم»
«نمیخواهیم که چنین اتفاقی بیافتد!» یا «خدا کمکم کند که چنین نشود!» این جمله نشان از وجود میلی شدید و قوی برای روی ندادن اتفاقی است. شاید در زبان خود واژگان مشابهی داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آنها استفاده کنید. ببینید رومیان ۳: ۱۳ را چطور ترجمه کردهاید.
پولس با به کار بردن این سوال هرکس که میپندارد فیض، مجوزی برای گناه است را توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری با لحنی جدی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باید بدانید اگر خود را به کسی بنده بنمایید، بنده هر کس خواهید بود که از او اطاعت میکنید.»[باید بدانید که اگر خود را مانند غلام به حضور کسی برید، شما بنده آن کس خواهید بود که از او اطاعت میکنید]
«که مرگ به بار میآورد...که به عدالت[پارسایی] میانجامد»
«اما خدا را شکر»
«غلامان گناه» استعاره و به معنای میل شدید داشتن به گناه است. آنقدر که نمیتوانند خود را از گناه کردن باز دارند. در این قسمت به نحوی از گناه سخن گفته شده که گویی شخص را کنترل میکند. ترجمه جایگزین: «بندگان گناه بودید» یا «نمیتوانید از گناه دست بکشید»
«دل» اشاره به انگیزههای خالصانه یا صادقانه برای انجام کاری دارد. ترجمه جایگزین: «ولی واقعاً اطاعت کردی»
«صورت» اشاره به نحوه زندگی دارد که ختم به عدالت میشود. ایمانداران روش کهنه زندگی خود را عوض میکنند تا سبک زندگی آنها طبق تعالیم رهبران مسیحی شود. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تعالیمی که رهبران مذهبی به شما دادند»
«آزاد شدن از گناه» استعارهای است که اشاره به عدم تمایل آنها به گناه دارد، بنابراین میتوانند از گناه دست بکشند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مسیح شما را از گناه آزاد کرد» یا «میل قوی شما به گناه کردن از شما گرفته شد» یا «از کنترل گناه بر خود رها شدید»
(See: and )
غلام عدالت بودن استعارهای به معنای میل شدید داشتن برای انجام دادن کار درست است. در این قسمت به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی عدالت شخص را کنترل میکند. ترجمه جایگزین: «مثل بندگان[غلامان] عدالت شدهاید» یا «اکنون عدالت شما را کنترل میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مسیح شما را غلام عدالت کرد» یا «مسیح شما را عوض کرد تا اکنون تحت کنترل عدالت باشید»
پولس احتمالاً انتظار داشت خوانندگانش از خود بپرسند چرا از بندگی[بردگی] [اسارت] و آزادی سخن میگوید. او در این قسمت میگوید که از انگارههای مختلف در تجارب روزانه آنها استفاده میکند تا به آنها کمک کند مفهوم در کنترل گناه بودن و پارسایی را درک کنند. ترجمه جایگزین: «با کلمات انسانی...در این مورد حرف میزنم» یا «مثالهایی از زندگی...روزمره را استفاده میکنم»
پولس اغلب از کلمه «جسم» در مقابل کلمه «روح» استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «چون کاملاً اموری روحانی را درک نمیکنید»
«اعضای» بدن اشاره به کل شخص دارند. ترجمه جایگزین: «خود رامانند برده، تقدیم هر چه کنید که شرورانه است و خدا را خشنود نمیسازد»
«اعضای» بدن اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «خود را مانند بنده به هر چه از دید خدا درست است تقدیم کردید تا شما را جدا ساخته و قدرت خدمت کردن به خودش را بدهد»
« ازعدالت[پارسایی] آزاد می بودید» استعاره از نبود اجبار جهت انجام کار درست است. مردم به نحوی زندگی میکردند که گویی میپنداشتند مجبور به انجام کار درست نیستند. ترجمه جایگزین: «گویی که از عدالت[پارسایی] آزاد هستید» یا «طوری رفتار میکنید که انگار مجبور به انجام کار درست نیستید»
«ثمر» در این قسمت اشاره به «نتیجه» یا «حاصل» دارد. پولس با به کار بردن این سوال تاکید میکند که گناه نتیجه خوبی به همراه نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «از اموری که حالا باعث شرمندگی شماست، نتیجه خوبی حاصل نشد» یا «با انجام آن کارها که اکنون سبب شرم شما شدهاند، چیزی به دست نیاوردید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما حالا که از گناه آزاد و غلامان خدا شدهاید» یا «اما اکنون که خدا شما را از گناه آزاد و بنده[غلام] خود کرده است»
«از گناه آزاد» استعاره است و اشاره به توانایی آنها برای گناه نکردن دارد. ترجمه جایگزین: «اما حالا که خدا شما را قادر به گناه نکردن ساخته است»
«غلام خدا گشتهاید» استعاره است و اشاره به توانایی جهت خدمت به خدا و اطاعت از او دارد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را توانمند ساخته تا به او خدمت کنید»
«ثمر» استعاره است و اشاره به «نتیجه» یا «فایده» دارد. ترجمه جایگزین: «منفعتش قدوسیت شماست» یا «نفعش در این است که به طریقی مقدس زندگی میکنید»
«نتیجه همه این کارها این است که برای همیشه با خدا زندگی میکنید»
«مزد» اشاره به مبلغی دارد که در قبال کار کسی به او پرداخت میشود. «زیرا گر گناه را خدمت کنید، مرگ روحانی مزد شما خواهد بود» یا «زیرا اگر به گناه ادامه دهید، خدا شما را به مرگ روحانی تنبیه میکند»
«ولی خدا به کسانی که به خداوند ما عیسای مسیح تعلق دارند، حیات جاودان میبخشد»
1ای برادران آیا نمیدانید [زیرا که با عارفین شریعت سخن میگویم] که مادامی که انسان زنده است، شریعت بر وی حکمرانی دارد؟2زیرا زن منکوحه برحسب شریعت به شوهرِ زنده بسته است، امّا هرگاه شوهرش بمیرد، از شریعتِ شوهرش آزاد شود.3پس مادامی که شوهرش حیات دارد، اگر به مرد دیگر پیوندد، زانیه خوانده میشود. لکن هرگاه شوهرش بمیرد،از آن شریعت آزاد است که اگر به شوهری دیگر داده شود، زانیه نباشد.4بنابراین، ای برادرانِ من، شما نیز بوساطت جسد مسیح برای شریعت مرده شدید تا خود را به دیگری پیوندید، یعنی با او که از مردگان برخاست، تا بجهت خدا ثمر آوریم.5زیرا وقتی که در جسم بودیم، هوسهای گناهانی که از شریعت بود، در اعضای ما عمل میکرد تا بجهت موت ثمر آوریم.6امّا الحال چون برای آن چیزی که در آن بسته بودیم مُردیم، از شریعت آزاد شدیم، بهحدّی که در تازگی روح بندگی میکنیم نه در کُهنگی حرف.7پس چه گوییم؟ آیا شریعت گناه است؟ حاشا! بلکه گناه را جز به شریعت ندانستیم. زیرا که شهوت را نمیدانستم، اگر شریعت نمیگفت که، طمع مورز.8لکن گناه از حکم فرصت جسته، هر قسم طمع را در من پدید آورد، زیرا بدون شریعت گناه مرده است.9و من از قبل بدون شریعت زنده میبودم؛ لکن چون حکم آمد، گناه زنده گشت و من مردم.10و آن حکمی که برای حیات بود، همان مرا باعث موت گردید.11زیرا گناه از حکم فرصت یافته، مرا فریب داد و به آن مرا کُشت.12خلاصه شریعت مقدّس است و حکم مقدّس و عادل و نیکو.13پس آیا نیکویی برای من موت گردید؟ حاشا! بلکه گناه، تا گناه بودنش ظاهر شود. بهوسیلهٔ نیکویی برای من باعث مرگ شد تا آنکه گناه بهسبب حکم بغایت خبیث شود.14زیرا میدانیم که شریعت روحانی است، لکن من جسمانی و زیر گناه فروخته شده هستم،15که آنچه میکنم نمیدانم زیرا آنچه میخواهم نمیکنم بلکه کاری را که از آن نفرت دارم بجا میآورم.16پس هرگاه کاری را که نمیخواهم بجا میآورم، شریعت را تصدیق میکنم که نیکوست.17و الحال من دیگر فاعل آن نیستم بلکه آن گناهی که در من ساکن است.18زیرا میدانم که در من، یعنی در جسدم هیچ نیکویی ساکن نیست، زیرا که اراده در من حاضر است امّا صورت نیکو کردن نی.19زیرا آن نیکویی را که میخواهم نمیکنم، بلکه بدی را که نمیخواهم میکنم.20پس چون آنچه را نمیخواهم میکنم، من دیگر فاعل آن نیستم بلکه گناه که در من ساکن است.21لهذا این شریعت را مییابم که وقتی که میخواهم نیکویی کنم بدی نزد من حاضر است.22زیرا برحسب انسانیّت باطنی به شریعت خدا خشنودم.23لکن شریعتی دیگر در اعضای خود میبینم که با شریعت ذهن من منازعه میکند و مرا اسیر میسازد به آن شریعت گناه که در اعضای من است.24وای بر من که مرد شقیای هستم! کیست که مرا از جسم این موت رهایی بخشد؟25خدا را شکر میکنم بوساطت خداوند ما عیسی مسیح. خلاصه اینکه من به ذهن خود شریعت خدا را بندگی میکنم و امّا به جسم خود شریعت گناه را.
پولس از این عبارت استفاده میکند تا درباره موضوع جدیدی صحبت کند و آنچه که در ادامه میآید را به تعلیمات قبلی ربط دهد.
پولس توضیح میدهد که شریعت موسی دیگر واجب الاجرا نیست. در حالیکه چنین برداشتی درست است ولی قواعد ابدی که شریعت بر آنها تکیه دارد سرشت خدا را بازتاب میدهند.
کتاب مقدس معمولاً از ازدواج به عنوان استعاره استفاده میکند. پولس چنین استعارهای را به کار میبرد تا نحوه ارتباط کلیسا با شریعت موسی و اکنون مسیح را توصیف کند.
در ترجمه این کلمه با مسئله پیچیدهای رو به رو هستیم. «تن» احتمالاً استعاره از طبیعت گناهکار است. پولس گناه آلود بودن بدنهای جسمانی ما را تعلیم نمیدهد. پولس ظاهراً تعلیم میدهد که تا وقتی مسیحیان زنده هستند (در جسم) به گناه ورزی ادامه میدهند. اما طبیعت تازه ما بر ضد طبیعت کهنه عمل میکند.
and )
پولس توضیح میدهد که شریعت، چگونه کسانی که تحت شریعت زندگی میکنند را در کنترل خود دارد.
پولس با استفاده از این سوال بر گفته خود تاکید بیشتر میکنید. ترجمه جایگزین: «پس قطعاً میدانید ای برادران...که تا وقتی انسانها زنده هستند باید از شریعت اطاعت کنند»
این کلمه در این قسمت به معنای مسیحیان هم ایمان است که شامل زنان و مردان میشود.
این آیه توضیح مقصود پولس از «مادامی که انسان زنده است، شریعت بر وی حکمرانی دارد» (رومیان ۷: ۱) را آغاز میکند.
«برحسب شریعت» استعارهای است که اشاره به اتحاد زن با شوهر طبق شریعت نکاح دارد. ترجمه جایگزین: «طبق شریعت، زن متاهل با شوهر خود متحد است [با شوهر خود یکی است]»
این قسمت اشاره به هر زنی میکند که ازدواج کرده است.
این آیه توضیح مقصود پولس از «مادامی که انسان زنده است، شریعت بر وی حکمرانی دارد» (رومیان ۷: ۱) را به پایان میرساند.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا او را زانیه میداند» یا «مردم او را زانیه میخوانند»
در این قسمت از شریعت آزاد بودن یعنی مجبور به اطاعت از شریعت نیستند. زن در این مورد نیازی نیست از قاعدهای خاص در شریعت پیروی کند. قاعدهای که طبق آن زنی که قبلاً ازدواج کرده دیگر نمیتواند با مردی دیگر ازدواج کند. ترجمه جایگزین: «نیازی نیست که از آن شریعت اطاعت کند»
این قسمت به رومیان ۷: ۱ مربوط میشود.
این کلمه در این قسمت به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل مردان و زنان میشود.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شما نیز به واسطه مُردن مسیح بر صلیب نسبت به شریعت مُردید»
«برخاست» در این قسمت اصطلاحی به معنای «موجب شد دوباره زنده شود» است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با او که دوباره زنده شد» یا «با کسی که خدا از مردگان برخیزاند» یا «به او که خدا سبب دوباره زنده شدنش شد»
«ثمر» استعاره از اعمالی است که خدا را خشنود میکنند. ترجمه جایگزین: «حتماً[قطعاً] میتوانیم کارهایی کنیم که خدا را خشنود کند»
«ثمر» استعاره از «نتیجه اعمال شخص» یا «حاصل اعمال شخص» است. ترجمه جایگزین: «که نتیجه آن مرگ روحانی شد» یا «حاصل آن مرگ روحانی خود ما بود»
پولس به ما یادآوری میکند که خدا ما را به واسطه شریعت مقدس نمیسازد.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا ما را از شریعت رهانیده است»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به پولس و ایمانداران دارد.
این قسمت اشاره به شریعت دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به شریعتی که ما را نگه داشته است[بسته است]»
این قسمت اشاره به شریعت موسی دارد. ترجمه جایگزین: «شریعت موسی»
پولس موضوع جدیدی را معرفی میکند.
«قطعاً که حقیقت ندارد!» این کلمه به پرسش بدیهی که قبل از آن قویترین پاسخ منفی ممکن را میدهد. شاید در زبان خود عبارات مشابهی داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آنها استفاده کنید. ببینید رومیان ۹: ۱۴ را چطور ترجمه کردهاید.
پولس به نحوی از گناه سخن میگوید که گویی شخصی است که قادر به عمل کردن است.
«میل من به گناه»
پولس به مقایسه گناه با فردی که قادر به عمل کردن است ادامه میدهد.
این کلمه شامل میل به تصاحب اموال دیگران و امیال نادرست جنسی میشود.
«اگر شریعتی نبود، شکستن شریعتی هم در کار نبود، پس گناهی هم نبود»
این قسمت میتواند معنای: ۱) «فهمیدم که گناه میکنم» یا ۲) «قویاً مایل به گناه بودم»
پولس به نحوی از حکم[محکومیت] خدا سخن میگوید که گویی نتیجه اصلی[اولیه] آن مرگ فیزیکی است. ترجمه جایگزین: «خدا به من فرمانی داد تا زندگی کنم ولی در عوض آن فرمان من را کشت»
درست مثل رومیان ۷: ۷- ۸ ، پولس گناه را مانند فردی توصیف میکند که میتواند سه کار را انجام دهد: فرصت میجوید، فریب میدهد و میکشد. ترجمه جایگزین: «چون میخواهم گناه کنم، خود را به این فکر فریب میدهم که قادر به گناه کردن هستم و در همان حین میتوانم از فرمان خدا نیز اطاعت کنم، ولی خدا به خاطر نافرمانی از فرمانش مرا با جدا کردن از خود، مجازات کرد»
«میل من به گناه کردن»
پولس گناه را با شخصی مقایسه میکند که میتواند عمل کند. ببینید این عبارت را در رومیان ۷: ۸ چطور ترجمه کردهاید.
پولس از محکومیت گناهکاران توسط خدا به نحوی سخن میگوید که گویی نتیجه اصلی[ اولیه] آن مرگ فیزیکی است. ترجمه جایگزین: «من را از خدا جدا کرد»
معانی محتمل مقدس بودن آن: ۱) از خدا آمده است یا ۲) ذات حقیقی خدا را آشکار میکند.
پولس در مورد نزاع درونی خود در مورد شریعت سخن میگوید. نزاعی که ما بین انسانیت باطنی[انسان درونی] و ذهنش روی داده است ــ نزاعی بین گناه و خوبی.
پولس موضوع جدیدی را معرفی میکند.
پولس با استفاده از این پرسش، به آنچه میگوید تاکید بیشتری میکند.
این کلمه اشاره به شریعت خدا دارد.
«باعث مردن من شد»
این کلمه به پرسش بدیهی که قبل از آن آمده قویترین پاسخ منفی ممکن را میدهد. شاید در زبان خود عبارات مشابهی داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آنها استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «البته که راست نیست»
پولس به نحوی از گناه سخن میگوید که گویی شخصی قادر به عمل کردن است.
پولس به نحوی از جدا شدن از خدا سخن گفته که گویی واقعاً مرده است. ترجمه جایگزین: «من را از خدا جدا کرد»
«زیرا از فرمان نااطاعتی کردم»
پولس در مورد نزاع درونی خود در مورد شریعت سخن میگوید. نزاعی که ما بین انسانیت باطنی[انسان درونی] و ذهنش روی داده است ــ نزاعی بین گناه و خوبی.
«از دلیل انجام برخی از کارها مطمئن نیستم»
«به خاطر کاری که انجام میدهم»
پولس با استفاده از کلمه «نمیکنم» بر کاری تاکید میکند که به اندازهای که به آن مایل است آن را انجام نمیدهد یا اینکه او اغلب کاری را انجام میدهد که نمیخواهد. این کلمه مبالغه است. ترجمه جایگزین: «همیشه آنچه را که میخواهم انجام نمیدهم»
کلمات «به جا میآورم» به طور ضمنی اشاره میکنند که پولس همیشه آنچه که از آن نفرت دارد را انجام میدهد. پولس با استفاده از این کلمات، به انجام کاری تاکید میکند که اغلب مایل به آن نیست. این کلمات مبالغه هستند. ترجمه جایگزین: «آن چیزهایی که میدانم نیکو نیستند، کارهایی هستند که اغلب انجام میدهم»
«گرچه...اگر انجام دهم»
تصدیق کردن شریعت به معنای موافقت کردن با خدا در مورد شریعت است. ترجمه جایگزین: «با خدا در مورد نیکویی شریعت موافق هستم»
پولس گناه را مثل موجودی زنده توصیف میکند که میتواند بر او تاثیر گذارد.
«جسد» کنایه از طبیعت گناهکار است. ترجمه جایگزین: «طبیعت گناهکار من»
«اعمال نیکو» یا «کارهای نیکو»
«اعمال بد[شرورانه]» یا «کارهای بد»
پولس از گناه به نحوی سخن میگوید که گویی زنده است و درون او زندگی میکند.
«این شریعت» به میل ذاتی انسان جهت طغیان علیه خدا و نااطاعتی از او اشاره دارد. پولس چنین امری را شریعت میخواند چون آن را نحوه زندگی مردم میانگارد. «این شریعت» مجموعهای از فرامین مکتوب نیست.
پولس به نحوی از بدی سخن میگوید که زنده است و با او زندگی میکند.
روح احیا شده شخص است که به مسیح توکل[ایمان] دارد.
پولس مایل است که از شریعت خدا اطاعت کند ولی گاهی نیز مایل به انجام کاریست که خدا از آن نفرت دارد. او از هر دو میل درونی خود به نحوی مینویسد که گویی دو مرد در حال مبارزه با یکدیگر هستند.
این کلمات اشاره به میل ذاتی انسان جهت طغیان علیه خدا و نااطاعتی از او دارد. پولس چنین امری را شریعت میخواند، چون آن را نحوه زندگی مردم میانگارد. «این شریعت» مجموعهای از فرامین مکتوب نیست.
«اعضای خود» روشی دیگر برای گفتن «جسدم» (۷: ۱۸) است. این قسمت استعاره است و اشاره به طبیعت کهنه و ضد خدایی دارد که پولس با آن به دنیا آمده است. همچنین در این قسمت کنایه از اعمالی است که مردم به خاطر طبیعت کهنه خود انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «در اعمالم» یا «در رفتارم»
این کلمات اشاره به شریعت موسی دارند که فرمان مکتوب خدا است. (رومیان ۷: ۲۲)
«شریعت گناه» و «شریعت دیگر» هر دو یک معنا دارند و اشاره به میل طبیعی[ذاتی] انسان برای طغیان علیه خدا و نااطاعتی از او دارند. پولس چنین امری را شریعت میخواند، چون آن را نحوه زندگی مردم میانگارد. این کلمات اشاره به مجموعه فرامین مکتوب ندارند.
پولس با به کارگیری این سوال حسی عظیم را ابراز میکند. اگر زبان شما روشی برای ابراز چنین حس عظیمی در قالب اعلام یا پرسش را دارد، میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «کسی را میخواهم که من را از کنترل امیال جسم آزاد کند!»
«من را رها کند»
این استعاره به معنای بدنی است که مرگ جسمانی را تجربه میکند.[این استعاره اشاره به بدنی دارد که میمیرد]
این پاسخ به سوالی است که در ۷: ۲۴ مطرح شده است.
از شریعت خدا و شریعت گناه به نحوی سخن گفته شده که گویی آنها اربابان پولس هستند و پولس غلامی آنها را میکند. پولس به ذهن[عقل] یا هوشمندی خود خشنود کردن و اطاعت از خدا را بر میگزیند و به جسم یا طبیعت جسمانی نااطاعتی از خدا و گناه کردن را بر میگزیند. ترجمه جایگزین: «ذهنم[عقلم] با اطاعت از شریعت خشنود کردن خدا را بر میگزیند، ولی جسمم نااطاعتی از خدا و گناه را بر میگزیند»
اشاره به شریعت موسی دارد که فرامین مکتوب خدا هستند.
این کلمات اشاره به میل ذاتی انسان جهت طغیان علیه خدا و نااطاعتی از او را دارند. پولس چنین امری را شریعت میخواند چون آن را نحوه زندگی مردم میانگارد. این قسمت اشاره به مجموعهای از فرامین مکتوب ندارد.
1پس هیچ قصاص نیست بر آنانی که در مسیح عیسی هستند.2زیرا که شریعتروح حیات در مسیح عیسی مرا از شریعت گناه و موت آزاد گردانید.3زیرا آنچه از شریعت محال بود، چونکه بهسبب جسم ضعیف بود، خدا پسر خود را در شبیه جسم گناه و برای گناه فرستاده، بر گناه در جسم فتوا داد،4تا عدالت شریعت کامل گردد در مایانی که نه بحسب جسم بلکه برحسب روح رفتار میکنیم.5زیرا آنانی که برحسب جسم هستند، در چیزهای جسم تفکّر میکنند و امّا آنانی که برحسب روح هستند در چیزهای روح.6از آن جهت که تفکّر جسم موت است، لکن تفکّر روح حیات و سلامتی است.7زانرو که تفکّر جسم دشمنی خدا است، چونکه شریعت خدا را اطاعت نمیکند، زیرا نمیتواند هم بکند.8و کسانی که جسمانی هستند، نمیتوانند خدا را خشنود سازند.9لکن شما در جسم نیستید بلکه در روح، هرگاه روح خدا در شما ساکن باشد؛ و هرگاه کسی روح مسیح را ندارد وی از آن او نیست.10و اگر مسیح در شما است، جسم بهسبب گناه مرده است و امّا روح، بهسبب عدالت، حیات است.11و اگر روح او که عیسی را از مردگان برخیزانید در شما ساکن باشد، او که مسیح را از مردگان برخیزانید، بدنهای فانی شما را نیز زنده خواهد ساخت به روح خود که در شما ساکن است.12بنابراین ای برادران، مدیون جسم نیستیم تا برحسب جسم زیست نماییم.13زیرا اگر برحسب جسم زیست کنید، هرآینه خواهید مرد. لکن اگر افعال بدن را بهوسیلهٔ روح بکُشید، هماناخواهید زیست.14زیرا همهٔ کسانی که از روح خدا هدایت میشوند، ایشان پسران خدایند.15از آنرو که روح بندگی را نیافتهاید تا باز ترسان شوید بلکه روح پسر خواندگی را یافتهاید، که به آن ابّا، یعنی ای پدر ندا میکنیم.16همان روح بر روحهای ما شهادت میدهد که فرزندان خدا هستیم.17و هرگاه فرزندانیم، وارثان هم هستیم، یعنی وَرَثهٔ خدا و همارث با مسیح، اگر شریک مصیبتهای او هستیم تا در جلال وی نیز شریک باشیم.18زیرا یقین میدانم که دردهای زمان حاضر نسبت به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد هیچ است.19زیرا که انتظار خلقت، منتظر ظهور پسران خدا میباشد،20زیرا خلقت، مطیع بطالت شد، نه به ارادهٔ خود، بلکه بخاطر او که آن را مطیع گردانید،21در امید که خودِ خلقت نیز از قید فساد خلاصی خواهد یافت تا در آزادی جلال فرزندان خدا شریک شود.22زیرا میدانیم که تمام خلقت تا الآن با هم در آه کشیدن و درد زه میباشند.23و نه این فقط، بلکه ما نیز که نوبر روح را یافتهایم، در خود آه میکشیم در انتظار پسرخواندگی، یعنی خلاصی جسم خود.24زیرا که به امید نجات یافتیم، لکن چون امید دیده شد، دیگر امید نیست، زیرا آنچه کسی بیند چرا دیگر در امید آن باشد؟25امّا اگر امید چیزی را داریم که نمیبینیم، با صبر انتظار آن میکشیم.26و همچنین روح نیز ضعف ما را مدد میکند، زیرا که آنچه دعا کنیم بطوری که میباید نمیدانیم، لکن خود روح برای ما شفاعت میکندبه نالههایی که نمیشود بیان کرد.27و او که تفحّصکننده دلهاست، فکر روح را میداند زیرا که او برای مقدّسین برحسب ارادهٔ خدا شفاعت میکند.28و میدانیم که بجهت آنانی که خدا را دوست میدارند و بحسب ارادهٔ او خوانده شدهاند، همه چیزها برای خیریّت [ایشان] با هم در کار میباشند.29زیرا آنانی را که از قبل شناخت، ایشان را نیز پیش معیّن فرمود تا به صورت پسرش متشکّل شوند تا او نخستزاده از برادران بسیار باشد.30و آنانی را که از قبل معین فرمود، ایشان را هم خواند و آنانی را که خواند ایشان را نیز عادل گردانید و آنانی را که عادل گردانید، ایشان را نیز جلال داد.31پس به این چیزها چه گوییم؟ هرگاه خدا با ما است کیست به ضدّ ما؟32او که پسر خود را دریغ نداشت، بلکه او را در راه جمیع ما تسلیم نمود، چگونه با وی همهچیز را به ما نخواهد بخشید؟33کیست که بر برگزیدگان خدا مدّعی شود؟ آیا خدا که عادل کننده است؟34کیست که بر ایشان فتوا دهد؟ آیا مسیح که مُرد بلکه نیز برخاست، آنکه به دست راست خدا هم هست و ما را نیز شفاعت میکند؟35کیست که ما را از محبّت مسیح جدا سازد؟ آیا مصیبت یا دلتنگی یا جفا یا قحط یا عریانی یا خطر یا شمشیر؟36چنانکه مکتوب است که بخاطر تو تمام روز کُشته و مثل گوسفندان ذبحی شمرده میشویم.37بلکه در همهٔ این امور از حدّ زیاده نصرت یافتیم، بهوسیلهٔ او که ما را محبّت نمود.38زیرا یقین میدانم که نه موت و نه حیات و نه فرشتگان و نه رؤسا و نه قدرتها و نه چیزهای حال و نهچیزهای آینده39و نه بلندی و نه پستی و نه هیچ مخلوق دیگر قدرت خواهد داشت که ما را از محبّت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است جدا سازد.
اولین آیه این باب جملهای است که وظیفه انتقال را بر عهده دارد. پولس از تعالیم خود در باب ۷ نتیجهگیری میکند و سخنان خود را در باب ۸ ادامه میدهد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیه ۳۶ انجام میدهد. پولس این کلمات را از عهد عتیق نقل قول میکند.
گفته میشود که روحالقدس در هر شخص یا در دل او زندگی میکند. اگر روحالقدس در فرد حضور داشته باشد نشان از آن است که شخص نجات یافته است.
عیسی به نحوی خاص پسر خدا است. خدا همچنین مسیحیان را به فرزند خواندگی میپذیرد.
and )
پولس در آیات ۲۹- ۳۰ دو مرتبه از کلمات «از پیش معین فرمود» استفاده میکند. برداشت برخی از این قسمت این است که خدا قوم خود را قبل از بنای عالم برگزیده تا نجات ابدی را داشته باشند. مسیحیان نسبت به تعلیم کتاب مقدس در مورد این موضوع نظرات متفاوتی دارند. پس مترجمین باید هنگام ترجمه این باب، به خصوص ترجمه عنصر علیت [ رابطه علت و معلولی]، دقت بیشتری به خرج دهند.
and )
پولس تعالیم خود در آیات ۳۸ و ۳۹ را شاعرگونه و در قالب استعارهای مبسوط ارائه میدهد. او توضیح میدهد که در مسیح هیچ چیز نمیتواند شخص را از محبت خدا جدا کند.
این عبارت باید با دقت ترجمه شود تا از اغتشاش تعلیمی و اعتقادی جلوگیری کند. انسانها همچنان به خاطر گناهان خود گناهکار به حساب میآیند. خدا اعمال گناهکارانه، حتی اعمالی که ایمانداران به مسیح مرتکب میشوند را تایید نمیکند. خدا همچنان ایمانداران را به خاطر گناهانشان مجازات میکند، ولی عیسای مسیح بهای مجازات آنها را پرداخته است. مقصود پولس در این قسمت همین است. کلمه «محکوم کردن» چندین معنی محتمل دارد. سخنان پولس در این قسمت موید آن است که ایمانداران به مسیح دیگر با «محکوم شدن به جهنم» مجازات ابدی را تجربه نخواهند کرد.
and and )
در ترجمه این کلمه با مسئله پیچیدهای رو به رو هستیم. «جسم[تن]» احتمالاً استعاره از طبیعت گناهکار است. پولس تعلیم نمیدهد که بدن جسمانی ما گناهآلود است. پولس ظاهراً تعلیم میدهد که تا وقتی مسیحیان زنده هستند (در جسم) به گناهورزی ادامه میدهند. اما طبیعت[ذات] جدید ما بر ضد طبیعت[ذات] کهنه عمل میکند.
پولس به نزاعی که بین گناه و خوبی در خود داشته، پاسخ میدهد.
«قصاص» اشاره به مجازات مردم [انسانها] دارد. ترجمه جایگزین: «خدا کسانی که به عیسای مسیح پیوستهاند را محکوم و مجازات نمیکند»
«به همین دلیل...هیچ نیست» یا «چون آنچه گفتم راست است...نیست»
این قسمت اشاره به روح خدا دارد. ترجمه جایگزین: «روح خدا در عیسای مسیح»
آزاد بودن از «گناه موت و شریعت» استعاره از کنترل نشدن توسط شریعت گناه و مرگ است. ترجمه جایگزین: «سبب شد تا شریعت گناه و مرگ دیگر شما را کنترل نکند»
معانی محتملی که این قسمت به آنها اشاره دارد: ۱) شریعت مکتوب، که مردم را به گناه کردن میانگیزاند و به نوبه خود سبب مرگ آنها میشود. ترجمه جایگزین: «شریعتی که سبب گناه و موت میشود» یا ۲) «شریعتی دیگر» (ببینید رومیان ۷: ۲۳) که مردم گناه میکنند و میمیرند.
در این قسمت شریعت مثل شخصی توصیف شده که نمیتواند قدرت گناه را بشکند. ترجمه جایگزین: «چون قوت گناه در ما بسیار قوی بود، شریعت نمیتوانست ما را از گناه کردن باز دارد، ولی خدا ما را از گناه بازداشت»
«به خاطر طبیعت گناهکار انسان»
پسر خدا با دادن جسم و زندگی انسانی خود به عنوان قربانی ابدی[فدیهای ابدی] خشم خدا را برای همیشه فرو نشاند.
لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
«که شبیه انسانی گناهکار بود»
«تا به عنوان قربانی[فدیهای] برای گناهان ما بمیرد»
«خدا قوت گناه را به واسطه جسم پسرش شکست»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا بتوانیم آنچه را شریعت میگوید انجام دهیم»
در این قسمت در اصل از عبارت «راه رفتن در مسیر» استفاده شده که اشاره به نحوه زندگی شخص دارد. جسم اصطلاحی برای طبیعت گناهکار بشر است. ترجمه جایگزین: «ما که از طبیعت گناهکارمان پیروی نمیکنیم»
«ولی آنکه از روحالقدس اطاعت میکند»
پولس جسم را با روحی که اکنون داریم در تضاد قرار میدهد.
پولس در این قسمت به نحوی از «جسم» و «روح» سخن میگوید که گویی اشخاصی زنده هستند. ترجمه جایگزین: «نحوه فکر گناهکاران...نحوه فکر کسانی که به روحالقدس گوش میدهند»
این کلمه به معنای جدایی شخص از خدا است.
این قسمت اشاره به کسانی دارد که کاری را انجام میدهند که طبیعت گناهکارشان به آنها میگوید.
«عمل کردن طبق طبیعت گناهکارتان.» ببینید «جسم» را در رومیان ۸: ۵ چطور ترجمه کردهاید.
«بر اساس[طبق] روحالقدس عمل کردن»
همه این کلمات به روحالقدس اشاره دارند.
این عبارت به معنای شک پولس در مورد اینکه برخی از آنها روحالقدس را دارند یا ندارند نیست. پولس میخواهد متوجه شوند که همه روحالقدس را دارند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که» یا «به این خاطر» [در فارسی انجام نشده]
نحوه زندگی عیسی را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر مسیح به واسطه روحالقدس در شما زندگی میکند»
معانی محتمل: ۱) شخص به خاطر قوت گناه از نظر روحانی مرده است یا ۲) بدن جسمانی نیز همچنان به خاطر گناه میمیرند.
معانی محتمل: ۱) شخص از نظر روحانی زنده است چون خدا قدرت انجام کار درست را به او داده است یا ۲) خدا شخصی را که مرده بود، زنده میکند چون خدا عادل است و به ایمانداران حیات جاودان میدهد.
پولس فرض را بر این میگیرد که روحالقدس درون مخاطبین او زندگی میکند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که روحالقدس...در شما زندگی میکند»
«از خدا که از مردگان برخیزاند...زندگی میکند»
برخیزاند اصطلاحی به معنای سبب زنده شدن شخصی مرده است. ترجمه جایگزین: «سبب شد عیسی باز زنده شود»
«بدنهای فیزیکی. را.. از طریق روح» یا «بدنهایی که روزی میمیرند را...به واسطه روحش» [اجسام میرا را...از طریق روح خود]
«زیرا آنچه که به شما گفتم راست[درست][حقیقت] است»
این کلمه در این قسمت به معنای مسیحیان همایمان است که شامل مردان و زنان میشود.
پولس به نحوی از اطاعت سخن میگوید که گویی بازپرداخت بدهی است. ترجمه جایگزین: «باید اطاعت کنیم... ولی نه»
پولس مجدداً از اطاعت به نحوی سخن گفته که گویی بازپرداخت بدهی است. شما میتوانید کلمه «مدیون» را که به طور ضمنی بیان شده در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «ولی ما مدیون جسم نیستیم و نیازی نیست از امیال گناهآلود پیروی کنیم»
«زیرا اگر فقط برای خشنود کردن امیال گناهآلود خود زندگی کنید»
«قطعاً از خدا جدا خواهید شد»
پولس به نحوی از بر صلیب شدن «انسان کهنه» با مسیح سخن میگوید که گویی آن انسان کهنه مسئول امیال گناهکارانه اوست. ترجمه جایگزین: «اما اگر به وسیله قوت روحالقدس از اطاعت امیال گناهکارانه دست کشید»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا همه کسانی که روح خدا آنها را هدایت میکند»
این عبارت اشاره به همه ایماندارن به مسیح دارد و معمولاً به «فرزندان خدا» ترجمه میشود.
«کسی که باعث فریاد بر آوردن ما شد»
«ابا» در زبان آرامی به معنای «پدر» است.
پولس به نحوی از ایمانداران مسیحی سخن میگوید که گویی ملک و ثروتی را از خانواده خود به ارث میبرند. ترجمه جایگزین: «و ما نیز روزی آنچه را که خدا به ما وعده داده است دریافت میکنیم»
پولس به نحوی از ایمانداران مسیحی سخن میگوید که گویی ملک و ثروتی را از خانواده خود به ارث میبرند. خدا آنچه که مسیح داده است را به ما میدهد. ترجمه جایگزین: «ما نیز آنچه را که خدا و مسیح به ما وعده دادهاند، دریافت میکنیم»
خدا وقتی مسیح را جلال میدهد ایمانداران مسیح را نیز جلال میدهد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا خدا ما را همراه با او جلال دهد»[تا خدا ما را کنار او جلال دهد]
پولس به ایمانداران رومی یادآور میشود که خدا در آینده اجسام آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
این کلمه بر«میدانم» تاکید میکند. این کلمه به معنای «چونکه» نیست.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من نمیتوانمبا ... مقایسه کنم»
پولس یادآوری کردن را ادامه میدهد. او به ایمانداران رومی یادآور میشود که در آینده خدا اجسام آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
پولس همه خلقت خدا را مثل شخصی توصیف میکند که مشتقانه منتظر اتفاقی است.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «برای زمانی که خدا فرزندان خود را آشکار میکند»
این قسمت به معنای همه ایمانداران به مسیح است. شما میتوانید این قسمت «فرزندان خدا» ترجمه کنید.
پولس یادآوری کردن را ادامه میدهد. او به ایمانداران رومی یادآور میشود که در آینده خدا اجسام آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا سبب شد که آنچه خلق کرده نتواند آنچه او قصد داشت، انجام دهد»
پولس در این قسمت «خلقت» را مثل شخصی توصیف میکند که میتواند مایل به چیزی باشد. ترجمه جایگزین: «نه به این خاطر که مخلوقات چنین میخواستند، بلکه این چیزی است که خدا میخواست»
کلمه «امید» انتظار مطمئنانه شخص نسبت به روی دادن آنچه است که به آن میل دارد. اسم معنای «امید» را میتوانید در قالب فعل «با اطمینان انتظار داشتن» یا «با اطمینان منتظر بودن» یا «اعتماد کردن» ترجمه کنید. خدا مسلما میتوانست از تحقق آنچه قصد آن را دارد مطمئن باشد. ترجمه جایگزین: «با اطمینان انتظار داشت» یا «با اطمینان منتظر بود»
پولس یادآوری کردن را ادامه میدهد. او به ایمانداران رومی یادآور میشود که در آینده خدا اجسام آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. جایگزین: «خدا خلقت را نجات خواهد داد»
در قید فساد بودن، استعاره از قطعیت فساد است. ترجمه جایگزین: «از اینکه همچون برده فساد باشید...»
«آزادی» در این قسمت با «در قید بندگی بودن» در تضاد قرار داده شده است. این استعاره به معنای آن است که خلقت فاسد نمیشود. ترجمه جایگزین: «مثل فرزندان خدا به نحوی پر جلال از فساد آزاد خواهد شد»
پولس یادآوری کردن را ادامه میدهد. او به ایمانداران رومی یادآور میشود که در آینده خدا اجسام آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
خلقت با زنی مقایسه شده که در حال ناله از درد زایمان کودک است. ترجمه جایگزین: «زیرا میدانیم هر آنچه خدا آفریده مایل به رها شدن است و مانند زنی که به هنگام به دنیا آوردن نوزاد خود ناله میکند»
پولس یادآوری کردن را ادامه میدهد. او به ایمانداران رومی یادآور میشود که در آینده خدا بدنهای آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
اسم معنای «پسر خواندگی» و «خلاصی» را میتوان در قالب فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درست همانطور که مشتاقانه منتظریم تا خدا ما را به فرزند خواندگی بپذیرد و بدنهای ما را نجات دهد[بازیابد]»
پولس یادآوری کردن را ادامه میدهد. او به ایمانداران رومی یادآور میشود که در آینده خدا بدنهای آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) «زیرا خدا ما را نجات داد تا چنین امیدی داشته باشیم» ۲) «زیرا خدا ما را نجات داد چون چنین امیدی داریم»
کلمه «امید» انتظار مطمئنانه شخص نسبت به روی دادن آن چیزی است که به آن میل دارد. اسم معنای «امید» را میتوانید در قالب فعل «با اطمینان انتظار داشتن» یا «با اطمینان منتظر بودن» یا «اعتماد کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چنان بود که ما با اطمینان منتظر نجات یافتن خود بودیم» یا «نجات یافتیم تا برای انجام این کار بر خدا توکل[ایمان داشته باشیم][اعتماد] کنیم»
کلمه «امید» اشاره به امید برای فرزندخوانده شدن، یعنی خلاصی از جسم، دارد. (۸: ۲۳)
«امید دیده شد» یعنی که امیدی تحقق یافته است. ترجمه جایگزین: «اگر آنچه را که بر آن امید داریم داشته باشیم، پس این امید نیست» یا «اگر آنچه را میخواهیم داریم، نمیگوییم که به آن امید داریم»
پولس از سوال استفاده میکند تا به مخاطبینش در درک چیستی «امید» کمک کند. ترجمه جایگزین: «کسی بر آنچه که اکنون دارد امیدی ندارد» یا «کسی منتظر آنچه که قبلاً روی داده نمیشود»
پولس یادآوری کردن را ادامه میدهد. او به ایمانداران رومی یادآور میشود که در آینده خدا بدنهای آنها را به طریقی پر جلال تغییر میدهد.
کلمه «امید» انتظار مطمئنانه شخص نسبت به روی دادن آنچیزی است که به آن میل دارد. شخصی که این چنین امیدواراست، باور دارد که آنچه بر آن مایل است، روی خواهد داد. ترجمه جایگزین: «اگر با اطمینان انتظار دریافت آنچه را داریم که نمیبینیم» یا «اگر برای آنچه که نمیبینیم به خدا توکل[اعتماد][ایمان] داریم»
«ندیدن آنچه که به آن امید داریم»، اشاره به نداشتن و تجربه نکردن آن دارد. ترجمه جایگزین: «آنچه که هنوز نداریم» یا «آنچه که هنوز نشده است»
«ما صبورانه انتظار آن را میکشیم»
گرچه پولس به تاکید میگوید که در ایمانداران نزاعی بین بدن و روح در جریان است، ولی تایید میکند که روح به ما کمک میکند.
«نالههای که نمیتوان به کلمه آنها را بیان کرد»
«او» اشاره به خدا دارد. «دل» در این قسمت کنایه از افکار و عواطف شخص است. عبارت «دلها را تفحص میکند» استعاره از آزمودن[سنجش] افکار و عواطف است. ترجمه جایگزین: «خدا که از افکار و احساسات ما آگاه است... میداند»
پولس به ایمانداران اهل قرنتس یادآوری میشود که هیچ چیز نمیتواند آنها را از محبت خدا جدا سازد.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا کسانی که خدا آنها را انتخاب کرد»
«کسانی که او قبل از خلق آنها میشناخت»
«او همچنین از قبل برنامهریزی کرد تا...وقف یابند»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا او آنها را تغییر میدهد تا به شباهت پسرش درآیند»
لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
«تا پسر او...نخستزاده باشد»
«برادران» اشاره به همه ایمانداران دارد که شامل زنان و مردان میشوند. ترجمه جایگزین: «بین برادران و خواهرانی که به یک خانواده الهی تعلق دارند»
«کسانی که خدا از قبل برای آنها برنامهای داشت»
«عادل گردانید[پارسا شمرد]» به حالت گذشته استفاده شده تا بر قطعیت روی دادن چنین امری تاکید کند. ترجمه جایگزین: «این کسانی که در حضور خود عادل گردانید[پارسا شمرد]»
«جلال داد» حالت گذشته فعل است که بر قطعیت روی دادن چنین امری تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «اینها را نیز جلال میدهد»
پولس با استفاده از سوال بر نکته اصلی که قبلاً گفته تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «ما باید از همه اینها بفهمیم: از آنجا که خدا به ما کمک میکند، کسی نمیتواند ما را شکست دهد.»
خدای پدر پسرش، عیسای مسیح را بر صلیب چون قربانی مقدس و پایانناپذیری فرستاد که برای قانع ساختن و رضایت ذات قدوس و بیکران خدا بر ضد گناه انسان، ضروری بود. «پسر» در این قسمت لقبی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
«بلکه او را تحت کنترل...دشمنانش قرار داد»
پولس با به کارگیری این سوال بر آنچه که میگوید تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «او قطعاً و با آزادی تمام همه چیز را به ما میدهد!»
«به مهربانی همه چیز را به ما میدهد»
پولس با به کارگیری این سوال بر آنچه میگوید تاکید بیشتر میکند. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند ما را در حضور خدا متهم کند؛ چون او کسی است که ما را در حضور خود عادل ساخته [پارسا شمرده] است»
پولس با به کارگیری این پرسش بر آنچه میگوید تاکید بیشتری میکند. او به دنبال پاسخ نیست. ترجمه جایگزین: «کسی ما را محکوم نمیکند!»
«به دست راست خدا» بودن عملی نمادین از دریافت جلال و اقتدار از سوی خدا است. ترجمه جایگزین: «که بر مکان[جای] جلال کنار خدا است»
پولس با استفاده از این پرسش تعلیم میدهد که هیچ چیز نمیتواند ما را از محبت مسیح جدا کند. ترجمه جایگزین: «کسی ما را از محبت مسیح جدا نخواهد کرد!» یا «هیچ چیز ما را از محبت مسیح جدا نمیکند!»
کلمات «ما را از محبت مسیح جدا سازد» از سوال قبلی برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «آیا مصیب یا دلتنگی یا جفا یا قحط یا عریانی یا خطر یا شمشیر میتواند ما را از محبت مسیح جدا سازد؟»
پولس با به کارگیری این پرسش تاکید میکند که حتی چنین اموری نمیتوانند ما را از محبت مسیح جدا سازند. ترجمه جایگزین: «حتی مصیبت یا دلتنگی یا جفا یا قحط یا عریانی یا خطر یا شمشیر نمیتواند ما را از محبت مسیح جدا سازند.»
این اسامی معنا را میتوان در قالب عباراتی که شامل فعل میشوند بیان کرد. «شمشیر» در این قسمت کنایه از کشتن با خشونت است. ترجمه جایگزین: «حتی اگر مردم بر ما مصیبت وارد کنند، به ما آسیب زنند، لباس از تن ما به در آورند و گرسنگی بخشند، نخواهند توانست ما را از محبت مسیح جدا کنند.»
این دو کلمه یک معنا دارند.
«تو» مفرد است و اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «برای تو»
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به نویسنده و دیگر همراهان او دارد و مخاطب او که خداست را شامل نمیشود. عبارت «تمام روز» مبالغه است و بر خطری که با آن رو به رو هستند، تاکید میکند. پولس با استفاده از این بخش کتاب مقدس نشان میدهد هر کس که متعلق به خداست باید انتظار اوقات سخت را داشته باشد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دشمنان ما به دنبال کشتن ما هستند»
پولس در این قسمت کسانی که به خاطر وفاداری به خدا کشته میشوند را با گله دام مقایسه میکند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جانهای ما برای آنها بیش از گوسفندی که میکشند، ارزشی ندارد»
«پیروزی را به پایان رساندیم»
شما میتوانید نوع محبتی که عیسی ابراز میکند را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به خاطر عیسی، کسی که ما را بدان حد محبت کرد که حاضر شد برای ما بمیرد»
«قانع شدهام» یا «مطمئنم»
معانی محتمل: ۱) دیوها یا ۲) پادشاهان و حاکمان دنیا
معانی محتمل: ۱) موجودات روحانی که صاحب قدرت هستند یا ۲) انسانهایی که قدرت دارند.
1در مسیح راست میگویم و دروغ نی و ضمیر من در روحالقدس مرا شاهد است،2که مرا غمی عظیم و در دلم وَجَع دائمی است.3زیرا راضی هم میبودم که خود از مسیح محروم شوم در راه برادرانم که بحسب جسم خویشان منند،4که ایشان اسرائیلیاند و پسرخواندگی و جلال و عهدها و امانت شریعت و عبادت و وعدهها از آنِ ایشان است؛5که پدران از آن ایشانند و از ایشان مسیح بحسب جسم شد که فوق از همه است، خدای متبارک تا ابدالآباد، آمین.6ولکن چنین نیست که کلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه که از اسرائیلاند، اسرائیلی نیستند،7و نه نسل ابراهیم تماماً فرزند هستند؛ بلکه نسل تو در اسحاق خوانده خواهند شد.8یعنی فرزندان جسم، فرزندان خدا نیستند، بلکه فرزندان وعده از نسل محسوب میشوند.9زیرا کلام وعدهٔ این است که موافق چنین وقت خواهم آمد و ساره را پسری خواهد بود.10و نه این فقط، بلکه رفْقَه نیز چون از یک شخص، یعنی از پدر ما اسحاق حامله شد،11زیرا هنگامی که هنوز تولّد نیافته بودند و عملی نیک یا بد نکرده، تا ارادهٔ خدا برحسب اختیار ثابت شود نه از اعمال بلکه از دعوتکننده12بدو گفته شد که بزرگتر کوچکتررا بندگی خواهد نمود.13چنانکه مکتوب است، یعقوب را دوست داشتم امّا عیسو را دشمن.14پس چه گوییم؟ آیا نزد خدا بیانصافی است؟ حاشا!15زیرا به موسی میگوید، رحم خواهم فرمود بر هر که رحم کنم و رأفت خواهم نمود بر هر که رأفت نمایم.16لاجرم نه از خواهش کننده و نه از شتابنده است، بلکه از خدای رحم کننده.17زیرا کتاب به فرعون میگوید، برای همین تو را برانگیختم تا قوّت خود را در تو ظاهر سازم و تا نام من در تمام جهان ندا شود.18بنابراین هر که را میخواهد رحم میکند و هر که را میخواهد سنگدل میسازد.19پس مرا میگویی، دیگر چرا ملامت میکند؟ زیرا کیست که با ارادهٔ او مقاومت نموده باشد؟20نی بلکه تو کیستی ای انسان که با خدا معارضه میکنی؟ آیا مصنوع به صانع میگوید که چرا مرا چنین ساختی؟21یا کوزهگر اختیار بر گِل ندارد که از یک خمیره ظرفی عزیز و ظرفی ذلیل بسازد؟22و اگر خدا چون اراده نمود که غضب خود را ظاهر سازد و قدرت خویش را بشناساند، ظروف غضب را که برای هلاکت آماده شده بود، به حلم بسیار متحمّل گردید،23و تا دولت جلال خود را بشناساند بر ظروف رحمتی که آنها را از قبل برای جلال مستعّد نمود،24و آنها را نیز دعوت فرمود، یعنی ما نه از یهود فقط بلکه از امّتها نیز.25چنانکه در هوشع هم میگوید، آنانی را که قوم من نبودند، قوم خود خواهم خواند و او را که دوست نداشتم محبوبه خود.26و جایی که به ایشان گفته شد که شما قوم مننیستید، در آنجا پسران خدای حّی خوانده خواهند شد.27و اشعیا نیز در حقّ اسرائیل ندا میکند که هرچند عدد بنیاسرائیل مانند ریگ دریا باشد، لکن بقیّهٔ نجات خواهند یافت؛28زیرا خداوند کلام خود را تمام و منقطع ساخته، بر زمین به عمل خواهد آورد.29و چنانکه اشعیا پیش اخبار نمود که اگر ربّالجنود برای ما نسلی نمیگذارد، هرآینه مثل سدوم میشدیم و مانند غَمورَه میگشتیم.30پس چه گوییم؟ امّتهایی که در پیعدالت نرفتند، عدالت را حاصل نمودند، یعنی عدالتی که از ایمان است.31لکن اسرائیل که در پی شریعت عدالت میرفتند، به شریعت عدالت نرسیدند.32از چه سبب؟ از این جهت که نه از راه ایمان بلکه از راه اعمالِ شریعت آن را طلبیدند، زیرا که به سنگ مصادم لغزش خوردند.33چنانکه مکتوب است که، اینک، در صهیون سنگی مصادم و صخره لغزش مینهم و هر که بر او ایمان آورد، خجل نخواهد گردید.
پولس در این باب مورد تعلیم خود را تغییر میدهد. در بابهای ۹- ۱۱ او بر قوم اسرائيل تمرکز میکند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۲۵- ۲۹ و ۳۳ این باب انجام میدهد. پولس تمام این سخنان را از عهد عتیق نقل قول میکند.
پولس در این باب از کلمه «جسم» فقط برای اشاره به قوم اسرائيل استفاده میکند، قومی که جسماً به واسطه یعقوب از ذریت[نسل] ابراهیم به حساب میآیند، کسانی که خدا نام آنها را اسرائيل گذاشته است.
پولس در بابهای دیگر از کلمه «برادر» استفاده میکند تا به هم ایمانان مسیحی اشاره کند اما او در این باب از کلمه «برادران» جهت اشاره به خویشاوندان اسرائيلی خود استفاده میکند.
پولس کسانی را که به عیسی ایمان دارند «فرزندان خدا» و «فرزندان وعده» میخواند.
پولس توضیح میدهد در حالیکه بعضی از غیریهودیان با ایمان یه عیسی او را به عنوان منجی خود پذیرفتهاند، ولی اکثر یهودیان سعی بر کسب نجات خود داشتند و لذاعیسی را رد میکردند. پولس با نقل قول از عهد عتیق، عیسی را سنگی توصیف میکند که یهودیان هنگام راه رفتن بر آن میلغزند. این «سنگ لغزش» سبب «سقوط[افتادن]» آنها میشود.
پولس کلمه اسرائيل را در این باب به دو معنای مختلف به کار میبرد. «اسرائيل» اول به معنای نسل جسمانی ابراهیم به واسطه یعقوب است. «اسرائیل» دوم به معنای قوم خدا به واسطه ایمان است. UDB چنین تفاوتی را بازتاب میدهد.
پولس از میل شخصی خود برای نجات یافتن قوم اسرائيل سخن میگوید. سپس او بر طرق مختلفی تاکید میکند که خدا آنها را به جهت ایمان آماده کرده است.
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. پولس با به کارگیری آنها تاکید میکند که حقیقت را میگوید.
«روح القدس وجدان[ضمیر] من را کنترل میکند و آنچه میگویم را تایید میکند»
«در دلم وَجَع دائمی است» اصطلاحی است که پولس به منظور در میان گذاشتن پریشانی عاطفی خود استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «به شدت و عمیقاً غصه میخورم»[عمیقاً و شدیداً محزونم]
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. پولس از این عبارات کنار هم استفاده میکند تا بر شدت چنین عواطفی تاکید کند.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شخصاً حاضرم اجازه دهم خدا مرا لعن کند و برای همیشه از مسیح جدا گرداند، اگر چنین کاری به برادران اسرائيلی و قوم من کمک کند تا به مسیح ایمان آورند»
این کلمه در این قسمت به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل زنان و مردان میشود.
«آنها نیز مثل من اسرائيلی هستند. خدا آنها را برگزیده تا نسل یعقوب باشند»
پولس در این قسمت از استعاره «پسر خواندگی[فرزند خواندگی]» استفاده میکند تا نشان دهد که قوم اسرائيل مانند فرزندان خدا هستند. ترجمه جایگزین: «خدا، پدر ایشان است و صاحب جلال هستند»
پولس به تاکید میگوید کسانی که در خانواده اسرائيل به دنیا آمدهاند، تنها میتوانند به واسطه ایمان، واقعاً بخشی از قوم اسرائيل باشند.
«اما خدا در حفظ وعدههای خود شکست نخورده است»[خدا بر وعده خود وفادار است و در انجام چنین کاری شکست نخورده است] یا «خدا وعدههای خود را نگه داشته است»
خدا به همه ذریت جسمانی قوم اسرائيل (یا یعقوب) چنین وعدهای نداده است، بلکه وعدههای خود را به ذریت روحانی او، یعنی کسانی که به مسیح توکل[اعتماد][ایمان] دارند، داده است.
«همه آنها فقط به صرف نسل ابراهیم بودن، فرزند خدا به حساب نمیآیند»
«فرزندان جسم» کنایهای است که اشاره به ذریت جسمانی ابراهیم دارد. ترجمه جایگزین: «تمام نسل ابراهیم... نیستند»
این عبارت استعاره است و اشاره به ذریت روحانی دارد، کسانی که به عیسی ایمان دارند.
این قسمت اشاره به وارثین وعدههای خدا به ابراهیم دارد.
«این است کلامی که خدا هنگام دادن وعده به کار برد»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید تا نشان دهید که خدا به ساره پسری میدهد. ترجمه جایگزین: «من به ساره پسری میدهم»
پولس به اسحاق با عبارت «پدر ما» اشاره میکند، چون اسحاق یکی از نیاکان پولس و یهودیان ایمانداران در روم است.
«آبستن شد»
«قبل از اینکه آن فرزندان به دنیا آیند و قبل از اینکه عملی خواه نیکو خواه بد انجام دهند»
«تا اینکه آنچه خدا میخواهد طبق انتخاب او روی دهد»
«قبل از اینکه فرزندان به دنیا آیند»
به خاطر خدا
شاید در زبان شما لازم باشد که این آیه را مابین آیه ۱۰ و ۱۱ قرار دهید: «... پدر به او [ربکا] گفته شد: بزرگتر کوچکتررا خدمت خواهد نمود، و از آنجایی که هنوز تولّد نیافته و عملی نیک یا بد نکرده بودند، این گفته شد تا ارادهٔ خدا بر جسب اختیار ثابت شود که نه از اعمال بلکه از دعوت کننده است»
«خدا به ربکا گفت، ‘پسر بزرگتر به پسر کوچکتر خدمت خواهد کرد‘»
«دشمن» مبالغه است. خدا یعقوب را بیش از عیسو دوست داشت. او به معنای واقعی کلمه از عیسو متنفر نبود.
پولس از این سوال استفاده میکند تا توجه خوانندگان را جلب کند.
«آیا خدا ناعادل[بیانصاف] است؟» یا «آیا خدا ناعادل است؟»
«ممکن نیست!» یا «قطعاً نه!» این جمله قویاً روی دادن اتفاقی را انکار میکند. شاید در زبان خود جملهای مشابه داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید.
پولس به نحوی از سخن گفتن خدا با موسی سخن گفته که گویی در حال حاضر روی میدهد.
«به خاطر کسانی نیست که میخواهند یا بسیار تلاش میکنند»
پولس از شخصی که نیکوکاری میکند تا لطف خدا را شامل حال خود کند به نحوی سخن میگوید که گویی آن شخص در مسابقهای میدود.
کتب مقدس در این قسمت به نحوی توصیف شدهاند[شخصیت سازی شدهاند] که گویی خدا با فرعون سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «کتب مقدس آنچه خدا گفته است را ثبت کردهاند»
خدا با استفاده از مشتقات ضمیر «من» به خود اشاره میکند.
«تو» در این آیه مفرد است.
در این قسمت در اصل از کلمه «برخیزاندم» استفاده شده که اصطلاحی به معنای «سبب تبدیل شدن به چیزی» است. ترجمه جایگزین: «تو را تبدیل به مرد قدرتمندی کردم که هستی»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا مردم نام من را اعلام کنند»
موارد اشاره این کنایه: ۱) به تمام موجودیت خدا. ترجمه جایگزین: «آنکه هستم» یا ۲) به شهرت او. ترجمه جایگزین: «چقدر عظیم هستم»
«هر جا که مردم باشند»
خدا هرکس را که بخواهد سنگدل میسازد.
پولس به نحوی با منتقدین تعالیم خود سخن میگوید که گویی با یک نفر صحبت میکند. شاید لازم باشد که از حالت جمع استفاده کنید.
این پرسشهای بدیهی، شِکْوِه به خدا هستند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جملات خبری با لحنی قوی[جدی] ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او نباید ایرادی در ما بیابد. کسی تا به حال، قادر به مقابله با اراده او نبوده است»
مشتقات این ضمیر اشاره به خدا دارند.
«او را از انجام آنچه میخواهد باز دارد»
پولس در این قسمت از حق صانع[کوزهگر] برای ساخت هر ظرف سفالی به عنوان استعاره استفاده کرده تا نشان دهد که آن صانع[خالق] حق انجام هر کاری را با صنعت[خلقت] خود دارد. پولس با استفاده از این سوال بر نکته مورد نظر خود تاکید میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری و با لحنی قوی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه که ساخته شده، هرگز نباید به آنکه او را ساخته بگوید چرا مرا اینچنین...؟»
این سوال به منظور توبیخ به کار رفته است و میتوان آن را در قالب جمله خبری با لحنی قوی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نباید من را چنین میساختی!»
این پرسش بدیهی به منظور توبیخ به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «کوزهگر قطعاً حق دارد...برای استفاده روزمره[معمولی] بسازد»
پولس به نحوی از انسانها سخن گفته که گویی ظرف هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که غضب خود را به آنها نشان میدهد »
مشتقات این ضمیر اشاره به خدا دارند.
پولس به نحوی از انسانها سخن گفته که گویی ظرف هستند. ترجمه جایگزین: «به کسانی که رحمت نشان میدهد، کسانی که»
پولس در این قسمت، اعمال شکوهمند خدا را با «ثروت[دولت]» عظیم مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «جلال او، که از ارزش بسیار بر خوردار است»
«جلال» اشاره به زندگی در آسمان همراه خدا دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که او از قبل به منظور زنده ماندن آماده کرده است»
«ما» اشاره به پولس و دیگر ایمانان دیگر دارد.
«دعوت فرمود» یعنی خدا قوم را گماشت یا برگزید تا فرزندان، خادمین و مبشرین پیغام نجات به واسطه عیسی باشند.
پولس در این قسمت توضیح میدهد که هوشع نبی چگونه قبلاً از بیایمانی قوم اسرائيل صحبت کرده است.
شناسه فاعلی مستتر در فعل که مشتق ضمیر «او» است اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «همانطور که خدا نیز در کتاب هوشع نوشته است»
هوشع، یک نبی بود.
«کسانی که قبلاً قوم من نبودند را انتخاب خواهم کرد تا قوم من باشند»
«او را» در این قسمت به همسر هوشع، جومر اشاره دارد که ارائه دهنده قوم اسرائیل است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من کسی را که دوست نداشتم بر میگزینم تا دوست داشته باشم» [من او را که دوست نداشتم بر میگزینم تا محبوبه من باشد]
«حی» احتمالاً حقیقی بودن خدا و مانند بتهای دروغین نبودن او اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «فرزندان خدای راستین»
«صدا میکند»
پولس تعداد قوم اسرائيل را با ریگ[شن] دریا مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «آنقدر هستند که نمیتوان شمرد»
مقصود پولس از «نجات خواهند یافت» جنبه روحانی آن است. اگر خدا شخصی را نجات میدهد یعنی به واسطه ایمان او به مرگ عیسی بر صلیب، خدا آن شخص را بخشیده و از مجازات شدن به خاطر گناهان نجات داده است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا نجات میدهد»
«منقطع ساختن» اشاره به تصمیم خدا برای مجازات انسانها دارد. ترجمه جایگزین: «خداوند همانطور که گفته است، مردم زمین را مجازات خواهد کرد»
«ما» و مشتقات آن اشاره به اشعیا و مخاطبین او دارد.
خدا تمام مردم سدوم و غموره را به خاطر گناهانشان کشت. ترجمه جایگزین: «همه مثل مردم سدوم و غموره کشته میشدیم» یا «خدا همه ما را مثل مردم شهر سدوم و غموره نابود میکرد»
پولس با استفاده از این سوال توجه خوانندگان خود را جلب میکند. ترجمه جایگزین: «پس باید چنین گوییم»
«میگویم امتهایی که»
«که سعی بر خشنود کردن خدا نداشتند»
«از ایمان» اشاره به اعتماد داشتن[توکل کردن] بر مسیح است. شما میتوانید چنین امری را به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «عدالت...چون خدا آنها را هنگام توکل[اعتماد][تکیه][ایمان] بر مسیح از دید خود عادل ساخته [پارسا شمرده]است»
این عبارت یعنی قوم اسرائيل نمیتوانستند با به جا آوردن شریعت، خدا را خشنود کنند. شما میتوانید چنین موضوعی را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «نمیتوانستند[قادر نبودند] با به جا آوردن شریعت، خدا را خشنود کنند چون نمیتوانستند آن را به جا آورند»
شما میتوانید این پرسش بدیهی را در قالب جملهای خبری ترجمه کنید و کلماتی که حذف به قرینه شدهاند را در ترجمه خود بیاورید. پولس با به کارگیری این سوال توجه خوانندگان خود را جلب میکند. ترجمه جایگزین: «چرا نمیتوانستند به عدالت [پارسایی]برسند؟ چون آنها» یا «به این خاطرکه نمیتوانستند به عدالت[پارسایی] برسند، چون آنها»
این قسمت اشاره به کارهایی دارد که مردم به آن واسطه سعی بر خشنود کردن خدا دارند. شما میتوانید چنین امری را به روشنی در ترجمه خود بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با سعی بر انجام کارهایی که خدا را خشنود میکند» یا «با به جا آوردن شریعت»
شما میتوانید اشاره کنید که نویسنده این قسمت اشعیا است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همانطور که اشعیای نبی نوشته است»
صهیون کنایه است و اشاره به اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «در اسرائيل»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و استعاراتی هستند که اشاره به عیسی و مرگ او بر صلیب دارند. این کلمات به نحوی بیان شدهاند که گویی انسانها هنگام اندیشیدن به مرگ عیسی بر صلیب از آن منزجر میشدند.
چون کلمات «سنگ» و «صخره» به شخص اشاره دارند، شاید مجبور شوید که این قسمت را «به او ایمان دارند» ترجمه کنید. [در فارسی انجام شده]
1ای برادران خوشی دل من و دعای من نزد خدا بجهت اسرائیل برای نجات ایشان است.2زیرا بجهت ایشان شهادت میدهم که برای خدا غیرت دارند لکن نه از روی معرفت.3زیرا که چون عدالت خدا را نشناخته، میخواستند عدالت خود را ثابت کنند، مطیع عدالت خدا نگشتند.4زیرا که مسیح است انجام شریعت بجهت عدالت برای هر کس که ایمانآورد.5زیرا موسی عدالت شریعت را بیان میکند که هر که به این عمل کند، در این خواهد زیست.6لکن عدالت ایمان بدینطور سخن میگوید که در خاطر خود مگو کیست که به آسمان صعود کند، یعنی تا مسیح را فرود آورد،7یا کیست که به هاویه نزول کند، یعنی تا مسیح را از مردگان برآورد.8لکن چه میگوید؟ اینکه کلام نزد تو و در دهانت و در قلب تو است، یعنی این کلام ایمان که به آن وعظ میکنیم.9زیرا اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت.10چونکه به دل ایمان آورده میشود برای عدالت و به زبان اعتراف میشود بجهت نجات.11و کتاب میگوید هر که به او ایمان آورد خجل نخواهد شد.12زیرا که در یهود و یونانی تفاوتی نیست که همان خداوند، خداوند همه است و دولتمند است برای همه که نام او را میخوانند.13زیرا هر که نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت.14پس چگونه بخوانند کسی را که به او ایمان نیاوردهاند؟ و چگونه ایمان آورند به کسی که خبر او را نشنیدهاند؟ و چگونه بشنوند بدون واعظ؟15و چگونه وعظ کنند جز اینکه فرستاده شوند؟ چنانکه مکتوب است که چه زیبا است پایهای آنانی که به سلامتی بشارت میدهند و به چیزهای نیکو مژده میدهند.16لکن همه بشارت را گوش نگرفتند زیرا اشعیا میگوید خداوندا کیست که اخبار ما را باور کرد؟17لهذا ایمان از شنیدناست و شنیدن از کلام خدا.18لکن میگویم آیا نشنیدند؟ البتّه شنیدند، صوت ایشان در تمام جهان منتشر گردید و کلام ایشان تا اقصای ربع مسکون رسید.19و میگویم آیا اسرائیل ندانستهاند؟ اوّل موسی میگوید، من شما را به غیرت میآورم به آن که امّتی نیست و بر قوم بیفهم شما را خشمگین خواهم ساخت.20و اشعیا نیز جرأت کرده، میگوید، آنانی که طالب من نبودند مرا یافتند و به کسانی که مرا نطلبیدند ظاهر گردیدم.21امّا در حقّ اسرائیل میگوید، تمام روز دستهای خود را دراز کردم به سوی قومی نامطیع و مخالف.
برخی از ترجمهها نقل قولهای منثور از عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB چنین کاری را با کلام نقل قول شده در آیه ۸ انجام میدهد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۱۸- ۲۰ در این باب انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
پولس در این باب تعلیم میدهد که یهودیان خالصانه سعی بر عادل[پارسا] بودن داشتند ولی در دستیابی به هدف خود موفق نبودند. ما نمیتوانیم عدالت [پارسایی]خدا را کسب کنیم. خدا وقتی که به عیسی ایمان میآوریم عدالت[پارسایی] او را به ما میدهد.
and )
پولس از پرسشهای بدیهی زیادی در این باب استفاده میکند. او چنین میکند تا خوانندگان خود را قانع کند که خدا فقط عبرانیان را نجات نمیدهد، پس مسیحیان باید آماده باشند تا جهت بشارت انجیل به همه دنیا بروند.
پولس با استفاده از این نبوت توضیح میدهد که خدا از کلیسا استفاده خواهد کرد تا قوم عبرانی را غیور [به حسادت وادارد]گرداند. او چنین میکند تا آنها خدا را جسته وبه انجیل ایمان آورند.
and and
پولس همچنان میل خود را برای ایمان آوردن قوم اسرائيل بیان میکند ولی به تاکید میگوید که هم یهودیان و هم غیریهودیان، فقط به واسطه ایمان به مسیح میتوانند نجات یابند.
این کلمه به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل مردان و زنان میشود.
«دل» کنایه از عواطف و باطن شخص است. ترجمه جایگزین: «عظیمترین میل من»[شدیدترین میل من]
«این است که خدا یهودیان را نجات خواهد داد»
«در مورد آنها به راستی اعلام میکنم»
«عدالت» اشاره به طریقی دارد که خدا انسانها[مردم] را در حضور خود عادل میگرداند[پارسا میشمرد]. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به این خاطر که نفهمیدند خدا چگونه انسانها را در حضور خود[از دید خود] عادل میگرداند[پارسا میشمرد].»
«آنها طریقی که خدا انسانها[مردم] را در حضور خود[از دید خود] عادل میگرداند [پارسا میشمرد] نپذیرفتند»
«زیرا مسیح کاملاً شریعت را به جا آورده است»
«ایمان آورد» یعنی «اعتماد کند[تکیه کند] یا [توکل کند]» ترجمه جایگزین: «شریعت، و او همه کسانی که به او ایمان دارند را در حضور خدا[از دید خدا] عادل میگرداند[پارسا میشمرد]»
پولس به نحوی از «عدالت»[پارسایی]. سخن میگوید که گویی زنده است و توان حرکت دارد. ترجمه جایگزین: «شریعت چگونه شخص را در حضور خدا عادل میگرداند[پارسا میشمرد]»
برای اینکه کسی به واسطه شریعت در حضور[از دید] خدا عادل گردد[پارسا شمرده شود].، آن شخص باید شریعت را کاملاً رعایت کند که چنین امری غیر ممکن است. ترجمه جایگزین: «شخصی که از شریعت کاملاً پیروی میکند خواهد زیست چون شریعت او را در حضور خدا عادل[پارسا] میسازد»
کلمات «خواهد زیست» میتواند به موارد روبه رو اشاره داشته باشند: ۱) حیاب ازلی یا ۲) حیات فانی در مشارکت با خدا
«عدالت»[پارسایی] مثل شخصی توصیف شده که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «اما موسی درباره ایمانی که شخص را عادل میسازد[پارسا میشمرد] چنین مینویسد.»
موسی به نحوی مردم را خطاب قرار داده است که گویی با یک نفر سخن میگوید. «خاطر» که در اصل به جای آن کلمه «دل» استفاده شده کنایه از ذهن یا باطن شخص است. ترجمه جایگزین: «به خود نگو»
موسی جهت تعلیم مخاطبینش از سوالی استفاده میکند. سفارش قبلی او یعنی «مگو» این سوال را مستلزم پاسخی منفی میسازد. شما میتوانید این سوال را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی قادر نیست که به آسمان برود»
«برای اینکه مسیحی داشته باشند که به زمین آید»
موسی جهت تعلیم مخاطبینش از سوالی استفاده میکند. سفارش قبلی او یعنی «مگو» این سوال را مستلزم پاسخی منفی میسازد. شما میتوانید این سوال را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند به عالم زیرین یعنی جایی که ارواح مردگان هستند برود»
همه کسانی که مردهاند. این جمله همه کسانی که در عالم مردگان هستند را توصیف میکند. برخاستن از میان آنها به معنای دوباره زنده شدن آنها است.
این کلمه از مرگ جسمانی سخن میگوید.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به کتب مقدس دارد. ترجمه جایگزین: «لکن موسی چه میگوید؟»
پولس به نحوی از پیام خدا سخن میگوید که گویی شخصی قادر به حرکت کردن است. کلمه «دهان» کنایه است و اشاره به سخن شخص دارد. عبارت «در قلب» کنایه است و اشاره به افکار و باورهای شخص دارد. ترجمه جایگزین: «پیغام را شنیدی. میدانی چگونه آن را بیان کنی و میدانی مقصود آن چیست»
«پیغام خدا که به ما میگوید باید به او ایمان داشته باشیم»
«اگر اعتراف کنی که عیسی خداوند است»
«دل» کنایه از ذهن یا باطن شخص است. ترجمه جایگزین: «در ذهن باور[ایمان] داشته باشی» یا «به راستی باور کنی»
«برخیزانید» در این قسمت اصطلاحی به معنای «سبب زنده شدن دوباره» است. ترجمه جایگزین: «سبب شد او دوباره زنده شود»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا شما را نجات میدهد»
«دل» کنایه است و اشاره به ذهن یا اراده دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا به ذهن است که شخص اعتماد میکند[ایمان میآورد] و در حضور خدا عادل میگردد[پارسا شمرده میشود]، و به دهان است که شخص اعتراف میکند تا خدا او را نجات دهد»
«زبان» جزگویی است و اشاره به قابلیت فرد برای سخن گفتن دارد.
پولس به نحوی از کتب مقدس سخن میگوید که گویی زنده است و صدایی دارد. شما میتوانید نویسنده کتب مقدس که پولس در این قسمت از او نقل میکند را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا اشعیا در کتب مقدس نوشته است»
این عبارت مترادف است با: «اگر کسی ایمان آورد، دیگر آن شخص شرمنده نخواهد شد.» در این قسمت از حالت منفی به منظور تاکید استفاده شده است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا همه کسانی که به او ایمان دارند را جلال میدهد» یا «خدا فقط کسانی که به عیسی ایمان ندارند را شرمنده خواهد کرد»
پولس به طور ضمنی اشاره میکند که خدا با همه به یک شکل رفتار میکند. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به این نحو، خدا با یهودیان و غیر یهودیان به یک شکل رفتار میکند»
«دولتمند است» یعنی که خدا به فراوانی برکت میدهد. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «او به فراوانی کسانی را که به او اعتماد میکنند، برکت میدهد»
«نام» کنایه از عیسای مسیح است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوند همه کسانی را که به او اعتماد[توکل][ایمان دارند] میکنند، نجات میدهد»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر اهمیت رساندن خبر خوش در مورد مسیح به کسانی که آن را نشنیدهاند تاکید کند. شناسه مستتر فاعلی که مشتقی از ضمیر «آنها[ایشان]» است اشاره به کسانی دارد که هنوز به خدا تعلق ندارند. ترجمه جایگزین: «کسانی که به خدا ایمان ندارند نمیتوانند او را بخوانند![صدا زنند]»
پولس با استفاده کردن از این سوال دلیلی مشابه را ارائه میدهد. ترجمه جایگزین: «و اگر پیغام را نشنیده باشند، نمیتوانند به او ایمان آورند!» یا «و نمیتوانند به او ایمان آورند، اگر پیغامی که در مورد اوست را نشنیده باشند»
اعتماد کنند و مایل به اطاعت از او باشند.
پولس با استفاده کردن از این سوال دلیلی مشابه را ارائه میدهد. ترجمه جایگزین: «و نمیتوانند پیغام را بشنوند اگر کسی به آنها چیزی نگوید!»
«پایها» اشاره به کسانی دارد که سفر میکنند و پیغام را به کسانی میرسانند که هنوز چیزی از آن نشنیدهاند. پا، کثیفترین و زشتترین عضو بدن به حساب میآمد، پس انگاره زیبایی چنین عضوی برای مخاطبین پولس امری عجیب به نظر میرسید. ترجمه جایگزین: «چقدر حتی پایهای کسانی که خبر خوش را اعلام میکنند زیباست» یا «شگرف است وقتی قاصدان میروند و خبر خوش را به دیگران میگویند»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به یهودیان دارد. «همه یهودیان اطاعت نکردند»
پولس از پرسشی که اشعیا در کتب مقدس نبوت کرده، استفاده میکند تا بر کمی تعداد یهودیانی که ایمان میآورند تاکید ورزد. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خداوندا، بسیاری از آنها پیام ما را باور نکردند!»
«ما» اشاره به خدا و اشعیای نبی دارد.
اسم معنای «ایمان» را میتوانید در قالب فعل «ایمان آورد» بیان کنید. پولس همچنین کلماتی را حذف کرده که از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «پس شخص به واسطه شنیدن پیغام در مورد عیسای مسیح به او ایمان میآورد»
«کلام» کنایه است و به معنای «پیغام» است. پولس همچنین کلماتی را حذف کرده که از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «و شخص آن پیغام را از کسی میشنود که پیغام در مورد مسیح را موعظه میکند»
پولس با استفاده از این سوال تاکید بیشتری بر گفته خود میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما میگویم یهودیان قطعاً پیغام در مورد مسیح را شنیدهاند»
هر دوی این جملات اساساً یک معنا دارند و پولس جهت تاکید از آنها استفاده میکند. کلمه «ایشان» اشاره به خورشید، ماه و ستارگان دارد. پولس در این قسمت آنها را به عنوان قاصدینی توصیف کرده که از خدا به مردم میگویند. چنین امری اشاره به آن دارد که چگونه وجود آنها قوت و جلال خدا را نشان میدهد. شما میتوانید آنچه که پولس از عهد عتیق نقل میکند را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «همانطور که در کتاب مقدس نوشته شده ‘خورشید، ماه و ستارگان مدرکی برقوت و جلال خدا هستند و همه مردم در جهان آنها را میبینند و حقیقت را در مورد خدا میدانند»
پولس با استفاده از این سوال بر آنچه که میگوید تاکید بیشتری میکند. کلمه «اسرائيل» کنایه است و به کسانی که در قوم[کشور] اسرائيل زندگی میکنند اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «باز به شما ، قوم اسرائيل میگویم که پیغام خدا را میدانید»
یعنی موسی آنچه خدا گفت را نوشته است. «من» اشاره به خدا دارد و «شما» اشاره به قوم اسرائيل دارد. ترجمه جایگزین: «اول موسی میگوید خدا شما را بر میانگیزاند...خدا شما را میشوراند»
«با کسانی که امتی واقعی به حساب نمیآیند» یا «با مردمی که به ملتی تعلق ندارند»
«بیفهم» یعنی که آن قوم خدا را نمیشناسند. ترجمه جایگزین: «با ملتی که من یا فرامین من را نمیشناسند»
«تو را خشمگین خواهم کرد» یا «من باعث خشم تو میشوم»
این کلمه اشاره به قوم اسرائیل دارد.
کلمات «من» و «مرا» اشاره به خدا دارند.
این یعنی اشعیای نبی آنچه خدا گفته است را نوشته است.
انبیا معمولاً به نحوی از اتفاقات آینده سخن میگفتند که گویی در حال حاضر روی دادهاند. این بدان معناست که آن نبوت قطعاً روی خواهد داد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «گرچه غیریهودیان من را نمیجویند، ولی مرا خواهند یافت»
«خود را شناساندم»
شناسه فاعلی مستتر در فعل، اشاره به خدا دارد که از طریق اشعیا سخن میگوید.
کلمه «خود را» اشاره به خدا دارد.
این عبارت به منظور تاکید بر تلاش مداوم خدا استفاده شده است. «من مدام»
«سعی کردم پذیرای شما باشم و به شما کمک کنم، ولی شما کمک من را رد کردید و به نااطاعتی ادامه دادید»
1پس میگویم آیا خدا قوم خود را ردّ کرد؟ حاشا! زیرا که من نیز اسرائیلی از اولاد ابراهیم از سبط بنیامین هستم.2خدا قوم خود را که از قبل شناخته بود، ردّ نفرموده است. آیا نمیدانید که کتاب در الیاس چه میگوید، چگونه بر اسرائیل از خدا استغاثه میکند3که خداوندا انبیای تو را کشته و مذبحهای تو را کندهاند و من به تنهایی ماندهام و در قصد جان من نیز میباشند؟4لکن وَحْی بدو چه میگوید؟ اینکه هفت هزار مرد بجهت خود نگاه داشتم که به نزد بَعْل زانو نزدهاند.5پس همچنین در زمان حاضر نیز بقیّتی بحسب اختیار فیض مانده است.6و اگر از راه فیض است دیگر از اعمال نیست وگرنه فیض دیگر فیض نیست. امّا اگر از اعمال است دیگر از فیض نیست والاّ عمل دیگر عملنیست.7پس مقصود چیست؟ اینکه اسرائیل آنچه را که میطلبد نیافته است، لکن برگزیدگان یافتند و باقیماندگان سختدل گردیدند؛8چنانکه مکتوب است که خدا بدیشان روح خوابآلود داد چشمانی که نبیند و گوشهایی که نشنود تا امروز.9و داود میگوید که مائده ایشان برای ایشان تله و دام و سنگ مصادم و عقوبت باد؛10چشمان ایشان تار شود تا نبینند و پشت ایشان را دائماً خم گردان.11پس میگویم آیا لغزش خوردند تا بیفتند؟ حاشا! بلکه از لغزش ایشان نجات به امّتها رسید تا در ایشان غیرت پدید آوَرَدْ.12پس چون لغزش ایشان دولتمندی جهان گردید و نقصان ایشان دولتمندی امّتها، به چند مرتبه زیادتر پُری ایشان خواهد بود.13زیرا به شما ای امّتها سخن میگویم. پس از این روی که رسول امّتها میباشم خدمت خود را تمجید مینمایم،14تا شاید ابنای جنس خود را به غیرت آورم و بعضی از ایشان را برهانم.15زیرا اگر ردّ شدن ایشان مصالحت عالم شد، باز یافتن ایشان چه خواهد شد؟ جز حیات از مردگان!16و چون نوبر مقدّس است، همچنان خمیره و هرگاه ریشه مقدّس است، همچنان شاخهها.17و چون بعضی از شاخهها بریده شدند و تو که زیتون برّی بودی در آنها پیوند گشتی و در ریشه و چربی زیتون شریک شدی،18بر شاخهها فخر مکن و اگر فخر کنی تو حامل ریشه نیستی بلکه ریشه حامل تو است.19پس میگویی کهشاخهها بریده شدند تا من پیوند شوم؟20آفرین بجهت بیایمانی بریده شدند و تو محض ایمان پایدار هستی. مغرور مباش بلکه بترس!21زیرا اگر خدا بر شاخههای طبیعی شفقت نفرمود، بر تو نیز شفقت نخواهد کرد.22پس مهربانی و سختی خدا را ملاحظه نما؛ امّا سختی بر آنانی که افتادند، امّا مهربانی برتو اگر در مهربانی ثابت باشی والاّ تو نیز بریده خواهی شد.23و اگر ایشان نیز در بیایمانی نمانند باز پیوند خواهند شد، زیرا خدا قادر است که ایشان را بار دیگر بپیوندد.24زیرا اگر تو از زیتون طبیعی برّی بریده شده، برخلاف طبع به زیتون نیکو پیوند گشتی، به چند مرتبه زیادتر آنانی که طبیعیاند در زیتون خویش پیوند خواهند شد.25زیرا ای برادران نمیخواهم شما از این سرّ بیخبر باشید که مبادا خود را دانا انگارید که مادامی که پری امّتها درنیاید، سختدلی بر بعضی از اسرائیل طاری گشته است.26و همچنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت، چنانکه مکتوب است که از صهیون نجات دهندهای ظاهر خواهد شد و بیدینی را از یعقوب خواهد برداشت؛27و این است عهد من با ایشان در زمانی که گناهانشان را بردارم.28نظر به انجیل بجهت شما دشمناناند، لکن نظر به اختیار بهخاطر اجداد محبوبند.29زیرا که در نعمتها ودعوت خدا بازگشتن نیست.30زیرا همچنان که شما در سابق مطیع خدا نبودید و الآن بهسبب نافرمانی ایشان رحمت یافتید،31همچنین ایشان نیز الآن نافرمان شدند تا بجهت رحمتی که بر شمااست بر ایشان نیز رحم شود32زیرا خدا همه را در نافرمانی بسته است تا بر همه رحم فرماید.33زهی عمق دولتمندی و حکمت و علم خدا! چقدر بعید از غوررسی است احکام او و فوق از کاوش است طریقهای وی!34زیرا کیست که رأی خداوند را دانسته باشد؟ یا کِه مشیر او شده؟35یا کِه سبقت جسته چیزی بدو داده تا به او باز داده شود؟36زیرا که از او و به او و تا او همهچیز است؛ و او را تا ابدالآباد جلال باد، آمین.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۹- ۱۰، ۲۶- ۲۷ و ۳۴- ۳۵ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
پولس از «پیوند» به عنوان مجاز[تصویری] استفاده میکند تا به جایگاه غیر یهودیان در نقشه خدا اشاره کند. «پیوند زدن» یعنی با روشی خاص گیاهی را عضو ثابت گیاه دیگر میکنند. پولس از مجازی[تصویری] که غیر یهودیان در آن مانند شاخهای بری[وحشی] به نقشه نجات خدا پیوند میخورند، استفاده میکند. ولی خدا یهودیانی که مانند درختی طبیعی از آنها سخن گفته شده را فراموش نکرده است. خدا همچنین یهودیانی را که به عیسی ایمان آوردهاند، نجات میدهد.
گرچه اسرائيل به عنوان یک قوم خدا را رد کرد ولی باز خدا میخواهد آنها نجاتی از طریق فیض و بدون انجام کاری به دست میآید را درک کنند.
«پس من، پولس، میگویم»
پولس با به کارگیری این پرسش، سعی میکند به یهودیانی که از کار خدا ناراحت هستند پاسخ دهد. خدا هنگامی که دل یهودیان سخت شد، غیر یهودیان را قوم خود به حساب آورد و چنین امری سبب ناراحتی بسیاری از آنها شد.
«ممکن نیست!» یا «قطعاً نه!» این جمله قویاً روی دادن اتفاقی را انکار میکند. شاید در زبان خود کلمه یا جملهای مشابه داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید. ببینید این قسمت را در رومیان ۹: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به سبطی[قبیله] [خانواده] دارد که از بنیامین نشات گرفته، یکی از دوازده سبطی است که خدا قوم اسرائيل را به آنها تقسیم کرد.
«که از قبل میشناخت»
شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «قطعاً میدانید کتاب مقدس در مورد استغاثه ایلیا به خدا بر ضد اسرائيل چه نوشته است»
پولس به نحوی به کتب مقدس اشاره میکند که گویی آن کتب قادر به صحبت کردن هستند.
«آنها» اشاره به قوم اسرائيل دارد.
«من» اشاره به ایلیا دارد.
«مایل به کشتن من هستند»
پولس با به کار بردن این سوال توجه خواننده را به نکته بعدی مورد بحث خود جلب میکند. ترجمه جایگزین: «اما این است پاسخ خدا به او:»
«بدو» اشاره به ایلیا دارد.
«۷۰۰۰ مرد»
این کلمه در این قسمت به معنای بخش کوچکی از مردم است که آنها را جهت دریافت فیض برگزیده است.
پولس همچنان توضیح نحوه عملکرد خدا را ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «اما از آنجا که رحمت خدا به واسطه فیض کار میکند»
«باید چه نتیجهای بگیریم؟» پولس با استفاده از این سوال توجه خواننده خود را به نکته بعدی جلب میکند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باید این را به یاد داشته باشیم: اینکه»
این قسمت استعارهای از رکود روحانی انسانها است. آنها قادر به شنیدن یا پذیرش حقایق روحانی نیستند.
این قسمت به معنای «ویژگیهای چیزی را داشتن» از قبیل «روح حکمت» است.
مفهوم دیدن به چشم، معادل دریافتن[ به دست آوردن] [نائل شدن] در نظر گرفته شده است.
مفهوم شنیدن با گوش معادل اطاعت در نظر گرفته شده است.
«مائده» کنایه از ضیافت است و «تله» و «دام» استعاره هستند و اشاره به مجازات دارند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدایا، لطفاً سفره آنها را تلهای بگردان که آنها را به دام اندازد»
«سنگ مصادم[سنگ لغزش]» هر آنچه است که پای شخص بر آن گیر میکند و به زمین میخورد. این کلمه در این قسمت عامل وسوسه را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «چیزی که آنها را به گناه وسوسه میکند»
«چیزی که به شما اجازه میدهد...از آنها انتقام گیرید»
«پشت ایشان را خم گردان» کنایه است و اشاره به مجبور کردن آنها جهت حمل بار سنگین بر کمر دارد و همچنین استعارهای برای رنج دادن آنها است. ترجمه جایگزین: «آنها را مانند کسانی که بار سنگین حمل میکنند، عذاب ده»
پولس از اینکه قوم اسرائيل خدا را رد میکنند مطلع است پس به غیر یهودیان هشدار میدهد که مرتکب اشتباهی مشابه نشوند.
پولس با استفاده از این سوال بر موضوع بعدی مورد بحث خود مقدمهای[معرفی] ارائه میدهد. اگر زبان شما از روشی دیگر برای معرفی موضوع استفاده میکند میتوانید در این قسمت از آن روش استفاده کنید. کلمات «لغزش» و «بیفتد» استعاره از گناه کردن و طرد شدن گناهکاران توسط خدا است. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را برای همیشه به خاطر گناهانشان رد کرده است.»
«ممکن نیست!» یا «قطعاً نه!» این جمله قویاً روی دادن اتفاقی را انکار میکند. شاید در زبان خود جملهای مشابه داشته باشید که بتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید. ببینید این قسمت را در رومیان ۹: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید.
ببینید چنین عبارتی را در رومیان ۱۰: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
هر دوی این عبارت یک معنا دارند. اگر لازم میدانید، میتوانید این دو عبارت را در ترجمه خود با یکدیگر ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی یهودیان از نظر روحانی شکست خوردند، نتیجه آن برکت فراوان خدا به غیر یهودیان بود»
چون یهودیان عیسی را رد کردند، خدا با فرصت دادن به غیر یهودیان برای پذیرش مسیح آنها را به فراوانی برکت داد.
«جهان» کنایهای است که اشاره به مردمی دارد که در دنیا زندگی میکنند، به خصوص غیر یهودیان.
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری ترجمه کرد. کلمات «پری ایشان» اشاره به: ۱) زمانی که خدا یهودیان را برکت داد یا ۲) زمانی که یهودیان به عیسی ایمان آوردند دارد. ترجمه جایگزین: «کمال آنها چقدر عظیمتر خواهد بود.» یا «چقدر برای غیر یهودیان بهتر خواهد بود که همه یهودیان به عیسی ایمان آورند؟» یا «چقدر هنگامی که خدا یهودیان را به کمال برکت میدهد برای غیر یهودیان بهتر خواهد بود؟»
ببینید این عبارت را در رومیان ۱۰: ۱۹ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به «یهودیان همراه من[هم ایمانان یهودی]» دارد.
خدا کسانی که ایمان دارند را نجات میدهد. ترجمه جایگزین: «شاید برخی ایمان میآورند و بنابراین خدا آنها را نجات خواهند داد»
«زیرا اگر خدا آنها را طرد کند، او مابقی دنیا را با خود مصالحه میدهد»[زیرا اگر خدا آنها را رد کند، همه دنیا را با خود آشتی میدهد]
«ایشان» اشاره به بیایمانان یهودی دارد.
«عالم» کنایه از اشخاصی است که در دنیا زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم دنیا»
پولس با استفاده از این سوال تایید میکند که وقتی خدا یهودیان را میپذیرد، اتفاقی شگفتانگیز روی خواهد داد. اسم معنای «بازیافتن» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هنگامی که خدا آنها را میپذیرد، چگونه خواهد بود؟ مثل آن خواهد بود که از میان مردگان برخواستهاند!» یا «سپس زمانی که خدا آنها را بپذیرد، مثل آن خواهد بود که مرده بودند و باز زنده میشوند»
این کلمه اشاره به همه کسانی دارد که در عالم مردگان هستند.
پولس به نحوی از ابراهیم، اسحاق و یعقوب که نیاکان قوم اسرائيل هستند سخن میگوید که گویی اولین برداشت یا «نوبر» محصول گندم هستند. او همچنین از نیاکان این سه نفر مثل تکه خمیری سخن گفته که از آن محصول گندم درست میشوند. ترجمه جایگزین: «اگر ابراهیم اولین تقدیم شده به خدا به حساب آید، پس همه اجداد ما باید دارایی خدا به حساب آیند»
پولس به نحوی از ابراهیم، اسحاق و یعقوب که نیاکان قوم اسرائيل هستند سخن میگوید که گویی ریشه درخت هستند و قوم اسرائيل یعنی ذریت آنها، «شاخههای» آن درخت به حساب میآیند.
مردم اسرائيل همیشه اولین محصول را به خدا تقدیم میکردند. «نوبر» اشاره به اولین کسانی دارد که به مسیح ایمان میآورند.
پولس از یهودیانی که مسیح را رد کردهاند، مانند «شاخههای بریده شده» سخن میگوید. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «ولی اگر کسی برخی از آن شاخهها را بشکند[ببرد]»
پولس در این قسمت از مسیحیانی که قبلاً غیریهودی بودند، به نحوی سخن میگوید که گویی «شاخههای پیوند زده شده» هستند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا تو که زیتون بری بودی را در آنها پیوند داد»
ضمیر «تو» مفرد است. «تو» و عبارت «زیتون بری» به طور کلی اشاره به شخصی غیر یهودی دارد که نجات به واسطه عیسی را پذیرفته است.
«ریشه و چربی» استعارهای است که اشاره به وعدههای خدا دارند و در اصل از عبارت «ریشه غنی» استفاده شده است.
«شاخهها» استعاره از یهودیان است. ترجمه جایگزین: «نگو از یهودیانی که خدا رد کرده است بهتر هستی»
پولس مجدداً به طور ضمنی اشاره میکند که ایمانداران شاخه هستند. خدا آنها را فقط به خدا عهد وعدههای خود با یهودیان، نجات میدهد.
«شاخهها» اشاره به یهودیانی دارد که عیسی را رد کردهاند و خدا نیز اکنون آنها را رد کرده است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا شاخهها را منقطع ساخت»
پولس با استفاده از این عبارت به ایمانداران غیریهودی اشاره میکند که خدا آنها را پذیرفته است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا من را پیوند دهد»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به یهودیانی دارد که ایمان ندارند.
پولس به نحوی از وفادار ماندن ایمانداران غیر یهودی سخن میگوید که گویی استوار ایستادهاند و کسی نمیتواند آنها را حرکت دهد. ترجمه جایگزین: «ولی شما به خاطر ایمان خود باقی ماندید»
«شاخههای طبیعی» اشاره به یهودیانی دارد که عیسی را رد کردهاند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که خدا به یهودیان غیرایمانداری که شاخهای قد کشیده از ریشه هستند شفقت نکرد، بدانید که اگر ایمان نیاورید بر شما نیز شفقت نخواهد کرد»
پولس به ایمانداران غیر یهودی یادآوری میکند که گرچه خدا مهربانانه در قبال آنها رفتار میکند ولی در داوری و مجازات آنها لحظهای تردید نمیکند.
این قسمت را میتوانید با حذف اسامی معنای «سختی» و «مهربان» بازنویسی کنید. ترجمه جایگزین: «خدا با یهودیانی که افتادند به تندی رفتار کرد، ولی او در قبال شما به مهربانی رفتار کرد»
«افتادند» استعارهای به معنای انجام کاری غلط است. ترجمه جایگزین: «یهودیانی که کاری اشتباه کردهاند[یهودیانی که اشتباه کردهاند]» یا «یهودیانی که از ایمان به عیسی سر باز زدهاند»
شما میتوانید این قسمت را با حذف اسم معنای «مهربانی» بازنویسی کنید. ترجمه جایگزین: «اگر به انجام کار درست ادامه دهی، او نیز همچنان با تو مهربان خواهد بود»
پولس مجدداً از استعاره شاخه استفاده میکند، شاخهای که خدا اگر لازم بداند، میبرد. «بریده خواهی شد»؛ استعاره از رد کردن کسی است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «در غیر این صورت خدا نیز شما را خواهد برید» یا «وگرنه خدا نیز شما را رد میکند»
«در بیایمانی نمانند» حالت منفی در منفی است. شما میتوانید این قسمت را به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن یهودیان اگر به مسیح ایمان آورند»
پولس به نحوی از یهودیان سخن میگوید که گویی هنگام ایمان به عیسی باز به درخت پیوند میخورند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا باز پیوند میزند»
روندی معمول است که شاخه درختی را به شاخه زنده درخت دیگر وصل میکنند و آن شاخه به رشد خود بر آن درخت ادامه خواهد داد.
تمام مشتقات این کلمه اشاره به یهودیان دارد.
پولس همچنان به نحوی از ایمانداران غیریهودی و یهودی سخن میگوید که گویی شاخه درختان هستند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر خدا شما را از آنچه درخت طبیعی زیتون بری[وحشی] است برید و بر خلاف طبیعت شما را به درخت زیتون نیکو[آزاد] پیوند داد، این یهودیان، که شاخه طبیعی هستند را، چندین برابر بیشتر به درخت زیتون خود پیوند میزند؟»
این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «سپس یهودیان، که شاخههای طبیعی هستند، قطعاً مجدداً به درخت زیتون خود پیوند میخورند»
پولس به نحوی از یهودیان و غیریهودیان سخن میگوید که گویی شاخههای درخت هستند. «طبیعتند»[شاخههای طبیعی] اشاره به یهودیان دارد و «پیوند[شاخههای پیوندی]» اشاره به ایمانداران غیر یهودی دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
پولس در این قسمت از حالت منفی در منفی استفاده میکند. شما میتوانید این قسمت را به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «من بسیار مایلم که آگاه باشید»
«برادران» به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل مردان و زنان میشود.
ضمیر «شما» اشاره به ایمانداران غیریهودی دارد.
پولس نمیخواهد ایمانداران غیر یهودی خود را از ایمانداران یهودی حکیمتر بپندارد. ترجمه جایگزین: «تا خود را از آنچه که هستید حکیمتر مپندارید»
رازی است که پولس قبلتر در این جمله به آن اشاره کرد. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. «سختدلی» استعاره از کسانی است که به لجاجت ادامه میدهند. پولس میگوید این به خاطر آن است که یهودیان با سخت دلی، ایمان به عیسی را رد کردهاند. ترجمه جایگزین: «این راز آن است که قوم اسرائيل سخت دل شدهاند[این راز آن است که بر تعدادی از قوم اسرائيل سخت دلی فرود آمد]» یا «بسیاری از مردم اسرائيل سخت دل ماندند»
«پری امتها» به معنای تعدادی است که خدا در نظر دارد. این به معنای همه غیر یهودیان نیست. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که تعداد آنها به حدی رسد که خدا در نظر داشته است»
این استعاره به معنای نجات پیدا کردن یا مسیحی شدن است. ترجمه جایگزین: «نجات یافته است» یا «به مسیح باور دارد»
پولس میگوید که به جهت جلال خدا، نجات دهندهای از اسرائيل میآید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس خدا همه اسرائيل را نجات میدهد»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «درست همانطور که کتب مقدس نوشته است»
«صهیون» کنایه از جایی است که خدا در آن ساکن است. ترجمه جایگزین: «از جایی که خدا میان یهودیان است»
«کسی که قومش را مراقبت میکند»
پولس به نحوی از بیدینی سخن میگوید که گویی اقلامی مانند لباس هستند که شخص آنها را از تن در میآورد.
«یعقوب» کنایه از اسرائيل است. ترجمه جایگزین: «از قوم اسرائيل»
پولس در این قسمت از گناه به نحوی سخن میگوید که گویی اشیایی هستند که میتوان آنها را برد. ترجمه جایگزین: «بار گناه آنها را بر میدارم»
شما میتوانید به روشنی بیان کنید که چرا پولی به انجیل اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چون یهودیان انجیل را رد کردند»[با توجه به اینکه یهودیان انجیل را رد کردند]
شما میتوانید هویت دشمنان را مشخص کنید و نحوه ارتباط آن با غیر یهودیان را مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «آنها به خاطر شما دشمنان خدا هستند» یا «خدا مثل دشمنان با آنها رفتار کرد، تا شما نیز انجیل را بشنوید»
شما میتوانید دلیلی که پولس از اختیار یاد میکند را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چون خدا یهودیان را برگزید» یا «چون خدا یهودیان را انتخاب کرد»
شما میتوانید به روشنی بگویید که چه کسی یهودیان را دوست دارد و دلیل ذکر شدن اجداد توسط پولس را نیز میتوانید در ترجمه خود بیاورید. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا هنوز آنها را به خاطر آنچه به اجداد آنها وعده داده است، دوست دارد»
پولس به نحوی از برکات روحانی و مادی که خدا به مردم وعده داده سخن میگوید که گویی نعمتها[عطایا] هستند. «دعوت خدا» اشاره به خواست خدا از یهودیان برای تبدیل شدن آنها به قوم خود دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا هرگز نظر خود را در مورد آنچه به آنها وعده داده، تغییر نمیدهد و همچنین در قبال دعوت خود از آنها برای تبدیل به قومش، نظر خود را عوض نمیکند»
«قبلاً از خدا اطاعت نکردید»
«رحمت» در این قسمت اشاره به برکات خدا دارد که کسی لایق آنها نبوده است. ترجمه جایگزین: «چون یهودیان عیسی را رد کردند، شما برکاتی را دریافت کردید که لایق آنها نبودید»
مشتقات این کلمه اشاره به یهودیان غیر ایماندار دارد و جمع است.
خدا با همه کسانی که از او اطاعت نکردند مانند اسرایی رفتار کرده که قادر به فرار از زندان نیستند. ترجمه جایگزین: «خدا کسانی که از او نااطاعتی میکنند را اسیر میسازد. اکنون دیگر نمیتوانند از خدا نااطاعتی کنند»
«حکمت» و «علم» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «فواید حکمت و دانش خدا چقدر شگفت انگیزند»
«کاملا از درک تصمیمات او و فهم راههای او در برخورد نسبت خودمان، عاجزیم»
پولس با به کارگیری این سوال تاکید میکند که هیچ کس به اندازه خداوند حکیم نیست. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسی از ذهن خدا خبر ندارد و کسی مشاور او نیست.»
«رای» کنایه از چیزهایی است که میداند یا به آنها فکر میکند. ترجمه جایگزین: «تمام آنچه خدا میداند» یا «آنچه خدا به آن میاندیشد»
پولس با به کارگیری این سوال بر نکته مورد بحث خود تاکید بیشتری میکند. ترجمه جایگزین: «کسی تا به حال به او چیزی نداده که قبلاً از خدا دریافت نکرده باشد»
تمام مشتقات «او» اشاره به خدا دارند.
این قسمت، میل پولس برای جلال دادن خدا را نشان میدهد. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «باشد که همه او را جلال دهند»
1لهذا ای برادران، شما را به رحمتهای خدا استدعا میکنم که بدنهای خود را قربانی زنده مقدّس پسندیده خدا بگذرانید که عبادت معقول شما است.2و همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادهٔ نیکوی پسندیده کامل خدا چیست.3زیرا به آن فیضی که به من عطا شده است، هر یکی از شما را میگویم که فکرهای بلندتر از آنچه شایسته است مکنید بلکه به اعتدال فکر نمایید، به اندازه آن بهره ایمان که خدا به هر کس قسمت فرموده است.4زیرا همچنان که در یک بدن اعضای بسیار داریم و هر عضوی را یک کار نیست،5همچنین ما که بسیاریم، یک جسد هستیم در مسیح، امّا فرداً اعضای یکدیگر.6پس چون نعمتهای مختلف داریم بحسب فیضی که به ما داده شد، خواه نبوّت برحسب موافقت ایمان7یا خدمت در خدمتگزاری، یا معلّم در تعلیم،8یا واعظ در موعظه، یا بخشنده به سخاوت، یا پیشوا به اجتهاد، یا رحمکننده به سرور.9محبّت بیریا باشد. از بدی نفرت کنید و به نیکویی بپیوندید.10با محبّت برادرانه یکدیگر را دوست دارید و هر یک دیگری را بیشتر از خود اکرام بنماید.11در اجتهاد کاهلی نورزید و در روح سرگرم شده، خداوند را خدمت نمایید.12در امید مسرور و در مصیبت صابر و در دعا مواظب باشید.13مشارکت در احتیاجات مقدّسین کنید و در مهمانداری ساعی باشید.14برکت بطلبید بر آنانی که بر شما جفا کنند؛ برکت بطلبید و لعن مکنید.15خوشی کنید با خوشحالان و ماتم نمایید با ماتمیان.16برای یکدیگر همان فکر داشته باشید و در چیزهای بلند فکر مکنید بلکه با ذلیلان مدارا نمایید و خود را دانا مشمارید.17هیچکس را به عوض بدی بدی مرسانید. پیش جمیع مردم تدارک کارهای نیکو بینید.18اگر ممکن است بقدر قوّه خود با جمیع خلق به صلح بکوشید.19ای محبوبان انتقام خود را مکشید بلکه خشم را مهلت دهید، زیرا مکتوب است خداوند میگوید که انتقام از آن من است من جزا خواهم داد.20پس اگر دشمن تو گرسنه باشد، او را سیر کن و اگر تشنه است، سیرابش نما زیرا اگر چنین کنی اخگرهای آتش بر سرش خواهی انباشت.21مغلوب بدی مشو بلکه بدی را به نیکویی مغلوب ساز.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیه ۲۰ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق است.
بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که پولس با استفاده از کلمه «لهذا[بنابراین]» در رومیان ۱۲: ۱ به همه سخنان خود از باب ۱- ۱۱ اشاره میکند. پولس به دقت تمام انجیل مسیحی را توضیح داده است و حالا به مسیحیان میگوید که چگونه تحت شعاع چنین حقایقی باید زندگی کنند. بابهای ۱۲- ۱۶ بر زندگی ایمانی شخص مسیحی تمرکز میکنند. پولس از فرامین مختلفی در این باب استفاده میکند تا سفارشات عملی خود را به آنها ارائه دهد.
.
تحت شریعت موسی، تقدیم کردن قربانی مانند حیوانات یا غلات الزامی بود. اکنون مسیحیان باید به نحوی زندگی خود را پیش گیرند که گویی زندگی آنها قربانی برای خدا است. دیگر نیازی به گذراندن قربانی جسمانی نیست.
بدن مسیح استعاره یا مجازی[تصویری] مهم است که جهت اشاره به کلیسا در کتاب مقدس به کار رفته است. هر عضو کلیسا وظیفهای خاص و مهم بر عهده دارد. مسیحیان به یکدیگر نیاز دارند.
and
پولس نحوه زندگی ایماندار و خدمت او را توضیح میدهد.
«برادران» اشاره به همایمانان مسیحی دارد که شامل زنان و مردان میشود. ترجمه جایگزین: «ای همایمانان، به خاطر رحمت فراوانی که خدا به شما داده میخواهم ...تقدیم کنید»
پولس با استفاده از کلمه «بدنها» به تمام وجود مخاطبین خود اشاره میکند. او ایمانداران مسیحی که کاملاً مطیع خدا هستند را با حیواناتی مقایسه میکند که یهودیان بعد از کشتن به عنوان قربانی تقدیم خدا میکردند. ترجمه جایگزین: «خود را هنگام زندگی، کاملاً تقدیم خدا کنید، گویی که قربانی مردهای بر مذبح معبد هستید»
معانی محتمل: ۱) «قربانی که فقط به خدا میدهید و آن قربانی او را خشنود میکند» یا ۲) «مقبول خدا چون منزه است»
«روش درست عبادت این است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آن طور که این دنیا رفتار میکند شما رفتار نکنید[به رویه این دنیا رفتار نکنید]» یا «آنچه این دنیا میکند را انجام ندهید»
این قسمت اشاره به غیر ایماندارانی دارد که در دنیا زندگی میکنند. .
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما بگذارید خدا نحوه فکر و رفتار شما را تغییر دهد»
«فیض» اشاره به انتخاب پولس به عنوان رسول و رهبر کلیسا دارد. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چون خدا آزادانه مرا به رسالت برگزید، میتوانم بگویم»
«آیا فکر میکنید از دیگران بهتر هستید»
«بلکه باید در نحوه فکر در مورد خود حکمت به خرج دهید»
پولس در این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که ایمانداران قابلیتهای متفاوتی دارند که در ایمان آنها به خدا کمک میکند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که خدا به هر یک از شما قابلیتی داده چون به شما اعتماد دارد»
پولس با استفاده از این کلمه دلیلی را که مسیحیان نباید خود را بیش از آنچه هستند بپندارند، توضیح میدهد.
پولس طوری به ایمانداران مسیحی اشاره میکند که گویی اعضای مختلف بدن انسان هستند. او با چنین کاری تشریح میکند که با وجود تعدد نحوه خدمت ایمانداران به مسیح، هر یک متعلق به مسیح هستند و به طریقی مهم او را خدمت میکنند.
اعضایی چون چشم، گوش و دست هستند.
پولس در این قسمت به نحوی از ایمانداران سخن میگوید که گویی درست مثل بدن انسان جسماً به یکدیگر پیوند خوردهاند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا هر یک از ایمانداران را با ایمانداران دیگر به هم پیوند زد»[خدا تک تک ایمانداران را به هم پیوسته است] [خدا تک تک ایمانداران را با هم متحد کرده است]
پولس از قابلیتهای ایمانداران مثل عطایای مجانی از سوی خدا سخن میگوید. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا سخاوتمندانه[مجاناً] به هر یک از ما قابلیتهایی داد تا برای او کارهایی انجام دهیم»
معانی محتمل: ۱) «بگذار از نبوتهایی بگوید که از میزان ایمانی که خدا به ما داده فراتر نمیروند» ۲) «بگذار نبوتهایی را بگوید که با تعالیم ایمان ما موافق هستند»
«بخشیدن» اشاره به دادن پول و اقلام دیگر به مردم است. شما میتوانید چنین معنایی را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «اگر کسی عطای بخشیدن پول یا مایحتاج دیگر مردم را دارد، بگذارید بدهد»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «باید همه را خالصانه و صادقانه محبت کنی»
محبتی که از خداست بر روی دادن اتفاقات نیکو برای دیگران تمرکز میکند حتی هنگامی که اتفاقات خوبی برای محبت کننده روی نمیدهد.
پولس فهرست ۹ موردی را آغاز میکند و هریک در زبان اصلی «در مورد...» شروع میشوند تا به ایمانداران نشان دهند که چگونه شخصی باید باشند. شاید لازم باشد که برخی از موارد از این فهرست را با «در مورد...» آغاز کنید. این فهرست تا رومیان ۱۲: ۱۳ ادامه مییابد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
«در مورد نحوه محبت کردن هم ایمانانتان»
کلمهای که در ۱۲: ۹ برای «محبت» استفاده شده با این کلمه متفاوت است. این کلمه به معنای محبت برادرانه یا محبت نسبت به دوست یا اعضای خانواده است. چنین محبتی ذاتی و بین دوستان و اعضای خانواده در جریان است.
«محبت نشان دهید»
«همدیگر را حرمت نهید و احترام گذارید» یا «با احترام گذاشتن بر هم ایمانان خود آنها را حرمت نهید»
«در انجام وظایف خود تنبلی نکنید بلکه مشتاقِ پیروی از روح و خدمت به خداوند باشید»
«به خاطر امیدتان شادی کنید» یا «وقتی امیدوارید، شادی کنید.» کلمه «امید» در اینجا انتظار مطمئنانه شخص نسبت به روی دادن چیزی است که مشتاق آن است. اسم معنای «امید» را میتوانید در قالب فعل «با اطمینان انتظار داشتن» یا «با اطمینان منتظر بودن» یا «اعتماد کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به خاطر آنچه که با اطمینان منتظرش هستید، شادی کنید» یا «هنگامی که با اطمینان منتظر هستید، شادی کنید»
«هنگامی که رنج میبرید صبور باشید» یا «هنگام مشکلات صبور باشید»
«با ایمان دعا کنید»
این آخرین مورد از فهرستی است که در رومیان ۱۲: ۹ آغاز شده است.
«وقتی هم ایمانان مسیحی دیگر در سختی هستند، در رفع احتیاجات به آنها کمک کنید»
«همیشه مسیحیان را هنگام نیاز به جایی برای ماندن دارند، در خانه خود پذیرا باشید»
این اصطلاح به معنای زندگی کردن در اتحاد است. ترجمه جایگزین: «با یکدیگر موافق باشید» یا «با یکدیکر در اتحاد زندگی کنید»
«فکر نکنید که از دیگران مهمتر هستید»
«پذیرای کسانی باشید که به نظر مهم نیستند»
«خود را بیش از دیگران حکیم نشمارید»
«در قبال کسی که به شما بدی کرده، بدی نکنید» بر کسی که به شما بدی کرده، بدی نکنید»
«کارهایی بکنید که همه مردم آنها را خوب میدانند»
«هر کاری که برای زندگی مسالمتآمیز با دیگران میتوانید انجام دهید»
«خشم» کنایه از مجازات خدا است. ترجمه جایگزین: «بگذارید خدا کسانی که به شما آسیب میرسانند را مجازات کند»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا کسی نوشته است»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و تاکید میکنند که خدا انتقام قوم خود را خواهد گرفت. ترجمه جایگزین: «من قطعاً انتقام شما را خواهم گرفت»
تمام مشتقات ضمیر «تو» اشاره به یک نفر دارند.
پولس از بخش دیگری از کتب مقدس نقل قول میکند. ترجمه جایگزین: «ولی کتب مقدس نیز میگویند ‘اگر دشمنت گرسنه است...سرش‘»
«به او مقداری غذا بده»
پولس از برکاتی که دشمنان دریافت میکنند به نحوی سخن میگوید که گویی زغال داغ بر سر او ریخته میشود. معنای محتمل: ۱) «آن شخص که به تو آسیب زده است را از کار خود شرمنده میکنی» یا ۲) «به خدا دلیلی میدهی که با دشمنانت به سختی برخورد کند»
پولس در این قسمت به نحوی از «بدی» سخن میگوید که گویی شخص است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «نگذار آنها که شرور هستند تو را مغلوب سازند، بلکه بدکاران را با انجام کار نیکو مغلوب ساز»
این افعال یک نفر را مخاطب قرار میدهند، پس مفرد هستند.
1هر شخص مطیع قدرتهای برتر بشود،زیرا که قدرتی جز از خدا نیست وآنهایی که هست از جانب خدا مرتّب شده است.2حتّی هر که با قدرت مقاومت نماید، مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد و هر که مقاومت کند، حکم بر خود آورد.3زیرا از حکام عمل نیکو را خوفی نیست بلکه عمل بد را. پس اگر میخواهی که از آن قدرت ترسان نشوی، نیکویی کن که از او تحسین خواهی یافت.4زیرا خادم خداست برای تو به نیکویی؛ لکن هرگاه بدی کنی، بترس چونکه شمشیر را عبث برنمیدارد، زیرا او خادم خداست و با غضب انتقام از بدکاران میکشد.5لهذا لازم است که مطیع او شوی نه بهسبب غضب فقط بلکه بهسبب ضمیر خود نیز.6زیرا که به این سبب باج نیز میدهید، چونکه خدّام خدا و مواظب در همین امر هستند.7پس حقّ هرکس را به او ادا کنید، باج را به مستحقّ باج و جزیه را به مستحقّ جزیه و ترس را به مستحقّ ترس و عزّت را به مستحقّ عزّت.8مدیون احدی به چیزی مشوید جز به محبّت نمودن با یکدیگر، زیرا کسی که دیگری را محبّت نماید، شریعت را بجا آورده باشد.9زیرا که زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، طمع مورز و هر حکمی دیگر که هست، همه شامل است در این کلام که همسایهٔ خود را چون خود محبّت نما.10محبّت به همسایهٔ خود بدی نمیکند پس محبّت تکمیل شریعت است.11و خصوصاً چون وقت را میدانید که الحال ساعت رسیده است که ما را باید از خواب بیدار شویم زیرا که الآن نجات ما نزدیکتر است از آن وقتی که ایمان آوردیم.12شب منقضی شد وروز نزدیک آمد. پس اعمال تاریکی را بیرون کرده، اسلحه نور را بپوشیم.13و با شایستگی رفتار کنیم چنانکه در روز، نه در بزمها و سکرها و فسق و فجور و نزاع و حسد؛14بلکه عیسی مسیح خداوند را بپوشید و برای شهوات جسمانی تدارک نبینید.
پولس در این قسمت به مسیحیان تعلیم میدهد که از حکمرانان خود اطاعت کنند. در آن زمان حکمرانان بیخدای[سنگدل] رومی بر آن سرزمین حکومت میکردند.
برخی از خوانندگان، درک تعلیم پولس را در مورد اطاعت از قدرتهای حاکم سخت میدانند، به خصوص اگر مخاطبین، ساکن مناطقی باشند که حاکمین آنها به کلیسا جفا میرسانند. مسیحیان باید از قدرتهای حاکم خود به شکلی اطاعت کنند که انگار از خدا اطاعت میکنند؛ مگر اینکه حکمرانان اجازه ندهند مسیحیان کاری را که خدا مشخصاً به آنها دستور داده، انجام دهند. زمانهایی پیش میآید که ایمانداران باید تسلیم این قدرتهای حاکم شوند و از دست آنها رنج ببینند. مسیحیان درک میکنند که این دنیا موقت است و نهایتاً آنها با خدا خواهند بود.
در ترجمه این کلمه با مسئله پیچیدهای رو به رو هستیم. «تن» احتمالاً استعاره از طبیعت گناهکار است. پولس، گناهآلود بودن بدنهای جسمانی ما را تعلیم نمیدهد. پولس ظاهراً تعلیم میدهد که تا وقتی مسیحیان زنده هستند (در جسم) به گناهورزی ادامه میدهند. اما طبیعت تازه ما بر ضد طبیعت کهنه عمل میکند.
and )
پولس به ایمانداران میگوید که چگونه تحت حکومت قدرتهای حاکم زندگی کنند.
در این قسمت در زبان اصلی به جای کلمه «شخص» از «جان» استفاده شده که جزگویی از کل شخص است.[در فارسی انجام شده] «همه مسیحیان باید اطاعت کنند» یا «همه باید اطاعت کنند»
«مقامات دولتی»
چون
«تمام اقتدار[قدرت] از خدا میآید»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «و مقامات در چنین جایگاهی هستند چون خدا آن را به آنها داده است» [و این اشخاص چون خدا این منصب را به آنها داده، صاحب اقتدار هستند]
«آن مقام دولتی» یا «مقامی که خدا در جایگاه قدرت قرار داده است»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا کسانی را که بر علیه مقامات دولتی هستند، داوری خواهد کرد»
پولس با به کارگیری این سوال توضیح خود از رومیان ۱۳: ۲ را آغاز میکند و از نتیجه محکوم شدن شخص توسط دولت سخن میگوید.
حکمرانان باعث ترس نیکوکاران نمیشوند.
انسانها[مردم][اشخاص] با «عمل نیکو» یا «عمل بد» خود شناخته میشوند.
پولس با استفاده از این پرسش، مردم را به فکر کردن در مورد کاری وا میدارد که با انجام آن دیگر از حکمرانانن نمیترسند. ترجمه جایگزین: «بگذارید به شما بگویم که چطور میتوانید از قدرتهای حاکم خود نترسید»
دولت از نیکوکاران به نیکویی یاد میکند.
شما میتوانید این قسمت را به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «او به دلیل خوبی شمشیر را بر میدارد» یا «او قدرت مجازات مردم را دارد و چنین میکند»
حاکمین رومی شمشیری کوچک به نشان از صاحب اختیاری[اقتدار] خود حمل میکردند.
«غضب» اشاره به مجازاتی دارد که انسانها به خاطر اعمال بد خود دریافت خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که از طرف خدا بدکاران را مجازات میکند»[کسی که به نمایندگی خدا بدکاران را مجازات میکند.]
«نه فقط به این خاطر که دولت شما را مجازات نکند، بلکه همچنین به خاطر راحتی وجدان شما در حضور خدا»
«به همین خاطر است که دولت بدکاران را مجازات میکند»
پولس در این قسمت ایمانداران را خطاب قرار میدهد و شناسه فاعلی مستتر در فعل جمع است.
«زیرا که به این سبب باج[مالیات] میدهید: مقامات» [در فارسی انجام شده]
«اداره میکنند» یا «کار میکنند بر»
پولس در این قسمت ایمانداران را مخاطب قرار میدهد پس جمع است.
«ادا کنید[پرداخت کنید][بدهید]» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «به کسی مالیات بده که باید به او مالیات بدهی و جزیه را به کسی بده که باید بدهی و از کسی بترس که باید بترسی و کسی را حرمت گذار که باید حرمت گذاری»
ادا کردن یا پرداختن ترس و عزت استعاره از ترسیدن و عزت گذاشتن بر کسی است که لایق ترس و عزت است. ترجمه جایگزین: «از کسانی بترسید که لایق ترسیدن هستند و بر کسانی عزت گذارید که لایق عزت هستند» یا «به کسانی احترام گذارید که باید به آنها احترام گذارید و بر کسانی عزت گذارید که باید عزت گذارید»
نوعی مالیات است.
پولس به ایمانداران میگوید که در مقابل همسایگان چه رفتاری داشته باشند.
پولس در این قسمت از حالت منفی در منفی استفاده کرده است. شما میتوانید این قسمت را به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هر چه را که به هرکس بدهکارید، بدهید و یکدیگر را محبت کنید»
این فعل جمع است و بر همه مسیحیان اعمال میشود.
این تنها طلبی است که باقی میماند، همانطور که در یادداشت بالا گفته شده است.
محبتی که از خدا میآید بر روی دادن امور نیکو برای دیگران تمرکز دارد، حتی اگر اتفاقات خوبی برای آن محبت کننده رخ ندهد.
طمع به معنای میل به داشتن یا تصاحب کردن اموال شخص دیگر است.
این عبارت محبت را مثل شخصی توصیف میکند که با دیگران مهربان است. ترجمه جایگزین: «کسانی که همسایگانشان را دوست دارند به آنها آسیب نمیزنند»
پولس به نحوی از نیاز ایمانداران جهت تغییر رفتار خود صحبت میکند که گویی باید از خواب بیدار شوند.
پولس از هنگامی که مردم دست به اعمال بد میزنند، مثل شب سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «زمان گناه، تقریباً به پایان رسیده است» یا «گویی که شب به پایان رسیده است»
پولس از هنگامی که مردم دست به اعمال نیکو میزنند مثل روز سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «زمان عدالت[پارسایی] به زودی آغاز میشود» یا «گویی که روز به زودی فرا میرسد»
پولس به نحوی از «اعمال تاریکی» سخن میگوید که گویی لباسهایی هستند که فرد از تن در میآورد. «بیرون کرده» در این قسمت یعنی دست از کاری بکشند. «تاریکی» استعاره از شرارت است. ترجمه جایگزین: «پس بنابراین بگذار از بدکاریهای که مردم در تاریکی انجام میدهند، دست کشیم»
«نور» استعاره است و اشاره به آنچه دارد که نیکو و درست است. پولس به نحوی از کسانی که کار درست را انجام میدهند [درستکاران] سخن میگوید که گویی جهت مراقبت از خود زرهی بر تن میکنند. ترجمه جایگزین: «بگذار آنچه درست است را انجام دهیم. انجام چنین کاری چون زره سربازان، ما را محافظت میکند،»
پولس خوانندگان خود و ایمانداران دیگر را نیز به حساب میآورد. [در فارسی انجام نشده]
پولس به نحوی از زندگی ایمانداران راستین سخن میگوید که گویی در هنگام روز راه میروند. ترجمه جایگزین: «در مسیری مشخص راه رویم تا بدانیم که همه میتوانند ما را ببینند»
این مفاهیم اساساً یک معنا دارند. شما میتوانید این دو عبارت را در ترجمه خود ترکیب کنید. ترجمه جایگزین: «بیعفتی»
این کلمه اشاره به نقشه کشیدن بر ضد دیگران و بحث کردن با آنها دارد.
این کلمه اشاره به حس منفی نسبت به موفقیت یا پیشرفت دیگران دارد.
پولس به نحوی از پذیرفتن طبیعت تازه عیسی سخن میگوید که گویی جامهای است که دیگران میتوانند آن را ببینند.
اگر زبان شما حالت جمع برای این فرمان دارد شما میتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید.
«جسم» اشاره به طبیعت خود-محور کسانی دارد که بر ضد خدا هستند. این طبیعت گناهکار نوع بشر است. ترجمه جایگزین: «نگذارید دل بدکار کهنه شما فرصتی برای اعمال شرورانه بیابد»
1و کسی را که در ایمان ضعیف باشد بپذیرید، لکن نه برای مُحاجّه در مباحثات.2یکی ایمان دارد که همهچیز را باید خورد امّا آنکه ضعیف است بُقُول میخورَد.3پس خورنده ناخورنده را حقیر نشمارد و ناخورنده بر خورنده حکم نکند زیرا خدا او را پذیرفته است.4تو کیستی که بر بندهٔ کسی دیگر حکم میکنی؟ او نزد آقای خود ثابت یا ساقط میشود. لیکن استوار خواهد شد زیرا خدا قادر است که او را ثابت نماید.5یکی یک روز را از دیگری بهتر میداند و دیگری هر روز را برابر میشمارد. پس هر کس در ذهن خود مُتِیَقَّن بشود.6آنکه روز را عزیز میداند بخاطر خداوند عزیزش میدارد و آنکه روز را عزیز نمیدارد هم برای خداوند نمیدارد؛ و هر که میخورد برای خداوند میخورد زیرا خدا را شکر میگوید، و آنکه نمیخورد برای خداوند نمیخورد و خدا را شکر میگوید.7زیرا احدی از ما به خود زیست نمیکند و هیچکس به خود نمیمیرد.8زیرا اگر زیست کنیم برای خداوند زیست میکنیم و اگر بمیریم برای خداوندمیمیریم. پس خواه زنده باشیم، خواه بمیریم، از آن خداوندیم.9زیرا برای همین مسیح مرد و زنده گشت تا بر زندگان و مردگان سلطنت کند.10لکن تو چرا بر برادر خود حکم میکنی؟ یا تو نیز چرا برادر خود را حقیر میشماری؟ زانرو که همه پیش مسند مسیح حاضر خواهیم شد.11زیرا مکتوب است خداوند میگوید به حیات خودم قسم که هر زانویی نزد من خم خواهد شد و هر زبانی به خدا اقرار خواهد نمود.12پس هر یکی از ما حساب خود را به خدا خواهد داد.13بنابراین بر یکدیگر حکم نکنیم بلکه حکم کنید به اینکه کسی سنگی مصادم یا لغزشی در راه برادر خود ننهد.14میدانم و در عیسی خداوند یقین میدارم که هیچ چیز در ذات خود نجس نیست جز برای آن کسی که آن را نجس پندارد؛ برای او نجس است.15زیرا هرگاه برادرت به خوراک آزرده شود، دیگر به محبّت رفتار نمیکنی. به خوراک خود هلاک مساز کسی را که مسیح در راه او بمرد.16پس مگذارید که نیکویی شما را بد گویند.17زیرا ملکوت خدا اَکل و شُرب نیست بلکه عدالت و سلامتی و خوشی در روحالقدس.18زیرا هر که در این امور خدمت مسیح را کند، پسندیده خدا و مقبول مردم است.19پس آن اموری را که منشأ سلامتی و بنای یکدیگر است پیروی نمایید.20بجهت خوراک کار خدا را خراب مساز. البتّه همهچیز پاک است، لیکن بد است برای آن شخص که برای لغزش میخورد.21گوشت نخوردن و شراب ننوشیدن و کاری نکردن کهباعث ایذا یا لغزش یا ضعف برادرت باشد نیکو است.22آیا تو ایمان داری؟ پس برای خودت در حضور خدا آن را بدار، زیرا خوشابحال کسی که بر خود حکم نکند در آنچه نیکو میشمارد.23لکن آنکه شکّ دارد اگر بخورد ملزم میشود، زیرا به ایمان نمیخورد؛ و هر چه از ایمان نیست گناه است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیه ۱۱ این باب انجام میدهد که پولس این آیه را از عهد عتیق نقل قول میکند.
پولس تعلیم میدهد که مسیحیان میتوانند ایمان واقعی داشته باشند و در عین حال در موقعیتهای مختلف «در ایمان ضعیف» باشند. چنین امری مسیحیانی را توصیف میکند که ایمان آنها نابالغ یا ضعیف است یا درک درستی از آن ندارند.
بسیاری از مذاهب باستانی در خاور نزدیک برای پیروان خود محدودیتهای غذایی قائل میشدند. مسیحیان در انتخاب غذای خود آزاد هستند. اما باید از آزادی خود حکیمانه استفاده کنند تا خداوند را جلال دهند و سبب گناه دیگران نشود.
تخت داوری خدا یا مسیح اشاره به زمانی دارد که همه انسانها، از جمله مسیحیان، به خاطر نحوه زندگی خود مواخذه خواهند شد.
پولس، ایمانداران را تشویق میکند به یاد داشته باشند که به خدا پاسخگو هستند.
این قسمت اشاره به کسانی دارد که هنگام خوردن و آشامیدن یک سری از غذاها و نوشیدنیها احساس گناه میکنند.
«و آنها را به خاطر نظراتشان محکوم نکنید»
«ایمان» اشاره به کاری دارد که شخص باور دارد خدا به او گفته تا انجام دهد.
این قسمت، شخصی را توصیف میکند که باور دارد خدا نمیخواهد او گوشت بخورد.
پولس با استفاده از این سوال کسانی را که بر دیگران حکم میکنند، توبیخ میکند. شما میتوانید این قسمت را در قالب جمله خبری ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تو خدا نیستی و اجازه نداری یکی از خادمین او را داوری کنی!»
«تو» مفرد است.
پولس به نحوی از خدا سخن میگوید که گویی خدا اربابی صاحب غلامان است. ترجمه جایگزین: «فقط ارباب میتواند تصمیم بگیرد که خادم را بپذیرد یا نه»
پولس به نحوی از خادمی که مورد پذیرش خدا است سخن میگوید که گویی «استوار» ایستاده و سقوط نمیکند[ساقط نمیشود]. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما خداوند او را میپذیرد چون قادر است آن خادم را مورد قبول سازد»
«کسی فکر میکند که روزی از روزهای دیگر مهمتر است و دیگری فکر میکند که روزها فرقی با هم ندارند»
شما میتوانید معنای کامل این قسمت را به روشنی بیان کنید. همچنین میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «هر کس مطمئن شود آنچه میکند، خداوند را جلال خواهد داد»
«روز را عزیز میداند» اشاره به خاص دانستن روزی دارد که خداوند در آن روز پرستش میشود. ترجمه جایگزین: «هرکس که روزی را خاص میداند، جهت جلال خداوند چنین میکند» یا «کسی که در روزی خاص پرستش میکند، برای جلال خداوند این کار را انجام میدهد.»
کلمه «همه چیز» از رومیان ۱۴: ۳ برداشت میشود. شما میتوانید این کلمه را در این آیه تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که همه چیز میخورد» یا «شخصی که هر نوع غذایی را میخورد»
«میخورد تا خداوند را جلال دهد» یا «میخورد به جهت جلال خداوند باشد»
کلمه «همه چیز» از رومیان ۱۴: ۳ برداشت میشود. شما میتوانید این کلمه را در این آیه تکرار کنید. ترجمه جایگزین: «کسی که همه چیز نمیخورد» یا «شخصی که غذاهای خاصی را نمیخورد»
هدف آن شخص از نخوردن غذایی خاص جلال دادن خداوند است. ترجمه جایگزین: «از خوردن برخی غذاها به خاطر جلال خدا دوری میکند»
«به خود زیست نمیکند» یعنی فقط برای خشنودی خود زندگی نمیکند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از ما نباید فقط برای خشنودی خود زندگی کند»
پولس خوانندگان خود را نیز مخاطب قرار میدهد پس این قسمت مشمول همه، از جمله خود پولس میشود.
«به خود نمیمیرد» یعنی فقط برای خشنودی خود نمیمیرد. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از ما فقط برای خشنودی خود نمیمیرد»
پولس در مورد خود و خوانندگانش صحبت میکند، پس تمام مشتقات «ما» مشمول همه، از جمله خود پولس میشوند.
پولس با به کارگیری این سوال نشان میدهد که تا چه حد لازم است برخی از مخاطبین خود را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «داوری کردن و تنفر بر برادرت غلط است!» یا «داوری نکنید و از برادر خود متنفر نباشید!»
این قسمت به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل زنان و مردان میشود.
«مسند» اشاره به اقتدار خدا برای داوری کردن دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا همه ما را داوری خواهد کرد»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا کسی در کتب مقدس نوشته است: »
این عبارت جهت شروع سوگند یا وعدهای صادقانه استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «میتوانید مطمئن باشید که راست است»
«زانو» و «زبان» کلماتی هستند که اشاره به کل شخص دارند. همچنین خداوند از کلمه «خدا» برای اشاره به خود استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «همه تعظیم میکنند و من را ستایش میکنند»
«باید اعمال خود را به خدا توضیح دهد»
«سنگ لغزش» و «مصادم» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «اما در عوض هدفتان این باشد که کاری نکنید یا حرفی نزنید که سبب گناه کردن ایمانداران دیگر شود»
این کلمه به معنای هم ایمانان مسیحی دیگر است و شامل مردان و زنان میشود.
«میدانم» و «یقین دارم» اساساً یک معنا دارند؛ پولس از آنها استفاده میکند تا بر قطعیت سخن خود تاکید کند. ترجمه جایگزین: «به خاطر رابطه خود با عیسای خداوند مطمئنم»
شما میتوانید این قسمت را به حالت مثبت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همه چیز به خودی خود پاک است»
«به خودی خود» یا «به خاطر آنچه که هست»
پولس در این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که شخص باید از هر چیزی که فکر میکند ناپاک است دوری کند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما اگر کسی فکر میکند که چیزی ناپاک است، پس برای او ناپاک است و باید از آن دوری کند»
«اگر به خاطر غذا به ایمان ایمانداری دیگر آسیب زنید.» ضمیر ملکی (- ت) در کلمه «برادرت اشاره به کسی دارد که در ایمان قوی هستند و خود کلمه «برادر» اشاره به کسی دارد که در ایمان ضعیف است.
این کلمه به معنای هم ایمانان مسیحی دیگر است و شامل مردان و زنان میشود.
پولس به نحوی از رفتار ایماندار سخن میگوید که گویی راه رفتن است. ترجمه جایگزین: «سپس دیگر محبت نمیکنی»
«اگر کسی کاری را بد میداند، آن را انجام ندهد، حتی اگر شما آن را نیکو میپندارید»
پولس با استدلال میگوید که خدا پادشاهی خود را بر پا کرده تا عدالت را به ما دهد و صلح و خوشی را برای ما فراهم آورد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا پادشاهی خود را جهت تسلط بر آنچه مینوشیم و میخوریم برپا نمیکند. او پادشاهی خود را برپا کرده تا بتوانیم رابطهای درست با او داشته باشیم و بتواند سلامتی و خوشی را به ما دهد»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مردم او را میپذیرند» یا «مردم به او احترام خواهند گذاشت»
«بنای یکدیگر»؛ اشاره به کمک کردن به یکدیگر جهت رشد ایمان دارد. ترجمه جایگزین: «باید به دنبال حیاتی بیآشوب کنار یکدیگر باشیم و به یکدیگر جهت قویتر شدن در ایمان کمک کنیم»
شما میتوانید معنای کامل این جمله را در ترجمه خود مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «فقط برای خوردن غذا، کار خدا در هم ایمان خود را خراب نکن»
«لغزش میخورد» یعنی سبب ضعیفتر شدن برادری میشود که او نیز دست به عملی خلاف وجدان خویش میزند. ترجمه جایگزین: «اما خوردن غذایی که برادری دیگر آن را ناپاک میداند، اگر با خوردن آن غذا باعث شوی برادر ضعیفتر کاری کند که خلاف وجدان اوست، این کار گناه خواهد بود»
«گوشت نخوردن یا شراب ننوشیدن یا انجام ندادن هر کاری که سبب گناه برادرت شود»
این کلمه به معنای هم ایمانان مسیحی دیگر است و شامل مردان و زنان میشود.
ضمیر ملکی (- ت) در کلمه «برادرت» اشاره به کسی دارد که در ایمان قوی هست و خود کلمه «برادر» اشاره به کسی دارد که در ایمان ضعیف است.
این قسمت به باور در مورد غذا و نوشیدنی اشاره دارد.
این کلمات مفرد هستند. شاید مجبور شوید که این قسمت را به حالت جمع ترجمه کنید چون پولس کل ایمانداران را خطاب قرار میدهد.
«خوشا به حال آنان که از انجام آنچه بر آن تصمیم میگیرند احساس گناه نکنند»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا خواهد گفت که اگر کسی از درست بودن خوردن غذایی مطمئن نیست و آن را به هر جهت بخورد، خطا کرده است» یا «کسی که مطمئن نیست خوردن غذایی درست است و به هر جهت آن را میخورد، وجدانش به درد میآید.»
هر چه که «به ایمان» نباشد چیزی است که خدا نمیخواهد انجام دهید. شما میتوانید معنای کامل این قسمت را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و خدا میگوید که کار او غلط است چون غذایی را خورده که باور دارد خدا نمیخواسته که او بخورد» [خدا میگوید خوردن غذایی که فرد فکر میکند خدا راضی به خوردن آن نیست، کاری خطا است]
هر چه که «به ایمان» نباشد، چیزی است که خدا نمیخواهد انجام دهید. شما میتوانید معنای کامل این قسمت را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: « اگر کاری را انجام دهید که باور دارید خدا نمیخواهد انجام دهید، گناه میکنید»
1و ما که توانا هستیم، ضعفهای ناتوانان را متحمّل بشویم و خوشی خود را طالب نباشیم.2هر یکی از ما همسایهٔ خود را خوش بسازد در آنچه برای بنا نیکو است.3زیرا مسیح نیز خوشی خود را طالب نمیبود، بلکه چنانکه مکتوب است ملامتهای ملامتکنندگان تو بر من طاری گردید.4زیرا همهٔ چیزهایی که از قبل مکتوب شد، برای تعلیم ما نوشته شد تا به صبر و تسلّی کتاب امیدوار باشیم.5الآن خدای صبر و تسلّی شما را فیض عطا کند تا موافق مسیح عیسی با یکدیگر یکرأی باشید.6تا یکدل و یکزبان شده، خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح را تمجید نمایید.7پس یکدیگر را بپذیرید، چنانکه مسیح نیز ما را پذیرفت برای جلال خدا.8زیرا میگویم عیسی مسیح خادم ختنه گردید بجهت راستی خدا تا وعدههای اجداد را ثابت گرداند،9و تا امّتها خدا را تمجید نمایند بهسبب رحمت او چنانکه مکتوب است که از این جهت تو را در میان امّتها اقرار خواهم کرد و به نام تو تسبیح خواهم خواند.10و نیز میگوید ای امّتها با قوم او شادمان شوید.11و ایضاً ای جمیعامّتها خداوند را حمد گویید و ای تمامی قومها او را مدح نمایید.12و اشعیا نیز میگوید که ریشهٔ یَسّا خواهد بود و آنکه برای حکمرانی امّتها مبعوث شود، امید امّتها بر وی خواهد بود.13الآن خدای امید، شما را از کمال خوشی و سلامتی در ایمان پر سازد تا به قوّت روحالقدس در امید افزوده گردید.14لکن ای برادرانِ من، خود نیز دربارهٔ شما یقین میدانم که خود از نیکویی مملّو و پر از کمال معرفت و قادر بر نصیحت نمودن یکدیگر هستید.15لیکن ای برادران بسیار جسارت ورزیده، من خود نیز به شما جزئی نوشتم تا شما را یادآوری نمایم بهسبب آن فیضی که خدا به من بخشیده است،16تا خادم عیسی مسیح شوم برای امّتها و کهانت انجیل خدا را بجا آورم تا هدیه امّتها مقبول افتد، مقدّس شده به روحالقدس.17پس به مسیح عیسی در کارهای خدا فخر دارم.18زیرا جرأت نمیکنم که سخنی بگویم جز در آن اموری که مسیح بهواسطهٔٔ من به عمل آورد، برای اطاعت امّتها در قول و فعل،19به قوّت آیات و معجزات و به قوّت روح خدا. بهحدّی که از اورشلیم دور زده تا به اَلیرِکُون بشارت مسیح را تکمیل نمودم.20امّا حریص بودم که بشارت چنان بدهم، نه در جایی که اسم مسیح شهرت یافته بود، مبادا بر بنیاد غیری بنا نمایم.21بلکه چنانکه مکتوب است آنانی که خبر او را نیافتند،خواهند دید و کسانی که نشنیدند، خواهند فهمید.22بنابراین بارها از آمدن نزد شما ممنوع شدم.23لکن چون الآن مرا در این ممالک دیگر جایی نیست و سالهای بسیار است که مشتاق آمدن نزد شما بودهام،24هرگاه به اِسْپانیا سفر کنم، به نزد شما خواهم آمد زیرا امیدوار هستم که شما را در عبور ملاقات کنم و شما مرا به آن سوی مشایعت نمایید، بعد از آنکه از ملاقات شما اندکی سیر شوم.25لکن الآن عازم اورشلیم هستم تا مقدّسین را خدمت کنم.26زیرا که اهل مکادونیه و اخائیّه مصلحت دیدند که زکاتی برای مُفْلِسین مقدّسین اورشلیم بفرستند،27بدین رضا دادند و بدرستی که مدیون ایشان هستند زیرا که چون امّتها از روحانیّات ایشان بهرهمند گردیدند، لازم شد که در جسمانیّات نیز خدمت ایشان را بکنند.28پس چون این را انجام دهم و این ثمر را نزد ایشان ختم کنم، از راه شما به اسپانیا خواهم آمد.29و میدانم وقتی که به نزد شما آیم، در کمال برکت انجیل مسیح خواهم آمد.30لکن ای برادران، از شما التماس دارم که بخاطر خداوند ما عیسی مسیح و به محبّت روح[القدس]، برای من نزد خدا در دعاها جدّ وجهد کنید،31تا از نافرمانان یهودیه رستگار شوم و خدمت من در اورشلیم مقبول مقدّسین افتد،32تا برحسب ارادهٔ خدا با خوشی نزد شما برسم و با شما استراحت یابم.33و خدای سلامتی با همهٔٔ شما باد، آمین.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات ۹- ۱۱ و ۲۱ این باب که کلامی از عهد عتیق هستند انجام میدهد.
برخی از ترجمهها نقل قولهای منثور از عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با نقل قول ذکر شده در آیه ۱۲ انجام میدهد.
پولس در رومیان ۱۵: ۱۴ صبحتهای شخصی خود را شروع میکند. او موضوع صحبت خود را از تعالیم به برنامههای شخصی تغییر میدهد.
این واژگان جهت اشاره به کسانی استفاده شدهاند که در ایمان بالغ یا نابالغ هستند. پولس میگوید کسانی که در ایمان قوی هستند باید به کسانی که ضعیف هستند، کمک کنند.
پولس با یادآوری نحوه زندگی مسیح به خوانندگان خود از این بخش نتیجهگیری میکند.
برگردان این کلمه در زبان شما باید واژهای باشد که جهت معرفی ایدهای جدید از آن استفاده میکنید.
«توانا» اشاره به کسانی دارد که در ایمان قوی هستند. آنها باور دارند که خدا به آنها اجازه میدهد هر نوع غذایی را بخورند. ترجمه جایگزین: «ما که در ایمان قوی هستیم»
این کلمه اشاره به پولس، خوانندگان او و ایمانداران دیگر دارد.
«ناتوان» اشاره به کسانی دارد که در ایمان ضعیف هستند. آنها بر این باورند که خدا اجازه خوردن برخی از غذاها را به آنها نداده است. ترجمه جایگزین: «کسانی که در ایمان ضعیف هستند»
مقصود پولس تقویت ایمان شخص است. ترجمه جایگزین: «تا ایمان او تقویت شود»
پولس در این قسمت اشاره به قسمتهایی از کتب مقدس دارد که مسیح (ماشیح[مسیح موعود]) با خدا سخن میگوید. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «مسیح به خدا در کتب مقدس گفته است»
عیسی، خطای کسانی که به خدا بیحرمتی کردند را بر دوش گرفت.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا در گذشته، انبیا به جهت تعلیم ما امور بسیاری را در کتب مقدس نوشتند»
پولس با استفاده از این ضمیر و مشتقات آن خوانندگان و ایمانداران دیگر را خطاب قرار میدهد.
اسامی معنای «صبر» و «تسلی» را میتوانید به افعالی چون «تحمل کردن[صبوری کردن] و «تشویق کردن[تسلی دیدن]» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا به تحمل کردن و تشویق شدن به واسطه کتب مقدس» یا «تا که تحمل کنیم و کتب مقدس ما را تسلی دهند[تشویق کنند]»
کلمه «امید» انتظار مطمئنانه شخص نسبت به روی دادن آنچه است که به آن میل دارد. اسم معنای «امید» را میتوانید در قالب فعل «با اطمینان انتظار داشتن» یا «با اطمینان منتظر بودن» یا «اعتماد کردن» ترجمه کنید. آنچه که به آن امید دارند را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با اطمینان منتظر خدا هستیم» یا «با اطمینان انتظار داریم که خدا آنچه وعده داده را انجام دهد»
این کلمه در سیر اصلی تعالیم، شکستی را نشانگذاری میکند. پولس در این قسمت بیان تعالیم جدیدی را آغاز میکند.
«دعا میکنم که ...خدا...عطا کند»
«یک راًی» بودن، کنایه و به معنای موافقت با یکدیگر است. ترجمه جایگزین: «با هم موافق باشید» یا «متحد باشید»
«یکدل» و «یکزبان» هر دو به کسانی اشاره میکنند که با هم متحد هستند. ترجمه جایگزین: «هنگام پرستش...متحد میشوید»
این عبارت کلمهای را ترجمه میکند که اشاره به کسانی دارد که با یکدیگر موافق هستند و جهت تحقق هدفی مشترک با یکدیگر همکاری میکنند.
«یکدیگر را بپذیریند...شما را پذیرفت»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به پولس دارد.
«ختنه» کنایه است و اشاره به یهودیان دارد. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «عیسای مسیح خادم یهود شده است»
یکی از دو هدفی است که مسیح به آن منظور خادم ختنه شد.
«اجداد» اشاره به نیاکان یهودی دارد که در اصل از کلمه «پدران» استفاده شده است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وعدههایی که خدا به نیاکان یهود داده است»
این قسمت دلیل دومی را بیان میکند که مسیح بدان خاطر، خادم ختنه شد. ترجمه جایگزین: «و برای اینکه غیریهودیان خدا را به خاطر رحمتش جلال دهند»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «درست همانطور که کسی در کتب مقدس نوشته است»
«نام تو» کنایه است و اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «تو را تمجید خوانند»
«باز کتب مقدس میگویند»
این قسمت اشاره به قوم خدا دارد. شما میتوانید چنین امری را در ترجمه خود به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با قوم خدا»
«خدا را تمجید کنید»
یسا پدر جسمانی داود پادشاه بود. ترجمه جایگزین: « نسل یسا»
«بر وی» اشاره به نسل یسا و داود پادشاه، یعنی ماشیح[مسیح موعود] دارد. امتها به او توکل میکنند تا وعدههایش را تحقق بخشد. اسم معنای «امید» را میتوان در قالب فعل «اعتماد کردن» یا «با اطمینان صبر کردن» یا «با اطمینان انتظار داشتن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «امتها به او اعتماد[توکل] میکنند» یا «امتها با اطمینان منتظر میمانند تا او وعدههای خود را تحقق بخشد»
«خدایی که امید میدهد» یا «خدایی که سبب امید میشود» اسم معنای «امید» را میتوان در قالب افعال «با اطمینان انتظار داشتن» یا «با اطمینان منتظر بودن» یا «اعتماد کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا که سبب میشود با اطمینان جهت تحقق وعدههایش انتظار او را بکشیم» یا «خدا که در اعتماد[توکل] به خود به ما کمک میکند»
«شما را...پر سازد» استعاره از «سبب میشود تا صاحب چیزی شوید» است. ترجمه جایگزین: «سبب شود شما شادی و سلامتی عظیم داشته باشید» یا «شادی و سلامتی عظیم به شما داد»
«همان طور که بر او ایمان دارید»
پولس به ایمانداران رومی یادآوری میکند که خدا او را انتخاب کرده تا به امتها بشارت دهد.
پولس با کمال اطمینان میداند که ایمانداران رومی با رفتارشان یکدیگر را حرمت مینهند. ترجمه جایگزین: «خود من نیز کاملاً مطمئنم که شما به طریقی نیکو با هم رفتار کردهاید»
برادران در این قسمت به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل زنان و مردان میشود.
پولس جهت تاکید بر آنچه میگوید، مبالغه میکند. ترجمه جایگزین: «به معرفتی کافی جهت پیروی از خدا پر شدهاید»
«نصیحت» به معنای تعلیم دادن است. ترجمه جایگزین: «همچنین قادر به تعلیم یکدیگر باشید»
پولس در این قسمت به نحوی از فیض سخن میگوید که گویی عطایی فیزیکی است که خدا به او داده است. خدا پولس را به عنوان رسولی گماشته است، گرچه قبل از تصمیم به پیروی از مسیح بگیرد، به ایمانداران جفا میرساند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آن فیضی که خدا به من داده است»
پولس به نحوی از امتها سخن میگوید که گویی عطایی هستند که به خدا تقدیم میشوند. ترجمه جایگزین: «امتها باید عطایی باشند که خدا را خشنود میکنند»
«مقدس شده به روحالقدس»؛ شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «که روحالقدس، مقدس ساخته است» یا «که روحالقدس به خدا تقدیم کرده است»
«تا که امتها از خدا اطاعت کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اینها چیزهایی هستند که مسیح به واسطه آنچه گفتم و کردم، انجام داده است»
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند و اشاره به انواع معجزات میکنند.
شهری از توابع اورشلیم است که تا استان [اَلیرِکُون] ایلیریکوم، منطقهای نزدیک به ایتالیا پیش میرفت.
پولس فقط میخواهد به کسانی بشارت دهد که هرگز از مسیح نشنیدهاند. ترجمه جایگزین: «و بنابراین، میل من برای بشارت خبر خوش در نقاطی بود که ساکنین آن هرگز از عیسی نشنیدهاند»
پولس به نحوی از خدمت خود سخن میگوید که گویی خانهای بنا میکند. ترجمه جایگزین: «تا کاری را ادامه ندهم که شخصی دیگر آن را آغاز کرده است. من نمیخواهم مثل کسی باشم که خانه بر بنیاد خانه دیگری میسازد»
پولس اشاره به آنچه میکند که اشعیا در کتب مقدس نوشته است. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اتفاق کنونی مثل مکتوبات اشعیا در کتب مقدس است»
پولس در این قسمت به نحوی از «خبر» یا پیغام در مورد مسیح سخن میگوید که گویی آن پیغام زنده است و خود میتواند حرکت کند. ترجمه جایگزین: «کسانی که از اخباری که در ارتباط با مسیح است، مطلع نیستند»
پولس به ایمانداران اهل روم در مورد برنامههای شخصی خود برای ملاقات با آنها میگوید و از آنها تقاضای دعا دارد.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنها مانع من شدند» یا «مردمان نیز مانع من شدند»
پولس به طور ضمنی بر دلیلی که دیگر در آن ممالک جایی ندارد اشاره میکند. او به آن خاطر که قبلاً انجیل در این مناطق موعظه شده دیگر جایی در آنجا نداشت. ترجمه جایگزین: «در این مناطق جایی نیست که مردم از مسیح نشنیده باشند»
پولس میخواست ایمانداران در روم را ببیند. او از دیدن آنها مطمئن نبود. ترجمه جایگزین: «میخواهم شما را ببینم» یا «برنامه دیدن شما را دارم»
استان رومی در غرب روم است که پولس مایل به دیدن آنجا بود.
پولس در این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که میخواهد ایمانداران رومی کمکهای مالی جهت سفر او به اسپانیا فراهم کنند. شاید مجبور باشید که این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا شما در سفرم به من کمک کنید»
«از اینکه با شما وقتی را سپری کردم، لذت بردم» یا «از ملاقات شما لذت بردم»
«مکادونیه» و «اخائیه» اشاره به کسانی دارند که در آن مناطق زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «ایمانداران استانهای مکادونیه و اخائیه راضی بودند»
«ایمانداران مکادونیه و اخائیه از انجام آن خوشحال بودند»
«مردم مکادونیه و اخائیه به قوم خدا در اورشلیم این را مدیون هستند» یا «مجبور به کمک به آنها هستند»
«از آنجا که امتها در امور روحانی با ایمانداران اورشلیم سهیم شدند»
اسم معنای «خدمت» را میتوان با فعل «خدمت کردن» جایگزین کرد. ترجمه جایگزین: «امتها ملزم هستند تا در امور مادی به ایمانداران اورشلیم کمک کنند»
«با دادن اقلام مادی به آنها»
«ایشان» اشاره به مسیحیان اورشلیم دارد. به جای کلمه «ثمر» در اصل از عبارت «جمع شده» استفاده شده است و میتوان این عبارت را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا مسیحیان اورشلیم تمام هدایایی را که مسیحیان دیگر میخواهند به آنها بدهند، دریافت کنند»
این عبارت یعنی مسیح، پولس و ایمانداران رومی را برکت خواهد داد. ترجمه جایگزین: «و میدانم هنگام ملاقات شما، مسیح به فراوانی ما را برکت خواهد داد»
اگر زبان شما روشی دارد که به آن واسطه میتوانید نشان دهید پولس از حرف زدن درباره نیکوییهایی که از آنها مطمئن است (رومیان ۱۵: ۲۹) دست میکشد و سخن از خطراتی را آغاز میکند که او را تهدید میکنند، میتوانید از آن روش در این قسمت استفاده کنید.
« شما را تشویق میکنم»
این قسمت اشاره به هم ایمانان مسیحی دارد که شامل مردان و زنان میشود.
«سخت کار کنید» یا «تلاش کنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرا از نامطیعان نجات دهد» یا «خدا مرا از کسانی که نامطیع هستند نجات بخشد»
پولس میل خود برای پذیرش مسرورانه آن مبلغ پول توسط ایمانداران مکادونیه و اخائیه را ابراز میکند. ترجمه جایگزین: «دعا کنید که ایمانداران اهل اورشلیم مسرورانه این مبلغ پولی را که به آنها میدهم، بپذیرند»
«خدای سلامتی» یعنی خدایی که سبب میشود ایمانداران آرامش[سلامتی] درونی داشته باشند. ترجمه جایگزین: «دعا میکنم خدایی که سبب آرامش درونی همه ما شده است...»
1و خواهر ما فیبی را که خادمه کلیسایدر کَنْخَرِیّا است، به شما میسپارم2تا او را در خداوند بطور شایستهٔٔ مقدّسین بپذیرید و در هر چیزی که به شما محتاج باشد او را اعانت کنید، زیرا که او بسیاری را و خود مرا نیز معاونت مینمود.3سلام برسانید به پَرِسْکّلا و اَکیلا، همکاران من در مسیح عیسی4که در راه جان من گردنهای خود را نهادند و نه من به تنهایی ممنون ایشان هستم، بلکه همهٔ کلیساهای امّتها.5کلیسا را که در خانهٔ ایشان است و حبیب من اپینطُس را که برای مسیح نوبر آسیاست سلام رسانید.6و مریم را که برای شما زحمت بسیار کشید، سلام گویید.7و اَندرُونِیکوس و یونیاس خویشان مرا که با من اسیر میبودند سلام نمایید که مشهور در میان رسولان هستند و قبل از من در مسیح شدند.8و اَمْپَلیاس را که در خداوند حبیب من است، سلام رسانید.9و اُوربانُس که با ما در کار مسیح رفیق است و اِستاخِیس حبیب مرا سلام نمایید.10و اَپَلّیس آزموده شده در مسیح را سلام برسانید و اهل خانهٔ اَرَسْتُبُولُسْ را سلام برسانید.11و خویش من هِیرُدِیُون را سلام دهید و آنانی را از اهل خانهنَرگِسُّوس که در خداوند هستند سلام رسانید.12طَریفَینا و طَرِیفُوسا را که در خداوند زحمت کشیدهاند سلام گویید؛ و پَرْسیس محبوبه را که در خداوند زحمت بسیار کشید سلام دهید.13و روفُس برگزیده در خداوند و مادر او و مرا سلام بگویید.14اَسنِکریطُس را و فَلیکون و هرْماس و پطْرُوباس و هَرْمیس و برادرانی که با ایشانند سلام نمایید.15فیلُولِکُس را و جولیه و نیریاس و خواهرش و اولِمپاس و همهٔ مقدّسانی که با ایشانند سلام برسانید.16و یکدیگر را به بوسه مقدّسانه سلام نمایید. و جمیع کلیساهای مسیح شما را سلام میفرستند.17لکن ای برادران از شما استدعا میکنم آن کسانی را که منشأ تفاریق و لغزشهای مخالف آن تعلیمی که شما یافتهاید میباشند، ملاحظه کنید و از ایشان اجتناب نمایید.18زیرا که چنین اشخاص خداوند ما عیسی مسیح را خدمت نمیکنند بلکه شکم خود را و به الفاظ نیکو و سخنان شیرین دلهای سادهدلان را میفریبند.19زیرا که اطاعت شما در جمیع مردم شهرت یافته است. پس دربارهٔ شما مسرور شدم. امّا آرزوی این دارم که در نیکویی دانا و در بدی سادهدل باشید.20و خدای سلامتی بزودی شیطان را زیر پایهای شما خواهد سایید. فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد.21تیموتاؤس همکار من و لوقا و یاسون و سوسیپاطِرُس که خویشان منند شما را سلام میفرستند.22من طَرْتیوس، کاتب رساله، شما را در خداوند سلام میگویم.23قایوس که مرا و تمام کلیسا را میزبان است، شما را سلام میفرستد. و اَرَسْطُس خزینهدار شهر و کُوارطُس برادر به شما سلام میفرستند.24[فیض خداوند ما عیسی مسیح با همهٔ شما باد. آمین.]25الآن او را کهقادر است که شما را استوار سازد، برحسب بشارت من و موعظه عیسی مسیح، مطابق کشف آن سرّی که از زمانهای ازلی مخفی بود،26لکن درحال مکشوف شد و بهوسیلهٔ کتب انبیا برحسبفرموده خدای سرمدی به جمیع امّتها بجهت اطاعت ایمان آشکارا گردید،27خدای حکیم وحید را بهوسیلهٔ عیسی مسیح تا ابدالآباد جلال باد، آمین.
پولس در این باب به برخی از مسیحیان در روم، تحنیتهای شخصی خود را میفرستد. در خاور نزدیک باستان، اغلب نامه را با چنین تحنیتهای شخصیای به پایان میرساندند.
به خاطر طبع شخصی این باب، مضمون اکثر آیات نامشخص است. چنین امری ترجمه را دشوار میکند.
پولس به بسیاری از ایمانداران روم به اسم تحنیت[درود] میفرستد.
«میخواهم به فیبی احترام گذارید»
این کلمه نام زن است.
کلمه «ما» اشاره به پولس و همه ایمانداران دارد. ترجمه جایگزین: «خواهر ما در مسیح»
شهری ساحلی در یونان بود.
پولس ایمانداران رومی را تشویق میکند که فیبی را با آغوش باز به عنوان خواهر ایماندار خود بپذیرند. ترجمه جایگزین: «او را بپذیرید زیرا که همه ما به خداوند تعلق داریم»
«طوری که ایمانداران باید ایمانداران دیگر را بپذیرند»
«با دادن مایحتاجش به او کمک کنید»
«بسیاری را حمایت میکرد و همچنین من را حمایت میکرد» [بسیاری و نیز من را حمایت میکرد]
پَرِسْکیلا، زن اَکیلا بود.
«همکاران من» کسانی هستند که در مورد عیسی به دیگران میگویند. ترجمه جایگزین: «کسی که با من کار میکند تا از مسیح عیسی به دیگران بگوییم»
«به ایماندارانی که در خانه جهت پرستش جمع میشوند، سلام برسانید»
این کلمه اسم مرد است.
پولس به نحوی از اپینتوس سخن میگوید که گویی میوه برداشت شده از باغ است. ترجمه جایگزین: «اولین نفر در آسیا که به عیسی ایمان میآورد»
اسم زن است.
این کلمه اسم مرد است.
مواردی که این کلمه ممکن است اشاره به آن داشته باشد: ۱) یونیا، نام زن است. ۲) یونیاس نام مرد است. احتمال مورد دوم کمتر است.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «رسولان آنها را به خوبی میشناختند»
این کلمه اسم مرد است.
«دوست و هم ایمان عزیز من»
اینها اسامی مردان هستند.
اینها اسامی مردان است.
«آزموده شده» اشاره به کسی دارد که آزموده شده و راستی او اثبات شده است. ترجمه جایگزین: «آن کس که عیسی تایید کرده»
اینها اسامی مردان هستند.
این قسمت اشاره به کسانی دارد که به عیسی اعتماد میکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که ایماندار هستند[آنان که ایماندارند]» یا «کسانی که به خداون تعلق دارند»
اینها اسامی زنان هستند.
این کلمه اسم مرد است.
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنکه خداوند برگزیده است»
پولس به نحوی از مادر روفس سخن میگوید که گویی مادر خود اوست. ترجمه جایگزین: «مادر او، که او را مادر خود میدانم»
[ بر اساس ضرورت ترجمه، نامها با نگارش جدید نوشته شده]
این کلمات اسامی مردان هستند.
این کلمه اشاره به هم ایمانان مسیحی دارد و شامل مردان و زنان میشود.
این کلمات اسامی مردان هستند.
اسم زن است. جولیه احتمالاً اسم همسر فیلُولِکُس بود.
عملی است که محبت فرد را نسبت به ایمانداران دیگر نشان میدهد.
پولس به طور کلی در مورد کلیسای مسیح حرف میزند. ترجمه جایگزین: «ایمانداران همه کلیساها در این مناطق سلام خود را به شما میفرستند»
پولس آخرین هشدار در مورد اتحاد و زندگی با خدا را به ایمانداران میدهد.
این کلمه اشاره به هم ایمانان مسیحی دارد و شامل مردان و زنان میشود.
«مراقب باشید»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که بحث میکنند و سبب میشوند دیگران از ایمان[توکل][اعتماد] به مسیح دست کشند. ترجمه جایگزین: «که سبب میشوند ایمانداران با یکدیگر بحث کنند و به خدا ایمان نداشته باشند»
«چیزهایی را تعلیم میدهند که با حقیقتی که آموختهاید موافقت ندارند»
«اجتناب نمایید» که در متن اصلی از عبارت «رو برگردانید» به جای آن استفاده شده، استعارهای به معنای «امتناع از گوش کردن» است. ترجمه جایگزین: «به آنها گوش نکنید»
«خدمت نمیکنند» از عبارت قبلی برداشت میشود[در فارسی انجام شده.] ترجمه جایگزین: « ترجیح دادند شکم خود را خدمت کنند»
«شکم» کنایه است و اشاره به امیال جسمانی دارد. خدمت به شکم خود اشاره به ارضا کردن امیال خود دارد. ترجمه جایگزین: «اما فقط میخواهند امیال خودخواهانه خود را ارضا کنند»
کلمات «نیکو» و «شیرین» اساساً یک معنا دارند. پولس تاکید میکند که چگونه این اشخاص ایمانداران را فریب میدهند. ترجمه جایگزین: «با گفتن سخنانی که نیکو و صحیح به نظر میرسند»
«دلها» کنایه از اذهان و باطن افراد هستند. ترجمه جایگزین: «آنها ایمانداران بیگناه را فریب میدهند»
این قسمت اشاره به کسانی دارد که ساده، بیتجربه و سادهدل هستند. ترجمه جایگزین: «کسانی که معصومانه به آنها اعتماد دارند» یا «کسانی که نمیدانند این معلمین آنها را فریب میدهند»
پولس در این قسمت به نحوی از اطاعت ایمانداران رومی سخن میگوید که گویی اطاعت شخصی است که میتواند نزد دیگران رود. ترجمه جایگزین: «زیرا همه شنیدهاند که چگونه از عیسی اطاعت میکنید»
«در انجام کار بد سهیم نباشید»
عبارت «به پایهای شما خواهد سایید» یعنی که آن شخص بر دشمن خود پیروزی کامل مییابد. پولس در این قسمت به نحوی از پیروزی بر شیطان سخن میگوید که گویی ایمانداران رومی بر دشمن خود پا میگذارند. ترجمه جایگزین: «خدا به زودی به شما آرامش و پیروزی کامل بر شیطان میدهد»
پولس به ایماندارانی که همراه او هستند سلام میرساند.
این کلمات اسامی مردان هستند.
تِرْتیوس کسی است که گفتههای پولس را مینوشت.
«به عنوان برادر ایماندار به شما سلام میکنم»
این کلمات اسامی مردان هستند.
این کلمه اشاره به گایوس دارد که پولس و ایمانداران همراهش، جهت پرستش در خانه او جمع میشدند.
شخصی است که به امور مالی گروه رسیدگی میکند.
پولس دعای خود را با طلب برکت به پایان میرساند.
کلمه «الان» بخش پایانی نامه را نشانگذاری میکند. اگر روشی برای نشان دادن چنین امری در زبان خود دارید، در این قسمت میتوانید از آن روش استفاده کنید.
پولس از ایمانی قوی داشتن مثل شخصی صحبت میکند که استوار میایستد و سقوط نمیکند. ترجمه جایگزین: «تا ایمان شما را تقویت کند»
«طبق اخبار خوشی که در مورد عیسای مسیح موعظه کردم»
پولس میگوید که خدا حقایقی که قبلاً مخفی بودند را بر ایمانداران آشکار کرده است. او به نحوی از آن حقایق سخن میگوید که گویی راز هستند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چون خدا بر ما رازی را آشکار کرد که مدتها مخفی نگه داشته بود»
«مکشوف شد» و «آشکار گردید» اساساً یک معنا دارند. پولس از هر دوی آنها جهت تاکید بر نکته مورد نظر خود استفاده میکند. شما میتوانید این کلمات را با هم ترکیب و آنها را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «اما خدای ازلی بر تمام امتها به واسطه نوشتههای نبوتی آشکار کرد»
«اطاعت» و «ایمان» اسامی معنا هستند. شما میتوانید این کلمات را در قالب افعال «اطاعت کردن» و «اعتماد کردن[ایمان آوردن]» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تا همه ملتها از خدا اطاعت کنند چون به او اعتماد دارند»
«به وسیله عیسای مسیح» اشاره به کار عیسی دارد. «جلال» دادن به معنای «خدا را ستایش کردن» است. ترجمه جایگزین: «به خاطر کاری که عیسای مسیح برای ما انجام داد، همیشه آنکه تنها خدا و اویی که تنها حکیم است را جلال خواهیم داد»
1پولُس به ارادهٔ خدا رسولِ خوانده شدهعیسی مسیح و سوُستْانِیس برادر،2به کلیسای خدا که در قُرِنْتُس است، از مقدّسین در مسیح عیسی که برای تقدّس خوانده شدهاند، با همهٔ کسانی که در هرجا نام خداوند ما عیسی مسیح را میخوانند که [خداوند] ما و [خداوند] ایشان است.3فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.4خدای خود را پیوسته شکر میکنم دربارهٔ شما برای آن فیض خدا که در مسیح عیسی به شما عطا شده است،5زیرا شما از هرچیز در وی دولتمند شدهاید، در هر کلام و در هر معرفت.6چنانکه شهادت مسیح در شما استوار گردید،7بحّدی که در هیچ بخشش ناقص نیستید و منتظر مکاشفه خداوند ما عیسی مسیح میباشید.8که او نیز شما را تا به آخر استوار خواهد فرمود تا در روز خداوند ما عیسی مسیح بیملامت باشید.9امین است خدایی که شما را به شراکت پسر خود عیسی مسیح خداوند ما خوانده است.10لکن ای برادران از شما استدعا دارم به نام خداوند ما عیسی مسیح که همه یک سخن گویید و شقاق در میان شما نباشد، بلکه در یک فکر و یک رأی کامل شوید.11زیرا که ای برادرانِ من، از اهل خانهٔ خَلُوئی دربارهٔ شما خبر به من رسید که نزاعها در میان شما پیدا شده است.12غرض اینکه هریکی از شما میگوید که من از پولُس هستم، و من از اَپَلُّس، و من از کیفا، و من از مسیح.13آیا مسیح منقسم شد؟ یا پولُس در راه شما مصلوب گردید؟ یا به نام پولُس تعمید یافتید؟14خدا را شکر میکنم که هیچ یکی از شما را تعمید ندادم جز کَرِسْپُس و قایوس،15که مبادا کسی گوید که به نام خود تعمید دادم.16و خاندان اَسْتِیفان را نیز تعمید دادم و دیگر یاد ندارم که کسی را تعمید داده باشم.17زیرا که مسیح مرا فرستاد، نه تا تعمید دهم بلکه تا بشارت رسانم، نه به حکمت کلام مبادا صلیب مسیح باطل شود.18زیرا ذکر صلیب برای هالکان حماقت است، لکن نزد ما که ناجیان هستیم قوّت خداست.19زیرا مکتوب است، حکمت حکما را باطل سازم و فهم فهیمان را نابود گردانم.20کجا است حکیم؟ کجا کاتب؟ کجا مباحِث این دنیا؟ مگر خدا حکمت جهان را جهالت نگردانیده است؟21زیرا که چون برحسب حکمتِ خدا، جهان از حکمت خود به معرفت خدا نرسید، خدا بدین رضا داد که بهوسیلهٔ جهالتِ موعظه، ایمانداران را نجات بخشد.22چونکه یهود آیتی میخواهند و یونانیان طالب حکمت هستند.23لکن ما به مسیح مصلوب وعظ میکنیم که یهود را لغزش و امّتها را جهالت است.24لکن دعوت شدگان را خواه یهود و خواه یونانی مسیح قوّت خدا و حکمت خدا است.25زیرا که جهالت خدا از انسان حکیمتر است و ناتوانی خدا از مردم، تواناتر.26زیرا ای برادران دعوت خود را ملاحظه نمایید که بسیاری بحسب جسم حکیم نیستند و بسیاری توانا نی و بسیاری شریف نی.27بلکه خدا جهّال جهان را برگزید تا حکما را رسوا سازد و خدا ناتوانان عالم را برگزید تا توانایان را رسوا سازد،28و خسیسان دنیا و محقّران را خدا برگزید، بلکه نیستیها را تا هستیها را باطل گرداند.29تا هیچ بشری در حضور او فخر نکند.30لکن از او شما هستید در عیسی مسیح که از جانب خدا برای شما حکمت شده است و عدالت قدّوسیّت و فدا.31تا چنانکه مکتوب است هر که فخر کند در خداوند فخر نماید.
سه آیه اول تحنیت هستند. در خاور نزدیک و در دوران باستان، این روشی معمول برای شروع نگارش نامه بود.
برخی از ترجمهها، آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیه ۱۹ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق است.
پولس در این باب کلیسا را به خاطر عدم اتحاد و پیروی از رسولان متفاوت، توبیخ میکند.
عطایای روحانی تواناییهای خاصی هستند که به کلیسا کمک میکنند. روحالقدس بعد از ایمان آوردن اشخاص به مسیح این تواناییها را به آنها عطا میکند. پولس این عطایا را در باب ۱۲ فهرست میکند. برخی از صاحبنظران بر این باور هستند که روحالقدس برخی از این عطایا را جهت بنای کلیسای اولیه و گسترش آن به ایمانداران عطا کرده است. برخی دیگر بر این باورند که این عطایا در طول تاریخ کلیسا و تا به امروز در اختیار مسیحیان بوده است.
پولس در این باب برای اشاره به بازگشت مسیح از دو عبارت استفاده میکند: «مکاشفه خداوند ما مسیح عیسی» و «روز خداوندمان عیسی مسیح»
پولس از پرسش بدیهی استفاده میکند تا کلیسای قرنتیان را به خاطر تفرقه و اتکا بر حکمت انسانی توبیخ کند.
سنگ لغزش، سنگی است که مردم بر آن میلغزند. این سنگ در این قسمت نشان این دارد که برای یهودیان باور این حقیقت سخت است که خدا اجازه داد تا مسیح او مصلوب شود.
شاید زبان شما روشی خاص برای معرفی نویسنده نامه داشته باشد. ترجمه جایگزین: «من، پولس»
این قسمت نشان میدهد که هم پولس و هم قرنتیان، سوُستْانِیس[سوستنس] را میشناختند. ترجمه جایگزین: «سوُستْنِس، برادری که من و شما میشناسیم»
شاید زبان شما روشی خاص برای معرفی مخاطب هدف خود داشته باشد. ترجمه جایگزین: «این نامه را به شما در قرنتس که یه خدا ایمان دارید، مینویسم»
«مقدسین» اشاره به افرادی دارد که به عنوان قوم خدا جدا شدهاند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای کسانی که عیسی مسیح برای خدا کنار گذاشته است» یا «به کسانی که خدا برای خود جدا کرده، چون به عیسی تعلق دارند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا آنها را خوانده تا قومی مقدس باشند»
معانی محتمل: ۱) این عبارت میگوید که دیگر چه کسی مقدس خوانده شده است یا ۲) این عبارت میگوید این نامه خطاب به چه کس دیگری نوشته شده است.
«نام» کنایه از شخص عیسای مسیح است. ترجمه جایگزین: «کسی که نام خداوند عیسای مسیح را میخواند»
«ما» شامل مخاطبین پولس میشود. عیسی، خداوندِ پولس و قرنتیان و همه کلیساهاست.
پولس و سوُستْنِس این نامه را به مسیحیانی نوشتند که به کلیسای قرنتس متعلق بودند. کلماتی مثل «شما» و مشتقات آن اشاره به مخاطبین پولس دارند پس جمع هستند.
پولس، موقعیت ایمانداران و مشارکت آنها را در مسیح به نحوی توصیف کرده که گویی انتظار او را میکشند.
عیسی به نحوی در مورد فیض خدا سخن گفته که گویی شیای است که عیسی به عنوان هدیه به مسیحیان میدهد. ترجمه جایگزین: «چون عیسای مسیح برای خدا این را ممکن ساخت که با شما مهربان باشد.»
معانی محتمل: ۱) «مسیح شما را ثروتمند کرده است» یا ۲) «خدا شما را غنی کرد»
عیسی به طور کلی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «شما را با همه نوع برکات روحانی غنی کرده است»
خدا شما را قادر ساخت تا به طرق مختلف پیغام خدا را به دیگران بگویید.
خدا شما را توانمند ساخت تا پیغام خدا را به طرق مختلف درک کنید.
معانی محتمل: ۱) «شما خود دیدید که آنچه در مورد مسیح گفتیم حقیقت است» یا ۲) «دیگران از دیدن نحوه زندگی شما فهمیدند آنچه درباره مسیح میگویید، حقیقت است.»
«چون آنچه گفتم حقیقت است»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه عطایای روحانی را دارید»
معانی محتمل: ۱) «وقتی که خدا، خداوند عیسای مسیح را مکشوف خواهد کرد» یا ۲) «زمانی که خداوند ما عیسای مسیح خود را بر شما آشکار میسازد.»
دلیلی نخواهد بود که خدا شما را محکوم کند.
«خدایی که خوانده است...خداوند ما هر آنچه گفته است را انجام میدهد.
لقبی مهم برای عیسی، پسر خداست.
پولس به ایمانداران در قرنتس یادآور میشود که باید متحد کنار یکدیگر زندگی کنند و پیغام صلیب مسیح است که نجات میبخشد نه تعمید انسان.
به معنای هم ایمانان است و شامل مردان و زنان میشود.
«نام» کنایه از شخص عیسای مسیح است. ترجمه جایگزین: «به واسطه خداوندمان عیسای مسیح»
«که در هماهنگی با یکدیگر زندگی کنید»
«در میان خود به گروههای مختلف تقسیم نشوید»
«متحد زندگی کنید»
این قسمت اشاره به اعضای خانواده، غلامان و دیگرانی دارد که بخشی از اهل خانه خلوئه بودند، خانهای که زنی راس آن بود. [زنی سرپرست آن خانه بود]
«شما در گروههایی هستید که با یکدیگر ستیزه میکنید»
اشاره پولس به مفهوم نفاق کلی است.
پولس از این سوال استفاده میکند تا بگوید که فقط یک مسیح هست، پس منقسم بودن مسیحیان منطقی نیست. ترجمه جایگزین: «مسیح قطعاً منقسم نیست!» یا «چون فقط یک مسیح هست»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر این که مسیح، نه پولس یا آپولس، برای آنها به صلیب کشیده شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قطعاً پولس نبود که بر صلیب در راه نجات شما مُرد»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بگوید که ما در نام مسیح تعمید یافتهایم. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در نام پولس نبود که تعمید یافتید»
«به نام» کنایه از «با اقتدار» است. ترجمه جایگزین: «به اقتدار پولس»
«بین شما فقط... تعمید دادم»
حاکم کنیسه بود که مسیحی شد.
او همراه پولس رسول سفر میکرد.
«نام» اشاره به «اقتدار» دارد. این قسمت بدان معناست که پولس کسی را تعمید نداد تا نگویند شاگرد پولس هستند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا ممکن بود مدعی شوید که تعمیدتان دادم تا شاگرد من شوید»
این قسمت اشاره به اعضای خانواده و غلامانی دارد که در خانه استفاناس بودند، مردی راس آن خانه بود. [مردی سرپرست آن خانه بود]
بدان معناست که تعمید، هدف و الویت خدمت پولس نیست.
این عبارت «نه ...باطل شود» را میتوان به حالت مثبت و همچنین میتوانید «باطل شود» را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه به کلام هوشمندانه، چون کلام هوشمندانه صلیب را از قوت خالی میکند» یا «نه با کلامی زیرکانه، چون چنین حرفی باعث میشود صلیب مسیح قوت خود را از دست دهد»
پولس از قوت خدا برای نجات مردم به نحوی سخن گفته که گویی صلیبی که عیسی بر آن مرد، قدرت دارد. خالی شدن صلیب از قوت، خود اشاره به عدم تشخیص قوت صلیب از طریق مرگ عیسی توسط مردم دارد. اگر پولس از کلامی هوشمندانه استفاده میکرد، مردم بیشتر به حرف هوشمندانه او فکر میکردند تا مرگ مسیح. ترجمه جایگزین: «برای اینکه مردم قوت خدا برای نجات آنها از طریق مرگ عیسی بر صلیب را تشخیص دهند» یا «چون آن حرفها تمرکز مردم را از قوت خدا که از طریق صلیب نمایان شده، منحرف میکنند»
پولس بیشتر بر حکمت خدا تاکید میکند تا حکمت انسان.
«موعظه به صلیب کشیده شدن» یا «پیغام مرگ مسیح بر صلیب»
«بی معنی است» یا «ابلهانه است»
«هالکان» اشاره به روند مرگ روحانی دارد.
«خداست که به قوت در ما کار میکند»
«تیزهوشان را سردرگم میکنم» یا «طوری پیش میروم که باهوشان شکست میخورند»
پولس بر اینکه حکیمان واقعی یافت نمیشوند تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «در قیاس با حکمت انجیل، هیچ حکیم، هیچ صاحب نظری، هیچ مباحثی نیست»
کسی که به خاطر دانستههای زیادش شناخته شده است.
کسی که درباره دانستههای خود بحث میکند یا مهارتی در بحث کردن دارد.
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر آنچه خدا بر حکمت این دنیا کرده تاکید کند. ترجمه جایگزین: «خدا نشان داد که همه چیز که آنها حکمت میخوانند حماقت است»
معانی محتمل: ۱) «همه کسانی که پیغام را باور داشتند» یا ۲) «همه کسانی که به مسیح باور دارند»
«ما» اشاره به پولس و معلمان کتاب مقدس دارد.
«در مورد مسیح، که بر صلیب مرده بود»
همانطور که شخصی در جاده بر سنگی میلغزد، پس پیغام نجات از طریق صلیب مسیح یهودیان را از باور به او باز داشته بود. ترجمه جایگزین: «قابل قبول نیست» یا «توهینآمیز است»
«به کسانی که خدا خوانده است»
«ما درباره مسیح تعلیم میدهیم» یا «ما به همه مردم از مسیح میگوییم»
معانی محتمل: ۱) «ما وعظ میکنیم که خدا با فرستادن مسیح و جان دادن او برای ما قدرتمند و حکیمانه عمل کرد» یا «ما موعظه میکنیم که خدا از طریق مسیح قوت و حکمت خود را نشان داد.»
معنای محتمل دیگر این است که مسیح نیرومند است و خدا از طریق مسیح ما را نجات میدهد.
معنای محتمل دیگر این است که خدا حکمت خود را از طرق مسیح به ما نشان میدهد.
معانی محتمل: ۱) پولس با طعنه در مورد جهالت خدا و ضعف او سخن میگوید. پولس میداند که خدا ابله یا ضعیف نیست. ترجمه جایگزین: «آنچه بلاهت خدا به نظر میرسد از حکمت حکیمان عظیمتر است و آنچه ضعف او به نظر میآید از قوت نیرومندان عظیمتر است» یا ۲) پولس از نقطه نظر یونانیانی سخن میگوید که فکر میکردند خدا ابله یا ضعیف است. ترجمه جایگزین: «آنچه مردم بلاهت[جهالت] میخوانند در واقع از حکمت حکیمان عظیمتر است و آنچه مردم ضعف خدا میپندارند از قوت نیرومندان عظیمتر.»
پولس بر موضع ایمانداران در مقابل خدا تاکید میکند.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تعداد کمی از شما»
«آنچه اکثراً حکیمانه میپندارند»
«به خاطر خانوادهتان، افرادی خاص به حساب نمیآیید»
پولس در این دو جمله چیزهایی را تکرار میکند که عموماً یک معنا دارند و به تفاوت نحوه عمل خدا و نحوه تفکر مردم درباره انجام آنها توسط خدا، تاکید میکند.
«خدا آنچه را برگزید که جهان جهالت میپنداشت تا آنچه را که جهان حکیم میشمارد، شرمنده سازد»
«خدا آنچه را برگزید که جهان ضعیف میپنداشت تا آنچه را که جهان قوی میشمارد، شرمنده سازد»
«آنچه فروتنانه و تنفرانگیز است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مردم معمولاً بیارزش میدانند»[در فارسی متفاوت]
«نیستیها. او چنین کرد تا نشان دهد آنچه ارزشمند میپنداریم در واقع بیارزش است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه مردم ارزشمند میدانند» یا «چیزهایی که مردم قابل احترام میدانند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«خدا چنین کرد» [در فارسی انجام نشده]
این قسمت اشاره به کار مسیح بر صلیب دارد. [در فارسی انجام نشده]
این کلمات اشاره به پولس، همراهانش و اهل قرنتس دارد. [در فارسی انجام نشده]
معانی محتمل: ۱) «مسیح عیسی، که برای ما حکیم بودن خدا را روشن کرد» یا ۲) «عیسی مسیح، که حکمت خدا را به ما داده است»
«اگر شخصی فخر میکند، باید بر عظمت خدا فخر کند»
1و من ای برادران، چون به نزد شما آمدم،با فضیلت کلام یا حکمت نیامدم چون شما را به سرّ خدا اعلام مینمودم.2زیرا عزیمتنکردم که چیزی در میان شما دانسته باشم جز عیسی مسیح و او را مصلوب.3و من در ضعف و ترس و لرزش بسیار نزد شما شدم،4و کلام و وعظ من به سخنان مقنع حکمت نبود، بلکه به برهان روح و قوّت،5تا ایمان شما در حکمت انسان نباشد بلکه در قوّت خدا.6لکن حکمتی بیان میکنیم نزد کاملین، امّا حکمتی که از این عالم نیست و نه از روسای این عالم که زایل میگردند.7بلکه حکمت خدا را در سرّی بیان میکنیم، یعنی آن حکمت مخفی را که خدا پیش از دهرها برای جلال ما مقدّر فرمود،8که احدی از رؤسای این عالم آن را ندانست زیرا اگر میدانستند خداوند جلال را مصلوب نمیکردند.9بلکه چنانکه مکتوب است، چیزهایی را که چشمی ندید و گوشی نشنید و بهخاطر انسانی خطور نکرد، یعنی آنچه خدا برای دوستداران خود مهیّا کرده است.10امّا خدا آنها را به روح خود بر ما کشف نموده است، زیرا که روح همهچیز حتّی عمقهای خدا را نیز تفحّص میکند.11زیرا کیست از مردمان که امور انسان را بداند جز روح انسان که در وی میباشد. همچنین نیز امور خدا را هیچکس ندانسته است، جز روح خدا.12لیکن ما روح جهان را نیافتهایم، بلکه آن روح که از خداست تا آنچه خدا به ما عطا فرموده است بدانیم.13که آنها را نیز بیان میکنیم نه به سخنان آموخته شده از حکمت انسان، بلکه بهآنچه روحالقدس میآموزد و روحانیها را با روحانیها جمع مینماییم.14امّا انسان نفسانی امور روح خدا را نمیپذیرد زیرا که نزد او جهالت است و آنها را نمیتواند فهمید زیرا حکم آنها از روح میشود.15لکن شخص روحانی در همهچیز حکم میکند و کسی را در او حکم نیست.16زیرا کیست که فکر خداوند را دانسته باشد تا او را تعلیم دهد؟ لکن ما فکر مسیح را داریم.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۹ و ۱۶ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
پولس مبحث خود از باب اول را ادامه میدهد، او در آن باب حکمت انسان و خدا را با هم در تضاد قرار میدهد. حکمت انسانی برای پولس ابلهانه به نظر میرسید. او میگوید تنها حکمت حقیقی از روحالقدس است. پولس وقتی عبارت «حکمت مخفی[پنهان]» را به کار میبرد به حقیقتی اشاره میکند که قبل از آن ناشناخته بوده است.
and )
پولس حکمت انسانی و الهی را با هم در تضاد قرار میدهد. او بر اینکه حکمت روحانی از خدا است، تاکید میکند.
این به معنای مسیحیان دیگر است که شامل زنان و مردان میشود.
وقتی پولسی میگوید «عزیمت نکردم که چیزی در میان شما دانسته باشم»، مبالغه میکند تا بر تصمیم خود جهت تمرکز و تعلیم منحصر در مورد عیسی تاکید کند. ترجمه جایگزین: «تصمیم گرفتم که چیزی تعلیم ندهم...جز عیسای مسیح» یا «تصمیم گرفتم که چیزی را جز عیسای مسیح تعلیم ندهم»
«با شما ملاقات میکردم»
معانی محتمل: ۱) «از نظر فیزیکی ضعیف» یا ۲) «حس ناتوانی در انجام کاری که نیاز است انجام شود»
کلامی که حکیمانه به نظر میرسد و سخنران از آن طریق امیدوار است که مخاطبینش آنچه میگوید را انجام دهند یا به آن ایمان آورند.
پولس بحث اصلی را قطع میکند تا مقصود خود از «حکمت» را بیان کند و به کسی اشاره کند که میخواهد او را خطاب قرار دهد.
کلمه «اکنون» به منظور نشانگذاری شکست در سیر اصلی داستان استفاده شده است. پولس توضیح میدهد که حکمت حقیقی، حکمت خدا است.
اسم معنای «حکمت» را میتوان در قالب صفت «حکیم[خردمندانه]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کلامی حکیمانه بگوید» یا «پیغامی خردمندانه را مطرح میکنم»
«ایمانداران بالغ»
«قبل از اینکه خدا چیزی را خلق کند»
«تا جلال آینده ما را تضمین کند»
«عیسی، خداوند پرجلال»
این سه عبارت اشاره به همه اعضای بدن شخص دارند و بر این تاکید میکنند که هیچ انسانی، آنچه را که خدا مهیا کرده تا به حال ندیده است.
خدا در آسمان برای دوستداران خود چیزهایی مهیا کرده که باعث تعجب آنها خواهند شد.
حقیقت در مورد عیسی و مرگ او بر صلیب.
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر این نکته تاکید نماید که همه، جز خود شخص از افکار درونش بیخبرند. ترجمه جایگزین: «کسی جز خود شخص نمیداند که به چه فکر میکند»
این قسمت اشاره به باطن شخص یعنی طبیعت روحانی خود او دارد.
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط روح خدا از امور ژرف خدا باخبر است»
کلمه «ما» شامل پولس و مخاطبینش میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا رایگان به ما بخشید» یا « خدا از روی محبت به ما بخشید»
معنای این جملات در زبان اصلی نامشخص است. نسخههای دیگر این قسمت را «امور روحانی را با کلامی روحانی تفسیر میکنیم» ترجمه کردهاند.
«روحانیها» اشاره به کسانی دارد که توسط روح خدا هدایت میشوند تا از خدا اطاعت نمایند.
کلمه «ما» شامل پولس و مخاطبینش میشود.
شخصی غیر مسیحی، که روحالقدس را دریافت نکرده است.
«چون فهم این امور مستلزم یاری روحالقدس است»
«ایمانداری که روح را دریافت کرده است»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر ناآگاهی همه نسبت به افکار خدا تاکید کند. هیچ کس به اندازه خداوند حکیم نیست. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند از فکر[ذهن] خداوند با خبر شود، پس کسی نمیتواند چیزی به او یاد دهد که خود از قبل نمیدانسته»
1و من ای برادران نتوانستم به شما سخنگویم چون روحانیان، بلکه چون جسمانیان و چون اطفال در مسیح.2و شما را به شیر خوراک دادم نه به گوشت زیرا که هنوز استطاعت آن نداشتید بلکه الحال نیز ندارید،3زیرا که تا بهحال جسمانی هستید، چون در میان شما حسد و نزاع و جداییها است. آیا جسمانی نیستید و به طریق انسان رفتار نمینمایید؟4زیرا چون یکی گوید من از پولُس و دیگری من از اَپَلُّس هستم، آیا انسان نیستید؟5پس کیست پولُس و کیست اَپُّلس؟ جز خادمانی که بهواسطهٔٔ ایشان ایمان آوردید و به اندازهای که خداوند به هرکس داد.6من کاشتم و اَپُّلس آبیاری کرد لکن خدا نمّو میبخشید.7لهذا نه کارنده چیزی است و نه آب دهنده بلکه خدای رویاننده.8و کارنده و سیرآب کننده یک هستند، لکن هر یک اجرت خود را بحسب مشقّت خود خواهند یافت.9زیرا با خدا همکاران هستیم و شما زراعت خدا و عمارت خدا هستید.10بحسب فیض خدا که به من عطا شد، چون معمار دانا بنیاد نهادم و دیگری بر آن عمارت میسازد؛ لکن هرکس با خبر باشد که چگونه عمارت میکند.11زیرا بنیادی دیگر هیچکس نمیتواند نهاد جز آنکه نهاده شده است، یعنی عیسی مسیح.12لکن اگر کسی بر آن بنیاد، عمارتی از طلا یا نقره یا جواهر یا چوب یا گیاه یا کاه بنا کند،13کار هرکس آشکار خواهد شد، زیرا که آن روز آن را ظاهر خواهد نمود، چونکه آن به آتش به ظهور خواهد رسید و خود آتش، عمل هرکس را خواهد آزمود که چگونه است.14اگر کاری که کسی بر آن گذارده باشد بماند، اجر خواهد یافت.15و اگر عمل کسی سوخته شود، زیان بدو وارد آید، هرچند خود نجات یابد امّا چنانکه از میان آتش.16آیا نمیدانید که هیکل خدا هستید و روح خدا در شما ساکن است؟17اگر کسی هیکل خدا را خراب کند، خدا او را هلاک سازد زیرا هیکل خدا مقدّس است و شما آن هستید.18زنهار کسی خود را فریب ندهد! اگر کسی از شما خود را در این جهان حکیم پندارد، جاهل بشود تا حکیم گردد.19زیرا حکمت این جهان نزد خدا جهالت است، چنانکه مکتوب است، حکما را به مکر خودشان گرفتار میسازد.20و ایضاً، خداوند افکار حکما را میداند که باطل است.21پس هیچکس در انسان فخر نکند، زیرا همهچیز از آنِ شما است،22خواه پولُس، خواه اَپُّلس، خواه کیفا، خواه دنیا، خواه زندگی، خواه موت، خواه چیزهای حال، خواه چیزهای آینده،همه از آنِ شما است،23و شما از مسیح و مسیح از خدا میباشد.
برخی از ترجمهها، نقل قولهایی که از عهد عتیق هستند را در سمت راست صفحه و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۱۹ و ۲۰ انجام میدهد.
ایمانداران اهل قرنتس به خاطر اعمال ناصالحانه خود نابالغ بودند. پولس آنها را «جسمانی» خطاب قرار میدهد که به معنای «عملکردی مثل بیایمانان داشتن» است. این واژه متضاد کسانی است که «روحانی» خطاب شدهاند. مسیحیانی که از «جسم» خود متابعت میکنند، در واقع ابلهانه رفتار میکنند. آنها از حکمت دنیا پیروی میکنند.
, , and and )
در این باب استعارات زیادی به کار رفته است. پولس از «کودکان» و «شیر» استفاده میکند تا نابالغی روحانی را توصیف کند. او از استعاره کاشت و آب دادن استفاده میکند تا نقش خود و آپولس را در رشد کلیسای قرنتس توصیف کند. پولس از استعارات دیگر استفاده میکند تا در تعلیم حقایق روحانی به قرنتیان و در درک آن تعالیم به آنها کمک کند.
در این قسمت به معنای مسیحیان دیگر است که شامل زنان و مردان میشود.
کسانی که از روح اطاعت میکنند.
کسانی که به دنبال امیال خود هستند.
قرنتیان با کودکانی مقایسه شدهاند که کم سن و جهت درک برخی امور ناتوان هستند. ترجمه جایگزین: «ایمانداران بسیار کم سن و سال در مسیح»
کودکان فقط میتوانند شیر بنوشند، چون به اندازهای رشد نکردهاند که بتوانند غذای سفت[جامد] بخورند. پولس از این تصویر به عنوان استعاره استفاده میکند و مقصود او این است که قرنتیان فقط قادر به درک حقایق ساده هستند و جهت درک حقایق عظیمتر بالغ نیستند.
در این قسمت، به طور ضمنی اشاره شده که آماده درک امور سخت نیستند. ترجمه جایگزین: «شما هنوز آماده نیستند تا تعالیم دشوار در مورد متابعت از مسیح را درک کنید»
هنوز طبق امیال گناهآلود یا امیال دنیوی رفتار میکنید
پولس از این سوال استفاده میکند تا قرنتیان را به خاطر رفتار گناهآلودشان توبیخ کند. «به طریق انسان» استعاره از نحوه عمل و رفتار شخص است. ترجمه جایگزین: «باید خجالت بکشید چون طبق امیال گناهآلود و استانداردها[اصول]ی انسانی خود زندگی میکنید!»
پولس از این سوال استفاده میکند تا قرنتیان را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «باید خجالت بکشید[شرمسار باشید]، چون مثل کسانی زندگی میکنید که روح خدا را ندارند»
پولس بر اینکه او و اپلس[اپولس]، منشا اصلی انجیل نیستند تاکید میکند، بنابراین قرنتیان نباید از آنها متابعت کنند. ترجمه جایگزین: «تشکیل گروه برای پیروی از اپولس یا پولس غلط است»
پولس به نحوی در مورد خود حرف میزند که گویی از کسی دیگر میگوید. ترجمه جایگزین: «من مهم نیستم!» یا «من کیستم؟»
پولس با بیان اینکه او و اپولس خادمین خدا هستند به سوال خود پاسخ میدهد. ترجمه جایگزین: «پولس و اپولس خادمین مسیح هستند و شما به این خاطر که ما به مسیح خدمت کردیم، به او ایمان آوردید»
این عبارت را میتوان به همراه اطلاعات برداشت شده بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خادمانی هستیم که به واسطه آنها ایمان آوردید. ما فقط کسانی هستیم که خداوند وظایفی به آنها سپرده است»
معرفت خدا با دانهای مقایسه شده که باید جهت رشد کاشته شود. ترجمه جایگزین: «وقتی کلام خدا را به شما موعظه میکردم، مثل کارنده دانهها در باغی بودم»
همانطور که دانه به آب نیاز دارد، ایمان نیز جهت رشد به تعلیم نیاز دارد. ترجمه جایگزین: «و وقتی اپولس به تعلیم کلام خدا ادامه داد، مثل کسی بود که باغ را آب میداد»
همانطور که گیاهان رشد و نمو میکنند، ایمان و معرفت خدا نیز رشد میکند و عمیقتر و قوتیتر میشود. ترجمه جایگزین: «ولی خدا سبب رشد میشود» یا «بلکه درست همانطور که خدا سبب رشد گیاهان میشود، باعث رشد روحانی نیز میگردد.»
پولس بر اینکه او یا اپولس مسئول رشد ایمانداران نیستند و خداست که باعث رشد میشود، تاکید میکند.
رویانندگی به معنای سبب رشد شدن است. در این قسمت در واقع از کلمه «رشد» استفاده شده که اسم معنا است و میتوان آن را به عبارتی فعلی ترجمه کرد.[در فارسی متفاوت] ترجمه جایگزین: «خداست که باعث رشد شما میشود»
پولس از رساندن خبر خوش به مردم و تعلیم کسانی که آن خبر را پذیرفتهاند، به نحوی صحبت کرده که گویی در حال کاشت و آب دادن به گیاهان هستند.
معانی محتمل «یک»: ۱) «یک هدف دارند» یا ۲) «از اهمیتی مساوی برخوردار هستند»
مبلغی که کارگر برای کار خود دریافت میکند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به پولس و اپولس دارد و شامل کلیسای قرنتس نمیشود.
پولس خود و اپولس را مثل کسانی میدانست که با هم کار میکردند[ همکار بودند].
معانی محتمل: ۱) زراعت[باغ] خدا بودن نشان از تعلق به خدا است. ترجمه جایگزین: «مثل باغی هستید که به خدا تعلق دارد» یا ۲) زراعت خدا بودن، اشاره به خدا دارد که سبب رشد میشود. ترجمه جایگزین: «شما مثل باغی هستید که خدا باعث رشد آن میشود»
معانی محتمل: ۱) عمارت خدا بودن نشان از تعلق به خدا است. ترجمه جایگزین: «مثل عمارتی هستید که به خدا تعلق دارد یا ۲) عمارت خدا بودن اشاره به آن دارد که خدا باعث میشود تبدیل به آن کسی شویم که او میخواهد. ترجمه جایگزین: «و مثل عمارتی هستید که خدا بنا میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طبق وظیفهای که خدا به شکلی رایگان به من بخشیده است»
پولس تعالیم خود درباره ایمان و نجات در مسیح را با پیریزی ساختمان برابر قرار داده است.
پولس از شخص یا اشخاصی که آن موقع به قرنتیان تعلیم میدادند به گونهای سخن گفته که گویی زیر بنای عمارتی را بنا میکنند.
این قسمت به طور کلی اشاره به کارگران خدا دارد. ترجمه جایگزین: «بگذار هرکس که به خدا خدمت میکند»
پولس استعاره مطرح شده در مورد زیر بنای عمارت را ادامه میدهد.
«نهاده شده است» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند جز او بنیادی بنا نهد»
پولس از کاری که بنایان معمولاً جهت بنای ساختمان انجام میدهند سخن گفته تا عمل معلمین در قرنتس را توصیف کند. بنایان معمولاً از طلا، نقره، یا سنگهای قیمتی برای تزئین ساختمان استفاده میکردند.
مصالحی که جهت ساخت عمارت جدید استفاده میشوند، با ارزشهای روحانی مقایسه شدهاند که برای بنای رفتار و اعمال شخص در طول زندگیاش به کار میروند. ترجمه جایگزین: «چه شخص با مصالحی قیمتی که باقی میمانند بنا کند یا با مصالحی ارزان که به راحتی نابود میشوند»
«سنگهای گرانبها»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا نشان میدهد که سازندگان چه کردهاند»
«روز» استعاره از زمانی است که خدا همه را داوری خواهد کرد. آشکار شدن عمل این معلمین توسط خدا بر همگان، مثل طلوع خورشید خواهد بود که وقایع شب را آشکار میکند.
درست همان طور که آتش قدرت عمارت را نمایان یا نقاط ضعف آن را نابود میکند، آتش خدا نیز زحمات و اعمال انسان را داوری خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خدا از آتش استفاده میکند تا کیفیت عمل هرکس را بسنجد»
«کاری که...میماند» یا «کاری...که باقی است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر آتش، عمل شخص را نابود کند» یا «اگر آتش ،عمل شخص را ویران سازد»
اسم معنای «زیان» را میتوان در قالب فعل «زیان دیدن[ضرر دیدن] »بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پاداش خود را از دست میدهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی خدا او را نجات خواهد داد»
پولس برای توبیخ قرنتیان از این سوال استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار میکنید که انگار نمیدانید معبد خدایید و روح خدا در شما ساکن است!»
تمام مشتقات «شما» در این آیات جمع هستند.
کسی نباید دروغ حکمت دنیا را بپذیرد.
طبق طریق کسانی که باور به حکمت واقعی ندارند.
«آن شخص باید احمق خوانده شدن توسط بیایمانان را به جان بخرد» See:
خدا کسانی را که فکر میکنند زیرک هستند، به دام میاندازد و از طریقهای خودشان برای انجام چنین کاری بهره میبرد.
«خدا میداند نقشههای کسانی که خویشتن را حکیم می پندارند، عبث است»
ناکارآمد[ بیاثر]
«شما به مسیح تعلق دارید و مسیح به خدا تعلق دارد»
1هرکس ما را چون خدّام مسیح و وکلای اسرار خدا بشمارد.2و دیگر در وکلا بازپرس میشود که هر یکی امین باشد.3امّا بجهت من کمتر چیزی است که از شما یا از یوم بشر حکم کرده شوم، بلکه برخود نیز حکم نمیکنم.4زیرا که در خود عیبی نمیبینم، لکن از این عادل شمرده نمیشوم، بلکه حکمکننده من خداوند است.5لهذا پیش از وقت به چیزی حکم مکنید تا خداوند بیاید که خفایای ظلمت را روشن خواهد کرد و نیّتهای دلها را به ظهور خواهد آورد؛ آنگاه هرکس را مدح از خدا خواهد بود.6امّا ای برادران، این چیزها را بطور مَثَل به خود و اَپُّلس نسبت دادم بهخاطر شما تا دربارهٔ ما آموخته شوید که از آنچه مکتوب است تجاوز نکنید و تا هیچ یکی از شما تکبّر نکند برای یکی بر دیگری.7زیرا کیست که تو را برتری داد و چهچیز داری که نیافتی؟ پس چون یافتی، چرا فخر میکنی که گویا نیافتی.8الحال سیر شده و دولتمند گشتهاید و بدون ما سلطنت میکنید؛ و کاشکه سلطنت میکردید تا ما نیز با شما سلطنت میکردیم.9زیرا گمان میبرم که خدا ما رسولان را آخر همه عرضه داشت مثل آنانی که فتوای موت بر ایشان شده است، زیرا که جهان و فرشتگان و مردم را تماشاگاه شدهایم.10ما بهخاطر مسیح جاهلهستیم، لکن شما در مسیح دانا هستید؛ ما ضعیف لکن شما توانا؛ شما عزیز امّا ما ذلیل.11تا به همین ساعت گرسنه و تشنه و عریان و کوبیده و آواره هستیم،12و به دستهای خود کار کرده، مشقّت میکشیم و دشنام شنیده، برکت میطلبیم و مظلوم گردیده، صبر میکنیم.13چون افترا بر ما میزنند، نصیحت میکنیم و مثل قاذورات دنیا و فضلاتِ همهچیز شدهایم تا بهحال.14و این را نمینویسم تا شما را شرمنده سازم بلکه چون فرزندان محبوب خود تنبیه میکنم.15زیرا هرچند هزاران استاد در مسیح داشته باشید، لکن پدران بسیار ندارید، زیرا که من شما را در مسیح عیسی به انجیل تولید نمودم،16پس از شما التماس میکنم که به من اقتدا نمایید.17برای همین تیموتاؤس را نزد شما فرستادم که اوست فرزند محبوب من و امین در خداوند تا راههای مرا در مسیح به یاد شما بیاورد، چنانکه در هرجا و در هرکلیسا تعلیم میدهم.18امّا بعضی تکبّر میکنند به گمان آنکه من نزد شما نمیآیم.19لکن به زودی نزد شما خواهم آمد، اگر خداوند بخواهد و خواهم دانست نه سخن متکبّران را بلکه قوّت ایشان را.20زیرا ملکوت خدا به زبان نیست بلکه در قوّت است.21چه خواهش دارید آیا با چوب نزد شما بیایم یا با محبّت و روح حلم؟
پولس غرور[تکبر] قرنتیان را با فروتنی رسولان در تقابل قرار میدهد. ایمانداران اهل قرنتس دلیلی برای مغرور بودن نداشتند. تمام آنچه که داشتند و بودند عطایی از سوی خدا بود.
پولس در این باب از استعارات زیادی استفاده میکند. او رسولان را مثل غلامان توصیف میکند. پولس از جشن ظفری سخن میگوید که رسولان اسیر هستند و به قتل میرسند. او از چوب استفاده میکند تا مجازات را تشبیه کند. او خود را پدر آنها میخواند چون «پدر روحانی» آنها است.
پولس از آرایه ادبی طعنه[کنایه] استفاده میکند تا مغرور بودن قرنتیان را توصیف کند. ایمانداران اهل قرنتس حاکمانه زندگی میکردند، در حالیکه رسولان در عذاب بودند.
پولس از چند پرسش بدیهی در این باب استفاده میکند. او این پرسشها را به کار میبرد تا بر نکات تعلیمی خود به قرنتیان تاکید کند.
با اینکه پولس به تازگی به مردم یادآور شده که به تعلیمدهندگان و تعمیددهندگان خود نبالند، ولی باز به ایمانداران اهل قرنتس یادآور میشود که همه ایمانداران باید خادمین فروتن باشند.
پولس به نحوی از خود سخن گفته که گویی درباره دیگران حرف میزند. ترجمه جایگزین: «هر یکی از ما که امین هستیم»
پولس تفاوت بین داوری انسان و داوری خدا را با هم مقایسه میکند. داوری[حکم] انسان در مقابل داوری[حکم] خدا برای او بیاهمیت است.
«نشنیدم کسی من را به خطایی متهم کند»
«فقدان محکومیت[اتهام] دلیل بیگناهی من نیست. خداوند میداند که من بیگناهم یا گناهکارم»
«چون تازه گفتم»
«ظلمت را روشن خواهد کرد»، استعاره از آشکار کردن اعمال در خفا انجام شده است. «دل» در این قسمت، اشاره به افکار و نیات مردم دارد. ترجمه جایگزین: «مثل نوری که بر اجسام در تاریکی میتابد، خدا عمل مردم و نقشههای آنها را در خفا آشکار خواهد کرد»
این کلمه به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل زنان و مردان میشود.
«به خاطر راحتی شما»
پولس به نحوی با قرنتیان سخن میگوید که گویی با یک نفر صحبت میکند. پس «تو» و مشتقات آن مفرد هستند.
پولس ایمانداران اهل قرنتس را توبیخ میکند، چون میپندارند که به جهت شنیدن خبر خوش انجیل از شخصی خاص، نسبت به دیگرانی که از کسی دیگر شنیدهاند برتر هستند. ترجمه جایگزین: «چون بین تو و دیگران فرقی نیست» یا «زیرا از کسی افضلتر نیستی»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر اکتسابی بودن آنچه که دارند تاکید کند. ترجمه جایگزین: «هر آنچه که داری را دریافت کردهای» یا «هر آنچه که داری را خدا به تو داده!»
پولس آنها را به خاطر فخر بر داشتههای خود توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «نباید طوری فخر کنی که گویی داشتههایت بر تو عطا نشده» یا «حق فخر کردن نداری»
پولس در این قسمت به طعنه با آنها سخن میگوید تا آنها را شرمنده ساخته و متوجه گناه فخر بر خود و معلمینشان کند.
پولس دو روش را مطرح میکند که خدا رسولان را در معرض دید همه دنیا قرار میدهد.
خدا رسولان را مثل زندانیان در معرض دید دنیا قرار میدهد، کسانی که از عقب جوخه رومی میآیند و قبل از اعدام، تحقیر میشوند.
خدا رسولان را مثل کسانی که قرار است اعدام شوند در معرض دید قرار داده است.
معانی محتمل: ۱) «جهان» شامل هم امور فراطبیعی(«فرشتگان») و هم امور طبیعی(نوع بشر) میشود یا ۲) این فهرست شامل سه چیز میشود: « جهان، فرشتگان و نوع بشر»
پولس از طعنه استفاده میکند تا ایمانداران اهل قرنتس را به فکر درباره سخن خود وا دارد.
«مردم با شما قرنتیان مثل اشخاص مهم [صاحب منصبان] رفتار میکنند»
«مردم رسولان را تحقیر میکنند»
«تاکنون» یا «تا به حال»
این قسمت اشاره به کتک خوردن با دست دارد، نه با شلاق یا چوب. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم ما را میزنند»
مقصود پولس این بود که آنها از جایی به جای دیگر میروند. گرچه مکانهایی برای ماندن دارند ولی از منزلگاه دائمی برخوردار نیستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم به ما ناسزا میگویند، ما برای آنها طلب برکت میکنیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم ما را جفا میرسانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم به ما افترا میزنند»
«مردم ما را به چشم زباله دنیا نگاه میکردند و هنوز نیز چنین است»
قصد خجالت دادن شما را ندارم، بلکه میخواهم بهبود یابید» یا «سعی ندارم شما را شرمنده سازم، بلکه میخواهم اصلاح شوید.»
به کسی گفته شود کارهایی که میکند اشتباه بوده و نتایج بدی به دنبال دارد.
چون پولس قرنتیان را به سوی مسیح هدایت کرده بود، آنها را مثل فرزندان روحانی خود میدانست.
این قسمت، مبالغه در تعداد افرادی است که ایمانداران اهل قرنتس را راهنمایی میکنند تا بر تک بودن پدر روحانی آنها تاکید کند. ترجمه جایگزین: «استادان بسیار» یا «جماعتی بزرگ از هادیان»
پولس در ابتدا تاکید میکند که رابطه قرنتیان و او «در مسیح» از همه چیز مهمتر است، نکته دوم که او به آن اشاره میکند این است که به خاطر رساندن خبر خوش توسط او چنین اتفاقی افتاده است و نکته آخر مثل پدر بودن پولس برای این جماعت است. ترجمه جایگزین: «به این خاطر بود که هنگام شنیدن خبر خوش توسط من، که پدر شما شدهام، خدا شما را با مسیح پیوند داد»
چون پولس، ایمانداران اهل قرنتس را به سوی مسیح هدایت کرده، او برای آنها مثل پدر است.
«آنکه محبوب من است و به نحوی او را در امور مربوط به خداوند تعلیم دادهام که گویی فرزندم است»
این کلمه نشان میدهد پولس قصد عوض کردن موضوع را دارد. او در این قسمت شروع به توبیخ رفتار متکبرانه ایمانداران قرنتس میکند.
«از شما دیدن خواهم کرد»
پولس آخرین درخواست خود از قرنتیان را هنگام توبیخ آنها به خاطر خطاهایشان به آنها میگوید. ترجمه جایگزین: «به من بگویید که میخواهید چه شود»
پولس دو روش متضاد را هنگام ملاقات با قرنتیان به آنها پیشنهاد میدهد. ترجمه جایگزین: «اگر میخواهید، میتوانم هنگام آمدن نزدتان، شما را مجازات کنم، یا اینکه با حلم خود نسبت به شما نشان دهم که چقدر نسبت به شما محبت دارم»
«از روی مهربانی» یا «از روی لطافت»
1فیالحقیقه شنیده میشود که در میان شما زنا پیدا شده است، و چنان زنایی که در میان امّتها هم نیست؛ که شخصی زن پدر خود راداشته باشد.2و شما فخر میکنید بلکه ماتم هم ندارید، چنانکه باید تا آن کسی که این عمل را کرد از میان شما بیرون شود.3زیرا که من هرچند در جسم غایبم، امّا در روح حاضرم؛ و الآن چون حاضر، حکم کردم در حقّ کسی که این را چنین کرده است.4به نام خداوند ما عیسی مسیح، هنگامی که شما با روح من با قوّت خداوند ما عیسی مسیح جمع شوید،5که چنین شخص به شیطان سپرده شود بجهت هلاکت جسم تا روح در روز خداوند عیسی نجات یابد.6فخر شما نیکو نیست. آیا آگاه نیستید که اندک خمیرمایه، تمام خمیر را مخمّر میسازد؟7پس خود را از خمیرمایه کهنه پاک سازید تا فطیر تازه باشید، چنانکه بیخمیرمایه هستید زیرا که فِصَح ما مسیح در راه ما ذبح شده است.8پس عید را نگاه داریم نه به خمیرمایه کُهنه و نه به خمیرمایه بدی و شرارت، بلکه به فطیر سادهدلی و راستی.9در آن رساله به شما نوشتم که با زانیان معاشرت نکنید.10لکن نه مطلقاً با زانیان این جهان یا طمعکاران و یا ستمکاران یا بتپرستان، که در این صورت میباید از دنیا بیرون شوید.11لکن الآن به شما مینویسم که اگر کسی که به برادر نامیده میشود، زانی یا طمّاع یا بتپرست یا فحّاش یا میگسار یا ستمگر باشد، با چنین شخص معاشرت مکنید بلکه غذا هم مخورید.12زیرا مرا چهکار است که بر آنانی که خارجاند داوری کنم. آیا شما بر اهل داخل داوری نمیکنید؟13لکن آنانی را که خارجاند خداداوری خواهد کرد. پس آن شریر را از میان خود برانید.
برخی از ترجمهها، نقل قولهای عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با کلام نقل قول شده در آیه ۱۳ انجام میدهد.
پولس از این آرایه ادبی برای توصیف موضوعات حساس استفاده میکند. این باب به بیعفتی جنسی یکی از اعضای کلیسا میپردازد.
پولس از قیاسی طولانی استفاده میکند که شامل استعارات بسیار میشود. خمیرمایه، اشاره به شریر دارد. تکه نان، احتمالاً اشاره به جماعت کلیسایی دارد. نان بیخمیرمایه، اشاره به زندگی منزه از گناه دارد. پس کل معنای آن آیات میشود: «آیا نمیدانید که اندک شرارت کل جمع را از خود متاثر میکند؟ پس از شر آن شرارت خلاص شوید تا زندگی منزه از گناه را پیش گیرید. مسیح برای ما فدا شده است. پس باید مخلصانه و صادق رفتار کنیم و شرارت و بدرفتاری را کنار گذاریم.
, , , and )
پولس در این باب از پرسشهای بدیهی استفاده میکند. او چنین کاری را جهت تاکید بر نکات مهم تعلیم خود به قرنتیان انجام میدهد.
پولس در این قسمت به طور خاص به گناهی اشاره میکند که خبر ارتکاب آن و نحوه مفتخر بودن ایمانداران به خاطر پذیرش آن مرد و گناه، به گوشش رسیده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی امتها اجازه آن را نمیدهند»
«مردی میان شما مرتکب زنا با زن پدر خود شده است»
زن پدرش بوده، اما احتمالاً مادر او نبوده است.
این پرسش بدیهی به منظور توبیخ ایمانداران اهل قرنتس به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «باید بر این زاری کنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید آنکه چنین کرده را از میان خود بیرون کنید»
«در روح با شما هستم.» با آنها بودن در روح اشاره به اهمیت دادن به آنها یا خواست او برای بودن با آنها دارد. ترجمه جایگزین: «به شما اهمیت میدهم» یا «مایلم که با شما باشم»
معانی محتمل: ۱) «بر اینکه باید با آن شخص چه بکنید تصمیمی اخذ کردم» یا ۲) «آن کس که چنین کرده است را گناهکار میدانم»
«وقتی که...با هم هستید» یا «وقتی که شما...یکدیگر را میبینید»
معانی محتمل: ۱) قوت[نام] خداوند عیسی کنایهای از اقتدار اوست. ترجمه جایگزین: «به اقتدار خداوندمان عیسی»[در فارسی انجام شده] یا ۲) جمع شدن یا استوار گشتن به نام مسیح به طور ضمنی اشاره به جمع شدن جهت پرستش دارد. ترجمه جایگزین: «برای اینکه خدای ما را بپرستند»
این بدان معناست که آن شخص را از جمع مسیحی بیرون کنید و او را به جهانی بفرستید که شیطان بر آن حکمرانی میکند. ترجمه جایگزین: «با بیرون کردن این مرد از جماعت خود، او را به دست شیطان بسپارید»
معانی محتمل: ۱) «جسم» اشاره به بدن فیزیکی دارد. ترجمه جایگزین: «تا که شیطان به جسم او آسیب رساند» یا ۲) «جسم» استعاره از طبیعت گناهآلود است. ترجمه جایگزین: «تا طبیعت گناهآلودش نابود شود» یا «تا طبق طبیعت گناهآلود خود زندگی نکند.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا این که خدا روح او را در روز خداوند، نجات دهد.»
«فخر شما بد است»
کمی خمیرمایه در تمام خمیر پخش میشود، پس به همین منوال اندکی گناه بر تمام مشارکت ایمانداران تاثیر میگذارد.
همان طور که بره فصح[پسخ] هر سال، گناه قوم اسرائیل را میپوشاند، مرگ مسیح هم گناه تمام کسانی که بر او اعتماد کردند و به ابدیت ایمان دارند را میپوشاند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند، مسیح، بره فصح[پسخ] ما را قربانی[تقدیم] کرد»
به معنای بیایمانانی است که زندگی بیعفت را برگزیدهاند.
«کسانی که طمعکارند» یا «کسانی که با تقلب میخواهند داشتههای دیگران را به دست آورند»
یعنی کسانی که با کلاه برداری میخواهند اموال دیگران را به چنگ آورند.
«باید از این مردم دوری کنید»
پولس به آنها میگوید با ایماندارانی که نمیخواهند از بیعفتی یا گناه آشکار دست بکشند، چطور باید رفتار کنند.
«هر کس خود را...بنامد»
در این قسمت به معنای مسیحیان هم ایمان است که شامل مرد و زن میشود.
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر داور نبودن خود نسبت به مردم خارج از کلیسا تاکید کند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجه جایگزین: «وظیفه داوری کسی که به کلیسا متعلق نیست، به من سپرده نشده»
پولس از این سوال استفاده میکند تا ایمانداران اهل قرنتس را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «میدانید که باید آنان را که در کلیسا هستند داوری کنید!»
1آیا کسی از شما چون بر دیگری مدّعی باشد، جرأت دارد که مرافعه بَرَد پیش ظالمان نه نزد مقدّسان؟2یا نمیدانید که مقدّسان، دنیا را داوری خواهند کرد؛ و اگر دنیا از شما حکم یابد، آیا قابل مقدّماتِ کمتر نیستید؟3آیا نمیدانید که فرشتگان را داوری خواهیم کرد تا چه رسد به امور روزگار؟4پس چون در مقدّمات روزگار مرافعه دارید، آیا آنانی را که در کلیسا حقیر شمرده میشوند، مینشانید؟5بجهت انفعال شما میگویم، آیا در میان شما یک نفر دانا نیست که بتواند در میان برادران خود حکم کند؟6بلکه برادر با برادر به محاکمه میرود و آن هم نزد بیایمانان!7بلکه الآن شما را بالکلّیّه قصوری است که با یکدیگر مرافعه دارید. چرا بیشتر مظلوم نمیشوید و چرا بیشتر مغبون نمیشوید؟8بلکه شما ظلم میکنید و مغبون میسازید و این را نیز به برادران خود!9آیا نمیدانید که ظالمان وارث ملکوت خدا نمیشوند؟ فریب مخورید، زیرا فاسقان و بتپرستان و زانیان و متنعمّان و لوّاط10و دزدان و طمعکاران و میگساران و فحّاشان و ستمگران وارث ملکوت خدا نخواهند شد.11و بعضی از شما چنین میبودید لکن غسل یافته و مقدّس گردیده و عادل کرده شدهاید به نام عیسی خداوند و به روح خدای ما.12همهچیز برای من جایز است لکن هرچیز مفید نیست. همهچیز برای من رواست، لیکن نمیگذارم که چیزی بر من تسلّط یابد.13خوراک برای شکم است و شکم برای خوراک، لکن خدا این و آن را فانی خواهد ساخت. امّا جسم برای زنا نیست، بلکه برای خداوند است و خداوند برای جسم.14و خدا خداوند را برخیزانید و ما را نیز به قوّت خود خواهد برخیزانید.15آیا نمیدانید که بدنهای شما اعضای مسیح است؟ پس آیا اعضای مسیح را برداشته، اعضای فاحشه گردانم؟ حاشا!16آیا نمیدانید که هرکه با فاحشه پیوندد، با وی یکتن باشد؟ زیرا میگوید هردو یک تن خواهند بود.17لکن کسی که با خداوند پیوندد یکروح است.18از زنا بگریزید. هر گناهی که آدمی میکند بیرون از بدن است، لکن زانی بر بدن خود گناه میورزد.19یا نمیدانید که بدن شما هیکل روحالقدس است که در شما است که از خدا یافتهاید و از آن خود نیستید؟20زیرا که به قیمتی خریده شدید، پس خدا را به بدن خود تمجید نمایید.
پولس تعلیم میدهد که فردی مسیحی نباید مسیحی دیگر را به حضور قاضی غیر مسیحی ببرد. بهتر است که حق او خورده شود تا چنین کند. مسیحیان بر فرشتگان داوری خواهند کرد. پس باید توان حل مشکلات بین خود را داشته باشند.
معبد روحالقدس، استعارهای مهم است. این مکان اشاره به جایی دارد که روحالقدس در آن ساکن است و مورد پرستش قرار میگیرد.
پولس در این باب از چند پرسش بدیهی استفاده میکند. او از این پرسشها استفاده میکند تا بر نکات مهم تعالیم خود به قرنتیان تاکید کند.
پولس توضیح میدهد که ایمانداران چطور می بایست مرافعه بین خود و ایمانداران دیگر را حل کنند.
عدم توافق یا بحث
پولس بر این موضوع تاکید میکند که مسیحیان باید مرافعه را بین خودشان حل کنند . ترجمه جایگزین: «نباید جرات کند که ...نزد مقدسین خدا!» یا «باید از خدا بترسد و نزدظالمان نرود بلکه نزد مقدسین خدا رود!»
جایی که دولت محلی شکایات را بررسی میکند و بر این حکم میکند که چه کسی گناهکار است.
پولس از این سوال استفاده میکند تا ایمانداران اهل قرنتس را به خاطر رفتارشان تنبیه کند. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار میکنید که انگار نمیدانید مقدسین خدا جهان را داوری میکنند»
چون بعدها مسئولیت سنگینتری به آنها سپرده میشود، اکنون باید برای چیزهای کوچکتر، مسئول باشند. ترجمه جایگزین: «شما در آینده، دنیا را داوری خواهید کرد، پس باید قادر به رفع این مشکلات جزئی باشید»
«از بحث درباره امور مربوط به این زندگی دست بکشید»
پولس از آنچه به نظر نمیدانند تعجب کرده است. ترجمه جایگزین: «میدانید که فرشتگان را داوری میکنید»
شناسه فاعلی در فعل، اشاره به خود پولس و ایمانداران اهل قرنتس دارد.
چون بعدها مسئولیت سنگینتر به آنها سپرده میشود، اکنون باید برای چیزهای کوچکتر، مسئول باشند. ترجمه جایگزین: «شما فرشتگان را داوری خواهید کرد، میتوانیم مطمئن باشیم که خدا ما را به داوری بر امور زندگی قادر ساخته است»
«اگر خوانده شدهاید تا بر امور این روزگار تصمیم گیرید» یا «اگر مجبور باشید تا امور مهم زندگی را حل کنید»
معانی محتمل: ۱) پرسشی بدیهی است و پولس ایمانداران قرنتس را به خاطر بردن شکایت به دادگاه کسانی که در کلیسا جایگاهی ندارند، توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «نباید شکایت خود را نزد کسانی برید که جایگاهی در کلیسا ندارند» یا ۲) این فرمان به آن معناست که بهتر است شکایات خود را نزد کسانی ببرند که در کلیسا جایگاهی ندارند تا اشخاصی که خارج از کلیسا هستند. ترجمه جایگزین: «حتی بهتر است شکایاتی این چنین را نزد کسانی ببرید که در کلیسا جایگاهی ندارند، نه کسانی که خارج از کلیسا هستند.»
«به خاطر ننگ شما» یا «به این خاطر که شکست شما در این مساله را توضیح دهیم»
پولس ایمانداران اهل قرنتس را شرمنده میکند. ترجمه جایگزین: «باید از اینکه نمیتوانید ایمانداری حکیم جهت رفع مرافعات بیابید از خود خجل باشید.»
این کلمه اشاره به مسیحیان دیگر دارد و شامل مردان و زنان میشود.
بحث یا مخالفت
«بلکه برادرانی که در میان شما مرافعه برپا کردهاند از قاضی[داوری] که به مسیح ایمان ندارد میخواهند در قبال مشکل آنها تصمیمی اخذ کند[بین آنها داوری کند]»
کلمه «برادر»اشاره به مسیحیان دیگر دارد و شامل مردان و زنان میشود.
معانی محتمل: ۱) و بیایمانان در جامعه میبینند که برادران بایکدیگر مجادله میکنند» یا ۲) «و برادران نزد قاضی[داوری] بیایمان میروند که به آنها در اخذ تصمیم کمک کند»
«از قبل شکست خورده است»
پولس به شرمگین ساختن ایمانداران اهل قرنتس ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «شاید بهتر باشد دیگران به شما بدی کنند و حقتان را بخورند تا اینکه به محکمه روید»
مقصود از «برادران» هم ایمانان مسیحی است که شامل زنان و مردان میشود.
پولس تاکید میکند که باید حقیقت را بدانند. ترجمه جایگزین: «اکنون هم میدانید که ...ملکوت[پادشاهی] خدا»
دریافت آنچه خدا به ایمانداران وعده داده به نحوی بیان شده که گویی ملک یا ثروتی است که از خانواده به ارث میبرند.
خدا در داوری نهایی خود آنها را صالح[عادل] نمیداند و آنها به حیات ازلی داخل نمیشوند.
معانی محتمل: ۱) بیان مشابه [Merism] همه افعال همجنسگرایانه است یا ۲) پولس دو عمل متفاوت را نام میبرد.
معانی محتمل: ۱) مردانی که اجازه میدادند مردان دیگر با آنها رابطه جنسی داشته باشند یا ۲) مردانی که اجازه میدادند مردان دیگر در قبال پول با آنها رابطه جنسی داشته باشند یا ۳) مردانی که اجازه میدادند به عنوان بخشی از مراسم مذهبی با آنها بخوابند.
مردانی که با مردان دیگر رابطه جنسی دارند.
کسانی که از دیگران دزدی میکنند.
کسانی که حاضر به استفاده از ابزار شریرانه برای تصاحب اموال دیگران هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را پاک کرده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را برای خود جدا [سوا] کرده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را برای خود عادل[پارسا] ساخته است»
«نام»، کنایه از قدرت و اقتدار عیسای مسیح است. ترجمه جایگزین: «به قدرت و اقتدار خداوندمان عیسای مسیح»
پولس به ایمانداران اهل قرنتس یادآور میشود که میخواهد منزه از گناه باشند، چون مسیح با مرگ خود آنها را خریده است و اکنون بدن آنها معبد خداست. او با بیان آنچه قرنتیان ممکن است بگویند چنین میکند، سپس آنها را تنبیه و اصلاح میکند.
معانی محتمل: ۱) پولس افکار احتمالی برخی از ایمانداران قرنتس را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «مردم میگویند ‘من اجازه دارم همه کار بکنم‘ ولی» یا ۲) پولس میگوید آنچه که میاندیشید حقیقت است. ترجمه جایگزین: «به شما اجازه میدهد هر کاری بکنید.
پولس به هرکس که میگوید «همه چیز بر او جایز است» پاسخ میدهد. ترجمه جایگزین: «ولی همه چیز برای من خوب نیست»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه نمیدهم این امور بر من سروری کنند»
معانی محتمل: ۱) پولس افکار احتمالی برخی از ایمانداران قرنتس در مورد «خوراک برای شکم است و شکم برای خوراک» را با بیان اینکه خدا هر دو را از میان برمیدارد، تصحیح میکند. ۲) پولس با تعلق غذا به شکم و شکم به غذا موافق است، ولی اضافه میکند که خدا هر دو را از میان برمیدارد.
احتمال دارد که گوینده از این عبارات استفاده کرده باشد تا غیرمستقیم به بدن و رابطه جنسی اشاره کند، ولی باید این آیات را عیناً «شکم» و «غذا» ترجمه کنید.
« از میان برمیدارد[نابود خواهد کرد]»
«سبب شد خداوند باز زنده شود»
کلمهای که «اعضا» ترجمه شده، اشاره به اعضای بدن دارد. تعلق ما به مسیح به نحوی بیان شده که گویی همه اعضای بدن اوهستیم. ما به نحوی متعلق به او هستیم که اعضای بدن ما با او یکی شدهاند. پولس از این سوال استفاده میکند تا آنچه را که مردم میدانند به آنها یادآور شود. ترجمه جایگزین: «باید بدانید که بدنهای شما به مسیح تعلق دارد»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر این موضوع تاکید نماید برای کسی که به مسیح تعلق دارد ، رفتن نزد یک فاحشه تاچه حد اشتباه است. ترجمه جایگزین: «من بخشی از مسیح هستم. بدن خود را در اختیار نمیگیرم و خود را با فاحشهای نمیپیوندم» یا «ما عضوی از بدن مسیح هستیم. نباید بدنهای خود را ببریم و با فاحشگان یکی شویم»
«نباید چنین شود!» یا «هرگز نباید چنین کنیم»
پولس با تاکید به حقیقتی که ایمانداران اهل قرنتس میدانند، تعلیم خود را شروع میکند. «میخواهم به شما یادآوری کنم که...او»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردی بدن خود را با فاحشه پیوند میدهد، مثل آن است که بدنهای آنها یکی شدهاند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی خداوند، روح خود را با روح شخص پیوند میدهد، مثل آن است که ارواح آنها یک روح میشوند»
پولس از کسی که گناه جنسی [بیعفتی] را رد میکند به نحوی سخن گفته که گویی از خطر میگریزد. ترجمه جایگزین: «دوری کنید از»
معانی محتمل: ۱) پولس میگوید که گناه جنسی نه فقط به خاطر ضدیت با دیگران، بلکه به خاطر ضدیت آن با بدن شخصی که مرتکب گناه میشود بد است. یا ۲) پولس آنچه برخی ایمانداران اهل قرنتس فکر میکنند را نقل قول میکند. ترجمه جایگزین: «بیعفتی! برخی از شما میگویید ‘هر گناهی که شخص مرتکب میشود خارج از بدن اوست‘ ولی این»
«اعمال شرورانه که شخص انجام میدهد»
پولس تعلیم خود به ایمانداران قرنتس را با تاکید بر آنچه که آنها از قبل میدانند، ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «میخواهم به شما یادآور شوم...خدا و مال خود نیستید»
بدن هر فرد مسیحی معبد روحالقدس است.
معبد به وجودی آسمانی[الهی] تخصیص داده شده است و همچنین جایی است که در آن زندگی میکنند. به همین منوال بدن ایمانداران مثل معبد است چون روحالقدس در آن زندگی میکند.
خدا برای آزادی ایمانداران اهل قرنتس از بردگی گناه، بها پرداخته بود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا بهای آزادی شما را پرداخت کرده است»
«چون آنچه که تازه گفتم حقیقت است»
1امّا دربارهٔ آنچه به من نوشته بودید، مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند.2لکن بهسبب زنا، هر مرد زوجهٔ خود را بدارد و هر زن شوهر خود را بدارد.3و شوهر حقّ زن را ادا نماید و همچنین زن حقّ شوهر را.4زن بر بدن خود مختار نیست بلکه شوهرش، و همچنین مردنیز اختیار بدن خود ندارد بلکه زنش،5از یکدیگر جدایی مگزینید مگر مدّتی به رضای طرفین تا برای روزه و عبادت فارغ باشید؛ و باز با هم پیوندید مبادا شیطان شما را بهسبب ناپرهیزی شما در تجربه اندازد.6لکن این را میگویم به طریق اجازه نه به طریق حکم،7امّا میخواهم که همهٔ مردم مثل خودم باشند. لکن هرکس نعمتی خاصّ از خدا دارد، یکی چنین و دیگری چنان.8لکن به مجرّدین و بیوهزنان میگویم که ایشان را نیکو است که مثل من بمانند.9لکن اگر پرهیز ندارند، نکاح بکنند زیرا که نکاح از آتشِ هوس بهتر است.10امّا منکوحان را حکم میکنم و نه من بلکه خداوند که زن از شوهر خود جدا نشود؛11و اگر جدا شود، مجرّد بماند یا با شوهر خود صلح کند؛ و مرد نیز زن خود را جدا نسازد.12و دیگران را من میگویم نه خداوند که اگر کسی از برادران زنی بیایمان داشته باشد و آن زن راضی باشد که با وی بماند، او را جدا نسازد.13و زنی که شوهر بیایمان داشته باشد و او راضی باشد که با وی بماند، از شوهر خود جدا نشود.14زیرا که شوهر بیایمان از زن خود مقدّس میشود و زن بیایمان از برادر مقدّس میگردد و اگرنه اولاد شما ناپاک میبودند، لکن الحال مقدّسند.15امّا اگر بیایمان جدایی نماید، بگذارش که بشود زیرا برادر یا خواهر در این صورت مقیّد نیست و خدا ما را به سلامتی خوانده است.16زیرا که تو چه دانی ای زن که شوهرت را نجات خواهی داد؟ یا چه دانی ای مرد که زن خود را نجات خواهی داد؟17مگر اینکه به هرطور که خداوند به هرکس قسمت فرموده و به همان حالت که خدا هرکس را خوانده باشد، بدینطور رفتار بکند؛ و همچنین در همهٔ کلیساها امر میکنم.18اگر کسی در مختونی خوانده شود، نامختون نگردد و اگر کسی در نامختونی خوانده شود، مختون نشود.19ختنه چیزی نیست و نامختونی هیچ، بلکه نگاه داشتن امرهای خدا.20هرکس در هر حالتی که خوانده شده باشد، در همان بماند.21اگر در غلامی خوانده شدی تو را باکی نباشد، بلکه اگر هم میتوانی آزاد شوی، آن را اُولیٰتر استعمال کن.22زیرا غلامی که در خداوند خوانده شده باشد، آزاد خداوند است؛ و همچنین شخصی آزاد که خوانده شد، غلام مسیح است.23به قیمتی خریده شدید، غلام انسان نشوید.24ای برادران هرکس در هرحالتی که خوانده شده باشد، در آن نزد خدا بماند.25امّا دربارهٔ باکرهها حکمی از خداوند ندارم. لکن چون از خداوند رحمت یافتم که امین باشم، رأی میدهم.26پس گمان میکنم که بجهت تنگی این زمان، انسان را نیکو آن است که همچنان بماند.27اگر با زن بسته شدی، جدایی مجوی و اگر از زن جدا هستی دیگر زن مخواه.28لکن هرگاه نکاح کردی، گناه نورزیدی و هرگاه باکره منکوحه گردید، گناه نکرد. ولی چنین در جسم زحمت خواهند کشید، لیکن من بر شما شفقت دارم.29امّا ای برادران، این را میگویم وقت تنگ است تا بعد از این آنانی که زن دارند مثل بیزن باشند30و گریانان چون ناگریانان و خوشحالان مثل ناخوشحالان و خریداران چون غیرمالکان باشند،31و استعمالکنندگان این جهان مثلاستعمالکنندگان نباشند، زیرا که صورت این جهان درگذر است.32امّا خواهشِ این دارم که شما بیاندیشه باشید. شخص مجرّد در امور خداوند میاندیشد که چگونه رضامندی خداوند را بجوید؛33و صاحب زن در امور دنیا میاندیشد که چگونه زن خود را خوش بسازد.34در میان زن منکوحه و باکره نیز تفاوتی است، زیرا باکره در امور خداوند میاندیشد تا هم در تن و هم در روح مقدّس باشد؛ امّا منکوحه در امور دنیا میاندیشد تا شوهر خود را خوش سازد.35امّا این را برای نفع شما میگویم نه آنکه دامی بر شما بنهم بلکه نظر به شایستگی و ملازمت خداوند، بیتشویش.36لکن هرگاه کسی گمان برد که با باکره خود ناشایستگی میکند، اگر به حدّ بلوغ رسید و ناچار است از چنین شدن، آنچه خواهد بکند؛ گناهی نیست؛ بگذار که نکاح کنند.37امّا کسی که در دل خود پایدار است و احتیاج ندارد بلکه در ارادهٔ خود مختار است و در دل خود جازم است که باکره خود را نگاه دارد، نیکو میکند.38پس هم کسی که به نکاح دهد، نیکو میکند و کسی که به نکاح ندهد، نیکوتر مینماید.39زن مادامی که شوهرش زنده است، بسته است. امّا هرگاه شوهرش مرد آزاد گردید تا به هرکه بخواهد منکوحه شود، لیکن در خداوند فقط.40امّا بحسب رأی من خوشحالتر است، اگر چنین بماند و من نیز گمان میبرم که روح خدا را دارم.
پولس به دستهای از سوالات مطرح شده توسط قرنتیان، پاسخ میدهد. پرسش اول در مورد ازدواج است. پرسش دوم درباره بردهای است که میخواهد آزاد شود، غیریهودیای که میخواهد یهودی شود و یهودی است که میخواهد به امتها بپیوندد.
پولس میگوید که مسیحیان متاهل نباید طلاق بگیرند. مسیحیای که با زن یا شوهر غیر مسیحی ازدواج کرده نباید همسر خود را ترک کند. ترک زندگی زناشوئی توسط زن یا شوهر غیر ایماندار گناه نیست. پولس توصیه میکند که به خاطر نزدیکی زمان بازگشت عیسی و دشواری این دوران، بهتر است شخص مجرد بماند.
and )
پولس از آرایه ادبی حسن تعبیر استفاده میکند تا محتاطانه به روابط جنسی اشاره نماید. این معمولاً موضوعی حساس است. اشخاص در بسیاری از فرهنگها ترجیح میدهند که به وضوح در مورد این مسائل حرف نزنند.
پولس در مورد ازدواج به ایمانداران دستورالعملی خاص ارائه میدهد.
پولس با استفاده از این کلمه در تعالیم خود موضوعی جدید را معرفی میکند.
قرنتیان به پولس نامه نوشته بودند تا سوالات خاصی از او بپرسند.
معانی محتمل: ۱) پولس نوشته قرنتیان در آن نامه را نقل قول میکند. ترجمه جایگزین: «نوشتهاید، ‘نیکو آن است که مرد زن را لمس نکند‘ یا ۲) پولس آنچه که واقعاً فکر میکند را میگوید. ترجمه جایگزین: «جواب من بله است، نیکو است که مرد، زن را لمس نکند»
«بهتر است»
معانی محتمل: ۱) «مرد» اشاره به مرد متاهل دارد. ترجمه جایگزین: «شوهر» یا ۲) «مرد» اشاره به هر مردی دارد.
معانی محتمل: ۱) «زن را لمس نکند» حسن تعبیر [بهگویی] است و اشاره به روابط جنسی دارد. ترجمه جایگزین: «با زن خود مدتی رابطه نداشته باشد» یا ۲) «لمس زن» کنایه از ازدواج است. ترجمه جایگزین: «ازدواج نکند»
معانی محتمل: ۱) پولس به نوشته قرنتیان در آن نامه پاسخ میدهد. ترجمه جایگزین: «درست است، ولی چون» یا ۲) پولس آنچه که واقعاً فکر میکند را میگوید.[پولس نظر خود را میدهد]
«ولی چون شیطان مردم را به ارتکاب گناه جنسی[بیعفتی] وسوسه میکند» یا «ولی ما به خاطر طبیعت گناهآلود خود، مایل به ارتکاب گناه جنسی هستیم» [در فارسی متفاوت]
زن و مرد موظف هستند که با همسر خود رابطه جنسی داشته باشند.
«باید ادا نماید» و «حق»[در فارسی انجام شده] را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «همچنین زن باید حقوق جنسی همسرش را رعایت کند»
«جدایی» یعنی کسی را از چیزی محروم کنید که حق دریافت آن را دارد. «رابطه زناشوئی را از همسر خود دریغ نکنید»
جهت گذراندن دوره خاصی در دعا.
«خود را متعهد کنید»
«با یکدیگر رابطه داشته باشید»
«چون بعد از چند روز، تحت کنترل قرار دادن میل جنسی سختتر خواهد بود.»
معنای محتمل دیگر این است که پولس به ایمانداران اهل قرنتس اجازه میدهد ولی حکمی بر آنها نمیکند [در فارسی انجام شده] که ۱) ازدواج کنند و با هم رابطه داشته باشند یا ۲) مدتی از رابطه جنسی با هم دست بکشند.
پولس یا هیچ وقت ازدواج نکرده و یا همسرش فوت شده بود. احتمال طلاق او ضعیف است.
«ولی خدا مردم را به انجام اعمال مختلف توانمند ساخته است. او کسی را قادر به انجام یک کار و دیگری را قادر به انجام کار دیگری کرده است»
«کسانی که متاهل نیستند»
«به...زنانی که همسرانشان فوت شدهاند»
ببینید اول قرنتیان ۷: ۱ را چطور ترجمه کردهاید.
«با میل مدام خوابیدن با کسی، زندگی کردن»
پولس تفاوتی بین جدا شدن و طلاق قائل نیست. زندگی نکردن با شخص به معنای پایان دادن به ازدواج است. ترجمه جایگزین: «نباید طلاق گیرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید با شوهر خود آشتی کند و نزد او برگردد»
خوانندگان پولس بین طلاق و به سادگی جدا شدن فرقی قائل نبودند. انجام هر یک در واقع پایان دادن به ازدواج بود. ترجمه جایگزین: «نباید از ... جدا شود»
خواهان یا خرسند
معانی محتمل: ۱) «زیرا خدا مرد بیایمان را به خاطر همسر ایماندارش برای خود جدا کرده است» یا ۲) «خدا با شوهر بیایمان به خاطر همسرش، مثل پسر خود رفتار میکند»
معانی محتمل: ۱) «خدا، زن بیایمان را به خاطر شوهر ایماندارش جدا میکند» یا ۲) «خدا با زنی بیایمان به خاطر همسر باایمانش، مانند دختر خود رفتار میکند»
See:
مرد ایماندار یا شوهر
معانی محتمل: ۱) «خدا آنها را برای خود کنار گذاشته است» یا ۲) «خدا طوری با آنها رفتار میکند که گویی فرزندان اوهستند»
«برادر» و «خواهر» اشاره به شوهر یا زن مسیحی دارد. «مقید نیست» استعاره است و اشاره به کسانی دارد که مجبور به عمل به سوگند خود نیستند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در چنین مواردی خدا لازم نمیداند که شخص ایماندار از همسر بیایمان خود در پیوند زناشوئی متابعت کند»
پولس با ایمانداران اهل قرنتس به نحوی صحبت میکند که گویی یک نفر هستند، پس تمام مشتقات «تو» مفرد هستند.
یا چه دانی ای مرد که زن خود را نجات خواهی داد؟
پولس از این سوال استفاده میکند تا زنان را به تعمق درباره آنچه میگوید وا دارد. ترجمه جایگزین: «نمیدانید که شوهر بیایمان خود را نجات میدهید یا نه»
پولس از این سوال استفاده میکند تا مردان را به تعمق درباره آنچه که میگوید وا دارد. ترجمه جایگزین: «نمیدانید که زن بیایمان خود را نجات میدهید یا نه»
«هر ایماندار»
پولس به ایمانداران تعلیم میدهد که چطور باید در همه کلیساها رفتار کنند.
پولس مختونان (یهودیان) را خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی هنگام خوانده شدن توسط خدا مختون باشد، او»
پولس در این قسمت نامختونان را خطاب قرار میدهد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی هنگام خوانده شدن توسط خدا، نامختون باشد»
«خوانده شدن» اشاره به کار یا موقعیت اجتماعی دارد که شخص در آن دخالت دارد. ترجمه جایگزین: «مثل قبل زندگی و کار کند»
پولس به نحوی با ایمانداران اهل قرنتس حرف میزند که گویی یک نفر هستند، پس تمام مشتقات «تو» و همه افعال مفرد هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به هرکس که هنگام خوانده شدن توسط خدا غلام باشد، میگویم: نگران نباش»
خدا این مرد آزاد را بخشیده است، پس بنابراین از شیطان و گناه آزاد است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مسیح شما را با مرگ خود خرید»
«ما» و «ما را» اشاره به همه مسیحیان دارد و شامل مخاطبین پولس میشود. [در فارسی انجام نشده] [«هر کس» اشاره به همه مسیحیان از جمله مخاطبین پولس دارد.][در فارسی به این شکل انجام شده]
این قسمت به معنای هم ایمانان مسیحی است که شامل مردان و زنان میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی خدا ما را خواند تا بر او ایمان آوریم»
پولس از تعلیم عیسی درباره این موقعیت اطلاعی نداشت. ترجمه جایگزین: «خداوند به من فرمان ندادن تا درباره آنان که هرگز ازدواج نکردهاند، سخنی بگویم»
«نظر خود را به شما میگویم»
«چون، به رحمت خداوند امینم»
پولس با قرنتیان به نحوی سخن میگوید که گویی تک تک آنها را خطاب قرار میدهد، پس تمام مشتقات «تو» و دستور«مخواه» مفرد هستند.
پولس از این سوال استفاده میکند[در انگلیسی به صورت سوالی مطرح شده] تا آنها را با موقعیت فرضی را برای آنها طرح کند. این سوال را میتوان در قالب عبارتی که با «اگر» آغاز میشود ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر متاهلید، دنبال جدایی نباشید» [در فارسی انجام شده]
«سعی نکن از او طلاق گیری» یا «سعی نکن که از او جدا شوی»
«سعی نکن که ازدواج کنی»
کلمه «این» اشاره به مشکلات دنیوی دارد که افراد متاهل ممکن است با آنها رو به رو شوند. ترجمه جایگزین: «میخواهم به شما کمک کنم تا مشکلات دنیوی نداشته باشید»
«زمان کم است» یا «زمان را تقریباً از دست دادهایم»
گریه یا غمگساری با اشک [در فارسی متفاوت انجام شده]
«کسانی که هر روز با غیر ایمانداران سر و کار دارند»
«باید با اعمال خود نشان دهند که امید آنها برخداست»
«بیاندیشه» اصطلاحی به معنای داشتن توانایی برای زندگی بدون نگرانی است. ترجمه جایگزین: «بدون نیاز به نگرانی»
«تمرکز میکنند بر»
«او همزمان سعی بر خشنود کردن خدا و همسرش دارد» [در فارسی انجام نشده]
محدودیت
«بتوانید تمرکز کنید بر»
«با نامزد خود مهربان نباشد» یا «نامزد خود را حرمت نمینهد»
معانی محتمل: ۱) «زنی که به جهت ازدواج به او وعده داده شده» یا ۲) «دختر باکره او»
معانی محتمل: ۱) «باید با نامزد خود ازدواج کند» یا ۲) «باید به دختر خود اجازه ازدواج دهد»
«پایدار است» استعاره از تصمیم گرفتن با قطعیت است. «دل» کنایه از ذهن یا افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «اما اگر در ذهن خود مصمم است»
«بسته»، استعاره از رابطه نزدیک بین افرادی است که از نظر عاطفی، روحانی و جسمانی یکدیگر را حمایت میکنند. در این قسمت به معنای پیوند ازدواج است. ترجمه جایگزین: «زن با شوهر خود مزدوج است» یا «زن با شوهر خود یکی است»
«تا که بمیرد»
«اگر شوهر جدید ایماندار باشد»
«درک من از کلام خدا»
راضیتر یا شادمان
«نامزدوج بماند»
1امّا دربارهٔ قربانیهای بتها، میدانیم که همه علم داریم. علم باعث تکبّر است، لکنمحبّت بنا میکند.2اگر کسی گمان بَرَد که چیزی میداند، هنوز هیچ نمیداند، بطوری که باید دانست.3امّا اگر کسی خدا را محبّت نماید، نزد او معروف میباشد.4پس دربارهٔ خوردن قربانیهای بتها، میدانیم که بت در جهان چیزی نیست و اینکه خدایی دیگر جز یکی نیست.5زیرا هرچند هستند که به خدایان خوانده میشوند، چه در آسمان و چه در زمین، چنانکه خدایان بسیار و خداوندان بسیار میباشند،6لکن ما را یک خداست، یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم، و یک خداوند، یعنی عیسی مسیح که همهچیز از اوست و ما از او هستیم.7ولی همه را این معرفت نیست، زیرا بعضی تا به حال به اعتقاد اینکه بت هست، آن را چون قربانی بت میخورند و ضمیر ایشان چون ضعیف است نجس میشود.8امّا خوراک، ما را مقبول خدا نمیسازد زیرا که نه به خوردن بهتریم و نه به ناخوردن بدتر.9لکن احتیاط کنید مبادا اختیار شما باعث لغزش ضعفا گردد.10زیرا اگر کسی تو را که صاحب علم هستی بیند که در بتکده نشستهای، آیا ضمیر آن کس که ضعیف است به خوردن قربانیهای بتها بنا نمیشود؟11و از علم تو آن برادر ضعیف که مسیح برای او مرد هلاک خواهد شد.12و همچنین چون به برادران گناه ورزیدید و ضمایر ضعیفشان را صدمه رسانیدید، همانا به مسیح خطا نمودید.13بنابراین، اگر خوراک باعث لغزش برادر من باشد، تا به ابد گوشت نخواهم خورد تا برادر خود را لغزش ندهم.
پولس از باب ۸ تا ۱۰ به این سوال پاسخ میدهد: «آیا خوردن از گوشت تقدیم شده به بتها جایز است؟»
پولس به سوالی در مورد خوردن از گوشت تقدیم شده به بتها به این نحو پاسخ میدهد که بتها را افراد خدایان در نظر میگیرند ولی در واقع وجود ندارند. بنابراین آن گوشت ایرادی ندارد. مسیحیان در خوردن آن آزاد هستند. گرچه، کسی که از این موضوع درکی ندارد ممکن است شاهد صرف این گوشت توسط مسیحیان باشد. سپس شاید تشویق به خوردن آن گوشت جهت گذارندن بخشی از مراسم بتپرستی شوند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل «میدانیم» و «داریم» به آن معناست که گرچه پولس به طور خاص، نامه را به مسیحیان کلیسای قرنتس مینوشت ولی همه ایمانداران را خطاب قرار داده است.
پولس به ایمانداران یادآور میشود که گرچه بتها قوتی ندارند، ولی باید دقت کنند که بر ایمانداران ضعیفتر تاثیر نگذارند که شاید بپندارند با خوردن غذای تقدیم شده به بتها، ایمانداران به بتها اهمیت میدهند. او به ایمانداران میگوید که نسبت به آزادی در مسیح با دقت عمل کنند.
پولس از این عبارت استفاده میکند تا به سوال بعدیای که قرنتیان از او پرسیده بودند، بپردازد.
بتپرستان ممکن بود گندم، ماهی، مرغ یا گوشت را به خدایان تقدیم کنند. کاهن تکهای از آن را بر قربانگاه[مذبح] میسوزاند. پولس در مورد قسمتی از گوشت حرف میزند که کاهن به پرستندگان بر میگرداند تا خورده یا در بازار فروخته شود.
«علم، باعث تکبر مردم میشود.» «باعث تکبر» استعارهای است که اشاره به مغرور ساختن شخص دارد. اسم معنای «علم» را میتوانید در قالب فعل «دانستن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «دانش، مردم را مغرور میکند» یا «افرادی که فکر میکنند زیاد میدانند، مغرور میشوند»
اسم معنای «محبت» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «ولی هنگام محبت مردم، آنها را بنا میکنیم»
بنا، اشاره به کمک جهت بلوغ و قوی شدن افراد در ایمان دارد. ترجمه جایگزین: «محبت مردم را قوی میکند» یا «با محبت به افراد، آنها را تقویت میکنیم»
«باور دارد که همه چیز را در مورد همه امور میداند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن شخص را میشناسد»
شناسه فاعلی در فعل «میدانیم» اشاره به همه ایمانداران از جمله مخاطبین پولس دارد.
پولس احتمالاً عباراتی را نقل قول میکند که قرنتیان استفاده میکردند. «چیزی نیست» اشاره به بیقدرتی دارد. ترجمه جایگزین: «همه میدانیم، همانطور که خود مایل به گفتن هستید، که بت در این دنیا قدرتی ندارد و خدایی جز خدای یگانه نیست»
«آنچه مردم خدا میخوانند»
پولس بر وجود خدایان و خداوندان بسیار باور ندارد، ولی میفهمد که بتپرستان بر وجود آنها باور دارند.
«ما را» و «ما» اشاره به همه ایمانداران از جمله مخاطبین پولس دارد.
«با این حال ما میدانیم که فقط یک خدا هست»
پولس در این قسمت از برادران «ضعیف» سخن میگوید، کسانی که نمیتوانند گوشت تقدیم شده به بتها را از پرستش آنها مجزا کنند. اگر شخصی مسیحی، غذایی را بخورد که به بت تقدیم شده، برادران ضعیفتر ممکن است فکر کنند که خدا با دادن اجازه جهت خوردن آن غذا، به آنها اجازه پرستش آن بت را نیز داده است. حتی اگر خورنده آن غذا، بتها را نپرستیده و فقط از غذا خورده باشد، همچنان وجدان برادران ضعیف خود را مکدر[ملوّث] ساخته است.
«همه مردم...برخی از مردم که حالا مسیحی شدهاند»
تخریب شده یا آسیب دیده
پولس به نحوی از غذا سخن گفته که گویی شخصی است که میتواند ما را مورد پذیرش خدا قرار دهد. ترجمه جایگزین: «غذا، لطف خدا را متوجه حال ما نمیکند» یا «غذایی که میخوریم خدا را از ما خشنود نمیسازد»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی از مردم فکر میکنند اگر برخی خوراکها را نخوریم خدا ما را کمتر محبت میکند. ولی اشتباه میکنند. همچنین آنهایی که فکر میکنند اگر برخی از خوراکها را بخوریم خدا ما را بیشتر محبت میکند نیز در اشتباه هستند»
See:
ایماندارانی که در ایمان خود قوی نیستند.
پولس به نحوی با قرنتیان سخن میگوید که گویی یک نفر هستند پس این کلمات همه مفرد هستند.
آنچه که درک بر درست و غلط بودنش دارد.
«تشویق به خوردن نمیشود»
پولس با قرنتیان به نحوی حرف میزند که گویی یک نفر هستند، پس کلمه «تو» مفرد است.
برادر یا خواهری که قوی نیست، گناه میکند یا ایمانش را از دست میدهد.
«چون آنچه که گفتم حقیقت است»
«غذا» کنایه از خوردن غذا است. ترجمه جایگزین: «اگر با خوردن باعث شوم» یا «اگر من به خاطر آنچه که میخورم، باعث شوم» (See:
1آیا رسول نیستم؟ آیا آزاد نیستم؟ آیا عیسی مسیح خداوندِ ما را ندیدم؟ آیا شما عمل من در خداوند نیستید؟2هرگاه دیگران را رسول نباشم، البتّه شما را هستم زیرا که مُهر رسالت من در خداوند شما هستید.3حجت من بجهت آنانی که مرا امتحان میکنند این است4که آیا اختیار خوردن و آشامیدن نداریم؟5آیا اختیار نداریم که خواهر دینی را به زنی گرفته، همراه خود ببریم، مثل سایر رسولان و برادران خداوند و کیفا؟6یا من و برنابا به تنهایی مختار نیستیم که کار نکنیم؟7کیست که هرگز از خرجی خود جنگ کند؟ یا کیست که تاکستانی غرس نموده، از میوهاش نخورد؟ یا کیست که گلهای بچراند و از شیر گله ننوشد؟8آیا این را بطور انسان میگویم یا شریعت نیز این را نمیگوید؟9زیرا که در تورات موسی مکتوب است که گاو را هنگامیکه خرمن را خرد میکند، دهان مبند. آیا خدا در فکر گاوان میباشد؟10یا محض خاطر ما این را نمیگوید؟ بلی برای ما مکتوب است که شخمکننده میباید به امید، شخم نماید و خردکننده خرمن در امید یافتن قسمت خود باشد.11چون ما روحانیها را برای شما کاشتیم، آیا امر بزرگی است که ما جسمانیهای شما را درو کنیم؟12اگر دیگران در این اختیار بر شما شریکند، آیا نه ما بیشتر؟ لیکن این اختیار را استعمال نکردیم، بلکه هرچیز را متحمّل میشویم، مبادا انجیل مسیح را تعویق اندازیم.13آیا نمیدانید که هرکه در امور مقدّس مشغول باشد، از هیکل میخورد و هرکه خدمت مذبح کند، از مذبح نصیبی میدارد.14و همچنین خداوند فرمود که هرکه به انجیل اعلام نماید، از انجیل معیشت یابد.15لیکن من هیچیک از اینها را استعمال نکردم و این را به این قصد ننوشتم تا با من چنین شود، زیرا که مرا مردن بهتر است از آنکه کسی فخر مرا باطل گرداند.16زیرا هرگاه بشارت دهم، مرا فخر نیست چونکه مرا ضرورت افتاده است، بلکه وای بر من اگر بشارت ندهم.17زیرا هرگاه این را طوعاً کنم اجرت دارم، لکن اگر کرهاً باشد وکالتی به من سپرده شد.18در این صورت، مرا چه اجرت است تا آنکه چون بشارت میدهم، انجیل مسیح را بیخرج سازم و اختیار خود را در انجیل استعمال نکنم؟19زیرا با اینکه از همهکس آزاد بودم، خود را غلام همه گردانیدم تا بسیاری را سود برم.20و یهود را چون یهود گشتم تا یهود را سود برم و اهل شریعت را مثل اهل شریعت تا اهل شریعت را سود برم؛21و بیشریعتان را چون بیشریعتان شدم، هرچند نزد خدا بیشریعت نیستم، بلکه شریعت مسیح در من است، تا بیشریعتان را سود برم؛22ضعفا را ضعیف شدم تا ضعفا را سود برم؛ همهکس را همهچیز گردیدم تا به هرنوعی بعضی را برهانم.23امّا همهکار را بجهت انجیل میکنم تا در آن شریک گردم.24آیا نمیدانید آنانی که در میدان میدوند، همه میدوند لکن یک نفر انعام را میبرد. به اینطور شما بدوید تا به کمال ببرید.25و هرکه ورزش کند در هرچیز ریاضت میکشد؛ امّا ایشانتا تاج فانی را بیابند لکن ما تاج غیرفانی را.26پس من چنین میدوم، نه چون کسی که شک دارد؛ و مشت میزنم نه آنکه هوا را بزنم.27بلکه تن خود را زبون میسازم و آن را در بندگی میدارم، مبادا چون دیگران را وعظ نمودم، خود محروم شوم.
پولس در این باب از خود دفاع میکند. برخی از مردم مدعی بودند که او سعی بر کسب سود مالی از کلیسا را دارد.
مردم پولس را متهم میکردند که فقط از کلیسا پول میخواهد. پولس به آنها پاسخ داد که دریافت پول از کلیسا حق اوست. طبق تعلیم عهد عتیق، آنکه کار میکند باید معاش خود را از آن طریق بگذراند. او و برنابا عمداً از حقوق خود استفاده نکردند و خود خرج زندگی را در آوردند.
پولس از استعارات بسیاری در این باب استفاده میکند. این استعارات حقایق پیچیدهای را تعلیم میدهند.
این قسمت از کلام از اهمیت خاصی برخوردار است چون پولس مفهوم بشارت انجیل را برای مخاطبین مختلف باز میکند. این بدان معناست که پولس بدون اینکه اعمالش در پذیرش انجیل ممانعتی ایجاد کند، سخنان خود و انجیل را قابل فهم میکند. مترجم باید مراقب باشد که وجوه مختلف «مفهوم سازی» را در ترجمه خود حفظ کند.
پولس از پرسشهای بدیهی در این باب استفاده میکند. او با به کارگیری این پرسشها بر نکات مختلف تعالیم خود به قرنتیان تاکید میکند.
پولس نحوه به کار بردن آزادی خود در مسیح را توضیح میدهد.
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا حقوق خود به ایمانداران اهل قرنتس را یادآور شود. ترجمه جایگزین: «من شخصی آزاد هستم»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا به قرنتیان یادآور شود او کیست و چه حقوقی دارد. ترجمه جایگزین: «من رسول هستم»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا به قرنتیان یادآور شود کیست. ترجمه جایگزین: «من خداوندمان، عیسا را دیدهام»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا رابطه قرنتیان با خود را توصیف کند. ترجمه جایگزین: «شما به خاطر آن که بر طبق روشی عمل نمودم که خداوند میخواست ، به مسیح ایمان آوردید»
«مُهر» در این قسمت کنایه از مدرکی است که برای ثابت کردن اموری به آن نیاز است. ترجمه جایگزین: «مدرکی هستید که از آن طریق میتوانم ثابت کنم خدا مرا به رسالت برگزیده است»
معانی محتمل: ۱) کلامی که در ادامه میآید دفاعیه پولس است یا ۲) کلامی که در اول قرنتیان ۹: ۱- ۲ آمده دفاعیه پولس است. ترجمه جایگزین: «دفاع من این است...مرا»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا افکار مردم در مورد خود و برنابا را به چالش بکشد. ترجمه جایگزین: «ما حق بر دریافت غذا و آب از کلیسا داریم»
شناسه مستتر فاعلی اشاره به پولس و برنابا دارد.
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا افکارمردم در مورد خود و برنابا را به چالش بکشد. ترجمه جایگزین: «حق داریم که همسری مسیحی اختیار کنیم، مثل مابقی رسولان، برادران خداوند و کیفا»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آنچه مردم درباره او و برنابا فکر میکردند را به چالش بکشد. ترجمه جایگزین: «به نظر میرسد فکر میکنید که فقط من و برنابا باید برای مایحتاج خود کار کنیم»
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «میدانیم که هیچ سربازی نیاز به خرید مایحتاج خود ندارد» یا «همه میدانیم که سربازان مایحتاج خود را از دولت دریافت میکند.»
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «همه میدانیم آن کس که در تاکستان میکارد، اجازه خوردن از میوه آن را خواهد داشت» یا «کسی انتظار ندارد که باغبان تاکستان از خوردن میوه آن منع شود»
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «همه میدانیم آنانی که از گله مراقبت میکنند، از شیر آن نیز مینوشند»
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «این سخنان را به واسطه اقتدار[به قوت] انسانی خود نمیگویم. شریعت نیز چنین میگوید»
موسی با قوم اسرائيلی به نحوی سخن میگفت که گویی یک نفر هستند، پس این فرمان مفرد است.
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «خدا فقط به فکر گاوان نیست.»
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «در عوض، خدا در مورد ما حرف میزند»
«باید شخم زند، به این امید که از کار خود چیزی دریافت میکند» یا «باید شخم بزند، و انتظار این را داشته باشد که در محصول سهیم شود»
«خرمن بکوبد، انتظار سهیم شدن در محصول را داشته باشد»
«دریافت مقداری از محصول جمع شده»
«روحانیها را...کاشتیم» و «جسمانیها را...درو کردیم» استعاراتی هستند که اشاره به تعلیم یافتن آنها در مورد مسیح و امور روحانی را از سوی پولس و برنابا دارند، پس لایق هستند که کلیسا آنها را در این کار حمایت کند. ترجمه جایگزین: «اگر در مورد مسیح و حقایق روحانی شما را تعلیم دادیم، آیا انتظار دریافت مبلغی به خاطر کارمان بیمورد است؟»
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «خواسته بیجایی نیست که بخواهیم مادیات را برای شما درو کنیم»
پولس از پرسشی بدیهی به عنوان بخشی از استدلال خود استفاده میکند تا نشان دهد که او و برنابا حق حمایت شدن از سوی کلیسا به خاطر کار خود را دارند. ترجمه جایگزین: «اگر دیگران استفاده کردند...ما بیش از آنها حق استفاده از آن را داریم»
پولس و قرنتیان هر دو میدانند که دیگران از حق خود استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «از آنجا که دیگران این حق را به کار میگیرند»
کارگران دیگر انجیل
حق اینکه هزینه زندگی آنها توسط ایماندارانی در قرنتس تامین شود که خبر خوش[بشارت] را از آنها شنیدهاند.
«باری باشد بر» یا «توزیع آن را متوقف کند»[در فارسی متفاوت انجام شده]
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آنچه ایمانداران اهل قرنتس از قبل میدانستند را به آنها یادآور شود. ترجمه جایگزین: «میخواهم یادآور شوم آنها که در معبد خدمت میکنند، غذای خود را از معبد میگیرند»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آنچه ایمانداران اهل قرنتس از قبل میدانستند را به آنها یادآور شود. ترجمه جایگزین: «میخواهم یادآور شوم آنها که در مذبح خدمت میکنند، مقداری از غذا و گوشتی که مردم به مذبح تقدیم میکنند را بر میدارند.»
کلمه «انجیل» کنایه از ۱) مردمی است که انجیل را میشوند، «غذا و احتیاجات دیگر خود را از کسانی که خبر خوش را شنیدهاند دریافت میکنند» یا ۲) در نتیجه کار بشارت انجیل «غذا و دیگر نیازهای خود را دریافت میکنند، چون برای اعلام خبر خوش کار کردهاند»
«آن چه که حق من بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاری برای من انجام شود»
«این فرصت را از من بگیرد که فخر کنم»
«باید انجیل را موعظه کنم[بشارت دهم]»
«دچار تیره بختی شوم»
«اگر با تمایل چنین کنم» یا «اگر چون میخواهم بشارت دهم، چنین کنم»
کلمه «کنم» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «ولی اگر این کار را ناخواسته کنم» یا «ولی اگر این کار را با وجود اینکه نمیخواهم انجام دهم» یا «ولی اگر این کار را از روی اجبار انجام دهم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همچنان باید آنچه خدا به من سپرده است را به پایان رسانم» یا «همچنان باید کاری را که خدا به من سپرده، کامل کنم»
پولس آنها را جهت دریافت اطلاعات جدید آماده میکند. ترجمه جایگزین: «پاداش من این است»
«پاداش من برای موعظه این است که میتوانم بدون دریافت مبلغی بشارت دهم»
«انجیل را بشارت دهم»
«از دیگران نمیخواهم که مرا هنگام سفر و بشارت حمایت[پشتیبانی] کنند»
پولس از تصویر آزادی غلام استفاده میکند تا در مورد عدم وجود اجبار نسبت به دیگران صحبت کند. ترجمه جایگزین: «من از الزام و تعهد نسبت به همه آزاد هستم» یا «گرچه من نسبت به دیگران تعهدی ندارم»
پولس از وضعیت غلامان استفاده میکند تا میل خود را برای رفع نیاز دیگران توصیف کند. ترجمه جایگزین: «نسبت به همه مثل غلام شدم» یا «مایل به خدمت به همه شدم»
«دیگران را قانع کردم تا ایمان آورند» یا «به دیگران کمک کردم تا به مسیح توکل[اعتماد]ّ [ایمان آورند] کنند»
«مثل یهودی رفتار کردم» یا «سنن یهودی را اجرا کردم»
«مثل کسی شدم که خواستههای رهبران یهودی را اجرا میکند و درک آنها از کتب مقدس یهودی را میپذیرد»
«بیشریعتان» استعارهای است که اشاره به نبود اجبار جهت اطاعت از شریعت دارد. «شریعت» اشاره به قانون موسی دارد و «بیشریعتان» اشاره به غیر یهودیان دارد. ترجمه جایگزین: «برای امتها، که مجبور به پیروی از شریعت موسی نیستند، مثل آنها میشوم»
«بیشریعتان نیستم» و «شریعت در من» استعارههایی میباشند که اشاره به اجبار جهت اطاعت از شریعت دارند. ترجمه جایگزین: «گرچه آنکس نبودم که نسبت به شریعت اجباری داشته باشد، ولی مجبور به اطاعت از شریعت مسیح شدم»
پولس میگوید از آزادی خود در مسیح بهره میبرد تا خود را تادیب کند.
پولس آنچه قرنتیان میدانند را به آنها یادآور میشود. ترجمه جایگزین: «بگذارید به شما یادآور شوم که دونده در مسابقه میدود، ولی فقط یک دونده است که پاداش دریافت میکند»
پولس پیش گرفتن زندگی مسیحی و کار کردن برای خدا را با مسابقه و ورزشکار بودن مقایسه کرده است.زندگی مسیحی و کار نیز درست مثل مسابقه، از سوی دونده اصول سختگیرانهای را میطلبد، و همانطور که در مسابقه چنین است، مسیحیان نیز هدفی خاص را دنبال میکنند.
پولس از پاداشی که خدا به امینان خود میدهد به نحوی سخن گفته که گویی پاداشی[جایزه] است که در مسابقه دریافت میکنند.
«تاج» در این قسمت اشاره به شاخههای درختی دارد که به هم گره خوردهاند. چنین تاجی به عنوان جایزه در مسابقات و بازیها به ورزشکاران اهدا میشد. پولس به نحوی از زندگی ابدی سخن گفته که گویی تاجی است که هرگز خشک نمیشود.
«دویدن» و «مشت زدن» استعاراتی هستند که اشاره به زندگی مسیحی و خدمت به خدا دارند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خوبی میدانم چرا میدوم، و میدانم چرا مشت میزنم»
این جمله مجهول را میتوان به حالت معلوم بازنویسی کرد. داور مسابقه یا رقابت، استعاره از خدا است. ترجمه جایگزین: «داور مرا رد کند» یا «خدا نگوید که من در اطاعت از این اصول شکست خوردهام»
1زیرا ای برادران نمیخواهم شما بیخبر باشید از اینکه پدران ما همه زیر ابر بودند و همه از دریا عبور نمودند2و همه به موسی تعمید یافتند، در ابر و در دریا؛3و همه همان خوراک روحانی را خوردند4و همه همان شُرب روحانی را نوشیدند، زیرا که میآشامیدند از صخره روحانی که از عقب ایشان میآمد و آن صخره مسیح بود.5لیکن از اکثر ایشان خدا راضی نبود، زیرا که در بیابان انداخته شدند.6و این امور نمونهها برای ما شد تا ما خواهشمند بدی نباشیم، چنانکه ایشان بودند؛7و نه بتپرست شوید، مثل بعضی از ایشان، چنانکه مکتوب است، قوم به اکل و شرب نشستند و برای لهو و لعب برپا شدند.8و نه زنا کنیم چنانکه بعضی از ایشان کردند و در یک روز بیست و سه هزار نفر هلاک گشتند.9و نه مسیح را تجربه کنیم، چنانکه بعضی از ایشان کردند و از مارها هلاک گردیدند.10و نه همهمه کنید، چنانکه بعضی از ایشان کردند و هلاک کننده ایشان را هلاک کرد.11و این همه بطور مَثَل بدیشان واقع شد و برای تنبیه ما مکتوب گردید که اواخر عالم به مارسیده است.12پس آنکه گمان بَرَد که قایم است، باخبر باشد که نیفتد.13هیچ تجربه جز آنکه مناسب بشر باشد، شما را فرو نگرفت. امّا خدا امین است که نمیگذارد شما فوق طاقت خود آزموده شوید، بلکه باتجربه مفرّی نیز میسازد تا یارای تحمّل آن را داشته باشید.14لهذا ای عزیزانِ من از بتپرستی بگریزید.15به خردمندان سخن میگویم، خود حکم کنید برآنچه میگویم.16پیاله برکت که آن را تبرّک میخوانیم، آیا شراکت در خون مسیح نیست؟ و نانی را که پاره میکنیم، آیا شراکت در بدن مسیح نی؟17زیرا ما که بسیاریم، یک نان و یکتن میباشیم چونکه همه از یک نان قسمت مییابیم.18اسرائیل جسمانی را ملاحظه کنید! آیا خورندگان قربانیها شریک قربانگاه نیستند؟19پس چه گویم؟ آیا بت چیزی میباشد؟ یا که قربانی بت چیزی است؟20نی! بلکه آنچه امّتها قربانی میکنند، برای دیوها میگذرانند نه برای خدا؛ و نمیخواهم شما شریک دیوها باشید.21محال است که هم از پیاله خداوند و هم از پیاله دیوها بنوشید؛ و هم از مایده خداوند و هم از مایده دیوها نمیتوانید قسمت بُرد.22آیا خداوند را به غیرت میآوریم یا از او تواناتر میباشیم؟23همهچیز جایز است، لیکن همه مفید نیست؛ همه رواست، لیکن همه بنا نمیکند.24هرکس نفع خود را نجوید، بلکه نفع دیگری را.25هرآنچه را در قصّابخانه میفروشند، بخورید و هیچ مپرسید بهخاطر ضمیر.26زیرا که جهان وپُری آن از آنِ خداوند است.27هرگاه کسی از بیایمانان از شما وعده خواهد و میخواهید بروید، آنچه نزد شما گذارند بخورید و هیچ مپرسید بجهت ضمیر.28امّا اگر کسی به شما گوید این قربانی بت است، مخورید بهخاطر آن کس که خبر داد و بجهت ضمیر، زیرا که جهان و پری آن از آن خداوند است.29امّا ضمیر میگویم نه از خودت بلکه ضمیر آن دیگر؛ زیرا چرا ضمیر دیگری بر آزادی من حکم کند؟30و اگر من به شکر بخورم، چرا بر من افترا زنند بهسبب آن چیزی که من برای آن شکر میکنم؟31پس خواه بخورید، خواه بنوشید، خواه هرچه کنید، همه را برای جلال خدا بکنید.32یهودیان و یونانیان و کلیسای خدا را لغزش مدهید.33چنانکه من نیز در هرکاری همه را خوش میسازم و نفع خود را طالب نیستم، بلکه نفع بسیاری را تا نجات یابند.
باب ۸ تا ۱۰ به این سوال پاسخ میدهند که «آیا خوردن از گوشت تقدیم شده به بتها قابل قبول است؟»
پولس از کتاب خروج استفاده میکند تا در مورد گناه به مردم هشدار دهد. سپس او در ادامه، باز به گوشتی میپردازد که به بتها تقدیم شده است. او از شام خداوند به عنوان مثال استفاده میکند.
پولس از تجربه اسرائيل هنگام خروج از مصر و آوارگی در بیابان به عنوان هشداری به ایمانداران استفاده میکند. گرچه قوم اسرائیل همه از موسی پیروی میکردند، خدا به اکثر آنها اجازه نداد که به سرزمین موعود وارد شوند. برخی بت میپرستیدند، برخی خدا را آزمایش میکردند و برخی دیگر شکایت میکردند. پولس به مسیحیان هشدار میدهد تا گناه نکنند. ما میتوانیم در مقابل وسوسه مقاومت کنیم، چون خدا راه فراری برای ما فراهم کرده است.
پولس در مورد گوشت تقدیم شده به بتها حرف میزند. مسیحیان اجازه خوردن این گوشت را داشتند ولی انجام چنین کاری ممکن بود به مسیحیان دیگر آسیب رساند. پس هنگام خرید گوشت یا خوردن از گوشت همراه یکی از دوستان، نباید بپرسید که این گوشت به بت تقدیم شده یا نه. اگر کسی به شما بگوید که این گوشت به بت تقدیم شده به خاطر او این گوشت را نخورید. به هیچ کس بیاحترامی نکنید. در عوض به دنبال نجات آنها باشید.
پولس از پرسشهای بدیهی بسیاری در این باب استفاده میکند. او از آنها استفاده میکند تا بر نکات تعلیمی مهم به قرنتیان تاکید کند.
پولس به قرنتیان نمونه پدران یهودیشان را یادآور میشود که دست به بیعفتی و بتپرستی زدند.
پولس به زمان موسی که در کتاب خروج آمده اشاره میکند، وقتی که از طریق دریای سرخ گریختند و سپاه مصری به دنبال آنها بود. قرنتیان، نسل واقعی قوم اسرائيلی نبودند که از مصر فرار کردند. مقصود پولس این است که همه مسیحیان ذریت روحانی قوم اسرائيل هستند.
وقتی قوم اسرائيل مصر را ترک کرد، خدا در ستونی از ابر همراه آنها حرکت میکرد. ترجمه جایگزین: «همه توسط خدا که در ابر بود، هدایت شدند»
این دریا به دو اسم دریای سرخ و دریای قلزم معروف بود.
«از میان آن رد شدند» یا «حرکت کردند»
«تعمید یافتند» یعنی با پیروان موسی از طریق تعمید متحد شدند. قوم اسرائيل به نحوی که مسیحیان در عهد جدید تعمید مییابند تعمید داده نشدند. پولس تعمید یافتن مسیحیان به عنوان پیروان مسیح را با تعمید قوم اسرائيل مقایسه کرده است که هنگام عبور از دریای سرخ به هدایت خدا در ابر، از پیروان موسی شدند. ترجمه جایگزین: «مثل زمانی که موسی از دریا عبور میکرد و خدا او را هدایت مینمود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه تعمید یافتند»
«خوراک روحانی» اشاره به منایی دارد که خدا به نحوی ماوراالطبیعه هنگامی که قوم اسرائيل در سفر بودند برای آنها تامین کرد. ترجمه جایگزین: «همه یک غذا خوردند که خدا به نحوی ماوراالطبیعه برای آنها از آسمان تامین کرده بود»
«شرب روحانی» اشاره به آبی دارد که خدا به نحوی ماوراالطبیعه از صخره جاری کرد. ترجمه جایگزین: «آبی را نوشیدند که خدا به نحوی ماوراالطبیعه باعث جاری شدن آن از صخره شد.»
«صخره» عیناً اشاره به صخره فیزیکی دارد، پس بهتر است این قسمت را عیناً ترجمه کنید. اگر زبان شما امکان بیان شخص بودن آن صخره را ندارد، میتوانید کلمه «صخره» را کنایه از قوت مسیح بدانید که از طریق آن صخره کار میکند. ترجمه جایگزین: «مسیح بود که از طریق آن صخره کار کرد»
«ناراضی بودند» یا «عصبانی»
«اکثر پدران قوم اسرائيل» یا «اکثر نیاکان ما»
«خدا اجسام بیجان آنان را در اقصا نقاط پراکنده ساخت» یا «خدا آنها را کشت و بدنهای آنها را پراکنده کرد»
بیابان بین مصر و اسرائيل که اسرائيل ۴۰ سال در آن آواره بودند.
کسانی که بتها را میپرستند.
«نشستند تا غذا بخورند»
پولس از کتب مقدس یهودیان نقل قول میکند. خوانندگان او درک میکردند که مردم با آواز خواندن و رقصیدن و دست زدن به اعمال جنسی، بتی را میپرسیدند و این فقط خوشگذارانی ساده نبود.
«خدا ۲۳۰۰۰ نفر را در یک روز کشت»
«چون مرتکب آن اعمال جنسی خلاف شریعت شدند.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کردند. درنتیجه، مارها آنها را نابود کردند»
«شکوِه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کردند. در نتیجه، فرشته مرگ آنها را از بین برد»
«خدا نیاکان ما را تنبیه کرد»
«بدیشان» اشاره به همه ایمانداران دارد.
«روزهای آخر»
«گناه نمیکند یا خدا را رد نمیکند»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وسوسهای بر شما تاثیر میگذارد که همه مردم تجربه کردهاند»
«تنها اجازه میدهد به طرقی وسوسه[آزمایش] شوید که توان طاقتش را دارید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه نمیدهد که کسی شما را وسوسه کند»
پولس به آنها یادآور میشود که منزه از گناه باشند و از بتپرستی و بیعفتی دوری کنند، گویی که در مورد مشارکتی[عشا] صحبت میکند که خون و بدن مسیح در آن تقدیم میشود.
پولس به نحوی از عمل پرستش بتها سخن گفته که گویی حیوانی خطرناک و واقعی است. ترجمه جایگزین: «هر کار که میتوانید را انجام دهید تا از بتپرستی دور بمانید»
پولس از برکات خدا به نحوی سخن میگوید که گویی شرابی در پیالهای است که در مراسم[آیین] شام خداوند از آن استفاده میکنند.
«برای کدام، خدا را شکر میکنیم»
پولس به ایمانداران قرنتس آنچه را یادآور میشود که از قبل میدانند، پولس یادآوری میکند آن جام شراب که با هم سهیم میشویم نشان از شراکت ما در خون مسیح است.
پولس به ایمانداران قرنتس آنچه را یادآور میشود که خود از قبل میدانند. ترجمه جایگزین: «ما هنگام شراکت در نان در بدن مسیح شریک میشویم»
«شرکت کردن در» یا «به مساوات شرکت کردن با دیگران»
تکه نان قطعه یا خرد شده به قسمتهای مختلف برای خوردن است.
پولس از این سوال استفاده میکند تا آنچه قرنتیان از قبل میدانستند را به آنها یادآور شود تا به این طریق بتواند اطلاعات تازهای را به آنها ارائه دهد. ترجمه جایگزین: «آنها که گوشت قربانی را میخورند در اعمال و برکات مذبح شریک هستند»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا سردرگمی ایمانداران اهل قرنتس در مورد سخنان خود را از بین برد. ترجمه جایگزین: «نمیگویم که بت یا غذای تقدیم شده به بت چیز خاصی است» یا «نمیگویم که بت خدایی واقعی است یا اینکه غذای تقدیم شده به بت، قوتی دارد.»
نوشیدن از پیاله خداوند، نمادی از با خدا یک بودن است و نوشیدن از پیاله دیوها، نمادی از یک بودن با دیوها است. یکی کردن خداوند و دیوها غیر ممکن است. ترجمه جایگزین: «نمیتوانید با نوشیدن از پیاله خداوند با او یکی شوید و از سوی دیگر با نوشیدن از پیاله دیوها با آنها یکی شوید»
«پیاله»، کنایه از شراب در آن پیاله است. ترجمه جایگزین: «نمیتوانید از آن پیاله بنوشید» یا «نمیتوانید از شراب درون پیاله بنوشید»
این قسمت اشاره به پیاله شرابی دارد که مردم هنگام ضیافت شام خداوند از آن مینوشند.
این قسمت اشاره به هر چیزی دارد که مردم هنگام غذا مینوشند.
«قسمت بردن از مایده»، اشاره به خوردن غذا همراه یکدیگر دارد. «میز خداوند» اشاره به غذایی دارد که مردم میخورند تا خدا را حرمت نهند. ترجمه جایگزین: «نمیتوانید همراه یکدیگر بر سر میز خداوند غذا بخورید و در عین حال بر سر میز دیوها هم بنشینید» یا «نمیتوانید جهت حرمت نهادن خداوند برای غذا به او ملحق شوید و همچنین بر سفره دیوان هم بنشینید»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آنچه را که مردم از قبل میدانند، به آنها یادآور شود. ترجمه جایگزین: «قطعاً نمیخواهید غیرت خدا را برانگیزانید»
خشم گرفتن یا ناراحت شدن
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا آنچه را که مردم از قبل میدانند، به آنها یاد آور شود. ترجمه جایگزین: «مثل او قوی نیستید»
در مابقی این باب، پولس به قرنتیان یادآور میشود که با وجود آن که آزاد هستند، ولی باید به دیگران اهمیت دهند و نباید کارهایی را انجام دهند که دیگران را به گناه هدایت میکند.
معانی محتمل: ۱) پولس افکار احتمالی برخی از ایماندارن قرنتس را نقل قول میکند. ترجمه جایگزین: «مردم میگویند ‘اجازه انجام هر کاری را دارم‘» ۲) پولس آنچه که فکر میکند ممکن است درست باشد را مطرح میکند. ترجمه جایگزین: «اجازه دارم که هر کاری بکنم» این قسمت را باید مشابه اول قرنتیان ۶: ۱۲ ترجمه کنید.
«برخی چیزها مفید نیستند» یا «برخی امور به مردم کمکی نمیکنند»
بنا کردن مردم، کمک کردن به آنها برای بلوغ و قوی شدن آنها در ایمان است. ببینید «بنا کردن» در قرنتیان ۸: ۱ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «همه چیز مردم را قوت نمیبخشد» یا «برخی امور، مردم را تقویت نمیکند»
پرسیدن از روی ضمیر[وجدان]، پرسشهایی هستند که شخص جهت تعیین گناه بودن یا گناه نبودن کاری مطرح میکند. در این موارد، شخص ممکن است بپرسد که آیا غذای در بازار به بتها تقدیم شده است یا نه؛ اگر فرد فکر میکند که خوردن از غذای تقدیم شده به بتها گناه است، باید به خاطر صرف آن غذا احساس گناه کند. پولس میگوید که نیاز نیست آن شخص بپرسد آن غذا به بتها تقدیم شده یا نه. ترجمه جایگزین: «بدون اینکه سوالی بپرسد که ممکن است وجدان او را جریحهدار کند» یا «بدون آنکه بپرسد خوردن آن عذا گناه است یا نه»
این نقل قول از مزامیر در عهد عتیق است.
«همه چیز در آن» این قسمت یعنی همه چیز بر زمین متعلق به خداوند است. پولس به این واسطه میگوید که حتی خوردن از گوشتی که در بازار است و قبل از آن به بتها تقدیم شده، متعلق به خداوند است.
ببنید اول قرنتیان ۱۰: ۲۵ را چطور ترجمه کردهاید.
برخی از ترجمهها آیات ۲۸ و بخش اول آیه ۲۹ را در پرانتز قرار میدهند چون بخش دوم آیه ۲۹ به نظر برای آنچه پولس در آیه ۲۵- ۲۷ در مورد نپرسیدن سوال تعلیم میدهد، دلایلی میآورد.
تقدیم شدن، یعنی به بتها تقدیم شده است. این قسمت بخشی از گوشت است که پرستنده بعد از کشتن و تقدیم آن به بت، اجازه آوردن آن به خانه را دارد.
دلیل اول است که آن گوشت را نخورید. ترجمه جایزین: «به خاطر آنکه به شما اطلاع داده است»
به جهت ضمیر
این دلیل دومی که نباید گوشت را بخورد. ترجمه جایگزین: «به خاطر وجدان» یا «و به این خاطر که باعث نشود که نگران این باشید که گناه است یا نه»
برخی از ترجمهها آیات ۲۸ و بخش اول آیه ۲۹ را در پرانتز قرار میدهند چون بخش دوم آیه ۲۹ به نظر برای آنچه پولس در آیه ۲۵- ۲۷ در مورد نپرسیدن سوال تعلیم میدهد دلایلی میآورد.
پولس در این قسمت توضیح میدهد که در آیه ۲۸ در مورد چه کسی سخن میگفت.
پرسشی بدیهی است و میتوان آن را در قالب جمله خبری بیان کرد. فعل «حکم کند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا ضمیر شخص دیگری نباید آزادی من را داوری کند»
اسم معنای «آزادی» را میتوان در قالب صفت «آزاد» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آزاد بودن من» یا «آنچه به خاطر آزاد بودنم انجام میدهم»
اسم معنای «به شکر» را میتوان در قالب عبارت «شکر کنم» بیان کرد. میتوان شکر کردن خدا را به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: « وقتی که میخواهم غذا را سهیم شوم، اگر خدا را به خاطر غذا شکر کنم»
این پرسشی بدیهی است و میتوان آن را در قالب جمله خبری بیان کرد. فعل «افترا زنند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید برای آنچه شاکرم به من توهین شود» یا «مردم نباید برای خوردن غذایی که به خاطر آن خدا را شکر میکنم به من توهین کنند»
(See: and )
«یهودیان یا یونانیان را ناخشنود نکنید، و همینطور کلیسای خدا را ناخشنود نکنید» یا «یهودیان یا یونانیان را خشمگین نسازید و کلیسای خدا را به خشم نیاورید»
«همه مردم را خوشنود سازم»
«آن چه را که خود به آن مایلم، نمیخواهم بلکه چیزهایی را میخواهم که تا حد امکان به دیگران کمک میکند»
1پس اقتدا به من نمایید چنانکه من نیز بهمسیح میکنم.2امّا ای برادران شما را تحسین مینمایم از اینجهت که در هرچیز مرا یاد میدارید و اخبار را بطوری که به شما سپردم، حفظ مینمایید.3امّا میخواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا.4هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را رسوا مینماید.5امّا هر زنی که سر برهنه دعا یا نبوّت کند، سر خود را رسوا میسازد، زیرا اینچنان است که تراشیده شود.6زیرا اگر زن نمیپوشد، موی را نیز بِبُرَدْ؛ و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد.7زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چونکه او صورت و جلال خداست، امّا زن جلال مرد است.8زیرا که مرد از زن نیست بلکه زن از مرد است.9و نیز مرد بجهت زن آفریده نشد، بلکه زن برای مرد.10از این جهت زن میباید عزّتی بر سر داشته باشد بهسبب فرشتگان.11لیکن زن از مرد جدا نیست و مرد هم جدا از زن نیست درخداوند.12زیرا چنانکه زن از مرد است، همچنین مرد نیز بهوسیلهٔ زن، لیکن همهچیز از خدا.13در دل خود انصاف دهید، آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟14آیا خودِ طبیعت شما را نمیآموزد که اگر مرد موی دراز دارد، او را عار میباشد؟15و اگر زن موی دراز دارد، او را فخر است، زیرا که موی بجهت پرده بدو داده شد؟16و اگر کسی ستیزهگر باشد، ما و کلیساهای خدا را چنین عادتی نیست.17لیکن چون این حکم را به شما میکنم، شما را تحسین نمیکنم، زیرا که شما نه از برای بهتری بلکه برای بدتری جمع میشوید.18زیرا اوّلاً هنگامی که شما در کلیسا جمع میشوید، میشنوم که در میان شما شقاقها روی میدهد و قدری از آن را باور میکنم.19از آن جهت که لازم است در میان شما بدعتها نیز باشد تا که مقبولان از شما ظاهر گردند.20پس چون شما در یک جا جمع میشوید، ممکن نیست که شامخداوند خورده شود،21زیرا در وقت خوردن هرکس شام خود را پیشتر میگیرد و یکی گرسنه و دیگری مست میشود.22مگر خانهها برای خوردن و آشامیدن ندارید؟ یا کلیسای خدا را تحقیر مینمایید و آنانی را که ندارند شرمنده میسازید؟ به شما چه بگویم؟ آیا در این امر شما را تحسین نمایم؟ تحسین نمینمایم!23زیرا من از خداوند یافتم، آنچه به شما نیز سپردم که عیسی خداوند در شبی که او را تسلیم کردند، نان را گرفت24و شکر نموده، پاره کرد و گفت، بگیرید بخورید. این است بدن من که برای شما پاره میشود. این را به یادگاری من بجا آرید.25و همچنین پیاله را نیز بعد از شام و گفت، این پیاله عهد جدید است در خون من. هرگاه این را بنوشید، به یادگاری من بکنید.26زیرا هرگاه این نان را بخورید و این پیاله را بنوشید، موت خداوند را ظاهر مینمایید تا هنگامی که بازآید.27پس هرکه بطور ناشایسته نان را بخورد و پیاله خداوند را بنوشد، مجرم بدن و خون خداوند خواهد بود.28امّا هر شخص خود را امتحان کند و بدینطرز از آن نان بخورد و از آن پیاله بنوشد.29زیرا هرکه میخورد و مینوشد، فتوای خود را میخورد و مینوشد اگر بدن خداوند را تمییز نمیکند.30از این سبب بسیاری از شما ضعیف و مریضاند و بسیاری خوابیدهاند.31امّا اگر برخود حکم میکردیم، حکم بر ما نمیشد.32لکن هنگامی که بر ما حکم میشود، از خداوند تأدیب میشویم مبادا با اهل دنیا بر ما حکم شود.33لهذا ای برادرانِ من، چون بجهت خوردن جمع میشوید، منتظر یکدیگر باشید.34و اگر کسی گرسنه باشد، در خانه بخورد، مبادا بجهت عقوبت جمع شوید. و چون بیایم، مابقی را منتظم خواهم نمود.
این قسمت، آغاز بخش جدیدی از نامه پولس است (باب ۱۱ تا ۱۴). پولس در مورد مراسم کلیسایی حرف میزند. او در این باب به دو مشکل متفاوت میپردازد: زنانی که در جلسه شرکت میکردند (آیات ۱- ۱۶) و شام خداوند (آیات ۱۷- ۳۴).
در این قسمت در مورد سخنان پولس، میان صاحب نظران همچنان بحث است. این دسته از زنان شاید از آزادی مسیحی خود سوء استفاده میکردند و با عمل بر ضد سنن بنیادین کلیسا، باعث بینظمی میشدند. احتمالاً بینظمی حاصل از اعمال آنها، پولس را نگران کرده بود.
در نحوه برگزاری شام خداوند توسط قرنتیان مشکلاتی وجود داشت. آنها نمیتوانستند به نحوی یکپارچه عمل کنند. در زمان ضیافت شام خداوند، برخی از آنها بیآنکه با کسی در غذا سهیم شوند، غذا را میخوردند. برخی از آنها [از نوشیدن زیاد و سیری] مست میشدند در حالی که فقرا گرسنه میماندند. پولس میگوید اگر آنها مرتکب گناه شوند یا با هم رابطه بدی داشته باشند و با این وجود در شام خداوند شرکت کنند، در واقع مرگ مسیح را حقیر شمردهاند.
and )
پولس از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا مردم را به خاطر عدم تمایل جهت پیروی از اصول پرستشی پیشنهادی خود توبیخ کند.
پولس از «سر» در آیه ۳ به عنوان کنایه استفاده میکند تا در آیه چهار و در ادامه به سرِ واقعی اشاره کند. از آنجا که آیات به هم نزدیک هستند، احتمالاً پولس عمداً از «سر» به این نحو استفاده کرده است. چنین کاری نشان میدهد که نظرات مطرح شده در این آیات به هم مربوط هستند.
پولس بعد از اینکه به آنها یادآور شد که او را مانند مسیح متابعت کنند، سفارشات خاصی درباره نحوه زندگی زنان و مردان میکند.
«همیشه به من فکر میکنید» یا «همیشه سعی میکنید به نحوی عمل کنید که از شما میخواهم». قرنتیان فراموش نکرده بودند که پولس کیست یا چه تعلیمی داده است.
معانی محتمل: ۱) «به این خاطر، میخواهم» یا ۲) «گرچه میخواهم»
اقتدار دارد بر
معانی محتمل: ۱) «مردان باید بر زنان اقتدار داشته باشند» [مردان باید مقتدای زنان باشند] یا ۲) «شوهر باید بر زن اقتدار داشته باشد»
یعنی نوعی پوشش بر سر خود داشته باشد که موی او را بپوشاند.
معانی محتمل: ۱) «بر خود بیآبرویی به بار آورد» یا ۲) «به مسیح که سر است، بیحرمتی کرده»
معانی محتمل: ۱) «زنی که... دعا میکند...بر خود رسوایی به بار میآورد» یا ۲) «زنی[همسری] که... دعا میکند... بر شوهر خود رسوایی به بار آورد.»
یعنی بدون تکه پارچهای که سر، مو و شانهها را بپوشاند.
گویی که همه موی سر خود را با تیغ تراشیده است.
برای یک زن نشان از بیآبرویی یا حقارت بود که موی سر را کوتاه کند یا بتراشد.
پارچهای بر سر خود بگذارد که سر و شانههای او را بپوشاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید سر خود را بپوشاند» یا ۲) «نیاز نیست سرش را بپوشاند»
درست همانطور که مرد عظمت خدا را منعکس میکند، زن نیز شخصیت مرد را بازتاب میدهد.
خدا، زن را با بر گرفتن استخوانی از پهلوی مرد خلق کرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرد را از زن نساخت، بلکه زن را از مرد ساخت»
این سخنان و تمام اول قرنتیان ۱۱: ۸ را میتوان در پرانتز قرار داد تا خواننده بتواند به روشنی کلمه «به سبب» در «به سبب...فرشتگان»[آیه بعد] به روشنی به «زن جلال مرد است» در اول قرنتیان ۱۱: ۷ اشاره دارد.[این قسمت در فارسی متفاوت انجام شده]
معانی محتمل: ۱) «تا نشان دهد که مرد سر اوست» یا ۲) «تا نشان دهد که جهت دعا یا نبوت، صاحب اقتدار است»
«الحال آنچه که گفتم حقیقت است، مهمترین قسمت این است: در خداوند»
معانی محتمل: ۱) «بین مسیحیانی، که به خداوند تعلق دارند» یا ۲) «در دنیا به همان شکل که خدا خلق کرده است»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زن بر مرد متکی است و مرد بر زن»
این بدان معناست که اولین زن، حوا، از استخوان پهلوی اولین مرد، یعنی آدم به وجود آمده و از آن پس همه مردان از زنان متولد شدند.
«خدا همه و همه چیز را خلق کرد» یا «خدا همه را خلق کرد»
«این مسئله را طبق رسوم محلی و اعمال کلیساییای که خود از آن آگاهید، داوری کنید»
پولس انتظار داشت که قرنتیان با او موافق باشند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زن برای اینکه خدا را حین دعا جلال دهد، باید سر خود را بپوشاند»
پولس انتظار داشت که قرنتیان با او موافق باشند. ترجمه جایگزین: «طبیعت هم به شما یاد میدهد...او را»
او به نحوی از رفتار معمول مردم در جامعه سخن گفته که گویی شخصی تعلیم دهنده است. ترجمه جایگزین: «فقط با نگاه کردن به رفتار معمول آنها میفهمید[میدانید]...برای او»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا زن را با مو خلق کرده»
حینی که پولس درباره مشارکت شام خداوند سخن میگوید، به آنها یادآوری میکند که دیدگاه یکپارچه و درستی داشته باشند. او به آنها یادآور میشود که اگر در آن امور، هنگام مشارکت مقدس[عشا] کوتاهی کنند، مریض میشوند و میمیرند، همانطور که برخی از آنها چنین شده بودند.
معنی محتمل دیگر: «حینی که این دستورالعمل را به شما میدهم، چیزی هست که نمیتوانم شما را به آن خاطر تحسین کنم: وقتی»
«سفارشی که در آن مورد میخواهم به شما کنم»
«دور هم جمع شوید» یا «ملاقات کنید»
«به یکدیگر کمک نمیکنید؛ در عوض به دنبال آسیب رساندن به هم هستید»
«به عنوان ایمانداران». پولس درباره در بودن یک ساختمان حرف نمیزند.
«خود را در گروههای متضاد تقسیم میکنید» [خود را به نحوی متضاد دسته بندی میکنید]
معانی محتمل: ۱) پولس با کنایه سخن میگوید تا ایمانداران اهل قرنتس را به خاطر منقسم[جدا] کردن کسانی که مهمتر از دستهای دیگر میپنداشتند، شرمنده کند. ترجمه جایگزین: «زیرا به نظر میآید که در میان خود جداییها دارید، پس به این طریق همه میدانند چه کسانی را مهمتر از مابقی میدانید» یا ۲) مقصود پولس این است که وجود نفاقها لازم است، چون به این طریق خدا نشان میدهد چه کسی مورد تایید او است. ترجمه جایگزین: «به این خاطر وجود نفاق میان شما امری الزامیست، تا به این طریق بدانید خدا چه کسانی را تایید کرده است»
گروههای مخالف از مردم
«با هم جمع میشوید»
«شاید بر این باور باشید که شام خداوند را میخورید، ولی چنین نیست، چون به احترام با آن رفتار نمیکنید»
«جایی برای صرف غذا»
تنفر یا رفتاری بیشرمانه و نامحترمانه
شرمنده کردن یا باعث شرمندگی شدن
پولس ایمانداران اهل قرنتس را توبیخ میکند. ترجمه جایگزین: «حرف خوبی در این باره نمیتوانم بزنم. نمیتوانم شما را تحسین کنم»
«زیرا آنچه را که به شما گفتم از خداوند بود که شنیدم ، و آن این بود: خداوند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در شبی که یهودای اسخریوطی به او خیانت کرد»
«او از آن تکههایی جدا کرد»
«نانی که در دست دارم، بدن من است»
بهتر است این قسمت را عیناً ترجمه کنید. ایمانداران اهل قرنتس میدانستند کدام پیاله را گرفته است، پس «پیالهای» یا «هر پیالهای» یا «پیاله» نیست. معنای محتمل: ۱) پیاله شرابی که شخص ممکن است انتظار استفاده از آن را داشته باشد یا ۲) پیاله سوم یا چهارمی که یهودیان در وعده عید فصح[پسخ] میخوردند.
«از این پیاله بنوشید، و هر وقت نوشیدید، من را به یاد آورید»
درباره به صلیب کشیده شدن و قیام تعلیم دهید.
جایی که عیسی به آن میآید را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تا عیسی به زمین بازگردد»
«از نان خداوند میخورد یا از پیاله خداوند مینوشد»
پولس از نحوه نگاه شخص به رابطهاش با خدا و زندگیاش به گونهای سخن گفته که گویی آن شخص به چیزی نگاه میکند که میل خریدن آن را دارد. ببینید «خواهد آزمود» را در [اول قرنتیان ۳: ۱۳] چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) «تشخیص نمیدهد که کلیسا، بدن خداوند است» یا ۲) «تشخیص نمیدهد که با بدن خداوند سر و کار دارد»
این دو کلمه تقریباً به یک معنا هستند و میتوان آنها را ترکیب کرد، همانطور که در ترجمه UDB انجام شده است.
«خواب» بهگویی از مرگ است. ترجمه جایگزین: «و برخی از شما مردهاند»
.
اگر در زبان شما به نظر میرسد که مردگان[ افرادی که از قبل مردهاند] را خطاب قرار میدهد، شاید لازم باشد که به روشنی توضیح دهید که مقصود او چنین نیست. ترجمه جایگزین: «برخی از اعضای گروه شما»
پولس از نحوه نگاه شخص به رابطه او با خدا و زندگیاش به گونهای سخن گفته که گویی آن شخص به چیزی نگاه میکند که میل خریدن آن را دارد. ببینید اول قرنتیان ۱۱: ۲۸ را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را داوری نخواهد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند ما را داوری میکند، او ما را تادیب میکند تا محکوممان نکند»
«به دیگران فرصت دهید که قبل از شروع غذا بیایند»
«بگذارید قبل از شرکت در این جمع غذا بخورد»
«وقتی نخواهد بود که خدا شما را تادیب کند»
1امّا دربارهٔ عطایای روحانی، ای برادراننمیخواهم شما بیخبر باشید.2میدانید هنگامی که امّتها میبودید، به سوی بتهای گنگ برده میشدید بطوری که شما را میبردند.3پس شما را خبر میدهم که هرکه متکلّم به روح خدا باشد، عیسی را اَناتیما نمیگوید و احدی جز به روحالقدس عیسی را خداوند نمیتواند گفت.4و نعمتها انواع است ولی روح همان.5و خدمتها انواع است امّا خداوند همان.6و عملها انواع است لکن همان خدا همه را در همه عمل میکند.7ولی هرکس را ظهور روح بجهت منفعت عطا میشود.8زیرا یکی را بوساطت روح، کلام حکمت داده میشود و دیگری را کلام علم، بحسب همان روح.9و یکی را ایمان به همان روح و دیگری را نعمتهای شفا دادن به همان روح.10و یکی را قوّت معجزات و دیگری را نبوّت و یکی را تمییز ارواح و دیگری را اقسام زبانها و دیگری را ترجمهٔ زبانها.11لکن در جمیع اینها همان یک روح فاعل است که هرکس را فرداً بحسب ارادهٔ خود تقسیم میکند.12زیرا چنانکه بدن یک است و اعضای متعدّد دارد و تمامی اعضای بدن اگرچه بسیار است یکتن میباشد، همچنین مسیح نیز میباشد.13زیرا که جمیع ما به یک روح در یک بدن تعمید یافتیم، خواه یهود، خواه یونانی، خواه غلام، خواه آزاد و همه از یک روح نوشانیده شدیم.14زیرا بدن یک عضو نیست بلکه بسیار است.15اگر پا گوید چونکه دست نیستم از بدن نمیباشم، آیا بدین سبب از بدن نیست؟16و اگر گوش گوید چونکه چشم نیّم از بدن نیستم، آیا بدین سبب از بدن نیست؟17اگر تمام بدن چشم بودی، کجا میبود شنیدن و اگر همه شنیدن بودی کجا میبود بوییدن؟18لکن الحال خدا هریک از اعضا را در بدن نهاد برحسب ارادهٔ خود.19و اگر همه یک عضو بودی بدن کجا میبود؟20امّا الآن اعضا بسیار است لیکن بدن یک.21و چشم دست را نمیتواند گفت که، محتاج تو نیستم یا سر پایها را نیز که، احتیاج به شما ندارم.22بلکه علاوه بر این، آن اعضای بدن که ضعیفتر مینمایند، لازمتر میباشند.23و آنها را که پستتر اجزای بدن میپنداریم، عزیزتر میداریم و اجزای قبیح ما جمالِ افضل دارد.24لکن اعضای جمیله ما را احتیاجی نیست، بلکه خدا بدن را مرتّب ساخت بقسمی که ناقص را بیشتر حرمت داد،25تا که جدایی در بدن نیفتد، بلکه اعضا به برابری در فکر یکدیگر باشند.26و اگر یک عضو دردمند گردد، سایر اعضا با آن همدرد باشند و اگر عضوی عزّت یابد، باقی اعضا با او به خوشی آیند.27امّا شما بدن مسیح هستید و فرداً اعضای آن میباشید.28و خدا قرارداد بعضی را در کلیسا، اوّل رسولان، دوّم انبیا، سوم معلّمان، بعد قوّات، پس نعمتهای شفا دادن و اعانات و تدابیر و اقسام زبانها.29آیا همه رسول هستند، یا همه انبیا، یا همه معلّمان، یا همه قوّات؟30یا همه نعمتهای شفا دارند، یا همه به زبانها متکلّم هستند، یا همه ترجمه میکنند؟31لکن نعمتهای بهتر را به غیرت بطلبید و طریق افضل را نیز به شما نشان میدهم.
این فصل بخش جدیدی را آغاز میکند. بابهای ۱۲ تا ۱۴ از عطایای روحانی کلیسا میگویند.
این عبارت استعارهای مهم در کتاب مقدس است. کلیسا بخشهای بسیاری دارد. هر بخش وظایف مختلفی دارد. آنها با یکدیگر ترکیب میشوند تا یک کلیسا را درست کنند. همه بخشها الزامی هستند. هر بخش باید به فکر بخشهای دیگر نیز باشد، حتی اگر کم اهمیت به نظر برسند.
یهودیان هنگام خواندن عهد عتیق، کلمه «خداوند» را با «یهوه» جایگزین میکردند. این جمله احتمالاً بدان معناست که کسی نمیتواند بدون نفوذ و هدایت روحالقدس این حقیقت را پذیرقته و بگوید عیسی، یهوه است، خدایی که مجسم شد[ جسم شد] [ در جسم آمد]. اگر این جمله با بیدقتی ترجمه شود، میتواند عواقب الهیاتی غیر عمدی وناخواستهای داشته باشد.
پولس میخواهد قرنتیان بدانند که خدا عطایایی خاص به ایمانداران اهدا کرده است. این عطا به [بدنهی] ایمانداران کمک میکند.
این قسمت را میتوان در قالب جمله مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میخواهم مطلع باشید»
«برده میشدید»[گمراه میشدید]، استعاره از قانع شدن برای انجام کار غلط است. گمراه شدن یا بُرده شدن به سمت بتها؛ اشاره به آن دارد که شخصی به غلط بر امری قانع شود. عبارت «برده میشدید» و «شما را میبردند» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به نحوی، قانع به پرستش بتها شده بودید» یا «به نحوی دروغهایی را باور کرده بودید تا بتهای خاموش را بپذیرید»
معانی محتمل: ۱) «هیچ مسیحی که روح خدا را در خود دارد نمیتواند بگوید» یا ۲) «هرکس که به قوت روحالقدس نبوت میکند، میتواند بگوید»
«خدا عیسی را مجازات میکند» یا «خدا عیسی را عذاب میدهد»
معانی محتمل: ۱) «همه عطایا را در همه دریافتکنندگان فعال میکند» ۲) «همه را در اشخاص عملی میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. دهنده اصلی خداوند است (اول قرنتیان ۱۲: ۶). ترجمه جایگزین: «خدا به هر یک میدهد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به وسیله روح، خدا به آن شخص کلام میبخشد»
«پیغام»
خدا عطایا را از طریق کار روح میدهد.
تفاوت بین این دو کلمه از اهمیت خاصی برخوردار نیست، بلکه مهم است خدا هر دو را از طریق یک روح عطا میکند.
پولس یک ایده را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «کلام حکیمانه»
پولس یک ایده را از طریق دو کلمه بیان میکند. ترجمه جایگزین: «کلامی که نشان از معرفت است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید در اول قرنتیان ۱۲: ۸>چطور ترجمه شده است. ترجمه جایگزین: «خدا میدهد» [در فارسی به نحوی حذف به قرینه صورت گرفته ]
«داده میشود» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «به دیگری عطایای شفا به وسیله همان روح داده شده است»
عبارت «به همان روح داده میشود» را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «به دیگری به همان روح [عطای] نبوت داده میشود»
عبارت «به همان روح عطا میشود» را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «به دیگری انواع زبانهای [غیر] به همان روح داده[عطاّ] میشود»
«زبانها» اشاره به کلام[ قابلیت سخن گفتن] دارد. ترجمه جایگزین: «توانایی جهت صحبت به زبانهای مختلف»
عبارت «به همان روح داده میشود» را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «به دیگر قابلیت تفسیر[ترجمه] زبانها با همان روح»
این توانایی قابلیت گوش سپردن به کسی به زبانی غیر و بیان مقصود او به زبانی دیگر است. ترجمه جایگزین: «توانایی تفسیر آنچه که به زبانی دیگر گفته است»
خدا از طریق کار روحالقدس یگانه، عطایا را میبخشد. ببینید اول قرنتیان ۱۲: ۸ را چطور ترجمه کردهاید.
پولس به سخن گفتن از عطایای متنوعی ادامه میدهد که خدا به ایمانداران میبخشد، ولی قصد او این است که بدانند، همه ایمانداران یک بدن شدهاند، بدنی که به آن بدن مسیح میگویند. به همین خاطر است که ایمانداران باید متحد باشند.
معانی محتمل: ۱) روحالقدس همانی است که ما را تعمید داده، «زیرا یک روح ما را تعمید داد» یا ۲) زیرا که روح، مثل آب تعمید، واسطهی تعمید ما در بدن است، «زیرا در یک روح تعمید یافتهایم»
در این قسمت در اصل از کلمه «گرفتاران» استفاده شده که اشاره به «غلامان» دارد. ترجمه جایگزین: «خواه بردگان یا آزادان»
این استعاره یعنی همه دریافت کردند و در یک روح شریک هستند. عبارت «نوشانیده شدهایم» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به همه ما یک روح داد، که مانند شراکت در نوشیدنی در آن شریکیم»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیتوانستید چیزی بشنوید...نمیتوانستید چیزی ببویید»
«عضو» کلمهای اجمالی به معنای اعضای بدن است، مثل سر، دست یا زانو. ترجمه جایگزین: «همان عضو بدن»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نخواهد بود»
«به شما نیازی ندارم»
«کم اهمیتتر»
این قسمت احتمالاً اشاره به اعضایی از بدن دارد که مردم آنها را میپوشاندند.
«بدن یکی باشد، و»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به یکی از اعضا حرمت نهد»
«[اکنون]» جهت جلب توجه به نکته مهمی که در ادامه میآید، استفاده شده است.
معانی محتمل: ۱) اولی در فهرست یا ۲) مهمترین در فهرست
«کسانی که به دیگر ایمانداران کمک میکنند»
«کسانی که از کلیسا مراقبت میکنند»
«زبانها» اشاره به کلام [قوت سخن گفت][در فارسی واضح گفته شده] دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که توان سخن گفتن به زبانهای مختلف را دارند»
پولس آنچه را که ایمانداران از قبل میدانستند، به آنها یادآور میشود. ترجمه جایگزین: «فقط برخی رسول هستند. فقط برخی انبیا هستند. فقط برخی معلم هستند. فقط برخی اعمالی پر قوت انجام میدهند»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه عطای شفا ندارند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه به زبانها سخن نمیگویند»
«زبانها» اشاره به زبانها دارد. ترجمه جایگزین: «زبانهای گوناگون صحبت میکند.»
این قسمت را میتوان در قالب جملهای خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ یک زبانها را ترجمه نمیکند»
«زبانها» اشاره به کلام [قوت سخن گفت][در فارسی واضح گفته شده] دارد. «[زبانها] ترجمه میکنند» یعنی فردی به آنچه کس دیگر میگوید، گوش میسپارد و با استفاده از زبانی دیگر سخنان او را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه به زبانی دیگر گفته میشود را تفسیر میکند»
معانی محتمل: ۱) «باید مرتب از خدا عطایایی را بخواهید که به کلیسا کمک میکند» یا ۲) «مشتاقانه عطایایی را میخواهید که فکر میکنید افضلتر هستند چون میپندارید داشتن آنها هیجانانگیزتر است.»
1اگر به زبانهای مردم و فرشتگان سخنگویم و محّبت نداشته باشم، مثل نحاس صدادهنده و سنج فغان کننده شدهام.2و اگر نبوّت داشته باشم و جمیع اسرار و همه علم را بدانم و ایمان کامل داشته باشم بهحدّی که کوهها را نقل کنم و محبّت نداشته باشم، هیچ هستم.3و اگر جمیع اموال خود را صدقه دهم و بدن خود را بسپارم تا سوخته شود و محبّت نداشته باشم، هیچ سود نمیبرم.4محبّت حلیم و مهربان است؛ محبّت حسد نمیبرد؛ محبّت کبر و غرور ندارد؛5اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمیشود؛ خشم نمیگیرد و سوءظنّ ندارد؛6از ناراستی خوشوقت نمیگردد، ولی با راستی شادی میکند؛7در همهچیز صبر میکند و همه را باور مینماید؛ در همهحال امیدوار میباشد و هر چیز را متحمل میباشد.8محبّت هرگز ساقط نمیشود و امّا اگر نبوّتها باشد، نیست خواهد شد و اگر زبانها، انتها خواهدپذیرفت و اگر علم، زایل خواهد گردید.9زیرا جزئی علمی داریم و جزئی نبوّت مینماییم،10لکن هنگامی که کامل آید، جزئی نیست خواهد گردید.11زمانی که طفل بودم، چون طفل حرف میزدم و چون طفل فکر میکردم و مانند طفل تعقّل مینمودم. امّا چون مرد شدم، کارهای طفلانه را ترک کردم.12زیرا که الحال در آینه بطور معمّا میبینیم، لکن آن وقت روبرو؛ الآن جزئی معرفتی دارم، لکن آنوقت خواهم شناخت، چنانکه نیز شناخته شدهام.13و الحال این سه چیز باقی است، یعنی ایمان و امید و محبّت. امّا بزرگتر از اینها محبّت است.
محبت، مهمترین ویژگی ایماندار است. این باب به صور کامل محبت را شرح میدهد. پولس دلیل ارجحیت محبت نسبت به عطایای دیگر را بیان میکند.
پولس در این باب از استعارات زیادی استفاده میکند. او این استعارات را به کار میبرد تا به طور خاص در مورد موضوعات مشکل، سفارشاتی به ایماندارن اهل قرنتس بکند. خوانندگان معمولاً به تشخیص روحانی نیاز دارند تا این تعالیم را درک کنند.
پولس سخن خود درباره عطایایی که خدا به ایمانداران میدهد را به پایان رسانده و در ادامه بر مهمترین آنها تاکید میکند.
معانی محتمل: ۱) پولس جهت تاثیرگذاری بیشتر مبالغه میکند و واقعاً بر این باور نیست که آنها به زبان فرشتگان سخن میگویند یا ۲) پولس بر این باور است که سخنگویان به زبانهای غیر، واقعاً زبان فرشتگان را حرف میزنند.
مانند سازی پر سر و صدا شدهام.
صفحه فلزی نازک و بزرگ که با چوبهای سر پوشیده به لایهای نرم بر آنها میکوبند تا نوایی بم تولید کنند.
صفحه فلزی نازک که با چوبهای سر پوشیده به لایهای نرم بر آنها میکوبند تا نوایی زیر تولید کنند.
«تا سوخته شود» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آنان که مرا جفا میرسانند و میسوزانند، اجازه میدهم»
پولس به نحوی از ویژگیهای محبت سخن میگوید که گویی محبت، شخص است. ترجمه جایگزین: «هرکس دیگران را محبت میکند صبور و مهربان است...متکبر نیست»
پولس به نحوی از محبت سخن میگوید که گویی شخص است.
شخصی که دیگران را محبت میکند، خودخواه نیست.
شخصی که دیگران را محبت میکند، سریع عصبانی نمیشود.
کسی که دیگران را محبت میکند، اشتباهات آنها را به جهت یادآوری، ثبت نمیکند.
پولس به صحبت درباره محبت ادامه میدهد و به نحوی سخن میگوید که گویی شخص است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط در پارسایی[راستی][عدالت] و حقیقت خدا شادی میکند»
پولس به صحبت کردن درباره محبت ادامه میدهد و به نحوی این کار را انجام میدهد که گویی شخص است.
عبارت «همه چیز» احتمالاً اصطلاحی به معنای «همیشه» باشد. ترجمه جایگزین: «همیشه پشتکار داشته باشید[ صبور باشید]، همیشه باور داشته باشید، همیشه امید داشته باشید، همیشه تحمل [ پایداری] کنید»
یعنی که هرکس به دیگران محبت کند همیشه انتظار روی دادن آنچه خوب است را دارد.
آینه در دوران پولس بیشتر از فلزات جلا داده شده ساخته میشد تا شیشه و انعکاسی کدر و مبهم ارائه میداد.
معانی محتمل: ۱) «اکنون مسیح را میبینیم» یا ۲) «اکنون خدا را میبینیم.»
«اما بعدها... مسیح را رو در رو میبینیم» یعنی جسماً در حضور مسیح خواهیم بود.
کلمه «مسیح» از عبارت قبلی برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «مسیح را کامل خواهم شناخت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که مسیح من را کامل میشناسد»
این کلمات اسامی معنا هستند که میتوان در قالب عبارات و با استفاده از افعال آنها را بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید به خدا اعتماد[توکل] کنیم، مطمئن باشیم که به وعده خود عمل میکند و او و دیگران را محبت کنیم»
1در پی محبّت بکوشید و عطایای روحانی را به غیرت بطلبید، خصوصاً اینکه نبوّت کنید.2زیرا کسی که به زبانی سخن میگوید، نه به مردم بلکه به خدا میگوید، زیرا هیچکس نمیفهمد لیکن در روح به اسرار تکلّم مینماید.3امّا آنکه نبوّت میکند، مردم را برای بنا و نصیحت و تسلّی میگوید.4هرکه به زبانی میگوید، خود را بنا میکند، امّا آنکه نبوّت مینماید، کلیسا را بنا میکند.5و خواهش دارم که همهٔٔ شما به زبانها تکلّم کنید، لکن بیشتر اینکه نبوّت نمایید زیرا کسی که نبوّت کند بهتر است از کسی که به زبانها حرف زند، مگر آنکه ترجمه کند تا کلیسا بنا شود.6امّا الحال ای برادران، اگر نزد شما آیم و به زبانها سخن رانم، شما را چه سود میبخشم؟ مگر آنکه شما را به مکاشفه یا به معرفت یا به نبوّت یابه تعلیم گویم.7و همچنین چیزهای بیجان که صدا میدهد چون نی یا بربط اگر در صداها فرق نکند، چگونه آواز نی یا بربط فهمیده میشود؟8زیر اگر کَرِنّا نیز صدای نامعلوم دهد، که خود را مهیّای جنگ میسازد؟9همچنین شما نیز اگر به زبان، سخنِ مفهوم نگویید، چگونه معلوم میشود آن چیزی که گفته شد زیرا که به هوا سخن خواهید گفت؟10زیرا که انواع زبانهای دنیا هرقدر زیاده باشد، ولی یکی بیمعنی نیست.11پس هرگاه قوّت زبان را نمیدانم، نزد متکلّم بربری میباشم و آنکه سخن گوید نزد من بربری میباشد.12همچنن شما نیز چونکه غیور عطایای روحانی هستید، بطلبید اینکه برای بنای کلیسا افزوده شوید.13بنابراین کسی که به زبانی سخن میگوید، دعا بکند تا ترجمه نماید.14زیرا اگر به زبانی دعا کنم، روح من دعا میکند لکن عقل من برخوردار نمیشود.15پس مقصود چیست؟ به روح دعا خواهم کرد و به عقل نیز دعا خواهم نمود؛ به روح سرود خواهم خواند و به عقل نیز خواهم خواند.16زیرا اگر در روح تبرّک میخوانی، چگونه آن کسی که به مَنْزِلَتِ اُمّی است، به شکر تو آمین گوید و حال آنکه نمیفهمد چه میگویی؟17زیرا تو البتّه خوب شکر میکنی، لکن آن دیگر بنا نمیشود.18خدا را شکر میکنم که زیادتر از همهٔٔ شما به زبانها حرف میزنم.19لکن در کلیسا بیشتر میپسندم که پنج کلمه به عقل خود گویم تا دیگران را نیز تعلیم دهم از آنکه هزاران کلمه به زبان بگویم.20ای برادران، در فهم اطفال مباشید بلکه دربدخویی اطفال باشید و در فهم رشید.21در تورات مکتوب است که خداوند میگوید به زبانهای بیگانه و لبهای غیر به این قوم سخن خواهم گفت و با این همه مرا نخواهند شنید.22پس زبانها نشانی است نه برای ایمانداران بلکه برای بیایمانان؛ امّا نبوّت برای بیایمان نیست بلکه برای ایمانداران است.23پس اگر تمام کلیسا در جایی جمع شوند و همه به زبانها حرف زنند و اُمیّان یا بیایمانان داخل شوند، آیا نمیگویند که دیوانهاید؟24ولی اگر همه نبوّت کنند و کسی از بیایمانان یا امّیان درآید، از همه توبیخ مییابد و از همه ملزم میگردد،25و خفایای قلب او ظاهر میشود و همچنین به روی درافتاده، خدا را عبادت خواهد کرد و ندا خواهد داد که فیالحقیقۀ خدا در میان شما است.26پس ای برادران مقصود این است که وقتیکه جمع شوید، هریکی از شما سرودی دارد، تعلیمی دارد، زبانی دارد، مکاشفهای دارد، ترجمهای دارد، باید همه بجهت بنا بشود.27اگر کسی به زبانی سخن گوید، دو دو یا نهایت سه سه باشند، به ترتیب و کسی ترجمه کند.28امّا اگر مترجمی نباشد، در کلیسا خاموش باشد و با خود و با خدا سخن گوید.29و از انبیا دو یا سه سخن بگویند و دیگران تمیز دهند.30و اگر چیزی به دیگری از اهل مجلس مکشوف شود، آن اوّل ساکت شود.31زیرا که همه میتوانید یکیک نبوّت کنید تا همه تعلیم یابند و همه نصیحت پذیرند.32و ارواح انبیا مطیع انبیا میباشند.33زیرا که او خدای تشویش نیست بلکه خدای سلامتی، چنانکه در همهٔ کلیساهای مقدّسان.34وزنان شما در کلیساها خاموش باشند زیرا که ایشان را حرف زدن جایز نیست بلکه اطاعت نمودن، چنانکه تورات نیز میگوید.35امّا اگر میخواهند چیزی بیاموزند، در خانه از شوهران خود بپرسند، چون زنان را در کلیسا حرف زدن قبیح است.36آیا کلام خدا از شما صادر شد یا به شما به تنهایی رسید؟37اگر کسی خود را نبی یا روحانی پندارد، اقرار بکند که آنچه به شما مینویسم، احکام خداوند است.38امّا اگر کسی جاهل است، جاهل باشد.39پس ای برادران، نبوّت را به غیرت بطلبید و از تکلّم نمودن به زبانها منع مکنید.40لکن همهچیز به شایستگی و انتظام باشد.
پولس در این باب به بحث در مورد عطایای[نعمتهای] روحانی ادامه میدهد.
برخی از ترجمهها نقل قولهای عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ترجمه ULB این کار را در آیه ۲۱ انجام میدهد.
صاحب نظران در مورد معنای دقیق عطای زبانها اختلاف نظر دارند. پولس، عطای زبانها را نشانی برای غیرایمانداران میداند. چون این عطا به کل کلیسا خدمت نمیکند مگر اینکه کسی در کلیسا عطای ترجمه آن زبان را داشته باشد.
صاحب نظران کتاب مقدس بر معنای دقیق عطای نبوت، اختلاف نظر دارند. پولس میگوید انبیا کل کلیسا را بنا میکنند. او نبوت را به عنوان عطایی برای ایمانداران توصیف میکند.
پولس میخواهد ایمانداران اهل قرنتس بدانند که اگرچه تعلیم از اهمیت خاصی برخوردار و هادی مردم است، ولی باید با محبت انجام شود.
پولس به نحوی از محبت سخن گفته که گویی محبت، شخص است. ترجمه جایگزین: «به دنبال محبت باشید» یا «برای محبت به دیگران زحمت کشید»
«و به سختی کار کنید که قادر به نبوت باشید»
بنای مردم اشاره به کمک کردن به آنها جهت بلوغ و تقویت در ایمان است. ببینید «بنا کردن» را در اول قرنتیان ۸: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «جهت تقویت آنها»
بنای مردم اشاره به کمک کردن به آنها جهت بلوغ و تقویت در ایمان است. ببینید «بنا کردن» در اول قرنتیان ۸: ۱ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مردم را تقویت میکند»
«زبانها» اشاره به کلام[قوه سخن گفتن] دارد. ترجمه جایگزین: «توان صحبت به زبانهای مختلف»
پولس بر ارجحیت عطای نبوت نسبت به عطای زبانها تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «آنکه نبوت میکند، عطایی برتر دارد»
این بدان معناست که فردی به کسی دیگر که به زبانی غیر سخن میگوید، گوش میسپارد و با استفاده از زبانی دیگر، سخنان او را بیان میکند.
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را سود نخواهم بخشید» یا «کاری برای شما نمیکنم که مفید باشد»
این کلمه اشاره به صدا با زیر و بمی مختلف دارد، نه فرق بین صدای فلوت و چنگ.
پولس میخواهد ایمانداران اهل قرنتس خود به این سوال پاسخ دهند. ترجمه جایگزین: «کسی نمیداند که فلوت یا چنگ چه آهنگی مینوازند»
ملودی یا آهنگ
پولس میخواهد قرنتیان خود به این سوال پاسخ دهند. ترجمه جایگزین: «کسی نمیداند که چه وقت باید آماده جنگ باشد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه معنا دارند»
«تا کاری کنید که نشان دهید در کنترل روح هستید»
پولس به نحوی از ساختمان کلیسا سخن گفته که گویی خانهای قابل بنا است و به نحوی از عمل بنای آن ساختمان سخن گفته که گویی محصولی قابل برداشت است. ترجمه جایگزین: «سعی کنید در توانمندسازی قوم خدا جهت خدمت به او، موفقیتهای عظیمتری کسب کنید»
این بدان معناست که فردی به کسی دیگر که به زبانی غیر سخن میگوید، گوش بسپارد و با استفاده از زبانی دیگر، سخنان او را بیان کند.
برخوردار نشدن عقل از آنچه که دعا میشود و متعاقباً دریافت نکردن هیچ سودی از دعا به نحوی بیان شدهاند که گویی در چنین شرایطی «ذهن نازا[نابارور]» میشود. ترجمه جایگزین: «عقلم چیزی از آن نمیفهمد[عقلاً متوجه آن نمیشوم]» یا «ذهنم[عقلم] از دعای من سودی نمیبرد، چون آنچه میگویم را نمیفهمم»
پولس نتیجهگیری خود را ارائه میدهد. ترجمه جایگزین: «من چنین خواهم کرد»
دعا و سرودها باید به زبانی باشند که مردم آنها را بفهمند.
«به کلامی که میفهمم»
«تو» و مشتقات آن در این قسمت مفرد هستند و پولس به همه کسانی اشاره میکند که فقط در[به] روح دعا میکنند نه به عقل.»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بیگانهها[ اجنبیها][خارجیها] هرگز نمیتوانند ‘آمین‘ ...بگویند» [در فارسی کلمهای متفاوت استفاده شده است]
معانی محتمل: ۱) «شخصی دیگر» یا ۲) «کسانی که در آن جمع تازه وارد هستند»
«موافقت کند»
پولس با ایمانداران اهل قرنتس به نحوی سخن میگوید که گویی یک نفر هستند، پس کلمه «تو» مفرد است.
بنا کردن دیگران، به معنای کمک به آنها برای بالغ شدن و تقویت در ایمان است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ببینید «بنا کردن» را در اول قرنتیان ۸:۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «دیگری تقویت نمیشود» یا «آنچه میگویید بیگانگانی[غریبهها][ خارجیها] را که سخنان شما را میشنوند، تقویت نمیکند»
«زبانها» اشاره به کلام[قوه سخن گفتن] دارد. ترجمه جایگزین: «زبانهای گوناگونی حرف میزنم»
مقصود پولس در این قسمت شمارش زبانها نیست، بلکه از مبالغه استفاده میکند تا بر ارجحیت کلام قابل فهم مردم، بر تعداد آنها تاکید کند. ترجمه جایگزین: «۱۰۰۰۰ جمله به زبانهای مختلف» یا «سخنان بسیار به زبانهای مختلف»
پولس به ایمانداران اهل قرنتس میگوید که قابلیت صحبت به زبانهای غیر سالها پیش، قبل از روی دادن آن در کلیسای مسیح، توسط اشعیای نبی بیان شده است.
«اطفال» استعاره از نابالغان روحانی است. ترجمه جایگزین: «مثل کودکان فکر نکنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نبی این کلام را در شریعت نوشته است»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و جهت تاکید با هم به کار رفتهاند.
پولس در مورد ترتیب به کارگیری عطایا در کلیسا، سفارشات خاصی ارائه میدهد.
این قسمت را میتوان در قالب جمله مثبت و ترکیب شده با جملات مثبت دیگر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نشانی برای ایمانداران»
این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهند گفت که دیوانهای»
پولس اساساً یک حرف را جهت تاکید دو بار تکرار میکند. ترجمه جایگزین: «خواهد فهمید که گناهکار است، چون حرف شما را میشنود»
«دل» کنایه از افکار شخص است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا راز دلش را به او آشکار خواهد کرد» یا «افکار باطنی خود را خواهد شناخت»
«به روی در افتاده»، اصطلاحی به معنای تعظیم کردن است. ترجمه جایگزین: «تعظیم میکند و خدا را خواهد پرستید»
پولس در این قسمت در واقع از سوالی استفاده میکند تا بخش بعدی پیغام خود را ارائه دهد. ترجمه جایگزین: «ای هم ایمانان من، چون هر چه گفتم حقیقت است، باید چنین کنید»
قابلیت گوش سپردن به کسی به زبانی غیر و به کارگیری زبان دیگر جهت بیان سخنان آن شخص.
«زبان» اشاره به کلام [قوه سخن گفتن] دارد. ترجمه جایگزین: «به زبانهای دیگر حرف میزند»
«یکی یکی باید حرف بزند» یا «به نوبت باید حرف بزند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه گفتند را ترجمه کند»
این بدان معناست که فردی به کسی دیگر که به زبانی غیر سخن میگوید، گوش میسپارد و با استفاده از زبانی دیگر، سخنان او را بیان میکند.
معانی محتمل: ۱) فقط دو یا سه نبی در یک جلسه سخن گویند یا ۲) فقط دو یا سه نبی به نوبت حرف بزنند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آنچه میگویند» [در فارسی انجام نشده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر خدا به کسی مکاشفهای دهد»
هر بار فقط یک نفر نبوت کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید همه را تشویق کنید»
خدا، موقعیتی گیج کننده ایجاد نمیکند که همه در یک زمان حرف بزنند.
معانی محتمل: ۱) از صحبت دست کشند ۲) وقتی کسی نبوت میکند از صحبت دست کشند یا ۳) هنگام مراسم کلیسا کاملاً ساکت باشند
پولس تاکید میکند که ایمانداران اهل قرنتس تنها کسانی نیستند که خواسته خدا از مسیحیان را درک میکنند. ترجمه جایگزین: «کلام خدا از سوی شما که اهل قرنتس هستید نیامده؛ شما تنها ایماندارانی نیستید که اراده خدا را درک میکنند»
«کلام خدا» کنایه از پیغام از خدا است. ترجمه جایگزین: «پیغام خدا»
نبی حقیقی یا شخصی روحانی که میپذیرد مکتوبات پولس از سوی خدا هستند.
«اگر کسی از این غافل است، بگذار غافل بماند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نباید به او اهمیت دهید»
پولس روشن میکند که صحبت به زبانهای غیر در کلیسا مجاز و پذیرفته است.
پولس تاکید میکند که جلسه کلیسایی باید به نحوی منظم برگزار شود. ترجمه جایگزین: «همه کار را به درستی انجام دهید» یا «همه کار را به نظم و به نحوی شایسته[مناسب] انجام دهید»
1الآن ای برادران، شما را از انجیلی که به شما بشارت دادم اعلام مینمایم که آن را هم پذیرفتید و در آن هم قایم میباشید،2و بهوسیلهٔ آن نیز نجات مییابید، به شرطی که آن کلامی را که به شما بشارت دادم، محکم نگاه دارید والاّ عبث ایمان آوردید.3زیرا که اوّل به شما سپردم، آنچه نیز یافتم که مسیح برحسب کتب در راه گناهان ما مرد،4و اینکه مدفون شد و در روز سوم برحسب کتب برخاست؛5و اینکه به کیفا ظاهر شد و بعد از آن به آن دوازده،6و پس از آن، به زیاده از پانصد برادر یک بار ظاهر شد که بیشتر از ایشان تا امروز باقی هستند، امّا بعضی خوابیدهاند.7از آن پس به یعقوب ظاهر شد و بعد به جمیع رسولان.8و آخر همه بر من مثل طفل سقطشده ظاهر گردید.9زیرا من کهترین رسولان هستم و لایق نیستم که به رسول خوانده شوم، چونکه برکلیسای خدا جفا میرسانیدم.10لیکن به فیض خدا آنچه هستم هستم و فیض او که بر من بود باطل نگشت، بلکه بیش از همهٔ ایشان مشقّت کشیدم، امّا نه من بلکه فیض خدا که با من بود.11پس خواه من و خواه ایشان بدین طریق وعظ میکنیم و به اینطور ایمان آوردید.12لیکن اگر به مسیح وعظ میشود که از مردگان برخاست، چون است که بعضی از شما میگویند که قیامت مردگان نیست؟13امّا اگر مردگان را قیامت نیست، مسیح نیز برنخاسته است.14و اگر مسیح برنخاست، باطل است وعظ ما و باطل است نیز ایمان شما.15و شهود کَذَبِه نیز برای خدا شدیم، زیرا دربارهٔ خدا شهادت دادیم که مسیح را برخیزانید، و حال آنکه او را برنخیزانید در صورتی که مردگان برنمیخیزند.16زیرا هرگاه مردگان برنمیخیزند، مسیح نیز برنخاسته است.17امّا هرگاه مسیح برنخاسته است، ایمان شما باطل است و شما تاکنون در گناهان خود هستید،18بلکه آنانی هم که در مسیح خوابیدهاند هلاک شدند.19اگر فقط در این جهان در مسیح امیدواریم، از جمیع مردم بدبختتریم.20لیکن بالفعل مسیح از مردگان برخاسته و نوبر خوابیدگان شده است.21زیرا چنانکه به انسان موت آمد، به انسان نیز قیامت مردگان شد.22و چنانکه در آدم همه میمیرند در مسیح نیز همه زنده خواهند گشت.23لیکن هرکس به رتبه خود؛ مسیح نوبر است و بعد آنانی که در وقت آمدن او از آنِ مسیح میباشند.24و بعد از آن انتها است وقتی که ملکوت را به خدا و پدر سپارد. و در آن زمان تمام ریاست و تمام قدرت و قوّت را نابود خواهد گردانید.25زیرا مادامی که همهٔ دشمنان را زیر پایهای خود ننهد، میباید او سلطنت بنماید.26دشمن آخر که نابود میشود، موت است.27زیرا همهچیز را زیر پایهای وی انداخته است. امّا چون میگوید که همهچیز را زیر انداخته است، واضح است که او که همه را زیر او انداخت، مستثنیٰ است.28امّا زمانی که همه مطیع وی شده باشند، آنگاه خود پسر هم مطیع خواهد شد او را که همهچیز را مطیع وی گردانید، تا آنکه خدا کلّ در کلّ باشد.29والاّ آنانی که برای مردگان تعمید مییابند، چه کنند؟ هرگاه مردگان مطلقاً برنمیخیزند، پس چرا برای ایشان تعمید میگیرند؟30و ما نیز چرا هر ساعت خود را در خطر میاندازیم؟31به آن فخری دربارهٔ شما که مرا در خداوند ما مسیح عیسی هست قسم، که هرروزه مرا مردنی است.32چون بطور انسان در افسُس با وحوش جنگ کردم، مرا چه سود است؟ اگر مردگان برنمیخیزند، بخوریم و بیاشامیم چون فردا میمیریم.33فریفته مشوید! معاشرات بد، اخلاق حسنه را فاسد میسازد.34برای عدالت بیدار شده، گناه مکنید زیرا بعضی معرفت خدا را ندارند. برای انفعال شما میگویم.35امّا اگر کسی گوید، مردگان چگونه برمیخیزند و به کدام بدن میآیند؟،36ای احمق آنچه تو میکاری زنده نمیگردد جز آنکه بمیرد.37و آنچه میکاری، نه آن جسمی را که خواهد شد میکاری، بلکه دانهای مجرّد خواه از گندم و یا از دانههای دیگر.38لیکن خدا برحسب ارادهٔ خود، آن را جسمی میدهد و به هر یکی از تخمها جسم خودش را.39هر گوشت از یک نوع گوشت نیست، بلکه گوشت انسان، دیگر است و گوشت بهایم، دیگر و گوشت مرغان، دیگر و گوشت ماهیان، دیگر.40و جسمهای آسمانی هست و جسمهای زمینی نیز؛ لیکن شأن آسمانیها، دیگر و شأن زمینیها، دیگر است؛41و شأن آفتاب دیگر و شأن ماه دیگر و شأن ستارگان، دیگر، زیرا که ستاره از ستاره در شأن، فرق دارد.42به همین نهج است نیز قیامت مردگان. در فساد کاشته میشود، و در بیفسادی برمیخیزد؛43در ذلّت کاشته میگردد و در جلال برمیخیزد؛ در ضعف کاشته میشود و در قوّت برمیخیزد؛44جسم نفسانی کاشته میشود و جسم روحانی برمیخیزد. اگر جسم نفسانی هست، هرآینه روحانی نیز هست.45و همچنین نیز مکتوب است که انسان اوّل، یعنی آدم نفس زنده گشت، امّا آدم آخر روح حیاتبخش شد.46لیکن روحانی مقدّم نبود بلکه نفسانی و بعد از آن روحانی.47انسان اوّل از زمین است خاکی؛ انسان دوّم خداوند است از آسمان.48چنانکه خاکی است،خاکیان نیز چنان هستند و چنانکه آسمانی است، آسمانیها همچنان میباشند.49و چنانکه صورت خاکی را گرفتیم، صورت آسمانی را نیز خواهیم گرفت.50لیکن ای برادران این را میگویم که گوشت و خون نمیتواند وارث ملکوت خدا شود و فاسد وارث بیفسادی نیز نمیشود.51همانا به شما سرّی میگویم که همه نخواهیم خوابید، لیکن همه متبدّل خواهیم شد.52در لحظهای، در طُرفهٔالعینی، به مجرّد نواختن صور اخیر، زیرا کَرِنّا صدا خواهد داد، و مردگان، بیفساد خواهند برخاست و ما متبدّل خواهیم شد.53زیرا که میباید این فاسد بیفسادی را بپوشد و این فانی به بقا آراسته گردد.54امّا چون این فاسد بیفسادی را پوشید و این فانی به بقا آراسته شد، آنگاه این کلامی که مکتوب است به انجام خواهد رسید که مرگ در ظفر بلعیده شده است.55ای موت نیش تو کجا است و ای گور ظفر تو کجا؟56نیش موت گناه است و قوّت گناه، شریعت.57لیکن شکر خدا راست که ما را بهواسطهٔٔ خداوند ما عیسی مسیح ظفر میدهد.58بنابراین ای برادرانِ حبیبِ من پایدار و بیتشویش شده، پیوسته در عمل خداوند بیفزایید، چون میدانید که زحمت شما در خداوند باطل نیست.
این باب به تعلیمی مهم درمورد قیام عیسی میپردازد. یونانیان به زندگی پس از مرگ باور نداشتند. پولس از قیام عیسی دفاع میکند. او تعلیم میدهد که چرا این موضوع برای ایمانداران حائز اهمیت است.
and )
پولس قیام را در قالب مدرکی قطعی ارائه میدهد که ثابت میکند عیسی، خداست. مسیح اولین کسی از میان بسیاری است که خدا او را زنده کرد. قیام در انجیل مفهومی کلیدی است و فقط چند نظریه دیگر به اهمیت آن هستند.
and )
پولس از آرایههای ادبی بسیاری در این باب استفاده میکند. او از این آرایهها استفاده میکند تا تعالیم دشوار الهیاتی را به نحوی قابل فهم به مردم بیاموزاند.
پولس به قرنتیان یادآور میشود که انجیل، نجات دهنده آنها است و مجدداً چیستی انجیل را به آنها یادآور میشود. سپس تاریخچهای کوتاه را به آنها تعلیم میدهد و سخن خود را با آنچه که قرار است روی دهد، به پایان میرسد.
«ای برادران، به شما کمک کنم تا انجیل را به یاد آورید»
پولس در مورد قرنتیان به نحوی سخن میگوید که گویی خانه هستند؛ و از انجیل به نحوی سخن میگوید که گویی بنیانی است که خانه بر آن بنا میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. «خدا شما را نجات میدهد.»
«کلامی که به شما موعظه کردم»
معانی محتمل: ۱) به عنوان مهمترین از بسیاری چیزها یا ۲) دارای جایگاه نخست بین چیزهای مهم.
«تا بهای گناه ما را بپردازد» یا «پس تا خدا بتواند گناه ما را ببخشد»
درست همانطور که انبیا در کتب مقدس پیشبینی کرده بودند. «کتب» در این قسمت به معنای عهد عتیق است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را دفن کردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را برخیزانید»
«باعث شد باز زنده شود»
«خود را نشان داد»
اطلاعات برداشت شده را میتوان آورد. ترجمه جایگزین: «و سپس بر دوازده شاگرد ظاهر شد»
پولس از کلمه «آن دوازده» استفاده کرد تا به دوازده شاگرد اصلی مسیح، که به نام رسولان معروف بودند و از او پیروی میکردند اشاره کند. گرچه هنگام ظهور عیسی بر رسولان، یهودا مرده بود، ولی با این حال پولس به آن گروه با کلمه «دوازده» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به مابقی رسولان»
«۵۰۰»
«خوابیده»، حسن تعبیر [بهگویی] از مرگ است. ترجمه جایگزین: «برخی مردهاند»
«در آخر، که بر دیگران ظاهر شد»
در این قسمت از آرایه تشبیه استفاده شده است، ولی معنای آن مشخص نیست. این کلمات میتوانند ۱) به کودکی اشاره داشته باشند که برخلاف انتظارات به دنیا آمده است، در این صورت مقصود پولس این است که به شکلی ناخواسته به رسالات خوانده شد یا ۲) به کودکی اشاره داشته باشند که زود به دنیا آمده و بسیار کوچک است، در این صورت مقصود پولس این است که از مسیح نیاموخته و از نظر روحانی به اندازه رسولان دیگر رشد نکرده بود یا ۳) به کودکی اشاره داشته باشند که مرده به دنیا آمده که در این صورت مقصود پولس ظاهر شدن مسیح بر اوست که از نظر روحانی مرده بود.
«کودکی که زود به دنیا آمده است»
فیض یا مهربانی خدا پولس را تبدیل به کسی کرده که اکنون هست.
پولس با استفاده از آرایه ادبی کمنمایی بر آنچه خدا از طریق او انجام داده، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «به خاطر مهربانی او ، توانستم کارهای نیکوی بسیاری انجام دهم»
پولس به نحوی از آنچه که به واسطه مهربانی خدا انجام داده، سخن میگوید که گویی واقعاً فیض، آن کار را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: معانی محتمل: ۱) این عبارت دقیقا همان است که پولس میگوید ( تحتالفظی ترحمه شود) و خدا در واقع، آن کار را کرده و در لطف خود از پولس به عنوان ابزار استفاده نموده است یا ۲) پولس با استفاده از استعاره میگوید که خدا لطف نموده به او اجازه عمل کردن داده و سبب شده تا کار پولس، نتیجه خوبی به بار آورد.
پولس از این سوال استفاده میکند تا موضوع جدیدی را آغاز کند. ترجمه جایگزین: «نباید بگویید که قیامت مردگان در کار نیست»
«باز زنده کرد»
پولس از نمونهای فرضی استفاده میکند تا بر صحت قیامت مردگان استدلال آورد. او میداند که مسیح قیام کرده، پس نتیجه میگیرد که قیام حقیقی است. اگر کسی بگوید قیامی در کار نیست مثل آن است که بگوید مسیح برنخواسته است ولی چنین ادعایی غلط است، چون پولس خود مسیح قیام کرده را دید (اول قرنتیان ۱۵: ۸).
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا حتی مسیح را بر نخیزانید»
پولس میخواست ایمانداران اهل قرنتس را مطمئن سازد که مسیح از مردگان برخاسته است.
استدلال پولس از این قرار است که اگر مسیح از مردگان برنخاسته، پس آنها شهادت دروغ دادهاند یا در مورد باز زنده شدن مسیح، دروغ گفتهاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه متوجه میشوند که هستیم»
ایمان آنها بر مسیحی است که از مردگان برخاسته، پس اگر چنین نشده، ایمان آنها فایدهای برای آنها ندارد.
«در مسیح امیدوار بودن» به معنای با اطمینان انتظار دریافت نیکویی از سوی او داشتن است. ترجمه جایگزین: «فقط اگر بر این اطمینان داشتیم که مسیح به ما کمک میکرد» یا «اگر بر آن مطمئن بودیم که مسیح فقط در این زندگی ما را نجات میدهد»
«مردم باید برای ما بیش از همه تاسف بخورند»
«اکنون» یا «حقیقت این است: مسیح»
«نوبر» استعاره است و مسیح را با اولین [برداشت] محصول مقایسه میکند، که مابقی محصول را به دنبال خواهد داشت. ترجمه جایگزین: «کسی که مانند اولین بخش محصول است»
«برخاسته» اصطلاحی به معنای «باز زنده شدن» است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مسیح را برخیزانده، که نوبر مردگان است»[خدا مسیح را که اولین بازگشته از مردگان است، برخیزانده]
اسم معنای «موت» را میتوان با فعل «مردن» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردم به خاطرعمل یک انسان، میمیرند»
اسم معنای «قیام» را میتوان با فعل «برخاستن[قیام کردن]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم از مردگان به خاطر[عمل] انسان دیگری برخواهند خاست» یا «مردم به خاطر عمل مردی دیگر، باز زنده خواهند شد»
«نوبر» استعاره است و مسیح را با اولین [برداشت] محصول مقایسه میکند، که مابقی محصول را به دنبال خواهد داشت. مسیح اولین کسی بود که از مردگان برخاسته است. ترجمه جایگزین: «که مثل اولین بخش محصول است»
کلمه «او» اشاره به مسیح دارد.
«او مانع کار حاکمین، مقتدرین و زورمندان میشود» [او کسانی را که حکومت میکنند، صاحب اقتدار هستند و قدرت دارند، از آنچه میکنند باز میدارد]
معانی محتمل: ۱) تمام مشتقات «او» اشاره به مسیح دارند یا ۲) «زیرا مسیح باید تا وقتی که خدای پدر تمام دشمنانش را به پایش اندازد، حکومت کند»
پادشاهان پیروز در جنگ، پای خود را بر گردن دشمنانی میگذاشتند که به قوت خود شکستشان داده بودند. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که همه دشمنانش را تحت قوت خود در آورد»
پولس به نحوی از مرگ سخن گفته که گویی شخصی است که کشته خواهد شد. فعل مجهول را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معنای محتمل: ۱) مسیح مرگ را نابود خواهد کرد یا ۲) خدا پدر، مرگ را نابود میکند. ترجمه جایگزین: «دشمن آخری که نابود خواهد کرد، خود مرگ است»
معانی محتمل: ۱) «خدای پدر همه چیز را زیر پاهای مسیح گذاشته است» یا ۲) «مسیح همه چیز را به پاهای خود گذاشته است»
پادشاهان پیروز در جنگ، پاهای خود را بر گردن دشمنانی میگذاشتند که به قوت خود شکست داده بودند. ببینید «همه چیز را...زیر پاهای» را در اول قرنتیان ۱۵: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تا وقتی که همه چیز را تحت قوت خود در آورد»
«این شامل خدای پدر نمیشود که همه چیز را تحت کنترل پسر قرار داده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدای پدر همه چیز را تحت کنترل پسر قرار داده است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خود پسر هم مطیع خواهد شد»
در آیات قبلی او به «مسیح» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مسیح، که خود پسر است»
این قسمت لقبی مهم برای مسیح است که رابطه بین عیسی و خدا را توصیف میکند.
پولس از این سوال استفاده میکند تا به ایمانداران اهل قرنتس تعلیم دهد. ترجمه جایگزین: «در غیر این صورت برای مسیحیان دریافت تعمید برای مردگان بیفایده خواهد بود.»
پولس از موقعیتی فرضی استفاده میکند تا درباره برخاستن مردگان استدلال آورد. بیان اینکه مردگان بر نخواستهاند مثل آن است که بگویند مردم نباید برای مردگان تعمید بگیرند. ولی احتمالاً برخی از مردم به خصوص ایمانداران اهل کلیسای قرنتس، جهت مردگان تعمید میگرفتندد، پس میتوان برداشت کرد که آنها به واسطه باور خود بر برخاستن مردگان، تعمید یافته بودند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مردگان را بر نمیخیزاند»
«باعث دوباره زنده شدن آنها نمیشود»
پولس با استفاده از این سوال قرنتیان را تعلیم میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دلیلی نخواهد بود که مردم را به خاطر مردگان تعمید دهند»
پولس با استفاده از پرسشی به قرنتیان تعلیم میدهد. دلیل در خطر بودن او و دیگران این است که برخی از مردم به خاطر تعالیم آنها در مورد برخیزانده شدن دیگران به دست مسیح خشمگین بودند. ترجمه جایگزین: «اگر مردم از مردگان برنخیزند، با هر لحظه در خطر بودن به خاطر این تعلیم چیزی به دست نمیآوریم»
این مبالغه به معنای در خطر مرگ بودن او است. او میدانست که برخی در صدد قتل او هستند، چون تعالیم او را نمیپسندیدند. ترجمه جایگزین: «هر روز در خطر مرگم» یا «هر روز زندگیام را به خطر میاندازم!»
پولس از جملهای خبری به عنوان مدرک خود جهت اثبات رویارویی هر روزه با مرگ استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «میتوانید از راستی آن مطمئن باشید، چون از فخر من درباره خود مطمئنید» یا «میتوانید بدانید که حقیقت است، چون میدانید چقدر به شما افتخار میکنم»
پولس به خاطر کار عیسای مسیح به آنها افتخار میکرد. ترجمه جایگزین: «فخر من درباره شما، که به خاطر عمل مسیح برای شما است»
«آنقدر که به دیگران از خوبی شما میگویم»
پولس میخواست ایمانداران اهل قرنتس بدون اینکه او چیزی به آنها بگوید، حرفهایش را درک کنند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با جنگ با وحوش در افسس...چیزی کسب نکردم...برنخیزند»
پولس به آنچه که در واقع انجام داده اشاره میکند. معنای محتمل: ۱) پولس با استفاده از آرایههای ادبی در مورد بحث خود با عارفین بتپرست صحبت میکرد یا به رویاروییهای دیگر خود با کسانی که میخواستند او را بکشند اشاره مینمود یا ۲) او واقعاً در میدانی قرار داده شده بود تا با حیوانات خطرناک بجنگد.
پولس نتیجه میگیرد که اگر زندگی بعد از مرگ در کار نیست، بهتر است که از زندگی جاری تا حد امکان لذت ببریم، زیرا زندگی ما روزی به پایان میرسد و بعد از آن دیگر امیدی نیست.
اگر با بدان زندگی کنید، مثل آنها رفتار خواهید کرد. پولس نقل قولی معمول را بیان میکند.
«باید به جدیت در این مورد فکر کنید»
پولس در مورد نحوه قیام بدن ایماندران جزئیاتی ارائه میدهد. او تصویری از بدن طبیعی و روحانی ارائه میدهد و آنها را با آدم اول(۱۵: ۳۶- ۴۴) و آدم آخر، یعنی مسیح (۱۵: ۴۵ - ۴۹)ٌ، مقایسه میکند.
معانی محتمل: ۱) آن شخص خالصانه سوالی میپرسد یا ۲) آن شخص از این سوال استفاده میکنند تا نظریه رستاخیز مردگان را استهزا کند. ترجمه جایگزین: «اما برخی توان تصور برخیزانده شدن مردگان توسط خدا را ندارند و نمیدانند خدا در رستاخیز، چگونه بدنی به آنها میدهد.»
«کسی خواهد پرسید»
آن بدن، جسمانی خواهد بود یا روحانی؟ چه شکل به خود خواهد گرفت؟ از چه تشکیل شده است؟ در ترجمه خود از سوالی کلی استفاده کنید که شخصی که پاسخها را میداند، چنین سوالی را میپرسد.
پولس به نحوی با قرنتیان حرف میزند که گویی یک نفر هستند، پس «تو» و تمام مشتقات آن مفرد هستند.
«در این مورد به هیچ وجه اطلاعی نداری»
دانه رشد نخواهد کرد، مگر اینکه کاشته شود. به همین منوال، شخص باید بمیرد تا خدا او را برخیزاند.
See:
پولس باز از استعاره دانه استفاده میکند تا بگوید خدا اجسام مرده ایمانداران را بر میخیزاند ولی آن بدنها، شبیه ظاهر پیشین خود نخواهند بود.
پولس به نحوی در مورد قرنتیان سخن میگوید که گویی یک نفر هستند، پس شناسه فاعلی مستتر در فعل مفرد است.
«خدا تصمیم میگیرد که چه بدنی به او بدهد»
«همه بدنها یک شکل نیستند...یک نوع بدن هست...یک نوع بدن دیگر»
«بدنها در آسمان»
«بدنها بر زمین» این قسمت اشاره به انوع بدنهایی دارد که در ۱۵: ۴۱ از آنها یاد شده است.
«جلالی که بدنهای ساکن در آسمان دارند از جلالی که بدنها بر زمین دارند بسیار متفاوت است»
معانی محتمل: ۱) «درخشش» یا «تابش» یا ۲) «زیبایی» یا «شکوه جلال»
نویسنده از دفن بدنها به نحوی سخن گفته که گویی دانهای هستند که بر زمین کاشته میشوند. و او از قیام جسم شخص به نحوی سخن گفته که گویی دانهای در حال رشد است. افعال مجهول را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه بر زمین میرود...آنچه از آن بیرون میآید» یا «آنچه دفن میکنند...آنچه خدا بر میخیزاند»
«باعث باز زنده شدن او میشود»
«میتواند فاسد شود...نمیتواند فاسد شود»
نویسنده از دفن بدنها به نحوی سخن گفته که گویی دانههایی هستند که بر زمین کاشته میشوند. و او از قیام جسم شخص به نحوی سخن گفته که گویی دانهای در حال رشد است. افعال مجهول را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه بر زمین میرود...آنچه از آن بیرون میآید» یا «آنچه دفن میکنند...آنچه خدا بر میخیزاند»
نویسنده از دفن بدنها به نحوی سخن گفته که گویی دانههایی هستند که بر زمین کاشته میشوند. و او از قیام جسم شخص به نحوی سخن گفته که گویی دانهای در حال رشد است. افعال مجهول را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه بر زمین میرود...آنچه از آن بیرون میآید» یا «آنچه دفن میکنند...آنچه خدا بر میخیزاند»
«وجود طبیعی الویت یابد. وجود روحانی از جانب خداست و بعداً آمد.»
به نحوی زمینی خلق شده و هنوز به خدا ارتباط ندارد.
خدا انسان اول، آدم، را از خاک زمین ساخته است.
زمین[خاک]
عیسی مسیح
«آنان که به خدا تعلق دارند»
«ما که مثل انسان خاکی هستیم، همچنان نیز به شکل انسان آسمانی خواهیم شد»
پولس میخواهد ایمانداران اهل قرنتس متوجه باشند که برخی از ایمانداران از نظر جسمانی نمیمیرند بلکه از طریق ظفر مسیح با بدن او قیام خواهند کرد.
معانی محتمل: ۱) هر دو جمله یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «انسانهایی که میمیرند، پادشاهی خدا را به ارث نمیبرند» یا ۲) جمله دوم، نظریهای را که در اولی شروع شده است به پایان میرساند. ترجمه جایگزین: «انسانهای ضعیف، پادشاهی خدا را به ارث نمیبرند. قطعاً آنان که میمیرند هم پادشاهی جاودانی را به ارث نمیبرند.
کسانی که در بدن زندگی میکنند، محکوم به مرگ هستند.
دریافت آنچه خدا به ایمانداران وعده داده، به نحوی بیان شده که گویی ملک و ثروتی است که به اعضای خانواده ارث میرسد.
«میتواند فاسد شود...نمیتواند فاسد شود» ببینید این کلمات را در اول قرنتیان ۱۵: ۴۲ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا همه ما را عوض میکند.»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را عوض میکند»
به سرعت پلک زدن روی خواهد داد.
«وقتی صور آخر به صدا در آید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مردگان را بر میخیزاند»
«باعث زنده شدن آنها میشود»
«به شکلی که امکان فساد آن نیست.» ببینید عبارت مشابه را در اول قرنتیان ۱۵: ۴۲ چطور ترجمه کردهاید.
«این بدن ممکن است فاسد شود...نمیتواند فاسد شود» ببینید عبارات مشابه را در اول قرنتیان ۱۵: ۴۲ چطور ترجمه کردهاید.
پولس به نحوی از نامیرا ساختن بدنهای ما توسط خدا سخن گفته که گویی خدا لباسی جدید بر تن ما میکند.
در این قسمت به نحوی از بدن سخن گفته شده که گویی شخص است و بیفسادی آن بدن به نحوی بیان شده که گویی بیفسادی لباسی بر تن شخص است. ترجمه جایگزین: «وقتی این بدن فانی، نامیرا شد» یا «وقتی بدن فسادپذیر، دیگر فساد نپذیرد»
در این قسمت به نحوی از بدن سخن گفته شده که گویی شخص است و بیفسادی آن بدن به نحوی بیان شده که گویی بیفسادی لباسی است که شخص بر تن میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی این بدن فانی، فناناپذیر شد» یا «وقتی این بدن که میمیرد، دیگر نمیرد»
پولس به نحوی از مرگ سخن میگوید که گویی شخص است، و از این سوال استفاده میکند تا قوت مرگ را استهزا کند، مرگی که مسیح آن را شکست داده است. ترجمه جایگزین: «مرگ را ظفری نیست. مرگ را نیشی نیست»
این کلمه و تمام مشتقات آن مفرد هستند.
رویارویی ما با مرگ به واسطه گناهانمان قطعی است و قرار است بمیریم.
شریعت خدا که از موسی رسید، تعریفی از گناه ارائه میدهد و به ما نشان میدهد که در حضور خدا گناه میکنیم.
«مرگ را برای ما شکست داد»
پولس میخواهد ایمانداران حین کار برای خداوند، به یاد داشته باشند که باید تبدیل به بدنهای قیام کردهای شوند که خدا به آنها میدهد.
پولس به نحوی از اینکه کسی یارای ممانعت از او ندارد، سخن گفته که گویی آن شخص نمیتواند او را حرکت دهد.
پولس به نحوی از زحمت ناشی از کار برای خداوند سخن گفته که گویی کالایی است که شخص میلی فزاینده به آن دارد. ترجمه جایگزین: «همیشه وفادارانه برای خداوند کار کنید»
1امّا دربارهٔ جمع کردن زکات برای مقدّسین، چنانکه به کلیساهای غلاطیهفرمودم، شما نیز همچنین کنید.2در روز اوّل هفته، هر یکی از شما بحسب نعمتی که یافته باشد، نزد خود ذخیره کرده، بگذارد تا در وقت آمدن من زحمت جمع کردن نباشد.3و چون برسم، آنانی را که اختیار کنید با مکتوبها خواهم فرستاد تا احسان شما را به اورشلیم ببرند.4و اگر مصلحت باشد که من نیز بروم، همراه من خواهند آمد.5و چون از مکادونیه عبور کنم، به نزد شما خواهم آمد، زیرا که از مکادُنیه عبور میکنم،6و احتمال دارد که نزد شما بمانم بلکه زمستان را نیز بسر برم تا هرجایی که بروم، شما مرا مشایعت کنید.7زیرا که الآن اراده ندارم در بین راه شما را ملاقات کنم، چونکه امیدوارم مدّتی با شما توقّف نمایم، اگر خداوند اجازت دهد.8لیکن من تا پنطیکاست در اَفَسُس خواهم ماند،9زیرا که دروازه بزرگ و کارساز برای من باز شد و مُعانِدین، بسیارند.10لیکن اگر تیموتاؤس آید، آگاه باشید که نزد شما بیترس باشد، زیرا که در کار خداوند مشغول است چنانکه من نیز هستم.11لهذا هیچکس او را حقیر نشمارد، بلکه او را به سلامتی مشایعت کنید تا نزد من آید زیرا که او را با برادران انتظار میکشم.12امّا دربارهٔ اَپُلُسِ برادر، از او بسیار درخواست نمودم که با برادران به نزد شما بیاید، لیکن هرگز رضا نداد که الحال بیاید ولی چون فرصت یابد خواهد آمد.13بیدار شوید، در ایمان استوار باشید ومردان باشید و زورآور شوید.14جمیع کارهای شما با محبّت باشد.15و ای برادران به شما التماس دارم [شما خانواده اِستیفان را میشناسید که نوبر اخائیّه هستند و خویشتن را به خدمت مقدّسین سپردهاند]،16تا شما نیز چنین اشخاص را اطاعت کنید و هرکس را که در کار و زحمت شریک باشد.17و از آمدن اِستیفان و فَرْتُوناتُس و اَخائیکُوس مرا شادی رخ نمود زیرا که آنچه از جانب شما ناتمام بود، ایشان تمام کردند،18چونکه روح من و شما را تازه کردند. پس چنین اشخاص را بشناسید.19کلیساهای آسیا به شما سلام میرسانند و اَکیلا و پَرِسْکِلاّ با کلیسایی که در خانهٔ ایشانند، به شما سلام بسیار در خداوند میرسانند.20همهٔ برادران شما را سلام میرسانند. یکدیگر را به بوسه مقدّسانه سلام رسانید.21من پولُس از دست خود سلام میرسانم.22اگر کسی عیسی مسیح خداوند را دوست ندارد، اَناتیما باد. ماران اَتا.23فیض عیسی مسیح خداوند با شما باد.24محبّت من با همهٔٔ شما در مسیح عیسی باد، آمین.
پولس در این باب به طور خلاصه به موضوعات بسیاری میپردازد. در خاور نزدیک دوران باستان بسیار معمول بود که قسمت آخر نامه را با تحنیتهای شخصی به پایان رسانند.
پولس به ایمانداران کلیسای قرنتس سفارشات عملی بسیاری میکند تا آنها را جهت بازدید خود آماده کند. او به آنها میگوید که هر یکشنبه برای ایمانداران اهل اورشلیم پول جمع کنند. او بر این امید است که بیاید و زمستان را همراه آنها سپری کند. او به آنها میگوید که هنگام آمدنش به تیموتائوس کمک کنند. او امیدوار بود که آپولس نزد آنها رود، ولی آپولس بر این عقیده بود که زمان چنین کاری فرا نرسیده است. پولس همچنین به آنها میگوید که از استیفانوس اطاعت کنند. نهایتاً از سوی خود بر همگان تحنیت میفرستد.
پولس در آخرین سخنان خود به ایمانداران اهل قرنتس به آنها یادآور میشود که برای ایمانداران نیازمند اهل اورشلیم پول جمع کنند.
پولس از کلیساها برای یهودیان مسیحی[شده] فقیر اورشلیم و یهودیه پول جمع میکرد.
«همانطور که... سفارشات خاصی کردهام»
معانی محتمل: ۱) «آن را در خانه نگه دارید» یا ۲) «آن را نزد کلیسا گذارید»
«تا هنگام آمدن و بودنم با شما زحمت جمع کردن پول را نکشید»
پولس به کلیسا میگوید که از میان خود چند نفر را انتخاب کنند تا مبلغ اهدایی آنها را به اورشلیم ببرند. «هر کس که برگزینید» یا «کسانی که میگمارید»
این بدان معنا است که آنها میتوانند به پولس مبلغ یا اقلام مورد نیاز او را بدهند تا او و تیم خدمتیش بتوانند به سفر خود ادامه دهند.
پولس میخواهد ایمانداران اهل قرنتس را ملاقات کند، ولی از وجود امکان چنین کاری اطمینان نداشت. ترجمه جایگزین: «اگر خدا رخصت دهد، منتظر ملاقات شما هستم» یا «بر آن هستم که وقت بیشتری با شما بگذرانم، اگر خداوند اجازه دهد»
پولس تا این عید در افسس میماند، عیدی که در ماه می یا ژوئن، پنجاه روز بعد از فصح فرا میرسد. او در مقدونیه سفر میکرد و سعی بر آن داشت که بعد از آن و قبل از فرا رسیدن زمستان، به قرنتس برود.
پولس به نحوی از فرصت خدادادی جهت هدایت مردم به سوی انجیل سخن گفته که گویی دری است که خدا برای گذر او گشوده است.
«اکنون» به منظور نشانگذاری تغییر موضوع استفاده شده است. پولس در این قسمت سخن خود در مورد بازدید تیموتائوس از قرنتس آغاز میکند.
«مطمئن شوید که برای بودن با شما سبب ترسی نداشته باشد»
چون تیموتائوس به مراتب از پولس جوانتر بود، گاهی احترام لایق خادم انجیل را به او نمیگذاشتند.
«[ما]» اشاره به پولس و خوانندگانش دارد ، بنابراین شامل همه میشود.
پولس به نحوی خواستهی خود از ایمانداران اهل قرنتس را توصیف میکند که گویی چهار فرمان به سربازان در جنگ میدهد. این چهار فرمان تقریباً به یک معنا هستند و جهت تاکید به کار رفتهاند.
پولس به نحوی از بیدارباش مردم میگوید که گویی نگهبانانی هستند که بر شهر یا تاکستان پاسبانی میکنند. این قسمت را میتوان به شکلی گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مراقب آنانی که به شما اعتماد دارند، باشید» یا «مراقب خطرات باشید»
پولس به نحوی از ادامه ایمان مسیحیان طبق تعالیم خود سخن گفته که گویی آنها سربازانی هستند که هنگام حمله دشمن از عقبنشینی سر باز میزنند. معانی محتمل: ۱) «به آنچه به شما تعلیم دادهام، ایمانی قوی داشته باشید» یا ۲) «توکل[اعتماد] بر مسیح را قویاً ادامه دهید»
در جامعهای که پولس و مخاطبین او زندگی میکردند، معمولاً مردان نانآور خانه بودند و بر ضد مهاجمین میجنگیدند. این قسمت را میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مسئولیتپذیر باشید»
«هر کاری که میکنید، باید نشان از محبت شما به دیگران باشد»
پولس نامه خود را به پایان میرساند و از سوی کلیساهای دیگر و همچنین از سوی پریسکا، آکیلیا و خودش به آنها تحنیت میفرستد.
استیفان[استِفاناس] یکی از اولین ایمانداران در شهر قرنتس بود.
نام استانی در یونان است.
این مردان، یا تعدادی از ایمانداران اهل قرنتس بودند و یا شیوخ کلیسایی بودند که با پولس کار میکردند.
اسامی مردان هستند.
«جبران غیبت تو را کردند»
پولس میگوید که از ملاقات آنها ترغیب شده است.
پولس به روشنی بیان میکند که سفارشات ذکر شده در این نامه از سوی اوست، گرچه یکی از همکارانش آنچه پولس میگوید را در مابقی نامه نوشته است. ولی این قسمت آخر نوشته خود پولس است.
«خدا او را لعنت کند» ببینید «اناتیما» را در اول قرنتیان ۱۲: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
1پولُس، به ارادهٔ خدا رسولِ عیسی مسیح، و تیموتاؤس برادر، به کلیسای خدا که در قُرِنتُس میباشد با همهٔ مقدّسینی که در تمام اَخائیه هستند،2فیض و سلامتی از پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند به شما باد.3متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که پدر رحمتها و خدای جمیع تسلیّات است،4که ما را در هر تنگی ما تسلّی میدهد تا ما بتوانیم دیگران را در هر مصیبتی که باشد تسلّی نماییم، به آن تسلّی که خود از خدا یافتهایم.5زیرا به اندازهای که دردهای مسیح در ما زیاده شود، به همین قِسْم تسلّی ما نیز بهوسیلهٔ مسیح میافزاید.6امّا خواه زحمت کشیم، این است برای تسلّی و نجات شما، و خواه تسلّی پذیریم این هم بجهت تسّلی و نجات شما است که میسّر میشود از صبر داشتن در همین دردهایی که ما هم میبینیم.7و امید ما برای شما استوار میشود زیرا میدانیم که چنانکه شما شریک دردها هستید، همچنین شریک تسلّی نیز خواهید بود.8زیرا ای برادران نمیخواهیم شما بیخبر باشید از تنگیای که در آسیا به ما عارض گردیدکه بینهایت و فوق از طاقت بار کشیدیم، بهحدّی که از جان هم مأیوس شدیم.9لکن در خود فتوای موت داشتیم تا بر خود توکّل نکنیم، بلکه بر خدا که مردگان را برمیخیزاند،10که ما را از چنین موت رهانید و میرهاند و به او امیدواریم که بعد از این هم خواهد رهانید.11و شما نیز به دعا در حقّ ما اعانت میکنید تا آنکه برای آن نعمتی که از اشخاص بسیاری به ما رسید، شکرگزاری هم بجهت ما از بسیاری بجا آورده شود.12زیرا که فخر ما این است، یعنی شهادت ضمیر ما که به قدّوسیّت و اخلاص خدایی، نه به حکمت جسمانی، بلکه به فیض الهی در جهان رفتار نمودیم و خصوصاً نسبت به شما.13زیرا چیزی به شما نمینویسیم مگر آنچه میخوانید و به آن اعتراف میکنید و امیدوارم که تا به آخر اعتراف هم خواهید کرد.14چنانکه به ما فیالجمله اعتراف کردید که محلّ فخر شما هستیم، چنانکه شما نیز ما را میباشید در روز عیسی خداوند.15و بدین اعتماد قبل از این خواستم به نزد شما آیم تا نعمتی دیگر بیابید،16و از راه شما به مکادونیه بروم و باز از مکادونیه نزد شما بیایم وشما مرا به سوی یهودیه مشایعت کنید.17پس چون این را خواستم، آیا سهلانگاری کردم یا عزیمت من عزیمت بشری باشد تا آنکه به نزد من بلی بلی و نی نی باشد.18لیکن خدا امین است که سخن ما با شما بلی و نی نیست.19زیرا که پسر خدا عیسی مسیح که ما، یعنی من و سِلْوانُس و تیموتاؤس در میان شما به وی موعظه کردیم، بلی و نی نشد، بلکه در او بلی شده است.20زیرا چندان که وعدههای خدا است، همه در او بلی و از این جهت در او امین است تا خدا از ما تمجید یابد.21امّا او که ما را با شما در مسیح استوار میگرداند و ما را مسح نموده است، خداست.22که او نیز ما را مُهر نموده و بیعانه روح را در دلهای ما عطا کرده است.23لیکن من خدا را بر جان خود شاهد میخوانم که برای شفقت بر شما تا بحال به قرِنْتُس نیامدم،24نه آنکه بر ایمان شما حکم کرده باشیم بلکه شادی شما را مددکار هستیم زیرا که به ایمان قایم هستید.
اولین پاراگراف بیانگر روشی معمول است که نامه را در خاور نزدیکِ دوران باستان به آن طریق آغاز میکردند.
مردم از پولس انتقاد میکردند و میگفتند که رفتاری خالصانه ندارد. او ادعای آنها را با شرح انگیزههای خود رد کرد.
تسلی در این باب موضوع اصلی است. روحالقدس مسیحیان را تسلی میدهد. احتمالاً ایمانداران اهل قرنتس آزرده بودند و به تسلی نیاز داشتند.
پولس از دو پرسش بدیهی استفاده میکند تا در برابر اتهام رفتار ناخالصانه[ریاکارانه] از خود دفاع کند.
پولس از ضمیر «ما» استفاده میکند. این کلمه احتمالاً در کمترین حالت به تیموتائوس و خود او اشاره دارد. همچنین ممکن است شامل مردم دیگر شود.
پولس میگوید که روحالقدس ضامن آنها، یعنی تعهد یا بیعانه برای زندگی ابدی مسیحی است. مسیحیان، میتوانند از نجات خود اطمینان داشته باشند. ولی آنها همه وعدههای خدا دادی را تا بعد از مرگ تجربه نخواهند کرد. روح القدس ضمانتی شخصی است که این وعده را تضمین میکند. شخص، اشیاءِ ارزشمند خود را به عنوان «ضمانت» به فردی دیگر میسپارد که بازپرداخت بدهی را قطعی میکند.
and )
شاید زبان شما روشی خاص برای معرفی نگارنده نامه و مخاطبین هدف او داشته باشد. ترجمه جایگزین: «من، پولس...این نامه را به شما، کلیسای خدا در قرنتس، مینویسم»
این قسمت نشان میدهد که پولس و ایمانداران اهل قرنتس، هر دو تیموتائوس را میشناختند و او را برادر روحانی خود میدانستند.
اسم استانی رومی در قسمت جنوبی یونان امروزی است.
«شما» در این نامه به اهل کلیسا در قرنتس و به مابقی مسیحیان در آن منطقه اشاره دارد.
این قسمت تهنیتی معمول است که پولس در نامه خود از آن استفاده میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باشد که ما همیشه خدا و پدر خداوندمان عیسای مسیح را حمد گوییم»
این دو عبارت یک نظر را بیان میکنند ولی به دو روش متفاوت چنین کاری را انجام دادهاند. هر دو این عبارات به خدا اشاره دارند.
معانی محتمل: ۱) کلمه «رحمتها» و «جمیع تسلیات» شخصیت «پدر» و «خدا» را توصیف میکنند یا ۲) کلمه «پدر» و «خدا» اشاره به منشا «رحمتها» و «تسلیات» دارد.
«ما را» و «ما» شامل ایمانداران اهل قرنتس میشود.
پولس به نحوی از دردهای مسیح سخن گفته که گویی اشیایی هستند که تعداد آنها افزوده میشود. ترجمه جایگزین: «درست همان طور که مسیح به خاطر ما عذاب فراوان کشید»
معانی محتمل: ۱) این قسمت به درد و رنجی که پولس و تیموتائوس به خاطر بشارت پیغام انجیل تجربه کردند اشاره دارد یا ۲) این قسمت بر رنج مسیح به خاطر آنها اشاره دارد.
پولس به نحوی از تسلی سخن گفته که گویی شی است که اندازه آن افزایش مییابد.
شناسه فاعلی در فعل که مشتق از ضمیر «ما» است اشاره به پولس و تیموتائوس دارد و شامل ایمانداران اهل قرنتس نمیشود. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی اگر مردم ما را زحمت دهند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر خدا ما را تسلی دهد»
«تسلی موثری را تجربه خواهید کرد»
پولس در این قسمت به نحوی از امید سخن گفته که گویی ساختمانی قابل لرزیدن و نابود شدن است. مقصود پولس این است که قویاً نسبت به آنها امیدوار است و چنین روندی در او ادامه مییابد. ترجمه جایگزین: «امید ما نسبت به شما قوی است» یا «از امید به شما دست نکشیدهایم»
پولس احتمالاً امیدوار بود که مسیحیان اهل قرنتس به ایمان در خدا ادامه دهند، گرچه درد و رنج میدیدند ولی بعد تسلی مییافتند. ترجمه جایگزین: «به اطمینان خاطر در مورد شما ادامه میدهیم» یا «سعی داریم که با اطمینان، انتظار نیکویی برای شما داشته باشیم»
این قسمت را میتوان با کلماتی مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میخواهیم بدانید»
«بار کشیدیم» استعاره از احساس اضطراب یا رنجیدگی است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بیش از حد توان خود اضطراب کشیدیم» یا «مشکلاتی که از سر گذراندیم آنقدر اضطراب بر ما وارد کرد که توان تحمل آن را نداریم»
«راهی برای زنده بودن نمیدیدیم» یا «از مرگ خود مطمئن بودیم»
پولس و تیموتائوس احساس یاس خود را با کسی مقایسه کردهاند که محکوم به مردن است. ترجمه جایگزین: «مثل کسی که محکوم به مرگ است، مایوس شدیم»
«توکل کنیم بر» از این عبارت حذف شده است. ترجمه جایگزین: «ولی در عوض، توکل[اعتماد] [ایمان] خود را بر خدا قرار دادهایم.»
«برخیزاندن»، اصطلاحی به معنای باعث زنده شدن فردی است که مرده بود. ترجمه جایگزین: «آنکه باعث زنده شدن مجدد مردگان میشود»
«او زمانی که مرگ ما ممکن بود، ما را از چنین موقعیت خطرناکی رهانید»
پولس و همراهانش امیدی استوار بر خدا داشتند. ترجمه جایگزین: «ما جهت نجات خود بر او توکل داریم» یا «با اطمینان انتظار نجات خود را از او میکشیم»
«خدا ما را از خطر نجات خواهد داد، در حالی که شما اهالی کلیسای قرنتس نیز ما را یاری میرسانید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نعمت سخاوتمندانهای[فیاضانهای] که خدا به ما داده است»
پولس در این آیه از کلمه «ما» و مشتقات آن استفاده میکند تا به خود و تیموتائوس و احتمالاً هم خدمتان دیگر خود اشاره کند. این کلمه و مشتقات آن شامل مخاطبین نامه او نمیشود.
کلمه «فخر» بار مثبت دارد و به احساس رضایتی عظیم و شادی اشاره میکند.
پولس به نحوی از حس بیگناهی سخن گفته که گویی وجدان[ضمیر]، شخصی است که توان سخن گفتن دارد. ترجمه جایگزین: «از روی وجدان خود میدانیم»
«جسمانی» اشاره به انسان دارد. ترجمه جایگزین: «بر حکمت انسانی تکیه نمیکند، بلکه بر فیض خدا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «میتوانید هر چه به شما مینویسیم را بخوانید و درک کنید»
پولس میخواست که آنها بفهمند و انتظار داشت که توان چنین درکی را داشته باشند. ترجمه جایگزین: «امیدوارم که کامل متوجه باشید» یا «مطمئنم که کاملا متوجهید»
پولس در این آیه از کلمه «ما را» استفاده میکند که اشاره به خود، تیموتائوس و احتمالاً هم خدمتیان آنها دارد. این کلمه و مشتقات آن شامل مخاطبین پولس نمیشود.
See:
«فخر» به معنای مثبت آن استفاده شده که به حس رضایت و شادی از چیزی اشاره میکند.
پولس انتظارات خالصانه و انگیزههای پاک خود را برای ملاقات ایمانداران اهل قرنتس پس از نامه اول توضیح میدهد.
«بدین»، اشاره به نظر قبلی پولس در مورد ایمانداران اهل قرنتس دارد.
«تا از ملاقات من دو چندان سود برید»
«مرا در راه یهودیه یاری رسانید»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر اطمینان خود نسبت به تصمیمش برای دیدار از ایماندران اهل قرنتس تاکید کند. جواب محتمل به این سوال منفی است. ترجمه جایگزین: «مردد نبودم» یا «از تصمیم خود اطمینان داشتم»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر برنامه خود برای بازدید از قرنتیان و خلوص نیتش تاکید کند. ترجمه جایگزین: «طبق استانداردهای انسانی، برنامهریزی نمیکنم »
این بدان معناست که پولس در آن واحد نگفته بود که میآید یا نمیآید. کلمات «بلی» و «نی» جهت تاکید تکرار شدهاند. ترجمه جایگزین: «کاری را برنامهریزی نمیکنم که همزمان هم بگویم بله ، قطعا میآیم و بعد بگویم نه، قطعا نمیآیم.»
«بلی» مربوط به وعدههای خدا میشود که به معنای تضمین صحت آنها است. ترجمه جایگزین: «زیرا پسر خدا...در مورد وعدههای خدا ‘بلی‘ و ‘نی‘ نمیگوید بلکه همیشه پاسخ او ‘بلی‘ است»
لقبی مهم برای عیسی است که رابطه او با خدا را توصیف میکند.
یعنی عیسی همه وعدههای خدا را تضمین میکند. ترجمه جایگزین: «همه وعدههای خدا در عیسای مسیح تضمین شدهاند»
«در او» اشاره به عیسای مسیح دارد.
معانی محتمل: ۱) «خدا که رابطه ما با یکدیگر را به خاطر بودن در مسیح تایید میکند» یا ۲) «خدا که رابطه ما با شما در مسیح را تایید میکند.»
معانی محتمل: ۱) «او ما را فرستاده تا انجیل را بشارت دهیم» یا ۲) «او ما رابرگزیده تا قوم او باشیم»
پولس به نحوی از تعلق ما به خدا سخن میگوید که گویی خدا ما را با نشان تعلق به خود، مهر کرده است. ترجمه جایگزین: «او نشان مالکیت خود را بر ما گذاشته [زده] است» یا «نشان داده که ما متعلق به او هستیم»
«دل» اشاره به درونیات فرد[باطن فرد] دارد. ترجمه جایگزین: «روح را به ما داده تا در هر یک از ما زندگی کند»
به نحوی از روح سخن گفته شده که گویی پیش پرداختی برای زندگی ابدی است.
«شاهد میخوانم» اشاره به بیان دیدهها یا شنیدهها به منظور رفع مرافعات دارد. ترجمه جایگزین: «من از خدا میخواهم تا نشان دهد که حرف من درست است ــ به این خاطر که...باری بر شما نباشم» یا «از خدا میخواهم بر درستی آنچه میگویم شهادت دهد، تا شما را زحمت ندهم»
«تا مبادا شما را بیشتر آزار رسانم»
«با شما کار میکنیم تا شادی یابید»
«قایم»، ممکن است اشاره به تغییرناپذیری داشته باشد. ترجمه جایگزین: «در ایمان خود مستحکم بمانید»
1امّا در دل خود عزیمت داشتم که دیگر با حزن به نزد شما نیایم،2زیرا اگر من شما را محزون سازم، کیست که مرا شادی دهد جز او که از من محزون گشت؟3و همین را نوشتم که مبادا وقتی که بیایم محزون شوم از آنانی که میبایست سبب خوشی من بشوند، چونکه بر همهٔٔ شما اعتماد میدارم که شادی من، شادی جمیع شما است.4زیرا که از حزن و دلتنگیِ سخت و با اشکهای بسیار به شما نوشتم، نه تا محزون شوید بلکه تا بفهمید چه محبّت بینهایتی با شما دارم. عفو خطاکار5و اگر کسی باعث غم شد، مرا محزون نساخت بلکه فیالجمله جمیع شما را تا بار زیاده ننهاده باشم.6کافی است آن کس را این سیاستی که از اکثر شما بدو رسیده است.7پس برعکس شما باید او را عفو نموده، تسلی دهید که مبادا افزونی غم چنین شخص را فرو برد.8بنابراین، به شما التماس میدارم که با او محبّت خود را استوار نمایید.9زیرا که برای همین نیز نوشتم تا دلیل شما را بدانم که در همهچیز مطیع میباشید.10امّا هرکه را چیزی عفو نمایید، من نیز میکنم زیرا که آنچه من عفو کردهام، هرگاه چیزی را عفو کرده باشم، بهخاطر شما به حضور مسیح کردهام،11تا شیطان بر ما برتری نیابد، زیرا که از مکاید او بیخبر نیستیم. خصوصیات خادمین عهد جدید12امّا چون به تروآس بجهت بشارت مسیح آمدم و دروازهای برای من در خداوند باز شد،13در روح خود آرامی نداشتم، از آن رو که برادر خود تیطُس را نیافتم، بلکه ایشان را وداع نموده، به مکادونیه آمدم.14لیکن شکر خدا راست که ما را در مسیح، دائماً در موکب ظفر خود میبرد و عطر معرفت خود را در هرجا بهوسیلهٔ ما ظاهر میکند.15زیرا خدا را عطر خوشبوی مسیح میباشیم هم در ناجیان و هم در هالکان.16امّا اینها را عطر موت، الیٰ موت و آنها را عطر حیات الی حیات. و برای این امور کیست که کافی باشد؟17زیرا مثل بسیاری نیستیم که کلام خدا رامغشوش سازیم، بلکه از سادهدلی و از جانب خدا در حضور خدا در مسیح سخن میگوییم.
پولس در این باب، به نامه قبلی خود به ایمانداران اهل قرنتس اشاره میکند. برخی از صاحب نظران بر این باورند که این نامه همان اول قرنتیان است. برخی دیگر از صاحب نظران بر این باورند که نامه مذکور نامهای است که بعد از اول قرنتیان نوشته شده است. در هر صورت، پولس به کلیسا گفته تا عضوی خطاکار را توبیخ کنند. پولس در این بخش آنها را بر رفتار مهربانانه با آن شخص ترغیب میکند.
and
عطر یا بویی شیرین، بویی خوشایند است. کتاب مقدس معمولاً آنچه خوشایند خدا است را با بویی خوشایند توصیف کرده است.
پولس از روی محبت فراوان خود نسبت به آنها، به روشنی میگوید که از توبیخ آنها در نامه قبل و دردمند کردن اهل کلیسا و آن شخص خطا کار خود نیز آزرده خاطر شده است.
«تصمیم گرفتم»
«در شرایطی که باعث درد من شود»
پولس با استفاده از این پرسش بدیهی تاکید میکند که اگر با آمدنش باعث درد آنها شود، نه خود و نه آنها از چنین ملاقاتی سود نمیبرند. ترجمه جایگزین: «اگر باعث درد شما شدم، تنها کسانی که میتوانند باعث شادی من شوند، همانهایی هستند که به آنها رنج رساندهام[اندوهگینشان ساختهام]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن شخص را که دردمند[اندوهگین] ساختم»
پولس به نامهای که قبلاً به قرنتیان نوشته بود اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همان طور که در نامه پیشین نوشتم»
پولس در مورد رفتار برخی از ایمانداران اهل قرنتس صحبت میکرد که باعث درد احساسی[عاطفی] در او شده بودند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آنان که باعث مسرت من میشوند، به من آسیب نزنند»
«آنچه مرا شاد میکند، شما را نیز شاد میکند.
کلمه «حزن» اشاره به درد عاطفی دارد.
«دل» اشاره به مکانی دارد که احساسات از آن نشات میگیرند. ترجمه جایگزین: «با غمی فراوان»
«با اشکهای بسیار»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. کلمه «سیاست[در اصل کلمه «مجازات» استفاده شده] را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. «اکثر شما آن شخص را به اندازه کافی تنبیه کردهاید»
«کفایت میکند»
این به معنای عکسالعمل عاطفی شدید به غم فراوان است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «غم فراوان او را از پای درنیاورد»
پولس ایمانداران اهل کلیسای قرنتس را ترغیب به محبت و بخشیدن شخصی میکند که او را مجازات کرده بودند. او مینویسد که خود نیز آن خطاکار را بخشیده است.
این بدان معنا است که آنها باید محبت خود نسبت به این مرد را در حضور ایمانداران دیگر اعلام کنند.
معانی محتمل: ۱) «در همه چیز مطیع خدا هستید» یا ۲) «در هر چه به شما تعلیم دادهام، مطیع هستید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن را به خاطر شما بخشیدهام»
معانی محتمل: ۱) «به خاطر محبت خود نسب به شما بخشیدهام» یا ۲) «به خاطر شما بخشیدهام»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا از نقشههای او با خبریم»
پولس با تعریف کردن فرصت بشارتیای که در تروآس و مقدونیه نصیب او شد، ایمانداران اهل قرنتس را تشویق میکند.
پولس به نحوی از فرصت بشارت انجیل سخن گفته که گویی دری است که از آن اجازه عبور یافته است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند، دری را به روی من باز کرده...تا انجیل را بشارت دهم[موعظه کنم]» یا «خداوند، فرصتی به من داد...تا انجیل را بشارت دهم»
«در ذهن دچار مشکل شده بودم» یا «نگران بودم»
پولس از تیطس[تیتوس] به عنوان برادر روحانی خود یاد میکند.
«پس اهل تروآس را ترک کردم»
پولس به نحوی از خدا سخن گفته که گویی ژنرالی[سرکردهای] پیروز و فاتح است که در جلوی صف در رژه پیروزی خود در جنگ حرکت میکند؛ پولس به همین نحو در مورد همراهان خود در آن رژه سخن گفته است. معانی محتمل: ۱) پولس و همراهانش مثل اسرا در آن رژه آورده شده بودند. ترجمه جایگزین: «خدا، که ما را چون اسرا در رژه ظفر مسیح به جلو میبرد» یا ۲) پولس و همراهانش مثل سربازان پیروز در رژه شرکت کردهاند. ترجمه جایگزین: «خدا، که ما را چون سربازانی پیروزمند در رژه پیروزی مسیح، هدایت میکند.»
پولس به نحوی از معرفت مسیح سخن گفته که گویی عطر یا بویی خوشایند است. ترجمه جایگزین: «او باعث توزیع معرفت مسیح به همه کسانی میشود که حرف ما را میشنوند، درست مثل بوی بخوری که میسوزانند، پخش شده و به هر کس که نزدیک آن است، میرسد»
«او در هر جا که میرویم...پخش میکند.»
پولس به نحوی از خدمت خود سخن گفته که گویی هدیه یا عطری است که سوزانده میشود، و بوی خوشایندی برای خدا ایجاد میکند.
معانی محتمل: ۱) «بوی شیرینی که معرفت مسیح است» یا ۲) «بوی شیرینی که مسیح پیشکش میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا نجات داده»
«معرفت مسیح عطر است» این قسمت اشاره به دوم قرنتیان ۲: ۱۴ دارد، جایی که پولس به نحوی از معرفت مسیح سخن گفته که گویی بویی خوشایند است.
معانی محتمل: ۱) کلمه «موت» جهت تاکید به کار رفته است و این عبارت به معنای «بویی است که باعث مرگ میشود» یا ۲) «عطر مرگ ،که باعث مردن دیگران میشود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی را که خدا نجات میدهد»[این قسمت به نحوی در فارسی حذف به قرینه انجام شده]
معانی محتمل: ۱) کلمه «حیات» جهت تاکید تکرار شدهاند و این عبارت به معنای «عطری حیات بخش» است یا ۲) «عطر حیاتی که به مردم حیات میبخشد»
«چه کسی لایق این امور است؟» عبارت «این امور» اشاره به موعظه[بشارت] پیغام خدا در مورد مسیح دارد. پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند، تا تعجب خود از احتمال لیاقت کسی بر این امور را نشان دهد. ترجمه جایگزین: «چه کسی لایق معرفت مسیح است؟» یا «فوقالعاده است اگر کسی ارزش همه این امور را داشته باشد!»
«کلام» کنایه از پیغام است. ترجمه جایگزین: «کسی که پیغام خدا را ارائه میدهد»
«انگیزههای پاک»
«مثل کسانی حرف میزنیم که به مسیح ملحق شدهاند» یا «به اقتدار مسیح سخن میگوییم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانند افرادی که خدا فرستاده است»
این قسمت اشاره به حضور خدا دارد. پولس و همکارانش با آگاهی از این که خدا آنها را میبیند،انجیل را بشارت میدهند. ترجمه جایگزین: «سخن گفتن در حضور خدا»
1آیا باز به سفارش خود شروع میکنیم؟ و آیا مثل بعضی احتیاج به سفارش نامهجات به شما یا از شما داشته باشیم؟2شما رساله ما هستید، نوشته شده در دلهای ما، معروف و خوانده شده جمیع آدمیان.3چونکه ظاهر شدهاید که رساله مسیح میباشید، خدمت کرده شده از ما و نوشته شده نه به مرکّب بلکه به روح خدای حیّ، نه بر الواح سنگ، بلکه بر الواح گوشتی دل.4امّا بهوسیلهٔ مسیح چنین اعتماد به خدا داریم.5نه آنکه کافی باشیم که چیزی را به خود تفکّر کنیم که گویا از ما باشد، بلکه کفایت ما از خداست.6که او ما را هم کفایت داد تا عهد جدید را خادم شویم، نه حرف را بلکه روح را زیرا که حرف میکُشد لیکن روح زنده میکند.7امّا اگر خدمت موت که در حرف بود و بر سنگها تراشیده شده با جلال میبود، بهحدّی که بنیاسرائیل نمیتوانستند صورت موسی را نظاره کنند بهسبب جلال چهره او که فانی بود،8چگونه خدمت روح بیشتر با جلال نخواهد بود؟9زیرا هرگاه خدمت قصاص با جلال باشد، چند مرتبه زیادتر خدمت عدالت در جلال خواهد افزود.10زیرا که آنچه جلال داده شده بود نیز بدین نسبت جلالی نداشت بهسبب این جلال فایق.11زیرا اگر آن فانی با جلال بودی، هرآینه این باقی از طریق اولیٰ در جلال خواهد بود.12پس چون چنین امید داریم، با کمال دلیری سخن میگوییم.13و نه مانند موسی که نقابی بر چهره خود کشید تا بنیاسرائیل، تمام شدنِ این فانی را نظر نکنند،14بلکه ذهن ایشان غلیظ شد زیرا که تا امروز همان نقاب در خواندن عهد عتیق باقی است و کشف نشده است، زیرا که فقط در مسیح باطل میگردد.15بلکه تا امروز وقتی که موسی را میخوانند، نقاب بر دل ایشان برقرار میماند.16لیکن هرگاه به سوی خداوند رجوع کنند، نقاب برداشته میشود.17امّا خداوند روح است و جایی که روح خداوند است، آنجا آزادی است.18لیکن همهٔ ما چون با چهره بینقاب جلال خداوند را در آینه مینگریم، از جلال تا جلال به همان صورت متبدّل میشویم، چنانکه از خداوند که روح است.
پولس به دفاع از خود ادامه میدهد. پولس، مسیحیان اهل قرنتس را مدرک کار خود میدانست.
پولس تلویحاً به خدا اشاره میکند که ده فرمان را بر لوح سنگی به موسی داد. این عبارت اشاره به شریعت موسی دارد. این شریعت نیکو بود، چون از سوی خدا بود. ولی خدا، قوم اسرائيل را به خاطر نااطاعتی از آن مجازات کرد. مترجمین اگر هنوز عهد عتیق را ترجمه نکردهاند، ممکن است در درک این باب با مشکلاتی رو به رو باشند.
and and )
پولس در این باب، حقایق پیچیده روحانی را توضیح میدهد. مشخص نیست که این بخش تعالیم پولس را آسانتر میکند یا درک آنها را سختتر میکند.
پولس عهد قدیم و جدید را با هم در تضاد قرار میدهد. عهد جدید سامانهای از قوانین و مقررات نیست. «روح» در این قسمت احتمالاً اشاره به روحالقدس دارد. این واژه احتملاً به عهد جدید که روحانی شدن در ذات[طبیعت] است نیز مربوط میشود..
پولس وقتی از عمل خود به واسطه مسیح به ایمانداران اهل قرنتس میگوید سعی دارد به آنها یادآور شود که فخر نمیکند.
پولس با استفاده از این سوال تاکید میکند که به خود نمیبالند. ترجمه جایگزین: «خود را نمیستاییم»[ قصد نداریم خود را بستاییم]
See:
پولس میگوید که ایمانداران اهل قرنتس از نام نیک پولس و تیموتائوس مطلع هستند. این سول جواب منفی را بر میانگیزاند. ترجمه جایگزین: «ما قطعاً مثل برخی از مردم به سفارشنامه برای شما یا از شما نیاز نداریم»
See:
این نامه را کسی که قصد معرفی و تایید فرد دیگری را دارد، مینویسد.
پولس به نحوی از قرنتیان حرف میزند که گویی آنها سفارشنامه هستند. ایمان آوردن آنها، خدمت پولس را به دیگران ثابت میکرد. ترجمه جایگزین: «شما خود برای ما مثل سفارشنامه هستید»
«دلها» اشاره به افکار و عواطف ما دارد. معانی محتمل: ۱) پولس و همکاران درباره اینکه ایمانداران اهل قرنتس مانند سفارشنامه برای آنها هستند، اطمینان دارند یا ۲) پولس و همکارانش عمیقاً به ایمانداران قرنتس اهمیت میدادند.
این قسمت را میتوان با استفاده از «مسیح» به عنوان فاعل به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مسیح بر دلهای ما نوشته است»
See:
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه میتوانند بدانند و بخوانند»
پولس به روشنی بیان میکند که نویسنده نامه، خود مسیح است. ترجمه جایگزین: «شما نامهای هستید که مسیح نوشته است»
«ما آوردیم»
پولس به روشنی بیان میکند که ایمانداران اهل قرنتس، مثل نامهای روحانی هستند، نه نامهای که انسانها با استفاده از اجسام فیزیکی مینویسند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نامهای نیست که مردم با جوهر مینوشتند، بلکه نامهای که روح خدای زنده نوشته است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نامهای نیست که مردم بر لوحی سنگی میتراشند، بلکه نامهای است که روح خدای زنده بر الواح دل انسان نوشته است»
پولس به نحوی از دلها سخن گفته که گویی تکه سنگهای تخت یا خاک رس هستند که مردم بر آن نامهها[حروف] را حک میکردند.
این قسمت اشاره به آنچه پولس تازه گفته دارد. اعتماد به نفس او به خاطر ایمانداران اهل قرنتس است، که تاییدی بر خدمت او در حضور خدا هستند.
«در خود لایق نیستیم» یا «در خود قابل نیستیم»
«چیزی»، اشاره به هر آنچه دارد که به خدمت رسالت پولس مربوط میشود. ترجمه جایگزین: «مدعی شویم که هر کار ما طبق تلاش خود ما بوده است»
«خدا به ما قابلیت میدهد»
«حرف» به معنای حرف الفبا است و اشاره به کلماتی دارد که مردم مینوشتند. این عبارت اشاره تلویحی به شریعت عهد عتیق دارد. ترجمه جایگزین: «عهدی که بر اساس فرامین مکتوب انسانها نیست»
روحالقدس کسی است که عهد خدا با مردم را بنا میکند. ترجمه جایگزین: «ولی عهد بر اساس آنچه که روح انجام میدهد».
پولس به نحوی از شریعت عهد عتیق سخن میگوید که گویی شخصی است که دیگران را میکُشد. پیروی از شریعت به مرگ روحانی ختم میشود. ترجمه جایگزین: «شریعت مکتوب به مرگ ختم میشود»
پولس، جلال محو شونده عهد قدیم را با افضلیت و آزادی عهد جدید در تضاد قرار میدهد. او همچین نقاب موسی را با شفافیت مکاشفه کنونی در تضاد قرار میدهد. در زمان موسی مکاشفه به اندازه الان واضح نبود.
پولس تاکید میکند که گرچه شریعت به مرگ ختم میشود، ولی با این حال پر جلال است.
«خدمت مرگ»، این قسمت اشاره به شریعت عهد عتیقی دارد که خدا به موسی داده است. ترجمه جایگزین: «خدمتی که باعث مرگ شد، چون بر اساس شریعت بود»
«بر سنگ تراشیده شده است» این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا با حرف بر سنگ حک کرد»
«در جلال، به فراوانی»
«نمیتوانستند ببینند چون»
پولس با استفاده از این سوال تاکید میکند که «خدمت روح» باید پرجلالتر از «خدمت مرگ» باشد چون خدمت روح به حیات ختم میشود. ترجمه جایگزین: «پس خدمتی که روح انجام میدهد باید پرجلالتر باشد»
«خدمت روح.» این قسمت اشاره به عهد جدید دارد، که پولس خادم آن است. ترجمه جایگزین: «خدمتی که حیات میبخشد، چون بر اساس روح است»
«خدمت محکومیت» این قسمت اشاره به شریعت عهد عتیق دارد. ترجمه جایگزین: «خدمتی که مردم را محکوم میکند، چون بر اساس شریعت است»
عبارت «چند مرتبه» این جمله را به عنوان یک اعلام نشان گذاری میکند و نشان میدهد که سوال نیست. ترجمه جایگزین: «پس خدمت صالحان[پارسایان] باید در جلالی فزونتر، آکنده باشد»
پولس به نحوی از «خدمت عدالت» سخن گفته که گویی شیای است که توان تولید یا کثرت بخشیدن به شی دیگر را دارد. مقصود او این بود که «خدمت عدالت» از شریعتی که جلال دارد، بسیار پر جلالتر است.
«خدمت عدالت» این قسمت اشاره به عهد جدید دارد که پولس خادم آن است. ترجمه جایگزین: «خدمتی که عادل میسازد[پارسا میشمرد] چون طبق روح است»
شریعت عهد قدیم وقتی با عهد جدید مقایسه میشود، دیگر جلالی نخواهد داشت، چون عهد جدید بسیار پر جلال است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شریعتی که خدا زمانی پر جلال ساخته است»
«به این طریق»
این قسمت اشاره به «خدمت محکومیت» دارد که پولس به نحوی از آن سخن گفته که گویی اشیایی با قابلیت محو شدن هستند. ترجمه جایگزین: «که بیفایده میشدند»
این امید، امیدی قطعی است. این قسمت اشاره به آنچه پولس تازه گفته دارد. امید او از آگاهی بر ختم شدن عهد جدید به جلالی ابدی دارد. ترجمه جایگزین: «از آنجا که قاطعانه چنین اطمینانی دارید» یا «از آنجا که با اطمینان منتظر دریافت این جلال هستیم»
«چنین اطمینانی»
این قسمت اشاره به جلال بر چهره موسی دارد. ترجمه جایگزین: «جلال بر چهره موسی که به طور کامل محو شد[ رو به زوال بود]»
«بلکه ذهن آنها سخت شد»؛ پولس به نحوی از ذهن قوم اسرائیل سخن گفته که گویی اشیایی هستند که میتوان آنها را بست یا سخت ساخت. این عبارت، یعنی آنچه دیدند را باور نکردند. ترجمه جایگزین: «بلکه قوم اسرائیل نمیتوانستند آنچه را میبینند، باور کنند»
تا زمانی که پولس این نامه را به ایمانداران اهل قرنتس مینوشت.
درست همانطور که قوم اسرائيل نمیتوانستند جلال را بر چهره موسی ببینند، چون چهره خود را با نقابی پوشانده بود، نقابی روحانی نیز وجود دارد که مانع درک عهد قدیم توسط مردم میشود.
«وقتی میشنوند کسی عهد عتیق را میخواند»
مشتق «این» که در فعل «نشده است» مستتر است، اشاره به «همان نقاب» دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نقاب را برنداشته چون فقط در مسیح، خدا آن را از میان بر میدارد»
این عبارت اشاره به زمانی دارد که پولس این نامه را به ایمانداران اهل قرنتس مینوشت.
«موسی» در این قسمت اشاره به شریعت عهد عتیق دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر وقت کسی شریعت موسی را میخواند»
«دل» در این قسمت اشاره به افکار شخص دارد و ناتوانی افراد در فهم عهد عتیق به نحوی بیان شده که گویی آنها پوششی بر دلهای خود دارند، درست همانطور که نقاب فیزیکی چشمها را میپوشاند. ترجمه جایگزین: «آنها از فهم آنچه میشنوند، ناتوان هستند»
«به سوی»، استعارهای است به معنای وفادار شدن به شخصی. ترجمه جایگزین: «وقتی شخصی شروع به پرستش خداوند میکند» یا «وقتی شخصی آغاز بر توکل بر خداوند میکند»
خدا به آنها توان درک میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا نقاب را بر میدارد» یا «خدا توان درک به آنها میدهد»
«ما» اشاره به همه ایمانداران دارد که پولس و ایمانداران اهل قرنتس را در بر میگیرد.
بر عکس قوم اسرائيل که نمیتوانستند انعکاس جلال خدا بر چهره موسی را ببینند چون با نقابی چهره خود را پوشانده بود، هیچ چیز نمیتواند مانع دیدن جلال خدا توسط ایمانداران شود.
روح ایمانداران را تغییر میدهد، تا مثل او پر جلال باشند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را به شباهت جلال خود مبدل میکند.»
«از میزان جلال به میزان جلالی دیگر.» یعنی که روح مرتب جلال ایمانداران را افزایش میدهد.
«درست همانطور که این از خداوند میآید»
1بنابراین چون این خدمت را داریم، چنانکه رحمت یافتهایم، خسته خاطر نمیشویم.2بلکه خفایای رسوایی را ترک کرده، به مکر رفتار نمیکنیم و کلام خدا را مغشوش نمیسازیم، بلکه به اظهار راستی، خود را به ضمیر هرکس در حضور خدا مقبول میسازیم.3لیکن اگر بشارت ما مخفی است، بر هالکان مخفی است،4که در ایشان خدای این جهان فهمهای بیایمانشان را کور گردانیده است که مبادا تجلّی بشارت جلال مسیح که صورت خداست، ایشان را روشن سازد.5زیرا به خویشتن موعظه نمیکنیم بلکه به مسیح عیسی خداوند، امّا به خویشتن که غلام شماهستیم بخاطر عیسی.6زیرا خدایی که گفت تا نور از ظلمت درخشید، همان است که در دلهای ما درخشید تا نور معرفت جلال خدا در چهره عیسی مسیح از ما بدرخشد.7لیکن این خزینه را در ظروف خاکی داریم تا برتری قوّت از آن خدا باشد نه از جانب ما.8در هرچیز زحمت کشیده، ولی در شکنجه نیستیم؛ متحیّر ولی مأیوس نی؛9تعاقب کرده شده، لیکن نه متروک؛ افکنده شده، ولی هلاک شده نی؛10پیوسته قتل عیسی خداوند را در جسد خود حمل میکنیم تا حیات عیسی هم در بدن ما ظاهر شود.11زیرا ما که زندهایم، دائماً بخاطر عیسی به موت سپرده میشویم تا حیات عیسی نیز در جسد فانی ما پدید آید.12پس موت در ما کار میکند ولی حیات در شما.13امّا چون همان روح ایمان را داریم، بحسب آنچه مکتوب است ایمان آوردم پس سخن گفتم، ما نیز چون ایمان داریم، از اینرو سخن میگوییم.14چون میدانیم او که عیسی خداوند را برخیزانید، ما را نیز با عیسی خواهد برخیزانید و با شما حاضر خواهد ساخت.15زیرا که همهچیز برای شما است تا آن فیضی که بهوسیلهٔ بسیاری افزوده شده است، شکرگزاری را برای تمجید خدا بیفزاید.16از این جهت خسته خاطر نمیشویم، بلکه هرچند انسانیّتِ ظاهری ما فانی میشود، لیکن باطن روز بروز تازه میگردد.17زیرا که این زحمتِ سبکِ ما که برای لحظهای است، بار جاودانی جلال را برای ما زیاده و زیاده پیدا میکند.18در حالی که ما نظر نمیکنیم به چیزهای دیدنی، بلکه به چیزهای نادیدنی، زیراکه آنچه دیدنی است، زمانی است و نادیدنی جاودانی.
این باب با کلمه «بنابراین» شروع میشود. پس این کلمه محتویات این باب را به تعالیم باب قبل ربط میدهد. نحوه جدا کردن این بابها ممکن است برای خواننده گیج کننده باشد.
پولس با بشارت مسیح، به مردم خدمت میکند. او سعی بر آن ندارد که با فریبکاری مردم را به ایمان آوردن وا دارد. اگر انجیل را نمیفهمند به آن خاطر است که با مشکلی کاملاً روحانی رو به رو هستند.
کتاب مقدس معمولاً به نحوی از ناصلاحان[ناپارسایان] یا کسانی که خدا را خشنود نمیکنند، سخن گفته که گویی چنین اشخاصی در ظلمت راه میروند. به نحوی از روشنائی سخن گفته که گویی میتواند آن گناهکاران را عادل سازد[ پارسا شمرد]، تا به این واسطه از کار اشتباه خود آگاه شوند و از خدا اطاعت کنند.
پولس در این قسمت به زندگی جسمانی و مرگ اشاره نمیکند. زندگی اشاره به نحوه جدید زندگی مسیحی دارد. مرگ اشاره به روش کهنه زندگی و قبل از ایمان به مسیح دارد.
and and )
پولس با هدفی قبلی از الگویی تکرار شونده استفاده میکند. او چیزی را اعلام میکند. سپس جملهای ظاهراً متضاد یا متناقض را انکار میکند یا استثنا میآورد. چنین جملاتی کنار هم در شرایط سخت به خواننده امیدواری میدهند.
پولس از صداقت خود در خدمت بشارت مسیح مینویسد و خود را نمیستاید. او مرگ و زندگی عیسی را در نحوه زندگی خود بازتاب میدهد، تا حیات در ایمانداران اهل قرنتس کار کند.
مشتقات «ما» اشاره به پولس و همکارانش دارد و شامل ایمانداران اهل قرنتس نمیشود.
این عبارت چگونگی «خدمت داشتن[دریافت آن خدمت]» پولس و همکاران او را توضیح میدهد. این خدمت، عطایی است که خدا به واسطه رحمت خود به آنها داده است. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا به ما رحم کرد»
این بدان معنا است که هم پولس و هم همکارانش از «خفایا و رسوایی» امتناع میورزند. این بدان معنا نیست که آنها در گذشته چنین کارهایی نکردهاند.
«خفایا» اشاره به اعمالی دارد که مردم در خفا انجام میدهند. رسوایی[یا طرق شرمآور] اشاره به اعمالی دارد که باعث شرمندگی افراد میشود. ترجمه جایگزین: «کارهایی که مردم به خاطر شرمآور بودنشان، آنها را در خفا انجام میدهند»
«به فریب زندگی نمیکنیم»
«کلام خدا»، کنایه از پیغام خدا است. این عبارت از دو نظریه منفی استفاده کرده تا نظریات مثبت را بیان کند. ترجمه جایگزین: «ما پیغام خدا را هدر نمیدهیم» یا «ما از کلام خدا به درستی استفاده میکنیم»
این بدان معناست که آنها برای هر شخص که حرف آنها را میشنود و تصمیم بر صحت یا سقم آن میگیرد، شواهد کافی فراهم آوردهاند.
این قسمت اشاره به حضور خدا دارد. فهم خدا و تایید صداقت پولس به نحوی بیان شدهاند که گویی خدا میتواند آنها را ببیند. ترجمه جایگزین: «در حضور خدا» یا «با شاهد گرفتن خدا»
این قسمت اشاره به سخن پولس دارد که در دوم قرنتیان ۳: ۱۴ آغاز شده است. پولس در این قسمت نقاب روحانی را توصیف میکند که مردم را هنگام خواندن عهد قدیم، مانع از فهم آنها میشود. مردم به همین منوال از فهم انجیل عاجز نیز هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر حجابی انجیل[بشارت] ما را بپوشاند، آن حجاب آن را میپوشاند»
«انجیلی که موعظه میکنیم»
پولس به نحوی از اذهان آنها سخن گفته که گویی ذهن آنها صاحب چشم است، و توان درک آنها را قوه بینایی در نظر گرفته است. ترجمه جایگزین: «خدای این جهان مانع درک غیرایمانداران شد»
«خدایی که بر این جهان حکومت میکند.» این عبارت اشاره به شیطان دارد.
همانطور که قوم اسرائيل نمیتوانستند به خاطر نقابی که موسی بر چهره داشت جلال خدا را بر چهره او ببینند (دوم قرنتیان ۳: ۱۳)، غیر ایمانداران نیز از دیدن جلال مسیح که در انجیل تشعشع مییابد قاصر هستند. این بدان معناست که آنها در درک «انجیل جلال مسیح» ناتوان هستند.
«نوری که از انجیل تلالو مییابد»
«انجیل در مورد جلال مسیح»
میتوانید برای این عبارت فعلی انتخاب کنید. ترجمه جایگزین: «بلکه اعلام کردیم که عیسای مسیح، خداوند است، و خود را غلام شما خواندیم»
«به خاطر عیسی»
پولس با این جمله، اشاره به خلقت نور توسط خدا میکند؛ درست همانطور که در کتاب پیدایش شرح داده شده است.
«درخشید»، اشاره به توان درک دارد. خدا درست مانند خلق روشنایی[نور]، فهم را نیز برای ایمانداران خلق کرد. ترجمه جایگزین: «درخشاند...تا ما را به درک جلال خود توانمند سازد»
«دلها» اشاره به ذهن و افکار دارند. ترجمه جایگزین: «در اذهان ما»
«نور، که معرفت جلال خدا در حضور او است»
«نور جلال خدا در چهره عیسای مسیح.» درست همانطور که جلال خدا بر چهره موسی تابید (دوم قرنتیان ۳: ۷)، بر چهره عیسی نیز تابید. این بدان معناست که هنگام بشارت انجیل توسط پولس، مردم میتوانند پیغام در مورد جلال خدا را ببینند و درک کنند.
شناسه مستتر فاعلی که مشتق ضمیر «ما» است، اشاره به پولس و همکارانش دارد ولی قرنتیان را شامل نمیشود.
پولس به نحوی از انجیل سخن گفته که گویی گنج است؛ و از بدنهای آنها به نحوی سخن گفته که گویی ظروفی از خاک رس هستند. این قسمت تاکید میکند که خود آنها در مقایسه با انجیلی که به مردم بشارت میدهند، ارزش کمی دارند.
«تا بر مردم مشخص باشد» یا «تا مردم بدانند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم به هر طریقی ما را زحمت میدهند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم ما را جفا میرسانند، ولی خدا ما را رها نمیکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «رها شده. مردم بر سر ما میزنند ولی ما را نابود نمیکنند»
«به شدت آسیب دیده»
پولس به نحوی از درد و رنج سخن گفته که گویی خود، مرگ عیسی را تجربه میکنند. ترجمه جایگزین: «اغلب در خطر مرگ هستیم، همانطور که عیسی مرد» یا «همیشه در رنجیم به نحوی که مرگ مسیح را تجربه میکنیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) «مردم خواهند توانست حیات مجدد جسمانی ما را به خاطر زنده بودن مسیح ببینند» یا ۲) «ما میتوانیم در بدنهای خود به دیگران زندگی روحانیای که عیسی بخشیده را نمایان سازیم»
«به موت سپرده شدن»، اشاره به در خطر مرگ بودن به خاطر وفاداری به عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «خدا همیشه ما که زنده هستیم را با مرگ رو به رو میکند، تا به عیسی بپیوندیم» یا «مردم همیشه باعث میشوند ما که زنده هستیم در خطر مرگ باشیم، چون به مسیح ملحق شدهایم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا خدا، حیات مسیح را در بدن فانی ما آشکار کند»
معانی محتمل: ۱) پولس اشاره به زندگی عیسی میکند. ترجمه جایگزین: «خدا آشکار میکند که عیسی زنده است» یا ۲) پولس اشاره به حیاتی میکند که عیسی به مردم میدهد. ترجمه جایگزین: «خدا حیاتی که عیسی به مردم میدهد را آشکار میکند»
پولس اشاره به بدن جسمانی میکند که روزی میمیرد.
پولس به نحوی از مرگ و حیات سخن گفته که گویی اشخاصی با قابلیت کار کردن هستند. این قسمت یعنی همیشه در خطر مرگ جسمانی هستند تا ایمانداران اهل قرنتس بتوانند حیاتی روحانی داشته باشند.
«همان دیدگاه ایمان» کلمه «روح» اشاره به دیدگاه شخص و خلق و خوی او دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان کس که این سخنان را نوشته است»
این قسمت نقل قولی از مزامیر است.
برخیزاند اصطلاحی به معنای سبب باز زنده شدن مرده است. ترجمه جایگزین: «آن کس که باعث باز زنده شدن خداوند شده است» یا «خدا، که خداوند عیسی را برخیزانید»
کلمه «همه چیز»، اشاره به رنجهایی دارد که پولس در آیات قبل توصیف میکند.
پولس به نحوی از تجربه فیض توسط اشخاص سخن گفته که گویی فیض عملاً به مردم دسترسی دارد. پولس از شکر کردن خدا به نحوی سخن گفته که گویی شکر، جسمی است که به خودی خود بزرگتر میشود. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا فیض خود را به بسیاری از مردم نشان دهد، تا افراد بیشتر و بیشتری خدا را شکر گفته و او را جلال دهند»
پولس در مورد جزئی بودن مشکلات ایمانداران اهل قرنتس مینویسد، مشکلاتی که تاب قیاس با ابدیت نادیدنی را ندارند و در صورت مقایسه، محو میشوند.
این قسمت را میتوان در قالب جملهای مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس مطمئن میمانیم»
این جمله اشاره به پوسیده شدن و مرگ بدن فیزیکی دارد. ترجمه جایگزین: «بدنهای فیزیکی ما ضعیف میشوند و میمیرند»
این قسمت اشاره به تقویت زندگی درونی و روحانی دارد. ترجمه جایگزین: «وجود روحانی ما هر روز و هر روز تقویت میشود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا باطن ما را هر روز تازه میکند.»
پولس از رنج و جلالی که خدا به آنها میدهد به نحوی سخن گفته که گویی اشیایی قابل وزن کردن هستند. جلال بر رنج ارجحیت دارد.
جلالی که پولس تجربه خواهد کرد، آنقدر سنگین است که کسی توان اندازهگیری کردن آن را ندارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند اندازه بگیرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه قادر به دیدن هستیم، آنچه که قادر به دیدن نیستیم...آن چیزهایی که نمیتوانیم ببینیم»
میتوانید برای این عبارت از فعل استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «بلکه به دنبال چیزهای نادیدنی هستیم»
1زیرا میدانیم که هرگاه این خانهٔ زمینیِ خیمهٔ ما ریخته شود، عمارتی از خدا داریم، خانهای ناساخته شده به دستها و جاودانی در آسمانها.2زیرا که در این هم آه میکشیم، چونکه مشتاق هستیم که خانهٔ خود را که از آسمان است بپوشیم،3اگر فیالواقع پوشیده و نه عریان یافت شویم.4از آنرو که ما نیز که در این خیمه هستیم، گرانبار شده، آه میکشیم، از آن جهت که نمیخواهیم این را بیرون کنیم، بلکه آن را بپوشیم تا فانی در حیات غرق شود.5امّا او که ما را برای این درست ساخت خدا است که بیعانه روح را به ما میدهد.6پس دائماً خاطرجمع هستیم و میدانیم که مادامی که در بدن متوطّنیم، از خداوند غریب میباشیم،7[زیرا که به ایمان رفتار میکنیم نه به دیدار].8پس خاطرجمع هستیم و این را بیشتر میپسندیم که از بدن غربت کنیم و به نزد خداوند متوطّن شویم.9لهذا حریص هستیم بر اینکه خواه متوطّن و خواه غریب، پسندیده او باشیم.10زیرا لازم است که همهٔ ما پیش مسند مسیح حاضر شویم تا هرکس اعمال بدنی خود را بیابد، بحسب آنچه کرده باشد، چه نیک چه بد.11پس چون ترس خدا را دانستهایم، مردم را دعوت میکنیم. امّا به خدا ظاهر شدهایم وامیدوارم به ضمایر شما هم ظاهر خواهیم شد.12زیرا بار دیگر برای خود به شما سفارش نمیکنیم، بلکه سبب افتخار دربارهٔ خود به شما میدهیم تا شما را جوابی باشد برای آنانی که در ظاهر نه در دل فخر میکنند.13زیرا اگر بیخود هستیم برای خداست و اگر هشیاریم برای شما است.14زیرا محبّت مسیح ما را فرو گرفته است، چونکه این را دریافتیم که یک نفر برای همه مرد پس همه مردند.15و برای همه مرد تا آنانی که زندهاند، از این به بعد برای خویشتن زیست نکنند بلکه برای او که برای ایشان مرد و برخاست.16بنابراین، ما بعد از این هیچکس را بحسب جسم نمیشناسیم، بلکه هرگاه مسیح را هم بحسب جسم شناخته بودیم، الآن دیگر او را نمیشناسیم.17پس اگر کسی در مسیح باشد، خلقت تازهای است؛ چیزهای کُهنه درگذشت، اینک، همهچیز تازه شده است.18و همهچیز از خدا که ما را بهواسطهٔٔ عیسی مسیح با خود مصالحه داده و خدمت مصالحه را به ما سپرده است.19یعنی اینکه خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه میداد و خطایای ایشان را بدیشان محسوب نداشت و کلام مصالحه را به ما سپرد.20پس برای مسیح ایلچی هستیم که گویا خدا به زبان ما وعظ میکند. پس بخاطر مسیح استدعا میکنیم که با خدا مصالحه کنید.21زیرا او را که گناه نشناخت، در راه ما گناه ساخت تا ما در وی عدالتِ خدا شویم.
پولس میداند که بعد از مردن، بدنی به مراتب بهتر دریافت خواهد کرد. او به همین خاطر از مردن به خاطر بشارت انجیل ترسی ندارد. پس به دیگران میگوید که آنها نیز میتوانند با خدا مصالحه کنند. مسیح گناهان آنها را بر میدارد و عدالت[پارسایی] خود را به آنها میبخشد.
, , , and )
خلقت کهنه و تازه، احتمالاً اشاره به چگونگی توصیف خود کهنه و تازه پولس دارند. این مفاهیم مشابه انسان کهنه و جدید هستند. کلمه «کهنه» احتمالاً به طبیعت گناهکاری که شخص با آن به دنیا آمده اشاره ندارد. این کلمه، اشاره به نحوه زندگی قدیمی یا فرد مسیحیای دارد که قبلاً در اسارت گناه بوده است. «خلقت تازه»، طبیعت تازه یا حیات تازهای است که خدا بعد از ایمان شخص به مسیح، به او میدهد.
خانه مسیحیان دیگر این دنیا نیست. خانه واقعی مسیحیان در آسمان است. پولس با استفاده از این استعاره بر شرایط موقت مسیحیان در این دنیا تاکید میکند. چنین تاکیدی به کسانی که رنج میکشند، امید میدهد.
and and )
این کلمه به انجیل اشاره دارد. پولس کسانی را فرا میخواند که نسبت به خدا جهت توبه، متخاصم هستند و با او مصالحه نمیکنند.
and )
پولس با در تضاد قرار دادن بدنهای خاکی ایمانداران با بدن آسمانی که خدا به آنها میدهد، سخن خود را ادامه میدهد.
«خانه زمینی» استعاره از شخصی با بدن جسمانی است. اینجا «عمارت ثابت خدا»، استعاره از بدن تازهای است که خدا بعد از مرگ به ایمانداران میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر افراد، خانه زمینیای را که در آن ساکنیم، نابود کنند» یا «اگر مردم بدنهای ما را بکشند»
«خانه» به معنای «عمارت خدا» است. «دستها»، جزگویی است که اشاره به کلیت انسان دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانهای است که انسان نساخته»
«این خیمه» به معنای «خانه زمینیای که در آن ساکنیم» است. «آه» صدایی است که انسان در اشتیاق سوزان چیزی نیکو، تولید میکند.
کلمات «خانه خود را که از آسمان است» به معنای «مکانی است که خدا برای زندگی به ما میدهد.» پولس به نحوی از بدن ایمانداران سخن گفته که گویی هم خانهای جهت سکونت است و هم لباسی جهت پوشیدن که شخص بر تن میکند.
«با پوشیدن مسکن آسمانی خود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برهنه نخواهیم شد» یا «خدا ما را برهنه نخواهد یافت»
در حالیکه در خیمه هستیم، پولس به نحوی از بدن جسمانی سخن میگوید که گویی «خیمه» است.
«خیمه» اشاره به «خانه زمینی دارد که در آن ساکن هستیم[در فارسی متفاوت انجام شده]» آه صدایی است که انسان در اشتیاق سوزان چیزی نیکو تولید میکند. ببینید دوم قرنتیان ۵: ۲ را چطور ترجمه کردهاید.
پولس به نحوی از مشکلات جسمانی سخن گفته، گویی اجسامی سنگین هستند که حمل آنها سخت است.
پولس به نحوی از بدن سخن گفته که گویی لباس است. «بیرون کنیم» اشاره به مرگ جسمانی دارد. «بپوشیم»، اشاره به قیام جسمانی دارد که خدا خواهد داد.
«بدون لباس بودن» یا «برهنه بودن»
پولس به نحوی از حیات سخن گفته، گویی حیوانی است که «آن چیز فانی» را میخورد. بدن جسمانی فانی با بدن قیام کرده که تا به آخر زنده خواهد بود، جایگزین میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا حیات، آنچه فانی است را ببلعد»
از روح به نحوی سخن گفته شده که گویی پیش پرداختی برای زندگی ابدی است. ببینید عبارت مشابه را در دوم قرنتیان ۱: ۲۲ چطور ترجمه کردهاید.
پولس به این دلیل که ایمانداران، بدن تازهای خواهند داشت و روحالقدس ضمانت آن خواهد بود، به آنها یادآور میشود که جهت خشنودی خدا، به ایمان زندگی کنند.
پولس به نحوی از بدن جسمانی سخن میگوید که گویی مکانی برای اسکان شخص است. ترجمه جایگزین: «در حالیکه در بدن فیزیکی زندگی میکنیم»
«با خداوند در خانه نیستیم» یا «در آسمان با خداوند نیستیم»
«راه» رفتن استعاره از «زندگی کردن» یا «رفتار کردن» است. ترجمه جایگزین: «طبق ایمان زندگی میکنیم، نه طبق آنچه میبینیم»
«بدن» اشاره به بدن جسمانی دارد.
«در خانه با خداوند در آسمان»
معانی محتمل: ۱) «چه در خانه در بدن باشیم یا دور از آن» یا ۲) «چه در خانه با خداوند باشیم یا دور از او» مقصود پولس در هر دو صورت این است که چه در این زندگی و یا در زندگی بعد، همه ایمانداران باید سعی بر خشنود کردن خدا داشته باشند.
«برای خشنود کردن خدا»
«مسند مسیح»، اشاره به خود مسیح دارد که همه مردم را داوری میکند. ترجمه جایگزین: «همه باید در حضور مسیح بایستیم تا داوری شویم» یا «مسیح همه ما را داوری خواهد کرد»
«هر کس، آنچه لایق آن است را دریافت کند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کارهایی که او در بدن جسمانی خود انجام داده است»
«چه آن کارها خوب باشد یا بد»
«بدانیم ترس از خدا به چه معناست»
معانی محتمل: ۱) «مردم را از حقیقت انجیل مطلع میکنیم» یا ۲) «مردم را از اینکه رسولان بر حق مسیح هستیم مطلع میکنیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به وضوح میبیند که چگونه انسانهایی هستیم»
پولس میخواست ایمانداران اهل قرنتس بدانند که او و همراهانش چگونه افرادی هستند. «انتظار دارم که بر وجدان شما نیز روشن باشد» یا «باور دارم که بر وجدان شما آشکار است»
«شما هم قانع شده باشید»
«تا شما حرفی برای گفتن به آنان داشته باشید»
«ظاهر»، اشاره به نماد بیرونی اموری مانند قابلیتها یا شرایط دارد. کلمه «دل» اشاره به شخصیت درونی فرد دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که اعمال خود را ستایش میکنند ولی درباره آنچه واقعاً در باطن هست، نمیاندیشند»
پولس در مورد طرز فکر دیگران نسبت به خود و دیگر همکارانش فکر میکند. ترجمه جایگزین: «اگر مردم فکر میکنند که دیوانه هستیم...اگر مردم فکر میکنند عاقلیم»
معانی محتمل: ۱) «محبت ما نسبت به مسیح» یا ۲) «محبت مسیح نسبت به ما»
«برای همه مردم مرد»
«او که به خاطر آنها مرد و خدا باعث زنده شدن مجدد او شد» یا «مسیح، که به خاطر آنها مرد و خدا او را برخیزانید»
معانی محتمل: ۱) این کلمات اشاره به «مردن» دارند یا ۲) این کلمات اشاره به «مردن» و «برخاستن» دارند.
به واسطه مرگ و قیام مسیح، ما با استانداردهای انسانی، داوری نمیشویم. گماشته شدهایم تا دیگران را تعلیم دهیم و با آنها یکی شویم و به واسطه مرگ و دریافت عدالت[پارسایی] خدا از طریق مسیح، به آرامش برسیم.
این قسمت اشاره به آنچه دارد که پولس درباره زندگی برای مسیح به جای زندگی برای خود گفته است.
پولس به نحوی از شخص ایماندار در مسیح سخن گفته که گویی خدا آن شخص را تازه خلق کرده است. ترجمه جایگزین: «او شخصی جدید است»
«چیزهای کُهنه» اشاره به چیزهایی دارد که شخصیت فرد را قبل از ایمان او به مسیح تشکیل میدادهاند.
این کلمه ما را آگاه میکند تا به اطلاعات غافلگیرانهای که در ادامه میآیند، توجه کنیم.
«خدا همه این کارها را انجام داده است» این قسمت اشاره به سخن پولس در آیه قبلی دارد که میگفت چیزهای کهنه با چیزهای جدید جایگزین خواهند شد.
این قسمت را میتوان به عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدمت مصالحه[آشتی] مردم با او»
«یعنی در مسیح»
«جهان» اشاره به مردمی دارد که در آن زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «در مسیح، خدا انسان را با خود آشتی میدهد»
خدا به پولس مسئولیتی سپرده که پیغام خدا در مورد مصالحه[آشتی] مردم با خود را بین همگان پخش کند.
«پیغام در مورد مصالحه[آشتی]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را به عنوان نمایندگان[سفیران] مسیح گماشته است»
«کسانی که به جای او صحبت میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اجازه دهید خدا شما را با خود آشتی دهد»
«خدا مسیح را برای گناهان ما قربانی کرد»
«ما» و «ما را» شامل همه میشود و اشاره به همه ایمانداران دارد.
«مسیح کسی است که هرگز گناه نکرده است»
«خدا چنین کرد...عدالت[پارسایی] خدا در مسیح»
عبارت «عدالت [پارسایی] خدا» اشاره به عدالتی[پارسایی]ای دارد که خدا آن را لازم میداند و از خدا میآید. ترجمه جایگزین: «تا عدالت[پارسایی] خدا به واسطه مسیح در ما باشد»
1پس چون همکاران او هستیم، التماس مینماییم که فیض خدا را بیفایده نیافته باشید.2زیرا میگوید، در وقتِ مقبول تو رامستجاب فرمودم و در روز نجات تو را اعانت کردم. اینک، الحال زمان مقبول است؛ اینک، الآن روز نجات است.3در هیچ چیز لغزش نمیدهیم که مبادا خدمت ما ملامت کرده شود،4بلکه در هر امری خود را ثابت میکنیم که خدّام خدا هستیم، در صبر بسیار، در زحمات، در حاجات، در تنگیها،5در تازیانهها، در زندانها، در فتنهها، در محنتها، در بیخوابیها، در گرسنگیها،6در طهارت، در معرفت، در حلم، در مهربانی، در روحالقدس، در محبّت بیریا،7در کلامِ حقّ، در قوّت خدا با اسلحه عدالت بر طرف راست و چپ،8به عزّت و ذلّت، و بدنامی و نیکنامی؛ چون گمراهکنندگان و اینک، راستگو هستیم؛9چون مجهول و اینک، معروف؛ چون در حالت موت و اینک، زنده هستیم؛ چون سیاست کرده شده، امّا مقتول نی؛10چون محزون، ولی دائماً شادمان؛ چون فقیر و اینک، بسیاری را دولتمند میسازیم؛ چون بیچیز، امّا مالک همه چیز.11ای قُرِنتیان، دهان ما به سوی شما گشاده و دل ما وسیع شده است.12در ما تنگ نیستید لیکن در احشای خود تنگ هستید.13پس در جزای این، زیرا که به فرزندان خود سخن میگویم، شما نیز گشاده شوید.14زیر یوغ ناموافق با بیایمانان مشوید، زیرا عدالت را با گناه چه رفاقت و نور را با ظلمت چه شراکت است؟15و مسیح را با بلیَعالچه مناسبت و مؤمن را با کافر چه نصیب است؟16و هیکل خدا را با بتها چه موافقت؟ زیرا شما هیکل خدای حیّ میباشید، چنانکه خدا گفت که، در ایشان ساکن خواهم بود و در ایشان راه خواهم رفت و خدای ایشان خواهم بود، و ایشان قوم من خواهند بود.17پس خداوند میگوید، از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید و چیز ناپاک را لمس مکنید تا من شما را مقبول بدارم،18و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود؛ خداوند قادر مطلق میگوید.
برخی از ترجمهها، آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۲ و ۱۶- ۱۸ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق هستند.
پولس به مسیحیان به عنوان خادمین خدا اشاره میکند. خدا مسیحیان را فرا خوانده تا در هر حال به او خدمت کنند. پولس شرایط سختی را توصیف میکند که او و همراهانش در آن شرایط، خدا را خدمت کردهاند.
پولس از چهار جفت متناقض نما استفاده میکند: عادل[پارسا] در برابر ناعادل[ناپارسا]، نور در برابر ظلمت، مسیح در برابر شیطان، معبد خدا در برابر بتها. این متناقض نماها، تفاوت بین مسیحیان و غیرمسیحیان را نشان میدهند.
and and )
کتاب مقدس معمولاً به نحوی از ناصلاحان[ناپارسایان] یا کسانی که خدا را خشنود نمیکنند سخن گفته که گویی چنین اشخاصی در ظلمت راه میروند. به نحوی از روشنائی سخن گفته که گویی میتواند آن گناهکاران را عادل سازد[پارسا شمرد]، تا به این واسطه از کار اشتباه خود آگاه شده و از خدا اطاعت کنند.
)
پولس معمولاً از تعدادی پرسش بدیهی استفاده میکند تا به خوانندگان خود تعلیم دهد. تمام این پرسشها به یک نکته اشاره دارند: مسیحیان نباید با کسانی که در گناه زندگی میکنند، مشارکتی نزدیک داشته باشند. پولس این سوالات را جهت تاکید تکرار میکند.
پولس احتمالاً از ضمیر «ما» و مشتقات آن دستکم برای اشاره به تیموتائوس و خودش استفاده میکند. احتمالاً شامل مردم دیگر نیز میشود.
پولس نشان میدهد که چطور کار کردن با یکدیگر برای خدا از قبل مقرر شده است .
پولس به طور ضمنی اشاره میکند که او و تیموتائوس با خدا کار میکنند. ترجمه جایگزین: «با خدا کار میکنیم»
پولس به آنها التماس میکند تا اجازه دهند فیض خدا در زندگیشان موثر باشد. این قسمت را میتوان با واژگان مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «التماس میکنیم حالا که خدا را پذیرفتهاید، از فیض به خوبی استفاده کنید»
پولس در این آیه قسمتی از گفته اشعیای نبی را نقل قول میکند.
«زیرا خدا میگوید» این قسمت نقل قولی از اشعیای نبی را معرفی میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا در کتاب مقدس میگوید»
این کلمه، خواننده را از اطلاعات غافلگیرانهای که در ادامه میآید، آگاه میسازد.
پولس به نحوی از عملی که باعث بیاعتمادی شخص به مسیح میشود سخن گفته که گویی جسمی است که فرد پایش بر آن گیر میکند و میافتد. ترجمه جایگزین: «نمیخواهیم کاری کنیم که مردم را از ایمان به پیغاممان باز دارد»
«ملامت» اشاره به بد یاد کردن از خدمت و عمل بر علیه پیغامی دارد که پولس آن را اعلام میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نمیخواهیم کسی بتواند از خدمت ما بد بگوید»
مشتقات ضمیر «ما» در افعال اشاره به خود پولس و تیموتائوس دارند.
«با عمل خود ثابت میکنیم که خادم خدا هستیم»
پولس، موقعیتهای دشوار مختلفی را بیان میکند که خادم خدا بودن آنها را ثابت میکند.
پولس به یاد کردن از موقعیتهای دشوار که خادم خدا بودن آنها را ثابت کرده، ادامه میدهد.
پولس ویژگیهای اخلاقی را فهرست میکند که در موقعیتهای سخت بدست آوردهاند و خادم خدا بودن آنها را ثابت میکند.
تعهد آنها برای بشارت انجیل به قوت خدا، ثابت میکند که آنها خادم خدا هستند.
«با بیان پیغام خدا در مورد حقیقت» یا «با اعلام پیغام حقیقی خدا»
«با نشان دادن قوت خدا»
پولس به نحوی از عدالت[پارسایی] آنها سخن میگوید که گویی سلاحی است که جهت جنگیدن جنگ روحانی از آن استفاده میکنند.
«عدالت[پارسایی] را به عنوان زره» یا «عدالت[پارسایی] را به عنوان سلاح»
معانی محتمل: ۱) اسلحه بر یک دست و سپر بر دست دیگر یا ۲) کاملاً به منظور جنگ مجهز شده و توان ایستادگی در برابر هر حمله از هر سو را دارند.
پولس، چندین حالت غایی از نحوه تفکر مردم در مورد خود و خدمتش را توصیف میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم ما را به فریبکاری متهم میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گویی که مردم ما را نمیشناختند و با این حال به خوبی شناخته شده بودیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به نحوی کار میکنیم که گویی مردم به واسطه کارهایمان ما را مجازات میرسانند ولی اینطور به نظر نمیرسد که ما را به مرگ محکوم کردهاند»
«صادقانه با شما حرف زدیم»
پولس به نحوی از محبت خود نسبت به قرنتیان سخن گفته که گویی دلی باز دارد. «دل» کنایه از عواطف شخص است. ترجمه جایگزین: «شما را بسیار دوست داریم»
پولس به نحوی از فقدان محبت ایمانداران اهل قرنتس سخن گفته که گویی دلهایشان در فضایی تنگ فشرده میشوند. «دل» کنایه از عواطف شخص است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شما را محدود نکردهایم» یا «دلیلی به شما ندادهایم تا دیگر ما را محبت نکنید»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دل خودتان شما را به زنجیر میکشد» یا «شما به دلایلی که خود میدانید از محبت به ما دست کشیدهاید»
پولس به قرنتیان میگوید درست همانطور که او ایمانداران اهل قرنتس را محبت کرده، آنها نیز باید او را محبت کنند. ترجمه جایگزین: «ما را محبت کنید» یا «به همان اندازه که شما را محبت کردیم، ما را محبت کنید»
پولس ایمانداران قرنتس را تشویق میکند تا از بتها جدا باشند و زندگی منزه از گناه برای خدا را پیش گیرند.
این قسمت را میتوان با واژگانی مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط با ایمانداران یکی شوید»
پولس از همکاری کردن جهت تحقق یک هدف به نحوی سخن گفته که گویی دو حیوان به هم بسته میشوند تا گاو آهن[خیش] یا گاری را بکشند. ترجمه جایگزین: «یک تیم شوید» یا «رابطهای نزدیک داشته باشید»
این قسمت پرسشی بدیهی است که انتظار پاسخی منفی را میکشد. ترجمه جایگزین: «زیرا عدالت[پارسایی] به شرارت ربطی ندارد»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بر اینکه نور و تاریکی نمیتوانند کنار هم قرار گیرند، تاکید کند؛ چون نور، تاریکی را به عقب میراند. کلمه «نور» و «ظلمت» اشاره به اصول اخلاقی و ویژگیهای ایمانداران و غیر ایمانداران دارد. ترجمه جایگزین: «نور را با ظلمت اشتراکی نیست»
پرسشی بدیهی است که انتظار پاسخی منفی را میکشد. ترجمه جایگزین: «بین مسیح و بلیعال را توافقی نیست»
اسمی دیگر شیطان است.
پرسشی بدیهی است که انتظار پاسخی منفی را میکشد. ترجمه جایگزین: «ایماندار با غیر ایماندار، نقطه اشتراکی ندارد»
پولس، قسمتی از سخنان انبیای عهد عتیق را تفسیر میکند: موسی، زکریا، عاموس و احتمالاً دیگر انبیا.
این قسمت پرسشی بدیهی است که انتظار پاسخی منفی را میکشد. ترجمه جایگزین: «بین معبد خدا و بتها سازگاری نیست»
پولس در این قسمت به مسیحیان اشاره میکند که معبد خدا را تشکیل میدهند، معبدی که خدا در آن ساکن است. ترجمه جایگزین: «ما مثل معبدی هستیم که خدا در آن ساکن است»
این قسمت نقل قولی از عهد عتیق است که از همراهی خدا به دو طریق با مردم سخن گفته است. کلمات «در ایشان ساکن» از زندگی کردن در جایی که دیگران هستند ،سخن میگوید در حالی که کلمات «در ایشان راه خواهم رفت»، از همراهی با آنها در طول زندگی سخن میگویند. ترجمه جایگزین: «با آنها خواهم بود و به آنها کمک میکنم»
پولس قسمتی از سخنان اشعیا و حزقیال نبی از عهد عتیق را نقل قول میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خود را جدا کنید» یا «اجازه دهید که شما را جدا کنم»
این قسمت را میتوان به واژگان مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تنها آنچه را که پاک است، لمس کنید»
1پس ای عزیزان، چون این وعدهها را داریم، خویشتن را از هر نجاست جسم و روح طاهر بسازیم و قدّوسیّت را در خدا ترسی به کمال رسانیم.2ما را در دلهای خود جا دهید. بر هیچکس ظلم نکردیم و هیچکس را فاسد نساختیم و هیچکس را مغبون ننمودیم.3این را از روی مذمّت نمیگویم، زیرا پیش گفتم که در دل ما هستید تا در موت و حیات با هم باشیم.4مرا بر شما اعتماد کلّی و دربارهٔ شما فخر کامل است. از تسلّی سیر گشتهام و در هر زحمتی که بر ما میآید، شادی وافر میکنم.5زیرا چون به مکادونیه هم رسیدیم، جسم ما آرامی نیافت، بلکه در هرچیز زحمت کشیدیم؛ در ظاهر، نزاعها و در باطن، ترسها بود.6لیکن خدایی که تسلّیدهنده افتادگان است، ما را بهآمدن تیطُس تسلّی بخشید.7و نه از آمدن او تنها بلکه به آن تسلّی نیز که او در شما یافته بود، چون ما را مطّلع ساخت از شوق شما و نوحهگری شما و غیرتی که دربارهٔ من داشتید، به نوعی که بیشتر شادمان گردیدم.8زیرا که هرچند شما را به آن رساله محزون ساختم، پشیمان نیستم، اگرچه پشیمان هم بودم زیرا یافتم که آن رساله شما را اگر هم به ساعتی، غمگین ساخت.9الحال شادمانم، نه از آنکه غم خوردید بلکه از اینکه غم شما به توبه انجامید، زیرا که غم شما برای خدا بود تا به هیچوجه زیانی از ما به شما نرسد.10زیرا غمی که برای خداست منشأ توبه میباشد بجهت نجات که از آن پشیمانی نیست؛ امّا غم دنیوی منشأ موت است.11زیرا اینک، همین که غم شما برای خدا بود، چگونه کوشش، بل احتجاج، بل خشم، بل ترس، بل اشتیاق، بل غیرت، بل انتقام را در شما پدید آورد. در هر چیز خود را ثابت کردید که در این امر مبرّا هستید.12باری هرگاه به شما نوشتم، بجهت آن ظالم یا مظلوم نبود، بلکه تا غیرت ما دربارهٔ شما به شما در حضور خدا ظاهر شود.13و از این جهت تسلّی یافتیم لیکن در تسلّی خود شادی ما از خوشیِ تیطُس بینهایت زیاده گردید چونکه روح او از جمیع شما آرامی یافته بود.14زیرا اگر دربارهٔ شما بدو فخر کردم، خجل نشدم بلکه چنانکه همهٔ سخنان را به شما به راستی گفتیم، همچنین فخر ما به تیطُس راست شد.15و خاطر او به سوی شما زیادتر مایل گردید، چونکه اطاعت جمیع شما را به یاد میآورد که چگونه بهترس و لرز او را پذیرفتید.16شادمانم که در هرچیز بر شما اعتماد دارم.
پولس در آیات ۲- ۴ دفاعیه خود را به پایان میرساند. اوسپس از بازگشت تیتوس و تسلی حاصل از آن مینویسد.
مسیحیان از آن جهت «پاک» به حساب میآیند که خدا آنها را از گناه پاک کرده است. مسیحیان نیازی نیست که نگران پاک بودن طبق شریعت موسی باشند. زندگی نامقدس، همچنان قادر بر ناپاک ساختن مسیحیان است.
and )
کلمات «غم» و «اندوه» در این باب نشان میدهند که ایمانداران اهل قرنتس تا به حد توبه، غمگین هستند.
مشتقات ضمیر «ما» در کمترین حالت اشاره به تیموتائوس و خود پولس دارند. شاید شامل بقیه نیز بشوند.
این باب به همراه جزئیات در مورد موقعیت قبلی صحبت میکند. میتوانیم برخی از وجوه این موقعیت را از اطلاعات ارائه شده در این باب دریابیم. ولی بهتر آن است که چنین اطلاعات ضمنی را در ترجمه نیاوریم.
پولس به قرنتیان یادآور میشود که از گناه دوری کنند و به دنبال هدفی مقدس باشند.
«کسانی که دوست دارم» یا «دوستان عزیز»
پولس در این قسمت از صحبت از دوری از گناهانی میکند که رابطه شخص با خدا را تحت تاثیر گذاشته است.
«بگذارید مقدس باشیم»
«از روی احترام عمیق به خدا»
پولس که از قبل به ایمانداران اهل قرنتس در مورد رهبرانی که آن ایمانداران را تشویق به پیروی از خود میکنند، هشدار داده بود، به آنها یادآور میشود که خود جه احساساتی دربارهشان دارد.
این قسمت اشاره به آنچه دارد که پولس در دوم قرنتیان ۶: ۱۱ درباره باز شدن دل آنها نسبت به خود نوشته است. ترجمه جایگزین: «در دلهای خود برای ما...جایی باز کنید» یا «ما را محبت کنید...و بپذیرید»
«این را بدان خاطرنمیگویم تا شما را به عملی اشتباه محکوم کنم» کلمه «این» به آنچه که پولس در مورد خطای هر کس گفته بود، اشاره دارد.
پولس به نحوی از محبت عظیم خود و همراهانش نسبت به ایمانداران اهل قرنتس سخن میگوید که گویی آنها را دلهای خود نگه میدارند. ترجمه جایگزین: «خیلی برای ما عزیز هستید»
این بدان معناست که پولس و همراهانش به محبت کردن قرنتیان بدون توجه به آنچه روی میدهد، ادامه خواهند دارد. ترجمه جایگزین: «چه زندگی کنیم یا بمیریم»
«ما» اشاره به ایمانادران قرنتس دارد. [در فارسی متفاوت]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مرا از تسلی پر میکنید»
پولس به نحوی از شادی سخن گفته که گویی مایعی است که ظرفی را لبریز میکند. ترجمه جایگزین: «به شدت خوشحال هستم» [در فارسی انجام شده]
«علی رغم همه رنجهایمان»
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به پولس و تیموتائوس دارد، ولی شامل قرنتیان یا تیتوس نمیشود.
«بدن» معمولاً اشاره به کل شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آرامی نداریم» یا «بسیار خسته هستیم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مشکلات را از هر سو تجربه میکنیم»
معانی محتمل «در ظاهر»: ۱) «بیرون از بدنهای ما» یا ۲) «خارج از کلیسا.» کلمه «در» اشاره به عواطف درونی دارد. ترجمه جایگزین: «در نزاع با دیگران و از ترس درونمان»
پولس با اطلاع از اینکه قرنتیان، تیتوس را تسلی دادهاند خود نیز آرامی یافت. ترجمه جایگزین: «از اینکه مطلع شدم تیتوس از سوی شما تسلی یافته است»
این قسمت اشاره به نامه قبلی پولس به ایمانداران اهل قرنتس دارد؛ جایی که او آنها را به خاطر پذیرش بیعفتی یکی از ایمانداران در مورد رابطه جنسی با زن پدرش، توبیخ کرده بود.
پولس آنها را برای غم به خاطر خدا، غیرت برای انجام کار درست و شادیای که برای او تیتوس به ارمغان آوردهاند، تمجید میکند.
«وقتی فهمیدم نامهام»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه به خاطر آنچه که در نامه گفتهام و شما را آزردهام»
«تا از توبیخ ما ضرری نبینید»، این قسمت بدان معناست که گرچه نامه باعث غم آنها شد، ولی نهایتاً از این نامه به خاطر آنکه آنها را توبه رهنمون گردید، منفعت خواهند یافت. ترجمه جایگزین: «شما را به هیچ وجه آسیب نرساندیم»
«توبه» شاید به دلیل روشن کردن آنچه در ادامه میآید و بعدها روی میدهد تکرار شده است. ترجمه جایگزین: «زیرا غم برای خدا توبه ایجاد میکند و توبه ختم به نجات میشود»
معانی محتمل: ۱) پولس از اینکه باعث غم آنها شده هیچ پیشمانی ندارد چون آن غم ختم به توبه و نجات شده است یا ۲) ایمانداران اهل قرنتس از غمی که ختم به توبه و نجات شده، پشیمان نخواهند شد.
این نوع غم به جای نجات، به مرگ ختم میشود چون توبه ایجاد نمیکند. ترجمه جایگزین: «گرچه غم دنیوی به مرگ روحانی ختم نمیشود»
«خود ببینید که چه عزم عظیمی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
کلمه «چگونه» این جمله را به اعلام تبدیل میکند. ترجمه جایگزین: «عزم شما بیگناهی شما را ثابت کرد!»
«خشم شما»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی بتواند عدالت را برقرار کند» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«آنکه خطا کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا در دیدگان خدا از نیکویی اراده خود نسبت به ما آگاه باشید»
این قسمت اشاره به حضور خدا دارد. ببینید دوم قرنتیان ۴: ۲ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «در حضور خدا» یا «با شاهد گرفتن خدا»
کلمه «این» به نحوه پاسخ ایمانداران اهل قرنتس به نامه قبلی پولس اشاره دارد، همانطور که در آیه قبلی توصیف کرده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنین تسلی مییابیم»
«روح» اشاره به خلق و خوی شخص و موقعیت او دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه شما روح او را تازه کردید» یا «همه شما او را از نگرانی در آوردید»
«زیرا که بر او در مورد شما فخر کردم»
«من را ناامید نکردید»
«درستی فخر ما نسبت به خود را به تیتوس ثابت کردید»
«اطاعت» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چگونه همه شما اطاعت کردید»
«ترس» و «لرز» معنایی مشابه دارند و بر شدت ترس تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «او را با احترام فراوان پذیرفتهاید»
معانی محتمل: ۱) «با احترام فراوان نسبت به خدا» یا ۲) «با احترام به تیتوس»
1لیکن ای برادران، شما را مطّلع میسازیم از فیض خدا که به کلیساهای مکادونیه عطا شده است.2زیرا در امتحانِ شدیدِ زحمت، فراوانیِ خوشیِ ایشان ظاهر گردید و از زیادتیِ فقر ایشان، دولتِ سخاوتِ ایشان افزوده شد.3زیرا که شاهد هستم که بحسب طاقت بلکه فوق از طاقت خویش به رضامندی تمام،4التماس بسیار نموده، این نعمت و شراکتِ در خدمت مقدّسین را از ما طلبیدند.5و نه چنانکه امید داشتیم، بلکه اوّل خویشتن را به خداوند و به ما برحسب ارادهٔ خدا دادند.6و از این سبب از تیطُس استدعا نمودیم که همچنانکه شروع این نعمت را در میان شما کرد، آن را به انجام هم برساند.7بلکه چنانکه در هرچیز افزونی دارید، در ایمان و کلام و معرفت و کمال اجتهاد و محبّتی که با ما میدارید، در این نعمت نیز بیفزایید.8این را به طریق حکم نمیگویم بلکه بهسبب اجتهاد دیگران و تا اخلاص محبّت شما را بیازمایم.9زیرا که فیض خداوند ما عیسی مسیح را میدانید که هرچند دولتمند بود، برای شما فقیر شد تا شما از فقر او دولتمند شوید.10و در این، رأی میدهم زیرا که این شما را شایسته است، چونکه شما در سال گذشته، نه در عمل فقط بلکه در اراده نیز اوّل از همه شروع کردید.11امّا الحال عمل را به انجام رسانید تا چنانکه دلگرمی در اراده بود، انجامعمل نیز برحسب آنچه دارید بشود.12زیرا هرگاه دلگرمی باشد، مقبول میافتد، بحسب آنچه کسی دارد نه بحسب آنچه ندارد.13و نه اینکه دیگران را راحت و شما را زحمت باشد، بلکه به طریق مساوات؛ تا در حال، زیادتی شما برای کمی ایشان بکار آید؛14و تا زیادتی ایشان بجهت کمی شما باشد و مساوات بشود.15چنانکه مکتوب است، آنکه بسیار جمع کرد، زیادتی نداشت و آنکه اندکی جمع کرد، کمی نداشت.16امّا شکر خداراست که این اجتهاد را برای شما در دل تیطُس نهاد.17زیرا او خواهش ما را اجابت نمود، بلکه بیشتر با اجتهاد بوده، به رضامندی تمام به سوی شما روانه شد.18و با وی آن برادری را فرستادیم که مدح او در انجیل در تمامی کلیساها است.19و نه همین فقط بلکه کلیساها نیز او را اختیار کردند تا در این نعمتی که خدمت آن را برای تمجید خداوند و دلگرمی شما میکنیم، همسفر مابشود.20چونکه اجتناب میکنیم که مبادا کسی ما را ملامت کند دربارهٔ این سخاوتی که خادمان آن هستیم.21زیرا که نه در حضور خداوند فقط، بلکه در نظر مردم نیز چیزهای نیکو را تدارک میبینیم.22و با ایشان برادر خود را نیز فرستادیم که مکرّراً در امور بسیار او را با اجتهاد یافتیم و الحال بهسبب اعتماد کلّی که بر شما میدارد، بیشتر با اجتهاد است.23هرگاه دربارهٔ تیطُس [بپرسند]، او در خدمت شما رفیق و همکار من است؛ و اگر دربارهٔ برادران ما، ایشان رُسُل کلیساها و جلال مسیح میباشند.24پس دلیل محبّت خود و فخر ما رادربارهٔ شما در حضور کلیساها به ایشان ظاهر نمایید.
باب ۸ و ۹ قسمتی جدید را آغاز میکنند. پولس در مورد کمک کلیساهای یونانی به ایمانداران نیازمند در اورشلیم مینویسد.
برخی از ترجمهها، نقل قولهای عهد عتیق را در سمت راست و با فاصله بیشتر از مابقی متن قرار میدهند. ULB چنین کاری را با نقل قول ذکر شده در آیه ۱۵ انجام میدهد.
کلیسای قرنتس، مبلغی را آماده میکرد تا به فقرای کلیسای اورشلیم بدهد. کلیساهای مکادونیه نیز سخاوتمندانه هدیهای داده بودند. پولس، تیتوس و دو تن دیگر از ایمانداران را به کلیسای قرنتس میفرستد تا ایمانداران اهل قرنتس را تشویق به سخاوتمندی در هدیه دادن کنند. قرار بود پولس و دیگران، پول را به اورشلیم ببرند. آنها میخواستند مردم از صداقت در انجام این کار مطمئن باشند.
پولس احتمالاً از ضمیر «ما» و مشتقات در کمترین حالت جهت اشاره به تیموتائوس و خودش استفاده کرده است. شاید این کلمه شامل مردم دیگر نیز شود.
«متناقض نما» جملهای حقیقی است که به نظر امری ناممکن را توصیف میکند. این کلمات در آیه ۲ متناقض نما هستند: «فراوانیِ خوشیِ و زیادتیِ فقر ایشان.» پولس در آیه ۳ توضیح میدهد که فقر آنها چگونه تولید ثروت میکند. پولس همچنین در متناقض نماهای دیگر از ثروت و فقر استفاده میکند. [(دوم قرنتیان ۸: ۲) ]
پولس با توضیح تغییر برنامههای خود و مسیر خدمتش در مورد بخشیدن سخن میگوید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فیضی که خدا به کلیسای مکادونیه داده است»
پولس به نحوی از «خوشی» و «فقر» سخن گفته که گویی اشیایی با قابلیت تولید سخاوت هستند. ترجمه جایگزین: «به واسطه شادی عظیم مردم و فقر شدید، بسیار سخاوتمند شدهاند»
پولس به نحوی از شادی سخن گفته که گویی اشیا فیزیکی هستند که در اندازه و تعداد افزایش مییابند.
گرچه کلیسای مکادونیه در رنج و فقر به آزمایش افتاده بود، ولی به فیض خدا توانستند پولی برای ایمانداران اهل اورشلیم جمع کنند.
«سخاوتی عظیم» کلمات «دولت سخاوت» بر عظمت سخاوت آنها تاکید میکند.
این قسمت اشاره به کلیسای مکادونیه دارد.
«داوطلبانه»
پولس اشاره به فراهم آمدن مبلغی پول برای ایمانداران اهل اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «این خدمتِ مهیا کردن برای ایمانداران اهل اورشلیم»
ایمانداران اهل مکادونیه بیش از آنچه پولس و همراهانش انتظار داشتند انجام دادند. ترجمه جایگزین: «فقط آنطور که میپنداشتیم نشد» یا «بلکه حتی بیش از آنچه که انتظار داشتیم شد»
پولس اشاره به جمع کردن پول از سوی ایمانداران اهل قرنتس در اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «در ابتدا شما را تشویق به بخشیدن کرد»
تیطس به ایمانداران اهل قرنتس میگوید که جمع کردن هدایا را به پایان برسانند. ترجمه جایگزین: «شما را ترغیب کند تا جمع کردن هدایا را به پایان رسانید و سخاوتمندانه ببخشید»
«این نعمت[فیض]» اشاره به هدیهای دارد که قرار بود ایمانداران اهل قرنتس بدهند. ترجمه جایگزین: «مطمئن شوید که در دادن سخاوتمند هستید»
پولس با مقایسه ایمانداران اهل قرنتس با مکادونیه، آنها را به سخاوت بیشتر تشویق میکند.
«فیض» در این جمله به سخاوتی تاکید میکند که عیسی به آن واسطه ایمانداران اهل قرنتس را برکت داده است.
پولس به گونهای از عیسی قبل از جسم شدن صحبت میکند که دولتمند بود؛ و از انسان شدن او به گونه ای حرف میزند که گویی فقیر گردید.
<u></u>
پولس دولتمندی[ثروتمندی] روحانی ایمانداران اهل قرنتس را نتیجه انسان شدن عیسی میداند.
این قسمت اشاره به جمع کردن هدیه برای ایمانداران در اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «در مورد هدیه»
این قسمت را میتوان در قالب عبارتی دقیق و تحتالفظی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مشتاق و مایل به انجام آن بودید»
«این را کامل کند» یا «تکمیل کند»
کلمات «دلگرمی» و «مقبول» هر دو یک معنا دارند و بر نیکویی چیزی تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «امری بسیار نیکو»
«بخشیدن باید بر حسب آنچه شخص دارد باشد»
این قسمت اشاره به جمع کردن هدیه توسط ایمانداران اهل اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر پول جمع کردن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « نه آنکه دیگران را تسلی دهید و خود را زحمت»
«باید مساوات باشد»
از آنجا که ایمانداران اهل قرنتس در حال حاضر چنین اقدامی انجام دادهاند، به طور ضمنی اشاره شده که ایمانداران اهل اورشلیم نیز در آینده به آنها کمک خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «در آینده نیز زیادتی آنها، نیاز شما را رفع خواهد کرد»
پولس در این قسمت از خروج نقل قول میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همان طور که موسی نوشته است»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به اندازه نیاز داشت»
«دل» اشاره به عواطف دارد. این قسمت یعنی خدا باعث میشود که تیتوس آنها را محبت کند. ترجمه جایگزین: «که تیتوس را سبب شد به اندازه من دلواپس[نگران][در اندیشه] شما باشد»
«به همان اشتیاق» یا «همان نگرانی عمیق»
پولس به تقاضای خود از تیتوس برای بازگشتش به قرنتس و تکمیل جمع آوری هدایا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا او نه تنها با تقاضای ما جهت کمک به جمع کردن پول موافقت کرد»
«با تیتوس»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برادری که ایمانداران در همه کلیساها میستایند»
«نه تنها ایمانداران در کلیساها او را ستایش میکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کلیسا نیز او را برگزید»
«تا این عمل سخاوتمندانه را انجام دهد» این قسمت اشاره به هدیه به اورشلیم دارد.
«تا اشتیاق خود به کمک را نشان دهیم»
این قسمت اشاره به هدیه به اورشلیم دارد. اسم معنای «سخاوت» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در مورد نحوه استفاده ما از این هدیه سخاوتمندانه»
«مراقب هستیم که به نحوی شایسته از این هدیه استفاده کنیم»
«در نظر خداوند...در نظر مردم»
«ایشان» اشاره به تیتوس و برادری دارد که قبلاً از او یاد شده است.
«او همکار من است که جهت کمک به شما با من کار میکند»
این قسمت اشاره به دو مرد دیگری دارد که تیتوس را همراهی میکردند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کلیسا آنها را فرستاده است»
این قسمت را میتوان در قالب عبارتی فعلی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باعث میشوند مردم مسیح را جلال دهند[حرمت نهند]»
1زیرا که در خصوص این خدمتِ مقدّسین،زیادتی میباشد که به شما بنویسم.2چونکه دلگرمی شما را میدانم که دربارهٔ آن بجهت شما به اهل مکادونیه فخر میکنم که از سال گذشته اهل اَخائیه مستعّد شدهاند و غیرت شما اکثر ایشان را تحریض نموده است.3امّا برادران را فرستادم که مبادا فخر ما دربارهٔ شما در این خصوص باطل شود تا چنانکه گفتهام، مستعّد شوید.4مبادا اگر اهل مکادونیّه با من آیند و شما را نامستعّد یابند، نمیگویم شما بلکه ما از این اعتمادی که به آن فخر کردیم، خجل شویم.5پس لازم دانستم که برادران را نصیحت کنم تا قبل از ما نزد شما آیند و برکت موعود شما را مهیّا سازند تا حاضر باشد، از راه برکت نه از راه طمع.6امّا خلاصه این است، هرکه با بخیلی کارد، با بخیلی هم درو کند و هرکه با برکت کارد، با برکت نیز درو کند.7امّا هرکس بطوری که در دل خود اراده نموده است بکند، نه به حزن و اضطرار، زیرا خدا بخشنده خوش را دوست میدارد.8ولی خدا قادر است که هر نعمتی را برای شما بیفزاید تا همیشه در هر امری کفایت کامل داشته، برای هر عمل نیکو افزوده شوید.9چنانکه مکتوب است که پاشید و به فقرا داد و عدالتش تا به ابد باقی میماند.10امّا او که برای برزگر بذر و برای خورنده نان را آماده میکند، بذر شما را آماده کرده، خواهد افزود و ثمرات عدالت شما را مزیدخواهد کرد،11تا آنکه در هرچیز دولتمند شده، کمال سخاوت را بنمایید که آن منشأ شکر خدا بهوسیلهٔ ما میباشد.12زیرا که بجا آوردن این خدمت، نه فقط حاجات مقدّسین را رفع میکند، بلکه سپاس خدا را نیز بسیار میافزاید.13و از دلیل این خدمت، خدا را تمجید میکنند بهسبب اطاعت شما در اعتراف انجیل مسیح و سخاوت بخشش شما برای ایشان و همگان.14و ایشان بهسبب افزونی فیض خدایی که بر شماست، در دعای خود مشتاق شما میباشند.15خدا را برای عطای ما لاکلام او شکر باد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار دادهاند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را در آیه ۹ انجام داده است که نقل قولی از عهد عتیق است.
پولس از سه استعاره مرتبط با زراعت استفاده میکند. او این استعارات را به کار میبرد تا در مورد رفع نیاز ایمانداران نیازمند تعلیم دهد. این استعارات به پولس کمک میکنند تا پاداش کسی که سخاوتمندانه میبخشد را شرح دهد. پولس نمیداند که خدا چگونه و چه وقت به آنها پاداش میدهد.
پولس هنگام اشاره به اَخائیه در مورد استانی رومی حرف میزند که در جنوب یونان، منطقهای که شهر قرنتس در آن واقع شده، قرار دارد.
پولس در مورد هدیه دادن سخنان خود را ادامه میدهد. او میخواهد از پایان جمع آوری هدایا قبل از آمدن خود به اورشلیم مطمئن شود تا طوری به نظر نرسد که انگار قصد سوء استفاده از آنها را دارد. او در مورد نحوه برکت یافتن بخشندگان و جلال خدا سخن میگوید.
این قسمت اشاره به جمع آوری پول و دادن آن به ایمانداران اهل اورشلیم دارد. معنای کامل این جمله را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدمت به ایمانداران در اورشلیم»
کلمه «اخائیه» به ساکنان آن استان و به الاخص به اهل کلیسای قرنتس اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اخائیه حاضر میشدند»
این قسمت اشاره به تیتوس و دو مردی دارد که همراه او بودند.
پولس نمیخواهد دیگران فکر کنند که او به غلط به ایمانداران اهل قرنتس بالیده است.
«شما را ناآماده هدیه دادن یابند»
از منظری که پولس به آن موقعیت مینگریست، برادران در حال رفتن بودند. ترجمه جایگزین: «برادران ..نزد شما روند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نه مثل چیزی که شما را مجبور به دادنش کنیم»
پولس از تصویر یک کشاورز که بذر میکارد، استفاده میکند تا نتیجه سخاوتمندانه بخشیدن را توصیف کند. همانطور که محصول زارع بر اساس میزان کاشت او تعیین میشود، کثرت و قلیلی برکت خدا نیز بر اساس میزان سخاوت قرنتیان در هدیه دادن تعیین میشود.
«دل» اشاره به افکار و عواطف دارد. ترجمه جایگزین: «آن طور که مشخص کرده بدهد»
این قسمت را میتوان در قالب عبارتی فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نه به این خاطر که او حس گناه میکرد یا کسی مجبورش میکرد»
خدا میخواهد مردم با شادی به رفع نیاز هم ایمانان خود کمک کند.
از فیض به نحوی سخن گفته شده که گویی چیزی است که شخص بیش از حد نیاز خود در اختیار دارد. همانطور که شخص به دیگر ایمانداران از نظر مالی کمک میکند، خدا نیز احتیاجِ دهندگان را رفع میکند. ترجمه جایگزین: «خدا قادر است چیزهای بسیاری به شما بدهد» یا «خدا قادر است بسیار به شما بدهد»
این قسمت اشاره به نیازهای مادی مسیحیان دارد نه نیاز به خدا جهت نجات او از گناهان.
«تا بتوانید کارهای بیشتر و بیشتری کنید»
همانطور که نوشته شده است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که کاتب نوشته است»
«خدایی که فراهم میکند»
«نان» به طور کلی اشاره به غذا دارد. ترجمه جایگزین: «غذا برای خوردن»
پولس به نحوی از داشتههای ایمانداران اهل قرنتس سخن میگوید که گویی هنگام هدیه دادن به دیگران دانه میکارند. ترجمه جایگزین: « همچنین برایتان فراهم کرده و کثرت میبخشد تا بتوانید با دادن به دیگران، بکارید»
پولس، سودی که ایمانداران اهل قرنتس از سخاوت خود دریافت میکنند را با برداشت محصول مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «خدا شما را به عدالتی افزون برکت میدهد»
«محصولی که از عمل عادلانه شما میآید» کلمه «عدالت» اشاره به عمل عادلانه ایمانداران اهل قرنتس در بخشیدن منابع خود به ایمانداران اهل اورشلیم دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را دولتمند خواهد کرد»
کلمه «آن» اشاره به سخاوت ایمانداران اهل قرنتس دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر سخاوت شما، کسانی که هدیه از ما گرفتهاند خدا را شکر میکنند» یا «وقتی هدیه شما را به کسانی دهیم که به آن نیاز دارند، خدا را شکر خواهند کرد»
«خدمت»، اشاره به کمکهای پولس و همراهانش به ایمانداران اهل اورشلیم دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر به جا آوردن این خدمت به ایمانداران اورشلیم»
پولس به نحوی از عمل ایمانداران اهل قرنتس سخن میگوید که گویی مایعی است که در ظرف جا میگیرد. ترجمه جایگزین: «همچنین باعث میشود مردم کارهایی کنند که دیگران، خدا را به آن خاطر شکر کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون این خدمت شما را آزموده و از آن سر بلند بیرون آمدید»
پولس میگوید که ایمانداران اهل قرنتس با وفاداری به عیسی و همچنین با سخاوت به نسبت به ایمانداران نیازمند، خدا را جلال خواهند داد.
«برای عطایی که کلام از توصیف آن قاصر است.» معانی محتمل: ۱) این عطا اشاره به «فیض عظیم»[نعمت عظیم] دارد که خدا به ایمانداران قرنتس عطا فرموده که به آن واسطه سخاوتمند میشوند یا ۲) این عطا اشاره به عیسای مسیح دارد که خدا به همه ایمانداران داده است.
1امّا من خود، پولُس، که چون در میانشما حاضر بودم، فروتن بودم، لیکن وقتی که غایب هستم، با شما جسارت میکنم، از شما به حلم و رأفت مسیح استدعا دارم2و التماس میکنم که چون حاضر شوم، جسارت نکنم بدان اعتمادی که گمان میبرم که جرأت خواهم کرد با آنانی که میپندارند که ما به طریق جسم رفتار میکنیم.3زیرا هرچند در جسم رفتار میکنیم، ولی به قانون جسمی جنگ نمینماییم.4زیرا اسلحه جنگ ما جسمانی نیست بلکه نزد خدا قادر است برای انهدام قلعهها،5که خیالات و هر بلندی را که خود را به خلاف معرفت خدا میافرازد، به زیر میافکنیم و هر فکری را به اطاعت مسیح اسیر میسازیم،6و مستعّد هستیم که از هر معصیت انتقام جوییم وقتی که اطاعت شما کامل شود.7آیا به صورت ظاهری نظر میکنید؟ اگرکسی بر خود اعتماد دارد که از آنِ مسیح است، این را نیز از خود بداند که چنانکه او از آنِ مسیح است، ما نیز همچنان از آنِ مسیح هستیم.8زیرا هرچند زیاده هم فخر بکنم دربارهٔ اقتدار خود که خداوند آن را برای بنا نه برای خرابی شما به ما داده است، خجل نخواهم شد،9که مبادا معلوم شود که شما را به رسالهها میترسانم.10زیرا میگویند، رسالههای او گران و زورآور است، لیکن حضور جسمی او ضعیف و سخنش حقیر.11چنین شخص بداند که چنانکه در کلام به رسالهها در غیاب هستیم، همچنین نیز در فعل در حضور خواهیم بود.12زیرا جرأت نداریم که خود را از کسانی که خویشتن را مدح میکنند بشماریم، یا خود را با ایشان مقابله نماییم؛ بلکه ایشان چون خود را با خود میپیمایند و خود را به خود مقابله مینمایند، دانا نیستند.13امّا ما زیاده از اندازه فخر نمیکنیم، بلکه بحسب اندازه آن قانونی که خدا برای ما پیمود، و آن اندازهای است که به شما نیز میرسد.14زیرا از حدّ خود تجاوز نمیکنیم که گویا به شما نرسیده باشیم، چونکه در انجیل مسیح به شما هم رسیدهایم.15و از اندازه خود نگذشته در محنتهای دیگران فخر نمینماییم، ولی امید داریم که چون ایمان شما افزون شود، در میان شما بحسب قانون خود بغایت افزوده خواهیم شد.16تا اینکه در مکانهای دورتر از شما هم بشارت دهیم و در امور مهیّا شده به قانونِ دیگران فخر نکنیم.17امّا هرکه فخر نماید، به خداوند فخر بنماید.18زیرا نه آنکه خود را مدح کند مقبول افتد بلکه آن را که خداوند مدح نماید.
برخی از ترجمهها، نقل قولهای عهد عتیق را در سمت راست صفحه و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند. ULB این کار را با کلام نقل قول شده در آیه ۱۷ انجام میدهد.
پولس باز میگردد تا از اختیارات خود دفاع کند. او همچنین نحوه سخن گفتن و نوشتن خود را با هم مقایسه میکند.
«فخر» معمولاً به معنای لاف زدن است که عملی منفی به حساب میآید. ولی در این نامه «فخر» به معنای مطمئنانه وجد یا شادی کردن است.
پولس در آیه ۳- ۶ از استعاراتی مربوط به جنگ استفاده میکند. او احتمالاً از آنها به عنوان بخشی از یک استعاره بزرگتر درباره مسیحیانی که در جنگی روحانی هستند، بهره می برد.
«بدن» احتمالاً استعاره از طبیعت گناهآلود شخص است. پولس تعلیم نمیدهد که بدن ما گناهآلود است. تعلیم پولس به نظر از این قرار است که تا هنگام زنده بودن ما مسیحیان(«در جسم»)، به گناه کردن ادامه میدهیم. ولی طبیعت تازه ما بر ضد طبیعت کهنه میجنگد.
پولس موضوع را از هدیه دادن به تایید اختیارات خود در مورد نحوه تعلیمش تغییر میدهد.
«حلم» و «رافت» اسامی معنا هستند که میتوان آنها را به نحوی دیگر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به مسیح، که فروتن و حلیم است»
«که فکر میکند»
«جسم» کنایه از طبیعت گناهآلود انسان دارند. «ما از روی انگیزههای انسانی عمل میکنیم»
در این قسمت در اصل از «راه نمیرویم» استفاده شده که استعاره از «زندگی کردن» است و «جسم» کنایه از زندگی جسمانی است. ترجمه جایگزین: «ما در بدنهای فیزیکی خود زندگی میکنیم»
پولس از تلاش خود برای قانع کردن قرنتیان جهت ایمان به خود و پشت کردن به معلمین کذبه به نحوی صحبت کرده که گویی مشغول جنگی جسمانی است. این کلمات باید عیناً ترجمه شوند.
معانی محتمل: ۱) کلمه «جسم» کنایه از زندگی جسمانی است. ترجمه جایگزین: «با استفاده از سلاح جسمانی علیه دشمنان نمیجنگیم» یا ۲) کلمه «جسم» کنایه از طبیعت گناهآلود انسان است. ترجمه جایگزین: « به طریقی گناه بار جنگ نمیافروزیم[به روش بشری[ دنیوی] نمی جنگیم]»
پولس به نحوی از حکمت الهی که خطا بودن حکمت انسانی را ثابت میکند سخن گفته که گویی سلاحی است که با آن قلعه دشمن را نابود میکنند. ترجمه جایگزین: «اسلحهای که با آن میجنگیم ...به دیگران نشان میدهد که دشمن کاملاً در اشتباه است»
پولس از تلاش خود برای قانع کردن قرنتیان جهت باور به او و پشت کردن به معلمین کذبه به نحوی سخن گفته که گویی مشغول جنگی جسمانی است. این کلمات باید عیناً ترجمه شوند.
معانی محتمل: ۱) کلمه «جسمانی» کنایه از زندگی صرفاً جسمانی است. ترجمه جایگزین: «با استفاده از سلاح جسمانی علیه دشمنان بجنگیم» یا ۲) کلمه «جسمانی» کنایه از طبیعت گناهآلود انسان است. ترجمه جایگزین: «گناهآلود نیستند» یا «باعث نمیشوند که اشتباه کنیم»
پولس همچنان به استفاده از استعاره جنگ ادامه میدهد و به نحوی آن را بیان میکند که گویی «معرفت خدا» ارتش است و «هر بلندی» دیواری است که ساختهاند تا سپاه را دور نگه دارد. ترجمه جایگزین: «هر استدلال دروغی که متکبران بر اساس آن میاندیشند تا از خود حفاظت کنند»
«هر کار که متکبران انجام میدهند»
پولس به نحوی از استدلال خود سخن گفته که گویی دیواری برافراشته در برابر ارتش است. کلمات «میافرازد» به معنای «قد علم میکند» است، نه «جسمی طویل» که در هوا معلق است. ترجمه جایگزین: «علیه مردم به کار میبردند تا مانع از شناخت خدا شوند»
پولس به نحوی از افکار انسانها سخن گفته که گویی سربازان دشمن هستند که در جنگ اسیر میشوند. ترجمه جایگزین: «نشان میدهیم که چقدر عقاید چنین افرادی غلط است و به مردم تعلیم میدهیم که از مسیح اطاعت کنند»
کلمه «معصیت» کنایه از اشخاصی است که مرتکب آن اعمال میشوند. ترجمه جایگزین: «هر کس که نااطاعتی میکند»
معانی محتمل: ۱) این یک فرمان است یا ۲) جملهای خبری است، «فقط به آنچه که میتوانید با چشمها ببینید، نگاه میکنید.» برخی فکر میکنند پرسشهای بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا به آنچه به طور واضح پیش روی شما است، نگاه میکنید؟» یا «انگار که نمیتوانید آنچه را که مقابل دیدگانتان است، ببینید»
«باید به یاد داشته باشد»
«ما به اندازه او به مسیح تعلق داریم»
پولس از کمک به قرنتیان جهت شناخت بهتر عیسی، به نحوی سخن گفته که گویی ساختمانی را میسازد. ترجمه جایگزین: «تا کمک کنم پیروان بهتری برای مسیح شوید و شما را به منظور دست کشیدن از پیروی او مایوس نکنم»
«سعی بر ...ترساندن شما دارم»
«خواهان و موکد»
«میخواهم چنین افرادی بدانند»
«ما وقتی با شما هستیم همان کاری را میکنیم که از آن به شما نوشتیم و هنگامی که با شما نیستیم هم همان کار را میکنیم»
تمام مشتقات کلمات ،اشاره به تیم خدمتی پولس دارند نه ایمانداران اهل قرنتس.
«بگوییم که ما به خوبی آنها هستیم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
پولس یک حرف را دو بار میزند.
پولس به نحوی از نیکویی سخن گفته که گویی جسمی است که دیگران میتوانند طول آن را اندازه بگیرند. ترجمه جایگزین: «به یکدیگر نگاه میکنند و سعی بر آن دارند ببینند چه کسی بهتر است»
«به همه نشان دهند که چیزی نمیدانند»
پولس از اختیارات خود به نحوی سخن میگوید که گویی سرزمینی است که بر آن حکومت دارد؛ آنچه که او بر آن تسلط دارد در حدود آن اراضی قرار گرفته و آنچه که تحت اختیار او نیست خارج از آن اراضی واقع شده است.
این قسمت اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «بر آنچه اختیار نداریم فخر نمیکنیم، بلکه» یا «بر آنچه که اختیاری بر آن نداریم فخر نمیکنیم و..»
«در مورد آنچه تحت اختیار[امر] خدا است»
پولس به نحوی از اقتدار سخن گفته که گویی اراضیای هستند که بر آنها حکومت دارد. ترجمه جایگزین: «در حوزه اختیارات ما هستید»
«از حدود خود فراتر نرفتیم»
این قسمت اصطلاح است. ببینید کلمات مشابه را در دوم قرنتیان ۱۰: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «در مورد زحمت دیگران فخر نکردهایم، گویی که کار خود ما بوده است»
«امیدواریم که» یا «مایلیم که» یا «مطمئنیم که»
«جایی که خدا شخصی دیگر را گماشته است»
«فخر به آنچه که خدا کرده»
این بدان معناست که شواهد کافی برای مخاطبی که قرار است بر صحت و سقم شنیدههای خود تصمیم گیرد، فراهم میآورند. ببینید «ما را مدح کند» را در دوم قرنتیان ۴: ۲ چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه خداوند تایید میکند»
در این قسمت میتوانید اطلاعات برداشت شده را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسی را که خداوند پیشنهاد میدهد، همانی است که خداوند تایید میکند»
1کاشکه مرا در اندک جهالتی متحمّل شوید و متحمّل من هم میباشید.2زیرا که من بر شما غیور هستم به غیرت الٰهی؛ زیرا که شما را به یک شوهر نامزد ساختم تا باکرهای عفیفه به مسیح سپارم.3لیکن میترسم که چنانکه مار به مکر خود حوّا را فریفت، همچنین خاطر شما هم از سادگیای که در مسیح است، فاسد گردد.4زیرا هرگاه آنکه آمد، وعظ میکرد به عیسای دیگر، غیر از آنکه ما بدو موعظه کردیم، یا شما روحی دیگر را جز آنکه یافته بودید، یا انجیلی دیگر را سوای آنچه قبول کرده بودید میپذیرفتید، نیکو میکردید که متحمّل میشدید.5زیرا مرا یقین است که از بزرگترین رسولان هرگز کمتر نیستم.6امّا هرچند در کلام نیز امّی باشم، لیکن در معرفت نی. بلکه در هر امری نزد همهکس به شما آشکار گردیدیم.7آیا گناه کردم که خود را ذلیل ساختم تا شما سرافراز شوید در اینکه به انجیل خدا شما را مفت بشارت دادم؟8کلیساهای دیگر را غارت نموده، اجرت گرفتم تا شما را خدمت نمایم و چون به نزد شما حاضر بوده، محتاج شدم، بر هیچکس بار ننهادم.9زیرا برادرانی که از مکادونیه آمدند، رفع حاجت مرا نمودند و در هرچیز از بار نهادن بر شما خود را نگاه داشته و خواهم داشت.10به راستی مسیح که در من است قسم که این فخر در نواحی اخائیه از من گرفته نخواهد شد.11از چه سبب؟ آیا از اینکه شما را دوست نمیدارم؟ خدا میداند!12لیکن آنچه میکنم هم خواهم کرد تا ازجویندگان فرصت، فرصت را منقطع سازم تا در آنچه فخر میکنند، مثل ما نیز یافت شوند.13زیرا که چنین اشخاص رسولان کَذَبه و عمله مکّار هستند که خویشتن را به رسولان مسیح مشابه میسازند.14و عجب نیست، چونکه خودِ شیطان هم خویشتن را به فرشته نور مشابه میسازد.15پس امر بزرگ نیست که خدّام وی خویشتن را به خدّام عدالت مشابه سازند که عاقبت ایشان برحسب اعمالشان خواهد بود.16باز میگویم، کسی مرا بیفهم نداند والاّ مرا چون بیفهمی بپذیرید تا من نیز اندکی افتخار کنم.17آنچه میگویم از جانب خداوند نمیگویم، بلکه از راه بیفهمی در این اعتمادی که فخر ما است.18چونکه بسیاری از طریق جسمانی فخر میکنند، من هم فخر مینمایم.19زیرا چونکه خود فهیم هستید، بیفهمان را به خوشی متحمّل میباشید.20زیرا متحمّل میشوید هرگاه کسی شما را غلام سازد، یا کسی شما را فرو خورد، یا کسی شما را گرفتار کند، یا کسی خود را بلند سازد، یا کسی شما را بر رخسار طپانچه زند.21از روی استحقار میگویم که گویا ما ضعیف بودهایم. امّا در هرچیزی که کسی جرأت دارد، از راه بیفهمی میگویم من نیز جرأت دارم.22آیا عبرانی هستند؟ من نیز هستم! اسرائیلی هستند؟ من نیز هستم! از ذریّت ابراهیم هستند؟ من نیز میباشم!23آیا خدّام مسیح هستند؟ چون دیوانه حرف میزنم، من بیشتر هستم! در محنتها افزونتر، در تازیانهها زیادتر، در زندانها بیشتر، درمرگها مکرّر.24از یهودیان پنج مرتبه از چهل یک کم تازیانه خوردم.25سه مرتبه مرا چوب زدند؛ یک دفعه سنگسار شدم؛ سه کرّت شکسته کشتی شدم؛ شبانهروزی در دریا بسر بردم؛26در سفرها بارها؛ در خطرهای نهرها؛ در خطرهای دزدان؛ در خطرها از قوم خود و در خطرها از امّتها؛ در خطرها در شهر؛ در خطرها دربیابان؛ در خطرها در دریا؛ در خطرها در میان برادرانِ کَذَبَه؛27در محنت و مشقّت، در بیخوابیها بارها؛ در گرسنگی و تشنگی، در روزهها بارها؛ در سرما و عریانی.28بدون آنچه علاوه بر اینها است، آن باری که هر روزه بر من است، یعنی اندیشه برای همهٔ کلیساها.29کیست ضعیف که من ضعیف نمیشوم؟ کِه لغزش میخورد که من نمیسوزم؟30اگر فخر میباید کرد از آنچه به ضعف من تعلّق دارد، فخر میکنم.31خدا و پدر عیسی مسیح خداوند که تا به ابد متبارک است، میداند که دروغ نمیگویم.32در دمشق، والیِ حارث پادشاه، شهر دمشقیان را برای گرفتن من محافظت مینمود.33و مرا از دریچهای در زنبیلی از باره قلعه پایین کردند و از دستهای وی رستم.
پولس در این قسمت به دفاع از اختیارات[اقتدار] خود ادامه میدهد.
ایمانداران اهل قرنتس معلمین کذبهای که تعالیمی متفاوت و غلط در مورد عیسی و انجیل داشتند را سریع میپذیرفتند. آنها نسبت به پولس تعالیمی متفاوت داشتند. بر خلاف این معلمین کذبه، پولس در خدمت خود به ایمانداران اهل قرنتس فداکاری بسیار کرده بود.
نور معمولاً در عهد جدید به عنوان استعاره استفاده شده است. پولس در این قسمت از روشنائی استفاده میکند تا مکاشفه خدا و عدالت او را نشان دهد. تاریکی، گناه را توصیف میکند. گناه به دنبال مخفی شدن از خدا است.
, and and )
پولس این باب را با استعارهای طولانی آغاز میکند. او خود را با پدری مقایسه میکند که دختر پاک و باکره خود را به عنوان عروس به داماد میسپارد. رسوم مراسم عروسی بر اساس بستر فرهنگی تغییر میکنند. اما انگاره یاری رساندن جهت عرضه فردی به عنوان کودکی رشد کرده و مقدس[پاک]، در این قسمت به طور ضمنی بیان شده است.
and
در این باب از کنایات بسیاری استفاده شده است. پولس امیدوار است که ایمانداران قرنتس را با این کنایات، شرمنده کند.
«زیرا متحمّل میشوید» پولس فکر میکند که آنها نباید نحوه رفتار انبیای دروغین را تحمل کنند. پولس آنها را رسولان حقیقی نمیداند.
جمله «زیرا چونکه خود فهیم هستید، بیفهمان را به خوشی متحمّل میباشید» بدان معناست که ایمانداران اهل قرنتس خود را حکیم میپنداشتند ،ولی پولس با چنین ایدهای موافق نیست.
«از روی استحقار میگویم که گویا ما ضعیف بودهایم.» پولس در مورد رفتاری حرف میزند که فکر میکند اشتباه است، او چنین میکند تا از آن رفتار جلوگیری کند. او به نحوی سخن میگوید که گویی میپندارد به خاطر انجام ندادن چنین کاری، اشتباه کرده است. او از پرسشی بدیهی به عنوان کنایه استفاده میکند. «آیا گناه کردم که خود را ذلیل ساختم تا شما سرافراز شوید؟»
and
پولس جهت رد کردن رسولان کذبه که خود را برتر میپنداشتند، از تعدادی پرسش بدیهی استفاده میکند. هر سوال، با پاسخی همراه است: «آیا عبرانی هستند؟ من نیز هستم! اسرائیلی هستند؟ من نیز هستم! از ذریّت ابراهیم هستند؟ من نیز میباشم! آیا خدّام مسیح هستند؟ چون دیوانه حرف میزنم، من بیشتر هستم!»
او همچنین از تعدادی پرسش بدیهی استفاده میکند تا با کسانی که ایمان آوردهاند، همدردی کند: «کیست ضعیف که من ضعیف نمیشوم؟ کِه لغزش میخورد که من نمیسوزم؟»
«آیا خدّام مسیح هستند؟»
این قسمت طعنه[Sarcasm] است که خود نوعی کنایه جهت استهزا یا توهین به حساب میآید. پولس بر این باور بود که معلمین کذبه فقط تظاهر به خدمت به عیسی میکنند.
«متناقضنما» جملهای صحیح است که به نظر امری غیرممکن را توصیف میکند. این جمله در آیه ۳۰ متناقضنما است: «اگر فخر میباید کرد از آنچه به ضعف من تعلّق دارد، فخر میکنم» دوم قرنتیان ۱۲ : ۹ (دوم قرنتیان ۱۱: ۳۰)
پولس رسالت خود را تصدیق میکند.
«اجازه دهید مثل ابلهی رفتار کنم»
این کلمات از یک میل نیکو و در عین حال شدید ایمانداران اهل قرنتس جهت وفاداری به عیسی صحبت میکنند و به این دلیل کسی نباید آنها را متقاعد به دست کشیدن از عیسی کند.
پولس به نحوی از محبت خود نسبت به قرنتیان سخن میگوید که گویی به مردی قول ازدواج دخترش را داده است و نگران نگه داشتن قول خود به آن مرد است. ترجمه جایگزین: «مثل پدری بودم که دخترش را به شوهری وعده داده است. قول دادهام، مثل باکرهای منزه حفظتان کنم تا بتوانم شما را به مسیح بسپارم»
«لیکن نگرانم که نکند افکار شما هر چند به شکلی خالصانه و خاضعانه وقف مسیح است، اما به نحوی چون حوا، فریفته دسیسه مار شوید»
پولس به نحوی از افکار سخن میگوید که گویی آنها حیواناتی هستند که مردم میتوانند ایشان را به راه غلط[ بیراهه] هدایت کنند. ترجمه جایگزین: «شاید کسی باعث شود دروغی را باور کنید»
پولس موقعیتهایی را فهرست میکند که احتمالاً روی خواهند داد یا واقعاً روی دادهاند. این جملات را میتوان در یک جمله با هم ترکیب کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا زمانی که...وعظ میکرد...یا زمانی...که یافتید...متحمل میشدید»
«روحی متفاوت از روحالقدس، یا انجیلی متفاوت از آنچه که ما گفتهایم»
«با این مسائل کنار میآمدید.» ببینید این کلمات را در دوم قرنتیان ۱۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
پولس در اینجا از کنایه استفاده میکند تا نشان دهد آن معلمین از آنچه دیگران میگویند کم اهمیتتر هستند. ترجمه جایگزین: «آن معلمینی که برخی فکر میکنند از دیگران بهتر هستند»
این عبارت منفی بر این حقیقت مثبت تاکید دارد که او در معرفت آموزش اصولی دیده است. اسم معنای «معرفت» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «من قطعاً در معرفت تعلیم دیدهام» یا «تعلیم دیدهام تا آنچه را که میدانند، بدانم»
پولس مدعی بر رفتار خوب خود با ایمانداران اهل قرنتس است. در صورت لزوم میتوان این پرسش بدیهی را در قالب جملهای خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فکر میکنم همه موافق هستند که من خود را فروتن ساختم تا شما را بر افرازم »
«انجیل را به شما موعظه کردم، بدون آن که انتظار چیزی از شما داشته باشم»
این قسمت مبالغهای است که تاکید میکند پولس از کلیساها پول دریافت کرده، ولی آن کلیساها اجباری برای پرداخت آن پول نداشتند. ترجمه جایگزین: «به نحوی از کلیساهای دیگر سرقت کردهام» یا «درست مثل آن است که از کلیساها دیگر دزدی کردهام»
معنای کامل این قسمت را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «توانستم بدون هزینه، شما را خدمت کنم» [توانستم بیهیچ چشم داشتی شما را خدمت کنم]
«هرگز و به هیچ وجه بار مالی برای شما نداشتهام.» پولس به نحوی از کسی که باید برای دیگری پول خرج کند، سخن میگوید که گویی اقلامی سنگین هستند که دیگران باید آنها را حمل کنند. معنای کامل این قسمت را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کاری را که از دستم بر میآمد، انجام دادم تا مطمئن شوم که خرجی برای شما ندارم و بتوانم با شما باشم»
«برادران» احتمالاً همه مرد بودهاند.
«هرگز باری بر شما نمیگذارم»
پولس میگوید به واسطه آگاهی مخاطبینش از حقیقت درباره مسیح، از راستگویی او نیز مطلع خواهند بود. « از آن جایی که مطمئنم میدانید و حقیقت را در مورد مسیح اعلام میکنید، میتوانید یقیین داشته باشید آنچه که میخواهم بگویم ،حقیقت است. این...»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند مرا از فخر کردن باز دارد و ساکت کند»
این قسمت اشاره به آنچه دارد که پولس در آغاز از آن سخن گفته بود. (دوم قرنتیان ۱۱: ۷)
«منطقه اخائیه» این کلمه اشاره به اراضی بک سرزمین دارد و شامل تقسیمات سیاسی نمیشود.
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا بر محبت خود نسبت به ایمانداران اهل قرنتس تاکید کند. این سوالات را میتوان با جملات خبری ترکیب یا در آن قالب بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این خاطر که نمیخواهم باری بر دوش شما باشم، محبتتان نمیکنم؟» یا «باز مانع شما میشوم که نیاز من را رفع کنید، چون به دیگران نشان میدهد که به شما محبت دارم»
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده را به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا میداند که شما را دوست دارم»
پولس، درحینی که به تصدیق رسالت خود ادامه میدهد در مورد رسولان کذبه نیز حرف میزند.
پولس از ادعای دروغین دشمنانش به نحوی سخن گفته که گویی قادر به حمل آن است. ترجمه جایگزین: «تا دلیلی برای انتقاد از من نداشته باشند، یا بر اینکه کاری مشابه انجام میدهیم فخر نکنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان میپندارند که مثل ما هستند»
«این کار را به خاطر اشخاصی مثل شما انجام میدهم»
«کارگر متقلب»
«رسول نیستند، ولی سعی میکنند خود را شبیه رسولان بسازند[ جلوه دهند]»
پولس با استفاده از حالت منفی تاکید میکند که ایمانداران اهل قرنتس باید انتظار ملاقات «رسولان کذبه» بسیاری را داشته باشند (دوم قرنتیان ۱۱: ۱۳). ترجمه جایگزین: «باید چنین انتظاری داشته باشیم»
«شیطان فرشته نور نیست، بلکه سعی میکند خود را به شکل فرشته نور در آورد»
«نور» استعاره از عدالت[پارسای] است. ترجمه جایگزین: «فرشته عدالت[ پارسایی]»
پولس با بیان این جمله به حالت منفی تاکید میکند که ایمانداران اهل قرنتس باید انتظار دیدن «رسولان کذبه» بسیاری را داشته باشند (دوم قرنتیان ۱۱: ۱۳). ترجمه جایگزین: «یقیناً انتظار آن را داشته باشید»
«خدام او خادمان عدالت[پارسایی] نیستند، بلکه سعی میکنند خود را همچون خادمان عدالت[پارسایی] نشان دهند»
«همانطور که ابلهی را میان خود میپذیرید، من را نیز بپذیرید: بگذارید حرف بزنم و فخرم را کلام یک ابله، لحاظ کنید»
این قسمت کنایه از «جسم» است که اشاره به طبیعت گناهآلود و دستاوردهای آن دارد. ترجمه جایگزین: «در مورد دستاوردهای انسانی خود»
«ابلهان را...میپذیرید» ببینید عبارت مشابه را در <دوم قرنتیان ۱۱: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
پولس ایمانداران اهل قرنتس را با استفاده از کنایه شرمگین میسازد. ترجمه جایگزین: «فکر میکنید حکیم هستید، ولی چنین نیستید!»
پولس در مورد مجبور کردن دیگران به اطاعت از قوانین به نحوی سخن میگوید که گویی او را مجبور به بردگی میکنند. ترجمه جایگزین: «شما را مجبور به پیروی از قوانینی کند که خود به آنها اندیشیده است»
پولس به نحوی از به یغما برده شدن منابع مردم توسط رسولان [به اصطلاح] بزرگتر سخن گفته که گویی خود مردم را میخورند. ترجمه جایگزین: «تمام املاک شما را میبرد»
هنگامی که شخصی از دانستههای خود و بیاطلاعی دیگران نسبت به آنها به نفع خود استفاده میکند و به شخصی دیگر آسیب رساند در واقع از او سوء استفاده کرده است.
«با شرمندگی اعتراف میکنیم که به آن اندازهای جسارت نداشتیم که آن چنان با شما رفتار کنیم». پولس با استفاده از کنایه، به ایمانداران اهل قرنتس میگوید که چنین رفتار نکردن او از روی ضعفش نیست. ترجمه جایگزین: «از اینکه بگویم قوت آسیب رساندن به شما را داشتیم شرمنده نیستم، ولی به خوبی با شما رفتار کردیم»
«هر کس در هر چیز فخر کند...من نیز جرات فخر مییابم»
پولس سوالاتی از ایمانداران اهل قرنتس میپرسد که فکر میکند احتمالاً آنها خود مطرحش خواهند کرد و سپس تاکید میکند که خود او نیز به اندازه آن بزرگترین رسولان، یهودی است. در صورت امکان، حالت سوال جواب را در ترجمه خود حفظ کنید. ترجمه جایگزین: «میخواهند فکر کنید که مهم هستند و میخواهند حرفشان را به خاطر عبرانی، اسرائيلی و ذریت ابراهیم بودن آنها باور کنید. خوب من هم هستم.»
پولس در حینی که رسالت خود را تصدیق میکند، اتفاقات خاصی که هنگام ایمان آوردنش رخ داده بودند را بیان میکند.
پولس سوالاتی از ایمانداران اهل قرنتس میپرسد که فکر میکند احتمالاً آنها خود مطرحش خواهند کرد و سپس تاکید میکند که خود او نیز به اندازه آن بزرگترین رسولان، یهودی است. در صورت امکان حالت سوال جواب را در ترجمه خود حفظ کنید. ترجمه جایگزین: «میگویند خادم مسیح هستند ــ من هم مثل دیوانهها حرف میزنم ــ ولی من بیشتر هستم»
«گویی که نمیتوانم درست فکر کنم»
میتوانید اطلاعات برداشت شده را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بیش از آنها خادم مسیح هستم»
«سخت تر کار کردم»
«اغلب در زندان بودم»
این قسمت اصطلاح و جهت تاکید بر دفعات بسیار تازیانه خوردن او به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «بارها کتک خوردهام » یا «آنقدر کتک خوردهام که نمیتوانم بشمارم»
«دفعات بسیاری تقریباً مردم»
این قسمت جملهای است که معمولاً اشاره به ۳۹ بار شلاق خوردن دارد. در شریعت یهود، آخرین حد شلاق چهل مرتبه بود. پس معمولاً شخص را سی و نه ضربه شلاق میزدند تا در صورت خطای سهوی در شمارش تعداد ضربات، گناهکار محسوب نشوند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم، مرا با میلههای چوبی زدند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم، سنگها به من انداختند تا حدی که فکر کردند، مردهام»
پولس اشاره به شناور بودن در آب، هنگام غرق شدن کشتی دارد.
معنای کامل این عبارات را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و در خطر از سوی کسانی که مدعی اخوت در مسیح هستند، ولی به ما خیانت میکنند»
پولس در این قسمت اغراق میکند تا نیاز خود را به لباس نشان دهد. ترجمه جایگزین: «بدون لباس کافی که مرا گرم نگه دارد»
پولس به نحوی از نگرانی خود برای کلیسا سخن گفته که گویی جسمی سنگین است که بر او سنگینی میکند. ترجمه جایگزین: «هر روز برای همه کلیساها اندیشناک هستم، آنقدر که حس میکنم باری بر من سنگینی میکند»
کلمه «ضعیف» شاید اشاره به شرایط روحانی یا فیزیکی داشته باشد. کسی مطمئن نیست پولس از چه سخن میگوید، پس بهتر است کلمات را عیناً ترجمه کنید. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر وقت کسی ضعیف است، من نیز آن ضعف را حس میکنم.» یا «هر وقت کسی ضعیف است، من نیز احساس ضعف میکنم»
پولس از این سوال استفاده میکند تا نشان دهد وقتی برادری سبب گناه برادر ایمانی خود میشود، تا چه اندازه خشمگین میشود. خشم، در این قسمت به نحوی بیان شده که گویی کسی از درون میسوزد. پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر وقت کسی باعث گناه برادری میشود.»
پولس به نحوی از گناه سخن گفته که گویی پایش به چیزی گیر میکند و میافتد. ترجمه جایگزین: «به گناه افتاد» یا «فکر کرده که خدا به او اجازه میدهد به خاطر عمل فرد دیگری دست به گناه زند»
پولس از خشم خود نسبت به گناه، به نحوی سخن میگوید که گویی در بدن او آتشی سوزان است. ترجمه جایگزین: «در این مورد خشمگین نیستم»
«آنچه نشان میدهد که من ضعیف هستم»
پولس در این قسمت از آرایه ادبی کمنمایی استفاده میکند تا بر حقیقتی تاکید کند. ترجمه جایگزین: «حقیقت قطعی را به شما میگویم»
«والی که حارث پادشاه گماشته بود به آن مردان گفت که از شهر مراقبت کنند»
«تا بتوانند من را بگیرند و دستگیر کنند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برخی من را در زنبیل گذاشتند و پایین فرستادند»
دست والی، کنایه از خود والی است. ترجمه جایگزین: «از والی»
1لابدّ است که فخر کنم، هرچند شایستهٔ من نیست. لیکن به رؤیاها و مکاشفات خداوند میآیم.2شخصی را در مسیح میشناسم، چهاردهسال قبل از این. آیا در جسم؟ نمیدانم! و آیا بیرون از جسم؟ نمیدانم! خدا میداند. چنین شخصی که تا آسمان سوم ربودهشد.3و چنین شخص را میشناسم، خواه در جسم و خواه جدا از جسم، نمیدانم، خدا میداند،4که به فردوس ربوده شد و سخنان ناگفتنی شنید که انسان را جایز نیست به آنها تکلّم کند.5از چنین شخص فخر خواهم کرد، لیکن از خود جز از ضعفهای خویش فخر نمیکنم.6زیرا اگر بخواهم فخر بکنم، بیفهم نمیباشم چونکه راست میگویم. لیکن اجتناب میکنم مبادا کسی در حقّ من گمانی برد فوق از آنچه در من بیند یا از من شنود.7و تا آنکه از زیادتیِ مکاشفات زیاده سرافرازی ننمایم، خاری در جسم من داده شد، فرشته شیطان، تا مرا لطمه زند، مبادا زیاده سرافرازی نمایم.8و دربارهٔ آن از خداوند سه دفعه استدعا نمودم تا از من برود.9مرا گفت، فیض من تو را کافی است، زیرا که قوّت من در ضعف کامل میگردد. پس به شادی بسیار از ضعفهای خود بیشتر فخر خواهم نمود تا قوّت مسیح در من ساکن شود.10بنابراین، از ضعفها و رسواییها و احتیاجات و زحمات و تنگیها بخاطر مسیح شادمانم، زیرا که چون ناتوانم، آنگاه توانا هستم.11بیفهم شدهام! شما مرا مجبور ساختید. زیرا میبایست شما مرا مدح کرده باشید، از آنرو که من از بزرگترین رسولان به هیچوجه کمتر نیستم، هرچند هیچ هستم.12بدرستی که علامات رسول در میان شما با کمال صبر از آیات و معجزات و قوّات پدید گشت.13زیرا کدام چیز است که در آن از سایر کلیساها قاصر بودید؟ مگر اینکه من بر شما بار ننهادم. این بیانصافی را از منببخشید!14اینک، مرتبه سوم مهیّا هستم که نزد شما بیایم و بر شما بار نخواهم نهاد از آنرو که نه مال شما بلکه خود شما را طالبم، زیرا که نمیباید فرزندان برای والدین ذخیره کنند، بلکه والدین برای فرزندان.15امّا من به کمال خوشی برای جانهای شما صرف میکنم و صرف کرده خواهم شد. و اگر شما را بیشتر محبّت نمایم، آیا کمتر محبّت بینم؟16امّا باشد، من بر شما بار ننهادم بلکه چون حیلهگر بودم، شما را به مکر به چنگ آوردم.17آیا به یکی از آنانی که نزد شما فرستادم، نفع از شما بردم؟18به تیطُس التماس نمودم و با وی برادر را فرستادم. آیا تیطُس از شما نفع برد؟ مگر به یک روح و یک رَوِش رفتار ننمودیم؟19آیا بعد از این مدّت، گمان میکنید که نزد شما حجّت میآوریم؟ به حضور خدا در مسیح سخن میگوییم. لیکن همهچیز ای عزیزان برای بنای شما است.20زیرا میترسم که چون آیم شما را نه چنانکه میخواهم بیابم و شما مرا بیابید چنانکه نمیخواهید که مبادا نزاع و حسد و خشمها و تعصّب و بهتان و نمّامی و غرور و فتنهها باشد.21و چون بازآیم، خدای من مرا نزد شما فروتن سازد و ماتم کنم برای بسیاری از آنانی که پیشتر گناه کردند و از ناپاکی و زنا و فجوری که کرده بودند، توبه ننمودند.
پولس در این باب به دفاع از خود ادامه میدهد.
پولس هنگامی که همراه با ایمانداران اهل قرنتس بود رسالت خود را به واسطه اعمال نیرومندانهاش اثبات کرد. او هرگز از آنها چیزی دریافت نکرد. حالا قرار بود برای بار سوم نزد آنها بیاید، ولی باز هم قصد نداشت چیزی از آنها دریافت کند. او بر این امید بود که هنگام بازدید، نیاز نباشد که با آنها برخوردی ناملایم داشته باشد.
پولس اکنون با بیان رویای شگفتانگیزِ آسمان از اختیارات خود دفاع میکند. گرچه در آیه ۲- ۵ و ۷ اشاره میکند که خود چنین رویایی را دیده است. آنقدر رویایی عظیم بود که خدا او را جسماً ناتوان ساخت تا فروتن باقی بماند.
بسیاری از صاحب نظران کتاب مقدس بر این باور هستند که آسمان «سوم» محل سکونت خدا است. چنین باوری به آن خاطر است که کتاب مقدس همچنین از کلمه «آسمان» جهت اشاره به خود آسمان (آسمان «اول») و عالم (آسمان «دوم») استفاده میکند.
پولس از پرسشهای بدیهی استفاده میکند تا از خود در برابر دشمنانی که او را متهم کردند، دفاع کند: «زیرا کدام چیز است که در آن از سایر کلیساها قاصر بودید؟ مگر اینکه من بر شما بار ننهادم. این بیانصافی را از من ببخشید» و «به تیتوس التماس نمودم و با وی برادرمان را فرستادم. آیا تیتوس از شما نفع برد؟ مگر به یک روح و یک رَوِش رفتار ننمودیم؟» و « آیا بعد از این مدّت، گمان میکنید که نزد شما حجّت میآوریم؟»
«
پولس از طعنه، که نوعی کنایه است استفاده میکند تا به آنها یادآور شود که بیهیچ بهایی به آنها کمک کرده است. او میگوید «این بیانصافی را از من ببخشید» او همچنین وقتی میگوید: «امّا باشد، من بر شما بار ننهادم بلکه چون حیلهگر بودم، شما را به مکر به چنگ آوردم» از آرایه کنایه که در ادبیات معمول است استفاده کرده است. او با استفاده از این کنایات غیر ممکن بودن چنین اتهامی را شرح میدهد و به این واسطه دفاعیه خود را ارائه میدهد.
«متناقضنما» جملهای حقیقی است که امری به نظر غیر ممکن را توصیف میکند. این جمله در آیه ۵ متناقض نما است: «از چنین شخص فخر خواهم کرد، لیکن از خود جز از ضعفهای خویش فخر نمیکنم» اکثر مردم به ضعیف بودن خود نمیبالند. این جمله در آیه ۱۰ متناقض نما است: «چون ناتوانم، آنگاه توانا هستم.» پولس در آیه ۹ توضیح میدهد که هر دو این جملات درست هستند. (دوم قرنتیان ۱۲: ۵)
پولس جهت دفاع از رسالتی که خدا به او داده، اتفاقات خاصی که ختم به ایمان آوردن او شدهاند را تعریف میکند.
«به حرف زدن ادامه میدهم، ولی حالا در مورد»
معانی محتمل: ۱) پولس از کلمات «رویا» و «مکاشفات» استفاده میکند تا تاکیدی بر این موضوع داشته باشد. ترجمه جایگزین: «آنچه خداوند فقط به من اجازه دیدن آنرا داد» یا ۲) پولس از دو موضوع متفاوت حرف میزند. ترجمه جایگزین: «رازهایی که خدا اجازه داد به چشم ببینم و رازهای دیگری که به من گفته است»
پولس به نحوی از خود سخن میگوید که گویی به کس دیگری اشاره میکند، ولی در صورت امکان این قسمت را عیناً ترجمه کنید.
پولس به نحوی از خود سخن میگوید که گویی این اتفاق برای شخصی دیگری رخ داده است. «نمیدانم که این مرد[شخص] در بدن جسمانی خود بود یا روحانی»
این قسمت، بیشتر اشاره به محل سکونت خدا دارد تا آسمان یا فضا (سیارات، ستارگان و عالم).
پولس به نحوی به صحبت در مورد خود ادامه میدهد که گویی در مورد کسی دیگر حرف میزند.
این قسمت بیان سرگذشت «چنین شخص» (آیه ۳) را ادامه میدهد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی محتمل: ۱) خدا آن مرد را به فردوس برد. ترجمه جایگزین: «مردی[شخصی] بود که خدا به فردوس برد و آن مرد [شخص] سخنانی شنید» یا ۲) فرشتهای او را به فردوس برد. ترجمه جایگزین: «مردی[شخصی] بود که فرشته او را به فردوس برد و او امور بسیاری را شنید» بهتر است نام کسی که آن مرد را برده، ذکر نشود. ترجمه جایگزین: «مردی[شخصی] بود که وارد فردوس شد و امور بسیاری را شنید» یا «مردی بود که ناگهان در فردوس ظاهر شد و چیزهای بسیاری را شنید»
ناگهان و به اجبار گرفته و برده شد
معانی محتمل: ۱) آسمان یا ۲) آسمان سوم یا ۳) مکانی خاص در آسمان
«از آن شخص»
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط به ضعفهایم فخر میکنم»
«کسی بیش از آنچه از من میبیند یا میشنود، مرا به حساب نمیآورد»
این آیه نشان میدهد که پولس در مورد خود سخن میگوید. او چنین کاری را در دوم قرنتیان ۱۲: ۲ آغاز کرده است.
پولس هنگام دفاع از رسالت خود، از ضعفی که خدا جهت فروتن ماندن در وجودش قرار داده نیز سخن میگوید.
«چون این مکاشفات از آنچه دیگران دیدهاند، عظیمتر بودند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا در جسم به من خاری داد» یا «خدا اجازه داد تا من خاری در جسم داشته باشم»
مشکلات جسمانی پولس در این قسمت با خاری نافذ در جسم او قیاس شدهاند. ترجمه جایگزین: «عجز» یا «مشکل جسمانی»
«خادم شیطان»
«بسیار مفتخر»
پولس این کلمات را در آغاز جمله به کار برده تا بر دفعات متعدد دعای خود برای آن «خار» تاکید کند (دوم قرنتیان ۱۲: ۷)
«در مورد این خار در تن از خداوند» یا «در مورد این زخم از خداوند»
«با شما مهربان خواهم بود و این برای شما کافی است»
«قوت من در ضعف بهترین عملکرد را دارد»
پولس به نحوی از قوت مسیح سخن گفته که گویی خیمهای است که بر او افراشتهاند. معانی محتمل: ۱) «مردم، قدرت مسیح را در من خواهند دید» یا ۲) «قطعاً قوت مسیح را خواهم داشت»
معانی محتمل: ۱) «به خاطر مسیح در ضعف، شادمانم چون این اتفاقات به خاطر مسیح بر سر من آمد» یا ۲) «در ضعف راضی هستم، اگر این امور سبب شده که مردم بیشتری عیسی را بشناسند»
«وقتی ضعیف هستم»
«وقتی مردم با بد گفتن از من سعی بر خشمگین ساختن من دارند»
«وقتی در زحمت هستم»
«وقتی مشکلاتی هست»
پولس میگوید وقتی دیگر جهت انجام آنچه واجب است، قوای کافی ندارد، مسیح که بسیار قدرتمندتر از پولس است، به واسطه پولس، کاری که نیاز است را انجام خواهد داد. گرچه بهتر است در صورت امکان این کلمات عیناً ترجمه شوند.
پولس، نشانههای رسول حقیقی و فروتن را به ایمانداران اهل قرنتس یادآور میشود. او چنین کاری را جهت تقویت آنها انجام میدهد.
«مثل ابلهی رفتار میکنم»
«من را مجبور کردید که چنین سخن گویم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید از من تمجید میکردید»
«تمجید»
ایمانداران اهل قرنتس پولس را نازلتر میپنداشتند. پولس در این قسمت با استفاده از حالت منفی بر غلط بودن چنین فکری تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا من به همان اندازه خوب هستم»
پولس در این قسمت از کنایه استفاده میکند تا نشان دهد آن معلمین از آنچه مردم میگویند کم اهمیتتر هستند. ببینید دوم قرنتیان ۱۱: ۵ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «معلمانی که فکر میکنند از دیگران بهتر هستند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این نشانههای رسول حقیقی که پدیدار ساختم»
در هر دو مرتبه از یک کلمه استفاده کنید. [در فارسی متفاوت]
این دسته از اعمال «نشانههای راستین» رسولی هستند که پولس «در کمال صبر» به جا آورده است.
پولس در این قسمت بر ناحق متهم کردن خود توسط ایمانداران اهل قرنتس تاکید میکند. آنها او را متهم کرده بودند که قصد آسیب رساندن به آنها را دارد. پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جملهای خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به نحوی با شما رفتار میکنم که با کلیساهای دیگر رفتار کردهام، غیر از اینکه...شما»
«از شما پول یا احتیاجاتم را طلب نکردم»
پولس به کنایه با ایمانداران اهل قرنتس حرف میزند. هر دو میدانند که پولس خطایی در قبال آنها مرتکب نشده است، ولی با او به نحوی برخورد میکنند که گویی به آنها بدی کرده است.
مقصود او طلب نکردن پول و احتیاجات دیگر است.
معنای کامل این جمله را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه میخواهم این است که من را دوست داشته باشید و بپذیرید»
کودکان کوچک، مسئول رفع نیاز مالی یا مایحتاج والدین تندرست خود نیستند.
پولس به نحوی از کار و زندگی جسمانی خود سخن گفته که گویی مبلغی پول است که او یا خدا، قادر به خرج کردن آن هستند. ترجمه جایگزین: «با خوشحالی هر کاری را انجام میدهم و با خوشحالی اجازه میدهم خدا رخصت دهد که مردم مرا بکشند»
»
«جانها» کنایه از خود مردم است. ترجمه جایگزین: «برای شما» یا «تا به خوبی زندگی کنید»
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر من بیشتر شما را محبت کنم، شما باید کمتر محبتم کنید» یا «اگر شما را بیشتر محبت کنم، شما باید بیشتر از قبل من را محبت کنید»
مشخص نیست محبت پولس از چه «بیشتر» است. احتمالاً بهتر است از کلماتی مثل «بسیار» یا «خیلی» استفاده کنید تا بتوان آن را با «بسیار کم» مقایسه کرد.
پولس با استفاده از این کنایه قصد شرمنده کردن ایمانداران قرنتس را دارد که فکر میکردند او به آنها دروغ گفته است. آنها با اینکه پولس از آنها پولی نگرفته بود، چنین فکر میکردند. ترجمه جایگزین: «ولی دیگران فکر میکردند من فریبکار هستم و حیلهگری کردهام»
هم پولس و هم خود ایمانداران قرنتس میدانستند که جواب این سوال منفی است. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کس که نزد شما فرستادم، نفعی از شما نبرد!»
هم پولس و هم خود ایمانداران اهل قرنتس میدانستند که جواب این سوال منفی است. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «تیتوس از شما نفعی نبرد»
پولس در این قسمت در متن اصلی از کلمه «گام برداشتن» یا «قدم زدن» استفاده کرده است. او به نحوی از زندگی کردن سخن گفته که گویی گام برداشتن در جاده است. هم پولس و هم ایمانداران اهل قرنتس میدانستند که جواب این سوال مثبت است. این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه یک دیدگاه داریم و یک شکل زندگی میکنیم»[در فارسی انجام شده]
پولس در این قسمت در متن اصلی از کلمه «گام برداشتن» یا «قدم زدن» استفاده کرده است. او به نحوی از زندگی کردن سخن گفته که گویی گام برداشتن در جاده است. هم پولس و هم ایمانداران اهل قرنتس میدانستند که جواب این سوال مثبت است. ترجمه جایگزین: «همه ما امور را به یک شکل پیش میبریم»[در فارسی انجام شده]
پولس با استفاده از این سوال میگوید که از افکار احتمالی مردم آگاه است. او با این کار میخواهد آنها را از حقیقی نبودن چنین افکاری مطمئن سازد. ترجمه جایگزین: «شاید فکر میکنید که در تمام این مدت از خود در برابر شما دفاع میکردیم»
این قسمت اشاره به حضور خدا دارد[در فارسی انجام شده] پولس و همکارانش با این آگاهی که خدا آنها را مینگرد، به ایمانداران اهل قرنتس تعلیم میدادند. ترجمه جایگزین: «در مقابل خدا» یا «خدا را به این کار شاهد میگیریم» یا «در حضور خدا»
«تا شما را تقویت کند» پولس از آگاهی نسبت به نحوه اطاعت خدا و میل به اطاعت از او به نحوی سخن گفته که گویی رشد جسمانی است. ترجمه جایگزین: «تا خدا را بشناسید و از او بهتر اطاعت کنید»
«آنچه مییابم را دوست نداشته باشم» یا «آنچه میبینم انجام میدهید را دوست نداشته باشم»
«آنچه مییابید را دوست نداشته باشید»
اسامی معنای «نزاع، حسد، خشمها، تعصّب، بهتان، نمّامی، غرور و فتنهها» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. معانی محتمل: ۱) «برخی از شما با ما بحث میکنند، به ما حسودی میکنند، ناگهان از ما عصبانی میشوند، میخواهند جایگاه رهبری ما را تصاحب کنند، به دروغ از ما سخن میگویند، از زندگی خصوصی ما حرف میزنند، مغرورند، و هنگامی که سعی به هدایت شما داریم با ما مخالفت میکنند» یا ۲) «برخی از شما با هم بحث میکنید، به هم حسودی میکنید، ناگهان از هم عصبانی میشوید، بحث میکنید که چه کسی از میان شما رهبر باشد، به دروغ از هم سخن میگویید، از زندگی خصوصی یکدیگر حرف میزنید، مغرورید، و مخالف کسانی هستید که خدا جهت هدایت شما برگزیده»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «غمگین میشوم چون بسیاری از شما قبل از این گناه کردهاند و از کرده خود...توبه نکردهاند»
معانی محتمل: ۱) پولس تقریباً یک ایده را سه بار جهت تاکید تکرار میکند. ترجمه جایگزین: «از ارتکاب گناه جنسی خود دست نکشیدند» یا ۲) پولس از سه گناه مختلف سخن میگوید.
اسم معنای ناپاکی را میتوان «اعمالی که خدا را خشنود نمیکند» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «در خفا به آنچه میاندیشند و میل دارند که خدا را خشنود نمیکند»
در این قسمت در اصل از کلمه «بیعفتی جنسی» استفاده شده است. اسم معنای «بیعفتی» را میتوان به «اعمال غیر اخلاقی» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر اعمال جنسی غیر اخلاقی»
اسم معنای «فجور» را میتوان در قالب عبارتی فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از...انجام آنچه امیال جنسی غیر اخلاقی آنها را ارضا میکند»
1این مرتبه سوم نزد شما میآیم. بهگواهی دو سه شاهد، هر سخن ثابتخواهد شد.2پیش گفتم و پیش میگویم که گویا دفعه دوّم حاضر بودهام، هرچند الآن غایب هستم، آنانی را که قبل از این گناه کردند و همهٔ دیگران را که اگر بازآیم، مسامحه نخواهم نمود.3چونکه دلیل مسیح را که در من سخن میگوید میجویید که او نزد شما ضعیف نیست بلکه در شما تواناست.4زیرا هرگاه از ضعف مصلوب گشت، لیکن از قوّت خدا زیست میکند. چونکه ما نیز در وی ضعیف هستیم، لیکن با او از قوّت خدا که به سوی شما است، زیست خواهیم کرد.5خود را امتحان کنید که در ایمان هستید یا نه. خود را باز یافت کنید. آیا خود را نمیشناسید که عیسی مسیح در شما است اگر مردود نیستید؟6امّا امیدوارم که خواهید دانست که ما مردود نیستیم.7و از خدا مسألت میکنم که شما هیچ بدی نکنید، نه تا ظاهر شود که ما مقبول هستیم،بلکه تا شما نیکویی کرده باشید، هرچند ما گویا مردود باشیم.8زیرا که هیچ نمیتوانیم به خلاف راستی عمل نماییم بلکه برای راستی.9و شادمانیم وقتی که ما ناتوانیم و شما توانایید. و نیز برای این دعا میکنیم که شما کامل شوید.10از اینجهت این را در غیاب مینویسم تا هنگامی که حاضر شوم، سختی نکنم بحسب آن قدرتی که خداوند بجهت بنا نه برای خرابی به من داده است.11خلاصه ای برادران شاد باشید؛ کامل شوید؛ تسلّی پذیرید؛ یک رای و با سلامتی بوده باشید و خدای محبّت و سلامتی با شما خواهد بود.12یکدیگر را به بوسه مقدّسانه تحیّت نمایید.13جمیع مقدّسان به شما سلام میرسانند.14فیض عیسی خداوند و محبّت خدا و شرکت روحالقدس با جمیع شما باد. آمین.
پولس در این باب به دفاع از اختیارات خود ادامه میدهد. او سپس نامه را با تهنیت و طلب برکت پایان میدهد.
پولس به ایمانداران اهل قرنتس سفارش میکند که آماده ملاقات با او باشند. او بر این امید است که هنگام ملاقات با آنها نیازی بر تادیب کسی در کلیسا نباشد تا بتواند به شادی همراه آنها را ببیند.
پولس در این باب مرتب از کلمات «قوت» و «ضعف» استفاده میکند و آنها را با هم در تضاد قرار میدهد. مترجمین باید از کلماتی استفاده کنند که مفهومی متضاد هم دارند.
صاحب نظران کتاب مقدس بر معنای این جمله اتفاق نظر ندارند. برخی میگویند که مسیحیان باید خود را بسنجند تا از هم سو بودن اعمال و ایمان مسیحی خود مطمئن شوند. مضمون این باب بر چنین برداشتی گرایش دارد. دیگر صاحب نظران بر آن هستند که مسیحیان باید اعمال خود را بررسی کنند و از خود بپرسند که آیا به راستی نجات یافتهاند.
and )
پولس سخن گفتن مسیح از طریق خود را تصدیق میکند. او بر آن است که آنها را باز بنا، تشویق و متحد کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی خطای کسی را باور کنید که دو یا سه نفر همان را گفته باشند»
«همه شما مردم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او را به صلیب کشیدند»
خدا به ما قوت و قابلیت زندگی در او و با او را داده است.
معانی محتمل: ۱) در هر فرد زندگی میکند یا ۲) «در میان شما»، بخشی از اعضای گروه شما و مهمترین عضو آن.
«مایلم که» یا «مطمئنم که»
«تا گناه نکنید» یا «تا هنگام تادیب از گوش سپردن به ما خودداری نکنید.» پولس با این جمله به مفهوم متضاد آن تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «همه کار را درست انجام دهید»
«تا معلمین راستین باشید و حقیقت را زندگی کنید»
«نمیتوانیم مانع مردم شویم تا از فهم حقیقت باز مانند»
«حقیقت؛...هر چه میکنیم مردم را به درک حقیقت توانمند میسازد»
«از نظر روحانی بالغ شوید»
پولس به نحوی از یاری رساندن به مردم جهت شناخت مسیح سخن گفته که گویی ساختمانی را بنا میکند. ببینید عبارت مشابه را در دوم قرنتیان ۱۰: ۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تا به شما کمک کنم تبدیل به پیروان بهتر مسیح شوید و شما را از پیروی او مایوس نکنم تا مبادا از آین پیروی دست بکشید»
پولس نامه خود به ایمانداران اهل قرنتس را به پایان میرساند.
«برای اینکه به بلوغ برسید، کار کنید»
«در توافق با یکدیگر زندگی کنید»
«با محبت مسیحی»
«کسانی که خدا برای خود جدا کرده است»
1پولُس، رسول نه از جانب انسان و نه بهوسیلهٔ انسان بلکه به عیسی مسیح و خدای پدر که او را از مردگان برخیزانید،2و همهٔٔ برادرانی که با من میباشند، به کلیساهای غلاطیه،3فیض و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوند ما عیسی مسیح با شما باد؛4که خود را برای گناهان ما داد تا ما را از این عالم حاضر شریر بحسب ارادهٔ خدا و پدر ما خلاصی بخشد،5که او را تا ابدالآباد جلال باد. آمین.6تعجّب میکنم که بدین زودی از آن کس که شما را به فیض مسیح خوانده است، برمیگردید به سوی انجیلی دیگر،7که [انجیل] دیگر نیست. لکن بعضی هستند که شما را مضطرب میسازند و میخواهند انجیل مسیح را تبدیل نمایند.8بلکه هرگاه ما هم یا فرشتهای از آسمان، انجیلی غیر از آنکه ما به آن بشارت دادیم به شما رساند، اَناتیما باد.9چنانکه پیش گفتیم، الآن هم باز میگویم، اگر کسی انجیلی غیر از آنکه پذیرفتید بیاورد، اَناتیما باد.10آیا الحال مردم را در رأی خود میآورم یا خدا را؟ یا رضامندی مردم را میطلبم؟ اگر تا به حال رضامندی مردم را میخواستم، غلام مسیح نمیبودم.11امّا ای برادران شما را اعلام میکنم از انجیلی که من بدان بشارت دادم که به طریق انسان نیست.12زیرا که من آن را از انسان نیافتم و نیاموختم، مگر به کشف عیسی مسیح.13زیرا سرگذشتِ سابقِ مرا در دین یهود شنیدهاید که بر کلیسای خدا بینهایت جفا مینمودم و آن را ویران میساختم،14و در دین یهود از اکثر همسالان قوم خود سبقت میجستم و در تقالید اجداد خود بغایت غیور میبودم.15امّا چون خدا که مرا از شکم مادرم برگزید و به فیض خود مرا خواند، رضا بدین داد16که پسر خود را در من آشکار سازد تا در میان امّتها بدو بشارت دهم، در آنوقت با جسم و خون مشورت نکردم،17و به اورشلیم هم نزد آنانی که قبل از من رسول بودند نرفتم، بلکه به عَرَب شدم و باز به دمشق مراجعت کردم.18پس بعد از سه سال، برای ملاقات پطرس به اورشلیم رفتم و پانزده روز با وی بسر بردم.19امّا از سایر رسولان جز یعقوب برادر خداوند را ندیدم.20امّا دربارهٔ آنچه به شما مینویسم، اینک، در حضور خدا دروغ نمیگویم.21بعد از آن به نواحی سوریه و قیلیقیه آمدم.22و به کلیساهای یهودیه که در مسیح بودند صورتاً غیر معروف بودم،23جز اینکه شنیده بودند که آنکه پیشتر بر ما جفا مینمود، الحال بشارت میدهد به همان ایمانی که قبل از این ویران میساخت.24و خدا را در من تمجید نمودند.
پولس این نامه را متفاوت با دیگر نامههایش آغاز میکند. او عبارت «رسول نه از جانب انسان و نه بوسیله انسان بلکه به عیسی مسیح و خدای **پدر **که او را از مردگان برخیزانید» را به آن میافزاید. احتمالاً پولس به این دلیل از این واژگان استفاده کرده، چون معلمین دروغین با او مقابله میکردند و سعی داشتند تا اعتبار او را زیر سوال ببرند.
خدا تنها از طریق انجیل واقعی کتاب مقدس افراد را نجات ابدی میدهد. خدا هر نسخه دیگرانجیل را محکوم میکند. پولس از خدا میخواهد که آنهایی را که انجیلی دروغین را تعلیم میدهند، لعنت کند. آنها ممکن نیست نجات داده شوند. با آنها باید چون غیرمسیحیان برخورد کرد.
، ، ، و و را ببینید)
برخی افراد در کلیسای اولیه چنین تعلیم میدادند که غیر یهودیان میباید از شریعت موسی اطاعت کنند. برای اثبات اشتباه این تعلیم در آیههای ۱۳-۱۶ پولس به شرح این میپردازد که او پیشتر یک یهودی متعصب بوده است. اما خدا کماکان صلاح دانسته تا او را نجات دهد و به او انجیل حقیقی را نشان دهد. به عنوان یک یهودی، و رسول غیر یهودیان، پولس تنها فرد شایسته پرداختن به این موضوع بود. را ببینید)
کتاب غلاطیان یکی از نخستین نامههای پولس در کتابمقدس است. این نشان دهنده این موضوع است که بدعتها حتی در کلیسای اولیه هم مشکل آفرین بود.
(آدرس را ببینید)
پولس ، این نامه را به کلیساهای واقع در ناحیه غلاطیه مینویسد. دراین نامه همه ضمایر دوم شخص جمع بوده و به غلاطیان اشاره دارد، مگر آنکه ذکر شده باشد.
(آدرس را ببینید)
«که سبب شد تا او دوباره زندگی کند»
در اینجا به معنای افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است، چرا که همه ایمانداران در مسیح افراد یک خانواده روحانی هستند که خدا پدر آسمانی ایشان است. ترجمهیِ جایگزین: «برادران و خواهران»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «گناهان» کنایهای است از مجازات گناه. ترجمهیِ جایگزین: «تا مجازاتی را که به سبب گناهانمان سزاوار آن بودیم، بپذیرد» (آدرس را ببینید)
در اینجا «این عالم» نشان دهنده قدرتهای در حال کار در این دوره است. ترجمه جایگزین: «تا او ما را به مکانی ببرد که از کار قدرتهای شریر در جهان کنونی در امان باشیم»
(آدرس را ببینید)
این به «خدا پدر ما» اشاره دارد. او خدای ما و پدر ما است.
پولس، دلیل خود را برای نوشتن این نامه ارائه میدهد: او به یاد آنها میآورد تا انجیل را درک کنند.
«من در شگفت هستم» یا «من شوکه شدهام». پولس از این که آنها اینکار را می کردند، ناامید شده بود.
در اینجا «از آن کس برگشتن» استعارهای است از شروع به شک یا دیگر به خدا ایمان نداشتن. ترجمهیِ جایگزین: «شما خیلی زود شروع به شک کردن به او می کنید»
(آدرس را ببینید)
«خدا که شما را خوانده است»
در اینجا به این معنی است که خدا مردم را برگزیده یا منصوب کرده است تا فرزندانش باشند، به او خدمت کنند، و تا پیام رستگاری او را از طریق عیسی اعلام کنند.
«به خاطر فیض مسیح» یا «به خاطر قربانی فیضبخش مسیح»
در اینجا «برمیگردید»، استعارهای است که معنای آغاز به باور چیزی می دهد. ترجمهیِ جایگزین: «شما در عوض شروع به ایمان به انجیلی متفاوت کردید»
(آدرس را ببینید)
«برخی افراد»
این توصیف چیزی است که رخ نداده یا نمیبایست رخ دهد. ترجمه جایگزین: «بخواهیم بشارت دهیم» یا «در بشارت باشیم» .
(آدرس را ببینید)
«متفاوت با انجیل» یا «متفاوت با پیام»
«خدا تا ابد این فرد را لعنت کند» اگر زبان شما روشی معمول برای لعنت کردن یک فرد دارد، از آن استفاده کنید.
پاسخ این پرسشهای بدیهی، «نه» است . ترجمهیِ جایگزین: «من به دنبال تایید مردم نیستم، بلکه درعوض به دنبال تایید خدا هستم. من به دنبال رضایت مردم نیستم.»
(آدرس را ببینید)
هر دو عبارت شرطی بالا که با «اگر» و «پس» شروع شدهاند، برخلاف واقعیت میباشند. «تاکنون قصدم راضی کردن مردم نیست، من خدمتگزار مسیح هستم» یا «اگر کماکان در تلاش برای راضی کردن مردم بودم، دیگر خادم مسیح نبودم»
پولس شرح میدهد که انجیل را از دیگران نیآموخته، بلکه آن را از عیسی مسیح آموخته است.
به روشی که ان را در غلاطیان1: 2 ترجمه کردید نگاه کنید.
با استفاده از این عبارت، پولس قصد ندارد بگوید که عیسی مسیح خود انسان نبوده است. چرا که مسیح هم انسان و هم خدا است اگرچه او انسانی گناهکار نیست. پولس درباره جایی که انجیل از آن آمده است مینویسد؛ انجیل از سوی بشری گناهکار نیامده، بلکه از سوی عیسی مسیح آمده است.
معانی محتمل عبارتند از 1)«عیسی مسیح خود، انجیل را بر من مکاشفه کرد» یا 2)«خدا هنگامی که به من نشان داد عیسی مسیح که بود، سبب شد تا انجیل را بشناسم»
«رفتار {من} در آن زمان» یا «زندگی پیشین» یا «زندگی نخستین»
این استعاره، پولس را در هدف یهودیانِ همسن او برای یهودی کامل بودن، در جلوی صف به تصویر میکشد.
«مردم یهودی که همسن من هستند»
«نیاکان من»
معانی محتمل برای «به فیض خود» عبارتند از 1) این دلیلی است که خدا پولس را فراخوانده است. ترجمه جایگزین: « و من را به خدمتش فراخواند چرا که او فیض رسان است» یا 2) این چگونگی خواندگی پولس از سوی خدا را میرساند. ترجمهیِ جایگزین: «و من را بوسیلهیِ فیض خود فراخواند.»
معانی محتمل عبارتند از 1) «که به من اجازه داد پسرش را بشناسم» یا 2) «که از طریق من به دنیا نشان دهد که عیسی پسر خدا است».
این لقبی مهم برای عیسی پسر خدا است.
(آدرس را ببینید)
«اعلان نمایم که او پسر خدا است» یا «خبر خوش درباره پسر خدا را موعظه نمایم»
این اصطلاحی است که معنی گفتگو با دیگران را میدهد. ترجمه جایگزین: «از مردم در درک پیام[کلام] کمک نخواستم»
(آدرس را ببینید)
«به اورشلیم ... نرفتم». اورشلیم در ناحیهای در تپههای مرتفع واقع بود که رسیدن به آنجا نیازمند صعود از تپههای فراوان بود، پس اینگونه معمول بود که سفر به اورشلیم را «صعود به اورشلیم» توصیف کنند.
استفاده از منفی در منفی، بر این که یعقوب تنها رسولی بوده که پولس دیده، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «تنها رسول دیگری که دیدم، یعقوب بود»
(آدرس را ببینید)
پولس میخواهد غلاطیان درک کنند که او کاملاً جدی است و میداند که خدا آنچه را او میگوید، میشنود و اگر او حقیقت را نگوید خدا او را داوری خواهد کرد.
پولس از جزگویی [شکسته نفسی] برای تاکید بر این که او حقیقت را میگوید، استفاده میکند. ترجمهیِ جایگزین: «در پیغامهایم به شما، من به شما دروغ نمیگویم» یا «در چیزهایی که به شما مینویسم ، به شما حقیقت را میگویم»
(آدرس را ببینید)
«بخشهایی از جهان که سوریه و کیلیکیه نام دارند»
«هیچ کس از افراد کلیساهای یهودیه که در**مسیح هستند، **هرگز مرا ملاقات نکرده بودند»
«آنها آنچه را از دیگران درباره من شنیده بودند، میدانستند»
1پس بعد از چهارده سال با بَرْنابا باز به اورشلیم رفتم و تیطُس را همراه خود بردم.2ولی به الهام رفتم و انجیلی را که در میان امّتها بدان موعظه میکنم، به ایشان عرضه داشتم، امّا در خلوت به معتبرین، مبادا عبث بدوم یا دویده باشم.3لیکن تیطُس نیز که همراه من و یونانی بود، مجبور نشد که مختون شود.4و این بهسبب برادران کَذَبه بود که ایشان را خُفیةً درآوردند و خفیةً درآمدند تا آزادی ما را که در مسیح عیسی داریم، جاسوسی کنند و تا ما را به بندگی درآورند.5که ایشان را یک ساعت هم به اطاعت در این امر تابع نشدیم تا راستی انجیل در شما ثابت ماند.6امّا از آنانی که معتبراند که چیزی میباشند (هرچه بودند مرا تفاوتی نیست، خدا بر صورت انسان نگاه نمیکند) زیرا آنانی که معتبراند، به من هیچ نفع نرسانیدند.7بلکه به خلاف آن، چون دیدند که بشارت نامختونان به من سپرده شد، چنانکه بشارت مختونان به پطرس8زیرا او که برای رسالت مختونان در پطرس عمل کرد، در من هم برای امّتها عمل کرد9پس چون یعقوب و کیفا و یوحنّا که معتبر به ارکان بودند، آن فیضی راکه به من عطا شده بود دیدند، دست رفاقت به من و برنابا دادند تا ما به سوی امّتها برویم، چنانکه ایشان به سوی مختونان؛10جز آنکه فقرا را یاد بداریم و خود نیز غیور به کردن این کار بودم.11امّا چون پطرس به انطاکیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود،12چونکه قبل از آمدنِ بعضی از جانب یعقوب، با امّتها غذا میخورد؛ ولی چون آمدند، از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده، باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت.13و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، بهحدّی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد.14ولی چون دیدم که به راستیِ انجیل به استقامت رفتار نمیکنند، پیش روی همه پطرس را گفتم، اگر تو که یهود هستی، به طریق امّتها و نه به طریق یهود زیست میکنی، چون است که امّتها را مجبور میسازی که به طریق یهود رفتار کنند؟15ما که طبعاً یهود هستیم و نه گناهکاران از امّتها،16امّا چونکه یافتیم که هیچکس از اعمال شریعت عادل شمرده نمیشود، بلکه به ایمان به عیسی مسیح، ما هم به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا از ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم، زیرا که از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد.17امّا اگر چون عدالت در مسیح را میطلبیم، خود هم گناهکار یافت شویم، آیا مسیح خادم گناه است؟ حاشا!18زیرا اگر باز بنا کنم آنچه را که خراب ساختم، هرآینه ثابت میکنم که خود متعدّی هستم.19زانرو که من بهواسطهٔٔ شریعت نسبت به شریعت مُردَمْ تا نسبت به خدا زیست کنم.20با مسیح مصلوب شدهام ولی زندگی میکنم لیکن نه من بعد از این، بلکه مسیح در من زندگی میکند. و زندگانی که الحال در جسم میکنم، به ایمانِ بر پسر خدا میکنم که مرا محبّت نمود و خود را برای من داد.21فیض خدا را باطل نمیسازم، زیرا اگر عدالت به شریعت میبود، هرآینه مسیح عبث مرد.
پولس به دفاع از انجیل حقیقی ادامه میدهد. این از غلاطیان 1: 11 شروع میشود.
ختنه شده و نامختون[ختنه نشده]
براساس شریعت موسی لازم است مردان یهودی ختنه شوند. یهودیان، امتها[غیریهودیان] را «نامختون» می خواندند.
بردگی و آزادی
پولس این ایدهها را در غلاطیان۲: ۴ معرفی میکند. او از استعاره بردگی برای مردمی که مکلف به اطاعت از شریعت موسی هستند، استفاده میکند. او از استعاره آزادی یا اختیار، برای مردمی که مکلف به اطاعت از شریعت موسی نیستند، استفاده میکند چرا که آنها به عیسی مسیح ایمان دارند که آنها را عادل[پارسا] میسازد.
برادران دروغین
هنگامی که پولس از برادران دروغینی که میخواهند ایمانداران را به بردگی بکشانند سخن میگوید، او به یهودیانی اشاره میکند که ادعای مسیحی بودن میکردند و میخواستند مسیحیان غیریهودی[ امتها] را قانع کنند که از شریعت موسی اطاعت کنند.
دورویی کیفا[پطرس]
از آن جایی که غیریهودیان از شریعت موسی اطاعت نمیکردند، یهودیان در حالت طبیعی با غیریهودیان[امتها] غذا نمیخوردند. پطرس[کیفا] میدانست که مسیحیان غیریهودی مکلف به اطاعت از شریعت موسی نیستند و از این رو، میدانست که او مجاز به غذاخوردن با آنها است. با این حال، هنگامی که برخی مردان آمده گفتند که مسیحیان غیریهودی مکلف به اطاعت از شریعت هستند، پطرس به غذاخوردن با مسیحیان غیریهودی خاتمه داد، به گونهای که گویی او معتقد بوده که آنها مکلف به اطاعت از شریعت موسی هستند. پولس، پطرس را برای اینگونه رفتار با مسیحیان غیریهودی سرزنش میکند.
پولس به بیان پیشینه چگونگی این که او انجیل را از خدا و نه از رسولان آموخت، ادامه میدهد.
«سفر کردم» اورشلیم در سرزمینی تپهای واقع شده است. یهودیان نیز اورشلیم را به عنوان نزدیکترین مکان به آسمان بر روی زمین میدیدند، پس پولس ممکن است به صورت تمثیلی سخن گفته باشد یا این ممکن است انعکاس دهنده سفر دشوار بالا رفتن به اورشلیم باشد.
«مهمترین رهبران در میان ایمانداران»
پولس از دویدن به عنوان استعارهای از کارکردن استفاده میکند و او از دوبار نفی[منفی در منفی] برای تاکید بر این که، کاری که او انجام داده است سودمند بوده، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «من کار سودمندی را انجام میدادم یا به انجام رساندهام»
(آدرسهای و را ببینید)
«بدون سودمندی» یا «برای هیچ»
میتوان این جمله را به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که کسی او را ختنه کند»
(آدرس را ببینید)
«افرادی که تظاهر میکردند مسیحی هستند، به کلیسا آمدند» یا «افرادی که تظاهر میکردند مسیحی هستند، به میان ما آمدند»
مخفیانه مراقب مردم بودند تا ببینند آنها چگونه در آزادی زندگی میکنند
اختیار[آزادی]
«این جاسوسان مایل بودند» یا «این برادران دروغین میخواستند»[در فارسی با متن انگبیسی متفاوت است]
« تا ما را به بردگی شریعت درآورند». پولس درباره مجبورشدن به تبعیت از تشریفات یهودی که شریعت به آنها فرمان داده است سخن میگوید. او در اینباره به گونهای سخن میگوید که گویا بردگی است. مهمترین این تشریفات ختنه بود. ترجمه جایگزین: «تا ما را مجبور به اطاعت از شریعت کنند»
(آدرسهای و را ببینید)
«مطیع نشدیم» یا «گوش فرا ندادیم»
واژه «من» نشانگر آن چیزی است که پولس تعلیم میداده. ترجمه جایگزین: «به آنچه تعلیم میدهم چیزی نیافزودند» یا «به من چیزی نگفتند تا چیزی بر آنچه تعلیم میدهم، بیافزایم»
(آدرس را ببینید)
«درعوض» یا «به جای»
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «خدا به من اعتماد کرد...خدا به پطرس اعتماد کرد»
(آدرس را ببینید)
«مسوولیت موعظه انجیل به آنان به ... سپرده شد»
«رکن»، ستونی است که تکیهگاه یک ساختمان است. این استعارهای از رهبران اصلی است. ترجمه جایگزین: «که به عنوان رهبران اصلی شناخته شده بودند» یا «که به عنوان رهبران اصلی کلیسا شناخته شده بودند»
(آدرس را ببینید)
می توان این جمله را به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «فیضی را که خدا به من داده بود، تشخیص دادند» (آدرس را ببینید)
اسم معنای «فیض» را می توان «مهربان بودن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا با من مهربان بوده است»
(آدرس را ببینید)
دست در دست گرفتن{دست دادن} و تکان دادن با دست راست سمبلی از برادری بوده است. ترجمهیِ جایگزین: «همچون همکاران، خوشامد گفتند» یا «با احترام خوشامد گفتند»
(آدرس را ببینید)
شما میتوانید تصریح کنید که او چهچیزی را در ارتباط با فقیران یاد میکرده است. ترجمه جایگزین: «به یاد داشته باشیم که به نیازهای فقیران توجه کنیم»
(آدرس را ببینید)
واژه «روبرو» کنایهای است از «جایی که او میتوانست من را ببیند و به من گوش دهد». ترجمه جایگزین: «من شخصاً با او مواجه شدم» یا «من شخصاً اعمال او را به چالش کشیدم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا اشاره به زمان است.
«او به غذا خوردن با آنها پایان داد»
دلیل ترس پطرس را می توان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او از این میترسید که این افراد که به دنبال ختنه بودند او را قضاوت کنند که کاری نادرست را انجام میدهد» یا «او از این میترسید که این افراد که به دنبال ختنه بودند او را سرزنش کنند که کاری نادرست را انجام میدهد»
(آدرس را ببینید)
یهودیانی که مسیحی شده بودند، از آنهایی که به مسیح ایمان داشتند میخواستند که مطابق سنتهای یهودی زندگی کنند.
«دور از ... ایستاد» یا «اجتناب کرد»
پولس دورماندن پرس از غیریهودیان را «نفاق کردن» می خواند زیرا پطرس تظاهر میکرد تا شبیه آن یهودیانی باشد که میگفتند مسیحیان غیریهودی میبایست ختنه شوند.
در اینجا «گرفتار شدن» استعارهای از متقاعد شدن به انجام چیزی نادرست است. ترجمه جایگزین: «به خاطر آنها حتی برنابا متقاعد گشت که یک ریاکار باشد»
(آدرس را ببینید)
«آنها مطابق با حقیقت انجیل زندگی نمیکنند»
این پرسش بدیهی یک سرزنش است و میتواند مانند یک اعلامیه ترجمه شود. واژه «تو» مفرد است و به پطرس اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو در اشتباهی که غیریهودیان را وادار میکنی تا مانند یهودیان زندگی کنند».
(آدرسهای و
را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از 1) وادار ساختن با استفاده از کلمات 2) متقاعد کردن.
پولس به ایمانداران میگوید که یهودیانی که از شریعت آگاه هستند همچون غیریهودیان که از شریعت آگاه نیستند تنها با ایمان به عیسی مسیح و نه با رعایت شریعت نجات یافتهاند.
«نه آنانی که یهودیان، امتهای[غیریهودیان] گناهکار میخوانند»
«ما به مسیح عیسی ایمان پیدا کردیم»
این احتمالاً به پولس و دیگران اشاره دارد و نه غلاطیان، که عمدتا غیریهودی بودند.
(آدرس
را ببینید)
واژه «بشر» یک مجاز[ذکر جز از کل] برای تمامیت یک فرد است. ترجمه جایگزین: «هیچ فردی»
(آدرس
را ببینید)
اصطلاح «عدالت در مسیح» معنای عادل[پارسا] شمرده شدن میدهد چرا که ما با مسیح متحد گشته ایم و به واسطه مسیح عادل[پارسا] شمرده شدهایم.
عبارت «یافت شویم» اصطلاحی است که بر این موضوع که ما یقیناً گناهکار هستیم تاکید میکند. ترجمه جایگزین: « ما میبینیم که یقیناً گناهکاریم»
(آدرس
را ببینید)
«البته که این حقیقت ندارد!» این توصیف محکمترین پاسخ منفی ممکن را به پرسش بدیهی پیشین «آیا مسیح خادم گناه است؟» میدهد. ممکن است در زبان خودتان اصطلاح مشابهی داشته باشید که میتوانید در اینجا از آن استفاده کنید.
(آدرس
را ببینید)
این عنوانی مهم برای عیسی است.
(آدرس
را ببینید)
«فیض خدا را رد نمیکنم» یا «فیض خدا را بیارزش نمیشمارم»
پولس از محبت خدا به ما سخن میگوید. مسیح برای ما مرد تا ما بتوانیم عادل[پارسا] شمرده شویم.
پولس وضعیتی را توصیف میکند که هرگز وجود نداشته است. عدالت[پارسایی] از طریق شریعت به دست نمیآید ومسیح بیهوده نمرد.
«اگر مردم میتوانستند با اطاعت از شریعت عادل شوند پارسا شمرده شوند»
«پس مسیح با مرگ خود، چیزی را محقق نکرد»
1ای غلاطیانِ بیفهم، کیست که شما را افسون کرد تا راستی را اطاعت نکنید که پیش چشمان شما عیسی مسیح مصلوب شده مُبَیَّن گردید؟2فقط این را میخواهم از شما بفهمم که روح را از اعمال شریعت یافتهاید یا از خبر ایمان؟3آیا اینقدر بیفهم هستید که به روح شروع کرده، الآن به جسم کامل میشوید؟4آیا اینقدر زحمات را عبث کشیدید اگر فیالحقیقهٔ عبث باشد؟5پس آنکه روح را به شما عطا میکند و قوّات در میان شما به ظهور میآورد، آیا از اعمال شریعت یا از خبر ایمان میکند؟6چنانکه ابراهیم به خدا ایمان آورد و برای او عدالت محسوب شد.7پس آگاهید که اهل ایمان فرزندان ابراهیم هستند.8و کتاب چون پیش دید که خدا امّتها را از ایمان عادل خواهد شمرد، به ابراهیم بشارت داد که جمیع امّتها از تو برکت خواهند یافت.9بنابراین اهل ایمان با ابراهیمِ ایماندار برکت مییابند.10زیرا جمیع آنانی که از اعمال شریعت هستند، زیر لعنت میباشند زیرا مکتوب است، مَلعون است هر که ثابت نماند در تمام نوشتههای کتاب شریعت تا آنها را بهجا آرد.11امّا واضح است که هیچکس در حضور خدا از شریعت عادل شمرده نمیشود، زیرا که عادل به ایمان زیست خواهد نمود.12امّا شریعت از ایمان نیست بلکه آنکه به آنها عمل میکند، در آنها زیست خواهد نمود.13مسیح، ما را از لعنت شریعت فدا کرد چونکه در راه ما لعنت شد، چنانکه مکتوب است ملعون است هرکه بر دار آویخته شود.14تا برکت ابراهیم در مسیح عیسی بر امّتها آید و تا وعدهٔٔ روح را بهوسیلهٔ ایمان حاصل کنیم.15ای برادران، به طریق انسان سخن میگویم، زیرا عهدی را که از انسان نیز استوار میشود، هیچکس باطل نمیسازد و نمیافزاید.16امّا وعدهها به ابراهیم و به نسل او گفته شد و نمیگوید به نسلها که گویا دربارهٔ بسیاری باشد، بلکه دربارهٔ یکی و به نسل تو که مسیح است.17و مقصود این است عهدی را که از خدا به مسیح بسته شده بود، شریعتی که چهارصد و سی سال بعد از آن نازل شد، باطل نمیسازد بطوری که وعده نیست شود.18زیرا اگر میراث از شریعت بودی، دیگر از وعده نبودی. لیکن خدا آن را به ابراهیم از وعده داد.19پس شریعت چیست؟ برای تقصیرها بر آن افزوده شد تا هنگام آمدن آن نسلی که وعده بدو داده شد و بهوسیلهٔ فرشتگان به دست متوسّطی مرتّب گردید.20امّا متوسّط از یک نیست، امّا خدا یک است.21پس آیا شریعت به خلاف وعدههای خداست؟ حاشا! زیرا اگر شریعتی داده میشد که تواند حیات بخشد، هرآینه عدالت از شریعت حاصل میشد.22بلکه کتاب همهچیز را زیر گناه بست تا وعدهای که از ایمانِ به عیسی مسیح است، ایمانداران را عطا شود.23امّا قبل از آمدن ایمان، زیر شریعت نگاه داشته بودیم و برای آن ایمانی که میبایست مکشوف شود، بسته شده بودیم.24پس شریعت لالای ما شد تا به مسیح برساند تا از ایمان عادل شمرده شویم.25لیکن چون ایمان آمد، دیگر زیر دست لالا نیستیم.26زیرا همگی شما بهوسیلهٔ ایمان در مسیح عیسی، پسران خدا میباشید.27زیرا همهٔٔ شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر گرفتید.28هیچ ممکن نیست که یهود باشد یا یونانی و نه غلام و نه آزاد و نه مرد و نه زن، زیرا که همهٔٔ شما در مسیح عیسی یک میباشید.29امّا اگر شما از آنِ مسیح میباشید، هرآینه نسل ابراهیم و برحسب وعده، وارث هستید.
برابری در مسیح
همه مسیحیان بطور یکسان با مسیح متحد شدهاند. تبار، جنسیت و وضعیت اهمیتی ندارد. همه با یکدیگر برابرند. همه در چشم خدا یکسان هستند.
پرسشهای بدیهی
پولس از پرسشهای بدیهی متفاوت بسیاری در این بخش بهره میگیرد. او از آنها برای متقاعد کردن غلاطیان به گناهانشان استفاده میکند.
را ببینید)
جسم
این یک موضوع پیچیده است. «جسم» احتمالاً استعارهای از طبیعت گناهکار ما است. پولس این را تعلیم نمیدهد که بخش فیزیکی انسان گناهکار است. «جسم» در این بخش برای تقابل با آنچه روحانی است به کار گرفته شده است.
را ببینید)
« ایمانداران، فرزندان حقیقی ابراهیم»
پژوهشگران درباره معنی این عبارت به دو دسته تقسیم میشوند. برخی معتقد هستند که مسیحیان وعدههایی را که خدا به ابراهیم داد به ارث میبرند، پس مسیحیان جانشین نسل جسمی اسراییل هستند. دیگران بر این باورند که مسیحیان پیرو روحانی ابراهیم هستند، ولی وعدههای خدا به ابراهیم را به ارث نمیبرند. در روشنای تعالیم دیگر پولس و فحوای این متن، پولس احتمالاً در این باره مینویسد که مسیحیان یهودی و غیر یهودی از همان ایمانی که ابراهیم داشت بهره میبرند.
و را ببینید)
پولس غلاطیان را با پرسیدن پرسشهای بدیهی سرزنش میکند.
پولس به ایمانداران غلاطیه یادآوری میکند که خداروح خود را به این دلیل به آنها عطا نمود که آنان به انجیل ایمان آوردند، نه چون از شریعت او اطاعت میکردند.
پولس از طنز و پرسشی بدیهی برای گفتن این که غلاطیان به گونهای عمل میکنند که گویا فردی آنها را افسون کرده، استفاده می کند. او واقعاً باور ندارد که فردی آنها را افسون کرده است. ترجمه جایگزین: «شما به گونهای عمل میکنید گویا فردی شما را افسون کرده است!» (آدرسهای و را ببینید)
«شما را جادو کرد» یا «شما را سحر کرد»
پولس از تعلیم واضح خود درباره به صلیب کشیده شدن عیسی به گونهای سخن میگوید که انگار او تصویری از به صلیب کشیده شدن عیسی را به نمایش عمومی گذاشته است. و از شنیده شدن تعلیم خود توسط غلاطیان به گونهای سخن میگوید گویی آنها این تصویر را دیدهاند. ترجمه جایگزین: «شما خودتان تعلیم واضح درباره به صلیب کشیده شدن عیسی را شنیدید»
(آدرس را ببینید)
این عبارت طنزِ آیه ۱ را ادامه می دهد. پولس پاسخ پرسشهای بدیهیای را که میخواهد بپرسد، میداند.
(آدرس را ببینید)
اگر میتوانید این پرسش بدیهی را در قالب یک پرسش ترجمه کنید، چون خواننده در اینجا توقع یک پرسش را دارد. همچنین مطمئن باشید که خواننده میداند پاسخِ آن پرسش «از خبر ایمان» است و نه «از اعمال شریعت». ترجمه جایگزین: « شما روح را نه با انجام آنچه شریعت میطلبد، بلکه با ایمان داشتن به آنچه شنیدید دریافت کردید».
(آدرس را ببینید)
این پرسش بدیهی نشان میدهد که پولس از نادانی غلاطیان شگفتزده و حتی عصبانی است. ترجمه جایگزین: «شما خیلی نادان هستید!» (آدرس را ببینید)
واژه «جسم»، کنایهای از تلاش است. ترجمه جایگزین: «با تلاش خودتان» یا «با کار خودتان».
(آدرس را ببینید)
پولس از این پرسش برای سرزنش غلاطیان برای رفتار آنها در عین ایمان به مسیح و رنج کشیدن آنها که برای هیچ بود، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «شما به خاطر چیزهای بسیاری رنج کشیدید، نگذارید این رنج بیهوده باشد!ً» یا «شما به خاطر چیزهای بسیاری از دست آنان که با ایمانتان به مسیح مخالفت کردند، رنج کشیدید. اگر بر این گمان هستید که عادل[پارسا] شمرده شدن از اطاعت از شریعت به دست میآید، پس رنجتان بیهوده بوده است.
(آدرس و را ببینید)
غلاطیان ایمان آورده بودند که خدا افراد را نه به خاطر اطاعت از شریعت بلکه بخاطر ایمان به عیسی مسیح عادل[پارسا] میشمرد. از این رو آنها از دست افرادی که با ایمان آنها به مسیح مخالفت میکردند، آزار بسیاری دیدند.
«بیهوده» یا «بدون سود برای شما»
پولس پرسش بدیهی دیگری را میپرسد تا به یاد غلاطیان بیاورد که چگونه افراد، روح را دریافت میکنند. ترجمه جایگزین: «او...این را با اعمال شریعت انجام نمیدهد، او این را با شنیدن با ایمان به انجام میرساند».
(آدرس را ببینید)
این معرف افرادی است که اعمالی را که شریعت نیازمند آن است انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «زیرا شما آنچه را شریعت به ما میگوید انجام دهیم، انجام میدهید»
شاید در زبان شما لازم باشد که به روشنی بیان دارید که مردم چه شنیدند و به چه کسی ایمان آوردند. ترجمه جایگزین:« زیرا شما پیغام را شنیدید و به عیسی ایمان آوردید» یا« زیرا شما به پیغام گوش سپردید و به عیسی توکل[ اعتماد] [ ایمان آوردید] نمودید»
See:
پولس به ایمانداران غلاطیه یادآوری میکند که حتی ابراهیم عدالت[پارسایی] را به ایمان و نه به شریعت دریافت کرد.
خدا ایمان ابراهیم به خدا را دید، پس از این رو ابراهیم را عادل[پارسا] شمرد.
«آنهایی که ایمان دارند» معنی اسم «ایمان» قابل بیان با فعل «ایمان داشتن» است. ترجمه جایگزین: «آنها که ایمان دارند»
(آدرس
را ببینید)
این نشانگر افرادی است که خدا به آنها چون ابراهیم مینگرد. ترجمه جایگزین: «همانگونه که ابراهیم عادل[پارسا] بود عادل هستند[پارسا شمرده میشوند]»
(آدرس را ببینید)
از این رو که وعدهیِ خدا به ابراهیم پیش از آنکه مسیح وعده را محقق کند در کلام نوشته شده بود، کلام همچون کسی است که آینده را پیش از رخ دادن آن می داند و انجیل را موعظه میکند. ترجمه جایگزین: «خدا در کلام خود، پیش از آنکه رخ دهد آن را نشان داد که از ایمان عادل[پارسا] خواهد شمرد و... او انجیل را بخشید[ این خبر خوش را داد][ این بشارت را داد]»
(آدرس را ببینید)
از تو
واژهیِ «تو» به ابراهیم اشاره دارد. درنهایت خدا، ملتها را به واسطه کسی از نسل ابراهیم برکت خواهد داد. ترجمه جایگزین: «به خاطر تو» یا «به واسطه تو»
«همه گروههای مردم در جهان». خدا نشان میدهد که نقشه او برای نجات، تنها برای قوم یهودی نبوده، بلکه هم برای یهودیان و هم برای غیریهودیان بوده است.
«زیر لعنت بودن» نشانگر لعنت شدن است. در اینجا این به معنای کیفر ابدی دیدن است. «آنها که بر ... شریعت تکیه دارند، لعنت شده اند» یا «خدا آنها را که بر شریعت تکیه دارند، تا ابد کیفر می دهد» (آدرسهای و را ببینید)
«آنچه شریعت میگوید که ما میبایست انجام دهیم»
آنجه واضح است را میتوان به صراحت نوشت. ترجمه جایگزین: «کتب مقدس تصریح دارند» یا «کتب مقدس به روشنی تعلیم میدهند».
(آدرس را ببینید)
این را میتوان با فعلی معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا هیچ کس را براساس شریعت عادل[پارسا] نمیشمرد»
پولس عقیده آنها بر اینکه اگر آنها از شریعت اطاعت کنند، خدا آنها را عادل[پارسا] خواهد شمرد، تصحیح میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس با اطاعت از شریعت در پیشگاه خدا، عادل نیست [پارسا شمرده نمیشود]» یا «خدا هیچ کس را به خاطر فرمانبرداریاش از شریعت، عادل[پارسا] نمیشمرد»
(آدرس را ببینید)
صفت فردی «عادل»[پارسا] به مردم عادل[پارسا] اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم عادل[پارسا] به ایمان زیست خواهند نمود» (آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از 1)«میبایست از کل آن اطاعت کند» یا 2)«بر اساس تواناییاش در انجام آنچه شریعت خواهان آن است داوری خواهد شد»
پولس دوباره به یاد ایمانداران میآورد که رعایت شریعت نمیتواند کسی را نجات دهد و اینکه شریعت، شرط تازهای به وعدهای که از طریق ایمان به ابراهیم داده شده بود، نیافزود.
اسم «لعنت»، را می توان به صورت فعل «لعنت شدن» ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «از زیر لعنت بودن به خاطر شریعت» یا «از زیر لعنت بودن به خاطر اطاعت نکردن شریعت»
واژه «لعنت» کنایه از محکومیتی است که خدا بر فردی که او** را لعنت کرده، میآورد.ترجمه جایگزین: «از محکومیت **خدا، چرا که ما قانون شریعت را شکستیم...به عوض ما،
خدا او را محکوم کرد...خدا محکوم میکند هرکه» (آدرس را ببینید)
پولس از شنوندگان خود توقع دارد که درک کنند که او به عیسایِ آویخته بر صلیب اشاره میکند.
«و از آنجا که مسیح بخاطر ما لعنت شد، برکت ابراهیم خواهد آمد»
معانی محتمل عبارتند از ۱) این از این رو است که مسیح به خاطر ما لعنت شد. ترجمه جایگزین:«و چون مسیح به خاطر ما لعنت شد، ما به وسیله ایمان دریافت خواهیم کرد» یا ۲) این به خاطر برکت ابراهیم است که در مسیح عیسی آمده است.ترجمه جایگزین:«و از آن رو که برکت ابراهیم در مسیح عیسی آمد، ما با ایمان دریافت خواهیم کرد»
واژهیِ «ما» شامل افرادی است که نامه را میخوانند و از این رو عمومی میباشد.
(آدرس را ببینید)
به روشی که این را در غلاطیان 1: 2 ترجمه کردید نگاه کنید.
«همچون یک انسان» یا «به روشی که اکثر مردم درک میکنند»
این واژه نشان میدهد که پولس یک اصل عمومی را نوشته است و اکنون شروع به معرفی یک حالت خاص میکند.
«اشاره به نسلهای بسیاری»
واژه «تو» مفرد است و به یک فرد خاص اشاره میکند که یک از ذریتهای بخصوص ابراهیم است(و آن ذریت به عنوان «**مسیح» **شناخته شده است).
(آدرس را ببینید)
«چهارصد و سی سال»[۴۳۰ سال]
(آدرس را ببینید)
پولس از وضعیتی که وجود ندارد، سخن میگوید تا بر این که میراث تنها از وعده میآید، تاکید کند. ترجمه جایگزین:«میراث از طریق وعده به ما میرسد، چرا که ما نتوانستیم خواستههای شریعت خدا را رعایت کنیم»
(آدرس را ببینید)
از آنچه خدا به ایمانداران وعده داده است، و برکت ابدی و بازخرید گناهان، همچون به ارث بردن اموال و دارایی از یک عضو خانواده سخن گفته شده است.
پولس به ایمانداران غلاطیه از چرایی اعطای شریعت از سوی خدا میگوید.
پولس از پرسشی بدیهی برای معرفی موضوع بعدی که میخواهد مطرح کند، بهره میگیرد. این قابل ترجمه در یک جمله است. ترجمه جایگزین: « آنچه مقصود شریعت است را به شما خواهم گفت» یا «اجازه دهید به شما چرایی اعطای شریعت از سوی خدا را بگویم» (آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:«خدا آن را افزود» یا «خدا شریعت را افزود»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا با کمک فرشتگان شریعت را مقرر نمود، و با واسطهای آن را به اجرا درآورد»
(آدرس را ببینید)
«نمایندهای»
خدا وعده خود به ابراهیم را بدون واسطه داد، اما او شریعت را به موسی با یک واسطه داد. درنتیجه مخاطبین پولس ممکن است فکر کرده باشند که شریعت بهگونهای وعده را بیاثر ساخته است. پولس در اینجا آنچه را که مخاطبانش ممکن است فکر کرده باشند، مینویسد و به آنها با آیاتی که به دنبال آن میآید، پاسخ میدهد.
«برخلاف وعدهها» یا «در تضاد با وعدهها»
این را می توان به شکل معلوم نوشت و اسم معنی «حیات» را میتوان به شکل فعل «زندگی کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر خدا شریعتی داده بود که نگاهدارندگان آن را قادر به زندگی می ساخت»
(آدرسهای و را ببینید)
«ما میتوانستیم با اطاعت از شریعت عادل[پارسا] شمرده شویم»
معانی محتمل دیگر عبارتند از ۱)«از آن رو که همه ما گناه میکنیم، خدا همه چیز را مانند زندانیانی تحت کنترل شریعت قرار داد تا آنچه را او وعده داده به آنها که به عیسی مسیح ایمان دارند بدهد، به آنها که ایمان دارند بدهد» یا ۲)«از آنرو که همه ما گناه میکنیم، خدا همه چیز را مانند زندانیانی تحت کنترل شریعت قرار داد. او این را به انجام رسانید تا آنچه را او وعده داده است به آنها که به عیسی **مسیح **ایمان دارند بدهد، به آنها که ایمان دارند بدهد»
پولس با کتب مقدس به گونهای برخورد می کند که انگار یک فرد است؛ در واقع او از خدا سخن میگوید که کلام را نوشت. ترجمه
جایگزین: «خدا»
(آدرس را ببینید)
واژهی «ما» به پولس، مخاطبینش و همه ایمانداران اشاره دارد. (آدرس را ببینید)
پولس به غلاطیان یادآوری میکند که ایمانداران، بردگان زیر قید شریعت نیستند؛ بلکه در خانواده خدا آزادند.
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «شریعت ما را در اسارت نگاه میداشت و ما در زندان بودیم» یا «شریعت ما را به اسارت در زندان نگاه میداشت»
(آدرس را ببینید)
از طریقی که شریعت ما را کنترل میکرد، بهگونهای سخن گفته که گویی شریعت نگاهبان زندانی بود که ما را در آن در اسارت نگاه میداشت. ترجمه جایگزین: «شریعت همچون نگاهبان زندان، ما را کنترل میکرد».
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. میتوان به روشنی نوشت که این ایمان به چه کسی است . ترجمه جایگزین: «تا زمانی که خدا آشکار کند که او کسانی را که به مسیح ایمان دارند، عادل[پارسا] میشمرد» یا «تا زمانی که خدا آشکار کند که او کسانی را که به مسیح اعتماد دارند، عادل[پارسا] میشمرد»
(آدرسهای و را ببینید)
این واژه فراتر از لفظ ساده «کسی که مراقب یک کودک است» میباشد و برای بردهای به کار میرفت که در برابر اعمال مقررات و روشهای رفتاری اعمال شده از سوی والدین[پدر]، مسئول بود تا اعمال کودک را به والدینش [پدرش] اطلاع دهد.
«تا وقتی که مسیح آمد»
پیش از آمدن مسیح،خدا نقشه کشید تا ما را عادل[پارسا] بشمارد. هنگامی که مسیح آمد،او نقشهاش را برای عادل[پارسا] شمردن ما به انجام رسانید. این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تاخداما را عادل[پارسا] بشمارد»
(آدرس را ببینید)
«زیرا همگی شما درمسیح تعمید گرفتید»
معانی محتمل عبارتند از ۱)این استعارهای است به این معنا که آنها درمسیح متحد شدهاند. ترجمه جایگزین: «درمسیح متحد شدهاید» یا «بهمسیح تعلق دارید» یا ۲) این استعارهای است به این معنا که آنها مانندمسیح شدهاند. ترجمه جایگزین: «مانندمسیح شدهاید»
(آدرس را ببینید)
«خدا هیچ تفاوتی میان یونانی و یهودی، برده و آزاد، مرد و زن نمیبیند»
از مردمی که خدا به آنها وعدهها را داده، همچون کسانی که اموال و دارایی یک عضو خانواده را به ارث میبرند، سخن گفته شده است.
(آدرس را ببینید)
1ولی میگویم مادامی که وارثْ صغیر است، از غلام هیچ فرق ندارد، هرچند مالک همه باشد.2بلکه زیردست ناظران و وکلا میباشد تا روزی که پدرش تعیین کرده باشد.3همچنین ما نیز چون صغیر میبودیم، زیر اصول دنیوی غلام میبودیم.4لیکن چون زمان به کمال رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد و زیر شریعت متولّد،5تا آنانی را که زیر شریعت باشند فدیه کند تا آنکه پسرخواندگی را بیابیم.6امّا چونکه پسر هستید، خدا روح پسر خود را در دلهای شما فرستاد که ندا میکند، یا ابّا، یعنی، ای پدر.7لهذا دیگر غلام نیستی بلکه پسر، و چون پسر هستی، وارث خدا نیز بهوسیلهٔ مسیح.8لیکن در آن زمان چون خدا را نمیشناختید، آنانی را که طبیعتاً خدایان نبودند، بندگی میکردید.9امّا الحال که خدا را میشناسید بلکه خدا شما را میشناسد، چگونه باز برمیگردید به سوی آن اصول ضعیف و فقیر که دیگر میخواهید از سر نو آنها را بندگی کنید؟10روزها و ماهها و فصلها و سالها را نگاه میدارید.11دربارهٔ شما ترس دارم که مبادا برای شما عبث زحمت کشیده باشم.12ای برادران، از شما استدعا دارم که مثل من بشوید، چنانکه من هم مثل شما شدهام. به من هیچ ظلم نکردید.13امّا آگاهید که بهسبب ضعف بدنی، اوّل به شما بشارت دادم.14و آن امتحانِ مرا که در جسم من بود، خوار نشمردید و مکروه نداشتید، بلکه مرا چون فرشتهٔ خدا و مثل مسیح عیسی پذیرفتید.15پس کجا است آن مبارکبادیِ شما؟ زیرا به شما شاهدم که اگر ممکن بودی، چشمان خود را بیرون آورده، به من میدادید.16پس چون به شما راست میگویم، آیا دشمن شما شدهام؟17شما را به غیرت میطلبند، لیکن نه به خیر، بلکه میخواهند در را بر روی شما ببندند تا شما ایشان را بغیرت بطلبید.18لیکن غیرت در امر نیکو در هر زمان نیکو است، نه تنها چون من نزد شما حاضر باشم.19ای فرزندانِ من که برای شما باز دردِ زه دارم تا صورت مسیح در شما بسته شود.20باری خواهش میکردم که الآن نزد شما حاضر میبودم تا سخن خود را تبدیل کنم، زیرا که دربارهٔ شما متحیّر شدهام.21شما که میخواهید زیر شریعت باشید، مرا بگویید آیا شریعت را نمیشنوید؟22زیرا مکتوب است، ابراهیم را دو پسر بود، یکی از کنیز و دیگری از آزاد.23لیکن پسر کنیز، بحسب جسم تولّد یافت و پسر آزاد، برحسب وعده.24و این امور بطور مَثَل گفته شد زیرا که این دو زن، دو عهد میباشند، یکی از کوه سینا برای بندگی میزاید و آن هاجر است.25زیرا که هاجر، کوه سینا است، در عَرَب، و مطابق است با اورشلیمی که موجود است، زیرا که با فرزندانش در بندگی میباشد.26لیکن اورشلیم بالا آزاد است که مادرِ جمیع ما میباشد.27زیرا مکتوب است، ای نازاد که نزاییدهای، شاد باش! صدا کن و فریاد برآور ای تو که درد زه ندیدهای، زیرا که فرزندان زن بیکس از اولاد شوهردار بیشتراند.28لیکن ما ای برادران، چون اسحاق، فرزندان وعده میباشیم.29بلکه چنانکه آنوقت آنکه برحسب جسم تولّد یافت، بر وی که برحسب روح بود جفا میکرد، همچنین الآن نیز هست.30لیکن کتاب چه میگوید؟ کنیز و پسر او را بیرون کن زیرا پسر کنیز با پسر آزاد میراث نخواهد یافت.31خلاصه ای برادران، فرزندان کنیز نیستیم بلکه از زنِ آزادیم.
برخی ترجمهها، هرخط ترجمه شعر را نسبت به بقیه متن در سمت راست قرار میدهند تا خواندن آن را آسانتر کنند. ترجمه ULB این کار را در آیه ۲۷ انجام داده است که از عهدِعتیق نقل قول شده است.
پسرخواندگی موضوعی پیچیده است. پژوهشگران نظرات زیادی دربارهیِ پسرخواندگیِ اسراییل دارند. پولس از پسرخواندگی برای تعلیم دادن این موضوع که چگونه زیر شریعت بودن با آزادی در مسیحفرق میکند، بهره میگیرد. همه نسل ابراهیم، وعدههایخدا به او را به میراث نمیبرند. وخدا تنها کسانی را در خانوادهاش به فرزندی میپذیرد که از نظر ایمان، دنبالهروی روحانی ابراهیم باشند. آنهانسل میراثبرِخدا هستند. پولس ایشان را «فرزندان وعده» میخواند.
، ، و و را ببینید)
«ابا» واژهای آرامی است. در اسراییل باستان، مردم این واژه را برای اشاره به پدرانشان به زبان خودمانی به کار میبردند. پولس اصوات آن را با نوشتن با الفبای یونانی«حرف به حرف نقل میکند».
(آدرس را ببینید)
پولس با یادآوری این که مسیح آمد تا آنهایی را که زیر شریعت بودند بازخرید کند و این که او آنها را از برده به پسران دگرگون ساخت، سخنان خود را ادامه میدهد.
«با...یکسان است»
افراد دارای مسئولیت قانونی نسبت به کودکان
افرادی که دیگران برای نگاهداری اشیاِ قیمتی در جایی امن به آنها اعتماد دارند.
واژه «ما» در اینجا به همهیِ مسیحیان، شامل مخاطبان پولس، اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «صغیر» استعارهای از بالغ نبودن از نظر روحانی است. ترجمه جایگزین: «آنگاه که چون کودکان بودیم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «غلام» استعارهای است از ناتوانی در جلوگیریکردن از انجام کاری از سوی خودمان. این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اصول پایه جهان ما را کنترل میکرد» یا «ما مجبور به اطاعت از اصول پایه جهان بودیم، زیرا ما چون بردگان بودیم»
(آدرسهای و را ببینید)
این واژگان میتوانند به این چیزها اشاره کنند ۱) اصول یا قوانین اخلاقی جهان ، یا ۲) نیروهای روحانی که برخی مردم گمان دارند که آنچه را بر زمین رخ میدهد، کنترل میکنند.
این عنوانی مهم برای عیسی،پسر خدا است.
(آدرس را ببینید)
پولس از استعارهیِ بازخرید اموال از دست رفته یک فرد یا خرید آزادی یک برده به عنوان تصویری از مرگعیسی بر صلیب برای بازپرداخت جزای گناهان قومش بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
پولس از این واژه برای کودکان مذکر استفاده میکند، زیرا موضوع وراثت است. در فرهنگ او و خوانندگان نامه، میراث نه همیشه اما اغلب اوقات به فرزندان مذکر میرسید. او در اینجا نه کودکان مونث را ذکر میکند و نه آنها را مستثنی میگرداند.
با ندا دردادنِ «ابا،پدر»روح ما را مطمئن میسازد که ما فرزندان خدا هستیم واو ما را دوست دارد.
دل کنایهای است برای بخشی از یک شخص که میاندیشد و احساس میکند. ترجمه جایگزین: «خدا برای آنکه نشان دهد چگونه بیاندیشیم و عمل کنیم، روحِ پسر خود را فرستاده است»
(آدرس را ببینید)
این عنوانی مهم برای عیسی، پسر خدا است.
(آدرس را ببینید)
روح، آن کسی است که ندا می کند.
این روشی است که کودکی خردسال در زبان مردمِ هموطن پولس و نه در زبان مخاطبین نامه در غلاطیه، پدرِ خود را خطاب می کرد. برای پاسداشتِ حال و هوایِ زبانی خارجی، این واژه را تا جایی که ممکن است و زبانتان اجازه میدهد همآوا با «ابّا» ترجمه کنید.
پولس در اینجا از این واژه برای کودک مذکر استفاده میکند، زیرا موضوع وراثت است. در فرهنگ او و مخاطبین نامهاش، میراث اغلب اما نه همیشه به فرزندانِ ذکور میرسید. او در اینجا نه فرزندان مونث را ذکر میکند و نه آنها را مستثنی میگرداند.
پولس مخاطبینش را همچون یک فرد خطاب میکند، پس ضمیر دوم شخص در اینجا مفرد است.
(آدرس را ببینید)
از افرادی که خدا به آنها وعدهها را داده است همچون کسانی که اموال و ثروت را از عضوی از یک خانواده به میراث میبرند، سخن گفته شده است.
(آدرس را ببینید)
پولس به سرزنش غلاطیان با پرسیدنِ پرسشهای بدیهی ادامه میدهد.
پولس به ایمانداران غلاطیه یادآور میشود که آنها دوباره تلاش میکنند تا به جای زندگی بر حسب ایمان، تحت اصول شریعتِ خدا زندگی کنند.
«آن چیزهایی که ...نبودند» یا «آن روحهایی که ...نبودند»
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمهیِ جایگزین: «خدا شما را میشناسد»[در فارسی انجام شده است]
(آدرس را ببینید)
در اینجا «باز بر میگردید» استعارهای از شروع دوباره به توجه به چیزی است. این نخستین پرسش از دو پرسش بدیهی است. ترجمه جایگزین: «شما نمیبایست مجددا به آن اصول... توجه می کردید» یا «شما نمیبایست نگران آن اصول... میشدید»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که این عبارت را در غلاطیان 4: 3 ترجمه کردید نگاه کنید.
پولس از این پرسش استفاده میکند تا افرادی را که برای رفتارکردن به گونهای که آنها را مانند بردگان میسازد، سرزنش نماید. ترجمه جایگزین: «به نظر میآید که شما میخواهید دوباره همچون بردهها شوید» یا «به گونهای رفتار میکنید که انگار میخواهید دوباره همچون بردهها شوید».
(آدرس را ببینید)
در اینجا «بندگی» استعارهای است برای موظف بودن به اطاعت از مقررات یا عرفهایِ خاص. ترجمه جایگزین: «آیا دوباره میخواهید همچون یک برده که میباید از اربابش اطاعت کند، از اصول شریعت اطاعت کنید؟» یا «به نظر میآید که میخواهید دوباره کاملاً تحت کنترل باشید!»
(آدرس را ببینید)
پولس از دقت آنها در جشن گرفتن زمانهای خاص با این گمان که انجام این کار آنها را همچون خدا عادل خواهد ساخت[پارسا خواهد شمارد] سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «شما به دقت روزهایِ خاص و ماههای نو و فصلها و سالها را جشن میگیرید»
«زحمت من بیفایده بوده باشد» یا «زحمت من هیچ اثری نداشته باشد»
پولس به یاد غلاطیان میآورد که آنها در هنگامی که با ایشان بود، چه مهربانانه با او رفتار کردند و او آنها را به ادامه اعتماد به او هنگامی که او با آنها نبود، تشویق میکند.
در اینجا این به معنی درخواست یا اصرار شدید است. این واژه با همین واژه به معنای گدایی پول یا خوراک یا اشیاءِ فیزیکی فرق دارد.
به روشی که این را در غلاطیان 1: 2 ترجمه کردید نگاه کنید.
این را میتوان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: « شما با من به خوبی رفتار کردید» یا «شما با من آنچنان که میبایست رفتارکنید، رفتار کردید»
«اگرچه برای شما دشوار بود که مرا از نظر جسمی چنان بیمار ببینید»
تنفر بسیار شدید
این صفه عمداً خالی نگاه داشته شده است.
«تا شما را متقاعد کنند که به آنها بپیوندید»
«در دیدار ما را به روی شما ببندند» یا «شما را از وفاداری به ما بازدارند»
«در انجام آنچه آنها از شما میخواهند انجام دهید، تعصب نشان دهید»
پولس به ایمانداران میگوید که فیض و شریعت نمیتوانند با هم کار کنند.
این استعارهای است برای شاگردان یا پیروان. ترجمه جایگزین: «شما که به خاطر من، شاگردان هستید»
(آدرس را ببینید)
پولس از زایمانِ نوزاد به عنوان استعارهای از نگرانیاش برای غلاطیان بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «من چنان درد میکشم که گویی زنی هستم که میخواهد شما را بزاید، و کماکان تا زمانی که مسیح حقیقتاً شما را کنترل کند در این درد خواهم ماند»
(آدرس را ببینید)
پولس به معرفی موضوعی که بعدتر میخواهد بگوید، میپردازد. ترجمه جایگزین: «میخواهم چیزی به شما بگویم، شما...شریعت باشید، شما نیاز به یادگیری آنچه شریعت حقیقتاً میگوید دارید» (آدرس را ببینید)
پولس شرح داستانی را برای نمایش یک حقیقت آغاز میکند، این حقیقت که فیض و شریعت نمیتوانند باهم وجود داشته شده باشند.
«داستان این دو پسر، مانند تصویری از آن چیزی است که اکنون میخواهم برایتان بگویم»
«مثل» داستانی است که درآن افراد و اشیا نمایانگر چیزهایی دیگر هستند. در مَثَلی که پولس میزند، دو زنِ مورد اشاره در غلاطیان 4: 22 نمایانگر دو عهد هستند.
«...زنان تصویری از ... هستند»
«کوه سینا» در اینجا یک مجاز، برای شریعتی است که موسی در آن مکان به اسراییلیان داد. ترجمه
جایگزین: «کوه سینا، که در آن موسی شریعت را به اسراییل داد» (آدرس را ببینید)
پولس با شریعت همچون یک فرد برخورد میکند. ترجمه جایگزین: «افرادی که زیر این عهد هستند همچون بردگانی هستند که میبایست از شریعت اطاعت کنند»
(آدرسهای و را ببینید)
«او تصویری است از»
«هاجر برده است و فرزندانش با او برده هستند» ترجمه جایگزین: «اورشلیم، همچون هاجر برده است و فرزندانش {هم} همراه او بردگانند»
(آدرس را ببینید)
«مقید نیست» یا «برده نیست»
شادمان باش
در اینجا منادای «ای» به زن نازا اشاره دارد و مفرد است.
(آدرس را ببینید)
نگاه کنید به روشی که این واژه را در غلاطیان 1: 2 ترجمه کردید.
معانی محتمل عبارتند از غلاطیان ۱) با ایمان به وعدهیِ خدا، فرزندان خدا شدند یا ۲) زیرا خدا با معجزات، وعده اش را به ابراهیم تحقق بخشید، نخست با اعطای یک پسر به ابراهیم و سپس با تبدیل ساختن غلاطیان به فرزندان ابراهیم، تبدیل شدن آنها به پسران[فرزندان] خدا.
این به ابراهیم اشاره دارد که با به همسری گرفتن هاجر ، خود پدر اسماعیل شد.ترجمه جایگزین: «به وسیله عمل انسانی» یا «به خاطر آنچه مردم انجام میدهند»
«به خاطر چیزی که روح انجام داد»
به روشی که این را در غلاطیان 1: 2 ترجمه کردید نگاه کنید.
واژههای «فرزندان...نیستیم» را از عبارت قبلی می توان فهمید. این را می توان به صورت یک جمله مجزا ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از زنی کنیز، بلکه فرزندان آن زن آزاد هستیم»
(آدرس را ببینید)
1پس به آن آزادی که مسیح ما را به آن آزاد کرد، استوار باشید و باز در یوغ بندگی گرفتار مشوید.2اینک، من پولُس به شما میگویم که اگر مختون شوید، مسیح برای شما هیچ نفع ندارد.3بلی باز به هرکس که مختون شود شهادت میدهم که مدیون است که تمامی شریعت را بجا آورد.4همهٔٔ شما که از شریعت عادل میشوید، از مسیح باطل و از فیض ساقط گشتهاید.5زیرا که ما بهواسطهٔٔ روح از ایمان مترقّب امید عدالت هستیم.6و در مسیح عیسی نه ختنه فایده دارد و نه نامختونی بلکه ایمانی که به محبّت عمل میکند.7خوب میدویدید! پس کیست که شما را از اطاعت راستی منحرف ساخته است؟8این ترغیب از او که شما را خوانده است نیست.9خمیرمایه اندک تمام خمیر را مُخَمَّر میسازد.10من در خداوند بر شما اعتماد دارم که هیچ رأی دیگر نخواهید داشت، لیکن آنکه شما را مضطرب سازد هرکه باشد، قصاص خود را خواهد یافت.11امّا ای برادران اگر من تا به حال به ختنه موعظه میکردم، چرا جفا میدیدم؟ زیرا که در این صورت لغزش صلیب برداشته میشد.12کاش آنانی که شما را مضطرب میسازند خویشتن را منقطع میساختند.13زیرا که شما ای برادران به آزادی خوانده شدهاید؛ امّا زنهار آزادی خود را فرصت جسم مگردانید، بلکه به محبّت، یکدیگر را خدمت کنید.14زیرا که تمامی شریعت در یک کلمه کامل میشود، یعنی در اینکه، همسایهٔ خود را چون خویشتن محبّت نما.15امّا اگر همدیگر را بگزید و بخورید، باحذر باشید که مبادا از یکدیگر هلاک شوید.16امّا میگویم، به روح رفتار کنید، پس شهوات جسم را بهجا نخواهید آورد.17زیرا خواهش جسم به خلاف روح است و خواهش روح به خلاف جسم؛ و این دو با یکدیگر منازعه میکنند بطوری که آنچه میخواهید نمیکنید.18امّا اگر از روح هدایت شدید، زیر شریعت نیستید.19و اعمال جسم آشکار است، یعنی زنا و فسق و ناپاکی و فجور،20و بُتپرستی و جادوگری و دشمنی و نزاع و کینه و خشم و تعصّب و شقاق و بدعتها،21و حسد و قتل و مستی و لهو و لعب و امثال اینها که شما را خبر میدهم، چنانکه قبل از این دادم، که کنندگان چنین کارها وارث ملکوت خدا نمیشوند.22لیکن ثمرهٔ روح، محبّت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نیکویی و ایمان و تواضع و پرهیزکاری است،23که هیچ شریعت مانع چنین کارها نیست.24و آنانی که از آنِ مسیح میباشند، جسم را با هوسها و شهواتش مصلوب ساختهاند.25اگر به روح زیست کنیم، به روح هم رفتار بکنیم.26لافزن مشویم تا یکدیگر را به خشم آوریم و بر یکدیگر حسد بریم.
پولس به نوشتن درباره شریعت موسی، همچون چیزی که یک فرد را به دام انداخته یا به بردگی میکشد، ادامه میدهد.
را ببینید)
عبارتِ «ثمرهیِروح» جمع نیست، حتا اگر این عبارت با لیستی از چندین چیز شروع شود. مترجمان میبایست شکل مفرد را در صورت امکان حفظ کنند.
را ببینید)
پولس از چندین استعاره در این بخش برای به تصویر کشیدن نکات خود و کمک به شرح موضوعات پیچیده بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
برخی پژوهشگران بر این گمان هستند که ختنهشدن باعث میشود که یک فرد نجات خود را از دست بدهد. پژوهشگران دیگران گمان میکنند که منظور پولس این است که اطاعت از شریعت برای عادل گشتن[پارسا شمرده شدن] در حضور خدا، فرد را از نجات یافتن به واسطه فیض باز میدارد.
را ببینید)
پولس مثلِ بخشِ قبل را به کار میگیرد تا به یاد ایمانداران بیاورد که از آزادی خود در مسیح استفاده کنند، زیرا تمام شریعت در «دوست داشتن همسایه همچون خویشتن» محقق شده است.
«این چنین است که ما میتوانیم در مسیح که ما را آزاد کرده، آزاد باشیم». این متضمن این است که مسیح، ایمانداران را از عهد عتیق آزاد کرده باشد. در اینجا آزادی از عهد عتیق، استعارهای از مکلف نبودن به اطاعت از آن است. ترجمه جایگزین: «مسیح ما را از عهدعتیق آزاد کرده است تا ما آزاد باشیم» یا «مسیح ما را آزاد کرده است تا همچون افرادی آزاد زندگی کنیم»
(آدرس و را ببینیدد)
استوار بودن، در اینجا نمایانگر مکلف بودن به تغییرنکردن است. اینکه چگونه ایشان تغییر نمیکنندرا میتوان به شکلی واضح نوشت. ترجمه جایگزین: «تسلیم بحثهای افرادی که چیزی دیگر را تعلیم میدهند، نشوید» یا «به آزاد ماندن مکلف باشید»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا گرفتار یوغ بردگی بودن، نمایانگر مکلف بودن به اطاعت از شریعت است. ترجمهیِ جایگزین: «مانند کسی که گرفتار یوغ بردگی شریعت است زندگی نکنید»
(آدرسهای و را ببینید)
پولس از ختنهشدگی به عنوان کنایهای از یهودیشدگی( جودایزم) استفاده می کند. ترجمه جایگزین: «اگر به مذهب یهود گراییده شوید»
(آدرس را ببینید)
«اعلام میکنم» یا «به عنوان شاهد، شهادت میدهم»
پولس ختنه شدگی را به عنوان کنایهای از یهودی بودن بکار میبندد. ترجمه جایگزین: «به هر فردی که یهودی شده است»
(آدرس را ببینید)
«میبایست از ... اطاعت کند»
در اینجا «باطل گشتن» استعارهای از جداشدن از مسیح است. ترجمه جایگزین: «شما به رابطه خود با مسیح پایان دادید» یا «شما دیگر با مسیح متحد نیستید»
(آدرس را ببینید)
پولس در اینجا به طنز سخن میگوید. او در حقیقت تعلیم میدهد که هیچ کس نمیتواند با تلاش برای انجام اعمال خواسته شده از سوی شریعت عادل[پارسا] شمرده شود. ترجمه جایگزین: «همه شما که فکر میکنید میتوانید با انجام اعمال مورد نیاز شریعت عادل[پارسا] شمرده شوید» یا «شمایی که میخواهید با شریعت عادل[پارسا] شمرده شوید»
(آدرس را ببینید)
آنکه فیض از سوی او میآید را میتوان به وضوح مشخص نمود. ترجمه جایگزین: «شما زیر فیض خدا نخواهید بود»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «ما» به پولس و آنهایی که مخالف ختنهکردن مسیحیان هستند اشاره دارد. او احتمالاً غلاطیان را هم شامل میگرداند.
(آدرس را ببینید)
«چون که ... به واسطه روح»
معانی محتمل عبارتند از ۱)« ما با ایمان منتظر امیدِ عادل[پارسا] شمردگی هستیم» یا ۲) «ما منتظر امیدِ عادل[پارسا] شمردگی هستیم که با ایمان به دست میآید».
«ما با هیجان، انتظارِ میکشیم» یا «ما با میلِ فراوان انتظار میکشیم»
آنها با اطمینان توقع دارند که خدا آنها را عادل[پارسا] بشمرد. ترجمهیِ جایگزین: «برای عادل[پارسا] شمردگی که ما امید آن را داریم» یا «برای عادل[پارسا] شمردگی که ما با اطمینان توقع داریم آن را دریافت کنیم»
اینها کنایه از یهودی بودن یا غیریهودی بودن است. ترجمه جایگزین: «نه یهودی بودن و نه غیر یهودی بودن»
(آدرس را ببینید)
«نه...فایده دارد...بلکه خدا به ایمان ما به خودش توجه میکند، ایمانی که با محبت به دیگران نشانش میدهیم»
با ارزش است
«آنچه مسیح آموخت را تمرین میکردید»
«آن که شما را وادار به انجام آن میکند، خدایی نیست که شما را خوانده است»
آنچه او آنها را به آن فراخوانده را می توان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «آنکه شما را میخواند تا قوم او باشید»
(آدرس را ببینید)
منظور از ترغیب یک فرد، وادار کردن آن فرد به تغییر آنچه او به آن ایمان دارد و همچنین عمل کردن بر خلاف آن است.
« چیزی متفاوت با آنچه به شما میگویم را باور نخواهید کرد»
«خدا سزای کسی که برای شما مشکلآفرینی میکند را خواهد داد»
«شما را درباره این که حقیقت چیست، به شک میاندازد» یا «باعث ایجاد مشکلات در میان شما میشود»
معانی محتمل عبارتند از ۱) پولس افرادی را که به غلاطیان میگفتند که میبایست از شریعت موسی اطاعت کنند، به نام نمیشناخت یا ۲) پولس نمیخواهد غلاطیان به این موضوع که، آنها که ایشان را «مغشوش ساختند» غنی[ثروتمند] یا فقیر، بزرگ یا کوچک، و مذهبی یا غیر مذهبی هستند، توجهی داشته باشند.
پولس از این پرسش بدیهی برای نمایش مدرک این که او ختنه را موعظه نمی کند، بهره میگیرد. این قابل شرح در یک جمله است. ترجمه جایگزین: «ای برادران، شما میتوانید ببینید که من ختنه را موعظه نمیکنم زیرا که من کماکان مورد آزار و تعقیب هستم.» (آدرسهای و را ببینید)
نگاه کنید به روشی که این را در غلاطیان 1: 2 ترجمه کردید.
«اگر من هنوز موعظه میکردم که مردان میباید ختنه شوند»
این قابل بیان به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «چرا یهودیان من را آزار میدهند؟»
(آدرس را ببینید)
پولس وضعیتی را که رخ نداده است، به عنوان مدرکی از این که او ختنه را موعظه نمیکند، شرح میدهد. از آن رو که سنگ لغزش صلیب برداشته نشده است، این گواهی است بر این که پولس، ختنه را موعظه نمی کند.
(آدرس را ببینید)
پولس میگوید که او هنوز تحت تعقیب و آزار است. در اینجا او بر این دلالت میکند که اگر لغزش صلیب برداشته شده بود، یهودیان دلیلی برای تعقیب و آزار او نداشتند. رابطه میان دو جمله با تصریح این استدلالِ مبتنی بر اطلاعات، میتواند روشنتر گردد. ترجمه جایگزین: «اگر من هنوز ختنه را موعظه میکردم، در این صورت سنگ لغزش صلیب برداشته شده بود و یهودیان دلیلی برای آزار و تعقیب من نداشتند»
(آدرس را ببینید)
«اگرکماکان ختنه را موعظه میکردم» یا «اگر هنوز میگفتم که مردم نیاز دارند که ختنه شوند»
این جمله را میتوان به شکل معلوم بیان نمود. ترجمه جایگزین: «صلیب دیگر سنگ لغزش نبود» یا «صلیب دیگر باعث نمیشد تا افراد بلغزند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژههای «سنگ لغزش» استعارهای هستند از چیزی که برخی افراد را خشمگین کرده یا میرنجاند و باعث میشود که آنها حقیقت را رد کنند. در این مورد، تعلیمی که افراد با «صلیب» نجات یافتهاند، آنهایی را که ایمان دارند یک فرد با اطاعت از شریعت نجات یافته است، میرنجاند. این افراد هنگامی که این تعلیم درباره صلیب را رد میکنند در واقع «میلغزند». (آدرس را ببینید)
در اینجا «صلیب» کنایهای است از این تعلیم که از آنجا که عیسی مسیح بر صلیب مرد و دوباره زنده شد، خدا افرادی را که به مسیح ایمان دارند نجات میدهد. افراد نباید ختنه شوند یا یهودی گردند. ترجمه جایگزین: «پیام صلیب»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) شفاهی، عضو مردانه خود را میبریدند تا اخته گردند ۲) استعاری، کاملاً خود را از گروه مسیحیان خارج میکردند.
(آدرس را ببینید)
پولس دلایل سخنان خود را در غلاطیان ۵: ۱۲ شرح میدهد.
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «مسیح شما را به آزادی فراخوانده است»
(آدرس را ببینید)
این متضمن این است که مسیح، ایمانداران را از عهد عتیق آزاد کرده باشد. در اینجا آزادی از عهد عتیق، استعارهای است از مکلف نبودن به اطاعت از آن. ترجمه جایگزین: «شما به آزادی از عهد عتیق فراخوانده شدید» یا «مسیح شما را انتخاب کرده است تا محصور در عهد عتیق نباشید»
(آدرس را ببینید)
نگاه کنید به روشی که این را در غلاطیان ۱: ۲ ترجمه کردید.
رابطه بین فرصت و طبیعت گناهکار را میتوان با وضوح بیشتری نوشت. ترجمه جایگزین: «فرصتی برای شما بنا به طبیعت گناهکارتان»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «همه شریعت را میتوانید در یک فرمان بنویسید، و آن این است که...» یا ۲) «با اطاعت از یک فرمان، شما از همه فرامین شریعت اطاعت میکنید، و آن فرمان این است...».
کلیه ضمیرهای دوم شخص در اینجا همگی مفرد هستند.
(آدرس را ببینید)
پولس توضیح میدهد که روح چگونه بر گناه فرمان میراند.
«رفتار کردن»، استعارهای از زندگی کردن است. ترجمه جایگزین: «زندگی خود را در قدرت روحالقدس هدایت کنید» یا «زندگیتان را در وابستگی به روحالقدس بگذرانید»
(آدرس را ببینید)
«تمایلات طبیعت گناهکار خود را انجام نخواهید داد» یا «چیزهای گناهآلودی را که شمای گناهکار میخواهید انجام دهید، به انجام نخواهید آورد»
از طبیعت گناهکار همچون شخصی که میخواهد گناه کند سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «آنچه میخواهید بنا به طبیعت گناهکارتان انجام دهید» یا «چیزهایی که چون گناهکار هستید میخواهید انجام دهید»
(آدرس را ببینید)
«مکلف به اطاعت از شریعت موسی نیستید»
از طبیعت گناهکار همچون شخصی که کارهایی را به انجام میرساند، سخن گفته شده است. اسم معنیِ «اعمال» را می توان به صورت فعل «انجام دادن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که طبیعت گناهکار انجام میدهد» یا «چیزهایی که مردم از روی طبیعت گناهکارشان انجام میدهند» یا «چیزهایی که مردم چون گناهکارند انجام میدهند»
(آدرس را ببینید)
از دریافت آنچه خدا به ایمانداران وعده داده است همچون وراثت دارایی و ثروتِ عضوی از خانواده سخن گفته شده است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «ثمره» استعارهای از «نتیجه» یا «خروجی» است. ترجمه جایگزین: «آنچه روح ایجاد میکند،محبت...و ایمان...است» یا «روح در قوم خدا، محبت...و ایمان...ایجاد میکند»
(آدرس را ببینید)
فهرست ویژگیهایِ توصیف شده به عنوان «ثمره روح» که در آیه قبل با واژههایِ «محبت،خوشی،سلامتی» شروع میشود در اینجا به پایان میرسد. واژهیِ «میوه» استعارهای است از «نتیجه» یا «خروجی».[ در فارسی متفاوت است و این فهرست در آیه پیشین به پایان میرسد]
(آدرس را ببینید)
پولس از طبیعت گناهکار مسیحیانی که از زندگی با آن سرباز زدهاند، همچون فردی که آنها آن را بر روی صلیب کشتهاند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «از زندگی بنا به طبیعت گناهکار با هوسها و تمایلاتش چنان سرباز زدهاند، گویی که ایشان آن را بر صلیب کشتهاند»
(آدرسهای و را ببینید)
از طبیعت گناهکار همچون فردی که دارای هوسها و تمایلات است سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «طبیعت گناهکارشان و چیزهایی که در نتیجه آن میل شدیدی به انجامش دارند»
(آدرس را ببینید)
«از آنجا که روحِ خدا سبب گشته تا ما زنده گردیم»
در اینجا «رفتارکردن» استعارهای از زندگی هرروزه است. ترجمه جایگزین: «بگذارید روحالقدس ما را راهنمایی کند تا چیزهایی را که خوشایند خدا است و او را جلال میدهد، انجام دهیم»
(آدرس را ببینید)
«ما میبایست»[ حذف به قرینه از حمله قبل]
1امّا ای برادران، اگر کسی به خطایی گرفتارشود، شما که روحانی هستید، چنین شخص را به روح تواضع اصلاح کنید. و خود را ملاحظه کن، که مبادا تو نیز در تجربه افتی.2بارهای سنگینِ یکدیگر را متحمّل شوید و بدین نوع شریعت مسیح را بهجا آرید.3زیرا اگر کسی خود را شخصی گمان برد و حال آنکه چیزی نباشد، خود را میفریبد.4امّا هرکس عمل خود را امتحان بکند، آنگاه فخر در خود به تنهایی خواهد داشت نه در دیگری،5زیرا هرکس حامل بار خود خواهد شد.6امّا هرکه در کلام تعلیم یافته باشد، معلّم خود را در همهٔٔ چیزهای خوب مشارک بسازد.7خود را فریب مدهید، خدا را استهزاء نمیتوان کرد. زیرا که آنچه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد.8زیرا هر که برای جسم خود کارد، از جسم فساد را درو کند و هرکه برای روح کارد از روح حیات جاودانی خواهد دروید.9لیکن از نیکوکاری خسته نشویم زیرا که در موسم آن درو خواهیم کرد اگر ملول نشویم.10خلاصه بقدری که فرصت داریم، با جمیع مردم احسان بنماییم، علیالخصوص با اهل بیت ایمان.11ملاحظه کنید چه حروف جَلی بدست خود به شما نوشتم.12آنانی که میخواهند صورتی نیکو در جسم نمایان سازند، ایشان شما را مجبور میسازند که مختون شوید، محض اینکه برای صلیب مسیح جفا نبینند.13زیرا ایشان نیز که مختون میشوند، خودْ شریعت را نگاه نمیدارند بلکه میخواهند شما مختون شوید تا در جسمِ شما فخر کنند.14لیکن حاشا از من که فخر کنم جز از صلیب خداوندِ ما عیسی مسیح که بهوسیلهٔ او دنیا برای من مصلوب شد و من برای دنیا.15زیرا که در مسیح عیسی نه ختنه چیزی است و نه نامختونی، بلکه خلقت تازه.16و آنانی که بدین قانون رفتار میکنند، سلامتی و رحمت بر ایشان باد و بر اسرائیل خدا.17بعد از این هیچکس مرا زحمت نرساند، زیرا که من در بدن خود داغهای خداوندْ عیسی را دارم.18فیض خداوند ما عیسی مسیح با روح شما باد ای برادران. آمین.
این بخش خاتمه نامهیِ پولس است. سخنان آخر او به برخی موضوعات که به نظر نمیآید با بقیه نامه ارتباطی داشته باشد، اشاره میکند.
برادران
پولس سخنان خود در این بخش را به مسیحیان مینویسد. او آنها را «برادران» خطاب میکند. این به برادران مسیحی پولس و نه برادران یهودیاش اشاره دارد.
افرادی که دوباره متولد شده اند خلقتی تازه درمسیح هستند. به مسیحیان زندگی تازهای درمسیح اعطا شده است. پس از ایمان بهمسیح، آنها طبیعتی تازه در خود دارند. از نظر پولس، این اهمیت بیشتری دارد تا تبار یک فرد.
این موضوعی پیچیده است. «جسم» در تضاد با «روح» است. در این بخش، همچنین جسم برای اشاره به بدن فیزیکی به کار گرفته شده است.
و و را ببینید)
پولس به ایمانداران روشی را که میبایست بر اساس آن با دیگر ایمانداران رفتار کنند و روشی را که خدا پاداش میدهد، تعلیم میدهد.
روشی را که این را در غلاطیان ۱: ۲ ترجمه کردید ببینید.
«اگرکسی از میان شما»
معانی محتمل عبارتند از ۱) کسی دیگر آن فرد را در حین انجام آن عمل ببیند. ترجمه جایگزین: «اگر کسی در حین عملی گناهآلود دیده شد» یا ۲) آن فرد گناه کرد بیآنکه قصد به بدی داشته باشد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی تسلیم شد و گناه کرد»
«افرادی از شما که با روح هدایت میشوند» یا «شما که با هدایت روح زندگی میکنید»
«آن فردی که گناه کرده را اصلاح کنید» یا «آن فردی که گناه کرده را به بازگشت به رابطه درست با خدا تشویق کنید»
معانی محتمل عبارتند از ۱) آن روح است که فردی را که به اصلاح دعوت میکند، هدایت میکند یا ۲) «با نگرشی متواضعانه» یا «به روشی مهربانانه»
این کلمات به گونهای غلاطیان را خطاب قرار میدهد، گویا آنها همگی یک تن هستند تا بر این نکته تاکید کند که او با یکایک ایشان سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «مراقب خودتان باشید...وسوسه شوید».
(آدرس را ببینید)
این قابل نوشتن به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «تا چیزی شما را هم به گناه وسوسه نکند»
(آدرس را ببینید)
«زیرا اگر». کلماتی که بعد از این میآیند میگویند که چرا غلاطیان میبایست: ۱) «بارهای یکدیگر را حمل کنند» (غلاطیان ۶: ۲) یا ۲) مراقب باشند که خودشان در وسوسه نیافتند (غلاطیان ۶: ۱) یا ۳) «متکبر نشوند» (غلاطیان ۵: ۲۶).
«او فردی مهم است» یا «او بهتر از دیگران است»
«او فرد مهمی نیست» یا «او بهتر از دیگران نیست»
«هرکس باید»
«هرشخص تنها برای کارهای خودش داوری خواهد شد» یا «هرشخص تنها برای کارهای خودش پاسخگو خواهد بود»
«هرشخص ... خواهد شد»
«هر شخصی»
«پیام»، هرچیزی که خدا گفته یا فرمان داده است
«کاشتن» نمایانگر انجام دادن کارهایی است که به نتیجهای ختم میشوند و «دروکردن» نمایانگر تجربه کردن نتایج کاری است که فرد انجام داده است. ترجمه جایگزین: «زیرا همچنان که یک کشاورز ثمره هر دانهای را که میکارد درو میکند، پس هرکس نتیجه آنچه را میکند، تجربه خواهد کرد.»
(آدرس را ببینید)
مقصود پولس در اینجا به خاص مردان نیست. ترجمه جایگزین: «هرآنچه یک شخص میکارد» یا «هرآنچه کسی میکارد»
(آدرس را ببینید)
«کاشتن دانه» ،استعارهای از انجام اعمالی است که دارای عواقب بعدی هستند. در این مورد، فرد به خاطر طبیعت گناهکارش اعمال گناهآلود انجام می دهد. ترجمه جایگزین: «مطابق آنچه بنا بر طبیعت گناهکارش میخواهد، دانه میکارد» یا «چیزهایی را که بنا به طبیعت گناهکارش میخواهد انجام دهد، انجام میدهد»
(آدرس را ببینید)
از مجازات فرد توسط خدا همچون فردی که محصولی را درو میکند سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «مجازات آنچه را انجام داده، دریافت خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
کاشتن دانه، استعارهای از انجام اعمالی است که دارای عواقب بعدی هستند. دراین مورد فرد چون بهروح خدا گوش میدهد، اعمال خوب را انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را که روح خدا دوست دارد، انجام میدهد»
(آدرس را ببینید)
«زندگانی جاویدان را به عنوان پاداش از روح خدا دریافت خواهد کرد»
«ما میبایست به انجام آنچه نیکو است، ادامه دهیم»
انجام کار نیک در حق دیگران برای خوبی ایشان
«زیرا در زمان مناسب» یا «زیرا در زمانی که خدا انتخاب کرده است»
«در نتیجه این» یا «به این خاطر»
«بیشتر از همه به آنها که» یا «به ویژه به آنها که»
«آنها که از طریق ایمان به مسیح، اعضای خانواده خدا هستند»
در حینی که پولس به نامه خود پایان میدهد، یک بار دیگر یادآوری میکند که شریعت نجات نمیدهد و غلاطیان میبایست صلیب مسیح را به یاد داشته باشند.
این میتواند به این معنی باشد که پولس میخواسته تاکید کند بر ۱) آنچه را در ادامه نوشته یا ۲) این نامه از سوی اوست.
معانی محتمل عبارتند از ۱) پولس احتمالاً یک دستیار داشته که بیشتر این نامه را همانگونه که پولس به او گفته، نوشته است؛ اما پولس خود این بخش پایانی نامه را نوشته است یا ۲) پولس خودش کل نامه را نوشته است.
«باعث شوند دیگران درباره آنها به نیکویی فکر کنند» یا «باعث شوند دیگران فکر کنند آنها مردم خوبی هستند»
«با تلاش خودشان» یا «با شواهد دیدنی»
«به زور وادار میکنند» یا «به شدت القا میکنند»
«تا یهودیان آنها را برای اعلام این که تنها صلیب مسیح مردم را نجات میدهد، آزار ندهند»
این کلمات کنایهای از ایمان به این است که مسیح بر روی صلیب مرد پس خدا گناهان قوم خود را خواهد بخشید. ترجمه جایگزین: «ایمان داشتن به این که خدا گناهان قوم خود را به مرگ عیسی بر صلیب، میبخشد»
(آدرس را ببینید)
«تا بتوانند مفتخر باشند که آنها شما را به جمع کسانی که تلاش میکنند شریعت را نگاه دارند، افزودهاند»
«من هرگز نمیخواهم که به چیزی مگر صلیب افتخار کنم» یا «باشد که من تنها به صلیب افتخار کنم»
میتوان این جمله را به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «من درباره جهان چنان میاندیشم که گویی درگذشته است» یا «من با دنیا همچون محکومی که خدا بر روی صلیب کشته است، برخورد میکنم»
(آدرس را ببینید)
واژههای «مصلوب شد» از عبارت قبلی به این عبارت افزوده میشوند. ترجمه جایگزین: «و من برای دنیا مصلوب شدم»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «دنیا من را فردی درگذشته میپندارد» یا ۲) «دنیا با من چون مجرمی که خدا بر روی صلیب کشته است، برخورد میکند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) مردم دنیا، آنهایی که به خدا هیچ اهمیتی نمیدهند یا ۲) چیزهایی که آنهایی که هیچ اهمیتی به خدا نمیدهند گمان می کنند با اهمیت هستند.
«نه ختنهشدن و نه ختنهنشدن، هیچکدام برای خدا اهمیتی ندارد»
معانی محتمل عبارتند از۱) فردی نوایمان به عیسی مسیح یا ۲) زندگی تازه فرد ایماندار.
معانی محتمل عبارتند از ۱) آن ایمانداران در اصل اسراییل خدا هستند یا ۲) «سلامتی و رحمت بر ایمانداران غیریهودی و بر اسرائیل خدا باد» یا ۳) «سلامتی بر ایشان که این فرمان را نگاه میدارند و رحمت بر اسرائیل خدا باد»
این عبارت می توان چنین نیز معنی کرد: «درنهایت» یا «درحینی که این نامه را به پایان میبرم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) پولس به غلاطیان دستور میدهد تا مزاحمش نشوند، «من به شما دستور میدهم مزاحم من نشوید» یا ۲) پولس به غلاطیان میگوید که او به همه مردم دستور میدهد که مزاحمش نشوند، «من به همه این دستور را میدهم: مزاحم من نشوید» یا ۳) پولس خواستهای را بیان میکند، «من نمیخواهم هیچکس مزاحمم شود».
معانی محتمل عبارتند از ۱) «در این موارد با من صحبت کند» یا ۲) «باعث دردسر من شود» یا «به من سختی برساند»
این نشانهها یا «داغها»، آثاربه جا مانده از زخمهایی بودند که مردمی که تعلیم پولس در ارتباط با عیسی را دوست نداشتد، با ضرب و شتم او ایجاد کرده بودند. ترجمه جایگزین: «چون که آثار به جا مانده زخم بر پیکرم، نشان میدهد که به عیسی خدمت میکنم»
واژهیِ «شما» در اینجا به غلاطیان اشاره دارد و همچنین واژهای جمع است. واژههای «روح شما» یک مجاز را تشکیل میدهند ونمایانگر خود مردم هستند. ترجمه جایگزین: «باشد که خداوند ما عیسی مسیح با شما مهربان باشد»
(آدرسهای و را ببینید)
به روشی که این را در غلاطیان ۱: ۲ ترجمه کردید نگاه کنید.
1پولُس به ارادهٔ خدا رسول عیسی مسیح، به مقدّسینی که در اِفِسُسْ میباشند و ایمانداران در مسیح عیسی.2فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.3متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که ما را مبارک ساخت به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی در مسیح.4چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم در او برگزید تا در حضور او در محبّت، مقدّس و بیعیب باشیم.5که ما را از قبل تعیین نمود تا او را پسرخوانده شویم بوساطت عیسی مسیح برحسب خشنودی ارادهٔ خود،6برای ستایش جلال فیض خود که ما را به آن مستفیض گردانید در آن حبیب.7که در وی بهسبب خون او فدیه، یعنی آمرزش گناهان را به اندازهٔ دولت فیض او یافتهایم.8که آن را به ما به فراوانی عطا فرمود در هر حکمت و فطانت.9چونکه سرّ ارادهٔ خود را به ما شناسانید، برحسب خشنودی خود که در خود عزم نموده بود،10برای انتظام کمال زمانها تا همهچیز را خواه آنچه در آسمان و خواه آنچه بر زمین است، در مسیح جمع کند، یعنی در او.11که ما نیز در وی میراث او شدهایم، چنانکه پیش معیّن گشتیم برحسب قصد او که همهٔٔ چیزها را موافق رأی ارادهٔ خود میکند.12تا از ما که اوّل امیدوار به مسیح میبودیم، جلال او ستوده شود.13و در وی، شما نیز چون کلام راستی، یعنی بشارت نجات خود را شنیدید، در وی چون ایمان آوردید، از روح قُدوسِ وعده مختوم شدید.14که بیعانهٔ میراث ما است برای فدای آن مِلْکِ خاصّ او، تا جلال او ستوده شود.15بنابراین، من نیز چون خبر ایمان شما را در عیسی خداوند و محبّت شما را با همهٔٔ مقدّسین شنیدم،16باز نمیایستم از شکر نمودن برای شما و از یاد آوردن شما در دعاهای خود،17تا خدای خداوند ما عیسی مسیح که پدر ذوالجلال است، روح حکمت و کشف را در معرفت خود به شما عطا فرماید.18تا چشمان دل شما روشن گشته، بدانید که امید دعوت او چیست و کدام است دولت جلال میراث او در مقدّسین،19و چه مقدار است عظمت بینهایت قوّت او نسبت به ما مؤمنین، برحسب عمل توانایی قوّت او،20که در مسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید و به دست راست خود در جایهای آسمانی نشانید،21بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوّت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود، نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز.22و همهچیز را زیر پایهای او نهاد و او را سر همهچیز به کلیسا داد،23که بدن اوست، یعنی پُریِ او که همه را در همه پر میسازد.
« دعا می کنم»
پولس بخشی از این فصل را به دعای ستایش خدا اختصاص میدهد، اما این صرفا گفت و گویی ساده با خدا نیست، بلکه او به کلیسا تعلیم می دهد و به آنها میگوید که چگونه برایشان در دعاست.
مشیت
بسیاری از محققان بر این باورند که این فصل موضوعی را تعلیم میدهد که به عنوان «مشیت» شناخته میشود و این مفهوم از «مشیت» مرتبط با کتاب مقدس است. برخی از محققان این را اتخاذ میکنند تا نشان دهند که خدا، پیش از بنیاد جهان، برخی از مردم را برای نجات ابدی برگزیده است. مسیحیان دیدگاههای گوناگونی درمورد چیزی که کتاب مقدس درارتباط با این موضوع تعلیم میدهد، دارند. بنابراین هنگام ترجمه این فصل، مترجمان باید دقت بیشتری داشته باشند.
بنگرید به: ))
پولس در این نامه از خودش چون نویسندهِ نامه به ایماندارانِ کلیسای افسس نام میبرد. به جز موارد ذکر شده، همه نمونههای « شما/تو» و «آنِشما/آنِتو» به ایمانداران افسس و همچنین به همه ایمانداران اشاره دارد.
بنگرید به:
زبان شما ممکن است روشی ویژه برای معرفی نویسنده نامه و انبوه مخاطبینش داشته باشد. ترجمه جایگزین: « من- پولس رسول- ... این نامه را برای شما، مقدسین الهی افسس، مینویسم».
«در مسیح عیسی» و اصطلاحات مشابه، استعارههایی هستند که اغلب در نامههای عهد جدید یافت میشوند. آنها نیرومندترین نوع ارتباط ممکن را بین مسیح و کسانی که به او ایمان میآورند، بیان میکنند.
بنگرید به:)
این درود و برکتی عمومی است که معمولا پولس در نامههایش استفاده می کند.
در این کتاب- مگر آنکه خلافش بیان شود- ضمایر «ما را» و «ما» به پولس و ایمانداران افسس و همچنین همه ایمانداران اشاره میکند.
پولس نامهاش را با سخن گفتن درباره جایگاه ایمانداران و نجاتشان در پیشگاه خدا آغاز میکند.
این را میتوان به شکلی معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بیایید خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح را بستاییم»
بنگرید به:)
« خدا ما را مبارک ساخت»
«هر برکت [نازل شده] از روح خدا»
«در جهان ماوراءزمینی»، واژه «آسمانی» به جایگاهی اشاره دارد که خدا در آنجاست.
معانی ممکن ۱) عبارت « در مسیح» اشاره به آنچه مسیح انجام داده است دارد. ترجمه جایگزین: «از طریق مسیح» یا «از طریق چیزی که مسیح انجام داد» یا ۲) « در مسیح» یک استعاره برای اشاره به رابطه نزدیک ما با مسیح است. ترجمه جایگزین: «اتحاد ما با مسیح» یا «چنانچه ما متحد با مسیح هستیم»
بنگرید به:
پولس از دو واژه مشابه برای تأکید بر نیکویی اخلاقی استفاده میکند.
بنگرید به:
واژه «ما را» اشاره به پولس، ایمانداران کلیسای افسس، و همه ایمانداران در مسیح دارد. ترجمه جایگزین: « اراده خدا (نقشه خدا) پیشتر ما را [به] پسر خواندگی، خوانده است»
بنگرید به:
« خدا ما را از قبل تعیین نمود(برگزید)» یا « خدا ما را مدتها پیش برگزید»
در اینجا «پسرخواندگی» اشاره به درآمدن (تبدیل شدن) در خانواده خدا دارد و واژه «پسران» در این جا اشاره به مردان و زنان دارد. ترجمه جایگزین: « چونان فرزند او پذیرفته شده»
بنگرید به:
خدا به واسطه کار عیسی مسیح، همه ایمانداران را در خانوادهاش پذیرفت.
«اراده خدا»
ضمایر «او را» و «او» اشاره به خدا دارد.
«او لطفش را به خاطر آن یگانهای که دوستش میدارد ، شامل حال ما ساخت»
«عیسی مسیح، کسی که او دوست میدارد» یا « پسرش، که او دوستش میدارد»
پولس از فیض خدا چونان ثروتی زمینی سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «عظمت فیض خدا» یا « فراوانی فیض خدا»
بنگرید به:
«او این فیض عظیم را به فراوانی به ما عطا فرمود» یا «او نسبت به ما بینهایت بخشنده بود»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «زیرا او تمامی حکمت و فطانت را داراست» ۲) تا این که ما امکان حکمت و فطانت عالی داشته باشیم»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «زیرا او میخواست این را بر ما آشکار سازد» یا ۲) «چیزی بود که او میخواست»
« او مقصودی را در مسیح آشکار ساخت»
با استفاده از مسیح[ در آیه بعدی آمده]
یک جمله جدید میتواند در اینجا شروع شود، اگر شما در این جا یک جمله جدید را شروع کردید، شما میتوانید ۱: ۹ را با یک نقطه به جای ویرگول پایان دهید. ترجمه جایگزین: «او این را با توجه به یک نقشه انجام داد» یا « او درباره نقشهای میاندیشید و این را انجام داد»
«برای هنگامیکه زمان مناسب است» یا « یا برای زمانی که او مقررداشته است»
این را میتوان به شکل معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را برگزید تا وارثان باشیم»
بنگرید به:
این را میتوان به شکل معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را از قبل برگزید» یا « خدا ما را از مدتها پیش برگزید»
بنگرید به:
منظور از ضمایر «ما»، پولس به خود و دیگر مسیحیان یهودی اشاره میکند، کسانی که پیش از ایمانداران افسس به مسیح ایمان آوردند.
بنگرید به:
ضمیر «ما» به پولس و دیگر مسیحیان یهودی نه به ایمانداران افسس اشاره دارد.
بنگرید به:
«نخستین افرادی که در مسیح امیدوار بودند»، آنها با اطمینان امیدوار بودند که مسیح وعده خدا را تحقق میدهد. ترجمه جایگزین: «اولین کسانی که به مسیح ایمان آوردند.»
معانی محتمل عبارتند از: ۱) همگان به سبب فیضی که او به ایمانداران آشکار ساخته بود باید خدا را ستایش کنند ( افسسیان ۱: ۶). ترجمه جایگزین: « ما باید به طریقی زندگی کنیم که مایه جلال خداوند باشد» یا «مردم به سبب فیض باشکوهی که خدا به ما نشان داد باید او را ستایش کنند» یا ۲) ایمانداران باید خدا را به سبب جلالاش ستایش کنند. ترجمه جایگزین: « به طوری که ما باید تا زمانی که زندگی میکنیم او را به سبب جلالش ستایش کنیم.»
پولس در دو آیه پیشین درباره خود و دیگر ایمانداران یهودی سخن میگوید ولی در [آیه] حاضر او آغاز به سخن گفتن درباره ایمانداران افسس میکند.
معانی محتمل عبارتند از: «پیامی درباره حقیقت» یا «پیام حقیقت»
مهر شدن یک نامه یا مهر و موم کردن آن شخصی بود که نامه را نوشته بود، معرفی میکرد. پولس از این سنت همچون یک تصویر برای نشان دادن چگونگی استفاده خدا از روحالقدس جهت اطمینان دادن به ما که به او تعلق داریم، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «خدا شما را با روحالقدسِ موعود مهر کرد.»
بنگرید به:: و
از آنچه خدا وعده داده و میسر خواهد ساخت، چنان نوشته شده است که گویی دارایی یا ارثیهای است که فرد از اعضای خانواده خود به میراث میبرد. ترجمه جایگزین: «این تضمینی است که ما وعده خدا را دریافت خواهیم کرد».
بنگرید به:
پولس برای ایمانداران افسس دعا میکند و خدا را برای قدرتهایی که ایمانداران از طریق مسیح دارند، ستایش میکند.
پولس از «باز نمیایستم» استفاده می کند تا تأکیدی داشته باشد که او به شکرگزاری خدا ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «من پیوسته خدا را شکرگزارم».
بنگرید به ::
«حکمت روحانی برای شناخت مکاشفه او»
در اینجا «قلب» کنایه از ذهن فرد است و عبارت «چشمان دل شما» یک استعاره برای توانایی شخص در اکتساب شناخت است. ترجمه جایگزین: « تا شما قادر به شناخت بوده و و ضمیرتان روشن گردد»
بنگرید به:: و
می توان به شکل معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا قلب شما را روشن سازد» یا « که خدا به شما بصیرت بخشد»
بنگرید به:
«قابل رویت گشته»
در اینجا «امید» اشاره به آنچه دارد که خدا از ما میخواهد تا بیشبهه در انتظارش باشیم. ترجمه جایگزین: «چیزی (امیدی) را که او شما را بدان فراخوانده است، با یقین انتظار دارید»
که شما را دعوت کرده است
از آنچه خدا وعده داده و میسر خواهد ساخت، به نحوی صحبت شده که گویی دارایی یا ثروتی است که فرد از خانواده خود به ارث میبرد. ترجمه جایگزین: « همه غنای جلالی که به همه قوم مقدس خود ببخشد»
بنگرید:
«همه کسانی که او برای خود جدا کرده است» یا «همه کسانی که مطلقا به او تعلق دارند»
قدرت خدا فرای همه قدرتهای دیگر است.
«به ما که ایمان داریم»
«قدرت بزرگ او که برای ما کار میکند»
«او را دگرباره زنده ساخت»
در اینجا «مردگان» یک صفت صوری است که به معنای همه مردگان در عالم اموات است. برخاستن از میان آنها به معنای دوباره زنده شدن است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که او را به زندگی بازگرداند» یا «هنگامی که سبب زندگی دوباره او شد»
بنگرید به:
شخصی که در «دست راستِ» پادشاه نشانیده شده و با تمام اقتدار پادشاهی که در سمت راستش نشسته است، قضاوت میکند. این تشبیه مکانی، آشکار کننده اقتداری است که شخص در آن مکان داراست. ترجمه جایگزین: « همه اقتدار را برای حکمرانی کردن از آسمانها به او بخشید»
بنگرید به::
نشستن در «دست راستِ خدا» یک فعل نمادین از دریافت افتخار و اقتدار از سوی خداست. ترجمه جایگزین: «او را در جایگاهی از افتخار و اقتدار نشاند»
بنگرید به:
«در جهان ماوراء زمینی». واژه «آسمانی» اشاره به مکان خدا(الهی) دارد. بنگرید به چگونگی ترجمه این در افسسیان ۱: ۳ .
حکمرانیها، اقتدارها، سلطهها و قدرتها موضوعات مختلفی برای موجودات فرازمینی اعم از فرشتهخو و دیوآسا هستند. ترجمه جایگزین: «فراتر از انواع موجودات فرازمینی»
این را میتوان در حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: معانی احتمالی عبارتند از: ۱) «هر نامی که انسان میگذارد» یا ۲) « هر نامی که خدا میگذارد»
بنگرید به:
معانی احتمالی عبارتند از: ۱) عنوان یا ۲) وضعیت اقتدار
بنگرید به:
«در زمان»
«در آینده»
در این جا «پاها» مسیح نشانگر رهبری، اقتدار و قدرت است. ترجمه جایگزین: « همه چیز تحت قدرت مسیح»
بنگرید به::
در اینجا «سر» اشاره به رهبر یا کسی که در ارجحیت است، دارد. ترجمه جایگزین: « سلطنتی فراتر از هر چیز»
بنگرید به:
چونان بدن یک انسان، سر (آیه ۲۲) تمام چیزهایی که مربوط به بدن است را رهبری میکند، پس مسیح سرِ بدن کلیسایی است. ترجمه جایگزین: «چنان است که کلیسا تن اوست» یا « کلیسا شبیه یک بدن است»
بنگرید به::
معانی احتمالی عبارتند از: ۱) بدن کامل مسیح است. این بدان معنی است که مسیح هرآنچه که دادنی یا پر کردنی است به کلیسا میدهد، همچنین مسیح همه چیز را به هر طریق پر میکند یا ۲) «کامل» به او باز میگردد، یعنی مسیح در ۱: ۲۲ و او در ۱: ۲۳ اشاره به خدای پدر دارد. این بدان معناست که کمال خدای پدر در مسیح است، و پدر همه چیز را به هر طریقی پر میکند یا ۳) کمال بدن مسیح است. این بدان معناست که مسیح همچون سر، کلیسا را تکمیل می کند و مسیح همه چیز را به نحوی سرشار میسازد.
1و شما را که در خطایا و گناهان مرده بودید، زنده گردانید،2که در آنها قبل، رفتار میکردید برحسب دورهٔ این جهان، بر وفق رئیس قدرت هوا، یعنی آن روحی که الحال در فرزندان معصیت عمل میکند.3که در میان ایشان، همهٔٔ ما نیز در شهوات جسمانی خود قبل از این زندگی میکردیم و هوسهای جسمانی و افکار خود را به عمل میآوردیم و طبعاً فرزندان غضب بودیم، چنانکه دیگران.4لیکن خدا که در رحمانیّت، دولتمند است، از حیثیّتِ محبّتِ عظیمِ خود که با ما نمود،5ما را نیز که در خطایا مرده بودیم با مسیح زنده گردانید، زیرا که محض فیض نجات یافتهاید.6و با او برخیزانید و در جایهای آسمانی در مسیح عیسی نشانید.7تا در عالمهای آینده، دولت بینهایت فیض خود را به لطفی که بر ما در مسیح عیسی دارد ظاهر سازد.8زیرا که محض فیض نجات یافتهاید، بهوسیلهٔ ایمان و این از شما نیست بلکه بخشش خداست،9و نه از اعمال، تا هیچکس فخر نکند.10زیرا که صنعت او هستیم، آفریده شده در مسیح عیسی برای کارهای نیکو، که خدا قبل مهیّا نمود تا در آنها سلوک نماییم.11لهذا به یاد آورید که شما در زمان سلف (ای امّتهای در جسم که آنانی که به اهل ختنه نامیده میشوند، امّا ختنهٔ ایشان در جسم و ساخته شده به دست است، شما را نامختون میخوانند)،12که شما در آن زمان از مسیح جدا و از وطنیّتِ خاندانِ اسرائیل، اجنبی و از عهدهای وعده بیگانه و بیامید و بیخدا در دنیا بودید.13لیکن الحال در مسیح عیسی، شما که در آن وقت دور بودید، به خون مسیح نزدیک شدهاید.14زیرا که او سلامتی ما است، که هر دو را یک گردانید و دیوار جدایی را که در میان بود منهدم ساخت،15و عداوت، یعنی شریعت احکام را که در فرایض بود، به جسم خود نابود ساخت تا که مصالحه کرده، از هر دو یک انسان جدید در خود بیافریند.16و تا هر دو را در یک جسد با خدا مصالحه دهد، بوساطت صلیب خود که بر آن عداوت را کُشت،17و آمده بشارت مصالحه را رسانید به شما که دور بودید و مصالحه را به آنانی که نزدیک بودند.18زیرا که بهوسیلهٔ او هردو نزد پدر در یک روح دخول داریم.19پس، از این به بعد غریب و اجنبی نیستید، بلکه هموطن مقدّسین هستید و از اهل خانهٔ خدا.20و بر بنیاد رسولان و انبیا بنا شدهاید، که خودِ عیسی مسیح سنگ زاویه است.21که در وی تمامی عمارت با هم مرتّب شده، به هیکل مقدّس در خداوند نمّو میکند.22و در وی شما نیز با هم بنا کرده میشوید تا در روح مسکن خدا شوید.
این باب بر روی زندگی یک مسیحی قبل از ایمان به مسیح متمرکز است. پولس از این اطلاعات برای توصیف چگونگی روشهای زندگی قبلی افراد استفاده میکند تا توضیح دهد که با هویت جدید آنها «در مسیح» چقدر متمایز است.
یک بدن واحد
پولس در این باب درباره کلیسا تعلیم میدهد. کلیسا از دو گروه مختلف مردم(یهودیان و امتها) تشکیل شده است. آنها اکنون متحد شده و یک بدن واحد هستند. کلیسا نیز به عنوان بدن مسیح شناخته میشود و یهودیان و غیر یهودیان در مسیح یک بدن واحد هستند.
«مرگ در نافرمانیها و گناهان»
پولس چنین تعلیم می دهد که غیر مسیحیان به خاطر گناهانشان در حقیقت «مرده»اند. گناه آنها را برده خود میسازد وموجب «مرگ» روحانی آنها میشود. پولس مینویسد : خداوند مسیحیان را در مسیح زنده می گرداند.
, and and
توصیف زندگی دنیوی
پولس از روشهای گوناگون برای توصیف چگونگی روش زندگی غیر مسیحیان استفاده می کند. « زندگی بر طبق روشهای این دنیا » و «پیروی کردن از رئيس قدرت هوا » و «پیروی کردن از هوای نفس خود». «به جا آوردن خواستهها و افکار جسم» .
«این فیض خدا است »
بعضی از محققین بر این باورند که «این» اشاره به کیانی دارد که نجات یافتهاند. ولی برخی دیگر معتقدند که ایمان فیض خدا است. بنابراین «این» احتمالا بر اساس دستور زبان یونانی به تمام کسانی که به وسیله فیض خدا از طریق ایمانشان نجات یافتهاند، اطلاق می شود.
جسم
این یک مطلب پیچیده است. جسم و گوشت احتمالا استعارهای برای اشخاصی است که طبیعت گناهآلود دارند. عبارت «امتها در جسم» نشان میدهد که افسسیان قبلا بدون حضور خداوند زندگی میکردند. همچنین در این آیه معنای جسم مرتبط با بخش فیزیکی و جسمانی انسان است.
پولس به ایمانداران، گذشتهشان و نیز راهی را که اکنون در پیشگاه خداوند در پیش دارند، یادآور میشود.
این بخش نشان میدهد که انسانها چقدر گناهکارند و قادر به اطاعت از خداوند نیستند، درست همان طور که یک انسان مرده توان واکنشهای فیزیکی را ندارد.
کلمات «گمراهی» و «گناه» معانی مشابه دارند. پولس آنها را در کنار هم به کار می برد تا بر شدت و عظمت گناه مردم تاکید کند.
رسولان همچنین از کلمه «دنیا» برای رفتارهای خودخواهانه و ارزشهای فاسد مردمان دنیا استفاده میکنند. ترجمه جایگزین:«بر اساس ارزشهای مردم این جهان» یا «پیروی از اصول این دنیا»
این عبارت به شیطان اشاره دارد.
منظور روح شیطان است که عمل می کند.
کلمات «جسم» و «فکر» نمایانگر تمامیت یک شخص است.
افرادی که خدا از آنها خشمگین است.
«رحمت خدا بیانتهاست» یا «خدا نسبت به ما خیلی مهربان است»
«به خاطر محبت بسیارش نسبت به ما» یا «به خاطر اینکه ما را خیلی دوست دارد»
این عبارت را میتوان به صورت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند به خاطر لطف عظیمش ما را نجات بخشید»
در اینجا کلمه « برخیزانید» اصطلاحی است برای زنده کردن شخصی که مرده است. معانی احتمالی عبارتند از : ۱) از آنجا که خداوند به مسیح حیات دوباره بخشیده، به پولس و ایمانداران شهر افسس نیز زندگی روحانی عطا میکند. ترجمه جایگزین: «خداوند به ما زندگی تازه بخشیده است زیرا ما به مسیح تعلق داریم».۲) از آنجایی که خداوند به مسیح حیات دوباره داده[ او را دوباره زنده ساخته]، ایمانداران شهر افسس نیز میدانند که بعد از مرگ با مسیح زندگی خواهند کرد و پولس با ایمانداران در مورد زندگی دوباره چنان سخن میگوید که گویی اتفاق افتاده است. ترجمه جایگزین: «ما مطمئن خواهیم بود که خداوند همچنان که به مسیح حیات دوباره داده به ما نیز زندگی دوباره خواهد بخشید.»
«در جایهای آسمانی» به جایی اطلاق می شود که خدا حضور دارد.ببینید این را در افسسیان ۱: ۳ چگونه ترجمه کردهاید.
«در عیسی مسیح» و اصطلاحات مشابه آن، استعاراتی هستند که به طور متناوب در نامههای عهد جدید استفاده میشوند. آنها محکمترین نوع ارتباط ممکن را میان مسیح و ایمانداران به او، بیان میکنند.
«در آینده»
لطف خداوند به ما دلیل امکان نجات ما از داوری است، اگر به سادگی به مسیح اعتماد کنیم. ترجمه جایگزین: «خدا شما را به خاطر ایمان به او از طریق فیض نجات داد»
کلمه «این» مربوط به « بهوسیلهٔ ایمان محض فیض نجات یافتهاید» است.
شما ممکن است بخواهید جمله جدیدی در اینجا آغاز کنید. ترجمه جایگزین :«نجات نتیجه اعمال شما نیست، بنابراین کسی نمیتواند به خود ببالد» یا «خدا کسی را به خاطر آنچه که انجام میدهد نجات نمیبخشد، پس کسی نمیتواند مغرور شده و بگوید نجات خود را به دست آورده است»
«در عیسی مسیح» و اصطلاحات مشابه ،استعاراتی هستند که به طور متناوب در نامههای عهد جدید تکرار میشوند. آنها محکمترین نوع ارتباط ممکن بین مسیح و ایمانداران به او را بیان می کنند.
« سلوک نمودن» استعارهای است از چگونگی زندگی کردن یک شخص. در اینجا «در آنها» منظور «کارهای نیکو»است. ترجمه جایگزین:«ما همیشه و به طور مرتب آن کارهای نیکو را انجام میدهیم»
پولس به ایمانداران خاطر نشان میکند که خداوند اکنون یهودیان و غیر یهودیان را از طریق مسیح و صلیبش یک بدن واحد می سازد.
این مربوط به مردمی است که یهودی متولد نشدهاند.
غیر یهودیان در کودکی ختنه نمیشدند و به همین دلیل یهودیان آنها را کسانی می دانستند که هیچکدام از قوانین خدا را به جا نمیآورند. ترجمه جایگزین:«نامختون»
کلمهای مختص به یهودیان بود، زیرا کودکان ذکور خود را ختنه میکردند. ترجمه جایگزین:«مردم ختنه شده»
ترجمههای ممکن عبارتند از :۱)« یهودیان توسط انسانها ختنه شدهاند.» ۲) «یهودیانی که بدن فیزیکی را ختنه میکنند»
این را می توان به شکل معلوم نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه توسط مردم نامیده میشود» یا «آنچه مردم مینامند»
«عدم شناخت از مسیح» یا «عدم تعلق به مسیح»
پولس با ایمانداران غیر یهودی همچون بیگانگانی که از سرزمین عهد و وعدههای خدا دور نگه داشته شدهاند، صحبت میکرد. ترجمه جایگزین:« به کسانی که خدا به آنها وعده داد و پیمان بست تعلق نداشتند»
آنها مطمئنا دلیلی برای انتظار وقوع اتفاقات خوب ندارند. به خصوص آنها امیدی برای نجات و زندگی جاوید ندارند. ترجمه جایگزین:«امید به خدا نداشتند» یا «اطمینانی برای حیات ابدی با خدا نداشتند»
پولس به تضاد میان افسسیان قبل از ایمان به مسیح و پس از ایمان آوردن آنها، اشاره میکند. شمایی که زمانی دور از خدا بودید اکنون بوسیله خون مسیح نزدیک شدهاید.
عدم تعلق به خدا به دلیل ارتکاب گناه به معنی دوری از خدا است. تعلق به خدا به دلیل خون مسیح، به معنی نزدیکی به خدا گفته می شود.ترجمه جایگزین:«شما که زمانی به خدا تعلق نداشتید اکنون به دلیل خون مسیح متعلق به خدا هستید.»
خون مسیح کنایه از مرگ اوست.ترجمه جایگزین:«به وسیله مرگ مسیح» یا «زمانی که عیسی به خاطر ما مرد»
«مسیح صلح خود را به ما داد»
کلمه ی «ما» به پولس و مخاطبینش اشاره می کند.
«او یهودیان و غیر یهودیان را متحد ساخت»
کلمات «جسم او» کنایه از مرگ جسمانی[فیزیکی] او است. ترجمه جایگزین:«توسط مرگ جسمانیش بر روی صلیب»
See:
«دیوار انزجار»یا «دیواربدخواهی»
شناسه مستتر به پولس و افسسیان مربوط می شود.افسسیان که غیر یهودی بودند از پولس و دیگر یهودیان جدا شده بودند. ترجمه جایگزین:«که ما یهودیان و امتها را از هم جدا ساخته بود»
خون مسیح با اجرای شریعت موسی این امکان را فراهم ساخت تا یهودیان و غیر یهودیان در صلح با خدا زندگی کنند.
یک امت جدید. مردمی با انسانیت بازخریداری شده.
اتحاد با مسیح است که آشتی میان یهودی و غیر یهودی را ممکن میسازد.
«مسیح صلح را برای یهودیان و امتها به ارمغان آورد»
صلیب در اینجا نمایانگر مرگ مسیح بر روی صلیب است. ترجمه جایگزین:«توسط مرگ مسیح بر روی صلیب»
پایان دادن به کینه و دشمنی به معنی کشتن آن است. عیسی با مردن بر روی صلیب، دلیل کینه و دشمنی مابین یهودیان و امتها را از بین برد. اکنون دیگر زندگی بر اساس شریعت موسی ضرورتی ندارد. ترجمه جایگزین: « کینه و دشمنی بین آنها را متوقف ساخت»
پولس به ایمانداران افسس میگوید که اکنون امتها با یهودیان و انبیا متحد شدهاند؛ آنها معبد خدا در روح هستند.
«اعلام بشارت صلح» یا«اعلان مژده صلح»
مربوط به امتها است.
این مربوط به یهودیان است .
در اینجا «هر دو» به یهودیان معتقد مثل پولس و ایمانداران غیر یهودی، اشاره میکند.
به تمامی ایمانداران چه یهودی و چه غیر یهودی، حق ورود به حضور پدر توسط روحالقدس داده شده است.
پولس مجددا درباره وضعیت روحانی غیر یهودیان بعد از اینکه ایمان میآورند، صحبت می کند؛ درست مثل اینکه درباره خارجیانی حرف میزند که شهروند سرزمین دیگری شدهاند.
پولس امت خداوند را به یک ساختمان تشبیه میکند که مسیح سنگ زاویه آن ، انجیل شالوده و ایمانداران بدنه هستند.
این را می توان به شکل معلوم نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را بنا کرده است»
پولس در ادامه درباره خانواده مسیحی در قالب یک ساختمان صحبت میکند ،همانگونه که یک معمار سنگها را روی هم میچیند مسیح نیز ما را به هم پیوند میدهد.
«درمسیح ... در خداوند عیسی » این استعارهها بیان کننده قویترین نوع ارتباط ممکن بین مسیح و ایماندارانش هستند.
See:
«در مسیح»؛ این استعاره بیانکننده قویترین نوع ارتباط ممکن بین مسیح و ایماندارانش است.
جمله بالا بیانگر چگونگی اتصال ایمانداران به هم برای تشکیل جایی است که خدا به طور دایم از طریق نیروی روحالقدس در آن زندگی میکند.
این عبارت می تواند به شکل جمله معلوم نیز نوشته شود. ترجمه جایگزین: «خدا همچنین شما را با هم بنا میکند»
See:
1از این سبب، من که پولُس هستم و اسیر مسیح عیسی برای شما ای امّتها،2اگر شنیده باشید تدبیر فیض خدا را که بجهت شما به من عطا شده است،3که این سّر، از راه کشف بر من اعلام شد، چنانکه مختصراً پیش نوشتم،4و از مطالعهٔ آن میتوانید ادراک مرا در سرّ مسیح بفهمید.5که آن در قرنهای گذشته به بنیآدم آشکار نشده بود، بطوری که الحال بر رسولان مقدّس و انبیای او به روح مکشوف گشته است،6که امّتها در میراث و در بدن و در بهرهٔ وعدهٔ او در مسیح بوساطت انجیل شریک هستند.7که خادم آن شدم بحسب عطای فیض خدا که برحسب عمل قوّت او به من داده شده است.8یعنی به من که کمتر از کمترین همهٔ مقدّسینم، این فیض عطا شد که در میان امّتها به دولت بیقیاس مسیح بشارت دهم،9و همه را روشن سازم که چیست انتظام آن سِرّی که از بنای عالمها مستور بود، در خدایی که همهچیز را بهوسیلهٔ عیسی مسیح آفرید.10تا آنکه الحال بر ارباب ریاستها و قدرتها در جایهای آسمانی، حکمتِ گوناگون خدا بهوسیلهٔ کلیسا معلوم شود،11برحسب تقدیر ازلی که در خداوند ما مسیح عیسی نمود،12که در وی جسارت و دخولِ بااعتماد داریم بهسبب ایمان وی.13لهذا استدعا دارم که از زحمات من بجهت شما خسته خاطر مشوید که آنها فخر شما است.14از این سبب، زانو میزنم نزد آن پدر،15که از او هر خانوادهای در آسمان و بر زمین مُسَمّیٰ میشود؛16که بحسب دولت جلال خود به شما عطا کند که در انسانیّتِ باطنیِ خود از روح او به قوّت زورآور شوید،17تا مسیح به وساطت ایمان در دلهای شما ساکن شود؛18و در محبّت ریشه کرده و بنیاد نهاده، استطاعت یابید که با تمامی مقدّسین ادراک کنید که عرض و طول و عمق و بلندی چیست؛19و عارف شوید به محبّت مسیح که فوق از معرفت است تا پر شوید تا تمامی پری خدا.20الحال او را که قادر است که بکند بینهایت زیادتر از هرآنچه بخواهیم یا فکر کنیم، بحسب آن قوّتی که در ما عمل میکند،21مر او را در کلیسا و در مسیح عیسی تا جمیع قرنها تا ابدالآباد جلال باد. آمین.
«دعا می کنم»
پولس این بخش را به عنوان دعایی به خدا، شکل می دهد. پولس فقط با خدا صحبت نم کند. او هم دعا می کند و هم دستورالعملهایی به کلیسا در افسس میدهد.
راز
پولس کلیسا را یک « راز» میداند . زمانی نقش کلیسا در نقشه خداوند شناخته شده نبود، ولی خداوند اکنون آنرا آشکار کرده است. بخشی از این راز این است که غیر یهودیان در نقشه خداوند جایگاهی برابر با یهودیان دارند .
پولس برای روشن کردن حقیقت پنهان درباره کلیسا و معبدی که ایمانداران اکنون بخشی از آن هستند ، به اتحاد یهودیان و غیر یهودیان مجددا اشاره میکند.
« به دلیل فیض خدا برای شما»
«شخصی که مسیح به زندان انداخته است»
«مسئولیتی که خدا به عهده من گذاشت تا فیضش را به شما برسانم»
این عبارت را میتوان به شکل معلوم نیز نوشت . ترجمه جایگزین:«بر اساس آن چه که خدا بر من ظاهر ساخت»
پولس به نامه دیگری که برای این افراد نوشته بود، اشاره میکند.
این عبارت را به شکل معلوم نیز می توان نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا این حقیقت را برای مردمان در گذشته روشن نساخته بود»
این عبارت را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین :«ولی اکنون روحالقدس آن را روشن کرده است»
«رسولان و انبیا مقدس که توسط خدا برای انجام این ماموریت کنار گذاشته شده بودند»
این حقیقت پنهانی است که پولس از آیه قبل شروع به توضیح دادنش کرده بود. غیر یهودیانی که مسیح را دریافت کردهاند همان چیزهایی را دریافت می کنند که یهودیان ایماندار دریافت میکنند.
از کلیسا غالبا به عنوان بدن مسیح نام برده میشود.
«در عیسی مسیح» و اصطلاحات مشابه استعارههایی هستند که در نامههای عهد جدید به طور متناوب بهکار برده شدهاند. آنها بر قویترین نوع ارتباط ممکن بین مسیح و ایماندارانش دلالت می کنند.
معانی ممکن عبارتند از : ۱)غیر یهودیان از راه انجیل شریک وعدههای خدا می شوند.۲)غیر یهودیان از راه انجیل شریک و عضو بدن و سهیم در وعدهها میشوند.
امکان شناخت کامل ممکن نیست.
پولس درباره حقیقت مسیح و فیض به دست آمده از او به گونهای سخن میگوید گویی آنها ثروتی مادی را به دست آوردهاند.
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت .«خدا که خالق همه چیز است، این طرح را در گذشته برای مدت طولانی پنهان نگاه داشته بود»
این عبارت را می توان به صورت معلوم نیز بکار برد. ترجمه جایگزین:«خدا این طرح را به وسیله کلیسا شکل داد»
این کلمات معانی مشابهی را متبادر میسازند. پولس این دو را با هم برای تاکید این موضوع به کار میبرد که هر روح و جانی حکمت خدا را در خواهد یافت. ببینید این را در افسسیان۱: ۲۱ چطور ترجمه کردهاید.
«در جهان ماورایی». کلمه آسمانی مربوط به جایی است که خدا حضور دارد. ببینید این را در افسسیان۱: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
حکمت عظیم و پیچیده خدا همانند جسمی با ابعاد بسیار در نظر گرفته می شود. ترجمه جایگزین:«حکمت عظیم و پیچیده خداوند»
«بر طبق هدف ازلی» یا «بر حسب هدف ازلی»
پولس خدا را به خاطر رنجهایش سپاس و برای وجود ایمانداران افسس شکر میکند.
«ما نمی ترسیم» یا «ما جرات داریم»
شاید بهتر است آشکارا بگوییم که این دسترسی به حضور خداوند است. ترجمه جایگزین:«دسترسی به حضور خداوند با اطمینان» یا «آزادی برای ورود به حضور خداوند با اطمینان»
«یقین» یا «اطمینان»
در اینجا «افتخار شما» کنایه از غروری است که باید در آینده در ملکوت احساس شود. مسیحیان افسس باید از رنجهایی که پولس در زندان متحمل میشد، بر خود ببالند. این را می توان به صورت جملهای جدید نوشت. ترجمه جایگزین:« این به نفع شماست.»یا« شما باید به اینها افتخار کنید»
شاید نیاز باشد که دلیل را به طور واضح شرح دهید. ترجمه جایگزین:«زیرا خدا همه را برای شما به انجام رسانیده است»
زانوهای خم شده، تصویری از شخص در حالت دعا میباشد. ترجمه جایگزین:«من برای دعا در مقابل پدر زانو میزنم» یا «من خاضعانه در برابر پدر دعا میکنم»
عمل نامگذاری در اینجا احتمالا نمایانگر خلقت است. ترجمه جایگزین:«او که هر خانواده را در آسمان و بر زمین نامید و خلق کرد»
«دعا میکنم که خدا به سبب قدرت عظیمش به شما قوت ارزانی کند».این اولین موردی است که پولس زانو زده ودعا می کند.
« باشد که بدهد»
پولس دعایی را که در افسسیان ۳: ۱۴ شروع کرده بود ، ادامه میدهد.
این دومین موردی است که پولس دعا میکند که خدا به افسسیان مواهبی بر اساس غنای جلالش اعطا کند. اولین آن قوی و نیرومند شدن بود.( افسسیان ۳: ۱۶)
در اینجا «قلب»، نماینگر ذات درونی هر شخص است و «از طریق» به وسیلهای تاکید میکند که مسیح از طریق آن درون ایمانداران ساکن میشود. مسیح در قلب ایمانداران ساکن میشود، زیرا خدا به آنها اجازه میدهد که ایمان بیاورند. ترجمه جایگزین: «تا مسیح درون شما به واسطه ایمانتان ساکن شود»
پولس از ایمانشان به منزله یک درخت که ریشهایی عمیق دارد و یا خانهای که بر روی شالوده محکم بنا شده، صحبت می کند. ترجمه جایگزین:«که شما همانند درختی با ریشههای محکم و ساختمانی با پایه سنگی به دلیل محبتش خواهید بود»
این اولین موردی است که پولس به عنواند نتیجه ریشه دواندن و بنیاد نهاده شدن در محبت مسیح برای مسیحیان توضیح میدهد .(افسسیان ۳: ۱۷)
«تمام ایمانداران به مسیح» یا «تمامی مقدسین»
معانی ممکن عبارتند از ۱) این کلمات توضیح عظمت حکمت خدا هستند. ترجمه جایگزین:«چه حکیم است خدا»۲) این کلمات توصیف کننده کثرت محبت مسیح برای ما است. ترجمه جایگزین:«چه بسیارمسیح ما را دوست دارد»
این دومین موردی است که پولس آن را نتیجه ریشه دواندن و بنا شدن بر پایه محبت مسیح میداند.(افسسیان ۳: ۱۷)
این سومین موردی است که پولس زانو زده و دعا میکند.(افسسیان۳:۱۴) اولین مورد «قوی شدن»است.(افسسیان۳: ۱۶) دومین مورد آن است که آنها «قادر به فهمیدن میشوند» (افسسیان۳: ۱۸).
کلمات «ما» و «به ما» در این کتاب مربوط به پولس و ایمانداران میشود.
پولس دعایش را با جلال به نتیجه میرساند.
«اکنون برای خدا که »
«ماورای آنچه که بخواهیم و تصور کنیم عمل میکند» یا «بسیار بیشتر از آنچه ما میخواهیم و تصور میکنیم، عمل میکند»
1لهذا من که در خداوند اسیر میباشم، از شما استدعا دارم که به شایستگی آن دعوتی که به آن خوانده شدهاید، رفتار کنید،2با کمال فروتنی و تواضع و حلم، و متحمّل یکدیگر در محبّت باشید؛3و سعی کنید که یگانگی روح را در رشتهٔ سلامتی نگاه دارید.4یک جسد هست و یک روح، چنانکه نیز دعوت شدهاید در یک امیدِ دعوت خویش.5یک خداوند، یک ایمان، یک تعمید؛6یک خدا و پدر همه که فوق همه و در میان همه و در همهٔٔ شما است.7لیکن هریکی از ما را فیض بخشیده شد بحسب اندازهٔ بخشش مسیح.8بنابراین میگوید، چون او به اعلیٰعلیّیّن صعود نمود، اسیری را به اسیری برد و بخششها به مردم داد.9امّا این صعود نمود، چیست؟ جز اینکه اوّل نزول هم کرد به اَسْفَل زمین.10آنکه نزول نمود، همان است که صعود نیز کرد بالاتر از جمیع افلاک تا همهٔٔ چیزها را پُر کند.11و او بخشید بعضی رسولان و بعضی انبیا و بعضی مبشّرین و بعضی شبانان و معلّمان را،12برای تکمیل مقدّسین، برای کار خدمت، برای بنای جسد مسیح،13تا همه به یگانگی ایمان و معرفتِ تّامِ پسر خدا و به انسانِ کامل، به اندازهٔ قامت پُری مسیح برسیم.14تا بعد از این اطفال مُتِمَوِّج و رانده شده از باد هر تعلیم نباشیم، از دغابازی مردمان در حیلهاندیشی برای مکرهای گمراهی؛15بلکه در محبّت پیروی راستی نموده، در هرچیز ترقّی نماییم در او که سر است، یعنی مسیح؛16که از او تمام بدن مرکّب و مرتّب گشته، به مدد هر مفصلی و برحسب عمل به اندازهٔ هر عضوی بدن را نموّ میدهد برای بنای خویشتن در محبّت.17پس این را میگویم و در خداوند شهادت میدهم که شما دیگر رفتار منمایید، چنانکه امّتها در بطالتِ ذهنِ خود رفتار مینمایند.18که در عقل خود تاریک هستند و از حیات خدا محروم، بهسبب جهالتی که بجهت سختدلی ایشان در ایشان است.19که بیفکر شده، خود را به فجور تسلیم کردهاند تا هر قسم ناپاکی را به حرص به عمل آورند.20لیکن شما مسیح را به اینطور نیاموختهاید.21هرگاه او را شنیدهاید و در او تعلیم یافتهاید، به نهجی که راستی در عیسی است.22تا آنکه شما از جهت رفتار گذشتهٔ خود، انسانیّت کهنه را که از شهوات فریبنده فاسد میگردد، از خود بیرون کنید.23و به روح ذهن خود تازه شوید.24و انسانیّت تازه را که به صورت خدا در عدالت و قدّوسیّت حقیقی آفریده شده است بپوشید.25لهذا دروغ را ترک کرده، هرکس با همسایهٔ خود راست بگوید، زیرا که ما اعضای یکدیگریم.26خشم گیرید و گناه مورزید؛ خورشید بر غیظ شما غروب نکند.27ابلیس را مجال ندهید.28دزد دیگر دزدی نکند، بلکه به دستهای خود کار نیکو کرده، زحمت بکشد تا بتواند نیازمندی را چیزی دهد.29هیچ سخن بد از دهان شما بیرون نیاید، بلکه آنچه بحسب حاجت و برای بنا نیکو باشد تا شنوندگان را فیض رساند.30و روح قدّوس خدا را که به او تا روز رستگاری مختوم شدهاید، محزون مسازید.31و هر قسم تلخی و غیظ و خشم و فریاد و بدگویی و خباثت را از خود دور کنید،32و با یگدیگر مهربان باشید و رحیم و همدیگر را عفو نمایید چنانکه خدا در مسیح شما را هم آمرزیده است.
در بعضی از ترجمهها ابیات اشعار را کمی متمایل به سمت چپ قرار میدهند تا خواندن آنها آسان شود. ULB نیز آیه هشتم را به این شکل آورده که نقل قولی از عهد عتیق است.
عطایای روحانی
عطایای روحانی شامل تواناییهای فراطبیعی ویژه هستند که روحالقدس آنها را به ایمانداران مسیحی عطا میکند. این عطایا برای بسط و توسعه کلیسا به کار برده میشوند. پولس در اینجا به تعدادی از این عطایا اشاره می کند.
اتحاد
پولس اهمیت زیادی برای اتحاد در کلیسا قایل است. اتحاد تم اصلی این باب است.
انسان نو و کهنه
عبارت «انسان کهنه»بیانگر همان طبیعت گناهآلود بشر است که انسان با آن زاده می شود.«انسان نو» نیز همان طبیعت یا زندگی نوینی است که خدا به ایماندار مسیحی عطا میکند.
پولس به دلیل آنچه که برای افسسیان مینویسد به آنها چگونگی زندگی ایمانداری را بیان میکند و بر این نکته پافشاری میکند که آنها باید با یکدیگر هم رای و متحد باشند.
«به عنوان شخصی که به خاطر خدمت به خداوند، زندانی شده است»
سلوک نمودن [گام برداشتن]، شیوهای متداول برای ابراز طریقه زندگی یک شخص است.
«همیشه بسیار فروتن، ملایم و بردبار باشید»
پولس در اینجا به رشتههای «صلحی[سلامتی]» اشاره میکند که مردم را به یکدیگر پیوند میدهند. این استعارهای برای اتحاد با دیگر مردم از طریق زندگی صلحآمیز با آنها است. ترجمه جایگزین:«همان طور که روحالقدس ممکن ساخته با یکدیگر در صلح باشید و متحد بمانید»
کلیسا اغلب به عنوان بدن مسیح در نظر گرفته می شود.
«یک روحالقدس»
در اینجا عبارت «دعوت شدهاید»[ در انگلیسی «خوانده شدهاید»] به معنی «فراخوانده شدن»؛یا «انتخاب شدن» است. این را به شکل معلوم نیز میتوان نوشت. ترجمه جایگزین:«خدا شما را برای یک امید دعوت کرد» یا «خدا شما را برای یک امید انتخاب کرد»
در اینجا کلمه «امید»مربوط به چیزهایی است که میتوان به آنها امیدوار بود. ترجمه جایگزین :«یک چیز برای امید داشتن» یا «یک چیز برای انتظار داشتن»
کلمه «همه» به معنی «همه چیز» است.
پولس به ایمانداران عطایایی را یادآوری میکند که مسیح به آنها بخشیده تا آن را در کلیسایی که به منزله بدن اوست، استفاده کنند.
این را میتوان به شکل معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین:«خدا به هریک از ما فیض عطا کرده است»یا «خدا به هر یک از ایمانداران، فیض روحانی عطا کرده است»
در اینجا «عطیه»[فیض] همان هدیه یا توانایی روحانی است. ترجمه جایگزین :«یک عطیه معنوی عطا شده » یا «توانایی بخشیده شده»
در اینجا «بخشش مسیح» به عطیهای که مسیح بخشیده، اشاره میکند. ترجمه جایگزین :«بر اساس اندازه بخشایش مسیح که به ما عطا شده است»
نقل قولی که اینجا آورده شده، از کتاب مزامیر عهد عتیق است. داوود این مزمور را نوشته است.
«زمانی که او به والاترین مکان بالا رفت»
«او بالا رفت»
«او همچنین پایین آمد»
معانی ممکن عبارتند از :۱) مکانهای پایینتر بخشی از زمین است. ترجمه جایگزین :«در پایینترین مکان زمین» یا ۲)«مکانهای پایینتر» روش دیگر برای اشاره به زمین است. ترجمه جایگزین:«مکانهای پایینتر، یعنی زمین»
«بنابراین او در قدرتش میتواند همه جا حاضر باشد»
«کامل کند»،«اجرا کند»
میتوان روشنتر بیان کرد که که مسیح به چه کسی عطایا بخشیده. ترجمه جایگزین :«مسیح این نقشها را به کلیسا داد» یا «او افراد را با این مسئولیتها به کلیسا بخشید»
«برای آماده سازی مردمی که او برگزیده»یا «برای برآورده کردن نیاز ایمانداران»
«تا آنکه دیگران را خدمت کنند»
پولس مردمی را که رشد روحانی یافتهاند، با کسانی که بوسیله تمرینات ورزشی قدرت بدنی خود را افزایش دادهاند، مقایسه میکند.
«پیشرفت»[ ارتقا]
«بدن مسیح»، به تمامی اعضای کلیسای مسیح اشاره میکند.
اگر ایمانداران میخواهند در ایمان و کمال انسانی متحد باشند، باید مسیح را به عنوان پسر خدا بشناسند.
«در ایمان به یک اندازه نیرومند شوید» یا «با هم در ایمان متحد شوید»
این یک عنوان مهم برای عیسی است.
«به کمال رسیدن ایمانداران»
«سر حد بلوغ»،«رشد یافتن»یا «کمال یافته»
پولس ایماندارانی را که رشد روحانی نیافتهاند به کودکانی تشبیه میکند که تجارب کمی در زندگی دارند. ترجمه جایگزین:«همانند بچهها نباشید»
این عبارت در مورد ایمانداری است که به کمال نرسیده و در دنبالهروی از تعالیم اشتباه، همانند قایقی است که باد آنرا به جهات مختلف میراند.
«نیرنگبازانی که ایمانداران را با دروغهای هوشمندانه گمراه میسازند»
پولس از اعضای بدن استفاده میکند تا به توصیف چگونگی عاملیت مسیح در ایجاد هارمونی در کارهای گروهی ایمانداران بپردازد. او به سر به عنوان عامل کار کردن بقیه اعضای بدن در کنار هم برای رشد سالم جسمانی اشاره میکند.
پولس از کالبد انسانی استفاده میکند تا توضیح دهد مسیح چطور باعث میشود ایمانداران همانگونه که سر باعث همکاری اعضای بدن و رشد سالم آنها میشود، با یکدیگر در هماهنگی کار کنند.
«مفصل» پیوند دهندهای قوی است که استخوانها را به هم متصل ساخته و یا اعضای بدن را بر سر جای خود نگه می دارد.
پولس به افسسیان میگوید حال که به واسطه روحالقدس مسح شدهاید، دیگر نباید بیش از این اعمال گذشته خود را انجام دهید.
«بنابر آنچه که گفتم ، نکات بیشتری را برای ترغیب موکد شما بیان می کنم، زیرا همگی به خدا تعلق داریم»
«مانند بیایمانان با خیالات بیهوده زندگی نکنید»
عبارت «در عقل خود تاریک هستند» در اینجا استعارهای است بدین معنا که قادر به فهم حقیقت نیستند و عبارت «از حیات خدا محروم گردیدهاند» نیز استعارهای است به این معنی که از حیاتی که خدا عطا میکند محرومند. ترجمه جایگزین :«آنها حقیقت را نمیفهمند و از حیاتی که خدا به مردم عطا میکند، محرومند»
«زیرا آنها از آموحتن حقیقت امتناع میکنند»
در اینجا «دل» استعاره از افکار مردم است. عبارت «سختدلی ایشان» استعارهای است به معنی یکدندگی و لجاجت. ترجمه جایگزین:«زیرا آنها لجوج و یکدنده هستند»یا «زیرا از شنیدن سخنان خداوند امتناع میکنند»
پولس از این افراد به شکلی سخن میگوید گویی آنها اشیایی هستند که خودشان را به دیگر مردم داده باشند و از روشی که آنها برای ارضا خواهشهای نفسانی خویش برگزیدهاند، به نحوی صحبت میکند که گویی شخصی است که آنها خودشان را به او میدهند. ترجمه جایگزین: «فقط میخواهند خواهشهای نفسانی خود را ارضا کنند»
کلمه «این طور» به روش زندگی بیایمانان همان طور که در افسسیان۴: ۱۷-۱۹ آمده اشاره میکند و بر این نکته تاکید دارد که آنچه بیایمانان درباره مسیح آموختهاند، درست برعکس است. ترجمه جایگزین:« ولی آنچه شما درباره مسیح آموختهاید، شبیه آن نبود»
پولس میداند که افسسیان باخبر شده و فرا گرفته بودند .
معانی ممکن عبارتند از: ۱) « آن گونه که مسیح به تو تعلیم داده است» یا ۲) «شخصی به تو تعلیم داده، زیرا تو قوم عیسی هستی»
«آن چنان که همه چیز درباره مسیح حقیقت است»
پولس در اینجا درباره ارزشهای اخلاقی به گونهای سخن میگوید که گویی تکههایی از البسه بودند. ترجمه جایگزین :«زندگی کردن بر اساس اسلوبهای قبلی را متوقف کنید»
پولس در اینجا درباره ارزشهای اخلاقی به گونهای سخن میگوید که گویی تکههایی از البسه بودند. ترجمه جایگزین :« زندگی کردن همانند آنچه که قبلا انجام میدادید را متوقف کنید»
«انسان قدیمی» به «طبیعت کهنه » یا «خود سابق» اشاره میکند.
پولس درباره طبیعت گناهآلود انسان به نحوی سخن میگوید که گویی جسدی است که درون گور پوسیده و از هم پاشیده شده است.
این عبارت را به صورت معلوم نیز می توان ترجمه کرد . ترجمه جایگزین:«به خدا اجازه دهید تا افکار و گرایشهای شما را تغییر دهد» یا «اجازه دهید که خدا شما را به سوی افکار و گرایشات جدید سوق دهد»
« به راستی پارسا و مقدس»
«به دروغ گفتن خاتمه دهید»
«ما به یکدیگر تعلق داریم» یا «ما اعضای خانواده خدا هستیم»
«ممکن است خشمگین شوید اما گناه نکنید» یا«اگر خشمگین شدید گناه نکنید»
غروب آفتاب نمایانگر شب یا پایان روز است . ترجمه جایگزین:« شما نباید تا پایان روز خشمگین باقی بمانید» یا «نگذارید خورشید بر خشم شما غروب کند»
«به شیطان مجال ندهید تا شما را به سوی گناه هدایت کند»
این عبارت به سخنان زشت و گستاخانه اشاره می کند.
« برای تشویق دیگران» یا «برای تقویت دیگران»
« آن چه بر حسب نیازهای آنها... بدین سان به آنها که به شما گوش میسپارند، کمک میکنید»
«پریشان نکنید» یا «غمگین نسازید»
روحالقدس، ایمانداران را مطمئن میسازد که خدا آنها را رستگار میکند. پولس از روحالقدس به شکل علامتی سخن میگوید که بر ایمانداران حک میشود تا نشاندهنده تعلق آنها به خدا باشد. ترجمه جایگزین:«زیرا او کسی است که شما را از آزادی توسط خدا در روز رستگاری، مطمئن میسازد»
در اینجا رستگاری استعارهایست برای عاملی که باعث میشود افراد دیگر تحت تاثیر گناه قرار نداشته باشند. معنی کلمه «رستگاری» را می توان با یک جمله نشان داد . ترجمه جایگزین:« روزی که خدا مردمان را رستگار میکند» یا «روزی که خدا مردم را از گناه آزاد میسازد»
پولس دستورات خود را با آنچه ایمانداران باید و نباید انجام دهند به پایان میرساند.
«کنار بگذارید» در اینجا استعارهای است برای ادامه ندادن تمایلات و رفتارهای خاص. ترجمه جایگزین:« شما نباید اجازه دهید که تلخکامی، غیظ و خشم بخشی از زندگی شما باشند»
خشم شدید
«در مقابل، مهربان شد »
«رحیم و مهربان نسبت به دیگران»
1پس چون فرزندان عزیز به خدا اقتدا کنید.2و در محبّت رفتار نمایید، چنانکه مسیح هم ما را محبّت نمود، و خویشتن را برای ما به خدا هدیه و قربانی برای عطر خوشبوی گذرانید.3امّا زنا و هر ناپاکی و طمع در میان شما هرگز مذکور هم نشود، چنانکه مقدّسین را میشاید.4و نه قباحت و بیهودهگویی و چربزبانی که اینها شایسته نیست، بلکه شکرگزاری.5زیرا این را یقین میدانید که هیچ زانی یا ناپاک یا طمّاع که بتپرست باشد، میراثی در ملکوت مسیح و خدا ندارد.6هیچکس شما را به سخنان باطل فریب ندهد، زیرا که بهسبب اینها غضب خدا بر ابنای معصیت نازل میشود.7پس با ایشان شریک مباشید.8زیرا که پیشتر ظلمت بودید، لیکن الحال در خداوند، نور میباشید. پس چون فرزندان نور رفتار کنید.9زیرا که میوهٔٔ نور در کمال، نیکویی و عدالت و راستی است.10و تحقیق نمایید که پسندیدهٔ خداوند چیست.11و در اعمال بیثمر ظلمت شریک مباشید بلکه آنها را مذمّت کنید،12زیرا کارهایی که ایشان در خفا میکنند، حتّی ذکر آنها هم قبیح است.13لیکن هرچیزی که مذمّت شود، از نور ظاهر میگردد، زیرا که هرچه ظاهر میشود نور است.14بنابراین میگوید، ای تو که خوابیدهای، بیدار شده، از مردگان برخیز تا مسیح بر تو درخشد.15پس باخبر باشید که چگونه به دقّت رفتار نمایید، نه چون جاهلان بلکه چون حکیمان.16و وقت را دریابید زیرا این روزها شریر است.17از این جهت بیفهم مباشید، بلکه بفهمید که ارادهٔ خداوند چیست.18و مست شراب مشوید که در آن فجور است، بلکه از روح پر شوید.19و با یکدیگر به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی گفتگو کنید و در دلهای خود به خداوند بسرایید و ترنّم نمایید.20و پیوسته، بجهت هرچیز خدا و پدر را به نام خداوند ما عیسی مسیح شکر کنید.21همدیگر را در خدا ترسی اطاعت کنید.22ای زنان، شوهران خود را اطاعت کنید چنانکه خداوند را.23زیرا که شوهر سر زن است، چنانکه مسیح نیز سر کلیسا و او نجاتدهندهٔ بدن است.24لیکن همچنانکه کلیسا مطیع مسیح است، همچنین زنان نیز شوهران خود را در هر امری باشند.25ای شوهران، زنان خود را محبّت نمایید، چنانکه مسیح هم کلیسا را محبّت نمود و خویشتن را برای آن داد.26تا آن را به غسلِ آب بهوسیلهٔ کلام طاهر ساخته، تقدیس نماید،27تا کلیسای مجید را به نزد خود حاضر سازد که لکّه و چین یا هیچ چیز مثل آن نداشته باشد، بلکه تا مقدّس و بیعیب باشد.28به همینطور، باید مردان زنان خویش را مثل بدن خود محبّت نمایند زیرا هرکه زوجهٔ خود را محبّت نماید، خویشتن را محبّت مینماید.29زیرا هیچکس هرگز جسم خود را دشمن نداشته است بلکه آن را تربیت و نوازش میکند، چنانکه خداوند نیز کلیسا را.30زانرو که اعضای بدن وی میباشیم، از جسم و از استخوانهای او.31از اینجاست که مرد، پدر و مادر را رها کرده، با زوجهٔ خویش خواهد پیوست و آن دو یکتن خواهند بود.32این سرّ، عظیم است، لیکن من دربارهٔ مسیح و کلیسا سخن میگویم.33خلاصه هریکی از شما نیز زن خود را مثل نَفْس خود محبّت بنماید و زن شوهر خود را باید احترام نمود.
برخی از مترجمان برای سهولت در خواندن متن سعی می کنند ابیات شعر را کمی متمایل به سمت چپ متن بنویسند.ULB نیز همین کار را در رابطه با آیه ۱۴ انجام میدهد .
روشنایی و تاریکی
پولس در این باب تعلیم میدهد که قوم خدا چگونه باید زندگی کنند. او از کلمه تاریکی برای نمایش گناه و از کلمه روشنایی برای نمایش عدالت[پارسایی] استفاده می کند.
مسیح و کلیسا مدلی برای ازدواج
پولس به عروس و دامادها تعلیم میدهد تا ارتباطشان را بر اساس رابطه مسیح و کلیسا قرار دهند.
تسلیم همسران در برابر شوهرانشان
محققین درباره درک این پیام در متن تاریخی و فرهنگی آن به چند دسته تقسیم می شوند. بعضی از آنها بر این باورند که زنان و مردان در همه موارد با هم کاملا مساوی هستند و برخی دیگر اعتقاد دارند که خداوند نقش خدمت زن و مرد را در ازدواج و کلیسا متفاوت قرار داده است. مترجمین باید دقت کنند که درک و فهم خود را در ترجمه این پیام دخالت ندهند.
پولس در ادامه به ایمانداران چگونگی زندگی به عنوان فرزندان خدا را آموزش میدهد.
«پس شما باید آنچه را که خدا انجام می دهد، انجام دهید». «پس» در این جا به افسسیان۴: ۳۲ اشاره دارد که میگوید چرا ایمانداران باید همانند خدا باشند، زیرا مسیح، ایمانداران را بخشید.
خدا از ما می خواهد که از او پیروی کنیم و همانندش باشیم، زیرا ما فرزندان او هستیم. ترجمه جایگزین:«چنان که فرزندان شایسته از پدرشان تقلید میکنند»یا «زیرا شما فرزندان او هستید و او شما را به شایستگی محبت میکند»
[سلوک نمودن] در اینجا برای بیان مفهوم شیوه زندگی یک فرد است. ترجمه ی جایگزین: «زندگی کردن در محبت» یا «همیشه به یکدیگر محبت کنید»
See:
«همانند هدیهای با عطری شیرین و قربانی برای خدا»
«کاری نکنید که کسی به خود اجازه دهد که گناهانی چون زنا و بیعفتی و طمعکاری را به شما نسبت دهد»
«هر نوع ناپاکی اخلاقی»
«به جای آن باید از خدا تشکر کنید»
در اینجا دریافت آنچه خدا به ایمانداران وعده داده را به ارث رسیدن اموال و دارایی از یک عضو خانواده تشبیه کرده است.
کلماتی که هیچ حقیقتی در آنها نیست .
درست مثل شخصی که در تاریکی قادر به دیدن نیست، افرادی که مشتاقانه مرتکب گناه میشوند نیز از درک معنوی محرومند.
همانطور که یک فرد در روشنایی قادر به دیدن است، افرادی که توسط خدا نجات یافتهاند درمییابند که چگونه خدا را خوشنود سازند.
[گام برداشتن در مسیر] استعارهای است برای چگونگی زندگی یک فرد.[ در فارسی متفاوت است و بعضا واژه سلوک نمودن را به کار برده که در جایهای دیگر نیز بدان اشاره شده]. ترجمه جایگزین:«همانند مردمی زندگی کنید که میدانند خداوند چه انتظاری از آنها دارد»
See:
«میوه» در اینجا استعارهای از «نتیجه» یا «بازده» است. ترجمه جایگزین:«نتیجه زندگی در نور، انجام کارهای خوب، پاک زیستن و رفتار صحیح است»
پولس اعمال گناهآلود و بیهوده بیایمانان را به مثابه اعمال شیطانی میبیند که مردم در تاریکی انجام میدهند و میپندارند کسی آنها را نمیبیند. ترجمه جایگزین :«همراه با بیایمانان اعمال گناهآلود و بیهوده انجام ندهید»
به اعمالی گفته میشود که خوبی ، ثمره و سودمندی در آنها موجود نیست. پولس اعمال شیطانی را با درخت آفت زدهای مقایسه میکند که ثمرهای ندارد .
صحبت علیه اعمال تاریکی همانند ظاهر ساختن آنها در مقابل نور است تا مردم آنها را ببینند. ترجمه جایگزین:«آنها را در مقابل نور آشکار ساز» یا «آنها را عریان کن» یا «به مردم بگو و نشان بده که این اعمال چقدر نادرست هستند»
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت . ترجمه جایگزین:«وقتی که نور بر چیزی میتابد»
"
به درستی مشخص نیست که این نقل قول ترکیبی از نقل قولهای اشعیا نبی است یا شعرهای مذهبی که توسط ایمانداران سروده شده است.
«مردم چیزهایی را کاملا مشاهده میکنند که نور بر آنها تابیده شده باشد». پولس از این عبارت کلی بدین منظور استفاده میکند تا نشان دهد کلام خدا نمایانگر خوب و یا بد بودن اعمال مردم است. کتاب مقدس اغلب از حقیقت خدا همانند نوری صحبت میکند که ماهیت هر چیزی را مشخص میکند.
ترجمههای ممکن عبارتند از ۱) پولس بیایمانانی را مورد خطاب قرار میدهد که نیاز به بیداری از مرگ روحانی دارند درست مثل شخصی که مرده است و باید برای پاسخگویی برخیزد یا ۲) پولس ایمانداران افسس را مورد خطاب قرار میدهد و از مرگ به عنوان استعارهای برای بیداری روحانی آنها استفاده میکند.
تمام کسانی که مردهاند. این اصطلاح تمامی مردگان در عالم اموات توصیف میکند.
«تو» به فرد خوابیده اشاره میکند ودوم شخص مفرد است .
مسیح یک بیایمان را قادر به درک اعمال شرورانهاش میسازد و این که چگونه مسیح او را میبخشد و به او زندگی جدید عطا میکند ، درست همانند نور که با تابش خود، اشیا پنهان در تاریکی را نمایان میسازد.
(See:
نادانان خود را در برابر گناه حفظ نمیکنند ااما دانایان گناه را تشخیص میدهند واز آن دوری میکنند. ترجمه جایگزین: «بنابراین شما باید همانند دانایان و نه مانند نادانان زندگی کنید»
استفاده هوشمندانه از زمان در اینجا به معنای استفاده از فرصتها است. ترجمه جایگزین:«از زمان بهترین استفاده را ببرید» یا «از زمان هوشمندانه استفاده کنید» یا « از زمان به بهترین نحو استفاده کنید»
کلمه «روزها» استعارهای است برای آنچه که مردم در آن ایام انجام می دادند. ترجمه جایگزین:«زیرا اطرافیان شما تمامی اعمال شرورانه را انجام میدهند»
پولس دستوراتش را با این مطلب که ایمانداران باید چگونه زندگی کنند، به پایان می رساند.
«نباید از نوشیدن شراب مست شوید»
«به جای آن باید توسط روحالقدس هدایت شوید»
معانی ممکن عبارتند از ۱) پولس از این کلمات به عنوان تکرار متشابهات برای «انواع سرودها برای مدح و ستایش خدا» استفاده میکند یا ۲) پولس اشکال خاص موسیقی را فهرست میکند.
این عبارت احتمالا به سرودهایی از کتاب عهد عتیق بنام مزامیر که مسیحیان در مراسم مذهبی میخوانند، اشاره میکند.
این سرودها برای مدح و ستایش هستند که احتمالا به طور خاص برای سرودخوانی مسیحیان نوشته شده بودند.
معانی ممکن عبارتند از ۱) سرودهایی که از طرف روحالقدس به شخصی که میخواند الهام میشوند یا ۲) «سرودهای روحانی» و «تسبیحات» اساسا به یک معنی هستند.
در اینجا «دل» کنایه است برای افکار درونی انسان . عبارت «با تمام دل» به معنی انجام کاری با تمام وجود و اشتیاق است. ترجمه جایگزین :«با تمام وجود یا مشتاقانه»
(See:
«زیرا شما به خداوند ما عیسی مسیح تعلق دارید» یا «مردمی که به خداوند عیسی مسیح تعلق دارند»
پولس توضیحات خود را با چگونگی ارتباط مسیحیان با یکدیگر توضیح میدهد. (افسسیان ۵: ۲۱) او با دستوراتی برای چگونگی رفتار زنان و شوهران با یکدیگر آغاز میکند.
در اینجا مراد از«سر»، رهبر است.
«بدون خودخواهی در خدمت زنان خود باشید»
« اجازه داد مردم او را بکشند»
پولس از اجتماع ایمانداران چنان سخن میگوید که گویی زنی است که مسیح با او ازدواج خواهد کرد. ترجمه جایگزین:«برای ما»
معانی ممکن عبارتند از ۱) پولس به خدا اشاره میکند تا ایمانداران را به وسیله کلام و از طریق غسل تعمید در مسیح پاکیزه سازد یا ۲) پولس از خدایی که ما را به وسیله کلام از گناهانمان از نظر روحانی طاهر میسازد به نحوی سخن میگوید که گویی خدا بدنهای ما را به وسیله شتشو با آب تمییز میسازد.
پولس درباره اجتماع ایمانداران، همانند زنی صحبت میکند که با مسیح ازدواج خواهد کرد. ترجمه جایگزین:«ما را مقدس گردان... ما را پاک گردان»
پولس از کلیسا به نحوی سخن میگوید گویی پارچهای تمیز و در شرایط خوب است. پولس بر طهارت کلیسا با استفاده از این دو عبارت تاکید میکند.
.
عبارت «بیعیب» اساسا به معنی «مقدس» است. پولس این دو را با هم استفاده میکند تا بر طهارت کلسیا تاکید کند.
دوست داشتن بدنهای خود را می توان واضحتر بیان نمود. ترجمه جایگزین:«همانطور که شوهران، بدنهای خود را دوست دارند»
«اما غذا می دهد»
پولس در اینجا از اتحاد نزدیک ایمانداران با مسیح به نحوی سخن میگوید که گویی آنها اعضای بدن عیسی هستند که او به طور طبیعی مراقبت آنهاست.
این نقل قول ازنوشتههای موسی در عهد عتیق است . کلمات «مال او» و «خودش» به ایمانداران مذکر که ازدواج کردهاند اشاره میکند.
1ای فرزندان، والدین خود را در خداوند اطاعت نمایید، زیرا که این انصاف است.2پدر و مادر خود را احترام نما که این حکم اوّل با وعده است.3تا تو را عافیت باشد و عمر دراز بر زمین کنی.4و ای پدران، فرزندان خود را به خشم میاورید بلکه ایشان را به تأدیب و نصیحت خداوند تربیت نمایید.5ای غلامان، آقایان بشری خود را چون مسیح با ترس و لرز، با سادهدلی اطاعت کنید.6نه به خدمتِ حضور، مثل طالبانِ رضامندیِ انسان، بلکه چون غلامان مسیح که ارادهٔ خدا را از دل به عمل میآورند،7و به نیّت خالص خداوند را بندگی میکنند نه انسان را،8و میدانند هرکس که عمل نیکو کند، مکافات آن را از خداوند خواهد یافت، خواه غلام و خواه آزاد.9و ای آقایان، با ایشان به همین نَسَق رفتار نمایید و از تهدید کردن احتراز کنید، چونکه میدانید که خودِ شما را هم آقایی هست در آسمان و او را نظر به ظاهر نیست.10خلاصه ای برادران من، در خداوند و در تواناییِ قوّتِ او زورآور شوید.11اسلحهٔ تمام خدا را بپوشید تا بتوانید با مکرهای ابلیس مقاومت کنید.12زیرا که ما را کُشتی گرفتن با خون و جسم نیست بلکه با ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی.13لهذا اسلحهٔ تامِّ خدا را بردارید تا بتوانید در روز شریر مقاومت کنید و همه کار را بهجا آورده، بایستید.14پس کمر خود را به راستی بسته و جوشن عدالت را دربر کرده، بایستید.15و نعلینِ استعدادِ انجیلِ سلامتی را در پا کنید.16و بر روی این همه، سپر ایمان را بکشید، که به آن بتوانید تمامی تیرهای آتشین شریر را خاموش کنید.17و خُودِ نجات و شمشیر روح را که کلام خداست بردارید.18و با دعا و التماس تمام در هر وقت در روح دعا کنید و برای همین به اصرار و التماسِ تمام بجهت همهٔٔ مقدّسین بیدار باشید.19و برای من نیز تا کلام به من عطا شود تا با گشادگی زبان سرّ انجیل را به دلیری اعلام نمایم،20که برای آن در زنجیرها ایلچیگری میکنم تا در آن به دلیری سخن گویم، بطوری که میباید گفت.21امّا تا شما هم از احوال من و از آنچه میکنم مطّلع شوید، تیخیکُس که برادر عزیز و خادم امین در خداوند است، شما را از هرچیز خواهد آگاهانید،22که او را بجهت همین به نزد شما فرستادم تا از احوال ما آگاه باشید و او دلهای شما را تسلّی بخشد.23برادران را سلام و محبّتِ با ایمان از جانب خدای پدر و عیسی مسیح خداوند باد.24با همهٔٔ کسانی که به مسیح عیسی خداوند محبّت در بیفسادی دارند، فیض باد. آمین.
بردهداری
پولس در این باب درباره صحیح یا نادرست بودن بردهداری صحبتی نکرده است. در واقع پولس کار کردن برای کسب رضای خدا چه به عنوان برده و چه در مقام ارباب را تعلیم میدهد. آنچه درباره بردهبرداری تعلیم میدهد، تعجب برانگیز است . در آن زمان از اربابان انتظار نمیرفت که با بردگان با احترام رفتارکرده و تهدیدشان نکنند.
اسلحه خداوند
این استعاره توصیف میکند که مسیحیان چگونه از خود در برابر حملات روحانی میتوانند محافظت کنند.
and
پولس در ادامه به توضیح چگونگی رفتار مسیحیان در مقابل یکدیگر میپردازد. او دستوراتی به کودکان، پدران، کارگران و اربابان میدهد.
«کودکان، شما به عنوان پیروان خداوند از والدین خود اطاعت کنید» یا «کودکان، اطاعت از والدین یکی از وظایف مسیحیان است»
در اینجا پولس به موسی اشاره می کند. موسی با قوم اسراییل همانند یک شخص صحبت میکند بنابراین «مال شما» مفرد است. شاید نیاز باشد شما آن را به صورت جمع ترجمه کنید.
پولس مجددا به موسی اشاره میکند. موسی از قوم اسراییل به عنوان یک فرد سخن میگوید بنابراین «شما» مفرد است . شاید لازم باشد آن را بصورت جمع ترجمه کنید.
«فرزندان خود را خشمگین نسازید» یا «باعث خشم فرزندانتان نشوید»
«نظم» و «دستورات» که اسم معنی هستند را میتوان در اینجا به صورت فعل به کار برد. ترجمه جایگزین:« آنها را آموزش دهید تا مثل یک بزرگسال خواست خداوند را درک کرده و بر اساس آن رفتار کنند»
«اطاعت کنید» این یک دستور است.
عبارت « با ترس و لرز» از دو کلمه مشابه برای نشان دادن اهمیت اطاعت بردگان از اربابانشان استفاده شده است.
See: and
در اینجا عبارت « لرز» برای تاکید بر اطاعت برده از ارباب بزرگنمایی شده است. ترجمه جایگزین:«و ترس» یا «مثل آن که از ترس بلرزید»
در اینجا «دل» کنایه از افکار وخواستههای انسان است. ترجمه جایگزین:« با صداقت » یا« با صمیمیت»
به اربابان زمینی خود چنان خدمت کنید که گویی آنها خود مسیح هستند.
در اینجا «قلب» کنایه از«افکار» یا «نیتها» است. ترجمه جایگزین:«با صمیمیت» یا «اشتیاق»
در اینجا «دل» کنایه از «افکار» و «نیتها» است. ترجمه جایگزین:«با تمام وجود خدمت کنید» یا «در هنگام خدمت خود را کاملا وقف کنید»
(See:
«شما باید با غلامان خود به خوبی رفتار کنید» یا «همان طور که غلامان باید با اربابان خود رفتار کنند، شما نیز باید با آنها به نیکویی رفتار کنید»(افسسیان۶: ۵)
«شما میدانید که مسیح خداوند بردگان و اربابان در آسمان و زمین است»
«او همه را به یک شکل داوری میکند»
پولس دستوراتی را جهت قوی کردن ایمانداران در مسیر مبارزه برای زندگی در خداوند میدهد.
«قدرت عظیم او». به ترجمه «قدرت نیروی او» در انتهای افسسسیان ۱: ۲۱ توجه کنید.
مسیحیان باید از تمامی منابع خدا استفاده کنند تا در مقابل شیطان محکم بایستند، دقیقا مانند سربازی که با پوشیدن زره خود را در برابر حملات دشمن محافظت می کند.
«نقشههای نیرنگآمیز»
این اصطلاح به انسان اطلاق میشود و نه به ارواح که فاقد جسم هستند.
در اینجا «نیروها» منظور نیروهای روحانی قوی هستند. همچنین «تاریکی» اشاره به چیزهایی است که شریرانه و بد هستند. ترجمه جایگزین:«در برابر نیروهای روحانی قدرتمند که در این زمان شریر بر مردم حکمفرمایی میکنند»
and
مسیحیان باید از منابع حفاظتی خدا برای مقابله با شیطان استفاده کنند همانطور که سرباز با پوشیدن زره، خود را در مقابل دشمنان محافظت میکند.
کلمات «پایداری کنید» و «بایستید» نشاندهنده مقاومت و یا جنگ پیروزمندانه در مقابل چیزی است. ترجمه جایگزین:« بنابراین باشد تا بتوانید در مقابل شیطان مقاومت کنید ...قوی بمانید»
در برابر چیزی پیروزمندانه مقاومت کرده یا بجنگید. شما ممکن است که مجبور شوید برای خوانندگان مشخص کنید که دربرابر چه چیز باید مقاومت کنند. به افسسیان ۶: ۱۳ رجوع کنید تا ببنید این کلمات را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین:« در برابر شیطان مقاومت کنید»
حقیقت همه چیز را برای یک ایماندار نگه میدارد همانند کمربندی که لباس یک سرباز را حفظ می کند.
ما بایستی حقیقت را بشناسیم و به گونه ای عمل کنیم که رضایت خدا را در برداشته باشد.
معانی ممکن عبارتند از ۱) عطیه پارسایی، قلب ایماندار را محافظت میکنند، درست همانند جوشن که محافظ سینه سرباز است یا ۲) روش زندگی به گونهای که خواست خداست، ضمیر روشنی به ما عطا می کند که حافظ قلب ماست، همانند جوشنی که سینه سرباز را محافظت میکند.
(See:
همانطوری که سربازان برای استحکام قدمهایشان، کفش میپوشند ایمانداران نیز باید معرفتی جامع از انجیل صلح و سلامتی را در راستای آمادگی برای انتشار و اعلان آن داشته باشند.
ایمانداران باید از ایمان به خدا استفاده کنند تا در مقابل حملات شیطان محافظت شوند، همانند سربازی که از سپر برای محافظت خود در برابر حملات دشمن استفاده میکند.
حملات شیطان در برابر ایمانداران، همانند تیرهای آتشینی است که از سوی دشمن به طرف سربازان پرتاب میشوند.
نجات عطا شده از جانب خدا، از فکر و مغز ایمانداران محافظت میکند، همانند کلاهخود که از سر سرباز محافظت میکند.
نویسنده از دستورات خدا برای مردم به گونهای سخن می گوید که گویی شمشیری برای مقابله با دشمن است.
«در هر موقعی هنگامی که دعا میکنید و درخواستهای خود را به خدا ابراز میدارید، در روح دعا کنید»
«به این دلیل» یا «این را در نظر داشته باشید». منظور برداشتن اسلحه خدا است.
«بیدار باشید و حتی در سختی برای تمامی ایمانداران دعا کنید»
پولس درخاتمه از آنها می خواهد که برای شهامت در بیان انجیل هنگامی در زندان است، دعا کنند و میگوید که تخیکوس را میفرستد تا باعث دلگرمی افسسیان شود(۶: ۲۱)
این عبارت را به صورت معلوم نیز میتوان نوشت . ترجمه جایگزین :«خدا کلام را به من می دهد» یا «خدا پیام را به من می دهد»
«وقتی سخن میگویم، دعا کنید با شجاعت توضیح دهم»
کنایه از صحبت کردن است. ترجمه جایگزین:«صحبت میکنم»
کلمات در «در زنجیر» کنایه از در حبس بودن است. ترجمه جایگزین:«من اکنون در زندانم، زیرا شاهد و سفیر انجیل هستم»
کلمه «دعا» از آیه نوزده دریافت میشود. ترجمه جایگزین:«بنابراین هر زمان که انجیل را تعلیم میدهم دعا کنید آنرا با شهامت آنگونه که باید، بیان کنم» یا «دعا کنید انجیل را با شهامت، آن گونه که باید بیان کنم»
تیخیکوس یکی از چند نفری بودند که پولس را خدمت میکردند.
در اینجا «دل» کنایه از احوالات درونی مردم است. ترجمه جایگزین:« بنابراین او میتواند شما را تشویق کند»
پولس این نامه را با دعا برای صلح و آرامش ایمانداران افسس که به مسیح عشق میورزیدند، خاتمه میدهد .
1پولُس و تیموتاؤس، غلامان عیسی مسیح، به همهٔٔ مقدّسین در مسیح عیسی که در فیلّپی میباشند، با اُسْقُفان و شَمّاسان.2فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.3در تمامی یادگاری شما خدای خود را شکر میگزارم،4و پیوسته در هر دعای خود برای جمیع شما به خوشی دعا میکنم،5بهسبب مشارکت شما برای انجیل از روز اوّل تا به حال.6چونکه به این اعتماد دارم که او که عمل نیکو را در شما شروع کرد، آن را تا روز عیسی مسیح به کمال خواهد رسانید.7چنانکه مرا سزاوار است که دربارهٔ همهٔٔ شما همین فکر کنم زیرا که شما را در دل خود میدارم که در زنجیرهای من و در حجّت و اثبات انجیل همهٔٔ شما با من شریک در این نعمت هستید.8زیرا خدا مرا شاهد است که چقدر در احشای عیسی مسیح، مشتاق همهٔٔ شما هستم.9و برای این دعا میکنم تا محبّت شما در معرفت و کمال فهم بسیار افزونتر شود.10تا چیزهای بهتر را برگزینید و در روز مسیح بیغش و بیلغزش باشید،11و پر شوید از میوهٔ عدالت که بهوسیلهٔ عیسی مسیح برای تمجید و حمد خداست.12امّا ای برادران، میخواهم شما بدانید که آنچه بر من واقع گشت، برعکس به ترقّی انجیل انجامید،13به حدّی که زنجیرهای من آشکارا شد در مسیح در تمام فوج خاصّ و به همهٔ دیگران.14و اکثر از برادران در خداوند از زنجیرهای من اعتماد به هم رسانیده، بیشتر جرأت میکنند که کلام خدا را بیترس بگویند.15امّا بعضی از حسد و نزاع به مسیح موعظه میکنند، ولی بعضی هم از خشنودی.16امّا آنان از تعصّب نه از اخلاص به مسیح اعلام میکنند و گمان میبرند که به زنجیرهای من زحمت میافزایند.17ولی اینان از راه محبّت، چونکه میدانند که من بجهتِ حمایتِ انجیل معیّن شدهام.18پس چه؟ جز اینکه به هر صورت، خواه به بهانه و خواه به راستی، به مسیح موعظه میشود و از این شادمانم بلکه شادی هم خواهم کرد،19زیرا میدانم که به نجات من خواهد انجامید بهوسیلهٔ دعای شما و تأیید روح عیسی مسیح،20برحسب انتظار و امید من که در هیچ چیز خجالت نخواهم کشید، بلکه در کمال دلیری، چنانکه همیشه، الآن نیز مسیح در بدن من جلال خواهد یافت، خواه در حیات و خواه در موت.21زیرا که مرا زیستن مسیح است و مردن نفع.22و لیکن اگر زیستن در جسم، همان ثمر کار من است، پس نمیدانم کدام را اختیار کنم.23زیرا در میان این دو سخت گرفتار هستم، چونکه خواهش دارم که رحلت کنم و با مسیح باشم، زیرا این بسیار بهتر است.24لیکن در جسم ماندن برای شما لازمتر است.25و چون این اعتماد را دارم، میدانم که خواهم ماند و نزد همهٔٔ شما توقف خواهم نمود بجهت ترقی و خوشی ایمان شما،26تا فخر شما در مسیح عیسی در من افزوده شود بهوسیلهٔ آمدن من بار دیگر نزد شما.27باری بطور شایستهٔ انجیل مسیح رفتار نمایید تا خواه آیم و شما را بینم و خواه غایب باشم، احوال شما را بشنوم که به یک روح برقرارید و به یک نَفس برای ایمان انجیل مجاهده میکنید.28و در هیچ امری از دشمنان ترسان نیستید که همین برای ایشان دلیل هلاکت است، امّا شما را دلیل نجات و این از خداست.29زیرا که به شما عطا شد بهخاطر مسیح نه فقط ایمان آوردن به او، بلکه زحمت کشیدن هم برای او.30و شما را همان مجاهده است که در من دیدید و الآن هم میشنوید که در من است.
آغاز رساله پولس شامل دعا است. در آن زمان، رهبران مذهبی برخی اوقات رسالههای غیر رسمی خود را با دعایی شروع میکردند.
این احتمالا به روزی که مسیح بازمیگردد اشاره دارد . پولس اغلب بازگشت مسیح را با زندگی الهی مرتبط کرده است.
متناقضنما، یک بیان واقعی برای زمانی است که میخواهید چیز غیر ممکنی را شرح دهید. این گفته در آیه ۲۱ متناقض نما است: «مردن منفعت است» در آیهی ۲۳، پولس توضیح میدهد که چرا این موضوع حقیقت دارد. (فیلیپیان ۲۱:۱)
پولس و تیموتائوس این نامه را به کلیسای فیلیپی نوشتند. زیرا پولس در رسالهای که بعدها مینویسد، میگوید "من" ؛ این در کل نشان میدهد که او نویسنده است و تیموتائوس، کسی است که با پولس است و صحبتهای او را مینویسد. تمام ضمایر مستتر در رساله به ایمانداران کلیسای فیلیپی اشاره دارد و جمع میباشند. ضمایر مسستر ملکی احتمالا به همه ایمانداران در مسیح اشاره دارد، و شامل پولس، تیموتائوس، و ایمانداران فیلیپی میشود.
اگر در زبانتان راه خاصی برای معرفی نویسنده این رساله دارید، در اینجا استفاده کنید.
«پولس و تیموتائوس، که خدمتگزاران مسیح عیسی هستند»
این به کسانی اشاره دارد که خدا انتخابشان کرده است تا با اتحاد در مسیح به او تعلق داشته باشند. ترجمه جایگزین: «همه قوم خدا در مسیح عیسی» یا «تمام کسانی که به خدا تعلق دارند زیرا با مسیح متحد شدهاند»
«رهبران کلیسا»
در اینجا "یاد شما" به معنای زمانی است که پولس به هنگام دعا به فیلیپیان فکر میکند. ترجمه جایگزین: «هرگاه که به شما میاندیشم»
پولس خدا را شاکر است که فیلیپیان در تعلیم انجیل به مردم، به او پیوستند. ممکن است او به کسانی اشاره میکند که برایش دعا میکنند و برایش پول میفرستند تا او سفر کرده وبه دیگران بشارت انجیل دهد. ترجمه جایگزین: «زیرا شما به اعلام انجیل کمک میکنید»
«من مطمئن هستم»
«خدا، که کاری نیکو را در شما شروع کرد »
«این برای من مناسب است» یا «این برای من خوب است[بجاست]»
در اینجا "دل" کنایه از احساسات فرد است. این اصطلاح بیانگر علاقه شدید میباشد. ترجمه جایگزین: « شما را بسیار دوست میدارم»
«با من در فیض شریک هستید» یا «شریک من در فیض گشتهاید»
«خدا میداند» یا «خدا درک میکند»
اسم معنی "فیض" را میتوان به شکل فعل "دوست داشتن" ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «و من شما را دوست میدارم همان طور که مسیح عیسی عاشقانه همه ما را دوست میدارد.»
پولس برای ایمانداران فیلیپی دعا میکند و از شادیای که در رنج کشیدن برای خدا وجود دارد، صحبت میکند.
پولس از دوست داشتن همچون شیای صحبت میکند که گویی مردم میتوانند هرچه بیشتر آن را به دست آورند. ترجمه جایگزین: «باشد که فزونی یابد»
در اینجا "فهم" به درک و فهم راجع به خدا اشاره دارد. این را میتوان به طور واضحتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر چه شما بیشتر یاد میگیرید و میفهمید که چه چیز خدا را خشنود میسازد»
این به امتحان کردن و صرفا برداشتن چیزهایی که خوب هستند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آزمایش و انتخاب کنید»
«چیزی که برای خدا خوشایندترین است»
کلمات "بیغش" و "بیلغزش[بیعیب][سرزنشناپذیر]" اساسا معنی یکسانی دارند. پولس آنها را ترکیب میکند تا بر پاکی معنوی تاکید کند. ترجمه جایگزین: «کاملا بیعیب»
پر شدن از چیزی، استعارهایست که فرد بر اساس آن توصیف میشود یا عادت به انجام آن دارد . معانی محتمل "میوههای پارسایی" این است :۱) این یک استعاره است که بیانگر رفتار عادلانه[پارسایانه] میباشد. ترجمه جایگزین: «از روی عادت چیزی که عدالت [پارسایی] است را انجام دهی، زیرا عیسی مسیح این توانایی را به تو داده است» یا ۲) این استعارهایست که بیانگر کردار خوب در نتیجه عدالت[پارسایی] است. ترجمه جایگزین: « از روی عادت کارهای نیکو را انجام دهید، زیرا که عیسی مسیح شما را عادل[پارسا] کرده[ساخته است]»
معانی محتمل ۱) «سپس دیگر مردمان خواهند دید که شما چگونه خدا را میستایید» یا ۲)«سپس مردم به جهت کارهای نیکی که شما انجام میدهید، خدا را میستایند و حمد میگویند». این ترجمههای جایگزین نیاز به یک جمله جدید دارند.
پولس میگوید دو چیز به خاطر "پیشرفت انجیل " اتفاق افتاده است: بسیاری از مردم درون و بیرون کاخ سلطنتی، به این پی بردند که چرا او در زندان است، و باقی مسیحیان دیگر از اعلام خبر خوش [ انجیل] نمیترسند.
در اینجا کلمه "اینک" برای علامتگذاری قسمت جدیدی از رساله میباشد.[ در ترجمه قدیمی نیامده است]
در اینجا این به معنی برادران مسیحی ، شامل مردان و زنان است، زیرا که همه ایمانداران در مسیح با خدا، به عنوان پدر آسمانیشان، عضو یک خانوادهی روحانی میباشند.
پولس از دوران زندان میگوید. ترجمه جایگزین: «رنجی که من به دلیل موعظه عیسی کشیدم و در زندان افتادم»
«باعث شد که بسیاری از مردم ، انجیل[ کلام خدا][ خبر خوش] را بشنوند»
"زنجیرها در مسیح" در اینجا کنایه از زندانی بودن به خاطر مسیح میباشد. "آشکار شدن" استعاره از "معلوم شدن" است. ترجمه جایگزین: «معلوم شد که من به خاطر مسیح در زندان هستم»
این جمله را می توان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نگهبانان قصر و بسیاری دیگر از مردم روم ،میدانند که من به خاطر مسیح در زنجیر هستم»
در اینجا پولس از حرف اضافه "در" به معنی "به خاطر" استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «زنجیرهایم به خاطر مسیح» یا «زنجیرهایم زیرا من به مردم دربارهی مسیح تعلیم میدادم»
در اینجا کلمهی "زنجیرها" کنایه از زندانی بودن است. ترجمه جایگزین: «حبس من[ در زندان بودن من]»
گروهی از سربازان که به محافظت امپراطوری روم کمک میکردند.
«بیباکانه [بیواهمه] پیغام خدا را بیان کنند»
«بعضی مردم خبر خوب مسیح را موعظه میکنند»
«زیرا آنها نمیخواهند که مردم به من گوش فرا دهند و میخواهند [برای من] مشکل ایجاد کنند»
«ولی افراد دیگر این را انجام میدهند زیرا مهربانند و میخواهند کمک کنند»
«کسانی که مسیح را از روی نیت خوب اعلام میکنند»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان نمود. معانی محتمل ۱) «خدا مرا برگزید تا ازانجیل دفاع کنم» یا ۲) «من برای دفاع از انجیل در زندان هستم»
«تا به همه تعلیم دهم که پیام عیسی راستین است»
«اما دیگران» یا «اما کسانی که مسیح را با حسادت و نزاع اعلام میکنند»
در اینجا عبارت "در زنجیر" کنایه از حبس میباشد. ترجمه جایگزین: «در حالی که من درحبس میباشم» یا «در حالی که من در زندان هستم»
پولس از این سوال استفاده میکند تا بگوید که چه احساسی درباره شرایطی دارد که در فیلیپیان ۱۵-۱۷ ذکر نموده است. معانی محتمل عبارتند از: ۱) این یک اصطلاح است که به معنای «مهم نیست.» یا ۲) کلمات «اجازه دارم دربارهاش فکر کنم» به عنوان بخشی از سوال فهمیده میشود. ترجمه جایگزین: «چه فکر دیگری میتوانم بکنم؟» یا «این چیزی است که من راجع به آن فکر میکنم.»
«تا زمانی که مردم دربارهی مسیح موعظه میکنند، مهم نیست که آنها این کار را به دلایلی خوب انجام میدهند یا به دلایلی بد»
«من خوشحالم زیرا که مردم درباره عیسی موعظه میکنند»
«جشن خواهم گرفت» یا «شادمان خواهم شد»
«از آن جایی که مردم مسیح را اعلام میکنند، خدا مرا نجات خواهد داد»
"نجات" در اینجا اسم معناست و به فردی اشاره دارد که کس دیگری را به جایی امن میآورد. ممکن است شما بخواهید مشخص کنید که پولس از خدا انتظار دارد که او را نجات دهد. ترجمه جایگزین: «در آوردن من به مکانی امن» یا «در خدا مرا به مکانی امن میآورد»
«زیرا شما دعا میکنید و روح عیسی مسیح به من کمک میکند»
«روحالقدس»
در اینجا کلمات "انتظار" و "امید " اساسا معنی یکسانی میدهد. پولس آنها را با هم استفاده میکند تا تاکید کند که انتظارش چه میزان قوی است. ترجمه جایگزین: «من مشتاقانه و با اطمینان امید دارم»
ممکن است لازم داشته باشید که صراحتا عبارت جا مانده در این جمله مستتر را بیان کنید، که پولس با جسارت این کار را انجام میدهد. ممکن است که نیاز به ترجمه اسم معنای "جسارت" به صورت یک عبارت باشد. ترجمه جایگزین: «زیرا من با دلیری تمام رفتار خواهم کرد» یا «بعد از اینکه دلیرانه رفتار کردم»
عبارت "در بدن من" کنایه از چیزی است بر سر بدن پولس میآید. این شامل کارهایی است که اگر زنده بماند انجام میدهد و کارهایی که ممکن است دیگران انجام دهند، حتی اگر آنها او را بکشند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. معانی محتمل ۱) «من مسیح را تکریم خواهم کرد و مهم نیست که چه بر سر بدن من بیاید» یا ۲) «مردم مسیح را خواهند ستود و مهم نیست که من چه کنم یا دیگران با من چه کنند»
«چه زنده بمانم چه بمیرم» یا «اگر به زندگی ادامه دهم یا اگر بمیرم»
این کلمه نشان میدهد که اینها تجربیات شخصی پولس هستند.
پولس به شکلی در اینجا از خوشنود کردن و خدمت کردن به مسیح سخن میگوید که گویی تنها هدف زندگی اوست.
در اینجا مردن همچون «به دست آوردن» است. معانی محتمل برای «به دست آوردن» اینها هستند: ۱) مرگ پولس به انتشار پیام انجیل کمک میکند. یا ۲) پولس در شرایط بهتری خواهد بود.
کلمهی "جسم" در اینجا کنایه از بدن میباشد، و "زندگی در جسم" کنایه از زنده بودن است. ترجمه جایگزین: «اما اگر قرار است زنده بمانم" یا "اگر به زندگی ادامه دهم»
کلمههای " ثمر کار من" در اینجا به کاری که نتایج خوبی دارد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به این معناست که من قادر به انجام کاری هستم که منجر به نتایج خوب میشود.»
«اما... کدام را باید برگزینم؟»
پولس از سختی انتخاب بین مرگ و زندگی سخت چنان سخن میگوید که گویی دو جسم سنگین مانند صخرهها و کندههای درخت، بر او از جهات مختلف همزمان فشار میآوردند. در زبان شما ممکن است ترجیح دهید که از کشیدن اجسام به جای هل دادن استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «من تحت فشار هستم. نمیدانم که باید مرگ را انتخاب کنم یا زندگی را."
پولس در اینجا از حسن تعبیر استفاده میکند تا بگوید که از مردن نمیترسد. ترجمه جایگزین: «من دوست دارم که بمیرم زیرا میخواهم نزد مسیح بروم و با او باشم»
«تا وقتی که اطمینان دارم که برای شما بهتر است که من زنده بمانم»
« میدانم که به زندگی ادامه خواهم داد» یا « میدانم که زندگی خواهم کرد»
«تا به خاطر من» یا «تا به خاطر کاری که کردم»
عبارات "به یک روح برقرارید" و "به یک نفس با همدیگر تلاش میکنید" معنای یکسانی میدهد و بر اهمیت متحد[یک] بودن، تاکید دارند.
«به یک نفس در کنار هم مجاهده میکنید.»از توافق داشتن با یکدیگر به گونهای سخن رفته که گویی یک فکر دارند. ترجمه جایگزین: «موافق بودن با یکدیگر و با همدیگر تلاش کردن»
«در کنار هم به سختی تلاش میکنید»
معانی محتمل اینها هستند ۱) «برای گشترش ایمانی که بر پایهی انجیل است» یا ۲) «برای باور و زندگی همانطور که انجیل به ما آموخته است»
این یک فرمان به ایمانداران فیلیپی است. اگر زبان شما حالات امری جمع دارد، در اینجا به کار ببرید.
«شجاعت شما به آنها نشان خواهد داد که خدا آنان را نابود خواهد کرد؛ همچنین به شما نشان خواهد داد که خدا شما را نجات خواهد داد»
«و این از خداست» معانی محتمل کلمه "این" به ۱) شجاعت ایمانداران یا ۲) نشانه یا ۳) نابودی، اشاره دارد
«شما هم همان رنجی را میبرید که شاهد بودید من متحملش شدم، و میشنوید که هنوز هم رنج میکشم»
1بنابراین اگر نصیحتی در مسیح، یا تسلّی محبّت، یا شراکت در روح، یا شفقت و رحمت هست،2پس خوشی مرا کامل گردانید تا با هم یک فکر کنید و همان محبّت نموده، یکدل بشوید و یک فکر داشته باشید.3و هیچچیز را از راه تعصّب و عُجْب مکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید.4و هریک از شما ملاحظهٔ کارهای خود را نکند، بلکه هرکدام کارهای دیگران را نیز.5پس همین فکر در شما باشد که در مسیح عیسی نیز بود6که چون در صورت خدا بود، با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد،7لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد؛8و چون در شکل انسان یافت شد، خویشتن را فروتن ساخت و تا به موت بلکه تا به موت صلیب مطیع گردید.9از این جهت خدا نیز او را بغایت سرافراز نمود و نامی را که فوق از جمیع نامها است، بدو بخشید.10تا به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است خم شود،11و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح، خداوند است برای تمجید خدای پدر.12پس ای عزیزانِ من چنانکه همیشه مطیع میبودید، نه در حضور من فقط، بلکه بسیار زیادتر الآن وقتی که غایبم، نجات خود را به ترس و لرز به عمل آورید.13زیرا خداست که در شما برحسب رضامندی خود، هم اراده و هم فعل را به عمل ایجاد میکند.14و هرکاری را بدون همهمه و مجادله بکنید،15تا بیعیب و سادهدل و فرزندان خدا بیملامت باشید، در میان قومی کجرو و گردنکش که در آن میان چون نیّرها در جهان میدرخشید،16و کلام حیات را برمیافرازید، بجهت فخر من در روز مسیح تا آنکه عبث ندویده و عبث زحمت نکشیده باشم.17بلکه هرگاه بر قربانی و خدمت ایمان شما ریخته شوم، شادمان هستم و با همهٔٔ شما شادی میکنم.18و همچنین شما نیز شادمان هستید و با من شادی میکنید.19و در عیسی خداوند امیدوارم که تیموتاؤس را به زودی نزد شما بفرستم تا من نیز از احوال شما مطّلع شده، تازهروح گردم.20زیرا کسی دیگر را همدل ندارم که به اخلاص دربارهٔ شما اندیشد.21زانرو که همه نفع خود را میطلبند، نه امور عیسی مسیح را.22امّا دلیل او را میدانید، زیرا چنانکه فرزند پدر را خدمت میکند، او با من برای انجیل خدمت کرده است.23پس امیدوارم که چون دیدم کار من چطور میشود، او را بیدرنگ بفرستم.24امّا در خداوند اعتماد دارم که خود هم به زودی بیایم.25ولی لازم دانستم که اَپَفْرُدِتُس را به سوی شما روانه نمایم که مرا برادر و همکار و همجنگ میباشد، امّا شما را رسول و خادم حاجت من.26زیرا که مشتاق همهٔٔ شما بود و غمگین شد از اینکه شنیده بودید که او بیمار شده بود.27و فیالواقع بیمار و مشرف بر موت بود، لیکن خدا بر وی ترحّم فرمود، و نه بر او فقط بلکه بر من نیز تا مرا غمی بر غم نباشد.28پس به سعی بیشتر او را روانه نمودم تا از دیدنش باز شاد شوید و حزن من کمتر شود.29پس او را در خداوند با کمال خوشی بپذیرید و چنین کسان را محترم بدارید،30زیرا در کار مسیح مشرف بر موت شد و جان خود را به خطر انداخت تا نقص خدمت شما را برای من به کمال رساند.
برخی از ترجمهها، همانند ULB، سطرهای آیات ۶- ۱۱ را از هم جدا میکنند. این آیات نمونه مسیح را شرح داده و حقایق مهمی را در ارتباط با شخص عیسی تعلیم میدهند.
در این باب پولس تعالیم عملی بسیاری به کلیسای فیلیپی میدهد.
این یک موقعیت فرضی است. هر چند، که این یک بیان فرضی نیست، زیرا چیزی را بیان میکند که حقیقت دارد. مترجم می تواند این را «از آنجا که وجود دارد» نیز ترجمه کند.
پولس به ایمانداران توصیه میکند که اتحاد و فروتنی داشته باشند و نمونه مسیح را به آنان یادآور میشود.
«اگر مسیح شما را تشویق کرده است» یا «اگر به خاطر مسیح تشویق شدهاید»
عبارت "توسط عشق" احتمالا به عشق مسیح به فیلیپیان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اگر عشق او به شما آرامی بخشیده است» یا «اگر عشق او شما را در از هر جهت آرامی بخشیده است»
«اگر پیرو روحالقدس هستید»
«اگر شفقتها و رحمتهای خدا را تجربه کردهاید»
پولس در اینجا از خوشی همچون ظرفی سخن میگوید که میتواند پر شود. ترجمه جایگزین: «پس سبب شادمانی بسیار من شوید»
«خودتان را خدمت نکنید یا خودتان را برتر از دیگران نپندارید»
«فقط به آنچه خودتان نیاز دارید توجه نکنید، بلکه به نیازهای دیگران نیز توجه کنید»
«همان نگرشی را داشته باشید که مسیح عیسی نیز داشت» یا «طوری راجع به یکدیگر فکر کنید که مسیح عیسی راجع به مردم فکر میکرد»
«هرچه در مورد خدا حقیقت است در مورد او نیز حقیقت داشت»
در اینجا "برابری" به "مقام برابر" یا "عزت برابر" اشاره دارد. «غنیمت نشمردن» در برابری با خدا نشانه این است که او توقع نداشت که احترام به او همان طور که به خدا این احترام گذاشته میشود، ادامه یابد. ترجمه جایگزین:«فکر نکرد که باید همان جایگاهی را داشته باشد که خدا داشت»
پولس از مسیح همچون ظرفی سخن میگوید تا بگوید مسیح در طول ماموریتش در زمین از قدرت الهی خود بهره نجست.
«او انسان به دنیا آمد» یا «او یک انسان شد»
پولس در اینجا از مرگ به شیوهی تمثیلی صحبت میکند. مترجم میتواند بفهمد که «به نقطهی مرگ» هم استعاره از موقعیت مکانی دارد (مسیح همهی راهها را برای مرگ رفت) یا به عنوان استعارهایست از زمان (مسیح حتی تا زمانی که مرد، مطیع بود)
« او حتی انتخاب کرد که به روی صلیب بمیرد»
در اینجا «نام» کنایهایست که به درجه و احترام اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «درجهای که از همه درجات والاتر است» یا «عزتی که از هر عزت دیگر برتر است»
نامی که بسیار مهم است، بسیار بیشتر از نامهای دیگر باید نیایش شود.
در اینجا "زانو" کنایه از تمامیت شخص است، و خم کردن زانو برای زانو زدن بر زمین، کنایه از پرستش میباشد. "در نام" در اینجا کنایه از شخص است. ترجمه جایگزین: «همه عیسی را خواهند پرستید»
معانی محتمل اینها هستند ۱) جایی که مردم وقتی میمیرند به آنجا میروند یا۲) جایی که دیوها ساکنند
در اینجا "زبان" به تمام شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر شخصی» یا «هر انسانی»
در اینجا کلمهی «برای»[در انگلیسی «به»] بیان کننده نتیجه است: «در نتیجه آنان خدای پدر را پرستش خواهند کرد»
پولس ایمانداران فیلیپی را تشویق میکند و به آنان نشان میدهد که چطور در حضور دیگران مسیحی زندگی کنند و نمونه خودش را به آنان یادآور میشود.
«برادران ایماندار عزیزم»
«وقتی که من آنجا با شما هستم»
«وقتی که من در آنجا با شما نیستم»
"به عمل آوردن" نجات، به معنای کار کردن در مسیری است که فرد نجات یافته شایسته بوده و یا عمل به روشی است که نجات فرد را نشان میدهد. اسم معنای "نجات" میتواند به صورت عبارتی نوشت در این باره که خدا مردم را نجات میدهد . ترجمه جایگزین: « به شیوهای که مناسب است عمل کنید زیرا که نجات یافتهاید» یا « برای چیزهای خوب سخت کار کنید که نشان میدهد که خدا نجاتتان داده است»
پولس از کلمهی "ترس" و "لرز" با هم استفاده میکند تا حرمت و خشوعی را که مردم باید برابر خدا داشته باشند، نشان دهد. ترجمه جایگزین: «نجات خود را لرزشی ناشی از ترس» یا «نجات خود را با حرمتی ژرف»
«پس شما آنچه که او را خشنود میکند انجام خواهید داد و قادر به انجام کارهایی خواهید شد که او را خشنود میسازد»
کلمات "بیعیب" و "سادهدل" در معنا بسیار شبیه هستند و برای تحکم این نظر با هم استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «کاملا طاهر»
کلمات "کجرو" و "گردنکش" با هم استفاده شده است تا بر این موضوع تاکید کند که آن مردم بسیارگناهکارند. ترجمه جایگزین: «در میان مردمانی بسیار گناهکار»
درخشیدن در جهان همچون نور، نشان دهنده زندگی به شکلی پارسایانه است که مردم جهان میتوانند ببینند خدا نیکو و راست است. ترجمه جایگزین: « زندگی پارسایانه شما در میان ایشان مانند نور در جهان است»
"برمیافرازید[استوار نگاه دارید]" در اینجا به معنای "ایمان راسخ" است. ترجمه جایگزین: «به ایمان راسخ خود در کلام حیات ادامه دهید»
«پیامی که حیات میآورد»یا «پیامی به شما نشان میدهد چگونه بر طبق اراده خدا زندگی کنید»
این به وقتی اشاره دارد که عیسی باز میگردد تا پادشاهی خود را برقرار ساخته و بر سرتاسر زمین حکومت کند. ترجمه جایگزین: «وقتی که مسیح باز میگردد»
عبارت "دویدن در پوچی" و "کار پوچ کردن" در اینجا معنای یکسانی دارند. پولس آنها را با هم استفاده میکند تا بر این تاکید کند که چقدر سخت کار کرده تا به مردم کمک کند که به مسیح ایمان داشته باشند. ترجمه جایگزین: «من برای هیچ چیز اینقدر سخت کار نکردم»
کتب آسمانی اغلب از راه رفتن برای نشان دادن شیوه زندگی یک فرد، استفاده میکنند. دویدن ، گذراندن زندگی به سختی است.
مرگ پولس گویی نوشیدنی پیشکشی بود که از قربانی حیوانی برای تکریم خدا ریخته میشد. منظور پولس این است که او با شادمانی برای فیلیپیان خواهد مرد، اگر این کار خدا را خشنود کند. ترجمه جایگزین: «ولی، حتی اگر رومیان من را بکشند و خون مرا همچون قربانی بریزند، اگر باعث شود ایمان و اطاعت شما خدا را بیشتر خشنود سازد، خود شادمان خواهم بود و با شما وجد خواهم نمود»
پولس به فیلیپیان دربارهی نقشهاش برای فرستادن زود هنگام تیموتائوس و اینکه باید با اپافرودیتوس رفتار منحصر به فردی داشته باشند، میگوید.
پولس میخواهد که تیموتائوس را نزد آنان بفرستد، ولی تنها در صورتی این کار را میکرد که خداوند عیسی خواستار انجام آن باشد. ترجمه جایگزین: «اما برنامهام این است که به زودی تیموتائوس را نزد شما بفرستم، البته اگر خداوند عیسی از من بخواهد تا این کار را انجام دهم» یا «ولی اگر خواست خداوند عیسی باشد، من قصد دارم که تیموتائوس را به زودی نزد شما بفرستم»
«هیچ کس دیگر در اینجا به اندازهی او شما را دوست نخواهد داشت»
در اینجا کلمهی "همه" به گروهی از مردم اشاره دارد که پولس احساس میکند نمیتواند به آنها اعتماد کند و به فیلیپی بفرستد. پولس ناخرسندی خود را از کسانی نشان میدهد که باید قادر به رفتن باشند ولی نیستند، زیرا که پولس به آنها اعتماد ندارد که ماموریت خود را به انجام برسانند.
پدران و پسران یکدیگر را دوست دارند و با همدیگر کار میکنند. تیموتائوس پسر واقعی پولس نبود، ولی با پولس کار میکرد، چنانکه پسر با پدرش کار میکند.
در اینجا "انجیل" اشاره به عمل گفتن به مردم درباره عیسی است. ترجمه جایگزین: «درباره انجیل با مردم صحبت کردن»
پولس میخواهست که تیموتائوس را زود بفرستد، ولی تا زمانی که ببیند چه بر سر خودش خواهد آمد، صبر خواهد کرد. او قصد داشت بعد از این تیموتائوس را فورا بفرستد. ترجمه جایگزین: «امیدوارم که او را فورا پس از روشن شدن تکلیفم، بفرستم»
«من برنامه دارم که او را بفرستم» یا «من قصد دارم که او را بفرستم»
«فهمیدم که چه اتفاقی برای من میافتد» یا « دریافتم که چه بر سر من خواهد آمد»
«من مطمئن هستم، اگر خواست خداوند باشد، من نیز به زودی خواهم آمد»
این نام مردی است که از طرف کلیسای فیلیپی برای خدمت به پولس در زندان فرستاده شد.
پولس در اینجا اپافرودیتوس را همچون سرباز توصیف میکند. منظور او این است که اپافرودیتوس تعلیم دیده و برای خدمت به خدا وقف شده است، و مهم نیست که چه رنجهای بزرگی باید بکشد. ترجمه جایگزین: «برادر ایمانداری که همراه ما کار و مبارزه میکند»
«کسی که پیامهایتان را برایم میآورد و هنگام حاجت به من کمک میکند»
«او خیلی نگران بود و میخواست که با همه شما باشد»
دلیل اندوه میتواند صراحتا بیان شود. ترجمه جایگزین: «اندوه از دست دادن او بر اندوه در زندان بودنم،»
«من به غمگینی که اکنون هستم، نخواهم بود»
«با خرسندی اپافرودیتوس را بپذیرید»
«به عنوان برادر ایماندار در خداوند با شادی تمام» یا «در شادی عظیمی که داریم زیرا که خداوند عیسی دوستمان دارد»
پولس در اینجا از مرگ همچون مکانی میگوید که فرد میتوانست به آنجا برود.
پولس احتیاجات خود را همچون ظرفی سخن میگوید که اپافرودیتوس آن را با چیزهای خوب برای پولس پر میکند.
1خلاصه ای برادران من، در خداوند خوش باشید. همان مطالب را به شما نوشتن بر من سنگین نیست و ایمنی شما است.2از سگها باحذر باشید. از عاملان شریر احتراز نمایید. از مقطوعان بپرهیزید.3زیرا مختونان ما هستیم که خدا را در روح عبادت میکنیم و به مسیح عیسی فخر میکنیم و بر جسم اعتماد نداریم.4هرچند مرا در جسم نیز اعتماد است. اگر کسی دیگر گمان برد که در جسم اعتماد دارد، من بیشتر.5روز هشتم مختون شده و از قبیلهٔ اسرائیل، از سبط بنیامین، عبرانی از عبرانیان، از جهت شریعت فریسی،6از جهت غیرت جفاکننده بر کلیسا، از جهت عدالتِ شریعتی، بیعیب.7امّا آنچه مرا سود میبود، آن را بهخاطر مسیح زیان دانستم.8بلکه همهچیز را نیز بهسبب فضیلت معرفت خداوند خود مسیح عیسی زیان میدانم که بخاطر او همهچیز را زیان کردم و فضله شمردم تا مسیح را دریابم.9و در وی یافت شوم نه با عدالتِ خود که از شریعت است، بلکه با آن که بهوسیلهٔ ایمان مسیح میشود، یعنی عدالتی که از خدا بر ایمان است.10و تا او را و قوّت قیامت وی را و شراکت در رنجهای وی را بشناسم و با موت او مشابه گردم.11مگر به هر وجه به قیامتِ از مردگان برسم.12نه اینکه تا به حال به چنگ آورده یا تا به حال کامل شده باشم، ولی در پی آن میکوشم بلکه شاید آن را بدست آورم که برای آن مسیح نیز مرا بدست آورد.13ای برادران، گمان نمیبرم که من بدست آوردهام؛ لیکن یک چیز میکنم که آنچه در عقب است فراموش کرده و به سوی آنچه در پیش است، خویشتن را کشیده،14در پی مقصد میکوشم بجهت انعام دعوت بلند خدا که در مسیح عیسی است.15پس جمیع ما که کامل هستیم، این فکر داشته باشیم و اگر فیالجمله فکر دیگر دارید، خدا این را هم بر شما کشف خواهد فرمود.16امّا به هر مقامی که رسیدهایم، به همان قانون رفتار باید کرد.17ای برادران، با هم به من اقتدا نمایید و ملاحظه کنید آنانی را که بحسب نمونهای که در ما دارید، رفتار میکنند.18زیرا که بسیاری رفتار مینمایند که ذکر ایشان را بارها برای شما کردهام و حال نیز با گریه میکنم که دشمنان صلیب مسیح میباشند،19که انجام ایشان هلاکت است و خدای ایشان شکم ایشان، و فخر ایشان در ننگ ایشان، و چیزهای دنیوی را اندیشه میکنند.20امّا وطن ما در آسمان است که از آنجا نیز نجاتدهنده، یعنی عیسی مسیح خداوند را انتظار میکشیم،21که شکل جسد ذلیل ما را تبدیل خواهد نمود تا به صورت جسد مجید او مصوّر شود، برحسب عمل قوّت خود که همهچیز را مطیع خود بگرداند.
در آیات ۴- ۸، پولس شایستگیهایش را برای آنکه نشان دهد یک یهودی حقیقی است، فهرست میکند. در هر حال، پولس نمونهای از یک یهودی کامل بود، ولی او این را در تضاد با عظمت شناخت عیسی قرار میدهد.
مردم خاور نزدیک باستان از سگان به عنوان تصویری برای اشاره به مردم به طور منفی استفاده میکردند. همهی فرهنگها واژهی "سگان" را این چنین به کار نمیبرند.
ما بسیار کم راجع به اینکه مردم در بهشت چگونه خواهند بود میدانیم. پولس در اینجا تعلیم میدهد که مسیحیان چطور بدن جلال یافتهای خواهند داشت و از گناه آزاد خواهند بود.
پولس، دامنه روشنگری خود را برای توصیف زندگی یک مسیحی گسترش میدهد. هدف زندگی مسیحی تلاش برای رشد کردن در مسیح و شبیه شدن به او تا زمان مرگ است. ما هیچگاه نمیتوانیم کاملا به این هدف دست یابیم، ولی باید برایش تلاش کنیم.
پولس برای هشدار دادن به برادران ایماندارش دربارهی یهودیانی که سعی دارند قوانین قدیمی را رعایت کنند، شهادت میدهد که چطور زمانی خود ایمانداران را آزار میرساند.
«اکنون به راهتان ادامه دهید، برادران من» یا «نگران چیزهای دیگر نباشید، برادران من»
ببینید که چطور در فیلیپیان ۱۲:۱ این را ترجمه کردهاید.
«برای همه کارهایی که خدا برای شما انجام داده است خوشحال باشید»
«برای من مشکلی نیست که این چیزها را دوباره برای شما بنویسم»
در اینجا "این" اشاره به نوشتن دوبارهی همان مطالب دارد. ترجمه جایگزین: «انجام این کار شما را حفظ میکند زیرا این تعالیم شما را از کسانی که تعلیم غلط میدهند محافظت میکند».
«مراقب باشید» یا «مواظب باشید»
اینها سه راه مختلف برای توصیف همان گروه معلمان دروغین است. پولس از لحن خشنی برای بیان احساس خود نسبت به معلمان یهودیای که ادعای مسیحیت میکنند، استفاده کرده است.
کلمهی "سگها" توسط یهودیان برای اشاره به کسانی که یهودی نبودند استفاده میشد. آنان ناپاک شمرده میشدند. پولس معلمان دروغین را همچون سگان توصیف میکند، تا به آنها اهانت کند. اگر شما در زبان خود حیوان دیگری دارید که ناپاک شمرده میشود یا اسمی که توهین محسوب میشود، میتوانید آن را به جای سگ استفاده کنید.
پولس دربارهی ختنه شدن مبالغه میکند تا به معلمان دورغین اهانت کند. معلمان دروغین میگویند که خدا فقط کسی که ختنه شده است را نجات خواهد داد، کسی که قلفه را بریده است. این عملی بود که در شریعت موسی برای مردان ضروری بود.
پولس از "ما" برای اشاره به خودش و همهی ایمانداران حقیقی در مسیح استفاده میکند، که شامل ایمانداران فیلیپی نیز میشود.
پولس از این عبارت برای اشاره به ایمانداران در مسیح که جسمشان ختنه نشده ولی از لحاظ روحی ختنه شده هستند استفاده میکند، و این به معنای دریافت روحالقدس از طریق ایمان است. ترجمه جایگزین: "ختنه شدگان حقیقی" یا "قوم حقیقی خدا"
"به اینکه بریدن قطعه گوشتمان خدا را خشنود میکند اعتماد نکنید"
«اما اگر مفید بود.» پولس موقعیت فرضی ای را معرفی میکند که احنمالا وجود ندارد.
See:
این یک موقعیت فرضی است که پولس امکان داشتن آن را باور ندارد. پولس میگوید که اگر خدا مردم را با کارهایی که میکنند نجات میداد، پس قطعا باید پولس را نجات میداد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس به اندازهی کافی نمیتواند کارهایی انجام دهد که خدا را خشنود سازد، ولی اگر کسی میتوانست به اندازه کافی کارهایی انجام دهد که خدا را خشنود سازد، من میتوانستم کارهای خوب بیشتری انجام دهم و خدا را بیش از هر کس دیگری خشنود سازم»
پولس از "من" برای تاکید استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «قطعا خود من»
این را میتواند به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « کاهنی مرا ختنه کرد»
«هفت روز بعد از تولدم»
معانی محتمل ۱) «یک پسر عبرانی با والدینی عبرانی» ۲) «عبرانی خالص»
فریسیان مقید به پیروی از شریعت بودند. فریسی بودن نشان میداد که پولس مقید به اجرای کل شریعت بوده است. ترجمه جایگزین: «به عنوان یک فریسی، من مقید به انجام تمام شریعت بودم»
غیرت پولس اشتیاق او برای تکریم خدا بود. او باور داشت که با آزار رساندن به کلیسا ثابت میکند که برای خدا چقدر غیرت دارد. ترجمه جایگزین: «آن قدر برای خدا غیرت داشتم که کلیسا را آزار میرساندم» یا «به جهت اینکه میخواستم خدا را تکریم بسیار کنم، به کلیسا آزار میرساندم»
«من به مسیحیان حمله میکردم»
"عدالت در شریعتی" به پارسایی با پیروی از شریعت اشاره دارد. پولس شریعتی که قبول داشت را خیلی با دقت پیروی میکرد که هیچ کس نمیتوانست قسمتی را بیابد که او بر طبق شریعت عمل ننموده باشد. ترجمه جایگزین: «من در پیروی از شریعت بسیار پارسا و بیگناه بودم»
پولس در اینجا به تمجیدی که نثار یک فریسی سختکوش میشد، اشاره میکند. او این تمجید را همچون سود برای یک تاجر در زمان قدیم میبیند. ترجمه جایگزین: «چیزی که یهودیان دیگر مرا برای آن تمجید میکردند»
اینها واژگان معمول در تجارت هستند. اگر افراد بسیاری در فرهنگ شما واژگان رسمی برای تجارت را متوجه نمیشوند، شما میتوانید این واژگان را به عنوان «چیزهایی که زندگی من را بهتر میکردند» و «چیزهایی که زندگی من را بدتر میکردند» ترجمه کنید.
پولس این تمجید را در حال حاضر همچون زیان برای یک تاجر به جای سود میبیند. به عبارت دیگر، پولس میگوید که تمام فعالیتهای مذهبی پارسایانهاش پیش از مسیح بیارزش بوده است.
«واقعا» یا «حقیقتا»
كلمه ي "اكنون"[ که در ترجمه فارسی نیامده] تاكيد مي كند كه چقدر پولس نسبت به زماني كه يك فريسي كامل بود و حال که يك ايماندار مسيحي شده، تغيير کرده است . ترجمه جايگزين: «اكنون كه بر مسیح توکل دارم،... ميشمارم.»
پولس از همان استعارهي تجارت در فيليپيان ۳: ۷ استفاده می کند، و ميگويد كه اعتماد به هر چيز به جز مسيح بي ارزش است. ترجمه جايگزين: «من همه چيز را بيارزش به حساب ميآورم»
«زيرا شناختن خداوندم مسيح عيسي بسيار بيشتر ارزش دارد»
«تا آنکه فقط مسیح را بدست آورم»
عبارت "یافت شدن" اصطلاحی است که بر مفهوم "بودن" تاکید دارد. ترجمه جایگزین: «حقیقتا در مسیح متحد باشم»
See:
پولس میداند که او نمیتواند با پیروی از شریعت پارسا باشد.
کلمهی «آن» به پارسایی اشاره دارد. پولس میداند که او فقط با ایمان به مسیح میتواند پارسا گردد. ترجمه جایگزین: «ولی پارسایی با ایمان به مسیح میسر میشود»
«قدرتی که به ما حیات بخشیده است»
«بسان رنجی که او کشید» یا «چیزی که باعث میشود با رنجهای او شریک گردم»
معانی محتمل ۱) پولس میخواهد با مردن شبیه مسیح، همانند او گردد یا ۲) پولس از امیالش به گناه میخواهد تا بسان عیسی پیش از برخاستنش بمیرند. .
کلمهی "به هر وجه" به این معناست که پولس نمیداند در این زندگی برایش چه اتفاقی خواهد افتاد، ولی هر چه که رخ دهد، در زندگی ابدی تاثیر خواهد گذاشت. ترجمه جایگزین: «پس مهم نیست که اکنون چه بر سر من آید، من پس از مرگ به زندگی باز خواهم گشت»
پولس از ایمانداران فیلیپی میخواهد به خاطر آسمان و بدنهای نوینی که در انتظار ایمانداران است، نمونه کنونی او را دنبال کنند . او میگوید که چطور تا جایی که میتواند سخت کار میکند تا شبیه مسیح باشد، دانستن اینکه خدا به او اجازه خواهد داد که تا ابد در بهشت زندگی کند، همچون دویدن در میدان مسابقه برای رسیدن به خط پایان است.
اینها شامل شناخت مسیح، دانستن قدرت قیام او، شراکت در رنج مسیح، و متحد بودن در مسیح در مرگ و قیام اوست.( فیلیپیان ۳: ۸- ۱۱)
«هرچند من هنوز کامل نیستم» یا « هنوزبالغ نیستم»
«ولی به تلاشم ادامه میدهم»
پولس به نحوی از دریافت چیزهای روحی از مسیح سخن می گوید گویی توانسته آنها را با دستهایش به چنگ آورد، و به گونهای از برگزیدگی خود و تعلقش به عیسی سخنمیگوید که گویی عیسی پولس را با دستهایش به چنگ آورده است. این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای به دست آوردن چیزهایی که عیسی به خاطر آنها مرا مال خود ساخت.»
ببینید که این را در فیلیپیان ۱۲:۱ چگونه ترجمه کردهاید.
پولس به گونهای ازدریافت چیزهای روحی از مسیح سخن میگوید گویی آنها را با دستانش به چنگ آورده است. ترجمه جایگزین: «همهی این چیزها هنوز به من تعلق ندارد»
شبیه یک دونده در مسابقه که دیگر نگران پایان مسابقه نیست و فقط به آنچه پیش رو دارد تمرکز میکند، پولس پارساییهای مذهبیاش را کنار میگذارد و فقط به مسابقهی زندگی تمرکز میکند که مسیح پیش روی او گذاشته تا کامل شود. ترجمه جایگزین: «برایم آنچه در گذشته انجام دادهام مهم نیست؛ من فقط تا جایی که میتوانم برای آنچه در پیش دارم سخت کار میکنم»
پولس راهی را که میرود همچون تمام کاری که میتواند برای خدمت مسیح کند توصیف میکند و از زندگی کردن در اطاعت به نحوی حرف میزند که گویی همچون دوندهی مسابقهی دو میدانی است که تا جایی که میتواند سریع میدود تا برندهی مسابقه شود. ترجمه جایگزین: «من تمام تلاشم را میکنم تا شبیه عیسی شوم، شبیه دونده مسابقهای که به سمت خط پایان میدود، تا متعلق به او باشم،تا باشد که خدا پس از مرگ مرا به سوی خود فراخواند»
معانی محتمل این است که پولس از زندگی ابدی با خدا میگوید گویی خدا پولس را دعوت به صعود میکند ۱) به بهشت همانطور که عیسی را خواند ۲) پلکان یا سکویی که برندهی مسابقات جوایزشان را دریافت میکنند، به عنوان استعاره از ملاقات رو در رو با خدا و دریافت حیات جاودان.
پولس از برادران ایماندار میخواهد که همان خواستههایی را داشته باشند او در فیلیپیان ۳: ۸- ۱۱ فهرست کرده است. ترجمه جایگزین: « همهی ایمانداران را که در ایمان قوی هستند تشویق میکنم تا به همین سان بیاندیشند»
«خدا آن را برایتان روشن خواهد کرد» یا «خدا مطمئن خواهد شد که شما فهمیدهاید»
پولس از ضمیر "ما" استفاده میکند تا شامل ایمانداران فیلیپی بشود. ترجمه جایگزین: «بگذار همهی ما از همان حقیقت که قبلا یافتهایم، اطاعت کنیم»
«آنچه من میکنم انجام دهید» یا «همان گونه که من زندگی میکنم زندگی کنید»
ببینید که در فیلیپیان ۱: ۱۲ چطور ترجمه کردهاید.
«آنانی که از پیش همانطور که ما زندگی میکنیم زندگی میکنند» یا «کسانی که از پیش همان را میکنند که ما انجام میدهیم»
این کلمات تعالیم اصلی پولس در این آیه هستند.
رفتار فرد همچون راهی است که فرد در آن قدم برمیدارد. ترجمه جایگزین: «بسیاری زندگی میکنند» یا «بسیاری در زندگیهایشان رفتار میکنند»
پولس تعالیم اصلی خود را با کلماتی که توصیفگر "بسیاری" است قطع میکند. شما میتوانید اگر نیاز است آنرا به ابتدا و یا انتهای آیه منتقل کنید.
«من بارها به شما گفتهام»
« با اندوه بسیار به شما میگویم«
در اینجا "صلیب مسیح" به رنج و مرگ مسیح اشاره دارد. دشمنان کسانی هستند که میگویند به عیسی ایمان دارند ولی حاضر نیستند مانند عیسی رنج ببرند و بمیرند. ترجمه جایگزین: «به شکلی که نشان میدهد آنان در اصل علیه عیسی هستند، کسی که حاضر شد رنج ببرد و روی صلیب بمیرد.»
یک روز خدا آنها را نابود خواهد کرد. «سرانجام ایشان این است که خدا هلاکشان خواهد کرد»
در اینجا "شکم" به کشش فرد به خواستههای جسمی اشاره دارد. آن را خدایشان میخوانند به این معنی است که آنها این خواستههایش را بیشتر از پیروی کردن از خدا میخواهند. ترجمه جایگزین: «آنها بیشتر به خوراک و دیگر خواستههای جسمانی کشش دارند تا پیروی از خدا »
در اینجا "ننگ" معرف کارهایی است که مردم باید از انجام آنها خجالت بکشند ولی نمیکشند. ترجمه جایگزین: «آنها به چیزهایی فاخرند که باید باعث شرم آنان شود»
در اینجا "زمینی" به هر چیزی که خواستهی جسمی باشد و خدا را جلال ندهد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام فکر آنان به جای تمرکزبر چیزهایی که باید خدا را خوشنود کنند بر آن چیزی است که خودشان را خشنود میسازد»
استفادهی پولس از "به ما" و "ما" در اینجا، شامل خودش و ایمانداران در فیلیپی میشود.
معانی محتمل ۱) «ما شهروندان آسمان هستیم» یا ۲) «وطن ما آسمان است» یا ۳) «خانه واقعی ما در آسمان است»
«او جسمهای ضعیف و زمینی ما را تبدیل خواهد کرد»
«به بدنهایی شبیه بدن پر جلال خودش»
این جمله را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او بدنهای ما را با همان قدرتی که همه چیز را کنترل میکند تغییر خواهد داد»
1بنابراین، ای برادران عزیز و مورد اشتیاق من و شادی و تاج من، به همینطور در خداوند استوار باشید ای عزیزان.2از اَفُودیّه استدعا دارم و به سِنتیخی التماس دارم که در خداوند یک رأی باشند.3و از تو نیز ای همقطار خالص خواهش میکنم که ایشان را امداد کنی، زیرا در جهاد انجیل با من شریک میبودند، با اَکْلِیمِنْتُسْ نیز و سایر همکاران من که نام ایشان در دفتر حیات است.4در خداوند دائماً شاد باشید. و باز میگویم شاد باشید.5اعتدال شما بر جمیع مردم معروف بشود. خداوند نزدیک است.6برای هیچ چیز اندیشه مکنید، بلکه در هرچیز با صلات و دعا با شکرگزاری مسؤولات خود را به خدا عرض کنید.7و سلامتی خدا که فوق از تمامی عقل است، دلها و ذهنهای شما را در مسیح عیسی نگاه خواهد داشت.8خلاصه ای برادران، هرچه راست باشد و هرچه مجید و هرچه عادل و هرچه پاک و هرچه جمیل و هرچه نیکنام است و هر فضیلت و هر مدحی که بوده باشد، در آنها تفکّر کنید.9و آنچه در من آموخته و پذیرفته و شنیده و دیدهاید، آنها را به عمل آرید، و خدای سلامتی با شما خواهد بود.10و در خداوند بسیار شاد گردیدم که الآن آخر، فکر شما برای من شکوفه آورد و در این نیز تفکّر میکردید، لیکن فرصت نیافتید.11نه آنکه دربارهٔ احتیاج سخن میگویم، زیرا که آموختهام که در هر حالتی که باشم، قناعت کنم.12و ذلّت را میدانم و دولتمندی را هم میدانم، در هر صورت و در همهچیز، سیری و گرسنگی و دولتمندی و افلاس را یاد گرفتهام.13قوّت هرچیز را دارم در مسیح که مرا تقویت میبخشد.14لیکن نیکویی کردید که در تنگی من شریک شدید.15امّا ای فیلیپّیان شما هم آگاهید که در ابتدای انجیل، چون از مکادونیه روانه شدم، هیچ کلیسا در امر دادن و گرفتن با من شراکت نکرد جز شما و بس.16زیرا که در تسالونیکی هم یک دو دفعه برای احتیاج من فرستادید.17نه آنکه طالب بخشش باشم، بلکه طالب ثمری هستم که به حساب شما بیفزاید.18ولی همهچیز بلکه بیشتر از کفایت دارم. پُر گشتهام چونکه هدایای شما را از اَپَفْرُدِتُس یافتهام که عطر خوشبوی و قربانی مقبول و پسندیدهٔ خداست.19امّا خدای من همهٔٔ احتیاجات شما را برحسب دولت خود در جلال در مسیح عیسی رفع خواهد نمود.20و خدا و پدر ما را تا ابدالآباد جلال باد. آمین.21هر مقدّس را در مسیح عیسی سلام برسانید. و برادرانی که با من میباشند به شما سلام میفرستند.22جمیع مقدّسان به شما سلام میرسانند، علیالخصوص آنانی که از اهل خانهٔ قیصر هستند.23فیض خداوند ما عیسی مسیح با جمیع شما باد. آمین.
پولس به رشد روحانی فیلیپیان کمک میکرد. در نتیجه، پولس شادمان شد و خدا او و کارش را جلال داد.او به دنبال این بود که دیگر مسیحیان را نیز شاگرد بسازد و آنها را به رشد روحانی به عنوان بخش مهم زندگی مسیحی تشویق مینمود.
and )
ظاهرا این دو زن با یکدیگر ناسازگار بودند. پولس آنها را به یکدلی با یکدیگر تشویق میکرد.
پولس به دادن اندرزهای خاصی در ارتباط با اتحاد و یکدلی به ایمانداران ادامه داده و سپس دستورالعملهایی میدهد تا کمکشان کند که برای خداون زندگی نمایند.
«پس، برادران ایمانداری که من عاشق و بسیار مشتاق دیدارتان هستم»
ببینید که در فیلیپیان ۱: ۱۲ چگونه ترجمه کردهاید.
پولس از کلمه "شادی" استفاده میکند تا بگوید که دلیل شادی او کلیسای فیلیپیان است. یک "تاج" با برگ درست شده بود، و یک مرد آن را به نشانه افتخار بعد از اینکه در بازی مهمی برنده میشد، بر سرش میگذاشت. در اینجا کلمه "تاج" به این معناست که فیلیپیان برای پولس نزد خدا باعث افتخار بودند. ترجمه جایگزین: "شما به من شادی میدهید زیرا به عیسی ایمان دارید، و شما پاداش و افتخاری برای کار من هستید»
«من به شما میآموزم که به زندگی برای خداوند ادامه دهید، دوستان عزیز»
اینها زنان ایمانداری بودند و به پولس در کلیسای فیلیپی کمک کردند. ترجمه جایگزین: «من به افودیه و به سنتیخی التماس میکنم»
عبارت "یک رای باشید" به معنای نگرش و عقیدهی یکسان داشتن است. ترجمه جایگزین: «با یکدیگر یکدل باشید زیرا هردوی شما به یک خداوند ایمان دارید»
وقتی پولس میگوید، "همقطار خالص من،" کلمهی "تو" مفرد است. پولس اسم فرد را نمیگوید. او را اینگونه میخواند تا نشان دهد که آن فرد با پولس در جهاد انجیل شریک بوده است.
اینجا "تو" به "همکاران خالص" اشاره دارد و مفرد است.
این استعاره از کشاورزی است، جایی که دو حیوان به یوغی واحد بسته شدهاند، و بنابراین با هم کار میکنند. ترجمه جایگزین: "همکار وفادار"
اکلیمنتس مردی ایماندار و خادم کلیسا در فیلیپی بود.
«کسانی که خدا نام ایشان را در دفتر حیات نوشته است»
«به جهت کارهایی که خداوند انجام داده است شاد باشید.» ببینید که این را در فیلیپیان ۳: ۱ چگونه ترجمه کردهاید
معانی احتمالی ۱) خداوند عیسی در روح به ایمانداران نزدیک است یا ۲) روزی که خداوند عیسی به زمین بازخواهد گشت، نزدیک است
«هر آنچه برایتان پیش میآید، هرچه که نیاز دارید را از خدا با دعا و شکرگزاری بخواهید»
«آرامشی که خدا میبخشد»
«بیشتر از چیزی است که ما بتوانیم درکش کنیم»
سلامتی خدا را همچون سربازی مجسم میکند که دلها و ذهنهای ما را از نگرانی حفاظت میکند. اینجا "دلها" کنایه از احساسات فرد است. ترجمه جایگزین: «مانند یک سرباز است و احساسات و ذهن شما را در مسیح حفظ خواهد کرد» یا «شما را در مسیح محافظت خواهد کرد و شما را از نگرانی به خاطر مشکلات این زندگی باز خواهد داشت»
پولس در حین تمام کردن نامهاش، خلاصهای از اینکه چطور ایمانداران باید زندگی کنند تا با خدا در صلح باشند، ارائه میدهد.
ببینید که در فیلیپیان ۱: ۱۲ این را چگونه ترجمه کردهاید.
«هرچه که خوشایند است»
«هرچه که مردم تحسین میکنند» یا «هرچه که مردم محترم میشمارند»
«اگر از لحاظ اخلاقی خوب هستند»
«و اگر چیزی است که مردم میستایند»
«آنچه به شما آموخته و نشان دادهام»
پولس از فیلیپیان به خاطر هدیهای که برای او فرستادند، سپاسگزاری میکند.
پولس توضیح میدهد که به خاطر این هدیه تشکر میکند، چون صرفا قدردان است ، نه به این دلیل که به آنها نیاز دارد تا چیزی اضافهتر بدهند.
«راضی باشم» یا «شاد باشم»
«مهم نیست که چه شرایطی دارم»
پولس میداند که چطور هم در فقر و هم در دولتمندی، شادمانه زندگی کند.
این دو عبارت اساسا معنی یکسانی دارند. پولس از آنها استفاده میکند تا بر این تاکید کند که او آموخته چطور در هر شرایطی قانع باشد.
«قدرت هرچیز را دارم، زیرا مسیح من را تقویت میبخشد»
پولس از سختیهایش همچون مکانی سخن میگوید که در آن قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «وقتی اوضاع سخت میشود»
پولس در اینجا از کلمه "انجیل" به معنی موعظه انجیل استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «چنانکه شروع به موعظهی انجیل کردم»
این میتواند به صورت مثبت بیان شود. ترجمه جایگزین: «شما تنها کلیسایی بودید که برای من پول فرستادید و مرا یاری دادید»
پولس به شرح سپاسگزاری حقیقی از فیلیپیان برای بخشش آنان به او ادامه میدهد زیرا او مدیون است، نه از روی احتیاج تا آنها به او چیز بیشتری بدهند.
پولس شرح میدهد که انگیزهی او برای نوشتن دربارهی بخششها این نیست که او امید دارد بخششهای بیشتری به او بدهند. ترجمه جایگزین: «دلیل من برای نوشتن این نیست که از شما بخواهم بیشتر به من بدهید»
پولس انگیزه خود را برای نوشتن درباره بخششها شرح میدهد. در اینجا «ثمری که به حساب شما میافزاید» یک استعاره است یا برای ۱) اعمال خوب بیشتر که میتواند برای فیلیپیان ثبت شود[به حساب آنها گذاشته شود]. ترجمه جایگزین: «بلکه میخواهم خدا اعمال خوب فزاینده شما را تصدیق کند» و یا ۲) برکت بیشتر برای کارهای خوبی که فیلیپیان انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «بلکه میخواهم خدا برکت بیشتر به شما بدهد به جهت اعمال خوبی که انجام میدهید»
پولس به تشکر از فیلیپیان برای بخشش ایشان خاتمه میدهد (فیلیپیان ۳: ۱۱ را ببینید) و به آنها اطمینان میدهد که خدا مراقب ایشان خواهد بود.
معانی احتمالی ۱) پولس هر آنچه را که فیلیپان فرستادند، دریافت کرده است. یا ۲) پولس از شوخی برای ادامه استعاره مالی که در فیلیپیان ۳: ۸ به کار برده، استفاده میکند و میگوید که این بخش از نامه، رسید بازرگانی محمولهای است که اپافرودیتوس تحویل داده است.
«حتی بیش از کفایت»
See:
پولس بخشش کلیسای فیلیپی را همچون قربانی پیشنهادی برای خدا روی میز عشاء توصیف میکند. پولس اشاره میکند که بخشش کلیسا برای خدا بسیار پسندیده است، مانند قربانیهایی که کاهنان میسوزاندند، بویی دارد که پسندیده خداست. ترجمه جایگزین: «من به شما اطمینان میدهم که این بخششها برای خدا بسیار پسندیده است، مانند یک قربانی مقبول»
این عبارت کلمهی یکسانی را ترجمه میکند که در آیهی ۱۸ «همهچیز بلکه بیشتر از کفایت دارم» ترجمه شده. این یک اصطلاح است و به معنای «هر آنچه نیاز دارید را برایتان فراهم خواهد کرد» میباشد.
«از دولت جلال خود که از طریق مسیح عیسی میبخشد»
کلمهی "اکنون" نشانهی دعای اختتامی و پایان این بخش از نامه میباشد.[ در فارسی نیامده]
این به کسانی اشاره دارد که یا خدمت میکنند یا با پولس بودند.
ببینید چگونه این را در فیلیپیان ۱: ۱۲ ترجمه کردهاید.
بعضی نسخهها این را به عنوان «هر فرد مقدس» یا «هر قدیس» ترجمه کردهاند.
برخی نسخهها این را به عنوان «همه ایمانداران» یا «همه قدیسان» ترجمه کردهاند.
این به خدمتگزارانی اشاره دارد که در قصر قیصر کار میکردند. «به ویژه برادران ایمانداری که در قصر قیصر کار میکنند»
پولس با استفاده از کلمهی "جان" به ایمانداران اشاره میکند[ در فارسی به صورت «جمیع شما» آمده است]، که این بخشی از فرد است که میتواند مرتبط به خدا باشد. ترجمه جایگزین: "با شما"
1پولُس به ارادهٔ خدا رسولِ مسیح عیسی و تیموتاؤس برادر،2به مقدّسان در کُولُسی و برادران امین در مسیح فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.3خدا و پدر خداوند خود عیسی مسیح را شکر میکنیم و پیوسته برای شما دعا مینماییم،4چونکه ایمان شما را در مسیح عیسی و محبّتی را که با جمیع مقدّسان مینمایید شنیدیم،5بهسبب امیدی که بجهت شما در آسمان گذاشته شده است که خبر آن را در کلام راستی انجیل سابقاً شنیدید،6که به شما وارد شد چنانکه در تمامی عالم نیز و میوه میآورد و نمّو میکند، چنانکه در میان شما نیز از روزی که آن را شنیدید و فیض خدا را در راستی دانستهاید.7چنانکه از اِپَفْراس تعلیم یافتید که همخدمت عزیز ما و خادم امین مسیح برای شما است.8و او ما را نیز از محبّت شما که در روح است خبر داد.9و از آن جهت ما نیز از روزی که این را شنیدیم، باز نمیایستیم از دعا کردن برای شما و مسألت نمودن تا از کمال معرفت ارادهٔ او در هر حکمت و فهم روحانی پُر شوید،10تا شما به طریق شایستهٔٔ خداوند به کمال رضامندی رفتار نمایید و در هر عمل نیکو بار آورید و به معرفت کامل خدا نمّو کنید،11و به اندازهٔ توانایی جلال او به قوّت تمام زورآور شوید تا صبر کامل و تحمّل را با شادمانی داشته باشید؛12و پدر را شکر گزارید که ما را لایق بهره میراث مقدّسان در نور گردانیده است،13و ما را از قدرت ظلمت رهانیده، به ملکوت پسر محبّت خود منتقل ساخت،14که در وی فدیهٔ خود، یعنی آمرزش گناهان خویش را یافتهایم.15و او صورت خدای نادیده است، نخستزادهٔ تمامی آفریدگان.16زیرا که در او همهچیز آفریده شد، آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است از چیزهای دیدنی و نادیدنی و تختها و سلطنتها و ریاسات و قوّات؛ همه بهوسیلهٔ او و برای او آفریده شد.17و او قبل از همه است و در وی همهچیز قیام دارد.18و او بدن یعنی کلیسا را سر است، زیرا که او ابتدا است و نخستزاده از مردگان تا در همهچیز او مقدّم شود.19زیرا خدا رضا بدین داد که تمامی پُری در او ساکن شود،20و اینکه بوساطت او همهچیز را با خود مصالحه دهد، چونکه به خون صلیب وی سلامتی را پدید آورد. بلی بهوسیلهٔ او خواه آنچه بر زمین و خواه آنچه در آسمان است.21و شما را که سابقاً از نیّت دل در اعمال بد خویش اجنبی و دشمن بودید، بالفعل مصالحه داده است،22در بدن بشریِ خود بهوسیلهٔ موت تا شما را در حضور خود مقدّس و بیعیب و بیملامت حاضر سازد،23به شرطی که در ایمان بنیاد نهاده و قایم بمانید و جنبش نخورید از امید انجیل که در آن تعلیم یافتهاید و به تمامی خلقتِ زیر آسمان بدان موعظه شده است و من پولُس خادم آن شدهام.24الآن از زحمتهای خود در راه شما شادی میکنم و نقصهای زحمات مسیح را در بدن خود به کمال میرسانم برای بدن او که کلیسا است،25که من خادم آن گشتهام برحسب نظارت خدا که به من برای شما سپرده شد تا کلام خدا را به کمال رسانم؛26یعنی آن سرّی که از دهرها و قرنها مخفی داشته شده بود، لیکن الحال به مقدّسان او مکشوف گردید،27که خدا اراده نمود تا بشناساند که چیست دولت جلال این سرّ در میان امّتها که آن مسیح در شما و امید جلال است.28و ما او را اعلان مینماییم، در حالتی که هر شخص را تنبیه میکنیم و هر کس را به هر حکمت تعلیم میدهیم تا هرکس را کامل در مسیح عیسی حاضر سازیم.29و برای این نیز محنت میکشم و مجاهده مینمایم بحسب عمل او که در من به قوّت عمل میکند.
درست مثل نامهای معمولی، پولس نامه خود را در آیات ۱ و ۲ با معرفی تیموتائوس و خودش به مسیحیان کولسی آغاز میکند.
در این باب پولس حول محور دو موضوع می نویسد: عیسی مسیح کیست، و عیسی مسیح برای مسیحیان چه کرده است.
حقیقتی پنهان
پولس در این باب به «حقیقتی پنهان» اشاره می کند. نقش کلیسا سابقاً در برنامههای خدا نامعلوم بود. اما خدا اکنون آن را آشکار کرده است. بخشی از آن، شامل امتهایی میشود که در برنامههای خدا کناریهودیان، سهمی برابر دارند.
اشکالی برای زندگی مسیحی
پولس از تصاویر مختلف فراوانی برای به تصویر کشیدن زندگی مسیحی استفاده میکند. در این باب، او از تصاویر «راه رفتن»[سلوک کردن] و «باروری» استفاده میکند.
متناقضنما
متناقضنما، بیانی حقیقی است که ظاهراً آنچه غیرممکن است را توصیف می کند. آیه ۲۴ نمونهای از متناقض نما است: «الآن از زحمتهای خود در راه شما شادی میکنم.» افراد بهطور معمول زمانی که در زحمت هستند شادی نمیکنند. اما در آیات ۲۵-۲۹ پولس دلیل اینکه چرا در سختیهایش شاد هست را توضیح میدهد.
اگرچه این نامه از طرف پولس و تیموتائوس به ایمانداران کولسی هست، اما بعدها پولس در نامه روشن میکند که خودش نویسنده است. به احتمال زیاد تیموتائوس با او بود و سخنان پولس را مینوشت. بهطورکلی در این نامه کلمات «ما،» «برای ما،» و «خودمان» شامل کولسیان میشود مگر اینکه به طریقی دیگر ذکر شود. کلمات «شما،» «برای شما،» و «خودتان» اشاره دارد به مسیحیان کولسی بنابراین به حالت جمع هستند، مگر اینکه به طریقی دیگر ذکر شود.
به ارادهٔ خدا رسولِ مسیح عیسی
«کسی که خدا انتخاب کرده تا رسول عیسی مسیح باشد»
این صفحه عمداً خالی است.
این واژهها شامل کولسیان نمیشود.
پولس مخاطبینش را شامل میکند.
«اعتقاد به عیسی مسیح»
در اینجا «امید» برای ایماندارانی است که با اطمینان انتظار میکشند، به معنای، آنچه که خدا قول داده برای تمامی ایمانداران انجام دهد. چیزهایی که از آن صحبت شده، منظور اهداف جسمانی هستند که در آسمان برای ایمانداران نگه داشته تا بعدها دراختیار آنها قرار گیرد. ترجمه جایگزین: «به سبب امیدی که به جهت شما در آسمان گذاشته شده است» یا «به سبب اطمینانی که به خدا دارید، که در آسمان است، کارهایی بسیار عظیمتر که به شما قول داده برای شما انجام خواهد داد»
معانی محتمل ۱) «پیغام در مورد حقیقتی که همان انجیل است» ۲) «پیغامی حقیقی، که همان انجیل است.»
«میوه» در اینجا استعاره از «ثمر» یا «نتیجه» است. ترجمه جایگزین: «این انجیل بیشتر و بیشتر ثمر میآورد» یا «این انجیل نتایجی رو به افزایش دارد»
این کلیت بخشی است که به قسمتی از دنیایی ارجاع دارد که آن را میشناسند. ترجمه جایگزین: «در سراسر جهان»
«حقیقت فیض خدا»
ضمیر « ما» شامل کولسیان نمیشود.
« این دقیقاً همان چیزی است که شما از اپافراس یاد گرفتید، کسی که خدمتکار محبوب ما است و کسی که» یا « این دقیقاً همان چیزی است که خادم محبوب ما به شما تعلیم داده.»
اینجا «از طرف ما» به این معناست که اپافراس برای عیسی مسیح کار میکرد که پولس اگر در زندان نبود خودش انجام میداد.
مردی که انجیل را به مردم کولسی موعظه میکرد.
کلمه «ما را» شامل کولسیان نمیشود.
پولس از روحالقدس به گونهای صحبت میکند که گویی او در جایی بود که ایمانداران ساکن بودند. ترجمه جایگزین: «چگونه روحالقدس شما را قادر ساخته تا ایمانداران را دوست بدارید»
پولس برای آنها به سبب روحی که آنها را قادر ساخته یکدیگر را دوست بدارند، دعا کرد و در اینجا به آنها گفت که چگونه برایشان دعا میکند.
«به سبب روحالقدس که شما را قادر ساخته دیگر ایمانداران را دوست بدارید»
شناسه مستتر فاعلی «ما» شامل کولسیان نمیشود.
«از روزی که اپافراس اینها را به ما گفت»
پولس به نحوی درباره ایمانداران کولسی سخن میگوید که گویی ظرف هستند. ترجمه جایگزین: «تا خدا شما را به آنچه که نیاز داریدبرای انجام ارادهاش بدانید، پر سازد.»
«بنابراین روحالقدس شما را حکمت و توانایی خواهد بخشید تا آنچه را که خدا میخواهد انجام دهید، درک کنید»
ضمیر مستتر فاعلی شامل کولسیان نمیشود.
See:
«رفتار کردن» در اینجا دلالت دارد به رفتار در زندگی. ترجمه جایگزین: «همان طورکه خدا از شما انتظار دارد، زندگی کنید»
«به طریقی که خداوند را خشنود میسازد»
پولس از ایمانداران کولسی همچون درختان و گیاهان صحبت میکند. همان طور که گیاهی نمو میکند و میوه میآورد، ایمانداران هم پیوسته خود را وقف شناخت بهتر خدا نمایند و کارهای نیکو انجام دهند.
شناسه مستتر فاعلی «ما» به پولس و تیموتائوس اشاره دارد، نه به کولسیان.
پولس با مسیحیان کولسی به گونهای صحبت میکند که گویی خدا آنها را به مکان صبر و تحمل انتقال میدهد. در واقع، او دعا میکند که آنها هرگز از اعتماد به خدا باز نایستند و در حالیکه خود را حرمت می نهند، صبور باشند.
«به شما اجازه داده است سهمی داشته باشید»
در اینجا پولس تمرکزش روی خوانندگانش است که دریافتکننده برکات خدا هستند. اما این بدین معنا نیست که او خودش سهمی در این برکات ندارد.
از دریافت آنچه که خدا به مسیحیان وعده داده است، جنان صحبت شده که گویی شده مال و ثروت را از یک عضو خانواده به ارث بردهاند.
این ایده در تضاد ایده سلطه تاریکی در آیه بعدی است. ترجمه جایگزین: «در جلال حضور او»
پولس درباره طرقی که عیسی مسیح عالی است، سخن میگوید.
«خدا ما را... رهایی بخشیده»
«تاریکی» در اینجا استعارهای از شیطان است. ترجمه جایگزین: «نیروهای شریر که ما را کنترل میکردند»
«پسر» عنوانی مهم برای عیسی ، پسر خداست.
این صفحه عمداً خالی است.
«پسر خدا تجسم خدای نادیده است.» در اینجا «تجسم» به معنای نمایش آنچه که قابل مشاهده است، نیست. درعوض، «تجسم» در اینجا به این معناست که با شناخت پسر، ما یادمیگیریم که خدا مانند پدر است.
بیان «نخستزاده» به زمانی که عیسی مسیح متولد شد، اشاره نمیکند. درعوض، به موقعیت او به عنوان پسر ابدی خدای پدر اشاره دارد. به این مفهوم که، «نخستزاده» استعارهای است به معنای «مهمترین» عیسی مسیح مهمترین و پسر یگانه خداست. ترجمه جایگزین: «پسر خدا مهمترین شخص بر تمامی خلقت است»
اسم «خلقت» را می توان به صورت فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «برتر از هر چیزی که خدا خلق کرده»
اینجا «در او» اشاره دارد به پسر. این را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که در او، خدا همه چیز را خلق کرده»
اینجا «او» اشاره به پسر دارد. این را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا همه چیز را از طریق او و برای او خلق کرده»
«او کسی است که قبل از همه وجود داشت»
پولس به گونهای از کنترل همه چیز توسط پسر سخن میگوید گویی که او همه چیز را با هم از نظر فیزیکی نگه میدارد. «او همه چیز را با هم نگه داشته است[ در اوهمه چیز قوام دارد] »[ در ترجمه موجود به جای قوام ، به اشتباه واژه قیام آمده است]
«عیسی مسیح، پسر خدا، سر است»
پولس به گونهای از موقعیت عیسی بر کلیسا سخن میگوید گویی که او سر این بدن است. همانطور که سر بدن را کنترل میکند، بنابراین عیسی مسیح کلیسا را کنترل میکند.
«اقتدار اصلی» او اولین رئیس یا بنیانگذار است.
عیسی مسیح اولین کسی هست که مرد و به زندگی برگشت، و هرگز دوباره نمیمیرد.
این صفحه عمداً خالی است.
این عنوانی مهم برای عیسی مسیح است، پسر خدا. در ترحمه فارسی «او آمده است»
«به وسیله خون عیسی که بر صلیب ریخته شد»
در اینجا «خون» به معنای مرگ مسیح بر روی صلیب است.
پولس روشن می سازد که خدا اکنون آشکار کرده که مسیح، گناه امتها را که ایمان آوردهاند با تقدس خود تعویض نموده.
«زمانیکه شما ایمانداران کولسی بودید»
«همانند اشخاصی بودید که خدا را نمیشناسند» یا «از خدا دور بودید»
پولس به گونهای به کولسیان شرح میدهد که گویی عیسی جسماً آنها را شسته، لباسهای تمیز بر آنها پوشانده، و آنها را در حضور خدای پدر قرار داده است.
پولس از دو مفهوم استفاده میکند، «بیعیب» و «بیملامت،» با معانی مشابه که تأکیدی است برمفهوم کاملیت. ترجمه جایگزین: «مقدس و بیعیب»
توصیف مکان در اینجا به معنای« در نظر خدا» یا« در ذهن خدا» است.
جنبش نخوردن از امید انجیل استعارهای است به معنای امیدوار بودن به آن چیزی که خداوند در انجیل وعده داده. ترجمه جایگزین: « به انجیلی که شنیدهاید همچنان امیدوار باشید» یا «همچنان به وعده خدا که در انجیل تعلیم یافتهاید، امیدوار باشید»
امید انجیل، انتظاری با این اطمینان است که خدا آنچه را که در انجیل تعلیم میدهد، انجام خواهد داد. ترجمه جایگزین: «با اطمینان منتظر وعدهای که در انجیل داده شده، باشید»
این را میتوان به شکل عبارتی معلوم نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که مسیحیان اعلام کردند»
خدا همه چیز را خلق کرده. عبارت «زیر آسمان» کنایهای است از کل جهان هستی. ترجمه جایگزین: «هر شخصی در جهان»
پولس خادم خدا بود. ترجمه جایگزین: «انجیلی که من، پولس، با اعلام آن، خدا را خدمت میکنم»
پولس درمورد رنجهایی صحبت میکند که همچنان تجربه میکند. وی اذعان میدارد که سختیهایی هست که خودش و مسیحیان دیگر میبایست قبل از آمدن مسیح متحمل شوند، و خود مسیح نیز در روح با آنها این سختیها را تجربه مینماید. قطعاً منظور پولس این نیست که رنجهای مسیح به تنهایی برای فراهم ساختن نجات به جهت ایمانداران کافی نیست.
پولس از بدنش به نحوی سخن میگوید که گویی ظرفی بود که میتوانست متحمل رنج شود.
پولس اغلب از کلیسا، یعنی گروهی از ایمانداران مسیحی به نحوی سخن میگوید که گویی آنها بدن مسیح هستند.
See:
به این معنی که پیغام انجیل خدا آورده شد تا به آن موعظه شود و ایمان بیاورند. «کلام خدا» در اینجا کنایهای است از پیغام خدا. ترجمه جایگزین: «به آنچه که خدا تعلیم داده، مطیع باشید»
میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سری که خدا مخفی کرده بود»
کلمات «دهرها» و «قرنها» به دوره زمانی از خلقت جهان تا زمانی که انجیل موعظه شد، اشاره دارد.
میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اکنون خدا آن را به اشخاص مقدس آشکار کرده»
پولس از ارزش این حقیقت مخفی در مورد خدا به گونهای سخن میگوید، گویی گنجینهای از ثروت مادی است. ترجمه جایگزین: «عظمت جلال سر این حقیقت»
حقیقتی مخفی که خدا از طریق عیسی مسیح در شما آشکار کرده همانا« مسیح در شماست». پولس از ایمانداران به نحوی سخن میگوید که گویی ظروفی بودند که مسیح در آنها حضور داشت. این یکی از راههای بیان اتحاد ایمانداران در عیسی مسیح است. ترجمه جایگزین: «که آن مسیح در شماست» یا «که آن مسیح متحد شده در شما»
این حقیقت که مسیح در ایمانداران است، این امید را به آنها میدهد که در جلال خدا شریک خواهند بود. ترجمه جایگزین: «بنابراین شما با اطمینان می توانید منتظر شراکت در جلال خدا باشید.» یا «بنابراین شما میتوانید با اطمینان منتظر جلال خدا باشید»
ضمیر «ما» شامل پولس و همراهانش میشود، اما شامل کولسیان نمیشود.
«هر شخص را هشدار میدهیم»
احتمالاً نیاز است روشنتر بیان کنید که آنها در در حضور چه کسی همه را حاضر میسازند. ترجمه جایگزین: «تا هر کسی را در حضور خدا حاضر سازیم»
این صفحه عمداً خالی است.
1زیرا میخواهم شما آگاه باشید که مرا چه نوع اجتهاد است برای شما و اهل لاوُدِکِیه و آنانی که صورت مرا در جسم ندیدهاند،2تا دلهای ایشان تسلّی یابد و ایشان در محبّت پیوند شده، به دولتِ یقینِ فهمِ تمام و به معرفت سرّ خدا برسند؛3یعنی سرّ مسیح که در وی تمامی خزاین حکمت و علم مخفی است.4امّا این را میگویم تا هیچکس شما را به سخنان دلاویز اغوا نکند،5زیرا که هرچند در جسم غایبم لیکن در روح با شما بوده، شادی میکنم و نظم و استقامت ایمانتان را در مسیح نظاره میکنم.6پس چنانکه مسیح عیسی خداوند را پذیرفتید، در وی رفتار نمایید،7که در او ریشه کرده و بنا شده و در ایمان راسخ گشتهاید، بطوری که تعلیم یافتهاید و در آن شکرگزاری بسیار مینمایید.8باخبر باشید که کسی شما را نرباید به فلسفه و مکر باطل، برحسب تقلید مردم و برحسب اصول دنیوی نه برحسب مسیح،9که در وی از جهت جسم، تمامی پریِ الوهیّت ساکن است.10و شما در وی تکمیل شدهاید که سر تمامی ریاست و قدرت است.11و در وی مختون شدهاید، به ختنه ناساخته به دست، یعنی بیرون کردن بدن جسمانی، بهوسیلهٔ اختتان مسیح.12و با وی در تعمید مدفون گشتید که در آن هم برخیزانیده شدید به ایمان بر عمل خدا که او را از مردگان برخیزانید.13و شما را که در خطایا و نامختونی جسم خود مرده بودید، با او زنده گردانید چونکه همهٔ خطایای شما را آمرزید،14و آن دستخطّی را که ضدّ ما و مشتمل بر فرایض و به خلاف ما بود، محو ساخت و آن را به صلیب خود میخ زده، از میان برداشت.15و از خویشتن ریاسات و قوّات را بیرون کرده، آنها را علانیةًً آشکار نمود، چون در آن بر آنها ظفر یافت.16پس کسی دربارهٔ خوردن و نوشیدن و دربارهٔ عید و هِلال و سَبَّت بر شما حکم نکند،17زیرا که اینها سایه چیزهای آینده است، لیکن بدن از آنِ مسیح است.18و کسی انْعام شما را نرباید از رغبت به فروتنی و عبادت فرشتگان و مداخلت در اموری که دیده است که از ذهن جسمانی خود بیجا مغرور شده است؛19و به سر متمسّک نشده که از آن تمامی بدن به توسّط مفاصل و بندها مدد یافته و با هم پیوند شده، نمّو میکند به نموّی که از خداست.20چونکه با مسیح از اصول دنیوی مردید، چگونه است که مثل زندگانِ در دنیا بر شما فرایض نهاده میشود؟21که لمس مکن و مچش بلکه دست مگذار!22(که همهٔ اینها محض استعمال فاسد میشود) برحسب تقالید و تعالیم مردم،23که چنین چیزها هرچند در عبادت نافله و فروتنی و آزار بدن صورت حکمت دارد، ولی فایدهای برای رفع تنپروری ندارد.
ختنه و تعمید
در آیات ۱۱-۱۲، پولس هم از نشانه عهد عتیق که همان ختنه است و همچنین از نشانه عهد جدید که تعمید است استفاده میکند تا نشان دهد که چطور مسیحیان با مسیح متحد و از گناه آزاد شدهاند.
جسم
این موضوعی پیچیده است. «جسم» احتمالاً استعارهای از طبیعت گناهکار ماست. پولس تعلیم نمیدهد که بخش فیزیکی انسان گناهکار است. پولس آشکارا تعلیم میدهد، تا زمانی که ما مسیحیان «درجسم» زنده هستیم، به گناه ادامه خواهیم داد. اما طبیعت تازه ما با طبیعت کهنه درحال جنگ خواهد بود. همچنین پولس از کلمه «جسم» استفاده میکند که در این فصل اشاره به بدن فیزیکی دارد.
اطلاعات ضمنی
پولس در این فصل به چندین موضوع اشاره میکند، اطلاعاتی که به بافت کلیسا در شهر کولسی میپردازد. بهتر است اجازه دهید که متن، خود جزئیات دقیق را مشخص کند.
پولس به تشویق ایمانداران در کولسی و لائودکیه ادامه میدهد تا درک کنند که مسیح خدا است و در ایمانداران زیست میکند، بنابراین آنها نیز باید به همان طریقی زیست کنند که او را یافتهاند.
پولس تلاش بسیاری درجهت توسعه خلوص و درک آنها از انجیل میکند.
شهری بسیار نزدیک به کولسی بود در آنجا کلیسایی دیگر بود که پولس برای آنها نیز دعا میکرد.
در اینجا «صورت در جسم» نشان دهنده شخص به عنوان یک کل است. ترجمه جایگزین: «تمامی کسانی که شخصاً مرا ندیدهاند» یا «تمامی کسانی که من با آنها رو در رو ملاقات نکردهام»
در اینجا پولس به کولسیان اشاره دارد، حتی اگر از ضمیر دیگری استفاده کند. ترجمه جایگزین: «تا دلهای ایشان و شما»
این به معنای پیوستن به یکدیگر در رابطهای نزدیک است.
به دولتِ یقینِ فهمِ تمام
پولس از کسی که کاملاً باور دارد که این اخبار خوب راست است به نحوی سخن میگوید که گویی آن شخص ثروت مادی دارد.
این دانشی است که میتواند تنها توسط خدا نشان داده شود.
عیسی مسیح همان حقیقت نهانی است که توسط خدا نشان داده شد. [در فارسی در آیه ۳ آمده است]
تنها مسیح قادر است حقیقت حکمت و علم خدا را نشان دهد. این جمله را میتوان به حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا تمامی گنجینه حکمت و معرفت را در مسیح مخفی کرده است»
پولس از حکمت و علم خدا به نحوی سخن میگوید که گویی آنها ثروتی مادی بودند. ترجمه جایگزین: «حکمت و علم بسیار گرانبها»
این کلمات در واقع معانی مشابهی دارند. پولس از آنها برای تأکید بر این امر استفاده میکند که تمامی درک معنوی از جانب مسیح است.
به این معنی که موجب شود شخصی آنچه را که حقیقی نیست باور کند، پس براساس این باور عمل میکند، و در نتیجه آسیب میبیند.
سخنی که سبب میشود مردم باورهایشان را تغییر دهند
جسم شخص، یا بدن فیزیکی، کنایهای است از شخص. ترجمه جایگزین: «از نظر فیزیکی با شما نیستم»
بودن با کسی در روح استعارهای است به فکر کردن دائمی به آن شخص. ترجمه جایگزین: « من دائماً به شما فکر میکنم»
روش مناسب انجام دادن کاری
«به گونهای که هیچ چیز و هیچ کسی نمیتواند موجب شود که ایمان شما از بین برود»
راه رفتن در مسیری استعارهای است از اینکه شخصی چطور زندگی میکند. کلمه «در او» اشاره دارد به بودن در رابطه نزدیک با مسیح و همچنین انجام دادن آنچه که او را راضی میسازد. ترجمه جایگزین: «زندگی خود را به همان شیوهای که او میخواهد بنا کنید» یا «به روشی زندگی کنید که مردم ببینند که به او تعلق دارید»
این کلمات به معنای «سلوک نمودن در وی» هستند.
پولس از شخصی با ایمان حقیقی به مسیح به نحوی سخن میگوید که گویی کسی است که درختی را در خاکی با ریشههای عمیق پرورش میدهد.
پولس از شخصی با ایمان حقیقی به عیسی مسیح به نحوی سخن میگوید که گویی کسی است که ساختمانی با بنیادی محکم بنا میکند.
«ایمان به عیسی مسیح در هر چیزی»
این قسمت بهتر است بدون نام بردن یا به عبارتی جلب توجه به معلم که نامش اپافراس است، بیان شود. (کولسیان ۱: ۷). ترجمه جایگزین: «همان طور که تعلیم یافتهاید» یا «همان طور که آنها به شما تعلیم دادند» یا «همان طور که او به شما تعلیم داده بود»
پولس از شکرگزاری به نحوی سخن میگویدکه گویی اشیایی است که شخص میتواند مقدار بیشتری از آن را داشته باشد. ترجمه جایگزین: «از خدا بسیار سپاسگزار باشید »
پولس از ایمانداران میخواهد که مراقب باشند به سخنان و قواعد دیگران متمایل نشوند، زیرا هیچ چیز نمیتواند به پریِ خدا که ایمانداران در مسیح دارند بیافزاید.
«اطمینان حاصل کنید که»
پولس از روشهایی که شخصی ممکن است تعالیم دروغین را باور کند، به نحوی سخن میگوید (به این سبب که آنها چیزهایی اشتباه را باور میکنند یا چیزهایی نادرست را دوست دارند) که شخص گویی به طریقی فیزیکی گرفتار شده و کسی آن شخص را به زور نگه داشته است.
آموزههای مذهبی و باورهایی که از کلام خدا نیستند، اما برپایه افکار بشری درباره خدا و زندگی هستند
پولس از ایدههای غلط که چیزی ارائه نمیدهند ودر نتیجه بیارزشند به نحوی سخن میگوید که گویی ظروفی توخالیاند.
«تقلید مردم» اشاره دارد به سنتهای یهودی، درحالی که «اصول دنیوی» اشاره دارد به باور روشهای بتپرستی(غیریهودی). هر دوی اینها بیارزشاند.
معانی محتمل ۱) قدرتهای معنوی که برخی افراد فکر میکنند آنچه که بر زمین اتفاق میافتد را میتوانند کنترل کنند، یا ۲) قوانین یا اصول اخلاقی جهان
«طبیعت کامل خدا به شکلی فیزیکی در مسیح ساکن است»
پولس از اشخاص به نحوی سخن میگوید که گویی ظروفی بودند که خدا در مسیح قرار داده است. ترجمه جایگزین: «شما در مسیح کامل هستید»
مسیح حاکم بر هر حاکم دیگریست.
پولس از آنانی که به مسیح تعلق دارند به نحوی سخن میگوید که گویی آنها داخل بدن مسیح بودند. این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که به واسطه تعمید به کلیسا میپیوندید، خدا شما را مختون میسازد»
با این استعاره، پولس میگوید که خدا ایمانداران مسیحی را به نحوی با خودش پذیرفته که برای او یادآور ختنه هستند، مراسمی که بر طبق آن نوزادان پسر عبرانی به جامعه اسرائیل اضافه میشدند.
پولس از تعمید و ملحق شدن به اجتماع ایمانداران به نحوی سخن میگوید که گویی با مسیح مدفون شده باشند. این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را زمانی که با تعمید به کلیسا ملحق شدید، با مسیح دفن کرد»
با این استعاره، پولس از زندگی جدید ایماندارانی که خدا ممکن ساخته به وسیله مسیح دوباره زنده شوند، سخن میگوید. این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به این سبب که شما به مسیح پیوستید، خدا شما را برخیزانیده» یا «در او، خدا شما را به زندگی دوباره واداشت»
در اینجا برخواستن اصطلاحی است که موجب شده شخصی بمیرد تا دوباره زنده شود. این را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را برخیزانید» یا «خدا شما را دوباره زنده کرد»
See: and
پولس از عدم پاسخگویی به خدا مثل اینکه مرده باشد، سخن میگوبد. ترجمه جایگزین: «زمانیکه شما ایمانداران پولسی قادر به پاسخگویی به خداوند نبودید»
با این استعاره پولس از وارد شدن به زندگی معنوی جدید سخن میگوید درست مثل برگشت به زندگی جسمانی.
شما در دو مورد مرده بودید: ۱) شما از نظر روحانی مرده بودید، زندگی گناهآلود بر علیه مسیح زندگی میکند و ۲) شما برطبق قانون موسی ختنه نشده بودید.
«او ما را از همه خطاهایمان بخشید، هم یهودیان و هم غیر یهودیان را »
پولس از نحوه بخشیده شدن گناهان ما توسط خدا به نحوی سخن گفته که گویی شخصی وجود دارد که مردم پول یا اقلامی فراوان به او بدهکار هستند، و خدا همه سوابق بدهی آنها را از بین میبرد تا دیگر مجبور به بازپرداخت آن مبالغ و اقلام نباشند.
در دوره رومیان، زمانی که ارتش روم به خانه برمیگشتند مرسوم بود که رژه پیروزی داشته باشند، آنها در این رژه همه زندانیانی را که دستگیر کرده و کالاهایی را که بهدست آورده بودند، به نمایش میگذاشتند. خدا بر تمامی قدرتها واقتدار شیطان پیروز شد.
در اینجا «صلیب» به معنای مرگ مسیح بر صلیب است.
فرمان موسی شامل خوردن و نوشیدن نیز بود. «به سبب آنچه که میخورید یا آنچه که میآشامید»
در فرمان موسی روزهای خاصی برای پرستش، و قربانی و جشن گرفتن مشخص شده بود. «به طریقی که روزهای عید یا ماههای جدید یا شبات را جشن میگرفتند»
سایه شکل اشیاء را نشان میدهد، اما خودِ آن شیء نیست. جشنها، مراسم، وشبات به به همین سان به ما چیزهایی درباره اینکه خدا چگونه انسان را نجات داده، نشان میدهند، ولی اینها موجب نجات بشر نمیشوند. نجاتدهنده مسیح است. ترجمه جایگرین: «اینها سایه چیزهایی هستند که میبایست اتفاق میافتاد، اما حقیقت مسیح است» یا «اینها مثل سایه نجاتدهندهای هستند که خواهند آمد، اما نجاتدهنده مسیح است»
در اینجا پولس به معلمین دروغین به نحوی اشاره میکند، که گویی آنها که قضاوتهایی نادرست در مورد رقابتهای ورزشی میکردند تا ایمانداران را از بردن جایزههایی که شایسته آنهاست رد صلاحیت کنند، و او از مسیح که مردم را نجات میدهد به نحوی سخن میگوید گویی مسیح کسی است که به شخصی که در چنین رقابتی پیروز شود پاداش میدهد. ترجمه جایگزین: «اجازه ندهید ... شما را از دریافت پاداش رد صلاحیت کنند»
کلمه «فروتنی» کنایه از عملی است که شخص به گونهای رفتار میکند تا دیگران فکر کنند که او شخصی متواضع است. ترجمه جایگزین: «کسی که میخواهد شما چنان رفتار کنید که نشان دهد شما متواضع هستید»
در اینجا پولس درباره کسی سخن میگوید که رویا و دیدی از خدا دارد کسی که با افتخار درباره آن صحبت میکند.
در اینجا پولس میگوید که طریقهای گناهآلود فکری، شخص را مغرور میکند. ترجمه جایگزین: «به واسطه فکر جسمانی خود مغرور شدهاند»
در اینجا از کسی که خودستایی میکند به نحوی سخن میگوید گویی شیئی است که کسی آن را باد میکند تا بزرگتر از آن اندازهای شود که میتواند باشد.
در اینجا تفکر جسم بر طبیعت گناهگار بشر دلالت دارد. «افکاری گناهآلود که شخص بهطور طبیعی به آن فکر میکند»
کسی که به مسیح ایمان ندارد، او را به عنوان سرِ خود نمیپذیرد. گفته شده که مسیح به عنوان سرِ بدن است. ترجمه جایگزین: «او مسیح را به عنوان کسی که سرِ این بدن است درک نمیکند» یا «او به مسیح به عنوان کسی که سرِ این بدن است نمیپیوندد»
پولس از کلیسا که به واسطه مسیح قدرت یافته و مسیح بر آن حکم میراند به نحوی سخن گفته که انگار یک بدن انسانی است. ترجمه جایگزین: «از سر است که تمامی بدن به توسط مفاصل و بندها مدد یافته و با هم پیوند شده»
ایماندار به طریقی روحانی با مسیح متحد میشود. همانطور که مسیح مرد، ایماندار نیز با وی در اصول دنیوی میمیرد. این استعارهایست به جهت عدم پاسخگویی به اصول دنیوی. ایماندار به وسیله چنین اصولی کنترل نمیشود.
نگاه کنید به ترجمه کولسیان ۲: ۸
«فکر میکنید که از خواستههای جهان میبایست اطاعت کنید»
افکار، خواستهها، و گمانهای گناهآلود اکثریت مردم دنیا
سؤال بدیهی[ در فارسی به صورت سوالی نیامده است] که با چنین کلماتی شروع میشود «چرا مانند متعهدین به این دنیا زندگی میکنید» در آیه ۲۰ به پایان میرسد. پولس از این سؤال استفاده میکند تا کولسیان را به جهت پیروی از باورهای اشتباه دنیوی توبیخ کند. «شما نمیبایست همانند متعهدین به این دنیا زندگی کنید که میگویند: ‘لمس ... مکن‘!»
پولس از آنچه که اشخاص دیگری به کولسیان گفته بودند، نقل قول میکند و از سؤالی بدیهی استفاده میکند تا آنها را به چالش بکشد. ترجمه جایگزین: «چرا آنها را باور کردید هنگامی که گفتند، ‘دست مگذار، مچش، لمس مکن‘؟» یا «شما نمیبایست از آنها اطاعت کنید آنگاه که میگویند، ‘مچش، لمس مکن‘»
این صفحه عمداً خالی است.
«این افکار برای اشخاص بیایمان عاقلانه بهنظر میرسد چون به آنهایی که از آنها پیروی میکنند، این امکان را میدهد به دلیل آسیبی که به بدن خود میرسانند، خویشتن را فروتن نشان دهند »
«سعی نکنید که به دنبال خواستههای انسانی خود بروید»
1پس چون با مسیح برخیزانیده شدید، آنچه را که در بالا است بطلبید در آنجایی که مسیح است، به دست راست خدا نشسته.2در آنچه بالا است تفکّر کنید، نه در آنچه بر زمین است.3زیرا که مردید و زندگی شما با مسیح در خدا مخفی است.4چون مسیح که زندگی ما است ظاهر شود، آنگاه شما هم با وی در جلال ظاهر خواهید شد.5پس اعضای خود را که بر زمین است مقتول سازید، زنا و ناپاکی و هویٰ و هوس و شهوت قبیح و طمع که بتپرستی است6که بهسبب اینها غضب خدا بر ابنای معصیت وارد میآید.7که شما نیز سابقاً در اینها رفتار میکردید، هنگامی که در آنها زیست مینمودید.8لیکن الحال شما همه را ترک کنید، یعنی خشم و غیظ و بدخویی و بدگویی و فحش را از زبان خود.9به یکدیگر دروغ مگویید، چونکه انسانیّت کهنه را با اعمالش از خود بیرون کردهاید،10و تازه را پوشیدهاید که به صورت خالق خویش تا به معرفت کامل، تازه میشود،11که در آن نه یونانی است، نه یهود، نه ختنه، نه نامختونی، نه بَربَری، نه سَکِیتِی، نه غلام و نه آزاد، بلکه مسیح همه و در همه است.12پس مانند برگزیدگان مقدّس و محبوب خدا، احشای رحمت و مهربانی و تواضع و تحمّل و حلم را بپوشید؛13و متحمّل یکدیگر شده، همدیگر را عفو کنید هرگاه بر دیگری ادّعایی داشته باشید؛ چنانکه مسیح شما را آمرزید، شما نیز چنین کنید.14و بر این همه محبّت را که کمربند کمال است بپوشید.15و سلامتی خدا در دلهای شما مسلّط باشد که به آن هم در یک بدن خوانده شدهاید و شاکر باشید.16کلام مسیح در شما به دولتمندی و به کمال حکمت ساکن بشود؛ و یکدیگر را تعلیم و نصیحت کنید به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی و با فیض در دلهای خود خدا را بسرایید.17و آنچه کنید در قول و فعل، همه را به نام عیسی خداوند بکنید و خدای پدر را بهوسیلهٔ او شکر کنید.18ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید، چنانکه در خداوند میشاید.19ای شوهران، زوجههای خود را محبّت نمایید و با ایشان تلخی مکنید.20ای فرزندان، والدین خود را در همهچیز اطاعت کنید زیرا که این پسندیده است در خداوند.21ای پدران، فرزندان خود را خشمگین مسازید، مبادا شکستهدل شوند.22ای غلامان، آقایان جسمانی خود را در هر چیز اطاعت کنید، نه به خدمت حضور مثل جویندگان رضامندی مردم، بلکه به اخلاص قلب و از خداوند بترسید.23و آنچه کنید، از دل کنید بخاطر خداوند نه بخاطر انسان.24چون میدانید که از خداوند مکافات میراث را خواهید یافت، چونکه مسیح خداوند را بندگی میکنید.25زیرا هرکه ظلم کند، آن ظلمی را که کرد، خواهد یافت و ظاهربینی نیست.
دومین بخش این باب با آیات ۵ و ۶ کتاب افسسیان موازی هستند.
خودِ قدیمی و جدید
خودِ قدیمی و جدید به معنای همان انسان قدیمی و جدید است. اصطلاح «انسان قدیمی» احتمالاً اشاره دارد به طبیعت گناهآلودی که یک شخص با آن متولد میشود. «انسان جدید» طبیعت تازه یا زندگی جدیدی است که خدا بعد از این که شخص به مسیح ایمان میآورد به او میدهد.
and )
شخصیت
چیزهای بسیاری که پولس خوانندگان خود را به آن تشویق میکند تا از آن پیروی و یا اجتناب کنند، از اعمال آنها نیست بلکه ویژگیهای شخصیتی است. به همین دلیل، احتمالاً ترجمه آنها مشکل باشد.
«چیزهای بالا»
جایی که خدا در آن ساکن است اغلب تصویری است که «بالا» قرار داده شده. پولس میگوید «چیزهای بالا را جستجو کنید» و «به آنچه که در بالاست تفکر نمایید.» وی به مسیحیانی اشاره می کند که میبایست در چیزهای آسمانی و خداگونه جستجو و تفکر نمایند.
پولس به ایمانداران هشدار میدهد که چون در مسیح یکی هستند ، نباید برخی کارها را انجام دهند.
این اصطلاح به معنی «به این سبب» هست.
در اینجا اصطلاح برخیزانیده شدن به معنای کسی است که مرده تا دوباره زنده شود. معانی محتمل ۱) چون خدا سبب شده که مسیح دوباره زنده شود، خودش از قبل به ایمانداران در کولسی زندگی جدید روحانی بخشیده. ترجمه جایگزین: «خدا به شما زندگی جدید بخشیده چون شما به مسیح تعلق دارید» ۲) چون خدا سبب شد که مسیح دوباره زنده شود، ایمانداران کولسی درک کردند که پس از مرگ با مسیح زنده خواهند شد، و پولس از زندگی دوباره ایمانداران سخن میگوید همانطور که قبلاً اتفاق افتاده بود. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید اطمینان حاصل کنید که خدا همان طور که سبب شد مسیح دوباره زنده شود، شما را نیز حیات میبخشد»
«آنچه که در آسمان است»
نشستن در «دست راست خدا» عملی نمادین از دریافت افتخار[جلال] و قدرتی عالی از خداست. ترجمه جایگزین: «جایی که مسیح در جایگاه جلال خدا نشسته است» یا «جایی که مسیح در جایگاه جلال در سمت راست خدا نشسته است»
این صفحه عمداً خالی است.
همانطور که مسیح حقیقتاً مرد، بنابراین خدا ایمانداران کولسی را به عنوان کسانی که با مسیح مردند، به شمار میآورد.
پولس از زندگی اشخاصی به نحوی سخن میگوید که گویی شیئی است که میتوان در ظرفی پنهان ساخت و از خدا به نحوی سخن میگوید که گویی او یک ظرف است. ترجمه جایگزین: معانی محتمل: ۱) «همان طور که خدا زندگی شما را در دستان خود گرفته و آن را با مسیح در حضور خدا پنهان کرده است» یا ۲) «تنها خدا حقیقت زندگیِ شما را میداند، و او آن را فاش خواهد کرد زمانی که مسیح ظاهر شود»
مسیح تنها کسی است که زندگی روحانی به ایماندار میبخشد.
رفتار نادرست
تمایلات شهوتآمیز قوی
«طمع که چیزی شبیه به بتپرستیست» یا «طمعکار نباشید زیرا که این همان پرستیدن بتهاست»
خشم خدا دربرابر آنانی که بدی را انجام میدهند به شکلی نشان داده شده که خدا آنها را تنبیه میکند.
این اصطلاح منظور به آنانیاست که نافرمانی میکنند. اسم معنای «نافرمانی» را می توان به شکل فعل نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «افراد نافرمان» یا «افرادی که نااطاعتی میکنند»
پولس از طریقی که شخص رفتار میکند به نحوی سخن میگوید گویی جاده یا مسیری است که شخص در آن راه میرود. ترجمه جایگزین: «اینها چیزهایی است که شما عادت به انجام آن دارید»
معانی محتمل: ۱) «هنگامی این کارها را به عمل میآوردید» یا ۲) «هنگامی که درمیان افرادی که از خدا نااطاعتی میکردند، زندگی میکردید»
«تمایل به انجام اعمال شریرانه»
سخنانی که به جهت آسیب رساندن به دیگران استفاده شود
کلماتی که در مکالمات مودبانه استفاده نمیشود
در اینجا «زبان» کنایهای است از صحبت کردن. «در گفتگویِ خود»
پولس به سخن گفتن با ایمانداران ادامه میدهد که چطور زندگی میکند و به یاد آنها میآورد که مسیحیان میبایست با هر کسی مطابق با همان الگو رفتار کنند.
در اینجا پولس از عدم پذیرش زندگی گناهآلود قدیمی توسط مسیحیان به نحوی سخن میگوید که گویی لباسی کهنه بوده که شخص برای پوشیدن لباس جدید، آن را درآورده است. این برای اسرائیلیانی همچون پولس، سخن گفتن از خصوصیات اخلاقی به شکلی که انگار بخشهایی از لباس هستند، امری مرسوم و عادی بود .
در اینجا پولس از عدم پذیرش زندگی گناهآلود قدیمی توسط مسیحیان به نحوی سخن میگوید که گویی لباسی کهنه بوده که شخص برای پوشیدن لباس جدید، آن را درآورده است(آیه ۹). این برای اسرائیلیانی همچون پولس، سخن گفتن از خصوصیات اخلاقی به شکلی که انگار بخشهایی از لباس هستند، امری مرسوم و عادی بود .
اشاره دارد به عیسی مسیح.
این جملات مثالهایی هستند از طبقات مختلف انسانی که پولس میگوید برای خدا اهمیتی ندارد. خدا همه اشخاص را بهطور یکسان میبیند، نه با نژاد، مذهب، ملیت، یا موقعیتهای اجتماعی. ترجمه جایگزین: «نژاد، مذهب، فرهنگ، و موقعیتهای اجتماعی مهم نیستند»
بیگانهای که آداب و رسوم محلی را نمیداند.
کسی که اهل سِکِا است، که خارج از امپراطوری روم بوده. یونانیان و رومیان از این کلمه برای کسی که در جایی بزرگ شده که همه چیز تماماً شرمآور بود، استفاده میکردند.
هیچ چیزی از قانون مسیح مستثنی نیست. ترجمه جایگزین: «مسیح در همه چیز مهم است و در تمامی مردم زندگی میکند»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به عنوان کسانی که خدا برای خودش برگزیده، کسانی که خدا میخواهد ببیند که تنها برای او زندگی میکنند، و کسانی که او دوستشان دارد»
«قلب» در اینجا استعارهای از احساسات و نگرشهاست. در اینجا از برخی احساسات و نگرشها به نحوی صحبت شده گویی لباسی است که باید پوشید. ترجمه جایگزین: «رحمت، مهربانی، فروتنی، ملایمت، و قلبی صبور داشته باشید» یا «رحیم، مهربان، فروتن، ملایم، و صبور باشید»
«با یکدیگر صبور باشید» یا «حتی زمانی که یکدیگر را ناامید میکنید، همدیگر را بپذیرید»
«با دیگران بهتر از آن چه که لایقشان است رفتار کنید»
اسم انتزاعی «ادعا» به حالت «ادعا کردن» نیز میتواند بیان شود. ترجمه جایگزین: «دلیلی دارید که بر دیگری ادعا کنید»
در اینجا «کمربند کمال» استعاره از آن چیزیست که باعث ایجاد وحدت کامل در میان مردم میشود. ترجمه جایگزین: «یکدیگر را محبت کنید زیرا انجام چنین امری شما را کاملاً باهم متحد خواهد کرد»
پولس از آرامشی که مسیح به ما میبخشد به نحوی سخن میگوید که گویی فرمانروایی است که بر ما حکم میراند. معانی محتمل ۱) «همه کاری انجام دهید تا بتوانید روابطی صلحآمیز با یکدیگر داشته باشید» یا ۲) «اجازه دهید خدا به دلهای شما آرامی بخشد»
در اینجا «دل» کنایهایست از ذهن مردم یا شخصیت درونی. ترجمه جایگزین: «در ذهنهایتان» یا «درونِ شما»
پولس از کلام مسیح به نحوی سخن میگوید که گویی شخصی است که قادر به سکونت در دیگران است. «کلام مسیح» استعاره از تعالیم مسیح است. ترجمه جایگزین: «مطیع فرامین مسیح باشید» یا «همیشه به قولهای مسیح اعتماد کنید»
«یکدیگر را هوشیار کنید و تشویق کنید»
«به تمامی انواع سرود خدا را پرستش کنید»
در اینجا «دل» کنایهایست از ذهنهای مردم یا شخصیت درونی. ترجمه جایگزین: «با فیض در اذهان خود بسرایید» یا «بسرایید و شکرگزار باشید»
«در صحبت و در عمل»
عمل کردن به نام شخصی در اینجا کنایهایست از اینکه چنان عمل کنیم تا کمکی شود به دیگران که در مورد آن شخص خوب فکر کنند. ترجمه جایگزین: «به عیسی مسیح خداوند افتخار کنید» یا «طوری که دیگران بدانند که شما به عیسی مسیح خداوند تعلق دارید و به خوبی از او یاد کنند» یا «همان طوری که خود خداوند عیسی عمل میکرد»
معانی محتمل: ۱) به این سبب که او بهترین عمل را انجام میداد یا ۲) به این سبب که او این امکان را برای مردم فراهم ساخته تا با خدا صحبت کنند و از او تشکر کنند.
پولس شروع میکند به ارائه دستورالعملهایی ویژه به زنان، شوهران، فرزندان، پدران، بردهها و اربابان.
«زنان تسلیم... باشید»
«مناسب است» یا «درست است»
«خشن نباشید» یا «عصبانی نشوید»
این صفحه عمداً خالی است.
«نیازی نیست فرزندانتان را عصبانی کنید»
«از اربابان جسمانی خود اطاعت کنید»
«در هر چیز. تنها زمانیکه اربابتان به شما مینگرد اطاعت نکنید، چنانچه نیاز به جلب رضایت مردم دارید، بلکه صادق باشید»
«قلب» در اینجا کنایهای است از افکار و نیتهای شخص. ترجمه جایگزین: «با نیات صادقانه» یا «به اخلاص»
«همانطور که برای خداوند کار میکنید»
«میراثی که پاداش شماست»
از دریافت آنچه خدا به ایمانداران وعده داده به نحوی صحبت شده که گویی دارایی و ثروتی است که از اعضای خانواده به ارث میبریم.
عبارت «دریافت ظلم» به معنای تنبیه شدن است. ترجمه جایگزین: «هرکه ظلم کند تنبیه خواهد شد» یا «خدا آنکه را گناهکار است تنبیه خواهد کرد»
کسیکه هر نوع کار اشتباه انجام میدهد
اسم معنای «طرفداری» را میتوان به شکل فعل «طرفداری کردن» نیز بیان کرد. طرفداری کردن از افراد به این معناست که آنها را با معیارهای متفاوتی از دیگران که همان اعمال را انجام دادهاند، قضاوت کنند و لذا نتیجه این قضاوت برای آنها بهتر از دیگران خواهد بود. ترجمه جایگزین: «خدا از هیچ کسی طرفداری نمیکند» یا «خدا هرکسی را مطابق با الگوهایی یکسان قضاوت میکند»
1ای آقایان، با غلامان خود عدل و انصاف را بجا آرید، چونکه میدانید شما را نیز آقایی هست در آسمان.2در دعا مواظب باشید و در آن با شکرگزاری بیدار باشید.3و دربارهٔ ما نیز دعا کنید که خدا درِ کلام را به روی ما بگشاید تا سرّ مسیح را که بجهت آن در قید هم افتادهام بگویم،4و آن را بطوری که میباید تکلّم کنم و مبیّن سازم.5زمان را دریافته، پیش اهل خارج به حکمت رفتار کنید.6گفتگوی شما همیشه با فیض باشد و اصلاح شده به نمک، تا بدانید هرکس را چگونه جواب باید داد.7تیخیکُس، برادر عزیز و خادم امین و همخدمت من در خداوند، از همهٔ احوال من شما را خواهد آگاهانید،8که او را به همین جهت نزد شما فرستادم تا از حالات شما آگاه شود و دلهای شما را تسلّی دهد،9با اُنیسیمُس، برادرِ امین و حبیب که از خود شماست، شما را از همهٔ گزارش اینجا آگاه خواهند ساخت.10اَرِسْتَرْخُس همزندان من شما را سلام میرساند، و مرقس عموزادهٔ برنابا که دربارهٔ او حکم یافتهاید، هرگاه نزد شما آید او را بپذیرید،11و یَسُوع، ملقّب به یُسْطُس که ایشان تنها از اهل ختنه برای ملکوت خدا همخدمت شده، باعث تسلّی من گردیدند.12اِپَفْراس به شما سلام میرساند که یکی از شما و غلام مسیح است و پیوسته برای شما در دعاهای خود جدّ و جهد میکند تا در تمامی ارادهٔ خدا کامل و متیقّن شوید.13و برای او گواهی میدهم که دربارهٔ شما و اهل لاوُدکیه و اهل هیراپولِس بسیار محنت میکشد.14و لوقای طبیبِ حبیب و دیماس به شما سلام میرسانند.15برادرانِ در لاَوُدِکیه و نِیمْفاس و کلیسایی را که در خانهٔ ایشان است سلام رسانید.16و چون این رساله برای شما خوانده شد، مقرّر دارید که در کلیسای لاوُُدکیان نیز خوانده شود و رساله از لاوُدکیه را هم شما بخوانید.17و به اَرْخِپُّس گویید، باخبر باش تا آن خدمتی را که در خداوند یافتهای، به کمال رسانی.18تحیّت من، پولُس، به دست خودم. زنجیرهای مرا بخاطر دارید. فیض با شما باد. آمین.
در کولسیان ۴: ۱ نشان میدهد که موضوعات فصل ۳ با فصل ۴ به هم مرتبطند.
«در دست من»
برای نویسنده در خاور نزدیک باستان امری عادی بود که سخن بگوید و شخص دیگری گفتههایش را بنویسد. بسیاری از نامههای عهد جدید به این روش نوشته شدهاند. پولس تحیّتهای پایانی را خودش مینویسد.
حقیقتی پنهان
پولس به «حقیقتی پنهان» در این فصل اشاره میکند. نقش کلیسا در برنامه خدا ناشناخته بود. اما خدا اکنون آن را آشکار کرده است. بخشی از آن شامل غیر یهودیانی میشود که در طرح خدا با یهودیان برابر هستند.
بعد از صحبت کردن با اربابان، پولس سفارشات ویژه خود را با تفاوت بین انواع ایمانداران در کلیسای کولسی به پایان میرساند.
این کلمات تقریباً معانی مشابهی دارند و برای تأکید بر چیزهای صحیح اخلاقی استفاده میشوند.
پولس به خدا اشاره میکند، همچون آقایی درآسمان که به خادمینش آنچه عدل و انصاف است را خواهد بخشید. این قسمت ممکن است اشاره به موهبتی برای اربابان زمینی داشته باشد که به مهربانی با غلامان رفتار میکنند یا بر عکس آن، اشاره به مجازات اربابانی دارد که نامهربانانه با آنها رفتار میکنند . ترجمه جایگزین: «خدا در آسمان ارباب شماست»
پولس به ارائه دستورالعملهایی که به ایمانداران در ارتباط با نحوه زندگی و سخن گفتن، ادامه میدهد.
«با ایمان دعا کنید» یا «همیشه دعا کنید»
در اینجا کلمه «برای ما» به پولس و تیموتائوس اشاره دارد نه به کولسیان.
گشودن در برای کسی، استعاره از این است که فرصتی برای انجام کاری به شخص داده شود. ترجمه جایگزین: «خدا فرصتها را فراهم میکند»
«مهیا شدن فرصتی برای ما تا پیغامش را موعظه کنیم»
به انجیل عیسی مسیح اشاره دارد، که تا قبل از آمدن مسیح درک نشده بود.
در اینجا «به زنجیر کشیده شدن» استعارهایست از در زندان بودن، هرچند که احتمالاً او جسماً نیز به زنجیر کشیده شده بود. ترجمه جایگزین: « به خاطر اعلام پیغام عیسی مسیح است که من اکنون در زندان هستم»
«دعا کنید که من به وضوح پیغام عیسی مسیح را بیان کنم»
ایده [راه رفتن][ سلوک کردن][ در فارسی نیامده]، اغلب برای مفهوم جهت دادن زندگی شخصی، استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «چنان زندگی کنید که بیایمانان، ببینند که شما به حکمت رفتار میکنید»
«باز خریدن» چیزی به معنای بازگرداندن آن به صاحب قانونی آن است. در اینجا از زمان بهعنوان چیزی صحبت شده که میتوان آن را ذخیره کرد و برای خدمت به خدا استفاده نمود. ترجمه جایگزین: «بهترینِ خود را با زمانتان انجام دهید» یا «زمانتان را برای بهترین استفاده قرار دهید»
غذا با نمک استعارهای است از کلماتی که به دیگران تعلیم داده میشود و آنان از شنیدن آن لذت میبرند. ترجمه جایگزین: «بگذارید گفتارتان همیشه خوشایند و جذاب باشد»
«تا بدانید که چگونه سؤال کسی را درباره عیسی مسیح پاسخ دهید» یا «تا قادر باشید با هرکسی به نیکویی رفتار کنید»
پولس با دستورالعملهایی خاص درخصوص برخی افراد و همچنین سلام و درود به ایمانداران، نامه خود را به پایان میرساند.
«هرآنچه که درباره من اتفاق افتاده»
«خادم امین.» اگرچه پولس مردی آزاد است، وی خودش را همچون خادم مسیح و تیخیکوس را همچون خادمی امین میداند.
این کلمات شامل کولسیان نمیشود.
تصور میشود که قلب مرکز بسیاری از احساسات است. ترجمه جایگزین: «شما را تسلی میدهد»
اُنیسیموس غلام فیلیمون در کولسی بود. او پولی را از فیلیمون دزدیده بود و به روم جایی که از طریق پولس مسیحی شد، فرار کرد. اکنون تیخیکوس و اُنیسیموس کسانی هستند که نامه پولس را به کولسی میآورند و همراه خود، نامه پولس به فیلیمون را نیز میآورند، در آن نامه پولس از او میخواهد انیسموس را مجدداً نزد او بفرستد.
پولس، اُنیسیموس را همکار مسیحی و خادم مسیح میخواند.
«تیخیکوس و اُنیسیموس خواهند گفت»
از هرآنچه که واقع شده در جایی که پولس درحال حاضر در آن زندگی میکند. روایت میگوید که در این زمان پولس در روم در خانهای حبس شده یا در زندان بود.
هنگامیکه پولس این نامه را به کولسیان مینوشت او با پولس در زندانِ افسس بود.
«هرگاه مرقس آمد»
این همان شخصی است که با پولس کار میکرد.
پولس از «اهل ختنه» در اینجا استفاده میکند که اشاره دارد به یهودیان، زیرا طبق قانون عهد عتیق، تمامی مردان یهودی میبایست ختنه میشدند. ترجمه جایگزین: «این سه مرد تنها مؤمنان یهودی هستند که با من کار میکنند تا به وسیله عیسی مسیح، خدا را به عنوان پادشاه اعلام کنند»
«این مردان ــــ آریستارخوس، مرقس، و یوستوس ــــ تنها از اهل ختنه بودند.
اِپافْراس کسی بود که به مردم کولسی خبر خوش را موعظه میکرد (کولسیان ۱:۷)
«از شهر شما» یا «شهروند همکار شما»
«شاگرد سرسپرده به عیسی مسیح»
«صادقانه برای شما دعا میکند»
«بالغ و مطمئن شوید»
لاوُدکیه و هیراپولیس شهرهایی نزدیک به کولسی بودند.
«دیدهام که برای شما بسیار سخت محنت میکشد»
این شخص یکی از همکاران پولس بود.
در اینجا منظور مسیحیان است، که شامل مردان و زنان نیز میشود.
شهری بسیار نزدیک به کولسی، جایی که کلیسا هم بود
زنی که در اینجا نِیمْفا مینامند، کلیسایی خانگی را میزبانی میکرد. ترجمه جایگزین: «نِیمْفا و گروهی از ایماندارانی که در خانه او همدیگر را ملاقات میکردند»
این صفحه عمداً خالی است.
پولس وظایفی را که خدا به اَرْخِیپوس داده، و این که او تحت الزام خداوند باید آنرا به کمال برساند، به او یادآور میشود. کلمه «باخبر باش،» «یافتهاید،» و «باید به کمال رسانی» اشاره به اَرْخیپوس داشته و باید مفرد باشند.
پولس نامهاش را با درودی که دست خط خودش است به پایان میرساند.
کلمه «زنجیر» استعارهایست که پولس از آن استفاده میکرد تا نشان دهد که در زندان است، اما همچنین احتمال دارد که او به معنای واقعی کلمه به زنجیر وصل شده باشد. ترجمه جایگزین: «مرا به خاطر بیاورید و برای من که در زندان هستم دعا کنید»
اینجا کلمه «فیض» برای خداست، کسی که فیض یا عمل محبتآمیزش را به ایمانداران نشان داده. ترجمه جایگزین: «من دعا میکنم که عیسی مسیح خداوند به انجام اعمال فیضآمیز خود نسبت به همه شما ادامه دهد»
1پولُس و سِلْوانُس و تیموتاؤس، به کلیسای تَسّالونیکیان که در خدای پدر و عیسی مسیح خداوند میباشید. فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند با شما باد.2پیوسته دربارهٔ جمیع شما خدا را شکر میکنیم و دائماً در دعاهای خود شما را ذکر مینماییم،3چون اعمالِ ایمانِ شما و محنتِ محبّت و صبر امید شما را در خداوند ما عیسی مسیح در حضور خدا و پدر خود یاد میکنیم.4زیرا که ای برادران و ای عزیزانِ خدا، از برگزیدهشدنِ شما مطلّع هستیم،5زیرا که انجیل ما بر شما محض سخن وارد نشده، بلکه با قوّت و روحالقدس و یقین کامل، چنانکه میدانید که در میان شما بخاطر شما چگونه مردمان شدیم.6و شما به ما و به خداوند اقتدا نمودید و کلام را در زحمتِ شَدید، با خوشیِ روحالقدس پذیرفتید،7به حدّی که شما جمیع ایمانداران مکادونیه و اَخائیه را نمونه شدید،8به نوعی که از شما کلام خداوند نه فقط در مَکادونیه و اَخائیه نواخته شد، بلکه در هرجا ایمان شما به خدا شیوع یافت، به قسمی که احتیاج نیست که ما چیزی بگوییم9زیرا خود ایشان دربارهٔ ما خبر میدهند که چه قسم وارد به شما شدیم و به چه نوع شما از بتها به سوی خدا بازگشت کردید تا خدای حیِّ حقیقی را بندگی نمایید،10و تا پسر او را از آسمان انتظار بکشید که او را از مردگان برخیزانید، یعنی عیسی که ما را از غضب آینده میرهاند.
آیه ۱ رسما این نامه را معرفی میکند. نامهها در خاورِ نزدیکِ باستان عموماً به این شکل آغاز میشدند.
سختی
دیگران، مسیحیان تسالونیکی را آزار میدادند.اما مسیحیان آنجا با این مساله به خوبی کنار میآمدند.
(آدرس را ببینید)
پولس خودش را به عنوان نویسندهی نامه معرفی میکند و به کلیسای تسالونیکی درود میفرستد.
UDB تصریح می کند که نویسنده این نامه پولس بوده است.
(آدرس را ببینید)
عبارات « فیض» و «سلامتی» کنایه از کسی هستند که با مردم با صلح و مهربانی برخورد میکند. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا با شما مهربان باشد و به شما آرامش عطا نماید»
(آدرس را ببینید)
واژه «شما» به ایمانداران تسالونیکی اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
در این نامه واژهی «ما» و کلیه ضمایر اول شخصِ جمع، همه جا به پولس ، سیلوانوس و تیموتائوس اشاره دارد در غیر این صورت به آن اشاره شده است. همچنین، واژهی «شما» در حالت جمع به کار گرفته شده است و به ایمانداران کلیسای تسالونیکی اشاره میکند.
(آدرس and را ببینید)
در اینجا واژه «پیوسته» حاکی از آن است که هنگامی که پولس نزد خدا دعا میکند، همواره در دعاهایش تسالونیکیان را به حضور خدا میآورد.
«ما پیوسته برای شما دعا میکنیم»
«آنچه شما به خاطر ایمان به خدا انجام دادهاید، تلاش بسیاری که به خاطر محبت به دیگران انجام دادهاید، و چگونه همیشه در خداوند عیسی مسیح امید داشتهاید»
تسالونیکیان با اطمینان، چشمانتظار این بودند که عیسی هر آنچه وعده داده را به انجام رساند. ترجمه جایگزین: «پایداری ایمان [اعتماد] شما به خداوند عیسی مسیح» یا « اعتماد[ایمان] مستمر به خداوند ما عیسی مسیح».
پولس به سپاسگزاری از ایمانداران تسالونیکی و ستایش از آنان برای ایمان ایشان به خدا ادامه میدهد.
در اینجا به معنی افراد مسیحی، شامل هم مردان و هم زنان میباشد.
واژه «ما» به پولس، سیلوانوس و تیموتائوس اشاره دارد و نه ایمانداران تسالونیکی.
(آدرس را ببینید)
«نه تنها با آنچه ما گفتیم»
معانی ممکن عبارتند از ۱) روحالقدس به پولس و همراهانش توان موعظهی قدرتمندانه انجیل را داد یا ۲) روحالقدس باعث شد موعظهی انجیل تاثیری قدرتمند میان ایمانداران تسالونیکی داشته باشد یا ۳) روحالقدس حقیقت موعظهی انجیل را بوسیله معجزات، نشانهها و شگفتیها به نمایش گذاشت.
اسم مجرد «یقین» میتواند مانند فعل ترجمه گردد. ترجمه جایگزین: «قوت و در روحالقدس، و خدا که شما را از درستی آن مطمئن ساخت»
(آدرس را ببینید)
«چگونه بر رفتار خود مسلط بودیم»
«اقتدا نمودن» به معنیِ عمل کردن همچون یا مشابه رفتار کسی دیگر است.
«از پیام استقبال کردید» یا «هر آنچه را ما میبایست میگفتیم، پذیرفتید»
«در زمان رنج بسیار زیاد» یا «در آزار بسیار»
ناحیهای باستانی است در منطقهای امروزه کشور یونان خوانده میشود.
(آدرس را ببینید)
«کلام» در اینجا یک کنایه از «پیغام» است. ترجمه جایگزین: «تعالیم خداوند نواخته شد»
آدرس را ببینید)
در اینجا پولس از شهادت مسیحی ایمانداران تسالونیکی به مانندِ ناقوسی به صدا درآمده یا یک ساز موسیقی نواخته شده{ با صدای بلند و واضح} سخن میگوید.
(آدرس را ببینید)
پولس به کلیساهایی که از قبل در نواحی اطراف بودند و درباره ایمانداران تسالونیکی شنیده بودند، اشاره میکند.
در اینجا «خودشان» برای تاکید بر آن مردمی استفاده شده که درباره ایمانداران تسالونیکی شنیده بودند.
(آدرس را ببینید)
می شود به جای اسم مجرد «دریافت» از فعلهایی چون «دریافت کردن» یا «با شادی پذیرا شدن» استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «ما را تا چه اندازه به گرمی پذیرفتید» یا «ما را تا چه اندازه به شادی پذیرفتید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا عبارت «از...بازگشت کردید» استعارهای است از شروع به وفاداری به یک شخص و پایان وفاداری به شخصی دیگر. ترجمه جایگزین: «شما به بتپرستی پایان دادید و شروع به خدمت خدای زنده و حقیقی کردید»
(آدرس را ببینید)
این عنوانی مهم برای عیسی است که رابطهی او را با خدا توصیف می کند.
(آدرس را ببینید)
«که او را از مردگان برخیزانید». عبارات «مردگان»، همه مردگان در جهان زیرین را توصیف می کند. بازگشتن از میان آنها، از زنده گشتن دوباره سخن میگوید.
در اینجا پولس ایمانداران تسالونیکی را هم شامل میگرداند.
(آدرس را ببینید)
1زیرا ای برادران، خود میدانید که ورود ما در میان شما باطل نبود.2بلکه هرچند قبل از آن در فیلپی زحمت کشیده و بیاحترامی دیده بودیم، چنانکه اطّلاع دارید، لیکن در خدای خود دلیری کردیم تا انجیل خدا را با جدّ و جهدِ شَدید به شما اعلام نماییم.3زیرا که نصیحت ما از گمراهی و خباثت و ریا نیست،4بلکه چنانکه مقبول خدا گشتیم که وکلای انجیل بشویم، همچنین سخن میگوییم و طالب رضامندی مردم نیستیم، بلکه رضامندی خدایی که دلهای ما را میآزماید.5زیرا هرگز سخن تملّقآمیز نگفتیم، چنانکه میدانید، و نه بهانهٔ طمع کردیم، خدا شاهد است؛6و نه بزرگی از خلق جستیم، نه از شما و نه از دیگران، هرچند چون رسولان مسیح بودیم، میتوانستیم سنگین باشیم،7بلکه در میان شما به ملایمت بسر میبردیم، مثل دایهای که اطفال خود را میپرورد.8بدین طرز شایق شما شده، راضی میبودیم که نه همان انجیل خدا را به شما دهیم، بلکه جانهای خود را نیز از بس که عزیز ما بودید.9زانرو که ای برادران محنت و مشقّت ما را یاد میدارید زیرا که شبانهروز در کار مشغول شده، به انجیل خدا شما را موعظه میکردیم که مبادا بر کسی از شما بار نهیم.10شما شاهد هستید و خدا نیز که به چه نوع با قدّوسیّت و عدالت و بیعیبی نزد شما که ایماندار هستید رفتار نمودیم.11چنانکه میدانید که هر یکی از شما را چون پدر، فرزندان خود را نصیحت و دلداری مینمودیم،12و وصیّت میکردیم که رفتار بکنید بطور شایستهٔ خدایی که شما را به ملکوت و جلال خود میخواند.13و از این جهت ما نیز دائماً خدا را شکر میکنیم که چون کلام خدا را که از ما شنیده بودید یافتید، آن را کلام انسانی نپذیرفتید، بلکه چنانکه فیالحقیقۀ است، کلام خدا که در شما که ایماندار هستید عمل میکند.14زیرا که ای برادران، شما اقتدا نمودید به کلیساهای خدا که در یهودیه در مسیح عیسی میباشند، زیرا که شما از قوم خود همان زحمات را کشیدید که ایشان نیز از یهود دیدند،15که عیسی خداوند و انبیای خود را کشتند و بر ما جفا کردند؛ و ایشان ناپسند خدا هستند و مخالف جمیع مردم،16و ما را منع میکنند که به امّتها سخن بگوییم تا نجات یابند و همیشه گناهان خود را لبریز میکنند، امّا مُنتهای غضبْ ایشان را فرو گرفته است.17لیکن ما ای برادران، چون به قدر ساعتی در ظاهر نه در دل از شما مهجور شدیم، به اشتیاق بسیار زیادتر کوشیدیم تا روی شما را ببینیم.18و بدین جهت یک دو دفعه خواستیم نزد شما بیاییم، یعنی من، پولُس، لیکن شیطان ما را نگذاشت.19زیرا که چیست امید و سرور و تاج فخر ما؟ مگر شما نیستید در حضور خداوند ما عیسی در هنگام ظهور او؟20زیرا که شما جلال و خوشی ما هستید.
شهادت مسیحی
پولس شهادت مسیحی را به عنوان مدرکی دال بر درستی انجیل ارزیابی میکند. پولس می گوید زندگی خداپرستانه یا بردباری مقدس برای غیرمسیحیان شهادتی هستند. پولس از شخصیت خودش دفاع میکند تا شهادتش تحت تاثیر قرار نگیرد.
و را ببینید)
پولس با یادآوری نحوه رفتار خود با تسالونیکیان، در هنگامی که با آنها بود آغاز میکند.
واژههای «شما» و «خود/خودتان» به ایمانداران تسالونیکی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا به معنی افراد مسیحی، شامل هم مردان و هم زنان است.
واژهی «ما» به پولس، سیلوانوس[سیلاس] و تیموتائوس و نه به ایمانداران تسالونیکی اشاره دارد.
(آدرس را بینید)
این عبارت را میتوان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «بسیار ارزشمند بود»
(آدرس را ببینید)
«مورد بدرفتاری و توهین واقع شده بودیم»
«در حین کوشش با وجود مخالفت شدید»
«حقیقی، پاک و صادقانه بود»
پولس توسط خدا مورد آزمایش قرار گرفته بود و قابل اعتماد بودنش ثابت شده بود.
پولس به موعظه پیام انجیل اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
واژه «دلها» یک کنایه است از امیال و تفکرات یک فرد. ترجمه جایگزین: «که امیال و افکار ما را میداند»
(آدرس را ببینید)
پولس به ایمانداران تسالونیکی میگوید که رفتار او بر اساس تملق، طمع یا خودستایی نیست.
«ما هرگز با ستایش دروغین با شما صحبت نکردیم»
«میتوانستیم اصرار کنیم تا به ما پول بدهید»
همچون مادری که به آرامی کودکان خود را دلداری میدهد، پولس، سیلوانوس[سیلاس] و تیموتائوس با ایمانداران تسالویکی به آرامش سخن گفتند.
(آدرس را ببینید)
«به این گونه ما علاقه خود را به شما نشان دادیم»
«ما دوستتان داشتیم»
پولس از پیام انجیل و زندگیاش و زندگی آنهایی که با او هستند همچون شیئی فیزیکی که میشود با دیگران به اشتراک گذاشت، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «ما راضی بودیم که نه تنها به شما از انجیل خدا بگوییم بلکه تا با شما وقت بگذرانیم و به شما کمک کنیم»
(آدرس را ببینید)
«ما عمیقاً به شما اهمیت دادیم»
در اینجا به معنی افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است.
واژههای «محنت» و «مشقت» در اصل به یک معنا هستند. پولس آنها را برای تاکید بر این موضوع که به چه سختی کار کردهاند، به کار میگیرد. ترجمه جایگزین: «ما به چه سختی تلاش کردیم»
(آدرس را ببینید)
«ما به سختی برای تهیه معیشت خودمان تلاش کردیم تا نیازی نباشد که شما از ما حمایت کنید.»
پولس از سه واژه که رفتار خوب آنها را با ایمانداران تسالونیکی توصیف می کند، بهره میگیرد.
پولس روش تشویق ایمانداران تسالونیکی از سوی خود را، با پدری که در ملایمت، چگونگی رفتار را به کودکان خود میآموزد، مقایسه میکند.
(آدرس را ببینید)
واژههای «نصیحت کردن»، «تشویق کردن» و «برانگیختن» با هم به کار گرفته شده است تا چگونگی تشویق تسالونیکیان توسط پولس و همراهانش را بیان کند. ترجمه جایگزین: «با قوت شما را تشویق میکردیم»
(آدرس را ببینید)
واژه «جلال» واژه «پادشاهی» را توصیف می کند. ترجمه جایگزین: «در پادشاهی پرجلالش»
(آدرس را ببینید)
«رفتار کردن» در اینجا استعارهای است از «زندگیکردن». ترجمه جایگزین : «تا به گونهای زندگی کنید که مردمان به نیکویی دربارهخدا بیاندیشند»
(آدرس را ببینید)
پولس به استفاده از لفظ «ما» برای اشاره کردن به خودش و همراهانِ سفرش، و از لفظ «شما» برای اشاره کردن به ایمانداران تسالونیکی ادامه میدهد.
پولس اغلب خدا را برای پذیرش پیام انجیل از سوی ایمانداران تسالونیکی، که او آن را با آنها به مشارکت گذاشته بود، سپاس میگوید.
«کلام انسان» در اینجا استعارهای است از «پیامی حقیقتاً انسانی» . ترجمه جایگزین: «نه پیامی برساخته به دست انسان»
(آدرس را ببینید)
«کلام» در اینجا کنایهای است از «پیغام». ترجمه جایگزین: «پیغامی که از سوی خدا است»
(آدرس را ببینید)
پولس از پیام انجیل خدا همچون شخصی که در حال انجام کاری است سخن میگوید: ترجمه جایگزین: «که آنهایی از شما که به آن ایمان دارید آن را میشنوید و شروع به اطاعت از آن میکنید»
(آدرس and را ببینید)
در اینجا به معنی افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است.
«مانند کلیساها شدید». ایمانداران تسالونیکی متحمل آزارها و تعقیبهایی مشابه آنچه بر سر ایمانداران یهودینژاد آمده بود، شدند.
«از مردمان دیگر در تسالونیکی»
«آنها تلاش می کنند ما را وادار کنند تا سخن نگوییم»
پولس به گونه ای صحبت می کند که گویا یک فرد می تواند ظرفی را با گناهانش همچون مایعی پر کند.
(آدرس را ببینید)
این به داوری نهایی خدا و مجازات مردمان بخاطر گناهانشان اشاره دارد.
این لفظ به معنای افراد مسیحی شامل هم زنان و هم مردان است.
در اینجا «دل» نمایانگر احساسات و افکار است. اگرچه پولس و آنها که با او سفر میکردند، بصورت فیزیکی در تسالونیکی حاضر نبودند،اما آنها به اهمیت دادن و اندیشیدن درباره ایمانداران آنجا ادامه میدادند. ترجمه جایگزین: «حضوراً...ولی به اندیشیدن دربارهی شما ادامه دادیم»
(ادرس را ببینید)
در اینجا «چهره» نمایانگر کلیت یک فرد است. ترجمه جایگزین: «تا شما را ببینیم» یا «تا با شما باشیم»
(آدرس را ببینید)
پولس از پرسشهای بدیهی، برای تاکید بر دلایلی که او میخواهد به دیدار ایمانداران تسالونیکی بیاید بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «چرا که شما امید ما، شادمانی ما و تاج افتخار ما در حضور خداوند ما عیسی در هنگام آمدنش هستید.»
(آدرس را ببینید)
تسالونیکیان دلیل شادمانی و امیدواری پولس و همکاران او هستند. در اینجا «امید» به معنای «انتظار چیزی قطعی را داشتن» میباشد. پولس یقین دارد که کار او در میان آنها موفقتآمیز خواهد بود و آنها در هنگام بازگشت مسیح با او خواهند بود. ترجمه جایگزین: «چرا که ما به کدام دلیل میتوانیم امیدوار و شادمان باشیم؟ چه چیزی تاج افتخار ما در حضور خداوند ما عیسی در هنگام بازگشت اوست؟ آیا شما نیستید؟» یا «چرا که شما دلیل شادمانی و امیدواری ما هستید. شما تاج افتخار ما در حضور خداوند ما عیسی در هنگام بازگشت او هستید.»
در اینجا واژه «تاج» به تاجی از برگِ درختِ غار{نوعی درختِ برگ بو} که به ورزشکاران پیروز داده می شد اشاره میکند. این استعارهای است به معنای این که، تسالونیکیان سَمبُلی از این هستند که کار پولس موفقیتآمیز بوده است. پولس در هنگامی که آنها در حضورمسیح بایستند افتخار خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «به کدامین دلیل ما امیدوار و شادمانیم. به کدامین دلیل میتوانیم به آنچه انجام دادیم، هنگامی که در حضور خداوند ما عیسی در وقت آمدنش میایستیم ، مفتخر باشیم؟ آیا این دلیل شما نیستید؟» یا «چرا که شما دلیل این هستید که ما امیدوار و شادمانیم. شما دلیل برای افتخار ما در آنچه به انجام رسانیدیم، هنگامی که در حضور خداوند ما عیسی در وقت آمدنش میایستیم هستید.» (آدرس را ببینید)
1پس چون دیگر شکیبایی نداشتیم، رضا بدین دادیم که ما را در اَتِینا تنها واگذارند.2و تیموتاؤس را که برادر ما و خادم خدا در انجیل مسیح است، فرستادیم تا شما را استوار سازد و در خصوص ایمانتان شما را نصیحت کند.3تا هیچکس از این مصائب متزلزل نشود، زیرا خود میدانید که برای همین مقرّر شدهایم.4زیرا هنگامی که نزد شما بودیم، شما را پیش خبر دادیم که میباید زحمت بکشیم، چنانکه واقع شد و میدانید.5لهذا من نیز چون دیگر شکیبایی نداشتم، فرستادم تا ایمان شما را تحقیق کنم مبادا که آن تجربهکننده، شما را تجربه کرده باشد و محنت ما باطل گردد.6امّا الحال چون تیموتاؤس از نزد شما به ما رسید و مژدهٔ ایمان و محبّت شما را به ما رسانید و اینکه شما پیوسته ما را نیکو یاد میکنید و مشتاق ملاقات ما میباشید، چنانکه ما نیز شایق شما هستیم،7لهذا ای برادران، در همهٔ ضیق و مصیبتی که داریم، از شما بهسبب ایمانتان تسلّی یافتیم.8چونکه الآن زیست میکنیم، اگر شما در خداوند استوار هستید.9زیرا چه شکرگزاری به خدا توانیم نمود بهسبب این همه خوشی که به حضور خدا دربارهٔ شما داریم؛10که شبانهروز بیشمار دعا میکنیم تا شما را روبرو ملاقات کنیم و نقص ایمان شما را به کمال رسانیم.11امّا خود خدا، یعنی پدر ما و خداوند ما عیسی مسیح راه ما را به سوی شما راست بیاورد.12و خداوند شما را نمّو دهد و در محبّت با یکدیگر و با همه افزونی بخشد، چنانکه ما شما را محبّت مینماییم،13تا دلهای شما را استوار سازد، بیعیب در قدّوسیّت، به حضور خدا و پدر ما در هنگام ظهور خداوند ما عیسی مسیح، با جمیع مقدّسین خود.
[این صفحه تعمداً خالی نگاه داشته شده است.]
«ما دیگر نمیتوانستیم نگرانی درباره شما را تحمل کنیم»
«برای من و سیلوانوس ماندن در آتن مناسب بود»
«مناسب بود» یا «منطقی بود»
آتن شهری بود در استان اخاییه در امپراتوری روم (اول تسالونیکیان ۱: ۷-۸). این سرزمین اکنون در روزگار نو بخشی از کشور یونان است.
(آدرس را ببینید)
پولس به ایمانداران میگوید او تیموتائوس را برای قویکردن ایمان آنها فرستاده است.
این دو لفظ، هردو در توصیف تیموتائوس هستند.
«متزلزل شدن» اصطلاحی است برای ترسیدن. ترجمه جایگزین: «هیچکس از سر ترس، از اعتماد به مسیح دور نشود»
(آدرس را ببینید)
پولس فرض را بر این می گذارد که همگان میدانند خدا او را منصوب کرده است. این را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را منصوب کرده است»
(آدرس را ببینید)
این واژه نشانه این است که حقیقت چیزی بیشتر از آنچه است که گفته شده است. ترجمه جایگزین: «علاوه بر این»
«از سوی دیگران مورد بدرفتاری قرار خواهیم گرفت»
پولس احساسات خود را با به کاربردن یک اصطلاح توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «نمیتوانستم به انتظار صبورانه ادامه دهم»
(آدرس را ببینید)
این اشارهای است ضمنی بر اینکه پولس، تیموتائوس را فرستاده است. این را میتوان روشنتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من تیموتائوس را فرستادم»
(آدرس را ببینید)
«کار سخت ما در میان شما» یا «تعلیم ما در میان شما»
«بیاستفاده»
پولس به خوانندگان خود از گزارشی که تیموتائوس بعد از مراجعت از دیدار آنها داد، صحبت میکند.
واژهیِ«ما» به پولس و سیلوانوس اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
این قابل درک است که این عبارت به ایمان در مسیح اشاره دارد. این را میتوان روشنتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «گزارشی نیکو پیرامون ایمان شما»
(آدرس را ببینید)
هنگامی که آنها به پولس میاندیشیدند، همواره اندیشههای خوبی درباره او داشتند.
«متمایل به دیدار ما هستید»
در اینجا «برادران» به معنی افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است.
این به ایمان به مسیح اشاره دارد. این را میتوان روشنتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر ایمان شما به مسیح»
(آدرس را ببینید)
واژه «مصیبت» دلیلی را توصیف می کند که آنها در «پریشانی[تنگی]» هستند. ترجمه جایگزین: «در همه پریشانیای که به دلیل مشقتهای ما رخ داده است»
(آدرس را ببینید)<u></u>
این اصطلاحی است که زیستن یک زندگی رضایتمندانه را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «ما بسیار دلگرم هستیم»
(آدرس را ببینید)
«استوار بودن»، اصطلاحی است که به معنی وفادار ماندن است. ترجمه جایگزین: «اگر به اعتماد به خداوند ادامه دهید»
(آدرس را ببینید)
این پرسش بدیهی میتواند بصورت جمله خبری بیان شود. ترجمه جایگزین: «ما نمیتوانیم خدا را به اندازه کافی برای آنچه او برای شما انجام داده است سپاس گوییم! هنگامی که نزدخدایمان دعا میکنیم، به خاطر شما غرق شادی میشویم!»
(آدرس را ببینید)
پولس به گونهای سخن میگوید گویی که او و همراهانش به صورت فیزیکی در حضور خدا بودهاند. او احتمالاً به عمل دعا کردن اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
«بسیار مشتاقانه»
واژهیِ «روبرو»، به کلیت یک فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین:«تا با شما دیدار کنیم»
(آدرس را ببینید)
پولس ایمانداران تسالونیکی را با تیم خدمتی خود شامل میگرداند. (آدرس را ببینید)
«ما دعا میکنیم که خدای ما»
پولس به گونهای سخن میگوید که انگار ازخدا میخواهد تا به او و همراهانش مسیری را که برای ملاقات با مسیحیان تسالونیکی طی میکنند، نشان دهد. منظور او این است که، او میخواهد خدا برای آنها امکانی پدید آورد تا آنها چنین کنند.
(آدرس را ببینید)
واژهیِ «ما» به پولس، سیلوانوس وتیموتائوس اشاره دارد، نه به ایمانداران تسالونیکی.
(آدرس را ببینید)
واژهیِ «خود» در اینجا به «پدر» برای تاکید اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
پولس از محبت همچون یک شی صحبت میکند، که فرد میتواند مقدار بیشتری از آن را به دست آورد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژهیِ «دل» کنایهای است از باورها و اعتقادات یک فرد. ترجمه جایگزین: «تا شما را نیرومند سازد تا ... باشید»
(آدرس را ببینید)
«هنگامی که مسیح به زمین بازگردد»
«با همه آنهایی که به او متعلق هستند»
1خلاصه ای برادران، از شما در عیسی خداوند استدعا و التماس میکنیم که چنانکه از ما یافتهاید که به چه نوع باید رفتار کنید و خدا را راضی سازید، به همانطور زیادتر ترقی نمایید.2زیرا میدانید چه احکام از جانب عیسی خداوند به شما دادیم.3زیرا که این است ارادهٔ خدا یعنی قدّوسیّت شما تا از زنا بپرهیزید.4تا هرکسی از شما بداند چگونه باید ظرف خویشتن را در قدّوسیّت و عزّت دریابد،5و نه در هوسِ شهوت، مثل امّتهایی که خدا را نمیشناسند.6و تا کسی در این امر دست تطاول یا طمع بر برادر خود دراز نکند، زیرا خداوند از تمامی چنین کارها انتقام کشنده است.7چنانکه سابقاً نیز به شما گفته و حکم کردهایم، زیرا خدا ما را به ناپاکی نخوانده است، بلکه به قدّوسیّت.8لهذا هرکه حقیر شمارد، انسان را حقیر نمیشمارد، بلکه خدا را که روح قدّوس خود را به شما عطا کرده است.9امّا در خصوص محبّت برادرانه، لازم نیست که به شما بنویسم، زیرا خود شما از خدا آموخته شدهاید که یکدیگر را محبّت نمایید؛10و چنین هم میکنید با همهٔ برادرانی که در تمام مَکادونیه میباشند. لیکن ای برادران از شما التماس داریم که زیادتر ترقّی کنید.11و حریص باشید در اینکه آرام شوید و به کارهای خود مشغول شده، به دستهای خویش کسب نمایید، چنانکه شما را حکم کردیم،12تا نزد آنانی که خارجاند بطور شایسته رفتار کنید و به هیچ چیز محتاج نباشید.13امّا ای برادران نمیخواهیم شما از حالت خوابیدگان بیخبر باشید که مبادا مثل دیگران که امید ندارند، محزون شوید.14زیرا اگر باور میکنیم که عیسی مرد و برخاست، به همینطور نیز خدا آنانی را که در عیسی خوابیدهاند با وی خواهد آورد.15زیرا این را به شما از کلام خدا میگوییم که، ما که زنده و تا آمدن خداوند باقی باشیم، بر خوابیدگان سبقت نخواهیم جست.16زیرا خود خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگانِ در مسیح اوّل خواهند برخاست.17آنگاه ما که زنده و باقی باشیم، با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود.18پس بدین سخنان همدیگر را تسلی دهید.
بیبندوباری جنسی
فرهنگهای گوناگون، استانداردهای مختلفی برای موضوع بیبندوباری جنسی دارند. این استانداردهای گوناگون فرهنگی ممکن است کار ترجمه این قطعه را دشوار سازند. همچنین مترجم میبایست از تابوهای فرهنگی آگاهی داشته باشد. اینها سرفصلهایی هستند که برای بحث، نامناسب محسوب میشوند.
مردن پیش از بازگشت مسیح
در کلیسای اولیه، مردم ظاهراً در شگفت بودند که اگر یک ایماندار پیش از بازگشت مسیح بمیرد، چه رخ خواهد داد. آنها ممکن است نگران این بودهاند که آیا آنها که پیش از بازگشت مسیح میمیرند بخشی از پادشاهی خدا خواهند بود. پولس به این نگرانی پاسخ میدهد.
«در ابرها به بالا کشیده می شویم تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم»
این قطعه به زمانی اشاره دارد که عیسی آنهایی را که به او ایمان داشتند، به سوی خود میخواند. پژوهشگران در اینکه آیا این به بازگشت پرجلال نهایی مسیح اشاره دارد یا خیر، اختلاف نظر دارند.
را ببینید)
در اینجا «برادران» به معنای افراد مسیحی است.
پولس واژههای «استدعا» و «التماس» را برای تاکید بر میزان شدتی که آنها ایمانداران را تشویق میکردند، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «ما به شدت شما را تشویق میکنیم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما به شما آموختیم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «رفتار»، توصیفی برای راه زیستن یک فرد است. ترجمه جایگزین: «بایست زندگی کنید»
(آدرس را ببینید)
پولس از دستورات خودش به گونهای سخن می گوید که گویی خود عیسی آنها را داده است.
(آدرس را ببینید)
«از اعمال بیبندوباری جنسی دور بمانید»
معانی محتمل عبارتند از ۱)«بداند که چگونه با همسرش زندگی کند» ۲)«بداند که چگونه جسم خود را کنترل کند»
«با امیال ناپاک جنسی»
در اینجا «کسی» به یک مرد یا یک زن اشاره دارد. «هیچ کس» یا «هیچ فردی»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل: ۱) واژههای «تطاول» یا «طمع»، قرینهای هستند که بر ایده آسیب رساندن به برادری، تاکید می کنند. ترجمه جایگزین: «خطای بزرگی نسبت به برادرش انجام دهد» ۲) واژهیِ«تطاول»[تجاوز] ، به گناه کردن نسبت به خدا اشاره دارد، و واژهیِ «طمع»، به آسیب رساندن به یک برادر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هرآنچه را کهخدا منع نموده و خطا محسوب میکند نسبت به برادرش انجام دهد»
(آدرس را ببینید)
این را می توان روشنتر بیان نمود. ترجمه جایگزین: «خداوند خطاکار را جزا میدهد و از مظلوم دفاع خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
« چنانکه از پیش به شما گفتیم و جداً هشدار دادیم»
این را می توان با حالت مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا ما را به پاکی و قدوسیت خوانده است»
(آدرس را ببینید)
واژه «ما» به همه ایمانداران اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
«هرکس این تعلیم را نادیده بگیرد» یا «هرکس این تعلیم را به رسمیت نشناسد»
پولس تاکید میکند که این تعلیم نه از سوی انسان، بلکه از سوی خدا است.
«محبت به افراد ایماندار»
«شما در سراسر مقدونیه به ایمانداران محبت نشان میدهید»
در اینجا «برادران» به معنای افراد مسیحی است.
«تلاش کنید تا»
پولس از واژه «آرام» به عنوان استعارهای برای توصیف زیستن در صلح در یک اجتماع و پرهیز ستیزه استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «به روشی آرام و صلحجویانه زندگی کنید»
(آدرس را ببینید)
«کارهای خود را انجام دهید» یا «از چیزهایی که برای آن مسئولید مراقبت کنید» یا «کارهایی را انجام دهید که برای انجام آن مسئول میباشید». همچنین این مفهوم را میرساند که ما نمیبایست شایعهسازی کنیم و در مسایل دیگران دخالت نماییم.
(آدرس را ببینیم)
این استعارهای است ازداشتن یک زندگی پرثمر. ترجمه جایگزین: «در مشاغل خود برای به دست آوردن آنچه در زندگی به آن نیازمندید کار کنید»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «رفتار»، استعارهای است از «زندگی کردن» یا «سلوک کردن». ترجمه جایگزین: «به گونهای مناسب رفتار کنید[ سلوک نمایید]»
(آدرس را ببینید)
به گونهای که نشانگر احترام به دیگران باشد و احترام دیگران را به دست بیاورد.
پولس درباره آنانی که به مسیح ایمان ندارند به گونهای سخن میگوید که گویی آنها در مکانی دور از ایمانداران در بیرون هستند. ترجمه جایگزین: «در نظر آنهایی که به مسیح ایمان ندارند»
(آدرس را ببینید)
پولس درباره ایماندارانی که درگذشتهاند[مردهاند]، آنهایی که هنوز زندهاند و آنهایی که هنگام بازگشت مسیح زنده خواهند بود، سخن میگوید.
این جمله را میتوان به شکل مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما میخواهیم شما مطلع باشید» یا «ما میخواهیم شما بدانید»
در اینجا «برادران» به معنی افراد مسیحی است.
در اینجا «خوابیدگان» بِهگویی[حسن تعبیر] است که به جای واژه مردن به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «آنها که مردهاند»
(آدرس را ببینید)
«چرا که ما نمیخواهیم مانند دیگران محزون شوید»
سوگواری؛ به خاطر چیزی غمگین بودن
در اینجا «امید» به معنای یقین درباره آینده است. آنچه آن افراد درباره آن اعتماد ندارند را میتوان به وضوح نوشت. ترجمه جایگزین: «مانند افرادی که به وعده آینده اعتمادی ندارند» یا «مانند افرادی که مطمئن نیستند که از مرگ برخیزاننده خواهند شد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر جمع به پولس و شنوندگانش اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
برخاست تا دوباره زندگی کند
در اینجا «خوابیدهاند»، شیوهای مودبانه برای اشاره به مردن است.
«کلام» در اینجا کنایهای است از پیغام. ترجمه جایگزین: «با درک تعالیم خداوند»
(آدرس را ببینید)
«آنگاه که خداوند بازگردد»
«خداوند خودش پایین خواهد آمد»
«سالار فرشتگان»
«مردگان درمسیح»، آن ایماندارانی هستند که درگذشتهاند. ترجمه جایگزین: «نخست آنانی که به عیسی مسیح ایمان دارند اما پیشتر مردهاند، برخواهند خاست»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «ما» به همه ایماندارانی اشاره دارد که نمردهاند.
(آدرس را ببینید)
واژهیِ «ایشان» به ایمانداران درگذشته اشاره میکند که دوباره زنده شدهاند.
«خداوندعیسی را در آسمان ملاقات کنیم»
1امّا ای برادران در خصوص وقتها و زمانها، احتیاج ندارید که به شما بنویسم.2زیرا خود شما به تحقیق آگاهید که روز خداوند چون دزد در شب میآید.3زیرا هنگامی که میگویند سلامتی و امان است، آنگاه هلاکتْ ایشان را ناگهان فرو خواهد گرفت، چون درد زه زن حامله را و هرگز رستگار نخواهند شد.4لیکن شما ای برادران، در ظلمت نیستید تا آن روز چون دزد بر شما آید،5زیرا جمیع شما پسران نور و پسران روز هستید، از شب و ظلمت نیستیم.6بنابراین مثل دیگران به خواب نرویم، بلکه بیدار و هشیار باشیم.7زیرا خوابیدگان در شب میخوابند و مستان در شب مست میشوند.8لیکن ما که از روز هستیم، هشیار بوده، جوشن ایمان و محبّت و خودِ امید نجات را بپوشیم.9زیرا خدا ما را تعیین نکرد برای غضب، بلکه بجهت تحصیل نجات، بهوسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح،10که برای ما مرد تا خواه بیدار باشیم و خواه خوابیده، همراه وی زیست کنیم.11پس همدیگر را تسلی دهید و یکدیگر را بنا کنید، چنانکه هم میکنید.12امّا ای برادران به شما التماس داریم که بشناسید آنانی را که در میان شما زحمت میکشند و پیشوایان شما در خداوند بوده، شما را نصیحت میکنند.13و ایشان را در نهایت محبّت، بهسبب عملشان محترم دارید و با یکدیگر صلح کنید.14لیکن ای برادران، از شما استدعا داریم که سرکشان را تنبیه نمایید و کوتاهدلان را دلداری دهید و ضعفا را حمایت کنید و با جمیع مردم تحمّل کنید.15زنهار کسی با کسی به سزای بدی بدی نکند، بلکه دائماً با یکدیگر و با جمیع مردم در پی نیکویی بکوشید.16پیوسته شادمان باشید.17همیشه دعا کنید.18در هر امری شاکر باشید که این است ارادهٔ خدا در حقّ شما در مسیح عیسی.19روح را اطفا مکنید.20نبوّتها را خوار مشمارید.21همهچیز را تحقیق کنید، و به آنچه نیکو است متمسّک باشید.22از هر نوع بدی احتراز نمایید.23امّا خودِ خدای سلامتی، شما را بالکّل مقدّس گرداند و روح و نَفْس و بدن شما تماماً بیعیب محفوظ باشد در وقت آمدن خداوند ما عیسی مسیح.24امین است دعوتکنندهٔ شما که این را هم خواهد کرد.25ای برادران، برای ما دعا کنید.26جمیع برادران را به بوسهٔ مقدّسانه تحیّت نمایید.27شما را به خداوند قسم میدهم که این رساله برای جمیع برادرانِ مقدّس خوانده شود.28فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد. آمین.
پولس، نامهاش را با نتیجهگیری پایان میدهد، که روشی مرسوم در دوره باستان در خاور نزدیک بوده است.
وقت دقیق روز آمدن خداوند، جهانیان را شگفت زده خواهد کرد. این معنای تشبیه «مانند دزدی در شب» است. به خاطر این، مسیحیان باید به گونهای زندگی کنند که مهیا برای آمدن **خداوند **باشند.
و را ببینید)
اطفای {آتش} روح، بیاعتنایی به هدایت روحالقدس، یا بر خلاف آن کار و عمل کردن است.
در این بخش واژهیِ «ما» و ضمیر اول شخص جمع به پولس، سیلوانوس و تیموتائوس اشاره دارد، در غیر این صورت به آن در یادداشتها اشاره شده است. همچنین، واژه «شما» در حالت جمع به کار گرفته شده است و به ایمانداران در کلیسای تسالونیکی اشاره میکند.
(آدرسهای و را ببینید)
پولس به صحبت درباره روزی که عیسی باز خواهد گشت ادامه میدهد.
این به رخدادهای پیش از بازگشت خداوند عیسی اشاره دارد.
در اینجا «برادران» به معنای افراد مسیحی است.
«بسیار خوب» یا «به دقت»
همانگونه که کسی نمیداند دزد در چه شبی خواهد آمد، ما نمیدانیم که روز خداوند کی فرا خواهد رسید. ترجمه جایگزین: «غیر منتظره»
(آدرس را ببینید)
«هنگامی که مردم میگویند»
«آنگاه نابودی غیرمنتظره»
همانگونه که دردهای زایمان یک زن باردار به شکلی ناگهانی آغاز میشوند و تا تولد پایان نگیرد متوقف نمیگردند؛ هلاکت نیز خواهد آمد، و مردم نمیتوانند از آن بگریزند.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «برادران» به معنای افراد مسیحی است.
پولس از شرارت و بیاعتنایی نسبت به خدا همچون تاریکی سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «شما مانند مردمی که در تاریکی زندگی میکنند، ناآگاه نیستید »
(آدرس را ببینید)
خداوند در روزی خواهد آمد که ایمانداران توقع آن را ندارند ، اما آن روز آنها را «نخواهد کوبید[خدا **آن ها را در آن روز نابود نخواهد کرد] زیرا آنها آن روز برای بازگشت **عیسی آماده خواهند بود. (آدرس را ببینید)
پولس درباره حقیقت همچون نور و روشنایی سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «چرا که شما حقیقت را میدانید، مانند افرادی که در نور زندگی میکنند، مانند مردم در میانه {یا در طول} روز»
(آدرس را ببینید)
پولس درباره شرارت و بیاعتنایی نسبت به خدا همچون تاریکی سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «ما ناآگاه نیستیم، مانند مردمی که در تاریکی زندگی میکنند، مانند مردم در شبانگاهان»
(آدرس را ببینید)
پولس از عدم آگاهی روحانی، به گونهای سخن میگوید که گویی از خواب صحبت میکند . ترجمه جایگزین: «بگذارید مانند دیگران نباشیم که نسبت به بازگشتعیسی آگاه نیستند»
(آدرس را ببینید)
شناسه مستتر فاعلی به همه ایمانداران اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
پولس، آگاهی روحانی را همچون چیزی که در تضاد خواب یا مستی است، توصیف می کند.
(آدرس را ببینید)
مانند هنگامی که مردم میخوابند و نمیدانند چهچیزی در حال رخدادن است، مردم این جهان هم نمیدانند که مسیح بازخواهد گشت.
(آدرس را ببینید)
پولس مینویسد هنگامی که مردم مست میشوند در شبهنگام است، پس هنگامی که مردم از بازگشت مسیح ناآگاه هستند، دارای زندگیای نیستند که در آن بر خودشان کنترل داشته باشند[ مثل افراد مست][زندگی غیر خویشتندارانهای دارند].
(آدرس را ببینید)
در آیات ۸-۱۰ واژه «ما» به همه ایمانداران اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
پولس از آگاهی به حقیقت درباره خدا، همچون تعلق به روز سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «ما حقیقت را میدانیم» یا «ما نور حقیقت را دریافت کردهایم»
(آدرس را ببینید)
پولس تمرین خویشتنداری را با هشیاری مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «بیایید خویشتنداری را تمرین کنیم»
(آدرس را ببینید)
همانگونه که یک سرباز برای حفاظت از تنش یک زره میپوشد، یک ایماندار که با ایمان و محبت زندگی میکند، حفاظت به دست میآورد. ترجمه جایگزین: «از خودمان با ایمان و محبت حفاظت کنیم» یا «از خودمان با اعتماد به مسیح و دوست داشتن او، حفاظت کنیم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «امید نجات» به معنی یقین داشتن به این است که عیسی قوم خود را نجات خواهد داد. در اینجا «خود[کلاهخود]» یک استعاره است. مانند کلاهخود که از سر یک سرباز محافظت میکند، اطمینان به رستگاری، ایماندار را محافظت میکند. ترجمه جایگزین: «از خودمان با یقین به این که مسیح ما را نجات خواهد داد، محافظت کنیم»
(آدرس را ببینید)
این صفعه تعمداً خالی نگاه داشته شده است.
این گونه بیان، بیانی مودبانه برای سخن گفتن دربارهیِ مرده یا زنده بودن است. ترجمه جایگزین: «خواه مرده باشیم یا زنده»
(آدرس را ببینید)
«بنا کردن» در اینجا استعارهای است به معنی تشویق کردن. ترجمه جایگزین: «یکدیگر را تشویق کنید»
(آدرس را ببینید)
پولس آخرین سفارشات خود را به کلیسای تسالونیکی میکند.
در اینجا «برادران» به معنای افراد ایماندار است.
« از آنها که در امور رهبری شرکت دارند، قدردانی کرده و گرامیشان بدارید»
این به مردمانی اشاره دارد که خدا برای خدمت به عنوان رهبران گروه محلی ایمانداران منصوب کرده است.
پولس، ایمانداران را به دوست داشتن و ارجمند شمردن رهبران کلیسایشان تشویق و ترغیب میکند.
پولس ایمانداران را به حفظِ نگرشی روحانی، به شادمانی در همه چیز، تشویق و ترغیب میکند.
پولس ایمانداران را به هوشیاری در دعا کردن، تشویق و ترغیب میکند.
پولس ایمانداران را به بیان شکرگزاری در همه امور تشویق و ترغیب می کند.
در همه شرایط
پولس به رفتاری که او از آن به عنوان اراده خدا برای ایمانداران یاد کرد، اشاره میکند.
مانع کار روحالقدس در میان خود نشوید
«نبوتها را بیارزش نشمرید» یا «از چیزی که روحالقدس به کسی میگوید، بیزار نباشید»
«مطمئن شوید که هر پیغامی که به نظر میآید از سوی خدا است، از سویاو باشد»
پولس درباره پیغامهای روحالقدس همچون اشیایی سخن میگوید که فرد میتواند آنها را به چنگ آورد.
به این موضوع اشاره دارد که خدا یک فرد را در نظر خودش بیگناه و کامل میگرداند.
در اینجا عبارت « روح و نَفْس و بدن» به کلیت فرد اشاره میکند. اگر زبان شما برای این سه بخش، سه واژه ندارد میتوانید آن را بصورت «سراسر زندگی شما» یا «شما» بنویسید. این عبارت را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا سراسر زندگی شما را عاری از گناه گرداند» یا «باشد که خدا شما را به تمامی منزه گرداند»
(آدرس را ببینید)
«او که شما را میخواند، وفادار است»
«او شما را یاری خواهد رساند»
پولس بیانات پایانی خود را میگوید.[ پایان بندی میکند]
در اینجا «برادران» به معنی افراد مسیحی است.
این عبارت قابل نوشتن در حالت معلوم است. ترجمه جایگزین: «از شما خواهش میکنم، چنان که خدا از شما بخواهد، تا این نامه را برای مردم بخوانید» یا «با اقتدارخدایی به شما امر میکنم تا این نامه را بخوانید»
(آدرس را ببینید)
1پولُس و سِلْوانُس و تیموتاؤس، به کلیسای تسالونیکیان که در خدای پدر ما و عیسی مسیح خداوند میباشید.2فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.3ای برادران، میباید همیشه بجهت شما خدا را شکر کنیم، چنانکه سزاوار است، از آنجا که ایمان شما بغایت نمّو میکند و محبّت هر یکی از شما جمیعاً با همدیگر میافزاید،4بهحدّی که خود ما در خصوص شما در کلیساهای خدا فخر میکنیم بهسبب صبر و ایمانتان در همهٔ مصایب شما و عذابهایی که متحمّل آنها میشوید،5که دلیل است بر داوری عادلِ خدا تا شما مستحقّ ملکوت خدا بشوید که برای آن هم زحمت میکشید.6زیرا که این انصاف است نزد خدا که عذابکنندگانِ شما را عذاب دهد.7و شما را که عذاب میکشید، با ما راحت بخشد در هنگامی که عیسی خداوند از آسمان با فرشتگان قوّت خود ظهور خواهد نمود8در آتش مشتعل و انتقام خواهد کشید از آنانی که خدا را نمیشناسند و انجیل خداوند ما عیسی مسیح را اطاعت نمیکنند،9که ایشان به قصاص هلاکت جاودانی خواهند رسید از حضور خداوند و جلال قوّت او10هنگامی که آید تا در مقدّسان خود جلال یابد و در همهٔ ایمانداران از او تعجّب کنند در آن روز، زیرا که شما شهادت ما را تصدیق کردید.11و برای این هم پیوسته بجهت شما دعا میکنیم که خدای ما شما را مستحقّ این دعوت شمارد و تمام مسرّت نیکویی و عمل ایمان را با قوّت کامل گرداند،12تا نام خداوند ما عیسی مسیح در شما تمجید یابد و شما در وی بحسب فیض خدای ما و عیسی مسیح خداوند.
آیات ۱-۲ این نامه را رسماً معرفی میکنند. نامهها در دوران باستان در خاور نزدیک عموماً معرفیهایی اینچنین داشتند.
متناقضنما عبارتی حقیقی است که به نظر میآید چیزی غیرممکن را بیان میکند. یک پارادوکس در آیات ۴-۵ رخ میدهد: « به سبب صبر و ایمانتان در همه مصایب شما و عذابهایی که متحمل آنها میشوید؛ که دلیل است بر داوری عادلانه خدا تا شما مستحق ملکوت خدا بشوید که برای آن هم زحمت میکشید » مردم در شرایط عادی فکر نمیکنند ایمان به خدا در حین آزار دیدن، نشانهای از داوریِ برحقِ خدا است. اما در آیات ۵-۱۰، پولس توضیح میدهد که خدا به چه روشی آنهایی را که به او ایمان دارند، پاداش میدهد و افرادی را که آنها را آزار میرسانند، داوری خواهد کرد. (دوم تسالونیکیان ۱: ۴-۵)
پولس نویسنده این نامه است، اما او سیلوانوس[سیلاس] و تیموتائوس را به عنوان فرستندگان نامه شامل میگرداند. او با درود به کلیسای تسالونیکی آغاز میکند. واژه «ما» و ضمیر اول شخص جمع به پولس، سیلوانوس[سیلاس] و تیموتائوس اشاره میکند مگر که خلاف آن اشاره شده باشد. همچنین، واژهی «شما» جمع است و به ایمانداران کلیسای تسالونیکی اشاره دارد.
(آدرس های و را ببینید)
این واژه شکل لاتین «سیلاس» است. او خود فردی است که از او در کتاب اعمال به عنوان فرد همراه پولس نام برده شده است.
پولس عموماً از این گونه درود فرستادن در نامههایش استفاده میکند.
پولس بخاطر ایمانداران در تسالونیکی شکرگزاری میکند.
پولس از واژه «همیشه» به عنوان معنی تعمیم یافته «اغلب» یا «مرتباً» استفاده میکند.این جمله بر عظمت کاری که خدا در زندگی ایمانداران تسالونیکی میکند، تاکید دارد. ترجمه جایگزین: «ما میبایست مرتب خدا را سپاس گوییم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «برادران» به معنای افراد مسیحی شامل مردان و زنان است. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران» (آدرس را ببینید)
«کار درستی که باید انجام داد» یا «خوب است»
«شما خالصانه یکدیگر را دوست دارید»
در اینجا «همدیگر» به معنای افراد مسیحی است.
در اینجا «خود ما» برای تاکید بر فخری است که پولس میکند.
(آدرس را ببینید)
این قابل بازنویسی به شکل معلوم است. ترجمه جایگزین: «خدا شما را شایسته خواهد دانست تا بخشی از پادشاهی او باشید»
(آدرس را ببینید)
در حینی که پولس به سخن گفتن ادامه میدهد، درباره دادگریِ خدا صحبت میکند
«خدا برحق است» یا «خدا عادل است»
در اینجا «بازپس دادن»[عوض خواهد داد] استعارهای است از باعث این شدن که کسی چیزی را که بر سر کسی دیگر آورده، تجربه کند. ترجمه جایگزین: «تا خدا آنان که شما را عذاب میدهند، عذاب دهد» (آدرس را ببینید)
این واژهها به توصیف آنچه عدالت خدا در «عوض دادن» به مردم میکند ادامه میدهد (آیه ۶). این استعارهای است به این معنا که فردی آنچه را که بر سر کسی دیگر آورده تجربه کند. ترجمه جایگزین: «تا شما را آرامی بخشد»
(آدرس را ببینید)
شما میتوانید این را به روشنی بیان کنید که خدا آن کسی است که آسودگی را مهیا میسازد. ترجمه جایگزین: «تا خدا برایتان آسودگی مهیا سازد»
(آدرس را ببینید)
«فرشتگان قدرتمندش»
«او در آتش مشتعل از آنانی که خدا را نمیشناسند و آنهایی که» یا «پس با آتشی مشتعل آنانی که خدا را نمیشناسند، مجازات خواهد کرد و ...»
در اینجا «ایشان» به افرادی اشاره دارد که از انجیل فرمان نمیبرند. این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خداوند آنها را مجازات خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «آن روز»، روزی است که عیسی به جهان باز خواهد گشت.
این زا میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا مقدسانش او را جلال دهند و همه کسانی که ایمان داشتند ازاو به شگفت درآیند» یا «تا قومش،او را جلال دهند و همه کسانی که ایمان داشتند ازاو شگفت زده شوند»
(آدرس را ببینید)
پولس بر این موضوع تاکید میکند که تا چه اندازه برای آنها دعا میکند. ترجمه جایگزین: «ما به صورت منظم برایتان دعا میکنیم» یا «ما به دعا کردن برای شما ادامه میدهیم»
در اینجا «دعوت» به انتخاب یا انتصاب مردم از سوی خدا به عنوان فرزندان، خدمتگزاران یا برای اعلام پیام نجات او از طریق عیسی اشاره دارد.
«شما را توانا گرداند تا در همه راههایی که به آن مایلید، نیکو عمل کنید»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد تا شما نام خداوند عیسی را جلال دهید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «عیسی شما را جلال خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
«به خاطر فیض خدا و همچنین به خاطر ...»
1امّا ای برادران، از شما استدعا میکنیم دربارهٔ آمدن خداوند ما عیسی مسیح و جمع شدن ما به نزد او،2که شما از هوش خود بزودی متزلزل نشوید و مضطرب نگردید، نه از روح و نه از کلام و نه از رسالهای که گویا از ما باشد، بدین مضمون که روز مسیح رسیده است.3زنهار کسی به هیچوجه شما را نفریبد، زیرا که تا آن ارتداد، اوّل واقع نشود و آن مرد شریر، یعنی فرزند هلاکت ظاهر نگردد، آن روز نخواهد آمد؛4که او مخالفت میکند و خود را بلندتر میسازد از هر چه به خدا یا به معبود مسمّی شود، بهحدّی که مثل خدا در هیکل خدا نشسته، خود را مینماید که خداست.5آیا یاد نمیکنید که هنگامی که هنوز نزد شما میبودم، این را به شما میگفتم؟6و الآن آنچه را که مانع است میدانید تا او در زمان خود ظاهر بشود.7زیرا که آن سرّ بیدینی الآن عمل میکند، فقط تا وقتی که آنکه تا به حال مانع است از میان برداشته شود.8آنگاه آن بیدین ظاهر خواهد شد، که عیسی خداوند او را به نَفَس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلّی ظهورِ خویش، او را نابود خواهد ساخت؛9که ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع قوّت و آیات و عجایب دروغ10و به هر قسم فریب ناراستی برای هالکین، از آنجا که محبّت راستی را نپذیرفتند تا نجات یابند.11و بدین جهت خدا به ایشان عمل گمراهی میفرستد تا دروغ را باور کنند12و تا فتوایی شود بر همهٔ کسانی که راستی را باور نکردند بلکه به ناراستی شاد شدند.13امّا ای برادران و ای عزیزانِ خداوند، میباید ما همیشه برای شما خدا را شکر نماییم، که از ابتدا خدا شما را برگزید برای نجات به تقدیس روح و ایمانِ به راستی.14و برای آن شما را دعوت کرد بهوسیلهٔ بشارت ما برای تحصیل جلال خداوند ما عیسی مسیح.15پس ای برادران، استوار باشید و آن روایات را که خواه از کلام و خواه از رسالهٔ ما آموختهاید، نگاه دارید.16و خود خداوند ما عیسی مسیح و خدا و پدر ما که ما را محبّت نمود و تسلّی ابدی و امید نیکو را به فیض خود به ما بخشید،17دلهای شما را تسلّی عطا کند و شما را در هر فعل و قول نیکو استوار گرداند.
این بخش به زمانی اشاره میکند که عیسی آنها را که به او ایمان داشتهاند، به سوی خود میخواند. پژوهشگران در این باب که آیا این به بازگشت نهاییِ پرجلال مسیح اشاره دارد یا خیر، اختلاف نظر دارند.
را ببینید)
این همان «فرزند هلاکت» و «بیدین» در این بخش است. پولس او را با شیطان که فعالانه در جهان کار میکند مرتبط میگرداند.
را ببینید)
احتمالاً پولس به معبد اورشلیم اشاره میکند که رومیها سالها پس از آنکه او این نامه را نوشت، آن را تخریب کردند. یا شاید او به یک معبد فیزیکی در آینده یا به کلیسا به عنوان معبد روحانی خدا اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
پولس، ایمانداران را به فریب نخوردن درباره روزی که عیسی بازمیگردد ترغیب و تشویق میکند.
واژهیِ «اکنون» تغییری در موضوع دستورات پولس به وجود میآورد.
در اینجا «برادران» به معنای افراد مسیحی، شامل هم مردان و هم زنان است. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران»
(آدرس را بینید)
« تا اینکه به سادگی نگذارید که مشوش و آشفته شوید»
«با کلام گفته شده، یا با نامه نوشته شده که به نظر بیاید از سوی ما است»
«گویای این باشد که»
این به زمانی اشاره میکند که عیسی برای ایمانداران به زمین باز می گردد.
پولس دربارهی مرد شریر تعلیم میدهد
«روز خداوند نخواهد آمد»
این به زمانی در آینده هنگامی که بسیاری از مردم از خدا رویگردان می شوند اشاره میکند.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا مرد شریر را آشکار کند»
(آدرس را ببینید)
پولس از هلاکت، همچون فردی که پسری میآورد که هدفش نابودی کامل همهچیز است، سخن میگوید.
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هرچیزی را که مردم به عنوان خدا درنظر میگیرند؛ یا هرچیزی را که مردم میپرستند»
(آدرس را ببینید)
«خود را به شکل خدا جلوهگر می سازد»
پولس از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا تعلیماش را هنگامی که با آنها بود، به یاد آنها بیاورند. این را میتوان به صورت جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من مطمئنم شما ... این چیزها را به یاد می آورید.»
(آدرس را ببینید)
این به بازگشت مسیح، روز خداوند و مرد شریر، اشاره دارد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا در زمان مناسب مرد شریر را آشکار خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
این به رازی مقدس که تنها خدا میداند، اشاره میکند.
مانع کسی شدن، عقب نگاه داشتن یا بازنگاه داشتن او از انجام چیزی است که میخواهد انجام دهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین:«آنگاه خدا به مرد شریر اجازه خواهد داد خودش را آشکار کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «نفس» به قدرت خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با قدرت کلام گفته شده خود»
(آدرس را ببینید)
هنگامی که عیسی به زمین بازگردد و خودش را آشکار سازد، مرد شریر را شکست خواهد داد.
«با همه انواع قدرت، نشانهها و شگفتیهای دروغین»
این فرد از هر شرارتی برای فریب مردمان استفاده میکند تا به او بجای خدا ایمان بیاورند.
به این مرد از سوی شیطان قدرتی داده شده تا هرکس را که به عیسی ایمان ندارد، بفریبد.
در اینجا «هالکین»[راهیان طریق هلاکت][ کسانی که هلاک میشوند]، دربردارنده مفهوم نابودی ابدی و جاودان است.
«از این رو که مردمان حقیقت را دوست ندارند»
پولس از اجازه خدا برای رخ دادن چیزی برای مردم،همچون فرستادن چیزی ازسوی او برای آنها سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «خدا به مرد شریر اجازه میدهد تا آنها را بفریبد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جاگزین: «خدا همه آنها را داوری خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
«آنها که از ناراستی لذت بردند، چرا که به حقیقت باور نداشتند»
پولس ازخدا به خاطر ایمانداران سپاسگزاری میکند، و آنها را تشویق میکند.
پولس، موضوع بحث را عوض میکند.
پولس از این واژه برای تغییر موضوع استفاده میکند.
نقش واژه «همیشه» در اینجا تعمیمدادن است. ترجمهیِ جایگزین: «ما میبایست پیوسته سپاسگزار باشیم» (آدرس را ببینید)
«ما» در اینجا به پولس، سیلوانوس[سیلاس] و تیموتائوس اشاره دارد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «از آنجا که خداوند شما را دوست دارد، ای برادران»
(آدرس را ببینید)
در اینجا به معنای افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران»
(آدرس را ببینید)
از بودن میان نخستین افرادی که نجات یافتهاند به گونهای سخن گفته شده است که انگار ایمانداران تسالونیکی میوههای نوبر هستند. این قابل نوشتن به شکلی است که اسامی چکیدهی «نجات»،«تقدیس»،«ایمان» و «راستی» حذف گردند. ترجمه جایگزین: «تا در میان نخستین افرادی باشید که به آنچه حقیقت است ایمان آوردید، که خدا با روحاش برای خودش جداکرده و نجات داد» [ در فارسی متفاوت است]
(آدرسهای و را ببینید)
پولس ایمانداران را به چسبیدن به ایمان خود به عیسی تشویق و ترغیب میکند.
در اینجا «روایات» به حقایق مسیح که پولس و دیگر رسولان تعلیم داده بودند، اشاره دارد. پولس به گونهای سخن میگوید که گویی خوانندگانش میتوانند این تعالیم را در دستان خود بگیرند. ترجمه جایگزین: «سنتها را به یاد بیاورید» یا «به حقایق ایمان داشته باشید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما به شما تعلیم داده ایم»
(آدرس را ببینید)
«از کلام» کنایهای است از «از تعالیم» یا «از دستورات». شما میتوانید اطلاعات تلویحی را روشنتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چه آنچه شخصاً تعلیم دادهایم یا آنچه با نامه به شما فرستادهایم» (آدرسهای و را ببینید)
پولس با برکتی از خدا گفته خود را پایان میدهد.
پولس از این واژه برای تغییر در موضوع استفاده میکند.
در اینجا «خود» تاکیدی است بر عبارت «خداوند عیسی مسیح» .
(آدرس را ببینید)
واژهیِ «ما» و ترکیب «به ما» به همه ایمانداران اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
«سبب شد تا ما تسلی ابدی و امید نیکو را به خاطر فیض داشته باشیم»
«تسلی که هرگز پایان نمییابد» یا «تشویق بیوقفه»
در اینجا «امید» به معنای «انتظار قطعی» است. ترجمه جایگزین: «یقین به این که چیزهای نیکویی از او دریافت خواهیم کرد» یا «اعتماد بر این که ما چیزهای نیکو از او خواهیم خواست»
«از روی مهربانیاش»
در اینجا «دلها» به جایگاه احساس اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا شما را برای ... تسلی داده استوار سازد»
(آدرس را ببینید)
«هر چیز نیکویی که شما انجام میدهید و میگویید»
1خلاصه ای برادران، برای ما دعا کنید تا کلام خداوند جاری شود و جلال یابد چنانکه در میان شما نیز؛2و تا از مردم ناشایستهٔ شریر برهیم زیرا که همه را ایمان نیست.3امّا امین است آن خداوندی که شما را استوار و از شریر محفوظ خواهد ساخت.4امّا بر شما در خداوند اعتماد داریم که آنچه به شما امر کنیم، به عمل میآورید و نیز خواهید آورد.5و خداوند دلهای شما را به محبّت خدا و به صبر مسیح هدایت کند.6ولی ای برادران، شما را به نام خداوند خود عیسی مسیح حکم میکنیم که از هر برادری که بینظم رفتار میکند و نه برحسب آن قانونی که از ما یافتهاید، اجتناب نمایید.7زیرا خود آگاه هستید که به چه قسم به ما اقتدا میباید نمود، چونکه در میان شما بینظم رفتار نکردیم،8و نان هیچکس را مفت نخوردیم بلکه به محنت و مشقّت شبانهروز به کار مشغول میبودیم تا بر احدی از شما بار ننهیم.9نه آنکه اختیار نداریم، بلکه تا خود را نمونه برای شما سازیم تا به ما اقتدا نمایید.10زیرا هنگامی که نزد شما هم میبودیم، این را به شما امر فرمودیم که، اگر کسی خواهد کار نکند، خوراک هم نخورد.11زیرا شنیدیم که، بعضی در میان شما بینظم رفتار میکنند، که کاری نمیکنند، بلکه فضول هستند.12امّا چنین اشخاص را در خداوند ما عیسی مسیح حکم و نصیحت میکنیم که، به آرامی کار کرده، نان خود را بخورند.13امّا شما ای برادران از نیکوکاری خستهخاطر مشوید.14ولی اگر کسی سخن ما را در این رساله اطاعت نکند، بر او نشانه گذارید و با وی معاشرت مکنید تا شرمنده شود.15امّا او را دشمن مشمارید، بلکه چون برادر، او را تنبیه کنید.16امّا خود خداوندِ سلامتی شما را پیوسته در هر صورت، سلامتی عطا کند و خداوند با همگی شما باد.17تحیّت به دست من پولُس که علامت در هر رساله است بدینطور مینویسم،18فیض خداوند ما عیسی مسیح با جمیع شما باد. آمین.
افراد تنبل و بیکار
در تسالونیکی، به وضوح در ارتباط با افراد درون کلیسا که قادر به کار کردن بودند اما از کار کردن سربازمیزدند، مشکلی وجود داشت.
(آدرس را ببینید)
اگر برادرتان گناه کند، شما می بایست چه کنید؟
دراین بخش، پولس تعلیم میدهد که مسیحیان نیازمندند که به گونهای زندگی کنند که خدا را جلال دهند. مسیحیان میبایست همدیگر را تشویق کنند و یکدیگر را برای آنچه میکنند، مسئول بدانند. کلیسا همچنین برای تشویق ایمانداران به توبه در صورتی که گناه کرده باشند، مسئول است.
و را ببینید)
پولس از ایمانداران میخواهد که برای او و همراهانش دعا کنند.
پولس از واژه «اکنون» برای تغییر در موضوع بحث استفاده میکند.
در اینجا «برادران» به معنی افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران»
(آدرس را ببینید)
پولس از گسترش کلام خدا همچون دویدن از مکانی به سویِ مکان دیگر سخن میگوید.[ در فارسی متفاوت است]. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که به زودی افراد بیشتر و بیشتری پیام ما درباره خداوند ما عیسی را خواهند شنید و به آن فخر خواهند کرد، چنان که در ارتباط با شما نیز چنین شد»
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا خدا ما را نجات دهد» یا «تا خدا ما را برهاند»
(آدرس را ببینید)
«چرا که بسیاری از مردم به عیسی ایمان ندارند»
«که شما را تقویت خواهد کرد»
«شیطان»
«ما ایمان داریم» یا «ما اعتماد میکنیم»
در اینجا «دل» کنایهای است از افکار یا ذهن یک فرد. ترجمه جایگزین: «سبب شود تا شما درک کنید»
(آدرس را ببینید)
پولس از محبت خدا و پایداری مسیح همچون مقاصدی در یک مسیر سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «خدا تا چه اندازه شما را دوست دارد و مسیح تا چه اندازه برای شما پایداری کرد»
(آدرس را ببینید)
پولس برخی دستورات نهایی درباره کارکردن و بیکاربودن را به ایمانداران میدهد.
پولس از این واژه برای تغییر موضوع استفاده میکند.
در اینجا «برادران» به معنی افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران»
(آدرس را ببینید)
«نام» در اینجا کنایهای است از شخص عیسی مسیح. ترجمه جایگزین: « همانگونه که خود خداوند عیسی مسیح سخن گفت» (آدرس را ببینید)
«خود» در اینجا به همه ایمانداران اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
«به روشی که من و همکارانم عمل میکنیم، عمل کنید»
پولس از منفی در منفی برای تاکید بر وجه مثبت استفاده میکند. این جمله را میتوان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «ما در میان شما با بیشترین انضباط رفتار کردیم»
(آدرس را ببینیم)
«شبانهروز به کار مشغول میبودیم.» در اینجا «شبانهروز» تکرار متشابهات است و به معنی «همیشه» است. ترجمه جایگزین: «ما همیشه کار کردیم»
(آدرس را ببینیم)
پولس بر میزان شدت سختی شرایطی که در آن بوده تاکید میکند. واژه «مشقت» بر این تاکید دارد که پولس و همراهانش کاری را انجام دادند که به تلاشی عظیم نیاز داشت. واژه «محنت» این را میرساند که آنها درد و عذاب را تحمل کردند. ترجمه جایگزین: «در شرایط بسیار دشوار»
(آدرس را ببینید)
پولس از منفی در منفی برای تاکید بر وجه مثبت استفاده میکند. این را میتوان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «ما قطعاً حق داریم از شما خوراک دریافت کنیم، اما در عوض ما برای خوراکمان کار کردیم»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر کسی میخواهد خوراک بخورد، باید کار کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «رفتار» متناظر با رفتار در زندگی است. ترجمه جایگزین: «بعضی زندگی خود را به بیهودگی میگذرانند» یا «برخی تنبل هستند»
(آدرس را ببینید)
فضول فردی است که بدون اینکه از او کمکی خواسته باشند، در امور دیگران دخالت کند.
«در وضعیتی آرام، مسالمتآمیز، ملایم.» پولس افراد فضول را به توقف دخالت در امور افراد دیگر تشویق و ترغیب میکند.
پولس از این واژه استفاده میکند تا میان ایمانداران تنبل و ایمانداران سختکوش، مقایسهای انجام دهد.
واژه «شما» به همهیِ ایمانداران تسالونیکی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «برادران» به معنی افراد مسیحی شامل هم مردان و هم زنان است. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران»
(آدرس را ببینید)
«گر کسی از دستورات ما اطاعت نکند»
توجه کنید که او کیست. ترجمه جایگزین: «هویت آن شخص را به آشکارا معرفی کنید»
(آدرس را ببینید)
پولس اظهارات پایانی را به ایمانداران تسالونیکی میگوید.
می توانید این را تصریح نمایید که پولس درحال دعا برای تسالونیکیان است. ترجمه جایگزین: «دعا میکنم که خداوند، آرامش خود را به شما ... عطا کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «خود» بر این تاکید دارد که خداوند شخصاً به ایمانداران آرامش خواهد داد.
(آدرس را ببینید)
من، پولس، این درود را، همان گونه که در هر نامه چنین میکنم، با دست خود مینویسم، تا نشانهای باشد که این نامه حقیقتاً از سوی من است.
پولس روشن میکند که این نامه از سوی اوست و جعلی نیست.
1پولُس، رسول عیسی مسیح به حکم نجاتدهندهٔ ما خدا و مسیح عیسی خداوند که امید ما است،2به فرزند حقیقی خود در ایمان، تیموتاؤس. فیض و رحم و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوند ما مسیح عیسی بر تو باد.3چنانکه هنگامی که عازم مکادونیه بودم، به شما التماس نمودم که در اَفَسُس بمانی تا بعضی را امر کنی که تعلیمی دیگر ندهند،4و افسانهها و نسبنامههای نامتناهی را اِصغا ننمایند، که اینها مباحثات را نه آن تعمیر الهی را که در ایمان است پدید میآورد.5امّا غایتِ حکم، محبّت است از دل پاک و ضمیر صالح و ایمان بیریا.6که از این امور بعضی منحرف گشته به بیهودهگویی توجّه نمودهاند،7و میخواهند معلمان شریعت بشوند، و حال آنکه نمیفهمند آنچه میگویند و نه آنچه به تأکید اظهار مینمایند.8لیکن میدانیم که شریعت نیکو است اگر کسی آن را برحسب شریعت بکار بَرَد.9و این بداند که شریعت بجهت عادل موضوع نمیشود، بلکه برای سرکشان و طاغیان و بیدینان و گناهکاران و ناپاکان و حرامکاران و قاتلان پدر و قاتلان مادر و قاتلان مردم10و زانیان و لوّاطان و مردمدزدان و دروغگویان و قسمدروغخوران و برای هر عمل دیگری که برخلاف تعلیم صحیح باشد،11برحسب انجیل جلال خدای متبارک که به من سپرده شده است.12و شکر میکنم خداوند خود مسیح عیسی را که مرا تقویت داد، چونکه امین شمرده، به این خدمتم ممتاز فرمود،13که سابقاً کفرگو و مضّر و سَقَطگو بودم، لیکن رحم یافتم، از آنرو که از جهالت در بیایمانی کردم.14امّا فیض خداوند ما بینهایت افزود با ایمان و محبّتی که در مسیح عیسی است.15این سخن امین است و لایق قبول تامّ که مسیح عیسی به دنیا آمد تا گناهکاران را نجات بخشد که من بزرگترین آنها هستم.16بلکه از این جهت بر من رحم شد تا اوّل در من، مسیح عیسی کمال حلم را ظاهر سازد، تا آنانی را که بجهت حیات جاودانی به وی ایمان خواهند آورد، نمونه باشم.17باری پادشاه سَرمَدی و باقی و نادیده را، خدای حکیم وحید را اکرام و جلال تا ابدالآباد باد. آمین.18ای فرزند تیموتاؤس، این وصیّت را به تو میسپارم برحسب نبوّتهایی که سابقاً بر تو شد تا در آنها جنگِ نیکو کنی،19و ایمان و ضمیر صالح را نگاه داری، که بعضی این را از خود دور انداخته، مر ایمان را شکستهکشتی شدند.20که از آن جمله هیمیناؤس و اسکندر میباشند که ایشان را به شیطان سپردم تا تأدیب شده، دیگر کفر نگویند.
پولس به شکلی رسمی این نامه را درآیههای ۱ تا ۲ معرفی میکند. نویسندگان خاور نزدیک در دوره باستان، اغلب نامهها را به این روش آغاز میکردند.
پولس در این بخش، تیموتائوس را «پسر» و «فرزند» خود خطاب میکند. پولس، تیموتائوس را به عنوان یک مسیحی و یک رهبر کلیسا تربیت میکند. پولس همچنین ممکن است او را به ایمان به مسیح هدایت کرده باشد. از این رو پولس، تیموتائوس را «پسر ایمانی» خود مینامد.
/ ، و و را ببینید
نسبنامهها فهرستی هستند که اجداد و نوادگان یک فرد را نشان میدهند. یهودیان از نسبنامهها برای انتخاب فرد مناسب برای پادشاهی، استفاده میکردند. آنها این کار را میکردند زیرا معمولاً تنها پسر یک پادشاه میتوانست شاه گردد. نسبنامهها همچنین نشان دهنده قبیله[ سبت] و خانواده یک فرد بود. برای نمونه، کاهنان از طایفه[سبت] لاوی و خانواده هارون بودند. بیشتر افراد مهم سابقهای در نسبنامه داشتند.
عبارت «شریعت نیکو است اگرکسی آن را برحسب شریعت به کار برد» (اول تیموتائوس ۱: ۸) یک بازی با کلمات است. واژههای انگلیسی «شریعت» و «برحسب شریعت» از ریشه یکسانی گرفته شدهاند و ترجمه کلماتی هستند که در زبان اصلی دارای ریشه یکسانی هستند، پس این مناسب خواهد بود که این بند را به گونهای ترجمه کنید که این بازی کلامی حفظ شود.
در این کتاب، همهجا ، واژهیِ «ما» به پولس و تیموتائوس (کسی که نامه به او نوشته شده است) و همچنین به همه ایمانداران اشاره میکند، مگر خلاف آن ذکر شود.
(آدرس را ببینید)
«من، پولس، این نامه را نوشتم. من رسول هستم». زبان شما ممکن است روش خاصی برای معرفی نویسنده نامه داشته باشد. مانند ترجمه ULB بلافاصله بعد از معرفی نویسنده، ممکن است بخواهید نشان دهید که نامه به چه کسی نوشته شده است.
«به فرمانِ» یا «با اجازه از»
«خدا که ما را نجات بخشید»
در اینجا «امید ما» به فردی اشاره میکند که ما به او اطمینان داریم. ترجمه جایگزین: «مسیحِ عیسی، که به او اطمینان داریم» یا «مسیحِ عیسی، که به او اعتماد میکنیم»
پولس از رابطه نزدیک خود با تیموتائوس چنان میگوید گویا آنها پدر و پسر هستند. این نشان دهنده محبتِ بیریای پولس وستایش تیموتائوس است. همچنین این احتمال وجود دارد که تیموتائوس به وسیله پولس به مسیح گرویده باشد، و این دلیلی باشد که چرا پولس او را همچون فرزند خود در نظر میگیرد. ترجمه جایگزین: «که در حقیقت همچون پسرم هستی»
(آدرس را ببینید)
«فیض، رحمت و آرامش بر تو باد» یا «باشد که مهربانی، رحمت و آرامش را تجربه کنی»
«خدا، که پدر ما است، و .» در اینجا «پدر» عنوانی مهم برای خدا است.
(آدرس را ببینید)
«مسیح عیسی، که خداوند ما است»
واژه «شما»[تو][ شناسه مسستر فاعلی دوم شخص] در این نامه مفرد است و به تیموتائوس اشاره دارد. (آدرس را ببینید)
پولس، تیموتائوس را تشویق میکند استفاده نادرست از شریعت را پس زده و در عوض از تعلیم نیکوی خدا بهره برد.
«همان گونه که از تو خواستم» یا «همان گونه با اصرار از تو درخواست کردم»
«در شهر اِفِسُس منتظر من بمان»
اطلاعات درک شده قابل تصریح است. ترجمه جایگزین: «و من همچنین از شما میخواهم تا به آنها فرمان دهید تا توجه نکنند» (آدرس را ببینید)
اینها ممکن است داستانهایی درباره اجداد آنها بوده باشند.
با کاربرد واژه «نامتناهی» پولس در تاکید بر این که نسبنامهها[شجرهنامهها] بسیار طولانی هستند، مبالغه میکند.
(آدرس را ببینید)
پیشینهیِ مکتوب یا شفاهی پدرو مادر و اجداد یک فرد
«اینها باعث عدم توافق خشمگینانه مردم میشوند». این مردم درباره داستانها و نسبنامهها[شجرهنامهها] که هیچکس نمیتوانست حقیقی بودن آنها را به یقین بداند، مباحثه میکردند.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «درعوض کمک به ما در درک نقشه خدا برای نجات ما، که ما آن را با ایمان میآموزیم» یا ۲) «درعوض کمک به ما برای انجام کار خدا، که آن را با ایمان انجام میدهیم».
این واژه در اینجا برای نشان کردن یک وقفه در تعلیم اصلی به کار رفته است. در اینجا پولس مقصود خود را از فرمانی که به تیموتائوس میدهد، شرح میدهد.
در اینجا این به معنی عهدعتیق یا دهفرمان نیست، بلکه دستورهایی است که پولس در اول تیموتائوس ۱: ۳ و اول تیموتائوس ۱: ۴ میدهد.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «دوست داشتن خدا است» یا ۲) «دوست داشتن مردم است»
در اینجا «پاک» به این معنی است که فرد انگیزههای پنهانی برای انجام کار نادرست ندارد. در اینجا «دل» به ذهن یک فرد و اندیشههایش اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از ذهنی که بیغل و غش است»
(آدرس را ببینید)
«وجدانی که درستی را درعوض نادرستی برمیگزیند»
«ایمانی اصیل» یا «ایمانی به دور از دورویی»
پولس از مردمی که دیگر تلاش نمیکنند تا «با دلی پاک، با وجدانی درستکار [با توجه به توضیح در آیه قبل] و ایمانی خالص پاک دوست بدارند»(اول تیموتائوس ۱: ۵) همچون کسانی که قدمزنان از اشیا ملموس دور میشوند، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «دیگر تلاش نمیکنند این چیزها را بهانجام رسانند»
(آدرس را ببینید)
«شروع به باور به حرفهای احمقانه کردند» و به گونهای عمل کردند که گویا کاری درست را انجام میدهند.
در اینجا «شریعت» به شریعت موسی اشاره دارد.
«با اینکه آنها درک نمیکنند» یا «و آنها هنوز درک نمیکنند»
«آنچه را با اطمینان بسیار اعلام می کنند درست است»
«ما درک میکنیم که شریعت مفید است» یا «ما درک میکنیم که شریعت سودمند است»
«اگر فردی از آن به درستی استفاده کند» یا «اگر فردی از آن به روشی استفاده کند که خدا تعیین کرده است»
«زیرا ما این را تشخصی میدهیم» یا «ما همچنین این را میدانیم»
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که خدا شریعت را برای درستکاران[ پارسایان] بهوجود نیاورد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «عادل»[ پارسا][ درستکار] شامل هم مردان و هم زنان میشود. ترجمه جایگزین: «یک فرد عادل[پارسا]» یا «فردی درستکار» (آدرس را ببینید)
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا شریعت را به وجود آورد»
(آدرس را ببینید)
این به کسی اشاره دارد که با فردی دیگر میخوابد درحالیکه با او ازدواج نکرده است .
«فعالیت جنسی با فردی با جنسیت یکسان»، واژه یونانی آن مخصوص مردها است ولی در اینجا احتمالاً منظور بر این بوده که شامل زنها هم میشود.
«افرادی که به منظور فروش برده، دست به آدمربایی میزدند» یا «آنهایی که مردم را میگیرند تا به بردگی بفروشند»
«برای آنها که هرکار دیگری میکنند که مخالف تعلیم مسیحی درست است»
«انجیل جلالی که به خدایِ متبارک تعلق دارد» یا «انجیل خدایِ پرجلال و متبارک»
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که خدا به من داده و دربرابر آن مسئول ساخته است»
(آدرس را ببینید)
«او مرا قابلاعتماد دانست» یا «او مرا مورد اعتماد درنظر گرفت»
پولس از وظیفه خدمت به خدا بهگونهای سخن میگوید که گویی مکانی است که یک فرد میتواند در آن ساکن شود. ترجمه جایگزین: «او مرا برای خدمت به خود تعیین کرد» یا «او مرا به عنوان خدمتگزار خود منصوب کرد»
(آدرس را ببینید)
پولس توضیح میدهد که در گذشته چگونه رفتار میکرد.
«من فردی بودم که سخنان شریرانه برعلیه مسیح میگفتم» . پولس به شخصیت خود پیش از اینکه مسیحی شود، اشاره میکند.
«فردی که به آزار و تعقیب آنهایی که بهمسیح ایمان داشتند، میپرداخت»
«فردی که با دیگر مردمان بیرحم بود» یا «فردی که باور داشت که حق دارد که به دیگران آسیب بزند»
«اما از آنجا که به عیسی باور نداشتم، و نمیدانستم چه میکنم، رحمتعیسی را دریافت کردم»
«عیسی بر من ترحم کرد» یا «عیسی به من رحم نمود»
پولس از فیض خدا به سان مایعی که میتواند یک مخزن را پر کند و وقتی مخزن پرشود، از بالای آن سرریز میشود، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «خدا به من فیضی بسیار نشان داد»
(آدرس را ببینید)
این نتیجه این است که خدا فیضی عظیم به پولس نشان داده است. ترجمه جایگزین: «که سبب گشت تا من به عیسی- مسیح ایمان بیاورم و او را دوست داشته باشم»
این عبارت ازعیسی همچون ظرفی که یک مایع را درخود نگاه میدارد، سخن میگوید. در اینجا، «در عیسی مسیح» به داشتن یک رابطه با عیسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کهعیسی مسیح من را قادر ساخت تا [خود را] بهخدا تقدیم کنم زیرا من با او متحد گشتم»
(آدرس را ببینید)
«این گفته درست است»
«ما میبایست این را بیهیچ شکی بپذیریم» یا «لایق این است که ما آن را با اعتماد کامل بپذیریم»
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا به من رحم نشان داد» یا «من رحمت خدا را به دست آوردم»
(آدرس را ببینید)
«تا که به واسطه من، که بدترین گناهکارانم،»
واژه «باری» در اینجا برای نشان کردن یک وقفه در تعلیم اصلی استفاده شده است. اینجا پولس به ستایش خدا میپردازد.
«پادشاه ابدی» یا «فرمانروای جاویدان»
اسامی معنی «اکرام» و «جلال» را میتوان به صورت فعل نوشت. ترجمه جایگزین: «اکنون باشد که مردمان تا به ابد پادشاه سرمدی را که جاویدان، نادیدنی، و تنها خدا است، تکریم کرده، جلال دهند»
(آدرس را ببینید)
پولس شروع به تشویق تیموتائوس در اعتماد به خدا میکند.
پولس از دستورالعملهایش چنان سخن میگوید که انگار او میتوانست آنها را در دنیای واقعی جلوی چشم تیموتائوس بگذارد. ترجمه جایگزین: «این فرمان را به امانت به تو میدهم» یا «این آن فرمانی است که به تو میدهم»
(آدرس را ببینید)
پولس از رابطه نزدیک خود با تیموتائوس چنان سخن میگوید که انگار پولس پدر و تیموتائوس فرزند است. این احتمال هم وجود دارد که تیموتائوس به واسطه پولس به مسیح گرویده باشد، واین چرایی این است که پولس او را به چشم فرزند خود مینگریست. ترجمه جایگزین: «که حقیقتاً همچون فرزند من است»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه
جایگزین: «موافق با آنچه دیگر ایمانداران درباره تو نبوت کردند» (آدرس را ببینید)
پولس از کار تیموتائوس برای خداوند چنان سخن میگوید گویی او سربازی است که در یک نبرد میجنگد. ترجمه جایگزین: «به سختکوشی برای خداوند ادامه بده»
(آدرس را ببینید)
«وجدانی که در عوض نادرستی، درستی را برگزیند». به روشی که این را در اول تیموتائوس ۱: ۵ ترجمه کردید نگاه کنید.
پولس از ایمان این افراد مانند یک کشتی سخن میگوید که در دریا شکسته شده باشد. منظور او این است که آنها ایمان خود را نابود کردند و دیگر به عیسی ایمان ندارند. شما میبایست این مورد یا یک استعاره مشابه را که در زبان مقصد قابل درک باشد، به کار گیرید. (آدرس را ببینید)
اینها نام دو مرد هستند.
(آدرس را ببینید)
پولس چنان سخن میگوید انگار او این مردان را واقعاً به دست شیطان سپرده است. این احتمالاً این معنی را میدهد که پولس آنها را از جامعه ایمانداران طرد کرد. از آنجا که آنها دیگر بخشی از جامعه نبودند، شیطان میتوانست بر روی آنها قدرت داشته باشد و آنها را آزار دهد.
(آدرس را ببینید)
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا ایشان را تعلیم دهد»
(آدرس را ببینید)
1پس از همهچیز اوّل، سفارش میکنم که صلوات و دعاها و مناجات و شکرها را برای جمیع مردم بجا آورند؛2بجهت پادشاهان و جمیع صاحبان منصب تا به آرامی و استراحت و با کمال دینداری و وقار، عمر خود را بسر بریم.3زیرا که این نیکو و پسندیده است، در حضور نجاتدهندهٔ ما خدا4که میخواهد جمیع مردم نجات یابند و به معرفت راستی گرایند.5زیرا خدا واحد است و در میان خدا و انسان یک متوسّطی است، یعنی انسانی که مسیح عیسی باشد،6که خود را در راه همه فدا داد، شهادتی در زمان معیّن.7و برای این، من واعظ و رسول و معلم امّتها در ایمان و راستی مقرّر شدم. در مسیح راست میگویم و دروغ نی.8پس آرزوی این دارم که مردان، دستهای مقدّس را بدون غیظ و جدال برافراخته، در هر جا دعا کنند.9و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها؛10بلکه چنانکه زنانی را میشاید که دعوی دینداری میکنند به اعمال صالحه.11زن با سکوت، به کمال اطاعت تعلیم گیرد.12و زن را اجازت نمیدهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلّط شود بلکه در سکوت بماند.13زیرا که، آدم اوّل ساخته شد و بعد حوّا.14و آدم فریب نخورد، بلکه زن فریب خورده، در تقصیر گرفتار شد.15امّا به زاییدن رستگار خواهد شد، اگر در ایمان و محبّت و قدّوسیّت و تقوا ثابت بمانند.
پولس مسیحیان را به دعا برای همه تشویق میکند. آنها میبایست برای فرمانروایان دعا کنند تا مسیحیان بتوانند در آرامش، به روشی موقرانه و خداپسندانه زندگی کنند
در زمینه چگونگی درک این قطعه در بافت و زمینه فرهنگی و تاریخی آن، پژوهشگران به چند دسته تقسیم میگردند. برخی پژوهشگران معتقدند که مردان و زنان کاملاً در همه چیز برابرند. دیگر پژوهشگران براین باورند که، خدا مرد و زن را برای خدمت در نقشهای مجزایِ متفاوتی در ازدواج و کلیسا آفرید. مترجمان میبایست مراقب باشند تا نگذراند که درک آنها از این موضوع، بر روشی که آنها این قطعه را ترجمه میکنند تاثیر بگذارد.
این عبارات در آنچه معنا میدهند با یکدیگر همپوشانی میکنند. لازم نیست که آنها را به عنوان دستههای متمایز گروهبندی کرد.
پولس، تیموتائوس را به دعا برای همه مردم تشویق میکند.
«مهمتر از همه» یا «پیش از هرچیز دیگر»
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «من به همه ایمانداران سفارش می کنم تا دعاها، شفاعتها و شکرگزاریها را... به درگاه خدا انجام دهند»
(آدرس را ببینید)
«عرض می کنم» یا «درخواست میکنم»
در اینجا «به آرامی» و «استراحت» معنایی یکسان میدهند. پولس از همه ایمانداران میخواهد تا قادر به زیستن یک زندگی آرام بدون مشکلی از جانب قدرتهای حاکم باشند.
(آدرس را ببینید)
«به گونهای که خدا را جلال دهد و دیگر مردمان به آن احترام بگذراند»
این را می توان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « خدا مایل است که همه مردم را نجات دهد و این که ایشان را به درک حقیقت رهنمون سازد»
(آدرس را ببینید)
پولس از یادگیری حقیقت درباره خدا به مانند مکانی که افراد میتوانند به آن بروند سخن میگوید. ترجمه جایگزین: « تا آنچه حقیقت است را بدانند و بپذیرند»
(آدرس را ببینید)
متوسط[میانجی][واسطه] فردی است که به گفتگو برای یک راه حل آشتیجویانه میان دو طرف که با یکدیگر توافق ندارند، کمک میکند. در اینجا عیسی به گناهکاران کمک میکند تا به رابطهای مسالمتآمیز[ در صلح] با خدا وارد شوند.
«به میل خویشتن مرد»
«بعنوان بهای آزادی» یا «همچون وجهی برای به دست آوردن آزادی»
می توان روشنتر بیان نمود که این شهادتی است بر این که خدا میخواهد همه مردمان را نجات دهد. ترجمه جایگزین: «به عنوان مدرکی در زمان مناسب مبنی بر این که خدا میخواهد همه مردمان را نجات دهد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنی است که این زمانی است که خدا انتخاب کرده بود.
«به این خاطر» یا «به این دلیل»
این را میتوان به حالت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مسیح من را به مقامِ واعظ و رسول منصوب کرد» یا «مسیح از من یک واعظ و رسول ساخت»
(آدرس را ببینید)
«پیامآور رسمی» . یک واعظ پیامآوری رسمی است که برای رساندن اخبار فرستاده میشود.
با این دو توضیح پولس بر این موضوع تاکید میکند که هنگامی که میگوید به معلمی، رسالت و واعظ منصوب شده است، حقیقت را میگوید. برخی مترجمان ممکن است ترجیح دهند تا این توضیحات را در پایان آیه قرار دهند.
این احتمالاً به آنچه پولس قرار بود تعلیم دهد، اشاره میکند. او ممکن است از «ایمان» و «راستی» برای بیان یک ایده استفاده کند. ترجمه جایگزین: «درباره پیام ایمان و راستی» یا «درباره ایمان حقیقی» (آدرس را ببینید)
پولس فرمانهای خود را درباره دعاکردن و نیز چند دستور ویژه برای زنان به پایان میرساند.
در اینجا «دستهای مقدّس» کنایهای است از فردی مقدّس. ترجمه جایگزین: «من میخوام که مردان مقدس درهمه مکانها دستان خود را برافراشته و دعا نمایند»
(آدرس را ببینید)
«مردان،...در همه مکانها» یا «مذکرها... در همهجا». در اینجا واژه «مردان» مخصوص مذکرها است.
برای مردمان آن زمان بلند کردن دستان در حین دعا، یک حالت طبیعی بود.
هردویِ این واژگان اساساً معنای یکسانی میدهند. پولس بر این تاکید میکند که زنان میبایست لباسهایی را که مناسب بوده و باعث جلب توجه نادرست از سوی مردان نمیشود، بپوشند.
(آدرس را ببینید)
در زمان پولس، بسیاری از زنان رومی برای جذاب کردن خودشان موهای خود را میبافتند. بافتن، تنها یکی از راههایی است که یک زن می تواند توجه غیرضروری به مویش کند. اگر مویِ بافته شناخته شده نیست، آن را میتوان به شکل متداولتری نوشت. ترجمه جایگزین: «نه داشتن مدلهای موی هوسانگیز» یا «نه داشتن موهای به دقت آراسته شدهای که جلب توجه میکنند»
(آدرس را ببینید)
مرواریدها، گویهایِ سفید زیبا و گرانبهایی هستند که مردم به عنوان جواهرات از آنها استفاده میکنند. آنها درون صدف نوعی خاص از جانوران کوچکی که در اقیانوس زندگی میکنند، شکل میگیرند.
(آدرس را ببینید)
«که میخواهند که خدا را با چیزهای نیکویی که انجام میدهند، جلال دهند»
«در آرامش»
«و مطیع آنچه تعلیم داده شده»
«من به زنی اجازه نمیدهم»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «آدم نخستین کسی است که خدا ساخت» یا «خدا نخست آدم را آفرید»
(آدرس را ببینید)
این بخش را میتوان به شکلی واضحتر نوشت. ترجمه جایگزین: « و سپس خدا حوّا را شکل داد» یا «و سپس خدا حوّا را آفرید»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «و آدم آن کسی نبود که مار فریبش داد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بلکه این زن بود که هنگامی که مار فریبش داد، نسبت بهخدا نافرمانی کرد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیر سوم شخص به صورت عمومی به زنان اشاره دارد. معانی محتمل عبارتند از ۱) خدا زنان را از لحاظ جسمی به هنگام زایمان محفوظ نگاه خواهد داشت، یا ۲) خدا زنان را از گناهانشان از طریق نقششان در فرزندآوری[زادن فرزند] نجات خواهد داد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا او را نجات خواهد داد» یا «خدا زنان را نجات خواهد داد»
را ببینید)
«اگر...باقی بمانند» یا «اگر به زندگی .... ادامه دهند». در اینجا ضمیر سومشخص به زنان اشاره دارد.
اسامی معنی در اینجا میتوانند با عبارات کلامی[تحتالفظی] جانشین گردند. ترجمه جایگزین: «در ایمان به عیسی و دوست داشتن دیگران و داشتن یک زندگانی مقدس»
(آدرس را ببیند)
معانی محتمل برای این اصطلاح عبارتند از۱) «با رای نیکو»، ۲) «با فروتنی»، یا ۳) «با خویشتنداری».
(آدرس را ببینید)
اگر این اصطلاح در ترجمه باقی مانده است ، اسم معنی «تقوا» قابل ترجمه با یک صفت است. ترجمهیِ جایگزین: «با ضمیری سالم[با نجابت]»[در فارسی تا حدی متفاوت از انگلیسی است]
(آدرس را ببینید)
1این سخن امین است که اگر کسی منصب اسقفی را بخواهد، کار نیکو میطلبد.2پس اسقف باید بیملامت و صاحب یک زن و هشیار و خردمند و صاحب نظام و مهماننواز و راغب به تعلیم باشد؛3نه میگسار یا زننده یا طمّاع سود قبیح بلکه حلیم و نه جنگجو و نه زرپرست.4مُدَبّر اهل خانهٔ خود به نیکویی و فرزندان خویش را در کمال وقار مطیع گرداند،5زیرا هرگاه کسی نداند که اهل خانهٔ خود را تدبیر کند، چگونه کلیسای خدا را نگاهبانی مینماید؟6و نه جدیدالایمان که مبادا غرور کرده، به حکم ابلیس بیفتد.7امّا لازم است که نزد آنانی که خارجند هم نیکنام باشد که مبادا در رسوایی و دام ابلیس گرفتار شود.8همچنین شمّاسان باوقار باشند، نه دو زبان و نه راغب به شراب زیاده و نه طمّاعِ سود قبیح؛9دارندگان سرّ ایمان در ضمیر پاک.10امّا باید اوّل ایشان آزموده شوند و چون بیعیب یافت شدند، کار شمّاسی را بکنند.11و به همینطور زنان نیز باید باوقار باشند و نه غیبتگو بلکه هشیار و در هر امری امین.12و شمّاسان صاحب یک زن باشند و فرزندان و اهل خانهٔ خویش را نیکو تدبیر نمایند،13زیرا آنانی که کار شمّاسی را نیکو کرده باشند، درجهٔ خوب برای خویشتن تحصیل میکنند و جلادت کامل در ایمانی که به مسیح عیسی است.14این را به تو مینویسم به امید آنکه به زودی نزد تو آیم.15لیکن اگر تأخیر اندازم، تا بدانی که چگونه باید در خانهٔ خدا رفتار کنی، که کلیسای خدای حیّ و ستون و بنیاد راستی است.16و بالاجماع سرّ دینداری عظیم است، که خدا در جسم ظاهر شد و در روح، تصدیق کرده شد و به فرشتگان مشهود گردید و به امّتها موعظه کرده و در دنیا ایمان آورده و به جلال بالا برده شد.
اول تیموتائوس ۳: ۱۶ احتمالاً یک ترانه، شعر یا یک باور است که کلیسای اولیه برای فهرست کردن اصول مهمی که میان ایمانداران مشترک بود، استفاده میکرد.
اسقفان[سرپرستان][ناظران] و شماسان[خادمان کلیسا]
کلیسا ازعنوانهای گوناگونی برای رهبران کلیسا استفاده کرده است. برخی عنوانها شامل پیر{شیخ، یا ریش سفید}، شبان و اسقف هستند. واژه « اسقف[سرپرست][ناظر]» معنای زبان اصلی در آیههای ۱و ۲ را منعکس میکند. پولس از « شماسان[خادمان]» در آیههای ۸ و ۱۲ به عنوان نوع دیگری از رهبران کلیسا نام میبرد.
این باب، ویژگیهای گوناگونی را که یک مرد، در صورتی که بخواهد در کلیسا سرپرست یا خادم شود را فهرست میکند.
(آدرس را ببینید)
پولس برخی دستورات ویژهای را درباره ویژگیهای شخصیتی و روشی که رهبران کلیسا میبایست عمل کنند را ارائه میدهد.
«عملی شرافتمندانه»
یک سرپرست میبایست تنها یک همسر داشته باشد. این روشن نیست که آیا این مردانی را که پیشتر بیوه شده یا جدا شدهاند یا هرگز ازدواج نکرده اند را از سرپرستی کلیسا محروم میکند یا نه.
«او میبایست در هیچ کاری افراط نکند، میبایست منطقی بوده، رفتار خوبی داشته باشد، و میبایست با غریبهها رفتار مناسبی داشته باشد»
«او میبایست نه زیادی مشروب بنوشد و نه بحث کرده، و نه نزاع کند، بلکه در عوض میبایست ملایم و آرام باشد»
«حریص به پول[پولدوست]»
«راهنمایِ[باید ... رهبری کند]» یا «مراقبِ[باید مراقب ... باشد]»
معانی محتمل عبارتند از ۱) فرزندان تحت سرپرستی او میبایست از پدر خود اطاعت کرده و به او احترام بگذارند یا ۲) فرزندان تحت سرپرستی او میبایست به همه احترام بگذارند یا ۳) سرپرست میباید در عین راهنمایی اهل خانه خود، به ایشان احترام بگذارد.
«احترام کامل» یا «احترام همیشگی»
«زیرا هنگامی که مردی نمیتواند...اداره کند»
پولس از یک پرسش برای تعلیم تیموتائوس بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «او نمیتواند از کلیسای خدا مراقبت کند» یا «او قادر نیست که کلیسای خدا را رهبری کند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «کلیسا» به یک گروه محلی از قوم خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «گروهی از قوم خدا» یا «ایماندارانی که او در برابرشان مسئول است»
(آدرس را ببینید)
«او نباید یک نوایمان باشد» یا «او باید ایمانداری بالغ باشد»
پولس از محکومیت یک فرد به خاطر انجام کار اشتباه، به سانِ فروافتادن در یک چاله سخن میگوید. ترجمهیِ جایگزین: « خدا او را همانند ابلیس محکوم کند»
(آدرس را ببینید)
«آنها که بیرون از کلیسا هستند». پولس درباره کلیسا به مانند یک مکان، و از غیرایمانداران چون کسانی که به صورت فیزیکی بیرون آن هستند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «آنهایی که مسیحی نیستند»
(آدرس را ببینید)
پولس از رسوایی و اینکه شریر باعث شود کسی گناه کند به سانِ تله یا چالهای که یک فرد در آن میافتد، سخن میگوید. در اینجا «گرفتار شود» معنای تجربه کردن میدهد. ترجمه جایگزین: «هیچچیز باعث شرمساری او در حضور غیرایمانداران نشود و تا شریر سبب نشود که او گناه کند»
(آدرس را ببینید)
پولس چند راهنمایی درباره این که خادمان کلیسا و همسرانشان باید چگونه باشند و چگونه عمل کنند ارائه میدهد.
«خادمان هم، چون سرپرستان»
پولس درباره برخی افراد که حرفشان یکی نیست همچون افرادی که می توانند در یک لحظه دوچیز را بگویند، سخن میگوید. او درباره افرادی حرف میزند که یک چیز میگویند، اما منظورشان چیز دیگری است. ترجمه جایگزین: «میبایست رفتار مناسبی داشته باشند و منظور حرفشان، همان چیزی باشد که میگویند»
(آدرس را ببیند)
«آنها میبایست با وجدانی حقیقی ،به ایمان به پیام حقیقی خدا که بر ما آشکار شده است ادامه دهند». این به حقیقتی اشاره دارد که مدتها بوده است اما خدا به آنها در آن لحظه نشان داده است. پولس از تعلیم حقیقی درباره خدا همچون شیای که فردی میتواند با خود نگاه دارد سخن میگوید.
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «حقیقت ایمان که خدا آشکار نمود »
(آدرس را ببینید)
پولس از معرفت یک فرد بر این که او هیچ خطایی نکرده است، به گونهای سخن میگوید که گویا آن معرفت یا وجدان، پاکیزه است. ترجمه جایگزین: «ایمان، با علم به این که ایشان بیشترین تلاششان را کردهاند تا کار درست را انجام دهند»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «نخست، دیگر ایمانداران میبایست ایشان را تایید کنند» یا «آنها میبایست نخست خود را ثابت کنند»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که دیگر ایمانداران میبایست آنها که میخواهند خادم شوند را ارزیابی کنند و تشخیص دهند که آیا برای خدمت در کلیسا مناسب هستند یا خیر.
معانی محتمل برای «زنان» عبارتند از ۱) زنان خادمان ۲) خادمان زن ۳) عمومِ زنان
«مناسب رفتار کنند» یا «سزاوارِ احترام باشند»
«باید باوقار باشند، نمیبایست به بدی درباره دیگر مردمان سخن بگویند، وایشان نمیبایست در هیچ چیز افراط کنند بلکه باید... وفادار باشند»
«میانهرو». به روشی که این واژه را در اول تیموتائوس ۳: ۲ ترجمه کردید نگاه کنید.
یک مرد باید تنها یک همسر داشته باشد. مشخص نیست که آیا این مردانی را که پیشتر بیوه شدهاند، طلاق گرفتهاند یا هرگز ازدواج نکردهاند را کنار گذاشته است یا خیر. به روشی که این را در اول تیموتائوس ۳: ۲ ترجمه کردید، نگاه کنید.
«به درستی از فرزندانشان و دیگرانی که با ایشان در خانههایشان زندگی میکنند، مراقبت کرده و سرپرستی نمایند»
«زیرا آن خادمانی که» یا «زیرا این سرپرستان کلیسا»
«برای خود دریافت میکنند» یا «برای خود به دست میآورند»
معنی مدنظر قابل تصریح است. ترجمه جایگزین: «اعتبار نیکویی در میان دیگر ایمانداران»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) آنها با اعتمادی بیشتر به مسیح ایمان خواهند داشت ۲) آنها با دیگران با اطمینان، درباره ایمان خود به مسیح سخن خواهند گفت
پولس به تیموتائوس درباره دلیلی که به او نامه نوشته و پس از آن درباره دینداری**مسیح **میگوید.
پولس انتظار دارد که آرزویش برای دیدن آنها زود به حقیقت بپیوندد. ترجمه جایگزین: «انتظار دارم که به زودی به نزدت آیم»
«اما در صورتی که نتوانم به زودی به آنجا بیایم» یا «اما اگر چیزی مانع حضور زود هنگام من در آنجا شود»
پولس از گروه ایمانداران همچون یک خانواده سخن میگوید. معانی محتمل عبارتند از ۱) پولس تنها به رفتار تیموتائوس در کلیسا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تا بدانی چگونه خود را به عنوان عضوی از خانواده خدا اداره کنی» یا ۲) پولس به عموم ایمانداران اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «تا همگی بدانید چگونه خودتان را به عنوان اعضای خانواده خدا اداره کنید»
(آدرس را ببینید)
این عبارت به ما اطلاعاتی درباره «خانواده خدا» فراتر ازایجاد یک تفاوت میان خانه خدا که کلیسا است و آنچه کلیسا نیست، میدهد. این را میتوان به عنوان یک جمله جدید نوشت. ترجمه جایگزین: «اهل خانه خدا. آنها که به خانواده خدا متعلق هستند، جامعهای از ایمانداران بهخدای زنده میباشند»
(آدرس را ببینید)
پولس از شهادت دادن ایمانداران به حقیقت درباره مسیح، همچون ستون و پایهای که یک ساختمان بر دوش آن قرار میگیرد، سخن میگوید. این را میتوان در قالب یک جمله نوشت. ترجمه جایگزین: «که کلیسای خدای زنده است. و با تعلیم و نگاهداشت حقیقت خدا، این اعضای کلیسا، بار حقیقت را همچون پایه و ستونی که یک ساختمان را حفظ می کند، بر دوش خود میکشند. (آدرس را ببینید)
در اینجا این عبارت ممکن است از خدا به عنوان کسی که به همه زندگی میبخشد همچون ترجمه انگلیسی نسخه UDB سخن بگوید.
«هیچکس نمیتواند منکر شود»
«که این حقیقتی بزرگ است که خدا آشکار کرده است»
این به احتمال زیاد یک سرود یا شعر است که پولس از آن نقل قول میکند. اگر زبان شما روشی برای نشان دادن این موضوع که این یک شعر است را در خود دارد، میتوانید از آن روش در اینجا استفاده کنید. وگرنه، شما میتوانید به جای شعر این را به نثری منظوم ترجمه کنید.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «خدا ظاهر گشت» یا ۲) «مسیح ظاهر گشت» . شما میتوانید به این نحو ترجمه کنید: «مسیح، که خدا است، ظاهر شد»
پولس در اینجا از «جسم» به معنای یک انسان نام برده است. ترجمه جایگزین: «چون انسانی واقعی»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «روحالقدس تایید کرد که او همان است که ادعا میکند»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «فرشتگان او را دیدند»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت.. ترجمه جایگزین: «افرادی از ملیتهای بسیار درباره او با دیگران سخن گفتند»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مردم در بسیاری از بخشهای جهان به او ایمان آوردند»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدای پدر او را در جلال به آسمان بالا برد»
(آدرس را ببینید)
این به این معنا است که او قدرت را از خدای پدر گرفته و او شایسته افتخار است.
1و لیکن روح صریحاً میگوید که، در زمان آخر بعضی از ایمان برگشته، به ارواح مُضِلّ و تعالیم شیاطین اِصغا خواهند نمود،2به ریاکاری دروغگویان که ضمایر خود را داغ کردهاند؛3که از مزاوجت منع میکنند و حکم مینمایند به احتراز از خوراکهایی که خدا آفرید برای مؤمنین و عارفینِ حقّ تا آنها را به شکرگزاری بخورند.4زیرا که هر مخلوق خدا نیکو است و هیچ چیز را ردّ نباید کرد، اگر به شکرگزاری پذیرند،5زیرا که از کلامِ خدا و دعا تقدیس میشود.6اگر این امور را به برادران بسپاری، خادم نیکوی مسیح عیسی خواهی بود، تربیت یافته در کلام ایمان و تعلیم خوب که پیروی آن را کردهای.7لیکن از افسانههای حرام عجوزها احتراز نما و در دینداری ریاضت بکش.8که ریاضت بدنی اندک فایدهای دارد، لیکن دینداری برای هر چیز مفید است، که وعدهٔٔ زندگی حال و آینده را دارد.9این سخن امین است و لایق قبول تامّ،10زیرا که برای این زحمت و بیاحترامی میکشیم، زیرا امید داریم به خدای زنده، که جمیع مردمان علیالخصوص مؤمنین را نجاتدهنده است.11این امور را حکم و تعلیم فرما.12هیچکس جوانی تو را حقیر نشمارد، بلکه مؤمنین را در کلام و سیرت و محبّت و ایمان و عصمت، نمونه باش.13تا مادامی که نه آیم، خود را به قرائت و نصیحت و تعلیم بسپار.14زنهار از آن کرامتی که در تو است که بهوسیلهٔ نبوّت با نهادن دستهای کشیشان به تو داده شد، بیاعتنایی منما.15در این امور تأمّل نما و در اینها راسخ باش تا ترقّی تو بر همه ظاهر شود.16خویشتن را و تعلیم را احتیاط کن و در این امور قائم باش، که هرگاه چنین کنی، خویشتن را و شنوندگان خویش را نیز نجات خواهی داد.
اول تیموتائوس ۴: ۱ یک مکاشفه است.
را ببینید)
زمان آخر
این راهی دیگر برای اشاره به روزهای آخر است.
را ببینید)
پولس به تیموتائوس میگوید آنچه روح میگوید رخ خواهد داد و او را در آنچه که میبایست تعلیم دهد، تشویق میکند.
این واژه در اینجا برای ایجاد یک وقفه در تعلیم اصلی استفاده شده است. پولس در اینجا شروع به گفتن بخش تازهای از تعلیم میکند.
این واژهها میتوانند به ۱) زمانی پس از مرگ پولس یا ۲) زمانی بعد، در زندگی خود پولس اشاره کنند.
پولس از مردمی که از اعتماد به مسیح دست میکشند، همچون کسانی که در واقعیت، مکانی را ترک میکنند یا یک شی را ترک میکنند، سخن گفته است. ترجمه جایگزین: «از اعتماد به مسیح دست میکشند»
(آدرس را ببینید)
«به ... توجه مینمایند» یا «زیرا آنها به ... توجه میکنند»
«روحهایی که مردم را فریب میدهند و چیزهایی که دیوها تعلیم میدهند[تعالیم دیوها]»
اگر آیه ۱ با یک نقطه پایانبندی پایان یافته است، این را میتوان به عنوان جملهای مجزا نوشت. ترجمهی جایگزین: «این مردمان ریاکارند و دروغ میگویند»
معانی محتمل عبارتند از ۱) پولس از مردمی که دیگر نمیتوانند تشخیص دهند که ایشان کاری نادرست را انجام میدهند چون افرادی که ذهنهایشان خراب شده، سخن میگوید. او از خراب شدن ذهنهای ایشان همچون پوستی که فردی با آهنی داغ سوزانده است، سخن میگوید. ۲) پولس از این مردمان همچون افرادی که شیطان آنها را با آهنی داغ علامت گذاشته تا نشان دهد که ایشان به او تعلق دارند سخن میگوید.
(آدرس
را ببینید)
با جسمی داغ لمس شدهاند تا بر اثر سوختن به رنگ قهوهای یا سیاه در آید.
این افراد...میکنند»
این متضمن این است که آنها ازدواج را برای ایمانداران غدغن میکنند. ترجمه جایگزین: «برای ایمانداران ازدواج را ممنوع میکنند»
(آدرس را ببینید)
این متضمن این است که آنها خوراکهای خاصی را ممنوع میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها اجازه نمیدهند تا مردم خوراکهای خاصی را بخورند»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هرچیزی که خدا آفریده نیکو است»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ما نباید هیچچیزی را که برای آن از خدا سپاسگزاریم، رد کنیم» یا «هرچیزی که ما با شکرگزاری میخوریم پسندیده است»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «کلامِ خدا» و «دعا» با هم به کار گرفته شده است تا یک ایده را بیان کند. دعا در توافق با حقیقتی است که خدا آشکار نموده است. ترجمه جایگزین: «آن برای استفاده خدا با دعا در توافق با کلامش اختصاص داده شده است»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « ما آن را تقدیس میکنیم» یا «ما آن را تخصیص دادهایم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «کلام» به پیام خدا یا آنچه او مکشوف ساخته، اشاره دارد. (آدرس را ببینید)
پولس از دستورهایش به سان اشیائی سخن میگوید که میشود آنها را در واقعیت به ایمانداران اهدا کرد. در اینجا «بسپاری»، معنی «دستور دهی» یا «یادآور شوی» را میدهد. ترجمه جایگزین: «اگر کمک کنی تا ایمانداران این چیزها را به یاد داشته باشند»
(آدرس را ببینید)
این به تعلیمی که از اول تیموتائوس ۳: ۱۶ شروع شده است، اشاره میکند.
این به همه ایمانداران، خواه مذکر و خواه مونث، اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
پولس از کلام خدا و تعلیم آن، همچون خوراکی که تیموتائوس در حقیقت می تواند آن را بخورد و او را قوی سازد حرف میزند. ترجمه جایگزین: «کلمات ایمان و تعلیم نیکویی که از آن پیروی کردهای سبب گشته تا ایمان محکمتری به مسیح داشته باشی» (آدرسهای و را ببینید)
«کلماتی که باعث ایمان آوردن مردم میشوند»
«داستانهای کفرآمیز و حکایات پیرزنان». واژه بکاربرده شده برای «داستانها» مشابه «افسانهها» در اول تیموتائوس ۱: ۴ است، پس شما میبایست آن را در اینجا به روش مشابهی ترجمه کنید.
این احتمالاً یک عبارت است که معنی «نادان» یا «پوچ» را میدهد. پولس از رویِ عمد در ارجاع به «عجوزهها»، به زنان بیاحترامی نمیکند. بلکه در عوض او و مخاطبیناش میدانستند که مردان زودتر از زنان میمیرند و پس زنان بیشتری نسبت به مردان وجود دارند که ذهنشان براثر پیری ناتوان میشود.
(آدرس را ببینید)
«خود را نعلیم ده تا خدا را حرمت نهی» یا «خود را در عملکردن به راههایی که خدا را راضی میکند، تربیت کن»
«تمرین جسمی»
«برای این زندگی...سودمند است»
«سزاوار ایمان کامل» یا «شایسته اعتماد کامل»
«این دلیلی است که»
واژههای «کوشش» و «کار بسیار سخت[جد و جهد]» اساساً معنای یکسانی میدهند. پولس از آنها برای تاکید بر شدتی که آنها خدا را خدمت میکنند، استفاده میکند.
(آدرسهای و را ببینید)
پولس و همکارانش با اطمینان انتظار داشتند که خدا هر آنچه را به انجام آن وعده داده، محقق خواهد ساخت. ترجمه جایگزین: « زیرا ما با اطمینان انتظار داریم که خدای زنده...ایمانداران ، هرآنچه را به انجام آن وعده فرموده، انجام خواهد داد» یا «زیرا ما کاملاً به خدای زنده اعتماد داریم...ایمانداران»
معانی محتمل عبارتند از ۱) «خدایی که زنده است» در برابر بتها که زنده نیستند، یا ۲) «خدایی که عمل میکند»، در برابر بتها که هیچ کاری نمیکنند یا ۳) «خدا، که به همه موجودات زنده، حیات میبخشد».
اطلاعات قابل درک از آیه را می توان به روشنی بیان نمود. ترجمه جایگزین: «اما او به خصوص منجی مردمی است که ایمان دارند»
(آدرس را ببینید)
«این چیزها را تعلیم بده و به انجام آنها حکم نما» یا «همان گونه که یادآور شدم این چیزها را تعلیم بده و به انجام آنها حکم فرما»
«به هیچکس اجازه نده تا از آنجا که جوان هستی، تو را بیاهمیت شمارد»
واژههای «قرائت»،«نصیحت» و «تعلیم» قابل ترجمه با عبارات فعلی هستند. اطلاعات ضمنی نیز میتواند در ترجمه ارائه شود. ترجمه جایگزین: «به خواندن کلامِ مقدس برای مردم، تشویق افراد و تعلیم دادن ایشان ادامه بده»
(آدرسهایِ و را ببینید)
پولس از تیموتائوس به سانِ ظرفی که میتواند عطایای خدا را در خود نگاه دارد، سخن میگوید. این را می توان به شکل مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «به عطایایِ روحانی خود بیتوجهی نکن»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «از روی یقین از آن استفاده کن»
(آدرس را ببینید)
ااین را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که آن را هنگامی که رهبران کلیسا کلام خدا را گفتند، دریافت کردی»
(آدرس را ببینید)
این مراسمی بود که در آن رهبران کلیسا دستان خود را بر تیموتائوس گذاشتند و دعا کردند تا خدا او را قادر سازد که کارهایی را به او فرمان به انجامشان داده، انجام دهد.
پولس از عطایای خدا به تیموتائوس همچون چیزی سخن میگوید که از لحاظ جسمی میتواند درون او باشد. ترجمه جایگزین: «همه این کارها را انجام بده و مطابق آنها زندگی کن»
(آدرس را ببینید)
پولس از قابلیت روزافزون تیموتائوس در خدمت به خدا چون شیای مادی که دیگران میتوانند به آن نگاه کنند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «تا افراد دیگر بدانند که تو خدا را بهتر و بهتر خدمت میکنی»
(آدرس را ببینید)
«خود را با دقت اداره کن و به تعلیم توجه نما» یا «رفتار خود را کنترل کن و به تعلیم توجه نما»
«به انجام این چیزها ادامه بده»
معانی محتمل عبارتند از ۱) تیموتائوس خود را و آنانی را که شنوندگان او هستند، از داوری خدا نجات خواهد داد، یا ۲) تیموتائوس خودش و شنوندگانش را از تاثیر معلمان دروغین نجات خواهد داد.
1مرد پیر را توبیخ منما بلکه چون پدر او را نصیحت کن، و جوانان را چون برادران؛2زنان پیر را چون مادران؛ و زنان جوان را مثل خواهران با کمال عفّت؛3بیوهزنان را اگر فیالحقیقت بیوه باشند، محترم دار.4امّا اگر بیوهزنی فرزندان یا نوادهها دارد، آموخته بشوند که خانهٔ خود را با دینداری نگاه دارند و حقوق اجداد خود را ادا کنند، که این در حضور خدا نیکو و پسندیده است.5امّا زنی که فیالحقیقت بیوه و بیکس است، به خدا امیدوار است و در صلوات و دعاها شبانهروز مشغول میباشد.6لیکن زن عیّاش در حال حیات مرده است.7و به این معانی امر فرما تا بیملامت باشند.8ولی اگر کسی برای خویشان و علیالخصوص اهل خانهٔ خود تدبیر نکند، منکر ایمان و پستتر از بیایمان است.9بیوهزنی که کمتر از شصت ساله نباشد و یک شوهر کرده باشد، باید نام او ثبت گردد،10که در اعمال صالح نیکنام باشد، اگر فرزندان را پرورده و غُرَبا را مهمانی نموده و پایهای مقدّسین را شسته و زحمتکشان را اعانتی نموده و هر کار نیکو را پیروی کرده باشد.11امّا بیوههای جوانتر از این را قبول مکن، زیرا که چون از مسیح سرکش شوند، خواهش نکاح دارند12و ملزم میشوند از اینکه ایمان نخست را برطرف کردهاند؛13و علاوه بر این خانه به خانه گردش کرده، آموخته میشوند که بیکار باشند؛ و نه فقط بیکار، بلکه بیهودهگو و فضول هم که حرفهای ناشایسته میزنند.14پس رأی من این است که، زنان جوان نکاح شوند و اولاد بزایند و کدبانو شوند و خصم را مجال مذمّت ندهند؛15زیرا که بعضی برگشتند به عقب شیطان.16اگر مرد یا زنِ مؤمن، بیوهها دارد ایشان را بپرورد و بار بر کلیسا ننهد تا آنانی را که فیالحقیقت بیوه باشند، پرورش نماید.17کشیشانی که نیکو پیشوایی کردهاند، مستحقّ حرمت مضاعف میباشند، علیالخصوص آنانی که در کلام و تعلیم محنت میکشند.18زیرا کتاب میگوید، گاو را وقتی که خرمن را خرد میکند، دهن مبند و مزدورْ مستحقّ اجرت خود است.19ادّعایی بر یکی از کشیشان جز به زبان دو یا سه شاهد مپذیر.20آنانی که گناه کنند، پیش همه توبیخ فرما تا دیگران بترسند.21در حضور خدا و مسیح عیسی و فرشتگان برگزیده تو را قسم میدهم که، این امور را بدون غرض نگاه داری و هیچ کاری از روی طرفداری مکن.22و دستها به زودی بر هیچکس مگذار و در گناهان دیگران شریک مشو، بلکه خود را طاهر نگاه دار.23دیگر آشامندهٔ آب فقط مباش، بلکه بجهت شکمت و ضعفهای بسیار خود شرابی کم میل فرما.24گناهان بعضی آشکار است و پیش روی ایشان به داوری میخرامد، امّا بعضی را تعاقب میکند.25و همچنین اعمال نیکو واضح است و آنهایی که دیگرگون باشد، نتوان مخفی داشت.
پولس مسیحیان جوانتر را به احترام و حرمت به مسیحیان پیرتر تشویق میکند. فرهنگهای گوناگون به روشهای متفاوتی به افراد مسنتر احترام و حرمت میگذارند.
بیوهزنان
در خاور نزدیک باستان، احترام به بیوهزنان مهم بود، زیرا آنها نمیتوانستند چیزی برای خود فراهم کنند.
پولس این فرمانها را به یک فرد، یعنی به تیموتائوس میداد. زبانهایی که شکلهای متفاوتی از ضمیر مخاطب دوم شخص دارند یا شکلهای گوناگونی برای دادن دستوری دارند، میتوانند شکل مفرد آنها را در اینجا استفاده کنند.
(آدرس را ببینید)
پولس گفته خود به تیموتائوس درباره روش برخورد در کلیسا با مردان، زنان، بیوهزنان و زنان جوان را ادامه میدهد.
«با یک مرد مسنتر با درشتی سخن نگو»
«بلکه درعوض، او را تشویق کن»
پولس از این تشبیهها برای گفتن این موضوع که تیموتائوس میبایست با دیگر ایمانداران با محبت صادقانه و احترام رفتار کند، استفاده مینماید.
(آدرس را ببینید)
شما میتوانید اطلاعات برداشت شده از متن را به روشنی بنویسید[ قسمتهایی که حذف به قرینه شده را بنویسید]. ترجمه جایگزین: «زنان مسنتر را ترغیب کن...زنان جوانتر را ترغیب کن» یا «زنان مسنتر را تشویق کن...زنان جوانتر را تشویق کن»
(آدرس را ببینید)
«با اندیشهها و اعمالی پاک» یا «به روشی مقدس»
«[نیازهای مالی] بیوهزنان را تامین کن و به آنها احترام بگذار»
«بیوهزنانی که کسی آنها را تامین نمیکند»
«پیش ازهرچیز آنها میبایست بیآموزند» یا «آموزش آنها را در اولویت قرار ده»
«به خانواده خودشان» یا «به آنها که در خانهشان زندگی میکنند»
«بگذار در حق والدین خود در عوض چیزهای نیکویی که والدینشان به آنها دادهاند، نیکویی کنند»
«اما آن زنی که حقیقتاً بیوه است، که هیچ خانوادهای ندارد»
این بیوهزن با اطمینان انتظار آن را دارد که خدا آنچه را وعده داده انجام دهد. ترجمه جایگزین: «با اطمینان انتظار دارد که خدا هر آنچه را وعده داده است، به انجام رساند» یا «کاملاً به خدا اعتماد دارد»
«به دعا و طلبیدن ادامه میدهد»
این دو عبارت اساساً معنی مشابهی دارند. پولس از هردویِ آنها برای تاکید بر میزان دعایی که این بیوهزنان میکنند، بهره میجوید.
(آدرس را ببینید)
واژههای «شبانه» و «روز» با هم به کار گرفته شدهاند تا معنی «همه اوقات» را برسانند. ترجمه جایگزین: «همیشه»
(آدرس را ببینید)
پولس درباره مردمی که به دنبال رضایت خدا نیستند، همچون افرادی سخن میگوید که مردهاند. ترجمه جایگزین: «مانند فردی مرده است، که خود را در برابرخدا پاسخگو نمیداند»
(آدرس را ببینید)
این به زندگی جسمانی اشاره دارد.
«به این چیزها فرمان بده»
«تا هیچکس نتواند عیبی در ایشان بیاید». معانی محتمل برای «ایشان» عبارتند از ۱) «این بیوهزنان و خانوادههایشان» یا ۲) «ایمانداران». ممکن است بهترین کار این باشد که بگذاریم فاعل این جمله، همان «ایشان» باشد.
«به نیازهای خویشاوندان خود، به ویژه آن اعضایی از خانواده که در خانهاش زندگی میکنند، رسیدگی نکند»
«برخلاف حقیقتی که ما به آن ایمان داریم، عمل کرده است»
«بدتر از کسانی است که به عیسی ایمان ندارند». منظور پولس این است که این فرد بدتر از یک غیرایماندار است، چرا که حتی غیرایمانداران از خویشاوندان خود مراقبت میکنند. ازاین رو، یک ایماندار قطعاً میبایست از خویشاوندانش مراقبت کند.
به نظر میآید که فهرستی مکتوب یا نامکتوب از بیوهزنان در کار بوده است. اعضای کلیسا نیازهای این زنان را به سرپناه، پوشش و خوراک برطرف میکردند و از این زنان انتظار میرفته که زندگی خود را وقف خدمت به جامعه مسیحی کنند.
همانگونه که پولس در بخش ۵: آیه ۱۱ تا ۱۶ شرح میدهد، بیوهزنانی که جوانتر از ۶۰ سال بودند، ممکن بود دوباره ازداوج کنند. از این رو از جامعه مسیحی انتظار میرفت که تنها متوجه بیوهزنانی باشد که سنشان بیش از ۶۰ سال سن بود.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) او همیشه وفادار به شوهرش بوده باشد یا ۲) شوهرش او را طلاق نداده باشد و سپس از نو ازدواج کرده باشد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «میباید مردم قادر به شهادت به اعمال نیک او باشند»
(آدرس را ببینید)
«از غریبان در منزلش پذیرایی کرده باشد»
شستنِ پاهای آلوده مردمی که در خاک و گل راه رفته بودند، یک راه برای رسیدگی به نیازهای افراد دیگر و لذتبخشتر کردن زندگی برای ایشان است. این احتمالاً به این معنی است که او {آن بیوهزن} درکل فروتنانه کار کرده است. ترجمه جایگزین: «کار متداول برای کمک به دیگر ایمانداران را انجام داده است»
(آدرس را ببینید)
برخی نسخهها این واژه را به «ایمانداران» یا «مقدسان» ترجمه میکنند. در کل اشاره به ایمانداران مسیحی است.
در اینجا «زحمتکشان» صفتی اسمی است که قابل بازنویسی در شکل صفت میباشد. ترجمه جایگزین: «به آنهایی که در رنج{یا مصیبت} هستند کمک کرده باشد»
(آدرس را ببینید)
«خود را وقف انجام همهگونه کار نیک کرده باشد»
«اما در این لیست بیوهزنان جوانتر را شامل نگردان». این لیستی از بیوهزنان ۶۰ ساله و مسنتر بود که جامعه مسیحی میخواست به آنها کمک کند.
«زیرا هنگامی که ترجیح دهند تمایلات نفسانی خود را برآورده سازند و ازدواج کنند، بر خلاف پیمان خود به عنوان بیوه، در خدمت به مسیح رفتار خواهند کرد»
«تعهد نخستین خود را نگاه نمیدارند» یا «آنچه را که پیشتر به انجام آن تعهد کردند را انجام نمیدهند»
تعهد بیوهزنان توافق آنها به خدمت به جامعه مسیحی تا پایان عمر در عوض رفع احتیاجات آنان بود. [در ترجمه قدیمی ایمان به کار رفته که با متن همسویی ندارد]
«به بیکاری عادت میکنند»
این سه عبارت احتمالاً سه روش گفتن یک عمل یکسان است. این افراد نمیبایست تلاش کنند سر از زندگی خصوصی دیگر افراد درآورند و درباره آنها به دیگرانی بگویند که پس از شنیدن این سخنان انسانهای بهتری نخواهند بود.
حرفهایی که به شنوندگان آنها کمکی نمیکنند
افرادی که تلاش میکنند برای منافع خود و نه برای منفعت زندگی دیگران، سر از زندگی خصوصی دیگر افراد درآورند.
«تا از همهکس در خانهشان مراقبت کنند»
این واژه میتواند ارجاعی باشد به ۱) شیطان یا ۲) غیرایماندارانی که با مسیحیان در خصومت هستند.
در اینجا شناسه مستتر اشاره به کل جامعه مسیحیان، و شامل خود تیموتائوس هم دارد.
(آدرس را ببینید)
پولس از زندگی در سرسپردگی به مسیح همچون مسیری برای پیمایش، سخن میگوید. به این معنی است که این زنان از اطاعت از عیسی دست برداشته وشروع به اطاعت از شیطان کردهاند. ترجمه جایگزین: «از مسیر مسیح خارج شده تا شیطان را پیروی کنند» یا «تصمیم گرفتند تا در عوض مسیح از شیطان اطاعت کنند»
(آدرس را ببینید)
«هر زن مسیحی» یا «هر زنی که به مسیح ایمان دارد»
«در میان خویشاوندانش بیوهزنانی دارد»
پولس از مجبور بودن جامعه به کمک به افرادی بیشتر از آنچه قادر به کمک به آنهاست، به مانند حمل باری بسیار سنگین بر روی پشتشان سخن میگوید. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا کلیسا کار بیشتری از آنچه میتواند، نداشته باشد» یا «تا جامعه مسیحی مجبور به کمک به بیوهزنانی که خانوادهشان میتوانند ایشان را تامین کنند،
نباشد» (آدرسهای و را ببینید)
«آن زنانی که کسی را ندارند تا آنها را تامین کند»
پولس دوباره از روشی که میبایست با مشایخ (سرپرستان) رفتار شود، حرف میزند و سپس به تیموتائوس چند دستور شخصی میدهد.
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همه ایمانداران میبایست بزرگانی را که رهبرانی نیکو هستند، ارزشمند بدانند»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند ۱) «احترام و تامین مالی» یا ۲) «احترام بیشتری از آنچه دیگران دریافت میکنند»
پولس از کلام، همچون شیای سخن میگوید که یک فرد میتواند با آن کار کند. ترجمه جایگزین: «آنانی که که کلام خدا را موعظه کرده، تعلیم میدهند».
(آدرس را ببینید)
این یک انسانانگاری است، که به معنای این که آن چیزی است که فردی در کتابمقدس نوشته است. ترجمه جایگزین: «زیرا ما در کتابمقدس میخوانیم که»
(آدرس را ببینید)
پولس از این نقلقول از کتابمقدس به عنوان استعارهای به این معنا که رهبران کلیسا لایق دریافت وجه از جامعه مسیحی برای کار خود هستند، استفاده میکند.
(آدرس را ببینید)
گذاشتن یک روکش بر روی پوزه و دهان یک حیوان به منظور منع حیوان از خوردن
(آدرس را ببینید)
یک وَرزا {گاو نر} هنگامی که راه میرود یا شیای سنگین را به منظور جدا کردن دانه از کاه بر روی خرمن میکشد «خرمن را خرد میکند». این وَرزا مجاز بود که مقداری از خرمن را در حین کار بخورد.
«لایقِ»
پولس از اتهامها همچون اشیایی که میتوانند توسط افراد پذیرفته شوند، سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «هیچ اتهامی را که که فردی میزند درست ندان»
(آدرس را ببینید)
«دست کم دو» یا «دو یا بیشتر»
این به هرکسی اشاره دارد که کاری انجام میدهد که عدم اطاعت از خدا است یا خدا را خرسند نمیکند، حتی کارهایی که افراد درباره آن نمیدانند.
«جایی در دید همگان»
«تا که دیگران از گناه کردن بترسند»
منظور این فرشتگانی است که خدا وعیسی برگزیدهاند تا ایشان را به روشی خاص، خدمت کنند.
واژههای «بدون غرض» و «طرفداری» اساساً معنای مشابهی دارند. پولس تاکید میکند که تیموتائوس باید همگان را صادقانه داوری کرده وبا آنها منصفانه رفتار کند. ترجمه جایگزین: «این مقررات را بدون جانبداری یا طرفداری از کسی حفظ کن»
(آدرس را ببینید)
عبارت «این امور» میتواند به ۱)مقرراتی که پولس به تیموتائوس گفت یا ۲) مقرراتی که پولس قصد دارد به تیموتائوس بگوید، اشاره داشته باشد.
دستگذاری مراسمی بود که در آن یک یا چند رهبر کلیسا دستهایشان را بر مردم میگذاشتند و دعا میکردند که خدا آن افراد را قادر سازد که به کلیسا به روشی که رضایت خدا در آن است، خدمت کنند. تیموتائوس میبایست پیش از نصب رسمی فرد برای خدمت به جامعه مسیحی، تا زمانی که آن فرد، شخصیت نیکویی را برای مدتی طولانی نشان میداد، دست نگاه میداشت.
پولس از گناه یک فرد، همچون چیزی که میتوان در آن با دیگران شریک شد سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به گناه فردی دیگر نپیوند» یا «هنگامی که فردی دیگر گناه میکند، در آن سهیم نشو»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) اگر تیموتائوس فردی گناهکار را به عنوان خدمتگزار کلیسا برمیگزید، خدا تیموتائوس را مسئول در گناه آن فرد میدانست یا ۲) تیموتائوس نمیبایست به گناهانی دست می زد که شاهد انجام آنها توسط دیگران بود.
دلالت بر این دارد که منظور پولس این است، تیموتائوس نبایست فقط آب بنوشد. او به تیموتائوس میگوید که از شراب به عنوان دارو استفاده کند. آب در آن ناحیه، اغلب باعث بیماری میشد.
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «گناهان برخی افراد بسیار آشکار آست»
(آدرس را ببینید)
«گناهانشان پیش از آن افراد به داوری میرود». پولس از گناهان همچون چیزی متحرک سخن میگوید. معانی محتمل عبارتند از ۱) گناهان ایشان آن قدر آشکار است که همه میدانند آنها گناهکارند، پیش از آن که کسی بر علیه آنها شهادت دهد ۲) گناهان ایشان واضح است، وخدا آنها را اکنون داوری میکند.
(آدرس را ببینید)
«اما برخی گناهان، در پی آنها میآید». پولس از گناهان همچون چیزی متحرک سخن میگوید. معانی محتمل عبارتند از ۱) تیموتائوس و جامعهیِ مسیحی تا مدتی درباره قطعیت آن گناهان نخواهند دانست یا ۲) خدا تا روز داوری برخی گناهان را داوری نخواهد کرد. (آدرس را ببینید)
«برخی اعمال نیکو، آشکار هستند»
کارهایی که «نیکو» لحاظ میشوند زیرا که با شخصیت خدا، اهدافش، و اراده او سازگارند.
پولس از اعمال نیکو چون چیزهایی که فرد نمیتواند پنهان کند، سخن میگوید. این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اما افراد حتی درباره اعمال نیکویی که آشکار نیستند، بعداً خواهند دانست»
(آدرسهای و را ببینید)
1آنانی که غلامان زیر یوغ میباشند، آقایان خویش را لایق کمال احترام بدانند، که مبادا نام و تعلیم خدا بد گفته شود.2امّا کسانی که آقایان مؤمن دارند، ایشان را تحقیر ننمایند، از آنجا که برادرانند، بلکه بیشتر خدمت کنند از آنرو که آنانی که در این احسان مشارکند، مؤمن و محبوبند. و به این معانی تعلیم و نصیحت فرما.3و اگر کسی بطور دیگر تعلیم دهد و کلام صحیح خداوند ما عیسی مسیح و آن تعلیمی را که به طریق دینداری است قبول ننماید،4از غرور مست شده، هیچ نمیداند، بلکه در مباحثات و مجادلات دیوانه گشته است، که از آنها پدید میآید حسد و نزاع و کفر و ظنون شرّ،5و منازعات مردم فاسدالعقل و مرتدّ از حقّ که میپندارند دینداری سود است. از چنین اشخاص اعراض نما.6لیکن دینداری با قناعت سود عظیمی است.7زیرا که در این دنیا هیچ نیاوردیم و واضح است که از آن هیچ نمیتوانیم برد.8پس اگر خوراک و پوشاک داریم، به آنها قانع خواهیم بود.9امّا آنانی که میخواهند دولتمند شوند، گرفتار میشوند در تجربه و دام و انواع شهوات بیفهم و مضرّ که مردم را به تباهی و هلاکت غرق میسازند.10زیرا که طمع ریشهٔ همهٔ بدیها است، که بعضی چون در پی آن میکوشیدند، از ایمان گمراه گشته، خود را به اقسام دردها سفتند.11ولی تو ای مرد خدا، از اینها بگریز و عدالت و دینداری و ایمان و محبّت و صبر و تواضع را پیروی نما.12و جنگ نیکوی ایمان را بکن و بدست آور آن حیات جاودانی را که برای آن دعوت شدی و اعتراف نیکو کردی در حضور گواهان بسیار.13تو را وصیّت میکنم، به حضور آن خدایی که همه را زندگی میبخشد و مسیح عیسی که در پیش پنطیوس پیلاطُس اعتراف نیکو نمود،14که تو وصیّت را بیداغ و ملامت حفظ کن تا به ظهور خداوند ما عیسی مسیح.15که آن را آن متبارک و قادر وحید و ملکالملوک و ربّالارباب در زمان معیّن به ظهور خواهد آورد.16که تنها لایموت و ساکن در نوری است که نزدیک آن نتوان شد و احدی از انسان او را ندیده و نمیتواند دید. او را تا ابدالآباد اکرام و قدرت باد. آمین.17دولتمندان این جهان را امر فرما که بلندپروازی نکنند و به دولت ناپایدار امید ندارند، بلکه به خدای زنده که همهچیز را دولتمندانه برای تمتّع به ما عطا میکند؛18که نیکوکار بوده، در اعمال صالحه دولتمند و سخی و گشادهدست باشند؛19و برای خود اساس نیکو بجهت عالم آینده نهند، تا حیات جاودانی را بدست آرند.20ای تیموتاؤس، تو آن امانت را محفوظ دار و از بیهودهگوییهای حرام و از مباحثات معرفت دروغ اعراض نما،21که بعضی چون ادّعای آن کردند از ایمان منحرف گشتند. فیض با تو باد. آمین.
پولس این بخش را درباره نیکویی یا بدی بردگی نمینویسد. پولس درباره احترام، بزرگداشت، و سختکوشی در خدمت به اربابان تعلیم میدهد. پولس به همه ایمانداران تعلیم میدهد که در هر شرایطی خداپرستانه و قانع عمل کنند.
پولس برخی دستورات خاص را به بردگان و اربابان میدهد و سپس با دادن دستورهایی درباره زندگی خداپسندانه، ادامه میدهد.
پولس در سخنش افرادی که به عنوان برده کار میکنند را به ورزاهایی{گاوان نری} که یک یوغ را بر دوش میکشند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنانی که به عنوان برده کار میکنند»
(آدرس را ببینید)
این دلالت بر این دارد که پولس درباره ایمانداران سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «آن ایماندارانی که»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم و مثبت نوشت. ترجمه جایگزین: «باشد که غیرایمانداران همیشه با احترام درباره نام و تعلیم خدا سخن گویند»
(آدرسهای و را ببینید)
در اینجا «نام» به طبیعت یا شخصیتخدا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «شخصیت خدا» یا «خدا»
(آدرس را ببینید)
«ایمان» یا «انجیل»
در اینجا «برادران» به معنای «افراد ایماندار» است.
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «زیرا که اربابانی که بردگان با کار خود به آنها یاری میرسانند»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. معانی محتمل عبارتند از ۱) «و بردگان بایستی دوستشان داشته باشند» یا ۲) «که خدا دوستشان دارد»
(آدرس را ببینید)
در اینجا ضمیرسوم شخص[شناسه مستتر فاعلی] درکل به هرکسی که تعلیم نادرستی ارائه میدهد، اشاره میکند. برای روشن ساختن این موضوع، میتوانید ضمیر سوم شخص را از حالت مفرد به حالت جمع تبدیل کنید، چنانچه در ترجمه انگلیسی نسخه UDB انجام شده است.
(آدرس را ببینید)
«هیچچیز از حقیقت خدا را درک نمیکند»
پولس افرادی که احساس اجبار به مشغولیت در مباحثات بیهوده دارند را به افرادی بیمار تشبیه میکند. این افراد میل زیادی به بحث و جدل دارند، و در حقیقت به دنبال راهی برای توافق نیستند. ترجمه جایگزین: «کل آنچه میخواهد بکند، بحث و جدل است» یا «مشتاق بحث و جدل است»
(آدرس را ببینید)
«جدالها و مباحثات بر سر کلمات، که از این جدالها و مباحثات حسادت... پدید میآید»
«برسر معنای کلمات»
مباحثات، مبارزات
چیزهای بدی که افراد به نادرستی درباره یکدیگر میگویند.
باورهای شرورانه به این که که افراد بیگناه کاری اشتباه انجام دادهاند یا برای انجام کاری نادرست برنامهریزی میکنند[نقشه میکشند].
«مردمی با اندیشه شرورانه»
در اینجا واژه «مردم» به هرکسی اشاره میکند که چیزی را تعلیم میدهد که مطابق با تعلیمعیسی نیست. عبارت «مرتد از حق» معرف فراموشی یا رد کردن تعلیمعیسی است. ترجمه جایگزین: «آنها حقیقت را رد کردهاند» یا «آنها حقیقت را فراموش کردهاند» (آدرس را ببینید)
این وقفه ای در تعلیم ایجاد میکند. پولس در اینجا شروع به نشان دادن تضاد آن نوع ثروت مادی که افراد گناهکار از طریق دینداری (اول تیموتائوس ۶: ۵ ) به دنبال کسب آن هستند و نوع حقیقی منفعتی که افراد از طریق خداپرستی به دست میآورند، میکند. ترجمه جایگزین: «البته»
واژه «دینداری» و «قناعت» اسم معنی هستند. ترجمه جایگزین: «مردمی که آنچه خداپرستانه است را انجام میدهند و با آنچه دارند قانع هستند، سود بزرگی میبرند»
(آدرس را ببینید)
«سود بسیار بزرگی دارد» یا «برای ما چیزهای نیکوی بسیاری دربر دارد»
«آنگاه که زاده شدیم، هیچچیزی به دنیا نیاوردیم»
«ما به هنگام مرگمان، قادر به بردن چیزی از دنیا نیستیم»
«شایسته است که ما[ باید]»
این واژه یک فرصت تنفس در تعلیم است. در اینجا پولس به مبحث کسانی بازمیگردد که گمان میکنند خداپرستی، آنها را ثروتمند میگرداند (اول تیموتائوس ۶: ۵).
پولس کسانی که اجازه میدهند وسوسه پول سبب گناه آنان شود، را به جانورانی تشبیه میکند که درون چالههایِ تله شکارچیان میافتند. ترجمه جایگزین: «سودای ثروتمند شدن دارند، نمیتوانند در برابر وسوسه مقاومت کنند، و همچون جانوری به تله خواهند افتاد»
(آدرس را ببینید)
این دنباله استعاره تله است و به این معنی است که شهوات نابخردانه و زیانآور بر آنها چیره خواهد شد. ترجمه جایگزین: «و همچون جانوری که در تله صیاد میافتد، دچار بسیاری شهوات نابخردانه و زیانآور خواهند شد»
(آدرس را ببینید)
پولس افرادی که اجازه میدهند گناه، ایشان را نابود سازد، به قایقی تشبیه میکند که به زیر آب میرود. ترجمه جایگزین: «به انواع دیگر شرارت که زندگی مردم را چون کشتیای که در آب فرو میرود، نابود و ویران میسازد»
(آدرس را ببینید)
پولس عشق به پول[پولدوستی] را به ریشهی درختی تشبیه میکند که میوه آن همه انواع بدیها است. ترجمه جایگزین: «این از آن رو رخ میدهد که پولدوستی علت همه بدیها است»
(آدرس را ببینید)
«کسانی که آرزوی ثروت کردند»
پولس آرزوهای نادرست را به راهنماهای شروری که مردم را تعمداً به راه نادرست سوق میدهند، تشبیه میکند. این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اجازه دادهاند امیالشان، آنها را از حقیقت دور کند» یا «از باور به حقیقت دست برداشتند»
پولس ناامیدی را به شمشیری تشبیه میکند که مردم با آن خود را زخمی کردهاند. ترجمه جایگزین: «باعث اندوه شدید خود شدهاند»
در اینجا ضمیر دوم شخص «تو» مفرد و به تیموتائوس اشاره میکند. (آدرس را ببینید)
«ای خادم خدا» یا «ای آنکه به خدا تعلق داری»
پولس در سخنان خود، این وسوسهها و گناهان را به اشیایی که یک فرد در دنیای واقعی میتواند از آنها بگریزد تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: « کاملاً از این چیزها دوری کن»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل «اینها» عبارتند از ۱) «عشق به پول» یا ۲) تعالیم متفاوت، غرور، بحث و جدل، و عشق به پول
«به دنبال عدالت[پارسایی] باش» یا «عدالت[پارسایی] را تعقیب نما». پولس عدالت[پارسایی] و دیگر کیفیتهای نیکو را به چیزهایی که یک فرد میتواند به دنبال آنها باشد، تشبیه میکند. این استعاره نقطه مقابل «از...بگریز» است. این به این معنی است که بیشترین تلاش خود را انجام بده تا چیزی را به دست آوری. ترجمه جایگزین: «بجوی تا به دست آوری» یا «بیشترین تلاش خود را بکن تا در ... عمل نمایی»
(آدرس را ببینید)
پولس در اینجا در سخن خود درباره فردی که به ایمان ادامه میدهد، او را به ورزشکاری که برای بُرد در مسابقه مبارزه میکند یا جنگجویی که در جنگ نبرد میکند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «بیشترین تلاش خود را برای پیروی از تعالیم مسیح با همان انرژی ونیرویی که ورزشکاران در مسابقه به کار میبرند، انجام بده»
(آدرس را ببینید)
این دنباله استعاره است. پولس فردی را که زندگانی جاوید را به دست میآورد، به ورزشکار یا جنگجویی پیروز که جایزهاش را میبرد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «چون ورزشکاری پیروز که جایزه خود را میبرد، زندگانی جاوید را به دست آور»
(آدرس را ببینید)
این را می توان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که خدا تو را به آن خوانده است»
(آدرس را ببینید)
«آنچه نیکو است را اعتراف کردی» یا «به حقیقت اعتراف کردی»
پولس این ایده مکانی را به منظور اشاره به ایده مردمی که تیموتائوس با آنها صحبت میکرد، بیان میکند. ترجمه جایگزین: «به شاهدان بسیار»
(آدرس را بینید)
پولس از آمدن مسیح سخن میگوید ، دستورهای ویژه به ثروتمندان می دهد، و در پایان با پیامی ویژه به تیموتائوس نامه را به پایان میرساند.
«این آن فرمانی است که به تو میدهم»
«در حضور خدا، که علت زنده بودن هرچیزی است». این دلالت بر این دارد که پولس خدا را به شهادت میگیرد. ترجمه جایگزین: «در پیشگاه شاهد من، خدا، که همگان را زندگی میبخشد»
(آدرس را ببینید)
«در پیشگاه مسیح عیسی، که در برابر پیلاتُس ... را گفت». این دلالت بر این دارد که پولس عیسی را به شهادت میگیرد. ترجمه جایگزین: «در پیشگاه شاهدِ من، مسیح عیسی، که در برابر پیلاتُس ... را گفت»
(آدرس را ببینید)
واژه «داغ» استعارهای از خطای اخلاقی است. معانی محتمل عبارتند از ۱) عیسی خطایی در تیموتائوس پیدا نکند یا او را برای انجام کاری نادرست سرزنش نکند ۲) دیگر مردمان خطایی در تیموتائوس پیدا نکنند یا او را برای انجام کاری نادرست سرزنش نکنند.
(آدرس را ببینید)
«تا خداوند ما عیسی مسیح دوباره باز آید»
این دلالت بر این دارد که خدا عیسی را آشکار خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «خدا، عیسی را آشکار خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
«آن یکتا شایسته ستایش که بر جهان فرمانروا است»
«تنها اوست که توان زیستن تا ابد را دارد»
«در نوری چنان درخشان مقیم است که کسی را یارایِ نزدیکی به او نیست»
در اینجا « دولتمندان» صفتی اسمی است. این را میشود با یک صفت بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «به آنانی که ثروتمند هستند بگو»
(آدرس را ببینید)
پولس به افراد ثروتمند میگوید که با اطمینان انتظار نداشته باشند که همواره ثروتشان آنچه را که نیاز دارند، فراهم خواهد آورد. ترجمه جایگزین: « مطمئن نباشند که هر آنچه نیاز دارند را خواهند داشت، زیرا معلوم نیست که تا کی دارایی فراوانشان را خواهند داشت»
پولس به افراد ثروتمند میگوید که میبایست مطمئن باشند که خدا هر آنچه را وعده داده است، انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «میبایست مطمئن باشند که خدا هر آنچه به انجام آن وعده فرموده، انجام خواهد داد» یا «باید مطلقاً به خدا اعتماد کنند»
«هر آن چیزی که به راستی ما را شادمان خواهد ساخت» این ارجاع، ممکن است اشیای فیزیکی را هم شامل شود، اما بیشتر محتمل است که به حالاتی چون عشق، شادمانی و آرامش که مردمان با استفاده از اشیای فیزیکی به دنبال به دست آوردنشان هستند، اشاره کند.
پولس در سخن خود، برکات روحانی را به ثروت زمینی تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «در همه امور، دیگران را یاری رسانده و خدمت کنید»
(آدرس را ببینید)
پولس اینجا در سخنش برکتهای خدا در آسمان را به ثروت مادی که فرد برای استفاده بعدی ذخیره میکند، تشبیه مینماید. همچنین، اطمینان به از دست نرفتنی بودن این برکتها، به زیربنای یک ساختمان تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «مانند این است که چیزهای بسیاری را که خدا به ایشان خواهد داد، برای خود ذخیره کردهاند»
(آدرس را ببینید)
این استعارهیِ ورزشی اول تیموتائوس ۶: ۱۲ را به یاد میآورد، که در آن جایزه به چیزی تشبیه شده که برنده، واقعاً در دست خود بگیرد. در اینجا «جایزه»، زندگی «حقیقی» است.
(آدرس را ببینید)
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « با پایداری، آن پیام حقیقی را که عیسی به دست تو داده، اعلام نما» (آدرس را ببینید)
«به سخنان احمقانه توجه نکن»
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «از آنچه برخی مردم به اشتباه، معرفت مینامند»
(آدرس را ببینید)
پولس در سخن خود، ایمان به مسیح را به هدفی برای نشانه رفتن تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها ایمان حقیقی را درک نکرده یا باور نکردهاند»
(آدرس را ببینید)
«باشد که خدا شما را فیض عطا کند» شناسه مستتر فاعلی به کار رفته، از نوع جمع است و به همه جامعهیِ مسیحی اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
1پولُس، به ارادهٔ خدا رسولِ مسیح عیسی، برحسب وعدهٔٔ حیاتی که در مسیح عیسی است،2فرزند حبیب خود تیموتاؤس را فیض و رحمت و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوند ما عیسی مسیح باد.3شکر میکنم آن خدایی را که از اجداد خود به ضمیر خالص بندگی او را میکنم، چونکه دائماً در دعاهای خود تو را شبانهروز یاد میکنم،4و مشتاق ملاقات تو هستم، چونکه اشکهای تو را بخاطر میدارم تا از خوشی سیر شوم.5زیرا که یاد میدارم ایمان بیریای تو را که نخست در جدّهات لوئیس و مادرت افنیکی ساکن میبود و مرا یقین است که در تو نیز هست.6لهذا به یاد تو میآورم که آن عطای خدا را که بهوسیلهٔ گذاشتن دستهای من بر تو است برافروزی.7زیرا خدا روح جبن را به ما نداده است بلکه روح قوّت و محبّت و تأدیب را.8پس از شهادت خداوند ما عار مدار و نه از من که اسیر او میباشم، بلکه در زحمات انجیل شریک باش، برحسب قوّت خدا،9که ما را نجات داد و به دعوت مقدّس خواند، نه به حسب اعمال ما، بلکه برحسب ارادهٔ خود و آن فیضی که قبل از قدیمالایّام در مسیح عیسی به ما عطا شد.10امّا الحال آشکار گردید به ظهور نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح که موت را نیست ساخت و حیات و بیفسادی را روشن گردانید بهوسیلهٔ انجیل،11که برای آن من واعظ و رسول و معلّمِ امّتها مقرّر شدهام.12و از این جهت این زحمات را میکشم بلکه عار ندارم، چون میدانم به که ایمان آوردم و مرا یقین است که او قادر است که امانت مرا تا به آن روز حفظ کند.13نمونهای بگیر از سخنان صحیح که از من شنیدی در ایمان و محبّتی که در مسیح عیسی است.14آن امانت نیکو را بهوسیلهٔ روحالقدس که در ما ساکن است، حفظ کن.15از این آگاه هستی که همهٔ آنانی که در آسیا هستند، از من رخ تافتهاند، که از آن جمله فیجِلُس و هَرمُوجَنِس میباشند.16خداوند اهل خانهٔ اُنیسیفورُس را ترحم کند زیرا که او بارها دل مرا تازه کرد و از زنجیر من عار نداشت،17بلکه چون به روم رسید، مرا به کوشش بسیار تفحّص کرده، پیدا نمود.18(خداوند بدو عطا کند که در آن روز در حضور خداوند رحمت یابد.) و خدمتهایی را که در اَفَسُس کرد تو بهتر میدانی.
پولس این نامه را به شکل رسمی در آیههای ۱ و ۲ معرفی میکند. نویسندگان باستان در خاورنزدیک، نامهها را اغلب این گونه آغاز میکردند.<u></u>
پولس، تیموتائوس را به عنوان یک مسیحی و یک رهبر کلیسا آموزش داده بود. همچنین ممکن است که پولس او را به ایمان بهمسیح رهنمون کرده باشد. از این رو پولس، تیموتائوس را «فرزندِ عزیز» مینامد.
و را ببینید)
پولس هنگام نوشتن این نامه در زندان بود.او تیموتائوس را تشویق میکند تا خواهان[یا «مشتاق»] رنج بردن برای انجیل باشد.
(آدرس را ببینید)
در این کتاب، ضمیر اول شخص در همه جا، مگر خلاف آن ذکر شود، به پولس و تیموتائوس (که نامه به او نوشته شده است) و نیزبه همه ایمانداران اشاره دارد.
(آدرس را ببینید)
ممکن است زبان شما روشی ویژه برای معرفی نویسنده نامه داشته باشد.همچنین ممکن است بلافاصله پس از معرفی نویسنده نامه، نیاز داشته باشید که بگویید گیرنده نامه چه کسی است.
«به خاطر اراده خدا» یا « از آن رو که خدا چنین خواسته است». پولس به این دلیل رسول شد که خدا خواست که او رسول باشد و نه چون انسانی او را به این منصب برگزید.
معانی محتمل عبارتند از ۱) « به مقصود». این به این معنی است که خدا پولس را برای اعلام وعده حیاتِ خدا درعیسی به دیگران برگزیده است. یا ۲) «در توافق با». این به این معنی است که همانگونه که خدا وعده میدهد که مسیح حیات میبخشد، او پولس را رسول ساخته است.
پولس، «حیات» را به یک شی درون عیسی تشبیه میکند. این به حیاتی که افراد به عنوان دستاوردِ تعلق به مسیح عیسی به دست میآورند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «حیاتی که به عنوان نتیجه تعلق به مسیح عیسی به دست میآوریم»
(آدرس را ببینید)
در زبان شما ممکن است گیرنده نامه به روشی خاص معرفی شود. همچنین شاید نیاز باشد که مانند ترجمه انگلیسی UDB، بلافاصله پس از معرفی نویسنده، نام گیرنده نامه ذکر شود.
«فرزند عزیز» یا «فرزندی که دوستش میدارم».«در اینجا، «فرزند» اصطلاحی است که معرفِ عشق و مقبولیت شدید میباشد. همچنین این احتمال هم هست که تیموتائوس توسط پولس به مسیح گرویده باشد، و به این سبب پولس او را چون فرزند خود مینگریست. ترجمه جایگزین: «که فرزند محبوب من است»
(آدرس را ببینید)
« فیض، بخشش و آرامش از جانب... بر شما باد» یا «باشد که شما مهربانی، بخشش و آرامشِ درون را از سوی .... بچشید»
«خدا، که پدر ماست، و». این عنوانی مهم برایخدا است.
(آدرس را ببینید)
«مسیح عیسی، که خداوند ما است»
«که همانند اجدادم او را خدمت میکنم»
پولس وجدان خود را به یک شی فیزیکی تمیز تشبیه میکند. این به این معنی است که، یک فرد چون همیشه تلاش کرده آنچه را درست است انجام دهد،احساس گناه نمیکند. ترجمه جایگزین: «با علم به این که بیشترین تلاش خود را کردهام تا آنچه را درست است به انجام رسانم»
(آدرس را ببینید)
«هنگامی که مدام تو را یاد میکنم» یا «در حینی که همیشه تو را به یاد میآورم»
در اینجا واژگان « شبانه روز» که با هم به کار رفتهاند، معنیِ «همیشه» را میرسانند. ترجمه جایگزین: «همیشه» یا «پیوسته» (آدرس را ببینید)
«بسیار خواهان دیدار تو هستم»
پولس خود را به ظرفی که یک فرد میتواند آن را پر کند، تشبیه میکند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «از خوشی سرشار باشم» یا «خوشی کامل را داشته باشم».
(آدرس و را ببینید)
در اینجا «اشکها» نمایانگر گریستن است. ترجمه جایگزین: «به یاد میآورم که چگونه برای من میگریستی»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «همچنین به یاد میآورم ...تو را» یا «همچنین به خاطر میآورم ... تو را»
(آدرس را ببینید)
«ایمان تو که حقیقی است» یا «ایمان تو که خالصانه است»
پولس، ایمان آنها را به چیزی زنده که در ایشان زندگی میکند تشبیه مینماید. منظور پولس این است که آنها ایمانی مشابه دارند. این را میتوان در قالب جملهای جدید نوشت . ترجمه جایگزین: «ایمان...که نخست، مادربزرگت لوئیس و مادرت یونیکی ایمانی حقیقی داشتند، و من مطمئنم که تو هم ایمانی حقیقی داری»
(آدرس را ببینید)
این دو، نام های زنانه هستند.
(آدرس را ببینید)
پولس تیموتائوس را به زندگی در قدرت، عشق و انظباط و شرمنده نبودن از رنج پولس در زندان به خاطر ایمانش به مسیح، تشویق میکند.
«به این دلیل به یاد تو میآورم» یا «به خاطر ایمان خالصانه تو به عیسی، به تو یادآور میشوم»
پولس در سخن خود درباره نیاز تیموتائوس به شروع استفاده دوباره از عطیهاش، آن را به برافروختن دوباره یک آتش تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تا دوباره شروع به استفاده از آن عطیه کنی» (آدرس را ببینید)
«آن عطیه خدا که تو هنگامی که دستهایم را بر تو نهادم دریافت کردی».این به مراسمی اشاره دارد که در آن پولس دستانش را بر تیموتائوس قرارداد و دعا کرد که خدا او را قادر سازد تا کاری را که به او فرمان داده بود، انجام دهد.
معانی محتمل عبارتند از ۱) «روح» به «روحالقدس» اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «روحالقدسِ خدا سبب ترس ما نمیشود. او باعث میشود تا ما قدرت، محبت و انضباط داشته باشیم» یا ۲) «روح» به یک کیفیت فردی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا باعث نمیشود که ترسان باشیم، بلکه باعث میشود که قدرت، محبت و انضباط[خویشتنداری] داشته باشیم»
معانی محتمل عبارتند از 1) قدرت کنترل خودمان[خویشتنداری] یا 2) قدرت اصلاح افرادی که در اشتباهند.
«از شهادت دادن» یا «از گفتن به دیگران»
«زندانی به خاطراو» یا « یک زندانی، زیرا دربارهی خداوند شهادت میدهم»
پولس رنج را به شیای که قابل شریک شدن یا توزیع در میان افراد است، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «همراه من برای انجیل رنج ببر»
(آدرس را ببینید)
« با اجازه برای نیرومند ساختن تو»
«با خواندگی که[یا «دعوتی که»] ما را به عنوان قوم خود جدا ساخت»
«او ما را نجات داده و دعوت نمود»
«نه از آن رو که ما کاری انجام دادیم که لایق آن گردیم»
«بلکه از آن رو که نقشه داشت تا به ما لطف نماید»
«از طریق رابطه ما با مسیح عیسی»
«پیش از آغاز جهان» یا «پیش از آغاز زمان»
پولس در سخن خود رستگاری[نجات] را به شیای تشبیه میکند که از زیر سرپوش بیرون آمده و به مردم پدیدار گشته است. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « خدا نشان داده است که چگونه ما را با فرستادن نجات دهنده ما مسیح عیسی، نجات خواهد داد»
(آدرس و را ببینید)
پولس در سخن خود، مرگ را به جای رخدادِ مرگ افراد، به فرآیندی مستقل تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «که مرگ را نابود ساخت» یا «که مردمان را این امکان بخشید تا ابد مرده نمانند» را ببینید)
پولس در سخن خود از تعلیم درباره حیات ابدی، آن را به شیای تشبیه میکند که قابل بیرون آوردن از تاریکی به روشنایی است تا مردم بتوانند آن را ببینند. ترجمه جایگزین: «آن حیاتی که هرگز پایان نمییابد را با موعظه انجیل تعلیم داد»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا من را برگزید تا یک واعظ باشم»
(آدرس را ببینید)
«از آن رو که من یک رسول هستم»
پولس به زندانی بودن اشاره میکند.
«من متقاعد شدهام»
پولس از استعاره امانت گذاشتن چیزی نزد کسی دیگر تا روز بازپس گرفتن آن بهره میگیرد. معانی محتمل عبارتند از ۱)پولس به عیسی اعتماد میکند که به او در با ایمان ماندن [«...که به او در پایدار ماندن...»] کمک کند، یا ۲) پولس اعتماد میکند که عیسی تضمین خواهد کرد که مردم به پخش پیام انجیل ادامه میدهند.
(آدرس راببینید)
این به روزی که در آن خدا همه را داوری میکند، اشاره میکند. (آدرس را ببینید)
«به تعلیم ایدههای درستی که به تو آموختهام[تعلیم دادهام] ادامه بده» یا «از روشی که تو را تعلیم دادم به عنوان سرمشق و روشی برای آنچه می بایست تعلیم دهی، استفاده کن»
«چون تو به عیسی مسیح اعتماد داری و او را دوست داری»
این به کار اعلام انجیل به شیوه درست اشاره میکند.
نیاز است تیموتائوس هشیار باشد، زیرا مردم با کارش مقابله خواهند کرد؛ سعی خواهند نمود او را متوقف کنند، و آنچه میگوید را تحریف کنند.
« با قدرت روحالقدس»
این استعارهای است به این معنا که آنها از کمک به پولس دست کشیدهاند. آنها پولس را ترک کردند، زیرا مقامات او را به زندان انداخته بودند. ترجمه جایگزین: «دست از کمک به من کشیدهاند»
(آدرس را ببینید)
این دو نامهایِ مردانه هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
«بر خانواده»
در اینجا «زنجیر»، کنایه از زندانی بودن است. اُنیسیفوروس از این که پولس در زندان بود، شرمسار نبود و مرتب به دیدار او میرفت. ترجمه جایگزین: «از این که من در زندان بودم، شرمسار نبود»
(آدرس را ببینید)
این صفحه عامداً خالی نگاه داشته شده است.
«باشد که اُنیسیفوروس از خداوند رحمت یابد» یا «باشد که خداوند به او رحمت نشان دهد»
پولس در سخنش رحمت را به شیای قابل یافته شدن، تشبیه میکند. (آدرس را ببینید)
این به روزی که در آن خدا همه مردمان را داوری خواهد کرد، اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
1پس تو، ای فرزند من، در فیضی که در مسیح عیسی است زورآور باش.2و آنچه به شهود بسیار از من شنیدی، به مردمان امین بسپار که قابل تعلیم دیگران هم باشند.3چون سپاهیِ نیکوی مسیح عیسی در تحمّل زحمات شریک باش.4هیچ سپاهی خود را در امور روزگار گرفتار نمیسازد، تا رضایت آنکه او را سپاهی ساخت بجوید.5و اگر کسی نیز پهلوانی کند، تاج را بدو نمیدهند اگر به قانون پهلوانی نکرده باشد.6برزگری که محنت میکشد، باید اوّل نصیبی از حاصل ببرد.7در آنچه میگویم تفکّر کن، زیرا خداوند تو را در همهچیز فهم خواهد بخشید.8عیسی مسیح را بخاطر دار که از نسل داود بوده، از مردگان برخاست برحسب بشارت من،9که در آن چون بدکار تا به بندها زحمت میکشم، لیکن کلام خدا بسته نمیشود.10و از این جهت همه زحمات را بخاطر برگزیدگان متحمّل میشوم، تا ایشان نیز نجاتی را که در مسیح عیسی است با جلال جاودانی تحصیل کنند.11این سخن امین است، زیرا اگر با وی مردیم، با او زیست هم خواهیم کرد.12و اگر تحمّل کنیم، با او سلطنت هم خواهیم کرد؛ و هرگاه او را انکار کنیم، او نیز ما را انکار خواهد کرد.13اگر بیایمان شویم، او امین میماند، زیرا خود را انکار نمیتواند نمود.14این چیزها را به یاد ایشان آور و در حضور خداوند قدغن فرما که مجادله نکنند، زیرا هیچ سود نمیبخشد، بلکه باعث هلاکت شنوندگان میباشد.15و سعی کن که خود را مقبول خدا سازی، عاملی که خجل نشود و کلام خدا را بخوبی انجام دهد.16و از یاوهگوییهای حرام اعراض نما، زیرا که تا به فزونی بیدینی ترقّی خواهد کرد.17و کلام ایشان، چون آکله میخورد و از آن جمله هیمیناؤس و فِلیطُس میباشند18که ایشان از حقّ برگشته، میگویند که قیامت الآن شده است و بعضی را از ایمان منحرف میسازند.19و لیکن بنیادِ ثابتِ خدا قائم است و این مُهر را دارد، که خداوند کسان خود را میشناسد و هرکه نام مسیح را خواند، از ناراستی کناره جوید.20امّا در خانهٔ بزرگ نه فقط ظروف طلا و نقره میباشد، بلکه چوبی و گلی نیز؛ امّا آنها برای عزّت و اینها برای ذلّت.21پس اگر کسی خویشتن را از اینها طاهر سازد، ظرف عزّت خواهد بود، مقدّس و نافع برای مالک خود و مستعّد برای هر عمل نیکو.22امّا از شهوات جوانی بگریز و با آنانی که از قلب خالص نام خداوند را میخوانند، عدالت و ایمان و محبّت و سلامتی را تعاقب نما.23لیکن از مسائل بیهوده و بیتأدیب اعراض نما، چون میدانی که نزاعها پدید میآورد.24امّا بندهٔ خدا نباید نزاع کند، بلکه با همهکس ملایم و راغب به تعلیم و صابر در مشقّت باشد،25و با حلم مخالفین را تأدیب نماید که شاید خدا ایشان را توبه بخشد تا راستی را بشناسند.26تا از دام ابلیس باز به هوش آیند که به حسب ارادهٔ او صید او شدهاند.
برخی ترجمهها کلمات را در سمت راست صفحه دورتر از بقیه متن میچینند. ترجمه انگلیسی نسخه ULB در آیههای ۱۱ تا ۱۳ همین کار را انجام میدهد. احتمال دارد پولس از یک شعر یا یک چکامه، این آیات را نقل قول کرده باشد.
مسیحیان وفادار[آنان که تحمل میکنند]، در آینده با مسیح سلطنت خواهند کرد.
را ببینید)
در این بخش، پولس برای تعلیم درباره «همچون یک مسیحی زیستن»، قیاسهای متعددی انجام میدهد. او از قیاسهای سرباز، ورزشکار، وکشاورز بهره میگیرد. جلوتر در این بخش، او از قیاس ظرفهای متعدد موجود در یک خانه استفاده میکند.
پولس، زندگی مسیحی تیموتائوس را همچون زندگی یک سرباز، یک کشاورز، و یک وزشکار به تصویر میکشد.
در اینجا «فرزند» اصطلاحی است که از عشق و مقبولیت زیاد حکایت میکند. این احتمال نیز وجود دارد که تیموتائوس توسط پولس به مسیح گرویده باشد و این دلیلی است که پولس او را به چشم فرزند خود نگریسته است. ترجمه جایگزین: «که چون فرزند من است» (آدرس را ببینید)
پولس درباره انگیزه و استقامتی که فیض خدا به ایمانداران اجازه داشتن آن را میدهد، صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «بگذار خدا با فیضی که او از طریق رابطهات با مسیح عیسی به تو داد، تو را نیرومند سازد»
(آدرس را ببینید)
«با شاهدانی بسیار در آنجا برای تایید درستی آنچه گفتم»
پولس دستورهای خود به تیموتائوس را به اشیایی که تیموتائوس میتواند به دیگران بدهد و به ایشان در درستی استفاده از آنها اعتماد کند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «به آنها بسپار» یا «به آنها بیآموز»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «همچون من رنجها را تاب بیآور» یا ۲) «در رنجهای من شریک باش»
پولس رنج کشیدن برای مسیح عیسی را با رنجی که یک سربازِ خوب متحمل میشود، مقایسه میکند.
(آدرس را ببینید)
«هیچ سربازی وقتی گرفتار مشغولیتهای روزمره زندگی است، خدمت نمیکند» یا «وقتی سربازان در حال خدمتند، حواسشان با چیزهای عادی که مردم انجام میدهند، پرت نمیشود». خادمان مسیح نمیبایست اجازه دهند زندگی روزمره، آنها را از کار برای مسیح باز دارد.
پولس این گرفتاریهای ذهنی را به توری که مردم را در مسیر خود به دام میاندازد، تشبیه میکند.
(آدرس را ببینید)
«فرماندهاش» یا «آنکه به او فرمان میدهد»
پولس تلویحاً خادمان مسیح را به ورزشکاران تشبیه میکند.
(آدرسهای و را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «اگر مطابق مقررات مسابقه داده باشد، تاج قهرمانی را به او میدهند»
(آدرس را ببینید)
«جایزه را نخواهد برد». در زمان پولس هنگامی که مسابقات را میبردند با تاجی حلقوی از برگهای گیاهان، تاجگذاری میشدند.
«مطابق مقررات مسابقه داده باشد» یا «کاملا از مقررات اطاعت کرده باشد»
این سومین استعارهای است که پولس درباره کارکردن به تیموتائوس میگوید. خواننده میبایست درک کند که خادمان مسیح باید سخت کار کنند.
(آدرس را ببینید)
پولس توصیفاتش را با کلمات به تصویر میکشد، ولی معانی آنها را به صورت کامل برای تیموتائوس شرح نمیدهد. او انتظار دارد که تیموتائوس آنچه را که او درباره خادمان مسیح میگوید، کشف کند.
«درباره همه چیز»
پولس به تیموتائوس درباره زیستن برای مسیح، روشِ رنج بردن برای مسیح و چگونگی تعلیم دیگران به زیستن برای مسیح، آموزش میدهد
این استعارهای است به معنای این که مسیح از تبار داوود است. ترجمه جایگزین: «که ذریت داوود است»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «برخیزاندن»، اصطلاحی است برای «سبب دوباره زنده شدن کسی که مرده است».[ در فارسی به گونهای دیگر نوشته شده، لیکن این نگارش درستتر است]. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «که خدا او را دوباره زنده کرد» یا «که خدا او را از مرگ برخیزانید»
(آدرس و را ببینید)
پولس در سخن خود پیام انجیل را به دارایی ویژه خود تشبیه میکند. منظور او این است که این پیام انجیل است که او آن را اعلام میکند. ترجمه جایگزین: «بنا به پیام انجیل که من موعظه میکنم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «در زنجیر بودن» معرف زندانی بودن است. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا جایی که چون مجرمی در زندان، پوششی از زنجیر برتن کنم»
(آدرس و را ببینید)
در اینجا واژه «مقید»[متن قدیم:«بسته»] از آن چیزی که برای فردی زندانی رخ میدهد سخن میگوید، و این عبارت استعارهای است بدین معنا که هیچکس نمیتواند پیام خدا را متوقف کند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «هیچکس نمیتواند کلام خدا را به زندان بیافکند» یا «هیچ کس نمیتواند کلام خدا را متوقف کند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «برای مردمی که خدا برگزیده است»
(آدرس را ببینید)
پولس در سخنش نجات را به شیای که می توان در واقعیت آن را به چنگ آورد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «نجات را از مسیح عیسی دریافت کنند»
(آدرس را ببینید)
«و تا ایشان تا ابد در جایگاه پرجلالی که او در آن است با او باشند»
«این سخنی است که میتوانی به آن اعتماد کنی»
بیشتر این احتمال وجود دارد که پولس از آغاز یک شعر یا یک چکامه نقل قول میکند. اگر در زبان شما، راهی برای نشان دادن شعر بودن این متن وجود دارد، میتوانید از آن در اینجا استفاده کنید. و اگر چنین نیست، میتوانید این را به جای شعر، به نثری منظوم بازگردانید.
(آدرس را ببینید)
پولس از این اصطلاح برای رساندن این منظور استفاده میکند که هنگامی که افراد به مسیح اعتماد میکنند، از خواستههای خود میگذرند، و از او اطاعت میکنند، در مرگ مسیح شریک میشوند.
پولس به احتمال زیاد از پایان یک ترانه یا شعر نقل قول میکند. اگر زبان شما روشی برای نشان دادن این موضوع دارد که این بخشی از متن یک شعر است، میتوانید از آن در اینجا استفاده کنید. اگر چنین نیست، میتوانید این را به جای شعر، به نثری منظوم بازگردانید. (آدرس را ببینید)
«حتی اگر خدا را رد کنیم» یا «حتی اگر آنچه را که ایمان داریم خدا از ما میخواهد انجام دهیم، انجام ندهیم»
«او باید همیشه مطابق شخصیت خود رفتار کند» یا «او نمیتواند به روشی در تضاد با شخصیت حقیقی خود رفتار کند»
ضمیر سوم شخص جمع ممکن است به «معلمین» یا «اعضای کلیسا» اشاره کند.
پولس آگاه بودن خدا از او را، به بودن در حضورِ فیزیکیِ خدا تشبیه میکند. این عبارت، این را میرساند که خدا شاهد تیموتائوس خواهد بود. ترجمه جایگزین: «در حضور خدا» یا «به خدا که شاهد توست»
(آدرس و را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «درباره چیزهای نابخردانهای که مردم میگویند، بحث و جدل نکنند» یا ۲) «از بحث و پرخاش درباره معنای کلمات بپرهیزند»
«این برای هیچکس منفعتی ندارد»
«که خود را چون فردی که ارزشمندیاش ثابت شده و دلیلی برای شرمندگی ندارد، به خدا تقدیم کن»
پولس این ایده را که تیموتائوس بیان کلام خدا را به درستی انجام دهد، به این تشبیه میکند که او استادکاری کارآزموده است. ترجمه جایگزین: «همچون استادکاری» یا «مانند کارگری»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «پیامِ حقیقت را به درستی بیان کند» یا ۲) «پیام حقیقی را به درستی بیان کند»
پولس این نوع گفتار را به چیزی که میتواند به صورتی فیزیکی به مکانی دیگر منتقل شود و خدانشناسی[«بیدینی»] را به مکانی تازه تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «که سبب میشود مردم روزبهروز خدانشناستر شوند»
(آدرس را ببینید)
سرطان به سرعت در تن فرد پخش میشود و آن را نابود میکند. این استعارهای است به این معنا که آنچه این افراد میگویند، از دهان فردی به فردی دیگر پخش میشود و به ایمانِ شنوندگان آن لطمه وارد میسازد. ترجمه جایگزین: «آنچه میگویند چون بیماری واگیردار پخش میشود» یا «گفته آنها به سرعت پخش میشود و چون سرطان باعث ویرانی میگردد»
(آدرس را ببینید)
اینها نامهای مردانه هستند.
(آدرس را ببینید)
«از حقیقت گمراه شده» در اینجا استعارهای است برای دیگر ایمان نداشتن یا دیگر تعلیم ندادن آنچه حقیقی است. ترجمه جایگزین: «که شروع به گفتن چیزهایی کردهاند که حقیقی نیست»
(آدرس را ببینید)
«خدا پیش از این مردگان ایماندار را برای زندگی ابدی برخیزانده است»
«سبب میشوند برخی مردم از ایمان دست بردارند»
درست همان گونه که ظروف ارزشمند و معمولی در خانه فردی ثروتمند برای اموری محترمانه قابل استفاده هستند، هر فردی که به سوی خدا بازمیگردد، خدا میتواند از او به شیوهای افتخارآمیز در انجام کارهای نیک استفاده نماید.
(آدرس را ببینید), [کیفیت ترجمه بررسی و بازبینی شود]
معانی محتمل عبارتند از ۱)«حقیقتِ خدا چون بنیادی استوار است» یا ۲) «خدا قوم خود را به سانِ ساختمانی بر شالودهای محکم، بنیان نهاده است» یا ۳) «وفاداریِ خدا چون بنیانی پایدار است». در هرکدام از اینها، پولس از این ایده شالوده ساختمانی بر روی زمین سخن میگوید.
(آدرس را ببینید)
«هرآن که نام خداوند را بخواند». دراینجا «نام خداوند» به خودِ خداوند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آن که خداوند را بخواند» یا «آنکه بگوید به مسیح ایمان دارد»
(آدرس را ببینید)
پولس «گناهکاری» را به مکانی که فرد میتواند آن را ترک کند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «از شرارت دست بردارد» یا «از انجام کارهای نادرست دست بردارد»
(آدرس را ببینید.
«ظرف» در اینجا واژهای عمومی برای کاسه، بشقاب و قابلمه است که افراد درون آن خوراک میگذارند یا نوشیدنی میریزند. اگر در زبان شما واژهای معمول برای این منظور وجود ندارد، از واژه برابر با ترجمهیِ bowl: «کاسه» یا pot: «قابلمه» استفاده کنید. پولس از این به عنوان استعارهای در توصیف انواع گوناگون مردم بهره میگیرد.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «رویدادهای خاص...اوقات عادی» یا ۲) «آن دسته از فعالیتهایی که مردم آشکارا انجام میدهند... آن دسته از فعالیتهایی که مردم به طور خصوصی انجام میدهند»
معانی محتمل عبارتند از 1) «خودش را از مردم بیآبرو جدا سازد» یا 2) «خود را خالص سازد». در هر مورد، پولس این فرآیند را به فردی که خود را میشوید، تشبیه کرده است.
(آدرس را ببینید)
پولس در سخن خود این فرد را به ظرفی لایق احترام تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «او مانند ظرفی است که برای مناسبتهای خاص کاربرد دارد» یا «او مانند ظرفی است که کاربردش در فعالیتهایی است که افراد نیک به صورت آشکار انجام میدهند»
(آدرس را ببینید)
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «ارباب او را جدا میکند، و او برای استفاده ارباب خود در هر کار نیکو آماده است»
(آدرس را ببینید)
او از نظر مکانی یا به صورت فیزیکی جدا نشده است بلکه برای تحقق یک هدف، کنار گذاشته شده است. برخی نسخهها این را «مقدس» ترجمه میکنند، اما متن به مفهوم اصلی جدا کردن اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
پولس شهوات دوره جوانی را به فرد یا جانوری تشبیه میکند که تیموتائوس باید از آن بگریزد. ترجمه جایگزین: «کاملاً از شهوات دوره جوانی بگریز» یا « قطعا از انجام کارهایی که افرادِ جوان قویاً به انجام آن میل دارند، بگریز»
(آدرس را ببینید)
«دنبال کردن»[متن قدیم: «تعاقب»] معنایی متضاد با «گریختن» میدهد. پولس عدالت[پارسایی] را به شیای تشبیه میکند که تیموتائوس باید به سمت آن برود زیرا برایش سودمند است. ترجمه جایگزین: «بهترین تلاش خود را برای بدست آوردن عدالت[پارسایی] ....انجام بده» یا «جویایِ عدالت[پارسایی].... باش»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) پولس از تیموتائوس میخواهد تا به دیگر ایمانداران در دنبال کردن عدالت[پارسایی]،ایمان و آرامش بپیوندد، یا ۲) پولس از تیموتائوس میخواهد تا در آرامش باشد و با دیگر ایمانداران بحث و جدل نکند.
«خداوند را میخوانند» اصطلاحی است به معنای پرستیدن و اعتماد کردن به خداوند. ترجمه جایگزین: «آنانی که...خداوند را میپرستند»
(آدرس را ببینید)
«پاک» در اینجا استعارهای است از چیزی صاف یا خالص. و «قلب» در اینجا استعارهای است از «اندیشهها» یا «احساسات». ترجمه جایگزین: «با ذهنی خالص» یا «با خلوص»
(آدرس و را ببینید)
«از پاسخ به پرسشهای احمقانه و عامیانه پرهیز کن». منظور پولس این است که افرادی که چنین پرسشهایی را میپرسند، نادان و ناآگاه هستند. ترجمه جایگزین: «از پاسخ به پرسشهایی که افراد نادانی که حقیقت را نمیدانند میپرسند، بپرهیز»
(آدرس را ببینید)
پولس پرسشهای عامیانه را به زنانی که فرزند میآورند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها سبب بحث و جدل میشوند»
(آدرس را ببینید)
«با ملایمت» یا «به آرامی»
«تعلیم دهد» یا «تصحیح نماید»
پولس توبه را به شیای که خدا میتواند آن را به افراد بدهد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «خدا به آنها فرصت توبه دهد»
(آدرس را ببینید)
«تا که آنها حقیقت را بشناسند»
پولس گناهکارانی را که میآموزند درباره خدا به درستی فکر کنند، به افرادی مست تشبیه کرده است که دوباره هشیار میشوند. ترجمه جایگزین: «ممکن است دوباره به درستی فکر کنند»
(آدرس را ببینید)
پولس قابلیت شریر درمتقاعد کردن مسیحیان به گناه کردن را به یک تله تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «از انجام آنچه شریر میخواهد بازایستند»
(آدرس را ببینید)
مسیحیان مجاب شده در ارتکاب گناه، به افرادی تشبیه شده اند که جسماً توسط شریر اسیر شده و بردگان اوگشتهاند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: « آنها را به اطاعت از خواست خودش فریب داده است»
(آدرس و را ببینید)
1امّا این را بدان که در ایّام آخر زمانهای سخت پدید خواهد آمد،2زیرا که مردمان، خودپرست خواهند بود و طمّاع و لافزن و متکبّر و بدگو و نامطیعِ والدین و ناسپاس و ناپاک3و بیالفت و کینهدل و غیبتگو و ناپرهیز و بیمروّت و متنفّر از نیکویی4و خیانتکار و تندمزاج و مغرور، که عشرت را بیشتر از خدا دوست میدارند؛5که صورت دینداری دارند، لیکن قوّت آن را انکار میکنند. از ایشان اعراض نما.6زیرا که از اینها هستند آنانی که به حیله داخل خانهها گشته، زنان کمعقل را اسیر میکنند، که بار گناهان را میکشند و به انواع شهوات ربوده میشوند.7و دائماً تعلیم میگیرند، لکن هرگز به معرفت راستی نمیتوانند رسید.8و همچنانکه یَنِّیس و یَمْبریس با موسی مقاومت کردند، ایشان نیز با راستی مقاومت میکنند که مردم فاسدالعقل و مردود از ایمانند.9لیکن بیشتر ترقّی نخواهند کرد زیرا که حماقت ایشان بر جمیع مردم واضح خواهد شد، چنانکه حماقت آنها نیز شد.10لیکن تو تعلیم و سیرت و قصد و ایمان و حلم و محبّت و صبر مرا پیروی نمودی،11و زحمات و آلامِ مرا مثل آنهایی که در انطاکیه و ایقونیه و لِسْتَرَه بر من واقع شد، چگونه زحمات را تحمّل مینمودم و خداوند مرا از همه رهایی داد.12و همهٔ کسانی که میخواهند در مسیح عیسی به دینداری زیست کنند، زحمت خواهند کشید.13لیکن مردمان شریر و دغاباز در بدی ترقّی خواهند کرد، که فریبنده و فریب خورده میباشند.14امّا تو در آنچه آموختی و ایمان آوردی قایم باش، چونکه میدانی از چه کسان تعلیم یافتی،15و اینکه از طفولیّت، کتب مقدّسه را دانستهای که میتواند تو را حکمت آموزد برای نجات، بهوسیلهٔ ایمانی که بر مسیح عیسی است.16تمامی کتب از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است،17تا مرد خدا کامل و بجهت هر عمل نیکو آراسته بشود.
«روزهای آخر» ممکن است معنای در آینده و درست پیش از بازگشت مسیح را برساند. اگر این چنین است، پولس در آیههای ۱ تا ۹ و ۱۳ درباره آن روزها نبوت میکند. «روزهای آخر» همچنین ممکن است به معنای عصر مسیحی، و شامل دوره زمانی پولس باشد. اگرچنین است، آنچه پولس درباره جفا تعلیم میدهد، همه مسیحیان را شامل میشود.
و را ببینید)
پولس به تیموتائوس فرصت دانستن این را میدهد که درآینده افراد از ایمان به حقیقت دست خواهند برداشت، اما او باید به اعتماد به کلام خدا، حتی در هنگامی که تحت آزار و تعقیب است[جفا قرار دارد]، ادامه دهد.
معانی محتمل عبارتند از ۱) این دورهای از زمان پس از روزگار پولس است. ترجمه جایگزین: «در آینده درست پیش از آن که مسیح بازگردد» یا ۲) این به دوران مسیحیان که شامل زمان خود پولس هم میشود، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در حین این دوره از زمان پیش از پایان»
این روزها، ماهها و حتی سالهایی خواهد بود که در آن مسیحیان متحمل خطر و رنج خواهند شد.
در اینجا «پرست» به محبت برادرانه یا محبت به دوست یا عضو خانواده، یک محبت انسانی میان دوستان و خویشاوندان اشاره دارد. این آن نوع محبتی نیست که از سمت خدا میآید. ترجمه جایگزین: «خودمحور»
«بیمحبت حتی به خانوادهیِ خود»
«بیمیل به زندگی در آرامش با دیگران»
این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «بیزار از نیکویی»
انجامدهندهی امور، بیاندیشیدن یا حتی بدون دانستن چیزهایِ بدی که ممکن است رخ بدهد.
در این گُمان که از دیگران بهتر هستند.
پولس در سخن خود از خداشناسی ، عادت به جلال دادن خدا را به چیزی فیزیکی که دارای شکل و قدرتِ جسمانی است تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «به ظاهر، خدا را جلال میدهند، اما شیوه رفتار آنها نشان خواهد داد که در حقیقت به قدرت خدا ایمان ندارند». (آدرس را ببینید)
«به ظاهر خداشناسند» یا «در ظاهر خدا را جلال میدهند»
«روی بگردان» در اینجا استعارهای است از اجتناب از فردی. ترجمه جایگزین: «از این افراد دوری کن»
(آدرس را ببینید)
«به خانهها وارد میشوند و به شدت بر ... نفوذ میکنند»
«زنانی که از نظر روحانی ضعیف هستند». ممکن است این زنان چون در کار خداپسندانه شکست خورده ، یا چون وقت خود را به بطالت میگذرانند و گناهان بسیاری دارند از نظر روحانی ضعیف هستند.
پولس در سخن خود درباره کشش گناه، گناه را به باری انباشته روی دوش این زنان تشبیه میکند. معانی محتمل عبارتند از ۱) «که اغلب گناه میکنند» یا ۲) «که از آنجا که به گناه کردن ادامه میدهند، به شدت احساس گناه میکنند». ایده متن این است که این مردان قادرند به آسانی این زنان را از آن رو که قادر به دست برداشتن از گناه نیستند، تحت نفوذ قرار دهند.
(آدرس را ببینید)
پولس در سخن خود امیال گوناگون آنها را به چیزی تشبیه میکند که می تواند فردی دیگر را از راه به در کند. این را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمهیِ جایگزین: «آنها بیش از آن که به اطاعت از مسیح مایل باشند به روش های گوناگون گناه کردن مایلند» (آدرسهای و را ببینید)
این صفحه به عمد خالی نگاه داشته شده است.
پولس مثالی از دو معلم دروغین از عهد موسی را میزند، مردانی که در عهد عتیق نام آنها ذکر نشده است، و این مثال را در روش [رفتاری و اعتقادی] مردم در آینده به کار میبرد. پولس تیموتائوس را تشویق میکند تا از نمونه او تبعیت کرده و در کلام خدا باقی بماند.
این ها نام دو مرد هستند.
(آدرس را ببینید)
پولس کار آن دو نفری را که بر علیه موسی بحث کردند را به ایستادگی کردن در برابر موسی تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «مقابله کردند»
(آدرس را ببینید)
«با انجیلعیسی مقابله میکنند»
«عقلشان خراب شده است» یا «آنها قادر به درست فکر کردن نیستند»
در این باره که تا چه اندازه میتوانند به مسیح اعتماد کرده و از او تبعیت کنند، آزموده شده و از آن آزمون سربلند بیرون نیآمدهاند. ترجمه جایگزین: «و دارای ایمانی خالص نیستند» یا «نشان دادهاند که ایمانشان اصیل نیست»
پولس از توصیف حرکتی فیزیکی برای رساندن این مفهوم که معلمین دروغین در میان ایمانداران موفقیت چندانی نخواهند داشت، بهره میگیرد. ترجمه جایگزین: «موفقیت چندانی نخواهند داشت»
(آدرس را ببینید)
«به آسانی از سوی همگان دیده خواهد شد» یا«در دیده همگان آشکار خواهد گشت»
«ینیس و یمبریس»
پولس از توجه کامل به این چیزها به نحوی سخن میگوید که گویی چیزهایی فیزیکیِ درحالِ حرکت بوده و فردی آنها را دنبال میکند . ترجمه جایگزین: «تو تعلیم من را مشاهده کردهای» یا «تو توجه کاملی به تعلیم من نمودهای»
(آدرس را ببینید)
«آنچه انجام آن را به تو آموختهام»
روشی که یک فرد زندگی میکند(شیوه زندگی یک فرد)
صبوری فرد دربرابر آن افرادی که کارهایی میکنند که مورد تایید او نیست
پولس از این که خدا به رنج کشیدنش در این سختیها وخطرات پایان داده است به نحوی سخن میگوید که گویی خدا او را از مکانی فیزیکی بیرون برده است.
(آدرس را ببینید)
«چون پیروان عیسی زندگیهای خداپسندانهای داشته باشند»
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «یقیناً ناگزیرند که آزار را تحمل کنند»
(آدرس را ببینید)
«دغاباز[دغلباز]» فردی است که میخواهد دیگران فکر کنند او از آنچه که به واقع هست، فردی مهمتر است.
«شرورتر[یا شریرتر] خواهند شد»
دراینجا، «کسی را گمراه کردن »استعارهای است از متقاعد کردن فردی به باور به چیزی نادرست. ترجمه جایگزین: «خود و دیگران را فریب میدهند» یا «دروغ را باور میکنند و تعلیم میدهند»
(آدرس را ببینید)
پولس راهنماییهای کتابمقدسی را به مکانی تشبیه میکند که تیموتائوس میتواند در آن بماند. ترجمه جایگزین: «آنچه را آموختهای فراموش نکن» یا «به انجام آنچه یاد گرفتهای، ادامه بده»
(آدرس را ببینید)
پولس در سخنش پیرامونِ پیامی که درونِ نوشتههای مقدس است، خودِ نوشتهها و آنچه درباره نوشتهها است را، به فردی که سخنانش قادر به حکیم ساختن انسان است، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه را در نوشتههای مقدس است .... آنگاه که کلام خدا را میخوانی، میتوانی حکیم گردی تا نجات را از مسیح عیسی با ایمان به دست آوری»
(آدرس و را ببینید)
برخی از ترجمههای انجیل، این عبارت را این گونه ترجمه کردهاند: « همه کتب مقدس دم خدا است». این به این معنی است که خدا از طریق روحِ خود با گفتن به افراد به اینکه چه بنویسند، کتابمقدس را به وجود آورده است. این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا از طریق روح خود همه کتاب مقدس را گفته است»
(آدرس را ببینید)
«سودمند است» یا «فیض بخش است»
«مشخص کردن اشتباهات»
«اصلاح اشتباهات»
«برای تربیت مردم تا عادل[پارسا] شوند»
این به معنای هر ایماندار به خدا صرفنظر از مرد یا زن بودن او است. ترجمه جایگزین: «همه ایمانداران»
(آدرس را ببینید)
«کاملاً آماده باشد»
1تو را در حضور خدا و مسیح عیسی که بر زندگان و مردگان داوری خواهد کرد قسم میدهم و به ظهور و ملکوت او2که به کلام موعظه کنی و در فرصت و غیر فرصت مواظب باشی و تنبیه و توبیخ و نصیحت نمایی، با کمال تحمّل و تعلیم.3زیرا ایّامی میآید که تعلیم صحیح را متحمّل نخواهند شد، بلکه برحسب شهوات خود خارش گوشها داشته، معلّمان را بر خود فراهم خواهند آورد،4و گوشهای خود را از راستی برگردانیده، به سوی افسانهها خواهند گرایید.5لیکن تو در همهچیز هشیار بوده، متحمّل زحمات باش و عملِ مبشّر را بجا آور و خدمت خود را به کمال رسان.6زیرا که من الآن ریخته میشوم و وقت رحلت من رسیده است.7به جنگِ نیکو جنگ کردهام و دورهٔ خود را به کمال رسانیده، ایمان را محفوظ داشتهام.8بعد از این تاج عدالت برای من حاضر شده است، که خداوندِ داورِ عادل در آن روز به من خواهد داد؛ و نه به من فقط بلکه نیز به همهٔ کسانی که ظهور او را دوست میدارند.9سعی کن که به زودی نزد من آیی،10زیرا که دیماس برای محبّت این جهانِ حاضر مرا ترک کرده، به تَسّالونیکی رفته است و کَرِیسکیس به غلاطیه و تیطُس به دلماطیه.11لوقا تنها با من است. مرقس را برداشته، با خود بیاور، زیرا که مرا بجهت خدمت مفید است.12امّا تیخیکُس را به اَفَسُس فرستادم.13ردایی را که در تروآس نزد کرْپُس گذاشتم، وقت آمدنت بیاور و کتب را نیز و خصوصاً رقوق را.14اسکندر مِسْگر با من بسیار بدیها کرد. خداوند او را بحسب افعالش جزا خواهد داد.15و تو هم از او باحذر باش، زیرا که با سخنان ما به شدّت مقاومت نمود.16در محاجّهٔ اوّلِ من، هیچکس با من حاضر نشد، بلکه همه مرا ترک کردند. مباد که این بر ایشان محسوب شود.17لیکن خداوند با من ایستاده، به من قوّت داد تا موعظه بهوسیلهٔ من به کمال رسد و تمامی امّتها بشنوند و از دهان شیر رستم.18و خداوند مرا از هر کار بد خواهد رهانید و تا به ملکوت آسمانی خود نجات خواهد داد. او را تا ابدالآباد جلال باد. آمین.19فِرِسْکا و اَکیلا و اهل خانهٔ اُنیسیفورُس را سلام رسان.20اَرَسْتُس در قُرِنْتُسْ ماند؛ امّا تَرُفیمُس را در میلیتُس بیمار واگذاردم.21سعی کن که قبل از زمستان بیایی. اَفْبُولُس و پُودِیس و لینُس و کَلادیه و همهٔ برادران تو را سلام میرسانند.22عیسی مسیح خداوند با روح تو باد. فیض بر شما باد. آمین.
پولس شروع به دادن دستورهای شخصی به تیموتائوس میکند.
کتابمقدس از انواع تاجها برای به تصویر کشیدن چیزهایی متفاوت بهره میگیرد. به نظر میآید که در این بخش، مسیح، تاج را به عنوان جایزه زندگی پارسایانه، به ایمانداران خواهد داد.
پولس به یادآوری این موضوع که تیموتائوس باید پایدار بماند و اینکه خودش[ پولس]، درحال مرگ است، ادامه میدهد.
«در حضور خدا و مسیحِ عیسی رسماً به تو، این فرمان را میدهم». این بدین معناست که خدا و عیسی شاهدان پولس هستند. ترجمه جایگزین: «با به شهادت گرفتن خدا و مسیحِ عیسی، رسماً به تو این فرمان را میدهم»
(آدرس را ببینید)
«این فرمان مهم را میدهم»
در اینجا «زندگان» و «مردگان» با هم به کار گرفته شدهاند تا معنای همه افراد را برسانند. ترجمه جایگزین: «همه افرادی که تا کنون زیستهاند»
(آدرس را ببینید)
در اینجا «ملکوت» معرف فرمانرواییمسیح به عنوان پادشاه است. ترجمه جایگزین: « هنگامی که برمیگردد تا به عنوان پادشاه حکمرانی کند»
(آدرس را ببینید)
«کلام» در اینجا کنایهای است از «پیغام». ترجمه جایگزین: «پیغام درباره مسیح»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «راحت» قابل درک است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که شرایط [وقت] مناسب نیست»
(آدرس را ببینید)
گفتن این موضوع به کسی که او به خاطر انجام کار نادرست، گناهکار است
«تشویق نمایی و به مردم تعلیم دهی و همواره دربرابرشان صبور باشی»
«زیرا زمانی در آینده»
بافت و زمینه موجود، نمایانگر این است که این افراد بخشی از جامعه ایمانداران خواهند بود.
«دیگر خواهان شنیدن تعلیم درست نخواهند بود»
این به معنای تعلیمی درست و صحیح، مطابق کلام خدا است.
پولس در سخنش از افرادی که معلمان بسیاری دارند، این افراد را به کسانی که از آنها توده یا پشتهای میسازند، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنها به معلمان بسیاری گوش خواهند داد که آنها را مطمئن خواهند کرد که تمایلات گناهآلود آنها هیچ ایرادی ندارد» (آدرس را ببینید)
پولس در سخنش از افرادی که به شدت میخواهند چیزی را بشنوند، آنها را به کسانی تشبیه کرده است که گوششان میخارد و تنها زمانی خوشنود میشوند که معملان، آنچه را که آنها دوست دارند بشنوند، تعلیم دهند. ترجمه جایگزین: «که تنها آنچه را بسیار مشتاق شنیدنش هستند، بگویند»
(آدرس را ببینید)
پولس در سخن خود درباره افرادی که دیگر به حقیقت توجهی ندارند، آنها را به کسانی تشبیه میکند که به صورت فیزیکی از آن روی برمیگردانند، پس نمیتوانند به آن گوش بسپارند. ترجمه جایگزین: «دیگر به حقیقت توجهی ندارند»
(آدرس را ببینید)
پولس در سخن خود درباره افرادی که شروع به توجه به افسانهها کردهاند، آنها را به کسانی تشبیه میکند که به صورت فیزیکی برای شنیدن افسانهها به آن سو، متمایل شدهاند. ترجمه جایگزین: «آنها به تعالیمی که نادرست است، توجه خواهند کرد»
(آدرس را ببینید)
پولس از تیموتائوس میخواهد که درباره همهچیز بهدرستی بیاندیشد، و درخواست از او برای هشیار بودنش را به مست نگشتن از شراب تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «تفکر زلالی داشته باش»
(آدرس را ببینید)
این به معنای گفتن این موضوع به مردم است که عیسی کیست، برای آنها چه کرده، این که چگونه آنها باید برای او زندگی کنند.
پولس آمادگی خود را برای مرگ، به ریخته شدن جامی از شراب همچون قربانیای برای خدا تشبیه میکند.
(آدرس را ببینید)
«رحلت» در اینجا روشی مودبانه برای اشاره به مرگ است. ترجمه جایگزین: «به زودی خواهم مرد و این جهان را ترک خواهم کرد»
(آدرس را ببینید)
پولس کار سخت خود را به ورزشکاری که برای جایزه مسابقه میدهد، تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «من بهترین تلاش خود را انجام دادهام»
(آدرس را ببینید)
پولس زندگی خود در خدمتگزاری خدا را به مسابقه پیادهروی تشبیه میکند. ترجمه جایگزین: «آنچه را نیاز بود انجام دهم کامل کردهام» (آدرس را ببینید)
پولس اعتمادش به مسیح و اطاعتش از خدا را به اشیایی ارزشمند که او در مالکیت خود نگاه داشته است، تشبیه میکند. معانی محتمل عبارتند از ۱) «من در انجام خدمتم وفادار بودهام» یا ۲) «من تعالیم درباره آنچه ما به آن ایمان داریم را از هر خطایی محفوظ داشتهام» (آدرس را ببینید)
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا تاج پارسایی را برای من کنار گذاشته است»
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) تاج، جایزهای است که خدا به مردمی که به شیوه درستی زندگی کردهاند میدهد یا ۱) تاج استعارهای از عدالت[پارسایی] است. درست همانگونه که داور یک مسابقه تاج را به برنده میدهد، آنگاه که زندگی پولس به پایان برسد، خدا او را عادل[پارسا] خواهد شمرد.
(آدرس را ببینید)
حلقهای از برگهای درخت غار که به برندگان مسابقات ورزشی داده میشد.
« در آن روزی که خداوند دوباره خواهد آمد» یا «در آن روزی که خدا مردمان را داوری میکند»
پولس از این رخداد به گونهای سخن میگوید که گویا پیشتر رُخ داده است. این را میتوان به صورت رخدادی در آینده نوشت. ترجمه جایگزین: «بلکه همچنین او آن را به کسانی که مشتاقانه چشم انتظار بازگشت او هستند، خواهد داد»
(آدرس را ببینید)
پولس از گروه خاصی از مردم و نحوه رفتار آنها، کار خدا بر و برای او سخن میگوید و با ابلاغ تهنیتها به برخی از افراد و سلامهایی از جانب دیگران، سخنش را به پایان میرساند.
«در نزدیکترین زمان ممکن...بیا»
اینها نام هایِ سه مرد است.
(آدرس را ببینید)
«دنیا» در اینجا به چیزهایی دنیوی در مقابل چیزهای خدایی اشاره دارد. معانی محتمل عبارتند از۱) او راحتی موقتی را دوست دارد یا 2) او از این میترسید که اگر با پولس بماند، خواهد مرد.
(آدرس را ببینید)
این دو مرد، پولس را ترک کرده بودند، اما پولس نمیگوید که آنها نیز همچون دیماس «این دنیا را دوست دارند»
این نام یک ناحیه از یک سرزمین است.
(آدرس را ببینید)
معانی محتمل عبارتند از ۱) «او میتواند به من در این خدمت کمک کند» یا ۲) «او با خدمت به من، میتواند به من یاری رساند»
یک پوشش کُلُفت[یا «ضخیم»] که بر روی لباسها پوشیده میشود.
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
این به طومارها اشاره دارد. یک طومار نوعی از کتاب بود که از یک ورق چرمی یا پاپیروسی بلند ساخته میشد. فرد پس از خواندن یا نوشتن بر روی یک طومار، آن را با استفاده از میلههای موجود در دو انتهای آن دوباره جمع میکردند.
این احتمالاً به نوع خاصی از طومار اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به ویژه آنهایی که از پوست حیوانات ساخته شدهاند»
(آدرس را ببینید)
«اسکندرِ فلزکار ... کرد»
این نام یک مرد است.
(آدرس را ببینید)
پولس در سخنش انجام اعمال شریرانه را به گونهای توصیف میکند که گویی فرد آنها را به نمایش گذاشته است. ترجمه جایگزین: «کارهای شریرانه[بد] زیادی در حق من انجام داد»
(آدرس را ببینید)
پولس مجازات را به گونهای توصیف میکند که گویی باید پرداخت شود. ترجمه جایگزین: «خدا او را برای آنچه کرده، مجازات خواهد کرد»
(آدرس را ببینید)
اسکندر
اسکندر.
در اینجا «سخنان» به یک پغیام یا یک تعلیم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با پیامی که ما تعلیم میدادیم مخالفت کرد»
(آدرس را ببینید)
«هنگامی که برای بار نخست در دادگاه حاضر شدم و اعمال خود را شرح دادم»
«هیچ کس با من نماند و به من یاری نرساند»
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مباد که خدا این را به حساب آنها بگذارد» یا «من به پیشگاه خدا دعا میکنم که آن ایمانداران را به خاطر این که من را ترک کردند، مجازات نکند»
(آدرس را ببینید)
پولس در سخنش چنان صحبت میکند که گویا خداوند به صورت فیزیکی در کنار او ایستاده بود. ترجمه جایگزین: «خداوند به من یاری رسانید»
(آدرس را ببینید)
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «تا من همه پیام خداوند را بگویم، و غیریهودیان بشنوند»
(آدرس را ببینید)
پولس در سخن خود درباره خطر، آن را به این که خود مورد تهدید شیر واقع شده باشد، تشبیه میکند. این خطر میتوانسته فیزیکی، روحانی، یا هردو باشد. ترجمه جایگزین: «از خطری بسیار بزرگ نجات یافتم»
(آدرس را ببینید)
در اینجا واژه «اهل خانه» به کسانی اشاره دارد که در آن خانه زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «خانوادهیِ اُنیسیفوروس»
(آدرس را ببینید)
این نام یک زن است. (آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. (آدرس را ببینید)
این نام یک مرد است. به روشی که این نام را در دوم تیموتائوس ۱: ۱۶ ترجمه کردید، مراجعه کنید.
(آدرس را ببینید)
اینها نام دومرد هستند.
(آدرس را ببینید)
این نام شهری در جنوب افسُس است.
(آدرس را بینید)
اینها همه نام های مردانه هستند.
(آدرس را ببینید)
«سخت بکوش که ...بیایی»
«پیش از فصل سرما»
این را میتوان در قالب یک جمله جدید نوشت. ترجمه جایگزین: «... به تو سلام میرساند. پُودِیس[پودِنس]، لینُس[لینوس]، کَلادیه[کلودیا] و نیز همه برادران به تو سلام میرسانند»
این یک نام زنانه است.
(آدرس را ببینید)
در اینجا «برادران» به همه ایمانداران چه زن و چه مرد اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «همهیِ ایماندارانِ اینجا»
آدرس را ببینید)
«من به درگاه خداوند دعا میکنم که روح تو را نیرومند سازد». در اینجا ضمیر دوم شخص، مفرد است و به تیموتائوس اشاره میکند.
(آدرس را ببینید)
«من به درگاه خداوند دعا میکنم تا فیض خود را به همه شمایان که آنجایید نشان دهد». در اینجا ضمیر دوم شخص، جمع است و به همهیِ ایمانداران در آن مکان و همچنین تیموتائوس اشاره دارد.(آدرس را ببینید)
1پولُس، غلام خدا و رسول عیسی مسیح برحسب ایمان برگزیدگانِ خدا و معرفت آن راستی که در دینداری است،2به امید حیات جاودانی که خدایی که دروغ نمیتواند گفت، از زمانهای ازلی وعدهٔ آن را داد،3امّا در زمان معیّن، کلام خود را ظاهر کرد به موعظهای که برحسب حکم نجاتدهندهٔ ما خدا به من سپرده شد،4تیطُس را که فرزند حقیقی من برحسب ایمان عاّم است، فیض و رحمت و سلامتی از جانب خدای پدر و نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح خداوند باد.5بدین جهت تو را در کریت واگذاشتم، تا آنچه را که باقی مانده است اصلاح نمایی و چنانکه من به تو امر نمودم، کشیشان در هر شهر مقرّر کنی.6اگر کسی بیملامت، و شوهر یک زن باشد که فرزندان مؤمن دارد، بَری از تهمتِ فجور و تمرّد،7زیرا که اُسْقُفْ میباید چون وکیل خدا بیملامت باشد، و خودرأی یا تندمزاج یا میگسار یا زننده یا طمّاع سود قبیح نباشد،8بلکه مهماندوست و خیردوست و خرد اندیش و عادل و مقدّس و پرهیزکار؛9و مُتِمَسِّک به کلامِ امین برحسب تعلیمی که یافته، تا بتواند به تعلیم صحیح نصیحت کند و مخالفان را توبیخ نماید.10زیرا که یاوهگویان و فریبندگان، بسیار و مُتمرّد میباشند، علیالخصوص آنانی که از اهل ختنه هستند؛11که دهان ایشان را باید بست زیرا خانهها را بالکّل واژگون میسازند و برای سود قبیح، تعالیم ناشایسته میدهند.12یکی از ایشان که نبّی خاصّ ایشان است، گفته است که، اهل کریت همیشه دروغگو و وحوش شریر و شکمپرست بیکاره میباشند.13این شهادت راست است؛ از این جهت ایشان را به سختی توبیخ فرما تا در ایمان، صحیح باشند،14و گوش نگیرند به افسانههای یهود و احکام مردمانی که از راستی انحراف میجویند.15هرچیز برای پاکان پاک است، لیکن آلودگان و بیایمانان را هیچچیز پاک نیست، بلکه فهم و ضمیر ایشان نیز ملوّث است؛16مدّعیِ معرفت خدا میباشند، امّا به افعال خود او را انکار میکنند، چونکه مکروه و متمرّد هستند و بجهت هر عمل نیکو مردود.
پولس در طول آیههای ۱-۴ این نامه را بطور رسمی معرفی میکند. در خاور نزدیک دوران باستان، نویسندگان اغلب نامهها را به این شکل شروع میکردند.
در آیات ۶-۹ پولس چند ویژگی مربوط به فردی را که میخواهد در کلیسا رهبر باشد، فهرستوار مینویسد. پولس در ۱تیموتائوس ۳ نیز فهرست مشابهی را ارائه داده است.
رهبران
کلیسا، واژههای گوناگونی برای رهبران بکار برده است. بعضی از این عنوانها بدین قرارند: ناظر، شیخ، شبان و اسقف.
ترجمه ULB واژههای متفاوتی را برای ضرورت و الزام به کار میبرد. بار معنایی این فعلها، درجات مختلفی از اجبار را به همراه دارند. شاید ترجمۀ این تفاوتهای نامحسوس دشوار باشد. ترجمۀ UDB این فعلها را به شکل کلیتری ترجمه کرده است.
برای تقویت ایمانِ
«به جهتِ گرامی داشتن خدا است»
در اینجا «امید» به معنای توقع و انتظاری آکنده از اعتماد میباشد. ترجمۀ جایگزین: «بااطمینان به دریافت حیات جاودانی.»
«پیش از آغاز زمان»
«در زمان درست»
پولس طوری دربارۀ کلام خدا صحبت میکند که انگار شیای است که میتوان آن را به مردم نشان داد. ترجمۀ جایگزین: «او مردم را برانگیخت تا پیامش را درک کنند.»
این جمله را میتوان به شکل معلوم نوشت و آنچه که خدا برای انجامش به پولس اعتماد کرده است، میتواند به روشنی ابراز شود. ترجمه جایگزین: «که او به من اعتماد کرد تا پیامش را به گوش مردم برسانم»
«خدایی که ما را نجات میبخشد»
اگرچه تیتوس فرزند بیولوژیکی پولس نبود، اما این دو در مسیح ایمان مشترکی داشتند. بنابراین پولس، در مسیح، تیتوس را مانند پسر خود میداند. ترجمۀ جایگزین: «تو که برایم مانند فرزند میباشی.»
پولس اظهار میدارد که در مسیح هر دو یک نوع ایمان دارند. ترجمۀ جایگزین: «تعالیمی که هر دو به آن باور داریم»
پولس این واژههای متداول را برای سلام و احوالپرسی به کار برده است. شما میتوانید به روشنی اطلاعات قابل درک را بیان کنید. ترجمۀ جایگزین:« باشد که فیض و رحمت و سلامتی را در درون خود تجربه کنی»
«عیسی مسیح که نجات دهندۀ ماست»
« از این رو تو را در کریت برجای گذاشتم : میخواستم کارها را سر و سامان بدهی»
« به تو گفتم که در کریت بمانی»
«تا کارهایی را که باید سر و سامان داده شوند، تمام کنی»
«در هر شهر رهبرانی را برگمار»، یا «در هر شهر رهبرانی را تعیین کن»
در نخستین کلیساهای مسیحیان، رهبران[مشایخ] مسیحی، جماعت ایمانداران را از لحاظ روحانی رهبری میکردند.
پولس شرایط رهبرانی را توضیح میدهد که به تیتوس گفته در همۀ شهرهای جزیره کریت برگمارد.
به کسی «بیملامت» گفته میشود که کارهای نادرستی انجام ندهد. ترجمۀ جایگزین: «یک رهبر نباید نام و آوازۀ بدی داشته باشد و باید شوهر یک زن باشد.»
بدین معنا که شخص مورد نظر یک زن دارد، و زن و صیغههای دیگری ندارد. همچنین میتواند به این مفهوم باشد که او درگیر زناکاری نیست و از زن پیشین خود جدا نشده است. ترجمۀ جایگزین: «مردی که تنها یک همسر داشته باشد» یا «مردی که به زن خود وفادار باشد»
میتواند به این معانی باشد: ۱) فرزندانی که به عیسا ایمان دارند. ۲) فرزندانی که قابل اعتماد باشند.
این واژه، نام دیگری برای همان سمت رهبریِ روحانی است که پولس در ۶:۱ به عنوان شیخ به کار برده است [ در ترجمه فارسی این واژه در ۵:۱ آمده و در ۶:۱ ضمیر "کسی" آمده که به همان "شیخ" ارجاع دارد].
پولس به گونهای دربارۀ کلیسا سخن میگوید که انگار خانۀ خداست و اسقف[ناظر] نیز خادم این خانه و مباشر آن است.
«معتاد به الکل نباشد» یا «در نوشیدن شراب زیادهروی نکند»
«کسی که خشن نباشد» یا « کسی که اهل دعوا و مرافعه نباشد»
پولس جهت بحث خود را بر میگرداند و به جای آنکه بگوید یک کشیش[شیخ] چگونه نباید باشد، توضیح میدهد که او چگونه باید باشد.
«کسی که آنچه خیر[ نیکو] است، دوست دارد»
پولس طوری دربارۀ پایبندی به ایمان مسیحی سخن میگوید که انگار شخص ایمان را محکم در دست خود گرفته باشد. ترجمۀ جایگزین: «پایبند بودن به» یا « بخوبی تمیز دادن»
او باید دربارۀ خدا و دیگر موضوعات روحانی، آنچه را حقیقت دارد آموزش بدهد.
پولس به خاطر وجود کسانی که ممکن بود در مقابل کلام خدا ضدیّت کنند، به تیتوس میگوید که کلام خدا را موعظه کند و دربارۀ معلمان دروغین به او هشدار میدهد.
اینها افرادی متمرّد [سرکش و نافرمان] هستند که با پیام انجیل پولس ضدیّت میکنند.
این عبارت، افراد متمرّدی [سرکش و نافرمانی] را که در آیۀ پیشین به آن اشاره شده است، توصیف میکند. در اینجا "یاوه" کنایه از بیهوده بودن است و "یاوهگویان" کسانی هستند که سخنان بیهوده یا احمقانه میگویند. ترجمه جایگزین: «کسانی که سخنان بیهوده میگویند و دیگران را فریب میدهند»
اشاره به یهودیان مسیحی دارد که اعتقاد داشتند مردها باید ختنه شوند تا بتوانند پیرو مسیح باشند.
«باید جلوی انتشار تعالیم آنها را گرفت» یا « باید مانع تاثیر سخنان ایشان بر دیگران شد»
این تعالیم شایستۀ مسیح و شریعت نیستند، زیرا حقیقت ندارند.
اشاره به سودی دارد که مردم با انجام کارهایی که شرافتمندانه نیست به دست میآورند.
«خانوادهها را کاملا نابود میکنند». موضوع از این قرار بود که این افراد، خانوادهها را با از بین بردن ایمانشان آشفته میساختند. این اتفاق احتمالا باعث میشده است که اعضای خانواده با یکدیگر بگومگو کنند.
«نبیای که اهل کریت است» یا «فردی از اهالی کریت، که آنها خودشان او را یک نبی میدانند»
«اهل کریت همیشه دروغ میگویند». این جملهای مبالغهآمیز است و به این معنی است که بسیاری از اهالی کریت، اغلب دروغ میگویند.
این کنایه، کریتیان را با حیوانات وحشی خطرناک مقایسه میکند.
«وقتی میخواهی کریتیان راتوبیخ کنی، با لحن محکمی این کار را بکن که آنها متوجه بشوند»
«تا اینکه ایمان سالمی داشته باشند» یا «ایمان ایشان حقیقی باشد»
به تعالیم غلط میان یهودیان اشاره دارد.
پولس طوری از حقیقت صحبت میکند که انگار چیزی است که فرد میتواند از آن منحرف شده یا روی برگرداند. ترجمۀ جایگزین: «ردّ کردن حقیقت».
«اگر مردم در درون خود پاک باشند، هر کاری را که انجام دهند، پاک خواهد بود.»
«برای آنهایی که مقبول خدا هستند.»
پولس طوری دربارۀ گناهکاران صحبت میکند که انگار از لحاظ جسمی نیز آلوده و کثیف هستند. ترجمۀ جایگزین: « اگر مردم از لحاظ اخلاقی کثیف باشند و ایمان نداشته باشند، هیچ عمل پاکی نمیتوانند انجام دهند.»
«زندگی آنها ثابت میکند که او را نمیشناسند»
« نفرت انگیزند»
1امّا تو سخنان شایستهٔ تعلیم صحیح را بگو2که مردانِ پیر، هشیار و باوقار و خرد اندیش و در ایمان و محبّت و صبر، صحیح باشند.3همچنین زنان پیر، در سیرتْ متقّی باشند و نه غیبتگو و نه بندهٔ شراب زیاده، بلکه معلمّات تعلیم نیکو،4تا زنان جوان را خرد بیاموزند، که شوهردوست و فرزنددوست باشند،5و خرد اندیش و عفیفه و خانهنشین و نیکو و مطیع شوهرانِ خود، که مبادا کلام خدا متهّم شود.6و به همین نَسَق جوانان را نصیحت فرما، تا خرد اندیش باشند.7و خود را در همهچیز نمونهٔ اعمال نیکو بساز، و در تعلیم خود صفا و وقار و اخلاص را بکار بر،8و کلام صحیح بیعیب را تا دشمن چونکه فرصت بد گفتن در حقّ ما نیابد، خجل شود.9غلامان را نصیحت نما، که آقایان خود را اطاعت کنند و در هر امر ایشان را راضی سازند و نقیضگو نباشند؛10و دزدی نکنند، بلکه کمال دیانت را ظاهر سازند تا تعلیم نجاتدهندهٔ ما خدا را در هر چیز زینت دهند.11زیرا که فیض خدا که برای همهٔ مردم نجاتبخش است، ظاهر شده،12ما را تأدیب میکند، که بیدینی و شهوات دنیوی را ترک کرده، با خرد اندیشی و عدالت و دینداری در این جهان زیست کنیم.13و آن امید مبارک و تجلی جلال خدای عظیم و نجاتدهندهٔ خود ما عیسی مسیح را انتظار کشیم،14که خود را در راه ما فدا ساخت، تا ما را از هر ناراستی برهاند، و امّتی برای خود طاهر سازد که ملِک خاصّ او و غیور در اعمال نیکو باشند.15این را بگو و نصیحت فرما و در کمال اقتدار توبیخ نما و هیچکس تو را حقیر نشمارد.
مفسران بر سر درک این فصل در چهارچوب تاریخی و فرهنگی توافق نظر ندارند. بعضی از مفسران باور دارند که مردان و زنان در همه چیز کاملا برابرند. بعضی دیگر باور دارند که خدا مرد و زن را طوری آفریده است که در ازدواج و در کلیسا مشخصا نقشهای متفاوتی را ایفا کنند. مترجمان باید هوشیار باشند که چگونگی درک ایشان از این موضوع، بر چگونگی برگرداندن این بخش از کلام تاثیرگذار نباشد.
پولس در این فصل دربارۀ اینکه برداری خوب است یا بد، چیزی نمینویسد. او به بردهها تعلیم میدهد که با وفاداری اربابان خود را خدمت کنند. او به همۀ ایمانداران آموزش میدهد که در هر موقعیتی پرهیزکار باشند و به درستی زندگی کنند.
پولس باز هم دربارۀ موعظۀ کلام خدا برای تیتوس دلیل میآورد و توضیح میدهد که چگونه مردان و زنان مسنتر، مردان جوان و بردهها یا خدمتگزاران باید به عنوان یک ایماندار زندگی کنند.
در اینجا پولس به چیزی متضّاد اشاره میکند. ترجمۀ جایگزین: « اما تو، تیتوس، بر خلاف معلمان دروغین، مطمئن باش که سخنان شایسته را میگویی»
«آموزههای درست» یا «تعلیم راست»
«رفتار سنجیده داشتن» یا «خویشتندار بودن»
«هشیار[معتدل] و با وقار باشند، تا بتوانند خواهشهای خود را مهار کنند و رفتار صحیحی[درستی] داشته باشند»
در اینجا واژۀ «صحیح» به معنای پایدار و تزلزلناپذیر بودن است. اسم معناهای "ایمان"، "محبت" و "صبر" میتوانند فعل هم باشند. ترجمۀ جایگزین: « و آنها باید به تعالیم حقیقی دربارۀ خدا، داشتن محبت راستین به دیگران ادامه داده و حتی در مشکلات پیوسته به خدا خدمت کرده و ایمانی استوار داشته باشند.»
« به همان شیوه زنان پیر را نیز تعلیم بده» یا « زنان پیر را نیز تعلیم بده»
این واژه به کسانی اشاره دارد که سخنان بدی دربارۀ دیگران میگویند، خواه این سخنان حقیقت داشته باشد و خواه نداشته باشند.
طوری دربارۀ افرادی که نمیتوانند خودداری کنند و شراب بسیار مینوشند صحبت شده است که انگار این افراد بندۀ شراب هستند. این جمله در حالت معلوم هم میتواند بیان شود. ترجمۀ جایگزین: " و شراب زیاد ننوشند" یا " به شراب معتاد نباشند.
کلام در اینجا کنایه از "پیام" است که آن نیز کنایه از خودِ خدا دارد. این جمله میتواند به حالت معلوم بیان شود. ترجمۀ جایگزین: « تا اینکه هیچ کس به کلام خدا توهین نکند» یا «تا اینکه هیچ کس با گفتن سخنان بد دربارۀ پیام خدا، خدا را متهم نکند [به خدا توهین نکند].»
« همچنین، مطمئن باش که آنها را نصیحت میکنی»
« در همه چیز خود را .... نشان بده »
« نمونۀ کسی که رفتار درست و شایستهای دارد»
این جمله نشانگر موقعیتی خیالی است که در آن کسی با تیتوس مخالفت میکند و سپس به خاطر کارش پشیمان میشود. ترجمۀ جایگزین: « تا اگر کسی به مخالفت با تو پرداخت، از کار خود پشیمان شود» یا « تا اگر مردم با تو مخالفت کردند، از کار خود پشیمان شوند»
اربابان خود
«در هر موقعیتی» یا «همیشه»
«آقایان [اربابان] خود را شاد بسازند» یا «آقایان [اربابان] خود را خشنود بسازند»
«نشان دهند که لیاقت اعتماد اربابان خود را دارند»
«در هر کاری که انجام میدهند»
«تا تعلیم دربارۀ نجات دهندۀ ما خدا را جذاب و دلربا سازند» یا «باعث شوند مردم بفهمند که تعلیم دربارۀ نجات دهندۀ ما خدا نیکوست»
«خدای ما که نجاتمان میبخشد»
پولس، تیتوس را تشویق میکند که در پی بازگشت عیسا باشد و اقتدار خود را در عیسا به یاد داشته باشد.
پولس طوری دربارۀ فیض خدا صحبت میکند که انگار یک شخص است که به سراغ مردم میرود.
پولس طوری دربارۀ فیض خدا سخن میگوید که انگار یک شخص است که به سراغ مردم میرود [تیتوس۱۱:۲] و آنها را تأدیب میکند تا زندگی مقدسی داشته باشند.
«به ما تعلیم میدهد که به خدا بیاحترامی نکنیم»
«خواهش شدید برای چیزهای این دنیا» یا «میل قوی برای لذتهای گناهآلود»
«از آنجایی که در این دنیا زندگی میکنیم» یا «در این دوران»
« مشتاقانه در انتظار هستیم» یا «مشتاقانه در انتظار خوشامدگویی هستیم»
در اینجا "جلال" معرفِ خود عیسا است که در جلال تجلی خواهد یافت. در اینجا "امید" یعنی انتظار همراه با اطمینان. ترجمۀ جایگزین: « آن چیز نیکویی که با اطیمنان انتظارش را میکشیم، تجلی پر جلال خدای عظیم و نجاتدهندۀ ما، عیسای مسیح است.»
این به مرگ داوطلبانۀ عیسا اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «جان خود را برای ما داد»
پولس طوری دربارۀ عیسا سخن میگوید که انگار او بردگان را از دست اربابان شریرشان میرهاند.
گروهی از مردم که او عزیزشان میدارد.
« شدیدا خواهانِ... باشند»
این جمله را میتوان روشنتر بیان نمود. ترجمۀ جایگزین: « در کمال اقتدار کسانی را که این کارها را نمیکنند، توبیخ کن»
« هیچ کس اجازه ندارد»
این جمله را میتوان روشنتر بیان نمود. ترجمۀ جایگزین: «از گوش دادن به سخنان تو سر باز زند» یا «از احترام گذاشتن به تو خودداری کند»
1به یاد ایشان آور که حکّام و سلاطین را اطاعت کنند و فرمانبرداری نمایند، و برای هرکار نیکو مستعّد باشند،2و هیچ کس را بد نگویند و جنگجو نباشند، بلکه ملایم و کمال حلم را با جمیع مردم به جا آورند.3زیرا که ما نیز سابقاً بیفهم و نافرمانبردار و گمراه و بندهٔ انواع شهوات و لذّات بوده، در خُبث و حسد بسر میبردیم، که لایق نفرت بودیم و بر یکدیگر بغض میداشتیم.4لیکن چون مهربانی و لطف نجاتدهندهٔ ما خدا ظاهر شد،5نه بهسبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم، بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد، به غسل تولّد تازه و تازگیای که از روحالقدس است؛6که او را به ما به دولتمندی افاضه نمود، به توسّط نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح،7تا به فیض او عادل شمرده شده، وارث گردیم بحسب امید حیات جاودانی.8این سخن امین است، و در این امور میخواهم تو قدغن بلیغ فرمایی، تا آنانی که به خدا ایمان آورند، بکوشند که در اعمال نیکو مواظبت نمایند، زیرا که این امور برای انسان نیکو و مفید است.9و از مباحثات نامعقول و نسبنامهها و نزاعها و جنگهای شرعی اعراض نما، زیرا که بیثمر و باطل است.10و از کسی که از اهل بدعت باشد، بعد از یک دو نصیحت اجتناب نما،11چون میدانی که، چنین کس مرتّد و از خود ملزم شده، در گناه رفتار میکند.12وقتیکه اَرْتیماس یا تیخیکُس را نزد تو فرستم، سعی کن که در نیکوپولیس نزد من آیی، زیرا که عزیمت دارم زمستان را در آنجا بسر برم.13زیناس خطیب و اَپَلُّس را در سفر ایشان به سعی امداد کن تا محتاج هیچچیز نباشند.14و کسان ما نیز تعلیم بگیرند که در کارهای نیکو مشغول باشند، برای رفع احتیاجات ضروری، تا بیثمر نباشند.15جمیع رفقای من تو را سلام میرسانند، و آنانی را که از روی ایمان ما را دوست میدارند سلام رسان. فیض با همگی شما باد. آمین.
در این فصل پولس توصیههایی شخصی برای تیتوس دارد.
آیۀ ۱۵ به طور رسمی این نامه را به پایان میبرد. این طور نوشتن درخاور نزدیک باستان، روشی متداول برای پایان بردن یک نامه بوده است.
شجره نامهها شجره نامهها، فهرستی بودند که در آن نام اجداد یا نسل شخص ثبت میشدند. یهودیان، شجره نامهها را برای گزینش فردی مناسب به عنوان پادشاه به کار میبردند، زیرا به طور معمول فقط پسر یک پادشاه میتوانست پادشاه شود. این شجره نامهها همچنین نشانگر آن بودند که هر کس از چه قبیلهای[سبتی] است. برای مثال، کاهنان از قبیلۀ[سبت] لاوی و خانوادۀ هارون بودند.
پولس بار دیگر به تیتوس سفارش میکند که چگونه به مسنترها و کسانی که در کِرت سرپرستیشان میکند، تعلیم دهد.
«آنچه را مردم ما میدانند دوباره به ایشان بگو، که فرمانبردار باشند» یا « همواره به ایشان یادآوری کن که فرمانبردار باشند»
« آنچه را که حکام و مقامات سلطنتی میگویند، با اطاعت کردن از ایشان انجام دهند»
این دو واژه معانی مشابهی دارند و در کنار یکدیگر شامل همۀ کسانی میشود که در حکومت و در قدرت هستند.
« در هر فرصتی برای انجام کار نیکو آماده باشند»
«به کسی ناسزا نگویند»
« زیرا ما نیز خودمان پیش از این»
«پیش از این» یا « زمانی» یا «در گذشته»
«حتا ما هم» یا « همچنین ما هم»
« نادان بوده» یا «جاهل بوده»
به گونهای دربارۀ شهوات و لذّات صحبت شده است که انگار اربابان مردم بودهاند و با دروغ گفتن به این مردم، آنها را به بردگی گرفته بودند. این جمله به شکل معلوم نیز میتواند ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: « انواع شهوت و لذتها به ما دروغ گفته بودند و ما را به گمراهی کشانده بودند» یا « ما به خودمان اجازه داده بودیم که این دروغ انواع شهوات و لذات را باور کنیم که آنها میتوانند ما را خوشحال کنند و پس از آن دیگر قادر نبودیم احساسات خود را کنترل کرده یا از انجام کارهایی که فکر میکردیم به ما لذت میبخشند، دست بکشیم»
:See)
and
(
«امیال شدید» یا «خواهشها»
«ما همیشه کارهای بدی میکردیم و خیر دیگران را نمیخواستیم»
« باعث میشدیم دیگران از ما نفرت داشته باشند»
پولس به گونهای دربارۀ مهربانی و لطف خدا صحبت میکند که انگار آنها افرادی هستند که به چشم دیده میشوند.
«زیرا او بر ما رحمت داشته است»
احتمالاً پولس دربارۀ بخشش گناهکاران توسط خدا صحبت میکند و انگار که خدا جسم آنها را غسل میدهد. او همچنین دربارۀ گناهکارانی که به خدا پاسخ آری دادهاند طوری صحبت میکند که انگار دوباره متولد شدهاند.
در میان نویسندگان عهد جدید معمول است که طوری دربارۀ روحالقدس صحبت میکنند که انگار مایعی است که خدا میتواند آن را به میزان بسیار زیادی بر فرد ایماندار فرو بریزد. ترجمۀ جایگزین: «که خدا سخاوتمندانه به ما میبخشد»
« آنگاه که عیسا ما را نجات داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم نیز نوشت. ترجمه جایگزین: « از آنجا که خدا ما را بی گناه به حساب میآورد»
خدا با کسانی که به ایشان وعده داده است مانند وارثانی صحبت میکند که وارث دارایی و ثروت یکی از افراد خانواده شدهاند. در اینجا "امید" به معنای "انتظاری اطمینان بخش" است. ترجمۀ جایگزین: « باید مانند وارثان خدا باشیم که با اطمینان در انتظار به ارث بردن زندگی جاوادان هستند» یا : « میبایست بااطمینان انتظار داشته باشیم که خدا زندگی جاودان را به ما خواهد بخشید»
اشاره به تیتوس ۷:۳ دارد که خدا روحالقدس را از طریق عیسا به ایمانداران میبخشد.
« باشد که در پی انجام کارهای نیکو باشند»
پولس به تیتوس توضیح میدهد که از چه چیزی باید خودداری نماید.
« خودداری کن» یا « پرهیز کن»
«مباحثاتی که به مسائل غیر مهم مربوط هستند»
مطالعۀ رابطۀ خویشاوندیهای خانوادگی هستند.
جر و بحثها یا دعواها
«مربوط به شریعت موسا»
پولس به تیتوس توضیح میدهد که چگونه باید با کسانی که میان ایمانداران جر و بحث راه میاندازند[تفرقه میاندازند] رفتار کند.
«همه را از چنین کسی دور نگه دار»
«پس از اینکه یک یا دوبار به آن شخص تذکر دادی»
« کسی مانند او»
پولس دربارۀ کسی که حقیقت را رد کرده است طوری صحبت میکند که انگار آن شخص راه درست را ترک گفته باشد.
«خود بر خویشتن محکومیت میآورد»
پولس به تیتوس میگوید که پس از آنکه او رهبرانی را در کرت بر گماشت چه کند و سلام آنهایی را که با وی بودند به او میرساند و به این ترتیب، نامه را به پایان میبرد.
« پس از آنکه نزد تو فرستادم»
نامهای مردانه هستند.
«هر چه زودتر بیا»
«تا آخر زمستان در آنجا بمانم»
نامهای مردانه هستند.
پولس توضیح میدهد که چرا مهم است که برای رفع نیازهای زیناس و اپولس تدارک ببینند.
پولس به ایمانداران کرت اشاره دارد.
«تا به کسانی که نیاز فوری مهمی دارند کمک کنند»
پولس به نحوی از کسانی که کارهای نیکو میکنند، سخن میگوید که انگار ایشان درختانی هستند که میوههای نیکو بار میآورند. دو بار تکرار منفی بدین معناست که آنها باید میوه بیاورند یا ثمردهی داشته باشند. ترجمۀ جایگزین: « احتیاجات ضروری؛ به این شکل میوه خواهند آورد» یا « احتیاجات ضروری، و بنابراین آنها کار نیکو خواهند کرد»
پولس نامهاش به تیتوس را به پایان میبرد.
« همۀ کسانی که»
معانی ممکن: ۱) «ایماندارانی که ما را دوست دارند» ۲) «ایماندارانی که ما را دوست دارند چون ایمان مشترکی داریم»
این نوع احوالپرسی و سلام وخداحافظی بین مسیحیان رایج بود. ترجمۀ جایگزین: « باشد که فیض خدا با شما باشد» یا « از خدا میخواهم با همۀ شما بخشنده و رحیم باشد»
1پولُس، اسیر مسیح عیسی و تیمؤتاؤس برادر، به فِلیمون عزیز و همکار ما،2و به اَپْفِیّهٔ محبوبه و اَرْخِپُّس همسپاه ما و به کلیسایی که در خانهات میباشد:3فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند با شما باد.4خدای خود را شکر میکنم و پیوسته تو را در دعاهای خود یاد میآورم،5چونکه ذکر محبّت و ایمان تو را شنیدهام که به عیسی خداوند و به همهٔ مقدّسین داری،6تا شراکت ایمانت مؤثّر شود در معرفتِ کاملِ هر نیکویی که در ما است برای مسیحْ عیسی.7زیرا که مرا خوشیِ کامل و تسلّی رخ نمود از محبّت تو، از آنرو که دلهای مقدّسین از تو ای برادر استراحت میپذیرند.8بدین جهت، هرچند در مسیح کمال جسارت را دارم که به آنچه مناسب است تو را حکم دهم،9لیکن برای محبّت، سزاوارتر آن است که التماس نمایم، هرچند مردی چون پولُسِ پیر و الآن اسیر مسیح عیسی نیز میباشم.10پس تو را التماس میکنم دربارهٔٔ فرزند خود اُنیسیمُس، که در زنجیرهای خود او را تولید نمودم،11که سابقاً او برای تو بیفایده بود، لیکن الحال تو را و مرا فایدهمند میباشد؛12که او را نزد تو پس میفرستم. پس تو او را بپذیر، که جان من است.13و من میخواستم که او را نزد خود نگاه دارم، تا به عوض تو مرا در زنجیرهای انجیل خدمت کند،14امّا نخواستم کاری بدون رأی تو کرده باشم، تا احسان تو از راه اضطرار نباشد، بلکه از روی اختیار.15زیرا که شاید بدینجهت ساعتی از تو جدا شد، تا او را تا به ابد دریابی.16لیکن بعد از این نه چون غلام، بلکه فوق از غلام، یعنی برادر عزیز خصوصاً به من، امّا چند مرتبه زیادتر به تو، هم در جسم و هم در خداوند.17پس هرگاه مرا رفیق میدانی، او را چون من قبول فرما.18امّا اگر ضرری به تو رسانیده باشد یا طلبی از او داشته باشی، آن را بر من محسوب دار.19من که پولُس هستم، به دست خود مینویسم، خود ادا خواهم کرد، تا به تو نگویم که به جان خود نیز مدیون من هستی.20بلی، ای برادر، تا من از تو در خداوند برخوردار شوم. پس جان مرا در مسیح تازگی بده.21چون بر اطاعت تو اعتماد دارم به تو مینویسم، از آنجهت که میدانم بیشتر از آنچه میگویم هم خواهی کرد.22معهذا منزلی نیز برای من حاضر کن، زیرا که امیدوارم از دعاهای شما به شما بخشیده شوم.23اِپَفْراس که در مسیح عیسی همزندان من است، و مرقُس24و اَرِسْتَرخُس و دیماس و لوقا همکاران من تو را سلام میرسانند.25فیض خداوند ما عیسی مسیح با روح شما باد. آمین.
پولس سه بار در این نامه خود را به عنوان نویسنده معرفی میکند. از قرار معلوم تیموتائوس هم با وی بوده و نامه را طبق گفتههای پولس نگاشته است. پولس به سایرین که برای کلیسا در منزل فیلیمون ملاقات کرده بود درود میفرستد. تمامی موارد «من»، «مرا» و «مال من» به پولس اشاره میکند. فیلیمون مخاطب اصلی این نامه بوده است. پس تمامی موارد «شما» و «مال شما» به او اشاره دارند و عملا بصورت مفرد است به جز مواردی که بدان اشاره شده است.
در زبان شما ممکن است شیوه مشخصی برای معرفی نویسندگان یک نامه وجود داشته باشد. ترجمه جایگزین: «من، پولس، زندانی عیسی مسیح، و تیموتی، برادر ما، این نامه را به فیلمون مینویسیم».
«یک زندانی به جهت عیسی مسیح.» کسانی که مخالف تعالیم پولس بودند برای تنبیه وی را به زندان انداختند.
در اینجا به معنی پیرو مسیحیت است.
واژه «مال ما» در اینجا به پولس و کسانی که با وی بودند برمیگردد نه به خواننده.
کسی مثل ما که برای انتشار انجیل کار می کند.
واژه «ما» در اینجا به پولس و کسانی که با وی بودند اشاره دارد نه به خواننده کتاب.
در اینجا [خواهر] به معنای این است که او ایماندار بوده، و ارتباط نسبی ندارد. ترجمه جایگزین: «خواهر هم ایمان ما اپفیا یا خواهر روحانی ما اپفیا.»
این نام مردی در کلیسای فیلیمون است.
پولس در اینجا طوری صحبت میکند که گویا با آرخیپوس در یک سپاه هستند. منظور او این است که آرخیپوس بسیار سخت کار میکند، چنانکه خود پولس نیز سخت کار میکند، تا انجیل را بشارت دهند. ترجمه جایگزین: «همرزم جنگ روحانی ما» یا «کسی که در نبرد روحانی نیز با ماست.»
«خدا پدر ما و خداوند عیسی مسیح به شما آرامش و فیض بدهد.» این برکت دادن است.
واژه «ما» در اینجا به پولس، کسانی که با وی بودند و خواننده کتاب بر میگردد.
این یک عنوان مهم برای خدا است.
معانی ممکن برای این آیه: ۱)« از این راه که به دیگران بگویی که به چه چیز ایمان آوردهای میتواند باعث ایمان آوردن آنان نیز بشود.» یا ۲) « از همین راهی که ما ایمان آوردیم، تو نیز ایمان آوردهای باعث میشود که اتفاقات خوبی بیافتد.»
«نتیجهای نیکو داشته باشید، آنگاه شما به درک کاملی از چیزهای خوبی که داریم میرسید.»
«به خاطر مسیح» یا «به خاطر اینکه ما قوم مسیح هستیم.»
در اینجا «دلها»[ قلوب] کنایه از حالت درونی و یا احساسات مردم است. میتوان آنرا به حالت معلوم بیان کرد . ترجمههای جایگزین: «شما ایمانداران را تشویق کردهاید»، یا «شما ایمانداران را کمک کردهاید.»
تو، برادر عزیز و یا تو، دوست عزیز. پولس، فیلیمون را «برادر» خطاب کرده زیرا آنها هر دو ایماندار بودند و او به دوستیشان اهمیت داده است.
پولس شروع به بیان دلیل و خواهش خود میکند.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «اقتدار به خاطر مسیح» یا ۲) «شجاعت و جسارت به خاطر مسیح» . ترجمه جایگزین:« به خاطر اقتداری که مسیح به من بخشیده، جسارت دارم.»
<strike></strike>
معانی محتمل: ۱) «زیرا من میدانم که مردان خدا را دوست داری» یا ۲) «زیرا مرا دوست داری» یا ۳) «زیرا من تو را دوست میدارم»
اونسیموس نام فردی است. او بردة فیلیمون بود و ظاهرا چیزی از او دزدیده و فرار کرده بود.
[فرزندم اونسیموس]. پولس رابطه دوستی خود با اونسیموس را به رابطه پدر فرزندی تشبیه میکند. اونسیموس پسر واقعی پولس نبود، اما زندگی روحانی را زمانی که پولس درباره عیسی تعلیم داد، دریافت کرد و آنگاه پولس محبتی پدرانه نسبت به او پیدا نمود. ترجمه جایگزین: «فرزند روحانی من اونیسیموس»
نام «اونسیموس» به معنای «سودمند» یا «مفید» است.
اینجا «پدر شدن» استعاره از این است که پولس اونسیموس را به مسیحیت هدایت کرده است. ترجمه جایگزین: «کسی که پسر روحانی من شده است آنگاه که من درباره مسیح تعلیمش دادم و او زندگی جدیدی دریافت کرده آن هم درحالی که من در زنجیرهایم اسیر بودم.» یا «کسی که مانند پسری برایم شد درحالی که در زنجیرهایم اسیر بودم.»
"
زندانیان معمولا با زنجیرها بسته میشوند. پولس نیز در زمان تعلیم دادن به اونسیموس و همچنان تا زمان نوشتن این نامه در زندان بود. ترجمه جایگزین: «زمانی که در زندان بودم ... زمانی که در زندان هستم»
پولس، اونسیموس را با ایمانداری دیگر که حامل نامه بود، فرستاد.
در اینجا « جان»[قلب] کنایهای برای احساسات فردی است. عبارت «او خیلی در قلب من است» استعاره از دوست داشتن شخصی دیگر است. پولس این را درباره اونسیموس گفته است. ترجمه جایگزین: «کسی که خیلی دوستش دارم»
« از آنجا که تو نمیتوانی در کنارم باشی، باشد که او مرا یاری رساند.» یا «از آنجا که او میتواند به جای تو مرا یاری رساند.»
زندانیان اغلب با زنجیر بسته میشدند. پولس جه زمانی که به اونیسیموس تعلیم میداد و چه زمانی که این نامه را مینوشت، در زندان بود. ترجمه جایگزین:«در حالیکه در زندان هستم.»
پولس بدین خاطر در زندان بود که انجیل را در ملاء عام تعلیم میداد. این موضوع را صریحا میتوان اظهار داشت. ترجمه جایگزین: «زیرا من انجیل را تعلیم میدهم»
پولس در اینجا با منفی در منفی به معنی و مفهوم مثبتی میرسد. ترجمه جایگزین: «لکن میخواستم او را تنها با موافقت و رای تو نزد خویش نگاه دارم.»
«نمیخواستم چون به تو فرمان دادهام این کار خیر را انجام دهی، بلکه به دلیل اینکه تو نیز خواهان انجام آن هستی»
«اما بدلیل اینکه تو آزادانه انجام این کار خیر را انتخاب کنی»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شاید دلیل اینکه خدا انسیموس را از تو برای مدتی جدا کرده به این دلیل باشد.»
«در طول این زمان»
«بسیار با ارزشتر از یک برده»
«یک برادر عزیز» یا «یک برادر گرانقدر در مسیح»
«منظور وی این است که برای تو حتی بیشتر است»
«هم به عنوان انسان.» پولس به اینکه انسیموس خدمتگزار قابل اعتمادی شده است اشاره میکند.
«به عنوان یک برادر در خداوند» یا «زیرا او متعلق به خداوند است»
«اگر فکر میکنی که من همکار روحانی در مسیح هستم»
«میگویم من کسی هستم که به تو تعهد دارد»
«من، پولس، این نامه را خودم مینویسم.» پولس این قسمت را با دست خودش نوشته بود تا فیلیمون بداند که این صحبتها واقعا از خود پولس است. پس واقعا پولس خودش بدهی را خواهد پرداخت.
«نیازی نیست تا به تو یادآوری کنم» یا «تو واقعا میدانی.» پولس به فیلیمون میگوید که نیازی نیست تا این موضوع را بگوید، اما به هرحال به گفتن آن ادامه میدهد. این نکته حقیقتی که پولس به او گفته است را نیز تاکید میکند.
«تو زندگیات را مدیون من هستی.» پولس به این نکته اشاره دارد که فیلیمون نباید بگوید انسیموس یا پولس چیزی را به او مدیون هستند چرا که فیلیمون خیلی بیشتر از اینها به پولس مدیون بود. دلیل اینکه چرا فیلیمون زندگی خود را مدیون پولس بود را نیز میتوان به صراحت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو خیلی به من مدیونی زیرا جان تو را نجات دادهام.» یا «تو زندگی خودت را به من مدیونی زیرا چیزی که به تو گفتهام زندگی تو را حفظ کرده است.»
اینجا «تازه کن» یک استعاره از راحتی و آسایش است. همچنین «جان»[ قلب] نیز کنایه از احساسات شخصی ، افکار، یا درونیات است. اینکه چطور پولس میخواهد تا فیلیمون فلبش را تازه کند ، می توان گویاتر نوشت. ترجمه جایگزین: «مرا در مسیح دلگرم کن» یا «مرا در مسیح آرام کن» یا «با پذیرش دوستانه اونسیموس قلبم را در مسیح تازه کن»
"
در اینجا واژههای «برای شما» و «شما» بصورت جمع بوده و اشاره به فیلیمون و باقی ایماندارانی که در خانهاش ملاقات کرده است دارد.
پولس نامهاش را با برکت دادن به فیلیمون و سایر ایماندارانی که در خانهاش ملاقات کرده بود میبندد.
«زیرا که من مطمئنم آنچه را که خواستهام ، انجام میدهی»
«همچنین»
«اتاقی از خانهات را برای من آماده کن.» پولس از فیلیمون میخواهد تا این کار برای او انجام دهد.
پولس اطمینان دارد که نزد فیلیمون و دیگر ایمانداران آنجا، بازخواهد گشت. میتوان این جمله را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:« چون برایم مسلم است که خدا جواب دعاهای شما را خواهد داد و مرا نزد شما بازخواهد گرداند.»
این ضمائر جمع هستند و به فیلیمون، اَپفیا، آرخیپوس و دیگر مسیحیانی که پولس در خانه آنها ملاقاتشان کرده، برمیگردد.
این شخص همبند پولس در زندان و یک ایماندار و همکار پولس بود.
«کسی که با من در زندان است، زیرا عیسی مسیح را خدمت میکند.»
«مرقس، آریستارخوس، دیماس، و لوقا، همکارنم نیز شما را سلام میرسانند.»
اینها اسامی مردان است.
«مردانی که با من کار میکنند» یا «کسانی که همگی با من کار میکنند.»
واژه « شما» در اینجا به فیلیمون و تمامی آنهایی که در خانهاش ملاقات کرده است اشاره دارد و به صورت جمع بکار رفته است. واژههای «روح شما» به صورت کنایهای هستند و به خود اشخاص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خداوندمان عیسی مسیح با شما مهربان باشد»
1خدا، که در زمانِ سَلَف به اقسام متعدّد و طریقهای مختلف بوساطت انبیا به پدران ما تکلّم نمود،2در این ایّام آخر به ما بوساطت پسر خود متکلّم شد، که او را وارث جمیع موجودات قرار داد، و بهوسیلهٔ او عالمها را آفرید؛3که فروغ جلالش و خاتم جوهرش بوده و به کلمهٔ قوّت خود حامل همهٔ موجودات بوده، چون طهارت گناهان را به اتمام رسانید، به دست راست کبریا در اعلیعلّییّن بنشست؛4و از فرشتگان افضال گردید، به مقدار آنکه اسمی بزرگتر از ایشان به میراث یافته بود.5زیرا به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت که، تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم؟ و ایضاً، من او را پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود؟6و هنگامی که نخستزاده را باز به جهان میآورَد، میگوید که، جمیع فرشتگان خدا او را پرستش کنند.7و در حقّ فرشتگان میگوید که فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را شعلهٔ آتش.8امّا در حقّ پسر [نیز میگوید]، ای خدا تخت تو تا ابدالآباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است.9عدالت را دوست و شرارت را دشمن میداری؛ بنابراین خدا، خدای تو، تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است.10و، تو ای خداوند، در ابتدا زمین را بنا کردی و افلاک مصنوع دستهای تو است.11آنها فانی، لکن تو باقی هستی، و جمیع آنها چون جامه مندرس خواهد شد،12و مثل ردا آنها را خواهی پیچید و تغییر خواهند یافت. لکن تو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد شد.13و به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت، بنشین به دست راست من تا دشمنان تو را پایانداز تو سازم؟14آیا همگی ایشان روحهای خدمتگزار نیستند که برای خدمت آنانی که وارث نجات خواهند شد، فرستاده میشوند؟
این باب به ما توضیح میدهد که چرا عیسی برای ما مهمتر از فرشتگان است. برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۵:۱، ۷- ۱۳، و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول آمده است این کار را میکند.
«اجداد ما»
نویسنده این نامه را به مسیحیانی نوشته است که در سنت یهودی بزرگ شدهاند. به همین دلیل است که نام این نامه آن را «عبرانیان» گذاشتهاند.
پرسشهای بدیهی
نویسنده از پرسشهای بدیهی به عنوان روشی برای اثبات برتری عیسی از فرشتگان استفاده کرده است. هم نویسنده و هم خواننده رساله، جواب این پرسشها را میدانند، و همچنین نویسنده کتاب میداند که مخاطبش به جواب این پرسشها فکر خواهد کرد، پس آنها درخواهند یافت که پسر خدا از همه فرشتگان مهمتر است.
شعر
معلمین یهودی مانند انبیای عهد عتیق، تعالیم مهم خود را در قالب اشعار بیان میکردند تا شنوندگان بهتر بتوانند آنها را یاد گرفته و به یاد بیاورند.
با اینکه این نامه مشخص نمیکند که برای چه کسی فرستاده شده ، اما نویسنده آن را منحصرا برای عبرانیان (یهودیان) نوشته است، همانهایی که بسیاری از منابع عهد عتیق را درک کرده بودند. این پیش گفتار، پیشزمینهای برای کل کتاب را مهیا میسازد و آن چیزی نیست جزعظمت غافلگیر کننده پسر، همان که از همه والاتر است. کتاب این گونه آغاز میشود و تاکید میکند پسر از همه انبیا و فرشتگان برتر است.
«در این روزهای پایانی»؛ این عبارت به زمانی اشاره دارد که عیسی خدمت خود را شروع کرد و آنرا گسترش میدهد تا خدا نقش کاملش را در خلقتش برقرار کند.
«پسر» در اینجا عنوان مهمی برای عیسی، پسر خدا است.
نویسنده از پسر به شکلی صحبت میکند که گویی او میراثدار ثروت و املاک پدرش است. ترجمه جایگزین: «تا همهچیز را داشته باشد»
«از طریق پسر بود که خدا همه چیز را آفرید»
«نور جلال او»؛ جلال خدا با نور بسیار درخشانی مرتبط است. نویسنده میگوید که پسر، مظهر آن نور و نمایانگر کامل جلال خداست.
«جلالش و خاتم جوهرش[ مظهر کامل ذات او]» عبارت «خاتم جوهرش » در معنی با «فروغ جلال خدا» یکی است. پسر مظهر شخصیت و ذات خداست و کاملا نمایانگر هر چیزی که خدا هست. ترجمه جایگزین: «جلال خدا و کاملا شبیه خود او» یا «جلال و هر چه که درباره خدا راست است درباره پسر نیز راست است»
«کلمه قدرتمندش» در اینجا «کلمه» اشاره به پیام یا فرمان دارد. ترجمه جایگزین: «فرمان قدرتمندش»
اسم معنای «طهارت» را میتوان به صورت فعل«پاک ساختن» نیز ترجمه کرد: ترجمه جایگزین: «پس از اینکه پاکسازی ما را از گناهان به اتمام رسانید» یا «پس از اینکه خالصسازی ما از گناهانمان را به پایان رسانید»
نویسنده از بخشش گناهان به صورت پاک کردن یک انسان صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «او برای خدا بخشش گناهان ما را میسر ساخت»
نشستن به «دست راست خدا» یک عمل نمادین برای دریافت جلال عظیم و اقتدار از خداست. ترجمه جایگزین: «او بر جایگاه جلال و افتدار در کنار آن کبریا نشست»
در اینجا «کبریا» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «خدای متعال»
«پسر برتر گردید»
در اینجا «اسم» اشاره به جلال و اقتدار دارد. ترجمه جایگزین: « جلال و اقتداری که او به میراث برده بود از جلال و اقتدار ایشان والاتر بود»
نویسنده از دریافت جلال و اقتدار که از پدرش دریافت کرده به گونهای صحبت می کند که گویی ثروت و املاکی که است به ارث برده است. ترجمه جایگزین: «دریافت داشته »
اولین نقل قول نبوتی (تو پسر من هستی) از مزامیر میآید. سموئیل نبی نبوت دوم را نوشته است (من او را پدر خواهم بود). واژه «تو» و «او» اشاره به عیسی دارد و واژه «من» اشاره به خدای پدر دارد.
این پرسش تاکید میکند که خدا هیچ فرشتهای را پسر خود خطاب نکرده است. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا هرگز به هیچ کدام از فرشتگان نگفته است که تو پسر منی ... پسر من خواهد بود.»
نقل قول «جمیع فرشتگان خدا ... او را» از یکی از کتابهایی است که موسی نوشته است.
این به معنی عیسی است. نویسنده به او با عنوان «نخستزاده» اشاره میکند که تاکید بر اهمیت پسر و اقتدار او بر همگان دارد. این بدان دلالت نمی کند که زمانی قبل از عیسی هم وجود داشته و یا خدا پسران دیگری مانند عیسی هم داشته باشد. ترجمه جایگزین: «پسر جلال یافتهاش، تنها پسرش»
«خدا میگوید»
نقل قول « فرشتگان خود را … آتش» از مزامیر است.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «خدا فرشتگان را روحهایی خلق کرد که او را با قدرتی شبیه به زبانههای آتش خدمت کنند» یا ۲) «خدا باد و زبانههای آتش را پیامبران و خادمین خود ساخت.» در زبان اصلی واژه «فرشته» با «پیامبر» یکی است و واژه «روح» با «باد» مشترک است. با توجه به دیگر معانی محتمل، نکته اینجاست که فرشتگان، پسر را نیز خدمت میکنند زیرا که او برتر است.
نقل قول کتاب مقدسی از مزامیر آورده شده است.
«اما خدا این را به پسر میگوید»
«پسر» در اینجا عنوان مهمی برای عیسی، پسر خدا است.
تاج و تخت پسر نشان دهنده فرمانروایی اوست. ترجمه جایگزین: «تو خدا هستی، و سلطنت تو تا ابدالآباد پا برجاست»
در اینجا «عصا» به فرمانروایی پسر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «و تو بر همه مردمان پادشاهیات با عدالت فرمانروایی خواهی کرد»
در اینجا «روغن شادمانی» به خوشی و شادمانی پسر آن هنگام که خدا او را جلال داد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را جلال داده است و از همگان تو را خوشنودتر ساخته است»
این نقل قول از مزمور دیگری است.
نویسنده به توضیحات خود درباره برتری عیسی نسبت به فرشتگان ادامه میدهد.
«قبل از اینکه هیچ چیزی وجود داشته باشد»
نویسنده از خلقت زمین توسط خدا به مانند ساخت بنا بر روی پی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «تو زمین را خلق کردی»
در اینجا «دستها» اشاره به قدرت و عملکرد خدا دارد. ترجمه جایگزین: «تو آسمانها را ساختی»
«آسمانها و زمین ناپدید خواهند شد» یا «آسمانها و زمین دیگر وجود نخواهند داشت»
نویسنده از آسمانها و زمین چون تکه لباسی صحبت میکند که کهنه و قدیمی شده و دیگر قابل استفاده نیستند.
نویسنده از آسمانها و زمین به گونهای صحبت می کند که گویی یک ردا یا هر نوعی پوشش رویی هستند.
نویسنده از آسمانها و زمین همچون یک لباس صحبت میکند که آن را با لباسهای دیگر تعویض میکنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو آنها را تغییر خواهی داد»
از دورههایی زمانی برای نشان دادن جاودانگی و وجود ابدی خدا استفاده شده است. ترجمه جایگزین: «زندگی تو هرگز به پایان نخواهد رسید»
این نقل قول از مزموری دیگر است.
نویسنده از این پرسش استفاده میکند تا بر روی اینکه خدا هیچ وقت به هیچ فرشتهای این را نگفته است، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «اما خدا هرگز به هیچ فرشتهای در هیچ زمانی نگفته ... پای انداز تو سازم»
نشستن در «دست راست خدا» یک عمل نمادین برای دریافت جلالی عظیم و اقتدار از خداست. ترجمه جایگزین: «در جایگاه اقتدار کنار من بنشین»
از دشمنان عیسی همچون زیر پایی برای استراحت پای شاه سخن به میان آمده است. این تصویرسازی نمایانگر خفت و خواری دشمنان اوست.
نویسنده با طرح این پرسش میخواهد که به خواننده یادآوری کند که فرشتگان به اندازه عیسی قدرتمند نیستند، اما آنها نقشی متفاوت دارند. ترجمه جایگزین: «همه فرشتگان روحهایی هستند که ... وارث نجات خواهند شد، فرستاده میشوند»
از دریافت وعدههای خدا به ایمانداران همچون ثروت و املاکی که از خانواده خود به ارث ببرند، صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «برای ایشان که خدا آنها را حفظ خواهد کرد»
1لهذا لازم است که به دقّت بلیغتر آنچه را شنیدیم گوش دهیم، مبادا که از آن ربوده شویم.2زیرا هر گاه کلامی که بوساطت فرشتگان گفته شد برقرار گردید، بقسمی که هر تجاوز و تغافلی را جزای عادل میرسید؛3پس ما چگونه رستگار گردیم، اگر از چنین نجاتی عظیم غافل باشیم؟ که در ابتدا تکلّم به آن از خداوند بود و بعد کسانی که شنیدند، بر ما ثابت گردانیدند؛4در حالتی که خدا نیز با ایشان شهادت میداد به آیات و معجزات و انواع قوّات و عطایای روحالقدس برحسب ارادهٔ خود.5زیرا عالم آیندهای را که ذکر آن را میکنیم مطیع فرشتگان نساخت.6لکن کسی در موضعی شهادت داده، گفت، چیست انسان که او را بخاطر آوری یا پسرِ انسان که از او تفقّد نمایی؟7او را از فرشتگان اندکی پستتر قرار دادی و تاج جلال و اکرام را بر سر او نهادی و او را بر اعمال دستهای خود گماشتی.8همهچیز را زیر پایهای او نهادی. پس چون همهچیز را مطیع او گردانید، هیچ چیز را نگذاشت که مطیع او نباشد. لکن الآن هنوز نمیبینیم که همهچیز مطیع وی شده باشد.9امّا او را که اندکی از فرشتگان کمتر شد میبینیم، یعنی عیسی را که به زحمت موت، تاج جلال و اکرام بر سر وی نهاده شد تا به فیض خدا برای همه ذائقهٔ موت را بچشد.10زیرا او را که بخاطر وی همه و از وی همهچیز میباشد، چون فرزندان بسیار را وارد جلال میگرداند، شایسته بود که رئیس نجاتِ ایشان را به دردها کامل گرداند.11زانرو که چون مقدّسکننده و مقدّسان همه از یک میباشند، از این جهت عار ندارد که ایشان را برادر بخواند.12چنانکه میگوید، اسم تو را به برادران خود اعلام میکنم و در میان کلیسا تو را تسبیح خواهم خواند.13و ایضاً، من بر وی توکّل خواهم نمود. و نیز، اینک، من و فرزندانی که خدا به من عطا فرمود.14پس چون فرزندان در خون و جسم شراکت دارند، او نیز همچنان در این هر دو شریک شد تا بوساطت موت، صاحب قدرت موت، یعنی ابلیس، را تباه سازد؛15و آنانی را که از ترس موت، تمام عمر خود گرفتار بندگی میبودند، آزاد گرداند.16زیرا که در حقیقت فرشتگان را دستگیری نمینماید، بلکه نسل ابراهیم را دستگیری مینماید.17از این جهت میبایست در هر امری مشابه برادران خود شود تا در امور خدا رئیس کَهَنَهای کریم و امین شده، کفّارهٔٔ گناهان قوم را بکند.18زیرا که چون خود عذاب کشیده، تجربه دید استطاعت دارد که تجربهشدگان را اعانت فرماید.
این باب درباره چگونگی برتری عیسی نسبت به موسی بزرگترین اسرائیلی عهد عتیق است.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۶:۲-۸، ۱۲-۱۳، و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول آمده است، این کار را میکند.
برادران
نویسنده احتمالا آنها را «برادران» خطاب کرده است تا به مسیحیانی اشاره کند که در سنت یهودی، رشد یافته بودند.
این اولین هشدار از پنج هشداری است که نویسنده به ما میدهد.
در اینجا [ما] اشاره به نویسنده و تمام مخاطبین آن دارد.
معانی ممکن برای این استعاره عبارتند از: ۱) از مردمی که از ایمان به کلام خدا دست کشیدهاند، چنان صحبت به میان میآورد که گویی از راه خود رانده شدهاند، درست همانند قایقی که از موقعیت خود در آب منحرف شده باشد. ترجمه جایگزین: «پس ما دست از ایمان به او نمیکشیم» یا ۲) مردمی که از اطاعت کلام خدا دست میکشند، به رانده شدگانی تشبیه شدهاند که همانند قایقی از موقعیت خود در آب منحرف شده است. ترجمه جایگزین: «پس بنابراین از اطاعت آن دست بر نمیداریم»
یهودیان اعتقاد داشتند که خدا شریعت را از طریق فرشتگان به موسی داده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا اگر پیامی که خدا از طریق فرشتگان گفته است»
نویسنده از راستی این چیزها خاطر جمع است. ترجمه جایگزین: «به خاطر پیغام»
در اینجا «تجاوز» و «تغافل» به جای اشخاصی که این گناهان را انجام دادهاند، آمده است. ترجمه جایگزین: «هر شخصی که گناه میکرد و مطیع نبود، جزای خود را میدید»
این دو واژه در معنای اصلی خود، مشابه هستند.
نویسنده از طرح این پرسش برای تاکید بر این موضوع استفاده کرده که اگر مردم نجات خدا را از طریق مسیح رد کنند، مسلما جزای خود را خواهند دید. ترجمه جایگزین: «پس خدا مسلما ما را مجازات خواهد کرد اگر ما به پیامش درباره اینکه چگونه ما را نجات میدهد، توجهی نکنیم!»
«توجه نکردن» یا «مهم فرض نکردن»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. اسم معنای [نجات] را میتوان به صورت عبارت فعل دار ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خداوند خودش ابتدا این پیام را که چگونه ما را نجات خواهد داد، اعلام کرد سپس آنهایی که آن را شنیدند برای ما تاییدش کردند»
«فقط به آن روشی خود میخواهد آن را انجام دهد»
نویسنده به این ایمانداران عبرانی یادآور میشود که زمین یک روزی تحت پادشاهی و فرمانروایی خداوند عیسی خواهد بود.
«زیرا خدا فرشتگان را بر چیزی فرمانروا نساخت»
در اینجا «عالم» اشاره به مردمی دارد که در آن زندگی میکنند. و [میآید] بدین معنی است که این عالم در عصر بعدی بعد از بازگشت مسیح خواهد بود. ترجمه جایگزین: «مردمی که در جهان جدید زندگی خواهند کرد»
نقل قولی که در اینجا آمده است از کتاب مزامیر در عهد عتیق است. این مزمور تا آیه ۸ ادامه مییابد.
این پرسش بدیهی به بیاهمیتی انسانها و شگفتی از اینکه خدا به ایشان توجه دارد، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «انسانها موجودات ناچیزی هستند و هنوز تو به آنها فکر میکنی!»
اصطلاح «پسر انسان» اشاره به انسان بودن دارد. این پرسش بدیهی از لحاظ معنی با پرسش نخست یکی است. این پرسش، بیانگر تعجبی که چرا خدا از انسانها که موجودات ناچیزی هستند، مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «بشریت کمترین اهمیتی ندارد ولی تو هنوز به ایشان اهمیت میدهی!»
فعل ممکن است از پرسش قبلی قابل استفهام باشد. ترجمه جایگزین: «یا پسر انسان چه چیزی است»
نویسنده از کم اهمیتی مردم نسبت فرشتگان به گونهای سخن میگوید که گویی مردم در جایگاهی ایستادهاند که نسبت به جایگاه فرشتگان پایینتر است. ترجمه جایگزین: «کم اهمیتتر از فرشتگان»
در اینجا این عبارات به شخص خاصی اشاره ندارند، بلکه به انسانها به صورت کلی اشاره میکنند، که این شامل هم زنان و هم مردان است. ترجمه جایگزین: «انسان را.... ساختی ... بر سرشان تاج گذاشتی»
عطایای جلال و اکرام به گونهای گفته شدهاند که گویی آنها تاج گلی از برگها هستند که بر سر ورزشکار پیروز میگذارند. ترجمه جایگزین: «تو به ایشان جلال و اکرام عظیمی عطا کردهای»
در اینجا این عبارات به شخص خاصی اشاره ندارند بلکه به انسانها به صورت کلی اشاره میکنند، که این شامل هم زنان و هم مردان میشود. ترجمه جایگزین: «پاهای آنها ... بر آنها»
نویسنده از کنترل داشتن انسانها بر روی همه چیز به گونهای صحبت میکند که گویی آنها بر روی هر چیزی با پاهای خود قدم میگذارند. ترجمه جایگزین: «تو به آنها کنترل بر روی همه چیز را اعطا کردهای»
این منفی در منفی به معنی این است که همه چیز تحت اطاعت مسیح است. ترجمه جایگزین: «خدا همه چیز را مطیع ایشان ساخت»
«میدانیم که هنوز انسانها بر همه چیز کنترل ندارند»
نویسنده به این ایمانداران عبرانی یادآوری میکند که مسیح وقتی به زمین آمد تا برای بخشایش گناهان تا به مرگ رنج کشد، از فرشتگان پستتر گشت و همچنین یادآوری میکند که او کاهن اعظم پر رحمتی برای ایمانداران گشت.
«میدانیم آنجا یکی هست»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن کسی که خدا ساخت»
به ترجمه خود برای این واژگان در آیه ۷:۲ رجوع کنید.
از تجربه مرگ چنان صحبت شده است که گویی خوراک است و مردم میتوانند آن را بچشند. ترجمه جایگزین: «او میبایست مرگ را تجربه کند» یا «او میبایست میمرد»
از هدیه جلال به گونهای در اینجا صحبت شده است که گویی مکانی است که مردمان را میتوان به آنجا برد. ترجمه جایگزین: «خیلی از پسران را نجات میدهد»
در اینجا اشاره به ایمانداران در مسیح دارد، این شامل مردان و زنان است. ترجمه جایگزین: «ایمانداران بسیار»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) این یک استعاره است و نویسنده از نجات چنان صحبت میکند که گویی یک مقصد است و عیسی نیز شخصی است که زودتر از بقیه این راه را رفته و آنها را به سمت نجات رهبری میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که مردم را به نجات رهبری میکند» یا ۲) واژهای که به عنوان «رهبر» در اینجا ترجمه شده است میتواند معنی «بنیانگذار» نیز بدهد و نویسنده از عیسی به گونهای صحبت میکند که گویی شخصی است که نجات را برپا کرده است، یا نجات مردم را برای خدا مقدور ساخته است. ترجمه جایگزین: «همان کسی که نجات دیگران را ممکن ساخت»
از بالغ شدن و کاملا تعلیم دیدن به گونهای صحبت شده که گویی شخصی که کامل میشود در تمام اعضای بدنش تکامل رخ میدهد.
«کسی که دیگران را مقدس سازد» یا «کسی که دیگران را از گناه پاک سازد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آن کسانی که او ایشان را مقدس ساخت» یا « آن کسانی که او ایشان را از گناه پاک ساخت»
کسی که منشاء همه است را می توان گویاتر مشخص ساخت. ترجمه جایگزین: «یک منشاء هست آن هم خود خداست» یا «یک پدر مشترک دارند»
«عیسی شرمسار نیست»
این منفی در منفی بدین معنی است که او ادعا خواهد کرد آنها برادرانش هستند. ترجمه جایگزین: «خوشحال است که آنها را برادران خود بخواند»
در اینجا اشاره دارد به تمامی کسانی که به عیسی ایمان دارند، شامل هم مردان و هم زنان میشود.
این نقل قول نبوتی از مزامیر داوود پادشاه آمده است.
در اینجا «اسم» اشاره به اعتبار و نیکنامی شخص دارد و اینکه ایشان چه کردهاند. ترجمه جایگزین: «من به برادرانم کارهای عظیمی که تو انجام دادهای را اعلام خواهم کرد»
«وقتی که ایمانداران جمع میشوند تا خدا را پرستش کنند»
این نقل قولها از اشعیای نبی است.
«و یک نبی در قسمتی دیگر از کلام مقدس نوشته است که مسیح درباره خدا چه میگوید»
این قسمت درباره ایمانداران در مسیح به قسمی نوشته است که گویی فرزندان بودهاند. ترجمه جایگزین: «تمامی آنهایی که همچون فرزندان من هستند»
این قسمت درباره ایمانداران در مسیح به قسمی نوشته است که گویی فرزندان بودهاند. ترجمه جایگزین: «تمامی آنهایی که همچون فرزندان من هستند»
عبارت «خون و جسم» به طبیعت انسانی مردم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه انسان هستند»
«عیسی به همین سان در جسم و خون شریک شد» یا «عیسی نیز همانند ایشان انسان شد»
در اینجا «موت» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به واسطه مردن»
در اینجا «موت» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه قدرت دارد تا سبب مرگ مردم شود»
درباره ترس از مرگ، همانند زندگی مردم به صورت برده صحبت شده است. همچنین از برداشتن ترس شخص نیز به آزادسازی شخص از بردگی تشبیه شده است. ترجمه جایگزین: «این بدان خاطر بود که میبایست همه مردم را آزاد میکرد. برای ما که به خاطر ترس از مردن، همچون بردگان زندگی کردیم»
از نسل ابراهیم به گونهای صحبت شده که گویی دانههای بذر او هستند ترجمه جایگزین: «نسل ابراهیم»
«از این جهت عیسی میبایست»
در اینجا «برادران» اشاره به همه مردم در کل دارد. ترجمه جایگزین: «مشابه انسان »
مرگ مسیح بر روی صلیب به معنای این بود که خدا میتواند گناهان را ببخشد. ترجمه جایگزین: «او بخشش گناهان مردم را برای خدا مقدور ساخت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شیطان او را وسوسه کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که شیطان ایشان را وسوسه میکند»
1بنابراین، ای برادران مقدّس که در دعوت سماوی شریک هستید، در رسول و رئیس کَهَنَهٔ اعتراف ما، یعنی عیسی تأمّل کنید،2که نزد او که وی را معیّن فرمود امین بود، چنانکه موسی نیز در تمام خانهٔ او بود.3زیرا که این شخص لایق اکرامی بیشتر از موسی شمرده شد به آن اندازهای که سازندهٔ خانه را حرمت بیشتر از خانه است.4زیرا هر خانهای بدست کسی بنا میشود، لکن بانی همه خداست.5و موسی مثل خادم در تمام خانهٔ او امین بود، تا شهادت دهد بر چیزهایی که میبایست بعد گفته شود.6و امّا مسیح مثل پسر بر خانهٔ او؛ و خانهٔ او ما هستیم، بشرطی که تا به انتها به دلیری و فخرِ امیدِ خود متمسّک باشیم.7پس (چنانکه روحالقدس میگوید، امروز اگر آواز او را بشنوید،8دل خود را سخت مسازید، چنانکه در وقت جنبش دادن خشم او در روز امتحان در بیابان،9جایی که پدران شما مرا امتحان و آزمایش کردند و اعمال مرا تا مدّت چهل سال میدیدند.10از این جهت به آن گروه خشم گرفته، گفتم، ایشان پیوسته در دلهای خود گمراه هستند، و راههای مرا نشناختند.11تا در خشم خود قسم خوردم، که به آرامیِ من داخل نخواهند شد.)12ای برادران، باحذر باشید، مبادا در یکی از شما دل شریر و بیایمان باشد، که از خدای حیّ مرتدّ شوید،13بلکه هر روزه همدیگر را نصیحت کنید، مادامی که امروز خوانده میشود، مبادا احدی از شما به فریب گناه سختدل گردد.14از آنرو که در مسیح شریک گشتهایم اگر به ابتدای اعتماد خود تا به انتها سخت متمسّک شویم.15چونکه گفته میشود، امروز اگر آواز او را بشنوید، دل خود را سخت مسازید، چنانکه در وقت جنبش دادن خشم او.16پس که بودند که شنیدند و خشم او را جنبش دادند؟ آیا تمام آن گروه نبودند که بهواسطهٔٔ موسی از مصر بیرون آمدند؟17و به که تا مدت چهل سال خشمگین میبود؟ آیا نه به آن عاصیانی که بدنهای ایشان در صحرا ریخته شد؟18و دربارهٔ که قسم خورد که به آرامیِ من داخل نخواهند شد، مگر آنانی را که اطاعت نکردند؟19پس دانستیم که بهسبب بیایمانی نتوانستند داخل شوند.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۷:۳-۱۱ ، ۱۵ و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول آمده است این کار را میکند.
برادران
نویسنده احتمالا از اصطلاح «برادران» برای اشاره به مسیحیانی که یهودی رشد یافته بودند، استفاده کرده است.
قلبهایتان سخت شدهاند
شخصی که قلبش سخت شده، همان کسی است که نمیتواند مطیع خدا بوده و یا به صدایش گوش فرا دهد.
پرسشهای بدیهی
نویسنده از طرح کردن پرسشهای بدیهی به عنوان روشی برای هشدار دادن به مخاطب استفاده کرده است. هر دوی او و مخاطبینش پاسخ این پرسشها را میدانند، و نویسنده نیز میداند که خواننده کتاب درباره جواب این پرسشها فکر خواهد کرد و در نهایت آنها درخواهند یافت که به اطاعت از خدا و گوش کردن فرامین او نیاز دارند.
این دومین هشدار است که طولانیتر بوده و جزئیات بیشتری را مطرح میکند که در بابهای ۳ و ۴ نیز ادامه خواهد یافت. نویسنده با نشان دادن برتری مسیح نسبت به خادم خود موسی آغاز میکند.
در اینجا «برادران» به یاران مسیحی شامل زنان و مردان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران مقدس من» یا «همکاران ایماندار من»
در اینجا «آسمانی» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را با هم فراخوانده است»
در اینجا واژه «رسول» به معنی کسی است که فرستاده شده است. در این قسمت اشاره به هیچ یک از دوازده رسول ندارد. ترجمه جایگزین: «آن کسی که خدا او را فرستاد و کاهن اعظم است»
در اینجا میتوان اسم معنای «اعتراف» را به صورت فعل «اعتراف کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همان کسی که ما اعتراف میکنیم» یا «در همان که به او ایمان داریم»
مردم عبرانی که خدا خود را به ایشان نمایان ساخت چنان صحبت شده است که به صورت تحتاللفظی خانه بودهاند. ترجمه جایگزین: «به همه مردم خدا»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا عیسی را در نظر گرفت»
از کارهای خدا در خلقت جهان همچون کارهایی که برای ساختن یک خانه انجام میشود، گفته شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هر خانهای کسی را دارد که آن را ساخته است»
از مردم عبرانی که خدا خود را به ایشان نمایان ساخت چنان صحبت شده است که به صورت تحتاللفظی خانه بودهاند. به ترجمه خود در عبرانیان ۲:۳ رجوع کنید.
این عبارت احتمالا اشاره به کارهای موسی دارد. این را میتوان به صورت یک جمله جدید بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خانه. زندگی موسی و کاری که چیزهایی را خاطر نشان میساخت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا در این باره در آینده صحبت خواهد کرد»
«پسر» در اینجا عنوان مهمی برای عیسی، پسر خدا است.
از مردم خدا چنان صحبت شده است که گویی به صورت تحتاللفظی خانه بودهاند. ترجمه جایگزین: «آنکه به مردم خدا فرمانروایی میکند»
از مردم خدا چنان صحبت شده است که گویی به صورت تحتاللفظی خانه بودهاند. ترجمه جایگزین: «ما مردم خدا هستیم»
در اینجا «امید» به معنای «یک انتظار مطمئن» است. همچنین در اینجا «فخر» و «امید» اسمهای معنا هستند که میتوان آنها را به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر ما به شجاع بودن و خوشحالی در انتظار آنچه خدا وعده داده است، ادامه دهیم»
این نقل قول از کتاب مزامیر در عهد عتیق آورده شده است.
هشدار اینجا یک یادآوری از نافرمانی بنیاسرائیل است که باعث شد تقریبا تمامی ایشان از وارد شدن به سرزمینی که خدا وعده داده بود، باز بمانند.
«آواز» خدا نمایانگر صحبت کردن است. ترجمه جایگزین: «وقتی که خدا صحبت میکند، بشنوید»
در اینجا «دل» یک کنایه از ذهن شخص است. عبارت «دل را سخت ساختن» نیز یک استعاره برای سرکش بودن است. ترجمه جایگزین: «سرکش نباشید» یا «از گوش کردن سر باز نزنید»
در اینجا «جنبش» و «امتحان» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مانند وقتی که اجداد شما علیه خدا شورش کردند و او را در بیابان امتحان کردند»
این نقل قول از مزامیر است.
در اینجا ضمیر «شما» به صورت جمع بوده و اشاره به مردم اسرائیل دارد.
در اینجا «مرا» اشاره به خدا دارد.
«۴۰ سال»
«عصبانی بودم» یا «به شدت ناراحت بودم»
ایشان پیوسته در دلهای خود گمراه هستند
در اینجا «در دلهای خود گمراه بودن» یک استعاره از وفادار نبودن به خداست. «دلها» در اینجا یک کنایه برای ذهنها یا خواستهها است. ترجمه جایگزین: «آنها همیشه مرا رد کردهاند» یا «ایشان همیشه از اطاعت از من سر باز زدهاند»
از شیوه هدایت زندگی یک شخص همانند یک راه یا مسیر صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «ایشان نفهمیدهاند که من چگونه ایشان را برای هدایت زندگیهایشان میخواهم»
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده است همچون فراغتی صحبت شده است که او میتواند به ایشان بدهد و یا مانند جایی است که مردم بتوانند آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «ایشان هرگز به مکان فراغت وارد نخواهند شد»
در اینجا «برادران» به همکاران مسیحی شامل زنان و مردان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران مقدس من» یا «همکاران ایماندار من»
در اینجا «دل» کنایهای از ذهن یا خواسته شخص است. رد کردن ایمان و اطاعت از خدا همانند قلبی گفته شده که باور نداشته و از خدا رو برگردانده است. ترجمه جایگزین: «مبادا در شما کسی باشد که ایمان به حقیقت را رد کند و از اطاعت از خدای زنده باز ایستد»
«خدای حقیقی که واقعا زنده است»
«مادامیکه این فرصت هست»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «فریب گناه هیچکدام از شما را سخت دل نگرداند»
از سرکشی همچون سخت بودن یا قلب سخت داشتن صحبت شده است. سختی خود نتیجه فریب خوردن از گناه است. این جمله را میتوان به صورت دیگری نیز بیان کرد و اسم معنای «فریب» را به صورت فعل «فریب دادن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی در میان شما فریب خورده از گناه و سخت دل نباشد» یا «شما گناه نمیکنید، خودتان را فریب میدهید که باعث میشود سخت دل شوید»
در اینجا ضمیر مستتر فاعلی «ما» به هر دوی نویسنده و خواننده کتاب اشاره دارد.
«اگر به اعتماد در او با اطمینان ادامه دهیم»
«از وقتی که شروع به ایمان در او کردیم»
این یک روش مودبانه برای اشاره به زمانی است که کسی میمیرد. ترجمه جایگزین: «تا هنگامی که بمیریم»
اینجا نقل قولی که از مزمور در آیه عبرانیان ۷:۳ آمده بود را ادامه میدهد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نویسنده نوشته است»
«آواز» خدا نمایانگر صحبت کردن است. به ترجمه خود در آیه عبرانیان ۷:۳ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «اگر بشنوید که خدا صحبت میکند»
در اینجا «جنبش» را میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. به ترجمه خود در آیه عبرانیان ۸:۳ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «مانند وقتی که اجداد شما علیه خدا شورش کردند»
نویسنده از این پرسشها برای تعلیم به خوانندگان خود استفاده میکند. در صورت نیاز این دو پرسش را میتوان به صورت یک جمله درآورد. ترجمه جایگزین: «تمامی آنهایی که با موسی از مصر بیرون آمدند، فرمان خدا را شنیدند ولی همچنان نافرمانی میکردند»
نویسنده از این پرسشها برای تعلیم به خوانندگان خود استفاده میکند. در صورت نیاز این دو پرسش را میتوان به صورت یک جمله درآورد. ترجمه جایگزین: «برای چهل سال، خدا از دست آن کسانی که گناه میکردند خشمگین بود، و او آنها را در بیابان گذاشت تا بمیرند»
«۴۰ سال»
نویسنده از این پرسشها برای تعلیم به خوانندگان خود استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «و این درباره آن دسته از کسانی بود که نااطاعتی کردند و او سوگند خورد که آنها به آرامی او داخل نخواهند شد»
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده، همچون فراغتی صحبت شده است که او میتواند به ایشان بدهد و یا مانند جایی است که مردم بتوانند آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «ایشان هرگز به مکان فراغت وارد نخواهند شد» یا «ایشان برکات آرامش او را تجربه نخواهند کرد»
ضمیر «آنان» اشاره به اسرائیلیهای نافرمان دارد.
در اینجا ضمیر مسستر فاعلی «ما» اشاره به نویسنده و خوانندگان کتاب دارد.
اسم معنای «بیایمانی» را میتوان به صورت عبارتی فعل دار ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا ایشان به او ایمان نمیآوردند»
1پس بترسیم مبادا با آنکه وعدهٔ دخول در آرامی وی باقی میباشد، ظاهر شود که احدی از شما قاصر شده باشد.2زیرا که به ما نیز به مثال ایشان بشارت داده شد، لکن کلامی که شنیدند بدیشان نفع نبخشید، از اینرو که با شنوندگان به ایمان متحّد نشدند.3زیرا ما که ایمان آوردیم، داخل آن آرامی میگردیم، چنانکه گفته است، در خشم خود قسم خوردم که به آرامی من داخل نخواهند شد. و حال آنکه اعمال او از آفرینش عالم به اتمام رسیده بود.4و در مقامی دربارهٔ روز هفتم گفت که، در روز هفتم خدا از جمیع اعمال خود آرامی گرفت.5و باز در این مقام که، به آرامی من داخل نخواهند شد.6پس چون باقی است که بعضی داخل آن بشوند و آنانی که پیش بشارت یافتند، بهسبب نافرمانی داخل نشدند،7باز روزی معیّن میفرماید چونکه به زبان داود بعد از مدت مدیدی، امروز گفت، چنانکه پیش مذکور شد که، امروز اگر آواز او را بشنوید، دل خود را سخت مسازید.8زیرا اگر یوشع ایشان را آرامی داده بود، بعد از آن دیگر را ذکر نمیکرد.9پس برای قوم خدا آرامی سَبَّت باقی میماند.10زیرا هر که داخل آرامیِ او شد، او نیز از اعمال خود بیارامید، چنانکه خدا از اعمال خویش.11پس جدّ و جهد بکنیم تا به آن آرامی داخل شویم، مبادا کسی در آن نافرمانیِ عبرتآمیز بیفتد.12زیرا کلام خدا زنده و مقتدر و برندهتر است از هر شمشیر دودم و فرورونده، تا جدا کند نَفْس و روح و مفاصل و مغز را، و مُمَیِّز افکار و نیّتهای قلب است،13و هیچ خلقت از نظر او مخفی نیست بلکه همهچیز در چشمان او که کار ما با وی است، برهنه و منکشف میباشد.14پس چون رئیس کَهَنَهٔ عظیمی داریم که از آسمانها درگذشته است، یعنی عیسی، پسر خدا، اعتراف خود را محکم بداریم.15زیرا رئیس کهنهای نداریم که نتواند همدرد ضعفهای ما بشود، بلکه آزموده شده در هر چیز به مثال ما، بدون گناه.16پس با دلیری نزدیک به تخت فیض بیاییم تا رحمت بیابیم و فیضی را حاصل کنیم که در وقت ضرورت [ما را] اعانت کند.
این باب به ما میگوید که چرا عیسی بالاترین کاهن اعظم است.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۳:۴-۴، ۷ و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول آمده است این کار را میکند.
آرامی خدا
واژه «آرامی» به نظر میرسد که حداقل به دو چیز در این باب اشاره دارد. اول اشاره به مکان یا زمانی که خدا به قومش اجازه میدهد تا از کار خود فراغت داشته باشند (عبرانیان ۳:۴)، و همچنین به استراحت خداوند در روز هفتم اشاره میکند (عبرانیان ۴:۴).
باب چهارم به هشداری که به ایمانداران در آیه عبرانیان ۷:۳ آغاز شده بود، ادامه میدهد.
«زیرا آنچه گفتهام، حقیقت است» یا «از آنجا که خدا مسلما آنهایی که اطاعت نکنند را مجازات خواهد نمود»
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده است، همچون فراغتی صحبت شده است که او میتواند به ایشان بدهد و یا مانند جایی است که مردم بتوانند آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «وارد شدن به مکان آسایش» یا «تجربه کردن برکات آسایش خدا»
از وعده خدا چنان سخن به میان آمده است که گویی مکانی است که مردم سعی دارند تا به آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از شما برای ورود به آرامیِ خدا، همان که او به ما وعدهاش را داد، قصور نورزد» یا «خدا به همه شما اجازه ورود به آرامیِ خود را طبق وعدهاش داده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا ما نیز همچون ایشان، پیام خوش را شنیدیم»
در اینجا «ایشان» اشاره به اجداد عبرانیان دارد که در زمان موسی زنده بودند.
«اما آن پیام برای کسانی که به مردم مطیع و ایماندار نپیوستند، سودی نداشت»، نویسنده درباره دو گروه از مردم صحبت میکند، کسانی که عهد خدا را با ایمان دریافت کردند، و آن دسته از کسانی که شنیدند اما باور نکردند. این را می توان به صورت مثبت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اما آن پیام فقط برای آن کسانی که ایمان آورده و اطاعت کردند، سودمند بود»
در اینجا نقل قول «قسم خوردم ... آرامی،» از مزامیر است.
«ما کسانی که ایمان داریم»
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده، همچون فراغتی[آسایشی] صحبت شده که او میتواند به ایشان بدهد و یا مانند جایی است که مردم بتوانند آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «ما کسانی که ایمان داریم به مکان آسایش وارد خواهیم شد» یا «ما کسانی که ایمان آوردهایم برکات آسایش خدا را تجربه خواهیم کرد»
«چنانکه خدا گفته است»
«آن هنگام که بسیار خشمگین بودم، سوگند خوردم»
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده است، همچون فراغتی صحبت شده که او میتواند به ایشان بدهد و یا مانند جایی است که مردم بتوانند آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «ایشان هرگز به جایگاه آسایش وارد نخواهند شد» یا «آنها هرگز برکات آسایش مرا تجربه نخواهند کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او آفرینش را تمام کرده بود» یا «او کارهای آفرینش را به اتمام رسانده بود»
نویسنده از جهان به مانند بنای ساختمانی بر روی پی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «در آغاز جهان»
نقل قول «خدا ... اعمال خود آرامی گرفت،» از نوشتههای موسی است.
واژه «هفتم» یک عدد ترتیبی برای «هفت» است.
این نقل قول «به آرامی من داخل نخواهند شد» از مزامیر است.
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده است، همچون فراغتی[آسایشی] صحبت شده است که او میتواند به ایشان بدهد و یا مانند جایی است که مردم بتوانند آنجا بروند. این را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا هنوز اجازه میدهد برخی مردم وارد مکان امن او شوند» یا «خدا هنوز اجازه میدهد تا برخی مردم برکات آسایش او را تجربه کنند»
در اینجا ما نقل قولی از مزامیر را میبینیم که داوود نوشته است (عبرانیان ۷:۳-۸).
فرمانهای خدا به اسرائیل چنان تشبیه شدهاند که گویی کسی آنها را به صورت صدا داده بود. به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۷:۳ رجوع کنید.
در اینجا «دل» کنایه از ذهن شخص است. عبارت «دل خود را سخت ساختن» استعارهای از سرکشی است. به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۸:۳ رجوع کنید. ترجمه جایگزین: «سرکش نباشید» یا «از گوش دادن سرپیچی نکنید»
در اینجا نویسنده به ایمانداران هشدار میدهد که نافرمان نباشند، بلکه به آرامیِ خدا وارد شوند. او به ایشان یادآور میشود که کلام خدا آنها را محکوم خواهد کرد، پس میتوانند در دعا به اعتراف و توبه نزد خدا بروند که ایشان را کمک خواهد کرد.
از شخصی که سبب آرامش شده به گونهای صحبت میشود که گویی آرامی را او داده است. ترجمه جایگزین: «اگر یوشع قادر بود تا باعث آسایش مردم شود» یا «اگر بنیاسرائیل در زمان یوشع برکات آسایش خدا را تجربه کردند»
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده است، همچون فراغتی[آسایشی] صحبت شده است که او میتواند به ایشان بدهد و یا مانند جایی است که مردم بتوانند آنجا بروند. ترجمه جایگزین: «کسی که به جایگاه آسایش وارد میشود» یا «کسی که برکات آسایش خدا را تجربه میکند»
از صلح و امنیتی که توسط خدا مهیا شده است چنان صحبت شده که گویی جایی است تا مردم بتوانند به آن داخل شوند. ترجمه جایگزین: «ما بایستی هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا به آسایش خدا یعنی جایی که اوست، وارد شویم»
از نافرمانی، همچون حفرهای صحبت شده است که شخص میتواند به صورت جسمانی و تصادفی در آن بیافتد. این قسمت را میتوان به صورت دیگری نیز بیان کرد و اسم معنای «نافرمانی» را به صورت فعل «نافرمانی کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نافرمانی کند، همانگونه که ایشان کردند»
در اینجا «ایشان» به اجداد عبرانیان در زمان موسی اشاره دارد.
در اینجا «کلام خدا» به هر چیزی که خدا در ارتباط با انسان چه به صورت سخن و چه به صورت پیامهای نوشته شده داده است، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کلام خدا زنده است ... جدا میکند ... ممیز [قادر] است»
از کلام خدا چون موجودی زنده صحبت شده است. بدین معنی که وقتی خدا صحبت میکند، کلام او قدرتمند و اثرگذار است.
شمشیر دو دم به راحتی میتواند از میان بدن انسان بگذرد. کلام خدا در نمایش اینکه چه چیزی در فکر و قلب انسان میگذرد، بسیار موثر است.
یک شمشیر با تیغهای که از هر دو طرف تیز است.
در اینجا ادامه میدهد که کلام خدا چنان شمشیری است، که بسیار تیز و برنده است و میتواند از میان اعضای بدن انسان بگذرد و اعضایی را از هم باز کند، که جدا کردنشان بسیار دشوار و یا غیر ممکن است. این بدین معنی است که هیچی چیزی درون ما از دید خدا پنهان نمیماند.
این دو بخش بسیار متفاوتاند اما از بعد غیر جسمانی یک انسان بسیار به هم نزدیکند. «نفس» دلیل و سبب زنده بودن یک شخص است، اما «روح» یک شخص را قادر به شناخت و ایمان به خدا میسازد.
«مفصل» آن قسمتی از بدن است که دو استخوان را به هم متصل میکند. «مغز» نیز قسمت مرکزی استخوان است.
از کلام خدا چون شخصی صحبت شده است که میتواند چیزهایی را بداند. ترجمه جایگزین: «افشاء کننده»
«قلب» در اینجا کنایهای از «وجود درونی» شخص است. ترجمه جایگزین: «آنچه که شخص بدان فکر میکند و در نظر دارد تا انجام دهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هیچ مخلوقی که خدا آفریده است، نمیتواند از او مخفی شود»
در اینجا از همه چیز همچون شخصی که برهنه ایستاده و یا جعبهای که باز است، صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «همهچیز کاملا نمایان است»
این دو واژه در معنای پایه خود یکی هستند و بر اینکه هیچ چیزی از نظر خدا پنهان نمیماند، تاکید میکنند.
خدا به صورتی بیان شده است که چشم دارد. ترجمه جایگزین: «به خدا، همان که زندگیمان را داوری خواهد کرد»
«همان که به جایی که خدا در آنجاست، وارد شده است»
این عنوان مهمی برای عیسی است.
از اعتماد و ایمان همانند اشیائی صحبت شده است که شخص میتواند محکم بدان چنگ بزند. ترجمه جایگزین: «بیایید به ایمان به او با اطمینان ادامه دهیم»
این منفی در منفی بدین معنی است که در حقیقت، عیسی حس همدردی با مردم دارد. ترجمه جایگزین: «ما کاهن اعظمی داریم که میتواند حس همدردی داشته باشد ... بلکه ما نیز داریم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که در هر چیزی همانند ما به وسوسه افتاده است» یا «همان که شیطان او را نیز همانند ما در هر چیزی وسوسه کرد»
«او گناه نکرد»
«به تخت خدا،آنجا که فیض است.» در اینجا «تخت» به فرمانروایی خدا به عنوان پادشاه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به جایی که خدای فیاض بر تخت پادشاهی خود نشسته است»
در اینجا از «رحمت» و «فیض» چنان صحبت شده که گویی اشیائی هستند که میتوان آنها را داده یا پیدا کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مهربان و فیاض است و در زمان نیاز ما را یاری میکند»
1زیرا که هر رئیس کَهَنَه از میان آدمیان گرفته شده، برای آدمیان مقرّر میشود در امور الهی تا هدایا و قربانیها برای گناهان بگذراند؛2که با جاهلان و گمراهان میتواند ملایمت کند، چونکه او نیز در کمزوری گرفته شده است.3و بهسبب این کمزوری، او را لازم است چنانکه برای قوم، همچنین برای خویشتن نیز قربانی برای گناهان بگذراند.4و کسی این مرتبه را برای خود نمیگیرد، مگر وقتی که خدا او را بخواند، چنانکه هارون را.5و همچنین مسیح نیز خود را جلال نداد که رئیس کهنه بشود، بلکه او که به وی گفت، تو پسر من هستی؛ من امروز تو را تولید نمودم.6چنانکه در مقام دیگر نیز میگوید، تو تا به ابد کاهن هستی بر رتبه مِلکیصِدِق.7و او در ایّام بشریّت خود، چونکه با فریاد شدید و اشکها نزد او که به رهانیدنش از موت قادر بود، تضرّع و دعای بسیار کرد و بهسبب تقوای خویش مستجاب گردید،8هر چند پسر بود، به مصیبتهایی که کشید، اطاعت را آموخت9و کامل شده، جمیع مطیعان خود را سبب نجات جاودانی گشت.10و خدا او را به رئیس کَهَنَه مخاطب ساخت به رتبهٔ مِلکیصِدِق.11که دربارهٔ او ما را سخنان بسیار است، که شرح آنها مشکل میباشد چونکه گوشهای شما سنگین شده است.12زیرا که هر چند با این طول زمان شما را میباید معلّمان باشید، باز محتاجید که کسی اصول و مَبادیِ الهامات خدا را به شما بیاموزد و محتاج شیر شدید نه غذای قوی.13زیرا هر که شیرخواره باشد، در کلام عدالت ناآزموده است، چونکه طفل است.14امّا غذای قوی از آنِ بالغان است که حواسِ خود را به موجب عادت، ریاضت دادهاند تا تمییز نیک و بد را بکنند.
این باب به تعالیمی که در باب قبلی آغاز شده بود ادامه میدهد.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در ۵:۵-۶ آمده است، همین کار را میکند.
کاهن اعظم
تنها کاهن اعظم میتوانست قربانیها را به حضور خدا تقدیم کند و خدا نیز گناهان را میبخشید، پس عیسی میبایست کاهن اعظم میبود. شریعت موسی فرمان داده بود که کاهن اعظم بایستی از طایفه لاویان باشد، ولی عیسی از طایفه یهودا بود. خدا او را همچون ملکیصدق کاهن اعظم ساخت، همان که در زمان ابراهیم میزیست، قبل از اینکه طایفه لاویان وجود داشته باشد.
شیر و غذای قوی
نویسنده از مسیحیانی که فقط قادر به درک مسائل ساده هستند، همچون کودک شیرخواری یاد میکند که تنها امکان شیر خوردن دارد و نمیتواند غذای قوی بخورد.
نویسنده گناهکار بودن کاهنین در عهد عتیق را توضیح میدهد و سپس نشان میدهد که در کهانت، عیسی کاهن اعظم برتری است و این کهانت نه بر پایه کهانت هارون، بلکه بر کهانت ملکیصدق نهاده شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا او را از میان قوم برگزیده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مقرر میکند»
«تا نماینده قوم باشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با آنهایی که به چیزی نادرست ایمان دارند»
«کسی که به چیزهای غلط باور دارد و همچنان به بدی رفتار میکند»
از ضعفهای خود کاهن اعظم به گونهای صحبت شده است که گویی شخصی دیگر است که بر او حکمرانی میکند. ترجمه جایگزین: «به صورت روحانی ضعیف است» یا «علیه گناه ضعیف است»
هوس به گناه کردن
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا از او نیز میخواهد»
از مرتبه و احترام به گونهای صحبت شده است که چون شئی بوده و شخص میتواند آن را به چنگ آورد.
«مرتبه» یا ستایش و احترامی که مردم به کاهن اعظم قائل میشوند به خاطر وظیفه اوست.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را خوانده است، همانطور که هارون را فرا خوانده بود»
این نقل قول از مزامیر در عهد عتیق است.
«خدا به او گفت»
این دو عبارت یک معنی را دارند و به یک چیز مشترک اشاره میکنند. به نحوه ترجمه خود در آیه عبرانیان ۵:۱ رجوع کنید.
اینها القاب مهمی برای نشان دادن رابطه بین عیسی و خدای پدر است.
این نبوت از مزامیر داوود است.
اینکه خدا با چه کسی صحبت میکند را می توان سفافتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او همچنین با مسیح نیز صحبت میکند»
«در جای دیگری از کتاب مقدس»
این بدین معنی است که مسیح در کهانت، نقاط مشترکی با ملکیصدق به عنوان یک کاهن دارد. ترجمه جایگزین: «به همان روش و حالتی که ملکیصدق کاهن بود»
در اینجا «ایام» به معنای یک دوره زمانی است. و «بشریّت» اشاره به زندگی زمینی عیسی دارد. ترجمه جایگزین: «زمانی که بر روی زمین زندگی میکرد»
هر دوی این واژهها یک معنی اصلی و پایهای دارند.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) خدا قادر بود که مسیح را نجات بخشد پس او نمیمرد. ترجمه جایگزین: «نجات دادن او از مردن» یا ۲) خدا قادر بود مسیح را پس از مرگ با برخیزانیدن و زندگی دوباره، نجات دهد. اگر مقدور است این قسمت را به گونهای ترجمه کنید که هر دوی تفسیرها در آن بیاید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را شنیده است»
این عنوان مهمی برای عیسی، پسر خدا است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را کامل ساخته است»
در اینجا به معنی بالغ شدن و قادر بودن به جلال دادن خدا در همه جنبههای زندگی است.
اسم معنای «نجات» را میتوان به صورت عبارتی فعلدار ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: « همه کسانی را که از او اطاعت کنند نجات میدهد و برای ایشان سبب حیات جاودانی است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را برگزید» یا «خدا او را منصوب کرد»
این بدین معنی است که مسیح در کهانت، نقاط مشترکی با ملکیصدق به عنوان یک کاهن دارد. ترجمه جایگزین: «به همان رتبه و درجهای که ملکیصدق کاهن اعظم بود»
در اینجا نویسنده هشدار سوم خود را آغاز میکند. او به این ایمانداران هشدار میدهد که آنها هنوز بالغ نیستند و آنها را تشویق میکند که کلام خدا را بیاموزند تا بتوانند نیک را از بد تشخیص دهند.
این گونه به نظر میرسد که هدف نویسنده از ضمیر «ما» تنها اشاره به شخص خودش است. ترجمه جایگزین: «من خیلی چیزها برای گفتن دارم»
توانایی فهمیدن و اطاعت کردن به توانایی شنیدن تشبیه شده است. و توانایی شنیدن نیز به ابزاری فلزی مانند شده است که برای گوشهای سنگین به کار میرود. ترجمه جایگزین: «شما برای فهم آن دچار مشکل هستید»
در اینجا «اصول و مبادی» به اولین چیزهایی که مردم بایستی قادر به فهمیدن آن باشند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «حقایق ابتدایی پیامهای خدا» یا «درسهای آغازین کلام خدا»
ازحقایق مربوط به خدا که برای فهمیدن بسیار سادهاند، به گونهای صحبت شده که گویی شیر هستند یعنی تنها غذایی که نوزادان میتوانند بخورند. ترجمه جایگزین: «شما مانند نوزادان شدهاید و تنها شیر میتوانید بخورید»
از حقایق مربوط به خدا که برای فهمیدن بسیار سختترند، به سان غذایی قوی صحبت شده که فقط بزرگسالان میتوانند آن را بخورند. ترجمه جایگزین: «شیر به جای غذای قوی که فقط بزرگسالان میتوانند بخورند»
در اینجا «شیرخواره» به معنای «نوشیدن» شیر است. ترجمه جایگزین: «شیر بنوشد»
بلوغ روحانی با غذایی که کودکان برای رشد کردن میخورند، مقایسه شده است. غذای قوی[جامد] برای کودک نحیف نیست، و این حالتی برای نشان دادن نوایمانان مسیحی است که تنها حقایق ساده را میفهمند. اما بعد از آن، غذای قوی[جامد] بیشتری به کودک داده میشود، درست همانطور که وقتی شخصی بالغ میشود، میتواند درباره مسائل پیچیده و سختتر بیاموزد.
از مردمی که آموزش دیدهاند تا چیزهایی را بفهمند چنان صحبت شده که گویی برای فهمیدن قادر به تمرین کردن بودهاند. ترجمه جایگزین: «آنهایی که بالغند و میتوانند بین نیک و بد تمایز قائل شوند»
1بنابراین، از کلام ابتدای مسیح درگذشته، به سوی کمال سبقت بجوییم، و بار دیگر بنیاد توبه از اعمال مرده و ایمان به خدا ننهیم،2و تعلیم تعمیدها و نهادن دستها و قیامت مردگان و داوری جاودانی را.3و این را بجا خواهیم آورد هر گاه خدا اجازت دهد.4زیرا آنانی که یک بار منوّر گشتند و لذّت عطای سماوی را چشیدند و شریک روحالقدس گردیدند،5و لذّت کلام نیکوی خدا و قوّات عالم آینده را چشیدند،6اگر بیفتند، محال است که ایشان را بار دیگر برای توبه تازه سازند، در حالتی که پسر خدا را برای خود باز مصلوب میکنند و او را بیحرمت میسازند.7زیرا زمینی که بارانی را که بارها بر آن میافتد، میخورد و نباتات نیکو برای فلاّحان خود میرویاند، از خدا برکت مییابد.8لکن اگر خار و خسک میرویاند، متروک و قرین به لعنت و در آخر، سوخته میشود.9امّا ای عزیزان در حقّ شما چیزهای بهتر و قرین نجات را یقین میداریم، هر چند بدینطور سخن میگوییم.10زیرا خدا بیانصاف نیست که عمل شما و آن محبّت را که به اسم او از خدمت مقدّسین که در آن مشغول بوده و هستید ظاهر کردهاید، فراموش کند.11لکن آرزوی این داریم که هر یک از شما همین جدّ و جهد را برای یقین کامل امید تا به انتها ظاهر نمایید،12و کاهل مشوید، بلکه اقتدا کنید آنانی را که به ایمان و صبر وارث وعدهها میباشند.13زیرا وقتی که خدا به ابراهیم وعده داد، چون به بزرگتر از خود قسم نتوانست خورَد، به خود قسم خورده، گفت،14هرآینه من تو را برکت عظیمی خواهم داد و تو را بینهایت کثیر خواهم گردانید.15و همچنین چون صبر کرد، آن وعده را یافت.16زیرا مردم به آنکه بزرگتر است، قسم میخورند و نهایت هر مخاصمهٔ ایشان قسم است تا اثبات شود.17از اینرو، چون خدا خواست که عدم تغییر ارادهٔ خود را به وارثان وعده به تأکید بیشمار ظاهر سازد، قسم در میان آورد.18تا به دو امر بیتغییر که ممکن نیست خدا در آنها دروغ گوید، تسلّی قوی حاصل شود برای ما که پناه بردیم تا به آن امیدی که درپیش ما گذارده شده است تمسّک جوییم،19و آن را مثل لنگری برای جان خود ثابت و پایدار داریم که در درون حجاب داخل شده است،20جایی که آن پیشرو برای ما داخل شد، یعنی عیسی که بر رتبهٔ ملکیصِدِق، رئیس کَهَنَه گردید، تا ابدالآباد.
عهد ابراهیم
در عهدی که خدا با ابراهیم بست، خدا وعده داد که نسل ابراهیم را بزرگترین قوم جهان سازد. او همچنین وعده داد که از نسل ابراهیم محافظت کند و ایشان را به سرزمین خود وارد سازد.
نویسنده با آنچه که ایمانداران رشد نیافته عبرانی نیاز دارند تا در مسیحیت بالغ بشوند ادامه میدهد. او تعالیم پایه را به آنها یادآور میشود.
در اینجا از تعالیم پایه به عنوان شروع یک سفر و از تعالیم کامل همچون پایان سفر صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «پس مباحثه درباره تعالیمی که در ابتدا آموختیم را متوقف کنیم و شروع کنیم به فهمیدن تعالیم کاملتر»
از تعالیم ایمان همچون ساختمانی صحبت به میان آورده است که تعالیم پایه و ابتدایی چون پی و فونداسیون آن است. ترجمه جایگزین: «دیگر تعالیم پایه را تکرار نکنیم»
از اعمال گناهآلود چنان صحبت شده است که گویی متعلق به دنیای مردگان است.
از تعالیم ایمان همچون ساختمانی صحبت شده که گویی تعالیم پایه و ابتدایی، چون پی و فونداسیون آن هستند. ترجمه جایگزین: «هیچ یک از تعالیم پایهای»
این عمل برای تخصیص دادن شخصی برای خدمت یا جایگاهی خاص انجام میشد.
در اینجا از فهمیدن همچون نور و روشنایی صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی که یک بار پیام مسیح را فهمیدند»
از تجربه کردن نجات، چون چشیدن غذا صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «کسانی که قدرت نجات خدا را تجربه کردند»
در اینجا از روحالقدس که به ایمانداران وارد میشود، همچون شئي که مردم با هم به اشتراک میگذارند، صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی که روحالقدس را دریافت کردند»
از آموختن پیام خدا، همچون چشیدن غذا یاد شده است. ترجمه جایگزین: «آنانی که درباره پیام خوش خدا آموختند»
این به معنی قدرت خدا است، وقتی که پادشاهی او در تمام جهان به کمال مستقر شود. در این جملات، «قوّات» اشاره به خود خدا دارد، همان که همه قدرتها در دست اوست. ترجمه جایگزین: «آنچنان که خدا قدرتمندانه در آینده عمل خواهد کرد»
« محال است که دوباره آنان را برای توبه به عقب برگردانند»
وقتی مردم از خدا رویگردان میشوند، همانند آن است که عیسی را دوباره مصلوب میکنند. ترجمه جایگزین: «همانند آن است که یگانه پسر خدا را برای خود دوباره مصلوب کنند»
این عنوان مهمی برای عیسی است که رابطه او با خدا را نشان میدهد.
زمین کشاورزی که از فراوانی باران سود میبرد به شخصی تشبیه شده است که از آب باران مینوشد. ترجمه جایگزین: «زمینی که آب را جذب میکند»
زمین کشاورزی که محصولات زراعی عمل میآورد چنان تشبیه شده است که گویی تولد به ایشان میدهد. ترجمه جایگزین: «آن که گیاهان عمل میآورد»
باران و محصولات زراعی به عنوان اثبات این که خدا زمین کشاورزی را کمک کرده است، دیده میشوند. زمین کشاورزی همچون شخصی تشبیه شده است که میتواند از خدا برکت بگیرد.
در اینجا «برکت» به معنی کمک از طرف خداست و نه فقط واژههایی که بیان میشوند.
در اینجا از «لعنت» به شکلی صحبت شده که گویی جایی است که شخص می تواند به آنجا نزدیک شود. ترجمه جایگزین: «در خطر لعنت شدن از طرف خداست»
دهقان در مزرعه همه چیز را خواهد سوزانید.
با اینکه نویسنده از ضمیر جمع «ما» استفاده کرده است، این گونه به نظر میرسد که هدف تنها اشاره به شخص خودش است. ترجمه جایگزین: «من یقین دارم» یا «یا من مطمئن هستم»
این یعنی آنها بهتر از کسانی عمل میکنند که خدا را رد کرده و نسبت به او نافرمانی کرده، و اکنون دیگر نمیتوانند توبه کنند تا خدا ایشان را ببخشد (عبرانیان ۴:۶-۶). ترجمه جایگزین: «که شما کارهای بهتری نسبت به آنچه من گفتم انجام دادهاید»
اسم معنای «نجات» را میتوان به صورت فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که مربوط به نجات شما توسط خداست»
این منفی در منفی بدین معنی است که خدا در عدالت خود به یاد خواهد آورد که قومش چه کارهای خوبی انجام دادهاند. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا عادل است. او مطمئنا به یاد میآورد» یا «فکر نکنید که خدا بیانصاف است. او به یاد خواهد آورد»
«اسم» خدا کنایهای است که به جای خود خدابه کار رفته. ترجمه جایگزین: «برای او»
با اینکه نویسنده از ضمیر جمعی «ما» استفاده کرده است، این گونه به نظر میرسد که تنها اشاره به شخص خودش دارد. ترجمه جایگزین: «من آرزو دارم»
سخت کوشی ، مراقب
معنی تلویحی را میتوان به صورت شفاف بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا پایان زندگیهای شما»
در اینجا «امید» به معنای «توقع دلگرم کننده» است. ترجمه جایگزین: «به منظور داشتن اطمینان کامل از اینکه آنچه را که خدا به شما وعده داده، دریافت خواهید کرد»
کسی که اقتدا می کند، شخصی است که از رفتارهای شخصی دیگر الگوبرداری میکند.
از دریافت آنچه که خدا به ایمانداران وعده داده است همچون میراثی که بصورت ثروت یا املاک از اعضای خانواده به ارث برده میشود صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «دریافت آنچه که خدا بدیشان وعده داده بود»
خدا گفت
در اینجا «برکت» به معنای دادن نسلهای زیاد به اوست. ترجمه جایگزین: «من به تو نسلهای کثیری خواهم داد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه که خدا به او وعده داد»
از قومی که خدا به ایشان وعده داده است همچون وارثینی که ثروت یا املاک را از اعضای خانواده به ارث بردهاند، صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «به آنانی که آنچه که بدیشان وعده داده بود را دریافت خواهند کرد»
«که اراده او هرگز تغییری نخواهد یافت» یا « که او همیشه آنچه را که میگوید، انجام میدهد»
از ایمانداران یعنی کسانی که به خدا اعتماد دارند که از ایشان محافظت میکند، چنان صحبت شده که گویی به سوی مکانی امن فرار میکردند. ترجمه جایگزین: «ما کسانی که به او اعتماد کردهایم»
عبارت «به آن امیدی که پیش ما گذارده شده است تمسّک جوییم» استعارهای است از ادامه به امید در آنچه که خدا وعده انجامش را داده است. در اینجا «امید» به معنای «انتظار با اطمینان خاطر» است. ترجمه جایگزین: «به اعتماد کردن به خدا ادامه خواهیم داد درست همانطور که او ما را به انجام آن تشویق کرده است»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا پیش روی ما گذارده است»
با پایان یافتن سومین هشدار و تشویق به ایمانداران، نویسنده کتاب عبرانیان به مقایسه عیسی به عنوان کاهن با ملکیصدق کاهن ادامه میدهد.
درست همانند لنگر که قایق را از منحرف شدن در آب باز میدارد، عیسی نیز ما را در حضور خدا محفوظ میدارد. ترجمه جایگزین: «که سبب میشود در حضور خدادر امنیت زندگی کنیم»
در اینجا واژههای «ثابت» و «پایدار» معنای یکسانی دارند و بر قابلیت اطمینان بخشی کامل لنگر تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «یک لنگر کاملا قابل اعتماد»
از اطمینان به گونهای شخصی است که می تواند به قدس الاقداس معبد وارد شود.
این یعنی قدس الاقداس که مقدسترین جای معبد بود. همان جایی که تصور میشد جایگاه حضور همیشگی خدا در میان قومش بود. در این قسمت، این مکان نشان دهنده آسمانها و جایگاه تخت پادشاهی خداست.
این بدان معنی است که مسیح به عنوان کاهن با ملکیصدق کاهن نقاط مشترکی داشته است. ترجمه جایگزین: «به همان مرتبهای که ملکیصدق کاهن بود»
1زیرا این ملکیصدق، پادشاه سالیم و کاهن خدای تعالیٰ، هنگامی که ابراهیم از شکست دادن ملوک مراجعت میکرد، او را استقبال کرده، بدو برکت داد.2و ابراهیم نیز از همهٔ چیزها دهیک بدو داد؛ که او اوّل ترجمه شده، پادشاه عدالت است و بعد ملک سالیم نیز، یعنی پادشاه سلامتی.3بیپدر و بیمادر و بینسبنامه و بدون ابتدای ایّام و انتهای حیات بلکه به شبیه پسر خدا شده، کاهن دایمی میماند.4پس ملاحظه کنید که این شخص چقدر بزرگ بود که ابراهیم پاتریارخ نیز از بهترین غنایم، دهیک بدو داد.5و امّا از اولاد لاوی کسانی که کهانت را مییابند، حکم دارند که از قوم بحسب شریعت دهیک بگیرند، یعنی از برادران خود، با آنکه ایشان نیز از صُلب ابراهیم پدید آمدند.6لکن آن کس که نسبتی بدیشان نداشت، از ابراهیم دهیک گرفته و صاحب وعدهها را برکت داده است.7و بدون هر شبهه، کوچک از بزرگ برکت داده میشود.8و در اینجا مردمان مردنی دهیک میگیرند، امّا در آنجا کسی که بر زنده بودن وی شهادت داده میشود.9حتی آنکه گویا میتوان گفت که، بوساطت ابراهیم از همان لاوی که دهیک میگیرد، دهیک گرفته شد،10زیرا که هنوز در صُلب پدر خود بود، هنگامی که ملکیصدق او را استقبال کرد.11و دیگر اگر از کهانت لاوی کمال حاصل میشد (زیرا قوم شریعت را بر آن یافتند)، باز چه احتیاج میبود که کاهنی دیگر بر رتبهٔ ملکیصدق مبعوث شود و مذکور شود که بر رتبهٔ هارون نیست؟12زیرا هر گاه کهانت تغییر میپذیرد، البته شریعت نیز تبدیل مییابد.13زیرا او که این سخنان در حقّ وی گفته میشود، از سبط دیگر ظاهر شده است که احدی از آن، خدمت قربانگاه را نکرده است.14زیرا واضح است که خداوند ما از سبط یهودا طلوع فرمود، که موسی در حقّ آن سبط از جهت کهانت هیچ نگفت.15و نیز بیشتر مُبَیَّن است از اینکه، به مثال ملکیصدق کاهنی بطور دیگر باید ظهور نماید،16که به شریعت و احکام جسمی مبعوث نشود، بلکه به قوّت حیات غیرفانی.17زیرا شهادت داده شد که، تو تا به ابد کاهن هستی بر رتبهٔ ملکیصدق.18زیرا که حاصل میشود، هم نَسخ حکم سابق بعلّت ضعف و عدم فایدهٔ آن19(از آن جهت که شریعت هیچ چیز را کامل نمیگرداند)، و هم برآوردن امید نیکوتر، که به آن تقرّب به خدا میجوییم.20و بقدر آنکه این بدون قسم نمیباشد.21زیرا ایشان بیقسم کاهن شدهاند و لیکن این با قسم از او که به وی میگوید، خداوند قسم خورد و تغییر اراده نخواهد داد که تو کاهن ابدی هستی، بر رتبهٔ ملکیصدق.22به همین قدر نیکوتر است آن عهدی که عیسی ضامن آن گردید.23و ایشان کاهنان بسیار میشوند، از جهت آنکه موت از باقی بودن ایشان مانع است.24لکن وی چون تا به ابد باقی است، کهانت بیزوال دارد.25از این جهت نیز قادر است که آنانی را که بهوسیلهٔ وی نزد خدا آیند، نجات بینهایت بخشد، چونکه دائماً زنده است تا شفاعت ایشان را بکند.26زیرا که ما را چنین رئیس کَهَنَه شایسته است، قدّوس و بیآزار و بیعیب و از گناهکاران جدا شده و از آسمانها بلندتر گردیده،27که هر روز محتاج نباشد به مثال آن رؤسای کَهَنَه، که اوّل برای گناهان خود و بعد برای قوم قربانی بگذراند، چونکه این را یک بار فقط بجا آورد، هنگامی که خود را به قربانی گذرانید.28از آنرو که شریعت مردمانی را که کمزوری دارند کاهن میسازد، لکن کلام قسم که بعد از شریعت است، پسر را که تا ابدالآباد کامل شده است.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۱۷:۷، ۲۱ و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول آمده است این کار را میکند.
کاهن اعظم
تنها یک کاهن اعظم میتوانست قربانیها را به حضور خدا تقدیم کند و خدا نیز گناهان را میبخشید، پس عیسی میبایستی کاهن اعظم باشد. شریعت موسی فرمان داده بود که کاهن اعظم باید از قبیله لاویان باشد، ولی عیسی از قبیله یهودا بود. خدا او را همچون ملکیصدق کاهن اعظم ساخت، همان که در زمان ابراهیم میزیست، قبل از اینکه قبیله لاویان وجود داشته باشد.
نویسنده کتاب عبرانیان به مقایسه عیسی به عنوان کاهن با ملکیصدق کاهن ادامه میدهد.
نام شهری است.
این اشاره دارد به زمانی که ابراهیم و مردانش به مقابله با سپاهیان چهار پادشاهی رفتند تا پسر عمویش لوط و خانوادهاش را نجات دهند.
«به ملکیصدق داد»
«عادل شاه ... صلح طلب شاه»
با توجه معنای این قسمت ممکن است این طور برداشت شود که ملکیصدق نه به دنیا آمده و نه از دنیا رفته است. به هر حال این گونه به نظر میرسد که منظور نویسنده این است که کتاب مقدس هیچ اطلاعاتی درباره اجداد، تولد و مرگ ملکیصدق به ما نمیدهد.
نویسنده اذعان میدارد که کهانت ملکیصدق والاتر از کهانت هارون بوده است و سپس به خواننده کتاب یادآور میشود که در کهانت هارون، هیچی چیزی کامل نبود.
«ملکیصدق چقدر بزرگ بود»
نویسنده این را میگوید زیرا که تمام پسران لاوی کاهن نمیشوند. ترجمه جایگزین: «از نسل لاوی آنها که کاهن میشوند»
«از مردم اسرائیل»
در اینجا «برادران» به این معناست که آنها همگی با هم از طریق ابراهیم خویشاوند بودند. ترجمه جایگزین: «از خویشاوندان خود»
این روشی برای نشان دادن این است که ایشان نیز از نسل ابراهیم بودهاند. ترجمه جایگزین: «ایشان نیز از نسل ابراهیم بودند»
«کسی که از نسل لاوی نبود»
از چیزهایی که خدا انجام آن را به ابراهیم وعده داد همچون اشیائی صحبت شده است که گویی او میتواند آنها را در اختیار داشته باشد. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا درباره وعدههایش با او صحبت کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شخص والاتر شخص پایینتر را برکت میدهد»
این عبارات برای مقایسه کهانت کاهنان لاوی با ملکیصدق استفاده شده است. ممکن است در زبان شما روشی برای تاکید بر اینکه نویسنده این قیاس را انجام داده است، وجود داشته باشد.
هرگز به صراحت در کتاب مقدس نوشته نشده است که ملکیصدق میمیرد. نویسنده کتاب عبرانیان از غیاب این اطلاعات درباره مرگ ملکیصدق درکتاب مقدس به گونهای سخن میراند که گویی عبارت مثبتی مبنی بر اینکه او هنوز زنده است وجود دارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کتاب مقدس نشان میدهد که او هنوز زنده است»
از زمانی که هنوز لاوی به دنیا نیامده بود، نویسنده از او به گونهای صحبت میکند که در بدن ابراهیم بوده است. بدین روش نویسنده استدلال میکند که لاوی به ملکیصدق از طریق ابراهیم دهیک داده است.
از زمانی که هنوز لاوی به دنیا نیامده بود، نویسنده از او به گونهای صحبت میکند که در بدن ابراهیم بوده است. بدین روش نویسنده استدلال میکند که لاوی به ملکیصدق از طریق ابراهیم دهیک داده است.
این به معنی «در این لحظه» نیست بلکه برای توجه بر اهمیت نکتهای است که پیرو آن میآید.
این پرسش تاکید میکند که آمدن کاهنی دیگر از رده ملکیصدق غیر منتظره بوده است. ترجمه جایگزین: «کسی به کاهنی دیگر نیاز نخواهد داشت که مبعوث شود[برخیزد]، کسی که به شباهت ملکیصدق باشد و نه هارون برخیزد»
«بیاید» یا «ظاهر شود»
این یعنی که مسیح به عنوان کاهن با ملکیصدق کاهن نقاط مشترکی داشته است. ترجمه جایگزین: «به همان روشی که ملکیصدق کاهن بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «هم رده هارون نیست» یا «کسی که کاهنی همچون هارون نیست»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا وقتی که خدا کهانت را تغییر میدهد، همچنین شریعت را نیز تغییرات میدهد»
این اشاره به عیسی دارد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همان کسی من دربارهاش صحبت میکنم»
این به معنی «در این لحظه» نیست بلکه برای توجه بر اهمیت نکتهای است که پیرو آن میآید.
واژه «خداوند ما» اشاره به عیسی دارد.
«از قبیله یهودا»
«ما میتوانیم شفافتر نیز این را دریابیم.» در اینجا ضمیر «ما» به نویسنده و مخاطبین اشاره دارد.
«اگر کاهن دیگری بیاید»
این بدان معنی است که مسیح به عنوان کاهن با ملکیصدق کاهن نقاط مشترکی داشته است. ترجمه جایگزین: «به همان شکلی که ملکیصدق کاهن بود»
«او کاهن شد ولی نه بر پایه شریعت»
از مفهوم تبار انسانی چنان صحبت شده است که گویی فقط با گوشت بدن افراد کار دارد. ترجمه جایگزین: «شریعت تبار انسانی» یا «شریعت درباره نسل کاهنین که کاهن میشوند»
این نقل قول از مزامیر پادشاه داوود است.
درباره کتاب مقدس همچون کسی صحبت شده است که درباره اتفاقات میتواند شهادت دهد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا از طریق کتاب مقدس درباره او شهادت داده است» یا «زیرا این چیزی است که درباره او در کتاب مقدس نوشته شده است»
دو گروه کاهن وجود داشت. یک دسته که از نسل لاوی بودند. دسته دیگر از ملکیصدق و عیسای مسیح بودند. ترجمه جایگزین: «با توجه به رتبه ملکیصدق» یا «با توجه به کهانت ملکیصدق»
در اینجا «نسخ» استعارهای برای منقضی ساختن چیزی است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا حکم را منقضی کرد»
از شریعت به گونهای صحبت شده که گویی شخصی است که میتواند کاری را انجام دهد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس با اطاعت از شریعت نمیتواند انسان کاملی بشود»
در اینجا «امید» به معنای «یک انتظار همراه با اطمینان» است. این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «خدا امید بهتری را معرفی کرده است» یا «خدا به ما دلیلی برای انتظاری مطمئنتر داده است»
پرستش کردن خدا و داشتن نعمت او را همچون نزدیک شدن به او عنوان کرده است. ترجمه جایگزین: «و به دلیل این امید ما به خدا نزدیک میشویم»
واژه «این» اشاره به کار خدا در انتخاب عیسی به عنوان کاهن جاودانی است. این جمله را میتوان به صورت مثبت ترجمه کرد، و همچنین میتوان آن کسی که قسم خورده را شفافتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و خدا این کاهن جدید را بدون قسم خوردن، انتخاب نکرد !» یا «و خدا حتی وقتی که این کاهن جدید را برگزید، سوگند یاد کرد!»
این نقل قول از مزامیر داوود آورده شده است که در آیه عبرانیان ۱۷:۷ نیز آمده بود.
«به ما گفته شده است که میتوانیم مطمئن باشیم که عهد بهتری وجود خواهد داشت»
نویسنده سپس به این ایمانداران عبرانی اطمینان میدهد که مسیح کهانت بهتری دارد، چرا که او تا ابد زنده است و کاهنینی که از نسل هارون بودند، همگی مردند و این آنها را از ادامه کهانت باز داشت.
از کار کاهن چنان گفته است که گویی شیء است و کاهن میتواند آن را دارا باشد. این جمله همچنین میتواند از حالت اسم معنا خارج شود. ترجمه جایگزین: «او برای همیشه کاهن است»
میتوانید چیزی که «از این جهت» بدان دلالت دارد را شفافتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا که مسیح کاهن اعظم ما برای همیشه زنده است»
«آنانی که به واسطه کار عیسی نزد خدا میآیند»
«کسی که خدا او را از آسمانها هم بالاتر برده است» نویسنده از دارا بودن جلال و قدرتی بیش از دیگران به سان جایگاهی صحبت کرده که بالاتر از همه چیز قرار میگیرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا به او بیشتر از هر شخص دیگری قدرت و احترام داده است»
در اینجا ضمایر «او» و «خودش» همگی به مسیح اشاره دارند.
در اینجا «شریعت» کنایهای است از مردانی که کاهن اعظم را بر طبق شریعت موسی منصوب میکردند. تمرکز روی اشخاصی که این کار را کردهاند نیست، بلکه روی عملی است که آنها از روی قوانین شریعت انجام دادهاند. ترجمه جایگزین: «با توجه به قانون شریعت مردم، مردانی را به عنوان کاهن اعظم منصوب میساختند که خود دارای ضعف بودند» یا «با توجه به قانون شریعت، مردانی که دارای ضعف هستند به عنوان کاهن اعظم منصوب میشوند»
«مردانی که از نظر روحانی ضعیف هستند» یا «مردانی که در مقابل گناه ضعیف هستند»
«کلام قسم» نشانگر خداست، کسی که قسم خورده است. ترجمه جایگزین: «خدا پسر را با قسمش منصوب کرد، همان که بعد از دادن شریعت...» یا «بعد از اینکه شریعت داده شد، خدا قسم خورد و پسرش را منصوب کرد»
این عنوان مهمی برای عیسی، پسر خدا است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که به طور کامل خدا را اطاعت میکند و بالغ است »
1پس مقصود عمده از این کلام این است که، برای ما چنین رئیس کهنهای هست، که در آسمانها به دست راست تخت کبریا نشسته است،2که خادم مکان اقدس و آن خیمهٔ حقیقی است، که خداوند آن را برپا نمود نه انسان.3زیرا که هر رئیس کَهَنَه مقرّر میشود تا هدایا و قربانیها بگذراند؛ و از این جهت واجب است که او را نیز چیزی باشد که بگذراند.4پس اگر بر زمین میبود، کاهن نمیبود، چون کسانی هستند که به قانون شریعت هدایا را میگذرانند.5و ایشان شبیه و سایهٔ چیزهای آسمانی را خدمت میکنند، چنانکه موسی مُلهِم شد، هنگامی که عازم بود که خیمه را بسازد، زیرا بدو میگوید، آگاه باش که همهچیز را به آن نمونهای که در کوه به تو نشان داده شد بسازی.6لکن الآن او خدمت نیکوتر یافته است، به مقداری که مُتَوَسِطِ عهد نیکوتر نیز هست که بر وعدههای نیکوتر مرتّب است.7زیرا اگر آن اوّل بیعیب میبود، جایی برای دیگری طلب نمیشد.8چنانکه ایشان را ملامت کرده، میگوید، خداوند میگوید، اینک، ایّامی میآید که با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه استوار خواهم نمود.9نه مثل آن عهدی که با پدران ایشان بستم، در روزی که من ایشان را دستگیری نمودم تا از زمین مصر برآوردم، زیرا که ایشان در عهد من ثابت نماندند. پس خداوند میگوید، من ایشان را واگذاردم.10و خداوند میگوید، این است آن عهدی که بعد از آن ایّام با خاندان اسرائیل استوار خواهم داشت که احکام خود را در خاطر ایشان خواهم نهاد و بر دل ایشان مرقوم خواهم داشت و ایشان را خدا خواهم بود و ایشان مرا قوم خواهند بود.11و دیگر کسی همسایه و برادر خود را تعلیم نخواهد داد و نخواهد گفت خداوند را بشناس زیرا که همه از خرد و بزرگ مرا خواهند شناخت.12زیرا بر تقصیرهای ایشان ترّحم خواهم فرمود و گناهانشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.13پس چون تازه گفت، اوّل را کُهنه ساخت؛ و آنچه کهنه و پیر شده است، مشرف بر زوال است.
نویسنده به ارائه توضیحات پیرامون چرایی و چگونگی مهمتر بودن عیسی به عنوان کاهن اعظم پایان میدهد. سپس آغاز به صحبت درباره چگونگی برتری عهد جدید نسبت به عهدی که خدا با موسی بست، میکند.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۸:۸-۱۲ و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول شده، این کار را میکند.
عهد جدید
نویسنده به ما میگوید که چگونه عیسی عهد جدیدی را برقرار ساخت که بسیار بهتر از عهدی است که خدا با بنیاسرائیل بست.
نویسنده نشان داده که کهانت مسیح بهتر از هر کهانتی بر روی زمین است، این نشانگر آن است که کهانت زمینی، طرحی از کهانت آسمانی است. مسیح خدمتی برتر و عهدی برتر دارد.
این به معنی «در این لحظه» نیست بلکه برای توجه به اهمیت نکتهای است که پیرو آن میآید.
حتی با اینکه نویسنده از ضمیر جمع «ما» استفاده کرده است، این گونه به نظر میرسد که تنها به شخص خودش اشاره دارد. زیرا که نویسنده در اینجا خواننده کتاب را مشمول ضمیر جمعی «ما» نمیکند. ترجمه جایگزین: «من میگویم» یا «من مینویسم»
نویسنده در اینجا خوانندگان کتاب را نیز مشمول ضمیر «ما» کرده است.
نشستن به «دست راست خدا» یک عمل نمادین برای دریافت جلال عظیم و اقتدار از خداست. ببینید عین این قسمت را در عبرانیان ۳:۱ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «او بر جایگاه جلال و اقتدار در کنار تخت کبریا نشست»
مردم، خیمههای زمینی را با بستن پوست حیوانات بر روی قاب چوبی بر پا میکردند؛ آنها این را همانند چادر بر پا میداشتند. در اینجا «خیمه حقیقی» به معنای خیمه آسمانی است که خدا ساخته است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا هر کاهنی را منصوب میکند»
این به معنی «در این لحظه» نیست بلکه برای توجه به اهمیت نکتهای است که پیرو آن میآید.
«همانگونه که خدا در شریعت خواسته است»
واژههای «شبیه» و «سایه» معانی یکسانی دارند و هر دو استعاره هستند که نشان دهنده چیزی غیر واقعی است که کاملا مطابق و شبیه چیزی واقعی است. این واژهها تاکید میکنند که کهانت و معبد زمینی تصاویری از مسیح، کاهن اعظم واقعی و معبد آسمانی بودند. ترجمه جایگزین: «ایشان آن چیزی را خدمت میکردند که تصویری از چیزهای آسمانی بود» یا «ایشان تنها چیزهایی را خدمت کردند که شبیه به چیزهای آسمانی بود»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «همانطور که خدا به موسی وقتی که عازم بود، هشدار داده است»
موسی خود خیمه را نساخت. او به مردم فرمان داد تا بسازند. ترجمه جایگزین: «که به مردم دستور ساخت خیمه را بدهد»
«مطمئن شد که»
«به همان طرح»
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «که من به تو نشان دادم»
می توانید شفافسازی کنید که این «کوه» اشاره به کوه سینا دارد. ترجمه جایگزین: «در کوه سینا»
این قسمت با نشان دادن برتری عهد جدید نسبت به عهد عتیق که با اسرائیل و یهودا بسته شد، آغاز میشود.
«خدا به مسیح داده است»
یک میانجی (متَوسط) شخصی است که به طرفین توافقنامه کمک میکند. مسیح به عنوان یک میانجی و واسطه، عهد بین خدا و انسان را ممکن ساخت.
این جمله را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «عهدی که خدا بر پایه وعدههای نیکوتری بست» یا «عهدی که خدا وعدههای نیکوتری در هنگام بستن آن داد»
واژههای «اول» و «دوم (دیگری)» اعداد ترتیبی هستند. ترجمه جایگزین: «عهد عتیق ... عهد جدید»
«کامل میبود»
این نقل قولی از نبوتهای ارمیای نبی است که در آن عهد جدیدی را که خدا می بست، پیشگویی کرده بود.
«با مردم اسرائیل»
«ببینید یا «بشنوید» یا «توجه کنید با شما چه میگویم»
از مردم اسرائیل و یهودیه چنان صحبت شده که گویی خانه هستند. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل و مردم یهودیه»
این استعارهای برای نشان دادن محبت عظیم و دغدغه خدا است. ترجمه جایگزین: «من ایشان را به خارج از مصر رهبری کردم، درست همانند پدری که فرزند جوانش را رهبری میکند»
در اینجا به نقل قول ارمیای نبی ادامه میدهد.
از مردم اسرائیل چنان صحبت شده که گویی خانه هستند. ترجمه جایگزین: «مردم اسرائیل»
«بعد از آن زمان»
از الزامات خدا چنان صحبت شده است که گویی اشیائی هستند که میتوان آنها را جایی قرار داد. از توانایی مردم در فکر کردن نیز همچون مکانی صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «من ایشان را قادر خواهم ساخت تا قوانین مرا بفهمند»
در اینجا «دل» کنایهای از وجود باطنی شخص است. عبارت «بر دل ایشان مرقوم خواهم داشت» استعارهای برای قادر ساختن مردم به اطاعت از شریعت است. ترجمه جایگزین: «من همچنین آن را در دل ایشان قرار خواهم داد» یا «من ایشان را قادر خواهم ساخت تا از احکام من اطاعت کنند»
«خدایی که ایشان پرستش میکنند، خواهم بود»
«ایشان مردمی خواهند بود که مراقبشان هستم»
هنوز به نقل قول ارمیای نبی ادامه میدهد.
این نقل قول مستقیم را میتوان به صورت نقل قول غیر مستقیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها دیگر به تعلیم دادن همسایگان و برادران خود برای شناخت من نیازی ندارند»
هر دوی اینها اشاره به هموطن اسرائیلی دارد.
«بشناس» در اینجا به معنای دانش است.
این به جای مردمی که مرتکب اعمال شرارت میشوند آمده است. ترجمه جایگزین: «بر کسانی که اعمال شرارت انجام دادهاند»
در اینجا «به یاد آوردن» به جای «فکر کردن» آمده است.
1خلاصه آن عهد اوّل را نیز فرایض خدمت و قدس دنیوی بود.2زیرا خیمهٔ اوّل نصب شد که در آن بود چراغدان و میز و نانِ تَقْدِمِه، و آن به قدس مسمّی گردید.3و در پشت پردهٔ دوّم بود آن خیمهای که به قدسالاقداس مسمّی است،4که در آن بود مَجمَرهٔ زرّین و تابوت شهادت که همهٔ اطرافش به طلا آراسته بود؛ و در آن بود حُقّهٔ طلا که پر از منّ بود و عصای هارون که شکوفه آورده بود و دو لوح عهد.5و بر زَبَرِ آن کروبیان جلال که بر تخت رحمت سایهگستر میبودند و الآن جای تفصیل آنها نیست.6پس چون این چیزها بدینطور آراسته شد، کَهَنَه بجهت ادای لوازم خدمت، پیوسته به خیمهٔ اوّل در میآیند.7لکن در دوّم سالی یک مرتبه رئیس کَهَنَه تنها داخل میشود؛ و آن هم نه بدون خونی که برای خود و برای جهالات قوم میگذراند.8که به این همه روحالقدس اشاره مینماید بر اینکه مادامی که خیمهٔ اوّل برپاست، راه مکان اقدس ظاهر نمیشود.9و این مَثَلی است برای زمان حاضر که بحسب آن هدایا و قربانیها را میگذرانند که قوّت ندارد که عبادتکننده را از جهت ضمیر کامل گرداند،10چونکه اینها با چیزهای خوردنی و آشامیدنی و طهارات مختلفه، فقط فرایض جسدی است که تا زمان اصلاح مقرّر شده است. مسیح کاهن و فدیهٔ ابدی11لیکن مسیح چون ظاهر شد تا رئیس کَهَنَهٔ نعمتهای آینده باشد، به خیمهٔ بزرگتر و کاملتر و ناساختهشده به دست، یعنی که از این خلقت نیست،12و نه به خون بزها و گوسالهها، بلکه به خون خود، یک مرتبه فقط به مکان اقدس داخل شد و فدیهٔ ابدی را یافت.13زیرا هر گاه خون بزها و گاوان و خاکستر گوساله چون بر آلودگان پاشیده میشود، تا به طهارت جسمی مقدّس میسازد،14پس آیا چند مرتبه زیاده، خون مسیح که به روح ازلی خویشتن را بیعیب به خدا گذرانید، ضمیر شما را از اعمال مرده طاهر نخواهد ساخت، تا خدای زنده را خدمت نمایید؟15و از این جهت او متوسط عهد تازهای است تا چون موت برای کفّارهٔ تقصیرات عهد اوّل بوقوع آمد، خواندهشدگان وعدهٔ میراث ابدی را بیابند.16زیرا در هر جایی که وصیّتی است، لابدّ است که موتِ وصیّتکننده را تصوّر کنند،17زیرا که وصیّت بعد از موت ثابت میشود؛ زیرا مادامی که وصیّتکننده زنده است، استحکامی ندارد.18و از اینرو، آن اوّل نیز بدون خون برقرار نشد.19زیرا که چون موسی تمامی احکام را بحسب شریعت به سمع قوم رسانید، خون گوسالهها و بزها را با آب و پشم قرمز و زوفا گرفته، آن را بر خود کتاب و تمامی قوم پاشید؛20و گفت، این است خون آن عهدی که خدا با شما قرار داد.21و همچنین خیمه و جمیع آلاتخدمت را نیز به خون بیالود.22و بحسب شریعت، تقریباً همهچیز به خون طاهر میشود و بدون ریختن خون، آمرزش نیست.23پس لازم بود که مَثَلهای چیزهای سماوی به اینها طاهر شود، لکن خودِ سماویّات به قربانیهای نیکوتر از اینها.24زیرا مسیح به قدس ساخته شده به دست داخل نشد که مثال مکان حقیقی است؛ بلکه به خود آسمان تا آنکه الآن در حضور خدا بجهت ما ظاهر شود.25و نه آنکه جان خود را بارها قربانی کند، مانند آن رئیس کَهَنَه که هر سال با خون دیگری به مکان اقدس داخل میشود؛26زیرا در این صورت میبایست که او از بنیاد عالم بارها زحمت کشیده باشد. لکن الآن یک مرتبه در اواخر عالم ظاهر شد تا به قربانی خود، گناه را محو سازد.27و چنانکه مردم را یک بار مردن و بعد از آن جزا یافتن مقرّر است،28همچنین مسیح نیز چون یک بار قربانی شد تا گناهان بسیاری را رفع نماید، بار دیگر بدون گناه، برای کسانی که منتظر او میباشند، ظاهر خواهد شد بجهت نجات.
این باب چگونگی برتری عیسی بر معبد و تمامی احکام و ضوابط آن را شرح میدهد. فهم این باب در صورت عدم ترجمه پنج کتاب اول عهد عتیق یا تورات بسیار سخت خواهد بود.
وصیتنامه
یک سند قانونی است که نشان میدهد پس از مرگ چه اتفاقی برای اموال شخص متوفی خواهد افتاد.
خون
در عهد عتیق خدا به بنیاسرائیل فرمان داد که قربانی اهدا کنند تا سبب بخشش گناهان ایشان شود. قبل از اینکه قربانیها را اهدا کنند، میباید حیواناتی را میکشتند و نه فقط گوشت حیوانات بلکه خون آنها را نیز میآوردند. ریختن خون استعارهای برای کشتن حیوان و یا انسان است. عیسی وقتی که اجازه داد تا مردمان او را بکشند، زندگی و خون خود را درست همانند قربانی اهدا کرد. نویسنده کتاب عبرانیان در این باب میگوید که این قربانی برتر از قربانیهای عهد عتیق بوده است.
بازگشت مسیح
عیسی باز خواهد گشت تا کاری را که با مرگ خود آغاز کرد و باعث بخشش گناهان مردم شد را به اتمام برساند. او نجات دادن مردمی که منتظرش هستند را پایان خواهد داد.
عهد اول
این اشاره به عهدی دارد که خدا با موسی بست. به هر حال قبل از این عهد نیز خدا با ابراهیم عهدی را بسته بود. اما این اولین عهدی بود که خدا با مردم اسرائیل بست. ممکن است تصمیم بگیرید که «عهد اول» را به صورت «عهد پیشین» ترجمه کنید.
نویسنده برای این دسته از ایمانداران یهودی روشن میسازد که احکام و خیمه عهد عتیق، فقط تصویری بوده از عهد جدید که بهتر از آن است.
این واژه، بخش جدید از تعالیم را مشخص میسازد.
به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۷:۸ رجوع کنید.
«دستورالعمل دقیق داشت» یا «قواعد داشت»
نویسنده به توضیحات خود در عبرانیان ۷:۸ ادامه میدهد.
خیمه ساخته شده و برای استفاده آماده شده بود. این ایده را میتوان در حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنیاسرائیل خیمه را آماده کردند»
تمامی این اشیاء به صورت اسامی تعریف شده آمدهاند، زیرا که نویسنده فرض میکند خوانندگانش این چیزها را از قبل میدانند.
در اینجا میتوان اسم معنای «تقدمه» را به صورت فعل «نشان دادن» یا «تقدیم کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نانی که در حضور خدا نشان داده شده است» یا «نانی که کاهنین به خدا تقدیم کردهاند»
پرده اول دیوار بیرونی خیمه بود، پس «پرده دوم» پردهای بوده است که مابین «قدس» و «قدسالاقداس» قرار داشته است.
این یک عدد ترتیبی برای دو است.
«درون صندوق عهد»
این همان عصای هارون است که خدا با شکوفه زدن آن به مردم اسرائیل اثبات کرد که او هارون را به عنوان کاهن انتخاب کرده است.
«که از آن گل و برگ رشد کرده بود»
در اینجا «لوح» قطعهای از سنگ است که بر روی آن چیزی مینوشتند. این اشاره به لوحهایی دارد که روی آن ده فرمان نوشته شده بود.
وقتی که بنیاسرائیل صندوق عهد را میساختند، خدا فرمان داد که دو فرشته کروبی را بر روی در صندوق عهد به صورت رو در رو و با بالهای افراشته که با یکدیگر در تماس است از چوب حکاکی کنند. در اینجا از آنها به صورتی صحبت شده است که بر روی صندوق عهد سایهای درست کردهاند. ترجمه جایگزین: «کروبیان جلال در صندوق را با بالهایشان پوشاندهاند»
در اینجا «کروبیان» به معنای مجسمهای از دو فرشته کروبی است.
حتی با اینکه نویسنده از ضمیر جمع «ما» استفاده کرده است، اما این گونه به نظر میرسد که تنها به شخص خودش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «جای آن نیست که به شرح جزییات آن بپردازم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس از اینکه کاهنین این چیزها را آماده کردند»
این را می توان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او همیشه خون میآورد»
این خون گاو و بزی است که کاهن اعظم در روز کفاره آن را قربانی کرده است.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) اتاق درونی خیمه بر روی زمین یا ۲) حضور خدا در آسمان.
معانی محتمل عبارتند از: ۱) «اتاق بیرونی خیمه هنوز برپاست» یا ۲) «خیمه زمینی و نظام قربانیها همچنان وجود دارد»
«این تصویری است» یا «این نمادی است»
«برای حال»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کاهنان هم اکنون ارائه میکنند»
نویسنده از ضمیر یک شخص چنان صحبت میکند که گویی یک شیء است و میتوان آن را بهتر و بهتر ساخت تا اینکه کاملا بی عیب و نقص باشد. ضمیر یک شخص معرفت نیک و بد اوست. و همچنین آگاهی اوست از اینکه کاری را درست انجام داده یا خیر. اگر او خود بداند که کار اشتباهی را مرتکب شده ، انگاه میگوییم که او مجرم است. ترجمه جایگزین: «قادر نیستند تا عبادتکننده را از جرمهای خود آزاد سازند»
به نظر میآید که نویسنده فقط از یک عبادتکننده صحبت میکند اما در اصل او به تمام کسانی که برای پرستش خدا به خیمه میرفتند، اشاره دارد.
«تا زمانی که خدا نظمی جدید خلق کند»
«عهد جدید»
همراه با شرح خدمات خیمه تحت شریعت خدا، نویسنده شفاف میسازد که خدمات مسیح تحت عهد جدید والاتر است، زیرا که با خون خودش امضا شده است. همچنین برتر است، زیرا که مسیح به جای خیمه زمینی که فقط رونوشتی ناقص بود، به «خیمه» حقیقی داخل شده است، که این همان حضور خود خدا در آسمان است.
این به چیزهای مادی اشاره ندارد. بلکه به معنای چیزهایی است که خدا در عهد جدیدش وعده داده است.
این به خیمه یا چادر آسمانی اشاره دارد، چیزی که بسیار مهمتر و کاملتر از خیمه زمینی است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که دستان انسان آن را نساخته است»
در اینجا «دست» اشاره به کل انسان دارد. ترجمه جایگزین: «انسانها»
این به معنای قدسالاقداس در خیمه آسمانی است. آنجا مکان اقدس است زیرا که خدا خودش آنجا زندگی میکند.
کاهن مقدار کمی از خاکستر را به روی مردم ناپاک میریخت.
در اینجا «جسم» اشاره به کل بدن دارد. ترجمه جایگزین: «برای پاکیزگی تنهایشان»
نویسنده از طرح این پرسش برای تاکید بر قربانی مسیح که قویترین قربانی بوده، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «پس مطمئنا خون مسیح ضمیر ما را از اعمال مرده پاک خواهد ساخت تا خدای زنده را خدمت کنیم! زیرا که او خود را از طریق روح ازلی، بدون هیچ عیبی به خدا تقدیم کرد»
«خون» مسیح به جای مرگ او آمده است.
این یعنی یک گناه کوچک یا خطای اخلاقی که نویسنده از آن به صورت نقطهای کوچک، غیر معمول یا نقصی بر روی بدن شخص صحبت کرده است.
در اینجا «ضمیر» اشاره به احساس گناه شخص دارد. ایمانداران دیگر احساس گناهکاری برای گناهان قبلی خود که مرتکب شدهاند، ندارند، زیرا که عیسی خود را قربانی ساخت و ایشان را بخشید.
در اینجا «طاهر ساختن» به جای عمل از بین بردن عذاب وجدان ما برای گناهانی که مرتکب شدهایم به کار رفته است.
از اعمال گناهآلود به گونهای صحبت شده که گویی متعلق به دنیای مردگان است.
«در نتیجه» یا «زیرا که این»
یک میانجی (متَوسط) شخصی است که به طرفین توافقنامه کمک میکند. مسیح به عنوان یک میانجی و واسطه، عهد بین خدا و انسان را ممکن ساخت. به نحوه ترجمه خود برای عبارت مشابه در عبرانیان ۶:۸ رجوع کنید.
به ترجمه خود در عبرانیان ۷:۸ رجوع کنید.
«تا گناهان آنهایی که زیر اولین عهد بودند را از بین ببرد.» معانی ممکن عبارتند از: ۱) در اینجا «تقصیرات» کنایهای برای جرم گناهان ایشان است. ترجمه جایگزین: «تا گناه آنهایی که زیر اولین عهد بودند را از بین ببرد» یا ۲) در اینجا «تقصیرات» کنایهای از مجازات برای گناهان ایشان است. ترجمه جایگزین: «تا مجازات گناهان آنهایی را که زیر اولین عهد بودند، از بین ببرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنهایی که خدا انتخاب کرده تا فرزندانش باشند»
دریافت وعدههای خدا به ایمانداران را همچون ملک و ثروتی معرفی شده که فرد از اعضای خانواده به ارث میبرد.
یک سند قانونی است که نشان میدهد پس از مرگ، اموال شخص متوفی به چه کسی خواهد رسید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی میباید فوت شخصی را که وصیت کرده است، تایید کند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم و مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس خدا عهد اول را نیز با خون برقرار کرد»
به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۷:۸ رجوع کنید.
از مرگ حیوانات قربانی شده برای خدا چنان صحبت شده است که انگار چیزی جز خون نبوده است. ترجمه جایگزین: «مرگ حیوانات قربانی شده برای خدا»
کاهن شاخه زوفا را در خون و آب فرو میکرد و آن را تکان داده تا خون و آب را به روی کتاب مقدس و مردم بپاشد. پاشیدن یک حرکت نمادین بود که توسط کاهنین انجام میشد تا نشان بدهند که منافع عهد را به مردم و به اشیاء اعلام میکنند. در اینجا کتاب مقدس و مقبولیت مردم نزد خدا تجدید شده است.
درختچهای چوبی که تابستانها گل میدهد و برای مراسم پاشیدن خون و آب از شاخه آن استفاده میشد.
در اینجا «خون» اشاره به مرگ حیوانات قربانی شده برای انجام الزامات عهد دارد. ترجمه جایگزین: «خونی که عهد را عملی میسازد»
«موسی بیالود»
پاشیدن یک حرکت نمادین بود که توسط کاهنین انجام میشد تا نشان بدهند که منافع عهد را به مردم و به اشیاء اعلام میکنند. به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۱۹:۹ رجوع کنید.
یک محفظه یا ظرف شیئی است که میتواند چیزهایی را در خود نگهداری کند. در اینجا اشاره به هر نوع ظرف یا ابزاری است. ترجمه جایگزین: «تمام ظروفی که در خدمت استفاده میشدند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنین در کارهایشان استفاده میکردند»
در اینجا «خون» اشاره به مرگ حیوانات قربانی شده دارد.
از قابل قبول ساختن چیزی برای خدا چنان صحبت شده است که انگار آن چیز را پاک میکنند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنین خون را تقریبا برای پاک کردن همه چیز به کار میبردند»
در اینجا «ریختن خون» اشاره به کشته شدن به عنوان قربانی نزد خدا دارد. این منفی در منفی را میتوان اینگونه معنا کرد که همه بخشودگیها از طریق ریختن خون میسر میشود. ترجمه جایگزین: «آمرزش فقط زمانی میآید که چیزی برای قربانی بمیرد» یا «خدا تنها زمانی میبخشد که چیزی به عنوان قربانی بمیرد»
میتوانید به صورت شفاف مفهوم ضمنی آن را بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بخشش گناهان مردم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنین میباید از این حیوانات قربانی شده برای پاک کردن چیزهایی که تصویری از خیمه آسمانی بود، استفاده میکردند»
آن بهتر از قربانیهایی است که برای پاک کردن تصاویر زمینی استفاده میشود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس برای چیزهای آسمانی، خدا میباید آنها را با قربانیهای بسیار بهتری پاک میکرد»
«به دست» در اینجا به معنای «توسط انسان» است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مکان قدسالاقداس جایی که انسانها ساختند »
« نمونهای از مکان قدسالاقداس حقیقی»
نویسنده تاکید میکند که مسیح (حال در آسمان برای ما شفاعت میکند) میباید که تنها یک بار برای گناهان میمرد و دیگر اینکه او میتواند دوباره به زمین بازگردد.
«به آسمان داخل نمیشود»
«هر ساله» یا «سالانه»
این به معنای این است که با خون یک حیوان قربانی و نه با خون خود.
«اگر او مجبور بود که خودش»
محو ساختن گناه، نشان دهنده این است که خدا آن را بخشیده است. ترجمه جایگزین: «تا با قربانی کردن خود سبب شود تا خدا گناهان را ببخشد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مسیح خود را یک بار قربانی ساخت»
از عمل بیگناه ساختن ما و دوری از عذاب وجدان بخاطر گناهانمان به گونهای صحبت شده است که گویی گناهان اشیائی مادی هستند و مسیح می توانست آنها را از ما دور کند. ترجمه جایگزین: «پس خدا گناهان را بخشود»
در اینجا «گناهان» به معنای مجرمیتی[تقصیرکاری] است که مردم در حضور خدا به خاطر گناهانی که مرتکب شدهاند، دارند.
1زیرا که چون شریعت را سایهٔ نعمتهای آینده است، نه نَفْسِ صورتِ آن چیزها، آن هرگز نمیتواند هر سال به همان قربانیهایی که پیوسته میگذرانند، تقرّبجویندگان را کامل گرداند.2والاّ آیا گذرانیدن آنها موقوف نمیشد چونکه عبادتکنندگان، بعد از آنکه یک بار پاک شدند، دیگر حسّ گناهان را در ضمیر نمیداشتند؟3بلکه در اینها هر سال یادگاری گناهان میشود.4زیرا محال است که خون گاوها و بزها رفع گناهان را بکند.5لهذا هنگامی که داخل جهان میشود، میگوید، قربانی و هدیه را نخواستی، لکن جسدی برای من مهیا ساختی.6به قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه رغبت نداشتی.7آنگاه گفتم، اینک، میآیم (در طومار کتاب در حقّ من مکتوب است) تا ارادهٔ تو را ای خدا بجا آورم.8چون پیش میگوید، هدایا و قربانیها و قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه را نخواستی و به آنها رغبت نداشتی، که آنها را بحسب شریعت میگذرانند،9بعد گفت که، اینک، میآیم تا ارادهٔ تو را ای خدا بجا آورم. پس اوّل را بر میدارد، تا دوّم را استوار سازد.10و به این اراده مقدّس شدهایم، به قربانی جسد عیسی مسیح، یک مرتبه فقط.11و هر کاهن هر روزه به خدمت مشغول بوده، میایستد و همان قربانیها را مکرّراً میگذراند که هرگز رفع گناهان را نمیتواند کرد.12لکن او چون یک قربانی برای گناهان گذرانید، به دست راست خدا بنشست تا ابدالآباد.13و بعد از آن منتظر است تا دشمنانش پایانداز او شوند.14از آنرو که به یک قربانی مقدّسان را کامل گردانیده است تا ابدالآباد.15و روحالقدس نیز برای ما شهادت میدهد، زیرا بعد از آنکه گفته بود،16این است آن عهدی که بعد از آن ایّام با ایشان خواهم بست، خداوند میگوید احکام خود را در دلهای ایشان خواهم نهاد و بر ذهن ایشان مرقوم خواهم داشت،17[باز میگوید] و گناهان و خطایای ایشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.18امّا جایی که آمرزش اینها هست، دیگر قربانی گناهان نیست.19پس ای برادران، چونکه به خون عیسی دلیری داریم تا به مکان اقدس داخل شویم20از طریق تازه و زنده که آن را بجهت ما از میان پرده، یعنی جسم خود مهیّا نموده است،21و کاهنی بزرگ را بر خانهٔ خدا داریم،22پس به دل راست، در یقین ایمان، دلهای خود را از ضمیر بد پاشیده و بدنهای خود را به آب پاک غسل داده، نزدیک بیاییم؛23و اعتراف امید را محکم نگاه داریم، زیرا که وعدهدهنده امین است.24و ملاحظهٔ یکدیگر را بنماییم تا به محبّت و اعمال نیکو ترغیب نماییم.25و از با هم آمدن در جماعت غافل نشویم چنانکه بعضی را عادت است، بلکه یکدیگر را نصیحت کنیم و زیادتر به اندازهای که میبینید که آن روز نزدیک میشود.26زیرا که بعد از پذیرفتن معرفت راستی اگر عمداً گناهکار شویم، دیگر قربانی گناهان باقی نیست،27بلکه انتظارِ هولناکِ عذاب و غیرت آتشی که مخالفان را فرو خواهد برد.28هر که شریعت موسی را خوار شمرد، بدون رحم به دو یا سه شاهد کشته میشود.29پس به چه مقدار گمان میکنید که آن کس، مستحقّ عقوبت سختتر شمرده خواهد شد که پسر خدا را پایمال کرد و خون عهدی را که به آن مقدّس گردانیده شد، ناپاک شمرد و روح نعمت را بیحرمت کرد؟30زیرا میشناسیم او را که گفته است، خداوند میگوید انتقام از آنِ من است؛ من مکافات خواهم داد. و ایضاً، خداوند قوم خود را داوری خواهد نمود.31افتادن به دستهای خدای زنده چیزی هولناک است.32و لیکن ایّام سلف را به یاد آورید که بعد از آنکه منوّر گردیدید، متحمّل مجاهدهای عظیم از دردها شدید،33چه از اینکه از دشنامها و زحمات تماشای مردم میشدید، و چه از آنکه شریک با کسانی میبودید که در چنین چیزها بسر میبردند.34زیرا که با اسیران نیز همدرد میبودید و تاراج اموال خود را نیز به خوشی میپذیرفتید، چون دانستید که خود شما را در آسمان مال نیکوتر و باقی است.35پس ترک مکنید دلیری خود را که مقرون به مجازات عظیم میباشد.36زیرا که شما را صبر لازم است تا ارادهٔ خدا را بجا آورده، وعده را بیابید.37زیرا که بعد از اندک زمانی، آن آینده خواهد آمد و تأخیر نخواهد نمود.38لکن عادل به ایمان زیست خواهد نمود و اگر مرتّد شود نفس من با وی خوش نخواهد شد.39لکن ما از مرتدّان نیستیم تا هلاک شویم، بلکه از ایمانداران تا جان خود را دریابیم.
در این باب نویسنده به شرح چگونگی برتری قربانی عیسی نسبت به قربانیهای تقدیم شده در معبد پایان میدهد.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۵:۱۰-۷ ، ۱۵-۱۷، ۳۷-۳۸ و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول آمده، این کار را میکند.
داوری خدا و جزا
زندگی مقدّس برای مسیحیان خیلی مهم است. خدا مردم را برای نحوه زندگی کردن مسیحی خود پاسخگو خواهد ساخت. حتی وقتی که محکومیت ابدی برای مسیحیان وجود ندارد، ولی هر کار دور از خدایی که انجام دهند، عواقبی دارد. به اضافه اینکه زندگی با ایمان پاداش خواهد داشت.
, و و )
«زیرا محال است که خون گاوها و بزها رفع گناهان را بکند»
خود قربانیها، قدرت بازخرید ندارند. البته موثر هستند زیرا که تصویری از ایمان است، و به شخص تقدیم کننده قربانی اعتبار میبخشد. در نهایت تنها قربانی شدن عیسی است که «گناهان را از بین میبرد.»
و )
«عهدی که من برقرار خواهم ساخت»
این قسمت شفاف نیست که آیا این نبوت در زمانی که نویسنده کتاب را مینگاشته محقق شده است یا اینکه در آینده اتفاق میافتد. مترجم میباید از شفافسازی درباره زمان آغاز شدن این عهد بپرهیزد.
و )
نویسنده ضعف شریعت و قربانیهای آن را نشان میدهد و اینکه چرا خدا شریعت، کهانت جدید و قربانی کامل مسیح را داده است.
از شریعت همچون سایهای صحبت میکند. منظور نویسنده این است که شریعت، آن چیزهای خوبی که خدا وعده داده بود، نیست. بلکه فقط اشاره به چیزهای خوبی است که خدا قصد انجامشان را دارد.
«نه خود واقعی آن چیزها»
«هر ساله»
نویسنده از طرح این پرسش برای بیان محدودیت قدرت قربانیها استفاده میکند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها تقدیم آن قربانیها را متوقف خواهند ساخت»
«متوقف میشود»
در اینجا پاکیزه بودن نمایانگر این است که دیگر به خاطر گناه مجرم نیستند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قربانیها یک بار گناه عبادت کنندگان را پاک میساخت، و ایشان پاک میشدند» یا «خدا یک بار عبادت کنندگان را از مجرم بودن بخاطر گناه مبرا میساخت و ایشان پاک میشدند»
«دیگر فکر نمیکردند که به خاطر گناه مجرم هستند» یا «میدانستند که دیگر به خاطر گناه مجرم نیستند»
از گناهان همچون اشیائی صحبت به میان آمده که خون حیوانات میتواند آنها را جارو کرده با خود ببرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که غیر ممکن است خون گاوها و بزها سبب شود تا خدا گناهان را ببخشد»
در اینجا خون اشاره به حیواناتی دارد که برای قربانی خدا میمیرند.
کلام مسیح وقتی که او بر روی زمین بود در این نقل قول از مزامیر داوود پیشگویی شده بود.
در اینجا شناسه مستتر فاعلی «تو» به صورت مفرد بوده و اشاره به خدا دارد.
«بدنی را آماده کردهای»
در اینجا شناسه فاعلی مستتر «من» اشاره به مسیح دارد.
هرچند که جملهبندی کمی تغییر کرده، ولی نویسنده برای تاکید بیشتر، این نقل قولها را از مزامیر داوود تکرار میکند.
به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۵:۱۰ رجوع کنید.
به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۶:۱۰ رجوع کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهنان تقدیم میکنند»
«نگاه کنید» یا «گوش کنید» یا «توجه کنید به آنچه که به شما میخواهم بگویم»
اسم معنای «[عمل]» در اینجا به روش کفاره کردن برای گناهان اشاره دارد. از متوقف کردن انجام آن، چنان صحبت شده است که گویی شیئی است که میتوان آن را برداشت. از آغاز روش دوم کفاره دادن برای گناهان چنان صحبت شده است که گویی آن عمل را برقرار میسازد. ترجمه جایگزین: «او مردم را از کفاره دادن برای گناهان در روش و عمل اول متوقف ساخت تا به روش دوم کفاره گناهان بدهند»
(رجوع کنید به: ****و ** ****)**
واژههای «اول» و «دوم» اعداد ترتیبی هستند. ترجمه جایگزین: «عمل قدیم ... عمل جدید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا ما را مقدّس کرده است» یا «خدا ما را به خودش اختصاص داده است»
اسم معنای «قربانی» را میتوان به صورت فعل «قربانی کردن» یا «تقدیم کردن» نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا عیسی مسیح بدن خود را به عنوان قربانی تقدیم کرد» یا «زیرا عیسی مسیح بدن خود را قربانی کرد»
«روز به روز» یا «هر روز»
در اینجا از «گناهان» همچون شیئی صحبت شده است که شخص میتواند آن را بیرون کند. ترجمه جایگزین: «هرگز سبب نمیشوند که خدا گناهان را ببخشد»
نشستن به «دست راست خدا» یک عمل نمادین برای دریافت جلال عظیم و اقتدار از خداست. ببینید عین این قسمت را در عبرانیان ۳:۱ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «او بر جایگاه جلال و اقتدار در کنار خدا نشست»
از خوار و خفیف شدن دشمنان مسیح به گونهای صحبت شده که آنها مکانی را فراهم میآورند که او پاهای خود را برای استراحت روی آن میگذارد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا خدا دشمنان مسیح را خوار سازد و ایشان همچون چهارپایهای زیر پای او باشند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنهایی که خدا مقدّس کرده است» یا «آنهایی که خدا برای خودش اختصاص داده است»
این نقل قولی از ارمیای نبی در عهد عتیق است.
«با قوم خود»
«وقتی که زمان عهد اول من با مردمانم به پایان رسید»
در اینجا «دلها» کنایهای از وجود باطنی شخص است. عبارت «بر دلهای ایشان خواهم نهاد» استعارهای برای قادر ساختن مردم به اطاعت از شریعت اوست. ترجمه جایگزین: «من ایشان را قادر خواهم ساخت تا احکام مرا بشناسند[درک کنند]»
عبارت «بر ذهن ایشان مینویسم» استعارهای است از اینکه سبب میشود مردم احکام او را به یاد داشته باشند. ترجمه جایگزین: «من سبب خواهم شد تا ایشان احکام مرا به یاد آورند»
این ادامه همان نقل قول از ارمیای نبی در عهد عتیق است.
«دیگر گناهان و خطاهای ایشان را به یاد نخواهم آورد.» یا «دیگر درباره گناهان و خطاهای ایشان فکر نخواهم کرد.» این دومین قسمت از شهادت روحالقدس است (عبرانیان ۱۵:۱۰-۱۶). میتوانید این قسمت را برای شفاف سازی در ترجمه، با پایان دادن به نقل قول در آخر آیه ۱۶ و شروع نقل قول جدید در اینجا ادامه دهید. ترجمه جایگزین: «سپس بعد از آن گفت، گناهان و خطاهای ایشان را دیگر به یاد نخواهم آورد»
هر دو واژه «گناهان» و «خطاها» دارای یک معنی اصلی هستند. با هم استفاده شدهاند تا بر روی اینکه شدت بدی گناه، تاکید کنند. ترجمه جایگزین: «کارهایی که ایشان انجام دادند ممنوعه بود و ایشان احکام را شکستند»
برای توجه به اهمیت نکتهای که پیرو آن میآید استفاده شده است. این به معنی «در این لحظه» نیست.
این قسمت را میتوان اصلاح کرد و اسم معنای «آمرزش» را به صورت فعل «آمرزیدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که خدا این چیزها را آمرزیده است»
این قسمت را میتوان اصلاح کرد و اسم معنای «قربانی» را به صورت فعل «قربانی کردن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم دیگر نیاز ندارند تا برای گناه قربانی کنند»
برای شفاف سازی اینکه تنها یک قربانی برای گناه وجود دارد، نویسنده با تصویرسازی قدسالاقداس در معبد ادامه میدهد، جایی که تنها کاهن اعظم میتوانست هر ساله با خون قربانی گناهان به آنجا وارد شود. او یادآور میشود که ایمانداران اکنون در حضور خدا او را پرستش میکنند گویی در قدسالاقداس ایستادهاند.
در اینجا «برادران» اشاره به ایمانداران به مسیح دارد و شامل زنان و مردان میشود. ترجمه جایگزین: «برادران و خواهران» یا «هم ایمانان»
این به حضور خدا اشاره دارد و به معنای قدسالاقداس در خیمه قدیمی نیست.
در اینجا «خون عیسی» اشاره به مرگ عیسی دارد.
معانی ممکن عبارتند از: ۱) این راه جدیدی به سوی خداست که عیسی آن را برای ایمانداران که حیات جاودان دارند، مهیا کرده است یا ۲) عیسی زنده است و او راهی است که ایمانداران از طریق او به حضور خدا وارد میشوند.
پرده در خیمه زمینی، بیانگر جدایی مردم و حضور حقیقی خدا بود.
در اینجا «جسم» به جای بدن عیسی آمده است، و بدن او به عنوان مرگ فداکارانه اوست. ترجمه جایگزین: «یعنی با مرگ خود»
این میباید به صورتی ترجمه شود که شفاف سازی کند عیسی در اینجا «کاهن اعظم» است.
«مسئول خانه»
در اینجا از قوم خدا به گونهای صحبت شده است که گویی آنها یک خانه هستند. ترجمه جایگزین: «همه مردم خدا»
در اینجا «نزدیک آمدن» به اختصار به جای پرستش خدا همچون کاهنی که به محراب خدا میرود تا قربانی حیوانات را تقدیم او کند، آمده است.
«با دلهایی مومن» یا «دلهایی صادق»؛ در اینجا «دل» به اختصار به جای اراده واقعی و انگیزه ایمانداران آمده است. ترجمه جایگزین: «با صداقت» یا «صادقانه»
«و با ایمان مطمئن» یا «و اعتمادی کامل در عیسی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنانچه او قلبهای ما را با خون خود پاک کرده است»
در اینجا «دلها» کنایه از وجدان، یعنی آگاهی از درست و نادرست است. «پاک شدن» استعارهای از بخشودگی و قرار گرفتن در موقعیت پارساشمردگی است.
پاشیدن خون قربانی یک عمل نمادین بود که توسط کاهنین انجام میگرفت تا ایشان مزایای عهد را به مردم یا هر چیزی اعمال کنند. به نحوه ترجمه خود در عبرانیان ۱۹:۹ رجوع کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « چنان که او بدنهای ما را در آب پاک شستشو داده است»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «بدن» کنایهای است برای نمایش وجود کامل مردم و «به آب پاک غسل داده» استعارهای است از اینکه نشان دهد مسیح شخص را از نظر روحانی پاک ساخته است یا ۲) این تحت اللفظی بوده و اشاره به تعمید مسیحیان دارد.
در اینجا «محکم نگاه داریم» استعارهای است که اشاره به شخصی دارد که مصمم است تا کاری را انجام دهد و از متوقف کردن آن امتناع میورزد. در اینجا «امید» به معنای «یک انتظار همراه با اطمینان» است. اسم معنای «امید» را میتوان به صورت فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بیایید تصمیم بگیریم که به اعتراف خود درباره چیزهایی که با اطمینان از خدا انتظار داریم، ادامه دهیم[ دست نکشیم]»
از نامطمئن بودن درباره چیزی به گونهای صحبت شده است که گویی از طرفی به طرف دیگر تکان خورده و میافتد. ترجمه جایگزین: «بدون عدم اطمینان» یا «بدون شک داشتن»
میتوانید شفاف سازی کنید که مردم برای پرستش یکدیگر را ملاقات میکردند. ترجمه جایگزین: «بیایید از جمع شدن برای پرستش دست نکشیم»
از زمان آینده چنان صحبت شده است که گویی شیئی است که به گوینده نزدیکتر میشود. در اینجا «روز» اشاره به زمانی دارد که عیسی باز خواهد گشت. ترجمه جایگزین: «آنچنان که میدانید مسیح به زودی باز خواهد گشت»
نویسنده حالا چهارمین هشدار خود را میدهد.
«میدانیم که داریم گناه میکنیم اما باز آن را دوباره و دوباره انجام دهیم»
از معرفت حقیقت چنان سخن گفته است که گویی شیئی است که شخص میتواند آن را به دیگری بدهد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه دریافتیم حقیقت چیست»
حقیقت درباره خدا.
دیگر کسی قادر نیست قربانی جدیدی باشد، زیرا که قربانی مسیح تنها همانی است که کارا است. ترجمه جایگزین: «دیگر کسی نمیتواند برای اینکه خدا گناهان ما را ببخشد، قربانی شود»
در اینجا «قربانی گناهان» به اختصار به جای «یک راه موثر برای قربانی حیوانات به جهت دور کردن گناهان» آمده است.
داوری خداست یعنی این که خدا داوری خواهد کرد.
از خشم خدا همچون آتشی صحبت شده است که همه دشمنانش را خواهد سوزاند.
این دلالت بر این معناست که «حداقل دو یا سه شاهد.»
نویسنده تاکید بر این دارد که بالاترین حد مجازات برای کسانی است که مسیح را رد کردند. ترجمه جایگزین: «این مجازات شدیدی بود. اما مجازات بیشتری نیز برای کسانی که ...فیض...)
از کسی که مسیح را نادیده گرفته و بر او تکبر کرده چنان سخن گفته شده که گویی آن شخص بر روی وی راه رفته است. ترجمه جایگزین: «کسی که پسر خدا را رد کرده است»
این عنوان مهمی برای عیسی است.
این نشان میدهد که شخص چگونه پسر خدا را لگدمال کرده است. ترجمه جایگزین: «با ناپاک ساختن خون عهد»
در اینجا «خون» به جای مرگ مسیح آمده است که خدا با آن عهد جدیدی را برقرار کرد.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خونی که خدا با آن او را تقدیس کرد»
«روح خدا که فیض را مهیا میکند»
شناسه فاعلی مستتر «ما» در اینجا اشاره به نویسنده و تمام ایمانداران دارد. این دو نقل قول از شریعت موسی آمده است که در عهد عتیق داده شده بود.
از انتقام چنان صحبت شده است که گویی شیئی است که متعلق به خداست، کسی که حق دارد تا هر کاری که میخواهد را با آنچه که مالک آن است انجام دهد. خدا حق دارد از دشمنانش انتقام بگیرد.
از انتقام گرفتن خدا همچون باز پرداخت چیزهای خطرناکی صحبت شده است که شخصی برای دیگران انجام داده است.
از دریافت مجازات کامل خدا همچون افتادن شخصی به دستان خدا سخن گفته شده است. در اینجا «دستها» اشاره به قدرت خدا برای قضاوت دارد. ترجمه جایگزین: «برای دریافت مجازات کامل»
«زمانی در گذشته»
از یادگیری حقیقت این گونه صحبت شده است که گویی خدا نوری را بر شخص تابانیده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بعد از اینکه حقیقت را درباره مسیح آموختید»
«چقدر رنجها را تحمل کردید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم با توهین و آزار و اذیت در ملاء عام شما را مورد تمسخر قرار میدادند»
«به ایشان ملحق میشدید»
از برکات جاودانی خدا را همچون «مال (دارایی)» صحبت شده است.
از شخصی که دیگر اطمینان ندارد چنان صحبت شده که گویی شخصی است که اطمینان را از خود رانده و شبیه به کسی است که چیزی با ارزش را دور انداخته است. اسم معنای «دلیری (اعتماد)» را میتوان به حالت صفت «دلیر» یا به حالت قید «دلیرانه» نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «از شهامت خود دست برندارید، زیرا که پاداشی عظیم برای آن دریافت خواهید کرد» یا «از اعتماد دلیرانه به خدا متوقف نشوید، کسی که به شما پاداش عظیمی خواهد داد»
این نقل قولی از اشعیای نبی در عهد عتیق است.
میتوانید این را گویاتر بیان کنید. ترجمه جایگزین: «چنانکه خدا در کتاب مقدس گفته است: برای زمان بسار کوتاهی»
«خیلی زود»
در اینجا نویسنده نقی قولهایی از حبقوق نبی میآورد. این مستقیما از نقل قولی که از اشعیای نبی در آیه قبلی آمده بود پیروی میکند.
این به هر کسی از قوم خدا در حالت کلی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قوم با ایمان من ... اگر هر کدام از ایشان مرتّد شود ... با آن شخص» یا «قوم با ایمان من ... اگر مرتّد شوند ... با ایشان»
در اینجا ضمیر «من» اشاره به خدا دارد.
دست کشیدن از کارهای خوبی که شخص انجام میداده است.
از شخصی که شهامت و ایمان خود را از دست داده است همچون کسی صحبت شده که از ترس چیزی قدم به عقب برمیدارد. و از «هلاک» نیز همچون مقصدی صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «کسی که از اعتماد به خدا دست بردارد، خدا او را نابود خواهد ساخت»
از زندگی جاودانی با خدا طوری سخن به میان آمده که گویی جان شخص را نگه میدارد[حفظ میکند]. در اینجا «جان» اشاره به تمام شخص دارد. ترجمه جایگزین: «آن کس که ایمان دارد ، نتیجهاش زندگی جاودانی با خداست»
1پس ایمان، اعتماد بر چیزهای امیدداشته شده است و برهانِ چیزهای نادیده.2زیرا که به این، برای قدما شهادت داده شد3به ایمان فهمیدهایم که عالمها به کلمه خدا مرتّب گردید، حتّی آنکه چیزهای دیدنی از چیزهای نادیدنی ساخته شد.4به ایمان هابیل قربانی نیکوتر از قائن را به خدا گذرانید و بهسبب آن شهادت داده شد که عادل است، به آنکه خدا به هدایای او شهادت میدهد؛ و بهسبب همان بعد از مردن هنوز گوینده است.5به ایمان خنوخ منتقل گشت تا موت را نبیند و نایاب شد چرا که خدا او را منتقل ساخت زیرا قبل از انتقال وی شهادت داده شد که رضامندی خدا را حاصل کرد.6لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است، زیرا هر که تقرّب به خدا جوید، لازم است که ایمان آورد بر اینکه او هست و جویندگان خود را جزا میدهد.7به ایمان نوح چون دربارهٔ اموری که تا آن وقت دیده نشده، الهام یافته بود، خداترس شده، کشتیای بجهت اهل خانهٔ خود بساخت و به آن، دنیا را ملزم ساخته، وارث آن عدالتی که از ایمان است گردید.8به ایمان ابراهیم چون خوانده شد، اطاعت نمود و بیرون رفت به سمت آن مکانی که میبایست به میراث یابد. پس بیرون آمد و نمیدانست به کجا میرود.9و به ایمان در زمین وعده مثل زمین بیگانه غربت پذیرفت و در خیمهها با اسحاق و یعقوب که در میراث همین وعده شریک بودند مسکن نمود.10زانرو که مترقّب شهری بابنیاد بود که معمار و سازندهٔ آن خداست.11به ایمان خودِ ساره نیز قوّت قبول نسل یافت و بعد از انقضای وقت زایید، چونکه وعدهدهنده را امین دانست.12و از این سبب، از یک نفر و آن هم مرده، مثل ستارگان آسمان، کثیر و مانند ریگهای کنار دریا، بیشمار زاییده شدند.13در ایمان همهٔ ایشان فوت شدند، در حالیکه وعدهها را نیافته بودند، بلکه آنها را از دور دیده، تحیّت گفتند و اقرار کردند که بر روی زمین، بیگانه و غریب بودند.14زیرا کسانی که همچنین میگویند، ظاهر میسازند که در جستجوی وطنی هستند.15و اگر جایی را که از آن بیرون آمدند، بخاطر میآوردند، هرآینه فرصت میداشتند که [بدانجا] برگردند.16لکن الحال مشتاق وطنی نیکوتر یعنی [وطنِ] سماوی هستند و از اینرو خدا از ایشان عار ندارد که خدای ایشان خوانده شود، چونکه برای ایشان شهری مهیّا ساخته است.17به ایمان ابراهیم چون امتحان شد، اسحاق را گذرانید و آنکه وعدهها را پذیرفته بود، پسر یگانهٔ خود را قربانی میکرد؛18که به او گفته شده بود که نسل تو به اسحاق خوانده خواهد شد.19چونکه یقین دانست که خدا قادر بر برانگیزانیدن از اموات است و همچنین او را در مَثَلی از اموات نیز باز یافت.20به ایمان اسحاق نیز یعقوب و عیسو را در امور آینده برکت داد.21به ایمان یعقوب در وقت مُردنِ خود، هر یکی از پسران یوسف را برکت داد و بر سر عصای خود سجده کرد.22به ایمان یوسف در حین وفات خود، از خروج بنیاسرائیل اِخبار نمود و دربارهٔ استخوانهای خود وصیّت کرد.23به ایمان موسی چون متولّد شد، والدینش او را طفلی جمیل یافته، سه ماه پنهان کردند و از حکم پادشاه بیم نداشتند.24به ایمان چون موسی بزرگ شد، ابا نمود از اینکه پسرِ دخترِ فرعون خوانده شود،25و ذلیل بودن با قوم خدا را پسندیدهتر داشت از آنکه لذّتِ اندک زمانیِ گناه را ببرد؛26و عار مسیح را دولتی بزرگتر از خزائن مصر پنداشت زیرا که به سوی مجازات نظر میداشت.27به ایمان، مصر را ترک کرد و از غضب پادشاه نترسید زیرا که چون آن نادیده را بدید، استوار ماند.28به ایمان، عید فِصَح و پاشیدن خون را به عمل آورد تا هلاککننده نخستزادگان، بر ایشان دست نگذارد.29به ایمان، از بحر قُلزُم به خشکی عبور نمودند و اهل مصر قصد آن کرده، غرق شدند.30به ایمان حصار اَرِیحا چون هفت روز آن را طواف کرده بودند، به زیر افتاد.31به ایمان، راحاب فاحشه با عاصیان هلاک نشد زیرا که جاسوسان را به سلامتی پذیرفته بود.32و دیگر چه گویم؟ زیرا که وقت مرا کفاف نمیدهد که از جِدعُون و باراق و شَمشون و یَفتاح و داود و سموئیل و انبیا اِخبار نمایم،33که از ایمان، تسخیر ممالک کردند و به اعمال صالحه پرداختند و وعدهها را پذیرفتند و دهان شیران را بستند،34سُوْرَت آتش را خاموش کردند و از دم شمشیرها رستگار شدند و از ضعف، توانایی یافتند و در جنگ شجاع شدند و لشکرهای غربا را منهزم ساختند.35زنان، مردگان خود را به قیامتی باز یافتند، لکن دیگران معذّب شدند و خلاصی را قبول نکردند تا به قیامتِ نیکوتر برسند.36و دیگران از استهزاها و تازیانهها بلکه از بندها و زندان آزموده شدند.37سنگسار گردیدند و با ارّه دوپاره گشتند. تجربه کرده شدند و به شمشیر مقتول گشتند. در پوستهای گوسفندان و بزها محتاج و مظلوم و ذلیل و آواره شدند.38آنانی که جهان لایق ایشان نبود، در صحراها و کوهها و مغارهها و شکافهای زمین پراکنده گشتند.39پس جمیع ایشان با اینکه از ایمان شهادت داده شدند، وعده را نیافتند.40زیرا خدا برای ما چیزی نیکوتر مهیّا کرده است تا آنکه بدون ما کامل نشوند.
نویسنده این باب را با گفتن اینکه ایمان چیست آغاز میکند. سپس مثالهای بسیاری از مردمی که ایمان داشتهاند میآورد و میگوید که چگونه زیست کردهاند.
ایمان
خدا چه در عهد عتیق و در عهد جدید خواهان ایمان است. برخی مردم با ایمان معجزات انجام دادهاند و بسیار پر قدرت بودند. دیگر مردمان نیز با ایمان تا حد زیادی رنج کشیدند.
نویسنده در این مقدمه خلاصه، سه چیز درباره ایمان میگوید.
این واژه برای مشخص کردن وقفهای در تعلیم اصلی است. در اینجا نویسنده شروع به توضیح درباره معنی «ایمان» میکند.
در اینجا «امید» اشاره به انتظار همراه با یقیین دارد که خدا آنچه را که وعده داده، عمل خواهد کرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که ما ایمان داریم، به چیزهایی که بدان امید داریم، مطمئن هستیم» یا «ایمان اطمینان است از اینکه تمام آنچه را از خدا با یقیین انتظار داریم، دریافت خواهیم کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن چه ما تا به حالا ندیدهایم» یا «آن چه که تا به حال رخ نداده است»
«زیرا ایشان درباره وقایعی که رخ ندادهاند، مطمئن بودند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا نیاکان ما را تایید کرده است زیرا ایشان ایمان داشتند»
نویسنده با عبرانیان درباره اجداد عبرانی صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «نیاکان ما»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا جهان را با فرمان خود آفرید»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنچه را ما میبینیم را از چیزهای دیدنی نیافرید»
نویسنده سپس مثالهای بسیاری (بیشتر از نویسندگان عهد عتیق) از مردمانی که با ایمان زندگی میکردند میآورد، کسانی که حتی در زندگی خود بر روی زمین وعدههای خدا را ندیدند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا اعلام کرد که او پارسا است» یا «خدا اعلام کرد که هابیل پارسا بود»
نویسنده، خواندن کلام مقدس خدا و یادگیری از ایمان هابیل را چنان گفته است که گویی هابیل همچنان دارد صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «ما همچنان از آنچه که هابیل انجام داد، درس میگیریم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به ایمان بود که خنوخ نمرد، زیرا خدا او را برگرفت»
از مرگ چنان صحبت شده است که گویا شیئی است که مردم میتوانند آن را ببینند. این به معنای تجربه کردن مرگ است. ترجمه جایگزین: «نمیرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از اینکه خدا او را برگیرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. معانی ممکن عبارتند از: ۱) «خدا گفت که خنوخ او را خوشنود ساخته است» یا ۲) «مردم گفتند که خنوخ، خدا را خشنود ساخته است»
در اینجا «لیکن [حال]» به معنی «در این لحظه» نیست، بلکه برای جلب توجه به اهمیت نکتهای که پیرو آن میآید استفاده شده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شخص تنها اگر به خدا ایمان داشته باشد میتواند او را خشنود سازد»
از تمایل به پرستش خدا و تعلق داشتن به قوم او چنان صحبت شده است که گویی شخصی است که واقعا به پیشگاه خدا میآید. ترجمه جایگزین: «که هر کسی بخواهد متعلق به خدا باشد»
«ایشان را پاداش میدهد»
ازکسانی که درباره خدا آموزش میبینند و تلاش میکنند تا او را اطاعت کنند چنان صحبت شده است که گویی ایشان به دنبال او میگردند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم و با اصطلاحاتی دیگر نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا به او گفت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «درباره چیزهایی که هیچ کسی تا به حال ندیده است» یا «درباره وقایعی که هنوز رخ ندادهاند»
در اینجا «دنیا» به تمام جمعیت مردم روی زمین اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردمی که در جهان در آن زمان زندگی میکردند»
از نوح چنان صحبت شده است که گویی وارثی است که املاک و ثروت را از اعضای خانوادهاش به ارث برده است. ترجمه جایگزین: «عدالت[پارسایی] را از خدا دریافت کرد»
«که خدا به کسانی که به او ایمان دارند، میدهد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که خدا او را فراخواند»
«خانه خود را ترک کرد و به آن مکان رفت»
از سرزمینی که خدا به ابراهیم وعده داد تا به نسل او بدهد چنان صحبت شده که گویی میراثی است که ابراهیم آن را به ارث میبرد. ترجمه جایگزین: «که خدا به او میداد»
«خانه خود را ترک کرد»
این قسمت را میتوان تغییر داد و اسم معنای «وعده» را به صورت فعل «وعده داده بود» گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «او به عنوان یک غریبه در سرزمینی که خدا وعده داده بود، زندگی کرد»
«با هم ارث میبردند.» اینجا درباره ابراهیم، اسحاق و یعقوب چنان صحبت میکند که گویی ایشان از پدرشان میراثی را دریافت میکردند.
«شهری که بنیاد داشت.» بنیاد داشتن نشان میدهد که آن شهر دائمی است. ترجمه جایگزین: «شهر جاودانی»
«که طراحی شده و ساخته شده توسط خداست» یا « که خدا آن را طراحی کرده و ساخته است»
کسی که ساختمانها و شهرها را طراحی میکند.
نسخههای بسیاری این آیه را این گونه تفسیر میکنند که اشاره به ساره دارد و باقی میگویند که اشاره به ابراهیم دارد.
برخی نسخهها این آیه را با اشاره به ساره تفسیر کردهاند. «ساره با ایمان در حالی که نازا بود، قدرت یافت با وجود آنکه مدتها از زمان فرزند آوردنش[زنانگیاش] میگذشت، فرزندی بیاورد، چون که وعدهدهنده را»[ در متن انگلیسی آیه، ضمیر مذکر آمده که اشاره به ابراهیم است]
اسم معنای « ایمان» را میتوان با فعل «ایمان آوردن» نیز بیان کرد. معانی ممکن عبارتند از: ۱) این به ایمان ابراهیم بود. ترجمه جایگزین: «آن به علت ایمان ابراهیم به خدا بود» یا ۲) به خاطر ایمان ساره بود. ترجمه جایگزین: «آن به علت ایمان ساره به خدا بود»
«قدرت یافت تا پدر شود» یا «قدرت یافت تا فرزند داشته باشد»
«زیرا که ایمان داشت خدا، یعنی کسی که وعده داده بود، وفادار است»
این تشبیه بدان معناست که ابراهیم نسل زیادی داشته است.
این یعنی اینکه چون دانههای شن در ساحل دریا بسیار زیاد است کسی نمیتواند تمام آنها را بشمارد، پس ابراهیم چنان نسل کثیری خواهد داشت که هیچ کس نمیتواند همه آنها را بشمارد.
از وعدهها چنان گفته شده است که گویی اشیائی هستند که اشخاص آنها را دریافت میکنند. ترجمه جایگزین: «بدون دریافت آنچه که خدا بدیشان وعده داده بود»
از وقایع آیندهای که وعده داده شده بود همچون مسافرانی سخن گفته است که انگار از راه دوری رسیدهاند. ترجمه جایگزین: «پس از دریافتن آنچه که خدا در آینده انجام خواهد داد»
«اذعان داشتند» یا «قبول کردند»
در اینجا «بیگانه» و «غریب» به صورت ریشهای یک معنی میدهند. این تاکید میکند که این زمین خانه حقیقی ایشان نبوده است. آنها منتظر خانه حقیقی خودشان بودند که خدا برایشان آماده میکرد.
«کشوری برای خود تا به آن تعلق داشته باشند»
«کشور آسمانی» یا «کشوری در آسمان»
این جمله را میتوان به حالت معلوم و مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا از این که ایشان او را خدای خود بخوانند خشنود است» یا «خدا فخر میکند که ایشان بگویند او خدای آنهاست»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که خدا او را امتحان کرد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به کسی که خدا گفت»
در اینجا «خوانده شدن» به معنای اختصاص داده شده یا تعیین شده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که من نسل تو را تعیین میکنم»
«خدا قادر است تا سبب شود که اسحاق دوباره به زندگی برگردد»
در این آیه «برانگیزانیدن» دوباره زنده ساختن است. واژه «اموات» از تمام مردگان در دنیای زیر زمین صحبت میکند.
«در شیوه سخن گفتن.» این بدان معناست که آنچه نویسنده در آینده میگوید نباید به صورت تحت اللفظی درک شود.
«از مرگ بود»
«ابراهیم اسحاق را باز پس گرفت»
«یعقوب خدا را پرستش کرد»
در اینجا «وفات» روشی مودبانه برای اشاره به مرگ است. ترجمه جایگزین: «وقتی که او در حال مردن بود»
«از زمانی که بنیاسرائیل مصر را ترک کرد، سخن گفت»
«اسرائیلیها» یا «فرزندان اسرائیل»
یوسف زمانی که در مصر بود مرد. او میخواست که خانوادهاش وقتی مصر را ترک میکنند استخوانهای او را نیز با خود ببرند. پس ایشان میتوانستند استخوانهای او را در سرزمین وعده داده شده خدا، دفن کنند.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «والدین موسی او را پس از تولد به مدت سه ماه پنهان کردند»
«یک شخص بالغ شد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم را اجازه نداد تا او را ....بنامند»
این قسمت را میتوان تغییر داد و اسم معنای «عار» را به صورت فعل «رسوا شدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تجربه مردم موجب بیاحترامی به او میشد، زیرا که او آنچه را انجام داد که مسیح میخواست»
اطاعت کردن از مسیح را چنان گفته است که گویی در یک مسیر او را دنبال میکند.
به طور کامل تمرکز کردن برای رسیدن به هدف را چنان گفته است که گویی شخص به شیئی خیره شود و از نگاه کردن به اطراف بپرهیزد. ترجمه جایگزین: «انجام دادن آنچه که او میدانست در آسمان برایش پاداشی به همراه دارد»
از موسی به عنوان کسی که خدای نادیده را دیده است، صحبت میکند.
«آن که هیچ کس او را نمیبیند»
این اولین پسخ بود. موسی آن را با اطاعت از فرمانهای خدا درباره پسخ نگه داشت و به قوم خود نیز حکم کرد که هر ساله به پیروی از آنها مشغول باشند. ترجمه جایگزین: «او به مردم دستور داد تا فرمانهای خدا درباره پسخ را اطاعت کنند و خون را بر درهایشان بپاشند» یا «او پسخ را برقرار ساخت و خون را پاشید»
این اشاره به فرمان خدا به بنیاسرائیل دارد که گوسفندی را بکشند و خون آن را بر چهار چوب در هر خانهای که اسرائیلیها زندگی میکنند، بریزند. این مانع می شد که آن هلاککننده به نخستزادگان آنان آسیب رساند. این یکی از فرمانهای پسخ بود.
در اینجا «دست گذاشتن» اشاره به آسیب زدن یا کشتن کسی دارد. ترجمه جایگزین: «آسیب نخواهد زد» یا «نخواهد کشت»
«بنی اسرائیل از میان دریای سرخ گذشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آب دریا مصریان را غرق کرد»
از آب به گونهای سخن به میان آمده که گویی یک حیوان است. ترجمه جایگزین: «مصریان در آب غرق شدند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنیاسرائیل برای هفت روز دور دیوارها گشتند»
«۷ روز»
«جاسوسان را در صلح پذیرا شد»
نویسنده به صحبت درباره آنچه که خدا برای اجداد قوم اسرائیل انجام داده است، ادامه میدهد.
نویسنده با استفاده از این سوال به بسیار بودن مثالهایی که او میتوانست نقل کند، تاکید میکند. این را میتوان به صورت یک عبارت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و مثالهای بسیار دیگری نیز وجود دارد»
«زمان کافی ندارم»
این نام مردی است.
در اینجا شناسه فاعلی مستتر «ایشان» به معنای این نیست که هر شخصی که در آیه ۳۲:۱۱ نام برده شده است تمامی این کارهایی که نویسنده ذکر میکند را کرده باشد. منظور نویسنده این است که در کل اینها انواع چیزهایی است که ایشان با ایمان خود قادر به انجامش بودهاند. ترجمه جایگزین: «از ایمان بود که مردانی چنین»
در اینجا «ممالک» اشاره به مردمی دارد که آنجا زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «آنها مردمان کشورهای خارجی را شکست دادند»
این واژهها فهرست طرقی را آغاز میکند که خدا ایمانداران خود را بر اساس آن از مرگ رهانید. ترجمه جایگزین: «ایشان شیرها را از خوردنشان باز داشتند»
اینها برخی از روشهایی است که خدا ایمانداران را از مرگ رهایی بخشید. ترجمه جایگزین: «ایشان آتش را از سوزاندنشان و دشمنان را از کشتنشان بازداشتند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ایشان شفا را از خدا دریافت کردند»
«ایشان در نبردها قوی شدند و شکست دادند»
این قسمت میتواند با حذف اسم معنای «قیامت» اصلاح شود. واژه «مردگان» یک صفت اسمی است و میتواند به صورت یک فعل نیز بیان شود. ترجمه جایگزین: «زنان، آن کسانی را که مرده بودند، دوباره زنده بازیافتند»
این دلالت میکند که دشمنانشان آنها را تحت شرایط خاصی از زندان آزاد میکردند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگران شکنجه را نسبت به آزادی از زندان قبول کردند» یا «دیگران به دشمنانشان اجازه دادند که آنها را شکنجه کنند تا اینکه بخواهند آنچه را که دشمنانشان از آنها میخواهند انجام دهند و به واسطه آن آزاد شوند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگران اجازه دادند تا آنهایی که ایشان را زندانی کرده بودند، شکنجهشان کنند» یا «دیگران درد وحشتناکی را تحمل کردند»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) این مردم در آسمان چیزهای بهتری را نسبت به زمین تجربه میکردند یا ۲) این مردم نسبت به آنهایی که ایمان نداشتند، رستاخیز بهتری خواهند داشت. آنهایی که ایمان دارند برای همیشه با خدا زندگی خواهند کرد. اما آنهایی که ایمان ندارند برای همیشه از خدا جدا خواهند بود.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و دیگران را مردم مسخره کرده و تازیانه میزدند »
این قسمت را میتوان اصلاح کرد و اسمهای معنا را به صورت فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا دیگران را با اجازه دادن به دشنمانشان به تمسخر و تازیانه، آزمود و حتی آنها را در زنجیر و زندان افکند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم آن دیگران را سنگ زدند. مردم آن دیگران را با ارّه دو پاره کردند. مردم آن دیگران را با شمشیر کشتند»
«از مکانی به مکانی دیگر رفتند» یا «در تمام زمان زندگی میکردند»
«فقط پوست گوسفند و بز میپوشیدند»
«هیچ چیزی نداشتند» یا «آنها خیلی فقیر بودند»
در اینجا «جهان» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «مردم این جهان ارزش نداشتند»
این بدان خاطر بود که جایی برای زندگی نداشتند.
«برخی در غارها یا در حفرههایی در زمین زندگی میکردند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به واسطه ایمانشان از همه ایشان به نیکویی یاد کرد، اما آنها خودشان آنچه را که خدا وعده داده بود دریافت نکردند»
این اصطلاح به اختصار جای «آنچه خدا به ایشان وعده داده بود» آمده است.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به خاطر اینکه خدا ما و ایشان را با هم کامل خواهد ساخت»
1بنابراین چونکه ما نیز چنین اَبْر شاهدان را گرداگرد خود داریم، هر بار گران و گناهی را که ما را سخت میپیچد، دور بکنیم و با صبر در آن میدان که پیش روی ما مقرّر شده است بدویم،2و به سوی پیشوا و کاملکنندهٔ ایمان، یعنی عیسی نگران باشیم که بجهت آن خوشی که پیش او موضوع بود، بیحرمتی را ناچیز شمرده، متحمل صلیب گردید و به دست راست تخت خدا نشسته است.3پس تفکّر کنید در او که متحمّلِ چنین مخالفتی بود که از گناهکاران به او پدید آمد، مبادا در جانهای خود ضعف کرده، خسته شوید.4هنوز در جهادِ با گناه تا به حدّ خون مقاومت نکردهاید،5و نصیحتی را فراموش نمودهاید که با شما چون با پسران مکالمه میکند که ای پسر من تأدیب خداوند را خوار مشمار و وقتی که از او سرزنش یابی، خستهخاطر مشو.6زیرا هر که را خداوند دوست میدارد، توبیخ میفرماید و هر فرزندِ مقبول خود را به تازیانه میزند.7اگر متحّمل تأدیب شوید، خدا با شما مثل با پسران رفتار مینماید. زیرا کدام پسر است که پدرش او را تأدیب نکند؟8لکن اگر بیتأدیب میباشید، که همه از آن بهره یافتند، پس شما حرامزادگانید نه پسران.9و دیگر پدرانِ جسم خود را وقتی داشتیم که ما را تأدیب مینمودند و ایشان را احترام مینمودیم، آیا از طریق اولی پدر روحها را اطاعت نکنیم تا زنده شویم؟10زیرا که ایشان اندک زمانی، موافق صوابدید خود ما را تأدیب کردند، لکن او بجهت فایده تا شریک قدّوسیّت او گردیم.11لکن هر تأدیب در حال، نه از خوشیها بلکه از دردها مینماید، امّا در آخر میوهٔ عدالتِ سلامتی را برای آنانی که از آن ریاضت یافتهاند بار میآورد.12لهذا دستهای افتاده و زانوهای سست شده را استوار نمایید،13و برای پایهای خود راههای راست بسازید تا کسی که لنگ باشد، از طریق منحرف نشود، بلکه شفا یابد.14و در پی سلامتی با همه بکوشید و تقدّسی که بغیر از آن هیچکس خداوند را نخواهد دید.15و مترصّد باشید مبادا کسی از فیض خدا محروم شود و ریشهٔ مرارت نمّو کرده، اضطراب بار آورد و جمعی از آن آلوده گردند.16مبادا شخصی زانی یا بیمبالات پیدا شود، مانند عیسو که برای طعامی نخستزادگی خود را بفروخت.17زیرا میدانید که بعد از آن نیز وقتی که خواست وارث برکت شود مردود گردی، زیرا که جای توبه پیدا ننمود، با آنکه با اشکها در جستجوی آن بکوشید.18زیرا تقرّب نجستهاید به کوهی که میتوان لمس کرد و به آتش افروخته و نه به تاریکی و ظلمت و باد سخت،19و نه به آواز کرّنا و صدای کلامی که شنوندگان، التماس کردند که آن کلام، دیگر بدیشان گفته نشود.20زیرا که متحمّل آن قدغن نتوانستند شد که اگر حیوانی نیز کوه را لمس کند، سنگسار یا به نیزه زده شود.21و آن رؤیت به حدّی ترسناک بود که موسی گفت، بغایت ترسان و لرزانم.22بلکه تقرّب جستهاید به جبل صهیون و شهر خدای حیّ، یعنی اورشلیم سماوی و به جنود بیشماره از محفل فرشتگان،23و کلیسای نخستزادگانی که در آسمان مکتوبند و به خدای داورِ جمیع و به ارواحِ عادلانِ مُکَمَّل24و به عیسی متوسّطِ عهدِ جدید و به خون پاشیده شده که متکلّم است به معنیِ نیکوتر از خون هابیل.25زنهار از آنکه سخن میگوید رو مگردانید، زیرا اگر آنانی که از آنکه بر زمین سخن گفت رو گردانیدند، نجات نیافتند، پس ما چگونه نجات خواهیم یافت اگر از او که از آسمان سخن میگوید روگردانیم؟26که آواز او در آن وقت زمین را جنبانید، لکن الآن وعده داده است، که یک مرتبه دیگر نه فقط زمین بلکه آسمان را نیز خواهم جنبانید.27و این قول او یک مرتبه دیگر اشاره است از تبدیل چیزهایی که جنبانیده میشود، مثل آنهایی که ساخته شد، تا آنهایی که جنبانیده نمیشود باقی ماند.28پس چون ملکوتی را که نمیتوان جنبانید مییابیم، شکر بجا بیاوریم تا به خشوع و تقوا خدا را عبادت پسندیده نماییم.29زیرا خدای ما آتش فروبرنده است.
بعد از اینکه درباره ارزش تأدیب صحبت میشود، نویسنده شروع به ارائه یک سری از نصیحتها میکند.
برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیات ۵:۱۲-۶ و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول این کار را میکند.
تأدیب
خدا میخواهد مردمش آن کاری را انجام دهند که درست است. وقتی که ایشان کار اشتباه را انجام میدهند، او نیاز دارد تا آنها را تنبیه یا اصلاح سازد. او این کار را همانطور که پدران زمینی فرزندانشان را که دوست دارند، تادیب و اطلاح می کنند، انجام میدهد.
ضمیر «ما» اشاره به نویسنده و مخاطبینش دارد.
به خاطر این تعداد بالای ایمانداران عهد قدیم، نویسنده از زندگی و ایمانی که ایمانداران میباید داشته باشند صحبت میکند.
نویسنده درباره ایمانداران عهد قدیم چنان صحبت میکند که گویی آنها ابری هستند که اطراف زندگی امروزی ایمانداران را فرا گرفته است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همانند ابری عظیم از شاهدان اطراف ما هستند» یا «تعداد بسیار زیادی از نمونهها درباره اشخاص با ایمان در کتاب مقدس وجود دارد که از آنها یاد میگیریم»
در اینجا «شاهدان» اشاره به ایمانداران عهد قدیم دارد که در باب یازدهم درباره آنها گفته شد، کسانی که سالها پیش از مسابقه ای میزیستند که ایمانداران اکنون در آن می دوند.
در اینجا از «بار گران» و «گناهی که سخت میپیچد» چنان صحبت شده است که گویی شخص میتواند آنها را از خود جدا سازد و بر زمین بگذارد.
از نگرشها یا عاداتی که ایمانداران را از اعتماد کردن و اطاعت از خدا باز میدارند چنان صحبت شده که گویی وزنههایی هستند که حمل آنها دویدن را برای شخص در مسابقه سخت میکند.
از گناه همچون تور یا چیزی شبیه به آن صحبت شده است که میتواند باعث لغزش مردم شده و آنها را زمین بزند. ترجمه جایگزین: «گناهی که اطاعت از خدا را دشوار میسازد»
از پیروی عیسی به نحوی صحبت شده که گویی میدان مسابقه ای است که در آن می دوند. ترجمه جایگزین: «به اطاعت از آنچه که خدا فرمان داده ادامه دهیم، درست همانند دوندهای که تا آخر مسابقه به دویدن ادامه میدهد»
عیسی به ما ایمان عطا میکند و باعث میشود به اهدافمان برسیم و بدین شکل ایمان ما را کامل میسازد. ترجمه جایگزین: «خالق و کامل کننده ایمان ما» یا «آنکه ما را قادر میسازد تا از ابتدا تا به انتها ایمان داشته باشیم»
از خوشیای که عیسی تجربه میکرد به گونهای صحبت شده که گویی خدای پدر آن را به عنوان هدفی برای دستیابی نزد او گذاشته است.
این یعنی که او نگران شرم از مردن بر روی صلیب نبود.
نشستن به «دست راست خدا» یک عمل نمادین برای دریافت جلال عظیم و اقتدار از خداست. ببینید عین این قسمت را در عبرانیان ۳:۱ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «او بر جایگاه جلال و اقتدار در کنار تخت پادشاهی خدا نشست»
ضمیر مستتر «شما» در اینجا به صورت جمع بوده و اشاره به خوانندگان دارد.
در اینجا «جانها» نمایانگر افکار و احساسات اشخاص است. ترجمه جایگزین: «دلسرد»
نویسنده عبرانیان، زندگی مسیحیان را با مسابقه مقایسه میکند.
در اینجا از «گناه» مثل شخصی سخن گفته که در میدان نبرد با کسی مبارزه میکند. ترجمه جایگزین: «شما هنوز مجبور به تحمل حملات گناهکاران نشدهاید»
از مقاومت زیاد در برابر مخالفان تا سر حد مرگ به نحوی صحبت شده که گویی شخص به جایی می رسد که حاضر است به خاطر آن بمیرد.
در اینجا «خون» اشاره به مرگ دارد. ترجمه جایگزین: «مرگ»
از کتب عهد قدیم چون شخصی که به دیگران نصیحت میکند صحبت شده است. ترجمه جایگزین: « چیزی که خدا در کتاب مقدس برای تشویقتان به شما تعلیم داده است »
واژهای که برای «پسران» و «پسر» ترجمه شده است به طور خاص واژهای برای فرزندان ذکور است. در آن فرهنگ، نسل خانواده از طریق پسران خانواده ادامه مییافت و از طریق دختران معمول نبود. به هر حال چنان در نسخه UDB و برخی نسخههای انگلیسی بیان شده است، نویسنده کلام خود را مستقیما خطاب به هم مردان و هم زنان مینویسد.
در اینجا نویسنده نقل قولی از کتاب امثال در عهد قدیم میآورد که کلام سلیمان به فرزندان ذکورش است.
این قسمت را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی خداوند تو را تأدیب مینماید آن را خیلی جدی بگیر ودلسرد مشو»
«و دلسرد نشو»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا او تو را اصلاح میکند»
واژهای که برای «پسر» ترجمه شده است به طور خاص واژهای برای فرزندان ذکور است. در آن فرهنگ نسل خانواده از طریق پسران خانواده ادامه مییافت و از طریق دختران معمول نبود.
«درک کنید که در میان رنجهای تأدیب خدا ما را تعلیم میدهد»
در اینجا تأدیب خدا بر مردمانش را با تأدیب پدری بر پسرانش مقایسه کرده است. میتوانید اطلاعات فهمیده شده را به صورت شفافتری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا با شما به همان شکلی برخورد میکند که پدری با پسرانش رفتار میکند»
تمام مطالب و رخدادها هم خطاب به مردان است و هم زنان. ترجمه جایگزین: «فرزندان ... فرزند»
نویسنده از طریق طرح این پرسش نکتهای را خاطر نشان میکند که هر پدر خوبی، فرزندانش را تأدیب میکند. این را میتوان به صورت یک عبارت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر پدری فرزندانش را تأدیب میکند!»
این قسمت را میتوانید تغییر داده و اسم معنای «تأدیب» را به صورت فعل «تأدیب کردن» بیان کنید. ترجمه جایگزین: «پس اگر تأدیب خدا را آنچنان که همه فرزندانش را تأدیب میکند، تجربه نکردهاید»
از آنهایی که خدا ایشان را تأدیب نکرده است به نحوی سخن گفته شده که گویی پسرانی هستند که از مرد و زنی که ازدواج نکردهاند، متولد شدهاند.
نویسنده در اینجا از این پرسش تعجبی استفاده کرده است تا بر این حقیقت که ما میباید خدای پدر را اطاعت کنیم، تاکید کند. این را میتوان به صورت یک عبارت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بنابراین حتی بیشتر میباید پدر روحها را اطاعت کرده و زندگی کنیم»
این اصطلاح با «پدران جسم» در تضاد دارد. ترجمه جایگزین: «پدر روحانی ما» یا «پدر ما در آسمان»
(رجوع کنید به:
«به طوری که زندگی خواهیم کرد»
در این استعاره از «قدّوسیّت» به مانند شیئی که میتوان با مردم آن را شریک شد صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «به طوری که همانند خدا که قدّوس است، مقدّس میشویم.
در اینجا «میوه» استعارهای از «نتیجه» یا «حاصل» است. ترجمه جایگزین: «حاصل آن آرامشی است که نتیجه پارسایی است» یا «عدالت[پارسایی] به بار میآورد که در آرامش نتیجه میدهد»
«کسانی که با تأدیب فراگرفتهاند.» از تأدیب یا اصلاحی که توسط خداوند انجام گرفته طوری صحبت شده است که گویی این تادیب خود خداوند بوده است. این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا ایشان را با تأدیب تعلیمشان داده است»
احتمالا این ادامه همان استعاره از مسابقهای است که در عبرانیان ۱:۱۲ درباره آن گفته شده بود. بدین شکل است که نویسنده از زندگی به عنوان مسیحیان و کمک کردن به دیگران صحبت میکند.
احتمالا این ادامه همان استعاره از مسابقهای است که در عبرانیان ۱:۱۲ درباره آن گفته شده بود. بدین شکل است که نویسنده از زندگی به عنوان مسیحیان و کمک کردن به دیگران صحبت میکند.
از زندگی کردن با جلال دادن و خشنودی خدا به نحوی صحبت شده که گویی مسیری مستقیم برای دنبال کردن است.
در این استعاره از دویدن در میدان مسابقه، «لنگ» نمایانگر شخص دیگری است که در این مسابقه مصدوم شده است و میخواهد زمین را ترک کند. این به نوبه خود نشان دهنده خود مسیحیان نیز هست. ترجمه جایگزین: «آن کس که ضعیف است و میخواهد دست بکشد، مچ پایش پیچ نخورد»
از کسی که در اطاعت کردن از خدا باز بماند به گونهای صحبت شده که گویی پایش یا مچ پایش در مسیر مسابقه آسیب دیده است. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مچ پایش پیچ نخواهد خورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به جای آن قوی میشود» یا «در عوض خدا او را شفا میدهد»
در اینجا از اسم معنای «سلامتی» به صورت چیزی صحبت شده که شخص باید در تعقیب آن باشد؛ و میتواند به صورت قید ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «سعی کنید در صلح و سلامتی با یکدیگر زندگی کنید»
این قسمت را به صورت تشویقی و مثبت میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و سخت کار کنید تا مقدّس باشید، زیرا تنها مردم مقدّس خداوند را خواهند دید»
میتوانید اطلاعاتی که درک شده است را به صورت شفاف بیان کنید. ترجمه جایگزین: «و به دنبال تقدّس باشید»
«مبادا کسی فیض خدا را دریافت کند و سپس بگذارد که این فیض از دستش برود» یا «مبادا کسی فیض خدا را پس از نخستین اعتماد خود به او رد کند»
از نفرت یا نگرشهای نگران کننده به صورتی صحبت شده که گویی گیاه تلخی است. ترجمه جایگزین: «تا هیچ کسی شبیه ریشهای تلخ نشود، که وقتی رشد میکند مسبب مشکلات و آسیبهای زیادی به مردم میشود»
عیسو یعنی همان کسی که در نوشتههای موسی دربارهاش گفته شده است و اشاره به نخستزاده اسحاق و برادر یعقوب دارد.
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پدرش اسحاق از برکت دادن او خودداری کرد»
اسم معنای «توبه» را میتوان به صورت عبارتی با فعل نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا که برایش ممکن نبود که توبه کند» یا «زیرا برایش ممکن نبود که تصمیمش را تغییر دهد»
در اینجا شناسه مستتر فاعلی «او» اشاره به عیسو دارد.
در اینجا شناسه فاعلی مستتر «شما» اشاره به ایمانداران عبرانی دارد که این نامه برای ایشان نوشته شده است.
نویسنده تضاد بین آنچه که ایمانداران در زمان موسی زیر شریعت زندگی میکردند و آنچه که امروز ایمانداران پس از آمدن نزد عیسی زیر عهد جدید دارند را نشان میدهد. او تجربه بنی اسرائیل را با توصیف چگونگی آشکارشدن خدا بر ایشان در کوه سینا، به تصویز میکشد.
اطلاعات ضمنی را نیز میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا هنوز نیامدهاید، آنچنان که قوم اسرائیل به کوه آمد، همان جایی را که نمیشدآن را لمس کرد»
این بدان معناست که ایمانداران به مسیح به کوهی شبیه کوه سینا که شخص بتواند آن را ببیند یا لمس کند، نیامدهاند. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن که شخص میتواند لمس کند» یا «آن چیزی که مردم میتوانند با حواس خود درک کنند»
«شما به آن مکانی که صدای بلند کرّنا پخش میشد، نیامدهاید»
در اینجا «صدا» اشاره به شخصی دارد که صحبت میکند. عبارت «گفته نشود» را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یا جایی که خدا چنان با ایشان سخن گفت که آنهایی که شنیدند از او خواستند تا دیگر کلامی به ایشان نگوید»
این نقل قول از نوشتههای موسی آورده شده است.
«زیرا بنیاسرائیل نمیتوانست تحمل کند»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنچه را که خدا فرمان داد»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید او را سنگسار کنید»
آشکار شدن خدا در این قسمت از عبرانیان مربوط به جاییست که موسی گفت از دیدنش در کوه برخود لرزید.
نویسنده از کوه صهیون، کوه معبد در اورشلیم به صورت آسمان یعنی جایی که خدا ساکن است، صحبت کرده است.
«تعداد بیشماری از فرشتگان»
در اینجا از ایمانداران به مسیح به صورت پسران نخستزاده صحبت میکند. این تاکید بر مقام خاص و امتیاز آنها به عنوان قوم خدا دارد.
«کسانی که نامشان در آسمان نوشته شده است.» این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا نامشان را در آسمان نوشته است»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا ایشان را کامل ساخته است»
هابیل پسر اولین مرد و زن یعنی آدم حوّا بود. قائن دیگر فرزند ایشان هابیل را کشت.
متوسّطِ عهدِ جدید
یک میانجی (متَوسط) شخصی است که به طرفین توافقنامه کمک میکند. مسیح به عنوان یک میانجی و واسطه، عهد بهتری را بین خدا و انسان را ممکن ساخت. به نحوه ترجمه خود برای عبارت مشابه در عبرانیان ۱۵:۹ رجوع کنید.
صحبت کردن خون عیسی و خون هابیل به گونهای مطرح شده که گویی مردمی هستند که فریاد میکشند. ترجمه جایگزین: «خون پاشیده شده عیسی، چیزهای بهتری از خون هابیل میگوید»
در اینجا «خون» به جای مرگ عیسی آمده است چنانچه خون هابیل هم اشاره به مرگ هابیل دارد.
شناسه مستتر «شما» در ادامه اشاره به ایمانداران است. ضمیر «ما» نیز در ادامه اشاره به نویسنده و خوانندگانی که ایماندار هستند میباشد.
تضاد بین تجربه بنیاسرائیل در کوه سینا با تجربه ایمانداران بعد از مرگ مسیح، باعث میشود تا نویسنده یادآور شود که همان خداست که امروز هم ایشان را هشدار می دهد. این پنجمین هشداری است که به ایمانداران داده میشود.
این را می توان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به آن کسی که با شما سخن میگوید توجه کنید»
اطلاعات ضمنی را نیز میتوان گویاتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر قوم اسرائیل از داوری روی نمیگردانید»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) «موسی، کسی که بر روی زمین آنها را هشدار داد» یا ۲) «خدا، کسی که ایشان را در کوه سینا هشدار داد»
نااطاعتی از خدا به صورت تغییر جهت دادن و راه رفتن در جهت مخالف او گفته شده است. ترجمه جایگزین: «اگر ما از او که هشدار میدهد، نااطاعتی کنیم»
این نقل قول از حجّی نبی در عهد قدیم است.
«وقتی که خدا صحبت کرد، صدای او باعث شد تا زمین به لرزه در آید»
واژهای را استفاده کنید که برای زلزله یا حرکت پوسته در سطح زمین بکار میرود. این اشاره به عبرانیان ۱۸:۱۲-۲۱ دارد و زمانی اتفاق افتاد که مردم کوهی که موسی در آنجا شریعت را از خدا گرفت، دیدند.
در اینجا نقل قول از حجّی نبی در آیه قبلی را ادامه داده است.
اسم معنای «تبدیل» را میتوان به صورت فعل «تبدیل کردن» نیز ترجمه کرد. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بدین معنی است که خدا چیزهایی را که میتواند تکان دهد، حذف خواهد کرد»
واژهای را استفاده کنید که برای زلزله یا حرکت پوسته در سطح زمین بکار میرود. این اشاره به عبرانیان ۱۸:۱۲-۲۱ دارد و زمانی اتفاق افتاد که مردم کوهی که موسی در آنجا شریعت را از خدا گرفت را دیدند. به نحوه ترجمه خود برای «جنبانیده» و «خواهد جنبانید» در عبرانیان ۲۶:۱۲ رجوع کنید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا ساخت»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهایی که تکان نمیخورند» یا «چیزهایی که نمیتوانند تکان بخورند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « که تکان نمیخورند»
میتوانید برای شفاف سازی رابطه منطقی بین این عبارت و عبارت بعدی، واژههای «زیرا ما دریافت میکنیم» را به کار ببرید. ترجمه جایگزین: «زیرا ما ملکوت را دریافت می کنیم» یا «زیرا خدا ما را اعضای این پادشاهی ساخته است»
«شکرگزاری کنیم»
در اینجا واژههای «خشوع» و «تقوا» معنای پایهای یکسان دارند و به عظمت حرمت گذاشتن به خدا تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «با احترامی عظیم و ترس»
از خدا به صورت آتشی که میتواند همه چیز را بسوزاند صحبت شده است.
1محبّت برادرانه برقرار باشد؛2و از غریبنوازی غافل مشوید زیرا که به آن بعضی نادانسته فرشتگان را ضیافت کردند.3اسیران را بخاطر آرید مثل همزندان ایشان، و مظلومان را چون شما نیز در جسم هستید4نکاح به هر وجه محترم باشد و بسترشغیرنجس زیرا که فاسقان و زانیان را خدا داوری خواهد فرمود.5سیرت شما از محبّتِ نقره خالی باشد و به آنچه دارید قناعت کنید زیرا که او گفته است، تو را هرگز رها نکنم و تو را ترک نخواهم نمود.6بنابراین ما با دلیریِ تمام میگوییم، خداوند مددکننده من است و ترسان نخواهم بود. انسان به من چه میکند؟7مرشدان خود را که کلام خدا را به شما بیان کردند بخاطر دارید و انجام سیرت ایشان را ملاحظه کرده، به ایمان ایشان اقتدا نمایید.8عیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابدالآباد همان است.9از تعلیمهای مختلف و غریب از جا برده مشوید، زیرا بهتر آن است که دل شما به فیض استوار شود و نه به خوراکهایی که آنانی که در آنها سلوک نمودند، فایده نیافتند.10مذبحی داریم که خدمتگذاران آن خیمه، اجازت ندارند که از آن بخورند.11زیرا که جسدهای آن حیواناتی که رئیس کَهَنَه خون آنها را به قدسالاقداس برای گناه میبَرَد، بیرون از لشکرگاه سوخته میشود.12بنابراین، عیسی نیز تا قوم را به خون خود تقدیس نماید، بیرون دروازه عذاب کشید.13لهذا عار او را برگرفته، بیرون از لشکرگاه به سوی او برویم.14زانرو که در اینجا شهری باقی نداریم بلکه آینده را طالب هستیم.15پس بهوسیلهٔ او قربانیِ تسبیح را به خدا بگذرانیم، یعنی ثمرهٔ لبهایی را که به اسم او معترف باشند.16لکن از نیکوکاری و خیرات غافل مشوید، زیرا خدا به همین قربانیها راضی است.17مرشدان خود را اطاعت و انقیاد نمایید زیرا که ایشان پاسبانی جانهای شما را میکنند، چونکه حساب خواهند داد تا آن را به خوشی نه به ناله بجا آورند، زیرا که این شما را مفید نیست.18برای ما دعا کنید زیرا ما را یقین است که ضمیر خالص داریم و میخواهیم در هر امر رفتار نیکو نماییم.19و بیشتر التماس دارم که چنین کنید تا زودتر به نزد شما باز آورده شوم.20پس خدای سلامتی که شبان اعظم گوسفندان، یعنی خداوند ما عیسی را به خون عهد ابدی از مردگان برخیزانید،21شما را در هر عمل نیکو کامل گرداند تا ارادهٔ او را بجا آورید و آنچه منظور نظر او باشد، در شما به عمل آوَرَد بوساطت عیسی مسیح که او را تا ابدالآباد جلال باد. آمین.22لکن ای برادران از شما التماس دارم که این کلام نصیحتآمیز را متحمّل شوید زیرا مختصری نیز به شما نوشتهام.23بدانید که برادر ما تیموتاؤس رهایی یافته است و اگر زود آید، به اتّفاق او شما را ملاقات خواهم نمود.24همهٔ مرشدان خود و جمیع مقدّسین را سلام برسانید؛ و آنانی که از ایتالیا هستند، به شما سلام میرسانند.25همگیِ شما را فیض باد. آمین.
نویسنده فهرست اندرزهایی که در باب دوازدهم آغاز کرده بود را به پایان میبرد. سپس از خوانندگان میخواهد که برایش دعا کنند و نامه را تمام میکند. برخی ترجمهها هر خط از اشعار را کمی به سمت چپ مینویسند تا خوانش آن راحتتر شود. نسخه ULB نیز برای اشعاری که در آیه ۶:۱۳ و هر کجا که از عهد عتیق نقل قول آمده است، این کار را میکند.
خدا میخواهد که قومش دیگر مردمان را به خانه خود دعوت کنند تا با ایشان غذا خورده و حتی بخوابند. مردمش باید این کار را انجام دهند، حتی اگر آنها کسانی را که دعوت می کنند، به خوبی نمیشناسند. در عهد قدیم، ابراهیم و برادرزادهاش لوط، هر دویشان به مردمی که نمیشناختند مهمان نوازی کردند. ابراهیم با خوراکی با ارزش، از آنها پذیرایی کرد و سپس لوط آنها را برای خوابیدن به خانه خودش دعوت کرد. بعدها ایشان دریافتند که آن میهمانان در اصل فرشته بودند.
در این بخش پایانی، نویسنده به ایمانداران درباره اینکه چگونه قرار است زندگی کنند، دستورالعملهای مخصوصی میدهد.
«به نشان دادن محبت خود به دیگر ایمانداران آنچنان که گویی این کار را برای عضوی از خانواده خود میکنید، ادامه دهید»
این را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مطمئن باشید که به یاد میآورید»
«خوشامدگویی و نشان دادن مهربانی به غریبهها»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چنانچه اگر شما با ایشان محکم بسته شده بودید» یا «چنانچه اگر شما نیز با ایشان در زندان بودید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که دیگران با آنها بدرفتاری میکنند» یا «کسانی که در جفا هستند»
این عبارت، ایمانداران را تشویق میکند تا درباره رنجهای دیگران چنان فکر کنند که گویی درباره رنجهای خودشان فکر میکنند. ترجمه جایگزین: «چنانچه اگر شما در یک رنج بودید»
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر کسی میبایست ازدواج را محترم بشمارد»
این به عمل یکی شدن جنسی چنان اشاره دارد که گوییاین اتحاد تنها بستر زوجهای عقد کرده است. ترجمه جایگزین: «شوهران و همسرهایشان ازدواج و زناشویی خود را محترم شمرده و با دیگر مردمان هم بستر نشوند»
در اینجا «قناعت» به شخصیت یا نحوه زندگی شخص اشاره دارد، و «از محبّت نقره خالی باشد» اشاره به این دارد که دیگر خواهان پول بیشتری نباشید. شخصی که عاشق پول است به میزان پولی که دارد قانع نیست. ترجمه جایگزین: «رفتار شما تحت تاثیر پولدوستی نباشد»
«راضی باشید»
این نقل قولی از کتاب مزامیر از عهد قدیم است.
نویسنده از این پرسش استفاده میکند تا بر این موضوع تاکید کند که او از مردم به خاطر کمک خدا نمیترسد. در اینجا «انسان» به معنای هر شخصی در حالت کلی است. ترجمه جایگزین: « از اینکه هرکس چه کاری می تواند با من بکند، ترسان نیستم!»
«آنچه خدا گفته بود را به شما گفتند»
«نتیجه طریقی که رفتار میکردند»
در اینجا از اعتماد به خدا و وشیوه زندگیای که این رهبران دیگران را به آن هدایت مینمایند، به عنوان «ایمان ایشان» صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «به خدا اعتماد و از او اطاعت کنید به همان روشی که ایشان میکنند»
در اینجا «دیروز» به معنای تمام زمانهای گذشته است. ترجمه جایگزین: «در گذشته، حال و آینده تا ابد یکسان است»
از متقاعد شدن با تعالیم مختلف، به گونهای صحبت شده که گویی شخصی است که با نیرویی به جایی برده میشود. این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «نگذارید دیگران شما را متقاعد کنند که تعالیم مختلف و غریب ایشان را باور کنید»
«تعالیم بسیار و متفاوتی که از پیام خوشس که ما تعلیم دادیم نیستند»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ما زمانی که به این فکر میکنیم که چقدر خدا با ما مهربان بوده، قویتر میشویم، اما با پیروی از احکام مربوط به خوراکها قویتر نمیشویم»
در اینجا «دل» کنایهای از وجود باطنی شخص است. ترجمه جایگزین: «ما باید در درون قوی باشیم»
در اینجا «خوراکها» به طور اختصار به جای احکام خوراک آمده است.
از زندگی کردن به گونهای صحیت شده که گویی راه رفتن است. ترجمه جایگزین: «آنهایی که با ایشان زندگی میکنند» یا «آنهایی که زندگیشان را با ایشان تنظیم میکنند»
در اینجا «مذبح» یک استعاره است. مسیحیان به صورت تحتالفظی مذبح ندارند، و قربانی حیوانات هم تقدیم نمیکنند. منظور نویسنده این است که مسیحیان رابطهای با خدا دارند که یهودیانی که در خیمه کار میکردند هم دچیزی ازآن نمیدانند. ترجمه جایگزین: «ما مذبحی داریم، پس برای صحبت کردن از آنچه»
این آیه اشاره به قربانیهای حیوانات توسط ایمانداران به خدا در زمانهای عهد قدیم دارد که به صورت موقتی گناهان ایشان را میپوشانید تا مرگ مسیح بر آنها بیاید.
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کاهن اعظم خون آن حیوان را که کاهنین برای گناهان کشته بودند، به مکان مقدس میآورد»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که کاهنین اجساد حیوانات را میسوزاندند»
«بیرون از جایی که مردم زندگی میکنند»
در اینجا قیاسی بین قربانی عیسی و قربانیهای خیمه در عهد عتیق است.
«به همان طریق» یا «زیرا که اجساد قربانیها بیرون از لشگرگاه سوزانده میشد» (عبرانیان ۱۱:۱۳)
این به جای «بیرون شهر» آمده است.
از اطاعت کردن از عیسی به گونهای صحبت شده که گویی شخصی است که اردوگاه را ترک میکند تا به جایی که عیسی است، برود.
از رسوایی به عنوان شیئی صحبت شده که شخص بر روی دستان و یا پشت خود حمل میکند. ترجمه جایگزین: «زمانی که اجازه میدهیم دیگران به ما نیز آنچنان که به او توهین کردند، توهین کنند»
«منتظر»
از پرستش به صورت بخور یا قربانی حیوانات صحبت شده است.
از پرستش به گونهای صحبت شده که گویی میوهای است که محصول لبان مردم است. ترجمه جایگزین: «پرستش که محصول لبان آنهایی است که نامش را میشناسند»
در اینجا «لبها» نشانگر مردمی است که صحبت میکنند. ترجمه جایگزین: «لبهای آنانی که نام او را میشناسند» یا «آنهایی که نام او را میدانند»
اسم یک شخص نمایانگر خود آن شخص است. ترجمه جایگزین: «او را»
این قسمت را میتوان به صورت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همیشه به یاد داشته باشیم که نیکوکاری کنیم و کمک یکدیگر باشیم»
از انجام نیکوییها و کمک به دیگران به گونهای صحبت شده که گویی قربانیهای روی مذبح می باشند.
از روان ایمانداران ، که وجود نیکوی ایمانداران است به گونهای صحبت شده که گویی اشیاء یا حیواناتی هستند که نگهبانان میتوانند از آنها نگهبانی کنند.
در اینجا «ناله» به جای غم آمده است.
در اینجا «ما» اشاره به نویسنده و همراهانش دارد و شامل خوانندگان نمیشود.
در اینجا «خالص» به جای آزاد بودن از گناه است. ترجمه جایگزین: «ما مطمئن هستیم که هیچ گناهی نداریم»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا این چیزهایی را که مانع آمدن من نزد شما میشود، به زودی بردارد»
نویسنده با برکات و درودها به پایان میبرد.
این قسمتی جدید از این نامه را مشخص میکند. در اینجا نویسنده خدا را ستایش میکند و دعای پایانی را به خوانندگانش میدهد.
«شبان اعظم گوسفندان، خداوند ما عیسی، به زندگی برخاست»
«از میان تمام آنهایی که مرده بودند.» اصطلاح «مردگان» همه مردمانی را که مردهاند و با هم در دنیای زیرزمینی هستند، شرح میدهد. از برخاستن کسی از میان آنها به صورت دلیلی برای برگشتن دوباره شخص به زندگی صحبت شده است.
مسیح در نقش خودش به عنوان رهبر و مدافع آنهایی که به اسم او ایمان دارند، به صورت شبان گوسفندان گفته شده است.
در اینجا «خون» به جای مرگ عیسی آمده است، چیزی که اساس عهدی است که بین خدا و تمام ایمانداران به مسیح برای همیشه بسته شد.
«هر چیز نیکویی که نیاز دارید تا خواست او را به انجام برسانید، به شما بدهد» یا «شما را قادر سازد تا هر چیز نیکویی را در خواست او به انجام رسانید»
ضمیر [ما] اشاره به نویسنده و خوانندگان دارد.
«آنکه همه مردم او را تا همیشه خواهند ستود»
این علامتی برای مشخص کردن بخشی جدید از نامه است. در اینجا نویسنده آخرین نظرات خود را به مخاطبینش میدهد.
این اشاره به همه ایماندارانی است که او نامه را به ایشان نوشته و شامل زنان و مردان میشود. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان»
«با صبر و حوصله آنچه را که برای تشویق به شما نوشتهام، در نظر بگیرید»
در اینجا «کلام» به جای پیام آمده است. ترجمه جایگزین: «پیفام تشویقی»
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر در زندان نیست»
معانی ممکن عبارتند از: ۱) نویسنده در ایتالیا نیست اما گروهی از ایمانداران با او هستند که از ایتالیا آمدهاند یا ۲) نویسنده زمانی که این نامه را مینویسد در ایتالیا است.
این اسم منطقهای در آن زمان بوده است. شهر رم پایتخت ایتالیا است.
1یعقوب، که غلام خدا و خداوندْ عیسی مسیح است، به دوازده سبط که پراکنده هستند؛ خوش باشید.2ای برادران من، وقتی که در تجربههای گوناگون مبتلا شوید، کمال خوشی دانید؛3چونکه میدانید که امتحان ایمان شما صبر را پیدا میکند.4لکن صبر را عمل تاّم خود باشد، تا کامل و تمام شوید و محتاج هیچ چیز نباشید.5و اگر از شما کسی محتاج به حکمت باشد، سؤال بکند از خدایی که هر کس را به سخاوت عطا میکند و ملامت نمینماید، و به او داده خواهد شد.6لکن به ایمان سؤال بکند، و هرگز شک نکند. زیرا هرکه شک کند، مانند موج دریاست که از باد رانده و متلاطم میشود.7زیرا چنین شخص گمان نبرد که از خداوند چیزی خواهد یافت.8مرد دودل در تمام رفتار خود ناپایدار است.9لکن برادرِ مسکین به سرافرازی خود فخر بنماید،10و دولتمند از مسکنت خود، زیرا مثل گُلِ علف در گذر است.11از آنرو که آفتاب با گرمی طلوع کرده، علف را خشکانید و گُلَشْ به زیر افتاده، حُسن صورتش زایل شد: به همینطور شخص دولتمند نیز در راههای خود، پژمرده خواهد گردید.12خوشابحال کسی که متحمّل تجربه شود، زیرا که چون آزموده شد، آن تاج حیاتی را که خداوند به محبّان خود وعده فرموده است خواهد یافت.13هیچکس چون در تجربه افتد، نگوید، خدا مرا تجربه میکند، زیرا خدا هرگز از بدیها تجربه نمیشود و او هیچکس را تجربه نمیکند.14لکن هرکس در تجربه میافتد، وقتی که شهوت وی او را میکَشَد، و فریفته میسازد.15پس شهوت آبستن شده، گناه را میزاید و گناه به انجام رسیده، موت را تولید میکند.16ای برادرانِ عزیز من، گمراه مشوید!17هر بخشندگیِ نیکو و هر بخششِ کامل از بالا است، و نازل میشود از پدر نورها، که نزد او هیچ تبدیل و سایهٔ گَردِش نیست.18او محض ارادهٔ خود ما را بهوسیلهٔ کلمه حقّ تولید نمود، تا ما چون نوبر مخلوقات او باشیم.19بنابراین، ای برادرانِ عزیز من، هرکس در شنیدن تند، و در گفتن آهسته، و در خشم سُست باشد،20زیرا خشمِ انسان عدالت خدا را به عمل نمیآورد.21پس هر نجاست و افزونیِ شرّ را دور کنید و با فروتنی، کلامِ کاشته شده را بپذیرید، که قادر است که جانهای شما را نجات بخشد.22لکن کنندگانِ کلام باشید نه فقط شنوندگان، که خود را فریب میدهند.23زیرا اگر کسی کلام را بشنود و عمل نکند، شخصی را ماند که صورت طبیعیِ خود را در آینه مینگرد:24زیرا خود را نگریست و رفت و فوراً فراموش کرد که چطور شخصی بود.25لکن کسی که بر شریعتِ کاملِ آزادی چشم دوخت، و در آن ثابت ماند، او چون شنوندهٔ فراموشکار نمیباشد، بلکه کنندهٔ عمل، پس او در عمل خود مبارک خواهد بود.26اگر کسی از شما گمان برد که پرستندهٔ خدا است و عنان زبان خود را نکشد، بلکه دل خود را فریب دهد، پرستش او باطل است.27پرستش صاف و بیعیب نزد خدا و پدر این است، که یتیمان و بیوهزنان را در مصیبت ایشان تفقّد کنند، [و] خود را از آلایش دنیا نگاه دارند.
یعقوب این نامه را به طور رسمی در آیه اول معرفی میکند. نویسندگان در خاور نزدیک باستان، اغلب نامههای خود را به این شکل آغاز میکردند.
کلمات آزمایش و وسوسه در (یعقوب ۱: ۱۲- ۱۳) باهم میآیند. هردوی این کلمات راجع به شخصی میگویند که قادر به انتخاب بین انجام عمل خوب و بد است. تفاوت بین این دو اهمیت دارد. خدا فرد را آزمایش میکند و از او میخواهد که کار درست را انجام دهد، اما شیطان فرد را وسوسه میکند و از او میخواهد که کار بد را انجام دهد.
تاجی که فرد پس از قبولی در آزمایشات دریافت میکند یک پاداش است، چیزی که افرادی که کارهای ویژه خوبی انجام میدهند، دریافت میکنند.
یعقوب از استعارههای بسیاری در این باب استفاده کرده است، و لازم است که شما برای ترجمه مناسب درک درستی از مفاهیم به کار رفته در این استعارات داشته باشید.
درست مشخص نیست که یعقوب این نامه را به چه کسی نوشته است. او خود را خدمتگزار خداوند عیسی مسیح میخواند، پس احتمالا این نامه را به مسیحیان نوشته است، اما او خوانندگان خود را "دوازده قبیلهی پراکنده" مینامد، کلماتی که معمولا به یهودیان اشاره دارد. ممکن است که او این کلمات را به عنوان استعاره از "تمامی کسانی که منتخب خدا هستند" آورده باشد یا نامه را زمانی نوشته است که اکثر مسیحیان در سنت یهودی پرورش یافته بودند.
یعقوب رسول این نامه را به تمامی مسیحیان نوشته است. بسیاری از آنها یهودی بودند، و در مکانهای مختلفی زندگی میکردند.
عبارت «این نامه از طرف» مبهم است. ترجمه جایگزین: «این نامه از طرف یعقوب، خدمتگزار خدا و خداوند عیسی مسیح است»
معانی احتمالی ۱) این یک استعاره از یهودیان مسیحی است، یا ۲) این کنایه از همهی مسیحیان است. ترجمه جایگزین: «به قوم وفادار خدا»
واژه «پراکنده» معمولا به یهودیانی اشاره دارد که در دیگر کشورها متفرق و دور از سرزمینشان، یعنی اسراییل ساکن بودند. این اسم معنا را می توان به صورت فعل «متفرق هستند» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که در سراسر جهان متفرق هستند» یا «کسانی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند»
این یک تحیت ساده، از قبیل «سلام» یا «روز خوش» است.
«هم ایمانانم، انواع مختلف مشکلات را همچون دلیلی برای جشن گرفتن بدانید»
واژگان «آزمایش[امتحان]»، «ایمان شما»، و «شکیبایی» اسمهایی هستند که حاکی ازعملکرد میباشند. خدا آزمایش میکند تا ببیند چقدر ایمانداران به او اعتماد دارند و او را پیروی میکنند. ایمانداران ("شما") به او ایمان دارید و سختیها را تحمل میکنید. ترجمه جایگزین: « وقتی شما از سختیها رنج میبرید، خدا میبیند که چقدر به او ایمان دارید. در نتیجه، شما قادر به تحمل سختیهای به مراتب بیشتری خواهید بود.»
در اینجا از شکیبایی همچون فردی که عمل میکند صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «یاد بگیرید که در هر سختی پایداری به خرج دهید[ تحمل کنید]»
قادر به اعتماد به مسیح و پیروی از او در هر شرایطی
این را میتوان به شکل مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر آنچه را نیاز دارید، داشته باشید» یا «همه آنچه که نیاز است، باشید»
«ازخدا بطلبید؛ او کسی است که عطا میکند»
«سخاوتمندانه و بدون ملامت عطا می کند»
«خدا به او عطا خواهد کرد» و یا «خدا دعاهای او را جواب خواهد داد»
این را میتوان به طور مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با اطمینان کامل که خدا پاسخ خواهد داد»
هرکس شک کند که خدا به او کمک خواهد کرد گفته شده که مانند آبی در اقیانوس یا در دریاچهای بزرگی است، که همواره در جهات مختلف حرکت میکند.
واژه «دودل» به افکار شخصی اشاره دارد که نمیتواند تصمیمگیری کند. ترجمه جایگزین: «نمیتواند تصمیم بگیرد که عیسی را پیروی خواهد کرد یا نه و بیثبات است»
در اینجا این شخص همچون کسی است که نمیتواند در یک مسیر باقی بماند و از سویی به سوی دیگر میرود.
«ایمانداری که پول زیادی ندارد»
از کسی که خدا او را مفتخر کرده همچون کسی سخن گفته شده که گویی در مکان بلندی ایستاده است.
واژگان «بگذار» و «فخر کردن» از عبارت قبلی فهمیده میشوند. ترجمه جایگزین: «اما بگذار ثروتمند به جایگاه پست خود ببالد»
«اما فردی که پول زیادی دارد»
ثروتمند ایماندار باید خوشحال باشد اگر خدا موجب رنج او شود. ترجمه جایگزین: «باید خوشحال باشد که خدا به او مشکلات را داده است»
از افراد ثروتمند به نحوی صحبت شده که انگار گلهای وحشی هستند، که فقط برای مدت کوتاهی حیات دارند.
از گلی که به دلیل از بین رفتنی بودن از زیباییش کاسته میشود به شکلی سخن رفته که گویی که زیباییش میمیرد. ترجمه جایگزین: «دیگر زیبا نیست»
در اینجا احتمالا تشبیه گل ادامه دارد . همان گونه که گلها به طور ناگهانی، نمیمیرند بلکه درطول زمانی اندک محو میشوند، لذا هرچند ثروتمندان هم ممکن است ناگهانی نمیرند، ولی ظرف مدت کوتاهی محو خواهند شد.
کارهای روزمره ثروتمند همچون راهی است که او میسازد. کنایه از این است که فکری برای رسیدن زمان مرگش نمیکند، و این باعث تعجب و غافلگیری او خواهد شد.
یعقوب به ایمانداران سفارش میکند که از وسوسه در امان باشید زیرا خدا سبب وسوسه نمیشود؛ و به آنها میگوید که چطور از وسوسه بپرهیزند.
«کسی که آزمایش را تحمل میکند سعادتمند است» یا «کسی که آزمایش را تحمل میکند، کامیاب است[ ثروتمند است]»
در سختیها به خدا وفادار بماند
او مورد تایید خدا قرار گرفته است
از زندگی ابدی همچون حلقه گلی صحبت شده است که بر سر ورزشکار پیروز گذاشته میشود. ترجمه جایگزین: «حیات ابدی را به عنوان پاداش دریافت میکند»
این را میتوان به شکل معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به کسانی که دوستش دارند، وعده داده است»
«زمانی که او تمایل به انجام کار بدی دارد»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا سعی دارد مرا به انجام کار بد وا دارد»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیتواند خدا را متمایل به انجام کار بدی کند»
«و خدا کسی را ترغیب به انجام کار بد نمیکند»
شهوت آدمی همچون شخص دیگری است که او را وسوسه به انجام گناه میکند [جان بخشی].
از امیال شهوانی همچون شخصی صحبت شده است که سعی دارد فرد را به جهتی دیگر بکشاند.
کسی را جذب و ترغیب میکند تا کار بدی انجام دهد
شهوت همچون یک انسان است، این بار مشخصا مانند زنی که کودکی را آبستن میشود. هویت این کودک گناه است. گناه همچون دختری است که بزرگ شده، آبستن میشود و مرگ را میزاید. این سلسله تشابهات تصویر کسی است که به دلیل امیال شهوانی و گناهش، با مرگ روحی و جسمی پایان میپذیرد.
«نگذار کسی تو را فریب دهد» یا «از فریب دادن خود دست بکش»
این دو عبارت اساسا هم معنی هستند. یعقوب از این عبارات برای تاکید بر این استفاده میکند که هر چیز نیکویی که فرد دارد از جانب خدا میآید.
خدا، یعنی خالق تمام روشنیها در آسمان (خورشید، ماه، و ستارگان) به شکلی معرفی شده که پدر این نورهاست.
این گفته خدا را همچون روشنایی همیشگی مجسم میکند. این با خورشید، ماه، و ستارگانی که در آسمان ظاهر میشوند تا حرکت کنند و گاهی تاریک هستند، در تضاد است. ترجمه جایگزین: «خدا همیشه همان میماند. او مانند سایهای متغیر، عوض نمیشود»
“ما را" به یعقوب و مخاطبانش اشاره دارد.
از خدا که برای ما حیات ابدی آورده به گونهای صحبت شده که گویی او ما را به دنیا آورده است.
معانی احتمالی: ۱) «پیامی درباره حقیقت» یا ۲) « پیام راستین»
یعقوب از اصطلاح سنتی عبری نوبر به عنوان راهی برای بیان ارزش ایمان مسیحیان به خدا استفاده میکند. او میگوید که در آینده افراد بسیار زیادی ایمان خواهند آورد. ترجمه جایگزین: « پس ما همچون نوبر تقدیمی هستیم»
معانی احتمالی: ۱) «این را میدانی» یک تحکم برای جلب توجه به چیزی است که درباره آن مینویسم یا ۲) «تو این را میدانی» عبارتی است، که میگوید میخواهم چیزی را که از پیش میدانستی به تو یادآوری کنم
این اصطلاحات به این معنا است که مردم باید مشتاقانه گوش کنند، و سپس با دقت تصمیم بگیرد که چه بگویند. در اینجا «در گفتن آهسته باشد» به این معنا نیست که آهسته صحبت کند.
«زود خشمگین نشود»
وقتی کسی همیشه خشمگین است، نمیتواند کار خدا را که عدالت[ پارسایی] است پیش برد.
از گناه و شرارت در اینجا به گونهای صحبت شده گوی لباسی است که باید از تن درآورده شود. ترجمه جایگزین: «از انجام تمام گناهان نجس و شرارت فراوان، دست بکشید»
در اینجا اصطلاح «نجاست گناه» و «شرارت» معنای مشترکی ارائه میدهد. یعقوب از آنها برای تاکید بر میزان بدی گناه استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «از انجام هرگونه عمل گناه آلود[پلیدی] و شرارت زیاد دست بکشید»
در اینجا «نجاست» که کثیفی است، به معنای گناه و بدی آمده است.
«بدون غرور» یا «بدون تکبر»
اصطلاح “کاشته شده" به معنی چیزی را درون دیگری قرار دادن است. در اینجا کلام خدا همچون گیاهی است که درون ایمانداران رشد میکند. ترجمه جایگزین: «پیغامی که خدا به شما فرموده است را اطاعت کنید»
آنچه که فرد از آن نجات مییابد میتواند واضحتر بیان شودد. ترجمه جایگزین: «شما را از داوری خدا نجات میدهد»
در اینجا کلمه «جان» به اشخاص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خودتان»
«مردمی باشید که از دستورات خدا پیروی میکنند»
«خودتان را فریب ندهید»
در عبارت« و عمل نکند» عبارت « به کلام» از عبارت پیشین فهمیده میشود. اسم «عمل» همچنین میتواند با افعال "انجام دادن" یا "اطاعت کردن" نیز بیان شود.[ در فارسی به صورت فعل آمده است] ترجمه جایگزین: «زیرا کسی که کلام خدا را در کتب آسمانی گوش میدهد اما از آن اطاعت نمیکند»
«پیغام»
فردی که کلام خدا را میشنود مانند کسی است که در آینه مینگرد.
واژه »طبیعی" روشنگر این است که یعقوب از معنی عادی و عام کلمه «صورت» استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «چهرهاش»
این نشان میدهد که گرچه او میبیند که نیاز است کاری انجام دهد، مثل شستن صورت و یا مرتب کردن موهایش، اما میرود و فراموش میکند که آن را انجام دهد. این مانند کاری است که فردی که از کلام خدا پیروی نمیکند انجام میدهد. ترجمه جایگزین: «سپس میرود و بی درنگ فراموش میکند آنچه را که دیده نیاز است انجام دهد، انجام نمی دهد»
این عبارت همان تشبیه شریعت به آینه را ادامه میدهد.
رابطه بین شریعت و آزادی میتواند صریحا بیان شود. در اینجا «آزادی» احتمالا به آزادی از گناه اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «شریعت کاملی که آزادی میبخشد» یا «شریعت کاملی که پیروان خود را آزاد میکند»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «چنان که این فرد از شریعت اطاعت کند خدا او را آمرزش خواهد کرد»
«او فکر کند که خدا را به درستی عبادت میکند»
کنترل زبان شخص به معنای کنترل کردن سخنانش آمده است. ترجمه جایگزین: «آنچه که میگوید»
باعث میشود فردی چیزی را که واقعیت ندارد، باور کند
در اینجا «دل» به عقاید و یا افکارش اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خودش را»
«او خدا را بیهوده عبادت میکند»
یعقوب مذهب را همچون راهی برای عبادت خدا میخواند که از لحاظ فیزیکی نیز میتواند پاک و منزه باشد. اینها روشهای سنتی یهودیان برای بیان چیزی است که مورد قبول خدا واقع میشد. ترجمه جایگزین: «کاملا مورد قبول خدا و پدر»
« بدون پدر»
یتیمان و بیوه زنان رنج میبرند چرا که پدر یا همسرانشان مرده است.
گناه در دنیا به عنوان چیز کثیفی که فرد را آلوده میکند بیان شده. ترجمه جایگزین: «نگذار که شریردر دنیا نفس را به گناه آلوده کند»
1ای برادرانِ من، ایمانِ خداوند ما عیسی مسیح، ربّ الجلال را، با ظاهربینی مدارید.2زیرا اگر به کنیسهٔ شما شخصی با انگشتری زریّن و لباس نفیس داخل شود و فقیری نیز با پوشاک ناپاک درآید؛3و به صاحب لباس فاخر متوجّه شده، گویید، اینجا نیکو بنشین، و به فقیر گویید، تو در آنجا بایست، یا زیر پایانداز من بنشین،4آیا در خود متردّد نیستید و داوران خیالات فاسد نشدهاید؟5ای برادران عزیز، گوش دهید، آیا خدا فقیران این جهان را برنگزیده است تا دولتمند در ایمان و وارث آن ملکوتی که به محبّان خود وعده فرموده است بشوند؟6لکن شما فقیر را حقیر شمردهاید. آیا دولتمندان بر شما ستم نمیکنند و شما را در محکمهها نمیکشند؟7آیا ایشان به آن نام نیکو که بر شما نهاده شده است کفر نمیگویند؟8امّا اگر آن شریعت ملوکانه را برحسب کتاب بجا آورید، [یعنی]، همسایهٔ خود را مثل نفس خود محبّت نما، نیکو میکنید.9لکن اگر ظاهربینی کنید، گناه میکنید و شریعتْ شما را به خطاکاری ملزم میسازد.10زیرا هرکه تمام شریعت را نگاه دارد و در یک جزو بلغزد، ملزم همه میباشد.11زیرا او که گفت، زنا مکن، نیز گفت، قتل مکن. پس هرچند زنا نکنی، اگر قتل کردی، از شریعت تجاوز نمودی.12همچنین سخن گویید و عمل نمایید، مانند کسانی که بر ایشان داوری به شریعت آزادی خواهد شد.13زیرا آن داوری بیرحم خواهد بود برکسی که رحم نکرده است و رحم بر داوری مفتخر میشود.14ای برادران من، چه سود دارد اگر کسی گوید، ایمان دارم، وقتی که عمل ندارد؟ آیا ایمان میتواند او را نجات بخشد؟15پس اگر برادری یا خواهری برهنه و محتاج خوراک روزینه باشد،16و کسی از شما بدیشان گوید، به سلامتی بروید و گرم و سیر شوید، لیکن مایحتاج بدن را بدیشان ندهد، چه نفع دارد؟17همچنین ایمان نیز اگر اعمال ندارد، در خود مرده است.18بلکه کسی خواهد گفت، تو ایمان داری و من اعمال دارم: ایمان خود را بدون اعمال به من بنما، و من ایمان خود را از اعمال خود به تو خواهم نمود.19تو ایمان داری که خدا واحد است؟ نیکو میکنی! شیاطین نیز ایمان دارند و میلرزند!20و لیکن ای مرد باطل، آیا میخواهی دانست که ایمان بدون اعمال، باطل است؟21آیا پدر ما ابراهیم به اعمال، عادل شمرده نشد، وقتیکه پسر خود اسحاق را به قربانگاه گذرانید؟22میبینی که ایمان با اعمال او عمل کرد و ایمان از اعمال، کامل گردید.23و آن نوشته تمام گشت که میگوید، ابراهیم به خدا ایمان آورد و برای او به عدالت محسوب گردید، و دوست خدا نامیده شد.24پس میبینید که انسان از اعمال عادل شمرده میشود، نه از ایمان تنها.25و همچنین آیا راحاب فاحشه نیز از اعمالْ عادل شمرده نشد وقتی که قاصدان را پذیرفته، به راهی دیگر روانه نمود؟26زیرا چنانکه بدن بدون روح مرده است، همچنین ایمان بدون اعمال نیز مرده است.
بعضی از خوانندگان یعقوب رفتار خوبی با ثروتمندان و افراد قدرتمند دارند و با تهیدستان بد رفتاری میکنند. این تبعیض نامیده میشود، و یعقوب به آنها میگوید که این کار نادرست است. خدا از قومش میخواهد که هم با ثروتمندان و هم با تهیدستان به خوبی رفتار شود.
پارساشمردگی زمانی اتفاق میافتد که خدا فردی را پارسا میشمرد. یعقوب در اینجا میگوید که خدا مردمی را که با ایمان، اعمال نیکو انجام میدهند پارسا و مبرا میسازد.
فهمیدن عبارات «ایمانت را بدون عمل نشانم بده، و من ایمانم را با اعمالم به تو نشان خواهم داد» مشکل است. بعضی فکر میکنند این چیزی است که «کسی ممکن است بگوید» ، مانند کلمات داخل نقل قول. اغلب نسخهها اینها را همچون کلماتی ترجمه کردهاند که یعقوب "کسی" ذکر کرده است.
برخی از مردم فکر میکنند که کلمات "شما" و "من" کنایه از "بعضی از مردم" و "مردم دیگر" است. اگر این درست باشد آیه ۱۸باید این گونه ترجمه شود، «ممکن است کسی بگوید، برخی از مردم ایمان و برخی دیگر عمل دارند. هیچ کس هردوی آنها را باهم ندارد.»اگر جمله بعدی چیزی باشد که ممکن است کسی بگوید، میتوان به این شکل ترجمه نمود که «برخی از مردم ایمانشان را بدون عمل نشان میدهند، و دیگران ایمانشان را با اعمالشان نمایان میکنند. هردویشان ایمان دارند.» در هر دو صورت، خواننده زمانی متوجه میشود که جمله اضافی آورده شود. شاید بهترین راه این است که مانند ULB ترجمه شود.
یعقوب به ایمانداران یهودی متفرق در ادامه میگوید که چگونه با عشق به یکدیگر زندگی کنید و به آنها گوشزد میکند که میان ثروتمند و تهیدست، تبعیض قائل نشوند.
یعقوب مخاطبانش را یهودیانی ایماندار در نظر میگیرد. ترجمه جایگزین: «هم ایمانانم» یا «برادران و خواهران من در مسیح»
ایمان به عیسی مسیح همچون هدفی است که فرد همواره میتواند داشته باشد.
کلمهی "به ما" شامل یعقوب و برادران ایماندارش میشود.
عملِ بهتر رفتار کردن با بعضی از مردم نسبت به بقیه.
یعقوب شروع به شرح موقعیتی میکند که ایمانداران ممکن است احترام بیشتری برای فرد ثروتمند نسبت به تهیدست قائل شوند.
«مانند شخص دارا لباس پوشیده است»
در این مکان بالا بنشین
به مکان کم احترامتری تغییر مکان بده
به مکان زبونتری تغییر مکان بده
یعقوب از پرسشی بدیهی برای تعلیم دادن استفاده میکند و احتمالا خوانندگانش را نکوهش مینماید. ترجمه جایگزین: «شما میان خودتان قضاوت میکنید و با افکار شریرانه قضاوت میشوید»
یعقوب خوانندگان خود را مانند خانواده خود هشدار میدهد. ترجمه جایگزین: «توجه کنید، برادران عزیز ایماندارم»
در اینجا یعقوب از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا به خوانندگانش تعلیم دهد که تبعیض قائل نشوند. این را می توان به صورت یک جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «خدا انتخاب کرده است ... دوستداران خود»
این به طور کلی به مردم تهیدست اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم تهیدست»
از داشتن ایمان زیاد همچون داشتن ثروت و دارایی زیاد صحبت شده است. هدف ایمان را میتوان مشخص ساخت. ترجمه جایگزین: «داشتن ایمان راسخ به مسیح»
از مردمی که خدا به آنها وعده داده است همچون کسانی صحبت شده که دارایی و ثروتی را از اعضای خانوادشان به ارث میبرند.
یعقوب با تمامی مخاطبانش صحبت میکند.
«شما تهیدستان را شرمسار ساختهاید»
در اینجا یعقوب از پرسشی بدیهی برای اصلاح خوانندگانش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «این ثروتمندان هستند که به شما ظلم میکنند»
این در کل به مردم ثروتمند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم ثروتمند»
« با شما بد رفتاری میکنند»
در اینجا یعقوب از این پرسش بدیهی برای اصلاح خوانندگانش استفاده میکند. این میتواند به صورت خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مردم ثروتمند کسانی هستند که ... به محکمه میکشانند»
«به اجبار شما را به محکمه میکشند تا در برابر قاضیان متهم کنند»
در اینجا یعقوب از پرسشی بدیهی برای اصلاح و تعلیم خوانندگانش استفاده میکند. این را میتوان به صورت جمله خبری بیان نمود. ترجمه جایگزین: «مردم ثروتمند اهانت... نامیده شده است»
در اینجا «نام» بیانگر «مسیح» است. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «مسیح، کسی که تو را میخواند» یا «مسیح، کسی که تو به او تعلق داری»
واژه «شما» به یهودیان ایماندار اشاره دارد.
«از شریعت خدا اطاعت کنید.» شریعت «ملوکانه» است چرا که خدا، پادشاه حقیقی، کسی است که این را به مردم داده است.
یعقوب از کتاب لاویان نقل قول میکند.
«همه مردم» یا «هرکس»
«کار خوبی میکنی» یا «تو آنچه را که درست است، انجام میدهی»
«رفتار خاصی انجام دهی» یا «احترامی بگذاری»[ تبعیض قائل شوی]
«گناه کردن». این شکستن شریعت است
در اینجا از شریعت همچون یک قاضی انسان صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «مجرم به شکستن شریعت خدا»
«برای کسانی که اطاعت میکنند»
لغزیدن، افتادن در حالی است که شخص تلاش میکند گام بردارد. از نااطاعتی از یک جزء شریعت همچون لغزیدن در حال گام برداشتن صحبت شده است.
(See:
فقط به دلیل نااطاعتی از یک الزام شریعت.
این به خدا اشاره دارد، کسی که شریعت را به موسی داده است.
«مرتکب شدن»، انجام دادن کاری میباشد.
در اینجا «شما» به معنی «هر کدام از شما» میباشد. اگرچه یعقوب به بسیاری از یهودیان ایماندار مینویسد، در این مورد، از حالت مفرد استفاده میکند، طوری که انگار به هرکس شخصا نوشته شده است.
«پس باید بگویی و اطاعت کنی»؛ یعقوب به مردم امر میکند که این را انجام دهند.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «کسی که میداند خدا آنان را به وسیلهی شریعت آزادی داوری خواهد کرد»
این متن بیانگر این است که این خداست که طبق شریعت داوری خواهد کرد.
«شریعتی که آزادی حقیقی میبخشد»
«رحم بهتر است از» یا «رحم شکست خواهد داد». «در اینجا رحم و عدل همچون انسان هستند» [جان بخشی]
یعقوب ایمانداران پراکنده را تشویق میکند تا ایمانشان را در مقابل دیدگان دیگران نشان دهند، همانگونه که ابراهیم ایمانش را به دیگران با اعمالش نشان داد.
یعقوب ازپرسشی بدیهی برای تعلیم به مخاطبانش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «این اصلا خوب نیست، برادران ایماندار، که کسی بگوید که ایمان دارد، ولی عمل نداشته باشد»
در اینجا به طور ضمنی «اعمال» به چیزهایی اشاره دارد که مردم به دلیل اینکه به خدا ایمان دارند انجام میدهند، از جمله اطاعت از خدا و خوبی کردن به دیگران. اسامی معنای «ایمان» و «اعمال» میتوانند با افعال «ایمان داشتن» و «انجام دادن» بیان شوند. ترجمه جایگزین: «او به خدا ایمان دارد اما کاری انجام نمیدهد ... چیزی که به آن ایمان دارد» یا «او به خدا ایمان دارد ولی در نتیجه ایمانش هیچ عملی انجام نمیدهد... این ایمان»
یعقوب از پرسشی بدیهی برای تعلیم مخاطبانش استفاده میکند. میتوان با حذف اسم معنای «ایمان» این را روشنتر بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن ایمان نمیتواند نجاتش دهد.» یا «اینکه فقط بگوید به خدا ایمان دارد، نمیتواند او را نجات دهد.»
«او را از داوری خدا معاف کند»
ایمانداران در مسیح، چه مرد و چه زن
این هم به معنی «داشتن لباس کافی برای پوشیدن» و یا «داشتن مکانی برای خوابیدن» میباشد.
چیزی که آنان را پر میکند خوراک است. این را میتوان صریحأ بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با خوراک سیر شوید» یا « خوراک کافی برای خوردن داشته باشید»
برای خوردن، پوشیدن، و راحت زندگی کردن
یعقوب از پرسشی بدیهی برای تعلیم مخاطبانش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «این فایدهای ندارد.» یا «سخنانت به تنهایی فایدهای ندارد.»
در اینجابه طور ضمنی «اعمال» به چیزهایی اشاره دارد که مردم به این دلیل که به خدا ایمان دارند انجام میدهند، از جمله اطاعت از خدا و خوبی کردن به دیگران. یعقوب از ایمان همچون شخص زندهای میگوید که کارهای خوب انجام میدهد، و اگر کردار خوب نداشته باشد، این ایمان همچون شخصی مرده است. میتوان با حذف اسامی معنای «ایمان» و «اعمال» این را تصریح کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که میگوید به خدا ایمان دارد اما کاری انجام نمیدهد، در حقیقت به خدا ایمان ندارد»
در اینجا یعقوب شرح میدهد که چطور ممکن است کسی علیه تعالیمش استدلال آورد و او چگونه پاسخ خواهد داد.
یعقوب موقعیتی فرضی را شرح میدهد، جایی که کسی به تعالیمش اعتراض میکند. یعقوب به دنبال اصلاح فهم مخاطبانش از ایمان و اعمال میباشد.
در اینجا به طور ضمنی «اعمال» به چیزهایی گفته میشود که مردم به دلیل ایمانشان به خدا انجام میدهند، از جمله اطاعت از خدا و خوبی کردن به دیگران. میتوان با حذف اسامی معنای «ایمان» و «اعمال» این را تصریح کرد. ترجمه جایگزین: «اینکه تو به خدا ایمان داشته باشی و من در نتیجه ایمانم به خدا کارهایی انجام دهم قابل قبول است. به من ثابت کن که تو میتوانی به خدا ایمان داشته باشی و بدون اینکه کاری انجام دهی، و من به تو ثابت خواهم کرد که من با کارهایی که انجام میدهم به خدا ایمان دارم»
یعقوب از این سوالات برای معرفی قسمت بعدی تعلیماتش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «به من گوش فرا ده، مرد نابخرد، و من به تو نشان خواهم داد که ایمان بدون عمل بیفایده است»
در اینجا، به طور ضمنی «اعمال» به چیزهایی اشاره دارد که مردم به دلیل این که به خدا ایمان دارند انجام میدهند، از جمله اطاعت خدا و خوبی کردن به دیگران. میتوان با حذف اسامی معنای «ایمان» و «عمل» این را تصریح کرد. ترجمه جایگزین: «اگر شما کاری انجام نمیدهید، پس گفتن اینکه به خدا ایمان دارید بیفایده است.» یا «اگر در نتیجه ایمان خود حاضر به انجام کاری برای ایمانتان نیستید، پس اینکه بگویید به خدا ایمان دارید، برایتان بیفایده است»
از آنچایی که مخاطبین نامه ایمانداران یهودی بودند، داستان ابراهیم را میدانستند، که خدا در کلامش مدتها قبل درباره او به آنها گفته بود.
این سوالات بدیهی برای تکذیب برهانهای نابخردانه فردی از یعقوب ۲: ۱۸ آمده است، کسی که از باور به اینکه ایمان وعمل باهم میآیند امتناع میورزد. ترجمه جایگزین: «ابراهیم پدر ما قطعا با اعمالش داوری شده است ... در مذبح.»
میتوان با حذف اسم معنای «اعمال» این را تصریح کرد. این را حتی میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا خدا ابراهیم پدرمان را به خاطر کاری که انجام داد داوری نکرد ... به قربانگاه گذرانید؟ یا «خدا قطعا ابراهیم پدرمان را به خاطر کاری که انجام داد داوری کرد ... به قربانگاه گذرانید؟»
اینجا «پدر» به معنی «جد» استفاده شده است.
شناسه مستتر فاعلی مفرد است، و به شخصیتی فرضی اشاره دارد. یعقوب همهی مخاطبان خود را همچون یک نفر خطاب میکند.
واژهی «دیدن» کنایه است. ترجمه جایگزین: « میفهمی»
در اینجا،به طور ضمنی «اعمال» به چیزهایی اشاره دارد که مردم به دلیل ایمانشان به خدا انجام میدهند، از جمله اطاعت از دستورات خدا. یعقوب میگوید «ایمان» و «عمل» همچون چیزهایی هستند که باهم عمل میکنند و به هم کمک میکنند. میتوان با حذف اسامی معنای «ایمان» و «اعمال» این را تصریح کرد. ترجمه جایگزین: «چون ابراهیم به خدا ایمان داشت، آنچه را که خدا به او دستور داده بود را انجام داد. و چون ابراهیم آنچه را که خدا فرمود انجام داد، او کاملا به خدا ایمان داشت.»
یعقوب بازهم مخاطبانش را مستقیما با استفاده از حالت جمع "شما" خطاب میکند.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «این کتب مقدس را تحقق بخشید»
«خدا ایمان او را پارسایی به شمار آورد» از ایمان ابراهیم و پارسایی به گونهای صحبت شده که گویی »میتوان ارزش آن را محاسبه کرد.
در اینجا، به طور ضمنی «اعمال» به کارهایی اشاره دارد که مردم به دلیل ایمانشان به خدا انجام میدهند، از جمله اطاعت از خدا و خوبی کردن به دیگران. میتوان با حذف اسم معنای «ایمان» و «اعمال» این را تصریح کرد. حتی میتوان این را به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا فرد را به دلیل کارهایی که انجام داده است داوری میکند، و نه فقط به این خاطر که به خدا ایمان داشته است» یا «خدا فرد را به دلیل کارهایی که در نتیجهی ایمانش انجام داده است داوری میکند، و نه فقط به این خاطر که به خدا ایمان داشته است»
یعقوب میگوید که آنچه راجع به ابراهیم بود برای راحاب هم صدق میکرد. هردوی آنان با اعمالشان داوری شدند.
یعقوب از این پرسش بدیهی برای تعلیم مخاطبانش استفاده میکند. ترجمه جایگزین: « این همان کاری بود که راحاب روسپی انجام داد و بر اساس آن پارسا شمرده شد ... راهی دیگر...»
میتوان با حذف اسم معنای «اعمال» این را تصریح کرد. همچنین میتوان این را به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا خدا راحاب روسپی را به خاطر اعمالی که انجام داده بود پارسا نشمرد ...؟» یا «خدا راحاب روسپی را به خاطر اعمالی که انجام داده بود پارسا شمرد...»
یعقوب از مخاطبانش انتظار دارد که داستان عهد عتیق درباره زنی به نام راحاب را بدانند.
مردمی که از جاهای دیگر خبر میآوردند.
« به آنان کمک کرد تا شهر را ترک کرده و فرار کنند»
یعقوب ایمان بدون عمل را همچون بدن مرده بی روح میداند. در اینجا، به طور ضمنی «اعمال» به کارهایی اشاره دارد که مردم برای ایمانشان به خدا انجام میدهند، از جمله اطاعت از خدا و خوبی کردن به دیگران. میتوان با حذف اسامی معنای «ایمان» و «اعمال» این را تصریح کرد. ترجمه جایگزین: «همان گونه که بدن بدون روح بیفایده است، ایمان فردی هم که به خدا ایمان دارد ولی در نتیجه ایمانش کاری انجام ندهد نیز بیفایده میباشد»
1ای برادران من، بسیار معلّم نشوید، چونکه میدانید که بر ما داوری سختتر خواهد شد.2زیرا همگیِ ما بسیار میلغزیم. و اگر کسی در سخن گفتن نلغزد، او مرد کامل است و میتواند عنان تمام جسد خود را بکشد.3و اینک، لگام را بر دهان اسبان میزنیم، تا مطیع ما شوند، و تمام بدن آنها را برمیگردانیم.4اینک، کشتیها نیز چقدر بزرگ است و از بادهای سخت رانده میشود، لکن با سکّان کوچک به هر طرفی که ارادهٔ ناخدا باشد، برگردانیده میشود.5همچنان زبان نیز عضوی کوچک است و سخنان کبرآمیز میگوید. اینک، آتش کمی چه جنگل عظیمی را میسوزاند.6و زبان آتشی است! آن عالَمِ ناراستی در میان اعضای ما زبان است که تمام بدن را میآلاید و دایرهٔ کائنات را میسوزاند و از جهنّم سوخته میشود!7زیرا که هر طبیعتی از وحوش و طیور و حشرات و حیوانات بحری از طبیعت انسان رام میشود و رام شده است.8لکن زبان را کسی از مردمان نمیتواند رام کند؛ شرارتی سرکش و پر از زهر قاتل است!9خدا و پدر را به آن متبارک میخوانیم، و به همان مردمان را که به صورت خدا آفریده شدهاند، لعن میگوییم.10از یک دهان برکت و لعنت بیرون میآید! ای برادران، شایسته نیست که چنین شود.11آیا چشمه از یک شکاف آب شیرین و شور جاری میسازد؟12یا میشود ای برادرانِ من که درخت انجیر، زیتون یا درخت مو، انجیر بار آورد؟ و چشمهٔ شور نمیتواند آب شیرین را موجود سازد.13کیست در میان شما که حکیم و عالم باشد؟ پس اعمال خود را از سیرت نیکو به تواضع حکمت ظاهر بسازد.14لکن اگر در دل خود حسدِ تلخ و تعصّب دارید، فخر مکنید، و به ضدّ حقّ دروغ مگویید.15این حکمت از بالا نازل نمیشود، بلکه دنیوی و نفسانی و شیطانی است.16زیرا هرجایی که حسد و تعصّب است، در آنجا فتنه و هر امر زشت موجود میباشد.17لکن آن حکمت که از بالا است، اوّل طاهر است و بعد صلحآمیز و ملایم و نصیحتپذیر و پر از رحمت و میوههای نیکو و بیتردّد و بیریا.18و میوهٔ عدالت در سلامتی کاشته میشود برای آنانی که سلامتی را به عمل میآورند.
یعقوب با یادآوری چیزهایی که راجع به زندگی روزمره میدانند، به خوانندگانش میآموزد که باید برای خوشنودی خدا زندگی کنند.
یعقوب حکم تعمیم یافته میدهد.
«ای هم ایمانان من»
این متن از داوری سختتری میگوید که از طرف خدا بر کسانی خواهد آمد که به دیگران درباره او تعلیم میدهند. ترجمه جایگزین: «خدا بر ما که تعلیم میدهیم سختتر داوری خواهد کرد، زیرا ما کلام او را بهتر از کسانی میشناسیم که به آنها تعلیم میدهیم»
شامل خود یعقوب و سایر معلمان را میشود، ولی خوانندگان را نه، پس ضمیر «ما» انحصاری میباشد.
یعقوب خود، دیگر معلمان و خوانندگان را «ما» میخواند، پس کلمه «ما» کلی است.
از گناه کردن همچون لغزش به هنگام گام برداشتن صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «شکست» یا «گناه»
«با گفتن چیزهای نادرست گناه نمیکند»
«او از لحاظ روحانی بالغ است»
یعقوب به قلب، احساسات، و کارهای یک نفر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تمام رفتارهایش را کنترل کند» یا «تمام کارهایش را کنترل کند»
یعقوب دلایلی را که چیزهای کوچک میتوانند چیزهای بزرگی را کنترل کنند، استنتاج میکند.
یعقوب درباره لگام اسبها صحبت میکند. لگام، قطعه آهن کوچکی است که بر دهان اسب گذاشته میشود تا بتوانند جهت حرکت اسب را کنترل کنند.
«اگر» یا «زمانی که»
اسب حیوان بزرگی است که برای حمل اشیاء یا انسانها استفاده میشود.
« یک کشتی مانند واگن یا کامیونی است که روی آب شناور است. سکان قطعه صافی از جنس چوب یا فلز که در انتهای کشتی قرار میگیرد، برای هدایت کشتی استفاد میشود. واژهی «سکان» همچنین میتواند «ابزار» ترجمه شود.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بادهای قوی آنان را هُل میدهند، آنها»
«ابزار کوچکی دارد که فرد برای کنترل مسیر کشتی به هر کجا که میخواهد برود، میتواند از آن استفاده کند»
این کلمه به قیاس و تشابه میان زبان و لگام اسبان و سکان کشتیها که در آیه قبلی بیان شد، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در یک راستا»
در اینجا «چیزها» واژه کلی برای هرچیزی است که مردم به آن فخر میورزند
«در این باره فکر کنید»
نویسنده برای این که به مردم کمک کند که ضررهایی که زبان میتواند داشته باشد را بفهمند، درباره ضررهایی که یک شعله کوچک میتواند داشته باشد صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «همان گونه یک شعله کوچک میتواند آتشی را بر پا کند که تعداد زیادی درخت را بسوزاند»
زبان کنایه از چیزی است که مردم میگویند. یعقوب آن [زبان] را به دلیل آسیب بسیاری که میتواند بزند، آتش مینامد. ترجمه جایگزین: «زبان مانند آتش است»
از اثرات عظیم سخنان گناهآلود به گونهای سخن گفته شده که گویی هر کدامشان، خود جهانی هستند.
نویسنده به صورت استعاری از راهی که یک نفر زمانی که سخنان گناه آلود میزند و برای خدا غیر قابل قبول میشود، چنان میگوید که انگار واژگان آن فرد بدنش را لکهدار میسازند.
عبارت «دایرهٔ کائنات» به تمام زندگی یک فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «همه زندگی شخص را به آتش میکشد»
واژه «خودش»[ در فارسی مستتر است] به زبان اشاره دارد. همچنین، در اینجا «جهنم» به قدرت شریر و شیطان اشاره دارد. این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «زیرا شیطان زندگی را برای پلیدی[ شرارت] استفاده میکند»
عبارت «هر طبیعتی» یک حکم کلی است که به همه یا بسیاری از انواع حیوانات وحشی اشاره میکند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «انسانها میدانند که بسیاری از حیوانات وحشی، پرندگان، خزندگان، و آبزیان را کنترل کنند»
این حیوانی است که بر روی زمین میخزد.
حیواناتی که در دریا زندگی میکنند
یعقوب زبان را همچون حیوان وحشی میخواند. در اینجا «زبان» تمایل انسان را به گفتن تفکرات شریر نشان میدهد.
یعقوب از ضررهایی میگوید که مردم میتوانند با چیزهایی که میگویند، بزنند و از آن چنان صحبت میکند گویی که زبان مخلوقی شریر و زهرآلود است که میتواند شخص را بکشد. ترجمه جایگزین: «این مانند مخلوقی ناآرام و شریر است، پر از زهر کشنده» یا «این مانند مخلوقی ناآرام و شریر است که مردم را با کینهاش میکشد»
«ما زبان را برای گفتن کلماتی استفاده میکنیم که»
« ما از خدا میخواهیم تا به مردمان آسیب بزند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا او را به شباهت خودش آفریده است»
کلمات «برکت» و «نفرین» میتواند به صورت فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «از یک دهان، فرد هم مردم را برکت میدهد و هم مردم را نفرین میکند»
«برادران مسیحی»
«این چیزها صحیح نیست»
یعوب بعد از تاکید به این که کلمات ایمانداران نباید هم برکت و هم نفرین باشد، مثالهایی از طبیعت میآورد و به خوانندگانش تعلیم میدهد که مردمی که خدا را با پرستش احترام میکنند، باید به شیوهای درست زندگی کنند.
یعقوب از پرسشی بدیهی استفاده میکند تا به ایمانداران چیزی را که در طبیعت اتفاق میافتد، یادآوری کند. این میتواند به صورت یک حمله خبری ترجمه شود. جایگزین: «میدانید که از یک چشمه هم آب شیرین و هم آب شور جاری نمیشود»
یعقوب از پرسش بدیهی دیگری استفاده میکند تا به ایمانداران آن چه که در طبیعت رخ میدهد را یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «ای براداران شما میدانید که یک درخت انجیر نمیتواند زیتون به بار آورد.»
«ای هم ایمانان من»
واژهی “بار آورد" از عبارت پیشین فهمیده میشود.[ در فارسی متفاوت است] یعقوب از پرسش بدیهی دیگری استفاده میکند تا به ایمانداران آن چه در طبیعت رخ میدهد را یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «یا آیا درخت مو میوه انجیر میدهد؟" یا «و یک درخت مو نمیتواند انجیر بار آورد.»
یعقوب از این سوال استفاده میکند تا به مخاطبانش رفتار شایسته را تعلیم دهد. واژه «عالم» و «حکیم» مشابه هستند. ترجمه جایگزین: «من به شما خواهم گفت که چطور یک عالم و فهیم عمل میکند.»
این میتواند با حذف اسامی معنای «تواضع» و «حکمت» بازگو شود. ترجمه جایگزین: «آن فرد باید با انجام کارهایی که از فروتنی و حکمت ناشی می شود، زندگی خوبی داشته باشد»
در اینجا « دل» استعاره از احساسات و تفکرات فرد است. میتوان این را با حذف اسامی معنای "حسد" و "تعصب" بازگو کرد. ترجمه جایگزین: «اگر حسود و مغرور هستی» یا «اگر به چیزهایی که دیگران دارند تمایل داری و میخواهی حتی با ضربه زدن به دیگران پیروز شوی»
اسم معنای “حق” را میتوان به صورت “صحت داشتن" بیان نمود. ترجمه جایگزین: "به اینکه عالم هستی فخر مکن، زیرا که این صحت ندارد"
در اینجا «این» به «حسد تلخ و نزاع» که در آیه قبلی بیان شد، اشاره دارد. عبارت «از بالا» استعاره از «آسمان» است که خود خدا را شرح میدهد. ترجمه جایگزین: «این یک نوع از حکمت نیست که خدا به ما از آسمان میآموزد»
اسم معنای "حکمت” را میتوان به صورت “حکیم" بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هرکسی که طبق آن چه خدا در آسمان به ما آموخته است عمل کند، حکیم نیست. بلکه این شخص دنیوی، غیر روحانی، و شیطانی است»
کلمه «دنیوی» به ارزش و رفتارهای مردمی که خدا را احترام نمیکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «بیحرمتی به خدا»
«نه از طرف روحالقدس» یا «غیر روحانی»
«از طرف دیوها»
میتوان این را با حذف اسامی معنای «حسد»، «تعصب»، و «فتنه» بازگو کرد. ترجمه جایگزین: «چون که هر وقت مردم حسود و مغرور هستند، این باعث میشود که به طور نابسامان و شریرانه رفتار کنند»
«نابسامانی هست» یا «هرج و مرج هست»
«هر نوع عمل گناه آلود» یا «هر نوع کردار خبیث»
در اینجا «از بالا» استعاره از «آسمان» است، که خدا را معرفی میکند. اسم معنی «حکمت» را میتوان «حکیم» هم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ولی وقتی یک نفر مطابق آنچه خدا در آسمان تعلیم داده، حکیم است، طوری عمل میکند که وهله نخست عملش منزه است»
«اول مقدس[ پاک] است»
در اینجا «میوههای نیکو» به نوع کارهایی اشاره دارد که مردم برای یکدیگر در نتیجهی حکمتشان میکنند. ترجمه جایگزین: « پر از رحمت و کردار نیکو»
«و صادق» یا «و مورد اعتماد»
آرامش به عمل آوردن همچون کاشتن بذر میماند، و پرهیزگاری همچون میوهایست که در نتیجه سلامتی را به عمل آوردن، میآید. ترجمه جایگزین: «نتیجه سلامتی[ صلح] به عمل آوردن پارسایی است» یا «کسانی که با آرامش کار میکنند تا به مردم کمک کنند که در سلامتی و صلح زندگی کنند، پارسایی به بار میآورند»
اسم معنی “سلامتی [صلح]” را میتوان با استفاده از واژه "با آرامش[ صلحجویانه]" بیان نمود. ترجمه جایگزین: «باعث میشود مردم با آرامش زندگی کنند» یا «به مردم کمک میکند تا با هم خشمگین نباشند»
1از کجا در میان شما جنگها و از کجا نزاعها پدید میآید؟ آیا نه از لذّتهای شما که در اعضای شما جنگ میکند؟2طمع میورزید و ندارید؛ میکُشید و حسد مینمایید و نمیتوانید به چنگ آرید؛ و جنگ و جدال میکنید و ندارید، از این جهت که سؤال نمیکنید؛3و سؤال میکنید و نمییابید، از اینرو که به نیّت بد سؤال میکنید، تا در لذّات خود صرف نمایید.4ای زانیات، آیا نمیدانید که دوستیِ دنیا، دشمنی خداست؟ پس هرکه میخواهد دوست دنیا باشد، دشمن خدا گردد.5آیا گمان دارید که کتاب عبث میگوید، روحیکه او را در ما ساکن کرده است، تا به غیرت بر ما اشتیاق دارد؟6لیکن او فیض زیاده میبخشد. بنابراین میگوید، خدا متکبّران را مخالفت میکند، امّا فروتنان را فیض میبخشد.7پس خدا را اطاعت نمایید و با ابلیس مقاومت کنید، تا از شما بگریزد.8و به خدا تقرّب جویید تا به شما نزدیکی نماید. دستهای خود را طاهر سازید، ای گناهکاران و دلهای خود را پاک کنید، ای دودلان.9خود را خوار سازید، و ناله و گریه نمایید، و خندهٔ شما به ماتم و خوشی شما به غم مبدّل شود.10در حضور خدا فروتنی کنید، تا شما را سرافراز فرماید.11ای برادران، یکدیگر را ناسزا مگویید، زیرا هرکه برادر خود را ناسزا گوید و بر او حکم کند، شریعت را ناسزا گفته و بر شریعت حکم کرده باشد. لکن اگر بر شریعت حکم کنی، عامل شریعت نیستی، بلکه داور هستی.12صاحب شریعت و داور، یکی است که بر رهانیدن و هلاک کردن قادر میباشد. پس تو کیستی که بر همسایهٔ خود داوری میکنی؟13هان، ای کسانی که میگویید، امروز و فردا به فلان شهر خواهیم رفت و در آنجا یک سال بسر خواهیم برد و تجارت خواهیم کرد و نفع خواهیم بُرد:14و حال آنکه نمیدانید که فردا چه میشود؛ از آنرو که حیات شما چیست؟ مگر بخاری نیستید که اندک زمانی ظاهر است و بعد ناپدید میشود؟15به عوض آنکه باید گفت که، اگر خدا بخواهد، زنده میمانیم و چنین و چنان میکنیم.16امّا الحال به عُجب خود فخر میکنید و هر چنین فخر بد است.17پس هرکه نیکویی کردن بداند و به عمل نیاورد، او را گناه است.
نویسندگان در انجیل اغلب زنا کردن را همچون استعاره از کسانی آوردهاند که میگویند دوستدار خدا هستند ولی کارهایی که خدا از آنها بیزار است را انجام میدهند.
یعقوب احتمالا از این کلمه در یعقوب ۴: ۱۱ برای اشاره به "شریعت ملوکانه" استفاده میکند. (یعقوب ۲: ۸)
یعقوب سوالات بسیاری میپرسد زیرا او از خوانندگانش میخواهد که درباره شیوه زندگیشان تفکر کنند. او میخواهد آنان را تصحیح کرده و تعلیم دهد.
See:
این کلمه احتمالا معمولا به مردمی که مغرور نیستند، اشاره دارد. یعقوب از این واژه برای اشاره به مردمی که متکبر نیستند و کسانی که به عیسی اعتماد دارند و از او اطاعت میکنند، استفاده میکند.
در این باب، کلمات «خودتان»، «مال شما» و «شما» جمع هستند و به ایماندارانی اشاره دارند که یعقوب به آنها مینویسد.
یعقوب این ایمانداران را برای دنیایی بودن و فقدان تواضع سرزنش میکند. او باز هم به آنها تاکید میکند که مراقب حرفهایی که با هم و راجع به یکدیگر میزنند، باشند.
اسامی معنای «نزاع» و «مشاجره» اساسا معنی یکسانی میدهند و میتواند همراه فعل ترجمه شوند. ترجمه جایگزین: «چرا میان خودتان نزاع و مشاجره میکنید؟» یا «چرا میان خودتان دعوا میکنید؟»
یعقوب از این سوال برای سرزنش مخاطبانش استفاه میکند. این را میتوان به عنوان یک حکم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «این از شهوات شریرانه شما برای چیزها میآید، شهوتی که میان اعضای شما مبارزه میکند.» یا «این از شهوات شریرانه شما برای چیزها میآید، شهوتی که میان اعضای شما میجنگد.»
یعقوب از شهوات، همچون دشمنانی سخن میگوید که وارد جنگ علیه ایمانداران میشوند. در واقع، مردمی که این شهوات را دارند، میان خودشان مبارزه میکنند. ترجمه جایگزین: «این از شهوات شما برای چیزهای شریرانه میآید، که باعث میشود در انتها به یکدیگر آسیب رسانید»
See:
معانی محتمل ۱) میان ایمانداران کلیسای محلی درگیری وجود دارد، یا ۲) درگیری و جنگی که در درون هر ایماندار هست.
عبارت «میکشید» بیان کننده این است که مردم برای به دست آوردن چیزی که میخواهند، تا چه حد با یکدیگر بد رفتاری میکنند. این را میتوان این گونه ترجمه کرد: «شما هر عمل شریرانهای را انجام میدهید، تا آن چه را که نمی توانید داشته باشید، به دست بیاورید»
کلمات «جنگ» و «جدال» اساسا معنی یکسانی دارند. یعقوب از آنها استفاده میکند تا بر اینکه مردم تا چه حد در میان خود مشاجره میکنند، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «شما پیوسته در حال جنگ هستید»
معانی محتمل ۱) «شما با نیت بد درخواست میکنید» یا «شما با نگرشی بد درخواست می کنید» یا ۲) «شما چیزهای اشتباهی را درخواست میکنید» یا «شما چیزهای بدی را درخواست میکنید»
یعقوب از ایمانداران به نحوی سخن می گوید گویی آنان زنانی هستند که با مردانی غیر از همسرانشان میخوابند. ترجمه جایگزین: «شما به خدا وفادار نیستید!»
یعقوب از این سوال برای تعلیم مخاطبانش استفاده میکند. این میتواند به جمله خبری ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «تو میدانی ... خدا!»
این عبارت به شناخت و مشارکت در سیستم ارزشهای دنیایی و رفتار اشاره دارد.
در اینجا سیستم ارزشهای دنیایی همچون انسانی است که دیگران میتوانند دوستانش باشند.
کسی که دوست دنیا باشد، دشمن خدا است. در اینجا منظور از «دوستی با دنیا» دوستدار دنیا بودن و منظور از «دشمنی خدا» دشمنی کردن با خدا است. ترجمه جایگزین: «دوستداران دنیا، دشمنان خدا هستند».
این یک پرسش بدیهی است که یعقوب برای ترغیب مخاطبانش استفاده میکند. حرف عبث، حرفی بیفایده است. ترجمه جایگزین: «دلیلی وجود دارد که کتاب میگوید ... غیرت.»
برخی تعابیر، قبیل ULB و UDB، از این به عنوان اشاره به روحالقدس یاد میکنند. دیگر نسخهها این را «روح» ترجمه میکنند و منظورشان روح انسانی است که برای هر فرد ایجاد شده است. ما پیشنهاد میکنیم که شما از معنایی بهره گیرید که در دیگر ترجمههایی که توسط خوانندگانتان به کار برده میشود ، موجود است.
این که چطور این عبارت با آیه قبلی ربط دارد را می توان روشنتر بیان نمود. ترجمه جایگزین: «ولی، حتی اگر روح ما هوس چیزی را کند که ما نمیتوانیم داشته باشیم، خدا به ما حتی فیض بیشتری میبخشد اگر خودمان را فروتن سازیم»
«به همین دلیل است که کتاب مقدس»
این به طور کلی به مردم متکبر اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم متکبر»
این به طور کلی به مردم فروتن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم فروتن»
«زیرا خدا به فروتن و مطیع، فیض میبخشد»
«پیروی از خدا»
« با شیطان مقابله کنید» یا «کاری که شیطان میخواهد را انجام ندهید»
«او خواهد گریخت»
در اینجا ضمیر [شما] جمع است و به مخاطبان یعقوب اشاره دارد.
ضمیر «شما» در اینجا جمع است و به ایمانداران پراکندهای اشاره دارد که یعقوب به آنها مینویسد.
در اینجا عقیدهی نزدیک شدن به خدا به منظور صادق و رو راست بودن با خدا است.
دو عبارت در موازات یکدیگر وجود دارند.
این اصطلاح برای مردم است تا به آنها امر کند به جای کارهای ناپارسایانه، کارهای پارسایانه انجام دهید. ترجمه جایگزین: «طوری رفتار کنید که خدا را جلال دهید»
در اینجا «دلهاها» به افکار و عواطف فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «افکار و نیت خود را پاک سازید»
واژهی «دودل» به مردمی اشاره دارد که نمیتوانند درباره چیزی تصمیم قاطع بگیرند. ترجمه جایگزین: «شما مردمی که نمیتوانید تصمیم بگیرید که آیا میخواهید خدا را پیروی کنید یا نه»
این سه واژه معانی مشابهی دارند. یعقوب برای تاکید بر اینکه مردم باید واقعا برای پیروی نکردنشان از خدا تاسف بخورند، این کلمات را با هم استفاده میکند.
گفتن یک چیز به شکلهای مختلف روشی برای تاکید است. اسامی معنای «خندهها»، «اندوه»،«خوشی»، و «غم» میتواند به صورت فعل یا صفت ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «نخند و غمگین باش. شادمان مباش نشو و محزون باش»
«در برابر خدا فروتن باشید.» از اعمالی که در ذهن در ارتباط با خدا انجام میشود اعلب به شکلی صحبت شده که گویی که در حضور فیزیکیاش انجام میشود.
یعقوب متذکر میشود که خدا فروتنان را مفتخر خواهد کرد تا با گفتن اینکه خدا به طور فیزیکی این فرد را از جایی که در زمین خود را از فروتنی به خاک افکنده است بلند خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «او شما را سربلند خواهد کرد»
«بدگویی درباره» یا «مخالفت»
یعقوب از ایمانداران همچون آنانی که از لحاظ بیولوژیکی برادر هستند، سخن میگوید. عبارت در اینجا به همان اندازه مردان شامل زنان نیز میشود. ترجمه جایگزین: «هم ایمانانم»
«ولی شما مانند کسی که شریعت را میگیرد عمل میکنید»
این به خدا اشاره دارد. «خدا تنها کسی است که شریعت را میدهد و مردم را داوری میکند»
این یک پرسش بدیهی است که یعقوب برای سرزنش مخاطبانش از آن استفاده میکند. این میتواند به صورت جمله خبری بیان شود. ترجمه جایگزین: «تو فقط یک انسان هستی و نمیتوانی انسانهای دیگر را داوری کنی.»
یعقوب از سپری کردن زمان همچون پول میگوید. «به مدت یک سال آنجا ماند»
یعقوب از این سوالات برای تصحیح مخاطبانش استفاده میکند و به این ایمانداران تعلیم میدهد که زندگی مادی اهمیتی ندارد. آنها را میتوان به صورت جملات خبری ترجمه نمود. ترجمه جایگزین: «هیچ کس نمیداند که فردا چه پیش خواد آمد، و زندگیتان خیلی طولانی نخواهد بود!»
یعقوب از مردم چنان میگوید گویی آنان همچون بخاری هستند که ظاهر میشوند و سپس به سرعت از بین میروند. ترجمه جایگزین: «شما فقط برای مدت کوتاهی زندگی میکنید، و سپس میمیرید»
«در عوض، نگرش شما باید این باشد که»
«ما به اندازه کافی برای انجام آنچه که برنامهریزی کردهایم زنده میمانیم»، شناسه مستتر فاعلی به طور مستقیم به یعقوب و مخاطبانش اشاره ندارد، ولی قسمتی از مثالی است که نشان میدهد مخاطبان یعقوب چطور باید آینده را در نظر بگیرند.
و هر کس که در نیکوییای که بداند باید انجام دهد، شکست خورد، گناهکار است.
1هان ای دولتمندان، بجهت مصیبتهایی که بر شما وارد میآید، گریه و وِلوِله نمایید.2دولت شما فاسد و رخت شما بیدخورده میشود.3طلا و نقره شما را زنگ میخورد، و زنگِ آنها بر شما شهادت خواهد داد و مثل آتش، گوشت شما را خواهد خورد. شما در زمان آخر خزانه اندوختهاید.4اینک، مزد عملههایی که کِشتههای شما را درویدهاند، و شما آن را به فریب نگاه داشتهاید، فریاد برمیآورد و نالههای دروگران، به گوشهای ربّالجنود رسیده است.5بر روی زمین به ناز و کامرانی مشغول بوده، دلهای خود را در یوم قتل پروردید.6بر مرد عادل فتویٰ دادید و او را به قتل رسانیدید و با شما مقاومت نمیکند.7پس ای برادران، تا هنگام آمدن خداوند صبر کنید. اینک، دهقان انتظار میکشد برای محصول گرانبهای زمین و برایش صبر میکند، تا باران اوّلّین و آخرین را بیابد.8شما نیز صبر نمایید و دلهای خود را قوّی سازید، زیرا که آمدن خداوند نزدیک است.9ای برادران، از یکدیگر شکایت مکنید، مبادا بر شما حکم شود: اینک، داور بر در ایستاده است.10ای برادران، نمونهٔ زحمت و صبر را بگیرید از انبیایی که به نام خداوند تکلّم نمودند.11اینک، صابران را خوشحال میگوییم، و صبر ایّوب را شنیدهاید و انجام کار خداوند را دانستهاید، زیرا که خداوند بغایت مهربان و کریم است.12لکن اوّلِ همه ای برادرانِ من، قسم مخورید، نه به آسمان و نه به زمین و نه به هیچ سوگند دیگر، بلکه بلیِ شما بلی باشد و نیِ شما نی، مبادا در تحکّم بیفتید.13اگر کسی از شما مبتلای بلایی باشد، دعا بنماید و اگر کسی خوشحال باشد، سرود بخواند.14و هرگاه کسی از شما بیمار باشد، کشیشان کلیسا را طلب کند تا برایش دعا نمایند، و او را به نام خداوند به روغن تدهین کنند.15و دعای ایمان، مریض را شفا خواهد بخشید و خداوند او را خواهد برخیزانید، و اگر گناه کرده باشد، از او آمرزیده خواهد شد.16نزدِ یکدیگر به گناهان خود اعتراف کنید، و برای یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید، زیرا دعای مرد عادل در عمل، قوّت بسیار دارد.17الیاس مردی بود صاحب حوّاس مثل ما، و به تمامیِ دل دعا کرد که باران نبارد، و تا مدّت سه سال و شش ماه نبارید.18و باز دعا کرد و آسمان بارید و زمین ثمر خود را رویانید.19ای برادرانِ من، اگر کسی از شما از راستی منحرف شود و شخصی او را بازگرداند،20بداند هرکه گناهکار را از ضلالت راه او برگرداند، جانی را از موت رهانیده و گناهان بسیار را پوشانیده است.
در این باب زندگی مادی این یعنی چیزی را که بیپایان نیست، با زندگی برای چیزهایی که تا ابد باقی میماند در تقابل قرار میدهد. همچنین مهم است با این امید که مسیح بزودی برخواهد گشت، زندگی کنید.
محققان در اینکه این بخش تعلیم میدهد که هر نوع سوگندی اشتباه است، اختلاف نظر دارند. اکثر محققان معتقدند که برخی از سوگندها مجاز میباشند اما یعقوب به مسیحیان تعلیم میدهد که صداقت داشته باشند.
فهم این داستان سخت خواهد بود اگر کتابهای اول و دوم پادشاهان و اول و دوم تواریخ هنوز ترجمه نشده باشند.
این احتمالا سعی دارد تعلیم دهد که کسی که روش زندگی گناهآلود را کنار میگذارد با مرگ جسمانی به عنوان پیامد گناهانش جزا نخواهد دید. از طرفی دیگر، برخی محققان معتقدند این متن راجع به رهایی ابدی تعلیم میدهد.
and and )
یعقوب به ثروتمندان درباره تمرکز بر عیش و ثروت هشدار میدهد.
معانی محتمل ۱) یعقوب به ایمانداران ثروتمند هشدار جدی میدهد یا ۲) یعقوب راجع به بیایمانان ثروتمند صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «شمایی که ثروتمند هستید و میگویید که خدا را جلال میدهید»
یعقوب بیان میکند که این مردم در آینده بسی رنج خواهند کشید و و به شکلی می نویسد که گویی رنجهای آنها همچون اشیاءیی هستند که به سمتشان میآیند. اسم معنای «مصیبت» میتواند به صورت فعل ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «زیرا که شما در آینده بسی رنج خوهید کشید»
ثروتهای زمینی نه باقی میمانند و نه ارزش ابدی دارند. یعقوب از این وقایع به نحوی سخن می گوید گویی که اتفاق افتادهاند. ترجمه جایگزین:« ثروت شما ضایع، و البسه شما توسط بیدها خورده خواهد شد»
این چیزها به عنوان نمونه از وسایلی که برای ثروتمندان ارزش دارد ذکر شده است.
ثروتهای زمینی نه باقی میماند، و نه چیزی دارند که ارزش ابدی داشته باشد. یعقوب این وقایع را چنان میگوید که گویی که اتفاق افتادهاند. ترجمه جایگزین: «زر و سیم شما زنگ خواهد زد»
این چیزها به عنوان نمونه از وسایلی میباشند که برای ثروتمندان با ارزش است.
در حقیقت طلا کدر نمیشود، و طلا و نقره در واقع زنگ نمیزنند. یعقوب میخواهد متذکر شود که این فلزات از بین خواهند رفت. ترجمه جایگزین: «از بین رفتهاند ... وضعیت از بین رفته آنها»
یعقوب درباره از بین رفتن چیزهای ارزشمند چنان نوشته که گویی فردی در دادگاه به خاطر اعمال شرورانه و جنایتکارانهاش متهم میشود. ترجمه جایگزین: «و وقتی که خدا شما را داوری میکند، خزانه فانی شما مانند کسی که خواهد بود که شما را متهم خواهد ساخت »
(See: and )
در اینجا خوردگی چنان صحبت شده که گویی آتشی است که صاحبانش را خواهد سوزاند.
در اینجا «گوشت» به معنای بدن آمده است.
See:
اصطلاح آتش در اینجا به معنای هدایت مردم به یادآوری این موضوع است که آتش به منظور جزای خدا که بر تمام فاسدان خواهد آمد.
این درست به قبل از زمانی که داوری خدا بر همه مردم بیاید، اشاره دارد. فاسدان گمان میکنند که ثروتشان را برای آینده میاندوزند، ولی کاری که دارند انجام میدهند، اندوختن داوری است. ترجمه جایگزین: «برای زمانی که خدا میخواهد شما را داوری کند»
یعقوب به هشدار به ثروتمندان درباره تمرکزشان به روی عیش و ثروت ادامه میدهد.
از پولی که باید خرج شود چنان صحبت شده که گویی فردی است که به جهت بیعدالتی که بر او روا شده است، فریاد میکشد. ترجمه جایگزین: «خدا میتواند ببیند که شما باید دستمزد کسانی را که زمینهایتان را درو کردند، پرداخت میکردید اما آن را دریغ داشتید»
ازفریاد دروگران چنان صحبت شده گویی که میتواند در آسمان شنیده شود. ترجمه جایگزین: «خداوند لشگرها ناله دروگران را شنیده است»
(See:
ار خدا به شکلی صجیت شده که گویی همچون انسان گوش دارد.
در اینجا مردم به شکلی تصویر شدهاند، گویی احشامی هستند که عیاشانه از غلات تغذیه میکنند تا برای روز ذبح فربه شوند. با این وجود هیچ کس در روز داوری ذبح نخواهد شد. ترجمه جایگزین: «حرص شما، فقط شما را برای داوری سخت ابدی آماده خواهد کرد»
«دلها» به عنوان کانون شهوت انسان به کار رفته است، و در اینجا به معنای تمامیت یک شخص است.
این احتمالا به معنای«محکوم شدن» به مرگ توسط حکم قاضی در یک دعوی حقوقی در دادگاه نمی باشد. بلکه احتمالا به افراد پست و قدرتمندی اشاره دارد که قصد دارند با تهی دستان تا زمانی که بمیرند بدرفتاری کنند.
مرد عادل[پارسا] ... مقاومت نمیکند.
«مردمی که کار درست را انجام میدهند. آنان مقاومت نمیکنند.» در اینجا «مرد پارسا» به طور کلی به مردم صالح اشاره دارد نه به یک فرد خاص. ترجمه جایگزین: «مردم پارسا... مخالفتی نمیورزید.»
«در برابر شما نمیایستد»
در ادامه، یعقوب به ایمانداران آمدن خداوند را یادآور میشود و چندین درس کوتاه در باب چگونگی زندگی کردن برای خداوند میدهد.
یعقوب موضوع را از نکوهش ثروتمندان، به پند دادن ایمانداران تغییر میدهد.
«به این جهت، صبر کنید و آرام باشید»
این عبارت به بازگشت عیسی اشاره دارد، زمانی که پادشاهیاش را بر روی زمین آغاز خواهد کرد و همه مردم را داوری میکند. ترجمه جایگزین: «تا زمان بازگشت مسیح»
یعقوب با استفاده از تمثیل کشاورزان و ایمانداران تعلیم میدهد که صبوری به چه معنایی معنایی است.
یعقوب دلهای ایمانداران را معادل اراده آنها می داند تا متعهد باقی بمانند. ترجمه جایگزین: «متعهد بمانید» یا «ایمانتان را قوی نگاه دارید»
«خداوند به زودی باز خواهد گشت»
یعقوب به تمامی ایمانداران یهودی پراکنده مینویسد.
«درباره یکدیگر»
این را میتوان به صورت معلوم نوشت. ترجمه جایگزین: «مسیح شما را داوری نخواهد کرد»
« توجه کنید، زیرا چیزی را که میخواهم به شما بگویم راست و مهم است: داور... »
یعقوب، عیسی یعنی داور را به فردی که در حال عبور از دری است، تشبیه میکند تا بر موضوع که عیسی بزودی برای داوری دنیا باز خواهد گشت، تاکید نماید. ترجمه جایگزین: «داور به زودی خواهد آمد»
«رنج و صبوری انبیایی که به نام خداوند سخن میگویند و رنج و شکنجه را با صبوری تحمل کردند»
نام در اینجا استعاره از فردی است که. ترجمه جایگزین: «در اقتدار خداوند سخن میگویند» یا «با مردم برای خداوند سخن میگوید»
« توجه کنید، زیرا چیزی که میخواهم به شما بگویم راست و مهم است: ما... احترام میگذاریم»
«کسانی که حتی در سختیها به اطاعت از خدا ادامه دادند»
این مهم است، ای برادرانم: «مخصوصا، برادرانم»
این به همه ایمانداران از قبیل زنان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هم ایمانانم»
«سوگند»، گفتن این است که کاری است که انجام خواهید داد، یا چیزی که درست است، و فرد اقتداری بالاتر را جوابگو یا ضامن خود میسازد. ترجمه جایگزین: «سوگند مخورید» یا «قسم مخورید»
کلمات «آسمان» و «زمین» به معنویات یا اقتدار انسان در زمین و آسمان اشاره دارد.
«هر چه را که میگویی انجام خواهی داد انجام بده، یا چیزی که راست است را بگو، بدون اینکه سوگند بخوری»
از محکوم شدن چنان صحبت شده است که گویی فردی است که سقوط کرده و با جسم سنگینی تصادم میکند. ترجمه جایگزین: «بنابر این خدا تو را مجازات نخواهد کرد»
یعقوب از این سوال استفاده میکند تا خوانندگان در نیازهایشان اندیشه کنند. این میتواند به صورت حکم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «اگر کسی مشکلات را تحمل میکند، باید دعا کند»
یعقوب از این سوال استفاده میکند تا خوانندگان در برکاتشان اندیشه کنند. این میتواند به صورت یک حکم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «اگر کسی خوشحال است، باید سرودهای پرستشی بخواند»
یعقوب از این سوال استفاده میکند تا خوانندگان در نیازهایشان اندیشه کنند. این میتواند به صورت حکم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «اگر کسی بیمار است، باید طلب کند»
«نام» استعاره از شخص عیسی مسیح است. ترجمه جایگزین: «با اقتدار خداوند» یا «با اقتداری که خداوند به آنان داده است»
نویسنده میگوید که خدا دعای ایمانداران برای بیماران را میشنود و آنان را شفا میدهد، و این را به نحوی بیان می کند گویی که خود دعاکنندگان آنان را شفا میدهند. ترجمه جایگزین: «خداوند دعای ایمان را میشنود و فرد بیمار را شفا میدهد»
«دعایی که ایمانداران میکنند» یا «در دعای کسانی که خدا را باور دارند هر چه طلب کنند برایشان انجام خواهد شد»
«خداوند او را خواهد آمرزید» یا «خداوند اجازه خواهد داد تا زندگی عادی خود را ادامه دهد»
از آنجایی که اینان ایمانداران یهودی بودند، یعقوب با استناد به یکی از انبیا کهن و تجربه دعایی آن نبی، به ایشان یادآور میشود که باید دعا کنند.
به دیگر ایمانداران کارهای اشتباهی را که انجام دادهاید، اعتراف کنید تا بخشیده شوید.
«به همدیگر»
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «پس ممکن است خدا شما را شفا دهد»
دعا به شکلی معرفی شده که گویی جسمی محکم و قوی است. ترجمه جایگزین: «وقتی فردی که خدا را اطاعت کند دعا مینماید، خدا کارهای بزرگی انجام خواهد داد»
«مشتاقانه دعا کرد» یا «غیرتمندانه دعا کرد»
«۳ ... ۶»
«آسمانها» احتمالا به آسمان اشاره دارد، که به عنوان منشاء باران آورده شده است. ترجمه جایگزین: «از آسمان باران خواهد بارید»
در اینجا زمین به عنوان منشاء محصول (کشاورزی) آورده شده است.
در اینجا «ثمره» به منظور محصولات همه کشاورزان آورده شده است.
در اینجا این کلمه احتمالا هم به زنان و هم مردان اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هم ایمانانم»
ایمانداری که از اعتماد و پیروی خدا دست میکشد همچون گوسفندی است که از گله دور شده باشد. شخصی که او را تشویق به اعتماد دوباره به خدا میکند، همچون شبانی است که به دنبال گوسفند گم شده میگردد. ترجمه جایگزین: «هرگاه که کسی از اطاعت خدا دست بکشد، و شخص دیگری به او کمک کند تا دوباره شروع به اطاعت از خدا کند...»
منظور یعقوب این است که خدا از عمل این شخص استفاده میکند تا گناهکار تشویق به توبه شود و نجات یابد، اما یعقوب به نحوی این را بیان میکند که گویی آن شخصِ دیگر در حقیقت روح فرد گناهکار را از مرگ نجات داده است.
در اینجا «مرگ» به مرگ روحانی اشاره دارد، جدایی ابدی از خدا. ترجمه جایگزین: «از مرگ روحانی نجات خواهد یافت، و خدا گناهکار را برای تمامی گناهانش خواهد بخشید»
معانی محتمل ۱) شخصی که برادر نافرمان را بازگرداند باعث خواهد شد که گناهان او بخشیده شود ۲) برادر نافرمان، وقتی که به سوی خداوند بازمیگردد، گناهانش بخشیده خواهد شد. گناهان همچون اجسامی هستند که خدا میتواند آنها را بپوشاند، پس او آنها را نمیتواند ببیند، زیرا خدا گناهانشان را مورد بخشش قرار داده است.
1پطرُس، رسول عیسی مسیح، به غریبانی که پراکندهاند در پُنطُسْ و غَلاطیه و قَپَّدوقیه و آسیا و بطانیه؛2برگزیدگان برحسب علم سابق خدای پدر، به تقدیس روح برای اطاعت و پاشیدن خون عیسی مسیح. فیض و سلامتی بر شما افزون باد.3متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که بحسب رحمت عظیم خود ما را بوساطت برخاستنِ عیسی مسیح از مردگان از نو تولید نمود برای امید زنده،4بجهت میراث بیفساد و بیآلایش و ناپژمرده که نگاه داشته شده است در آسمان برای شما؛5که به قوّت خدا محروس هستید به ایمان برای نجاتی که مهیّا شده است تا در ایّام آخر ظاهر شود.6و در آن وجد مینمایید، هرچند در حال، اندکی از راه ضرورت در تجربههای گوناگون محزون شدهاید،7تا آزمایشِ ایمانِ شما، که از طلای فانی با آزموده شدن در آتش، گرانبهاتر است، برای تسبیح و جلال و اکرام یافت شود در حین ظهور عیسی مسیح:8که او را اگرچه ندیدهاید محبّت مینمایید و الآن اگرچه او را نمیبینید؛ لکن بر او ایمان آورده، وجد مینمایید با خرّمیای که نمیتوان بیان کرد و پر از جلال است:9و انجام ایمان خود، یعنی نجاتِ جانِ خویش را مییابید.10که دربارهٔ این نجات، انبیایی که از فیضی که برای شما مقرّر بود، اِخبار نمودند، تفتیش و تفحّص میکردند11و دریافت مینمودند که کدام و چگونه زمان است که روح مسیح که در ایشان بود از آن خبر میداد، چون از زحماتی که برای مسیح مقرّر بود، و جلالهایی که بعد از آنها خواهد بود، شهادت میداد؛12و بدیشان مکشوف شد، که نه به خود، بلکه به ما خدمت میکردند، در آن اموری که شما اکنون از آنها خبر یافتهاید از کسانی که به روحالقدس که از آسمان فرستاده شده است، بشارت دادهاند و فرشتگان نیز مشتاق هستند که در آنها نظر کنند.13لهٰذا، کمر دلهای خود را ببندید و هشیار شده، امید کامل آن فیضی را که در مکاشفه عیسی مسیح به شما عطا خواهد شد، بدارید.14و چون ابنای اطاعت هستید، مشابه مشوید بدان شهواتی که در ایّام جهالت میداشتید،15بلکه مثل آن قدّوس که شما را خوانده است، خودِ شما نیز در هر سیرت، مقدّس باشید؛16زیرا مکتوب است، مقدّس باشید زیرا که من قدّوسم.17و چون او را پدر میخوانید که بدون ظاهربینی برحسب اعمال هرکس داوری مینماید، پس هنگام غربت خود را با ترس صرف نمایید.18زیرا میدانید که خریده شدهاید از سیرتِ باطلی که از پدران خود یافتهاید، نه به چیزهای فانی مثل نقره و طلا،19بلکه به خون گرانبها، چون خون برّهٔ بیعیب و بیداغ، یعنی خون مسیح،20که پیش از بنیاد عالم معیّن شد، لکن در زمان آخر برای شما ظاهر گردید،21که بوساطت او شما بر آن خدایی که او را از مردگان برخیزانید و او را جلال داد، ایمان آوردهاید، تا ایمان و امید شما بر خدا باشد.22چون نَفْسهای خود را به اطاعت راستی طاهر ساختهاید تا محبّت برادرانهٔ بیریا داشته باشید، پس یکدیگر را از دل به شدّت محبّت بنمایید،23از آنرو که تولّد تازه یافتید، نه از تخم فانی بلکه از غیرفانی، یعنی به کلام خدا که زنده و تا ابدالآباد باقی است.24زیرا که، هر بشری مانند گیاه است و تمام جلال او چون گُل گیاه. گیاه پژمرده شد و گُلش ریخت:25لکن کلمه خدا تا ابدالآباد باقی است. و این است آن کلامی که به شما بشارت داده شده است.
نکات کلی
پطرس به طور رسمی این نامه را در آیات ۱-۲ معرفی میکند. اغلب نویسندگان نامهها را در خاور نزدیک باستان به این صورت شروع میکردند.
برخی ترجمهها هر سطر شعر را از کمی متمایل به سمت چپ مینویسند تا خواندن آن را آسانتر کنند. ULB این کار را با متون شعری که ازعهد عتیق در ۱: ۲۴-۲۵ نقل شده انجام میدهد.
وقتی که عیسی دوباره بیاید، هرکسی خواهد دید که ایمان قوم خدا به عیسی تا چه خد خوب بوده است. سپس مردمان خدا خواهند دید که چقدر خدا با آنها مهربان بوده است، و همگان خدا و مردمش را ستایش خواهند کرد.
خدا از مردمش میخواهد تا مقدس باشند، زیرا خدا قدوس است.
پطرس به مسیحیان میگوید برای چیزهایی زندگی کنید که جاودانیاند و نه برای چیزهای این دنیا، که پایان خواهند یافت.
متناقض نما یک نوع بیان حقیقی است که برای شرح چیزی غیر ممکن آورده میشود. پطرس مینویسد که خوانندگان او همزمان شاد و غمگین هستند (اول پطرس ۱: ۶). او میتواند این را بگوید زیرا آنها غمگین هستند چرا که رنج میبرند، ولی شاد هستند زیرا میدانند که خدا «در آخر» آنها را نجات خواهد داد (اول پطرس ۱: ۵)
پطرس خودش را به عنوان نویسنده معرفی میکند و به ایماندارانی که نامه را برایشان مینویسد، تحیّت میفرستد.
پطرس خوانندگان خود را همچون مردمانی میخواند که دور از خانههایشان، در کشورهای مختلف زندگی میکنند.
"کاپادوکیه" و “بیطینیه" به علاوه دیگر مناطقی که پطرس به آنها اشاره کرده، در بخشی از قلمرو روم بودند که امروزه در کشور ترکیه قرار دارند.
کسانی که خدای پدر انتخابشان کرده است. «خدا بر اساس پیشدانی خود آنان را انتخاب کرده است»[ در فارسی در آیه ۲ آمده است]
اسم معنای "علم سابق”[ پیشدانی] میتواند به صورت عبارت فعلی ترجمه شود. معانی احتمالی ۱) خدا مشخص کرده است که چه چیزی در زمان پیش رو اتفاق خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «چیزی که خدای پدر از قبل تصمیم گرفته است» یا ۲) خدا میداند در زمان پیش رو چه چیز اتفاق خواهد افتاد. ترجمه جایگزین: «چیزی که خدای پدر از پیش میداند»
اینجا "خون" به مرگ عیسی اشاره دارد. همان طور که موسی به مردم اسراییل خون پاشید تا نشانه عهد آنان با خدا باشد، ایمانداران به دلیل مرگ عیسی با خدا در رابطه عهد هستند.
این متن از فیض همچون شیء سخن میگوید که ایمانداران میتوانستند آن را داشته باشند، و از سلامتی همچون چیزی که میتوانستند مقدار آن را افزایش دهند. البته، فیض در واقع رفتار مهربانهایست که خدا با ایمانداران دارد، و سلامتی چگونگی زندگی ایمانداران در امنیت و شادی با خدا است.
پطرس شروع به صحبت درباره نجات ایمانداران و ایمان میکند.
کلمه "مال ما" و "ما را" به پطرس و کسانی که برایشان نامه مینویسد، اشاره دارد.
اینجا "تولد تازه" استعارهایست به این معنا که خدا مردم را تغییر داده است، بنابراین آنان در مسیر تازهای زندگی میکنند. اینجا "امید زنده" استعارهای به معنای« تحمل، و انتظار با اطمینان» است. ترجمه جایگزین: «باعث شد تا ما در مسیر تازهای زندگی کنیم، تحمل داشته و با یقین امیدوار باشیم»
«او سبب شد تا ما دوباره متولد شویم»
در ترجمه این عبارت میتوانید از فعل استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «ما با اطمینان انتظار دریافت یک میراث را داریم»
از دریافت آنچه که خدا به ایمانداران وعده داده است همچون به ارث بردن دارایی و ثروت ازیک عضو خانواده صحبت شده است.
پطرس از سه عبارت مشابه برای شرح میراث به عنوان چیزی که عالی و ابدی است، استفاده میکند.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن را برای شما در آسمان نگاه داشته است»
See:
این را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را محافظت میکند»
اینجا "قوت” راه دیگری برای بیان این موضوع است که خدا قدرتمند است و قادر میباشد که از ایمانداران حفاظت کند.
اینجا "ایمان" به این حقیقت که ایمانداران به مسیح اعتماد دارند، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به جهت ایمانتان»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: "که خدا آماده ظاهر شدن است"
کلمهی "آن" به تمام برکاتی اشاره دارد که پطرس در آیات قبل ذکر کرده است.
همان طور که آتش طلا را تصفیه میکند، سختیها نیز ایمانداران را میآزماید که تا چه اندازه به مسیح اعتماد دارند.
خدا میخواهد میزان اعتماد ایمانداران به مسیح را بیازماید.
ایمان از طلا گرانبهاتر است، زیرا طلا حتی اگر در آتش تصفیه شود تا ابد جاودانه نیست.
معانی احتمالی ۱) اینکه «خدا شما را بسیار اکرام خواهد کرد» به جهت ایمانتان یا ۲) اینکه «ایمان شما به تسبیح و جلال و اکرام» خدا میانجامد
«وقتی که عیسی مسیح ظاهر شود.» این به بازگشت مسیح اشاره دارد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که عیسی مسیح بر همه مردم ظاهر شود»
«شادمانیای که آن را با کلمات نمیتوان وصف کرد»
اینجا "جان" در کل به فرد اشاره دارد. اسم معنای "نجات" را میتوان با فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «نجات یافتن شما» یا «خدا شما را نجات میدهد»
این کلمات دو نظر را تداعی میکنند چیزی یا اشیاء. در حقیقت، "نجات" اشاره دارد به اینکه خدا ما را نجات میدهد، یا آن چه که در نتیجه آن اتفاق میافتاد. همین طور، "فیض" به روش مهربانانهای که خدا با ایمانداران برخورد میکند، اشاره میکند.
کلمات «[ به دقت] تفحص میکردند» اساسا معنای یکسانی با «تفتیش کردن» دارد. این کلمات باهم به کار رفتهاند تا بر اینکه انبیا تا چه اندازه سخت تلاش میکردند تا این نجات را بفهمند، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «به دقت درباره این تحقیق میکردند تا دریابند» یا «به دقت نجات را بررسی میکردند»
پطرس به صحبت دربارهی تفحص رسولان برای نجات ادامه میدهد.
«آنان تلاش میکنند تا دریابند»
این به روح القدس ارجاع دارد.
این میتواند به صورت معلوم بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا بر رسولان مکشوف شد»
«که فرشتگان میخواهند دریابند»
«لهذا کمر... ببندید.» پطرس اینجا از کلمهی "لهذا" استفاده میکند تا به هر چیزی که از پیش راجع به نجات، ایمان ایشان، و روح عیسی که بر رسولان مکشوف میشود گفته است، ارجاع دهد.
کمر بستن، اشاره به آماده شدن برای کار سخت دارد. این از رسم محکم کردن انتهای کمربند به دور کمر کسی است تا راحت حرکت کند. ترجمه جایگزین: «ذهنتان را آماده سازید»
اینجا کلمهی "هشیار" به شفافیت ذهن و آگاه بودن اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «فکرهایتان را کنترل کنید» یا «مراقب باشید به چیزهایی فکر میکنید»
پطرس به مسیحیان میگوید که با اطمینان صبر کنند تا فیض مسیح را بیابند. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با اطمینان برای فیضی که خدا به شما عطا خواهد کرد، صبر کنید» یا «امید کامل به فیضی که خدا به شما عطا خواهد کرد بدارید»
از نوع برخورد مهربانانه خدا با ایمانداران همچون شیء گفته شده است که او به آنان خواهد داد. ترجمه جایگزین: «چیزهای خوبی که خدا مهربانانه به شما خواهد داد»
این به زمانی که مسیح باز میگردد اشاره دارد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ببینید که این را در اول پطرس ۱: ۷ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «وقتی که عیسی مسیح بر همه مردم ظاهر شود»
«برای همان چیزها میل و شهوت نداشته باشید که». ترجمه جایگزین: «برای ارضای شهواتتان زندگی نکنید»
این به پیام خدا در عهد عتیق اشاره دارد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا گفته است»
در اینجا کلمهی "من" به خدا اشاره دارد.
زندگی مسیحیان در زمین همچون غربت به دور از خانه است. ترجمه جایگزین: «به هنگام زندگی بر زمین متواضع و محترم باشید»
این رامیتواند به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را خریداری کرده است»
اینجا "خون" به معنای مرگ مسیح به روی صلیب است.
عیسی به عنوان قربانی مرد تا اینکه خدا گناهان مردم را ببخشد. ترجمه جایگزین: «چون بره بیعیب یا بیلکهای که کاهن یهودی قربانی کرده است»
پطرس یک معنی یکسان را به دو روش مختلف بیان میکند تا به پاکی مسیح تاکید کند. ترجمه جایگزین: «بدون هیچ کاستی»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مسیح را برگزید»
شما میتوانید این را با عبارت فعلدار ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «پیش از آن که خدا جهان را خلق کند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را به شما ظاهر گردانید»
منظور پطرس این نیست که خوانندگانش واقعا مسیح را دیدهاند، ولی حقیقت را درباره مسیح یاد گرفتهاند.
اینجا برخیزاندن اصطلاحی است برای سبب دوباره زنده شدن کسی که مرده بود. ترجمه جایگزین: «کسی که باعث شد تا او دوباره زنده شود بنابراین او دیگر در میان مردگان نبود»
«و او را جلال بخشید» یا «نشان داد که او پر جلال است»
اینجا «امید» به معنای «با اطمینان انتظار داشتن» میباشد. ترجمه جایگزین: «امید و اعتماد شما باید بر خدا باشد» یا «شما باید به خدا ایمان داشته باشید و به او اعتماد کنید»
اینجا کلمه "نفس" در کل به فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خودتان را طاهر ساختهاید»
اینجا طهارت به مقبولیت نزد خدا اشاره دارد.
شما میتوانید این را با استفاده از عبارت فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «با اطاعت از راستی»
این به محبت میان برادران ایماندار اشاره دارد.
اینجا "دل" استعاره از تفکرات و احساسات آدمی است. دوست داشتن کسی "از دل" به معنای دوست داشتن کسی به طور کامل با تمام وجود است. ترجمه جایگزین: «یکدیگر را به شدت و تماما دوست داشته باشید»
معانی احتمالی این است که پطرس از کلام خدا هم میگوید که ۱) همچون تخم گیاه است که رشد میکند و زندگی جدید در ایمانداران به وجود میآورد یا ۲) همچون سلولهای کوچکی در مرد یا زن است هم ترکیب میشوند تا بچهای به وجود آید تا درون زن رشد کند.
(See:
تخمی که فاسد یا خشک نمیشود یا نمیمیرد
پطرس از کلام خدا همچون چیزی صحبت میکند که تا ابدالاباد زنده است. در واقع، خداست که تا همیشه زنده است، و کسی است که فرمانها و وعدههایش تا ابد باقی است.
در این آیات پطرس متنی از اشعیا نبی مرتبط با آن چه که درباره متولد شدن از تخم غیرفانی گفته بود، نقل میکند.
کلمهی "بدن " به انسانیت اشاره دارد.[ در فارسی متفاوت از متن انگلیسی آمده] . اشعیا نبی، انسانیت و گیاه را با هم مقایسه میکند که به سرعت رشد میکنند و میمیرند. ترجمه جایگزین: «همه آدمها میمیرند همانطور که گیاه خواهد مرد»
اینجا کلمهی "جلال" به زیبایی و خوبی اشاره دارد. اشعیا چیزهایی که مردم درباره انسانیت خوبی و زیبایی مینامند را با گلهایی که به سرعت پژمرده میشوند، مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «خوبی زود تمام میشود، همانطور که گلها زود پژمرده میشوند»
«پیامی که از جانب خداوند میآید»
این را میتوان به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «انجیلی که ما بشارت میدهیم»
1لهذا هر نوع کینه و هر مکر و ریا و حسد و هر قسم بدگویی را ترک کرده،2چون اطفالِ نوزاده، مشتاق شیر روحانی و بیغش باشید، تا از آن برای نجات نمّو کنید،3اگر فیالواقع چشیدهاید که خداوند مهربان است.4و به او تقرّب جسته، یعنی به آن سنگ زندهٔ ردّ شده از مردم، لکن نزد خدا برگزیده و مکرّم،5شما نیز، مثل سنگهای زنده بنا کرده میشوید به عمارت روحانی و کهانت مقدّس تا قربانیهای روحانی و مقبول خدا را بهواسطهٔٔ عیسی مسیح بگذرانید.6بنابراین، در کتاب مکتوب است که، اینک، مینهم در صهیون سنگی سر زاویه برگزیده و مکرّم، و هر که به وی ایمان آوَرَدْ خجل نخواهد شد.7پس شما را که ایمان دارید اکرام است، لکن آنانی را که ایمان ندارند، آن سنگی که معماران ردّ کردند، همان سر زاویه گردید،8و سنگ لغزش دهنده و صخرهٔ مصادم، زیرا که اطاعت کلام نکرده، لغزش میخورند، که برای همین معیّن شدهاند.9لکن شما قبیلهٔ برگزیده و کهانت ملوکانه و امّت مقدّس و قومی که مِلک خاصِّ خدا باشد هستید، تا فضایل او را که شما را از ظلمتْ به نور عجیب خود خوانده است، اعلام نمایید.10که سابقاً قومی نبودید، و الآن قوم خدا هستید. آن وقت از رحمت محروم، امّا الحال رحمت کرده شدهاید.11ای محبوبان، استدعا دارم که چون غریبان و بیگانگان از شهوات جسمی که با نفس در نزاع هستند، اجتناب نمایید؛12و سیرت خود را در میان امّتها نیکو دارید تا در همان امری که شما را مثل بدکاران بد میگویند، از کارهای نیکوی شما که ببینند، در روز تفقّد، خدا را تمجید نمایند.13لهذا هر منصب بَشَری را بخاطر خداوند اطاعت کنید، خواه پادشاه را که فوق همه است،14و خواه حکّام را که رسولان وی هستند، بجهت انتقام کشیدن از بدکاران و تحسین نیکوکاران.15زیرا که همین است ارادهٔ خدا که به نیکوکاریِ خود، جهالت مردمان بیفهم را ساکت نمایید،16مثل آزادگان، امّا نه مثل آنانی که آزادیِ خود را پوشش شرارت میسازند، بلکه چون بندگان خدا.17همهٔ مردمان را احترام کنید. برادران را محبّت نمایید. از خدا بترسید. پادشاه را احترام نمایید.18ای نوکران، مطیع آقایان خود باشید با کمال ترس؛ و نه فقط صالحان و مهربانان را بلکه کجخُلقان را نیز.19زیرا این ثواب است، که کسی بجهت ضمیری که چشم بر خدا دارد، در وقتی که ناحقّ زحمت میکشد، دردها را متحمّل شود.20زیرا چه فخر دارد هنگامی که گناهکار بوده، تازیانه خورید و متحمّل آن شوید. لکن اگر نیکوکار بوده، زحمت کشید و صبر کنید، این نزد خدا ثواب است.21زیرا که برای همین خوانده شدهاید، چونکه مسیح نیز برای ما عذاب کشید و شما را نمونهای گذاشت، تا در اثر قدمهای وی رفتار نمایید،22که هیچ گناه نکرد، و مکر در زبانش یافت نشد.23چون او را دشنام میدادند، دشنام پس نمیداد؛ و چون عذاب میکشید تهدید نمینمود، بلکه خویشتن را به داور عادل تسلیم کرد.24که خودْ گناهان ما را در بدن خویش بر دار متحمّل شد، تا از گناه مرده شده، به عدالت زیست نماییم، که به ضربهای او شفا یافتهاید.25از آنرو که مانند گوسفندانِ گمشده بودید، لکن الحال به سوی شبان و اسقفِ جانهای خود برگشتهاید.
بعضی از ترجمهها هر سطر شعر را از کمی متمایل به سمت چپ می نویسند تا آسانتر خوانده شود. ULB این کار را با شعری که از عهد عتیق نقل شده است در ۲: ۶، ۷، ۸، و ۲۲ انجام میدهد.
پطرس از بنای ساخته شده با سنگهای بزرگ به عنوان استعاره برای کلیسا استفاده میکند. عیسی سنگ سرزاویه، و مهم ترین سنگ است. رسولان و انبیا بنیاد هستند، قسمتی از عمارت که تمام سنگهای دیگر بر آن قرار گرفتهاند. در این باب، مسیحیان سنگهایی هستند که دیوارهای عمارت را تشکیل میدهند.
وقتی که پطرس به خوانندگان خود میگوید «مدت زیادی برای شیر روحانی بیغش طول کشیده است» او از استعاره نوزادی که ولع شیر مادرش را دارد استفاده میکند. پطرس از مسیحیان میخواهد همانطور که نوزاد ولع شیر مادرش را دارد، ولع کلام خدا را داشته باشند.
پطرس به تعلیم تقدس و اطاعت به خوانندگانش ادامه میدهد.
از این اعمال گناهآلود همچون اشیائی گفته شده است که مردم باید آنها را دور بیندازند. کلمه "لهذا" به هر چیزی که پطرس درباره مقدس بودن و اطاعت کردن گفته است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «پس، از کینه، ، مکر، ریا، حسد، و قسم بدگویی دست بکشید»
پطرس از خوانندگان خود همچون کودکان سخن میگوید. کودکان به غذای بسیار خالص احتیاج دارند تا بتوانند آن را به راحتی هضم کنند. همانطور ایمانداران به تعلیم بیغش از کلام خدا نیاز دارند. ترجمه جایگزین: «مانند کودکی که مشتاق شیر سینه مادرش است، شما نیز باید مشتاق شیر بیغش روحانی باشید»
«میل شدید» یا «اشتیاق برای»
پطرس کلام خدا را همچون شیر روحانی توصیف میکند که کودکان را تغذیه میکند.
اینجا کلمه "نجات" به زمانی اشاره دارد که خدا به هنگام بازگشت عیسی نجات قوم خود را کامل میسازد( اول پطرس ۱: ۵ را ببینید). آنان به شکل فزایندهای در راههایی که همسو با نجاتشان بود، عمل میکردند. میتوانید این را با عبارت فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «شما میتوانید از لحاظ روحانی رشد کنید تا زمانی که خدا شما را کاملا نجات دهد»
پطرس از پیشرفت ایمانداران در معرفت خدا و سرسپردگی در او را همچون کودکانی که نمو میکنند، توصیف میکند.
اینجا چشیدن به معنای چیزی را شخصا تجربه کردن است. ترجمه جایگزین: «اگر به راستی مهربانی خداوند نسبت به خودتان را چشیده باشید»
پطرس شروع به تعریف یک استعاره درباره عیسی و ایماندارانی که سنگهای زنده هستند، میکند.
پطرس ازعیسی همچون سنگی سخن می گوید که در یک ساختمان قرار دارد. ترجمه جایگزین: «به او تقرب جویید کسی که مانند سنگی در عمارت است، اما نه یک سنگ مرده، بلکه زنده است»
معانی احتمالی ۱) «سنگی که زنده است» یا ۲) «سنگی که زندگی میبخشد»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که مردم آن را رد کردهاند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «لکن خدا انتخاب کرده است»
همانطور که مردم در عهد عتیق برای ساخت معبد از سنگ استفاده میکردند، ایمانداران هم وسایلی هستند که خدا از آنها استفاده میکند تا خانهای بسازد که در آن زندگی خواهد کرد.
پطرس خوانندگان خود را با سنگهایی که زنده هستند، مقایسه میکند.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا در حال ساخت عمارتی روحانی است»
اینجا مقام کهانت به معنای نبیای است که وظایفش را تماما به جا میآورد.
از کتب مقدس همچون ظرفی صحبت شده است. این متن به کلماتی که یک فرد در کتاب میخواند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «این چیزی است که نبی سالیان پیش در کتب مقدس نوشته بود»
کلمهی "ببینید" اینجا ما را هشیار میکند تا توجه ما را به اطلاعات غافلگیر کنندهای که در ادامه می آید، جلب نماید.
خدا تنها کسی است که سنگ را انتخاب کرده است. ترجمه جایگزین: «مهمترین سنگ سر زاویه، که من برگزیدهام»
نبی، مسیح موعود را مهمترین سنگ عمارت میخواند.
پطرس به نقل قول از کتاب ادامه میدهد.
این یک استعاره به این معناست که مردم، مانند معماران، عیسی را رد کردند، لکن خدا او را به عنوان مهمترین سنگ در عمارت گذارد.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«سنگی که معماران رد کردند»
این به مهمترین سنگ در ساختمان اشاره دارد و اساسا معنی یکسانی با "سنگ سرزاویه" در اول پطرس ۲: ۶ دارد.
این دو عبارت معنی مشابهی را به اشتراک میگذارند. آنها با هم تاکید میکنند که مردم بر این "سنگ" خواهند لغزید، که [سنگ] به عیسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «سنگی یا صخرهای که مردم بر آن خواهند لغزید»
اینجا "کلام" به پیام انجیل اشاره دارد. اطاعت نکردن به معنای ایمان نداشتن است. ترجمه جایگزین: «لغزش میخورند زیرا که به پیغام درباره عیسی ایمان ندارند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای چیزی که خدا آنان را معین کرده است»
شما میتوانید شفاف سازی کنید که خدا تنها کسی است که آنان را برگزیده است. ترجمه جایگزین: «قبیلهای که خدا برگزیده است»
معانی احتمالی ۱) «گروهی از کاهنان که در عین حال شاه هستند» یا ۲) «گروهی از کاهنان که پادشاه را خدمت میکنند»
«قومی که به خدا تعلق دارد»
«کسی که شما را خوانده است تا خارج شوید»
اینجا "ظلمت" به شرایط آنها به عنوان قبیله گناهکاری که خدا را نمیشناسند اشاره دارد، و "نور" به شرایط آنها به عنوان قبیلهای که خدا را میشناسند و عدالت را به جا میآورند. ترجمه جایگزین: «از زندگی در گناه وبیخبری از خدا به زندگی در شناخت و رضایتمندی او»
پطرس اینجا آیهای از هوشع نبی نقل قول میکند. برخی نسخههای مدرن این را به حالت نقل قول نمیآورند، که این هم پذیرفتنی است.
پطرس شروع به صحبت درباره چگونگی روش زندگی مسیحیان میکند.
این دو کلمه اساسا معنای یکسانی میدهند. پطرس خوانندگان خود را همچون قبیلهای که درسرزمین غریب دور از خانههایشان ماندهاند میگوید. ببینید در اول پطرس ۱:۱ «غریبان» را چگونه ترجمه کردهاید.
اینجا « جسمی» به طبیعت گناهآلود بشر در این جهان سقوط کرده اشاره دارد. ترجمه جایگزین: ةتسلیم شهوات نشوید»
اینجا کلمه "نفس" به زندگی روحانی فرد اشاره دارد. پطرس از شهوات گناهآلود به نحوی صحبت میکند که گویی سربازانی هستند که سعی دارند زندگی روحانی ایمانداران را نابود کنند. ترجمه جایگزین: «نابودی زندگی روحانی خود را میجویید»
اسم معنای "سیرت" را میتوان با فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «شما باید رفتار نیکو داشته باشید» یا «شما باید به خوبی رفتار کنید»
«اگر آنان متهمتان میکنند»
اسم معنی "کارها" را میتوان با فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «آنان کارهای خوبی را که انجام میدهید، ببینند»
«در روزی که او میآید.» این به روزی اشاره دارد که خدا همه امتها را داوری میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی که او میآید تا هرکس را داوری نماید»
معانی محتمل ۱) با اطاعت از منصب بشری، آنان خداوندی را که این منصب را گذاشته اطاعت میکنند یا ۲) با اطاعت از منصب بشری، آنان عیسی را که منصب بشری را اطاعت کرده است اکرام خواهند کرد.
«پادشاه به عنوان بالاترین منصب بشری»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که پادشاه او را برای مجازات میفرستد»
«با انجام کارهای خوب شما باید مردم بیفهم را از صحبت کردن درباره چیزهایی که نمیدانند باز دارید»
پطرس از شرط آزادی مردم همچون چیزی سخن میگوید که نباید برای پوشاندن گناهان خود از آن استفاده کنند. ترجمه جایگزین: «چون بهانهای برای انجام کارهای شریرانه»
این به همه ایمانداران مسیحی اشاره دارد.
پطرس به طور خاص شروع میکند به صحبت با مردمی که دیگران را خدمت میکنند.
در اینجا کلمهی "صالح" و "مهربان" معنی یکسانی را به اشتراک میگذارند و تاکید میکنند که این آقایان با نوکران خود با شفقت رفتار میکنند. ترجمه جایگزین: «آقایان خیلی مهربان»
«ظالمان را» یا «بدجنسها را»
«این سزاوار ستایش است» یا «این برای خدا خوشایند است»
معانی احتمالی متن اصلی ۱) این فرد رنج را پذیرفته است زیرا او خدا را اطاعت میکند. یا ۲) این فرد قادر به تحمل جزای ناحق است زیرا او میداند که خدا میفهمد که او چقدر رنج کشیده است.
پطرس این سوال را میپرسد تا تاکید کند که هیچ ثوابی در رنج کشیدن برای انجام کار غلط نیست. ترجمه جایگزین: «چه فخر دارد ... هنگامی که تازیانه میخورید.»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که کسی تازیانه به شما میزند»
پطرس به صحبت با مردمی که خدمتگزار دیگران هستند ادامه میدهد.
اینجا کلمه "این" به ایماندارانی اشاره دارد که برای انجام کار خوب رنجها را متحمل میشوند، همانطور که پطرس شرح داده است. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را برای همین فراخوانده است»
«پس شما باید بر آثار قدمهای وی پای نهید» پطرس از دنبال کردن نمونه عیسی در راهی که آنان رنج میکشیدند به شکلی صحبت میکند که گویی کسی است که در همان راهی که عیسی گذارده، قدم گذاشته باشد. ترجمه جایگزین: «پس شما باید رفتار او را سرمشق قرار دهید»
این را میتوان به صورت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی در زبانش فریبی نیافت»
اینجا "مکر" به کلماتی اشاره دارد که فرد برای فریب دادن دیگران میگوید. ترجمه جایگزین: «او هیچ دروغی نگفت»
"دشنام دادن" به کسی به طور ناصحیح صحبت کردن با فرد دیگر است. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«چون مردم به او توهین میکردند، او با دشنام پاسخشان را نمیداد»
«او خود را به کسی که به حق داوری میکند سپرد.» این به معنی آن است که او به خدا اطمینان کرد تا خدا شرمی را بردارد که بر او به واسطه آنانی آمده بود که با او به بدی و خشونت رفتار میکردند.
پطرس به صحبت درباره عیسی مسیح ادامه میدهد. او همچنان با کسانی که خدمتگزار بودند، صحبت میکند.
این با تاکید، به عیسی اشاره دارد.
اینجا «گناهان ما را متحمل شد» به این معناست که او برای گناهان ما رنج کشید. ترجمه جایگزین: «برای گناهان ما در بدن خود بر دار رنج کشید»
این ارجاع به صلیبی است که عیسی بر آن مرد، که با چوب درست شده بود.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را به خاطر زخمهایی که مردم بر او زدند، شفا داده است"
پطرس اعمال خوانندگان خود پیش از ایمان به مسیح را با راهی که گوسفندان منحرف شده از شبانشان میروند، مقایسه میکند.
پطرس عیسی را شبان میخواند. همان طور که شبان گوسفند خود را محافظت میکند، عیسی کسانی که به او اعتماد میکنند را محافظت میکند.
1همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرتِ زنان، ایشان را بدون کلام دریابد،2چونکه سیرتِ طاهر و خداترس شما را بینند.3و شما را زینت ظاهری نباشد، از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس،4بلکه انسانیّتِ باطنیِ قلبی، در لباس غیر فاسدِ روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست.5زیرا بدینگونه زنانِ مقدّسه در سابق نیز که متوکّل به خدا بودند، خویشتن را زینت مینمودند و شوهران خود را اطاعت میکردند:6مانند ساره که ابراهیم را مطیع میبود و او را آقا میخواند، و شما دختران او شدهاید، اگر نیکویی کنید و از هیچ خوف ترسان نشوید.7و همچنین ای شوهران، با فطانت با ایشان زیست کنید، چون با ظروف ضعیفترِ زنانه، و ایشان را محترم دارید چون با شما وارث فیض حیات نیز هستند، تا دعاهای شما بازداشته نشود.8خلاصه همهٔٔ شما یکرأی و همدرد و برادر دوست و مُشفِق و فروتن باشید.9و بدی به عوض بدی و دشنام به عوض دشنام مدهید، بلکه برعکس برکت بطلبید، زیرا که میدانید برای این خوانده شدهاید تا وارث برکت شوید.10زیرا هرکه میخواهد حیات را دوست دارد و ایّام نیکو بیند، زبان خود را از بدی و لبهای خود را از فریبگفتن باز بدارد؛11از بدی اعراض نماید و نیکویی را بهجا آوَرَد؛ سلامتی را بطلبد و آن را تعاقب نماید.12از آنرو که چشمان خداوند بر عادلان است، و گوشهای او به سوی دعای ایشان، لکن روی خداوند بر بدکاران است.13و اگر برای نیکویی غیور هستید، کیست که به شما ضرری برساند؟14بلکه هرگاه برای عدالت زحمت کشیدید، خوشابحال شما. پس از خوفِ ایشان ترسان و مضطرب مشوید.15بلکه خداوندْ مسیح را در دل خود تقدیس نمایید، و پیوسته مستعّد باشید تا هرکه سبب امیدی را که دارید از شما بپرسد، او را جواب دهید، لیکن با حلم و ترس.16و ضمیر خود را نیکو بدارید تا آنانی که بر سیرت نیکوی شما در مسیح طعن میزنند، در همان چیزی که شما را بد میگویند خجالت کشند،17زیرا اگر ارادهٔ خدا چنین است، نیکوکار بودن و زحمت کشیدن، بهتر است از بدکردار بودن.18زیرا که مسیح نیز برای گناهان یک بار زحمت کشید، یعنی عادلی برای ظالمان، تا ما را نزد خدا بیاورد؛ در حالیکه بحسب جسم مُرد، لکن بحسب روح زنده گشت،19و به آن روح نیز رفت و موعظه نمود به ارواحی که در زندان بودند،20که سابقاً نافرمانبردار بودند هنگامی که حلم خدا در ایّام نوح انتظار میکشید، وقتی که کشتی بنا میشد، که در آن جماعتی قلیل، یعنی هشت نفر به آب نجات یافتند،21که نمونهٔ آن، یعنی تعمید اکنون ما را نجات میبخشد (نه دور کردن کثافت جسم، بلکه امتحان ضمیر صالح به سوی خدا) بهواسطهٔٔ برخاستن عیسی مسیح،22که به آسمان رفت و بدست راست خدا است و فرشتگان و قدرتها و قوّات مطیع او شدهاند.
برخی ترجمهها هر سطر از شعر را کمی متمایل به چپ مینویسند تا راحتتر خوانده شود. ULB این کار را با نقل قول شعری از عهد عتیق در۳: ۱۰-۱۲ انجام میدهد.
اکثر مردم میخواهند خوب به نظر برسند تا دیگران دوستشان داشته باشند و فکر کنند که آنان انسانهای خوبی هستند. مخصوصا زنان بسیار مواظب زیبایی ظاهرشان با به تن کردن لباسهای زیبا و جواهرات هستند. پطرس میگوید برای خدا چیزی که یک زن فکر میکند و میگوید و انجام میدهد، مهمتر از ظاهر اوست.
پطرس از خوانندگان خود میخواهد تا با یکدیگر در توافق باشند. مهمتر از آن، او از آنان میخواهد که یکدیگر را دوست بدارند و با یکدیگر مهربان باشند.
پطرس یک مزمور را نقل میکند، که خدا را همچون یک انسان با چشمها، گوشها، و صورت توصیف کرده است. گرچه، خدا یک روح است، پس او چشم، گوش، و صورت فیزیکی ندارد. ولی میداند که مردم چه میکنند، و او علیه مردم شرور عمل میکند.
پطرس به طور خاص شروع به صحبت با زنان شوهردار میکند.
همانطور که ایمانداران "هر مقام انسانی را اطاعت میکنند" (اول پطرس ۲: ۱۳) و نوکران "که تابع" آقایان خود هستند (اول پطرس ۲: ۱۸)، همسران نیز باید شوهران خود را اطاعت کنند. کلمات "اطاعت،" و "تبعیت" با کلمه یکسان ترجمه میشوند.
اینجا "کلام" به پیغام انجیل اشاره دارد. نااطاعتی به این معناست که آنان ایمان ندارند. ببینید که عبارت مشابه را در اول پطرس ۲: ۸ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: "بعضی به پیغام درباره عیسی ایمان ندارند"
«آنها ممکن است به ایمان به مسیح تشویق شوند.» این به معنای آن است که شوهران بیایمان، ایماندار خواهند شد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنان ممکن است ایماندار شوند»
بدون اینکه همسرش کلامی بگوید. اینجا "کلام" به هرچیزی که همسر ممکن است دربارهی عیسی بگوید، اشاره دارد.
اسم معنای "سیرت" را میتوان با فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چون ببینند شما محترمانه و با خلوص نیت رفتار میکنید»
معانی احتمالی ۱) «رفتار خالصانه شما با آنها و چگونگی حرمت نهادن به آنان را » یا 2) «رفتار سالم شما با آنها و اینکه شما چگونه خدا را احرمت مینهید»
پطرس به صحبت با زنانی شوهردار ادامه میدهد.
کلمهی "این" به اطاعت همسران از شوهرانشان و کردار ایشان اشاره دارد.
اینجا کلمهی "انسانیت باطنی" و "قلب" به خصوصیات درونی و شخصیت فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «چیزی که واقعا در درون هستی»
)
«برخورد حلیم و مسالمت آمیز» اینجا کلمه "آرام" به معنای "مسالمت آمیز" یا "آرامش" میباشد. کلمهی "روح" به برخورد یا خلق و خوی فرد اشاره دارد.
پطرس، از نظر خدا راجع به یک شخص به نحوی سخن میگوید که گویی که فرد مستقیما روبروی او ایستاده است. ترجمه جایگزین: «که خدا آن را گرانبها میشمارد»
زنان مقدس با اطمینان توکل داشتند که خدا به آنچه وعده داده است عمل خواهد کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که کاملا به خدا توکل داشتند»
گفت که او سرورش است، آقایش است
پطرس میگوید زنان ایمانداری که مانند سارا رفتار کنند را میتوان فرزندان حقیقی او خواند.
پطرس به طور خاص شروع به صحبت با مردانی که شوهر هستند میکند.
این به چگونگی رفتار سارا و دیگر زنان پاکدامن و پرهیزکاری اشاره دارد که از شوهران خود بر طبق اول پطرس ۳: ۵ و اول پطرس ۳: ۶ اطاعت میکردند.
پطرس از زنان به شکلی صحبت میکند که گویی ظروف هستند، همانطور که مردان را گاهی چنین خطاب میکند. کلمهی انتزاعی "فطانت" را همچنان میتوان به صورت فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: "همسران، بدانید که زن شریک ضعیفتر است"
شما میتوانید این را با استفاده از عبارات فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: "ایشان را محترم دارید، زیرا آنان هم فیض حیات ابدی که خدا داده است را دریافت خواهند کرد"
ازحیات ابدی همچون چیزی سخن گفته شده است که انگار مردم آن را به ارث میبرند.
اینجا "این" به طرز برخوردی که شوهران باید با همسرانشان داشته باشند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «با همسرانتان چنین زندگی کنید»
"باز داشته شدن" جلوگیری از رخ دادن چیزی است. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «پس هیچ چیز دعاهای شما را باز نخواهد داشت» یا «هیچ چیز شما را از دعایی که باید کنید باز نمیدارد»
پطرس دوباره شروع به صحبت با تمام ایمانداران میکند.
«هم نظر و مشفق باشید» یا «نگرش یکسان داشته باشید و دلسوز باشید»
با دیگران مهربان و دلسوز باشید.
پطرس عکسالعمل نشان دادن به عمل فرد دیگر را همچون بازپرداخت کردن برای آن اعمال توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «به کسی که به تو بدی کرده است بدی نکن یا به کسی که به تو دشنام داده است، دشنام نده»
شما میتوانید کسی را که قرار است برکت بدهیم، مشخصتر بیان نمایید. ترجمه جایگزین: «برای کسانی که به شما بدی کردهاند یا دشنام دادهاند، برکت بطلبید»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا برای این شما را خوانده است»
پطرس دریافت برکت خدا را همچون دریافت میراث توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «تا وارث برکت خدا شوید همچون ثروت همیشگی»
در این آیات پطرس از مزمور نقل قول میکند.
این دو عبارت اساسا معنی یکسانی دارند و بر تمایل به داشتن روزهای خوب تاکید میکنند.
اینجا تجربه چیزهای خوب همچون دیدن روزهای خوب است. کلمه "روزها" به عمر فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تجربه چیزهای خوب در زندگی»
کلمات "زبان" و "لبها" به کسی که صحبت میکند اشاره دارند. عبارات «زبان خود را از بدی» و «لبهای خود را از فریب گفتن» اساسا معنی یکسانی دارند و به فرمان دروغ نگفتن تاکید میکنند.
اینجا "اعراض” استعاره بوده و به معنای دست کشیدن از کاری است. ترجمه جایگزین: «از بدی دست بکشد»
کلمهی "چشمها" به توانایی خداوند در دانستن هر چیزی اشاره دارد. به نحوی از رضایت خداوند از عادلان[پارسایان] صحبت شده که گویی که آنان را میبیند. ترجمه جایگزین: «خداوند عادلان[پارسایان] را میبیند» یا «خدا عادلان[پارسایان] را تایید میکند»
کلمهی "گوشها" به آگاهی خداوند به اینکه مردم چه میگویند، اشاره دارد. اینکه خداوند به آنها جواب میدهد دلالت بر این دارد که خداوند خواستههای آنان را میشنود . ترجمه جایگزین: «او خواستههای آنان را میشنود» یا «او خواستههای آنان را برآورده میکند»
کلمهی "رو" به خواست خدا در ضدیت با دشمنانش اشاره دارد. از مخالفت با کسی به نحوی صحبت شده که گویی صورت فرد در مقابل اوست. ترجمه جایگزین: «خداوند مقابله میکند»
پطرس به تعلیم چگونگی زندگی مسیحی به ایمانداران ادامه میدهد.
پطرس این سوال را برای تاکید بر این میپرسد که اگر آنان کارهای خوب انجام میدهند کیست که به آنان ضرر برساند. ترجمه جایگزین: «اگر اعمال خوب انجام دهید هیچکس به شما ضرر نخواهد رساند»
میتوانید این را با عبارت فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «به این جهت که کار درست را انجام میدهید، رنج میکشید»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شما را برکت خواهد داد»
این دو عبارت معنی یکسانی را به اشتراک میگذارند و بر این تاکید میکنند که ایمانداران نباید از کسانی که به ایشان جفا میرسانند، بترسند. ترجمه جایگزین: «از کارهایی که ممکن است مردم با شما بکنند نترسید»
اینجا کلمه "ایشان" به کسانی اشاره دارد که بخواهند به کسانی صدمه بزنند که پطرس خطاب به آنها مینویسد.
«به جای اینکه مضطرب باشید، ...تقدیس نمایید»
عبارت «خداوند مسیح را...تقدیس نمایید» استعاره از تصدیق قدوسیت مسیح است. اینجا "دلها" کنایه از "شخص باطنی" میباشد. ترجمه جایگزین: « در درون خودتان تصدیق کنید که خداوند مسیح مقدس است» یا «در خودتان خداوند مسیح را همچون یک قدوس حرمت نهید»
اینجا "امید" به معنای "انتظار مطمئن" است. ترجمه جایگزین: «درباره چرایی اطمینان شما به خدا» یا «درباره چیزی که شما با اطمینان انتظار دارید که خدا برای شما انجام دهد»
پطرس شرح میدهد که چقدر مسیح زحمت کشید و با این زحمت چه کاری را انجام داد.
کلمهی "برای ما" شامل کسانی میشود که پطرس برایشان مینویسد.[ فارسی متفاوت است]
احتمالا منظور پطرس اینجا این است که مسیح مرد تا رابطه نزدیکی بین ما و خدا ایجاد کند.
به حسب جسم مرد
اینجا "جسم" به بدن مسیح اشاره دارد؛ مسیح از لحاظ فیزیکی مرد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « مردم جسما عیسی را به مرگ سپردند[کشتند]»
معانی احتمالی ۱) روحالقدس عیسی را زنده کرد. ترجمه جایگزین: «روح او را زنده کرد» یا ۲) حالا مسیح بدن روحانیای دارد که هرگز نمیمیرد. ترجمه جایگزین : «او در روح زنده شد» یا «او با بدن روحانی زنده شد»
معانی احتمالی ۱) «او با قدرت روح القدس رفت» ۲) «او در حیات روحانیاش رفت»
معانی احتمالی کلمهی "ارواح" ۱) «ارواح شریر» یا ۲) «روح مردگان»
حلم خدا، کنایه از خود خدا میباشد. پطرس از حلم خدا به نحوی سخن میگوید گویی یک شخص است. ترجمه جایگزین: «هنگامی که خدا صبورانه انتظار میکشید»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «در زمان نوح، وقتی که او کشتی را بنا میکرد»
«به جهت رستاخیز عیسی مسیح.» این عبارت این تعلیم را تکمیل میکند که، «این نشانه تعمید است که شما را نجات میبخشد»
در "دست راست خدا" بودن نشانه این است که خدا به عیسی بیشترین اکرام و اقتدار را بخشیده است. ترجمه جایگزین: «مسیح در کنار خدا در جایگاه جلال و اقتدار»
«مطیع عیسی مسیح شدند»
1لهذا چون مسیح بحسب جسم برای ما زحمت کشید، شما نیز به همان نیّت مسلّح شوید: زیرا آنکه بحسب جسم زحمت کشید، از گناه بازداشته شده است؛2تا آنکه بعد از آن مابقی عمر را در جسم نه بحسب شهوات انسانی، بلکه موافق ارادهٔ خدا بسر بَرَد.3زیرا که عمر گذشته کافی است برای عمل نمودن به خواهش امّتها و در فجور و شهوات و میگساری و عیّاشی و بزمها و بُتپرستیهای حرام رفتار نمودن.4و در این متعجّب هستند که شما همراه ایشان به سوی همین اسرافِ اَوْباشی نمیشتابید و شما را دشنام میدهند.5و ایشان حساب خواهند داد بدو که مستعّد است تا زندگان و مردگان را داوری نماید.6زیرا که از اینجهت نیز به مردگان بشارت داده شد تا بر ایشان موافق مردم بحسب جسم حکم شود، و موافق خدا بحسب روح زیست نمایند.7لکن انتهای همهچیز نزدیک است: پس خرد اندیش و برای دعا هشیار باشید.8و اوّلِ همه با یکدیگر به شدّت محبّت نمایید، زیرا که محبّت کثرت گناهان را میپوشاند.9و یکدیگر را بدون همهمه مهمانی کنید.10و هریک بحسب نعمتی که یافته باشد، یکدیگر را در آن خدمت نماید، مثل وکلاء امین فیض گوناگون خدا.11اگر کسی سخن گوید، مانند اقوال خدا بگوید و اگر کسی خدمت کند، برحسب توانایی که خدا بدو داده باشد بکند تا در همه چیز، خدا بهواسطهٔٔ عیسی مسیح جلال یابد که او را جلال و توانایی تا ابدالآباد هست. آمین.12ای حبیبان، تعجّب منمایید از این آتشی که در میان شماست، و بجهت امتحان شما میآید، که گویا چیزی غریب بر شما واقع شده باشد:13بلکه بقدری که شریک زحمات مسیح هستید، خشنود شوید، تا در هنگام ظهور جلال وی شادی و وجد نمایید.14اگر بخاطر نام مسیح رسوایی میکشید، خوشابحال شما؛ زیرا که روح جلال و روح خدا بر شما آرام میگیرد.15پس زنهار هیچ یکی از شما چون قاتل یا دزد یا شریر یا فضول عذاب نکشد.16لکن اگر چون مسیحی عذاب بکشد، پس شرمنده نشود، بلکه به این اسم خدا را تمجید نماید.17زیرا این زمان است که داوری از خانهٔ خدا شروع شود؛ و اگر شروع آن از ماست، پس عاقبتِ کسانی که انجیل خدا را اطاعت نمیکنند چه خواهد شد؟18و اگر عادل به دشواری نجات یابد، بیدین و گناهکار کجا یافت خواهد شد؟19پس کسانی نیز که برحسب ارادهٔ خدا زحمت کشند، جانهای خود را در نیکوکاری به خالق امین بسپارند.
بعضی از ترجمهها هر سطر شعر را کمی متمایل به سمت چپ مینویسد تا راحتتر خوانده شود. ULB این کار را با شعری که از عهد عتیق در ۴: ۱۸ نقل قول شده است، انجام میدهد.
این متن واژه “امتها" را برای اشاره به تمام مردم بیدینی که یهودی نیستند، استفاده میکند. این شامل امتهایی که مسیحی شدهاند، نمیشود. "هوسرانی، تعصب، مستی، میخوارگی، مهمانیهای پر سر و صدا، بتپرستی نفرتانگیز" مشخصه و یا نمونه کارهای امتهای خدانشناس بود.
مشخص است که پطرس در حال صحبت با بسیاری از مسیحیانی است که در حال تجربه شکنجه هستند و برای اعتقاداتشان با مرگ روبرو شدهاند.
پطرس از این عبارات استفاده میکند تا به خوانندگان خود بگوید که از آنها میخواهد چه کاری انجام دهند. اینها مانند فرمان هستند زیرا او از خوانندگان خود میخواهد که پیروی کنند. اما این چنان است که گویی او به یک نفر میگوید از دیگران چه میخواهد که انجام دهند.
پطرس به تعلیم ایمانداران درباره زندگی مسیحی ادامه میدهد. او با خاتمه دادن به تعالیمش در باب پیشین دربارهی رنج مسیحیان، شروع میکند.
اینجا "جسم" به معنای "بدن" میباشد. ترجمه جایگزین: «در بدن او» یا «تا وقتی که اینجا روی زمین»
عبارت «خود را مسلح کنید» خوانندگان را به فکر سربازانی میاندازد که سلاح خود را برای نبرد آماده میکنند. همچنین "همان نیت” را همچون سلاح یا شاید به صورت زرهی به تصویر کشیده است. اینجا این استعاره به این معناست که ایمانداران باید در ذهن خود مصمم به رنج کشیدن باشند، همان طور که عیسی کشید. ترجمه جایگزین: «خودتان را برای همان طرز فکری که مسیح داشت آماده کنید»
«او از گناه کردن دست کشیده»
برای چیزهایی که معمولا گناهکاران بدان تمایل دارند.
این واژگان به کارهایی اشاره دارد که در آن مردم برای نوشیدن افراطی الکل جمع میشوند و به طور شرمآوری رفتار میکنند .
این نمونههای توحش و گناه بیحد و حصر، همچون سیل عظیمی است که بر مردم جاری میشود.
هرکاری انجام میدهند تا بتوانند شهوت بدنهایشان را ارضاء کنند.
معانی احتمالی ۱) «خدا، کسی که مستعد است تا داوری کند» یا ۲) «مسیح، کسی که مستعد است تا داوری کند»
این به معنی تمامی مردم است، چه هنوز زنده و چه مرده باشند. ترجمه جایگزین: «هرکس»
See:
معانی احتمالی ۱) «انجیل حتی به مردمی که مردهاند بشارت داده شده است» یا ۲) «انجیل به کسانی که زنده بودند اما اکنون مردهاند بشارت داده شد»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. معانی احتمالی ۱) مسیح بشارت داد. ترجمه جایگزین: «مسیح انجیل را بشارت داد» یا ۲) «مردم انجیل را بشارت دادند»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. معانی احتمالی ۱) خدا آنان را در این زندگی بر زمین داوری کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنان را در بدنهای انسانیشان داوری کرد» یا ۲) مردم آنان را بر حسب معیارهای انسانی داوری کردند. ترجمه جایگزین:«مردم آنان را در بدنهایشان به عنوان انسان داوری کردند»
این ارجاع به مرگ به عنوان نوعی حکمی غایی اشاره دارد.
معانی احتمالی ۱) «روحانی زندگی کنید همان طور که خدا زندگی میکند، زیرا روحالقدس آنان را قادر به انجام آن خواهد کرد» یا ۲) «طبق معیارهای خدا با قدرت روحالقدس زندگی کنید»
این به پایان جهان هنگام بازگشت مسیح اشاره دارد.
از انتهایی که به زودی خواهد رسید، همچون چیزی صحبت می شود که گویی از لحاظ فیزیکی فاصلهاش کمتر میشود. ترجمه جایگزین: «به زودی اتفاق خواهد افتاد»
این دو عبارت اساسا معنی یکسانی میدهند. پطرس از این دو عبارت استفاده میکند تا از آنجا که پایان این جهان نزدیک است بر ضرورت داشتن فکری صریح و هشیارانه درباره زندگی، تاکید کند.
اینجا کلمهی "هشیار" به وضوح ذهنی و هشیاری اشاره دارد. ببینید که این را در اول پطرس ۱: ۱۳ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «افکارتان را کنترل کنید» یا «مراقب افکارتان باشید»
«مهمتر از همه»
پطرس "محبت" را طوری تشریح میکند که گویی کسی است که بر گناهان دیگران سرپوش میگذارد. معانی احتمالی ۱) «زیرا کسی که محبت دارد برای فهمیدن این که آیا یک نفر دیگر گناه کرده است تلاش نمیکند» یا ۲) «زیرا کسی که محبت دارد، گناهان دیگران را خواهد بخشید، حتی اگر شمار آن گناهان زیاد باشد»
به مهمانان و مسافران مهربانی نشان دهید و به آنان خوشآمد بگویید
این به تواناییهای روحانی خاصی اشاره دارد که خدا به ایمانداران بخشیده است. ترجمه جایگزین: «زیرا که هر یک از شما یک توانایی روحانی خاص به عنوان هدیه از خدا دریافت کردهاید»
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: « پس در همه چیز خدا را جلال خواهید داد»
See:
ستایش شود، مورد اکرام قرار گیرد[ حرمت نهاده شود]
همانطور که آتش طلا را تصفیه میکند، امتحانات و سختیها نیز ایمان فرد را آزموده و تصفیه میکند.
این دو عبارت اساسا معنی یکسانی دارند و بر کثرت شادی تاکید دارد. ترجمه جایگزین: «حتی بیشتر شادی کنید» یا « بسیار شاد باشید»
«وقتی که خدا، جلال مسیح را آشکار میکند»
اینجا کلمهی "نام" به خود مسیح اشاره دارد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر مردم شما را به دلیل این که به مسیح ایمان دارید آزار میدهند»
هردوی اینها به روحالقدس اشاره دارد. ترجمه جایگزین : «روح جلال، که روح خداست، آرام میگیرد» یا «روح پر جلال خدا»
«با شما میماند»
این به کسی اشاره دارد که در گیر امور دیگران میشود بدون اینکه حق این کار را داشته باشد.
«زیرا که او نام مسیحی را حمل میکند» یا «زیرا مردم او را به عنوان مسیحی میشناسند«. کلمه «نام» به واژه «مسیحی» اشاره دارد.
این عبارت به ایماندارانی اشاره دارد که پطرس از آنان همچون خانواده خدا سخن میگوید.
پطرس از این سوال استفاده میکند تا تاکید کند که داوری خدا بر مردمی که انجیل را رد کردند، سختگیرانهتر از ایمانداران خواهد بود. ترجمه جایگزین: «اگر شروع آن از ماست[ این داوری با ما شروع می شود]،عاقبت کسانی که از انجیل خدا اطاعت نمیکنند، خیلی بدتر خواهد بود»
« چه بر سر آنان خواهد آمد»
«کسانی که به انجیل خدا ایمان ندارند»؛ اینجا کلمه «اطاعت کردن» به معنای ایمان داشتن است.
پطرس از این سوال استفاده میکند تا بر اینموضوع که گناهکار رنج بیشتری نسبت به ایمانداران میکشد، تاکید کند. ترجمه جایگزین: «مرد عادل ... عاقبت بیدین و گناهکار بدتر خواهد بود»
اینجا کلمه "نجات یابد" به نجات نهایی در زمان بازگشت مسیح اشاره دارد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر فرد عادل[پارسا] پیش از این که خدا او را نجات دهد دشواریهای بسیاری را تجربه میکند»
«چه بر سر بیدین و گناهکار خواهد آمد»
"بیدین" یک صفت اسمی به معنای "فرد بیدین" میباشد. کلمات "بیدین" و "گناهکار" اساسا معنای یکسانی دارند و بر شرارت مردم تاکید دارد. ترجمه جایگزین: «گناهکاران بیدین»
اینجا کلمه "جانها" در کل به فرد اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «خودشان را سپردند» یا «زندگیهایشان را سپردند»
اسم معنای "نیکوکاری" را میتوان با عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مادامی که کار خوب انجام میدهند» یا «مادامی که درست زندگی میکنند»
1پیران را در میان شما نصیحت میکنم، من که نیز با شما پیر هستم و شاهد بر زحمات مسیح و شریک در جلالی که مکشوف خواهد شد.2گلهٔ خدا را که در میان شماست بچرانید و نظارت آن را بکنید، نه به زور بلکه به رضامندی، و نه بجهت سود قبیح بلکه به رغبت؛3و نه چنانکه بر قسمتهای خود خداوندی بکنید، بلکه بجهت گله نمونه باشید،4تا در وقتیکه رئیس شبانان ظاهر شود، تاج ناپژمردهٔ جلال را بیابید.5همچنین ای جوانان، مطیع پیران باشید، بلکه همه با یکدیگر فروتنی را بر خود ببندید، زیرا خدا با متکبرّان مقاومت میکند و فروتنان را فیض میبخشد.6پس زیرِ دست زورآورِ خدا فروتنی نمایید تا شما را در وقت معیّن سرافراز نماید.7و تمام اندیشهٔ خود را به وی وا گذارید، زیرا که او برای شما فکر میکند.8هشیار و بیدار باشید، زیرا که دشمن شما ابلیس مانند شیر غرّان گردش میکند و کسی را میطلبد تا ببلعد.9پس به ایمان استوار شده، با او مقاومت کنید، چون آگاه هستید که همین زحمات بر برادران شما که در دنیا هستند، میآید.10و خدای همهٔ فیضها که ما را به جلال ابدی خود در عیسی مسیح خوانده است، شما را بعد از کشیدن زحمتی قلیل کامل و استوار و توانا خواهد ساخت.11او را تا ابدالآباد جلال و توانایی باد. آمین.12به توسّط سِلوانُس که او را برادر امین شما میشمارم، مختصری نوشتم و نصیحت و شهادت میدهم که همین است فیض حقیقی خدا که بر آن قائم هستید.13خواهر برگزیده با شما که در بابِل است و پسر من مرقُس به شما سلام میرسانند.14یکدیگر را به بوسهٔ محبّتانه سلام نمایید و همهٔٔ شما را که در مسیح عیسی هستید، سلام باد. آمین.
اکثر مردم در خاور نزدیک باستان به گونهای نامه را تمام میکردند که پطرس این نامه را به پایان میرساند.
تاجی که رئیس شبانان خواهد داد یک پاداش است، چیزی که مخصوصا کسانی که اعمال نیک انجام میدهند، آن را دریافت میکنند.
همه حیوانات از شیرها میترسند چرا که آنها سریع و قوی هستند، و تقریبا هر نوع حیوانی را میخورند. شیرها همچنین مردم را نیز میخورند. شیطان میخواهد که قوم خدا بترسند، پس پطرس از تشبیه شیر استفاده میکند تا به خوانندگان خود بیاموزد که شیطان میتواند به جسم آنان صدمه بزند، اما اگر آنان به خدا اعتماد و از او پیروی کنند، آنان همیشه قوم خدا خواهند بود، و خدا از آنان محافظت خواهد کرد.
بابل قوم شریری بودند که در زمان عهد عتیق اورشلیم را نابود کردند، یهودیان را از خانههایشان دور ساخته، و بر آنان حکم راندند. پطرس، بابل را به عنوان استعاره برای قومی به کار میبرد که به مسیحیان جفا میرساندند.
and
پطرس به طور خاص با کسانی صحبت میکند که جزو مشایخ و رهبران بودند.
این یک ارجاع به آمدن دوبارهی مسیح است. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جلال مسیح را که خدا مکشوف خواهد ساخت»
پطرس ایمانداران را همچون گله گوسفند میخواند و مشایخ و رهبران را به عنوان چوپانانی که از آنان محافظت میکنند، مینامد.
مشاوران برای هدایت قوم همچون نمونه باشند و نه اینکه با مردم همچون رئیسی که با خدمتکاران خود صحبت میکند، رفتار کنند.
شما میتوانید این را با استفاده از عبارت فعلی ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا مسئولیتشان را به شما سپرده است»
پطرس، عیسی را همچون شبانی توصیف میکند که بر همه شبانان دیگر تسلط دارد. این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی عیسی، رییس شبانان، ظاهر گردد» یا «وقتی که خدا عیسی، رئیس شبانان را ظاهر سازد»
اینجا کلمه "تاج" بیانگر پاداشی است که کسی به عنوان سمبل پیروزی دریافت میکند. کلمه "ناپژمردنی" به این معناست که این ابدی است. ترجمه جایگزین: «پاداش پر جلالی که تا ابد باقی خواهد بود»
پطرس به طور خاص مردان جوانتر را راهنمایی میکند و سپس به راهنمایی تمام ایمانداران ادامه میدهد.
این به همان ترتیبی است که در مورد نحوه تسلیم رهبران به رئیس شبانان در اول پطرس ۵: ۱-۴ اشاره شده است.
این به همه ایماندران اشاره دارد، نه فقط مردان جوان.
پطرس کیفیت معنوی فروتنی را همچون لباسی که مردم باید بپوشند به تصویر میکشد. ترجمه جایگزین: «با یکدیگر با افتادگی رفتار کنید» یا «با فروتنی رفتار کنید»
اینجا کلمه "دست" به قدرت خدا در نجات فروتنان و تنبیه متکبران اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «زیر قدرت عظیم خدا» یا «در برابر خدا، با تشخیص اینکه او قدرت عظیمی دارد»
پطرس از اندیشه به نحوی صحبت میکند که گویی بار سنگینی است که فرد به جای آن که خودش آن را حمل کند،به خدا واگذار میکند. ترجمه جایگزین: «در هر چیزی که شما را نگران میکند به خدا اطمینان کنید» یا «بگذارید او در مشکلاتتان از شما محافظت کند»
اینجا کلمه "هشیار" به وضوح ذهنی و هشیاری اشاره دارد. ببینید که در اول پطرس ۱: ۱۳ این را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «افکارتان را کنترل کنید» یا «مراقب باشید که به چه چیزهایی فکر میکنید»
پطرس، ابلیس را با شیری غران مقایسه میکند. همان طور که شیر گرسنه، شکارش را به طور کامل میبلعد، ابلیس نیز در جستجوی این است که ایمان ایمانداران را به طور کامل نابود کند.
"گشتن" یا "گشتن و شکار کردن"
مقاومت کردن کنایه از جنگیدن است. ترجمه جایگزین: «علیه او بجنگید»
پطرس از برادران ایماندار به نحوی سخن میگوید که گویی اعضای یک جامعه هستند. ترجمه جایگزین: «برادران ایماندار شما که در دنیا زحمت میکشند»
See:
«در نقاط مختلف زمین»
«برای مدت کوتاهی»
اینجا کلمه "فیض" ممکن است یا به چیزهایی که خدا داده است اشاره داشته باشد یا به سرشت خدا. معانی احتمالی ۱) «خدایی که همیشه نیازهای ما را فراهم میکند» یا ۲) «خدایی که همیشه با فیض است»
«کسی که شما را انتخاب کرده است تا جلال ابدی خود را در آسمان به این دلیل که به مسیح پیوستهاید، با شما سهیم سازد»
«شما را کامل گردانید» یا «شما را دوباره روبراه ساخت»
این دو عبارت معنای مشابهی دارند، و آن این است، که خدا ایمانداران را قادر میسازد تا با صرف نظر از هر زحمتی که ممکن است تجربه کنند به او اعتماد و از او پیروی کنند.
این پایانِ نامه پطرس است. اینجا او سخنان نهایی خود را را درباره نامهاش ارائه داده و یه شکلی صمیمانه خداحافظی میکند.
سیلوانس کلماتی را که پطرس به او گفت را در نامه نوشت.
«من درباره فیض حقیقی خدا نوشتهام.» در اینجا کلمه "فیض" به پیام انجیل اشاره دارد، که از کارهای مهربانانهای می گوید که خدا برای ایمانداران انجام داده است.
کلمهی "این" به "فیض حقیقی خدا" اشاره دارد. شدیدا متعهد بودن به این فیض همچون قائم ایستادن در جایی و نپذیرفتن حرکت است. ترجمه جایگزین: «قویاً به این متعهد بمانید»
اینجا "خواهر" احتمالا به گروهی از ایماندارانی اشاره دارد که در "بابل" زندگی میکنند. معانی احتمالی برای "بابل" ۱) این نمادی برای شهر روم است، ۲) نماد هر جایی است که مسیحیان در آن رنج میکشند، یا ۳) این عینا به شهر بابل اشاره دارد. اما به احتمال زیاد به شهر روم اشاره دارد.
این را میتوان به صورت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا او را همچون شما انتخاب کرده است»
پطرس، مرقس را همچون پسر روحانی خود میخواند. ترجمه جایگزین: «پسر روحانی من» یا «کسی که برای من مثل پسرم است»
«بوسهی محبتانه» یا «یک بوسه برای ابراز محبت به یکدیگر»
1شمعون پطرس، غلام و رسول عیسی مسیح، به آنانی که ایمان گرانبها را به مساویِ ما یافتهاند، در عدالت خدای ما و عیسی مسیح نجات دهنده:2فیض و سلامتی در معرفت خدا، و خداوند ما عیسی بر شما افزون باد.3چنانکه قوّت الهیهٔ او همهٔ چیزهایی را که برای حیات و دینداری لازم است، به ما عنایت فرموده است، به معرفت او که ما را به جلال و فضیلت خود دعوت نموده:4که بوساطت آنها وعدههای بینهایت عظیم و گرانبها به ما داده شد: تا شما به اینها شریکِ طبیعتِ الٰهی گردید، و از فسادی که از شهوت در جهان است، خلاصی یابید:5و به همین جهت، کمال سعی نموده، در ایمان خود فضیلت پیدا نمایید؛6و در فضیلت، علم و در علم، عفّت و در عفّت، صبر و در صبر، دینداری؛7و در دینداری، محبّت برادران و در محبّت برادران، محبّت را.8زیرا هرگاه اینها در شما یافت شود و بیفزاید، شما را نمیگذارد که در معرفت خداوند ما عیسی مسیح کاهل یا بیثمر بوده باشید.9زیرا هرکه اینها را ندارد، کور و کوتاه نظر است و تطیهرِ گناهانِ گذشتهٔ خود را فراموش کرده است.10لهذا ای برادران، بیشتر جدّ و جهد کنید تا دعوت و برگزیدگی خود را ثابت نمایید: زیرا اگر چنین کنید، هرگز لغزش نخواهید خورد:11و همچنین دخول در ملکوت جاودانی خداوند و نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح به شما به دولتمندی داده خواهد شد.12لهذا از پیوسته یاد دادن شما از این امور غفلت نخواهم ورزید، هرچند آنها را میدانید، و در آن راستی که نزد شما است استوار هستید.13لکن، این را صواب میدانم، مادامی که در این خیمه هستم، شما را به یاد آوری برانگیزانم؛14چونکه میدانم که وقت بیرون کردن خیمهٔ من نزدیک است، چنانکه خداوند ما عیسی مسیح نیز مرا آگاهانید.15و برای این نیز کوشش میکنم تا شما در هر وقت بعد از رحلت من بتوانید این امور را یاد آورید.16زیرا که در پی افسانههای جعلی نرفتیم، چون از قوّت و آمدن خداوند ما عیسی مسیح شما را اعلام دادیم، بلکه کبریایی او را دیده بودیم.17زیرا از خدای پدر اکرام و جلال یافت، هنگامی که آوازی از جلال کبریایی به او رسید که، این است پسر حبیب من، که از وی خشنودم.18و این آواز را ما زمانی که با وی در کوه مقدّس بودیم شنیدیم، که از آسمان آورده شد.19و کلام انبیا را نیز محکمتر داریم؛ که نیکو میکنید اگر در آن اهتمام کنید، مثل چراغی درخشنده در مکان تاریک، تا روز بشکافد و ستارهٔ صبح در دلهای شما طلوع کند:20و این را نخست بدانید که، هیچ نبوّتِ کتاب از تفسیر خود نبی نیست.21زیرا که نبوّت به ارادهٔ انسان هرگز آورده نشد: بلکه مردمان به روحالقدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند.
در آیههای ۱ -۲، پطرس نامه را به صورت رسمی معرفی میکند. در خاور نزدیک باستان نویسندگان اغلب به این شیوه نامه مینوشتند.
شناخت خدا
شناخت خدا یعنی متعلق بودن به او یا رابطه داشتن با او. در اینجا «شناخت» چیزی بیشتر از دانش ذهنی دربارۀ خداست. این شناخت باعث میشود که خدا فرد را نجات بدهد و به او فیض و آرامش ببخشد.
زندگی خداپسندانه داشتن
پطرس تعلیم میدهد که خدا همه چیز به ایمانداران بخشیده است تا بتوانند زندگی خداپسندانهای داشته باشند. بنابراین، ایمانداران باید هر کاری بکنند تا بیشتر و بیشتر از خدا فرمانبرداری کنند. اگر ایمانداران پیوسته چنین کنند، آنگاه رابطهشان با عیسی ثمرآور و تاثیرگذار خواهد بود. اگر ایمانداران زندگی خداپسندانهای را در پیش نگیرند، انگار که آن کاری را که خدا از طریق عیسی برای نجات آنها انجام داده است، فراموش کرده باشند.
and )
حقیقت کلام خدا
پطرس تعلیم میدهد که نبوتهای کلام توسط انسان گفته نشدهاند. روحالقدس این پیام را برای انسانها آشکار ساخته است تا آن را بگویند یا بنویسند. همچنین او میگوید که پولس و رسولان دیگر از خودشان دربارۀ عیسی داستان نمیبافند. آنها بر آنچه عیسی انجام داد و بر اینکه شنیدند که خدا او را پسر خود خواند، شهادت دادند.
پطرس خود را به عنوان نویسندۀ کتاب معرفی میکند و هویت ایماندارانی را اعلان میکند که خطاب به ایشان مینویسد و به ایشان درود و تحنیت میفرستد.
پطرس میگوید که خادم عیسای مسیح است. همچنین ابراز میکند که به او موقعیت و اقتدار رسول مسیح داده شده است.
که این مردم نیز ایمانی را دریافت کردهاند که خدا به ایشان بخشیده است. ترجمۀ جایگزین: « برای آنهایی که خدا همان ایمان گرانبها را به ایشان بخشیده است»
«به شمایی که دریافت کردهاید.» پطرس همۀ ایماندارانی را که شاید این نامه را بخوانند مخاطب قرار میدهد.
در اینجا واژۀ «ما» به پطرس و دیگر رسولان اشاره دارد و نه به آنهایی که برایشان مینویسد. ترجمۀ جایگزین: «ما رسولان دریافت کردهایم».
خداست که فیض و سلامتی را به ایمانداران خواهد بخشید. ترجمۀ جایگزین: «باشد که خدا فیض و آرامش شما را افزون کند»
پطرس طوری دربارۀ آرامش صحبت میکند که انگار شیءای است که اندازه و تعدادش میتواند زیاد بشود.
میتوانید «معرفت» را به شکل جمله فعلدار ترجمه کنید. ترجمۀ جایگزین: « از طریق شناخت خدا و خداوند ما عیسی»
پطرس شروع میکند به تعلیم دادن ایمانداران دربارۀ دینداری [زندگی خداپسندانه].
در اینجا «دینداری» واژۀ «حیات» را توصیف میکند. ترجمۀ جایگزین: « برای یک زندگی دیندارانه»
در اینجا واژۀ «ما» به پطرس و شنوندگان او اشاره دارد.
در اینجا «آنها» به «جلال و فضیلت خود» [در آیۀ ۳] اشاره دارد.
«تا شما در اینها شریک گردید»
آن گونه که خدا هست
پطرس دربارۀ مردمی میگوید که از فساد این دنیا که نتیجۀ خواهشهای شریرانه است رنج نمیبرند و طوری صحبت میکند که انگار این افراد از این فساد گریخته باشند. واژۀ «فساد»اسم معنی است که میتواند به شکل جملهای دارای فعل نیز ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: « و بنابراین خواهشهای رذیلانۀ این دنیا دیگر شما را فاسد نخواهد کرد»
به آنچه پطرس در آیۀ پیشین گفته است، اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «به خاطر آن کاری که خدا کرده است»
به محبتی اشاره دارد که نسبت به یک دوست یا یکی از اعضای خانواده داریم و احتمالا به معنی محبت داشتن برای کسانی است که در خانوادۀ روحانی هستند.
به ایمان، فضیلت، معرفت، عفّت، صبر، دینداری، محبت برادران و محبت اشاره دارد که پطرس در آیههای پیشین آنها را نام برده است.
پطرس دربارۀ کسی که این ویژگیها را ندارد طوری سخن میگوید که انگار وی مزرعهای است که محصولی نخواهد داشت. این جمله را به شکل مثبت نیز میتوان بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «شما میوه و ثمر بسیار خواهید آورد» یا «شما تاثیرگذار خواهید بود»
این واژهها اساسا به یک معنا هستند و تاکید دارند که این شخص فایدهای نخواهد داشت، به این معنا که چنین اشخاصی در نتیجۀ شناخت عیسا، کار نیکویی انجام نخواهند داد. ترجمۀ جایگزین: «بیفایده»
میتوانید «معرفت» را با به کار بردن گروه فعلی ترجمه کنید. ترجمۀ جایگزین: «از راه شناخت خدا و خداوند ما عیسی»
هر کس که این چیزها را ندارد
پطرس طوری دربارۀ فردی که این ویژگیها را ندارد صحبت میکند که انگار او کوتاه نظر یا کور [نابینا] است، زیرا او ارزش اینها را نفهمیده است. ترجمۀ جایگزین: «مانند فرد کوتاه نظری است که نمیتواند اهمیت اینها را ببیند»
میتوانید برای ترجمۀ آن از یک فعل استفاده کنید. ترجمۀ جایگزین: « اینکه خدا او را از گناهان پیشینش تطهیر کرده است»
واژۀ «دعوت» و «برگزیدگی» معانی مشابهی دارند و به قوم انتخاب شدۀ [برگزیدۀ] خدا اشاره دارد که متعلق به او هستند. ترجمۀ جایگزین: «اطمینان بیابید که خدا واقعا شما را انتخاب کرده است و متعلق به او هستید»
در اینجا واژۀ «لغزش» میتواند به هر یک از این دو اشاره داشته باشد: ۱) مرتکب گناه شدن. ترجمۀ جایگزین: «شما رفتار گناهآلودی نخواهید داشت» یا ۲) نسبت به مسیح بیوفا شدن. ترجمۀ جایگزین: «شما نسبت به مسیح بیوفا نخواهید شد»
این جمله به شکل معلوم هم میتواند بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «خدا به دولتمندی دخول [وارد شدن] شما را به ملکوت [پادشاهی] جاودانی مهیا خواهد کرد»
فرصت داخل شدن
پطرس به ایمانداران دربارۀ وظیفۀ خود به تعلیم و یادآوری پیوستۀ ایشان میگوید.
« شما باوری محکم دارید که اینها حقیقتاند»
در اینجا واژۀ «برانگیختن» به معنای بیدار کردن کسی از خواب میباشد. پطرس دربارۀ برانگیختنِ خوانندگانِ نامهاش، طوری سخن میگوید که انگار آنها را از خواب بیدار کرده است. ترجمۀ جایگزین: « که این چیزها را به شما یادآوری کنم تا دربارۀ آنها بیندیشید»
پطرس طوری دربارۀ بدن خویش سخن میگوید که انگار یک خیمه [چادر] بر تن کرده است و آن را درخواهد آورد. بودن در بدن، نمایانگر زنده بودن و درآوردن آن ، نمایانگر مردن است. ترجمۀ جایگزین: «تا زمانی که در این بدن هستم» یا «تا زمانی که زنده هستم»
See: and)
(
پطرس دربارۀ بدنش طوری سخن میگوید که انگار یک خیمه [چادر] پوشیده است و آن را در خواهد آورد. بودن در بدن، نمایانگر زنده بودن و درآوردن آن ، نمایانگر مردن است. ترجمۀ جایگزین: « به زودی از این بدن بیرون خواهم رفت» یا «به زودی خواهم مرد»
در اینجا «این امور» به همۀ چیزهایی که پطرس در آیههای پیشین گقته است اشاره دارد.
پطرس طوری دربارۀ مرگ خویش سخن میگوید که انگار جایی را برای رفتن به جای دیگر ترک میکند. ترجمۀ جایگزین: «پس از مرگم» یا «پس از اینکه بمیرم»
پطرس همچنان دربارۀ تعلیماتش به ایمانداران توضیح میدهد و شرح میدهد که چرا این تعلیمات قابل اعتماد هستند.
در اینجا واژۀ «ما» به پطرس و رسولان دیگر اشاره دارد و نه به خوانندگان نامهاش. ترجمۀ جایگزین: « زیرا ما رسولان در پی داستانهای ساختگی نرفتیم»
این دو واژه میتواند به یک چیز اشاره داشته باشد و در یک عبارت ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: « آمدن در قوت [آمدنی قدرتمند]»
معانی احتمالی از این قرارند: ۱) بازگشت دوبارۀ خداوند عیسی یا ۲) بازگشت نخستین خداوند عیسی
در اینجا «ما» به همۀ ایمانداران اشاره دارد.
این جمله به شکل معلوم هم میتواند ترجمه شود. ترجمۀ جایگزین: «هنگامی که او آوازی از جلال کبریایی شنید» یا «هنگامی که او آوازی از جلال کبریایی را شنید که با وی سخن میگوید» یا «هنگامی که جلال کبریایی با او صحبت کرد»
پطرس در اینجا به بُعد جلال خدا اشاره میکند. این حسن تعبیری است که از فرط احترام برای خدا، از به کار بردن نام او خودداری میکند. ترجمۀ جایگزین: « خدا، آن جلال متعال [آن جلال برین]، میگوید»
پطرس با آوردن واژۀ «ما» به خودش و دو شاگرد دیگر، یعقوب و یوحنا اشاره میکند که صدای خدا را شنیدند. ترجمۀ جایگزین: «ما، خودمان این آواز را که از آسمان آمد شنیدیم»
« آواز آن کسی را که از آسمان صحبت کرد، شنیدیم»
«ما با عیسی بودیم»
پطرس شروع میکند به هشدار دادن به ایمانداران دربارۀ معلمان دروغین
چیزهایی که پطرس و رسولان دیگر دیدند و او در آیههای پیشین توصیف کرد، کلام انبیا را تایید میکند. این جمله را به شکل معلوم هم میتوان بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: « زیرا آن چیزهایی که ما دیدیم، گفتههای نبوتی را قطعیتر میسازند»
در اینجا واژۀ «ما» به همۀ ایمانداران اشاره دارد که شامل پطرس و تمام مخاطبان او میشود.
به عهد عتیق اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «کلامی را که انبیا گفتند»
پطرس به ایمانداران توصیه میکند که به پیامهای انبیا به دقت توجه کنند.
پطرس کلام انبیا را با چراغی مقایسه میکند که در تاریکی میدرخشد تا هنگامی که نور روز از راه برسد. شکافتن روز [از راه رسیدن روز] به آمدن مسیح اشاره دارد.
پطرس از مسیح همچون «ستارۀ صبح» صحبت میکند که نشانگر سپیده دم و نزدیک بودن زمان به پایان رسیدن تاریکی است. مسیح نور را به قلبهای ایمانداران خواهد آورد، به تمام شکها پایان و درک کاملی از آنکه هست به آنها خواهد بخشید. در اینجا «دل» کنایهای از ذهن مردم است. ترجمۀ جایگزین: «مسیح نور خود را مانند نور ستارۀ در دلهای شما خواهد درخشانید»
ستارۀ صبح به سیارۀ ناهید(زهره) اشاره دارد که بعضی اوقات درست پیش از خورشید طلوع میکند و نشان دهندۀ آن است که سپیدهدم نزدیک است.
«مهمتر از همه، باید بدانید که»
معانی احتمالی از این قرارند: ۱) انبیا از خودشان نبوت نمیکنند یا ۲) مردم باید با تکیه بر روحالقدس نبوتها را درک کنند یا ۳) مردم باید نبوتها را با کمک جماعت مسیحیان ایماندار تفسیر کنند.
پطرس طوری دربارۀ کمک روحالقدس به انبیا برای نوشتن آنچه خدا از ایشان میخواهد بنویسند می گوید که انگار روحالقدس آنها را به سمت خود کشیده باشد. ترجمۀ جایگزین: «مردمان وقتی از روحالقدس هدایت شدند، از جانب خدا سخن گفتند»
1لکن در میان قوم، انبیای کَذَبِه نیز بودند، چنانکه در میان شما هم معلّمان کَذَبَه خواهند بود که بدعتهای مهلک را خُفیةً خواهند آورد، و آن آقایی را که ایشان را خرید انکار خواهند نمود، و هلاکت سریع را بر خود خواهند کشید.2و بسیاری فجور ایشان را متابعت خواهند نمود؛ که بهسبب ایشان طریق حق، مورد ملامت خواهد شد.3و از راه طمع به سخنان جعلی شما را خرید و فروش خواهند کرد: که عقوبت ایشان از مدّت مدید تأخیر نمیکند، و هلاکت ایشان خوابیده نیست.4زیرا هرگاه خدا بر فرشتگانی که گناه کردند، شفقت ننمود، بلکه ایشان را به جهنّم انداخته، به زنجیرهای ظلمت سپرد، تا برای داوری نگاه داشته شوند؛5و بر عالمِ قدیم شفقت نفرمود، بلکه نوح، واعظِ عدالت را با هفت نفر دیگر محفوظ داشته، طوفان را بر عالم بیدینان آورد؛6و شهرهای سدوم و عموره را خاکستر نموده، حکم به واژگون شدن آنها فرمود و آنها را برای آنانی که بعد از این بیدینی خواهند کرد، عبرتی ساخت؛7و لوطِ عادل را که از رفتار فاجرانهٔ بیدینان رنجیده بود رهانید.8زیرا که آن مرد عادل در میانشان ساکن بوده، از آنچه میدید و میشنید، دل صالح خود را به کارهای قبیح ایشان هرروزه رنجیده میداشت.9پس خداوند میداند که عادلان را از تجربه رهایی دهد و ظالمان را تا به روز جزا در عذاب نگاه دارد:10خصوصاً آنانی که در شهوات نجاست در پی جسم میروند و خداوندی را حقیر میدانند. اینها جسور و متکبّرند و از تهمت زدن بر بزرگان نمیلرزند.11و حال آنکه فرشتگانی که در قدرت و قوّت افضل هستند، پیش خداوند بر ایشان حکم افترا نمیزنند.12لکن اینها، چون حیوانات غیرناطق، که برای صید و هلاکت طبعاً متولّد شدهاند، ملامت میکنند بر آنچه نمیدانند و در فساد خود هلاک خواهند شد؛13و مزد ناراستی خود را خواهند یافت، که عیش و عشرت یک روزه را سرور خود میدانند. لکّهها و عیبها هستند، که در ضیافتهای محبّتانهٔ خود عیش و عشرت مینمایند وقتی که با شما شادی میکنند؛14چشمهای پر از زنا دارند که از گناه بازداشته نمیشود؛ و کسان ناپایدار را به دام میکشند: ابنای لعنت که قلب خود را برای طمع ریاضت دادهاند:15و راه مستقیم را ترک کرده، گمراه شدند، و طریق بَلعام بن بَصور را که مزد ناراستی را دوست میداشت، متابعت کردند؛16لکن او از تقصیر خود توبیخ یافت: که حمار گنگ به زبان انسان متنطّق شده، دیوانگیِ نبی را توبیخ نمود.17اینها چشمههای بیآب، و مِههای راندهشده به بادِ شدید هستند، که برای ایشان ظلمتِ تاریکیِ جاودانی، مقرّر است.18زیرا که سخنان تکبّرآمیز و باطل میگویند، و آنانی را که از اهل ضلالتْ تازه رستگار شدهاند، در دام شهوات به فجور جِسمی میکشند.19و ایشان را به آزادی وعده میدهند، و حال آنکه خود غلام فساد هستند: زیرا هرچیزی که بر کسی غلبه یافته باشد، او نیز غلام آن است.20زیرا هرگاه به معرفت خداوند و نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح از آلایش دنیوی رستند، و بعد از آن، بار دیگر گرفتار و مغلوب آن گشتند، اواخر ایشان از اوایل بدتر میشود.21زیرا که برای ایشان بهتر میبود که راه عدالت را ندانسته باشند، از اینکه، بعد از دانستن بار دیگر از آن حکم مقدّس که بدیشان سپرده شده بود، برگردند.22لکن معنی مَثَل حقیقی بر ایشان راست آمد که، سگ به قی خود رجوع کرده است؛ و خَنزیرِ شسته شده، به غلطیدن در گِل.
جسم
جسم کنایهای از ذات گناهکار شخص میباشد. در اینجا نشانۀ بدن فیزیکی انسان نیست. «جسم» بازنمود ذات انسانی است که همۀ چیزهای پرهیزگارانه را کنار گذاشته شده و در پی آنچه گناهآلود است میباشد. وضعیت همۀ انسانها پیش از ایمان به عیسی و دریافت روحالقدس چنین میباشد.
در ۴:۲-۸ چندین شباهت وجود دارد که اگر عهد جدید به زمان مقصد ترجمه نشده باشد، فهم آن دشوار است. شاید توضیح بیشتری نیاز باشد.
پطرس به ایمانداران دربارۀ معلمان دروغین هشدار میدهد.
همانطور که معلمین کذبه با کلام خود اسرائیل را فریب دادند، دربارۀ عیسی نیز به شما تعلیم دروغ خواهند داد.
واژۀ «بدعتها» به عقایدی اشاره دارد که بر خلاف تعلیم عیسی و رسولان است. این بدعتها ایمان آن کسانی را که آنها را باور کنند، نابود میکند.
واژۀ «آقا» به فردی اشاره دارد که صاحب بردگان است. پطرس دربارۀ عیسی طوری سخن میگوید که انگار صاحب مردمی است که آنها را به بهای مرگ خویش خریده است.
رفتار جنسی غیر اخلاقی
«طریق حق» به ایمان مسیحی به عنوان راه حقیقیِ رسیدن به خدا اشاره دارد. میتوان به صورت معلوم هم آن را بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «بیایمانان طریق حق را ملامت خواهند کرد»
«با دروغ گفتن شما را متقاعد میکنند که به آنها پول بدهید»
پطرس طوری دربارۀ «عقوبت» و«هلاکت» صحبت میکند که انگار این دو اشخاصی هستند که عمل میکنند. هر دو جمله اساسا همان معنا را دارند و بر این تاکید دارند که به زودی انبیای کذبه محکوم خواهند شد.
میتوانید این جملهها را به شکل مثبت ترجمه کنید. ترجمۀ جایگزین: « خدا بزودی ایشان را محکوم خواهد کرد؛ او آماده است تا آنها را هلاک کند»
پطرس دربارۀ کسانی مثال میآورد که بر ضد خدا رفتار کردند و خدا ایشان را بخاطر آنچه انجام دادند مجازات کرد.
«از مجازات ایشان پرهیز نکرد» یا «مجازات کرد»
در ترجمۀ انگلیسی واژۀ «تارتاروس» آمده است که از مذهب یونانی گرفته شده است و به جایی اشاره دارد که روحهای شریر و مردمان ستمکاری که مردهاند در آن آنجا مجازات شدهاند. ترجمۀ جایگزین: "ایشان را به جهنم انداخت"
این جمله را به شکل معلوم هم میتوان بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «جایی که او آنها را در زنجیرهای ظلمت[تاریکی] نگاه خواهد داشت»
معانی محتمل: ۱) «در بند زنجیرها در جایی که بسیار تاریک است» ۲) «در تاریکی بسیار ژرف که آنها را مانند زنجیرها زندانی کرده است»
به روز داوری اشاره دارد، هنگامی که خدا هر کسی را داوری خواهد کرد
در اینجا واژۀ «عالم» به مردمی که در آن زندگی میکردند اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «او بر مردمانی که در عالم قدیم [دنیای قدیم] میزیستند شفقت نکرد»
خدا نوح و هفت نفر دیگر را نابود نکرد، در حالیکه بقیه مردمی را که در عالم قدیم زندگی میکردند، نابود کرد.
.
«شهرهای سدوم و عموره را با آتش سوزاند تا زمانی که تنها خاکستر از آنها بر جای ماند»
در اینجا واژۀ «آنها» به سدوم و عموره و مردمانی که در آنجا زندگی میکردند اشاره دارد.
سدوم و عموره را نمونه و هشداری برای دیگران ساخت تا بدانند اگر از خدا سرپیچی کنند، چه خواهد شد.
پطرس لوط را مثال میزند که خدا او را از میان مردمی که شایستۀ مجازات بودند نجات داد.
«رفتار غیر اخلاقی مردمی که شریعت خدا را زیر پا گذاشته بودند»
به لوط اشاره دارد.
در اینجا «دل» به افکار و احساسات لوط اشاره دارد. این رفتار غیر اخلاقی شهروندان سدوم و عموره او را از لحاظ عاطفی بهم ریخته بود. ترجمۀ جایگزین: «او به شدت رنجیده بود»
پطرس شروع میکند به توصیف کردن ویژگیهای مردم گناهکار.
در اینجا به مردم گناهکاری اشاره میکند که در ۲پطرس ۹:۲ گفته شده است که تا روز داوری در عذاب نگاه داشته میشوند.
در اینجا عبارت «در شهوات نجاست در پی جسم» به خواستههای گناهآلود جسمانی اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «آنهایی که به فساد و ارضای خواستههای گناه آلود خود ادامه میدهند»
«از سر فرود آوردن در برابر اقتدار خدا سر باز میزنند.» در اینجا واژۀ "خداوندی" احتمالا به اقتدار خدا اشاره دارد.
در اینجا «خداوندی» نمایندۀ خداست که حق آن را دارد که فرمان بدهد و سرکشان را مجازات کند.
«هر آنچه میخواهند، میکنند»
این واژه به موجودات روحانی، مانند فرشتگان یا دیوان اشاره دارد.
«در قدرت و قوتی بیشتر از معلمین کذبه»
به فرشتگان اشاره دارد. معانی محتمل برای شناسۀ مستتر فاعلی در فعل «افترا نمیزنند» از این قرارند: ۱) بزرگان یا ۲) معلمان کذبه
این ایده که فرشتگان میتوانستند بر آنها افترا بزنند، طوری گفته شده است که انگار آنها میتوانستند از افترا مانند اسلحه علیه ایشان استفاده کنند.
درست همان گونه که مردم نمیتوانند با حیوانات صحبت کنند، هیچ کس نمیتواند با این افراد صحبت کند. ترجمۀ جایگزین: «این معلمان کذبه مانند حیوانات غیر ناطقی هستند که طبیعتشان این است که اسیر سازند و هلاک کنند»
این اسم معنیها میتوانند به شکل فعل هم ترجمه شوند. نویسنده در این دو مورد فاعل را مشخص نکرده است، بنابراین بهترین کار این است که شما نیز آن را ناگفته بر جای بگذارید. ترجمۀ جایگزین: «تا اینکه مردم بتوانند آنها را صید کنند و به هلاکت برسانند» یا «تا اینکه دیگر حیوانات بتوانند آنها را صید کنند و به هلاکت برسانند» یا «تا اینکه مردم بتوانند آنها را صید کنند یا حیوانات دیگر بتوانند آنها را هلاک سازند» یا «و آنها شکار شوند یا بمیرند»
دربارۀ آنچه که نمیدانند یا نمیفهمند به بدی صحبت میکنند.
تاکید بر اینکه خدا آنها را هلاک خواهد کرد میتواند به شکل معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: « خدا آنها را کاملا نابود خواهد کرد»
پطرس طوری دربارۀ مجازات معلمان کذبه صحبت میکند که انگار مزدی دریافت خواهند کرد. ترجمۀ جایگزین: « آنها در ازای ناراستیهای خود، آنچه را که لیاقتش را دارند دریافت خواهند کرد»
در اینجا "عیش و عشرت" به کارهای غیر اخلاقی اشاره دارد که شامل شکمبارگی، مستی و اعمال جنسی میشود. انجام این کارها در طول روز نشانگر این است که این مردم از رفتار خود شرمسار نبودند.
واژههای «لکهها» و «عیبها» معانی مشابهی دارند. پطرس طوری دربارۀ معلمان کذبه سخن میگوید که انگار آنها لکههای روی یک لباس هستند و پوشیدن آن باعث خجالت فرد میشود. ترجمۀ جایگزین: «آنها مانند لکهها و عیبهای روی لباس هستند که باعث بیآبرویی میشوند»
در اینجا «چشمها» نمایاندۀ خواستهها هستند و «چشمهای پر» به این معنا است که آنها همواره چیزی میخواهند. ترجمۀ جایگزین: « آنها همواره مرتکب زنا میشوند»
اگرچه برای ارضای شهوات خود گناه میکنند، گناهی که مرتکب میشوند، هرگز آنها را راضی نمیکند.
در ترجمۀ انگلیسی به جای «کسان» واژۀ «جانها» به کار رفته است. ترجمۀ جایگزین: «آنها مردم ناپایدار را به دام میکشند»
در اینجا واژۀ «قلب» به افکار و احساسات فرد اشاره دارد. به خاطر اعمالی که به آن معتادند، خود را طوری بار آوردهاند که پندار و رفتارشان از روی طمع است.
(:See)
این معلمان کذبه راه مستقیم [راست] را ترک کردهاند و گمراه شدهاند. «معلمان کذبه از اطاعت خدا سر باز زدهاند زیرا آنچه را درست بوده است، رد کردهاند.»
رفتار درست که باعث حرمت داشتن خدا است طوری بیان شده که انگار راهی است که میتوان در آن پیش رفت.
میتوانید مشخص کنید که خدا بلعام را توبیخ کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا او را توبیخ کرد»
حماری [الاغی] که بطور طبیعی نمیتواند صحبت کند، به زبانی مانند زبان انسان متنطّق [صحبت] کرد.
خدا یک الاغ را به کار گرفت تا جلوی عمل احمقانۀ نبی را بگیرد.
چشمههایی که از آنها آب جاری است به تشنگان نوید سیراب شدن میبخشند، اما چشمههای بیآب، فرد تشنه را ناامید خواهند کرد. به همان شکل، معلمان کذبه[آموزگاران یا معلمان دروغین] نیز اگرچه چیزهای بسیاری به مردم وعده میدهند، اما قادر به انجام آنچه را که وعده دادهاند، نیستند.
وقتی مردم ابرهای بارانزا را میبینند، انتظار باران دارند. وقتی که پیش از بارش بادهای شدید ابرها را با خود میبرند، مردم از باران ناامید میشوند. به همان شکل، معلمان کذبه نیز اگرچه وعدههای بسیار به مردم میدهند، قادر نیستند آنچه را قول دادهاند، انجام دهند.
واژۀ «ایشان» به معلمان کذبه اشاره دارد. این جمله میتواند به شکل معلوم بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «خدا برای ایشان ظلمتِ تاریکیِ جاودانی مقرّر کرده است»
آنها سخنانی چشمگیر ولی بی معنا بر زبان میآورند.
با تکیه بر ذات گناهآلود، مردم را در دام امور غیراخلاقی و اعمال گناهآلود میکشند.
این جمله به مردمی اشاره دارد که به تازگی ایماندار شدهاند. عبارت «اهل ضلالت» به غیر ایماندارانی اشاره دارد که همچنان در گناه زندگی میکنند. ترجمۀ جایگزین: «آنانی که تلاش میکنند به جای اینکه مانند گذشته خود و دیگر مردمان زندگی گناهآلودی داشته باشند، پارسایانه زندگی کنند.»
پطرس دربارۀ مردمی که در گناه زندگی میکنند طوری سخن میگوید که انگار بردۀ گناه هستند و لازم است از این اسارت آزاد بشوند. [در ترجمۀ انگلیسی این عبارت به شکل دیگری آمده است: آنانی که تلاش میکنند بگریزند]
«آزادی» در اینجا اصطلاحی است برای توانایی زندگی کردن فرد دقیقا همان طور که میخواهد. ترجمۀ جایگزین: «آنها به مردم وعده میدهند که توانایی زندگی کردن دقیقا به شکل دلخواه ایشان را به ایشان میبخشند، اما خودشان نمیتوانند از خواهشهای گناهآلود خود بگریزند»
پطرس طوری دربارۀ مردمی که زندگی گناهآلود دارند سخن میگوید که انگار غلام [برده] گناه بودند و لازم است از اسارتشان آزاد بشوند.
پطرس میگوید که هرگاه چیزی بر فردی غلبه یابد، او بردۀ آن چیز است و آن چیز مانند غلام آن فرد میشود. ترجمۀ جایگزین: «زیرا اگر چیزی بر فردی غلبه یابد، آن فرد مانند بردۀ آن چیز میشود»
شناسههای مستتر فاعلی و "ایشان" به معلمان کذبه[معلمان دروغین] اشاره دارد که پطرس در آیات ۱۲-۱۹ درباره ایشان میگوید.
این جمله توصیفی است دربارۀ یک جملۀ شرطی. معلم کذبه یک بار « رستند»، اما اگر دوباره گرفتار و مغلوب شوند، «آن وقت» سرانجامشان از آغازشان بدتر خواهد بود.
واژۀ «آلایش» به رفتار گناهآلودی اشاره دارد که فرد را از نظر اخلاقی به ناپاکی میکشاند. «دنیوی» به جامعۀ بشری اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: « روال گناهآلود جامعه بشری »
میتوانید «معرفت» را با به کار بردن یک گروه فعل ترجمه کنید. ببینید که جملههای مشابه در ۲ پطرس۲:۱ را چگونه ترجمه کردهاید. ترجمۀ جایگزین: «به واسطه شناخت خداوند و نجاتدهندۀ ما عیسی مسیح»
«شرایط ایشان از آنچه پیشتر بود، بدتر است»
پطرس زندگی را یک «راه» یا «مسیر» میداند.
در اینجا «برگشتن» استعارهای است از دست از چیزی کشیدن. ترجمۀ جایگزین:«از فرمانبرداری از حکم[ فرمان] مقدّس دست کشیدند»
این عبارت میتواند در حالت معلوم نیز بیان شود. ترجمۀ جایگزین: «حکم مقدّسی که خدا به آنها سپرده بود» یا « حکم مقدّسی که خدا اطمینان داد که دریافتش کردهاند»
« این مَثَل برای ایشان کاربرد دارد» یا «این مَثَل وصف حال ایشان است»
پطرس از دو مَثَل استفاده میکند تا معلمین کذبه را توصیف کند، اگرچه آنها «راه عدالت[پارسایی]» را میشناختند، به سوی چیزهایی که از نظر اخلاقی و روحانی ناپاکشان میکند، بازگشتند.
1این رساله دوّم را ای حبیبان، الآن به شما مینویسم؛ که به این هردو، دلِ پاک شما را به طریق یادگاری برمیانگیزانم:2تا بخاطر آرید کلماتی که انبیای مقدّس پیش گفتهاند، و حکم خداوند و نجات دهنده را که به رسولان شما داده شد:3و نخست این را میدانید، که در ایّام آخر مُستَهزئین با استهزا ظاهر خواهند شد، که بر وفق شهوات خود رفتار نموده،4خواهند گفت، کجاست وعدهٔ آمدن او؟ زیرا از زمانی که پدران به خواب رفتند، هرچیز به همینطوری که از ابتدای آفرینش بود، باقی است.5زیرا که ایشان عمداً از این غافل هستند، که به کلام خدا آسمانها از قدیم بود، و زمین از آب و به آب قائم گردید:6و به این هر دو، عالمی که آن وقت بود در آب غرق شده، هلاک گشت:7لکن آسمان و زمین الآن به همان کلام برای آتش ذخیره شده و تا روز داوری و هلاکت، مردم بیدین نگاه داشته شدهاند.8لکن ای حبیبان، این یک چیز از شما مخفی نماند که یک روز نزد خدا چون هزار سال است، و هزار سال چون یک روز.9خداوند در وعدهٔ خود تأخیر نمینماید، چنانکه بعضی تأخیر میپندارند، بلکه بر شما تحمّل مینماید، چون نمیخواهد که کسی هلاک گردد، بلکه همه به توبه گرایند.10لکن روز خداوند چون دزد خواهد آمد؛ که در آن آسمانها به صدای عظیم زایل خواهند شد و عناصر سوخته شده، از هم خواهد پاشید، و زمین و کارهایی که در آن است سوخته خواهد شد.11پس چون جمیع اینها متفرّق خواهند گردید، شما چطور مردمان باید باشید، در هر سیرتِ مقدّس و دینداری؟12و آمدن روز خدا را انتظار بکشید و آن را بشتابانید، که در آن آسمانها سوخته شده، از هم متفرّق خواهند شد و عناصر از حرارت گداخته خواهد گردید.13ولی بحسب وعدهٔ او، منتظر آسمانهای جدید و زمین جدید هستیم، که در آنها عدالت ساکن خواهد بود.14لهذا ای حبیبان، چون انتظار این چیزها را میکشید، جدّ و جهد نمایید تا نزد او بیداغ و بیعیب در سلامتی یافت شوید.15و تحمّلِ خداوندِ ما را نجات بدانید؛ چنانکه برادر حبیب ما پولُس نیز برحسب حکمتی که به وی داده شد، به شما نوشت؛16و همچنین در سایر رسالههای خود این چیزها را بیان مینماید؛ که در آنها بعضی چیزهاست که فهمیدن آنها مشکل است، و مردمان بیعلم و ناپایدار آنها را مثل سایر کتب تحریف میکنند، تا به هلاکت خود برسند.17پس شما ای حبیبان، چون این امور را از پیش میدانید، باحذر باشید که مبادا به گمراهی بیدینان ربوده شده، از پایداریِ خود بیفتید.18بلکه در فیض و معرفت خداوند و نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح ترقّی کنید، که او را از کنون تا ابدالآباد جلال باد. آمین.
آتش
مردم اغلب آتش را برای نابود کردن چیزها یا پاک کردن چیزی از کثیفی و بخشهای بیارزش آن، به کار میبرند. بنابراین، هنگامی که خدا مردم شرور یا ناپاک را مجازات میکند، معمولا با آتش ارتباط پیدا میکند.
روز خداوند
روز دقیق بازگشت خداوند برای مردم یک غافلگیری خواهد بود. این همان معنای اصطلاح "مثل دزدی در شب" میباشد. به این دلیل، مسیحیان قرار است برای آمدن خداوند آماده باشند.
and
پطرس شروع به صحبت دربارۀ روزهای آخر میکند.
پطرس طوری دربارۀ دلیل اینکه چرا خوانندگانش باید دربارۀ این چیزها فکر کنند سخن میگوید که انگار در حال بیدار کردن ایشان از خواب میباشد. ترجمۀ جایگزین: «تا باعث بشود شما دل پاکی داشته باشید.» [در ترجمۀ انگلیسی افکارِ پاک نوشته شده است]
میتوان در حالت معلوم نیز آن را بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «کلماتی که انبیای مقدس در گذشته گفتهاند»
میتوان آن را در حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «حکم خداوند و نجات دهنده که رسولان شما به شما دادند»
«این را به عنوان مهمترین چیز بدانید.» ببینید که ۲ پطرس ۲۰:۱ را چگونه ترجمه کردهاید
در اینجا "شهوات" به خواستههای گناهآلود اشاره دارد که مخالف ارادۀ خدا هستند. ترجمۀ جایگزین: «بر وفق [مطابق] خواستههای گناهآلود خود زندگی میکنند.»
عمل، کردار
استهزا کنندگان این پرسش بدیهی را میپرسند تا تاکید کنند که به بازگشت عیسی باور ندارند. واژۀ "وعده" به تحقق وعدۀ بازگشت عیسی اشاره دارد. ترجمۀ جایگزین: «وعدۀ بازگشت عیسی حقیقت ندارد! او بازنخواهد گشت!»
در اینجا "پدران" به اجدادی که مدتها پیش زندگی میکردهاند، اشاره دارد. به خواب رفتن حُسنِ تعبیری از مردن است. ترجمۀ جایگزین: «اجداد ما مردند»
استهزا کنندگان با به کار بردن واژۀ "هرچیز" مبالغه میکنند و استدلال میآورند که از آنجایی که هیچ چیز در دنیا تغییر نکرده است، نمیتواند حقیقت داشته باشد که عیسی باز خواهد گشت.
میتوان آن را به صورت جملهای فعلدار نیز ترجمه کرد. ترجمۀ جایگزین: « از آن هنگام که خدا جهان را آفرید»
میتوان آن را در حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا آسمانها و زمین را مدتها پیش بنیاد نهاد»
بدین معنا است که خدا کاری کرد که زمین از آب بیرون بزند و آبها با هم جمع شوند تا خشکی پدیدار گردد.
در اینجا "این هر دو" به کلام خدا و آب اشاره دارد.
میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا عالمی را که در آن زمان وجود داشت با آب غرق کرد و نابودش ساخت».
میتوان آن را در حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا، به همان کلام، آسمان و زمین را برای آتش ذخیره کرده است»
در اینجا "کلام" مظهرِ یا نمایندۀ خداست که آن را ساطع خواهد کرد: ترجمۀ جایگزین: «خدا، کلام مشابهی را ساطع خواهد کرد»
میتوان آن را در حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: « خدا آنها را برای روز داوری نگاه داشته است»
میتوان آن را در قالب جملهای فعلدار نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «تا روزی که او مردم بیدین را داوری و هلاک کند»
«نباید از درک این موضوع غافل بمانید» یا «این موضوع را نادیده نگیرید»
« که از نظر خدا، یک روز مانند هزار سال است»
«خداوند در انجام وعدۀ خود تأخیر نمینماید»
بعضی از مردم میپندارند که خدا در انجام وعدۀ خود تأخیر مینماید زیرا دیدگاه آنها نسبت به زمان، با دیدگاه خدا متفاوت است.
اگرچه خداوند صبور است و میخواهد مردم توبه کنند، او به راستی باز خواهد گشت و داوری خواهد کرد.
پطرس طوری دربارۀ روزی که خدا همه کس را داوری خواهد کرد سخن میگوید که انگار دزدی غیر منتظره خواهد آمد و در آن هنگام مردم غافلگیر خواهند شد.
«آسمانها محو خواهند گشت»
میتوان به حالت معلوم نیز آن را بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا عناصر را با آتش خواهد سوزانید»
معانی محتمل: ۱) اجرامی آسمانی، مانند خورشید و ماه و ستارگان یا ۲) چیزهایی که آسمان و زمین را ساختهاند، مانند خاک، هوا، آتش و آب.
خدا سرتاسر زمین و کارهای همه را خواهد دید و همه چیز را داوری خواهد کرد. میتوان آن را در حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا زمین و همۀ کارهای مردم را ظاهر خواهد ساخت»[در این ترجمۀ انگلیسی فعل سوختن به کار نرفته است]"
پطرس به ایمانداران میگوید که در همان حال که در انتظار روز خداوند هستند، چگونه زندگی کنند.
میتوان به حالت معلوم نیز آن را بیان کرد. ترجمۀ جایگرین: «از آنجایی که خدا همه چیز را به همین شکل نابود خواهد کرد.»
پطرس این پرسش بدیهی را به کار میبرد تا بر آنچه پس از آن خواهد گفت، تأکید کند که « آنها باید در سیرت مقدّس و دینداری زندگی کنند» ترجمۀ جایگزین: «شما میدانید چگونه مردمانی باید باشید»
میتوان در حالت معلوم نیز آن را بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: «خدا آسمانها و زمین را با آتش نابود خواهد کرد و عناصر را با حرارت بسیار بالا گداخته یا ذوب خواهد کرد»
معانی محتمل: ۱) اجرام آسمانی، مانند خورشید، ماه، ستارگان یا ۲) چیزهایی که آسمان و زمین را ساختهاند، مانند خاک، هوا، آتش و آب. ببینید ۲ پطرس ۱۰:۳ را چگونه ترجمه کردهاید.
پطرس طوری دربارۀ “عدالت[پارسایی]" سخن میگوید گه انگار یک شخص است. واژۀ “عدالت[پارسایی]" کنایهای است از مردمی که عادل[پارسا] هستند. ترجمۀ جایگزین: «که در آنها مردم عادل[پارسا] ساکن خواهند بود» یا «که در آنها مردم در عدالت زندگی خواهند کرد»
میتوان آن را در حالت معلوم نیز بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: « به سعی تمام بکوشید تا بیداغ [بیلکّه]، بیعیب و در سلامتی[در صلح] با او و با یکدیگر باشید"
واژههای "بیداغ" و "بیعیب" اساسا یکی هستند و بر پاکی اخلاقی تأکید میکنند. ترجمۀ جایگزین: «کاملا پاک»
در اینجا به معنای "بیعیب" است.
از آنجایی که خداوند تحمّل میکند، روز داوری هنوز نرسیده است. این به مردم فرصت میدهد تا توبه کنند و نجات بیابند، همان طور که در ۲ پطرس ۹:۳ توضیح میدهد. ترجمۀ جایگزین: «و دربارۀ شکیبایی خداوند بیندیشید که به مردم فرصت توبه و نجات میبخشد»
میتوان آن را در حالت معلوم بیان کرد: « بر حسب حکمتی که خدا به وی داده است»
پولس دربارۀ تحمّل خدا که منجر به نجات میشود، در همۀ رسالههایش سخن میگوید.
بعضی چیزها در رسالۀ پولس وجود دارند که فهمیدن آنها مشکل است.
مردمان بیعلم و ناپایدار این چیزهایی که در رسالۀ پولس فهمیدنشان مشکل [دشوار] است، اشتباه برداشت میکنند.
«بیعلم و ناپایدار»؛ به این مردم نیاموختهاند که کلام خدا را به شکل مناسب تفسیر کنند و در حقیقتِ انجیل به خوبی بنا نشدهاند.
«نتیجۀ آن هلاکت [نابودی] خودشان است»
پطرس نامۀ خود را با توصیههایی برای ایمانداران به پایان میبرد.
"این امور" به حقایقی درباره تحمّل خدا و تعالیم این معلمان کذبه اشاره دارد.
«از خود مراقبت کنید»
در اینجا "ربوده شوید" کنایهای از متقاعد شدن به انجام کاری نادرست است. میتوان آن را در حالت معلوم بیان کرد. ترجمۀ جایگزین: « که مبادا مردم بیدین شما را گمراه کنند و باعث شوند شما کاری نادرست بکنید»
طوری دربارۀ پایداری صحبت شده است که انگار جایگاهی است که ممکن است ایماندار آن را از دست بدهد. ترجمۀ جایگزین:« دیگر پایدار[وفادار] نباشید»
در اینجا ترقّی در فیض و معرفت خداوند، نشاندۀ تجربۀ بیشتر فیض او و معرفت [شناخت] بیشتر اوست. اسم معنی" فیض" میتواند با عبارت "در محبّت رفتار کردن" بیان شود. ترجمۀ جایگزین:« فیض خداوند و نجات دهندۀ ما عیسی مسیح را بیشتر دریافت کنید و او را بیشتر بشناسید» یا « از این که خداوند و نجات دهندۀ ما عیسی مسیح چگونه در محبّت نسبت به شما رفتار میکند، بیشتر آگاه باشید و او را بهتر بشناسید»
1آنچه از ابتدا بود و آنچه شنیدهایم و به چشم خود دیده، آنچه بر آن نگریستیم و دستهای ما لمس کرد، دربارهٔٔ کلمهٔ حیات.2(و حیات ظاهر شد و آن را دیدهایم و شهادت میدهیم و به شما خبر میدهیم از حیات جاودانی که نزد پدر بود و بر ما ظاهر شد.)3از آنچه دیده و شنیدهایم شما را اعلام مینماییم تا شما هم با ما شراکت داشته باشید. و امّا شراکت ما با پدر و با پسرش عیسی مسیح است.4و این را به شما مینویسم تا خوشیِ ما کامل گردد.5و این است پیغامی که از او شنیدهایم و به شما اعلام مینماییم، که خدا نور است و هیچ ظلمت در وی هرگز نیست.6اگر گوییم که با وی شراکت داریم، در حالیکه در ظلمت سلوک مینماییم، دروغ میگوییم و براستی عمل نمیکنیم.7لکن اگر در نور سلوک مینماییم، چنانکه او در نور است، با یکدیگر شراکت داریم و خون پسر او عیسی مسیح ما را از هر گناه پاک میسازد.8اگر گوییم که گناه نداریم خود را گمراه میکنیم و راستی در ما نیست.9اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را بیامرزد و ما را از هر ناراستی پاک سازد.10اگر گوییم که گناه نکردهایم، او را دروغگو میشماریم و کلام او در ما نیست.
این نامه را یوحنا به مسیحیان نوشته بود.
مسیحیان و گناه
در این باب یوحنا به تمامی مسیحیان تعلیم میدهد که همچنان گناهکارند. اما خدا نیز به بخشیدن گناهان مسیحیان ادامه میدهد.
and and )
استعارهها
در این باب یوحنا مینویسد که خدا نور است. نور استعارهای از درک و عدالت است.
یوحنا درخصوص افرادی که در نور یا تاریکی راه میروند نیز مینویسد. راه رفتن استعارهای از رفتار کردن یا زیستن به آن روش است. افرادی که در نور راه میروند آنچه که صحیح است را درک میکند و آنرا انجام میدهد. درحالیکه افرادی که در تاریکی زیست میکنند آنچه را که درست است درک نمیکنند، و گناه را انجام میدهند.
این نامه را یوحنای رسول به ایمانداران نوشته بود. همه موارد «شما،» «به شما،» و «برای شما» تمامی ایمانداران را شامل میشود و به شکل جمع به کار برده شده. در اینجا کلمات «ما» و «به ما» به یوحنا و کسانی که با عیسی بودند، اشاره دارد . در آیات ۱-۲ ضمایر بسیاری از جمله «آن» «آن چه» و «که» استفاده شده. این کلمات به «کلمه زندگی» و «زندگی ابدی» اشاره میکنند. اما، از آنجایی که این کلمات مربوط به عیسی است، میتوانید از ضمایری همچون «کسی که» «به کسی» یا «او» که مربوط به اشخاص است استفاده کنید.
«آنچه شنیدهایم که او تعلیم میدهد»
تکرار این کلمات به دلیل تأکید بر آنهاست. ترجمه جایگزین: «آنچه خودمان دیدهایم»
«عیسی، کسی است که زندگی جاودان میبخشد»
در تمامی این نامه کلمه «زندگی» به چیزی فراتر از زندگی جسمانی اشاره میکند. در اینجا «زندگی» به داشتن زندگی روحانی اشاره دارد.
این جمله را به شکل معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا حیات ابدی را بر ما ظاهر کرد» یا «خدا ما را قادر ساخته تا او را که حیات ابدی است، بشناسیم»
«او را دیدهایم»
«رسماً درباره او به دیگران میگوییم»
در اینجا، «حیات جاودانی» به عیسی به عنوان کسی که آن حیات را میدهد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که ما را قادر میسازد که تا ابد زنده بمانیم، که با خدایِ پدر بود، و خود را برما ظاهر کرد»
این زمانی بود که عیسی بر روی زمین زندگی میکرد. این جمله را به شکل معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «و پدر بر ما ظاهر شد» یا «و کسی که در میان ما زندگی میکرد»
در اینجا کلمات «ما،» «ما را،» و «برای ما» به یوحنا و کسانی که با عیسی بودند، اشاره میکنند.
«ما نیز آنچه را که دیده و شنیدهایم ،اعلام میکنیم»
«دوستان نزدیک ما باشید. ما با خدای پدر دوست هستیم»
مشخص نیست که گفته یوحنا شامل خوانندگان میشود یا خیر. میتوان این جمله را به روشی دیگر نیز ترجمه کنید.
اینها عناوین مهمی هستند که رابطه بین خدا و عیسی را شرح میدهد.
«خوشیِ ما کامل گردد» یا «ما را کاملاً شاد سازید»
در اینجا کلمات «ما» و «ما را» به تمامی ایمانداران ازجمله کسانی که پولس به آنها نامه مینویسد، اشاره میکنند. در مابقی این کتاب نیز به همین شکل است، مگر مواردی که بر خلاف آن بیان شود.
از این جا به بعد، یوحنا درباره رابطه رفاقت، یعنی رابطه نزدیک با خدا و بقیه ایمانداران می نویسد.
این جمله استعارهایست از این که خدا کاملاً پاک و مقدس است. در فرهنگهایی که نور و نیکویی را با هم مرتبط میدانند احتمالاً حفظ الگوی نور بدون نیاز به توضیح معنای استعاری آن ممکن باشد. ترجمه جایگزین: «خدا نور مطلق است»
این استعاره بدین معناست که خدا هرگز گناه نمیکند و در وی هیچ شرارتی نیست. در فرهنگهایی که تاریکی و بدی را با هم مرتبط میدانند، احتمالاً حفظ الگوی تاریکی بدون نیاز به توضیح معنای استعاری آن ممکن باشد. ترجمه جایگزین: «در وی هیچ شرارتی نیست»
در اینجا «سلوک کردن» استعارهای از زندگی یا رفتار شخص است. اینجا «ظلمت» استعارهای از «شرارت» است. ترجمه جایگزین: «انجام آنچه که شرارتآمیز است»
در اینجا «سلوک کردن» استعارهای از زندگی یا رفتار شخص است. در اینجا «نور» استعارهای برای «نیکویی» یا «درستی» است. ترجمه جایگزین: «آنچه را که نیکوست، چنانکه خدا نیکویی مطلق است انجام دهید» یا «آنچه را راست است، چنانکه خدا راستی مطلق است، انجام دهید»
اشاره به مرگ عیسی دارد.
عنوانی مهم برای عیسی پسر خداست.
«هیچ گناهی»
«فریب میدهیم» یا «دروغ میگوییم»
ازراستی به شکلی سخن گفته که گویی شیئی است که میتواند در ایمانداران باشد. ترجمه جایگزین: «ایمان نداریم آنچه که خدا میگوید راست است»
«خدا امین و عادل است»
این دو عبارت اساساً معانی مشابهی دارند. یوحنا از این عبارات برای تأکید بر اینکه خدا مطمئناً گناهان ما را میبخشد، استفاده میکند. ترجمه جایگزین:«و ما را برای انجام کارهای اشتباه کاملاً میبخشد»
این جمله بدین معناست که، کسی که ادعا میکند بیگناه است در حقیقت خدا را دروغگو میخواند در حالی که خدا میگوید همه گناهکارند. ترجمه جایگزین: «درست مانند این است که خدا را دروغگو بخوانیم، زیرا که او گفته که همه ما گناه کردهایم»
«کلام» در اینجا کنایه از «پیغام» است. از اطاعت کردن و احترام گذاشتن به کلام خدا چنان صحبت شده که گویی کلامش در ایمانداران است. ترجمه جایگزین: «کلام خدا را درک نمیکنیم و از آنچه که میگوید، اطاعت نمیکنیم»
1ای فرزندانِ من، این را به شما مینویسم تا گناه نکنید؛ و اگر کسی گناهی کند، شفیعی داریم نزد پدر، یعنی عیسی مسیح عادل.2و اوست کفّاره بجهت گناهان ما؛ و نه گناهان ما فقط، بلکه بجهت تمام جهان نیز.3و از این میدانیم که او را میشناسیم، اگر احکام او را نگاه داریم.4کسی که گوید او را میشناسم و احکام او را نگاه ندارد، دروغگو است و در وی راستی نیست.5لکن کسی که کلام او را نگاه دارد، فیالواقع محبّت خدا در وی کامل شده است و از این میدانیم که در وی هستیم.6هرکه گوید که، در وی میمانم، به همین طریقی که او سلوک مینمود، او نیز باید سلوک کند.7ای حبیبان، حکمی تازه به شما نمینویسم، بلکه حکمی کهنه که آن را از ابتدا داشتید؛ و حکم کهنه آن کلام است که از ابتدا شنیدید.8و نیز حکمی تازه به شما مینویسم که آن در وی و در شما حقّ است، زیرا که تاریکی درگذر است و نور حقیقی الآن میدرخشد.9کسی که میگوید که در نور است و از برادر خود نفرت دارد، تا حال در تاریکی است.10و کسی که برادر خود را محبّت نماید، در نور ساکن است و لغزش در وی نیست.11امّا کسی که از برادر خود نفرت دارد، در تاریکی است و در تاریکی راه میرود و نمیداند کجا میرود زیرا که تاریکی چشمانش را کور کرده است.12ای فرزندان، به شما مینویسم زیرا که گناهان شما بخاطر اسم او آمرزیده شده است.13ای پدران، به شما مینویسم زیرا او را که از ابتدا است میشناسید. ای جوانان، به شما مینویسم از آنجا که بر شریر غالب شدهاید. ای بچهها به شما نوشتم زیرا که پدر را میشناسید.14ای پدران، به شما نوشتم زیرا او را که از ابتدا است میشناسید. ای جوانان، به شما نوشتم از آن جهت که توانا هستید و کلام خدا در شما ساکن است و بر شریر غلبه یافتهاید.15دنیا را و آنچه در دنیاست دوست مدارید زیرا اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبّت پدر در وی نیست.16زیرا که آنچه در دنیاست، از شهوت جسم و خواهش چشم و غرور زندگانی از پدر نیست بلکه از جهان است.17و دنیا و شهوات آن در گذر است لکن کسی که به ارادهٔٔ خدا عمل میکند، تا به ابد باقی میماند.18ای بچهها، این ساعت آخر است و چنانکه شنیدهاید که دجّال میآید، الحال هم دجّالان بسیار ظاهر شدهاند و از این میدانیم که ساعتِ آخر است.19از ما بیرون شدند، لکن از ما نبودند، زیرا اگر از ما میبودند با ما میماندند؛ لکن بیرون رفتند تا ظاهر شود که همهٔٔ ایشان از ما نیستند.20و امّا شما از آن قدّوس، مسح را یافتهاید و هرچیز را میدانید.21ننوشتم به شما از این جهت که راستی را نمیدانید، بلکه از اینرو که آن را میدانید و اینکه هیچ دروغ از راستی نیست.22دروغگو کیست جز آنکه مسیحبودن عیسی را انکار کند. آن دجّال است که پدر و پسر را انکار مینماید.23کسی که پسر را انکار کند، پدر را هم ندارد و کسی که اعتراف به پسر نماید، پدر را نیز دارد.24و امّا شما آنچه از ابتدا شنیدید در شما ثابت بماند، زیرا اگر آنچه از اوّل شنیدید، در شما ثابت بماند، شما نیز در پسر و در پدر ثابت خواهید ماند.25و این است آن وعدهای که او به ما داده است، یعنی حیات جاودانی.26و این را به شما نوشتم دربارهٔٔ آنانی که شما را گمراه میکنند.27و امّا در شما آن مسح که از او یافتهاید ثابت است و حاجت ندارید که کسی شما را تعلیم دهد، بلکه چنانکه خود آن مسح شما را از همهچیز تعلیم میدهد و حقّ است و دروغ نیست، پس بطوری که شما را تعلیم داد در او ثابت میمانید.28الآن ای فرزندان در او ثابت بمانید تا چون ظاهر شود، اعتماد داشته باشیم و در هنگام ظهورش از وی خجل نشویم.29اگر فهمیدهاید که او عادل است، پس میدانید که هر که عدالت را بجا آوَرَد، از وی تولّد یافته است.
ضد مسیح
در این فصل یوحنا هم از یک ضد مسیح خاص و هم از ضد مسیحیان دیگر مینویسد. کلمه «ضد مسیح» به معنای «مخالف با مسیح» است. ضد مسیح شخصی است که در روزهای آخر میآید و کارهای عیسی را تقلید میکند، اما او این کارها را از طرف شریر انجام میدهد. پیش از اینکه این شخص بیاید، اشخاص بسیاری هستند که همان کار ضد مسیح را میکنند، آنها نیز ضد مسیح نامیده میشوند.
and and )
استعاره
در این باب از چندین استعاره مشابه استفاده شده است.
بودن در خدا استعارهای است از مشارکت داشتن با خدا، و کلام و حقیقت خدا در اشخاص استعارهایست برای افرادی که خدا را میشناسند و از او اطاعت میکنند.
گام برداشتن، استعاره از رفتار کردن است، ندانستن مقصد، استعاره از ناآگاهی نسبت به نحوه رفتار است و لغزیدن، استعاره از گناه کردن است.
نور استعاره از آگاهی و انجام دادن آنچه که صحیح است، و تاریکی و کوری، استعارهای است از ناآگاهی نسبت به آنچه که صحیح است و انجام کار اشتباه.
هدایت افراد گمراه استعارهایست برای تعلیم اشخاص به آنچه که صحیح نیست.
در اینجا کلمه «ما» به یوحنا و تمامی ایمانداران اشاره میکند.
یوحنا همچنان درباره مشارکت کردن مینویسد و نشان میدهد که چون عیسی بین ایمانداران و پدر است پس امکان این مشارکت وجود دارد.
یوحنا مردی سالخورده و رهبر آنها بود. وی از این بیانات برای نشان دادن محبتش به آنها استفاده میکرد. ترجمه جایگزین: «فرزندانِ من در مسیح» یا «شما همچون فرزندانم برایم عزیز هستید»
«من این نامه را مینویسم»
«اما هنگامی که کسی گناه کند.» این چیزیست که احتمال دارد رخ دهد.
کلمه «شفیع» در اینجا به عیسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «ما عیسی مسیح را داریم، که عادل است، کسی که با پدر صحبت میکند و از او میخواهد که ما را ببخشد»
«خدا دیگر از ما خشمگین نیست، چون عیسی خود را به خاطر گناهان ما فدا کرد»
«میدانیم که او را میشناسیم» یا «میدانیم که رابطه خوبی با او داریم»
«اگر از احکامش اطاعت کنیم»
«هر کسی که میگوید» یا «کسی که میگوید»
«رابطه خوبی با خدا دارم»
«اطاعت نکند» یا «نااطاعتی کند»
«آنچه خدا گفته که انجام دهیم»
در این قسمت به نحوی از حقیقت[راستی] سخن گفته شده که گویی جسمی درون ایمانداران است. ترجمه جایگزین: «شخص باور ندارد که خدا حقیقت را میگوید»
نگاه داشتن کلام کسی در اینجا اصطلاحی است برای اطاعت کردن از او. ترجمه جایگزین:«آنچه که خدا به او گفته تا انجام دهد»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. معانی محتمل ۱) «محبت خدا» به شخصی اشاره میکند که خدا را دوست دارد [نسبت به خدا محبت دارد] و «کامل شدن» به معنای کاملا یا تماما است. ترجمه جایگزین: «کسی که خدا را کاملاً دوست دارد» یا ۲) «محبت خدا» اشاره میکند به خدایی که مردم را دوست دارد، و «کامل شده» نشان دهنده تکمیل هدفش است. ترجمه جایگزین: «محبت خدا، هدفش را در زندگی شخص به دست آورد»
عبارت «در وی هستیم» بدین معناست که ایماندار با خدا مشارکت میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی از آنچه که خدا گفته اطاعت میکنیم، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که در مشارکت با او هستیم» یا «از این رو میدانیم که با وی متحد شدهایم»
ماندن در خدا به معنای رفاقت داشتن با اوست. ترجمه جایگزین: «مشارکت داشتن با خدا» یا « پیوستن به خدا»
هدایت کردن زندگی کسی به گونهای که در آن مسیر گام بردارد. ترجمه جایگزین: «باید همانگونه زندگی کنیم که او زندگی میکرد» یا «باید از خدا اطاعت کنیم همان طوری که عیسی مسیح اطاعت میکرد»
یوحنا اصول پایهای مشارکت را به ایمانداران میدهد ـــ اطاعت و محبت
«شما کسانی هستید که دوستتان دارم» یا «دوستان عزیز من هستید»
«به شما مینویسم که یکدیگر را محبت کنید، که حکمی تازه نیست بلکه حکمی کهنه است که آن را شنیدهاید.» یوحنا به فرمان عیسی اشاره میکند که یکدیگر را دوست بدارید.
در اینجا «ابتدا» اشاره دارد به زمانی که تصمیم گرفتند از عیسی پیروی کنند. ترجمه جایگزین: «از همان اول که به مسیح ایمان آوردید»
«حکم کهنه همان پیغامی است که شنیدهاید»
«حکمی که به شما مینویسم حکمی تازه است»
«حقیقتی است، که هم در اعمال مسیح و هم در اعمال شما دیده میشود»
در اینجا «تاریکی» استعارهایست از «شریر،» و «نور» استعارهایست از «نیکویی». ترجمه جایگزین: «از انجام دادن شرارت باز ایستید و بیشتر و بیشتر نیکویی را به انجام رسانید»
در اینجا کلمه «برادر» به پیروان مسیحی اشاره میکند.
«هرکسی که میگوید» یا «کسی که ادعا میکند.» این جمله به شخص خاصی اشاره نمیکند.
در اینجا بودن «در نور» استعارهایست برای انجام آنچه که درست است. ترجمه جایگزین: «او همان کاری را که درست است انجام میدهد»
در اینجا بودن «در تاریکی» استعارهایست از انجام آنچه که شریرانه است. ترجمه جایگزین: «انجام آنچه که بد است»
«هیچ چیزی باعث نخواهد شد که او بلغزد.» کلمه «لغزیدن» استعارهایست به معنای نپذیرفتن آنچه که روحانی و اخلاقیست. ترجمه جایگزین: «هیچ چیز باعث نمیشود که او گناه کند» یا «او از انجام آنچه که خدا را خشنود میسازد، صرف نظر نخواهد کرد»
See:
در اینجا «راه رفتن» استعارهایست از اینکه شخص چطور رفتار یا زندگی میکند. در اینجا « بودن در تاریکی» و «راه رفتن در تاریکی» معانی مشابهی دارد. این توجه ما را به این سمت که تا چه حد شریر از شخص ایماندار متنفر است، جلب میکند. ترجمه جایگزین: «انجام آنچه که شریرانه است»
این استعارهایست برای ایمانداری که زندگی آی که باید به عنوان یک مسیحی داشته باشد را ندارد. ترجمه جایگزین: «نمیداند که چه کاری را باید انجام دهد»
«تاریکی باعث شده قادر به دیدن نباشد.» تاریکی استعارهایست از گناه یا شرارت. ترجمه جایگزین: «گناه درک حقیقت را غیر ممکن میسازد»
در این قسمت یوحنا دلیل نگاشتن نامه به ایمانداران با گروهای سنی مختلف یا سطح بلوغ مختلف را توضیح میدهد. این جملات به زبانی منظوم نوشته شدهاند، پس شما نیز سعی کنید از کلماتی مشابه استفاده کنید.
یوحنا مردی سالخورده و رهبر آنها بود. او این جمله را بیان میکند تا محبتش را به آنها نشان دهد. نگاه کنید که اول یوحنا ۲ : ۱. ترجمه جایگزین: «شما، فرزندان عزیز من در مسیح» یا «شما که همچون فرزندانم برایم عزیز هستید»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: خدا گناهانتان را آمرزیده"
«اسم او» اشاره دارد به مسیح. ترجمه جایگزین: «به سبب کاری که مسیح برای شما انجام داد»
See:
کلمه «پدر» شاید در اینجا استعارهایست که اشاره به ایمانداران بالغ دارد. ترجمه جایگزین: «به شما ایمانداران بالغ، مینویسم»
«در ارتباط هستید»
«کسی که همیشه زنده است» یا «کسی که همیشه وجود داشته.» این جمله هم به «عیسی» و هم به «خدای پدر» اشاره میکند.
احتمالاً اشاره به کسانی دارد که مدت زیادی نیست که ایمان آوردهاند اما از نظر بلوغ روحانی، رشد کردهاند. ترجمه جایگزین: «ایمانداران جوان»
نویسنده به نحوی از خودداری ایمانداران برای پیروی از شیطان و نقش بر آب کردن دسیسههای او سخن گفته که گویی موضوع، غلبه کردن بر اوست.
در اینجا «قدرت» به توانایی جسمی ایمانداران اشاره نمیکند، بلکه به وفاداریشان در مسیح.
See:
«کلام خدا» در این قسمت کنایه از پیغام خدا است. نویسنده به نحوی از وفاداری فزون یافته و معرفت ایمانداران به مسیح سخن گفته که گویی کلام خدا در آنهاست. ترجمه جایگزین: «پیغام خدا همچنان به شما تعلیم میدهد» یا «شما کلام خدا را میدانید»
در کتاب اول یوحنا ۲: ۱۵-۱۷ کلمه «دنیا» اشاره دارد به افرادی که نمیخواهند خدا را احترام کنند. ترجمه جایگزین: «همچون مردم دنیا که خدا را احترام نمیکنند و او را دوست ندارند، رفتار نکنید»
«چیزهایی که خدا را بیحرمت میسازند »
کسی نمیتواند این دنیا و آنچه در آن است را دوست بدارد و خدا را ناامید کند و همزمان پدر را نیز دوست داشته باشد.
«او پدر را دوست ندارد»
«تمایلی قوی به داشتن لذت جنسی گناهآلود»
«تمایلی قوی به داشتن آنچه که میبینیم»
«از جانب پدر نیست» یا «مطابق با آنچه که پدر به ما تعلیم داده تا طبق آن زیست کنیم نیست»
«گذراست» یا «روزی نخواهد بود»
یوحنا درباره کسانی که ضد مسیح هستند، هشدار میدهد.
«مسیحیان نابالغ.» نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۱
عبارت «ساعت آخر» اشاره دارد به زمانی قبل از اینکه عیسی بازگردد. ترجمه جایگزین: «عیسی به زودی برمیگردد»
«افراد بسیاری هستند که برضد مسیحاند»
«و از این جهت میدانیم که میآید» یا «از این جهت میدانیم که دجالان بسیار میآیند»
«ما را ترک کردند»
«درحیقیقت به هیچ روی در بین ما نبودند» یا «در وهله اول بخشی از ما نبودند.» دلیل اینکه آنان بخشی از ما نبودند این است که ایمانداران به عیسی نبودند.
«میدانیم که چون حقیقتاً ایماندار نبودند، به همین سبب ما را ترک کردند»
در عهد عتیق کلمه «تدهین کردن» اشاره دارد به ریختن روغن روی شخصی و آماده کردن او برای خدمت به خدا .
یوحنا از روحالقدس به نحوی صحبت میکند گویی که همچون مسحی بوده که مردم از عیسی دریافت میکردند. اسمِ معنای «مسح» را میتوانیم با عبارتی فعلدار ترجمه کنیم. ترجمه جایگزین: «اما از آن قدوس مسح را یافتهاید» یا «اما عیسی مسیح، آن قدوس، روحش را به شما داده»
کلمه قدوس اشاره میکند به عیسی. ترجمه جایگزین: «عیسی، آن قدوس»
ممکن است زبان شما امکان استفاده از اسم معنای "دانش" را به شما بدهد. در صورت الزام ذکر دانسته مخاطبین در زبان خود، حد المقدور اصول کلی گویی را رعایت کنید. ترجمه جایگزین: «شما همه چیر را میدانید» یا « شما هرآنچه که حقیقی است را میدانید»
اسم معنای «حقیقت» را میتوان به عنوان صفت نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین.«آنچه که حقیقی است.... هیچ دروغ از حقیقت نمیآید»
«دروغگو کیست؟ هر کسی که مسیح بودن عیسی را انکار کند.» یوحنا از سؤالی برای تأکید بر اینکه دروغگویان کیستند، استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که مسیح بودن عیسی را انکار کند، دروغگوست»
مسیح بودن عیسی را انکار کند
«عدم پذیرش اینکه عیسی مسیح است» یا «میگویند که عیسی همان مسیح موعود نیست»
«عدم پذیرش حقیقت درباره پدر و پسر» یا «انکار پدر و پسر.»
اینها عناوین مهمی برای توصیف رابطه بین پدر و عیسی هستند.
«به پدر تعلق دارد»
«حقیقت را درباره پسر بگوید»
«به پدر تعلق دارد»
در اینجا کلمه «شما» به شکل جمع است و به افرادی که یوحنا این نامه را به آنها مینویسد، و همچنین تمامی ایمانداران اشاره میکند. کلمه «او» به حالت تأکیدی است و به مسیح اشاره میکند.
یوحنا آنچه را که ایمانداران برای اولین بار شنیدهاند، به ایشان یادآوری میکند.
این عبارت بین آنچه که یوحنا در آیه پیشین در ارتباط با سبک زندگی آنانی که بر ضد مسیحند میگوید و آن زندگیای که بایسته پیروان مسیح است و اکنون درباره آن توضیح میدهد، نشانه گذاری میکند.
«آنچه را که از ابتدا شنیدهاید به یاد آورید و به آن ایمان داشته باشید.» آنگونه که شنیدهاند، آنچه را که شنیدهاند، و آنچه «از ابتدا»، میتواند معانیِ واضحی داشته باشد: ترجمه جایگزین: «به آنچه که شما را درباره عیسی تعلیم دادهایم از زمانی که تازه ایمان آورده بودید، ایمان داشته باشید، همان گونه که ما ایمان داریم»
«به آنچه که به شما زمانی که تازه ایمان آورده بودید درباره عیسی تعلیم دادیم»
کلمه «ثابت ماندن» درباره رابطه سخن میگوید، نه نجات. ترجمه جایگزین: «اگر به آنچه که از اول به شما تعلیم دادیم، ایمان داشته باشید»
« ماندن» به معنای ادامه دادن رابطه با کسی است. ببینید عبارت مشابه را در ۱ یوحنا ۲: ۶ چگونه ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین:« به رابطه با پسر و پدر ادامه خواهید داد» یا« به پسر و پدر متصل خواهید ماند»
«این همان وعدهایست که او به ما داده ــــ یعنی حیات جاودانی» یا «او به ما وعده زندگی ابدی را داده است»
کلمه «حیات» در کلِ این نامه به چیزی فراتر از زندگی جسمانی اشاره میکند. در اینجا «حیات» اشاره به حیات روحانی دارد. نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۱: ۱
در اینجا «گمراه کردن» استعارهایست از متقاعد کردن کسی به باور آن چه که حقیقت نیست. ترجمه جایگزین: «آنانی که شما را فریب میدهند» یا «آنانی که میخواهند شما دروغهایی را درباره عیسی مسیح باور کنید»
در ابتدای آیه ۲۹، یوحنا انگاره (الگویی) را که در خانواده الهی بهوجود آمده، معرفی میکند. آیات قبلی، ایماندارانی را نشان میدهد که گناه میکنند ؛ در این بخش صحبت از ایماندارانیست که طبیعت تازه یافتهاند، و گناه نمیکند. همچنین بیان میدارد که ایمانداران چگونه نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنند.
یوحنا به آنها میگوید که چگونه به جای زندگی کردن مانند اشخاصی که بر ضد مسیح اند، میبایست پیرو عیسی مسیح باشند.
در اینجا یوحنا از روحالقدس سخن میگوید گویی که او افراد را «مسح میکرد» تا او را از عیسی دریافت کنند و در آنها ثابت بماند. اسم معنای «مسح کردن» را به شکل عبارت تحتالفظی نیز میتوانیم ترجمه کنیم. نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۲۰. ترجمه جایگزین: «عیسی شما را با روحش مسح کرده، و روحش همچنان در شماست» یا «روحی که شما از او یافتهاید هنوز در شما زندگی میکند»
در اینجه کلمه «همه چیز» بیانی کلی است. ترجمه جایگزین: «زیرا مسحش شما را به هر آنچه که نیاز است بدانید، تعلیم میدهد» یا «زیرا روحش هرچیزی را که نیاز است بدانید، به شما تعلیم میدهد»
این کلمه برای نشان دادن بخش جدیدی از نامه به کار برده شده.
یوحنا مردی سالخورده و رهبر آنها بود. او از این عبارت برای نشان دادن محبتش به آنها استفاده میکرد. نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۱. ترجمه جایگزین: «ای فرزندانم در مسیح» یا «شما همچون فرزندانم برایم عزیز هستید»
«ما او را ببینیم»
نترسید
«در حضورش خجالت نکشیم»
«وقتی که او دوباره باز میگردد»
«از خدا تولد یافته است» یا «فرزند خدا است»
1ملاحظه کنید چه نوع محبّت پدر به ما داده است تا فرزندان خدا خوانده شویم؛ و چنین هستیم و از این جهت دنیا ما را نمیشناسد زیرا که او را نشناخت.2ای حبیبان، الآن فرزندان خدا هستیم و هنوز ظاهر نشده است آنچه خواهیم بود؛ لکن میدانیم که چون او ظاهر شود، مانند او خواهیم بود زیرا او را چنانکه هست خواهیم دید.3و هرکس که این امید را بر وی دارد، خود را پاک میسازد چنانکه او پاک است.4و هرکه گناه را به عمل میآوَرَد، برخلاف شریعت عمل میکند زیرا گناه مخالفت شریعت است.5و میدانید که او ظاهر شد تا گناهان را بردارد و در وی هیچ گناه نیست.6هرکه در وی ثابت است گناه نمیکند و هرکه گناه میکند او را ندیده است و نمیشناسد.7ای فرزندان، کسی شما را گمراه نکند؛ کسی که عدالت را بهجا میآورد، عادل است چنانکه او عادل است.8و کسی که گناه میکند از ابلیس است زیرا که ابلیس از ابتدا گناهکار بوده است. و از این جهت پسر خدا ظاهر شد تا اعمال ابلیس را باطل سازد.9هر که از خدا مولود شده است، گناه نمیکند زیرا تخم او در وی میماند و او نمیتواند گناهکار بوده باشد زیرا که از خدا تولّد یافته است.10فرزندان خدا و فرزندان ابلیس از این ظاهر میگردند. هر که عدالت را بجا نمیآورد از خدا نیست و همچنین هر که برادر خود را محبّت نمینماید.11زیرا همین است آن پیغامی که از اوّل شنیدید که یکدیگر را محبّت نماییم.12نه مثل قائن که از آن شریر بود و برادر خود را کشت؛ و از چه سبب او را کشت؟ از این سبب که اعمال خودش قبیح بود و اعمال برادرش نیکو.13ای برادرانِ من، تعجّب مکنید اگر دنیا از شما نفرت گیرد.14ما میدانیم که از موت گذشته، داخل حیات گشتهایم از اینکه برادران را محبّت مینماییم. هرکه برادر خود را محبّت نمینماید در موت ساکن است.15هر که از برادر خود نفرت نماید، قاتل است و میدانید که هیچ قاتلْ حیات جاودانی در خود ثابت ندارد.16از این امر محبّت را دانستهایم که او جان خود را در راه ما نهاد و ما باید جان خود را در راه برادران بنهیم.17لکن کسی که معیشت دنیوی دارد و برادر خود را محتاج بیند و رحمت خود را از او باز دارد، چگونه محبّت خدا در او ساکن است؟18ای فرزندان، محبّت را بهجا آریم نه در کلام و زبان بلکه در عمل و راستی.19و از این خواهیم دانست که از حقّ هستیم و دلهای خود را در حضور او مطمئن خواهیم ساخت،20یعنی در هرچه دلِ ما، ما را مذمّت میکند، زیرا خدا از دل ما بزرگتر است و هرچیز را میداند.21ای حبیبان، هرگاه دلِ ما ما را مذمّت نکند، در حضور خدا اعتماد داریم22و هرچه سؤال کنیم، از او مییابیم، از آنجهت که احکام او را نگاه میداریم و به آنچه پسندیدهٔ اوست، عمل مینماییم.23و این است حکم او که به اسم پسر او عیسی مسیح ایمان آوریم و یکدیگر را محبّت نماییم، چنانکه به ما امر فرمود.24و هرکه احکام او را نگاه دارد، در او ساکن است و او در وی؛ و از این میشناسیم که در ما ساکن است، یعنی از آن روح که به ما داده است.
فرزندان خدا
خدا تمامی انسانها را خلق کرده است، اما تنها کسانی فرزندان خدا خوانده میشوند که به عیسی مسیح ایمان داشته باشند.
قائن
قائن پسرِ اولین مرد، آدم، و اولین زن، حوا بود. او به برادرش حسادت کرد و او را کشت. احتمالاً خوانندگان اگر کتاب پیدایش را نخوانده باشند، نمیدانند قائن چه کسی بود. چنانچه این توضیحات را بیان کنید به آنها برای شناخت بیشتر کمک خواهد کرد.
«شناختن»
فعل «شناختن» به دو شکل در این باب استفاده شده است. گاهی اوقات برای شناخت حقیقتی، همچون آیات ۳: ۲، ۳: ۵، و ۳: ۱۹ استفاده میشود. گاهی اوقات نیز برای تجربه و درک کسی یا چیزی، همچون آیات ۳: ۱، ۳: ۶، ۳: ۱۶، و ۳: ۲۰ استفاده میشود. در برخی زبانها کلمات متفاوتی برای این معانی مختلف وجود دارد.
«کسی که فرمانهای خدا را حفظ میکند در او میماند، و خدا نیز در او میماند»
بسیاری از محققین بر این باورند که این به معنای ماندن در اراده خداست و در مورد نجات نیست.
and )
در این بخش یوحنا به ایمانداران درباره طبیعت تازه آنها و اینکه دیگر نمیتوانند گناه کنند، سخن میگوید.
«به اینکه چطور پدرِ ما تا این حد ما را محبت کرده، فکر کنید»
«پدر، ما را فرزندان خود میخواند»
در اینجا منظور افرادی است که از طریق ایمان به عیسی، به خدا تعلق دارند.
معانی محتمل ۱) «زیرا ما فرزندان خدا هستیم و به همین جهت که دنیا خدا را نشناخته، ما را نیز نمیشناسد» یا ۲) «از این جهت که دنیا خدا را نشناخته، ما را نیز نمیشناسد.»
در اینجا «دنیا» به افرادی که خدا را احترام نمیکنند، اشاره دارد. آنچه که خدا نشناخته واضح است: ترجمه جایگزین: «آنانی که خدا را احترام نمیگذارند، نمیدانند که ما به خدا تعلق داریم، زیرا خدا را نیز نمیشناسند»
«شما کسانی هستید که دوستتان دارم» یا «دوستان عزیزم هستید.» نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۷
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد: ترجمه جایگزین: «خدا هنوز آشکار نیست»
See:
این کلمه معانی دیگری همچون «گفت،» «نشان داد،» یا «نمایش داد» نیز میتواند داشته باشد.
کلمه «بر او» به مسیح اشاره میکند. امید داشتن در مسیح به معنای منتظر مسیح بودن است، که امید داریم اتفاق بیافتد. ترجمه جایگزین: «هر که این امید را به مسیح دارد» یا «هر که به مسیح ایمان دارد تا امیدش تحقق یابد»
عبارت «این امید» به شبیه مسیح بودن اشاره میکند، که همچنین در آیات قبلی نیز ذکر شده بود. در اینجا منظور از امید داشتن، با اطمینان منتظر چیزی نیکو بودن است. ترجمه جایگزین: «کسی که با اطمینان منتظر مسیح است تا شبیه به او شود» یا «کسی که با اطمینان برای مسیح انتظار میکشد تا شبیه به او گردد»
«خود را پاک نگه میدارد، زیرا که مسیح نیز پاک است»
این صفحه عمداً خالی است.
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مسیح ظهور کرد» یا «پدر، مسیح را آشکار ساخت»
ثابت ماندن در کسی به معنای مشارکت داشتن با اوست. نگاه کنید به «ماندن در خدا» در ترجمه اول یوحنا ۲: ۶. ترجمه جایگزین: «به طور مستمر با او مشارکت داشته باشید» یا «به او متصل بمانید»
یوحنا از کلمات «دیدن» و «شناختن» استفاده میکند تا بگوید کسی که گناه میکند، هرگز مسیح را به شکلی روحانی ملاقات نکرده است. کسی که مطابق با طبیعت گناهآلودش رفتار میکند، نمیتواند مسیح را بشناسد. ترجمه جایگزین: «هیچ کس ... حقیقاً به او ایمان نیاورده است»
یوحنا مردی سالخورده و رهبر آنها بود. وی از این عبارت استفاده میکند تا محبتش را به آنها نشان دهد. نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۱. ترجمه جایگزین: «فرزندان عزیزم در مسیح» یا «شما همچون فرزندانم برایم عزیز هستید»
در اینجا «گمراه کردن» استعارهایست از متقاعد کردن کسی که آنچه را حقیقت نیست باور کند. ترجمه جایگزین: «اجازه ندهید کسی شما را فریب دهد» یا «اجازه ندهید کسی شما را اغفال کند»
«کسی که عمل درست را انجام میدهد تا خدا را خشنود سازد همچون مسیح است که خدا را خشنود ساخت.»
«به ابلیس تعلق دارد» یا «شبیه به ابلیس است»
این اشاره دارد به زمانهای پیشینِ خلقت، قبل از آنکه انسان اولین گناه را مرتکب شود. ترجمه جایگزین: «از همان آغاز خلقت»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا پسرش را ظاهر کرد»
این عنوانی مهم برای عیسی است که رابطهاش را با خدا شرح میدهد.
در این بخش یوحنا این بخش را که در ارتباط با تولد تازه و طبیعت جدیدی است که نمیتواند گناه کند ، به پایان میرساند.
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر که خدا او را فرزند خود ساخته است»
در اینجا از روحالقدس که خدا به ایمانداران داده و آنها را قادر میسازد تا در مقابل گناه مقاومت کنند و آنچه که خدا را خشنود میسازد، انجام دهند، به نحوی صحبت شده که گویی که او بذری جسمانی بوده که در زمین کاشته شد و پرورش یافت. ترجمه جایگزین: « روحالقدس»
این جمله را به شکل معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به او حیات روحانی جدید داده است» یا «او فرزند خدا است»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از این جهت فرزندان خدا و فرزندان ابلیس را میشناسیم»
کلمات «از خدا» در بخش دوم جمله قابل درک است. این جمله را به شکل مثبت نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «هر که عدالت را به جا نمیآورد از خدا نیست و همچنین هر که برادر خود را محبت نمینماید از خدا نیست» یا «آنانی که عدالت را به جا میآورند، و برادر خود را محبت میکنند از خدا هستند»
در اینجا «برادر» به معنای مسیحیان است.
این صفحه عمداً خالی است.
قائن و هابیل اولین پسران آدم و حوا، از اولین مرد و زن بودند.
«ما نباید آنچه را که قائن انجام میداد، انجام دهیم»
این به برادر کوچکترِ قائن یعنی هابیل اشاره میکند.
یوحنا از شکلی سؤالی برای تعلیم به شنوندگانش استفاده میکند. این جمله را به شکل خبری نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او را کشت از این سبب که»
کلمات «اعمالی بودند که» همچنین در عبارت دوم قابل درک است. ترجمه جایگزین: «اعمال قائن شریرانه بود و اعمال برادرش نیکویی بود» یا «قائن آنچه را که شریرانه بود انجام میداد و برادرش آنچه را که نیکویی بود انجام میداد»
See:
«ای ایمانداران.» خوانندگان یوحنا هم مردان و هم زنان بودند.
در اینجا کلمه «دنیا» اشاره دارد به افرادی که خدا را احترام نمیکنند. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا را احترام نمیکنند از شما که خدا را احترام میکنید، نفرت دارند»
See:
در اینجا از شرایط زیستن و موت به نحوی صحبت میشود گویی که موقعیتهای جسمانیای بودند که شخصی میتواند آنرا ترک کند و به موقعیتی دیگر وارد شود. اسامی معنای «زندگی» و «مرگ» را میتوان با عبارات فعلدار نیز ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مدت زمان طولانیای نیست که در مرگ روحانی بودیم، اما اکنونی از نظر روحانی زندهایم»
کلمه حیات در این نامه تماماً به چیزی فراتر از حیات جسمانی اشاره میکند. در اینجا «حیات» به زنده بودن روحانی اشاره دارد. نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۱: ۱
«همچنان از نظر روحانی مرده است»
یوحنا از کسی که از ایمانداری دیگر متنفر است به نحوی سخن میگوید گویی وی قاتل است. از آنجایی که افرادی که مرتکب قتل میشوند از بقیه مردم نیز متنفرند، خدا میگوید کسی که نفرت دارد به همان اندازه مقصر است که شخص دیگری را بکشد. ترجمه جایگزین: «هر که از ایمانداری دیگر متنفر است به همان اندازه که شخصی را بکشد، مقصر است.
«حیات جاودانی» به ایماندارانی اشاره میکند که همیشه حتی بعد از مرگشان نیز خواهند زیست، اما این قدرتی است که خدا به ایمانداران بخشیده که در زندگیشان به آنها کمک میکند که در مقابل گناه بایستند و آنچه که خدا را خوشنود میسازد انجام دهند. در اینجا از حیات جاودانی چنان گفته شده که گویی شخصی بوده که میتواند در کسی زندگی کند. ترجمه جاگزین: «یک قاتل قدرت حیات روحانی را ندارد»
این بیان بدین معناست که «مسیح مشتاقانه جانش را برای ما داد» یا «مسیح مشتاقانه برای ما مرد»
داراییهای مادی مانند پول، غذا، یا لباس
«متوجه شود که ایمانداری نیاز به کمک دارد»
در اینجا «قلب» کنایهایست از «افکار» یا «احساسات.» در اینجا «باز داشتن شفقت قلبی» استعارهای است از اینکه دیگر برای کسی دلسوزی نمیکند. ترجمه جایگزین: «رحمتش را نشان نمیدهد» یا «مشتاقانه به او کمک نمیکند»
یوحنا از شکل سؤالی برای تعلیم به شنوندگان استفاده میکند. ترجمه جایگزین: «محبت خدا در وی نیست»
یوحنا مردی سالخورده و رهبر ایشان بود. وی از این عبارت برای نشان دادن محبتش به آنها استفاده میکند. نگاه کنید به ترجمه اول بوحنا ۲: ۱. ترجمه جایگزین: «ای فرزندانم در مسیح» یا «شما را همچون فرزندانم دوست دارم»
عبارات «در کلام» و «در زبان» هر دو اشاره می کند به آنچه که شخص برزبان میآورد. کلمه «محبت» در بخش دوم جمله قابل درک است. ترجمه جایگزین: «تنها به زبان نیاورید که مردم را دوست دارید، بلکه با کمک کردن به آنها حقیقتاً نشان دهید که دوستشان دارید»
احتمالاً در اینجا منظور یوحنا از شایستگی ایمانداران، محبت خالصانه به خدا و به همدیگر است (اول یوحنا ۳: ۱۸) این نشانهای است که زندگی جدید آنها واقعاً از حقیقت در مسیح نشأت گرفته است.
از افرادی که مطابق با حقیقت زندگی میکنند به نحوی صحبت شده که گویی کسانی هستند که «از حقیقت» میباشند. ترجمه جایگزین: «مطابق با راههایی که عیسی به ما تعلیم داده زندگی میکنیم» یا «ما به او که حقیقت است، تعلق داریم»
کلمه «دل» در اینجا به احساسات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «احساس گناه نمیکنیم»
در اینجا «دلها» کنایهای از افکار و وجدان مردم است. در اینجا «دلها ما را مذمت میکند» استعارهایست بر احساس گناه. ترجمه جایگزین: «اگر میدانیم که گناه کردهایم در نتیجه احساس گناه میکنیم»
در اینجا «دل» کنایهای از افکار و وجدان افراد است. برای خدایی که «بزرگتر از دلهای ماست» بدین معناست که خدا بیشتر از هر کسی آگاه است. بنابراین او قادر است بهتر از هر کسی ما را قضاوت کند. مفهوم این حقیقت این است که خدا رحمت بیشتری نسبت به وجدان ما دارد. ترجمه جایگزین: «خدا بیشتر از ما میداند»
«ای کسانی که دوستتان دارم» یا «دوستان من.» نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۷
در اینجا «نزد او» نمایانگر اندیشه خدا یا آن چیزی است که او درباره آن فکر میکند. ترجمه جایگزین: «انجام آنچه که او را خشنود میسازد» یا «انجام آنچه که مورد رضایت اوست»
اسم معنای «حکم» را به عنوان «فرمان» نیز میتوانیم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «این است آنچه که خدا ما را به انجام آن فرمان داده: ایمان بیاورید ... چنانکه به ما امر فرموده است»
پسرِ خدا، عنوانی مهم برای عیسی است.
ساکن شدن در کسی به معنای مشارکت با اوست. نگاه کنید به ترجمه «ماندن در خدا» در اول یوحنا ۲: ۶. ترجمه جایگزین: «کسی که با خدا مشارکت کند، خدا نیز به مشارکت با او ادامه میدهد» یا «کسی که در اتحاد با خدا بماند، خدا نیز با او متحد میشود»
ماندن در کسی به معنای ادامه مشارکت با اوست. ترجمه جایگزین: «خدا همچنان با ما مشارکت دارد»
1ای حبیبان، هر روح را قبول مکنید بلکه روحها را بیازمایید که از خدا هستند یا نه. زیرا که انبیای کَذَبَه بسیار به جهان بیرون رفتهاند.2به این، روح خدا را میشناسیم، هر روحی که به عیسی مسیح مجسّمشده اقرار نماید از خداست،3و هر روحی که عیسی مسیح مجسّمشده را انکار کند، از خدا نیست. و این است روح دجّال که شنیدهاید که او میآید و الآن هم در جهان است.4ای فرزندان، شما از خدا هستید و بر ایشان غلبه یافتهاید زیرا او که در شماست، بزرگتر است از آنکه در جهان است.5ایشان از دنیا هستند از این جهت سخنان دنیوی میگویند و دنیا ایشان را میشنود.6ما از خدا هستیم و هرکه خدا را میشناسد ما را میشنود و آنکه از خدا نیست ما را نمیشنود. روحِ حقّ و روحِ ضلالت را از این تمییز میدهیم.7ای حبیبان، یکدیگر را محبّت بنماییم زیرا که محبّت از خداست و هرکه محبّت مینماید از خدا مولود شده است و خدا را میشناسد،8و کسی که محبّت نمینماید، خدا را نمیشناسد زیرا خدا محبّت است.9و محبّت خدا به ما ظاهر شده است به اینکه خدا پسر یگانهٔ خود را به جهان فرستاده است تا به وی زیست نماییم.10و محبّت در همین است، نه آنکه ما خدا را محبّت نمودیم، بلکه اینکه او ما را محبّت نمود و پسر خود را فرستاد تا کفّارهٔٔ گناهان ما شود.11ای حبیبان، اگر خدا با ما چنین محبّت نمود، ما نیز میباید یکدیگر را محبّت نماییم.12کسی هرگز خدا را ندید؛ اگر یکدیگر را محبّت نماییم، خدا در ما ساکن است و محبّت او در ما کامل شده است.13از این میدانیم که در وی ساکنیم و او در ما زیرا که از روح خود به ما داده است.14و ما دیدهایم و شهادت میدهیم که پدر پسر را فرستاد تا نجاتدهندهٔ جهان بشود.15هرکه اقرار میکند که عیسی پسر خداست، خدا در وی ساکن است و او در خدا.16و ما دانسته و باور کردهایم آن محبّتی را که خدا با ما نموده است. خدا محبّت است و هرکه در محبّت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در وی.17محبّت در همین با ما کامل شده است تا در روز جزا ما را دلاوری باشد، زیرا چنانکه او هست، ما نیز در این جهان همچنین هستیم.18در محبّت خوف نیست بلکه محبّتِ کامل خوف را بیرون میاندازد؛ زیرا خوف عذاب دارد و کسی که خوف دارد، در محبّت کامل نشده است.19ما او را محبّت مینماییم زیرا که او اوّل ما را محبّت نمود.20اگر کسی گوید که خدا را محبّت مینمایم و از برادر خود نفرت کند، دروغگو است، زیرا کسی که برادری را که دیده است محبّت ننماید، چگونه ممکن است خدایی را که ندیده است محبّت نماید؟21و این حکم را از وی یافتهایم که هرکه خدا را محبّت مینماید، برادر خود را نیز محبّت بنماید.
روح
کلمه «روح» به اشکال متفاوتی در این باب استفاده شده است. گاهی کلمه «روح» به شخصیت روحانی اشاره میکند. گاهی به خاصیت چیزی اشاره دارد. برای مثال «روح ضد مسیح،» «روح حقیقت،» و «روح خطا» به چیزی اشاره می کند که به نوعی ضد مسیح است، اینکه خطاست یا حقیقت است. «روح» (که در انگلیسی با حرف بزرگ شروع میشود) و «روحِ خدا» به خدا اشاره میکند.
محبت خدا
اگر مردم خدا را دوست داشته باشند، این را باید در طریقه زندگی و برخوردشان با دیگر افراد نیز نشان دهند. انجام این امر، ما را مجاب میکند که خدا ما را نجات داده و به او تعلق داریم، اما دوست داشتن دیگران ما را نجات نمیدهد.
یوحنا درباره معلمین دروغینی که برضد این تعلیم که مسیح که بدنی جسمانی داشت سخن میگویند و همچنین معلمینی که روشهایی را تعلیم میدهند که دوستداران دنیا در آن گام میزنند، هشدار میدهد.
«ای کسانی که دوستتان دارم، باور نکنید» یا «دوستان عزیزم، باور نکنید.» نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۷.
در اینجا، کلمه «روح» به قدرت روحانی یا موحودیتی که به شخص پیغام یا نبوت میدهد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «به هر نبیای که ادعا میکند پیغامی از روح دارد، اعتماد نکنید»
در اینجا، کلمه «روح» به قدرت روحانی یا آنچه که به شخص پیغام یا نبوت میدهد، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «با دقت درباره آنچه که نبی میگوید تفکر کنید»
در اینجا «جسم» نشان دهنده بدن جسمانی است. ترجمه جایگزین: «به شکلی انسانی مجسم شده» یا «در بدن جسمانی ظاهر شده»
«پیامبرانی مخالف با مسیح هستند، که شنیده اید میآیند، و الآن هم در جهان هستند»
یوحنا مردی سالخورده و رهبر آنها بود. وی از این عبارت برای نشان دادن محبتش به آنها استفاده میکند. نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۱. ترجمه جایگزین: «فرزندان عزیزم در مسیح» یا «شما همچون فرزندانم برای من عزیز هستید»
«معلمین دروغین را باور نکردهاید»
«خدا، در شماست»
در اینجا «آن که» اشاره دارد به ابلیس. «دنیا» نشاندهنده مردمِ دنیاست. ترجمه جایگزین: «ابلیس در مردم دنیاست»
«ایشان» به معلمین دروغین اشاره میکند. «از دنیا» در تضادِ با «از خدا» است. «دنیا» نشاندهنده همه چیزهاییاست که بر ضد خداست. ترجمه جایگزین: «ایشان از دنیا هستند»
در اینجا «از دنیا» در تضادِ با خدا بودن، است. «دنیا» نشاندهنده همه چیزهاییاست که بر ضد خداست. ترجمه جایگزین: «از این جهت معلمین دروغین از دنیا سخن میگویند»
کلمه «دنیا» کنایه از افرادیست که از خدا اطاعت نمیکنند. ترجمه جایگزین: «بنابراین کسانی که از خدا اطاعت نمیکنند، دنیا آنها را میشنود»
این صفحه عمداً خالی است.
یوحنا به تعلیم درباره طبیعت جدید ادامه میدهد. وی به خوانندگان درخصوص محبت خدا و دوست داشتن یکدیگر تعلیم میدهد.
«ای کسانی که دوستتان دارم، محبت نماییم» یا «دوستان عزیزم، محبت نماییم.» نگاه کنید به ترجمه «ای حبیبان» در اول یوحنا ۲: ۷.
«ایماندارانی که دیگرِ ایمانداران را نیز محبت میکنند»
«به این جهت آنانی که دیگرِ ایمانداران را محبت میکنند، فرزندان خدا خوانده میشوند و او را میشناسند»
«زیرا که خدا سبب شد تا ما همدیگر را محبت کنیم»
این استعارهایست از کسی که در ارتباط با خداست، همچون فرزندی که با پدرش در ارتباط است.
عبارت «خدا محبت است» استعارهای است بدین معنا که «شخصیت خدا محبت است». ترجمه جایگزین: «کسی که دیگر ایمانداران را محبت نمیکند خدا را نمیشناسد، زیرا شخصیت خدا محبت به مردم است»
«از این جهت ... در میان ما: خدا پسر یگانه خود را فرستاده است.» عبارت «از این جهت» به جمله «خدا پسر یگانه خود را فرستاده است» اشاره میکند.
اسم «محبت» را میتوان به حالت فعل نیز بیان کرد. این عبارت به شکل معلوم نیز میتواند باشد. ترجمه جایگزین: «خدا محبتش را بر ما آشکار کرد»
«به سبب کاری که عیسی کرده، ما را قادر میسازد که تا به ابد زیست کنیم»
«اثبات حقیقی محبت در این نیست که» یا «این محبت حقیقی است: نه این که»
در اینجا «کفاره» اشاره میکند به مرگ عیسی بر صلیب که خشم خدا را در مقابل گناه فرو نشاند. این کلمه را در قالب جملهای فعلدار نیز میتوان ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «او پسرش را برای ما فرستاده تا قربانی شود و غضب خدا به جهت گناهانِ ما فرونشیند»
See:
«ای کسانی که دوستتان دارم» یا «دوستان عزیزم.» نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۲: ۷.
«چون خدا این چنین ما را محبت نمود»
«ایمانداران نیز باید ایماندارانِ دیگر را محبت کنند»
ساکن ماندن در کسی به معنای مشارکت داشتن با اوست. نگاه کنید به ترجمه «در ما ساکن است» در اول یوحنا ۲: ۶. ترجمه جایگزین: «خدا به مشارکت با ما ادامه میدهد» یا «خدا همچنان در اتصال با ما میماند»
«محبت خدا در ما کامل شده است»
ماندن در کسی به معنای ادامه مشارکت داشتن با اوست. نگاه کنید به ترجمه «ماندن در خدا» در اول یوحنا ۲: ۶. ترجمه جایگزین: «ما به مشارکت با خدا ادامه میدهیم و او نیز همچنان با ما مشارکت دارد» یا «ما با خدا متحد میشویم و او نیز با ما متحد میشود»
کلمه «ساکنیم» در عبارت قبلی قابل فهم است. ترجمه جایگزین: «و او در ما میماند»
احتمالاً اگر کلمات «از این» یا «زیرا» را حذف کنید، ترجمه واضحتری خواهید داشت. «ترجمه جایگزین: میدانیم ... زیرا به ما داده است» یا «از این میدانیم ... به ما داده است»
«زیرا از روح خود به ما داده است» یا «زیرا او روحالقدس خود را در ما نهاده است.» این عبارت، به هر جهت، به این مفهوم نیست که خدا بعد از اینکه روحالقدس خود را به ما داده، خودش مقدار کمی از آن را دارد.
«ما رسولان، پسرِ خدا را دیدهایم و به همه میگوییم که خدایِ پدر، پسرش را فرستاده تا جهان را نجات دهد»
اینها عناوین مهمی هستند که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکنند.
«هرکه این حقیقت را که عیسی پسرِ خداست بر زبان می راند»
این عنوانی مهم برای عیسی است که رابطهاش را با خدا شرح میدهد.
ماندن در کسی به معنای ادامه مشارکت با اوست. نگاه کنید به ترجمه «ماندن در خدا» در اول یوحنا ۲: ۶. ترجمه جایگزین: «خدا به مشارکت با او ادامه میدهد و او نیز به مشارکت با خدا ادامه میدهد» یا «خدا همچنان در رابطه[ در اتصال ]با او میماند و او نیز با خدا میماند»
کلمه «ماندن» در عبارت قبلی قابل درک است. ترجمه جایگزین: «و او در خدا ساکن میماند»
این استعارهایست به این معنا که «شخصیت خدا محبت است.» نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۴: ۸.
«هر که دیگران را محبت میکند»
ماندن در کسی به معنای مشارکت داشتن با اوست. نگاه کنید به ترجمه «ماندن در خدا» در اول یوحنا ۲: ۶. ترجمه جایگزین: «به مشارکت با خدا ادامه میدهد، و خدا نیز به مشارکت با او ادامه میدهد» یا «با خدا در رابطه میماند، و خدا نیز با او در رابطه میماند»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. معانی محتمل ۱) «به همین سبب» اشاره دارد به اول یوحنا ۴: ۱۶. ترجمه جایگزین: «زیرا هرکه در محبت زندگی کند، در خدا ساکن است و خدا در وی، خدا ما را به طور کامل محبت کرده، و نیز بر این اعتماد کامل داریم» یا ۲) «به همین سبب» اشاره دارد به اینکه «اعتماد داریم.» ترجمه جایگزین: «ما اعتماد داریم که خدا در روزی که همه را داوری میکند، ما را میپذیرد؛ بنابراین می دانیم محبت خدا در ما کامل شده است»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا محبتش را در ما کامل کرده است»
«زیرا رابطهای که عیسی با خدا دارد، مانند رابطهایست که ما با خدا در این دنیا داریم»
در اینجا «محبت» به سان شخصی توصیف شده که قدرت دارد ترس را از بین ببرد. محبتِ خدا کامل است. ترجمه جایگزین: «در عوض، وقتی محبتِ ما کامل است، ما دیگر نمیترسیم»
«تنها به این دلیل میترسیم، اگر فکر کنیم که او ما را مجازات خواهد کرد»
این جمله را به حالت معلوم نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که میترسد محبتش کامل نیست و خدا او را تنبیه خواهد کرد»
این صفحه عمداً خالی است.
«از ایمانداری نفرت کند»
اگر منفی در منفی در یک خط گیج کننده باشد، به شکلی متفاوت میتوان آن را ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که برادرش را که میبیند و از او متنفر است، نمیتواند خدایی را که نمیبیند، دوست داشته باشد»
این صفحه عمداً خالی است.
1هرکه ایمان دارد که عیسی، مسیح است، از خدا مولود شده است؛ و هرکه والد را محبّت مینماید، مولود او را نیز محبّت مینماید.2از این میدانیم که فرزندان خدا را محبّت مینماییم، چون خدا را محبّت مینماییم و احکام او را بجا میآوریم.3زیرا همین است محبّت خدا که احکام او را نگاه داریم و احکام او گران نیست.4زیرا آنچه از خدا مولود شده است، بر دنیا غلبه مییابد؛ و غلبهای که دنیا را مغلوب ساخته است، ایمان ما است.5کیست آنکه بر دنیا غلبه یابد، جز آنکه ایمان دارد که عیسی پسر خداست؟6همین است او که به آب و خون آمد، یعنی عیسی مسیح. نه به آب فقط بلکه به آب و خون و روح است آنکه شهادت میدهد، زیرا که روحْ حقّ است.7زیرا سه هستند که شهادت میدهند،8یعنی روح و آب و خون؛ و این سه یک هستند.9اگر شهادت انسان را قبول کنیم، شهادت خدا بزرگتر است؛ زیرا این است شهادت خدا که دربارهٔ پسر خود شهادت داده است.10آنکه به پسر خدا ایمان آورد، در خود شهادت دارد و آنکه به خدا ایمان نیاورد، او را دروغگو شمرده است، زیرا به شهادتی که خدا دربارهٔ پسر خود داده است، ایمان نیاورده است.11و آن شهادت این است که خدا حیات جاودانی به ما داده است و این حیات، در پسر اوست.12آنکه پسر را دارد حیات را دارد و آنکه پسر خدا را ندارد، حیات را نیافته است.13این را نوشتم به شما که به اسم پسر خدا ایمان آوردهاید تا بدانید که حیات جاودانی دارید و تا به اسمِ پسر خدا ایمان بیاورید.14و این است آن دلیری که نزد وی داریم که هرچه برحسب ارادهٔ او سؤال نماییم، ما را میشنود.15و اگر دانیم که هرچه سؤال کنیم ما را میشنود، پس میدانیم که آنچه از او درخواست کنیم مییابیم.16اگر کسی برادر خود را بیند که گناهی را که منتهی به موت نباشد میکند، دعا بکند و او را حیات خواهد بخشید، به هرکه گناهی منتهی به موت نکرده باشد. گناهی منتهی به موت هست؛ بجهت آن نمیگویم که دعا باید کرد.17هر ناراستی گناه است، ولی گناهی هست که منتهی به موت نیست.18و میدانیم که هرکه از خدا مولود شده است، گناه نمیکند بلکه کسی که از خدا تولّد یافت، خود را نگاه میدارد و آن شریر او را لمس نمیکند.19و میدانیم که از خدا هستیم و تمام دنیا در شریر خوابیده است.20امّا آگاه هستیم که پسر خدا آمده است و به ما بصیرت داده است تا حقّ را بشناسیم و در حقّ، یعنی در پسر او عیسی مسیح هستیم. اوست خدای حقّ و حیات جاودانی.21ای فرزندان، خود را از بتها نگاه دارید. آمین.
فرزندانی که از خدا مولود گشتهاند
وقتی مردم به عیسی ایمان میآورند، خدا آنها را فرزند خود میخواند و زندگی جاودان به ایشان میبخشد.
زندگی مسیحی
کسانی که به عیسی ایمان میآورند باید از فرمان خدا اطاعت کنند و فرزندانش را نیز دوست بدارند.
گناهی که منجر به مرگ میشود
به نظر میرسد به ایماندارانی اشاره میکند که باعث میشوند شخص مرگ روحانی را تجربه کند، به این معنی که تا ابد از خدا جدا شود.
«تمامی دنیا در شریر خوابیده است»
عبارت «آن شریر» به شیطان اشاره میکند. خدا به او اجازه داده که بر دنیا حکومت کند، اما در نهایت همه چیز در کنترلِ خدا است. خدا فرزندانش را از آن شریر حفظ میکند.
یوحنا به تعلیم خوانندگان درباره محبتِ خدا و محبتِ به ایمانداران ادامه میدهد زیرا که آنها طبیعت تازه را از خدا یافتهاند.
«فرزندِ خدا است»
«وقتی خدا را دوست داریم و دستوراتش را به جا میآوریم، آنگاه میدانیم که فرزندانش را محبت مینماییم»
«زیرا هنگامی که احکام خدا را بجا میآوریم، به این معناست که خدا را محبت میکنیم»
«آنچه که خدا ما را به انجام آن دستور داده، سخت نیست»
«سنگین» یا «گرانبار» یا «سخت»
«همه فرزندان خدا غلبه مییابند»
«بر دنیا پیروزی دارد،» «بر ضد دنیا موفق میشود،» یا «از انجام آنچه که از شریر است و نیز بیایمانان انجام میدهند، امتناع میکند»
در این عبارت از کلمه «دنیا» استفاده شده که به تمامی مردم گناهکار و سیستم شریرانه این دنیا اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «هر چیزی که در دنیا بر ضد خدا است»
«و این همان چیزی است که به ما قدرت میدهد تا در مقابل آنچه ما را به گناه بر علیه خدا هدایت میکند، مقاومت کنیم: یعنی ایمانِ ما» یا «و این ایمان ما است که به ما قدرت می دهد تا در مقابل آنچه که ما را به گناه بر علیه خدا هدایت میکند، مقاومت کنیم»
یوحنا از این جمله سؤالی استفاده میکند تا خوانندگان را با آنچه که میخواهد تعلیم دهد، آشنا کند. ترجمه جایگزین: «به شما میگویم که بر دنیا غلبه یابید»
این جمله به شخص خاصی اشاره نمیکند، بلکه به هر کسی اشارع دارد که آن را باور دارد. ترجمه جایگزین: «هرکه ایمان دارد که عیسی پسرِ خداست»
این عنوان بسیار مهمی برای عیسی است که رابطه او را با خدا شرح میدهد.
یوحنا درباره عیسی مسیح و آنچه که خدا درمورد او گفته، تعلیم میدهد.
«عیسی مسیح تنها کسی است که به آب و خون آمد.» در اینجا «آب» کنایهایست از تعمید عیسی، و «خون» به مرگ عیسی بر روی صلیب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا در تعمید عیسی و مرگ او بر صلیب نمایان کرد که او پسرش است»
در اینجا «آب» کنایهایست از تعمید عیسی، و «خون» به مرگ عیسی بر روی صلیب اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «خدا عیسی را تنها از طریق تعمید، به عنوان پسرش بر ما آشکار نکرد، بلکه از طریق تعمیدِ وی و مرگش بر صلیب او را به ما شناساند»
این صفحه عمداً ترجمه نشده است.
این صفحه عمداً ترجمه نشده است.
مترجم میتواند به وضوح دلیل ضمنی که چرا ما باید آنچه که خدا میگوید را باور کنیم، توضیح دهد: ترجمه جایگزین: «اگر آنچه که مردم میگویند را باور میکنیم، بنابراین آنچه که خدا میگوید را نیز باید باور کنیم، زیرا خدا همیشه حقیقت را میگوید»
اصطلاح «قبول کردن شهادت» به معنای این است که شهادت شخصی دیگر را درباره چیزی که دیده است، باور کنیم. اسم معنای «شهادت» را میتوانیم به حالت فعل نیز ترجمه کنیم. ترجمه جایگزین: «آنچه که کسی شهادت میدهد را باور کنید» یا «وقتی شخصی آنچه که دیده است را میگوید، باور کنید»
شهادتِ خدا مهمتر و قابل اعتمادتر است.
این عنوانی مهم برای عیسی، پسرِ خدا است.
«هرکه به عیسی ایمان دارد، با اطمینان میداند که عیسی پسر خدا است»
«خدا را دروغگو میخواند»
«زیرا حقیقتی که خدا درباره پسرش گفته است را باور نکرده»
«این همان چیزست که خدا میگوید»
کلمه «حیات» در سرتاسر این نامه به چیزی فراتر از زندگیِ جسمانی اشاره میکند. در اینجا «حیات» به زندگیِ روحانی اشاره میکند. نگاه کنید به ترجمه کتاب اول یوحنا ۱: ۱.
«این حیات از طریق پسرش است» یا «اگر که در اتحاد با پسرش باشیم تا به ابد زیست خواهیم کرد» یا «اگر که با پسرش متحد شویم تا ابد زیست خواهیم کرد»
این عنوانی مهم برای عیسی، پسرِ خدا است.
کسی که پسر را دارد یعنی در رابطه نزدیک با پسر است. ترجمه جایگزین: «کسی که به پسرِ خدا ایمان دارد، حیات جاودانی را نیز دارد. کسی که به پسرِ خدا ایمان ندارد، حیات جاودانی را نیز ندارد»
این انتهای نامه یوحنا است. او با خوانندگانش درباره هدف نهایی این نامه سخن میگوید و برخی تعالیم پایانی را نیز میدهد.
«این نامه»
در اینجا «اسم»، کنایهایست از پسرِ خدا. ترجمه جایگزین: «به شما که به پسرِ خدا ایمان دارید»
این عنوانی مهم برای عیسی است که رابطهاش را با خدا توصیف میکند.
اسم معنای «دلیری» را می توان به عنوان «اطمینان» نیز بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا میدانیم که در حضور خدا آن اطمینان را داریم»
«اگر که مطابق با خواست خدا درخواست کنیم»
«میدانیم آنچه را که از او درخواست کنیم، دریافت خواهیم کرد»
«ایماندار»
کلمه «حیات» در کلِ این نامه به چیزی فراتر از حیات جسمانی اشاره دارد. در اینجا «حیات» به زندگی روحانی اشاره میکند. نگاه کنید به ترجمه اول یوحنا ۱: ۱.
این اشاره میکند به مرگ ابدی، به این معنا که شخص تا ابد از حضورِ خدا دور میشود.
این صفحه عمداً خالی است.
یوحنا نامه خود را با بازنگریِ آنچه که درباره طبیعت تازه به ایمانداران گفته، که نمیتوانند گناه کنند، و او در آنها میماند تا از بتپرستی (خدایان دروغین) حفظشان کند، به پایان میرساند.
عبارت «آن شریر» به شیطان اشاره میکند.
قرار گرفتن در قدرت کسی نشاندهنده تحت کنترل و حکومت او بودن است. ترجمه جایگزین: «تمام دنیا تحت کنترل شریر است»
در اینجا «دنیا» نشاندهنده تمامی مردمی است که بر علیه خدا طغیان کردهاند.
این عنوانی مهم برای عیسی است که رابطهاش را با خدا توصیف میکند.
«به ما تواناییِ درک حقیقت را داده است»
بودن «در» کسی نشان دهنده داشتن رابطهای نزدیک با اوست، این به معنای متحد بودن با او یا تعلق داشتن به اوست. عبارت «در او که حقیقت است» به حقیقت خدا اشاره میکند، و عبارت «در پسرش، عیسی مسیح» بیان میکند که چگونه ما در او که حقیقت است، هستیم. ترجمه جایگزین: «ما به او که به واسطه یکی بودن با پسرش، عیسای مسیح راستین است متحد شدهایم»
«حقیقت است» یا «خدای حقیقی»
معانی محتمل ۱) «تنها او» به عیسی مسیح اشاره دارد، ۲) «تنها او» به یک خدای حقیقی اشاره دارد.
به این دلیل «زندگی جاودانی» نامیده شده که او به ما حیات ابدی بخشیده. ترجمه جایگزین: «و تنها کسی است که زندگی ابدی به ما بخشیده»
یوحنا مردی سالخورده و رهبر آنها بود. وی از این عبارت استفاده میکند تا بیان کند که دوستشان دارد. نگاه کنید به ترجمه کتاب اول یوحنا ۲: ۱. ترجمه جایگزین: «فرزندان عزیرم در مسیح» یا «شما همچون فرزندانم برایم عزیز هستید»
«از بتها دور باشید» یا «بتها را پرستش نکنید»
1من که پیرم، به خاتون برگزیده و فرزندانش که ایشان را در راستی محبّت مینمایم، و نه من فقط بلکه همهٔٔ کسانی که راستی را میدانند،2بخاطر آن راستی که در ما ساکن است و با ما تا به ابد خواهد بود.3فیض و رحمت و سلامتی از جانب خدای پدر و عیسی مسیح خداوند و پسر پدر در راستی و محبّت با ما خواهد بود.4بسیار مسرور شدم چونکه بعضی از فرزندان تو را یافتم که در راستی رفتار میکنند، چنانکه از پدر حکم یافتیم.5و الآن ای خاتون از تو التماس دارم، نه آنکه حکمی تازه به تو بنویسم، بلکه همان را که از ابتداء داشتیم که یکدیگر را محبّت بنماییم.6و این است محبّت که موافق احکام او سلوک بنماییم و حکم همان است که از اوّل شنیدید تا در آن سلوک نماییم.7زیرا گمراهکنندگانِ بسیار به دنیا بیرون شدند که عیسی مسیح ظاهرشدهٔ در جسم را اقرار نمیکنند. آن است گمراهکننده و دجّال.8خود را نگاه بدارید مبادا آنچه را که عمل کردیم برباد دهید بلکه تا اجرت کامل بیابید.9هرکه پیشوایی میکند و در تعلیم مسیح ثابت نیست، خدا را نیافته است. امّا آنکه در تعلیم مسیح ثابت مانَد، او هم پدر و پسر را دارد.10اگر کسی به نزد شما آید و این تعلیم را نیاوَرَد، او را به خانهٔ خود مپذیرید و او را تحیّت مگویید،11زیرا هرکه او را تحیّت گوید، در کارهای قبیحش شریک گردد.12چیزهای بسیار دارم که به شما بنویسم، لکن نخواستم که به کاغذ و مرکّب بنویسم، بلکه امیدوارم که به نزد شما بیایم و زبانی گفتگو نمایم تا خوشیِ ما کامل شود.13فرزندانِ خواهرِ برگزیدهٔ تو، به تو سلام میرسانند. آمین.
بر اساس روایات یوحنای رسول به عنوان نویسنده این رساله شناخته میشود. گرچه احتمالا مخاطب این نامه یک خانم می باشد از طرفی به دلیل اینکه او مینویسد آنها بایست « یکدیگر را دوست بدارند» احتمالا این رساله خطاب به کلیسا نیز است. منظوراز ضمیر « شما» و «مال شما» در این نامه در همه موارد ضمیر جمع میباشد، مگراینکه توضیح داده شود. یوحنا دراین نامه خود و مخاطبانش را با ضمایر«ما» و «مال ما» توصیف میکند.مراجعه به:
و
رساله به این شکل آغاز میشود. می توان نام نویسنده را به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «من ،یوحنای پیر، این رساله را به خاتون برگزیده و فرزندانش مینگارم» مراجعه به:
این کلمه اشاره به یوحنا، رسول و شاگرد مسیح دارد. او خود را با کلمه « پیر» به دلیل کهولت سن یا بعنوان رهبر در کلیسا ، معرفی میکند .
این احتمالا به یک جماعت و ایمانداران متعلق به آن اشاره دارد.مراجعه به:
این صفحه به صورت عمد خالی گذاشته شده است.
اینها عناوین مهمی است که ارتباط بین خدا و مسیح را توضیح میدهند.مراجعه به:
کلمه «راستی»، توضیح دهنده «محبت» است. احتمالا معنای این عبارت «در محبت راستین» است . مراجعه به:
ضمیرملکی «تو» در اینجا مفرد میباشد.مراجعه به:
«زمانیکه خدای پدر، ما را فرمان داد»
ضمیر «تو» مفرد است.
مراجعه به:
در اینجا «از ابتدا» به «زمانی که ما در ابتدا ایمان آوردیم» اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «نه آنکه حکمی تازه به تو بنویسم، بلکه آنچه مسیح ما را به انجام دادن آنچه که، درابتدا[گذشته<u>]</u>ایمان آوردیم، حکم داد» .
مراجعه به:
این در یک جمله مجزا می تواند ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «در ابتدا. او حکم داد که یکدیگر را محبت نماییم»
مراجعه به:
جهت دادن به زندگیمان مطابق آنچه که خدا فرموده گویی که در آنها گام بر میداریم. ضمیر « این» به محبت اشاره دارد. « و او از همان آغاز که ایمان آوردید حکمی داد که یکدیگر را محبت نمایید».
مراجعه به:
یوحنا به خوانندگانش درباره گمراه کنندگانِ هشدار میدهد، و به آنها یادآوری میکند که درتعلیمات مسیح باقی بمانند و هشدار میدهد از آنهایی که مطابق تعلیمات مسیح عمل نمیکنند، دوری جویند.
«زیرا [که] معلمان دروغین بسیار، جماعت را ترک کردهاند» یا «زیرا [که] گمراهکنندگانِ بسیار در دنیا هستند»
« معلمان دروغین بسیار» یا « شیّادان بسیار»
ظاهر شدن در جسم، استعاره ای برای ظهور مسیح به شکل و جسم انسان واقعی میباشد.
« آنها کسانی هستند که دیگران را فریب میدهند و با خود مسیح مخالفت دارند»
« مواظبت نمایید» یا « متوجه باشید»
« پاداش آینده در آسمان را از دست بدهید»
«پاداش کامل در آسمان»
این به شخصی اشاره دارد که مدعی است بیش از هر کسی درباره حقیقت و خدا میداند. ترجمه جایگزین: «هرکه ادعا کند بیشتر درباره خدا میداند» یا «هر که از حقیقت تخطی کند»
«به خدا تعلق ندارد»
« کسی که پیرو تعلیم مسیح است، هم به پدر و هم به پسر تعلق دارد »
اینها عناوینی هستند که رابطه بین عیسی و خدا را توضیح میدهد.
مراجعه به:
اینجا به معنی خوشآمدگویی و برخورد همراه با احترام به منظورایجاد و بنای رابطه با او است.
«در اعمال شرورانه با او شریک شود» یا «او را در اعمال شرورانه یاری رساند»
ضمایر «شما» در آیه ۱۲ مفرد هستند.
مراجعه به:
نامه یوحنا، با ابراز امیدواری به دیدار خوانندگان نامهاش و با بیان درود و سلام کلیسای دیگری، خاتمه مییابد.
یوحنا مایل بود بجای نگارش مطالب دیگر، به صورت حضوری آنها را در میان بگذارد. منظور او این نیست که میخواست با چیزی غیر از کاغذ و مرکب بنویسد.
یوحنا میخواست خوانندگان نامهاش را ملاقات کند، ولی مطمئن نبود که آیا قادر به این کارهست یا نه. ترجمه جایگزین: «برای دیدار شما برنامه دارم» یا «خواهان دیدار شما هستم»
در اینجا «گفتگوی زبانی [رو در رو]» استعارهایست به معنای «گفتگوی حضوری». ترجمه جایگزین: « حضوری گفتگو نمایم» یا «شخصا گفتگو نمایم»
مراجعه به:
ضمیر ملکی «شما» در آیه ۱۳ به صورت جمع میباشد.
مراجعه به:
در اینجا یوحنا به گونهای از کلیسای دیگر صحبت میکند که گویی خواهرکلیسای مخاطب این نامه هست و از ایمانداران عضو آن کلیسا به نحوی حرف میزند که گویی فرزندان آن کلیسا هستند. در واقع او تاکید بر این موضوع دارد که تمام ایمانداران یک خانواده روحانی هستند. مراجعه به:
1من که پیرم، به غایُس حبیب که او را در راستی محبّت مینمایم.2ای حبیب، دعا میکنم که در هر وجه کامیاب و تندرست بوده باشی، چنانکه جان تو کامیاب است.3زیرا که بسیار شاد شدم چون برادران آمدند و بر راستیِ تو شهادت دادند، چنانکه تو در راستی سلوک مینمایی.4مرا بیش از این شادی نیست که بشنوم که فرزندانم در راستی سلوک مینمایند.5ای حبیب، آنچه میکنی به برادران و خصوصاً به غریبان، به امانت میکنی،6که در حضور کلیسا بر محبّت تو شهادت دادند و هرگاه ایشان را بطور شایستهٔٔ خدا بدرقه کنی، نیکویی مینمایی7زیرا که بجهت اسم او بیرون رفتند و از امّتها چیزی نمیگیرند.8پس بر ما واجب است که چنین اشخاص را بپذیریم تا شریک راستی بشویم.9به کلیسا چیزی نوشتم لکن دِیوتْرِفیس که سرداری بر ایشان را دوست میدارد، ما را قبول نمیکند.10لهذا اگر آیم، کارهایی را که او میکند به یاد خواهم آورد زیرا به سخنان ناشایسته بر ما یاوهگویی میکند و به این قانع نشده، برادران را خود نمیپذیرد و کسانی را نیز که میخواهند، مانع ایشان میشود و از کلیسا بیرون میکند.11ای حبیب، به بدی اقتدا منما، بلکه به نیکویی. زیرا نیکوکردار از خداست، و بدکردار خدا را ندیده است.12همهٔٔ مردم و خودِ راستی نیز بر دیمتریوس شهادت میدهند و ما هم شهادت میدهیم و آگاهید که شهادت ما راست است.13مرا چیزهای بسیار بود که به تو بنویسم، لکن نمیخواهم به مرکّب و قلم به تو بنویسم.14لکن امیدوارم که به زودی تو را خواهم دید و زبانی گفتگو کنیم. سلام بر تو باد. دوستان به تو سلام میرسانند. سلام مرا به دوستان نام به نام برسان.
این یک نامه شخصی از یوحنا به گایوس است. تمام موارد « تو» «مال تو» به گایوس اشاره دارد و مفرد است.
واژه [پیر] به یوحنا اشاره دارد، حواری و مرید عیسی. او خودش را پیر[شیخ کلیسا] معرفی میکند، هم به دلیل کهنسالی وهم به دلیل اینکه رهبر کلیسا است. نام نویسنده صراحتا اورده شده است: «من، یوحنای پیر، مینویسم.»
برادر ایمانداری است که یوحنا برایش این نامه را مینویسد.
«کسی که به راستی دوستش دارم.»
«امیدوارم همه چیز به خوبی پیش برود و تندرست باشی»
«همانطور که از لحاظ روحانی کامیاب هستی»
«همایمانان آمدند.» احتمالا تمامی این اشخاص مذکر بودند
«گام برداشتن در راه»[سلوک نمودن] استعاره از این است که چگونه یک فرد زندگیاش را میگذراند. ترجمه جایگزین: «تو زندگی خود را مطابق حقیقت خدا میگذرانی»
یوحنا با کسانی که به آنها ایمان در عیسی را میآموخت، مانند فرزندانش صحبت میکرد. این کار بر عشق و علاقه [نگرانی] او تاکید داشت . همچنین می تواند بیانگر این باشد که او خود ایشان را به سمت خداوند هدایت میکرد. ترجمه جایگزین: «فرزندان معنوی من»
مقصود یوحنا از نوشتن این نامه تشویق گایوس به تامین سفر معلمان کتاب مقدس است؛ علاوه براین وی راجع به دو نفر صحبت میکند، یکی شر و دیگری نیک.
در اینجا واژه «حبیب» برای بیان علاقه و محبت به برادران ایمانی آورده شده است.
«کاری که میکنی برآمده از وفاداری به خداست» یا «تو به خدا وفادار هستی»
«کمک به برادران ایماندار و آنانی که نمیشناسی»
یوحنا از گایوس برای کمک به این ایمانداران تشکر میکند.
در اینجا «اسم»به عیسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «برای آنان که رفتهاند تا به مردم درباره عیسی بگویند»
هیچ کمک و هدیهای دریافت نمیکنند.
در اینجا «امّتها» به معنای غیریهودیانی است که به مسیح ایمان ندارند.
در اینجا ضمیر «ما» به یوحنا و همراهانش اشاره دارد، و احتمالا شامل همه ایمانداران میشود.
«پس آنها را در اعلام حقیقت خدا به مردم، یاری خواهیم کرد»
ضمیر «ما» به یوحنا و همراهانش اشاره دارد و شامل گایوس نمیشود.
این [اعضای کلیسا] اشاره به گایوس و گروهی از ایماندارانی است که برای پرستش خدا جمع میشدند.
او[دیوترفیس] یکی از اعضای کلیسا بود.
«کسی که دوست داشت مهمترینشان باشد» یا «کسی که دوست داشت همچون رهبرشان باشد»
«و چنانکه او راجع به ما سخنان بدی میگوید که قطعا صحیح نیستند»
«برادران ایماندار را پذیرا نیست»
«کسانی را که میخواهند پذیرای ایمانداران باشند، بازمیدارد»
«آنها را وادار به ترک جماعت میکند»
اینجا [حبیب] به عنوان بیان مجبت و علاقه به برادران ایماندار آورده شده است. ببینید که در سوم یوحنا ۱:۵ چگونه ترجمه شده است.
«کارهای بدی که مردم انجام میدهند را تکرار نکن»
کلمات جا افتادهای هست که از جمله قبل فهمیده میشوند. ترجمه جایگزین: «اما کارهای نیکشان را تقلید کن»
«متعلق به خداست»
«به خدا تعلق ندارد» یا «به خدا ایمان ندارد»
اینجا «ما» به یوحنا و همراهانش اشاره دارد و شامل گایوس نمیشود.
See: همهٔٔ مردم ... بر دیمتریوس شهادت میدهند
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین:«تمام کسانی که شاهد تحمل دیمیتریوس بودند» یا «هر ایمانداری که دیمیتریوس را میشناسد، از خوبی او میگوید»
این احتمالا مردیست که یوحنا از گایوس و اعضای کلیسا خواسته تا پذیرای او به هنگام ملاقات باشند.
خود راستی هم خوبی او را میگوید. اینجا از «راستی» به گونهای صحبت شده که گویی یک شخص است. ترجمه جایگزین: «هرکسی که راستی را بشناسد میداند که او فرد نیکوییست»
آنچه که یوحنا تایید میکند ضمنی است و میتواند در اینجا مشخصا آورده شود. ترجمه جایگزین:« ما نیز از دیمیتریوس به نیکویی یاد میکنیم»
این پایان نامه یوحنا به گایوس است. او چند نکته نهایی را میگوید و با درود پایان میدهد.
یوحنا اصلا نمیخواهد چبزهای دیگر را بنویسد. او نمیگوید که قصد دارد با چیزی به جز قلم و جوهر بنویسد.
یوحنا میخواهد او را ملاقات کند، اما با اطمینان نمیداند که او را ملاقات خواهد کرد یا نه. ترجمه جایگزین: « قصد دارم به دیدارت بیایم» یا «میخواهم به دیدارت بیایم»
«زبانی» اینجا یک اصطلاح است، به معنی "به صورت حضوری". ترجمه جایگزین: «به صورت حضوری»
«امیدوارم خدا به تو آرامش عطا کند»
«دوستان در اینجا به تو سلام میرسانند»
«همه ایمانداران را از طرف من سلام برسان»
1یهودا، غلام عیسی مسیح و برادر یعقوب، به خواندهشدگانی که در خدای پدر، حبیب و برای عیسی مسیح محفوظ میباشید.2رحمت و سلامتی و محبّت بر شما افزون باد.3ای حبیبان، چون شوق تمام داشتم که دربارهٔ نجات عاّم به شما بنویسم، ناچار شدم که الآن به شما بنویسم و نصیحت دهم تا شما مجاهده کنید برای آن ایمانی که یکبار به مقدّسین سپرده شد.4زیرا که بعضی اشخاص در خفا درآمدهاند که از قدیم برای این قصاص مقرّر شده بودند؛ مردمان بیدین که فیض خدای ما را به فجور تبدیل نموده و عیسی مسیح آقای واحد و خداوند ما را انکار کردهاند.5پس میخواهم شما را یاد دهم، هرچند همهچیز را دفعةً میدانید که بعد از آنکه خداوند، قوم را از زمین مصر رهایی بخشیده بود، بار دیگر بیایمانان را هلاک فرمود.6و فرشتگانی را که ریاست خود را حفظ نکردند بلکه مسکن حقیقی خود را ترک نمودند، در زنجیرهای ابدی در تحت ظلمت بجهت قصاص یومِ عظیم نگاه داشته است.7و همچنین سدوم و غموره و سایر بُلدان نواحیِ آنها مثل ایشان چونکه زناکار شدند و در پی بشر دیگر افتادند، در عقوبت آتشِ ابدی گرفتار شده، بجهت عبرت مقرّر شدند.8لیکن با وجود این، همهٔٔ این خواببینندگان نیز جسد خود را نجس میسازند و خداوندی را خوار میشمارند و بر بزرگان تهمت میزنند.9امّا میکائیل، رئیس ملائکه، چون دربارهٔ جسد موسی با ابلیس منازعه میکرد، جرأت ننمود که حکم افترا بر او بزند بلکه گفت، خداوند تو را توبیخ فرماید.10لکن این اشخاص بر آنچه نمیدانند افترا میزنند و در آنچه مثل حیوان غیرناطق بالطبّع فهمیدهاند، خود را فاسد میسازند.11وای بر ایشان زیرا که به راه قائن رفتهاند و در گمراهی بلعَام بجهت اُجرت غرق شدهاند و در مشاجرتِ قورَح هلاک گشتهاند.12اینها در ضیافتهای محبّتانهٔ شما صخرهها هستند چون با شما شادی میکنند، و شبانانی که خویشتن را بیخوف میپرورند و ابرهای بیآب از بادها رانده شده و درختان صیفی بیمیوه، دوباره مرده و از ریشه کنده شده،13و امواج جوشیدهٔ دریا که رسوایی خود را مثل کف برمیآورند و ستارگان آواره هستند که برای ایشان تاریکی ظلمتِ جاودانی مقرّر است.14لکن خنوخ که هفتم از آدم بود، دربارهٔ همین اشخاص خبر داده، گفت، اینک، خداوند با هزاران هزار از مقّدسین خود آمد15تا بر همه داوری نماید و جمیع بیدینان را ملزم سازد، بر همهٔ کارهای بیدینی که ایشان کردند و بر تمامی سخنان زشت که گناهکاران بیدین به خلاف او گفتند.16اینانند همهمهکنان و گِلهمندان که برحسب شهوات خود سلوک مینمایند و به زبان خود سخنان تکبّرآمیز میگویند و صورتهای مردم را بجهت سود میپسندند.17امّا شما ای حبیبان، بخاطر آورید آن سخنانی که رسولان خداوند ما عیسی مسیح پیش گفتهاند،18چون به شما خبر دادند که در زمان آخر مستهزئین خواهند آمد که برحسب شهوات بیدینیِ خود رفتار خواهند کرد.19اینانند که تفرقهها پیدا میکنند و نفسانی هستند که روح را ندارند.20امّا شما ای حبیبان، خود را به ایمانِ اقدس خود بنا کرده و در روحالقدس عبادت نموده،21خویشتن را در محبّت خدا محفوظ دارید و منتظر رحمت خداوند ما عیسی مسیح برای حیات جاودانی بوده باشید.22و بعضی را که مجادله میکنند ملزم سازید.23و بعضی را از آتش بیرون کشیده، برهانید و بر بعضی با خوف رحمت کنید و از لباس جسمآلود نفرت نمایید.24الآن او را که قادر است که شما را از لغزش محفوظ دارد و در حضور جلال خود شما را بیعیب به فرحی عظیم قایم فرماید،25یعنی خدای واحد و نجاتدهندهٔ ما را جلال و عظمت و توانایی و قدرت باد، الآن و تا ابدالآباد. آمین.
یهودا خودش را به عنوان نویسنده این نامه معرفی کرده و به خوانندگانش درود میفرستد. او احتمالاً برادر ناتنی عیسی بوده است. از دو یهودای دیگر در عهد جدید نام برده شده است. واژه "شما" در این نامه به مسیحیانی اشاره میکند که یهودا به آنها مینوشته و همواره به صورت جمع به کار رفته است.( آدرس را ببینید)
یهودا برادر یعقوب است. ترجمه جایگزین : "من یهودا هستم ، خادم...".(آدرس را ببینید)
یعقوب و یهودا برادران ناتنی عیسی بودند.
«باشد که رحمت و آرامش و محبّت بر شما چندین برابر گردد.» ایدهای که در اینجا به آن اشاره میگردد بزرگ شدن یا چندین برابر گشتن همچون اشیا میباشد. این عبارت میتواند برای حذف اسامی انتزاعی «رحمت»، «آرامش» و «محبت» بازنویسی گردد. ترجمه جایگزین: «باشد که خدا پیوسته شما را در رحمت خود نگاه دارد تا در آرامش زندگی کنید و یکدیگر را روزافزون محبت نمایید.» (آدرس را ببنید)
واژه «ما» در این نامه هم یهودا و هم ایمانداران را شامل می گردد. (آدرس راببینید)
یهودا به ایمانداران دلیل خود را برای نوشتن این نامه بیان میکند.
«رستگاری مشترک ما»
«نیازی فوری به نوشتن احساس کردم» یا «نیاز شدیدی به نوشتن احساس کردم»
«تا شما را به دفاع از تعلیم درست تشویق کنم»
«سرانجام و بطور کامل»
«چرا که برخی افراد در میان ایمانداران آمدهاند، بیآنکه توجهی را به خود جلب کنند»
میتواند به صورت معلوم هم بیان گردد. ترجمه جایگزین: «مردمی که خدا برای محکومیت برگزید»
(آدرس: را ببینید)
از فیض خدا به گونهای سخن گفته شده که گویا چیزی است که میتواند به چیزی وحشتناک بدل گردد. ترجمه جایگزین: «{آنها} که تعلیم میدهند که فیض خدا به فرد اجازه می دهد تا به زندگی در گناهان جنسی ادامه دهد»
(آدرس: را ببینید)
معانی ممکن عبارتند از 1) آنها تعلیم میدهند که او خدا نیست یا 2) این مردمان از عیسی مسیح اطاعت نمیکنند
یهودا مثالهایی از گذشته و کسانی که از خداوند تبعیت نکردند، میآورد.
«خداوند مدتها پیش اسراییلیان را از مصر نجات بخشید»
برخی متون نوشتهاند عیسی»{لطفا بررسی گردد}
«مسٔولیتهایی که خدا به آنها سپرده بود.»
مکان مناسب سکونت فرشتگان در آسمان است.
«خدا این فرشتگان را به زندانی تاریک انداخته است که آنها هرگز از آن نخواهند گریخت.»
لفظ «تاریکی» در اینجا کنایه است که به مکان مردگان یا دوزخ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «در تاریکی مطلق در دوزخ» (آدرس: را ببینید)
روز آخر هنگامی که خدا همگان را داوری خواهد کرد.
در اینجا واژگان « سُدوم» و « غُمورَه» نمایانگر مردمی هستند که در آن {شهر}ها زندگی میکردند. ترجمه جایگزین: «مردم سُدوم و غُمورَه و مردمِ شهرهای اطراف آنها»
(آدرس: را ببینید)
گناهان جنسی سُدوم و غُمورَه نتیجه همان نوع عصیانی است که راههای فرشتگان شریر بود.
نابودی مردم سُدوم و غُمورَه، مثالی شد از سرنوشت همه کسانی که ازخدا سرپیچی میکنند.
اینها افرادی هستند که از خدا سرپیچی میکنند، احتمالاً به این دلیل که آنها ادعا می کنند رویاهایی دیدهاند که به آنها حق چنین کارهایی را داده است.
دربارهی مردم گناهکار به گونهای صحبت شده که گویی آنها تنهای خود را ناپاک میساختند. ترجمه جایگزین:
«گناه میکنند و خود را آلوده میسازند» (آدرس: را ببینید)
«توهینآمیز سخن میگویند»
این لفظ به موجودات روحانی، همچون فرشتگان اشاره میکند.
بلعام یک نبی بود که از لعنت کردن اسراییل برای دشمنشان سرباز زد، اما بعد به آن دشمن آموخت تا مردم {اسراییل} را به ازدواج غیر-ایمانداران درآورد و بتپرست شوند. قورَح مردی از اسراییل بود که بر علیه رهبری موسی و کهانت هارون شورش کرد.
«جرات نکرد که هیچ چیز بدی بر علیه او بگوید» یا «جرات نکرد او را محکوم کند یا به او توهین کند»
مردم خدانشناس و گناهکار
«هرآن چیزی که آنها معنی آن را نمیدانند.» معانی ممکن عبارتند از 1) «هرچیز خوبی که آنها درک نمیکنند» یا 2) «افراد عظیمالشانی که آنها درکشان نمیکنند» (کتاب یهودا 1: 8)
عبارت «به راه...رفتهاند» در اینجا یک استعاره است برای «زیستن به روشی همچون...» . ترجمه جایگزین: «به روشی مشابه با قائن زندگی کردند» (آدرس: را ببینید)
یهودا از یک سری از استعارات برای توصیف مردم خدانشناس بهره میگیرد. او به ایمانداران میگوید که چگونه این مردمان را وقتی که آنها در میان ایشان{ایمانداران} هستند، تشخیصدهند.
واژه «اینها» به «مردم خدانشناس» در کتاب یهودا 1: 4 اشاره میکند.
آبسنگها{صخرهها}، تخته سنگهای بزرگی هستند که در دریا بسیار به سطح آب نزدیک هستند. از آنجا که دریانوردان نمیتوانند آنها را ببینند، آنها بسیار خطرآفرین هستند. اگرکشتیها به این صخرهها بخورند، به آسانی نابود میشوند.
(آدرس: را ببینید)
درختی که کسی آن را ریشهکن کرده. استعارهای است از مرگ. (آدرس راببینید)
مانند درختانی که کاملاً با ریشههایشان از زمین بیرون کشیده شدهاند، مردم خدانشناس از خدا جدا شدهاند، که منبع زندگی است. (آدرس را ببینید)
همانگونه که یک باد قدرتمند به امواج دریا دمیده میشود، مردم خدانشناس به آسانی، به بسیاری جهات کشیده میشوند. (آدرس را ببینید)
همانگونه که باد سبب میشود که امواج، کفِ گِل آلود بالا بیاورند—این مردمان هم ، از طریق تعالیم و اعمال نادرست، خود را رسوا میکنند. ترجمه جایگزین: « و همانگونه که امواج، کَف و گِل را به بالا میآورند، این مردمان، دیگران را با فضاحت خود آلوده میکنند» (آدرس را ببینید)
آنها که در زمانهای کهن ستارگان را رصد میکردند، متوجه شدند آنچه را که ما سیارات مینامیم به آن گونهای حرکت نمیکنند که ستارگان حرکت میکنند. ترجمه جایگزین: «آنها مانند ستارگان سیّار هستند» (آدرس را ببینید)
در اینجا «تاریکی» کنایه-مجاز است که مُعرفِ مکان مردگان یا دوزخ است. در اینجا «تاریکی ظلمت» اصطلاحی است که به معنی «مکانی بسیار تاریک» است.عبارت «مقرر است» میتواند به شکل معلوم نوشته شود. ترجمه جایگزین: « و خدا آنها را تا ابد به تیرگی و تاریکیِ دوزخ میاندازد» (آدرس و و را ببینید)
اگر آدم نخستین نسل از بشر به حساب آید، خنوخ هفتمین نسل است. اگر پسر آدم نخستین فرض شود، خنوخ در ردیف ششم قراردارد.
«گوش کن » یا «به این نکته مهمی که می خواهم بگویم توجه کن»
معانی ممکن عبارتند از 1)«فرشتگان» یا 2)«قدیسین» یا 3)«فرشتگان و قدیسین»
«تا داوری کند بر..» یا «تا قضاوت کند بر ...»
مردمی که نمیخواهند اطاعت کنند و بر علیه اقتدار خدایی سخن می گویند. «همهمه کنندگان» تمایل به آرام صحبت کردن دارند، در حالی که «گلهمندان» علناً سخن میگویند.
مردمی که خود را ستایش میکنند به گونهای که دیگران بشنوند.
به دروغ برای دیگران چاپلوسی میکنند.
این برگه به عمد خالی نگاهداشته شده است.
از تمایلات غیراخلاقی به مانند مسیری که فردی آن را پیروی میکند سخن به میان آمده است. ترجمه جایگزین: «مسخره کنندگانی که به بیحرمتی به خدا، با انجام اعمال شریرانه که تمایل به انجام آن دارند، ادامه میدهند.»
(آدرس را ببینید)
«اینها آن مسخرهکنندگان هستند» یا «این مسخرهکنندگان آن افراد هستند»
در اینجا {واژه} «نفسانی» کسی را توصیف می کند که بیشتر به امور دنیایی اهمیت میدهند تا خدا. اغلب در کتاب مقدس {واژه} دنیا معرف همه امور مخالف خدا است. ترجمه جایگزین: «آنها تنها به انجام دادن آنچه شریرانه است اهمیت میدهند» (آدرس را ببینید)
به گونهای ازروحالقدس سخن گفته شده که گویی چیزی است که افراد میتوانند در تملک داشته باشند. ترجمه جایگزین:«روح در درونشان نیست»
یهودا به ایمانداران درباره چگونگی زندگی ایشان و چگونگی رفتار ایشان با دیگران سخن میگوید.
«درعوض شما ای عزیزان، مانند آنها نباشید.»
از توکل روزافزون به خدا و اطاعت از او به مانند فرآیند ساختن یک ساختمان سخن گفته شدهاست. (آدرس راببینید)
از مفهوم «مستعد دریافت عشق خدا ماندن»، مانند نگاهداشتن کسی در مکانی خاص سخن گفته شدهاست.
(آدرس را ببینید)
« برای چیزی مشتاقانه انتظار کشیدن »
در اینجا واژهی «رحمت» نماد خود عیسی مسیح است، که رحمت خود را به ایمانداران با زندگی ابدی ایشان با خودش نشان خواهد داد. (آدرس را ببینید)
«آنهایی که هنوز ایمان ندارند عیسی خدا است»
این را توصیف میکند که مردم از آتش بیرون کشیده شوند، پیش از آنکه بسوزند. ترجمه جایگزین: «برای آنها هرآنچه لازم است انجام دهید تا آنها را از مردن بدون مسیح دور نگاه دارید. این مانند بیرون کشیدن آنها از آتش است»
(آدرس را ببینید)
«با دیگران مهربان باشید، اما از گناه کردن همچون آنان بترسید»
یهودا در هشدار خود به خوانندگانش در شبیه شدن آنها به گناهکاران مبالغه میکند. ترجمه جایگزین: «به شکلی با آنها رفتار نمایید گویی حتی با لمس لباسهایشان گناهکار میشوید» (آدرس را ببینید)
یهودا نامه را با برکت دادن پایان میدهد.
جلال او، نور درخشانی است که نشانگر بزرگی اوست. ترجمه جایگزین: « تا به شما فرصت پرستش و شادمانی از جلال خود را بدهد»
(آدرس : را ببینید)
در اینجا از گناه مانند آلودگی یا عیبی بر تن یک فرد سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «حضور پرجلالی که در آن شما عاری از گناه خواهید بود» (آدرس : را ببینید)
«به تنها خدا، او که ما را بخاطر کارعیسی مسیح نجات داد.» این عبارت همانقدر که برخدای پدر تاکید دارد معرف خدای پسرکهمنجی است نیز میباشد.
خدا همواره در گذشته، هماکنون و همیشه تا ابد جلال، ریاست مطلق، و کنترل کامل را بر همه چیز داشته، دارد، و خواهد داشت.
1مکاشفهٔ عیسی مسیح، که خدا به او داد تا اموری را که میباید زود واقع شود؛ بر غلامان خود ظاهر سازد و بهوسیلهٔ فرشتهٔ خود فرستاده، آن را ظاهر نمود بر غلام خود یوحنّا:2که گواهی داد به کلام خدا و به شهادت عیسی مسیح در اموری که دیده بود.3خوشابحال کسی که میخواند و آنانی که میشنوند کلام این نبوّت را، و آنچه در این مکتوب است نگاه میدارند، چونکه وقت نزدیک است.4یوحنّا، به هفت کلیسایی که در آسیا هستند: فیض و سلامتی بر شما باد: از او که هست و بود و میآید؛ و از هفت روح که پیش تخت وی هستند؛5و از عیسی مسیح که شاهد امین و نخستزادهٔ از مردگان و رئیس پادشاهان جهان است. مر او را که ما را محبّت مینماید و ما را از گناهان ما به خون خود شست،6و ما را نزد خدا و پدر خود، پادشاهان و کهنه ساخت؛ او را جلال و توانایی باد تا ابدالآباد. آمین.7اینک، با ابرها میآید؛ و هر چشمی او را خواهد دید، و آنانی که او را نیزه زدند، و تمامی امّتهای جهان برای وی خواهند نالید. بلی! آمین.8من هستم الف و یا، اوّل و آخر، میگوید آن خداوند خدا، که هست و بود و میآید، قادر عَلَیالاِطلاق.9من یوحنّا، که برادر شما و شریک در مصیبت و ملکوت و صبر در عیسی مسیح هستم، بجهت کلام خدا و شهادت عیسی مسیح در جزیرهای مسمّیٰ به پَطْمُس شدم.10و در روز خداوند در روح شدم، و از عقب خود آوازی بلند چون صدای صور شنیدم،11که میگفت، من الف و یا، و اوّل و آخر هستم: آنچه میبینی در کتابی بنویس، و آن را به هفت کلیسایی که در آسیا هستند، یعنی به اَفَسُس و اِسمیرنا و پَرغامُس و طیاتیرا و ساردِس و فیلادَلفیه و لائودکیه بفرست.12پس رو برگردانیدم تا آن آوازی را که با من تکلّم مینمود بنگرم. و چون رو گردانیدم، هفت چراغدان طلا دیدم؛13و در میان هفت چراغدان، شبیه پسرِ انسان را که ردای بلند در بر داشت و بر سینهٔ وی کمربندی طلا بسته بود.14و سر و موی او سفید چون پشم، مثل برف سفید بود و چشمان او مثل شعلهٔ آتش،15و پایهایش مانند برنج صیقلی که در کوره تابیده شود، و آواز او مثل صدای آبهای بسیار؛16و در دست راست خود هفت ستاره داشت، و از دهانش شمشیری دودمه تیز بیرون میآمد، و چهرهاش چون آفتاب بود که در قوّتش میتابد.17و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم. و دست راست خود را بر من نهاده، گفت، ترسان مباش؛ من هستم اوّل و آخر و زنده،18و مرده شدم؛ و اینک، تا ابدالآباد زنده هستم؛ و کلیدهای موت و عالم اموات نزد من است.19پس بنویس چیزهایی را که دیدی و چیزهایی که هستند و چیزهایی را که بعد از این خواهند شد؛20سرّ هفت ستارهای را که در دست راست من دیدی و هفت چراغدان طلا را. امّا هفت ستاره، فرشتگان هفت کلیسا هستند: و هفت چراغدان، هفت کلیسا میباشند.
این باب نحوه نگاشته شدن رویا[ راز بینی] یوحنا در این کتاب را توضیح میدهد. رویایی[از جانب خدواند][ راز بینیای] که او در جزیره پطموس دریافت کرد.
برخی از ترجمهها نقل قولهای عهد عتیقی را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیه ۷ انجام میدهد.
یوحنا این کتاب را به هفت کلیسای حقیقی در کشوری که اکنون به نام ترکیه میشناسیم، نوشته است.
کتاب مقدس معمولاً تعلق چیزی به کسی را با رنگ «سفید» توصیف میکند. این قسمت استعاره و کنایه از شخصی است که به درستی و خداپسندانه زندگی میکند.
خدا اکنون هست. او همیشه بوده است. او همیشه خواهد بود. شاید زبان شما روشی متفاوت برای بیان چنین امری داشته باشد.
خون کنایه از مرگ است. عیسی «ما را از گناهان ما به خون خود شست[به خون خود آزاد کرد].» مقصود یوحنا از چنین عبارتی این است که عیسی با مردن در راه ما، ما را از گناهان نجات داده است.
عیسی پس از اینکه خدا او را از مردگان برخیزاند در ابرها به سوی آسمان رفت. وقتی بازگردد نشسته یا سوار بر ابرها خواهد بود یا به طریقی «با ابرها» یا در ابرها خواهد آمد. شما میتوانید این قسمت را به نحوی در ترجمه خود بیان کنید که در زبان شما طبیعی به نظر رسد.
این قسمت اشاره به عیسی دارد. باید کلمات «پسر انسان» را به کلماتی ترجمه کنید که در اناجیل از آنها استفاده کردهاید. عیسی در اناجیل نیز خود را پسر انسان خطاب قرار میدهد.
کلمه «فرشتگان» در این قسمت به معنای «قاصدان» است. چنین کلمهای ممکن است به موجودات آسمانی یا قاصدینی یا رهبران هفت کلیسا اشاره داشته باشد. یوحنا از کلمه «فرشته» (مفرد) در آیه ۱ و نقاط بسیار دیگری در این کتاب استفاده میکند. شما نیز در ترجمه خود باید از چنین کلمهای استفاده کنید.
این قسمت مقدمهای بر کتاب مکاشفه است و توضیح میدهد که این کتاب مکاشفهای از سوی عیسای مسیح است و هر خوانندهای را برکت میدهد.
این قسمت اشاره به کسانی دارد که به مسیح ایمان دارند.
«اتفاقاتی که باید به زودی روی دهند»
«به عمل رساند» [به ثمر رساند]
یوحنا نویسنده این کتاب است و در این قسمت اشاره به خود دارد. ترجمه جایگزین: «به من، یوحنا، غلامش»
«پیغامی که خدا گفته است»
مواردی که ممکن است این کلمات به آنها اشاره داشته باشند: ۱) شهادتی که یوحنا در مورد عیسای مسیح داده است. ترجمه جایگزین: «او نیز در مورد عیسای مسیح شهادت داده است.» یا ۲) شهادتی که عیسای مسیح در مورد خود داده است.
این قسمت اشاره به شخصی خاص ندارد، بلکه اشاره به هر کسی دارد که متنی را با صدای بلند میخواند. ترجمه جایگزین: «هرکس که به صدای بلند میخواند»
شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «از آنچه یوحنا در آن نوشته اطاعت کنید» یا «از آنچه در آن خواندید اطاعت کنید»
«آنچه باید روی دهد به زودی روی خواهد داد»
این قسمت شروع نامه یوحنا است. او از خود به عنوان نویسنده این نامه یاد میکند و به مخاطبین خود درود میفرستد.
«فیض و سلامتی را دریافت کنید» یا «فیض و سلامتی را حس کنید» این قسمت آروزی سلامتی یا برکت است.
«از خدا، که هست»
بودن[وجود داشتن] در آینده مثل آمدن بیان شده است.
عدد هفت نمادی از کمال و بینقصی است. «هفت روح» اشاره به روح خدا یا هفت روحی دارد که خدا را خدمت میکنند.
این قسمت طلب برکت از [مکاشفه ۱: ۴] را ادامه میدهد. ترجمه جایگزین: «فیض و آرامی از عیسای مسیح بر شما باد» یا «عیسای مسیح به محبت با شما رفتار کند و شما را قادر سازد در امنیت و صلح زندگی کنید»
«اولین کسی که از مرگ برخاست و دیگر هرگز نمیمیرد»
«مردگان» توصیفگر همه کسانی است که در عالم مردگان هستند. بازگشت از میان آنها به معنای زنده شدن است. ترجمه جایگزین: «از میان همه کسانی که مرده بودند»
«آزاد کرد»
«ما را جدا کرد و بر ما حکومت کرد ...و ما را کاهن ساخت»
هر دوی این کلمات اشاره به یک نفر دارند. ترجمه جایگزین: «خدا، پدر او»
لقبی مهم برای خدا است که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
این قسمت آرزو یا دعاست. معانی محتمل: ۱) «مردم جلال و قدرت او را حرمت نهند» یا ۲) «جلال و قوت داشته باشد.» یوحنا دعا میکند که عیسای مسیح حرمت نهاده شود و بتواند بر همه و همه چیز حکومت کند»
این قسمت احتمالاً اشاره به اقتدار او در جایگاه پادشاه دارد.
یوحنا در این قسمت از دانیال و زکریا نقل قول میکند.
از آنجا که همه با چشم میبینند، کلمه «چشم» اشاره به مردم دارد. ترجمه جایگزین: «همه» یا «هر کس»
«حتی کسانی که او را به نیزه زدند او را خواهند دید»
دست و پای عیسی هنگام میخکوب شدن بر صلیب سوراخ شدند. این عبارت در این قسمت اشاره به کشتن او توسط مردم دارد. ترجمه جایگزین: «او را کشتند»
سوراخ کردند
شما میتوانید این قسمت را به نحوی بازنویسی کنید که شکستی در این نقل قول روی ندهد. ترجمه جایگزین: «خداوند خدا میگوید، ‘من هستم الف و یا، که هست و...قادر علی الاطلاق» یا «من هستم الف و ی، آنکه هست...قادر مطلق»
این دو حروف اول و آخر الفبای یونانی هستند. معانی محتمل: ۱) «کسی که همه چیز را آغاز کرده و همه را به پایان میرساند» یا ۲) «کسی که همیشه زنده بود و خواهد بود.» اگر معنای این حروف برای خواننده مبهم است میتوانید استفاده از حروف اول و آخر زبان خود را مد نظر داشته باشید. ترجمه جایگزین: «الف و ی» یا «اول و آخر» [در فارسی انجام شده]
بودن در آینده مثل آمدن بیان شده است.
یوحنا نحوه شروع شدن رویای خود و سفارشاتی[دستوراتی] که روح به او داده است را توضیح میدهد.
این ضمیر و مشتقات آن اشاره به هفت کلیسا دارند.
این قسمت را میتوانید در قالب جملات جداگانه بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من، یوحنا، برادر شما که پادشاهی خدا را با شما شریک هستم و همچنین از آزمایشات فراوان رنج بردم و صبورانه آنها را همراه شما تحمل کردم، چون به عیسی تعلق داریم.... بودم»
«چون به دیگران کلام خدا را گفتم»
«پیغامی که خدا گفته است» این قسمت را مثل مکاشفه ۱: ۲ ترجمه کنید.
«شهادتی که خدا در مورد عیسی داده است.» این قسمت را مثل <مکاشفه ۱: ۲> ترجمه کنید. [توضیحات در مکاشفه ۱: ۲ متفاوت است احتمالاً اشتباه تایپی]
یوحنا به نحوی از تاثیر پذیرفتن از روح خدا سخن میگوید که گویی خود او درون روح است. ترجمه جایگزین: «من تحت تاثیر روح خدا قرار گرفتم» یا «روح بر من تاثیر گذاشت»
روز پرستش مسیح برای ایمانداران
صدایی که مثل صدای شیپور بلند بود.
این کلمه اشاره به سازی دارد که نوایی تولید میکرد یا برای فرا خواندن مردم به جمع یا جلسهای به کار میرفت.
اسامی شهرهای مختلف در منطقه آسیای غربی آن زمان و ترکیه کنونی است.
یوحنا توضیحات خود در مورد آنچه که در رویا دیده بود را آغاز میکند.
این قسمت اشاره به شخصی دارد که صحبت میکند. ترجمه جایگزین: «که»
این جمله شمایلی انسانگونه را توصیف میکند، کسی که شبیه انسان است.
قسمتی از لباس است که به دور سینه بسته میشد. احتمالاً نخهای طلایی در خود داشته است.
پشم و برف مثالهایی هستند که بر سفیدی بیش از حد جسمی تاکید میکنند. تکرار «سفید چون» بر سفیدی بسیار آنها تاکید میکند.
موی گوسفند یا بز است. بسیار سفید به حساب میآمد.
چشمهای او مانند شعلهای پر نور از آتش توصیف شدهاند. ترجمه جایگزین: «چشمهایش مانند شعله آتش درخشان بودند»
فلز برنج جهت درخشان شدن صیقل داده میشود. ترجمه جایگزین: «پاهای او چون برنج صیقل داده شده بسیار درخشان بودند»
فلز برنج ریختهگری و صیقل داده میشد. ترجمه جایگزین: «مثل برنج که در کوره خالص شده و [بعد] صیقل داده شده است»
محفظهای سخت که آتش با دمای بالا را در خود نگه میدارد و فلزات در چنین محفظهای قرار داده میشوند تا آتشْ ناخالصیهای فلز را بسوزاند.
صدایی بلند مثل رودخانه، آبشار یا امواج عظیم است.
شمشیر از دهان او بیرون آمده بود. خود شمشیر تکان نمیخورد.
این کلمه اشاره به شمشیری دولبه دارد که هر دو طرف به منظور بریدن تیز شده بودند.
یوحنا بر زمین دراز شد و صورت خود را بر زمین گذاشت. او احتمالاً به شدت از عیسی ترسیده بود و احترام بسیاری به او میگذاشت.
«با دست راست من را لمس کرد»
این قسمت اشاره به طبیعت ابدی عیسی دارد.
قدرت داشتن[سلطه داشتن] بر چیزی مثل داشتن کلید آن بیان شده است. در این قسمت به طور ضمنی گفته شده که او مردگان را زنده میکند و به آنها اجازه میدهد که از عالم اموات بیرون آیند. ترجمه جایگزین: «بر مرگ و عالم اموات قدرت دارم» یا «میتوانم مردگان را زنده کنم و اجازه دهم که از عالم اموات خارج شوند»
پسر انسان به سخن گفتن ادامه میدهد.
ستارگان نمادی از هفت فرشته هفت کلیسا هستند.
چراغدان نمادی از هفت کلیسا است. ببینید <مکاشفه ۱: ۱۲> را چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل «فرشتگان»: ۱) فرشتگان آسمانی که هفت کلیسا را حفاظت میکنند یا ۲) قاصدین به هفت کلیسا، این قاصدین از سمت یوحنا نزد کلیساها یا نزد رهبران کلیساها رفتند.
این قسمت اشاره به کلیساهایی دارد که آن زمان در آسیای صغیر بودند. ببینید در <مکاشفه ۱: ۱۱> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
1به فرشته کلیسای در اَفَسُس بنویس که این را میگوید او که هفت ستاره را بدست راست خود دارد و در میان هفت چراغدان طلا میخرامد.2میدانم اعمال تو را و مشقّت و صبر تو را و اینکه متحمّل اشرار نمیتوانی شد و آنانی را که خود را رسولان میخوانند و نیستند آزمودی و ایشان را دروغگو یافتی؛3و صبر داری و بخاطر اسم من تحمّل کردی و خسته نگشتی.4لکن بحثی بر تو دارم که محبّت نخستین خود را ترک کردهای.5پس بخاطر آر که از کجا افتادهای و توبه کن و اعمال نخست را به عمل آور والاّ بزودی نزد تو میآیم و چراغدانت را ازمکانش نقل میکنم اگر توبه نکنی.6لکن این را داری که اعمال نِقُولاویان را دشمن داری، چنانکه من نیز از آنها نفرت دارم.7آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید، هر که غالب آید، به او این را خواهم بخشید که از درخت حیاتی که در وسط فردوس خداست بخورد.8و به فرشته کلیسای در اسمیرنا بنویس که این را میگوید آن اوّل و آخر که مرده شد و زنده گشت.9اعمال و تنگی و مُفلسی تو را میدانم، لکن دولتمند هستی، و کفر آنانی را که خود را یهود میگویند و نیستند بلکه از کنیسه شیطانند.10از آن زحماتی که خواهی کشید مترس! اینک، ابلیس بعضی از شما را در زندان خواهد انداخت تا تجربه کرده شوید و مدّت ده روز زحمت خواهید کشید. لکن تا به مرگ امین باش تا تاج حیات را به تو دهم.11آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید، هر که غالب آید از موت ثانی ضرر نخواهد یافت.12و به فرشته کلیسای در پَرغامُس بنویس این را میگوید او که شمشیر دودمه تیز را دارد.13اعمال و مسکن تو را میدانم که تخت شیطان در آنجاست و اسم مرا محکم داری و ایمان مرا انکار ننمودی، نه هم در ایّامی که اَنطیپاسِ شهیدِ امینِ من در میان شما در جایی که شیطان ساکناست کشته شد.14لکن بحث کمی بر تو دارم که در آنجا اشخاصی را داری که متمسّکند به تعلیم بلعام که بالاق را آموخت که در راه بنیاسرائیل سنگی مصادم بیندازد تا قربانیهای بتها را بخورند و زنا کنند.15و همچنین کسانی را داری که تعلیم نِقولاویان را پذیرفتهاند.16پس توبه کن والاّ بزودی نزد تو میآیم و به شمشیر زبان خود با ایشان جنگ خواهم کرد.17آنکه گوش دارد، بشنود که روح به کلیساها چه میگوید، و آنکه غالب آید، از مَنِّ مخفی به وی خواهم داد و سنگی سفید به او خواهم بخشید که بر آن سنگ اسمی جدید مرقوم است که احدی آن را نمیداند جز آنکه آن را یافته باشد.18و به فرشته کلیسای در طیاتیرا بنویس این را میگوید پسر خدا که چشمان او چون شعلهٔ آتش و پایهای او چون برنج صیقلی است.19اعمال و محبّت و خدمت و ایمان و صبر تو را میدانم و اینکه اعمال آخر تو بیشتر از اوّل است.20لکن بحثی بر تو دارم که آن زن ایزابل نامی را راه میدهی که خود را نبیه میگوید و بندگان مرا تعلیم داده، اغوا میکند که مرتکب زنا و خوردن قربانیهای بتها بشوند.21و به او مهلت دادم تا توبه کند، امّا نمیخواهد از زنای خود توبه کند.22اینک، او را بر بستری میاندازم و آنانی را که با او زنا میکنند، به مصیبتی سخت مبتلا میگردانم اگر از اعمال خود توبه نکنند،23و اولادش را بهقتل خواهم رسانید. آنگاه همهٔ کلیساها خواهند دانست که منم امتحانکننده جگرها و قلوب و هر یکی از شما را برحسب اعمالش خواهم داد.24لکن باقیماندگان شما را که در طیاتیرا هستید و این تعلیم را نپذیرفتهاید و عمقهای شیطان را چنانکه میگویند نفهمیدهاید، بار دیگری بر شما نمیگذارم،25جز آنکه به آنچه دارید تا هنگام آمدن من تمسّک جویید.26و هر که غالب آید و اعمال مرا تا انجام نگاه دارد، او را بر امّتها قدرت خواهم بخشید27تا ایشان را به عصای آهنین حکمرانی کند و مثل کوزههای کوزهگر خرد خواهند شد، چنانکه من نیز از پدر خود یافتهام.28و به او ستاره صبح را خواهم بخشید.29آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید.
باب ۲ و ۳ معمولاً با هم به نام «هفت نامه به هفت کلیسا» معروف هستند. شاید بخواهید که هر نامه را جدا کنید. به این طریق خوانندگان میتوانند جدا بودن نامهها را تشخیص دهند.
برخی از ترجمهها نقل قولها از عهد عتیق را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با کلام نقل قول شده در آیه ۲۷ انجام میدهد.
مسیحیان اسمیرنا به دلیل نداشتن منابع مالی بسیار فقیر بودند. اما از نظر روحانی غنی بودند چون خدا به خاطر رنجهایی که کشیده بودند آنها را پاداش میداد.
برخی از مقامات بر آن بودند که تعدادی از مسیحیان اسمیرنا را بگیرند و به زندان اندازند و حتی میخواستند برخی از آنها را بکشند ( <مکاشفه ۲: ۱۰>). یوحنا هویت این مقامات را مشخص نمیکند ولی به نحوی از آسیب دیدن مسیحیان به دست آنها سخن میگوید که گویی خود شیطان به ایمانداران آسیب میزند.
بلعام، بالاق، ایزابل مدتها قبل از عیسی به دنیا آمده بودند. همه آنها سعی بر آسیب رساندن به قوم اسرائيل را داشتند خواه با لعن قوم یا با ایجاد ممانعت جهت اطاعت از خدا.
نویسنده میدانست که تقریباً همه خوانندگانش گوش جسمانی دارند. «گوش» در این قسمت کنایه از شنیدن سخن خدا و میل به اطاعت از او است.
کلمه «فرشته» در این قسمت معنای «قاصد» هم میدهد. ممکن است به قاصد یا رهبر کلیسا اشاره داشته باشد. ببینید «فرشته» را در <مکاشفه ۱: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
ترجمه آیاتی که شامل این کلمات میشوند ممکن است سخت باشد، چون جملهای کامل را تشکیل نمیدهند. شاید مجبور شوید که «اینها هستند» را در اول این آیات اضافه کنید. عیسی همچنین به نحوی از این کلمات به منظور سخن گفتن در مورد خود استفاده میکند که گویی در مورد کس دیگر حرف میزند. شاید زبان شما این امکان که اشخاص به نحوی خود را خطاب قرار دهند که گویی در مورد کسی دیگر حرف میزنند را نداشته باشد. عیسی در <مکاشفه ۱: ۱۷> سخن خود را آغاز میکند. او تا آخر باب ۳ به سخن گفتن ادامه میدهد.
این قسمت آغاز پیغام پسر انسان به فرشته کلیسا در افَسس است.
معانی محتمل «فرشته»: ۱) فرشته آسمانی که از هفت کلیسا حفاظت میکند یا ۲) قاصدی به کلیسا، قاصدی از سمت یوحنا نزد کلیسا یا رهبر آن کلیسا رفته بود. ببینید «فرشته» را در <مکاشفه ۱: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
ستارگان نماد هستند. این کلمه اشاره به هفت کلیسا دارد. ببینید <مکاشفه ۱: ۱۶> را چطور ترجمه کردهاید.
چراغدان نمادی است که به هفت کلیسا اشاره دارد. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۱: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
«مشقت» و «صبر» اسامی معنایی هستند که میتوانید آنها را به افعالی مانند «کار کردن» و «صبر کردن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میدانم که به سختی کار کردهای و صبورانه تحمل کردهای»
«و رسولان نیستند»
«فهمیدید که آنها رسولان دروغین هستند»
«اسم» کنایه از شخص عیسای مسیح است. ترجمه جایگزین: «به خاطر من» یا «به خاطر ایمان تو به اسم من» یا «چون به من ایمان داری»
مایوس شدن مثل خسته شدن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «مایوس نگشتهاید» یا «رها نکردید»
«با تو مخالفم چون» یا «از تو عصبانی هستم چون»
متوقف کردن کاری مانند پشت سر رها کردن آن بیان شده است. طوری از محبت سخن گفته شده که گویی جسمی است که میتوان آن را پشت سر رها کرد. ترجمه جایگزین: «از محبت من دست کشیدهای همانطور که در ابتدا چنین کردی»
از دیگر نسبت به امری محبت نداشتن مانند افتادن صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «چقدر تغییر کردهای» یا «چقدر قبلاً نسبت به من محبت داشتی»
«مگر اینکه توبه کنی»
چراغدان نمادی از هفت کلیسا است. ببینید «چراغدان» را در <مکاشفه ۱: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
کسانی که از تعالیم شخصی به نام نِقُولاوی[نیکولائوس] پیروی میکردند.
عیسی تاکید میکند که آنچه گفته مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش دارد» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. ترجمه جایگزین: «بگذار آن که مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آن که مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «آن کس که مایل به فهم است، بگذار بفهمد و اطاعت کند»
از آنجایی که عیسی مستقیم با مخاطب خود حرف میزند، شاید استفاده از دوم شخص را ترجیح دهید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
این قسمت اشاره به کسی دارد که غالب میآید. ترجمه جایگزین: «هرکس که علیه شریر مقاومت میکند» یا «کسانی که موافق شرارت نیستند»
«باغ خدا.» این کلمات، نمادی از آسمان هستند.
آغاز پیغام پسر انسان به فرشته کلیسای اسمیرنا است.
معانی محتمل «فرشته»: ۱) فرشته آسمانی که از هفت کلیسا حفاظت میکند یا ۲) قاصدی به کلیسا، این قاصد از طرف یوحنا نزد کلیسا یا رهبر آن کلیسا رفته بود. ببینید «فرشته» را در مکاشفه ۱: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
شهری در غرب آسیا در ترکیه امروزی است. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۱: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت اشاره به ذات ابدی عیسی دارد. ببینید این کلمات را در <مکاشفه ۱: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
«تنگی» و «مفلسی» را میتوانید در قالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میدانم چگونه رنج کشیدهای و چقدر فقیر هستی»
«کفر» را میتوانید در غالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «میدانم چطور مردم به تو کفر گفتهاند، کسانی که خود را یهودی میدانند» یا «میدانم آنان که میگویند یهودی هستند، چطور حرفهای وحشتناکی درباره تو زدهاند.»
«اما یهودیان واقعی نیستند»
در این قسمت به نحوی از کسانی که جهت حرمت نهادن یا اطاعت از شیطان جمع شدهاند سخن گفته شده که گویی آنها خودْ کنیسه هستند، کنیسه مکانی برای پرستش و تعالیم یهودی است.
«ابلیس» در این قسمت کنایه از اشخاصی است که از ابلیس اطاعت میکنند. ترجمه جایگزین: «شیطان به زودی سبب میشود که دیگران برخی از شما را به زندان بیاندازند»
«حتی اگر تو را کشتند به من وفادار باش.» کلمه «تا» به معنای آن نیست که هنگام مرگ باید از وفاداری دست بکشند.
«تاج برنده[تاج فاتح].» تاجی بود که از شاخههای زیتون یا درخت برگ بو ساخته میشد و آن را بر سر ورزشکار پیروز میگذاشتند.
معانی محتمل: ۱) «تاجی که نشان میدهد به شما زندگی ابدی را دادهام» یا ۲) «حیاتی واقعی مثل تاجی که بر سر فاتحین[برندگان] قرار میگیرد»
عیسی تاکید میکند که آنچه گفته مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش دارد» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بگذار آن که مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آن که مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «آن کس که مایل به فهم است، بگذار بفهمد و اطاعت کند»
از آنجایی که عیسی مستقیماْ با مخاطب خود حرف میزند، شاید استفاده از دوم شخص را ترجیح دهید. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
این قسمت اشاره به کسی دارد که غالب میآید. ترجمه جایگزین: «هرکس که علیه شریر مقاومت میکند» یا «کسانی که موافق شرارت نیستند»
«موت ثانی را تجربه نخواهد کرد» یا «برای بار دوم نخواهد مرد»
شروع پیغام پسر انسان به فرشته کلیسای پَرغامُس[پرگاموم] است.
معانی محتمل «فرشته»: ۱) فرشته آسمانی که از هفت کلیسا حفاظت میکند یا ۲) قاصدی به کلیسا، این قاصد از طرف یوحنا نزد کلیسا یا رهبر آن کلیسا رفته بود. ببینید «فرشته» را در مکاشفه ۱: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
نام شهری در غرب آسیا و ترکیه امروزی است. ببینید در <مکاشفه ۱: ۱۱> این کلمه را چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه اشاره به شمشیری دولبه دارد که هر دو طرف آن به منظور بریدن تیز شده بودند. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۱: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) قدرت شیطان و تاثیر بد او بر دیگران، ۲) جایی که شیطان حکومت میکند.
«اسم» کنایه از شخص است. باور قوی داشتن مثل محکم نگه داشتن چیزی بیان شده است. ترجمه جایگزین: «پایدارانه به من ایمان دارید» [در ایمان به من مستحکم هستید]
«ایمان» را میتوانید به فعل «ایمان داشتن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «همچنان به مردم گفتی که به من ایمان داری»
این کلمه اسم مرد است.
«به خاطر کارهایی که انجام دادهای از تو ناخشنودم» یا «به خاطر چند کار از تو خشمگینم» [به خاطر برخی از کارها از تو گلهمندم] ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۲: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) «تعلیمات بلعام را تعلیم میدادند؛ او که» یا ۲) «آنچه را انجام میدهند که بلعام تعلیم داد؛ او»
این کلمه اسم یک پادشاه است.
در این قسمت به نحوی از آنچه که سبب گناه مردم میشود سخن گفته شده که گویی سنگی در جاده است که مردم بر آن میلغزند. ترجمه جایگزین: «که به بالاق نشان داد چگونه سبب گناه کردن قوم اسرائيل شود»
«دست به گناه جنسی زنند» یا «مرتکب گناه جنسی شوند»
نام گروهی از مردم است که تعالیم مردی به نام نقولاوی [نیوکلائوس] را دنبال میکردند. ببنید <مکاشفه ۲: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
«بنابراین، توبه کن» [در فارسی انجام شده]
فعل را میتوانید از عبارت قبلی برداشت کنید. ترجمه جایگزین: «اگر توبه نکنی، من»
«بر ضد آنها میجنگند»
این قسمت اشاره به <مکاشفه ۱: ۱۶> دارد. گرچه در زبان مکاشفهای این کتاب معمولاً نمادها با آنچه که در اصل به آن اشاره دارند جایگزین نمیشوند ولی با این وجود مترجمین میتوانند جایگزین کردن این قسمت با «کلام خدا» را مد نظر داشته باشند. در ترجمه UDB چنین کاری انجام شده است. این نماد نشان میدهد که مسیح با فرمانی ساده دشمنان خود را شکست میدهد. ترجمه جایگزین: «با شمشیر در دهانم که کلام خداست»
عیسی تاکید میکند که آنچه گفته مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش دارد» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بگذار آن که مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آن که مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «آن کس که مایل به فهم است، بگذار بفهمد و اطاعت کند»
از آن جایی که عیسی مستقیم با مخاطب خود حرف میزند، شاید استفاده از دوم شخص را ترجیح دهید. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
این قسمت اشاره به کسی دارد که غالب میآید. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «هرکس که علیه شریر مقاومت میکند» یا «کسانی که موافق شرارت نیستند»
در این قسمت پسر انسان پیغام خود به فرشته کلیسای طیاتیرا[تیاتیرا] را آغاز میکند.
معانی محتمل «فرشته»: ۱) فرشته آسمانی که از هفت کلیسا حفاظت میکند یا ۲) قاصدی به کلیسا، این قاصدی است که از طرف یوحنا نزد کلیسا یا رهبر آن کلیسا رفته بود. ببینید «فرشته» را در مکاشفه ۱: ۲۰ چطور ترجمه کردهاید.
نام شهری در آسیای غربی و ترکیه کنونی است. ببینید <مکاشفه ۱: ۱۱> را چطور ترجمه کردهاید.
لقبی مهم برای عیسی است.
چشمهای او مانند شعلهای پر نور از آتش توصیف شدهاند. ببینید این قسمت را در <مکاشفه ۱: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «چشمهایش مانند شعله آتش درخشان بودند»
فلز برنج جهت درخشان شدن صیقل داده میشود. ببینید <مکاشفه ۱: ۱۵> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پاهای او چون برنج صیقل داده شده بسیار درخشان بودند»
اسامی معنای «محبت»، «ایمان»، «خدمت» و «صبر» را میتوانید در غالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «چطور محبت کردی، ایمان داشتی، خدمت کردی و صبورانه تحمل نمودی»
مفعول این افعال را که در این قسمت به طور ضمنی بیان شده، میتوانید در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «چطور من و دیگران را محبت کردی، چطور من و دیگران را خدمت کردی و مشکلات را با شکیبایی تحمل کردی»
«با تو مخالفم چون» یا «ولی از تو عصبانی هستم چون.» ببینید این قسمت را در <مکاشفه ۲: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
عیسی به نحوی از زنی در آن کلیسا سخن میگوید که گویی آن زن ملکه ایزابل است، چون مرتکب گناهان مشابهی میشد. ترجمه جایگزین: «زنی که مانند ایزابل است»
«فرصت دادم تا توبه کند» یا «منتظر ماندم تا توبه کند»
بر بستر افتادن نتیجه مریض شدن آن زن توسط عیسی است. ترجمه جایگزین: «او را مریض میکنم...و سبب رنج عظیم او خواهم شد» یا «او را بیمار میکنم...او را به شدت مریض میکنم»
عیسی از مصیبت کشیدن مردم به نحوی سخن میگوید که گویی آنها را به دورن مصیبت[رنجش] پرتاب میکند. ترجمه جایگزین: «کسانی که مرتکب زنا میشدند را به عذابی عظیم دچار میکنم»
«دست به زنا میزنند»
این قسمت به طور ضمنی اشاره میکند که آنها در رفتار شرورانه با او همراه شدند. هنگامی که آن زن از اعمالش توبه کند، دیگران نیز از همراهی با او در چنین رفتاری توبه خواهند کرد. ترجمه جایگزین: «اگر از انجام اعمال بدی که او میگوید توبه نکنند» یا «اگر با شرکت نکردن در اعمال او توبه نکنند»
«فرزندان او را خواهم کشت»
عیسی به نحوی از پیروان آن زن سخن میگوید که گویی آنها فرزندان او هستند. ترجمه جایگزین: «پیروان او» یا «کسانی که آنچه را تعلیم میدهد، انجام میدهند»[کسانی که به تعالیم او عمل میکنند]
«قلوب» کنایه از احساسات و امیال است. ترجمه جایگزین: «آنچه فکر میکنند و میخواهند»
این جمله در مورد مجازات و پاداش است. ترجمه جایگزین: «هر یک از شما را مجازات میکنم یا پاداش خواهم داد»
باور بر تعلیمی مثل نگه داشتن آن تعلیم بیان شده است.[در فارسی متفاوت] ترجمه جایگزین: «هرکس که این تعالیم را باور نمیکند»
اسم «تعلیم» را میتوانید در غالب فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «آنچه را که تعلیم میدهد، نگه نمیدارید» یا «به آنچه او تعلیم میدهد، باور ندارید»
در این قسمت به نحوی از رموز[رازها] سخن گفته شده که گویی عمیق هستند. ترجمه جایگزین: «امور مخفی»
این قسمت اشاره به کسی دارد که غالب میآید. ترجمه جایگزین: «هرکس که علیه شریر مقاومت میکند» یا «کسانی که موافق شرارت نیستند»
این قسمت نبوتی از عهد عتیق در مورد پادشاهی از اسرائيل است، اما عیسی در این قسمت آن را بر کسی اعمال میکند که خود او اقتدار حکومت بر ملتها[امتها] را به او میدهد.
به خشونت حکومت کردن مانند حکومت با عصایی آهنین بیان شده است. ترجمه جایگزین: «به تندی بر آنها حکومت میکند گویی که با عصایی آهنین آنها را میزند»
خرد کردن آنها مجاز[تصویری] است. مواردی که ممکن است به آنها اشاره داشته باشد: ۱) نابود کردن بدکاران یا ۲) شکست دشمنان. ترجمه جایگزین: «دشمنان خود را شکست خواهد داد گویی که کوزههای سفالی را خرد میکند»
مترجمین در برخی از زبانها مجبور هستند آنچه دریافت شده است را مشخص کنند. معانی محتمل: ۱) «همان طور که از پدرم اقتدار دریافت کردم» یا ۲) «همان طور که ستاره صبح را از پدرم دریافت کردم»
لقبی مهم برای خدا است که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
«به او» اشاره به کسی دارد که غالب میآید.
ستارهای درخشان است که اغلب قبل از طلوع خورشید در آسمان ظاهر میشود. این ستاره نمادی از پیروزی بود.
عیسی تاکید میکند که آنچه گفته مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش دارد» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بگذار آن که مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آن که مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «آن کس که مایل به فهم است،بگذار بفهمد و اطاعت کند»
از آنجایی که عیسی مستقیم با مخاطب خود حرف میزند، شاید استفاده از دوم شخص را ترجیح دهید. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
1و به فرشته کلیسای در ساردِس بنویساین را میگوید او که هفت روح خدا و هفت ستاره را دارد. اعمال تو را میدانم که نام داری که زندهای ولی مرده هستی.2بیدار شو و مابقی را که نزدیک به فنا است، استوار نما زیرا که هیچ عمل تو را در حضور خدا کامل نیافتم.3پس به یاد آور چگونه یافتهای و شنیدهای و حفظ کن و توبه نما زیرا هرگاه بیدار نباشی، مانند دزد بر تو خواهم آمد و از ساعت آمدن من بر تو مطّلع نخواهی شد.4لکن در ساردِس اسمهای چند داری که لباس خود را نجس نساختهاند و در لباس سفید بامن خواهند خرامید زیرا که مستحّق هستند.5هر که غالب آید به جامه سفید ملبّس خواهد شد و اسم او را از دفتر حیات محو نخواهم ساخت بلکه به نام وی در حضور پدرم و فرشتگان او اقرار خواهم نمود.6آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید.7و به فرشته کلیسای در فیلادِلفیه بنویس که این را میگوید آن قدّوس و حق که کلید داود را دارد که میگشاید و هیچکس نخواهد بست و میبندد و هیچکس نخواهد گشود.8اعمال تو را میدانم. اینک، دری گشاده پیش روی تو گذاردهام که کسی آن را نتواند بست، زیرا اندک قوّتی داری و کلام مرا حفظ کرده، اسم مرا انکار ننمودی.9اینک، میدهم آنانی را از کنیسه شیطان که خود را یهود مینامند و نیستند بلکه دروغ میگویند. اینک، ایشان را مجبور خواهم نمود که بیایند و پیش پایهای تو سجده کنند و بدانند که من تو را محبّت نمودهام.10چونکه کلام صبر مرا حفظ نمودی، من نیز تو را محفوظ خواهم داشت، از ساعت امتحان که بر تمام ربع مسکون خواهد آمد تا تمامی ساکنان زمین را بیازماید.11بزودی میآیم، پس آنچه داری حفظ کن مبادا کسی تاج تو را بگیرد.12هر که غالب آید، او را در هیکل خدای خود ستونی خواهم ساخت و دیگر هرگز بیرون نخواهد رفت و نام خدای خود را و نام شهر خدای خود یعنی اورشلیم جدید را که از آسمان از جانب خدای من نازل میشود و نام جدید خود را بر وی خواهم نوشت.13آنکه گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید.14و به فرشته کلیسای در لاَئودِکیه بنویس که این را میگوید آمین و شاهد امین و صدّیق که ابتدای خلقت خداست.15اعمال تو را میدانم که نه سرد و نه گرم هستی. کاشکه سرد بودی یا گرم.16لهذا چون فاتر هستی، یعنی نه گرم و نه سرد، تو را از دهان خود قیّ خواهم کرد.17زیرا میگویی دولتمند هستم و دولت اندوختهام و به هیچ چیز محتاج نیستم و نمیدانی که تو مستمند و مسکین هستی و فقیر و کور و عریان.18تو را نصیحت میکنم که زر مصفّای به آتش را از من بخری تا دولتمند شوی، و رخت سفید را تا پوشانیده شوی و ننگ عریانی تو ظاهر نشود، و سرمه را تا به چشمان خود کشیده بینایی یابی.19هر که را من دوست میدارم، توبیخ و تأدیب مینمایم. پس غیور شو و توبه نما.20اینک، بر در ایستاده میکوبم؛ اگر کسی آواز مرا بشنود و در را باز کند، به نزد او درخواهم آمد و با وی شام خواهم خورد و او نیز با من.21آنکه غالب آید، این را به وی خواهم داد که بر تخت من با من بنشیند، چنانکه من غلبه یافتم و با پدر خود بر تخت او نشستم.22هر که گوش دارد بشنود که روح به کلیساها چه میگوید.
باب ۲ و ۳ معمولاً با هم به نام «هفت نامه به هفت کلیسا» معروف هستند. شاید بخواهید که هر نامه را جدا کنید تا به این طریق خوانندگان جدا بودن نامهها را تشخیص دهند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیه ۷ این باب انجام میدهد.
هفت روحی هستند که در <مکاشفه ۱: ۴> آمدهاند.
هفت ستارهای هستند که در <مکاشفه ۱: ۲۰> آمدهاند.
عیسی به نحوی از میل خود جهت به اطاعت در آوردن مسیحیان لائودکیه سخن میگوید که گویی او شخصی است که از مردم اجازه ورود به خانه و نشستن بر سر سفره آنها را میخواهد (<مکاشفه ۳: ۲۰>).
نویسنده میدانست که تقریباً همه خوانندگانش گوش جسمانی دارند. «گوش» در این قسمت کنایه از شنیدن سخن خدا و میل به اطاعت از او است.
کلمه «فرشته» در این قسمت معنای «قاصد» هم میدهد. ممکن است به قاصد یا رهبر کلیسا اشاره داشته باشد. ببینید «فرشته» را در <مکاشفه ۱: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
ترجمه آیاتی که شامل این کلمات میشوند ممکن است سخت باشد چون جملهای کامل را تشکیل نمیدهند. شاید مجبور شوید که «اینها هستند» را در اول این آیات اضافه کنید. عیسی همچنین به نحوی از این کلمات به منظور سخن گفتن در مورد خود استفاده میکند که گویی در مورد کس دیگر حرف میزند. شاید زبان شما این امکان که اشخاص به نحوی خود را خطاب قرار دهند که گویی در مورد کسی دیگر حرف میزنند را نداشته باشد. عیسی در <مکاشفه ۱: ۱۷> سخن خود را آغاز میکند. او تا آخر باب ۳ به سخن گفتن ادامه میدهد. [در فارسی انجام نشده]
این قسمت آغاز پیغام پسر انسان به فرشته کلیسا در ساردِس است.
معانی محتمل «فرشته»: ۱) فرشته آسمانی که از هفت کلیسا حفاظت میکند یا ۲) قاصدی به کلیسا، قاصدی از طرف یوحنا نزد کلیسا یا رهبر آن کلیسا رفته بود. ببینید «فرشته» را در <مکاشفه ۱: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
نام شهری در آسیای غربی که در ترکیه امروزی واقع است. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۱: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
عدد هفت نمادی از کمال و بینقصی است. «هفت فرشته» اشاره به روح خدا یا هفت روحی دارد که به خدا خدمت میکنند. ببینید <مکاشفه ۱: ۴> را چطور ترجمه کرداید.
این ستارگان نمادهایی هستند که به هفت فرشته هفت کلیسا اشاره دارند. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۱: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
اطاعت کردن و حرمت نهادن خدا مثل زنده بودن و نااطاعتی و بیحرمتی کردن به او مانند مرده بودن بیان شده است.
در این قسمت به نحوی از اعمال نیکوی ایمانداران ساردس سخن گفته شده که گویی این اعمال اکنون زنده هستند ولی مرگ آنها نزدیک است. ترجمه جایگزین: «بیدار شو و کاری که باقی مانده را به پایان رسان در غیر این صورت آنچه انجام دادهای بیارزش میشود» یا «بیدار شو. اگر آنچه شروع کردهای را به پایان نرسانی، کار قبلی تو بیفایده خواهد شد»
آگاه بودن نسبت به خطر مثل بیدار بودن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «مراقب باش» یا «دقت کن»
این قسمت اشاره به کلام خدا دارد، کلامی که آنها به آن ایمان دارند. ترجمه جایگزین: «کلام خدا را که شنیدهاید و حقیقتی که به آن ایمان دارید»
آگاه بودن نسبت به خطر مثل بیدار بودن بیان شده است. ببنید عبارت «بیدار شو» را در <مکاشفه ۳: ۲> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مراقب باش» یا «دقت کن»
عیسی زمانی میآید که کسی انتظار آمدنش را ندارد، درست مثل دزد که دور از انتظار همه میآید.
«اسمها» کنایه از خود اشخاص است. ترجمه جایگزین: «چند نفر»
عیسی به نحوی از گناه موجود در زندگی اشخاص سخن میگوید که گویی لکهای بر لباس آنها است. ترجمه جایگزین: «زندگی خود را گناهآلود نکردهاند»
مردم معمولاً از نحوه زندگی خود مثل «راه رفتن» سخن گفتهاند. ترجمه جایگزین: «با من زندگی میکنند»
لباس سفید نشان از زندگی پاک و بدون گناه است. ترجمه جایگزین: «لباس سفید بر تن میکنند که نشان از پاکی است»
این قسمت اشاره به هر کسی دارد که غالب میآید. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «هرکس که علیه شریر مقاومت میکند» یا «کسانی که موافق شرارت کردن نیستند»
این قسمت را میتوانید در قالب فعلی معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «جامه سفید خواهد پوشید» یا «جامههای سفید میدهم»
او تعلق آن شخص به خود را اعلام میکند و تنها نام آن شخص را نمیبرد. ترجمه جایگزین: «اعلام میکنم که آن شخص به من تعلق دارد»
«در حضور پدرم» [در فارسی انجام شده]
لقبی مهم برای خدا است که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
عیسی تاکید میکند که آنچه گفته مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش دارد» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بگذار آنکه مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آن که مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «آن کس که مایل به فهم است، بگذار بفهمد و اطاعت کند»
از آنجایی که عیسی مستقیم با مخاطب خود حرف میزند، شاید استفاده از دوم شخص را ترجیح دهید. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ را چطور ترجمه کردهاید ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
این قسمت آغاز پیغام پسر انسان به فرشته کلیسای فیلادلفیه است.
معانی محتمل «فرشته»: ۱) فرشته آسمانی که از هفت کلیسا حفاظت میکند یا ۲) قاصدی به کلیسا، قاصدی از طرف یوحنا نزد کلیسا یا رهبر آن کلیسا رفته بود. ببینید «فرشته» را در <مکاشفه ۱: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
نام شهری در آسیای غربی است که امروزه در ترکیه واقع است.
عیسی به نحوی از اقتدار خود جهت تصمیمگیری در مورد اینکه چه کسی وارد ملکوت شود سخن میگوید که گویی چنین امری، کلید داوود است.
«در را رو به پادشاهی باز میکند و هیچ کس نمیتواند آن را ببندد»
«میبندد و کسی نمیتواند آن را باز کند»
«دری را برای شما باز کردهام»
معانی محتمل: ۱) «از تعلیمات من پیروی کردهاید» یا ۲) «از فرامین من اطاعت کردهاید»
«اسم» کنایه از شخصی است که آن اسم را بر خود دارد. ترجمه جایگزین: «من را»
در این قسمت به نحوی از کسانی که جهت حرمت نهادن یا اطاعت از شیطان جمع شدهاند سخن گفته شده که گویی آنها خودْ کنیسه هستند، کنیسه مکانی برای پرستش و تعالیم یهودی است. ببینید این قسمت را در <مکاشفه ۲: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
چنین کاری نشان از اطاعت است نه پرستش. ترجمه جایگزین: «به اطاعت سجده کنند»
«پایها» اشاره به آن شخصی دارد که دیگران در حضورش تعظیم میکند. ترجمه جایگزین: «در حضور تو» یا «به تو»
«خواهی فهمید» یا «اعتراف خواهی کرد»
«از روی دادن ساعت امتحان بر تو جلوگیری میکند» یا «شما را حفاظت میکند تا ساعت امتحان بر شما وارد نشود»
«زمان امتحان شدن.» این قسمت احتمالاً به معنای «زمانی که دیگران سعی میکنند تو را به نااطاعتی از من مجبور سازند» است.
بودن در آینده مثل آمدن بیان شده است.
آمدن او به منظور داوری کردن از مضمون برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «به زودی میآیم تا داوری کنم»
از همچنان پایدارانه به مسیح ایمان داشتن همچون چیزی را محکم نگه داشتن صحبت شده است. ترجمه جایگزین: «به پایداری در ایمان ادامه میدهند»
تاجی بود که از شاخههای زیتون یا درخت برگ بو ساخته میشد و آن را بر سر ورزشکار پیروز میگذاشتند. «تاج» در این قسمت اشاره به پاداش دارد. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۲: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
«هر که غالب آید» اشاره به هرکسی دارد که غالب میآید. ببینید این قسمت <مکاشفه ۲: ۷> را چطور ترجمه کردهاید. «ستون» به بخش مهم و ثابت پادشاهی خدا اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «هر کس که مانند ستون معبد خدا با قدرت در مقابل شریر ایستادگی کند» یا «آنها که با انجام شرارت موافقت نمیکنند را چون ستون معبد خدا تقویت خواهم کرد»
عیسی تاکید میکند که آنچه گفته مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش دارد» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بگذار آن که مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آن که مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «آن کس که مایل به فهم است،بگذار بفهمد و اطاعت کند
از آنجایی که عیسی مستقیم با مخاطب خود حرف میزند، شاید استفاده از دوم شخص را ترجیح دهید. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ را چطور ترجمه کردهاید ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
این قسمت آغاز پیغام پسر انسان به فرشته کلیسای لاَئودِیکیه است.
معانی محتمل «فرشته»: ۱) فرشته آسمانی که از هفت کلیسا حفاظت میکند یا ۲) قاصدی به کلیسا، قاصدی از طرف یوحنا نزد کلیسا یا رهبر آن کلیسا رفته بود. ببینید «فرشته» را در <مکاشفه ۱: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
نام شهری در غرب آسیا است که در ترکیه امروزی واقع شده است. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۱: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
«آمین» اسمی برای عیسای مسیح است. او با آمین گفتن به وعدههای خدا آنها را تضمین میکند.
معانی محتمل: ۱) «آن که بر همه چیز که خدا خلق کرده حکومت میکند» یا ۲) «آن کس که به واسطه او همه چیز خلق شده است» [در فارسی متفاوت]
نویسنده این کتاب به نحوی از لائودیکیان سخن میگوید که گویی آب هستند. معانی محتمل: ۱) «سرد» و «گرم» اشاره به علائق روحانی یا محبت نسبت به خدا دارند، در این قسمت «سرد» بر ضد خدا و «گرم» غیور بودن جهت خدمت به اوست یا ۲) «سرد» و «گرم» به ترتیب اشاره به آبی دارند که برای نوشیدن یا پخت و پز یا درمان از آن استفاده میشود. ترجمه جایگزین: «مثل آبی هستید که نه سرد است و نه گرم»
رد کردن آنها مثل بالا آوردن آنها از دهان بیان شده است. ترجمه جایگزین: «شما را رد میکنم همانطور که آب ولرم را از دهان تف میکنم»
عیسی به نحوی از شرایط روحانی سخن میگوید که گویی شرایط فیزیکی را توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «مثل کسانی هستی که مستمند، مسکین، فقیر، کور و برهنه هستند»
«خریدن» اشاره به دریافت اموری از عیسای مسیح دارد که ارزش واقعی روحانی دارند. «زر مصفای به آتش» اشاره به ثروت روحانی دارد. «رخت سفید[درخشان]» اشاره به عدالت دارد. «سرمه را به چشمان خود کشیده» اشاره به قابلیت درک امور روحانی دارد. ترجمه جایگزین: «نزد من بیایی و غنای روحانی دریافت کنی که ارزش آن از طلای تهذیب شده به آتش بیشتر است. عدالت را از من دریافت کنی که مثل جامهای درخشان است تا خجالت زده نباشی. و حکمت را از من دریافت کنی که مثل سرمه چشم است تا به این واسطه امور روحانی را درک کنی»
«جدی باش و توبه کن»
عیسی از میل خود جهت ایجاد ارتباط مردم با او مثل دعوت شدن او به خانه مردم سخن گفته است. ترجمه جایگزین:«مثل کسی هستم که بر در ایستاده وبر آن میکوبم»
مردم وقتی میخواهند کسی آنها را در خانه خود بپذیرد بر در میکوبند. ترجمه جایگزین: «میخواهم من را به داخل راه دهی.»
«آواز مرا» اشاره به سخن گفتن مسیح دارد. ترجمه جایگزین: «بشنود که من سخن میگویم» یا «بشنود که او را صدا میزنم»
شاید در برخی از زبانها فعل «رفتن» الویت داشته باشد. ترجمه جایگزین: «به خانه او میروم»
این قسمت اشاره به همراهی دوستان با یکدیگر دارد.
این قسمت اشاره به هر کسی دارد که غالب میآید. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «هرکس که علیه شریر مقاومت میکند» یا «کسانی که موافق شرارت کردن نیستند»
نشستن بر تخت به معنای حکومت کردن است. ترجمه جایگزین: «با من حکومت کند» یا «بر تخت من بنشیند و با من حکومت کند»
لقبی مهم برای خدا است که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکنند.
پایان پیغام پسر انسان به فرشتگان هفت کلیسا است.
عیسی تاکید میکند که آنچه گفته مهم است و درک و عملی کردن آن احتمالاً با مقداری زحمت همراه است. عبارت «گوش دارد» اینجا کنایه از تمایل جهت درک و اطاعت کردن است. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «بگذار آن که مایل به شنیدن است، بشنود» یا «آن که مایل به فهمیدن است، بفهمد» یا «آن کس که مایل به فهم است،بگذار بفهمد و اطاعت کند
از آنجایی که عیسی مستقیم با مخاطب خود حرف میزند، شاید استفاده از دوم شخص را ترجیح دهید. ببینید این عبارت را در مکاشفه ۲: ۷ را چطور ترجمه کردهاید ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدنی، بشنو» یا «اگر مایل به فهمیدنی، بفهم و اطاعت کن»
(See:
1بعد از این دیدم که ناگاه دروازهای در آسمان باز شده است و آن آواز اوّل را که شنیده بودم که چون کرّنا با من سخن میگفت، دیگرباره میگوید، به اینجا صعود نما تا اموری را که بعد از این باید واقع شود به تو بنمایم.2فیالفور در روح شدم و دیدم که تختی در آسمان قائم است و بر آن تخت نشینندهای.3و آن نشیننده، در صورت، مانند سنگ یشم و عقیق است و قوسقزحی در گرد تخت که به منظر شباهت به زمرّد دارد4و گرداگرد تخت، بیست و چهار تخت است؛ و بر آن تختها بیست و چهار پیر که جامهای سفید در بر دارند نشسته دیدم و بر سر ایشان تاجهای زرّین.5و از تخت، برقها و صداها و رعدها برمیآید؛ و هفت چراغ آتشین پیش تخت افروخته که هفت روح خدا میباشند.6و در پیش تخت، دریایی از شیشه مانند بلور و در میان تخت و گرداگرد تخت چهار حیوان که از پیش و پس به چشمان پر هستند.7و حیوان اوّل مانند شیر بود؛ و حیوان دوّم مانند گوساله؛ و حیوان سوّم صورتی مانند انسان داشت؛ و حیوان چهارم مانند عقاب پرنده.8و آن چهار حیوان که هر یکی از آنها شش بال دارد، گرداگرد و درون به چشمان پر هستند و شبانهروز باز نمیایستند از گفتن قدّوس قدّوس قدّوس، خداوند خدای قادر مطلق که بود و هست و میآید.9و چون آن حیوانات جلال و تکریم و سپاس به آن تختنشینی که تا ابدالآباد زنده است میخوانند،10آنگاه آن بیست و چهارپیر میافتند در حضور آن تختنشین و او را که تا ابدالآباد زنده است عبادت میکنند و تاجهای خود را پیش تخت انداخته، میگویند،11ای خداوند، مستحقّی که جلال و اکرام و قوّت را بیابی، زیرا که تو همهٔ موجودات را آفریدهای و محض ارادهٔ تو بودند و آفریده شدند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات ۸ و ۱۱ انجام میدهد.
یوحنا تشریح نامه به کلیساها را به پایان رسانده است. او در این قسمت توصیف رویایی را آغاز میکند که خدا به او نشان داد.
این کلمات اشاره به سنگهایی دارند که مردم دوران یوحنا آنها را ارزشمند میدانستند. اگر مخاطبین در فرهنگ شما چنین سنگهایی را ارزشمند نمیدانند، احتمالاً در ترجمه این قسمت با مشکل رو به رو خواهید شد.
پیران، رهبران کلیسا هستند. بیست و چهار پیر نمادی از کل کلیسا در طول اعصار هستند. در عهد عتیق ۱۲ سبط[قبیله] اسرائيل و در عهد جدید ۱۲ رسول داریم.
هفت روحی هستند که در <مکاشفه ۱: ۴> آمدهاند.
جلال خدا شکوهمند و زیبایی آن چشمگیر است، چون او خداست. نویسندگان دیگر در کتاب مقدس جلال او را نوری توصیف کردهاند که کسی قادر به نگاه کردن به آن نیست. کسی نمیتواند چنین جلالی را به خدا دهد، چون جلال متعلق به اوست. «داده شدن جلال» به خدا توسط مردم و «دریافت جلال» توسط خدا، یعنی مردم به خاطر جلالی که خدا از قبل داشته او را ستایش و پرستش میکنند.
and and )
چون تصور اموری مثل رعد و برق، چراغدانهایی که روح هستند و دریای در مقابل تخت پادشاهی سخت است احتمالاً در ترجمه این قسمت با مشکل رو به رو خواهید شد.
یوحنا توصیف رویای تخت پادشاهی خدا را آغاز میکند.
«درست بعد از اینکه این چیزها را دیدم.» «این [چیزها]» اشاره به اموری دارد که یوحنا در (<مکاشفه ۲: ۱- ۳: ۲۲>) دیده است.
این جمله اشاره به قابلیتی دارد که خدا به یوحنا عطا کرد تا بتواند حداقل به واسطه رویا آسمان را ببیند.
نحوه شباهت آن صدا به کرنا[شیپور] را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «با من به بلندی صدای کرنا سخن میگفت»
این کلمه اشاره به سازی دارد که نوایی تولید میکرد یا برای فرا خواندن مردم به جمع یا جلسهای به کار میرفت. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۱: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
یوحنا به نحوی از تاثیر پذیرفتن از روح خدا سخن میگوید که گویی خود او درون روح است. ببینید <مکاشفه ۱: ۱۰> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «من تحت تاثیر روح خدا قرار گرفتم» یا «روح بر من تاثیر گذاشت»
اینها اسامی سنگهای قیمتی هستند. یشم احتمالاً مثل شیشه یا بلور شفاف است وعقیق احتمالاً قرمز است.
سنگ سبز ارزشمند
«۲۴ پیر»
این تاج مشابه تاجی بود که از برگ بو یا شاخههای زیتون ساخته میشد و سپس آن را طلاکوبی میکردند. نمونهای از این تاج به ورزشکاران هنگام پیروزی در مسابقات اهدا میشد.
از نحوه توصیف رعد هنگام وقوع آن در زبان خود استفاده کنید.
صداهای بلندی هستند که رعد ایجاد میکند. از نحوه توصیف رعد هنگام وقوع آن در زبان خود استفاده کنید.
عدد هفت نمادی از کمال و بینقصی است. «هفت روح» اشاره به روح خدا یا هفت روحی دارد که خدا را خدمت میکنند. ببینید <مکاشفه ۱: ۴> را چطور ترجمه کردهاید.
نحوه شباهت آن به شیشه یا دریا را میتوان به روشنی بیان کرد. معانی محتمل: ۱) در این قسمت به نحوی از دریا سخن گفته شده که گویی شیشه است. ترجمه جایگزین: «دریایی که به لطافت شیشه بود» یا ۲) به نحوی از شیشه سخن گفته شده که گویی دریا است. ترجمه جایگزین: «شیشهای که به پهناوری دریا است»
نحوه شباهت آن به بلور را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «به شفافی بلور»
«درست در اطراف تخت» یا «نزدیک و دور آن»
«چهار موجود زنده» یا «چهار چیز زنده»
نحوهای که سر هر یک از این حیوانات بر یوحنا ظاهر شدهاند با حیوانی مشابه مقایسه شده است.
«چهار موجود زنده» یا «چهار چیز زنده.» ببینید <مکاشفه ۴: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
بالا و پایین هر بال از چشم پوشیده شده بود.
بودن در آینده مثل آمدن بیان شده است.
کسی است که بر تخت نشسته و تا ابدلاباد زنده خواهد بود.
هر دو کلمه یک معنا را دارند و جهت تاکید تکرار شدهاند. ترجمه جایگزین: «برای تمام ابدیت»
«پیران» ببینید <مکاشفه ۴: ۴> را چطور ترجمه کردهاید.
عمداً بر صورت دراز کشیدن نشان میدهد که او را پرستش میکنند.
این تاج مشابه تاجی بود که از برگ بو یا شاخههای زیتون ساخته میشد و سپس آن را طلا کوبی میکردند. پیران با کمال احترام تاجهای خود را بر زمین گذاشتند تا تسلیم بودن خود بر اقتدار خدا را نشان دهند. ترجمه جایگزین: «تاجها را جلوی تخت گذاشتند تا نشان دهند که تسلیم او هستند»
معانی محتمل: ۱) بگذارند یا ۲) به شدت پرت کنند که گویی جسمی بیارزش است («پرت کنند» <مکاشفه ۲: ۲۲>) خوانندگان باید متوجه رفتار کاملاً محترمانه پیران بشوند.
«خدواند خدای ما.» کسی است که بر تخت نشسته است. [در فارسی متفاوت انجام شده]
ویژگیهایی هستند که خدا همیشه داشته است. ستایش شدن به خاطر داشتن چنین صفاتی مثل دریافت کردن آنها بیان شده است. ترجمه جایگزین: «ستایش شدن به خاطر پرجلالی، ارجمندی و قدرتمندی» یا «زیرا همه تو را به خاطر جلال، کرامت و قدرتمندی ستایش میکنند»
1و دیدم بر دست راست تختنشین، کتابی را که مکتوب است از درون و بیرون، و مختوم به هفت مُهر.2و فرشتهای قوی را دیدم که به آواز بلند ندا میکند که کیست مستحّقِ اینکه کتاب را بگشاید و مُهرهایش را بردارد؟3و هیچکس در آسمان و در زمین و در زیرزمین نتوانست آن کتاب را باز کند یا بر آن نظر کند.4و من به شدّت میگریستم زیرا هیچکس که شایستهٔ گشودن کتاب یا خواندن آن یا نظر کردن بر آن باشد، یافت نشد.5و یکی از آن پیران به من میگوید، گریان مباش! اینک، آن شیری که از سبط یهودا و ریشهٔ داود است، غالب آمده است تا کتاب و هفت مُهرش را بگشاید.6و دیدم در میان تخت و چهار حیوان و در وسط پیران، برّهای چون ذبحشده ایستاده است و هفت شاخ و هفت چشم دارد که هفت روح خدایند که به تمامی جهان فرستاده میشوند.7پس آمد و کتاب را از دست راست تختنشین گرفته است.8و چون کتاب را گرفت، آن چهار حیوان و بیست و چهار پیر به حضور برّه افتادند و هر یکی از ایشان بربطی و کاسههای زرّین پر ازبخور دارند که دعاهای مقدّسین است.9و سرودی جدید میسرایند و میگویند، مستحقّ گرفتن کتاب و گشودن مُهرهایش هستی زیرا که ذبح شدی و مردمان را برای خدا به خون خود از هر قبیله و زبان و قوم و امّت خریدی10و ایشان را برای خدای ما پادشاهان و کَهَنَه ساختی و بر زمین سلطنت خواهند کرد.11و دیدم و شنیدم صدای فرشتگان بسیار را که گرداگرد تخت و حیوانات و پیران بودند و عدد ایشان کرورها کرور و هزاران هزار بود؛12که به آواز بلند میگویند، مستحّق است برّه ذبحشده که قوّت و دولت و حکمت و توانایی و اکرام و جلال و برکت را بیابد.13و هر مخلوقی را که در آسمان و بر زمین و زیرزمین و در دریاست و آنچه در آنها میباشد، شنیدم که میگویند، تختنشین و برّه را برکت و تکریم و جلال و توانایی باد تا ابدالآباد.14و چهار حیوان گفتند، آمین! و آن پیران به روی درافتادند و سجده نمودند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات ۹- ۱۳ انجام میدهد.
پادشاهان و اشخاص مهم در دوران یوحنا امور مهم را بر کاغذ یا پوست حیوانات مینوشتند. سپس آنها را میپیچیدند و مهر و موم میکردند تا بسته باقی مانند. فقط کسی که نامه به او نوشته شده بود، اجازه شکستن مهر و باز کردن نامه را داشت. در این باب «آن تختنشین» طومار را نوشته است. تنها «شیری که از سبط [قبیله] یهودا و ریشهٔ داوود» است اقتدار[اجازه] باز کردن آن را دارد.
and )
پیران، رهبران کلیسا هستند. بیست و چهار پیر نمادی از کل کلیسا در طول اعصار هستند. در عهد عتیق ۱۲ سبط[قبیله] اسرائيل و در عهد جدید ۱۲ رسول داریم.
دعای مسیحیان مثل بخوری خوشبو توصیف شده است. دعای مسیحی برای خدا بویی خوشایند دارد. او هنگامی که مسیحیان دعا میکنند، خشنود میشود.
هفت روحی هستند که در <مکاشفه ۱: ۴> آمدهاند.
«شیر سبط[قبیله] یهودا» و «ریشه داوود» استعاره هستند و اشاره به عیسای مسیح دارند. عیسی از ذریت سبط یهودا و خاندان داوود بود. شیرها حیواناتی درنده هستند و همه حیوانات و انسانها از آنها میترسند، پس این کلمه استعاره از پادشاهی است که همه از او اطاعت میکنند. کلمات «ریشه داوود» به نحوی داوود، پادشاه اسرائيل، توصیف کرده که گویی دانهای است که خدا کاشته و به نحوی از عیسی سخن میگوید که گویی ریشهای رشد کرده از آن دانه است.
یوحنا همچنان رویای خود از تخت پادشاهی خدا را توصیف میکند.
«بعد از اینکه این امور را دیدم»
این کلمه اشاره به همان کسی دارد که در <مکاشفه ۴: ۲- ۳> از آن سخن گفته شده است.
«طوماری که بر رو و پشت آن نوشته شده بود»
«هفت مهر داشت که آن را بسته نگه میداشت»
آن شخص باید مهرها را بشکند تا طومار را باز کند. ترجمه جایگزین: «کیست که لایق شکستن آن مهر و باز کردن آن طومار است؟»
شما میتوانید این قسمت را به حالت جمله دستوری ترجمه کنید: «آن کس که لایق است باید بیاید تا مهر را بشکند و طومار را باز کند!»
این قسمت به معنای همه جا است: جایی که خدا و فرشتگان زندگی میکنند، جایی که انسانها و حیوانات زندگی میکنند و جایی که مردگان زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «هر جا در آسمان، بر زمین و زیر زمین»
«گوش بده» یا «به آنچه میخواهم بگویم توجه کن»
لقبی برای مردی از سبط[قبیله] یهودا است. خدا وعده داده که آن شخص پادشاهی بزرگ خواهد شد. ترجمه جایگزین: «کسی که شیر سبط[قبیله] یهودا خوانده میشود.» یا «شاهی که شیر سبط[قبیله] یهودا است»
در این قسمت به دلیل قدرتمند بودن شیر به نحوی از آن پادشاه سخن گفته شده که گویی شیر است.
لقبی برای ذریت داوود است. خدا وعده داده که آن شخص پادشاهی بزرگ خواهد شد. ترجمه جایگزین: «کسی که ریشه داوود خوانده میشود»
در این قسمت به نحوی از ذریت کسی بودن سخن گفته شده که گویی خاندان داوود درخت هستند و آن شخص ریشه آن درخت است. ترجمه جایگزین: «ذریت داوود»
آن بره در اتاق[اطراف] تخت ظاهر میشود.
«بره» گوسفندی کم سن و سال است. این کلمه در این قسمت نمادی است که اشاره به مسیح دارد.
عدد هفت نمادی از کمال و بینقصی است. «هفت روح» اشاره به روح خدا یا هفت فرشتهای دارند که به خدا خدمت میکنند. ببینید مکاشفه ۱: ۴ را چطور ترجمه کردهاید.
فعل این جمله را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «که خدا بر تمام زمین فرستاد»
او به تخت نزدیک شد. در برخی از زبانها فعل «آمد» ترجیح داده میشود. ترجمه جایگزین: «او آمد» [در فارسی انجام شده]
«بره» گوسفندی کم سن و سال است. در این قسمت به طور نمادین اشاره به عیسای مسیح دارد. ببینید <مکاشفه ۵: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
«۲۴ پیر.» ببینید <مکاشفه ۴: ۴> را چطور ترجمه کردهاید.
«بر زمین دراز کشیدند» چهرههای خود را به نشان پرستش آن بره بر زمین گذاشتند. آنها چنین کاری را عمداً انجام دادند و افتادن آنها اتفاقی نبود.
معانی محتمل: ۱) «هر یک از پیران و حیوانات» یا ۲) «هر یک از پیران»
بخوری خوش بو نمادی از دعای ایمانداران به درگاه خدا است.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «زیرا تو را ذبح کردند» یا «زیرا آنها تو را کشتند»
اگر زبان شما کلمهای خاص جهت اشاره کردن به کشتن حیوانات دارد، میتوانید در این قسمت استفاده از آن را مد نظر داشته باشید.
از آنجا که خون نشان از حیات شخص است، از دست دادن خود نشان از مردن است. این قسمت احتمالاً به معنای «با مرگت» یا «با مردن» است.
«مردم را خریدی تا به خدا تعلق داشته باشند» یا «بها پرداختی تا به خدا تعلق داشته باشند»
این قسمت تمام گروههای نژادی یا قومی را در بر میگیرد.
از کلماتی در زبان خود استفاده کنید که تعداد زیاد را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «میلیونها نفر» یا «هزاران نفر»
«لایق است برهای که ذبح شده »
آن بره همه این ویژگیهای را دارا است. ستایش شدن به خاطر داشتن چنین صفاتی مانند دریافت آنها بیان شده است. شما میتوانید با حذف کردن اسامی معنا این قسمت را باز نویسی کنید. ببیند این قسمت را در <مکاشفه ۴: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «ستایش شدن به خاطر پر جلال بودن، ارجمندی و قدرتمندی» یا «زیرا همه تو را به خاطر جلال، کرامت و قدرتمندی ستایش میکنند»
این قسمت به معنای همه جا است: جایی که خدا و فرشتگان زندگی میکنند، جایی که انسانها و حیوانات زندگی میکنند و جایی که مردگان زندگی میکنند. ببینید این قسمت را در <مکاشفه ۵: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«آن کس که بر تخت مینشیند و آن بره داشته باشند»
1و دیدم چون برّه یکی از آن هفت مهر را گشود؛ و شنیدم یکی از آن چهار حیوان به صدایی مثل رعد میگوید، بیا [و ببین]!2و دیدم که ناگاه اسبی سفید که سوارش کمانی دارد و تاجی بدو داده شد و بیرون آمد، غلبهکننده و تا غلبه نماید.3و چون مهر دوّم را گشود، حیوان دوّم را شنیدم که میگوید، بیا [و ببین]!4و اسبی دیگر، آتشگون بیرون آمد و سوارش را توانایی داده شده بود که سلامتی را از زمین بردارد و تا یکدیگر را بکُشند؛ و به وی شمشیری بزرگ داده شد.5و چون مهر سوم را گشود، حیوان سوّم را شنیدم که میگوید، بیا [و ببین]! و دیدم اینک، اسبی سیاه که سوارش ترازویی بدست خود دارد.6و از میان چهار حیوان، آوازی را شنیدم که میگوید، یک هشت یک گندم به یک دینار و سه هشت یک جو به یک دینار و به روغن و شراب ضرر مرسان.7و چون مُهر چهارم را گشود، حیوان چهارم را شنیدم که میگوید، بیا [و ببین]!8و دیدم که اینک، اسبی زرد و کسی بر آن سوار شده که اسم او موت است و عالم اموات از عقب او میآید؛ و به آن دو اختیار بر یک ربع زمین داده شد تا به شمشیر و قحط و موت و با وحوشِ زمین بکُشند.9و چون مُهر پنجم را گشود، در زیر مذبح دیدم نفوس آنانی را که برای کلام خدا و شهادتی که داشتند کشته شده بودند؛10که به آواز بلند صدا کرده، میگفتند، ای خداوندِ قدّوس و حقّ، تا به کی انصاف نمینمایی و انتقام خون ما را از ساکنان زمین نمیکشی؟11و به هر یکی از ایشان جامهای سفید داده شد و به ایشان گفته شد که اندکی دیگر آرامی نمایند تا عدد همقطاران که مثل ایشان کشته خواهند شد، تمام شود.12و چون مُهر ششم را گشود، دیدم که زلزلهای عظیم واقع شد و آفتاب چون پلاس پشمی سیاه گردید و تمام ماه چون خون گشت؛13و ستارگان آسمان بر زمین فرو ریختند، ماننددرخت انجیری که از باد سخت به حرکت آمده، میوههای نارس خود را میافشاند.14و آسمان چون طوماری پیچیده شده، از جا برده شد و هر کوه و جزیره از مکان خود منتقل گشت.15و پادشاهانِ زمین و بزرگان و سپهسالاران و دولتمندان و جبّاران و هر غلام و آزاد خود را در مغارهها و صخرههای کوهها پنهان کردند.16و به کوهها و صخرهها میگویند که بر ما بیفتید و ما را مخفی سازید از روی آن تختنشین و از غضب برّه؛17زیرا روزِ عظیمِ غضب او رسیده است و کیست که میتواند ایستاد؟
نویسنده اتفاقی را توصیف میکند که در ابتدا پس از باز شدن شش مُهر اول به دست آن بره روی میدهد. آن بره مُهر هفتم را تا باب ۸ باز نمیکند.
پادشاهان و اشخاص مهم در دوران یوحنا امور مهمی را بر کاغذ یا پوست حیوانات مینوشتند. سپس آنها را میپیچیدند و مُهر و موم میکردند تا بسته باقی مانند. فقط کسی که نامه به او نوشته شده بود اجازه شکستن مُهر و باز کردن نامه را داشت. در این باب آن بره، مُهر نامه را باز میکند.
هنگام باز شدن چهار مُهر اول به دست آن بره، نویسنده سوارانی را توصیف میکند. رنگ هر یک از اسبها متفاوت بود. ظاهراً رنگ اسبها نمادی از نحوه تاثیر سوارکاران بر زمین است.
این قسمت اشاره به عیسی دارد. همچنین در این باب لقبی برای عیسای مسیح است.
and
در آیات ۱۲- ۱۴، نویسنده از آرایه ادبی تشبیه استفاده میکند و به این واسطه سعی میکند تصویری که در رویا میبیند را توصیف کند. او آن تصاویر را با امور روزمره مقایسه میکند.
یوحنا همچنان رویدادهایی را توصیف میکند که نزد تخت پادشاهی خدا روی میدهند. آن بره گشودن مهرهای طومار را آغاز میکند.
این کلمه دستور به یک شخص است و ظاهراً اشاره به سوار اسب سفید دارد که در آیه ۲ خواهد آمد.
فعل این قسمت را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تاجی دریافت کرد» یا «خدا به او تاجی داد»
تاجی بود که از برگ بو یا شاخههای زیتون ساخته میشد و به ورزشکاران پیروز در مسابقات ورزشی داده میشد تا بر سر خود بگذارند. تاجی که به سوار داده شد احتمالاً طلاکوبی شده و مشابه تاجی بود که از شاخههای زیتون و برگ بو ساخته میشد.
«مهر بعدی» یا «مهر شماره دو»
«موجود زنده بعدی» یا «موجود زنده شماره دو»
این قسمت را میتوانید در قالب دو جمله جداگانه بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بیرون آمد. مثل آتشی سرخ بود» یا «بیرون آمد. مثل سرخی درخشان بود»
شما در این قسمت میتوانید فعل را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا به سوارش اجازه داد» یا «سوارش اجازه یافت»
فعل این قسمت را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «این سوار شمشیری بزرگ دریافت کرد» یا «خدا شمشیری بزرگ به آن سوار داد»
«شمشیری بسیار بزرگ» یا «شمشیری عظیم»
«مهر بعدی» یا «مهر شماره سه»
«موجود زنده بعدی» یا «موجود زنده شماره سه»
ابزاری که برای وزن کردن از آن استفاده میشد.
ممکن است برخی از زبانها استفاده از افعالی مانند «بها دادن» یا «خریدن» در جمله را لازم بدانند. به دلیل کمبود گندم، قیمت آن برای همه بالا میرفت. ترجمه جایگزین: «اکنون قیمت یک خنیکس[پیمانه] گندم یک دینار است» یا «یک خنیکس[پیمانه] گندم را با یک دینار میخرید»
«یک هشت[choenix]» پیمانه اندازهگیری خاص و برابر با یک لیتر است. حالت جمع این کلمه «choenices» است. ترجمه جایگزین: «یک لیتر گندم...سه لیتر جو» یا «یک سطل گندم...سه سطل جو»
این سکه معادل حقوق یک روز کار است. ترجمه جایگزین: «یک سکه نقره» یا «حقوق یک روز کار»
اگر روغن و شراب خراب شوند مسلماً سختتر روغن و شرابی سالم پیدا میشود در نتیجه قیمت آنها بالا میرود.
این جمله احتمالاً اشاره به درست کردن روغن زیتون و کشت انگور دارد.
«مهر بعدی» یا «مهر شماره چهار»
«موجود زنده بعدی» یا «موجود زنده شماره چهار»
«اسبی خاکستری.» رنگ بدن مردگان و نمادی از مرگ است.
«زمین» اشاره به کسانی دارد که بر زمین زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «یک چهارم کسانی که بر زمین زندگی میکنند»
شمشیر سلاح است و اشاره به جنگ دارد.
یعنی مرگ و عالم اموات سبب میشوند که حیوانات وحشی حمله کنند و مردم را بکشند.
«مُهر بعدی» یا «مُهر شماره پنج»
احتمالاً «زیرزمین مذبح» است.
شما میتوانید در این قسمت فعل را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که دیگران کشتند»
«کلام خدا کنایه از پیغام از طرف خدا است و «[نگه] داشتند» استعاره است. معنای محتمل: ۱) نگه داشتن شهادت اشاره به ایمان به کلام خدا و شهادت[دادن به آن کلام] دارد. ترجمه جایگزین: «به خاطر تعلیم کتاب مقدس و آنچه در مورد عیسای مسیح تعلیم دادند» یا «به خاطر ایمان آنها به کلام خدا، که شهادت اوست» یا ۲) نگه داشتن شهادت اشاره به شهادت دادن در مورد کلام خدا دارد. ترجمه جایگزین: «چون در مورد کلام خدا شهادت داده بودند»
کلمه خون اشاره به مرگ دارد. ترجمه جایگزین: «کسانی که ما را کشتند را تنبیه کن»[قاتلین ما را مجازات کن] [در فارسی متفاوت انجام شده]
خدا یا فرشته به هر یک از آنها جامهای داد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سپس هر یک از آنها جامهای سفید دریافت کرد»
خدا یا فرشته سخن میگوید. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدا به آنها گفت» یا «فرشتهای به آنها گفت»
اشاره به کسانی دارد که قرار بود همانطور که کشته بودند، کشته شوند. در این قسمت در اصل از کلمات «غلامان» و «برادران» به جای «همقطاران» استفاده شده که اشاره به از یک گروه بودن دارند. ترجمه جایگزین: «تا دشمنان تعدادی از غلامان مسیح که خدا تعیین کرده است را بکشند، درست مثل آنانی که زیر مذبح مردند»
از مسیحیان معمولاً مثل کسانی سخن گفته میشود که با یکدیگر برادر هستند. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان مسیحی» یا «هم کیشان ایماندار»
«مُهر بعدی» یا «مُهر شماره شش»
گاهی پلاس از موی[پشم] سیاه ساخته میشد. مردم پلاس سیاه را برای عزاداری میپوشیدند. تصویر[مجاز] پلاس به منظور واداشتن مردم به فکر کردن در مورد مرگ و عزاداری استفاده شده است.
تصویر[مجاز] پلاس به منظور وا داشتن مردم به فکر کردن در مورد مرگ و عزاداری استفاده شده است. نحوه شباهت آن به خون را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «قرمز مثل خون»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «درست مثل درخت انجیری که باد آن را تکان میدهد و سبب افتادن میوههای نارس آن میشود»
طبق تصورات آن زمان آسمان به سختی صفحهای فلزی فرض میشد ولی حالا آنقدر سست شده که مثل صفحه کاغذی میتوان به راحتی آن را پاره کرد و پیچید.
این کلمه اشاره به جنگجویانی دارد که هنگام جنگ فرمان میدادند.
سوراخهای بزرگ در کناره تپه[غارها]
«رو» اشاره به حضور دارد. ترجمه جایگزین: «حضور او» یا «او»
روز خشم آنها اشاره به زمانی دارد که شریران مجازات میشوند. ترجمه جایگزین: «هنگام مجازات آنها زمانی دشوار است»
اکنون وجود داشتن مثل آمدن بیان شده است.
«آنها» اشاره به آن تخت نشین و بره دارد.
نجات یافتن یا زنده ماندن مثل ایستادن بیان شده است. این سوال برای ابراز غم و ترسی عظیم به کار رفته است. غم و ترس از اینکه کسی هنگام مجازات خدا جان سالم به در نمیبرد. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتواند نجات یابد»
1و بعد از آن دیدم چهار فرشته، بر چهار گوشه زمین ایستاده، چهار باد زمین را باز میدارند تا باد بر زمین و بر دریا و بر هیچ درخت نوزد.2و فرشته دیگری دیدم که از مَطلَع آفتاب بالا میآید و مُهر خدای زنده را دارد. و به آن چهار فرشتهای که بدیشان داده شد که زمین و دریا را ضرر رسانند، به آواز بلند ندا کرده،3میگوید، هیچ ضرری به زمین و دریا و درختان مرسانید تا بندگان خدای خود را بر پیشانیِ ایشان مُهر زنیم.4و عدد مهرشدگان را شنیدم که از جمیعِ اسباطِ بنیاسرائیل، صد و چهل و چهار هزار مُهر شدند.5و از سبط یهودا دوازده هزار مهر شدند؛ و از سبط رَؤبِین دوازده هزار؛ و از سبط جاد دوازده هزار؛6و از سبط اَشیر دوازده هزار؛ و از سبط نَفْتالیم دوازده هزار؛ و از سبط مَنَسّی دوازده هزار7؛7 و از سبط شمعون دوازده هزار؛ و از سبط لاوی دوازده هزار؛ و از سبط یَسّاکار دوازده هزار؛8از سبط زبولون دوازده هزار؛ و از سبط یوسف دوازده هزار؛ و از سبط بنیامین دوازده هزار مُهر شدند.9و بعد از این دیدم که اینک، گروهی عظیم که هیچکس ایشان را نتواند شمرد، از هر امّت و قبیله و قوم و زبان در پیش تخت و در حضور برّه به جامههای سفید آراسته و شاخههای نخل به دست گرفته، ایستادهاند10و به آواز بلند ندا کرده، میگویند، نجات، خدای ما را که بر تخت نشسته است و برّه را است.11و جمیع فرشتگان در گرد تخت و پیران و چهار حیوان ایستاده بودند. و در پیش تخت به روی درافتاده، خدا را سجده کردند12و گفتند، آمین! برکت و جلال و حکمت و سپاس و اکرام و قوّت و توانایی، خدای ما را باد تا ابدالآباد. آمین.13و یکی از پیران متوجّه شده، به من گفت، این سفیدپوشان کیانند و از کجا آمدهاند؟14من او را گفتم، خداوندا تو میدانی! مرا گفت، ایشان کسانی میباشند که از عذاب سخت بیرون میآیند و لباس خود را به خون برّه شستوشو کرده، سفید نمودهاند.15از این جهت پیش روی تخت خدایند و شبانهروز در هیکل او وی را خدمت میکنند و آن تختنشین، خیمهٔ خود را بر ایشان برپا خواهد داشت.16و دیگر هرگز گرسنه و تشنه نخواهند شد و آفتاب و هیچ گرما بر ایشاننخواهد رسید.17زیرا برّهای که در میان تخت است، شبان ایشان خواهد بود و به چشمههای آب حیات، ایشان را راهنمایی خواهد نمود؛ و خدا هر اشکی را از چشمانِ ایشان پاک خواهد کرد.
صاحب نظران کتاب مقدس بخشهای مختلف این باب را به طرق مختلف تفسیر کردهاند. نیازی نیست مترجمین برای ترجمه محتویات این باب همه آن را درک کنند.
ترجمه صحیح اعداد بزرگ در این باب بسیار مهم است. عدد ۱۴۴۰۰۰ دوازده برابر دوازده هزار است.
مترجمین باید دقت کنند که فهرست سبط اقوام اسرائيل در این باب به نحوی که عموماً در عهد عتیق آمده بیان نشده است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیات ۵-۸ و ۱۵- ۱۷ انجام میدهد.
خدا قوم خود را نجات میدهد و آنها را از سختیها عبور میدهد. قوم خدا با پرستش کردن او پاسخ میدهند.
این کلمه اشاره به عیسی دارد و همچنین در این باب لقبی برای عیسی است.
یوحنا رویایی را توصیف میکند که ۱۴۴۰۰۰ خادم[غلام] خدا با مُهر نشانگذاری میشوند. نشانگذاری آنها بعد از اینکه آن بره مُهر ششم را باز میکند و قبل از گشوده شدن مُهر هفتم انجام میشود.
زمین مانند کاغذ مسطح و چهار گوش توصیف شده است. عبارت «چهار گوشه[باد]» اشاره به شمال، جنوب، شرق و غرب دارد.
«مُهر» ابزاری است که برای نشانگذاری کردن مومِ مُهر نامه از آن استفاده میشود. در این مورد آن وسیله به منظور نشانگذاری قوم خدا به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «نگین خدای زنده» یا «مُهر خدای زنده»
«مُهر» اشاره به نشان دارد. این مهر تعلق آنها به خدا و محافظت شدن توسط او را نشان میدهد. ترجمه جایگزین: «بر پیشانی آنها نشانی [نگینی] گذاشت»
پیشانی ناحیه بالای صورت و چشمان است.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که فرشته خدا نشانگذاری کرد»
«۱۴۴۰۰۰» [در فارسی انجام شده]
«۱۲۰۰۰ نفر از آن قبیله»
نویسنده همچنان ذکر فهرستی از قبایل مُهر شده اسرائيل را ادامه میدهد.
یوحنا توصیف رویای دوم خود را در مورد گروه عظیمی از ستایندگان خدا آغاز میکند. این رویا بعد از اینکه آن بره مُهر ششم را باز کرد و قبل از گشودن مُهر هفتم روی میدهد.
«جماعتی عظیم» یا «تعداد زیادی از مردم»
رنگ «سفید» نشان از خلوص است.
«نجات میآید از»
آنها خدا و بره را ستایش میکردند. اسم «نجات» را میتوانید به فعل «نجات یافتن» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «خدای ما، که بر تخت پادشاهی نشسته و آن بره که ما را نجات داده است!»
چهار حیوانی هستند که در <مکاشفه ۴: ۶- ۸> ذکر شدهاند.
«به روی در افتاده» اصطلاحی به معنای به روی زمین دراز کشیدن است. ببینید «سجده کردند» را در <مکاشفه ۴: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تعظیم کردند»
«خدای ما لایق مجد، جلال، حکمت، شکر، حرمت، قدرت و توانایی است» یا «باید خدایمان را مجد کنیم، جلال دهیم، شکر کنیم و حرمت نهیم»
این دو کلمه اساساً یک معنا دارند و بر بیپایان بودن پرستش تاکید میکنند.
جامه سفید نشان میداد که این اشخاص عادل هستند.
«از عذابی عظیم نجات پیدا کردند» یا «از عذابی عظیم زنده ماندند»[از عذابی عظیم جان سالم به در بردند]
«زمان رنجی عظیم»
در این قسمت به نحوی از عادل[پارسا] شمردگان به خون بره سخن گفته شده که گویی جامههای خود را در خون او شستهاند. ترجمه جایگزین: «با تمیز کردن جامه خود در خون او عادل[پارسا] شمرده شدند»
«خون» اشاره به مرگ بره دارد.
پیران همچنان با یوحنا سخن میگویند.
مشتقات این کلمه اشاره به کسانی دارد که عذابی عظیم را از سر گذراندهاند.
این دو بخش از روز با یکدیگر به کار رفتهاند تا به «همیشه» یا «بیوقفه» بودن اشاره کنند.
«خیمه را بر آنها میافرازند» در این قسمت به نحوی از محافظت شدن از آنها سخن گفته شده که گویی برای آنها پناهگاهی ساخته میشود تا زیر آن زندگی کنند. ترجمه جایگزین: «آنها را پناه میدهد» یا «آنها را حفاظت میکند»
این کلمات اشاره به کسانی دارند که از زحمات بسیاری عبور کردهاند.
در این قسمت به نحوی از دیگر آزاد ندیدن از آفتاب سخن گفته شده که گویی آفتاب دیگر بر آنها ضربه وارد نمیکند. ترجمه جایگزین: «خورشید آنها را نمیسوزاند» یا «خورشید سبب ضعف آنها نمیشود»
این کلمات اشاره به کسانی دارد که عذاب بسیار کشیدند.
«بره، که در اطراف و میان تخت ایستاده است»
پیران به نحوی از مراقبت شدن قوم توسط آن بره سخن میگویند که گویی چوپانی از گوسفند خود مراقبت میکند. ترجمه جایگزین: «زیرا آن بره...برای آنها مثل چوپان خواهد بود» یا «زیرا آن بره...مثل چوپان از گوسفندان خود مراقبت میکند»
پیران به نحوی از حیات یافتن سخن میگویند که گویی چشمه آب حیات است. ترجمه جایگزین: «آنها را مثل چوپانی که گوسفندان را بر سر آب تازه میبرد هدایت میکند» یا «آنها را به حیات هدایت میکند مثل چوپانی که گوسفندان را به سوی آب تازه میبرد»
اشک اشاره به غم دارد. ترجمه جایگزین: «خدا غم ایشان را مثل اشک پاک خواهد کرد» یا «خدا سبب میشود که دیگر غمگین نباشند»
1و چون مُهر هفتم را گشود، خاموشی قریب به نیم ساعت در آسمان واقع شد.2و دیدم هفت فرشته را که در حضور خد ایستادهاند که به ایشان هفت کرّنا داده شد.3و فرشتهای دیگر آمده، نزد مذبح بایستاد با مَجمَری طلا و بخور بسیار بدو داده شد تا آن را به دعاهای جمیع مقدّسین، بر مذبح طلا که پیش تخت است بدهد،4و دودِ بخور، از دست فرشته با دعاهای مقدّسین در حضور خدا بالا رفت.5پس آن فرشته مجمر را گرفته، از آتش مذبح آن را پر کرد و به سوی زمین انداخت و صداها و رعدها و برقها و زلزله حادث گردید.6و هفت فرشتهای که هفت کرّنا را داشتند خود را مستعدِّ نواختن نمودند.7و چون اوّلی بنواخت تگرگ و آتش با خون آمیخته شده، واقع گردید و به سوی زمین ریخته شد و ثلث درختان سوخته و هر گیاهِ سبز سوخته شد.8و فرشته دوّم بنواخت که ناگاه مثال کوهی بزرگ، به آتش افروخته شده، به دریا افکنده شد وثلث دریا خون گردید،9و ثلث مخلوقات دریایی که جان داشتند، بمردند و ثلث کشتیها تباه گردید.10و چون فرشته سوم نواخت، ناگاه ستارهای عظیم، چون چراغی افروخته شده از آسمان فرود آمد و بر ثلث نهرها و چشمههای آب افتاد.11و اسم آن ستاره را اَفْسَنْتین میخوانند؛ و ثلث آبها به اَفْسَنْتین مبدّل گشت و مردمان بسیار از آبهایی که تلخ شده بود مردند.12و فرشته چهارم بنواخت و به ثلث آفتاب و ثلث ماه و ثلث ستارگان صدمه رسید تا ثلث آنها تاریک گردید و ثلث روز و ثلث شب همچنین بینور شد.13و عقابی را دیدم و شنیدم که در وسط آسمان میپرد و به آواز بلند میگوید، وای وای وای بر ساکنان زمین، بهسبب صداهای دیگر کرّنای آن سه فرشتهای که میباید بنوازند.
این باب با توصیف آنچه که هنگام باز کردن مُهر هفتم توسط بره روی میدهد آغاز میشود. خدا از دعای ایمانداران استفاده میکند تا سبب رویدادی بزرگ بر زمین شود. یوحنا سپس آنچه که هنگام نواخته شدن هفت صور اول روی داده است را توصیف میکند.
یوحنا چندین بار از حالت مجهول در این باب استفاده میکند. اگر زبان مقصد فاقد ساختار مجهول باشد برگردان آن با مشکل همراه خواهد بود.
یوحنا در آیات ۸ و ۱۰ با استفاده از تشبیهات، آنچه در رویا میبیند را توصیف میکند. او این تصاویر را با امور روزمره مقایسه میکند.
بره مُهر هفتم را باز میکند.
این آخرین مُهر از هفت مُهری است که بر طومار قرار گرفته است. ترجمه جایگزین: «مُهر هفتم» یا «آخرین مُهر» یا «مُهر شماره هفت»
هریک از آنها کرنا[شیپوری] دریافت کردند. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. معانی محتمل: ۱) «خدا به آنها هفت شیپور داد» یا ۲) «بره به آنها هفت کرنا داد»
«او آن بخور معطر را با سوزاندنش به خدا تقدیم میکند.»
این قسمت اشاره به کاسهای دارد که در دست فرشته است. ترجمه جایگزین: «کاسه در دست فرشته»
کلمه «آتش» احتمالاً اشاره به زغال گداخته دارد. ترجمه جایگزین: «آن را با زغال گداخته پر کرد»
هفت فرشته هفت شیپور را تک به تک به صدا در آوردند.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فرشته تگرگ و آتش آمیخته به خون را بر زمین ریخت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یک سوم زمین و یک سوم درختان و تمام علفهای سبز را سوزاند»
«ثلث» قسمتی از کل است.
«فرشته بعدی» یا «فرشته شماره دو»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فرشته، جسمی همچون کوهی عظیم را که با آتش افروخته شده بود، پرتاب کرد»
See:
«ثلث» قسمتی از کل است.
معانی محتمل: ۱) «مثل خون سرخ شد» یا ۲) واقعاً تبدیل به خون شد.
«موجودات زنده دریایی» یا «ماهی و حیوانات دیگر که در دریا زندگی میکنند»
«ستارهای عظیم به سان مشعلی درخشان بود، از آسمان به زمین افتاد.» آتش آن ستاره عظیم، شبیه به آتش مشعل بود.
چوبی مشتعل بر یک سر که نور ایجاد میکند.
اَفْسَنْتین[یکی از انواع بومادران] درختچهای با طعم تلخ است. مردم از این درختچه دارو درست میکردند، ولی بر سمی بودن آن نیز باور داشتند. ترجمه جایگزین: «نام آن ستاره، تلخی است» یا «نام ستاره داروی تلخ است»
در این قسمت به نحوی از طعم تلخ آب سخن گفته شده که گویی اَفْسَنْتین است. ترجمه جایگزین: «مثل اَفْسَنْتین تلخ شد» یا «تلخ شد»
«هنگامی که از آبهای تلخ نوشیدند، مُردند»
از اتفاقات بدی که برای خورشید میافتد ، به گونهای صحبت شده که گویی کسی آن را زده یا به آن آسیب رسانده است. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «یک سوم خورشید تغییر کرد» یا «خدا یک سوم خورشید را تغییر داد»
معانی محتمل: ۱) «یک سوم آنها... تاریک شدند» یا ۲) «یک سوم خورشید، یک سوم ماه و یک سوم ستارگان تاریک شدند»
«طی یک سوم روز و شب نوری در کار نبود» یا «طی یک سوم روز و یک سوم شب نمیدرخشیدند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون سه فرشته که هنوز در شیپورهای خود نواخته بودند میخواهند شیپورهای خود را بنوازند»
1و چون فرشته پنجم نواخت، ستارهای را دیدم که بر زمین افتاده بود و کلید چاه هاویه بدو داده شد.2و چاهِ هاویه را گشاد و دودی چون دود تنوری عظیم از چاه بالا آمد و آفتاب و هوا از دود چاه تاریک گشت.3و از میان دود، ملخها به زمین برآمدند و به آنها قوّتی چون قوّت عقربهای زمین داده شد4و بدیشان گفته شد که ضرر نرسانند نه به گیاه زمین و نه به هیچ سبزی و نه به درختی بلکه به آن مردمانی که مُهر خدا را بر پیشانی خود ندارند.5و به آنها داده شد که ایشان را نکشند بلکه تا مدّت پنج ماه معذّب بدارند و اذیّت آنها مثل اذّیت عقرب بود، وقتی که کسی را نیش زند.6و در آن ایام، مردم طلبِ موتخواهند کرد و آن را نخواهند یافت و تمنّای موت خواهند داشت، امّا موت از ایشان خواهد گریخت.7و صورت ملخها چون اسبهای آراسته شده برای جنگ بود و بر سر ایشان مثل تاجهای شبیه طلا، و چهرههای ایشان شبیه صورت انسان بود.8و مویی داشتند چون موی زنان، و دندانهایشان مانند دندانهای شیران بود.9و جوشنها داشتند، چون جوشنهای آهنین و صدای بالهای ایشان، مثل صدای ارابههای اسبهای بسیار که به جنگ همی تازند.10و دُمها چون عقربها با نیشها داشتند؛ و در دُم آنها قدرت بود که تا مدّت پنج ماه مردم را اذّیت نمایند.11و بر خود، پادشاهی داشتند که مَلَکالهاویه است که در عبرانی به اَبَّدون مسمّیٰ است و در یونانی او را اَپُلّیون خوانند.12یک وای گذشته است. اینک، دو وای دیگر بعد از این میآید.13و فرشته ششم بنواخت که ناگاه آوازی از میان چهار شاخ مذبح طلایی که در حضور خداست شنیدم14که به آن فرشته ششم که صاحب کرّنا بود میگوید، آن چهار فرشته را که بر نهر عظیم فرات بستهاند، خلاص کن.15پس آن چهار فرشته که برای ساعت و روز و ماه و سال معیّن مهیّا شدهاند تا اینکه ثلث مردم را بکُشند، خلاصی یافتند.16و عددِ جنودِ سواران، دویست هزار هزار بود که عدد ایشان را شنیدم.17و به اینطور اسبان و سوارانِ ایشان را در رؤیا دیدم که جوشنهای آتشین و آسمانجونی و کبریتی دارند و سرهای اسبان چون سر شیراناست و از دهانشان آتش و دود و کبریت بیرون میآید.18از این سه بلا، یعنی آتش و دود و کبریت که از دهانشان برمیآید، ثلث مردم هلاک شدند.19زیرا که قدرت اسبان در دهان و دُم ایشان است، زیرا که دُمهای آنها چون مارهاست که سرها دارد و به آنها اذّیت میکنند.20و سایر مردم که به این بلایا کشته نگشتند، از اعمال دستهای خود توبه نکردند تا آنکه عبادت دیوها و بتهای طلا و نقره و برنج و سنگ و چوب را که طاقت دیدن و شنیدن و خرامیدن ندارند، ترک کنند؛21و از قتلها و جادوگریها و زنا و دزدیهای خود توبه نکردند.
یوحنا در این باب همچنان به توصیف اتفاقی که هنگام نواخته شدن هفت شیپور توسط فرشتگان روی داده، ادامه میدهد.
پولس در کتاب مکاشفه چندین «وای» را توصیف میکند. این باب توصیف سه «وای» که در پایان باب ۸ اعلام شدهاند را آغاز میکند.
این باب از چند حیوان نام برده است: ملخ، عقرب، اسب، شیر و مار. حیوانات اشاره به ویژگیها و صفات متفاوت دارند. برای مثال شیر قدرتمند و خطرناک است. مترجمین در صورت امکان باید از اسم همان حیوانات در ترجمه خود استفاده کنند. اگر آن حیوان در زبان مقصد ناشناخته است میتوانند از حیوانی با ویژگیهای مشابه استفاده کنند.
این مجاز[تصویر] چندین بار در کتاب مکاشفه آمده است. تصویری از گریزناپذیری جهنم و تضاد آن با آسمان است.
«اَبَّدون » کلمهای عبری است. «آپولیون » کلمهای یونانی است. هر دوی این کلمات به معنای «نابودگر» هستند. یوحنا از تلفظ عبری کلمه اول استفاده میکند و آنها را با حروف یونانی آوانویسی میکند. ترجمههای UDB و ULB صدای هر دو کلمه را با حروف انگلیسی آوانویسی میکنند. پیشنهاد میشود که مترجمین این کلمات را در زبان مقصد آوانویسی کنند. خوانندگان در زبان اصلی یونانی میدانستند معنای «آپولیون »، «نابودگر» است. همچنین مترجمین میتوانند معنای اصلی این کلمات را در پانوشت ذکر کنند.
علیرغم نشانههای بسیار، انسانها در این باب بیمیل نسبت به توبه و متمایل به ماندن در گناه توصیف شدهاند. کسانی که از توبه امتناع میکنند در باب ۱۶ نیز از آنها سخن گفته شده است.
and )
یوحنا از تشبیهات بسیاری در این باب استفاده میکند. این تشبیهات در توصیف تصاویر که در رویای خود میبیند به او کمک میکنند.
پنجمین فرشته از هفت فرشته شروع به نواختن شیپور[کرنای] خود میکند.
یوحنا، ستارهای سقوط کرده را مشاهده کرد. او آن ستاره را هنگام سقوط ندید.
«کلیدی که در هاویه را باز میکند»
معانی محتمل: ۱) «ستون» روشی دیگر برای اشاره به گودال و توصیف تنگی آن است. ۲) «ستون» اشاره به دریچه چاه دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده]
گودالی بسیار عمیق و تنگ است. معنای محتمل: ۱) گودالی که پایانی ندارد؛ کفی ندارد و تا ابد ادامه مییابد یا ۲) گودالی که آنقدر عمیق است که گویی کفی ندارد.
تنوری عظیم که دودی زیاد، غلیظ و تیره از آن بیرون میآمد. ترجمه جایگزین: «مثل دودی بسیار که از تنوری عظیم بیرون میآید»
«تاریک شد»
حشراتی که در گروههای بزرگ با هم پرواز میکنند. مردم از این حشرات میترسند، چون برگ باغها و درختان را میخورند.
عقربهایی که میتوانند حیوانات و انسانها را نیش بزنند و آنها را مسموم کنند. ترجمه جایگزین: «قابلیت نیش زدن انسانها مثل عقرب»
عقرب حشرهای است که در دم نیشی زهرآلود دارد. نیشِ آنها به شدت دردناک و درد آن مدتها باقی میماند.
ملخهای معمولی هنگام هجوم دستهجمعی تهدیدی جدی برای انسانها به حساب میآمدند چون تمام علفها، برگ درختان و گیاهان را میخوردند اما به این ملخها گفته شده بود که چنین کاری را انجام ندهند.
عبارت «آسیب زدن» یا «صدمه زدن» از مضمون این قسمت برداشت میشود. ترجمه جایگزین: «اما فقط به مردم صدمه بزنند»
«مُهر» اشاره به نشانی دارد که با استفاده از وسیلهای بر موم زده میشود. در این مورد اشاره به نشان خدا دارد که بر پیشانی انسانها قرار میگیرد. مردمی که این نشان را ندارند به خدا تعلق ندارند. ببینید مُهر را در <مکاشفه ۷: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «نشان[نگین] خدا» یا «خاتم خدا»
پیشانی محلی بالای صورت و چشمان است.
«آنها» اشاره به ملخها دارد(<مکاشفه ۹: ۳>)
کسانی که ملخها آنها را نیش میزدند.
کلمات «[اجازه] داده شد» از مضمون برداشت میشوند. ترجمه جایگزین: «بلکه فقط به آنها اجازه داده شد که آنها را عذاب رسانند»
ملخها اجازه خواهند داشت که به مدت پنج ماه چنین کاری را انجام دهند.
«تا سبب رنج فراوان آنها شوند»
عقرب حشرهای کوچک با نیشی زهرآلود در انتهای دمش است. زهر آن میتواند سبب درد شدید یا حتی مرگ شود.
این قسمت را میتوان با حذف اسم معنای «موت» بازنویسی کرد. ترجمه جایگزین: «مردم به دنبال راهی برای مردن خواهند بود ولی چنین راهی نمییابند» یا «مردم سعی میکنند خود را بکشند ولی راهی برای مردن پیدا نمیکنند»[انسانها سعی به کشتن خود خواهند داشت ولی راهی نمییابند]
«میخواهند بمیرند» یا «آرزو میکنند که بتوانند بمیرند»[آرزوی مردن میکنند]
یوحنا به نحوی از موت سخن میگوید که گویی شخص یا حیوانی است که میتواند فرار کند. ترجمه جایگزین: «نمیتوانند بمیرند» یا «نخواهند مرد»
این ملخها مانند ملخهای معمولی نبودند. یوحنا قسمتی از بدن آنها را مانند چیزهای دیگر توصیف میکند.
این تاج مشابه تاجی بود که از برگ بو یا شاخههای زیتون ساخته میشد و سپس آن را طلا کوبی میکردند. نمونهای از این تاج به هنگام پیروزی ورزشکاران در مسابقات به آنها اهدا میشد تا آن را بر سر گذارند.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به ملخها دارد.
عقرب حشرهای است که در انتهای دم خود نیشی زهرآلود دارد. نیش آن دردناک و سبب درد شدید یا حتی مرگ میشود. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۹: ۳> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «با نیشی مانند عقرب» یا «با نیشی که میتواند سبب درد شدید شود»
معانی محتمل: ۱) پنج ماه قدرت آسیب رساندن به مردم را داشتند یا ۲) عقربها میتوانستند مردم را نیشی بزنند که تا پنج ماه باعث درد میشد.
گودالی بسیار عمیق و تنگ است. معنای محتمل: ۱) گودالی که پایانی ندارد؛ کفی ندارد و تا ابد ادامه مییابد یا ۲) گودالی که آنقدر عمیق است که کفی ندارد. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۹: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
هر دو اسم به معنای «نابودگر» هستند.
وجود داشتن در آینده مانند آمدن بیان شده است.
ششمین فرشته از هفت فرشته نواختن کرنا را آغاز میکند.
صدا اشاره به کسی دارد که سخن میگوید. یوحنا هویت سخنگو را مشخص نمیکند اما احتمالاً آن سخنگو خدا است. ترجمه جایگزین: «شنیدم کسی حرف میزند»
ضمایمی شاخ مانند هستند که از چهار گوشه بالای مذبح بیرون آمدهاند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چهار فرشتهای که خدا دستور بستن آنها را به کسی داد» یا «چهار فرشتهای که خدا بست»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آن فرشته چهار فرشتهای که برای آن سال مهیا شده بودند را...آزاد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چهار فرشته که... خدا آماده کرده است.»
این کلمات به منظور نشان دادن زمان خاص آزاد شدن آن فرشتگان به کار رفتهاند و تصادفی نبودن آن لحظه را نشان میدهند. ترجمه جایگزین: «دقیقاً برای آن زمان»
دویست میلیون سرباز سوار بر اسب ناگهان در رویای یوحنا ظاهر میشوند. یوحنا دیگر در مورد چهار فرشتهای که در آیه قبلی آمدهاند سخن نمیگوید.
روشهای دیگر برای بیان این عدد: «دویست میلیون» یا «دویست هزار هزار[۲۰۰،۰۰۰،۰۰]»[در فارسی انجام شده] اگر زبان شما روشی خاص برای بیان عدد ندارد باید نحوه ترجمه عددی مشابه در <مکاشفه ۵: ۱۱> را در نظر داشته باشید.
«سرخ مثل آتش» یا «قرمز روشن» ببینید <مکاشفه ۶: ۳> را چطور ترجمه کردهاید.
«زرد مثل گوگرد» یا «زرد روشن مثل گوگرد»
«از دهانش آتش، دود و گوگرد بیرون میآمد»
یوحنا همچنان آن اسبها و بلاهایی را که بر انسان نازل میشوند، توصیف میکند.
«یک سوم مردم» ببینید «ثلث» را در <مکاشفه ۸: ۷> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که از این بلایا کشته نشدند» [کسانی که از این بلایا جان سالم به در بردند]
این عبارات به ما یادآوری میکنند که بتها زنده و لایق پرستش نیستند. اما مردم دست از پرستش آنها نکشیدهاند. ترجمه جایگزین: «گرچه بتها قادر به دیدن، شنیدن یا راه رفتن نیستند»
1و دیدم فرشته زورآور دیگری را که از آسمان نازل میشود که ابری دربر دارد، و قوسقزحی بر سرش و چهرهاش مثل آفتاب و پایهایش مثل ستونهای آتش.2و در دست خود کتابچهای گشوده دارد و پای راست خود را بر دریا و پای چپ خود را بر زمین نهاد؛3و به آواز بلند، چون غرّش شیر صدا کرد؛ و چون صدا کرد، هفت رعد به صداهای خود سخن گفتند.4و چون هفت رعد سخن گفتند، حاضر شدم که بنویسم. آنگاه آوازی از آسمان شنیدم که میگوید، آنچه هفت رعد گفتند مُهر کن و آنها را منویس.5و آن فرشتهای که بر دریا و زمین ایستاده دیدم، دست راست خود را به سوی آسمان بلند کرده،6قسم خورد به او که تا ابدالآباد زنده است که آسمان و آنچه را که در آن است و زمین و آنچهرا که در آن است و دریا و آنچه را که در آن است آفرید که بعد از این زمانی نخواهد بود،7بلکه در ایّام صدای فرشته هفتم، چون کرّنا را میباید بنوازد، سرّ خدا به اتمام خواهد رسید، چنانکه بندگان خود انبیا را بشارت داد.8و آن آوازی که از آسمان شنیده بودم، بار دیگر شنیدم که مرا خطاب کرده، میگوید، برو و کتابچه گشاده را از دست فرشتهای که بر دریا و زمین ایستاده است بگیر.9پس به نزد فرشته رفته، به وی گفتم که کتابچه را به من بدهد. او مرا گفت، بگیر و بخور که اندرونت را تلخ خواهد نمود، لکن در دهانت چون عسل شیرین خواهد بود.10پس کتابچه را از دست فرشته گرفته، خوردم که در دهانم مثل عسل شیرین بود، ولی چون خورده بودم، درونم تلخ گردید.11و مرا گفت که، میباید تو اقوام و امّتها و زبانها و پادشاهان بسیار را نبوّت کنی.
یوحنا در این قسمت هفت رعدی را توصیف میکند که به نحوی قادر به درک صدای آنها بود. مترجمین باید عیناً از کلمه «رعد» در ترجمه این آیات استفاده کنند.
این عبارت به وجوهی از نقشه مستور خدا اشاره دارد. برای ترجمه این قسمت لزومی به آگاهی از این سِر نیست.
یوحنا آرایه تشبیه را به کار میبرد تا چهره، پاها، و صدای فرشته زورآور را توصیف کند. مترجمین باید اجزای دیگر این باب مانند قوس قزح[رنگین کمان] و ابر، را با معانی معمول آنها درک نمایند.
یوحنا رویایی را تعریف میکند که در آن فرشتهای زوآور، طوماری را در دست گرفته است. یوحنا در رویای خود از زمین به آن اتفاق مینگرد. این اتفاق ما بین نواخته شدن شیپور ششم و هفتم روی میدهد.
پولس به نحوی از فرشته سخن میگوید که گویی ابری بر تن دارد. خواننده ممکن است برداشتی استعاری از این عبارت داشته باشد. گرچه به دلیل دیده شدن اموری غیرمعمول در رویاها، در این مضمون برداشت عینی از این عبارت محتمل است.
یوحنا، براقی چهره فرشته را با درخشندگی خورشید مقایسه میکند. ترجمه جایگزین: «چهرهاش مانند خورشید بود»
«پایها» اشاره به مچ تا ران پا دارد. ترجمه جایگزین: «رانهایش مانند ستونهای آتش بودند»[این کلمات در فارسی تمایز داده نشدهاند]
«با پای راست بر دریا ایستاد و پای چپش را بر زمین گذاشت»
«سپس فرشته فریاد زد»
رعد در این قسمت به نحوی توصیف شده که گویی شخصی است که قابلیت سخن گفتن دارد. ترجمه جایگزین: «آن هفت رعد صدای بلندی دادند[غریدند]» یا «رعد هفت بار صدایی بلند بر آورد»
به نحوی از هفت مرتبه غرش رعد سخن گفته شده که گویی هفت رعد مختلف است.
«آوازی» اشاره به کلماتی دارد که شخصی غیر از آن فرشته بیان میکند. ترجمه جایگزین: «ولی شنیدم کسی از آسمان میگوید»
او چنین کرد تا نشان دهد به خدا سوگند میخورد.
«او میخواهد آنچه را که قصد گفتن دارد توسط اویی که تا ابدالآباد زنده است تایید شود»
«او» اشاره به خدا دارد.
«دیگر انتظاری نخواهد بود» یا «خدا به تاخیر نخواهد انداخت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا سِرّ خود را به جا خواهد آورد» یا «خدا این نقشه نهان را کامل خواهد کرد»
یوحنا صدایی از آسمان میشنود که در <مکاشفه ۱۰: ۴> شنیده بود. آن صدا باز با او سخن میگوید.
«آواز» اشاره به آن سخنگو دارد. ترجمه جایگزین: «آن کس که شنیدم از آسمان سخن میگوید» یا «آن کس که از آسمان سخن گفته است»
یوحنا شنید
«فرشته به من گفت»
«ترش...نمود» یا «اسید...نمود.» این قسمت اشاره به مزه بد از معده دارد که ناشی از خوردن غذایی بد است.
این کلمه اشاره به کسانی دارد که این زبانها را حرف میزدند. ترجمه جایگزین: «زبان» یا «کسانی که به زبانها خود صحبت میکردند»
1و نیای مثل عصا به من داده شد و مرا گفت، برخیز و قدس خدا و مذبح و آنانی را که در آن عبادت میکنند پیمایش نما.2و صحنِ خارجِ قدس را بیرون انداز و آن را مپیما زیرا که به امّتها داده شده است و شهر مقدّس را چهل و دو ماه پایمال خواهند نمود.3و به دو شاهد خود خواهم داد که پلاس در بر کرده، مدّت هزار و دویست و شصت روز نبوّت نمایند.4اینانند دو درخت زیتون و دو چراغدان که در حضور خداوند زمین ایستادهاند.5و اگر کسیبخواهد بدیشان اذیّت رساند، آتشی از دهانشان بدر شده، دشمنان ایشان را فرو میگیرد؛ و هر که قصد اذیّت ایشان دارد، بدینگونه باید کشته شود.6اینها قدرت به بستن آسمان دارند تا در ایّام نبوّتِ ایشان باران نبارد و قدرت بر آبها دارند که آنها را به خون تبدیل نمایند و جهان را هر گاه بخواهند، به انواع بلایا مبتلا سازند.7و چون شهادت خود را به اتمام رسانند، آن وحش که از هاویه برمیآید، با ایشان جنگ کرده، غلبه خواهد یافت و ایشان را خواهد کُشت8و بدنهای ایشان در شارعِ عامِّ شهر عظیم که به معنیِ روحانی، به سدوم و مصر مسمّیٰ است، جایی که خداوند ایشان نیز مصلوب گشت، خواهد ماند.9و گروهی از اقوام و قبایل و زبانها و امّتها، بدنهای ایشان را سه روز و نیم نظاره میکنند و اجازت نمیدهند که بدنهای ایشان را به قبر سپارند.10و ساکنان زمین بر ایشان خوشی و شادی میکنند و نزد یکدیگر هدایا خواهند فرستاد، از آنرو که این دو نبی ساکنان زمین را معذّب ساختند.11و بعد از سه روز و نیم، روح حیات از خدا بدیشان درآمد که بر پایهای خود ایستادند و بینندگانِ ایشان را خوفی عظیم فرو گرفت.12و آوازی بلند از آسمان شنیدند که بدیشان میگوید، به اینجا صعود نمایید. پس در ابر، به آسمان بالا شدند و دشمنانشان ایشان را دیدند.13و در همان ساعت، زلزلهای عظیم حادث گشت که ده یک از شهر منهدم گردید و هفت هزار نفر از زلزله هلاک شدند و باقیماندگان ترسانگشته، خدای آسمان را تمجید کردند.14وایِ دوّم درگذشته است. اینک، وایِ سوم بزودی میآید.15و فرشتهای بنواخت که ناگاه صداهای بلند در آسمان واقع شد که میگفتند، سلطنت جهان از آنِ خداوند ما و مسیح او شد و تا ابدالآباد حکمرانی خواهد کرد.16و آن بیست و چهار پیر که در حضور خدا بر تختهای خود نشستهاند، به روی درافتاده، خدا را سجده کردند17و گفتند، تو را شکر میکنیم ای خداوند، خدایِ قادر مطلق که هستی و بودی، زیرا که قوّت عظیم خود را بدست گرفته، به سلطنت پرداختی.18و امّتها خشمناک شدند و غضب تو ظاهر گردید و وقت مردگان رسید تا بر ایشان داوری شود و تا بندگان خود، یعنی انبیا و مقدّسان و ترسندگان نام خود را چه کوچک و چه بزرگ اجرت دهی و مُفسدان زمین را فاسد گردانی.19و قدس خدا در آسمان مفتوح گشت و تابوت عهدنامه او در قدس او ظاهر شد و برقها و صداها و رعدها و زلزله و تگرگِ عظیمی حادث شد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار با آیات ۱۵ و ۱۷- ۱۸ انجام میدهد.
یوحنا در این کتاب چندین «وای بر» را تشریح میکند. این باب «وای » دوم و سومی را توصیف میکند که در آخر باب هشت آمدهاند.
کلمه «امتها» اشاره به دستهای از مردم نامقدس[خدانشناس] دارد و به مسیحیانی که قبلاً از امتها بودهاند اشاره نمیکند.
صاحب نظران نظرات متفاوتی را برای این دو شاهد مطرح کردهاند. نیازی نیست که مترجمین این آیات را به نحوی ترجمه کنند که معنای صحیح این کلمات بیان شود.
این تصویر چندین بار در کتاب مکاشفه دیده میشود. تصویری از جهنم است که آن را مکانی غیر قابل گریز توصیف کرده است. در طرف مقابل جهنم، آسمان واقع شده است.
یوحنا رویایی را تعریف میکند که در آن عصایی جهت سنجش[پیمایش] به او سپرده میشود و از دو شاهدی میگوید که خدا آنها را گماشته است. این رویا نیز مابین نواخته شدن ششمین و هفتمین شیپور روی میدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی به من عصایی داد»
«به من» یا «مرا» اشاره به یوحنا دارند.
«کسانی را بشمرم که در معبد پرستش میکنند»
با پا گذاشتن بر چیزی آن را بیارزش بدانند.
«۴۲ ماه»
خدا به صحبت با یوحنا ادامه میدهد.
«برای هزار و دویست و شصت روز»[در فارسی بیان اعداد فقط یک حالت دارد ولی در انگلیسی به دو شکل بیان شده است]
دلیل پلاس بر تن کردن آنها را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «روزها، لباس زمخت عزا بر تن میکنند» یا «روزها. لباسهای زبرخواهند پوشید تا غم خود را نشان دهند»
دو درخت زیتون و دو چراغدان نمادی از این مردم هستند، ولی عیناً به خود مردم اشاره ندارند. ترجمه جایگزین: «این دو درخت زیتون و دو چراغدان که در حضور خداوند زمین ایستادهاند، نشان از این شاهدین هستند»
یوحنا انتظار دارد که خوانندگانش آنها را بشناسند، چون سالها قبل نبی دیگری در این مورد نوشته است. ترجمه جایگزین: «دو درخت زیتون و دو چراغدانی که در کلام خدا ذکر شدهاند»
چون این جمله از رویدادهای آینده سخن میگوید، میتوان از زمان آینده برای بیان آن استفاده کرد. ترجمه جایگزین: «آتش از دهان آنها بیرون میآید و دشمنان خود را میبلعند»
در این قسمت به نحوی از آتش سوزان و کشته شدن مردم سخن گفته شده که گویی حیوانی است که توان خوردن آن اشخاص را دارد. ترجمه جایگزین: «آتش...بیرون آمده...و دشمنان آنها را نابود کرد» یا «آتش ...بیرون میآید...و همه دشمنان آنها را...نابود میکند»
یوحنا به نحوی از آسمان سخن گفته که گویی دری است که باز میشود تا به باران اجازه باریدن دهد یا دری است که بسته میشود تا باران را متوقف کند. ترجمه جایگزین: «تا بارش باران از آسمان را متوقف کند»
«تغییر دهد»
یوحنا به نحوی از بلایا سخن گفته که گویی چوبی هستند که فرد میتواند با آن به زمین ضربه بزند. ترجمه جایگزین: «باعث مشکلات بسیار بر زمین شوند»
حفرهای بسیار عمیق و تنگ است. معانی محتمل: ۱) حفرهای که کف ندارد؛ اگر جسمی بر آن افتد تا ابد به پایین رفتن ادامه میدهد یا ۲) این گودال آنقدر عمیق است که گویی کفی ندارد. ببینید <مکاشفه ۹: ۱> را چطور ترجمه کردهاید. [در فارسی متفاوت انجام شده]
این عبارت اشاره به بدن آن دو شاهد دارد.
آن شهر بیش از یک خیابان داشت. مکانی عمومی بود که مردم میتوانستند آن را ببینند. ترجمه جایگزین: «در یکی از خیابانهای آن شهر بزرگ» یا «در خیابان اصلی آن شهر بزرگ»
خداوند را خدمت کردند و مثل او در آن شهر مردند.
«سه روز کامل و یک نیم روز» یا «۳.۵ روز» یا «۳ روز و نیم»
چنین کاری نشان از بیاحترامی خواهد بود.
«از مردن این شاهدین شادی خواهند کرد»
این عمل نشان میدهد که مردم چقدر خوشحال بودند.
مردم به این دلیل شادی خواهند کرد که شاهد مردن آنها بودند.
«سه روزکامل و یک نیم روز» یا «۳.۵ روز» یا «۳ روز و نیم» ببینید <مکاشفه ۱۱: ۹> را چطور ترجمه کردهاید.
در این قسمت به نحوی از توان نفس کشیدن سخن گفته شده که گویی عملاً چیزی قادر است به وجود دیگری وارد شود. ترجمه جایگزین: «خدا سبب میشود که آن دو شاهد باز نفس بکشند و زندگی کنند»
به نحوی از ترس سخن گفته شده که گویی جسمی با قابلیت سقوط بر اشخاص است. ترجمه جایگزین: «آنها که ایشان را میبینند به شدت خواهند ترسید»
معانی محتمل: ۱) دو شاهد خواهند شنید یا ۲) مردم خواهند شنید به آن دو شاهد چه گفته میشود.
«آواز» اشاره به شخصی دارد که حرف میزند. ترجمه جایگزین: «کسی که از آسمان با آنها بلند سخن میگوید»
«به آن دو شاهد میگویند»
«۷۰۰۰ نفر»
«کسانی که نمردهاند» یا «کسانی که هنوز زندهاند»
«میگویند که خدای آسمان پر جلال است»
«رویداد وحشتناک دوم» ببینید «یک وای در گذشت» را در <مکاشفه ۹: ۱۲> چطور ترجمه کردهاید.
در این قسمت از وجود امری در آینده مثل آمدن سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «وای سوم به زودی روی خواهد داد»
آخرین تن از هفت فرشته، شیپور خود را به صدا در میآورد.
این قسمت اشاره به آن هفت فرشته دارد. ببینید «هفتم» را در <مکاشفه ۸: ۱> چطور ترجمه کردهاید.
«صداهای بلند» اشاره به سخنگویانی دارد که بلند حرف میزند. ترجمه جایگزین: «سخنگویی در آسمان، به آوای بلند ندا در داده، گفت»
«سلطنت» اشاره به اقتدار جهت حکومت به دنیا دارد. ترجمه جایگزین: «اقتدار جهت حکومت به جهان اکنون به خداوند و مسیحش تعلق دارد» یا «خداوند ما و مسیح او اکنون حاکمین جهان هستند»
این قسمت اشاره به همه مردم جهان دارد. ترجمه جایگزین: «همه در دنیا»
«مشایخ.» ببینید عدد ۲۴ را در <مکاشفه ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
این عبارت اصطلاحی به معنای صورت بر زمین گذاشتن است. ببینید «میافتند» را در <مکاشفه ۴: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تعظیم کردند»
این عبارات را میتوان در قالب جملاتی کامل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو، خداوند، خدا، بر همه حکومت میکنی. تو همانی که هست و تو همانی که بود»
«آنکه وجود دارد» یا «آنکه زنده است»
«کسی که همیشه بوده است» یا «کسی که همیشه زندگی میکرده است»
آنچه خدا به قوت خود انجام داده است را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «همه کسانی که بر علیه تو طغیان کردند را به قوت خود شکست دادی»
«تو» و مشتقات آن اشاره به خدا دارند.
بیست و چهار پیر تمجید خدا را ادامه میدهند.
«بسیار عصبانی بودند»
در این قسمت از حاضر در زمان حال، مثل آمدن سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «آمادهاید تا خشم خود را نشان دهید»
در این قسمت از وجود امری در زمان حال مثل به خانه آمدن سخن گفته شده است. ترجمه جایگزین: «زمانش درست است» یا «حالا وقت آن است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «برای اینکه خدا مردگان را داوری کند»
صفتِ وابسته به اسم را میتوان در قالب فعل یا صفت ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کسانی که مرده بودند» یا «مردمان مرده»
این فهرست معنای «بندگان خود» را شرح میدهد. این افراد سه گروه متفاوت نبودند. انبیا نیز ایماندارانی بودند که از نام خدا میترسیدند. «نام» در این قسمت کنایه از شخص عیسای مسیح است. ترجمه جایگزین: «انبیایی که ایماندار هستند و از تو میترسند» یا «انبیا و دیگرانی که ایماندارند و از نام تو میترسند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سپس کسی معبد خدا در آسمان را گشود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تابوت عهد او را در معبد دیدم»
جهت توصیف رعد از واژگانی استفاده کنید که هنگام رخ دادن چنین واقعهای ظاهر آن را توصیف میکنند. ببینید <مکاشفه ۴: ۵> را چطور ترجمه کردهاید.
صداهایی هستند که هنگام ایجاد رعد شنیده میشوند. جهت توصیف رعد از قابلیتهای زبانی خود استفاده کنید. ببینید <مکاشفه ۴: ۵> را چطور ترجمه کردهاید.
1و علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد،زنی که آفتاب را دربر دارد و ماه زیر پایهایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره است،2و آبستن بوده، از دردِ زه و عذاب زاییدن فریادبرمیآورد.3و علامتی دیگر در آسمان پدید آمد که اینک، اژدهای بزرگِ آتشگون که او را هفت سر و ده شاخ بود و بر سرهایش هفت افسر؛4و دُمش ثلث ستارگان آسمان را کشیده، آنها را بر زمین ریخت. و اژدها پیش آن زن که میزایید بایستاد تا چون بزاید فرزند او را ببلعد.5پس پسر نرینهای را زایید که همهٔ امّتهای زمین را به عصای آهنین حکمرانی خواهد کرد؛ و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد.6و زن به بیابان فرار کرد که در آنجا مکانی برای وی از خدا مهیّا شده است تا او را مدت هزار و دویست و شصت روز بپرورند.7و در آسمان جنگ شد، میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ کردند و اژدها و فرشتگانش جنگ کردند،8ولی غلبه نیافتند بلکه جای ایشان دیگر در آسمان یافت نشد.9و اژدهای بزرگ انداخته شد، یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمّیٰ است که تمام ربع مسکون را میفریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وی انداخته شدند.10و آوازی بلند در آسمان شنیدم که میگوید، اکنون نجات و قوّت و سلطنتِ خدای ما و قدرت مسیح او ظاهر شد زیرا که آن مدّعیِ برادران ما که شبانهروز در حضور خدای ما بر ایشان دعوی میکند، به زیر افکنده شد.11و ایشان بوساطت خون برّه و کلام شهادت خود بر او غالب آمدند و جان خود را دوست نداشتند.12از این جهت ای آسمانها و ساکنان آنها شاد باشید؛ وای بر زمین و دریا زیرا که ابلیس به نزد شما فرود شده است با خشم عظیم، چون میداندکه زمانی قلیل دارد.13و چون اژدها دید که بر زمین افکنده شد، بر آن زن که فرزند نرینه را زاییده بود، جفا کرد.14و دو بال عقاب بزرگ به زن داده شد تا به بیابان به مکان خود پرواز کند، جایی که او را از نظر آن مار، زمانی و دو زمان و نصف زمان پرورش میکنند.15و مار از دهان خود در عقب زن، آبی چون رودی ریخت تا سیل او را فرو گیرد.16و زمین زن را حمایت کرد و زمین دهان خود را گشاده، آن رود را که اژدها از دهان خود ریخت فرو برد.17و اژدها بر زن غضب نموده، رفت تا با باقیماندگانِ ذریّت او که احکام خدا را حفظ میکنند و شهادتِ عیسی را نگاه میدارند، جنگ کند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتر از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار با آیات ۱۰- ۱۲ انجام میدهد.
کتاب مکاشفه تصاویری را به کار میبرد که از عهد عتیق گرفته شدهاند. برای مثال، یوحنا جهت اشاره به شیطان از مار استفاده میکند. چنین تصویری بر گرفته شده از روایت باغ عدن است که شیطان حوا را به وسوسه میاندازد.
یوحنا به واسطه استفاده از حالت مجهول نامی از شخصی که شاهد آن علامت[آیت] عظیم در آسمان بوده نمیآورد. اگر در زبان مترجمین حالت مجهول وجود نداشته باشد برای ترجمه این باب با مشکل رو به رو خواهند شد چون فاعل این جمله نامشخص است. بسیاری از ترجمههای انگلیسی در این قسمت از زمان گذشته استفاده میکنند: «علامتی عظیم در آسمان ظاهر شد» [در فارسی انجام شده]
یوحنا زنی را توصیف میکند که در رویای او ظاهر میشود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «علامتی عظیم در آسمان دیده شد» یا «من، یوحنا، علامتی عظیم در آسمان دیدم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زنی که آفتاب بر تن داشت و ماه در زیر پا»
این تاج ظاهراً مانند تاجی است که از برگ بو یا شاخههای زیتون ساخته میشود ولی این بار دوازده ستاره را نیز در بر میگیرد.
«۱۲ ستاره»
یوحنا اژدهایی را توصیف میکند که در رویا بر او ظاهر میشود.
خزندهای عظیم و هولناک است که به مارمولک شباهت دارد. یهودیان این موجود را نمادی از شریر و آشوب میدانستند.
«با دم خود یک سوم ستارگان را جارو کرد»
«یک سوم.» ببینید <مکاشفه ۸: ۷> را چطور ترجمه کردهاید.
با سختگیری حکومت کردن مثل حکومت کردن با عصای آهنین بیان شده است. ببینید در <مکاشفه ۲: ۲۷> عبارت مشابه را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا سریعاً فرزندش را نزد خود برد»
«برای هزار و دویست و شصت روز» [بیان اعداد در فارسی فقط یک حالت دارد ولی در انگلیسی چنین نیست]
یوحنا با استفاده از این کلمه یک جابهجایی را در روایت خود نشانگذاری میکند تا بر آنچه در رویای[رازبینی] او رخ داده است، مقدمهای بیاورد.
خزندهای عظیم و هولناک است که به مارمولک شباهت دارد. یهودیان این موجود را نمادی از شریر و آشوب میدانستند. این اژدها در آیه ۹ به عنوان «ابلیس» یا «شیطان» معرفی میشود. ببینید <مکاشفه ۱۲: ۳> را چطور ترجمه کردهاید.
«پس اژدها و فرشتگانش دیگر نمیتوانستند در آسمان بمانند»
اطلاعات ذکر شده در مورد آن مار را میتوان در جملهای جداگانه و بعد از جملهای آورد که مار بر زمین انداخته میشود[ به عبارت دیگر میتوان ترتیب جملات را عوض کرد]. ترجمه جایگزین: «اژدها بر زمین افتاد و فرشتگانش نیز با او به زمین پرت شدند. او همان مار پیر است که جهان را میفریبد و به او ابلیس یا شیطان میگویند»[اژدهای بزرگ انداخته شد، و فرشتگانش با وی انداخته شدند. ، یعنی آن مار قدیمی که به ابلیس و شیطان مسمّیٰ است که تمام ربع مسکون را میفریبد.]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا اژدها و فرشتگانش... را از آسمان بیرون انداخته و آنها را به زمین فرستاد»
مشتقات این کلمه اشاره به یوحنا دارند.
«آواز» اشاره به شخصی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «شنیدم کسی بلند از آسمان میگوید»
در این قسمت به نحوی از قدرت خدا برای نجات مردم سخن گفته شده که گویی نجات و قوت، چیزهایی هستند که آمدهاند. حکومت خدا و اقتدار مسیح نیز به نحوی بیان شدهاند که گویی آمدهاند. ترجمه جایگزین: «اکنون خدا قومش را به قوت خود نجات داده است، خدا در مقام پادشاه حکومت میکند و مسیح صاحب همه اقتدار است»
«واقعاً وجود داشت» یا «ظاهر شد» یا «واقعی شد.» خدا چنین رویدادهایی را ظاهر کرد چون زمان رخ دادن آنها فرا رسیده بود. موضوع این نیست که وجود نداشتند.
این اژدهایی است که در مکاشفه ۱۲: ۹ به زیر پرت میشود.
در این قسمت به نحوی از ایمانداران سخن گفته شده که گویی برادر هستند. ترجمه جایگزین: «هم ایمانان ما»
هر دو بخش روز با هم استفاده شدهاند تا به «تمام روز» یا «بیوقفگی» آن عمل اشاره کنند.
صدایی بلند از آسمان به سخن گفتن ادامه داد.
«آن مدعی را مغلوب ساختند»
خون اشاره به مرگ دارد. ترجمه جایگزین: «چون بره خون خود را ریخت و به خاطر آنها مرد»
«شهادت» را میتوان در قالب فعل «شهادت دادن» بیان کرد. همچنین آن کس که در مورد او شهادت دادند را نیز میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با آنچه هنگام شهادت بر عیسی به دیگران گفتند»
ایمانداران با اینکه میدانستند دشمن سعی به قتل آنها دارد، حقیقت را در مورد عیسی میگفتند. ترجمه جایگزین: «ولی به شهادت دادن ادامه دادند، گرچه میدانستند انجام چنین کاری باعث مرگ آنها میشود»
در این قسمت به نحوی از شیطان سخن گفته شده که گویی ظرف است و خشم به نحوی بیان شده که گویی مایعی است که میتوان آن را به درون آن ظرف ریخت. ترجمه جایگزین: «بسیار خشمگین است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اژدها دریافت که خدا او را از آسمان بیرون انداخته و او را به زمین فرستاده است»
«به دنبال آن زن رفت»
خزنده عظیم الجثه و هولناک که به مارمولک شباهت دارد. این موجود برای یهودیان نمادی از شرارت و آشوب بود. این اژدها در آیه ۹ «ابلیس» یا «شیطان» معرفی شده است. ببینید مکاشفه ۱۲: ۳ را چطور ترجمه کردهاید
.
روشی دیگر برای اشاره به اژدها است. ترجمه جایگزین: «حضور اژدها»
همان موجودی است که در <مکاشفه ۱۲: ۹> به عنوان اژدها از آن یاد شده است.
آب مانند رودخانه از دهان او جاری شد. ترجمه جایگزین: «میزان آب زیادی از دهان او جاری شد آن قدر که»
«او را ببرد»
زمین به نحوی بیان شده که گویی موجودی زنده است و و آن گودالِ بر زمین به نحوی بیان شده که گویی آب را مینوشد. ترجمه جایگزین: «گودالی در زمین گشوده شد و آب از آن گودال پایین رفت»
خزنده عظیم الجثه و هولناک که به مارمولک شباهت دارد. این موجود برای یهودیان نمادی از شرارت و آشوب بود. این اژدها در آیه ۹ «ابلیس یا شیطان» معرفی میشود. ببینید مکاشفه ۱۲: ۳ را چطور ترجمه کردهاید.
«شهادت» را میتوان به عنوان فعل بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به شهادت دادن در مورد عیسی ادامه دهند»
1و او بر ریگِ دریا ایستاده بود.و دیدم وحشی از دریا بالا میآید که ده شاخ و هفت سر دارد و بر شاخهایش ده افسر، و بر سرهایش نامهای کفر است.2و آن وحش را که دیدم، مانند پلنگ بود و پایهایش مثل پای خرس و دهانش مثل دهان شیر. و اژدها قوّت خویش و تخت خود و قوّت عظیمی به وی داد.3و یکی از سرهایش را دیدم که تا به موت کشته شد و از آن زخم مهلک شفا یافت و تمامیِ جهان در پی این وحش در حیرت افتادند.4و آن اژدها را که قدرت به وحش داده بود، پرستش کردند و وحش را سجده کرده، گفتند که کیست مثل وحش و کیست که با وی میتواند جنگ کند؟5و به وی دهانی داده شد که به کبر و کفر تکلّم میکند؛ و قدرتی به او عطا شد که مدت چهل و دو ماه عمل کند.6پس دهان خود را به کفرهای بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمهٔ او و سکنه آسمان کفر گوید.7و به وی داده شد که با مقدّسین جنگ کند و بر ایشان غلبه یابد؛ و تسلّط بر هر قبیله و قوم و زبان و امّت، بدو عطا شد.8و جمیع ساکنان جهان، جز آنانی که نامهای ایشان در دفتر حیات برّهای که از بنای عالم ذبح شده بود مکتوب است، او را خواهند پرستید.9اگر کسی گوش دارد بشنود.10اگر کسی اسیر نماید به اسیری رود، و اگر کسی به شمشیر قتل کند، میباید او به شمشیر کشته گردد. در اینجاست صبر و ایمان مقدّسین.11و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا میآید و دو شاخ مثل شاخهای برّه داشت و مانند اژدها تکلّم مینمود؛12و با تمام قدرتِ وحشِ نخست، در حضور وی عمل میکند و زمین و سکنه آن را بر این وا میدارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافت، بپرستند.13و معجزاتِ عظیمه به عمل میآورد تا آتش را نیز از آسمان در حضور مردم به زمین فرود آوَرَد.14و ساکنان زمین را گمراه میکند، به آن معجزاتی که به وی داده شد که آنها را در حضور وحش بنماید. و به ساکنان زمین میگوید که صورتی را از آن وحش که بعد از خوردنِ زخمِ شمشیر زیست نمود، بسازند.15و به وی داده شد که آن صورتِ وحش را روح بخشد تا که صورت وحش سخنگوید و چنان کند که هر که صورت وحش را پرستش نکند، کشته گردد.16و همه را از کبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا می دارد که بر دست راست یا بر پیشانیِ خود نشانی گذارند.17و اینکه هیچکس خرید و فروش نتواند کرد، جز کسی که نشان، یعنی اسم یا عددِ اسم وحش را داشته باشد.18در اینجا حکمت است. پس هر که فهم دارد، عدد وحش را بشمارد، زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیه ۱۰ انجام میدهد که کلامی از عهد عتیق است.
یوحنا در این باب از آرایه تشبیه به دفعات استفاده میکند. این آرایهها به او یاری میرسانند تا تصویری که در رویای خود میبیند را توصیف کند.
یوحنا از حیوانات مختلفی استفاده میکند تا آنچه دیده بود را توصیف کند. برخی از این حیوانات ممکن است در زبان مقصد برای مخاطبین ناآشنا باشند.
یوحنا جانوری وحشی را توصیف میکند که در رویای خود دیده است. مشتقات ضمیر «من» اشاره به یوحنا دارند.
خزندهای عظیم و هولناک است که به مارمولک شباهت دارد. یهودیان این موجود را نمادی از شریر و آشوب میدانستند. اژدها همچنین به عنوان «ابلیس یا شیطان» نیز معرفی میشود. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۱۲: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
اژدها، آن وحش را تا به حد خود قدرتمند کرد. گرچه او با قوت بخشیدن به اژدها قوت خود را از دست نداد.
در این قسمت با استفاده از سه روش مختلف به اقتدار اشاره شده است و هر سه با هم بر عظمت اقتدار تاکید میکنند.
کلمه «تخت» در این قسمت اشاره به اقتدار اژدها برای حکومت کردن در مقام پادشاه دارد. ترجمه جایگزین: «اقتدار شاهانه او» یا «اقتدار او جهت حکومت در مقام پادشاه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما زخم کشندهاش شفا یافت»
«زخم کشنده»
«جهان» اشاره به همه مردم داد. ترجمه جایگزین: «تمام مردم زمین»
«از آن حیوان اطاعت کرد»
خزندهای عظیم و هولناک است که به مارمولک شباهت دارد. یهودیان این موجود را نمادی از شریر و آشوب میدانستند. اژدها همچنین به عنوان «ابلیس یا شیطان» نیز معرفی میشود. ببینید عبارت مشابه را در مکاشفه ۱۲: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
«او سبب شد آن درنده اقتداری مانند خود داشته باشد»
این سوال نشان میدهد که چقدر از دیدن آن وحش[حیوان درنده] تعجب کرده بودند. ترجمه جایگزین: «کسی به حد آن وحش قوی نیست!»
این سوال نشان میدهد که مردم چقدر از قوت آن وحش[حیوان درنده] میترسیدند. ترجمه جایگزین: «کسی نمیتوانست بر علیه آن وحش بجنگد و پیروز شود[بر او غالب آید]»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به آن وحش داد...خدا به او اجازه داد» [در فارسی متفاوت انجام شده است]
داده شدن دهان اشاره به آن دارد که او اجازه سخن گفتن یافت. ترجمه جایگزین: «به آن وحش اجازه سخن گفتن داده شد»
«۴۲ ماه»
«ادای سخنان نامحترمانه علیه خدا»[کفرگویی بر ضد خدا]
این عبارت میگوید که چگونه آن وحش بر علیه خدا کفر گفته است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به آن وحش اقتدار عطا کرد»
این کلمات به منظور اشاره به همه اقوام استفاده شدهاند. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۵: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
«آن وحش را پرستش خواهند کرد»
این عبارت مشخص میکند که چه کسی بر زمین آن وحش[حیوان درنده] را پرستش میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنانی که اسمشان را آن بره در دفتر حیات...ننوشته است» یا «آنانی که اسمشان در دفتر حیات ...نبود»
«از وقتی که خدا دنیا را خلق کرد»
«بره» گوسفندی کم سن است. این قسمت به طور نمادین اشاره به مسیح دارد. ببینید <مکاشفه ۵: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که مردم به قتل رساندهاند»
این آیات شکستی در سیر روایی رویای[رازبینی] یوحنا هستند. او در این قسمت به کسانی که این روایت را میخوانند هشدار میدهد.
عیسی بر اهمیت آنچه که در ادامه میگوید تاکید میکند. عبارت «گوش دارد» کنایه از میل به درک و اطاعت کردن است. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۲: ۷> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر کسی مایل به گوش دادن است، بشنود» یا «اگر کسی میل به شنیدن دارد، بشنود» یا «اگر کسی مایل به فهم است، بگذار بفهمد و اطاعت کند»
ممکن است در این قسمت به کار بردن دوم شخص را ترجیح دهید چون عیسی مستقیماً با مخاطبین خود سخن میگوید. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۲: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اگر مایل به شنیدن هستید، بشنوید» یا «اگر مایل به فهمیدن هستید پس بفهمید و اطاعت کنید»
این عبارت یعنی کسی تصمیم گرفته که چه کسی باید برده شود[گرفته شود]، مترجمین میتوانند در صورت لزوم آنکه تصمیم گرفته است را مشخص کنند. ترجمه جایگزین: «اگر خدا تصمیم گیرد که کسی گرفته شود» یا «اگر اراده خدا بر آن است که کسی باید گرفته شود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. اسم «اسیر» را میتوان در قالب فعل «اسیر شدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر اراده خدا بر آن است که دشمن، شخصی را اسیر کند»
اسم «اسیری» را میتوان در قالب فعل «اسیر شدن» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اسیر خواهد شد» یا «دشمن او را اسیر خواهد کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر اراده خدا بر آن است که دشمن کسی را با شمشیر بکُشد»
شمشیر اشاره به جنگ دارد. ترجمه جایگزین: «در جنگ»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دشمن او را خواهد کشت»
«مقدسین خدا باید به شکیبایی تحمل کنند و وفادار باشند»
یوحنا، توصیف وحش[حیوان درنده] دیگر که در رویا دیده است را آغاز میکند.
در این قسمت به نحوی از سخن گفتن یاد شده که گویی غرش اژدها است. ترجمه جایگزین: «مثل اژدها به زمختی سخن میگفت»
خزندهای عظیم و هولناک است که به مارمولک شباهت دارد. یهودیان این موجود را نمادی از شریر و آشوب میدانستند. اژدها همچنین به عنوان «ابلیس یا شیطان» نیز معرفی میشود. ببینید عبارت مشابه را در مکاشفه ۱۲: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
«هم بر زمین»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنکه زخمی کشنده داشت، شفا یافت»
«زخمی کشنده» زخم به قدری عمیق بود که میتوانست او را بکشد.
«آن وحش از زمین[زمینی] به جا آورد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به آن وحش زمینی اجازه داد»
در اینجا در متن اصلی از کلمه «بدمد» به جای «روح بخشد» استفاده شده است. این کلمه اشاره به زندگی دارد. ترجمه جایگزین: «به صورت وحش حیات بخشد»
این توصیف ذکر شده از وحش [حیوان درنده] اول است.
«هر کس را که از پرستش او سر باز زند، بکشد»
«آن درنده از زمین همه را وا داشت»
«مردم فقط در صورتی که نشان وحش را داشتند، میتوانستند اقلام خود را خرید و فروش کنند.» اطلاعات ضمنی در مورد فرمان وحش[حیوان درنده] از زمین را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «فرمان داد که مردم فقط آنچه را که نشان وحش را بر خود دارد، خرید و فروش کنند»
این نشان مشخص میکرد که آن شخص به واسطه پرستش آن وحش آن را کسب کرده است.
این آیه در بیان روایت یوحنا شکستی ایجاد میکند. او در این قسمت به خوانندگان خود هشداری دیگر میدهد.
«حکمت لازم است» یا «باید در این مورد حکیم باشید»
«فهم» را میتوان در قالب فعل «فهمیدن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «اگر کسی بتواند این امور را بفهمد»
«باید معنای عدد وحش را تشخیص دهد» یا «باید معنای عدد وحش را بفهمد»
معانی محتمل: ۱) این عدد به یک شخص اشاره دارد یا ۲) این عدد به همه نوع بشر اشاره دارد.
1و دیدم که اینک، برّه، بر کوه صهیون ایستاده است و با وی صد و چهل و چهار هزار نفر که اسم او و اسم پدر او را بر پیشانی خود مرقوم میدارند.2و آوازی از آسمان شنیدم، مثل آواز آبهای بسیار و مانند آواز رعدِ عظیم؛ و آن آوازی که شنیدم، مانند آواز بربطنوازان بود که بربطهای خود را بنوازند.3و در حضور تخت و چهار حیوان و پیران، سرودی جدید میسرایند و هیچکس نتوانست آن سرود را بیاموزد، جز آن صد و چهل و چهار هزار که از جهان خریده شده بودند.4اینانند آنانی که با زنان آلوده نشدند، زیرا که باکره هستند؛ و آنانند که برّه را هر کجا میرود متابعت میکنند و از میان مردم خریده شدهاند تا نوبر برای خدا و برّه باشند.5و در دهانِ ایشان دروغی یافت نشد، زیرا که بیعیب هستند. سه فرشته6و فرشتهای دیگر را دیدم که در وسط آسمان پرواز میکند و انجیل جاودانی را دارد تا ساکنان زمین را از هر امّت و قبیله و زبان و قوم بشارت دهد،7و به آواز بلند میگوید، از خدا بترسید و او را تمجید نمایید، زیرا که زمان داوریِ او رسیده است. پس او را که آسمان و زمین و دریا و چشمههای آب را آفرید، پرستش کنید.8و فرشتهای دیگر از عقب او آمده، گفت، منهدم شد بابل عظیم که از خَمر غضبِ زنای خود، جمیع امّتها را نوشانید.9و فرشته سوم از عقب این دو آمده، به آواز بلند میگوید، اگر کسی وحش و صورت او را پرستش کند و نشان او را بر پیشانی یا دست خود پذیرد،10او نیز از خمرِ غضبِ خدا که در پیاله خشم وی بیغش آمیخته شده است، خواهد نوشید، و در نزد فرشتگانِ مقدّس و در حضور برّه، به آتش و کبریت، معذّب خواهد شد،11و دود عذابِ ایشان تا ابدالآباد بالا میرود. پس آنانی که وحش و صورت او را پرستش میکنند و هر که نشان اسم او را پذیرد، شبانهروز آرامی ندارند.12در اینجاست صبرِ مقدّسین که احکام خدا و ایمان عیسی را حفظ مینمایند.13و آوازی را از آسمان شنیدم که میگوید، بنویس که از کنون خوشحالند مردگانی که در خداوند میمیرند. و روح میگوید، بلی، تا از زحمات خود آرامی یابند و اعمال ایشان از عقب ایشان میرسد.14و دیدم که اینک، ابری سفید پدید آمد و بر ابر، کسی مثل پسر انسان نشسته که تاجی از طلا دارد و در دستش داسی تیز است.15و فرشتهای دیگر از قدس بیرون آمده، به آواز بلند آن ابرنشین را ندا میکند که داس خود را پیش بیاور و درو کن، زیرا هنگام حصاد رسیده و حاصل زمین خشک شده است.16و ابرنشین داس خود را بر زمین آورد و زمین درویده شد.17و فرشتهای دیگر از قدسی که در آسمان است، بیرون آمد و او نیز داسی تیز داشت.18و فرشتهای دیگر که بر آتش مسلّط است، از مذبح بیرون شده، به آواز بلند ندا در داده، صاحب داسِ تیز را گفت، داس تیز خود را پیش آور و خوشههای مَوِ زمین را بچین، زیرا انگورهایش رسیده است.19پس آن فرشته داسِ خود را بر زمین آورد و مَوْهای زمین را چیده، آن را در چَرْخُشتِ عظیمِ غضبِ خدا ریخت.20و چَرخُشت را بیرون شهر به پا بیفشردند و خون از چرخشت تا به دهن اسبان به مسافت هزار و ششصد تیر پرتاب جاری شد.
هنگام درو افراد برای برداشت محصول به بار نشسته سراغ زمین یا باغ خود میروند. عیسی با استفاده از این آرایه ادبی به پیروان خود تعلیم داد که باید بروند و از او به مردم دیگر بگویند تا آنها نیز قادر شوند که بخشی از پادشاهی باشند. این باب از دو نوع استعاره حصاد [وقت درو] استفاده میکند. عیسی قوم خود را از سراسر زمین گرد میآورد. سپس فرشتهای، شروران را گرد میآورد، کسانی که خدا آنها را مجازات میکند.
and )
مشتقات «من» اشاره به یوحنا دارند.
یوحنا توصیف بخش بعدی رویای خود را آغاز میکند. صد و چهل و چهار هزار ایماندار در حضور آن بره ایستاده بودند.
«بره» گوسفندی کم سن است. این کلمه در این قسمت اشاره به مسیح دارد. ببینید <مکاشفه ۵: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
«۱۴۴۰۰۰» ببینید در <مکاشفه ۷: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن پدر و پسر، بر پیشانی آنها اسم خود را نوشتهاند»
لقبی مهم برای خدا است که رابطه بین خدا و عیسی را توصیف میکند.
«صدایی از آسمان»
«۱۴۴۰۰۰ نفر آوازی جدید خواندند.» این قسمت توضیح میدهد که یوحنا چه صدایی را شنیده است. ترجمه جایگزین: «آن صدا، سرودی جدید بود که میسراییدند»
«چهار موجود زنده» یا «آن چهار چیز»
این قسمت اشاره به بیست و چهار پیری دارد که اطراف تخت بودند. ببینید «پیر» را در <مکاشفه ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«۱۴۴۰۰۰» ببینید در مکاشفه ۷: ۴چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) «هرگز با زنی رابطه جنسی نامشروع نداشتهاند» یا ۲) «هرگز با زنی رابطه جنسی نداشتند.» آلوده کردن خود با زن نمادی است از پرستش بتها.
معانی محتمل: ۱) «با زنی که همسرشان نبود رابطه جنسی نداشتند» یا ۲) «باکره هستند»
انجام آنچه بره انجام میدهد به نحوی توصیف شده که گویی به دنبال او میروند. ترجمه جایگزین: «آنها هر کاری را میکنند که آن بره انجام میدهد» یا «از بره اطاعت میکنند»
«نوبر» استعاره از اولین پیشکشی به خدا برای تجلیل از به بار نشستن محصول است. ترجمه جایگزین: «از میان مابقی انسانها خرید تا طریقی خاص برای تجلیل نجات باشد»
«دهان» اشاره به سخن آنها دارد. ترجمه جایگزین: «هنگام سخن گفتن هرگز دروغ نگفتند»
یوحنا توصیف بخش بعدی رویای[رازبینی] خود را آغاز میکند. اولین تن از سه فرشته است که داوری را بر زمین اعلام میکند.
این کلمات همه مردم از همه اقوام را شامل میشوند. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۵: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
در این قسمت در اصل از کلمه «ساعت» استفاده شده است. این کلمه اشاره به زمانی دارد که برای انجام کاری برگزیده شده است و «رسیدن» آن ساعت استعارهای از زمان تعیین شده جهت انجام آن عمل است. انگاره «داوری» را میتوان در قالب فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «حالا زمانی است که خدا برای داوری برگزیده است» یا «حالا زمانی است که خدا برای داوری مردم برگزیده است»[در فارسی انجام شده]
فرشته به نحوی از نابود شدن بابل سخن گفته که گویی سقوط کرده است. ترجمه جایگزین: «بابل عظیم نابود شده است»
«بابل آن شهر عظیم» یا «شهر مهم بابل.» احتمالاً نمادی از شهر روم بود که همان عظمت، ثروت و گناهآلودگی را در خود داشت.
در این قسمت به نحوی از بابل سخن گفته شده که گویی شخص است و شهری نیست که شهروندان در آن زندگی میکنند.
نمادی از شرکت در گناه جنسی است. ترجمه جایگزین: «مثل او بیعفتی کنند» یا «مثل او در گناه جنسی میگساری کنند» [مثل او در بی عفتی غوطه ور شوند]
در این قسمت به نحوی از بابل سخن گفته شده که گویی فاحشه است و سبب میشود دیگران همراه او گناه کنند. این بخش احتمالاً معنایی دوگانه دارد: میتواند به عمل گناه جنسی و همچنین پرستش خدایان دروغین اشاره داشته باشد.
«با صدای بسیار بلند»
نوشیدن از خمر غضب، نمادی از تنبیه شدن به وسیله خدا است. ترجمه جایگزین: «او نیز شرابی را مینوشد... که نشان از خشم خدا است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا به قوت تمام ریخته است»
یعنی ناخالصی با آن شراب مخلوط نبود و کسی که مقدار زیادی از آن را مینوشد بسیار مست میشود. این قسمت معنایی نمادین دارد که اشاره به خشم عظیم خدا دارد.
پیالهای نمادین است که شراب را در خود نگه میدارد و اشاره به خشم خدا دارد.
فرشته سوم سخن گفتن را آغاز میکند.
عبارت «عذاب ایشان» اشاره به آتشی دارد که آنها را زجر میدهد. ترجمه جایگزین: «دودی از آتش که آنها را عذاب میدهد»
«تسکینی ندارند» یا «عذاب پایان نمییابد»
«مقدسین خدا باید به شکیبایی تحمل کنند و وفادار باشند» ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۱۳: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
«کسانی که...میمیرند»
«که هنگام مرگ با خداوند متحد میشوند»[که هنگام مرگ به خدا میپیوندد] این قسمت ممکن است اشاره به کسانی داشته باشد که توسط دشمنان خود کشته میشوند. ترجمه جایگزین: «به خاطر اتحاد با خداوند میمیرند» [به خاطر پیوند خود با خدا میمیرند]
مشکلات و مشقتها
در این قسمت به نحوی از اعمال سخن گفته شده که گویی زنده هستند و میتوانند به دنبال عمل کنندگان بروند. معانی محتمل: ۱) «دیگران از اعمال نیکویی که این افراد انجام دادهاند، آگاه خواهند شد» یا ۲) «خدا به خاطر اعمالشان به آنها پاداش میدهد»
یوحنا توصیف بخش بعدی رویای خود را آغاز میکند. این بخش در مورد پسر انسان است که زمین را درو میکند. درو کردن محصول توسط خدا نمادی از داوری مردم توسط خدا است.
این قسمت شمایلی انسانی را توصیف میکند. ببینید در <مکاشفه ۱: ۱۳> چطور ترجمه کردهاید.
این تاج مشابه تاجی بود که از برگ بو یا شاخههای زیتون ساخته میشد و سپس آن را طلا کوبی میکردند. نمونهای از این تاج به ورزشکاران هنگام پیروزی در مسابقات اهدا میشد.
ابزاری با تیغی خمیده است که برای هرس علف، گندم و تاکستان از آن استفاده میکردند.
«از معبد آسمانی بیرون آمد»
وجود داشتن در حضور کسی مثل آمدن به خانه بیان شده است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زمین را درو کرد»
یوحنا به توصیف رویای[رازبینی] خود درباره حصاد[درو کردن محصول] ادامه میدهد.
«مسلط بر» اشاره به مسئولیت برای مراقبت از آتش دارد.
«خمره عظیم شراب جایی که خدا غضب خود را نشان میدهد»
«خمره بزرگ شراب» که در [مکاشفه ۱۴: ۱۹] آمده است.[ در واقع خمرهایست که در آن انگور را میفشرند]
«به بلندای افساری که بر سر اسب می بندند»
ابزاری از چرم که دور سر اسب گذاشته میشود و برای هدایت اسب از آن استفاده میشود.
«۱۶۰۰ تیر». هر «تیر» برابر است با ۱۸۵ متر. طبق مقیاسهای امروزی برابر است با «۳۰۰ کیلومتر» یا «۲۰۰ مایل»
1و علامتِ دیگرِ عظیم و عجیبی در آسمان دیدم، یعنی هفت فرشتهای که هفت بلایی دارند که آخرین هستند، زیرا که به آنها غضبِ الهی به انجام رسیده است.2و دیدم مثال دریایی از شیشه مخلوط به آتش و کسانی را که بر وحش و صورت او و عددِ اسمِ او غلبهمییابند، بر دریای شیشه ایستاده و بربطهای خدا را بدست گرفته،3سرود موسی بندهٔ خدا و سرود برّه را میخوانند و میگویند، عظیم و عجیب است اعمال تو ای خداوند خدای قادر مطلق! عدل و حقّ است راههای تو ای پادشاه امّتها!4کیست که از تو نترسد، خداوندا و کیست که نام تو را تمجید ننماید؟ زیرا که تو تنها قدّوس هستی و جمیع امّتها آمده، در حضور تو پرستش خواهند کرد، زیرا که احکام تو ظاهر گردیده است!5و بعد از این دیدم که قدسِ خیمهٔ شهادت در آسمان گشوده شد،6و هفت فرشتهای که هفت بلا داشتند، کتانی پاک و روشن دربر کرده و کمر ایشان به کمربند زرّین بسته،بیرون آمدند.7و یکی از آن چهار حیوان، به آن هفت فرشته، هفت پیاله زرّین داد، پر از غضب خدا که تا ابدالآباد زنده است.8و قدس از جلال خدا و قوّت او پُر دود گردید. و تا هفت بلای آن هفت فرشته به انجام نرسید، هیچکس نتوانست به قدس درآید.
یوحنا در این باب رویدادها و تصاویری را توصیف میکند که در آسمان روی میدهند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۳- ۴ انجام میدهد.
کسانی که «بر آن حیوان» غلبه مییابند در واقع از نظر روحانی بر او پیروز میشوند. در حالیکه اغلب مبارزات روحانی قابل رویت نیستند ولی کتاب مکاشفه به نحوی آنها را توصیف میکند که گویی به راستی روی میدهند.
and
کتاب مقدس در بخشهای دیگر نشان میدهد که معبد زمینی از محل آسمانی و بینقص خدا [قدس خیمه] الگوبرداری میکند. یوحنا در این قسمت به نظر به مکان[خیمه] آسمانی اسکان خدا یا معبد اشاره دارد. and
کتاب مکاشفه معمولاً آسمان را جایی توصیف میکند که مردم سرود میخوانند. آنها خدا را با سرودها میپرستند. چنین توصیفی نشان میدهد که آسمان مکان پرستش خدا است.
این آیه، خلاصهای از رویدادی است که در <۱۵: ۶- ۱۶: ۲۱> اتفاق میافتد.
این واژگان معنایی مشابه دارند و جهت تاکید استفاده شدهاند. ترجمه جایگزین: «آنچه که به شدت من را متعجب کرد»
«هفت فرشتهای که اختیار فرستادن بلا بر زمین را داشتند» [هفت فرشتهای که میتوانستند بلا را بر زمین روانه کنند]
«بعد از آنها دیگر بلایی در کار نخواهد بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا این بلایا خشم خدا را تکمیل میکنند»
معانی محتمل: ۱) این بلایا تمام خشم خدا را ابراز خواهند کرد یا ۲) بعد از این بلا، خدا دیگر خشمگین نخواهد بود.
یوحنا در این قسمت رویای خود در مورد غلبه یافتگان بر آن وحش را توصیف میکند، کسانی که خدا را تمجید میکنند.
شباهت آن به شیشه یا دریا را میتوان به روشنی بیان کرد. معانی محتمل: ۱) در این قسمت به نحوی از دریا سخن گفته شده که گویی شیشه است. ترجمه جایگزین: «دریایی که به لطافت شیشه بود» یا ۲) به نحوی از شیشه یاد شده که گویی دریا است. ببینید در <مکاشفه ۴: ۶> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شیشهای که مثل دریا پهناور بود»
نحوه غالب آمدن آنها را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که بر آن وحش و صورتش به واسطه نپرستیدن او پیروز آمدند»
نحوه غالب آمدن آنها بر آن عدد را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با نشانگذاری نشدن به آن عدد بر آن عدد»[با مُهر نشدن به آن عدد...بر آن عدد]
این قسمت اشاره به عددی دارد که در <مکاشفه ۱۳: ۱۸> توصیف شده است.
«کسانی که بر آن وحش غالب آمدهاند سرود میخوانند»
این سوال جهت نشان دادن تعجب آنها از عظمت و جلال خداوند استفاده شده است. این قسمت را میتوان با استفاده از علامت تعجب بیان کرد که در این صورت تبدیل به اعلام میشود. ترجمه جایگزین: «خداوند، همه از تو خواهند ترسید و نام تو را جلال میدهند!»
عبارت «نام تو» اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «تو را جلال میدهند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اعمال عادلانه خود را بر همگان آشکار کردهای[شناساندهای]»
هفت فرشته با هفت بلا از قدسالاقداس خارج میشوند. از این هفت فرشته قبلاً در <مکاشفه ۱۵: ۱> یاد شده است.
«بعد از اینکه سرود خواندن را به پایان رساندند»
دیده شد که آن هفت فرشته، هفت بلا را در دست نگه داشته بودند، چون در <مکاشفه ۱۷: ۷> هفت پیاله پر از خشم خدا را دریافت میکنند.
پارچهای گران و با کیفیت که از الیاف گیاه کتان ساخته میشود.
چنین کمربندی، قسمت تزئینی لباس بود که بر بالاتنه قرار میگرفت.
«چهار موجود زنده» یا «چهار چیز.» ببینید «حیوان» را در <مکاشفه ۴: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
تصویر شراب در آن پیالهها را میتوان به روشنی بیان کرد. کلمه «غضب» اشاره به مجازات دارد. شراب نمادی از مجازات است. ترجمه جایگزین: «هفت پیاله پر از شراب که نشان از خشم خدا است»
«تا هفت فرشته هفت بلا بر زمین را به پایان نرساندند»
1و آوازی بلند شنیدم که از میان قدس به آن هفت فرشته میگوید که بروید، هفت پیاله غضبِ خدا را بر زمین بریزید.2و اولی رفته، پیاله خود را بر زمین ریخت و دمّل زشت و بد بر مردمانی که نشان وحش دارند و صورت او را میپرستند، بیرون آمد.3و دومین پیاله خود را به دریا ریخت که آن به خون مثل خون مرده مبدّل گشت و هر نَفْسِ زندهاز چیزهایی که در دریا بود بمرد.4و سومین پیاله خود را در نهرها و چشمههای آب ریخت و خون شد.5و فرشته آبها را شنیدم که میگوید، عادلی تو که هستی و بودی، ای قدّوس، زیرا که چنین حکم کردی،6چونکه خون مقدّسین و انبیا را ریختند و بدیشان خون دادی که بنوشند زیرا که مستحقّند.7و شنیدم که مذبح میگوید، ای خداوند، خدای قادر مطلق، داوریهای تو حقّ و عدل است.8و چهارمین، پیاله خود را بر آفتاب ریخت؛ و به آن داده شد که مردم را به آتش بسوزاند.9و مردم به حرارت شدید سوخته شدند و به اسم آن خدا که بر این بلایا قدرت دارد، کفر گفتند و توبه نکردند تا او را تمجید نمایند.10و پنجمین، پیاله خود را بر تخت وحش ریخت و مملکت او تاریک گشت و زبانهای خود را از درد میگزیدند،11و به خدای آسمان بهسبب دردها و دمّلهای خود کفر میگفتند و از اعمال خود توبه نکردند.12و ششمین، پیاله خود را بر نهرِ عظیمِ فرات ریخت و آبش خشکید تا راه پادشاهانی که از مشرقِ آفتاب میآیند، مهیّا شود.13و دیدم که از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی کاذب، سه روحِ خبیث چون وَزَغها بیرون میآیند.14زیرا که آنها ارواح دیوها هستند که معجزات ظاهر میسازند و بر پادشاهان تمام رُبع مسکون خروج میکنند تا ایشان را برای جنگِ آن روز عظیمِ خدای قادر مطلق فراهم آورند.15اینک، چون دزد میآیم! خوشابحال کسی که بیدار شده، رختِ خود را نگاه دارد، مبادا عریان راه رود و رسوایی او را ببینند.16و ایشان را به موضعی که آن را در عبرانی حارمَجِدّون میخوانند، فراهم آوردند.17و هفتمین، پیالهٔ خود را بر هوا ریخت و آوازی بلند از میان قدسِ آسمان از تخت بدر آمده، گفت که، تمام شد!18و برقها و صداها و رعدها حادث گردید و زلزلهای عظیم شد آن چنانکه از حین آفرینش انسان بر زمین زلزلهای به این شدّت و عظمت نشده بود.19و شهرِ بزرگ به سه قِسم منقسم گشت و بُلدان امّتها خراب شد و بابل بزرگ در حضور خدا به یاد آمد تا پیاله خَمر غضبآلودِ خشمِ خود را بدو دهد.20و هر جزیره گریخت و کوهها نایاب گشت،21و تگرگِ بزرگ که گویا به وزن یک من بود، از آسمان بر مردم بارید و مردم بهسبب صدمه تگرگ، خدا را کفر گفتند زیرا که صدمهاش بینهایت سخت بود.
این باب تعریف کردن رویایی را ادامه میدهد که در باب ۱۵ شروع شده است. این دو باب هفت بلایی را تشریح میکنند که خشم خدا را تکمیل میکنند.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۵- ۷ انجام میدهد.
همان معبدی است که در باب ۱۵ آمده است.
این باب، داوریهای سختی را نمایان میکند. چنین داوریهایی به نحوی مثل هفت پیاله غضب خدا به تصویر کشیده شدهاند.
این باب به لحنی بیان شده که باعث تعجب خواننده شود. ترجمه نباید سرزندگی لحن این باب را نادیده بگیرند.
کلمهای عبری و نام مکانی است. یوحنا با استفاده از تلفظ اصلی عبری، این کلمه را با حروف یونانی نوشته است. پیشنهاد میشود که مترجمین با استفاده از حروف زبان مقصد این کلمه را حرف به حرف بنویسند.
یوحنا، توصیف بخشی از رویای خود را ادامه میدهد که در آن هفت فرشته، هفت بلا در دست داشتند. این هفت بلا، هفت پیاله غضب خدا بودند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل، اشاره به یوحنا دارد.
تصویر شراب در پیالهها را میتوان به روشنی بیان کرد. کلمه «غضب» اشاره به مجازات دارد. شراب نمادی از مجازات است. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۱۵: ۷> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پیالهای پر از شراب که نشان از خشم خدا است»
«پیاله» اشاره به محتویات آن دارد. ترجمه جایگزین: «شراب را از پیاله خود بیرون ریخت» یا «خشم خدا را از پیاله خود ریخت»
«زخمهایی دردناک»، این زخمها ممکن است عفونتهای ایجاد شده توسط مریضی باشند یا جراحاتی هستند که بهبود نیافتهاند.
نشانی بود که از آن مشخص میشد آن فرد به خاطر پرستش آن وحش چنین نشانی را دریافت کرده است. ببینید <مکاشفه ۱۳: ۱۷> را چطور ترجمه کردهاید.
«پیاله» اشاره به محتویات آن دارد. ببیند در <مکاشفه ۱۶: ۲> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شراب را از پیاله خود بیرون ریخت» یا «خشم خدا را از پیاله خود بیرون ریخت»
این قسمت اشاره به دریاچههای آب شور و اقیانوسها دارد.
«پیاله» اشاره به محتویات آن دارد. ببینید <مکاشفه ۱۶: ۲> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «از پیاله خود شراب ریخت» یا «خشم خدا را از پیاله خود بیرون ریخت»
این قسمت اشاره به انواع پیکرههای آبی دارد.
آنچه ممکن است این کلمات به آن اشاره داشته باشند: ۱) فرشته سوم که مسئول بیرون ریختن خشم خدا بر رودخانهها و چشمههای آب بود یا ۲) فرشتهای دیگر که مسئول آبها بود.
«تو» اشاره به خدا دارد.
«خدایی که هست و بود» ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۱: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«خون را ریختند» به معنای کشتن است. ترجمه جایگزین: «مقدسین و انبیای خدا را به قتل رساندند»
خدا شریران را مجبور به نوشیدن آبی میکند که تبدیل به خون کرده است.
«مذبح» احتمالاً اشاره به شخصی دارد که در مذبح است. «شنیدم کسی در مذبح پاسخ میدهد»
«پیاله» اشاره به محتویات آن دارد. ببینید در <مکاشفه ۱۶: ۲> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شراب را از پیاله خود ریخت» یا «خشم خدا را از پیاله خود بیرون ریخت»
یوحنا به نحوی از آفتاب[خورشید] سخن گفته که گویی شخص است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بر خورشید ریخت و سبب شد که مردم شدیداً بسوزند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حرارت شدید آنها را به شدت سوزاند»
نام خدا اشاره به خدا دارد. ترجمه جایگزین: «آنها به خدا کفر گفتند»
این عبارت به خوانندگان، آنچه را که قبلاً میدانستند، یادآوری میکند. این قسمت کمک میکند تا دلیل کفرگویی مردم به خدا بهتر بیان شود. ترجمه جایگزین: «خدا چون بر بلایا قدرت دارد»
این قسمت به قدرت برای گسیل کردن این بلایا و قدرت متوقف کردن آنها اشاره دارد.
«پیاله» اشاره به محتویات آن دارد. ببینید در [مکاشفه ۱۶: ۲] این قسمت را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شراب را از پیاله خود بیرون ریخت» یا «غضب خدا را از پیاله خود بیرون ریخت»
مکانی که وحش از آن حکومت میکند. ممکن است به پایتخت پادشاهی او اشاره داشته باشد.
در این قسمت به نحوی از «تاریکی» سخن گفته شده که گویی پتو است. ترجمه جایگزین: «همه پادشاهی تاریک شد» یا «همه پادشاهی او تاریک شد»
مردمی را که در پادشاهی وحش بودند، زبان خود را گاز میگرفتند.
مردم در پادشاهی آن وحش به خدا کفر میگفتند.
«پیاله» اشاره به محتویات آن دارد. ببینید در مکاشفه ۱۶: ۲ این قسمت را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شراب را از پیاله خود بیرون ریخت» یا «غضب خدا را از پیاله خود بیرون ریخت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرات...آبش خشک شد» یا «فرات...سبب شد آبش خشک شود»
وزغ حیوانی کوچک است که نزدیک آب زندگی میکند. یهودیان این حیوان را ناپاک میدانستند.
خزندهای عظیم و هولناک است که به مارمولک شباهت دارد. یهودیان این موجود را نمادی از شریر و آشوب میدانستند. این اژدها در۱۲: ۹ به عنوان «ابلیس» یا «شیطان» معرفی میشود. ببینید در <مکاشفه ۱۲: ۳> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
آیه ۱۵ در سیر اصلی روایی رویای یوحنا شکست ایجاد میکند. این آیه سخنان عیسی هستند. سیر اصلی داستان مجدداً در آیه ۱۶ ادامه مییابد.
این قسمت در پرانتز قرار داده شده است تا نشان دهد که بخشی از سیر روایی این رویا نیست. این قسمت گفتههای خداوند عیسای مسیح است. در این قسمت میتوان مشابه UDB به روشنی آنچه که خداوند عیسی گفته است را بنویسید.
عیسی زمانی میآید که مردم انتظار او را ندارند، درست همان طور که دزد وقتی میآید که کسی انتظار او را ندارد. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۳: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
از زندگی کردن به شیوهای درست به سان لباس برتن نگه داشتن بیان شده است. ترجمه جایگزین: «آنچه درست است را انجام دهند، مثل لباس برتن نگه داشتن»
برخی از ترجمهها این آیات را «جامه رابر تن نگاه داشتن » ترجمه کردهاند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به دیگران دارد.
«ارواح شریر، شاه و سپاهش را گرد هم آوردند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مکانی که مردم میخوانند»
اسم مکان است.
فرشته هفتم، هفتمین پیاله خشم خدا را میریزد.
«پیاله» اشاره به آنچه دارد که درون آن است. ببینید <مکاشفه ۱۶: ۲> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شراب را از پیاله خود میریزد» یا «غضب خدا را از پیاله خود میریزد»
یعنی کسی که بر تخت یا نزدیک آن نشسته به بلندی سخن میگوید. مشخص نیست که چه کسی حرف میزند.
از نحوه توصیف رعد هنگام وقوع آن در زبان خود استفاده کنید. ببیند در <مکاشفه ۴: ۵> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
صداهای بلندی هستند که رعد ایجاد میکند. از نحوه توصیف رعد هنگام وقوع آن در زبان خود استفاده کنید. ببینید <مکاشفه ۴: ۵> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زلزله، شهر عظیم را منقسم کرد»
«سپس خدا به یاد آورد» یا «سپس خدا فکر کرد» یا «سپس خدا توجه کرد به.» این قسمت به معنای آن نیست که خدا چیزی را فراموش کرده است.
شراب نمادی از خشم است. واداشتن مردم به نوشیدن آن نمادی از تنبیه کردن آنها است. ترجمه جایگزین: «مردم شهر را مجبور به نوشیدن شرابی کرد که نشان از خشم او بود»
بخشی از هفتمین پیاله خشم خدا است.
ناتوانی در دیدن کوهها کنایه از این است که کوه دیگر وجود نداشت. ترجمه جایگزین: «دیگر کوهی نبود»
میتوانید این کلمه را به مقیاسهای امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۳۳ کیلو»[ در یونانی تالان آمده که حدود ۵۰ کیلوگرم است]
1و یکی از آن هفت فرشتهای که هفت پیاله را داشتند، آمد و به من خطاب کرده، گفت، بیا تا قضای آن فاحشه بزرگ را که بر آبهای بسیار نشسته است به تو نشان دهم،2که پادشاهان جهان با او زنا کردند و ساکنان زمین، از خَمر زنای او مست شدند.3پس مرا در روح به بیابان برد و زنی را دیدم بر وحش قرمزی سوار شده که از نامهای کفر پر بود و هفت سر و ده شاخداشت.4و آن زن، به ارغوانی و قرمز ملبّس بود و به طلا و جواهر و مروارید مزیّن و پیالهای زرّین به دست خود پر از خبائث و نجاسات زنای خود داشت.5و بر پیشانیاش این اسم مرقوم بود، سِرّ و بابل عظیم و مادر فواحش و خبائث دنیا.6و آن زن را دیدم، مست از خون مقدّسین و از خون شهدای عیسی و از دیدن او بینهایت تعجّب نمودم.7و فرشته مرا گفت، چرا متعجّب شدی؟ من سِرّ زن و آن وحش را که هفت سر و ده شاخ دارد که حامل اوست، به تو بیان مینمایم.8آن وحش که دیدی، بود و نیست و از هاویه خواهد برآمد و به هلاکت خواهد رفت؛ و ساکنان زمین، جز آنانی که نامهای ایشان از بنای عالم در دفتر حیات مرقوم است، در حیرت خواهند افتاد از دیدن آن وحش که بود و نیست و ظاهر خواهد شد.9اینجاست ذهنی که حکمت دارد. این هفت سر، هفت کوه میباشد که زن بر آنها نشسته است؛10و هفت پادشاه هستند که پنج افتادهاند و یکی هست و دیگری هنوز نیامده است و چون آید میباید اندکی بماند.11و آن وحش که بود و نیست، هشتمین است و از آن هفت است و به هلاکت میرود.12و آن ده شاخ که دیدی، ده پادشاه هستند که هنوز سلطنت نیافتهاند بلکه یک ساعت با وحش چون پادشاهان قدرت مییابند.13اینها یک رأی دارند و قوّت و قدرت خود را به وحش میدهند.14ایشان با برّه جنگ خواهند نمود و برّه بر ایشان غالب خواهد آمد، زیرا که او ربّالارباب و پادشاه پادشاهان است و آنانی نیزکه با وی هستند که خواندهشده و برگزیده و امینند.15و مرا میگوید، آبهایی که دیدی، آنجایی که فاحشه نشسته است، قومها و جماعتها و امّتها و زبانها میباشد.16و امّا ده شاخ که دیدی و وحش، اینها فاحشه را دشمن خواهند داشت و او را بینوا و عریان خواهند نمود و گوشتش را خواهند خورد و او را به آتش خواهند سوزانید،17زیرا خدا در دل ایشان نهاده است که ارادهٔ او را بجا آرند و یک رأی شده، سلطنت خود را به وحش بدهند تا کلام خدا تمام شود.18و زنی که دیدی، آن شهر عظیم است که بر پادشاهان جهان سلطنت میکند.
این باب توصیف چگونگی نابودی بابل توسط خدا را آغاز میکند.
کتاب مقدس معمولاً بتپرستان یهودی را زانیان و گاهی فاحشگان توصیف میکند. این قسمت به چنین توصیفی اشاره ندارد. مترجمین باید عنصر ابهام در این توصیف را حفظ کنند.
این کلمه احتمالاً اشاره به شهر روم دارد که به شهر بر هفت تپه شهرت داشت. گرچه نیازی نیست مترجم اسمی از شهر روم در ترجمه خود بیاورد.
یوحنا در این باب از استعارات بسیاری استفاده میکند. او معنای برخی را توضیح میدهد ولی اجازه میدهد که نسبتاً مبهم بمانند. مترجمین باید سعی به انجام چنین کاری داشته باشند.
این عبارات در این باب آن وحش را با عیسی متضاد قرار میدهند. عیسی در نقاط دیگر از کتاب مکاشفه «هست و بود و میآید» خوانده شده است.
متناقضنما، جملهای حقیقی است که به نظر امری ناممکن را توصیف میکند. این جمله در ۱۷: ۱۱ متناقضنما است: «آن وحش...هشتمین است و از آن هفت است و به هلاکت میرود» نیازی نیست که مترجم سعی بر حل کردن این متناقضنما داشته باشد. این قسمت باید یک راز باقی بماند [(مکاشفه ۱۷: ۱۱) ]
یوحنا قسمتی از رویای خود درباره فاحشهای بزرگ را توصیف میکند.
اسم «قضا» را میتوان در قالب فعل «محکوم کردن[قضا دادن]» بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا چطور آن فاحشه عظیم را محکوم میکند»
«فاحشهای که همگان میشناسند» آن زن نشان از شهری گناهآلود است.
در صورت لزوم میتوانید از کلمهای خاص برای این نوع آب استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «بر رودهای بسیار»
شراب، نشان از بیاخلاقی جنسی[بیعفتی] است. ترجمه جایگزین: «مردم زمین با نوشیدن شراب او مست شدند به همین خاطر است که بیعفت شدند»
این قسمت ممکن است معنایی دو گانه داشته باشد: بیعفتی جنسی بین مردم و همچنین پرستش خدایان دروغین
محیط داستان عوض میشود و یوحنا از آسمان به زمین میآید.
دانههای سفید و گران قیمت. این دانهها در دل صدفی خاص و کوچک که در اقیانوس زندگی میکند، شکل میگیرند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی بر پیشانیاش اسمی نوشته بود»
اگر نیاز است که مشخصاً بگویید این اسم اشاره به آن زن دارد، میتوانید این قسمت را در قالب جمله بیان کنید. ترجمه جایگزین: «من بابل هستم، آن قدرتمند»
«مست بود چون خون ... و خون...را نوشیده بود»
«ایمانداران که به خاطر صحبت در مورد عیسی مرده بودند»
متعجب و غافلگیر بودم.
فرشته به یوحنا معنای فاحشه و وحش سرخ[قرمز] را توضیح میدهد. فرشته این امور را در آیه ۱۸ توضیح میدهد.
فرشته از این سول استفاده کرد تا به ملایمت یوحنا را توبیخ کند. ترجمه جایگزین: «نباید تعجب کنی!»
گودالی بسیار عمیق و تنگ بوده است. معانی محتمل: ۱) آن گودال کفی ندارد؛ تا ابدالاباد ادامه مییابد یا ۲) آن گودال آن قدر عمیق است که گویی انتهایی ندارد. ببینید <مکاشفه ۹: ۱> را چطور ترجمه کردهاید.
اسم «هلاکت» را میتوان به فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سپس او نابود میشود» یا «سپس خدا او را نابود میکند»
اطمینان از آنچه که در آینده روی میدهد به نحوی بیان شده که گویی آن وحش به سوی آن میرود.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسانی که خدا نامشان را ننوشته بود»
فرشته به سخن گفتن ادامه میدهد. او در این قسمت معنای حیوان هفت سر که زنی بر آن سوار است را توضیح میدهد.
اسم معنای «ذهن» و «حکمت» را میتوان در قالب کلماتی چون «فکر کردن» و «حکیم» یا «حکیمان» ترجمه کرد. دلیل نیاز به ذهنی حکیم را میتوان به روشنی بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ذهنی حکیم نیاز است تا چنین موضوعی را درک کند» یا «باید حکیمانه بیاندیشید تا درک کنید»
«لازم است که صاحب...»
در این قسمت «میباشد» به معنای «به نمایندگی» یا «معرف» است.
فرشتگان به نحوی از مرگ پادشاهان سخن میگویند که گویی میمیرند. ترجمه جایگزین: «پنج پادشاه مردند»
«حالا یکی پادشاه است» یا «اکنون یک پادشاه زنده است»
دیگر وجود نداشتن به نحوی بیان شده که گویی کسی به خانه نیامده است. ترجمه جایگزین: «دیگری هنوز پادشاه نشده است؛ وقتی که او پادشاه میشود»
آن فرشته به نحوی از پادشاه ماندن کسی سخن میگوید که گویی او در یک جا میماند. ترجمه جایگزین: «فقط میتواند مدتی پادشاه بماند»
معانی محتمل: ۱) آن وحش دو بار حکومت میکند: یک بار به عنوان یکی از هفت پادشاه و بار بعد به عنوان پادشاه هشتم یا ۲) آن وحش به گروهی هفت نفره از پادشاهان تعلق داشت، چون مانند آنها است.
اطمینان از آنچه که در آینده روی میدهد به نحوی بیان شده که گویی آن وحش به سوی آن میرود. ترجمه جایگزین: «قطعاً نابود میشود» یا «خدا قطعاً آن را نابود میکند»
فرشته به سخن گفتن با یوحنا ادامه میدهد. او در این قسمت معنای ده شاخ وحش را توضیح میدهد.
اگر در زبان شما روز به ۲۴ ساعت تقسیم نمیشود، میتوانید از جملهای کلیتر استفاده کنید. ترجمه جایگزین: «زمانی کوتاه» یا «برای قسمت کوتاهی از روز»
«همه یک فکر میکنند» یا «همه موافق انجام یک کار هستند»
«بره» گوسفندی کم سن است و در این قسمت به صورت نمادین به عیسای مسیح اشاره دارد. ببینید <مکاشفه ۵: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت به یک گروه از مردم اشاره دارد. «خوانده شده» و «برگزیده» را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خوانده شدگان، برگزیده شدگان، و امینان» یا «کسانی که خدا خوانده و برگزیده که به او وفادار هستند»
«میباشد» به معنای «نماینده بودن» است.
اگر میخواهید میتوانید از کلمهای خاصتر استفاده کنید که نوع آب را مشخص میکند. ببینید «آبهای بسیار» را در <مکاشفه ۱۷: ۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «رودخانهها»
گروه بزرگی از مردم
این قسمت به کسانی اشاره دارد که آن زبانها را حرف میزنند. ببینید <مکاشفه ۱۰: ۱۱> را چطور ترجمه کردهاید.
«همه چیز او را بدزدند و او را بدون چیزی رها کنند»
در این قسمت به نحوی از نابود شدن شخص سخن گفته شده که گویی گوشت تن او خورده میشود. «او را کاملاً نابود میکند»
آنها ممکن است قدرت خود را به آن وحش بسپارند، ولی چنین کاری به آن معنا نیست که میخواهند از خدا اطاعت کنند. ترجمه جایگزین: «زیرا خدا در دل آنها گذاشته که با سپردن...موافق باشند تا کلام خدا تحقق یابد و با چنین کاری هدف خدا را عملی کنند»
«دل» کنایه از امیال است. در این قسمت به نحوی از خواستن چیزی سخن گفته شده که گویی آن را بر دل او میگذارند. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را به خواستن واداشت»
«اقتدار» یا «اقتدار شاهانه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا آنچه خدا گفته است انجام شود»
یوحنا صحبت خود را در مورد فاحشه و وحش با فرشته به پایان میرساند.
در این قسمت «است» به معنای «به نمایندگی» یا «معرف» است.
مقصود این قسمت از سلطنت شهر این است که رهبر آن شهر حکومت میکند. ترجمه جایگزین: «شهری عظیم که حاکم آن حکومت میکند»
1بعد از آن دیدم فرشتهای دیگر از آسمان نازل شد که قدرت عظیم داشت و زمین به جلال او منوّر شد.2و به آواز زورآور ندا کرده، گفت، منهدم شد، منهدم شد بابِلِ عظیم! و او مسکن دیوها و ملاذ هر روح خبیث و ملاذ هر مرغ ناپاک و مکروه گردیده است!3زیرا که از خَمر غضبآلود زنای او همهٔ امّتها نوشیدهاند و پادشاهان جهان با وی زنا کردهاند و تجّار جهان از کثرت عیاشی او دولتمند گردیدهاند!4و صدایی دیگر از آسمان شنیدم که میگفت، ای قوم من از میان او بیرون آیید، مبادا در گناهانش شریک شده، از بلاهایش بهرهمند شوید.5زیرا گناهانش تا به فلک رسیده و خداظلمهایش را به یاد آورده است.6بدو ردّ کنید آنچه را که او داده است و بحسب کارهایش دو چندان بدو جزا دهید و در پیالهای که او آمیخته است، او را دو چندان بیامیزید.7به اندازهای که خویشتن را تمجید کرد و عیاشی نمود، به آنقدر عذاب و ماتم بدو دهید، زیرا که در دل خود میگوید، به مقام ملکه نشستهام و بیوه نیستم و ماتم هرگز نخواهم دید.8لهذا بلایای او از مرگ و ماتم و قحط در یک روز خواهد آمد و به آتش سوخته خواهد شد، زیرا که زورآور است، خداوند خدایی که بر او داوری میکند.9آنگاه پادشاهان دنیا که با او زنا و عیاشی نمودند، چون دودِ سوختنِ او را بینند، گریه و ماتم خواهند کرد،10و از خوف عذابش دور ایستاده، خواهند گفت، وای وای، ای شهر عظیم، ای بابل، بَلده زورآور زیرا که در یک ساعت عقوبت تو آمد!11و تجّار جهان برای او گریه و ماتم خواهند نمود، زیرا که از این پس بضاعت ایشان را کسی نمیخرد.12بضاعتِ طلا و نقره و جواهر و مروارید و کتان نازک و ارغوانی و ابریشم و قرمز و عودِ قُماری و هر ظرف عاج و ظروف چوب گرانبها و مس و آهن و مرمر،13و دارچینی و حمامّا و خوشبویها و مُرّ و کندر و شراب و روغن و آرد مَیدِه و گندم و رمهها و گلهها و اسبان و ارابهها و اجساد و نفوس مردم.14و حاصل شهوتِ نفس تو از تو گُم شد و هر چیز فربه و روشن از تو نابود گردید و دیگر آنها را نخواهی یافت.15و تاجران این چیزها که از وی دولتمندشدهاند، از ترسِ عذابش دور ایستاده، گریان و ماتمکنان16خواهند گفت، وای، وای، ای شهر عظیم که به کتان و ارغوانی و قرمز ملبّس میبودی و به طلا و جواهر و مروارید مزیّن، زیرا در یک ساعت اینقدر دولتِ عظیم خراب شد.17و هر ناخدا و کلّ جماعتی که بر کشتیها میباشند و ملاّحان و هر که شغل دریا میکند دور ایستاده،18چون دودِ سوختن آن را دیدند، فریادکنان گفتند، کدام شهر است مثل این شهرِ بزرگ!19و خاک بر سر خود ریخته، گریان و ماتمکنان فریاد برآورده، میگفتند، وای، وای بر آن شهر عظیم که از آن هر که در دریا صاحب کشتی بود، از نفایس او دولتمند گردید که در یک ساعت ویران گشت.20پس ای آسمان و مقدّسان و رسولان و انبیا شادی کنید زیرا خدا انتقام شما را از او کشیده است.21و یک فرشته زورآور سنگی چون سنگ آسیای بزرگ گرفته، به دریا انداخت و گفت، چنین به یک صدمه، شهر بابِل بزرگ منهدم خواهد گردید و دیگر هرگز یافت نخواهد شد.22و صوت بربطزنان و مغنّیان و نیزنان و کرّنانوازان بعد از این در تو شنیده نخواهد شد و هیچ صنعتگر از هر صناعتی در تو دیگر پیدا نخواهد شد و باز صدای آسیا در تو شنیده نخواهد گردید،23و نور چراغ در تو دیگر نخواهد تابید و آواز عروس و داماد باز در تو شنیده نخواهد گشت زیرا که تجّار تو اکابر جهانبودند و از جادوگری تو جمیع امّتها گمراه شدند.24و در آن، خون انبیا و مقدّسین و تمامِ مقتولان روی زمین یافت شد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ULB این کار را با آیات ۱- ۸ انجام میدهد.
فرشته در مورد سقوط بابل نبوت میکند که اینجا به معنای نابود شدن آن است. این اتفاق در این قسمت به نحوی بیان شده که گویی قبلاً روی داده است. چنین بیانی در نبوت کردن معمول است. این نبوت به واسطه استفاده از چنین سبک و سیاقی بر داوری که در آینده روی میدهد، تاکید میکند. این فرشته همچنین نبوت میکند که مردم بر سقوط بابل زاری خواهند کرد.
and and
نبوت مرتباً از استعارات استفاده میکند. این باب سبکی آخرالزمانی دارد که به نحوی با مابقی کتاب مکاشفه کمی تفاوت دارد.
فرشتهای دیگر از آسمان میآید و سخن میگوید. این فرشته و فرشتهای که در باب قبل در مورد فاحشه و وحش سخن گفته است یکی نیستند.
فرشته به نحوی از نابودی شهر بابل سخن میگوید که گویی آن شهر سقوط میکند. ببینید <مکاشفه ۱۴: ۸> را چطور ترجمه کردهاید.
ضمیر «او» اشاره به شهر بابل دارد و به نحوی از آن زن سخن گفته شده که گویی فاحشه است.
«پرنده چندش آور» یا «پرنده منزجر کننده»
امتها کنایه از مردمی هستند که در آن کشورها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم همه امتها»
نمادی از شرکت کردن در عمل جنسی نامشروع[بیعفتی] است. ترجمه جایگزین: «مثل او بیعفت شدهاند» یا «مثل او در گناه جنسی مست شدهاند»
در این قسمت به نحوی از بابل سخن گفته شده که گویی سبب همراهی مردم در گناه با خود میشود. این عبارت ممکن است معنایی دو گانه داشته باشد: بیعفتی عینی [بیاخلاقی جنسی عملی] و پرستش خدایان دروغین.
تاجر کسی است که اقلام مختلف را میفروشد.
«زیرا پول زیادی خرج بیعفتی خود کرد»
«او» و «او را» اشاره به شهر بابل دارند که مانند فاحشه از آن شهر سخن گفته شده است.
صدایی دیگر سخن گفتن از آسمان را آغاز میکند.
«صدا» اشاره به آن سخنگو دارد که احتمالاً عیسی یا پدر است. ترجمه جایگزین: «کسی دیگر»
این قسمت اشاره به شهر بابل دارد که مانند فاحشه از آن سخن گفته شده است.
آن صدا به نحوی از گناهان بابل سخن میگوید که گویی اشیایی هستند که بر هم ریخته میشوند. ترجمه جایگزین: «گناهان او به حدیست که چون کومهای به آسمان میرسند»
«فکرش را دارد» یا «شروع به توجه کرد» این قست به معنای آن نیست که خدا چیزی را فراموش کرده است. ببینید «به یاد آمد» را در <مکاشفه ۱۶: ۱۹> چطور ترجمه کردهاید.
آن صدا به نحوی از مجازات سخن گفته که گویی پرداخت پول است. ترجمه جایگزین: «او را مجازات کنید همانطور که خود دیگران را مجازات کرده است»
این ضمایر اشاره به شهر بابل دارند که مانند فاحشهای از آن شهر سخن گفته شده است.
آن صدا به نحوی از مجازات سخن گفته که گویی پرداخت پول است. ترجمه جایگزین: «دو برابر او را مجازات کنید»
آن صدا به نحوی از سبب آزار دیگران شدن سخن گفته که گویی شرابی قوی برای نوشیدن آنها آماده میکند. ترجمه جایگزین: «برای او شراب رنجی مهیا کرد که دو برابر آنچه به دیگران خوراند، قوی است» یا «او را دو برابر آنچه دیگران را عذاب داده، آزار دهید»
معانی محتمل: ۱) «دو برابر آن مقدار مهیا کنید» یا ۲) «دو برابر قوی کنید»
همان صدا از آسمان چنان به سخن گفتن درباره بابل ادامه داد، گویی که آن شهر زنی است.
«مردم بابل خود را جلال میدهند»
«دل» کنایه از ذهن یا افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «زیرا به خود میگوید»
آن زن ادعای حاکمیت و اقتدار میکند.
او به طور ضمنی اشاره میکند که بر مردم متکی نخواهد بود.
از تجربه کردن ماتم به نحوی صحبت شده که گویی میتوان ماتم را عیناً دید. ترجمه جایگزین: «هرگز ماتم نخواهم کرد»
وجود امری در آینده به عنوان آمدن بیان شده است.
سوختن با آتش به نحوی بیان شده که گویی آتش افراد را میخورد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آتش او را کاملاً میسوزاند»
«او را» و «او» اشاره به شهر بابل دارند.
«بیعفتی کردند و هر چه را که اهالی بابل میخواستند انجام دادند»
یوحنا آنچه مردم درباره بابل میگویند را بازگو میکند.
اسم معنای «عذاب» را میتوان به عنوان فعل ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «میترسند مثل بابل عذاب ببینند» یا «میترسند خدا مثل بابل آنها را عذاب دهد»
این قسمت جهت تاکید تکرار شده است.
بودن در حضور کسی مثل آمدن بیان شده است.
«برای مردم بابل ماتم خواهد کرد»
«سنگهای بسیار گران قیمت» ببینید <مکاشفه ۱۷: ۴> را چطور ترجمه کردهاید.
«لباسی گران که از الیافت کتان ساخته میشود. ببینید «کتان» را در <مکاشفه ۱۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
قرمز پارچهای سرخ و بسیار گران قیمت است. ابریشم پارچهای بسیار لطیف و مقاوم است. این پارچه از رشتههای تولید شده از پیله کرم ابریشم ساخته میشود. عود قماری، لباس قرمز بسیار گران قیمت است.
«همه نوع ظرفی که از عاج ساخته میشوند»
ماده سخت و زیبا که از عاج یا دندان حیوانی بزرگ گرفته میشود. برای ساختن چنین اشیایی از دندان یا عاج حیواناتی مانند فیل یا شیر دریایی استفاده میکنند. ترجمه جایگزین: «دندان» یا «دندان ارزشمند حیوان»
سنگی ارزشمند که برای ساختن ساختمان از آن استفاده میشود.
ادویهای با بوی خوش که از تنه نوعی درخت خاص گرفته میشود.
مادهای که جهت اضافه کردن مزه یا بو به غذا یا روغن استفاده میشود.
«حاصل» در این قسمت استعارهای از «نتیجه» یا «برآمد» است. ترجمه جایگزین: «نتیجه»
«به آن بسیار مایل بود»
نخواهی یافت اشاره به وجود نداشتن دارد. آرایه ادبی را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «ناپدید شد؛ دیگر هرگز آنها را نخواهی داشت»
«از وی» در این آیات اشاره به شهر بابل دارد.
این قسمت را میتوان بازنویسی کرد تا اسامی معنای «ترس» و «عذاب» حذف شوند. ترجمه جایگزین: «چون خواهند ترسید که خدا آنها را مثل او مجازات کند» یا «چون از عذابی چون او میترسند»
تاجرین چنین کاری میکنند. ترجمه جایگزین: «و گریه میکنند و بلند ماتم میکنند»
در این باب به نحوی از شهر بابل سخن گفته شده که گویی زنی است. تاجرین به نحوی از شهر بابل سخن گفتهاند که گویی لباسی از کتان به تن دارد. آنها به این دلیل که مردم آن شهر لباس کتانی گران بر تن داشتند، چنین سخن گفتهاند. ترجمه جایگزین: «شهری عظیم که مثل زنی، لباس کتانی گران بر تن داشت» یا «شهری عظیم که زنان آن لباسی کتان بر تن داشتند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که کتانی گران بر تن داشت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خود را به طلا تزئین کرد» یا «خود را به طلا زینت بخشید» یا «طلا به تن کردند»
«جواهرات ارزشمند» یا «جواهرات گران»
دانههای سفید و گران قیمت. این دانهها در دل صدفی خاص و کوچک در اقیانوس زندگی شکل میگیرند. ببینید در مکاشفه ۱۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
در این قسمت در اصل از عبارت «از دریا زندگی خود را تامین میکند» استفاده شده است که اشاره به کاری دارد که در دریا انجام میدهند. ترجمه جایگزین: «کسی که در دریا سفر میکند و از آن راه زندگی خود را تامین میکند[میگذراند]» یا «کسی که دریانوردی میکند تا تجارت کند»
شناسههای فاعلی مستتر در افعال اشاره به ملوانان و دریانوردان دارند و کلمه «آن را » اشاره به شهر بابل دارد.
این سوال نشان میدهد که تاجرین فکر میکردند شهر بابل بسیار مهم است. ترجمه جایگزین: «شهری مانند آن شهر عظیم بابل نیست!»[در فراسی متفاوت انجام شده]
اسم «انتقام» را میتوان در قالب فعل «انتقام گرفتن» [داوری کردن] بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا او را به خاطر شما داوری میکند» یا «خدا او را به خاطر کارهای بدی که در قبال شما انجام داده داوری کرده است»
فرشتهای دیگر در مورد بابل سخن میگوید. این فرشته با فرشتهای که قبلاً سخن گفته یکی نیست.
سنگی دایره شکل و بزرگ که برای خرد کردن گندم از آن استفاده میشد.
خدا آن شهر را نابود میکند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به شدت بابل که شهری عظیم است را به زمین خواهد زد و دیگر چنین شهری وجود نخواهد داشت»
«کسی دیگر نخواهد دید» دیگر ندیدن یعنی وجود نخواهد داشت. ترجمه جایگزین: «دیگر وجود نخواهد داشت»
شنیده نخواهد شد، در این قسمت به معنای دیگر وجود نداشتن است. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دیگر در شهرتان صدایی از چنگنوازان، موسیقیدانان، فلوتزنان و شیپورزنان نخواهید شنید»
فرشته به نحوی سخن میگویید که گویی با بابل حرف میزند. ترجمه جایگزین: «در بابل»
یافت نشدن یعنی که آنجا نخواهد بود. ترجمه جایگزین: «هیچ صنعتگری...در شهر شما نخواهد بود»
شنیده نشدن صدای کسی یعنی که کسی صدایی ایجاد نمیکند. ترجمه جایگزین: «کسی در شهر تو دیگر از آسیاب استفاده نمیکند»
«تو» و «تو را» اشاره به بابل دارند.
فرشتهای که سنگ آسیاب را انداخت، سخن خود را به پایان میرساند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی در بابل دیگر صدای خوش عروس و داماد را نمیشنود»
شنیده نشدن در این قسمت یعنی آنجا نخواهند بود. ترجمه جایگزین: «در شهر شما نخواهند بود»
فرشته به نحوی از اشخاص مهم و قدرتمند سخن میگوید که گویی شاهزادگان هستند. ترجمه جایگزین: «تاجرین شما مثل شاهزادگان زمین بودند» یا «تاجرین شما مهمترین اشخاص بر زمین بودند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «امتها را با جادوی خود فریفتهای»
«او را» اشاره به بابل دارد.
یافت شدن خون، یعنی مردم به خاطر قتل دیگران گناهکار بودند. ترجمه جایگزین: «بابل به خاطر قتل انیبا و ایمانداران و همه کسانی که در عالم کشته گناهکار است.»
1و بعد از آن شنیدم چون آوازی بلند از گروهی کثیر در آسمان که میگفتند، هَلِّلویاه! نجات و جلال و اکرام و قوّت از آنِ خدای ما است،2زیرا که احکام او راست و عدل است، چونکه داوری نمود بر فاحشه بزرگ که جهان را به زنای خود فاسد میگردانید و انتقام خون بندگان خود را از دست او کشید.3و بار دیگر گفتند، هَلِّلویاه، و دودش تا ابدالآباد بالا میرود!4و آن بیست و چهار پیر و چهار حیوان به روی درافتاده، خدایی را که بر تخت نشسته است سجده نمودند و گفتند، آمین، هَلِّلویاه!5و آوازی از تخت بیرون آمده، گفت، حمد نمایید خدای ما را ای تمامی بندگان او و ترسندگان او چه کبیر و چه صغیر!6و شنیدم چون آواز جمعی کثیر و چون آواز آبهای فراوان و چون آواز رعدهای شدید که میگفتند، هَلِّلویاه، زیرا خداوند خدای ما قادر مطلق، سلطنت گرفته است!7شادی و وجد نماییم و او را تمجید کنیم زیرا که نکاح برّه رسیده است و عروس او خود را حاضر ساخته است.8و به او داده شد که به کتانِ پاک و روشن خود را بپوشاند، زیرا که آن کتان عدالتهای مقدّسین است.9و مرا گفت، بنویس، خوشابحال آنانی که به بزم نکاح برّه دعوت شدهاند. و نیز مرا گفت که، این است کلام راست خدا.10و نزد پایهایش افتادم تا او را سجده کنم. او به من گفت، زنهار چنین نکنی زیرا که من با تو همخدمت هستم و با برادرانت که شهادتِ عیسی را دارند. خدا را سجده کن زیرا که شهادت عیسی روح نبوّت است.11و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و حقّ نام دارد و به عدل داوری و جنگ مینماید،12و چشمانش چون شعلهٔ آتش و بر سرش افسرهای بسیار و اسمی مرقوم دارد که جز خودش هیچکس آن را نمیداند.13و جامهای خونآلود دربر دارد و نام او را کلمه خدا میخوانند.14و لشکرهایی که در آسمانند، بر اسبهای سفید و به کتان سفید و پاک ملبّس از عقب او میآمدند.15و از دهانش شمشیری تیز بیرون میآید تا به آن امّتها را بزند و آنها را به عصای آهنین حکمرانی خواهد نمود؛ و او چرخُشت خَمر غضب و خشم خدای قادر مطلق را زیر پای خود میافشُرَد.16و بر لباس و ران او نامی مرقوم است، یعنی پادشاه پادشاهان و ربّالارباب.17و دیدم فرشتهای را در آفتاب ایستاده که به آواز بلند تمامی مرغانی را که در آسمان پرواز میکنند، ندا کرده، میگوید، بیایید و بجهت ضیافتِ عظیمِ خدا فراهم شوید.18تا بخوریدگوشت پادشاهان و گوشت سپهسالاران و گوشت جبّاران و گوشت اسبها و سواران آنها و گوشتِ همگان را، چه آزاد و چه غلام، چه صغیر و چه کبیر.19و دیدم وحش و پادشاهان زمین و لشکرهای ایشان را که جمع شده بودند تا با اسبسوار و لشکر او جنگ کنند.20و وحش گرفتار شد و نبیِ کاذب با وی که پیش او معجزات ظاهر میکرد تا به آنها آنانی را که نشان وحش را دارند و صورت او را میپرستند، گمراه کند. این هر دو، زنده به دریاچه آتش افروخته شده به کبریت انداخته شدند.21و باقیان به شمشیری که از دهان اسبسوار بیرون میآمد کشته شدند و تمامی مرغان از گوشت ایشان سیر گردیدند.
آغاز فصل ۱۹ به نتیجهگیری موضوع سقوط بابل میپردازد.
برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت چپ و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها سادهتر شود. ULB این کار را با آیات ۱- ۸ انجام میدهد.
کتاب مکاشفه، اغلب آسمان را جایی توصیف کرده که در آن سرود میخوانند. مردم[اشخاص] خدا را با سرودها میپرستند. چنین امری نشان میدهد که آسمان مکانی است که خدا همیشه در آن پرستش میشود.
جشن عروسی یا ضیافت تصاویری مهم در کتاب مقدس هستند. در فرهنگ یهودی، فردوس یا زندگی بعد از مرگ با خدا مثل ضیافت توصیف شدهاند. ضیافت عروسی برای بره و عروسش که خود عیسی و قومش هستند بر پا شده است.
این قسمت بعدی رویای یوحنا است. او در این قسمت شادی در آسمان را که بر اثر سقوط آن فاحشه بزرگ که همان شهر بابل است، توصیف میکند.
«من» اشاره به یوحنا دارد.
این کلمه یعنی «خدا را مجد باد» یا «خدا را باید تمجید کنیم»
یوحنا در این قسمت به شهر بابل اشاره دارد که مردم بدکار آن شهر بر همه مردم زمین حکومت میکردند و آنها را به سوی پرستش خدایان دروغین هدایت مینمودند. او به نحوی از مردم بدکار بابل سخن گفته که گویی فاحشهای بزرگ هستند.
«جهان» کنایه از ساکنین آن است. ترجمه جایگزین: «کسانی که مردم زمین را فاسد کردهاند»
«خون» کنایه از به قتل رساندن است. ترجمه جایگزین: «به قتل رساندن خادم او به دست خود»
این قسمت اشاره به بابل دارد. ضمیر مرتبط به فاعل[ضمیر تاکیدی][مسند الیه] «خود را» جهت تاکید بیشتر استفاده شده است.
شناسه مستتر فاعلی اشاره به جمع مردم در آسمان دارد.
«خدا را مجد باد» یا «باید خدا را تمجید کنیم» ببینید <مکاشفه ۱۸: ۱> را چطور ترجمه کردهاید.
«دودش» در رابطه با شهر بابل است و به نحوی از آن شهر سخن گفته شده که گویی فاحشه است. دود ناشی از آتشی است که سبب نابودی آن شهر میشود. ترجمه جایگزین: «دودی که از آن شهر بلند میشود»
«۲۴ شیخ.» ببینید در <مکاشفه ۴: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
«چهار حیوان زنده» یا «چهار چیز زنده» ببینید <مکاشفه ۴: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که بر تخت نشسته»
یوحنا در این قسمت به نحوی از «آواز» سخن گفته که گویی شخص است. ترجمه جایگزین: «کسی از تخت سخن گفت»
«ما را» اشاره به آن سخنگو و همه خادمین خدا دارد.
«ترس» به معنای ترس از خدا نیست، بلکه به معنای ارج نهادن او است. ترجمه جایگزین: «تمام کسانی که او را حرمت مینهید»
ای همه حرمتگذاران او»
سخنگو از این کلمات کنار هم استفاده میکند تا اشاره به همه قوم خدا داشته باشد.
یوحنا به نحوی از آنچه میشنود سخن میگوید که گویی صدای قومی عظیم، حجم کوبنده آب و رعدی بلند است.
«خدا را مجد باد» یا «باید خدا را تمجید کنیم.» ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۱۹: ۱> چطور ترجمه کردهاید
«زیرا خداوند»
صدای آن جماعت از آیات قبلی به سخن گفتن ادامه میدهد.
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به همه خادمین خدا دارد.
«جلال را به خدا دهید» یا «خدا را حرمت نهید»
یوحنا در این قسمت از پیوستن عیسی و قومش به نحوی سخن گفته که گویی جشن عروسی است.
برهای کم سن و سال است. اینجا اشاره به مسیح دارد. ببینید <مکاشفه ۵: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
بودن در حضور مثل خانه آمدن بیان شده است.
یوحنا به نحوی از قوم خدا سخن گفته که گویی عروسی آماده مراسم عروسی هستند.
«او» اشاره به قوم خدا دارد. یوحنا به نحوی از عمل عادلانه قوم خدا سخن گفته که گویی لباسی روشن و تمیز است و عروس آنرا روز عروسی بر تن میکند. شما میتوانید این قسمت را به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «خدا به او اجازه داد تا لباس گران کتان روشن و تمیزی را بر تن کند»
فرشته سخن گفتن با یوحنا را آغاز میکند. احتمالاً همان فرشتهای است که در <مکاشفه ۱۷: ۱> با یوحنا سخن گفته است.
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «مردمی که خدا دعوت میکند»
فرشته در این قسمت به نحوی از پیوستن به عیسی و قومش سخن گفته که گویی جشن عروسی است.
یعنی یوحنا به قصد بر زمین دراز کشید و خود را از روی احترام یا تسلیم در حضور او قرار داد. چنین عملی بخش مهمی از پرستش است که نشان از احترام یا میل به خدمت کردن است. ببینید «افتادند» را در <مکاشفه ۵: ۸> چطور ترجمه کردهاید.
«برادران» اشاره به همه ایمانداران زن و مرد دارد.
در اصل اینجا از عبارت «شهادت...را نگه دارد» استفاده شده که به معنای باور کردن یا اعلام کردن است. ترجمه جایگزین: «کسی که حقیقت در مورد عیسی را بیان میکند»
«روح نبوت» اشاره به روحالقدس خدا دارد. ترجمه جایگزین: «زیرا روح خدا است که به مردم قدرت بیان حقیقت در مورد عیسی را میدهد»
این قسمت شروع رویایی جدید است. یوحنا سواری با اسب سفید را توصیف میکند.
این تصویر[تشبیه] برای اشاره به شروع رویا استفاده شده است. ببینید این انگاره را در <مکاشفه ۴: ۱> و <مکاشفه ۱۱: ۱۹> و <مکاشفه ۱۵: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
آن سوار، عیسی است.
«عدل» اشاره به کار درست دارد. ترجمه جایگزین: «همه را داوری میکند و طبق آنچه درست است[بر حق است] جنگافروزی میکند»
یوحنا به نحوی از چشمان آن سوار سخن گفته که گویی شعله آتشی سوزان در آنها میدرخشد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی اسمی بر آن نوشته است»
«بر خود، و فقط خود او معنای آن را میداند»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «جامهای پوشیده که خون بر آن دارد»
این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. «کلمه خدا» در این قسمت کنایه از عیسای مسیح است. ترجمه جایگزین: «اسم او پیغام خدا است» یا «نام او نیز کلام خدا است»
تیغ شمشیر از دهان او بیرون میزند. خود شمشیر حرکت نمیکرد. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۱: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
«ملتها را نابود کند» یا «ملتها را تحت کنترل آورد»
یوحنا به نحوی از قوت آن سوار سخن گفته که گویی با عصایی آهنین بر آن حکومت میکند. ببینید <مکاشفه ۱۲: ۵> را چطور ترجمه کردهاید.
یوحنا به نحوی از نابود شدن دشمنان آن سوار به دست خود او سخن میگوید که گویی شخصی دانههای انگور را در چرخشت میفشارد. «غضب» اشاره به مجازات بدکاران[شریران] توسط خدا دارد. ترجمه جایگزین: «او دشمنان خود را طبق داوری خدای قادر له میکند[خرد میکند] همانطور که شخص در چرخشت انگور را له میکند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی اسمی بر آن جامه و ران نوشته است»
«آفتاب» کنایه از نور خورشید است. ترجمه جایگزین: «سپس فرشتهای را دیدم که در نور آفتاب ایستاده بود»
فرشته این دو گروه متضاد از کلمات را با هم به کار میبرد تا به همه مردم اشاره کند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آن آن سوار بر اسب سفید وحش و انبیای دروغین را به اسارت گرفت»
این نشان مشخص میکرد که آن شخص به واسطه پرستش آن وحش آن را کسب کرده است. ببینید در <مکاشفه ۱۳: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آن وحش و انبیای دروغین را... انداخت[پرت کرد]»
«دریاچه آتش که به سولفور میسوخت» یا «مکانی از آتش که با سولفور میسوخت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سوار اسبی که مابقی سپاه وحش را به شمشیر بیرون آمده از دهان خود کشت»
تیغ شمشیری که از دهان او بیرون بود. خود شمشیر حرکت نمیکرد. ببینید عبارت مشابه را در <مکشافه ۱: ۱۶> چطور ترجمه کردهاید.
1و دیدم فرشتهای را که از آسمان نازل میشود و کلید هاویه را دارد و زنجیری بزرگ بر دست وی است.2و اژدها، یعنی مار قدیم را که ابلیس و شیطان میباشد، گرفتار کرده، او را تا مدت هزار سال در بند نهاد.3و او را به هاویه انداخت و در را بر او بسته، مهر کرد تا امّتها را دیگر گمراه نکند تا مدت هزار سال به انجام رسد؛ و بعد از آن میباید اندکی خلاصی یابد.4و تختها دیدم و بر آنها نشستند و به ایشان حکومت داده شد و دیدم نفوس آنانی را که بجهت شهادت عیسی و کلام خدا سر بریده شدند و آنانی را که وحش و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خودنپذیرفتند که زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند.5و سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید. این است قیامت اوّل.6خوشحال و مقدّس است کسی که از قیامت اوّل قسمتی دارد. بر اینها موت ثانی تسلّط ندارد بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد.7و چون هزار سال به انجام رسد، شیطان از زندان خود خلاصی خواهد یافت8تا بیرون رود و امّتهایی را که در چهار زاویه جهانند، یعنی جوج و ماجوج را گمراه کند و ایشان را بجهت جنگ فراهم آورد که عدد ایشان چون ریگ دریاست.9و بر عرصه جهان برآمده، لشکرگاه مقدّسین و شهر محبوب را محاصره کردند. پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ریخته، ایشان را بلعید.10و ابلیس که ایشان را گمراه میکند، به دریاچه آتش و کبریت انداخته شد، جایی که وحش و نبی کاذب هستند؛ و ایشان تا ابدالآباد شبانهروز عذاب خواهند کشید.11و دیدم تختی بزرگِ سفید و کسی را بر آن نشسته که از روی وی آسمان و زمین گریخت و برای آنها جایی یافت نشد.12و مردگان را خُرد و بزرگ دیدم که پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پس دفتری دیگر گشوده شد که دفتر حیات است و بر مردگان داوری شد، بحسب اعمال ایشان از آنچه در دفترها مکتوب است.13و دریا مردگانی را که در آن بودند باز داد؛ وموت و عالم اموات مردگانی را که در آنها بودند باز دادند؛ و هر یکی بحسب اعمالش حکم یافت.14و موت و عالم اموات به دریاچه آتش انداخته شد. این است موتِ ثانی، یعنی دریاچه آتش.15و هر که در دفتر حیات مکتوب یافت نشد، به دریاچه آتش افکنده گردید.
در این باب گفته شده که عیسی هزار سال حکومت میکند و شیطان مادامی که عیسی حکومت میکند، در بند است. صاحبنظران کتاب مقدس بر ارجاع این قسمت به زمانی در آینده یا حکومت کنونی عیسی از آسمان اتفاق نظر ندارند. جهت ترجمه صحیح این بخش نیاز به درک آن نیست.
این باب آنچه بعد از پایان هزار سال روی میدهد را توصیف میکند. در آن زمان شیطان و بسیاری از مردم، ضد عیسی طغیان خواهند کرد. نتیجه این رویدادها پیروزی قطعی و نهایی خدا بر گناه و شریر خواهد بود.
and and )
این باب با داوری خدا بر همه کسانی که تا به حال زندگی کردهاند، پایان مییابد. خدا ایمانداران به عیسی و غیر ایمانداران را از یکدیگر جدا میکند.
and and )
استعارهای است که اشاره به زندگی ابدی دارد. کسانی که اسامی آنها در کتاب حیات نوشته شده، زندگی ابدی دارند.
ظاهراً دو مکان متفاوت هستند. شاید مترجمین مایل باشند جهت تعیین معادل و ترجمه این دو مکان با کلماتی متفاوت، تحقیقات بیشتری بکنند. برای ترجمه این دو مکان نباید از یک کلمه استفاده شود.
یوحنا توصیف رویایی را آغاز میکند که در آن فرشته شیطان را به گودالی بیپایان پرتاب میکند.
شناسه فاعلی مستتر در فعل اشاره به یوحنا دارد.
گودالی بسیار عمیق و تنگ است. معانی محتمل: ۱) آن گودال کفی ندارد؛ این گودال تا ابدالاباد ادامه مییابد یا ۲) آن قدر این گودال عمیق است که گویی کفی ندارد. ببینید <مکاشفه ۹: ۱> را چطور ترجمه کردهاید.
خزنده عظیمالجثه و ترسناکی است که به مارمولک شباهت دارد. برای یهودیان این حیوان نمادی از شرارت و آشوب بود.
فرشته آن گودال را مهر و موم کرد تا مانع باز شدن آن توسط دیگران شود. ترجمه جایگزین: «مهر و مومی که مانع باز شدن آن شود»[مهر و مومی که اجازه باز شدن آن را نمیدهد]
«امتها» کنایه از مردم زمین است. ترجمه جایگزین: «گروههای مردم را فریب ندهد»
« ۱۰۰۰ سال»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا به آن فرشته فرمان میدهد تا او را آزاد کند»
این قسمت دیگری از رویای یوحنا است. او دیدن ناگهانی تخت پادشاهی و ارواح ایمانداران را توصیف میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که خدا اقتدار[اختیار] داوری به آنها داده بود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که سر آنها زده شده بود»
«چون حقیقت را در مورد عیسی و کلام خدا گفتند»
این کلمات کنایه از پیغام خدا هستند. ترجمه جایگزین: «به خاطر آنچه در مورد کلام خدا تعلیم داده بودند»
«به زندگی بازگشتند» یا «باز زنده شدند»
«همه مردگان دیگر»
«پایان هزار سال»
یوحنا در این قسمت «موت» را مانند شخصی دارای قدرت توصیف میکند. ترجمه جایگزین: «مردمی که مرگ ثانی را تجربه نخواهند کرد»
«بار دوم مردن.» این عبارت مثل مجازات ابدی در دریاچه آتش که در <مکاشفه ۲۰: ۱۴> و <مکاشفه ۲۱: ۸> آمده، توصیف شده است. ترجمه جایگزین: «مرگ نهایی در دریاچه آتش»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا شیطان را از زندان خود آزاد میکند»
این قسمت به فراوانی سربازان سپاه شیطان تاکید میکند.
«سپاه شیطان رفت»
این کلمات به اورشلیم اشاره دارند.
یوحنا در این قسمت به نحوی از آتش سخن گفته که گویی آن آتش زنده است. ترجمه جایگزین: «خدا آتشی را از آسمان فرستاد تا آنها را بسوزاند» [در فارسی انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا، شیطانی که آنها را فریفته به... پرتاب میکند» یا «فرشته خدا، شیطان را که آنها را فریب داده به...پرت میکند»
«دریاچه آتش که به سولفور[گوگرد] میسوزد» یا «مکانی که پر از آتش است و با سولفور میسوزد» ببیند در <مکاشفه ۱۹: ۲۰> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جایی که آن وحش و نبی کذبه را به آن میاندازد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا آنها را عذاب میدهد»
قسمت بعدی رویای یوحنا است. او دیدن ناگهانی تخت پادشاهی و ارواح ایمانداران را توصیف میکند.
یوحنا آسمان و زمین را به نحوی توصیف میکند که گویی اشخاصی هستند که سعی به فرار از داوری خدا دارند. این به معنای نابودی کامل آسمان و زمین کهنه به دست خدا است.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی کتاب را گشود»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا کسانی را که مرده بودند واکنون دوباره زنده شدهاند، داوری کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «با آنچه ثبت کرده است»
یوحنا در این قسمت از دریا، مرگ و عالم اموات به نحوی سخن میگوید که گویی اشخاصی زنده هستند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مردگان را داوری کرد»
«عالم اموات» کنایه از مکانی است که غیرایمانداران بعد از مرگ به آن میروند و انتظار داوری خدا را میکشند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خدا مرگ و عالم مرگ را... انداخت» یا «فرشته خدا مرگ و عالم اموات... را انداخت»
«بار دوم مردن» این قسمت مثل مجازات ابدی در دریاچه آتش توصیف شده است، همانطور که در <مکاشفه ۲۰: ۱۴> و <مکاشفه ۲۱: ۸> آمده است. ببینید <مکاشفه ۲: ۱۱> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «مرگ نهایی در دریاچه آتش»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اگر فرشته خدا نام آن شخص را در دفتر حیات نمییافت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فرشته او را به دریاچه آتش میافکند» یا «فرشته او را به جایی میانداخت که تا ابد بسوزد»
1و دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید،چونکه آسمان اوّل و زمین اوّل درگذشت و دریا دیگر نمیباشد.2و شهر مقدّس اورشلیم جدید را دیدم که از جانب خدا از آسمان نازل میشود، حاضر شده چون عروسی که برای شوهر خود آراسته است.3و آوازی بلند از آسمان شنیدم که میگفت، اینک، خیمهٔ خدا با آدمیان است و با ایشان ساکن خواهد بود و ایشان قومهای او خواهند بود و خودِ خدا با ایشان خدای ایشان خواهد بود.4و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد. و بعد از آن موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا که چیزهای اوّل درگذشت.5و آن تختنشین گفت، الحال همهچیز را نو میسازم. و گفت، بنویس، زیرا که این کلام امین و راست است.6باز مرا گفت، تمام شد! من الف و یا و ابتدا و انتها هستم. من به هر که تشنه باشد، از چشمه آب حیات، مفت خواهم داد.7و هر که غالب آید، وارث همهچیز خواهد شد، و او را خدا خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود.8لکن ترسندگان وبیایمانان و خبیثان و قاتلان و زانیان و جادوگران و بتپرستان و جمیع دروغگویان، نصیب ایشان در دریاچه افروختهشده به آتش و کبریت خواهد بود. این است موت ثانی.9و یکی از آن هفت فرشته که هفت پیاله پُر از هفت بلای آخرین را دارند، آمد و مرا مخاطب ساخته، گفت، بیا تا عروس منکوحه برّه را به تو نشان دهم.10آنگاه مرا در روح، به کوهی بزرگِ بلند برد و شهر مقدّس اورشلیم را به من نمود که از آسمان از جانب خدا نازل میشود،11و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون یشم بلورین.12و دیواری بزرگ و بلند دارد و دوازده دروازه دارد و بر سر دروازهها دوازده فرشته و اسمها بر ایشان مرقوم است که نامهای دوازده سبط بنیاسرائیل باشد.13از مشرق سه دروازه و از شمال سه دروازه و از جنوب سه دروازه و از مغرب سه دروازه.14و دیوار شهر دوازده اساس دارد و بر آنها دوازده اسم دوازده رسول برّه است.15و آن کس که با من تکلّم میکرد، نی طلا داشت تا شهر و دروازههایش و دیوارش را بپیماید.16و شهر مربّع است که طول و عرضش مساوی است و شهر را به آن نی پیموده، دوازده هزار تیر پرتاب یافت و طول و عرض وبلندیاش برابر است.17و دیوارش را صد و چهل و چهار ذراع پیمود، موافق ذراع انسان، یعنی فرشته.18و بنای دیوار آن از یشم بود و شهر از زر خالص چون شیشه مصفّیٰ بود.19و بنیادِ دیوارِ شهر به هر نوع جواهر گرانبها مزیّن بود که بنیاد اوّل، یشمو دوم، یاقوت کبود و سوم، عقیق سفید و چهارم، زمرّد20و پنجم، جزع عقیقی و ششم، عقیق و هفتم، زَبَرجَد و هشتم، زمرّد سِلقی و نهم، طوپاز و دهم، عقیق اَخضَر و یازدهم، آسمانجونی و دوازدهم، یاقوت بود.21و دوازده دروازه، دوازده مروارید بود، هر دروازه از یک مروارید و شارعِ عامِّ شهر، از زر خالص چون شیشه شفّاف.22و در آن هیچ قدس ندیدم زیرا خداوند خدای قادر مطلق و برّه قدس آن است.23و شهر احتیاج ندارد که آفتاب یا ماه آن را روشنایی دهد زیرا که جلال خدا آن را منوّر میسازد و چراغش برّه است.24و امّتها در نورش سالک خواهند بود و پادشاهان جهان، جلال و اکرام خود را به آن خواهند درآورد.25و دروازههایش در روز بسته نخواهد بود زیرا که شب در آنجا نخواهد بود.26و جلال و عزّت امّتها را به آن داخل خواهند ساخت.27و چیزی ناپاک یا کسی که مرتکب عمل زشت یا دروغ شود، هرگز داخل آن نخواهد شد، مگر آنانی که در دفتر حیات برّه مکتوبند.
این باب تصویری دقیق از اورشلیم جدید ارائه میدهد.
مرگ نوعی جدایی است. مرگ نخست اشاره به مرگ جسمانی دارد یعنی زمانی که روح از بدن جدا میشود. مرگ ثانی اشاره به جدایی ابدی از خدا دارد.
and and )
استعارهای است که اشاره به حیات ابدی دارد. گفته شده که نامِ کسانی که حیات ابدی را دارند، در دفتر حیات مکتوب است.
مشخص نیست که این کلمات به آسمان و زمینی کاملاً جدید اشاره دارد یا آسمان و زمین کنونی بازسازی میشوند. اورشلیم جدید نیز چنین است. چنین مفهومی ممکن است بر ترجمه تاثیر گذارد. کلمه «جدید» در زبان اصلی به معنای متفاوت و بهتر از آن کهنه است. این کلمه به معنای جدید در آن زمان نیست.
یوحنا توصیف رویای[ رازبینی][ مشاهدات] خود از اورشلیم جدید را آغاز میکند.
شناسه فاعلی مستتر اشاره به یوحنا دارد.
این قسمت اورشلیم جدید را با عروسی مقایسه میکند که خود را برای دامادش آراسته است.
«آواز» اشاره به کسی دارد که سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «کسی از تخت با صدای بلند سخن میگوید»
کلمه «اینک» ما مخاطبین را نسبت به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآیند، آگاه میکند.
این دو عبارت یک معنا دارند و بر اسکان حقیقی خدا میان انسانها تاکید میکند.
اشک در این قسمت اشاره به غم دارد. ببینید <مکاشفه ۷: ۱۷> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خدا غم آنها را از بین میبرد، درست مثل اینکه اشک آنها را پاک کند» یا «خدا سبب میشود که دیگر غمگین نباشند»
«کلام» اشاره به پیغامی دارد که به آن صورت میدهند. ترجمه جایگزین: «این پیغام امین است و حقیقت»
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر طبیعت ازلی خدا تاکید میکنند.
این دو حروف اول و آخر الفبای یونانی هستند. معانی محتمل: ۱) «کسی که همه چیز را آغاز کرده و همه را به پایان میرساند» یا ۲) «کسی که همیشه زنده بود و خواهد بود.» اگر معنای این دو حرف برای خواننده مبهم است میتوانید استفاده از حروف اول و آخر زبان خود را مد نظر داشته باشید. ببینید <مکاشفه ۱: ۸> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «الف و یا» یا «اولین و آخرین» [در فارسی انجام شده]
معانی محتمل: ۱) «آنکه همه چیز را آغاز میکند و آنکه سبب پایان همه چیز میشود» یا ۲) «کسی که قبل از همه بود و بعد از همه خواهد بود»
خدا به نحوی از میل شخص برای زندگی ازلی سخن گفته که گویی مانند حس تشنگی است و از دریافت حیات ابدی، مانند نوشیدن آب حیات بخش سخن گفته است.
کسی که بر تخت نشسته بود به صحبت با یوحنا ادامه میدهد.
«کسانی که از انجام کار درست، میترسند»
«کسانی که کارهای وحشتناک انجام داده بودند.»
«دریاچهای از آتش که به گوگرد میسوزد» یا «مکانی آتشین که به گوگرد میسوزد» ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۱۹: ۲۰> چطور ترجمه کردهاید.
«بار دوم مردن» این قسمت مثل مجازات ابدی در دریاچه آتش توصیف شده است، همانطور که در <مکاشفه ۲۰: ۱۴> و <مکاشفه ۲۱: ۸> آمده است. ببینید این قسمت را در <مکاشفه ۲: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
فرشته به نحوی از اورشلیم سخن گفته که گویی زنی است که با دامادش، یعنی آن بره، ازدواج میکند.
اشاره به گوسفندی کم سن دارد. این کلمه به طور نمادین اشاره به مسیح دارد. ببینید در <مکاشفه ۵: ۶> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
محیط داستان تغییر میکند. این اتفاق هنگامی روی میدهد که یوحنا به کوهی بلند برده میشود. او از آنجا میتوانست شهر اورشلیم را ببیند. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۱۷: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این کلمه اشاره به «نازل شدن اورشلیم از آسمان» دارد که در آیه پیشین توصیف شده است و شهر فیزیکی اورشلیم را مد نظر ندارد.
این دو عبارت در اصل یک معنا دارند. دومین مورد با جواهر گرانبها خواندن اورشلیم بر درخشندگی[جلوه] آن تاکید میکند.
«بسیار شفاف»
سنگی گرانبها است. یشم احتمالاً مثل شیشه یا کریستال شفاف بوده است. ببیند در <مکاشفه ۴: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«۱۲ دروازه»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی نوشته است»
این قسمت اشاره به عیسی دارد. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
«تیر»؛ شما میتوانید این کلمه را به مقیاسهای امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۲۲۰۰ کیلومتر»
«صد و چهل و چهار ذراع»، میتوانید کلمه «ذراع» را به مقیاسهای امروزی تبدیل کنید. ترجمه جایگزین: «۶۶ متر»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دیوار را از یشم و شهر را از طلای خالص ساخته است»
این طلا آنقدر شفاف بود که مثل شیشه از آن سخن گفته شده است.
سنگی گرانقیمت است. یشم احتمالاً مثل شیشه یا کریستال شفاف بوده است. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۴: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی بنیاد دیوار را آراسته است»
همه این سنگها، گران قیمت هستند. یشم احتمالاً مثل شیشه یا کریستال شفاف بوده است. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۴: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
سنگهایی گران بها هستند.
دانههای سفید و گران قیمت. این دانهها در دل صدفی خاص و کوچک که در اقیانوس زندگی میکند، شکل میگیرند. ببینید این قسمت را در <مکاشفه ۱۷: ۴> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی هر دروازه را با یک مروارید ساخته است»
آن طلا آنقدر شفاف بود که مثل شیشه از آن سخن گفته شده است. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۲۱: ۱۸> چطور ترجمه کردهاید.
قدس[معبد] اشاره به حضور خدا دارد. این قسمت بدان معناست که اورشلیم جدید به معبد نیازی ندارد، چون خدا و بره در آن ساکن هستند.
در این قسمت به نحوی از جلال عیسی، آن بره، سخن گفته شده که گویی چراغ است و شهر را منور میکند.
کلمه «امتها» کنایه از مردمی است که به عنوان یک ملت زندگی میکنند. «سالک بودن» کنایه از زندگی کردن است. ترجمه جایگزین: «مردم از تمام امتها زندگی خواهند کرد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی دروازهها را نمیبندد»
«این شاهان زمین خواهند آورد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
این قسمت را میتوان به حالت مثبت بیان کرد. ترجمه جایگزین: «فقط آنچه پاک است وارد میشود و هرگز کسی...»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بلکه فقط کسانی که آن بره نامشان را در دفتر حیات نوشته است»
گوسفندی کم سن است. این کلمه به طور نمادین اشاره به مسیح دارد. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
1و نهری از آب حیات به من نشان داد که درخشنده بود، مانند بلّور و از تخت خدا و برّه جاری میشود.2و در وسط شارعِ عامِّ آن و بر هر دو کناره نهر، درخت حیات را که دوازده میوه میآوَرَد، یعنی هر ماه میوهٔ خود را میدهد؛ و برگهای آن درخت برای شفای امّتها میباشد.3و دیگر هیچ لعنت نخواهد بود و تختخدا و برّه در آن خواهد بود و بندگانش او را عبادت خواهند نمود.4و چهره او را خواهند دید و اسم وی بر پیشانیِ ایشان خواهد بود.5و دیگر شب نخواهد بود و احتیاج به چراغ و نور آفتاب ندارند، زیرا خداوند خدا بر ایشان روشنایی میبخشد و تا ابدالآباد سلطنت خواهند کرد.6و مرا گفت، این کلامْ امین و راست است و خداوند خدای ارواحِ انبیا، فرشته خود را فرستاد تا به بندگان خود آنچه را که زود میباید واقع شود، نشان دهد.7و اینک، به زودی میآیم. خوشابحال کسی که کلام نبوّت این کتاب را نگاه دارد.8و من، یوحنّا، این امور را شنیدم و دیدم و چون شنیدم و دیدم، افتادم تا پیش پایهای آن فرشتهای که این امور را به من نشان داد سجده کنم.9او مرا گفت، زنهار نکنی، زیرا که همخدمت با تو هستم و با انبیا یعنی برادرانت و با آنانی که کلام این کتاب را نگاه دارند. خدا را سجده کن.10و مرا گفت، کلام نبوّت این کتاب را مُهر مکن زیرا که وقت نزدیک است.11هر که ظالم است، باز ظلم کند و هر که خبیث است، باز خبیث بماند و هر که عادل است، باز عدالت کند و هر که مقدّس است، باز مقدّس بشود.12و اینک، به زودی میآیم و اجرت من با من است تا هر کسی را بحسب اعمالش جزا دهم.13من الف و یاء و ابتدا و انتها و اوّل و آخر هستم.14خوشابحال آنانی که رختهای خود را میشویند تا بر درخت حیات اقتدار یابند و بهدروازههای شهر درآیند،15زیرا که سگان و جادوگران و زانیان و قاتلان و بتپرستان و هر که دروغ را دوست دارد و به عمل آورد، بیرون میباشند.16من عیسی فرشته خود را فرستادم تا شما را در کلیساها بدین امور شهادت دهم. من ریشه و نسل داود و ستاره درخشنده صبح هستم.17و روح و عروس میگویند، بیا! و هر که میشنود بگوید، بیا! و هر که تشنه باشد، بیاید و هر که خواهش دارد، از آب حیات بیقیمت بگیرد.18زیرا هر کس را که کلام نبوّت این کتاب را بشنود، شهادت میدهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود.19و هر گاه کسی از کلام این نبوّت چیزی کم کند، خدا نصیب او را از درخت حیات و از شهر مقدّس و از چیزهایی که در این کتاب نوشته است، منقطع خواهد کرد.20او که بر این امور شاهد است، میگوید، بلی، به زودی میآیم! آمین. بیا، ای خداوند عیسی!21فیض خداوند ما عیسی مسیح با همهٔٔ شما باد. آمین.
این باب بر نزدیک بودن آمدن عیسی تاکید میکند.
احتمالاً رابطهای از قبل تعیین شده بین درخت حیات در باغ عدن و درخت حیات که در این باب ذکر شده وجود دارد. آن لعنت که در باغ عدن آغاز شده در این زمان پایان مییابد.
این دو، حروف اول و آخر الفبای یونانی هستند. ترجمه ULB این حروف را به زبان انگلیسی آوا نویسی کرده است. مترجمین میتوانند از چنین الگویی پیروی کنند. گرچه برخی از مترجمین ممکن است بر استفاده از اولین و آخرین حروف الفبای در زبان خود استفاده کنند. در انگلیسی A و Z است[در فارسی الف و یا]
یوحنا همان طور که فرشته اورشلیم را به او نشان میدهد، به توصیف آن ادامه میدهد.
«به من»، اشاره به یوحنا دارد.
«رودخانهای که آب حیاتبخش از آن جاری میشود»
در این قسمت به نحوی از حیات جاودان سخن گفته شده که گویی به واسطه نوشیدن آب حیاتبخش، این حیات جاودان به دست میآید. ببینید در <مکاشفه ۲۱: ۶> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
گوسفندی کم سن است. این قسمت به طور نمادین اشاره به مسیح دارد. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۵: ۶> چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «امتها» اشاره به مردمی دارد که در هر امت[ملت] زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم همه ملتها»
معانی محتمل: ۱) «کسی نخواهد ماند که خدا لعنت نکند» یا ۲) «کسی نیست که تحت لعن خدا نباشد»
معانی محتمل «بندگانش» و «او را»: ۱) هر دو کلمه اشاره به خدای پدر دارند یا ۲) هر دوی این کلمات اشاره به خدا و آن بره دارند که به یگانگی حکومت میکنند.
این قسمت اصطلاحی به معنای حضور خدا است. ترجمه جایگزین: «آنها در حضور خدا خواهند بود»
این قسمت شروع بخش پایانی رویای[ مشاهدات] یوحنا است. آن فرشته در آیه ۶ با یوحنا صحبت میکند. عیسی در آیه ۷ سخن میگوید. چنین امری را میتوانید به روشنی بیان کنید، درست همان طور که در ترجمه UDB انجام شده است.
«کلام» اشاره به پیغام دارد. ببینید این کلمه را در <مکاشفه ۲۱: ۵> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این پیغام قابل اعتماد و حقیقی است»
معانی محتمل: ۱) کلمه «ارواح» به وضعیت درونی انبیا اشاره دارد و همچنین نشان میدهد که خدا آنها را الهام بخشیده است. ترجمه جایگزین: «خدا که انبیا را الهام بخشیده است» یا ۲) کلمه «ارواح» اشاره به روحالقدسی دارد که انبیا را الهام میبخشد. ترجمه جایگزین: «خدا که روحش را به انبیا داده است»
عیسی در این قسمت شروع به سخن گفتن میکند. کلمه «اینک» جهت تاکید بر آنچه که در ادامه آمده استفاده شده است.
از این قسمت برداشت میشود که او جهت داوری کردن میآید. ببینید این قسمت را در <مکاشفه ۳: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میآیم تا به زودی شما را داوری کنم!»
«کلام» اشاره به پیغام دارد. ترجمه جایگزین: «پیغام نبوتی این کتاب»
یوحنا نحوه پاسخ خود به آن فرشته را برای خوانندگانش تعریف میکند.
این یعنی یوحنا به عمد بر زمین دراز کشید و خود را از روی احترام یا تسلیم در حضور او این عمل را انجام داد. چنین عملی بخش مهمی از پرستش است که نشان از احترام یا میل به خدمت کردن است. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۱۹: ۱۰> چطور ترجمه کردهاید.
فرشته، سخن خود با یوحنا را به پایان میرساند.
مهر کردن کتاب یعنی آن را به وسیلهای بست که دیگر کسی جز به شکستن آن مهر، قادر به مطالعه محتویات آن کتاب نبود. فرشته به یوحنا میگوید که پیغام این کتاب را مثل راز نگه ندارد. ترجمه جایگزین: «رازی که در این کتاب است را...پیش خود نگه ندار»
«کلام» اشاره به پیغام دارد. ببینید <مکاشفه ۲۲: ۷> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پیغام نبوتی این کتاب»
در حالیکه کتاب مکاشفه به پایان میرسد، عیسی نیز تحیت پایانی خود را بیان میکند.
این سه عبارت یک معنا دارند و به وجود داشتن از قبل تا همیشه تاکید میکنند. [این سه عبارت یک معنا دارند و به وجود ازلی عیسی، از قبل تا به آخر، اشاره میکنند]
این دو حروف اول و آخر الفبای یونانی هستند. معانی محتمل: ۱) «کسی که همه چیز را آغاز کرده و همه را به پایان میرساند» یا ۲) «کسی که همیشه زنده بود و خواهد بود.» اگر معنای این حروف برای خواننده مبهم است میتوانید استفاده از حروف اول و آخر زبان خود را مد نظر داشته باشید. ببینید <مکاشفه ۱: ۸> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «الف و یا» یا «اولین و آخرین» [در فارسی انجام شده]
این قسمت به ذات ابدی عیسی اشاره دارد. ببینید این عبارت را در <مکاشفه ۱: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
معانی محتمل: ۱) «آن که همه چیز را آغاز میکند و آن که سبب پایان همه چیز میشود» یا ۲) «کسی که قبل از همه بود و بعد از همه خواهد بود.» ببینید در <مکاشفه ۲۱: ۶> این قسمت را چطور ترجمه کردهاید.
عیسی تحیت نهایی خود را ادامه میدهد.
ازعادل شدن[پارسا شمردگی] به نحوی سخن گفته شده که گویی شخصی رخت تن خود را میشوید. ببینید عبارت مشابه را در <مکاشفه ۷: ۱۴> چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کسانی که عادل شدهاند[پارسا شمرده شدهاند] مثل اینکه جامه تن خود را شستهاند، تا»
این کلمه یعنی بیرون از شهر بودند و اجازه ورود به شهر را نداشتند.
در آن فرهنگ سگ حیوانی ناپاک و منزجر کننده بود. کلمه «سگها» موهن است و اشاره به بدکاران دارد.
«شما» جمع است.
کلمه «ریشه» و «نسل» اساساً یک معنا دارند. عیسی به نحوی از «نسل» سخن گفته که گویی او «ریشهایست» که از درون داوود بیرون آمده است. این کلمات کنار هم، بر تعلق عیسی به خاندان داوود تاکید میکنند.
عیسی به نحوی از خود سخن میگوید که گویی ستارهای درخشان است که گاهی صبح زود در آسمان ظاهر میشود و نشان از آغاز روزی جدید است. ببینید «ستاره صبح» را در <مکاشفه ۲: ۲۸> چطور ترجمه کردهاید.
این آیه پاسخ به گفته عیسی است.
در این قسمت به نحوی از ایمانداران سخن گفته شده که گویی عروسی است که به زودی با داماد خود، یعنی عیسی، عروسی میکند.
معانی محتمل: ۱) دعوت از مردم جهت نوشیدن از آب حیات است. ترجمه جایگزین: «بیایید و بنوشید!» یا ۲) تقاضایی محترمانه برای بازگشت عیسی است. ترجمه جایگزین: «لطفاً بیا!»
میل شخص به زندگی ازلی مثل تشنگی بیان شده و از دریافت حیات ابدی توسط این شخص مانند نوشیدن آب حیات، صحبت شده است.
در این قسمت به نحوی از حیات جاویدان سخن گفته شده که گویی به واسطه نوشیدن آب حیاتبخش تامین میشود. ببینید <مکاشفه ۲۱: ۶> را چطور ترجمه کردهاید.
یوحنا نظر نهایی خود را میدهد.
شناسه مستتر فاعلی در فعل اشاره به یوحنا دارد.
«کلام» اشاره به پیغام دارد. ببینید <مکاشفه ۲۲: ۷> را چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «پیغام نبوتی کلام خدا»
هشداری جدی است تا چیزی را در مورد نبوت تغییر نمیدهد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که در مورد این کتاب نوشتهام»
هشداری جدی است که بر تغییر ندادن این نبوت تاکید میکند.
یوحنا در این آیات تحیت پایانی خود و عیسی را ارائه میدهد.
«عیسی که به این امور شهادت میدهد، میگوید»
«با همه شما»